مدنی است: ترتیب آن 5؛ شمار آیات آن 120
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِۚ أُحِلَّتۡ لَکُم بَهِیمَةُ ٱلۡأَنۡعَٰمِ إِلَّا مَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ غَیۡرَ مُحِلِّی ٱلصَّیۡدِ وَأَنتُمۡ حُرُمٌۗ إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ مَا یُرِیدُ ١﴾.
ای مؤمنان! ای آنانی که کتاب خدا عزوجل را تصدیق نموده و از پیامبرش پیروی کردید، به پیمانهایی که با خدا أ، مولا و در بین خود بستید وفادار باشید و هرگز پیمانشکنی نکنید و آنچه را بر آن موافقه مینمائید از قبیل رد و بدل سندها، عقد نکاح، خرید و فروش، اجاره، انواع شرکتها، معاملات، معاهدات انسانی و بین المللی در صورتی که مخالف با شریعت نباشد به صورت کامل اجرا کنید. و از جمله نعمتهای خدا عزوجل بر شما یکی هم این است که برای شما گوشت شتر، گاو، بز و بره در صورتی که مطابق احکام شرعی ذبح شده باشد حلال نموده است و برای شما مجاز نیست در حالت احرام دست به شکار بزنید؛ زیرا شما در چنین حالی در واقع وارد مرحلۀ اجرای شعائر حج و عمره شدید پس باید مردم، پرندگان و حیوانات از ناحیۀ شما در امان باشند و بدانید که حقتعالی آنچه را بخواهد و اراده کند در خلق خود انجام میدهد و هیچ بازدارندهای برای حکم او و هیچ مانعی در مقابل قضا و قدرش وجود ندارد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوَٰنٗاۚ وَإِذَا حَلَلۡتُمۡ فَٱصۡطَادُواْۚ وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ أَن صَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ أَن تَعۡتَدُواْۘ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٢﴾.
ای مؤمنان! آنچه را خدایتعالی بر شما در ماههای حج یعنی شوال، ذوالقعده و ذوالحجه حرام نموده حلال نسازید و نه آنچه به خانۀ خدا از چهارپایان اهدا شده و بر گردنهای آنها گردنبند هدیه به فقرای حرم آویخته شده است. پس برای شما هرگز نیست تا متعرض چنین چیزهایی از خانۀ خدا عزوجل از طریق ممانعت و غصب شوید و برای شما مجاز نیست تا به آنها آزار و اذیت برسانید و یا با کسانی که به مقصد خانۀ کعبه در حرکتاند بجنگید، کسانی که میخواهند با انجام اعمال حج و عمره عبادت مولای خویش را بنمایند و از او اطاعت کنند.
ولی هرگاه از احرام بیرون شدید برای شما شکار خشکی که در حالت احرام بر شما حرام بوده حلال است و کراهتی که نسبت به دشمنانی که شما را از مسجد الحرام باز داشتهاند نباید شما را بر تجاوز بر آنها وا دارد که خدایتعالی ستم و ستمگران را دوست ندارد اگرچه بر دشمنان هم باشد؛ زیرا دین به خاطر رفتار عادلانه با همۀ انسانها آمده است اگرچه کافر هم باشند. حقتعالی ظلم و ستم را حتی اگر بر غیر مسلمانان نیز صورت گیرد حرام نموده و بر شماست تا در بین خود در انجام امور خیر، صلاح و تقوی همکاری کنید.
معاونت بر خوبی و نیکی شامل معاونت در تمام اموری میشود که خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن اعمال را دوست دارند و معاونت بر تقوا پرهیز نمودن از تمام اموری است که خدایتعالی و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم حرام نمودهاند و از این برحذر باشید که تعاون و همکاری شما در راستای گناه و تجاوز باشد و همواره در همۀ امورتان خدا عزوجل را مراقبت کنید که اوتعالی صاحب قوت و قدرتی است که هرگز مقهور نمیشود. او دارای عذابی است که هیچکس توان تحمل آن را ندارد. این کیفر برای کسی است که به مخالفت امر خدا عزوجل بپردازد و مرتکب منهیات او شود.
﴿حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّیَةُ وَٱلنَّطِیحَةُ وَمَآ أَکَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِکُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡیَوۡمَ یَئِسَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِی مَخۡمَصَةٍ غَیۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣﴾.
و بدانید که خداوند عزوجل بر شما خود مرده یا حیوانی که بدون ذبح شرعی مرده است را حرام نموده و همچنان خون مسفوح که هنگام ذبح فوران میکند و گوشت خوک اگرچه مطابق شریعت هم ذبح شود، زیرا خوک نجس است. و بر شما تمام حیواناتی حرام است که به خاطر غیر خدا عزوجل مانند بتها و جادوگران و کاهنان ذبح شده باشد و بر شما هر حیوانی که با طناب خفه شده باشد یا از بلندی سقوط نموده و یا غرق شده باشد نیز حرام است. و همچنان حیوانی که حیوانی دیگر او را لگدمال کرده باشد یا شیر و گرگ دریده باشد حرام است، مگر زمانی که این حیوان را پیش از مردنش گرفته باشید و مطابق شریعت ذبح نموده باشید.
و برای شما مجاز نیست تا با تیرهای قمار در بین خود چیزی را تقسیم کنید که این عمل از کارهای جاهلیت و صنعت مشرکان است. مردم در زمان جاهلیت سه سهم را میگرفتند که بر یکی از آنها نوشته شده بود بیرون شو و بر دیگری بیرون نشو و بر سوم هیچ نوشته نشده بود. هرگاه کسی میخواست مسافرت کند در بین این تیرها قرعه میزد، اگر تیر بیرون شو انتخاب میشد به سفر میرفت و اگر تیر بیرون نشو انتخاب میشد به سفر نمیرفت و اگر آنچه بیرون میشد که بر آن چیزی نوشته نشده بود قرعه را دوباره انجام میدادند. این کار از جملۀ اعمال جاهلیت و خروج از طاعت خدایتعالی و دین او بود.
در ادامه پروردگار به بیان این مطلب پرداخت که آروزی کافران در این امر که شما دین خود را ترک گوئید با یأس مبدل شده پس بر شما لازم است تا همچنان از خدای خود بترسید و از کفار نترسید؛ زیرا حقتعالی دین خود را نیرومند ساخته و پیامبرش را نصرت داده و کلمهاش را بلند ساخته است و بدانید که خداوند عزوجل برای شما با نازل کردن قرآن و سنّت و تعلیم احکام شرعی و حلال و حرام دین خود را کامل نموده پس بر آن چیزی نیفزائید و هر کس عملی انجام دهد که بر آن امر اسلام نیست مردود است. پروردگار این نعمت را با ارسال حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و نزول وحی کامل ساخته است. این نعمت بزرگترین نعمت و هدیه از جانب پروردگار عالمیان است. ولی با این حال بر شما امّت اسلام این رخصت داده شده که هرگاه در چنین زمینههایی دچار مشکل و ضرورت و گرسنگی شدید شوید از چنین خودمردههایی بخورید بشرط آنکه این اکل از روی تلذذ و به اندازۀ تجاوز از حد رخصت یا به هدف مخالفت از نهی پروردگار نباشد؛ زیرا ضرورتها محظورات را مباح میسازد، چنین رخصتهایی از جملۀ سهولتهای دین و شریعت خدا و منهج و روش معتدل و حنیف است و بدانید که حقتعالی خطاها را میبخشد و بر توبه کنندگان رحم مینماید از اینروی فضل او واسع و عطایش زیاد است و خدایی جز او نیست.
﴿یَسَۡٔلُونَکَ مَاذَآ أُحِلَّ لَهُمۡۖ قُلۡ أُحِلَّ لَکُمُ ٱلطَّیِّبَٰتُ وَمَا عَلَّمۡتُم مِّنَ ٱلۡجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ ٱللَّهُۖ فَکُلُواْ مِمَّآ أَمۡسَکۡنَ عَلَیۡکُمۡ وَٱذۡکُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ٤﴾.
مردم از تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ آنچه خدا عزوجل مباح نموده میپرسند. به آنها بگو خدایتعالی هر پدیدۀ خوب را که نفع دارد و ضرر آلود و پلید نیست مباح نموده و بر شما همۀ آنچه دل و طبیعت سالم از آن بد برد مانند؛ خوک، سگ و موش حرام است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به این منظور آمده تا پاکیزهها را که به جسم فایده دارد و به عقل ضرر ندارد و موجب اتلاف زندگی نیز نمیشود مباح و پلیدیهایی را که دل از آن بد میبرد حرام کند. همچنان به آنها بگو برای شما تمام شکار حیوانات آموزش دیده مانند: سگ شکار، شاهین و باز و امثال آن مجاز است. حیوان شکارچی آموزش دیده حیوانی است که هرگاه او را به سوی شکار بفرستید برود و هرگاه باز دارید نرود و از شکار نیز چیزی نخورد ولی هرگاه چنین حیوانی را به شکار میفرستید باید که نام خدا عزوجل را بگوئید.
در اینکه سگها باید آموزش دیده باشند نشانۀ فضل و جایگاه بلند علم و دانش است تا جائی که خدایتعالی شکار سگهای آموزش دیده را حلال نموده و شکار سگهای غیر آموزش دیده را حرام نموده است.
و بر شماست تا تقوای خدا عزوجل را در همۀ امور و شئون زندگی خود رعایت نموده همواره او امرش را اطاعت و از نواهیاش اجتناب کنید که اوتعالی به زودی همه را محاسبه میکند و عذاب او دردناک و برای عصیانگران است و ثوابش عظیم و برای اطاعت کنندگان میباشد و هرگاه دست به عملی میزنید روز حساب را به خاطر بیاورید.
﴿ٱلۡیَوۡمَ أُحِلَّ لَکُمُ ٱلطَّیِّبَٰتُۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حِلّٞ لَّکُمۡ وَطَعَامُکُمۡ حِلّٞ لَّهُمۡۖ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ إِذَآ ءَاتَیۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحۡصِنِینَ غَیۡرَ مُسَٰفِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِیٓ أَخۡدَانٖۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلۡإِیمَٰنِ فَقَدۡ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٥﴾.
بعد از ارسال محمد صلی الله علیه و آله و سلم خدایتعالی برای شما تمام پدیدههای مفید و پاک از طعام و شراب را مباح نموده و از رحمتی که به شما دارد بر شما بعد از اینکه برخی را بر سایر امتها حرام نموده بود حلال کرده است چنانچه به شما طعام یهودیان و نصرانیان و ذبح آنها را نیز مباح کرده، زیرا آنها اهل کتاب اند. بر خلاف ذبح مشرکان که بر شما حرام است. و حقتعالی برای شما همسران مؤمن و با عفت از میان یهودیان و نصرانیان را مباح ساخته و از این امر نهی نموده است که در معصیت پروردگار خویش مانند زنا و گرفتن دوست دختر و معشوقه بازی و بدکاری با آنها تجاهر کنید و هر که بعد از ایمان به آیات الهی کافر شود عملش برباد رفته و به زیان و ذلّت رسیده است؛ زیرا او به عصیان مولای خود و به مخالفت اوامرش پرداخته و از طاعت اوتعالی بیرون شده است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُم مِّنۡهُۚ مَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیَجۡعَلَ عَلَیۡکُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمۡ وَلِیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٦﴾.
ای مؤمنان! هرگاه ارادۀ نماز کردید باید که وضوی مطابق شریعت بگیرید و بر این اساس ابتدا روی خود را بشوئید، در جمله روی شستن دهان و بینی نیز داخل است و سپس دست راست را تا آرنج و دست چپ را نیز بشوئید و بر سر خویش یکبار مسح کنید و هردو پای خویش را بشوئید زیرا «ارجُل» بر «ایدی» عطف شده از اینروی مسح پاها بدون موزه و جوراب مجاز نیست و باید که شسته شود. و هرگاه دچار جنابت شدید باید غسل کنید ولی اگر مریض بودید و غسل با آب به شما ضرر داشت یا مسافر بودید و آبی برای وضو نیافتید بر شماست تا تیمم کنید.
و هرگاه به قضای حاجت رفته و یا با همسران خویش مقاربت جنسی کردید و آبی برای غسل نیافتید خاک پاک برای شما کافی است پس با آن خاک بر طریقۀ شرعی تیمم کنید. حقتعالی با مشروع ساختن این احکام ارادۀ آسانی و خیر را نسبت به شما دارد و او در دین هیچ حرج و سختیی قرار نداده است، بلکه رخصتها را مشروع ساخته و شما را بر اموری امر نموده که طاقت و توان آن را دارید و مشکلات و سختیها را برکنار داشته تا شما را با این رسالت و این آموزشهای ربانی پاک گرداند و ارواحتان را تزکیه و نفسهایتان را اصلاح سازد و امور را بر شما آسان سازد، شاید که این نعمتها شما را بر شکر و شناخت نعمت الهی و طاعت اوتعالی و اجتناب از نواهیش وا دارد.
﴿وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَمِیثَٰقَهُ ٱلَّذِی وَاثَقَکُم بِهِۦٓ إِذۡ قُلۡتُمۡ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٧﴾.
و ای مؤمنان نعمت خدا عزوجل را یاد آورید، هنگامی که بر شما پیامبر خود محمد صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاد و بر او کتاب خویش را نازل فرمود و بعد از اینکه مشرک بوده و در جاهلیت بسر میبردید شما را هدایت کرد و این توفیق بزرگ را نصیبتان نمود و یاد آورید که با خدا عزوجل و پیامبرش در اطاعت از آنها در بیعت رضوان و امثال آن تعهد نموده بودید و قول خدا عزوجل را پذیرفته و گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم و مانند یهودیان نگفتید که شنیدیم و نافرمانی کردیم و بر این اساس سخن را شنیدید و در عمل پیاده کردید. پس بر شما لازم است تا تقوای الهی را رعایت کنید که هیچ امر پنهانی بر خدا عزوجل پوشیده نیست و علم و اطلاع او برای بازداشتن بنده از اعمال بد کافی و بسنده است تا او را در هر صغیره و کبیرهای مراقب پروردگارش بسازد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّٰمِینَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ٨﴾.
ای مؤمنان شهادت را بر وجه صحیح ادا کنید و در ادای آن مراقب خدایتعالی باشید و هرگز به ناحق شهادت ندهید و هیچگاه ملامت ملامتگران شما را از شهادت به عدالت و راستی بازندارد همچنانی که دشمنی کفار و مشرکان نیز نباید مانع عدالت در شهادتتان شود، بلکه همواره سخن حق بگوئید ولو به نفع دشمن شما نیز باشد؛ زیرا عدالت به تقوا نزدیکتر است و براساس عدالت است که آسمانها و زمین برپای شده و بر شماست تا تقوای الهی و خوف از او را در شهادت رعایت کنید که بر خدایتعالی هیچ امری مخفی و پوشیده نیست و او تمام اعمال و گفتارتان را میداند و بر آن محاسبه مینماید از اینروی بر شما خوف از او لازم و ضروری است.
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٌ عَظِیمٞ ٩﴾.
و خدایتعالی به همۀ کسانی که ایمان آورده و پیامبرش را تصدیق نمودند و همواره کارهای خوب و مأمور به انجام داده و از منهیات اجتناب کردند وعدۀ صادقانه داده تا گناهانشان را ببخشد و عیبهایشان را پنهان دارد و برایشان نعمتهای بهشت را در جایگاهی خجسته و گرامی و در جوار پروردگار مهربان آماده سازد. این پاداش به عنوان پاداش عملکردهای خوبشان خواهد بود.
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ١٠﴾.
و در مقابل، حقتعالی آنانی را که کافر شده و پیامبرانش را تکذیب نمودهاند و با شریعتش مخالفت کردند را به آتش دوزخ وعده داده که برای همیشه در آن باقی خواهند ماند و چه بد قرارگاهی است دوزخ. در آن عذابی سخت و شدید برای مشرکان و کافران است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ هَمَّ قَوۡمٌ أَن یَبۡسُطُوٓاْ إِلَیۡکُمۡ أَیۡدِیَهُمۡ فَکَفَّ أَیۡدِیَهُمۡ عَنکُمۡۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١١﴾.
و یاد آورید ای مؤمنان! نعمتهای خدا عزوجل و فضل او را بر خویشتن که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شما را از مکر و دسیسههای یهودیان و مشرکان محفوظ داشت و دست یهودیان را از ضرر رسانی به شما کوتاه نمود به خصوص زمانی که دسیسۀ ترور ایشان را چیدند و خواستند سنگی را بر ایشان بیندازند این بود که حقتعالی در مسیر آنان مانع ایجاد کرد و پیامبر خویش را محفوظ داشت.
پس بر شما لازم است تا تقوای الهی را رعایت کنید زیرا هر که تقوای الهی را رعایت کند خداوند عزوجل او را بر دشمنانش پیروز میگرداند و مورد تأیید خود قرار میدهد. و بر شماست تا همواره در تمام امور خویش به خصوص در مبارزه با کفار و دشمنان بر خدا عزوجل توکل کنید که بهترین کسی که انسان امور خود را به او میسپارد و بر او عتماد میکند حقتعالی است و به زودی چنین کسی را خدایتعالی یاری میرساند و دشمنانش را خوار و ذلیل مینماید.
﴿۞وَلَقَدۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَبَعَثۡنَا مِنۡهُمُ ٱثۡنَیۡ عَشَرَ نَقِیبٗاۖ وَقَالَ ٱللَّهُ إِنِّی مَعَکُمۡۖ لَئِنۡ أَقَمۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَیۡتُمُ ٱلزَّکَوٰةَ وَءَامَنتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرۡتُمُوهُمۡ وَأَقۡرَضۡتُمُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا لَّأُکَفِّرَنَّ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّکُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۚ فَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ مِنکُمۡ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِیلِ ١٢﴾.
و بدانید که خدایتعالی پیمانها و تعهدات سختی از یهودیان گرفت ولی آنان این پیمانها را شکستند و نقض کردند، از این برحذر باشید که شما نیز مانند آنها پیمان شکنی کنید که به کیفر آنها دچار خواهید شد. خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و موسی علیه السلام از میان آنها دوازده مرد از میان بزرگان و رؤسایشان برگزید تا آنها را بر رعایت این پیمانها ملزم سازد. حقتعالی به آنها این وعده را داد که اگر به پیمانی که با خدا بستند وفادار باشند اوتعالی آنان را یاری میرساند و کمک میکند و از خطا و اشتباه بازمیدارد البته تا وقتی که نماز برپای دارند و زکاتی که بر اموالشان لازم است بدهند و رسالت الهی را تصدیق نموده و از پیامبرش پیروی کنند و او را یاری رسانند و در کنار او با دشمنان به جهاد بپردازند و از اموال خویش نیز در راههای خیر و خوبی مصرف کنند و در عوض، خدایتعالی وعده داد که گناهانشان را ببخشد و از بدیهایشان درگذرد و در اخیر آنها را وارد بهشت کند، بهشتی که نعمتهای آن را هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و نه هم به قلب کسی خطور نموده است.
ولی کسی که بر او نشانهها و دلیل و حجّت و برهان اقامت گردد و او با تمام اینها از در مخالفت دراید یقیناً که مرتکب اشتباهی واضح و آشکار شده و به مسیری گام برداشته که هرگز رضایت بخش نیست و مسیری درست نیز نمیباشد.
﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّیثَٰقَهُمۡ لَعَنَّٰهُمۡ وَجَعَلۡنَا قُلُوبَهُمۡ قَٰسِیَةٗۖ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنۡهُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا مِّنۡهُمۡۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱصۡفَحۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣﴾.
به سبب همین پیمانشکنی حقتعالی آنان را از رحمت خود طرد و از رضوان خود دور نمود و قلبهایشان را به گونهای سخت گردانید که به هیچ وجه در برابر حق نرم نمیشود و از هیچ موعظه و اندرزی نفع نمیگیرد. این پیمان شکنی آنان را بهگونهای ساخت که دست به تغییر کلام خدا عزوجل و تبدیل معانی و انحراف الفاظ از معنی و مراد اصلی آن زدند در حالی که این عملکرد آنها از روی انحراف، گمراهی، سرکشی و تجاوز است. همچنان این گناهان منجر به آن شد تا دانش سودمند و دلائل و براهینی که داشتند را فراموش کنند.
این است نتیجۀ بدی معصیت و گناه که موجب فراموشی علم نافع میشود. و هنوز هم پیمانشکنی، خیانت از این یهودیان سرمیزند و تو همه روزه چنین اعمالی را از سوی آنان ملاحظه مینمائی مگر برخی از آنها مانند عبدالله بن سلام و امثال آنکه ایمان آورده و چنین اعمالی مرتکب نمیشوند، پس بر توست ای محمد که از گناهان آنها درگذری تا زمانی که خدایتعالی در بین آنها حکم کند و عملکرد حق و درست را به تو نشان دهد.
خداوند عزوجل عملکرد درست را به پیامبر خویش نشان داد و ایشان را امر کرد تا با آنها بجنگد و به ایشان خبر داد که هر کسی در رفتار خود به گونۀ بهتر و شایستهتر عمل کند و همواره عدالت را بر خود لازم گیرد خداوند عزوجل به او ثواب و پاداش میدهد.
﴿وَمِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰٓ أَخَذۡنَا مِیثَٰقَهُمۡ فَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَأَغۡرَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَاوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَسَوۡفَ یُنَبِّئُهُمُ ٱللَّهُ بِمَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ ١٤﴾.
مدعیان نصرانیت گفتند ما یاری دهندگان خدائیم در حالی که حقتعالی این وصف را در حق آنها ثابت نداشته، بلکه گفته است که آنها صرفاً این مسأله را به زبانهای خود ادعا میکنند؛ خداوند عزوجل از اینها نیز تعهدات و پیمانهای سختی گرفت ولی آنها حتی بعد از اینکه بیم داده شدهاند نیز عهد شکنی نمودند، از اینروی حقتعالی آنان را دچار انواع و اقسام بلیات از جمله ایجاد عداوت در بین آنها و شعلهور شدن آتش جنگ در بین فرقههای آنان نمود، از اینروی نصرانیان را چنین خواهی یافت که فرقههای آنها مانند پروتستانت و کاتولیک در بین خود دشمنی دارند و این عداوت و دشمنی تا روز قیامت در بین آنها مستمر خواهد بود.
این بلیات کیفر پیمان شکنی و عصیانشان در برابر پروردگار است و به زودی خدایتعالی آنان را در برابر این عملکرد زشت محاسبه خواهد نمود تا جزای هر کسی را مطابق عملش بدهد.
﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ کَثِیرٗا مِّمَّا کُنتُمۡ تُخۡفُونَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَعۡفُواْ عَن کَثِیرٖۚ قَدۡ جَآءَکُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَکِتَٰبٞ مُّبِینٞ ١٥﴾.
ای اهل کتاب! ای یهودیان و نصرانیان! همانا محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم به سوی شما آمده تا برای شما بسیاری از معجزات و نشانههایی که با پیامبران گذشتۀتان بوده را یادآوری کند و شما را در جریان بسیاری از اطلاعاتی که در توارت و انجیل نازل شده قرار دهد، اطلاعاتی مانند: آیۀ سنگسار، داستان شکارچیان روز شنبه، بلند کردن کوه بر سر شما، کوبیدن عصا بر صخره و انفجار آب از آن، شکافتن دریا، مسخ نمودن چهرههای شما و تبدیل آنها به چهرههای بوزینگان و خوکان و از این قبیل و بسیاری آیات و نشانههای دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قبال آنها سکوت اختیار میکند و شما را رسوا نمیسازد. پس بدانید که حقتعالی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با نوری بزرگ در کتاب حکیم خود و با دلائل و نشانههای واضحی که این کتاب با خود دارد فرستاده و در آن برخی از اطلاعات غیبی نیز وجود دارد و اگر این محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبری صادق نمیبود هرگز نمیتوانست شما را در جریان این همه اطلاعات قرار دهد چون چنین اطلاعاتی را جز یک پیامبر کسی دیگر نمیداند.
﴿یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَیُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَیَهۡدِیهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٦﴾.
هر کس از کتاب بزرگی که خداوند عزوجل بر پیامبر خود نازل نموده پیروی کند حقتعالی او را به انجام اعمال صالح و نیک موفق میگرداند، اعمال صالحی که انسان را به سوی رضوان الهی و هدایت او و سلوکیاتی که به بهشت منتهی میشود میکشاند. اعمال صالحی که انسان را از خشم الهی و آتش دوزخ نجات میدهد. این کتاب پیروان خود را از تاریکیهای جهل و نادانی و شرک و شبهات و پیروی شهوات و مخالفتها بیرون و به سوی نور، هدایت، دلیل واضح، صدق، برهان و رضایت خدای رحمان رهنمایی میکند. پس در آن کتاب هدایت مطلق، عام و خاص و نوری است واضح و آشکار و نجات از هر انحراف است.
﴿لَّقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَۚ قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ مِنَ ٱللَّهِ شَیًۡٔا إِنۡ أَرَادَ أَن یُهۡلِکَ ٱلۡمَسِیحَ ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗاۗ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۚ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٧﴾.
آن دسته از نصرانیان که میگویند عیسی بن مریم علیه السلام خداست در حقیقت به خدا عزوجل کافر شده و از دین او بیرون شدند. عیسی علیه السلام و مادرش بندهای از بندگان خدایند.
به نصرانیان بگو: چه کسی از عیسی و مادرش عذاب الهی را در صورتی که خدا عزوجل اراده نماید تا آن دو را عذاب کند دفع مینماید و چه کسی از آنها حمایت میکند؟ عیسی مسیح بندهای از بندگان خدا عزوجل و تحت تصرف و تدبیر خداست و مالک هیچ نفع و ضرری، هیچ زندگی و مرگ و حشری برای خود نیست و اگر خدایتعالی ارادۀ هلاک عیسی و مادرش را بنماید و یا اراده کند تا تمام اهل زمین را نابود کند چه کسی او را از این عمل بازمیدارد؟ او خدایی است که جز او خدایی نیست، برای اوست تمام آنچه در آسمانها و زمین است. او خالق همه و متصرف و مدبر امور آنهاست. حقتعالی آنچه را بخواهد و به گونهای که اراده کند میآفریند. آدم علیه السلام را از خاک و بدون پدر و مادر آفرید و همسرش را بدون مادر خلق کرد، چنانچه عیسی علیه السلام را نیز از مادر و بدون پدر به وجود آورد در حالی که سایر مردم را از پدر و مادر آفرید، او بر همه چیز قادر و تواناست و هیچ چیزی او را از انجام کاری عاجز ساخته نمیتواند و هیچ چیزی از قدرت او بیرون شده نمیتواند.
﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ وَٱلنَّصَٰرَىٰ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُۥۚ قُلۡ فَلِمَ یُعَذِّبُکُم بِذُنُوبِکُمۖ بَلۡ أَنتُم بَشَرٞ مِّمَّنۡ خَلَقَۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۖ وَإِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ ١٨﴾.
یهودیان میگویند آنها فرزندان خدا عزوجل و دوستان اویند چنانچه نصرانیان نیز چنین ادعا میکنند، همه این سخنان دروغ و بهتان است زیرا خدایتعالی هرگز کسی را از بندگان خود به عنوان فرزند برنگزیده و دوستان خدا عزوجل نیز کسانیاند که طاعت و عبادت او را بر جای میآورند و اگر یهودیان و نصرانیان در این ادعاهای خود صادق میبودند حقتعالی آنان را به سبب گناهانشان عذاب نمینمود چون دوستدار، هیچگاه دوست خود را کیفر نمیدهد. یهودیان و نصرانیان مانند سایر مردماند. از میان آنها کسی که تقوا را رعایت کند ثواب میگیرد و اگر نافرمانی کند خدایتعالی او را کیفر میدهد و برای خدا عزوجل حکمت و پادشاهی مطلق است. او کسی را که بخواهد میبخشد و آنکه را اراده کند عذاب مینماید؛ زیرا تنها او خالق و رازق است و خدای بر حقی جز او وجود ندارد و تمام خلایق به سوی او باز میگردند و این اوست که همه را در قبال اعمالشان کیفر میدهد.
﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ عَلَىٰ فَتۡرَةٖ مِّنَ ٱلرُّسُلِ أَن تَقُولُواْ مَا جَآءَنَا مِنۢ بَشِیرٖ وَلَا نَذِیرٖۖ فَقَدۡ جَآءَکُم بَشِیرٞ وَنَذِیرٞۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٩﴾.
ای یهودیان ونصرانیان! خدایتعالی بعد از مدتی توقف در جریان ارسال پیامبران، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی شما فرستاد، چنانچه بین عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم بیشتر از پنج قرن گذشت. حالا پیامبر خود را به عنوان رحمتی برای جهانیان فرستاد تا اطاعت کنندگان را به رحمت و بهشت او بشارت دهد و نافرمانان و عاصیان را از خشم و کیفر او برحذر دارد. او به شما نیز این بشارت را میدهد به شرط آنکه از خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت کنید، زیرا او تصدیق کنندۀ تمام آن چیزی است که موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام آوردهاند، پس بر امر خدا ثابت و استوار باشید و دعوتگر خدا عزوجل را اجابت کنید و از پیامبرش فرمان برید که اوتعالی برپاداش طاعت کنندگان و کیفر نافرمانان توان و قدرت دارد.
﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦ یَٰقَوۡمِ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ جَعَلَ فِیکُمۡ أَنۢبِیَآءَ وَجَعَلَکُم مُّلُوکٗا وَءَاتَىٰکُم مَّا لَمۡ یُؤۡتِ أَحَدٗا مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢٠﴾.
ای محمد ج! روزی را برای مردم یادآور که موسی علیه السلام برای بنی اسرائیل گفت نعمت و فضل خدا عزوجل را بر خویشتن یاد آورید، روزی را که از میان شما پیامبرانی برگزید و شما را با بر انگیختن انبیایی از میان خودتان شرافت داد و شما را مانند پادشاهان در نعمت و آسودگی بعد از اینکه بردۀ فرعون و قومش بودید قرار داد و اوتعالی به شما نعمت آزادی و استقلال و خروج از مصر را بعد از آن همه استبداد، ظلم و ستم داد و به شما نشانههایی داد که به هیچیک از جهانیان نداده بود، نشانههایی مانند: شکافتن دریا، شکافتن سنگ و بیرون کردن آب از آن، سایه ساختن ابر، فرو فرستادن پرندۀ آسمانی و انگبین و سایر ویژگیها از قبیل کسب علوم مختلف، وجود حکما، علما، رهبران و اصلاحگران درمیان شما.
﴿یَٰقَوۡمِ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡأَرۡضَ ٱلۡمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِی کَتَبَ ٱللَّهُ لَکُمۡ وَلَا تَرۡتَدُّواْ عَلَىٰٓ أَدۡبَارِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ ٢١﴾.
و موسی علیه السلام خطاب به بنی اسرائیل گفت: بیائید باهم سرزمین مبارک بیت المقدس را فتح کنیم و در آن سکنی گزین شده و شریعت خدا عزوجل را اقامه نمائیم زیرا حقتعالی شما را اهل این سرزمین قرار داده به شرط آنکه بر دین خود ثابت و استوار باشید و از من پیروی کنید و وای بر شما اگر از اوامر الهی مخالفت کنید و طاعتش را ترک کنید که در چنین حالی از شما عزّت و سربلندی را سلب میکند و مانع پیروزی شما میشود و علاوه بر این ذلّت و خواری را بر شما حتمی میسازد و بر قلبهایتان مهر مینهد و شما مقهور دشمانان خود خواهید شد.
﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ فِیهَا قَوۡمٗا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَن نَّدۡخُلَهَا حَتَّىٰ یَخۡرُجُواْ مِنۡهَا فَإِن یَخۡرُجُواْ مِنۡهَا فَإِنَّا دَٰخِلُونَ ٢٢﴾.
یهودیان به موسی علیه السلام پاسخی بسیار زشت و بد دادند که نشانۀ بزدلی، ترس و ذلتشان است چنانچه خطاب به پیامبر خدا علیه السلام گفتند ای موسی! ما نمیتوانیم وارد بیت المقدس شویم، زیرا در آن قومی سرسخت و دلاورند که ما توان مقابله با آنان را نداریم ولی صبر میکنیم تا خود این دلاوران از آن شهر بیرون شوند که هرگاه چنین کنند ما بدون جنگ و جهاد وارد آن میشویم. حقتعالی از اینروی ترس و ذلّت را بر آنان مقدر کرد که آنها به مخالفت اوامر الهی پرداخته و پیمانشکنی کردند، زیرا یکی از بزرگترین عللی که امتها را دچار سستی، ذلّت و شکست در برابر دشمنانشان میکند گناهان است.
﴿قَالَ رَجُلَانِ مِنَ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمَا ٱدۡخُلُواْ عَلَیۡهِمُ ٱلۡبَابَ فَإِذَا دَخَلۡتُمُوهُ فَإِنَّکُمۡ غَٰلِبُونَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٢٣﴾.
ولی دو تن از مؤمنانی که با موسی علیه السلام بوده و خداوند عزوجل بر آنها نعمت هدایت و ثبات قلب و صحت عقل داده بوده برخواستند و از یهودیان خواستند تا وارد بیت المقدس شوند و در این راه دست به تلاش و کوشش و جهاد بزنند و هیچگاه نباید دشمنان موجب ترس آنها شوند، زیرا خدایتعالی از دشمنان و کفار قویتر است. این دو مرد خطاب به یهودیان گفتند: بر خدا عزوجل توکل کنید و به اذن الهی وارد شوید دشمنان در برابر شما شکست میخورند، زیرا هرگاه با خدا عزوجل از در صداقت و راستی بیرون شوید اوتعالی با شما خواهد بود و هر که خدا عزوجل با او باشد هرگز از کسی نمیهراسد و دشمنش با شکست مواجه میشود و خودش به عزّت و سربلندی میرسد و عاقبت نیز به اذن خدا عزوجل از آن کسی خواهد بود که ایمان آورد و به دین باور داشته و تقوای الهی را پیشه سازد.
﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّا لَن نَّدۡخُلَهَآ أَبَدٗا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَٱذۡهَبۡ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَٰتِلَآ إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ ٢٤﴾.
یهودیان کودن بار دیگر جواب عناد آلودی که انکار خالق متعال را با خود داشت تکرار نموده به موسی علیه السلام گفتند: ای موسی علیه السلام ! خود را در مشقت قرار نده که ما هرگز تا وقتی که جباران زمان در آن قرار دارند وارد سرزمین مقدس نمیشویم، ما تصمیم قاطعانه گرفتیم که هرگز با آنها مقابله نکنیم و اگر تو میخواهی با آنها بجنگی این کار مربوط به خود توست، پس با خدایت برو و با آنها بجنگ و ما منتظر نتیجۀ جنگ باقی میمانیم. این پاسخ یهودیان، آلوده به ذلت، زشتی و نوعی استهزا و تمسخر بود که حقتعالی بر آن علم کامل دارد.
این پاسخ آنها را با پاسخ یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مقایسه کنید زمانی که در معرکۀ «بدر» خطاب به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: سوگند به خدا که ما مانند گفتۀ بنی اسرائیل نمیگوئیم که خطاب به پیامبر خود گفتند تو و پروردگارت بروید و بجنگید و ما در اینجا نشستهایم، بلکه میگوئیم تو و پروردگارت بروید بجنگید ما نیز در کنار شما با آنان میجنگیم، سوگند به خدا عزوجل که در پیشرو، پشت سر، در طرف راست و طرف چپ تو میجنگیم، ببینید این پاسخ چقدر زیبا و شفاف است در حالی که پاسخ یهودیان سخیف و حقارت آمیز است.
﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی لَآ أَمۡلِکُ إِلَّا نَفۡسِی وَأَخِیۖ فَٱفۡرُقۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٢٥﴾.
در این هنگام بود که موسی علیه السلام پروردگارش را خواند و گفت: بار الها! تو میدانی که من جز بر خویشتن و برادرم هارون تسلطی ندارم، اما این قوم، که از اوامر من سرپیچی نموده و در برابرم سرکشی کردند، پس تو بین من و اینها جدایی افگن، زیرا از پیمانشکنی و عصیان و نافرمانیشان از اوامر تو خسته شدم و نمیخواهم دیگر در میان آنها باشم.
﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیۡهِمۡۛ أَرۡبَعِینَ سَنَةٗۛ یَتِیهُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٢٦﴾.
خدایتعالی به موسی علیه السلام خبر داد که سرزمین مقدس بر این نسل از بنی اسرائیل نظر به ترک جهاد و سرکشیی که کردند مدّت چهل سال حرام است تا زمانی که این نسل بزدل و شکست خورده ازبین بروند و به جای آنها نسلی دیگر که شجاع و مجاهد باشند به وجود آیند تا با مشکلات مواجه شوند و در برابر دشمنان بایستند.
اما اینها، چون از اوامر پروردگار سرپیچی نمودند، خدایتعالی آنها را به مدّت چهل سال با سرگردانی در صحرا مبتلا نمود که داستان این سرگردانی به نام «تیه» مشهور است. اینها در طول روز راه میرفتند و با فرا رسیدن شب استراحت میکردند، چون فردایش فرا میرسید و میخواستند به راه خود ادامه دهند بار دیگر خود را در همان مکان اولی میدیدند و هیچ راهی برای نجات خود از این معضل نمییافتند. اینها چون منهج و روش درست را رها کردند، حقتعالی آنها را در زمین سرگردان نمود و چون از راه راست انحراف کردند خدایتعالی راه را بر آنان پنهان داشت از اینروی رهیاب نمیشدند.
سپس خدایتعالی خطاب به موسی علیه السلام میگوید: بر این اشرار بدکار غمگین مباش که اینها از طاعت الهی خارجاند و هر که گنهکار و سرکش باشد نباید انسان بر فراقش دچار غم و اندوه و در هلاکتش دچار پشیمانی شود، زیرا در فراق و جدایی چنین کسانی برکت، خوبی و راهیابی است.
﴿۞وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱبۡنَیۡ ءَادَمَ بِٱلۡحَقِّ إِذۡ قَرَّبَا قُرۡبَانٗا فَتُقُبِّلَ مِنۡ أَحَدِهِمَا وَلَمۡ یُتَقَبَّلۡ مِنَ ٱلۡأٓخَرِ قَالَ لَأَقۡتُلَنَّکَۖ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ ٢٧﴾.
و ای محمد ج! بر اینها داستان فرزندان آدم علیه السلام قابیل و هابیل را به دور از دروغهای امتهای گذشته بازگو! زمانی که قابیل و هابیل به پیشگاه خداوند متعال قربانی تقدیم کردند. هابیل چون در عملکرد خود اخلاص و صداقت داشت خدایتعالی قربانیش را پذیرفت ولی قابیل نیّت بد و نهادی زشت داشت خدایتعالی قربانیاش را نپذیرفت از اینروی بر هابیل خشم گرفت و از در حسادت و تجاوز داخل شد و سوگند یاد کرد که هابیل را بکشد. هابیل خطاب به برادر گفت: ای برادر چرا من را میکشی در حالی که در حق تو ظلم و ستمی مرتکب نشده و گناهی نکردهام؟ قابیل گفت: تو را میکشم چون حقتعالی از تو پذیرفت و از من نپذیرفت. هابیل گفت: حقتعالی از کسی میپذیرد که در عمل و نیّت خود اخلاص داشته باشد و اندرونش پاک و بیآلایش باشد و از عملی که انجام میدهد رضای الهی را مد نظر داشته باشد و با فرمان الهی معارضه نکند، اما گناه من چیست؟!
﴿لَئِنۢ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقۡتُلَنِی مَآ أَنَا۠ بِبَاسِطٖ یَدِیَ إِلَیۡکَ لِأَقۡتُلَکَۖ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢٨﴾.
هابیل در کمال ادب و آرامش خطاب به برادر گفت: اگر تو دستت را به سوی من دراز کنی تا من را از روی ظلم و ستم و تجاوز بکشی من هرگز دست خود را به سوی تو دراز نمیکنم تا تو را بکشم، من از خدایی میترسم که پروردگار من است از اینروی هرگز دست به عملی نمیزنم که موجب خشم و غضب او باشد.
﴿إِنِّیٓ أُرِیدُ أَن تَبُوٓأَ بِإِثۡمِی وَإِثۡمِکَ فَتَکُونَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِۚ وَذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٩﴾.
من با نکشتن تو میخواهم بار گناه من که تو را نکشتم و گناه خود که مرا کشتی بر دوش بکشی و در چنین حالی به سوی خدا عزوجل بازگردی و از جملۀ اهل دوزخ باشی و این است مصیر بد که به عنوان کیفر ستمگران مقرر شده است، ستمگرانی که هرگز نمیتوانند از عدالت الهی فرار کنند.
﴿فَطَوَّعَتۡ لَهُۥ نَفۡسُهُۥ قَتۡلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُۥ فَأَصۡبَحَ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٣٠﴾.
نفس اماره به بدی، قابیل را به سوی قتل برادر کشانید و آن را در نظرش نیکو جلوه داد در حالی که این قتل خود تجاوز و ستمی بیش نبود، از اینروی برادر را در حالی که برادرش بود کشت و با این کار مرتکب جرم و تجاوز بر نفس معصوم شد و چون برادر را کشت از رحمت الهی دور گشت و از طاعت خدا عزوجل با زیان و خسارت کلی خارج و در معاملۀ خود خسارمند شد و در آخرت نیز هلاک گردید.
﴿فَبَعَثَ ٱللَّهُ غُرَابٗا یَبۡحَثُ فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیُرِیَهُۥ کَیۡفَ یُوَٰرِی سَوۡءَةَ أَخِیهِۚ قَالَ یَٰوَیۡلَتَىٰٓ أَعَجَزۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِثۡلَ هَٰذَا ٱلۡغُرَابِ فَأُوَٰرِیَ سَوۡءَةَ أَخِیۖ فَأَصۡبَحَ مِنَ ٱلنَّٰدِمِینَ ٣١﴾.
پس حقتعالی اراده نمود تا به او مَثَل و عبرتی را ارائه کند و به او نشان دهد که با برادر چه تعاملی انجام دهد این بود که کلاغی را فرستاد تا با کلاغی دیگر بجنگد و او را بکشد، چون کلاغ اولی برادرش را کشت او را در خاک دفن کرد. این بود که قابیل گفت: من را چه شده که به سوی چنین عملی که کلاغ در حق برادرش انجام داده رهنمایی نشدم در حالی که او یک پرنده است.
تأسف قابیل بر قتل برادر نه بلکه بر دفن نکردن وی بود و اگر بر قتل اظهار تأسف مینمود حقتعالی توبهاش را میپذیرفت. چنانچه در حدیث شریف آمده است که: «پشیمانی و ندامت توبه است».
﴿مِنۡ أَجۡلِ ذَٰلِکَ کَتَبۡنَا عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَیۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِیعٗا وَمَنۡ أَحۡیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحۡیَا ٱلنَّاسَ جَمِیعٗاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا بِٱلۡبَیِّنَٰتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡأَرۡضِ لَمُسۡرِفُونَ ٣٢﴾.
و چون بر ذاتی معصوم تجاوز صورت گرفت و خونش به هَدَر رفت حقتعالی اراده فرمود تا این امر را بر بنی اسرائیل حرام قرار دهد از اینروی این مسأله را در کتاب تورات ذکر نمود و بر آنها واجب کرد که اگر کسی بر نفسی معصوم تجاوز کند مَثَل و حالت او مانند مَثَل و حالت کسی است که تمام مردم را کشته است؛ زیرا اصل تمام مردم از یک ذات است و هر که ذاتی را از بردگی برهاند گویا که تمام مردم را زنده نموده است. برای بنی اسرائیل انواع و اقسام دلائل و براهین واضح و روشن از جانب خدا عزوجل مبنی بر حرمت کشتن انسان و ریختن خونش آمد ولی با همۀ این دلائل آنها پیامبران را کشتند و بیگناهان را ذبح نموده و موجبات خشم و غضب پروردگار آسمان و زمین را فراهم نمودند. بسیاری از بنی اسرائیل با ارتکاب گناه و معصیت بر نفس خویش اسراف کرده و عهد و پیمان را نیز شکستند.
﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِینَ یُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ یُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ یُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِۚ ذَٰلِکَ لَهُمۡ خِزۡیٞ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ٣٣﴾.
در ادامه خداوند متعال به بیان کیفر کسانی پرداخت که علیه مسلمانان طغیان نمودند و بیان داشت که حد چنین کسانی که در زمین از طریق کشتن، غصب، و تخویف مردم دست به فساد میزنند این است که آنها را بکشید و به صلیب بکشید و بر ستونها و امثال آن آویزان کنید تا پند و عبرتی برای کسانی قرار گیرند که پند میگیرند یا دستها و پاهایشان را به صورت یکی در میان قطع کنید و یا آنها را تبعید نموده از خانه و کاشانۀشان بیرون کنید. این کیفر مایۀ ننگ، عار و ذلّت آنها در دنیا خواهد بود اما در آخرت پس حقتعالی برای آنها کیفری بزرگ آماده نموده است. از اینروی هر کسی بکشد کشته میشود و هر که بکشد و مالی را بگیرد هم کشته میشود و هم به صلیب کشیده میشود و هر که مال کسی را بگیرد و او را نکشد دست و پایش به صورت یکی در میان قطع میگردد و آنکه به تخویف مردم بپردازد و مرتکب قتل کسی نشود و مال کسی را نیز نگیرد تبعید میگردد.
﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِن قَبۡلِ أَن تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهِمۡۖ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٤﴾.
مگر اینکه این باغیان پیش از اینکه توسط حکومت اسلامی دستگیر شوند و پیش از اینکه خود را به عدالت تسلیم کنند توبه نموده و دست از این عمل بردارند که در چنین حالی حقتعالی توبۀ توبه کنندگان را میپذیرد و از ناحیۀ ولی امر مسلمین نیز مؤاخذه نمیشود؛ زیرا پروردگار از تقصیرات آنها در گذشته است. این آیه، حاوی تشویق به توبه است تا کسانی که دست به فساد میزنند از تباهیگری خود دست بردارند و دوباره با جماعت مسلمانان یکجا شده و به عفو الهی راضی شوند که اوتعالی دارای مغفرت و بخششی وسیع است و بر بندگان خود رحم میکند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَیۡهِ ٱلۡوَسِیلَةَ وَجَٰهِدُواْ فِی سَبِیلِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣٥﴾.
ای مؤمنان! ای آنانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و پیامبرش را تصدیق نمودهاید از خدا عزوجل و عذابش بترسید و مراقب اوامر و نواهی اوتعالی باشید و تلاش کنید همواره اعمال صالح و شایسته انجام دهید تا این اعمال وسیلهای بین شما و پروردگارتان باشد و سبب نجات شما از آتش دوزخ و رستگاریتان با حصول رضوان الهی گردد و بر شماست تا در راه خدا عزوجل با انواع و اقسام مجاهدتها از قبیل جهاد با نفس، با مال، با زبان، با قلم با فکر و از این قبیل جهاد کنید تا به رستگاری ابدی و جاودانگی و رضوان الهی برسید، رضوانی که بعد از آن رضوانی نیست.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لِیَفۡتَدُواْ بِهِۦ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنۡهُمۡۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٣٦﴾.
اما کافران، آنانی که خدا عزوجل را تکذیب کردند، اگر برای یکی از آنها به اندازۀ سطح زمین طلا و نقره و سرمایه باشد و آنها خواسته باشند به منظور نجات خود از خشم و عذاب الهی این سرمایۀ هنگفت را فدیه دهند هرگز پذیرفته نمیشود و برعکس دچار عذاب خواهند شد، زیرا اینها با تکذیب خود بزرگترین گناه را در جهان مرتکب شدند که عبارت از شرک به خداست، از اینروی خداوند متعال هرگز از آنان نه فدیهای میپذیرد و نه پول، سرمایه، شهید، دوست و حامی دیگر میتواند از آنان حمایت به عمل آورد و عذاب را دفع کند پس برای چنین کسی در پیشگاه خداوند بزرگ عزوجل عذابی دردناک است.
﴿یُرِیدُونَ أَن یَخۡرُجُواْ مِنَ ٱلنَّارِ وَمَا هُم بِخَٰرِجِینَ مِنۡهَاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّقِیمٞ ٣٧﴾.
این کفار زمانی که وارد آتش دوزخ میشوند آرزوی بیرون شدن از عذاب را مینمایند ولی هرگز این آرزو تحقق نخواهد یافت و آنها هرگز از آتش دوزخ بیرون نمیشوند، بلکه برای همیشه و ابد در آتش دوزخ باقی خواهند ماند، زیرا آنها به خدا عزوجل شریک آورده و برای مشرک هرگز گناه شرک او بخشیده نمیشود، بلکه او برای همیشه در دوزخ و عذاب دردناک بنابر عملکرد گناه آلود خود قرار دارد.
﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَیۡدِیَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا کَسَبَا نَکَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٣٨﴾.
و اگر مرد یا زنی دزدی کرد و بر ثبوت سرقت آنها دلائل اقامه شد و تمام شروط اقامۀ حد تحقق یافت در چنین حالی دست این دزد از قسمت مفصل کف آنگونه که در احادیث نبوی بیان شده قطع میشود. این قطع جزای عملکرد بد و زشت این شخص است که به منظور حفاظت اموال مردم و حمایت حقوق آنها صورت میگیرد و تا امنیت برهم نخورد و هر بدکار و دزد از عمل زشت و بد خود دست بردارد.
این حکم خداست که چون نیرومند است حکم نمود و از جمله نشانههای عزّت و قوت او یکی هم صادر نمودن چنین احکامی است و از جمله حکمتهای اوتعالی نازل کردن حکم مناسب با عمل سرقت و قتل و امثال آنست و تو هرگز از حکم خدایتعالی حکمی بهتر نخواهی یافت.
﴿فَمَن تَابَ مِنۢ بَعۡدِ ظُلۡمِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَإِنَّ ٱللَّهَ یَتُوبُ عَلَیۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٣٩﴾.
هرگاه مرد یا زن دزد بعد از دزدی و اقامۀ حد توبه کند و آنچه بین او و خدایش است را دوباره اصلاح نماید و بر عملکرد خود نادم و متأسف شود خدایتعالی گناهش را میبخشد و عیبش را میپوشاند و عوض گناهانش به او حسنات میدهد، زیرا مغفرت خدا وسیع و رحمتش عمومی است، از اینروی هر زناکار، دزد و قاتلی که توبه میکند باید به فضل الهی طمع داشته باشد که خداوند توبه پذیر و مهربان است.
﴿أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ یُعَذِّبُ مَن یَشَآءُ وَیَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٤٠﴾.
آیا نمیدانی تمام آنچه در آسمانها و زمین قرار دارد از آن خدا أ، ملک و بندۀ اوست و برای او در همۀ اینها قدرت و فرمانروائی مطلق است؟ او هرگونه که بخواهد با اینها تعامل میکند. او هر که را بخواهد عذاب میکند و این عذاب او عین عدالت است و هر کسی از بندگان خود که دوستش داشته باشد مشمول عفو و رحمت و فضل خود مینماید. حکمت اوتعالی نافذ و عملش کامل است و او بر همه چیز قدرت دارد و هیچ چیزی او را از انجام کاری عاجز ساخته نمیتواند و بر او غلبه نمینماید و از قدرت و توان او هیچ مخلوقی بیرون شده نمیتواند. رحمت، علم، عزت، حکمت، فضل و قدرت خدا عزوجل بر همه چیز احاطه دارد.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ لَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِ مِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَلَمۡ تُؤۡمِن قُلُوبُهُمۡۛ وَمِنَ ٱلَّذِینَ هَادُواْۛ سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ سَمَّٰعُونَ لِقَوۡمٍ ءَاخَرِینَ لَمۡ یَأۡتُوکَۖ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ مِنۢ بَعۡدِ مَوَاضِعِهِۦۖ یَقُولُونَ إِنۡ أُوتِیتُمۡ هَٰذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمۡ تُؤۡتَوۡهُ فَٱحۡذَرُواْۚ وَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ فِتۡنَتَهُۥ فَلَن تَمۡلِکَ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِ شَیًۡٔاۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمۡۚ لَهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا خِزۡیٞۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٞ ٤١﴾.
ای پیامبر خدا! از این منافقانی که به سوی کفر باهم مسابقه میدهند و تو را در حالی تکذیب مینمایند که ظاهراً ادعای ایمان داشته و در باطن کافراند غمگین مباش! از تکذیبگریهای یهودیان نیز اندوهگین مباش که آنها پیش از تو نیز پیامبرانی را تکذیب نموده و بسیاری از آنها را کشته و شکنجه کردند. از جمله صفات این یهودیان است که همواره به سخنان دروغ، بهتان، شائعات بیاساس و سخنهای زشت گوش فرا میدهند و این سخنان را میپذیرند و از اوامر رؤسا و بزرگان خود که نظر به تکبر و غروری که دارند نزد تو نمیآیند اطاعت میکنند. از صفات دیگر اینها این است که احکام خدا عزوجل را تبدیل میکنند و دست به تحریف و تغییر سخن الهی از معنی و مقصود اصلی آن میزنند و زمانی که نزد تو آمدند تا دربارۀ یکی از آنها که در حالت احصان دست به زنا زده بود حکم نمائی، آنها در بین خود چنین تصمیم گرفتند که اگر حکم تو بر شلاق بود آن را بپذیرند و اگر بر سنگسار حکم کردی آن را نپذیرند. (آنها نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمدند ایشان از آنها پرسیدند در تورات در این باره چه حکمی وجود دارد؟ گفتند زدن شلاق، سیاه کردن روی و تشهیر زناکار در بین مردم. ایشان یکی از آنها را به خدای یگانهای تورات را نازل فرموده سوگند داد وی گفت که در تورات راجع به چنین شخصی حکم سنگسار است. از اینروی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم همان حکم سنگسار را در حق او جاری ساخت).
این یهودیان در فتنه و گمراهی وقع شده و تو مادامی که خدایتعالی در حق آنها شقاوت و بدبختی را مقدر نموده توان هدایت و رهنمایی آنها را نداری ولو از انواع و اقسام براهین و شیوههای اقناع استفاده کنی و حقتعالی اراده ندارد تا قلبهای آنها را از خباثت و نفسهای آنها را از شک، تردید و مرض پاک کند تا وقتیکه بر کفر و تکذیب خود دوام میدهند و اعمالی را انجام میدهند که موجب خشم پروردگار میشود. از اینروی خداوند عزوجل بر آنها عار، ذلّت و خواری دنیا را مقدر کرد و در آخرت برای آنها به خاطر جرائمی که در حق پیامبران و کتابهای خود انجام دادهاند عذابی شدید و دردناک خواهد بود.
﴿سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ أَکَّٰلُونَ لِلسُّحۡتِۚ فَإِن جَآءُوکَ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُمۡ أَوۡ أَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡۖ وَإِن تُعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ فَلَن یَضُرُّوکَ شَیۡٔٗاۖ وَإِنۡ حَکَمۡتَ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِٱلۡقِسۡطِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ ٤٢﴾.
این یهودیان همواره سخن دروغ و باطل را میشنوند و میپذیرند و آن را در بین مردم منتشر مینمایند و علاوه بر این، رشوت و اموال حرام میگیرند و بر این اساس بین گفتار گناه آلود و غذای حرام جمع میکنند، از اینروی، هم فهم و درک آنها فاسد شده و هم اجسام آنها. پس هرگاه این یهودیان نزد تو آمده و طالب حکم و اقامۀ حدود در حق خویش شدند تو در این خصوص اختیار داری که در بین آنها قضاوت کنی یا نکنی، اگر نکنی خدایتعالی تو را از شر آنها حمایت میکند و آنها هرگز نمیتوانند به تو ضرر و آسیبی برسانند ولی اگر در بین آنها حکم کردی باید این حکم براساس عدالتی باشد که خدایتعالی در کتاب خود نازل فرموده است چون خدایتعالی عدل را دوست و از ظالم و ستمگر نفرت دارد.
رعایت این عدالت حتی با یهودیان و نصرانیان و سایر امم نیز بر یک مسلمان لازم است؛ چنانچه برقاضیان و حاکمان نیز رعایت تقوای الهی لازم است و باید چنین کسانی عدالت را رعایت کنند و بر کسی ظلم و ستمی روا ندارند.
﴿وَکَیۡفَ یُحَکِّمُونَکَ وَعِندَهُمُ ٱلتَّوۡرَىٰةُ فِیهَا حُکۡمُ ٱللَّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوۡنَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِکَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٤٣﴾.
شگفتا از این عمل یهودیان که به حکم تو راضی میشوند و به حکم کتاب تورات که بر پیامبرشان نازل شده راضی نمیشوند. اینها تورات را تحریف و تبدیل نموده و عهد و پیمانش را نقض کرده و از آن روی گردان شدند. تمام این اعمال را بنابر کفر و تکذیب انجام دادند و اگر آنها واقعاً به تو باور میداشتند و به آنچه بر تو نازل شده ایمان میآوردند حتماً حکم و قضاوت تو را میپذیرفتند ولی هیهات که چنین نمیکنند.
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِیهَا هُدٗى وَنُورٞۚ یَحۡکُمُ بِهَا ٱلنَّبِیُّونَ ٱلَّذِینَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِیُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن کِتَٰبِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ عَلَیۡهِ شُهَدَآءَۚ فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بَِٔایَٰتِی ثَمَنٗا قَلِیلٗاۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٤٤﴾.
و حقتعالی تورات را بر موسی علیه السلام نازل فرمود که در آن دلیل قاطع، شافی و کافی است و بین گمراهی و هدایت، عدالت و ظلم فرق میگذارد و براساس آن انبیای بنی اسرائیل در بین یهودیانی که در برابر فرمان خدا گردن نهادند نه سرکشانِ آنها حکم میکنند. چنانچه علمای ربانیی که از خدای خود میترسند و فقهای بنی اسرائیل که به لقای خدا عزوجل یقین کامل دارند نیز براساس آن حکم مینمایند، چون حقتعالی آنها را بر این کار امر فرموده و از آنها خواسته است تا تورات را محافظت کنند و آن را تحریف و تبدیل نکنند و هیچیک از آیات الهی و احکام شریعتش را به خاطر به دست آوردن متاع زودگذر دنیای فانی و یا رسیدن به مقام و منصب تبدیل و با نصوص الهی بازی نکنند تا احکام شرعی و الهی معطل قرار نگیرد و دنیای فانی بر سرای باقی برتری داده نشود. و هر کس به آنچه خدا عزوجل نازل کرده حکم نکند و شریعتش را تغییر دهد و چنین پندارد که حکم غیر خدا عزوجل از حکم خدایتعالی بهتر است، چنین کسی قطعاً و یقیناً کافر و از ملت اسلام خارج و مرتد است، زیرا به حکم غیر خدا عزوجل راضی شده و حکم اوتعالی را فرو گذاشته است.
﴿وَکَتَبۡنَا عَلَیۡهِمۡ فِیهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ وَٱلۡعَیۡنَ بِٱلۡعَیۡنِ وَٱلۡأَنفَ بِٱلۡأَنفِ وَٱلۡأُذُنَ بِٱلۡأُذُنِ وَٱلسِّنَّ بِٱلسِّنِّ وَٱلۡجُرُوحَ قِصَاصٞۚ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِۦ فَهُوَ کَفَّارَةٞ لَّهُۥۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٥﴾.
و محققاً که ما بر بنی اسرائیل لازم گردانیدیم که اگر نفسی دیگر را بکشد خود را در بدل نفس مقتول کشته شود و اگر کسی کسی دیگر را کور یا کر کند و یا بینیاش را بر کند و یا دندان کسی را بشکند در بدل همۀ اینها مقابله بالمثل میشود و در تمام جروح و زخمها مطابق خود آن جرح و زخم قصاص است. هدف از همۀ اینها این است که تا در زمین ظلم و ستم و تجاوزی نباشد و تا جان و اعضای مردم حفظ شود و تا که انسان از تجاوز برادر خود در امان باشد. ولی هر کس بر او تجاوز صورت گیرد و خود او به رضایت خویش عفو کند خدایتعالی نیز گناهانش را مقابل عفوی که انجام داده میبخشد. و هر کس به این شریعت حکم نکند او انسانی متجاوز و مخالف امر خداست و باریتعالی او را در جملۀ ستمگرانی داخل میکند که برای آنها عذابی دردناک آماده کرده است.
﴿وَقَفَّیۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم بِعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِیلَ فِیهِ هُدٗى وَنُورٞ وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِینَ ٤٦﴾.
سپس در پی انبیای بنی اسرائیل عیسی مسیح علیه السلام را فرستادیم و با او انجیل را نازل نمودیم که در آن انواع و اقسام دلائل واضح و نور درخشان و بیان شافی است و این کتاب در واقع تصدیق کنندۀ احکام تورات است و آن را نسخ نمینماید و در آن بیان بسیاری از آداب و اخلاقیات و موعظههایی است که بنده را به سوی راهیابی رهنمود میسازد و از سرکشی و فساد بازمیدارد. از تمام این احکام و موعظه پند نمیگیرد مگر کسی که از خدای خود بترسد و تقوای الهی را رعایت نموده و به اصلاح آنچه بین او و خدایش است بپردازد، زیرا علم و دانش به او نفع میرساند و به غیر او نفع نمیرساند.
﴿وَلۡیَحۡکُمۡ أَهۡلُ ٱلۡإِنجِیلِ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فِیهِۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤٧﴾.
حقتعالی بر مسیحیان لازم گردانید تا مطابق آنچه در انجیل نازل شده حکم کنند زیرا آنچه بر عیسی علیه السلام نازل شده به منظور اقامۀ اوامر و اجتناب از نواهیاش است و تا که از این طریق امر خدایتعالی اطاعت گردد ولی کسی که مطابق فرمان خدا عزوجل حکم نکند و شریعتش را تغییر و تبدیل نماید چنین کسی از طاعت خدا عزوجل خارج است و هر که از طاعت اوتعالی خارج شود ستمگر و انسان بدکاری است که از ملت اسلام خارج شده و از این طریق هم بر خود ظلم نموده و هم بر دیگران زیرا شریعت خالق را با شریعت مخلوق تبدیل نموده است.
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمُهَیۡمِنًا عَلَیۡهِۖ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ لِکُلّٖ جَعَلۡنَا مِنکُمۡ شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰکِن لِّیَبۡلُوَکُمۡ فِی مَآ ءَاتَىٰکُمۡۖ فَٱسۡتَبِقُواْ ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ٤٨﴾.
و ما تو را ای محمد با نزول قرآن شرافت و کرامت بخشیدیم، قرآنی که بر حقیقتی نازل شده که بین هدایت و گمراهی تمایز ایجاد میکند. قرآن تصدیق کنندۀ کتابهای گذشته مانند تورات و انجیل است و تمام حقایق این کتابها را ثابت میداند و انحرافات آنها را رد مینماید. ولی قرآن ناسخ بسیاری از احکام این دو کتاب است به خصوص احکامی که در آن مشقت و تکلیف طاقت فرساست. پس بر تو ای محمد لازم است تا مطابق آنچه در کتاب الهی و سنّت نبوی است حکم کنی و هیچگاه به دنبال هوی و هوس مردمان نروی و وحی منزل از آسمان را فرو نگذاری بلکه همواره از حق پیروی کنی هر کسی راضی میشود راضی شود و اگر دچار خشم میشود خشمگین شود.
شرایع و احکام پیامبران از هم تفاوت دارند ولی اصل ادیان همه یکی است. به عنوان مثال یهودیان از خود شریعتی دارند و مسیحیان نیز و شما مسلمانان از خود شریعت خاص خود را دارید ولی ملت همه یکی و فقط اسلام است و اگر خدایتعالی اراده میفرمود تا همۀ مردم را بریک شریعت قرار دهد این کار را میکرد، زیرا قدرت او نافذ و جاری است ولی حقتعالی اراده فرمود تا دلهای بندگان را امتحان کند و در بین آنها شرائع گوناگونی بفرستد تا دیده شود چه کسی از اوتعالی اطاعت میکند و چه کسی نافرمانی، چه کسی شریعت الهی را تصدیق میکند و چه کسی تکذیب. بنابراین بر شما مسلمانان لازم است تا هموراه به سوی انجام اعمال خوب از قبیل طاعت خدا عزوجل و رعایت تقوای او بشتابید و از پیامبرش اطاعت کنید و به روزی که به ملاقات پروردگار میروید باور و یقین کامل داشته باشید، زیرا این بازگشت حتمی و یقینی است و پایان کار نزد اوست و او به زودی شما را مورد باز خواست قرار میدهد و بر اعمالی که انجام دادهاید اگر خوب بود پاداش و اگر بد بود کیفر میدهد.
﴿وَأَنِ ٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن یَفۡتِنُوکَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُصِیبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ ٤٩﴾.
و بر توست ای محمد ج! تا بر یهود و دیگران مطابق آنچه خداوند عزوجل نازل نموده حکم کنی و هیچگاه از هوی و هوس و اموری که نفسهای مردم نیکو میپندارند پیروی ننمائی و بر آنها عدالت را تطبیق کن و از این برحذر باش که تو را از حقیقت که بر تو نازل شده بازدارند.
این آیه کریمه دربارۀ بزرگانی از یهود نازل شده که نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمده و از ایشان خواهان آن شدند تا به نفع آنها و بر علیه مردمشان حکم کند تا آنها از ایشان پیروی کنند. اینها چنین استدلال میکردند که اگر ما از تو پیروی کنیم دیگران نیز از تو پیروی مینمایند. خدایتعالی پیامبر خود را از پذیرفتن این پیشنهاد آنها برحذر داشت و فرمود که اگر تو در بین آنها مطابق حق و عدالت حکم کنی و آنها از پذیرش این حکم سر باز زنند و این حقیقت را نپذیرند تو بدان که خدایتعالی اراده دارد تا آنها را بر گناهان و جرائمی که مرتکب شدهاند جزا دهد و اگر اکثر انسانها از طاعت خدا عزوجل خارج باشند حتماً اندکی از آنها سپاسگذار خواهند بود در حالی که اکثراً منکر آیات الهی و تکذیب کنندگان شریعتشاند و از طاعت و عبادتش خارج میباشند.
﴿أَفَحُکۡمَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ یَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ ٥٠﴾.
سبحان الله! اینها حکم جاهلیت، هوا و انحراف را میپذیرند و از قبول حکم خدا عزوجل که بر مبنای حقیقت نازل شده و همهاش نور، صداقت و عدالت است سر باز میزنند. اینها حکم آفریدههای جاهل، غافل و مقصر را میپذیرند و حکم خدای خالق، عادل، حکیم، دانا، و باخبر از همه چیز را ترک میکنند. اینها قومیاند که نه تصدیق میکنند و نه ایمان میآورند و نه ارادۀ خیر و خوبی دارند. هیچ حکمی از حکم خدا عزوجل بهتر، عادلانهتر، واضحتر، حکیمتر، مصلحت آمیزتر و به خوبی دنیا و آخرت نیست ولی حکم الهی را فقط کسی میپذیرد و از آن خشنود میشود که ایمان در دل او محکم و استوار شده باشد و او مولای خود را دوست داشته باشد و از او طاعت کند.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡیَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِیَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥١﴾.
ای مؤمنان! ای آنانی که به کتاب پروردگار خود باورمند شده و از پیامبر خویش پیروی نمودید، یهودیان و نصرانیان را غیر از خدا عزوجل دوست نگیرید طوری که از آنها یاری بطلبید و نسبت به آنها دوستی و محبت داشته باشید. این یهودیان و نصرانیان همدیگر خویش را یاری میرسانند و دوست میگیرند و از این طریق همۀ آنها در یک حزب با شما میجنگند و هر کسی که یهود و نصارا را را دوست بگیرد او در واقع از آنهاست، زیرا به اعمال آنها راضی شده و غیر از مؤمنان آنها را برای خود دوست گرفته است. چنین کسی با این عمل مرتکب ظلم، ستم و تجاوز شده است و حقتعالی هرگز ستمگر را هدایت و اصلاح نمیکند و موفق نمیسازد.
﴿فَتَرَى ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ یُسَٰرِعُونَ فِیهِمۡ یَقُولُونَ نَخۡشَىٰٓ أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٞۚ فَعَسَى ٱللَّهُ أَن یَأۡتِیَ بِٱلۡفَتۡحِ أَوۡ أَمۡرٖ مِّنۡ عِندِهِۦ فَیُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَآ أَسَرُّواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ نَٰدِمِینَ ٥٢﴾.
به زودی منافقان را خواهی یافت که در موالات و دوستی یهود و نصارا باهم مسابقه میدهند. آنها چنین ادعا میکنند که شاید مسلمانان با یهود و نصارا وارد جنگ شوند و آنها میخواهند با این عملکرد خود گویا از حوادث پیشی گیرند و با این دوستی شأن و شکوت آنها را بشکنند. همچنان گفته شده که آنها میخواستند با این دوستی برای خود پشتوانۀ محکمی نزد آنها بیابند و با آنها خود را تقویت کنند و از آنها در مبارزه با مسلمانان یاری بجویند و تا که مسلمانان نتوانند بر آنها هجوم آورند. حقتعالی در کتاب خود این امیدواری را داد که مسلمانان مکه را فتح کنند و با فتح مکه مشرکان و هم پیمانانشان از یهود و نصارا هلاک کنند و یا امری دیگر در هلاک آنها و ازالۀشان صادر کند و مسلمانان را بر علیه آنان یاری رساند، در آن هنگام خواهد بود که منافقان بر اعمال خویش در موالات با دشمنان خدا عزوجل و یکجا شدن با آنها پشیمان خواهند شد.
﴿وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ إِنَّهُمۡ لَمَعَکُمۡۚ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَأَصۡبَحُواْ خَٰسِرِینَ ٥٣﴾.
مؤمنان به یهودیان میگویند این انصار و کمکگارانتان از منافقان که به شما اظهار دوستی میکنند ولی در باطن از شما بد میبرند و سوگند یاد میکنند که با شمایند، اینها اصلاً مردم ذلیل و بدبخت و شقاوت پیشهییاند که حقتعالی ثمره و نتیجۀ اعمالشان را به سبب نفاقی که دارند از بین برد و برای آنها هیچ عهد و پیمانی نه در دنیاست و نه در آخرت.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرۡتَدَّ مِنکُمۡ عَن دِینِهِۦ فَسَوۡفَ یَأۡتِی ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ یُحِبُّهُمۡ وَیُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ یُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ ٥٤﴾.
ای مؤمنان! هر کس از شما که از دین اسلام به سوی کفر روی آورد خداوند عزوجل از او غنی است و نیازی به عبادتش ندارد و به زودی حقتعالی به اسلام، عوض بهتری از او خواهد داد و لشکریانی خواهد آورد که او را دوست داشته باشند و او نیز آنها را دوست داشته باشد، کسانی که در برابر مؤمنان متواضع و فروتن و در برابر کفار قوی و شدید باشند و در راه خدا عزوجل با دست، زبان، علم و قلم خویش جهاد کنند و باکی از ملامت هیچ ملامتگر و تمسخر هیچ مسخرهگر نداشته باشند، زیرا ایمان آنها قوی و خودشان دارای مبادی ثابت و استوارند. این از فضل خداست که آنها را بر جهاد، موالات و محبت خود توفیق داده و فضل الهی وسیع و بیحد است و هیچ باز دارندهای برای خیرش نیست، چون اوتعالی میداند چه کسی مستحق فضل و احسان اوست.
﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُمۡ رَٰکِعُونَ ٥٥﴾.
ای مؤمنان! خداوند عزوجل ولی و دوستدارتان است نه یهودیان، نصرانیان و مشرکان، ولی شما پیامبر خداست که این دین را برای شما آورده است. ولی شما مؤمنان صادقیاند که نمازها را برپای میدارند و زکات میدهند و در برابر پروردگار خویش متواضع و فروتن اند. حق این است که شما اینها را برای خود مولا و دوست بگیرید.
﴿وَمَن یَتَوَلَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ ٥٦﴾.
و آنکه خدا عزوجل و رسولش و مؤمنان را دوست گیرد و با آنها یکجا شود و از آنها یاری جوید، چنین کسی در حقیقت پیروز است و عاقبت از آن او و خدایتعالی با او خواهد بود و هر که خدای رحمان دوستش باشد هرگز شکست نمیخورد و مغلوب واقع نمیشود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَکُمۡ هُزُوٗا وَلَعِبٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَٱلۡکُفَّارَ أَوۡلِیَآءَۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٥٧﴾.
ای مؤمنان! از این برحذر باشید که یهود، نصارا، مشرکان و منافقان را دوست بگیرید و از آنها خواهان دوستی و محبت شوید در حالی که به دین شما استهزا نموده آن را عامل خندۀ خود قرار دادند. اینها دشمنان واقعی شمایند پس شما نیز با کسانی که خدای شما دشمن گرفته دشمنی کنید و از کیفر الهی و خشم او برحذر باشید اگر به آنچه خدای شما ارشاد و امر فرموده ایمان دارید.
﴿وَإِذَا نَادَیۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ ٱتَّخَذُوهَا هُزُوٗا وَلَعِبٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ ٥٨﴾.
این دشمنان از میان کتاب و منافقان، هرگاه اذان را بشنوند آن را مصدر تمسخر، استهزا و خندۀ خود قرار میدهند؛ زیرا به خدای خود استخفاف نموده و از طاعتش بیرون شدند و دیگر اینکه با شما دشمنی شدید دارند از اینروی نزد آنها خشیت و عقلی که آنها را بازدارد نیست پس آنها دشمناند نه دوست.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ هَلۡ تَنقِمُونَ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلُ وَأَنَّ أَکۡثَرَکُمۡ فَٰسِقُونَ ٥٩﴾.
ای محمد ج! برای اهل کتاب بگو: ای یهودیان و نصرانیان! آیا به خاطر اینکه به پروردگار خویش ایمان آورده و از پیامبر پیروی نموده و به قرآن و آنچه پیش از آن نازل شده باور کردیم آیا به خاطر چنین اموری از ما عیبجوئی میکنید و این کار را از ما نمیپذیرید؟ آیا این شما نیستید که از طاعت خدا عزوجل بیرون شدید؟ پس کدام گروه سزاوار این است که عیبجوئی شود و عملکردش پذیرفته نشود؟ ما یا شما؟
﴿قُلۡ هَلۡ أُنَبِّئُکُم بِشَرّٖ مِّن ذَٰلِکَ مَثُوبَةً عِندَ ٱللَّهِۚ مَن لَّعَنَهُ ٱللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیۡهِ وَجَعَلَ مِنۡهُمُ ٱلۡقِرَدَةَ وَٱلۡخَنَازِیرَ وَعَبَدَ ٱلطَّٰغُوتَۚ أُوْلَٰٓئِکَ شَرّٞ مَّکَانٗا وَأَضَلُّ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِیلِ ٦٠﴾.
ای یهودیان و نصرانیان! آیا شما را از کسی خبر ندهم که عاقبتی بد دارد و برایش عذابی دردناک است؟ این شخص کسی است که حقتعالی بر او طرد شدن و دوری از رحمت خویش را مقدر نموده در نتیجه او به سوی خشم خدا عزوجل باز گشته است، زیرا به پیامبران استهزا نموده و آنان را کشته است و علاوه بر اینها دست به تحریف کتاب مقدس زده و از اوامر پروردگار دور شده است. حقتعالی چهرههای آنها را چهرههای بوزینه و خوک ساخته و در میان آنها کسانی را قرار داده که شیطان و پیروانش را میپرستند. اینها تمام تلاشها و اعمالشان، هم در دنیا و هم در آخرت به هدر رفته و آنها بدترین خلق خدایند و اینها کسانیاند که از راه راست منحرف شدهاند.
﴿وَإِذَا جَآءُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَقَد دَّخَلُواْ بِٱلۡکُفۡرِ وَهُمۡ قَدۡ خَرَجُواْ بِهِۦۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا کَانُواْ یَکۡتُمُونَ ٦١﴾.
این دسته از یهودیان که نزد شما تظاهر به اسلام میکنند زمانی که نزد شما بیایند میگویند ما به دین شما ایمان آورده و به پیامبرتان باور داریم در حالی که حقیقت چیز دیگری است، آنها هنگامی که با کفر نزد شما آمده و با کفر نزد قوم خویش برگشتند و خدایتعالی به تمام امور پوشیده و آنچه در نهاد خویش پنهان میدارند آگاه است و به زودی آنها را محاسبه خواهد نمود.
﴿وَتَرَىٰ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَأَکۡلِهِمُ ٱلسُّحۡتَۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٦٢﴾.
بسیاری از یهودیان در ارتکاب گناه، حرام خواری و مخالفت اوامر الهی و ترک طاعت او باهم مسابقه میدهند. چقدر بد است کارشان. آنها مرتکب بدی شده و کار بسیار بدی را انجام دادند.
﴿لَوۡلَا یَنۡهَىٰهُمُ ٱلرَّبَّٰنِیُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ عَن قَوۡلِهِمُ ٱلۡإِثۡمَ وَأَکۡلِهِمُ ٱلسُّحۡتَۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ ٦٣﴾.
آیا اندیشمندان و رؤسای یهودیان آنها را از دروغ، رشوت و سودخواری منع نمیکنند؟ آیا آنها را از این افعال بد و زشت برحذر نمیدارند؟ آیا آنها را پند و اندرز نمیدهند؟ چقدر بد است این عمل آنها! و چقدر سایر منکراتی که مرتکب میشوند بد است! علمایشان چقدر عمل بدی را مرتکب میشوند زمانی که آنها را از منکر بازنمیدارند. این آیه دلالت بر آن دارد که ترک نهی خود انجام فعل است، زیرا نه علمای آنها، را نصیحت کردند و نه عوامشان نصیحتی شنیده و از عملکرد زشت خود دست کشیدند از اینروی همۀ آنها در معصیت باهم اشتراک نموده و به سوی خشم الهی بازگشتند.
﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ یَدُ ٱللَّهِ مَغۡلُولَةٌۚ غُلَّتۡ أَیۡدِیهِمۡ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْۘ بَلۡ یَدَاهُ مَبۡسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیۡفَ یَشَآءُۚ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ طُغۡیَٰنٗا وَکُفۡرٗاۚ وَأَلۡقَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ کُلَّمَآ أَوۡقَدُواْ نَارٗا لِّلۡحَرۡبِ أَطۡفَأَهَا ٱللَّهُۚ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادٗاۚ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٦٤﴾.
و از بدی عملکرد یهود که خداوند هلاکشان کند یکی هم این است که آنها بر خدا عزوجل افترا نموده گفتند که اوتعالی در انفاق خویش بخیل است و به خلق خود روزی وسیع نمیدهد. - خداوند عزوجل بسیار بلندتر از این اتهام آنهاست – حقتعالی این اتهام را با نفرین پاسخ داد و بیان داشت که دستهای خود آنها بسته است و به زودی در روز قیامت این دستها بر گردنهایشان بسته خواهد شد و از رحمت الهی طرد خواهند گردید. واقعیت چنین است که خداوند عزوجل با هردو ید بلاکیف خود انفاق میکند و هردو یدش یمین، دهنده و پر از برکت و شب و روز گسترده است و اوتعالی همۀ آنچه در آسمانها و زمین قرار دارند را روزی میدهد و او بسیار سخاوتمند، بخشنده و دارای فضل و منت زیاد است. این یهودیان با نزول قرآن به زودی کفری را بر کفر خویش و عدوانی را بر عدوان خویش میافزایند، زیرا هرگاه آیهای نازل شود و آنها به آن کافر شوند کفر و سرکشیی بر کفر و سرکشی آنها افزوده میگردد. علاوه بر این آنها در برابر هر آیهای که بر شما نازل میشود با شما از در حسادت وارد میشوند و به این ترتیب گناهی بر گناهانشان نزد پروردگار علاوه میگردد.
همچنان پروردگار در بین فرقههای آنها عداوت، دشمنی، کینه و خشم را ایجاد نموده از اینروی آنها در بین خود به دشت اختلاف و مخاصمه دارند و این خصومت تا روز قیامت ادامه خواهد داشت طوری که هیچگاه بریک رأی و نظر جمع نخواهند شد. آنها هرگاه تلاشی را به منظور جنگ با مسلمانان و شعلهور ساختن آتش فتنه در بین آنها انجام دهند خداوند عزوجل این مکر و حیلۀشان را بر خود آنها بازمیگرداند و تلاششان را باطل مینماید. آنها هیچگاه دست از تباهیگری در زمین و انتشار فتنه و جنایت و اشاعۀ کارهای بد برنمیدارند. حقتعالی کسی را که چنین صفتی داشته باشد دوست ندارد زیرا او از اهل فساد و مفسدان بیزار است. او فقط اهل صلاح و تقوا را دوست دارد.
﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَکَفَّرۡنَا عَنۡهُمۡ سَیَِّٔاتِهِمۡ وَلَأَدۡخَلۡنَٰهُمۡ جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ ٦٥﴾.
اگر یهودیان و نصرانیان به آنچه خدا عزوجل بر پیامبر خود نازل فرموده باور داشته باشند و از پیامبرش پیروی کنند و در ضمن به پیامبران خود نیز ایمان بیاورند و از آنها نیز تبعیت نمایند و به امتثال امر خدا عزوجل و اجتناب از نواهیاش بپردازند، تمام بدیهای آنها را محو خواهیم کرد و از اعمال بدشان در خواهیم گذشت و بر آنها رحم خواهیم نمود و توبۀشان را خواهیم پذیرفت و عاقبت آنها در بهشت ماندگار و جاودان توأم با حصول رضوان الهی و رستگاری بزرگ خواهد بود.
﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ أَقَامُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِم مِّن رَّبِّهِمۡ لَأَکَلُواْ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِمۚ مِّنۡهُمۡ أُمَّةٞ مُّقۡتَصِدَةٞۖ وَکَثِیرٞ مِّنۡهُمۡ سَآءَ مَا یَعۡمَلُونَ ٦٦﴾.
و اگر این یهودیان به آنچه در تورات نازل شده و نصرانیان به آنچه در انجیل نازل شده ایمان آورند و علاوه بر آن، به آنچه بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده نیز باور کنند، حتماً خدایتعالی در روزی آنها خواهد افزود و به آنها نعمت بسیار ارزانی خواهد داشت و این روزی را در بوستانها و باغهای پُر از انواع و اقسام میوه قرار خواهد بود.
و در میان این یهودیان و نصرانیان گروهی معتدل نیز قرار دارند که در حوزۀ دین، منهج و روشی معتدل و میانه داشته طوری که نه زیاده روی میکنند و نه کوتاهی، اینها کسانیاند که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نمودند اما عمل اکثر آنها بد و زشت است، زیرا به مخالفت امر خدایتعالی میپردازند و رسولش را تکذیب میکنند.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ یَعۡصِمُکَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٦٧﴾.
ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! بر توست تا رسالتی را که حقتعالی تو را امین آن قرار داده ادا کنی و این دین را به گونۀ کامل تبلیغ نمائی و هرگز از آن چیزی نکاهی که اگر چنین کنی در واقع امانت را بر وجه درست ادا نکرده رسالت خویش را نرسانیدی و امّت را نصیحت نکردی! ایشان هرگز چنین نکردند – و در تبلیغ رسالت از مردم نترس که خدا عزوجل حافظ و نگهبان تو و باطل کنندۀ مکر و حیلۀ دشمنان توست، زیرا هر کسی که با تو دشمنی کند کافر است و حقتعالی هیچگاه کافر را ره نمینماید و مانع او از کارهای بد نمیشود و او را برای انجام هیچ خیری موفق نمیسازد، پس رسالت از جانب خداست و بر پیامبر صرفاً تبلیغ و رسانیدن آن. خدایتعالی رسالت خود را بیان نمود و محمد صلی الله علیه و آله و سلم آن را ادا کرد و ما مسلمان شده به آن باور نمودیم.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَسۡتُمۡ عَلَىٰ شَیۡءٍ حَتَّىٰ تُقِیمُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡۗ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ طُغۡیَٰنٗا وَکُفۡرٗاۖ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٦٨﴾.
ای یهود و نصارا! شما بر حق و بر بیّنهای از امر خویش نیستید تا خود را به تورات و انجیل بدانید، به خصوص بعد از اینکه این دو کتاب آسمانی را تحریف نموده و بسیاری از نصوص آن را تغییر دادید و عمل به آنها را کنار گذاشتید و پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را نیز تکذیب نمودید.
آنچه حقتعالی بر پیامبر خود نازل نموده در حق اینها مایۀ دوری از خدا و ارتکاب معصیت است؛ زیرا هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آیهای را ارائه کند آنها تکذیب میکنند و اگر دلیل و برهانی ارائه کند به آن کافر میشود و با این عناد و تکذیب، بر کفر خویش میافزایند. پس تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر کفر و اعراض آنها غمگین مباش که حقتعالی از آنها بینیاز است و به زودی تو را بر آنها یاری میرساند و به جای آنها انسانهای بهتری قرار میدهد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبُِٔونَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٦٩﴾.
مؤمنانی که به کتابهای خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرانش پیروی میکنند مانند یهودیانی که موسی علیه السلام را تصدیق نموده و از آنچه در تورات آمده تبعیت کردند و همچنان «صابئه» (کسانی که دینی مشخص ندارند ولی بر فطرت خویش قرار دارند) و همچنان نصرانیانی که از عیسی علیه السلام پیروی نموده و انجیل را تصدیق کردند و هرکدام در زمان خویش به روز آخرت ایمان آورده و عمل شایسته انجام دادند، اینها هرگز از مشکلاتی که در آینده منتظر آنهاست در خوف و بیم قرار نخواهند داشت، زیرا خدایتعالی به سبب اعمال صالحی که آنها انجام دادهاند خوفشان را از بین بُرد، از اینروی آنها غم و اندوهی به خاطر کارهایی که انجام دادهاند نخواهند داشت. اینها کسانیاند که در زمان خویش به پیامبران خود ایمان آوردهاند اما بعد از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای هیچ کسی جز پیروی از ایشان مجاز نیست: ﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٨٥﴾ [آل عمران: 85] «و هر که غیر از اسلام دینی دیگر بر گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود». بنابراین، آیه هم شامل کسانی میشود که به پیامبران خود ایمان آورده و پیش از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مردند و هم آن دسته از اهل کتاب به ایشان بعد از بهثت ایمان آوردند.
﴿لَقَدۡ أَخَذۡنَا مِیثَٰقَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَأَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمۡ رُسُلٗاۖ کُلَّمَا جَآءَهُمۡ رَسُولُۢ بِمَا لَا تَهۡوَىٰٓ أَنفُسُهُمۡ فَرِیقٗا کَذَّبُواْ وَفَرِیقٗا یَقۡتُلُونَ ٧٠﴾.
در گذشته از یهودیان عهد و پیمانهای محکم و سوگندهای شدید بر این امر گرفتیم که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرانش پیروی کنید ولی زمانی که پیامبران را به سوی آنها فرستادیم و آنها ملاحظه کردند آنچه این پیامبران با خود آوردهاند مخالف هوسهایشان است شروع به کشتن پیامبران نمودند و آنها را تکذیب نموده و به این ترتیب دو عمل زشت انجام دادند: تکذیب کتابها و کشتن پیامبران. به این ترتیب هدایت را ترک کرده و از هوی و هوس پیروی کردند و در مسیر پَست گام برداشتند.
﴿وَحَسِبُوٓاْ أَلَّا تَکُونَ فِتۡنَةٞ فَعَمُواْ وَصَمُّواْ ثُمَّ تَابَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ ثُمَّ عَمُواْ وَصَمُّواْ کَثِیرٞ مِّنۡهُمۡۚ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ ٧١﴾.
یهودیان گمان کردند که خدایتعالی در قبال عملکردشان آنها را کیفر نخواهد داد از اینروی کوری را بر هدایت ترجیح داده و از شنیدن سخن حق کَر شدند سپس خدایتعالی توبۀ آنها را پذیرفت تا در خویشتن نظر کنند و به سوی خدای خود بازگردند، اما آنها دوباره به ارتکاب جرم و جنایات خود پرداخته و در شنیدن و دیدن حق بر کوری و کری خود افزودند. بسیاری از آنها چنین کردند و تعداد اندکی از آنها هدایت را پذیرفتند. و بر خدا عزوجل هیچ کاری از آنها پوشیده نیست و به زودی اوتعالی آنها را به سبب عملکرد زشتشان کیفر خواهد داد.
﴿لَقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَۖ وَقَالَ ٱلۡمَسِیحُ یَٰبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡۖ إِنَّهُۥ مَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ٧٢﴾.
سوگند به خدا عزوجل آن دسته از مسیحیان کافر شدند که گفتهاند عیسی مسیح علیه السلام خداست.
این فرقه به نام «یعقوبیان» شناخته میشوند، کسانی که گمان میکنند خدایتعالی در عیسی مسیح حلول نموده است. این فرقه همچنان به مبدأ لاهوت و ناسوت معتقداند که براساس این نظریه میگویند ذات خدا عزوجل در ذات عیسی علیه السلام حلول نموده است. – حقتعالی از چنین چیزی پاک و منزه است – اینها همچنان میگویند عیسی علیه السلام بین اینکه خدا باشد و همزمان انسان نیز باشد جمع نموده و در اخیر ایشان را خدا پنداشتند در حالی که خود این پیامبر علیه السلام از چنین باوری بریء و بیزار است و خود او در میان قوم خود فریاد برداشت که ای قوم من خدای را عبادت کنید که مستحق عبودیت و الوهیت است و من را نپرستید که من بندهای از بندگان اویم و پروردگار من و شما خداست و او کسی است که ما را آفریده و روزی داده و امر کرده است تا تنها او را عبادت کنیم. این عمل شما شرک آلود است و شما را از ملت اسلام بیرون میکند و آنکه به خدا عزوجل شریک آورد بهشت بر او حرام است و آتش جایگاه اوست که در آن برای همیشه جاودان خواهد بود. چنین کسی ستمگار و تجاوزگر است و برای ستمگار و متجاوز دوستی که از او بدی را در روز قیامت دفع کند و یا به او نفع برساند نیست و یاری دهندهای برایش در برابر عذاب نیست.
﴿لَّقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ وَإِن لَّمۡ یَنتَهُواْ عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٧٣﴾.
گروهی دیگر از مسیحیان قایل به تثلیتاند (سه گانه پرستی) و اینکه خدا سوم سه تاست: خدای پدر، خدای پسر و روح القدس، اینها نیز به خدا عزوجل کافر و در آتش دوزخ قرار دارند، زیرا خدایی جز خدای یگانه نیست و برای اوتعالی شریکی در ملکش وجود ندارد و عیسی علیه السلام و مریم علیه السلام بندگان خدایند. این گروه اگر دست از این دروغ و افترای خود برندارند به زودی خداوند عزوجل آنها را به کیفر خویش گرفتار میکند و یقیناً کیفر او بسیار عظیم و بزرگ است و هیچکس طاقت تحمل آن را ندارد، زیرا آنها بزرگترین گناه را مرتکب شدهاند.
﴿أَفَلَا یَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ وَیَسۡتَغۡفِرُونَهُۥۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٧٤﴾.
آیا اینها از این گفتۀ مرض آلود خود دست برنمیدارند؟! از عقیدۀ تثلیت و اینکه خداوند عزوجل دارای سه جزء است: یکی پدر، دیگری پسر و سومی روح القدس و از این گمان که مریم و عیسی در الوهیت با خدا عزوجل شریکاند. حقتعالی از چنین پندارهایی بلند مرتبه، یکتا و یگانه است. اینها عقل را تحقیر میکنند و یک را سه میدانند!! این سخن آنها از جملۀ باطلترین نظریات و محالترین محالات است. اینها براساس زعم و گمان خود نظریۀ خود را به خورشید تشبیه میکنند که دارای: قُرص یا همان کُره، شعاع و حرارت است در حالی که هرسه یکی به شمار میروند!! این نظریه در حوزۀ معقولات نوعی سفاهت و نادانی و در منقولات دروغی بیش نیست و در عین حال تحقیر فکر بشر و عقل انسان نیز هست. اگر اینها از این نظریۀ باطل توبه و استغفار کنند خدایتعالی آنها را میبخشد که او بسیار بخشند و مهربان است.
ببینید خدایتعالی چگونه بر آنها توبه را عرضه داشته در حالی که او بسیار گنده گفته بودند. این امر در واقع نوعی امید بخشیدن به هر گناه کار بدکاری است که میتواند به خویشتن خویش رجوع نموده و توبه کند.
﴿مَّا ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُ وَأُمُّهُۥ صِدِّیقَةٞۖ کَانَا یَأۡکُلَانِ ٱلطَّعَامَۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ ٱلۡأٓیَٰتِ ثُمَّ ٱنظُرۡ أَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٧٥﴾.
عیسی فرزند مریم بندۀ خدا و پیامبرش است و خدا نمیباشد. او مانند پیامبران پیش از خود است. مریم نیز چنین است، او مادر عیسی و زنی صدیقه، عفیفه، شریفه و پاکدامن است. عیسی و مادرش هردو بشراند و در آنها هیچ خصوصیتی از خدا نیست. آنها نیز به خوردن و نوشیدن نیاز دارند و مانند سایر مردم طعام میخورند و فضلات را دفع میکنند.
در اینجا ملاحظه میشود که قرآن کریم ذوق انسانی را با تعبیر از فضلات طعام به خوردن، وارد بلندترین مراتب آن میکند طوری که مفهوم آن را صاحبان زیرکی و هشیاری درک میکنند. نظر صحیح و درست و مطابق حقیقت در این مسأله همین است. شگفتا از این عمل نصرانیان که اینگونه دلیل و برهان برای آنها واضح میگردد ولی آنها دچار انحراف و سردرگمی میشوند و بر خدا عزوجل دروغ برمیبندند و سخن باطل و منحرف میگویند.
﴿قُلۡ أَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَمۡلِکُ لَکُمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗاۚ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٧٦﴾.
ای محمد ج! به نصرانیان بگو آیا کسی را مانند عیسی علیه السلام که از میان بشر است و مالک هیچ نفع و یا ضرری برای خویشتن نیست میپرستید؟! در حالی که خدایتعالی مستحق عبادت است چون مالک هر نفع و ضرری میباشد و این اوست که زنده میکند و میمیراند و میدهد و بازمیدارد. خدایتعالی اقوال گناه آلود شما را میشنود و بر تمام افعال بد و زشت شما داناست و به زودی همۀتان را بر آنچه انجام دادهاید مورد محاسبه قرار میدهد.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِی دِینِکُمۡ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِیلِ ٧٧﴾.
ای یهود و نصارا! در معتقدات خود از حد تجاوز نکنید و بر پروردگار دروغ نگفته از هوا و هوس پیروی ننمائید. نصرانیان در شأن عیسی علیه السلام غلو و زیاده روی نموده برخی او را خدا دانستند و برخی دیگر فرزند خدا، چنین باورهایی افترا بر خدا عزوجل و تجاوز از حد است. یهودیان نیز دست به غلو و زیاده روی زده و سخنی زشت در حق مادر عیسی علیه السلام گفته او را متهم به زنا نمودند و در حق عیسی علیه السلام نیز گفتند که فرزند غیر شرعی است – خدایتعالی وی را گرامی داشته و او و مادرش را از چنین اعمال زشتی نگهداشته است – اینها از راه راست دور شدند و در زمین دست به فساد و تباهی زدند و با چنین گفتاری دیگران را نیز گمراه کردند. روی این اساس هردوی اینها در معتقدات خود به راه بد رفتند.
﴿لُعِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۢ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ ٧٨﴾.
محققاً که خدایتعالی کفار بنی اسرائیل و تکذیبگرانشان را از رحمت خود طرد نموده و بر آنها خشم فراوان گرفته است. این لعنت را خداوند عزوجل در کتاب «زبور» که بر داود علیه السلام نازل نموده و در انجیل عیسی علیه السلام ذکر کرده است چون آنها به مخالفت امر خدا پرداختند و پیامبران الهی را تکذیب نموده و بر دین از طریق ترک اوامر و انجام نواهی و مخالفت با شریعت تجاوز نمودند.
﴿کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنکَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ ٧٩﴾.
این بدکاران بنی اسرائیل یکدیگر خود را از انجام فعل بد و فساد نهی نمیکنند، بلکه در برابر انجام این اعمال سکوت میکنند. چقدر بد است این عملکرد آنها و به زودی خدایتعالی به آنها کیفر خواهد داد.
﴿تَرَىٰ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ یَتَوَلَّوۡنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ لَبِئۡسَ مَا قَدَّمَتۡ لَهُمۡ أَنفُسُهُمۡ أَن سَخِطَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَفِی ٱلۡعَذَابِ هُمۡ خَٰلِدُونَ ٨٠﴾.
بسیاری از یهودیان را مییابی نظر به کینه و حقدی که نسبت به مسلمانان دارند با مشرکان بتپرست موالات و دوستی میکنند. این موالات آنها کاری است زشت. اینها با این عمل، خشم و غضب الهی را هم در دنیا و هم در آخرت به خود جلب میکنند و به زودی خدایتعالی آنها را در آتش دوزخ جاودان میسازد، زیرا آنها کفر را به ایمان برگزیدند.
﴿وَلَوۡ کَانُواْ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلنَّبِیِّ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مَا ٱتَّخَذُوهُمۡ أَوۡلِیَآءَ وَلَٰکِنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨١﴾.
اگر این یهودیان به آنچه از تورات بر پیامبرشان موسی علیه السلام نازل شده باور میداشتند و در عین حال از پیامبر خدا عزوجل پیروی میکردند و از موالات با مشرکان دست برمیداشتند این کار برای آنها بهتر بود ولی آنها از طاعت خدا عزوجل خارج و در تطبیق اوامر الهی بدکار و سرکشانیاند که از پروردگار نمیهراسند.
﴿۞لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلۡیَهُودَ وَٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقۡرَبَهُم مَّوَدَّةٗ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنۡهُمۡ قِسِّیسِینَ وَرُهۡبَانٗا وَأَنَّهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ ٨٢﴾.
ای محمد ج! خواهی یافت که بیشترین دشمنی را با مؤمنان پیرو تو یهودیان خواهند داشت، زیرا آنها حسود، متکبر و سرکشاند. بعد از آنها مشرکان بتپرست خواهند بود ولی نصرانیان از همه بیشتر با مسلمانان دوستی خواهند داشت، زیرا در بین آنها علما، زهاد، عباد، و کسانی قرار دارند که در برابر حق خاضع و فروتناند و برخی از آنها به محمد صلی الله علیه و آله و سلم باور دارند و دست به الحاد نزدند که البته منظور همین گروه از نصرانیان است نه همه.
﴿وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡیُنَهُمۡ تَفِیضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّۖ یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨٣﴾.
و هرگاه به قرآن کریم گوش فرا دهند چشمانشان از خشوع و باوری که به آنچه میشنوند دارند پُر از اشک میشود، چنانچه «نجاشی» و اهل حبشه چنین کردند و از خدایتعالی خواستند آنها را در کنار امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از جملۀ شاهدان بر امتهای دیگر در روز قیامت قرار دهد تا آنها نیز به رستگاری بزرگ برسند.
﴿وَمَا لَنَا لَا نُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡحَقِّ وَنَطۡمَعُ أَن یُدۡخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلصَّٰلِحِینَ ٨٤﴾.
چه چیزی ما را از توحید خدا عزوجل و تصدیق کتابش و همچنان پیروی پیامبر امّیاش بازمیدارد. ما آرزو داریم حقتعالی ما را از جملۀ کسانی قرار دهد که در عبادت اوتعالی صادقاند و به مغفرتش رستگار شده و وارد بهشت او شدند.
﴿فَأَثَٰبَهُمُ ٱللَّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٥﴾.
پاداش آنها در پیشگاه خداوند بنابر ایمان به حق و بنابر صداقت در گفتار، کمائی نمودن بهترین بهشتها و رستگاری به رضوان الهی است. این پاداش برای تمام اهل احسان و نیکوکاران است.
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ٨٦﴾.
و آنانی که به پروردگار خود کافر شده و پیامبرش را تکذیب و کتابش را نپذیرفتند اینها در آتش دوزخ و در عذاب برای همیشه ماندگار خواهند بود در حالی که نه دوستی دارند تا از آنها شفاعت کند و نه یاری دهندهای که عذاب را از آنها دفع نماید و نه هم دعائی از آنها شنیده میشود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَکُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٨٧﴾.
ای مؤمنان! خو را از تمتع پاکیزههایی مانند: خوراکیها، نوشیدنیها و همسران باز ندارید طوری که آنها را بر خویشتن حرام سازید ولی به محرومات نزدیک نشوید که خدایتعالی تجاوزگری با تحریم حلال و تحلیل حرام را دوست ندارد. اوتعالی کسی را دوست دارد که مطابق شریعتش عمل کند.
﴿وَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ أَنتُم بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ ٨٨﴾.
و بر شماست ای مؤمنان تا همواره از پاکیزههای حلال بخورید و از محرومات پلید اجتناب کنید و از پروردگار خویش با انجام آنچه امر شدید و اجتناب از آنچه نهی شدید بترسید، اگر واقعاً در عبودیت خدا عزوجل و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شریعت صداقت دارید.
﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَۖ فَکَفَّٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَةِ مَسَٰکِینَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِیکُمۡ أَوۡ کِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِیرُ رَقَبَةٖۖ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ ثَلَٰثَةِ أَیَّامٖۚ ذَٰلِکَ کَفَّٰرَةُ أَیۡمَٰنِکُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡۚ وَٱحۡفَظُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٨٩﴾.
ای اهل ایمان! شما را حقتعالی هرگز به خاطر سوگندهای لغو مانند اینکه بگوئید «نه به خدا» یا «آری به خدا» و از این قبیل مجازات نمیکند البته تا هنگامی که در نهاد خود نیّت سوگند نداشته باشید، ولی اگر کسی در نهاد خود نیّت سوگند داشته باشد هرگاه به پروردگار سوگند یاد کند این سوگند منعقد میشود که اگر به موجب آن عمل کرد کاری خوب است ورنه باید برای ده مسکین نیم پیمانه (دو کیلو) از قوت مردم بدهد یا برای ده تن به صورت مکمل لباس بپوشاند و یا بردهای را آزاد کند و هر کسی که توان چنین کارهایی نداشته باید که سه روز روزه بگیرد. و از این برحذر باشید که در یاد کردن سوگند از حد تجاوز کنید و یا به موجب آن عمل نکنید و یا کفارۀ سوگند را ترک کنید. و همانگونه که خدایتعالی برای شما احکام سوگند را بیان نموده همانسان شرائع دینی را بیان کرده است تا شما به خاطر آنچه بر هدایتگر امین محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل نموده شکرگذار پروردگار عالمیان باشید.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٩٠﴾.
ای مؤمنان! تمام آنچه موجب زوال عقل، مستی و ضایع شدن سرمایه است، مانند قمار یا آنچه غیر از خدا عزوجل عبادت شود مانند بتها یا مانع توکل شود مانند تیرهای نصیب و قسمت، تمام اینها حرام و از پنهانکاریهای ابلیس و مکر و حیلهاش میباشد پس چنین اعمال را ترک کنید تا رضوان الهی را به دست آورید و از خشم و غضب او نجات پیدا کنید.
﴿إِنَّمَا یُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُوقِعَ بَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِی ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَیۡسِرِ وَیَصُدَّکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١﴾.
شیطان میخواهد از خلال واقع شدن در چنین امور حرامی در بین شما اختلاف و خصومت ایجاد کند و برخی بر دیگران بغض و کینه داشته باشید و به سبب شراب و مستی با یکدیگرتان دشمن باشید، زیرا شراب انسان را از نماز و ذکر خدا عزوجل بازمیدارد و قمار عمر را ضایع و مانع اذکار میشود و این امر موجب جلب خشم خدای جبار میگردد. اگر شما در ایمان خود صادقید دست از آنچه قرآن نهی نموده بردارید.
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَٱحۡذَرُواْۚ فَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ٩٢﴾.
طاعت خدا عزوجل را به خوبی انجام دهید و از بهترین خلایق پیروی کنید. از حقتعالی بترسید و با ادای آنچه واجب نموده و دوری از آنچه نهی کرده مراقب اوتعالی باشید و اگر از استقامت در این راه که موجب کمائی کردن کرامت است دست بردارید بر شما ویل و ندامت خواهد بود و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فقط وظیفۀ اقامۀ حجّت و توضیح برهان را دارد و مسئول کسی که گمراه میشود و در پستی واقع میگردد نیست.
﴿لَیۡسَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِیمَا طَعِمُوٓاْ إِذَا مَا ٱتَّقَواْ وَّءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ ثُمَّ ٱتَّقَواْ وَّءَامَنُواْ ثُمَّ ٱتَّقَواْ وَّأَحۡسَنُواْۚ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٩٣﴾.
بر کسانی که ایمان آورده و از خدای خود اطاعت کردند گناهی در استفاده از مواد سکرآور پیش از تحریم نیست به شرط آنکه بعد از تحریم این عمل را ترک نموده باشند و از مولای خود بترسند و همواره تقوایش را رعایت و در راستای انجام خوبیها و ترک بدیها تلاش کنند و تقوای خود را با انجام آنچه به آن امر شده و ترک آنچه از آن نهی شدهاند و تقویت تصدیق و رسوخ شناخت از دیاد بخشند تا جائی که در ایمان به درجۀ یقین برسند و ثبوت امور غیب نزد آنها مانند عیان گردد و این همان درجۀ احسان است که براساس آن انسان تقوای الهی را طوری رعایت میکند و عبادتش را به گونهای انجام میدهد که گویا او را میبیند و هر که دارای چنین خصوصیاتی باشد پروردگار دوستش دارد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَیَبۡلُوَنَّکُمُ ٱللَّهُ بِشَیۡءٖ مِّنَ ٱلصَّیۡدِ تَنَالُهُۥٓ أَیۡدِیکُمۡ وَرِمَاحُکُمۡ لِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن یَخَافُهُۥ بِٱلۡغَیۡبِۚ فَمَنِ ٱعۡتَدَىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَلَهُۥ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٩٤﴾.
ای مؤمنان! به زودی خدایتعالی ایمان شما و امتثالی که از شرع دارید را در آزمون قرار میدهد به این صورت که شکار حرم در حالتی که آنها احرام دارند به آنها نزدیک میشود تا جائی که دستشان به آن میرسد و در تیر رَسشان قرار خواهند گرفت تا دانسته شود چه کسی مراقب خداست و از او میترسد و به شکار نمیپردازد و هر کس تجاوز کند و شکار را بکشد و مرتکب نهی شود یقیناً مستحق عذاب شدید و حتمی میشود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡتُلُواْ ٱلصَّیۡدَ وَأَنتُمۡ حُرُمٞۚ وَمَن قَتَلَهُۥ مِنکُم مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ یَحۡکُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ هَدۡیَۢا بَٰلِغَ ٱلۡکَعۡبَةِ أَوۡ کَفَّٰرَةٞ طَعَامُ مَسَٰکِینَ أَوۡ عَدۡلُ ذَٰلِکَ صِیَامٗا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمۡرِهِۦۗ عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَۚ وَمَنۡ عَادَ فَیَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنۡهُۚ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ ٩٥﴾.
ای مؤمنان! اگر شما احرام دارید از شکار حیوانات خشکی بپرهیزید و هر که شکاری را بکشد بر او لازم است تا به مثل آن از شتر، گاو یا گوسفند ذبح کند و در بین فقرای حرم تقسیم نماید. مقدار و نوعیت این هَدْی را دو نفر از اهل عدالت تعیین میکنند و اگر حیوانی که شبیه شکار کشته شده باشد یافت نشد شکارچی میتواند به اندازۀ قیمت آن، طعامی را بخرد و در بین فقرای حرم تقسیم کند و یا در بدل هر نیم پیمانه از آن طعام، یک روز روزه بگیرد تا این امر نوعی تأدیب و تعزیر باشد و او را از ارتکاب چنین کارهایی در آینده بازدارد. و هر که قبل از حرام شدن شکار به این عمل مبادرت کرده باشد خدایتعالی از گناه او درمیگذرد. ولی اگر بعد از حرمت شکار کند حتماً از او انتقام میگیرد، زیرا این شخص مرتکب عملی حرام شده و پروردگار توانائی است که هیچکس بر او غلبه نمییابد و نیرومندی است که هیچکس توان جنگ با او را ندارد. هر که او را اراده داشته باشد اراده کننده را درمییابد و از نافرمانان انتقام میگیرد.
﴿أُحِلَّ لَکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَحۡرِ وَطَعَامُهُۥ مَتَٰعٗا لَّکُمۡ وَلِلسَّیَّارَةِۖ وَحُرِّمَ عَلَیۡکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَرِّ مَا دُمۡتُمۡ حُرُمٗاۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٩٦﴾.
ای مؤمنان! حقتعالی به شما شکار دریا را مجاز نموده چه مرده باشد یا زنده. شما از آن میتوانید هم در حالت اقامت و هم در حالت سفر استفاده کنید. پس هرگاه احرام بستید شکار خشکی بر شما تا زمانی که از احرام خارج شوید حرام است و مراقب پروردگار خود باشید و تمام آنچه را امر نموده انجام دهید و از تمام آنچه نهی کرده اجتناب نمائید که به زودی به سوی خدا عزوجل به منظور حساب و کتاب رانده میشوید و نزد او یا پاداش دریافت میدارید و یا کیفر.
﴿۞جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلۡکَعۡبَةَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ قِیَٰمٗا لِّلنَّاسِ وَٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَٱلۡهَدۡیَ وَٱلۡقَلَٰٓئِدَۚ ذَٰلِکَ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَأَنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ ٩٧﴾.
خداوند عزوجل فضل و احسان نموده به اینکه کعبه را خانۀ حرام و محلی امن و مایۀ صلاح دین و قبلۀ نماز قرار داده و در آن و در ماههای حج: شوال، ذوالقعده و ذوالحجه تجاوز را حرام قرار داده است. پس برای هیچکس مجاز نیست تا بر کسی تجاوز کند و حقتعالی شکستن حرمت چهارپایانی که به کعبه اهدا میشوند و قلاده به گردنهای آنها آویزان میگردد و تبدیل به شعیره میشوند را حرام قرار داده تا شما با این احکام به این یقین برسید که بر خدایتعالی هیچ امری پوشیده و مخفی نیست. او همۀ اسرار آسمانها و زمین را میداند و بر همۀ آنچه در نهاد انسان قرار دارد آگاه است و علم او بر همه چیز احاطه دارد.
﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ وَأَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٩٨﴾.
ای مردم! بدانید که خداوند عزوجل کسانی را که از او نافرمانی میکنند به قوت و شدّت میگیرد و او را به سختی کیفر میدهد، کسانی که به مخالفت اوامرش بپردازند و نواهیاش را انجام دهند و اینکه خدایتعالی برای کسی که به توبه کند بسیار بخشنده است و برای کسانی که به او رجوع کنند مهربان است. او چون مهربان است دارای مغفرتی وسیع و بیپایان میباشد.
﴿مَّا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَکۡتُمُونَ ٩٩﴾.
بر پیامبر ما جز این نیست که فرمان ما را برساند، او حقیقت آنچه را شما پنهان میدارید و یا آشکار میسازید نمیداند این خداست که همۀ این امور را میداند و براساس آن کیفر میدهد.
﴿قُل لَّا یَسۡتَوِی ٱلۡخَبِیثُ وَٱلطَّیِّبُ وَلَوۡ أَعۡجَبَکَ کَثۡرَةُ ٱلۡخَبِیثِۚ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠٠﴾.
به آنها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم خبر بده امکان ندارد خوب یک چیز با بد آن مساوی باشد، چنانچه امکان ندارد کافر با مؤمن، گناهکار با اطاعت کننده، جاهل با عالم، اهل بدعت با پیرو سنت، مال بد با مال خوب، سخن زشت با سخن شایسته برابر و مساوی باشد. پس ای مردم اگر بصیرت و عقلی دارید که با آن تفکر میکنید از خدا بترسید و مراقب اوتعالی باشید و همواره به سوی کارهای خوب روی آورده و بدیها را فرو گذارید تا به رضوان الهی برسید و به رحمت و ثواب او در بهشت رستگار شوید.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَسَۡٔلُواْ عَنۡ أَشۡیَآءَ إِن تُبۡدَ لَکُمۡ تَسُؤۡکُمۡ وَإِن تَسَۡٔلُواْ عَنۡهَا حِینَ یُنَزَّلُ ٱلۡقُرۡءَانُ تُبۡدَ لَکُمۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهَاۗ وَٱللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٞ ١٠١﴾.
ای مؤمنان! هنگام تشریع احکام از کثرت سوال بپرهیزید، آنچه خدا عزوجل از آن سکوت نموده شما در برابر آن مسئول نیستید و هرگاه از این امور سوال کنید و در سوالات خود تکلف نمائید، شاید بر شما آنچه میپرسید فرض شود و شما توان انجام آن را نداشته باشید. پس در همان دائرهای که حقتعالی برخی اشیا را برای شما عفو نموده باقی بمانید. امکان دارد از برداشت و تحمل این امور هنگامی که خدا عزوجل بیان میکند و یا بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل میشود ناتوان شوید؛ پس عفو و رحمت الهی را در حق خود بپذیرید که او گناهان را میبخشد و در برابر کسانی که نافرمانیاش میکنند حلم دارد و توبۀ توبه کنندگان را میپذیرد و از کسی که به سویش روی آورد درمیگذرد.
﴿قَدۡ سَأَلَهَا قَوۡمٞ مِّن قَبۡلِکُمۡ ثُمَّ أَصۡبَحُواْ بِهَا کَٰفِرِینَ ١٠٢﴾.
امتهای گذشته چنین سوالهای تعجیزی و مشقت آفرین را مطرح میکردند، چون حکم به آنها بیان شد آن را انکار نموده و در آن دست به الحاد زدند و تکذیب نمودند و به آنچه خدا عزوجل امر کرده بود عمل ننموده و از آنچه نهی نموده بود دوری نگزیدند.
﴿مَا جَعَلَ ٱللَّهُ مِنۢ بَحِیرَةٖ وَلَا سَآئِبَةٖ وَلَا وَصِیلَةٖ وَلَا حَامٖ وَلَٰکِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَۖ وَأَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ ١٠٣﴾.
مشرکان دروغ گفتند، خدایتعالی هرگز گمراهگریهای آنها و آنچه دربارۀ چهارپایان بدعت نهادند را مشروع ننموده، چنانچه این چهارپایان را در دستههای متفاوتی تقسیم کردند در حالی که خداوند عزوجل در مشروعیت آنها هیچ چیزی را مقرر نداشته است. مانند: «بحیره» (ماده شتری که ده شکم بزاید. قولی نیز وجود دارد که بحیره از جملۀ اولاد سائبه است) که گوشهایش را هرگاه چند شکم میزائید میبُریدند و سپس آنها را سائبه (به حال خود برای بتها رها میکردند به گونهای که کسی نه بر آن سوار میشد و نه از آن شیر میدوشید) و «وصیله» یا همان شتری که پیوسته ماده بزاید و «حامی» و آن شتر نری است که از پشت او چند شتر زاده شود. مشرکان این شترها را برای بتهای خود اختصاص میدادند و به آنها نزدیک نمیشدند و ادعا میکردند که حقتعالی آنها را بر چنین کاری امر نموده در حالی که دروغ میگفتند و بر خدا عزوجل افترا مینمودند. خدایتعالی التزام حق و صدقی امر میکند که بر پیامبر خود نازل فرموده ولی آنها عقلی که با آن تفکر کنند و بصیرتی که با آن امور را ببینند ندارند.
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ کَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَهۡتَدُونَ ١٠٤﴾.
و هرگاه به این مشرکان خطاب شده گفته شود به سوی کتاب خدا عزوجل و سنّت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم بشتابید میگویند برای ما آنچه از پدران خود ارث بردیم کافی است. آیا اگر پدرانشان گمراه و جاهل باشند؟! طوری که چیزی را نفهمند و امور خوب را درک نکنند و منکر را ندانند و به سوی حق راهیاب نشوند؟! چگونه اینها از چنین پدرانی پیروی میکنند و هدایتی را که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر آن فرستاده شده را ترک میکنند و نظریات خود را بر وحی مقدم میدانند در حالی که از جملۀ گمراهترین مردم و جاهلترین آنهایند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَیۡکُمۡ أَنفُسَکُمۡۖ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهۡتَدَیۡتُمۡۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٠٥﴾.
ای مؤمنان! همواره به طاعت خدا عزوجل تمسک جوئید و بر خویشتن و اصلاح را لازم گیرید و گناهان را ترک کنید و بر عبادت خدایتعالی دوام و استمرار بخشید تا مستوجب رحمت الهی شوید. شما هرگاه رسالت پروردگار خود را تبلیغ کنید و به معروف امر و از منکر نهی کنید هیچگاه گمراهی گمراهان به شما ضرری نمیرساند، بلکه این گمراهی برخود او خواهد بود و هیچ گناهی از ناحیۀ او به شما نمیرسد، زیرا شما به آنچه حقتعالی بر شما واجب نموده بود عمل نمودید. بدانید که مرجع و بازگشت همه به سوی اوست و او همه را به آنچه عمل کردند خبر و پاداش میدهد و محاسبه میکند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ شَهَٰدَةُ بَیۡنِکُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ حِینَ ٱلۡوَصِیَّةِ ٱثۡنَانِ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ أَوۡ ءَاخَرَانِ مِنۡ غَیۡرِکُمۡ إِنۡ أَنتُمۡ ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةُ ٱلۡمَوۡتِۚ تَحۡبِسُونَهُمَا مِنۢ بَعۡدِ ٱلصَّلَوٰةِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ لَا نَشۡتَرِی بِهِۦ ثَمَنٗا وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰ وَلَا نَکۡتُمُ شَهَٰدَةَ ٱللَّهِ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡأٓثِمِینَ ١٠٦﴾.
ای مؤمنان! هرگاه یکی از شما نزدیک مرگ خویش قرار گرفت و بر او آثار و نشانههای مرگ ظاهر گشت و دانست که به زودی به سفر آخرت خواهد رفت باید که بر وصیت خود دو تن از مسلمانان عادل را شاهد بگیرد، اگر در محضر او مسلمان نبود میتواند از میان کافران نیز شاهد بگیرد و اگر در شهادت شاهدان دچار شک شدید آنها را امر کنید تا بعد از نماز عصر به منظور سوگند در محضر مردم بایستند و به خدا عزوجل سوگند یاد کنند که صداقت در شهادت را به هیچ چیزی را متاع ناچیز دنیا عوض نمیکنند طوری که به خاطر این متاع به دنبال هیزم دنیا باشند و بر خدا عزوجل دروغ بگویند و به بندگانش خیانت کنند اگرچه کسی که به او سوگند میخوریم از جملۀ نزدیکان ما باشد و هرگز چیزی از این شهادت را نه مخفی مینمائیم و نه تغییر میدهیم، بلکه آن را به صورت کامل و واضح ادا میکنیم و اگر چیزی از آن را مخفی کنیم در واقع مرتکب جور، ظلم و ستم شدهایم.
﴿فَإِنۡ عُثِرَ عَلَىٰٓ أَنَّهُمَا ٱسۡتَحَقَّآ إِثۡمٗا فََٔاخَرَانِ یَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ٱلَّذِینَٱسۡتَحَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَوۡلَیَٰنِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ لَشَهَٰدَتُنَآ أَحَقُّ مِن شَهَٰدَتِهِمَا وَمَا ٱعۡتَدَیۡنَآ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٧﴾.
اگر چنین ثابت شد که آنها دروغ گفتند و در شهادت خود ثابت کردند پس دو تن دیگر از اولیای متوفی که عادل باشند برگزینید تا سوگند یاد کنند که شهادت ما از شهادت شاهدان دروغگو تفاوت دارد و مبتنی بر صداقت و راستی است، زیرا آن دو دروغ گفتند و خیانت کردند و اگر ما نیز مانند آنها باشیم حتماً از جملۀ ستمگران گنهکار و مستوجب کیفر خواهیم بود.
﴿ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِٱلشَّهَٰدَةِ عَلَىٰ وَجۡهِهَآ أَوۡ یَخَافُوٓاْ أَن تُرَدَّ أَیۡمَٰنُۢ بَعۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡمَعُواْۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ١٠٨﴾.
چنین صیغهای به ادای شهادت بر وجه صحیح بدون هرگونه خیانت، دروغ، تغییر و تحریف نزدیکتر است، زیرا موجب ترس از عار دنیا و عذاب آخرت میشود و هرگاه شهادت آن دو در دنیا رد شود رسوا خواهند شد و در آخرت زمانی که به حضور حقتعالی بروند عذاب خواهند گردید و به این ترتیب از گرفتار شدن به چنین سرنوشتی میترسند و بر راستی و وفا حریص میشوند و از دروغ و خیانت برحذر خواهند بود.
ای مردم! از خدای خود بترسید و از عقابش با انجام طاعت برحذر باشید و اوامر او را بشنوید و خداوند عزوجل هیچگاه کسی را که از طاعتش بیرون شود توفیق هدایت نمیدهد و سرکشان در برابر شریعتش را در رسیدن به رضوان اوتعالی یاری نمیرساند.
﴿۞یَوۡمَ یَجۡمَعُ ٱللَّهُ ٱلرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَآ أُجِبۡتُمۡۖ قَالُواْ لَا عِلۡمَ لَنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ١٠٩﴾.
ای مردم! یاد آورید روز هولناکی بزرگ را، روزی که خدایتعالی پیامبران و امتهایشان را جمع میکند و از پیامبران دربارۀ میزان پذیرش امتهایشان و اینکه آیا این امتها تصدیقشان کردند یا تکذیب و آیا آنچه را با خود آورده بودند پذیرفتند یا رد نمودند در حالی که خدایتعالی از همه به این مسأله آگاهتر است. پیامبران از شدّت هولناکی موقف میگویند: ما نمیدانیم چه واقع شده و ما در مقایسه با دانسته تو هیچ نداریم و تو به آنچه در سینهها پنهان شده آگاهتری و نمیدانیم بعد از ما در امتها چه واقع شده است.
﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ٱذۡکُرۡ نِعۡمَتِی عَلَیۡکَ وَعَلَىٰ وَٰلِدَتِکَ إِذۡ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ ٱلۡقُدُسِ تُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗاۖ وَإِذۡ عَلَّمۡتُکَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَۖ وَإِذۡ تَخۡلُقُ مِنَ ٱلطِّینِ کَهَیَۡٔةِ ٱلطَّیۡرِ بِإِذۡنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِیۖ وَتُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ بِإِذۡنِیۖ وَإِذۡ تُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِیۖ وَإِذۡ کَفَفۡتُ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَنکَ إِذۡ جِئۡتَهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ١١٠﴾.
و یاد آورید آن روز سخت و ترسناک را، روزی که خداوند عزوجل به عیسی فرزند مریم گفت: ای عیسی یاد آور فضل من را بر خود و مادرت مریم هنگامی که تو را نیرو بخشیدیم و با مدد جبرئیل کمک کردیم و در حالت شیرخوارگی سخنی کاملاً درست گفتی و آنها را به سوی توحید در حالتی که بزرگ بودی فرا خواندی و به تو خط و حکمت را بدون معلم آموختیم از اینروی در تو نفوذ بصیرت و قوت ادراک پیدا شد و تورات و انجیل را در سینهات حفظ کردیم در حالی که نصوص و معانی آن را میدانستی و این تو بودی که بر گِل رسم مینمودی و مجسمههای مانند پرندگان میساختی و در آن میدمیدی و مشاهده میکردی که به اذان خدا عزوجل پرواز میکرد و آنکه از مادر به شکل کور زاده شده بود را به امر و قدرت الهی بینائیاش را باز میگردانیدی و بیماری پیسی را از بیماران آن از میان میبردی و به جای آن به مشیت خدا و قدرت او پوستی شاداب اعاده میکردی و مردگان را ندا میدادی و آنها در پاسخ تو و به اذن و قدرت خدا عزوجل سر از قبر بیرون میآوردند. ملاحظه میشود که در این آیه واژۀ «بإذنی» چهار بار تکرار شده تا بر نصرانیان اهل افترا این ادعایشان را ردّ کند که عیسی علیه السلام خدایی است که مردگان را زنده میکند در حالی که دروغ میگفتند. همۀ اینها به قدرت پروردگار زمین و آسمانهاست.
و یاد آور ای عیسی علیه السلام نعمت من را بر خود زمانی که بنی اسرائیل را از کشتن تو باز داشتم و آنها نتوانستند به تو هنگامی که آیات و نشانهها و معجزات را ارائه کردی دسترسی پیدا کنند، این بود که تکذیبگران آنها چنین به مبارزه با تو برخواستند که آنچه تو آوردهای جادویی است آشکار در حالی که این ادعایشان مبتنی بر دروغ و افترا بود.
﴿وَإِذۡ أَوۡحَیۡتُ إِلَى ٱلۡحَوَارِیِّۧنَ أَنۡ ءَامِنُواْ بِی وَبِرَسُولِی قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّنَا مُسۡلِمُونَ ١١١﴾.
و یاد آور ای عیسی هنگامی را که حواریان را امر کردی تا به وحدانیت و رسالت من که تو را به خاطر تبلیغ آن فرستادم ایمان آورند و در اعمال خود اخلاص داشته باشند و به گونۀ نیکو منقاد پروردگار باشند و آنها چنین کردند.
﴿إِذۡ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ هَلۡ یَسۡتَطِیعُ رَبُّکَ أَن یُنَزِّلَ عَلَیۡنَا مَآئِدَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِۖ قَالَ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١١٢﴾.
و یاد آورید روزی را که حواریان پیرو عیسی در کمال بیادبی گفتند: ای عیسی! آیا خداوند عزوجل توان دارد تا بر ما سفرهای از طعام از آسمان نازل کند؟! عیسی علیه السلام گفت: اگر شما در ایمان خود و پیروی از من صادقید از خدا بترسید و با او ادب داشته باشید. گویا که آنها به منظور دریافت اطمینان این سوال را مطرح کردند نه به خاطر امتحان.
﴿قَالُواْ نُرِیدُ أَن نَّأۡکُلَ مِنۡهَا وَتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعۡلَمَ أَن قَدۡ صَدَقۡتَنَا وَنَکُونَ عَلَیۡهَا مِنَ ٱلشَّٰهِدِینَ ١١٣﴾.
حواریان گفتند ای عیسی! ما میخواهیم با خوردن، از آن سفره تبرک بجوئیم و ایمان و یقین ما زیاد شود. ما به صداقت تو ایمان کامل داریم و نزد کسانی که شاهد این معجزه نبودند بر وجود آن شهادت خواهیم داد و برای ما نیز دلیل وحدانیت خدا و رسالت تو ظاهر میگردد و تو نیز بر این امر شاهد میباشی!
﴿قَالَ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ ٱللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنزِلۡ عَلَیۡنَا مَآئِدَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ تَکُونُ لَنَا عِیدٗا لِّأَوَّلِنَا وَءَاخِرِنَا وَءَایَةٗ مِّنکَۖ وَٱرۡزُقۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ ١١٤﴾.
و چون عیسی علیه السلام بر صداقت حورایان پی برد ایستاد و از خدای خود با ذکر الوهیت و ربوبیتش خواست تا بر آنها سفرهای از آسمان نازل کند که روز نزول آن برای آنها عید و مایۀ شادمانی و سرور باشد. چنانچه این سفره – ای خدا – نشانۀ وحدانیت تو و معجزهای باشد بر اثبات رسالت من. و تو ای خدا أ! بر ما با فضل واسع خود کرم کن و خیر و خوبیات را بر ما تعمیم بخش که تو بهترین کسی هستی که میدهی و کریمترین کسی هستی که میبخشد.
﴿قَالَ ٱللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُهَا عَلَیۡکُمۡۖ فَمَن یَکۡفُرۡ بَعۡدُ مِنکُمۡ فَإِنِّیٓ أُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا لَّآ أُعَذِّبُهُۥٓ أَحَدٗا مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١١٥﴾.
خداوند عزوجل بر عیسی علیه السلام وحی کرد که به زودی بر شما سفرهای را که میخواهید نازل خواهیم کرد اما بعد از این معجزه اگر کسی تکذیب کند او را به عذابی شدید و دردناک گرفتار خواهیم نمود، زیرا در چنین حالی حجّت تمام شده و آن کسی که از قبول آن سرمیزند در واقع سرکشی میکند از اینروی عذابش مضاعف میگردد، زیرا چنین کسی از روی قصد و علم کافر شده است.
این آیه دلالت بر آن دارد که هر کسی از خدا عزوجل در حال داشتن علم و دانش نافرمانی کند از کسی که در حالت جهل چنین کند جرمی بسیار بزرگتر دارد.
﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ مَا یَکُونُ لِیٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَیۡسَ لِی بِحَقٍّۚ إِن کُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِی وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِکَۚ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ١١٦﴾.
ای عیسی علیه السلام ! آیا تو به مردم گفتی که تو و مادرت را به غیر اوتعالی خدا پندارند؟ خداوند عزوجل بر همه چیز آگاهی دارد ولی با طرح این سوال اراده دارد تا نفی این امر از زبان خود عیسی علیه السلام صادر شود. عیسی علیه السلام گفت: ای پروردگار! ما تو را از این امر پاک و منزه میدانیم که شریک داشته باشی و خود ما نیز از این تهمت بَری و پاک هستیم. برای من هرگز سزاوار نیست تا چنین سخنی زشت بگویم، تو خود میدانی که من چنین سخنی بر زبان نیاوردهام تو خدایی هستی که جز تو هیچ معبود به حقی نیست، تو آنچه در نهاد من است را میدانی در حالی که من آنچه را در ارادۀ توست نمیدانم. علم و دانش تو بر همه چیز احاطه دارد و علم و دانش من قاصر، ناقص و محدود است. چون تو پروردگار و معبود بر حقی و من مخلوق و معبود تو ام و بر تو هیچ امری پوشیده و مخفی نیست و از علم تو هیچ چیزی غائب نمیباشد.
﴿مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِی بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡۚ وَکُنتُ عَلَیۡهِمۡ شَهِیدٗا مَّا دُمۡتُ فِیهِمۡۖ فَلَمَّا تَوَفَّیۡتَنِی کُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِیبَ عَلَیۡهِمۡۚ وَأَنتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ١١٧﴾.
من به بنی اسرائیل جز آنچه من را به تبلیغ آن مکلف نموده بودی نرسانیدم و بر آن نه چیزی افزودم و نه از آن کم کردم. من آنها را به سوی عبادت و توحید تو دعوت کردم، زیرا تو خالق، رازق و تنها تو مدبری! و من مانند آنها مخلوقی هستم که برایم سزاوار ادعای الوهیت یا اینکه به خود ربوبیت را نسبت دهم نیست. من در طول مدّت زمان حیات خویش شاهد اعمال آنها بودم ولی بعد از اینکه من را به آسمان بلند نمودی کار من با آنها خاتمه یافت و این توئی که محیط بر اعمال آنها بوده و هستی و تو بر همۀ امور دانا و آگاهی!
﴿إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُکَۖ وَإِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١١٨﴾.
اگر تو ای خدا آنها را کیفر دهی تو پروردگار آنهائی و آنها بندگان تویند که مستحق عذاب شدند، زیرا غیر تو را پرستش نمودند و در چنین حالی عذاب تو عین عدالت است و در آن هیچ ستمی نیست ولی اگر آنها را ببخشی تو موجود نیرومندی که مقهور هیچکس واقع نمیشوی! تو قادر و توانائی هستی که هیچکس نمیتواند تو را از کاری عاجز سازد. تو کسی هستی که در تمام افعال خود حکمت داری خواه عذاب کنی یا مغفرت نمائی! با عزّت تو گاهی موأخذه و به حکمت تو گاهی رحم صورت میگیرد. تو آنچه را آنگونه که بخواهی انجام میدهی! عذاب تو عدل و مغفرت تو فضل است.
﴿قَالَ ٱللَّهُ هَٰذَا یَوۡمُ یَنفَعُ ٱلصَّٰدِقِینَ صِدۡقُهُمۡۚ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١١٩﴾.
خداوند عزوجل در روز قیامت که طبیعتاً روز عدالت است و در آن هیچ ظلم و ستمی واقع نمیگردد به عیسی علیه السلام خبر میدهد که او در آنچه میگوید صادق است و او رسالت خدای خود را آنگونه که بوده رسانیده و بر این اساس مردم را به توحید و یکتا پرستی دعوت کرده است و از آنچه نصرانیان گفتهاند او کاملاً بری و پاک است و اینکه او بندهای از بندگان خداست که با کلمۀ او آفریده شده و هر که تصدیقش نموده و کارهای خوب انجام داده باشد مصیرش به سوی بهشت نعمت و جاودانگی ماندگار است، جاودانگیی که هرگز از آن انتقالی نیست، زندگیی که مرگی ندارد، صحّتی که بیماری و جوانیی که پیری ندارد. اینها همه توأم با حصول رضای الهی است، زیرا چنین کسی عمل شایسته انجام داده و پروردگارش از او راضی شده است. یقیناً این است پیروزی بزرگ و رستگاری عظیم و نعمت ماندگار توأم با رضوان الهی.
﴿لِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا فِیهِنَّۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرُۢ ١٢٠﴾.
خداوند عزوجل مالک، متصرف و مدبر تمام آنچیزی است که در آسمانها و زمین قرار دارد. هیچ پدیدهای از قدرت او خارج نمیشود و هیچ امری از علم و دانش او پوشیده نیست. قدرت و توان او بر همگان نافذ است و هیچ ردّ کنندهای برای قضا و قدرش نیست و هیچ مانعی برای آنچه بدهد نمیباشد. هیچ چیزی و هیچکس نمیتواند بین او و مرادش حائل واقع گردد. پادشاهی کامل و قدرت تمام از آن اوست.
مکی است؛ ترتیب آن 6؛ تعداد آیات آن 165
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ ثُمَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُونَ ١﴾.
حقتعالی به بندگان خود میآموزد تا بر نعمتها و احسانش و بر خلقت عجیب و دقّتی که در صنع خود دارد او را حمد و ستایش بگویند؛ زیرا تنها او مستحق کاملترین محامد و بزرگترین مدائح است.
او کسی است که آسمانها و زمین را ایجاد نموده، این آفرینش محکم، دقیق، نیکو و هماهنگ که موجب حیرت عقل و ذهن انسان میشود و دیدگان را به شگفت وا میدارد. اوتعالی شب و روز و تاریکی و روشنایی را آفرید تا انسانها به خواب پبردازند و در راه کسب معیشت زندگی و بهرهمند شدن از علم و دانش استفاده کنند ولی بعد از این همه نشانههای عجیب و قاطع، بازهم این کفار بین خدا عزوجل و بتهایی که نه توان خلق دارند و نه روزی میدهند و نه توان تصرف در زندگی یا مردم را دارند تساوی قایل میشوند. پس هلاک بادا این کافران به خاطر این حماقت، جهل و بیپایگی.
﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٖ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلٗاۖ وَأَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُۥۖ ثُمَّ أَنتُمۡ تَمۡتَرُونَ ٢﴾.
این تنها اوست که پدرتان آدم را از خاک و ذریهاش را از آبی سُست آفرید و برای هر مخلوقی عمری مشخص و محدود قرار داد که هرگز از آن بیشتر نمیشود. اوتعالی برای زنده شدن بعد از مرگ نیز روزی را مشخص کرد که همان روز قیامت است و هیچکس زمان وقوع این روز را جز خداوند عزوجل نمیداند ولی با آنهم این مشرکان بعد از این همه دلائل و براهین واضح در امر قیامت شک میکنند.
﴿وَهُوَ ٱللَّهُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ یَعۡلَمُ سِرَّکُمۡ وَجَهۡرَکُمۡ وَیَعۡلَمُ مَا تَکۡسِبُونَ ٣﴾.
اوتعالی کسی است که الوهیت و عبودیت تنها از اوست. تمام آنچه در آسمانها از قبیل ملائکه و در زمین از قبیل مؤمنان وجود دارند او را به یگانگی میپرستند و او میداند که اینها در نیتهای خود چه چیزی را پنهان میدارند و در اقوال خود ظاهر مینمایند و چه کار خوب یا بدی را انجام دادند تا به آنها براساس آن، در روز قیامت ثواب و کیفر دهد.
﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ ٤﴾.
و آنچه ما برای این کفار از قبیل دلائل روشن و برهان قاطع بر صحت الوهیت خدا عزوجل و صدق رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ارائه مینمائیم آنها در برابر آن بیمبالاتاند و در مقابل آن قرار میگیرند و در آن تفکر نمینمایند و علاوه بر اینها همواره در غفلت و اعراض قرار دارند.
﴿فَقَدۡ کَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَسَوۡفَ یَأۡتِیهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٥﴾.
آنها اصلاً قرآن را نپذیرفتند، قرآنی که بزرگترین معجزه است. آنها قرآن را تکذیب نموده و رد کردند و در صحت آن تردید نمودند. آنها را به حال خودشان رها کن به زودی بدی عملشان برای آنها واضح و آشکار میگردد به خصوص هنگامی که عذاب را مشاهده کنند چون آنها به پیامبری و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تمسخر نموده و به آیات واضح و آشکار الهی استهزا نمودند؛ روی این اساس آنها اولاً اعراض نموده در ثانی تکذیب و استهزا نمودند.
﴿أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِن قَبۡلِهِم مِّن قَرۡنٖ مَّکَّنَّٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَا لَمۡ نُمَکِّن لَّکُمۡ وَأَرۡسَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡهِم مِّدۡرَارٗا وَجَعَلۡنَا ٱلۡأَنۡهَٰرَ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمۡ فَأَهۡلَکۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَأَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ ٦﴾.
آیا به این کافران اخبار امتهای گذشته مانند قوم نوح، عاد، ثمود و دیگران نرسیده؟ و آیا آنها آثار اینها را مشاهده نکرده و هلاکتشان را هنگامی که ما را تکذیب کردند حتّی نشنیدهاند؟ چرا اینها پند و اندرز نمیگیرند؟ ما به این امتها نیرو، قوت و نعمتی دادیم که به کفار مکه ندادهایم. ما به آنها باران پیدرپی فرو فرستادیم که با آن کشت و زراعت آنها و سبزیجات و درختان آنها را زنده نمودیم و در زیر خانههای آن رود بارها جاری کردیم و به این ترتیب آنها در باغها و بوستانهایی سرسبز و انبوه و غذا و آب فراوان قرار گرفتند ولی هرگز شکر نکردند، بلکه کفر ورزیدند از اینروی ما آنها را به سبب همین مخالفتها و تکذیبگریهایی که نسبت به پیامبران انجام دادهاند با شدیدترین کیفرها مؤاخذه نمودیم و به سبب عملکردهای زشتشان به خصوص تمسخر به پیامبران الهی بر آنها شدیدترین عذاب را نازل کردیم. پس شما از این برحذر باشید که ما شما را آنگونه مؤاخذه کنیم که آنها را مؤاخذه کردیم. ما آنها را نابود کردیم و به جایشان نسلهای دیگری پیدرپی فرستادیم و به این ترتیب از ملک خدا عزوجل چیزی کاسته نشد و در توان او به اندازۀ ذرهای هم تغییر رونما نگردید.
﴿وَلَوۡ نَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ کِتَٰبٗا فِی قِرۡطَاسٖ فَلَمَسُوهُ بِأَیۡدِیهِمۡ لَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ٧﴾.
این کفار بدکار معانداند و هرگز ایمان نمیآورند ولو قرآن را در ورقهایی نبشته شده نازل کنیم و آنها این قرآن را ببینند و در بین دستان خود قرار دهند. در چنین هنگامی نیز آنها خواهند گفت همانا ما با این قرآن جادو شدیم و این اوراق و صحف هیچ اساسی ندارند، همۀ این اعمال نظر به سرکشی و تمردی است که از آنان سرزده است.
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ مَلَکٞۖ وَلَوۡ أَنزَلۡنَا مَلَکٗا لَّقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ ثُمَّ لَا یُنظَرُونَ ٨﴾.
کفار مکه میگویند چرا بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم مَلَکی از ملائکۀ آسمان نازل نمیشود تا ما آن را به گونۀ عیان ملاحظه کنیم و او در حضور ما بر نبوّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم شهادت دهد تا او را تصدیق کنیم و اگر ما سخنشان را بپیذیریم و چنین ملکی نازل هم بنمائیم و آنها او را ببینند و بازهم کفر ورزند در چنین حالتی در نزول عذاب در حق آنها عجله به خرج خواهیم داد و هرگز منتظر نخواهیم ماند و بعد از آن حتماً عذاب بنیاد برانداز و بدون مهلت خواهد بود.
﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ مَلَکٗا لَّجَعَلۡنَٰهُ رَجُلٗا وَلَلَبَسۡنَا عَلَیۡهِم مَّا یَلۡبِسُونَ ٩﴾.
و اگر ما ملکی را نیز به عنوان پیامرسان بفرستیم یقیناً او را بر شکل مردی از بشر خواهیم فرستاد، زیرا مردم توان مشاهدۀ ملک را در صورت اصلی آن ندارند و اگر بر صورت مرد باشد بازهم این امر بر آنها پنهان باقی خواهد ماند که آیا این پیام رسان مَلَکی در شکل یک مرد است یا مردی از میان انسانها.
﴿وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِکَ فَحَاقَ بِٱلَّذِینَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ١٠﴾.
ای محمد ج! صبر کن و از تکذیب کفّار غمگین مباش. ما پیش از تو نیز پیامبران زیادی را فرستادیم در حالی که اقوامشان آنها را تکذیب و به آنها استهزا کردند. آنها برای تو الگو هستند و تو اولین کسی که تکذیب شده نیستی! و چون کفار به پیامبران خود تمسخر کردند آنها را به شدیدترین عذاب گرفتار کردیم و کیفر عملکرد زشت آنها را در تمسخر به پیامبران دادیم.
﴿قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ ٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ١١﴾.
ای مسخره کنندگان! در اطراف و اکناف زمین مسافرت کنید و آثار و نشانههای هلاک شدگان تکذیبگر را بنگرید که چگونه آنها را محو و نابود کردیم و اهل آنها را با انواع و اقسام کیفرها پاره پاره ساختیم. آیا کسی هست که از آنچه مشاهده مینماید و یا میشنود پند و اندرز لازم را بگیرد.
﴿قُل لِّمَن مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُل لِّلَّهِۚ کَتَبَ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَۚ لَیَجۡمَعَنَّکُمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَا رَیۡبَ فِیهِۚ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٢﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو پادشاهی آسمانها و زمین از آن کسیت؟ سپس به آنها خبر بده که این پادشاهی همانگونه که خود آنها اعتراف دارند از آن خداست پس چرا او را عبادت نمیکنید و به یکتائی پرستش نمینمائید؟ اوتعالی بر خود رحمت و مهربانی را لازم گرفته از اینروی رحمتش بر عذابش سبقت جسته و او در نزول کیفر عجله نمینماید و پیش از هشدار، کسی را مؤاخذه نمینماید و توبۀ توبه کنندگان را نیز میپذیرد و او حتماً همۀ شما را در روز حساب و جزا که در آن هیچ شکی نیست جمع میکند و یقیناً در آن روز مشرکان زیانمند خواهند بود؛ زیرا آنها به خدا عزوجل شریک آورده و به ملاقات او باور و به رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم اعتراف نکردند.
﴿۞وَلَهُۥ مَا سَکَنَ فِی ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ١٣﴾.
و خدایتعالی مالک همۀ آن چیزی است که در هستی ساکن و یا متحرک است و تحت پوشش شب یا روز قرار دارد. این پدیدهها چه پنهان باشند یا آشکار بر خدا عزوجل پنهان نیست. او هر گفتهای را میشوند و هیچ صدایی بر او خلط نمیشود. او بر نیتها و اعمال نیز واقف است.
﴿قُلۡ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیّٗا فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَهُوَ یُطۡعِمُ وَلَا یُطۡعَمُۗ قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَسۡلَمَۖ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٤﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو چگونه غیر از کسی را که متولی امور من است و مرا یاری میدهد به عنوان پروردگار خود برگزینم در حالی که او خالق و آفریدگار آسمانها و زمین و تمام آنچیزی است که در آنها قرار دارد. او یکتا و یگانهای است که برای هر کس روزی میدهد و هیچکس به او روزی نمیدهد، زیرا او بینیاز از این مقولههاست. پروردگارم مرا امر نموده تا اولین سرسپرده عبودیت در برابر او بوده و به الوهیتش تسلیم شوم و او من را از شرک بازداشته، زیرا من را به توحید فرستاده تا سایر بندگان را به سوی او دعوت کنم.
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ١٥﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو من پیامبری از جانب خدایتعالی میباشم که میترسم در صورت مخالفت از امرش و یا پرستش غیر او من را به کیفر سختی دچار کند. من اینگونه باشم شما در چه حالی قرار خواهید داشت چون شرک ورزیدید و اعراض کردید.
﴿مَّن یُصۡرَفۡ عَنۡهُ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمَهُۥۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡمُبِینُ ١٦﴾.
هر که را حقتعالی در روز تهدید بزرگ به خطر یکتا پرستیاش از عذاب بازدارد محققاً که بر او رحم نموده و او را مشمول رحمت خود ساخته است. این پیروزی و رستگاریی بزرگ است، زیرا چنین کسی به مطلوب خویش دست یافته و از بدیها نجات یافته است.
﴿وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یَمۡسَسۡکَ بِخَیۡرٖ فَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٧﴾.
ای انسان! اگر خدایتعالی نسبت به تو ارادۀ ضرر داشته باشد و خواسته باشد تو را دچار فقر، بیماری و بلاها کند مطمئن باش هیچکس نمیتواند جز خود خدا عزوجل این ضرر را از تو بازدارد و اگر اراده داشته باشد به تو خیری از قبیل ثروت، صحت و توفیق برساند مطمئن باش هیچکس نمیتواند این خیر و فضل را از تو بازدارد؛ چون او بر همه چیز قادر و تواناست و هرگاه او ارادۀ کاری را بکند حتماً اجرایش مینماید و اگر چیزی مقدر کند بر اجرای آن توان دارد.
﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ ١٨﴾.
خدایتعالی بر امر خود غلبه داشته و مافوق همۀ بندگان خود است و همه مقهور جبروت اویند، زیرا او قهار هر جبار و ستمگر است. از اینروی پرهیزگار با شنیدن امر خدا عزوجل و متکبر با قهر و غضب در برابر او منقاد میشود. اوتعالی همه چیز را در جایش بنابر حکمت و با دقت گذاشته و هر چیزی که از انظار پوشیده و پنهان باشد بر او معلوم و هویداست. او با حکمت خو مقدر نموده و با علم خود اسرار را دانسته است؛ پس تنها او مستحق این است که پرستش شود و به یگانگی یاد گردد و به او شریک و انباز قرار داده نشود.
این آیه دلالت بر اثبات علو خدای بخشنده و فوقیت او آنگونه که سزاوارش است دارد.
﴿قُلۡ أَیُّ شَیۡءٍ أَکۡبَرُ شَهَٰدَةٗۖ قُلِ ٱللَّهُۖ شَهِیدُۢ بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَکُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚ أَئِنَّکُمۡ لَتَشۡهَدُونَ أَنَّ مَعَ ٱللَّهِ ءَالِهَةً أُخۡرَىٰۚ قُل لَّآ أَشۡهَدُۚ قُلۡ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَإِنَّنِی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ ١٩﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو بزرگترین شاهد بر صدق رسالت و اثبات نبوّت تو چیست؟ برای آنها بگو خدا بزرگترین شاهد بر این امر است. او بر همۀ آنچه به شما گفتم و شما به من پاسخ دادید آگاه است. او بر من قرآن را نازل نموده تا با آن شما را از عذاب الهی در صورتی که مخالفتش کنید بیم دهم و همچنان تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد. پس اگر خدایتعالی خالق همۀ آفریدهها و رازقشان است. شما چگونه به الوهیت غیر او اقرار مینمائید و با او کسی دیگر را شریک و انباز قرار میدهید. ولی من هرگز به اعمال شرک آلود شما اقرار و اعتراف ندارم. من شهادت میدهم که خدائی جز او نیست، او یگانهای است که شریک ندارد و من هرگز سخن باطل را نمیپذیرم و بر صحت ظلم و جور گواه نیستم و به سوی خدا عزوجل از هر شرکی و از هر مشرکی بیزارم و به سوی یکتاپرستی و توحید دعوت میکنم.
﴿ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَعۡرِفُونَهُۥ کَمَا یَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمُۘ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٠﴾.
یهودیان و نصرانیان محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با تمام خصوصیاتش که در تورات و انجیل ذکر شده میشناسند درست همانگونه که فرزندان خود را میشناسند. و همانگونه که پدر هیچگاه در شناخت فرزند خود به بیراهه نمیرود اهل کتاب نیز در شناخت. این اوصاف نظر به وضوحی که دارند به بیراهه نمیروند ولی آنها هدایت را رد نموده و چون قرآن حکیم را تکذیب کرده و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نکردند به سوی زیان و خشم پروردگار بازگشتند.
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بَِٔایَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢١﴾.
هیچکس در جهان ظالمتر و گنهکارتر از کسی نیست که ادعای شریک به خدا را مینماید و به اوتعالی زن و فرزند قایل است یا یکی از آیات و نشانههای وحدانیتش را و یا شواهد نبوت پیامبرش را رد کند هر کسی چنین کند ظالم و ستمگار است و چنین کسی هرگز راه درست را طی نمینماید و از عذاب نیز نجاب پیدا نمیکند.
﴿وَیَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَیۡنَ شُرَکَآؤُکُمُ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٢٢﴾.
آیا این مشرکان یاد نمیآورند روزی را که ما همۀ آنها را در روزی که شکی در آن نیست جمع میکنیم و از آنها میپرسیم کجا شدند خدایانی که شما به غیر از خدا عزوجل پرستش میکردید؟ چرا این خدایان شما را یاری نمیرسانند و از شما عذاب را دفع نمینمایند و یا در رفع عذاب شفاعت نمیکنند؟
﴿ثُمَّ لَمۡ تَکُن فِتۡنَتُهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ وَٱللَّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشۡرِکِینَ ٢٣﴾.
آنها بعد از اینکه خدایان خود را در آن روز میبینند که در برابر بیتفاوتاند از حجتی باطل و ادعایی دروغین استفاده میکنند و میگویند ما آنها را در دنیا عبادت نکردیم و به خدا عزوجل شریک نیاوردیم در حالی که در این ادعای خود دروغ میگویند و افترا میکنند.
﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ کَذَبُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡۚ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢٤﴾.
ای محمد ج! آیا از این مشرکان در شگفت نیستی که با خدا عزوجل در دنیا غیر او را شریک میآورند و در آخرت بر خویشتن دروغ میگویند و از خدایان خود بیزاری میجویند و سوگند یاد میکنند که آنها را در دنیا پرستش ننمودهاند؟ اینها بین کفر، دروغ، عمل بد و عذر بدتر از گناه جمع میکنند و در اعمال خود شریک میآورند و در اقوال خود دروغ میگویند این در حالی است که در آخرت شفاعت خدایان آنها که گمان میکردند برای آنها نفعی در پَی دراد از بین میرود.
﴿وَمِنۡهُم مَّن یَسۡتَمِعُ إِلَیۡکَۖ وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوکَ یُجَٰدِلُونَکَ یَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٢٥﴾.
از این مشرکان کسانی هستند که صدای تو را هنگامی که قرآن میخوانی میشنوند اما شنیدنی بدون فهم، بدون درک و بدون بهرهگیری زیرا هوی و هوس بر دلهای آنها چیره شده و منافذ بصیرت را بر آنها بسته و قلبهایشان را در حجاب قرار داده است از اینروی آنها نمیفهمند و گوشهایشان در واقع کر است و اگر تو هر نشانهای بر صدق خویش ارائه کنی در حالی که تمام معجزات بر رسالت تو گواهی میدهند آنها بازهم تکذیب میکنند و انکار مینمایند و بعد از آن سراغ تو میآیند تا بگویند همۀ این نشانهها و معجزات از جملۀ افسانههای پیشینیان و خرافات گذشتگان است و حقیقت ندارد.
﴿وَهُمۡ یَنۡهَوۡنَ عَنۡهُ وَیَنَۡٔوۡنَ عَنۡهُۖ وَإِن یُهۡلِکُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ٢٦﴾.
این مشرکان مردم را از باور نمودن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و از پیروی ایشان بازمیدارند پس آنها، هم گمراهاند و هم گمراهگر، هم خودشان کافر میشوند و هم مردم را از هدایت بازمیدارند. آنها با این عمل خویش در واقع به خود زیان و آسیب میرسانند و در راستای هلاکت و نابودی خود تلاش مینمایند ولی بر خطر عملکرد خود واقف نیستند و ضرر آنچه را انجام میدهند نمیدانند.
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَى ٱلنَّارِ فَقَالُواْ یَٰلَیۡتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُکَذِّبَ بَِٔایَٰتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٢٧﴾.
و ای کاش تو ای محمد ج! این مشرکان را هنگامی مشاهده مینمودی که بر آتش عرضه میشوند و خشم خدای جبّار را و همچنان هولناکی صحنه، غلّ و زنجیرها را مشاهده مینمایند، آنگاه خواهند گفت: ای کاش زنده میشدیم و به دنیا بازمیگشتیم و به خدا عزوجل ایمان میآوردیم و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تصدیق میکردیم ولی هیهات آنها مردهاند و بر آنها جز پشیمانی و حسرت چیزی دیگر باقی نمانده است. چقدر این منظر هولناک و سخت است؟!
﴿بَلۡ بَدَا لَهُم مَّا کَانُواْ یُخۡفُونَ مِن قَبۡلُۖ وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٢٨﴾.
آنها در آنچه گفتند راست نگفتند چون صداقت پیامبر و صحت رسالتش را در روز رستاخیز بزرگ دانستند و اگر آنها بار دیگر به دنیا باز گردند بازهم آیات و نشانههای الهی را مانند گذشته تکذیب میکنند.
﴿وَقَالُوٓاْ إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ ٢٩﴾.
مشرکان گفتند: هرگز زنده شدن بعد از مرگ و حشر و نشری نیست و هرگاه ما بمیریم هرگز از قبرهای خود به منظور حساب و کتاب زنده نمیشویم؛ زیرا حیات ما فقط مربوط به همین دنیاست.
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ قَالَ أَلَیۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّۚ قَالُواْ بَلَىٰ وَرَبِّنَاۚ قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٣٠﴾.
و اگر تو ای محمد ج! این کفار را در روز قیامت در حالتی بنگری که به منظور رسیدگی به حسابشان ایستادهاند و ترس و دلهرۀشان را هنگامی که به آنها گفته شود: آیا این همان زندهشدن بعد از مرگی که شما تکذیب میکردید نیست؟ در آن هنگام خواهند گفت: بلی سوگند به خدا عزوجل که حقیقتاً خود آن است. برای آنها در نهایت سرزنش گفته میشود این عذابی که شما دچار آن شُدید! علت آن کفر شما به خدا عزوجل و تکذیبگریتان نسبت به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است.
﴿قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ قَالُواْ یَٰحَسۡرَتَنَا عَلَىٰ مَا فَرَّطۡنَا فِیهَا وَهُمۡ یَحۡمِلُونَ أَوۡزَارَهُمۡ عَلَىٰ ظُهُورِهِمۡۚ أَلَا سَآءَ مَا یَزِرُونَ ٣١﴾.
تمام تلاش کافران موجب زیان شد و عملشان تباه گردید، زیرا آنها به روز آخرت باور نکردند و هرگاه کاه قیامت برپا گردد و آنها عاقبت تکذیبگری خود را ناگهان ملاحظه کنند از شدّت ترس فریاد میدارند و بر عملکرد بد خود حسرت میخورند. آنها عاقبت عمل و نتیجۀ تکذیبگری خود را دریافت داشتند. چقدر بد است این اعمال؟!
﴿وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا لَعِبٞ وَلَهۡوٞۖ وَلَلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٣٢﴾.
دنیا بهرهای است کوتاه، درست مانند رؤیایی که یک انسان خواب شده میبیند. دنیا مایۀ قریب و کلاً باطل است. دنیا سایهای است رونده، آنچه بهتر است آخرت است که برای متقیان و کسانی که اعمال صالح انجام میدهند مایۀ سعادت است. چنین کسی در نعمت ماندگار قرار دارد. آیا شما در این امر تدبر نمیکنید تا کوتاهی دنیا و سرعت زوال و گذشت و فنای آن را بنگرید و آخرت و نعمتهای آن را در بهشتهای ماندگار تا به خاطر آن تلاش کنید؟
﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَیَحۡزُنُکَ ٱلَّذِی یَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَٰکِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ ٣٣﴾.
خداوند عزوجل میداند که تو ای محمد از استهزا و تکذیب قوم خود دچار حزن و اندوه میشوی. صبر کن که آنها در باطن صدق تو را میدانند. آنها ظاهراً و بنابر عناد و سرکشی که دارند تو را تکذیب میکنند و نشانههای شگفتانگیز و معجزات تو را رد مینمایند.
﴿وَلَقَدۡ کُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَاۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ وَلَقَدۡ جَآءَکَ مِن نَّبَإِیْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣٤﴾.
ای محمد ج! صبر کن که برای تو در پیامبران گذشته که اقوامشان آنها را تکذیب کردند و آنها صبر نمودند الگوست. آنها تمام آزار و اذیتها را تحمل کردند و همچنان به دعوت و جهاد خویش ادامه دادند تا اینکه به نصرت الهی رسیدند. امکان ندارد کلمات خدا عزوجل که بر تو نازل نموده و حاوی وعده به نصرت و پیروزی و حسن عاقبت تو و انتقام از کفار است تغییر یابد. خدایتعالی بر تو اخبار پیامبران گذشته را و اینکه چگونه آنها را یاری رسانیده و دشمنانت را هلاک کرده است نازل نموده تا مایۀ تسلیت خاطر تو باشد.
﴿وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیۡکَ إِعۡرَاضُهُمۡ فَإِنِ ٱسۡتَطَعۡتَ أَن تَبۡتَغِیَ نَفَقٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ سُلَّمٗا فِی ٱلسَّمَآءِ فَتَأۡتِیَهُم بَِٔایَةٖۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَمَعَهُمۡ عَلَى ٱلۡهُدَىٰۚ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ ٣٥﴾.
اگر تکذیب این مشرکان بر تو سخت تمام میشود و تو میتوانی از زیر زمین یا آسمان معجزه و برهانی دیگر غیر از آنچه ما به تو دادیم بیاوری این کار را بکن ولی بازهم آنها تصدیقت نمینمایند و اگر خدایتعالی ارادۀ هدایت آنها را مینمود حتماً این کار را میکرد ولی حکمت اوتعالی ایجاب نموده تا آنها را بر ایمان موفق نکند. پس از جملۀ کسانی که زیاد حسرت و تأسف میخورند و داد و فریاد میکنند و به اسرار قضا و حکمتهای مقاصد الهی آگاهی ندارند مباش!
﴿۞إِنَّمَا یَسۡتَجِیبُ ٱلَّذِینَ یَسۡمَعُونَۘ وَٱلۡمَوۡتَىٰ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ ثُمَّ إِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ ٣٦﴾.
از تو ای محمد کسانی پیروی میکنند و به آنچه آوردهای ایمان میآورند که نزد آنها استعداد پذیرش و قبول باشد در حالی که کفار مانند مردگاناند، زیرا حیات و زندگی حقیقی در ایمان است و قلبهای کفار مرده است. اما خدایتعالی مردگان مقبرهها را از قبرها بیرون میکند تا در روز قیامت به حساب و کتابشان رسیدگی کند.
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَیۡهِ ءَایَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن یُنَزِّلَ ءَایَةٗ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٧﴾.
مشرکان گفتند چرا بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم معجزهای غیر طبیعی نازل نمیشود؟ به آنها بگو حقتعالی از این امر ناتوان نیست، زیرا او بر هر کاری قدرت و توان دارد ولی او آیات خود را بنابر حکمت نازل مینماید ولی مشرکان نمیدانند.
﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا طَٰٓئِرٖ یَطِیرُ بِجَنَاحَیۡهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمۡثَالُکُمۚ مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَٰبِ مِن شَیۡءٖۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یُحۡشَرُونَ ٣٨﴾.
بر روی زمین هیچ جنبده و در آسمان هیچ پرندهای نیست مگر اینکه آنها نیز مانند مردم در توافق و اختلاف بسر میبرند و به این ترتیب بین آنها و مردم خصوصیاتی مشابه وجود دارد. ما همۀ امور مخلوقات را در کتاب «لوح محفوظ» درج نموده و تقدیر و تدبیر آن را مشخص کردیم و به زودی همه به سوی پروردگار خویش باز میگردند تا آنها را در قبال اعمالشان محاسبه کند.
﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا صُمّٞ وَبُکۡمٞ فِی ٱلظُّلُمَٰتِۗ مَن یَشَإِ ٱللَّهُ یُضۡلِلۡهُ وَمَن یَشَأۡ یَجۡعَلۡهُ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٣٩﴾.
آنانی که قرآن و سنّت را تکذیب نموده و آن را به منظور قبول و پذیرش نمیشنوند و راست و حقیقت نمیگویند و در تاریکهای کفر و هوی و هوسهای خویش حیراناند چنین کسانی به سوی هدایت راه پیدا نمیکنند و هر که خدایتعالی ارادۀ گمراهیاش را داشته باشد هیچکس نمیتواند هدایتش کند و هر که را هدایت کند هیچکس نمیتواند او را گمراه کند.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتَکُمۡ إِنۡ أَتَىٰکُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ أَوۡ أَتَتۡکُمُ ٱلسَّاعَةُ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٠﴾.
ای مشرکان! به من خبر دهید هنگامی را که عذاب خدا عزوجل در دنیا به سراغ شما بیاید آیا کسی هست که این عذاب را از شما دفع کند؟ یا هرگاه که قیامت با تمام هولناکیها و امور ترسناک خود اقامه گردد آیا کسانی را که در دنیا عبادت میکردید شما را از عذاب نجات میدهند آنهم اگر شما در این پندار خود صادق باشید که آنها نفع و ضرر میرسانند؟ اگر چنین است چرا آنها نتوانستند برای شما نفعی را جلب و یا ضرری را از شما دفع کنند.
﴿بَلۡ إِیَّاهُ تَدۡعُونَ فَیَکۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَیۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِکُونَ ٤١﴾.
واقعیت این است که هرگاه مشکلات زیاد گردد شما جز خدای یگانه هیچکس دیگر را نمیخوانید و از خواندن بتها و تندیسهای تراشیده دست برمیدارید، زیرا عبادت شما نسبت به این تندیسها بنابر دروغ و بهتان و زیان است. در سختیهاست که حق و باطل واضح میگردد.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِکَ فَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَتَضَرَّعُونَ ٤٢﴾.
پیش از تو ای محمد! پیامبرانی را به سوی اقوامشان فرستادیم اما آن اقوام پیامبرانشان را تکذیب کردند، این بود که ما آنها را در زندگیشان دچار فقر، سختی، کمبود اموال، آفات و بلیات نموده در اجسامشان نیز آنها را آسیب رسانیدیم به این امید که با دعا و نیایش به سوی خدای خود بازگردند و از گناهان توبه کنند و در برابر اوتعالی با طاعت و عبادت خاضع و فروتن شوند.
﴿فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَٰکِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٤٣﴾.
چرا آنها هنگامی که بلیات ما به سراغشان آمد در برابر ما خضوع نکرده و از اوامر ما اطاعت ننمودند و پیامبران ما را تصدیق نکردند؟ علت این امر قساوت قلبهایشان است که پند و اندرز به آنها نفعی ندارد و دیگر اینکه شیطان تکذیب آیات و نشانهها و نافرمانی ما را در نظر آنها خوب جلوه داده است، از اینروی پند لازم را از آیات و نشانههای ما نگرفتند.
﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ ٤٤﴾.
پس هنگامی که از ما نافرمانی نموده و آیات و نشانههای ما را تکذیب کردند و مصیبتها و بلیات نیز به حال آنها نفعی نکرد، دروازههای خیر و برکت هر چیز را بر آنها بازکردیم و آنها در دنیا به کثرت اموال و اولاد و صحت جسمی و رفاهیت رسیدند تا زمانی که اسراف کردند و در راه بد گام برداشته و سرکش شدند و ثروت و سرمایه آنان را پسند آمد و این همه فریبشان داد، در چنین حالتی آنها را به عذاب گرفتار کردیم و از آنها تمام نعمتهایشان را ربودیم و بر آنها سختترین عذاب و کیفر را نازل کردیم این بود که همۀ خیرها و برکتها از آنها قطع شد و از هر فضلی در افلاس قرار گرفته و همه چیز خود را از دست دادند.
﴿فَقُطِعَ دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْۚ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٥﴾.
پس ای کفاری که با شرک به خدا عزوجل بر خویشتن ظلم کردند هلاک شدند و از آنها اثری باقی نماند و خدای را شکر و سپاس که آنها را هلاک نمود چون در این امر نصرت حق و محو باطل نهفته است و حقتعالی در هر حالی ستایش میگردد، زیرا رحمت او فضل و عذابش عین عدالت است.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَخَذَ ٱللَّهُ سَمۡعَکُمۡ وَأَبۡصَٰرَکُمۡ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِکُم مَّنۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیکُم بِهِۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ ثُمَّ هُمۡ یَصۡدِفُونَ ٤٦﴾.
خطاب به این ستمگران بگو اگر خدایتعالی شما را کَر و کور کرده و گوشها و چشمهایتان از بین رفته و قلبهایتان نیز بسته شدهاند، آیا خدایی جز او هست که گوشها و چشمها و دریچههای قلبهای شما را باز کند؟ بنگر چگونه خدایتعالی به منظور هدایت آنها از انواع و اقسام دلائل و براهین استفاده میکند ولی با همۀ اینها بازهم آنها از پذیرش و قبول این دلائل و نشانهها سر باز میزنند.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتَکُمۡ إِنۡ أَتَىٰکُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ بَغۡتَةً أَوۡ جَهۡرَةً هَلۡ یُهۡلَکُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٧﴾.
ای ستمگران! به من خبر دهید که اگر بر شما عذاب الهی به طور ناگهان و بدون هشدار قبلی نازل شود و یا در حالی این عذاب نازل شود که شما آن را با دیدگان خود مشاهده کنید، پس آیا کسی جز آنکه بر خویشتن از طریق رد نمودن حق و تکذیب پیامبران ظلم نموده مستحق عذاب میگردد؟
﴿وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَۖ فَمَنۡ ءَامَنَ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٤٨﴾.
ما پیامبران را نمیفرستیم مگر برای بشارت مؤمنان به بهشت و انذار کافران به دوزخ و هر که به خدا عزوجل ایمان آورد و پیامبران را تصدیق کند هرگز از امور هولناکی که در آیندهاش واقع میگردد و همچنان از اعمال خویش در واهمه و نگرانی قرار نخواهد داشد.
﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا یَمَسُّهُمُ ٱلۡعَذَابُ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ٤٩﴾.
و آنانی که تمام آیات قرآنی و نشانههای موجود در هستی که ما ارائه کردیم تکذیب کند آنها را به علت خروج از طاعت خویش و پیروی نکردن پیامبران ما عذاب خواهیم کرد.
﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ إِنِّی مَلَکٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّۚ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُۚ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ ٥٠﴾.
ای محمد ج! به مشرکان خبر بده که تو مالک خزینههای زمین نیستی تا به کسی چیزی را ببخشی و از کسی دیگر بازداری! او غیب را مگر آنچه من تو را بر آن آگاه مینمایم نمیدانی و تو از جملۀ فرشتگان نیز نمیباشی! برای آنها بگو که تو مانند آنها بشری هستی که خداوند عزوجل به سوی تو قرآن را نازل نموده و تو را به عنوان پیامبر به سوی آنها فرستاده است. همچنان به آنها خبر بده که کافر مانند یک انسان کور و مؤمن مانند یک انسان بیناست، کافر از مشاهدۀ آیات و نشانههای الهی کور شده در حالی که مؤمن آن را دیده است پس این دوتن به هیچ وجه با یکدیگر برابر و مساوی نیستند. آیا آیات و نشانههای وحدانیت خدا عزوجل و صدق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ملاحظه نمیکنند.
﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَن یُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَیۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ٥١﴾.
و مؤمنان را آنانی که به ملاقات پروردگار خویش یقین و باور کامل دارند، با کتاب الهی بترسان که برای آنها غیر از خدا عزوجل هیچ ولی و دوستداری نیست که بتواند نفع را به آنها جلب و یا ضرری را از آنها دفع کند و نه هم شفاعتگری دارند که در پیشگاه خداوند و به منظور رفع عذاب از آنها شفاعت کند. آنان را با این کتاب بترسان به این امید که با این ترس طاعت خدا عزوجل را انجام دهند و از نواهی او بپرهیزند.
﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَیۡکَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَیۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِکَ عَلَیۡهِم مِّن شَیۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَکُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥٢﴾.
و از مجلس خود ضعیفان و فقرا را طرد نکن! آنانی که با ذکر و دعا در اول روز و آخر آن و در کمال اخلاص خدا را پرستش میکنند، زیرا نه تو در مورد اعمال آنها مورد بازپرس قرار میگیری و نه آنها در مورد اعمال تو و اگر تو آنها را از مجلس خود طرد کنی در واقع اشتباه بزرگی را مرتکب شده و هرگز راه حق را نپیمودی و مرتکب ظلم و ستم شدی و عدالت نکردی!
﴿وَکَذَٰلِکَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّیَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنۢ بَیۡنِنَآۗ أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰکِرِینَ ٥٣﴾.
این سنّت و روش خداست که برخی از بندگان خود را توسط بعضی دیگر مورد ابتلا و آزمایش قرار میدهد. حقتعالی به برخی ثروت، نیرو و تندرستی میدهد و از برخی دیگر اینها را سلب مینماید تا بعضی به برخی دیگر نیاز داشته باشند و تا که دانسته شود چه کسی شکر میکند و چه کسی صبر مینماید. کفار ثروتمند به مؤمنان نیازمند میگویند: آیا این مسکینها را خدایتعالی به سوی اسلام هدایت نموده و ما را هدایت نکرده است؟ پاسخ اینها چنین است که حقتعالی بهتر میداند چه کسی شکرگذار و مستحق ایمان است تا او را هدایت کند.
﴿وَإِذَا جَآءَکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بَِٔایَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۖ کَتَبَ رَبُّکُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ أَنَّهُۥ مَنۡ عَمِلَ مِنکُمۡ سُوٓءَۢا بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَأَنَّهُۥ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٥٤﴾.
و ای محمد ج! هرگاه مؤمنان صادق نزد تو میآیند و در پرتو آیاتی که بر تو نازل میشود دربارۀ توبه سوال میکنند به آنها سلام گفته و به نرمی سخن بگوی و به آنها خبر بده که خدایتعالی توبه پذیر است و رحمت او بر همه چیز وسعت دارد و او بر خود لازم نموده تا توبۀ توبه کنندگان را بپذیرد.
پس هر کس مرتکب گناه شود و موجبات خشم الهی را فراهم کند در حالی که عاقبت این عمل خود را نمیداند – هر گناه کار جاهل است ولو موضوع حرمت آن عمل را نیز بداند – و سپس از گناه خود دست بردارد و بر آن پشیمان شده و عمل خود را نیکو بگرداند خداوند عزوجل گناه چنین کسی را محو میکند و او را مشمول رحمت خود میگرداند، زیرا او دارای مغفرتی وسیع و رحمتی بسیار است.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلِتَسۡتَبِینَ سَبِیلُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٥٥﴾.
و مانند این بیانی که بر تو نازل کردیم دلائل را نیز بر تو بیان میکنیم و حجّت و معجزات را واضح میسازیم تا حق ظاهر شود و باطل باطل و راه منحرفان تکذیبگر واضح گردد.
﴿قُلۡ إِنِّی نُهِیتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚ قُل لَّآ أَتَّبِعُ أَهۡوَآءَکُمۡ قَدۡ ضَلَلۡتُ إِذٗا وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِینَ ٥٦﴾.
ای محمد ج! برای بتپرستان بگو پروردگار من مرا از شرک نهی نموده و من هرگز از هوی و هوس شما پیروی نمینمایم که شما گمراهید. من هدایت پروردگار خود را که به سوی من وحی نموده پیروی مینمایم و اگر از راه شما پیروی کنم راه راست را گم خواهم نمود و هدایتی را که خدایم من را با آن گرامی داشته ترک خواهم کرد.
﴿قُلۡ إِنِّی عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَکَذَّبۡتُم بِهِۦۚ مَا عِندِی مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦٓۚ إِنِ ٱلۡحُکۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ یَقُصُّ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰصِلِینَ ٥٧﴾.
ای محمد ج! به این کفار بگو: من بر حجتی واضح و آشکار و بر راه راست توحید و عبادت خدا عزوجل قرار دارم ولی شما این وحی را تکذیب نموده و من توان تعجیل در نزول عذابی را که میطلبید ندارم. من صرفاً بندهای هستم که جز تبلیغ وحی دیگر مالک هیچ امری نیستم. حکمت و تعیین تعجیل در عذاب یا تأخیر آن نزد خداست و اوتعالی حق را واضح میسازد و تنها او هدایت را بیان مینماید، او خدایی است که بین حق و باطل فرق میگذارد و یا حکم خود در بین مؤمنان و کافران داوری مینماید.
﴿قُل لَّوۡ أَنَّ عِندِی مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦ لَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۗ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِٱلظَّٰلِمِینَ ٥٨﴾.
ای محمد ج! به این مشرکان خبر بده که اگر تقدیم عذابی که در نزول آن عجله میکنند بر عهدۀ تو میبود حتماً این عذاب را بر آنان نازل میکردی و مسأله در بین آنها و تو خاتمه مییافت و خداوند عزوجل به این امر داناست که چه کسی با تجاوز از حد و اعراض از ایمان مستحق عذاب است.
﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَیۡبِ لَا یَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ ٥٩﴾.
و نزد خدایتعالی خزینههای غیب است، جز او کسی این خزینهها را نمیداند. امور غیبیی مانند: وقت وقوع قیامت، هنگام نزول باران، اینکه در رحم زن چه چیزی وجود دارد و اینکه یک انسان فردا چه کاری انجام میدهد و محل مردن شخص. او بر تمام امور پنهان خشکیها و دریاها آگاه است و میتواند برگهای درختان چه وقت میافتند و دانش هر دانهای که در زمین قرار دارد و اینکه در کجاست و هر چیز تری که در او حیات است مانند انسان، حیوان و نبات و... نزد اوست، زیرا تمام اینها در کتاب لوح محفوظ نوشته شده و واضح و آشکار است.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَتَوَفَّىٰکُم بِٱلَّیۡلِ وَیَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ ثُمَّ یَبۡعَثُکُمۡ فِیهِ لِیُقۡضَىٰٓ أَجَلٞ مُّسَمّٗىۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ مَرۡجِعُکُمۡ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٦٠﴾.
او خدایی است که ارواح شما را هنگام خواب شب نگه میدارد و شما مانند مردگان میشوید. این اوست که شما را از خواب بیدار میکند گویا که بعد از مرگ خویش برانگیخته میشوید. او برکاری که در روز انجام میدهید آگاه است. همۀ اینها به این منظور است که تا اجل محدود و عمر معدود شما در دنیا خاتمه یابد و او در روز قیامت شما را به سوی خود بازمیگرداند و بر آنچه انجام میدهید محاسبه میکند و بنابر اعمالتان جزا میدهد.
﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۖ وَیُرۡسِلُ عَلَیۡکُمۡ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا یُفَرِّطُونَ ٦١﴾.
و خدایتعالی بندگان خود را مقهور خود نموده، قهر او بر بندگان قهر علو، قدرت و جبروت است و فوقیت و برتری مطلق آنگونه که سزاوار اوست مخصوص او میباشد. هر آفریدهای در برابر عظمت او خاضع و فروتن است. او ملائکهای را موکل نموده تا به حفظ و ثبت آنچه انجام میدهید بپردازند و شما را از آنچه میترسید نگهدارند و هرگاه موعد مرگ یکی از شما فرا رسد ملائکه روحش را قبض مینمایند در حالی که به هیچکس مهلت نمیدهند و آنچه را که به آن موکل شدهاند ضایع نمیسازند، بلکه اوامر را با کمال دقت انجام میدهند.
﴿ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۚ أَلَا لَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِینَ ٦٢﴾.
سپس مردگان به سوی خدای خویش بازمیگردند تا به حسابشان عادلانه رسیدگی کند. او سریعترین حسابگر است که در وقتی اندک انبوهی را محاسبه مینماید و در بین خلایق در مدتی کوتاه فیصله صورت میدهد چون قدرت و حکمتش کامل است.
﴿قُلۡ مَن یُنَجِّیکُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ٦٣﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو چه کسی شما را از امور مخوف خشکی نجات میدهد؟ و از خطرهای دریا و مهلکههایش سالم بیرون مینماید؟ چه کسی غیر از خدای یکتا و یگانه که شما به او شریک آوردید این کار را به انجام میرساند؟ البته با در نظرداشت این مطلب که هرگاه عرصه بر شما تنگ شود و در مخمصه و در هالهای از خطر قرار گیرید، فوراً به سوی خدایتعالی التجا مینمائید و به صورت پنهان و آشکار او را میخوانید و با او پیمان میبندید که اگر شما را از این مخمصه سالم بیرون کند او را به یکتائی پرستش میکنید و هیچکس را شریک و انبازش قرار نمیدهید.
﴿قُلِ ٱللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنۡهَا وَمِن کُلِّ کَرۡبٖ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِکُونَ ٦٤﴾.
بگو این تنها خداست که متولی نجات شما از تمام این خطرها و مهلکههاست و هیچکس جز خدای بزرگ توان چنین کاری را ندارد، او کسی است که شما را از هر خطری که بر شما احاطه نموده نجات میدهد و شما را از هر موقف هولناکی سالم نگه میدارد و هر سختیی را از شما دور مینماید ولی بعد از این نجات، این شمائید که با خدا عزوجل شریک و انباز قرار میدهید و به این ترتیب در هنگام آسودگی و آسایش نافرمانی میکنید و هنگام سختی اطاعت و زاری مینمائید.
﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن یَبۡعَثَ عَلَیۡکُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِکُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِکُمۡ أَوۡ یَلۡبِسَکُمۡ شِیَعٗا وَیُذِیقَ بَعۡضَکُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَفۡقَهُونَ ٦٥﴾.
برای آنها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم بگو که خدای یگانه توان این را دارد تا بر شما عذابی از آسمان مانند صاعقه، سنگ، طوفان و از این قبیل نازل کند و یا شما را از زیر پایتان با خسف و زلزله هلاک کند یا شما را از هم متفرق سازد و در بین شما اختلاف ایجاد کند طوری که خودتان دیگرانتان را از بین ببرید.
تو در این امر تدبر کن که چگونه ما به آنها و اقسام موعظهها و براهین را ارائه مینمائیم تا بعد از فهم و درک از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنند و بین حق و باطل فرق قایل شوند؛ ولی هیهات که گناهان بر قلبهای آنها متراکم شده و این قلبها را از مشاهدۀ هدایت خدای دانای غیب کور کرده است از اینروی گمراه کور و از مسیر درست خارج میباشد.
﴿وَکَذَّبَ بِهِۦ قَوۡمُکَ وَهُوَ ٱلۡحَقُّۚ قُل لَّسۡتُ عَلَیۡکُم بِوَکِیلٖ ٦٦﴾.
مشرکان کتاب خدا را در حالی که همهاش حقیقت و راست است تکذیب کردند. ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آنها بگو من حافظ اعمال شما نیستم تا براساس آن جزا و پاداشتان دهم، چنانچه اسرار شما را نیز نمیدانم. بر خدا عزوجل بیان و بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ و بر مردم انقیاد و اطاعت است و در اخیر حساب همه بر پروردگار است.
﴿لِّکُلِّ نَبَإٖ مُّسۡتَقَرّٞۚ وَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٦٧﴾.
هرکاری نهایتی دارد و هر پدیدهای عاقبتی که به سوی آن منتهی میشود. خیر، شر و حق و باطل آشکار میشود و به زودی ای تکذیبگران بر شما عاقبت اعمال زشتتان هنگام نزول عذاب میگردد؛ زیرا هر عملی مدتی دارد و هر عاملی به آنچه انجام داده ملاقی خواهد شد در حالی که پشیمانی سودی ندارد.
﴿وَإِذَا رَأَیۡتَ ٱلَّذِینَ یَخُوضُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیۡرِهِۦۚ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّکۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٦٨﴾.
و آنگاه که تکذیبگران را دیدی به قرآن و آیات ما استهزا میکنند و برخی از قرآن را بر برخی دیگر میکوبند و در آن جدل، خصومت و شک مینمایند، نشستن با آنها را رها کن تا در موضوعی دیگر سخن بگویند و هرگاه فراموش کردی و با آنها نشستی پس هرگاه که به یادت آمد از مجلس آنها برخیز و بیرون شو که آنها تجاوزگرانی هستند که به راه حق توفیق نمییابند و به رشد نمیرسند.
﴿وَمَا عَلَى ٱلَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَیۡءٖ وَلَٰکِن ذِکۡرَىٰ لَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ٦٩﴾.
بر کسانی که ایمان آورده و از پیامبرش پیروی کردهاند بازخواستی راجع به استهزای استهزاگران که نسبت به آیات الهی انجام میدهند بعد از اینکه آنها را تبلیغ و نصیحت کنند نیست؛ زیرا بر مؤمنان لازم است تا گناهکاران را موعظه کنند چون برای آنها اجر و پاداش کسی است که هدایت میشود نه گناه گمراهان.
﴿وَذَرِ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَعِبٗا وَلَهۡوٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ وَذَکِّرۡ بِهِۦٓ أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ بِمَا کَسَبَتۡ لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ وَإِن تَعۡدِلۡ کُلَّ عَدۡلٖ لَّا یُؤۡخَذۡ مِنۡهَآۗ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ أُبۡسِلُواْ بِمَا کَسَبُواْۖ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِیمٖ وَعَذَابٌ أَلِیمُۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡفُرُونَ ٧٠﴾.
و از کسی که به دین و شریعت استهزا میکند رویگردان که زندگانیاش بازی و اعمالش لهو و بیهوده است. او کسی است که دنیایش او را با فتنهها و امور زیبندۀ خود فریب داده از اینروی به کتاب الهی پشت کرده و حساب و کتاب را فراموش نموده است. و تو همواره با کتاب الهی مردم را بیم ده تا دلهای آنها از ایمان تهی نگردد و در دام عصیان سقوط نکند که گناه موجب هلاکت بنده است و برای هیچ ذاتی هنگامی که در زیان قرار میگیرد هیچ دوست و شفیعی که به او نفع برساند غیر از خدا نمیباشد. خدا عزوجل ولی و دوستدار کسی است که او را متولی خود بداند و یاری دهندۀ کسی است که او را بخواند و اگر ذات هلاک شده، هر چیزی را به منظور نجات از عذاب فدیه دهد این فدیه از او پذیرفته نمیشود؛ زیرا شرک گناهی است که مغفرت ندارد و این مشرکان به سبب اعمال خود هلاک شده و در زبان قرار گرفتهاند از اینروی شراب آنها آب جوش و داغ توأم با درد و الم آنهم در آتش دوزخ است؛ چون به خدا عزوجل کافر شده و پیامبرانش را تکذیب کردهاند.
﴿قُلۡ أَنَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُنَا وَلَا یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَىٰٓ أَعۡقَابِنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ کَٱلَّذِی ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّیَٰطِینُ فِی ٱلۡأَرۡضِ حَیۡرَانَ لَهُۥٓ أَصۡحَٰبٞ یَدۡعُونَهُۥٓ إِلَى ٱلۡهُدَى ٱئۡتِنَاۗ قُلۡ إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰۖ وَأُمِرۡنَا لِنُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٧١﴾.
برای مشرکان بگو آیا بتهایی را پرستش کنیم که نه نفعی میرسانند و نه ضرری دارند و عبادت خدای یکتا و یگانه را ترک کنیم؟ خدایی که مالک نفع و ضرر است و زمام امور همه چیز در ید بلاکیف اوست؟! آیا ما بار دیگر به سوی ظلمات و تاریکیهای شرک گام برداریم آنهم بعد از اینکه خدایتعالی ما را به سوی نور ایمان هدایت و رهنمایی کرده است و به این ترتیب مثل و حالت ما مانند مثل و حالت کسی شود که شیطان او را فریب داده او را درست را گم کرده است و به نصیحت و توصیههای دوستانش که او را به سوی ایمان فرا میخوانند گوش فرا نداده و به دنبال هوی و هوس خود رفته است. تو به این اعراضگران خبر بده که آنچه خدایتعالی من را به خاطر تبلیغ آن فرستاده راه و منهج راست و برابر است و خدایتعالی بر ما واجب نموده تا در برابر دین او گردن نهیم و از پیامبرش اطاعت کنیم و به او هیچ چیزی را شریک و انباز قرار ندهیم، زیرا او پرورش دهندۀ بندگان خود با نعمتهایش است و او متولی امور آنهاست که امور زندگانی آنها را به پیش میبرد.
خلاصۀ آیه ضرورت ترک بتپرستی و ایمان به خداست.
﴿وَأَنۡ أَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّقُوهُۚ وَهُوَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٧٢﴾.
و بر شما برپای داشتن نماز را واجب کردیم تا شما را از فحشا و منکر بازدارد و همچنان انجام اعمال صالح و ترک منکرات را و شما به زودی به سوی پروردگار خود بازخواهید گشت تا شما را در برابر حسناتتان پاداش نیک و در برابر بدیهایتان کیفر دهد.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ وَیَوۡمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُۚ قَوۡلُهُ ٱلۡحَقُّۚ وَلَهُ ٱلۡمُلۡکُ یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِۚ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ ٧٣﴾.
خدای یگانه تنها کسی است که آسمانها و زمین را به حق آفرید تا عبادتش به جای آورده شود. او به همۀ آنانی که در آسمانها و زمیناند روزی داد تا شکرش ادا گردد. و یا آور هنگامی که خداوند عزوجل اراده کند تا قیامت را با واژۀ «کُن» برپای دارد و با این کلمه قیامت در یک چشم برهم زدن و یا سریعتر از آن به وجود آید. قول و وعدۀ الهی در این زمینه و در تمام عرصهها حق و راست است؛ زیرا پادشاهی از آن اوست و او آنگونه که بخواهد در هستی تصرف مینماید و هیچ بندهای در ملکوتش با او منازعه نمینماید و در جبروتش کسی با او مشارکت ندارد.
تمام ملکیت حقتعالی هنگام نفخۀ دوم صور تبلور مییابد زمانی که تمام آنچه در قبرهاست بیرون ریخته شود و آنچه در سینههاست فاش گردد و تمام آنچه انظار نهان و از دایرۀ حدس و گمان پنهان است را خدایتعالی میداند که او بر نهان و آشکار آگاه و دارای حکمت است. هرکار او به دقت صورت میگیرد و عملکردش با احسان و عطایش توأم با امتنان است. او بر نیتها و امور پوشیده با خبر است. علم و دانش او به اسرار اشیا رسیده و بر تفاصیل مردگان و زندگان احاطه دارد.
﴿۞وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ ءَازَرَ أَتَتَّخِذُ أَصۡنَامًا ءَالِهَةً إِنِّیٓ أَرَىٰکَ وَقَوۡمَکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٧٤﴾.
و یادآور هنگامی را که ابراهیم با پدرش آذر استدلال و مجادله نمود و خطاب به او گفت چگونه بتهایی را میپرستی که نه نفعی دارند و نه ضرری و عبادت خدای یکتای قهّار را رها مینمائی! به این ترتیب تو و قوم تو از حق انحراف کرده و راه درست را گم کردهاید و برای من چنین هویدا شده که گمراهیتان آفتابی شده؛ زیرا شما به خدا عزوجل شریک آوردید و عبودیتش را ترک کردید.
این آیه دلالت بر دعوت فرزند از پدر و شروع به اصول توحید هنگام دعوت و همچنان دوستی با خدا عزوجل و نرمی با پدر ولو مشرک باشد دارد.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُرِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ مَلَکُوتَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلِیَکُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِینَ ٧٥﴾.
و همانگونه که ابراهیم علیه السلام را در سلوک راه هدایت توفیق دادیم به همین صورت ابراهیم علیه السلام در جریان آنچه در آسمان و زمین از امور شگفتانگیز و صنعت واضح الهی توأم با نشانههایی که دلالت بر قدرت عظیم خدایتعالی و حکمت او دارد قرار دادیم تا ایشان در ایمان رسوخ بیشتری پیدا کند، زیرا کسی که تدبّر کند میبیند و آنکه تفکر نماید یقین او ایمانش زیاد میگردد و هستی کتابی باز برای هر زندهجان است.
﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَیۡهِ ٱلَّیۡلُ رَءَا کَوۡکَبٗاۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّیۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِینَ ٧٦﴾.
و چون شب فرا رسید و بر جهان تاریکی خود را گسترانید و ابراهیم علیه السلام ستارهای روشن ملاحظه کرد خواست با قومش مناظره کند و آنها را تدریجاً با ارائۀ مثل ستاره به حق برساند از اینروی به آنها گفت این پروردگار من است – این سخن ابراهیم به منظور مناظره و جلب توجه آنها بود تا از این طریق آنها را به بطلان عبادت ستارگان برساند – و چون ناپدید شد ابراهیم علیه السلام گفت من خدایی را که پنهان شود دوست ندارم. پس این ستاره صلاحیت این را ندارد که خدا باشد، زیرا پنهان شدن نقصی است که در ستاره رونما میگردد در حالی که موجودی به نام خدا باید قائم به نفس و برای همیشه زنده و بر قرار باشد.
﴿فَلَمَّا رَءَا ٱلۡقَمَرَ بَازِغٗا قَالَ هَٰذَا رَبِّیۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمۡ یَهۡدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّآلِّینَ ٧٧﴾.
و چون ابراهیم علیه السلام ماه را دید که طلوع کرد و با نور خود درخشید به منظور اینکه قوم خود را از نظرشان متحول سازد گفت این ماه پروردگار من است ولی زمانی که ماه غائب شد ابراهیم علیه السلام در حالی که خواهان هدایت از سوی پروردگار خود بود گفت: اگر خدایتعالی ما را در این مسأله به حق نرساند حتماً از جملۀ کسانی خواهم بود که از راه است گمراه شده و از حق منحرف شده است؛ زیرا به خدای رحمان و رحیم شریک آوردهام.
﴿فَلَمَّا رَءَا ٱلشَّمۡسَ بَازِغَةٗ قَالَ هَٰذَا رَبِّی هَٰذَآ أَکۡبَرُۖ فَلَمَّآ أَفَلَتۡ قَالَ یَٰقَوۡمِ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ ٧٨﴾.
و چون آفتاب را دید که طلوع نمود گفت این خدای من است که از ماه و ستارگان بزرگتر است. ولی آفتاب غروب نمود از اینرو گفت آنچه غروب کند صلاحیت این را ندارد که عبادت شود. پس از عبادت غیر خدا عزوجل چه خورشید باشد یا ماه و ستارگان و بتها و غیره به خدا عزوجل پناه میبرم، زیرا یگانه مستحق عبادت خدای یکتا و یگانه است اما این مخلوقات پس توجیه هیچ عبادتی به سوی اینها جایز نیست، زیرا اینها مخلوقاتیاند که مالک هیچ نفع و ضرری نیستند و نمیتوانند کسی را زنده کنند یا بمیرانند و یا حشر و نشر کنند.
﴿إِنِّی وَجَّهۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ حَنِیفٗاۖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٧٩﴾.
من جهت خویش را به سوی پروردگار یگانۀ خود قرار دادهام. پروردگار یکتائی که آسمانها و زمین را براساس توحید و اعراض از شرک آفریده و من از عمل مشرکان به خدای خود پناه میبرم. چنین باوری اساس و لبّ دین و یکتا پرستی است.
﴿وَحَآجَّهُۥ قَوۡمُهُۥۚ قَالَ أَتُحَٰٓجُّوٓنِّی فِی ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنِۚ وَلَآ أَخَافُ مَا تُشۡرِکُونَ بِهِۦٓ إِلَّآ أَن یَشَآءَ رَبِّی شَیۡٔٗاۚ وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ٨٠﴾.
ابراهیم علیه السلام با قوم خود در مسألۀ الوهیت مجادله کرد و خطاب به آنها گفت: چگونه با من در الوهیت پروردگارم و توحیدی که به خالق خود دارم مجادله میکنید در حالی که بر این عمل دلیل دارم، حقتعالی من را بر حق ثابت ساخته و از باطل نگهداشته است. من از خدایان باطل شما از قبیل بتها و ستارگان نمیترسم و از ناحیۀ آنها به هیچ وجه آسیب و ضرری به من نمیرسد، زیرا پروردگار من همه چیز را میداند و هیچ امری بر او پوشیده نیست. شما را چه شده که تدبر نمیکنید تا بدانید او خدایی است مستحق عبادت و دیگران چنین استحقاقی ندارند.
﴿وَکَیۡفَ أَخَافُ مَآ أَشۡرَکۡتُمۡ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّکُمۡ أَشۡرَکۡتُم بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ عَلَیۡکُمۡ سُلۡطَٰنٗاۚ فَأَیُّ ٱلۡفَرِیقَیۡنِ أَحَقُّ بِٱلۡأَمۡنِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨١﴾.
چگونه از بتهای شما بهراسم در حالی که این بتها نفع و ضرری نمیرسانند. شما نیز از پروردگار یکتا و قهّار نمیهراسید، خدایی که نفع و ضرر از جانب اوست با توجه به اینکه عبادتی که نسبت به بتها انجام میدهید حجّت و دلیلی بر صحت آن نزد شما وجود ندارد. پس آیا من در حالت توحید و یکتا پرستی بر حق، امن و سلامتی قرار دارم یا شما در حالت شرک و گمراهی سزاوار چنین چیزی هستید؟ دربارۀ آنچه از شما سوال کردم به من خبر دهید!
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ إِیمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢﴾.
آنانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرش پیروی کردند و به این ترتیب بین اخلاص و متابعت پیامبر جمع نموده و ایمان خود را با شرک شائبهدار نکردند، حقتعالی اینها را از هر غم، اندوه و ترسی در امان میسازد و از هر شری حفظ مینماید، زیرا آنها اسباب نجات را تحقق بخشیدند و آنها کسانیاند که بر هدایت ربانی و شناخت راه راست توفیق یافتند و باید توجه داشت هیچ امنیتی بدون ایمان نیست و هیچ ایمانی برای کسی که از شیطان اطاعت کند نمیباشد.
﴿وَتِلۡکَ حُجَّتُنَآ ءَاتَیۡنَٰهَآ إِبۡرَٰهِیمَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦۚ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُۗ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ٨٣﴾.
این برهان و دلیل ماست که بر پیامبر خویش ابراهیم علیه السلام آموختیم تا بر قوم خود غالب آمد و ما کسانی هستیم که با علم و حکمت کسی را از بندگان خود که بخواهیم بر دیگران برتری میدهیم و پروردگار تو در همۀ بخششهای علمی و دینی خود حکمت دارد و میداند چه کسی مستحق عطاست و شکر نعمت برجای میآورده به این ترتیب صاحب دلیل مقامی بلند دارد و از حامل آثار و روایات نظر به داشتن حجت، تقدیر و توقیر میشود.
﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَۚ کُلًّا هَدَیۡنَاۚ وَنُوحًا هَدَیۡنَا مِن قَبۡلُۖ وَمِن ذُرِّیَّتِهِۦ دَاوُۥدَ وَسُلَیۡمَٰنَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَٰرُونَۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٤﴾.
و خدایتعالی برای ابراهیم اسحاق را به عنوان فرزند داد و یعقوب را نواده و این دو را در مسیر پدر ثابت قدم و استوار ساخت. به این دو نیز کتاب و حکمت داد و نوح علیه السلام را پیش از ابراهیم علیه السلام بر راه راست هدایت کرد و از نسل نوح علیه السلام داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی و هارون علیهم السلامرا به همۀ اینها علم و حکمت آموخت و به آنها نبوت داد و به سوی حق هدایتشان کرد، زیرا آنها اوامر الهی را به نیکوئی پذیرفتند و به موجب به خوبی عمل نمودند این بود که خدایتعالی به آنها هدایت را جایزه داده و با رسالت گرامیشان داشت و خداوند عزوجل به هر کسی که مانند آنها عمل کند و از روش آنها پیروی کند ثواب و پاداش میدهد.
﴿وَزَکَرِیَّا وَیَحۡیَىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلۡیَاسَۖ کُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٨٥﴾.
و اینگونه خدایتعالی هدایت نموده و زکریا و یحی و عیسی و الیاس علیهم السلامرا توفیق داد تا در منهجی سالم و راهی راست گام بردارند که آنها پیشوایان هدایت و نشانههای اصلاحاند که اقوالشان نیکو بوده و اعمالشان صحیح و احوالشان در صداقت و راستی بوده است.
﴿وَإِسۡمَٰعِیلَ وَٱلۡیَسَعَ وَیُونُسَ وَلُوطٗاۚ وَکُلّٗا فَضَّلۡنَا عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٦﴾.
و خداوند عزوجل اسماعیل، یسع، یونس و لوط را به سوی حق و رضوان خود هدایت نمود و آنها را با نبوت و نشانههای خود برتری داد و با امامت بر سایر مردم رفعت بخشید.
﴿وَمِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡ وَإِخۡوَٰنِهِمۡۖ وَٱجۡتَبَیۡنَٰهُمۡ وَهَدَیۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٨٧﴾.
و خداوند عزوجل از پدران این پیامبران و ذریه و برادرانشان کسانی را که راده کرد هدایت نمود و آنها را با هدایت خویش برگزید و بر آنها با توجهی خاص منت نهاد، ولایتشان داد؛ پس آنها در روشی برابر و مذهبی درست از صدق در عبودیت و تمام طاعت قرار دارند.
﴿ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَکُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٨٨﴾.
این هدایتی که پیامبران بر آن قرار دارند فقط از جانب خدای یگانه است چون بر آنها وحی نازل نموده و آنها را در انجام اعمال خوب توفیق داده است و اینگونه خداوند عزوجل کسی را از بندگانش که بخواهد به انجام اعمال درست موفق میسازد و اگر انبیا – به فرض محال – به خداوند عزوجل شریک میآوردند همانا تمام سعی و کوشش آنها باطل میشد و آنه راه خود را گم میکردند؛ زیرا شرک، هر عملی را از بین میبرد و هر حسنهای را تباه میسازد پس چگونه خواهد بود حال دیگران. چقدر گمراهاند برخی از بندگان! این پیامبران را بنگرید که در ترک توحید چنین تهدید میشوند!!
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَۚ فَإِن یَکۡفُرۡ بِهَا هَٰٓؤُلَآءِ فَقَدۡ وَکَّلۡنَا بِهَا قَوۡمٗا لَّیۡسُواْ بِهَا بِکَٰفِرِینَ ٨٩﴾.
این پیامبران گرامی کسانیاند که خدایتعالی آنها را با نازل کردن کتابهای خویش بر آنها که به منظور هدایت مردم صورت گرفته شرف داده است و آنها را در گفتار و اعمالشان رهیاب نموده و با نبوت گرامی داشته که در آن عصمت، طهارت و صلاح قرار دارد و اگر کفار مشرک به آنچه وحی کردیم کفر ورزند، همانا ما گروهی دیگر از مردم که همان مؤمنان باشند را برگزیدیم و آنها را توفیق دادیم و اینها تا روز قیامت به کتاب باور دارند و از پیامبر پیروی میکنند و همواره حق را نصرت و یاری میرسانند و در عبادات خود اخلاص را رعایت مینمایند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ قُل لَّآ أَسَۡٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡعَٰلَمِینَ ٩٠﴾.
این پیامبران کسانیاند که خدایتعالی آنها را در طاعت و عبادت خود و در رسیدن به رضوان الهی از طریق امتثال اوامرش توفیق داده و احوالشان، گفتارشان و اعمالشان را صالح و نیکو ساخته است. پس تو نیز از مسیر آنها پیروی کن و به آنها اقتدا نما و ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای مشرکان بگو من در برابر تبلیغ دین از شما مال و یا بهرهای از دنیای زائل را نمیطلبم؛ زیرا عمل من خاص به خاطر رضای خداست و من امید ثواب و پاداش او را دارم و این دینی که به خاطر آن معبوث شدهام و رسالتی را که حمل کردهام صرفاً به خاطر تذکیر و یادآوری برای مردم است. این دین آنها را به سوی هدایت فرا میخواند و از گمراهی برحذر میدارد، امید است که موعظه و تذکیر به شما نفع داشته باشد.
این آیه دلالت بر آن دارد که شرائع کسانی که قبل از ما بودهاند شریعت ما نیز هست البته در اموری که از آن نهی نشدهایم و اینکه یک انسان دعوتگر هیچگاه بر دعوت خود اجر و مزدی نمیطلبد.
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ إِذۡ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٖ مِّن شَیۡءٖۗ قُلۡ مَنۡ أَنزَلَ ٱلۡکِتَٰبَ ٱلَّذِی جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورٗا وَهُدٗى لِّلنَّاسِۖ تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِیسَ تُبۡدُونَهَا وَتُخۡفُونَ کَثِیرٗاۖ وَعُلِّمۡتُم مَّا لَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنتُمۡ وَلَآ ءَابَآؤُکُمۡۖ قُلِ ٱللَّهُۖ ثُمَّ ذَرۡهُمۡ فِی خَوۡضِهِمۡ یَلۡعَبُونَ ٩١﴾.
آنانی که به خدا عزوجل شریک آوردهاند هرگز اوتعالی را آنگونه که شایسته است تعظیم نکردهاند، زیرا گفتند که خداوند عزوجل وحیی بر هیچیک از مردم نازل ننموده است. این سخن را به دروغ و بنابر باطل گفتند. به آنها بگو چه کسی تورات یهودیان را بر موسی نازل کرده است؟ این در حالی است که آنها تورات را تبدیل به مجرد صفحاتی کردند که از آن هیچ نفع و بهرهای نمیگیرند و آنچه به آنها مناسب است را ظاهر میسازند و آنچه مناسب نیست پنهان میدارند و به آن عمل نمینمایند چنانچه با اطلاعات مربوط به پیامبر ما، آیات رجم و بسیاری از احکام دیگر چنین کردند.
محققاً که خدایتعالی به شما وحی و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تعلیم داده و اموری را که شما نمیدانستید نه شما و نه پدران شما که گذشتهاند. خداوند عزوجل کتاب را نازل نموده و کسی را که خواسته هدایت کرده و برایش حجّت و دلیل اقامه نموده است. پس تو این جاهلان را بگذار که همچنان در گمراهی خود سرگردان باشند و در لهو و لعب خویش بازی کنند؛ زیرا در کار خود هیچ دلیل و برهانی ندارد چون کسی که حق را ترک کند گمراه میشود از اینرو سخن آنها دروغ و زندگیشان بازی است.
﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ مُّصَدِّقُ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَاۚ وَٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ یُؤۡمِنُونَ بِهِۦۖ وَهُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ یُحَافِظُونَ ٩٢﴾.
این قرآنی که ما به سوی تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل کردیم تلاوت، تدبر و عمل به آن مایۀ برکت است، زیرا قرآن راه رستگاری و مسیری است که به موفقیت و پیروزی منتهی میشود. قرآن کتابهای آسمانی قبل از خود را تصدیق مینماید. خدایتعالی قرآن را نازل نموده تا پیامبرش اهل مکه و اطراف آنها را از گوشه و کنار جهانانذار دهد و آنکه به روز قیامت باور داشته باشد، باور دارد که قرآن حق و از جانب خدایتعالی است. اینها بر ادای نماز در اوقات آن محافظت مینمایند درست آنگونه که حقتعالی مشروع نموده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیان کرده است. پس قرآن مبارک، پیامبر صادق، دعوت او جهانی و نماز ستون دین است.
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَلَمۡ یُوحَ إِلَیۡهِ شَیۡءٞ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِی غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ بَاسِطُوٓاْ أَیۡدِیهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَکُمُۖ ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا کُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَکُنتُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِهِۦ تَسۡتَکۡبِرُونَ ٩٣﴾.
در دنیا هیچکس ظالمتر از کسی نیست که بر خدا عزوجل دروغ بربندد، مانند کسی که میپندارد خدایتعالی هرگز پیامبری نفرستاده و کتابی نازل ننموده یا گمان کرده است که حقتعالی به سوی او وحی نموده و او را به سوی مردم فرستاده است، در حالی که بر خدا افترا میبندد، او نه وحیی دارد و نه رسالتی. یا کسی که گمان کرده است میتواند مانند قرآن که یک معجزۀ شگفتانگیز و مبارک است بیاورد. اگر تو این تکذیبگران مستکبر را بنگری که در حالت احتضار و هنگام نزع روح قرار دارند و ملائکه ارواحشان را قبض میکنند و دستان خود را به سوی آنها با عذاب و خشم دراز میکنند و میگویند: ارواح شریر خویش را بدهید تا از اجساد نجس شما بیرون شود و در پی آن ذلّت و درد بکشید تا کیفری به افترای شما بر خدا و تمسخرتان نسبت به آیات الهی و تکذیبتان به پیامبران باشد و چون شما از انقیاد در برابر شریعت خدا و تسلیم شدن به دین او و پیروی از پیامبرش استکبار کردهاید.
﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ کَمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَکۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰکُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِکُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَکُمۡ شُفَعَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِیکُمۡ شُرَکَٰٓؤُاْۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَیۡنَکُمۡ وَضَلَّ عَنکُم مَّا کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٩٤﴾.
شما در روز رستاخیز بزرگ به سوی ما تک و تنها بازگشتید، بدون اولاد، اموال، مقام و منصب و بدون یاری دهنده یا لشکر و خدمه و خشم. در آن روز مالی نیست که نفعی داشته باشد و یا فرزندی که چیزی را از انسان دفع نماید و نه دوستی که بتواند شفاعت کند. شما در حالت عریان، دست همانگونه که شما را آفریده بودیم آمدید در حالی که تمام آنچه به شما از قوت، نیرو، مقام، قدرت و متاع داده بودیم را پشت سر گذاشتید و از همه جالبتر اینکه در آن روز بتهایی را که خدا میپنداشتید و گمان میکردید به شما نفعی میرسانند و ضرری را از شما دفع میکنند و یا در پیشگاه خدا عزوجل شفاعت مینمایند با شما نمیبینیم، خدایان باطلی که گمان میکردید حق دارند تا عبادت شوند، اکنون تمام علایق و روابط بین شما و آن بتها قطع شده و اعتقادتان در اینکه بتها نفع و ضرر میرسانند باطل شده است و شما به سوی زیان و غضب خدای رحمان بازگشتید. هیچکس از شما در معاملۀ خود زیانمندتر است و حسرت نمیخورد. به این ترتیب بر شما پشیمانی و شدّت درد و گامهای نادرست جمع شده است.
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰۖ یُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَمُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتِ مِنَ ٱلۡحَیِّۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ ٩٥﴾.
تنها خدایتعالی مستحق عبودیت است، زیرا او دانه را میشکافد و از آن کشت و هسته را میشکافد و از آن درخت را بیرون میآورد. او و تنها او کسی است که زنده را از مرده بیرون میکند مانند طفل که از نطفه و مرغ که از تخم بیرون میشود، و او تنها او کسی است که مرده را از زنده بیرون مینماید مانند نطفه که از مرد و زن و تخم که از پرنده و هسته که از درخت خرما و دانه که از کشت و از این قبیل بیرون مینماید.
کسی که چنین کند اهل و شایستۀ عبادت و الوهیت است نه دیگران؛ زیرا برای او هیچ شریکی در خلقش نیست بنابراین لازم است تا در عبودیتش نیز شریکی نباشد. از اینرو ضروری است کسی عبادت شود که خلق و ایجاد میکند. با وجود چنین لزومی مشرکان چگونه عبادتهای خود را به سوی غیر خدا عزوجل متحول میسازند و با او خدای دیگری بنابر باطل، گناه و بدکاری قرار میدهند.
﴿فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّیۡلَ سَکَنٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٩٦﴾.
و خداوند عزوجل تنها او صبح را در میان تاریکیهای شب شکافت و سفیدی روشن را از سیاهی شدید بیرون کرد. او شب را برای آرامش هر جنبندهای مهیا ساخت از اینروی مردم در آن خواب میشوند و چهارپایان آرام میگیرند و پرندگان به آشیانههای خود بازمیگردند و حشرات به سوراخهای خویش.
او کسی است که خورشید و ماه را بنابر حساب و کتابی خاص سیّار ساخت به گونهای که هرگز از حساب و کتاب خویش انحراف نمینمایند و او اینها را به دقت و در اوقاتی معلوم و زمانی مشخص به انجام رسانید که با این دو، حساب روز، ماه و سال فهمیده میشود. تقدیر و سنجش همۀ اینها از سوی خدایی صورت گرفته که در ملک خود تواناست. او کسی است که با قدرت خویش دیگران را مقهور نموده و به کمال خویش تقرد جسته است. او دانائی است که تدبیر خلق را میداند و همچنان محل نفع و دروازهها مصالح را. بنابراین اوتعالی با عزّت خود امر کرد و این امر نافذ شد و با علم و دانش خود قضا و قدر کرد.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلنُّجُومَ لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٩٧﴾.
و خدایتعالی تنها او کسی است که ستارههای روشن را نشانههایی ظاهر و آشکار ساخته و این نشانههای روشن دلائلی قاطع است. با آن هر کسی در کوهها و درهها راه گم کرده باشد میتواند رهیاب شود. کسی که در صحراها راه میرود با همین ستارهها راه را پیدا میکند، چنانچه ملوانها در دریا با نور ستارگان مسیر خود را طی مینمایند. ما نشانههای کونی و شرعی بیشماری را بیان کردیم تا کسی که دانش سودمندی دارد با ملاحظه این نشانهها به سوی عبادت پروردگار راه یابد؛ زیرا علم راهی به سوی شناخت خداست.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ فَمُسۡتَقَرّٞ وَمُسۡتَوۡدَعٞۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَفۡقَهُونَ ٩٨﴾.
خدا أ؛ تنها او شما را ای انسانها آفریده است، او شما را از پدرتان آدم علیه السلام به وجود آورد و سپس قرارگاه شما را در رحم زنها مقرر داشت و ذخیرهگاه شما پشت پدرانتان است. ما به شما دلائل و براهین بسیاری را در هستی، زندگی و انسان بیان کردیم تا کسی که دارای اندک فهم و تدبری است به سوی حق هدایت شود. اما غافل، هیچگاه دلیل و برهان نفعی به حال او ندارد و راهیاب نمیشود. فهم دلیل دلالت بر وضوح آنچه بر آن حجّت اقامه میگردد دارد.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ نَبَاتَ کُلِّ شَیۡءٖ فَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهُ خَضِرٗا نُّخۡرِجُ مِنۡهُ حَبّٗا مُّتَرَاکِبٗا وَمِنَ ٱلنَّخۡلِ مِن طَلۡعِهَا قِنۡوَانٞ دَانِیَةٞ وَجَنَّٰتٖ مِّنۡ أَعۡنَابٖ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُشۡتَبِهٗا وَغَیۡرَ مُتَشَٰبِهٍۗ ٱنظُرُوٓاْ إِلَىٰ ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَیَنۡعِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکُمۡ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٩٩﴾.
و خدایتعالی تنها اوست که باران را از ابر نازل میکند و با آن هر سبزهای میروید و هر کِشتی سر از زمین بیرون میآورد. سپس او از کشت دانههای استوار بر روی هم بیرون میکند چنانچه هر خوشه از خوشههای گندم منظومهای است که با دانههای خود زیبائی خاصی را به وجود آورده و در حقیقت آفریدهای است که به دقت آفریده شده است. اوتعالی از شکوفۀ درخت خرما خوشههای نزدیک به هم و دارای خرمای لذیذ، خوشرنگ و منظم که شبیه لؤلؤهای زیبا چیده شده بیرون آورد و با آب باغها و بوستانها انگور، زیتون، و انار با رنگها و طعمهای مختلف ایجاد نمود. همۀ اینها دلالت بر حکمت ایجادگر و قدرت صانع حکیم دارد، زیرا رنگهای آنها به هم نزدیک اما تفاوتهای فاحشی در طعم آنها نهفته است، البته گاهی این میوهها در شکل یا طعم و رنگ باهم نزدیکاند و گاهی دور. همۀ اینها حکمتهایی است از سوی حکیمی که باخبر است پس شما در میوههای آن آنگاه که میوه میدهد و شکوفه میزند و میدرخشد تفکر کنید، چه کسی اینها را آفریده و شکل بندی کرده است؟ در آنها زمانی تفکر کنید که پخته و رسیده میشوند که چگونه رنگ، بوی و مزۀ آنها تغییر مییابند و آمادۀ خوردن میشوند. در همۀ اینها نشانههایی بر صنعت عجیب خدای قادر و توانا و حکیم و خبیر نفهته است، ولی از اینها جز کسی که به خدا عزوجل ایمان آورد و به پیامبر باور داشته باشد و از شریعتش پیروی کند نفعی نمیگیرد و هر که روی بگرداند قلبش منحرف و فطرتش خالی و از دیگران عبرت و از هیچ آیه و نشانهای پند لازم را به دست نمیآورد.
﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَآءَ ٱلۡجِنَّ وَخَلَقَهُمۡۖ وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِینَ وَبَنَٰتِۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یَصِفُونَ ١٠٠﴾.
اما این مشرکان، پس با خدا عزوجل شرکایی از جن قرار دادند و این شرکا را عبادت نموده و از آنها ترسیدند و امید بردند در حالی که خدای تعالی، هم آنها را آفریده و هم جنیات را از اینروی حق این است که او عبادت شود. همچنان این مشرکان با نسبت دادن پسر و ختر به خدا عزوجل بر اوتعالی افترا نمودند. او کسی است که هرگز نزائیده و زاده نیز نشده است ولی این مشرکان حق خدا را ندانستند و بر او افترا نموده چیزهایی را گفتند که اصلاً مناسب نیست. پاک و منزه است خدایتعالی از چنین اوصاف قبیح و زشتی؛ زیرا او عزوجل هرگز همسری برنگزیده و اولادی ندارد و او برای همیشه یکتا و یگانه و بینیاز است.
در اینجا ملاحظه میشود که پروردگار و پیامبرش پیش از توصیف سایرین، خود را با واژۀ «سبحانه» وصف نموده که منظور نفی نقص است و با واژۀ «تعالی» که منظور اثباب کمال است.
﴿بَدِیعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَمۡ تَکُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞۖ وَخَلَقَ کُلَّ شَیۡءٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ ١٠١﴾.
و خداوند عزوجل تنها او آسمانها و زمین را با دقت آفریده و ایجاد نموده است در حالی که مانندی برای آسمانها و زمین نگذشته بود. چگونه خداوند عزوجل فرزند دارد در حالی که نیازی به کمک و مساعدت فرزند ندارد و او از همه بینیاز است و دیگران محتاج کرم و عطای اویند. در ثانی حقتعالی برای خود زنی بر نگزیده تا از او فرزندی به وجود آید. خدایتعالی اولی است که قبل از او هیچکس نیست. کسی که فرزند داشته باشد میراث برده میشود در حالی خداوند عزوجل میراث بر زمین و تمام کسانی است که بر روی آن قرار دارند و او بهترین وارثان است. اوتعالی هر موجودی را از عدم ایجاد نموده پس به کسی نیازی ندارد و همه خلایق بندگان اویند در حالی که از آنها نه امید نفع برده میشود و نه خوف ضرر از آنها وجود دارد. علم و دانش خدا واسع، شامل، کامل است و برهر چیزی احاطه دارد. او تمام آنچه را در نهان وجود دارد را میداند و بر امور پوشیده و مخفی نیز اطلاع دارد. پس اوتعالی ابداع و ایجاد میکند، نعمت میدهد و بازمیدارد و او بلند میبرد و پائین میآورد و حکم مینماید و تشریع میکند.
﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٞ ١٠٢﴾.
کسی که دارای چنین اوصافی میباشد خدایی است که مستحق الوهیت است، زیرا او پروردگار شماست که با نعمتهای خود شما را پرورش داده است، پس معبود بر حق جز او نیست. او همه چیز را از عدم به وجود آورده و شکل بخشیده و نیکو ساخته است از اینرو در برابر عظمت او خاضع و فروتن باشید و به وحدانیت حق گردن نهید و تنها او را بپرستید. او کسی است که موکل چیز است، هم در آفرینش آنها و هم در تدبیر و تصریف امور آنها و او مسأله حفظ، مراقبت و محاسبۀ همه را بر عهده گرفته است.
﴿لَّا تُدۡرِکُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَهُوَ یُدۡرِکُ ٱلۡأَبۡصَٰرَۖ وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُ ١٠٣﴾.
دیدهها بر او احاطه نمینماید و در دنیا توان دیدنش را ندارند، بلکه در آخرت میتوانند چنین کنند. او بر دیدهها احاطه دارد و امور مخفی را میداند. او به دوستان خود لطف دارد از اینروی به آنها چیزهایی را که دوست دارند از راههایی که به حساب ندارند میرساند و آنها را در راستای به دست آوردن مصالح آنها موفق میسازد. او بر آنها در حُسن اختیار لطف کرده و از خطرها بر کنارشان داشته است و او بر همۀ امور دقیق اطلاع دارد.
﴿قَدۡ جَآءَکُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَنۡ أَبۡصَرَ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ عَمِیَ فَعَلَیۡهَاۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِحَفِیظٖ ١٠٤﴾.
ای مردم! برای شما براهین روشن و دلائل قاطع عرضه شد که با آن میتوانید بین حق و باطل، گمراهی و هدایت تمیز کنید. این دلائل هم از قرآن به شما عرضه شده و هم از سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر کس این حجتها را بشناسد و به آن عمل کند بر خویشتن نفع رسانیده و خود را از عذاب نجات داده است و هر که از این دلائل اعراض کند و غافل شود پس زیانش بر خود اوست چون بر خود ثواب و پاداش را حرام نموده و خود را در معرض عذاب قرار داده است.
و من (منظور محمد ج) بر احوال شما آگاهی ندارم تا شما را محاسبه کنم، کار من صرفاً دعوت و تبلیغ است که شما را به سوی هدایت رهنمایی میکنم و از پست و ردی بازمیدارم جزا و پاداش بر خداست.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلِیَقُولُواْ دَرَسۡتَ وَلِنُبَیِّنَهُۥ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ١٠٥﴾.
و همانگونه که برای شما دلائل واضح و آشکار را در مسایل ایمان، پیامبری و روز آخرت بیان کردیم همینگونه دلائل مربوط به امور انسان را نیز بیان میکنیم تا این امور در نهایت وضوح و بیان قرار داشته باشد. آنها را به حال خودشان واگذار تا از روی کذب و بهتان بگویند تو این مسایل را از اهل کتاب آموختهای ولی ما به زودی حق را برای کسی که میآموزد و معانیاش را میفهمد بیان میداریم. اینها پیروان پیامبران و طالبان حق و بندگان خدا عزوجل و حاملان پیماناند؛ اما جهال اعراضگر مانند چهارپایان سریلهاند که برایشان در کانون حق هیچ جایگاهی نیست.
﴿ٱتَّبِعۡ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٠٦﴾.
ای پیامبر امی و ناخوان! کتابی را که بر تو نازل کردیم پیروی و به آن عمل کن. اوامرش را برجای آور و نواهیاش را ترک کن، زیرا مقصود از انزال آن، عمل است نه مجرد تلاوت، چون قرآن به منظور تزکیۀ نفسها و اصلاح امور حیات نازل شده و بدان که هیچکس جز خدایتعالی مستحق عبادت نیست، او خدایی است که جز او خدایی نمیباشد پس در طاعت خود که نسبت به او انجام میدهی اخلاص داشته باش و او را به یگانگی پرستش کن و گناه کسانی که بر او شریک میآورند بر تو نیست، از اینروی به آنها و اعراضشان اهمیت نده که خداوند عزوجل برای تو کافی است و او به زودی تو را یاری میرساند.
﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَکُواْۗ وَمَا جَعَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ حَفِیظٗاۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٖ ١٠٧﴾.
و اگر خدایتعالی اراده نمیکرد که مشرکان به او شریک آورند هرگز چنین نمیکردند ولی اوتعالی این امر را بر آنها چون اعمال زشت مرتکب میشدند و نیتهای بد داشتند نوشت و مقدر کرد و آنان را به حال خودشان واگذاشت پس خداوند عزوجل هدایت شده و گمراهی گمراه را مقدر نموده و به خیر و شر در عالم حکم میکند. و تو ای محمد مراقب اعمال آنها نیستی چنانچه قائم به اعمال مصالح و تدبیر امور آنها نمیباشی! تو صرفاً پیامبری هستی مبلغ و بشارت دهنده و بیم دهنده؛ اما محاسبه و مراقبت از آنها فقط بر خداست.
﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَیَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَیۡرِ عِلۡمٖۗ کَذَٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرۡجِعُهُمۡ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٠٨﴾.
ای مسلمانان! خدایان مشرکان را دشنام ندهید که آنها نیز خدای شما را بنابر جهل و نادانیی که دارند دشنام میدهند، زیرا بر عظمت خدای تعالی، جلال، علو و کمالش واقف نیستند و نمیدانند که خداوند عزوجل باید توقیر و احترام و تقدیس و تنزیه شود و یک امر مباح هرگاه منجر به کاری حرام شود حرام است و یک امر مشروع هرگاه مفسدهای در پی داشته باشد ممنوع میگردد و سد زرایعی که به سوی محرمات منتهی میشود واجب است. و همانگونه که اعمال این مشرکان را در نظرشان نیکو جلوه دادیم در نظر همۀ امتها چنین میکنیم و به این ترتیب در نظر رهیاب عمل صالحش نیکو و در نظر بدکار عمل بدش نیکو جلوهگر میشود و در اخیر همه به سوی دانای نهان و آشکار برمیگردند و اوتعالی هر کس را مطابق عملش جزا میدهد و ثواب و کیفر نزد اوست.
﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَتۡهُمۡ ءَایَةٞ لَّیُؤۡمِنُنَّ بِهَاۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓیَٰتُ عِندَ ٱللَّهِۖ وَمَا یُشۡعِرُکُمۡ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَتۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٠٩﴾.
مشرکان سوگند خوردند که اگر محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آنها معجزهای بر خلاف عادت ارائه کند او را تصدیق و از او پیروی نمایند. تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آنها خبر بده که این امر مربوط به تو نیست، این امر مربوط به خداست هرگاه او بخواهد آیات و نشانهها را مطابق علم و حکمت خود نازل میکند، اما تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم فقط کار تبلیغ و دعوت مربوط به توست. و شما ای مسلمانان! آیا تصدیق میکنید که اگر به مشرکان این معجزات بیاید آنها ایشان را تصدیق میکنند؟ از حال آنها چنین به نظر میرسد که اگر آنها هر معجزهای را هم ببینند باور نمینمایند چون بر قلبهای آنها مُهر کفر نهاده شده و دیدگانشان از شناخت دلیل کور شده است از اینروی هیچ برهانی نفعی به حال آنها ندارد و در ایمانشان هیچ آرزویی نیست.
﴿وَنُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ کَمَا لَمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١١٠﴾.
قلبها و دیدگان این مشرکان از ایمان به آیات متحول شده و از موعظهها نفع نمیگردد. اینها همه کیفر کفر آنهاست. کیفر معصیت معصیتی دیگر است و هر که انحراف کند خدایتعالی قلب او را منحرف میسازد و به زودی ما این مشرکان را در تاریکیهای شک و شبهاتشان حیران و سرگردان قرار میدهیم و آنها به رشد خود نمیرسند از اینروی آنها در تاریکیهای اوهام و در شبهات بسر میبرند طوری که نه نقلی به آنها نفع دارد و نه عقلی.
﴿۞وَلَوۡ أَنَّنَا نَزَّلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَکَلَّمَهُمُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَحَشَرۡنَا عَلَیۡهِمۡ کُلَّ شَیۡءٖ قُبُلٗا مَّا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ یَجۡهَلُونَ ١١١﴾.
و اگر ما تقضای مشرکان را بپذیریم و بر مبنای آن از آسمان ملائکهای را نازل کنیم تا آنها با چشم سر نظارهگر آنها باشند و مردگان را نیز زنده کنیم تا با آنها سخن بگویند و تمام پدیدههای دیگری را که تقاضا نمودند مقابل دیدگانشان بچینیم بازهم آنها دعوت تو را تصدیق نمیکنند و نمیپذیرند و از تو پیروی نمینمایند، مگر اینکه خدایتعالی چنین چیزی را اراده کند. اکثر آنها حقی را که تو بر آن مبعوث شدهای نمیدانند و به این ترتیب آنها آن را بدون علم رد میکنند و بدون فهم میشنوند.
﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا شَیَٰطِینَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ یُوحِی بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا یَفۡتَرُونَ ١١٢﴾.
و همانگونه که سایر پیامبران را با دشمنانی از کفار امتحان کردیم تو را نیز ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم با گروهی از بدکاران آزمایش نمودیم. این دشمنان از جملۀ بدترین مردم و از میان جنیاتاند که برخی برخی دیگر را به باطلی که آن را نیکو جلوه میدهند توصیه مینمایند تا مردم را از هدایت باز دارند. این حیله و فریب را در حق کسانی اعمال مینمایند که به سخنان آنها گوش فرا میدهند و به باطلشان غره میشوند و اگر خدایتعالی اراده میکرد تا از وقوع این امر جلوگیری کند حتماً اینکار را میکرد ولی نظر به حکمت ابتلا و قضایی که صورت گرفته از آن جلوگیری ننمود، چون اهل شقاوت مستحق سرکشی و گمراهی هستند پس آنها را به حال خوشان با دروغهایشان بگذار و به آنها اهمیت نده، نه به خود آنها و نه به دروغهای آنها که باطل بر پرتگاه سقوط در آتش قرار دارد در حالی که حق در عزّت خالق جبار است و عاقبت نیز از آن دوستان نیکوکار خداست.
﴿وَلِتَصۡغَىٰٓ إِلَیۡهِ أَفِۡٔدَةُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ وَلِیَرۡضَوۡهُ وَلِیَقۡتَرِفُواْ مَا هُم مُّقۡتَرِفُونَ ١١٣﴾.
و اگر کفار باطل را بپذیرند و بر حقیقت ترجیح دهند قلبهایشان باید به سوی آن تمایل نماید، زیرا آنها به لقای الهی باور ندارند و به خاطر آن سعی و کوشش نمیکنند و باید که این باطل را دوست داشته باشند و از آن پیروی کنند. ضرر و عواقب چنین اعمالی بر خود آنهاست و حقتعالی از آنها بینیاز است ولی مراقب و مترصد آنها میباشد.
﴿أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِی حَکَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡکِتَٰبَ مُفَصَّلٗاۚ وَٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَعۡلَمُونَ أَنَّهُۥ مُنَزَّلٞ مِّن رَّبِّکَ بِٱلۡحَقِّۖ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ ١١٤﴾.
ای محمد ج! به این مشرکان بگو آیا حَکَم دیگری غیر از خدای دانای نهان و آشکار که بهترین حکم کنندگان است و همواره بر عدالت حکم میکند به منظور قضاوت در بین خود و شما بطلبم در حالی که او خدای من و شماست؟ این در حالی است که یهودیان و نصرانیانی که نزد آنها تورات و انجیل است نیز به رسالت من شهادت میدهند و میدانند که قرآن کریم بطور حتم از جانب خداست نه از جانب من.
در ادامه خدایتعالی پیامبر خویش را امر مینماید تا بر حق و یقین ثابت و استوار بماند و هیچگاه در صحت آن به خود شک راه ندهد، زیرا اعتماد یک دعوتگر به صحت منهج و روشاش از جملۀ بزرگترین عوامل ثبات و پیروزی اوست.
﴿وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ لَّا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِهِۦۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ١١٥﴾.
قرآن با آیات حامل اطلاعات صادق و گفتار عادلانهاش در احکام تمام گشت و هیچ بشری نمیتواند این کلام محکم و قول صادق را تغییر دهد و قدرت شنوائی خدا عزوجل بر هر مسموعی وسعت دارد و دانشش بر هر معلومی؛ بنابراین تمام گفتارها، افعال و احوال بر خدا عزوجل مسموع و معلوم است.
﴿وَإِن تُطِعۡ أَکۡثَرَ مَن فِی ٱلۡأَرۡضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ١١٦﴾.
و اگر تو از گمراهان اهل زمین پیروی کنی آنها تو را از دین خدا عزوجل و راه راست او منحرف میکنند، چون اکثر مردم سرکش و اندکی از آنها بر هدایتاند. اکثریت دلیل و یقینی در امر خویش ندارند، بلکه در وهم و گمان بسر میبرند روی این اساس خیالات آنها فاسد و تصوراتشان دروغ است و یقینی در معتقدات و باورهای خود ندارند و نه هم صدفی در اقوال و صلاحی در اعمال.
﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ مَن یَضِلُّ عَن سَبِیلِهِۦۖ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ ١١٧﴾.
همانا پروردگارت که متولی امور توست میداند چه کسی از راه هدایت انحراف نموده و چه کسی بر اوامرش استقامت دارد و با هدایت او هدایت شده است و این تنها اوست که کسی را بخواهد گمراه میکند و بر اعمال همه آگاه است.
﴿فَکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن کُنتُم بَِٔایَٰتِهِۦ مُؤۡمِنِینَ ١١٨﴾.
پس ای مؤمنان! با مشرکان مخالفت کنید و از ذبائحی که به نام خدا عزوجل صورت نگرفته اگر به قرآن و سنّت ایمان دارید و به پیامبر باور دارید نخورید، زیرا تصدیق پیامبر مقتضی امتثال اوامر با گفتار و کردار خوب و خوردن حلال است.
﴿وَمَا لَکُمۡ أَلَّا تَأۡکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ وَقَدۡ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیۡکُمۡ إِلَّا مَا ٱضۡطُرِرۡتُمۡ إِلَیۡهِۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا لَّیُضِلُّونَ بِأَهۡوَآئِهِم بِغَیۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُعۡتَدِینَ ١١٩﴾.
چه چیزی شما را از خوردن آنچه نام خدا عزوجل بر آن برده شده مانع میشود در حالی که خدایتعالی برای شما حلال و حرام را بیان نموده است. حقتعالی برای شما در هنگام ضرورت مانند شدّت گرسنگی به شرط آنکه بدون سرکشی و تجاوز باشد برخی محذورات را مانند خوردن خود مرده و از این قبیل مباح نموده، ولی بسیاری از مردم از جادۀ حقیقت منحرفاند و در راستای تباهی و فساد در زمین سعی و کوشش میکنند و گمراهی را در بین مردم منتشر مینمایند و حرام را حلال و حرام را حلال میسازند چون نمیدانند و خدایتعالی بدکارانی را که از حدود الهی تجاوز کنند به خوبی میشناسد و او تمام اعمال آنها را آمار میگیرد و بر مبنای آن به آنها کیفر میدهد.
این آیه دلالت بر آن دارد که هوی و هوس بزرگترین دشمن هدایت انسان است.
﴿وَذَرُواْ ظَٰهِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَبَاطِنَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡسِبُونَ ٱلۡإِثۡمَ سَیُجۡزَوۡنَ بِمَا کَانُواْ یَقۡتَرِفُونَ ١٢٠﴾.
از گناهان در نهان و آشکار بپرهیزید که از اوتعالی هیچ امری پوشیده نیست. پس هرچه را خداوند عزوجل حرام نموده پوشیده باشد یا آشکار فرو گذارید و آنانی که اعمال بد انجام میدهند و مرتکب کارهای حرام میشوند به زودی به جزای اعمال خود میرسند.
این آیه دلالت بر وجوب مراقبت دائمی و همچنان بدی معصیت و برحذر بودن از عواقب آن دارد.
﴿وَلَا تَأۡکُلُواْ مِمَّا لَمۡ یُذۡکَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّیَٰطِینَ لَیُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِیَآئِهِمۡ لِیُجَٰدِلُوکُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّکُمۡ لَمُشۡرِکُونَ ١٢١﴾.
و از آنچه بر غیر نام خدا عزوجل ذبح میشود نخورید مانند برخی قربانیهایی که به خاطر بتها و کاهنان و عرافان و دیگران صورت میگیرد، زیرا خوردن از چنین قربانیهایی تجاوز از حدود و شریعت الهی به شمار میرود. نافرمانان جن دوستان خود را از میان انسانهای بد امر میکنند تا حجتها و دلائل واهی ارائه کنند و به دنبال شبهه و دروغ باشند مثل اینکه چگونه شما ذبیحۀ خود را میخورید و ذبیحۀ خدایتعالی را نمیخورید – منظورشان خود مرده بود – و اگر شما از گمراهی آنها در تحلیل آنچه خداوند عزوجل حرام نموده پیروی کنید در واقع در شرک واقع شدهاید.
﴿أَوَ مَن کَانَ مَیۡتٗا فَأَحۡیَیۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا یَمۡشِی بِهِۦ فِی ٱلنَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُۥ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ لَیۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلۡکَٰفِرِینَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢٢﴾.
آیا کسی که در کفر مرده و در گمراهی هلاکت و در تاریکیها حیران است و ما او را با ایمان زنده کردیم و با قرآن هدایت نمودیم و او را در پیروی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم توفیق دادیم و او بر این اساس در راه هدایت گام برداشته و قلب خود را با یقین آباد و نفس خود را با تقوی تزکیه نموده است، آیا این مرد صالح و مصلح مانند کسی است که در سرکشیها و تاریکیهای گمراهی و در شبهات جهالت بسر میبرد؟ آن کس که نه نوری دارد که با آن هدایت شود و نه وحیی است که او را زنده کند و نه امام و پیشوائی که بر خیر رهنماییاش کند. چنین کسی در کفر و بدکاریی قرار دارد که بسان شبی تاریک است آیا این و آن باهم برابر اند؟ جواب واضح است این و آن هرگز باهم برابر نیستند و آنگونه که این کافر را گمراه و این بدکار را با جلوه دادن اعمال بدخوار و ذلیل ساختیم آنهم نظر به اینکه خودش گمراهی را برگزیده، اینگونه ما به مشرکان اعمال بدشان را نیکو جلوه دادیم طوری که اعمال زشت خود را خوب میبینند، همۀ اینها روی این منظور است که ما میخواهم دلائل فروآمدن عذاب بر آنها تحقق پیدا کند.
﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا فِی کُلِّ قَرۡیَةٍ أَکَٰبِرَ مُجۡرِمِیهَا لِیَمۡکُرُواْ فِیهَاۖ وَمَا یَمۡکُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ١٢٣﴾.
مانند آنچه در مکه از سوی رؤسا و بزرگان شرک در خصوص مبارزه با رسالت و اعراض از حق صورت گرفت، در هر قریۀ کافری رؤسایی قرار دادیم که قوم خود را به گمراهی رهبری میکنند و در حق پیامبران مکر و حیله نموده و در حق مؤمنان تمسخر مینمایند و در اخیر گردش روزگار بر علیه آنهاست در حالی که عاقبت برای اولیا و دوستان خداست و این مجرمان ندانستند که عاقبت از آن پرهیزگاران است، این سنّت و روش و حکمتی است نافذ و جاری.
﴿وَإِذَا جَآءَتۡهُمۡ ءَایَةٞ قَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ حَتَّىٰ نُؤۡتَىٰ مِثۡلَ مَآ أُوتِیَ رُسُلُ ٱللَّهِۘ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَیۡثُ یَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥۗ سَیُصِیبُ ٱلَّذِینَ أَجۡرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعَذَابٞ شَدِیدُۢ بِمَا کَانُواْ یَمۡکُرُونَ ١٢٤﴾.
و هرگاه به کفار قریش دلیلی واضح نازل شود که دلالت بر رسالت و پیامبری حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم کند، رهبران و زعمایشان میگویند ما به این دلائل تن درنمیدهیم مگر زمانی که خداوند عزوجل ما را مانند پیامبران بگرداند و به ما معجزاتی مانند معجزات آنها بدهد. حقتعالی به آنها گفت: خداوند عزوجل بهتر میداند چه کسی مستحق این احترام و شرف است از اینروی رسالت و پیامبری مگر برای کسی که خدایتعالی بخواهد نمیرسد. پس وای بر شما مجرمان ستمپیشه از ذلّت و خواریی که به شما میرسد و عذابی دردناک که در انتظار شماست، این جزا در بدل عملکرد زشت و بد شماست و جنگی است که با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم انجام دادهاید.
﴿فَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یَهۡدِیَهُۥ یَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن یُرِدۡ أَن یُضِلَّهُۥ یَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَیِّقًا حَرَجٗا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی ٱلسَّمَآءِۚ کَذَٰلِکَ یَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٢٥﴾.
هر کس را که خداوند عزوجل اراده نماید تا او را به سوی دین خود هدایت کند این کار را بر او سهل و آسان میسازد و سینهاش را برای قبول دین فراخ ساخته از این ناحیه او را دچار شادمانی و سرور مینماید و هر که را خداوند عزوجل بخواهد گمراهش کند، سینهاش را به شدّت تنگ میگرداند و او بر اثر این تنگی هدایت را بغض میدارد و از دین فرار میکند و رسالت محمدی را بد میبرد درست مانند کسی که در طبقات بالای زمین نظر به کمبود هوا دچار تنگی نفس میشود تا جائی که در معرض خفگی قرار میگیرد. این مثل حالت سینۀ کافر و منافق را بیان میدارد که پُر از غم و اندوه و تنگی است و همانگونه که خدایتعالی آنها را دچار تنگی نفس و پراکندگی امور نموده به همینسان بر آنها عذاب شدید خود را فرو میفرستد، چون آنها به خدا عزوجل ایمان نیاورده و رسالت پیامبرش را تصدیق نکردند. روی این اساس هر کسی که ارادۀ سعادت و خوشبختی دارد بر اوست تا ایمان بیاورد که ایمان مایۀ خنکی چشم، آسودگی خاطر و قرارگرفتن روان است.
﴿وَهَٰذَا صِرَٰطُ رَبِّکَ مُسۡتَقِیمٗاۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَذَّکَّرُونَ ١٢٦﴾.
این دینی که ما بر تو نازل نموده و شریعتی که به سویت وحی کردیم راه سالمتر و منهج استوارتر است و در آن هیچگونه اضطراب و انحرافی نیست. ما علامات و نشانههای آن را واضح ساخته و آیاتش را برای کسانی که دوست دارند از حکمش عبرت بگیرند واضح ساختیم، کسانی که از موعظههایش بهره میبرند و اهل عقل و خرد سالم و فطرت استواراند و با نور آن مسیر خود را روشن میسازند.
﴿۞لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِمۡۖ وَهُوَ وَلِیُّهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢٧﴾.
برای مؤمنانی که هدایت شدهاند در آخرت بهشتهای نعمت در سرای سلامتی از هر آفات، و امنیت از هرگونه ناکامی است. در آنجا نه بیماری است، نه پیری و نیستی زیرا در آن هیچگونه ضرر، مصیبت و فنائی نمیباشد، بلکه کلاً سلامتی، جوانی، غنامندی و جاودانگی است و خدایتعالی متولی امور آنها با حفظ، رعایت، نصرت، ولایت، رزق و کفایت است، چون آنها عمل خویش را نیکو ساخته و در نیّت خود اخلاص را رعایت نموده و از وحی پیروی کرده و از کفر دوری گزیدند.
﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ قَدِ ٱسۡتَکۡثَرۡتُم مِّنَ ٱلۡإِنسِۖ وَقَالَ أَوۡلِیَآؤُهُم مِّنَ ٱلۡإِنسِ رَبَّنَا ٱسۡتَمۡتَعَ بَعۡضُنَا بِبَعۡضٖ وَبَلَغۡنَآ أَجَلَنَا ٱلَّذِیٓ أَجَّلۡتَ لَنَاۚ قَالَ ٱلنَّارُ مَثۡوَىٰکُمۡ خَٰلِدِینَ فِیهَآ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ١٢٨﴾.
و یاد آور روزی را که در آن هیچ شکی نیست و خداوند عزوجل انسان و جن را در آن جمع میکند و به جن میگوید: شما بسیاری از انسانها را گمراه کردید. دوستان جنیات از انسانهای کافر میگویند ای پروردگار ما! محققاً که برخی از ما از برخی دیگر در زندگی دنیا بهره بردند و عمری که تو تعیین نموده بودی پایان یافت، زیرا برای هرکدام مدتی معلوم بوده است. حقتعالی خبر داد که مکان اقامت دائمی آنها در آتش دوزخ است و آنها در آن برای همیشه جاوداناند مگر گناهکاران یکتاپرست که اقامت آنها در دوزخ برای مدتی معلوم است و سپس از آن بیرون میشوند؛ زیرا خدایتعالی در قضا و قدر، انتخاب و تقسیمات خود حکمت دارد و او در حالی رحم میکند که این رحمت فضل اوست و در حالتی عذاب میکند که کاملاً عادل است. او میداند چه کسی مستحق هدایت یا گمراهی است و چه کسی اهل ثواب یا عقاب است. او با حکمت خود مواضع قضا و قدر خود را به نیکوئی تعیین و براساس علم و دانش، مواضع رحمت و عذاب خویش را مشخص نموده است.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُوَلِّی بَعۡضَ ٱلظَّٰلِمِینَ بَعۡضَۢا بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ١٢٩﴾.
و آنگونه که جنیات مرتد را بر انسانهای ولایت و سرپرستی دادیم، برخی از انسانهای ظالم را بر بعضی دیگر ولایت میدهیم، چون آنها کار بد انجام دادهاند و به این ترتیب ظالم و ستمگار با ظالمتر از خود تربیه میشود تا گنهکاران با شلاق سرکشان کیفر بینند. پس هر کس که میخواهد از خشونت ستمگران سالم بماند باید تقوای پروردگار عالمیان را رعایت کند، زیرا هیچ استبدادی جز از طریق فساد به وجود نمیآید.
﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی وَیُنذِرُونَکُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَاۚ قَالُواْ شَهِدۡنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَاۖ وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ ١٣٠﴾.
ای جماعت انسانها و جنیات! آیا با فرستادن پیامبران که به شما آیات کتاب آسمانی و احکام هر چیزی را بیان میکنند و از عذاب روز لقای من برحذر میدارند؛ بر شما حجّت تمام نکردیم و عذر را بر نداشتیم؟! مشرکان گفتند: گواهیم که پیامبران به ما تبلیغ نموده و ما را برحذر داشتند، ولی دنیا با زیبندگیها و خدایان با فتنههای خود ما را فریب دادند و به این ترتیب آنها اعتراف کردند که به پروردگار خویش شریک آورده و پیامبرانش را تکذیب نمودند.
﴿ذَٰلِکَ أَن لَّمۡ یَکُن رَّبُّکَ مُهۡلِکَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا غَٰفِلُونَ ١٣١﴾.
ما پیامبران را فرستادیم و کتابها را نازل کردیم تا بر تکذیبگران هیچ حجتی و بر کافران هیچ عذری باقی نماند، پس خدایتعالی هیچ ستمگری را تا به او نصیحت نرسد عذاب نمیکند و هیچ قریهای را هلاک نمینماید مگر بعد از اینکه اهل آن را بیم دهد. از جملۀ روشهای الهی یکی هم این است که اوتعالی غافلانی را که رسالت به آنها نرسیده کیفر نمیدهد، تا مادامی که تبلیغ و حجّت به آنها برسد. پس جاهل معذور و ستمگار رانده شده و غافل مغرور است.
﴿وَلِکُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا یَعۡمَلُونَ ١٣٢﴾.
برای هر عمل کنندهای از مؤمنان و کافران منازلی است که در نتیجۀ سعی و کوشش خود در دنیا به آن میرسند و براساس آن ثواب میبینند و یا عقاب دریافت میدارند، همۀ اینها از روی حساب دقیقی از جانب خداست که در آن هیچ ظلم و ستمی وجود ندارد. پس مؤمنان دارای درجاتی در نعمتاند در حالی که کافران فرومایه در کاتی در دوزخ دارند. بنابراین تفاضل در ثواب و عقاب کاری است کاملاً عادلانه.
﴿وَرَبُّکَ ٱلۡغَنِیُّ ذُو ٱلرَّحۡمَةِۚ إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفۡ مِنۢ بَعۡدِکُم مَّا یَشَآءُ کَمَآ أَنشَأَکُم مِّن ذُرِّیَّةِ قَوۡمٍ ءَاخَرِینَ ١٣٣﴾.
و خدایتعالی دارای غنامندی زیاد و خیری عمومی است و نیازی به بندگان خود ندارد. او مهربان است و از جملۀ نشانههای رحمت او یکی هم مهلت دادن به کسانی است که از او نافرمانی مینمایند و اگر خداوند عزوجل اراده میفرمود در حق سرکش از عجله کار میگرفت و او را با کسی تبدیل مینمود که تنها او را عبادت میکرد و به اوتعالی شریک نمیآورد ولیکن حلم او عظیم است.
پس همانگونه که شما را از پشت پدرانتان آفریده به همانسان نسلی دیگر از پشت شما میآفریند. حقتعالی از کسی که به او پشت کند بینیاز و در حق کسی که به سویش روی آورد مهربان است.
﴿إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَأٓتٖۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ ١٣٤﴾.
ای کافران! آنچه پروردگار شما وعده میدهد حتماً و بدون شک واقع میگردد و هرگز از پروردگار خویش فرار کرده نمیتوانید. جمعآوری شما بر او کاملاً سهل و آسان است و هیچ مایۀ نجات و محل التجائی جز به سوی خود او نمیباشد. او هر کسی را که حتی فرار نماید بازمیگرداند و هر خواهانی را درمییابد و بر هر غالبی غلبه میکند.
﴿قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَامِلٞۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن تَکُونُ لَهُۥ عَٰقِبَةُ ٱلدَّارِۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ١٣٥﴾.
ای کفار بر همان روش فاسد و نادرست خویش عمل کنید، من نیز بر منهج و روش درست خود عمل مینمایم و به زودی قضیه بر شما واضح میگردد، آنگاه که عذاب نازل گردد میدانید عزت، پیروزی و ثواب از آن چه کسی است؛ زیرا از سنتهای الهی است که دشمنان خدا عزوجل هرگز رستگار نشوند و پیروز نگردند چون آنها با خدا عزوجل جنگیدند و پیامبرانش را تکذیب نموده و از حدود الهی و شریعتش تجاوز کردند.
﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلۡحَرۡثِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ نَصِیبٗا فَقَالُواْ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعۡمِهِمۡ وَهَٰذَا لِشُرَکَآئِنَاۖ فَمَا کَانَ لِشُرَکَآئِهِمۡ فَلَا یَصِلُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلَىٰ شُرَکَآئِهِمۡۗ سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ ١٣٦﴾.
مشرکان برخی از مخلوقات را به اوتعالی اختصاص داده و بر این اساس بعضی از میوهها، کشتها و چهارپایان را به مساکین و فقرا بخشیدند و آنها را برای خدا عزوجل مشخص کردند و بعضی دیگر را برای بتها. این عمل آنها مبتنی بر کذب، باطل و تجاوز بود. سهم خدایان باطلشان هیچگاه به خدا عزوجل نمیرسد و اوتعالی هرگز این سهم را قبول درگاه خود نمینماید، زیرا این کار شرک است و آن بخش را که برای خدا عزوجل تعیین کردند به شرکایشان میرسد نه به خدا چون عمل آنها شرک آمیز است و به این ترتیب تمام اعمال و بخششهای آنها شرک و مردود است و حقتعالی هیچ چیزی از آن را قبول نمینماید. و ای بسا چیزهایی را که به مساکین داده بودند بازگرفتند و به بتها اهدا کردند، ولی هیچگاه از بتها چیزی نگرفتند تا به مساکین بدهند. چقدر بد است این تقسیم ظالمانه و هلاک بادا این حکومت ستمگرانۀ آنها.
﴿وَکَذَٰلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٖ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ قَتۡلَ أَوۡلَٰدِهِمۡ شُرَکَآؤُهُمۡ لِیُرۡدُوهُمۡ وَلِیَلۡبِسُواْ عَلَیۡهِمۡ دِینَهُمۡۖ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا یَفۡتَرُونَ ١٣٧﴾.
و آنگونه که شیطان برای مشرکان قرار دادن قسمتی را به خدا و قسمتی دیگر را به بتها مزین کرد، همینگونه برای آنها کشتن فرزندانشان را از ترس فقر مزین نمود. این تزیین مبتنی بر دروغ و افترا بود تا پدران با کشتن نفسهای حرام و ریختن خون انسانهای معصوم هلاک شوند و احکام بر آنها خلط گردد و نتوانند بین حلال و حرام فرق قایل شوند. و اگر خدایتعالی اراده میکرد تا اینکار واقع نشود حتماً واقع نمیشد ولی او در آنچه مقدر کرده حکمت دارد و آنچه را آسان نموده میبیند.
همۀ اینها بنابر حکمتهایی است که گاهی آشکار نیست، پس آنها و باطلشان را و آنچه را در آن اختلاف کردند بگذار که فردا موعد آنهاست و به زودی خدایتعالی آنها را در آن مشهد بزرگ جمع خواهد نمود.
﴿وَقَالُواْ هَٰذِهِۦٓ أَنۡعَٰمٞ وَحَرۡثٌ حِجۡرٞ لَّا یَطۡعَمُهَآ إِلَّا مَن نَّشَآءُ بِزَعۡمِهِمۡ وَأَنۡعَٰمٌ حُرِّمَتۡ ظُهُورُهَا وَأَنۡعَٰمٞ لَّا یَذۡکُرُونَ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَا ٱفۡتِرَآءً عَلَیۡهِۚ سَیَجۡزِیهِم بِمَا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ١٣٨﴾.
مشرکان بر خدایتعالی افترا کرده و شترها و کشتهایی را بر تمام مردم به جز خدمه و حافظان بتها حرام نمودند. همچنان سوار شدن بر برخی از شتران را بر خود حرام نموده و این تحریم را به دروغ بر خدایتعالی نسبت دادند و یاد او را بر برخی از شتران هنگام سوارشدن یا ذبح و شیردوشیدن حرام نموده و ادعا کردند که خدایتعالی آنها را بر چنین کاری امر فرموده است. حساب اینها به سبب کذبشان برخداست تا کیفر اعمال بد و بهتان گناه آلودشان را بدهد. چهارپایان و محصولات زراعتی روزی خداست پس لازم است به نام خدا باشد و هیچ چیزی از آن به غیر خدا عزوجل صرف نشود.
﴿وَقَالُواْ مَا فِی بُطُونِ هَٰذِهِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ خَالِصَةٞ لِّذُکُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِنَاۖ وَإِن یَکُن مَّیۡتَةٗ فَهُمۡ فِیهِ شُرَکَآءُۚ سَیَجۡزِیهِمۡ وَصۡفَهُمۡۚ إِنَّهُۥ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ١٣٩﴾.
و مشرکان ادعا نمودند حملی که در رحم چهارپایان قرار دارد اگر زنده متولد شود بر مردان حلال و بر زنها حرام است و اگر مرده تولد گردد هم بر زنان حلال است و هم بر مردان. این عقیدۀ آنها مبتنی بر دروغ و بهتان و یک ادعای بدون دلیل است که به زودی خدایتعالی آنها را به سبب این افترایشان گرفتار عذاب مینماید، چون احکام از شریعت خدا عزوجل برگرفته میشود. زیرا خدایتعالی در آنچه مشروع میکند حکمت دارد و احکامش از روی علم و دانش صادر میشود و فرمانش مبتنی بر قدرت و توانائی و تدبیر او از روی دقت و درست انجام دادن است.
﴿قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِینَ قَتَلُوٓاْ أَوۡلَٰدَهُمۡ سَفَهَۢا بِغَیۡرِ عِلۡمٖ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفۡتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِۚ قَدۡ ضَلُّواْ وَمَا کَانُواْ مُهۡتَدِینَ ١٤٠﴾.
هلاک شد آن کس که فرزندش را از روی جهالت و نادانی و هدایت نشدن به شریعت پروردگارش کُشت. هلاک شد آن کس که آنچه را خدایتعالی حلال نموه حرام و این تحریم را به خداوند عزوجل نسبت داد. تنها حقتعالی قانونگذار است و او این کار را بر زبان پیامبران و از طریق کتابهای خود به انجام میرساند. اما انسان!! پس گمراهتر، ذلیلتر و کوچکتر از آن است که دست به تحلیل و تحریم بزند و قانون وضع کند ﴿إِنِ ٱلۡحُکۡمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾ «حُکم جز برای خدا نیست» و هر کس دست به چنین اعمالی بزند در واقع بر مرکب سرکشی سوار شده و راه هدایت را گم کرده است؛ زیرا او حق خالق را به مخلوق داده و این امر بدکارگی و ضیاع حقوق است.
﴿۞وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ جَنَّٰتٖ مَّعۡرُوشَٰتٖ وَغَیۡرَ مَعۡرُوشَٰتٖ وَٱلنَّخۡلَ وَٱلزَّرۡعَ مُخۡتَلِفًا أُکُلُهُۥ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُتَشَٰبِهٗا وَغَیۡرَ مُتَشَٰبِهٖۚ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُۥ یَوۡمَ حَصَادِهِۦۖ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ١٤١﴾.
و تنها خدایتعالی است که باغهای غنامند و بوستهای پُر از درختان سبز و رنگارنگ را آفرید که برخی ریشه در روی زمین و سر به سوی آسمان دارد مانند درختان خرما، کشتها، زیتون و انار و برخی دیگر سر در آسمان ندارد. در حالی که همۀ اینها در منظر باهم شباهت دارند ولی تفاوت فاحش در طعم و مزۀشان است. از این میوهها بعد از رسیدن به مرحلۀ پختگی در حالی بخورید که شکر خدای را بر جای آورید و زکات و صدقات آن را نیز روزی که آنها را میچینید ادا نمائید تا مایۀ پاکی و نمای مال و اظهار همدردی با فقرا و مساکین باشد و از حدود شرع در انفاق یا نگهداشتن اموال تجاوز نکنید و باید که در این کار نه اسراف باشد و نه بخل که خداوند عزوجل نه انسانهای بخیل را دوست دارد و نه اسرافگران را، بلکه او انسانهای سخاوتمند و دارای اخلاص را دوست میدارد.
﴿وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ حَمُولَةٗ وَفَرۡشٗاۚ کُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ١٤٢﴾.
و خداوند عزوجل برای شما چهارپایانی آفرید که شما را حمل میکنند؛ زیرا از اجسامی بزرگ و نیرو و بلندی برخورداراند مانند شتر. و برای شما حیوانات دیگری آفرید که در آن منافع دیگری غیر از سوار شدن است مانند گاو و گوسفند. از این حلال پاکیزه بخورید و از شیطان و دوستانش در تحلیل حرام و تحریم حلال اطاعت نکنید که شیطان به صورت آشکار با شما دشمنی دارد و شما را از طاعت خدایتعالی بازمیدارد و به سوی معصیتهایی همچون بتپرستی و ارتکاب گناهان و خوردن حرام فرا میخواند.
﴿ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَیۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّکَرَیۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ أَمَّا ٱشۡتَمَلَتۡ عَلَیۡهِ أَرۡحَامُ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۖ نَبُِّٔونِی بِعِلۡمٍ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٤٣﴾.
چهارپایانی که خدایتعالی برای مردم آفرید هشت نوع از میان شتر، گاو، بُز، و گوسفند نَر و ماده است پس تو از مشرکان سوال کن که آیا خدایتعالی گوسفندان نَر را حرام نموده است؟ اگر گفتند آری دروغ گفتند چون خود آنها گوسفندان و بزهای نَر را حرام نکردند. همچنان از آنها سوال کن آیا خدایتعالی حمل مادۀ بز و گوسفند را حرام نموده است؟ اگر قایل به تحریم شدند بازهم دروغ گفتند، زیرا خود آنها تمام آنچه را ماده گوسفندان حمل میکنند حرام نمینمایند. به آنها بگو به من از دلیل خود در این باره خبر دهید آنهم اگر بر صحت نظر خویش در خصوص تحریم این انواع یقین و باور دارید. سخن اینها تهمت، دروغ و افترا بر خداست زیرا انسان مشرک در معتقدات، اخلاق، خورد و نوش و تمام جوانب زندگی خود گمراه است.
﴿وَمِنَ ٱلۡإِبِلِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ ٱثۡنَیۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّکَرَیۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ أَمَّا ٱشۡتَمَلَتۡ عَلَیۡهِ أَرۡحَامُ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۖ أَمۡ کُنتُمۡ شُهَدَآءَ إِذۡ وَصَّىٰکُمُ ٱللَّهُ بِهَٰذَاۚ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا لِّیُضِلَّ ٱلنَّاسَ بِغَیۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٤٤﴾.
چهار صنف از چهارپایان را خدایتعالی برای بندگان خود مباح نموده، دوتا از شتر و دوتا از گاو نر و ماده. تو از مشرکان سوال کن آیا خداوند عزوجل دوتای نَر را حرام نموده یا دوتای ماده یا آنچه را که دوتای ماده حمل دارند. پاسخ این سوال این است که این دروغ و افترایی از جانب آنها بر خداست، آیا آنها شاهد روزی بودهاند که خداوند آنها را از چنین چیزهای نهی کرده است؟ آیا دلیلی بر این ادعای خود دارند؟ هیچ گناهی بزرگتر از عملکرد اینها که بر خدا عزوجل به منظور منصرف کردن بندگانش از طاعت اوتعالی و کشیدنشان به راه معصیت انجام میدهند نیست و خداوند عزوجل هیچگاه کسانی را که به مخالفت هدایت میپردازند و از حق کنارهگیری مینمایند و مردم را گمراه میکنند رهنمون نمیسازد. پس هر شریعتی غیر از شریعت خدا باطل و نسبت آن به اوتعالی بزرگترین گناه و جنایت است.
﴿قُل لَّآ أَجِدُ فِی مَآ أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٖ یَطۡعَمُهُۥٓ إِلَّآ أَن یَکُونَ مَیۡتَةً أَوۡ دَمٗا مَّسۡفُوحًا أَوۡ لَحۡمَ خِنزِیرٖ فَإِنَّهُۥ رِجۡسٌ أَوۡ فِسۡقًا أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَیۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٤٥﴾.
ای محمد ج! به آنها خبر بده که تو در وحی منزل بر خود چیزی از آنچه مشرکان نادان حرام کردهاند نمییابی جز خود مرده، خون ریخته شده، گوشت خوک که نجس است و آنچه بر غیر نام خدا عزوجل ذبح شده است؛ زیرا چنین کاری خروج از طاعت الهی است. اما اگر کسی در حالت ضرورت شدید نیاز پیدا کرد تا از این محرمات چیزی را بخورد میتواند چنین کند به شرط آنکه به قصد لذت نباشد و از حدی که انسان را از مرگ نجات دهد بیشتر نباشد، خدایتعالی بخشنده است و گناهان بندگان خود را هرگاه به سوی او رجوع کنند میبخشد و بر بندگان خود مهربان است که برای آنها خوردن هنگام ضرورت را از روی لطفی که دارد مستثنی نموده و آنها را بیجهت مکلف نکرده است و بر آنها آنچه را توان ندارند واجب ننموده است. این شریعت خدای رحمان در مأکولات از چهارپایان است نه شریعت بتپرستان گنهکار.
﴿وَعَلَى ٱلَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا کُلَّ ذِی ظُفُرٖۖ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ وَٱلۡغَنَمِ حَرَّمۡنَا عَلَیۡهِمۡ شُحُومَهُمَآ إِلَّا مَا حَمَلَتۡ ظُهُورُهُمَآ أَوِ ٱلۡحَوَایَآ أَوۡ مَا ٱخۡتَلَطَ بِعَظۡمٖۚ ذَٰلِکَ جَزَیۡنَٰهُم بِبَغۡیِهِمۡۖ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ ١٤٦﴾.
و ما بر یهود هر صاحب چنگ و ناخن را از میان پرندگان و چهارپایان به منظور سختگیری بر آنها حرام نمودیم و همچنان پیههای گاو و گوسفند را مگر آن پیهها که بر پشت این حیوانات یا رودهها و استخوانهایشان چسپیده باشد. این کیفری از جانب خدایتعالی بر آنهاست؛ زیرا آنها مرتکب فسق و فجور شده و از حدود الهی تجاوز نمودند. این اطلاعات درستی است که در مورد تحریم بر یهودیان از سوی خدایتعالی نازل شده و تو لطف خدا عزوجل را بر امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنگر که چگونه در احکام خویش از آسانگیری کار گرفته و در طعام حلال وسعت دارد و این گذشت را بنگر که خداوند با آن آفریدههای خود را خوشبخت میسازد.
﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمۡ ذُو رَحۡمَةٖ وَٰسِعَةٖ وَلَا یُرَدُّ بَأۡسُهُۥ عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ١٤٧﴾.
و اگر تو را ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم این کفار تکذیب کردند به آنها خبر بده که خدایتعالی برای کسانی که به او ایمان آورده و از پیامبرش پیروی نمودند دارای رحمتی واسع است و از جملۀ نشانههای رحمت او این است که به دشمنان خود مهلت میدهد و در نزول عذاب بر گنهکاران عجله نمینماید تا اینکه فرصت توبه در اختیار او قرار گیرد. در کنار این اوتعالی دارای عذاب و عقاب بزرگ و دردناک نیز هست، این عذاب برای کسانی است که از او نافرمانی کنند و با پیامبرش بجنگند و کتابش را تکذیب نمایند.
واجب این است که انسان در کرم خدایتعالی و ثواب او امید داشته باشد و از عذاب و غضب او بترسد.
﴿سَیَقُولُ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَکۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَیۡءٖۚ کَذَٰلِکَ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ قُلۡ هَلۡ عِندَکُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ ١٤٨﴾.
به زودی مشرکان با شما احتجاج میکنند و میگویند اگر خدایتعالی اراده میکرد که آنها شریک نیاورند هرگز چنین نمیکردند ولی خداوند عزوجل چنین چیزی را بر آنها مقدّر نموده است. بر آنها مطابق گمان خود آنها حکم صورت گرفته که آنها و پدرانشان ایمان نیاورند. همچنان اگر خدایتعالی اراده میکرد آنها را از تحریم کشتها و چهارپایان منع کند حتماً آنها این کار را نمیکردند، ولی خدایتعالی خواست تا آنها چنین کاری را بکنند. به آنها خبر بده که این شبهه قدیمی است، کفار در گذشته نیز چنین احتجاجی کردند، آیا نزد شما دلیلی از جانب خدا عزوجل هست که به شما این عمل را مجاز داشته است؟ یا آیا شما دانش ثابتی دارید که خداوند برای شما شرکیات و تحریم آنچه بر شما حلال نموده است را مقدر کرده است؟ این دلیل کجاست؟ نزد شما جز ایرادات و گمانهای فاسد و دروغین و افترای آشکار دیگر هیچ نیست و هیچ ادعایی و هیچ تحریم بدون تحریم بدون دلیل و هیچ علمی بدون یقین پذیرفته نمیشود.
﴿قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُۖ فَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٤٩﴾.
پس ای مشرکان! حجّت قاطع پروردگار بر شماست و حقیقت روشن در حکم خداست نه در حکم شما که بت میپرستید و حلال را حرام و حرام را حلال میکنید. حجّت بر شماست نه بر خداوند عزوجل و اوتعالی اگر ارادۀ هدایت شما را مینمود حتماً شما را به راه راست هدایت میکرد ولی او دارای حکمت بالغه و قضا و قدر محکم و درست است.
﴿قُلۡ هَلُمَّ شُهَدَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ یَشۡهَدُونَ أَنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَ هَٰذَاۖ فَإِن شَهِدُواْ فَلَا تَشۡهَدۡ مَعَهُمۡۚ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُونَ ١٥٠﴾.
برای این مشرکان نادان بگو شاهدان خویش را که حاضرند شما را در این ادعایتان تصدیق کنند که خدایتعالی بر شما آنچه را حرام نموده که خود بر خویشتن از قبیل محصولات کشاورزی و چهارپایان حرام کردهاید بیاورید. اگر برای آنها شهادت دادند تصدیقشان نکنید که آنها گنهکاراند و با آنها موافقه نکن که آنها ستمگاراند و از راه و مسیر کسانی که از هوای خویش پیروی میکنند تبعیت نکن که آنها آیات و نشانهها و پیامبری را تکذیب کرده و مرتکب امور حرام شدند و به روز آخرت نیز باور ندارند. اینها همه در کنار اینکه آنها شرک آورده و خدایان دیگری را عبادت و آنها را بر خدایتعالی برتری دادند پس وای بر آنها از نزول عذاب شدید و دردناک.
﴿۞قُلۡ تَعَالَوۡاْ أَتۡلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمۡ عَلَیۡکُمۡۖ أَلَّا تُشۡرِکُواْ بِهِۦ شَیۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنٗاۖ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَکُم مِّنۡ إِمۡلَٰقٖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُکُمۡ وَإِیَّاهُمۡۖ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَۖ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٥١﴾.
خطاب به مردم بگو بیائید تا من به شما اموری را که خدا عزوجل حرام نموده توأم با ارائۀ دلیل و برهان بیان کنم نه آنچه خودتان بر خویشتن حرام کردهاید. خداوند عزوجل شرک را حرام نموده که بزرگترین گناهان است و احسان و نیکی بر پدر و مادر را واجب کرده که به این ترتیب حق والدین مقرون به حق خداست. او همچنان بر شما کشتن اولاد را حرام نموده زیرا روزی دهندۀ شما و آنچه خدایتعالی است نه شما و از گناهان کبیرۀ پوشیده و آشکار بپرهیزید و وای بر شما از کشتن ارواح معصوم مگر اینکه خداوند مشروع نموده باشد مانند کشتن مرتد، یا زناکار محصن یا قصاص که اینها را خدایتعالی بر شما واجب نموده است. به امید اینکه این خطاب را بفهمید و امر و نهی را درک کنید تا تقوای الهی را بنابر بصیرت انجام دهید.
این است شریعت خدای رحمان نه بهتان بتها.
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡیَتِیمِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۖ وَإِذَا قُلۡتُمۡ فَٱعۡدِلُواْ وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰۖ وَبِعَهۡدِ ٱللَّهِ أَوۡفُواْۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ١٥٢﴾.
ای وصیان بر مال ایتام! از مال یتیمان نخورید مگر زمانی که در آن مصلحتی برای خود یتیم از قبیل تنمیۀ مال و اصلاح حال او باشد که باید در چنین حالتی هم مطابق با معروف و بدون فساد و تباهی باشد. و چون این یتیمها به سن بلوغ برسند اموالشان را به خود آنها واگذار کنید و بر شما لازم است تا وزن و پیمانه را کامل کنید و از آن نکاهید که چنین کاری حرام است. و اگر تلاش کردید پیمانه را به نیکوئی انجام دهید ولی بازهم در آن نقص غیر عمدی صورت گرفت چنین چیزی عفو خواهد بود؛ زیرا خارج از توان و سیطرۀ انسان است. و از خدا در تمام اقوال و گفتار خود بترسید طوری که این گفتار باید عادلانه باشد و در آن هیچ ظلم و ستم، دروغ و گناهی نباشد خواه هنگام خبر دادن یا حکم نمودن و یا شهادت و روایت و شفاعت، اگرچه این شهادت برعلیه یکی از اقربا و نزدیکان انسان نیز باشد، چون در احقاق حق جایی برای طرفداریهای اینچنینی نیست. و به عهد و پیمانی که بین شما و خدایتان و قراردادهایی که بین شما و مردم است پایبند باشید که جایی برای پیمان شکنی و نقض عهد نزد یک مسلمان وجود ندارد. اینها همه وصیتهای سودمندی است که خدایتعالی به سوی پیامبر خود وحی نموده تا شریعتی محکم باشد و امید است تا شما نیز از این وصایای سودمند حد اکثر بهره را ببرید و در عواقب امور تفکر و تدبر کنید تا تمام اقوال، احوال و اعمال شما نیکو و برابر گردد.
﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِی مُسۡتَقِیمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمۡ عَن سَبِیلِهِۦۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٥٣﴾.
و از جملۀ این وصایا یکی هم حرکت کردن در راه راست است، راه راستی که دین برابر خداست، این راه را لازم گیرید که در آن نجات و رستگاری است زیرا راهی است که خدا آن را بیان نموده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر آن راهنمائی کرده است، در حالی که مقصدش حق، نیروی محرکش صدق و جلودارش ایمان است و از این برحذر باشید که در راهی جز این راه گام بردارید که در تاریکیها هلاک میشوید و در فلاتهای آن سرگردان خواهید شد، پس به دعوتگران این راه گوش فرا ندهید. این نصائح از جمله اموری است که خدایتعالی بر شما لازم گردانیده و شریعت منزل و فرقان مفصل است. توجه به این وصیتها شما را بر اجرای اوامر اجتناب از نواهی وامیدارد.
﴿ثُمَّ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ تَمَامًا عَلَى ٱلَّذِیٓ أَحۡسَنَ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ ١٥٤﴾.
و خداوند عزوجل برای موسی علیه السلام تورات را داد، این کار مایۀ اتمام نعمت بر نیکوکاران از امّت اوست، احترام و گرامیداشتی برای اهل ملت اوست که دعوتش را پذیرفتند. تورات حاوی احکام دینی آنها و مایۀ هدایت و رهنماییشان به سوی اموری است که مایۀ سعادتشان است. تورات سبب حصول رضای الهی برای کسی است که به آن عمل میکند. برای چنین کسی گناهانش بخشیده میشود و حسناتش چند برابر میگردد. تورات بیانی است که آنها را بر ایمان به لقای خدای ملک دیان و باور داشتن به روز تهدید و آمادهگی گرفتن به خاطر آن فرا میخواند و هر که بداند که به ملاقات خدای خود خواهد رفت در این راه سعی و تلاش میکند و مراقب خدای یکتا و یگانه است.
﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٥٥﴾.
و این قرآن عظیم و ذکر حکیم را ما بر پیامبر گرامی نازل کردیم. قرآن مایۀ برکت برای کسی است که آن را تلاوت و حفظ کند و بفهمد و به آن عمل نماید. پس به پندهایش پایبند باشید و از اوامرش اطاعت و از نواهیاش اجتناب کنید تا به رستگاری بزرگ و نعمت ماندگار در مجاورت خدای رحمان و رحیم دست یابید که سعادت دنیا و نجات آخرت مرهون پیروی از قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.
﴿أَن تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أُنزِلَ ٱلۡکِتَٰبُ عَلَىٰ طَآئِفَتَیۡنِ مِن قَبۡلِنَا وَإِن کُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمۡ لَغَٰفِلِینَ ١٥٦﴾.
و ما این قرآن عظیم را بر شما نازل کردیم تا نگوئید که تورات بر یهودیان و انجیل بر نصرانیان نازل شده و ما کتابی نداریم، پس بر ما حجّت تمام نشده و بر ما کتابهای آنها اطلاع نداریم تا حق را باطل باز شناسیم. حالا قرآن نازل شد و حق واضح و آشکار گردید و دروغ و بهتان باطل شد.
﴿أَوۡ تَقُولُواْ لَوۡ أَنَّآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا ٱلۡکِتَٰبُ لَکُنَّآ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمۡۚ فَقَدۡ جَآءَکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞۚ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن کَذَّبَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَصَدَفَ عَنۡهَاۗ سَنَجۡزِی ٱلَّذِینَ یَصۡدِفُونَ عَنۡ ءَایَٰتِنَا سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یَصۡدِفُونَ ١٥٧﴾.
و تا با نازل نشدن کتابی بر خود احتجاج نکنید و نگوئید اگر کتابی بر ما مانند یهود و نصارا نازل میشد ما حتماً از آنها رهیابتر و با تقواتر میبودیم. اینک کتاب نازل شده، پیامبر فرستاده شده و حق بیان گردیده است؛ اینک واضح و آشکار شده و دلیل و برهان مشهور شده است در حالی که برای استجابت کنندگان رحمت موعود و برای رجوع کنندگان الطافی از جانب خدای کریم است. بنابراین ستمگارترین مردم کسی است که به حجتهایی خدایتعالی که پیامبر خود را به منظور تبلیغ آن فرستاد باور نداشته باشد و آن را تکذیب کند؛ زیرا چنین شخصی شهادت را پنهان داشته، حق را رد نموده و راستی و صداقت را تکذیب کرده است و همچنان کسی که بنابر استکبار و سرکشی از هدایت روی گرداند، برای چنین کسانی بدترین عذاب و شدیدترین کیفرهاست چون از حق انکار نموده و از قبولی رسالت و پیامبری خود را کنار کشیدهاند. پس بد بادا هر اعراضگر و هلاک بادا هر تکذیب کننده.
﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّآ أَن تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَوۡ یَأۡتِیَ رَبُّکَ أَوۡ یَأۡتِیَ بَعۡضُ ءَایَٰتِ رَبِّکَۗ یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَٰتِ رَبِّکَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَٰنُهَا لَمۡ تَکُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ کَسَبَتۡ فِیٓ إِیمَٰنِهَا خَیۡرٗاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ ١٥٨﴾.
این کفار تکذیبگر منتظر چه چیزی جز ایناند که ملائکه ارواحشان را قبض کنند یا خداوند عزوجل به گونهای که سزاوار عظمت و بزرگیاش است به منظور قضاوت بیاید یا برخی از علامات و نشانههای قیامت مانند طلوع خورشید از مغرب فرا رسد، هرگاه چنین حالتی فرا رسد ایمان هیچکس که پیش از آن ایمان نیاورده پذیرفته نمیشود و از هیچ نفس مؤمنهای عملی صالح که پیش از آن انجام نداده قبول نمیشود. پس انتظار بکشید که ما نیز انتظار میکشیم تا راست از دروغ مشخص شود و آنکه بر حقیقت است از آنکه بر باطل است متمایز گردد و به زودی خدایتعالی برای شما راستی رسالت و صحت دعوت من را بیان میدارد و دروغ و عملکرد زشتشان را برای شما برملا میسازد. هرگاه قیامت برپا گردد اهل طاعت گرامی داشته میشود و اهل بهتان و بدی زیان میبینند پس شما منتظر عذابید و ما منتظر ثوابیم.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمۡ وَکَانُواْ شِیَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِی شَیۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ ١٥٩﴾.
آنانی که در دین خویش بعد از اجتماع بر توحید اختلاف کردند و بر اثر این اختلاف تبدیل به فرقههای گوناگون و احزابی متعدد شده و باهم منازعه نمودند، تو از آنها و از عملکرد زشتشان بیزاری و از جانب پروردگار خود بر بینه و راه مستقیمی. اما بازگشت آنها به سوی خداست تا به آنها نتیجۀ عملکرد بدشان را خبر دهد و سپس آنها را به بدترین کیفرها دچار کند به جز اهل توحید و اجتماع بر حق که در نشیمنگاه صدق توأم با لطف و نرمی و مقامی بلندی قرار خواهند داشت.
﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١٦٠﴾.
هر کس در روز قیامت عمل صالحی انجام دهد برای او از حسنه ده برابر آنست، این افزایش کرم خدا و فضل اوست و هر که عمل بدی انجام دهد مطابق با آن کیفر میبیند نه بیشتر مگر اینکه خداوند عزوجل آن گناه را ببخشد و از آن درگذرد. بنابراین هیچ ستمی از ناحیۀ ازیاد بدیهایی که انجام نشده و نقصی در حسنات که انجام شده نیست بلکه همه چیز براساس عدالت و فضل است.
﴿قُلۡ إِنَّنِی هَدَىٰنِی رَبِّیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ دِینٗا قِیَمٗا مِّلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۚ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٦١﴾.
بگو ای پیامبر! خداوند عزوجل من را در دینی برابر و مستقیم موفق ساخته که همان دین ابراهیم حنیف، یکتاپرست و مسلمانی است که از شرک بریء است، من بر این منهج و روش به گونهای استقامت دارم که در آن هیچگونه انحراف و کجیی نیست، وحدانیتی بدون شرک و گذشتی بدون سختی است.
﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦٢﴾.
بگو ای محمد همانا نماز، طاعت، ذبح، اعمال تقربی و سایر عبادات من و آنچه در زندگی خود انجام دادهام و آنچه بر آن به ملاقات خدای خود بعد از مرگ خویش میروم، همۀ اینها را در کمال اخلاص به پروردگار خود و بدون هرگونه ریا، خودنمائی، شرک و شک انجام میدهم. پس زندگانی و آخرت همه از آن خداست زیرا او کسی است که خلایق را با روزی خویش پرورش داده، از اینرو حق او این است که عبادت شود و به یکتائی یاد گردد.
﴿لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٦٣﴾.
و من هرگز به پروردگار خود در هیچ عملی از اعمال، شریک و انیاز قرار نمیدهم. او مرا امر نموده تا در توحید و عبادت اخلاص داشته باشم. من امرش را اطاعت نموده و اولین کسی از امّت خود ام که شنیده و اطاعت کرده است، پس من امام و پیشوایشان در طاعتم.
﴿قُلۡ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِی رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیۡءٖۚ وَلَا تَکۡسِبُ کُلُّ نَفۡسٍ إِلَّا عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرۡجِعُکُمۡ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ١٦٤﴾.
ای پیامبر! برای مشرکان بگو آیا شما اراده دارید تا من پروردگاری را غیر از خدایی که هستی را آفریده و به تدبیر امور آن پرداخته و خلایق را روزی داده است پرستش کنم؟! تنها او مستحق عبادت است و هر که کار بدی انجام دهد کیفر آن برخود اوست و هیچ نفس بریء گناه نفس گنهکار را به دوش نمیکشد بنابراین هیچکس در برابر گناه دیگران مورد بازخواست قرار نمیگیرد. بازگشت همه به منظور دادرسی به سوی خداست و او شما را در جریان افعالتان قرار میدهد و در برابر اعمالتان جزا میدهد که او بر همۀ احوال آگاه است.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَکُمۡ خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِ وَرَفَعَ بَعۡضَکُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَبۡلُوَکُمۡ فِی مَآ ءَاتَىٰکُمۡۗ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمُۢ ١٦٥﴾.
خدای تعالی، تنها او شما را به گونهای قرار داده که برخی به منظور تعمیر و توسعه، جانشین برخی دیگر میشوید و او بعضی از شما را در مراتب علم، مال نیرو و جاه و امثال آن بلندتر ساخته تا شما را در آنچه به شما بخشیده امتحان کند. او شکرگزار را از منکر میداند. اوتعالی در کیفر دهی نافرمانان بسیار سریع است و برای کسی که تقوا داشته باشد غفور و بخشنده و برای کسی که به سویش التجا کند مهربان است بنابراین اعراضگر، رانده شده و گناه توبه کننده بخشیده شده و عمل صالح مشکور خواهد بود روی این اساس طاعت کننده باید بین خوف و رجا باشد.
مکی است؛ ترتیب آن 7؛ شمار آیات آن 206
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿الٓمٓصٓ ١﴾.
«الف، لام، صاد» خدایتعالی به مراد خویش از این حروف داناتر است، این امر توأم با این اعتقاد که این حروف دارای معانی بزرگ و مقاصد نیکوئی است.
﴿کِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَیۡکَ فَلَا یَکُن فِی صَدۡرِکَ حَرَجٞ مِّنۡهُ لِتُنذِرَ بِهِۦ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ ٢﴾.
قرآن کریم کتابی است که از سوی خداوند عزوجل بر تو نازل شده پس در تبلیغ آن به مردم دچار دلتنگی نشو ولو در این راه شکنجه و تکذیب شوی که خدایتعالی تو را حفظ میکند. با این کتاب گناهکاران ترسانیده میشوند و به اطاعت کنندگان بشارت داده میشود و مؤمنان از آن پند میگیرند پس تهدید آن متوجه کسانی است که نافرمانی میکنند و وعدۀ او برای پرهیزگاران است روی این اساس یک دعوتگر را هیچگاه اذیت دیگران از دعوتش بازنمیدارد.
﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٣﴾.
ای مؤمنان از آنچه خداوند عزوجل به سوی شما نازل نموده پیروی کنید، کتابی که در آن نجات و موفقیت دنیا و آخرت است. و از سنّت مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز پیروی کنید که این سنّت نیز وحی خدا بر پیامبرش است و از این برحذر باشید که غیر قرآن را پیروی کنید و انصاری را از میان طاغوتها و شیاطین و مددگارانشان برگزینید.
شما به گونهای هستید که این وحی را مگر اندک به یاد نمیآورید و غالباً در فراموشی و غفلت بسر میبرید در حالی که واجب و لازم بر شما این است که همواره بر ذکر و عبرت گرفتن که مذهب و روش نیکوکاران است دوام دهید.
﴿وَکَم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَا بَیَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَ ٤﴾.
و چه بسیارند قریههایی که ما آنها را به سبب اعراض از ایمان هلاک کردیم و چون اراده نمودیم تا هلاکشان کنیم آنها را در شب در حالی گرفتیم که غرق در خواب بودند و یا در نیمههای روز که بازهم در کمال غفلت خواب شده بودند و عذاب به صورت ناگهانی به سراغ آنها آمد بدون اینکه آمادگی داشته باشند تا خود را محاسبه و یا توبه کنند.
﴿فَمَا کَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ ٥﴾.
هنگامی که عذاب بر آنها نازل شد چارهای نداشتند جز اینکه فریاد برآورند و استغاثه کنند و بگویند: اعتراف مینمائیم که ما به خدا عزوجل شریک آورده و پیامبرانش را تکذیب نمودهایم و این است جزای ما. سوگند به خدا عزوجل که این حسرت و ندامت بیش از حد، در آنها هنگامی صورت میگیرد که هیچ نفعی به حال آنها در پیشگاه خداوند عزوجل ندارد.
﴿فَلَنَسَۡٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسَۡٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٦﴾.
سوگند به خدا عزوجل که ما از امتها در روز قیامت سوال خواهیم کرد که پاسخ آنها به دعوت پیامبران چه بوده است و سوگند به خدا عزوجل که از پیامبران نیز سوال خواهیم کرد که پاسخ اقوامشان به آنها چه بوده است و آیا رسالت را به آنها رسانیدهاند یا خیر؟ در حالی که خدایتعالی این امر را میداند ولی به این منظور این سوالات صورت میگیرد تا دانش هر کسی ثابت شود و چقدر هولناک است این مشهد و چه مقام وحشتناکی است این.
﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ ٧﴾.
سوگند به خدا عزوجل که پیامبران را در جریان پاسخ اقوامشان قرار میدهیم، زیرا بر خدا عزوجل هیچ امری پوشیده نیست و هیچکس از دایرۀ علم و دانش او غائب نمیباشد بلکه علم شامل نزد اوست و او بر همۀ امور نهان و آشکار آگاه است.
﴿وَٱلۡوَزۡنُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨﴾.
و به زودی همۀ اعمال مردم چه خوب باشد یا بد بدون هرگونه ظلم و کاستیی وزن خواهد شد و هر کسی که حسانتش بر بدیهایش غالب آید محققاً رستگار شده و از «صراط» عبور کرده است بنابراین تفضیل بر اعمال صالحه بزرگترین توشه است.
﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بَِٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَ ٩﴾.
و هر کس پلۀ حسناتش کاسته شود و بدیهایش افزون گردد محققاً اینها کسانیاند که سعی و تلاششان تباه شده و عملشان برباد گردیده است و مسیر آنها به سبب ظلمی که بر خویشتن از طریق شرک انجام دادهاند و یا با گناه بسیاری که در حالت توحید و یکتاپرستی انجام دادهاند به سوی دوزخ است.
﴿وَلَقَدۡ مَکَّنَّٰکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَۗ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ١٠﴾.
ای مردم! ما بر شما زمین را به عنوان فرش و قدمگاه قرار دادیم و در آن برای شما طعام سهل و آسان، شراب گوارا، مرکب راحت، منظر زیبا توأم با صحت بدن و استقرار در وطن در کمال امن و آسایش قرار دادیم؛ ولی شکر شما بسیار اندک بوده و اکثر شما نعمت خدای جلیل را منکر میشوید.
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰکُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰکُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ لَمۡ یَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ ١١﴾.
و محققاً که ما پدرتان آدم علیه السلام را از گل آفریده و سپس او را در شکل انسان صورت دادیم و ملائکه را فرمودیم تا بر او نظر به علم و دانشی که دارد سجده کنند پس آنها به نشانۀ طاعت و احترام بر آدم سجده کردند نه به عنوان عبادت ولی از این میان ابلیس از سجده ابا آورد چون در نهاد خود کبر و غرور داشت از اینروی از رحمت الهی طرد شد.
﴿قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُکَۖ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ ١٢﴾.
خداوند عزوجل به ابلیس لعین گفت: ای ابلیس چه چیزی تو را بر ترک سجده بر آدم علیه السلام وا داشت در حالی که من تو را امر کردم و اطاعت از امر خدایتعالی واجب است. آن طرد شده ملعون گفت: من از آدم بهترم و اصل من از اصل او بهتر است زیرا عنصر آتش از عنصر گِل بهتر است.
﴿قَالَ فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِینَ ١٣﴾.
گفت از بهشت ذلیل و خوار پائین شو که برای تو مجاز نیست در سرای کرامت من تکبر ورزی و از طاعت من سر باز زنی چون مستحق تکریم کسی جز آنکه امر را با تسلیم شدن پاسخ دهد نیست.
﴿قَالَ أَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٤﴾.
ابلیس گفت: پروردگارا من را مهلت بده و روحم را تا روز بر انگیخته شدن از قبرها قبض نکن. این تقاضای بقای او نشانۀ از دیاد بدبختی اوست تا گناهش بیشتر و جرمش افزون گردد.
﴿قَالَ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ ١٥﴾.
خداوند عزوجل به او گفت تو از جملۀ مهلت داده شدگانی، تا به این ترتیب سنّت ابتلا تمام شود و کشاکش بین خیر و شر و حق و باطل برپای گردد.
﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ١٦﴾.
ابلیس گفت: به سبب اغوائی که در حق من روا داشتی سوگند یاد میکنم که سر هر راهی که به سوی تو منتهی شود قرار گیرم و آنها را از هدایت بازدارم و به سوی سرکشی رهنمایی کنم.
﴿ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ ١٧﴾.
سوگند یاد میکنم که بر بندگان تو از هر جهتی از جهات چهارگانه داخل شوم و از خلال تمام مرامهایشان اعم از شبهات، شهوات، خشم، غفلت و از این قبیل و حتماً بسیاری از آنها را از شکر تو بازخواهم داشت و آنان را بر کفر و انکار نعمت وا خواهم داشت.
﴿قَالَ ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٨﴾.
حقتعالی خطاب به ابلیس گفت: از بهشت در کمال ذلّت و خواری و مذمت و طرد شده بیرون شو! سوگند یاد میکنم هر کسی از تو اطاعت کند و از من نافرمانی، او را از رضوان خود محروم و به آتش خویش وارد خواهم کرد و به او ذلّت و بدنامی خواهم چشانید.
﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩﴾.
و بعد از اخراج ابلیس به آدم علیه السلام گفتیم تو و همسرت حوّا در بهشت بمانید و از انواع و اقسام نعمتها از قبیل انواع خوراکیها و نوشیدنیها در کمال خنکی چشم و شادمانی قلب بهره برید و وای بر شما اگر از این درخت بخورید که خوردن از این درخت بر شما حرام است و اگر خوردید یقیناً بر خویشتن ظلم نموده و از پروردگار نافرمانی نمودید.
﴿فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠﴾.
شیطان برای آدم و حوا خوردن درخت منهیه را نیکو جلوه داد و این معصیت را در نظر آنها مزیّن کرد تا به سبب آن عورت پوشیدۀشان را برهنه سازد چون آنها هنگامی که از درخت خوردند نظر به بدی مخالفت و عقوبت گناه لباسشان بیرون افتاد. همچنان شیطان معلون آنان را چنین فریب داد که سبب تحریم درخت این است که تا شما تبدیل به دو مَلَک مقرب نشوید و تا برای همیشه در بهشت جاودان نباشید و نمیرید. این فریب و مکر شیطان بود که آن دو تصدیق کردند و آن مصیبت بزرگ بر سر آنها فرود آمد.
﴿وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١﴾.
و شیطان برای آدم و همسرش سوگند یاد نمود که او برای آنها نصیحتگری امین است که بر منفعت آنها حریص میباشد، در حالی که دروغ گفته و افترا نموده بلکه او دشمنی واضح و آشکار است.
﴿فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢﴾.
شیطان با مکر و حیله آن دو را به سوی خوردن درخت کشانید و چون از درخت خوردند عورتهایشان ظاهر گشت، بنابراین تلاش نمودند عورتهایشان را با برگهای درختان بهشت بپوشند. چه لغزش بزرگی بود که به دنبال آن حسرت بزرگ آمد و چه خطایی بود که پشیمانی به دنبال داشت!! امر خدا عزوجل مقدر و قضایش نافذ است، اوتعالی آدم و حوا را ندا کرد و فرمود: آیا شما را از خوردن این درخت نهی نکردم؟ من به عنوان پروردگار، شما را آفریده و به مصالحتان داناترم و به شما خبر دادم که شیطان دشمنی واضح و آشکار برای شماست و در نصائح خویش که نسبت به شما انجام میدهد از دغل و فریبکار میگیرد. نهی و تحذیر گذشت ولی در آنچه تقدیر شده حیلهای نیست.
﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣﴾.
آدم و حوا بعد از ارتکاب این اشتباه گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن از طریق خوردن درخت ظلم کردیم و از نهی تو مخالفت و از شیطان اطاعت نمودیم، پس گناه ما را ببخش و اگر ما را با رحمت خود درنیابی حتماً هلاک خواهیم شد. این عملکرد آدم و حوا میتوان سنتی نیکو برای تمام گنهکاران باشد و هر که توبه کند خدایتعالی میبخشد و اگر توبه در پیشگاه خداوند عزوجل محبوبترین عمل نمیبرد، او عزیزترین مردم نزد خود را به آن مبتلا نمیکرد.
﴿قَالَ ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ ٢٤﴾.
خدایتعالی به آدم علیه السلام و حوا فرمود: از بهشت به سوی زمین فرود آئید، دشمنی در بین شما نظر به حکمتی که خدایتعالی اراده نموده مستمر خواهد بود، پس قرارگاه و مسکن شما در زمین و متاع شما از طعام و شراب و لباس در آن است که تا هنگام وفات شما ادامه خواهد داشت چون اجلها معلوم و ارزاق تقسیم شده است.
﴿قَالَ فِیهَا تَحۡیَوۡنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنۡهَا تُخۡرَجُونَ ٢٥﴾.
زندگی و مرگ شما در زمین است و در داخل زمین قبرهای شماست و از این قبرها به منظور حساب بیرون آورده خواهید شد، از اینرو زمین مادر شما به حساب میآید که هم شما را در نهاد خود حمل میکند و هم میزاید و هم محل معاش شماست.
﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ٢٦﴾.
ای بنی آدم! همانا برای پوشش عورتها و اجسامتان لباسهایی را از پنبه، پشم و کُرک و پَرهایی را به منظور زینت و زیبائی آماده کردیم در حالی که لباس ایمان و عمل صالح از همۀ این لباسها بهتر است؛ زیرا با دوامتر است. هردو نوع این لباسها نشانههایی بر قدرت خدایتعالی و نعمت بسیار و منت وافر و لطف زیاد اوست به امید اینکه فضل خدا عزوجل را بر خویشتن یاد آورید و شکرش را برجای آورده و عبادتش کنید و به او کفر نورزید.
﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٧﴾.
ای بنی آدم! از این برحذر باشید که شیطان شما را فریب دهد آنگونه که آدم و حوا را قبل از این فریب داده و از بهشت بیرونشان نمود. دشمنی بین شما و او همچنان مستمر خواهد بود و او کسی است که موجب خلع لباس شما و ظهور عورتتان گردید، این در حالی است که شیطان و اعوانش شما را میبینند و شما آنها را نمیبینید پس خود را بپوشید و حفظ کنید و نام خدای را یاد کنید و ما چنین قضاوت کردیم که شیطانها مددگاران و کمک کنندگان کافراناند که آنها را جز به شر امر نمینمایند.
﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٢٨﴾.
و هرگاه این مشرکان کار بدی مانند طواف دور خانۀ کعبه به صورت عریان و یا تقدیم نذر به پیشگاه بتها و از این قبیل انجام دهند بر عملکرد خویش به دو چیز احتجاج میکنند: اول اینکه پدرانشان چنین کردهاند. دوم اینکه خدایتعالی آنها را به انجام چنین کاری امر کرده است.
آیه از ذکر تقلید پدران خودداری نمود چون این سخن آنها درست بود ولی بر دروغی که بر خدا بربستند اعتراض صورت گرفت، چون خدایتعالی هرگز آنها را به چنین کار بدی امر نکرده است. در این آیه خداوند متعال بیان میدارد که اوتعالی هرگز به چنین اعمال بدی امر نمیکند، پس شما چگونه به خدایتعالی اموری را نسبت میدهید که نگفته و امر نکرده است و شما صحت این قول خود را با دلیل نقلی و یا توجیه قابل قبولی نمیدانید.
این آیه دربارۀ طواف آنها دور خانۀ کعبه به صورت عریان نازل شده است.
﴿قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۚ کَمَا بَدَأَکُمۡ تَعُودُونَ ٢٩﴾.
برای آنها ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگو که خدای من به فحشا امر نکرده بلکه به عدالت و حق امر کرده است و هرگاه در نماز میایستید باید که توجه شما به سوی خدا باشد و در عبادت خود اخلاص داشته باشید. چنانچه او شما را از عدم آفرید همانگونه که شما را بعد از پوسیدنتان زنده میکند تا بر اعمالی که انجام دادهاید محاسبه کند.
﴿فَرِیقًا هَدَىٰ وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُۚ إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٠﴾.
و شما دو گروه هستید: یکی گروهی که خداوند عزوجل آنها را در طاعت و عبادت خود و در متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توفیق داده و گروه دیگر که خدایتعالی آنها را به سبب بدشان گمراه نموده است، چون آنها شیاطین را دوست و انصار برای خود به غیر از خدا عزوجل گرفتهاند و از آنها در معصیت اطاعت کردند و امور را بر آنها چنان خلط کردند که آنها گمان کردند بر حقیقتاند و دیگران در گمراهی آشکار.
﴿۞یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ٣١﴾.
ای بنی آدم! هنگام عبادت به خصوص نماز و طواف، خود را با لباس بپوشانید و همواره غذا و نوشیدنی حلال و پاکیزه را بدون تجاوز از حدود و توأم با شکر نعمت دهنده بخورید و بیاشامید که خداوند متعال هیچ کسی را که از حدودش تجاوز کند دوست ندارد، پس قصد نیکو و رعایت عدالت اساس هرکار است.
﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٣٢﴾.
برای مردم بگو چه کسی زینت و جمالی را که خدای ذوالجلال مباح نموده از لباس و جواهر حرام کرده است و چه کسی پاکیزههای خوردنی و نوشیدنی را حرام نموده است؟ همانا سزاوارترین مردم به چنین نعمتهایی اعم از پوشیدنی، نوشیدنی و خوردنی مؤمناناند و کفار نیز از آن بهره میبرند. پس تمام اینها کمکی برای مؤمن و متاعی برای کافر در دنیاست ولی در آخرت همۀ اینها مخصوص مؤمنان خواهد بود.
و مانند چنین بیانی که در مسایل زینت، خورد و نوش و از این قبیل ارائه کردیم، احکام را به شما بیان میکنیم و تعالیم اسلام را آموزش میدهیم تا یک مسلمان در همۀ امور خود بر بصیرت و بینش باشد.
و چون زنها در جاهلیت به صورت عریان طواف میکرد از اینروی آیۀ: ﴿خُذُواْ زِینَتَکُمۡ﴾ نازل شد.
﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡیَ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣﴾.
برای مردم بگو خدایتعالی پاکیزگیها را حرام ننموده بلکه گناهان بد را حرام کرده است، گناهانی که بندگان به صورت مخفی یا آشکار انجام میدهند و تمام گناهان کبیره و صغیره و تجاوز از حدود در همه چیز و شریک آوردن به خدا عزوجل بدون حجّت و دلیل و بر مبنای زور و بهتان را و اینکه به خداوند عزوجل اقوالی نسبت داده شود که نگفته و احکامی که به آن امر نکرده است مانند دروغ در تحلیل و تحریم زیرا دین کامل و شریعت تمام و حجّت برپاست و بدعت در دین حرام است.
﴿وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٤﴾.
برای هر انسان، هر نسل، هر امّت و هر دولتی عمری محدد و وقتی معلوم است و هرگاه این عمر کامل شود انسان میمیرد و آن نسل منقرض و آن امّت فانی و آن دولت سقوط میکند. این حکمتی بالغ و قدرتی نافذ و قضایی است الزامی که آنها هیچگاه از آن به تأخیر میشوند و نه به جلو میافتند.
﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ إِمَّا یَأۡتِیَنَّکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی فَمَنِ ٱتَّقَىٰ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٣٥﴾.
ای بنی آدم! هرگاه پیامبران خدا به سوی شما بیایند و دین خدا عزوجل را به شما بیان کنند پس از آنها پیروی کنید و به هدایتشان هدایت شوید و هر کس از منهیات آنها دوری گزیند و به اوامرشان عمل کند نباید از تمام امور هولناکی که پیش رویشان قرار دارد و نه هم از اعمالی که در گذشته انجام داده و نه از اموالی که داشته در تشویش و نگرانی قرار داشته باشد.
﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٣٦﴾.
و هر کسی آیات خدا عزوجل را تکذیب کند، آیاتی که اوتعالی در کتابی که بر پیامبر خود نازل نموده قرار داده است و بنابر تکبر و برتری جوئی و سرکشی از قبول آن سر باز زند، کیفر آنها آتش دوزخ است که در آن برای همیشه خواهند بود چون تکذیبگری رد دین و مانع شدن از آن است و استکبار رویگردانی است و کیفر تمام اینگونه اعمال آتش دوزخ است.
﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بَِٔایَٰتِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ یَنَالُهُمۡ نَصِیبُهُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ ٣٧﴾.
در دنیا هیچکس ظالمتر از کسی که بر خدا افترا میکند نیست به اینصورت که از جانب خود دست به تحلیل و تحریم بزند و آن را به شریعت نسبت دهد یا فرزند و همسر به خدا عزوجل قایل شود و یا شریک آورد و یا قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یا کلاً رسالت و پیامبری را انکار کند.
خداوند عزوجل همۀ آنها را دارای اندازۀ معینی از قوت و عمر کرد که هرگاه به پایان رسد و ملائکه به منظور نزع روحشان فرا رسند و برای آنها بگویند کجاست شرکایی که شما به غیر از خدا عبادت میکردید آیا میتوانند این شرکا به شما نفعی برسانند؟ آنها خواهند گفت: آنها ما را خوار و ذلیل کردند و ما نمیدانیم کجایند و از نصرت و یاری آنها ناامید شدیم و اکنون اعتراف داریم که ما بر گمراهی شرک ورزیدیم ولی بعد از تمام شدن فرصت و وقوع خسران و زیان.
﴿قَالَ ٱدۡخُلُواْ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ فِی ٱلنَّارِۖ کُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فََٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِکُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰکِن لَّا تَعۡلَمُونَ ٣٨﴾.
خدایتعالی خطاب به کفار فرمود: همراه امتهای پیش از خویش که کفر ورزیدند چه انسان باشند یا جن داخل دوزخ شوید. و هرگاه گروهی از کفار داخل آتش شوند به لعن امتی خواهند پرداخت که پیش از آنها داخل دوزخ شدهاند، زیرا اینها زمانی که از آنها پیروی کردند گمراه شدند و آنانی که قبلاً داخل دوزخ شدهاند بعدیها را لعن میکنند و چون همه در دوزخ جمع شدند آخریها در اشاره به اولیها میگویند ای پروردگار ما اینها بودند که ما را از راه راست تو گمراه کرده و مانع هدایت ما شدند پس از تو میطلبیم تا به آنها دوچند عذاب دهی یا بیشتر. خدایتعالی به آنها خبر میدهد که برای هریک از آنها عذاب دوچند است، عذاب پیروان چون تقلید کورکورانه کردند و عذاب رهبران چون دست به گمراهگری زدند، ولی بعضی از آنها اندازۀ این مضاعف شدن عذاب را نمیدانند.
﴿وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا کَانَ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلٖ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ ٣٩﴾.
پیشوایان خطاب به پیروان خود خواهند گفت: شما بر ما هیچ فضیلت و برتریی ندارید تا به سبب آن عذاب شما کم گردد، شما خود گمراه شدهاید همانگونه که ما گمراه شدهایم پس این عذاب به سبب کسب خودتان است و اگر شما عقل و خرد میداشتید که با آن فکر میکردید از ما در گمراهی پیروی نمیکردید پس عذاب را بچشید.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِی سَمِّ ٱلۡخِیَاطِۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٤٠﴾.
آنانی که قرآن کریم و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با تمام احکام، اصول و فروعی که دارند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر تبلیغ آن فرستاده شدهاند را تکذیب کردند و تکبر نموده و آنها را نپذیرفتند، دروازههای آسمان بر رویشان آنگاه که ارواحشان قبض شود باز نمیگردد و هیچ عمل خوبی و دعایی به سوی آنها بالا نخواهد رفت، چون سعی و تلاششان بد بوده و از نهادی خبیث برخوردار بودند و دخول آنها به بهشت محال خواهد بود، چنانچه داخل شدن شتر با آن ضخامتی که دارد در سوراخ تنگ سوزن محال است. این عذاب کیفر مجرمانی است که به خدا عزوجل کافر شده و پیامبرش را تکذیب کردند.
﴿لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّٰلِمِینَ ٤١﴾.
برای کفار فرشهایی از آتش در زیر پایشان و پردههایی از آن بالای سرشان خواهد بود و اینگونه آتش از هر جهت بر آنها احاطه خواهد داشت. با چنین عذابی حقتعالی تمام کسانی را کیفر میدهد که بر خویشتن یا بر دیگران ظلم کنند، ظلم بر خویشتن از طریق کفر و ظلم بر دیگران از طریق گمراه ساختن دیگران و تجاوز بر آنها. منظور از گروه اخیر مشرکاناند.
﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٤٢﴾.
اما مؤمنانی که به خدا عزوجل و پیامبرش ایمان آورده و سعی و تلاش خود را مخصوص خدا ساختند و عبادت پروردگارشان را به اندازۀ توان از طریق امتثال اوامر و اجتناب نواهی به نیکوئی انجام دادند، برای چنین اشخاصی بهشتهایی است که برای ابد در آن قرار دارند چون ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند.
﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٤٣﴾.
ما دلهای مؤمنان را در بهشت پاک و مصفّی ساخته و تمام حسادتها و کنیههایی را که در دنیا داشتهاند بیرون میافگنیم تا قلبهایشان پاک گردد و نفسهایشان با صفا شود و هر نوع کدورتی که به دل تعلق داشته باشد از بین برود.
و از جمله نعمتها یکی هم این است که از زیر پای آنها جویها در حالی جاری است که در منزلتی امن و در شادمانی چشم و دل بسر میبرند. در آن هنگام است که شکر خدایی را که هدایتشان نموده و در انجام عمل و ایمان توفیقشان داده تا به این منازل بلند برسند برجای میآورند و اگر فضل خدا عزوجل نمیبود آنها هرگز با خویشتن هدایت نمیشدند لیکن این خداست که توفیق میدهد و او کسی است که آنها را با فرستادن پیامبران و نازل نمودن کتابهای آسمانی هدایت و رهنمایی نمود و آنها اعتراف دارند که پیامبران حق را آوردهاند از اینروی از آنها پیروی مینمایند.
و از جملۀ نعمتهای بیشتر یکی هم این است که ملائکه آنها را به سوی امن و ایمان ندا نموده و به آنها گفتند: در این بهشتها به سبب ایمان و عمل صالحی که انجام دادهاید جاودانه خواهید بود، پس به رحمت خدای مهربانترین مهربانان داخل بهشت شوید و با عمل عملکنندگان در منازل آن فرود آئید.
﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٤﴾.
بعد از اینکه بهشتیان وارد بهشت و دوزخیان وارد دوزخ شوند مؤمنان خطاب به کافران میگویند ما آنچه را خدایتعالی به ما بر زبان پیامبران خویش وعده نموده و بیان داشته بود که مار به نعمت ماندگار و کرامت بزرگ خواهد رسانید دریافتیم، آیا شما نیز آنچه خدایتعالی شما را بر عذاب و ذلّت تهدید نموده بود دریافتید؟ میگویند بلی حقیقتاً دریافتیم. و آنگاه که هریک از دو گروه اهل نعمت به نعمت و اهل نقمت به نقمت اعتراف کنند منادیی در بین آن دو گروه ندا میدهد که لعنت خدا عزوجل در حق هر ستمگاری که به خدا عزوجل کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب نموده تحقق یافته است. این ندا به منظور ازدیاد حسرت و عام شدن ندامت و پشیمانی بیشتر اهل دوزخ صورت میگیرد.
﴿ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ کَٰفِرُونَ ٤٥﴾.
آنانی که سر راه مردم قرار میگیرند و آنها را از دروازههای هدایت بازمیگردانند و تلاش میکنند راه آنها کج و غیر از راه مستقیم باشد، یا میپندارند راه هدایت خطا و اشتباه است و این امر بر آنها پوشیده شده که خودشان بر هدایت و غیرشان بر گمراهیاند و در عین حال به روز برانگیخته شدن بعد از مرگ و حشر و نشر کفر میورزند، آنها منکر کتاب و تکذیب کنندۀ پیامبران و به خدا عزوجل کافر اند.
﴿وَبَیۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ یَعۡرِفُونَ کُلَّۢا بِسِیمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۚ لَمۡ یَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ یَطۡمَعُونَ ٤٦﴾.
بین بهشتیان و دوزخیان مانعی است که بر آن دیواری قرار دارد و در بالای دیوار انسانهایی هستند که خوبیها و بدیهایشان برابر شده و آنها اهل بهشت را از اهل دوزخ بازمیشناسند، چون در سیمای اهل بهشت نور، روشنائی و نعمت است و در سیمای اهل دوزخ عذاب و نکال و سیاهی است. این انسانها بهشت را ندا میکنند که سلام و احترام بر شما و گوارایتان باد این نعمتها در حالی که خو اینها نیز طمع دارند تا وارد بهشت شوند به خصوص زمانی که نعمت اهل بهشت را میبینند در فضل پروردگار خویش طمع بیشتر مینمایند.
﴿۞وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٧﴾.
و آنگاه که دیدگان اهل اعراف به صوب اهل دوزخ دوخته شود و عذاب و ذلّت و خواری ماندگارشان را ملاحظه کنند به استغاثۀ پروردگار خود میپردازند و از اوتعالی میخواهند تا آنها را در زمرۀ ظالمان و ستمگرانی که با شرک بر خویشتن ظلم نمودهاند قرار ندهد بلکه آنها را نجات دهد.
﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡ وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ ٤٨﴾.
اصحاب اعراف خطاب به مردانی از اهل دوزخ که آنها را با نشانههای واضحشان باز شناختند در حالی که در دنیا نیز آنها را میشناختند میگویند: اموالی را که شما جمع کرده بودید کجا شد؟ نه این اموال و نه اتحادی که در مبارزه با پیامبران علیهم السلامتشکیل نموده بودید، و نه اعراض شما از دین خدا و استکباری که در دنیا کردید نفعی به شما نبخشید.
﴿أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٤٩﴾.
اهل اعراف برای کفار در دوزخ گفتند: به سوی این مستضعفانی که به محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردهاند ببینید که چگونه وارد بهشت شدهاند. اکنون بگوئید که ایمان و قسمتان که در دنیا یاد مینمودید که رحمت خدا هرگز به آنها نمیرسد و فضل خدا عزوجل آنها را درنمییابد کجا شد؟ حالا به سوی اینها بنگرید در حالی که به آنها گفته شده عجله کنید وارد بهشت شوید در حالی که از آنچه در انتظار شماست هرگز بیم ندارید و از آنچه در دنیا از دست دادهاید هرگز دچار غم و اندوه نخواهید شد.
﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٥٠﴾.
اهل دوزخ از اهل بهشت خواستند تا آنها را نیز در برخی از نعمتهای خویش مانند آب سرد و طعام پاکیزه و سایهها شریک سازند. اهل بهشت در پاسخ خطاب به آنها گفتند خدایتعالی شما را از چنین چیزی منع کرده و به سبب کفرتان این نعمتها را بر شما حرام نموده است و شما هیچ حقی در آب و طعام و سایه و نعمت ندارید حق شما عذاب و لعنت است.
﴿ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ کَمَا نَسُواْ لِقَآءَ یَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا کَانُواْ بَِٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ٥١﴾.
این کافران مستحق آتش دوزخ کسانیاند که دین خویش را به باد تمسخر و استهزا و فریبکاری با مؤمنان گرفته و به دنیا و زینت و زیور آن مغرور شدند، پس در این روز ما آنها را در عذاب ترک میکنیم همانگونه که آنها راه درست را ترک کردند و به سبب کفری که به آیات الهی انجام داده و انکار و تکذیبی که نسبت به پیامبر خدا کردهاند به عذاب ماندگار در دوزخ میرسند.
﴿وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٥٢﴾.
ما به این کفار کتابی آوردیم و نازل کردیم که در آن هر خیر، صداقت و حقی هست چنانچه دلیلی واضح و برهانی صادق و حجتی قاطع نیز میباشد. این کتاب مردم را به سوی هر فضیلت رهنمون میشود و از هر پستی بازمیدارد، و آنها را به سوی هدایت رهنمایی و از هر فرومایگی برحذر میدارد. این کتاب رحمتی است هدایتگر و نعمتی است بازدارنده و برای کسی که از آن پیروی کند مایۀ عصمت است و مؤمنان را نجات میدهد و کسانی را که به او عمل میکنند به رستگاری میرساند.
﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِیلَهُۥۚ یَوۡمَ یَأۡتِی تَأۡوِیلُهُۥ یَقُولُ ٱلَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَیَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٥٣﴾.
آیا این کافران تکذیبگر چیزی جز این امراند که به آنها عذابی که امرشان به آن منتهی میشود بیاید؟ روزی که عذاب شدید و دردناک بر آنها فرود آید در آن وقت برای آنها صدق پیامبران و کذب خود آنها واضح میگردد. آنها در کمال ندامت و پشیمانی و حسرت میگویند همانا پیامبران زند ما براساس حقیقت آمدهاند، آیا اینجا کسی هست که ما را از این عذاب نجات دهد تا به دنیا بازگردیم و کتاب را تصدیق و از پیامبر پیروی کنیم و عمل خوب و صالح انجام دهیم و از معاصی و گناهان دوری گزینیم؟ ما در عمل خویش دچار غباوت شده و در خویشتن زیان کرده و زندگی خود را ضایع نمودیم پس وای بر ما.
در آن هنگام تمام باورهایی که نسبت به بتها و منفعتجوئی از آنها داشتند از بین میرود و باطلشان متلاشی و دروغ و بهتانشان محو میشود.
﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٥٤﴾.
آن کس که شما را با نعمت خویش پرورش داد و عذاب را از شما دور نمود و متولی امورتان شد و به تصریف آن پرداخت، خدای یکتا و یگانه است. پس تنها او مستحق عبادت است و تنها او خدای بر حق است. او کسی است که آسمانها و زمین را در عظمت خاصی ایجاد کرد در حالی که این کار در مدّت شش روز انجام شد.
بعد از آن خدایتعالی بر عرش آنگونه که لایق شأن اوست علو و استقرار یافت و اوتعالی کسی است که شب را به عنوان پرده بر روز قرار داد و شب را به گونهای ساخت که طالب روز است و به دنبالش در حرکتی معتاد و سرعتی مستمر بدون کدام سستی یا تأخیر و انقطاع قرار دارد. خورشید و ماه و ستارگان نیز رام شدۀ امر خدا و قدرت اویند، پس خدای خالق کسی است که خلق نموده، ایجاد کرده و شکل داده است و تصرف در اینها مربوط به اوست.
و از جمله اوامر خدا یکی هم سخن او قرآن است که مخلوق نمیباشد. پاک و منزه است کسی که دارای چنین صنعتی است و بزرگ است آنکه چنین امری دارد و مقدس است کسی که ابداعش چنین است. فضل او وسعت یافت و شامل هر مخلوقی شد و قدرت او هر پدیدهای را مقهور خود ساخت و جبروت او بزرگ شد پس او در کمال خود یگانه و در ملکوت خود منزه و در جلال و جمال خود یگانه است و خدایی جز او نیست.
﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥﴾.
هرگاه پروردگار خویش را دعا میکنید این دعا باید توأم با خشوع، فروتنی و خاکساری در نهان و خفا و به دور از هرگونه سر و صدا، ریا و خودنمائی باشد، زیرا مخفی ساختن دعا دلیلی بر اخلاص، ایمان و تجرد است و مایۀ تمرکز قلب و آرامش روان بوده و از دایرۀ حسادت حاسدان و از مزاحمت به دور است و هرگز در دعای خویش از حد، با بالا کردن صدا یا دعا به آنچه مجاز نیست مانند گناهان و قطع صلۀ رحم و از این قبیل تجاوز نکنید.
﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٥٦﴾.
و در زمین با کفر فساد نکنید به خصوص بعد از اینکه خداوند عزوجل آن را با ایمان اصلاح نموده، ایمانی که پیامبران آن را آورده و کتابهای آسمانی به خاطر آن نازل شده است و خدای را به گونهای بخوانید که شما از عذاب او میترسید و در ثواب او طمع دارید پس رحمت، عفو و کرم او به کسانی نزدیک است که عمل نیکوتر انجام دهند و نیّت خود را خالص بگردانند و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنند و در رهنماییهای قرآن هدایت شوند. از اینرو بر بنده لازم است تا همواره در بین خوف و رجا باشد، هم در شدّت و هم در رخا و اینکه عبادت و دعا را مخصوص پروردگار خود بگرداند.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٥٧﴾.
و او کسی است که بادهای حامل خیر از قبیل باران پیدرپی، روزی سهل و آسان و آب زلال را میفرستد و چون با این بادها ابرها با آب سنگین شوند خدایتعالی ابرها را به سوی زمینهای خشک و قحطیزده میفرستد و آب را بر آن میباراند و به اذن الهی و مشیت او با این آب انواع و اقسام درختان و گلهای شگفتانگیز بیرون میشوند و همانگونه که خداوند عزوجل با این آب انواع سبزهها و میوجات را بیرون میکند به همانسان مردگان را از قبرها به منظور حشر و نشر بیرون میکند. این مثال برای آن است تا شما با مشاهدۀ این منظر به یاد قدرت خدا عزوجل در زندهکردن بعد از مرگ بیفتید و این دو منظر را با نظر، عبرت، تدبر و بینش مقایسه کنید.
پس خداوند عزوجل حکیم در قدرت خویش بزرگ و در تقدیر و امر خویش تواناست.
﴿وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّیِّبُ یَخۡرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِی خَبُثَ لَا یَخۡرُجُ إِلَّا نَکِدٗاۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَشۡکُرُونَ ٥٨﴾.
جایی که دارای خاک خوب و قابل کشت و نما باشد به اذن الهی کِشت خود را نیکو، کامل و زیبا میدهد، ولی زمینی که دارای خاک بد و فاسد باشد مانند زمین شورهزار و نمکین، سبزۀ او به سختی و مشقت بیرون میشود و نه زیبائی دارد و نه شادابی و نمائی.
این مثل حالت قلبهای مؤمن را بیان میکند که هدایت خدا عزوجل را پذیرفته و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نموده و از حکمت و ذکر بهره و نفع برده است و حالت کسانی که از هدایت رویگردانیدند و رسالت و پیامبری را نپذیرفته و به نوری که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر آن مبعوث شده ایمان نیاوردند.
خدایتعالی برای قومی که ارادۀ استفاده و انتفاع را دارند حجتها و دلائل را بیان میکند و مثل میزند و داستان ارائه مینماید شاید که آنها خدای را بر نعمتهایش شکر کنند و از او بترسند و به او امید داشته باشند.
﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ٥٩﴾.
ما نوح علیه السلام را که اولین پیامبر است به سوی قومش با توحید و یکتاپرستی فرستادیم او آنها را به سوی عبادت خدا و یکتاپرستی و شریک نیاوردن به خدا دعوت کرد، زیرا برای آنها خدایی جز خدای یگانه نیست چنانچه آنها خالقی جز اوتعالی ندارند، پس کسی که میآفریند بر اینکه عبادت شود اولی است و آنکه روزی میدهد و تدبیر و تصرف مینماید اولی است که به یکتائی خوانده شود. سپس آنها را از عذاب قیامت و ذلّت آن روز اگر ایمان نیاورند و توحید را رعایت نکنند برحذر داشت و این است نصیحت در دعوت.
﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٦٠﴾.
اشراف قوم و رؤسای امتش گفتند ای نوح! ما تو را در خطا و اشتباهی واضح و در انحراف از حق میبینیم. این سخن را به علت سفاهت و گمراهیی که مرتکب شدند گفتند.
﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦١﴾.
نوح علیه السلام پاسخ آنها را داد و گفت: ای قوم! من بر هدایتم و نزد من رسالتی از سوی پروردگارم است و خدایتعالی من را برگزیده تا شما را هشدار دهم و نصیحت کنم و بعد از اینکه خدایتعالی من را به عبادت و طاعت خود توفیق داده گمراه نمیباشم. او پروردگار عالمیان است که ما را به نعمت خود تربیه نموده و آفریده و روزی داده است.
﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦٢﴾.
وظیفۀ من این است که به شما تبلیغ و نصیحت کنم و آیات و نشانههای الهی را بیان نمایم و شما را به سوی راه راست رهنمایی کنم و از شرک و عبادت طاغوت برحذر دارم و نزد من برخی از علم غیب مربوط به آخرت و اطلاعات آینده و غیبیات است که خداوند عزوجل به من آموخته است و شما آن را نمیدانید؛ زیرا خدایتعالی من را به آن ویژگی بخشیده است.
﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٦٣﴾.
آیا این امر را دور پنداشتید که از جانب خدا عزوجل به شما وحی و نشانههایی نازل شود که شما را به راه برابر رهنمایی کند؟ اینها بر بشری از میان خود شما نازل شده تا شما را از عذاب شدید و دردناک در صورت هدایت ناشدن بیم دهد و به امید اینکه از وحی پیروی کنید و تقوای الهی را با انجام اوامر و اجتناب نمواهی او رعایت کنید و هرگاه چنین کنید خداوند عزوجل شما را مشمول رحمت عمومی و خصوصی خود میسازد و از شما راضی میشود و گناهانتان را مغفرت مینماید.
﴿فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَ ٦٤﴾.
ولی آنها به آیات خدا عزوجل کافر شده و پیامبرش نوح را تکذیب کردند، پس خداوند عزوجل او و مؤمنان همراه او را با کشتی نجات داد ولی بر کافران قوم او طوفان فرستاد چون آنها آیات خدای رحمان را تکذیب نموده و از خدای دیّان نافرمانی کردند در حالی که بینش و بصیرت آنها کور شده بود و دریچههای قلبهایشان مسدود شد و فطرت آنها از حق و سماع نصیحت منحرف گردید.
﴿۞وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٦٥﴾.
و خدایتعالی به سوی قوم «عاد» پیامبر خویش «هود» را که از میان خودشان بود فرستاد. وی گفتۀ مشهور پیامبران را تکرار نموده گفت: ای قوم من! خدای را به یگانگی یاد کنید و به او هیچ چیزی را شریک نیاورید که خدایی جز او نیست و هیچکس جز او مستحق عبادت نمیباشد. آیا شما از ملاقات با او نمیهراسید و امید ثوابش را نداشته و به اوامرش عمل و از نواهیاش اجتناب نمینمائید؟ آیا خالقی غیر از خدا عزوجل هست؟ پس چه کسی جز او مستحق عبادت است؟
﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦٦﴾.
اشراف و زعمای قومش، انانی که آیات خدا عزوجل و رسالتش را تکذیب کردند در پاسخ او گفتند: ای هود! ما تو را سردرگم و در حماقت و سفاهت مینگریم، اینها مربوط به عقل توست. اما در نقل، ما گمان میکنیم که تو دروغ میگوئی و افترا مینمائی بنابراین، تو نه عقل ثابت و وجیهی داری و نه نقل متینی. این سخنشان افترایی بیش نبود. خداوند هلاکشان کند.
﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی سَفَاهَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٧﴾.
هود بر آنها پاسخ داد گفت: ای قوم من! عقل من صحیح و ذهنم ثابت است و خدایتعالی من را با پیامبری به سوی شما فرستاده و به این ترتیب من بین عقل و نقل جمع نمودم و در من هرگز سرگردانی، حماقت و کم خردی نیست که خدایتعالی به من رُشد را الهام نموده و در ادای طاعت و اجتناب از معصیت توفیق داده است.
﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنَا۠ لَکُمۡ نَاصِحٌ أَمِینٌ ٦٨﴾.
وظیفۀ من این است که به شما حکمتی را که خدایتعالی بر من وحی نموده تبلیغ نمایم و شما را به سوی خوبی دنیا و آخرت رهنمایی کنم، من نصیحتگری مخلصم که در نصیحت خود اخلاص دارد و در آنچه به شما نقل میکنم امینم، پس با شما نه فریبکاری نموده و نه خیانت کردم و دروغ گفتم.
﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٦٩﴾.
آیا این امر را بعید میشمارید که بر شما وحیی از جانب خدایتان که شما را با نعمت خود پرورش داده و آفریده و امورتان را تدبیر نموده نازل شده است، در حالی که این وحی را توسط بشری از خود شما فرستاده تا شما را از لحظهای که به ملاقات خدا عزوجل میروید بترساند و از عذاب و خشم او برحذر دارد؟ و یاد آورید که خدایتعالی شما را بعد از هلاکت قوم نوح علیه السلام و بعد از تکذیبشان جانشین قرار داد و اوتعالی اجسام شما را قوی و نیرومند ساخت و در زیبائی اجسام و اشکال شما و در طول اجسام و بشاش بودن آن و در متاع و بهرۀ نیکو برای شما افزود. پس نعمتهای خدا عزوجل را یاد آورید و شکرش را بر جای آورید. شکر خدا عزوجل زمانی بر جای آورده میشود که او را به یکتائی یاد کنید و عبادتش نموده و از پیامبرش پیروی کنید که اگر چنین کنید در دنیا و آخرت رستگار خواهید شد و به پیروزی خواهید رسید و از زیان نجات خواهید یافت.
﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٧٠﴾.
کفار قومش گفتند: ای هود! تو نزد ما با سختی آمدهای که خودت آن را از نزد خود ساخته و پرداختهای تا ما یک خدا را عبادت کنیم و تمام آنچه را پدران ما پرستش کردند کنار بگذاریم در حالی که آنها از ما عاقلتر، رهیابتر و داناتر بودند و همچنان تمام تقالید و عنعنات آبا و اجداد خود را کنار بگذاریم.
اگر راست میگوئی ما تو را به مبارزه میطلبیم پس آنچه ما را بر آن تهدید مینمائی بیاور و در نزول عذابی که گمان میکنی برما فرو خواهد آمد عجله کن. آنها همۀ اینها را از روی تکذیب، عناد، تمرد و سرکشی گفتند.
﴿قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌۖ أَتُجَٰدِلُونَنِی فِیٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖۚ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ ٧١﴾.
گفت: محققاً که بر شما عذابی شدید از جانب خدا عزوجل و خشمی محو کننده و تباهگر نازل شده که رضوانی در پی آن نیست. آیا شما با من در خدایانی مجادله میکنید که صرفاً اسمهای بدون مسمی هستند و هیچ نفع و ضرری ندارند و نه هم زنده میکنند و میمیرانند؟ کجاست عقلهای شما؟ کجاست بصیرتهای شما؟ کجاست حجتی که شما از جانب خدا مبنی بر این کار دارید که این خدایان باید پرستش شوند؟ لیکن منتظر نزول عذاب شدید خدا عزوجل بر خویشتن باشید که به سبب اعمالتان به شما میرسد من نیز منتظر آنچه پروردگارم مبنی بر تعذیب شما در صورت عدم ایمان و عدم هدایت به من وعده نموده هستم.
﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَاۖ وَمَا کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ ٧٢﴾.
خدایتعالی عذاب خود را بر کفار نازل کرد و هود و مؤمنان همراهش را با رحمت و لطف خود نجات داد و کفار را نیست و نابود نمود، به گونهای که هیچیک از آنها باقی نماند. آنها به خدا و پیامبرانش و به روز آخرت ایمان نداشتند بلکه کافر، تکذیبگر و منکر آیا الهی بودند.
﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٣﴾.
و خداوند عزوجل به سوی قوم «ثمود» پیامبر گرامی خویش صالح علیه السلام را فرستاد. او قوم خود را نصیحت نموده و به سوی خدایتعالی و یکتاپرستی و شریک نیاوردن به او دعوت نمود و به آنها خبر داد که خدا و پروردگاری جز او نیست. او همچنان خطاب به قوم خود گفت: محققاً به شما حجتی واضح از جانب پروردگار شما آمده که عبارت از ناقهای است که خداوند آن را آفریده و از سنگ بیرون کرده است تا علامه و نشانهای بر صدق من و اینکه پیامبرم باشد. او ادامه داده گفت: این ناقه را به حال خودش بگذارید و هرگز به او بدی نرسانید و بگذارید تا از روزی خدا عزوجل در زمین خدا عزوجل بخورد و اگر گزندی ابه او برسانید خداوند عزوجل شما را به عذابی دردناک میگیرد. (چون ناقه را پَی کردند) این عذاب بر آنها واقع شد.
﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ ٧٤﴾.
و یاد آورید ای قوم من فضل خدای را بر خویشتن که شما را در زمین جانشینان قوم عاد قرار دارد و آنها را برای شما مایۀ پند و عبرت شدند و او شما را در منزلگاههای وسیع و فراخ در روی زمین جای داد طوری که در سرزمینهای هموار خانههای وسیع و قصرهای زیبا بنا میکنید و در کوهها نیز از طریق کندن کاری و سنگتراشی خانههایی برای خود میسازید که شما را در سردی گرم و در گرمی سایبان است. پس این نعمتهای بزرگ ودستهای دهنده را یاد آورید و در زمین فساد بسیار نکنید؛ زیرا هر که چنین کند یقیناً که زیان نموده است.
از جملۀ بزرگترین فسادها شریک آوردن به پروردگار عالمیان است.
﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ ٧٥﴾.
رؤسای جبار و منحرف از ایمان خطاب به مؤمنان قوم صالح علیه السلام گفتند: آیا شهادت میدهید که صالح را خدایتعالی به سوی ما به عنوان پیامبر فرستاده است؟ این سوال آنها بر سبیل تمسخر و استهزا بود. مستضعفان در پاسخ گفتند: بلی! ما به رسالت صالح علیه السلام باور کردیم و اینکه او نبیی از انبیای الهی است و ما همواره از اوامر خدا عزوجل پیروی میکنیم و از نواهیاش اجتناب متابعت پیامبرش رامینمائیم.
﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِیٓ ءَامَنتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٧٦﴾.
رؤسای جباری که بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سرکشی کردند گفتند یقیناً که ما به آنچه شما ای ضعفا از رسالت سالح ایمان آوردهاید کافریم و از آن روی گردانیدیم.
﴿فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَ وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ وَقَالُواْ یَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٧٧﴾.
این جباران ناقه را پی کردند. حقتعالی قتل ناقه را به همۀ آنها نسبت داد، چون همه به این قتل راضی بوده یا بالفعل و یا با سکوت و رضا در قتل آن شرکت نمودند و در برابر اوامر الهی جبارانه عمل نموده و بر پیامبرش تکبر ورزیدند و به دینش استهزا نموده صالح را به مبارزه طلبیدند و گفتند: ای صالح! اگر تو راست میگوئی کجاست این عذابی که تو به ما وعید میدهی؟ کجاست کیفری که ما را با آن تهدید میکنی؟ اگر تو را واقعاً راست میگوئی پس در نزول عذاب برما عجله کن!
﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٧٨﴾.
خداوند عزوجل زلزلۀ شدیدی بر آنها فرستاد که نابود و هلاکشان ساخت و ارواحشان را گرفت و همۀ مردند و تبدیل به جثههایی بیحرکت که زندگی ندارد.
﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٧٩﴾.
صالح از آنها روی گردانید و از دیارشان بعد از اینکه ناقه را پی کردند بیرون شد و گفت: محققاً که به شما نصیحت کردم و شما را در جریان رسالت الهی قرار داده به معروف امر و از منکر نهی کردم و شریعت خدای را به شما بیان نمودم ولی شما با نصیحت نصیحتگر هدایت نمیشوید و به رأی و نظری عاقلانه رهیاب نمیگردید! شما از پذیرش نصیحت من ابا ورزیده و از ارشاد من را ترک کردید پس عذاب بر شما تحقق یافت.
﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٠﴾.
و لوط علیه السلام را نیز به سوی قومش فرستادیم. او آنها را نصیحت کرد و از عمل بد لواط نهی نمود و به آنها خبر داد که این آنها هستند که برای اولین بار مرتکب این عمل زشت شدند و امتهای گذشته هرگز به چنین عملی مبادرت نکردند و این آنها هستند که چنین بدعتی را گذاردند.
﴿إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ٨١﴾.
و به آنها خبر داد که آنها این عمل خود را که با مردها مقاربت میکنند به مجرد شهوت انجام میدهند نه بر مقتضای عقل، شرع و فطرت در حالی که زنهایی را ترک مینمایند که به حکم شرع، عقل و فطرت محل شهوتاند؛ پس آنها از حدود خدا عزوجل تجاوز نموده و در عصیان غرق و از طاعت بیروناند.
﴿وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ ٨٢﴾.
و چون لوط علیه السلام آنها را بر عملکرد زشتشان توبیخ نمود گفتند: لوط و مؤمنان همراهش را از قریۀ خویش بیرون کنید (نام قریه سدوم بود) که آنها مردمی پاک، نزیه و شرافتمنداند. این سخن آنها بنابر تمسخر، استهزا و عناد بود.
﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٨٣﴾.
ما لوط علیه السلام و اهلش را از عذاب شدید و عقاب الیم که به قومش رسید نجات دادیم و همسرش را چون عصیانگر و بر شوهر خود متمرد بود در زمرۀ هلاک شدگان باقی گذاشتیم.
﴿وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٨٤﴾.
خدایتعالی بر آنها از سنگهای داغ، پیدرپی و سخت بارید و این بارش سنگ آنها را متلاشی ساخت و هلاک کرد پس تو تفکر کن که عاقبت کسانی که معاصی و گناه انجام میدهند و امور فحشا را کوچک میشمارند چگونه است.
﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ فَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٨٥﴾.
و خداوند عزوجل به سوی مدین پیامبر خویش شعیب علیه السلام را فرستاد. او نیز از میان خود آنها بود. شعیب قوم خود را به سوی عبادت خدای یگانه و توحید و ترک شرک فرا خواند و آنها را امر کرد تا هنگام خرید و فروش و داد و ستد، وزن و پیمانه را کامل کنند چون آنها از وزن و پیمانه میکاستند. او آنها را از اینکه از حقوق مردم هنگام داد و ستد و معامله بکاهند نهی کرد و از فساد در روی زمین با ارتکاب گناهان، ظلم و ستم بازداشت به خصوص بعد از اینکه خدایتعالی با انزال کتابهای آسمانی و فرستادن پیامبران آن را اصلاح کرده است. شعیب علیه السلام به آنها بیان داشت که این منهج درست و مذهب رهیاب شدهای که آنها را به سوی آن دعوت نموده به خاطر اصلاحشان در دنیا و رستگاریشان در آخرت است البته در صورتی که به او باور داشته باشند و از رسالتش پیروی کنند.
﴿وَلَا تَقۡعُدُواْ بِکُلِّ صِرَٰطٖ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ کُنتُمۡ قَلِیلٗا فَکَثَّرَکُمۡۖ وَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٨٦﴾.
و راهزنانی نباشید که برسر هر راهی میایستند و کسانی را که به سوی شعیب به منظور ایمان میآیند بازمیدارند و مردم را اگر خدای ذوالجلال را به یگانگی یاد کنند تهدید به کیفر مینمایند و اراده دارند تا راه راست با اعمال بد، دروغها و افتراهایشان تبدیل به راهی کج و منحرف شود.
و یاد آورید که خدایتعالی شما را با توالد و تناسل بعد از اینکه اندک بودید زیاد کرد و بعد از ناتوانی به شما توانائی و بعد از فقر غنامندی بخشید و از امتهای پیش از خود پند و عبرت بگیرید که چگونه خداوند متعال آنها را به سبب کفر، شرک، و اعمال بدشان محو، نابود و متلاشی ساخت.
﴿وَإِن کَانَ طَآئِفَةٞ مِّنکُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ یُؤۡمِنُواْ فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُ بَیۡنَنَاۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ٨٧﴾.
و اگر گروهی از شما به من ایمان میآورند و گروهی دیگر تکذیب میکنند بر ما لازم است تا در مقابل صبر کنیم و همه متنظر باشیم. تصدیق کنندگان متنظر پیروزی و فیصلۀ خدا عزوجل در بین ما و کافران باشند و تکذیب کنندگان منتظر عذاب دردناک، که خدایتعالی به زودی در بین ما حکم میکند و او بهترین حکم کنندگان است و حکم او حق، عدل و قاطع است و او در حکم خود هیچگاه ظلم و ستمی روا نمیدارد و از حق کسی نمیکاهد.
﴿۞قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّکَ یَٰشُعَیۡبُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَکَ مِن قَرۡیَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ کُنَّا کَٰرِهِینَ ٨٨﴾.
رهبران مدین آنانی که پیامبر را تکذیب نموده در برابر حق از عناد کار گرفتند، گفتند: ای شعیب! رسالت خود را ترک کن ورنه حتماً تو و مؤمنان همراه تو را بیرون خواهیم کرد یا باید به ملت ما بازگردی و ملتی را که به سویش میخوانید کنار بگذارید. شعیب گفت: آیا چنین میکنید ولو ما ملت شما را دوست نداشته باشیم و یا نخواسته باشیم از دیار خود بیرون شویم؟
﴿قَدِ ٱفۡتَرَیۡنَا عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِی مِلَّتِکُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَ ٨٩﴾.
یقیناً ما بر خدا عزوجل دروغ بربستیم و ادعای زور و بهتان کردیم اگر به سوی گناه شرک و گمراهی بزرگی که شما بر آن قرار دارید بازگردیم، به خصوص بعد از اینکه خدایتعالی ما را از این زور، بهتان و شرک به خدای رحمان رهائی بخشیده است. چگونه ما بعد از اینکه خدایتعالی ما را به رسالت و پیامبری گرامی داشته دوباره به سوی گمراهی بازگردیم؟! امکان ندارد ما فرومایگی را بر هدایت و سرکشی را بر رشد برگزینیم، آنهم بعد از اینکه خداوند عزوجل ما را به راه راست و برابر موفق ساخته است. مگر اینکه خداوند عزوجل چیزی را بخواهد که در چنین حالی او حاکم آن چیزی است که اراده مینماید و بر آنچه بخواهد حکم میکند، خدایی جز او نیست و او برهر چیزی اطلاع دارد و به دقایق امور و کلیات آن آگاهی دارد و بر هر نهان و آشکاری احاطه دارد، پس تمام اعتماد ما بر اوست و ما تمام امور خود را به او سپردیم که او برای ما کافی و بهترین وکیل است.
ای پروردگار! در بین ما و قوم تکذیبگر و گمراه ما داوری کن و ما را بر ایمان به خود و در تصدیق به پیامبر ثابت بدار و آنها را بر کفر و تکذیبشان کیفر ده که تو بهترین کسی هستی که حکم میکند و عادلترین فیصلهکن میباشی.
﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ٩٠﴾.
اشراف کفار خطاب به پیروان خود گفتند اگر شما از شعیب در آنچه شما را از تکمیل پیمانه و وزن فرا میخواند پیروی کنید حتماً در تجارت خود زیان خواهید کرد و اگر از او در ایمان به خدا عزوجل پیروی کنید هلاک خواهید شد. آنها این سخنان را براساس جهل، نادانی، دروغ و گمان میگفتند.
﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٩١﴾.
خدایتعالی بر آنها زلزلۀ شدیدی را به سبب کفرشان فرستاد و آنها در پی آن مردگان افتاده بر روی در خانههای خود شدند.
﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَاۚ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٩٢﴾.
آنانی که نافرمانی شعیب را کردند و آنچه را آورده بود رد نمودند بعد از اینکه خداوند عزوجل آنها را هلاک کرد به گونهای شدند که گویا هرگز زندگی نکرده و از نعمتی برخوردار نشدند پس آنها واقعاً هلاک شده و تمام ممتلکات خود را از دست دادند و در آخرت نیز از جملۀ عذاب شوندگان خواهند بود.
﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡۖ فَکَیۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ ٩٣﴾.
شعیب از آنها روی گردانید و گفت: من شما را از عذاب بیم داده و از عقاب ترسانیدم و رسالت را به شما رسانیدهام و در نصیحت شما سعی و تلاش کردم اکنون بر شما هرگز غمگین نخواهم بود و از آنچه به شما رسیده تأسف نخواهم خورد که شما به خاطر کفر خویش مستحق کیفر هستید و اوتعالی هرگز به بندگان خود ظلم نمیکند.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّبِیٍّ إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَا بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَضَّرَّعُونَ ٩٤﴾.
ما هیچ پیامبری را در هیچ شهری از شهرها نفرستادیم مگر اینکه اهل آن شهر را به فقر، مصیبت، بیماری و بلیات مبتلا نمودیم تا آنها توبه کنند و به سوی خدای خود رجوع و در برابر او فروتن شده و ایمان آورند.
﴿ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَکَانَ ٱلسَّیِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٩٥﴾.
سپس به آنها غنای بعد از فقر، صحت بعد از بیماری و توان بعد از ناتوانی بخشیدیم تا اینکه تعدادشان بیشمار گشت. اما آنها کفر ورزیدند و شکر نکردند، انکار کردند و ایمان نیاورده گفتند: این سنّت زندگی و عادت زمانه است، روزی برای تو و روزی بر علیه توست. آنها پند نگرفته و از این غافل شدند که این ابتلاءات به خیر و شر، و شدّت و رخا از جانب خداست. چون مرتکب چنین کاری شدند آنها را ناگهان به عذاب گرفتیم بدون اینکه قبلاً به آنها هشدار داده باشیم. آنها اصلاً آمدن عذاب را احساس نکردند تا اینکه ناگهان گرفت الهی به سراغ آنها رفت و همه را درحالت غفلتشان نابود کرد.
﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٩٦﴾.
و اگر اهل قریهها به خدا عزوجل و پیامبران و کتابهایش ایمان آورند و تقوای الهی را با انجام اوامر و اجتناب نواهی رعایت کنند حتماً خداوند عزوجل بر آنها با نازل کردن باران پیدرپی و مبارک، دروازههای رزق را خواهد گشود و از زمین برای آنها انواع و اقسام نباتات را با میوههای گوناگون خواهد رویانید، ولی آنها پیامبران را تکذیب نموده و از پروردگار خویش نافرمانی نمودند، این بود که خدایتعالی آنها را به سبب گناهانشان کیفر داد و به سبب کفرشان عذاب نمود. پس طاعات سبب نزول خیرات و مخالفت از اوامر الهی سبب عقوبات است.
﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ ٩٧﴾
آیا نزد اهل قریهها امنیتی از این هست که به آنها عذاب خدا عزوجل در حالتی که در شب خوابند فرا نرسد در حالی که به پروردگار خویش کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب نمودهاند؟
﴿أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ ٩٨﴾.
آیا نزد آنها امنیتی از این هست که عذاب به سراغ آنها در حالی نیاید که آنها چاشتگاه در غفلت لهو و لعب خویش به سر میبرند و غرق دنیای خویشاند؟
﴿أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩٩﴾.
آیا آنها از استدراج خدا عزوجل برای خویش از دریچهای که حساب نکنند و تدبیر هلاکتشان به گونهای که ندانند در امان اند؟ هیچکس در نفس خویش زیان کند و رشد خود را از دست دهد و عمل خود را گم و سعی خویش را باطل کند از گرفت خدایتعالی به گونۀ ناگهانی در امان نیست.
﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ١٠٠﴾.
آیا برای کسانی که بعد از اقوام هلاک شده آمده و جانشین آنها شدند واضح و آشکار نشده که خدایتعالی توان این را دارد که آنها را مانند گذشتگان به سبب گناهانشان هلاک کند. اگر آنها بر اعراض خویش مداومت بخشند قلبهایشان را قفل خواهیم نمود و در پی آن آنها پند نمیگیرند، درک نمیکنند و نمیفهمند و به گونهای که بپذیرند نمیشنوند.
﴿تِلۡکَ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٠١﴾.
این قریهها را هلاک کردیم و شما را در جریان چگونگی این نابودی که به سبب گناهانشان صورت گرفت قرار دادیم تا گرفتن عبرت از آنها تحقق پیدا کند. و ما پیامبران را با معجزات واضح و آشکار و دلائل قاطع فرستادیم. به حال آنها مناسب این بود که بعد از آمدن معجزات ایمان بیاورند در حالی که قبل از این به تمام پیامبریهای را تکذیب نمودند و آنگونه که خداوند عزوجل بر دلهای کفار گذشته مُهر نهاد به همانسان بر دلهای کفاری که در آینده میآیند مُهر خواهد نهاد. این سنّت و روشی است که همواره دوام دارد و کیفری است عادلانه؛ زیرا آنها به خدا عزوجل و رسالتهایش کفر ورزیدند.
﴿وَمَا وَجَدۡنَا لِأَکۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖۖ وَإِن وَجَدۡنَآ أَکۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِینَ ١٠٢﴾.
و ما نزد بسیاری از مردم وفای به عهد، ایمان به وعده، شکر در برابر نعمت و عملی به وصیت نیافتیم، بلکه اکثر آنها را خارج از طاعت خدا عزوجل و کافر به اوتعالی و تکذیب کنندۀ پیامبری یافتیم. بنابراین مؤمن اندک و پرهیزگار نادر است.
﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٠٣﴾.
سپس بعد از نوح، هود، صالح، لوط و شعیب، موسی علیهم السلامرا با معجزات واضح و آشکار مانند عصا، و ید بیضا به سوی فرعون سرکش و اشراف قومش فرستادیم ولی آنها معجزات را انکار نموده و نشانهها را تکذیب کردند و در زمین دست به فساد و تباهی زدند، پس تو بنگر که عاقبت آنها چگونه است؟ در دنیا غرق خواهند شد و در آخرت خواهند سوخت.
﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٠٤﴾.
موسی علیه السلام خطاب به فرعون گفت: مرا خداوند عزوجل فرستاده و من از جانب خود نیامدهام. او پروردگار عالمیان است نه تو ای بندۀ فقیر. به این ترتیب جلال و کمال را موسی به پروردگار و رسالت را به خود و گمراهی را به فرعون ثابت نمود.
﴿حَقِیقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُکُم بِبَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِیَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٠٥﴾.
من بر خدای خود افترا نمیکنم و بر پروردگار خود دروغ نمیگویم بلکه سخن حق را میآورم و به صدق و راستی خبر میدهم. نزد من معجزۀ واضح و آشکاری مانند ید و عصا نیز هست. این معجزات از جانب خدایی است که شما را آفریده و روزی داده نه از جانب من. پس تو ای فرعون بنی اسرائیل را بگذار تا از مصر بیرون شوند و آنها را از بردگی و زیر سلطۀ استبداد خود رها کن.
﴿قَالَ إِن کُنتَ جِئۡتَ بَِٔایَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ١٠٦﴾.
فرعون خطاب به موسی علیه السلام گفت: اگر با تو معجزهای از جانب پروردگار توست برای ما آشکار کن تا آن را ببینیم آنهم اگر راست میگوئی که تو پیامبری از جانب پروردگار خود میباشی!
﴿فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ ١٠٧﴾.
موسی علیه السلام عصایش را از دست خود انداخت، خدایتعالی آن عصا را تبدیل به ماری بزرگ، هشیار و ترسناک نمود در حالی که زندگی و خلقتش کاملاً واضح و هویدا بود.
﴿وَنَزَعَ یَدَهُۥ فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِینَ ١٠٨﴾.
و موسی علیه السلام دست خود را از چاک گریبان خود بیرون کرد، پس ناگهان این دست به حدّی سفید و درخشنده بود که نور از آن میدرخشید. این نور از اثر پیسی و کدام بیماری نه بلکه برای کسی که آن را مشاهده میکرد واضح و آشکار بود و بر هیچ کسی پوشیده نبود.
﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞ ١٠٩﴾.
رهبران قوم فرعون گفتند: همانا موسی جادوگری است که در سحر خویش مهارت دارد و به فُوت و فن آن کاملاً آشناست.
﴿یُرِیدُ أَن یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ ١١٠﴾.
موسی میخواهد شما را با جادوی خود از سرزمین مصر بیرون کند و خودش جانشین شما شود. فرعون گفت: ای بزرگان مرا به چه چیزی توصیه میکنید؟
﴿قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ ١١١﴾.
اشرافیان گفتند موسی و برادرش را مهلت بده و در کیفر دهی آنان عجله نکن و به هر شهری از شهرهای مصر کسانی را بفرست تا مردم را به سوی تو جمع کنند و شاهد این اجتماع بزرگ باشند.
﴿یَأۡتُوکَ بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ ١١٢﴾.
همچنان برای تو هر جادو ماهر در فنون سحر و دانای اسرار آن را احضار کنند.
﴿وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَ ١١٣﴾.
جادوگران خطاب به فرعون گفتند: آیا اگر موسی را شکست دهیم و جادویش را باطل کنیم به ما پاداشی میدهی؟
﴿قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ١١٤﴾.
فرعون برای جادوگران گفت: بلی شما هم پاداش خواهید داشت و هم از مقربین من خواهید بود، یعنی هم مال خواهید داشت و هم مقام و منزلت.
﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَ ١١٥﴾.
جادوگران خطاب به موسی علیه السلام گفتند: آیا تو اول عصایت را میافکنی یا ما آنچه را داریم بیندازیم.
﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ ١١٦﴾.
موسی علیه السلام گفت شما بیندازید. آنها طنابها و عصاهای خویش را انداختند و از طریق پنهان کاری، مکر و حیله دیدگان حاضران را تغییر دادند و در دلها رعب و وحشت شدیدی ایجاد نمودند و در نظر مردم جادویی وحشتناک ایجاد کردند که مایۀ دهشت و شگفت حاضران شد.
﴿۞وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ ١١٧﴾.
موسی علیه السلام را امر کردیم تا عصایش را بیندازد و او انداخت پس ناگهان این عصا طنابها و عصاهای آنها را که با آن مردم را فریب داده و از طریق آنها در دیدگان حاضرین تزویر نموده بودند بلعید.
﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١١٨﴾.
حقیقتی که با موسی علیه السلام بود پیروز شد و باطل جادوگران فرعون ظاهر گردید.
﴿فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ ١١٩﴾.
جادوگران فرعون در محضر مردم شکست خوردند و مغلوب و ذلیل شدند.
﴿وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ ١٢٠﴾.
جادوگران در برابر خدا سجدهکنان بر زمین افتادند و خداوند عزوجل پیامبر امین خویش را نصرت و یاری داد و کید و مکر فرعون لعین را باطل نمود. آنها از اینروی سجده کردند که حالت سجده بهترین حالت بنده با خالقش است.
﴿قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٢١﴾.
جادوگران گفتند: ما به خدای یگانه که شریکی جز او نیست ایمان آوردیم و او کسی است که جهان را آفریده نه تو ای فرعون و کسی که ایجادگر باشد به اینکه پرستش شود سزاوارتر است.
﴿رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١٢٢﴾.
او خدایی است که موسی و هارون را آفریده پس سجده برای خداست نه آن دو.
﴿قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَکۡرٞ مَّکَرۡتُمُوهُ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ١٢٣﴾.
فرعون برای جادوگران گفت: چگونه موسی علیه السلام را تصدیق میکنید در حالی که من به شما اجازۀ چنین کاری را ندادهام؟ این یک حیله و نیرنگ از جانب شماست تا مردم را از مصر بیرون کنید. به زودی خواهید دانست شما را دچار چه عذاب و کیفر دردناکی میسازم.
این عادت طاغوتیان است که هرگاه از ارائۀ حجّت و برهان عاجز شوند دست به تهدید میزنند.
﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٢٤﴾.
به زودی و به نشانۀ کریه ساختن و به منظور کیفر دهی به شما، دست راست و پای چپتان را قطع خواهم کرد و سپس هریکی را بر تنۀ درختان خرما آویزان خواهم نمود تا در این حالت بمیرید و عبرتی برای بعد از خویش واقع شوید.
﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ١٢٥﴾.
جادوگران گفتند: به زودی ما و تو نزد پادشاه پادشاهان در روز رستاخیز بزرگ جمع خواهیم شد تا هریکی را مطابق عملش کیفر دهد.
﴿وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بَِٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ ١٢٦﴾.
تو بر ما عیبی نگرفتی جز اینکه ما خدای را به یگانگی یاد نموده و موسی علیه السلام و معجزاتش را تصدیق نمودیم. پروردگارا! بر ما جام صبر بسیاری را بریزان تا بتوانیم در برابر تعذیب این طاغوت سرکش صبر کنیم که از طریق ایمان و صبر انسان به پیروزی میرسد و از تو ای خدا میخواهیم تا ما را بر دین خود تا فرا رسیدن مرگ ثابت و استوار بداری و در فتنه و انحراف نیندازی.
﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِیُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَیَذَرَکَ وَءَالِهَتَکَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ ١٢٧﴾.
رؤسای کفار خطاب به فرعون گفتند: آیا موسی و مؤمنان همراهش را زنده میگذاری تا مردم را از عبادت تو بازدارند و باورهایشان را تغییر دهند و تو و آنچه را میپرستی رها کند؟ فرعون گفت: به زودی فرزندان پسرشان را ذبح خواهیم کرد و دخترانشان را به منظور خدمت زنده نگه خواهیم داشت در حالی که ما بر آنها مسلط خواهیم بود و آنها نمیتوانند ما را از کاری عاجز بسازند.
﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ ١٢٨﴾.
موسی علیه السلام زمانی که تهدید را شنید خطاب به قوم خود گفت: از خدا عزوجل استعانت بجوئید و در راه ثبات بر دینش و در برابر آزار و اذیت دشمن از صبر کار بگیرید که زمین از آن فرعون نیست، بلکه از آن خدای یگانه است و او بندگان نیکوکار خود را در جهت سکنی گزینی در زمین قدرت میدهد. زمین برای کسی که از آزار و اذیت هجرت کند فراخ است و خاتمۀ نیکو و پایان ستوده همیشه از آن دوستان صادق خدا عزوجل و حزب اوست که رستگارانند و گردش بد روزگار بر دشمنان کافرش میباشد.
﴿قَالُوٓاْ أُوذِینَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِیَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ ١٢٩﴾.
بنی اسرائیل به موسی علیه السلام گفتند: ما قبل و بعد از رسالت تو از سوی فرعون و لشکریانش اذیت شدیم و عذاب بر ما زیاد شد و تمام حیلهها بر ما محدود گردید. موسی علیه السلام خطاب به آنها گفت: امیدوارم خدایتعالی دشمنتان فرعون و مددگارانش را نابود کند و شما را در زمین قدرت دهد تا شما را بیازماید و ببیند چه کسی هنگام مصیبت صبر میکند و در رخا و آسایش شکر مینماید؛ زیرا عبودیت خدا عزوجل هم در حالت شدّت است و هم در حالت آسانی.
﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِینَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ١٣٠﴾.
خداوند عزوجل آل فرعون را با خشکسالی، کمبود باران، کمبود میوهها و حبوبات از طریق آفتزدگی و تلف غلهجات عذاب کرد تا آنها از پروردگار خود بترسند و از گناهان خویش توبه کنند که کیفرها در واقع شلاقهایی است که زندگان آن را درک میکنند، اما کسانی که قلبهایشان مرده است، پس هیچگاه زخم برای مرده مایۀ درد و رنج نیست.
﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ١٣١﴾.
پس هرگاه که به آنها میوجات و نباتات و نعمتها و غلهجات برسد میگویند: ما مستحق چنین چیزی بودیم و از طریق سعی و تلاش خود اینها را به دست آوردیم، ولی هرگاه به آنها مصیبت برسد، به موسی علیه السلام و مؤمنان همراهش بدشگونی میزنند در حالی که بدی اقبالشان بر آنها نوشته و مقدر شده؛ زیرا این خدایتعالی است که خیر و شر را برای آنها مقدر فرموده است، ولی اکثر آنها نمیدانند که همۀ پدیدهها از نعمت گرفته تا نقمت به قضای و قدری محکم صورت گرفته است.
﴿وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَایَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ ١٣٢﴾.
اتباع فرعون به موسی علیه السلام گفتند: به هر اندازه که معجزه بیاوری تا ما را از دین ما باز داری و در ملت ما فریمان دهی بازهم ما بر آنچه در آن قرار داریم ثابت و استوار خواهیم بود و تو را تصدیق نخواهیم کرد. زمانی که اهل باطل در باطل خویش چنین ثابت و استوار باشند پس اهل حق بر اینکار اولیتر اند.
﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ ١٣٣﴾.
پس ما بر قوم فرعون باران بنیان بر انداز، تباهگر و تلف ساز و ملخ را فرستادیم که تمام کشتزارها و میوههای آنها را نیست و نابود کرد، همچنانی که در اجسامشان شپش را قرار دادیم که اجسامشان را اذیت میکرد و قورباغه که در لابلای خانههایشان مایۀ آزارشان شده بود و خونی که آب را بر آنان فاسد کرد و زندگی را بر آنان دشوار نمود.
همۀ این کیفرها به وضوح دلالت بر قدرت خدایتعالی و سلطنت عظیم او مینماید ولی آنها از جبروت کار گرفته و تکبر کردند و توبه و رجوع ننمودند؛ زیرا گرایش به جرم و جنایت در آنها جای گرفته و خباثت صفتی لازم و همراهشان شده بود.
﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَۖ لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٣٤﴾.
و چون خدایتعالی قوم فرعون را به عذاب گرفتار کرد گفتند ای موسی! خدایت را با اختصاصی که در نبوت به تو داده دعا کن تا عذاب را از ما دفع کند و ما تعهد میکنیم که اگر چنین شود تو را تصدیق مینمائیم و از تو پیروی میکنیم و بنی اسرائیل را از اقامت جبری در مصر رها مینمائیم و میگذاریم هرجایی که میخواهی آنان را با خود ببری.
اینها وعدههایی است که از سوی سرکشان هنگام سختیها بروز میکند.
﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ١٣٥﴾.
و چون خداوند عزوجل برای مدتی و تا هنگام فرا رسیدن موعد غرق شدنشان عذاب را برداشت، بازهم آنها دست به خیانت در عهد و پیمان زده و قرار داد خود را شکستند و دوباره به سوی تکذیب و ممانعت از راه حق روی آوردند.
﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٣٦﴾.
و چون پیمانشکنی نموده و به مخالفت امر پرداختند از آنها گرفتیم و در دریا غرقشان کردیم؛ زیرا آنها آیات و نشانهها را تکذیب نموده و از قبول معجزات روی گردانیدند و از طاعت غافل شدند.
﴿وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِینَ کَانُواْ یُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۖ وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا کَانَ یَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا کَانُواْ یَعۡرِشُونَ ١٣٧﴾.
و ما بنی اسرائیل را که مستضعف و مقهور بودند میراث بر مصر و شام ساختیم، شام که در آن با آب زیاد و میوهها و درختان با کیفیت برکت نهادیم و وعدۀ خدا عزوجل به بنی اسرائیل در نجاتشان و هلاک فرعون و لشکریانش و جانشینی در زمین تحقق یافت، چون آنها در برابر مصیبتها و مشکلات صبر کردند و خدایتعالی فرعون و قومش را و همچنان خانهها و قصرها و مسکنهای محکم و دژهایشان را نابود کرد. آنها از داربستهای انگور و درختان برای خود ساختمان میساختند، پس خداوند عزوجل بناها و بوستانهای غنیشان را از آنان گرفت.
﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ یَعۡکُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا کَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّکُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ ١٣٨﴾.
و برای آنها عبور از کانال سوئز را به سلامتی آسان ساختیم و آنها در مسیر خود به بتپرستان بر خورده خطاب به موسی علیه السلام گفتند: ای موسی! ما میخواهیم مانند اینها خدایانی داشته باشیم. موسی علیه السلام به آنها گفت: شما واقعاً در لزوم توحید الوهیت و ربوبیت خدا و شریک نیاوردن به او جاهل و نادانید
﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِیهِ وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٣٩﴾.
عبادت این بتپرستان در زیان و عملشان باطل و تلاششان مردود است؛ زیرا عمل مشرک کلاً از بین میرود.
﴿قَالَ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَکُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٤٠﴾.
آیا برای شما خدایی غیر از خدا بطلبم تا شما عبادتش کنید؟ آیا کسی غیر از خدا مستحق طاعت و به یگانگی پرستش کردن است؟ او کسی است که شما را بر عالمیان زمانتان برتری داده پس این حق اوست که به تنهائی عبادت شود.
﴿وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ ١٤١﴾.
و یاد آورید روزی را که خدایتعالی شما را از خشم فرعون و قومش بعد از اینکه به شما انواع و اقسام عذاب را چشانیدند نجات داد. آنها مردانتان را ذبح میکردند و زنانتان را به منظور خدمت خویش زنده نگه میداشتند در حالی که در این نجات دادن و حمایت کردن از این همه ضرر و زیان، ابتلا و امتحانی برای شما بود تا او را در برابر نعمتهایش شکر کنید. و چون شما را از عذاب نجات داد همواره به یادش باشید.
﴿۞وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِینَ لَیۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِیقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِینَ لَیۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِی وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٤٢﴾.
و ما موسی علیه السلام را پیش از آنکه با او سخن بگوئیم سی شب موعد دادیم تا در این شبها عبادت کند و بر این سی شب، ده شب دیگر افزودیم که به این ترتیب چهل شب شد. موسی علیه السلام برادرش هارون علیه السلام را وصیت کرد تا در مدتی که او جهت سخن با خدا عزوجل میرود، خلیفهاش در میان بنی اسرائیل باشد و به اقامۀ امور آنها براساس عدالت، نرمی و اصلاح بپردازد و در انجام گناهان با آنها همراهی ننموده و ارتکاب ظلم و ستم کمکشان نکند و یا در برابر منکرشان شکوت ننماید.
﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٤٣﴾.
و چون موسی علیه السلام به میعادگاه آمد و خداوند عزوجل بدون واسطه با او سخن گفت، طمع موسی علیه السلام در فضل الهی بیشتر شد و از خداوند عزوجل خواست تا خود را به وی نشان دهد. خدایتعالی خبر داد که او هرگز نمیتواند او را ببیند، زیرا حقتعالی در دنیا دیده نمیشود؛ بلکه در آخرت آنهم فقط مؤمنان او را میبینند ولی موسی علیه السلام را امر کرد تا به سوی کوه بنگرد طوری که اگر کوه در جای خود باقی ماند او نیز میتواند پروردگار خود را ببیند ولی اگر کوه به خاطر تجلی خدا عزوجل از هم فرو پاشید و متلاشی شد، از باب اولی موسی علیه السلام نمیتواند پروردگار را نظر به عظمتی که دارد ببیند. پس چون خداوند عزوجل به کوه تجلی کرد، کوه از جایش برکند و متلاشی شد. موسی علیه السلام چون این صحنه هولناک را دید بیهوش افتاد و زمانی که به هوش آمد گفت: پروردگارا تو پاک و منزهی از اینکه در دنیا دیده شوی و من اولین کس از میان قوم خود هستم که به این امر باور دارم که تو ای خدا عزوجل پروردگار عالمیان و خدای اولین و آخرینی.
﴿قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّی ٱصۡطَفَیۡتُکَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِی وَبِکَلَٰمِی فَخُذۡ مَآ ءَاتَیۡتُکَ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤﴾.
خداوند عزوجل گفت: ای موسی! من تو را بر سائر مردم با رسالت و پیامبری برگزیدم و با سخن خویش گرامیات داشتم پس تو این نعمتها را توأم با شکر بپذیر و غیر از اینها طالب امور دیگری که طلب آن نیکو نیست مباش، اموری مانند رؤیت خدا، که تو نعمتهای بزرگ و دستهای سخاوتمند داری.
﴿وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَکَ یَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِیکُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ١٤٥﴾.
و ما برای موسی علیه السلام در تورات همه چیز اعم از ترغیب، ترهیب و احکام را نوشتیم پس تو ای موسی علیه السلام این احکام را با جدیت و تصمیم قاطع و تلاش و کوشش محکم بگیر و بنی اسرائیل را وصیت کن تا بهترینها را از تورات بر گزینند، به عنوان مثال عفو را به جای انتقام و فروبردن خشم را به جای خشونت و مهلت دادن به کسی که در تنگنا قرار گرفته در عوض تعجیل در مؤاخذۀ او. به زودی من محل کشمکش ستمگران و دیار کفار را ظاهر خواهم ساخت تا شما از آنچه مینگرید عبرت بگیرید.
﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَایَٰتِیَ ٱلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٤٦﴾.
من حتماً فهم و درک آیات و فقه نصوص وحی را از هر متکبر، در حجاب و پرده قرار خواهم داد، بگونهای که هر آیه و نشانهای را مشاهده کنند و هر دلیلی بر عظمت و قدرت و حکمت خدایتعالی بنگرند تصدیق نخواهند کرد، و هرگاه راه رشد و هدایت را ببینند از آن روی میگردانند و آن را برای خود به عنوان راه برنمیگزینند و در مقابل، هرگاه راه سرکشی و گمراهگری را ملاحظه کنند آن را برای خود راه میگیرند، اینها همه روی این علت است که از آنها فهم حقایق نظر به تکذیب آیات و اعراض از معجزات و غفلت، در حجاب قرار داده شده است.
﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٤٧﴾.
و آنانی که آیاتی را که پیامبران بر آن فرستاده شدهاند و روز آخرت را تکذیب کنند، خداوند عزوجل تمام حسنات آنها را، مانند احترام به مهمان و یاری مظلوم و نیکی به والدین و از این قبیل، باطل مینماید و آنها هیچگاه جزیر گناهی که کردهاند کیفر نمیبینند.
﴿وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِیِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا یُکَلِّمُهُمۡ وَلَا یَهۡدِیهِمۡ سَبِیلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَٰلِمِینَ ١٤٨﴾.
و چون موسی علیه السلام به منظور مناجات عازم طور شد، بنی اسرائیل از زیورات، تندیسی به شکل گوساله ساختند که دارای صدا بود و هرگاه در آن دمیده میشد آواز سر میداد. این یک جماد گنگ بود که با آنها سخن نمیگفت و توان ارشاد و رهنمایی آنها را نداشت. آنها آن را برای خود به عنوان خدا عزوجل برگزیدند و به این ترتیب با شرک، بر خویشتن ظلم و ستم روا داشتند.
﴿وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ١٤٩﴾.
و چون آن بت را پرستیدند و قدم به راه خطا برداشتند پشیمان شده و یقین کردند که در عمل خود دچار خطا و اشتباه شدهاند، از اینروی رجوع و توبه نموده گفتند: اگر خدایتعالی از سر تقصیرات ما در نگذرد و ما را در آنچه مرتکب شدیم نبخشد و گناهان ما را محو ننماید، حتماً از هلاک شوندگان خواهیم بود. بدی عملکرد ما موجب عذاب بزرگ از جانب پروردگار ماست.
﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِی مِنۢ بَعۡدِیٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّکُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُۥٓ إِلَیۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِی وَکَادُواْ یَقۡتُلُونَنِی فَلَا تُشۡمِتۡ بِیَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِی مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥٠﴾.
و چون موسی علیه السلام از مناجات پروردگار خود فارغ شد، به سوی قومش غضبناک بازگشت، در حالی که بر گوسالهپرستی آنها حزین و غمگین بود خطاب به آنها گفت: چقدر بد است این عملکرد شما که در غیاب من گوسالهپرست شدید؟ آیا در امر پروردگار خود و میعادش که مرا براساس آن چهل روز میعاد گذاشت پیشی گرفتید و منتظر عودت من باقی نماندید و چون نیامدم غیر خدا را عبادت کردید؟ او همچنان موی سر برادرش هارون را گرفت و به شدّت کشید و او را از اینکه در برابر این عملکرد بنی اسرائیل از نرمی کار گرفته بود مورد سرزنش قرار داد. هارون خطاب به برادر گفت: ای برادر ناتنی! در حق من نرمی کن و از حلم کار بگیر که بنی اسرائیل من را تنها و ضعیف یافتند و حتی خواستند به قتل برسانند، بناء تو آنها را با توهین به من خوشحال نساز که من هرگز با آنها در گوسالهپرستی اشتراک نکردم و از این عملکرد آنها راضی نیز نشدم و حتی بر آنها این کار را رد نموده و من از آن کاملاً بیزارم.
﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٥١﴾.
موسی علیه السلام گفت: پروردگارا! کاری را که در حق برادر خود انجام دادم بر من ببخش و برادرم را از کوتاهیی که انجام داده مغفرت کن و ما را تحت پوشش رحمت واسع و حلم بسیار خود قرار بده که تو مهربانترین مهربانانی و گرامیترین کسی هستی که از دیگران درمیگذرد و رحمت تو تمام زمین و آسمان را پُر نموده است.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَیَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُفۡتَرِینَ ١٥٢﴾.
آنانی که گوساله را پرستش کردهاند خداوند عزوجل در آخرت بر آنها غضب و عذاب دردناک خود را سرازیر خواهد کرد، چنانچه در دنیا نیز ذلت، خواری و فرومایگی را به آنان خواهد رسانید.
مانند این کیفر تمام تکذیبگرانی مجازات خواهند شد که بر خدا از طریق عبادت غیر از او و یا شرک و یا توصیف او به آنچه مجاز نیست دست به تکذیب زدهاند.
﴿وَٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیَِّٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٥٣﴾.
و هر کس مرتکب گناهان شود و در پی آن توبه کند، خدایتعالی توبهاش را میپذیرد به شرط آنکه این توبه توأم با ایمان صادقانه به خدا عزوجل پیامبران و کتابهایش باشد. خداوند عزوجل بعد از این توبه گناهانشان را میبخشد و همه را مشمول رحمت واسع خود قرار میدهد؛ زیرا او بسیار بخشنده و مهربان است.
﴿وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِی نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَ ١٥٤﴾.
و چون از موسی علیه السلام غضب دور گشت الواح کتابهایی را که در هنگامی خشم دور افگنده بود دوباره برداشت. الواحی که شامل ارشادات، موعظهها، احکام تفصیلی، بشارت و رحمت واسع برای کسانی بود که از پروردگار و مولا و خدای خویش میترسند.
﴿وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِینَ رَجُلٗا لِّمِیقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَکۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِیَّٰیَۖ أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ ١٥٥﴾.
و موسی علیه السلام از میان قوم خود هفتاد تن را برگزید تا هنگام مناجات با پروردگار با او باشند و از نزدیک صداقتش را مشاهده کنند و در جریان حالش قرار گیرند. آنها چون با او آمدند خواهان مشاهدۀ خدا عزوجل به صورت عیان و آشکار شدند، این بود که خدایتعالی آنها را دچار زلزله و صاعقه نمود. موسی علیه السلام در کمال تأسف و حسرت گفت: پروردگارا! ای کاش اراده میفرمودی و ما را قبل از این موعد هلاک میکردی، اکنون در بازگشت جواب بنی اسرائیل را چه بدهم در حالی که هر هفتاد تن هلاک شدهاند و تو ای پروردگار! ما را به سبب آنچه نادانان سرگردان ما انجام میدهند عذاب نکن! این یک ابتلا و آزمایش از سوی توست، این توئی که آنکه را اراده کنی هلاک و هر که را بخواهی هدایت مینمائی، تمام امور به دست توست، تو منزلی امور ما میباشی و نفع و ضرر از جانب توست، پس گناهان ما را ببخش و با رحمت واسع خود ناتوانی ما را رحم کن که تو بهترین کسی هستی که گناهان را میبخشی و این بخشش به خاطر این نیست که برایت نفعی دارد؛ بلکه گرامیداشت و فضلی از جانب تو میباشد.
﴿۞وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بَِٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ ١٥٦﴾.
و برای ما ای پروردگار خیر بسیار را اعم از سلامتی، ثروت، عزّت و عمل صالح مقدر کن و در آخرت نیز برای ما بهشت، رحمت و مغفرت گناهان را قرار بده! ما به سوی تو در حالی بازگشتیم که توبه مینمائیم و بر عملکرد خود سخت پشیمانیم.
خدایتعالی خطاب به موسی علیه السلام گفت: این عذابی که با آن بنی اسرائیل را عذاب نموده و آنان را گرفتار زلزله کردهام با آن تمام گناهکارانی را که بخواهم مجازات میکنم و رحمت من شامل همۀ امور مکلفان و دیگران میشود.
این همان رحمت واسعی است که بر غضب اوتعالی پیشی گرفته و او مهربانترین مهربانان است. خدایتعالی آن را برای کسانی که تقوایش را از طریق اجرای فرامین و اجتناب از نواهی رعایت کنند و از شرک و گناهان کبیره دوری گزینند مقدر مینماید، آنانی که زکات فرضی اموال خود را ادا مینمایند و با آن خویشتن را از پلیدیهای حسی و ارواح خود را از گناهان پاک میکنند، آنانی که آیات الهی را تصدیق نموده و پیام آوران الهی را تکذیب نمینمایند.
﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧﴾.
اینها کسانیاند که به پیامبر معصومی که خدایتعالی او را شرف رسالت بخشیده و با نبوت و پیامبری گرامی داشته و با عصمت تأییدش کرده است اقتدا میکنند. این پیامبر، امی و ناخوان است و توان خواندن و نوشتن را ندارد تا از این طریق اعجاز وی کاملتر شود.
احوال این پیامبر نزد یهودیان در تورات و نزد نصرانیان در انجیل نوشته شده و او پیروان خود را به انجام تمام خوبیهایی دعوت میکند که بر آن فطرت سالم و عقل صریح و نقل صحیح دلالت مینماید و آنها را از هر منکر و کار بدی که طبیعت بد برد و شرائع حرام کند برحذر میدارد و نهی میکند و برای آنها انواع خوراکیها، نوشیدنیها و لباسهای خوب را و همچنان هر حلال لذت بخشی که نجس، مضر و بد نیست حلال مینماید و هر زشت و نجس را خواه در مأکولات باشد یا مشروبات و پوشیدنیها که طبیعت سالم از آن بد میبرد حرام مینماید.
او همچنان از پیروان خود تمام اوامر سخت و شدیدی که موجب در تنگنا قرار گرفتن آنها میشود و تمام احکامی را که سبب مشقت شخص میشود و در شرائع معمول بوده برمیدارد. پس آنانی که تصدیقش کنند و از ایشان پیروی نموده و به آنچه فرستاده شده ایمان آورند و یاریش دهند و به او توقیر و احترام داشته در کنارش جهاد کنند و به هدایتی که بر آن از قرآن و سنّت مبعوث شده هدایت شوند، اینها کسانی هستند که در دنیا و آخرت رستگار شده و به هدایت و استقامت و بهشت و رضوان الهی به سعادت رسیدند.
﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨﴾.
ای پیامبر! برای همۀ مردمان بگو: همانا خداوند عزوجل ما را به سوی ثقلین یعنی جن و انس و به سوی تمام بشر فرستاده پس مخاطب من در این دعوت تمام انسانهاست و خدایی که من را فرستاده تنها او مستحق عبادت است؛ زیرا پادشاه آسمانها و زمین و متصرف و مدبر آنها اوست و ملکیت او کامل میباشد و تنها او مستحق الوهیت است.
خدایتعالی کسی است که از عدم ایجاد میکند و خلایق را میآفریند و سپس آنها را فنا مینماید. او پروردگاری است که دارای صفات ربوبیت میباشد، پس حق او این است که عبادت و پرستش شود و بر شما لازم است تا آنچه را خدا نازل نموده و پیامبرش را بر آن فرستاده، پیامبری که خدایتعالی او را با نبوت گرامی داشته تصدیق کنید، خدایی که او را امی که توان خواندن و نوشتن ندارد قرار داده تا معجزه به گونهای تمامتر کامل باشد.
این پیامبر به تمام کلمات شرعیی که خدا عزوجل نازل نموده باور دارد، بنابراین بر شما لازم است تا او را تصدیق کنید و به امتثال اوامرش بپردازند و به او اقتدا نموده و از سنّت مطهرش پیروی کنید که رستگاری دنیا و آخرت در این است، این همان رستگاری بزرگی است که شما را به رضوان الهی و رحمت و بهشتش رهنمون میگردد.
﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٥٩﴾.
و گروهی بزرگ از امّت موسی علیه السلام هستند که به سوی خیر رهنمون میشوند و به معروف امر و از منکر نهی میکنند و بر حق همواره استواراند و بر مبنای آن سخن میگویند و حکم و عمل میکنند پس اجر آنها بر خداست.
﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَیۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١٦٠﴾.
و خدایتعالی بنی اسرائیل را به دوازده پُشت تقسیم کرد. منظور از «سبط» که در آیه آمده نوادۀ پسری یا دختری است و از لحاظ معنی به مفهوم قبیله نزدیک است. خداوند عزوجل آنها را به این اقسام تقسیم نمود و به سوی موسی علیه السلام هنگامی که قومش از او طالب آب شدند وحی کرد و امر فرموده تا با عصای خود بر سنگ بکوبد. چون موسی علیه السلام با نام خدا عزوجل چنین کرد، از سنگ دوازده چشمه به تعداد پشتهای مذکر انفجار کرد تا هر پشت چشمۀ مخصوص خود را بشناسد و از آن آب برگیرد و به این ترتیب ازدحام و خصومت کم گردد و تا این گروهها از هم متمایز شوند.
آنها از این آب سرد نوشیدند و خدایتعالی به آنها سایۀ فرح بخشی را از طریق سایه گستردن ابر ارزانی داشت و از گرمی نجات داد و برای آنها طعامی از «انگبین» که عبارت از حلواست و «سلوی» که نوعی پرندۀ چاق است آماده فرمود و امرشان کرد تا از روزی خدای حلال و پاکیزۀ خدایتعالی بخورند و شکرش را برجای آورند و کفران نعمت نکنند ولی آنها نعمت خدای را رد نموده، احسان و معروفش را انکار و از امرش نافرمانی نمودند. خدایتعالی فرود: آنها با این گناهان بر ما ظلم و ستم نکردند؛ زیرا برای خدایتعالی معصیت هیچ گنهکاری ضرری ندارد، ولی آنها بر خویشتن ظلم نمودند، پس به زودی خدایتعالی بر آنها عذاب خویش را نازل خواهد کرد.
﴿وَإِذۡ قِیلَ لَهُمُ ٱسۡکُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةَ وَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡ وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطِیٓـَٰٔتِکُمۡۚ سَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٦١﴾.
و ای پیامبر! روزی را یادآور که خطاب به بنی اسرائیل گفتیم داخل بیت المقدس شوید و از پاکیزههایی که خدایتعالی بر شما حلال نموده بخورید و روزیاش را بپذیرید و از پروردگار خود مغفرت بخواهید و بگوئید ای پروردگار گناهان ما را از ما فرو گذار و در برابر او سجدۀ شکر ادا کنید که اگر چنین کنید خدایتعالی گناهان و خطاهای شما را میبخشد و عیبهایتان را مستور میدارد و از بدیهایتان درمیگذرد و اگر کسی از شما نیکوکار باشد خداوند عزوجل با این استغفار در درجاتش میافزاید و به او حسنات بیشتری را مینویسد.
﴿فَبَدَّلَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَیۡرَ ٱلَّذِی قِیلَ لَهُمۡ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٦٢﴾.
ولیکن نظر به خباثت و طبیعت زشتی که داشتند کلمهای را که خدایتعالی آنها را امر کرده بود تا بگویند، تغییر داده و در عوض «حطه» «حنطه فی شعره / گندمی در موی» گفتند و در این تغییر خویش ظلم نموده و از حد تجاوز کردند. این بود که خدایتعالی بر آنها عذابی را از آسمان و غضب نابود کننده و پلیدی بنیان برانداز به سبب گناهانشان و مخالفت از امر خدا عزوجل نازل کرد.
﴿وَسَۡٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ إِذۡ یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِ إِذۡ تَأۡتِیهِمۡ حِیتَانُهُمۡ یَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَیَوۡمَ لَا یَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِیهِمۡۚ کَذَٰلِکَ نَبۡلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٣﴾.
و ای پیامبر! از ذریۀ این یهودیان دربارۀ آنچه بر قریۀ «ایلات» واقع ساحل دریای سرخ نازل شده سوال کن هنگامی که از حدود خدا عزوجل تجاوز کردند در حالی که اوتعالی آنها را از شکار در روز شنبه نهی فرمود ولی آنها در روز شنبه دست به شکار زدند. این در حالی بود که به عنوان ابتلای الهی ماهیها در روز شنبه که آنها از شکار در آن نهی شده بودند میآمدند و چون روز شنبه به پایان میرسید در سایر روزها ماهیها جمع نمیشدند. این یک امتحان بزرگ در حق آنها بود؛ چون از خدا عزوجل و اوامرش نافرمانی نموده و به مخالفت امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرداختند این بود که خداوند عزوجل این بلای بزرگ را بر آنها نازل فرمود.
﴿وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ١٦٤﴾.
و گروهی که آنان را موعظه میکرد و از اصلاح آنها ناامید شده بود خطاب به گروهی که هنوز آنها را موعظه مینمود و به معروف امر و از منکر نهی میکرد گفتند: چرا اینها را نصیحت میکنید در حالی که خدایتعالی بر آنها هلاکت را مقدر نموده است چون آنها به مخالفت امر او پرداختند، پس مصلحتی در نصیحت آنها و خیری در موعظۀ آنها نیست، چون آنها در معرض فنا، نابودی و عذاب شدید قرار دارند. گروه نصیحتگر گفتند: ما آنها را نصیحت میکنیم تا نزد پروردگار خویش عذر داشته باشیم و با آنها شریک نگردیم و ای بسا که خدایتعالی به موعظۀ ما آنها را اصلاح میسازد، امید است خداوند عزوجل آنها را به واسطۀ نصیحت ما هدایت کند.
این یکی از مقاصد و اهداف نصیحت است که واجب میباشد اگرچه نصیحتگر بر عدم انتفاع آنکه نصیحت میشود اطمینان داشته باشد.
﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَِٔیسِۢ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٥﴾.
و چون سرکشان این قریه اعراض نموده و به مخالفت امر خدا عزوجل پرداختند و به موعظههای موعظهگران گوش فرا ندادند، خدایتعالی نصیحتگرانشان را خواه آنانی که از نصیحت ناامید شده بودند یا آنانی که برکار خود دوام دادند نجات داد و سرکشان را هلاک و توسط عذابی دردناک و شدید نابود نمود چون آنها به مخالفت امر خدای خود پرداخته و از طاعت اوتعالی خارج شده بودند.
﴿فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُ قُلۡنَا لَهُمۡ کُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِِٔینَ ١٦٦﴾.
و چون اینها دست به تکبر زده و از حد تجاوز کردند و از امر خدا عزوجل اعراض نموده مرتکب گناهان شدند، خدایتعالی آنها را مسخ نمود و چهرههایشان را به شکل بوزینگان و در نهایت ذلّت و حقارت در آورد و از رحمت خود طرد و از رضوان خود دور نمود. این کیفر کسانی است که به مخالفت امر خدا عزوجل بپردازند و نهیش را مرتکب شود.
﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبۡعَثَنَّ عَلَیۡهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَن یَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٦٧﴾.
و یادآور ای پیامبر هنگامی را که پروردگارت به گونۀ واضح و آشکار اعلان نمود که تا روز قیامت حتماً بر یهود کسانی را مسلط خواهد کرد که آنها را خوار و ذلیل کند، چون آنها با شریعت خدا عزوجل مخالفت نمودند و خدایتعالی به کسانی که از او نافرمانی میکنند، بسیار سریع کیفر میدهد و او بخشنده است و از گناهان کسانی که از او اطاعت کنند درمیگذرد و کسانی را که به او روی آورند رحم مینماید و توبۀ کسانی را که به او رجوع کنند میپذیرد.
﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاۖ مِّنۡهُمُ ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِکَۖ وَبَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّیَِّٔاتِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٦٨﴾.
و ما یهودیان را در زمین پراکنده ساختیم، پس سرزمینی نیست که خالی از یهودیان باشد. برخی از اینها برگزیدگانی هستند که بر شریعت استقامت ورزیده و به رسالت ایمان آوردند و برخی دیگر کفار بدکاریاند که از طاعت الهی خارج شدند.
همچنان خدایتعالی آنها را به انواع و اقسام مصیبتها و نعمتها و ترس و امنیت و سختی و آسانی امتحان نمود تا آنها به مراجعۀ نفسهای خود بپردازند و به سوی پروردگار خود بازگردند و به سوی خالق خود توبه کنند.
﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَیَقُولُونَ سَیُغۡفَرُ لَنَا وَإِن یَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ یَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ یُؤۡخَذۡ عَلَیۡهِم مِّیثَٰقُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن لَّا یَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِیهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦٩﴾.
پس بعد از این اقوام، ذریه وجانشینان بدی آمدند که علم و دانش تورات را به ارث برده ولی در احکام، رشوت گرفتند و درامد حرام خوردند و بر حرام تعامل نمودند و آیات و نشانههای الهی را مقابل بهرهای اندک و زودگذر از دنیا تحریف نموده و براساس آرزوهای باطل خویش گفتند: خدایتعالی بر ما خواهد بخشید. و اینگونه هرگاه مال حرام دیگری نزد آنها بیاید آن را نیز میخورند و باز بر خدا عزوجل آروزهای باطل خویش را مبنی بر مغفرت تکرار مینمایند در حالی که خدایتعالی از آنها در تورات تعهد گرفته بود که جز صدق و راستی چیزی دیگر بر زبان نیاورند و جز براساس حقیقت حکم نکنند. آنها تورات را خواندند و فهمیدند و دانستند و براساس علم، از خدا عزوجل نافرمانی کردند. بدانید که آخرت و نعمتهایش که دائمی، مستمر و جاودانهتر است از این دنیای زودگذر و متاع زائل و فانی بهتر است و آنانی که دین خویش را میفروشند و در بدل آن آیات و نشانههای اندکی را به خاطر دنیای خود میخرند، به زودی به اضمحلال و نابودی کشانیده خواهند شد.
﴿وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ١٧٠﴾.
اما آنانی که به اوامر کتابهای منزل از جانب خدا عزوجل التزام دارند و به آن عمل میکنند و بر نماز در اوقات آن دوام داده و بر اموری که نماز به سوی آن از اوامر و دوری از نواهی امر میکند محافظت مینمایند، اینها صالحان و مصلحاناند و خدایتعالی هیچگاه ثواب و پاداش مصلحان را ضایع نمیسازد و سعی و تلاششان را باطل نمینماید و به زودی اجر و پاداششان را حفظ مینماید پس آنها خودشان صالح و در حق دیگران مصلحاند.
﴿۞وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٧١﴾.
و یادآور روزی که کوه را بر بالای سَر بنی اسرائیل بلند کردیم گویا که ابری سایه دار بود و آنها را تهدید نمودیم که اگر به اوامر خدا التزام نداشته باشند و به عهد و پیمان وفادار نباشند و آنچه را از رسالت که نازل کردیم به جدیت و توأم با عزم و عمل نگیرند و آنچه در تورات است را یاد نیاورده و به آن عمل نکنند این کوه بر آنها فرود خواهد آمد. تا این تهدید آنها را بر تقوای الهی از طریق انجام اوامر و اجتناب نواهی وا دارد.
﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ ١٧٢﴾.
و آنگاه که خدایتعالی از اصلاب بنی آدم ذریۀشان را که در قرنهای متوالی توالد و تناسل میکنند بیرون کرد و از آنها در اثبات ربوبیت خود براساس آنچه در فطرت آنها به ودیعه نهاده بود و اینکه او خالق و مالک آنهاست تعهد گرفت و آنها گفتند بلی ما بر این امر اقرار و اعتراف داریم. این به خاطر آنکه خدایتعالی بندگان خود را بر فطرت دین حنیف و برابر قرار داده است، ولی این فطرت گاهی دستخوش تغییر و تحول میشود به خصوص هنگامی که بر آن عقاید فاسد چیره شود، خدایتعالی بر آنها این حجّت و برهان را اقامه نمود تا به انکار روز قیامت نپردازند و گمان ننمایند که حجّت خدای بر آنها اقامه نشده و آنها علم ندارند و از آن غافلاند، امروز از آنها حجّت منقطع شده و حجّت بالغه برای خدای یگانه و قهار برپاست.
﴿أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ١٧٣﴾.
یا بگوئید آنانی که شرک ورزیدند پدران مایند و ما بعد از آنها آمده و در مسیر آنها گام برمیداریم و از آنها پیروی نموده و به آنها اقتدا کردیم و ما حق را از باطل و صواب را از خطا باز نمیشناسیم پس تو ای پروردگار چگونه ما را به سبب آنچه پدران ما انجام دادهاند عذاب مینمائی، این آنها بودند که شرک به تو را سنّت نهادند و ما نمیدانیم و نظری نداریم.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٧٤﴾.
و آنگونه که پیمان گذشته را بیان کردیم آیات و نشانههای واضح و معجزات ظاهر و آشکار را بیان میکنیم تا اهل فطرت سالم و بینش مستقیم در آن تدبر کنند و تا از شرک توبه نموده مجدداً به سوی توحید بازگردند و به خدای یگانه ایمان آورند.
﴿وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِیٓ ءَاتَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِینَ ١٧٥﴾.
و بر آنها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم داستان آن مرد را بگو که به او دانشی از انبیا را که اوتعالی در کتابهای خود نازل نموده دادیم. او از علمای بنی اسرائیل (بلعم باعورا) بود که عمل به آیات الهی را ترک کرد و از آنها بیزاری جست این بود که شیطان بر او تسلط پیدا کرد و قرینش شد. او از شیطان پیروی میکرد و به او اقتدا مینمود و به این ترتیب از جملۀ رؤسای گمراهی و از پیشوایان سرکش و از جملۀ بزرگترین مفسدان شد.
﴿وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ ٱلۡکَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ یَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُکۡهُ یَلۡهَثۚ ذَّٰلِکَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ١٧٦﴾.
و اگر خدایتعالی ارادۀ رفعت و بلندی درجه را در حقش مینمود حتماً او را گرامی میداشت آنگونه که به علم خود عمل میکرد و از آیات پروردگار پیروی مینمود و به هدایتش هدایت میشد. ولی او از هوای نفس اماره به بدی پیروی کرد و دنیا را بر آخرت ترجیح داد و به آن دل بست و این متاع زائل و بیبها را بر نعمت ماندگار و همیشگی بهشت برتری داد. پس مثل و حالت او مانند مثل و حالت سگی است که اگر او را زجر نمائی زبان از کام برمیآورد و اگر رها کنی بازهم زبان از کام برمیآورد، پس او در هر حالی و برای همیشه در مشقت قرار دارد و به دنبال شهوات خود میدود. این مثل و حالت فرمایه و خسیس مثل و حالت قومی از یهودیان و نصرانیان و مشرکانی است که آیات خدا عزوجل را بعد از اینکه برای آنها واضح شده که از جانب خداست تکذیب میکنند. پس بر تو لازم است تا مردم را به این مثالها خبر دهی و بر آنها این داستانها را بر خوانی تا مایۀ عبرت و موعظه باشد شاید که آنها تفکر و تدبر کنند.
﴿سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٧٧﴾.
چقدر این وصف و مثل بد است، مثل آنانی که آیات خدا را تکذیب نموده و رسالتش را انکار کردند و با پیامبرانش جنگیدند، اینها کسانیاند که با تکذیب رسالت بر خویشتن ظلم نموده و خود به علت کفر سبب نزول عذاب بر خویشتن شدند.
﴿مَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِیۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٧٨﴾.
کسی را که خدایتعالی او را به سوی خیر، ایمان و عمل صالح توفیق دهد رهیاب حقیقی است و هر که را خوار و ذلیل سازد و به راه برابر هدایت نکند چنین کسی حقیقتاً دچار خسارت و زیان کامل شده است.
﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡیُنٞ لَّا یُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا یَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٧٩﴾.
و محققاً که ما بسیاری از جنیات و انسانها را برای آتش آفریدیم. برای اینها قلبهایی است که با آن حق را نمیفهمند و دلائل را درک نمیکنند و متون شرعی را نمیبینند. برای آنها چشمهایی است که با آن قدرت، وحدانیت و موعظه را توأم با قبول نمیشنوند. در عملکرد اینها تدبر کنید!! اینها در بهره نبردن از حواس و اعضای خویش مانند چهارپایان و حتی بدتر از آنهایند؛ زیرا چهارپایان به اندازۀ توانی که خدایتعالی به آنها داده نفع و ضرر خود را میدانند ولی اینها نمیتوانند بین حق و باطل تمیز کنند و اینها از آیات خدایتعالی رویگردان و در لهو لعب قرار دارند.
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٨٠﴾.
برای خدایتعالی نود و نُه نام نیکوست که آنها و برخی دیگر را برای خود به عنوان نام برگزیده است. واجب و لازم این است که خداوند عزوجل با این نامها خوانده و با او مناجات شود و این نامها تحریف نشود. چنانچه هیچگاه نباید با نامهایی خوانده شود که خودش دلیلی بر آن نه در کتاب و نه در سنّت نازل ننموده است چون اسمهای توقیفی است.
همچنان واجب و لازم است تا کسانی که از این اسمها به سوی دیگری تمایل میکنند و یا در آنها دست به الحاد و تحریف میزنند و یا خدای را به غیر نامهای شرعیاش نام مینهند، عقاب و کیفرشان در پیشگاه خدا عزوجل این باشد که سزای وصف و افترای خود را دریابند.
﴿وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٨١﴾.
و از امتها و مردمی که خدایتعالی خلق کرده گروه بسیاری بر خیر، هدایت و بینش درست قرار دارند و مردم را به سوی حق میخوانند و از باطل بازمیدارند و براساس عدالت حکم مینمایند و همواره در پرتو آن حرکت میکنند.
﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٢﴾.
و اما آنانی که آیات شرعی خدایتعالی را در کتاب خود تکذیب نموده و انکار کردند و به آن کفر ورزیدند، مصیر چنین کسانی به سوی خداست و به زودی خدایتعالی آنها را آهسته آهسته و از جهاتی که نمیدانند به سوی هلاکت و نابودی میکشاند و تدریجاً با نعمتهایی که بر آن شکر نکردند به سوی مهلکهها و انتقامهای پنهان در نعمت و مشقتهای پوشیده در بخششها سوق میدهد که کید پروردگار متین و محکم است.
﴿وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ ١٨٣﴾.
و خدایتعالی آنها را به خاطر تدبیری بزرگ، پنهان، محکم و قوی مهلت میدهد و عذاب را از آنها به تأخیر میاندازد که اوتعالی در هلاک دشمنان خود وسائلی دارد که عقل در آن دچار حیرت و ذهن در شگفت میشود و خیال به آن راه ندارد. از اینروی کید او قوی و محکم طوری که بشر در برابر آن هیچ توانی ندارد.
﴿أَوَلَمۡ یَتَفَکَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٌ ١٨٤﴾.
آیا غفلت نموده و در حال پیامبر ما تکفر نکردند؟ پیامبری که او را متهم به جنون نمودند در حالی که او هرگز دچار جنون نبود. او نیست مگر بیم دهندهای که شریعت خدا عزوجل را برای آنها بیان میکند و آنها را از عذاب خدا و کیفر او برحذر میدارد.
﴿أَوَلَمۡ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡۖ فَبِأَیِّ حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَ ١٨٥﴾.
چرا اینها در اجرام آسمانها و زمین و این بنای بزرگ، زیبا و ضخیم تفکر و نظر نمیکنند و در تمام آنچه خدایتعالی از آیات و نشانههای واضح بر قدرت خود نازل نموده است در حالی که امکان دارد اجل آنها نزدیک و پایان کار آنها در شُرُف وقوع باشد؟ چرا اینها به مراجعه خویشتن نمیپردازند؟ اگر آنها به این کتاب بزرگ، معجزه و جاودان ایمان نمیآورند پس به چه سخنی بعد از آن ایمان میآورند و چه سخنی را امکان دارد تصدیق کنند و از آن اثر پذیرند.
﴿مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١٨٦﴾.
کسی را که خداوند عزوجل توفیق هدایت ندهد هیچ توفیق دهنده و مرشدی برای او نیست. چنین کسی خوار و هلاک شده است و خدایتعالی دشمنان خود را در گمراهی و حیرتشان سرگردان میگزارد، در چنین حالی هیچ هدایتگری برای آنها نیست که هدایتشان کند و هیچ نصیحت و موعظهای نیست که به حال آنها نفعی داشته باشد.
﴿یَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ یَسَۡٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٧﴾.
کفار از تو ای محمد سوال میکنند که قیامت چه وقت واقع میشود و موعد انتهای جهان چه وقت است؟ برای آنها بگو علم قیامت از جملۀ اسراری است که جز خدایتعالی هیچکس بر آن آگاهی ندارد. او هیچکس را نه ملائکۀ مقرب و نه پیامبران را در جریان آن قرار نداده است و بر آن هیچکس جز خدایتعالی اطلاع ندارد و او قیامت را مگر هنگام فرا رسیدن آن برملا نمیسازد.
قیامت در آسمانها و زمین عظیم و بزرگ است و از جملۀ برزگترین نشانهها و شگفتانگیزترین امور است و جز به صورت ناگهان فرا نمیرسد و هیچکس نمیداند قیامت چه وقت فرا میرسد. این کفار از تو در این خصوص سوال میکنند گویا که تو دربارۀ امور قیامت کار میکنی و از آن سوال مینمائی و اخبارش را میدانی و بر علاماتش احاطه داری!! به آنها خبر بده که علم آن نزد خدایتعالی است و جز او کسی دیگر آن را نمیداند ولی این جهال نمیدانند که تنها خداوند عزوجل میداند و آنها در شک خویش متردد اند طوری که برخی منکر و برخی مشکوکاند.
﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ١٨٨﴾.
به آنها ای محمد خبر بده که تو نمیتوانی برای خویشتن نفعی را که خداوند عزوجل اراده ننموده جلب کنی چنانچه نمیتوانی ضرری را که اوتعالی اراده کرده دفع کن. حقتعالی مقدر کنندۀ هر نفع و ضرر است و خیر و شر به دست اوست، او کسی است که تمام امور را مقدر کرده و اگر تو امور غیب را میدانستی حتماً در جلب خوبی و خیر برای خویشتن، زیاد عمل مینمودی و بر هر امر منفعتآمیزی حریص بودی و از هر فرصت استفاده میکردی؛ زیرا تو بر مناسبتهای امور اطلاع میداشتی. اگر تو غیب را میدانستی هرگز به تو ضرری نمیرسید که و همواره در حصانت قرار میداشتی و از ضرر برحذر بوده و دوری میگزیدی. ولی تو غیب را نمیدانی وظیفهات تنها این است که سرکشان را از آتش برحذر داری و به اطاعت کنندگان بشارت بهشت را بدهی. با این حال کسانی از هشدارها و بشارتهای تو بهره میبرند که به تو باور دارند و از تو پیروی میکنند و به آنچه آوردهای ایمان دارند.
﴿۞هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِیَسۡکُنَ إِلَیۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِیفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَیۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٨٩﴾.
و خدایتعالی کسی است که آدم علیه السلام را آفرید و از آدم علیه السلام حوا را تا با او انس بگیرد و آرامش یابد و چون آدم علیه السلام با حوا در آمیخت وی با حملی سبک باردار شد پس رفت و آمد در حالی که این حمل در داخل شکمش بود و چون حمل بزرگ شد آدم و حوا دعا نموده با خدای خویش تعهد کردند که اگر اوتعالی به آنها فرزندی سالم از هرگونه نقص عنایت کند شکر او را بر این نعمت برجای آورند.
﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ فِیمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ١٩٠﴾.
و چون خداوند عزوجل این فرزند صالح و سالم را به آنها عطا نمود او را در پی وسوسۀ شیطان عبدالحارث نام گذاشتند در حالی که عبودیت تنها برای خداست و صرف هیچ عبادتی به سوی غیر خدا مجاز نیست. خداوند از این پاک و منزه است که برایش شریکی باشد و یا دارای فرزند و ضد و سیال.
﴿أَیُشۡرِکُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ ١٩١﴾.
چگونه مردم با خدا خدایان دیگری از بتها را شریک میسازند در حالی که این شرکا نه چیزی را خلق میکنند و نه به هیچکس روزی میدهند. آفریدگار خدای یکتاست و او سزاوار این است که عبادت شود.
آفرینش بزرگترین نشانه از نشانههای اوست از اینروی هنگام ذکر الوهیت و شرک بسیار ذکر شده است.
﴿وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٢﴾.
و این بتها مالک هیچ یاریی برای کسانی که آنها را پرستش میکنند نیستند چنانچه نمیتوانند از عبادت کنندگان خود ضرری را دفع و یا به آنها نفعی را جلب کنند. آنها توان نفع رسانی به خود را هنگام نزول عذاب ندارند. کسی که مالک چنین نصرت و یاریی است و آنکه مالک نفع و ضرر است خدای یگانه میباشد.
﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣﴾.
و اگر شما از این بتها طالب هدایت شوید آنها خود را هدایت کرده نمیتوانند چه رسد به شما. آنها چون جماد اند، نه میشنوند و نه میفهمند، خواه انسان آنها را مخاطب نماید یا سکوت کند این بتها آنچه به آنها گفته میشود را نمیدانند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٩٤﴾.
این بتهایی که مردم عبادت میکنند مخلوق اند درست همانگونه که خود مردم مخلوق اند و همه در برابر قدرت خدایتعالی خاضع و مملوک اویند و اگر شما در نفع و ضرر آنها شک دارید از آنها بخواهید تا به شما نفع برسانند یا ضرری را از شما دفع کنند آنهم اگر راست میگوئید که آنها مالک چنین اموری اند و میتوانند زنده کنند یا تأثیری دارند. به زودی خواهید دید که آنها نه مالک نفع اند و نه مالک ضرر. کسی که دعا را اجابت میکند و ضرر و مشقت را دفع و نعمتها را جلب و رخا و آسایش به ارمغان میآورد پروردگار زمین و آسمان است.
﴿أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ ١٩٥﴾.
آیا این بتهایی که به غیر از خدا عبادت نموده و در برابر آن سجده کردهاید آیا حیات دارند؟ آیا اعضا دارند؟ آیا وسایلی دارند که از آنها در انجام امور خود استفاده کنند؟ آیا پا دارند تا به منظور برآورده ساختن نیازهای خود راه بروند؟ آیا این بتها دستانی دارند تا با آن کار کنند و چیزی بستانند یا بگیرند؟ آیا چشم دارند تا با آن ببینند و چیزی را مشاهده کنند؟ آیا گوش دارند تا با آن بشنوند و نفع برند؟ بگو بتهایی را که شریک قرار دادهاید بخواهید و از آنها کمک بگیرید و اگر میخواهید و میتوانید در حق من توطئه و دسیسه بچینید و با بجنگید و هرگز به من فرصت و مهلت ندهید و در ضرر رسانی به من تأخیر نکنید.
چنین سوالها و مطالباتی در نهایت تحدی و مبارزه طلبی و اعتماد و توکل بر خدا قرار دارند؛ زیرا آنها و بتهایشان مالک هیچ نفع و ضرری نیستند؛ بلکه آنها گمراهتر و ذلیلتر از ایناند که بتوانند به مخالفان خود ضرر برسانند، چون آنها در برابر پادشاه پادشاهان قرار دارند، خدایی که جز او خدایی نیست.
﴿إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩٦﴾.
متولی امور و یاری دهندهام خدای یگانه است خدایی که کتاب را نازل نموده تا هشداری به تمام جهانیان باشد و اوتعالی امور صالحان است، کسانی که شأن و اعمالشان اصلاح شده است.
﴿وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَکُمۡ وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٧﴾.
این بتهایی که به غیر از خدا میخوانید برای شما نه نفعی جلب میکنند و نه ضرری را از شما دفع مینمایند. اینها حتی نمیتواند خویشتن را یاری رسانند چه رسد به شما. اینها جماداتیاند خاموش و بیحرکت.
﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ وَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ١٩٨﴾.
و اگر از این بتها بخواهید تا هدایت شوند و شما آنها را با سخنان خود مخاطب قرار دهید آنها نمیشنود، چون سنگهاییاند جامد، تو هنگامی که به سوی آنها بنگری اینها به گونهای شکل داده شدهاند که گویا تو را میبینند در حالی که چنین نیست.
﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ ١٩٩﴾.
ای محمد از اخلاق مردم آنچه سهل و آسانست را برگیر و آنچه را بدون کدام سختی و مشقت کمائی کردهاند بپذیر بدون اینکه از آنها زیاده طلبی کنی، بلکه آنچه یکی از آنها به تو میآورد را بپذیر و آنها را مکلف به امور مختلف و پراکنده نکن در حالی که از آنها بیشتر از حد توانشان مطالبه نمائی. بر توست تا آنها را به انجام هر امر نیکو و خوبی که از لحاظ عقل و شرع پسندیده است خواه از اقوال و گفتار باشد یا اعمال امر کنی که چنین با فطرت سالم و عقل صحیح موافق و از سُفها، نادانان و احمقان دور است. پس با مطابق با جهل، سفاهت و نادانیشان تعامل نکن که تو بر هدایت مستقیمی.
﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٢٠٠﴾.
هرگاه شیطان در تو به چیزی از فساد و امر به بدی وسوسه کرد، پس تو از خدا یاری بجوی و به سوی او التجا کن و از پروردگارت بخواه تا از تو مکر و وسوسۀ آن را بردارد که خدایتعالی دعا را میشنود و بر احوال و اعمال مردم آگاه میباشد و کافی است که او حسابگر است.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ ٢٠١﴾.
اهل تقوا، آنانی که تقوای پروردگار خود را رعایت میکنند و از عقاب او میترسند و به اوامرش عمل و از نواهیاش اجتناب میکنند هرگاه به آنها وسوسه یا تکانی از سوی شیطان برسد به یاد پروردگار خود و آنچه به دشمنانش آماده نموده میافتند و از غفلت خویش بیدار میشوند و قامت خمیدۀ خود را راست میکند و از گناه خویش استغفار میطلبند. اینجاست که آنها خطا و اشتباه خود را درمییابند و راه برابر را میبینند و به رشد و عقل خویش باز میگردند.
﴿وَإِخۡوَٰنُهُمۡ یَمُدُّونَهُمۡ فِی ٱلۡغَیِّ ثُمَّ لَا یُقۡصِرُونَ ٢٠٢﴾.
برادران شیاطین از میان کفار و مشرکان به آنها در گمراهی کمک میکنند یا به عبارت دیگر شیطانها به کفار در شرک و فساد در روی زمین مدد میرسانند در حالی که آنها از فسادگری و دعوت آنها به سوی باطل و فرو رفتن در گمراهی دست برنمیدارند و در آن کوتاهی نمیکنند؛ بلکه همیشه غرق در اعمال زشت و بد خویشاند و همواره حرمتهای خدا عزوجل را میشکنند.
﴿وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بَِٔایَةٖ قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَاۚ قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٢٠٣﴾.
و اگر تو ای پیامبر به این مشرکان معجزهای از آنچه طلب کردهاند یا آیهای از آیات قرآن نیاوری آنها میگویند چرا از جانب خود اختراع نمینمائی؟ به آنها پاسخ بده که تو پیامبری فرستاده شده از جانب خدا عزوجل و بندهای هستی مأمور و نمیتوانی آیات را از جانب خود بیاوری و یا معجزات را اختراع کنی. به عنوان نشانه همین قرآن کافی است زیرا قلبهای تاریک را روشن میکند و در آن براهین صادق و دلائل واضح و نوری کامل و تمام وجود دارد که بین حق و باطل و صدق و کذب تمایز قایل میشود و در آن هدایتی است که خدایتعالی با آن هر که را از بندگان خود بخواهد هدایت میکند و رحمتی برای کسانی است که از او پیروی مینمایند و به آن باور دارند و به امتثال اوامرش میپردازند.
﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٢٠٤﴾.
و هرگاه کتاب خدا عزوجل در نماز و غیر نماز بر شما تلاوت شود آن را توأم با تدبر و تفکر بشنوید و به منظور فهم و تفکر بیشتر سکوت کنید و تمام مشغلهها را هنگام شنیدن تلاوت آن کنار بگذارید تا به رحمت خدا عزوجل برسید و رضوان اوتعالی را به دست آورید و اوامر او را اجرا نموده و به کرمش برسید و آنچه نزد اوست را کمائی کنید؛ زیرا این کتاب راهی به سوی هر هدایت و رشدی به سوی هر فلاح و رستگاری است.
﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥﴾.
و بر توست تا در ذکر خدا مداومت کنی و در این امر با دعا، ذکر و تضرع استمرار بخشی و در ذکر خدایتعالی از حد وسط کار بگیر طوری که نه صدایت را بلند کنی و سبب مزاحمت به خود و دیگران واقع شدی و نه آنگونه که نه خود بشنوی و نه انسانهای اطراف تو و بر توست تا ذکر خدای را در هر روز صبح و شام بگوئی و از کسانی که از ذکر خدا عزوجل اعراض میکنند نباش، آنانی که از عبادت اوتعالی در لهو بسر میبرند و از آیات و نشانههایش باز میدارند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَیُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ یَسۡجُدُونَۤ۩ ٢٠٦﴾.
و بر شماست ای مؤمنان تا به ملائکه خود را شبیه سازید که در برابر خدا و اوامرش خاضع و فروتن اند و اوتعالی را در هر وقتی یاد میکنند طوری که نه خسته میشوند و نه افترا مینمایند در حالی که خضوع آنها تمام و خشوعشان کامل است و رجوع آنها به سوی خداوند عزوجل از طریق عبادت میباشد، پس شما نیز در طاعت و عبادت و سجدۀ خویش مانند آنها باشید تا به رضوان پروردگار خود دست یابید و به رحمت مولای خویش رستگار شوید.
مدنی است؛ ترتیب آن 8؛ شمار آیات آن 75
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿یَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَیۡنِکُمۡۖ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١﴾.
از تو ای محمد دربارۀ تقسیم غنائم جنگ میپرسند به آنها خبر بده که حکم تقسیم آن نزد خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. پس بر شماست تا تقوای خدا عزوجل و طاعت او را برجای آورید و از او بترسید و به سویش رجوع کنید تا به اصلاح امورتان بپردازد و به شما از فضل خود روزی دهد.
حق خدایتعالی این است که تقوایش رعایت شود و حق مردم اصلاح روابط از طریق ترک اختلاف، شقاق و دوری از بغض و کینه است. شما هر اختلافی را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش ارجاع کنید که با اینکار طاعت خدا عزوجل و اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تحقق میبخشید و هر کسی که به اصلاح آنچه بین او را خدایش و بین او و مردم است بپردازد و کتاب و سنّت را در زندگی خود حاکم کند حتماً رستگار میشود و خوبی دنیا و آخرت را به دست میآورد. این امر برای کسی است که در ایمان خود صادق و در طاعت خود اخلاص دارد.
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِیَتۡ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِیمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ ٢﴾.
مؤمنان کامل کسانیاند که قلبهایشان هنگام ذکر مولایشان میترسد و در پی سماع آیات و ایمانشان زیاد میگردد و امور خود را به پروردگار خود میسپارند و تنها به او اعتماد میکنند نه به دیگران.
این آیه دلالت بر خوف از خدا عزوجل هنگام ذکر او دارد و اینکه ایمان کم و زیاد میشود و اینکه توکل از جملۀ بزرگترین اعمال و میوۀ آن عزّت و نیرومندی است.
﴿ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ ٣﴾.
این مؤمنان صادق کسانیاند که نماز را بر کاملترین وجه آن و در اوقات مخصوص توأم با خشوع و آداب ادا مینمایند و زکات اموال خود را به مستحقان آن میدهند و زیادۀ روزیی را که خدایتعالی به آنها داده صدقه میدهند و به این ترتیب آنها هم زکات روح را که عبادت از نماز است ادا میکنند و هم زکات مال را.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ ٤﴾.
این مؤمنان کسانیاند که در ایمان خود صادقاند و اعمال خویش را به نیکوئی انجام میدهند. اینها کسانیاند که به حقیقت رسیده و بهترین راه را لازم گرفتهاند. برای اینها نزد پروردگارشان منزلتهایی بلند و مراتب عالیۀ از احترام در سرای سلامتی و نعمت و در جوار پادشاه دانا توأم با مغفرت گناهان است و بر آنها هیچگونه عتاب و عقابی نیست و نه هم مؤاخذه خواهند شد. روزی آنها هرگز به سختی حاصل نمیشود بلکه عطایی است بدون هیچگونه کدورت و نعمتی است که دچار هیچ شبهه و شائبهای نمیگردد.
﴿کَمَآ أَخۡرَجَکَ رَبُّکَ مِنۢ بَیۡتِکَ بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لَکَٰرِهُونَ ٥﴾.
همانگونه که بعضی از مؤمنان از تقسیم غنائم در روز «بدر» ناخشنود شدند همانگونه بیرون شدن به جنگ را با تو بد بردند در حالی که بیرون شدنت به سوی جنگ مصلحتی است واضح و کاری است که به یقین درست بوده و رشدی است آشکار که خدایتعالی به آن اجازه داده و آن را دوست دارد و راه آن را به تو برگزیده است در حالی که برخی بیرون شدن به جهاد را نظر به کمی آمادگیها و کمبود ابزار جنگی نمیپسندیدند و پیروزی را بعید میشمردند.
﴿یُجَٰدِلُونَکَ فِی ٱلۡحَقِّ بَعۡدَ مَا تَبَیَّنَ کَأَنَّمَا یُسَاقُونَ إِلَى ٱلۡمَوۡتِ وَهُمۡ یَنظُرُونَ ٦﴾.
این مؤمنان با تو در بیرون شدن به سوی «بدر» مجادله میکنند در حالی که این بیرون شدن کاملاً مشروع و خروجی است موفق و سفری است رهیاب. گویا آنها نظر به شکی که در پیروزی دارند به سوی مرگ دفع میشوند در حالی که بینهایت میترسند و از جنگ بد میبرند و از پیکار حذر دارند.
﴿وَإِذۡ یَعِدُکُمُ ٱللَّهُ إِحۡدَى ٱلطَّآئِفَتَیۡنِ أَنَّهَا لَکُمۡ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیۡرَ ذَاتِ ٱلشَّوۡکَةِ تَکُونُ لَکُمۡ وَیُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَیَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧﴾.
و یاد آورید هنگامی را که خدایتعالی به شما یکی از دو گروه را وعده نمود، کاروانی که از شام میآمد و حامل طعام بود و یا گروهی که از مکه با سلاح و امکانات نظامی میآمدند در حالی که شما کاروان غیر مسلح را اراده داشتید تا بدون جنگ غنیمت به دست آورید ولی خدایتعالی ارادۀ عزّت دین و شکست کفار و طهارت مؤمنان و نصرت پیامبر خویش و شما را نمود تا حق بر باطل و اهل آن بلند گردد و کفار ریشهکن شوند.
﴿لِیُحِقَّ ٱلۡحَقَّ وَیُبۡطِلَ ٱلۡبَٰطِلَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٨﴾.
تا دین، بندگان، اولیا و دوستان خود را و همچنان رسالت پیامبرش را نصرت دهد و کفر و پیروانش را شکست دهد و خوار و ذلیل نماید، اگرچه اهل شرک و عبادت کنندگان طاغوت بد برند که کلمۀ خدا تمام و دین او یاری داده شده و حزبش غالب و دشمنش خوار و ذلیل است.
﴿إِذۡ تَسۡتَغِیثُونَ رَبَّکُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَکُمۡ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُرۡدِفِینَ ٩﴾.
و هنگامی را یاد آورید که از خدای خود به اصرار میخواستید تا شما را بر دشمنتان یاری دهد این بود که اوتعالی شما را با یکهزار مَلَک که از آسمان فرود آمدند یاری رسانید و این ملائکه در کنار شما با مشرکان میجنگیدند و پیدرپی و در صفهایی محکم و به هم بسته نازل میشدند.
﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُکُمۡۚ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ١٠﴾.
و خدایتعالی نزول ملائکه را جز به عنوان بشارتی بر یاری خویش نازل نکرد و تا قلبهای شما از ترس آرام شود و تنها خدایتعالی یاری دهنده است نه دیگران. پس این نه شما بودید و نه ملائکه که پیروزی را مقدر کردید بلکه مالک این امر خدایتعالی است و جنگ شما صرفاً سبب بود است.
و خداوند عزوجل نیرومندی است که هرگز مغلوب نمیشود و قهاری است که هرگز کسی نمیتواند با او بجنگد. اوتعالی در کارهای خود حکمت دارد و نظر به علم شامل و حکمت متناهیی که دارد هر چیزی را به جایش میگذارد.
این آیه بین توکل و اخذ به اسباب جمع میکند.
﴿إِذۡ یُغَشِّیکُمُ ٱلنُّعَاسَ أَمَنَةٗ مِّنۡهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ لِّیُطَهِّرَکُم بِهِۦ وَیُذۡهِبَ عَنکُمۡ رِجۡزَ ٱلشَّیۡطَٰنِ وَلِیَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِکُمۡ وَیُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ ١١﴾.
و یاد آورید روزی را که خدایتعالی در شب «بدر» بر شما خواب را مستولی نمود تا احساس امنیت و آرامش کنید و از شما ترس و نگرانی را دور کند و بر شما ابرهایی را فرستاد که آب پاک بارید و شما با آن وضو گرفته خود را از حدث و از جنابت با غسل پاک نمودید و تا از شما وسوسۀ شیطان را دور کند و تا قلبهایتان تقویت شود و ثابت قدم شده دچار ترس و وحشت نشوید و تا بعد از نزول باران قدمهایتان در زمین ثابت بماند؛ زیرا اوتعالی زمین را بعد از اینکه شست بود با این باران محکم کرد و به این ترتیب قلبها را با آرامش مطمئن نمود و قدمها را با باران.
﴿إِذۡ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ سَأُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ کُلَّ بَنَانٖ ١٢﴾.
و یاد آورید روزی را که خدایتعالی به ملائکۀ خود وحی کرد که من با یاری و تأیید خود با شمایم پس مؤمنان را در میدان «بدر» بدارید و به آنها مژدگانی پیروزی بر اهل کفر را بدهید و به زودی من ترس را در دلهای کافران خواهم انداخت تا پشت به شما نموده فرار کنند. پس شمشیرهای خود را بر گردنهای آنها بگذارید تا سرهایشان را از تنهاشان جدا کنید و انگشتانشان را قطع کنید تا نتوانند شمشیر و نیزه به کف گیرند.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۚ وَمَن یُشَاقِقِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ١٣﴾.
سبب قتل مشرکان این است که آنها با خدا عزوجل و پیامبرش جنگیدند و با دینش دشمنی نموده آیاتش را منکر شدند و هر کس با خدای یکتا و یگانه دشمنی کند و با پادشاه پادشاهان بجنگد یقیناً هلاکت، شکست و نابودی نصیبش خواهد شد که خدایتعالی گرفت سختی دارد و به سرعت کیفر میدهد و کسانی را که با او میجنگند خوار و ذلیل میسازد و هلاک مینماید.
﴿ذَٰلِکُمۡ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٤﴾.
ای کافران! کیفری که به شما در روز «بدر» و توسط ملائکه، مهاجران و انصار رسید عذاب دنیائیتان است پس آن را بچشید و جام جان کندن آن را سرکشید و برای شما در آخرت عذاب آتش توأم با غل و زنجیر و عاقبت و حالت زشت و بد است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ زَحۡفٗا فَلَا تُوَلُّوهُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ١٥﴾.
ای مؤمنان! هرگاه در برابر کفار صف بستید و با آنها در جنگ روبرو شدید هرگز فرار نکنید و در مقابل آنها شکست نخورید، بلکه بر شما لازم است تا ثابت قدم و استوار باشید و صبر کنید که پیروزی از آن شماست.
﴿وَمَن یُوَلِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ دُبُرَهُۥٓ إِلَّا مُتَحَرِّفٗا لِّقِتَالٍ أَوۡ مُتَحَیِّزًا إِلَىٰ فِئَةٖ فَقَدۡ بَآءَ بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ١٦﴾.
و هر کس از مواجهه با کفار فرار نماید و به آنها پشت کند محققاً که به سوی خشم و غضب خدای جبار رجوع نموده است؛ زیرا زندگی را بر آخرت ترجیح و در وعدۀ اوتعالی شک نموده است و به دین اهانت کرده است. مگر زمانی که هدف، جنگ و گریز، جولان دادن و یورش و هجوم و فریب دشمن باشد یا اینکه قصد الحاق به گروهی دیگر از مؤمنان را داشته باشد تا در کنار آنها با دشمنان بجنگد. ولی هر کس بدون عذر فرار کند جزایش آتش دوزخ است و چه بد قرارگاه است. این آتش توأم با خشم شدیدی از سوی خدا عزوجل خواهد بود. پس بر هر مسلمان لازم است تا در برابر دشمنان ملت و در هر ساحه از ساحات جهاد علمی، فکری، ادبی وغیره از صبر و استقامت کار گیرد.
﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ١٧﴾.
شما مشرکان را با قوت و نیروی خود نکشتید، ولی این خداست که آنها را با قوت و نصرتی که به شما داده کشته است. او بر هر چیزی غالب است و تو ای پیامبر هنگامی که با سنگ ریزهها به سوی مشرکان پرتاب کردی تو این کار را نکردی، بلکه خدا عزوجل کرد و این رمی بر آنها واقع شد. او کسی است که مقدر نموده، کمک و تأیید کرده و یاری رسانیده و خدایتعالی مؤمنان را با نصرت و تأیید خود و عزّت و قدرتی که به آنها در زمین داده مورد آزمایش قرار داده است.
او هر سخن میشنود و به هر چیزی عالم و داناست، او اقوال را میشنود و بر احوال علم دارد، بنابراین انتخاب و اختیار او براساس علم و تقدیرش براساس حکمت است.
این آیه دلالت بر آن دارد که وجود اسباب و وسایل تنها کافی نیست، بلکه در کنار آن لازم است تا بر خدا عزوجل توکل صورت گیرد و از او کمک خواسته شود.
﴿ذَٰلِکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مُوهِنُ کَیۡدِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٨﴾.
این پیروزیی که خدایتعالی به شما در «بدر» ارزانی کرد به منظور امتحان مؤمنان و ابطال کافران و ناکام کردن تدبیر مشرکان صورت گرفته است.
﴿إِن تَسۡتَفۡتِحُواْ فَقَدۡ جَآءَکُمُ ٱلۡفَتۡحُۖ وَإِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَإِن تَعُودُواْ نَعُدۡ وَلَن تُغۡنِیَ عَنکُمۡ فِئَتُکُمۡ شَیۡٔٗا وَلَوۡ کَثُرَتۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٩﴾.
اگر شما ای مشرکان در دعای خود قبل از «بدر» میخواستید تا خداوند عزوجل سزاوارترین گروه را به نصرت خویش یاری دهد، این حکم در «بدر» اینگونه صورت گرفت که اوتعالی دوستان خود را یاری رسانید و دشمنانش را شکست داد و اهل حق را تأیید و اهل باطل را خوار و ذلیل نمود و به مؤمنان قدرت داد و کافران را توهین نمود و اگر شما از دشمنی با اسلام و از تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پرستش بتها دست بر دارید چنین کاری برای دنیا و آخرت شما بهتر است و اگر بر علیه دین کید و مکر کنید ما نیز بر شما با کید و مکر باز خواهیم گشت و هربار که بجنگید ما شما را تا به ابد شکست میدهیم و هرگز جمع شما به هر اندازه که بزرگ هم باشد نفعی به حال شما نخواهد داشت، چون خدا عزوجل قوی و بزرگتر است و هیچکس جز او شما را نصرت و یاری نمیرساند و حقتعالی همواره با دوستان مؤمن خویش با تأیید و نصرت و کمک و برابر کردن امور میباشد و هر که خدا عزوجل با او باشد از کی میترسد؟ و هر که خدا عزوجل بر ضد او باشد از کی امید خواهد داشت؟
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ ٢٠﴾.
ای مؤمنان! اوامر خدای را اجرا کنید و از نواهی او دوری گزینید و از پیامبرش پیروی کنید تا در هردو سرای خوشبخت و رستگار شوید و هرگز از هدایت خدا عزوجل و پیامبرش اعراض نکنید در حالی که شما قرآن و سنّت و موعظهها و نصیحتها و وعدهها و تهدیدهایش را میشنوید.
﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ٢١﴾.
و مانند کسانی نباشید که به خدا عزوجل کفر ورزیده و ادعای شنیدن هدایتی را نمودند که اوتعالی بر پیامبران خویش نازل کرده است، حال آنکه در حقیقت توأم با قبول و پذیرش، عمل و فهم، و فقه و شناخت نشنیده بلکه سماع او مانند شنیدن چهارپایان بوده که فقط صدا و آواز را میشنوند، بدون اینکه فحوا و محتوا را بفهمند، آنها تنها الفاظ را میشنوند نه معانی را.
﴿۞إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلصُّمُّ ٱلۡبُکۡمُ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡقِلُونَ ٢٢﴾.
بدترین جنبندگان روی زمین در پیشگاه خدا عزوجل کسانیاند که گوشهایشان از شنیدن دعوتگر حق کَر و زبانهایشان از نطق راستی و صدق گنگ است، آنانی که فهمی نسبت به معانی ندارند و مقاصد را نمیدانند و نفع و ضرر را درک نمینمایند و بین حق و باطل تمیز نمیکنند، پس آنها مانند چهارپایان رها شده و چهارپایان سرگرداناند. فطرتهای آنها معکوس و چشمهایشان کور شده است. جهل آنها جهلی است کاملاً منطبق بر آنها و نادانیشان در حق آنها محقق است.
﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِیهِمۡ خَیۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ ٢٣﴾.
و اگر خدایتعالی میدانست که این کافران هدایت را دوست دارند و آمادۀ پذیرش حق میباشند و فطرتهای آنها آمادۀ قبول هست، حتماً آنها را به گونهای میشنوانید که از آن نفع برند و خطاب را بفهمند و اگر در چنین حالی خداوند عزوجل آنها را میشنوانید و آنها بازهم از ایمان بازمیداشتند و از هدایت به قرآن اعراض میکردند طبیعتاً این عمل آنها بنابر سرکشی و استکبار و عناد و بدکارگی میبود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَحُولُ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِۦ وَأَنَّهُۥٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٢٤﴾.
ای مؤمنان در استجابت خود از خدا عزوجل با پیروی امر و اجتناب از نهیش به نیکوئی عمل کنید و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با حسن انقیاد و متابعت نیکو و اقتدا به سنتش استجابت کنید که در استجابت خدا و پیامبر زندگانی سعادتمند شما و عزّت گرانبهایتان است و پیروزی بزرگ و رستگاری همیشگی شما نیز در آن است؛ زیرا شما بدون این استجابت مانند مردگانی هستید ذلیل و هلاک شده و یقین داشته باشید که خدایتعالی توان این را دارد تا بین شما و قلبهایتان تحول بخشد و در آن به گونهای که بخواهد تصرف نماید و بر این اساس ایمان را از آن سلب و یقین را دور و هدایت را محو و نور را در حجاب قرار دهد، ضمن اینکه معاد نیز به سوی اوست و حساب نزد او میباشد تا هر کسی را مطابق عملش جزا دهد.
این امر مستوجب برحذر بودن از انحراف قلب و بیم داشتن از بازگشت به سوی دانای غیبهاست و بر لزوم دوری از معصیتها و گناهان دلالت دارد.
﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِیبَنَّ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمۡ خَآصَّةٗۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٢٥﴾.
ای مؤمنان! از فتنهای بترسید که شاید به شما به سبب کوتاهیتان از ابتاع و بیتوجهی به نصیحت بر شما واقع شود و همه را دربر گیرد و ضرر آن به تمام مردم به علت فعل بدکار و سکوت بریء برسد. مانند کسی که منکری را ببیند و توان انکار آن را داشته باشد ولی این کار را انجام ندهد و به این ترتیب عموم مردم به واسطۀ گناه خواص عذاب شود و یقین داشته باشید که خداوند عزوجل دارای عذاب بسیار شدید و عقابی نیرومند و اخذ او دردناک است و اگر قریهها را بگیرد فنا میسازد و اگر مردم را کیفر دهد آنها را نیست و نابود مینماید و اگر غضب کند تلف میکند و اگر عقاب کند هلاک مینماید. پس تو ای کسی که کشتی امّت را در حال غرق میبینی! دست گناهکار را بگیر ورنه تو نیز با غرق شدگان غرق میشوی و در آن روز هیچ بازدارندهای از امر خدا عزوجل نیست مگر کسی که خدایتعالی بر او رحم کند.
﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ أَنتُمۡ قَلِیلٞ مُّسۡتَضۡعَفُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ ٱلنَّاسُ فََٔاوَىٰکُمۡ وَأَیَّدَکُم بِنَصۡرِهِۦ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٢٦﴾.
و شما ای مؤمنان روزهای قبل از هجرت را یاد آورید زمانی که اندک و ذلیل بودید و از مشرکان میهراسیدید این در حالی بود که آنها از هر طرف احاطه داشتند و بر شما اذیت، بدی و تعذیب را بسط دادند، این بود که خدایتعالی به شما مدینه را آماده نمود تا از شما حمایت کند و به عنوان ملجائی باشد که مشرکان را از شما باز دارد و اوتعالی شما را در «بدر» و سایر غزوات یاری رسانید و به شما روزی حلال و پاکیزهای از غنائم و غیره را آماده نمود تا پروردگار خویش را با طاعت و عبادت نیکو و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اجتناب از منهیات شکر کنید در حالی که یکی از ستونهای شکر این است که انسان به یاد مشکلات پیش از نعمت بیفتد و در سختیها پیش از گشایش فکر کند تا شکرش از دلش سرچشمه بگیرد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَخُونُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓاْ أَمَٰنَٰتِکُمۡ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٢٧﴾.
ای مؤمنان! از طریق پیمان شکنی و ترک اوامر و ارتکاب گناهان و نقض تعهداتی که بر خود در عقاید، عبادات و معاملات لازم گرفتید به خدا عزوجل و از طریق خارج شدن از هدایت پیامبر و دوری از سنّت ایشان و ایستادن در کنار دشمنانش به پیامبر خیانت نکنید همچنانی که نباید در امانتها، حقوق، واجباب، اسرار، تعهدات و قرار دادها خیانت روا دارید در حالی که شما میدانید که چنین کاری حرام است و شما قصداً آن را مرتکب میشوید.
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَأَوۡلَٰدُکُمۡ فِتۡنَةٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ٢٨﴾.
و یقین داشته باشید که اموال و اولادتان مایۀ ابتلا و آزمایشی از جانب خداست تا واضح شود چه کسی طاعت و مراد خدایتعالی را بر مراد، مال و اولاد خود ترجیح میدهد و تا ظاهر گردد چه کسی امور دوست داشتنی خدا را بر امور دوست داشتنی خود مانند مال و فرزند مقدم میدارد؛ زیرا فرزند مایۀ جبن و بزدلی و مایۀ بخل است و امساک در مال به سبب محبت فرزند بروز میکند. فرزند مایۀ غم و اندوه است و فقدان او انسان را غمگین میسازد چنانچه مال نیز سبب بسیاری از فتنهها و معصیتها و عُجب است و آنچه نزد خدایتعالی از پاداش و ثواب توأم با نعمت ماندگار در بهشت نعمت و در روز قیامت است از تمام اموال و اولادی که آنها را بر طاعت خدا و رضوان او ترجیح میدهید و عبادت خدا را به سبب آن ضایع میسازید بهتر است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّکُمۡ فُرۡقَانٗا وَیُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ ٢٩﴾.
ای مؤمنان! اگر طاعت خدای را با انجام طاعات و عبادات و ترک گناهان رعایت کنید اوتعالی در قلبهای شما نوری را روشن میکند که با آن میتوانید حق را بشناسید و از آن پیروی و باطل را درک کنید و از آن اجتناب نمائید و از طریق بصیرت نافذ و نیروی ادراک و توان تمییز بتوانید بین خیر و شر تفاوت قایل شوید؛ زیرا فاجر و بدکار، دارای قلبی کور است و نظر به تراکم گناهان بر قلبش، فهم او در حجاب و پرده قرار دارد.
با تقوا خدایتعالی گناهان را محو میکند و از آنچه گذشته و گام انسان به خطا رفته و موجب ندامت شده درمیگذرد و خطاها را پنهان میدارد، چون اوتعالی دارای عطای جزیل است و عطایش عمومی و نعمتهایش بزرگ است.
﴿وَإِذۡ یَمۡکُرُ بِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثۡبِتُوکَ أَوۡ یَقۡتُلُوکَ أَوۡ یُخۡرِجُوکَۚ وَیَمۡکُرُونَ وَیَمۡکُرُ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ ٣٠﴾.
و یاد آور ای پیامبر روزی را که گمراهان قریش در حق تو دسیسه چیده و اراده داشتند که یا تو را حبس کنند و یا بکشند و یا از خانه و کاشانهات بیرون کنند در حالی که حبس، اخراج از وطن و اعدام از جملۀ شدیدترین عذابها و بدترین اذیتهاست. کفار قریش در حق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم این دسیسهها را چیدند و در خفا حیله و برنامه ریختند ولی خدایتعالی باطل کنندۀ مکر و حیلۀ آنهاست که او بهترین کسی است که سنجش میکند و قهر مینماید و او کسی است که اگر بجنگد غالب میشود و دشمنش خوار و ذلیل است و خصمش هلاک میباشد.
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَا قَالُواْ قَدۡ سَمِعۡنَا لَوۡ نَشَآءُ لَقُلۡنَا مِثۡلَ هَٰذَآ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٣١﴾.
و هرگاه تو ای محمد بر مشرکان آیات کتاب خدا را میخوانی آنها میگویند آنچه خواندی شنیدیم و آنچه تلاوت کردی شناختیم، در آنچه تلاوت نمودی چه چیزی مایۀ تعجب و شگفتی است؟ این سخن و خرافات گذشتگان است. آنها در این ادعای خود دروغ میگفتند و ادعا میکردند که ما میتوانیم مانند و شبیه آن سخن بگوئیم و قرآن سخنی کاملاً عادی است. اینها در این ادعای خود سرکش بوده میخواستند مانع راه خدا عزوجل شوند.
﴿وَإِذۡ قَالُواْ ٱللَّهُمَّ إِن کَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِکَ فَأَمۡطِرۡ عَلَیۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٖ ٣٢﴾.
و یادآور ای محمد این گفتۀ مشرکان را که در دعای خود میگفتند: ای خدا! اگر این قرآن که محمد آورده حق است پس برما سنگهایی از آسمان نازل کن تا ما را هلاک کند. آنها این سخن را از روی تمسخر و استهزا میگفتند و آن را بعید و دور میدانستند و در ضمن هدفشان تحدی و به مبارزه طلبی نیز بود. آنها سپس گفتند یا ما را به عذابی از نوعی دیگر عذابی کن. این سخن، سخن کسی است که به کیفر الهی استخفاف میکند و از مکر خدا خود را در امان میداند و به آیات الهی استهزا مینماید.
آنچه به آن وعده داده شده بودند تحقق یافت.
﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِیهِمۡۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ ٣٣﴾.
و خداوند عزوجل نمیخواهد در حالی آنها را هلاک کند که تو در میان آنها هستی، چون اوتعالی میخواهد تو را از خلال چنین کاری گرامی دارد، پس تو سبب امان آنها از عذاب خدای دیان است.
علت دوم این امان این است که آنها هنگام طواف به دور خانۀ کعبه میگویند «غفرانک».
حالا سبب اول امان یعنی وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برداشته شده و هر کسی که میخواهد از غضب و خشم خدای جبار در امان و از هلاکت به دور باشد و از آتش دوزخ نجات یابد و دارای بهرۀ نیکو از قبیل صحت، اولاد، مال و باران گردد پس باید که استغفار کند.
﴿وَمَا لَهُمۡ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ ٱللَّهُ وَهُمۡ یَصُدُّونَ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَمَا کَانُوٓاْ أَوۡلِیَآءَهُۥٓۚ إِنۡ أَوۡلِیَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٤﴾.
چه خصوصیتی در آنها وجود دارد تا خدایتعالی عذاب را از آنها باز دارد در حالی که مستحق چنین عذابیاند و چرا آنها را بر عملکردشان عذاب نکند، در حالی که اهل اسلام را از داخل شدن به مسجد الحرام مانع میشوند. به هیچ وجه درست نیست چنین کسانی متولیان حرم و امانت نگهداران خانۀ خدا باشند به خصوص در حالتی که به خدا عزوجل شرک میورزند و پیامبرش را تکذب میکنند. کسی مستحق تولیت خانۀ خداست که به اوتعالی ایمان داشته باشد و از پیامبرش پیروی و با هدایت او رهیاب شود و اوامرش را اطاعت و از نواهیاش اجتناب کند چنین کسی مستحق سرپرستی وعدهداری شرف رعایت خانۀ کعبه است.
﴿وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمۡ عِندَ ٱلۡبَیۡتِ إِلَّا مُکَآءٗ وَتَصۡدِیَةٗۚ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٣٥﴾.
نماز مشرکان در حرم جز دست زدن و شیپور نواختن چیز دیگری نبود. در چنین کارهایی نه عبادت خداست و نه طاعتی مشروع و نه سنتی پیروی شده، تمام اینها گمراهی، نادانی و سفاهت است. پس ای دشمنان خدا عزوجل عذاب اوتعالی را در دنیا با کشته شدن، اسارت، شکست و کیفر بچشید و در آخرت با آتش و غضب خدای جبار. اینها کفر شما و پیامد جنگ شما با دوستان خداست.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ یُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ یُحۡشَرُونَ ٣٦﴾.
کفار اموال خود را به منظور جنگ با خدا از طریق ممانعت مردم از داخل شدن به دینش و آزار و اذیت بندگان و فساد و تباهیگری در زمین به مصرف میرسانند و گمان میکنند که این کار، آنها را یاری میرساند و نفعی به حالشان دارد، در حالی که همۀ اینها مایۀ پشیمانی، خواری، آتش و عار دنیا و آخرت است و به زودی خواهند دانست این اموال نفعی به حال آنها نداشته بلکه به زودی شکست خواهند خورد و در آخرت نیز به سوی آتش سوق داده میشوند.
پس هر کس مال خود را در حرام و امور فحشا و گناهان به مصرف برساند در دنیا با انواع و اقسام مصیبتها از قبیل بیماری، و با و کدورت مبتلا میشود و در آخرت برای چنین کسانی بر عملکرد گناه آلودشان عذابی است دردناک.
﴿لِیَمِیزَ ٱللَّهُ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِ وَیَجۡعَلَ ٱلۡخَبِیثَ بَعۡضَهُۥ عَلَىٰ بَعۡضٖ فَیَرۡکُمَهُۥ جَمِیعٗا فَیَجۡعَلَهُۥ فِی جَهَنَّمَۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٣٧﴾.
و خدایتعالی این کار را انجام میدهد تا بین اهل حق و اهل باطل تفاوت ایجاد شود. اوتعالی اراده دارد تا اهل باطل را گفتار زشت و اعمال باطل و علوم فاسد و اموال حرامشان روی یکدیگر بگذارد و سپس همه را در آتش دوزخ بیندازد و حقیقتاً که اینها زیانکارانیاند که زندگی در سایۀ نعمت ماندگار را از دست داده و از همه شدیدتر عذاب میشوند.
﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِن یَنتَهُواْ یُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ وَإِن یَعُودُواْ فَقَدۡ مَضَتۡ سنّت ٱلۡأَوَّلِینَ ٣٨﴾.
ای محمد ج! برای کسی که به خدا کفر ورزیده بگو اگر آنها شرک را ترک کنند و داخل اسلام شوند خدایتعالی گناهان گذشتۀشان را میبخشد. این عمل خدا عزوجل مبتنی بر رحمت وسیع و عفو اوست، چون او توبه را بر دشمنان خو عرضه داشته تا آنها را از این طریق به سوی دین ترغیب کند، ولی اگر آنها دوباره به جنگ با مسلمانان بازگردند و به پروردگار عالمیان کفر ورزند، در چنین حالتی روش خدا در تعامل با دشمنانش کاملاً واضح و آشکار است، چنانچه این روش در امتهای سابق، گذشته و در میان آنها با تباهی و ویرانی و تعذیب تبلور یافته است.
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ کُلُّهُۥ لِلَّهِۚ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ٣٩﴾.
ای مسلمانان! با مشرکان تا زمانی بجنگید که شأن و شوکت آنها بشکند و سلاحهایشان نابود گردد و جمعشان شکست بخورد و تا نیرویی که با حق بجنگد و یا گروهکی که در برابر دین بایستد وجود نداشته باشد و تا تمام عبادتها از آن خدای متعال قرار گیرد و هیچکس جز او پرستش نشود و هیچ حکمی جز حکم او نافذ نگردد و زندگی کلاً اسلامی شود.
و هرگاه اهل باطل از جنگ با اسلام خودداری نموده و سلاح خود را کنار بگذارند و دشمنی را ترک کنند در چنین حالی خدایتعالی اعمال آنها را میداند و اگر راست بگویند و ایمان بیاورند خداوند به آنها ثواب و پاداش میدهد، ولی اگر بر کفر خویش اصرار ورزند حتماً به آنها کیفر میدهد.
این آیه دلالت بر باز بودن دروازۀ رجا و امید برای هر گمراه دارد تا به سوی رحمت پروردگار خویش بازگردد.
﴿وَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَىٰکُمۡۚ نِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِیرُ ٤٠﴾.
و اگر کفار از پذیرش حق ابا ورزند و از توبه و پشیمانی اعراض کنند، بدانید که خدا عزوجل با یاری و نصرت خود با شماست و به زودی آنها را محو میکند؛ زیرا کسی که خدایتعالی دوست او باشد از هیچ چیزی نمیهراسد که او در مشکلات بهترین کمک کننده و در امور مهم برترین وکیل و در تمام مشکلات بسنده است و چه نیکو یاری دهندهای است که پیامبرش را بر دشمنانش یاری میدهد و بهترین کمک کننده در حالت فتنه و مصیبت است. با برکت است اسم او و مقدس است عظمتش و هر که ارادۀ ولایتش را دارد باید که در طاعت اوتعالی اخلاص داشته باشد و هر کس نصرت و یاری او را دوست دارد باید که از امر اوتعالی اطاعت کند.
﴿۞وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا یَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٤١﴾.
و ای مسلمانان بدانید که اموال غنیمت در پنج دسته تقسیم میشوند. چهار قسمت آن از آن مجاهدان و قسمت پنجم از آن خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم و مصالح عمومی مسلمین است.
چهار قسمت متذکره به این صورت خواهد بود که یک قسمت از نزدیکان پیامبر از بنی هاشم و بنی مطلب است و سهمی برای ایتام، سهمی برای فقرا و سهمی دیگر برای مسافری است که از سفر خویش بازمانده است.
کسی چنین تقسیم میکند که به آنچه از جانب خدا عزوجل آمده باور و ایمان دارد و به قرآنی که در روز «بدر» نازل شده نیز ایمان دارد، روز بدر که خداوند عزوجل بین دوستان و دشمنانش تفریق و تمایز ایجاد کرد، روزی که گروه مسلمان با گروه کافر وارد جنگ شدند.
و خدایتعالی بر هر چیز قادر و تواناست و از جملۀ قدرت او یکی هم این است که او شما را با وجود تعداد اندکی که بودید بر کفار با وجود آنکه بسیار بودند پیروز گردانید و شما را عزّت بخشید و آنها را ذلیل ساخت و شما را بر آنها طوری مسلط کرد که برخی از آنها را اسیر گرفتید و برخی دیگر را کشتید.
﴿إِذۡ أَنتُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلدُّنۡیَا وَهُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلۡقُصۡوَىٰ وَٱلرَّکۡبُ أَسۡفَلَ مِنکُمۡۚ وَلَوۡ تَوَاعَدتُّمۡ لَٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِی ٱلۡمِیعَٰدِ وَلَٰکِن لِّیَقۡضِیَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا کَانَ مَفۡعُولٗا لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖ وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖۗ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ ٤٢﴾.
و یاد آورید روز «بدر» را هنگامی که شما در قسمت پائین مدینه اردو زده بودید و کفار در قسمت دورتر اردو زده بودند در حالی که کاروان ابیسفیان پائینتر از محلی که شما بودید قرار داشت و اگر بین شما و کفار موعدی برای مبارزه تعیین میشد شما از این موعد تخلف میورزیدید، از اینروی مواجهۀ شما با کفار به همان صورتی تحقق پذیرفت که خدایتعالی اراده نمود بود. و اوتعالی شما را بدون وعده و قرار به هم رسانید و رو در رو کرد تا آنچه را برای شما در خصوص پیروزی بر کفار مقدر نموده بود تحقق یابد و آنها را خوار و ذلیل سازد.
این تقدیر الهی از اینروی بود که تا کافر اگر کافر میشود بعد از اقامۀ برهان کافر شود و مؤمن اگر ایمان میآورد بعد از وضوح حجّت ایمان آورد و خدایتعالی همۀ اقوال را میشنود، هم مخفی را و هم آشکار را و تمام افعال را نیز میداند چه در خفا انجام شود و یا در انظار عامه. و او براساس سمع و علم خود تقدیر نیکو نموده و قضا و تدبیر خود را به محکمی و استواری به انجام رسانیده است. او عواقب و مصیر هر کس را میتواند و هر که را خواست نصرت داد و آنکه را اراده نمود به حکمت خود خوار و ذلیل نمود.
﴿إِذۡ یُرِیکَهُمُ ٱللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلٗاۖ وَلَوۡ أَرَىٰکَهُمۡ کَثِیرٗا لَّفَشِلۡتُمۡ وَلَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٤٣﴾.
و از نعمتهای خدا عزوجل بر تو ای پیامبر یکی هم این است که اوتعالی لشکر مشرکان را پیش از معرکۀ «بدر» در خواب تو اندک جلوه داد از اینروی شما در مصاف با آنها علاقمند و در جنگ با آنها حماسی شُدید و اگر خدایتعالی آنها را در خواب شما بسیار جلوه میداد و تو مسلمانان را در جریان این امر قرار میدادی یقیناً تردید میکردند و در مسألۀ جنگ با آنها دچار تفرقه و اختلاف میشدند ولی خداوند عزوجل شما را از شکست نجات داد و از ذلیل شدن حفظ نمود و حتی شما را با نصرت و یاری خود تأیید نمود و لشکرش را نازل کرد و در پی این امور بود که پیروزی به دست آمد و خدایتعالی به آنچه دلها پنهان میدارند داناست از اینروی قضای او براساس علم و تقدیرش براساس حکمت بود و او هر مسألهای را فرا خور حالش مقدر نموده و هر چیزی را در جایش گذاشته است.
﴿وَإِذۡ یُرِیکُمُوهُمۡ إِذِ ٱلۡتَقَیۡتُمۡ فِیٓ أَعۡیُنِکُمۡ قَلِیلٗا وَیُقَلِّلُکُمۡ فِیٓ أَعۡیُنِهِمۡ لِیَقۡضِیَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا کَانَ مَفۡعُولٗاۗ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ٤٤﴾.
و یاد آورید روزی را که در «بدر» با کفار مصاف دادید و لشکر کفار در نظر و دیدگان شما اندک جلوهگر شد و شما در نبرد با آنها تشویق شدید، چنانچه تعداد شما نیز در نظر مشرکان اندک جلوه داده شد و آنها نیز در مصاف با شما حماسی شدند و اگر شما را زیاد میدیدند حتماً فرار میکردند، زیرا خداوند عزوجل اراده داشت تا این معرکه واقع شود تا دوستان خود را یاری و دشمنانش را شکست دهد و دین خود را غالب گرداند و باطل و اهلش را خوار و ذلیل کند، پس پاک و منزه است خدایی که هرگاه چیزی را اراده کند اسباب و وسایلش را آماده مینماید تا امر خدا عزوجل و قضا و قدرش تحقق یابد و تنها به سوی خدایتعالی عواقب تمام امور و مصادر اعمال باز میگردد و او هر کسی را مطابق عملش خواه بد باشد یا خوب جزا میدهد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٤٥﴾.
ای کسانی که به آنچه خدایتعالی نازل نموده و به پیامبر و وعد و عیدهایش باور دارید هرگاه با کفار در میدان معرکه روبرو شدید بر شماست تا ثابت و استوار باشید و صبر کنید تا خداوند عزوجل وعدۀ خود را در نصرت شما تحقق بخشد و از زیاد گفتن ذکر خدا عزوجل استعانت بجوئید که ذکر اوتعالی بهترین کمک و توشه و قویترین سلاح و ابزار و برترین آمادگی برای جهاد به شمار میرود؛ زیرا با ذکر خدا عزوجل رحمت نازل میشود و برکات الهی انسان را میپوشاند. با ذکر، صبر و شکر رستگاری بزرگ به دست میآید.
در یادآوری از ذکر در اینجا این نکته نهفته است که انسان همواره هنگام مشکلات به یاد دوستان و احباب خود میافتد و شکی نیست که بزرگترین دوست یک انسان مؤمن، خدایتعالی و بزرگترین عمل ذکر و سختترین آن جهاد است، از اینروی مناسب این است که ذکر یاد گردد، چون کاری است سهل و آسان و دارای فوائد و عوائد نیکوست و اگر ذکر نفعی هم نمیداشت همینقدر کافی بود. ذکر کنندگان کسانیاند که از دیگران به رستگاری دنیا و آخرت پیشی میجویند.
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ ٤٦﴾.
و بر شماست تا طاعت خدا عزوجل و پیامبرش را از طریق امتثال اوامر و اجتناب از نواهی لازم گیرید و هرگز اختلاف نکنید که نیرو، توان و هیبت شما از بین میرود و از پیروزی و ظفر یافتن بر دشمن محروم میشوید و بر شماست تا در سختیها صبر کنید و مشکلات را تحمل نمائید که خدایتعالی صبر کنندگان را به کمک و تأیید خود تأیید میکند و آنها را با پیروزی خود گرامی میدارد.
این آیه دلالت بر آن دارد که طاعت خدا و پیامبر و همچنان با جماعت مسلمانان بودن سبب قوت و نیرومندی و راهی به سوی رستگاری و پیروزی است و اینکه اختلاف و چند دستگی سبب ناکامی و شکست میشود.
﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ ٤٧﴾.
و ای مؤمنان! از این برحذر که مانند مشرکان شوید، آنگاه که از مکه به سوی بدر در نهایت تکبر، فخر فروشی و جبروت و در حالت قدرتنمائی بیرون شدند تا مدح و ستایش شوند و مردم را از اسلام باز دارند و خدایتعالی به همۀ آنچه انجام دادهاند عالم و داناست و بر تمام آنچه میکنند اطلاع دارد. او تمام اعمال و گفتار آنها را در کتابی خاص آمار گرفته تا به شدیدترین کیفرها برسند و سختترین عذاب را بچشند.
﴿وَإِذۡ زَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّی جَارٞ لَّکُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکُمۡ إِنِّیٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَۚ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٤٨﴾.
و یاد آورید روزی را که شیطان، جنگ با اهل ایمان را در نظر بتپرستان نیکو بیناند بر مکر و حیله به آنها وعدۀ نصر و پیروزی داد و تعداد افراد و قوتشان را در نظر آنها بسیار جلوهگر کرد طوری که گمان کردند او آنها را از دشمنانشان حفظ میکند و هنگام ملاقیشان یاری میرساند، ولی زمانی که مؤمنان و مشرکان روی در روی قرار گرفتند شیطان پیمان خود را شکست و بر خلاف وعدهای که به آنان مبنی بر یاری رسانیدن به آنها داده بود عمل کرد و پا به فرار گذاشت و ناامید و متواری گشت و گفت من شما را یاری نمیرسانم و نمیتوانم در کنار شما باشم، من ملائکهای نیرومند، استوار و دارای شدّت عمل میبینم که هیچکس توان نبرد با آنها را ندارد من از این میهراسم که خدایتعالی عذاب خود را بر من از هر طرف احاطه سازد و هلاکم کند که اوتعالی دارای کیفر و عقاب شدید است و هرگز مغلوب نمیشود، او دارای عذاب قویی است که هرگز گسی با او جنگیده نمیتواند.
این آیه دلالت بر آن دارد که راه شیطان مبتنی بر نیکو جلوه دادن امور خطا و خوشنما ساختن گمراهی است و اینکه هرگاه بندهای را در ورطهای قرار دهد او را به حال خودش رها مینماید از اینروی بر بنده لازم است تا از تلبیس او برحذر باشد و از مخفیکاریهای شیطان احتیاط کند.
﴿إِذۡ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِینُهُمۡۗ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٤٩﴾.
و یاد آورید روزی را که منافقان و انسانهای شکمند گفتند: این مؤمنان به دین خویش فریب خورده و غره شده و گمان کردند که پیروز خواهند شد در حالی که آنها ذلیل، اندک و ضعیفاند. خدایتعالی به آنها چنین خبر داد که هر که بر خدا عزوجل اعتماد و توکل کند و امور خود را به او بسپارد، خداوند عزوجل او را یاری میرساند و عزّت و قدرت میدهد و دشمنش را دچار شکست مینماید، اگرچه نسبت به دشمن ضعیفتر و اندکتر هم باشد. چرا که خدایتعالی نیرومندی است که مغلوب نمیشود، او کسی را که از درگاهش طالب کمک شود یاری میرساند و کسی را که بر او توکل کند تأیید میکند. اوتعالی حکیمی است که در بهترین وجه به تدبیر امور میپردازد و راهش به محکمی و استواری منتهی میشود.
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ یَتَوَفَّى ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ ٥٠﴾.
و تو ای مسلمان اگر شاهد کفار هنگامی باشی که در سکرات مرگ قرار میگیرند و ملائکه ارواحشان را توأم با خشونت قبض مینمایند و آن را به قوت میکشند و رویها و پشتهایتان را با پاره آهنها به منظور تعذیب و تذلیل بیشتر میکوبند و در کمال اهانت و تحقیر به آنها میگویند: عذاب شعلهور و سوزنده و دوزخ افروخته را بچشید تا کیفری در بدل اعمال بد و کفر آمیز و تکذیبگرانۀ شما باشد.
﴿ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ ٥١﴾.
عذابی که به کفار از قبیل زدن بر روی و پشت میرسد، به سبب کفرشان به خدا عزوجل و تکذیب پیامبر و جنگ با دوستان خدا عزوجل و مانع شدن از راه حق میباشد و اوتعالی هرگز بر آنها ظلم ننموده که آنها را بیجهت و بدون گناه عذاب کند، بلکه آنها مستحق این کیفر هستند و خداوند عزوجل هیچگاه بر بندگان خود ظلم نمینماید بلکه با فرستادن پیامبران و انزال کتابهای آسمانی و واضح ساختن برهان بر آنها اقامه حجّت میکند و اینطور نبوده که آنها را مهمل و سر به خود بگذارد، بلکه برای آنها حق را از باطل بیان نموده و سپس آنها را عادلانه جزا داده است.
﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٥٢﴾.
عادت این مشرکان مانند عادت قوم فرعون و کسانی است که پیش از آنها بودهاند، همۀ آنها به خدا عزوجل کفر ورزیده و پیامبران خدا عزوجل را تکذیب نمودند. روش خدا در قبال اینها مانند روش او با کسانی است که پیش از آنها گذشته و خدایتعالی آنها را به سبب گناهانشان عذاب کرد و کیفر داد؛ چون گرفت او بسیار نیرومند و قوی و عذابش دردناک است.
چون در اینجا کفر آنها مربوط به عقیده و توحید بود از اینروی لفظ جلالۀ «الله» به کار برده شده است و هرگاه کفر نعمت مطرح شود در آنجا خواهیم دید که لفظ «رب / پروردگار» به کار میرود.
یاد آوری از فرعون و قومش روی این اساس بوده که او در استکبار و اصرار بر گمراهی و ادعای خدائی از دیگران شهرت بیشتری دارد و قبل از او هیچیک از انسانها چنین ادعای گزافی ننموده است.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ یَکُ مُغَیِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ٥٣﴾.
کیفری که خدایتعالی بر آنها نازل نموده مبتنی بر روش خداست، روشی که براساس آن هیچگاه نعمت و بخشش را به مشقت تبدیل نمیکند مگر اینکه صاحب نعمت خود زمینۀ چنین کاری را فراهم نماید و اعمال خوب خود را به اعمال بد، نیکو را به زشت و طاعت را به معصیت تغییر دهد. در چنین حالی خداوند عزوجل نعمت را از آنان میگیرد و عذاب را سرازیر مینماید و عزتشان را تبدیل به ذلت، قوتشان را تبدیل به ضعت و ناتوانی و ثروتشان را به فقر و امنیتشان را تبدیل به خوف و ترس مینماید و چون سمع خدایتعالی و علم او برهر چیزی احاطه دارد از اینروی با عذاب جز کسی را که نافرمانی نماید تأدیب نمیکند و عذابش را جز بر کسی که ابا آورد نازل نمینماید.
او با سمع خود تمام گفتههای آنان را شنیده است هم گفتار بد را و هم گفتار خوب را. او با علم خود بر هر عمل و حالتی اطلاع پیدا کرده هم خوب آن و هم زشت آن، پس جزایش براساس عدالت نازل شده و رحمتش براساس فضل.
﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ فَأَهۡلَکۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَأَغۡرَقۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَۚ وَکُلّٞ کَانُواْ ظَٰلِمِینَ ٥٤﴾.
عادت این مشرکان مانند عادت قوم فرعون و کسانی است که قبل از اینها بودهاند. روش همه در تکذیب یکسان است. همه به حجّت پروردگار خویش که آنها را خلق نموده، روزی داده، با نعمتها تربیه کرده کفر ورزیدند روی این اساس خدایتعالی تمام آنها را به سبب عصیانشان نیست و نابود کرد و فرعون و همراهانش را غرق نمود.
همۀ این کفار با سرکشی و عصیان بر خویشتن ظلم کردند از اینروی مستحق زیان و خسران شدند پس هلاکت آنها مبتنی بر عدالتی از جانب خداوند بوده است.
﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٥٥﴾.
بدترین جنبندۀ روی زمین کفاریاند که آیات خدا را انکار نموده و پیامبرانش را تکذیب کردهاند. اینها نه به وحدانیت اوتعالی باور دارند و نه او را در الوهیتش یکتا میدانند و طاعت خویش را نیز تنها به خاطر او انجام نمیدهند، بنابراین کافر از چهارپا بدتر است چون کافر خلق شده تا عبادت کند در حالی که چهارپا مکلف به این امر نیست پس کافر گمراهتر است.
﴿ٱلَّذِینَ عَٰهَدتَّ مِنۡهُمۡ ثُمَّ یَنقُضُونَ عَهۡدَهُمۡ فِی کُلِّ مَرَّةٖ وَهُمۡ لَا یَتَّقُونَ ٥٦﴾.
یهودیان بنی قریظه قبلاً نیز با شما پیمان بسته بودند و عهد کردند که هیچگاه مشرکان را یاری نرسانند، ولی آنها قرار داد و عهد و پیمان خود را بارها شکستند و تقوای الهی را در آنچه تعهد کرده بودند رعایت نکردند و خائنان آنها از عذاب اوتعالی نمیهراسند. پس این جاهل به عظمت خداست که در برابر پروردگار خود تمرد میکند و از اوتعالی نافرمانی مینماید.
﴿فَإِمَّا تَثۡقَفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡحَرۡبِ فَشَرِّدۡ بِهِم مَّنۡ خَلۡفَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ٥٧﴾.
و هرگاه با آنان در میدان معرکه مواجه شدی پس به آنان کیفر بده و از این طریق کسانی را که در پشت آنها قرار دارند بترسان تا از تو در بیم و هراس باشند و به این ترتیب آنان از کسانی که کیفر دیدند عبرت بگیرند و از پیمان شکنی دست بردارند.
و اگر تو کفار قریش را بترسانی یهود مدینه نیز از تو خواهند ترسید و باید که حق نیرو، قوّت، چیرگی، غلبه و دولتی داشته باشد تا از خود حمایت کند و نیرومند و مقدس باشد.
﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوۡمٍ خِیَانَةٗ فَٱنۢبِذۡ إِلَیۡهِمۡ عَلَىٰ سَوَآءٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِینَ ٥٨﴾.
و هرگاه یقین نمودی که دشمنت اراده دارد تا با نقض عهد و پیمان بر تو خیانت کند، تو نیز عهدش را به سویش بینداز تا تو و او به طور مساویانه نقض عهد را بدانید؛ زیرا اگر به صورت مخفیانه پیمان را نقض کنی آنها تو را به خیانت متهم میکنند و اگر به پیمان وفادار بمانی در چنین حالی این وفا فقط از جانب تو خواهد بود، بنابراین هرگاه نشانههای خیانت از سوی دشمنان ظاهر گشت تو به شکل علنی معاهده را پایان یافته اعلان کن و علناً جنگنما که خدایتعالی کسی را که در امانت خیانت روا دارد و پیمان را بشکند دوست ندارد بلکه اوتعالی انسان صادق، امین و وفادار را دوست میدارد.
﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ سَبَقُوٓاْۚ إِنَّهُمۡ لَا یُعۡجِزُونَ ٥٩﴾.
آن دسته از دشمنانت که از کشته شدن نجات پیدا کردند گمان نکنند که از کیفر الهی و اخذ او فرار نمودند. آنها هرگز نمیتوانند خدای را از دسترسی به خود باز دارند. اوتعالی حتماً آنها را در وقت مناسب خواهد گرفت. یهودیان هنگامی که از آنچه به مشرکان در جنگ «بدر» رسید نجات یافتند گمان کردند که آنها خداوند عزوجل را از تسلط بر خود و هلاک خویش عاجز ساختند، در اینجا خدایتعالی خبر میدهد که برای آنها مدتی معلوم است و برای کافران نیز.
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡ وَءَاخَرِینَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ یَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ یُوَفَّ إِلَیۡکُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ ٦٠﴾.
و ای مسلمانان! برای دشمنان خود تمام اسباب قوت و قدرت مادی و معنوی از قبیل: سلاح، ابزار، مال و علم را آماده کنید تا با این قوت و قدرت دشمنان خدا عزوجل و خود را اعم از: مشرکان، ملحدین، اهل کتاب و هر کافر دیگری را بترسانید و تا جانب اسلام در دیگران ترس ایجاد کند و اهل آن غالب و تعالیمش مقدس باشد؛ زیرا حق بدون قوت سرقت و مشاع میشود و کیان بدون عزّت متاعی است که زایل میگردد و ضعیف به گونهای است که دیگران در او طمع دارند و به سویش با دید حقارت مینگرند و کسی که ذلیل و خوار باشد همواره توهین میشود.
بنابراین بذل نیرو در راه اسلام کاری است مطلوب که این قوت باید با اسبهای آماده و سلاح و عتاد و اموال ذخیره شده و لشکرهای تمرین یافته و کارخانجات برپا و عقلهای تولیدگر باشد و شما با این توان و نیرو دشمنان معروف و غیر معروف خود را میترسانید. این نکته را نیز باید متوجه باشید هر عزتی که در دو پهلوی آن خون ریخته نشود حتماً سقوط مینماید.
و آنچه شما در راه خدا عزوجل به مصرف میرسانید اعم از مال، سعی و کوشش تمام اینها در پیشگاه خدای متعال محفوظ است و اوتعالی به زودی شما را به خاطر آن در دنیا با عزّت و پیروزی و بهرۀ نیکو پاداش میدهد و در آخرت با نعمت ماندگار و جایگاه گرامی و خجسته و هیچ چیزی از ثواب اوتعالی کم نمیشود، بلکه این ثواب همواره در ازدیاد است و فضل و کرمی از جانب خدایتعالی است.
﴿۞وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٦١﴾.
و اگر کفار به صلح و سِلم تمایل کردند تو نیز به اینکار تمایل نشان بده و با آنها در آنچه خیر و سعادت مسلمانان است و جنگ را دور میسازد صلح کن و در آنچه عهد بستی بر خدای خود اعتماد کن که اوتعالی تو را از آنچه از آن بیم داری در امان نگه میدارد و حمایت مینماید، چون خداوند عزوجل اقوال را میشنود و بر تمام احوال و نیتها و امور پوشیده و مخفی آگاهی دارد و میداند چه کسی به پیمان خویش وفادار باقی میماند و چه کسی نقض میکند، او میداند چه کسی درستکار است و چه کسی خیانتکار.
﴿وَإِن یُرِیدُوٓاْ أَن یَخۡدَعُوکَ فَإِنَّ حَسۡبَکَ ٱللَّهُۚ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَیَّدَکَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٢﴾.
و اگر آنها نیتی در خیانت به تو داشته باشند، پروردگار تو را از مکر آنها کفایت میکند و حفظ مینماید چنانچه اوتعالی تو را با نصرت و پیروزی خود و همچنان با پیروان مؤمنی که داری کمک کرده و نیرومند ساخته است. و چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر خدا عزوجل توکل نمود، حقتعالی برایش لشکری از میان مؤمنان قرار داد تا در کنار او بجنگند و به این ترتیب او را یاری رسانید و اینگونه کسی که با خدای خود صادق باشد، نصرت و یاری رسانیده میشود و آنکه خیانت ورزد حتماً رانده میشود و آنکه در جهاد صبر کند و قربانی دهد سپاسگذاری خواهد شد و مزد دریافت خواهد نمود.
﴿وَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٦٣﴾.
خداوند متعال بین قلبهای مسلمانان بعد از اینکه پیش از اسلام باهم بغض و کینه داشتند الفت ایجاد کرد و در پی آن مسلمانان باهم در ایمان برادر شده و یکدیگر خویش را دوست گرفتند و اگر تو تمام گنجهای روی زمین را به مصرف میرسانیدی تا این قلبها را بر محبت جمع کنی نمیتوانستی چنین کنی، چون این قلبها را جز ایمان به دانای غیب چیز دیگری نمیتواند جمع کند؛ زیرا قبلها بدون ایمان خودخواه و حزبگرا میشوند و در آنها تعصب، طمع، حب ذات و میل به سوی قبیله و خانواده غلبه مییابد ولی خدایتعالی با فضل و رحمت خود قلبهای مؤمنان را جمع کرد. پس حمد و سپاس بر او که غالب و تواناست و امرش بدون معارضی نافذ است و مردانش بدون غلبهگری کامل میشود. او در آنچه انجام میدهد حکمت دارد و حکم خود را به دقت و به نیکوئی به انجام میرساند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَسۡبُکَ ٱللَّهُ وَمَنِ ٱتَّبَعَکَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٤﴾.
ای پیامبر! خداوند عزوجل تو را از شر دشمنانت حفظ و در برابر مکر و حیلۀ آنها حمایت مینماید و پیروان مؤمن و صادق تو را به خود دوست میگیرد و آنها را توفیق میدهد و تحت رعایت خویش قرار میدهد و کسی که خداوند عزوجل برایش کافی باشد، اوتعالی بدون داشتن قوم و عشیره او را یاری میرساند و بدون مال برایش نیرو میبخشد و بدون جایگاه او را عزیز میسازد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَى ٱلۡقِتَالِۚ إِن یَکُن مِّنکُمۡ عِشۡرُونَ صَٰبِرُونَ یَغۡلِبُواْ مِاْئَتَیۡنِۚ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٞ یَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ ٦٥﴾.
ای پیامبر ج! مؤمنان را در مصاف با دشمنانشان از کفار محارب تشویق کن و آنان را ترغیب نما تا در معرکه صبر کنند و ثبات داشته باشند و به آنها بشارت بده که بیست تن صابر از آنها دوصد تن از دشمنان خود را مغلوب میسازند و اگر یکصد جنگجوی صابر داشته باشد هزار تن از کافران را مغلوب خواهند نمود؛ زیرا کافر، اسرار واقعی جنگ و همچنان مقاصد آن را نمیداند. چون او سبب بزرگ نصرت و پیروزی را که عبارت از ایمان به خداست ترک نموده، از اینروی بصیرت و بینش او کور شده و شکست در حقش تحقق یافته و حتمی شده است.
﴿ٱلۡـَٰٔنَ خَفَّفَ ٱللَّهُ عَنکُمۡ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمۡ ضَعۡفٗاۚ فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٞ صَابِرَةٞ یَغۡلِبُواْ مِاْئَتَیۡنِۚ وَإِن یَکُن مِّنکُمۡ أَلۡفٞ یَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفَیۡنِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ ٦٦﴾.
امروز خدایتعالی آسان گرفته و به علت ضعفی که یک تن از شما در برابر ده تا از دشمنان دارد، بر شما رخصت داده است، روی این اساس باید یکی از شما در برابر دوتن از آنها بایستد و به این ترتیب یکصد مرد صابر و محتسب اجر و پاداش به اذن خدا عزوجل بر دوصد تن از دشمنان غلبه خواهند کرد و هزارتن از چنین کسانی دوهزار تن از دشمنان را شکست خواهند داد. همۀ اینها به کمک و قوت خدا عزوجل به انجام خواهد رسید چرا که اوتعالی صابران را تأیید میکند و بر دشمنانشان پیروز مینماید.
این آیه دلالت بر آن دارد که: اهل اسلام هرگاه کم باشند و در برابر انبوهی از دشمنان مسلح قرار گیرند نباید بترسند؛ اینکه مسلمانان در عدم مواجهه با آنها از انواع و اقسام حیلهها کار گیرند تا زمانی که جانب مسلمانان تقویه شود؛ و اینکه قوت و نیرو ملازم توکل بر خداست.
﴿مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ یُثۡخِنَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ تُرِیدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡیَا وَٱللَّهُ یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٦٧﴾.
برای پیامبر مجاز نیست اسیرانی را به منظور اخذ فدیه بگیرد مگر زمانی که در کشتن کفار محارب، آنانی که مانع راه خدا عزوجل میشوند و با بندگان او میجنگند مبالغه کند و از این طریق جانب دولت اسلام تقویت شود و مایۀ ترس و احترام واقع شود.
و شما ای مسلمانان در اخذ فدیه ارادۀ متاع زندگی دنیا را دارید در حالی که خدایتعالی برای شما ارادۀ بهشتهای نعمت و رستگاری بزرگ را از خلال جهاد در راه خدا عزوجل و دفاع از دین دارد. اوتعالی نیرومندی است که بر کار خود چیره است و کسی را که یاریش دهد یاری میدهد و کسانی را که با او بجنگند محو مینماید. او در تقدیر و تدبیر خود حکمت دارد و با عزّت خود شما را در جنگ یاری میرساند و با حکمت خود به شما احکام خویش از قبیل جنگ، اسارت، غنیمت، صلح وغیره را میآموزاند.
﴿لَّوۡلَا کِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمۡ فِیمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ٦٨﴾.
اگر خدایتعالی نمینوشت که او مجتهد به خطا رفته را نگیرد حتماً شما را به سبب فدیه گرفتن از اسیران بدر به جای کشتن آنها دچار عذاب شدید مینمود؛ چرا که آنها با خدا و پیامبرش جنگیدند و به منظور مانع شدن از راه خدایتعالی بیرون شدند.
شاید هم منظور از نوشتن، نبشتهای است که خدایتعالی در علم و قضای خود تعیین نموده که برای اهل بدر ببخشد از اینروی بر آنها رحم نموده و آنان را مؤاخذه نکرده است.
﴿فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمۡتُمۡ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٦٩﴾.
ای مؤمنان! از غنائمی که خدایتعالی بر شما مباح نموده بخورید که از آن جمله گرفتن فدیه از اسیران است، چنین چیزی برای شما پاکیزه و حلال است و در آن حرمت و خباثتی نیست و با اجرای فرامین پروردگار و اجتناب از نواهی او تقوا را رعایت کنید و خدایتعالی برای کسی که گناه کند و توبه نماید بسیار بخشنده است. اوتعالی برای کسی که به سویش بازگردد دارای رحمت فراوان است و از جملۀ مغفرت او یکی هم این است که از کسانی که مرتکب کار بد شوند درمیگذرد و از جملۀ رحمت او یکی هم این است که بندگان خود را در جهت کسب رضای خود توفیق میدهد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّمَن فِیٓ أَیۡدِیکُم مِّنَ ٱلۡأَسۡرَىٰٓ إِن یَعۡلَمِ ٱللَّهُ فِی قُلُوبِکُمۡ خَیۡرٗا یُؤۡتِکُمۡ خَیۡرٗا مِّمَّآ أُخِذَ مِنکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٧٠﴾.
ای پیامبر! برای اسیران بدر بگو اگر خدایتعالی در قلبهای شما محبتی نسبت به ایمان و رغبت و توجهی به سوی خود و آمادگیی برای قبول حق میدید حتماً از فضل خود برای شما بزرگتر از آنچه به عنوان قدیه به مسلمانان دادهاید ارزانی میداشت و به شما خیر بسیار عطا میکرد و در آخرت نیز به شما پاداشی بزرگ و مغفرتی وسیع برای گناهانتان میداد چون خدایتعالی گناه بزرگ را میبخشد چرا که او بخشاینده و مهربان است و رحمت او شامل همۀ پدیدههاست و فضل او بر هر مخلوقی عمومیت دارد.
﴿وَإِن یُرِیدُواْ خِیَانَتَکَ فَقَدۡ خَانُواْ ٱللَّهَ مِن قَبۡلُ فَأَمۡکَنَ مِنۡهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ٧١﴾.
و اگر اسیران کردند آنچه را کردند و به منظور مکر و فریب فدیه دادند و سخن نرم گفتند، آنها قبلاً نیز فریبکاری نموده و دست به خیانت زدند ولی خدایتعالی تو را در بدر بر آنها قدرت و یاری داد. خدایتعالی به همۀ امور پوشیده و نهان آگاه است و بر آنچه در نهاد انسانها قرار دارد اطلاع دارد و اوتعالی در امر و خلق خود حکمت دارد. بین چگونه خیانت را با خیانت پاسخ نداد، چون اوتعالی از چنین کاری پاک و منزه است.
یاد آوری از قدرت دادن و متمکن ساختن بر آنها به این علت است که این کار دلالت بر کمال عم و حکمت خداوند عزوجل دارد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِکَ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلَٰیَتِهِم مِّن شَیۡءٍ حَتَّىٰ یُهَاجِرُواْۚ وَإِنِ ٱسۡتَنصَرُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ فَعَلَیۡکُمُ ٱلنَّصۡرُ إِلَّا عَلَىٰ قَوۡمِۢ بَیۡنَکُمۡ وَبَیۡنَهُم مِّیثَٰقٞۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ٧٢﴾.
آنانکه به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرش پیروی نمودند و از بلاد کفر به سرزمین اسلام هجرت کرده و با جان و مال خویش در راه خدا عزوجل و به منظور اعلای کلمۀ او جهاد نمودند (مهاجران) و آنانی که اینها را جای داده و یاری رسانیدند و محل نزولشان را گرامی داشتند و با جان و مال خویش با آنها همدردی نمودند (انصار) اینها باهم در نصرت و جهاد و نیکی و تقوا برادر اند.
اما آنانی که ایمان آورده ولی در دیار کفر باقی ماندند و مهاجرت ننمودند طبیعی است که بین شما و آنها برادری و دوستیی نیست مگر زمانی که بلاد کفر را ترک کنند و به بلاد اسلام هجرت گزینند، با این حال اگر اینان از شما برای رفع ظلم و ستم کمک خواستند به آنها یاری برسانید، مگر زمانی که طرف مقابل آنها قومی باشند که بین شما و آنها معاهداتی باشد که در این صورت باید این عهد و پیمان را محترم بدارید و مسلمانان را بر کافران معاهد یاری نرسانید به خصوص اگر آن مسلمانان با آن کفار در دیارشان باشند و خداوند عزوجل نهان و آشکار را میداند و به تمام امور پوشیده و ظاهر آگاهی و بر همه چیز احاطه دارد.
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٍۚ إِلَّا تَفۡعَلُوهُ تَکُن فِتۡنَةٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَفَسَادٞ کَبِیرٞ ٧٣﴾.
آنانی که به خدا عزوجل کافر شدند برخی برخی دیگر را یاری میرسانند و با هم دوستی میکنند، ولی مؤمنان را یاری نمیدهند و مؤمنان نیز به آنها کمکی نمیکنند. اگر شما به این قاعده در دوستی و موالات با مؤمنان و دشمنی با کفار عمل نکنید و به اجرای فرامین پروردگار خود نپردازید یقیناً فتنه و فسادی بزرگ واقع خواهد شد و اهل کفر بر اهل اسلام قوت و نیرو خواهند یافت و جانب دین ضعیف خواهد شد آنگاه خواهید دید که همۀ کفار بر علیه مؤمنان اثتلاف خواهند کرد و با پیروزی کفر و الحاد فساد برپای خواهد گشت.
﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ ٧٤﴾.
و آنانی که به خدا و پیامبر ایمان آورده و از بلد کفر به بلد اسلام مهاجر شدند و در راه خدا عزوجل و به منظور اعلای کلمۀ او جهاد کردند و آن دسته از اهل مدینه که به آنها یاری رسانیده و جایشان دادند، اینها کسانیاند که در ایمان خویش صادق و به پروردگار خود مخلصاند و به زودی خدایتعالی گناهانشان را خواهد بخشید و به آنها روزیی پاکیزه و با برکت و گرامی عطا خواهد نمود، این روزی در بهشت نعمت توأم با روشنی چشم و آسودگی خاطر و سرور نفس خواهد بود.
﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَکُمۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ مِنکُمۡۚ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ ٧٥﴾.
و آنانی که به خدا عزوجل و پیامبرش ایمان آورده و از سرزمینهای کفر به سوی دیار اسلام هجرت نمودند و با اهل ایمان در راه خدای دیّان جهاد کردند، اینها در برادری و نصرت و موالات از خود شمایند.
برخی از اهل قرابت مؤمنان بر برخی دیگر از مهاجران در میراث و براساس حکم شریعت اولیتر اند؛ زیرا خدایتعالی تمام آنچه را که در آن مصالح بندگان است و همچنان نحوۀ ادای حقوق به اهل آن را میداند که از آن جمله میراث است. اوتعالی این امور را نظر به علم و حکمت خود برای هریکی سنجش و مقدر مینماید.
مدنی است؛ ترتیب آن 9؛ شمار آیات آن 129
﴿بَرَآءَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّم مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١﴾.
خداوند عزوجل و پیامبرش از مشرکان اعلان برائت میکنند و عهد آنان را که با مسلمانان داشتند ساقط مینمایند؛ چون آنها پیمان خویش را با پروردگار نقض کردند.
﴿فَسِیحُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّکُمۡ غَیۡرُ مُعۡجِزِی ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱللَّهَ مُخۡزِی ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢﴾.
پس در هرجائی از زمین که میخواهید به مدّت چهار ماه سیر و سفر کنید. (این مدّت از آغاز اعلان برائت در دهم ذی الحجه سال نهم هجرت شروع میشود) و یقین داشته باشید که شما مشرکان هرگز با فرار از خدایتعالی و عذاب او رهائی حاصل نخواهید کرد و اینکه خدایتعالی کافران را در این دنیا با خواری و عار ذلیل میسازد و در آخرت با عذاب دوزخ.
﴿وَأَذَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ وَرَسُولُهُۥۚ فَإِن تُبۡتُمۡ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّکُمۡ غَیۡرُ مُعۡجِزِی ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٣﴾.
و از سوی خدا عزوجل و پیامبرش اعلان بر برائتی واضح، آشکار و عامی خطاب به همۀ مردم از تمام پیمانهای مشرکان در روز اتمام اعمال حج (یوم نحر) میباشد. و اگر کفار با داخل شدن در اسلام و ترک پرستش بتها توبه کنند این امر برایشان، هم در دنیا و هم در آخرت از تداوم بر شرک بهتر است، اما اگر از ایمان و طاعت خدای رحمان روی گردانند یقین داشته باشید که در قبضۀ خدایتعالی قرار دارید و هرگز از عذاب او فرار کرده نمیتوانید.
و تو ای محمد ج! به کفار خبر بده که در سرای دوزخ بر عملکرد گناه آلود خود دچار عذابی دردناک خواهند شد.
﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّم مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ثُمَّ لَمۡ یَنقُصُوکُمۡ شَیۡٔٗا وَلَمۡ یُظَٰهِرُواْ عَلَیۡکُمۡ أَحَدٗا فَأَتِمُّوٓاْ إِلَیۡهِمۡ عَهۡدَهُمۡ إِلَىٰ مُدَّتِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٤﴾.
از مدّت تعیین شده برای مشرکان که تا چند ماه است کسانی مستثنی میشوند که با آنها پیمان بستید و آنها هیچ شرطی از شروط پیمان را نقض نکردند و دشمنان را بر علیه شما یاری نرسانیدند. بنابراین، شما باید مدّت معینه را تکمیل نمائید؛ زیرا خدایتعالی کسی را که از طریق وفای به عهد و لازم گرفتن قراردادها و نقض نکردن آن تقوای او را رعایت کند دوست میدارد.
﴿فَإِذَا ٱنسَلَخَ ٱلۡأَشۡهُرُ ٱلۡحُرُمُ فَٱقۡتُلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ حَیۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡ وَخُذُوهُمۡ وَٱحۡصُرُوهُمۡ وَٱقۡعُدُواْ لَهُمۡ کُلَّ مَرۡصَدٖۚ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٥﴾.
هرگاه چهار ماه مهلت داده شده به پایان رسد پس با کفار در هر جائی که با آنها روبرو شدید چه در سرزمین حل باشد یا حرم بجنگید و آنها را اسیر بگیرید و نگذارید مگر با اجازه در دیار اسلام تحرک داشته باشند و باید که در این تحرکات بر آنها سخت بگیرید و مترصد آنها بوده همواره تعقیبشان کنید تا آنها را دستگیر نمائید و اگر از کفر توبه نموده اسلام آوردند و نمازهای فرض را برپای داشته زکات واجب را ادا نمودند، در چنین حالی آنها را به حال خودشان بگذارید و اذیت نکنید که اسلام خونهایشان را حفظ نموده و به آنها حریت تنقل داده است و اوتعالی برای کسی که توبه کند بخشنده و برای کسی که رجوع نماید مهربان است و با اسلام تمام گناهان گذشته انسان را محو مینماید.
﴿وَإِنۡ أَحَدٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٱسۡتَجَارَکَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ یَسۡمَعَ کَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ أَبۡلِغۡهُ مَأۡمَنَهُۥۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡلَمُونَ ٦﴾.
و اگر یکی از مشرکان از تو طالب امان شد به او امان بده تا آن قسمت از قرآن را که به دسترس داری به او بشنوانی و او آن را بفهمد، سپس او را به جایی که امن است برسان؛ زیرا کفار به خیر و منفعت خود نمیفهمند و آنها ادراک نیکو و توان تمیز را ندارند تا آنها را بر قبول اسلام وا دارد.
اینجا لطف خدای رحمان را به بتپرستان در هنگام طلب امان ببین!
﴿کَیۡفَ یَکُونُ لِلۡمُشۡرِکِینَ عَهۡدٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِۦٓ إِلَّا ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّمۡ عِندَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۖ فَمَا ٱسۡتَقَٰمُواْ لَکُمۡ فَٱسۡتَقِیمُواْ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٧﴾.
هرگز برای مشرکانی که دست به غدر و خیانت میزنند عهدی در پیشگاه خدا عزوجل و پیامبرش نیست؛ زیرا آنها عهد و پیمان را نقض کردند، ولی آنهایی که در روز حدیبیه و در نزدیک مسجدالحرام با آنها پیمان بستید به عهدی که با شما بستند وفادار باشید البته تا وقتی که خود آنها به این عهد وفادار اند و آن را نقض نمیکنند، زیرا خدایتعالی کسی را که با وفای به عهد و اجرای قرار دادها تقوایش را رعایت کند دوست میدارد.
﴿کَیۡفَ وَإِن یَظۡهَرُواْ عَلَیۡکُمۡ لَا یَرۡقُبُواْ فِیکُمۡ إِلّٗا وَلَا ذِمَّةٗۚ یُرۡضُونَکُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَتَأۡبَىٰ قُلُوبُهُمۡ وَأَکۡثَرُهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨﴾.
چگونه به تعهداتی که با مشرکان بستید پایدار باقی میمانید در حالی که آنها هرگاه بر شما قدرت و غلبه یابند هرگز در حق شما نه پیمانی را رعایت میکنند و نه نزدیکی و تعهدی و از هیچ آزار و اذیتی نسبت به شما خودداری نمیکنند. آنها رضایت شما را با سخنانی شیرین جلب میکنند در حالی که قلبهای آنها از شدّت حقد و کینه و خشم مانند نیزه است و بسیاری از آنها از دایرۀ حق خارج اند و عهد ندارند و در پیمانها میورزند.
﴿ٱشۡتَرَوۡاْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلٗا فَصَدُّواْ عَن سَبِیلِهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ سَآءَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٩﴾.
آنها در بدل آیات قرآن عوضی حقیر و بیارزش از متاع زائل دنیا گرفتند و در این راستا مردم را از داخل شدن به اسلام باز داشتند، چقدر عمل اینها بد است و جرمشان بزرگ.
﴿لَا یَرۡقُبُونَ فِی مُؤۡمِنٍ إِلّٗا وَلَا ذِمَّةٗۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُعۡتَدُونَ ١٠﴾.
آنها در حق مؤمنان هیچ سوگند، قرابت و پیمانی را رعایت نمیکنند و از حدود خدا عزوجل با خیانت و نقض عهد و پیمان شکنی تجاوز مینمایند.
﴿فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ١١﴾.
و اگر آنها از کفر توبه نموده اسلام بیاورند و با شما نماز بگذارند و زکات اموال خویش را بپردازند در چنین حالی آنها با شما در اسلام برادر اند و از تمام حقوقی که شما دارید آنها نیز بر خوردار خواهند بود و تمام التزامات شما بر آنها نیز میباشد و خدایتعالی آیات و نشانههای خود را برای کسی بیان مینماید که نزد او فهمی نسبت به حقایق و درک مراع شرع وجود دارد.
﴿وَإِن نَّکَثُوٓاْ أَیۡمَٰنَهُم مِّنۢ بَعۡدِ عَهۡدِهِمۡ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمۡ فَقَٰتِلُوٓاْ أَئِمَّةَ ٱلۡکُفۡرِ إِنَّهُمۡ لَآ أَیۡمَٰنَ لَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ یَنتَهُونَ ١٢﴾.
اگر مشرکان پیمانها و معاهدات را بعد از اینکه با شما سر آنها توافق کردند بشکنند و به عیبجوئی از اسلام بپردازند و قرآن و پیامبر را دشنام گویند پس با زعما و رهبرانشان بجنگید که آنها نه عهدی دارند و نه پیمانی شاید که این جنگ شما آنها را از کفر و جنگ با مؤمنان باز دارد بنابراین بر آنها راهی نیست جز اینکه توبه کنند و یا آمادۀ جنگ باشند.
﴿أَلَا تُقَٰتِلُونَ قَوۡمٗا نَّکَثُوٓاْ أَیۡمَٰنَهُمۡ وَهَمُّواْ بِإِخۡرَاجِ ٱلرَّسُولِ وَهُم بَدَءُوکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٍۚ أَتَخۡشَوۡنَهُمۡۚ فَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَوۡهُ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٣﴾.
شما را چه شده که با این کفار نمیجنگید، کفاری که پیمانهای خویش را که با شما داشتند نقض نموده و تصمیم اخراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مکه را گرفتند و همینها بودند که آغازگر جنگ بوده و از همان روزهای اول طلوع رسالت اسلام شروع به آزار و اذیتتان کردند.
ای مسلمانان! آیا از مشرکان میترسید؟ سزاوار این است که از خدا عزوجل بترسید؛ زیرا همه چیز به دست اوست آنهم اگر به وعده و وعیدش و به کتاب و پیامبرش باور دارید پس ترستان تنها از او باید باشد.
﴿قَٰتِلُوهُمۡ یُعَذِّبۡهُمُ ٱللَّهُ بِأَیۡدِیکُمۡ وَیُخۡزِهِمۡ وَیَنصُرۡکُمۡ عَلَیۡهِمۡ وَیَشۡفِ صُدُورَ قَوۡمٖ مُّؤۡمِنِینَ ١٤﴾.
ای مؤمنان با کفار بجنگید، خدایتعالی آنها را با دستان شما عذاب مینماید و با اسارت و شکست آنها را خوار و ذلیل نموده و به شما نصرت و پیروزی ارزانی میدارد و با این پیروزی دلهای شما را از غم و اندوهی که به شما از ناحیۀ آزار و اذیتهای مشرکان و مکر آنها رسیده شفا میدهد، شما اسباب را فراهم کنید و عاقبت نیکو بر خداست.
﴿وَیُذۡهِبۡ غَیۡظَ قُلُوبِهِمۡۗ وَیَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ١٥﴾.
و خداوند عزوجل با کشتن کفار تمام غیظ و خشمی که مسلمانان در دلهای خود نسبت به کفار دارند را از بین میبرد و هر که از این جنگاوران به سوی خدا عزوجل باز گردد، اوتعالی دارای فضلی واسع بر بندگان خود است، او توبهاش را براساس صداقتی که نسبت به توبه دارد میپذیرد و او در اینکه فضل خود را برای کسی که خواسته قرار داده حکمت دارد و این حکمت او در هدایت کسی که اراده نموده و در گمراهی کسی که ارادۀ گمراهیاش را نموده نیز وجود دارد.
﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تُتۡرَکُواْ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَلَمۡ یَتَّخِذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَا رَسُولِهِۦ وَلَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَلِیجَةٗۚ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٦﴾.
ای مؤمنان گمان نکنید که خدایتعالی شما را بدون امتحان میگذارد تا هنگامی که علم او در شما ظاهر شود و به این ترتیب واضح گردد چه کسی در جهاد خود اخلاص دارد و غیر خدا عزوجل و رسولش را به عنوان ولی و دوست خود بر نگزینید که اوتعالی بر تمام اعمال چه ظاهر باشد یا پنهان آگاهی دارد و همه را آمار میگیرد و در روزی که به ملاقاتش میروید جزای هر عمل شما را به گونۀ کامل میدهد.
﴿مَا کَانَ لِلۡمُشۡرِکِینَ أَن یَعۡمُرُواْ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ شَٰهِدِینَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِم بِٱلۡکُفۡرِۚ أُوْلَٰٓئِکَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ وَفِی ٱلنَّارِ هُمۡ خَٰلِدُونَ ١٧﴾.
از شأن مشرکان این نیست که خانههای خدا عزوجل را تعمیر کنند به خصوص در حالتی که کفر خویش را اظهار میدارند و به خاطر همین کفر میجنگند و خدایتعالی به زودی اعمال آنها را باطل میکند و تمام آنچه را کسب نمودهاند از بین میبرد و مصیر آنها در آتش دوزخ و به صورت دائم و همیشگی و در عذابی مداوم است.
﴿إِنَّمَا یَعۡمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّکَوٰةَ وَلَمۡ یَخۡشَ إِلَّا ٱللَّهَۖ فَعَسَىٰٓ أُوْلَٰٓئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِینَ ١٨﴾.
اعتنای به مساجد با تعمیر آن از طریق ساختمانسازی و عبادت، جز از کسانی سر نمیزند که به پروردگار خود ایمان آورده و از پیامبرش اطاعت نمودهاند و نمازهای پنجگانه را برپای داشتند و زکاتهای فرض را پرداختند و جز از پروردگار از هیچکس دیگر نهراسیدند و در اطاعت مولای خود به ملامت هیچ ملامتگری اعتنا ننمودند. چنین کسانی امید میرود که به سوی آنچه موجب رضای خدا عزوجل از طریق تعمیر مساجد و انجام اعمال خوب است هدایت شوند.
﴿۞أَجَعَلۡتُمۡ سِقَایَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ کَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ لَا یَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩﴾.
ای مشرکان آیا دادن آب به حجاج و بنای مسجد الحرام را مساوی با ایمان به روز آخرت و جهاد در راه خدا عزوجل قرار داید در حالی که اینها اصلاً در اجر و ثواب باهم مساوی نیستند؛ زیرا این عمل از کافری سَر زده که تمام اعمالش برباد رفته و آن دیگر از مؤمنی که خدایتعالی از سعی و تلاش او راضی است. روی این اساس هیچ فضلی برای هیچ عملی که در آن ایمان نباشد وجود ندارد و خدایتعالی کافر را به انجام اعمال خوب توفیق نمیدهد و بدکار را به راه رشد رهنمون نمینماید.
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٢٠﴾.
مؤمنان به خدا و مهاجران و مجاهدان در راه خدا عزوجل با جان و مال، داری منزلت و رتبهای بلندتر در پیشگاه خداوند عزوجل اند و آنها کسانیاند که به تمام خواستهای خود خواهند رسید چنانچه هر امر مرغوبی را که در آن فضل و رضوان و سکونت در بهشت است را نیز حاصل خواهند کرد.
﴿یُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِیهَا نَعِیمٞ مُّقِیمٌ ٢١﴾.
پروردگارشان آنها را به رحمتی از جانب خود بشارت میدهد که موجب محو گناهان است و رضوانی را جلب میکند که کامل و تمام است و هرگز بعد از حصول آن خشم و غضبی نیست، این نعمت از جملۀ بزرگترین نعمتها به شمار میرود سپس خدایتعالی آنها را وارد بهشت و نعمت همیشگی و روشنی چشم مینماید.
﴿خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ٢٢﴾.
این مؤمنان همیشه در بهشتهای نعمت جاودان خواهند بود و هرگز در آن زوالی نخواهند داشت و از نعمت خویش انتقال نخواهند یافت و نزد خدایتعالی برای اهل طاعتش ثوابی بزرگ و فضلی عمومی در بهشتهای نعمت است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُوٓاْ ءَابَآءَکُمۡ وَإِخۡوَٰنَکُمۡ أَوۡلِیَآءَ إِنِ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡکُفۡرَ عَلَى ٱلۡإِیمَٰنِۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢٣﴾.
ای مؤمنان! اگر پدران و برادرانتان کفر را به عنوان دین بر ایمان برگزیدند آنها را دوست و انصار نگیرید و متولیان خود نسازید. کسی که آنها را به غیر از خدا عزوجل ولی و دوست بگیرد، یقیناً در عصیان خود از حد تجاوز نموده و بر نفس خویش با دشمنی خدای رحمان ظلم و ستم روا داشته است.
﴿قُلۡ إِن کَانَ ءَابَآؤُکُمۡ وَأَبۡنَآؤُکُمۡ وَإِخۡوَٰنُکُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ وَعَشِیرَتُکُمۡ وَأَمۡوَٰلٌ ٱقۡتَرَفۡتُمُوهَا وَتِجَٰرَةٞ تَخۡشَوۡنَ کَسَادَهَا وَمَسَٰکِنُ تَرۡضَوۡنَهَآ أَحَبَّ إِلَیۡکُم مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَجِهَادٖ فِی سَبِیلِهِۦ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّىٰ یَأۡتِیَ ٱللَّهُ بِأَمۡرِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٢٤﴾.
ای پیامبر! برای کسی که دنیا را بر آخرت ترجیح داده بگو: اگر پدران، برادران، همسران، عشیره و قبیله، اموالی که به دست آوردهاید، تجارتی که بیم دارید از رواج بیفتد و خانههای خوب مسکونی نزد شما از طاعت خدا عزوجل و هجرت در راه او و جهاد به منظور اعلای کلمهاش دوست داشتنیتر است، پس بر انتخاب غلط خود منتظر عقوبت خدای جبار باشید، شمائی که فرومایۀ ارزان را بر گرانبهای نفیس برتری دادید.
منظور از ثمن مذکور تمام امور اشتها بر انگیز دنیائی و محبوب دلهاست که اگر بر مراد خدایتعالی مقدم شود چنین چیزی عین خسارت، نقص و هلاکت است و خداوند عزوجل کسی را که از دائرۀ طاعتش بیرون شود توفیق نمیدهد و آنکه را که از عبادتش روی گردانیده رهنمایی نمینماید.
﴿لَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٖ وَیَوۡمَ حُنَیۡنٍ إِذۡ أَعۡجَبَتۡکُمۡ کَثۡرَتُکُمۡ فَلَمۡ تُغۡنِ عَنکُمۡ شَیۡٔٗا وَضَاقَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ ثُمَّ وَلَّیۡتُم مُّدۡبِرِینَ ٢٥﴾.
شما را ای مسلمانان خدایتعالی در غزوات بیشماری بر مشرکان یاری داد در حالی که تعداد شما اندک و ضعیف بودید و دشمنانتان نیرومند و بسیار بودند، ولی در برابر آنها خدایتعالی با شما بود. و یاد آورید روزی را که خداوند عزوجل شما را در معرکۀ «حُنین» یاری داد، هنگامی که از بسیاری لشکر خود در شگفت بودید و با خود گفتید که ما هرگز از ناحیۀ کمی افراد مغلوب نمیشویم، ولی وقتی آزمون تلاش و مجاهدت فرا رسید شکست خوردید و فرار نمودید و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با گروه اندکی از یارانش تنها گذاشتید تا خدایتعالی به شما نشان دهد که پیروزی از جانب اوست نه از ناحیۀ کثرت عدد و قوت سلاح.
﴿ثُمَّ أَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَا وَعَذَّبَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٦﴾.
سپس خدایتعالی آرامش را بر پیامبر گرامی خویش و بر پیروان مؤمنش نازل نمود و قلبها آرامش یافت و همه به معرکه بازگشتند و در برابر دشمن استقامت نمودند و اوتعالی ملائکه را به منظور جنگ در کنار آنها و همچنان پیروزی را نازل فرمود و به این ترتیب موفقیت حاصل شد و اهل کفر دچار قتل و اسارت شدند. وقوع این حالت بر آنها کیفر محاربهای بود که با خدا عزوجل و پیامبرش صورت دادند و عذابی به خاطر اعمال بدشان است.
﴿ثُمَّ یَتُوبُ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٢٧﴾.
و بعد از تحقق شکست کفار در جنگ، خدایتعالی بر کسانی از بندگان خود که بخواهد با قبول توبه منت مینهد البته اگر اسلام بیاورند و به سوی او رجوع کنند چون بخشش الهی تمام گناهان گذشته را محو مینماید و بندگان را تحت پوشش رحمت قرار میدهد، زیرا او مهربان و بخشنده است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَیۡلَةٗ فَسَوۡفَ یُغۡنِیکُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٢٨﴾.
ای مؤمنان! همانا مشرکان در ذات خود نجس و در صفات خود خبیثاند و باورهایشان به علت کفر و ظلم بد است. اجسام آنها از اینروی نجس است که از جنابت غسل نمینمایند و وضوء نمیگیرند، بنابراین برای آنها مجاز نیست بعد از سال نهم هجری که ابوبکر س برائت از مشرکان را اعلان نمود وارد حرم مکی شوند.
پس ای مؤمنان به کفار اجازۀ دخول به حرم را ندهید و اگر از این بیم داشتید که با این کار در تجارت خود زیاتمند شوید خدایتعالی اگر ارادۀ نماید حتماً از فضل و عطای شامل خود به شما عوض میدهد.
این وعده تحقق یافت و مسلمانان بعد از غزوات و جنگها و فتوحات به غنامندی رسیدند و اوتعالی به مصالح بندگان خود داناتر است و مصالح و مفاسد آنها را میداند و او در تدبیر امور حکمت دارد از اینروی بهترین را با علم خود برمیگزیند و با حکمت خود آنچه نفع بیشتری دارد را حکم و مقدر مینماید.
﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حَتَّىٰ یُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡیَةَ عَن یَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ ٢٩﴾.
ای مؤمنان با کفار یهودی و نصرانی که به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند بجنگید، زیرا آنها به عبودیت خدای یگانه اقرار ندراند و به زنده شدن بعد از مرگ اعتراف نمینمایند و حرامی را که خدایتعالی حرام نموده مانند زنا، سود، شراب، خود مرده و از این قبیل را حرام نمیدانند و به اسلام به عنوان دین باور نمینمایند و این دین را داور و حکم قرار نمیدهند. پس باید با آنها تازمانی جنگ صورت گیرد که جزیه را بر خود لازم گیرند و با پرداخت جزیه در برابر حکومت اسلامی خاضع و فروتن باشند. آنها جزیه را باید به دست خود بدهند و مقهور قوت دولت اسلامی و ذلیل باشند.
﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ عُزَیۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِکَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ یُضَٰهُِٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٣٠﴾.
یهودیان از روی دروغ و باطل گفتند «عزیر» فرزند خداست و نصرانیان نیز بنابر باطل و دروغ گفتند عیسی فرزند خداست. چنین اقوالی ادعاهای بدون دلیل و برهان است. این سخن آنها شبیه این ادعای مشرکان است که «لات» «عزی» و «منات» دختر اند و ملائکه نیز دختران خدایند. خداوند عزوجل آنها را لعنت کند و هلاک و ذلیل نماید چگونه حق را با جود این همه دلائل و شواهد موجود بر وحدانیت خدایتعالی و اینکه او نزائیده و از کسی زاده نشده تغییر میدهند.
﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِیحَ ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٣١﴾.
یهودیان علما و نصرانیان عبّاد خود را به غیر از خدا معبود قرار دادند. اینها برای آنها حرام را حلال میکردند و حلال را حرام. نصرانیان عیسی بن مریم را به غیر از خدا، خدای معبود قرار دادند در حالی که او آنها را به اینکار امر ننموده بود، بلکه امرشان کرد تا خدای را به یگانگی و بدون شرک پرستش کنند. خدایتعالی از شرک آنها آنگاه که به خدا عزوجل نسبت پسر دادند و با او خدایان دیگری قرار دادند پاک و منزه است، اوتعالی یکتا و بینیازی است که نزائیده و نه زاده شده و نه هم برای او هیچکس کفو و سیال نیست.
﴿یُرِیدُونَ أَن یُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَیَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن یُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٣٢﴾.
یهودیان و نصرانیان و همچنان مشرکان قصد دارند با گفتار باطل و افتراهای دروغین خود در اسلام و پیامبرش طعن وارد کنند؛ زیرا آنها میپندارند با این کار میتوانند هدایت قرآن و ایمان را از مردم باز دارند، ولی خدایتعالی خود متولی حفظ این دین شده و اوتعالی به زودی آن را یاری میرساند و بلند میگرداند و پیامبرش را بر رغم انف کفار تأیید مینماید. این در حالی است که برای کفار ذلّت و فرومایگی است.
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ ٣٣﴾.
این تنها خدایتعالی است که پیامبر خود را با دین اسلام فرستاد. این دین مشتمل بر علم نافع و عمل صالحی است که انسان را به سوی هر هدایتی راهنمایی مینماید و از هر فرومایگی برحذر میدارد تا آن را بر تمام ادیان دیگر بلند گرداند و بر سایر ملتها هیمنه دهد و این دین بر آنها با حجّت و برهان و عدالت و احسان غالب باشد.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَیَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ ٣٤﴾.
ای مؤمنان! بسیار از علمای یهود و عباد نصارا اموال مردم را بنابر باطل و با انواع و اقسام حیلهها، دجل، مخفی کاریها، رشوت و... به عنوان ثمن احکام باطل میگیرند و اتباع خود را از داخل شدن به اسلام باز میدارند.
و آنانی را که طلا و نقره را ذخیره میسازند و زکات آن را ادا نمینمایند و از آن صدقه نمیدهند، بشارت به عذابی بده که تاب و توانش را هیچکس ندارد، این عذاب بسیار دردناک است و به علت اعمال بدشان به آنها میرسد.
﴿یَوۡمَ یُحۡمَىٰ عَلَیۡهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا کَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡنِزُونَ ٣٥﴾.
روزی که بر طلا و نقره در دوزخ آتش دمیده میشود و با آن پیشانیهایشان که در برابر گدایان اخم کرده و همچنان پلهوهایشان که هنگام طلب گدایان، اعراض نموده و پشتهایشان که از روی تکبر و بخل به نیازمندان پشت کرده است بسوزد و برای آنها گفته شود این عاقبت ذخیرهسازی اموالتان است، این عذاب را توأم با حسرت، داد و فریاد و همراه زنجیرها و عذاب بچشید، زیرا شما حق آن را باز داشتید.
﴿إِنَّ عِدَّةَ ٱلشُّهُورِ عِندَ ٱللَّهِ ٱثۡنَا عَشَرَ شَهۡرٗا فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِ یَوۡمَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ مِنۡهَآ أَرۡبَعَةٌ حُرُمٞۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُۚ فَلَا تَظۡلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمۡۚ وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ کَآفَّةٗ کَمَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ کَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ ٣٦﴾.
تعداد ماههای سال در علم و تقدیر خدایتعالی دوازده ماه مشخص و محدد است و بر آن نه افزون میگردد و نه کم میشود. از این میان چهار ماه با عظمت است که در آن هرگونه جنگ و خونریزی ممنوع میباشد. این ماهها عبارت اند از: ذوالقعده، ذوالحجه، محرم و رجب. این تقسیم ماهها از سوی خداوند عزوجل شریعت برابر و منهج استوار است پس از این برحذر باشید که در این ماهها بر خویشتن با جنگ یا انتهاک حرمتهای خدا با ارتکاب گناهان ظلم و ستم کنید. و بر شماست تا با مشرکان به صورت همگانی بجنگید همانگونه که آنها با شما به صورت همگانی میجنگند و یقین داشته باشد که خدایتعالی اگر اخلاص را رعایت کنید و حدودش را نگه دارید با شماست، چون او کسی را که از او اطاعت کند و تقوایش را رعایت نماید یاری میرساند.
این آیه دلالت بر اباحت با مشرکان در تمام ماههای سال و حتی ماههای حرام دارد اگر آنها در این ماهها با مسلمانان بجنگند.
﴿إِنَّمَا ٱلنَّسِیٓءُ زِیَادَةٞ فِی ٱلۡکُفۡرِۖ یُضَلُّ بِهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُحِلُّونَهُۥ عَامٗا وَیُحَرِّمُونَهُۥ عَامٗا لِّیُوَاطُِٔواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ فَیُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُۚ زُیِّنَ لَهُمۡ سُوٓءُ أَعۡمَٰلِهِمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٣٧﴾.
همانا جابجا کردن حرمت یک ماه به ماهی دیگر زیادتی در کفر است که از سوی مشرکان صورت میگیرد، چراکه آنها احکام خدا را تغییر میدهند و شریعتش را تبدیل مینمایند. با این تأخیر کفار در سرکشی و گمراهی خویش از ناحیۀ کسانی که در این زمینه به آنها دست به تشریع زدهاند افزودند. اینها جا به جائی ماههای حرام را یکی به جای دیگر در سالی حلال میسازند و در سالی دیگر حرام تا به این ترتیب ماههای تبدیل شده به جای ماههای چهارگانۀ حرام قرار گیرد و براساس هوا و هوس خود چهار ماه دیگر را بر گزینند و آنها را به جای ماهها حرام دهند و جنگ و انتقام جوئی را که خدایتعالی حرام نموده، چون شیطان بر آنها مزین کرده است مباح بدانند. و خدایتعالی هیچ کافر را به سوی آنچه صلاح اوست رهنمایی نمیکند و او را در راستای منفعتش توفیق نمیدهد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَا لَکُمۡ إِذَا قِیلَ لَکُمُ ٱنفِرُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِیتُم بِٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ ٣٨﴾.
ای مؤمنان شما را چه شده که هنگام نفیر عام به سوی جهاد که به خاطر اعلای کلمۀ الله صورت میگیرد خود را کنار میکشید و دوست دارید در دیار خویش باقی بمانید و در اوطان خویش درنگ کنید، آیا شهوات دنیا را بر آخرت ترجیح دادهاید؟ آخر بهره جوئی از شهوات دنیا در مقایسه با نعمت آخرت جز وقتی اندک را برنمیگیرد این به علاوۀ اینکه دنیا حقیر و بیارزش است و توشهاش اندک و عمرش کوتاه میباشد.
﴿إِلَّا تَنفِرُواْ یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا وَیَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ وَلَا تَضُرُّوهُ شَیۡٔٗاۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٣٩﴾.
اگر به سوی جهاد در راه خدا عزوجل بیرون نشوید او شما را با ذلّت و شکست و آفات و مصیبتها مجازات میکند و به جای شما بندگانی صالح و مجاهد میآورد که او را متولی خود بدانند و یاری دهند و اگر شما پشت گردانید در این امر هیچ ضرری بر خدایتعالی نیست، چون او از همۀ بینیاز و دارای قدرتی بزرگ است که در همه چیز نافذ و ساری است از جمله تبدیل نمودن بندگان گنهکار و آوردن اهل طاعت و جهاد به جای آنها.
﴿إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدۡ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ثَانِیَ ٱثۡنَیۡنِ إِذۡ هُمَا فِی ٱلۡغَارِ إِذۡ یَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَیۡهِ وَأَیَّدَهُۥ بِجُنُودٖ لَّمۡ تَرَوۡهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلسُّفۡلَىٰۗ وَکَلِمَةُ ٱللَّهِ هِیَ ٱلۡعُلۡیَاۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ٤٠﴾.
اگر شما پیامبر خدا را یاری نرسانید، تنها خدایتعالی او را یاری میرساند و تأیید میکند و عزّت میدهد، درست همانگونه که او را در روزی یاری داد که کفار از مکه اخراجش کردند، آنگاه که او یکی از دو تن، پیامبر و ابوبکر در غار بودند، روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به رفیق خود ابوبکر گفت: غمگین مباش که خدا عزوجل با ماست و صبر کن و مطمئن باش. این است توکل بر خدا عزوجل اینجا بود که اوتعالی بر قلب محمد صلی الله علیه و آله و سلم آرامش را نازل کرد و چشمان کفار را کور نمود و او را با لشکری نیکوکار از ملائکه نصرت داد که با چشم قابل دید نبودند و به این ترتیب خدایتعالی دعوت کفار را ذلیل و مغلوب نمود و کلمۀ توحید و رسالت خود را بلند و پیروز گردانید که خدایتعالی نیرومندی است که مغلوب نمیشود، او جباری است که مقهور نمیگردد و در صنع و شریعت خود حکمت دارد.
﴿ٱنفِرُواْ خِفَافٗا وَثِقَالٗا وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٤١﴾.
ای مؤمنان! به سوی جهاد در راه خدا عزوجل به صورت پیاده و سواره، فعالانه و غیر فعالانه بیرون شوید و اموال خود را به مصرف برسانید و جانهای خود را در راه اعلای کلمۀ پروردگار خود تقدیم کنید که در این عمل اجر و پاداشی بزرگ و نعمتی ماندگار است و از تمام لذتهای دنیای فانی و نعمتهای زودگذر و بیارزش آن بهتر است.
﴿لَوۡ کَانَ عَرَضٗا قَرِیبٗا وَسَفَرٗا قَاصِدٗا لَّٱتَّبَعُوکَ وَلَٰکِنۢ بَعُدَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلشُّقَّةُۚ وَسَیَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ لَوِ ٱسۡتَطَعۡنَا لَخَرَجۡنَا مَعَکُمۡ یُهۡلِکُونَ أَنفُسَهُمۡ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٤٢﴾.
اگر مطلب تو ای محمد متاع دنیائی میبود و حصول آن کاری سهل و بدون مشقت و سفر به سوی آن نیز آسان و متوسط میبود، تو این متخلفان را میدیدی که همه با تو بیرون میشدند. ولی چون این سفر نظر به گرمی هوا سخت بود، از اینروی بقا را بر جهاد ترجیح دادند و چون به مدینه بازگردی خواهی دید که این متخلفان به سوی تو میآیند و سوگند یاد میکنند که اگر شرائط به ما اجازه میداد حتماً با تو به سوی جهاد بیرون میشدیم. آنها با این سوگند دروغین خود خویشتن را در معرض عذاب شدید قرار میدهند و خدایتعالی میداند که آنها در سوگندهای دروغین و عذرهای باطل خویش دروغ میگویند.
﴿عَفَا ٱللَّهُ عَنکَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمۡ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکَ ٱلَّذِینَ صَدَقُواْ وَتَعۡلَمَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٤٣﴾.
ای پیامبر! خداوند از تو درگذشت و تو را مؤاخذه نکرد، چرا به آنها در ترک جهاد و باقی ماندن در مدینه و بیرون نشدن به سوی تبوک اجازه دادی در حالی که باید انتظار میکشیدی اهل عذر از اهل نفاق و فرار مشخص شوند و امر راستگویان و دروغگویان نیز معلوم گردد، حال آنکه در قبول عذرهای آنها عجله نمودی!
﴿لَا یَسۡتَٔۡذِنُکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ أَن یُجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ ٤٤﴾.
اهل ایمان به خدا عزوجل و روز آخرت از تو در ترک جهاد اجازه نمیطلبند، بلکه در امثال امر خدای ذوالجلال و به منظور بذل جان و مال و جهاد سرعت به خرج میدهند و خدایتعالی میداند چه کسی تقوای او را رعایت مینماید و از رضوان او پیروی میکند، او میداند چه کسی در نیّت خود صادق و در عمل خود نیکوکار است.
﴿إِنَّمَا یَسۡتَٔۡذِنُکَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱرۡتَابَتۡ قُلُوبُهُمۡ فَهُمۡ فِی رَیۡبِهِمۡ یَتَرَدَّدُونَ ٤٥﴾.
کسانی از تو در ترک جهاد اجازه میطلبند که به خدا عزوجل و روز آخرت ایمان ندارند و در وعدۀ الهی و تهدید او شک دارند و آنها در این شک خود نیز آرام نیستند، بلکه بین کفر و اسلام حیران و سرگردانند.
﴿۞وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰکِن کَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِیلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِینَ ٤٦﴾.
و اگر آنها صادقانه بیرون شدن با تو را به منظور اعلای کلمۀ خدا عزوجل دوست میداشتند حتماً آماده میشدند و تمام اموری را که برای یک مجاهد در سفر لازم است برای خود مهیا میکردند، ولی خدایتعالی بیرون شدن آنها را با تو دوست ندارد؛ چون آنها نفاق دارند از اینروی آنها را با بیرون نشدن کیفر داد و دچار بزدلی، تنبلی و ناکامی و شکست کرد و برای آنها گفت در خانههای خویش در کمال ذلّت و خواری بمانید و با اهل عذر از معلولان، فقرا، اطفال و زنان در خانههای خود بنشینید.
﴿لَوۡ خَرَجُواْ فِیکُم مَّا زَادُوکُمۡ إِلَّا خَبَالٗا وَلَأَوۡضَعُواْ خِلَٰلَکُمۡ یَبۡغُونَکُمُ ٱلۡفِتۡنَةَ وَفِیکُمۡ سَمَّٰعُونَ لَهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلظَّٰلِمِینَ ٤٧﴾.
اگر این منافقان با شما به جهاد بیرون شوند این بیرون شدن آنها برای شما جز ضرر، شر، فساد و شکست ارمغانی دیگر نخواهد داشت، زیرا آنها اهل توهین و ذلّت اند و در سخن چینی در بین شما سرعت به خرج میدهند و صفهای شما را میشکنند و در بین قلبهایتان با اختلاف و ایجاد دشمنی مخالفت ایجاد مینمایند و شما را از کفار میترسانند این در حالی است که در بین شما ای مؤمنان انسانهای ضعیفی نیز هستند که به سخنان این منافقان متأثر میشوند و قریب گفتار آنها را خورند و خدایتعالی به احوال ستمگران آگاهی دارد و بر او هیچ امری از امور آنها پوشیده نیست و به زودی آنها را براساس اعمالشان جزا میدهد.
﴿لَقَدِ ٱبۡتَغَوُاْ ٱلۡفِتۡنَةَ مِن قَبۡلُ وَقَلَّبُواْ لَکَ ٱلۡأُمُورَ حَتَّىٰ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَظَهَرَ أَمۡرُ ٱللَّهِ وَهُمۡ کَٰرِهُونَ ٤٨﴾.
منافقان فتنهانگیزی نموده و در این راستا پیش از غزوۀ تبوک تلاش کردند تا مؤمنان را از کفار بترسانند آنها را متزلزل نموده و دست به فساد و تباهی بزنند و اختلاف ایجاد کنند چنانچه در حق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز دست به دسیسه و مکر زدند و اموری را ظاهر کردند که در نهاد آنها نبود و در انجام مکر و حیله تلاش نموده و در راستای اجرای این مکرها در حق مسلمانان تبادل افکار و آراء نمودند تا اینکه خداوند عزوجل دین و پیامبر خود را نصرت داد و کلمهاش را بلند نمود و لشکرش را تأیید کرد در حالی که منافقان از این پیروزی نفرت داشتند و از این ناحیه که دین اسلام بلندی و برتری حاصل کرد در خشم شدند.
﴿وَمِنۡهُم مَّن یَقُولُ ٱئۡذَن لِّی وَلَا تَفۡتِنِّیٓۚ أَلَا فِی ٱلۡفِتۡنَةِ سَقَطُواْۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةُۢ بِٱلۡکَٰفِرِینَ ٤٩﴾.
و از منافقان کسانیاند که به تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم میگویند از من به خاطر تخلف از اشتراک در جهاد درگذر، زیرا اگر تو این اذن را به من ندهی من گناهکار خواهم بود. قولی نیز وجود دارد که آنها گفتند ما میترسیم که اگر با تو به جهاد بیرون شویم با مشاهدۀ زنهای روم در فتنه بیفتیم در حالی که آنها با تخلف از جهاد و نافرمانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ارائۀ معاذیر دروغین، به گونهای که درک نکردند در فتنهای بزرگتر افتادند. آتش دوزخ بر کافران از هر جهت احاطه دارد و برای آنها هیچ مجالی برای فرار وجود ندارد.
﴿إِن تُصِبۡکَ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡۖ وَإِن تُصِبۡکَ مُصِیبَةٞ یَقُولُواْ قَدۡ أَخَذۡنَآ أَمۡرَنَا مِن قَبۡلُ وَیَتَوَلَّواْ وَّهُمۡ فَرِحُونَ ٥٠﴾.
ای پیامبر اگر به تو امر نیکوئی مانند پیروزی و یا غنیمت برسد منافقان اندوهگین میشوند و اگر به تو مصیبت، اندوه، نکبت و شکست برسد منافقان میگویند ما خویشتن را نگاه داشته و در امور خویش از قاطعیت و تدبیر کار گرفتیم از اینروی از آن مصیبتی که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید نجات یافتیم و در این راستا از شکست شما خورسند میشوند و از آنچه به مؤمنان رسیده در نهایت سرور باز میگردند.
﴿قُل لَّن یُصِیبَنَآ إِلَّا مَا کَتَبَ ٱللَّهُ لَنَا هُوَ مَوۡلَىٰنَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٥١﴾.
ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگو هرگز به ما مصیبتی جز به قضا و قدر الهی نمیرسد و اوتعالی در سختیها و آسانیها متولی امور ماست، چون برای هر شدّت و سختیی صبری است و برای هر رخا و آسایشی شکری و مؤمنان همواره تمام امور خود را چه سخت باشد یا آسان به خدا عزوجل میسپارند.
﴿قُلۡ هَلۡ تَرَبَّصُونَ بِنَآ إِلَّآ إِحۡدَى ٱلۡحُسۡنَیَیۡنِۖ وَنَحۡنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمۡ أَن یُصِیبَکُمُ ٱللَّهُ بِعَذَابٖ مِّنۡ عِندِهِۦٓ أَوۡ بِأَیۡدِینَاۖ فَتَرَبَّصُوٓاْ إِنَّا مَعَکُم مُّتَرَبِّصُونَ ٥٢﴾.
ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای منافقان بگو شما در حق ما چه انتظاری دارید که با ما جز یکی از دو عاقبت نیکو برسد؟ یکی پیروزی و عزّت در دنیا و دیگری شهادت و پاداش بزرگ آخرت. ولی ما در حق شما منتظریم تا اوتعالی بر شما عذابی کوبنده از آسمان بفرستد یا ما شما را با دستان خود بکشیم و اسیر نمائیم، شما منتظر چیزی که قرار است به ما برسد باشید و ما منتظر آنچه قرار است به شما برسد هستیم.
﴿قُلۡ أَنفِقُواْ طَوۡعًا أَوۡ کَرۡهٗا لَّن یُتَقَبَّلَ مِنکُمۡ إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٥٣﴾.
ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای منافقان بگو در هر حالتی صدقه بدهید چه از روی رضایت باشد یا اجبار، خدایتعالی هرگز صدقات شما را قبول درگاه خود نمیسازد چون شما از طاعت او خارج شده و از جماعت مسلمانان خود را کنار کشیدید بنابراین شما در برابر اوامر خدا سرکشی نمودهاید.
﴿وَمَا مَنَعَهُمۡ أَن تُقۡبَلَ مِنۡهُمۡ نَفَقَٰتُهُمۡ إِلَّآ أَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَبِرَسُولِهِۦ وَلَا یَأۡتُونَ ٱلصَّلَوٰةَ إِلَّا وَهُمۡ کُسَالَىٰ وَلَا یُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمۡ کَٰرِهُونَ ٥٤﴾.
علت عدم قبول صدقات آنها کفرشان به خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. صدقۀ کافر مردود و نمازش توأم با کسالت و اکراه و ریا و سنگینی است و عمل کسی که ریا کند قبول نمیشود. نکتۀ دیگر اینکه آنها جز به اکراه و بدون رغبت صدقه نمیدهند، چون نفاق بر قلبهای آنها تراکم کرده است.
﴿فَلَا تُعۡجِبۡکَ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ کَٰفِرُونَ ٥٥﴾.
تو در اموال و اولاد این منافقان تعجب نکن که خدایتعالی اراده دارد تا این اموال و اولاد را سبب بدبختی و حزن آنها در دنیا بگرداند چون قلبهای آنها از ایمان، رضایت و شکر تُهی گشته و به سرمایهها و فرزندانشان بسته شده است. همینها در آخرت نیز موجب عذاب شدن آنها در آتش دوزخ خواهد بود، چون زکات این اموال و سایر حقوق واجب آنها را رها کردند. دیگر اینکه مرگ آنها در حالی خواهد آمد که از مرگ نفرت دارند. از اینروی ارواح آنها به مشقت بیرون میشود و در این راستا به شدّت درد خواهند کشید، چراکه آنها به خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کفر ورزیدند.
﴿وَیَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ إِنَّهُمۡ لَمِنکُمۡ وَمَا هُم مِّنکُمۡ وَلَٰکِنَّهُمۡ قَوۡمٞ یَفۡرَقُونَ ٥٦﴾.
منافقان سوگند یاد میکنند که در جنگ و یاری رسانیدن، با مؤمنان اند در حالی که دروغ میگویند. آنها نسبت به شما با زبان خویش اظهار مودت و دوستی میکنند در حالی که قلبهای آنها پُر از دشمنی و عداوت نسبت به شماست، علت اینکه آنها اسلام را اظهار داشتند و کفر را پنهان این است که از شما به شدّت هراس دارند روی این اساس با نفاق، خود را از شما حفظ و وقایه مینمایند.
﴿لَوۡ یَجِدُونَ مَلۡجًَٔا أَوۡ مَغَٰرَٰتٍ أَوۡ مُدَّخَلٗا لَّوَلَّوۡاْ إِلَیۡهِ وَهُمۡ یَجۡمَحُونَ ٥٧﴾.
اگر منافقان دژهای محکم و یا غارهایی بیابند که بتوانند خود را در آن پنهان دارند و یا پناهگاههایی در زیر زمین، از شدّت خوف و ترسی که دارند به سوی این پناهگاه لرزان و در نهایت اضطراب خواهند شتافت تا خود را در آن پنهان کنند.
﴿وَمِنۡهُم مَّن یَلۡمِزُکَ فِی ٱلصَّدَقَٰتِ فَإِنۡ أُعۡطُواْ مِنۡهَا رَضُواْ وَإِن لَّمۡ یُعۡطَوۡاْ مِنۡهَآ إِذَا هُمۡ یَسۡخَطُونَ ٥٨﴾.
بعضی از منافقان در تقسیمی که نسبت به غنائم انجام میدهی عیبجوئی میکنند و تو را متهم به جانبداری و عدم رعایت عدالت مینمایند و اگر به آنها مطابق میل و رغبت آنها بدهی از تو راضی میشوند و به ستایشت میپردازند و اگر به آنها آنچه را توقع دارند ندهی خشمگین میشوند و دست به عیبجوئی میزنند و در عدالت تو طعن وارد مینمایند. چنین صفاتی از آن بندگان دنیاست که در غنائم طمع دارند و در غرامتها جزع و فزع مینمایند.
﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ رَضُواْ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ سَیُؤۡتِینَا ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَرَسُولُهُۥٓ إِنَّآ إِلَى ٱللَّهِ رَٰغِبُونَ ٥٩﴾.
و اگر منافقان به آنچه خدایتعالی به آنها توسط پیامبر خود داده قناعت کنند و بگویند: خدای عزوجل برای ما کافی است و او هرگز ما را ضایع نمیسازد و متولی امور ماست و به ما روزی زیاد و وسیع میدهد؛ زیرا فضل او نا محدود و عطایش ردّ نمیشود و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز در آینده به ما زیادتر و بیشتر خواهد داد. ما در فضل خدا عزوجل طمع داریم و در طاعتش رغبت، اگر آنها چنین سخنانی بر زبان بیاورند و گمان نیکو داشته باشند حتماً برای آنها بهتر است.
﴿۞إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٦٠﴾.
زکات فرض به هشت گروه داده میشود: فقرایی که چیزی ندارند؛ مساکینی که محروم اند؛ کسانی که در راستای جمع آوری زکات کاری میکنند؛ به کافرانی که قرار است قلبهایشان به سوی اسلام جلب شود؛ به منظور آزاد سازی بردگان، در راستای کمک به کسانی که از ادای دین خود عاجزند؛ مجاهدان؛ به نیکوئی عمل نموده و عدالت را رعایت کرده است.
﴿وَمِنۡهُمُ ٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱلنَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٞۚ قُلۡ أُذُنُ خَیۡرٖ لَّکُمۡ یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَیُؤۡمِنُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡۚ وَٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ رَسُولَ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٦١﴾.
برخی از منافقان بر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم خُرده میگیرند و مدعی میشوند که ایشان به هر سخنی گوش فرا میدهند و هر خبری را تصدیق مینمایند و گوشهایش آمادۀ دریافت سخنان مردم است و آنچه را میشنوند میپذیرند، خدایتعالی این اتهام آنها را اینگونه رد مینماید که ایشان جز سخن خیر و حق چیز دیگری نمیشنوند و سخنان راست را میپذیرند نه دروغ را و به خدا عزوجل و کتابش باور دارند، و به مؤمنان در اطلاعاتی که به آنها راجع به گفتار کافران و منافقان ارائه میکنند راست میگویند. او رحمتی برای پیروانش است و سبب نجات آنها و مقتدای آنها به سوی هدایت است و هر که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با گفتار یا عملکردی اذیت کند برای او عذابی است دردناک و دائمی در آتش دوزخ.
﴿یَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ لَکُمۡ لِیُرۡضُوکُمۡ وَٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَحَقُّ أَن یُرۡضُوهُ إِن کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ ٦٢﴾.
ای مؤمنان! منافقان به شما سوگند یاد میکنند آنچه از آنها نقل شده را نگفتهاند، این سخنشان به منظور جلب رضایت مؤمنان است در حالی که خدا عزوجل و پیامبرش بر این امر سزاوارتر اند تا رضایتشان به دست آورده شود، اگر اینها واقعاً آنگونه که میگویند مؤمن اند. خدایتعالی کسی است که نفع و ضرر آنها به دست اوست و پیامبر گرامیاش مبلغی از جانب خداست و مردم را به سوی راه اوتعالی و به سوی همۀ خوبیها رهنمائی مینماید.
﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّهُۥ مَن یُحَادِدِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَأَنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدٗا فِیهَاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡخِزۡیُ ٱلۡعَظِیمُ ٦٣﴾.
آیا این منافقان نمیدانند کسی که با خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم دشمنی کند مرجع او به سوی آتش دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود؟ قرار گرفتن در این آتش ذلّت و خواری بزرگ و همیشگی است.
﴿یَحۡذَرُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیۡهِمۡ سُورَةٞ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِی قُلُوبِهِمۡۚ قُلِ ٱسۡتَهۡزِءُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ مُخۡرِجٞ مَّا تَحۡذَرُونَ ٦٤﴾.
منافقان از آن میترسند که بر پیامبر خدا سورهای نازل شود که آنان را رسوا ساخته، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنان را در جریان محتویات قلبهایشان قرار دهد.
ای محمد ج! از روی تهدید به آنها بگو، بر روش خویش آنگونه که میخواهید باقی بمانید و استهزا کنید که خدایتعالی آشکار کننده و کاشف تمام اموری است که پنهان میدارید.
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُمۡ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَایَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ کُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ ٦٥﴾.
ای پیامبر! اگر منافقان دربارۀ استهزایشان به قرآن، به خود و به اسلام در غزوۀ تبوک سوال کنی، ضمن اینکه عذر میآورند میگویند: ما فقط به منظور وقت گذرانی و تفریح چنین میگفتیم تا راه بر ما کوتاه گردد. برای آنها بگو آیا به خدای بزرگ و کتاب حکیم و رسول گرامیاش استهزا میکنید؟ آیا غیر از این، سخن دیگری نیافتید؟!
﴿لَا تَعۡتَذِرُواْ قَدۡ کَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡۚ إِن نَّعۡفُ عَن طَآئِفَةٖ مِّنکُمۡ نُعَذِّبۡ طَآئِفَةَۢ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ مُجۡرِمِینَ ٦٦﴾.
ای منافقان! از این استهزاهای خود عذرخواهی نکنید که تمام این عذرها باطل و تمام اعمالتان موجب گناه و سخنتان کاملاً دروغ است، شما با استهزای خود کافر شُدید. و اگر خدایتعالی توبۀ گروهی از شما را که به سوی اسلام بازگشتند و بر عملکرد خود نادم و پشیمان شدهاند قبول کند، در مقابل، حتماً کسانی را که بر کفر اصرار ورزیده و نفاق را پنهان داشتند و توبه نکردند را عذاب خواهد نمود.
﴿ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ بَعۡضُهُم مِّنۢ بَعۡضٖۚ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡمُنکَرِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَقۡبِضُونَ أَیۡدِیَهُمۡۚ نَسُواْ ٱللَّهَ فَنَسِیَهُمۡۚ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٦٧﴾.
مردان و زنان منافق همه اعضای یک حزباند و بر کفر به خدای رحمان و جنگ با اهل ایمان اتفاق دارند. آنها به سوی هر منکری دعوت و به سوی هرکار بَدی توصیه و از انجام هر معروفی نهی مینمایند و از هر امر رشدی برحذر میدارند و در بخششهای خود بخالت میورزند و مانع مصارف خویش در راههای خیر میگردند. اینها ایمان را ترک کردند از اینروی خدای رحمان آنها را در مسألۀ توبه و مغفرت به حال خودشان رها کرد، زیرا که منافقان از دائرۀ طاعت خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم خارجاند.
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ هِیَ حَسۡبُهُمۡۚ وَلَعَنَهُمُ ٱللَّهُۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّقِیمٞ ٦٨﴾.
خدایتعالی به مردان و زنان منافق وعده داد که مصیر و مرجع آنها به سوی آتش دوزخ است که در آن برای همیشه خالد و جاودان اند، این آتش و همچنان حرمان آنها از بهشت و طرد کردنشان از رحمت الهی به عنوان و کیفر کافی است و برای آنها عذابی است ثابت و هولناک که هرگز نه کم میشود و نه متوقف میگردد.
﴿کَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ کَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنکُمۡ قُوَّةٗ وَأَکۡثَرَ أَمۡوَٰلٗا وَأَوۡلَٰدٗا فَٱسۡتَمۡتَعُواْ بِخَلَٰقِهِمۡ فَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِخَلَٰقِکُمۡ کَمَا ٱسۡتَمۡتَعَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُم بِخَلَٰقِهِمۡ وَخُضۡتُمۡ کَٱلَّذِی خَاضُوٓاْۚ أُوْلَٰٓئِکَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٦٩﴾.
دقیقاً این منافقان مانند انسانهای کافری که پیش از آنها گذشتهاند عمل نمودند با این تفاوت که کفار گذشته از این منافقان قویتر و دارای اموال و اولاد بیشتری بودند و از شهوات دنیا و لذتهای آن حد اکثر بهره را بردند و شما نیز از این شهوات و بهرههای دنیوی و خواستهای پست مانند گذشتگان بهره بُردید و در باطل، گناهان و مخالفتها مانندی که آنها در باطل فرو رفتند و گناه کردند و دست به مخالفت زدند شما نیز فرو رفتید و به این ترتیب شما و آنها در لهو و لعب و تنعم و تلذذ توأم با مخالفت امر خدایتعالی و مانع شدن از راه او بسیار عمل کردید و هر کسی که چنین اعمالی انجام دهد در واقع عملش باطل شده و تمام تلاشش در دنیا و آخرت برباد رفته و مصیر او به سوی هلاکت است. این بود که خدایتعالی ثروت آنها را تبدیل به فقر و عزتشان را تبدیل به ذلّت و نعمتشان را به عذاب مبدل کرد.
﴿أَلَمۡ یَأۡتِهِمۡ نَبَأُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَقَوۡمِ إِبۡرَٰهِیمَ وَأَصۡحَٰبِ مَدۡیَنَ وَٱلۡمُؤۡتَفِکَٰتِۚ أَتَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِۖ فَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ٧٠﴾.
آیا به این منافقان خبر کفار گذشته نرسیده است؟ خبر قوم نوح که در طوفان غرق شدند و عاد که با باد سرکش هلاک شدند و ثمود که آواز مهیب هلاکشان ساخت و قوم ابراهیم علیه السلام که نعمتها از آنان سلب شد و به جای آن عذاب قرار گرفت و اصحاب مدین آنانی که دچار عذاب روز سایه شدند و قریههای قوم لوط علیه السلام که زیر و روی شدند و بر آنها سنگ بارید؟ پیامبران این اقوام توأم با معجزات و ارائۀ دلائل قاطع مبنی بر وحدانیت خدایتعالی آمدند، اما از سوی این اقوام تکذیب شدند و این خداوند عزوجل نبود که آنها را از روی ظلم و ستم عذاب کرد، بلکه خود آنها بودند که بر خویشتن با کفر، سرکشی، گناه و تکذیب پیامبران ظلم کردند و مستحق عذاب و زیان شدند.
﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَیُطِیعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ سَیَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٧١﴾.
مردهای مؤمن و زنهای مؤمن اعضای یک حزباند. اینها با یکدیگر در انجام کارهای خوب و در راستای تقوا همکاری مینمایند و یکدیگر خویش را دوست دارند و یاری میرسانند. اینها همواره به انجام هر امر معروف و مشروعی از اعمال صالح و گفتار نیکو و حالات خوب امر میکنند و از هر منکری اعم از عمل بد، گفتار زشت و حالات نادرست نهی مینمایند و نماز را بر کاملترین وجه آن ادا میکنند و زکات واجب را به مستحقین آن میدهند و از خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با انجام اوامر و اجتناب از نواهی اطاعت میکنند. اینهایی که دارای چنین صفاتیاند به زودی خدایتعالی آنها را با تحقق وعدۀ خود مبنی بر ثواب و پاداش رحم میکند و هرگونه عذاب را از آنها بازمیدارد و نجاتشان میدهد و به این ترتیب هر آنچه را طلب کردهاند برای آنها محقق میسازد و آنها را از هر ترس و هراسی در امان میسازد و از حکمت اوتعالی ثواب دادن نیکوکار و کیفر دادن بدکار است.
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَمَسَٰکِنَ طَیِّبَةٗ فِی جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٧٢﴾.
خداوند عزوجل به زنها و مردهای مؤمن وعده نموده تا آنها را وارد بهشتهایی سازد که از زیر درختان آن جویها جاری است. این نعمت برای همیشه ماندگار و جاوید و نعمتی مستمر در قصرهای آباد، نیکو و منازل جذاب و زیبا در بهشت خُلد است که توأم با اقامت دائم بدون انقطاع، بدون کدورت و اخراج خواهد بود و علاوه بر اینها برای آنها رضوانی بزرگتر از هر نعمتی، از جانب خداست، زیرا او جنای سعادت و نعمت، و امنیت از خشم پروردگار در کسب رضوان الهی است و این پیروزیی میباشد که هیچ پیروزی دیگری با آن برابری کرده نمیتواند، جایی که در آن راحت نفس و روشنی چشم و سرور خاطر و بهرۀ جسم توأم با مقام نیکو و قرارگاه خوب است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ جَٰهِدِ ٱلۡکُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱغۡلُظۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ٧٣﴾.
ای پیامبر با کافران و منافقان با مال و جان و زبان خویش جهاد کن و بر آنها با عمل و قول خود سخت بگیر تا حق از آزار و اذیت آنها در امان بماند. مرجع آنها به سوی دوزخ است و چه بد قرار گاهی است دوزخ. اینها نظر به عملکرد بد خویش برای همیشه در دوزخ جاودان خواهند بود.
﴿یَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدۡ قَالُواْ کَلِمَةَ ٱلۡکُفۡرِ وَکَفَرُواْ بَعۡدَ إِسۡلَٰمِهِمۡ وَهَمُّواْ بِمَا لَمۡ یَنَالُواْۚ وَمَا نَقَمُوٓاْ إِلَّآ أَنۡ أَغۡنَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ مِن فَضۡلِهِۦۚ فَإِن یَتُوبُواْ یَکُ خَیۡرٗا لَّهُمۡۖ وَإِن یَتَوَلَّوۡاْ یُعَذِّبۡهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِیمٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَمَا لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مِن وَلِیّٖ وَلَا نَصِیرٖ ٧٤﴾.
منافقان سوگند یاد میکنند خبرهایی که راجع به سبّ و طعنشان نسبت به دین به تو رسیده را نگفتهاند، آنها در این ادعای خود دروغ میگویند. این منافقان سخن کفر را بر زبان آورده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دشنام دادند و در دینش طعن زدند و به این ترتیب از اسلام بیرون شده و نتوانستند کاری را که بر آن مبنی بر قتل پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هنگام بازگشت از تبوک عزم کردند انجام دهند.
آنها از کاری بد بردند که خدایتعالی بر آنها از قبیل منت و شکر بر نعمتها واجب نموده است، چنانچه پروردگار متعال آنها را از فقر بیرون نمود و ثروت داد و بر آنها بعد از احتیاجی و بدبختی با دادن غنائم فضل کرد و اگر منافقان با ایمان و طاعت خدای رحمان توبه کنند برایشان هم در دنیا خوبی است و هم در آخرت، ولی اگر از توبه و ایمان روی گردانند خدایتعالی آنها را در دنیا با قتل و اسارت توسط مؤمنان و در آخرت با جاوید بودن در دمزخ عذاب خواهد کرد و برای آنها هیچ دوستداری نیست تا حفظشان کند و به آنها منفعت برساند و هیچ یاری دهندهای نیست تا عذاب را از آنها دفع کند.
﴿۞وَمِنۡهُم مَّنۡ عَٰهَدَ ٱللَّهَ لَئِنۡ ءَاتَىٰنَا مِن فَضۡلِهِۦ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٧٥﴾.
و از منافقان کسانیاند که با خدا عزوجل تعهد کردند که اگر خدایتعالی به ما از فضل خود روزی دهد ما حتماً صدقۀ واجب و سایر حقوق مالی را ادا خواهیم کرد و بر آنچه خداوند عزوجل از قبیل انجام طاعات و دوری از گناهان امر نموده، راست و برابر خواهیم شد.
﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُم مِّن فَضۡلِهِۦ بَخِلُواْ بِهِۦ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ ٧٦﴾.
و چون خدایتعالی بر آنها با دادن روزی فضل کرد و آنها را بعد از فقر بینیاز ساخت، دست به بخالت زدند چون نفاق در دلهای آنها جای گرفته و به طاعت خداوند عزوجل و پیروی پیامبرش پُشت کردند و به این ترتیب از حق و علم نافع و عمل صالح اعراض نمودند.
﴿فَأَعۡقَبَهُمۡ نِفَاقٗا فِی قُلُوبِهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ یَلۡقَوۡنَهُۥ بِمَآ أَخۡلَفُواْ ٱللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یَکۡذِبُونَ ٧٧﴾.
این بخل منجر به رسوخ نفاق در قلبهای آنها تا هنگام مرگ شد، چون پیمان خویش را با خدا عزوجل شکستند و دست به وعده خلافی زده و با اظهار غیر از آنچه در نهادشان بود دروغ گفتند و سوگند دروغ یاد نمودند و دست به مکر و حیله زدند.
﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ٧٨﴾.
آیا این منافقان نمیدانند که خدایتعالی بر آنچه در دلهای خود از قبیل کفر و دشمنی پنهان میدارند آگاه است و اوتعالی اقوال آنها را که در نهان و در بین خود راجع به دشنام دین و طعن پیامبر امّی میگویند داناست و بر خدا عزوجل هیچ سرّی پوشیده نیست.
﴿ٱلَّذِینَ یَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِینَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فِی ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ إِلَّا جُهۡدَهُمۡ فَیَسۡخَرُونَ مِنۡهُمۡ سَخِرَ ٱللَّهُ مِنۡهُمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٧٩﴾.
این منافقان کسانیاند که دست به عیبجوئی مؤمنانی میزنند که از تَه دل صدقه میدهند. به این صورت که اگر مقدار اندکی تصدّق کنند، میگویند این مقدار اندک در تجهیز لشکری بزرگ چه نفعی دارد؟! و اگر بسیار صدقه دهند میگویند اینکار را از روی ریا انجام میدهند و به این ترتیب نه صاحب اندک را معذور میدانند و نه ممنون کسی هستند که تصدّق بسیار کرده است.
این منافقان از کسانی که مقدار اندکی صدقه میدهند عیبجوئی میکنند و در نهایت تمسخر و استهزا میگویند، خدایتعالی از این مقدار اندک و فرومایه بینیاز است، خدایتعالی به آنها تمسخر میکند درست همانگونه که آنها به بندگان صالح او تمسخر و استهزا مینمایند. سخریۀ خدا عزوجل در حق آنها به گونهای است که سزاوار اوست و برای این منافقان در آخرت عذابی دردناک در آتش دوزخ است.
﴿ٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ أَوۡ لَا تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ إِن تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ سَبۡعِینَ مَرَّةٗ فَلَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٨٠﴾.
ای پیامبر! در حق این منافقان خواه استغفار کنید یا نکنید آنها اهل و شایستۀ مغفرت نیستند و اگر برای آنها هفتاد مرتبه و بیشتر از آن هم استغفار کنی حقتعالی هرگز آنها را نمیبخشد؛ چون کافراند و کفر از جملۀ اموری است که مانع مغفرت گناهانشان میشود و خدایتعالی سرکشان را، آنانی که از طاعت او خارج شدهاند را به راه رشد توفیق نمیدهد.
﴿فَرِحَ ٱلۡمُخَلَّفُونَ بِمَقۡعَدِهِمۡ خِلَٰفَ رَسُولِ ٱللَّهِ وَکَرِهُوٓاْ أَن یُجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَقَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فِی ٱلۡحَرِّۗ قُلۡ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّٗاۚ لَّوۡ کَانُواْ یَفۡقَهُونَ ٨١﴾.
آن دسته از منافقان که از غزوۀ تبوک تخلف ورزیدند به علت رهائی از مشقت سفر و نرفتن به جهاد خورسند گردیدند. این منافقان همچنان بذل مال و جان را در راه خدا عزوجل بَد شمردند و برخی به برخی دیگر گفتند هنگام شدّت گرمی به جهاد بیرون نشوید.
ای پیامبر! برای آنها آتش دوزخ سوزندهتر از گرمیی است که شما از آن میترسید. شما بیرون شدن را به خاطر نجات از حرارت و گرمی ترک کردید در حالی که عاقبت این کار، حرارت دوزخ است که وارد آن میشوید و اگر منافقان حقایق این امور و نصوص شرعی و اسرار احکام را بفهمند دست به فساد نمیزنند و از جهاد و معصیت خدای متعالی تخلف نمیورزند.
﴿فَلۡیَضۡحَکُواْ قَلِیلٗا وَلۡیَبۡکُواْ کَثِیرٗا جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٨٢﴾.
بگذار تا در دنیا بخندند، چقدر بقای آنها در آن کوتاه است؟! اینها به علت اسرافی که در استهزای به دین و در کنار خدا عزوجل کردند و به مؤمنان تمسخر زیاد نمودند در آخرت گریۀ بسیار خواهند نمود. این موعود جزا و کیفر گناهانی است که مرتکب شدهاند.
﴿فَإِن رَّجَعَکَ ٱللَّهُ إِلَىٰ طَآئِفَةٖ مِّنۡهُمۡ فَٱسۡتَٔۡذَنُوکَ لِلۡخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخۡرُجُواْ مَعِیَ أَبَدٗا وَلَن تُقَٰتِلُواْ مَعِیَ عَدُوًّاۖ إِنَّکُمۡ رَضِیتُم بِٱلۡقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٖ فَٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡخَٰلِفِینَ ٨٣﴾.
و اگر خدایتعالی تو را سالم از غزوۀ تبوک بازگردانید و گروهی از منافقان نزد تو آمدند و خواستند در کنار تو جهاد کنند، به آنها بگو هرگز به شما اجازه نمیدهم در کنار من با هیچ دشمنی بجنگید، چون شما از خدا عزوجل نافرمانی نموده و به مخالفت اوامر من پرداختید. روی این اساس لازم است تا از شما بر حذر بوده و در تعامل با شما احتیاط کنیم. پس در مدینه در نهایت ذلّت و حقارت و در کنار متخلفان دیگر از قبیل ناتوانان و زنان بمانید.
﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا وَلَا تَقُمۡ عَلَىٰ قَبۡرِهِۦٓۖ إِنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَمَاتُواْ وَهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨٤﴾.
و تو ای پیامبر! بر جنازۀ هیچیک از این منافقان نماز نگذار و بر قبرش به منظور دعا نایست که آنها به خدا عزوجل و پیامبرش کفر ورزیده و از طاعت اوتعالی بیرون شدند و در برابر دینش تمرد کردند پس آنها دشمنان اسلام اند.
﴿وَلَا تُعۡجِبۡکَ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَأَوۡلَٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُعَذِّبَهُم بِهَا فِی ٱلدُّنۡیَا وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ کَٰفِرُونَ ٨٥﴾.
و آنچه را خدایتعالی به آنها از قبیل اموال و اولاد داده را نیکو نشمار که خداوند عزوجل اراده دارد تا این پدیدهها را مایۀ مشکلات و مشقتهای آنان بگرداند، چون این منافقان بر این اموال حرص و در آن اضطراب دارند و رضایت از قلبهای آنها بیرون شده است. ارواح اینها از بدنهایشان به سختی و مشقت توأم با کفرشان که به سبب آن در دوزخ جاودان شدند بیرون خواهد شد بنابراین زندگی آنها کلاً بدبختی و مرگشان مشقت است.
﴿وَإِذَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٌ أَنۡ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَجَٰهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ ٱسۡتَٔۡذَنَکَ أُوْلُواْ ٱلطَّوۡلِ مِنۡهُمۡ وَقَالُواْ ذَرۡنَا نَکُن مَّعَ ٱلۡقَٰعِدِینَ ٨٦﴾.
و اگر خدایتعالی بر پیامبر خود سورهای از قرآن نازل کند که آنها را به سوی ایمان به خدا عزوجل و جهاد در راه او فرا بخواند ثروتمندان و اهل وسعت روزی آنها را خواهی دید که از پیامبر در تخلف از جهاد اجازه میطلبند و میگویند ما را در کنار ناتوانان از اهل عذر مانند ضعفا و زنها بگذار. این خواست آنها ازینروست که در دلهایشان جبن و احساس شکست فراوانی نهفته است.
﴿رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ ٱلۡخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَفۡقَهُونَ ٨٧﴾.
منافقان راضی شدند تا با زنهایی باشند که به جهاد نرفتند و در خانه باقی ماندند و با این کار صفات مردانگی از قبیل شجاعت، ثبات و همّت بلند از آنها سلب شد و خدایتعالی با کفر بر قلبهایشان مهُر نهاد طوری که حق به دلهایشان نمیرسد و آنها نمیدانند که در جهاد چه خوبیهایی وجود دارد. اینها نفع و ضرر خود را درک نمیکنند.
﴿لَٰکِنِ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡخَیۡرَٰتُۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨٨﴾.
ولی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیروان مؤمنش جان و مال خویش را در راه خدا عزوجل و اعلای کلمهاش به مصرف رسانیدند. برای اینها خوبیهای دنیا و آخرت از قبیل نصرت، عزّت، کسب حلال از طریق به دست آوردن غنائم، شهادت و بخشش گناهان است و آنها با رضوان الهی رستگار خواهند بود و در بهشت سکونت خواهند کرد، چون اینها پیروزی را دریافتند و از هر خطری نجات یافتند.
﴿أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٨٩﴾.
خدایتعالی برای مؤمنان مجاهد در راه خویش، بهشتهایی را آماده نموده که از زیر درختان آن جویها جاری است، آنها در نعمت مستمر جاودان خواهند بود و این است رستگاری بزرگ و سعادتی که بعد از آن هیچ سعادتی نیست. این امر رسیدن و دست یافتن بر شریفترین مطالب و بلندترین درجات است.
﴿وَجَآءَ ٱلۡمُعَذِّرُونَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ لِیُؤۡذَنَ لَهُمۡ وَقَعَدَ ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۚ سَیُصِیبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٩٠﴾.
بادیه نشینان عرب عذرهای معقولی در تخلف از غزوۀ تبوک نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردهاند اما منافقانشان بدون عذر تخلف ورزیدند و به این ترتیب در آنچه به خدا عزوجل وعده کرده بودند دروغ گفتند و به مخالفت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرداخته و از ایشان پیروی نکردند، چون به ایمان باور ندارند.
به زودی خدایتعالی بادیه نشینانی که در عذرهای خویش دروغ گفتند را و همچنان آنانی را که بدون عذر تخلف ورزیدند دچار عذابی دردناک در آتش دوزخ خواهد کرد.
﴿لَّیۡسَ عَلَى ٱلضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرۡضَىٰ وَلَا عَلَى ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡسِنِینَ مِن سَبِیلٖۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٩١﴾.
بر آن دسته از متخلفان که عذر معقول داشتند مانند: پیرمردان، زنان، کودکان، ناتوانان، بیماران، معلولان، کوران و فقرایی که فقرشان آنها را از اشتراک در جهاد هیچ گناهی نیست به شرط آنکه عبادت خود را خالص برای خدا عزوجل بگردانند و از پیامبرش پیروی نموده و از نفاق سالم بمانند.
برای اینها هیچ ملامتی و سرزنشی نیست چون خداوند عزوجل آنها را مشمول مغفرت خود مینماید و عذرهایشان را میپذیرد و از سر تقصیراتشان دَرمیگذرد و بر آنها رحم مینماید و آنها را به آنچه توان ندارند مکلف نمیسازد.
﴿وَلَا عَلَى ٱلَّذِینَ إِذَا مَآ أَتَوۡکَ لِتَحۡمِلَهُمۡ قُلۡتَ لَآ أَجِدُ مَآ أَحۡمِلُکُمۡ عَلَیۡهِ تَوَلَّواْ وَّأَعۡیُنُهُمۡ تَفِیضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ حَزَنًا أَلَّا یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ ٩٢﴾.
همچنان گناه و مؤاخذهای بر آن دسته از مسلمانان نیست که ای پیامبر نزد تو آمده و طالب مَرکَب شدند تا به جهاد بروند ولی تو نظر به عدم وجود مرکب از آنها عذر خواستی ولی آنها چون نمیتوانستند در جهاد شرکت کنند از نزد تو گریه کنان دور شدند، زیرا چیزی برای انفاق در راه اشتراک در جهاد نیافتند و فقرشان مانع اشتراک آنها در جهاد شد، اینها معذور و در عین حال مشکورند؛ زیرا در حد توان خود تلاش کردند و نیّت صادق داشته و بر اشتراک نکردند در جهاد حزین و غمگین شدند.
﴿۞إِنَّمَا ٱلسَّبِیلُ عَلَى ٱلَّذِینَ یَسۡتَٔۡذِنُونَکَ وَهُمۡ أَغۡنِیَآءُۚ رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ ٱلۡخَوَالِفِ وَطَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٩٣﴾.
همانا گناه، مؤاخذه و کیفر بر مردمی است که از تو طالب تخلف از جهاد میشوند در حالی که توان مالی این کار را دارند. اینها از نهایت ذلتی که دارند راضی شدند تا با معلولان و زنها باشند و به این ترتیب اینها نه مردانگی دارند و نه شجاعت و نه توان هجوم؛ از اینروی خدایتعالی بر قلبهای آنها مُهر نهاد طوری که حق را نمیبینند و نمیدانند چه چیزی به نفع یا ضررشان است.
روی این اساس جهاد و فضائل بزرگش را ترک کردند. چنین عملی از کسانی سَر میزند که جهل و نادانی، او را تحت پوشش خود قرار داده و از علم نافع محروم کرده است.
﴿یَعۡتَذِرُونَ إِلَیۡکُمۡ إِذَا رَجَعۡتُمۡ إِلَیۡهِمۡۚ قُل لَّا تَعۡتَذِرُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَکُمۡ قَدۡ نَبَّأَنَا ٱللَّهُ مِنۡ أَخۡبَارِکُمۡۚ وَسَیَرَى ٱللَّهُ عَمَلَکُمۡ وَرَسُولُهُۥ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٩٤﴾.
منافقان در هنگام بازگشت شما به مدینه از تبوک به زودی نزد شما آمده و برایتان در مورد تخلفشان از آن غزوه عذر میآورند، حال آنکه در عذرهایی که پیشکش میکنند دروغگویند. ای پیامبر! به آنان بگو: عذر نیاورید؛ زیرا دروغگو هستید. هرگز هیچ عذری را از شما نخواهیم پذیرفت؛ از آنرو که خدای متعالی حالتان را به وسیلۀ وحی برما برملا گردانیده و رسواییهای درونتان و نفاقی را که پنهانش میدارید بر ما نمایان ساخته است. البته به زودی علم خداوند عزوجل دربارۀ شما به طور عینی آشکار خواهد شد که: آیا توبه کرده و کارتان را به صلاح و سامان میآورید یا که بر نفاق خویش باقی میمانید؟ پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم نیز در روزهای آینده عملتان را خواهد دید. سپس در آخرت به سوی دانای نهان و آشکار باز گردانیده میشوید؛ همان ذاتی که آنچه را از دیدهها نهان یا آشکار است میداند و هیچ امر پنهان در آسمانها و زمین بر وی مخفی نیست بناءً شما را از آنچه انجام میدادید خبر میدهد و بر آنچه کردهاید جزا میرساند.
﴿سَیَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ لَکُمۡ إِذَا ٱنقَلَبۡتُمۡ إِلَیۡهِمۡ لِتُعۡرِضُواْ عَنۡهُمۡۖ فَأَعۡرِضُواْ عَنۡهُمۡۖ إِنَّهُمۡ رِجۡسٞۖ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٩٥﴾.
وقتی از تبوک به مدینه باز گردید این گروه منافق برایتان به نام خدا سوگند خواهند خورد تا از آنان در گذشته به باد سرزنششان نگیرید و عذرهایشان را در تخلف از جهاد بپذیرید. پس آنان را به نفاقشان واگذارید؛ نه از سر عفو و گذشت بلکه از روی تحقیر. و ترکشان کنید؛ زیرا آنان پلیدند، کارهایشان پلید و احوالشان بس منفور است و به علّت اعمال کینه توزانه و نفرت انگیز، قرارگاه همیشگی و ابدیشان آتش جهنم میباشد.
﴿یَحۡلِفُونَ لَکُمۡ لِتَرۡضَوۡاْ عَنۡهُمۡۖ فَإِن تَرۡضَوۡاْ عَنۡهُمۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یَرۡضَىٰ عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٩٦﴾.
همچنین منافقان بدین منظور که از آنان خشنود گردید به شما سوگندهای دروغین و گناه آلود میخورند. پس اگر از آنان خشنود هم بشوید و معذورشان بشناسید بدانید که قطعاً خداوند عزوجل از آنان خشنود نخواهد شد و بر آنان خشمگین است؛ زیرا آنان از دایرۀ اطاعتش بیرون رفته و بر شریعتش تمرد ورزیدهاند. بنابراین ممکن است گاهی فریب ظاهر حالشان را بخورید اما خداوند عزوجل نفاقی را که پنهان داشتهاند میداند و از گروه فاسقان خشنود نخواهد شد.
﴿ٱلۡأَعۡرَابُ أَشَدُّ کُفۡرٗا وَنِفَاقٗا وَأَجۡدَرُ أَلَّا یَعۡلَمُواْ حُدُودَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٩٧﴾.
بادیه نشینان عرب در کفر و نفاق از دیگران سرسختتراند؛ از آن روی که جاهلاند و از دانش دور. آنان اخلاقی خشن، دلهایی سخت و طبیعتی خشک و درشت دارند. همچنان آنها به ندانستن احکام شرعی، آداب و هنجارهای اجتماعی نیز سزاوارتر میباشند؛ زیرا از اماکن آموزش و از ملاقات با وارثان انبیا دوراند. خداوند عزوجل بر احوالشان داناست و از روی دانایی این اوصاف را برایشان بیان کرده است. خداوند عزوجل در هر آنچه که مقدر و مشروع ساخته و فیصله نموده، صاحب حکمت است.
﴿وَمِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مَن یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغۡرَمٗا وَیَتَرَبَّصُ بِکُمُ ٱلدَّوَآئِرَۚ عَلَیۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ٩٨﴾.
برخی از آن بادیه نشینان کسانیاند که آنچه را در راه خدا عزوجل انفاق کردهاند، خسارت و تاوانی برای خود میپندارند؛ به علت نفاقی که دارند و بدان سبب که در صدقۀ خود جویای پاداش الهی نیستند بلکه این کار را از روی ریا و شهرت طلبی انجام دادهاند. همچنان آنها برای شما پیش آمدهای بدی – مانند مصیبتها و شکستها – را انتظار میبرند از آنکه نسبت به شما بغض دارند. ولی بدانند که پیش آمدهای بد و مصیبت بار همچون تلخکامی و تیره روزی، فرجام نامیمون، خشم خدای ذوالجلال توأم با خواری و خفت و اضمحلال، دامنگیر خودشان خواهد شد. و خداوند عزوجل شنوای چیزی است که گفتهاند، داناست به آنچه کردهاند؛ پس به زودی آنان را در قبال سخنان بد و اعمال زشتشان مورد محاسبه قرار خواهد داد.
﴿وَمِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَٰتٍ عِندَ ٱللَّهِ وَصَلَوَٰتِ ٱلرَّسُولِۚ أَلَآ إِنَّهَا قُرۡبَةٞ لَّهُمۡۚ سَیُدۡخِلُهُمُ ٱللَّهُ فِی رَحۡمَتِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٩٩﴾.
برخی دیگر از بادیه نشینان کسانیاند که به خدا أ، پیامبرش و روز بازپسین ایمانی راستین دارند و طاعات و عبادات دیگر را مایۀ تقرب نزد خدا عزوجل دانسته و از وی جویای اجر و پاداش هستند. همچنان بر آنند تا از راه انفاق، آمرزش خواهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دعای رحمت و رضوانش را برای خود حاصل کنند. بدانید که هم صدقۀشان و هم دعای پیامبر در حقشان نزد خدا عزوجل سودمند و پذیرفته است از آنرو که اهل اخلاصاند. بنابراین پاداششان بهشتهای پر از نعمت است که به رحمت ارحمالرّاحمین وارد آن میشوند؛ زیرا خداوند عزوجل بر توبهکاران گناهانشان را میآمرزد، بر انابت جویان رحم میکند و از کسانی که بد کرده و سپس پشیمان شده و باز گشتهاند درمیگذرد.
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١٠٠﴾.
خداوند عزوجل طاعات نخستین پیشگامان به سوی ایمان به خدا أ، هجرت در راهش و به سوی جهاد و صدقه را پذیرفته و از آنان خشنود شده است. اینان مهاجران، انصار و کسانیاند که از ایشان در عمل صالح به درستی پیروی کردهاند و ایشان نیز بدان چه حقتعالی از فضلش بر آنها ارزانی داشته و از خیر و نیکی برایشان سرازیر ساخته است، از وی خشنودند. و برایشان در آخرت باغهایی آماده کرده که از زیر درختان آنها نهرها روان است. همیشۀ ابد در آن جاودان و نعمتیاب اند؛ این همان کامیابی بزرگ و رستگاری سترگی است که هیچ کامیابی و رستگاریی با آن همطراز و همتا نمیباشد.
﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَکُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِینَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ لَا تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَیۡنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِیمٖ ١٠١﴾.
بعضی دیگر از بادیه نشینانی که پیرامون مدینه ساکن هستند منافقانند که اسلام را آشکار و کفر را پنهان میدارند. برخی از ساکنان مدینه هم مردمانی هستند که بر نفاق خو کرده و آن را خوشگوار یافتهاند، ولی آنها تا بدانجا در پنهانسازی نفاق میکوشند که کارشان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز مخفی مانده است. لیکن خداوند عزوجل آنان را میشناسد و حالشان را بر پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم برملا ساخته و به زودی دو بار عذابشان میکند؛ یکی عذاب رسوایی دنیا با دریدن پردۀ اسرار و برهنه سازی حقیقت حال و کردارشان، و دیگری عذاب سکرات مرگ و سختیهای سهمگین قبر. سپس در آخرت به عذابی بزرگ و سخت دردناک در فرودین درکات دوزخ باز گردانیده میشوند.
﴿وَءَاخَرُونَ ٱعۡتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمۡ خَلَطُواْ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَءَاخَرَ سَیِّئًا عَسَى ٱللَّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ١٠٢﴾.
و دیگرانی از مسلمانان هستند که از بیرون شدن باتو در جهاد بیهیچ عذری تخلف کرده ولی به گناه خود اعتراف کردهاند. آنان عمل نیک را که عبارت از تمسک به شریعت است با عمل بد که تخلف از غزوۀ تبوک میباشد در آمیختهاند. سپس از آن واپس مانی پشیمان شده و از حقتعالی آمرزش خواستهاند. اینان میتوانند به آمرزش گناه خود از سوی الله عزوجل از آنرو امیدوار باشند که توبه کردهاند. و خداوند عزوجل بر کسی که توبه کند آمرزگار و بر باز آمدگان مهربان است؛ در را به روی ایشان باز و حجاب را از برابر پشت کنندگان به گناه برداشته است.
﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ١٠٣﴾.
ای پیامبر! از اموال گروه توبهکار از تخلف در غزوۀ تبوک، صدقهای بگیر تا نفسهایشان را از گناه و بخل پاک گردانی و اموالشان را پاکیزه سازی؛ در نتیجه نفسهایشان به صلاح و سامان آمده و اموالشان نیز رشد نماید. و برایشان دعای مغفرت کن؛ زیرا دعایت بر آنان سبب نزول آرامش بر روانهایشان است. و خداوند عزوجل شنوای اعترافشان به تقصیر خویشتن و شنوای دعایت بر ایشان به عفو و مغفرت از بارگاه لطیف خبیر است. او به این امر که چه کسی در توبهاش نیتی راستین دارد و چه کسی ندارد داناست.
﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ یَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَیَأۡخُذُ ٱلصَّدَقَٰتِ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١٠٤﴾.
آیا این گروه توبهکار ندانستهاند که خداوند عزوجل بر باز آمدگان توبه میپذیرد و بر نادمان رحم نموده، لغزشهایشان را میآمرزد و صدقاتشان را میپذیرد؟ زیرا او برکسانی که گناه را ترک کرده، به طاعت روی آورند و از گناه پشیمان شوند بسیار آمرزگار و بر توبهکاران راستین مهربان است، بناءً ایشان را برگناهان گذشتۀشان مؤاخذه و مجازات نمیکند.
﴿وَقُلِ ٱعۡمَلُواْ فَسَیَرَى ٱللَّهُ عَمَلَکُمۡ وَرَسُولُهُۥ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٠٥﴾.
ای پیامبر! به توبهکاران بگو: کارهای خوب انجام دهید زیرا خداوند عزوجل عمل شما را چه خوب باشد و چه بد میبیند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بندگان شایستۀ خدا عزوجل نیز عمل شما را خواهند دید و ایشان گواهان حقتعالی در زمینش هستند. و به زودی در روز قیامت به سوی دانای نهان و آشکار که تمام اعمال و سخنان پیدا و پنهان بر وی عیان است باز گردانیده خواهید شد و او شما را در آنجا از اعمالتان آگاه ساخته و در قبال آن به شما جزای مناسب خواهد داد؛ اگر اعمالتان خوب باشد جزای نیک و اگر بد باشد جزای بد دریافت خواهید کرد.
﴿وَءَاخَرُونَ مُرۡجَوۡنَ لِأَمۡرِ ٱللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمۡ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیۡهِمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ١٠٦﴾.
و گروهی دیگر از متخلفان جهاد کسانیاند که کارشان به خدا عزوجل واگذاشته است؛ پس یا به سبب این تخلف عذابشان خواهد کرد یا هم توبۀشان را پذیرفته و ایشان را به رحمت خویش در خواهد پوشاند. و خداوند عزوجل به آنچه در دلهایشان است و به سرانجام و سرنوشت نهاییشان دانا و در حکم و فیصلۀ خود سنجیده کار است. گفتنی است که ایشان سه تن از متخلفان غزوۀ تبوک به نامهای (کعب ابن مالک، هلال بن أمیة و مرارة بن ربیع) بودند که از منافقان نبودند و حقتعالی فیصلۀ نهایی در موردشان را به تأخیر انداخت.
﴿وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مَسۡجِدٗا ضِرَارٗا وَکُفۡرٗا وَتَفۡرِیقَۢا بَیۡنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَإِرۡصَادٗا لِّمَنۡ حَارَبَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ مِن قَبۡلُۚ وَلَیَحۡلِفُنَّ إِنۡ أَرَدۡنَآ إِلَّا ٱلۡحُسۡنَىٰۖ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ١٠٧﴾.
و آن منافقانی که به منظور توطئه و نیرنگ علیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و با هدف تفرقه افکنی و ایجاد شگاف و اختلاف در صفوف مسلمین و به انتظار آمدن کسی که به نبرد با خدا و پیامبرش برخاسته است؛ در مدینه مسجدی بنا کردند. کسی که انتظارش را میکشیدند ابوعامر راهب بود که نزد قیصر روم رفت تا از وی در نبرد علیه مسلمینَ مدد بخواهد. آن منافقان بدکار بدکنشت به زودی سوگند خواهد خورد که از بنای آن مسجد جز ایجاد سهولت بر حضور ضعیفان و ناتوانان در جماعت هدف دیگری نداشتهاند؛ ضعیفانی که باران یا گرما ایشان را از پیمودن فاصلۀ دورتر از آن بازمیدارد. اما خداوند عزوجل گواهی میدهد که آنها دراین سوگندهای گناه آلود دروغگویند. از آیۀ کریمه چنین برمیآید که: ممکن است بعضی از راههای در ظاهر خیر، به وسایلی در خدمت شرّ و آزار رسانی علیه اسلام و مسلمین تبدیل شوند.
﴿لَا تَقُمۡ فِیهِ أَبَدٗاۚ لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ یَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِۚ فِیهِ رِجَالٞ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْۚ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُطَّهِّرِینَ ١٠٨﴾.
ای پیامبر! ابداً در مسجد منافقان نماز نخوان؛ در حقیقت مسجد قبا و مسجد النّبی که از آغاز ورودت به مدینه بر بنیاد تقوی و رضای الله عزوجل بنا و تأسیس یافتهاند از مسجد ضرار سزاوارتر به آنند که در آنها نماز بگزاری. از آن گذشته در قبا مردانی از انصار وجود دارند که دوستدار طهارت حسّی و طهارت معنوی هردو میباشند؛ طهارت حسّی با وضو و مانند آن و طهارت معنوی با ایمان و توبه از آثار گناهان و خطاها. و خداوند عزوجل کسانی را که خواهان پاکی از نجاستها، بدکاریها و مخالفتها هستند دوست دارد؛ زیرا او پاک است و جز پاکان را نمیپذیرد.
﴿أَفَمَنۡ أَسَّسَ بُنۡیَٰنَهُۥ عَلَىٰ تَقۡوَىٰ مِنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٍ خَیۡرٌ أَم مَّنۡ أَسَّسَ بُنۡیَٰنَهُۥ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٖ فَٱنۡهَارَ بِهِۦ فِی نَارِ جَهَنَّمَۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٩﴾.
آیا کسی که بنایش را براساس متینی از تقوی و طلب رضای الهی استوار کرده و هدفش از آن دریافت رضای الله عزوجل و عمل به طاعتش هست با کسی که بنای خود را بر لبۀ پرتگاهی مشرف به سقوط برپا داشته، برابر است؟ هرگز برابر نیست از آنرو که بنیاد کار دومی سست و نا استوار است و چون فرو افتد با صاحب خود در آتش جهنم فرو میافتد. این است حال صاحبان مسجد ضرار که آن را بر پایۀ نفاق و نیرنگ و به مثابۀ کمینگاهی برای پوشانیدن مکر و دسیسههای خود بنا کردهاند. و خداوند عزوجل کسانی را که با نفاق و نبرد علیه اسلام بر خویشتن ستم کردهاند توفیق رشد و صلاح ارزانی نمیدارد.
﴿لَا یَزَالُ بُنۡیَٰنُهُمُ ٱلَّذِی بَنَوۡاْ رِیبَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡ إِلَّآ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ١١٠﴾.
همواره ساختمان مسجد ضرار در دلهای منافقان سازندۀ آن مایۀ شک، حیرت و نفاق است. این حال و وضع پیوسته و برای همیشه گریبانگیرشان میباشد تا آنگاه که بمیرند، با غم و نگرانی و اندوه، دلهایشان را پاره پاره کند. و خداوند عزوجل بر احوال بندگانش داناست؛ صادق را از کاذب باز میشناسد. او در صنع و شرع و پاداش سنجیدهکار و صاحب حکمت است.
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَیَقۡتُلُونَ وَیُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَیۡهِ حَقّٗا فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَیۡعِکُمُ ٱلَّذِی بَایَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١١١﴾.
در حقیقت خداوند عزوجل از مؤمنان جانها و مالهایشان را به این بها خریداری نموده است که بهشت برای آنان باشد؛ پس ایشان جانها و مالهای خود را فروخته و به بهای آن بهشت و نعمتهای آن را خریداری نمودهاند. از این روست که آنان در راه خدا عزوجل با دشمنانش و برای إعلای کلمهاش میجنگند؛ کافران را میکشند و با نیکان پاک رفتار به شهادت میرسند. ایشان مالهای خویش را نیز در راه خدا عزوجل هزینه و انفاق میکنند. خدای عزوجل در تورات، انجیل و قرآن به ایشان اکیداً وعدۀ بهشت داده است؛ وعدهاش لازم، ثابت و تثبیت شده است و هیچکس در وفا به وعد و برآوردن عهد از خدای یکتای یگانه وفادارتر نیست؛ همو که وعدهاش را خلاف نکرده و به تعهدش پشتپا نمیزند. پس ای مؤمنان! مژدهتان باد به این معاملهای که با پروردگارتان کردهاید! این همان کامیابی بزرگتر و پیروزی برتر است؛ زیرا در آن خریدار خداوند أ، فروشنده مؤمنان، کالا جانهای ایشان، بها بهشت و مجلس عقد، میدان جنگ و مبارزه است. و چون چک این قرار داد را جبریل بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرود آورد، مؤمنان شادمانانه گفتند: معامله سودی سرشار به بار آورد. پس به خدا سوگند که نه آن را فسخ میکنیم و نه خواستار فسخ آن میشویم.
﴿ٱلتَّٰٓئِبُونَ ٱلۡعَٰبِدُونَ ٱلۡحَٰمِدُونَ ٱلسَّٰٓئِحُونَ ٱلرَّٰکِعُونَ ٱلسَّٰجِدُونَ ٱلۡأٓمِرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱلنَّاهُونَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَٱلۡحَٰفِظُونَ لِحُدُودِ ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١١٢﴾.
این گروه پاکان جهادگر که پروردگارشان به ایشان وعده بهشت داده است همان توبه کنندگان از گناهان پیدا و پنهاناند که طاعت و پرستش پروردگار خود را به زیور خلوص و اخلاص آراستهاند، در سختی و آسانی سپاسگزار خدایند، روزه دار یا در آفرینش الله عزوجل اندیشمنداند، همیشه بر ادای نمازها پایبنداند و نمازهای نافلۀ بسیاری میخوانند، بدانچه که مورد محبت خدای متعال و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم هست دستور میدهند و از آنچه که خدای عزوجل و پیامبرش نمیپسندند، باز میدارند. ایشان پاسداران مقررات خدا أ، پایداران در حفظ شریعت، پایبند به اوامر و احکام و ترک مهنیات وی اند. و ای پیامبر! مؤمنان را به پاداش اعمال شایستۀشان به باغهای پرناز و نعمت بشارت ده.
﴿مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن یَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِکِینَ وَلَوۡ کَانُوٓاْ أُوْلِی قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ١١٣﴾.
بر پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند سزاوار نیست که از خدا عزوجل برای مشرکان طلب آمرزش کنند هرچند آن مشرکان خویشانشان باشند؛ زیرا خدای سبحان شرک آوردن به خود را نمیآمرزد. لذا بعد از آنکه برایشان روشن شد که آنان کافر و از اصحاب دوزخاند دیگر نباید برایشان آمرزش بخواهند. بنابراین هر کس بر شرک بمیرد، آمرزش خواهی برایش حرام است.
﴿وَمَا کَانَ ٱسۡتِغۡفَارُ إِبۡرَٰهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَن مَّوۡعِدَةٖ وَعَدَهَآ إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُۥٓ أَنَّهُۥ عَدُوّٞ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنۡهُۚ إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ لَأَوَّٰهٌ حَلِیمٞ ١١٤﴾.
البته درخواست آمرزش از سوی ابراهیم علیه السلام برای پدر مشرکش جز به خاطر وعدهای که او به پدرش داده بود نبود؛ آنگاه که گفت: یقیناً برایت آمرزش خواهم خواست! اما هنگامی که برای وی روشن شد که پدرش مشرک و دشمن پروردگارش میباشد از وی بیزاری جست و آمرزش خواستن برای وی را فرو گذاشت به راستی ابراهیم علیه السلام به سوی پروردگارش بسیار رجوع کننده، بسیار فروتن، بسیار خاشع و بسیار توبهکار بود. او از اشتباهات دیگران بسیار درمیگذشت، بر آزارشان شکیبا بود و خشمش را بسیار فرو میخورد.
﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُضِلَّ قَوۡمَۢا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰهُمۡ حَتَّىٰ یُبَیِّنَ لَهُم مَّا یَتَّقُونَۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ ١١٥﴾.
اقتضا و جریان حکم و عدالت الله عزوجل چنین نیست که گروهی را بعد از هدایتشان به اسلام بر گمراهی مؤاخذه کند مگر آنکه حق را از باطل و حلال را از حرام برایشان روشن ساخته و حجّت را بر آنان اقامه کرده باشد؛ و بعد از آنکه حلال و حرام را برایشان روشن ساخت، آن وقت فرمانبر را پاداش داده و نافرمان را مجازات میکند از آنرو که خداوند عزوجل به تمام احوال بندگانش – اعم از نیک و بد، صلاح و فساد، و شایستگان ثواب و عقاب – داناست.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۚ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِیّٖ وَلَا نَصِیرٖ ١١٦﴾.
در حقیقت فرمانروایی آسمانها، زمین و مابین آنها از آن خداست؛ وی را در مالکیّت، آفرینش، اداره و کارگردانی آنها شریکی نیست. تنها اوست که زنده میکنند، روزی میدهد و میمیراند. ای مردم! برای شما جز خدا عزوجل هیچ یاوری هم نیست که شما را از حفظ، حمایت، نصرت و پشتیبانی خود بهره مند ساخته، منفعت را برایتان پیشکش نموده و زیان را از شما برگرداند؛ بلکه تنها الله عزوجل است که عهدهدار همۀ این امور میباشد.
﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِیِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ فِی سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا کَادَ یَزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ ١١٧﴾.
همانا خداوند عزوجل توبۀ پیامبرش را پذیرفت و توبۀ مهاجران و انصار را نیز، بناءً از بدیهایشان در گذشت و گناهانشان را بخشید از آنرو که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده، با او راست بودند و در وقت سختی، گرما و مشقت در غزوۀ تبوک بعد از آن شرکت کردند که چیزی نمانده بود دلهای بعضی از آنان با تخلف از جهاد منحرف شود؛ چرا که توشه اندک، راه دشوار و موقعیت ناهموار بود. سپس برایشان بخشید، از قصدشان در تخلف از جهاد درگذشت و دلهایشان را بر ایمان استوار ساخت. همانا خداوند عزوجل به کسانی که توبه کنند و به سویش باز گردند مهربان است و مجازاتشان نمیکند.
﴿وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِینَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَیۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَیۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیۡهِمۡ لِیَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١١٨﴾.
همچنین خداوند عزوجل توبۀ آن سه تن کعب فرزند مالک، هلال فرزند امیّه و مراره فرزند ربیع) را که از غزوۀ تبوک تخلف کرده ولی منافق نیستند پذیرفت؛ بعد از آنکه زمین با همۀ فراخی و وسعتش بر آنان تنگ شد و از شدّت اندوه، نگرانی و غم از خود نیز به تنگ آمده و یقین کردند که از نزد خدا جز با توبه به سویش متصور نیست. در این موقعیت بود که خدای عزوجل بر ایشان منّت گذاشته توبۀشان را پذیرفت تا در جملۀ توبهکاران و همراه با انابتجویان باشند. بیتردید خداوند عزوجل بر توبهکاران بخشایشی وسیع داشته و رحمتش به منیبان بسیار است از این رو لغزش کسانی را که گام کج گذاشتهاند به شرط پشیمانیشان میبخشد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَکُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِینَ ١١٩﴾.
ای مؤمنان! از خدا عزوجل پروا کنید و در تمام سخنان، اعمال و احوال خویش به راستی و درستی چنگ زنید و با راستان باشید.
﴿مَا کَانَ لِأَهۡلِ ٱلۡمَدِینَةِ وَمَنۡ حَوۡلَهُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ أَن یَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ ٱللَّهِ وَلَا یَرۡغَبُواْ بِأَنفُسِهِمۡ عَن نَّفۡسِهِۦۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ لَا یُصِیبُهُمۡ ظَمَأٞ وَلَا نَصَبٞ وَلَا مَخۡمَصَةٞ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَطَُٔونَ مَوۡطِئٗا یَغِیظُ ٱلۡکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنۡ عَدُوّٖ نَّیۡلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِۦ عَمَلٞ صَٰلِحٌۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٢٠﴾.
ساکنان مدینه و بادیه نشینان پیرامونشان را نرسد که از جهاد همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تخلف کرده و جان خویش را عزیزتر از جان گرامی او بدانند. این نهی از تخلف و واپسمانی از جهاد بدان سبب است که هیچ تشنگی، رنج و گرسنگیی در راه برتری کلمۀ خدا عزوجل به ایشان نمیرسد، در هیچ جایی که کافران را به خشم آورد فرود نمیآیند و از هیچ دشمنی چیزی از جان و مال را با کشتن، اسیر گرفتن و کسب غنیمت به دست نمیآورند، مگر اینکه آن چیز در کارنامههای اعمال شایستۀ پذیرفتۀ ایشان ثبت میشود. بیتردید خداوند عزوجل نگهبان پاداش مخلصان راست کیش است؛ و ایشان کسانیاند که عمل خویش را منطبق با شریعت پروردگار خویش به زیور نیکی آراستهاند.
﴿وَلَا یُنفِقُونَ نَفَقَةٗ صَغِیرَةٗ وَلَا کَبِیرَةٗ وَلَا یَقۡطَعُونَ وَادِیًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمۡ لِیَجۡزِیَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢١﴾.
ایشان هیچ صدقۀ کوچک و بزرگی را انفاق نکرده و هیچ وادیی را در راه کسب رضا و اعلای کلمۀ الله عزوجل نمیپیمایند مگر اینکه خداوند عزوجل آن عمل را به حسابشان مینویسد تا ایشان را در سرای خلد برین و منزلگاه نعمتهای گزین در جوار رحمان رحیم، به پاداشی بهتر و بزرگتر از آنچه میکردند مزد عنایت فرماید.
﴿۞وَمَا کَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةٗۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرۡقَةٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٞ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی ٱلدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَیۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ یَحۡذَرُونَ ١٢٢﴾.
بر مؤمنان واجب نیست که همگی به جهاد یا طلب دانش بیرون رفته و دیار خویش را خالی بگذارند بلکه باید از هر طایفهای گروهی بیرون رفته و دیگران باقی بمانند و این گروهی که بیرون رفتهاند، دانش سودمندی در دین فرا گیرند سپس چون باز گشتند، باقی ماندگان را در دین خدا عزوجل آموزش داده و ایشان را از نافرمانیها و سرپیچیها از دستور پروردگار متعال بیم دهند؛ باشد که آنها با عمل به کتاب پروردگار و سنّت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم پروردگار خویش را پروا دارند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ ٱلۡکُفَّارِ وَلۡیَجِدُواْ فِیکُمۡ غِلۡظَةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ ١٢٣﴾.
ای کسانی که ایمان آوردهاید در آغاز با کافران محاربی بجنگید که مجاور دیار شما هستند؛ زیرا خطر آنها شدیدتر است و بر آنان نیرومند و سرسخت باشید تا هیبت حق در دلهایشان جای گرفته و اسلام مورد احترام قرار گیرد و بدانید که خداوند عزوجل تقوا پیشگان را مورد نصرت و تأیید خویش قرار میدهد؛ ایشان کسانیاند که به آنچه حقتعالی دوست دارد عمل کرده و آنچه را ناپسند میدارد، فرو میگذارند.
﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ فَمِنۡهُم مَّن یَقُولُ أَیُّکُمۡ زَادَتۡهُ هَٰذِهِۦٓ إِیمَٰنٗاۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فَزَادَتۡهُمۡ إِیمَٰنٗا وَهُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ ١٢٤﴾.
ای پیامبر! و چون خداوند عزوجل سورهای از سورههای قرآن را بر تو نازل کند، از منافقان کسانی هستند که از روی استهزا به یاران خود میگویند: این سوره ایمان کدام یک از شما را به خدا و رسولش افزود؟ بدانند که آن سوره یقیناً مؤمنان راستین را ایمانی بر ایمانشان افزوده است و ایشان مسلماً از نزولش و از فواید بزرگ و فتوحات عظیم ایمانی و ارزشی که به همراه آورده است شادمانند و نزولش را به همدیگر نوید میدهند.
﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَتۡهُمۡ رِجۡسًا إِلَىٰ رِجۡسِهِمۡ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کَٰفِرُونَ ١٢٥﴾.
اما نزول آن سوره منافقان را که در دلهایشان بیماری است شکّ و حیرت، نفاقی بر نفاقشان و پلیدیی بر پلیدیشان افزود و بر کفر خود استمرار داند تا با آن به گور رفتند. بنابراین قرآن بر هدایت رهیافتگان افزوده ولی گمراهان را جز نابینایی نمیافزاید.
﴿أَوَلَا یَرَوۡنَ أَنَّهُمۡ یُفۡتَنُونَ فِی کُلِّ عَامٖ مَّرَّةً أَوۡ مَرَّتَیۡنِ ثُمَّ لَا یَتُوبُونَ وَلَا هُمۡ یَذَّکَّرُونَ ١٢٦﴾.
آیا منافقان در این امر نمیاندیشند که خداوند عزوجل در هرسال، یک یا دوبار آنان را با جهاد همراه پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم میآزماید ولی با آن هم نه با اجابت دعوت خداوند عزوجل و ترک نفاق توبهکار شده، نه از برملا شدن کارخود میترسند و نه هم از عبرتها بهره میبرند؟!
﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ نَّظَرَ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ هَلۡ یَرَىٰکُم مِّنۡ أَحَدٖ ثُمَّ ٱنصَرَفُواْۚ صَرَفَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ ١٢٧﴾.
و چون خداوند عزوجل بر پیامبرش سورهای نازل کند که حال منافقان را برملا ساخته، پردۀ نفاقشان را بدرد و کارشان را رسوا سازد برخی از آنان از روی شک و دودلی و به منظور سنجش کار فرار از مجلس پیامبر ج، به سوی بعضی دیگر مینگرند و باهم میگویند: آیا اگر دزدکی از گوشهای بگریزید کسی از مؤمنان شما را میبیند؟ سپس از بیم وحی که رسوایشان سازد مخفیانه به منازل خویش میگریزند. خداوند عزوجل دلهایشان را از هدایت و رشد بر گرداند؛ زیرا آنها مردمیاند که آنچه را او بر پیامبرش نازل کرده است از روی فهم، تعقل، تدبر و قبول در نمییابند.
﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ عَزِیزٌ عَلَیۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِیصٌ عَلَیۡکُم بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ ١٢٨﴾.
ای مردم! قطعاً برای شما پیامبر بزرگوار از جنس خودتان آمده است که به نسب و تبار شریفش، راستی و امانتداریاش آشنایی کامل دارید. بر او دشوار است آنچه شما را در رنج و سختی افگند. بر ایمان و نجات و سعادتتان حریص است. نسبت به مؤمنان دلسوز و در زدودن هر رنج و سختیی از آنان تلاش میکند. به ایشان مهرورز است؛ احسان و بخشش را از آنان دریغ نمیکند، بناءً او به دلشکستگان دلسوز است و به کسانی که گناهان دردمندشان ساخته است، مهرورز است. قرائت دیگر: ﴿أَنفُسِکُمۡ﴾ یعنی: پیامبر شریفترین شما است.
﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُلۡ حَسۡبِیَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُۖ وَهُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ ١٢٩﴾.
ای پیامبر! پس اگر از اجابت روی برتافتند بگو: خدا با ولایت و نصرتش مرا بسنده و کافی است؛ زیرا فقط او سزاوار الوهیّت و تنها او معبود بر حقّ است، بر او توکل کردم و اوست پروردگار عرش عظیم که بر آن استقرار یافته و کار عالم را تدبیر و اداره میکند. پس هرچه او بخواهد تحقق یافته و هرچه او نخواهد به حیطۀ هستی قدم نمیگزارد.