تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ اعراف

سورۀ اعراف

مکی است؛ ترتیب آن 7؛ شمار آیات آن 206

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿الٓمٓصٓ ١.

«الف، لام، صاد» خدای‌تعالی به مراد خویش از این حروف داناتر است، این امر توأم با این اعتقاد که این حروف دارای معانی بزرگ و مقاصد نیکوئی است.

﴿کِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَیۡکَ فَلَا یَکُن فِی صَدۡرِکَ حَرَجٞ مِّنۡهُ لِتُنذِرَ بِهِۦ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ ٢.

قرآن کریم کتابی است که از سوی خداوند عزوجل بر تو نازل شده پس در تبلیغ آن به مردم دچار دلتنگی نشو ولو در این راه شکنجه و تکذیب شوی که خدای‌تعالی تو را حفظ می‌کند. با این کتاب گناهکاران ترسانیده می‌شوند و به اطاعت کنندگان بشارت داده می‌شود و مؤمنان از آن پند می‌گیرند پس تهدید آن متوجه کسانی است که نافرمانی می‌کنند و وعدۀ او برای پرهیزگاران است روی این اساس یک دعوتگر را هیچگاه اذیت دیگران از دعوتش بازنمی‌دارد.

﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٣.

ای مؤمنان از آنچه خداوند عزوجل به سوی شما نازل نموده پیروی کنید، کتابی که در آن نجات و موفقیت دنیا و آخرت است. و از سنّت مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز پیروی کنید که این سنّت نیز وحی خدا بر پیامبرش است و از این برحذر باشید که غیر قرآن را پیروی کنید و انصاری را از میان طاغوت‌ها و شیاطین و مددگاران‌شان برگزینید.

شما به گونه‌ای هستید که این وحی را مگر اندک به یاد نمی‌آورید و غالباً در فراموشی و غفلت بسر می‌برید در حالی که واجب و لازم بر شما این است که همواره بر ذکر و عبرت گرفتن که مذهب و روش نیکوکاران است دوام دهید.

﴿وَکَم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَا بَیَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَ ٤.

و چه بسیارند قریه‌هایی که ما آن‌ها را به سبب اعراض از ایمان هلاک کردیم و چون اراده نمودیم تا هلاک‌شان کنیم آن‌ها را در شب در حالی گرفتیم که غرق در خواب بودند و یا در نیمه‌های روز که بازهم در کمال غفلت خواب شده بودند و عذاب به صورت ناگهانی به سراغ آن‌ها آمد بدون اینکه آمادگی داشته باشند تا خود را محاسبه و یا توبه کنند.

﴿فَمَا کَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ ٥.

هنگامی که عذاب بر آن‌ها نازل شد چاره‌ای نداشتند جز اینکه فریاد برآورند و استغاثه کنند و بگویند: اعتراف می‌نمائیم که ما به خدا عزوجل شریک آورده و پیامبرانش را تکذیب نموده‌ایم و این است جزای ما. سوگند به خدا عزوجل که این حسرت و ندامت بیش از حد، در آن‌ها هنگامی صورت می‌گیرد که هیچ نفعی به حال آن‌ها در پیشگاه خداوند عزوجل ندارد.

﴿فَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٦.

سوگند به خدا عزوجل که ما از امت‌ها در روز قیامت سوال خواهیم کرد که پاسخ آن‌ها به دعوت پیامبران چه بوده است و سوگند به خدا عزوجل که از پیامبران نیز سوال خواهیم کرد که پاسخ اقوام‌شان به آن‌ها چه بوده است و آیا رسالت را به آن‌ها رسانیده‌اند یا خیر؟ در حالی که خدای‌تعالی این امر را می‌داند ولی به این منظور این سوالات صورت می‌گیرد تا دانش هر کسی ثابت شود و چقدر هولناک است این مشهد و چه مقام وحشتناکی است این.

﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ ٧.

سوگند به خدا عزوجل که پیامبران را در جریان پاسخ اقوام‌شان قرار می‌دهیم، زیرا بر خدا عزوجل هیچ امری پوشیده نیست و هیچ‌کس از دایرۀ علم و دانش او غائب نمی‌باشد بلکه علم شامل نزد اوست و او بر همۀ امور نهان و آشکار آگاه است.

﴿وَٱلۡوَزۡنُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨.

و به زودی همۀ اعمال مردم چه خوب باشد یا بد بدون هرگونه ظلم و کاستیی وزن خواهد شد و هر کسی که حسانتش بر بدی‌هایش غالب آید محققاً رستگار شده و از «صراط» عبور کرده است بنابراین تفضیل بر اعمال صالحه بزرگ‌ترین توشه است.

﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَ ٩.

و هر کس پلۀ حسناتش کاسته شود و بدی‌هایش افزون گردد محققاً این‌ها کسانی‌اند که سعی و تلاش‌شان تباه شده و عمل‌شان برباد گردیده است و مسیر آن‌ها به سبب ظلمی که بر خویشتن از طریق شرک انجام داده‌اند و یا با گناه بسیاری که در حالت توحید و یکتاپرستی انجام داده‌اند به سوی دوزخ است.

﴿وَلَقَدۡ مَکَّنَّٰکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَۗ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ١٠.

ای مردم! ما بر شما زمین را به عنوان فرش و قدمگاه قرار دادیم و در آن برای شما طعام سهل و آسان، شراب گوارا، مرکب راحت، منظر زیبا توأم با صحت بدن و استقرار در وطن در کمال امن و آسایش قرار دادیم؛ ولی شکر شما بسیار اندک بوده و اکثر شما نعمت خدای جلیل را منکر می‌شوید.

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰکُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰکُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ لَمۡ یَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ ١١.

و محققاً که ما پدرتان آدم علیه السلام را از گل آفریده و سپس او را در شکل انسان صورت دادیم و ملائکه را فرمودیم تا بر او نظر به علم و دانشی که دارد سجده کنند پس آن‌ها به نشانۀ طاعت و احترام بر آدم سجده کردند نه به عنوان عبادت ولی از این میان ابلیس از سجده ابا آورد چون در نهاد خود کبر و غرور داشت از این‌روی از رحمت الهی طرد شد.

﴿قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُکَۖ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ ١٢.

خداوند عزوجل به ابلیس لعین گفت: ای ابلیس چه چیزی تو را بر ترک سجده بر آدم علیه السلام وا داشت در حالی که من تو را امر کردم و اطاعت از امر خدای‌تعالی واجب است. آن طرد شده ملعون گفت: من از آدم بهترم و اصل من از اصل او بهتر است زیرا عنصر آتش از عنصر گِل بهتر است.

﴿قَالَ فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِینَ ١٣.

گفت از بهشت ذلیل و خوار پائین شو که برای تو مجاز نیست در سرای کرامت من تکبر ورزی و از طاعت من سر باز زنی چون مستحق تکریم کسی جز آنکه امر را با تسلیم شدن پاسخ دهد نیست.

﴿قَالَ أَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٤.

ابلیس گفت: پروردگارا من را مهلت بده و روحم را تا روز بر انگیخته شدن از قبرها قبض نکن. این تقاضای بقای او نشانۀ از دیاد بدبختی اوست تا گناهش بیشتر و جرمش افزون گردد.

﴿قَالَ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ ١٥.

خداوند عزوجل به او گفت تو از جملۀ مهلت داده شدگانی، تا به این ترتیب سنّت ابتلا تمام شود و کشاکش بین خیر و شر و حق و باطل برپای گردد.

﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ١٦.

ابلیس گفت: به سبب اغوائی که در حق من روا داشتی سوگند یاد می‌کنم که سر هر راهی که به سوی تو منتهی شود قرار گیرم و آن‌ها را از هدایت بازدارم و به سوی سرکشی رهنمایی کنم.

﴿ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ ١٧.

سوگند یاد می‌کنم که بر بندگان تو از هر جهتی از جهات چهارگانه داخل شوم و از خلال تمام مرام‌های‌شان اعم از شبهات، شهوات، خشم، غفلت و از این قبیل و حتماً بسیاری از آن‌ها را از شکر تو بازخواهم داشت و آنان را بر کفر و انکار نعمت وا خواهم داشت.

﴿قَالَ ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٨.

حق‌تعالی خطاب به ابلیس گفت: از بهشت در کمال ذلّت و خواری و مذمت و طرد شده بیرون شو! سوگند یاد می‌کنم هر کسی از تو اطاعت کند و از من نافرمانی، او را از رضوان خود محروم و به آتش خویش وارد خواهم کرد و به او ذلّت و بدنامی خواهم چشانید.

﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩.

و بعد از اخراج ابلیس به آدم علیه السلام گفتیم تو و همسرت حوّا در بهشت بمانید و از انواع و اقسام نعمت‌ها از قبیل انواع خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها در کمال خنکی چشم و شادمانی قلب بهره برید و وای بر شما اگر از این درخت بخورید که خوردن از این درخت بر شما حرام است و اگر خوردید یقیناً بر خویشتن ظلم نموده و از پروردگار نافرمانی نمودید.

﴿فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠.

شیطان برای آدم و حوا خوردن درخت منهیه را نیکو جلوه داد و این معصیت را در نظر آن‌ها مزیّن کرد تا به سبب آن عورت پوشیدۀشان را برهنه سازد چون آن‌ها هنگامی که از درخت خوردند نظر به بدی مخالفت و عقوبت گناه لباس‌شان بیرون افتاد. همچنان شیطان معلون آنان را چنین فریب داد که سبب تحریم درخت این است که تا شما تبدیل به دو مَلَک مقرب نشوید و تا برای همیشه در بهشت جاودان نباشید و نمیرید. این فریب و مکر شیطان بود که آن دو تصدیق کردند و آن مصیبت بزرگ بر سر آن‌ها فرود آمد.

﴿وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١.

و شیطان برای آدم و همسرش سوگند یاد نمود که او برای آن‌ها نصیحت‌گری امین است که بر منفعت آن‌ها حریص می‌باشد، در حالی که دروغ گفته و افترا نموده بلکه او دشمنی واضح و آشکار است.

﴿فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢.

شیطان با مکر و حیله آن دو را به سوی خوردن درخت کشانید و چون از درخت خوردند عورت‌های‌شان ظاهر گشت، بنابراین تلاش نمودند عورت‌های‌شان را با برگ‌های درختان بهشت بپوشند. چه لغزش بزرگی بود که به دنبال آن حسرت بزرگ آمد و چه خطایی بود که پشیمانی به دنبال داشت!! امر خدا عزوجل مقدر و قضایش نافذ است، اوتعالی آدم و حوا را ندا کرد و فرمود: آیا شما را از خوردن این درخت نهی نکردم؟ من به عنوان پروردگار، شما را آفریده و به مصالح‌تان داناترم و به شما خبر دادم که شیطان دشمنی واضح و آشکار برای شماست و در نصائح خویش که نسبت به شما انجام می‌دهد از دغل و فریب‌کار می‌گیرد. نهی و تحذیر گذشت ولی در آنچه تقدیر شده حیله‌ای نیست.

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣.

آدم و حوا بعد از ارتکاب این اشتباه گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن از طریق خوردن درخت ظلم کردیم و از نهی تو مخالفت و از شیطان اطاعت نمودیم، پس گناه ما را ببخش و اگر ما را با رحمت خود درنیابی حتماً هلاک خواهیم شد. این عملکرد آدم و حوا می‌توان سنتی نیکو برای تمام گنهکاران باشد و هر که توبه کند خدای‌تعالی می‌بخشد و اگر توبه در پیشگاه خداوند عزوجل محبوب‌ترین عمل نمی‌برد، او عزیزترین مردم نزد خود را به آن مبتلا نمی‌کرد.

﴿قَالَ ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ ٢٤.

خدای‌تعالی به آدم علیه السلام و حوا فرمود: از بهشت به سوی زمین فرود آئید، دشمنی در بین شما نظر به حکمتی که خدای‌تعالی اراده نموده مستمر خواهد بود، پس قرارگاه و مسکن شما در زمین و متاع شما از طعام و شراب و لباس در آن است که تا هنگام وفات شما ادامه خواهد داشت چون اجل‌ها معلوم و ارزاق تقسیم شده است.

﴿قَالَ فِیهَا تَحۡیَوۡنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنۡهَا تُخۡرَجُونَ ٢٥.

زندگی و مرگ شما در زمین است و در داخل زمین قبرهای شماست و از این قبرها به منظور حساب بیرون آورده خواهید شد، از این‌رو زمین مادر شما به حساب می‌آید که هم شما را در نهاد خود حمل می‌کند و هم می‌زاید و هم محل معاش شماست.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ٢٦.

ای بنی آدم! همانا برای پوشش عورت‌ها و اجسام‌تان لباس‌هایی را از پنبه، پشم و کُرک و پَرهایی را به منظور زینت و زیبائی آماده کردیم در حالی که لباس ایمان و عمل صالح از همۀ این لباس‌ها بهتر است؛ زیرا با دوام‌تر است. هردو نوع این لباس‌ها نشانه‌هایی بر قدرت خدای‌تعالی و نعمت بسیار و منت وافر و لطف زیاد اوست به امید اینکه فضل خدا عزوجل را بر خویشتن یاد آورید و شکرش را برجای آورده و عبادتش کنید و به او کفر نورزید.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٧.

ای بنی آدم! از این برحذر باشید که شیطان شما را فریب دهد آنگونه که آدم و حوا را قبل از این فریب داده و از بهشت بیرون‌شان نمود. دشمنی بین شما و او همچنان مستمر خواهد بود و او کسی است که موجب خلع لباس شما و ظهور عورت‌تان گردید، این در حالی است که شیطان و اعوانش شما را می‌بینند و شما آن‌ها را نمی‌بینید پس خود را بپوشید و حفظ کنید و نام خدای را یاد کنید و ما چنین قضاوت کردیم که شیطان‌ها مددگاران و کمک کنندگان کافران‌اند که آن‌ها را جز به شر امر نمی‌نمایند.

﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٢٨.

و هرگاه این مشرکان کار بدی مانند طواف دور خانۀ کعبه به صورت عریان و یا تقدیم نذر به پیشگاه بت‌ها و از این قبیل انجام دهند بر عملکرد خویش به دو چیز احتجاج می‌کنند: اول اینکه پدران‌شان چنین کرده‌اند. دوم اینکه خدای‌تعالی آن‌ها را به انجام چنین کاری امر کرده است.

آیه از ذکر تقلید پدران خودداری نمود چون این سخن آن‌ها درست بود ولی بر دروغی که بر خدا بربستند اعتراض صورت گرفت، چون خدای‌تعالی هرگز آن‌ها را به چنین کار بدی امر نکرده است. در این آیه خداوند متعال بیان می‌دارد که اوتعالی هرگز به چنین اعمال بدی امر نمی‌کند، پس شما چگونه به خدای‌تعالی اموری را نسبت می‌دهید که نگفته و امر نکرده است و شما صحت این قول خود را با دلیل نقلی و یا توجیه قابل قبولی نمی‌دانید.

این آیه دربارۀ طواف آن‌ها دور خانۀ کعبه به صورت عریان نازل شده است.

﴿قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۚ کَمَا بَدَأَکُمۡ تَعُودُونَ ٢٩.

برای آن‌ها ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگو که خدای من به فحشا امر نکرده بلکه به عدالت و حق امر کرده است و هرگاه در نماز می‌ایستید باید که توجه شما به سوی خدا باشد و در عبادت خود اخلاص داشته باشید. چنان‌چه او شما را از عدم آفرید همانگونه که شما را بعد از پوسیدن‌تان زنده می‌کند تا بر اعمالی که انجام داده‌اید محاسبه کند.

﴿فَرِیقًا هَدَىٰ وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُۚ إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٠.

و شما دو گروه هستید: یکی گروهی که خداوند عزوجل آن‌ها را در طاعت و عبادت خود و در متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توفیق داده و گروه دیگر که خدای‌تعالی آن‌ها را به سبب بدشان گمراه نموده است، چون آن‌ها شیاطین را دوست و انصار برای خود به غیر از خدا عزوجل گرفته‌اند و از آن‌ها در معصیت اطاعت کردند و امور را بر آن‌ها چنان خلط کردند که آن‌ها گمان کردند بر حقیقت‌اند و دیگران در گمراهی آشکار.

﴿۞یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ٣١.

ای بنی آدم! هنگام عبادت به خصوص نماز و طواف، خود را با لباس بپوشانید و همواره غذا و نوشیدنی حلال و پاکیزه را بدون تجاوز از حدود و توأم با شکر نعمت دهنده بخورید و بیاشامید که خداوند متعال هیچ کسی را که از حدودش تجاوز کند دوست ندارد، پس قصد نیکو و رعایت عدالت اساس هرکار است.

﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٣٢.

برای مردم بگو چه کسی زینت و جمالی را که خدای ذوالجلال مباح نموده از لباس و جواهر حرام کرده است و چه کسی پاکیزه‌های خوردنی و نوشیدنی را حرام نموده است؟ همانا سزاوارترین مردم به چنین نعمت‌هایی اعم از پوشیدنی، نوشیدنی و خوردنی مؤمنان‌اند و کفار نیز از آن بهره می‌برند. پس تمام این‌ها کمکی برای مؤمن و متاعی برای کافر در دنیاست ولی در آخرت همۀ این‌ها مخصوص مؤمنان خواهد بود.

و مانند چنین بیانی که در مسایل زینت، خورد و نوش و از این قبیل ارائه کردیم، احکام را به شما بیان می‌کنیم و تعالیم اسلام را آموزش می‌دهیم تا یک مسلمان در همۀ امور خود بر بصیرت و بینش باشد.

و چون زن‌ها در جاهلیت به صورت عریان طواف می‌کرد از این‌روی آیۀ: ﴿خُذُواْ زِینَتَکُمۡنازل شد.

﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡیَ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣.

برای مردم بگو خدای‌تعالی پاکیزگی‌ها را حرام ننموده بلکه گناهان بد را حرام کرده است، گناهانی که بندگان به صورت مخفی یا آشکار انجام می‌دهند و تمام گناهان کبیره و صغیره و تجاوز از حدود در همه چیز و شریک آوردن به خدا عزوجل بدون حجّت و دلیل و بر مبنای زور و بهتان را و اینکه به خداوند عزوجل اقوالی نسبت داده شود که نگفته و احکامی که به آن امر نکرده است مانند دروغ در تحلیل و تحریم زیرا دین کامل و شریعت تمام و حجّت برپاست و بدعت در دین حرام است.

﴿وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٤.

برای هر انسان، هر نسل، هر امّت و هر دولتی عمری محدد و وقتی معلوم است و هرگاه این عمر کامل شود انسان می‌میرد و آن نسل منقرض و آن امّت فانی و آن دولت سقوط می‌کند. این حکمتی بالغ و قدرتی نافذ و قضایی است الزامی که آن‌ها هیچگاه از آن به تأخیر می‌شوند و نه به جلو می‌افتند.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ إِمَّا یَأۡتِیَنَّکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی فَمَنِ ٱتَّقَىٰ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٣٥.

ای بنی آدم! هرگاه پیامبران خدا به سوی شما بیایند و دین خدا عزوجل را به شما بیان کنند پس از آن‌ها پیروی کنید و به هدایت‌شان هدایت شوید و هر کس از منهیات آن‌ها دوری گزیند و به اوامرشان عمل کند نباید از تمام امور هولناکی که پیش روی‌شان قرار دارد و نه هم از اعمالی که در گذشته انجام داده و نه از اموالی که داشته در تشویش و نگرانی قرار داشته باشد.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٣٦.

و هر کسی آیات خدا عزوجل را تکذیب کند، آیاتی که اوتعالی در کتابی که بر پیامبر خود نازل نموده قرار داده است و بنابر تکبر و برتری جوئی و سرکشی از قبول آن سر باز زند، کیفر آن‌ها آتش دوزخ است که در آن برای همیشه خواهند بود چون تکذیب‌گری رد دین و مانع شدن از آن است و استکبار روی‌گردانی است و کیفر تمام اینگونه اعمال آتش دوزخ است.

﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ یَنَالُهُمۡ نَصِیبُهُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ ٣٧.

در دنیا هیچ‌کس ظالم‌تر از کسی که بر خدا افترا می‌کند نیست به این‌صورت که از جانب خود دست به تحلیل و تحریم بزند و آن را به شریعت نسبت دهد یا فرزند و همسر به خدا عزوجل قایل شود و یا شریک آورد و یا قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یا کلاً رسالت و پیامبری را انکار کند.

خداوند عزوجل همۀ آن‌ها را دارای اندازۀ معینی از قوت و عمر کرد که هرگاه به پایان رسد و ملائکه به منظور نزع روحشان فرا رسند و برای آن‌ها بگویند کجاست شرکایی که شما به غیر از خدا عبادت می‌کردید آیا می‌توانند این شرکا به شما نفعی برسانند؟ آن‌ها خواهند گفت: آن‌ها ما را خوار و ذلیل کردند و ما نمی‌دانیم کجایند و از نصرت و یاری آن‌ها ناامید شدیم و اکنون اعتراف داریم که ما بر گمراهی شرک ورزیدیم ولی بعد از تمام شدن فرصت و وقوع خسران و زیان.

﴿قَالَ ٱدۡخُلُواْ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ فِی ٱلنَّارِۖ کُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَ‍َٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِکُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰکِن لَّا تَعۡلَمُونَ ٣٨.

خدای‌تعالی خطاب به کفار فرمود: همراه امت‌های پیش از خویش که کفر ورزیدند چه انسان باشند یا جن داخل دوزخ شوید. و هرگاه گروهی از کفار داخل آتش شوند به لعن امتی خواهند پرداخت که پیش از آن‌ها داخل دوزخ شده‌اند، زیرا این‌ها زمانی که از آن‌ها پیروی کردند گمراه شدند و آنانی که قبلاً داخل دوزخ شده‌اند بعدی‌ها را لعن می‌کنند و چون همه در دوزخ جمع شدند آخری‌ها در اشاره به اولی‌ها می‌گویند ای پروردگار ما این‌ها بودند که ما را از راه راست تو گمراه کرده و مانع هدایت ما شدند پس از تو می‌طلبیم تا به آن‌ها دوچند عذاب دهی یا بیشتر. خدای‌تعالی به آن‌ها خبر می‌دهد که برای هریک از آن‌ها عذاب دوچند است، عذاب پیروان چون تقلید کورکورانه کردند و عذاب رهبران چون دست به گمراه‌گری زدند، ولی بعضی از آن‌ها اندازۀ این مضاعف شدن عذاب را نمی‌دانند.

﴿وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا کَانَ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلٖ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ ٣٩.

پیشوایان خطاب به پیروان خود خواهند گفت: شما بر ما هیچ فضیلت و برتریی ندارید تا به سبب آن عذاب شما کم گردد، شما خود گمراه شده‌اید همانگونه که ما گمراه شده‌ایم پس این عذاب به سبب کسب خودتان است و اگر شما عقل و خرد می‌داشتید که با آن فکر می‌کردید از ما در گمراهی پیروی نمی‌کردید پس عذاب را بچشید.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِی سَمِّ ٱلۡخِیَاطِۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٤٠.

آنانی که قرآن کریم و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با تمام احکام، اصول و فروعی که دارند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر تبلیغ آن فرستاده شده‌اند را تکذیب کردند و تکبر نموده و آن‌ها را نپذیرفتند، دروازه‌های آسمان بر روی‌شان آنگاه که ارواح‌شان قبض شود باز نمی‌گردد و هیچ عمل خوبی و دعایی به سوی آن‌ها بالا نخواهد رفت، چون سعی و تلاش‌شان بد بوده و از نهادی خبیث برخوردار بودند و دخول آن‌ها به بهشت محال خواهد بود، چنان‌چه داخل شدن شتر با آن ضخامتی که دارد در سوراخ تنگ سوزن محال است. این عذاب کیفر مجرمانی است که به خدا عزوجل کافر شده و پیامبرش را تکذیب کردند.

﴿لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّٰلِمِینَ ٤١.

برای کفار فرش‌هایی از آتش در زیر پای‌شان و پرده‌هایی از آن بالای سرشان خواهد بود و اینگونه آتش از هر جهت بر آن‌ها احاطه خواهد داشت. با چنین عذابی حق‌تعالی تمام کسانی را کیفر می‌دهد که بر خویشتن یا بر دیگران ظلم کنند، ظلم بر خویشتن از طریق کفر و ظلم بر دیگران از طریق گمراه ساختن دیگران و تجاوز بر آن‌ها. منظور از گروه اخیر مشرکان‌اند.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٤٢.

اما مؤمنانی که به خدا عزوجل و پیامبرش ایمان آورده و سعی و تلاش خود را مخصوص خدا ساختند و عبادت پروردگارشان را به اندازۀ توان از طریق امتثال اوامر و اجتناب نواهی به نیکوئی انجام دادند، برای چنین اشخاصی بهشت‌هایی است که برای ابد در آن قرار دارند چون ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند.

﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٤٣.

ما دل‌های مؤمنان را در بهشت پاک و مصفّی ساخته و تمام حسادت‌ها و کنیه‌هایی را که در دنیا داشته‌اند بیرون می‌افگنیم تا قلب‌های‌شان پاک گردد و نفس‌های‌شان با صفا شود و هر نوع کدورتی که به دل تعلق داشته باشد از بین برود.

و از جمله نعمت‌ها یکی هم این است که از زیر پای آن‌ها جوی‌ها در حالی جاری است که در منزلتی امن و در شادمانی چشم و دل بسر می‌برند. در آن هنگام است که شکر خدایی را که هدایت‌شان نموده و در انجام عمل و ایمان توفیق‌شان داده تا به این منازل بلند برسند برجای می‌آورند و اگر فضل خدا عزوجل نمی‌بود آن‌ها هرگز با خویشتن هدایت نمی‌شدند لیکن این خداست که توفیق می‌دهد و او کسی است که آن‌ها را با فرستادن پیامبران و نازل نمودن کتاب‌های آسمانی هدایت و رهنمایی نمود و آن‌ها اعتراف دارند که پیامبران حق را آورده‌اند از این‌روی از آن‌ها پیروی می‌نمایند.

و از جملۀ نعمت‌های بیشتر یکی هم این است که ملائکه آن‌ها را به سوی امن و ایمان ندا نموده و به آن‌ها گفتند: در این بهشت‌ها به سبب ایمان و عمل صالحی که انجام داده‌اید جاودانه خواهید بود، پس به رحمت خدای مهربان‌ترین مهربانان داخل بهشت شوید و با عمل عمل‌کنندگان در منازل آن فرود آئید.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٤.

بعد از اینکه بهشتیان وارد بهشت و دوزخیان وارد دوزخ شوند مؤمنان خطاب به کافران می‌گویند ما آنچه را خدای‌تعالی به ما بر زبان پیامبران خویش وعده نموده و بیان داشته بود که مار به نعمت ماندگار و کرامت بزرگ خواهد رسانید دریافتیم، آیا شما نیز آنچه خدای‌تعالی شما را بر عذاب و ذلّت تهدید نموده بود دریافتید؟ می‌گویند بلی حقیقتاً دریافتیم. و آنگاه که هریک از دو گروه اهل نعمت به نعمت و اهل نقمت به نقمت اعتراف کنند منادیی در بین آن دو گروه ندا می‌دهد که لعنت خدا عزوجل در حق هر ستمگاری که به خدا عزوجل کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب نموده تحقق یافته است. این ندا به منظور ازدیاد حسرت و عام شدن ندامت و پشیمانی بیشتر اهل دوزخ صورت می‌گیرد.

﴿ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ کَٰفِرُونَ ٤٥.

آنانی که سر راه مردم قرار می‌گیرند و آن‌ها را از دروازه‌های هدایت بازمی‌گردانند و تلاش می‌کنند راه آن‌ها کج و غیر از راه مستقیم باشد، یا می‌پندارند راه هدایت خطا و اشتباه است و این امر بر آن‌ها پوشیده شده که خودشان بر هدایت و غیرشان بر گمراهی‌اند و در عین حال به روز برانگیخته شدن بعد از مرگ و حشر و نشر کفر می‌ورزند، آن‌ها منکر کتاب و تکذیب کنندۀ پیامبران و به خدا عزوجل کافر اند.

﴿وَبَیۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ یَعۡرِفُونَ کُلَّۢا بِسِیمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۚ لَمۡ یَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ یَطۡمَعُونَ ٤٦.

بین بهشتیان و دوزخیان مانعی است که بر آن دیواری قرار دارد و در بالای دیوار انسان‌هایی هستند که خوبی‌ها و بدی‌های‌شان برابر شده و آن‌ها اهل بهشت را از اهل دوزخ بازمی‌شناسند، چون در سیمای اهل بهشت نور، روشنائی و نعمت است و در سیمای اهل دوزخ عذاب و نکال و سیاهی است. این انسان‌ها بهشت را ندا می‌کنند که سلام و احترام بر شما و گوارای‌تان باد این نعمت‌ها در حالی که خو این‌ها نیز طمع دارند تا وارد بهشت شوند به خصوص زمانی که نعمت اهل بهشت را می‌بینند در فضل پروردگار خویش طمع بیشتر می‌نمایند.

﴿۞وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٧.

و آنگاه که دیدگان اهل اعراف به صوب اهل دوزخ دوخته شود و عذاب و ذلّت و خواری ماندگارشان را ملاحظه کنند به استغاثۀ پروردگار خود می‌پردازند و از اوتعالی می‌خواهند تا آن‌ها را در زمرۀ ظالمان و ستمگرانی که با شرک بر خویشتن ظلم نموده‌اند قرار ندهد بلکه آن‌ها را نجات دهد.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡ وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ ٤٨.

اصحاب اعراف خطاب به مردانی از اهل دوزخ که آن‌ها را با نشانه‌های واضح‌شان باز شناختند در حالی که در دنیا نیز آن‌ها را می‌شناختند می‌گویند: اموالی را که شما جمع کرده بودید کجا شد؟ نه این اموال و نه اتحادی که در مبارزه با پیامبران علیهم السلامتشکیل نموده بودید، و نه اعراض شما از دین خدا و استکباری که در دنیا کردید نفعی به شما نبخشید.

﴿أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٤٩.

اهل اعراف برای کفار در دوزخ گفتند: به سوی این مستضعفانی که به محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده‌اند ببینید که چگونه وارد بهشت شده‌اند. اکنون بگوئید که ایمان و قسم‌تان که در دنیا یاد می‌نمودید که رحمت خدا هرگز به آن‌ها نمی‌رسد و فضل خدا عزوجل آن‌ها را درنمی‌یابد کجا شد؟ حالا به سوی این‌ها بنگرید در حالی که به آن‌ها گفته شده عجله کنید وارد بهشت شوید در حالی که از آنچه در انتظار شماست هرگز بیم ندارید و از آنچه در دنیا از دست داده‌اید هرگز دچار غم و اندوه نخواهید شد.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٥٠.

اهل دوزخ از اهل بهشت خواستند تا آن‌ها را نیز در برخی از نعمت‌های خویش مانند آب سرد و طعام پاکیزه و سایه‌ها شریک سازند. اهل بهشت در پاسخ خطاب به آن‌ها گفتند خدای‌تعالی شما را از چنین چیزی منع کرده و به سبب کفرتان این نعمت‌ها را بر شما حرام نموده است و شما هیچ حقی در آب و طعام و سایه و نعمت ندارید حق شما عذاب و لعنت است.

﴿ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ کَمَا نَسُواْ لِقَآءَ یَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ٥١.

این کافران مستحق آتش دوزخ کسانی‌اند که دین خویش را به باد تمسخر و استهزا و فریبکاری با مؤمنان گرفته و به دنیا و زینت و زیور آن مغرور شدند، پس در این روز ما آن‌ها را در عذاب ترک می‌کنیم همانگونه که آن‌ها راه درست را ترک کردند و به سبب کفری که به آیات الهی انجام داده و انکار و تکذیبی که نسبت به پیامبر خدا کرده‌اند به عذاب ماندگار در دوزخ می‌رسند.

﴿وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٥٢.

ما به این کفار کتابی آوردیم و نازل کردیم که در آن هر خیر، صداقت و حقی هست چنان‌چه دلیلی واضح و برهانی صادق و حجتی قاطع نیز می‌باشد. این کتاب مردم را به سوی هر فضیلت رهنمون می‌شود و از هر پستی بازمی‌دارد، و آن‌ها را به سوی هدایت رهنمایی و از هر فرومایگی برحذر می‌دارد. این کتاب رحمتی است هدایتگر و نعمتی است بازدارنده و برای کسی که از آن پیروی کند مایۀ عصمت است و مؤمنان را نجات می‌دهد و کسانی را که به او عمل می‌کنند به رستگاری می‌رساند.

﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِیلَهُۥۚ یَوۡمَ یَأۡتِی تَأۡوِیلُهُۥ یَقُولُ ٱلَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَیَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٥٣.

آیا این کافران تکذیبگر چیزی جز این امراند که به آن‌ها عذابی که امرشان به آن منتهی می‌شود بیاید؟ روزی که عذاب شدید و دردناک بر آن‌ها فرود آید در آن وقت برای آن‌ها صدق پیامبران و کذب خود آن‌ها واضح می‌گردد. آن‌ها در کمال ندامت و پشیمانی و حسرت می‌گویند همانا پیامبران زند ما براساس حقیقت آمده‌اند، آیا اینجا کسی هست که ما را از این عذاب نجات دهد تا به دنیا بازگردیم و کتاب را تصدیق و از پیامبر پیروی کنیم و عمل خوب و صالح انجام دهیم و از معاصی و گناهان دوری گزینیم؟ ما در عمل خویش دچار غباوت شده و در خویشتن زیان کرده و زندگی خود را ضایع نمودیم پس وای بر ما.

در آن هنگام تمام باورهایی که نسبت به بت‌ها و منفعت‌جوئی از آن‌ها داشتند از بین می‌رود و باطل‌شان متلاشی و دروغ و بهتان‌شان محو می‌شود.

﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٥٤.

آن کس که شما را با نعمت خویش پرورش داد و عذاب را از شما دور نمود و متولی امورتان شد و به تصریف آن پرداخت، خدای یکتا و یگانه است. پس تنها او مستحق عبادت است و تنها او خدای بر حق است. او کسی است که آسمان‌ها و زمین را در عظمت خاصی ایجاد کرد در حالی که این کار در مدّت شش روز انجام شد.

بعد از آن خدای‌تعالی بر عرش آنگونه که لایق شأن اوست علو و استقرار یافت و اوتعالی کسی است که شب را به عنوان پرده بر روز قرار داد و شب را به گونه‌ای ساخت که طالب روز است و به دنبالش در حرکتی معتاد و سرعتی مستمر بدون کدام سستی یا تأخیر و انقطاع قرار دارد. خورشید و ماه و ستارگان نیز رام شدۀ امر خدا و قدرت اویند، پس خدای خالق کسی است که خلق نموده، ایجاد کرده و شکل داده است و تصرف در این‌ها مربوط به اوست.

و از جمله اوامر خدا یکی هم سخن او قرآن است که مخلوق نمی‌باشد. پاک و منزه است کسی که دارای چنین صنعتی است و بزرگ است آنکه چنین امری دارد و مقدس است کسی که ابداعش چنین است. فضل او وسعت یافت و شامل هر مخلوقی شد و قدرت او هر پدیده‌ای را مقهور خود ساخت و جبروت او بزرگ شد پس او در کمال خود یگانه و در ملکوت خود منزه و در جلال و جمال خود یگانه است و خدایی جز او نیست.

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥.

هرگاه پروردگار خویش را دعا می‌کنید این دعا باید توأم با خشوع، فروتنی و خاکساری در نهان و خفا و به دور از هرگونه سر و صدا، ریا و خودنمائی باشد، زیرا مخفی ساختن دعا دلیلی بر اخلاص، ایمان و تجرد است و مایۀ تمرکز قلب و آرامش روان بوده و از دایرۀ حسادت حاسدان و از مزاحمت به دور است و هرگز در دعای خویش از حد، با بالا کردن صدا یا دعا به آنچه مجاز نیست مانند گناهان و قطع صلۀ رحم و از این قبیل تجاوز نکنید.

﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٥٦.

و در زمین با کفر فساد نکنید به خصوص بعد از اینکه خداوند عزوجل آن را با ایمان اصلاح نموده، ایمانی که پیامبران آن را آورده و کتاب‌های آسمانی به خاطر آن نازل شده است و خدای را به گونه‌ای بخوانید که شما از عذاب او می‌ترسید و در ثواب او طمع دارید پس رحمت، عفو و کرم او به کسانی نزدیک است که عمل نیکوتر انجام دهند و نیّت خود را خالص بگردانند و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنند و در رهنمایی‌های قرآن هدایت شوند. از این‌رو بر بنده لازم است تا همواره در بین خوف و رجا باشد، هم در شدّت و هم در رخا و اینکه عبادت و دعا را مخصوص پروردگار خود بگرداند.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٥٧.

و او کسی است که بادهای حامل خیر از قبیل باران پی‌درپی، روزی سهل و آسان و آب زلال را می‌فرستد و چون با این بادها ابرها با آب سنگین شوند خدای‌تعالی ابرها را به سوی زمین‌های خشک و قحطی‌زده می‌فرستد و آب را بر آن می‌باراند و به اذن الهی و مشیت او با این آب انواع و اقسام درختان و گل‌های شگفت‌انگیز بیرون می‌شوند و همانگونه که خداوند عزوجل با این آب انواع سبزه‌ها و میوجات را بیرون می‌کند به همان‌سان مردگان را از قبرها به منظور حشر و نشر بیرون می‌کند. این مثال برای آن است تا شما با مشاهدۀ این منظر به یاد قدرت خدا عزوجل در زنده‌کردن بعد از مرگ بیفتید و این دو منظر را با نظر، عبرت، تدبر و بینش مقایسه کنید.

پس خداوند عزوجل حکیم در قدرت خویش بزرگ و در تقدیر و امر خویش تواناست.

﴿وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّیِّبُ یَخۡرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِی خَبُثَ لَا یَخۡرُجُ إِلَّا نَکِدٗاۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَشۡکُرُونَ ٥٨.

جایی که دارای خاک خوب و قابل کشت و نما باشد به اذن الهی کِشت خود را نیکو، کامل و زیبا می‌دهد، ولی زمینی که دارای خاک بد و فاسد باشد مانند زمین شوره‌زار و نمکین، سبزۀ او به سختی و مشقت بیرون می‌شود و نه زیبائی دارد و نه شادابی و نمائی.

این مثل حالت قلب‌های مؤمن را بیان می‌کند که هدایت خدا عزوجل را پذیرفته و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نموده و از حکمت و ذکر بهره و نفع برده است و حالت کسانی که از هدایت روی‌گردانیدند و رسالت و پیامبری را نپذیرفته و به نوری که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر آن مبعوث شده ایمان نیاوردند.

خدای‌تعالی برای قومی که ارادۀ استفاده و انتفاع را دارند حجت‌ها و دلائل را بیان می‌کند و مثل می‌زند و داستان ارائه می‌نماید شاید که آن‌ها خدای را بر نعمت‌هایش شکر کنند و از او بترسند و به او امید داشته باشند.

﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ٥٩.

ما نوح علیه السلام را که اولین پیامبر است به سوی قومش با توحید و یکتاپرستی فرستادیم او آن‌ها را به سوی عبادت خدا و یکتاپرستی و شریک نیاوردن به خدا دعوت کرد، زیرا برای آن‌ها خدایی جز خدای یگانه نیست چنان‌چه آن‌ها خالقی جز اوتعالی ندارند، پس کسی که می‌آفریند بر اینکه عبادت شود اولی است و آنکه روزی می‌دهد و تدبیر و تصرف می‌نماید اولی است که به یکتائی خوانده شود. سپس آن‌ها را از عذاب قیامت و ذلّت آن روز اگر ایمان نیاورند و توحید را رعایت نکنند برحذر داشت و این است نصیحت در دعوت.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٦٠.

اشراف قوم و رؤسای امتش گفتند ای نوح! ما تو را در خطا و اشتباهی واضح و در انحراف از حق می‌بینیم. این سخن را به علت سفاهت و گمراهیی که مرتکب شدند گفتند.

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦١.

نوح علیه السلام پاسخ آن‌ها را داد و گفت: ای قوم! من بر هدایتم و نزد من رسالتی از سوی پروردگارم است و خدای‌تعالی من را برگزیده تا شما را هشدار دهم و نصیحت کنم و بعد از اینکه خدای‌تعالی من را به عبادت و طاعت خود توفیق داده گمراه نمی‌باشم. او پروردگار عالمیان است که ما را به نعمت خود تربیه نموده و آفریده و روزی داده است.

﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦٢.

وظیفۀ من این است که به شما تبلیغ و نصیحت کنم و آیات و نشانه‌های الهی را بیان نمایم و شما را به سوی راه راست رهنمایی کنم و از شرک و عبادت طاغوت برحذر دارم و نزد من برخی از علم غیب مربوط به آخرت و اطلاعات آینده و غیبیات است که خداوند عزوجل به من آموخته است و شما آن را نمی‌دانید؛ زیرا خدای‌تعالی من را به آن ویژگی بخشیده است.

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٦٣.

آیا این امر را دور پنداشتید که از جانب خدا عزوجل به شما وحی و نشانه‌هایی نازل شود که شما را به راه برابر رهنمایی کند؟ این‌ها بر بشری از میان خود شما نازل شده تا شما را از عذاب شدید و دردناک در صورت هدایت ناشدن بیم دهد و به امید اینکه از وحی پیروی کنید و تقوای الهی را با انجام اوامر و اجتناب نمواهی او رعایت کنید و هرگاه چنین کنید خداوند عزوجل شما را مشمول رحمت عمومی و خصوصی خود می‌سازد و از شما راضی می‌شود و گناهان‌تان را مغفرت می‌نماید.

﴿فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَ ٦٤.

ولی آن‌ها به آیات خدا عزوجل کافر شده و پیامبرش نوح را تکذیب کردند، پس خداوند عزوجل او و مؤمنان همراه او را با کشتی نجات داد ولی بر کافران قوم او طوفان فرستاد چون آن‌ها آیات خدای رحمان را تکذیب نموده و از خدای دیّان نافرمانی کردند در حالی که بینش و بصیرت آن‌ها کور شده بود و دریچه‌های قلب‌های‌شان مسدود شد و فطرت آن‌ها از حق و سماع نصیحت منحرف گردید.

﴿۞وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٦٥.

و خدای‌تعالی به سوی قوم «عاد» پیامبر خویش «هود» را که از میان خودشان بود فرستاد. وی گفتۀ مشهور پیامبران را تکرار نموده گفت: ای قوم من! خدای را به یگانگی یاد کنید و به او هیچ چیزی را شریک نیاورید که خدایی جز او نیست و هیچ‌کس جز او مستحق عبادت نمی‌باشد. آیا شما از ملاقات با او نمی‌هراسید و امید ثوابش را نداشته و به اوامرش عمل و از نواهی‌اش اجتناب نمی‌نمائید؟ آیا خالقی غیر از خدا عزوجل هست؟ پس چه کسی جز او مستحق عبادت است؟

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦٦.

اشراف و زعمای قومش، انانی که آیات خدا عزوجل و رسالتش را تکذیب کردند در پاسخ او گفتند: ای هود! ما تو را سردرگم و در حماقت و سفاهت می‌نگریم، این‌ها مربوط به عقل توست. اما در نقل، ما گمان می‌کنیم که تو دروغ می‌گوئی و افترا می‌نمائی بنابراین، تو نه عقل ثابت و وجیهی داری و نه نقل متینی. این سخن‌شان افترایی بیش نبود. خداوند هلاک‌شان کند.

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی سَفَاهَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٧.

هود بر آن‌ها پاسخ داد گفت: ای قوم من! عقل من صحیح و ذهنم ثابت است و خدای‌تعالی من را با پیامبری به سوی شما فرستاده و به این ترتیب من بین عقل و نقل جمع نمودم و در من هرگز سرگردانی، حماقت و کم خردی نیست که خدای‌تعالی به من رُشد را الهام نموده و در ادای طاعت و اجتناب از معصیت توفیق داده است.

﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنَا۠ لَکُمۡ نَاصِحٌ أَمِینٌ ٦٨.

وظیفۀ من این است که به شما حکمتی را که خدای‌تعالی بر من وحی نموده تبلیغ نمایم و شما را به سوی خوبی دنیا و آخرت رهنمایی کنم، من نصیحتگری مخلصم که در نصیحت خود اخلاص دارد و در آنچه به شما نقل می‌کنم امینم، پس با شما نه فریبکاری نموده و نه خیانت کردم و دروغ گفتم.

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٦٩.

آیا این امر را بعید می‌شمارید که بر شما وحیی از جانب خدای‌تان که شما را با نعمت خود پرورش داده و آفریده و امورتان را تدبیر نموده نازل شده است، در حالی که این وحی را توسط بشری از خود شما فرستاده تا شما را از لحظه‌ای که به ملاقات خدا عزوجل می‌روید بترساند و از عذاب و خشم او برحذر دارد؟ و یاد آورید که خدای‌تعالی شما را بعد از هلاکت قوم نوح علیه السلام و بعد از تکذیب‌شان جانشین قرار داد و اوتعالی اجسام شما را قوی و نیرومند ساخت و در زیبائی اجسام و اشکال شما و در طول اجسام و بشاش بودن آن و در متاع و بهرۀ نیکو برای شما افزود. پس نعمت‌های خدا عزوجل را یاد آورید و شکرش را بر جای آورید. شکر خدا عزوجل زمانی بر جای آورده می‌شود که او را به یکتائی یاد کنید و عبادتش نموده و از پیامبرش پیروی کنید که اگر چنین کنید در دنیا و آخرت رستگار خواهید شد و به پیروزی خواهید رسید و از زیان نجات خواهید یافت.

﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٧٠.

کفار قومش گفتند: ای هود! تو نزد ما با سختی آمده‌ای که خودت آن را از نزد خود ساخته و پرداخته‌ای تا ما یک خدا را عبادت کنیم و تمام آنچه را پدران ما پرستش کردند کنار بگذاریم در حالی که آن‌ها از ما عاقل‌تر، رهیاب‌تر و داناتر بودند و همچنان تمام تقالید و عنعنات آبا و اجداد خود را کنار بگذاریم.

اگر راست می‌گوئی ما تو را به مبارزه می‌طلبیم پس آنچه ما را بر آن تهدید می‌نمائی بیاور و در نزول عذابی که گمان می‌کنی برما فرو خواهد آمد عجله کن. آن‌ها همۀ این‌ها را از روی تکذیب، عناد، تمرد و سرکشی گفتند.

﴿قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌۖ أَتُجَٰدِلُونَنِی فِیٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖۚ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ ٧١.

گفت: محققاً که بر شما عذابی شدید از جانب خدا عزوجل و خشمی محو کننده و تباهگر نازل شده که رضوانی در پی آن نیست. آیا شما با من در خدایانی مجادله می‌کنید که صرفاً اسم‌های بدون مسمی هستند و هیچ نفع و ضرری ندارند و نه هم زنده می‌کنند و می‌میرانند؟ کجاست عقل‌های شما؟ کجاست بصیرت‌های شما؟ کجاست حجتی که شما از جانب خدا مبنی بر این کار دارید که این خدایان باید پرستش شوند؟ لیکن منتظر نزول عذاب شدید خدا عزوجل بر خویشتن باشید که به سبب اعمال‌تان به شما می‌رسد من نیز منتظر آنچه پروردگارم مبنی بر تعذیب شما در صورت عدم ایمان و عدم هدایت به من وعده نموده هستم.

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۖ وَمَا کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ ٧٢.

خدای‌تعالی عذاب خود را بر کفار نازل کرد و هود و مؤمنان همراهش را با رحمت و لطف خود نجات داد و کفار را نیست و نابود نمود، به گونه‌ای که هیچ‌یک از آن‌ها باقی نماند. آن‌ها به خدا و پیامبرانش و به روز آخرت ایمان نداشتند بلکه کافر، تکذیبگر و منکر آیا الهی بودند.

﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٣.

و خداوند عزوجل به سوی قوم «ثمود» پیامبر گرامی خویش صالح علیه السلام را فرستاد. او قوم خود را نصیحت نموده و به سوی خدای‌تعالی و یکتاپرستی و شریک نیاوردن به او دعوت نمود و به آن‌ها خبر داد که خدا و پروردگاری جز او نیست. او همچنان خطاب به قوم خود گفت: محققاً به شما حجتی واضح از جانب پروردگار شما آمده که عبارت از ناقه‌ای است که خداوند آن را آفریده و از سنگ بیرون کرده است تا علامه و نشانه‌‌ای بر صدق من و اینکه پیامبرم باشد. او ادامه داده گفت: این ناقه را به حال خودش بگذارید و هرگز به او بدی نرسانید و بگذارید تا از روزی خدا عزوجل در زمین خدا عزوجل بخورد و اگر گزندی ابه او برسانید خداوند عزوجل شما را به عذابی دردناک می‌گیرد. (چون ناقه را پَی کردند) این عذاب بر آن‌ها واقع شد.

﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ ٧٤.

و یاد آورید ای قوم من فضل خدای را بر خویشتن که شما را در زمین جانشینان قوم عاد قرار دارد و آن‌ها را برای شما مایۀ پند و عبرت شدند و او شما را در منزلگاه‌های وسیع و فراخ در روی زمین جای داد طوری که در سرزمین‌های هموار خانه‌های وسیع و قصرهای زیبا بنا می‌کنید و در کوه‌ها نیز از طریق کندن کاری و سنگ‌تراشی خانه‌هایی برای خود می‌سازید که شما را در سردی گرم و در گرمی سایبان است. پس این نعمت‌های بزرگ ودست‌های دهنده را یاد آورید و در زمین فساد بسیار نکنید؛ زیرا هر که چنین کند یقیناً که زیان نموده است.

از جملۀ بزرگ‌ترین فسادها شریک آوردن به پروردگار عالمیان است.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ ٧٥.

رؤسای جبار و منحرف از ایمان خطاب به مؤمنان قوم صالح علیه السلام گفتند: آیا شهادت می‌دهید که صالح را خدای‌تعالی به سوی ما به عنوان پیامبر فرستاده است؟ این سوال آن‌ها بر سبیل تمسخر و استهزا بود. مستضعفان در پاسخ گفتند: بلی! ما به رسالت صالح علیه السلام باور کردیم و اینکه او نبیی از انبیای الهی است و ما همواره از اوامر خدا عزوجل پیروی می‌کنیم و از نواهی‌اش اجتناب متابعت پیامبرش رامی‌نمائیم.

﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِیٓ ءَامَنتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٧٦.

رؤسای جباری که بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سرکشی کردند گفتند یقیناً که ما به آنچه شما ای ضعفا از رسالت سالح ایمان آورده‌اید کافریم و از آن روی گردانیدیم.

﴿فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَ وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ وَقَالُواْ یَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٧٧.

این جباران ناقه را پی کردند. حق‌تعالی قتل ناقه را به همۀ آن‌ها نسبت داد، چون همه به این قتل راضی بوده یا بالفعل و یا با سکوت و رضا در قتل آن شرکت نمودند و در برابر اوامر الهی جبارانه عمل نموده و بر پیامبرش تکبر ورزیدند و به دینش استهزا نموده صالح را به مبارزه طلبیدند و گفتند: ای صالح! اگر تو راست می‌گوئی کجاست این عذابی که تو به ما وعید می‌دهی؟ کجاست کیفری که ما را با آن تهدید می‌کنی؟ اگر تو را واقعاً راست می‌گوئی پس در نزول عذاب برما عجله کن!

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٧٨.

خداوند عزوجل زلزلۀ شدیدی بر آن‌ها فرستاد که نابود و هلاک‌شان ساخت و ارواح‌شان را گرفت و همۀ مردند و تبدیل به جثه‌هایی بی‌حرکت که زندگی ندارد.

﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٧٩.

صالح از آن‌ها روی گردانید و از دیارشان بعد از اینکه ناقه را پی کردند بیرون شد و گفت: محققاً که به شما نصیحت کردم و شما را در جریان رسالت الهی قرار داده به معروف امر و از منکر نهی کردم و شریعت خدای را به شما بیان نمودم ولی شما با نصیحت نصیحتگر هدایت نمی‌شوید و به رأی و نظری عاقلانه رهیاب نمی‌گردید! شما از پذیرش نصیحت من ابا ورزیده و از ارشاد من را ترک کردید پس عذاب بر شما تحقق یافت.

﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٠.

و لوط علیه السلام را نیز به سوی قومش فرستادیم. او آن‌ها را نصیحت کرد و از عمل بد لواط نهی نمود و به آن‌ها خبر داد که این آن‌ها هستند که برای اولین بار مرتکب این عمل زشت شدند و امت‌های گذشته هرگز به چنین عملی مبادرت نکردند و این آن‌ها هستند که چنین بدعتی را گذاردند.

﴿إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ٨١.

و به آن‌ها خبر داد که آن‌ها این عمل خود را که با مردها مقاربت می‌کنند به مجرد شهوت انجام می‌دهند نه بر مقتضای عقل، شرع و فطرت در حالی که زن‌هایی را ترک می‌نمایند که به حکم شرع، عقل و فطرت محل شهوت‌اند؛ پس آن‌ها از حدود خدا عزوجل تجاوز نموده و در عصیان غرق و از طاعت بیرون‌اند.

﴿وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ ٨٢.

و چون لوط علیه السلام آن‌ها را بر عملکرد زشت‌شان توبیخ نمود گفتند: لوط و مؤمنان همراهش را از قریۀ خویش بیرون کنید (نام قریه سدوم بود) که آن‌ها مردمی پاک، نزیه و شرافتمنداند. این سخن آن‌ها بنابر تمسخر، استهزا و عناد بود.

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٨٣.

ما لوط علیه السلام و اهلش را از عذاب شدید و عقاب الیم که به قومش رسید نجات دادیم و همسرش را چون عصیانگر و بر شوهر خود متمرد بود در زمرۀ هلاک شدگان باقی گذاشتیم.

﴿وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٨٤.

خدای‌تعالی بر آن‌ها از سنگ‌های داغ، پی‌درپی و سخت بارید و این بارش سنگ آن‌ها را متلاشی ساخت و هلاک کرد پس تو تفکر کن که عاقبت کسانی که معاصی و گناه انجام می‌دهند و امور فحشا را کوچک می‌شمارند چگونه است.

﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ فَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٨٥.

و خداوند عزوجل به سوی مدین پیامبر خویش شعیب علیه السلام را فرستاد. او نیز از میان خود آن‌ها بود. شعیب قوم خود را به سوی عبادت خدای یگانه و توحید و ترک شرک فرا خواند و آن‌ها را امر کرد تا هنگام خرید و فروش و داد و ستد، وزن و پیمانه را کامل کنند چون آن‌ها از وزن و پیمانه می‌کاستند. او آن‌ها را از اینکه از حقوق مردم هنگام داد و ستد و معامله بکاهند نهی کرد و از فساد در روی زمین با ارتکاب گناهان، ظلم و ستم بازداشت به خصوص بعد از اینکه خدای‌تعالی با انزال کتاب‌های آسمانی و فرستادن پیامبران آن را اصلاح کرده است. شعیب علیه السلام به آن‌ها بیان داشت که این منهج درست و مذهب رهیاب شده‌ای که آن‌ها را به سوی آن دعوت نموده به خاطر اصلاح‌شان در دنیا و رستگاری‌شان در آخرت است البته در صورتی که به او باور داشته باشند و از رسالتش پیروی کنند.

﴿وَلَا تَقۡعُدُواْ بِکُلِّ صِرَٰطٖ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ کُنتُمۡ قَلِیلٗا فَکَثَّرَکُمۡۖ وَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٨٦.

و راه‌زنانی نباشید که برسر هر راهی می‌ایستند و کسانی را که به سوی شعیب به منظور ایمان می‌آیند بازمی‌دارند و مردم را اگر خدای ذوالجلال را به یگانگی یاد کنند تهدید به کیفر می‌نمایند و اراده دارند تا راه راست با اعمال بد، دروغ‌ها و افتراهای‌شان تبدیل به راهی کج و منحرف شود.

و یاد آورید که خدای‌تعالی شما را با توالد و تناسل بعد از اینکه اندک بودید زیاد کرد و بعد از ناتوانی به شما توانائی و بعد از فقر غنامندی بخشید و از امت‌های پیش از خود پند و عبرت بگیرید که چگونه خداوند متعال آن‌ها را به سبب کفر، شرک، و اعمال بدشان محو، نابود و متلاشی ساخت.

﴿وَإِن کَانَ طَآئِفَةٞ مِّنکُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ یُؤۡمِنُواْ فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُ بَیۡنَنَاۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ٨٧.

و اگر گروهی از شما به من ایمان می‌آورند و گروهی دیگر تکذیب می‌کنند بر ما لازم است تا در مقابل صبر کنیم و همه متنظر باشیم. تصدیق کنندگان متنظر پیروزی و فیصلۀ خدا عزوجل در بین ما و کافران باشند و تکذیب کنندگان منتظر عذاب دردناک، که خدای‌تعالی به زودی در بین ما حکم می‌کند و او بهترین حکم کنندگان است و حکم او حق، عدل و قاطع است و او در حکم خود هیچگاه ظلم و ستمی روا نمی‌دارد و از حق کسی نمی‌کاهد.

﴿۞قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّکَ یَٰشُعَیۡبُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَکَ مِن قَرۡیَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ کُنَّا کَٰرِهِینَ ٨٨.

رهبران مدین آنانی که پیامبر را تکذیب نموده در برابر حق از عناد کار گرفتند، گفتند: ای شعیب! رسالت خود را ترک کن ورنه حتماً تو و مؤمنان همراه تو را بیرون خواهیم کرد یا باید به ملت ما بازگردی و ملتی را که به سویش می‌خوانید کنار بگذارید. شعیب گفت: آیا چنین می‌کنید ولو ما ملت شما را دوست نداشته باشیم و یا نخواسته باشیم از دیار خود بیرون شویم؟

﴿قَدِ ٱفۡتَرَیۡنَا عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِی مِلَّتِکُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَ ٨٩.

یقیناً ما بر خدا عزوجل دروغ بربستیم و ادعای زور و بهتان کردیم اگر به سوی گناه شرک و گمراهی بزرگی که شما بر آن قرار دارید بازگردیم، به خصوص بعد از اینکه خدای‌تعالی ما را از این زور، بهتان و شرک به خدای رحمان رهائی بخشیده است. چگونه ما بعد از اینکه خدای‌تعالی ما را به رسالت و پیامبری گرامی داشته دوباره به سوی گمراهی بازگردیم؟! امکان ندارد ما فرومایگی را بر هدایت و سرکشی را بر رشد برگزینیم، آن‌هم بعد از اینکه خداوند عزوجل ما را به راه راست و برابر موفق ساخته است. مگر اینکه خداوند عزوجل چیزی را بخواهد که در چنین حالی او حاکم آن چیزی است که اراده می‌نماید و بر آنچه بخواهد حکم می‌کند، خدایی جز او نیست و او برهر چیزی اطلاع دارد و به دقایق امور و کلیات آن آگاهی دارد و بر هر نهان و آشکاری احاطه دارد، پس تمام اعتماد ما بر اوست و ما تمام امور خود را به او سپردیم که او برای ما کافی و بهترین وکیل است.

ای پروردگار! در بین ما و قوم تکذیب‌گر و گمراه ما داوری کن و ما را بر ایمان به خود و در تصدیق به پیامبر ثابت بدار و آن‌ها را بر کفر و تکذیب‌شان کیفر ده که تو بهترین کسی هستی که حکم می‌کند و عادل‌ترین فیصله‌کن می‌باشی.

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ٩٠.

اشراف کفار خطاب به پیروان خود گفتند اگر شما از شعیب در آنچه شما را از تکمیل پیمانه و وزن فرا می‌خواند پیروی کنید حتماً در تجارت خود زیان خواهید کرد و اگر از او در ایمان به خدا عزوجل پیروی کنید هلاک خواهید شد. آن‌ها این سخنان را براساس جهل، نادانی، دروغ و گمان می‌گفتند.

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٩١.

خدای‌تعالی بر آن‌ها زلزلۀ شدیدی را به سبب کفرشان فرستاد و آن‌ها در پی آن مردگان افتاده بر روی در خانه‌های خود شدند.

﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَاۚ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٩٢.

آنانی که نافرمانی شعیب را کردند و آنچه را آورده بود رد نمودند بعد از اینکه خداوند عزوجل آن‌ها را هلاک کرد به گونه‌ای شدند که گویا هرگز زندگی نکرده و از نعمتی برخوردار نشدند پس آن‌ها واقعاً هلاک شده و تمام ممتلکات خود را از دست دادند و در آخرت نیز از جملۀ عذاب شوندگان خواهند بود.

﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡۖ فَکَیۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ ٩٣.

شعیب از آن‌ها روی گردانید و گفت: من شما را از عذاب بیم داده و از عقاب ترسانیدم و رسالت را به شما رسانیده‌ام و در نصیحت شما سعی و تلاش کردم اکنون بر شما هرگز غمگین نخواهم بود و از آنچه به شما رسیده تأسف نخواهم خورد که شما به خاطر کفر خویش مستحق کیفر هستید و اوتعالی هرگز به بندگان خود ظلم نمی‌کند.

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّبِیٍّ إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَا بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَضَّرَّعُونَ ٩٤.

ما هیچ پیامبری را در هیچ شهری از شهرها نفرستادیم مگر اینکه اهل آن شهر را به فقر، مصیبت، بیماری و بلیات مبتلا نمودیم تا آن‌ها توبه کنند و به سوی خدای خود رجوع و در برابر او فروتن شده و ایمان آورند.

﴿ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَکَانَ ٱلسَّیِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٩٥.

سپس به آن‌ها غنای بعد از فقر، صحت بعد از بیماری و توان بعد از ناتوانی بخشیدیم تا اینکه تعدادشان بیشمار گشت. اما آن‌ها کفر ورزیدند و شکر نکردند، انکار کردند و ایمان نیاورده گفتند: این سنّت زندگی و عادت زمانه است، روزی برای تو و روزی بر علیه توست. آن‌ها پند نگرفته و از این غافل شدند که این ابتلاءات به خیر و شر، و شدّت و رخا از جانب خداست. چون مرتکب چنین کاری شدند آن‌ها را ناگهان به عذاب گرفتیم بدون اینکه قبلاً به آن‌ها هشدار داده باشیم. آن‌ها اصلاً آمدن عذاب را احساس نکردند تا اینکه ناگهان گرفت الهی به سراغ آن‌ها رفت و همه را درحالت غفلت‌شان نابود کرد.

﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٩٦.

و اگر اهل قریه‌ها به خدا عزوجل و پیامبران و کتاب‌هایش ایمان آورند و تقوای الهی را با انجام اوامر و اجتناب نواهی رعایت کنند حتماً خداوند عزوجل بر آن‌ها با نازل کردن باران پی‌درپی و مبارک، دروازه‌های رزق را خواهد گشود و از زمین برای آن‌ها انواع و اقسام نباتات را با میوه‌های گوناگون خواهد رویانید، ولی آن‌ها پیامبران را تکذیب نموده و از پروردگار خویش نافرمانی نمودند، این بود که خدای‌تعالی آن‌ها را به سبب گناهان‌شان کیفر داد و به سبب کفرشان عذاب نمود. پس طاعات سبب نزول خیرات و مخالفت از اوامر الهی سبب عقوبات است.

﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ ٩٧

آیا نزد اهل قریه‌ها امنیتی از این هست که به آن‌ها عذاب خدا عزوجل در حالتی که در شب خوابند فرا نرسد در حالی که به پروردگار خویش کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب نموده‌اند؟

﴿أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ ٩٨.

آیا نزد آن‌ها امنیتی از این هست که عذاب به سراغ آن‌ها در حالی نیاید که آن‌ها چاشتگاه در غفلت لهو و لعب خویش به سر می‌برند و غرق دنیای خویش‌اند؟

﴿أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩٩.

آیا آن‌ها از استدراج خدا عزوجل برای خویش از دریچه‌ای که حساب نکنند و تدبیر هلاکت‌شان به گونه‌ای که ندانند در امان اند؟ هیچ‌کس در نفس خویش زیان کند و رشد خود را از دست دهد و عمل خود را گم و سعی خویش را باطل کند از گرفت خدای‌تعالی به گونۀ ناگهانی در امان نیست.

﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ١٠٠.

آیا برای کسانی که بعد از اقوام هلاک شده آمده و جانشین آن‌ها شدند واضح و آشکار نشده که خدای‌تعالی توان این را دارد که آن‌ها را مانند گذشتگان به سبب گناهان‌شان هلاک کند. اگر آن‌ها بر اعراض خویش مداومت بخشند قلب‌های‌شان را قفل خواهیم نمود و در پی آن آن‌ها پند نمی‌گیرند، درک نمی‌کنند و نمی‌فهمند و به گونه‌ای که بپذیرند نمی‌شنوند.

﴿تِلۡکَ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٠١.

این قریه‌ها را هلاک کردیم و شما را در جریان چگونگی این نابودی که به سبب گناهان‌شان صورت گرفت قرار دادیم تا گرفتن عبرت از آن‌ها تحقق پیدا کند. و ما پیامبران را با معجزات واضح و آشکار و دلائل قاطع فرستادیم. به حال آن‌ها مناسب این بود که بعد از آمدن معجزات ایمان بیاورند در حالی که قبل از این به تمام پیامبری‌های را تکذیب نمودند و آنگونه که خداوند عزوجل بر دل‌های کفار گذشته مُهر نهاد به همان‌سان بر دل‌های کفاری که در آینده می‌آیند مُهر خواهد نهاد. این سنّت و روشی است که همواره دوام دارد و کیفری است عادلانه؛ زیرا آن‌ها به خدا عزوجل و رسالت‌هایش کفر ورزیدند.

﴿وَمَا وَجَدۡنَا لِأَکۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖۖ وَإِن وَجَدۡنَآ أَکۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِینَ ١٠٢.

و ما نزد بسیاری از مردم وفای به عهد، ایمان به وعده، شکر در برابر نعمت و عملی به وصیت نیافتیم، بلکه اکثر آن‌ها را خارج از طاعت خدا عزوجل و کافر به اوتعالی و تکذیب کنندۀ پیامبری یافتیم. بنابراین مؤمن اندک و پرهیزگار نادر است.

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٠٣.

سپس بعد از نوح، هود، صالح، لوط و شعیب، موسی علیهم السلامرا با معجزات واضح و آشکار مانند عصا، و ید بیضا به سوی فرعون سرکش و اشراف قومش فرستادیم ولی آن‌ها معجزات را انکار نموده و نشانه‌ها را تکذیب کردند و در زمین دست به فساد و تباهی زدند، پس تو بنگر که عاقبت آن‌ها چگونه است؟ در دنیا غرق خواهند شد و در آخرت خواهند سوخت.

﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٠٤.

موسی علیه السلام خطاب به فرعون گفت: مرا خداوند عزوجل فرستاده و من از جانب خود نیامده‌ام. او پروردگار عالمیان است نه تو ای بندۀ فقیر. به این ترتیب جلال و کمال را موسی به پروردگار و رسالت را به خود و گمراهی را به فرعون ثابت نمود.

﴿حَقِیقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُکُم بِبَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِیَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٠٥.

من بر خدای خود افترا نمی‌کنم و بر پروردگار خود دروغ نمی‌گویم بلکه سخن حق را می‌آورم و به صدق و راستی خبر می‌دهم. نزد من معجزۀ واضح و آشکاری مانند ید و عصا نیز هست. این معجزات از جانب خدایی است که شما را آفریده و روزی داده نه از جانب من. پس تو ای فرعون بنی اسرائیل را بگذار تا از مصر بیرون شوند و آن‌ها را از بردگی و زیر سلطۀ استبداد خود رها کن.

﴿قَالَ إِن کُنتَ جِئۡتَ بِ‍َٔایَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ١٠٦.

فرعون خطاب به موسی علیه السلام گفت: اگر با تو معجزه‌ای از جانب پروردگار توست برای ما آشکار کن تا آن را ببینیم آن‌هم اگر راست می‌گوئی که تو پیامبری از جانب پروردگار خود می‌باشی!

﴿فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ ١٠٧.

موسی علیه السلام عصایش را از دست خود انداخت، خدای‌تعالی آن عصا را تبدیل به ماری بزرگ، هشیار و ترسناک نمود در حالی که زندگی و خلقتش کاملاً واضح و هویدا بود.

﴿وَنَزَعَ یَدَهُۥ فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِینَ ١٠٨.

و موسی علیه السلام دست خود را از چاک گریبان خود بیرون کرد، پس ناگهان این دست به حدّی سفید و درخشنده بود که نور از آن می‌درخشید. این نور از اثر پیسی و کدام بیماری نه بلکه برای کسی که آن را مشاهده می‌کرد واضح و آشکار بود و بر هیچ کسی پوشیده نبود.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞ ١٠٩.

رهبران قوم فرعون گفتند: همانا موسی جادوگری است که در سحر خویش مهارت دارد و به فُوت و فن آن کاملاً آشناست.

﴿یُرِیدُ أَن یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ ١١٠.

موسی می‌خواهد شما را با جادوی خود از سرزمین مصر بیرون کند و خودش جانشین شما شود. فرعون گفت: ای بزرگان مرا به چه چیزی توصیه می‌کنید؟

﴿قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ ١١١.

اشرافیان گفتند موسی و برادرش را مهلت بده و در کیفر دهی آنان عجله نکن و به هر شهری از شهرهای مصر کسانی را بفرست تا مردم را به سوی تو جمع کنند و شاهد این اجتماع بزرگ باشند.

﴿یَأۡتُوکَ بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ ١١٢.

همچنان برای تو هر جادو ماهر در فنون سحر و دانای اسرار آن را احضار کنند.

﴿وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَ ١١٣.

جادوگران خطاب به فرعون گفتند: آیا اگر موسی را شکست دهیم و جادویش را باطل کنیم به ما پاداشی می‌دهی؟

﴿قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ١١٤.

فرعون برای جادوگران گفت: بلی شما هم پاداش خواهید داشت و هم از مقربین من خواهید بود، یعنی هم مال خواهید داشت و هم مقام و منزلت.

﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَ ١١٥.

جادوگران خطاب به موسی علیه السلام گفتند: آیا تو اول عصایت را می‌افکنی یا ما آنچه را داریم بیندازیم.

﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ ١١٦.

موسی علیه السلام گفت شما بیندازید. آن‌ها طناب‌ها و عصاهای خویش را انداختند و از طریق پنهان کاری، مکر و حیله دیدگان حاضران را تغییر دادند و در دل‌ها رعب و وحشت شدیدی ایجاد نمودند و در نظر مردم جادویی وحشتناک ایجاد کردند که مایۀ دهشت و شگفت حاضران شد.

﴿۞وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ ١١٧.

موسی علیه السلام را امر کردیم تا عصایش را بیندازد و او انداخت پس ناگهان این عصا طناب‌ها و عصاهای آن‌ها را که با آن مردم را فریب داده و از طریق آن‌ها در دیدگان حاضرین تزویر نموده بودند بلعید.

﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١١٨.

حقیقتی که با موسی علیه السلام بود پیروز شد و باطل جادوگران فرعون ظاهر گردید.

﴿فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ ١١٩.

جادوگران فرعون در محضر مردم شکست خوردند و مغلوب و ذلیل شدند.

﴿وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ ١٢٠.

جادوگران در برابر خدا سجده‌کنان بر زمین افتادند و خداوند عزوجل پیامبر امین خویش را نصرت و یاری داد و کید و مکر فرعون لعین را باطل نمود. آن‌ها از این‌روی سجده کردند که حالت سجده بهترین حالت بنده با خالقش است.

﴿قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٢١.

جادوگران گفتند: ما به خدای یگانه که شریکی جز او نیست ایمان آوردیم و او کسی است که جهان را آفریده نه تو ای فرعون و کسی که ایجادگر باشد به اینکه پرستش شود سزاوارتر است.

﴿رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١٢٢.

او خدایی است که موسی و هارون را آفریده پس سجده برای خداست نه آن دو.

﴿قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَکۡرٞ مَّکَرۡتُمُوهُ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ١٢٣.

فرعون برای جادوگران گفت: چگونه موسی علیه السلام را تصدیق می‌کنید در حالی که من به شما اجازۀ چنین کاری را نداده‌ام؟ این یک حیله و نیرنگ از جانب شماست تا مردم را از مصر بیرون کنید. به زودی خواهید دانست شما را دچار چه عذاب و کیفر دردناکی می‌سازم.

این عادت طاغوتیان است که هرگاه از ارائۀ حجّت و برهان عاجز شوند دست به تهدید می‌زنند.

﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٢٤.

به زودی و به نشانۀ کریه ساختن و به منظور کیفر دهی به شما، دست راست و پای چپ‌تان را قطع خواهم کرد و سپس هریکی را بر تنۀ درختان خرما آویزان خواهم نمود تا در این حالت بمیرید و عبرتی برای بعد از خویش واقع شوید.

﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ١٢٥.

جادوگران گفتند: به زودی ما و تو نزد پادشاه پادشاهان در روز رستاخیز بزرگ جمع خواهیم شد تا هریکی را مطابق عملش کیفر دهد.

﴿وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ ١٢٦.

تو بر ما عیبی نگرفتی جز اینکه ما خدای را به یگانگی یاد نموده و موسی علیه السلام و معجزاتش را تصدیق نمودیم. پروردگارا! بر ما جام صبر بسیاری را بریزان تا بتوانیم در برابر تعذیب این طاغوت سرکش صبر کنیم که از طریق ایمان و صبر انسان به پیروزی می‌رسد و از تو ای خدا می‌خواهیم تا ما را بر دین خود تا فرا رسیدن مرگ ثابت و استوار بداری و در فتنه و انحراف نیندازی.

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِیُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَیَذَرَکَ وَءَالِهَتَکَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ ١٢٧.

رؤسای کفار خطاب به فرعون گفتند: آیا موسی و مؤمنان همراهش را زنده می‌گذاری تا مردم را از عبادت تو بازدارند و باورهای‌شان را تغییر دهند و تو و آنچه را می‌پرستی رها کند؟ فرعون گفت: به زودی فرزندان پسرشان را ذبح خواهیم کرد و دختران‌شان را به منظور خدمت زنده نگه خواهیم داشت در حالی که ما بر آن‌ها مسلط خواهیم بود و آن‌ها نمی‌توانند ما را از کاری عاجز بسازند.

﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ ١٢٨.

موسی علیه السلام زمانی که تهدید را شنید خطاب به قوم خود گفت: از خدا عزوجل استعانت بجوئید و در راه ثبات بر دینش و در برابر آزار و اذیت دشمن از صبر کار بگیرید که زمین از آن فرعون نیست، بلکه از آن خدای یگانه است و او بندگان نیکوکار خود را در جهت سکنی گزینی در زمین قدرت می‌دهد. زمین برای کسی که از آزار و اذیت هجرت کند فراخ است و خاتمۀ نیکو و پایان ستوده همیشه از آن دوستان صادق خدا عزوجل و حزب اوست که رستگارانند و گردش بد روزگار بر دشمنان کافرش می‌باشد.

﴿قَالُوٓاْ أُوذِینَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِیَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ ١٢٩.

بنی اسرائیل به موسی علیه السلام گفتند: ما قبل و بعد از رسالت تو از سوی فرعون و لشکریانش اذیت شدیم و عذاب بر ما زیاد شد و تمام حیله‌ها بر ما محدود گردید. موسی علیه السلام خطاب به آن‌ها گفت: امیدوارم خدای‌تعالی دشمن‌تان فرعون و مددگارانش را نابود کند و شما را در زمین قدرت دهد تا شما را بیازماید و ببیند چه کسی هنگام مصیبت صبر می‌کند و در رخا و آسایش شکر می‌نماید؛ زیرا عبودیت خدا عزوجل هم در حالت شدّت است و هم در حالت آسانی.

﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِینَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ١٣٠.

خداوند عزوجل آل فرعون را با خشک‌سالی، کمبود باران، کمبود میوه‌ها و حبوبات از طریق آفت‌زدگی و تلف غله‌جات عذاب کرد تا آن‌ها از پروردگار خود بترسند و از گناهان خویش توبه کنند که کیفرها در واقع شلاق‌هایی است که زندگان آن را درک می‌کنند، اما کسانی که قلب‌های‌شان مرده است، پس هیچگاه زخم برای مرده مایۀ درد و رنج نیست.

﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ١٣١.

پس هرگاه که به آن‌ها میوجات و نباتات و نعمت‌ها و غله‌جات برسد می‌گویند: ما مستحق چنین چیزی بودیم و از طریق سعی و تلاش خود این‌ها را به دست آوردیم، ولی هرگاه به آن‌ها مصیبت برسد، به موسی علیه السلام و مؤمنان همراهش بدشگونی می‌زنند در حالی که بدی اقبال‌شان بر آن‌ها نوشته و مقدر شده؛ زیرا این خدای‌تعالی است که خیر و شر را برای آن‌ها مقدر فرموده است، ولی اکثر آن‌ها نمی‌دانند که همۀ پدیده‌ها از نعمت گرفته تا نقمت به قضای و قدری محکم صورت گرفته است.

﴿وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَایَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ ١٣٢.

اتباع فرعون به موسی علیه السلام گفتند: به هر اندازه که معجزه بیاوری تا ما را از دین ما باز داری و در ملت ما فریمان دهی بازهم ما بر آنچه در آن قرار داریم ثابت و استوار خواهیم بود و تو را تصدیق نخواهیم کرد. زمانی که اهل باطل در باطل خویش چنین ثابت و استوار باشند پس اهل حق بر اینکار اولی‌تر اند.

﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ ١٣٣.

پس ما بر قوم فرعون باران بنیان بر انداز، تباهگر و تلف ساز و ملخ را فرستادیم که تمام کشتزارها و میوه‌های آن‌ها را نیست و نابود کرد، همچنانی که در اجسام‌شان شپش را قرار دادیم که اجسام‌شان را اذیت می‌کرد و قورباغه که در لابلای خانه‌های‌شان مایۀ آزارشان شده بود و خونی که آب را بر آنان فاسد کرد و زندگی را بر آنان دشوار نمود.

همۀ این کیفرها به وضوح دلالت بر قدرت خدای‌تعالی و سلطنت عظیم او می‌نماید ولی آن‌ها از جبروت کار گرفته و تکبر کردند و توبه و رجوع ننمودند؛ زیرا گرایش به جرم و جنایت در آن‌ها جای گرفته و خباثت صفتی لازم و همراه‌شان شده بود.

﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَۖ لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٣٤.

و چون خدای‌تعالی قوم فرعون را به عذاب گرفتار کرد گفتند ای موسی! خدایت را با اختصاصی که در نبوت به تو داده دعا کن تا عذاب را از ما دفع کند و ما تعهد می‌کنیم که اگر چنین شود تو را تصدیق می‌نمائیم و از تو پیروی می‌کنیم و بنی اسرائیل را از اقامت جبری در مصر رها می‌نمائیم و می‌گذاریم هرجایی که می‌خواهی آنان را با خود ببری.

این‌ها وعده‌هایی است که از سوی سرکشان هنگام سختی‌ها بروز می‌کند.

﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ١٣٥.

و چون خداوند عزوجل برای مدتی و تا هنگام فرا رسیدن موعد غرق شدن‌شان عذاب را برداشت، بازهم آن‌ها دست به خیانت در عهد و پیمان زده و قرار داد خود را شکستند و دوباره به سوی تکذیب و ممانعت از راه حق روی آوردند.

﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٣٦.

و چون پیمان‌شکنی نموده و به مخالفت امر پرداختند از آن‌ها گرفتیم و در دریا غرق‌شان کردیم؛ زیرا آن‌ها آیات و نشانه‌ها را تکذیب نموده و از قبول معجزات روی گردانیدند و از طاعت غافل شدند.

﴿وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِینَ کَانُواْ یُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۖ وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا کَانَ یَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا کَانُواْ یَعۡرِشُونَ ١٣٧.

و ما بنی اسرائیل را که مستضعف و مقهور بودند میراث بر مصر و شام ساختیم، شام که در آن با آب زیاد و میوه‌ها و درختان با کیفیت برکت نهادیم و وعدۀ خدا عزوجل به بنی اسرائیل در نجات‌شان و هلاک فرعون و لشکریانش و جانشینی در زمین تحقق یافت، چون آن‌ها در برابر مصیبت‌ها و مشکلات صبر کردند و خدای‌تعالی فرعون و قومش را و همچنان خانه‌ها و قصرها و مسکن‌های محکم و دژهای‌شان را نابود کرد. آن‌ها از داربست‌های انگور و درختان برای خود ساختمان می‌ساختند، پس خداوند عزوجل بناها و بوستان‌های غنی‌شان را از آنان گرفت.

﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ یَعۡکُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا کَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّکُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ ١٣٨.

و برای آن‌ها عبور از کانال سوئز را به سلامتی آسان ساختیم و آن‌ها در مسیر خود به بت‌پرستان بر خورده خطاب به موسی علیه السلام گفتند: ای موسی! ما می‌خواهیم مانند این‌ها خدایانی داشته باشیم. موسی علیه السلام به آن‌ها گفت: شما واقعاً در لزوم توحید الوهیت و ربوبیت خدا و شریک نیاوردن به او جاهل و نادانید

﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِیهِ وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٣٩.

عبادت این بت‌پرستان در زیان و عمل‌شان باطل و تلاش‌شان مردود است؛ زیرا عمل مشرک کلاً از بین می‌رود.

﴿قَالَ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَکُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٤٠.

آیا برای شما خدایی غیر از خدا بطلبم تا شما عبادتش کنید؟ آیا کسی غیر از خدا مستحق طاعت و به یگانگی پرستش کردن است؟ او کسی است که شما را بر عالمیان زمان‌تان برتری داده پس این حق اوست که به تنهائی عبادت شود.

﴿وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ ١٤١.

و یاد آورید روزی را که خدای‌تعالی شما را از خشم فرعون و قومش بعد از اینکه به شما انواع و اقسام عذاب را چشانیدند نجات داد. آن‌ها مردان‌تان را ذبح می‌کردند و زنان‌تان را به منظور خدمت خویش زنده نگه می‌داشتند در حالی که در این نجات دادن و حمایت کردن از این همه ضرر و زیان، ابتلا و امتحانی برای شما بود تا او را در برابر نعمت‌هایش شکر کنید. و چون شما را از عذاب نجات داد همواره به یادش باشید.

﴿۞وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِینَ لَیۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِیقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِینَ لَیۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِی وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٤٢.

و ما موسی علیه السلام را پیش از آنکه با او سخن بگوئیم سی شب موعد دادیم تا در این شب‌ها عبادت کند و بر این سی شب، ده شب دیگر افزودیم که به این ترتیب چهل شب شد. موسی علیه السلام برادرش هارون علیه السلام را وصیت کرد تا در مدتی که او جهت سخن با خدا عزوجل می‌رود، خلیفه‌اش در میان بنی اسرائیل باشد و به اقامۀ امور آن‌ها براساس عدالت، نرمی و اصلاح بپردازد و در انجام گناهان با آن‌ها همراهی ننموده و ارتکاب ظلم و ستم کمک‌شان نکند و یا در برابر منکرشان شکوت ننماید.

﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٤٣.

و چون موسی علیه السلام به میعادگاه آمد و خداوند عزوجل بدون واسطه با او سخن گفت، طمع موسی علیه السلام در فضل الهی بیشتر شد و از خداوند عزوجل خواست تا خود را به وی نشان دهد. خدای‌تعالی خبر داد که او هرگز نمی‌تواند او را ببیند، زیرا حق‌تعالی در دنیا دیده نمی‌شود؛ بلکه در آخرت آن‌هم فقط مؤمنان او را می‌بینند ولی موسی علیه السلام را امر کرد تا به سوی کوه بنگرد طوری که اگر کوه در جای خود باقی ماند او نیز می‌تواند پروردگار خود را ببیند ولی اگر کوه به خاطر تجلی خدا عزوجل از هم فرو پاشید و متلاشی شد، از باب اولی موسی علیه السلام نمی‌تواند پروردگار را نظر به عظمتی که دارد ببیند. پس چون خداوند عزوجل به کوه تجلی کرد، کوه از جایش برکند و متلاشی شد. موسی علیه السلام چون این صحنه هولناک را دید بی‌هوش افتاد و زمانی که به هوش آمد گفت: پروردگارا تو پاک و منزهی از اینکه در دنیا دیده شوی و من اولین کس از میان قوم خود هستم که به این امر باور دارم که تو ای خدا عزوجل پروردگار عالمیان و خدای اولین و آخرینی.

﴿قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّی ٱصۡطَفَیۡتُکَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِی وَبِکَلَٰمِی فَخُذۡ مَآ ءَاتَیۡتُکَ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤.

خداوند عزوجل گفت: ای موسی! من تو را بر سائر مردم با رسالت و پیامبری برگزیدم و با سخن خویش گرامی‌ات داشتم پس تو این نعمت‌ها را توأم با شکر بپذیر و غیر از این‌ها طالب امور دیگری که طلب آن نیکو نیست مباش، اموری مانند رؤیت خدا، که تو نعمت‌های بزرگ و دست‌های سخاوتمند داری.

﴿وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَکَ یَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِیکُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ١٤٥.

و ما برای موسی علیه السلام در تورات همه چیز اعم از ترغیب، ترهیب و احکام را نوشتیم پس تو ای موسی علیه السلام این احکام را با جدیت و تصمیم قاطع و تلاش و کوشش محکم بگیر و بنی اسرائیل را وصیت کن تا بهترین‌ها را از تورات بر گزینند، به عنوان مثال عفو را به جای انتقام و فروبردن خشم را به جای خشونت و مهلت دادن به کسی که در تنگنا قرار گرفته در عوض تعجیل در مؤاخذۀ او. به زودی من محل کشمکش ستمگران و دیار کفار را ظاهر خواهم ساخت تا شما از آنچه می‌نگرید عبرت بگیرید.

﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَایَٰتِیَ ٱلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٤٦.

من حتماً فهم و درک آیات و فقه نصوص وحی را از هر متکبر، در حجاب و پرده قرار خواهم داد، بگونه‌ای که هر آیه و نشانه‌ای را مشاهده کنند و هر دلیلی بر عظمت و قدرت و حکمت خدای‌تعالی بنگرند تصدیق نخواهند کرد، و هرگاه راه رشد و هدایت را ببینند از آن روی می‌گردانند و آن را برای خود به عنوان راه برنمی‌گزینند و در مقابل، هرگاه راه سرکشی و گمراه‌گری را ملاحظه کنند آن را برای خود راه می‌گیرند، این‌ها همه روی این علت است که از آن‌ها فهم حقایق نظر به تکذیب آیات و اعراض از معجزات و غفلت، در حجاب قرار داده شده است.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٤٧.

و آنانی که آیاتی را که پیامبران بر آن فرستاده شده‌اند و روز آخرت را تکذیب کنند، خداوند عزوجل تمام حسنات آن‌ها را، مانند احترام به مهمان و یاری مظلوم و نیکی به والدین و از این قبیل، باطل می‌نماید و آن‌ها هیچگاه جزیر گناهی که کرده‌اند کیفر نمی‌بینند.

﴿وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِیِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا یُکَلِّمُهُمۡ وَلَا یَهۡدِیهِمۡ سَبِیلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَٰلِمِینَ ١٤٨.

و چون موسی علیه السلام به منظور مناجات عازم طور شد، بنی اسرائیل از زیورات، تندیسی به شکل گوساله ساختند که دارای صدا بود و هرگاه در آن دمیده می‌شد آواز سر می‌داد. این یک جماد گنگ بود که با آن‌ها سخن نمی‌گفت و توان ارشاد و رهنمایی آن‌ها را نداشت. آن‌ها آن را برای خود به عنوان خدا عزوجل برگزیدند و به این ترتیب با شرک، بر خویشتن ظلم و ستم روا داشتند.

﴿وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ١٤٩.

و چون آن بت را پرستیدند و قدم به راه خطا برداشتند پشیمان شده و یقین کردند که در عمل خود دچار خطا و اشتباه شده‌اند، از این‌روی رجوع و توبه نموده گفتند: اگر خدای‌تعالی از سر تقصیرات ما در نگذرد و ما را در آنچه مرتکب شدیم نبخشد و گناهان ما را محو ننماید، حتماً از هلاک شوندگان خواهیم بود. بدی عملکرد ما موجب عذاب بزرگ از جانب پروردگار ماست.

﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِی مِنۢ بَعۡدِیٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّکُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُۥٓ إِلَیۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِی وَکَادُواْ یَقۡتُلُونَنِی فَلَا تُشۡمِتۡ بِیَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِی مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥٠.

و چون موسی علیه السلام از مناجات پروردگار خود فارغ شد، به سوی قومش غضبناک بازگشت، در حالی که بر گوساله‌پرستی آن‌ها حزین و غمگین بود خطاب به آن‌ها گفت: چقدر بد است این عملکرد شما که در غیاب من گوساله‌پرست شدید؟ آیا در امر پروردگار خود و میعادش که مرا براساس آن چهل روز میعاد گذاشت پیشی گرفتید و منتظر عودت من باقی نماندید و چون نیامدم غیر خدا را عبادت کردید؟ او همچنان موی سر برادرش هارون را گرفت و به شدّت کشید و او را از اینکه در برابر این عملکرد بنی اسرائیل از نرمی کار گرفته بود مورد سرزنش قرار داد. هارون خطاب به برادر گفت: ای برادر ناتنی! در حق من نرمی کن و از حلم کار بگیر که بنی اسرائیل من را تنها و ضعیف یافتند و حتی خواستند به قتل برسانند، بناء تو آن‌ها را با توهین به من خوشحال نساز که من هرگز با آن‌ها در گوساله‌پرستی اشتراک نکردم و از این عملکرد آن‌ها راضی نیز نشدم و حتی بر آن‌ها این کار را رد نموده و من از آن کاملاً بیزارم.

﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٥١.

موسی علیه السلام گفت: پروردگارا! کاری را که در حق برادر خود انجام دادم بر من ببخش و برادرم را از کوتاهیی که انجام داده مغفرت کن و ما را تحت پوشش رحمت واسع و حلم بسیار خود قرار بده که تو مهربان‌ترین مهربانانی و گرامی‌ترین کسی هستی که از دیگران درمی‌گذرد و رحمت تو تمام زمین و آسمان را پُر نموده است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَیَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُفۡتَرِینَ ١٥٢.

آنانی که گوساله را پرستش کرده‌اند خداوند عزوجل در آخرت بر آن‌ها غضب و عذاب دردناک خود را سرازیر خواهد کرد، چنان‌چه در دنیا نیز ذلت، خواری و فرومایگی را به آنان خواهد رسانید.

مانند این کیفر تمام تکذیب‌گرانی مجازات خواهند شد که بر خدا از طریق عبادت غیر از او و یا شرک و یا توصیف او به آنچه مجاز نیست دست به تکذیب زده‌اند.

﴿وَٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٥٣.

و هر کس مرتکب گناهان شود و در پی آن توبه کند، خدای‌تعالی توبه‌اش را می‌پذیرد به شرط آنکه این توبه توأم با ایمان صادقانه به خدا عزوجل پیامبران و کتاب‌هایش باشد. خداوند عزوجل بعد از این توبه گناهان‌شان را می‌بخشد و همه را مشمول رحمت واسع خود قرار می‌دهد؛ زیرا او بسیار بخشنده و مهربان است.

﴿وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِی نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَ ١٥٤.

و چون از موسی علیه السلام غضب دور گشت الواح کتاب‌هایی را که در هنگامی خشم دور افگنده بود دوباره برداشت. الواحی که شامل ارشادات، موعظه‌ها، احکام تفصیلی، بشارت و رحمت واسع برای کسانی بود که از پروردگار و مولا و خدای خویش می‌ترسند.

﴿وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِینَ رَجُلٗا لِّمِیقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَکۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِیَّٰیَۖ أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ ١٥٥.

و موسی علیه السلام از میان قوم خود هفتاد تن را برگزید تا هنگام مناجات با پروردگار با او باشند و از نزدیک صداقتش را مشاهده کنند و در جریان حالش قرار گیرند. آن‌ها چون با او آمدند خواهان مشاهدۀ خدا عزوجل به صورت عیان و آشکار شدند، این بود که خدای‌تعالی آن‌ها را دچار زلزله و صاعقه نمود. موسی علیه السلام در کمال تأسف و حسرت گفت: پروردگارا! ای کاش اراده می‌فرمودی و ما را قبل از این موعد هلاک می‌کردی، اکنون در بازگشت جواب بنی اسرائیل را چه بدهم در حالی که هر هفتاد تن هلاک شده‌اند و تو ای پروردگار! ما را به سبب آنچه نادانان سرگردان ما انجام می‌دهند عذاب نکن! این یک ابتلا و آزمایش از سوی توست، این توئی که آنکه را اراده کنی هلاک و هر که را بخواهی هدایت می‌نمائی، تمام امور به دست توست، تو منزلی امور ما می‌باشی و نفع و ضرر از جانب توست، پس گناهان ما را ببخش و با رحمت واسع خود ناتوانی ما را رحم کن که تو بهترین کسی هستی که گناهان را می‌بخشی و این بخشش به خاطر این نیست که برایت نفعی دارد؛ بلکه گرامیداشت و فضلی از جانب تو می‌باشد.

﴿۞وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ ١٥٦.

و برای ما ای پروردگار خیر بسیار را اعم از سلامتی، ثروت، عزّت و عمل صالح مقدر کن و در آخرت نیز برای ما بهشت، رحمت و مغفرت گناهان را قرار بده! ما به سوی تو در حالی بازگشتیم که توبه می‌نمائیم و بر عملکرد خود سخت پشیمانیم.

خدای‌تعالی خطاب به موسی علیه السلام گفت: این عذابی که با آن بنی اسرائیل را عذاب نموده و آنان را گرفتار زلزله کرده‌ام با آن تمام گناهکارانی را که بخواهم مجازات می‌کنم و رحمت من شامل همۀ امور مکلفان و دیگران می‌شود.

این همان رحمت واسعی است که بر غضب اوتعالی پیشی گرفته و او مهربانترین مهربانان است. خدای‌تعالی آن را برای کسانی که تقوایش را از طریق اجرای فرامین و اجتناب از نواهی رعایت کنند و از شرک و گناهان کبیره دوری گزینند مقدر می‌نماید، آنانی که زکات فرضی اموال خود را ادا می‌نمایند و با آن خویشتن را از پلیدی‌های حسی و ارواح خود را از گناهان پاک می‌کنند، آنانی که آیات الهی را تصدیق نموده و پیام آوران الهی را تکذیب نمی‌نمایند.

﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧.

این‌ها کسانی‌اند که به پیامبر معصومی که خدای‌تعالی او را شرف رسالت بخشیده و با نبوت و پیامبری گرامی داشته و با عصمت تأییدش کرده است اقتدا می‌کنند. این پیامبر، امی و ناخوان است و توان خواندن و نوشتن را ندارد تا از این طریق اعجاز وی کامل‌تر شود.

احوال این پیامبر نزد یهودیان در تورات و نزد نصرانیان در انجیل نوشته شده و او پیروان خود را به انجام تمام خوبی‌هایی دعوت می‌کند که بر آن فطرت سالم و عقل صریح و نقل صحیح دلالت می‌نماید و آن‌ها را از هر منکر و کار بدی که طبیعت بد برد و شرائع حرام کند برحذر می‌دارد و نهی می‌کند و برای آن‌ها انواع خوراکی‌ها، نوشیدنی‌ها و لباس‌های خوب را و همچنان هر حلال لذت بخشی که نجس، مضر و بد نیست حلال می‌نماید و هر زشت و نجس را خواه در مأکولات باشد یا مشروبات و پوشیدنی‌ها که طبیعت سالم از آن بد می‌برد حرام می‌نماید.

او همچنان از پیروان خود تمام اوامر سخت و شدیدی که موجب در تنگنا قرار گرفتن آن‌ها می‌شود و تمام احکامی را که سبب مشقت شخص می‌شود و در شرائع معمول بوده برمی‌دارد. پس آنانی که تصدیقش کنند و از ایشان پیروی نموده و به آنچه فرستاده شده ایمان آورند و یاریش دهند و به او توقیر و احترام داشته در کنارش جهاد کنند و به هدایتی که بر آن از قرآن و سنّت مبعوث شده هدایت شوند، این‌ها کسانی هستند که در دنیا و آخرت رستگار شده و به هدایت و استقامت و بهشت و رضوان الهی به سعادت رسیدند.

﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨.

ای پیامبر! برای همۀ مردمان بگو: همانا خداوند عزوجل ما را به سوی ثقلین یعنی جن و انس و به سوی تمام بشر فرستاده پس مخاطب من در این دعوت تمام انسان‌هاست و خدایی که من را فرستاده تنها او مستحق عبادت است؛ زیرا پادشاه آسمان‌ها و زمین و متصرف و مدبر آن‌ها اوست و ملکیت او کامل می‌باشد و تنها او مستحق الوهیت است.

خدای‌تعالی کسی است که از عدم ایجاد می‌کند و خلایق را می‌آفریند و سپس آن‌ها را فنا می‌نماید. او پروردگاری است که دارای صفات ربوبیت می‌باشد، پس حق او این است که عبادت و پرستش شود و بر شما لازم است تا آنچه را خدا نازل نموده و پیامبرش را بر آن فرستاده، پیامبری که خدای‌تعالی او را با نبوت گرامی داشته تصدیق کنید، خدایی که او را امی که توان خواندن و نوشتن ندارد قرار داده تا معجزه به گونه‌ای تمام‌تر کامل باشد.

این پیامبر به تمام کلمات شرعیی که خدا عزوجل نازل نموده باور دارد، بنابراین بر شما لازم است تا او را تصدیق کنید و به امتثال اوامرش بپردازند و به او اقتدا نموده و از سنّت مطهرش پیروی کنید که رستگاری دنیا و آخرت در این است، این همان رستگاری بزرگی است که شما را به رضوان الهی و رحمت و بهشتش رهنمون می‌گردد.

﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٥٩.

و گروهی بزرگ از امّت موسی علیه السلام هستند که به سوی خیر رهنمون می‌شوند و به معروف امر و از منکر نهی می‌کنند و بر حق همواره استواراند و بر مبنای آن سخن می‌گویند و حکم و عمل می‌کنند پس اجر آن‌ها بر خداست.

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَیۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١٦٠.

و خدای‌تعالی بنی اسرائیل را به دوازده پُشت تقسیم کرد. منظور از «سبط» که در آیه آمده نوادۀ پسری یا دختری است و از لحاظ معنی به مفهوم قبیله نزدیک است. خداوند عزوجل آن‌ها را به این اقسام تقسیم نمود و به سوی موسی علیه السلام هنگامی که قومش از او طالب آب شدند وحی کرد و امر فرموده تا با عصای خود بر سنگ بکوبد. چون موسی علیه السلام با نام خدا عزوجل چنین کرد، از سنگ دوازده چشمه به تعداد پشت‌های مذکر انفجار کرد تا هر پشت چشمۀ مخصوص خود را بشناسد و از آن آب برگیرد و به این ترتیب ازدحام و خصومت کم گردد و تا این گروه‌ها از هم متمایز شوند.

آن‌ها از این آب سرد نوشیدند و خدای‌تعالی به آن‌ها سایۀ فرح بخشی را از طریق سایه گستردن ابر ارزانی داشت و از گرمی نجات داد و برای آن‌ها طعامی از «انگبین» که عبارت از حلواست و «سلوی» که نوعی پرندۀ چاق است آماده فرمود و امرشان کرد تا از روزی خدای حلال و پاکیزۀ خدای‌تعالی بخورند و شکرش را برجای آورند و کفران نعمت نکنند ولی آن‌ها نعمت خدای را رد نموده، احسان و معروفش را انکار و از امرش نافرمانی نمودند. خدای‌تعالی فرود: آن‌ها با این گناهان بر ما ظلم و ستم نکردند؛ زیرا برای خدای‌تعالی معصیت هیچ گنهکاری ضرری ندارد، ولی آن‌ها بر خویشتن ظلم نمودند، پس به زودی خدای‌تعالی بر آن‌ها عذاب خویش را نازل خواهد کرد.

﴿وَإِذۡ قِیلَ لَهُمُ ٱسۡکُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةَ وَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡ وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطِیٓـَٰٔتِکُمۡۚ سَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٦١.

و ای پیامبر! روزی را یادآور که خطاب به بنی اسرائیل گفتیم داخل بیت المقدس شوید و از پاکیزه‌هایی که خدای‌تعالی بر شما حلال نموده بخورید و روزی‌اش را بپذیرید و از پروردگار خود مغفرت بخواهید و بگوئید ای پروردگار گناهان ما را از ما فرو گذار و در برابر او سجدۀ شکر ادا کنید که اگر چنین کنید خدای‌تعالی گناهان و خطاهای شما را می‌بخشد و عیب‌های‌تان را مستور می‌دارد و از بدی‌های‌تان درمی‌گذرد و اگر کسی از شما نیکوکار باشد خداوند عزوجل با این استغفار در درجاتش می‌افزاید و به او حسنات بیشتری را می‌نویسد.

﴿فَبَدَّلَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَیۡرَ ٱلَّذِی قِیلَ لَهُمۡ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٦٢.

ولیکن نظر به خباثت و طبیعت زشتی که داشتند کلمه‌ای را که خدای‌تعالی آن‌ها را امر کرده بود تا بگویند، تغییر داده و در عوض «حطه» «حنطه فی شعره / گندمی در موی» گفتند و در این تغییر خویش ظلم نموده و از حد تجاوز کردند. این بود که خدای‌تعالی بر آن‌ها عذابی را از آسمان و غضب نابود کننده و پلیدی بنیان برانداز به سبب گناهان‌شان و مخالفت از امر خدا عزوجل نازل کرد.

﴿وَسۡ‍َٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ إِذۡ یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِ إِذۡ تَأۡتِیهِمۡ حِیتَانُهُمۡ یَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَیَوۡمَ لَا یَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِیهِمۡۚ کَذَٰلِکَ نَبۡلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٣.

و ای پیامبر! از ذریۀ این یهودیان دربارۀ آنچه بر قریۀ «ایلات» واقع ساحل دریای سرخ نازل شده سوال کن هنگامی که از حدود خدا عزوجل تجاوز کردند در حالی که اوتعالی آن‌ها را از شکار در روز شنبه نهی فرمود ولی آن‌ها در روز شنبه دست به شکار زدند. این در حالی بود که به عنوان ابتلای الهی ماهی‌ها در روز شنبه که آن‌ها از شکار در آن نهی شده بودند می‌آمدند و چون روز شنبه به پایان می‌رسید در سایر روزها ماهی‌ها جمع نمی‌شدند. این یک امتحان بزرگ در حق آن‌ها بود؛ چون از خدا عزوجل و اوامرش نافرمانی نموده و به مخالفت امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرداختند این بود که خداوند عزوجل این بلای بزرگ را بر آن‌ها نازل فرمود.

﴿وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ١٦٤.

و گروهی که آنان را موعظه می‌کرد و از اصلاح آن‌ها ناامید شده بود خطاب به گروهی که هنوز آن‌ها را موعظه می‌نمود و به معروف امر و از منکر نهی می‌کرد گفتند: چرا این‌ها را نصیحت می‌کنید در حالی که خدای‌تعالی بر آن‌ها هلاکت را مقدر نموده است چون آن‌ها به مخالفت امر او پرداختند، پس مصلحتی در نصیحت آن‌ها و خیری در موعظۀ آن‌ها نیست، چون آن‌ها در معرض فنا، نابودی و عذاب شدید قرار دارند. گروه نصیحتگر گفتند: ما آن‌ها را نصیحت می‌کنیم تا نزد پروردگار خویش عذر داشته باشیم و با آن‌ها شریک نگردیم و ای بسا که خدای‌تعالی به موعظۀ ما آن‌ها را اصلاح می‌سازد، امید است خداوند عزوجل آن‌ها را به واسطۀ نصیحت ما هدایت کند.

این یکی از مقاصد و اهداف نصیحت است که واجب می‌باشد اگرچه نصیحتگر بر عدم انتفاع آنکه نصیحت می‌شود اطمینان داشته باشد.

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَ‍ِٔیسِۢ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٥.

و چون سرکشان این قریه اعراض نموده و به مخالفت امر خدا عزوجل پرداختند و به موعظه‌های موعظه‌گران گوش فرا ندادند، خدای‌تعالی نصیحتگران‌شان را خواه آنانی که از نصیحت ناامید شده بودند یا آنانی که برکار خود دوام دادند نجات داد و سرکشان را هلاک و توسط عذابی دردناک و شدید نابود نمود چون آن‌ها به مخالفت امر خدای خود پرداخته و از طاعت اوتعالی خارج شده بودند.

﴿فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُ قُلۡنَا لَهُمۡ کُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِ‍ِٔینَ ١٦٦.

و چون این‌ها دست به تکبر زده و از حد تجاوز کردند و از امر خدا عزوجل اعراض نموده مرتکب گناهان شدند، خدای‌تعالی آن‌ها را مسخ نمود و چهره‌های‌شان را به شکل بوزینگان و در نهایت ذلّت و حقارت در آورد و از رحمت خود طرد و از رضوان خود دور نمود. این کیفر کسانی است که به مخالفت امر خدا عزوجل بپردازند و نهیش را مرتکب شود.

﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبۡعَثَنَّ عَلَیۡهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَن یَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٦٧.

و یادآور ای پیامبر هنگامی را که پروردگارت به گونۀ واضح و آشکار اعلان نمود که تا روز قیامت حتماً بر یهود کسانی را مسلط خواهد کرد که آن‌ها را خوار و ذلیل کند، چون آن‌ها با شریعت خدا عزوجل مخالفت نمودند و خدای‌تعالی به کسانی که از او نافرمانی می‌کنند، بسیار سریع کیفر می‌دهد و او بخشنده است و از گناهان کسانی که از او اطاعت کنند درمی‌گذرد و کسانی را که به او روی آورند رحم می‌نماید و توبۀ کسانی را که به او رجوع کنند می‌پذیرد.

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاۖ مِّنۡهُمُ ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِکَۖ وَبَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّیِّ‍َٔاتِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٦٨.

و ما یهودیان را در زمین پراکنده ساختیم، پس سرزمینی نیست که خالی از یهودیان باشد. برخی از این‌ها برگزیدگانی هستند که بر شریعت استقامت ورزیده و به رسالت ایمان آوردند و برخی دیگر کفار بدکاری‌اند که از طاعت الهی خارج شدند.

همچنان خدای‌تعالی آن‌ها را به انواع و اقسام مصیبت‌ها و نعمت‌ها و ترس و امنیت و سختی و آسانی امتحان نمود تا آن‌ها به مراجعۀ نفس‌های خود بپردازند و به سوی پروردگار خود بازگردند و به سوی خالق خود توبه کنند.

﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَیَقُولُونَ سَیُغۡفَرُ لَنَا وَإِن یَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ یَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ یُؤۡخَذۡ عَلَیۡهِم مِّیثَٰقُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن لَّا یَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِیهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦٩.

پس بعد از این اقوام، ذریه وجانشینان بدی آمدند که علم و دانش تورات را به ارث برده ولی در احکام، رشوت گرفتند و درامد حرام خوردند و بر حرام تعامل نمودند و آیات و نشانه‌های الهی را مقابل بهره‌ای اندک و زودگذر از دنیا تحریف نموده و براساس آرزو‌های باطل خویش گفتند: خدای‌تعالی بر ما خواهد بخشید. و اینگونه هرگاه مال حرام دیگری نزد آن‌ها بیاید آن را نیز می‌خورند و باز بر خدا عزوجل آروزهای باطل خویش را مبنی بر مغفرت تکرار می‌نمایند در حالی که خدای‌تعالی از آن‌ها در تورات تعهد گرفته بود که جز صدق و راستی چیزی دیگر بر زبان نیاورند و جز براساس حقیقت حکم نکنند. آن‌ها تورات را خواندند و فهمیدند و دانستند و براساس علم، از خدا عزوجل نافرمانی کردند. بدانید که آخرت و نعمت‌هایش که دائمی، مستمر و جاودانه‌تر است از این دنیای زودگذر و متاع زائل و فانی بهتر است و آنانی که دین خویش را می‌فروشند و در بدل آن آیات و نشانه‌های اندکی را به خاطر دنیای خود می‌خرند، به زودی به اضمحلال و نابودی کشانیده خواهند شد.

﴿وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ١٧٠.

اما آنانی که به اوامر کتاب‌های منزل از جانب خدا عزوجل التزام دارند و به آن عمل می‌کنند و بر نماز در اوقات آن دوام داده و بر اموری که نماز به سوی آن از اوامر و دوری از نواهی امر می‌کند محافظت می‌نمایند، این‌ها صالحان و مصلحان‌اند و خدای‌تعالی هیچگاه ثواب و پاداش مصلحان را ضایع نمی‌سازد و سعی و تلاش‌شان را باطل نمی‌نماید و به زودی اجر و پاداش‌شان را حفظ می‌نماید پس آن‌ها خودشان صالح و در حق دیگران مصلح‌اند.

﴿۞وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٧١.

و یادآور روزی که کوه را بر بالای سَر بنی اسرائیل بلند کردیم گویا که ابری سایه دار بود و آن‌ها را تهدید نمودیم که اگر به اوامر خدا التزام نداشته باشند و به عهد و پیمان وفادار نباشند و آنچه را از رسالت که نازل کردیم به جدیت و توأم با عزم و عمل نگیرند و آنچه در تورات است را یاد نیاورده و به آن عمل نکنند این کوه بر آن‌ها فرود خواهد آمد. تا این تهدید آن‌ها را بر تقوای الهی از طریق انجام اوامر و اجتناب نواهی وا دارد.

﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ ١٧٢.

و آنگاه که خدای‌تعالی از اصلاب بنی آدم ذریۀشان را که در قرن‌های متوالی توالد و تناسل می‌کنند بیرون کرد و از آن‌ها در اثبات ربوبیت خود براساس آنچه در فطرت آن‌ها به ودیعه نهاده بود و اینکه او خالق و مالک آن‌هاست تعهد گرفت و آن‌ها گفتند بلی ما بر این امر اقرار و اعتراف داریم. این به خاطر آنکه خدای‌تعالی بندگان خود را بر فطرت دین حنیف و برابر قرار داده است، ولی این فطرت گاهی دستخوش تغییر و تحول می‌شود به خصوص هنگامی که بر آن عقاید فاسد چیره شود، خدای‌تعالی بر آن‌ها این حجّت و برهان را اقامه نمود تا به انکار روز قیامت نپردازند و گمان ننمایند که حجّت خدای بر آن‌ها اقامه نشده و آن‌ها علم ندارند و از آن غافل‌اند، امروز از آن‌ها حجّت منقطع شده و حجّت بالغه برای خدای یگانه و قهار برپاست.

﴿أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ١٧٣.

یا بگوئید آنانی که شرک ورزیدند پدران مایند و ما بعد از آن‌ها آمده و در مسیر آن‌ها گام برمی‌داریم و از آن‌ها پیروی نموده و به آن‌ها اقتدا کردیم و ما حق را از باطل و صواب را از خطا باز نمی‌شناسیم پس تو ای پروردگار چگونه ما را به سبب آنچه پدران ما انجام داده‌اند عذاب می‌نمائی، این آن‌ها بودند که شرک به تو را سنّت نهادند و ما نمی‌دانیم و نظری نداریم.

﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٧٤.

و آنگونه که پیمان گذشته را بیان کردیم آیات و نشانه‌های واضح و معجزات ظاهر و آشکار را بیان می‌کنیم تا اهل فطرت سالم و بینش مستقیم در آن تدبر کنند و تا از شرک توبه نموده مجدداً به سوی توحید بازگردند و به خدای یگانه ایمان آورند.

﴿وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِیٓ ءَاتَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِینَ ١٧٥﴾.

و بر آن‌ها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم داستان آن مرد را بگو که به او دانشی از انبیا را که اوتعالی در کتاب‌های خود نازل نموده دادیم. او از علمای بنی اسرائیل (بلعم باعورا) بود که عمل به آیات الهی را ترک کرد و از آن‌ها بیزاری جست این بود که شیطان بر او تسلط پیدا کرد و قرینش شد. او از شیطان پیروی می‌کرد و به او اقتدا می‌نمود و به این ترتیب از جملۀ رؤسای گمراهی و از پیشوایان سرکش و از جملۀ بزرگ‌ترین مفسدان شد.

﴿وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ ٱلۡکَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ یَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُکۡهُ یَلۡهَثۚ ذَّٰلِکَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ١٧٦.

و اگر خدای‌تعالی ارادۀ رفعت و بلندی درجه را در حقش می‌نمود حتماً او را گرامی می‌داشت آنگونه که به علم خود عمل می‌کرد و از آیات پروردگار پیروی می‌نمود و به هدایتش هدایت می‌شد. ولی او از هوای نفس اماره به بدی پیروی کرد و دنیا را بر آخرت ترجیح داد و به آن دل بست و این متاع زائل و بی‌بها را بر نعمت ماندگار و همیشگی بهشت برتری داد. پس مثل و حالت او مانند مثل و حالت سگی است که اگر او را زجر نمائی زبان از کام برمی‌آورد و اگر رها کنی بازهم زبان از کام برمی‌آورد، پس او در هر حالی و برای همیشه در مشقت قرار دارد و به دنبال شهوات خود می‌دود. این مثل و حالت فرمایه و خسیس مثل و حالت قومی از یهودیان و نصرانیان و مشرکانی است که آیات خدا عزوجل را بعد از اینکه برای آن‌ها واضح شده که از جانب خداست تکذیب می‌کنند. پس بر تو لازم است تا مردم را به این مثال‌ها خبر دهی و بر آن‌ها این داستان‌ها را بر خوانی تا مایۀ عبرت و موعظه باشد شاید که آن‌ها تفکر و تدبر کنند.

﴿سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٧٧.

چقدر این وصف و مثل بد است، مثل آنانی که آیات خدا را تکذیب نموده و رسالتش را انکار کردند و با پیامبرانش جنگیدند، این‌ها کسانی‌اند که با تکذیب رسالت بر خویشتن ظلم نموده و خود به علت کفر سبب نزول عذاب بر خویشتن شدند.

﴿مَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِیۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٧٨.

کسی را که خدای‌تعالی او را به سوی خیر، ایمان و عمل صالح توفیق دهد رهیاب حقیقی است و هر که را خوار و ذلیل سازد و به راه برابر هدایت نکند چنین کسی حقیقتاً دچار خسارت و زیان کامل شده است.

﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡیُنٞ لَّا یُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا یَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٧٩.

و محققاً که ما بسیاری از جنیات و انسان‌ها را برای آتش آفریدیم. برای این‌ها قلب‌هایی است که با آن حق را نمی‌فهمند و دلائل را درک نمی‌کنند و متون شرعی را نمی‌بینند. برای آن‌ها چشم‌هایی است که با آن قدرت، وحدانیت و موعظه را توأم با قبول نمی‌شنوند. در عملکرد این‌ها تدبر کنید!! این‌ها در بهره نبردن از حواس و اعضای خویش مانند چهارپایان و حتی بدتر از آن‌هایند؛ زیرا چهارپایان به اندازۀ توانی که خدای‌تعالی به آن‌ها داده نفع و ضرر خود را می‌دانند ولی این‌ها نمی‌توانند بین حق و باطل تمیز کنند و این‌ها از آیات خدای‌تعالی روی‌گردان و در لهو لعب قرار دارند.

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٨٠.

برای خدای‌تعالی نود و نُه نام نیکوست که آن‌ها و برخی دیگر را برای خود به عنوان نام برگزیده است. واجب و لازم این است که خداوند عزوجل با این نام‌ها خوانده و با او مناجات شود و این نام‌ها تحریف نشود. چنان‌چه هیچگاه نباید با نام‌هایی خوانده شود که خودش دلیلی بر آن نه در کتاب و نه در سنّت نازل ننموده است چون اسم‌های توقیفی است.

همچنان واجب و لازم است تا کسانی که از این اسم‌ها به سوی دیگری تمایل می‌کنند و یا در آن‌ها دست به الحاد و تحریف می‌زنند و یا خدای را به غیر نام‌های شرعی‌اش نام می‌نهند، عقاب و کیفرشان در پیشگاه خدا عزوجل این باشد که سزای وصف و افترای خود را دریابند.

﴿وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٨١.

و از امت‌ها و مردمی که خدای‌تعالی خلق کرده گروه بسیاری بر خیر، هدایت و بینش درست قرار دارند و مردم را به سوی حق می‌خوانند و از باطل بازمی‌دارند و براساس عدالت حکم می‌نمایند و همواره در پرتو آن حرکت می‌کنند.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٢.

و اما آنانی که آیات شرعی خدای‌تعالی را در کتاب خود تکذیب نموده و انکار کردند و به آن کفر ورزیدند، مصیر چنین کسانی به سوی خداست و به زودی خدای‌تعالی آن‌ها را آهسته آهسته و از جهاتی که نمی‌دانند به سوی هلاکت و نابودی می‌کشاند و تدریجاً با نعمت‌هایی که بر آن شکر نکردند به سوی مهلکه‌ها و انتقام‌های پنهان در نعمت و مشقت‌های پوشیده در بخشش‌ها سوق می‌دهد که کید پروردگار متین و محکم است.

﴿وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ ١٨٣.

و خدای‌تعالی آن‌ها را به خاطر تدبیری بزرگ، پنهان، محکم و قوی مهلت می‌دهد و عذاب را از آن‌ها به تأخیر می‌اندازد که اوتعالی در هلاک دشمنان خود وسائلی دارد که عقل در آن دچار حیرت و ذهن در شگفت می‌شود و خیال به آن راه ندارد. از این‌روی کید او قوی و محکم طوری که بشر در برابر آن هیچ توانی ندارد.

﴿أَوَلَمۡ یَتَفَکَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٌ ١٨٤.

آیا غفلت نموده و در حال پیامبر ما تکفر نکردند؟ پیامبری که او را متهم به جنون نمودند در حالی که او هرگز دچار جنون نبود. او نیست مگر بیم دهنده‌ای که شریعت خدا عزوجل را برای آن‌ها بیان می‌کند و آن‌ها را از عذاب خدا و کیفر او برحذر می‌دارد.

﴿أَوَلَمۡ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡۖ فَبِأَیِّ حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَ ١٨٥.

چرا این‌ها در اجرام آسمان‌ها و زمین و این بنای بزرگ، زیبا و ضخیم تفکر و نظر نمی‌کنند و در تمام آنچه خدای‌تعالی از آیات و نشانه‌های واضح بر قدرت خود نازل نموده است در حالی که امکان دارد اجل آن‌ها نزدیک و پایان کار آن‌ها در شُرُف وقوع باشد؟ چرا این‌ها به مراجعه خویشتن نمی‌پردازند؟ اگر آن‌ها به این کتاب بزرگ، معجزه و جاودان ایمان نمی‌آورند پس به چه سخنی بعد از آن ایمان می‌آورند و چه سخنی را امکان دارد تصدیق کنند و از آن اثر پذیرند.

﴿مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١٨٦.

کسی را که خداوند عزوجل توفیق هدایت ندهد هیچ توفیق دهنده و مرشدی برای او نیست. چنین کسی خوار و هلاک شده است و خدای‌تعالی دشمنان خود را در گمراهی و حیرت‌شان سرگردان می‌گزارد، در چنین حالی هیچ هدایتگری برای آن‌ها نیست که هدایت‌شان کند و هیچ نصیحت و موعظه‌ای نیست که به حال آن‌ها نفعی داشته باشد.

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ یَسۡ‍َٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٧.

کفار از تو ای محمد سوال می‌کنند که قیامت چه وقت واقع می‌شود و موعد انتهای جهان چه وقت است؟ برای آن‌ها بگو علم قیامت از جملۀ اسراری است که جز خدای‌تعالی هیچ‌کس بر آن آگاهی ندارد. او هیچ‌کس را نه ملائکۀ مقرب و نه پیامبران را در جریان آن قرار نداده است و بر آن هیچ‌کس جز خدای‌تعالی اطلاع ندارد و او قیامت را مگر هنگام فرا رسیدن آن برملا نمی‌سازد.

قیامت در آسمان‌ها و زمین عظیم و بزرگ است و از جملۀ برزگترین نشانه‌ها و شگفت‌انگیزترین امور است و جز به صورت ناگهان فرا نمی‌رسد و هیچ‌کس نمی‌داند قیامت چه وقت فرا می‌رسد. این کفار از تو در این خصوص سوال می‌کنند گویا که تو دربارۀ امور قیامت کار می‌کنی و از آن سوال می‌نمائی و اخبارش را می‌دانی و بر علاماتش احاطه داری!! به آن‌ها خبر بده که علم آن نزد خدای‌تعالی است و جز او کسی دیگر آن را نمی‌داند ولی این جهال نمی‌دانند که تنها خداوند عزوجل می‌داند و آن‌ها در شک خویش متردد اند طوری که برخی منکر و برخی مشکوک‌اند.

﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ١٨٨.

به آن‌ها ای محمد خبر بده که تو نمی‌توانی برای خویشتن نفعی را که خداوند عزوجل اراده ننموده جلب کنی چنان‌چه نمی‌توانی ضرری را که اوتعالی اراده کرده دفع کن. حق‌تعالی مقدر کنندۀ هر نفع و ضرر است و خیر و شر به دست اوست، او کسی است که تمام امور را مقدر کرده و اگر تو امور غیب را می‌دانستی حتماً در جلب خوبی و خیر برای خویشتن، زیاد عمل می‌نمودی و بر هر امر منفعت‌آمیزی حریص بودی و از هر فرصت استفاده می‌کردی؛ زیرا تو بر مناسبت‌های امور اطلاع می‌داشتی. اگر تو غیب را می‌دانستی هرگز به تو ضرری نمی‌رسید که و همواره در حصانت قرار می‌داشتی و از ضرر برحذر بوده و دوری می‌گزیدی. ولی تو غیب را نمی‌دانی وظیفه‌ات تنها این است که سرکشان را از آتش برحذر داری و به اطاعت کنندگان بشارت بهشت را بدهی. با این حال کسانی از هشدارها و بشارت‌های تو بهره می‌برند که به تو باور دارند و از تو پیروی می‌کنند و به آنچه آورده‌ای ایمان دارند.

﴿۞هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِیَسۡکُنَ إِلَیۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِیفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَیۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٨٩.

و خدای‌تعالی کسی است که آدم علیه السلام را آفرید و از آدم علیه السلام حوا را تا با او انس بگیرد و آرامش یابد و چون آدم علیه السلام با حوا در آمیخت وی با حملی سبک باردار شد پس رفت و آمد در حالی که این حمل در داخل شکمش بود و چون حمل بزرگ شد آدم و حوا دعا نموده با خدای خویش تعهد کردند که اگر اوتعالی به آن‌ها فرزندی سالم از هرگونه نقص عنایت کند شکر او را بر این نعمت برجای آورند.

﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ فِیمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ١٩٠.

و چون خداوند عزوجل این فرزند صالح و سالم را به آن‌ها عطا نمود او را در پی وسوسۀ شیطان عبدالحارث نام گذاشتند در حالی که عبودیت تنها برای خداست و صرف هیچ عبادتی به سوی غیر خدا مجاز نیست. خداوند از این پاک و منزه است که برایش شریکی باشد و یا دارای فرزند و ضد و سیال.

﴿أَیُشۡرِکُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ ١٩١.

چگونه مردم با خدا خدایان دیگری از بت‌ها را شریک می‌سازند در حالی که این شرکا نه چیزی را خلق می‌کنند و نه به هیچ‌کس روزی می‌دهند. آفریدگار خدای یکتاست و او سزاوار این است که عبادت شود.

آفرینش بزرگ‌ترین نشانه از نشانه‌های اوست از این‌روی هنگام ذکر الوهیت و شرک بسیار ذکر شده است.

﴿وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٢.

و این بت‌ها مالک هیچ یاریی برای کسانی که آن‌ها را پرستش می‌کنند نیستند چنان‌چه نمی‌توانند از عبادت کنندگان خود ضرری را دفع و یا به آن‌ها نفعی را جلب کنند. آن‌ها توان نفع رسانی به خود را هنگام نزول عذاب ندارند. کسی که مالک چنین نصرت و یاریی است و آنکه مالک نفع و ضرر است خدای یگانه می‌باشد.

﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣.

و اگر شما از این بت‌ها طالب هدایت شوید آن‌ها خود را هدایت کرده نمی‌توانند چه رسد به شما. آن‌ها چون جماد اند، نه می‌شنوند و نه می‌فهمند، خواه انسان آن‌ها را مخاطب نماید یا سکوت کند این بت‌ها آنچه به آن‌ها گفته می‌شود را نمی‌دانند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٩٤.

این بت‌هایی که مردم عبادت می‌کنند مخلوق اند درست همانگونه که خود مردم مخلوق اند و همه در برابر قدرت خدای‌تعالی خاضع و مملوک اویند و اگر شما در نفع و ضرر آن‌ها شک دارید از آن‌ها بخواهید تا به شما نفع برسانند یا ضرری را از شما دفع کنند آن‌هم اگر راست می‌گوئید که آن‌ها مالک چنین اموری اند و می‌توانند زنده کنند یا تأثیری دارند. به زودی خواهید دید که آن‌ها نه مالک نفع اند و نه مالک ضرر. کسی که دعا را اجابت می‌کند و ضرر و مشقت را دفع و نعمت‌ها را جلب و رخا و آسایش به ارمغان می‌آورد پروردگار زمین و آسمان است.

﴿أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ ١٩٥.

آیا این بت‌هایی که به غیر از خدا عبادت نموده و در برابر آن سجده کرده‌اید آیا حیات دارند؟ آیا اعضا دارند؟ آیا وسایلی دارند که از آن‌ها در انجام امور خود استفاده کنند؟ آیا پا دارند تا به منظور برآورده ساختن نیازهای خود راه بروند؟ آیا این بت‌ها دستانی دارند تا با آن کار کنند و چیزی بستانند یا بگیرند؟ آیا چشم دارند تا با آن ببینند و چیزی را مشاهده کنند؟ آیا گوش دارند تا با آن بشنوند و نفع برند؟ بگو بت‌هایی را که شریک قرار داده‌اید بخواهید و از آن‌ها کمک بگیرید و اگر می‌خواهید و می‌توانید در حق من توطئه و دسیسه بچینید و با بجنگید و هرگز به من فرصت و مهلت ندهید و در ضرر رسانی به من تأخیر نکنید.

چنین سوال‌ها و مطالباتی در نهایت تحدی و مبارزه طلبی و اعتماد و توکل بر خدا قرار دارند؛ زیرا آن‌ها و بت‌های‌شان مالک هیچ نفع و ضرری نیستند؛ بلکه آن‌ها گمراه‌تر و ذلیل‌تر از این‌اند که بتوانند به مخالفان خود ضرر برسانند، چون آن‌ها در برابر پادشاه پادشاهان قرار دارند، خدایی که جز او خدایی نیست.

﴿إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩٦.

 متولی امور و یاری دهنده‌ام خدای یگانه است خدایی که کتاب را نازل نموده تا هشداری به تمام جهانیان باشد و اوتعالی امور صالحان است، کسانی که شأن و اعمال‌شان اصلاح شده است.

﴿وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَکُمۡ وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٧.

 این بت‌هایی که به غیر از خدا می‌خوانید برای شما نه نفعی جلب می‌کنند و نه ضرری را از شما دفع می‌نمایند. این‌ها حتی نمی‌تواند خویشتن را یاری رسانند چه رسد به شما. این‌ها جماداتی‌اند خاموش و بی‌حرکت.

﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ وَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ١٩٨.

و اگر از این بت‌ها بخواهید تا هدایت شوند و شما آن‌ها را با سخنان خود مخاطب قرار دهید آن‌ها نمی‌شنود، چون سنگ‌هایی‌اند جامد، تو هنگامی که به سوی آن‌ها بنگری این‌ها به گونه‌ای شکل داده شده‌اند که گویا تو را می‌بینند در حالی که چنین نیست.

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ ١٩٩.

ای محمد از اخلاق مردم آنچه سهل و آسانست را برگیر و آنچه را بدون کدام سختی و مشقت کمائی کرده‌اند بپذیر بدون اینکه از آن‌ها زیاده طلبی کنی، بلکه آنچه یکی از آن‌ها به تو می‌آورد را بپذیر و آن‌ها را مکلف به امور مختلف و پراکنده نکن در حالی که از آن‌ها بیشتر از حد توان‌شان مطالبه نمائی. بر توست تا آن‌ها را به انجام هر امر نیکو و خوبی که از لحاظ عقل و شرع پسندیده است خواه از اقوال و گفتار باشد یا اعمال امر کنی که چنین با فطرت سالم و عقل صحیح موافق و از سُف‌ها، نادانان و احمقان دور است. پس با مطابق با جهل، سفاهت و نادانی‌شان تعامل نکن که تو بر هدایت مستقیمی.

﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٢٠٠.

هرگاه شیطان در تو به چیزی از فساد و امر به بدی وسوسه کرد، پس تو از خدا یاری بجوی و به سوی او التجا کن و از پروردگارت بخواه تا از تو مکر و وسوسۀ آن را بردارد که خدای‌تعالی دعا را می‌شنود و بر احوال و اعمال مردم آگاه می‌باشد و کافی است که او حسابگر است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ ٢٠١.

اهل تقوا، آنانی که تقوای پروردگار خود را رعایت می‌کنند و از عقاب او می‌ترسند و به اوامرش عمل و از نواهی‌اش اجتناب می‌کنند هرگاه به آن‌ها وسوسه یا تکانی از سوی شیطان برسد به یاد پروردگار خود و آنچه به دشمنانش آماده نموده می‌افتند و از غفلت خویش بیدار می‌شوند و قامت خمیدۀ خود را راست می‌کند و از گناه خویش استغفار می‌طلبند. اینجاست که آن‌ها خطا و اشتباه خود را درمی‌یابند و راه برابر را می‌بینند و به رشد و عقل خویش باز می‌گردند.

﴿وَإِخۡوَٰنُهُمۡ یَمُدُّونَهُمۡ فِی ٱلۡغَیِّ ثُمَّ لَا یُقۡصِرُونَ ٢٠٢.

برادران شیاطین از میان کفار و مشرکان به آن‌ها در گمراهی کمک می‌کنند یا به عبارت دیگر شیطان‌ها به کفار در شرک و فساد در روی زمین مدد می‌رسانند در حالی که آن‌ها از فسادگری و دعوت آن‌ها به سوی باطل و فرو رفتن در گمراهی دست برنمی‌دارند و در آن کوتاهی نمی‌کنند؛ بلکه همیشه غرق در اعمال زشت و بد خویش‌اند و همواره حرمت‌های خدا عزوجل را می‌شکنند.

﴿وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بِ‍َٔایَةٖ قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَاۚ قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٢٠٣.

و اگر تو ای پیامبر به این مشرکان معجزه‌ای از آنچه طلب کرده‌اند یا آیه‌ای از آیات قرآن نیاوری آن‌ها می‌گویند چرا از جانب خود اختراع نمی‌نمائی؟ به آن‌ها پاسخ بده که تو پیامبری فرستاده شده از جانب خدا عزوجل و بنده‌ای هستی مأمور و نمی‌توانی آیات را از جانب خود بیاوری و یا معجزات را اختراع کنی. به عنوان نشانه همین قرآن کافی است زیرا قلب‌های تاریک را روشن می‌کند و در آن براهین صادق و دلائل واضح و نوری کامل و تمام وجود دارد که بین حق و باطل و صدق و کذب تمایز قایل می‌شود و در آن هدایتی است که خدای‌تعالی با آن هر که را از بندگان خود بخواهد هدایت می‌کند و رحمتی برای کسانی است که از او پیروی می‌نمایند و به آن باور دارند و به امتثال اوامرش می‌پردازند.

﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٢٠٤.

و هرگاه کتاب خدا عزوجل در نماز و غیر نماز بر شما تلاوت شود آن را توأم با تدبر و تفکر بشنوید و به منظور فهم و تفکر بیشتر سکوت کنید و تمام مشغله‌ها را هنگام شنیدن تلاوت آن کنار بگذارید تا به رحمت خدا عزوجل برسید و رضوان اوتعالی را به دست آورید و اوامر او را اجرا نموده و به کرمش برسید و آنچه نزد اوست را کمائی کنید؛ زیرا این کتاب راهی به سوی هر هدایت و رشدی به سوی هر فلاح و رستگاری است.

﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥.

و بر توست تا در ذکر خدا مداومت کنی و در این امر با دعا، ذکر و تضرع استمرار بخشی و در ذکر خدای‌تعالی از حد وسط کار بگیر طوری که نه صدایت را بلند کنی و سبب مزاحمت به خود و دیگران واقع شدی و نه آنگونه که نه خود بشنوی و نه انسان‌های اطراف تو و بر توست تا ذکر خدای را در هر روز صبح و شام بگوئی و از کسانی که از ذکر خدا عزوجل اعراض می‌کنند نباش، آنانی که از عبادت اوتعالی در لهو بسر می‌برند و از آیات و نشانه‌هایش باز می‌دارند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَیُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ یَسۡجُدُونَۤ۩ ٢٠٦.

و بر شماست ای مؤمنان تا به ملائکه خود را شبیه سازید که در برابر خدا و اوامرش خاضع و فروتن اند و اوتعالی را در هر وقتی یاد می‌کنند طوری که نه خسته می‌شوند و نه افترا می‌نمایند در حالی که خضوع آن‌ها تمام و خشوع‌شان کامل است و رجوع آن‌ها به سوی خداوند عزوجل از طریق عبادت می‌باشد، پس شما نیز در طاعت و عبادت و سجدۀ خویش مانند آن‌ها باشید تا به رضوان پروردگار خود دست یابید و به رحمت مولای خویش رستگار شوید.


سوره اعراف

سوره اعراف

Ayah: 1

الٓمٓصٓ

المص [= الف. لام. میم. صاد].

 

Ayah: 2

کِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَیۡکَ فَلَا یَکُن فِی صَدۡرِکَ حَرَجٞ مِّنۡهُ لِتُنذِرَ بِهِۦ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ

[ای پیامبر، این قرآن،] کتابی است که بر تو نازل شده است؛ پس نباید در سینه‌ات نسبت به آن تردیدی باشد؛ [نازل شده] تا با آن [مردم را] بیم دهی و برای مؤمنان پند [و تذکری] باشد.

 

Ayah: 3

ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ

[ای مردم،] از آنچه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده است پیروی کنید و از [دوستان و] کارسازانِ دیگر به جز او پیروی نکنید؛ چه اندک پند می‌پذیرید!

 

Ayah: 4

وَکَم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَا بَیَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَ

چه بسیار [ساکنانِ روستاها و] شهر‌ها که نابودشان کردیم و عذاب ما شب‌هنگام [که در خواب بودند] یا در حالی که به خواب نیمروزی فرورفته بودند به سراغشان آمد.

 

Ayah: 5

فَمَا کَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ

و چون عذاب ما به سراغشان آمد، سخن[و دعای]شان جز این نبود که گفتند: «به راستی که ما [کافر و] ستمکار بودیم [و پشیمانیم]».

 

Ayah: 6

فَلَنَسۡـَٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسۡـَٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ

مسلّماً ما از کسانی ‌که [پیامبرانمان] به سویشان فرستاده شدند، [دربارۀ پذیرش پیام حق] سؤال خواهیم کرد؛ و قطعاً از پیامبران [نیز دربارۀ پاسخ امت‌هایشان به دعوت آنان] خواهیم پرسید.

 

Ayah: 7

فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ

یقیناً [کردار بندگان را] با علم [خود] برایشان بیان می‌کنیم؛ و ما هرگز غایب [و غافل از احوال آنان‌] نبوده‌ایم‌.

 

Ayah: 8

وَٱلۡوَزۡنُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ

در آن روز، وزن [و معیار سنجشِ اعمال، عادلانه و] درست است؛ پس هر‌ کس کفه میزان [اعمال‌] وی سنگین باشد، چنین کسانی رستگارند.

 

Ayah: 9

وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِـَٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَ

و هر کس کفه میزان [اعمال‌] وی سبک باشد، اینانند که به خود زیان رسانده‌اند؛ چرا که [با انکار قرآن،] به آیاتِ ما ستم می‌کردند.

 

Ayah: 10

وَلَقَدۡ مَکَّنَّـٰکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَۗ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ

و [ای مردم،] به راستی که ما شما را در زمین جای دادیم و وسایل [و امکاناتِ] زندگی را در آن برایتان نهادیم. چه اندک شکر می‌گزارید!

 

Ayah: 11

وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰکُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰکُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَـٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ لَمۡ یَکُن مِّنَ ٱلسَّـٰجِدِینَ

و بی‌تردید، ما [نسلِ] شما را [در زمین] پدید آوردیم، سپس شما را [به بهترین حالت] شکل دادیم، آنگاه به فرشتگان گفتیم: «برای [بزرگداشت و احترام، به] آدم سجده کنید»؛ پس [همگی] سجده کردند، مگر ابلیس که از سجده‌کنندگان نبود.

 


Ayah: 12

قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُکَۖ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ

[الله] فرمود: «وقتی که تو را [به سجده] فرمان دادم، چه چیز تو را بازداشت از اینکه سجده کنی؟» [ابلیس] گفت: «من از او بهترم: مرا از آتش آفریدی و[لی] او را از گِل پدید آوردی».

 

Ayah: 13

قَالَ فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّـٰغِرِینَ

[الله] فرمود: «از این [بهشت برین] فرود آی [زیرا] حق تو نیست که در آن [مکان، گردنکشی و] تکبر کنی؛ پس بیرون رو [که] بی‌تردید، تو از خوارشدگانی».

 

Ayah: 14

قَالَ أَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ

[ابلیس] گفت: «تا روزی‌ که [انسان‌ها] برانگیخته ‌شوند، مرا مهلت بده».

 

Ayah: 15

قَالَ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ

[الله] فرمود: «قطعاً تو از مهلت‌یافتگانی».

 

Ayah: 16

قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ

[ابلیس] گفت: «پس به خاطر آنکه مرا در گمراهی [و هلاکت] افکندی، من نیز بر سر راه مستقیم تو برای [فریب] آنان می‌نشینم،

 

Ayah: 17

ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ

سپس بر آنان ـ از روبرو و از پشت سر و از طرف راست و چپشان‌ـ درمى‌آیم و [چنان می‌کنم که] بیشتر آنان را شکرگزار [نعمت‌های خود] نیابی».

 

Ayah: 18

قَالَ ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمۡ أَجۡمَعِینَ

[الله] فرمود: «از آنجا [= بهشت] نکوهیده و رانده‌شده بیرون رو. هر یک از آنان که از تو پیروی کند، [در سپاهِ توست و روز قیامت،] قطعاً دوزخ را از همۀ شما پر خواهم کرد.

 

Ayah: 19

وَیَـٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

و ای آدم، تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و از [خوردنی‌های آن از] هر جا که خواستید بخورید؛ و[لی] به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران [نافرمان] خواهید بود».

 

Ayah: 20

فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ

پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه از شرمگاهشان بر آنان پوشیده مانده بود، برایشان آشکار سازد [پس حیله‌ای اندیشید] و گفت: «پروردگارتان شما را از [خوردن میوۀ] این درخت منع نکرد مگر [براى‌] آنکه [مبادا تبدیل به] دو فرشته گردید یا از جاودانان شوید».

 

Ayah: 21

وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّـٰصِحِینَ

و برای آن‌ دو سوگند یاد کرد که: «من قطعاً خیرخواهتان هستم»‌.

 

Ayah: 22

فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ

پس آنها را با فریب [از مقام و منزلشان] فرود آورد و چون از [میوۀ] آن درخت [ممنوعه] چشیدند، شرمگاهشان بر آنان نمایان شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگ[های درختانِ] بهشت بر [شرمگاه] خود [تا آن را بپوشانند]؛ و پروردگارشان [اینچنین] به آنها ندا داد: «آیا شما را از [خوردنِ میوۀ] آن درخت منع نکردم و به شما نگفتم که بی‌تردید، شیطان دشمن آشکار شماست؟».

 


Ayah: 23

قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ

[آن دو] گفتند: «پروردگارا، ما [با سرپیچی از دستور تو] به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم نکنی، قطعاً از زیانکاران خواهیم بود».

 

Ayah: 24

قَالَ ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ

[الله] فرمود: «[از بهشت بر زمین] فرود آیید. [در حالی که زین پس] برخی از شما دشمن برخی دیگرید و در زمین تا مدتی [معیّن] قرارگاه و بهره‌مندی برایتان خواهد بود».

 

Ayah: 25

قَالَ فِیهَا تَحۡیَوۡنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنۡهَا تُخۡرَجُونَ

[و] فرمود: «در آن زندگی می‌کنید و در همان[جا] می‌میرید و [روز قیامت نیز] از آن بیرون آورده می‌شوید».

 

Ayah: 26

یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ

ای فرزندان آدم، همانا لباسی برایتان فرو فرستادیم که شرمگاهتان را می‌پوشانَد و [مایۀ] زینت شماست؛ و [برای مؤمن،] لباس پرهیزگاری بهتر است. این از نشانه‌های [قدرتِ] الله است؛ باشد که [انسان‌ها] پند گیرند.

 

Ayah: 27

یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ

ای فرزندان آدم، [آگاه باشید که] شیطان شما را نفریبد چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد و لباس آن دو را از تنشان [بیرون] کشید تا شرمگاهشان را به آنان نشان دهد. بی‌تردید، او و گروهش، از جایی که آنها را نمی‌بینید، شما را می‌بینند. به راستی که ما شیاطین‌ را دوستان کسانی قرار داده‌ایم که ایمان نمی‌آورند.

 

Ayah: 28

وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ

و چون [مشرکان] کار‌‌ زشتی [از قبیل شرک یا طواف در حال برهنگی] انجام می‌دهند، می‌گویند: «ما نیاکان خود را بر این [کار] یافته‌ایم و الله ما را به [انجامِ] آن فرمان داده است». بگو: «الله هرگز به زشتکاری فرمان نمی‌دهد. آیا سخنی را که نمی‌دانید به الله نسبت می‌دهید؟».

 

Ayah: 29

قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۚ کَمَا بَدَأَکُمۡ تَعُودُونَ

[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «پروردگارم به عدالت فرمان داده است و [اینکه همه جا، به ویژه] در هر مسجدی [خالصانه] به سوی [قبلۀ او] روی آورید و او را در حالی [به عبادت و دعا] بخوانید که دین [خود] را برایش خالص نموده‌اید. [و بدانید] همان گونه که شما را در آغاز پدید آورْد، [پس از مرگ نیز بار دیگر به سویش] بازمی‌گردید.

 

Ayah: 30

فَرِیقًا هَدَىٰ وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُۚ إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ

[الله] گروهی را هدایت کرد و بر گروهی [دیگر] گمراهی مقرر گشته است؛ زیرا آنان به جای الله، شیاطین را [به عنوان] دوستان [خویش] برگزیدند و گمان می‌کنند که هدایت‌یافته‌اند».

 


Ayah: 31

۞یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ

ای فرزندان آدم، هنگام رفتن به مسجد [و در هر نمازی] زینت خود را برگیرید [و عورت‌هایتان را بپوشانید و لباس شایسته بپوشید] و [در زندگی، از خوراکی‌های پاکیزه] بخورید و بیاشامید؛ و[لی] اسراف نکنید [که] بی‌تردید، الله اسرافکاران را دوست ندارد.

 

Ayah: 32

قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ

[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «لباس [و زینت‌هایی] را که الله برای بندگانش پدید آورده و [همچنین] روزی‌های پاکیزه را چه کسی حرام کرده است؟». بگو: «این [نعمت‌ها] در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده‌اند [و اگر چه کافران نیز از آنها بهره‌مندند،] روز قیامت، مخصوص [مؤمنان] خواهد بود. ما اینچنین آیات [خود] را برای گروهی که می‌دانند، به تفصیل بیان می‌کنیم.

 

Ayah: 33

قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡیَ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ

بگو: «پروردگارم زشتکاری‌ها را ـ چه آشکار [باشد] و چه پنهان‌ـ و گناه و ستم ناحق را حرام نموده است و اینکه کسی [یا چیزى] را شریک الله بدانید که دلیلى بر [حقانیت‌] آن نازل نکرده است و اینکه چیزى را که نمى‌دانید به الله نسبت دهید.

 

Ayah: 34

وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ

هر امتی، اَجَلی دارد؛ و هنگامی‌ که اجلشان به سر آید، نه لحظه‌ای [از آن] تأخیر ‌می‌کنند و نه [بر آن] پیشی می‌گیرند.

 

Ayah: 35

یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ إِمَّا یَأۡتِیَنَّکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی فَمَنِ ٱتَّقَىٰ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ

ای فرزندان آدم، اگر پیامبرانی از خود شما [نزدتان] بیایند که آیات مرا برایتان بخوانند، [از آنان پیروی کنید]؛ پس کسانی که پرهیزگاری نمایند و [رفتارهای گذشته‌ را] اصلاح کنند، نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند.

 

Ayah: 36

وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَآ أُوْلَـٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ

و کسانی‌ که آیات ما را دروغ می‌پندارند و در برابر آنها [گردنکشی و] تکبر می‌ورزند، اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند.

 

Ayah: 37

فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِـَٔایَٰتِهِۦٓۚ أُوْلَـٰٓئِکَ یَنَالُهُمۡ نَصِیبُهُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ

پس کیست ستمکارتر از آن کس که بر الله دروغ می‌بندد یا آیاتش را دروغ می‌پندارد؟ آنان کسانی هستند که نصیبشان از آنچه [در لوح محفوظ برایشان] مقرر شده است، به آنان خواهد رسید تا آنگاه که فرستادگان ما به سراغشان می‌آیند که جانشان را بگیرند [به آنان] می‌گویند: «آنهایی که به جای الله [به یاری و دعا] می‌خواندید کجا هستند؟» [آنان] می‌گویند: «از [نزد] ما گم شدند»؛ و [این گونه] علیه خود گواهی می‌دهند که کافر بوده‌اند.

 


Ayah: 38

قَالَ ٱدۡخُلُواْ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ فِی ٱلنَّارِۖ کُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَـٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَـَٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِکُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰکِن لَّا تَعۡلَمُونَ

[فرشتگان] به آنها می‌گویند: «در بین گروه‌هایی از جن و انس که پیش از شما [کافر و گمراه] بوده‌اند، در آتش [دوزخ] وارد شوید». هر گاه گروهی وارد می‌شوند، گروه دیگر را لعنت می‌کنند تا هنگامی‌ که [سرانجام] همگی در آنجا به هم می‌رسند. [آنگاه] پیروان [فریب‌خوردۀ] آنها دربارۀ رهبرانشان می‌گویند: «پروردگارا، اینان بودند که ما را گمراه کردند؛ پس عذابی چند برابر از آتش به آنان بده». [الله] می‌فرماید: «برای هر کدام [از شما عذابی] چند برابر است؛ ولی نمی‌دانید».

 

Ayah: 39

وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا کَانَ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلٖ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ

رهبران آنها به پیروانشان می‌گویند: «شما هیچ امتیازی بر ما ندارید؛ پس به [کیفر] آنچه می‌کردید، عذاب را بچشید».

 

Ayah: 40

إِنَّ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِی سَمِّ ٱلۡخِیَاطِۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُجۡرِمِینَ

کسانی‌ که آیات ما را تکذیب کردند و در برابر آنها [گردنکشی و] تکبر نمودند، درهای آسمان هرگز برایشان گشوده نمی‌شود و به بهشت وارد نخواهند شد، مگر آنکه شتر از سوراخ سوزن وارد شود؛ و گناهکاران را اینچنین کیفر می‌دهیم.

 

Ayah: 41

لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّـٰلِمِینَ

بستری از [آتش] دوزخ برایشان [مهیّاست] و [رواندازشان نیز] پوشش‌هایی [از آتش است]؛ و ستمکاران را اینچنین کیفر می‌دهیم.

 

Ayah: 42

وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآ أُوْلَـٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ

کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، [هر اندازه عمل نیک کرده‌اند می‌پذیریم؛ چرا که‌] بر هیچ کس جز به اندازۀ توانش تکلیف نمی‌کنیم‌. اینان بهشتی‌اند و در آن جاودان خواهند بود.

 

Ayah: 43

وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ

و هر کینه‌اى را از سینه‌هایشان مى‌زداییم؛ از زیر [قصرهای] آنان جویبارها جاری است و می‌گویند: «سپاس مخصوص الله است که ما را [توفیقِ عبادت داد و] به این [بهشت] هدایت نمود؛ و اگر الله ما را هدایت نمی‌کرد، هرگز راه نمی‌یافتیم. بی‌تردید، رسولان پروردگارمان، حق را آوردند». [آنگاه] به آنان نِدا داده می‌شود که: «این بهشت، به پاداش آنچه می‌کردید به شما رسیده است».

 


Ayah: 44

وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّـٰلِمِینَ

بهشتیان به دوزخیان ندا مى‌دهند که: «ما آنچه را که پروردگارمان به ما وعده داده بود درست یافتیم. آیا شما [نیز] آنچه را که پروردگارتان وعده داده بود درست یافتید؟» آنان مى‌گویند: «آرى». آنگاه ندادهنده‌ای در میان آنان ندا درمى‌دهد که: «لعنتِ الله بر ستمکاران [کافر] باد

 

Ayah: 45

ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ کَٰفِرُونَ

[همان] کسانی‌ که [مردم را] از راه الله باز می‌داشتند و آن را [با القاى شُبهات‌] منحرف مى‌خواستند و آخرت را باور نداشتند».

 

Ayah: 46

وَبَیۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ یَعۡرِفُونَ کُلَّۢا بِسِیمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۚ لَمۡ یَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ یَطۡمَعُونَ

در میان آن دو [گروه بهشتی و دوزخی،] مانعی است و بر اَعراف [= بلندی‌های آن مانع] مردانی هستند که هر یک [از آن دو گروه] را از [نشانه‌های] چهره‌شان می‌شناسند و [از بلندای اعراف،] اهل بهشت را ندا می‌دهند که: «سلام بر شما باد». اینان امید [ورود به] بهشت دارند و هنوز به آن وارد نشده‌اند.

 

Ayah: 47

۞وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ

و هنگامی که چشمانشان متوجه اهل دوزخ می‌شود، می‌گویند: «پروردگارا، ما را با گروه ستمکاران [در یکجا] قرار نده».

 

Ayah: 48

وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡ وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ

اهل اعراف، مردانی [از دوزخیان را] که آنان را از چهره‌هایشان می‌شناسند، صدا می‌زنند [و] می‌گویند: «جمعیت [و مال‌اندوزیِ] شما و آن [همه‌] گردنکشى [و تکبر] که مى‌کردید، سودی به حالتان نداشت».

 

Ayah: 49

أَهَـٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ

آیا اینها [= بهشتیان] همان کسانی هستند که سوگند یاد می‌کردید که الله [هرگز] رحمتی به آنان نمی‌رسانَد؟ [سپس الله می‌فرماید: ای مؤمنان،] به بهشت وارد شوید [که در آنجا] نه ترسی خواهید داشت و نه اندوهگین می‌شوید.

 

Ayah: 50

وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ

اهل دوزخ، به بهشتیان ندا می‌دهند که: «از آن آب یا آنچه الله روزی‌تان کرده است اندکی ما را بهره‌مند سازید». [آنان در پاسخ] می‌گویند: «الله هر دو را بر کافران حرام کرده است».

 

Ayah: 51

ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ کَمَا نَسُواْ لِقَآءَ یَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا کَانُواْ بِـَٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ

[همان] کسانی که دین خود را به سرگرمى و بازى گرفتند و زندگى دنیا فریبشان داد. پس چنان که آنان دیدار امروزشان را از یاد بردند و آیات ما را انکار ‌کردند، ما [نیز‌] امروز آنان را از یاد مى‌بریم [و در عذاب رها می‌کنیم].

 


Ayah: 52

وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ

به راستی، ما کتابی برایشان آوردیم که آن را بر [اساسِ] علم [بیکران الهی] به تفصیل بیان کرده‌ایم [و نازل کردیم] تا براى گروهى که ایمان مى‌آورند، هدایت و رحمتى باشد.

 

Ayah: 53

هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِیلَهُۥۚ یَوۡمَ یَأۡتِی تَأۡوِیلُهُۥ یَقُولُ ٱلَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَیَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ

آیا آنان [= کافران] جز تأویل آیات [و فرا رسیدنِ قیامت] انتظار [دیگری] دارند؟ روزی ‌که تأویلش [= قیامت] فرارسد، کسانی‌ که آن را پیشتر فراموش کرده بودند می‌گویند: «یقیناً رسولانِ پروردگارمان حق را آوردند؛ پس آیا [امروز] شفاعتگرانی داریم که شفاعت ما را بکنند یا [می‌توانیم به دنیا] بازگردیم تا کارهایی غیر از آنچه می‌کردیم انجام دهیم؟» بی‌تردید، [آنان‌] به خود زیان زدند و آنچه را به دروغ [معبودِ خود] مى‌ساختند [همه] محو و نابود شد.

 

Ayah: 54

إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۭ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ

[ای مردم،] بی‌گمان، پروردگار شما الله است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید؛ سپس [آن گونه که شایسته جلال و عظمت اوست] بر عرش قرار گرفت. [تاریکیِ] شب را با [روشناییِ] روز می‌پوشانَد که [هر یک،] آن [دیگری] را شتابان [و پیوسته] می‌جوید و خورشید و ماه و ستارگان را [پدید آورد] که [همگی] به فرمانِ او به خدمت [انسان] گماشته شده‌اند. آگاه باشید! آفرینش و فرمانروایی، از آنِ اوست. پربرکت [و بزرگ] است الله که پروردگار جهانیان است.

 

Ayah: 55

ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ

[ای مؤمنان،] پروردگارتان را به زاری و پنهانی بخوانید که او متجاوزان [از حدود الهی] را دوست ندارد.

 

Ayah: 56

وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ

و در زمین ـ پس از آنکه [با بعثت پیامبران و دینداریِ مؤمنان] اصلاح گشته است ـ فتنه و فساد نکنید و او [= الله] را با بیم و امید بخوانید [که] بی‌تردید، رحمت الله به نیکوکاران نزدیک است.

 

Ayah: 57

وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ

او ذاتی است که پیشاپیشِ [بارانِ] رحمتش، بادها را بشارت‌بخش می‌فرستد تا ابرهای سنگین‌بار [از آب] را [بر دوش] کشند [و] آن را به سوی سرزمینی [خشک و] مرده می‌فرستیم؛ آنگاه بر آن [سرزمین،] آب فرو می‌باریم و با [برکتِ] آن [آب] هر گونه میوه‌اى برمی‌آوریم. این‌گونه، مردگان را [نیز از قبر] خارج مى‌سازیم؛ باشد که پند گیرید.

 


Ayah: 58

وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّیِّبُ یَخۡرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِی خَبُثَ لَا یَخۡرُجُ إِلَّا نَکِدٗاۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَشۡکُرُونَ

سرزمین پاکیزه [و آماده،] گیاهش به فرمان پروردگارش [فراوان و پُربار] می‌روید و از آن [شوره‌زاری] که ناپاک است، جز [گیاهی] اندک و بی‌ارزش نمی‌روید. این گونه آیات [خود] را برای گروهی که سپاس می‌گزارند، گوناگون بیان می‌کنیم.

 

Ayah: 59

لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ

بی‌تردید، ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس گفت: «ای قوم من، الله را عبادت کنید که جز او معبودی [به‌حق] ندارید. [اگر او را عبادت نکنید،] من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم».

 

Ayah: 60

قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ

اشراف [و بزرگان] قومش گفتند: «به راستی که ما تو را در گمراهیِ آشکار می‌بینیم».

 

Ayah: 61

قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ

او گفت: «ای قوم من، هیچ گونه گمراهی [و انحرافی] در من نیست؛ بلکه من فرستاده‌ای از [جانب] پروردگار جهانیان هستم.

 

Ayah: 62

أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ

پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و برایتان خیرخواهی می‌کنم و از [شریعتِ] الله چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید.

 

Ayah: 63

أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ

آیا تعجب کرد‌ه‌اید که پندى از جانب پروردگارتان توسط مردى از خودِ شما برایتان آمده است تا شما را [از عذاب قیامت] بیم دهد که پروا پیشه کنید و باشد که مشمول رحمت گردید؟»

 

Ayah: 64

فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَ

اما وی را دروغگو پنداشتند؛ آنگاه ما او و کسانی را که همراهش در کشتی بودند نجات دادیم و کسانی ‌که آیات ما را تکذیب کرده بودند غرق کردیم. به راستی که آنان [در قبال حق،] گروهی نابینا بودند.

 

Ayah: 65

۞وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ

و به [سوی قوم] عاد، برادرشان ـ هودـ را [فرستادیم]. او گفت: «ای قوم من، الله را عبادت کنید که جز او معبودی [به‌حق] ندارید. آیا پروا نمی‌کنید؟»

 

Ayah: 66

قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ

اشراف [و بزرگان] قوم او که کافر بودند گفتند: «بی‌گمان، ما تو را در نادانی می‌بینیم؛ و ما قطعاً تو را از دروغگویان می‌پنداریم».

 

Ayah: 67

قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی سَفَاهَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ

گفت: «ای قوم من، هیچ‌ گونه نادانی‌ای در من نیست؛ بلکه من فرستاده‌ای از [جانب] پروردگار جهانیان هستم.

 


Ayah: 68

أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنَا۠ لَکُمۡ نَاصِحٌ أَمِینٌ

پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و من خیرخواهی امین برایتان هستم.

 

Ayah: 69

أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ

آیا تعجب کرد‌ه‌اید که پندى از جانب پروردگارتان توسط مردى از خودِ شما برایتان آمده است تا شما را [از عذاب قیامت] بیم دهد؟ و به یاد آورید هنگامی ‌که [الله] پس از قوم نوح، شما را جانشینان [آنان] قرار داد و به شما در آفرینش، فزونی [و قدرت] داد. پس نعمت‌های الله را به یاد آورید؛ باشد که رستگار شوید».

 

Ayah: 70

قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِینَ

[کافران] گفتند: «آیا به سوی ما آمده‌ای که فقط الله را عبادت کنیم و آنچه را پدرانمان عبادت می‌کردند رها کنیم؟ پس اگر از راستگویانی، آنچه [از عذاب الهی که] به ما وعده می‌دهی، بیاور».

 

Ayah: 71

قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌۖ أَتُجَٰدِلُونَنِی فِیٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖۚ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ

[هود] گفت: «بی‌تردید، عذاب و خشمی [سخت] از [سوی] پروردگارتان بر شما واقع شده [و شما را فراگرفته] است. آیا دربارۀ اسم‌هایی که خودِ شما و پدرانتان آنها را [معبود] نام نهاده‌اید و الله هیچ دلیلی بر [حقانیتِ] آنها نازل نکرده است با من مجادله می‌کنید؟ پس منتظر باشید [که] بی‌گمان، من [نیز] با شما از منتظرانم».

 

Ayah: 72

فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَاۖ وَمَا کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ

پس او و کسانی را که همراهش بودند به رحمت [و لطفی] از [جانب] خویش نجات دادیم و ریشۀ کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و از مؤمنان نبودند، برانداختیم.

 

Ayah: 73

وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ

و به [سوی قوم] ثَمود، برادرشان ـ صالح ـ را [فرستادیم]. او گفت: «ای قوم من، الله را عبادت کنید که جز او معبودی [به‌حق] ندارید. بی‌تردید، دلیل روشنی از [سوی] پروردگارتان برای شما آمده است. این ماده‌شترِ الله [که از دلِ صخره‌ها بیرون آمده است] معجزه‌ای برایتان است؛ پس او را [به حال خود] واگذارید تا در زمین الله [بچرد و علف] بخورد و به او آزار [و آسیبی] نرسانید که شما را عذابی دردناک فرا خواهد گرفت.

 


Ayah: 74

وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ

و به یاد آورید هنگامی ‌که [الله] شما را پس از [قوم] عاد، جانشینان [آنان] قرار داد و در زمین مستقر ساخت که در دشت‌هایش قصرهایی بنا می‌کنید و در کوه‌ها خانه‌هایی می‌تراشید. پس نعمت‌های الله را به یاد آورید و در زمین به فساد [و تباهی] نکوشید».

 

Ayah: 75

قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ

اشراف [و بزرگان] قومِ او که گردنکشی می‌کردند، به مستضعفان ـ به [همان] کسانی از آنان که ایمان آورده بودندـ گفتند: «آیا [به یقین] می‌دانید که صالح از [طرف] پروردگارش فرستاده شده است؟» [آنان] گفتند: «ما به آنچه او با آن فرستاده شده است ایمان داریم».

 

Ayah: 76

قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِیٓ ءَامَنتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ

کسانی که گردنکشی می‌کردند گفتند: «ما به آنچه شما به آن ایمان آورده‌اید، باور نداریم».

 

Ayah: 77

فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَ وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ وَقَالُواْ یَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ

پس ماده‌شتر را پِی کردند و از فرمان پروردگارشان سرپیچی نمودند و گفتند: «ای صالح، اگر از پیامبران [الهی] هستی، آنچه از عذاب که به ما وعده می‌دهی [بر سرمان] بیاور».

 

Ayah: 78

فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ

سرانجام زمین‌لرزه [شدیدی] آنان را فراگرفت؛ و در خانه‌های خود به روی افتادند [و هلاک شدند].

 

Ayah: 79

فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّـٰصِحِینَ

پس [صالح] از آنان روی گردانْد و گفت: «ای قوم من، من پیام پروردگارم را به شما رساندم و برایتان خیرخواهی کردم؛ ولى شما [خیرخواهان و] نصیحت‌گران را دوست ندارید».

 

Ayah: 80

وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ

و لوط را [به پیامبری فرستادیم‌] ‌که به قوم خود گفت: «آیا کار بسیار زشتی را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ یک از جهانیان انجام نداده است؟

 

Ayah: 81

إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ

شما از روى شهوت، به جاى زنان، با مردان مى‌آمیزید. آرى، شما [از حدود الهی فراتر رفته‌اید و] گروهى تجاوزکارید».

 


Ayah: 82

وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ

و[لى] پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: «آنان را از شهرتان بیرون کنید؛ [چرا که] بی‌تردید، اینها افرادی پاکدامن [و مقدس‌مَآب] هستند».

 

Ayah: 83

فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ

پس ما او و خاندانش را نجات دادیم؛ مگر همسرش که از بازماندگان [در عذاب] بود.

 

Ayah: 84

وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ

و بارانی [از سنگ] بر آنان باریدیم. پس بنگر که سرانجام گناهکاران چگونه بود.

 

Ayah: 85

وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ فَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ

و به سوی [مردم] مَدیَن، برادرشان شُعیب را [فرستادیم]. او گفت: «ای قوم من، الله را عبادت کنید که جز او معبودی [به‌حق] ندارید. یقیناً از [سوی] پروردگارتان دلیلی روشن برای شما آمده است؛ پس [حقِ] پیمانه و ترازو را کامل [و درست] ادا کنید و از اجناس مردم نکاهید و در زمین ـ پس از اصلاحش ـ فساد نکنید. اگر ایمان دارید، این برای شما بهتر است؛

 

Ayah: 86

وَلَا تَقۡعُدُواْ بِکُلِّ صِرَٰطٖ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ کُنتُمۡ قَلِیلٗا فَکَثَّرَکُمۡۖ وَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ

و بر سر هر راهى ننشینید که [با زورگیری و دزدی و تهدید به قتل، مردم را] بترسانید و هر کس را که ایمان دارد از راه الله بازدارید و راهش را منحرف بخواهید [که به هدایت دست نیابد]؛ و به یاد آورید هنگامى را که اندک بودید، سپس الله [تعداد] شما را فزونی بخشید؛ و بنگرید که سرانجامِ مفسدان [تبهکار] چگونه بود.

 

Ayah: 87

وَإِن کَانَ طَآئِفَةٞ مِّنکُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ یُؤۡمِنُواْ فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُ بَیۡنَنَاۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ

اگر گروهى از شما به آنچه با آن فرستاده شده‌ام ایمان آوردند و گروه دیگر ایمان نیاوردند، صبر کنید تا الله میان ما داورى کند و او بهترین داور است».

 


Ayah: 88

۞قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّکَ یَٰشُعَیۡبُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَکَ مِن قَرۡیَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ کُنَّا کَٰرِهِینَ

اشراف [و بزرگان] قومش که تکبر مى‌ورزیدند گفتند: «ای شعیب، قطعاً تو و کسانی را که همراهت ایمان آورده‌اند از شهرمان بیرون می‌کنیم؛ [پس یا بروید] یا به آیین ما باز‌گردید». [شعیب] گفت: «آیا [بازگردیم حتی] اگر از آن کراهت داشته [و بیزار] باشیم؟

 

Ayah: 89

قَدِ ٱفۡتَرَیۡنَا عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِی مِلَّتِکُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَ

اگر به آیین شما برگردیم پس از آنکه الله ما را از آن نجات بخشید، در حقیقت، به الله دروغ بسته‌ایم؛ و سزاوار ما نیست که به آن بازگردیم، مگر آنکه الله ـ پروردگار ما ـ بخواهد. علم پروردگارمان همه چیز را فراگرفته است؛ بر الله توکل کرده‌ایم. پروردگارا، میان ما و قوممان به حق داورى کن و تو بهترین داورى».

 

Ayah: 90

وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ

و اشراف [و بزرگان] قومش که کافر بودند گفتند: «اگر از شعیب پیروی کنید، قطعاً زیانکار خواهید بود».

 

Ayah: 91

فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ

آنگاه زلزلۀ [شدیدی] آنان را فراگرفت؛ و در خانه‌های خود به رویْ درافتادند [و هلاک شدند].

 

Ayah: 92

ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَاۚ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِینَ

کسانی که شعیب را دروغگو انگاشتند [چنان از بین رفتند که] گویی هرگز در آن [دیار] نبوده‌اند؛ و آنان که شعیب را دروغگو انگاشتند، خود زیانکار بودند.

 

Ayah: 93

فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡۖ فَکَیۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ

پس [شعیب‌] از آنان روى برگرداند و گفت: «اى قوم من، بی‌تردید، پیام‌های پروردگارم را به شما رساندم و پندتان دادم. پس چگونه برای گروهى کافر [لجوج] اندوهگین باشم؟»

 

Ayah: 94

وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّبِیٍّ إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَا بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَضَّرَّعُونَ

و ما در هیچ شهر [و دیاری] پیامبری نفرستادیم، مگر اینکه ساکنانش را به رنج‌ها و سختی‌ها گرفتار ساختیم؛ باشد که [به درگاه الهی، فروتنی و] تضرع کنند.

 

Ayah: 95

ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَکَانَ ٱلسَّیِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ

سپس به جای ناخوشی [و بدی،] نیکی [و خوشی] آوردیم تا افزون شدند و گفتند: «بی‌تردید، به پدران ما [نیز به حکم طبیعت،‌] سختی و راحتی مى‌رسید». پس در حالى که بی‌خبر بودند، ناگهان آنان را [به عذاب سخت] گرفتیم.

 


Ayah: 96

وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ

و اگر اهل آن شهرها ایمان می‌آوردند و پروا می‌کردند، [درهای‌] برکات آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم؛ ولی [آیات و پیام‌های ما را] تکذیب کردند؛ پس به [کیفرِ] آنچه می‌کردند، آنان را [به عذاب] فروگرفتیم‌.

 

Ayah: 97

أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ

آیا ساکنان [این] شهرها در امانند از اینکه عذاب ما [ناگهان] شب‌هنگام‌ که خفته‌اند به سراغشان بیاید؟

 

Ayah: 98

أَوَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ

و آیا ساکنان [این] شهرها در امانند از اینکه عذاب ما نیمروز ‌که به بازی [و امور بیهوده] سرگرمند، به سراغشان بیاید؟

 

Ayah: 99

أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ

آیا خود را از مکر [و تدبیر] الله ایمن دانسته‌اند؟ [حال آنکه‌] جز مردمِ زیانکار، [کسى‌] خود را از مکرِ الله در امان نمى‌داند.

 

Ayah: 100

أَوَلَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ

مگر براى کسانى که زمین را پس از ساکنان [پیشین‌] آن به ارث مى‌برند، روشن نشده است که اگر می‌خواستیم، آنان را به [کیفر] گناهانشان نابود می‌کردیم و بر دل‌هایشان مُهر مى‌نهادیم تا دیگر [ندای حق را] نشنوند؟

 

Ayah: 101

تِلۡکَ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡکَٰفِرِینَ

[ای پیامبر،] اینها شهرهایی است که برخى از خبرهایشان را بر تو حکایت مى‌کنیم. بی‌تردید، پیامبران آنها دلایل روشن را برایشان آوردند؛ ولی آنان نمی‌خواستند به چیزی که پیشتر دروغ شمرده بودند ایمان بیاورند. الله بر دل‌های کافران، این گونه مُهر [غفلت] می‌نهد.

 

Ayah: 102

وَمَا وَجَدۡنَا لِأَکۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖۖ وَإِن وَجَدۡنَآ أَکۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِینَ

و در بیشتر آنان وفای به عهد نیافتیم و اکثرشان را جداً نافرمان یافتیم.‌

 

Ayah: 103

ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بِـَٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ

سپس بعد از آنها موسی را با آیات خویش به سوی فرعون و بزرگان قومش فرستادیم؛ ولى آنها به آن [آیات‌] کفر ورزیدند؛ پس بنگر که سرانجامِ تبهکاران چگونه بوده است‌.

 

Ayah: 104

وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ

و موسی گفت: «ای فرعون، من فرستاده‌ای از [سوی] پروردگار جهانیانم.

 


Ayah: 105

حَقِیقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُکُم بِبَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِیَ بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ

سزاوار است که در مورد الله جز [به راستى و] حق سخن نگویم. بی‌تردید، من دلیل [و معجزه‌ای روشن] از پروردگارتان برای شما آورده‌ام؛ پس بنی‌اسرائیل را همراه من بفرست».

 

Ayah: 106

قَالَ إِن کُنتَ جِئۡتَ بِـَٔایَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِینَ

[فرعون] گفت: «اگر معجزه‌ای آورده‌ای [و] اگر راست می‌گویى، آن را بیاور».

 

Ayah: 107

فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ

پس [موسی] عصایش را انداخت و ناگهان [تبدیل به] اژدهایی آشکار [و بزرگ تبدیل] شد.

 

Ayah: 108

وَنَزَعَ یَدَهُۥ فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّـٰظِرِینَ

و دستش را [از گریبان‌] بیرون آورد و ناگهان براى تماشاگران سپید [و درخشان‌] می‌نمود.

 

Ayah: 109

قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞ

اشراف [و بزرگان] قوم فرعون گفتند: «حقا که این [مرد] جادوگری داناست».

 

Ayah: 110

یُرِیدُ أَن یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ

[فرعون گفت:] «او می‌خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند؛ پس نظرتان چیست؟»

 

Ayah: 111

قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ

آنان گفتند: «کارِ او و برادرش را به تأخیر بینداز و مأمورانِ جمع‌آوری‌ را به [همۀ] شهرها بفرست؛

 

Ayah: 112

یَأۡتُوکَ بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ

تا همۀ جادوگران دانا [و ماهر] را نزدت بیاورند».

 

Ayah: 113

وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَ

و [سرانجام‌،] جادوگران نزد فرعون آمدند [و] گفتند: «آیا اگر ما پیروز شدیم، [نزد تو] پاداشی خواهیم داشت؟»

 

Ayah: 114

قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ

[فرعون] گفت: «آری، قطعاً شما از مقرّبان [درگاهم] خواهید بود».

 

Ayah: 115

قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَ

[در روز موعود، جادوگران مغرورانه] گفتند: «ای موسی، یا تو نخست [عصایت را] بیفکن یا ما [ابزار خود را] می‌افکنیم».

 

Ayah: 116

قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ

[موسی] گفت: «شما بیفکنید». هنگامی که [ابزارشان را] افکندند، چشمان مردم را افسون کردند و آنان را سخت ترساندند و جادویی بزرگ [پدید] آوردند.

 

Ayah: 117

۞وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ

و [ما] به موسی وحی کردیم که: «عصایت را بینداز». ناگهان آن [عصا، به مار بزرگی تبدیل شد و] آنچه را به دروغ ساخته بودند، فرو ‌بلعید.

 

Ayah: 118

فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ

پس حقیقت آشکار گردید و آنچه مى‌کردند باطل شد.

 

Ayah: 119

فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ

و [فرعون و فرعونیان همگی در] آنجا شکست خوردند و خوار گردیدند،

 

Ayah: 120

وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ

و جادوگران به سجده افتادند.

 


Ayah: 121

قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ

گفتند: «به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛

 

Ayah: 122

رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ

پروردگار موسی و هارون».

 

Ayah: 123

قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَکۡرٞ مَّکَرۡتُمُوهُ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ

فرعون گفت: «پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ قطعاً این نیرنگى است که در شهر به راه انداخته‌اید تا ساکنانش را از آن بیرون کنید. پس به زودى [نتیجۀ کارتان را] خواهید دانست.

 

Ayah: 124

لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡ أَجۡمَعِینَ

یقیناً دست و پایتان را بر خلافِ یکدیگر [از چپ و راست] قطع مى‌کنم و همگی شما را به دار مى‌آویزم».

 

Ayah: 125

قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ

آنان گفتند: «بی‌تردید، ما [پس از مرگ] به سوی پروردگارمان بازمی‌گردیم

 

Ayah: 126

وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِـَٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ

و [ای فرعون،] تو از ما ایراد نمى‌گیری جز به این سبب که به معجزات پروردگارمان ـ آنگاه که به ما رسید ـ ایمان آوردیم. پروردگارا، بر ما شکیبایی [و استقامت] ببار و ما را در حالی بمیران که تسلیم [فرمان تو] هستیم».

 

Ayah: 127

وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِیُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَیَذَرَکَ وَءَالِهَتَکَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ

و بزرگان قوم فرعون [به او] گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می‌کنی تا در این سرزمین فساد کنند و تو و معبودانت را رها کنند؟». [فرعون] گفت: «[هرگز؛ بلکه] پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را [برای کنیزی‌] زنده خواهیم گذاشت؛ و ما بر آنان چیره‌ایم».

 

Ayah: 128

قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ

موسی به قومش گفت: «از الله یاری بجویید و شکیبایی [و استقامت] پیشه کنید. بی‌تردید، زمین از آنِ الله است [و] آن را به هر‌ یک از بندگانش که بخواهد، به میراث می‌دهد؛ و سرانجام نیک، از آنِ پرهیزگاران است».

 

Ayah: 129

قَالُوٓاْ أُوذِینَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِیَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ

[بنی‌اسرائیل] گفتند: «پیش از آنکه نزد ما بیایی و [حتی] پس از آنکه نزد ما آمدی، [از ستم‌های فرعون] آزار و اذیت دیده‌ایم». [موسی] گفت: «امید است که پروردگار شما دشمنتان را هلاک کند و شما را در زمین جانشین [آنان] سازد؛ آنگاه بنگرد که چگونه رفتار می‌کنید».

 

Ayah: 130

وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِینَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ

و بی‌تردید، ما فرعونیان را به خشکسالى و کمبود محصولات دچار کردیم؛ باشد که پند گیرند [و توبه کنند].

 


Ayah: 131

فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَـٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ

اما وقتی نیکی [و فراوانیِ نعمت] به آنان می‌رسید، می‌گفتند: «این به سبب [شایستگىِ‌] خود ماست» و اگر بدی [و خشکسالی] به آنان می‌رسید، به موسی و کسانی که همراهش بودند، شگونِ بد می‌زدند. آگاه باشید! سرنوشتِ شوم آنان، تنها نزد الله [و به قضا و قدر او] است؛ اما بیشتر آنان نمی‌دانند.

 

Ayah: 132

وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَایَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ

و [پیروان فرعون به او] گفتند: «هر [معجزه و] نشانه‌ای برایمان بیاوری تا ما را با آن جادو کنی، [هرگز] به تو ایمان نمی‌آوریم».

 

Ayah: 133

فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ

پس [بلاهایی همچون] طوفان و ملخ و شته و قورباغه‌ها و [رودِ پر] خون بر آنان فرستادیم [که] نشانه‌هایی جدا [از هم و پیاپی] بودند؛ اما [باز هم] گردنکشی کردند و گروهی گناهکار بودند.

 

Ayah: 134

وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَۖ لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ

و هنگامی که عذاب بر آنان واقع ‌شد، ‌گفتند: «ای موسی، از پروردگارت برای ما بخواه، بنا به پیمانی که با تو دارد [تا این عذاب و بلا را از ما دور کند]. اگر این عذاب را از ما برداری، قطعاً به تو ایمان می‌آوریم و بنى‌اسرائیل را همراه تو روانه می‌کنیم».

 

Ayah: 135

فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ

اما چون عذاب را تا مدت معینی که [پیش از هلاکت] فرصت داشتند از آنان دور کردیم، باز هم پیمان‌شکنی کردند.

 

Ayah: 136

فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ

پس از آنان انتقام گرفتیم و در دریا غرقشان ساختیم؛ زیرا آیات [و معجزات] ما را دروغ می‌انگاشتند و از آن غافل بودند.

 

Ayah: 137

وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِینَ کَانُواْ یُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۖ وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا کَانَ یَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا کَانُواْ یَعۡرِشُونَ

و به آن گروهى که همواره مورد ستم واقع مى‌شدند، [بخش‌های] شرقی و غربیِ سرزمین [شام‌] را ـ که به آن برکت بخشیده بودیم ـ به میراث عطا کردیم و به پاداش آنکه شکیبایی کردند، وعدۀ نیکوى پروردگارت به بنی‌اسرائیل [= یاریِ ستمدیدگان] تحقق یافت و آنچه را که فرعون و قومش می‌ساختند و برمی‌افراشتند [یکسره] ویران کردیم.

 


Ayah: 138

وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ یَعۡکُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا کَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّکُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ

و بنی‌اسرائیل را از دریا گذراندیم و [در راه] به قومى رسیدند که برای [عبادت‌] بُت‌هایشان گرد آمده بودند؛[در این هنگام بنی­اسرائیل] گفتند: «اى موسى، همان گونه که آنان معبودانی دارند، براى ما [نیز] معبودی تعیین کن». [موسی] گفت: «بی‌تردید، شما گروهی هستید که جهالت [و نادانى] مى‌کنید [و عظمتِ الله را نمی‌دانید].

 

Ayah: 139

إِنَّ هَـٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِیهِ وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ

یقیناً آیین [مشرکانۀ] اینها نابودشدنى است و آنچه می‌کنند [نیز] باطل است».

 

Ayah: 140

قَالَ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَکُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ

[سپس] گفت: «آیا به جز الله معبودی [دیگر] برایتان بجویم در حالی‌ که او شما را بر جهانیان [هم‌عصرتان] برتری داده است؟»

 

Ayah: 141

وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ

و [به یاد آورید] زمانی که شما را از [آسیبِ] فرعونیان نجات دادیم [که] بدترین [و خفت‌بارترین] عذاب را بر سرتان می‌آوردند: پسرانتان را می‌کشتند و زنانتان را [برای کنیزی] زنده نگه می‌داشتند؛ و در این [عذاب و نجات،] آزمایشی بزرگ از جانب پروردگارتان برای شما بود.

 

Ayah: 142

۞وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِینَ لَیۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِیقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِینَ لَیۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِی وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ

و با موسی سی شب [برای مناجات] وعده نهادیم و آن را با ده شب [دیگر] کامل کردیم؛ به این ترتیب وعدۀ پروردگارش [با او] در چهل شب تمام شد. و موسی [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قومم باش و [امورشان را] اصلاح کن و از راهِ مفسدان پیروی نکن».

 

Ayah: 143

وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ

و هنگامی‌ که موسی به وعده‌گاهِ ما آمد و پروردگارش [بی‌واسطه] با او سخن گفت. [موسی] عرض کرد: «پروردگارا، خود را به من نشان بده تا به تو بنگرم». [الله] فرمود: «[در دنیا] هرگز مرا نخواهی دید؛ ولی به این کوه بنگر؛ اگر در جای خود برقرار باقی ماند، تو [نیز] مرا خواهی دید». پس چون پروردگارش بر [آن] کوه تجلی کرد، آن را متلاشی [و پراکنده] ساخت و موسی مدهوش افتاد و چون به هوش آمد، عرض کرد: «[بار الها،] تو پاک و منزّهی. به درگاهت توبه کردم و بی‌تردید، من [میان قومِ خود] نخستین مؤمن هستم».

 


Ayah: 144

قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّی ٱصۡطَفَیۡتُکَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِی وَبِکَلَٰمِی فَخُذۡ مَآ ءَاتَیۡتُکَ وَکُن مِّنَ ٱلشَّـٰکِرِینَ

[الله] فرمود: «ای موسی، [بدان که‌] من تو را به پیام‌ها و کلام [بی‌واسطۀ] خویش، بر مردمان برگزیدم. آنچه به تو می‌بخشم بگیر و سپاسگزار باش»‌.

 

Ayah: 145

وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَکَ یَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِیکُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِینَ

و در الواح [تورات‌] براى او در هر موردى پندى [آوردیم] و براى هر امری شرحی نگاشتیم [و به موسی فرمودیم:] «آن را با جدیّت بگیر و به قومت دستور بده که نیکوترین آنها را فراگیرند [و به آن عمل کنند]؛ و به زودی [جایگاه و] سرای نافرمانان را به شما نشان خواهم داد».

 

Ayah: 146

سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَایَٰتِیَ ٱلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ

به زودی کسانی را که به ناحق در زمین [برتری‌جویی و] تکبر می‌کنند، از [فهمِ] آیات خویش باز خواهم داشت [چنان که‌] اگر هر نشانه‌اى [از قدرتم‌] را بنگرند، به آن ایمان نیاورند و اگر راهِ حق را ببینند، آن را در پیش نگیرند و اگر راهِ گمراهی را ببینند آن را بر‌گزینند. این [مجازات،] برای آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل بودند.

 

Ayah: 147

وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ

و کسانی‌ که آیات ما و دیدار آخرت را تکذیب کردند، کارهایشان تباه گشته است. آیا جز [در برابر] آنچه مى‌کردند مجازات می‌شوند؟

 

Ayah: 148

وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِیِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا یُکَلِّمُهُمۡ وَلَا یَهۡدِیهِمۡ سَبِیلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَٰلِمِینَ

و قوم موسی پس از [رفتنِ] او [به کوه طور،] از زیورهایشان مجسمۀ گوساله‌ای را ساختند [و عبادت کردند] که صدایی [همچون صدای گوساله] داشت. آیا نمی‌دیدند که [آن پیکرِ بی‌جان] با آنان سخن نمی‌گوید و آنان را به راهی هدایت نمی‌کند؟ آن را [معبود] گرفتند و [به خاطر این شرک، نسبت به خویش] ستمکار بودند.

 

Ayah: 149

وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ

و چون [از کردۀ خویش] پشیمان شدند و دیدند که به راستی گمراه شده‌اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نیامرزد، مسلّماً زیانکار خواهیم بود».

 


Ayah: 150

وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِی مِنۢ بَعۡدِیٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّکُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُۥٓ إِلَیۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِی وَکَادُواْ یَقۡتُلُونَنِی فَلَا تُشۡمِتۡ بِیَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِی مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ

و چون موسی به سوی قومش بازگشت [و آنان را بر شرک و گمراهی یافت،] با خشم و اندوه گفت: «پس از من، چه بد جانشینی کردید! آیا از حکم پروردگارتان پیشی گرفتید؟» و [آنگاه] الواح را انداخت و [ریش و موی] سرِ برادر خود را گرفت و به سوی خود کشید. [هارون] گفت: «ای پسرِ مادرم، به راستی این قوم، مرا ناتوان پنداشتند [و تحقیر کردند] و نزدیک بود مرا بکشند؛ پس دشمنان را با [سرزنش] من ‌شادمان نکن و مرا در زمرۀ گروه ستمکار [و نافرمان] قرار نده».

 

Ayah: 151

قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّـٰحِمِینَ

[موسی] گفت: «پروردگارا، من و برادرم را بیامرز و ما را در [پناه‌] رحمت خویش درآور؛ و تو مهربان‌ترین مهربانانی».

 

Ayah: 152

إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَیَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُفۡتَرِینَ

بی‌تردید، کسانی ‌که گوساله را [معبود] گرفتند، به زودی خشمی از پروردگارشان و ذلّتی در زندگی دنیا به آنان خواهد رسید؛ و ما دروغ‌پردازان را اینچنین کیفر می‌دهیم.

 

Ayah: 153

وَٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّـَٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ

و کسانی که مرتکب کارهای ناشایست [= کفر و گناه] شدند، سپس بعد از آن توبه نمودند و ایمان آوردند، بی‌گمان، پروردگارت از آن پس، آمرزندۀ مهربان است‌.

 

Ayah: 154

وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِی نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَ

و چون خشم موسی فرونشست، الواح [تورات] را برگرفت و در نوشته‌هایش برای کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند، هدایت و رحمتی [بزرگ] بود.

 

Ayah: 155

وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِینَ رَجُلٗا لِّمِیقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَکۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِیَّـٰیَۖ أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ

و موسی از قومش، هفتاد مرد را برای وعده‌گاهِ ما [در طور سینا] برگزید [تا به خاطر شرک و گناه قومشان به درگاه الهی توبه کنند]. هنگامی‌ که [به دلیل نافرمانی و درخواستِ رؤیت الله،] زلزله [شدید] آنان را فراگرفت [و همگی مردند، موسی] گفت: «پروردگارا، اگر می‌خواستی، آنان و مرا پیش از این هلاک می‌کردی. آیا ما را به خاطر آنچه افراد بی‌خبر ما کرده‌اند هلاک می‌کنی؟ این [عذاب، چیزی] نیست، مگر آزمایش تو؛ به [وسیلۀ] آن هر کس را بخواهی، گمراه می‌سازی و هر کس را بخواهی، هدایت می‌کنی. تو [دوست و] کارسازِ مایی؛ پس ما را بیامرز و بر ما رحم آور؛ و تو بهترین آمرزنده‌ای.

 


Ayah: 156

۞وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بِـَٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ

و در این دنیا و در سرای آخرت، نیکی برایمان مقرر فرما [که] بی‌تردید، ما به سوی تو بازگشتیم». [الله] فرمود: «عذابم را به هر کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فراگرفته است؛ پس آن را برای کسانی‌ مقرر خواهم داشت که پروا پیشه می‌کنند و زکات می‌دهند و [همچنین برای] کسانی ‌که به آیات ما ایمان می‌آورند.

 

Ayah: 157

ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَـٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ

همان کسانی که از فرستاده و پیامبرِ درس‌ناخوانده [= اُمّی] پیروی می‌کنند؛ [همان] که نام [و نشانه‌های‌] او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته‌شده می‌یابند؛ [همو] که آنان را به نیکی‌ها فرمان می‌دهد و از زشتی‌ها [و کارهای ناپسند] باز می‌دارد و پاکیزه‌ها را برایشان حلال می‌گردانَد و پلیدی‌ها را بر آنان حرام می‌کند و اعمال مشقت‌بار و قید و بندهایی را که بدان مکلف شده بودند از [عهدۀ] آنان برمى‌دارد. پس کسانی‌ که به او ایمان آوردند و گرامی‌اش داشتند و یاری‌اش کردند و از نوری که با او نازل شده است پیروی نمودند، آنانند که رستگارند».

 

Ayah: 158

قُلۡ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَـَٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ

بگو: «ای مردم، من فرستادۀ الله به سوی همۀ شما هستم؛ همان [پروردگاری] که فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست؛ معبودی [به‌حق] جز او نیست؛ زنده می‌کند و می‌میراند؛ پس به الله و فرستاده‌اش ـ‌آن پیامبرِ درس‌ناخوانده‌ای که به الله و سخنانش باور داردـ ایمان بیاورید و از او پیروی کنید؛ باشد که هدایت شوید».

 

Ayah: 159

وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ

و گروهی از قوم موسی هستند که [مردم را] به [راه] حق هدایت می‌کنند و بر اساس آن [نیز قضاوت و] عدالت می‌کنند.

 


Ayah: 160

وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَیۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ

و آنان را به دوازده قبیله [که هر کدام] شاخه‌ای از نوادگان [یعقوب] بودند تقسیم کردیم؛ و به موسی ـ آنگاه که قومش از او آب خواستند ـ وحی کردیم که: «عصایت را بر سنگ بزن»؛ به‌ناگاه دوازده چشمه از آن جوشید [و] هر گروهی آبشخورِ خود را شناخت؛ و ابر را بر [سرِ] آنان سایه‌گستر نمودیم و تَرَنجَبین و بلدرچین بر آنان فروفرستادیم [و گفتیم:] «از چیزهای پاکیزه‌ای که روزی‌تان کرده‌ایم بخورید». آنان [با نافرمانی‌ و مخالفت، در حقیقت] به ما ستم نکردند؛ بلکه به خویشتن ستم می‌نمودند.

 

Ayah: 161

وَإِذۡ قِیلَ لَهُمُ ٱسۡکُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةَ وَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡ وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطِیٓـَٰٔتِکُمۡۚ سَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ

و [یاد کن از] هنگامی که به آنان گفته شد: «در این شهر [= بیت‌المقدس] ساکن شوید و [از نعمت‌های] آن ـ از هر جا [و هر وقت] که - خواستید- بخورید و [برای عذرخواهی‌] بگویید: «[پروردگارا،] گناهانمان را فرو ریز» و با فروتنی از دروازه[ی شهر] وارد شوید تا گناهانتان را بیامرزیم؛ [و پاداش دنیا و آخرتِ] نیکوکاران را خواهیم افزود».

 

Ayah: 162

فَبَدَّلَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَیۡرَ ٱلَّذِی قِیلَ لَهُمۡ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا کَانُواْ یَظۡلِمُونَ

اما افرادی از آنها که [نافرمان و] ستمکار بودند، سخن را به چیزی غیر از آنچه که به آنان گفته شده بود تبدیل کردند [و به جای طلب آمرزش، کلمات تمسخرآمیزی گفتند]؛ پس به [کیفرِ] آنکه ‌ستم می‌کردند، عذابی از آسمان بر آنان فروفرستادیم.

 

Ayah: 163

وَسۡـَٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ إِذۡ یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِ إِذۡ تَأۡتِیهِمۡ حِیتَانُهُمۡ یَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَیَوۡمَ لَا یَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِیهِمۡۚ کَذَٰلِکَ نَبۡلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ

و [ای پیامبر،] از آنان دربارۀ [ساکنان] شهری که نزدیک دریا بود بپرس؛ هنگامی ‌که آنان از [حکمِ تحریمِ صید در روز] شنبه تجاوز می‌کردند، و ماهی‌هایشان در روزهای شنبه [که روز تعطیل و عبادت بود] روی آب ظاهر می‌شدند و روزهای غیرشنبه به سوی آنان نمی‌آمد. آنان را به [خاطر] آنکه نافرمانی می‌کردند، اینچنین آزمودیم.

 


Ayah: 164

وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ

و [یاد کن از] هنگامی که گروهی از آنان [به گروه دیگر] گفتند: «چرا قومی را پند می‌دهید [که سرانجام،] الله آنان را هلاک خواهد کرد یا به عذابی شدید گرفتار خواهد نمود؟» [ناصحان] گفتند: «این [پند و نهی، در حُکمِ‌] معذرتی به درگاه پروردگار شماست و باشد که پروا کنند».

 

Ayah: 165

فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۭ بَـِٔیسِۭ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ

اما چون آنچه را به آنان پند داده بودند به فراموشی سپردند، کسانى را که از [کارِ] بد بازمى‌داشتند نجات دادیم و کسانى را که [با نادیده گرفتن حکمِ الهی به خود] ستم کرده بودند ـ به سزاى آنکه نافرمانى مى‌کردند ـ به عذابى شدید گرفتار نمودیم.

 

Ayah: 166

فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُ قُلۡنَا لَهُمۡ کُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِـِٔینَ

و چون در برابر آنچه از آن نهى شده بودند [لجاجت و] سرپیچى کردند، به آنان گفتیم: «به صورت بوزینه‌هایی [خوار و] رانده‌شده درآیید».

 

Ayah: 167

وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبۡعَثَنَّ عَلَیۡهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَن یَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ

و [یاد کن از] هنگامی ‌که پروردگارت فرمود یقیناً تا روز قیامت، کسی را بر آنان [=یهود] خواهد گماشت که همواره بدترین [و خفت‌بارترین] عذاب را بر سرشان ‌بیاورد. بی‌گمان، پروردگارت زودکیفر است، و[لی] او تعالی قطعاً آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 168

وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاۖ مِّنۡهُمُ ٱلصَّـٰلِحُونَ وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِکَۖ وَبَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّیِّـَٔاتِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ

و آنان را در زمین به صورت گروه‌هایی [مختلف] پراکنده ساختیم. [برخی] از آنان نیکوکار اند و [برخی میانه‌رو هستند و گروهی نیز] غیر از اینند؛ و آنان را با خوشی‌ها و ناخوشی‌ها آزمودیم؛ باشد که [به راه حق‌] بازگردند.

 

Ayah: 169

فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَیَقُولُونَ سَیُغۡفَرُ لَنَا وَإِن یَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ یَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ یُؤۡخَذۡ عَلَیۡهِم مِّیثَٰقُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن لَّا یَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِیهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ

و پس از آنان، جانشینان [ناشایستی‌] آمدند که کتاب [تورات] را به ارث بردند. آنان [ثروت و] کالای این [دنیای] پست را می‌گیرند [که سخنان الله را تحریف و به ناحق حکم کنند] و می‌گویند: «بخشیده خواهیم شد»؛ و اگر کالایی [دیگر] همانند آن برایشان بیاید، آن را [نیز] می‌گیرند. آیا در کتاب [آسمانی] از آنان پیمان گرفته نشده است که دربارۀ الله جز [سخن] حق نگویند؟ [پس نافرمانی‌شان از روی نادانی نیست؛ زیرا بارها تورات را خوانده‌اند] و آنچه را که در آن است آموخته‌اند؛ و سرای آخرت برای کسانی که پروا پیشه کنند بهتر است. آیا نمی‌اندیشید؟

 

Ayah: 170

وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ

و کسانی که به کتاب [الله] تمسّک می‌جویند و نماز را برپا می‌دارند، به یقین [بدانند که] ما پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌کنیم.

 


Ayah: 171

۞وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ

و [یاد کن از] هنگامی ‌که کوه [طور] را [از جای برکندیم و] همچون سایبانی بر فرازشان بر‌افراشتیم و پنداشتند که بر آنان فرود می‌آید [و در این حالت، از آنان عهد گرفتیم و گفتیم:] «آنچه را که به شما داده‌ایم، با نیرو [و جدیّت] بگیرید و آنچه را که در آن است به یاد داشته باشید [و به آن عمل نمایید]؛ باشد که پروا کنید.

 

Ayah: 172

وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ

و [یاد کن از] هنگامی ‌که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، نسلشان را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت [و فرمود:] «آیا من پروردگار شما نیستم؟» آنان گفتند: «آری؛ [بر این حقیقت] گواهی می‌دهیم». [الله فرمود: «از شما اقرار گرفتم] تا مبادا روز قیامت بگویید که "ما قطعاً از این [امر] بی‌خبر بودیم".

 

Ayah: 173

أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ

یا [مبادا] بگویید که پدرانمان پیشتر شرک آورده بودند و ما نیز فرزندانی پس از آنان بودیم. آیا ما را به [سزای] آنچه [کافران و] باطل‌اندیشان انجام دادند، هلاک می‌کنی؟»

 

Ayah: 174

وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ

و اینچنین آیات [خود] را به تفصیل بیان می‌کنیم [تا آنها را بفهمند] و باشد که [به توحید] بازگردند.

 

Ayah: 175

وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِیٓ ءَاتَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِینَ

و [ای پیامبر،] سرگذشت کسی را بر آنان حکایت کن که آیات [و نشانه‌های] خویش را به او دادیم و [او حقانیت این آیات را درک کرد؛ ولی] از آنها جدا [و عاری] گشت؛ پس شیطان به دنبالش افتاد [و بر وی مسلط گردید] و او از گمراهان شد.

 

Ayah: 176

وَلَوۡ شِئۡنَا لَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ ٱلۡکَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ یَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُکۡهُ یَلۡهَثۚ ذَّـٰلِکَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ

و اگر می‌خواستیم، [مقام و منزلت] او را به خاطر [پایبندی و عمل به] آن [آیات] بالا می‌بردیم؛ ولی او به دنیا [و پستی‌] گرایید و از هوای نفس خویش پیروی کرد. پس مَثَل او [در دنیادوستی] همچون مَثل سگ است که اگر به او حمله کنی [و او را برانی]، زبان از دهان بیرون می‌آورد و اگر او را [به حال خود] واگذاری، [باز هم] زبان از دهان بیرون می‌آورد [چنین شخصی را نیز چه پند بدهی یا پند ندهی، تفاوتی ندارد]. این، مَثَلِ گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند. پس این داستان را [برایشان‌] حکایت کن؛ باشد که بیندیشند.

 

Ayah: 177

سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ کَانُواْ یَظۡلِمُونَ

چه زشت است داستان گروهى که آیات ما را تکذیب کردند و به خویش ستم ‌نمودند!

 

Ayah: 178

مَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِیۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ

کسی که الله او را هدایت کند، هدایت‌یافته [واقعی] است؛ و کسی که الله او را گمراه سازد، آنانند که زیانکارند.

 


Ayah: 179

وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡیُنٞ لَّا یُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا یَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَـٰٓئِکَ کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ

و بی‌تردید، بسیارى از جنّیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده‌ایم؛ [زیرا‌] دل‌هایی دارند که با آنها [حقایق را] درک نمى‌کنند و چشمانى دارند که با آنها [نشانه‌های توان و تدبیر الهی را] نمى‌بینند و گوش‌هایی دارند که با آنها [سخنان حق را] نمى‌شنوند. آنان همچون چهارپایانند، بلکه [از آنها هم] گمراه‌تر. [آرى،] آنانند که [از آخرت] غافلند.

 

Ayah: 180

وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَـٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ

و الله زیباترین نام‌ها را دارد؛ پس او را به آن [نام‌ها] بخوانید و کسانی را که در [مورد] نام‌هایش بیراهه می‌روند [و آنها را تحریف می‌کنند] رها کنید. آنان به [سزاى‌] آنچه مى‌کردند، مجازات خواهند شد.

 

Ayah: 181

وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ

و از [میان] کسانی که آفریده‌ایم، گروهی هستند که [مردم را] به حق هدایت می‌نمایند و بر [اساسِ] آن، به عدالت رفتار می‌کنند.

 

Ayah: 182

وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ

و کسانی ‌که آیات ما را تکذیب کردند، [درهای روزی را به رویشان می‌گشاییم تا بیشتر در گناه غرق شوند، و این‌گونه] آنان را به تدریج از جایى که نمى‌دانند [به کیفر خود] گرفتار خواهیم ساخت.

 

Ayah: 183

وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ

و به آنان مهلت می‌دهم. به راستی که تدبیرِ من، استوار [و حساب‌شده] است.

 

Ayah: 184

أَوَلَمۡ یَتَفَکَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٌ

آیا نیندیشیده‌اند که همنشینِ آنان [= رسول الله] هیچ جنونی ندارد؟ او جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیست.

 

Ayah: 185

أَوَلَمۡ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡۖ فَبِأَیِّ حَدِیثِۭ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَ

آیا در فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین و آنچه الله آفریده است نمی‌نگرند و اینکه چه بسا هنگام مرگشان نزدیک شده باشد؟ پس بعد از این [قرآن] به کدام سخن ایمان می‌آورند؟

 

Ayah: 186

مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ

هر‌ کس که الله او را گمراه کند، [هیچ] راهنمایی برایش نیست و آنان را در سرکشیِ خویش سرگردان رها می‌کند.

 

Ayah: 187

یَسۡـَٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ یَسۡـَٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ

[ای پیامبر، کافران مکه] دربارۀ قیامت از تو می‌پرسند [که] چه زمانی واقع می‌شود؟ بگو: «بی‌تردید، دانش آن فقط نزد پروردگار من است و هیچ‌ کس جز او تعالی [نمی‌تواند] آن را در وقت معیّنش پدیدار سازد؛ این امر [= ظهور قیامت] بر اهل آسمان‌ها و زمین دشوار است و جز به طور ناگهانی به سویتان نمی‌آید». [آنان چنان] از تو می‌پرسند که گویی تو خود مشتاق [دانستن زمان] آن هستی [حال آنکه تو دربارۀ زمان وقوعش هیچ نمی‌پرسی]. بگو: «دانش آن فقط نزد الله است؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند».

 


Ayah: 188

قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ

[ای پیامبر،] بگو: «من مالکِ سود و زیان خویشتن نیستم، مگر آنچه را که الله بخواهد؛ و اگر غیب می‌دانستم، خیر [و سود] بسیاری [برای خود] فراهم می‌ساختم و هیچ بدی [و زیانی] به من نمی‌رسید. من [کسی] نیستم، مگر بیم‌دهنده و بشارت‌بخشی [دلسوز] برای گروهی که ایمان دارند.

 

Ayah: 189

۞هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِیَسۡکُنَ إِلَیۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِیفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَیۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّـٰکِرِینَ

[ای مردم،] او ذاتی است که شما را از یک تن آفرید و همسرش را از او پدید آورد تا در کنارش آرام گیرد. پس [نظام تولد و تناسل آغاز شد؛] چون شوهری با همسرش آمیزش نمود، زن به حملی سبک باردار شد، و [نخستین ماه‌های بارداری‌ را] گذرانید؛ و چون سنگین‌بار شد، زن و شوهر، الله ـ پروردگار خود- را [به دعا] ‌خواندند که: «اگر [فرزندى تندرست و‌] شایسته به ما عطا کنى، قطعاً سپاسگزار خواهیم بود».

 

Ayah: 190

فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ فِیمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ

اما هنگامی که [الله، فرزندى تندرست و‌] شایسته به آنان داد، در این نعمت که به آنها بخشیده بود، شریکانی برایش قرار دادند؛ و الله از آنچه که شریک [و همتای] او می‌سازند برتر و منزه است.

 

Ayah: 191

أَیُشۡرِکُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡـٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ

آیا چیزهایی را شریک [الله] قرار می‌دهند که چیزی نمی‌آفرینند و خود آفریده می‌شوند؟

 

Ayah: 192

وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ

و نه می‌توانند آنان را یاری کنند و نه به خویشتن یاری می‌رسانند.

 

Ayah: 193

وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ

و [ای مشرکان،] اگر آنها [= معبودها] را به [راه] هدایت دعوت کنید، از شما پیروی نمی‌کنند. چه آنها را دعوت کنید و چه خاموش باشید، برایتان یکسان است [و پاسخی نخواهید شنید].

 

Ayah: 194

إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ

بی‌گمان، آنهایی که به جای الله [به یاری و دعا] می‌خوانید، بندگان[و آفریدگان]ی همچون خودتان هستند؛ پس آنها را [در سختی‌ها به یاری و دعا] بخوانید. اگر راست مى‌گویید، باید پاسخ شما را بدهند.

 

Ayah: 195

أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ

آیا آنها پاهایی دارند که با آنها راه بروند یا دست‌هایی دارند که با آنها [یاری‌تان دهند و از شما] دفاع کنند؟ آیا چشمانی دارند که با آنها ببینند یا گوش‌هایی دارند که با آنها بشنوند؟ [ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «شریکانتان را بخوانید، سپس [علیه من] تدبیر [و نیرنگ] کنید و به من مهلت ندهید.

 


Ayah: 196

إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّـٰلِحِینَ

بی‌تردید، [دوست و] کارسازِ من الله است که [این] کتاب را نازل کرده است و او برای شایستگان [دوستی و] کارسازی می‌کند.

 

Ayah: 197

وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَکُمۡ وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ

و کسانی را که [شما مشرکان] به جای او [به یاری و دعا] می‌خوانید، نه می‌توانند شما را یاری کنند و نه به خویشتن یاری رسانند.

 

Ayah: 198

وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ وَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ

و اگر آنان را به [راه] هدایت دعوت کنید، [سخنانتان را] نمی‌شنوند؛ و آنان را می‌بینی که [ظاهراً] به تو نگاه می‌کنند، در حالی ‌که نمی‌بینند».

 

Ayah: 199

خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ

[ای پیامبر، با آنان] مدارا کن و به نیکی فرمان بده و از نادانان روی بگردان.

 

Ayah: 200

وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

و اگر وسوسه‌ای از سوی شیطان به تو رسید، به الله پناه ببر [که] بی‌تردید، او شنوای داناست.

 

Ayah: 201

إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَـٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ

در حقیقت، کسانى که [از الله] پروا می‌کنند، چون وسوسه‌اى از جانب شیطان به آنان برسد، [الله را] به یاد می‌آورند و آنگاه [نسبت به حقیقت] بینا می‌شوند.

 

Ayah: 202

وَإِخۡوَٰنُهُمۡ یَمُدُّونَهُمۡ فِی ٱلۡغَیِّ ثُمَّ لَا یُقۡصِرُونَ

و برادرانشان [= برادران کافران و مشرکان که شیاطین هستند] آنان را به گمراهی می‌کشانند و [هرگز در این کار] کوتاهی نمی‌کنند.

 

Ayah: 203

وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بِـَٔایَةٖ قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَاۚ قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ

و [ای پیامبر،] هنگامی که [نزول وحی به تأخیر می‌افتد و] تو آیه‌ای برایشان نمی‌آوری، می‌گویند: «چرا تو خود آن را نمی‌سازی؟». بگو: «من فقط از چیزی پیروی می‌کنم که از سوی پروردگارم به من وحی می‌شود. این [قرآن، شامل] روشنگری‌هایی از سوی پروردگارتان است و برای گروهی که ایمان می‌آورند، هدایت و رحمت است.

 

Ayah: 204

وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ

و هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، به آن گوش فرادهید و خاموش باشید؛ باشد که مشمول رحمت شوید».

 

Ayah: 205

وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ

و پروردگارت را در دل خویش با تضرّع و ترس، بدون آواى بلند [در] بامدادان و شامگاهان یاد کن و [از یاد الله] غافل نباش.

 

Ayah: 206

إِنَّ ٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَیُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ یَسۡجُدُونَۤ۩

[ای پیامبر،] کسانى که نزد پروردگار تو هستند [= فرشتگان] یقیناً از عبادت وی [سرکشی و] تکبر نمى‌ورزند و او را به پاکى مى‌ستایند و برایش سجده مى‌کنند.

 


 


Al-A‘rāf

 

تفسیر سوره‌ی اعراف


مکی و ۲۰۶ آیه است.

آیه‌ی ٧-۱:

﴿الٓمٓصٓ١[الأعراف: ۱].«الف لام، میم، صاد».

﴿کِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَیۡکَ فَلَا یَکُن فِی صَدۡرِکَ حَرَجٞ مِّنۡهُ لِتُنذِرَ بِهِۦ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ٢[الأعراف: ۲].«(این) کتابی است که به‌سوی تو فرستاده شده است، پس نباید هیچ تنگی و شک و اشتباهی در رابطه با آن در دل تو باشد، تا مردم را به آن بیم دهی، و پندی است برای مؤمنان».

﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ٣[الأعراف: ۳].«از آنچه که از جانب پروردگارتان به‌سوی شما فرستاده شده است پیروی کنید، و از اولیا و معبودانی غیر از او پیروی نکنید، واقعاً که شما دیر پند می‌پذیرید».

﴿وَکَم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَا بَیَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَ٤[الأعراف: ۴].«و چقدر (اهالی) آباد‌ی‌ها بوده‌اند که ما آن(ها) را هلاک نمودیم، پس عذاب ما شبانگاه یا در نیمروز که آنان در خواب بودند آنها را فرا گرفت».

﴿فَمَا کَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ٥[الأعراف: ۵].«پس وقتی که عذاب ما پیش آنها آمد سخن‌شان جز این نبود که گفتند: ما لایق این عذابیم، چون ما ستمکار بوده‌ایم».

﴿فَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٦[الأعراف: ۶].«به طور قطع از کسانی که پیامبران به‌سوی آنها فرستاده شدند، می‌پرسیم، و یقیناً پیامبران هم خواهیم پرسید».

﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ٧[الأعراف: ٧].«پس حتماً برای‌شان آگاهانه و از روی علم بیان خواهیم کرد که چه کارهایی کرده‌اند، و ما در هیچ‌ حالی از احوال آنها غافل و غایب نبوده‌ایم».

خداوند متعال در حالی که عظمت قرآن را برای پیامبرش محمد صبیان می‌دارد، به او می‌فرماید: ﴿کِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَیۡکَاین قرآن کتاب بزرگی است که به‌سوی تو فرستاده شده است و تمام آنچه را که بندگان بدان نیاز دارند، و همه مطالب الهی و اهداف شرعی را به طور استوار و مشروح در بردارد.

﴿فَلَا یَکُن فِی صَدۡرِکَ حَرَجٞ مِّنۡهُپس نباید از ناحیه آن در دل تو هیچ تنگی و تردیدی باشد. بلکه باید بدانی که این کتاب از جانب خداوند با حکمت و ستوده نازل شده است: ﴿لَّا یَأۡتِیهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِیلٞ مِّنۡ حَکِیمٍ حَمِیدٖ٤٢[فصلت: ۴۲]. «باطل از هیچ سمت و سو در آن راه نمی‌یابد، از سوی خداوند فرزانه و ستوده فرو فرستاده شده است». و این قرآن راست‌ترین سخن است. پس باید در مورد آن سینه‌ای گشاد داشته باشی. و خاطرات جمع باشد، و باید اوامر و نواهی آن را آشکارا ابلاغ کنی، و از هیچ سرزنش‌کننده و مخالفی نترسی.

﴿لِتُنذِرَ بِهِتا بوسیله آن مردم را بیم داده و آنان را پند دهی و حجّت بر مخالفان اقامه شود. ﴿وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَو تا برای مومنان پند باشد. و همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٥٥[الذاریات: ۵۵]. «و پند بده. زیرا پند دادن مومنان را فایده می‌دهد». و مومنان بوسیله قرآن راه راست را یافته و خوب و بد کارهای ظاهری و باطنی را یافته و خوب و بدِ کارهای ظاهری و باطنی را شناخته و راه را از چاه تشخیص داده و با موانع راه آشنا می‌شوند.

سپس خداوند متعال بندگانش را مورد خطاب قرار داد و توجه آنها را به این کتاب جلیل القدر جلب کرد و فرمود: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡاز کتابی که برای شما نازل شده است پیروی کنید. ﴿مِّن رَّبِّکُمۡو این کتاب از جانب پروردگارتان است، و تربیت خویش را از طریق این کتاب در مورد شما کامل می‌گرداند. پس این کتاب را بر شما نازل می‌گردد، و نعمت بر شما کامل می‌شود، و شما به بهترین کارها و بهترین اخلاق و والاترین آن رهنمود می‌شوید. ﴿وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَو از اولیا و معبودانی غیر از او پیروی نکنید. یعنی آنها را به دوستی نگیرید و از هوی و هوسشان پیروی مکنید، و به خاطر آنان حق را ترک ننمایید.

﴿قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَبسیار کم پند می‌پذیرید، و اگر پند می‌گرفتید و صلاح کار را تشخیص می‌دادید زیان و ضرر را به نفع و سود، و دشمن را بر دوست ترجیح نمی‌دادید. سپس خداوند آنها را از عذابی برحذر داشت که دامن امت‌هایی را گرفت که پیامبران را تکذیب کردند. و آنان را برحذر داشت که نباید با آنها مشابهت داشته باشند، پس فرمود﴿وَکَم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَاچه بسیار اهالی آبادی‌هایی را هلاک نموده‌ایم، پس عذاب سخت ما آنها را، ﴿بَیَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَشبانگاه یا به هنگام ظهر فرا گرفت. یعنی زمانی آنان را از میان برداشتیم که آنها غافل و بی‌خبر بودند و هلاک شدن به دل آنها خطور نمی‌کرد.

پس وقتی که عذاب خدا پیش آنها آمد، آن‌را از خودشان دور نکردند، و خدایانشان که به آنان دل بسته بودند چیزی را از آنها دور نکرده و نتوانستند ستم و گناهانی را که مرتکب شده بودند انکارکنند. ﴿فَمَا کَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ٥پس سخن آنها وقتی که عذاب ما پیش آنها آمد جز این نبود که گفتند:همانا ما ستم‌گر بوده‌ایم. هم چنان‌که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَکَمۡ قَصَمۡنَا مِن قَرۡیَةٖ کَانَتۡ ظَالِمَةٗ وَأَنشَأۡنَا بَعۡدَهَا قَوۡمًا ءَاخَرِینَ١١ فَلَمَّآ أَحَسُّواْ بَأۡسَنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَرۡکُضُونَ١٢ لَا تَرۡکُضُواْ وَٱرۡجِعُوٓاْ إِلَىٰ مَآ أُتۡرِفۡتُمۡ فِیهِ وَمَسَٰکِنِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُسۡ‍َٔلُونَ١٣ قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَآ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ١٤ فَمَا زَالَت تِّلۡکَ دَعۡوَىٰهُمۡ حَتَّىٰ جَعَلۡنَٰهُمۡ حَصِیدًا خَٰمِدِینَ١٥[الأنبیاء: ۱۱-۱۵]. «و چه بسیار شهرها و آباد‌ی‌ها و ساکنانشان را که بر اثر کفر ورزیدن به آنچه پیامبران آورده بودند، و به سبب ستمی که در حق خود روا داشته بودند، هلاک و نابود ساختیم، و بعد از آنان قوم دیگری را بوجود آوریم. هنگامیکه آن ستمگران عذاب ما را دیدند، به سرعت از آبادیهایشان فرار کردند، در آن حال فرا خوانده شدند که فرار نکنید، و به‌سوی عیش و تنعمی برگردید که در آن قرار داشتید و به‌سوی خانه‌های مرتفع و محکم خود بازگردیده باشد که مورد پرسش قرار گیرید. گفتند: «ای وای بر ما»، واقعا ما ستمکار بودیم. پیوسته این سخنشان بود تا این‌که آنان را درو شده بی‌جان گرداندیم».

﴿فَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡپس حتما از امت‌هایی که پیامبران به‌سوی آنها فرستاده شدند خواهیم پرسید که پیامبران‌شان را چه پاسخ دادند؟ ﴿وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ مَاذَآ أَجَبۡتُمُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٦٥[القصص: ۶۵]. و روزی که خداوند آنان را صدا می‌زند و می‌فرماید: پیامبران را چه جواب دادید؟ ﴿وَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَو حتما از پیامبران در مورد رساندن پیام پروردگارشان خواهیم پرسید، و از پاسخی که امت‌هایشان به آنان دادند می‌پرسیم. ﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِمو همه کارهایی را که مردم کرده‌اند، آگاهانه برای آنان بیان می‌کنیم. ﴿بِعِلۡمٖاز روی آگاهی و علمی که خداوند متعال نسبت به اعمال‌شان دارد. ﴿وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَو ما در هیچ وقتی از اوقات غائب نبوده‌ایم. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُ[المجادلة: ۶]. خداوند آن را شمرده و خود آن را فراموش کرده‌اند. و خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَآئِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِینَ١٧[المؤمنون: ۱٧]. و همانا بر بالای سر شما هفت آسمان را آفریده‌ایم و ما از خلق بی‌خبر نبوده‌ایم. سپس پاداش و جزا را بر طبق اعمال‌تان بیان کرد و فرمود:

آیه‌ی ٩-۸:

﴿وَٱلۡوَزۡنُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٨[الأعراف: ۸].«و سنجش اعمال در آن روز به ترازوی عدالت و حقیقی صورت می‌گیرد، پس هر کس که ترازوی اعمال نیک او سنگین شود ایشان رستگارانند».

﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَ٩[الأعراف: ٩].«و هر کس که ترازوی اعمال صالحش سبک شود پس ایشان کسانی‌اند که به سبب آن که در حق آیات ما ستم می‌ورزیدند خویشتن را زیانمند نموده‌اند».

موازنه وسنجش اعمال در روز قیامت به دادگری و انصاف انجام می‌شود و به هیچ وجه در آن ظلم و ستمی وجود ندارد. ﴿فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُپس هرکس ترازوی اعمالش سنگین باشد، به این صورت که کفه نیکی‌‌هایش از بدی‌هایش سنگین‌تر شود. ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَیعنی ایشان نجات یافتگانِ از ناگواری‌ها و دست یافتگان به دوست داشتنی‌ها هستند، و فایده بزرگ و سعادت همیشگی را به دست می‌آورند. ﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُو هرکس ترازوی اعمالش سبک باشد، به این صورت که کفه بدی‌هایش سنگی‌تر باشد، ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمایشان کسانی‌اند که خویشتن را تباه کرده‌اند. زیرا نعمت جاودان را از دست داده‌اند و به عذاب دردناک گرفتار شده‌اند، ﴿بِمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَبدان سبب که نسبت به آیات ما ستم روا می‌داشتند. پس آن چنان‌که بر آنان واجب بود در برابرش منقاد و تسلیم نشدند.

آیه‌ی ۱۰:

﴿وَلَقَدۡ مَکَّنَّٰکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَۗ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ١٠[الأعراف: ۱۰].«و همانا زمین را برایتان آماده نمودیم و وسایل زندگی شما را در آن قرار دادیم اما شما بسیار کم سپاسگزاری می‌کنید».

خداوند متعال با بیان این‌که بندگانش را در زمین سُکنی داد و اسباب معیشت آنان را فراهم ساخت بر آنان منت می‌نهد و می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ مَکَّنَّٰکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِو همانا زمین را برایتان آماده نمودیم، طوری که بتوانید در آن خانه بسازید، و آن را شخم بزنید و انواع استفاده‌ها را از آن ببرید. ﴿وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَو در آن برایتان وسایل زندگی قرار دادیم، از قبیل درختان و گیاهان و معادن زیرزمینی و انواع صنایع و تجارت‌ها. این‌ها را خداوند برایتان فراهم نمودو اسباب آن را در اختیار شما قرار داد. ﴿قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَاما بسیار کم شکر خداوند را به جای می‌آورید که انواع نعمت‌ها را به شما داده، و سختی و رنج‌ها را از شما دور نموده است.

آیه‌ی ۱۵-۱۱:

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰکُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰکُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ لَمۡ یَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ١١[الأعراف: ۱۱].«و همانا شما را آفریدیم و سپس صورتگری کردیم، سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس همۀ فرشتگان سجده کردند جز ابلیس (که) از سجده کنندگان نبود».

﴿قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُکَۖ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ١٢[الأعراف: ۱۲].«خدا فرمود: چه چیز ترا باز داشت که سجده کنی وقتی که من ترا فرمان دادم؟ (شیطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از خاک».

﴿قَالَ فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِینَ١٣[الأعراف: ۱۳].«(خدا) فرمود: از بهشت فرو بیا، برای تو درست نیست که در آن تکبر کنی، پس بیرون برو، هماتا تو از مزرۀ ذلیلان و خوارشدگان هستی».

﴿قَالَ أَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ١٤[الأعراف: ۱۴].«(شیطان) گفت: مرا تا روزی که (مردم) برانگیخته می‌شوند مهلت بده».

﴿قَالَ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ١٥[الأعراف: ۱۵].«(خدا) فرمود: تو از مهلت داده شدگانی».

خداوند متعال انسان‌ها را مخاطب قرار داده و می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰکُمۡو همانا اصل و ماده‌ای را که شما از آن پدید آمدید، آفریدیم. و آن آدم ÷است، ﴿ثُمَّ صَوَّرۡنَٰکُمۡسپس به صورتگری آدم پرداختیم و او را به بهترین وجه خلق کردیم. و خداوند آنچه را که مکمل صورت باطنی آدم بود، به وی آموخت، و آن عبارت از نام اشیابود.

سپس فرشتگان بزرگوار را دستور داد تا به منظور اکرام و احترام آدم و برای اظهار فضیلت او در مقابل وی سجده کنند. فرشتگان از دستور پروردگارشان فرمان برده و اطاعت نمودند، ﴿فَسَجَدُوٓاْپس همه سجده کردند، ﴿إِلَّآ إِبۡلِیسَجز ابلیس که به خاطر این‌که خود را از او بزرگ‌تر می‌دید و به خاطر خودپسندی، از سجده بردن امتناع ورزید. پس خداوند او را بر این کار سرزنش نمود و فرمود: ﴿مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَچه چیز ترا بازداشت از این‌که سجده کنی برای کسی که من با دو دوست خود آفریده‌ام؟! یعنی او را شرافت دادم، و با این فضیلت او را برتری بخشیدم به گونه‌ای که کسی دیگر این فضیلت را ندارد، و تو از فرمان سرپیچی نموده، و در مورد دستورم سهل انگاری کردی!.

﴿قَالَشیطان در حالی که با پروردگارش معارضه می‌کرد، گفت: ﴿أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُمن از او بهتر هستم. سپس برای اثبات این ادعای باطل دلیل آورد و گفت: ﴿خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖمرا از آتش آفریده‌ای و او را از خاک، و این اقتضا می‌کند که آن‌که از آتش آفریده شده از آنچه از خاک آفریده شده است بهتر باشد، چون آتش بر بالای خاک قرار می‌گیرد و این قیاس از چند جهت فاسد و باطل است:

۱- این قیاس در مقابل دستور خدا به سجده کردن انجام شد، و قیاس وقتی که با نص معارض و مخالف باشد قیاس باطلی است، چون منظور از قیاس این است حکمی که در مورد آن نصّی نیامده است، با اموری که در مورد آن نصّ وارد شده است نزدیک شود و تابع آن قرار گیرد. اما قیاسی که با نصّ مخالفت کند، و معتبر دانسته شدن آن منجر به لغو شدن نصّی گردد، چنین قیاسی از زشت‌ترین قیاس‌هاست.

۲- شیطان گفت: ﴿أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُمن از او بهتر هستم. و همین گفته برای نقص و کمبود ابلیس پلید کافی است، چون او نقص و کمبود خود را با خودپسندی و تکبر و سخن گفتن در مورد خدا آن هم بدون علم و آگاهی اثبات نمود. و چه کمبودی بزرگ‌تر از این وجود دارد؟!.

۳- شیطان در برتر قرار دادن آتش بر خاک دروغ گفت، زیرا در ماده خاک فروتنی و سکون و متانت وجود دارد، و برکت‌های زمین از قبیل درختان و انواع گیاهان گوناگون از خاک می‌رویند، اما آتش صفت سبکی و شتابزدگی و سوزندگی دارد.

بنابراین وقتی که ابلیس از فرمان خدا سرپیچی کرد از مقام والای خود به پایین‌ترین جایگاه سقوط نمود، و خداوند به او فرمود: ﴿فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَااز بهشت فرو شو، ﴿فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَاتو حق نداری در آن تکبر کنی، چون بهشت سران پاکان است و شایسته پلیدترین و بدترین خلق خدا نیست.

﴿فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِینَپس بیرون برو، تو از ذلیل شدگان و خوارشدگان هستی. و این، کیفر تکبر و خودپسندی او بود. بنابر این هنگامی که ابلیس دشمنی با خدا و با آدم و فرزندان‌شان را اعلام کرد، از خداوند خواست که او را تا روز رستاخیز مهلت بدهد تا بتواند فرزندان آدم را هرچه بیشتر گمراه سازد. و از آن جا که حکمت الهی اقتضا می‌کند بندگان را مورد آزمایش قرار دهد و راستگو از دروغگو، و کسی که از خدا اطاعت می‌کند از کسی که از دشمن خدا تبعیت می‌نماید مشخص گردد، خواسته او را پذیرفت و فرمود: ﴿إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَتو از مهلت یافته‌گانی.

آیه‌ی ۱٧-۱۶:

﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ١٦[الأعراف: ۱۶].«(شیطان) گفت: به سبب آن‌که مرا گمراه ساختی، بر سر راه راست تو در کمین آنها می‌نشینم».

﴿ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ١٧[الأعراف: ۱٧].«سپس از جلو و از پشت سرشان و از جانب راست و چپ آنها می‌آیم و بیشترشان را سپاسگزار نخواهی یافت».

شیطان وقتی از رحمت خدا ناامید شد، گفت: ﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ١٦به سبب این‌که مرا گمراه ساختی، بر سر راه راست تو به کمین مردم می‌نشینم. یعنی همواره بر سر راه راست تو خواهم بود و نهایت تلاش خود را مبذول می‌دارم تا مردم را از در پیش گرفتن راه تو بازدارم.

﴿ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡسپس از همه جهات و اطراف بر آنها حمله ور خواهم شد، و از هر راهی که بتوانم به پاره‌ای از اهدافم دست یابم استفاده خواهم کرد. و از آنجا که شیطان ِ خبیث می‌دانست که آنها ناتوانند، و غفلت بر بسیاری از آنها غالب است، و برای گمراه کردن آنها تصمیم قطعی داشت، گمان برد و گمانش راست درآمد، و گفت: ﴿وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَو بیشتر آنها را سپاسگزار نخواهی یافت، زیرا به جای آوردن شکر یکی از نشانه‌های پیمودن راه راست است. و او می‌خواست آنان را از راه راست باز دارد، و شکر خدا را به جای نیاورند. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّمَا یَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِیَکُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ[فاطر: ۶]. «همانا شیطان گروهش را فرا می‌خواند تا از اهل دوزخ شوند». و خداوند ما را از آنچه که شیطان گفته، و بر انجام آن تصمیم قطعی گرفته است، آگاه کرد تا خود را برای مقابله با دشمن آماده کنیم و با شناخت راهی که شیطان از آن می‌آید و روزنه‌هایی که از آن به انسان راه پیدا می‌کند از وی پرهیز کنیم. پس خداوند با این کار بزرگ‌ترین منّت را بر ما نهاده و بزرگ‌ترین نعمت را به ما داده‌است.

آیه‌ی ۱۸:

﴿قَالَ ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمۡ أَجۡمَعِینَ١٨[الأعراف: ۱۸].«(خدا) فرمود: از آن (بهشت)، نکوهیده و رانده شده بیرون برو، هرکس از آنان از تو پیروی کند قطعاً جهنم را از همۀ شما پر می‌سازم».

وقتی که شیطان چنین گفت، خداوند فرمود: ﴿ٱخۡرُجۡ مِنۡهَابا حقارت و ذلت از اینجا بیرون برو، نه با احترام و اکرام، بلکه ﴿مَذۡءُومٗاذلیل و خوار و نکوهیده، ﴿مَّدۡحُورٗاو طرد شده، و رانده شده از خدا. و از رحمت او و از هر خوبی بری شو. ﴿لَّمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمۡ أَجۡمَعِینَبی‌گمان جهنم را از تو و از هرکس از آنان که از تو پیروی کند پرمی سازم. و این سوگند خداست که جهنم جایگاه و سرای گناهکاران می‌باشد و آن را از شیاطین و انسان‌ها و جن‌هایی که از او پیروی می‌کنند پر می‌سازد.

آیه‌ی ۲۴-۱٩:

﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ١٩[الأعراف: ۱٩].«وای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید، و هر کجا که خواستید بخورید، و نزدیک این درخت نشوید، که از ستمکاران خواهید شد».

﴿فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ٢٠[الأعراف: ۲۰].«پس شیطان آنان را وسوسه کرد، تا آنچه را که از عورت‌هایشان برای‌شان پوشیده مانده بود، برای آنان آشکار سازد، و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشته است مگر به خاطر این‌که (مبادا) دو فرشته شوید و یا از جاویدانان گردید».

﴿وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ٢١[الأعراف: ۲۱].«و برای آنان دو سوگند یاد کرد که من خیر خواه شما هستم».

﴿فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ٢٢[الأعراف: ۲۲].«پس با مکر و فریب آنان را پایین کشید، وقتی که از درخت چشیدند شرمگاهشان برای‌شان آشکار شد و شروع به افکندن برگهای درختان بهشت بر خود نمودند، و پروردگارشان آنان را ندا داد: آیا شما را از خوردن این درخت باز نداشته بودیم؟ و به شما نگفتم که همانا شیطان برایتان دشمنی آشکار است؟».

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٢٣[الأعراف: ۲۳].«گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم کرده‌ایم، و اگر ما را نیامرزدی و بر ما رحم نکنی از زیان‌کاران خواهیم بود».

﴿قَالَ ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ٢٤[الأعراف: ۲۴]. «(خداوند) فرمود: فرو بیایید، برخی از شما دشمن برخی دیگر خواهید بود، و در زمین تا مدتی استقرار خواهید داشت و بهره‌مند خواهید شد».

سپس خداوند آدم را از شر شیطان برحذر داشت و فرمود: ﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَو ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید. یعنی خداوند متعال آدم و همسرش حوا را که به وی ارزانی داده بود تا در کنار او آرامش یابد، دستور داد تا از هر کجای بهشت که می‌خواهند بخورند، و هرگونه که می‌خواهند در بهشت بهره‌مند شوند، اما خداوند برای آنها درختی را مشخص کرد و آنها را از خوردن آن نهی کرد، و خداوند بهتر می‌داند که چه درختی بوده است، و در تعیین کردن آن درخت را بر آن دو حرام کرد، به دلیل این‌که فرمود: ﴿فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَپس، از ستمکاران می‌شوید. آدم و حوا همواره از دستور خدا اطاعت می‌کردند تا این‌که شیطان به وسیله فریب و مکرش در آنها نفوذ کرد، و وسوسه‌ای در دل آنها ایجاد نمود و آنان را فریب داد و گفت: ﴿مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِپروردگارتان شما را از این درخت بازنداشته است مگر به خاطر این‌که مبادا دو فرشته شوید. یعنی از جنس فرشتگان شوید. ﴿أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَیا این‌که مبادا از جاودانگان شوید. همانطور که در آیه‌ای دیگر گفته است: ﴿هَلۡ أَدُلُّکَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡکٖ لَّا یَبۡلَىٰ[طه: ۱۲۰]. «آیا ترا به درخت جاودانگی و سلطنت و ملکی که تمام نمی‌شود راهنمایی کنم؟». و با گفتن این سخن، برای آدم و حوا سوگند خورد که، ﴿إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَمن از زمره خیرخواهان شما هستم که این سخنان را به شما گفتم. آدم و حوا با این چیزها فریب خوردند و در این حالت شهوت بر عقل غالب آمد.

﴿فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖو شیطان آنها را از مقام والایشان که دوری از گناهان بود فرود آورد، و به وادی آلوده شدن به پلیدی‌های گناه در انداخت. پس آن دو اقدام به خوردن میوه آن درخت کردند.

﴿فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَاوقتی از میوه درخت چشیدند، عورت‌شان آشکار شد. یعنی عورت هریک که پوشیده و پنهان بود نمایان شد، پس لخت شدن درون از لباسِ پرهیزگاری، در لباسِ ظاهر اثر کرد و لباس بیرون و درون بیرون آمد و عورت‌هایشان آشکار گردید و شرمنده شدند، و شروع به چسباندن برگ‌های درختان بهشت به شرمگاه‌هایشان کردند، تا این‌گونه خود را بپوشانند.

﴿وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآو در این حالت خداوند آنان را ندا داد و در قالب توبیخ و سرزنش فرمود: ﴿أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞآیا شما را از خوردن این درخت بازنداشته بودم، و به شما نگفتم که شیطان برایتان دشمنی آشکار است؟ پس چرا آنچه را که از آن نهی شده بودید مرتکب شدید و از دشمن خود اطاعت کردید؟!.

پس در این هنگام خداوند با توبه و پذیرفتن آن بر آنان منّت نهاد و آنان به گناهانشان اعتراف کردند و از خداوند عفو و بخشش را طلب نموده و گفتند: ﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَپروردگارا! ما با محو کردن اثر گناه و عقوبت آن و قبول توبه، و عفو سایر گناهان بر ما رحم نکنی قطعا از زیانکاران خواهیم بود. پس خداوند گناهانشان را بخشید، ﴿... وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ١٢١ ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَیۡهِ وَهَدَىٰ١٢٢[طه: ۱۲۱-۱۲۲]. «و آدم از پروردگارش نافرمانی کرد و گمراه شد. سپس پروردگارش او را برگزید و توبه‌اش را پذیرفت و هدایت نمود».

این در حالی است که ابلیس همچنان بر سرکشی خود ادامه داده و از گناهش دست نمی‌کشد. پس هرکس چون آدم به گناه اعتراف کند و از خداوند بخواهد که او را بیامرزد، و از گناهش پشیمان شود و از آن دست بکشد، پروردگارش او را برگزیده و هدایت می‌نماید. و هرکس مانند ابلیس باشد و هرگاه گناهی از او سربزند آن را ادامه دهد همواره از خدا دورتر می‌شود.

آیه‌ی ۲۶-۲۵:

﴿قَالَ فِیهَا تَحۡیَوۡنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنۡهَا تُخۡرَجُونَ٢٥[الأعراف: ۲۵].«(خدا) فرمود: در آن زنده می‌شوید، و در آن می‌میرید، و از آن بیرون آورده می‌شوید».

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ٢٦[الأعراف: ۲۶].«ای فرزندان آدم! همانا برایتان لباسی درست کرده‌ایم که عورت شما را می‌پوشاند، و لباسی که برای آرایش و زینت است، و لباس پرهیزگاری بهترین لباس است، آن از نشانه‌های خداست تا بندگان متذکر شوند».

وقتی خداوند آدم و همسر و فرزندان‌شان را به زمین پایین آورد و آنها را از چگونگی اقامتشان در زمین خبر داد، و برای‌شان در زمین درجات و زندگی قرار داده است و برای‌شان در زمین حیات و زندگی قرار داده است و به دنبال آن مرگ می‌آید، و این زندگی سرشار از امتحان و آزمایش است و آنان همواره در آن بسر می‌برند. و همواره پیامبران خود را برای آنان می‌فرستد و کتابهایش را بر آنان نازل می‌کند تا زمانیکه مرگ‌شان فرا می‌رسد، پس در زمین دفن می‌شوند. سپس وقتی که مدت خود را در قبر کامل گرداندند خداوند آنها را بر می‌انگیزد و از زمین به سویی سرایی که سرای حقیقی است بیرون می‌کند.

سپس با بیان این‌که دو نوع لباس را برای آنان فراهم نمود، لباس ضروری و لباس تجمل و آرایش، و نیز با بیان این‌که دیگر اشیا را از قبیل غذا و آب و مرکب و نکاح و غیره را برای‌شان فراهم نمود، و این‌که نعمات لازم و ضروری را برای آنان فراهم کرد، و مکمل آنها را نیز فراهم نمود بر آنان منت گذاشت، و برای‌شان بیان کرد که این نعمات ذاتا هدف نیستند، بلکه خداوند آنها را آفریده است تا در راستای عبادت و طاعت او از آنها بهره گیرند. بنابر این فرمود: ﴿وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞو لباس پرهیزگاری از لباس ظاهری برتر است. زیرا لباس پرهیزگاری همواره همواره بنده خواهد بود، و کهنه نمی‌شود، و از بین نمی‌رود، و آن لباس زیبایی قلب و روح است ولی لباس ظاهری فقط مدتی عورت را می‌پوشاند، و یا برای زیبایی انسان است و غیر از این فایده‌ای دیگر ندارد.

نیز به فرض نبودن این لباس، عورت ظاهری انسان آشکار می‌شود که ظاهر شدن آن در صورت ناچاری و ضرورت زیانی ندارد، ولی اگر لباس پرهیزگاری وجود نداشته باشد عورت درونی انسان نمایان می‌گردد و خوار و رسوا می‌شود.

﴿ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَآنچه از لباس که ذکر شد بوسیله آن چیزهایی را می‌آموزید که به شما فایده می‌دهد. و نیز مسایلی را که به شما زیان می‌رساند متذکر می‌شوید و از لباس ظاهری برای لباس باطنی کمک می‌گیرید.

آیه‌ی ۲٧:

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ٢٧[الأعراف: ۲٧].«ای فرزندان آدم! شیطان شما را فریب ندهد، همان‌گونه که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را بیرون آورد، تا عورتشان را به آنها نشان دهد، و شیطان و همدستانش، شما را از آنجا که آنها را نمی‌بینید، می‌بینند. ما شیطان‌ها را دوستان کسانی قرار داده‌ایم که ایمان نمی‌آورند».

خداوند متعال انسان‌ها را برحذر می‌دارد که مبادا شیطان با آنها کاری کند که با پدرشان کرد: ﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد به این صورت که نافرمانی را برایتان زیبا جلوه دهد، و شما را به‌سوی گناه و نافرمانی فرا بخواند و بر آن تشویق کند، و از او فرمان ببرید. ﴿کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِهمان‌گونه که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد و آنها را از مقام والا به مقام پایین کشاند. پس شیطان می‌خواهد همان کار را با شما نیز بکند. و برای این‌که شما را گمراه سازد از هیچ کوششی دریغ نمی‌دارد. پس شما باید همیشه از او بپرهیزید و لباس جنگ علیه شیطان را بپوشید و دروازه‌هایی را ببندید که شیطان از آن به‌سوی شما وارد می‌شود.

﴿إِنَّهُشیطان همواره مراقب شماست، و او ﴿یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُو دیگر شیاطین جنّی همدستش شما را می‌بینند، ﴿مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَاز جایی که شما آنها را نمی‌بینید. همانا شیطان‌ها را دوستان کسانی قرار داده‌ایم که ایمان نمی‌آورند، پس ایمان نداشتن موجب منعقد شدن میان انسان و شیطان می‌شود.

﴿إِنَّهُۥ لَیۡسَ لَهُۥ سُلۡطَٰنٌ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ٩٩ إِنَّمَا سُلۡطَٰنُهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ یَتَوَلَّوۡنَهُۥ وَٱلَّذِینَ هُم بِهِۦ مُشۡرِکُونَ١٠٠[النحل: ٩٩-۱۰۰]. «همانا او بر کسانی که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند هیچ قدرت و سلطه‌ای ندارد، بلکه سلطه او بر کسانی است که او را به دوستی گرفته‌اند، و سلطه او بر کسانی است که با خدا شریک می‌گیرند».

آیه‌ی ۳۰-۲۸:

﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٢٨[الأعراف: ۲۸]. «و هرگاه کار زشتی انجام دهند، می‌گویند: پدرانمان را بر آن یافته‌ایم، و خداوند ما را بدان فرمان داده ‌است. بگو همانا خداوند به کار زشت دستور نمی‌دهد. آیا چیزی را به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید؟».

﴿قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۚ کَمَا بَدَأَکُمۡ تَعُودُونَ٢٩[الأعراف: ۲٩].«بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده ‌است، و (این‌که) در هر مسجدی رو به خدا کنید، و در حالی‌که مخلصانه او را می‌پرستید وی را بخوانید. همانطور که شما را در آغاز آفریده است باز می‌گردید».

﴿فَرِیقًا هَدَىٰ وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُۚ إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ٣٠[الأعراف: ۳۰].«دسته‌ای را هدایت نموده و گروهی سزاوار گمراهی گشته، و گمراهی بر آنان واجب شده است. همانا آنان غیر خداوند را به دوستی گرفتند، و گمان می‌برند که آنان راه یافته‌اند».

خداوند متعال در حالی که زشتی حالت مشرکین را بیان می‌کند که گناه را انجام داده و آن را به خدا نسبت می‌دهند و می‌گویند: او ما را به گناهان دستور داده‌است، می‌فرماید: ﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗو هنگامی که کار زشتی را انجام می‌دهند. «فاحشه» هرکاری است که زشت دانسته شود، و از آن جمله این بود که آنها گرداگرد کعبه بدون لباس و به صورت لخت و عریان طواف می‌کردند.

﴿قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَآ ءَابَآءَنَاگفتند: ما پدران خود را بر آن دیده‌ایم. و آنها در این مورد راست می‌گفتند و پدران‌شان چنین بودند، ﴿وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاو خداوند ما را به این کار دستور داده‌است، اما در این سخن دروغ می‌گفتند، بنابر این خداوند این نسبت را رد کرد و فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِبگو: قطعا خداوند به کار زشت و فحشا دستور نمی‌دهد. یعنی شایسته کمال و حکمت او نیست که بندگانش را دستور دهد تا کارهای زشت را انجام دهند. خداوند به کار زشتی که مشرکان انجام می‌دهند و به کار زشتی که دیگران می‌کنند، دستور نداده است.

﴿أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَآیا چیزی به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید؟! و چه تهمتی بزرگ‌تر از این است؟!.

سپس آنچه را که بدان دستور می‌دهد بیان کرد و فرمود: ﴿قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِبگو: پروردگارم به عدالت و دادگری در عبادات و معاملات فرمان داده است نه به ظلم و ستم. ﴿وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖو در هر مسجدی روی به خدا کنید و در تکمیل کردن عبادت‌ها کوشش نمایید، به خصوص «نماز» و آن را به طور ظاهری و باطنی برپا داشته و از هر نقص و کمبودی که آن را فاسد می‌کند پاک دارید.

﴿وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَو در حالی که مخلصانه او را می‌پرستید وی را بخوانید. یعنی هدفتان از عبادت فقط خدای یگانه باشد که شریکی ندارد. و دعا شامل دعای خواستن و دعای عبادت می‌شود، یعنی در دعایتان هدفی جز بندکی کردن برای خدا و طلب رضای او نداشته باشید. ﴿کَمَا بَدَأَکُمۡهمان‌طور که نخستین بار شما را آفریده است. ﴿تَعُودُونَبرای رستاخیز بر می‌گردید، و بدانید کسی که توانایی آفریدن آغازین شما را داشته است، می‌تواند دوباره شما را بیافریند، و تکرار آفرینش از آفرینش نخستین آسان‌تر است.

﴿فَرِیقًادسته‌ای از شما را، ﴿هَدَىٰخداوند هدایت کرده است. یعنی آنها را برای هدایت توفیق داده، و اسباب هدایت را برای‌شان فراهم کرده و موانع آن را برای‌شان برداشته است. ﴿وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُو عده‌ای به خاطر آنچه برای خود به وجود آورده و اسباب گمراهی را به کار گرفته‌اند، گمراه شدن بر آنان واجب شده است.

﴿إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِچون آنان شیاطین را به دوستی گرفتند نه خدا را. ﴿وَمَن یَتَّخِذِ ٱلشَّیۡطَٰنَ وَلِیّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِینٗا[النساء: ۱۱٩]. «و هر کس به جای خدا شیطان را به دوستی بگیرد دچار زیان و خسارت آشکاری شده است».

پس وقتی که از دایره دوستی خداوند بخشنده بیرون آمدند، و دوستی شیطان را ترجیح دادند، رسوایی کامل نصیب آنان گردید، و به خودشان سپرده شدند، پس سخت‌ترین زیان متوجه آنان گردید. ﴿وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَو آنان چنین می‌پندارند که هدایت شده‌اند. چون حقایق برای آنان دگرگون شده است، بنابر این باطل را حق، و حق را باطل می‌پندارند.

و از این آیات استنباط می‌شود که اوامر و نواهی تابع حکمت خداوند و مصلحت بندگان است. و آن این که ممکن نیست، خداوند به چیزی دستور دهد که عقل‌ها آن را زشت و ناپسند بدانند، و خداوند جز به دادگری و اخلاص فرمان می‌دهد. و از این آیات استنباط می‌شود که هدایت بنده به سبب فضل و منت خدا حاصل می‌گردد، و گمراه شدن او بدان سبب است که خداوند او را به حال خود رها کرده است، و آن زمانی است که بنده به سبب جهالت و ستم، شیطان را به دوستی بگیرد، و عامل گمراهی خودش بگردد. و هرکس بپندارد که او راه یافته است، در حالی‌که گمراه باشد، عذری ندارد، زیرا توانایی دست یابی به هدایت را دارد، و این پندار او از ستمی سرچشمه گرفته است که آن را انجام داده‌است، و آن عبارت است از ترک راهی که انسان را به هدایت می‌رساند.

آیه‌ی ۳۱:

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ٣١[الأعراف: ۳۱].«ای فرزندان آدم! در هر نمازی خود را بپوشانید و بیارایید و بخورید و بیاشامید، و اسراف و زیاده‌روی مکنید، همانا خدا اسراف کنندگان را دوست نمی‌دارد».

خداوند متعال بعد از این‌که برای بنی آدم لباسی آفرید که عورتشان را می‌پوشاند و آن را برای‌شان بیاراست، فرمود: ﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖای بنی آدم! عورت خود را به هنگام نماز، فرض باشد یا نفل بپوشانید، زیرا پوشاندن عورت زینتی برای بدن است همان‌گونه که ظاهر شدن عورت بدن انسان را زشت و بد ریخت می‌کند. و احتمال دارد که منظور از «زینت» در اینجا فراتر از این بوده و به معنی لباس پاکیزه و خوب باشد. پس در اینجا دستور داده شده است که در نماز عورت پوشانده شود، و از لباس زیبا استفاده شده و عورت از آلودگی‌ها و پلیدی‌ها پاک گردد.

سپس فرمود: ﴿وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْو از روزی‌های پاکیزه‌ای که خدا به شما داده است بخورید و بیاشامید، و ﴿وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚدر آن اسراف نکنید. و اسراف با استفاده بیش از اندازه از نعمت صورت می‌گیرد، یا با علاقه شدید به خوردنی ه ایی که به بدن زیان وارد می‌کند، یا با زیاده روی در خوشگذرانی و سفره آرایی و شیک پوشی، انجام می‌شود، و یا با تجاوز از حلال به‌سوی حرام صورت می‌گیرد، ﴿إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَقطعا خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی‌دارد، زیرا خداوند از زیاده روی متنفر است و آن را نمی‌پسندد. و اسراف، به بدن انسان و زندگی‌اش زیان وارد می‌کند تا جایی که از پرداختن مخارجی که بر عهده اوست ناتوان می‌ماند. پس در این آیه کریمه به خوردن و نوشیدن دستور داده شده است، و از ترک خوردن و نوشیدن و اسراف در آن نهی شده است.

آیه‌ی ۳۳-۳۲:

﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ٣٢[الأعراف: ۳۲].«بگو: چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش بیرون آورده، و چیزهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: آن در این دنیا برای مؤمنان است و روز قیامت همه از آن مؤمنان است. این‌گونه آیات را برای قومی که می‌دانند بیان می‌کنیم».

﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡیَ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٣٣[الأعراف: ۳۳].«بگو: پروردگارم فقط زشتکاری‌ها را ـ چه آشکار باشد و چه پنهان ـ و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است، و (نیز) این‌که چیزی را شریک خدا سازید که دلیلی بر آن نازل نکرده است و این‌که چیزی را به خدا نسبت دهید که نمی‌دانید».

خداوند متعال بر کسی که سخت‌گیری کرده و چیزهای پاکی را که خدا حلال کرده است حرام می‌کند، اعتراف نموده و می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِبگو: چه کسی زینت خدا را از قبیل لباس‌های گوناگون، و روزی‌های پاک از قبیل خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها که برای بندگانش آفریده، حرام کرده است؟! یعنی چه کسی بر حرام کردن نعمت‌هایی که خداوند به بندگانش ارزانی نموده است اقدام می‌کند؟ و چه کسی آنچه را که خداوند برای آنان گسترده نموده است تنگ می‌کند؟!.

و این که خداوند چیزهای پاکیزه را برای بندگانش به صورت گسترده و بدون محدودیت آفریده بدان خاطر است که بندگان در مسیر عبادت خدا از آن کمک بگیرند، پس این چیزها را خداوند جز برای بندگان مومنش مباح و جایز قرار داده‌است. بنابر این فرمود: ﴿قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِبگو: این، در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده‌اند و در قیامت تنها برای مومنان است. یعنی در روز قیامت این نعمت‌ها منحصرا برای مومنان است و آنان آزادند هرگونه که بخواهند از آنها استفاده کنند و بر استفاده‌ی از آنها هیچ محاسبه‌ای ندارند. و مفهوم آیه این است که هرکس به خدا ایمان نیاورد، و از نعمت‌های خدا در راستای نافرمانی او استفاده کند، این نعمت‌ها برای او نیستند، و برای او مباح نمی‌باشند، بلکه او بر این نعمت‌ها و استفاده از آنها مجازات شده و در روز قیامت در رابطه با آنها بازخواست می‌شود.

﴿کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِاین‌گونه آیات را توضیح می‌دهیم، ﴿لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَبرای قومی که می‌دانند، زیرا آنان از آنچه که خداوند از آیات خویش توضیح و تفصیل داده است بهره‌مند می‌شوند. و می‌دانند که از جانب خدا هستند، پس آیات خدا را فهم می‌کنند و آن را درک می‌نمایند.

سپس خداوند چیزهای حرامی را که تمام شریعت‌ها حرام نموده است بیان کرد و فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ ٱلۡفَوَٰحِشَبگو: همانا پروردگارم گناهان بزرگ را که زشت شمرده می‌شوند حرام کرده است، مانند زنا و لواط و غیره. ﴿مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَآنچه آشکارا انجام شود و آنچه که به صورت پنهان صورت گیرد. یعنی زشت‌هایی که به ظاهر و بدن، و کارهای زشتی که به باطن و قلب مربوط است، مانند تکبر و خودپسندی و ریا و نفاق و امثال آن.

﴿وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡیَ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّو گناه و ستم ناحق. یعنی گناهانی که منجر به پایمال کردن حقوق خدا شده و عقوبت وی را در پی دارد، و تجاوز بر خون و مال و آبروی مردم است. و این شامل گناهانی است که مربوط به حقوق خدایند، نیز گناهانی که به حقوق انسان‌ها مربوط می‌شوند. ﴿وَأَن تُشۡرِکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاو این‌که چیزی را شریک خدا سازید که بر صحت آن دلیل و حجتی نازل نکرده است، بلکه خداوند دلیل و برهان را بر توحید فرستاده است.

و شرک یعنی این‌که یکی از مخلوقات و آفریدگان در عبادت با خداوند شریک قرار داده شود. و شرک اصغر مانند ریا و سوگند خوردن به غیر خدا و امثال آن در این داخل هستند. ﴿وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَو این‌که در مورد اسما و صفات و کارها و شریعت خدا چیزی به وی نسبت دهید که نمی‌دانید.

پس خداوند همه این‌ها را حرام کرده، و بندگان را از ارتکاب آنها باز داشته است، چون در این کارها مفاسد خاص و عامی وجود دارد، و انجام این کارها ستم، و جرات کردن بر خدا و دست درازی بر بندگان خدا و تغییر دادن شریعت وی محسوب می‌شود.

آیه‌ی ۳۴:

﴿وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ٣٤[الأعراف: ۳۴].«و برای هر گروهی مدت زمانی است، پس هرگاه مدت آن فرا رسد نه لحظه‌ای از آن تأخیر خواهند کرد و نه لحظه‌ای پیشی می‌گیرند».

خداوند بنی آدم را به‌سوی زمین پایین آورد و آنها را در آن ساکن گردانید، و برای‌شان مدتی مشخص قرار داد که هیچ ملت وگروهی نه جوامع و نه افراد نمی‌تواند از مدت معین شده پیشی جسه و یا از آن تاخیر بورزد.

آیه‌ی ۳۶-۳۵:

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ إِمَّا یَأۡتِیَنَّکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی فَمَنِ ٱتَّقَىٰ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٣٥[الأعراف: ۳۵].«ای فرزندان آدم! اگر پیامبرانی از خودتان پیش شما بیایند و آیات مرا بر شما بخوانند، پس هر کس پرهیزگاری کند و به اصلاح بپردازد نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین می‌گردند».

وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ٣٦[الأعراف: ۳۶].«و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و خود را بالاتر از آن قرار دادند و تکبر نمودند، ایشان اهل دوزخ‌اند، آنان برای همیشه در آن می‌ماند».

وقتی خداوند بنی آدم را از بهشت بیرون کرد، آنان را با فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب‌ها مورد آزمایش قرار داد، و پیامبران، آیات خدا را بر آنها خواندند و احکام خدا را برای‌شان بیان نمودند. سپس خداوند فضیلت کسانی را که پیامبران را اجابت می‌کنند و زیان کسانی را که دعوت پیامبران را اجابت نمی‌کنند بیان داشت و فرمود: ﴿فَمَنِ ٱتَّقَىٰپس هر کس از آنچه خدا حرامنموده، از قبیل شرک، گناهان کبره و صغیره پرهیز کند، ﴿وَأَصۡلَحَو اعمال ظاهری و باطنی‌اش را اصلاح نماید، ﴿فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡپس آنان از شری که دیگران از آن می‌ترسند نمی‌هراسند،﴿وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَو آنان بر آنچه از دست داده‌اند غمگین نمی‌گردند. و وقتی که ترس و اندوه منتفی شد امنیت کامل و سعادت و رستگاری همیشگی به دست می‌آید.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَآو کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و تکبر ورزیدند. یعنی نه دل‌هایشان به آیات ما باور و ایمان آورد ونه اعضای‌شان تسلیم آن شد. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَایشان اهل دوزخ‌اند و برای همیشه در آن می‌مانند. و همان‌گونه که به آیات خدا توهین کردند و همواره آن را تکذیب نمودند، با عذاب همیشگی مورد اهانت قرار می‌گیرند.

آیه‌ی ۳٧:

﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ یَنَالُهُمۡ نَصِیبُهُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ٣٧[الأعراف: ۳٧].«پس کیست ستمگرتر از کسی که بر خدا دروغ ببندد یا آیات او را تکذیب کند؟ ایشان را بهره‌ای مقرر و معین است، تا آنگاه که فرستادگان ما به سراغشان آنید و جان‌شان را بگیرند، می‌گویند: کجاست آنچه که غیر از خدا به فریاد می‌خواندید؟ گویند: از ما ناپدید شدند، و بر خود گواهی می‌دهند که آنان کافر بوده‌اند».

یعنی هیچ‌کس ستمگرتر از کسی نیست که، ﴿ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًابا قرار دادن شریک برای خدا و یا نسبت دادن نقص به او بر وی دروغ ببندد، و یا چیزی را به او نسبت دهد که نگفته است. ﴿أَوۡ کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِهِیا آیات واضح و روشن‌کننده حق، و هدایت‌کننده به راه راست را تکذیب کند، پس ایشان گرچه از دنیا بهره‌مند شوند و بهره‌ای که برای‌شان در «لوح المحفوظ» نوشته شده است بدانان برسد، اما سودی به آنها نمی‌رساند، چرا که مدت اندکی بهره‌مند شده، سپس مدتی طولانی عذاب داده می‌شوند.

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوۡنَهُمۡتا این‌که فرشتگانی که موظف به گرفتن جان و قبض ارواح‌شان می‌باشند، پیش آنها می‌آیند، ﴿قَالُوٓاْفرشتگان در این حالت از روی سرزنش به آنها می‌گویند: ﴿أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِکجا هستند بت‌هایی که به فریاد می‌خواندید؟ اکنون وقت نیاز است، اگر آنها می‌توانند به شما فایده‌ای برسانند یا ضرری را دور کنند، دست به کار شوند.

﴿قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّامی‌گویند: از ما ناپدید شدند، و از بین رفتند و مضمحل گشتند و نمی‌توانند چیزی از عذاب خدا را از ما دور کنند، ﴿وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَو بر خود گواهی می‌دهند که آنها کافر بوده‌اند، و سزاوار عذاب خوارکننده وهمیشگی هستند.

آیه‌ی ۳٩-۳۸:

﴿قَالَ ٱدۡخُلُواْ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ فِی ٱلنَّارِۖ کُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَ‍َٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِکُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰکِن لَّا تَعۡلَمُونَ٣٨[الأعراف: ۳۸].«می‌فرماید: به همراه گروه‌هایی از انسان‌ها و جن‌ها که پیش از شما رفته‌اند وارد جهنم شوید، هر قوت گروهی وارد آتش شود هم جنس خود را نفرین می‌کند، تا این‌که همه در آن گرد می‌آیند، آن وقت پیروان به پیشینیان خود می‌گویند: پروردگارا! این‌ها ما را گمراه کردند، پس به آنان عذابی دو برابر از آتش بده. خداوند می‌فرماید: برای هر یک عذاب دو چندانی است اما شما نمی‌دانید».

﴿وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا کَانَ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلٖ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ٣٩[الأعراف: ۳٩].«و پیشینیان به پسینیان می‌گویند: شما بر ما هیچ‌گونه برتری ندارید، پس بچشید عذاب را به سبب آنچه می‌کردید».

فرشتگان به آنها می‌گویند: ﴿ٱدۡخُلُواْ فِیٓ أُمَمٖدر زمره گروههایی وارد شوید، ﴿قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِگروههایی از جن و انس که پیش از شما بوده‌اند و بر کفر و استکباری که شما بر آن قرار دارید، قرار داشتند. پس همه سزاوار رسوایی و نابودی و هلاکت و ماندگاری در جهنم شدند. هر وقت که گروهی از آدمهای سرکش وارد جهنم می‌شود، ﴿لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاهم جنس و هم کیش خود را نفرین می‌کند. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿ثُمَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ یَکۡفُرُ بَعۡضُکُم بِبَعۡضٖ وَیَلۡعَنُ بَعۡضُکُم بَعۡضٗا[العنکبوت: ۲۵]. «و روز قیامت برخی از شما به برخی دیگر کفر می‌ورزد و برخی از شما برخی دیگر را نفرین می‌کند».

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗاتا این‌که تمام اهل آتش اعم از اولین و آخرین، رهبران و روسا و مقلدین و پیروان همه در آتش جهنم گرد می‌آیند، ﴿قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡپسینیان و پیروان ﴿لِأُولَىٰهُمۡبه روسای خود می‌گویند، و پیش خدا شکایت می‌کنند که این روسا ما را گمراه ساخته‌اند، ﴿رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَ‍َٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِپروردگارا! اینان ما را گمراه کردند، پس به ایشان عذابی دو چندان از آتش بده. یعنی عذاب آنان را چندین برابر کن، چون آنها ما را گمراه ساختند و کارهای پلید و زشت را برایمان آراستند. ﴿قَالَ لِکُلّٖ ضِعۡفٞخداوند می‌فرماید: عذاب هریک از شما چندین برابر است، و هریک از شما بهره‌ای از عذاب دارید ﴿وَلَٰکِن لَّا تَعۡلَمُونَولی نمی‌دانید.

﴿وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡو سران و روسا به پیروانشان گفتند: ﴿فَمَا کَانَ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلٖشما هیچ‌گونه برتری بر ما ندارید. یعنی همه ما در گمراهی و فراهم کردن اسباب عذاب مشترک هستیم، پس شما چه فضیلتی بر ما دارید؟ ﴿فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَپس بچشید عذاب را به سبب آنچه خود می‌کردید. اما مشخص است که عذاب سران و پیشوایان گمراه‌کننده سخت‌تر و زشت‌تر از عذاب پیروان است همان‌طور که نعمت‌های پیشوایان هدایت و روسای آن از پاداش پیروان بزرگ‌تر است. خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ زِدۡنَٰهُمۡ عَذَابٗا فَوۡقَ ٱلۡعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یُفۡسِدُونَ٨٨[النحل: ۸۸]. «کسانی که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، به سبب آنچه که می‌کردند بر عذاب‌شان افزودیم». پس این آیات و امثال آن دلالت می‌نمایند سایر کسانی که آیات خدا را تکذیب می‌کنند، برای همیشه در عذاب می‌مانند، و در اصل عذاب آن مشترک‌اند گرچه برحسب اعمال‌شان و برحسب عناد و مخالفت و ستم و افترای‌شان در مقدار عذاب با یکدیگر تفاوت دارند. و دوستی و مودّتی که در دنیا میان آنها برقرار بود در روز قیامت به دشمنی و نفرین مبدّل می‌شود.

آیه‌ی ۴۱-۴۰:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِی سَمِّ ٱلۡخِیَاطِۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُجۡرِمِینَ٤٠[الأعراف: ۴۰].«همانا کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و خود را از آن بالاتر دانستند، دروازه‌های آسمان به روی آنها گشوده نمی‌شود، و وارد بهشت نمی‌شوند مگر این‌که شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد، و این‌گونه مجرمان را کیفر می‌دهیم».

﴿لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّٰلِمِینَ٤١[الأعراف: ۴۱].«برای آنان زیراندازی از جهنم و بالاپوشی از جهنم است، و این‌گونه ستمکاران را سزا می‌دهیم».

خداوند متعال از عذاب کسی خبر می‌دهد که آیات او را تکذیب می‌کند و به آن ایمان نمی‌آورد و با این‌که آیات او آیاتی روشن‌اند اما خود را از پذیرفتن آن بالاتر می‌داند و تسلیم احکام آن نشده، بلکه آنها را تکذیب کرده و روی می‌گرداند. و خبر می‌دهد که ایشان از هر خیر و برکتی ناامیداند، و چون بمیرند درهای آسمان بر ارواح‌شان گشوده نمی‌شود. هرچند ارواح‌شان بالا می‌روند و می‌خواهند به‌سوی خدا عروج کنند، و اجازه می‌خواهند، اما به ارواح آنان اجازه بالا آمدن داده نمی‌شود.

همانطور که ارواح‌شان در دنیا به‌سوی ایمان آوردن به خدا و شناخت و محبت او بالا نرفته و عروج نکردند، پس به همان صورت بعد از مرگ نیز بالا نمی‌روند، زیرا جزا از نوع و جنس عمل داده می‌شود. و مفهوم آیه این است که برای ارواح مومنان که از دستور خدا فرمان می‌برند و آیات او را تصدیق می‌کنند درهای آسمان گشوده می‌شود تا به‌سوی خدا عروج کنند و به جای در عالم اعلی برسند که خدا خواسته است و با نزدیک شدن به پروردگارشان شاد و مسرور، و با به دست آوردن خشنودی وی بهره‌مند گردند.

و در مورد اهل جهنم فرموده است: ﴿وَلَا یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِی سَمِّ ٱلۡخِیَاطِو وارد بهشت نمی‌شوند مگر این‌که شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد. یعنی مگر این‌که شتر که از نظر جسمی از بزرگ‌ترین حیوانات است از سوراخ سوزن خیاطی که تنگ‌ترین سوراخ است عبور کند، و این معلّق کردن چیزی است به امر غیر ممکن. یعنی همان‌طور که داخل شدن و عبور کردن شتر از سوراخ سوزن خیاطی غیرممکن و محال است، داخل شدن به بهشت برای کسانی که آیات خدا را تکذیب می‌کنند محال و غیرممکن است. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّهُۥ مَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُ[المائدة: ٧۲]. «همانا کسی که برای خدا شریک قایل شود، خداوند بهشت را بر او حرام کرده و جایگاهش آتش جهنم است»، و در اینجا فرمود: ﴿وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُجۡرِمِینَو این‌گونه کسانی را که جنایتکار و مجرم هستند و سرکشی‌شان شدید است سزا می‌دهیم.

﴿لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞبرای آنان فرش و زیراندازی از جهنم است. ﴿وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖو بر بالای سرشان سایه‌هایی از عذاب است و آنان را می‌پوشاند. ﴿وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّٰلِمِینَو این‌گونه کسانی را که بر خود ستم کرده‌اند سزا می‌دهیم، و این سزایی کامل و برابر است، و پروردگارت بر بندگان ستم نمی‌کند.

آیه‌ی ۴۳-۴۲:

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ٤٢[الأعراف: ۴۲].«و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند ـ هیچ‌کس را مکلف نمی‌سازیم مگر به اندازۀ توانش ـ ایشان اهل بهشت‌اند و ایشان برای همیشه در آن می‌مانند».

﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٤٣[الأعراف: ۴۳]. «و هرگونه کینه را از دل‌هایشان بیرون می‌کنیم، رودها از زیر آنان روان است، و می‌گویند: خداوندی را سپاس می‌گوییم ما را بدین رهنمود فرمود، و ما راه نمی‌یافتیم اگر خدا ما را رهنمون نمی‌کرد، و براستی که فرستادگانِ پروردگارمان حق را آوردند. و صدا کرده می‌شوند: این بهشت را به سبب آنچه انجام می‌دادید به ارث بردید».

وقتی خداوند عقاب و عذاب گناهکاران ِ ستم‌گر را بیان کرد، پاداش فرمانبرداران را نیز ذکر نمود و فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْو کسانی که قلبا ایمان آوردند، ﴿وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِو با اعضا و جوارح خود کارهای شایسته انجام دادند، پس هم ایمان آوردند، و هم عمل کردند، هم اعمال ظاهری را انجام دادند و هم اعمال باطنی را، هم کارهای واجب را انجام دادند و هم کارهای حرام را ترک گفتد. و از آن جا که فرموده الهی، ﴿وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِعام و فراگیر است و همه کارهای شایسته اعم از واجب و مستحب را در بر می‌گیرد، و ممکن است برخی از آن برای بنده مقدور نباشد، فرمود: ﴿لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآهیچ‌ کس را جز به اندازه توانش مکلف نمی‌سازیم. یعنی به مقدار و اندازه‌ای که در توانش هست، و انجام آن برایش مشکل نیست، پس در این حالت بر او لازم است که به اندازه توانش از خداوند بترسد، و وقتی که از انجام برخی از واجبات ناتوان شد که دیگران می‌توانستند آن را انجام دهند، آن واجب از او ساقط می‌شود. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا[البقرة: ۲۸۶]. «خداوند هیچ‌ کس را جز به اندازه توانش مکلف نمی‌سازد». ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَا[الطلاق: ٧]. «خداوند هیچ‌کس را مکلف نمی‌سازد مگر به اندازه آنچه به او داده‌است». ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖ[الحج: ٧۸]. «و خداوند در دین مشکلی برایتان قرار نداده است»، ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ[التغابن: ۱۶]. «پس به اندازه‌ای که می‌توانید از خدا بترسید».

بنابراین در صورت ناتوانی، واجبی بر گردن آدمی نیست، و در صورت ضرورت و ناچاری حرامی در میان نمی‌باشد. ﴿أُوْلَٰٓئِکَایشان که به ایمان و عمل صالح متصف‌اند، ﴿أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَاهل بهشت‌اند و برای همیشه در آن باقی می‌مانند. یعنی از آن برگردانده نمی‌شوند، و به جای آن چیزی دیگر را طلب نمی‌کنند، چون آنها در بهشت انواع لذت‌ها و خواسته‌ها را می‌بینند که فراتر از آن چیزی نیست، و بالاتر از آن چیزی خواسته نمی‌شود.

﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖو هرگونه کینه را از دل‌هایشان بیرون می‌کشیم. و این از کرم و احسان خدا برای اهل بهشت است، زیرا کینه‌ای را که در دل‌هایشان بود و رقابتی را که در میان آنان بود برطرف کرده و از بین می‌برد، تا برادران ودوستانی همدل و صمیمی باشند. خداوند متعال فرموده است: ﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِینَ٤٧[الحجر: ۴٧]. «و هرگونه کینه‌ای را که در دل‌هایشان بود بیرون آوردیم، و آنان تبدیل به برادرانی می‌شوند که بر تخت‌ها و روبرو نشسته‌اند». و خداوند به هریک کرامت و بزرگواری می‌دهد به گونه‌ای که شادو خوشحال می‌شود و هیچ نعمتی را بالاتر از آنچه که او در آن بسر می‌برد. تصور نمی‌کند. پس، از حسادت و کینه ورزی در امام می‌مانند، زیرا در بهشت اسباب حسادت و کینه ورزی وجود ندارد.

﴿تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُرودها از زیرشان روان است و آن را به هر کجا که بخواهند جاری می‌کنند. اگر بخواهند آن را در داخل قصرها یا در اتاق‌های بلند و بالا یا در باغ‌های بهشت و در زیر باغچه‌های شکوفا جاری می‌کنند، رودهایی که در کانال‌های فراوانی بر سطح زمین نه زیر آن جریان دارند و نیکی‌هایی که نهایتی ندارد.

﴿وَقَالُواْبنابر این وقتی نعمت‌هایی را مشاهده می‌کنند که خداوند به آنها ارزانی نموده، و آنان را بوسیله آنها اکرام نموده است، می‌گویند: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَاسپاس خداوندی را که ما را به این رهنمود ساخت و بر ما منت نهاد و به دل‌هایمان القا و الهام کرد، پس دل‌هایمان به او ایمان آورد و بر انجام کارهایی که انسان را به این سرا می‌رساند منقاد و مطیع شد، و خداوند ایمان و اعمال ما را حفاظت نمود تا این‌که بوسیله آن ما را به این سرا رسانید. پس چه خوب است پروردگار بزرگ و بخشنده که از همان ابتدا به ما نعمت داد و نعمت‌های ظاهری و باطنی را که غیر قابل شمارش است به‌سوی ما سرازیر کرد.

﴿وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُو اگر خداوند با هدایت خویش و پیروی از پیامبرانش بر ما منت نمی‌گذاشت در وجود ما قابلیت پذیرش هدایت نبود. ﴿لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّهمانا پیامبر و فرستادگانِ پروردگار ما حق را آوردند. یعنی وقتی که آنها از نعمت‌هایی بهره‌مند شدند که پیامبران از آن خبر داده بودند و این خبر برای‌شان تبدیل به حق یقین گشت، بعد از آن‌که علم یقین هم داشتند می‌گویند: آنچه را که پیامبران به ما وعده داده بودند، دیدیم و آن را به دست آوردیم و همه آنچه آنها آوردند حق بود و شک و اشکالی در آن وجود نداشت،﴿وَنُودُوٓاْو به عنوان تبریک و بزرگداشت و احترام ندا داده می‌شوند که، ﴿أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَشما وارث این بهشت شدید. یعنی شما آن را به ارث بردیدو سهمیه شما قرار گرفت. اما سهمیه کافران آتش جهنم است، و شما این بهشت را به سبب آنچه می‌کردید به ارث بردید. برخی از سلف گفته‌اند: اهل بهشت با بخشش و عفو خدا از آتش جهنم نجات یافته و به وسیله رحمت خدا وارد بهشت شده و منازل را تقسیم می‌کنند و به سبب اعمال صالح و ارث آن می‌شوند و این از رحمت خدا، بلکه از بالاترین انواع رحمت اوست.

آیه‌ی ۴۵-۴۴:

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ٤٤[الأعراف: ۴۴].«و اهل بهشت اهل جهنم را صدا می‌زنند که آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود حق یافتیم، آیا شما آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟ می‌گویند: آری! در این هنگام ندا دهنده‌ای میان‌شان ندا می‌دهد که لعنت خدا بر ستمکاران باد».

﴿ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ کَٰفِرُونَ٤٥[الأعراف: ۴۵].«کسانی که (مردم را) از راه خدا باز می‌دارند و آن را کج می‌خواهند و آنان به آخرت کافرند».

خداوند متعال پس از بیان استقرار هر یک از دو گروه در سرایشان و پس از آن‌که پاداش و عذابی را دریافتند که پیامبران از آن خبر داده و کتاب‌ها آن را بیان کرده بودند، می‌فرماید: اهل بهشت اهل جهنم را صدا کرده و می‌گویند: ﴿أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗاآنچه را که پروردگارمان به ما وعده داده بود حق یافتیم، آنگاه که به ما وعده داد در برابر ایمان و عمل صالح، بهشت را به ما بدهد، پس ما وارد آن شدیم و چیزی را که خدا برایمان توصیف کرده بود مشاهده کردیم.

﴿فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاپس آیا آنچه را که پروردگارتان به شما در برابر کفر و نافرمانی وعده داده بود حق یافتید؟ ﴿قَالُواْ نَعَمۡمی‌گویند: آری! ما آن را حقیقت و درست یافتیم. پس راست بودن وعده خدا را برای همه مردم روشن می‌گردد، و چه کسی از خدا راستگوتر است؟!.

و تردید و شبهات از آنها دور می‌شود و مسئله تبدیل به حق الیقین می‌گردد و مومنان به وعده خدا خوشحال می‌شوند، و کافران از هر خیر و خوبی ناامید می‌گردند و اقرار و اعتراف می‌کنند که آنان سزاوار عذاب هستند.

﴿فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡپس ندا دهنده‌ای بین اهل بهشت و اهل دوزخ ندا داده و می‌گوید: ﴿أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِنفرین خدا و دوری از هر خیر و خوبی، ﴿عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَبر ستمکاران باد، زیرا وقتی که خداوند دروازه‌های رحمت خویش را برای آنان باز کرد از روی ستم، خودشان را از آن بازداشته و دور کردند، و دیگران را هم از آن بازداشتند. پس هم خود گمراه شدند و هم دیگران را گمراه کردند. و خداوند آن راه را راه راست می‌خواهد و این‌که سالکان راه ا و اهل اعتدال و میانه روی باشند.

﴿وَاما این‌ها، ﴿یَبۡغُونَهَا عِوَجٗاآن را منحرف و کج می‌خواهند و در صددند آن را کج نشان دهند، ﴿وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ کَٰفِرُونَو آنان به آخرت کافرند. و این چیزی است که انحراف از راه و روی آوردن به شهوات حرام نفس، و ایمان نیاوردن به رستاخیز و نترسیدن از عذاب و امید نداشتن به پاداش را برای آنان پدید آورده است.

مفهوم این ندا این است که رحمت خدا بر مومنان است ونیکی او آنان را در بر می‌گیرد و احسانش همواره بر آنهاست.

آیه‌ی ۴٩-۴۶:

﴿وَبَیۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ یَعۡرِفُونَ کُلَّۢا بِسِیمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۚ لَمۡ یَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ یَطۡمَعُونَ٤٦[الأعراف: ۴۶].«و در میان اهل بهشت و اهل جهنم مانعی وجود دارد و بر بالای اعراف مردانی هستند که هر یک را از روی سیمای‌شان می‌شناسند و اهل بهشت را صدا می‌زنند که درودتان باد. هنوز وارد بهشت نشده‌اند و آنان امیدوارند وارد آن شوند».

﴿وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٤٧[الأعراف: ۴٧].«و چون چشم‌هایشان به‌سوی دوزخیان می‌گردد، گویند: پروردگارا! ما را با قوم ستمکار قرار مده».

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡ وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ٤٨[الأعراف: ۴۸].«و اهل اعراف مردانی را که از روی سیمای‌شان می‌شناسند صدا می‌زنند و می‌گویند: جمعیت شما و چیزهایی که بدان تکبر می‌ورزیدید چه چیزی را از شما دور کرد؟».

﴿أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٤٩[الأعراف: ۴٩].«آیا اینان همان کسانی نیستند که شما سوگند خوردید که خداوند رحمتی را بدی‌شان نمی‌رساند؟ به آنان گفته می‌شود: وارد بهشت شوید، نه ترسی بر شما است و نه شما اندوهگین می‌گردید».

بین اهل بهشت و اهل دوزخ مانعی وجود دارد که به آن اعرافگفته می‌شود، نه از بهشت است و نه از جهنم و بر بالای هر دو سرا قرار دارد و هرکس که روی آن باشد هر دو گروه را نگاه می‌کند. و بر بالای این مانع مردانی هستند که هر یک از اهل بهشت و اهل جهنم را با سیمای‌شان یعنی با نشانه‌ها و علامت‌هایی که با آن شناخته می‌شوند، می‌شناسند. پس وقتی به اهل جنت نگاه می‌کنند آنا را صدا می‌زنند که، ﴿أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡدرودتان باد. یعنی آنان را سلام می‌کنند، و آنان هنوز وارد بهشت نشده‌اند اما امیدوارانه وارد آن شوند و خداوند امید ورود به بهشت را در دل‌هایشان قرار داده‌است، چون می‌خواهد آنها را از بخشش خویش بهره‌مند سازد.

﴿وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِو وقتی که چشم‌هایشان متوجه اهل دوزخ می‌شود و منظره‌ای زشت و هولناک را می‌بینند، ﴿قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَمی‌گویند: پروردگارا! ما را همراه قوم ستمکار قرار مده. وقتی اهل اعراف اهل بهشت را ببینند، امیدواراند همراه آنها به بهشت درآیند، و به آنان سلام می‌کنند. و هنگامی که بدون اختیار چشم‌شان به‌سوی اهل دوزخ برگردانده می‌شود از حالت آنها بصورت عام به خدا پناه می‌برند.

سپس «خاص» را پس از «عام» بیان کرد و فرمود: ﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡو اهل اعراف مردانی را صدا می‌زنند که آنا را از سیمایشا می‌شناسند و آنها اهل دوزخند که در دنیا دارای اُبّهت و شرافت و اموال و فرزندان بودند. اهل اعراف وقتی آنها را در عذاب، تنها و بدون یاور و فریادرس می‌بینند به آنها می‌گویند: ﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡجمعیت و گروهبندی شما در دنیا که بوسیله آن ناگواری‌ها را دور می‌کردید و به خواست‌هایتان می‌رسیدید، امروز از بین رفته است و چیزی را از شما دور نمی‌کند. همچنین تکبر ورزیدنتان بر حق و خود را بالاتر دانستن از پذیرش آن و از کسی که آن را وارد و از کسی که از آن پیروی کرد چه سودی به شما داد.

سپس آنها به‌سوی مردمی از اهل بهشت اشاره می‌کنند که در دنیا فقیر و ناتوان بودند و دوزخیان در دنیا آنها را مسخره می‌کردند، پس به اهل جهنم می‌گویند: ﴿أَهَٰٓؤُلَآءِآیا اینان که خداوند آنها را وارد بهشت نموده است، ﴿ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍکسانی نیستند که شما سوگند می‌خوردید خداوند چیزی از رحمت خویش را به ایشان نمی‌رساند؟! و شما آنها را تحقیرمی کردید و به خود می‌بالیدید؟! همانا سوگندهایتان شکسته شد و چیزی از جانب خدا برایتان آشکار گردید که فکرش را نمی‌کردید.

﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَپس به سبب آنچه می‌کردید وارد بهشت شوید. یعنی به عنوان احترام و بزرگداشت به این ناتوانان گفته می‌شود: به سبب اعمال صالح و کارهای شایسته‌تان وارد بهشت شوید، ﴿لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡشما نه از ناگواری‌های آینده ترسی دارید، ﴿وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَو نه بر گذشته اندوهگین می‌شوید، بلکه در امنیت و آسایش و اطمینان خاطر قرار دارید و از خوبی و برکتی که بر شما داده شده است خوشحال می‌گردید. و این مانند گفته خداوند متعال است که فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ أَجۡرَمُواْ کَانُواْ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یَضۡحَکُونَ٢٩ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمۡ یَتَغَامَزُونَ٣٠[المطففین: ۲٩-۳۰]. «همانا کسانی که جنایت پیشه بودند به مومنان می‌خندیدند، و هرگاه مومنان از کنارشان می‌گذشتند با چشم به آنان اشاره می‌کردند». تا این‌که می‌فرماید: ﴿فَٱلۡیَوۡمَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ ٱلۡکُفَّارِ یَضۡحَکُونَ٣٤ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ٣٥[المطففین: ۳۴-۳۵]. «پس امروز کسانی که ایمان آوردند، به کافران می‌خندند و بر تخت‌ها تکیه زده و نگاه می‌کنند».

و اهل علم در مورد این‌که اهل اعراف چه کسانی هستند و کارشان چیست، اختلاف کرده‌اند. و صحیح آن است که اهل اعراف گروهی هستند که نیکی و بدی‌هایشان برابر است، پس نه بدی‌هایشان بیشتر است که وارد جهنم شوند و نه نیکی‌هایشان بیشتر است تا وارد بهشت بگردند. پس در اعراف مانده‌اند تا وقتی که خدا بخواهد، سپس خداوند متعال آنها را به سبب رحمت خویش وارد بهشت می‌نماید، زیرا رحمت او بر خشم و غضبش پیشی گرفته و غالب آمده است و رحمت او هر چیزی را در بر می‌گیرد.

آیه‌ی ۵۳-۵۰:

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٠[الأعراف: ۵۰].«و اهل دوزخ بهشتیان را صدا می‌زنند که مقداری از آب یا از آنچه خدا به شما روزی داده است به ما ببخشید، می‌گویند: خداوند آن دو را بر کافران حرام کرده است».

﴿ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ کَمَا نَسُواْ لِقَآءَ یَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ٥١[الأعراف: ۵۱].«کسانی که دین‌شان را به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگی دنیا آنها را فریب داد، پس امروز آنان را فراموش می‌کنیم همان‌طور که ایشان رسیدن به چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار می‌نمودند».

﴿وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ٥٢[الأعراف: ۵۲].«و بی‌گمان کتابی برای آنان آورده‌ایم که آن را از روی علم و آگاهی توضیح داده و تبیین کرده‌ایم، هدایت و رحمتی است برای قومی که ایمان می‌آورند».

﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِیلَهُۥۚ یَوۡمَ یَأۡتِی تَأۡوِیلُهُۥ یَقُولُ ٱلَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَیَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ٥٣[الأعراف: ۵۳].«آیا (آنان) جز در انتظار تأویل آنند؟ روزی که تأویلش فرا رسد، کسانی که آن را در دنیا فراموش کرده‌اند، می‌گویند: بی‌گمان پیامبرانِ پروردگارمان آمدند و حق را آوردند، آیا شفاعت کنندگانی برای ما هست که برایمان شفاعت کنند، یا برگردانده شویم؟ پس آنگاه اعمالی انجام می‌دهیم غیر از آنچه که انجام می‌دادیم. ایشان خویشتن را زیانبکار کردند و آنچه را که به دروغ می‌ساختند از ایشان ناپدید گشته است».

اهل دوزخ که عذاب خدا آنها را به اوج بدبختی و هلاکت افکنده، و گرسنگی بیش از حد آنها را فراگرفته و تشنگی دردآور به آنان دست داده‌است، اهل بهشت را صدا می‌زنند و از آنان کمک خواسته و می‌گویند: ﴿أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُمقداری آب یا آنچه خدا به شما روزی داده است به ما ببخشید. پس اهل بهشت به آنان پاسخ داده و می‌گویند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَاهمانا خداوند آب و غذای بهشت را، ﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَبر کافران حرام نموده است. و این سزای کافر ورزیدنشان به آیات خدا است، و این‌که دین‌شان را که دستور داده شده بودند بر آن مستقیم و استوار باشند، به بازیچه و سرگرمی گرفتند: ﴿لَهۡوٗا وَلَعِبٗایعنی دل‌هایشان از آن غافل شد و از آن اعراض نمود، و آن را به بازی گرفته و مسخره کردند. و یا این‌که معنی آن چنین است: و آنها بازی و سرگرمی را آیین و دین خود قرار دادند و با چنگ زدن به بازی و سرگرمی از دین استوار روی گرداندند.

﴿فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡپس امروز انها را از یاد می‌بریم یعنی آنان را در عذاب رها می‌کنیم. ﴿کَمَا نَسُواْ لِقَآءَ یَوۡمِهِمۡ هَٰذَاهمان‌گونه که آنها فرا رسیدن این روز را از یاد بردند، انگار که فقط برای زندگی کردن در دنیا آفریده شده بودند و سزا و جزایی پیش روی ندارند. ﴿وَمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَو آیات ما را انکار کردند در حالی که این انکارشان به خاطر کمبود و نقص آیات و دلایل خدا نبود، بلکه ﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُکتابی را پیش آنها آوردیم که آن را بیان کردیم. یعنی همه مطالبی را که مردم به آن نیاز دارند در آن کتاب بیان نمودیم. ﴿عَلَىٰ عِلۡمٍآنچه را که به طور مفصل در آن کتاب آوردیم مبتنی بر آگاهی ِ خدا از حالت‌های بندگان در تمامی زمانها و مکانها، و علم به آنچه که به صلاح آنان است و آنچه که برای آنان شایسته نیست، بود. و توضیح خدا توضیحی ناآگاهانه نیست که برخی از حالات را نداند و حکمی نامناسب را صادر نماید. بلکه بیان خدا از روی آگاهی و دانشی است که هرچیزی را احاطه نموده و رحمت او هر چیزی را در برگرفته است. ﴿هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَدر سایه این کتاب، هدایت مومنان حاصل شده و حق و باطل و گمراهی و هدایت برای آنان بیان می‌شود. نیز بوسیله این کتاب مومنان به رحمت الهی یعنی خیر و سعادت دنیا و آخرت دست می‌یابند. پس در سایه قرآن گمراهی و بدبختی از آنها دور می‌شود. و کسانی که عذاب بر آنان واجب شده است به این کتاب بزرگ ایمان نیاورده و از اوامر و نواهی آن فرمان نبرده‌اند، پس برای آنان هیچ راه حلّی نمانده است جز این‌که مستحق نزول عذابی باشند که قرآن از آن خبر داده‌است.

بنابراین فرمود: ﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِیلَهُآیا جز این انتظار می‌کشند که تاویل آن بیاید؟ یعنی چیزی بیاید که قرآن از آن خبر داده است ؟همان‌طور که یوسف ÷وقتی تعبیر خوابش اتفاق افتاد، گفت: ﴿هَٰذَا تَأۡوِیلُ رُءۡیَٰیَ مِن قَبۡلُ[یوسف: ۱۰۰]. «این تاویل رویا و خواب گذشته من است».

﴿یَوۡمَ یَأۡتِی تَأۡوِیلُهُۥ یَقُولُ ٱلَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُروزی که تاویلش می‌آید کسانی که آن را قبلا در دنیا فراموش کرده‌اند پشیمان شده و به سبب انچه که در گذشته از دست داده‌اند تاسف می‌خورند، و در حالی که جویای شفاعت‌کننده‌ای هستند تا سفارش کند گناهانشان آمرزیده شود، به آنچه پیامبران از آن خبر داده‌اند اقرار کرده و می‌گویند: ﴿قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَیَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّبی‌گمان پیامبران پروردگارمان حق را آوردند، پس آیا برای ما میانجیگرانی وجود دارد که برایمان میانجیگری کنند، یا به دنیا برگردانده شویم ﴿فَنَعۡمَلَ غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُو عملی غیر از آنچه که انحام می‌دادیم انجام دهیم؟ فرصت از دست رفته است و وقت بازگشت به دنیا نیست. ﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ٤٨[المدثر: ۴۸]. «پس شفاعتِ میانجیگران به آنان سودی نمی‌دهد». و درخواست آنها مبنی بر این که به دنیا بازگردند تا عملی غیر از عملی که انجام داده‌اند، انجام دهند دروغی بیش نیست، و هدف‌شان دور کردن عذابی است که به آن گرفتار شده‌اند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ[الأنعام: ۲۸]. «و اگر برگردانده شوند باز آنچه را که از آن نهی شده‌اند تکرار می‌کنند، همانا ایشان دروغگویانند». ﴿قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡبدون شک خویشتن را ضایع کردند، آنگاه که سودهای فراوان را از دست دادند و راه هلاکت را در پیش گرفتند. و این زیان، همانند زیانِ از دست دادن اموال و کالاها یا فرزندان نمی‌باشد، بلکه این زیانی است که قابل جبران نمی‌باشد.

﴿وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَو آنچه را که در دنیا به دروغ برای خود ساختند از دست دادند. یعنی چیزهایی که مبتنی بر امیال و آرزوهای خودشان بود و شیطان به آنها وعده می‌داد، از آنان ناپدید می‌شود، و به جایی آمده‌اند که گمان آن را نداشتند، و باطل و گمراهی‌شان برای‌شان روشن گردیده، و راستی آنچه که پیامبران آورده بودند برای‌شان واضح و روشن گشته است.

آیه‌ی ۵۴:

﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٥٤[الأعراف: ۵۴].«همانا پروردگار شما خدایی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس به عرش بلند و مرتفع گردید، روز را با شب می‌پوشاند و شب، شتابان به دنبال روز در حرکت است، و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او مسخّر شده‌اند (پدید آورد). آگاه باشید که آفریدن و فرمان دادن از آن اوست، بزرگوار و پاک و دارای خیرات فراوان است خداوندی که پروردگار جهانیان است».

خداوند با بیان این‌که او پروردگار و معبود یگانه است و شریکی ندارد، می‌فرماید: ﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَهمانا پروردگارتان خداوندی است که آسمان‌ها و زمین و آنچه در بین آن‌هاست را با بزرگی و گستردگی و محکمی و شگفتی‌شان آفریده است. ﴿فِی سِتَّةِ أَیَّامٖآنها را در مدت شش روز آفریده است، که اول آن یکشنبه و آخر آن روز جمعه است. و وقتی که آفرینش آسمان‌ها و زمین را به پایان رساند و حکم و فرمانش را در آنها به ودیعه نهاد، ﴿ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِخداوند تبارک و تعالی بر عرش تعظیم بلند ومرتفع گردید که آسمان‌ها و زمین و آنچه را در آن‌هاست و آنچه را میان آن‌هاست در بر می‌گیرد. منظور از استوا بلندی و ارتفاع بلندی و ارتفاعی است که شایسته و مناسب شکوه و عظمت و پادشاهی اوست. پس بر «عرش» بلند و مرتفع گردید و بر هستی فرمانروایی کرد و احکام کونی و احکام دینی‌اش را بر آن اجرا نمود. بنابر این فرمود: ﴿یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَروز روشن را با شب تاریک می‌پوشاند، پس تاریکی، گستره زمین را فرا گرفته و انسان‌ها آرام می‌گیرند و مخلوقات به منازل و خانه‌هایشان پناه می‌برند، و از خستگی رفت و آمد روزانه می‌آسایند.

﴿یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗاشب شتابان به دنبال روز است، هر وقت شب بیاید روز می‌رود، و هر وقت روز بیاید شب می‌رود، و تا ابد این روند ادامه دارد، تا روزی که خداوند بساط این جهان را در هم می‌پیچد و بندگان از این سرا و جهان به سرا و جهانی دیگر منتقل می‌شوند.

﴿وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِو خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او مسخر هستند پدید آورد. یعنی ماه و خورشید و ستارگان به سبب این‌که خداوند آنها را تسخیر نموده است رام و مسخر شده‌اند، امری که بر صفت‌های کمال خداوند دلالت می‌نماید. پس خداوند این مخلوقات با عظمت را آفریده است که بیان‌گر کمال و قدرت او هستند. و استحکام و نظم سیستماتیک آنها بر کمال حکمت خداوند دلالت می‌کند. و منافع و مصالحی که در آن‌هاست بر گستردگی رحمت و دانش خداوند دلالت می‌نماید، و این‌که او معبود حقیقی است و عبادت جز برای او شایسته نیست.

﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُآگاه باشید که آفرینش و فرمان دادن تنها از آن اوست. یعنی آفریدن از آن اوست، زیرا همه مخلوقات بالا و پایین، و صفت‌ها و کارهایشان را او آفریده است. و فرمان دادن نیز از آن اوست که شامل شریعت‌ها و ارسالِ پیامبران است. پس «خلق» متضمن احکام کَونی و تقدیری خداست، و «امر» متضمن احکام دینی، شرعی و جزایی خدا در روز قیامت است.

﴿تَبَارَکَ ٱللَّهُبزرگ است خداوند تعالی و خیر و احسان او فراوان است، پس درذات خودش با برکت است چون اوصاف و کمالاتش بزرگ است. و برای دیگران نیز با برکت است، چرا که خیر فراوان و نیکی زیاد به آنان داده‌است. پس هر خیر و برکتی که در جهان است از آثار رحمت اوست. بنابر این فرمود: ﴿تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَبا برکت و دارای خیر فراوان است خداوندی که پروردگار جهانیان است. وقتی عظمت و شکوهش را بیان نمود که خردمندان را راهنمایی می‌کند تا تنها او را بپرستند و همه نیازها و حاجاتشان را از آستانه او بطلبند، به آنچه که بر این امر مترتب می‌شود دستور داد و فرمود:

آیه‌ی ۵۶-۵۵:

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ٥٥[الأعراف: ۵۵].«پروردگارتان را فروتنانه و در پنهانی به فریاد بخوانید همانا او تجاوزگران را دوست ندارد».

﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٥٦[الأعراف: ۵۶].«و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید، و خداوند را با ترس و امید بخوانید. همانا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است».

دعا، شامل دعای خواستن و دعای عبادت است. پس خداوند دستور داد تا او را فروتنانه بخوانند، ﴿تَضَرُّعٗایعنی در دعا و ینایش جدی و در عبادت نیز مستمر باشید. ﴿وَخُفۡیَةًدعای پنهانی و آهسته نه آشکارا و علنی که بیم ریا در آن باشد. بلکه دعا باید آهسته و به صورت پنهانی صورت پذیرد و مخلصانه برای خدا باشد.

﴿إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَبدون شک خداوند آنان را که در هرکاری از حد می‌گذرند دوست ندارد. و از جمله‌ی تجاوز این است که بنده چیزهایی را از خدا بخواهد که شایسته او نیست، و با دعای قطع صله رحم را بکند، و یا این‌که در دعا صدایش را بیش از حد بلند کند. پس همه این‌ها در تجاوزی که از آن نهی شده است داخل‌اند.

﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِو با انجام گناه، در زمین فساد و تباهی مکنید، ﴿بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَابعد از آبادانی و اصلاح آن به وسیله طاعت و عبادت، زیرا گناه باعث تباهی اخلاق و کارها و روزی‌ها می‌گردد. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا کَسَبَتۡ أَیۡدِی ٱلنَّاسِ[الروم: ۴۱]. «به سبب آنچه که مردم کرده‌اند فساد در خشکی و دریا آشکار شده است». همان‌طور که اخلاق و اعمال و حالات دنیا و آخرت با طاعات و عبادات سامان می‌یابد. ﴿وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاو خداوند را با بیم و امید بخوانید، یعنی در حالی که از عذاب او می‌ترسید و به پاداش او و پذیرفته شدن عبادتتان امیدوارید و از رد شدن دعایتان می‌ترسید. و خدا را مانند بنده‌ای دعا نکنید که به پروردگارش دستور می‌دهد و او را راهنمایی می‌کند که چنین کن و چنان کن، بنده‌ای که خودپسند بوده و خویشتن را بالاتر از جایگاهش قرار می‌دهد. نیز خدا را بسان کسی مخوانید که بی‌خبر و غافل است و دعا می‌کند. خلاصه آدابی که خداوند برای دعا بیان کرده چنین است: دعا باید مخلصانه و تنها برای خدا انجام شود، چون دعای پنهانی متضمن اخلاص است. و این‌که قلب باید بیم و امید داشته باشد نه این‌که بی‌خبر بوده و به اجابت و پذیرفته شدن دعا توجهی نداشته باشد، و این بهترین نوعِ دعا کردن، و احسانِ در دعا است، زیرا احسان در هر عبادتی آن است که تلاش شود به صورت کامل و بدون این‌که هیچ نقص و کمبودی در آن وجود داشته باشد ادا شود. بنابر این فرمود: ﴿إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَبی‌گمان رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است، کسانی که عبادت خدا را با نیکویی و احسان انجام داده و با بندگان خدا به نیکی رفتار می‌نمایند. پس هر چه بنده احسان و نیکوکاری‌اش بیشتر باشد به رحمت پروردگارش نزدیک‌تر می‌شود. در این آیه انسان مسلمان بر احسان و نیکوکاری تشویق شده است.

آیه‌ی ۵۸-۵٧:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٥٧[الأعراف: ۵٧].«و او خدایی است که بادها را پیشاپیش باران رحمت خود مژده رسان می‌فرستد، تا آنگاه که بادها ابرهای سنگینی را بردارند و آن را به‌سوی سرزمینی مرده برانیم، پس در آن جا آب را فرو می‌فرستیم و بوسیلۀ آب از هر نوع میوه‌ای پدید می‌آوریم. و بدینسان مردگان را بیرون می‌کنیم، باشد که پند بگیرید».

﴿وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّیِّبُ یَخۡرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِی خَبُثَ لَا یَخۡرُجُ إِلَّا نَکِدٗاۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَشۡکُرُونَ٥٨[الأعراف: ۵۸].«و زمین خوب به فرمان پروردگارش گیاهش می‌روید، و آن (زمینی) که خوب نیست جز گیاه ناچیز و کم بیرون نمی‌آورد. این چنین آیات را برای قومی که سپاسگزارند بیان می‌کنیم».

خداوند اثری از آثار قدرت و نسیمی از نسیم‌های عطرآگین رحمت خویش را بیان کرده و می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِو خداوند است که بادها را می‌فرستد، بادهایی که مژده دهنده‌ی نزول باران هستند، بارانی که آن را به فرمان خدا از زمین بر می‌خیزانند، آنگاه مردم به رحمت خدا شادمان می‌گردند و قلب‌هایشان نیز از نزول باران آرام می‌گیرد.

﴿حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗاتا هنگامی که بادها ابرهای سنگینی را بردارند. برخی از بادها ابرها را تحریک کرده، و بادی دیگر آن را جمع می‌نماید و بادی دیگر آن را از جایی به جایی می‌برد. ﴿سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖآنگاه آن را به‌سوی سرزمینی مرده می‌رانیم که نزدیک است حیوانات آن هلاک شده و مردمانِ آن از رحمت خدا ناامید شوند.

﴿فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَپس در آن سرزمین مرده، آب فراوان از آن ابر فرو می‌فرستیم، و خداوند برای آن بادی را مسخر می‌کند که آن را سرازیر کند، و باد دیگری را مسخر می‌سازد که آن را به فرمان خدا پراکنده نماید.

﴿فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِپس بوسیله آن از انواع میوه‌ها پدید می‌آوریم بنابر این مردم به رحمت خدا خوشحال می‌گردند و از خیرات و برکات وی بهره‌مند می‌شوند.

﴿کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَاین‌گونه مردگان را بیرون می‌آوریم، باشد که شما متذّکر شوید. یعنی همان‌طور که زمین را پس از این‌که مرده بود با رویاندن سبزیها در آن، زنده کردیم، همان‌گونه نیز مردگان را پس از این‌که فرسوده شده و از بین رفته و پاره پاره شدند از قبرهایشان بیرون می‌آوریم. و این استدلال روشنی است، زیرا این دو مسئله با هم فرقی ندارند، پس کسی که رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ را انکار می‌کند با وجود این‌که او نظیر و مانند آن را می‌بیند، از روی عنادِ و انکارِ امور محسوس چنین می‌کند. و دراین آیه آدمی به تامّل در نعمت‌های خدا و نظر افکندن در آن با چشم عبرت و استدلال نه با چشم غفلت، تشویق شده است.

سپس تفاوت زمین‌هایی را که بر آن باران می‌بارد بیان کرد و فرمود: ﴿وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّیِّبُو زمین که خاکش خوب و آماده است وقتی که باران بر آن ببارد، ﴿یَخۡرُجُ نَبَاتُهُگیاه و سبزه آن می‌روید، چرا که آن زمین برای روش آمادگی دارد، ﴿بِإِذۡنِ رَبِّهِیعنی گیاه و سبزه آن به اراده و خواست پروردگارش بیرون می‌آید. پس اسباب، مستقلا نمی‌توانند هیچ چیزی را بوجود بیاورند مگر این‌که خداوند به آن فرمان دهد. ﴿وَٱلَّذِی خَبُثَو زمینی که خوب نیست، ﴿لَا یَخۡرُجُ إِلَّا نَکِدٗاجز گیاه ناچیزی که فایده و برکتی ندارد نمی‌رویاند.

﴿کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَشۡکُرُونَاین چنین آیات را به صورت‌های گوناگون بیان می‌داریم، و در آن مثالها ذکر می‌کنیم و آن را برای موسی بیان می‌نماییم که با اعتراف و اقرار به نعمتهای خدا و به کار بردنِ آن در راه خشنودی او، شکر وی را به جای می‌آورند. پس آنان کسانی‌اند که از احکام و مطالبی که خداوند در کتابش به شیوه‌های مختلف بیان کرده است بهره‌مند شده و فایده می‌برند، چون آنان آنچه را که خداوند در کتابش بیان کرده است جز بزرگ‌ترین نعمت‌هایی می‌دانند که از سوی پروردگارشان به آنان رسیده است. پس خود را نیازمند آن می‌دانند و با خوشحالی آن را فرا می‌گیرند و در آن می‌اندیشند، و به تامل فرو می‌روند. پس برحسب استعداشان معانی آن را در می‌یابند. و این مثالی است برای دل‌هایی که وحی بر آنها نازل می‌شود، وحیی که اساس حیات و زندگی است، همان‌طور که باران اساس زندگی است. پس دل خوب و پاک وقتی که وحی به‌سوی ان می‌آید آن را می‌پذیرد و برحسب پاک و خوب بودن عنصرش خوبی و نیکی می‌رویاند.

و اما دل‌های ناپاک و بد که خیری در آن نیست وقتی که وحی به‌سوی آنها می‌آید آنرا نپذیرفته بلکه خود را به خواب غفلت زده و از آن روی گردانده و با آن مخالفت می‌کنند. پس نزول وحی بر این دل‌ها مانند بارانی است که بر شوره زار و ریگ‌ها و صخره‌ها می‌بارد و هیچ اثری بر جای نمی‌گذارد. واین مانند فرموده الهی که می‌فرماید: ﴿أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَالَتۡ أَوۡدِیَةُۢ بِقَدَرِهَا فَٱحۡتَمَلَ ٱلسَّیۡلُ زَبَدٗا رَّابِیٗا[الرعد: ۱٧]. «از آسمان آبی فرو فرستاد، پس رودهایی به اندازه دره‌ها سرازیر شد، و سیل، کف انباشته شده‌ای را برداشت».

آیه ۶۴-۵٩:

﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ٥٩[الأعراف: ۵٩].«و همانا نوح را به‌سوی قومش فرستادیم و او گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما معبود بر حقی جز او ندارید. همانا من بر شما می‌ترسم که دچار عذاب آن روز بزرگ شوید».

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٦٠[الأعراف: ۶۰].«اشراف و رؤسای قومش گفتند: همانا تو را در گمراهی آشکاری می‌بینیم».

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦١[الأعراف: ۶۱].«گفت: ای قوم من! در من هیچ‌گونه گمراهی نیست، ولی من فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیان هستم».

﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٦٢[الأعراف: ۶۲].«پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم، و شما را پند و اندرز می‌دهم، و از جانب خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید».

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٦٣[الأعراف: ۶۳].«آیا تعجب می‌کنید از این‌که پندی از جانب پروردگارتان بر مردی از خودتان برای شما آمده است تا شما را بیم دهد و تا پرهیزگاری کنید؟! و باشد که مورد رحمت قرار گیرید».

﴿فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَ٦٤[الأعراف: ۶۴].«اما آنان او را تکذیب کردند و ما او و کسانی را که همراه با او در کشتی بودند، نجات دادیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم. همانا آن قومی نابینا بودند».

پس از آن‌که خداوند مجموعه‌ای شایسته از دلایل توحید و یگانگی خویش را بیان کرد، با ذکر سرگذشت پیامبران که مردم را به‌سوی یگانگی و توحید خدا فرا خواندند، و با ذکر سرگذشت امت‌هایشان که به انکار و مخالفت با آنان پرداختند، و این‌که خداوند چگونه اهل توحید را یاری نمود و کسانی را که با آنان مخا لفت کردند و از آنها فرمان نبردند هلاک ساخت، دلایل دالّ بر توحید خویش را موید و مستحکم ساخت. و بیان نمود که دعوت همه پیامبران بر یک آیین و یک عقیده و باور متفق است. پس در مورد نوح اولین پیامبر فرمود: ﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِبی‌گمان نوح را به‌سوی قومش فرستادیم تا آنها را به عبادت و پرستش خدای یگانه فرا خواند، در حالی که آنان بتان را می‌پرستیدند. ﴿فَقَالَپس به آنها گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَای قوم من! تنها خدا را بپرستید، ﴿مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُشما غیر از او معبودی ندارید. چون او آفریننده و روزی دهنده و مدّبر همه امور است و غیر از او جملگی آفریده و مخلوق‌اند و تحت تدبیر خدا قرار داشته و از خود اختیاری ندارند. سپس نوح آنها را ترساند و بیم داد که اگر از او اطاعت نکنند به عذاب خدا گرفتار می‌شوند. پس گفت: ﴿إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖمن بر شما می‌ترسم که به عذاب روزی بزرگ گرفتار شوید. و این از اندرزگویی و خیرخواهی و مهربانی نوح ÷برای آنها بود که آنان را از عذاب همیشگی و شقاوت و جاودانگی بیم داد. هم چنان‌که برادران پیامبرش که بیشتر از پدران و مادران نسبت به مردم مهربان و دلسوز بودند، مردم را از گرفتار شدن به عذاب خدا بر حذر می‌داشتند. وقتی نوح این سخن را گفت، به زشت‌ترین صورت او را پاسخ دادند، ﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِروسا و ثروتمندان قومش که مردم از آنها پیروی می‌کردند که غالبا همین گروه در برابر حق تکبر می‌ورزند و به پیامبران گوش فرا نمی‌دهند گفتند: ﴿إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖهمانا ما تورا گمراهی آشکاری می‌بینیم. آنان به این اکتفا نکردند که از فرمان نوح سرپیچی کنند، بلکه خود را بالاتر از آن دانستند که از وی اطاعت کنند، و بزرگ‌ترین توهین را به او روا داشتند و او را به گمراهی متهم کردند و گمراهی او را گمراهی آشکاری نامیدند.

و این زشت‌ترین نوع تکبر است که در عقلِ ضعیف‌ترین مردم نمی‌گنجد. و این صفت در میان قوم نوح وجود داشت، چرا که آنها به نزد بت‌هایی می‌آمدند که خود آن را صورتگری کرده و با دست‌های خودشان آن را تراشیده بودند، جماداتی که نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند و کاری از آنها ساخته نبود. و آنها این جمادات را به جای آفریننده آسمان‌ها و زمین قرار داده بودند و انواع عبادت‌ها را برای این بت‌ها انجام می‌دادند.

و اگر آنها عقلی داشتن که بوسیله آن حجت خدا بر آنان اقامه شود، بر آن حکم می‌شد که دیوانگان از آنان راه یافته‌ترند. پس نوح با نرمی و مهربانی و دلسوزی پاسخ آنها را داد تا شاید فرمان برند. بنابر این گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞای قوم من! در من هیچ‌گونه گمراهی نیست. یعنی من در هیچ مسئله‌ای به گمراهی نیافته‌ام، بلکه من هدایت‌کننده و راه یافته هستم وبلکه هدایت او ÷از نوع و جنس هدایت پیامبران اولوالعزم است که بالاترین انواع هدایت و کامل‌ترین آن محسوب می‌شود، و این هدایت همان رسالت تام و کامل است. بنابر این گفت: ﴿وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَبلکه من فرستاده‌ای از جانب پروردگار جهانیان هستم. پروردگاری که پروردگار من و شما و همه خلایق است و من و شما و همه را پرورش داده‌است. بزرگ‌ترین پرورش او این است تا آنها را به انجام کارهای شایسته و اخلاق برتر و عقاید نیکو دستور دهند، و آنان را از مخالفت با این چیزها برحذر دارند.

بنابراین فرمود: ﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡو پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و شما را اندرز می‌گویم. یعنی وظیفه من تبلیغ و بیان توحید و اوامر و نواهی خداست، و آن را از سرِ اندارز و خیرخواهی و مهربانی نسبت به شما بیان می‌کنم. ﴿وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَو از جانب خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید. پس اگر می‌دانید باید از من پیروی کنید و از دستورم فرمان ببرید.

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡآیا تعجب می‌کنید از این‌که یاد آوری و پند و موعظه از جانب پروردگار توسط مردی از شما برایتان آمده است؟ چگونه از حالتی تعجب می‌کنید که شایسته نیست از آن تعجب شود، و آن این است که پند و موعظه و نصیحت توسط مردی از خودتان آمده است که شما صداقت و حالت او را می‌دانید.

پس این از زمره عنایت و توجه خدا و نیکی و احسان او نسبت به شماست که باید با پذیرش و شکرگذاری به استقبال آن رفت. ﴿لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَتا شما را از عذاب دردناک بیم دهد، و اسبابی را که مایه نجات شماست فراهم کنید، که آن هم پرهیزگاری و ترس از خدا در ظاهر و باطن است. و بدین وسیله رحمت گسترده خود را شامل حال خود سازید.

ولی این سخنان در مورد آنها کار ساز نشد و فایده‌ای برای آنان در برنداشت. ﴿فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِاما او را تکذیب کردند، پس او و کسانی را که همراه با وی در کشتی بودند، نجات دادیم. همان کشتی‌ای که خداوند، نوح ÷را به ساختن آن دستور داد و به او وحی کرد که از هر نوع حیواناتی دو جفت را در آن سوار کند، و خانواده‌اش، و هرکس را که ایمان آورده است در آن سوار کند، پس آنها را سوار کرد و خداوند آنان را بوسیله کشتی نجات داد.

﴿وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَو کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم، همانا آنها در برابر هدایت قومی نابینا بودند، در حالی‌که حق را دیدند، و خداوند دلایل روشنی توسط نوح به آنان نشان داد که هر انسان خردمندی با مشاهده آن ایمان می‌آورد. اما آنها نوح را مسخره کردند و به او توهین نمودند و کفر ورزیدند.

آیه‌ی ٧۲-۶۵:

﴿وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ٦٥[الأعراف: ۶۵].«و به‌سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، جز او معبود بر حقی ندارید. آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید».

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ٦٦[الأعراف: ۶۶].«رؤسا و اشراف کافر قوم او گفتند: همانا ما تو را ابله و بی‌خرد می‌بینیم، و ترا از دروغگویان می‌پنداریم».

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی سَفَاهَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦٧[الأعراف: ۶٧]. «گفت ای قوم من! هیچ‌گونه کم خردی در من نیست، بلکه من فرستاده‌ای از جانب پروردگار جهانیان هستم».

﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنَا۠ لَکُمۡ نَاصِحٌ أَمِینٌ٦٨[الأعراف: ۶۸].«من احکام و دستورهای پروردگارم را به شما می‌رسانم و من برایتان اندرزگویی امین هستم».

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٦٩[الأعراف: ۶٩].«آیا تعجب می‌کنید از این‌که پندی از جانب پروردگارتان بر زبان مردی از شما برایتان آمده است تا شما را بیم دهد؟! و به یاد آورید وقتی که خداوند شما را جانشینانی پس از قوم نوح گرداند، و شما را در میان مردمان از قدرت جسمی بیشتری برخوردار کرد، پس نعمت‌های خدا را به یاد آورید تا رستگار شوید».

﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ٧٠[الأعراف: ٧۰].«گفتند: آیا پیش ما آمده‌ای تا تنها خدا را بپرستیم و آنچه را که پدرانمان می‌پرستیدند رها کنیم؟ پس آنچه که ما را بدان وعده می‌دهی بیاور اگر تو از راستگویان هستی».

﴿قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌۖ أَتُجَٰدِلُونَنِی فِیٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖۚ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ٧١[الأعراف: ٧۱].«گفت: به درستی که عذاب و خشم بزرگی از جانب پروردگارتان بر شما واقع می‌شود، آیا با من در نامهایی که شما خود و پدرانتان نهاده‌اید، و خداوند برای آن دلیلی فرو نفرستاده است مجادله می‌کنید؟ پس منتظر باشید، من (هم) همراه شما از منتظرانم».

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۖ وَمَا کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ٧٢[الأعراف: ٧۲].«پس او و کسانی را که همراهش ایمان آورده بودند در پرتو رحمت خویش نجات دادیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند و مؤمن نبودند ریشه‌کن و نابود کردیم».

﴿وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاو به‌سوی عادِ نخستین که در سرزمین یمن بودند، برادر نسبی آنان هود ÷را فرستادیم که آنها را به‌سوی توحید فرا خواند، و از شرک و سرکشی در زمین بازداشت. ﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَگفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما معبود برحقی جز او ندارید، آیا اگر بر آنچه که بر آن قرار دارید پایدار بمانید از عذاب و ناخشنودی او نمی‌ترسید؟ اما آنها نپذیرفتند و فرمان نبردند.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِاشراف و روسای کافرِ قومش در حالی که دعوت او را رد کرده و رای و نظر او را خار شمردند، گفتند: ﴿إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَهمانا ما تو را جز فردی ابله و بی‌خرد نمی‌بینیم، و گمان غالب ما این است که تو از زمره دروغگویانی. و حقیقت برای آن دگرگون و منقلب شده بود، و کوری‌شان شدیدتر شد، آنگاه که پیامبرشان ÷را به سبب آنچه که خود بدان متصف بودند مورد نکوهش و مذمت قرار دادند، حال آن‌که او از هرعیبی دور بود، زیرا در حقیقت آنان خود ابله و کم خرد و دروغگو بودند. و چه سفاهت و بی‌خردی بزرگ‌تر از آن است که کسی حق را انکار و با آن مقابله نماید، و از فرمان بردن از رهبران و خیرخواهان سرباز زند، و قلب و جسمش از هر شیطان سرکشی اطاعت کند، و عبادت را برای غیر خدا انجام دهد و درختان و سنگ‌هایی را بپرستد که برای او کاری نمی‌کنند؟! و چه دروغی بزرگ‌تر از آن است که کسی چیزی از این امور را به خدا نسبت دهد؟!.

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی سَفَاهَةٞگفت: ای قوم من! به هیچ وجه من سفیه وبی خرد نیستم. بلکه او و پیامبر و راهنما وعاقل بود﴿وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَبلکه من فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیانم. ﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنَا۠ لَکُمۡ نَاصِحٌ أَمِینٌ٦٨اوامر و احکام خدا را به شما می‌رسانم و من برای شما اندرزگویی امین هستم. پس بر شما واجب است که آن را بپذیرید و از پروردگار جهانیان فرمان برید.

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡیعنی چگونه از چیزی تعجب می‌کنید که جای هیچ تعجبی در آن نیست؟ و آن این که خداوند مردی از شما را به سویتان فرستاده است که او را می‌شناسید، و شما را به آنچه که مصلحت و منفعت شماست پند می‌دهد، و شما را بر آنچه که به سود شماست بر می‌انگیزد، پس شما از روی انکار از وی تعجب می‌کنید!.

﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖپروردگارتان را ستایش کنید و سپاس بگوئید زیرا قدرت ونعمت به شما داده و شما را جانشینان امت‌های هلاک شده کرده است، کسانی که پیامبران را تکذیب کردند پس خداوند آنها را هلاک ساخت و شما را باقی گذاشت تا ببیند که چگونه عمل می‌کنید. و بپرهیزید از این‌که به تکذیب کردن بپردازید همان‌طور که آنها تکذیب کردند، پس عذابی که به آنان رسید به شما نیز می‌رسد.

و نعمت خدا را به یاد آورید که آن را اختصاصا به شما داده. و آن این است که: ﴿وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗقدرت و بزرگی جسم شما را از دیگر مردمان بیشتر کرده است. ﴿فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِپس نعمت‌هایی گسترده و پی در پی او را به یاد آورید. ﴿لَعَلَّکُمۡباشد که با به جای آوردن شکر نعمت و ادا کردن حق آن، ﴿تُفۡلِحُونَبه خواسته‌هایتان دست یازید و از امر ناگوار و نامطلوب نجات پیدا کنید. پس هود برای آنها موعظه کرد و آنان را پند داد، و به توحید و یکتاپرستی امر نمود، و برای آنها بیان کرد که خیرخواه و اندرزگویی امین برای آنان است. و آنان را برحذر داشت که خداوند آنها را به عذاب گرفتار کند، همانطور کسانی را که پیش از آنها بودند به عذاب خویش گرفتار کرد. و نعمت‌هایی را که خداوند به آنها ارزانی نهموده و روزی فراوانی را که به‌سوی آنان سرازیر کرده بود به آنان یادآور شد، اما فرمان نبردند و دعوت او را نپذیرفتند.

﴿قَالُوٓاْبا تعجب از دعوت هود، و در حالی که او را مطلع ساختند که محال است از او اطاعت کنند، گفتند: ﴿أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَاآیا پیش ما آمده‌ای تا تنها خدا را بپرستیم و آنچه را که پدران ما می‌پرستیدند رها کنیم؟

خداوند خوار و شرمسارشان کند! آنان چیزی را که واجب‌ترین واجبات و کامل‌ترین آن است در ردیف چیزی قرار دادند که در آن به مخالفت راه و برنامه‌ای نمی‌پردازند که پدران و نیاکان خود را بر آن یافتند. پس شرک و پرستش بت‌ها را که پدرانِ گمراه خود را بر آن یافته بودند بر توحید و یگانگی خدا ترجیح دادند و پیامبران را تکذیب کردند و گفتند: ﴿فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَپس آنچه را که به ما وعده می‌دهی برایمان بیاور اگر تو از راستگویانی! و آنان با این درخواست نابودی خویش را طلب کردند.

﴿قَالَهود ÷به آنان گفت: ﴿قَدۡ وَقَعَ عَلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌعذاب و خشم بزرگی از جانب پروردگارتان بر شما واقع شد. یعنی حتما واقع می‌شود. زیرا اسباب آن فراهم شده و وقت و زمان هلاکت فرا رسیده است.

﴿أَتُجَٰدِلُونَنِی فِیٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُمچگونه با من در مورد چیزهایی مجادله می‌کنید که حقیقت ندارند؟ و چگونه در مورد بت‌هایی با من مجادله می‌کنید که آن را خدا نامیده اید، و هیچ چیزی حتی به اندازه‌ی ذره‌ای از صفات الوهیت و خدایی در آن بت‌ها وجود ندارد؟

﴿مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖخداوند در تایید این قضیه دلیلی نفرستاده است، زیرا اگر آن درست بود خداوند برصحت آن دلیلی فرو می‌فرستاد. پس این دلیلی است بر باطل بودن این ادعا، زیرا هیچ مساله‌ای نیست به ویژه در امور بزرگ و کلان مگر این‌که خداوند در مورد آن دلایلی بیان کرده که در سایه آن، مساله بر کسی پوشیده نمی‌ماند.

﴿فَٱنتَظِرُوٓاْپس منتظر عذابی باشید که من شما را بدان وعده داده‌ام، ﴿إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَهمانا من همراه شما از منتظران هستم. و میان این دو انتظار فرق است، انتظار کشیدن کسی که از واقع شدن عذاب می‌ترسد، و انتظار کشیدن کسی که از خدا چشم پاداش و یاری دارد. بنابر این خداوند میان دو گروه قصاوت کرد و این موضوع را فیصله داد. پس فرمود: ﴿فَأَنجَیۡنَٰهُیعنی هود را نجات دادیم، ﴿وَٱلَّذِینَو آنان که ایمان آوردند ﴿مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّاهمراه با او به رحمتی از جانب ما.

آنان همان کسانی بودند که خداوند به‌سوی ایمان هدایت‌شان کرد و ایمان آنان را سببی برای نیل آنها به رحمت خویش قرار داد. پس آنان را به سبب رحمت خویش نجات داد. ﴿وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاو بوسیله عذاب سختی که هیچ‌کس از آنان را باقی نگذاشت آنها را ریشه کن نمودیم و نابودشان کردیم و خداوند طوفان و تند باد شدیدی را برآنها مسلط نمود، که با هر چیزی برخورد می‌کرد آن را چون استخوان پودر شده می‌گرداند. پس هلاک شدند و چنان بلایی بر سر آنان آمد که چیزی جز مسکن‌‌هایشانبه چشم می‌خورد. پس بنگر سرانجام بیم داده شدگان چه شد! کسانی که حجت بر آنها اقامه شد اما تسلیم آن نشدند، وبه ایمان فرا خوانده شدند ولی ایمان نیاورده‌اند، و سرانجامی آنها و هلاکت و خواری و رسوایی شد.

﴿وَأُتۡبِعُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا لَعۡنَةٗ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَآ إِنَّ عَادٗا کَفَرُواْ رَبَّهُمۡۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّعَادٖ قَوۡمِ هُودٖ٦٠[هود: ۶۰]. «و در این دنیا و در روز قیامت نفرین به دنبال‌شان است. آگاه باشی! همانا قوم عاد پروردگارشان را ناسپاسی کردند، نابود باد قبیله عاد، قوم بود».

و در اینجا فرمود: ﴿وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۖ وَمَا کَانُواْ مُؤۡمِنِینَو کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند نابود و ریشه کن ساختیم. و آنان آیات را تکذیب کردند و به هیچ وجهی ایمان نیاوردند، بلکه تکذیب و مخالفت و تکبر و فساد در قلب آنان رسوخ کرد.

آیه‌ی ٧٩-٧۳:

﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ٧٣[الأعراف: ٧۳].«و به‌سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما معبودی به حق جز او ندارید، همانا دلیل و معجزه‌ای از جانب پروردگارتان پیش شما آمده است، این شترِ خداست که به عنوان معجزه‌ای برای شما آمده است پس آن را بگذارید که در زمین خدا بخورد و بچرد، و آزاری بدان نرسانید که عذاب دردناکی شما را فرا می‌گیرد».

﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ٧٤[الأعراف: ٧۴].«و به یاد آورید آنگاه که خداوند شما را پس از قوم عاد وارث زمین قرار داد، و شما را در زمین جای داد، در دشت‌های هموار و صاف آن برای خود قصر می‌ساختید، و از کوه‌ها برای خود خانه می‌تراشیدید. پس نعمتهای خدا را به یاد آورید و در زمین فساد و تباهی مکنید».

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ٧٥[الأعراف: ٧۵].«اشراف و رؤسای قومش که تکبر می‌ورزیدند، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا شما می‌دانید که صالح از جانب پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: ما به آنچه او بدان فرستاده شده است ایمان داریم».

﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِیٓ ءَامَنتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ٧٦[الأعراف: ٧۶].«مستکبران گفتند: ما به آنچه که شما بدان ایمان آورده‌اید کافر هستیم».

﴿فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَ وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ وَقَالُواْ یَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٧٧[الأعراف: ٧٧].«پس شتر را کشتند و از فرمان پروردگارشان سرپیچی کرده و گفتند: ای صالح! برای ما بیاور آنچه را که به ما وعده می‌دادی، اگر تو از پیامبرانی».

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ٧٨[الأعراف: ٧۸].«پس زمین لرزه آنان را فرا گرفت و در خانه‌هایشان بر زانو بی‌حرکت افتادند و مردند».

﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّٰصِحِینَ٧٩[الأعراف: ٧٩].«پس صالح از آنان روی برتافت و گفت: ای قوم من! بدون شک من پیام پروردگارم را به شما رساندم و شما را نصیحت کردم ولی شما نصیحت کنندگان را دوست ندارید».

﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَو خداوند به‌سوی قبیله معروف ثمود که در «حجر» و اطراف آن در سرزمین حجاز و جزیرۀ العرب سکونت داشتند، ﴿أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗابرادرشان صالح را فرستاد، که پیامبر بود و آنان را به ایمان و توحید فرا خواند و از شرک و انباز گرفتن برای خدا نهی کرد. ﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُگفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید، شما جز او معبودی به حق ندارید. دعوت صالح ÷از جنس و نوع دعوت سایر برادران پیامبرش بود که مردم را به عبادت خدا فرا می‌خواند و برای آنان بیان می‌کرد که معبودی جز «الله» ندارند.

﴿قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡبی‌گمان معجزه‌ای از جانب پروردگارتان نزد شما آمده است. یعنی امری خارق العاده که جز نشانه‌ای آسمانی چیزی دیگر نمی‌تواند باشد، و مردم نمی‌توانند مانند آن را بیاورند. سپس این معجزه را توضیح داد و گفت: ﴿هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗاین شتر خداست، نشانه و معجزه‌ای است برای شما. یعنی این، شتری شریف و برتر است، چون به خدا نسبت داده شده است، و این نسبت، نسبت اکرام و بزرگداشت و نشانه بزرگی است. و در آیه‌ای دیگر فرموده است: ﴿لَّهَا شِرۡبٞ وَلَکُمۡ شِرۡبُ یَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ[الشعراء: ۱۵۵]. «برای او روزی مشخص برای آب نوشیدن است، و برای شما روزی مشخص».

و آنان چاهی داشتند و آن معروف به چاه شتر بود که آنها و شتر به نوبت از آن آب می‌خوردند، روزی شتر از آن آب می‌نوشید و آنان از پستانهایش شیر می‌نوشیدند، و یک روز نوبت آنها بود که بر چاه می‌آمدند و شتر از آنها دور می‌شد.

و پیامبرشان صالح ÷به آنها گفت: ﴿فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِآن را بگذارید تا در زمین خدا بچرد و مخارج آن بر شما نیست. ﴿وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖو آن را آزار ندهید، با سر بریدن یا غیرآن. ﴿فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞکه عذابی دردناک شما را فرا می‌گیرد.

﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَو به یاد آورید وقتی که شما را در زمین جانشین قرار داد، و بهره‌مندتان ساخت. ﴿مِنۢ بَعۡدِ عَادٖبعد از قوم عاد که خداوند آنها را هلاک نمود، و شما را پس از آنها جانشین قرار داد.

﴿وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِو در زمین جایتان داد. یعنی به شما در زمین قدرت و نعمت داد و برایتان اسبابی را فراهم آورد که شما را به آنچه می‌خواستید می‌رساند. ﴿تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗادر زمین‌های هموار و صاف برای خود کاخ‌های بلند و ساختمان‌های مستحکم می‌سازید. ﴿وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاو کوه‌ها را تراشیده و از آن برای خود خانه بنا می‌کنید که تاکنون آثار آنان از قبیل خانه‌ها و تونل‌هایشان در کوه‌ها مشاهده می‌شود. و این آثار تا وقتی که کوه‌ها باقی هستند باقی است.

﴿فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِپس نعمت‌های خدا و بخشش و روزی و قدرتی را که به شما ارزانی نموده است به یاد آورید. ﴿وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَو زمین را به وسیله‌ی فساد و گناه و تباه و خراب نکنید، زیرا گناهان سرزمین‌های آباد را خراب و ویران می‌کند. و گناهان سرزمین‌شان را از آنان خالی گرداند و خانه‌های آنان را پس از آنها متروکه نمود.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِروسا و اشراف مستکبر قومش که از پذیرفتن حق تکبر ورزیده بودند، ﴿لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْبه مستضعفان گفتند. و از آن جا که مستضعفان همه مومن نبودند، ﴿لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِبه کسانی از آنان که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا شما می‌دانید که صالح از جانب پروردگارش فرستاده شده است؟ یعنی آیا او راست می‌گوید یا دروغ؟ مستضعفان گفتند: ﴿إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَهمانا ما به آنچه او بدان رسالت یافته است از قبیل توحید و خبر دادن از آن و امر و نهی او ایمان داریم.

﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِیٓ ءَامَنتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ٧٦مستکبران گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان آورده‌اید کافر هستیم. پس تکبر، آنها را وادار ساخت تا تسلیم حق نشوند که ناتوانان و مستضعفان تسلیم آن شده بودند. ﴿فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَپس شتری را کشتند که صالح آنها را هشدار داده بود چنانچه به آن آزاری برسانند عذاب دردناکی به آنها می‌رسد.

﴿وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡو از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند. یعنی سنگدلی کردند و از روی تکبر از دستور خدا سربرتافتند، که هرکس از دستور او سرپیچی نماید خداوند عذاب سختی را به او می‌چشاند. و خداوند عذابی را بر آنها فرود آورد که آن را بر هیچ‌کس دیگری فرود نیاورده بود.

﴿وَقَالُواْو با وجود این‌که با انجام دادنِ این افعال در مقابل خدا جسارت و گستاخی نموده، و عجز و ناتوانی را به خدا نسبت می‌دادند و نسبت به آنچه که انجام داده بودند بی‌مبالاتی کرده، بلکه حتی به آن افتخار می‌ورزیدند، گفتند: ﴿یَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآای صالح! عذابی ر اکه به ما وعده می‌دهی، بیاور، اگر شما در مسئله‌ی «گرفتار شدن ما به عذاب» از راستگویانی. پس صالح فرمود: ﴿تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمۡ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٖۖ ذَٰلِکَ وَعۡدٌ غَیۡرُ مَکۡذُوبٖ[هود: ۶۵]. «در خانه‌هایتان سه روز بهره‌مند شوید، آن وعده دروغینی نیست». ﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ٧٨پس زلزله آنها را فرا گرفت و در خانه‌هایشان بر زانوهایشان افتادند و خداوند آنها را هلاک و ریشه کن کرد. ﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡوقتی خداوند آنان را دچار عذاب ساخت، صالح ÷از آنان روی برتافت و پس از این‌که خداوند آنها را هلاک کرد، از روی سرزنش و توبیخ خطاب به آنها گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡای قوم من! همانا همه آنچه را که خداوند مرا با آن به سویتان فرستاده بود به شما رساندم، و برای هدایت شما تلاش کردم، و کوشش نمودم تا راه راست و دین استوار را در پیش بگیرید.

﴿وَلَٰکِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّٰصِحِینَولی شما نصیحت کنندگان را دوست ندارید. و گفته اندرزگویان و نصیحت کنندگان را ردّ کرده، و ازهر شیطان رانده شده‌ای اطاعت می‌کنید. بدان که بسیاری از مفسرین در رابطه با این قصه می‌گویند: شتر از صخره‌ای سخت و صاف بیرون آمد که آنها به صالح پیشنهاد کرده بودند شتر را از آن بیرون آورد. و این صخره چون زنِ باردار به درد زایمان مبتلا شد تا این‌که شتر بیرون آمد و آن را مشاهده کردند. و گفته‌اند: وقتی شتر را پی زدند و کشتند بچه شتری داشت که سه تا فریاد برآورد و کوه برایش شکافته گردید و در آن داخل شد، و صالح ÷به آنها گفت: نشانه آمدن عذاب بر شما این است که در روز اول چهره‌هایتان زرد، و در روز دوم چهره‌هایتان قرمز، و در روز سوم چهره‌هایتان سیاه می‌گردد. و همانطور که صالح گفت: «این داستان از روایت‌های اسراییلی است که نقل کردن آن در تفسیر کتاب خداوند متعال شایسته نیست، و در قرآن به هیچ صورت چیزی وجود ندارد که بر صحت آن دلالت نماید، و اگر این داستان درست بود خداوند آن را بیان می‌کرد. چون در این داستان چیزهایی شگفت‌انگیز و عبرت‌ها و نشانه‌هایی وجود دارد که خداوند آنها را مهمل و سرپوشیده نگذاشته است تا از طریق کسی به مردم برسد که به نقل کردن او اعتمادی نیست. بلکه قرآن پاره‌ای از امور مذکور در این داستان را تکذیب می‌نماید. صالح به آنها گفت: ﴿تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمۡ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٖسه روز در خانه‌هایتان بهره‌مند شوید و عیش و نوش نمایید. و در این وقتِ بسیار کم، لذّت ببرید چون بهره‌مندی و لذتی جز این چند روز برایتان وجود ندارد. و برای کسانی که پیامبرشان عذاب را به آنها وعده داد، و مقدمات آن را برای‌شان بیان کرده است چه لذتی وجود دارد؟! و انگهی مقدمات آن عذاب روز به روز بیشتر تحقق پیدا کند، به صورتی که همه آنها چهره‌هایشان سرخ سپس زرد و سپس سیاه شود. آیا این مسایل با قرآن مخالف و متضاد نیست؟! در قرآن هدایت و رهنمودهایی وجود دارد که ما را از غیر قرآن بی‌نیاز می‌کند. البته اگر حدیثی صحیح از پیامبر صدر این زمینه ثابت شده باشد که با کتاب خدا مخالفت نورزد آن را بر سر و چشم می‌گذاریم، زیرا قرآن به پیروی کردن از آن دستور داده‌است. ﴿وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْ[الحشر: ٧]. «آنچه را پیامبر به شما داده‌است، بگیرید و از آنچه که شما را از آن باز داشته است باز آیید». و قبلا گذشت که تفسیر کردن کتاب خدا با اخبار اسرائیلی جایز نیست، هرچند که روایت اسرائیلیات را در اموری که به دروغ بودن آن یقین نیست جایز قرار بدهیم، زیرا معانی کتاب خدا یقینی هستند و اخبار و روایت‌های اسرائیلی را نمی‌توان تصدیق یا تکذیب کرد. پس برابر قرار دادن امور یقینی با اموری که در آن تردید هست امکان‌پذیر نمی‌باشد.

آیه‌ی ۸۴-۸۰:

﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ٨٠[الأعراف: ۸۰].«و لوط را به یاد آور آنگاه که او را به‌سوی قومش فرستادیم آنگاه که به قومش گفت: آیا کار زشتی را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ‌کس از جهانیان نداده است؟!».

﴿إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ٨١[الأعراف: ۸۱].«همانا شما به جای زنان با مردان آمیزش می‌کنید، بلکه شما قومی تجاوز پیشه هستید».

﴿وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ٨٢[الأعراف: ۸۲].«و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: ایشان را از شهرتان بیرون کنید، آنان مردمانی هستند که به از انجام دادن زشتی دوری می‌جویند».

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ٨٣[الأعراف: ۸۳].«و او و خانواده‌اش را نجات دادیم، جز همسرش که از باقی ماندگان در عذاب بود».

﴿وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ٨٤[الأعراف: ۸۴].«و بر آنان بارانی از سنگ باراندیم، پس بنگر که سر انجام گناهکاران چگونه است!».

﴿وَلُوطًاو بنده ما لوط ÷را به یاد بیاور، وقتی که او را به‌سوی قومش فرستادیم تا آنان را به پرستش خداوند یگانه دستور دهد، و از کار زشتی که پیش از آنان هیچ‌کس آن را انجام نداد، نهی کند. ﴿إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَآنگاه که به قومش گفت: آیا کار زشتی را انجام می‌دهید که هیچ زشتی بالاتر از آن وجود ندارد؟ ﴿مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَاین عمل، کار بسیار زشتی بود که قوم لوط ابداع کردند، و این راه منحرف را برای پسینیان خود به یادگار گذاشتند. سپس آن را بیان نمود و فرمود: ﴿إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِچگونه زنان را که خدا برایتان آفریده است رها می‌کنید که در زنان محل بهره برداری و شهوت رانی و ارضای غریزه جنسی وجود دارد و با فطرت موافق است، و به مردان روی می‌آورید و با آنان آمیزش می‌کنید که این کار، بی‌نهایت زشت و پلید است؟! و این محلی است که آلودگی و کثافت از آن بیرون می‌آید و انسان از نام بردن آن شرم می‌کند تا چه رسد به این‌که در این محل با کسی آمیزش نماید. ﴿بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَبلکه شما قومی هستید که از مرز خدا تجاوز نموده و بر ارتکاب حرام جرات کرده اید. ﴿وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ٨٢و پاسخ قوم لوط جز این نبود که گفتند:آنها را از شهر و دیارتان بیرون کنید، آنان قومی هستند که از انجام دادن زشتی دوری می‌جویند. ﴿وَمَا نَقَمُواْ مِنۡهُمۡ إِلَّآ أَن یُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ٨[البروج: ۸]. «و از آنان انتقام نگرفتند جز به خاطر این‌که به خدای توانا و ستوده ایمان آوردند».

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ٨٣پس او و خانواده‌اش را نجات دادیم جز همسرش که از باقی ماندگانِ هلاک شده معذّب بود. خداوند به لوط دستور داد تا شب هنگام خانواده‌اش را بیرون ببرد، زیرا عذاب به هنگام صبح بر قومش فرود می‌آمد، پس لوط به هنگام شب خانواده‌اش را بیرون برد جز همسرش که باقی ماند، و عذابی که به قومش رسید به او هم رسید. ﴿وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاو آنان را با سنگ‌های گرم و سخت که از سنگ و گل تشکیل یافته بود سنگباران کردیم، و خداوند آن دهکده ومردمانش را زیر و رو کرد. ﴿فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَپس بنگر که سرانجام گناهکاران چگونه بوده است؟ سر انجام‌شان هلاکت و رسوایی همیشگی بوده است.

آیه‌ی ۸٧-۸۵:

﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ فَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ٨٥[الأعراف: ۸۵].«و به‌سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم، و گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما معبود به حقی جز او ندارید، همانا دلیلی از جانب پروردگارتان پیش شما آمده است، پس پیمانه و ترازو را کامل نمایید، و حقوق و اموال مردم را کم نکنید، و در زمین پس از اصلاح آن فساد و تباهی نورزید. این برایتان بهتر است اگر شما مؤمن هستید».

﴿وَلَا تَقۡعُدُواْ بِکُلِّ صِرَٰطٖ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ کُنتُمۡ قَلِیلٗا فَکَثَّرَکُمۡۖ وَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ٨٦[الأعراف: ۸۶].«و بر سر هر راهی ننشینید تا کسانی را که به خدا ایمان آورده‌اند بترسانید، و از راه خدا باز دارید، و آن را کج می‌خواهید. و یه یاد آورید وقتی که شما کم بودید پس خداوند شما را زیاد کرد. و بنگرید که سر انجام فسادکنندگان چگونه بوده است!».

﴿وَإِن کَانَ طَآئِفَةٞ مِّنکُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ یُؤۡمِنُواْ فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُ بَیۡنَنَاۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ٨٧[الأعراف: ۸٧].«و اگر گروهی از شما به آنچه من بدان فرستاده شده‌ام ایمان آوَرَد و گروهی ایمان نیاوَرَد، پس صبر کنید تا خداوند میان ما داوری کند، و او بهترینِ داوران است».

﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَو به‌سوی قبیله معروف مدین، ﴿أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗابرادرشان شعیب را فرستادیم تا آنان را به عبادت خداوند یگانه و بی‌شریک فرا بخواند، و به آنها دستور دهد که پیمانه و ترازو را به صورت کامل بپردازند، و حقوق مردم را کم نکنند و با انجام دادن گناه در زمین فساد و تباهی ننمایند. بنابر این فرمود ﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَو در زمین بعد از اصلاح آن فساد مکنید این برایتان بهتر است اگر شما مومن هستید. زیرا ترک گناهان به خاطر فرمان بردن از دستور خدا و نزدیکی جستن به او برای بنده بهتر و سودمندتر از آن است که مرتکب گناهان شود، و موجب ناخشنودی خداوند جبار و عذاب جهنم گردد.

﴿وَلَا تَقۡعُدُواْ بِکُلِّ صِرَٰطٖو بر سر هر راهی به کمین مردم ننشیند. یعنی راهی که رفت و آمد در آن زیاد است، و مردم را از آن بر حذر ندارید، ﴿تُوعِدُونَو مردم را از در پیش گرفتن آن مترسانید، ﴿وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِو کسانی را که به خدا ایمان آورده‌اند از راه او باز ندارید. یعنی کسانی را که می‌خواهند به وسیله این راه هدایت شوند، بازندارید، ﴿وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاو راه خدا را کج می‌خواهید، به گونه‌ای که آن را با هواهای نفسانی خود همسو ساید. حال آن‌که بر شما ودیگران واجب بود راهی را که خداوند برای بندگانش قرار داده است و آدمی را به خشنودی او و سرای کرامت راهنمایی می‌کند در پیش بگیرید. راهی که بزرگ‌ترین رحمت و مهربانی خدا نسبت به بندگان است. پس به یاری آن مسلک بشتابید و به‌سوی آن فرا بخوانید و از آن حمایت کنید. نه این‌که راهزنان این راه باشید، و مردم را از آن بازدارید، زیرا این کار ناسپاسی نعمت خدا و مخالفت و مبارزه با او، و کج کردن راست‌ترین و میانه‌ترین راه است. اما شما به کسی که این راه را در پیش گیرد توهین می‌کنید. ﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ کُنتُمۡ قَلِیلٗا فَکَثَّرَکُمۡو به یاد آورید نعمت خدا را، آنگاه که کم بودید، پس شما را زیاد نمود. یعنی شما را با دادنِ همسران و فرزندان و سلامتی رشد داد و شما را با بیماری‌هایی از قبیل «وبا» و دیگر بیماری‌هایی که (از نسل و تعداد) شما می‌کاست نیازمود، و دشمنی را بر شما مسلط نگرداند که نابودتان کند. و شما را در زمین پراکنده نکرد، بلکه با گرد آوردن در یکجا و سرازیر کردن روزی به سویتان و فراوانی نسل بر شما انعام کرد. ﴿وَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَو بنگرید که سرانجام فسادکنندگان چگونه است؟ پس شما آنها را در گروه‌هایشان جز پراکنده نمی‌بیند، و جز وحشت و گیاهانی در اماکن سکونت‌شان نمی‌یابید. و نام نیکی از خود برجای نگذاشته‌اند، بلکه در دنیا نفرین و در روز قیامت خواری و رسوایی بهره آنان است.

﴿وَإِن کَانَ طَآئِفَةٞ مِّنکُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ یُؤۡمِنُواْو اگر گروهی از شما به آنچه من بدان فرستاده شده‌ام ایمان آوَرَد و گروهی دیگر ایمان نیاوَرَد که بخش اعظم آنان را گروه بی‌ایمان تشکیل می‌دهد، فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُ بَیۡنَنَاۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَپس صبر کنید تا خدا میان ما داوری کند، و او بهترین داوران است، اهل حق را یاری داده و باطل گرایان را به عذاب و عقوبت دچار خواهد کرد.

آیه‌ی ٩۳-۸۸:

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّکَ یَٰشُعَیۡبُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَکَ مِن قَرۡیَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ کُنَّا کَٰرِهِینَ٨٨[الأعراف: ۸۸].«رؤسا و اشراف مستکبر قومش گفتند: ای شعیب! تو و کسانی را که به همراهت ایمان آورده‌اند از شهر و آبادی خود بیرون می‌کنیم، یا این‌که به آئین ما برمی‌گردید. شعیب با تعجب و انکار به قوم خود گفت: آیا هرچند اگر دوست هم نداشته باشیم که پیرو دین و ملت باطل شما بشویم (باز ما را از شهر خودتان بیرون می‌کنید)؟!».

﴿قَدِ ٱفۡتَرَیۡنَا عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِی مِلَّتِکُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَ٨٩[الأعراف: ۸٩].«اگر به آئین شما درآییم پس از این‌که خدا ما را از آن نجات داده است همانا بر خدا دروغ بسته‌ایم. برای ما شایسته نیست که به آن درآییم مگر این‌که پروردگار بخواهد، علم پروردگارِ ما همه چیز را در برگرفته است، بر خدا توکل نموده‌ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق داوری کن و تو بهترین داوری کنندگانی».

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ٩٠[الأعراف: ٩۰].«و سران کافر قومش گفتند: اگر شما از شعیب پیروی کنید همانا آنگاه از زیان کاران هستید».

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ٩١[الأعراف: ٩۱].«پس زمین لرزه شدیدی آنان را فرا گرفت و در خانه‌هایشان بر زانو افتادند و مردند».

﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَاۚ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِینَ٩٢[الأعراف: ٩۲].«کسانی که شعیب را تکذیب کردند گویی خود در آن دیار سکونت نداشتند، کسانی که شعیب را تکذیب کردند آنان زیان کاران بودند».

﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡۖ فَکَیۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ٩٣[الأعراف: ٩۳].«پس، از آنان روی برتافت و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام‌های پروردگارم را به شما رساندم، و شما را نصیحت کردم، پس چگونه به خاطر قومی اندوه می‌خورم که کافر بودند؟».

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِاشراف و سران متکبر قومش که از خواست‌ها و امیال خود پیروی کرده و با لذت‌ها و خوش گذرانی‌ها سرگرم و غافل شده بودند، وقتی که حق پیش آنان آمد و دیدند که با خواست‌های پلیدشان موافق نیست، آن را رد کردند و از پذیرفتن آن امتناع ورزیدند، و به پیامبرشان شعیب و مومنان مستضعفی که همراه او بودند، گفتند: ﴿لَنُخۡرِجَنَّکَ یَٰشُعَیۡبُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَکَ مِن قَرۡیَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاای شعیب! حتما تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند از شهر و آبادی خود بیرون می‌کنیم، یا این‌که باید به دین ما برگردید. آنها نیروی ردمنشانه و درنده خویی خود را در مقابله با حق به کار گرفتند و هیچ دین و عهد و حقی را رعایت نکردند، بلکه هوی و هوس و خواست‌هایشان را در نظر گرفتند و از سفاهت و ابلهی خود که آنان را بر این سخن فاسد راهنمایی کرده بود پیروی نموده وگفتند: یا تو و کسانی که به شما ایمان آورده‌اند به دین ما بر می‌گردید و یا این‌که از شهر و آبادی خود بیرونتان می‌کنیم. پس شعیب ÷آنان را فرا خواند وامیدوار بود ایمان بیاورند. اما او را تهدید کردند که اگر از ما پیروی نکنید شما را از وطن اخراج می‌کنیم. در حالی که او و کسانی که همراهش بودند به اقامت در آن سزاوارتر بودند. ﴿قَالَشعیب ÷با تعجب از سخن‌شان گفت: ﴿أَوَلَوۡ کُنَّا کَٰرِهِینَآیا علی رغم این‌که از دین و آئین باطلتان متنفر هستیم و آن را باطل می‌دانیم باز از شما پیروی نماییم؟! زیرا کسی به دین شما فرا خوانده می‌شود که به آن علاقه داشته باشد، اما کسی که آشکارا مردم را از آن باز می‌دارد و پیروان آن را تقبیح می‌کند چگونه به‌سوی آن فرا خوانده می‌شود؟!.

﴿قَدِ ٱفۡتَرَیۡنَا عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِی مِلَّتِکُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَابر ما گواه باشید که اگر به دین شما برگردیم بعد از آن‌که خدا ما را از شر آن نجات داده ‌است، ما دروغگو هستیم، و به خدا دروغ نسبت می‌دهیم، زیرا می‌دانیم که هیچ دروغ و افترایی بزرگ‌تر از آن نیست که کسی برای خدا شریک قرار بدهد، حال آن‌که او یگانه و یکتا و بی‌نیاز است، خداوندی که نه همسری دارد ونه فرزندی و نه در پادشاهی شریکی دارد. ﴿وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآو ما را نسزد که به آن درآییم و به آن برگردیم.

یعنی غیر ممکن است که به آن برگردیم و این یک امر محال است. پس شعیب ÷آنها را از این‌که با آنان موافقت کند از چند جهت ناامید کرد، یکی این‌که دین آنها را نمی‌پسندند، و از شرکی که بر آن قرار دارند متنفر هستند. دیگر این‌که شعیب آیین آنها را توهم و دروغ به حساب آورد، و آنها را گواه گرفت که اگر او و کسانی که همراهش هستند از آنها پیروی کنند دروغگو می‌باشند. و دیگر این‌که شعیب و یارانش به نعمتی که خدا به آنان ارزانی داشته بود اعتراف کردند و آن این‌که خداوند آنان را از آن دین منحرف نجات داده‌است. و دیگر این‌که برگشتن آنها به آن دین خرافی پس از این‌که خداوند آنها را هدایت کرد غیرممکن و محال است. و با توجه به تعظیم خدا در دل‌هایشان و اعتراف به بندگی او و این‌که او معبود یکتا است و عبادت جز برای او شایست نیست، و اقرار به این‌که معبودان مشرکان باطل هستند، امکان ندارد که به دین آنان برگردند، زیرا خداوند به آنان عقل و خردی را ارزانی نموده است که بوسیله آن حق و باطل و هدایت و گمراهی را تشخیص می‌دهند.

اما از آنجا که مشیت خدا و اراده او در آفریدگانش نافذ است و هیچ‌کس نمی‌تواند از دایره مشیت و خواست او بیرون رود گرچه تمامی اسباب دست به دست هم دهند وتمامی نیروها همسو باشند آنها بر خود حکم نمی‌کنند که چیزی را خواهند کرد یا آن را ترک کنند. بنابر این استثنایی قایل شدند و گفتند: ﴿وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَاو ما را نسزد که به آن برگردیم مگر این‌که پروردگار ما بخواهد. یعنی برای ما و دیگران ممکن نیست که از دایره خواست و مشیت خدا که تابع علم و حکمت اوست بیرون رویم. ﴿وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاو علم و آگاهی پروردگارمان هر چیزی را حاطه نموده است. پس خداوند آنچه را که شایسته بندگان است، می‌داند، و تدبیر امور آنان بر عهده اوست. ﴿عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَابر او اعتماد نموده‌ایم و او ما را به راه راست هدایت خواهد کرد. بر او توکل نموده‌ایم و او ما را از همه راه‌های جهنم نجات می‌دهد، زیرا هرکس بر خدا توکل کند خدا او را کافی است و امر دین و دنیایش را برای او آسان می‌گرداند.

﴿رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّپروردگارا! بین ما و قوم ما به حق داوری کن. یعنی مظلوم و صاحب حق را بر ظالم و مخالف حق پیروز گردان. ﴿وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَو تو بهترین گشایندگان هستی. و خداوند برای بندگانش به دو صورت گشایش می‌آورد، گشودن علم و دانش به وسیله روشن شدن حق از باطل و هدایت از گمراهی، و روشن کردن این‌که چه کسی بر راه راست است و چه کسی از آن منحرف گشته است. و نوع دوم داوری و گشایش خدا به وسیله عقوبت ستمگران و نجات و بزرگداشت صالحان صورت می‌پذیرد. پس آنان از خدا خواستند که میان آنها و قوم‌شان به حق و عدالت داوری کند و از نشانه‌ها و عبرت‌هایش چیزهایی به آنان نشان دهد که هر دو گروه راه‌شان را از یکدیگر جدا کنند.

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِو اشراف و روسای کافر قومش مردم را از پیروی کردن از شعیب برحذر داشته و می‌گفتند: ﴿لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَاگر شما از شعیب پیروی کنید آنگاه از زیان کاران هستید. این چیزی بود که نفسشان برای آنها آراسته و آنان را فریب داده بود که زیان و بدبختی در پیروی کردن از هدایت ورشد است. اما ندانستند که زیان کامل و همه جانبه در پایبندی به گمراهی و گمراه کردن دیگران است، که آنان بر آن بودند. و زمانی متوجه این قضیه شدند که عذاب آنها را فرا گرفت.

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُپس زلزله شدیدی آنان را فرا گرفت، ﴿فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَو در خانه‌هایشان بیهوش و خشکیده و مرده افتادند. خداوند متعال حال بد آنها را بیان کرده و می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَاکسانی که شعیب را تکذیب کردند گویی که در خانه‌هایشان سکونت نداشته و از آن لذت نبرده و از سایه‌های دلپذیر آن استفاده نکرده‌اند.

انگار در تفریحگاه‌ها و نهرهای آن تفرّج نکرده و از میوه‌های درختان آن نخورده‌اند. پس عذاب، آنان‌را در برگرفت و مکان سرگرمی و بازی و لذت جویی آنها را تبدیل به مکان اندوه و بدبختی و عذاب کرد. بنابر این فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِینَکسانی که شعیب را تکذیب کردند آنان زیان کاران بودند. یعنی فقط آنان زیانکارند، چون آنها خویشتن و دین و خانواده‌هایشان را در روز قیامت ضایع می‌کنند و این زانی آشکار است. نه کسانی که به آنها گفتند: ﴿لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَاگر شما از شعیب پیروی کنید همانا آنگاه از زیان کاران هستید.

پس وقتی که هلاک شدند پیامبرشان ÷ از آنان روی برتافت، ﴿وَقَالَو پس از مرگ‌شان با سرزنش و توبیخ خطاب به آنان گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّیای قوم من! همانا پیام‌های پروردگارم را به شما رساندم، و برایتان بیان کردم به نحوی که به اعماق وجود و دل‌هایتان رسید، و در آن جای گرفت، و در یافتید که پیامی بالاتر از آن وجود ندارد. ﴿وَنَصَحۡتُ لَکُمۡو شما را نصیحت کردم اما شما نصیحت مرا نپذیرفتید و از راهنمایی‌ها اطاعت نکردید بلکه سرپیچی و سرکشی نمودید.

﴿فَکَیۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ کَٰفِرِینَپس چگونه برای کسانی اندوهگین شوم که خیری در آنها نیست؟ و خیر پیش آنها آمد اما آن را رد کرده و نپذیرفتند. بنابر این جز شر و بدی چیزی شایسته اندوه خورد، بلکه به هلاکت و نابودشدنشان باید شاد شد. بار خدایا! از رسوایی و خواری به تو پناه می‌برم! و چه شقاوت و عقوبتی بزرگ‌تر از آن است که آدمی به حالتی برسد که خیرخواه‌ترین مردم از وی بیزاری جوید؟!.

آیه‌ی ٩۵-٩۴:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّبِیٍّ إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَا بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَضَّرَّعُونَ٩٤[الأعراف: ٩۴].«و در هیچ شهر و آبادی پیامبری را نفرستاده‌ایم مگر این‌که اهالی آنجا را با مشکلات و مصائب گرفتار کردیم تا شاید تضرع و زاری کنند».

﴿ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَکَانَ ٱلسَّیِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ٩٥[الأعراف: ٩۵]. «سپس به جای بدی، نیکی را قرار دادیم تا این‌که فزونی گرفتند و گفتند: پدرانمان را هم ناخوشی و خوشی رسیده است، پس آنان را ناگهان گرفتیم در حالی‌که آنها نمی‌فهمیدند».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّبِیٍّو در هیچ شهر و آبادی پیامبری را نفرستاده‌ایم که آنان را به عبادت خدا فرا خواند و از شر و بدی باز دارد، و آنان از دین وی پیروی نکنند، ﴿إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَامگر این‌که اهل آن جارا، ﴿بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِبا فقر و بیماری و انواع مصیبت‌ها مورد آزمایش قرار داده‌ایم. ﴿لَعَلَّهُمۡتا شاید وقتی که به این مصیبت‌ها دچار گردند فروتن شوند. و ﴿یَضَّرَّعُونَبه درگاه خدا زاری و تضرع نمایند و تسلیم حق شوند.

﴿ثُمَّسپس وقتی که دچار شدن به مصایب در آنان کارساز نشد و استکبار آنها ادامه یافت و طغیان و سرکشی‌شان بیشتر شد، ﴿مَکَانَ ٱلسَّیِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَبه جای سختی و بدی، نیکی را قرار دادیم. پس خداوند روزی‌ها را به‌سوی آنها سرازیر نمود و جسم‌هایشان را تندرست و سلامت کرد، و بلا و مصیبت‌ها را از آنان دور ساخت، ﴿حَتَّىٰ عَفَواْتا این‌که زیاد شدند و روزی‌هایشان فراوان شد، و در نعمت و فضل خدا فرو رفتند، و مصیبت‌هایی که بر آنان آمده بود فراموش نمودند، ﴿وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُو گفتند: پدرانمان را ناخوشی و خوشی رسیده است. یعنی این عادت و شیوه همواره در میان گذشتگان و آیندگان موجود بوده است، و برحسب دگرگونی‌های زمان و چرخش روزگار گاهی درخوشی و ثروتمندی به سر برده و گاهی در ناراحتی و تنگدستی قرار داشتند. و پنداشتند که این مصیبت‌ها به خاطر پند گرفتن و موعطه و استدراج و باز آمدن نیست. تا این‌که شاد شدند و به آنچه داده شده بودند خوشحال گردیدند و دنیا آنها را شیفته و مجذوب خود کرد. ﴿فَأَخَذۡنَٰهُمپس بناگاه (گریبان) آنها را گرفتیم. ﴿بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَناگهان (آنان را گرفتیم) در حالی که آنان نمی‌فهمیدند. یعنی هلاک شدن و نابود گشتن به ذهن آنان خطور نمی‌کرد و گمان می‌بردند که آنها شایستگی برخورداری از این نعمات را دارند و می‌توانند آنها را در قبضه خود نگاه دارند. و در این پندار بودند که این نعمت‌ها همیشه در دسترس آنان بوده و به جایی دیگر منتقل نخواهند شد.

آیه‌ی ٩٩-٩۶:

﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ٩٦[الأعراف: ٩۶].«و اگر اهل این شهر و آباد‌ی‌ها ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه می‌کردند، برکت‌های آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم، اما تکذیب کردند، پس آنان را به سبب آنچه که می‌کردند (گریبان‌شان را) گرفتیم».

﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ٩٧[الأعراف: ٩٧].«آیا مردمان این شهرها ایمن شدند از این‌که عذاب ما شبانگاه پیش آنها بیاید، در حالی‌که آنها خوابیده‌اند؟».

﴿أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ٩٨[الأعراف: ٩۸].«آیا مردمان این شهرها ایمن شدند از این‌که عذاب ما چاشتگاه به سراغ آنها بیاید در حالی‌که بازی می‌کنند؟».

﴿أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ٩٩[الأعراف: ٩٩].«آیا از مکر و انتقام خدا ایمن شدند؟ جز قوم زیانکار از مکر خدا ایمن نمی‌شود».

خداوند متعال ذکر نمود کسانی که پیامبران را تکذیب می‌کنند به منظور پندپذیری و برحذر داشته شدن به ناخوشی و ناگواری‌ها گرفتار می‌شوند، و از باب استدراج و مکر به خوشی‌ها دست می‌یازند. سپس بیان نمود که اگر اهالی آباد‌ی‌ها قلبا ایمان بیاورند، ایمانی صادق و راست که اعمال آن‌را تصدیق نمایند، و در ظاهر و باطن با ترک کردن همه آنچه از خدا حرام نموده است تقوای الهی را رعایت کنند، برکت‌های آسمان و زمین بر روی آنان گشوده می‌شود، و خداوند پی درپی از آسمان برای آنان باران می‌فرستد و از زمین چیزهایی برای آنان می‌رویاند که خود و چهارپایانشان به وسیله آن زندگی شاد و خرم و روزی فراوان خواهند داشت، و بدون این‌که برای به دست آوردن آن دچار رنج و خستگی و زحمت شوند. اما آنها ایمان نیاوردند و پرهیزگاری نکردند، ﴿فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَپس ناگهان آنان را به سبب آنچه که می‌کردند به عقوبت‌ها و بلاها و قطع برکات، و نزول آفت‌های زیاد گرفتار کردیم، و این سزای پاره‌ای از اعمال‌شان است، و اگر خداوند آنها را به سبب همه آنچه که کرده‌اند مجازات نماید، هیچ جنبده‌ای را بر روی زمین باقی نخواهد گذاشت. ﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا کَسَبَتۡ أَیۡدِی ٱلنَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ٤١[الروم: ۴۱]. «فساد و تباهی در خشکی و دریا به سبب آنچه مردمان کردند آشکار گردید، تا سزای پاره‌ای از آنچه که کرده‌اند را به آنان بچشاند، شاید باز آیند».

﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓآیا مردمان و اهالی آبادی‌هایی که پیامبران را تکذیب کردند ایمن شدند، ﴿أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَااز این‌که عذاب سخت ما به سراغ آنها بیاید؟ ﴿بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَشبانگاهان در حالی که خوابیده‌اند؟ یعنی در حالت غفلت و بی‌خبری و در حالی که در استراحت هستند آنها را فرا گیرد؟ ﴿أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ٩٨و آیا مردمان شهرها ایمن شدند از این‌که عذاب ما چاشتگاه به سراغ آنها بیاید، در حالی که مشغول بازی هستند؟! پس چه چیزی آنها را ایمن داشته است، در حالی که آنها اسبابش را فراهم کرده و انجام داده و جنایت‌های بزرگی را مرتکب شده‌اند که برای هلاکت و نابودی‌شان فقط پاره‌ای از آن جنایت‌ها کافی است؟!.

﴿أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِآیا از مکر خدا ایمن شدند، و مطمئن هستند که آنان را مهلت داده و ناگهان آنان را نابود نمی‌نماید؟ همانا مکر خدا بسیار محکم است﴿فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَو از مکر خدا ایمن نمی‌شود مگر قومی که زیان کارند، زیرا هرکس که از عذاب خدا ایمن باشد بدان معنی است که به سزا و جزای اعمال، و به پیامبران ایمان واقعی نیاورده است. در این آیه شریفه به شدت برحذر داشته شده‌ایم که بنده نباید به خاطر ایمانی که دارد ایمن باشد بلکه همیشه باید بترسد از این‌که به بلایی گرفتار شود که ایمان او را سلب کند. و همواره باید خداوند را چنین بخواند: «ای گرداننده دل‌ها! دلم را بر زینت استوار بگردان». و باید سعی و تلاش کند هر سبب و وسیله‌ای را که به هنگام واقع شدن فتنه‌ها او را نجات می‌دهد، به دست آورد. زیرا بنده در هر مقامی که باشد ضمانتی نیست که از آفت‌ها سالم بماند.

آیه‌ی ۱۰۲-۱۰۰:

﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ١٠٠[الأعراف: ۱۰۰].«آیا برای کسانی که زمین را پس از ساکنان (پیشین) آن به ارث می‌برند روشن نشده است که اگر ما بخواهیم آنان را به سبب گناهانشان دچار مصیبت می‌کنیم و بر دل‌هایشان مهر می‌زنیم، پس نمی‌شنوند؟».

﴿تِلۡکَ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٠١[الأعراف: ۱۰۱].«این‌ها آبادی‌هایست که بخشی از سرگذشت آن را برایت بیان می‌کنیم، و به‌راستی که پیامبران‌شان با دلایل روشن پیش آنها آمدند اما آنان چیزی را که قبلاً تکذیب کردند بدان ایمان نیاوردند. این‌گونه خداوند بر دل‌های کافران مهر می‌نهد».

﴿وَمَا وَجَدۡنَا لِأَکۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖۖ وَإِن وَجَدۡنَآ أَکۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِینَ١٠٢[الأعراف: ۱۰۲].«و بیشتر این‌ها را وفادار به پیمان ندیدیم، بلکه بیشتر آنان را نافرمان و فاسق یافتیم».

خداوند متعال با تذکر به امت‌هایی که پس از امتهایی هلاک شده گذشته آمده‌اند، می‌گوید: ﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡآیا برای امت‌ها و ملت‌هایی که پس از گذشتگانِ گناهکار و هلاک شده خود وارث زمین گشتند، سپس اعمالی شبیه اعمال آن قوم هلاک شده انجام دادند روشن نشده است که اگر خدا بخواهد آنان را به سبب گناهانشان دچار مصیب می‌نماید؟ زیرا این، سنت و روش جاری خدا در میان پیشینیان و پسینیان است.

﴿وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَیعنی وقتی که خداوند آنها را آگاه ساخت اما آگاه نشدند، و آنان را تذکر داد ولی پند نگرفتند و یادآور نشدند، و آنان را با دلایل و عبترها راهنمای کرد اما هدایت نیافته و راه نیافتند، پس خداوند آنها را مجازات می‌نماید و بر دل‌هایشان مهر می‌زند، و زنگ و چرک بر دل‌هایشان انباشته می‌شود، تا این‌که دل‌هایشان سفت و محکم گشته و حق وارد آن نمی‌شود، و هیچ خیر و خوبی به آن نمی‌رسد، و چیزهایی را که به سودشان است نمی‌شنوند، و چیزی را می‌شنوند که حجّت را بر آنان اقامه می‌کند.

﴿تِلۡکَ ٱلۡقُرَىٰاین آبادی‌هایی که پیش‌تر ذکر آن گذشت، ﴿نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَابخشی از اخبار آن را برای تو بیان می‌کنم، اخباری که عبرت گیرندگان از آن عبرت می‌گیرند، و باعث می‌شود که ستمکاران از ستم خویش بازآیند. و این اخبار، پندی است برای پرهیزگاران.

﴿وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِو به درستی که پیامبران‌شان به نزد این تکذیب کنندگان آمدند تا آنان را به‌سوی چیزی فرا خوانند که سعادت‌شان در آن بود، و خداوند این پیامبران را با معجزات آشکار و دلایلی که حق را به طور کامل بیان می‌کرد، تائید نمود، اما سودی به آنها نرساند و فایده‌ای برای‌شان نداشت، و آنان را از هیچ چیزی بی‌نیاز نکرد، ﴿فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبۡلُاما آنان چیزی را که قبلا تکذیب کردند بدان ایمان نیاوردند. یعنی به سبب این‌که در همان ابتدای کار حق را تکذیب کردند و آن را رد نمودند خداوند آنها را به‌سوی ایمان هدایت نکرد. و این پاداش آنان بر تکذیب و رد کردن حق بود. همان‌طور که پروردگار متعال فرموده است: ﴿وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ کَمَا لَمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ١١٠[الأنعام: ۱۱۰]. «و دل‌ها و چشم‌هایشان را دگرگون می‌کنیم، همانطور که نخستین بار به آن ایمان نیاوردند»، و آنان را در گمراهی‌شان سرگشته رها می‌کنیم. ﴿کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡکَٰفِرِینَاین‌گونه خداوند بر دل‌های کافران مهر می‌نهد، و این سزا و کیفری است از جانب خدا. و خداوند بر آنها ستم نکرده است، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردند.

﴿وَمَا وَجَدۡنَا لِأَکۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖو بیشتر امت‌هایی را که پیامبرانی به‌سوی آنها فرستاده شد، وفادار ِ به عهد نیافتیم. یعنی پایدار و پایبند نبودند، و به وصیت الهی که همه جهانیان را بدان سفارش نمود، و از دستوراتی که خداوند بر زبان پیامبران به‌سوی آنان فرستاده بود اطاعت نکردند. ﴿وَإِن وَجَدۡنَآ أَکۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِینَبلکه بیشترشان را نافرمان و فاسق یافتیم. یعنی از اطاعت خدا بیرون رفته و سرپیچی کردند، و از هوی و هوس خود پیروی نمودند. پس خداوند بندگان را با فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب‌هایش مورد آزمایش قرار داده و آنان را دستور داده است تا از پیمان و رهنمود او پیروی کنند، پس جز تعداد اندکی از مردم که خداوند قبل از همه سعادت را به آنان داده‌است، از فرمان او اطاعت نکردند، بلکه بیشتر مردم از هدایت او روی گردانند و در مقابل آنچه پیامبران آورده‌اند تکبر ورزیده و سر بر می‌تابند. پس خداوند عذاب‌های گوناگونی را بر آنان فرود می‌آورد.

آیه‌ی ۱۰۴-۱۰۳:

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ١٠٣[الأعراف: ۱۰۳].«سپس بعد از آنان موسی را همراه با دلایل خودمان به‌سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم اما بدان ستم ورزیدند، پس بنگر که سر انجام تباهکاران چه شد؟».

﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٠٤[الأعراف: ۱۰۴].«و موسی گفت: ای فرعون! همانا من فرستاده‌ای از جانب پروردگار جهانیان هستم».

بعد از این پیامبران، موسی کلیم و پیشوای پیامبران بزرگوار را به‌سوی قومی سرکش و متجاوز، فرعون و اطرافیان و اشراف سرکشش فرستادیم، و موسی دلایل و نشانه‌ها و معجزات بزرگی را به آنا نشان داد که نظیر آن مشاهده نشده است. ﴿فَظَلَمُواْ بِهَااما بدان ستم ورزیدند، به این صورت که تسلیم حق نشدند و از آن فرمان نبردند، و هرکس از آن فرمان نبرد ستمکار است. آنان تکبر ورزیده و خود را از پذیرفتن آن بالاتر دانستند. ﴿فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَپس بنگر که سرانجام فساد کنندگان چگونه بوده است؟!.

بنگر که چگونه خداوند آنها را هلاک و نابود نمود و نفرین و مذمت و نکوهش دنیا و آخرت را بهره آنان قرار داد؟ چه بد است عذاب خدا و لعنت دنیا و آخرت که برای آنان فراهم آمده است! این خلاصه‌ای است که آن را این‌گونه توضیح داده و می‌فرماید﴿وَقَالَ مُوسَىٰو موسی وقتی که به نزد فرعون آمد او را به‌سوی ایمان فرا خواند و گفت: ﴿إِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَیعنی من فرستاده‌ای از جانب فرستنده‌ای بزرگوار هستم، و او پروردگار جهانیان است، و ربوبیت او عالم بالا و پایین را در برگرفته است. مربی همه آفریده‌‌هایش است و با تدابیر خود به پرورش آنان می‌پردازد. از جمله تدابیرش این است که آنها را بیهوده و بی‌هدف رها نمی‌کند، بلکه پیامبران را به عنوان مژده دهنده و بیم دهنده به‌سوی آنان می‌فرستد. و او کسی است که هیچ فردی نمی‌تواند بر وی جرات نموده و ادعا کند که خدا او را فرستاده است در حالی‌که خدا او را نفرستاده باشد. پس وقتی که خداوند این‌گونه است، و مرا برای رسالت خویش برگزیده است، بر او دروغ نبسته و به جز حق چیزی را به او نسبت ندهم. زیرا اگر غیر از آن را بگویم مرا سزا خواهد داد، و به شدت گریبانم را خواهد گرفت. بنابر این می‌بایست آنها فرمان برند و از موسی پیروی کنند، به ویژه این که دلیل روشنی از جانب خدا پیش آنها آمده است که بر صحت ادعاهای او دلالت می‌نمود.

پس بر آنها واجب بود تا به مقصود و منظور رسالت او عمل کنند، و رسالت وی دو هدف و منظور بزرگ را دنبال می‌کرد، ایمان آوردن به خدا و پیروی کردن‌شان از او، و فرستادن نبی خدا و پیروی کردن‌شان از او، و فرستادن نبی‌اسرائیل به همراه وی، ملتی که خداوند آنان‌را بر جهانیان برتری داده بود، چرا که فرزندان پیامبران، و از دودمان یعقوب ÷بودند که موسی ÷یکی از آنها بود.

آیه‌ی ۱۱٩-۱۰۵:

﴿حَقِیقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُکُم بِبَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِیَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ١٠٥[الأعراف: ۱۰۵].«سزاوار است که جز حق چیزی را به خدا نسبت ندهم، همانا با دلایل روشنی از جانب پروردگارتان نزد شما آمده‌ام، پس بنی‌اسرائیل را همراه من بفرست».

﴿قَالَ إِن کُنتَ جِئۡتَ بِ‍َٔایَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ١٠٦[الأعراف: ۱۰۶]. «(فرعون) گفت: چنانچه معجزه‌ای را آورده‌ای آن را نشان بده اگر از راستگویان هستی».

﴿فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ١٠٧[الأعراف: ۱۰٧].«پس عصایش را انداخت و ناگهان به صورت اژدهایی آشکار درآمد».

﴿وَنَزَعَ یَدَهُۥ فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِینَ١٠٨[الأعراف: ۱۰۸].«و دست خود را بیرون آورد، پس ناگهان بینندگان دیدند که سفید و درخ‌شان است».

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞ١٠٩[الأعراف: ۱۰٩].«رؤسا و اشراف قوم فرعون گفتند: بی‌گمان این جادوگری دانا است».

﴿یُرِیدُ أَن یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ١١٠[الأعراف: ۱۱۰].«می‌خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند، پس چه نظری می‌دهید؟!».

﴿قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ١١١[الأعراف: ۱۱۱].«گفتند: او و برادرش را مهلت بده و نگاه دار، (و کسی را) به شهر بفرست تا همه را جمع کند».

﴿یَأۡتُوکَ بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ١١٢[الأعراف: ۱۱۲].«(و) همۀ جادوگران ماهر را به نزد تو بیاورد».

﴿وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَ١١٣[الأعراف: ۱۱۳].«و جادوگران پیش فرعون آمدند و گفتند: آیا اگر ما پیروز شویم حتماً پاداشی خواهیم داشت».

﴿قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ١١٤[الأعراف: ۱۱۴].«گفت: بله! و البته که شما از مقربان خواهید بود».

﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَ١١٥[الأعراف: ۱۱۵].«گفتند: ای موسی! یا تو بیانداز یا ما (سحرمان را) می‌اندازیم».

﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ١١٦[الأعراف: ۱۱۶].«گفت: بیاندازید، پس هنگامی که انداختند، چشم‌های مردم را جادو کردند، و آنان را ترساندند، و جادوی بزرگی ارائه دادند».

﴿وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ١١٧[الأعراف: ۱۱٧].«و به موسی وحی نمودیم که عصایت را بیانداز، ناگهان آنچه را می‌بافتند بلعید».

﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١١٨[الأعراف: ۱۱۸].«پس حق روشن و آشکار گردید و آنچه می‌کردند باطل شد».

﴿فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ١١٩[الأعراف: ۱۱٩].«پس در آنجا شکست خوردند و خوار و ذلیل برگشتند».

فرعون به موسی گفت: ﴿إِن کُنتَ جِئۡتَ بِ‍َٔایَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَاگر معجزه‌ای آورده‌ای آن را نشان بده اگر از راستگویان هستی. ﴿فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُپس موسی عصایش را به زمین انداخت. ﴿فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞو ناگهان به صورت ماری آشکار در آمده که راه می‌رفت و آن را مشاهده می‌کردند. ﴿وَنَزَعَ یَدَهُو دستش را از گریبانش بیرون آورد، ﴿فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِینَپس بینندگان آن را سفید و درخشندگی بدون این‌که این سفیدی و درخشندگی ناشی از مرض و دردی باشد، پس این، دو نشانه و معجزه بزرگی بود که بر صحت و راستی آنچه موسی آورده بود، و این‌که موسی فرستاده و پیامبر خدا است دلالت می‌کرد.

اما کسانی که ایمان نمی‌آورند هر چند معجزه هم پیش آنان بیاید ایمان نمی‌آورند مگر این‌که عذاب دردناک را ببینید.

بنابراین ﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَاشراف و روسای قوم فرعون وقتی که آنچه از آیات دیدند آنان را خیره کرد، و به آنان ایمان نیاوردند، آن را تاویل نموده و گفتند: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞهمانا این جادوگر ماهری است.

سپس کسانی را که از نظر خرد و عقل ناتوان بودند ترساندند و گفتند: ﴿یُرِیدُموسی با این کارش می‌خواهد، ﴿یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡکه شما را از وطن و سرزمینتان آواره نماید. ﴿فَمَاذَا تَأۡمُرُونَپس چه نظری می‌دهید؟ آنها با یکدیگر مشورت کردند که با موسی چه کار بکنند، و چگونه می‌تواند ضررش را به گمان آنها از خود دور نمایند، و گفتند: اگر آنچه موسی آورده است درهم شکسته نشود، در عقلِ بسیاری از مردم جای خواهد گرفت، پس در این هنگام نظر همه بر این متفق شد که به فرعون بگویند: ﴿أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُاو و برادرش را نگاه دار و به آنان مهلت بده، و مردمانی را بفرست که اهالی منطقه را گرد آورده و هر جادوگر ماهری را بیاورند. یعنی ساحران ماهر را بیاورند تا با چیزی که موسی آورده است مقابله کنند. پس گفتند: ای موسی! میان ما و شما وعده‌ای بگذار که نه تو خلاف آن عمل کنی و نه ما. ﴿قَالَ مَوۡعِدُکُمۡ یَوۡمُ ٱلزِّینَةِ وَأَن یُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى٥٩ فَتَوَلَّىٰ فِرۡعَوۡنُ فَجَمَعَ کَیۡدَهُۥ ثُمَّ أَتَىٰ٦٠[طه: ۵٩-۶۰]. «گفت: میعاد شما روز زینت است، و این که مردم به هنگام چاشت جمع شوند، پس فرعون روی گرداند و توطئه چینی کرد، سپس آمد».

و اینجا فرمود: ﴿وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَو جادوگران نزد فرعون آمدند و در صورت غلبه یافتن از او پاداش خواستند و گفتند: ﴿إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَآیا اگر پیروز شویم پاداشی خواهیم داشت؟ ﴿قَالَپس فرعون گفت: ﴿نَعَمۡآری! شما پاداشی خواهید داشت، ﴿وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَو حتما شما از مقربان خواهید بود. پس هم وعده پاداش به آنان داد و هم وعده نزدیک شدن به او، و بالا رفتن مقام‌شان در نزد وی، تا تلاش کنند و تمام نیرو و توان خود را برای شکست دادن موسی بکار بگیرند. و وقتی که ساحران در حضور جمع بزرگی از مردم در مقابل موسی حاضر شدند، ﴿قَالُواْبه منظور بی‌اعتنایی به آنچه موسی آورده است، گفتند: ﴿یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَیا تو آنچه را همراه خود داری بیانداز، ﴿وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَیا ما می‌اندازیم.

﴿قَالَموسی گفت: ﴿أَلۡقُواْبیاندازید. تا مردم آنچه را که با خود دارند و آنچه را که موسی آورده است مشاهده کنند. ﴿فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْوقتی که ریسمان‌ها و عصایشان را انداختند، ناگهان بر اثر جادوی آنها ریسمان‌ها تبدیل به مارهایی شدند که راه می‌رفتند، ﴿سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖو با آن چشم مردم را بستند و آنان را ترساندند و جادوی بزرگی از خود نشان دادند که تا آن زمان نظیرش یافت نشده بود.

﴿وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَو به موسی وحی کردیم که عصایت را بیانداز، پس آن را انداخت، ﴿فَإِذَا هِیَپس ناگهان چون ماری شد که راه می‌رفت، ﴿تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَو همه آنچه را که آنها به دروغ ساخته بودند و با آن مردم را گول می‌زدند بلعید.

﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّپس حق ثابت و آشکار شد و در آن جمع برای همه مشخص گردید. ﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١١٨ فَغُلِبُواْ هُنَالِکَو آنچه که جادوگران در آن جا از خود نشان دادند باطل شد، و مغلوب شدند، ﴿وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَو آنان خوار و رسوا گشتند، و باطل‌شان مضمحل شد و جادویشان از هم پاشید و از بین رفت، و هدفی که گمان می‌بردند به دست خواهند آورد به دست نیاورده و ناامید برگشتند. و بزرگ‌ترین کسانی که حق برای‌شان روشن گشت اهل فن و جادو بودند، آن‌هایی که انواع جادو و جزئیات آن را می‌دانستند که دیگران آن را نمی‌دانستند. پس آنان دانستند که این نشانه و معجزه‌ای بزرگ از نشانه‌های خداست که آن را جز به پیامبران به هیچ‌کس نمی‌دهد.

آیه‌ی ۱۲٩-۱۲۰:

﴿وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ١٢٠[الأعراف: ۱۲۰].«و جادوگران به سجده افتادند».

﴿قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٢١[الأعراف: ۱۲۱].«و گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم».

﴿رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٢[الأعراف: ۱۲۲].«پروردگار موسی و هارون».

﴿قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَکۡرٞ مَّکَرۡتُمُوهُ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ١٢٣[الأعراف: ۱۲۳].«فرعون گفت: قبل از این‌که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ همانا این توطئه‌ای است که شما در این شهر چیده‌اید تا صاحبان آن را از آن بیرون کنید ولی خواهید دانست».

﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡ أَجۡمَعِینَ١٢٤[الأعراف: ۱۲۴].«قطعاً دست‌ها و پاهای شما را برخلاف جهت یکدیگر قطع خواهم کرد سپس همۀ شما را به دار می‌آویزم».

﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ١٢٥[الأعراف: ۱۲۵].«گفتند: همانا ما به‌سوی پروردگارمان برمی‌گردیم».

﴿وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ١٢٦[الأعراف: ۱۲۶].«و تو ما را مورد عیب و عار قرار نمی‌دهی و (عمل ما را) انکار نمی‌کنی مگر به خاطر این‌که به آیات پروردگارمان آنگاه که نزد ما آمدند ایمان آوردیم. پروردگارا! به ما صبر عطا کن و ما را مسلمان بمیران».

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِیُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَیَذَرَکَ وَءَالِهَتَکَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ١٢٧[الأعراف: ۱۲٧].«و رؤسا و اشراف قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را آزاد می‌گذاری تا در زمین فساد نمایند، و تو و معبودانت را ترک کنند؟ گفت: به زودی پسران آنان را خواهیم کشت و زنان‌شان را زنده نگه می‌داریم، و ما بر ایشان چیره و مسلط هستیم».

﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ١٢٨[الأعراف: ۱۲۸].«موسی به قومش گفت: از خدا یاری بجویید، و شکیبایی کنید، همانا زمین از آن خداست، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارث آن قرار می‌دهد و سر انجام از آن پرهیزگاران است».

﴿قَالُوٓاْ أُوذِینَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِیَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ١٢٩[الأعراف: ۱۲٩].«گفتند: ما مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌ایم پیش از آن‌که تو پیش ما بیایی، و پس از آن‌که پیش ما آمدی، گفت: نزدیک است که پروردگارتان دشمن شما را هلاک نماید، و شما را در زمین جای‌گزین کند و بنگرد که چگونه عمل می‌کنید؟».

﴿قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٢١ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٢گفتند معجزات روشنی را که موسی آورده است تصدیق کردیم. ﴿قَالَ فِرۡعَوۡنُفرعوت در حالی که آنان را به خاطر ایمان آوردن‌شان تهدید می‌کرد به آنان گفت: ﴿ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡآیا قبل از این که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ آن خبیث، حاکمی مستبد و خودکامه بود که ادیان و گفته‌های مخالف را به شدت سرکوب می‌کرد، و دیگران چنان می‌پنداشتند که سخن فرعون را باید اطاعت کرد و دستور او را اجرا نمود و هیچ‌کس نباید از گفته و فرمانش بیرون رود. و در این حالت ملت‌ها دچار انحطاط می‌شوند و ارزش و مکانت آنان از بین می‌رود، و عقل‌ها به ضعف و خاموشی می‌گراید، و ملت‌ها نمی‌توانند از حقوق خود دفاع کنند. بنابر این خداوند در مورد فرعون فرمود: ﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُ[الزخرف: ۵۴]. «پس قومش را خوار و سبک انگاشت و از او اطاعت کردند». و در اینجا فرمود: ﴿ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡآیا پیش از آن که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ پس این بی‌ادبی و جسارت است، و شما با این کار نسبت به من اسائه ادب روا داشته و بر من جرات کرده اید. سپس قومش را فریب داد و گفت: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَمَکۡرٞ مَّکَرۡتُمُوهُ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاهمانا این توطئه ایست که آن را در این شهر چیده‌اید تا صاحبانش را از آن بیرون کنید.

یعنی موسی بزرگ و رهبر شما است و جادو را به شما آموخته است. و شما همراه با او دسیسه نموده‌اید تا در مقابل او شکست بخورید و او پیروز شود، آنگاه شما از او پیروی کنید، سپس مردم یا بیشتر توده مردم از شما پیروی کنند، و صاحبان این شهر را از آن بیرون کنید. و این دروغ است زیرا فرعون می‌دانست و نیز هرکس که موضوع را بررسی کند می‌داند موسی ÷با هیچ یک از جادوگران گرد نیامده بود بلکه جادوگران زیر نظر فرعون و فرستاده‌هایشان جمع شده بودند، و آنچه را که موسی آورده بود نشانه خدا بود و جادوگران آنچه در توان داشتند برای شکست دادن موسی مبذول داشتند، تا این‌که در ماندند و ناتوان شدند و حق برای‌شان روشن گردید.

پس، از او پیروی نمودند. سپس فرعون آنها را تهدید کرد و گفت: ﴿فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَو خواهید دانست که چه بلایی بر سرتان خواهد آمد.

﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖبدون شک دست‌ها و پاهایتان را در جهت خلاف یکدیگر دست راست و پای چپ یا برعکس قطع خواهم کرد. فرعون خبیث ادعا می‌کرد که این‌ها تباهی کنندگان در زمین هستند و باید با آنها کاری کرد که با مفسدان می‌شود، از قبیل قطع کردن دست‌ها و پها در جهت خلاف یکدیگر. ﴿ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡسپس شما را بر تنه درختان خرما به دار خواهیم آویخت تا به زعم او رسوا شوید. ﴿أَجۡمَعِینَهمه‌تان را. یعنی این کار فقط با یکی انجام نمی‌شود بلکه همه‌تان این عذاب را خواهید چشید. جادوگرانی که ایمان آورده بودند وقتی که تهدید فرعون را شنیدند به او گفتند: ﴿إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَهمانا ما به‌سوی پروردگارمان بر می‌گردیم. بنابر این از عقوبت و سزایی که ما را از آن می‌ترسانی پروایی نداریم، و خدا بهتر و پایدارتر است. پس هر آنچه که می‌خواهی بکن.

﴿وَمَا تَنقِمُ مِنَّآو اعتراض و تهدید تو به خاطر آن نیست که ما گناهی داریم، ﴿أَنۡ ءَامَنَّا بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَابلکه بدان جهت است که ما به نشانه‌های پروردگارمان وقتی به ما رسید ایمان آوردیم. اگر این گناه و عیب است و صاحب آن سزاوار عقوبت و سزا می‌باشد، پس این گناه ماست. سپس از خداوند خواستند که آنها را پایدار و ثابت قدم نماید و به آنان صبر و شکیبایی عطا فرماید. پس گفتند: ﴿رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗاپروردگارا! بر ما شکیبایی فرو ریز. یعنی صبری بزرگ به ما عطا کن. همانطور که نکره آمدن کلمه ﴿صَبۡرٗابر این موضوع دلالت می‌نماید. چون این آزمایش و گرفتاری بزرگی است که به از بین رفتن جان‌ها منجر می‌شود. پس در اینجا به صبر و شکیبایی زیادی نیاز است تا دل محکم و استوار گردد و مومن بر ایمانش ثابت باشد و پریشانی و اضطراب زیاد از او دور شود. ﴿وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَو ما را مسلمان، یعنی تسلیم امر خودت و پیرو پیامبران بمیران. و ظاهرا فرعون تهدیدش را عملی کرد، و آن سزا را به آنان رسانید، و خداوند آنها را بر ایمان ثابت قدم و استوار گرداند.

این در حالی بود که فرعون و اشراف و روسا و عموم مردم که از اشراف پیروی می‌کردند، در مقابل آیات خدا تکبر ورزیده و آن را نپذیرفتند، و از روی ستم و خودبزرگ بینی آن را انکار کردند، و فرعون را بر ضربه زدن به موسی تحریک کردند و ادّعا کردند که آنچه موسی آورده باطل و فاسد است. پس به فرعون گفتند: ﴿أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِیُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِآیا موسی و قومش را آزاد می‌گذاری تا با دعوت به‌سوی خدا و فراخوانی به‌سوی خوبی‌ها و کارهای نیک که آبادانی و صلاح زمین در این کارهاست در زمین فساد کنند؟! حال آن‌که فساد همان است که آنان بر آنان قرار داشتند. اما ستمگران به آنچه که می‌گویند توجهّی نمی‌کنند. ﴿وَیَذَرَکَ وَءَالِهَتَکَو تو و معبودانت را رها کنند و مردم را از پیروی کردن از تو باز دارد؟ ﴿قَالَفرعون در پاسخ آنها گفت: همانا او بنی اسرائیل را همراه با موسی در حالتی رها می‌کند که در آن رشد و نمو نمی‌کنند، و فرعون و قومش به زعم او از آسیب آنان در امان خواهند بود.

﴿سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡپسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده نگه می‌داریم و آنان را به قتل نمی‌رسانیم، پس وقتی که این کار را بکنیم از فزونی و زیاد شدن آنها در امان خواهیم بود، و کسانی که از آنها باقی می‌مانند خدمتکار ما خواهند بود، و برای ما کار می‌کنند، و آنان را به هر کاری که بخواهیم می‌گماریم. ﴿وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَو ما کاملا بر آنا چیره و مسلط هستیم. آنها نمی‌توانند از فرمان ما سر بتابند، و بیرون روند. و این نهایت ستم و خود کامگی و سرکشی و سنگدلی فرعون بود.

﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِموسی ÷در این حالت به نصیحت آنان پرداخت، حالتی که در آن نمی‌توانستند کاری انجام دهند و مقاومتی از خود نشان دهند. پس آنان را سفارش نمود که در راه خدا پایداری نمایند و ازاو یاری بطلبند، و گفت: ﴿ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِبرای جلب آنچه که به سود شماست، و دور کردن آنچه که به زیانتان است بر خدا توکل کنید، و به خدا اعتماد داشته باشید، که به زودی گرهِ کار شما را باز خواهد کرد، ﴿وَٱصۡبِرُوٓاْو بر آنچه که برایتان پیش می‌آید صبر کنید و منتظر پیروزی باشید.

﴿إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِهمانا زمین از آن خدا است، نه مال فرعون و قومش تا در آن زورگویی کنند، ﴿یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِهر کس از بندگانش را که بخواهد وارث آن قرار می‌دهد. یعنی برحسب خواست و حکمت خود آن را میان مردم می‌گرداند اما سرانجام از آن پرهیزگاران است، زیرا پرهیزگاران گرچه مدتی از سوی خدا و بنا بر حکمتی مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرند اما سرانجام پیروزی از آن آنها است.

﴿وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَو سرانجام نیکو و خوب از آن پرهیزگاران است. و این وظیفه بنده است که کاری را انجام دهد که اذیت و آزار دیگران را به اندازه توان از خویشتن دور سازد، و در صورت ناتوان بودن وظیفه اوست که شکیبایی کند و از خدا یاری جوید و منتظر پیروزی باشد.

﴿قَالُوٓاْقوم موسی در حالی که مدتی طولانی در عذاب و اذیت فرعون بودند و از این وضعیت به ستوه آمده بودند به او گفتند: ﴿أُوذِینَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِیَنَاپیش از آن‌که نزد ما بیایی مورد اذیت و آزار قرار گرفتیم، و فرعونیان بدترین عذاب را به ما رساندند، پسران ما را کشتند و زنان ما را زنده گذاشتند، ﴿وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاو همچنین پس از آمدنت هم مورد اذیت و آزار قرار گرفتیم. ﴿قَالَموسی در حالی‌که آنان را به پیروزی و رهایی یافتن از شر فرعونیان امیدوار می‌کرد، گفت: ﴿عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِامید است پروردگارتان دشمنتان را هلاک کند، و شما را در زمین جایگزین بگرداند. یعنی شما را در آن قدرت بدهد. و فرمانروایی و تدبیر اُمور را به دست شما بسپارد. ﴿فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَو بنگرد که چگونه عمل می‌کنید، آیا سپاسگزاری می‌کنید یا ناسپاسی ؟ و این وعده‌ای بود که خداوند در زمان مقرر به آن وفا کرد.

آیه‌ی ۱۳٧-۱۳۰:

﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِینَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ١٣٠[الأعراف: ۱۳۰].«و ما فرعون و فرعونیان را با قحط سالی و کمبود میوه‌ها گرفتار ساختیم تا شاید یادآور شوند و به‌سوی خدا باز آیند».

﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ١٣١[الأعراف: ۱۳۱].«وقتی که خوبی بدی‌شان دست می‌داد، می‌گفتند: این برای ماست، و اگر بدی بدی‌شان دست می‌داد به موسی و همراهانش فال بد می‌زدند. آگاه باشید که خوشبختی و بدبختی آنان از جانب خدا است ولی بیشتر آنان نمی‌دانند».

﴿وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَایَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ١٣٢[الأعراف: ۱۳۲]. «و گفتند: هر اندازه برای ما معجزه بیاوری تا ما را با آن جادو کنی به تو ایمان نمی‌آوریم».

﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ١٣٣[الأعراف: ۱۳۳].«پس سیل و ملخ و شپش و قورباغه و خون را بر آنها فرستادیم که نشانه‌های روشنی بودند، پس تکبر ورزیدند و قومی مجرم بودند».

﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَۖ لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ١٣٤[الأعراف: ۱۳۴].«و هنگامی که عذاب بر آنان واقع شد، گفتند: ای موسی! با توسل به وحیی که خداوند به سویت فرستاده است برای ما پروردگارت را به فریاد بخوان و از او بخواه این عذاب را از ما بردارد. اگر عذاب را از ما دور کنی حتماً به تو ایمان می‌آوریم، و حتماً بنی‌اسرائیل را همراه تو می‌فرستیم».

﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ١٣٥[الأعراف: ۱۳۵].«پس هنگامی که عذاب را تا مدتی که آنها سپری کردند از آنان دور نمودیم ناگهان پیمان خود را شکستند».

﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ١٣٦[الأعراف: ۱۳۶].«بنابراین از آنان انتقام گرفتیم و آنان را در دریا غرق نمودیم، چون آیات ما را انکار کردند و از آن غافل بودند».

﴿وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِینَ کَانُواْ یُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۖ وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا کَانَ یَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا کَانُواْ یَعۡرِشُونَ١٣٧[الأعراف: ۱۳٧].«و ما همۀ جهات و اطراف پر برکت سرزمین (مصر) را به قوم مستضعف (بنی‌اسرائیل) واگذار کردیم و وعدۀ نیک پروردگارت بر بنی‌اسرائیل به خاطر صبری که داشتند تحقق یافت و آنچه را که فرعون و قومش ساخته بودند و آنچه را از باغ‌ها برداربست افراشته بودند نابود کردیم».

خداوند متعال در رابطه با برخوردی که در این اواخر با آن فرعون نمود، می‌فرماید: این شیوه و سنت خدا در میان امت‌ها است که آنها را با سختی و ناخوشی گرفتار می‌کند تا شاید تضرع و زاری کنند. ﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِینَو ما فرعونیان را با قحط سالی گرفتار کردیم. ﴿وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَو با کمبود میوه‌ها گرفتارشان کردیم تا پند پذیرند که آنچه بر آنان آمده است و مصیبتی که بدان گرفتار شده‌اند، سرزنشی است از جانب خدا تا شاید از کفرشان برگردند. پس این چیزها در مورد آنان موثر واقع نشد و فایده‌ای به آنها نرساند، بلکه به ستم و فساد خود ادامه دادند.

﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُوقتی‌که خیر و برکت و فراوانی روزی به ایشان دست می‌داد، ﴿قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِمی‌گفتند: این برای ماست. یعنی ما سزاوار و شایسته این هستیم. و شکر خدا را به خاطر آن به جای نمی‌آوردند، ﴿وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞو اگر قحطی و خشکسالی بدی‌شان می‌رسید، ﴿یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُبه موسی و همراهانشان فال بد می‌زدند. یعنی می‌گفتند: آنچه برای ما پیش آمده است به سبب نحس و شومی موسی و تبعیت بنی اسرائیل از او می‌باشد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِآگاه باشید که خوب و بد آنان از جانب خدا، و به قضا و قدرت اوست، و آن‌گونه نیست که آنها می‌گویند، بلکه گناهان و کفرشان عامل اصلی مصیبتی است که بدان گرفتار آمده‌اند. ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَاما بیشترشان نمی‌دانند. به همین خاطر هر آنچه که خواستند گفتند.

﴿وَقَالُواْو آنها برای موسی بیان کردند، که همواره بر باطل خود خواهند ماند و از آن دور نمی‌شوند، و گفتند: ﴿مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَایَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَیعنی برای ما ثابت شده و بر این باوریم که تو جادوگر هستی، پس هر اندازه معجزه بیاوری یقینی می‌کنیم که جادو است و به تو ایمان نمی‌آوریم و ترا تصدیق نمی‌کنیم. و این نهایت عناد و کینه توزی است که کافران در آن قرار داشتند، تا جایی که همه چیز برای آنان مساوی است، خواه آیات و معجزات بر آنان بیاید، یا نیاید.

﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَپس بر آنان سیل فرستادیم. آب زیادی که درختان و کشتزارهایشان را غرق کرد و به آنان زیان و خسارت فراوانی وارد ساخت. ﴿وَٱلۡجَرَادَو ملخ را فرستادیم، پس میوه و کشتزارها و گیاهانشان را خورد. ﴿وَٱلۡقُمَّلَگفته شده است که آن عبارت از ملخ کوچک می‌باشد. اما ظاهرا همان شپش معروف است. ﴿وَٱلضَّفَادِعَو قورباغه، به‌گونه‌ای که ظرف‌هایشان پر از قورباغه شد، و آنان را پریشان، و به شدت اذیت کرد. ﴿وَٱلدَّمَو خون. منظور از آن خونی است که از بینی می‌ریزد، یا آن طور که بیشتر مفسران گفته‌اند آبی که آنها می‌نوشیدند و تبدیل به خون می‌شد، پس آنان خون می‌نوشیدند و در پخت و پز از آن استفاده می‌کردند. ﴿ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖاین موارد دلایل روشنگری است دال بر این که آنان دروغگو و ستمکار بودند. و بیان‌گر آن است که آنچه موسی آورده حق و راست است. ﴿فَٱسۡتَکۡبَرُواْپس وقتی که این نشانه‌ها را دیدند، تکبر ورزیدند، ﴿وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَو آنان قومی گناه پیشه بودند. بنابر این خداوند آنها را مجازات کرد به این صورت که آنان را بر گمراهی باقی گذاشت.

﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُو هنگامی که خداوند عذاب را بر آنان وارد کرد. احتمال دارد که منظور طاعون باشد، همان‌طور که بسیاری از مفسران گفته‌اند. و احتمال دارد که منظور از آن نشانه‌های مذکور اعم از سیل و ملخ و شپش و قورباغه و خون باشد، زیرا این‌ها عذاب بودند. و هرگاه به یکی از آن عذاب‌ها گرفتار می‌شدند، ﴿قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَمی‌گفتند: ای موسی! با توسل به وحیی که خداوند برایت فرستاده است پروردگارت را بخوان تا این عذاب را از ما بردارد. یعنی موسی را به سبب وحی و شریعتی که خدا به او داده بود، شفیع و میانجی قرار می‌دادند. ﴿لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَکه اگر عذاب را از ما دور کنی به تو ایمان خواهیم آورد، و بنی اسرایل را همراه با تو خواهیم فرستاد. و آنها در این باره دروغ گفتند، و هدفی جز دور شدن عذابی که بر آنان وارد آمده بود، نداشتند و می‌پنداشتند که اگر این عذاب از آنان برداشته شود دیگر عذابی به آنان نخواهد رسید.

﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُپس وقتی عذاب را تا مدتی به آن می‌رسیدند از آنان دور کردیم. یعنی تا مدتی که خداوند باقی ماندن آنها را مقرر کرده بود. و عذاب از آنان برای همیشه دور نشد، بلکه این دور کردن موقتی بود. ﴿إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَناگهان آنان پیمانی را شکستند که با موسی بسته، و به او وعده داده بودند که ایمان خواهند آورد، و بنی اسرائیل را خواهند فرستاد. پس نه به او ایمان آوردند و نه بنی اسرائیل را با او فرستادند، بلکه همچنان سرگشته به کفر خود و شکنجه دادن بنی اسرائیل ادامه دادند.

﴿فَٱنتَقَمۡنَاپس وقتی که زمان مشخص شده برای هلاکت آنان فرا رسید، خداوند به موسی دستور داد تا شب هنگام بنی اسرائیل را با خود ببرد، و به او خبر داد که فرعون و لشکریانش آنها را دنبال خواهند کرد. ﴿فَأَرۡسَلَ فِرۡعَوۡنُ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ٥٣[الشعراء: ۵۳]. «و فرعون در شهرها کسانی را مامور ساخت که مردم را جمع کرده و بنی اسرائیل را دنبال کنند». فرعون به آنها گفت: ﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَشِرۡذِمَةٞ قَلِیلُونَ٥٤ وَإِنَّهُمۡ لَنَا لَغَآئِظُونَ٥٥ وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَٰذِرُونَ٥٦ فَأَخۡرَجۡنَٰهُم مِّن جَنَّٰتٖ وَعُیُونٖ٥٧ وَکُنُوزٖ وَمَقَامٖ کَرِیمٖ٥٨ کَذَٰلِکَۖ وَأَوۡرَثۡنَٰهَا بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ٥٩ فَأَتۡبَعُوهُم مُّشۡرِقِینَ٦٠ فَلَمَّا تَرَٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَکُونَ٦١ قَالَ کَلَّآۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ٦٢ فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡبَحۡرَۖ فَٱنفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرۡقٖ کَٱلطَّوۡدِ ٱلۡعَظِیمِ٦٣ وَأَزۡلَفۡنَا ثَمَّ ٱلۡأٓخَرِینَ٦٤ وَأَنجَیۡنَا مُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓ أَجۡمَعِینَ٦٥ ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ٦٦[الشعراء: ۵۴-۶۶]. «همانا این‌ها (بنی اسرائیل) گروه و طایفه‌ای ناچیز و کم هستند. و آنان ما را به خشم می‌آورند، و همانا ما گروهی با احتیاط هستیم. (سرانجام بنی اسرائیل بر فرعونیان پیروز شدند) و آنان را از باغ‌ها و چشمه سارها بیرون راندیم. و ایشان را از میان گنج‌ها و کاخ‌های مجلل بیرون بردیم، این چنین آنها را میراث بنی‌اسرائیل قرار دادیم». و فرعونی‌ها بنی اسرائیل را تعقیب کردند و به دنبال‌شان راه افتادند و به هنگام طلوع آفتاب به آنان رسیدند. هنگامی که هر دو گروه به هم رسیدند یاران موسی گفتند: «ما (در چنگال آنان) گرفتار می‌شویم». موسی فرمود: «چنین نیست، پروردگارم با من است، رهنمودم خواهد کرد». پس به موسی فرمان دادیم که با عصایت به دریا بزن، پس دریا از هم شکافت و هر بخشی از آن مانند کوه بزرگی شد. و در آنجا دیگران را به آنها نزدیک کردیم، و موسی و همراهانش را همگی نجات دادیم، و فرعونی‌ها را در دریا غرق کردیم».

و در اینجا فرمود: ﴿فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَپس آنان را به سبب تکذیب کردن‌شان آیات خدا را و به سبب روی گردانی‌شان از حقی که نشانه‌ها و معجزات الهی بر آن دلالت می‌نمود، غرق کردیم.

﴿وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِینَ کَانُواْ یُسۡتَضۡعَفُونَبنی اسرائیل را که در خدمت آل فرعون بودند و آنان را عذاب می‌دادند، وارث ﴿مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَاهمه جهات زمین قرار دادیم. منظور از زمین در اینجا سرزمین مصر است که بنی اسرائیل در آن مستضعف و خوار بودند. خداوند آنها را مالک تمام سرزمین مصر قرار داد و آنان را در آنجا قدرت بخشید، ﴿ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۖ وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ بِمَا صَبَرُواْۖسرزمینی که در آن برکت دادیم. و وعده و سخن پروردگارت در مورد بنی اسرائیل به خاطر این‌که صبر کردند، تحقق یافت، آنگاه که موسی به آنها گفت: ﴿ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ[الأعراف: ۱۲۸]. «از خدا یاری بجویید و شکیبایی ورزید، همانا زمین از آنِ خدا است و هرکس از بندگانش را که بخواهد وارث آن قرار می‌دهد و سرانجام از آن پرهیزگاران است». ﴿وَدَمَّرۡنَا مَا کَانَ یَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُو ساختمان‌های بزرگ و منازل زیبایی را که فرعون و قومش ساخته بودند ویران نمودیم. ﴿وَمَا کَانُواْ یَعۡرِشُونَو آنچه را که بر می‌افراشتند ویران ساختیم. ﴿فَتِلۡکَ بُیُوتُهُمۡ خَاوِیَةَۢ بِمَا ظَلَمُوٓاْۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ٥٢[النمل: ۵۲]. «پس به سبب ظلم وستمی که کرده بودند سقف خانه‌هایشان واژگون شد، همانا در این نشانه ایست برای قومی که می‌دانند».

آیه‌ی ۱۴۳-۱۳۸:

﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ یَعۡکُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا کَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّکُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ١٣٨[الأعراف: ۱۳۸]. «و بنی‌اسرائیل را از دریا گذاراندیم، پس بر قومی آمدند که مشغول عبادت بتهایی بودند. گفتند: ای موسی! برای ما هم معبودی قرار بده همان‌طور که آنان را معبودانی هست، گفت: شما قوم نادان و جاهلی هستی».

﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِیهِ وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٣٩[الأعراف: ۱۳٩].«همانا ایشان آنچه که در آن قرار دارند نابود و هلاک شده است، و کاری که می‌کنند باطل است».

﴿قَالَ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَکُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ١٤٠[الأعراف: ۱۴۰].«(موسی) گفت: آیا غیر از الله برایتان خدایی طلب کنم حال آن‌که او شما را بر جهانیان برتری داده‌است؟!».

﴿وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ١٤١[الأعراف: ۱۴۱].«و به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعونیان نجات دادیم که بدترین عذاب را به شما می‌رساندند، پسرانتان را می‌کشتند و زنانتان را زنده نگاه می‌داشتند، و در این آزمایش بزرگی بود از جانب پروردگارتان».

﴿وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِینَ لَیۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِیقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِینَ لَیۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِی وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ١٤٢[الأعراف: ۱۴۲].«و سی شب با موسی وعده گذاشتیم، و ده شب به آن افزودیم، پس مدت پروردگارش چهل شب تمام شد، و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قوم باش، و اصلاح‌گر باش و از راه فسادکنندگان پیروی مکن».

﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٤٣[الأعراف: ۱۴۳].«و هنگامی‌که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم. فرمود: مرا نمی‌بینی. ولی به کوه نگاه کن، اگر در جایش استوار ماند تو هم مرا خواهی دید. وقتی پروردگارش به کوه جلو‌گر شد آن را درهم کوبید و موسی بیهوش به زمین افتاد، و وقتی به هوش آمد، گفت: خدایا تو پاکی، به‌سوی تو توبه کردم و من اولینِ مؤمنان هستم».

﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَو بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم. بعد از این‌که خداوند آنها را از فرعون و قومش نجات داد و آنان را هلاک کرد، و بنی اسرائیل خود نظاره‌گر این جریان بودند. ﴿فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ یَعۡکُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡپس بر قومی گذشتند که نزد بتهایی اقامت می‌کردند و از آنان تبرک می‌جستند و آنان را عبادت می‌کردند. و آنان به خاطر نادانی و بی‌خردی‌شان، پس از این‌که خداوند نشانه‌هایی بدانان نشان داد، به پیامبرشان موسی، ﴿قَالُواْگفتند: ﴿یَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا کَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞبرای ما این را مشروع بگردان تا بت‌هایی را به خدایی بگیریم همان‌طور که ایشان بت را به خدایی گرفته‌اند. ﴿قَالَموسی به آنان گفت: ﴿إِنَّکُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَشما قومی نادان هستید. و چه نادانی و جهالتی بزرگ‌تر از این است که انسان پروردگار و آفریننده‌اش را نشناسد و چیزی را که هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی ندارد با او برابر قرار دهد.

بنابراین اموسی به آنها گفت: ﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِیهِ وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٣٩شرکی که در آن قرا ردارند و عبادتی که برای آن بت‌ها انجام می‌دادند، نابود و هلاک شده است. ﴿قَالَ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗاگفت: «آیا برای شما غیر از الله که معبود حقیقی است و در ذات و صفات و کارهایش کامل است، معبودی بجوییم؟». ﴿وَهُوَ فَضَّلَکُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَحال آن‌که او شما را بر جهانیان برتری داده‌است؟! پس این اقتضا می‌نماید تا در مقابل بخشش و فضلش و این‌که شما را برتری داده‌ است سپاسگزاری کنید، و عبادت و کفر ورزیدن به همه آنچه به جای او خوانده می‌شود انجام می‌گیرد.

سپس خداوند نعمت‌هایی را که به آنان ارزانی نموده بود به آنان یادآور شد و فرمود ﴿وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَو به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعون و خاندان او نجات دادیم ﴿یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِبدترین عذاب را به شما می‌رساندند، ﴿یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُمپسرانتان را می‌کشتند و زنانتان را زنده نگاه می‌داشتند، و نجات دادن شما از عذاب آنها، ﴿بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞنعمتی بزرگ و بخششی عظیم از جانب پروردگارتان برای شماست. یا اینکه، عذابی که آنان به شما می‌دادند برایتان آزمایش و بلای بزرگی از جانب پروردگارتان بود. و هنگامی که موسی آنان را تذکر داد و موعظه کرد از تمایل به بت پرستی باز آمدند.

وقتی که خداوند با نجات دادن و قدرت بخشیدن به آنها در زمین، نعمت خویش را بر آنان تکمیل نمود، خواست تا با فرو فرستادن کتابی که احکام شرعی و عقاید پسندیده در آن است نعمت خود را بر آنها کامل بگرداند. پس با موسی سی شب وعده گذاشت، و ده شب دیگر را نیز بر آن افزود، پس چهل شب شد، تا موسی را برای ملاقات خدا و نازل شدن آن کتاب بزرگ آماده نماید و قومش برای تلقی آن علاقه‌مند بودند.

و هنگامی که موسی به‌سوی میعاد پروردگارش رفت، برادرش هارون را در مورد بنی اسرائیل بسیار مهربان و دلسوز بود، پس به برادرش گفت: ﴿ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِیدر میان قومم جانشین من باش، و در میان آنان همان کاری را بکن که من می‌کردم، ﴿وَأَصۡلِحۡو راه اصلاح را دنبال کن، ﴿وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَو از راه فساد کنندگان پیروی مکن. فسادکنندگان کسانی‌اند که گناه انجام می‌دهند.

﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَاو هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، همان زمانی که ما برای فرستادن کتاب بر او تعیین کرده بودیم، ﴿وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُو پروردگارش با او سخن گفت، و نواهی و دستوراتی را بر او عرضه داشت، موسی به دیدن خدا علاقمند شد و بر این امر بی‌قراری نمود، چون پروردگارش را دوست داشت و به دیدن او علاقمند بود.

﴿قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَگفت: پروردگارا! خودت را به من بنما تا ترا ببینم، خداوند فرمود: ﴿لَن تَرَىٰنِینمی‌توانی مرا ببینی و توان دیدن من را در این دنیا نداری، زیرا خداوند مردم را در این دنیا به گونه‌ای آفریده است که نمی‌توانند او را ببینند، و یارای دیدن خدا را ندارند. و این بیان‌گر آن نیست که مردم پروردگارشان را در بهشت نمی‌بینند. چون نصوص قرآنی و احادیث نبوی دلالت می‌نماید که اهل بهشت پروردگارشان را می‌برند، و خداوند آنها را در آن دنیا به صورت کامل می‌آفریند به گونه‌ای که می‌توانند خداوند را ببینند. بنابر این خداوند امکان رویت را در این آیه به برقرار ماندن کوه مشروط کرده است، پس موسی را در این‌که خداوند خواسته‌اش را نپذیرفته است چنین قانع کرد و فرمود: ﴿وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیاما به کوه بنگر، پس وقتی که پروردگارت به آن جلوه‌گر شد، و آن نیز برقرار ماند، تو مرا خواهی دید. ﴿فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِو هنگامی که پروردگارش برای کوهِ سرسخت و محکم جادوگر شد، ﴿جَعَلَهُۥ دَکّٗابر اثر تجلی خدا دچار نارامی و ناآرامی شد و تبدیل به تپه‌ای از شن روان گردید. ﴿وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاو موسی وقتی که آن را مشاهده کرد بیهوش افتاد. ﴿فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَوقتی که به هوش آمد در این هنگام برای او روشن شد که چنانچه کوه نتواند در مقابل تجّلی خدا پابرجا باشد، موسی به طریق اولی پابرجا نخواهد ماند. و از پروردگارش به خاطر درخواستش که چندان به جا نبود آمرزش خواست. بنابر این گفت: ﴿سُبۡحَٰنَکَبار خدایا! تو از همه آنچه که شایسته شکوه و عظمتت نیست پاک هستی، ﴿تُبۡتُ إِلَیۡکَاز همه گناهان و جسارتی که نسبت به تو روا داشتم توبه کردم، ﴿وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَو من اولین مومنان هستم. یعنی موسی ÷به سبب آنچه که خداوند برایش کامل گرداند و آنچه را که قبلا نمی‌دانست به او یاد داد، ایمانش را تجدید نمود.

آیه‌ی ۱۴٩-۱۴۴:

﴿قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّی ٱصۡطَفَیۡتُکَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِی وَبِکَلَٰمِی فَخُذۡ مَآ ءَاتَیۡتُکَ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ١٤٤[الأعراف: ۱۴۴].«خدا فرمود: ای موسی! ترا با رسالت خویش و سخن گفتنم با تو بر مردم برگزیدم، پس بگیر آنچه را که به تو دادم و از سپاسگزاران باش».

﴿وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَکَ یَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِیکُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِینَ١٤٥[الأعراف: ۱۴۵].«و در الواح برای او از هر چیزی نوشتیم تا پند و اندرز و روشن‌گر هر چیزی باشد، پس آن را با قدرت و توان بگیر و قومت را دستور بده تا نیکوترین آن را برگزینند، به زودی سرزمین گناهکاران را به شما نشان خواهم داد».

﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَایَٰتِیَ ٱلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ١٤٦[الأعراف: ۱۴۶].«کسانی را که در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند از آیات خود باز می‌دارم، و چنانچه هر نوع معجزه‌ای را ببیند به آن ایمان نمی‌آورند، و اگر راه هدایت را ببینند به آن ایمان نمی‌آورند، و اگر راه گمراهی را ببینند آن را در پیش می‌گیرند، این بدان سبب است که آنان آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند».

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٤٧[الأعراف: ۱۴٧].«و کسانی که آیات ما و ملاقات آخرت را تکذیب کردند اعمال‌شان نابود می‌شود، آیا جز در برابر کارهایی که کرده‌اند سزا داده می‌شوند؟!».

﴿وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِیِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا یُکَلِّمُهُمۡ وَلَا یَهۡدِیهِمۡ سَبِیلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَٰلِمِینَ١٤٨[الأعراف: ۱۴۸].«و قوم موسی بعد از او از زیورهایشان گوساله‌ای ساختند و آن را به خدایی گرفتند، پیکری بود که صدای گاو داشت. آیا نمی‌دیدند که آن پیکر با آنان سخن نمی‌گوید و آنان را به راهی رهنمود نمی‌کند؟ گوساله را به خدایی گرفتند و ستمکار بودند».

﴿وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ١٤٩[الأعراف: ۱۴٩].«و هنگامی که پشیمان و سرگردان شدند دیدند که آنان گمراه شده‌اند، گفتند: اگر پروردگارمان بر ما رحم نکند و ما را نیامرزد از زمرۀ زیانکاران خواهیم شد».

﴿یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّی ٱصۡطَفَیۡتُکَ عَلَى ٱلنَّاسِهنگامی که خداوند موسی را بعد از این‌که بسیار مشتاق رویت خداوند بود از دیدن خود باز داشت، خیر و نیکی فراوانی به او بخشید، پس فرمود: ای موسی ! تو را انتخاب کردم و برگزیدم و تو را برتری دادم و فضیلت‌های بزرگ و مناقب فراوان را بویژه تو گردانیدم، ﴿بِرِسَٰلَٰتِیبه واسطه رسالت‌هایم، که آن را جز به بهترین مردم اختصاص نمی‌دهم.

﴿وَبِکَلَٰمِیو ترا با سخن گفتن ِ بدون واسطه‌ام با تو برتری دادم و برگزیدم. و این فضیلتی است که به موسی کلیم اختصاص یافته و در میان برادران پیامبرش به آن معروف است. ﴿فَخُذۡ مَآ ءَاتَیۡتُکَپس نعمت‌ها و نهی و امری که به تو دادم با شرح صدر برگیر و آن را با پذیرفتن و فرمان بردن فراگیر. ﴿وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَو از شاکرین باش. یعنی خدا را به خاطر آنچه که تو را بدان اختصاص داده و تو را با آن فضیلت و برتری بخشیده است، سپاسگزار باش.

﴿وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖو برای او در الواح از هر چیزی که بندگان به آن نیاز دارند، نوشتیم. ﴿مَّوۡعِظَةٗتا پند و اندرزی باشد که مردم را بر انجام کارهای خوب تشویق نماید و از انجام کارهای بد برحذر دارد. ﴿وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖو بیان‌گر هر چیزی از احکام شرعی و عقاید و اخلاق و ادب باشد. ﴿فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖپس آن را با جدیت بگیر و برای عمل کردن به آن و تحکیم نمودنش نهایت سعی خود را بکن، ﴿وَأۡمُرۡ قَوۡمَکَ یَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاو قومت را دستور بده تا نیکوترین آن را بگیرند، و آن اوامر واجب و مستحب است، زیرا آن بهترین و نیکوترین است. و این دلیلی است بر این‌که دستورات خدا در هر شریعتی کامل و دادگرانه و خوب و نیکو است. ﴿سَأُوْرِیکُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِینَو به شما سرزمین فاسقان و گناهکاران را نشان خواهم داد که خداوند آنها را هلاک ساخت و سرزمین‌هایشان را پس از آنان برای عبرت دیگران باقی گذاشت تا مومنانِ توفیق یافته و فروتن از آن عبرت گیرند.

و اما در مورد کسانی دیگر غیر از مومنان فرمود: ﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَایَٰتِیَاز نشانه‌هایم باز می‌دارم. یعنی از درس گرفتن و عبرت آموختن از نشانه‌های الهی در آفاق و انفس، و فهم آیات کتاب، کسانی را باز می‌دارم، ﴿ٱلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّکه در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند. یعنی بر بندگان خدا و بر حق و برکسانی که حق را آورده‌اند تکبر می‌ورزند، پس هرکس چنین باشد خداوند او را خیر زیادی محروم می‌نماید، و او را رسوا می‌کند و از نشانه‌های خدا چیزی نمی‌فهمد که از آن استفاده ببرد، بلکه حقایق در مقابل دیدگان او دگرگون می‌شود و او زشت را خوب می‌انگارد. ﴿وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَاو اگر هر دلیل و نشانه‌ای را ببینند به خاطر اعتراض و روی گردانی‌شان و مبارزه با خدا و پیامبرش به آن ایمان نمی‌آورند، ﴿وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ لَا یَتَّخِذُوهُو اگر راه هدایت و استقامت را ببینند آن را در پیش نمی‌گیرند، و رغبتی بدان نشان نمی‌دهند، و آن راهی است که انسان را به خدا و سرای بهشت می‌رساند.﴿وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّو اگر راه گمراهی را ببینند که صاحبش را به سرای بدبختی و شقاوت می‌رساند، ﴿یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاآن را درپیش می گیرند. ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَو سبب انحراف‌شان این است که آنان آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل شدند. پس رد کردن آیات خدا و غفلت‌شان از مقاصد آن و تحقیر آیات، باعث شد تا آنها راه گمراهی را در پیش بگیرند و راه هدایت را رها کنند.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِو کسانی که آیات بزرگ ما را که بر صحت آنچه پیامبرانمان آورده‌اند د لالت می‌کنند، و ملاقات روز آخرت را تکذیب نمایند، ﴿حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡاعمال‌شان نابود می‌شود، چون اعمال آنها اساسی ندارد و فاقد شرط پذیرفته شدن است، که شرط ندارد وفاقد شرط پذیرفته شدن است، که شرط پذیرفته شدن اعمال ایمان داشتن به آیات خدا و معتقد بودن به پاداش و جزای اوست. ﴿هَلۡ یُجۡزَوۡنَآیا سزایی که به آنان داده می‌شود و بر اثر آن اعمال‌شان باطل می‌گردد و به هدف‌شان نمی‌رسند، ﴿إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَجز پاداش کارهایی که می‌کردند چیزی دیگر است؟ زیرا اعمال کسی که به روز قیامت ایمان ندارد پاداش و سرانجام خوبی ندارد بنابر این مضمحل و باطل می‌گردد. ﴿وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِیِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗاو قوم موسی بعد از او از زبورهایشان پیکر گوساله‌ای را ساختند و به خدایی گرفتند، و پیکر گوساله را سامری ساخته بود و بر آن مشتی از رد پای فرستاده انداخت. پس چنان شد که ﴿لَّهُۥ خُوَارٌبرای آن صدایی مانند صدای گاو بود. و بنی اسرائیل آن را عبادت کردند و به خدایی گرفتند و گفتند: ﴿هَٰذَآ إِلَٰهُکُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِیَ[طه: ۸۸]. «این خدای شما و موسی است، ولی موسی آن را فراموش کرده و در پس آن رفته است». و این ناشی از بی‌خردی آنان بود، زیرا چگونه جایز است پروردگار زمین و آسمان‌ها را با گاو ناقص اشتباه بگیرند؟! بنابر این خداوند با بیان این‌که این مجسمه فاقد ویژگی‌های فعلی و ذاتی آن چنانی است که او را معبود بگرداند فرمود: ﴿أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا یُکَلِّمُهُمۡآیا ندیدند که آن گاو با آنان سخن نمی‌گوید؟ و سخن نگفتن نقص و کمبودی پس بزرگ است. و آنان حالت‌شان از این حیوان یا جمادی که سخن نمی‌گوید بهتر و کامل‌تر است.

﴿وَلَا یَهۡدِیهِمۡ سَبِیلًاو آنان را به راه دین راهنمایی ننموده و مصلحتی دنیوی را برای‌شان حاصل نمی‌کند، چون برای عقل‌ها و سرشت‌ها ثابت است خدایی که سخن نمی‌گوید، فایده نمی‌رساند و ضرر نمی‌دهد، به خدایی گرفتن چنین خدایی از باطل‌ترین باطل‌هاست و نهایت بی‌خردی است. بنابر این فرمود: ﴿ٱتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَٰلِمِینَآن را به خدایی گرفتند و ستمکار بودند، چرا که عبادت را در غیر از جای آن گذاردند و با خداوند چیزی را شریک گرفتند که دلیلی بر صحت آن وجود ندارد. و این بیان‌گر آن است که هر کس سخن گفتن خدا را انکار کند بدون شک یکی از ویژگی‌های الوهیت «الله» را انکار کرده است، چون خداوند بیان داشته کسی که سخن نمی‌گوید صلاحیت و شایستگی الوهیت و عبادت را ندارد.

﴿وَلَمَّاو هنگامی که موسی به‌سوی قومش برگشت و آنان را بر این حالت دید و آنان را به گمراهی‌شان آگاه ساخت، پشیمان شدند، ﴿سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡو از ناراحتی و پشیمانی برکار خود زانوی غم را در بغل گرفتند، و گیج و مات شدند. ﴿وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْو دانستند که آنها گمراه شده‌اند، پس روی به خدا کردند و زاری نمودند، ﴿قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَاو گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را به‌سوی خود راهنمایی ننماید و فضیلت عبادت خویش را به ما ارزانی نکند، و ما را بر انجام کارهای شایسته توفیق ندهد، ﴿وَیَغۡفِرۡ لَنَاو پرستش گوساله را که از ما سرزده است، نیامرزد، ﴿لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَحتما از زمره زیانکاران خواهیم شد، کسانی که دنیا و آخرت را از دست داده‌اند.

آیه‌ی ۱۵۵-۱۵۰:

﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِی مِنۢ بَعۡدِیٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّکُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُۥٓ إِلَیۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِی وَکَادُواْ یَقۡتُلُونَنِی فَلَا تُشۡمِتۡ بِیَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِی مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ١٥٠[الأعراف: ۱۵۰].«هنگامی که موسی به نزد قوم خود اندوهگین و خشمناک برگشت، گفت: چه بد جانشینی پس از من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان شتاب ورزیدید؟ و الواح را انداخت و سر پردارش را گرفت و آن را به‌سوی خود کشید. (هارون) گفت: ای پسر مادرم! این قوم مرا ناتوان کردند و تحقیرم نمودند، و نزدیک بود مرا بکشند، پس دشمنان را به من شاد مکن و مرا از زمرۀ ستمکاران قرار مده».

﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ١٥١[الأعراف: ۱۵۱].«(موسی) گفت: پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خویش داخل بگردان، و تو مهربان‌ترین مردم هستی».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَیَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُفۡتَرِینَ١٥٢[الأعراف: ۱۵۲].«همانا کسانی که گوساله را به خدایی گرفتند، خشمی بزرگ از جانب پروردگارشان، و خواری در زندگی دنیا آنان را دربر خواهد گرفت، و ما این‌گونه کسانی را که دروغ بندند جزا می‌دهیم».

﴿وَٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ١٥٣[الأعراف: ۱۵۳].«و کسانی که کارهای بد انجام دادند سپس بعد از آن توبه کردند و ایمان آوردند، همانا پروردگارت آمرزنده و مهربان است».

﴿وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِی نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَ١٥٤[الأعراف: ۱۵۴].«و هنگامی که خشمِ موسی فرو نشست، الواح را گرفت، و در نوشته‌های آن رحمت و هدایتی بود برای کسانی که از پروردگار خود می‌ترسیدند».

﴿وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِینَ رَجُلٗا لِّمِیقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَکۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِیَّٰیَۖ أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ١٥٥[الأعراف: ۱۵۵].«و موسی هفتاد مرد را از میان قومش برای میعادگاه برگزید، و هنگامی که زمین لرزه آنان را فرا گرفت، موسی گفت: پروردگارا! اگر می‌خواستی، می‌توانستی آنان و مرا پیش از این هلاک کنی، آیا ما را به سبب آنچه بی‌خردانمان کرده‌اند هلاک و نابود می‌کنی؟ این جز آزمایش تو نیست، با آن هرکس را که بخواهی گمراه و هرکس را که بخواهی هدایت می‌نمایی، تو یاور و کارساز ما هستی، پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزگاران هستی».

﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗاو هنگامی که موسی به همراه قومش خشمگین بر گشت. یعنی خشم و ناراحتی تمام وجود او را در برگرفته بود، چون غیرتش به جوش آمده، و کاملا خیرخواه و دلسوز آنها بود. ﴿قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِی مِنۢ بَعۡدِیٓگفت: بعد از من چه بد جانشینی برای من بودید! یعنی چه بد حالتی است آن حالتی که بعد از رفتن من از نزد شما، به جانشینی من پرداختید، چرا که آن حالت مقتضی هلاکت و شقاوت ابدی است!.

﴿أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّکُمۡآیا بر فرمان پروردگارتان شتاب ورزیدید که شما را به فرو فرستادن کتاب وعده داده‌است؟! ولی شما با نظر فاسدتان به این خصلت و عادت زشت روی آوردید. ﴿وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَاز شدت خشم الواح را پرت کرد، ﴿وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُۥٓ إِلَیۡهِو سر و ریش برادرش هارون را گرفت و آن را به‌سوی خود کشید و به او گفت: ﴿...مَا مَنَعَکَ إِذۡ رَأَیۡتَهُمۡ ضَلُّوٓاْ٩٢ أَلَّا تَتَّبِعَنِۖ أَفَعَصَیۡتَ أَمۡرِی٩٣[طه: ٩۲-٩۳]. «چه چیز ترا بازداشت وقتی که آنها را دیدی گمراه شدند از من پیروی نکنی؟ آیا از دستور من سرپیچی کردی که به تو فرمان دادم». ﴿ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِی وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ«در میان قومم جانشین من باشد و آنان را اصلاح کن و از راه فسادکنندگان پیروی مکن؟».﴿قَالَ یَبۡنَؤُمَّ لَا تَأۡخُذۡ بِلِحۡیَتِی وَلَا بِرَأۡسِیٓۖ إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقۡتَ بَیۡنَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَلَمۡ تَرۡقُبۡ قَوۡلِی٩٤[طه: ٩۴]. «گفت: ای پسر مادرم! سر و ریش من را نگیر، من ترسیدم که تو بگویی: میان بنی اسرائیل تفرقه انداخته و گفتۀ مرا رعایت نکردی». و در اینجا ﴿قَالَگفت: ﴿ٱبۡنَ أُمَّپسر مادرم. و این برانگیختن مهربانی و شفقت برادرش است که تنها از مادر نام می‌برد، و گرنه موسی برادر تنی او است و از یک پدر و مادر هستند، ﴿إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِیهمانا این قوم مرا تحقیر و درمانده کردند، وقتی که به آنها گفتم: ﴿یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِۦۖ وَإِنَّ رَبَّکُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَٱتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوٓاْ أَمۡرِی[طه: ٩۰]. «ای قوم من همانا شما با پرستش گوساله مورد آزمایش قرار گرفته‌اید، و پروردگار شما خداوند رحمان است، پس از من پیروی نمایید و از دستورم اطاعت کنید». ﴿وَکَادُواْ یَقۡتُلُونَنِیو نزدیک بود مرا به قتل برسانند. پس گمان مبر که من تقصیر و کوتاهی ورزیده‌ام، ﴿فَلَا تُشۡمِتۡ بِیَ ٱلۡأَعۡدَآءَو با پرخاش کردن و دست درازی به‌سوی من، دشمنان را شاد مکن، زیرا دشمنان حریص و علاقمندند که از اشتباه و لغزش من اطلاع پیدا کنند، ﴿وَلَا تَجۡعَلۡنِی مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَو مرا در زمره قوم ستمکار قرار مده، و همانند تعاملِ با آنان با من معامله مکن.

موسی ÷خیال می‌کرد که برادرش مقّصر است و شتابزده و قبل از این‌که بی‌گناهی او را بداند نسبت به او اقداماتی را انجام داد. اما از عمل خود پشیمان شد و گفت: ﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِیپروردگارا! من و هارون برادرم را بیامرز، ﴿وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَو ما را در میان رحمت خود جای بده، و ما را غریق رحمت خویش بگردان، زیرا رحمت تو دژ محکمی است که انسان را از همه بدی‌ها حفاظت می‌کند، و آنجا هر خیر و سروری یافت می‌شود. ﴿وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَو تو نسبت به ما از هر رحم‌کننده و از هر مهربانی مهربانتر هستی، تو نسبت به ما از پدران و مادران و فرزنداو خود ما مهربانتر هستی.

خداوند متعال با بیان حال کسانی که گوساله را پرستیدند می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَکسانی که گوساله را به خدایی گرفتند، ﴿سَیَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَابه زودی خشمی از جانب پروردگار به آنان می‌رسد و زندگی دنیایشان را خواری فرا می‌گیرد. همان‌طور که آنان پروردگارشان را خشمگین کردند و برای فرمان و امر وی ارزی قایل نشدند، و به آن توهین کردند، ﴿وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُفۡتَرِینَو این‌گونه کسانی را که دروغ می‌بندند سزا می‌دهیم، پس هرکس که به دروغ به خدا چیزی نسبت دهد و بر شریعت او دروغ بندد و چیزی را به خدا نسبت دهد که او نگفته است بهره از ای خشم خدا و ذلت در زندی دنیا به او خواهد رسید. و خشم خداوند به آنها رسید چرا که آنها را دستور داد تا خودشان را بکشند و این‌که خداوند جز با این کار از آنان راضی نمی‌شود.

پس برخی، برخی دیگر را کشتند و این معرکه تلفات زیادی را بر جای گذاشت، سپس خداوند توبه آنها را پذیرفت. به همین علت خداوند حکم آنها را بیان فرمود که هم آنها و هم دیگران را شامل می‌شود. و فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِو کسانی که کارهای بد را انجام می‌دهند از قبیل شرک و گناهان کبیره و صغیره، ﴿ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَاسپس بعد از آن توبه می‌کنند، به این صورت که بر گذشته پشیمان شده و از آن دست می‌کشند، و تصمیم می‌گیرند که آن گناه را تکرار نکنند، ﴿وَءَامَنُوٓاْو به خدا و به آنچه که واجب گردانده است به آن ایمان بیاورند ایمان می‌آورند. و ایمان کامل نمی‌شود مگر با انجام اعمال قلب و جوارح که بر ایمان مترتب است، ﴿إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَاهمانا پروردگارت بعد از آن، یعنی بعد از توبه از گناهان و بازگشتن به‌سوی انجام عبادات، ﴿لَغَفُورٞآمرزنده است و گناهان را می‌آمرزد، و آنها را محو می‌کند، گرچه به اندازه زمین باشد. ﴿رَّحِیمٞو مهربان است و با پذیرفتن توبه و توفیق دادن بر انجام کارهای خیر بر انسان رحم می‌نماید.

﴿وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُو هنگامی که خشم موسی فرو نشست و به حالت اولیه خود بازگشت، و دانست که او در چه حالتی قرار دارد، و به کارهای مهّم خود مشغول شد، ﴿أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَو الواحی را که انداخته بود بر گرفت. و آن الواح گرانقدر و ارزشمندی بود، ﴿وَفِی نُسۡخَتِهَاو نوشته‌های آن مشتمل و متضمن بر، ﴿هُدٗى وَرَحۡمَةٞهدایت و رحمتی فراوان بود. در آن، هدایت از گمراهی روشن شده و حق و باطل و کارهای خیر و شر بیان شده بود. و در آن آدمی به نیکوترین و بهترین کارها و اخلاق و ادب راهنمایی شده بود. نیز در آن رحمت و سعادتی بود برای کسانی‌که به آن عمل کنند، و رهنمودها و احکام و محتوای آن را بدانند. اما تمامی مردم هدایت خدا و رحمت وی را نمی‌پذیرند، بلکه کسانی آن را می‌پذیرند و تسلیم آن می‌شوند که ﴿هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَاز پروردگارشان می‌ترسند. و اما کسی که از خدا نمی‌ترسد و از ایستادن و قرار گرفتن در برابر او هراسی ندارد، رهنمودهای کتاب جز سرکشی و گریز و نفرت چیزی به او نمی‌افزاید، در نتیجه حجت خدا بر او اقامه می‌شود.

﴿وَهنگامی که بنی اسرائیل توبه کردند و به عقل آمدند ﴿ٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِینَ رَجُلٗا لِّمِیقَٰتِنَاموسی از میان بهترین ِ آنان هفتاد مرد را برگزید، تا برای قوم خود پیش پروردگارشان معذرت خواهی کنند، و خداوند به آنها وعده دیدار داد که در آن حاضر شوند، پس هنگامی که حاضر شدند، گفتند: ﴿أَرِنَا ٱللَّهَ جَهۡرَةٗ[النساء: ۱۵۳]. «ای موسی! خدا را آشکارا به ما نشان بده». پس جرات بزرگی بر خدا کردند و نسبت به وی بی‌ادبی نمودند. بنابر این ﴿أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُزمین لرزه آنها را فرو گرفت و بیهوش افتادند وهلاک شدند. و موسی به زاری و دعا پرداخت و فرمود: ﴿رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَکۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِیَّٰیَپروردگارا! اگر تو می‌خواستی می‌توانستی من و آنان را هلاک و نابود کنی پیش از این‌که حاضر شوند و برای قوم خود عذر بخواهند. پس آنان ستمکار شدند. ﴿أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآآیا ما را به خاطر کاری که بیخردانمان انجام داده‌اند هلاک می‌کنی؟ پس موسی به درگاه خدا زاری کرد و عذر خواست و فرمود: کسانی که نسبت به خدا جسارت کرده‌اند دارای عقل کاملی نبودند تا آنان را از آنچه گفتند و انجام دادند باز دارد، و همانا آنان دچار فتنه‌ای شده‌اند که آدمی را در خطر می‌اندازد و ترس آن را دارد که دینش را از بین ببرد. پس گفت: ﴿إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَاین جز آزمایش تو نیست، با آن هر کس را که بخواهی گمراه و هرکس را که بخواهی هدایت می‌کنی، تو سرپرست ما هستی، پس ما را بیامرز و بر ما رحم فرما و تو بهترین آمرزندگان هستی.

یعنی تو بهترین آمرزنده و مهربان‌ترین مهربانان و بخشنده‌ترین بخشندگان هستی. انگار موسی ÷می‌فرماید: نخستین هدف ما پایبندی به طاعت تو و ایمان ِ به تو است، و هر کس که عقل و فهم داشته و از توفیق شما بهره‌مند شده باشد همواره بر راه راست خواهد بود. و اما کسی که عقلش ضعیف است و فتنه او را در برگرفته باشد هرچه بخواهد انجام می‌دهد، با وجود این تو مهربانترین مهربانان هستی، و بهترین آمرزندگان. پس ما را بیامرز و بر ما رحم فرما.

آیه‌ی ۱۵٩-۱۵۶:

﴿وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ١٥٦[الأعراف: ۱۵۶].«و برای ما در این دنیا نیکی مقرر دار و در آخرت (نیز نیکی بنویس)، همانا ما به‌سوی تو بازگشته‌ایم. خدا فرمود: عذاب خود را به هر کس که بخواهم می‌رسانم و رحمت من هر چیزی را دربر گرفته است، و آن را برای کسانی مقرر می‌دارد که پرهیزگاری می‌کنند و زکات را می‌پردازند و به آیات ما ایمان می‌آورند».

﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٥٧[الأعراف: ۱۵٧].«و کسانی که از پیامبر امّی پیروی می‌کنند، پیامبری که او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می‌یابند، آنان را به معروف امر می‌کند و از منکر باز می‌دارد، پاکیزه‌ها را برای‌شان حلال می‌کند و ناپاکی‌ها را بر آنان حرام می‌نماید. و بار سنگینی را (که بر دوش‌شان بود) برمی‌دارد و بند و زنجیره‌هایی را که بر آنان بود درمی‌آورد، پس کسانی که به او ایمان آورند و او را یاری نمایند و حمایتش کنند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کنند، آنان رستگارانند».

﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٥٨[الأعراف: ۱۵۸].«بگو: ای مردم! من فرستادۀ خدا به‌سوی همگی شما هستم، آن خدایی که فرمانروای آسمان‌ها و زمین است، هیچ معبودی به حق جز او نیست، او زنده می‌کند و می‌میراند، پس به خدا و یپامبرش ایمان بیاورید، آن پیامبر درس نخوانده‌ای که به خدا و سخن‌هایش ایمان دارد، و از او پیروی کنید تا هدایت شوید».

﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ١٥٩[الأعراف: ۱۵٩].«و از (میان) قوم موسی گروهی است که به حق راهنمایی می‌نمایند و با آن دادگری می‌کنند».

پس از آن‌که موسی ÷به درگاه خداوند بزرگ راز و نیاز نمود و از وی حاجت خواست، خداوند خواسته او را پذیرفت و آنان را پس از مرگ‌شان زنده گردانید و گناهانشان را بخشید. موسی در خاتمه دعای خودش گفت: ﴿وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗو برای ما در این دنیا نیکی و خوبی از قبیل علم مفید، روزی فراوان و عمل صالح مقرر دار. ﴿وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِو در آخرت نیز نیکی را برای ما مقرر دار، و آن پاداشی است که خداوند برای داستان صالح خود آماده کرده است﴿إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَهمانا ما با اعتراف به تقصیرمان در همه کارهایمان به‌سوی تو باز گشته‌ایم. ﴿قَالَخداوند متعال فرمود: ﴿عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُعذاب خود را به هر کس که بخواهم می‌رسانم، به انسان‌های بدبختی که خود را در معرض عذاب قرار دهند. ﴿وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖو رحمت من در جهان بالا و پایین، و نیک و فاسق و مومن و کافر را در بر گرفته است، پس هیچ مخلوقی نیست مگر این‌که رحمت خدا به او رسیده و فضل و احسانش او را پوشانده است. اما رحمت ویژه خدا که موجب سعادت دنیا و آخرت است به هرکس نمی‌رسد. بنابر این فرمود: ﴿فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَآن را برای کسانی مقرر خواهم داشت که از گناهان کبیره و صغیره می‌پرهیزند. ﴿وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَو زکات واجب را به مستحقان آن می‌پردازند، ﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَو کسانی که به آیات ما ایمان می‌آورند. و از جمله اموری که ایمان به آیات خدا را کامل می‌گرداند دانستن معانی آن، و عمل کردن به مقتضای آن، و پیروی کردن از پیامبر صدر ظاهر و باطن و در اصول و فروع است.

﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّکسانی که از پیامبر امّی و درس نخوانده پیروی می‌کنند. این احتراز از سایر پیامبران است، زیرا منظور از این پیامبر محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب صاست. و سیاق آیه در مورد احوال بنی اسرائیل است و این‌که ایمان آوردن به پیامبر محمد صبرای داخل شدن آنها به دایره ایمان شرط است، و این‌که کسانی که به او ایمان می‌آورند و از او پیروی می‌کنند اهل رحمت مطلق هستند و خداوند آن را برای‌شان مقرر داشته است.

و خداوند پیامبر را امّی خوانده است چون او از اعراب بود که ملتی بیسواد بودند و خواندن و نوشتن را بلد نبودند و پیش از نزول قرآن این ملت کتابی نداشتند. ﴿ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِپیامبری که او را با نام و صفاتش در تورات و انجیل گماشته می‌یابند، و از بزرگ‌ترین صفات او آن است که به چیزهایی دستور می‌دهد، و از اموری باز می‌دارد: ﴿یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِآنها را به معروف امر می‌کنند. و معروف چیزی است که خوبی و صلاح و فایده‌اش شناخته شده است. ﴿وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِو آنان را از منکر باز می‌دارد. و منکر هر آن چیزی است که زشتی آن در عقل‌ها و سرشت‌ها شناخته شده است. پس آنان را به نماز و زکات و روزه و حج و صله رحم و نیکی کردن با پدر و مادر و نیکی کردن با همسایه و خادم و برده و فایده رساندن به سایر مردم، و راستگویی و پاکدامنی و نیکی و خیر خواهی و امثال آن فرمان می‌دهد.

و از شرک ورزیدن به خدا و کشتن مردم به ناحق، و زنا و نوشیدن آنچه مست می‌کند و از ستم ورزیدن بر سایر مردم و دروغگویی و فساد و امثال آن باز می‌دارد. پس بزرگ‌ترین دلیل مبنی بر این که او پیامبر خدا است چیزی است که به آن امر و یا از آن نهی، و یا حلال یا حرام نموده است. زیرا او، ﴿وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِخوراکی‌ها و و نوشیدنی‌ها و ازدواج‌های پاک را برای‌شان حلال می‌گرداند، ﴿وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَو خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها و ازدواج‌ها و گفتارها و کردارهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند، ﴿وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡو بار و زنجیرهایی را که بر آنان بود از آنان بر می‌دارد. یعنی یکی از صفت‌های او این است که دینش آسان و ساده است و مشقت و احکام دست و پاگیر و تکلیف‌های دشوار در آن نیست. ﴿فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُپس کسانی که به او ایمان آوردند و او را احترام نهادند و بزرگ داشتند، ﴿وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُو او را یاری کردند و از نوری که با او فرو فرستاده شده است پیروی نمودند، و آن نور، قرآن است که در تاریکی‌های شک و جهالت به وسیله آن راه روشن می‌شود و به هنگام تضارب و تعارض باورها و گفتارها به آن اقتدا می‌شود. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَهمانا ایشان رستگارانند. آنان کسانی هستند که به خیر دنیا و آخرت دست یافته و از شر دنیا و آخرت رهیده‌اند، چون آنان بزرگ‌ترین اسباب رستگاری را فراهم کرده‌اند. و اما کسی که به این پیامبر ایمان نیاورد و او را تعظیم و یاری نکند و از نوری که همراه با او فرستاده شده است پیروی ننماید، او زیانکار می‌باشد.

پس از آن که پیامبر صبنی اسرائیل را به تبعیت از خویش فرا خواند به دلیل این‌که عده‌ای بر این باور بودند که این حکم فقط منحصر به بنی اسرائیل است چیزی را آورد که بر عموم و کلیت دلالت می‌نماید و فرمود ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًابگو: ای مردم! من فرستاده خدا به‌سوی همه شما هستم. به‌سوی همه شما اعم از عرب و عجم، اهل کتاب و غیره فرستاده شده‌ام، ﴿ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِخداوندی که پادشاهی آسمان‌ها و زمین از آن اوست، و با فرمانها واحکام وتدابیر کَونی و شرعی خویش در آن تصرف می‌نماید. و از جمله احکام شرعی و دینی او این است که پیامبری بزرگ را به سویتان فرستاده که شما را به‌سوی خدا و سرای کرامت و عزت فرا می‌خواند و از هر آنچه که شما را از خدا و از سرای بهشت دور می‌کند برحذر می‌دارد. ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَهیچ معبود به حقی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد.

و روش عبادت او مگر از طریق پیامبرانش دانسته نمی‌شود. ﴿یُحۡیِۦ وَیُمِیتُو از جمله تدابیر او زنده کردن و میراندن است و هیچ‌کس در این کار با او شریک نیست، و خداوند مردان را پل و گذرگاهی قرار داده است که انسان از آن به سرای جاویدان می‌رسد، سرایی که هرکس به آن ایمان داشته باشد به طور قطع محمد صرا تصدیق می‌نماید. ﴿فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّپس به خدا و پیامبر درس نخوانده‌اش ایمان بیاورید، ایمانی قلبی که متضمن اعمال قلوب و جوارح است. ﴿ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِپیامبر درس نخوانده‌ای که به خدا و سخنانش ایمان می‌آورد. یعنی به این پیامبر ایمان بیاورید که در عقاید و اعمالش بر راه درست و راست قرار دارد، ﴿وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَو از او پیروی کنید تا در منافع دینی و دنیوی خود راه یابی، زیرا اگر از او پیروی نکنید بسی گمراه خواهید گشت.

﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ١٥٩و از میان قوم موسی گروهی هستند که به حق راهنمایی می‌کنند و با آن دادگری می‌نمایند. یعنی در یاد دادن مردم و فتوا صادر کردن برایشان، آنان را به حق راهنمایی می‌کنند. و در حکم و داوری کردن نیز در میان مردم به حق داوری می‌کنند. همان‌گونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَجَعَلۡنَا مِنۡهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا لَمَّا صَبَرُواْۖ وَکَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یُوقِنُونَ٢٤[السجدة: ۲۴]. «و از آنان پیشوایانی گردانیدیم که به فرمان ما راهنمایی می‌کردند، به سبب آن که شکیبایی ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند». و این فضیلت برای امت موسی ÷است و خداوند از میان آنان راهنمایانی قرار داد که به فرمان او راهنمایی می‌کردند. و آوردن این آیه کریمه نوعی احتراز از مسایلی است که قبلا گذشت، زیرا خداوند متعال در گذشته پاره‌ای از معایب بنی اسرائیل را بیان کرد که با رشد و کمال و هدایت متضاد بود. پس ممکن است کسی گمان بَرَد که همه آنان چنین بوده‌اند، بنابر این خداوند متعال بیان کرد که گروهی از آنا بر راه راست و هدایت شده و هدایت‌کننده بودند.

آیه‌ی ۱۶۳-۱۶۰:

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَیۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ١٦٠[الأعراف: ۱۶۰].«و بنی‌اسرائیل را به دوازده تیره و طائفه تقسیم کردیم و به موسی وحی نمودیم آنگاه که قومش از او آب خواستند، که با عصایت بر سنگ بزن، پس، از آن سنگ دوازده چشمه بیرون جوشید، هر دسته‌ای از مردم محل نوشیدن آب خود را دانستند، و بر آنان منّ و حلوا و بلدرچین فرو فرستادیم، بخورید از پاکیزه‌های آنچه به شما روزی داده‌ایم، و به ما ستم نکردند بکه آنان بر خودشان ستم می‌کردند».

﴿وَإِذۡ قِیلَ لَهُمُ ٱسۡکُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةَ وَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡ وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطِیٓـَٰٔتِکُمۡۚ سَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٦١[الأعراف: ۱۶۱].«و به یادآور آنگاه که به آنان گفته شد: در این شهر سکونت گزینید، و از آن ـ هر جا که خواستید ـ بخورید و بگویید: ای خداوند! گناهان مرا بیامرز، و با خشوع و خضوع (از دروازۀ شهر) وارد شوید تا گناهانتان را بیامرزم، و به زودی بر اجر نیکوکاران بیفزایم».

﴿فَبَدَّلَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَیۡرَ ٱلَّذِی قِیلَ لَهُمۡ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا کَانُواْ یَظۡلِمُونَ١٦٢[الأعراف: ۱۶۲].«پس ستمگران آنان سخنی را که به آنان گفته شده بود دگرگونه کردند، بنابر این عذابی را از آسمان بر آنان فرو فرستادیم به سبب تمرد و سرپیچی که می‌کردند».

﴿وَسۡ‍َٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ إِذۡ یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِ إِذۡ تَأۡتِیهِمۡ حِیتَانُهُمۡ یَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَیَوۡمَ لَا یَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِیهِمۡۚ کَذَٰلِکَ نَبۡلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ١٦٣[الأعراف: ۱۶۳]. «و دربارۀ شهری که در کنار دریا بود از آنان بپرس، آنگاه که در شنبه تجاوز می‌کردند، هنگامی که ماهی‌ها در روز شنبه به روی آب می‌آمدند، و روزهای غیر شنبه به‌سویشان نمی‌آمدند، این‌گونه آنان را به سبب فسقی که می‌کردند آزمایش می‌کردیم».

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَیۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاو آنان را به دروازه قبیله که همدیگر را می‌شناختند و با همدیگر صحبت می‌کردند، تقسیم کردیم، به گونه‌ای که نسل هر مردی از فرزندان یعقوب قبیله‌ای بود. ﴿وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُو به‌سوی موسی هنگامی که قومش از او آب خواست وحی نمودیم. یعنی وقتی که از او خواستند به بارگاه خداوند تعالی دعا کند تا به آنان آبی بدهد و خودشان و چهار پایانشان از آن بنوشند. و این بدان خاطر بود که والله اعلم در محل کم آبی قرار داشتند، پس خداوند خواسته آنها را پذیرفت و به موسی وحی نمود که ﴿أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَبا عصایت سنگ را بزن. احتمال دارد که آن سنگ مشخصی باشد و احتمال دارد که اسم جنس باشد و هر سنگی را شامل شود. پس موسی آن را زد، ﴿فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُو از آن سنگ بر جوشید، ﴿ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗادوازده چشمه، ﴿قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡهر دسته‌ای از مردمان آبشخور خود را بشناخت. یعنی برای هر قبیله‌ای از این قبایل دوازده گانه چشمه‌ای مقرر گردید و هر کدام آبشخور خود را شناخت و آرامش یافتند و از خستگی و مشقت و کشمکش رهیدند. و این از کمال و تمام نعمت خدا بر آنها بود. ﴿وَظَلَّلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَو ابرها را بر آنان سایه کردیم تا آنان را از گرمای خورشید محافظت کند. ﴿وَأَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَنَّو حلوا را بر آنان فرو فرستادیم، ﴿وَٱلسَّلۡوَىٰو سلوا را فرستادیم. سلوا، گوشت پرنده‌ای از بهترین انواع پرندگان، و از لذیذترین آنان است، پس خداوند هم آنان را در سایه قرار داد، و هم به آنان غذای پاکیزه از حلوا و گوشت داد و هم آنان را از تشنگی نجات داد. و به آنها گفته شد: ﴿کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَابخورید از روزی پاکیزه‌ای که به شما داده‌ایم، و بر ما ستم نکردند. یعنی وقتی که شکر خدا را به جای نیاوردند و آنچه را که خدا بر آنها واجب کرده بود انجام ندادند بر ما ستم نکردند، ﴿وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَبلکه بر خودشان ستم کردند، زیرا تمامی خوبی‌ها را از دست داده و خود را در معرض شرّ و عذاب قرار دادند. و این در دوران ماندنشان در بیابان بود. ﴿وَإِذۡ قِیلَ لَهُمُ ٱسۡکُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةَو آنگاه که به آنان گفته شد: در این شهر سکونت گزینید. یعنی داخل آن شوید تا وطن و مسکن شما باشد. و آن شهر «ایلیا» بود. ﴿وَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡو از آن هر جا که خواستید بخورید. روستای پردرخت و پر میوه‌ای بود و در ناز و نعمت قرار داشتند. بنابر این خداوند آنها را دستور داد تا هرجا که خواستند از آن بخورند. ﴿وَقُولُواْهنگامی که از دروازه وارد آن شدید، بگویید: ﴿حِطَّةٞ(خدایا!) گناهان مرا عفو کن و از ما درگذر، ﴿وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗاو با خشوع و فروتنی در مقابل پروردگارتان از دروازه وارد شوید، و شکر نعمت‌‌هایش را به جای آورید. پس خداوند آنها را با فروتنی و آمرزش خواستن از او دستور داد و به آنها وعده داد که گناهانشان را می‌آمرزد و پاداش دنیا و آخرت را به آنان خواهد داد.پس فرمود: ﴿نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطِیٓـَٰٔتِکُمۡۚ سَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَگناهانتان را می‌آمرزیم و به نیکوکاران از خیر دنیا و آخرت بیشتر می‌دهیم. پس آنان از دستور الهی فرمان نبردند بلکه، ﴿فَبَدَّلَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَیۡرَ ٱلَّذِی قِیلَ لَهُمۡکسانی که از فرمان خدا سرپیچی کردند و برای دستور او ارزش قایل نشدند، سخنی را که به آنان گفته شده بود دگرگون کردند و به جای خواستن آمرزش و گفتنِ کلمه ﴿حِطَّةٞگفتند: «حنطۀ»، یعنی دانه گندم، و هنگامی که سخن را با وجود آسانی و سادگی آن تغییر دهند، فعل و کار را به طریق اولی تغییر می‌دهند. بنابر این به جای این‌که با حالت کرنش و تعظیم وارد خانه خدا شوند، برعکس با حالت خزیدن و نشسته وارد آن شدند. ﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِپس وقتی که با دستور خدا مخالفت کردند و از آن سرپیچی نمودند، عذاب سختی که یا طاعون و یا دیگر عذاب‌های آسمانی بود بر آنان فرستادیم. و خداوند با عذاب دادن آنها بر آنان ستم نکرد، بلکه این عذاب ﴿بِمَا کَانُواْ یَظۡلِمُونَبدان جهت بود که از دایره‌ی اطاعت خدا خارج شده و به معصیت او روی آوردند، و هیچ عامل و انگیزه‌ای آنان را به این کار وادار نکرد و بدان سو فرا نخواند جز خباثت و شرّی که در وجودشان نهفته بود. ﴿وَسۡ‍َٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِو از بنی اسرائیل درباره شهری که بر ساحل دریا بود، بپرس. آنگاه که آنان تجاوز کردند و خداوند آنان را عذاب داد، ﴿إِذۡ یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِهنگامی که در روز شنبه تجاوز می‌کردند، در حالی‌که خداوند آنها را دستور داده بود تا شنبه را احترام و تعظیم کنند، و در روز شنبه به شکار نپردازند، پس خداوند آنها را آزمایش کرد، ﴿تَأۡتِیهِمۡ حِیتَانُهُمۡ یَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗاماهی‌هایشان در روز شنبه به صورت وفور روی آب و نزد آنان می‌آمدند، ﴿وَیَوۡمَ لَا یَسۡبِتُونَو در غیر شنبه، ﴿لَا تَأۡتِیهِمۡماهی‌ها نزد آنان نمی‌آمدند. یعنی به اعماق دریا می‌رفتند و آنان را نمی‌دیدند. ﴿کَذَٰلِکَ نَبۡلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَاین‌گونه آنان را به سبب فسقی که می‌کردند آزمایش می‌نمودیم. پس فسق‌شان باعث شد تا خداوند آنها را بیازماید، و به این سختی و آزمایش گرفتار شوند. و اگر آنان مرتکب فسق و گناه نمی‌شدند خداوند از آنها چشم پوشی می‌کرد و آنان را در معرض معصیت و شرّ قرار نمی‌داد، پس آنان برای شکار کردن، حیله‌ای به کار بردند، آنها چاله‌هایی را می‌کندند و در آن دام می‌گذاشتند. وقتی روز شنبه فرا می‌رسید و ماهی‌ها در این چاله‌ها و دام می‌افتادند و آنها را در آن روز بر نمی‌داشتند، بلکه روز یکشنبه آنها را بر می‌داشتند، و این کار در میان آنها زیاد شد.

آیه‌ی ۱٧۰-۱۶۴:

﴿وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ١٦٤[الأعراف: ۱۶۴].«و به یادآور آنگاه که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند می‌دهید که خداوند آنها را نابود می‌کند یا به آنان عذاب سختی می‌دهد؟ گفتند: تا پیش پروردگارتان معذور باشیم و باشد که آنها پرهیزگار شوند».

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَ‍ِٔیسِۢ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ١٦٥[الأعراف: ۱۶۵].«و هنگامی که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند، فراموش کردند، کسانی را که از بدی باز می‌داشتند و از منکر نهی می‌کردند نجات دادیم، و کسانی را که ستم کردند به سبب فسق و تمردی که می‌کردند به عذاب سختی گرفتار کردیم».

﴿فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُ قُلۡنَا لَهُمۡ کُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِ‍ِٔینَ١٦٦[الأعراف: ۱۶۶].«پس وقتی از آنچه که از آن نهی شده بودند سرباز زدند به ایشان گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید».

﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبۡعَثَنَّ عَلَیۡهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَن یَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ١٦٧[الأعراف: ۱۶٧].«و آنگاه که پروردگارت اعلام کرد که تا روز قیامت کسانی را بر ایشان خواهد گماشت که سخت‌ترین عذاب را به آنان بچشاند. بی‌گمان پروردگارت زود کیفر است. همانا او آمرزنده و مهربان است».

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاۖ مِّنۡهُمُ ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِکَۖ وَبَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّیِّ‍َٔاتِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ١٦٨[الأعراف: ۱۶۸].«و آنان را در زمین به گروه‌هایی تقسیم کردیم، برخی از ایشان صالح بودند و برخی از آنان جز این هستند. و آنان را با خوبی‌ها و بدی‌ها آزمودیم تا برگردند».

﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَیَقُولُونَ سَیُغۡفَرُ لَنَا وَإِن یَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ یَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ یُؤۡخَذۡ عَلَیۡهِم مِّیثَٰقُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن لَّا یَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِیهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ١٦٩[الأعراف: ۱۶٩].«و بعد از آنان فرزندان ناصالحی جانشین آنها شدند و وارث کتاب گشتند که کالای این جهان بی‌ارزش را می‌گیرند و می‌گویند: ما آمرزیده خواهیم شد. و اگر کالایی مثل آن به ایشان برسد آن را می‌ستانند. آیا از آنان در کتاب پیمان گرفته نشده بود که از زبان خدا جز حق را نگویند، حال آن‌که آنان آنچه را که در کتاب است خوانده‌اند؟ و سرای آخرت برای کسانی که پرهیزگاری می‌کنند بهتر است. آیا نمی‌فهمید؟!».

﴿وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ١٧٠[الأعراف: ۱٧۰].«و کسانی که به کتاب چنگ می‌زنند و نماز را برپا می‌دارند همانا ما پاداش اصلاح‌گران را ضایع نمی‌کنیم».

بنی اسرائیل در مجموع به سه گروه تقسیم شدند، بیشترشان در روز شنبه تجاوز کردند و بر ارتکاب نافرمانی جرات نمودند و آن را آشکار انجام دادند. و گروهی آشکارا آنها را نهی کردند و بر آنان اعتراض نمودند. و گروهی نیز اکتفا کردند به این‌که گروه دوم آنان را نهی می‌کردند، و به گروه دوم گفتند: ﴿لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاچرا که شما قومی را پند می‌دهید که خداوند آنان را هلاک می‌کند، یا به آنان عذاب سختی می‌دهد؟ انگار آنان می‌گفتند: موعظه کردن و پند دادن کسی که مرتکب حرام می‌شود و نصیحت را گوش نمی‌کند و به تجاوزگری و سرکشی خود ادامه می‌دهد، فایده‌ای در بر ندارد، و حتما خداوند چنین کسی را سزا خواهد داد یا او را هلاک می‌کند یا عذاب سختی بر وی وارد می‌آورد.

پس پند دهندگان گفتند: ما آنها را موعظه می‌کنیم و آنها را باز می‌داریم، ﴿وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَو تا شاید آنها بپرهیزند. یعنی شاید گناهی را که در آن به سر می‌برند، ترک کنند، پس ما از هدایت شدن آنان ناامید نیستیم شاید که موعظه در آنان کارساز باشد و سرزنش در آنان اثر کند. و این بزرگ‌ترین هدف از اعتراض به آنان است، تا عذری باشد و برکسی که مورد امر و نهی قرار می‌گیرد حجت اقامه شود، و به امید این‌که خداوند او را هدایت نماید و به مقتضای آن امر و نهی عمل کند.

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِو هنگامی که آنچه را که بدان تذکر داده شده بودند ترک کردند و به گمراهی و تجاوزشان ادامه دادند، ﴿أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِکسانی را که از بدی باز می‌داشتند نجات دادیم. و سنت خدا در مورد بندگانش این چنین است که وقتی عقوبت و عذاب بیاید، امر کنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر را نجات می‌دهد. ﴿وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْو ستمگران را گرفتیم. و آنان کسانی بودند که در روز شنبه تجاوز کرده بودند. ﴿بِعَذَابِۢ بَ‍ِٔیسِۢبا عذاب سختی آنان را گرفتار نمودیم. ﴿بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَبه سبب سرپیچی و گناهی که کردند. و اما گروه دیگری که به نهی کنندگان گفتند: ﴿لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡچرا قومی را پند می‌دهید که خداوند آنها را هلاک می‌سازد؟ مفسرین در مورد نجات یافتن یا هلاک شدن این گروه اختلاف دارند. و ظاهر قضیه این است که آنها از جمله نجات یافتگار بوده‌اند، چون خداوند هلاکت را مخصوص ظالمان و ستمگران قرار داده‌است. و خداوند بیان نکرده است که آنها ستم‌گر بوده‌اند.

پس دلالت می‌نماید عقوبت و سزا ویژه کسانی بوده است که در روز شنبه تجاوز کردند. و چون امر به معروف و نهی از منکر فرض کفایه است، هرگاه برخی به انجام این فریضه برخیزند این واجب از گردن دیگران ساقط می‌شود، پس آنان به انکار و اعتراض امر کنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر اکتفا کردند. و چون آنها بر امر کنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر اعتراض کردند که ﴿لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاچرا قومی را پند می‌دهید که خداوند آنها را هلاک می‌کند یا عذاب سختی به آنها می‌دهد؟ پس آنان خشم و نفرت خود را از متجاوزان آشکار کردند، و این اقتضا می‌کند که آنان به شدت از متجاوزان متنفر بوده و می‌دانستند که خداوند متجاوزان را به شدت سزا خواهد داد.

﴿فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُپس وقتی که سنگدل شدند و نرم نشدند و حق را نپذیرفتند، ﴿قُلۡنَا لَهُمۡ کُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِ‍ِٔینَبه زبان تقدیر به آنان گفتیم: به بوزینگان مطرودی تبدیل شوید. پس به فرمان خدا به بوزینگان تبدیل شدند و خداوند آنان را از رحمت خود دور کرد. سپس ذلت و خواری را بر بازماندگان آنان قرار داد و فرمود: ﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکَو به یادآر آنگاه که پروردگارت به صراحت اعلام کرد، ﴿لَیَبۡعَثَنَّ عَلَیۡهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَن یَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِتا روز قیامت کسانی را بر آنان مسلط خواهد کرد که بدترین عذاب را به آنان بچشاند. یعنی آنان را خوار و ذلیل می‌گرداند. ﴿إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ ٱلۡعِقَابِهمانا پروردگارت کسی را که از فرمانش سرپیچی کند زود عذاب می‌دهد، تا جایی که او را در دنیا دچار عذاب می‌نماید. ﴿وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞو او برای کسی که باز گردد و توبه نماید آمرزنده و مهربان است، گناهانش را می‌آمرزد و عیب‌‌هایش را می‌پوشاند و بر او رحم می‌کند، به این صورت که عبادتهایش پذیرفته شده و انواع پاداش‌ها را به دست می‌آورد. و خداوند آنچه را که به آنان وعده داده بود انجام داد، پس همواره آنان در ذلت و خواری و تحت حکم و فرمان دیگران به سر می‌برند و پرچم آنان برافراشته نمی‌شود.

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاو پس از این‌که آنها متحد و یکپارچه بودند، آنان را در زمین پراکنده ساختیم. ﴿مِّنۡهُمُ ٱلصَّٰلِحُونَبرخی از ایشان صالح هستند، و حقوق خدا و بندگان خدا را ادا می‌کنند، ﴿وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِکَو برخی غیر از این هستند. یعنی در مقامی پایین‌تر از صالحان قرار دارند، یا «مقتصد» هستند، مقتصد به کسی گفته می‌شود که واجبات را ادا می‌کند و محرمات را ترک می‌کند، و گاهی اوقات برخی از مستحبات را ترک می‌کند و برخی مکروهات را انجام می‌دهد و یا بر خود ستم می‌کنند، ﴿وَو طبق شیوه و سنت خود، ﴿بَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّیِّ‍َٔاتِآنها را به آسانی و سختی آزمودیم. ﴿لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَتا شاید از شرارتی که بر آن هستند برگردند، و به طرف هدایتی که به‌سوی آنان فرستاده شده است بازآیند. پس بنی اسرائیل در این سه دسته قرار می‌گیرند: صالح، ناصالح و مقتصد.

﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَپس جانشینان ناصالحی که بدی و شرارت آنها بیشتر بود بعد از آنان وارث کتاب شدند و مرجع کتاب قرار گرفتند، و آنها طبق خواست خود در آن تصرف می‌کردند، و اموال زیادی به آنان پرداخت می‌شد تا به ناحق فتوا دهند، و بدین ترتیب رشوه در میان آنان شایع گردید. ﴿یَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَیَقُولُونَکالای بی‌ارزش این دنیا را گرفته و اقرار می‌کردند که این کار گناه است و این‌که همانا آنان ستمکارند، و می‌گفتند: ﴿سَیُغۡفَرُ لَنَاما آمرزیده خواهیم شد. و این گفته‌ای است خالی از حقیقت، و استغفار به حساب نمی‌آید و اگر این استغفار حقیقی بود آنها بر آنچه کرده بودند پشیمان می‌شدند، و تصمیم می‌گرفتند که باز آن را تکرار نکنند، اما وقتی که رشوه‌ای دیگر به دستشان می‌افتاد آن را می‌گرفتند.

پس آیات خدا را به قیمتی اندک فروختند و به جای این‌که آنچه را که بهتر است بگیرند، آنچه را که کمتر و بی‌ارزش‌تر بود برگزیدند. خداوند در اعتراض به آنها و بیان جسارتشان فرمود: ﴿أَلَمۡ یُؤۡخَذۡ عَلَیۡهِم مِّیثَٰقُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن لَّا یَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّآیا از آنان در کتاب پیمان گرفته نشده بود که چیزی جز حق به خدا نسبت ندهند؟ پس آنها را چه شد که ناحق را به خدا نسبت داده و از هوی و هوس خود پیروی کردند، و طبق خواست‌های خود منحرف شدند؟! ﴿وَدَرَسُواْ مَا فِیهِحال آن‌که آنان آنچه را که در کتاب است خوانده‌اند، و در فهم آن اشکالی ندارند. آنها از روی عمد این کار را کردند و می‌دانستند، و این امر، گناه را بزرگ‌تر می‌نماید، و انسان را بیشتر سزاوار سرزنش و عقوبت و سزای سخت می‌گرداند. و این ناشی از کمبود آنها بود که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند. بنابر این فرمود: ﴿وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَو سرای آخرت برای کسانی بهتر است که از خوردنی‌هایی که به عنوان رشوه در مقابل تغییر حکم خدا داده می‌شود و خداوند آن را حرام کرده است، پرهیز کرده، و همچنین از دیگر محرّمات دوری می‌کنند. ﴿أَفَلَا تَعۡقِلُونَآیا شما عقل ندارید تا راجح و مرجوم را با هم مقایسه کنید و دریابید که برای کدامیک باید کوشش و تلاش نمود؟!.

و کدامیک بر دیگری باید مقّدم داشته شود؟ پس خاصیت عقل، نگرش و نگاه کردن به عواقب و سرانجام کارها است. اما کسی که به دنیای ناچیز و فناپذیر چشم بدوزد، نعمات بزرگ و ماندگاری را از دست داده‌است. پس چنین کسی آیا عقل و اندیشه‌ای دارد؟!.

خردمندان عقلا در حقیقت کسانی‌اند که خداوند آنها را توصیف نموده ومی فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَو کسانی که در علم و عمل به کتاب تمسک می‌جویند، و احکام و اخباری را که در آن هست می‌آموزند، چرا که آموختن آن از شریف‌ترین علوم است، و به اوامری که روشنی بخش چشم‌ها و شادابی دل‌ها و روح‌ها است، و صلاح دنیا و آخرت در آن است، عمل می‌کنند. و یکی از بزرگ‌ترین فرمان‌هایی که تمسک به آنها واجب می‌باشد برپا داشتن نماز به صورت ظاهری و باطنی است. بنابر این آن را به صورت ویژه بیان کرد، چون فضیلت و شرافت دارد، و چون که نماز میزان ایمان است، و برپاداشتن نماز انگیزه‌ای برای برپاداشتن دیگر عبادت‌ها است. و از آنجا که عمل آنها سراسر اصلاح بود خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَو ما پاداش اصلاح‌گران را ضایع نمی‌کنیم، آنان که در گفتار و کردار و نیات‌شان اصلاحگر هستند، و به اصلاح خویشتن و دیگران می‌پردازند. این آیه و امثال آن بر این دلالت می‌نماید که خداوند پیامبرانش را برای اصلاح فرستاده است نه برای فساد. و برای رساندن منافع فرستاده است نه به منظور ایجاد ضرر و زیان. و آنان برای آبادانی و اصلاح هر دو جهان فرستاده شده‌اند. پس هر کس به اصلاح بپردازد به پیروی کردن از آنان نزدیک‌تر است.

آیه‌ی ۱٧۴-۱٧۱:

﴿وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ١٧١[الأعراف: ۱٧۱].«و به یاد آور آنگاه که کوه را بر بالای سرشان چنان سایبانی بر افراشتیم، و گمان بردند که آن بر سرشان فرود می‌آید. آنچه را که به شما داده‌ایم محکم بگیرید، و آنچه را که در آن وجود دارد به یاد آورید، شاید که پرهیزگار شوید».

﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ١٧٢[الأعراف: ۱٧۲].«و به یاد آور آنگاه که پروردگارت از پشت فرزندان آدم فرزندان‌شان را پدید آورد، و آنان را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری! گواهی می‌دهیم. تا مبادا روز قیامت بگویید: ما از این غافل بودیم».

﴿أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ١٧٣[الأعراف: ۱٧۳].«یا این‌که بگویید: همانا پدران ما از پیش شرک ورزیدند و ما نسل و فرزندانی پس از آنان بودیم. آیا ما را به خاطر آنچه باطل‌گرایان کردند هلاک می‌کنی؟!».

﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ١٧٤[الأعراف: ۱٧۴].«و این‌گونه آیات را توضیح می‌دهیم و باشد که (به سوی حق) برگردند».

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡو یادآور هنگامی که کوه را از جای برکندیم و بر بالای سرشان نگاه داشتیم، و آن زمانی بود که از پذیرفتن آنچه که در تورات آمده بود امتناع ورزیدند. پس خداوند آنان را به عمل کردن به آنچه در تورات است ملزم نمود و کوه را از جایش برکند و بر بالای سرشان نگاه داشت. پس کوه بالای سر آنها قرار گرفت، ﴿کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡانگار که سایبانی بر آنان بود و گمان بردند که کوه بر آنان فرو خواهد افتاد. و به آنان گفته شد: ﴿خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖآنچه را که به شما داده‌ایم با جدیت و تلاش برگیرید. ﴿وَٱذۡکُرُواْ مَا فِیهِو از طریقِ بررسی و خواندن و مباحثه و عمل به آنچه که در آن هست آن را به یاد آورید. ﴿لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَباشد که اگر آن را انجام دهید، متقی شوید.

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡو به یادآور آنگاه که پروردگارت از پشت فرزندان آدم فرزندان‌شان را بیرون آورد. یعنی از پشت آنان فرزندان‌شان را پدید آورد و آنان را طوری آفرید که تولید مثل کنند و هر نسل، نسلی دیگر را بر جای گذارد.

﴿وَو هنگامی که آنان را از پشت پدران و شکم مادران‌شان بیرون آورد، ﴿أَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ یعنی آنان را وادار کرد که به ربوبیت او اقرار کنند، چرا که در سرشت آنها این را نهاده بود که اقرار کنند او پروردگار و آفریننده و پادشاه آنان است.

گفتند: آری! ما به آن إقرار نمودیم. چون خداوند بندگان را بر دین و آئین حق سرشته است، پس سرشت هرکسی چنین است، اما فطرت و سرشت، بعضی اوقات تغییر یافته و بر اثر عقاید فاسدی که بر عقل‌ها عرضه می‌شود دگرگون می‌گردد. بنابراین: ﴿قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَگفتند: آری! بر خود گواهی دادیم، تا روز قیام نگویند: ما از این غافل بودیم. یعنی ما شما را آزمایش کردیم تا این‌که به ربوبیت پروردگارتان اعتراف نمایید. تا مبادا روز قیامت انکار و ادّعا کنید که حجت خدا بر شما اقامه نشده است و شما از آن آگاهی نداشته، و از آن غافل و بی‌خبر بوده اید.

پس امروز دلیلی ندارید، چرا که حجت رسای خداوند بر شما تمام گردانده است، و نباید دلیل دیگری بیاورید و بگویید ﴿إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡهمانا پدران ما پیش از ما شرک ورزیدند، و ما فرزندان و نسلی پیش از آنها بودیم. بنابر این از آنها پیروی کردیم و در خط و راه آنها که باطل بود حرکت نمودیم، ﴿أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَآیا ما را به سبب آنچه که باطل گرایان انجام دادند هلاک می‌نمایی؟! خداوند در سرشت و فطرت شما به ودیعه گذاشته که آنچه پدرانتان بر آن بوده‌اند باطل بوده است، و حق همان چیزی است که پیامبران آورده‌اند. و این مخالف آیینی است که پدرانتان را بر آن یافته اید. آری! گاه بنده گفته‌های پدران گمراهش، و این فقط بدان خاطر است که از حجت و دلایل ونشانه‌هایی که درهستی و در وجود انسان است روی گردانده است.

پس اعراض و روی گردانی او و روی آوردنش به آنچه که باطل گرایان در پیش گرفته‌اند چه بسا وی را به حالتی برساند که باطل را بر حق ترجیح دهد. در تفسیر این آیات همین معنی درست است. و گفته شده است : این همان روزی است که خداوند از فرزندان آدم آنگاه که آنان را از پشت او بیرون آورد پیمان گرفت و آنان را بر خودشان گواه ساخت، پس به آن گواهی دادند، بنابر این خداوند به آنچه که آنا درآن زمان به آن اعتراف کرده‌اند، بر ستم و ظلمشان در ارتکاب کفر و عناد در دنیا و آخرت احتجاج می‌نماید. اما این آیه در حقیقت بر این مطلب دلالت نمی‌کند، و مناسبتی با آن ندارد، و حکمت خداوند متعال نیز آن را اقتضا نمی‌نماید.

واقعیت نیز بر همین نکته گواهی می‌دهد. زیرا عهد و پیمانی که آنها از آن سخن می‌گویند زمانی بوده که خداوند ذریه و نسل آدم را از پشت او بیرون آورد، در حالی که انسان‌ها در جهانی بودن جهان اتم به سر می‌بردند و هیچ‌کس آن را به یاد نمی‌آورد، و به ذهن هیچ انسانی نمی‌آید. پس چگونه خداوند چیزی را بر آنان حجت و دلیل قرار می‌دهد که از آن خبر ندارند، و هیچ اثری از آن بر جای نمانده است؟!.

پس از آنجا که این یک موضوع کاملا واضح و روشن است، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِو این‌گونه آیات خود را توضیح می‌دهیم، ﴿وَلَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَو تا شاید به‌سوی آنچه که خداوند در فطرت و سرشت‌شان نهاده، و به‌سوی آنچه که با خدا پیمان بسته‌اند باز گردند و از زشتی‌ها باز آیند.

آیه‌ی ۱٧۸-۱٧۵:

﴿وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِیٓ ءَاتَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِینَ١٧٥[الأعراف: ۱٧۵].«و برای آنان خبر آن کس را بخوان که آیات خود را به او داده بودیم، پس، از آن بیرون رفت، و شیطان بر او چیره شد، و او از زمرۀ گمراهان گردید».

﴿وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ ٱلۡکَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ یَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُکۡهُ یَلۡهَثۚ ذَّٰلِکَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ١٧٦[الأعراف: ۱٧۶].«و اگر ما می‌خواستیم مقام او را با آن (آیات) بالا می‌بردیم، ولی او به زمین گرائید و از هوی و هوس خود پیروی کرد. از این رو سرگذشت او مانند سگ است، اگر بر او بتازی زبان از دهان بیرون می‌آورد، و اگر آن را رها کنی باز زبان از دهان بیرون می‌آورد. آن مثل قومی است که آیات ما را تکذیب کردند. پس داستان را برای‌شان بازگو کن تا بلکه بیندیشند».

﴿سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ کَانُواْ یَظۡلِمُونَ١٧٧[الأعراف: ۱٧٧].«چه بد مثالی دارند آنان که آیات ما را تکذیب و بر خود ستم می‌کردند».

﴿مَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِیۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ١٧٨[الأعراف: ۱٧۸].«خدا هر کس را که هدایت کند او را راه یافته است، و هرکس را که گمراه سازد پس بی‌گمان ایشان زیانکارانند».

خداوند متعال به پیامبرش صمی‌فرماید: ﴿وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِیٓ ءَاتَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَاو بخوان بر آنان خبر کسی را که آیات خود را به او دادیم. یعنی کتاب خود را به او آموختیم، پس او عالمی بزرگ، و دانشمندی ماهر شد، ﴿فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُو از ویژگی «عالم بودن به آیات خدا» بیرون رفت، زیرا علم، صاحبش را به اخلاق خوب و کارهای نیک می‌آراید، و به بالاترین درجات و بلندترین مقام می‌رساند. اما او کتاب خدا را پشت سر انداخت و اخلاقی را که کتاب بدان دستور می‌داد نادیده گرفت، و آن را همچون لباس از تنِ خود بیرون آورد. پس وقتی که خود را از آن عاری نمود شیطان بر او مسلط شد و به پایین‌ترین جایگاه سقوط کرد، و شیطان او را به‌سوی ارتکاب گناهان کشانید.

﴿فَکَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِینَپس، از زمره گناهان گردید. این پس از آن اتفاق افتاد که وی از هدایت یافتگان و هدایت دهندگان بود، و این بدان جهت بود که خداوند متعال وی را ترک نمود و تنهایش گذاشت و او را به خویشتن واگذار کرد. بنابر این فرمود: ﴿وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَاو اگر می‌خواستیم او را با آن آیات بالا می‌بردیم، به این صورت که او را توفیق می‌دادیم تا به آن عمل نماید، و آنگاه در دنیا و آخرت مقامش بالا می‌رفت، و از شر دشمنانش محفوظ می‌ماند. ﴿وَلَٰکِنَّهُولی او کاری کرد که رسوایی ببار آورد. پس او، ﴿أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِبه شهوتهای فرومایه و اهداف دنیوی گرایید، ﴿وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُو از هوی و هوس خود پیروی و اطاعتِ مولایش را ترک کرد، ﴿فَمَثَلُهُپس مثال او در حریص بودن بر دنیا و وابسته بودن به آن، ﴿کَمَثَلِ ٱلۡکَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ یَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُکۡهُ یَلۡهَثمانند سگ است که اگر بر آن بتازی زبان از دهان بیرون می‌آورد، و اگر آن را رها کنی، باز زبان از دهان بیرون می‌آورد. یعنی همواره و در هر حال زبانش از دهانش بیرون آمده، و همیشه حریص است، حرص و آزی که دل او را بریده است، به گونه‌ای که هیچ چیزی از دنیا گرسنگی‌اش را سیر نمی‌کند، و تنگدستی او را برطرف نمی‌نماید. ﴿ذَّٰلِکَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَااین مثال قومی است که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن اطاعت ننمودند، بلکه بعد از این‌که خداوند آن را به سویشان روانه کرد آن را تکذیب و رد کردند، چون نزد خدا عزّت و ارزشی نداشتند، و از هوی و هوس خود پیروی نمودند، بدون این‌که خداوند آنان را به این امر راهنمایی کرده باشد.

﴿فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَپس داستانه‌ا را (برایشان) بخوان تا شاید در این مثال‌ها و عبرت و نشانه‌ها بیاندیشند، پس وقتی که اندیشیدند، شناخت حاصل می‌کنند، هرگاه شناخت حاصل کردند عمل می‌نمایند.

﴿سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ کَانُواْ یَظۡلِمُونَ١٧٧بسیار زشت است مثال کسی که آیات خدا را تکذیب کرده، و با انجام دادن انواع گناهان بر خود ستم نموده است. همانا مثال او، مثال آدم بد و زشت است. و احتمال دارد منظور از کسی که خدوند آیات را به او داد و به وی آموخت، شخص معینی باشد، و خداوند داستان او را برای آگاه ساختن بندگان بیان کرد.

و احتمال دارد که اسم جنس باشد، در این حالت هرکس را شامل می‌شود که خداوند آیاتش را به او بدهد، و از دایره عمل کردن به آن بیرون رود. و در این آیات آدمی به عمل کردن به علم و دانشی که دارد تشویق شده است، و عمل کردن به علم، مقام بلندی است از جانب خدا که به آدمی می‌بخشد و باعث مصون ماندن از شرّ شیطان می‌شود. و در این آیات آدمی از عمل نکردن به علم برحذر داشته، و بیان شده است که عمل نکردن به علم مایه سقوط به پایین‌ترین جایگاه است، و موجب می‌شود شیطان بر انسان مسلط شود. در این آیات همچنین اشاره شده است که پیروی کردن از هوی و هوس وگراییدن به شهوت‌ها سبب رسوایی می‌گردد.

سپس خداوند با بیان این‌که تنها او هدایت می‌نماید و گمراه می‌سازد، فرمود: ﴿مَن یَهۡدِ ٱللَّهُخدا هرکس را هدایت کند، به این صورت که او را بر انجام کارهای خوب توفیق دهد، و از زشتی‌ها باز دارد، و چیزهایی به وی یاد دهد که آنها را نمی‌دانست، ﴿فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِیپس او به حقیقت راه یافته است، چون او هدایت پروردگارش را برگزیده است، ﴿وَمَن یُضۡلِلۡو (خدا) هرکس را گمراه سازد و او را رسوا کند، و بر انجام امور خیر توفیق ندهد، ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَپس بی‌گمان ایشان زیانکارانند، و خود و خانواده‌هایشان را در روز قیامت دچار زیان می‌کنند. آگاه باشید این زیانِ آشکار است.

آیه‌ی ۱٧٩:

﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡیُنٞ لَّا یُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا یَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ١٧٩[الأعراف: ۱٧٩].«و همانا بسیاری از جن‌ها را برای جهنم پدید آوردیم، آنان دل‌هایی دارند که با آن نمی‌فهمند، و چشم‌هایی دارند که با آن نمی‌بینند، و گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند، ایشان بسان چهارپایان بلکه ایشان گمراه‌تر هستند».

خداوند متعال با بیان این‌که گمراهان و پیروان شیطان زیاد هستند، می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِو برای جهنم تعداد زیادی از جن‌ها و انسان‌ها را پدید آورده، و منتشر کرده‌ایم که حیوانات از آنها بهتر هستند: ﴿لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَاآنان دل‌هایی دارند که با آن نمی‌فهمند. یعنی آگاهی و دانش به دل‌هایشان راه نمی‌یابد، و هدف از آگاه نمودن‌شان فقط اقامه‌ی حجت است و بس.

﴿وَلَهُمۡ أَعۡیُنٞ لَّا یُبۡصِرُونَ بِهَاو چشم‌هایی دارند که با آن چیزی را که به سودشان باشد نمی‌بینند، و فاقده و منفعت خود را تشخیص نمی‌دهند. ﴿وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا یَسۡمَعُونَ بِهَآو گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند، شنیدنی که معنی و مفهوم آن به دل‌هایشان راه یابد. ﴿أُوْلَٰٓئِکَکسانی که دارای این صفات زشت هستند، ﴿کَٱلۡأَنۡعَٰمِمانند چهارپایانی هستند که عقل ندارند، زیرا آنچه را که فانی است بر آنچه که باقی می‌ماند و ماندگار است ترجیح می‌دهند، پس عقل را از دست داده‌اند.

﴿بَلۡ هُمۡ أَضَلُّبلکه از چهارپایان و حیوانات سرگشته‌تر می‌باشند، زیرا چهارپایان در راستای هدفی که برای آن آفریده شده‌اند حرکت می‌کنند، و نفع و ضرر خود را درک می‌نمایند. بنابر این حیوانات از این‌ها بهترند. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَو ایشان بی‌خبرانند، و از مفیدترین چیزها غافل مانده‌اند، به آنان دل و گوش و چشم داده شده است تا آنان را بر انجام دستورات خدا کمک کند اما از این ابزار بر ضد این هدف کمک گرفتند.

پس سزاوارند که خداوند آنها را برای آتش بیافریند. آنها را برای آتش آفرید، و اعمالی را انجام می‌دهند که یاران آتش آن را انجام می‌دهند. و اما کسی که از این اعضا در راستای عبادت خدا بهره بگیرد، و دلش را از ایمان به خدا و محبت او سرشار نماید، و از خدا غافل نباشد، پس او اهل بهشت است، و کارهای اهل بهشت را انجام می‌دهد.

آیه‌ی ۱۸۰:

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٨٠[الأعراف: ۱۸۰].«و خدا دارای زیباترین و نیکوترین نام‌ها است، پس او را بدان نام‌ها بخوانید، و ترک کنید کسانی را که در نام‌های خدا دست به تحریف می‌زنند، آنان سزای آنچه را که می‌کنند، خواهند دید».

این بیان بزرگی، شکوه و گستردگی صفات خدا است، که او را نام‌های بسیار زیبایی است. او دارای هر نام نیکی است. و ضابطه آن این است که هر اسمی بر صفت بزرگ از صفات کمال دلالت می‌نماید، و خوب و زیبا باشد، خداوند از آن برخوردار است. اما اگر این‌ام بر صفت دلالت نکند و فقط عَلَم محض باشد، در این صورت نیکو نیست. و همچنین اگر نام بر صفتی دلالت نماید که صفت کمال نباشد، بلکه یا صفت نقص باشد، یا صفتی که هم مدح و هم عیب از آن استنباط شود، آن نام نیز زیبا نخواهد بود.

پس هر کدام از نام‌های خدا بر تمام صفاتی که از آن مشتق می‌شود دلالت می‌نماید، و تمام معنی آن را در بر می‌گیرد. مانند «علیم» که بیان‌گر آن است او علمی دارد که همه چیز را فرا گرفته، و احاطه کرده است. پس، هیچ چیزی حتی به اندازه ذره‌ای در زمین و آسمان از دایره علم او بیرون نیست. و مانند «رحیم» که بیان‌گر آن است خداوند دارای رحمتی عظیم است که هر چیزی را در بر می‌گیرد. و یا مانند «قدیر» که دلالت می‌نماید او قدرتی فراگیر دارد که هیچ چیزی نمی‌تواند او را ناتوان کند. و یکی از محاسن و زیبایی نام‌‌هایش این است که او جز به واسطه نام‌‌هایش خوانده نمی‌شود. بنابر این فرمود: ﴿فَٱدۡعُوهُ بِهَااو را با آن‌ها بخوانید. و این شامل دعای عبادت و دعای خواستن است. پس هر خواست‌های باید با نامی از نام‌های خداوند که مناسب آن خواسته است طلب شود. مثلا دعاکننده می‌گوید: بار خدایا! مرا بیامرز، و بر من رحم فرما، همانا تو آمرزنده و مهربان هستی، و توبه مرا بپذیر، ای توبه‌پذیرنده، و مرا روزی بده، ای روزی دهنده، و بر من مهربانی کن ای مهربان و امثال آن.

﴿وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَو ترک ک نید کسانی را که در نام‌های او دست به تحریف می‌زنند، به زودی سزای آنچه را که می‌کنند خواهند دید. یعنی به خاطر تحریف نام‌های خدا عقوبت و عذاب داده می‌شوند. و در حقیقت، «الحاد در نام‌های خدا» به معنی تحریف کردن معنای آنها و خارج کردن‌شان از معانی و مفاهیمی است که برای آن وضع شده‌اند، به این صورت که کسی را با آن نام‌ها نامگذاری کنند که شایسته و سزاوار آن نام نیست. هم چنان که مشرکین معبودان خود را با آن نام‌ها نامگذاری می‌کردند.

و یا این‌که معانی آنها را نفی و تحریف نمایند، و برای آنها معنایی قرار دهند که خداوند و پیامبرش آن معنی را نخواسته‌اند. و یا این‌که چیزی دیگر را با آن‌ها تشبیه گردانند. پس واجب است که از الحاد و تحریف محرّفین نام‌های نیکوی خدا پرهیز شود. و در حدیث صحیح از پیامبر صآمده است: «همانا خداوند نودونُه نام دارد، که هرکس آن‌ها را بشناسد و حفظ‌‌شان کند و به مقتضای آنها عمل نماید وارد بهشت می‌شود».

آیه‌ی ۱۸۱:

﴿وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ١٨١[الأعراف: ۱۸۱].«و از جمله کسانی که آفریده‌ایم گروهی هستند که به حق راهنمایی می‌کنند و با آن دادگری می‌نمایند».

از میان کسانی که آفریده‌ایم گروهی خوب و فاضل هستند که هم خود به تکامل رسیده‌اند، و هم دیگران را به‌سوی کمال راهنمایی کرده، و خود و دیگران را به‌سوی حق هدایت می‌نمایند. پس حق را می‌دانند و به آن عمل می‌کنند و آن را می‌شناسند و به‌سوی آن و عمل کردن به آن فرا می‌خوانند. ﴿وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَو با آن میام مردم در قضاوت‌هایی که در مورد اموال و خ ون و حقوق و گفته‌ها و غیره دارند، به عدل و داد قضاوت می‌کنند. ایشان پیشوایان هدایت و چراغ‌های تاریکی هستند. آنان کسانی‌اند که خداوند نعمت ایمان و عمل صالح و تواصی به حق و شکیبایی را به آنان ارزانی داشته است، و در زمره صدیقین قرار دارند، که مقام‌شان بعد از مقام رسالت است. و آنها در میان خودشان مراتب و مقام‌های متفاوتی دارند، و هریک برحسب حالت و وضعیت که دارد مقامش با دیگری متفاوت است. پس پاک است خدایی که رحمت خویش را به هرکس که بخواهد اختصاص می‌دهد، و خداوند دارای بخشش و فضل بزرگ است.

آیه‌ی ۱۸۶-۱۸۲:

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ١٨٢[الأعراف: ۱۸۲].«و کسانی که آیات ما را تکذیب کرده‌اند آرام آرام آنان را به‌سوی عذاب می‌کشانیم از راهی که نمی‌دانند».

﴿وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ١٨٣[الأعراف: ۱۸۳].«و به آنان مهلت می‌دهم، بی‌گمان کید من استوار و محکم است».

﴿أَوَلَمۡ یَتَفَکَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٌ١٨٤[الأعراف: ۱۸۴].«آیا نمی‌اندیشند که همنشین آنان دیوانه نیست و او فقط و فقط بیم دهنده‌ای آشکار است؟!».

﴿أَوَلَمۡ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡۖ فَبِأَیِّ حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَ١٨٥[الأعراف: ۱۸۵].«آیا به ملک آسمان‌ها و زمین و آنچه خدا آفریده است نمی‌نگرند، و این‌که چه بسا اجل آنها نزدیک شده باشد؟ پس بالاتر از این به چه سخنی ایمان می‌آورند؟».

﴿مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ١٨٦[الأعراف: ۱۸۶].«هر کس را که خدا گمراه کند هدایت‌کننده‌ای برای او نیست، و آنان را در گمراهی‌شان سرگشته و حیران رها می‌کند».

کسانی که آیات خدا را که بر صحت آنچه محمد صاز هدایت آورده است دلالت می‌نماید، تکذیب می‌کنند، به گونه‌ای که آن را رد نموده و قبول نمی‌نمایند، ﴿سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَآنان را کم کم و از جایی که نمی‌دانند به‌سوی عذاب می‌کشانیم، به این صورت که خداوند روزی‌های فراوان به‌سوی آنان سرازیر می‌کند، ﴿وَأُمۡلِی لَهُمۡو به آنان مهلت می‌دهیم تا جایی که گمان می‌برند آنها دچار عذاب و سزا نخواهند شد، پس برکفر و سرکشی و شر و بدی خود می‌افزایند. و به همین سبب عقوبت آنان فزونی می‌گیرد، و عذاب‌شان چند برابر می‌شود. پس آنان از راهی که نمی‌دانند به خود زیان می‌رسانند. بنابر این فرمود: ﴿إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌهمانا حیله من قوی و مستحکم است.

﴿أَوَلَمۡ یَتَفَکَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍیعنی چرا فکرشان را به کار نمی‌برند و نمی‌نگرند که همنشین آنان (ع) که او را می‌شناسند، و هیچ چیزی از حالت وی بر آنان پوشیده نیست، دیوانه نمی‌باشد؟ پس باید به اخلاق و رهنمود و علایم و صفات او بنگرند، و به آنچه که مردم را به‌سوی آن دعوت می‌کند بنگرند، و این‌که از کامل‌ترین صفات برخوردار است. و جز کامل‌ترین اخلاق در او نیست، و عقل و نظرش از عقل و رای همه جهانیان بالاتر است، و او جز به خوبی فرا نمی‌خواند، و جز از بدی باز نمی‌دارد.

پس ای خردمندان! آیا چنین فردی دیوانه است؟! یا این که او پیشوای بزرگ، و نصیحت‌کننده آشکار، و بخشنده بزرگوار و دلسوز و مهربان است؟! بنابراین، ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٌاو تنها بیم دهنده‌ای آشکار است، مردم را به‌سوی آنچه که آنان را از عذاب نجات می‌دهد، و پاداش را برای آنان محقق می‌دارد، دعوت می‌کند.

﴿أَوَلَمۡ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِآیا در ملکوت آسمان‌ها و زمین نمی‌نگرند؟ پس آنان وقتی که به آن بنگرند دلایلی بر یگانگی پروردگارشان خواهند یافت که بر صفات کمال او دلالت می‌نمایند. ﴿وَنیز باید به همه، ﴿مَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖآنچه خدا آفریده است بنگرند. زیرا تمامی اجزای جهان بزرگ‌ترین دلیل بر علم خدا و قدرت و حکمت و گستردگی رحمت و احسان و نفوذِ مشیت و خواست او و دیگر صفات عظیمی که بیان‌گر آن است خداوند در «خلق» و «تدبیر» منفرد است، و این ایجاب می‌نماید که تنها او معبود شایسته و پسندیده باشد، و پاک و منزه و یگانه دانسته شود، و تنها دوستی و محبت او در دل‌ها جای بگیرد.

﴿وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡو باید به حال خود بنگرند و قبل از این‌که اجلشان نزدیک شود و مرگِ ناگهان در حالی که آنها در غفلت به سر می‌برند و روی گردان هستند آنها را فرا بگیرد به خویشتن نظری بیافکنند. پس اگر مرگ فرا رسد نمی‌توانند آنچه را که در گذشته از دست داده‌اند جبران نمایند. ﴿فَبِأَیِّ حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَپس اگر به این کتاب بزرگ ایمان نیاورند به چه سخنی ایمان می‌آورند؟! آیا به کتاب‌های دروغین گمراه‌کننده ایمان می‌آورند؟ یا به سخن هر دروغ پرداز و افترا کننده‌ای؟!.

و برای گمراه هیچ راه هدایتی نیست. بنابر این خداوند متعال فرمود: ﴿مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ١٨٦و خدا هرکسرا گمراه سازد هدایت‌کننده‌ای ندارد، و آنان را در گمراهی‌شان سرگشته رها می‌کند. یعنی در حالت حیران و تردد آنها را به حال خود رها می‌کند. پس، از سرکشی‌شان بیرون نمی‌آیند، و به حق راه نمی‌یابند.

آیه‌ی ۱۸۸-۱۸٧:

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ یَسۡ‍َٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ١٨٧[الأعراف: ۱۸٧].«ترا از قیامت می‌پرسند که چه زمانی رخ می‌دهد؟ بگو: آگاهی از آن فقط نزد پروردگارم است، و کسی جز او نمی‌تواند آن را در وقتش پدیدار سازد. (این حادثه) بر آسمان‌ها و زمین دشوار است، ناگهان به سراغتان می‌آید. باز از تو می‌پرسند انگار تو از آن آگاه هستی، بگو: اطلاع از آن خاص خدا است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند».

﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ١٨٨[الأعراف: ۱۸۸].«بگو: من مالک سود و زیانی برای خود نیستم مگر آنچه که خدا بخواهد، و اگر غیب می‌دانستم خیر و خوبی فراوانی برای خود فراهم می‌آوردم، و بدی و بلایی به من نمی‌رسید. من جز بیم دهنده و مژده دهنده‌ای برای قومی که ایمان می‌آورند، نیستم».

خداوند متعال به پیامبرش محمد صمی‌فرماید: ﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَتکذیب کنندگان کلّه شق و سرسخت، تو را ﴿عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَااز قیامت می‌پرسند، که چه وقت قیامت می‌آید و مردم را فرا میگیرد؟

﴿قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیبگو: تنها پروردگارم به آن آگاه است. یعنی اطلاع از آن مختص خداوند تعالی است. ﴿لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَکسی جز خدا آن را در وقت معینی که برای برپایی آن در نظر گرفته شده است، پدیدار نمی‌سازد. ﴿ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِاطلاع از آن بر اهل آسمان‌ها و زمین پوشیده است، و احوالات قیامت بر آنان دشوار است و از آن می‌ترسند.

﴿لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗناگهان از راهی که نمی‌دانید و برای آن آمادگی ندارید به سراغتان می‌آید. ﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاآنها حریص‌اند تا درباره قیامت از تو بپرسند، گویا تو به شدّت در پی آنی که از زمان وقوع آن خبر حاصل کنی، و نمی‌دانند که تو به خاطر کمال شناختی که نسبت به پروردگارت داری، و به خاطر این‌که می‌دانی سوال از چه چیزهایی سود و منفعت دارد، به سوال کردن در مورد آن توجه نمی‌کنی، و بر این امر حریص نیستی. پس چرا به شما اقتدا نمی‌کنند و از این اصرار و الحاح در مورد پرسش از آن دست بر نمی‌دارند؟! زیرا زمان وقوع قیامت را هیچ پیامبر و فرشته مقربی نمی‌داند، و این از اموری است که خداوند آن را به خاطر کمال حکمت و گستردگی علم و آگاهی‌اش بر مردم پوشیده نگاه داشته است.

﴿قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَبگو: فقط خداوند از آن آگاه است، اما بیشتر مردم نمی‌دانند. بنابر این بر دانستن چیزی حریص هستند که شایسته نیست بر آن حرص بورزند. بویژه این‌ها پرسش از چیزهای مهم‌تر را ترک می‌نمایند، و آنچه را که دانستنش واجب است رها می‌کنند، سپس به چیزی روی می‌آورند که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را بداند و دریابد، و از آنان نیز خواسته نشده است که آن را بدانند.

﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّابگو: من مالک سود و زیانی برای خود نیستم، بلکه فقیر و نیازمند و تحت تدبیر خدا هستم، هیچ خوبی و خیری به من نمی‌رسد مگر از جانب خدا، و شرّرا جز او از من دور نمی‌کند و من هیچ علم و آگاهی ندارم جز آنچه خدا به من آموخته است. ﴿وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُواگر غیب می‌دانستم اسبابی را فراهم می‌آوردم که برای من منافع و مصالحی فراوان به بار آورد، و از هر آنچه که به بدی و ناگواری منجر می‌شود پرهیز می‌کردم، چون در آن حالت به عواقب و سرانجام امور آگاه می‌کشتم، ولی چون اطلاعی از غیب ندارم، بدی و بلا به من می‌رسد، و بسیاری از منافع دنیا را از دست می‌دهم. پس این بیان‌گر آن است که من غیب نمی‌دانم.

﴿إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞمن فقط بیم دهنده‌ای هستم که مردم را از عقوبت‌های دینی و دنیوی و اخروی می‌ترسانم، و کارهایی را که منجر به عقوبت‌های دنیوی واخروی می‌شود بیان می‌کنم و مردم را از آن برحذر می‌دارم. ﴿وَبَشِیرٞو فقط مژده دهنده به پاداش دنیا و قیامت هستم، و آن با بیان کارهایی است که انسان را به پاداش دنیا و آخرت می‌رساند، نیز با ترغیب و تشویق مردمان به انجام آن کارها. اما همه مردم این هشدار و مژده رسانی را نمی‌پذیرند، بلکه تنها مومنان از آن استفاده می‌برند، و آن را می‌پذیرند.

و این آیات جهالت کسانی را بیان می‌کند که به منظور به دست آوردن نفع و سود یا دفع ضرر و زیان، پیامبر صرا به فریاد می‌خوانند.البته که کاری از دست پیامبر ساخته نیست و او نمی‌تواند به کسی فایده برساند که خداوند به او فایده‌ای نرسانده است. و نمی‌تواند ضرر و زیان را از کسی دور کند که خداوند ضرر و زیان را از کسی دور کند که خداوند ضرر و زیان را از او دور نکرده است.

او علم و دانشی جز آنچه که خدا به وی آموخته است ندارد. و کسی منتفع می‌شودکه هشدارها و بشارت‌های او را بپذیرد و به آن عمل کند. بنابر این پیامبر صبه چنین کسی فایده‌ای را رسانده است که حتی پدران و مادران و دوستان و برادران‌شان نمی‌توانند چنین سودی را به وی برسانند. چراکه بندگان را بر انجام هر خوبی و خیری تحریک کرده و آنان را از هر بدی و شری برحذر داشته، و آنچه او آورده است در غایت روشنی و وضوح قرار دارد.

آیه‌ی ۱٩۳-۱۸٩:

﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِیَسۡکُنَ إِلَیۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِیفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَیۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ١٨٩[الأعراف: ۱۸٩].«او خدایی است که شما را از یک شخص آفریده است، و همسرش را از (جنس) او آفرید تا در کنار وی آرام گیرد. پس وقتی که شوهر با وی همبستر شد، همسر باردار گشت، باری سبک، و (چندی) با آن روزگار را به سر برد، و هنگامی‌که بار وی سنگین شد، زن و شوهر دعا کردند و از خدای خود خواستند که اگر به ما فرزند شایسته (و سالمی) بدهید قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد».

﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ فِیمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ١٩٠[الأعراف: ۱٩۰].«هنگامی که به آن دو فرزند صالح و سالمی داد در آنچه (خدا) به ایشان داده بود برای خدا شریکانی قرار دادند، و خداوند برتر است از آنچه با وی شریک می‌گردانند».

﴿أَیُشۡرِکُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ١٩١[الأعراف: ۱٩۱].«آیا کسانی را شریک خدا می‌سازند که چیزی نمی‌آفرینند و خودشان آفریده می‌شوند».

﴿وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ١٩٢[الأعراف: ۱٩۲].«و نمی‌توانند آنان را یاری کنند و نه خود را یاری می‌کنند».

﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ١٩٣[الأعراف: ۱٩۳].«و اگر آنان را به راه هدایت فرا بخوانید پاسخ شما را نخواهند داد. برایتان برابر است خواه آنان را بخوانید خواه ساکت باشید».

﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُمخداوند ذاتی است که شما مردان و زنان را که در زمین منتشر هستید و زیاد و پراکنده اید، آفریده است. ﴿مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖاز یک شخص و آن پدرتان آدم ابوالبشر ÷است. ﴿وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَاو از آدم، همسرش حوا را آفریده است. ﴿لِیَسۡکُنَ إِلَیۡهَاتا در کنار وی آرام بگیرد، چون وقتی که همسرش از جنس خودش باشد با یکدیگر به توافق و تفاهم می‌رسند و این اقتضا می‌کند تا هریک در کنار دیگری آرامش یابد، و شهوت و غریزه یکدیگر را ارضا کنند.

﴿فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَاپس وقتی که شوهر با همسرش آمیزش کند، خداوند متعال مقدر نموده است تا از این اشباع غریزه، و از این آمیزش، نسل و دودمان پدید بیاید، و در این هنگام، ﴿حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِیفٗاهمسر بار سبکی بر می‌دارد، و این در آغاز حاملگی است که زن آن را احساس نکرده و احساس سنگینی نمی‌نماید. ﴿فَلَمَّآ أَثۡقَلَتو هنگامی که این وضعیت ادامه یابد و بارش سنگین شود و جنین در شکمش بزرگ می‌گردد، پس در این هنگام زوجین دل‌شان به حال فرزند سوخته و عاطفه آنان نسبت به حال فرزند سوخته و عاطفه آنان نسبت به وی تحریک می‌شود، و از خداوند می‌خواهند که فرزند زنده و سالمی به آنان عطا فرماید. بنابر این ﴿دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَیۡتَنَا صَٰلِحٗاپروردگارشان را به فریاد می‌خوانند که اگر فرزندی صالح و سالم به ما بدهی. یعنی فرزندی که اندامش کامل بوده و دارای نقص عضو نباشد. ﴿لَّنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَقطعا از سپاسگزاران خواهیم بود ﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗاو هنگامی که طبق آنچه خواسته بودند خداوند به آنان فرزند سالمی داد و نعمت را بر آنان کامل گردانید، ﴿جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ فِیمَآ ءَاتَىٰهُمَابه پاس این‌که خدا آن کودک را به تنهایی به وجود آورده، و به عنوان نعمتی ارزانی داشته است، و بدین وسیله چشم پدر و مادر را روشن گردانده است خداوند را عبادت کنند، شریکانی را برای وی قرار داده، و کودک را بنده غیر خدا می‌سازند. به این صورت که یا در نامگذاری او، واژه‌ی «عبدالعزّی»، و «عبدالکعبه» و غیره و یا پس از آن‌که خداوند نعمت‌های بی‌شماری را به آنان ارزانی نمود، در عبادت برای خدا شریک قرار می‌دهند.

و این از باب انتقال از نوع به جنس است، زیرا ابتدا سخن در مورد آدم و حوا است، سپس موضوع را به جنس منتقل می‌کند. و شکی نیست که این قضیه در میان فرزندان آدم زیاد است، بنابر این خداوند آنها را واداشت تا به باطل بودن شرک اقرار کنند و این‌که آنان به سبب شرک ورزیدن‌شان در گفتار و افعال به شدت به خویشتن ستم کرده‌اند. زیرا خداوند آنها را از یک شخص آفرید و همسرش را نیز از وی آفرید، و از خود آنان همسرانی را برای‌شان آفرید، سپس میان آنها محبت و دوستی و مودت قرار داد تا برخی در کنار برخی دیگر احساس آرامش کنند، و یکدیگر را دوست بدارند، و از همدیگر لذت ببرند.

سپس خداوند آنان را به آنچه که موجب شهوت و لذت و پدید آمدن فرزند و نسل است رهنمود کرد. سپس فرزند را تا مدت معینی در شکم مادر قرار داد و آنان را چشم به راه و مشتاق دیدار وی کرد، به گونه‌ای که از خداوند می‌خواهند فرزند سالم به آنان عطا کند، و خدا نیز نعمت خویش را بر آنان کامل گردانید و آنان را به خواسته‌هایشان رسانید.

آیا خداوند سزاوار آن نیست که او را عبادت کنند و هیچ کسی را در عبادتش با وی شریک نسازند، و دین و عبادت را خالصانه برای او انجام دهند؟! اما آنها برعکس به خدا شرک ورزیده و چیزهایی را شریک وی ساختند که،﴿لَا یَخۡلُقُ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ١٩١ وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ١٩٢چیزی را نمی‌آفرینند، بلکه خودشان آفریده هستند، و نمی‌توانند عبادت کنندگان خود را یاری کنند، و نمی‌توانند خودشان را نیز یاری دهند.

پس وقتی که نمی‌توانند حتی به اندازه ذره‌ای چیزی را بیافرینند، بلکه خود مخلوق و آفریده هستند، و نمی‌توانند هیچ امر ناگوار و ناخوشایندی را از آنها دور نمایند، و نمی‌توانند چیزی را از خودشان دور کنند، پس چگونه چنین چیزهایی را همراه با خدا معبود قرار داده، و به خدایی می‌گیرند؟!.

همانا این بزرگ‌ترین ستم و بی‌خردی است. ﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡو (ای بت پرستان!) اگر بت‌هایی را که به جای خدا عبادت می‌کنید، فرا بخوانید، ﴿إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَتا شما را هدایت کنند، به شما پاسخ نمی‌دهند، برای شما برابر است (و فرقی به حال شما نمی‌کند) خواه آنان را به فریاد بخوانید، یا خاموش باشید. پس انسان حالتی بهتر از آنان خواهد داشت، چرا که آنان نمی‌شنوند و نمی‌بینند، نه هدایت می‌کنند و نه خود هدایت می‌شوند. پس اگر عاقلانه تامل کنید به باطل بودن خدایی این بت‌ها و بی‌خردی کسانی که آنها را عبادت می‌کنند یقین حاصل می‌نمایید.

آیه‌ی ۱٩۶-۱٩۴:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٩٤[الأعراف: ۱٩۴].«همانا کسانی را که به جای خدا می‌خوانید بندگانی مانند شما هستند، پس آنها را بخوانید و باید شما را اجابت کنند اگر راست می‌گویید».

﴿أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ١٩٥[الأعراف: ۱٩۵].«آیا پاهایی دارند که با آن راه بروند؟ یا دارای دستهایی هستند که با آن کاری را انجام دهند؟ آیا چشم‌هایی دارند که با آن ببینند؟ یا گوش‌هایی دارند که با آن بشنوند؟ بگو: شریکان خدا را فرا بخوانید، سپس دربارۀ من نیرنگ و چاره‌جویی کنید و مرا مهلت ندهید».

﴿إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ١٩٦[الأعراف: ۱٩۶].«همانا سرپرست و یاور من خداوند است، خداوندی که کتاب را فرو فرستاده است و او صالحان را یاوری می‌نماید».

این به مبارزه طلبیدن مشرکانی است که بت‌ها را عبادت می‌کنند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡهمانا کسانی را که غیر از خدا می‌خوانید بندگانی مانند شما هستند. یعنی شما و آنها فرقی ندارید، همه‌تان بندگان خدای و مملوک او هستید، پساگر آن طور که گمان می‌برید آنها شایسته عبادت هستند، ﴿فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡآنان را بخوانید، و باید شما را اجابت کنند، پس اگر شما را اجابت کردند و خواسته و هدفتان را برآورده ساختند راست گفته اید، وگرنه در این ادعا دروغگو هستید، و بزرگ‌ترین دروغ را به خدا نسبت می‌دهید.

و این نیازی به روشنگری و تحقیق ندارد، زیرا وقتی که بنگرید صورت و چهره بت‌ها را می‌بینید که پا ندارند تا با آن راه بروند و دست ندارند که با آن کاری را انجام دهند، و چشم ندارند که با آن ببینند، و گوش ندارند که با آن بشنوند، پس این بتان فاقد همه قدرت‌هایی هستند که انسان دارد، پس وقتی نمی‌توانند شما را پاسخ دهند، هنگامی که آنها را می‌خوانید و بندگانی مانند شما هستند، و بلکه شما از آنها کامل‌تر هستید، و در بسیاری از موارد توانایی بیشتری از آنان دارید، پس برای چه آنها را عبادت می‌کنید؟! ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِبگو: شما و آنچه که با خدا شریک می‌سازید، به منظور وارد کردن بدی و ضرر به من جمع شوید، و مرا مهلت ندهید، اما خواهید دانست که نمی‌توانید چیز ناخوشایندی به من برسانید. زیرا سر پرست و یاور من خدا است که مرا سرپرستی می‌نماید، و منافع مرا برآورده می‌سازد، و زیان‌ها را از من دور می‌کند. ﴿ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَآن خداوندی که کتاب را نازل کرده است، کتابی که در آن هدایت و شفا و نور است. فرستادن این کتاب از جمله سرپرستی و تربیت خاص دینی او برای بندگانش است. ﴿وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَو او صالحان را یاوری می‌نماید، کسانی که نیت و اعمال و گفته‌هایشان شایسته و صالح است. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ[البقرة: ۲۵٧]. «خداوند یاور مومنان است، آنان را از تاریکی‌ها به‌سوی نور بیرون می‌آورد». پس خداوند، مومنان صالح را که به پروردگارشان ایمان آورده، و پرهیزگاری را پیشه خود کرده، و کسی دگیر غیر از او را که نفع و ضرری را نمی‌رساند یاور و دوست خود قرار نداده‌اند، به دوستی می‌گیرد، و به آنان مهربانی می‌ورزد، و آنان را بر انجام کارهایی که خیر و مصلحت دین و دنیایشان در آن است یاری می‌نماید، و به سبب ایمان‌شان هر چیز ناخوشایندی را از آنان دور می‌نماید. همانطور که فرموده است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ[الحج: ۳۸]. «بی‌گمان خداوند از مومنان دفاع می‌کند».

آیه‌ی ۱٩۸-۱٩٧:

﴿وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَکُمۡ وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ١٩٧[الأعراف: ۱٩٧].«و کسانی را که جز خدا می‌خوانید، نمی‌توانند شما را یاری نمایند و نه خویشتن را یاری کنند».

﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ وَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ١٩٨[الأعراف: ۱٩۸].«و اگر آنان را به‌سوی (راه) هدایت فرا بخوانی، نمی‌شنوند، و آنان را می‌بینی که به‌سوی تو می‌نگرند ولی نمی‌بینند».

این آیه بیان‌گر آن است بت‌هایی که آنان می‌پرستند شایسته عبادت و پرستش نیستند، چون توانایی آن را ندارند که آنها را عبادت کنند یا به یاری کسانی بشتابند که آنها را عبادت می‌کنند، و قوه عقل و پاسخ دادن را ندارند. پس اگر این بتان را به‌سوی هدایت فرا بخوانی هدایت نمی‌شوند، و این‌ها اجسامی مرده و بی‌روح هستند. پس آنها را می‌بینی که به‌سوی تو نگاه می‌کنند ولی در حقیقت نمی‌بینند، چون آنها این بتان را به صورت انسان و دیگر چیزها در آورده و برای آنها چشم و اعضا درست کرده‌اند.

پس وقتی این بتان را ببینی فکر می‌کنی که زنده هستند، اما اگر دقت کنی خواهی دانست که این‌ها جماد و بی‌جان هستند، و حرکت نمی‌کنند، و زندگی و حیات ندارند، پس مشرکین بر چه اساسی این بتان را معبودانی در کنار خدا قرار داده‌اند؟! و روی چه مصلحت و سودی به عبادت این بتان پرداخته، و با انجام انواع عبادت به آنان نزدیکی می‌جویند؟ پس بدانید اگر مشرکین و خدایانشان جمع بشوند، و بخواهند علیه کسی که آفریننده آسمان‌ها و زمین او را به دوستی گرفته است، و بندگان صالح خویش را یاور و سرپرست است، نقشه بکشند، و به او زیانی برسانند، نخواهند توانست به اندازه ذره‌ای به او بدی و زیان برسانند، چون آنها و بتانشان کاملا ناتوان و درمانده‌اند، و خداوند کاملا قادر و توانمند است. و کسی نیز که به خداوند پناه ببرد، و بر او توکل نماید، قدرتمند است. و گفته شده که در فرموده خداوند: ﴿وَتَرَىٰهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ وَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَضمیر به مشرکانی بر می‌گردد که پیامبر صرا تکذیب می‌کردند. بنابر این معنی آیه چنین خواهد بود: تو ای رسول خدا! آنها را می‌پنداری که به‌سویت نگاه می‌کنند، نگاهی عبرت آموز که صادق و کاذب به وسیله آن مشخص می‌شود، اما آنها حقیقت تو را نمی‌بینند، و آنچه را از زیبایی و کمال و صداقت که در وجود تو می‌باشد، مشاهده نمی‌کنند.

آیه‌ی ۱٩٩:

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ١٩٩[الأعراف: ۱٩٩].«آسان‌گیری کن، و به نیکی فرمان بده، و از نادانان روی بگردان».

این آیه اخلاق و رفتار خوب و آنچه که شایسته است طبق آن با مردم رفتار شود،را در برگرفته است.پس شایسته است که مسلمان با مردم آسان‌گیری کند، یعنی اخلاق و اعمالی را از آنان بپذیرد که انجام دادن آن نزدشان سهل و آسان است. و در تعامل با آنان روشی ساده و آسان در پیش بگیرد. پس مردم را به آنچه که طبیعت‌شان با آن سازگار نیست مکلف نکند، بلکه در مقابل هر رفتار و گفتار خوبی آنان را سپاس گوید. و هنگامی که کوتاهی و تقصیری از آنان سر زد، از کوتاهی و تقصیر آنها چشم پوشی نماید، و بر کودکان به خاطر سن و سال کمشان تکبر نورزد، و در مقابل کسی که فقیر و یا عقلش ناقص است، به خاطر همه به مهربانی رفتار نماید، و با همه به مقتضای حال‌شان برخورد کند، آنگاه آغوش مردم برای او باز می‌شود. ﴿وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِو به سخن خوب و کار زیبا و اخلاق و رفتار نیک به دور و نزدیک فرمان بده. پس آنچه از تو به مردم می‌رسد یا باید تعلیم علم باشد، یا تحریک و تشویق کردن بر انجام کار خوب از قبیل برقرار ساختن پیوند خویشاوندی، نیکی به پدر و مادر، اصلاح بین مردم و نصیحت مفید نظر درست، همکاری بر کار نیک و پرهیزگاری، بازداشتن از کار زشت، و راهنمایی کردن به تحصیل منافع دینی و دنیوی.

و از آنجا که حتما جاهلان به اذیت و آزار شما اقدام می‌کنند خداوند دستور داده است که با چشم پوشی و روی گردانی با آنان برخورد شود، و با کسی که از شما روی گردانده است، به سبب جهالتش با وی برخورد جاهلانه نکنید.

پس هرکس با سخن و کارش تو را مورد ا ذیت قرار داد، تو به او اذیت و آزار مرسان، و هرکس تو را محروم کرد، او را محروم مگردانف و پیوند و رابطه خویشاوندی را با وی برقرار بدار، و هرکس بر تو ستم کرد، تو در مورد او عدالت را رعایت کن. و روشی که شایسته است انسان مسلمان با شیاطین انس و جن در پیش گیرد این است که خداوند متعال می‌فرماید:

آیه‌ی ۲۰۲-۲۰۰:

﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ٢٠٠[الأعراف: ۲۰۰].«و اگر از جانب شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، پس به خدا پناه ببر، همانا او شنوای دانا است».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ٢٠١[الأعراف: ۲۰۱].«همانا کسانی که پرهیزگاری می‌کنند، وقتی که خیال و وسوسه‌ای از جانب شیطان به آنها برسد خدا را یاد می‌کنند پس بینا می‌گردند».

﴿وَإِخۡوَٰنُهُمۡ یَمُدُّونَهُمۡ فِی ٱلۡغَیِّ ثُمَّ لَا یُقۡصِرُونَ٢٠٢[الأعراف: ۲۰۲].«و دوستان (و) برادران‌شان آنان را به‌سوی گمراهی می‌کشانند، پس آنان کوتاهی نمی‌ورزند و باز نمی‌ایستند».

هر وقت و در هر حالی که شیطان تو را وسوسه کرد، ﴿یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞو احساس کردی که شیطان در دل تو وسوسه کرده، و تو را از کار خیر باز می‌دارد، یا بر انجام کار بد تحریک می‌کند، و ترا به آن کمک می‌نماید، ﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِپس به خدا پناه ببر، و به ریسمان خدا چنگ بزن و خون را در حمایت او قرار بده، ﴿إِنَّهُۥ سَمِیعٌچرا که او آنچه را می‌گویی، می‌شنود، ﴿عَلِیمٌو به نیت و ناتوانی و پناه بردن تو به او آگاه و داناست، و تو را از فتنه شیطان حمایت خواهد کرد، و تو را از وسوسه او محافظت می‌نماید. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١...[الناس: ۱].تا آخر سوره. و از آنجا که به ناچار انسان دچار غفلت می‌شود، و شیطان همواره مراقب اوست، و منتظر غفلت وی می‌باشد تا به او ضربه بزند،خداوند پرهیزگاران را از گمراهان جدا کرده و می‌فرماید: پرهیزگار هرگاه احساس گناه کند، و وسوسه‌ای از شیطان به او برسد، و مرتکب کار حرامی شود، و یا کار واجبی را ترک نماید، به یاد می‌آورد که از چه راهی به اینجا کشانده شده و شیطان از چه راهی بر او وارد شده است. و آنچه را که خداوند بر او واجب نموده و آنچه را که لوازم ایمان است به یاد می‌آرود، پس بصیرت خویش را به دست آورده و از خداوند متعال طلب آمرزش می‌نماید، و آنچه را که از دست داده است با توبه قطعی و نیکی‌های زیاد جبران می‌کند. پس چنین کسی شیطان را ناکام و حسرت زده بر می‌گرداند، در حالی که تمامی آنچه را که شیطان در دل او وجود آورده و به آن دست یافته بود به هم زده و خراب می‌کند.

اما برادران شیطان و دوستانش وقتی که مرتکب گناه شوند، همواره شیطان آنها را در گناه پیش می‌برد، به گونه‌ای که پس از ارتکاب یک گناه مرتکب گناه دیگری می‌شوند، و از انجام گناه باز نمی‌آیند. پس شیطان فقط به گمراه کردن آنان اکتفا نمی‌کند، چون وقتی که آنها را مطیع خود می‌بیند، به آنها امید و طمع بیشتری می‌بندد، و آنها از انجام کار بد باز نمی‌آیند.

آیه‌ی ۲۰۳:

﴿وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بِ‍َٔایَةٖ قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَاۚ قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ٢٠٣[الأعراف: ۲۰۳].«و هرگاه برای‌شان آیه و نشانه‌ای نیاوری، می‌گویند: چرا آن را برنمی‌گزینی؟ بگو: همانا من از آنچه از جانب پروردگارم به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم، این (قرآن) بینش و هدایت و رحمت پروردگارتان است برای قومی که ایمان می‌آورند».

کسانی که تو را تکذیب می‌کنند همواره در سرسختی و کینه توزی به سر می‌برند، گرچه آیات و نشانه‌هایی پیش آنان بیاید که بر هدایت دلالت می‌نمایند. پس هرچند که نشانه‌ها و معجزاتی را پیش آنها بیاوری که بر راستگویی تو دلالت می‌نماید، از تو اطاعت نمی‌کنند. ﴿وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بِ‍َٔایَةٖو اگر معجزات و دلایلی را که پیشنهاد می‌کنند برای‌شان نیاوری، ﴿قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَامی‌گویند: چرا آن را با خود بر نگزیدی و از طرف خود نساختی. چرا فلان آیه و فلان معجزه را نمی‌آوری؟ انگار تو آیه‌ها و معجزات را فرو می‌فرستی و به تدبیر امور مخلوقات می‌پردازی، و آنها نمی‌دانند که هیچ کاری در دست تو نیست. یا معنی آن چنین است: کاش آن را از نزد خودت اختراع می‌کردی!.

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیبگو: من فقط از آنچه که از جانب پروردگارم به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم، پس من بنده‌ای پیرو هستم، و تحت تدبیر خدا می‌باشم، و خداوند نشانه‌ها و آیات را براساس بزرگواری و حکمت خود نازل می‌کند. و اگر نشانه و معجزه‌ای می‌خواهید که در گذر زمان از بین نرود، و دلیلی می‌خواهید که در هیچ زمانی باطل نگردد، ﴿هَٰذَااین قرآن بزرگ و این پند حکیم، ﴿بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡبصیرت و بینشی از جانب پروردگارتان است که به وسیله آن به همه مطالب الهی و مقاصد انسانی راهیاب می‌شوید. پس هرکس در قرآن بیاندیشد، می‌داند که از جانب خداوند حکیم نازل شده است و باطل به آن راهی ندارد، نه از جلو و نه از پشت سر. و به وسیله این قرآن حجت بر هر کسی که قرآن به وی برسد اقامه می‌شود، اما بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند، و گرنه، هر کس که به قرآن ایمان آورد، ﴿وَهُدٗىقرآن برای او هدایتی است که وی را از گمراهی نجات می‌دهد، ﴿وَرَحۡمَةٞو رحمتی است که او را از شقاوت و بدبختی نجات می‌دهد، پس مومن با قرآن راه می‌یابد، و از آن پیروی می‌نماید، و به وسیله قرآن در دنیا و آخرت خوشبخت می‌گردد. و اما کسی که به آن ایمان نیاورد، او گمراه و در دنیا و آخرت بدبخت است.

آیه‌ی ۲۰۴:

﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٢٠٤[الأعراف: ۲۰۴].«و هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، به آن گوش فرا دهید، و خاموش باشید، تا بر شما رحم شود».

این دستور عام است و هرکس را که کتاب خدا را بشنود در بر میگیرد، و به او دستور داده شده تا به قرآن گوش فرا دهد، و سکوت اختیار کند. فرق «انصات» و «استماع» این است که «انصیات» به معنی سکوت ظاهری ا ست، و ان با سخن نگفتن یا مشغول نشدن به آن مشغول می‌سازد. اما «استماع» یعنی این که آدمی گوش فرا دهد و حضور قلب داشته باشد، و در آنچه می‌شنود بیاندیشد. زیرا اگر انسان به هنگامی که کتاب خدا خوانده می‌شود به این دو چیز پایبند باشد، هم گوش فرا دهد و هم در آن بیاندیشد به خیر زیاد و دانش فراوان و ایمان مستمر و تازه و هدایت افزون و بینش فراوان دست می‌یازد. بنابر این خداوند حاصل شدن رحمت را به دنبال گوش فرا دادن و سکوت کردن قرار داده‌است. پس این دلالت می‌نماید که هرکس به هنگام قرائت قرآن به آن گوش ندهد و ساکت نشود، از رحمت خدا محروم می‌گردد، و خیر فراوانی را از دست می‌دهد. مهم‌ترین چیزی که شنونده قرآن به آن دستور داده شده، این است که در نماز جهری، وقتی که امام قرآن می‌خواند، باید گوش فرا بدهد و سکوت کند، زیرا او به سکوت کردن دستور داده شده است. حتی بیشتر علما می‌گویند: سکوت در این حالت از خواند سوره فاتحه و غیره بهتر است.

آیه‌ی ۲۰۶-۲۰۵:

﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ٢٠٥[الأعراف: ۲۰۵].«و پروردگارت را در دل خود فروتنانه و بیمناکانه و آهسته، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن، و از زمرۀ غافلان مباش».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَیُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ یَسۡجُدُونَۤ۩٢٠٦[الأعراف: ۲۰۶].«به درستی کسانی که نزد پروردگارت هستند، از عبادت او تکبر نمی‌ورزند و او را به پاکی می‌ستایند، و برای او سجده می‌برند».

یاد خدا با دل یا زبان انجام می‌شود. و گاهی با هر دو. ذکر و یادی که با قلب و زبان انجام می‌شود کامل‌ترین حالات ذکر است، پس خداوند ابتدا بنده و پیامبرش محمد و سپس دیگران را به ذکر و یاد مخلصانه پروردگار در دل و در تنهایی دستور می‌دهد. ﴿تَضَرُّعٗافروتنانه، انواع ذکرها را با زبانت تکرار کن، ﴿وَخِیفَةٗو بیمناکانه، به این صورت که در قلب خود از خدا بترسی و با دلی هراسناک و با ترس از این‌که عملت مورد قبول او واقع نشود به ذکر خدا بپرداز.و علمت ترس این است که برای تکمیل عمل و اصلاح آن در راستای نصیحت دیگران و توصیه آنان به عمل صالح، سعی و تلاش نمایی.

﴿وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِیعنی متوسط و میانه رو باش، نه صدایت را در نماز زیاد بلند کن، و نه آن را زیاد آهسته بخوان، بلکه میان این دو راهی برگزین.

﴿بِٱلۡغُدُوِّصبحگاهان و اول روز، ﴿وَٱلۡأٓصَالِو در آخر روز، و ذکر و یاد خدا در این دو وقت دارای آن چنان مزیت و فضیلتی است که دیگر اوقات فاقد آنند. ﴿وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَو از زمره غافلان مباش، کسانی که خداوند را فراموش کرده، و خداوند خودشان را از یاد خودشان برده است، و از خیر دنیا و آخرت محروم شده‌اند، چرا که آنان از خدایی که سعادت و رستگاری در بندگی و ذکر اوست اعراض کرده، و به کسی روی آورده‌اند که شقاوت و ناکامی در مشغول شدن به اوست.

و این از آدابی است که شایسته است بنده آن را آن‌گونه که شایسته است رعایت کند، و آن زیاد کردن ذکر خدا در شب و روز است، به خصوص در دو سوی روز، اول و آخر آن، و باید مخلصانه و فروتنانه و خاشعانه و آرام، و با قلب و زبان و ادب و متانت به ذکر خدا بپردازد، و با حضور قلب به ذکر و دعا روی آورد. و نباید به هنگام ذکر و دعا غافل باشد، زیرا خداوند دعا را از قلب غافل و بی‌خبر نمی‌پذیرد.

سپس خداوند متعال بیان کرد او بندگانی دارد که همواره وی را عبادت کرده و به خدمتش پایبند هستند، و آنان فرشتگان می‌باشند، تا بدانید که عبادت شما بر خدایی وی نمی‌افزاید، و عبادت شما افتخار و عزتی برای او به وجود نمی‌آورد، چرا که اگر او را عبادت نکنید از مقام و منزلتش کاسته نمی‌شود، زیرا خداوند که شما را به عبادت خود دستور می‌دهد، می‌خواهد خودتان فایده ببرید، و چندین برابر عمل خود سود ببرید. پس خداوند فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَآنانی که نزد پروردگارت هستند، یعنی فرشتگان مقرب و حاملان عرش و فرشتگان کروبی که نزد پروردگارت هستند، ﴿لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِاز عبادت خدا تکبر می‌ورزند، و خود را از این عمل بالاتر و بزرگ‌تر نمی‌دانند، بلکه به عبادت او تن می‌دهند، و از دستورهای پروردگارشان اطاعت می‌کنند، ﴿وَیُسَبِّحُونَهُو شب و روز او را به پاکی می‌ستایند، و خسته نمی‌شوند. ﴿وَلَهُو برای خدای یگانه که شریکی ندارد، ﴿یَسۡجُدُونَۤسجده می‌کنند. پس بندگان باید به این فرشتگان بزرگوار اقتدا کنند، و بر عبادت و پرستش پادشاه دانا مداومت و مواظبت نمایند.

پایان تفسیر سوره‌ی أعراف

سوره الأعراف

سورة الأعراف - سورة 7 - عدد آیاتها 206

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله بخشندة مهربان

 


  1. المص المص (الف. لام. میم. صاد). ﴿1﴾

  2. کِتَابٌ أُنزِلَ إِلَیْکَ فَلاَ یَکُن فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ این کتابی است که بر تو نازل شده است، پس نباید در سینه‌ات از آن تنگی باشد، تا به آن (مردم را) بیم دهی، و برای مؤمنان پند (و تذکری) باشد. ﴿2﴾

  3. اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء قَلِیلاً مَّا تَذَکَّرُونَ آنچه از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده، پیروی کنید، و از اولیاء (و معبود‌های) دیگر جز او، پیروی نکنید، چه اندک پند می‌‌پذیرید. ﴿3﴾

  4. وَکَم مِّن قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا فَجَاءَهَا بَأْسُنَا بَیَاتًا أَوْ هُمْ قَائِلُونَ چه بسیار شهر‌ها (و آبادی‌ها) که آن‌ها را نابود کردیم، و عذاب ما به هنگام شب، یا در هنگام خواب نیم‌روز، به سراغ‌شان آمد. ﴿4﴾

  5. فَمَا کَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا إِلاَّ أَن قَالُواْ إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ و چون عذاب ما به سراغ آن‌ها آمد، سخنی نداشتند جز اینکه گفتند:  «بی‌گمان ما ستمکار بودیم». ﴿5﴾

  6. فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ مسلّماً ما از کسانی‌که (پیامبران) به سوی آن‌ها فرستاده شدند، سؤال خواهیم کرد، و البته از پیامبران (نیز) سؤال می‌کنیم. ﴿6﴾

  7. فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِم بِعِلْمٍ وَمَا کُنَّا غَائِبِینَ

  8. وَالْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

  9. وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یَظْلِمُونَ

  10. وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ

  11. وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ لَمْ یَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ

  12. قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ

  13. قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ

  14. قَالَ أَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ

  15. قَالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ

  16. قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ

  17. ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ

  18. قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمْ أَجْمَعِینَ

  19. وَیَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ فَکُلاَ مِنْ حَیْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ

  20. فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ

  21. وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ

  22. فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَکُمَا عَن تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَا إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِینٌ

  23. قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ

  24. قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ

  25. قَالَ فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ

  26. یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ

  27. یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ

  28. وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

  29. قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ

  30. فَرِیقًا هَدَى وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ اللَّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ

  31. یَا بَنِی آدَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ

  32. قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ

  33. قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِکُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

  34. وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ

  35. یَا بَنِی آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ

  36. وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُواْ عَنْهَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

  37. فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ أُوْلَئِکَ یَنَالُهُمْ نَصِیبُهُم مِّنَ الْکِتَابِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُواْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُواْ کَافِرِینَ

  38. قَالَ ادْخُلُواْ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُم مِّن الْجِنِّ وَالإِنسِ فِی النَّارِ کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُولاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاء أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلَکِن لاَّ تَعْلَمُونَ

  39. وَقَالَتْ أُولاهُمْ لأُخْرَاهُمْ فَمَا کَانَ لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ

  40. إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ

  41. لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَکَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ

  42. وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

  43. وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

  44. وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ

  45. الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ کَافِرُونَ

  46. وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ

  47. وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ

  48. وَنَادَى أَصْحَابُ الأَعْرَافِ رِجَالاً یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیمَاهُمْ قَالُواْ مَا أَغْنَى عَنکُمْ جَمْعُکُمْ وَمَا کُنتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ

  49. أَهَؤُلاء الَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لاَ یَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ

  50. وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْکَافِرِینَ

  51. الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ کَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَذَا وَمَا کَانُواْ بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ

  52. وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

  53. هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ یَقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَیَشْفَعُواْ لَنَا أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ قَدْ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ

  54. إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ

  55. ادْعُواْ رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ

  56. وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ

  57. وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالاً سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ کَذَلِکَ نُخْرِجُ الْمَوْتَى لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

  58. وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ

  59. لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ

  60. قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلالٍ مُّبِینٍ

  61. قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی ضَلالَةٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ

  62. أُبَلِّغُکُمْ رِسَالاتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

  63. أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنکُمْ لِیُنذِرَکُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

  64. فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَأَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا إِنَّهُمْ کَانُواْ قَوْمًا عَمِینَ

  65. وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ

  66. قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الْکَاذِبِینَ

  67. قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفَاهَةٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ

  68. أُبَلِّغُکُمْ رِسَالاتِ رَبِّی وَأَنَاْ لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ

  69. أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَکُمْ ذِکْرٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنکُمْ لِیُنذِرَکُمْ وَاذْکُرُواْ إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَکُمْ فِی الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْکُرُواْ آلاء اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

  70. قَالُواْ أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ

  71. قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ

  72. فَأَنجَیْنَاهُ وَالَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَمَا کَانُواْ مُؤْمِنِینَ

  73. وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءَتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

  74. وَاذْکُرُواْ إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَکُمْ فِی الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُیُوتًا فَاذْکُرُواْ آلاء اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ

  75. قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ

  76. قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ

  77. فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ یَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ

  78. فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ

  79. فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِن لاَّ تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ

  80. وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّن الْعَالَمِینَ

  81. إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ

  82. وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَن قَالُواْ أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ

  83. فَأَنجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ

  84. وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ

  85. وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءَتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ

  86. وَلاَ تَقْعُدُواْ بِکُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْکُرُواْ إِذْ کُنتُمْ قَلِیلاً فَکَثَّرَکُمْ وَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ

  87. وَإِن کَانَ طَائِفَةٌ مِّنکُمْ آمَنُواْ بِالَّذِی أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَّمْ یُؤْمِنُواْ فَاصْبِرُواْ حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ

  88. قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یَا شُعَیْبُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَکَ مِن قَرْیَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ کُنَّا کَارِهِینَ

  89. قَدِ افْتَرَیْنَا عَلَى اللَّهِ کَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِی مِلَّتِکُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّهُ مِنْهَا وَمَا یَکُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِیهَا إِلاَّ أَن یَشَاء اللَّهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَیْرُ الْفَاتِحِینَ

  90. وَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیْبًا إِنَّکُمْ إِذَاً لَّخَاسِرُونَ

  91. فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ

  92. الَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیْبًا کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا فِیهَا الَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیْبًا کَانُواْ هُمُ الْخَاسِرِینَ

  93. فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالاتِ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ فَکَیْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ کَافِرِینَ

  94. وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ

  95. ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَّقَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاء وَالسَّرَّاء فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لاَ یَشْعُرُونَ

  96. وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ

  97. أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا بَیَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ

  98. أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَن یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ یَلْعَبُونَ

  99. أَفَأَمِنُواْ مَکْرَ اللَّهِ فَلاَ یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ

  100. أَوَلَمْ یَهْدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ الأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَا أَن لَّوْ نَشَاء أَصَبْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَ یَسْمَعُونَ

  101. تِلْکَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَائِهَا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤْمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبْلُ کَذَلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىَ قُلُوبِ الْکَافِرِینَ

  102. وَمَا وَجَدْنَا لأَکْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَإِن وَجَدْنَا أَکْثَرَهُمْ لَفَاسِقِینَ

  103. ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى بِآیَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُواْ بِهَا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ

  104. وَقَالَ مُوسَى یَا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ

  105. حَقِیقٌ عَلَى أَن لاَّ أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُکُم بِبَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرَائِیلَ

  106. قَالَ إِن کُنتَ جِئْتَ بِآیَةٍ فَأْتِ بِهَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ

  107. فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ

  108. وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاء لِلنَّاظِرِینَ

  109. قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ

  110. یُرِیدُ أَن یُخْرِجَکُم مِّنْ أَرْضِکُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ

  111. قَالُواْ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ

  112. یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَاحِرٍ عَلِیمٍ

  113. وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُواْ إِنَّ لَنَا لأَجْرًا إِن کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ

  114. قَالَ نَعَمْ وَإِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ

  115. قَالُواْ یَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِیَ وَإِمَّا أَن نَّکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ

  116. قَالَ أَلْقُواْ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُواْ أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاؤُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ

  117. وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ

  118. فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ

  119. فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَانقَلَبُواْ صَاغِرِینَ

  120. وَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ

  121. قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ

  122. رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ

  123. قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنتُم بِهِ قَبْلَ أَن آذَنَ لَکُمْ إِنَّ هَذَا لَمَکْرٌ مَّکَرْتُمُوهُ فِی الْمَدِینَةِ لِتُخْرِجُواْ مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ

  124. لأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُم مِّنْ خِلافٍ ثُمَّ لأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ

  125. قَالُواْ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ

  126. وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ آمَنَّا بِآیَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ

  127. وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِیُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ وَیَذَرَکَ وَآلِهَتَکَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ

  128. قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ

  129. قَالُواْ أُوذِینَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِیَنَا وَمِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّکُمْ أَن یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الأَرْضِ فَیَنظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ

  130. وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَنَقْصٍ مِّن الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ

  131. فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَذِهِ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِندَ اللَّهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ

  132. وَقَالُواْ مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِن آیَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ

  133. فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آیَاتٍ مُّفَصَّلاتٍ فَاسْتَکْبَرُواْ وَکَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِینَ

  134. وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُواْ یَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ لَئِن کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیلَ

  135. فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَى أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنکُثُونَ

  136. فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَکَانُواْ عَنْهَا غَافِلِینَ

  137. وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُواْ یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا کَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُواْ یَعْرِشُونَ

  138. وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

  139. إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِیهِ وَبَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ

  140. قَالَ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِیکُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ

  141. وَإِذْ أَنجَیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ وَفِی ذَلِکُم بَلاء مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ

  142. وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ

  143. وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ

  144. قَالَ یَا مُوسَى إِنِّی اصْطَفَیْتُکَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِی وَبِکَلامِی فَخُذْ مَا آتَیْتُکَ وَکُن مِّنَ الشَّاکِرِینَ

  145. وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن کُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِیلاً لِّکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِیکُمْ دَارَ الْفَاسِقِینَ

  146. سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَإِن یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لاَّ یُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لاَ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَکَانُواْ عَنْهَا غَافِلِینَ

  147. وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ

  148. وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لاَ یُکَلِّمُهُمْ وَلاَ یَهْدِیهِمْ سَبِیلاً اتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَالِمِینَ

  149. وَلَمَّا سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ یَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَیَغْفِرْ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ

  150. وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن بَعْدِیَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَأَلْقَى الأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُواْ یَقْتُلُونَنِی فَلاَ تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ

  151. قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلأَخِی وَأَدْخِلْنَا فِی رَحْمَتِکَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

  152. إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ سَیَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ

  153. وَالَّذِینَ عَمِلُواْ السَّیِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ

  154. وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الأَلْوَاحَ وَفِی نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ

  155. وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِّمِیقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِیَّایَ أَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِی مَن تَشَاء أَنتَ وَلِیُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ

  156. وَاکْتُبْ لَنَا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ

  157. الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

  158. قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِیِّ الأُمِّیِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَکَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

  159. وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ

  160. وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

  161. وَإِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُواْ هَذِهِ الْقَرْیَةَ وَکُلُواْ مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئَاتِکُمْ سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ

  162. فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا کَانُواْ یَظْلِمُونَ

  163. وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَیَوْمَ لاَ یَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ

  164. وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ

  165. فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ أَنجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُونَ

  166. فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ

  167. وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَن یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ

  168. وَقَطَّعْنَاهُمْ فِی الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِکَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

  169. فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُواْ الْکِتَابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الأَدْنَى وَیَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنَا وَإِن یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِّثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِم مِّیثَاقُ الْکِتَابِ أَن لاَّ یَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِیهِ وَالدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ

  170. وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ إِنَّا لاَ نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ

  171. وَإِذ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّواْ أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُواْ مَا آتَیْنَاکُم بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

  172. وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ

  173. أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ

  174. وَکَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ وَلَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

  175. وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ

  176. وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ

  177. سَاء مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَأَنفُسَهُمْ کَانُواْ یَظْلِمُونَ

  178. مَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِی وَمَن یُضْلِلْ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

  179. وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ

  180. وَلِلَّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ

  181. وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ

  182. وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ

  183. وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ

  184. أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُواْ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِیرٌ مُّبِینٌ

  185. أَوَلَمْ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَیْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ

  186. مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَلاَ هَادِیَ لَهُ وَیَذَرُهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ

  187. یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّی لاَ یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِیکُمْ إِلاَّ بَغْتَةً یَسْأَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ

  188. قُل لاَّ أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ کُنتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

  189. هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحًا لَّنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ

  190. فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلاَ لَهُ شُرَکَاء فِیمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ

  191. أَیُشْرِکُونَ مَا لاَ یَخْلُقُ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ

  192. وَلاَ یَسْتَطِیعُونَ لَهُمْ نَصْرًا وَلاَ أَنفُسَهُمْ یَنصُرُونَ

  193. وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یَتَّبِعُوکُمْ سَوَاء عَلَیْکُمْ أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَامِتُونَ

  194. إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

  195. أَلَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِهَا أَمْ لَهُمْ آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلاَ تُنظِرُونِ

  196. إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتَابَ وَهُوَ یَتَوَلَّى الصَّالِحِینَ

  197. وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلا أَنفُسَهُمْ یَنصُرُونَ

  198. وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یَسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ وَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ

  199. خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ

  200. وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

  201. إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ

  202. وَإِخْوَانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الْغَیِّ ثُمَّ لاَ یُقْصِرُونَ

  203. وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآیَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَیْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا یُوحَى إِلَیَّ مِن رَّبِّی هَذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّکُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ

  204. وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

  205. وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ

  206. إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ





سورة اعراف

 

یقیناً (کردارشان را) با علم (خود) برایشان بیان می‌کنیم، و ما هرگز غایب نبوده‌‌ایم. ﴿7﴾ وزن (و سنجش اعمال) در آن روز حق است، پس کسانی‌که کفة ترازوی شان سنگین است، آنانند که رستگارند. ﴿8﴾ و کسانی‌که کفهٴ ترازوی شان سبک است، آنان کسانی هستند که به (خاطر انکار و) ستمی که نسبت به آیات ما می‌کردند به خویش زیان رساندند (و سرمایهٴ وجود خود را از دست داده‌اند). ﴿9﴾ و به راستی ما شما را در زمین اقتدار (و استقرار) دادیم، و در آن وسایل معیشت را برای شما قرار دادیم. چه اندک شکر گزاری می‌کنید. ﴿10﴾ و بتحقیق ما شما را آفریدیم، آنگاه شما را شکل و صورت دادیم. سپس به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید» پس (همه) سجده کردند؛ جز ابلیس که از سجده‌کنندگان نبود. ﴿11﴾  (الله) فرمود: «وقتی که تو را فرمان دادم، چه چیز مانع سجده کردنت شد؟!» (ابلیس) گفت: «من از او بهترم، مرا ازآتش آفریده‌ای و او را از گِل (آفریده‌ای)». ﴿12﴾ فرمود: «از آن (بهشت) فرود آی، که حق تو نیست که در آن تکبر ورزی، پس بیرون رو، بی‌شک تو از خوارشدگانی». ﴿13﴾ (ابلیس) گفت: «تا روزی‌که (مردم) بر انگیخه می‌شوند، مرا مهلت ده». ﴿14﴾ (الله) فرمود: «مسلّماً تواز مهلت یافتگانی». ﴿15﴾ (ابلیس) گفت: «پس به‌سبب آنکه مرا گمراه کردی، من (نیز) بر سر راه مستقیم تو برای (گمراه ساختن) آن‌ها در کمین می‌نشینم، ﴿16﴾ سپس از پیش روی شان و از پشت سرشان و از (سمت) راست شان و از (سمت) چپ شان بر آن‌ها می‌تازم، و بیشترشان را شکر گزار نخواهی یافت». ﴿17﴾ (الله) فرمود: «از آن نکوهیده و خوار بیرون رو، قطعاً هرکس از آن‌ها از تو پیروی کند، جهنم را از شما همگی پر خواهم کرد. ﴿18﴾ و ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن (شوید)، پس از هر جا که خواستید، بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود». ﴿19﴾ پس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از شرمگاه‌شان که از آن‌ها پوشیده بود؛ در نظرشان آشکار سازد، و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده است؛ مگر بخاطر اینکه مبادا (با خوردن آن) فرشته شوید، یا از جاودانان گردید». ﴿20﴾ و برای آن‌ دو سوگند یاد کرد که من برای شما از خیر خواهانم. ﴿21﴾ پس (به این ترتیب) آن‌ها را با فریب (از مقام و منزل‌شان) فرود آورد، و چون از آن درخت چشیدند، شرمگاه‌شان بر آن‌ها آشکار شد، و شروع کردند به قرار دادن برگ (درختان) بهشت بر خود (تا آن را بپوشانند) و پروردگارشان آن‌ها را نِدا داد: «آیا شما را از آن درخت منع نکردم، و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار شماست؟!». ﴿22﴾ (آن دو) گفتند: «پروردگارا! ما به خود ستم کردیم، و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم نکنی، مسلّماً از زیان‌کاران خواهیم بود». ﴿23﴾ (الله) فرمود: «فرود آیید، در حالی‌که بعضی از شما نسبت به بعض دیگر دشمن خواهید بود، و برای شما در زمین تا مدت معینی قرارگاه و بهرمندی خواهد بود». ﴿24﴾ فرمود: «در آن زندگی می‌کنید و در آن می‌میرید، و (در رستاخیز) از آن بیرون آورده خواهید شد». ﴿25﴾ ای فرزندان آدم! به راستی برای شما لباسی که شرمگاه‌تان را می‌پوشاند و (مایهٴ) زینت شماست، نازل کردیم، و لباس تقوا بهتراست، این از آیات (و نشانه‌های) الله است تا (انسان‌ها) متذکر شوند. ﴿26﴾ ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباس‌شان را از تن‌شان کند (کشید)؛ تا شرمگاه‌شان را به آن‌ها نشان دهد. بی‌گمان او و همکارانش شما را می‌بینند از جایی که شما آن‌ها را نمی‌بینید، براستی ما شیطان‌ها  را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند. ﴿27﴾ و چون کار‌‌ زشتی انجام دهند، گویند: «نیاکان خود را بر این (کار) یافته‌ایم، و الله ما را بدان فرمان داده است». بگو: «الله (هرگز) به کار زشت فرمان نمی‌دهد، آیا چیزی را که نمی‌دانید به الله نسبت می‌دهید؟!». ﴿28﴾ بگو: «پروردگارم به عدالت فرمان داده است، و (نیز) در هر مسجدی (و به هنگام هر نمازی) روی‌هایتان را به سوی او کنید و او را (به دعا و نیایش) بخوانید؛ در حالی‌که دین (خود) را برای او خالص گردانید. همانطور که در آغاز شما را آفرید (بعد از مرگ، باردیگر بسویش) باز می‌گردید. ﴿29﴾ گروهی را هدایت نمود و گروهی (دیگر) گمراهی بر آن‌ها محقق (و ثابت) گشت، زیرا آن‌ها شیطان‌ها  را به جای (الله)، سرپرست (و دوستان خویش) برگزیدند، و گمان می‌کنند که آنان هدایت یافته‌اند». ﴿30﴾ای فرزندان آدم! به هنگام رفتن به مسجد (و در هر نمازی) زینت خود را بر گیرید (و لباس‌های شایسته بپوشید) و (نیز) بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، بی‌گمان الله اسراف‌کاران را دوست نمی‌دارد. ﴿31﴾ بگو: «چه کسی لباس (و زینت‌های) را که الله برای بندگانش پدید آورده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟!». بگو: «این (چیزها) در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آورده‌اند، (اگر چه کافران نیز از آن‌ها بهره‌مند می‌شوند اما) روز قیامت خاص (برای مومنان) خواهد بود. این چنین آیات (خود) را برای گروهی که می‌دانند بیان می‌کنیم. ﴿32﴾ بگو: (الله) فقط کارهای زشت را، چه آشکارا باشد و چه پنهان، و (نیز) گناه و سرکشی بنا حق را؛ حرام کرده است، و این که چیزی را شریک الله قرار دهید که الله دلیلی بر (حقانیت) آن نازل نکرده است، و چیزی را که نمی‌دانید به الله نسبت دهید (حرام نموده است). ﴿33﴾ و برای هر امتی زمان (و مدت معینی) است، پس هنگامی‌که اجل‌شان فرا رسد، نه لحظه‌ای (از آن) تأخیر کنند و نه (بر آن) پیشی گیرند. ﴿34﴾ ای فرزندان آدم! هرگاه پیامبرانی از خود شما (به نزد شما) بیایند که آیات مرا برای شما بخوانند (از آن‌ها پیروی کنید) پس هرکس که پرهیزگاری کند و (اعمال خود را) اصلاح کند، نه ترسی بر آن‌هاست، و نه آنان اندوهگین شوند. ﴿35﴾ و کسانی‌که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن (گردن‌کشی و) تکبر ورزند، آنان اهل دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند. ﴿36﴾ پس چه کسی ستمکار‌‌‌‌تراست از کسی‌که بر الله دروغ می‌بندد، یا آیات او را تکذیب می‌کند؟! آن‌ها نصیب (و بهرهٴ) شان از کتاب (لوح محفوظ، آنچه مقرر شده) به آنان می‌رسد، تا زمانی که فرستادگان ما به سراغ‌شان روند که جان‌شان را بگیرند، گویند: «کجایند آن چیز‌هایی که به جای الله می‌پرستیدید؟!» (آن‌ها) گویند: «آن‌ها  (نابود و) گم شدند» و بر (زیان) خود گواهی دهند که کافر بوده‌اند. ﴿37﴾ (الله) به آنان) می‌فرماید: «در بین گروه‌های از جن و انس که پیش از شما گذشته‌اند، در آتش (دوزخ) وارد شوید!». هرگاه که گروهی وارد می‌شوند، گروه دیگر را لعنت می‌کنند، تا هنگامی‌که همگی در آنجا به هم رسند، گروه آخر (و پیروان) در باره‌ی گروه اول (و پیشوایان خود) گویند: «پروردگارا! اینها بودند که ما را گمراه کردند، پس عذابی دو چندان از آتش به آنان بده» (الله) می‌فرماید: «برای هر کدام (از شما عذاب) دو چندان است، ولی شما نمی‌دانید». ﴿38﴾ و گروه اول (و پیشوایان‌ شان) به گروه آخر (و پیروان‌شان) گویند: «شما  را بر ما هیچ برتری نیست، پس به (کیفر) آنچه انجام می‌دادید؛ عذاب را بچشید». ﴿39﴾ بی‌گمان کسانی‌که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن (گردن‌کَشی و) تکبر ورزیدند، درهای آسمان (هرگز) برای‌شان گشوده نمی‌شود، و به بهشت داخل نخواهند شد، مگر این که شتر از سوراخ سوزن درآید، و این چنین، گناه‌کاران را کیفر می‌دهیم. ﴿40﴾ برای آن‌ها بستری از (آتش) جهنم و (نیز) روی آن‌ها پوشش‌های (از آتش جهنم) است. و این چنین ستمکاران را کیفر می‌دهیم. ﴿41﴾ و کسانی‌که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند – هیچ کس را جز به‌اندازهٴ توانش تکلیف نمی‌کنیم – آن‌ها اهل بهشت هستند، و جاودانه در آن خواهد ماند. ﴿42﴾ و آنچه از کینه (و نفرت) که در سینه‌هایشان است بر می‌کنیم. و از زیر (درختان و مسکن‌های) آن‌ها نهر‌ها جاری است. و گویند: «ستایش مخصوص الله است که ما را به این (بهشت) هدایت نمود، و اگر الله ما را هدایت نمی‌کرد؛ ما هرگز راه نمی‌یافتیم. مسلّماً فرستاد‌گان پروردگار ما به حق آمدند». و (آنگاه) به آنان نِدا داده می‌شود که: «این بهشت را به پاداش آنچه که انجام می‌دادید، به (شما داده‌اند و) ارث بردید». ﴿43﴾واهل بهشت، اهل دوزخ را صدا می‌زنند که: «آنچه را که پروردگار‌مان به ما وعده داده بود، (همه را) حق یافتیم، پس آیا شما (نیز) آنچه را پروردگار‌تان به شما وعده داده بود؛ حق یافتید؟!». گویند: «آری». پس ندا دهنده‌ای در میان آن‌ها ندا دهد که: «لعنت الله بر ستمکاران باد، ﴿44﴾ (همان) کسانی‌که (مردم را) از راه الله باز میداشتند، و آن را کج می‌طلبیدند، و (نیز) آن‌ها به آخرت کافر بودند». ﴿45﴾ و در میان آن دو (گروه بهشتی و دوزخی) حجابی است، و بر اعراف (= بلندی‌های آن) مردانی هستند که هریک (از آن دو گروه) را از سیما (و چهره) شان می‌شناسند، و اهل بهشت را صدا می‌زنند که: «سلام بر شما باد» اینان طمع (و امید) بهشت را دارند، و هنوز بدان در نیامده‌اند. ﴿46﴾ و چون چشم‌شان به سوی اهل دوزخ گردانده شود، گویند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمکاران قرار مده». ﴿47﴾ و اهل اعراف، مردانی (از اهل دوزخ را) که از سیما (و چهره) شان آن‌ها را می‌شناسند، صدا می‌زنند، گویند: «جمعیت (و مال اندوزی) شما، و آن سرکشی (و تکبر) های شما، به حال‌تان فایده‌ای نبخشید!». ﴿48﴾ آیا اینها (همان) کسانی هستند که سوگند یاد میکردید که (هرگز) الله رحمتی به آنان نمیرساند؟ (به آن‌ها گفته می‌شود): «به بهشت داخل شوید، نه ترسی بر شماست، و نه شما اندوهگین میشوید». ﴿49﴾ و اهل دوزخ، اهل بهشت را صدا می‌زنند که: «اندکی از آب، یا از آنچه الله به شما روزی داده، بر ما بریزید» (آن‌ها) گویند: «بی‌گمان الله هر دو را بر کافران حرام کرده است». ﴿50﴾ آنان که دین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند، و زندگی دنیا آن‌ها را فریفت، پس امروز ما آن‌ها را فراموش می‌کنیم، همانطور که آن‌ها دیدار چنین روزی را فراموش کردند، و آنکه آیات ما را انکار می‌کردند. ﴿51﴾و بتحقیق ما کتابی برای آن‌ها آوردیم که آن را از روی دانش به تفصیل بیان کردیم، که مایهٴ هدایت و رحمت برای قومی است که ایمان می‌آورند. ﴿52﴾ آیا آن‌ها جز انتظار (سرانجام و) تأویلش را دارند؟! روزی‌که (نتیجه و) تأویلش فرا رسد، کسانی‌که آن را پیش از این فراموش کرده بودند می‌گویند: «مسلّماً فرستادگان پروردگارمان به حق آمده بودند، پس آیا (امروز) برای ما شفیعانی هستند که برای ما شفاعت کنند، یا باز گردیم آنگاه اعمالی غیر از آنچه میکردیم، انجام دهیم؟!». بتحقیق آن‌ها به خود زیان رسانیدند، و (معبود‌هایی ساختگی و) آنچه دروغ میبافتند (همگی) از (نظر) آنان ناپدید (و گم) شد. ﴿53﴾ (ای مردم) بی‌گمان پروردگار شما الله است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش مستقر شد، شب را به روز می‌پوشاند که شتابان در پی آن می‌رود، و خورشید و ماه و ستاره‌گان (را آفرید) که مسخر فرمان او هستند، آگاه باشید که آفرینش و فرمانروایی از آنِ او است، پر برکت (و به غایت بزرگ) است الله که پروردگار جهانیان است. ﴿54﴾ پروردگارتان را با تضرع (و زاری) و در پنهانی، بخوانید، همانا او از حد درگذرندگان را دوست نمیدارد. ﴿55﴾ و در زمین، پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید، همانا رحمت الله به نیکوکاران نزدیک است. ﴿56﴾ و او کسی است که باد‌‌‌ها را بشارت‌دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش می‌فرستد، تا هنگامی‌که ابرهای سنگین بار را بر دارند، ما آن را به سوی (شهر و) سرزمینی مرده می‌فرستیم، سپس از آن؛ آب را نازل می‌کنیم، آنگاه از آن (آب) هر گونه میوهای (از دل خاک) بیرون می‌آوریم، این گونه مردگان را (زنده می‌کنیم و از قبرها) بیرون می‌آوریم، شاید پند گیرید. ﴿57﴾سرزمین پاکیزه (و خوب) گیاهش به فرمان پروردگارش می‌روید، و سرزمین ناپاک (و بد) جز اندک و بی‌ارزش، از آن نمی‌روید، اینگونه آیات (خود) را برای گروهی که سپاس می‌گزارند، گوناگون بیان می‌کنیم. ﴿58﴾ همانا ما نوح را به سوی قومش فردستادیم، پس گفت: «ای قوم من! الله را بپرستید، که جز او معبودی (راستین) برای شما نیست، (و اگر او را عبادت نکردید) بی‌گمان من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم». ﴿59﴾ اشراف (و بزرگان) قومش گفتند: «به راستی ما تو را در گمراهی آشکار می‌بینیم». ﴿60﴾ گفت: «ای قوم من! هیچ گونه گمراهی در من نیست، بلکه من فرستاده‌ای از (جانب) پروردگار جهانیان هستم. ﴿61﴾ پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و شما را اندرز می‌دهم، و از (شریعت) الله چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید. ﴿62﴾ آیا تعجب کرده‌اید که پندی از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از خود شما، برای شما برسد تا شما را بیم دهد و تا پرهیزگاری پیشه کنید و باشد که مشمول رحمت گردید؟!». ﴿63﴾ پس او را تکذیب کردند، آنگاه ما او و کسانی را که با وی در کشتی بودند، نجات دادیم، و کسانی‌که آیات ما را تکذیب کردند، غرق کردیم، براستی آن‌ها گروهی نابینا (و کوردل) بودند. ﴿64﴾ و به (سوی قوم) عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! الله را پرستش کنید که جز او معبودی (راستین) برای شما نیست، آیا پرهیزگاری پیشه نمی‌کنید؟!». ﴿65﴾ اشراف (و بزرگان) قوم او که کافر بودند گفتند: «بی‌گمان ما تو را در سفاهت (و نادانی) می‌بینیم، و ما مسلماً تو را از دروغ‌گویان می‌پنداریم». ﴿66﴾ گفت: «ای قوم من! هیچ‌گونه سفاهت (و نادانی) در من نیست، بلکه من فرستاده‌ای از (جانب) پروردگار جهانیان هستم، ﴿67﴾پیام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم. و من خیر خواه امینی برای شما هستم. ﴿68﴾ آیا تعجب کرده‌اید که پندی از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از خود شما، برای شما برسد تا شما را بیم دهد؟! و به یاد آورید هنگامی‌که پس از قوم نوح شما را جانشینان (آنان) قرار داد، و شما را در آفرینش فزونی (و قدرت) داد. پس نعمت‌های الله را به یاد آورید، شاید رستگار شوید». ﴿69﴾ گفتند: «آیا به (نزد) ما آمده‌ای که تنها الله را عبادت کنیم، و آنچه را نیاکان‌مان می‌پرستیدند، رها کنیم؟! پس اگر از راستگویان هستی، آنچه را (از عذاب الهی) به ما وعده می‌دهی، بیاور». ﴿70﴾ (هود) گفت: «به تحقیق عذاب و غضب از (جانب) پروردگارتان بر شما واقع شده (و شما را فراگرفته) است، آیا با من در (بارهٴ) نام‌هایی مجادله می‌کنید که شما و نیاکان‌تان (بر بت‌ها) نهاده‌اید، در حالی‌که الله هیچ دلیل (و برهانی) در بارهٴ آن نازل نکرده است، پس شما منتظر باشید، بی‌گمان من (نیز) باشما از منتظرانم». ﴿71﴾ پس او، و کسانی را که با او بودند؛ به رحمت (و لطفی) از (سوی) خویش نجات دادیم، و ریشه کسانی‌که آیات ما را تکذیب کردند و از مؤمنان نبودند، قطع کردیم. ﴿72﴾ و به (سوی قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! الله را بپرستید، که جز او معبودی (راستین) برای شما نیست. همانا دلیل روشنی از (سوی) پروردگارتان برای شما آمده است، این ماده شتر الله، برای شما معجزه‌ای است، پس او را (به حال خود) وا گذارید که در زمین الله (بچرد و علف) بخورد، و آن را آزار (و آسیبی) نرسانید، که عذاب درد‌‌ناکی شما را خواهد گرفت. ﴿73﴾وبه یاد آورید هنگامی‌که شما را پس از (قوم) عاد جانشینان (آنان) قرار داد، و در زمین مستقر ساخت، که در دشت‌های آن قصرهایی بنا می‌کنید، و در کوه‌ها خانه‌هایی می‌تراشید. پس نعمت‌های الله را بیاد آورید، و در زمین به فساد (و تباهی) نکوشید». ﴿74﴾ اشراف (و بزرگان) از قوم او که گردن‌کشی میکردند به مستضعفان، به (همان) کسانی از آنان که ایمان آورده بودند گفتند: «آیا شما براستی یقین دارید که صالح از (طرف) پروردگارش فرستاده شده است؟!» (آن‌ها) گفتند: «ما به آنچه او بدان فرستاده شده، ایمان داریم». ﴿75﴾ آنان که گردن‌کشی می‌کردند گفتند: «ما به آنچه شما به آن ایمان آورده‌اید، (منکر و) کافریم». ﴿76﴾ پس ماده شتر را پی کردند، و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند، و گفتند: «ای صالح! اگر تو از پیامبران (الله) هستی، آنچه را به ما وعده می‌دهی بیاور!». ﴿77﴾ آنگاه زلزله‌ی آن‌ها را فرا گرفت، در نتیجه در خانههای خود از پای در آمدند (و مردند). ﴿78﴾ پس (صالح) از آن‌ها روی گردانید و گفت: «ای قوم! من پیام پروردگارم را به شما رساندم، و برای شما خیر خواهی کردم، ولی شما خیر خواهان را دوست نمی‌دارید». ﴿79﴾ و (به یاد آورید) لوط را، هنگامی‌که به قوم خود گفت: «آیا کار بسیار زشتی را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ یک از جهانیان انجام نداده است؟! ﴿80﴾ همانا شما به جای زنان با مردان شهوت می‌رانید، راستی که شما قومی تجاوز کار هستید». ﴿81﴾و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: «اینها را از شهر (و دیار) تان بیرون کنید، که اینها مردمی هستند که پاکیزگی می‌طلبند (و از کار ما بیزارند)». ﴿82﴾ پس ما او و خاندانش را نجات دادیم، جز همسرش که از بازماندگان بود. ﴿83﴾ و بارانی (از سنگ) بر آن‌ها بارانیدیم (که آن‌ها را نابود ساخت) پس بنگر که سر‌‌‌‌انجام گناه‌کاران چگونه بود. ﴿84﴾ و به سوی (مردم) مدین برادرشان شعیب را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! الله را بپرستید، که جز او معبودی (راستین) برای شما نیست، مسلّماً دلیل روشنی از (طرف) پروردگارتان برای شما آمده است، پس (حق) پیمانه و ترازو را کامل (و درست) ادا کنید، و از (اموال و) چیزهای مردم را (چیزی) نکاهید، و در زمین، پس از اصلاحش، فساد نکنید، اگر ایمان دارید، این برای شما بهتر است. ﴿85﴾ و بر سر هر راهی ننشینید که (مردم را) تهدید کنید، و از راه الله کسی را که به او ایمان آورده است، باز دارید، و آن را کج می‌خواهید، و به یاد آورید زمانی را که اندک بودید، و او شما را بسیار گرداند، و بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود. ﴿86﴾ و اگر گروهی از شما به آنچه من به آن فرستاده شده‌ام، ایمان آورده‌اند، و گروهی (دیگر) ایمان نیاورده‌اند، پس صبر کنید (و منتظر بمانید) تا الله میان ما داوری کند([1])، که او بهترین داوران است».﴿87﴾اشراف (و بزرگان) از قوم او که سرکشی می‌کردند، گفتند: «ای شعیب!  قطعاً تو و کسانی را که با تو ایمان آورده‌اند، از شهر (و دیار) خویش بیرون خواهیم کرد، یا اینکه به آیین ما باز گردید». (شعیب) گفت: «آیا (باز گردیم) اگر چه از آن کراهت داشته (و بیزار) باشیم؟! ﴿88﴾ اگر ما به آیین شما باز گردیم، بعد از آنکه الله ما را از آن نجات داد، بتحقیق بر الله دروغ بسته‌ایم، و شایسته‌ی ما نیست که به آن باز گردیم، مگر آنکه الله، پروردگار ما بخواهد، (زیرا) علم (و دانش) پروردگار ما، بر همه چیز احاطه دارد، ما بر الله توکل کرده‌ایم، پروردگارا! میان ما و قوم مان بحق (راهی بگشا و) داوری کن، که تو بهترین (راه‌گشایان و) داورانى». ﴿89﴾ و اشراف (و بزرگان) از قوم اوکه کافر بودند، گفتند: «اگر از شعیب پیروی کنید، قطعاً شما زیان‌کار خواهید بود». ﴿90﴾ آنگاه زلزلۀ (شدیدی) آن‌ها را فرا گرفت، پس در خانه‌های خود از پا در آمدند (و مردند). ﴿91﴾ آنان که شعیب را تکذیب کردند (چنان نابود شدند) که گویا هرگز در آن (دیار و خانه‌ها) نبوده‌اند، و آنان که شعیب را تکذیب کردند؛ خود زیان‌کار بودند. ﴿92﴾ آنگاه (شعیب) از آنان روی گرداند، و گفت: «ای قوم من! به راستی من پیام‌های پروردگارم را به شما رساندم و برای شما خیر خواهی (و نصیحت) نمودم، پس چگونه بر گروه کافر (و بی ایمان) افسوس بخورم؟!». ﴿93﴾ و ما در هیچ شهر (و دیاری) پیامبری نفرستادیم؛ مگر اینکه اهلش را به رنج‌ها و سختی‌ها گرفتار ساختیم، شاید تضرع و زاری کنند (و به سوی الله بر گردند). ﴿94﴾ سپس به جای نا خوشی (و بدی)، خوشی (و نیکی) آوردیم، تا اینکه افزون شدند، و گفتند: «بی‌گمان به نیاکان ما (نیز) رنج و راحتی رسیده بود» پس نا گهان آن‌ها را در حالی‌که بی‌خبر (و غافل) بودند گرفتیم. ﴿95﴾واگر اهل شهرها (و آبادی‌ها) ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، قطعاً (در‌‌های) برکات از آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشودیم، و لکن (آن‌ها  آیات و پیامبران ما را) تکذیب کردند، پس ما (نیز) آن‌ها را به کیفر آنچه انجام می‌دادند، فرو گرفتیم. ﴿96﴾ آیا اهل (این) شهرها (و آبادی‌ها) ایمن هستند از اینکه عذاب ما؛ در شب، هنگامی‌که خفته باشند سراغ‌شان بیاید؟! ﴿97﴾ آیا اهل (این) شهرها (و آبادی‌ها) ایمن هستند از اینکه عذاب ما؛ در روز، هنگامی‌که سرگرم بازی (و امور بیهوده) هستند، به سراغ‌شان بیاید؟! ﴿98﴾ آیا آن‌ها از مکر (و گرفت) الله در امانند؟! در حالی‌که جز زیان‌کاران (کسی) از مکر (و گرفت) الله ایمن نمی‌شود. ﴿99﴾ آیا برای آنان که زمین را پس از (نابود کردن) اهلش به ارث می‌برند، روشن (و واضح) نشده است که اگر بخواهیم آن‌ها را (نیز) به (کیفر) گناهان‌شان هلاک می‌کنیم، و بر دل‌های شان  مهرمی نهیم، آنگاه آنان (صدای حق و پندی را) نمی‌شنوند. ﴿100﴾ این‌ها، شهرها (و آبادی‌هایی) است که برخی از اخبار آن را بر تو حکایت می‌کنیم، و محققاً پیامبران‌شان دلایل (و معجزات) روشن برای آنان آورند، پس هرگز به آنچه از پیش تکذیب کرده بودند، ایمان نیاوردند، اینگونه الله بر دل‌های کافران مهر می‌نهد. ﴿101﴾ و در بیشترشان (وفای به) عهد نیافتیم، و به راستی بیشتر آن‌ها را نافرمان (و فاسق) یافتیم. ﴿102﴾ سپس بعد آن‌ها موسی را با آیات (و نشانه‌های) خویش به سوی فرعون و اطرافیان او فرستادیم، آنگاه آن‌ها به آن (آیات) ستم کردند (و کافر شدند) پس بنگر عاقبت مفسدان چگونه بود! ﴿103﴾ و موسی گفت: «ای فرعون! من فرستاده‌ای از (سوی) پروردگار جهانیان هستم. ﴿104﴾سزاوار است که جز (سخن) حق بر الله نگویم، بتحقیق من دلیل (و معجزه‌ای روشن) از پروردگار تان برای شما آورده ام، پس بنی اسرائیل را با من بفرست». ﴿105﴾ (فرعون) گفت: «اگر معجزه‌ای آورده‌ای، آن را بیاور اگر از راستگویانى». ﴿106﴾ پس (موسی) عصای خود را انداخت، ناگهان آن اژدهای آشکار شد. ﴿107﴾ و دست خود را (از گریبان) بیرون آورد، پس ناگهان آن سفید (و درخشان) برای بینندگان بود. ﴿108﴾ اشراف (و بزرگان) از قوم فرعون گفتند: «به راستی این (شخص) جادوگری (ماهرو) داناست. ﴿109﴾ می‌خواهد شما را از سرزمین تان بیرون کند، پس چه فرمان می‌دهید؟». ﴿110﴾ (آنگاه به فرعون) گفتند: «او و برادرش را بازداشت کن، (و مهلت دهید) و جمع‌آوری کنندگان را به (همۀ) شهرها بفرست. ﴿111﴾ تا همۀ ساحران دانا (و ماهر) را به نزد تو بیاورند. ﴿112﴾ و ساحران نزد فرعون آمدند، گفتند: «آیا اگر ما پیروز شدیم، پاداشی برای ما خواهد بود؟». ﴿113﴾ (فرعون) گفت: «آری! بتحقیق شما از مقربان خواهید بود». ﴿114﴾ (روز موعد فرا رسید، ساحران) گفتند: «ای موسی! یا نخست تو (عصای خود را) بیفکن، یا ما (ابزار خود را) می‌افکنیم». ﴿115﴾ (موسی) گفت: «شما بیفکنید» چون (ابزار خود را) افکندند، چشم‌های مردم را افسون کردند و آن‌ها را ترساندند، و سحر عظیمی (پدید) آوردند. ﴿116﴾ و (ما) به موسی وحی کردیم که: «عصای خود را بیفکن» پس ناگهان آن (عصا، به صورت اژدهای درآمد) آنچه را که به دروغ بر ساخته بودند، می‌بلعید. ﴿117﴾ آنگاه حق آشکار (و پیروز) شد و آنچه آن‌ها (ساخته بودند و) انجام می‌دادند باطل گشت. ﴿118﴾ پس در آنجا (فرعون و فرعونیان همگی) مغلوب شدند و خوار و زبون بازگشتند. ﴿119﴾ و ساحران به سجده افتادند. ﴿120﴾گفتند: «به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، ﴿121﴾ پروردگار موسی و هارون». ﴿122﴾ فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟! قطعاً این دسیسه و نیرنگی است که در شهر اندیشیده‌اید، تا اهلش را از آن بیرون کنید، پس بزودی خواهید دانست. ﴿123﴾ البته دست‌هایتان و پاهای‌تان را به خلاف یکدیگر خواهم برید، سپس همگی شما را به دار خواهم زد». ﴿124﴾ گفتند: «(پس از شهادت) ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم، ﴿125﴾ و تنها انتقام تو از ما بخاطر این است که ما به آیات پروردگارمان هنگامی‌که به سوی ما آمد، ایمان آوردیم، پروردگارا! بر ما صبر (و استقامت) فرو ریز، و ما را مسلمان بمیران». ﴿126﴾ و اشراف (و بزرگان) از قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می‌کنی تا در زمین فساد کنند، و تو و معبودانت را وا گذارند؟».  (فرعون) گفت: «بزودی پسران‌شان را می‌کشیم، و زنان‌شان را (برای خدمت‌کاری) زنده نگه می‌داریم، و بی‌گمان ما برآن‌ها  چیره و مسلط هستیم». ﴿127﴾ موسی به قومش گفت: «از الله یاری بجویید، و صبر (و استقامت) پیشه کنید، همانا زمین از آنِ الله است، به هرکس از بندگانش که بخواهد آن را به میراث می‌دهد (و می بخشد) و عاقبت (نیک) از آنِ پرهیزگاران است». ﴿128﴾ (قوم موسی) گفتند: «پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیده‌ایم، و بعد از آنکه نزد ما آمدی (نیز آزار می‌بینیم!)». (موسی) گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند، و شما را در زمین جانشین سازد، پس بنگرد چگونه عمل می‌کنید». ﴿129﴾ و به راستی ما قوم (و نزدیکان) فرعون را به قحط سالی و کمبود میوه‌ها گرفتار کردیم، شاید که آنان پندگیرند. ﴿130﴾پس هنگامی‌که نیکی (و نعمت) به آن‌ها روی آورد، گفتند: «این حق ماست» و اگر بدی (و رنجی) به آن‌ها می‌رسید، به موسی و کسانی‌که با او بودند فال بد می‌زدند. آگاه باشید، همانا فال بدشان فقط به نزد الله است، (و به کیفر گناهان‌شان می‌باشد) و لیکن بیشتر آن‌ها نمی‌دانند. ﴿131﴾ و گفتند: «هرچه را که از نشانه (و معجزه) برای ما بیاوری، تا ما را بدان جادو کنی، ما به تو ایمان نمی‌آوریم». ﴿132﴾ پس (عذاب و بلاهای آشکار از قبیل:) طوفان، و ملخ، و شپش، و قورباغه‌ها، و خون را (که هر کدام معجزه و) نشانه‌هایی روشن و جدا جدا بود، بر آن‌ها فرستادیم، باز سرکشی کردند، و گروهی گناهکار (و مجرم) بودند. ﴿133﴾ و هنگامی‌که عذاب بر آن‌ها واقع می‌شد، می‌گفتند: «ای موسی! پروردگارت را برای ما بخوان، به آنچه به تو وحی (و عهد) کرده است، اگر این عذاب را از ما بر طرف کنی، قطعاً به تو ایمان می‌آوریم، و بنی اسرائیل را با تو خواهیم فرستاد». ﴿134﴾ پس هنگامی‌که عذاب را، تا مدت معینی که آنان به آن می‌رسیدند، از آن‌ها بر طرف کردیم، ناگهان پیمان‌شکنی کردند. ﴿135﴾ پس از آن‌ها انتقام گرفتیم، و آن‌ها را در دریا غرق کردیم، زیرا که آیات ما را تکذیب کردند، و از آن غافل بودند. ﴿136﴾ و شرق و غرب زمین را که در آن برکت داده بودیم؛ به گروهی که ناتوان (و مستضعف) شمرده می‌شدند، به میراث دادیم، و وعدۀ نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، بخاطر صبر (و استقامتی) که کردند، تحقق یافت، و آنچه فرعون و قوم او می‌ساختند، و آنچه را که بر می‌افراشتند در هم کوبیدیم (و ویران کردیم). ﴿137﴾وما بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم، آنگاه بر گروهی گذشتند که اطراف بت‌های خود با تواضع و فروتنی گرد آمده بودند. گفتند: «ای موسی! برای ما (نیز) معبودی قرار ده، همان‌گونه که آن‌ها معبودهای دارند». (موسی) گفت: «حقا، شما گروهی نادان و جاهل هستید (و عظمت الله را نمی‌دانید). ﴿138﴾ بی‌گمان این‌ها عاقبت کارشان نابودی است و آنچه انجام می‌دادند (نیز) باطل است». ﴿139﴾ (سپس) گفت: «آیا غیر از الله، معبودی برای شما بجویم؟! در حالی‌که او شما را بر جهانیان (= مردم عصرتان) برتری داد». ﴿140﴾ و (به یاد آورید) زمانی را که شما را از (فرعون و) فرعونیان نجات دادیم، آن‌ها پیوسته شما را به بدترین صورت شکنجه می‌دادند، پسران‌تان را می‌کشتند و زنان‌تان را زنده نگه می‌داشتند، و دراین، (برای) شما آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود. ﴿141﴾ و با موسی، سی شب وعده نهادیم، و آن را با ده شب (دیگر) کامل کردیم، پس میعاد پروردگارش (با او) چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: «جانشین من در میان قوم من باش، و (آن‌ها  را) اصلاح کن، و از راه مفسدان پیروی نکن». ﴿ 142﴾ و هنگامی‌که موسی به میعاد ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان بده، تا به تو بنگرم» فرمود: «(در دنیا) هرگز مرا نخواهی دید، و لیکن به کوه بنگر، پس اگر در جایش ثابت ماند، تو (نیز) مرا خواهی دید». پس چون پروردگارش بر (آن) کوه تجلی کرد، آن را متلاشی (و هموار) ساخت، و موسی بیهوش افتاد، پس هنگامی‌که به هوش آمد، عرض کرد: «تو پاک و منزهی، من به سوی تو بازگشتم (و توبه کردم) و من نخستین مؤمنانم». ﴿143﴾ (الله) فرمود: «ای موسی! من تو را با پیام‌هایم و با سخن خود، بر مردم (برتری دادم و) برگزیدم، پس آنچه را به تو داده ام، بگیر، و از سپاس‌گزاران باش». ﴿144﴾ و برای او در لوح‌ها هرگونه پند، و تفصیل و بیان هر چیز را نوشتیم، (و به موسی فرمودیم:) «پس آن را با نیرومندی (و جدیت) بگیر، و به قومت فرمان ده تا به نیکوترین آن، عمل کنند، و به زودی (جایگاه و) سرای نا فرمانان را به شما نشان خواهم داد». ﴿145﴾ بزودی کسانی را که به نا حق در روی زمین تکبر می‌ورزند، از آیات خود باز می‌دارم، و اگر هر (معجزه و) نشانه‌ای را ببینند، به آن ایمان نمی‌آورند، و اگر راه هدایت را ببینند، آن را در پیش نمی‌گیرند، و اگر راه گمراهی را ببینند، آن را بر می‌گزینند، این بدان (خاطر) است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند. ﴿146﴾ و کسانی‌که آیات ما، و دیدار آخرت را تکذیب کردند، اعمال‌شان تباه (و نابود) شد، آیا جز آنچه را عمل می‌کردند، کیفر داده می‌شوند؟! ﴿147﴾ و قوم موسی بعد از (رفتن) او (به میعادگاه) از زیورهای‌شان گوساله‌ای ساختند، جسد بی جانی که صدای گوساله داشت، آیا نمی‌دیدند که با آن‌ها سخن نمی‌گوید، و به راهی هدایت‌شان نمی‌کند؟! آن را (به پرستش) گرفتند و ستمکار بودند([2]). ﴿148﴾ و چون پشیمان شدند، و دیدند که به راستی گمراه شده‌اند، گفتند: «اگر پروردگار مان به ما رحم نکند و ما را نیامرزد، مسلّماً از زیان‌کاران خواهیم بود». ﴿149﴾و چون موسی خشمگین و اندوه‌ناک به سوی قومش بازگشت، گفت: «پس از من، چه بد جانشینانی برایم بودید، آیا از حکم پروردگارتان پیشی گرفتید؟!». و لوح‌ها را انداخت، و سر برادر خود را گرفت و به سوی خود کشید، (هارون) گفت: «ای پسر مادرم! به راستی این قوم مرا (در تنگا قرار دادند و) ناتوان کردند، و نزدیک بود مرا بکشند، پس با (اهانت) من (کاری نکن که) دشمنان مرا شماتت کنند، و مرا با گروه ستمکاران قرار مده». ﴿150﴾ (موسی) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خویش داخل کن، و تو مهربان‌ترین مهربانان هستی». ﴿151﴾ به راستی کسانی‌که گوساله را (به معبودیت) گرفتند، بزودی خشمی از پروردگارشان، و ذلت (و خواری) در زندگی دنیا به آن‌ها می‌رسد، و این چنین دروغ‌پردازان را کیفر می‌دهیم. ﴿152﴾ و کسانی که مرتکب کارهای بد شدند، سپس بعد از آن توبه نمودند، و ایمان آوردند، همانا پروردگار تو پس از آن، مسلّماً آمرزندۀ مهربان است. ﴿153﴾ و چون خشم از (خاطر) موسی فرو نشست، الواح (تورات) را بر گرفت و در نوشته‌های آن، هدایت و رحمت برای کسانی بود که از پروردگارشان می‌ترسند. ﴿154﴾ و موسی از قومش، هفتاد مرد را برای میعاد ما برگزید، پس هنگامی‌که زلزله آن‌ها را فرا گرفت، (و همه مردند، موسی) گفت: «پروردگارا، اگر می‌خواستی پیش از این آن‌ها و مرا هلاک می‌کردی، آیا ما را به آنچه نادانان انجام داده‌اند، هلاک می‌کنی؟! این جز آزمایش تو چیزی نیست، هر که را بخواهی به (و سیلۀ) آن گمراه می‌سازی، و هر که را بخواهی، هدایت می‌کنی، تو یاور (و کارساز) مایی، پس ما را بیامرز، و بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی. ﴿155﴾وبرای ما در این دنیا، و در سرای آخرت، نیکی مقرر فرما، ما به سوی تو باز گشته‌ایم». (الله) فرمود: «عذابم را به هرکس که بخواهم می‌رسانم، و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس آن را برای کسانی‌که تقوا پیشه می‌کنند، و زکات می‌دهند، و کسانی‌که به آیات ما ایمان می‌آورند، مقرر خواهم داشت. ﴿156﴾ آنان که از (این) رسول (الله)، پیامبر «أمی» (= درس ناخوانده) پیروی می‌کنند، که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، نوشته می‌یابند. آن‌ها را به (کارهای) خوب و پسندیده فرمان می‌دهد و از زشتی (و کارهای نا پسند) بازشان می‌دارد. و پاکیزه‌ها را برایشان  حلال می‌گرداند، و پلیدی‌ها را بر آنان حرام می‌کند، و بارهای سنگین، و قید (و زنجیرهایی) را که بر آن‌ها بود، از (دوش) آن‌ها بر می‌دارد، پس کسانی‌که به او ایمان آوردند، و او را گرامی داشتند، و او را یاری دادند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنانند که رستگارند». ﴿157﴾ بگو: «ای مردم! من فرستادۀ الله به سوی همۀ شما هستم، آن پروردگاری که فرمان‌روایی آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست، معبود (راستینی) جز او نیست، زنده می‌کند، و می‌میراند، پس به الله و فرستاده‌اش آن پیامبر «أمّی» (درس ناخوانده) که به الله و کلماتش ایمان دارد، ایمان بیاورید، و از او پیروی کنید؛ باشد که هدایت شوید. ﴿158﴾ و از قوم موسی، گروهی هستند که (مردم را) به (سوی) حق هدایت می‌کنند، و به آن (حق) عدالت (و حکم) می‌کنند. ﴿159﴾و آن‌ها را به دوازده قبیله، گروه گروه (که هریک شاخه‌ای از دودمان یعقوب بود) تقسیم کردیم، و به موسی، آنگاه که قومش از او آب خواستند، وحی کردیم، که: «عصایت را بر سنگ بزن» ناگهان دوازده چشمه از آن بیرون جست، هر گروهی آبشخور خود را دانست. و ابر را بر (سر) آن‌ها سایبان ساختیم، و بر آن‌ها «من» (= ترنجبین) و «سلوی» (= بلدرچین) فرو فرستادیم، (و به آنان گفتیم:) از آنچه از پاکیزه‌ها روزی‌تان کرده‌ایم، بخورید، آن‌ها (با نافرمانی شان) بر ما ستم نکردند؛ بلکه بر خویشتن ستم می‌نمودند. ﴿160﴾ و (به یاد آورید) هنگامی را که به آن‌ها گفته شد: «در این شهر (بیت المقدس) ساکن شوید، و از هر جا که خواستید، از (نعمت‌های) آن بخورید، و بگویید: «گناهان ما را بریز» و با خشوع و فروتنی به دروازه در آیید، (اگر چنین کنید) گناهان شما را می‌بخشم، (و) نیکوکاران را (پاداش) افزونتری خواهیم داد». ﴿161﴾ آنگاه ستمگران آن‌ها، این سخن را که به آن‌ها گفته شده بود، تغییر دادند، (و به جای آن کلمۀ مسخره‌آمیزی گفتند) پس به (کیفر) ستمی که می‌کردند، عذابی از آسمان بر آن‌ها نازل کردیم. ﴿162﴾ و از آن‌ها دربارۀ (اهل) قریة([3]) که نزدیک دریای (سرخ) بود بپرس، هنگامی‌که آن‌ها در (روز) شنبه تجاوز می‌کردند، چون ماهیان آن‌ها در (روز) شنبه شان (که روز تعطیل و عبادت، بود روی آب) آشکار می‌شدند، و روزی‌که (تعظیم) شنبه نمی‌کردند، به (سراغ) آن‌ها نمی‌آمدند، این چنین آن‌ها را به (کیفر) آنکه نافرمانی می‌کردند، آزمایش کردیم. ﴿163﴾و (به یاد آور) هنگامی را که گروهی از آن‌ها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا گروهی را اندرز می‌دهید که الله آن‌ها را هلاک یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهد کرد؟!» گفتند: «تا ما را نزد پروردگارتان عذری باشد، و شاید آن‌ها تقوا پیشه کنند». ﴿164﴾ پس چون آنچه را که به آن پند داده شدند، فراموش کردند، کسانی را که از بدی نهی می‌کردند، نجات دادیم، و کسانی را که ستم کردند، به (کیفر) آنکه نافرمان بودند، به عذابی سخت گرفتار ساختیم. ﴿165﴾ پس چون از (ترک) آنچه از آن نهی شده بودند، سرپیچی کردند، به آن‌ها گفتیم: «به صورت بوزینه‌های (خوار و) مطرود در آیید». ﴿166﴾ و (نیز به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارت اعلام کرد، مسلّماً تا روز قیامت، کسی را بر آن‌ها مسلط خواهد کرد، که همواره به آن‌ها عذاب‌‌‌ سختی بچشاند، بی‌گمان پروردگارت زود کیفر است، و (برای توبه کننده گان) همانا  او آمرزندۀ مهربان است. ﴿167﴾ و آن‌ها را در زمین، بصورت گروه گروه، پراکنده ساختیم، (گروهی) از آن‌ها  صالح، و (گروهی) غیر صالح اند، و آن‌ها را با نیکی‌ها و بدی‌ها  آزمودیم، شاید (توبه کرده، به راه راست) باز گردند. ﴿168﴾ پس از آن‌ها، گروهی (غیر صالح) جانشین آن‌ها شدند، که کتاب (تورات) را به ارث بردند، متاع این (دنیای) پست را می‌گیرند، و می‌گویند: «به زودی آمرزیده  خواهیم شد». و اگر متاع (دیگری) همانند آن برایشان  بیاید، آن را (نیز) می‌گیرند، آیا پیمان کتاب (الله) از آن‌ها گرفته نشده است که بر الله جز حق نگویند؟ و آنچه در آن است خوانده‌اند؟ و سرای آخرت برای کسانی‌که تقوا پیشه کنند، بهتراست، آیا نمی‌اندیشید؟! ﴿169﴾ و کسانی‌که به کتاب (الله) تمسک می‌جویند، و نماز را بر پا  می‌دارند، (پاداش بزرگی خواهند داشت) به راستی ما پا داش درست کاران را ضایع نخواهیم کرد. ﴿170﴾و (به یاد آورید) هنگامی‌که کوه را همچون سایبانی بر فرازشان بر‌‌‌‌افراشتیم، و پنداشتد که بر آنان فرود می‌آید، (و در چنین حالت از آن‌ها عهد گرفتیم، و گفتیم:) آنچه را که به شما داده‌ایم، با نیرو (و جدیّت) بگیرید، و آنچه را که در آن است، یاد کنید، (و به آن عمل نمائید) تا پرهیزگار شوید. ﴿171﴾ و (به یاد بیاور) هنگامی‌که پروردگارت از پشت‌های فرزندان آدم، ذریۀ آن‌ها را برگرفت، و ایشان را بر خودشان گواه  ساخت، (و فرمود:) «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: «آری، (هستی) گواهی می‌دهیم». و (این گواهی بدین خاطر بود که مبادا) در روز قیامت بگویید: «ما ازاین، بی‌خبر بودیم». ﴿172﴾ یا (مبادا) بگویید: «پدران‌مان، از پیش شرک آورده بودند، و ما هم فرزندانی بعد از آن‌ها  بودیم، آیا ما  را  به آنچه باطل گرایان انجام دادند، نابود (و  مجازات) می‌کنی؟». ﴿173﴾ و این چنین، آیات را بتفصیل بیان می‌کنیم، و شاید (به سوی حق) باز گردند. ﴿174﴾ و (ای پیامبر!) بر آن‌ها بخوان سر گذشت کسی را که آیات خود را به او دادیم، آنگاه از آن جدا (و عاری) گشت، پس شیطان درپی او افتاد، و از گمراهان شد. ﴿175﴾ و اگر می‌خواستیم (مقام و منزلت) او را با آن (آیات) بالا می‌بردیم، ولی او بسوی زمین (و دنیا) مایل شد (و به پستی گرایید) و از هوای خویش پیروی کرد، پس مثل او چون مثل سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، زبان از دهان بیرون می‌آورد، و اگر اورا به حال خود و اگذاری، (بازهم) زبانش را از دهان بیرون می‌آورد، این مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند، پس (این) داستان‌ها را (بر آن‌ها) باز گوکن، شاید بیندیشند. ﴿176﴾ چه بد مثلی دارند، گروهی که آیات ما را تکذیب کردند، و آن‌ها بر خویشتن ستم می‌کردند. ﴿177﴾ هرکس را که الله هدایت کند، پس او هدایت یافته (واقعی) است، و هرکس را که گمراه سازد، پس آن‌ها زیان‌کاران (واقعی) هستند. ﴿178﴾بتحقیق، گروه بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریده‌ایم، آن‌ها دل‌های دارند که با آن نمی‌فهمند، و چشمانی دارند که با آن نمی‌بینند، و گوش‌هایی دارند که با آن نمی‌شنوند، آنان مانند چهار پایانند، بلکه اینان گمراه‌ترند، اینان همان غافلانند. ﴿179﴾ و برای خدا، نام‌های نیک است، پس به آن (نام‌ها) او را بخوانید، و کسانی را که در نام‌هایش تحریف (و کجروی) می‌کنند، رها کنید، بزودی آن‌ها کیفر آنچه را می‌کردند، داده خواهند شد. ﴿180﴾ و از (میان) آنان که آفریده‌ایم، گروهی هستند که به حق هدایت می‌نمایند، و به آن (حکم و) عدالت می‌کنند. ﴿181﴾ و کسانی‌که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی‌دانند، گرفتارشان خواهیم کرد. ﴿182﴾ و به آن‌ها مهلت می‌دهم، بی‌گمان تدبیر من متین (و استوار) است. ﴿183﴾ آیا فکر نکرده‌اند  که همنشین آن‌ها (= رسول الله) هیچ گونه (نشانی از) دیوانگی ندارد؟ او تنها بیم‌دهنده‌ی آشکار است. ﴿184﴾ آیا در ملکوت آسمان‌ها و زمین، و آنچه الله آفریده است، نمی‌نگرند؟! و (آیا فکر نمی‌کنند) شاید اجل‌شان نزدیک شده باشد؟! پس بعد از این (قرآن)، به کدام سخن، ایمان خواهند آورد؟! ﴿185﴾ هرکس را که الله گمراه کند، پس هدایت کننده‌ای برایش نیست، و آن‌ها را در سرکشی و طغیان‌شان سرگردان رها می‌کند. ﴿186﴾ (ای پیامبر) در بارۀ قیامت از تو سوال می‌کنند، کی واقع می‌شود؟ بگو: «مسلماً علم آن فقط نزد پروردگار من است، و هیچ‌کس جز او (نمی‌تواند) آن را در وقت معینش آشکار سازد؛ (دانستن آن) در آسمان‌ها و زمین سنگین (و پوشیده) است، و جز  بطور ناگهانی، به سوی شما نمی‌آید». (چنان) از تو سوال می‌کنند که گویی تو  از و قوع آن خبر داری، بگو: «علم آن، فقط نزد الله است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند». ﴿187﴾بگو: «من مالک سود و زیان خویشتن نیستم، مگر آنچه را الله بخواهد، و اگر غیب می‌دانستم، خیر (و سود) بسیاری (برای خود) فراهم  می‌ساختم، و هیج بدی (و زیانی) به من نمی‌رسید، من (کسی) نیستم، جز بیم‌دهنده، و بشارت‌دهنده‌ای برای گروهی که ایمان دارند. ﴿188﴾ اوست که شما را از یک تن آفرید، و همسرش را (نیز) از خودش پدید آورد؛ تا در کنار او آرام بگیرد، پس چون (مرد باهمسرش) آمیزش کرد، حملی سبک بر داشت، پس مدتی با آن (حمل) گذرانید، و چون سنگین شد، هر دو (زن و شوهر) به درگاه الله، پروردگار شان دعا کردند، که: «اگر (فرزندی) تندرست (و شایسته) به ما بدهی، مسلماً از سپاس‌گزاران خواهیم بود». ﴿189﴾ پس چون (الله، فرزندی) تندرست (و شایسته) به آن‌ها داد، برای او در آنچه به آنان داده بود، شریکانی قرار دادند، پس الله برتراست از آنچه شریک (و همتای) او قرار می‌دهند. ﴿190﴾ آیا چیزی را شریک می‌گیرند که چیزی را نمی‌آفریند و خودشان مخلوق اند. ﴿191﴾ و نمی‌توانند آن‌ها را یاری کنند، و نه خودشان را یاری می‌دهند. ﴿192﴾ و اگر آن‌ها را به سوی هدایت دعوت کنید، از شما پیروی نمی‌کنند، برای شما یکسان است، خواه آن‌ها را دعوت کنید و یا خاموش باشید. ﴿193﴾ بی‌گمان آن‌هایی را که غیر از الله می‌خوانید، بندگانی همچون شما هستند، پس آن‌ها را بخوانید، اگر راست می‌گویید (و آن‌ها الله هستند)، پس باید (دعای) شما را اجابت کنند! ﴿194﴾ آیا پا‌‌هایی دارند که با آن راه بروند؟! یا دست‌هایی دارند، که با آن چیزی را بگیرند؟! یا چشمانی دارند، که با آن ببینند؟! آیا گوش‌هایی دارند، که با آن بشنوند؟! (ای پیامبر! به مشرکین) بگو: «شریکان‌تان را بخوانید، سپس (بر ضد من) تدبیر (و نیرنگ) کنید، و مرا مهلت ندهید. ﴿195﴾همانا یاور (و سرپرست) من، الله است که (این) کتاب را نازل کرده، و او یاور (و کار ساز) صالحان است. ﴿196﴾ و کسانی را که به جای او می‌خوانید، نمی‌توانند شما را یاری کنند، و نه خودشان را یاری دهند. ﴿197﴾ و اگر آن‌ها را به سوی هدایت دعوت کنید، (سخنان‌تان را) نمی‌شنوند، و آنان را می‌بینی که به تو نگاه می‌کنند، در حالی‌که نمی‌بینند». ﴿198﴾ (ای پیامبر!) گذشت را پیشه کن، و به نیکی فرمان ده، و از نادانان روی بگردان. ﴿199﴾ و اگر از سوی شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، به الله پناه ببر، بی‌گمان او شنوای داناست. ﴿200﴾ همانا کسانی‌که پرهیزگاری می‌کنند، چون (خاطره و) وسوسه‌ای از شیطان به آن‌ها برسد، به یاد (الله) می‌افتند (و الله را یاد می‌کنند) پس نا گهان بینا می‌گردند. ﴿201﴾ و برادران‌شان (از شیطان) آنان را به گمراهی می‌کشانند، سپس (در این زمینه) کوتاهی نمی‌کنند. ﴿202﴾ و چون آیه (و معجزه‌ای که آن‌ها می‌خواهند) برای آنان نیاوری، گویند: «چرا خودت آن را بر نگزیدی؟!». بگو: «من فقط از چیزی پیروی می‌کنم که از پروردگارم به من وحی می‌شود، این (قرآن) حجت‌ها (و بینا)یی از طرف پروردگارتان، و مایۀ هدایت و رحمت است برای گروهی که ایمان می‌آورند»([4]). ﴿203﴾ و چون قرآن خوانده شود، پس به آن گوش فرا دهید، و خاموش باشید، تا مشمول رحمت شوید. ﴿204﴾ و پروردگارت را در دل خود، با تضرع و بیم، نه با صدای بلند، در صبحگاهان و شامگاهان، یادکن، و از غافلان مباش. ﴿205﴾ همانا کسانی‌که در نزد پروردگار تو هستند، از عبادتش تکبر نمی ‌ورزند، و او را به پاکی یاد می‌کنند، و برایش سجده می‌کنند. ﴿206﴾


[1]- شاید این فیصله در دنیا نیز انجام گیرد، البته داوری بین مردم در روز قیامت یقیناً خواهید بود، چنانچه در آن روز از هریک بازپرسی خواهد شد و سپس طبق آن فیصله خواهد گردید، چنانکه رسول الله  فرموده‌اند: «هرکدام از شما مسئول هست و از او در بارۀ زیر دستانش پرسیده خواهید شد». سپس رسول اللهr مسئولیت امام، شوهر، همسر و خدمتگزار را جداگانه بیان فرمودند. (صحیح بخاری: 7138)

[2]- هنگامی‌که موسی جهت چهل شب به سوی کوه طور رفت، شخصی به نام سامری به وسیلۀ زیورات طلایی و خاک اثر سم‌های اسب جبرئیل مجسمۀ گوساله‌ای را ساخت، از این مجسمه آوازی بیرون می‌آمد. در این اختلاف است که آیا آن گوسالۀ حقیقی بود یا این که مجسمه‌ای بود به شکل گوساله که با ورود هوا به آن سبب ایجاد آواز می‌شد. (تفسیر ابن کثیر).

[3]- در تعیین این قریه اختلاف رأی است، ولی مفسرین می‌گویند: به احتمال زیاد به «ایله» اشاره می‌کند که میان مدین و کوه طور بر ساحل دریای قلزم واقع بود.

[4]- مشرکین مکه از رسول الله  خواستند که معجزه‌ای به آنان نشان دهد، آنگاه پیامبرr (شق القمر) دو نیم‌شدن ماه را به آنان نشان داد. (صحیح بخاری: 3637) و عبدالله بن مسعود  می‌گوید: در زمان رسول الله r ماه به دو نیم تقسیم شد، آنگاه پیامبر  فرمودند: «گواه باشید». (صحیح بخاری: 3636)

سوره اعراف

 

سُورَةُ الأَعۡرَافِ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

الٓمٓصٓ ١ کِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَیۡکَ فَلَا یَکُن فِی صَدۡرِکَ حَرَجٞ مِّنۡهُ لِتُنذِرَ بِهِۦ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ ٢ ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٣ وَکَم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَا بَیَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَ ٤ فَمَا کَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ ٥ فَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٦ فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ ٧ وَٱلۡوَزۡنُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨ وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَ ٩ وَلَقَدۡ مَکَّنَّٰکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَۗ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ١٠ وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰکُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰکُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ لَمۡ یَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ ١١

 

 

 

 

 

 

 

 

سوره أعراف

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

 

الف لام، میم، صاد. ﴿1  (این) کتابی است که به‌سوی تو فرستاده شده است، پس نباید هیچ تنگی و شک و اشتباهی در رابطه با آن در دل تو باشد، تا مردم را به آن بیم دهی، و پندی است برای مؤمنان. ﴿2 از آنچه که از جانب پروردگارتان به‌سوی شما فرستاده شده است پیروی کنید، و از اولیا و معبودانی غیر از او پیروی نکنید، واقعاً که شما دیر پند می‌پذیرید. ﴿3 و چقدر (اهالی) آبادی‌ها بوده‌اند که ما آن(ها) را هلاک نمودیم، پس عذاب ما شبانگاه یا در نیمروز که آنان در خواب بودند آنها را فرا گرفت. ﴿4 پس وقتی که عذاب ما پیش آنها آمد سخنشان جز این نبود که گفتند: ما لایق این عذابیم، چون ما ستمکار بوده‌ایم. ﴿5 به طور قطع از کسانی که پیامبران به‌سوی آنها فرستاده شدند، می‌پرسیم، و یقیناً پیامبران هم خواهیم پرسید. ﴿6 پس حتماً برایشان آگاهانه و از روی علم بیان خواهیم کرد که چه کارهایی کرده‌اند، و ما در هیچ‌ حالی از احوال آنها غافل و غایب نبوده‌ایم. ﴿7 و سنجش اعمال در آن روز به ترازوی عدالت و حقیقی صورت می‌گیرد، پس هرکس که ترازوی اعمال نیک او سنگین شود ایشان رستگارانند. ﴿8 هرکس که ترازوی اعمال صالحش سبک شود پس ایشان کسانی‌اند که به سبب آن که در حق آیات ما ستم می‌ورزیدند خویشتن را زیانمند نموده‌اند. ﴿9 و همانا زمین را برایتان آماده نمودیم و وسایل زندگی شما را در آن قرار دادیم اما شما بسیار کم سپاسگزاری می‌کنید. ﴿10 و همانا شما را آفریدیم و سپس صورتگری کردیم، سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، پس همة فرشتگان سجده کردند جز ابلیس (که) از سجده کنندگان نبود. ﴿11

  قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُکَۖ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ ١٢ قَالَ فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِینَ ١٣ قَالَ أَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٤ قَالَ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ ١٥ قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ١٦ ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ ١٧ قَالَ ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٨ وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩ فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠ وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١ فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢

 

 

 

 

 

خدا فرمود: چه چیز ترا باز داشت که سجده کنی وقتی که من ترا فرمان دادم؟ (شیطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از خاک. ﴿12  (خدا) فرمود: از بهشت فرو بیا، برای تو درست نیست که در آن تکبر کنی، پس بیرون برو، هماتا تو از مزرة ذلیلان و خوارشدگان هستی. ﴿13  (شیطان) گفت: مرا تا روزی که (مردم) برانگیخته می‌شوند مهلت بده. ﴿14 (خدا) فرمود: تو از مهلت داده شدگانی. ﴿15 (شیطان) گفت: به سبب آنکه مرا گمراه ساختی، بر سر راه راست تو در کمین آنها می‌نشینم. ﴿16 سپس از جلو و از پشت سرشان و از جانب راست و چپ آنها می‌آیم و بیشترشان را سپاسگزار نخواهی یافت. ﴿17 (خدا) فرمود: از آن (بهشت)، نکوهیده و رانده شده بیرون برو، هرکس از آنان از تو پیروی کند قطعاً جهنم را از همة شما پر می‌سازم. ﴿18 وای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید، و هر کجا که خواستید بخورید، و نزدیک این درخت نشوید، که از ستمکاران خواهید شد. ﴿19 پس شیطان آنان را وسوسه کرد، تا آنچه را که از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود، برای آنان آشکار سازد، و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشته است مگر به خاطر اینکه (مبادا) دو فرشته شوید و یا از جاویدانان گردید. ﴿20 و برای آنان دو سوگند یاد کرد که من خیر خواه شما هستم. ﴿21 پس با مکر و فریب آنان را پایین کشید، وقتی که از درخت چشیدند شرمگاهشان برایشان آشکار شد و شروع به افکندن برگهای درختان بهشت بر خود نمودند، و پروردگارشان آنان را ندا داد: آیا شما را از خوردن این درخت باز نداشته بودیم؟ و به شما نگفتم که همانا شیطان برایتان دشمنی آشکار است؟. ﴿22

قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣ قَالَ ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ ٢٤ قَالَ فِیهَا تَحۡیَوۡنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنۡهَا تُخۡرَجُونَ ٢٥ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ٢٦ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٧ وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٢٨ قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۚ کَمَا بَدَأَکُمۡ تَعُودُونَ ٢٩ فَرِیقًا هَدَىٰ وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُۚ إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٠

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم کرده‌ایم، و اگر ما را نیامرزدی و بر ما رحم نکنی از زیان‌کاران خواهیم بود. ﴿23 (خداوند) فرمود: فرو بیایید، برخی از شما دشمن برخی دیگر خواهید بود، و در زمین تا مدتی استقرار خواهید داشت و بهره‌مند خواهید شد. ﴿24 (خدا) فرمود: در آن زنده می‌شوید، و در آن می‌میرید، و از آن بیرون آورده می‌شوید. ﴿25 ای فرزندان آدم! همانا برایتان لباسی درست کرده‌ایم که عورت شما را می‌پوشاند، و لباسی که برای آرایش و زینت است، و لباس پرهیزگاری بهترین لباس است، آن از نشانه‌های خداست تا بندگان متذکر شوند. ﴿26 ای فرزندان آدم! شیطان شما را فریب ندهد، همانگونه که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را بیرون آورد، تا عورتشان را به آنها نشان دهد، و شیطان و همدستانش، شما را از آنجا که آنها را نمی‌بینید، می‌بینند. ما شیطانها را دوستان کسانی قرار داده‌ایم که ایمان نمی‌آورند. ﴿27 و هرگاه کار زشتی انجام دهند، می‌گویند: پدرانمان را بر آن یافته‌ایم، و خداوند ما را بدان فرمان داده‌است. بگو همانا خداوند به کار زشت دستور نمی‌دهد. آیا چیزی را به خدا نسبت می‌دهید که نمی‌دانید؟. ﴿28 بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده‌است، و (اینکه) در هر مسجدی رو به خدا کنید، و درحالیکه مخلصانه او را می‌پرستید وی را بخوانید. همانطور که شما را در آغاز آفریده است باز می‌گردید. ﴿29 دسته‌ای را هدایت نموده و گروهی سزاوار گمراهی گشته، و گمراهی بر آنان واجب شده است. همانا آنان غیر خداوند را به دوستی گرفتند، و گمان می‌برند که آنان راه یافته‌اند. ﴿30

 

۞یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ٣١ قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٣٢ قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡیَ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣ وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٤ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ إِمَّا یَأۡتِیَنَّکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی فَمَنِ ٱتَّقَىٰ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٣٥ وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٣٦ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ یَنَالُهُمۡ نَصِیبُهُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ ٣٧

 

 

 

 

 

 

ای فرزندان آدم! در هر نمازی خود را بپوشانید و بیارایید و بخورید و بیاشامید، و اسراف و زیاده‌روی مکنید، همانا خدا اسراف کنندگان را دوست نمی‌دارد. ﴿31 بگو: چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش بیرون آورده، و چیزهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: آن در این دنیا برای مؤمنان است و روز قیامت همه از آن مؤمنان است. اینگونه آیات را برای قومی که می‌دانند بیان می‌کنیم. ﴿32 بگو: پروردگارم فقط زشتکاریها را ـ چه آشکار باشد و چه پنهان ـ و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است، و (نیز) اینکه چیزی را شریک خدا سازید که دلیلی بر آن نازل نکرده است و اینکه چیزی را به خدا نسبت دهید که نمی‌دانید. ﴿33 و برای هر گروهی مدت زمانی است، پس هرگاه مدت آن فرا رسد نه لحظه‌ای از آن تأخیر خواهند کرد و نه لحظه‌ای پیشی می‌گیرند. ﴿34  ای فرزندان آدم! اگر پیامبرانی از خودتان پیش شما بیایند و آیات مرا بر شما بخوانند، پس هرکس پرهیزگاری کند و به اصلاح بپردازد نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین می‌گردند. ﴿35 و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و خود را بالاتر از آن قرار دادند و تکبر نمودند، ایشان اهل دوزخ‌اند، آنان برای همیشه در آن می‌ماند. ﴿36 پس کیست ستمگرتر از کسی که بر خدا دروغ ببندد یا آیات او را تکذیب کند؟ ایشان را بهره‌ای مقرر و معین است، تا آنگاه که فرستادگان ما به سراغشان آنید و جانشان را بگیرند، می‌گویند: کجاست آنچه که غیر از خدا به فریاد می‌خواندید؟ گویند: از ما ناپدید شدند، و بر خود گواهی می‌دهند که آنان کافر بوده‌اند. ﴿37

 


قَالَ ٱدۡخُلُواْ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ فِی ٱلنَّارِۖ کُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَ‍َٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِکُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰکِن لَّا تَعۡلَمُونَ ٣٨ وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا کَانَ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلٖ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ ٣٩ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِی سَمِّ ٱلۡخِیَاطِۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٤٠ لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّٰلِمِینَ ٤١ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٤٢ وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٤٣

 

 

 

 

 

 

 

 

می‌فرماید: به همراه گروههایی از انسان‌ها و جن‌ها که پیش از شما رفته‌اند وارد جهنم شوید، هر قوت گروهی وارد آتش شود هم جنس خود را نفرین می‌کند، تا اینکه همه در آن گرد می‌آیند، آن وقت پیروان به پیشینیان خود می‌گویند: پروردگارا! اینها ما را گمراه کردند، پس به آنان عذابی دو برابر از آتش بده. خداوند می‌فرماید: برای هر یک عذاب دو چندانی است اما شما نمی‌دانید. ﴿38 و پیشینیان به پسینیان می‌گویند: شما بر ما هیچ‌گونه برتری ندارید، پس بچشید عذاب را به سبب آنچه می‌کردید. ﴿39 همانا کسانی که آیات ما را تکذیب کردند و خود را از آن بالاتر دانستند، دروازه‌های آسمان به روی آنها گشوده نمی‌شود، و وارد بهشت نمی‌شوند مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد، و اینگونه مجرمان را کیفر می‌دهیم. ﴿40 برای آنان زیراندازی از جهنم و بالاپوشی از جهنم است، و اینگونه ستمکاران را سزا می‌دهیم. ﴿41 و کسانی‌که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند ـ هیچ‌کس را مکلف نمی‌سازیم مگر به اندازة توانش ـ ایشان اهل بهشت‌اند و ایشان برای همیشه در آن می‌مانند. ﴿42 و هرگونه کینه را از دلهایشان بیرون می‌کنیم، رودها از زیر آنان روان است، و می‌گویند: خداوندی را سپاس می‌گوییم ما را بدین رهنمود فرمود، و ما راه نمی‌یافتیم اگر خدا ما را رهنمون نمی‌کرد، و براستی که فرستادگانِ پروردگارمان حق را آوردند. و صدا کرده می‌شوند: این بهشت را به سبب آنچه انجام می‌دادید به ارث بردید. ﴿43

 

 

وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٤ ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ کَٰفِرُونَ ٤٥ وَبَیۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ یَعۡرِفُونَ کُلَّۢا بِسِیمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۚ لَمۡ یَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ یَطۡمَعُونَ ٤٦ ۞وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٧ وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡ وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ ٤٨ أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٤٩ وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٥٠ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ کَمَا نَسُواْ لِقَآءَ یَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ٥١

 

 

 

 

 

و اهل بهشت اهل جهنم را صدا می‌زنند که آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود حق یافتیم، آیا شما آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟ می‌گویند: آری! در این هنگام ندا دهنده‌ای میانشان ندا می‌دهد که لعنت خدا بر ستمکاران باد. ﴿44 کسانی که (مردم را) از راه خدا باز می‌دارند و آن را کج می‌خواهند و آنان به آخرت کافرند. ﴿45 و درمیان اهل بهشت و اهل جهنم مانعی وجود دارد و بر بالای اعراف مردانی هستند که هریک را از روی سیمایشان می‌شناسند و اهل بهشت را صدا می‌زنند که درودتان باد. هنوز وارد بهشت نشده‌اند و آنان امیدوارند وارد آن شوند. ﴿46 و چون چشمهایشان به‌سوی دوزخیان می‌گردد، گویند: پروردگارا! ما را با قوم ستمکار قرار مده. ﴿47 و اهل اعراف مردانی را که از روی سیمایشان می‌شناسند صدا می‌زنند و می‌گویند: جمعیت شما و چیزهایی که بدان تکبر می‌ورزیدید چه چیزی را از شما دور کرد؟. ﴿48 آیا اینان همان کسانی نیستند که شما سوگند خوردید که خداوند رحمتی را بدیشان نمی‌رساند؟ به آنان گفته می‌شود: وارد بهشت شوید، نه ترسی بر شما است و نه شما اندوهگین می‌گردید. ﴿49 و اهل دوزخ بهشتیان را صدا می‌زنند که مقداری از آب یا از آنچه خدا به شما روزی داده‌است به ما ببخشید، می‌گویند: خداوند آن دو را بر کافران حرام کرده است. ﴿50 کسانی که دینشان را به بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگی دنیا آنها را فریب داد، پس امروز آنان را فراموش می‌کنیم همان‌طور که ایشان رسیدن به چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار می‌نمودند. ﴿51

 

وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٥٢ هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِیلَهُۥۚ یَوۡمَ یَأۡتِی تَأۡوِیلُهُۥ یَقُولُ ٱلَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَیَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٥٣ إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٥٤ ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٥٦ وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٥٧

 

 

 

 

 

 

 

و بی‌گمان کتابی برای آنان آورده‌ایم که آن را از روی علم و آگاهی توضیح داده و تبیین کرده‌ایم، هدایت و رحمتی است برای قومی که ایمان می‌آورند. ﴿52 آیا (آنان) جز در انتظار تأویل آنند؟ روزی که تأویلش فرا رسد، کسانی که آن را در دنیا فراموش کرده‌اند، می‌گویند: بی‌گمان پیامبرانِ پروردگارمان آمدند و حق را آوردند، آیا شفاعت کنندگانی برای ما هست که برایمان شفاعت کنند، یا برگردانده شویم؟ پس آنگاه اعمالی انجام می‌دهیم غیر از آنچه که انجام می‌دادیم. ایشان خویشتن را زیانبکار کردند و آنچه را که به دروغ می‌ساختند از ایشان ناپدید گشته است. ﴿53 همانا پروردگار شما خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس به عرش بلند و مرتفع گردید، روز را با شب می‌پوشاند و شب، شتابان به دنبال روز در حرکت است، و خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او مسخّر شده‌اند (پدید آورد). آگاه باشید که آفریدن و فرمان دادن از آن اوست، بزرگوار و پاک و دارای خیرات فراوان است خداوندی که پروردگار جهانیان است. ﴿54 پروردگارتان را فروتنانه و در پنهانی به فریاد بخوانید همانا او تجاوزگران را دوست ندارد. ﴿55 و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید، و خداوند را با ترس و امید بخوانید. همانا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. ﴿56 و او خدایی است که بادها را پیشاپیش باران رحمت خود مژده رسان می‌فرستد، تا آنگاه که بادها ابرهای سنگینی را بردارند و آن را به‌سوی سرزمینی مرده برانیم، پس در آن جا آب را فرو می‌فرستیم و بوسیلة آب از هر نوع میوه‌ای پدید می‌آوریم. و بدینسان مردگان را بیرون می‌کنیم، باشد که پند بگیرید. ﴿57

وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّیِّبُ یَخۡرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِی خَبُثَ لَا یَخۡرُجُ إِلَّا نَکِدٗاۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَشۡکُرُونَ ٥٨ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ٥٩ قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٦٠ قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦١ أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦٢ أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٦٣ فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَ ٦٤ ۞وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٦٥ قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦٦ قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی سَفَاهَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٧

 

 

 

 

 

 

 

و زمین خوب به فرمان پروردگارش گیاهش می‌روید، و آن (زمینی) که خوب نیست جز گیاه ناچیز و کم بیرون نمی‌آورد. این چنین آیات را برای قومی که سپاسگزارند بیان می‌کنیم. ﴿58 و همانا نوح را به‌سوی قومش فرستادیم و او گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما معبود بر حقی جز او ندارید. همانا من بر شما می‌ترسم که دچار عذاب آن روز بزرگ شوید. ﴿59 اشراف و رؤسای قومش گفتند: همانا تو را در گمراهی آشکاری می‌بینیم. ﴿60 گفت: ای قوم من! در من هیچ‌گونه گمراهی نیست، ولی من فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیان هستم. ﴿61 پیامهای پروردگارم را به شما می‌رسانم، و شما را پند و اندرز می‌دهم، و از جانب خدا چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید. ﴿62 آیا تعجب می‌کنید از اینکه پندی از جانب پروردگارتان بر مردی از خودتان برای شما آمده است تا شما را بیم دهد و تا پرهیزگاری کنید؟! و باشد که مورد رحمت قرار گیرید. ﴿63 اما آنان او را تکذیب کردند و ما او و کسانی را که همراه با او در کشتی بودند، نجات دادیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند غرق نمودیم. همانا آن قومی نابینا بودند. ﴿64 و به‌سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، جز او معبود بر حقی ندارید. آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید. ﴿65 رؤسا و اشراف کافر قوم او گفتند: همانا ما تو را ابله و بی‌خرد می‌بینیم، و ترا از دروغگویان می‌پنداریم. ﴿66 گفت ای قوم من! هیچ‌گونه کم خردی در من نیست، بلکه من فرستاده‌ای از جانب پروردگار جهانیان هستم. ﴿67

أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنَا۠ لَکُمۡ نَاصِحٌ أَمِینٌ ٦٨ أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٦٩ قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٧٠ قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌۖ أَتُجَٰدِلُونَنِی فِیٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖۚ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ ٧١ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۖ وَمَا کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ ٧٢ وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٣

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 من احکام و دستورهای پروردگارم را به شما می‌رسانم و من برایتان اندرزگویی امین هستم. ﴿68آیا تعجب می‌کنید از اینکه پندی از جانب پروردگارتان بر زبان مردی از شما برایتان آمده است تا شما را بیم دهد؟! و به یاد آورید وقتی که خداوند شما را جانشینانی پس از قوم نوح گرداند، و شما را درمیان مردمان از قدرت جسمی بیشتری برخوردار کرد، پس نعمت‌های خدا را به یاد آورید تا رستگار شوید. ﴿69 گفتند: آیا پیش ما آمده‌ای تا تنها خدا را بپرستیم و آنچه را که پدرانمان می‌پرستیدند رها کنیم؟ پس آنچه که ما را بدان وعده می‌دهی بیاور اگر تو از راستگویان هستی. ﴿70 گفت: به درستی که عذاب و خشم بزرگی از جانب پروردگارتان بر شما واقع می‌شود، آیا با من در نامهایی که شما خود و پدرانتان نهاده‌اید، و خداوند برای آن دلیلی فرو نفرستاده است مجادله می‌کنید؟ پس منتظر باشید، من (هم) همراه شما از منتظرانم. ﴿71 پس او و کسانی را که همراهش ایمان آورده بودند در پرتو رحمت خویش نجات دادیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند و مؤمن نبودند ریشه‌کن و نابود کردیم. ﴿72 پیش شما آمده است، این شترِ خداست که به عنوان معجزه‌ای برای شما آمده است پس آن را بگذارید که در زمین خدا بخورد و بچرد، و آزاری بدان نرسانید که عذاب دردناکی شما را فرا می‌گیرد. ﴿73

 

 

 

 

 

وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ ٧٤ قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ ٧٥ قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِیٓ ءَامَنتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٧٦ فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَ وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ وَقَالُواْ یَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٧٧ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٧٨ فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٧٩ وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٠ إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ٨١

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و به‌سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما معبودی به حق جز او ندارید، همانا دلیل و معجزه‌ای از جانب پروردگارتان و به یاد آورید آنگاه که خداوند شما را پس از قوم عاد وارث زمین قرار داد، و شما را در زمین جای داد، در دشت‌های هموار و صاف آن برای خود قصر می‌ساختید، و از کوهها برای خود خانه می‌تراشیدید. پس نعمتهای خدا را به یاد آورید و در زمین فساد و تباهی مکنید. ﴿74 اشراف و رؤسای قومش که تکبر می‌ورزیدند، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا شما می‌دانید که صالح از جانب پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: ما به آنچه او بدان فرستاده شده است ایمان داریم. ﴿75 مستکبران گفتند: ما به آنچه که شما بدان ایمان آورده‌اید کافر هستیم. ﴿76 پس شتر را کشتند و از فرمان پروردگارشان سرپیچی کرده و گفتند: ای صالح! برای ما بیاور آنچه را که به ما وعده می‌دادی، اگر تو از پیامبرانی. ﴿77 پس زمین لرزه آنان را فرا گرفت و در خانه‌هایشان بر زانو بی‌حرکت افتادند و مردند. ﴿78 پس صالح از آنان روی برتافت و گفت: ای قوم من! بدون شک من پیام پروردگارم را به شما رساندم و شما را نصیحت کردم ولی شما نصیحت کنندگان را دوست ندارید. ﴿79 و لوط را به یاد آور آنگاه که او را به‌سوی قومش فرستادیم آنگاه که به قومش گفت: آیا کار زشتی را انجام می‌دهید که پیش از شما هیچ‌کس از جهانیان نداده است؟!. ﴿80 همانا شما به جای زنان با مردان آمیزش می‌کنید، بلکه شما قومی تجاوز پیشه هستید. ﴿81

 

وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ ٨٢ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٨٣ وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٨٤ وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ فَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٨٥ وَلَا تَقۡعُدُواْ بِکُلِّ صِرَٰطٖ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ کُنتُمۡ قَلِیلٗا فَکَثَّرَکُمۡۖ وَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٨٦ وَإِن کَانَ طَآئِفَةٞ مِّنکُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ یُؤۡمِنُواْ َٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُ بَیۡنَنَاۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ٨٧

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: ایشان را از شهرتان بیرون کنید، آنان مردمانی هستند که به از انجام دادن زشتی دوری می‌جویند. ﴿82 و او و خانواده‌اش را نجات دادیم، جز همسرش که از باقی ماندگان در عذاب بود. ﴿83 و بر آنان بارانی از سنگ باراندیم، پس بنگر که سر انجام گناهکاران چگونه است!. ﴿84 و به‌سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم، و گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما معبود به حقی جز او ندارید، همانا دلیلی از جانب پروردگارتان پیش شما آمده است، پس پیمانه و ترازو را کامل نمایید، و حقوق و اموال مردم را کم نکنید، و در زمین پس از اصلاح آن فساد و تباهی نورزید. این برایتان بهتر است اگر شما مؤمن هستید. ﴿85 و بر سر هر راهی ننشینید تا کسانی را که به خدا ایمان آورده‌اند بترسانید، و از راه خدا باز دارید، و آن را کج می‌خواهید. و یه یاد آورید وقتی که شما کم بودید پس خداوند شما را زیاد کرد. و بنگرید که سر انجام فسادکنندگان چگونه بوده است!. ﴿86 و اگر گروهی از شما به آنچه من بدان فرستاده شده‌ام ایمان آوَرَد و گروهی ایمان نیاوَرَد، پس صبر کنید تا خداوند میان ما داوری کند، و او بهترینِ داوران است. ﴿87

 

 

 

 

 

 

 

۞قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّکَ یَٰشُعَیۡبُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَکَ مِن قَرۡیَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ کُنَّا کَٰرِهِینَ ٨٨ قَدِ ٱفۡتَرَیۡنَا عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِی مِلَّتِکُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَ ٨٩ وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ٩٠ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٩١ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَاۚ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٩٢ فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡۖ فَکَیۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ ٩٣ وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّبِیٍّ إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَا بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَضَّرَّعُونَ ٩٤ ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَکَانَ ٱلسَّیِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٩٥

 

 

 

 

 

 

 

رؤسا و اشراف مستکبر قومش گفتند: ای شعیب! تو و کسانی را که به همراهت ایمان آورده‌اند از شهر و آبادی خود بیرون می‌کنیم، یا اینکه به آئین ما برمی‌گردید. شعیب با تعجب و انکار به قوم خود گفت: آیا هرچند اگر دوست هم نداشته باشیم که پیرو دین و ملت باطل شما بشویم (باز ما را از شهر خودتان بیرون می‌کنید)؟!. ﴿88 اگر به آئین شما درآییم پس از اینکه خدا ما را از آن نجات داده‌است همانا بر خدا دروغ بسته‌ایم. برای ما شایسته نیست که به آن درآییم مگر اینکه پروردگار بخواهد، علم پروردگارِ ما همه چیز را در برگرفته است، بر خدا توکل نموده‌ایم. پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق داوری کن و تو بهترین داوری کنندگانی. ﴿89 و سران کافر قومش گفتند: اگر شما از شعیب پیروی کنید همانا آنگاه از زیان کاران هستید. ﴿90 پس زمین لرزه شدیدی آنان را فرا گرفت و در خانه‌هایشان بر زانو افتادند و مردند. ﴿91 کسانی که شعیب را تکذیب کردند گویی خود در آن دیار سکونت نداشتند، کسانی که شعیب را تکذیب کردند آنان زیان کاران بودند. ﴿92 پس، از آنان روی برتافت و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیامهای پروردگارم را به شما رساندم، و شما را نصیحت کردم، پس چگونه به خاطر قومی اندوه می‌خورم که کافر بودند؟. ﴿93 و در هیچ شهر و آبادی پیامبری را نفرستاده‌ایم مگر اینکه اهالی آنجا را با مشکلات و مصائب گرفتار کردیم تا شاید تضرع و زاری کنند. ﴿94 سپس به جای بدی، نیکی را قرار دادیم تا اینکه فزونی گرفتند و گفتند: پدرانمان را هم ناخوشی و خوشی رسیده است، پس آنان را ناگهان گرفتیم درحالیکه آنها نمی‌فهمیدند. ﴿95

وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٩٦ أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ ٩٧ أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ ٩٨ أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩٩ أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ١٠٠ تِلۡکَ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٠١ وَمَا وَجَدۡنَا لِأَکۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖۖ وَإِن وَجَدۡنَآ أَکۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِینَ ١٠٢ ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٠٣ وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٠٤

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 و اگر اهل این شهر و آبادی‌ها ایمان آورده و پرهیزگاری پیشه می‌کردند، برکت‌های آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم، اما تکذیب کردند، پس آنان را به سبب آنچه که می‌کردند (گریبانشان را) گرفتیم. ﴿96 آیا مردمان این شهرها ایمن شدند از اینکه عذاب ما شبانگاه پیش آنها بیاید، درحالیکه آنها خوابیده‌اند؟. ﴿97 آیا مردمان این شهرها ایمن شدند از اینکه عذاب ما چاشتگاه به سراغ آنها بیاید درحالیکه بازی می‌کنند؟. ﴿98 آیا از مکر و انتقام خدا ایمن شدند؟ جز قوم زیانکار از مکر خدا ایمن نمی‌شود. ﴿99 آیا برای کسانی که زمین را پس از ساکنان (پیشین) آن به ارث می‌برند روشن نشده است که اگر ما بخواهیم آنان را به سبب گناهانشان دچار مصیبت می‌کنیم و بر دلهایشان مهر می‌زنیم، پس نمی‌شنوند؟. ﴿100 اینها آبادی‌هایست که بخشی از سرگذشت آن را برایت بیان می‌کنیم، و به‌راستی  که پیامبرانشان با دلایل روشن پیش آنها آمدند اما آنان چیزی را که قبلاً تکذیب کردند بدان ایمان نیاوردند. این‌گونه خداوند بر دلهای کافران مهر می‌نهد. ﴿101 و بیشتر اینها را وفادار به پیمان ندیدیم، بلکه بیشتر آنان را نافرمان و فاسق یافتیم. ﴿102 سپس بعد از آنان موسی را همراه با دلایل خودمان به‌سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم اما بدان ستم ورزیدند، پس بنگر که سر انجام تباهکاران چه شد؟. ﴿103 و موسی گفت: ای فرعون! همانا من فرستاده‌ای از جانب پروردگار جهانیان هستم. ﴿104

 

 

 

حَقِیقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُکُم بِبَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِیَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٠٥ قَالَ إِن کُنتَ جِئۡتَ بِ‍َٔایَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ١٠٦ فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ ١٠٧ وَنَزَعَ یَدَهُۥ فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِینَ ١٠٨ قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞ ١٠٩ یُرِیدُ أَن یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ ١١٠ قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ ١١١ یَأۡتُوکَ بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ ١١٢ وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَ ١١٣ قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ١١٤ قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَ ١١٥ قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ ١١٦ ۞وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ ١١٧ فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١١٨ فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ ١١٩ وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ ١٢٠

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سزاوار است که جز حق چیزی را به خدا نسبت ندهم، همانا با دلایل روشنی از جانب پروردگارتان نزد شما آمده‌ام، پس بنی‌اسرائیل را همراه من بفرست. ﴿105 (فرعون) گفت: چنانچه معجزه‌ای را آورده‌ای آن را نشان بده اگر از راستگویان هستی. ﴿106 پس عصایش را انداخت و ناگهان به صورت اژدهایی آشکار درآمد. ﴿107 و دست خود را بیرون آورد، پس ناگهان بینندگان دیدند که سفید و درخشان است. ﴿108 رؤسا و اشراف قوم فرعون گفتند: بی‌گمان این جادوگری دانا است. ﴿109 می‌خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند، پس چه نظری می‌دهید؟!. ﴿110 گفتند: او و برادرش را مهلت بده و نگاه دار، (و کسی را) به شهر بفرست تا همه را جمع کند. ﴿111  (و) همة جادوگران ماهر را به نزد تو بیاورد. ﴿112 و جادوگران پیش فرعون آمدند و گفتند: آیا اگر ما پیروز شویم حتماً پاداشی خواهیم داشت. ﴿113 گفت: بله! و البته که شما از مقربان خواهید بود. ﴿114 گفتند: ای موسی! یا تو بیانداز یا ما (سحرمان را) می‌اندازیم. ﴿115 گفت: بیاندازید، پس هنگامی که انداختند، چشم‌های مردم را جادو کردند، و آنان را ترساندند، و جادوی بزرگی ارائه دادند. ﴿116 و به موسی وحی نمودیم که عصایت را بیانداز، ناگهان آنچه را می‌بافتند بلعید. ﴿117 پس حق روشن و آشکار گردید و آنچه می‌کردند باطل شد. ﴿118 پس در آنجا شکست خوردند و خوار و ذلیل برگشتند. ﴿119 و جادوگران به سجده افتادند. ﴿120

 

قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٢١ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١٢٢ قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَکۡرٞ مَّکَرۡتُمُوهُ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ١٢٣ لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٢٤ قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ١٢٥ وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ ١٢٦ وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِیُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَیَذَرَکَ وَءَالِهَتَکَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ ١٢٧ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ ١٢٨ قَالُوٓاْ أُوذِینَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِیَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ ١٢٩ وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِینَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ١٣٠

 

 

 

 

 

 

 

و گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم. ﴿121 پروردگار موسی و هارون. ﴿122 فرعون گفت: قبل از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟ همانا این توطئه‌ای است که شما در این شهر چیده‌اید تا صاحبان آن را از آن بیرون کنید ولی خواهید دانست. ﴿123 قطعاً دست‌ها و پاهای شما را برخلاف جهت یکدیگر قطع خواهم کرد سپس همة شما را به دار می‌آویزم. ﴿124 گفتند: همانا ما به‌سوی پروردگارمان برمی‌گردیم. ﴿125 و تو ما را مورد عیب و عار قرار نمی‌دهی و (عمل ما را) انکار نمی‌کنی مگر به خاطر اینکه به آیات پروردگارمان آنگاه که نزد ما آمدند ایمان آوردیم. پروردگارا! به ما صبر عطا کن و ما را مسلمان بمیران. ﴿126 و رؤسا و اشراف قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را آزاد می‌گذاری تا در زمین فساد نمایند، و تو و معبودانت را ترک کنند؟ گفت: به زودی پسران آنان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده نگه می‌داریم، و ما بر ایشان چیره و مسلط هستیم. ﴿127 موسی به قومش گفت: از خدا یاری بجویید، و شکیبایی کنید، همانا زمین از آن خداست، هرکس از بندگانش را که بخواهد وارث آن قرار می‌دهد و سر انجام از آن پرهیزگاران است. ﴿128 گفتند: ما مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌ایم پیش از آنکه تو پیش ما بیایی، و پس از آنکه پیش ما آمدی، گفت: نزدیک است که پروردگارتان دشمن شما را هلاک نماید، و شما را در زمین جای‌گزین کند و بنگرد که چگونه عمل می‌کنید؟. ﴿129 و ما فرعون و فرعونیان را با قحط سالی و کمبود میوه‌ها گرفتار ساختیم تا شاید یادآور شوند و به‌سوی خدا باز آیند. ﴿130

فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ١٣١ وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَایَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ ١٣٢ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ ١٣٣ وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَۖ لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٣٤ فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ١٣٥ فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٣٦ وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِینَ کَانُواْ یُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۖ وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا کَانَ یَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا کَانُواْ یَعۡرِشُونَ ١٣٧

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی که خوبی بدیشان دست می‌داد، می‌گفتند: این برای ماست، و اگر بدی بدیشان دست می‌داد به موسی و همراهانش فال بد می‌زدند. آگاه باشید که خوشبختی و بدبختی آنان از جانب خدا است ولی بیشتر آنان نمی‌دانند. ﴿131 و گفتند: هر اندازه برای ما معجزه بیاوری تا ما را با آن جادو کنی به تو ایمان نمی‌آوریم. ﴿132 پس سیل و ملخ و شپش و قورباغه و خون را بر آنها فرستادیم که نشانه‌های روشنی بودند، پس تکبر ورزیدند و قومی مجرم بودند. ﴿133 و هنگامی‌که عذاب بر آنان واقع شد، گفتند: ای موسی! با توسل به وحیی که خداوند به سویت فرستاده است برای ما پروردگارت را به فریاد بخوان و از او بخواه این عذاب را از ما بردارد. اگر عذاب را از ما دور کنی حتماً به تو ایمان می‌آوریم، و حتماً بنی‌اسرائیل را همراه تو می‌فرستیم. ﴿134 پس هنگامی که عذاب را تا مدتی که آنها سپری کردند از آنان دور نمودیم ناگهان پیمان خود را شکستند. ﴿135 بنابراین از آنان انتقام گرفتیم و آنان را در دریا غرق نمودیم، چون آیات ما را انکار کردند و از آن غافل بودند. ﴿136 و ما همة جهات و اطراف پر برکت سرزمین (مصر) را به قوم مستضعف (بنی‌اسرائیل) واگذار کردیم و وعدة نیک پروردگارت بر بنی‌اسرائیل به خاطر صبری که داشتند تحقق یافت و آنچه را که فرعون و قومش ساخته بودند و آنچه را از باغها برداربست افراشته بودند نابود کردیم. ﴿137 

 

 

 

 

وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ یَعۡکُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا کَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّکُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ ١٣٨ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِیهِ وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٣٩ قَالَ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَکُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٤٠ وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ ١٤١ ۞وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِینَ لَیۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِیقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِینَ لَیۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِی وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٤٢ وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٤٣

 

 

 

 

 

 

 

 

و بنی‌اسرائیل را از دریا گذاراندیم، پس بر قومی آمدند که مشغول عبادت بتهایی بودند. گفتند: ای موسی! برای ما هم معبودی قرار بده همان‌طور که آنان را معبودانی هست، گفت: شما قوم نادان و جاهلی هستی. ﴿138 همانا ایشان آنچه که در آن قرار دارند نابود و هلاک شده است، و کاری که می‌کنند باطل است. ﴿139  (موسی) گفت: آیا غیر از الله برایتان خدایی طلب کنم حال آنکه او شما را بر جهانیان برتری داده‌است؟!. ﴿140 و به یاد آورید هنگامی که شما را از فرعونیان نجات دادیم که بدترین عذاب را به شما می‌رساندند، پسرانتان را می‌کشتند و زنانتان را زنده نگاه می‌داشتند، و در این آزمایش بزرگی بود از جانب پروردگارتان. ﴿141 و سی شب با موسی وعده گذاشتیم، و ده شب به آن افزودیم، پس مدت پروردگارش چهل شب تمام شد، و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من درمیان قوم باش، و اصلاحگر باش و از راه فسادکنندگان پیروی مکن. ﴿142 و هنگامی‌که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت: پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم. فرمود: مرا نمی‌بینی. ولی به کوه نگاه کن، اگر در جایش استوار ماند تو هم مرا خواهی دید. وقتی پروردگارش به کوه جلو‌گر شد آن را درهم کوبید و موسی بیهوش به زمین افتاد، و وقتی به هوش آمد، گفت: خدایا تو پاکی، به‌سوی تو توبه کردم و من اولینِ مؤمنان هستم. ﴿143

 

 

 

قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّی ٱصۡطَفَیۡتُکَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِی وَبِکَلَٰمِی فَخُذۡ مَآ ءَاتَیۡتُکَ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤ وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَکَ یَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِیکُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ١٤٥ سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَایَٰتِیَ ٱلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٤٦ وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٤٧ وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِیِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا یُکَلِّمُهُمۡ وَلَا یَهۡدِیهِمۡ سَبِیلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَٰلِمِینَ ١٤٨ وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ 1٤٩

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خدا فرمود: ای موسی! ترا با رسالت خویش و سخن گفتنم با تو بر مردم برگزیدم، پس بگیر آنچه را که به تو دادم و از سپاسگزاران باش. ﴿144 و در الواح برای او از هر چیزی نوشتیم تا پند و اندرز و روشنگر هر چیزی باشد، پس آن را با قدرت و توان بگیر و قومت را دستور بده تا نیکوترین آن را برگزینند، به زودی سرزمین گناهکاران را به شما نشان خواهم داد. ﴿145 کسانی را که در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند از آیات خود باز می‌دارم، و چنانچه هر نوع معجزه‌ای را ببیند به آن ایمان نمی‌آورند، و اگر راه هدایت را ببینند به آن ایمان نمی‌آورند، و اگر راه گمراهی را ببینند آن را در پیش می‌گیرند، این بدان سبب است که آنان آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند. ﴿146 و کسانی‌که آیات ما و ملاقات آخرت را تکذیب کردند اعمالشان نابود می‌شود، آیا جز در برابر کارهایی که کرده‌اند سزا داده می‌شوند؟!. ﴿147 و قوم موسی بعد از او از زیورهایشان گوساله‌ای ساختند و آن را به خدایی گرفتند، پیکری بود که صدای گاو داشت. آیا نمی‌دیدند که آن پیکر با آنان سخن نمی‌گوید و آنان را به راهی رهنمود نمی‌کند؟ گوساله را به خدایی گرفتند و ستمکار بودند. ﴿148 و هنگامی که پشیمان و سرگردان شدند دیدند که آنان گمراه شده‌اند، گفتند: اگر پروردگارمان بر ما رحم نکند و ما را نیامرزد از زمرة زیانکاران خواهیم شد. ﴿149

 

 

 

 

وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِی مِنۢ بَعۡدِیٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّکُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُۥٓ إِلَیۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِی وَکَادُواْ یَقۡتُلُونَنِی فَلَا تُشۡمِتۡ بِیَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِی مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥٠ قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٥١ إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَیَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُفۡتَرِینَ ١٥٢ وَٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٥٣ وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِی نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَ ١٥٤ وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِینَ رَجُلٗا لِّمِیقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَکۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِیَّٰیَۖ أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ ١٥٥

 

 

 

 

 

 

 

هنگامی‌که موسی به نزد قوم خود اندوهگین و خشمناک برگشت، گفت: چه بد جانشینی پس از من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان شتاب ورزیدید؟ و الواح را انداخت و سر پردارش را گرفت و آن را به‌سوی خود کشید. (هارون) گفت: ای پسر مادرم! این قوم مرا ناتوان کردند و تحقیرم نمودند، و نزدیک بود مرا بکشند، پس دشمنان را به من شاد مکن و مرا از زمرة ستمکاران قرار مده. ﴿150 (موسی) گفت: پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خویش داخل بگردان، و تو مهربان‌ترین مردم هستی. ﴿151 همانا کسانی که گوساله را به خدایی گرفتند، خشمی بزرگ از جانب پروردگارشان، و خواری در زندگی دنیا آنان را دربر خواهد گرفت، و ما این‌گونه کسانی را که دروغ بندند جزا می‌دهیم. ﴿152 و کسانی که کارهای بد انجام دادند سپس بعد از آن توبه کردند و ایمان آوردند، همانا پروردگارت آمرزنده و مهربان است. ﴿153 و هنگامی که خشمِ موسی فرو نشست، الواح را گرفت، و در نوشته‌های آن رحمت و هدایتی بود برای کسانی که از پروردگار خود می‌ترسیدند. ﴿154 و موسی هفتاد مرد را از میان قومش برای میعادگاه برگزید، و هنگامی که زمین لرزه آنان را فرا گرفت، موسی گفت: پروردگارا! اگر می‌خواستی، می‌توانستی آنان و مرا پیش از این هلاک کنی، آیا ما را به سبب آنچه بی‌خردانمان کرده‌اند هلاک و نابود می‌کنی؟ این جز آزمایش تو نیست، با آن هرکس را که بخواهی گمراه و هرکس را که بخواهی هدایت می‌نمایی، تو یاور و کارساز ما هستی، پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزگاران هستی. ﴿155

۞وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ ١٥٦ ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧ قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨ وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٥٩

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و برای ما در این دنیا نیکی مقرر دار و در آخرت (نیز نیکی بنویس)، همانا ما به‌سوی تو بازگشته‌ایم. خدا فرمود: عذاب خود را به هرکس که بخواهم می‌رسانم و رحمت من هر چیزی را دربر گرفته است، و آن را برای کسانی مقرر می‌دارد که پرهیزگاری می‌کنند و زکات را می‌پردازند و به آیات ما ایمان می‌آورند. ﴿156 و کسانی که از پیامبر امّی پیروی می‌کنند، پیامبری که او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته می‌یابند، آنان را به معروف امر می‌کند و از منکر باز می‌دارد، پاکیزه‌ها را برایشان حلال می‌کند و ناپاکی‌ها را بر آنان حرام می‌نماید. و بار سنگینی را (که بر دوششان بود) برمی‌دارد و بند و زنجیره‌هایی را که بر آنان بود درمی‌آورد، پس کسانی که به او ایمان آورند و او را یاری نمایند و حمایتش کنند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کنند، آنان رستگارانند. ﴿157 بگو: ای مردم! من فرستادة خدا به‌سوی همگی شما هستم، آن خدایی که فرمانروای آسمانها و زمین است، هیچ معبودی به حق جز او نیست، او زنده می‌کند و می‌میراند، پس به خدا و یپامبرش ایمان بیاورید، آن پیامبر درس نخوانده‌ای که به خدا و سخنهایش ایمان دارد، و از او پیروی کنید تا هدایت شوید. ﴿158 و از (میان) قوم موسی گروهی است که به حق راهنمایی می‌نمایند و با آن دادگری می‌کنند. ﴿159

 

 

 

 

 

وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَیۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١٦٠ وَإِذۡ قِیلَ لَهُمُ ٱسۡکُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةَ وَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡ وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطِیٓـَٰٔتِکُمۡۚ سَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٦١ فَبَدَّلَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَیۡرَ ٱلَّذِی قِیلَ لَهُمۡ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٦٢ وَسۡ‍َٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ إِذۡ یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِ إِذۡ تَأۡتِیهِمۡ حِیتَانُهُمۡ یَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَیَوۡمَ لَا یَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِیهِمۡۚ کَذَٰلِکَ نَبۡلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٣

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و بنی‌اسرائیل را به دوازده تیره و طائفه تقسیم کردیم و به موسی وحی نمودیم آنگاه که قومش از او آب خواستند، که با عصایت بر سنگ بزن، پس، از آن سنگ دوازده چشمه بیرون جوشید، هر دسته‌ای از مردم محل نوشیدن آب خود را دانستند، و بر آنان منّ و حلوا و بلدرچین فرو فرستادیم، بخورید از پاکیزه‌های آنچه به شما روزی داده‌ایم، و به ما ستم نکردند بکه آنان بر خودشان ستم می‌کردند. ﴿160 و به یادآور آنگاه که به آنان گفته شد: در این شهر سکونت گزینید، و از آن ـ هر جا که خواستید ـ بخورید و بگویید: ای خداوند! گناهان مرا بیامرز، و با خشوع و خضوع (از دروازة شهر) وارد شوید تا گناهانتان را بیامرزم، و به زودی بر اجر نیکوکاران بیفزایم. ﴿161 پس ستمگران آنان سخنی را که به آنان گفته شده بود دگرگونه کردند، بنابراین عذابی را از آسمان بر آنان فرو فرستادیم به سبب تمرد و سرپیچی که می‌کردند. ﴿162 و دربارة شهری که در کنار دریا بود از آنان بپرس، آنگاه که در شنبه تجاوز می‌کردند، هنگامی که ماهی‌ها در روز شنبه به روی آب می‌آمدند، و روزهای غیر شنبه به سویشان نمی‌آمدند، اینگونه آنان را به سبب فسقی که می‌کردند آزمایش می‌کردیم. ﴿163

 

 

 

 

 

 

 

 

 وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ١٦٤ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَ‍ِٔیسِۢ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٥ فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُ قُلۡنَا لَهُمۡ کُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِ‍ِٔینَ ١٦٦ وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبۡعَثَنَّ عَلَیۡهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَن یَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٦٧ وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاۖ مِّنۡهُمُ ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِکَۖ وَبَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّیِّ‍َٔاتِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٦٨ فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَیَقُولُونَ سَیُغۡفَرُ لَنَا وَإِن یَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ یَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ یُؤۡخَذۡ عَلَیۡهِم مِّیثَٰقُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن لَّا یَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِیهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦٩ وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ١٧٠

 

 

 

 

 

 

 

و به یادآور آنگاه که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند می‌دهید که خداوند آنها را نابود می‌کند یا به آنان عذاب سختی می‌دهد؟ گفتند: تا پیش پروردگارتان معذور باشیم و باشد که آنها پرهیزگار شوند. ﴿164 و هنگامی که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند، فراموش کردند، کسانی را که از بدی باز می‌داشتند و از منکر نهی می‌کردند نجات دادیم، و کسانی را که ستم کردند به سبب فسق و تمردی که می‌کردند به عذاب سختی گرفتار کردیم. ﴿165 پس وقتی از آنچه که از آن نهی شده بودند سرباز زدند به ایشان گفتیم: بوزینگانی رانده شده باشید. ﴿166 و آنگاه که پروردگارت اعلام کرد که تا روز قیامت کسانی را بر ایشان خواهد گماشت که سخت‌ترین عذاب را به آنان بچشاند. بی‌گمان پروردگارت زود کیفر است. همانا او آمرزنده و مهربان است. ﴿167 و آنان را در زمین به گروه‌هایی تقسیم کردیم، برخی از ایشان صالح بودند و برخی از آنان جز این هستند. و آنان را با خوبی‌ها و بدی‌ها آزمودیم تا برگردند. ﴿168 و بعد از آنان فرزندان ناصالحی جانشین آنها شدند و وارث کتاب گشتند که کالای این جهان بی‌ارزش را می‌گیرند و می‌گویند: ما آمرزیده خواهیم شد. و اگر کالایی مثل آن به ایشان برسد آن را می‌ستانند. آیا از آنان در کتاب پیمان گرفته نشده بود که از زبان خدا جز حق را نگویند، حال آنکه آنان آنچه را که در کتاب است خوانده‌اند؟ و سرای آخرت برای کسانی که پرهیزگاری می‌کنند بهتر است. آیا نمی‌فهمید؟!. ﴿169 و کسانی که به کتاب چنگ می‌زنند و نماز را برپا می‌دارند همانا ما پاداش اصلاح‌گران را ضایع نمی‌کنیم. ﴿170

۞وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٧١ وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ ١٧٢ أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ١٧٣ وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٧٤ وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِیٓ ءَاتَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِینَ ١٧٥ وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ ٱلۡکَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ یَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُکۡهُ یَلۡهَثۚ ذَّٰلِکَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ١٧٦ سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٧٧ مَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِیۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٧٨

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 و به یاد آور آنگاه که کوه را بر بالای سرشان چنان سایبانی بر افراشتیم، و گمان بردند که آن بر سرشان فرود می‌آید. آنچه را که به شما داده‌ایم محکم بگیرید، و آنچه را که در آن وجود دارد به یاد آورید، شاید که پرهیزگار شوید. ﴿171 و به یاد آور آنگاه که پروردگارت از پشت فرزندان آدم فرزندانشان را پدید آورد، و آنان را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری! گواهی می‌دهیم. تا مبادا روز قیامت بگویید: ما از این غافل بودیم. ﴿172 یا اینکه بگویید: همانا پدران ما از پیش شرک ورزیدند و ما نسل و فرزندانی پس از آنان بودیم. آیا ما را به خاطر آنچه باطل‌گرایان کردند هلاک می‌کنی؟!. ﴿173 و اینگونه آیات را توضیح می‌دهیم و باشد که (به سوی حق) برگردند. ﴿174 و برای آنان خبر آن کس را بخوان که آیات خود را به او داده بودیم، پس، از آن بیرون رفت، و شیطان بر او چیره شد، و او از زمرة گمراهان گردید. ﴿175 و اگر ما می‌خواستیم مقام او را با آن (آیات) بالا می‌بردیم، ولی او به زمین گرائید و از هوی و هوس خود پیروی کرد. از این رو سرگذشت او مانند سگ است، اگر بر او بتازی زبان از دهان بیرون می‌آورد، و اگر آن را رها کنی باز زبان از دهان بیرون می‌آورد. آن مثل قومی است که آیات ما را تکذیب کردند. پس داستان را برایشان بازگو کن تا بلکه بیندیشند. ﴿176 چه بد مثالی دارند آنان که آیات ما را تکذیب و بر خود ستم می‌کردند. ﴿177 خدا هرکس را که هدایت کند او را راه یافته است، و هرکس را که گمراه سازد پس بی‌گمان ایشان زیانکارانند. ﴿178

 

وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡیُنٞ لَّا یُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا یَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٧٩ وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٨٠ وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٨١ وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٢ وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ ١٨٣ أَوَلَمۡ یَتَفَکَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٌ ١٨٤ أَوَلَمۡ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡۖ فَبِأَیِّ حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَ ١٨٥ مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١٨٦ یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ یَسۡ‍َٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٧

 

 

 

 

 

 

و همانا بسیاری از جن‌ها را برای جهنم پدید آوردیم، آنان دلهایی دارند که با آن نمی‌فهمند، و چشمهایی دارند که با آن نمی‌بینند، و گوشهایی دارند که با آن نمی‌شنوند، ایشان بسان چهارپایان بلکه ایشان گمراه‌تر هستند. ﴿179 و خدا دارای زیباترین و نیکوترین نام‌ها است، پس او را بدان نام‌ها بخوانید، و ترک کنید کسانی را که در نام‌های خدا دست به تحریف می‌زنند، آنان سزای آنچه را که می‌کنند، خواهند دید. ﴿180 و از جمله کسانی که آفریده‌ایم گروهی هستند که به حق راهنمایی می‌کنند و با آن دادگری می‌نمایند. ﴿181 و کسانی‌که آیات ما را تکذیب کرده‌اند آرام آرام آنان را به‌سوی عذاب می‌کشانیم از راهی که نمی‌دانند. ﴿182 و به آنان مهلت می‌دهم، بی‌گمان کید من استوار و محکم است. ﴿183 آیا نمی‌اندیشند که همنشین آنان دیوانه نیست و او فقط و فقط بیم دهنده‌ای آشکار است؟!. ﴿184 آیا به ملک آسمانها و زمین و آنچه خدا آفریده است نمی‌نگرند، و اینکه چه بسا اجل آنها نزدیک شده باشد؟ پس بالاتر از این به چه سخنی ایمان می‌آورند؟. ﴿185 هرکس را که خدا گمراه کند هدایت‌کننده‌ای برای او نیست، و آنان را در گمراهی‌شان سرگشته و حیران رها می‌کند. ﴿186 ترا از قیامت می‌پرسند که چه زمانی رخ می‌دهد؟ بگو: آگاهی از آن فقط نزد پروردگارم است، و کسی جز او نمی‌تواند آن را در وقتش پدیدار سازد. (این حادثه) بر آسمانها و زمین دشوار است، ناگهان به سراغتان می‌آید. باز از تو می‌پرسند انگار تو از آن آگاه هستی، بگو: اطلاع از آن خاص خدا است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند. ﴿187

 

قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ١٨٨ ۞هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِیَسۡکُنَ إِلَیۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِیفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَیۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٨٩ فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ فِیمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ١٩٠ أَیُشۡرِکُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ ١٩١ وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٢ وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣ إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٩٤ أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ ١٩٥

 

 

 

 

 

 

 

بگو: من مالک سود و زیانی برای خود نیستم مگر آنچه که خدا بخواهد، و اگر غیب می‌دانستم خیر و خوبی فراوانی برای خود فراهم می‌آوردم، و بدی و بلایی به من نمی‌رسید. من جز بیم دهنده و مژده دهنده‌ای برای قومی که ایمان می‌آورند، نیستم. ﴿188 او خدایی است که شما را از یک شخص آفریده است، و همسرش را از (جنس) او آفرید تا در کنار وی آرام گیرد. پس وقتی که شوهر با وی همبستر شد، همسر باردار گشت، باری سبک، و (چندی) با آن روزگار را به سر برد، و هنگامی‌که بار وی سنگین شد، زن و شوهر دعا کردند و از خدای خود خواستند که اگر به ما فرزند شایسته (و سالمی) بدهید قطعاً از سپاسگزاران خواهیم شد. ﴿189 هنگامی که به آن دو فرزند صالح و سالمی داد در آنچه (خدا) به ایشان داده بود برای خدا شریکانی قرار دادند، و خداوند برتر است از آنچه با وی شریک می‌گردانند.﴿190 آیا کسانی را شریک خدا می‌سازند که چیزی نمی‌آفرینند و خودشان آفریده می‌شوند. ﴿191 و نمی‌توانند آنان را یاری کنند و نه خود را یاری می‌کنند. ﴿192 و اگر آنان را به راه هدایت فرا بخوانید پاسخ شما را نخواهند داد. برایتان برابر است خواه آنان را بخوانید خواه ساکت باشید. ﴿193 همانا کسانی را که به جای خدا می‌خوانید بندگانی مانند شما هستند، پس آنها را بخوانید و باید شما را اجابت کنند اگر راست می‌گویید. ﴿194 آیا پاهایی دارند که با آن راه بروند؟ یا دارای دستهایی هستند که با آن کاری را انجام دهند؟ آیا چشم‌هایی دارند که با آن ببینند؟ یا گوش‌هایی دارند که با آن بشنوند؟ بگو: شریکان خدا را فرا بخوانید، سپس دربارة من نیرنگ و چاره‌جویی کنید و مرا مهلت ندهید. ﴿195

إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩٦ وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَکُمۡ وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٧ وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ وَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ١٩٨ خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ ١٩٩ وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٢٠٠ إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ ٢٠١ وَإِخۡوَٰنُهُمۡ یَمُدُّونَهُمۡ فِی ٱلۡغَیِّ ثُمَّ لَا یُقۡصِرُونَ ٢٠٢ وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بِ‍َٔایَةٖ قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَاۚ قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٢٠٣ وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٢٠٤ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥ إِنَّ ٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَیُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ یَسۡجُدُونَۤ۩ ٢٠٦

 

 

 

 

 

 

 

همانا سرپرست و یاور من خداوند است، خداوندی که کتاب را فرو فرستاده است و او صالحان را یاوری می‌نماید. ﴿196 و کسانی را که جز خدا می‌خوانید، نمی‌توانند شما را یاری نمایند و نه خویشتن را یاری کنند. ﴿197 و اگر آنان را به‌سوی (راه) هدایت فرا بخوانی، نمی‌شنوند، و آنان را می‌بینی که به‌سوی تو می‌نگرند ولی نمی‌بینند. ﴿198 آسان‌گیری کن، و به نیکی فرمان بده، و از نادانان روی بگردان. ﴿199 و اگر از جانب شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، پس به خدا پناه ببر، همانا او شنوای دانا است. ﴿200 همانا کسانی که پرهیزگاری می‌کنند، وقتی که خیال و وسوسه‌ای از جانب شیطان به آنها برسد خدا را یاد می‌کنند پس بینا می‌گردند. ﴿201 و دوستان (و) برادرانشان آنان را به‌سوی گمراهی می‌کشانند، پس آنان کوتاهی نمی‌ورزند و باز نمی‌ایستند. ﴿202 و هرگاه برایشان آیه و نشانه‌ای نیاوری، می‌گویند: چرا آن را برنمی‌گزینی؟ بگو: همانا من از آنچه از جانب پروردگارم به من وحی می‌شود پیروی می‌کنم، این (قرآن) بینش و هدایت و رحمت پروردگارتان است برای قومی که ایمان می‌آورند. ﴿203 و هنگامی‌که قرآن خوانده می‌شود، به آن گوش فرا دهید، و خاموش باشید، تا بر شما رحم شود. ﴿204 و پروردگارت را در دل خود فروتنانه و بیمناکانه و آهسته، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن، و از زمرة غافلان مباش. ﴿205 به درستی کسانی که نزد پروردگارت هستند، از عبادت او تکبر نمی‌ورزند و او را به پاکی می‌ستایند، و برای او سجده می‌برند. ﴿206