مکی است؛ ترتیب آن 43؛ شمار آیات آن 89
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿حمٓ ١﴾.
حا. میم؛ از حروف مقطعات است و خداوند متعال به معانی این حروف و به مراد خویش در نزول آنها داناتر میباشد.
﴿وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ ٢﴾.
الله تعالی به کتابش قرآن کریم که دارای لفظ و معنای واضح است و به ارادۀ خداوند متعال دلالت آشکار دارد سوگند یاد کرده است.
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٣﴾.
به راستی خداوند عزوجل قرآن کریم را به زبان عربی نازل کرده تا مردم آن را بفهمند، در آیاتش تدبّر کنند و معانیش را بدانند.
﴿وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ٤﴾.
بدون شک قرآن کریم در لوح محفوظ نوشته شده است، کتابی است که در قدر و منزلت خود بلند مرتبه، در لفظ و معنایش مُحکم و عاری از اختلاف و تناقض است.
﴿أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا أَن کُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِینَ ٥﴾.
آیا به خاطر اینکه از هدایت اعراض کردید و با کفر و گناهان از حدود الهی تجاوز کردید شما را در گمراهی و سرکشی رها کنیم، به سوی شما قرآن را نازل ننماییم و پیامبری را نفرستیم؟ چنین نخواهد بود، بلکه از اقامۀ حجّت ناگزیریم.
﴿وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ ٦﴾.
خداوند عزوجل در قرنهای گذشته پیامبران زیادی را فرستاد تا حجّت را بر آنان اقامه نماید؛ یعنی ای پیامبر! یقیناً پیش از او پیامبرانی آمدهاند.
﴿وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٧﴾.
ای پیامبر! هیچیک از انبیا از جانب خداوند عزوجل به نزد کافران پیشین نیامد، مگر اینکه به او تمسخر و استهزا میکردند؛ همچنان که قومت با تو چنین برخورد کردند.
﴿فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٨﴾.
در نتیجه خداوند متعال تکذیب کنندگان پیشین را که از نگاه نیرو و قوّت خویش از قوم تو ای پیامبر قویتر بودند هلاک نمود و جزای امّتهای نخستین جاری و نافذ شد؛ زیرا آنان کافر شدند و تکذیب نمودن.
این آیه کافران این امّت را تهدید میکند که آنچه امتهای پیشین رسیده است به شما هم رسیدنی است.
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ ٩﴾.
ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ پاسخ میدهند که آفریگار آنها خداوند بزرگ است که در پادشاهی خویش غالب، به مخلوقاتش دانا و به احوال هر چیزی آگاه است. بنابراین به ربوبیت خداوند عزوجل ایمان دارند، امّا به الوهیت وی شرک میورزند.
﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠﴾.
ای مردم! خداوند یگانه ذاتی است که زمین را برایتان مانند فرشی هموار داشته، چون گهوارهای نموده و برابر ساخته تا بر روی آن زندگی کنید. در روی زمین برای شما راههایی را ایجاد نموده تا به منظور کسب معیشت و طلب روزی، راه رفتن در آنها آسان باشد و به وسیلۀ این راهها به مقاصد دین و دنیا، چون علم تجارت و جهانگردی و امور دیگر آشنا و هدایت شوید.
﴿وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ ١١﴾.
الله تعالی خداوندی است که از آسمان باران را فرو میآورد و در آن حساب و حکمتی را مقدّر داشته است؛ یعنی نه آن طوفانی میسازد که غرق کند و نه ناچیز مینماید که نیازهای زندگی را بر طرف کرده نتواند. به وسیلۀ باران، زمین خشک را سر سبز مینماید و انواع میوهها و سبزیجات را بیرو نمیآورد که شما و چهارپایان شما از آنها استفاده مینمایید. همچنان که پروردگار بزرگ زمین مرده را زنده میسازد به همانگونه مردهها را زنده مینماید و از قبرهایشان برای حساب بیرون میآیند.
﴿وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ ١٢﴾.
و خداوند متعال ذاتی است که انواع انسانها، حیوانات و نباتات را به وجود آورده است و کشتیها و چهار پایانی چون شتر، اسب، قاطر و خرها را آماده ساخته تا در خشکی و دریا به منظور مصالح زندگی خود بر آنها سوار شوید.
﴿لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ ١٣﴾.
تا بر این کشتیها و چهار پایان تسلّط یابید و سوار شوید و بعد از آن فضل و احسان خداوند عزوجل را که این مخلوقات و مصنوعات را برایتان رام ساخته به یاد آورید و بگویید: به پاکی یاد میکنم پروردگاری را که اینها را برای ما رام ساخته و اگر اوتعالی اینها را برای ما مسخّر نمیساخت، توان تسخیر آنها را نداشتیم.
﴿وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤﴾.
و همچنان بگویید: ما به سوی پروردگارمان برای حساب اعمال خویش در روز قیامت باز میگردیم.
﴿وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ ١٥﴾.
کافران از مخلوقات خداوند عزوجل بخشی را برای اوتعالی مقرّر میدارند و به طور بهتان و ناحق میگویند: فرشتگان دختران خداوند هستند؛ در حالی که اوتعالی از هر چیز بینیاز است. طبیعت انسان این است که از احسان و نعمتهای پروردگار انکار میکند؛ طوری که مشقّتها را برمیشمارد و نعمتها را فراموش مینماید.
﴿أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا یَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰکُم بِٱلۡبَنِینَ ١٦﴾.
ای کافران! آیا ادّعا مینمایید که خداوند عزوجل از مخلوقاتش دخترانی را برای خود بر گزیده؛ در حالی که او خداوند یگانهای است که چیزی را نزاده، از کسی زاده هم نشده و هیچ کسی همتای او نیست؟ شما از نسبت دختران به خویشتن ناراضی میباشید و میپندارید که الله عزوجل شما را به داشتن پسران مخصوص ساخته و کرامت بخشیده است؟ این دروغ و افترایی از جانب شماست.
﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ ١٧﴾.
آنگاه که از ولادت دختری به یکی از کافران خبر داده شود از ناخوشایندی خبر ولادتش چهرۀ وی تغییر مییابد و سیاه میشود، اندوهناک و غمزده میگردد. پس چگونه چیزی را که به خود نمیپسندید به خداوند نسبت میدهید، حقتعالی از چنین نسبتی بسیار بلندتر است.
﴿أَوَ مَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ ١٨﴾.
چگونه دختران را به الله تعالی نسبت میدهید، در حالی که دختران خود را میآرایند، با زیورات به زیبایی خویش میکوشند و توان ندارند در وقت جدل و خصومت استدلال کنند و حجّتشان را آشکار سازند.
﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُکۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَیُسَۡٔلُونَ ١٩﴾.
کافران فرشتگان را که بندگان خداوند عزوجل هستند مؤنث مقرّر داشته و گفتند: ایشان دختران خداوند هستند، اوتعالی بلندتر از این است آیا کافران در هنگام آفرینش فرشتگان حضور داشتند و از روی علم گواهی میدهند و حکم مینمایند که ایشان از جنس مؤنّثاند؟! به زودی و بطور قطع الله عزوجل گواهی دروغ و گنهگارانۀ کافران را مینویسد و آنان را دربارهاش مورد بازپرس قرار میدهد.
﴿وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ٢٠﴾.
کافران گفتند: اگر خداوند اراده میداشت که ما جز او چیز دیگری را عبادت نکنیم این کار را میکرد و مقدّر میساخت. این دلیل و حجّت باطلی است که ارائه داشتند؛ زیرا آنان به علم غیب آگاه نیستند و به قضا و قدر الهی شناخت و معرفتی ندارند. حقتعالی با نازل کردن کتابها و فرستادن پیامبران بر مردم اقامۀ حجّت نموده و برای کافران استدلال عقلی درست و روایت صحیحی که سخن آنان را تأیید نماید وجود ندارد، بلکه این سخن را از روی وهم و گمان و به دروغ میگویند.
﴿أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ ٢١﴾.
آیا خداوند عزوجل بر کافران کتابی را پیش از قرآن نازل کرده است که به وسیلۀ آن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم استدلال نمایند و به ادّعای خویش گواهی داشته باشند؟ الله کتابی را بر آنان نازل نکرده و در نزد خود دلیل و دانشی ندارند، بلکه به دروغ ادّعا میکنند و براساس وهم و گمان سخن میگویند.
﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ ٢٢﴾.
بلکه کافران گفتند: ما پدران خویش را بر دین و مذهب سابق در یافتیم. اکنون با پیش گرفتن تقلید به همان روش روانیم، با آنان مخالفت نمیورزیم و از دینشان پیروی مینماییم.
﴿وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ ٢٣﴾.
ای پیامبر! به همینگونه خداوند عزوجل پیامبری را پیش از تو در هیچ قریهای نفرستاد که آنان را از عذاب الهی بترساند و به سوی طاعت و عدم مخالفت امرش فراخواند، مگر سرکردگان اسراف کار و ثروتمندان متکبّر میگفتند: ما پدران خویش را بر دین سابق و مذهب ثابتی در یافتیم. اکنون به دین و مذهب آنان تمسّک میجوییم و آن را رها نمیکنیم. این همان تقلید کور کورانۀ ناپسند است.
﴿۞قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٢٤﴾.
پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم و سایر پیامبران علیهم السلامبرای اقوام خویش که به ردّ شریعتشان میپرداختند و به دین پدران خود تمسّک میجستند گفتند: آیا به دین باطل پدران خود تمسّک میجویید، اگرچه آنچه ما آوردهایم از دین باطل شما به هدایت و راه نجات بیشتر هدایت و دلالت کند؟ کافران سخن پیامبران را با عناد و تکبّر رد کردند و گفتند: ما به تکذیب آنچه شما از جانب خداوند آوردهاید میپردازیم و از آن انکار مینماییم؛ یعنی آنان در کفر ورزیدن از پدران خویش تقلید نمودند، دین حق را رد کردند و به تکذیب پیامبران پرداختند.
﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ٢٥﴾.
خداوند عزوجل از این تکذیب کنندگان با خسف و مسخ، با نابود ساختن و غرق کردن و با سایر انواع عذاب انتقام گرفت، پس به انجام سرنوشت گروه منکر و تکذیب کننده تأمّل نما. آری! همه تکذیب کننندگان باید از گرفتاری به چنین عذابی بر حذر باشند؛ زیرا در عملکرد خود با آنان یکساناند.
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦﴾.
از آنگاه یاد کن که ابراهیم علیه السلام برای پدر گمراه و قوم کافرش گفت: من از خدایان باطل و وهمیّی که شما به عبادت آنها میپردازید بیزار هستم. این برائت بر هر مسلمانی واجب است و بدین معناست که از کافران و نحوۀ عبادتشان بیزای جسته به کفری که مرتکب میشوند راضی نباشد و با آنان دوستی برقرار نکند.
﴿إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ ٢٧﴾.
من جز خداوند یگانهای که مرا آفرید و از عدم به وجود آورد چیز دیگری را پرستش نمیکنم، او خداوندی است که مرا به زودی به راه راست و دین معتدل هدایت خواهد کرد.
﴿وَجَعَلَهَا کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٢٨﴾.
ابراهیم علیه السلام کلمۀ توحید (لا إله إلا الله) را برای کسانی که بعد از وی میآیند به ارث گذاتش و ماندگار ساخت تا مردم به سوی پروردگارشان باز گردند؛ یعنی مفهوم این کلمه را در اندیشۀ خود تحقّق بخشند، عبادت را برای خداوند عزوجل خالص سازند، با توبه و استغفار و ترک کفر و گناهان به اوتعالی رجوع نمایند. آری! این کلمه بزرگترین رابطهای است که هر مؤمن را با برادرش پیوند میدهد و جمع مینماید.
﴿بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ ٢٩﴾.
بلکه خداوند عزوجل کافران این امّت و پدران آنان را با دوام حیات و نعمتها بهره مند ساخت و طور عاجل به هلاکت نرساند. آنان را به تأخیر انداخت تا هنگامی که پیامبر بزرگوارش محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را با کتاب و سنّت مبعوث نمود؛ برای اینکه هدایت را بیان دارد و آنان را به سوی اسلام فراخواند.
﴿وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٣٠﴾.
آنگاه که قرآن کریم به گونۀ وحیی از جانب خداوند عزوجل بر پیامبرش آمد کافران گفتند: این قرآن سحر است و وحی نمیباشد، ما از آن انکار داریم و بدان ایمان نمیآوریم.
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ ٣١﴾.
کافران گفتند: اگر این قرآن، حقّ و از جانب خداوند عزوجل است، پس چرا آن را بر شخص بزرگ، صاحب جاه و ثروتمندی از اهل مکّه یا طایف نازل نمیکند. این سخن را بدان سبب گفتند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صاحب مال و دارایی نبودند و در نزد آن مردم تفاخر و برتری فقط به دنیا و ثروتمندی بود و بس.
﴿أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ٣٢﴾.
آیا کافران نبوّت را تقسیم مینمایند و وضع و تعیین آن را طبق ارادۀ خود میطلبند؛ در حالی که خداوند عزوجل داناتر است که رسالتش را در کجا و به چی کسی بسپارد؟ او پروردگاری است که هر کدام از بندگان خواسته باشد به رسالتش برمیگزیند. اوتعالی رزق و روزی را میان بندگانش تقسیم مینماید، او دنیا را به دوستان و دشمنانش عطا مینماید، اما برای رسالت کسی را مخصوص میسازد که این منزلت بزرگ و مرتبۀ بلند را سزاوار باشد، به همینگونه هدایت را به بندگان صالحی عطا مینماید که ایشان را دوست داشته باشد. خداوند عزوجل بعضی از مردم را بر بعضی دیگر در امور دین و دنیا رفعت میبخشد، بنابراین بندگان از هم متفاوتاند؛ چنانچه دانا و نادان، دارا و نادار، امیر و مأمور و تابع و متبوع میباشند. این بدان منظور است که بعضی بر بعضی دیگر درجات بالاتری داشته باشند تا برخی سبب معاش دیگری شوند و زندگی در میان مردم قوام یابد؛ زیرا اگر به یک روش میبودند در نظام حیات خلل وارد میگردید. رحمت خداوند بزرگ با اعطای هدایت، توفیق طاعت، علم نافع و عمل صالح، از مال و منال فانی دنیویی که مردم جمعآوری مینمایند بهتر است.
﴿وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ ٣٣﴾.
اگر باعث رجوع همه مردم به سوی کفر نمیشد، خداوند عزوجل سقف خانه و زینههای کافران را که بدان بالا میروند از نقره مقرّر میداشت؛ از آنرو که دنیا بیارزش و حقیر است. اما برای آنکه ناتوانان و نادانان با دیدن مظاهر و زیب و زینت خانههای کافران فریب نخورند و از آنان در کفر تقلید ننمایند، الله عزوجل برای کافران این امتیاز را مقرّر نساخت.
﴿وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکُِٔونَ ٣٤﴾.
و نیز خداوند عزوجل دروازههای خانههای کافران را از نقره مقدّر مینمود و تختهایی را برای آنان آماده میداشت که برا آنها تکیه میزدند.
﴿وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُتَّقِینَ ٣٥﴾.
و نیز حقتعالی برای کافران طلای بیش ازحد میبخشید. این همه متاع زندگی دنیاست که فانی و زودگذر میباشد. اما نعمتهای آخرت بای دوستان پرهیزگار پروردگار که به طاعات عمل میکنند و از گناهان اجتناب مینمایند آماده و ذخیره شده است.
﴿وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ ٣٦﴾.
کسی که از یاد خداوند رحمن، یعنی از کتاب الهی و سنّت پیامبرش روگشتانده با این دو مرجع هدایت نشود و به آنها عمل نکند، خداوند عزوجل شیطانی را مقرّر میدارد که او را گمراه ساخته گناهان را برایش خوب جلوه میدهد و طاعات را زشت مینمایاند. این شیطان، شب و روز با او یکجا میباشد، همراه و رفیق اوست و جز به وسیلۀ یاد خداوند رحمن از آن نجات حاصل کرده نمیتواند.
﴿وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧﴾.
به یقین که شیطانها اعراض کنندگان از ذکر خداوند عزوجل را از راه هدایت باز میدارند، سرکشی و گناهان را برای آنان نیکو جلوه میدهند و طاعات را بد مینمایانند. در این حال پیروان شیطان میپندارند که در کار و روش خود با هدایت و بینشی همراهند، امّا در گمراهی و سرکشی به سر میبرند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ ٣٨﴾.
تا اینکه شخص روگردان از یاد الله عزوجل که شیطان همراهش در دنیا فریبش داده به سوی خداوند متعال باز گردد و مواقف حساب را مشاهده نماید، آنگاه میگوید: ای همنشین بد! کاش میان من و تو به اندازۀ میان مشرق و مغرب فاصله و دوری میبود. تو بد همنشینی بودی؛ زیرا باطل را برایم زینت بخشیدی، حق را زشت نمایاندی و مرا به بیراهه بردی.
﴿وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ ٣٩﴾.
ای کافران! امروز همراهی و اشتراک در عذاب با شیطانهای همنشینتان برای شما فایدهای ندارد؛ زیرا برای هریک از شما حصۀ کاملی از عذاب مقرّر است و عذاب با ملاحظۀ تعداد شما تقسیم نمیشود که بر شما تخفیف یابد.
﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٠﴾.
ای پیامبر! آیا میتوانی شخصی را که خداوند عزوجل از شنیدن حق ناشنوا ساخته بشنوانی، یا آن کس را که الله تعالی دلش را از راهیابی کورکرده رهنمایی کنی و یا کسی را که طور واضح در سرکشی و گمراهی واضح و آشکار به سر میبرد هدایت کنی؟ تو توان این کار را نداری، تنها و تنها کارت رساندن پیام الهی است و هدایت بر ذمّۀ تو نمیباشد.
﴿فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ ٤١﴾.
ای پیامبر! اگر خداوند عزوجل تو را پیش از پیروزیات بر کافران بمیراند، به زودی با عذاب آخرت از آنان انتقام خواهد گرفت.
﴿أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ ٤٢﴾.
اما اگر الله وعدهاش را برایت نشان داد طوری که تو را پیروز نمود و آنان را چون روز بدر خوار ساخت، بر این کار تواناست و هیچ کاری او را ناتوان ساخته نمیتواند. این امر واقع شد و خداوند عزوجل بندهاش را پیروزی عنایت کرد، لشکرش را غلبه بخشید و احزاب را خودش به یگانگی شکست داد.
﴿فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤٣﴾.
ای پیامبر! اکنون به آنچه خداوند عزوجل از کتاب و سنّت به سویت وحی فرستاده تمسّک نما، بدان عمل کن و به سویش فراخوان؛ زیرا تو بر مسیر هدایتی استوار روانی که دین اسلام است و حقتعالی جز آن را نمیپذیرد.
﴿وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَۖ وَسَوۡفَ تُسَۡٔلُونَ ٤٤﴾.
ای پیامبر! به یقین که قرآن برای تو و برای قومت که از قبیلۀ قریشاند مایۀ شرف و بزرگواری است؛ همچنان که این کتاب برای هر که از آن پیروی نماید و بدان عمل کند وسیلۀ عزّت، سربلندی و بزرگی است. به زودی و طور قطعی خداوند متعال از عمل به کتابی که بر شما نازل کرده و از شکرگزاری نعمتهایی که عطا نموده از شما سؤال خواهد کرد.
﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ ٤٥﴾.
ای پیامبر! از پیروان پیامبران الهی در امّتهای پیشین بپرس: آیا آنان امّتهای خویش را به سوی عبادت غیر حقتعالی فراخواندهاند؟ چنین کاری را نکردهاند، بلکه همه پیامبران به سوی توحید الهی فرا میخواندند و با این پیام آمده بودند که جز خداوند یگانه که از شریک منزّه است معبود بر حقّی وجود ندارد.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٦﴾.
خداوند متعال موسی علیه السلام با براهین قاطعی به سوی فرعون و سران قومش؛ همچنان که محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی قومشان فرستاده است. موسی علیه السلام به فرعون و قومش گفت: پروردگار جهانیان مرا فرستاده تا شما را فراخوانم که اوتعالی را به یگانگی و بدون شریک عبادت کنید و طاعت را برای او خالص سازید.
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ٤٧﴾.
اما آنگاه که موسی علیه السلام با براهین که به قدرت و یگانگیخداوند عزوجل و بر راستی و درستی دعوتش دلالت میکرد به سوی فرعون و قومش آمد، او و سران قومش به چیزی که موسی علیه السلام آورده بود میخندیدند و مسخره میکردند و به معجزهها و پندآموزیهایش استهزا مینمودند.
﴿وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٤٨﴾.
خداوند بزرگ برای فرعون و قومش هیچ نشانه و برهانی را نشان نداد، مگر اینکه از برهان و آیۀ پیشتر بزرگتر بود و بیشتر بر راستی دعوت موسی علیه السلام دلالت مینمود. الله تعالی فرعون و قومش را به انواع مجازاتها مانند هجوم ملخ، کنه، مگلها، خون، طوفان و دیگر چیزها گرفتار ساخت تا شاید از کفر و گناهان به سوی توحید و طاعت باریتعالی باز گردند.
﴿وَقَالُواْ یَٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ ٤٩﴾.
در این هنگام فرعون و سران قومش برای موسی علیه السلام گفتند: ای جادو گران! (با این خطاب احترامش را قصد داشتند، چون سحر و جادو در نزد آنان صفت بزرگی بود و بد شمرده نمیشد) از پروردگارت که تو را مخصوص ساخته، اختیار کرده و برگزیده بخواه تا عذاب را از ما دور سازد؛ زیر ما به آنچه بدان فرستاده شدهای تصدیق داریم و به خداوند ایمان آوردیم.
﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ٥٠﴾.
اما آنگاه که موسی علیه السلام به پروردگارش دعاکرد که عذاب را از فرعون و قومش دور سازد و خداوند عزوجل عذاب را از آنان مرفوع ساخت، بدون درنگ و به زودی خیانت و نقض عهد کردند و به کفر و گمراهی رو آوردند.
﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٥١﴾.
فرعون در جمع سران قومش با تکبّر، زور آوری و در حالی که به پادشاهی مصر تفاخر میکرد گفت: آیا پاداشهای مصر از من نیست و این جویها از زیر پایم نمیگذرد؟ آن لعین قصد داشت که هر که چنین باشد سزاوار عبادت است و از این رو برای قومش گفت: آیا در عظمت پادشاهی و قوّت و سلطهام، و به ناتوانی موسی و دست مایۀ اندکش نمیاندیشید؟
﴿أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ ٥٢﴾.
بلکه من از موسی که قدرت و منزلتی ندارد و از شرف و بزرگواریی بر خوردار نیست بهتر هستم؛ چنانچه او در امور معیشت و به دست آوردن روزی گرفتار محنت است و وقتی سخن میزند به علت بندش زبان، شنونده سخنش را نمیفهمد. ملاحظه میشود که فروعون به امور ظاهری دنیا مانند قدرت، شوکت و فصاحت زبان مباهات نمود و فراموش کرد که نبوّت، علم نافع و عمل صالح موسی علیه السلام از آنچه خودش میگوید بهتر و سودمندتر است.
﴿فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ ٥٣﴾.
اگر موسی راستگوی است که خداوند او را فرستاده، چرا دستبندهای طلایی برایش داده نمیشود تا از فقر و نیازمندی نجات یابد؟ و چرا پیوسته و پیدرپی فرشتگان به نزدش نمیآیند تا یاریاش کنند و به صداقتش گواهی دهند؟
﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٥٤﴾.
فرعون قوم خود را با سخنانش سبک سر ساخت، عقلهایشان را ربود و آنان را به بیراهه برد. در نتیجه قوم او به گمراهیاش موافقت نمودند و به دعوت موسی علیه السلام کافر شدند. به یقین که قوم فرعون به علّت بدکارگی خویش از طاعت و عبادت خداوند عزوجل بیرون شدند و دعوت فرعون گمراه کننده را پذیرفتند.
﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٥٥﴾.
وقتی فرعون و قومش با کفر و تکذیب موسی علیه السلام الله تعالی را به بخشم آوردند، با شدیدترین جزایی از آنان انتقام گرفت و به عذاب عاجلی گرفتارشان نمود؛ بدینگونه که همگی را در دریا غرق کرد و پادشاهی را از آنان گرفت.
﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ ٥٦﴾.
خداوند عزوجل فرعون و قوم او را بعد از غرق نمودن پیشرو و پیشقدم کسانی ساخت که در قرنهای آینده مانند عملکرد آنان انجام دهند؛ یعنی همچنان جزایی برایشان داده میشود. به همینگونه آنان را عبرت و پندی برای همه دورههای آینده تا قیام قیامت ساخت.
﴿۞وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ ٥٧﴾.
آنگاه که کافران عیسی بن مریم را در مجادله با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مَثَل آوردند، با این استدلال که نصاری عیسی علیه السلام را عبادت میکردند، با آن شادمان شدند و حُجّتی برای خویش پنداشتند. از این رو بلند آوازی کردند و فریاد کشیدند؛ زیرا وقتی خداوند عزوجل این فرمودهاش را نازل نمود: ﴿إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ ٩٨﴾ [الأنبیاء: 98]. «شما و آنچه غیر خدا میپرستید، هیزم جهنم خواهید بود و همگی در آن وارد میشود». کافران گفتند: پس عیسی علیه السلام نیز با خدایان ما در آتش دوزخ خواهد بود؛ زیرا نصاری او را مانند عبادت ما برای بتها پرستش مینمودند. امّا الله عزوجل برای ردّ آنان این آیه را نازل فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِکَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ ١٠١﴾ [الأنبیاء: 101]. «کسانی که از قبل، وعدۀ نیک از سوی ما به آنها داده شده از آن دور نگاه داشته میشوند». بنابراین آنچه عذاب میشود، خدایان باطل و عبادت کنندگان آنهاست؛ نه عیسی علیه السلام که به عبادت نصرانیان برایش راضی نبوده است.
﴿وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ ٥٨﴾.
کافران گفتند: آیا خدایانی که ما عبادت میکنیم از عیسی علیه السلام که قومش او را عبادت میکردند بهتر است؟ آنگاه که عیسی علیه السلام در آتش عذاب شود ما هم راضی هستیم که مانند او در آتش عذاب شویم، امّا این سخنشان جدالی بینتیجه و کلامی فاسد و باطل است.
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٥٩﴾.
عیسی بن مریم علیه السلام جز بندهای از بندگان خدا نبود که الله تعالی با نبوّت و رسالت بر او فضل و احسان نمود و او را آیت و پندی برای بنی اسرائیل مقرّر داشت؛ چنانکه با آن به قدرت و عظمت حقتعالی استدلال میجستند.
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ ٦٠﴾.
اگر خداوند عزوجل اراده کند به جای مردم، فرشتگان را در روی زمین جایگزین و مقرّر میسازد تا در آن زندگی نمایند، به اعمارش، بپردازند و در این امر خلیفۀ یک دیگر باشند.
﴿وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١﴾.
به راستی که نزول عیسی علیه السلام در آخرالزمان دلیلی به نزدیکی قیامت است. پس در برپایی قیامت شک نورزید و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در اموری که شما را بدان فرا میخواند و به شما خبر میدهد پیروی نمایید. این همان طریق میانه و راه مستقیمی است که روندهاش را به رضای الهی و بهشتش وصل میسازد.
﴿وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٢﴾.
شیطان، شما را با زینت دهی گمراهی و باطل از راه هدایت باز ندارد؛ زیرا او دشمن آشکار شماست که دشمنیی عیان دارد. او بدیها را برایتان زیبا جلوه میدهد و خوبیها را در نظر شما زشت مینمایاند.
﴿وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٦٣﴾.
و آنگاه که عیسی علیه السلام با براهین آشکار و قوی به سوی بنیاسرائیل آمد، برای آنان گفت: من پیام الهی را برایتان آوردم تا بعضی امور دین را که در آن اختلاف ورزیدهاید برای شما واضح نمایم. پس با انجام طاعات و پرهیز از گناهان، از خداوند عزوجل بترسید و در اموری که برایتان بیان داشتیم و شما رابه سویش فرا خواندم از من پیروی کنید.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦٤﴾.
خداوند یگانه پروردگار من و شماست و او آفریدگار و روزی دهندۀ همگی میباشد. عبادت را برای او خالص سازید، او را به یگانگی بشناسید و به او چیزی را شریک نیاورید. آنچه شما رابه سویش فرا میخوانم و بدان نصیحت مینمایم، واقعاً راه معتدلی است که روندهاش را به خیر دنیا و آخرت میرساند.
﴿فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ ٦٥﴾.
اما آنان گروهها و مذاهب متعدّدی را تشکیل داده در شأن عیسی علیه السلام اختلاف ورزیدند. برخی عقیده دارند که او بنده و فرستادۀ خداوند عزوجل است و این عقیدۀ درست میباشد، گروهی میپندارند که او فرزند خداست، خداوند از چنین نسبتی بلندتر است. لعنت و خشم پروردگار و عذابش بر کسی باد که اوتعالی را به اموری وصف میکند که خویشتن را بدان توصیف ننموده است و عذاب درد آورش برای کسانی باد که از راه مستقیم مخالفت ورزیدهاند.
﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٦٦﴾.
آن گروههای که در بندگی و رسالت عیسی علیه السلام مخالفت میورزند چه انتظار میکشند، جز اینکه قیامت به گونۀ ناگهانی و بدون آنکه آمادگی داشته باشند بر آنان فرا رسد؛ در حالی که وقت برپاشدن آن را نمیدانند.
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ ٦٧﴾.
رفیقان و دوستانی که با انجام معاصی خداوند عزوجل با هم یکجا بودند، از یک دیگر خود در روزی قیامت بیزاری میجویند، اما اگر بر طاعت خداوند متعال دوستی و محبت ورزیده باشند، دوستی و محبّتشان ماندگار است و در دنیا و آخرت برایشان فایده میرساند.
﴿یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٦٨﴾.
برای گروه پرهیزگاران نیکوکار که به خاطر رضای الله عزوجل با هم دوستی دارند گفته میشود: از عذابم نترسید و به خاطر چیزهایی که از زندگی دنیا از دستتان رفته اندوهگین مباشید؛ یعنی که از آینده خوفی ندارند و بر گذشتهها اندوه و تأسفی متوجهشان نمیباشد.
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ ٦٩﴾.
این گروه پرهیزگار کسانیاند که به کتاب خداوند عزوجل و سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ایمان دارند، به حکم الله تعالی منقاد اند و با قلب و اعضای وجود خویش به شریعتش تسلیم میباشند.
﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ تُحۡبَرُونَ ٧٠﴾.
در روز قیامت برایشان گفته میشود: با شادمانی و سرور، همراه با همسران، فرزندان و دوستان خویش به بهشت درآیید؛ در حالی که با خورسندی و راحت خاطر از همه نعمتها بر خوردار میشوید.
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُۖ وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٧١﴾.
برای این گروه از مؤمنان در باغهای پر از نعمت بهشت، ظرفهایی از طلا دَور داده میشود که در آنها لذیذترین، گواراترین و نیکوترین طعامها و جود دارد، همچنان برایشان جامهای طلایی را دَور میدهند که در آن شیرینترین و خوشمزّهترین نوشیدنی مهیّا شده است. همه چیزهایی که نفس بدان اشتها میکند، چشمها لذّت میبرد و روانها راحت مییابد در بهشت موجود و میسّر است. این در حالی است که اهل بهشت در آنجا اقامت همیشگی و بقای ماندگار دارند.
﴿وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٧٢﴾.
این بهشتی است که خداوند عزوجل آن را به سبب انجام طاعات و اعمال نیکی که پیش فرستاده بودید برایتان به ارث داده و شما را در آن سکنی گزین ساخته است؛ یعنی که الله تعالی بهشت را با رحمت و احسان خویش جزای اعمالتان قرار داده و اگر رحمتش نمیبود هیچ کسی با عملش به بهشت داخل نمیشد.
﴿لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٧٣﴾.
ای نیکوکاران! برایتان در باغهای بهشت میوههایی از انواع مختلف و صنفهای گوناگون وجود دارد که به اندارۀ اشتهایتان از آنها استفاده میبرید.
﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ٧٤﴾.
به یقین که کافران بدکار در عذاب دوزخ همیشه میباشند؛ زیرا آنان از خداوند جبّار نافرمانی کردند و با پیامبر مختار صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت ورزیدند.
﴿لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ ٧٥﴾.
عذاب الهی از مجرمان تخفیف نمییابد و آنان در آتش دوزخ از رحمت خداوند یگانۀ قهّار ناامید اند؛ یعنی آروزی نجات ندارند و راهی برای دریافت رحمت برای آنان موجود نیست.
﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِینَ ٧٦﴾.
خداوند منّان بر این گروه بدکار با عذاب کردن آنان ستم روا نداشته است، بلکه خود آنان با اختیار کفر به پروردگار بر خویشتن ستم روا داشتهاند.
﴿وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ ٧٧﴾.
بدکاران کافر بعد از اینکه خداوند جبّار آنان را در آتش دوزخ داخل میسازد، برای مالک یعنی وظیفه دار دوزخ میگویند: ای مالک! از پروردگارت بخواه که ما را بمیراند تا از عذاب راحت یابیم، مالک دوزخ خواستۀ آنان را رد کرده میگوید: شما در عذاب باقی میمانید و از آن بیرون نمیشوید، بر شما تخفیف نمییابد و مورد رحمت قرار نمیگیرید.
﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ ٧٨﴾.
به یقین که خداوند عزوجل پیامبرش را با حقّانیت به سوی شما فرستاد و هدایت را برای شما بیان داشت، امّا بیشتر شما ابا آوردید، حق را بد شمردید و به ردّ آن پرداختید.
﴿أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ ٧٩﴾.
بلکه کافران کید و تدبیری را مستحکم ساختند و در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حقّی که به تبلیغ آن مبعوث شده بود به کار بردند. اما خداوند عزوجل استحکام بخش تدبیرهاست و عذابی را که به انتظار کافران است برنامه ریزی مینماید.
﴿أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ ٨٠﴾.
آیا کافران گمان میکنند که خداوند عزوجل امور پنهانی ضمایر و سخنانی را که با همدیگر به گونۀ راز مطرح میکنند نمیشنود؟ چنین نمیباشد؛ زیرا حقتعالی میشنود و میداند، به همه امور آگاه است و هیچ امر پوشیدهای از او پنهان نمیباشد، بلکه فرشتگان بزرگوار که فرستادگان الله تعالی هستند، سخنان و اعمال آنان را مینویسند تا از جانب حقتعالی در روز قیامت مورد محاسبه قرار گیرند.
﴿قُلۡ إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ ٨١﴾.
ای محمّد! برای کافران که به دروغ و ناحق فرشتگان را دختران خداوند میدانند بگو: الله تعالی فرزندی ندارد؛ زیرا او چیزی را نزاده و از کسی زاده هم نشده است و همتایی برایش وجود ندارد. من نخستین فرد عبادت کنندۀ اوتعالی هستم که از ادعای دروغین مشرکان انکار دارم. آری! حقتعالی از داشتن همسر و فرزند و از گزینش شریک و مددگار بلندتراست.
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ ٨٢﴾.
خداوند عزوجل منزّه، مقدّس و بلند مرتبه است. او پروردگار، آفریدگار، تدیبرکنندۀ آسمانها و زمین و پروردگار عرش عظیم است. از داشتن همسر، فرزند، شریک و دیگر اوصاف باطلی که کافران او را بدان توصیف میکنند منزّه و نامهای مقدّس دارد.
﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٨٣﴾.
ای پیامبر! گروه کافران را بگذار در باطل فرو روند و در بیهودگیهای دنیا مصرف باشند تا آنگاه که با روز حساب روبرو شوند، روزی که خداوند عزوجل سختترین عذاب را برای آنان وعده داده است. یا آنان را بگذار تا عقوبت، خواری و شکستی را که خداوند متعال در این دنیا برای آنان وعد کرده دریابند.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ ٨٤﴾.
خداوند یگانه معبود بر حقّی است که جز او خدایی نیست و در آسمان و زمین جز او پروردگاری وجود ندارد. او بر عرش خویش به گونهای سزاوار جلال اوست استوا دارد، در آفرینش و صُنعش و در تدبیر و شریعتش با حکمت است، به امور پنهان و آشکار و به کارهای مخفی و علنی بندگان داناست.
﴿وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٥﴾.
برکات خداوند بسیار و خیر او عام است، عظمت بزرگوارانه و نامهای مقدّس دارد. پادشاهی و مالکیت آسمانها و زمین و همه موجودات میان آنها تنها برای اوست. او به یگانگی خویش تدبیر کننده و صاحب تصرّف آفرینش و روزی دهنده است، وقت وقوع قیامت را تنها او میداند و همه مخلوقات به سوی او باز میگردند؛ یعنی از آنان حساب میگیرد و به عملکردشان جزا میدهد؛ چنانکه برای عمل نیک پاداش شایسته و برای عمل زشت جزای دشوار مقرّر میدارد.
﴿وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٨٦﴾.
اما خدایان باطلی که به منظور شفاعت عبادت کنندگان مورد پرستش قرار میگیرند مالک چیزی نیستند، بلکه کسانی میتوانند شفاعت کنند که توحید را برای الله تعالی خالص ساخته و از پیامبرش پیروی نموده باشند؛ در حالی که به حقیقت آنچه بدان گواهی و اقرار میدهند دانا باشند.
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٨٧﴾.
ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی که چه کسی شما را آفریده است؟ میگویند: خداوند عزوجل ما را آفریده است. پس چگونه غیر حقتعالی را عبادت میکنند؛ حال آنکه او آفریدگار آنان است؟ چگونه به او دیگران را شریک میآورند؛ در حالی که تنها اوتعالی آنان را به وجود آورده است؟!
﴿وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ ٨٨﴾.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با شکایت از کافران، در دعای خویش به پروردگارش میگوید: پروردگارم! این گروه از کافران مرا تکذیب کردند، به رسالتم ایمان نیاوردند و دعوت مرا رد نمودند.
﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ٨٩﴾.
ای پیامبر! گذشت را در پیش گیر، از آزار و اذیت آنان صرف نظر نما و با سلام و ترک انتقام با آنان روبرو شو. این روش ابرار نیکوکار با نادانان بیخرد است؛ زیرا ابرار نیکوکار با کافران به بدی مقابله نمیکنند و مانند آنان کارهای جاهلانه را انجام نمیدهند. در نهایت کافران خواهند دانست که روز قیامت چگونه عذابی در انتظارشان است.
سوره زخرف
حمٓ
حم [حا. میم].
وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ
سوگند به کتاب روشنگر.
إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ
ما آن را قرآنى به زبان عربی قرار دادیم، باشد که خردورزى کنید.
وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ
این کتاب، که بلندمرتبه و حکمتآموز است، در لوح محفوظ نزد ما ثبت شده است [و دستخوش تغییر نخواهد شد].
أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا أَن کُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِینَ
آیا به صِرف اینکه شما [مشرکان،] گروهی اسرافکارید [و پیام الهی را انکار مىکنید، نزول] قرآن را از شما بازداریم؟
وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ
چه بسیار پیامبرانى که در میان پیشینیان فرستادیم.
وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ
و[لی] هر پیامبری به سوی آنان میآمد، مسخرهاش میکردند.
فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ
ما افرادی نیرومندتر از مشرکان مکه را هلاک کردهایم؛ و داستان [عبرتانگیز] پیشینیان گذشت.
وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ
[ای پیامبر] اگر از مشرکان بپرسی: «آسمانها و زمین را چه کسی آفریده است؟»، قطعاً میگویند: «[الله] شکستناپذیر دانا».
ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ
همان [پروردگاری] که زمین را محل آسایش شما قرار داد و راههایی در آن برایتان پدید آورد تا راه یابید.
وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ
و همان ذاتی که باران را از آسمان به مقدار معینى فرستاد؛ آنگاه سرزمین خزانزده و خشک را به وسیلۀ آن حیات بخشیدیم؛ شما نیز همین گونه [از گورها] بیرون آورده مىشوید.
وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ
پروردگاری که تمام مخلوقات را آفرید و از کشتیها و چهارپایان، وسیلۀ سوارى برایتان پدید آورد؛
لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ
تا بر پشت آنها قرار گیرید و آنگاه که بر آنها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: «پاک و منزه است ذاتی که این [وسیله] را در خدمت ما گماشت و[گرنه] ما خود توان این کار را نداشتیم؛
وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ
و ما به پیشگاهِ پروردگارمان بازمیگردیم».
وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ
مشرکان از میان بندگان الله، سهمى [از فرزند] برایش قرار دادند. به راستى که انسان آشکارا ناسپاس است.
أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا یَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰکُم بِٱلۡبَنِینَ
آیا [میپندارید] الله از میان آفریدگانش، دختران را انتخاب کرده و پسران را به شما اختصاص داده است؟
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ
اما هر گاه به یکى از آنان، همان چیزی را بشارت دهند که براى [الله] رحمان قائل هستند [= تولد دختر]، در حالى که خشم خود را فرومىخورد، چهرهاش [از اندوه] تیره مىگردد.
أَوَمَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ
آیا کسی را که در زیور [و راحتی] پرورش مییابد و در [هنگام] جدال [قادر به] تبیین مقصودش نیست [به الله نسبت میدهید؟]
وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُکۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَیُسۡـَٔلُونَ
[مشرکان]، فرشتگان را که بندگانِ [الله] رحمانند، مؤنث پنداشتند. آیا به هنگام آفرینش آنان حضور داشتند؟ سخنانشان ثبت میگردد و [در روز قیامت،] بازخواست خواهند شد.
وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ
[آنان برای توجیهِ شرکِ خود] میگویند: «اگر [الله] رحمان میخواست، ما فرشتگان را عبادت نمیکردیم». آنان در مورد این [سخن] بىاطلاعند [و] جز سخن دروغ نمىگویند.
أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ
آیا پیش از قرآن کتابى به آنان دادهایم که به آن استدلال کنند؟
بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ
بلکه میگویند: «نیاکانمان نیز همین آیین را داشتند و ما [نیز] راه آنان را دنبال میکنیم».
وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ
پیش از تو نیز هر [پیامبرِ] هشداردهندهای را به هر شهری فرستادیم، ثروتمندانِ سرکشِ آن شهر میگفتند: «نیاکانمان نیز همین آیین را داشتند و ما [نیز] راه آنان را دنبال میکنیم».
۞قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ
[پیامبرشان] میگفت: «اگر آیینى هدایتبخشتر از آنچه نیاکانتان داشتند آورده باشم [باز هم از آنان پیروی میکنید]؟» آنان [در پاسخ] میگفتند: «[آری،] پیامى را که مأمور [ابلاغ] آن شدهاید، انکار مىکنیم».
فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ
ما نیز از آنان انتقام گرفتیم؛ پس بنگر که سرانجامِ تکذیبکنندگان چگونه بود.
وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ
[یاد کن] هنگامی را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: «از آنچه شما عبادت میکنید، بیزارم؛
إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ
مگر از ذاتی که مرا آفریده است که او هدایتم خواهد کرد».
وَجَعَلَهَا کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ
ابراهیم، یکتاپرستى را در میانِ نسلهای پس از خود، سخنى ماندگار قرار داد؛ باشد که [به پیشگاه الهی] بازگردند.
بَلۡ مَتَّعۡتُ هَـٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ
بلکه اینان [که در مکه آلوده به شرک هستند] و پدرانشان را [از نعمتهای دنیا] برخوردار کردم تا آنکه حق [= قرآن] و پیامبری روشنگر به سراغشان آمد؛
وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ
و آنگاه که حق [= قرآن] به سویشان آمد، گفتند: «این جادوست و آن را انکار مىکنیم»؛
وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ
و گفتند: «چرا این قرآن بر مردى بزرگ از دو شهرِ [مکه و طائف] نازل نشده است؟»
أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ
آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مىکنند؟ ماییم که روزی [و معیشت] آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم کردهایم و آنان را نسبت به هم، به درجاتى برتری بخشیدهایم تا از خدماتِ [متقابلِ] یکدیگر استفاده کنند؛ و رحمت پروردگارت از اموالى که جمع مىکنند بهتر است.
وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ
اگر [نگرانى از آن] نبود که همۀ مردم [در دنیاطلبى و انکار الله] یک گروه شوند، سقف خانۀ کسانى را که به الله رحمان ایمان ندارند، از نقره قرار مىدادیم و نیز پلههایى [از نقره در آن مینهادیم] که بتوانند از [طبقاتِ] آن [خانه] بالا روند؛
وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکِـُٔونَ
و برای خانههایشان درهایی [از طلا] میگذاشتیم و تختهایی [قرار میدادیم] که بر آن تکیه زنند؛
وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُتَّقِینَ
و تجمل [و زینتهای] فراوان [برایشان فراهم میکردیم] و تمام اینها بهرۀ [ناچیز] زندگی دنیاست؛ و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است.
وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ
هر کس از یاد [الله] رحمان دل بگرداند، شیطانى بر او مىگماریم تا [یار و] همنشینش باشد [و همواره او را فریب دهد].
وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ
شیاطین، این گروه را از راه [الله] بازمیدارند؛ و[لی] آنان گمان میکنند که هدایتیافتهاند.
حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ
تا آنگاه که [در قیامت] نزد ما بیاید، [به شیطانِ همنشینش] میگوید: ای کاش میان من و تو، فاصلهاى به دورى شرق و غرب بود! چه همنشین بدی بودى!».
وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ
[الله میفرماید:] «امروز [پشیمانى] سودى به حالتان نخواهد داشت؛ زیرا ستم کردهاید و همگی در عذاب شریکید».
أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ
[ای پیامبر،] آیا میتوانی [پیام خود را] به گوش ناشنوایان برسانى یا نابینایان و گمراهانِ آشکار را [به راه راست] هدایت کنى؟
فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ
پس اگر تو را [پیش از عذاب آنان از دنیا] ببریم، [در هر حال،] از آنان انتقام خواهیم گرفت.
أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ
یا عذابى را که به آنان وعده دادهایم، [در دوران زندگیات] به تو نشان خواهیم داد؛ زیرا ما بر آنان اقتدار [کامل] داریم.
فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ
به آنچه بر تو وحی میشود تمسّک بجوی که بیگمان، بر راه راست قرار داری.
وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَۖ وَسَوۡفَ تُسۡـَٔلُونَ
تردیدی نیست که قرآن برای تو و قومت مایۀ اندرز [و سربلندی] است و [روز قیامت، دربارۀ ایمان و عمل به آن] بازخواست خواهید شد.
وَسۡـَٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ
از پیامبرانی که پیش از تو فرستادیم بپرس که آیا غیر از [الله] رحمان، معبودانی برای عبادت قرار دادهایم [مسلّماً چنین نیست].
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِـَٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
ما موسى را با معجزات خویش به سوى فرعون و سران قومش فرستادیم و به آنان گفت: «من فرستادۀ پروردگار جهانیانم»؛
فَلَمَّا جَآءَهُم بِـَٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ
و هنگامی که آیات [و معجزات] ما را به آنان ارائه کرد، همگی به آنها خندیدند.
وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ
هر معجزهاى به آنان ارائه دادیم، یکى از دیگرى بزرگتر بود و [چون همه را تکذیب کردند،] آنان را به عذاب گرفتار کردیم؛ باشد که [از کفر] بازگردند.
وَقَالُواْ یَـٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ
[پس هنگامی که گوشهای از عذاب الهی را چشیدند،] گفتند: «اى جادوگر! از پروردگارت ـ بنا به عهدى که با تو دارد ـ بخواه [تا عذاب را از ما دور کند] که ما [دیگر] راهیافتهایم».
فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ
اما هنگامی که عذاب را از آنان برداشتیم، پیمان شکستند [و بر کفر اصرار ورزیدند].
وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ
فرعون در میان قوم خود ندا سر داد و گفت: «اى قوم من، آیا فرمانروایىِ مصر در اختیار من نیست و این نهرها از دامنۀ قصرِ من جریان ندارد؟ آیا [قدرت و عظمتم را] نمىبینید؟
أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ
من از این مردِ بىمقدار که [حتی] نمىتواند به روشنى سخن بگوید، شایستهترم.
فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ
چرا [به نشانۀ سروَرى،] دستبندهاى زرین [از آسمان] بر او افکنده نشده است [تا ثابت شود که پیامبر است]؟ یا چرا فرشتگان همراه او نیامدهاند؟»
فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ
او [= فرعون] قوم خود را به [بیخردی و] سبُکسَرى کشاند و همگی مُطیع او شدند. حقا که آنان [نسبت به اوامر الهی] نافرمان بودند.
فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ
پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتیم و همگی را [در دریا] غرق کردیم.
فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ
آنگاه آنان را در شمارِ پیشگامان [کفر و نافرمانی] و عبرتی [برای آیندگان] قرار دادیم.
۞وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ
و هنگامی که [داستانِ تولد] پسر مریم مطرح شد، قومِ تو [که گمان کردند میتوانند مانند نصاری چند معبود داشته باشند] به ناگاه، شادی و هیاهو به راه انداختند.
وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ
و گفتند: «معبودان ما بهترند یا او [= عیسی]؟» آنان این سخن را تنها براى جدال با تو عنوان کردند؛ به راستی که گروهى ستیزهجو هستند.
إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ
عیسى فقط بندهاى است که نعمت [رسالت] بر او ارزانى داشتیم و او را نمونهای [از قدرت الهی] براى بنیاسرائیل قرار دادیم.
وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَـٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ
اگر مىخواستیم، [همۀ شما انسانها را نابود میکردیم و] به جای شما، فرشتگانى پدید مىآوردیم که در زمین جانشین [شما] شوند.
وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ
قطعاً [نزول] او [= عیسی] نشانه [نزدیکی وقوع] قیامت است؛ پس هرگز در مورد قیامت شک نکنید و پیرو من باشید که راه راست [به سوی بهشت،] همین است.
وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ
[آگاه باشید تا] شیطان شما را [از راه الله] بازندارد؛ چرا که او دشمن آشکار شماست.
وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ
و چون عیسى [معجزات و] نشانههاى روشن به آنان ارائه کرد، گفت: «من حکمت برایتان آوردهام تا [به آن راه یابید] و برخى از موارد اختلافتان را روشن کنم؛ پس از الله پروا کنید و مطیع [دستورهای] من باشید.
إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ
الله پروردگار من و شماست؛ پس او را عبادت کنید که راهِ راست همین است».
فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ
آنگاه گروههای [مختلف] بنیاسرائیل میان خود [دربارۀ عیسی] دچار اختلاف شدند؛ پس وای بر ستمکاران از عذاب روز دردناک!
هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ
آیا جز این انتظار دارند که قیامت ـ در حالی که غافلند ـ ناگهان بر آنان فرا رسد؟
ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۭ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ
دوستان [دنیایى،] در آن روز، دشمن یکدیگرند؛ مگر پرهیزگاران.
یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ
[الله به آنان میفرماید:] «ای بندگانِ [پرهیزکارِ] من، امروز ترس و اندوهى نخواهید داشت.
ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ
همان بندگانى که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم [فرمانِ ما] بودند.
ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ تُحۡبَرُونَ
شما و دیگر مؤمنانی که همچون شما هستند، به بهشت درآیید تا [از نعمتهای جاودانش بهرهمند گردید و] شادمان شوید.
یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُۖ وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ
ظرفها و جامهای زرین را پیرامونشان مىگردانند؛ و هر چه دلها بخواهد و دیدهها از آن لذت بَرَد، در آنجا موجود است؛ و شما در بهشت جاودانهاید.
وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
این همان بهشتى است که در برابر اعمالتان به شما دادهاند.
لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ
میوههاى فراوانی آنجا در اختیار دارید که از آنها مىخورید.
إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ
بیتردید، مجرمان در عذاب دوزخ جاودانند.
لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ
[در حالى که عذاب] از آنان کاسته نمیشود و در یأس و نومیدی فرورفتهاند.
وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّـٰلِمِینَ
ما به آنان ستم نکردیم؛ بلکه آنها خود به خویشتن ستم میکردند.
وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّـٰکِثُونَ
[دوزخیان، نگهبان آتش را صدا میزنند و] فریاد برمیآرند: «اى مالک [کاش] پروردگارت کار ما را یکسره کند [و ما را بمیراند]». او میگوید: «نه، شما [در این عذاب] ماندگارید».
لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ
به راستی ما حق را برای شما آوردیم؛ ولی بیشتر شما از آن کراهت داشتید.
أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ
بلکه آنان عزمِ [خود را برای توطئه علیه تو] جزم کردند؛ ما نیز ارادۀ محکمی [بر ناکام گذاشتنِ آنان] داریم.
أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ
آیا مىپندارند که ما سخنان سِرّى و نجوایشان را نمىشنویم؟ آرى، فرشتگان ما در کنارشان [هستند و همه چیز را] ثبت مىکنند.
قُلۡ إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ
[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «اگر [به فرض محال، الله] رحمان فرزندى داشت، من نخستین عبادتکننده [او] بودم».
سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ
[معبود یگانهای که] پروردگار آسمانها و زمین و عرش است، از توصیفِ [جاهلانه] آنان منزه است.
فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ
پس [ای پیامبر،] آنان را [به حال خود] بگذار تا یاوهگویی کنند و به بازى سرگرم باشند تا سرانجام، با روز موعود [= قیامت] مواجه شوند [و سزای اعمالشان را ببینند].
وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ
او تعالی است که در آسمان و زمین معبود است؛ و او حکیم داناست.
وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ
پربرکت و بزرگوار است ذاتی که فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، از آنِ اوست؛ و آگاهى از [لحظۀ برپایىِ] رستاخیز تنها در اختیار اوست و [همگی] به پیشگاه او بازگردانده مىشوید.
وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ
کسانی که [مشرکان] به جاى الله [به نیایش] مىخوانند، قادر به شفاعت نیستند؛ مگر افرادى که به [کلمۀ توحید و] حق گواهى مىدهند.
وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ
و اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آنان را آفریده است، مسلّماً میگویند: «الله»؛ پس چگونه [از عبادت الله] بازگردانیده میشوند
وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَـٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ
[شکایت و] سخن پیامبر [این بود:] «پروردگارا، اینان قومی هستند که ایمان نمیآورند».
فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ
[ای پیامبر،] از [آزار و اذیت] آنان درگذر و [برای رهایی از شرّشان] بگو: «سلام بر شما»؛ به زودى خواهند دانست [که عذابشان چگونه است].
Az-Zukhruf
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ حمٓ ١ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ ٢ إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٣ وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ٤ أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا أَن کُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِینَ ٥ وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ ٦ وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٧ فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٨ وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ ٩ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠﴾
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
حم. ﴿1﴾قسم به کتاب واضح! . ﴿2﴾که هرآیینه ما ساختیم این کتاب را کلام عربى، بود که شما بفهمید. ﴿3﴾و هرآیینه این کتاب ثبت است در لوح محفوظ نزدیک ما، هرآیینه این کتاب بلند قدر با حکمت است [1032]. ﴿4﴾آیا باز داریم از شما پند را اعراض کرده، براى آنکه هستید گروهى از حد رفته. ﴿5﴾و بسیار فرستادیم پیغامبران را در پیشینان. ﴿6﴾و نمىآید به ایشان هیچ پیغامبرى الاّ به او استهزاء میکردند. ﴿7﴾پس هلاک کردیم سختتر از قریش را [1033]به اعتبار دستدرازى و مذکور شد داستان نخستیان. ﴿8﴾و اگر سؤال کنى از ایشان که چه کس بیافرید آسمانها و زمین را؟ البته گویند: بیافرید آنها را خداى غالب دانا. ﴿9﴾وى آن است که ساخت براى شما زمین را بساطى و ساخت براى شما در زمین راهها بود که شما راه یابید. ﴿10﴾
﴿وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ ١١ وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ ١٢ لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤ وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ ١٥ أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا یَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰکُم بِٱلۡبَنِینَ ١٦ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ ١٧ أَوَ مَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ ١٨ وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُکۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَیُسَۡٔلُونَ ١٩ وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ٢٠ أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ ٢١ بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ ٢٢﴾
و وى آن است که فرود آورد از آسمان آبى به آندازه پس زنده کردیم به آن شهر مرده را. همچنین برآورده خواهید شد [1034]. ﴿11﴾و وى آن است که بیافرید اقسام حیوانات تمام آن و ساخت براى شما کشتیها و از چهارپایان چیزی را که بر آن سوار شوید. ﴿12﴾تا راست بنشینید بر پشت مرکوب. باز یاد کنید نعمت پروردگار خود را وقتى که راست نشستید بر آن و بگویید: پاکى خداى را که مسخر ساخت براى ما این مرکوب و هرگز نبودیم بر آن توانا. ﴿13﴾و هرآیینه ما به سوى پروردگار خویش رجوع خواهیم کرد. ﴿14﴾و مقرر کردند براى خدا از بندگان او اولاد را، هرآیینه آدمى ناسپاس ظاهر است. ﴿15﴾آیا فرا گرفت خدا از مخلوقات خود دختران را و برگزیده است شما را بر پسران؟. ﴿16﴾و چون خبر داده شود یکى از ایشان به تولد آنچه مثل ساخته براى خدا [1035]، روى او سیاه گردد و او پر از غم باشد. ﴿17﴾آیا آن را که پرورده میشود در زیور و او در صفت خصومت ظاهر نمىگردد، براى خدا ثابت کردهاند؟. ﴿18﴾و دختر مقرر کردند فرشتگان را که بندگان خدایند. آیا حاضر بودند نزدیک آفرینش ایشان؟ نوشته خواهد شد این گواهى ایشان و پرسیده خواهند شد. ﴿19﴾و گفتند [کافران]: اگر خواستى خداى، پرستش نمیکردیم این فرشتگان را. نیست ایشان را به این مقدمه دانش. نیستند ایشان مگر دروغگوی. ﴿20﴾آیا دادهایم ایشان را کتابى پیش از قرآن، پس ایشان به آن کتاب چنگ زدهاند. ﴿21﴾[نى! نی!] بلکه گفتند: هرآیینه ما یافتیم پدران خود را بر دینى و هرآیینه ما بر پى ایشان راه یافتگانیم. ﴿22﴾
﴿ وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ ٢٣ ۞قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٢٤ فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ٢٥ وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦ إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ ٢٧ وَجَعَلَهَا کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٢٨ بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ ٢٩ وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٣٠ وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ ٣١ أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ٣٢ وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ ٣٣﴾
و همچنین نفرستادیم پیش از تو در هیچ دیهى ترساننده را مگر گفتند منعمان آن ده: هرآیینه ما یافتیم پدران خود را بر دینى و هرآیینه ما بر پى ایشان متابعت کنندگانیم. ﴿23﴾گفت [پیغامبر]: آیا بر متابعت پدران مقرر مىنمایید اگرچه آوردهام به شما دینى که زیادهتر راه نماینده است از آنچه که بر آن یافتید پدران خود را، گفتند: هرآیینه ما به آنچه فرستاده شد شما را همراه آن، نامعتقدیم. ﴿24﴾پس انتقام کشیدیم از ایشان، پس در نگر چگونه بود عاقبت دروغدارندگان. ﴿25﴾و یاد کن چون گفت ابراهیم پدر خود را و قوم خود را: هرآیینه من بىتعلقم از آنچه شما پرستش میکنید. ﴿26﴾الاّ آن کسى که بیافرید مرا، پس هرآیینه او هدایت خواهد کرد مرا. ﴿27﴾و ساخت خداى تعالى کلمۀ توحید را سخنى باقى مانده در فرزندان او تا بود که کافران رجوع کنند [1036]. ﴿28﴾بلکه بهرهمند ساختیم ایشان را و پدران ایشان را تا وقتى که آمد بدیشان دین راست و پیغامبر ظاهر. ﴿29﴾و آنگاه که آمد بدیشان دین راست گفتند: این جادو است و هرآیینه ما بدان نامعتقدانیم. ﴿30﴾و گفتند: چرا نه فروفرستاده شد این قرآن بر مردى بزرگ از اهل این دو ده؟! [1037]. ﴿31﴾آیا ایشان قسمت میکنند رحمت پروردگار تو را. ما قسمت کردهایم در میان ایشان گذران ایشان را در زندگانى دنیا و بلند مرتبه ساختیم بعض ایشان را بر بعض تا سخره گیرد بعض ایشان بعضى را [1038]و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه جمع میکنند. ﴿32﴾و اگر نه احتمال آن بود که میشدند مردمان همه یک گروه، البته مىساختیم براى کسی که نامعتقد است به خدا، براى خانههاى ایشان سقفها از نقره و نردبانها نیز که بر آن بالا برآیند. ﴿33﴾
﴿ وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکُِٔونَ ٣٤ وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُتَّقِینَ ٣٥ وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ ٣٦ وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ ٣٨ وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ ٣٩ أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٠ فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ ٤١ أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ ٤٢ فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤٣ وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَۖ وَسَوۡفَ تُسَۡٔلُونَ ٤٤ وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ ٤٥ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٦ فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ ٤٧ ﴾
و براى خانههاى ایشان دروازهها نیز از نقره و تختها که بر آن تکیه زده بنشینند. ﴿34﴾و مىساختیم تجمل بسیار و نیست همۀ این مگر اندک بهرهمندى زندگانى دنیا و آخرت نزدیک پروردگار تو متقیان راست. ﴿35﴾و هر که غافل شود از یاد خدا، بر گماریم براى او شیطانى پس آن شیطان او را همنشین بُوَد. ﴿36﴾و هرآیینه شیاطین بازمیدارند آدمیان را از راه و آدمیان مىپندارند که ایشان راه یافتگانند. ﴿37﴾تا آن وقت که آدمى بیاید پیش ما، گوید [با شیطان خود]: اى کاش در میان من و در میان تو مسافت مشرق و مغرب بودى پس بد همنشینى تو. ﴿38﴾و [گوییم]: سود ندهد شما را امروز از بس که ستم کردهاید آنکه شما در عذاب باهم شریک باشید. ﴿39﴾[یا محمد] آیا تو میتوانى شنوانید کرآن را یا راه میتوانى نمود کوران را و آن کس را که در گمراهى ظاهر است؟. ﴿40﴾پس اگر از این عالم ببریم تو را، پس البته ما از این جماعت انتقام کشندگانیم. ﴿41﴾یا این است که بنماییم تو را آنچه وعده دادیم به ایشان، پس هرآیینه ما بر ایشان تواناییم. ﴿42﴾پس چنگ زن به آنچه وحى فرستاده شد به سوى تو هرآیینه تو بر راه راستى. ﴿43﴾و هرآیینه قرآن پند است تو را و قوم تو را و شما سؤال کرده خواهید شد. ﴿44﴾و بپرس احوال آنان که فرستاده بودیم پیش از تو از پیغامبران خود. آیا ساخته بودیم بجز خدا معبودان دیگر که پرستش کرده شود آنها را؟. ﴿45﴾و هرآیینه فرستادیم موسى را با نشانههاى خود به سوى فرعون و اشراف قوم او، پس گفت: هرآیینه من پیغامبر پروردگار عالمهایم. ﴿46﴾پس آن هنگام که آمد بدیشان با نشانههاى ما، ناگهان ایشان از آن نشانهها میخندیدند. ﴿47﴾
﴿ وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٤٨ وَقَالُواْ یَٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ ٤٩ فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ٥٠ وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٥١ أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ ٥٢ فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ ٥٣ فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٥٤ فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٥٥ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ ٥٦ ۞وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ ٥٧ وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ ٥٨ إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٥٩ وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ ٦٠ ﴾
و نمىنمودیم به ایشان هیچ نشانهای مگر وى بزرگتر بود از قرین خود و گرفتار کردیم ایشان را به عقوبت بود که ایشان رجوع کنند. ﴿48﴾و گفتند: اى جادوگر دعا کن براى ما به جناب پروردگار خود به آن اسماء که وحى کرده است نزدیک تو هرآیینه ما راه یافتگانیم [1039]. ﴿49﴾پس آن هنگام که دور کردیم از ایشان عقوبت را ناگهان ایشان عهد مىشکنند. ﴿50﴾و آواز داد فرعون در میان قوم خود گفت: اى قوم من! آیا نیست به دست من پادشاهى مصر و این جویها میرود زیر کوشک من آیا نمىبینید؟. ﴿51﴾نى! بلکه من بهترم از این شخص که وى خوار است و نزدیک نیست که سخن واضح گوید [1040]. ﴿52﴾پس چرا نَفرود آورده شد بر این شخص دستوانها از زر یا چرا نیامد همراه او فرشتگان مجتمع شده؟. ﴿53﴾پس بىعقل کرد قوم خود را، پس قبول کردند فرمان او را، هرآیینه ایشان بودند گروه فاسق. ﴿54﴾پس آن هنگام که به خشم آوردند ما را انتقام کشیدیم از ایشان، پس غرق ساختیم همه ایشان را یکجا. ﴿55﴾پس ساختیم ایشان را پیش رو و داستانى پسینیان را. ﴿56﴾و آنگاه [1041]که داستانى زده شد به پسر مریم، ناگاه قوم تو از این داستانى به خوش وقتى آواز بلند مىکنند. ﴿57﴾و گفتند: آیا معبودان ما بهتراند یا عیسى؟ این حرف نزدند با تو مگر به مکابره، بلکه ایشان قومى خصومت کنندهاند. ﴿58﴾نیست عیسى مگر بندهای که انعام کردهایم بر وى و ساختیم او را نشانهای براى بنى اسراییل. ﴿59﴾و اگر مىخواستیم، البته کردمى که بدل شما فرشتگان در زمین خلیفه شوند. ﴿60﴾
﴿ وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١ وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٢ وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٦٣ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦٤ فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ ٦٥ هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٦٦ ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ ٦٧ یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٦٨ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ ٦٩ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ تُحۡبَرُونَ ٧٠ یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُۖ وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٧١ وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٧٢ لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٧٣ ﴾
و هرآیینه عیسى نشانهای است قیامت را، پس شبهه مکنید در قیامت و [بگو: یا محمد] پیروى من کنید این است راه راست. ﴿61﴾و باز ندارد شما را شیطان، هرآیینه او در حق شما دشمن ظاهر است. ﴿62﴾و آنگاه که آمد عیسى با معجزهها گفت: آوردهام به شما حکمت را و آمدهام تا بیان کنم براى شما بعض آنچه اختلاف میکنید در آن. پس بترسید از خدا و فرمان من برید. ﴿63﴾هرآیینه خدا پروردگار من و پروردگار شما است پس پرستید او را این است راه راست. ﴿64﴾پس اختلاف کردند جماعتها در میان خویش، پس واى آنان را که ستم کردند از عقوبت روز درد دهنده. ﴿65﴾آیا انتظار نمىکنند مگر قیامت را که بیاید بدیشان ناگهان و ایشان خبردار نباشند. ﴿66﴾دوستان آن روز بعض ایشان با بعض دشمن باشند مگر پرهیزگاران گفته شود. ﴿67﴾گفته شود: اى بندگان من! نیست هیچ ترس بر شما امروز و نه شما اندوهگین شوید. ﴿68﴾آن بندگان من که ایمان آوردند به آیتهاى ما و مسلمان بودند. ﴿69﴾گفته شود: درآیید به بهشت شما و زنان شما خوشحال ساخته. ﴿70﴾گردانیده شود بر ایشان کاسههاى پهندار از زر و کوزهها نیز و در بهشت باشد آنچه خواهش کند نفس و لذّت گیرد از دیدن او چشمها و شما اینجا جاویدان باشید. ﴿71﴾و این، آن بهشت است که عطا کرده شد شما را به سبب آنچه عمل مىکردید. ﴿72﴾شما راست اینجا میوۀ بسیار که از آن میخورید. ﴿73﴾
﴿ إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ٧٤ لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ ٧٥ وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِینَ ٧٦ وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ ٧٧ لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ ٧٨ أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ ٧٩ أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ ٨٠ قُلۡ إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ ٨١ سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ ٨٢ فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٨٣ وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ ٨٤ وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٥ وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٨٦ وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٨٧ وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ ٨٨ فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ٨٩ ﴾
هرآیینه گناهکاران در عذاب دوزخ جاویدانند. ﴿74﴾سست کرده نشود از ایشان عقوبت و ایشان در آن عذاب نامید شده خاموش باشند. ﴿75﴾و ستم نکردیم بر ایشان و لیکن ایشان بودند ستمکاران. ﴿76﴾و آواز دهند که اى مالک! باید که به مرگ حکم کند بر ما پروردگار تو. مالک گوید: هرآیینه شما همیشه باشندگانید. ﴿77﴾هرآیینه آوردیم به شما سخن راست را و لیکن اکثر شما سخن راست را ناخواهانید. ﴿78﴾آیا عزم مصمم کردهاند بر کارى؟ پس هرآیینه ما نیز عزم مصمم کنندگانیم. ﴿79﴾آیا مىپندارند که ما نمىشنویم سخن پنهان ایشان را و سر گوشى ایشان را؟ آرى! مىشنویم و فرستادگان ما نزدیک ایشان مینویسند. ﴿80﴾بگو: اگر به فرض باشد خدا را فرزندى پس من نخستین عبادت کنندگان باشم. ﴿81﴾پاک است پروردگار آسمانها و زمین. خداوند عرش از آنچه بیان مىکنند. ﴿82﴾پس بگذار ایشان را تا در باطل بحث کنند و بازى پیش گیرند تا آنکه ملاقات کنند به آن روز خود که وعده داده میشود ایشان را. ﴿83﴾و اوست آن که در آسمان فرمان رواست و در زمین فرمانروا و اوست با حکمت دانا. ﴿84﴾و بسیار با برکت است آن که او راست پادشاهى آسمانها و زمین و آنچه در میان هر دو است و نزدیک اوست علم قیامت و به سوى او رجوع کرده شوید. ﴿85﴾و نمىتوانند آنانکه کفار پرستش میکنند بجز خدا، شفاعت کردن لیکن کسی که گواهى راست داده باشند و ایشان میدانند [1042]. ﴿86﴾و اگر سؤال کنى از ایشان که کدام کس بیافرید ایشان را، البته گویند: خدا آفریده است. پس از کجا برگردانیده مىشوند؟. ﴿87﴾و بسا دعا پیغامبر که: اى پروردگار من! هرآیینه ایشان گروهى هستند که ایمان نمىآرند. ﴿88﴾فرمودیم اعراض کن از ایشان و بگو: سلام وداع! پس خواهند دانست. ﴿89﴾
[1032] مترجم گوید: قسم خوردن به چیزی برای اثبات همان چیز، یا لازم آن چیز کنایت است به آنکه آن چیز خود دلیل خود است، چنانکه گویند: «قسم به لب میگون تو و زلفِ شبگونِ تو که تو معشوقِ دلربایی»، والله اعلم. [1033] یعنی عاد وثمود که از قریش قویتر بودند. [1034] یعنی از قبور. [1035] یعنی به تولد دختری، والله اعلم. [1036] یعنی انبیا و اولیا در اولاد حضرت ابراهیم، علیه السلام، پیدا شدند. [1037] یعنی یکی از متموّلانِ مکه و طائف، والله اعلم. [1038] یعنی به چشم حقارت نگرد، والله اعلم. [1039] یعنی مسلمان شویم. [1040] یعنی در زبان حضرت موسی÷ لکنت بود، والله اعلم. [1041] مترجم گوید: بر این مسأله که هیچ کس غیر خدای تعالی معبود نیست، مشرکان ایراد کردند که ترسایان عیسی را میپرستند و اگر وی نیز معبود نبود ما را ضی شدیم که اله ما با عیسی باشند گمان کردند که به حجتِ غالب آمدند. خدای تعالی کشف شبهه فرمود، والله اعلم. [1042] یعنی اهل توحید را شفاعت کنند.
تفسیر نور:
سوره زخرف آیه 1
متن آیه :
حم
ترجمه :
حا . میم .
توضیحات :
« حم » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره / 1 ) .
سوره زخرف آیه 2
متن آیه :
وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ
ترجمه :
سوگند به قرآن ! که خود روشن و روشنگر ( عقائد و احکام آسمانی ) است .
توضیحات :
« الْکِتَابِ الْمُبِینِ » : مراد قرآن است که از الفاظ و عبارات روشنی فراهم
آمده است و روشنگر عقائد و احکام الهی و مفاهیم والای اخلاقی است ( نگا : مائده /
15 ، یوسف / 1 ، شعراء / 2 ، نمل / 1 ) .
سوره زخرف آیه 3
متن آیه :
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لَّعَلَّکُمْ
تَعْقِلُونَ
ترجمه :
ما قرآن را به زبان عربی فراهم آوردهایم تا شما ( بتوانید پی به اعجاز آن ببرید
و معانی و مفاهیم آن را ) درک کنید .
توضیحات :
« قُرْءَاناً عَرَبِیّاً » : ( نگا : یوسف / 2 ، طه / 113 ، زمر / 28 ، فصّلت
/ 3 ، شوری / 7 ) .
سوره زخرف آیه 4
متن آیه :
وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ
حَکِیمٌ
ترجمه :
قرآن که در لوح محفوظ در پیش ما است ، والا و استوار است .
توضیحات :
« أُمِّ الْکِتَابِ » : اصل هر کتابی ، مراد لوح محفوظ است ( نگا : رعد / 39 ،
بروج / 22 ) . « عَلِیٌّ » : والا . در بالاترین مرتبه اعجاز است و ناسخ همه
کتابهای آسمانی بوده و مقدّم بر جملگی آنها است . « حَکِیمٌ » : مستحکم و خللناپذیر
( نگا : هود / 1 ) . پرحکمت . حاکم .
سوره زخرف آیه 5
متن آیه :
أَفَنَضْرِبُ عَنکُمُ الذِّکْرَ صَفْحاً أَن کُنتُمْ
قَوْماً مُّسْرِفِینَ
ترجمه :
آیا ما این قرآن را ( که مایه بیداری و راهیابی شما است ) از شما بازگیریم ( و
شما را به خود واگذاریم و با آیات حیاتبخش آن رهنمودتان نسازیم ) بدان خاطر که
شما مردمان متجاوز و اسرافکارید ؟ ! ( هرگز چنین نمیکنیم . بلکه قرآن را بر شما
نازل مینمائیم تا دلهائی که اندک آمادگی دارند ، تکان بخورند و به راه آیند ، و
گمراهانی چون شما ، فردای قیامت حجّتی در دست نداشته باشند ) .
توضیحات :
« اَفَنَضْرِبُ عَنکُمْ » : آیا از شما باز داریم ؟ آیا از شما به دور و منصرف
داریم ؟ « الذِّکْرَ » : قرآن . پند دادن با سخنان گهربار قرآنی ، و رهنمود با
احکام آسمانی . « صَفْحاً » : اعراض و روگردانی . در این صورت مفعول مطلق و از غیر
لفظ فعل است . روگردانان . در این صورت حال است . جانب و طرف چیزی . در این صورت
ظرف است و معنی چنین است : آیا ما این قرآن را از شما بازگیریم و به جانب دیگری
ببریم ؟ « اَن کُنتُمْ قَوْماً مُّسْرِفِینَ » : اصل آن ( لأنْ کُنتُمْ ) است و
به معنی ( لِکَوْنِکُمْ ) میباشد . « مُسْرِفِینَ » : مراد متجاوزین از حدّ و
افراد سخت گمراه است . معنی دیگر آیه : آیا چون شما قوم متجاوزی هستید ، از شما
درگذریم ، و از عقاب و عذاب خود نترسانیم و فردای قیامت حجّتی در دست داشته باشید
؟
سوره زخرف آیه 6
متن آیه :
وَکَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِیٍّ فِی الْأَوَّلِینَ
ترجمه :
( فرستادن پیغمبری به سوی شما چرا باید عجیب باشد ؟ قبلاً ) ما پیغمبران زیادی را
به میان ملّتهای پیشین روانه کردهایم .
توضیحات :
« کَمْ » : فراوان . چه زیاد . مفعول به ( أَرْسَلْنا ) است .
سوره زخرف آیه 7
متن آیه :
وَمَا یَأْتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُوا بِهِ
یَسْتَهْزِئُون
ترجمه :
هیچ پیغمبری به پیش آنان نمیآمد ، مگر این که او را مورد استهزاء قرار میدادند
.
توضیحات :
« مَا یَأْتِیهِمْ . . . » : اشاره به این حقیقت است که مخالفتها و مسخرهکردنها
مانع این نشده است که خدا ارسال پیغمبران را قطع کند ، و مؤمنان راستین هم بدانند
که این رویگردانیهای از حقّ و مبارزه با آن ، و شکنجه خوبان و تمسخر ایشان ، سابقه
طولانی دارد .
سوره زخرف آیه 8
متن آیه :
فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشاً وَمَضَى مَثَلُ
الْأَوَّلِینَ
ترجمه :
( رویگردانیها و تمسخرها هم بیکیفر نمانده است ) و ما کسانی را هلاک کردهایم که
نیرومندتر از اینها هم بودهاند و قدرت بیشتری هم داشتهاند . نمونههائی از
داستان پیشینیان ( بارها در قرآن به میان آمده و ) گذشته است .
توضیحات :
« بَطْشاً » : نیرومندی ( نگا : قصص / 78 ، غافر / 21 ) دلیری . حمله و یورش .
تندی و تیزی . ( نگا : اعراف / 195 ، قصص / 19 ، شعراء / 130 ) . « مَثَلُ » :
سرگذشت . نمونه زندگی . « مِنْهُمْ » : از قریشیان و مکّیان .
سوره زخرف آیه 9
متن آیه :
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ
وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ
ترجمه :
اگر از مشرکان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است ، قطعاً خواهند گفت
: خداوند با عزّت و بس آگاه . ( چرا که میدانند بتهای ایشان چنین کاری را نکردهاند
و آنان به معبودان خود حقّ خالقیّت نمیدهند ) .
توضیحات :
« لَئِن سَأَلْتَهُمْ » : ( نگا : عنکبوت / 61 ، لقمان / 25 ، زمر / 38 ) .
سوره زخرف آیه 10
متن آیه :
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَجَعَلَ
لَکُمْ فِیهَا سُبُلاً لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
ترجمه :
کسی که زمین را گاهواره ( زندگی و محلّ آرامش ) شما کرده است و در آن راههائی
برای شما به وجود آورده است تا این که رهنمود شوید .
توضیحات :
« مَهْداً » : گاهواره . مکان آماده . ( نگا : مجمعالبیان الحدیث ) . « جَعَلَ
لَکُمْ فِیهَا سُبُلاً » : ( نگا : نحل / 15 ، طه / 53 ، انبیاء / 31 ) . «
لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ » : تا به مقصدهای خود رهنمود شوید . تا به نشانههای
قدرت خدا پی ببرید .
سوره زخرف آیه 11
متن آیه :
وَالَّذِی نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ
فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّیْتاً کَذَلِکَ تُخْرَجُونَ
ترجمه :
و آن کسی که از سوی آسمان ، آبی به اندازه لازم باراند . ما با چنین آبی زمین
مرده را زندگی بخشیدیم ، همین گونه ( که زمینهای مرده با نزول باران زنده گردانده
میشوند ، شما نیز زنده گردانده میشوید و ) بیرون آورده میشوید ( و برای حساب و
کتاب به محشر گسیل میگردید ) .
توضیحات :
« بِقَدَرٍ » : به اندازه لازم . به مقدار معیّن . « أَنشَرْنَا » : زنده
گرداندیم ( نگا : انبیاء / 21 ) .
سوره زخرف آیه 12
متن آیه :
وَالَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم
مِّنَ الْفُلْکِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْکَبُونَ
ترجمه :
و همان کسی است که همه جفتها ( و نرها و مادهها ، اعم از انسانها و حیوانها و
گیاهها ) را آفریده است . و برای شما از کشتیها و چهارپایان مرکبهائی تهیّه دیده
است که بر آنها سوار میگردید ( و راحت و سریع راه را طی میکنید و بدینجا و آنجا
میروید ) .
توضیحات :
« الأزْوَاجَ » : جفتها . مراد نرها و مادهها و مثبتها و منفیها و بالاخره همه
جنسهای مخالف است . ( نگا : یس / 36 ) . نوعها و صنفها ( نگا : حجّ / 5 ) .
سوره زخرف آیه 13
متن آیه :
لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا
نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَتَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِی
سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ
ترجمه :
( خدا این مراکب را آفریده است ) تا این که بر پشت آنها قرار بگیرید ، و هنگامی
که بر آنها سوار شدید نعمت پروردگار خود را یاد کنید و بگوئید : پاک و منزّه خدائی
است که او اینها را به زیر فرمان ما درآورد ، و گرنه ما بر ( رام کردن و نگهداری )
آنها توانائی نداشتیم .
توضیحات :
« لِتَسْتَوُوا » : تا مستقرّ گردید و جا خوش کنید . « مُقْرِنینَ » : توانایان .
به زیر فرمان درآورندگان و نگاهدارندگان .
سوره زخرف آیه 14
متن آیه :
وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ
ترجمه :
و ما به سوی پروردگارمان بازمیگردیم ( و حساب و کتاب نحوه زندگی دنیای خود را
بازپس میدهیم ) .
توضیحات :
« مُنقَلِبُونَ » : برگردندگان ( نگا : اعراف / 125 ، شعراء / 50 ) . « وَ
إِنَّآ إِلَیا رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ » : این آیه اشاره دارد به این که : بعد از
این جهان معاد و محاسبه در میان است و نباید هنگام سوار شدن بر مرکبهای راهوار و
داشتن زرق و برق دنیا مغرور شد و بر دیگران تکبّر نمود ، بلکه باید به هنگام بهرهگیری
و بهرهمندی از نعمتها یاد خدا کرد .
سوره زخرف آیه 15
متن آیه :
وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءاً إِنَّ
الْإِنسَانَ لَکَفُورٌ مُّبِینٌ
ترجمه :
مشرکان از میان بندگان یزدان ، برخی را پارهای از او میدانند ( چرا که فرشتگان
را دختران خدا قلمداد میکنند و فرزند هم جزئی از وجود پدر و مادر است که به صورت
نطفه از آنان جدا میشود ) . واقعاً انسان بس ناسپاس و کفرپیشه آشکاری است .
توضیحات :
« جُزْءًا » : بخش . تکّه و پاره . همتا و همگون ( نگا : أضواء البیان ) . مؤنّث
و ماده ( نگا : همان مرجع ) . مراد فرزند است که جزئی از وجود والدین است . مشرکان
معتقد بودند که فرشتگان دختران خدایند ( نگا : انعام / 100 ، نحل / 57 ، صافّات
/ 149 ) . « کَفُورٌ » : بسیار کفرپیشه ، بس ناسپاس ( نگا : المصحف المیسّر ) .
سوره زخرف آیه 16
متن آیه :
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا یَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاکُم
بِالْبَنِینَ
ترجمه :
آیا از میان چیزهائی که خدا میآفریند ، دختران را برای خود برگزیده است و پسران
را ویژه شما کرده است ؟
توضیحات :
« إتَّخَذَ » : برگزیده است . برگرفته است . « أَصْفَاکُمْ » : برای شما انتخاب
کرده است ( نگا : اسراء / 40 ) .
سوره زخرف آیه 17
متن آیه :
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ
مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ
ترجمه :
در حالی که هرگاه یکی از آنان را به همان چیزی مژده دهند که نظیر و شبیه برای
خدای مهربان میسازد ، چهرهاش ( از فرط ناراحتی ) سیاه میشود و مملوّ از خشم و
کین میگردد !
توضیحات :
« ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً » : برای خداوند مهربان همسان و همانند میسازد .
چرا که فرزند از جنس والدین خود و نظیر و شبیه ایشان در جنسیّت است . برای خداوند
مهربان مثال میآورد و مثل میزند . « کَظِیمٌ » : پر از خشم و لبریز از غم و اندوه
( نگا : یوسف / 84 ، نحل / 58 ) .
سوره زخرف آیه 18
متن آیه :
أَوَمَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ وَهُوَ فِی
الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ
ترجمه :
آیا کسی را که در لابلای زینت و زیور پرورش مییابد ، و به هنگام گفتگو و کشمکش
در بحث و مجادله ( به خاطر حیا و شرم و عاطفه نازکی که دارد ) نمیتواند مقصود خود
را خوب و آشکار بیان و اثبات کند ، ( فرزند خدا میدانید و پسران را فرزند خود ؟ !
) .
توضیحات :
« یُنَشَّأُ » : پرورش مییابد و بالیده میگردد . در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی
به دنبال دارد . « الْحِلْیَةِ » : زینت . زیور . « مَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ
. . . » : مراد این است که زنان غالباً علاقه شدیدی به زینتآلات دارند ، و به
هنگام جرّ و بحث ، به خاطر حیا و شرم و عطوفت زیاد ، در اثبات مقصود و بیان منظور
خود درمیمانند .
سوره زخرف آیه 19
متن آیه :
وَجَعَلُوا الْمَلَائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبَادُ
الرَّحْمَنِ إِنَاثاً أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُکْتَبُ شَهَادَتُهُمْ
وَیُسْأَلُونَ
ترجمه :
آنان فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند ، مؤنّث بشمار میآورند ( و دختران خدا
قلمداد مینمایند ! ) . آیا ایشان به هنگام آفرینش فرشتگان حضور داشتهاند و
خِلقتشان را مشاهده نمودهاند ؟ ! اظهارنظر و گواهی ایشان ( بر این عقیده بیاساس
، در نامههای اعمالشان ) ثبت و ضبط میشود و ( در روز قیامت ، از سوی خدا )
بازخواست میگردند .
توضیحات :
« جَعَلُوا الْمَلآئِکَةَ . . . إِنَاثاً » : ( نگا : اسراء / 40 ، صافّات / 150
) .
سوره زخرف آیه 20
متن آیه :
وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا
لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ
ترجمه :
و میگویند : اگر خدا میخواست ما فرشتگان را پرستش نمیکردیم . آنان کمترین
اطّلاع و کوچکترین خبری از این ( رضایت الهی ) ندارند ! ایشان سخنانشان جز بر پایه
حدس و گمان و تخمین نیست .
توضیحات :
« لَوْ شَآءَ الرَّحْمَانُ » : مشرکان تنها برای توجیه عقائد فاسد و اعمال خرافی
خود چنین سخنی میگفتند . درست است که در عالم هستی چیزی بیاراده خدا واقع نمیشود
، ولی خدا خواسته است که ما مختار و صاحب آزادی اراده باشیم . خود آنان اگر کسی
حقوقی از ایشان را پایمال میکرد ، هرگز از مجازات او چشمپوشی نمیکردند و نمیگفتند
: چه مانعی است ، دست تقدیر چنین کرده است . « یَخْرُصُونَ » : تخمین میزنند و
ناسنجیده میگویند ( نگا : انعام / 116 و 148 ، یونس / 66 ) .
سوره زخرف آیه 21
متن آیه :
أَمْ آتَیْنَاهُمْ کِتَاباً مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ
مُسْتَمْسِکُونَ
ترجمه :
یا این که ما کتابی را پیش از این قرآن ، بدانان دادهایم و آنان بدان چنگ زدهاند
( و آن کتاب افتراء ایشان را تأیید میکند ؟ ) .
توضیحات :
« أَمْ » : ما بعد خود را عطف بر ( أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ ) میسازد . « قَبْلِهِ
» : پیش از قرآن .
سوره زخرف آیه 22
متن آیه :
بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ
وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ
ترجمه :
بلکه ایشان میگویند : ما پدران و نیاکان خود را بر آئینی یافتهایم و ما نیز بر
پی آنان میرویم ( و راه بتپرستی را در پیش میگیریم ) .
توضیحات :
« ءَاثَارَ » : جمع أَثَر . مراد راه و رسم است ( نگا : صافّات / 70 ) . «
أُمَّةٍ » : دین و آئین .
سوره زخرف آیه 23
متن آیه :
وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ
مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ
وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ
ترجمه :
همین گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو ( پیغمبر ) بیمدهندهای مبعوث نکردهایم
مگر این که متنعّمان ( خوشگذران و مغرور از ثروت و قدرت ) آنجا گفتهاند : ما
پدران و نیاکان خود را بر آئینی یافتهایم ( که بتپرستی را بر همگان واجب کرده
است ) و ما هم قطعاً ( بر شیوه ایشان ماندگار میشویم و ) به دنبال آنان میرویم
.
توضیحات :
« کَذلِکَ » : به همین منوال . همین گونه . یعنی مشرکان در همه ادوار ، وقتی که
از حجّت و برهان درماندهاند ، سلسله خصومت با حقیقت را جنباندهاند ، و دست به
دامان تقلید زدهاند . « قَرْیَةٍ » : ( نگا : اعراف / 94 ، فرقان / 51 ، شعراء
/ 208 ) . « مُتْرَفُوهَا » : ( نگا : اسراء / 16 ، مؤمنون / 64 ، سبأ / 34 ) . «
أُمَّةٍ » : دین و آئین . « مُقْتَدُونَ » : اقتداءکنندگان . پیروی کنندگان .
مقلّدان .
سوره زخرف آیه 24
متن آیه :
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ
عَلَیْهِ آبَاءکُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ
ترجمه :
( پیغمبرشان بدیشان ) میگفت : آیا اگر من آئینی را هم برای شما آورده باشم که از
آئینی هدایتبخشتر باشد که پدران و نیاکان خود را بر آن یافتهاید ( باز هم از
گذشتگان خود پیروی میکنید و بر بتپرستیخویش میروید و دست به دامان تقلید میشوید
؟ ) میگفتند : ( آری ! چنین است و ) اصلاً ما به چیزی که ( با خود آوردهاید و )
بدان مأمور و مبعوث شدهاید ، باور نداریم .
توضیحات :
« أُرْسِلْتُم بِهِ » : همراه با آن فرستاده شدهاید و برای تبلیغ آن برانگیخته
شدهاید .
سوره زخرف آیه 25
متن آیه :
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ
عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ
ترجمه :
پس ما از ایشان انتقام گرفتهایم ( و آنان را به مجازات سخت دنیوی گرفتار ساختهایم
. ای مخاطب اندیشمند ) بنگر عاقبت کار تکذیبکنندگان ( پیغمبران ، به کجا کشیده
است و ) چگونه شده است .
توضیحات :
« فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ » : ( نگا : اعراف / 136 ، حجر / 79 ، روم / 47 ) . «
فَانظُرْ » : مخاطب پیغمبر اسلام یا هر شنونده و خوانندهای است .
سوره زخرف آیه 26
متن آیه :
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ
إِنَّنِی بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ
ترجمه :
( ای پیغمبر ! ) برای تکذیبکنندگان معاصر بیان کن گوشهای از داستان ابراهیم را
. وقتی ابراهیم به پدر و قوم خود گفت : من از معبودهائی که میپرستید بیزارم .
توضیحات :
« بَرَآءٌ » : بری ( نگا : انعام / 78 ، انفال / 48 ، ممتحنه / 4 ) . بیزار .
در اصل مصدر است .
سوره زخرف آیه 27
متن آیه :
إِلَّا الَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُ سَیَهْدِینِ
ترجمه :
بجز آن معبودی که مرا آفریده است . ( او را خواهم پرستید ) چرا که او مرا ( به
راه حق ) رهنمود خواهد کرد .
توضیحات :
« فَطَرَنِی » : مرا از نیستی به هستی آورده است . « سَیَهْدِینِ » : مرا هدایت
خواهد کرد . یاء ضمیر حذف شده است . فعل مضارع با وجود حرف استقبال ، در اینجا
برای استمرار حال و آینده است . چرا که همین واژه در سوره شعراء ، آیه 78 بدون آن
آمده است و قصّه یکی است .
سوره زخرف آیه 28
متن آیه :
وَجَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ
لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
ترجمه :
ابراهیم توحید را به عنوان شعار یکتاپرستی در میان قوم خود باقی گذاشت ، تا این
که ایشان ( بدان ایمان آورده و ) برگردند .
توضیحات :
« جَعَلَهَا » : مرجع ضمیر فاعلی فعل ( جَعَلَ ) خدا یا ابراهیم است . ضمیر ( ها
) به کلمه توحید ، یعنی ( لآ إِلهَ إِلاَّ اللهُ ) برمیگردد که مفهوم از مجموع (
الَّذِی فَطَرَنِی ) و ( إِنَّنِی بَرَآءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ ) است . یا این که
مرجع ( هذِهِ الْمَقَالَة ) است که از فحوای کلام پیدا است .
سوره زخرف آیه 29
متن آیه :
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى جَاءهُمُ
الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِینٌ
ترجمه :
( مشرکان امید ابراهیم را برآورده نکردند و برنامهاش را پیاده ننمودند و من هم
در عقوبت ایشان عجلهای نکردم ) بلکه من اینان و پدرانشان را از مواهب دنیا بهرهمند
ساختم تا ( قرآن فراخواننده مردمان به ) حق ( و حقیقت ) ، و پیغمبر روشنگری به
نزدشان آمد .
توضیحات :
« مَتَّعْتُ » : بهرهمند ساختم . مهلت دادم . « الْحَقُّ » : حقیقت . مراد قرآن
است . « مُبِینٌ » : روشنگر و بیانگر . واضح و روشن . یعنی پیغمبری که رسالتش ثابت
و روشن است . مراد حضرت محمّد است .
سوره زخرف آیه 30
متن آیه :
وَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ
وَإِنَّا بِهِ کَافِرُونَ
ترجمه :
هنگامی که قرآن به پیش ایشان آمد ، گفتند : این جادو است و ما بدان باور نداریم
.
توضیحات :
« الْحَقُّ » : قرآن ( نگا : زخرف / 29 و 31 ) .
سوره زخرف آیه 31
متن آیه :
وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى
رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ
ترجمه :
گفتند : چرا این قرآن بر مرد بزرگواری از یکی از دو شهر ( مکّه و طائف ) فرو
فرستاده نشده است ؟ !
توضیحات :
« رَجُلٍ » : مرد بزرگوار . مرادشان مردی سرشناس و ثروتمند است . هرچند منظورشان
چه بسا شخص معیّنی نباشد ، ولی اغلب گفتهاند مرادشان ولید پسر مغیره مخزومی از
مکّه ، و عروه پسر مسعود ثقفی از طائف بود . « الْقَرْیَتَیْنِ » : دو شهر .
مرادشان مکّه و طائف بود .
سوره زخرف آیه 32
متن آیه :
أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا
بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ
فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِیّاً وَرَحْمَتُ
رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ
ترجمه :
آیا آنان رحمت پروردگار تو را تقسیم میکنند ( و کلید رسالت را به هر کس که
بخواهند میسپارند ؟ ) . این مائیم که معیشت آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم
کردهایم . و برخی را بر برخی دیگر برتریهائی دادهایم ، تا بعضی از آنان بعضی
دیگر را به کار گیرند ( و به یکدیگر خدمت کنند ) . و رحمت پروردگارت از تمام آنچه
جمعآوری میکنند بهتر است ( که نبوّت است و نبوّت از همه مقامات برتر است ) .
توضیحات :
« رَحْمَة » : در رسمالخطّ قرآنی با تاء کشیده نوشته شده است . « مَعِیشَتَهُمْ
» : قوت زندگی ایشان ، از قبیل : خوردنی و نوشیدنی . « دَرَجَاتٍ » : مراتب . مراد
تفاوت در استعدادها و لیاقتها و اعمال و ارزاق است . « سُخْرِیّاً » : مسخّر . زیر
فرمان . به کار گرفته شده . منسوب به ( سُخْرَه ) است . « لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُم
بَعْضاً سُخْرِیّاً » : تسخیر در اینجا به معنی بهرهکشی ظالمانه نیست ، بلکه
منظور به کار گرفتن عموم مردم برای خدمت به یکدیگر و چرخاندن زندگی تعاونی و ایجاد
نظم در اجتماع است . چرخش زندگی و نظم بدون تفاوتها امکانپذیر نیست . همه انسانها
آزادند و باید نیروهای متفاوت و خلاّق خود را به کار گیرند و نبوغ جوراجور خود را
شکوفا سازند و از نتایج فعّالیّتهای خویش بیکم و کاست بهره گیرند و در رفع
نارسائیها بکوشند . انسانها همچون ظروف یکدستی نیستند که در یک کارخانه ، یک شکل و
یک نواخت و یک اندازه و با یک نوع فایده ، ساخته شده باشند . همچنین انسانها مانند
پیچ و مهرههای یک ماشین هم نیستند که سازنده مربوطه آنها را تنظیم کرده باشد و به
گونه اجبار به کار معیّن خود ادامه دهند . بلکه انسانها در عین تفاوت استعدادها و
لیاقتها ، آزادی اراده و مسؤولیّت دارند . اگر جز این بود ، زندگی برای انسانها
ناممکن میگردید . « رَحْمَةُ » : مراد نبوّت ، و سعادت دارین مترتّب بر آن است .
سوره زخرف آیه 33
متن آیه :
وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً
لَجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِّن فَضَّةٍ
وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ
ترجمه :
اگر ( بهرهمند شدن کفّار از انواع مواهب مادی ) سبب نمیشد که همه مردم ( تمایل
به کفر پیدا کنند و در گمراهی ) ملّت واحدی گردند ، ما برای کسانی که به خداوند
مهربان باور نمیداشتند خانههائی با سقفهائی از نقره فراهم میآوردیم ، و برای
آنان پلّهها و نردبانهای سیمین ترتیب میدادیم که از آنها بالا روند . ( چرا که
نعمت چندروزه حیات بیارزش است و در مقابل نعمت جاویدان آخرت چیزی به حساب نمیآید
) .
توضیحات :
« أُمَّةً » : ملّت . مراد ملّت گمراه و بیدین است . « سُقُفاً » : جمع سَقْف ،
آسمانه خانه . پوشش بالای اطاق . « فِضَّةٍ » : نقره . « مَعَارِجَ » : جمع
مَعْرَج ، پلّه . نردبان . بالارو . « یَظْهَرُونَ » : بالا روند . بر شوند .
سوره زخرف آیه 34
متن آیه :
وَلِبُیُوتِهِمْ أَبْوَاباً وَسُرُراً عَلَیْهَا
یَتَّکِؤُونَ
ترجمه :
و برای خانههایشان درهائی فراهم میآوردیم ، و تختهائی نقرهای که بر آنها تکیه
میزنند و میلمند ترتیب میدادیم .
توضیحات :
« سُرُراً » : جمع سَریر ، تختها .
سوره زخرف آیه 35
متن آیه :
وَزُخْرُفاً وَإِن کُلُّ ذَلِکَ لَمَّا مَتَاعُ
الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ
ترجمه :
و زر و زیور و انواع وسائل تجمّلی و زینتآلات بدیشان میدادیم . امّا همه اینها
متاع زندگی این جهانی است ، و آخرت در پیشگاه پروردگارت برای پرهیزگاران آماده است
( و نعمت سرای جاویدان که از آن خداپرستان است ، با نعمت جهان گذران قابل مقایسه
نیست ) .
توضیحات :
« زُخْرُفاً » : زر و زیور . زینتآلات و وسائل تجملی . بعضی ( زُخْرُفاً ) را
عطف بر ( سُقُفاً ) دانسته ، و اشاره به وسائل زینتی مستقلّی میدانند که در
اختیار این گونه افراد گذارده میشود . و برخی عطف بر ( مِن فِضَّةٍ ) دانسته و در
اصل ( مِن زُخْرُفٍ ) بوده ، سپس منصوب به نزع خافض شده است . در این صورت مفهوم
جمله چنین میشود : سقفها و درها و تختهای خانههای آنان را بعضی از طلا و بعضی از
نقره ترتیب میدادیم . « لَمَّا » : بجز . مگر . این واژه به معنی ( إِلاّ ) است
.
سوره زخرف آیه 36
متن آیه :
وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ
شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ
ترجمه :
هر کس از یاد خدا غافل و روگردان شود ، اهریمنی را مأمور او میسازیم ، و چنین
اهریمنی همواره همدم وی میگردد ( و گمراه و سرگشتهاش میسازد ) .
توضیحات :
« یَعْشُ » : غافل شود . رخ بتابد و روی بگرداند . کور شود . کمسو شود . «
ذِکْرِ » : یاد . قرآن ( نگا : آلعمران / 58 ، اعراف / 63 ، حجر / 6 و 9 ) . «
ذِکْرِ الرَّحْمنِ » : قرآن خدا . خدا را یاد کردن . تذکیر و اندرز خدا . «
نُقَیِّضْ » : آماده میسازیم . فراهم میآوریم . تهیّه میبینیم . ( نگا : فصّلت
/ 25 ) « قَرِینٌ » : همنشین . همدم .
سوره زخرف آیه 37
متن آیه :
وَإِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ
وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ
ترجمه :
شیاطین این گروه را از راه ( خدا ) بازمیدارند و ( به گونهای گمراهی را در
نظرشان میآرایند که ) گمان میکنند ایشان هدایتیافتگان حقیقی هستند .
توضیحات :
« إِنَّهُمْ » : مرجع ( هُمْ ) شیاطین است . اگرچه در آیه پیشین به صورت (
شَیْطاناً ) و مفرد آمده است ، در واقع معنی جمعی دارد . « لَیَصُدُّونَهُمْ » :
شیاطین کفّار را باز میدارند . یعنی زشتیها را در نظرشان زیبا ، بیراهه را شاهراه
، گمراهی را هدایت ، حرام را حلال ، و بالاخره نادرست را درست جلوه میدهند و
ایشان را از راه به در میکنند . « یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ » : ( نگا :
اعراف / 30 ، کهف / 103 - 106 ) .
سوره زخرف آیه 38
متن آیه :
حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی
وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ
ترجمه :
تا آن گاه که چنین کسی ( همراه با چنان اهریمنی ، در قیامت ) به پیش ما میآید ،
( رو بدین همنشین نفرتانگیز میکند و نادمانه ) میگوید : کاشکی ! میان من و میان
تو ، به اندازه مشرِق و مغرب فاصله بود ! ( ای وای من ! ) چه همدم و همنشین بدی
است !
توضیحات :
« بُعْدَ » : فاصله . اندازه . « الْمَشْرِقَیْنِ » : دو مشرِق ، مراد مشرِق و
مغرب است . این واژه ملحق به مثنّی است . همچون والِدَیْنِ ( نگا : بقره / 83 و
180 و 215 ) . أَبَوَیْنِ ( نگا : نساء / 11 ، کهف / 80 ، یوسف / 6 و 99 و 100 )
.
سوره زخرف آیه 39
متن آیه :
وَلَن یَنفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّکُمْ
فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ
ترجمه :
هرگز این گفتگوها امروز به حال شما سودی نمیبخشد ، چرا که شما ستم کردهاید ، و
حق این است که همگی در عذاب دوزخ مشترک باشید .
توضیحات :
« إِذْ » : چرا که . به علّت این که . « أَنَّکُمْ » : بیان علّت عدم نفع است .
یعنی : لِأَنَّ حَقَّکُمْ أَن تَشْتَرِکُوا .
سوره زخرف آیه 40
متن آیه :
أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ
وَمَن کَانَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
ترجمه :
آیا تو میتوانی سخن خود را به گوش کران برسانی ؟ و یا این که کوران و کسانی را
که در گمراهی آشکاری هستند ، رهنمود گردانی ؟
توضیحات :
« اَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ . . . ؟ » ( نگا : یونس / 42 و43 ، نمل / 80 و
81 ) .
سوره زخرف آیه 41
متن آیه :
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُم
مُّنتَقِمُونَ
ترجمه :
هرگاه تو را بمیرانیم و از میان برداریم ( و ناظر بر مجازات ایشان نباشی ) قطعاً
ما از آنان انتقام خواهیم گرفت ( و به مجازاتشان خواهیم رساند ) .
توضیحات :
« فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ . . . » : روی سخن به پیغمبر گرامی است و این آیه و
چند آیه بعدی ، برای تسلّی و آرامش خاطر مبارک او است .
سوره زخرف آیه 42
متن آیه :
أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا
عَلَیْهِم مُّقْتَدِرُونَ
ترجمه :
یا ( اگر زنده بمانی ) آنچه را از عذاب بدیشان وعده دادهایم ، به تو نشان خواهیم
داد ، زیرا ما بر آنان مسلّط و توانائیم .
توضیحات :
« أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی . . . » : ( نگا : غافر / 77 ) . در قید حیات رسول ،
چنین شد ، و همه سران قریش بعدها به پناه ایمان خزیدند . ( نگا : قاسمی )
سوره زخرف آیه 43
متن آیه :
فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ
عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
ترجمه :
محکم چنگ بزن بدان چیزی که به تو وحی شده است . چرا که تو قطعاً بر راه راست قرار
داری .
توضیحات :
« إسْتَمْسِکْ » : با تمام توان چنگ بزن و محکم برگیر . مراد ماندگاری بر قرآن و
کاملاً عمل بدان است . « الَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ » : مراد قرآن است .
سوره زخرف آیه 44
متن آیه :
وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ لَّکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ
تُسْأَلُونَ
ترجمه :
و قرآن مایه بیداری تو و قوم تو است ، و از شما ( درباره این برنامه الهی )
پرسیده خواهد شد .
توضیحات :
« ذِکْرٌ » : یادآوری و بیداری ( نگا : قمر / 17 و 22 و 32 و 40 ) . آوازه و
افتخار ( نگا : انبیاء / 10 ) . در صورت اخیر ، معنی چنین است : قرآن مایه افتخار
و سبب شهرت تو و قوم تو است . « سَوْفَ تُسْأَلُونَ » : از شما درباره عمل به قرآن
و حرکت در پرتو آن پرسیده میشود .
سوره زخرف آیه 45
متن آیه :
وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن
رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ
ترجمه :
از ( پیروان راستین ) انبیای پیشین ما بپرس که آیا ما معبودهائی بجز خدا را برای
پرستش شدن پدیدار کردهایم ؟
توضیحات :
« إِسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا . . . » : از پیغمبرانی که پیش از تو فرستادهایم
بپرس . مراد پرسش از پیروان راستین پیغمبران و علماء فرزانه و پرهیزگار ادیان الهی
است که در سوره آلعمران ، آیههای 113 و 114 بدیشان اشاره شده است . یا این که
مراد مطالعه کتابهای آسمانی پیشین و دقّت در شرائع پیغمبران راستین ایزد متعال است
( نگا : المنتخب ، المختصر ) . هدف آیه از مراجعه به پیروان مورد اطمینان پیعمبران
پیشین یا بررسی کتابهای آسمانی ، نفی مذهب شرکآلود مشرکان است ؛ نه آرامش روح
پیغمبر . چرا که پیغمبر در مسأله توحید چنان غرق بود و از شرک بیزار که نیازی به
سؤال نداشت . برخی گفتهاند که سؤالکننده شخص پیغمبر است و سؤالشدگان خود انبیای
پیشین هستند . این موضوع در شب معراج تحقّق یافت ، و یا تماس روحانی پیغمبر با
ارواح سایر انبیاء در اوقات معمولی منظور است ! مگر مشرکان معراج را قبول داشتند ؟
و یا این که خود پیغمبر را فرستاده خدا میدانستند تا به تماس روحانی او قانع شوند
؟ !
سوره زخرف آیه 46
متن آیه :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا إِلَى
فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ترجمه :
ما موسی را همراه با معجزات خود ( که دالّ بر حقّانیّت پیغمبری او بود ) به سوی
فرعون و درباریانش روانه کردیم . ( موسی بدیشان ) گفت : من فرستاده پروردگار
جهانیانم .
توضیحات :
« مَلَئِهِ » : درباریان و بزرگان قوم فرعون .
سوره زخرف آیه 47
متن آیه :
فَلَمَّا جَاءهُم بِآیَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا
یَضْحَکُونَ
ترجمه :
هنگامی که معجزات ما را بدیشان نمود ، ناگهان همگی بدانها خندیدند ( و موسی و
کارهایش را به مسخره گرفتند تا به دیگران بفهمانند که دعوت او ارزش برخورد جدّی را
ندارد و قابل تأمّل و بررسی نیست ) .
توضیحات :
« مِنْهَا یَضْحَکُونَ » : به معجزات خندیدند . از آنها به خنده افتادند .
سوره زخرف آیه 48
متن آیه :
وَمَا نُرِیهِم مِّنْ آیَةٍ إِلَّا هِیَ أَکْبَرُ مِنْ
أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
ترجمه :
هیچ معجزهای بدیشان نمینمودیم مگر این که یکی از دیگری بزرگتر و مهمتر بود . و
( هنگامی که به سرکشی خود ادامه دادند و بر لجاجت خویش افزودند ) ایشان را به
انواع بلایا گرفتار کردیم تا این که ( از گمراهی خود ) برگردند و توبه کنند .
توضیحات :
« هِیَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا » : این از آن بزرگتر و آن از این مهمّتر بود .
یعنی همه معجزات بزرگ و مهم بودند . « الْعَذَابِ » : مراد بلایای مذکور در آیه
133 سوره اعراف است . « أُخْت » : خواهر . مراد همردیف و همسنخ است .
سوره زخرف آیه 49
متن آیه :
وَقَالُوا یَا أَیُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ
بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ
ترجمه :
( هنگامی که بلایا ایشان را فرا گرفت ، از موسی کمک طلبیدند ) و گفتند : ای
جادوگر ! پروردگار خود را برایمان با توسّل به عهدی که با تو کرده است به کمک
بخوان ، ( تا ما را از این درد و رنج و بلا و مصیبت رهائی بخشد ، و مطمئن باش که )
ما راه هدایت را پیش خواهیم گرفت .
توضیحات :
« السَّاحِرُ » : جادوگر . از لحن آنان ، مثل ( رَبَّکَ ) و ( بِمَا عَهِدَ
عِندَکَ ) پیدا است که مستکبران مغرور و طاغوتهای مستبد در آغاز موسی را ساحر میخوانند
، و سپس دست به دامنش میزنند ، و در پایان وعده قبول هدایت میدهند . یا این که
ساحر به معنی عالم و ماهر است . چرا که سحر و جادو در نظرشان مقبول و پسندیده ، و
جادوگران مورد تعظیم و تکریم ایشان بودهاند . « بِمَا عَهِدَ عِندَکَ » : با
توسّل به عهدی که با تو کرده است . مراد اکرام پروردگار در حق موسی ، به وسیله
پیغمبر نمودن او است ( نگا : اعراف / 134 ) . یا منظورشان این است که اگر ایمان
بیاوریم و از تو پیروی کنیم خدا عذاب را از ما برطرف میسازد ( نگا : المختصر ) .
سوره زخرف آیه 50
متن آیه :
فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ
یَنکُثُونَ
ترجمه :
امّا هنگامی که عذاب و مصائب را از ایشان به دور داشتیم و برطرف ساختیم ، آنان
هرچه زودتر عهدشکنی کردند .
توضیحات :
« فَلَمَّا کَشَفْنَا . . . » : ( نگا : اعراف / 135 ، یونس / 98 ) .
سوره زخرف آیه 51
متن آیه :
وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ
أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أَفَلَا
تُبْصِرُونَ
ترجمه :
فرعون در میان قوم خود ندا درداد و گفت : ای قوم من ! آیا حکومت و مملکت مصر ، و
این رودبارهائی که در زیر ( کاخها و قصرهای ) من روانند ، از آن من نیست ؟ مگر (
ضعف موسی و شکوه مرا ) نمیبینید ؟
توضیحات :
« مُلْکُ » : حکومت . مملکت . « مِن تَحْتِی » : زیر کاخهای من . تحت فرمان من .
در صورت اخیر ، معنی این بخش چنین میشود : مگر این رودبارها تحت فرمان و برابر
دستور من جریان ندارند و آب آنها طبق مقرّرات من در میان آبادیها تقسیم نمیشود ؟
( نگا : نمونه ) .
سوره زخرف آیه 52
متن آیه :
أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ
وَلَا یَکَادُ یُبِینُ
ترجمه :
اصلاً من برترم از این مردی که حقیر و ضعیف ( و از خانواده پائین و از طبقه پستی
) است و هرگز نمیتواند گویا سخن بگوید و مراد خویش را روشن بیان دارد .
توضیحات :
« أَمْ » : بلکه . « مَهِینٌ » : حقیر . پست . مراد فرعون ، فقیر و بیپول و بیدار
و دسته و عشیره و قبیله و لشکر و سپاه و جاه و مقام است . « لا یَکَادُ یُبِینُ »
: نمیتواند فصیح صحبت کند و مراد خود را واضح و روشن به دیگران بگوید . اشاره به
لکنت زبان موسی پیش از پیغمبری است ( نگا : طه / 27 - 36 ، قصص / 34 ) . و یا
این که اشاره به اختلاف زبان عبری و قبطی است . چرا که موسی دارای زبان عبری و
فرعون و فرعونیان دارای زبان قبطی بودند ( نگا : قاسمی ) .
سوره زخرف آیه 53
متن آیه :
فَلَوْلَا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ
أَوْ جَاء مَعَهُ الْمَلَائِکَةُ مُقْتَرِنِینَ
ترجمه :
( اگر راست میگوید که پیغمبر خدا و دارای مقام والا است ) پس چرا دستبندهای زرین
بدو داده نشده است ( تا دستبندها نشانه عظمت و ریاست او باشد ؟ ) و یا چرا فرشتگان
همراه او نیامدهاند ( تا صداقت گفتار و ادّعای رسالت او را تأیید کنند و برای
پیروزی او بکوشند و بجنگند ؟ ) .
توضیحات :
« فَلَوْ لا أُلْقِیَ عَلَیْهِ ؟ » : پس چرا برای او فرستاده نشده است ؟ «
أَسْوِرَةٌ » : جمع سِوار ، دستبند ، النگو . در میان آنان رسم بوده است که چون
یکی را رئیس میکردند ، دستبند و النگوی زرین به دستش مینمودند و گردنبند به
گردنش میآویختند . « مُقْتَرِنِینَ » : همراهان . همدمان . کسانی که در رکاب کسی
و در کنار او خواهند بود .
سوره زخرف آیه 54
متن آیه :
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا
قَوْماً فَاسِقِینَ
ترجمه :
فرعون ( برای ادامه خودکامگی خود ) قوم خویش را فرومایه و ناآگاه بارآورد ( و
آنان را در سطح پائینی از فرهنگ و رشد فکری نگاه داشت ) و ایشان هم از او
فرمانبرداری و پیروی کردند . آنان قومی فاسق ( و خارج از اطاعت فرمان خدا و حکم
عقل ) بودند .
توضیحات :
« إِسْتَخَفَّ » : سبکسر و فرومایه کرد . کم خرد و بیخبر نمود ( نگا : روم / 60
) .
سوره زخرف آیه 55
متن آیه :
فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ
فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ
ترجمه :
هنگامی که ما را ( با افراط در فساد و استمرار در طغیان ) بر سر خشم آوردند ، از
آنان انتقام گرفتیم و به کیفرشان رساندیم و همه را ( در رودخانه دریاگون نیل ) غرق
کردیم .
توضیحات :
« ءَاسَفُونَا » : ما را خشمگین کردند . این نکته قابل توجّه است که نه خشم و کین
درباره خداوند مهربان مفهومیدارد ، و نه رضایت و خوشنودی خدا بدان معنی که در میان
ما معروف است . بلکه خشم و کین او به معنی اراده مجازات ، و رضایت و خوشنودی او به
معنی اراده اجر و ثواب است .
سوره زخرف آیه 56
متن آیه :
فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفاً وَمَثَلاً لِلْآخِرِینَ
ترجمه :
ما آنان را پیشگامانی ( در کفر و زندقه ) و پیشینیانی ( برای کفّار و فسقه ) ، و
مثالی عبرتانگیز و سرگذشتی پندآمیز برای دیگران ساختهایم .
توضیحات :
« سَلَفاً » : گذشتگان . یعنی سردستگان و رهبرانی که در گذشته بودهاند و مقتدی و
قدوه کافر و مثل سوء آیندگانی همچون خود شدهاند . پیشگامان کفر و سرکشی در دنیا ،
و جلوداران ورود به عذاب دوزخ در آخرت . « مَثَلاً » : مثال . ضربالمثل . مایه
پند و عبرت .
سوره زخرف آیه 57
متن آیه :
وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْیَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُکَ
مِنْهُ یَصِدُّونَ
ترجمه :
هنگامی که فرزند مریم به عنوان مثال ذکر شد ، قوم تو از آن خندیدند و سر و صدا به
راه انداختند .
توضیحات :
« ضُرِبَ . . . مَثَلاً » : مشرکان به هنگام شنیدن ( إنَّکُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ
مِن دُونِ اللهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ ) آیه 98 سوره انبیاء ، مسخرهکنان و خندهزنان
گفتند : عیسی پسر مریم نیز پرستیده شده است ، و به حکم این آیه باید به دوزخ برود
، چه بهتر که ما و بتهای ما نیز با عیسی باشیم ! مگر نه این است که در طول تاریخ ،
افراد پاکی چون « عیسی » و « عُزَیر » و حتّی فرشتگان پرستش شدهاند ؟ ما حاضریم
در آخرت با چنین پاکان و معصومانی باشیم ! البتّه کفّار چنین گفتاری را به عنوان
استهزاء و مجاب و مغلوب کردن حضرت محمّد مطرح میکردند . پیدا است که معبودهائی
وارد دوزخ میگردند که راضی باشند از طرف دیگران عبادت و پرستش شوند . «
یَصِدُّونَ » : میخندند . سر و صدا به راه میاندازند . رویگردان میشوند . معنی
دیگر آیه : وقتی که خدا فرزند مریم را به عنوان مثلی ذکر مینماید و میگوید :
عیسی که بدون پدر آفریده شده است چرا باید باعث جار و جنجال باشد و داستان او
همچون داستان آدم است که بدون پدر و مادر آفریده شد ، قوم تو آن را نمیپذیرند و
رویگردان میشوند .
سوره زخرف آیه 58
متن آیه :
وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَیْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ
لَکَ إِلَّا جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ
ترجمه :
( مشرکان ادامه دادند ) و گفتند : آیا ( به نظر شما ) معبودهای ما بهترند یا عیسی
؟ ( به عقیده شما او به دوزخ میرود ، پس بگذار ما و معبودهایمان که از او هم
بدترند به دوزخ برویم ! ) . آنان این مثال را جز از روی جدال بیان نمیدارند .
بلکه ایشان گروهی کینهتوز و پرخاشگرند ( و برای مبارزه با تو و جلوگیری از حق ،
به استدلال باطل متوسّل میشوند ) .
توضیحات :
« أَ ءَالِهَتُنَا خَیْرٌ أَمْ هُوَ » : آیا معبودهای ما بهترند یا عیسی ؟ دو
چیز مراد است : الف - شما که بتهای ما را بدتر از عیسی میدانید . ب - عیسی بدون
پدر متولّد شده ، بتهای ما که دختران خدا و فرشتگان اویند بدون پدر و مادر آفریده
شدهاند و بهترند . « جَدَلاً » : جدال و خصومت . کشمکش و نزاع باطل ( نگا : کهف
/ 54 ) . مفعولٌله و یا این که حال است و به معنی مُجَادِلینَ میباشد . «
خَصِمُونَ » : جمع خَصِم ، دشمن سرسخت . معنی دیگر آیه : مشرکان میگویند : آیا
معبودهای ما بهترند یا عیسی ؟ ( عیسی چون پدر نداشته از طرف مسیحیان پرستش شده و
کارشان بجا است ، ما هم معبودهای خود را میپرستیم ، چرا که هُبَل و لات و منات و
عزّی دختران خدا و فرشتگان اویند ، و چون بدون پدر و مادر آفریده شدهاند معلوم
است که بهترند ) و . . .
سوره زخرف آیه 59
متن آیه :
إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَیْهِ
وَجَعَلْنَاهُ مَثَلاً لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ
ترجمه :
عیسی بندهای بیش نبود که ما بدو نعمت خود را ارزانی داشتیم و او را نمونه و
الگوئی برای بنیاسرائیل کردیم .
توضیحات :
« أَنْعَمْنَا عَلَیْهِ » : مراد نعمت نبوّت است . « مَثَلاً » : نشانهای از
قدرت و عظمت خدا . چرا که تولّدش از مادر ، بدون پدر ، آیتی از قدرت و نشانه بارزی
از عظمت خداوند بود و بنیاسرائیل همچون مَثَل ، آن را روایت میکردند . نمونه و
الگوی عفّت و پاکی و تقوا ، و اسوه خداشناسی و یکتاپرستی .
سوره زخرف آیه 60
متن آیه :
وَلَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنکُم مَّلَائِکَةً فِی
الْأَرْضِ یَخْلُفُونَ
ترجمه :
اگر ما بخواهیم از شما فرزندان صالح و فرشتهگونی پدیدار و در زمین جایگزین شما
میسازیم .
توضیحات :
« مِنکُمْ » : به جای شما . از خود شما . « مَلآئِکَةً » : فرشتگان . فرزندان پاک
فرشتهگونه . « یَخْلُفُونَ » : فرشتگان جایگزین فرشتگان شوند . فرشتگان جایگزین
فرزندان شما گردند . فرشتگان به جای پیغمبران قرار گیرند و به عنوان پیغمبرانی به
سوی شما فرستاده شوند . فرزندان فرشتهگون ، جایگزین شما شوند « وَ لَوْ نَشَآءُ .
. . » : این آیه برداشت معانی گوناگونی دارد : الف - اگر ما بخواهیم به جای شما ،
فرشتگانی در زمین قرار میدهیم که جانشین شما گردند . ب - اگر ما بخواهیم به جای
شما فرشتگانی در زمین پدید میآوریم تا در آن زندگی کنند و جانشین یکدیگر گردند .
ج - اگر ما بخواهیم از شما - با تغییر خلقت - فرشتگانی به وجود میآوریم تا در
زمین جایگزین شما شوند . د - اگر ما بخواهیم از شما فرزندانی فرشتهگون و پرهیزگار
پدیدار و در زمین جایگزین شما مینمائیم ( نگا : محمّد / 38 ) . ه - اگر ما
بخواهیم به جای شما انسانها ، پیغمبرانی از فرشتگان ترتیب و به میان شما گسیل میداریم
و در زمین جایگزین پیغمبران میسازیم .
سوره زخرف آیه 61
متن آیه :
وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ
بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ
ترجمه :
قطعاً وجود عیسی خبر از وقوع قیامت میدهد ، و هرگز درباره قیامت شکّ و تردید
نداشته باشید ، و از من پیروی کنید که راه راست این است .
توضیحات :
« إِنَّهُ » : مرجع ضمیر ( ه ) میتواند ( عیسی ) یا ( قرآن ) باشد . در صورت
اوّل ، دارای دو معنی است : تولّد عیسی بدون پدر ، دلیلی است بر قدرت و توانائی
خدا برای برپائی قیامت و ایجاد زندگی بعد از مرگ . تولّد عیسی پیش از خاتمالانبیاء
، نشانه نزدیکی فرا رسیدن قیامت است . در صورت دوم نیز ، دارای دو معنی است : قرآن
درباره قیامت اطّلاعاتی در دسترس قرار میدهد . نزول قرآن نشانه قریبالوقوع بودن
وقوع قیامت است . « لا تَمْتَرُنَّ » : شکّ نکنید . دودلی به خود راه ندهید .
سوره زخرف آیه 62
متن آیه :
وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ الشَّیْطَانُ إِنَّهُ لَکُمْ
عَدُوٌّ مُّبِینٌ
ترجمه :
( به هوش باشید ) شیطان شما را ( از راه خدا و از توجّه به سرنوشتتان در رستاخیز
) بازندارد . او دشمن آشکار شما است . ( پس مواظب وی باشید ) .
توضیحات :
« لایَصُدَّنَّکُمْ » : ( نگا : طه / 16 ، قصص / 87 ) .
سوره زخرف آیه 63
متن آیه :
وَلَمَّا جَاء عِیسَى بِالْبَیِّنَاتِ قَالَ قَدْ
جِئْتُکُم بِالْحِکْمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ
ترجمه :
هنگامی که عیسی با در دست داشتن معجزات آشکار و آیات روشن ( به پیش بنیاسرائیل )
آمد ، گفت : من شریعت حکیمانهای را ( درباره مبدأ و معاد و نیازهای زندگی بشر )
برای شما آوردهام ، و آمدهام تا برایتان برخی از امور ( دینی ) را روشن گردانم
که در آنها اختلاف میورزید . پس از خدا بترسید و از من پیروی کنید .
توضیحات :
« الْبَیِّنَاتِ » : معجزات . آیههای روشن . « الْحِکْمَةِ » : نبوّت . شریعت
حکیمانه . برنامه راستین و عقائد درست ( نگا : آلعمران / 48 ) . « بَعْضَ
الَّذِی . . . » : احکام مورد اختلاف تورات . بخشهائی از اختلافات که در سرنوشت
انسانها از نظر اعتقاد و عمل ، و از نظر فرد و جامعه مؤثّرند ؛ نه اختلافات در
اموری که سرنوشتساز نیستند ، همچون نظرات مختلفی که درباره منظومه شمسی و سایر
کرات ، و ماهیّت روح آدمی ، و حقیقت حیات و مانند اینها است .
سوره زخرف آیه 64
متن آیه :
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ
هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ
ترجمه :
به طور قطع خداوند پروردگار من و پروردگار شما است ، پس او را پرستش کنید ، راه
راست این است .
توضیحات :
« رَبِّی وَ رَبُّکُمْ » : تکرار واژه ( رَبّ ) برای این است که تأکید شود عیسی
نیز همچون سایر انسانها انسان ، و نیازمند پروردگاراست و پرستش را نسزد .
سوره زخرف آیه 65
متن آیه :
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ
لِّلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ یَوْمٍ أَلِیمٍ
ترجمه :
گروهها و دستهها ( ی اهل کتاب نسبت به عیسی ) در میان خود به اختلاف پرداختند (
و هر یک او را به نامیخواندند و راه افراط و تفریط در پیش گرفتند ) . وای بر
کسانی که ستم کردند ! چه عذاب دردناکی در روز قیامت گریبانگیرشان میگردد !
توضیحات :
« الأحْزَابُ » : ( نگا : مریم / 37 ) .
سوره زخرف آیه 66
متن آیه :
هَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم
بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه :
آیا منتظر همین هستند که قیامت ناگهانی و در حالی که از آن بیخبرند به سروقتشان
بیاید ؟
توضیحات :
« هَلْ یَنظُرُونَ . . . » : مراد آیه ، بیان حال واقعی کافران و مذمّت ایشان است
. « السَّاعَةَ » : قیامت . « بَغْتَةً » : ناگهانی . ( نگا : انعام / 31 و 47 )
.
سوره زخرف آیه 67
متن آیه :
الْأَخِلَّاء یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ
إِلَّا الْمُتَّقِینَ
ترجمه :
دوستان ، در آن روز ، دشمنان یکدیگر خواهند شد ، مگر پرهیزگاران .
توضیحات :
« الأخِلآّءُ » : جمع خَلیل ، دوستان . رفیقان . مراد دوستان بیدین دنیائی است .
امّا دوستان دیندار دنیائی ، در قیامت نیز دوستان و عزیزان یکدیگرند .
سوره زخرف آیه 68
متن آیه :
یَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَلَا
أَنتُمْ تَحْزَنُونَ
ترجمه :
ای بندگان ( پرهیزگار ) من ! امروز نه بیمی بر شما است ( که عذاب و عقابی
گریبانگیرتان شود ) و نه غم و اندوهی دارید .
توضیحات :
« یَا عِبَادِی » : مراد بندگان مؤمن و متّقی است .
سوره زخرف آیه 69
متن آیه :
الَّذِینَ آمَنُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا مُسْلِمِینَ
ترجمه :
آن بندگانی که به آیههای ما ایمان آوردهاند و مسلمان و مطیع فرمان ( آفریدگار
خود ) بودهاند .
توضیحات :
« مُسْلِمِینَ » : مسلمانان . تسلیمشدگان اوامر یزدان . منقادان .
سوره زخرف آیه 70
متن آیه :
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ
تُحْبَرُونَ
ترجمه :
شما و همسرانتان به بهشت درآئید ، در آنجا شادمان و شادکام و مکرّم و محترم
خواهید بود .
توضیحات :
« تُحْبَرُونَ » : غرق شادمانی میگردید . مکرّم و محترم میشوید ( نگا : روم /
15 ) .
سوره زخرف آیه 71
متن آیه :
یُطَافُ عَلَیْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَکْوَابٍ
وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَأَنتُمْ فِیهَا
خَالِدُونَ
ترجمه :
برایشان کاسهها و جامهای زرین به گردش انداخته میشود ، و هرچه دل بخواهد و هرچه
چشم از آن لذّت ببرد ، در بهشت وجود دارد ، و شما در آنجا جاودانه خواهید بود .
توضیحات :
« صِحَافٍ » : جمع صَحْفَة ، کاسه . ظرف . « أَکْوَابٍ » : جمع کُوب ، لیوان .
فنجان . جام . کوزه و تُنگ بیدسته ( نگا : المصحف المیسّر ) .
سوره زخرف آیه 72
متن آیه :
وَتِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا
کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ترجمه :
این بهشتی است که به سبب کارهائی که میکردهاید ، بدان دست یافتهاید .
توضیحات :
« أُورِثْتُمُوهَا » : مال شما شده است و به شما رسیده است ( نگا : اعراف / 42 ،
مریم / 63 ) .
سوره زخرف آیه 73
متن آیه :
لَکُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ کَثِیرَةٌ مِنْهَا تَأْکُلُونَ
ترجمه :
در آنجا برایتان میوههای فراوان و جوراجوری است که از آنها میخورید و استفاده
میکنید .
توضیحات :
« مِنْهَا » : برای تبعیض است و این واقعیّت را بیان میدارد که میوههای بهشتی
آن اندازه فراوان است که شما تنها جزئی از آنها را میتوانید بخورید ، چرا که
درختان بهشت همیشه پربار و پرثمر است و مجموعه فناناپذیری است ( نگا : رعد / 35 )
.
سوره زخرف آیه 74
متن آیه :
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ
ترجمه :
بزهکاران ، جاودانه در عذاب دورخ میمانند .
توضیحات :
« الْمُجْرِمِینَ » : مراد بزهکاران و گناهکاران کفرپیشه است . به قرینه مقابله
با مؤمنانی که در آیههای قبلی سخن از آنان بود .
سوره زخرف آیه 75
متن آیه :
لَا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ
ترجمه :
عذابشان کاسته نمیگردد و سبک نمیشود ، و آنان در میان عذاب ، اندوهناک و نومید
و خاموش میمانند .
توضیحات :
« لایُفَتَّرُ » : کاسته نمیگردد و سبک نمیشود . تخفیف داده نمیشود . «
مُبْلِسُونَ » : ناامیدشدگان . اندوهگینان . خاموشان از فرط اندوه و از شدّت
گرفتاری ( نگا : انعام / 44 ، مؤمنون / 77 ، روم / 12 و 49 ) .
سوره زخرف آیه 76
متن آیه :
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِن کَانُوا هُمُ
الظَّالِمِینَ
ترجمه :
ما بدیشان ستم نکردهایم ( که آنان را بدین عذاب گرفتار ساختهایم ) ولیکن خودشان
به خویشتن ستم کردهاند ( که با انجام کارهای زشت و بیراهه رفتن ، خود را به دوزخ
انداختهاند ) .
توضیحات :
« وَ مَا ظَلَمْنَاهُمْ . . . » : ( نگا : هود / 101 ، نحل / 118 ) .
سوره زخرف آیه 77
متن آیه :
وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ
قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ
ترجمه :
آنان فریاد میزنند : ای مالک ! پروردگارت ما را بمیراند و نابودمان گرداند ( تا
بیش از این رنج نبریم و از این عذاب دردناک آسوده شویم . او بدیشان ) میگوید :
شما ( اینجا ) میمانید ( و مرگ و میر و نیستی و نابودی در کار نیست ) .
توضیحات :
« مَالِکُ » : نام فرشتهای است که رئیس فرشتگان نگهبان دوزخ است . « لِیَقْضِ
عَلَیْنَا . . . » : ما را نابود گرداند و بمیراند ( نگا : فاطر / 36 ) . «
مَاکِثُونَ » : درنگکنندگان . توقّفکنندگان .
سوره زخرف آیه 78
متن آیه :
لَقَدْ جِئْنَاکُم بِالْحَقِّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَکُمْ
لِلْحَقِّ کَارِهُونَ
ترجمه :
( خداوند بدیشان پیام میدهد که ) ما حق را برای شما آوردیم ( و توسّط پیغمبران
برایتان فرو فرستادیم ) ولی اکثر شما حق را نپسندیدید و آن را دشمن داشتید .
توضیحات :
« لَقَدْ جِئْنَاکُم بِالْحَقِّ » : ما حق را برایتان آوردیم . گوینده میتواند
خدا ، مالک و سایر دستیاران او باشد . مراد از حق ، دین راستین و همه حقایق سرنوشتساز
است .
سوره زخرف آیه 79
متن آیه :
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ
ترجمه :
بلکه ، آنان تصمیم محکمی ( بر توطئه قتل محمّد ) گرفتند و ما نیز اراده محکم و
تغییرناپذیری کردیم ( درباره مجازات سخت و کیفر دادنشان در دنیا و آخرت ) .
توضیحات :
« أَبْرَمُوا » : عزم را جزم کردند . تصمیم محکمیگرفتند . « أَمْراً » : مراد
حیله و نیرنگ و توطئه قتل پیغمبر اسلام است . « مُبْرِمُونَ » : تصمیمگیرندگان .
عزم را جزمکنندگان .
سوره زخرف آیه 80
متن آیه :
أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ
وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ
ترجمه :
آیا گمان میبرند که ما اسرار پنهانی و سخنان درگوشی آنان را نمیشنویم ؟ ! آری
! ( ما آگاه از راز و رمز ایشان و شنوای نجوای آنان بوده و ) گذشته از این ، فرشتگان
مأمور ما در کنارشان حاضر و بر اعمالشان ناظرند و ( همه کردار و گفتارشان را ) مینویسند
وثبت و ضبط میکنند .
توضیحات :
« رُسُلُنَا » : فرستادگان ما . مراد فرشتگان مأمور ضبط و ثبت اعمال است ( نگا :
/ 18 ، انفطار / 10 ) .
سوره زخرف آیه 81
متن آیه :
قُلْ إِن کَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ
الْعَابِدِینَ
ترجمه :
بگو : اگر خداوند مهربان فرزندی میداشت ، من نخستین کسی بودم که چنین ( فرزندی
را ) پرستش میکردم ( چرا که من ایمان و اعتقادم به خدا بیشتر و شناخت و آگاهیم
فزونتر است . امّا خدا نیازی به فرزند ندارد ، و بندگانی چون عُزَیر و عیسی و
فرشتگان کی خود را فرزند خدا نامیدهاند ؟ ! ) .
توضیحات :
« الْعَابِدِینَ » : پرستندگان . عبادتکنندگان .
سوره زخرف آیه 82
متن آیه :
سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ
الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ
ترجمه :
خداوندگار آسمانها و زمین و عرش ( و تخت سلطنت مجموعه عالم هستی ) پاک و منزّه از
این توصیفهائی است که ( درباره او ) میکنند .
توضیحات :
« رَبِّ » : مالک و مدبّر . خداوندگار . « الْعَرْشِ » : ( نگا : اعراف / 54 ،
توبه / 129 ، یونس / 3 ) .
سوره زخرف آیه 83
متن آیه :
فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَیَلْعَبُوا حَتَّى یُلَاقُوا
یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ
ترجمه :
آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطهور گردند و سرگرم بازی شوند ، تا
برخورد میکنند به روز قیامتی که بدیشان وعده داده میشود ( و سرانجام تلخ اعمال
زشت و افکار پلشت خود را میبینند ) .
توضیحات :
« ذَرْهُمْ » : ( نگا : انعام / 91 و 112 و 137 ، حجر / 3 ، مؤمنون / 54 ) . «
یَخُوضُوا » : فرو روند . سرگرم یاوه و بیان اباطیل شوند ( نگا : نساء / 140 ،
انعام / 68 ) .
سوره زخرف آیه 84
متن آیه :
وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاء إِلَهٌ وَفِی الْأَرْضِ
إِلَهٌ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ
ترجمه :
خدا آن کسی است که در آسمان معبود است و در زمین معبود ، و او حکیم و علیم است .
توضیحات :
« إِلهٌ » : معبود . « الْحَکِیمُ » : کسی که تمام کارهایش از روی حساب و حکمت
است . « الْعَلِیمُ » : کسی که از همه چیز آگاه و باخبر است .
سوره زخرف آیه 85
متن آیه :
وَتَبَارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ
وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَیْهِ
تُرْجَعُونَ
ترجمه :
بزرگوار و دارای خیر و برکت آن کسی است که شاهی و مملکت آسمانها و زمین ، و هر
آنچه میان آن دو است از آن او است ، و آگاهی از وقوع قیامت ویژه او ، و همه شما (
در آخرت ، برای حساب و کتاب و جزا و سزا ) به سوی او برگردانده میشوید .
توضیحات :
« تَبَارَکَ » : ( نگا : اعراف / 54 ، مؤمنون / 14 ، فرقان / 1 و 10 و 61 ) .
« عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ » : آگاهی از قیامت ویژه او است و تنها او از وقوع
رستاخیز و شروع قیامت مطّلع است و بس .
سوره زخرف آیه 86
متن آیه :
وَلَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ
الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
ترجمه :
معبودهائی که مشرکان بجز خدا به فریاد میخوانند و میپرستند قدرت و توانائی هیچ
گونه شفاعت و میانجیگری را ندارند ، مگر کسانی که آگاهانه بر حق شهادت و گواهی
داده ( و خدا را به یگانگی پرستیده ) باشند ( همچون عیسی و عُزَیر و فرشتگان ) .
توضیحات :
« یَدْعُونَ » : به فریاد میخوانند . میپرستند . « الْحَقِّ » : توحید .
وحدانیّت خدا . « وَ هُمْ یَعْلَمُونَ » : در حالی که میدانند . یعنی گواهی و
شهادتشان از روی علم و آگاهی بوده ، یا این که میدانند اگر خدا بدیشان اجازه دهد
، شفاعت میکنند ، و میدانند برای چه کسی یا کسانی شفاعت کنند . ذکر ( شَهِدَ )
به صورت مفرد ، و ( یَعْلَمُونَ ) به صورت جمع ، با توجّه به لفظ و معنی ( مَنْ )
است .
سوره زخرف آیه 87
متن آیه :
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ
اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ
ترجمه :
اگر از مشرکان بپرسی ، چه کسی آنان را آفریده است ؟ مؤکّدانه میگویند : خدا !
پس چگونه ( از عبادت حق تعالی ) منحرف میشوند ( و متوجّه پرستش چیزهای دیگری میگردند
؟ ! ) .
توضیحات :
« أَنَّی » : چگونه ؟ « یُؤْفَکُونَ » : بازگردانده میشوند . از حق منصرف و به
سوی چیزهای دیگری رهنمود میشوند . « أَنّی یُؤْفَکُونَ » : ( نگا : مائده / 75 ،
توبه / 30 ، عنکبوت / 61 ) .
سوره زخرف آیه 88
متن آیه :
وَقِیلِهِ یَارَبِّ إِنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ لَّا
یُؤْمِنُونَ
ترجمه :
و ( خدا آگاه است ) از گفتار محمّد که گفت : پروردگارا ! اینها قومی هستند که
ایمان نمیآورند .
توضیحات :
« قِیلِهِ » : قیل و قَول و مَقال ، مصدر ثلاثی مجرّدند و به معنی گفته و سخن
هستند . برخی واژه ( قیل ) را عطف بر ( السَّاعَة ) در سه آیه قبل میدانند که
معنی چنین میشود : خدا از قیامت آگاه است و از شکایت پیغمبر نیز درباره ایمان
نیاوردن قوم خود آگاه است . بعضی هم واو پیش از آن را حرف جر و برای قسم میدانند
، و چیزی را که قسم بر آن یاد شده است ( یَارَبِّ إِنَّ هؤُلآءِ قَوْمٌ لاّ
یُؤْمِنُونَ ) و یا این که محذوف میدانند . مرجع ضمیر ( ه ) پیغمبر است که از (
لَئِن سَأَلْتَهُمْ ) در آیه پیش پیدا است .
سوره زخرف آیه 89
متن آیه :
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ
یَعْلَمُونَ
ترجمه :
پس از آنان روی بگردان و بگو : بدرود ! بعدها خواهند دانست ( که برای خود چه آشی
پختهاند و چه آتش سوزانی و عذاب دردناکی را فراهم ساختهاند ! ) .
توضیحات :
« إصْفَحْ » : روی بگردان ( نگا : بقره / 109 ، مائده / 13 ، حجر / 85 ) . «
سَلامٌ » : بدرود . این سلام ، برای جدائی بوده و نشانه بیاعتنائی است ( نگا :
فرقان / 63 ، قصص / 55 ) .