تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سوره نحل

سوره نحل

Ayah: 1

أَتَىٰٓ أَمۡرُ ٱللَّهِ فَلَا تَسۡتَعۡجِلُوهُۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ

[ای کافران، لحظۀ وقوع قیامت و] فرمانِ الله [برای عذابتان] نزدیک شده است؛ پس برای [رسیدنِ] آن شتاب نکنید. او منزّه است و از چیزهایی که با وی شریک می‌سازند برتر است.

 

Ayah: 2

یُنَزِّلُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةَ بِٱلرُّوحِ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرُوٓاْ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱتَّقُونِ

[الله] به فرمان خویش فرشتگان را با وحی بر هر ‌یک از بندگانش که بخواهد نازل می‌کند [با این پیام] که: «[ای پیامبران، مردم را از شرک به الله] بیم دهید [و به آنان بگویید که] معبودی [به‌حق] جز من نیست؛ پس [ای مردم،] از من پروا کنید».

 

Ayah: 3

خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ تَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ

او تعالی آسمان‌ها و زمین را به‌حق [و هدفمند] آفرید [و] از چیزهایی که [با وى‌] شریک مى‌سازند برتر است.

 

Ayah: 4

خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ

[الله] انسان را از نطفه‌ای آفرید و ناگهان او ستیزه‌گری سرسخت و آشکار شد.

 

Ayah: 5

وَٱلۡأَنۡعَٰمَ خَلَقَهَاۖ لَکُمۡ فِیهَا دِفۡءٞ وَمَنَٰفِعُ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ

و چهارپایان را برایتان آفرید که در آنها پوشش [گرم] و منافع [دیگری] است و از [گوشت برخی از] آنها می‌خورید.

 

Ayah: 6

وَلَکُمۡ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسۡرَحُونَ

و در آنها زیبایى [و شکوه‌] برایتان است، آنگاه که [آنها را شامگاهان] از چَرا بازمى‌آورید و [بامدادان] برای چَرا [به صحرا] مى‌فرستید.

 


Ayah: 7

وَتَحۡمِلُ أَثۡقَالَکُمۡ إِلَىٰ بَلَدٖ لَّمۡ تَکُونُواْ بَٰلِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ ٱلۡأَنفُسِۚ إِنَّ رَبَّکُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٞ

[آنها] بارهاى سنگین شما را [از شهری] به شهرى [دیگر] مى‌بَرند که [اگر چنین نمی‌کردند،] جز با زحمتی جانکاه نمى‌توانستید به آنجا برسید. به راستی که پروردگارتان دلسوز و مهربان است.

 

Ayah: 8

وَٱلۡخَیۡلَ وَٱلۡبِغَالَ وَٱلۡحَمِیرَ لِتَرۡکَبُوهَا وَزِینَةٗۚ وَیَخۡلُقُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ

و اسبان و قاطِران و خران را [نیز آفرید] تا بر آنها سوار شوید و [نیز برایتان مایۀ] تجمل [است] و چیزهایی می‌آفریند که نمی‌دانید.

 

Ayah: 9

وَعَلَى ٱللَّهِ قَصۡدُ ٱلسَّبِیلِ وَمِنۡهَا جَآئِرٞۚ وَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰکُمۡ أَجۡمَعِینَ

بر الله است که راهِ راست [= اسلام] را [به بند‌گانش بنمایاند] و برخی از آن [راه‌ها] بیراهه است؛ و اگر [الله] می‌خواست، همۀ شما را هدایت می‌کرد.

 

Ayah: 10

هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗۖ لَّکُم مِّنۡهُ شَرَابٞ وَمِنۡهُ شَجَرٞ فِیهِ تُسِیمُونَ

او همان ذاتی است که آبی از آسمان فروفرستاد که آشامیدنیِ شما از آن است و [گیاه و] درختی که [چهارپایان خود را] در آن مى‌چرانید [نیز] از آن [آب] است.

 

Ayah: 11

یُنۢبِتُ لَکُم بِهِ ٱلزَّرۡعَ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلنَّخِیلَ وَٱلۡأَعۡنَٰبَ وَمِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ

[الله] به وسیله آن، کِشت و زیتون و درختان خرما و انگور و همه نوع محصولات [و میوه‌های دیگر] برایتان مى‌رویانَد. به راستی که در اینها براى مردمی که می‌اندیشند نشانه‌اى [از قدرت پروردگار] است.

 

Ayah: 12

وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ وَٱلنُّجُومُ مُسَخَّرَٰتُۢ بِأَمۡرِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ

و شب و روز و خورشید و ماه را به خدمتتان گماشت؛ و ستارگان [نیز] به فرمانش در خدمت [انسان] هستند. بی‌تردید، در این [آفرینش،] برای مردم که خردورزی می‌کنند نشانه‌ای [از قدرت پروردگار] است.

 

Ayah: 13

وَمَا ذَرَأَ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُۥٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَذَّکَّرُونَ

و آنچه را که در زمین به رنگ‌های گوناگون برایتان آفرید [نیز به خدمت شما گماشت‌]. بى‌تردید، در این [امور،] براى مردمى که پند مى‌گیرند، نشانه‌اى [از قدرت پروردگار] است.

 

Ayah: 14

وَهُوَ ٱلَّذِی سَخَّرَ ٱلۡبَحۡرَ لِتَأۡکُلُواْ مِنۡهُ لَحۡمٗا طَرِیّٗا وَتَسۡتَخۡرِجُواْ مِنۡهُ حِلۡیَةٗ تَلۡبَسُونَهَاۖ وَتَرَى ٱلۡفُلۡکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ

اوست که دریا را به خدمتتان گماشت تا از [صیدِ] آن، گوشت تازه بخورید و زیورى [همچون مروارید و مرجان] از آن بیرون مى‌آورید که می‌پوشید؛ و کشتی‌ها را در آن [دریا] مى‌بینى که [امواج را] مى‌شکافند تا شما از فضل [و بخشش] الله بهره‌مند گردید و باشد که سپاس گزارید.

 


Ayah: 15

وَأَلۡقَىٰ فِی ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمۡ وَأَنۡهَٰرٗا وَسُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ

و کوه‌های استوار [و محکمی] در زمین درافکند که مبادا شما را بلرزاند و جویبارها و راه‌ها[یی پدید آورد] تا [بدون گم‌شدن،] راه خود را بیابید.

 

Ayah: 16

وَعَلَٰمَٰتٖۚ وَبِٱلنَّجۡمِ هُمۡ یَهۡتَدُونَ

و نشانه‌هایى [برای یافتن مسیرها در طول روز آفرید] و توسط ستاره[ها نیز در شب] راه‌یابی مى‌کنند.

 

Ayah: 17

أَفَمَن یَخۡلُقُ کَمَن لَّا یَخۡلُقُۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ

آیا آن ذاتی که می‌آفریند همچون کسی است که [هیچ] نمی‌آفریند؟ آیا پند نمی‌گیرید؟

 

Ayah: 18

وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ

اگر [بخواهید] نعمت[های] الله را بشمارید، نمی‌توانید آنها را به شمارش درآورید. بی‌تردید، الله آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 19

وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ

و الله آنچه پنهان می‌کنید و آشکار می‌سازید، [همه را] می‌داند.

 

Ayah: 20

وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا یَخۡلُقُونَ شَیۡـٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ

و آنهایی را که [مشرکان] به جای الله [به یاری و دعا] می‌خوانند، چیزی را نمی‌آفرینند و خود آفریده می‌شوند.

 

Ayah: 21

أَمۡوَٰتٌ غَیۡرُ أَحۡیَآءٖۖ وَمَا یَشۡعُرُونَ أَیَّانَ یُبۡعَثُونَ

[این معبود‌ها در حقیقت،] مُرده‌اند نه زنده؛ و خود نمی‌دانند که چه هنگام برانگیخته می‌شوند.

 

Ayah: 22

إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ فَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنکِرَةٞ وَهُم مُّسۡتَکۡبِرُونَ

معبود شما، معبودی یگانه است؛ و کسانی‌ که به آخرت ایمان ندارند، دل‌هایشان انکارکننده[ی حق] است و خود متکبرند.

 

Ayah: 23

لَا جَرَمَ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡتَکۡبِرِینَ

قطعاً الله آنچه را پنهان می‌کنند و آشکار می‌سازند [همه را] می‌داند. بی‌تردید، او متکبران را دوست ندارد.

 

Ayah: 24

وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَآ أَنزَلَ رَبُّکُمۡ قَالُوٓاْ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ

هنگامی که به آنان گفته می‌شود: «پروردگارتان چه چیزی نازل کرده است؟» می‌گویند: «افسانه‌های [خیالی] پیشینیان».

 

Ayah: 25

لِیَحۡمِلُوٓاْ أَوۡزَارَهُمۡ کَامِلَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَمِنۡ أَوۡزَارِ ٱلَّذِینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیۡرِ عِلۡمٍۗ أَلَا سَآءَ مَا یَزِرُونَ

[همچنان در کفر می‌مانند] تا روز قیامت، [هم] بارِ گناهان خود را به تمامی بر دوش کشند و [هم بخشی] از بارِ گناهان کسانی را که از روی نادانی [و تقلید] گمراهشان کرده‌اند. هان! چه بد است آنچه بر دوش می‌کشند!

 

Ayah: 26

قَدۡ مَکَرَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَأَتَى ٱللَّهُ بُنۡیَٰنَهُم مِّنَ ٱلۡقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیۡهِمُ ٱلسَّقۡفُ مِن فَوۡقِهِمۡ وَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ

در حقیقت، کسانی که پیش از آنان بودند [نیز] نیرنگ [و بداندیشی] کردند؛ اما فرمان الله دررسید که بنیادشان را از اساس برانداخت و سقف بر سرشان فرو ریخت و از [همان] جایی که گمان نمی‌کردند عذاب دامنگیرشان شد.

 


Ayah: 27

ثُمَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ یُخۡزِیهِمۡ وَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَکَآءِیَ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تُشَـٰٓقُّونَ فِیهِمۡۚ قَالَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ إِنَّ ٱلۡخِزۡیَ ٱلۡیَوۡمَ وَٱلسُّوٓءَ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ

سپس روز قیامت، [الله با عذابی دردناک،] آنان را خوار می‌سازد و می‌فرماید: «کجا هستند شریکان من که دربارۀ آنان [با پیامبران و مؤمنان] ستیز می‌کردید؟» کسانی که به آنان علم داده شده است [= علمای ربانی] می‌گویند: «امروز خواری و عذاب، نصیب کافران است».

 

Ayah: 28

ٱلَّذِینَ تَتَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ ظَالِمِیٓ أَنفُسِهِمۡۖ فَأَلۡقَوُاْ ٱلسَّلَمَ مَا کُنَّا نَعۡمَلُ مِن سُوٓءِۭۚ بَلَىٰٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ

[همان] کسانی ‌که فرشتگان [عذاب،] در حالی‌ جانشان را می‌گیرند که [به سبب شرک در دنیا] به خود ستم کرده بودند. [آنان در هنگام مرگ] سرِ تسلیم فرود می‌آورند [و می‌گویند:] «ما هیچ [کارِ] بدی نمی‌کردیم. آری، مسلماً الله به آنچه می‌کردید داناست.

 

Ayah: 29

فَٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَلَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ

پس، از دروازه‌های دوزخ وارد شوید [که] جاودانه در آن خواهید بود؛ و به راستی، جایگاه گردنکشان چه بد است‌!

 

Ayah: 30

۞وَقِیلَ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ مَاذَآ أَنزَلَ رَبُّکُمۡۚ قَالُواْ خَیۡرٗاۗ لِّلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞۚ وَلَدَارُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَیۡرٞۚ وَلَنِعۡمَ دَارُ ٱلۡمُتَّقِینَ

و به کسانی‌ که پرهیزگاری کردند گفته می‌شود: «پروردگارتان [بر پیامبر] چه چیز نازل کرده است؟» آنان می‌گویند: «خیر [و نیکوییِ بسیار]». براى کسانى که در این دنیا نیکى کرده‌اند، [پاداش‌] نیکویى است و قطعاً سراى آخرت بهتر است؛ و به راستی، چه نیکوست سراى پرهیزگاران!

 

Ayah: 31

جَنَّـٰتُ عَدۡنٖ یَدۡخُلُونَهَا تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ لَهُمۡ فِیهَا مَا یَشَآءُونَۚ کَذَٰلِکَ یَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلۡمُتَّقِینَ

[جایگاهشان،] باغ‌هایی [از بهشت] جاودان است که به آن وارد می‌شوند. از زیر [درختان] آن جویبارها جاری است [و] در آنجا هر چه بخواهند برایشان [فراهم] است. الله پرهیزگاران را اینچنین پاداش می‌دهد.

 

Ayah: 32

ٱلَّذِینَ تَتَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمُ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ

[همان] کسانى که فرشتگان در حالى جانشان را مى‌ستانند که [از آلودگیِ کفر و گناه] پاکند [و به آنان‌] مى‌گویند: «درود بر شما. به [پاداش‌] آنچه می‌کردید [اینک] به بهشت درآیید».

 

Ayah: 33

هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّآ أَن تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ أَوۡ یَأۡتِیَ أَمۡرُ رَبِّکَۚ کَذَٰلِکَ فَعَلَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ

آیا [کافران] جز این انتظار دارند که فرشتگان [برای قبض روح] به سراغشان بیایند یا فرمان پروردگارت [برای عذابشان] بیاید؟ کسانی ‌که پیش از آنان بودند [نیز] چنین می‌کردند و الله به آنان ستم نکرد؛ بلکه آنان خود به خویشتن ستم می‌کردند.

 

Ayah: 34

فَأَصَابَهُمۡ سَیِّـَٔاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ

پس [کیفر] بدی‌هایی که مرتکب شده بودند گریبانگیرشان شد و آنچه که آن را مسخره مى‌کردند آنان را فروگرفت.

 


Ayah: 35

وَقَالَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا عَبَدۡنَا مِن دُونِهِۦ مِن شَیۡءٖ نَّحۡنُ وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن دُونِهِۦ مِن شَیۡءٖۚ کَذَٰلِکَ فَعَلَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ فَهَلۡ عَلَى ٱلرُّسُلِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ

و کسانی‌ که شرک ورزیدند گفتند: «اگر الله مى‌خواست، نه ما و نه پدرانمان چیزى را غیر از او عبادت نمی‌کردیم و چیزى را جز به [خواست و فرمان] او حرام نمى‌کردیم». کسانى که پیش از آنان بودند نیز چنین کردند؛ پس آیا پیامبران وظیفه‌ای جز رساندن آشکار [وحی] دارند؟

 

Ayah: 36

وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی کُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّـٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَیۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ

یقیناً ما در هر امتی، پیامبری را [با این پیام] برانگیختیم که: «الله یکتا را عبادت کنید و از طاغوت [= معبودان غیر الله] دوری کنید». الله برخی از آنان را هدایت کرده است و برخی از آنان نیز سزاوار گمراهى شدند. پس در زمین بگردید و بنگرید که سرانجامِ تکذیب‌کنندگان [آیات الهی] چگونه بوده است.

 

Ayah: 37

إِن تَحۡرِصۡ عَلَىٰ هُدَىٰهُمۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَن یُضِلُّۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِینَ

[ای پیامبر،] هر اندازه بر هدایت آنان مشتاق باشی [سودی ندارد؛ زیرا] الله کسی را که گمراه نماید، هدایت نخواهد کرد و آنان [هیچ] یاوری ندارند.

 

Ayah: 38

وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَا یَبۡعَثُ ٱللَّهُ مَن یَمُوتُۚ بَلَىٰ وَعۡدًا عَلَیۡهِ حَقّٗا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ

[مشرکان] با سخت‌ترین سوگندهایشان به الله سوگند خوردند که: «الله کسی را که می‌میرد برنمی‌انگیزد». آری، این [برانگیختنِ مردگان]، وعده‌ای است که به‌حق بر عهدۀ اوست؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

 

Ayah: 39

لِیُبَیِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِی یَخۡتَلِفُونَ فِیهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰذِبِینَ

[او مردگان را زنده می‌کند] تا سرانجام [حقیقتِ] آنچه را که در آن اختلاف می‌کنند برایشان روشن سازد و تا کسانی ‌که کفر ورزیدند بدانند که دروغگو بوده‌اند.

 

Ayah: 40

إِنَّمَا قَوۡلُنَا لِشَیۡءٍ إِذَآ أَرَدۡنَٰهُ أَن نَّقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ

سخن ما دربارۀ چیزی که آن را اراده کرده‌ایم فقط این است که به آن می‌گوییم: «موجود شو»، پس بی‌درنگ موجود می‌شود.

 

Ayah: 41

وَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗۖ وَلَأَجۡرُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ

و کسانی که در [راه] الله ـ پس از آنکه مورد ستم واقع شدندـ هجرت کردند، قطعاً در دنیا [در سرزمین‌ و] مکانی نیکو آنان را جای می‌دهیم؛ و یقیناً پاداش آخرت بزرگ‌تر است‌. اگر [کسانی که از هجرت امتناع کردند، پاداش این کار را] می‌دانستند، [هرگز از هجرت بازنمی‌ماندند].

 

Ayah: 42

ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ

[مهاجران در راه الله،] کسانی‌ [هستند] که شکیبایی نمودند و بر پروردگار‌شان توکل می‌کنند.

 


Ayah: 43

وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِمۡۖ فَسۡـَٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ

و [ای پیامبر،] ما پیش از تو جز مردانی که به آنان وحی می‌کردیم [کسی را به رسالت] نفرستادیم؛ پس [ای مشرکان،] اگر نمی‌دانید، از اهل ذکر [= دانشمندان اهل کتاب] بپرسید.

 

Ayah: 44

بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلذِّکۡرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ

[آن پیامبران را] با دلایل روشن و کتاب‌ها[ی آسمانی فرستادیم]؛ و [ما این] قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که برایشان نازل شده است روشن سازی؛ باشد که [در مفاهیمش] بیندیشند.

 

Ayah: 45

أَفَأَمِنَ ٱلَّذِینَ مَکَرُواْ ٱلسَّیِّـَٔاتِ أَن یَخۡسِفَ ٱللَّهُ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضَ أَوۡ یَأۡتِیَهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ

آیا کسانی‌ که بداندیشی [و توطئه] کردند، ایمن هستند [از این] که الله [همۀ] آنان را در زمین فروبَرد یا عذاب [الهی] از جایی که نمی‌دانند [به سراغشان] بیاید؟

 

Ayah: 46

أَوۡ یَأۡخُذَهُمۡ فِی تَقَلُّبِهِمۡ فَمَا هُم بِمُعۡجِزِینَ

یا [آنکه] به هنگام رفت و آمدشان [گریبان] آنان را بگیرد؟ پس آنان مانع [رسیدن عذاب] نیستند.

 

Ayah: 47

أَوۡ یَأۡخُذَهُمۡ عَلَىٰ تَخَوُّفٖ فَإِنَّ رَبَّکُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٌ

یا [آنکه عذاب الهی] در حالی که [از آن] می‌ترسند گریبانگیرشان شود؟ پس بی‌تردید، پروردگارتان دلسوزِ مهربان است [که در مجازات شما شتاب نمی‌کند].

 

Ayah: 48

أَوَلَمۡ یَرَوۡاْ إِلَىٰ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ یَتَفَیَّؤُاْ ظِلَٰلُهُۥ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَٱلشَّمَآئِلِ سُجَّدٗا لِّلَّهِ وَهُمۡ دَٰخِرُونَ

آیا آنان به چیزهایی [همچون درختان و کوه‌ها] که الله آفریده است نمی‌نگرند که [چگونه با حرکت خورشید و ماه] سایه‌هایشان از راست و چپ می‌گسترد و در حالی برای الله سجده می‌کنند که [در برابر عظمتش] خاکسارند؟

 

Ayah: 49

وَلِلَّهِۤ یَسۡجُدُۤ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ مِن دَآبَّةٖ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ وَهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ

و هر چه در آسمان‌ها و زمین است ـ از جنبندگان و فرشتگان‌ـ [همگی] برای الله سجده می‌آورند و گردنکشی نمی‌کنند.

 

Ayah: 50

یَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ۩

[فرشتگان] از پروردگار خویش که [به ذات و غلبه و قدرتش] بالای آنان است مى‌ترسند و آنچه را فرمان داده مى‌شوند انجام می‌دهند.

 

Ayah: 51

۞وَقَالَ ٱللَّهُ لَا تَتَّخِذُوٓاْ إِلَٰهَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِۖ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَإِیَّـٰیَ فَٱرۡهَبُونِ

و الله فرمود: «دو معبود [را براى خود به عبادت] نگیرید. جز این نیست که [معبود شما] همان الله یکتاست؛ پس تنها از من پروا کنید».

 

Ayah: 52

وَلَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَهُ ٱلدِّینُ وَاصِبًاۚ أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَتَّقُونَ

و آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ اوست و عبادت و فرمانبردارى [نیز] همیشه و پیوسته براى اوست. آیا از غیر الله پروا می‌کنید؟

 

Ayah: 53

وَمَا بِکُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ ٱلضُّرُّ فَإِلَیۡهِ تَجۡـَٔرُونَ

و [ای مردم،] هر نعمتی که دارید، از سوی الله است؛ به علاوه، وقتی گزندی به شما می‌رسد، به پیشگاه او ناله و زاری می‌کنید.

 

Ayah: 54

ثُمَّ إِذَا کَشَفَ ٱلضُّرَّ عَنکُمۡ إِذَا فَرِیقٞ مِّنکُم بِرَبِّهِمۡ یُشۡرِکُونَ

سپس وقتی آن گزند را از شما برطرف ساخت، گروهی از شما به پروردگارشان شرک می‌ورزند.

 


Ayah: 55

لِیَکۡفُرُواْ بِمَآ ءَاتَیۡنَٰهُمۡۚ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ

تا سرانجام به آنچه به آنان داده‌ایم ناسپاسی کنند. پس [چند روزی از نعمت‌های دنیا] برخوردار شوید که به زودی [نتایج کردارتان را] خواهید دانست.

 

Ayah: 56

وَیَجۡعَلُونَ لِمَا لَا یَعۡلَمُونَ نَصِیبٗا مِّمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡۗ تَٱللَّهِ لَتُسۡـَٔلُنَّ عَمَّا کُنتُمۡ تَفۡتَرُونَ

و [مشرکان‌] از آنچه روزی‌شان کرده‌ایم، برای معبودانی که [چیزی] نمی‌دانند سهمی قرار می‌دهند. به الله سوگند که دربارۀ آنچه افترا می‌بستید، قطعاً بازخواست خواهید شد.

 

Ayah: 57

وَیَجۡعَلُونَ لِلَّهِ ٱلۡبَنَٰتِ سُبۡحَٰنَهُۥ وَلَهُم مَّا یَشۡتَهُونَ

و [آنان فرشتگان را] دخترانی برای الله قرار می‌دهند ـ او تعالی منزّه است‌ ـ و آنچه را میل دارند [= پسران] برای خودشان [قرار می‌دهند].

 

Ayah: 58

وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِٱلۡأُنثَىٰ ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٞ

و هر گاه یکی از آنان را به [تولد] دختری بشارت دهند، در حالی ‌که خشمش را فرومی‌خورد، چهره‌اش [از اندوه] تیره می‌شود.

 

Ayah: 59

یَتَوَٰرَىٰ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ مِن سُوٓءِ مَا بُشِّرَ بِهِۦٓۚ أَیُمۡسِکُهُۥ عَلَىٰ هُونٍ أَمۡ یَدُسُّهُۥ فِی ٱلتُّرَابِۗ أَلَا سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ

از بدی [و ناراحتیِ] آنچه به او مژده داده‌اند، از قوم [خویش] پنهان می‌شود [و با خود می‌اندیشد که] آیا او را با سرافکندگی نگه دارد یا در خاک پنهانش کند. هان! چه بد داورى مى‌کنند!

 

Ayah: 60

لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ مَثَلُ ٱلسَّوۡءِۖ وَلِلَّهِ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ

صفت زشت [جهل و کفر] براى کسانى است که به آخرت ایمان ندارند و صفتِ برتر، از آنِ الله است و او شکست‌ناپذیرِ حکیم است.

 

Ayah: 61

وَلَوۡ یُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِظُلۡمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیۡهَا مِن دَآبَّةٖ وَلَٰکِن یُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَـٔۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ

و اگر الله مردم را به خاطر ظلمشان بازخواست مى‌کرد، جنبنده‌اى روى زمین باقى نمى‌گذاشت؛ ولی [کیفرِ] آنان را تا زمانی معیّن به تأخیر مى‌اندازد؛ و چون اَجَلشان به سر آید، نه ساعتى [از آن‌] تأخیر می‌کنند و نه پیشى می‌گیرند.

 

Ayah: 62

وَیَجۡعَلُونَ لِلَّهِ مَا یَکۡرَهُونَۚ وَتَصِفُ أَلۡسِنَتُهُمُ ٱلۡکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ ٱلنَّارَ وَأَنَّهُم مُّفۡرَطُونَ

و [مشرکان] آنچه را نمی‌پسندند برای الله قرار می‌دهند و زبانشان [چنین] دروغ مى‌سازد که [رستگاری و] نیکویی از آنِ آنان است. حقا که آتش نصیبشان است و آنان قطعاً در [دوزخ] رها [و فراموش] می‌شوند.

 

Ayah: 63

تَٱللَّهِ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ

[ای پیامبر،] سوگند به الله که به سوى امت‌هایی که پیش از تو بودند [نیز پیامبرانی‌] فرستادیم؛ اما شیطان کارهایشان را برایشان آراست؛ از این رو، امروز [نیز‌ دوست و] کارسازشان همو[= شیطان] است و برایشان عذابى دردناک [در پیش] است.

 

Ayah: 64

وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِی ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ

و [ای پیامبر،] این کتاب را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه [حقیقتِ] آنچه را که [مردم] در آن اختلاف دارند برایشان بیان کنى و هدایت و رحمتى باشد براى گروهی که ایمان مى‌آورند.

 


Ayah: 65

وَٱللَّهُ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَحۡیَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَسۡمَعُونَ

و الله آبی از آسمان فرو فرستاد و با آن، زمین را پس از خزان و خشکی‌اش زنده کرد. قطعاً در این [امر] براى مردمى که [سخن حق را] می‌شنوند، نشانه‌ای [از قدرت پروردگار] است.

 

Ayah: 66

وَإِنَّ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَنۡعَٰمِ لَعِبۡرَةٗۖ نُّسۡقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِۦ مِنۢ بَیۡنِ فَرۡثٖ وَدَمٖ لَّبَنًا خَالِصٗا سَآئِغٗا لِّلشَّـٰرِبِینَ

و [ای مردم،] قطعاً در [آفرینش] چهارپایان عبرتى برای شماست: از آنچه در شکمِ آنهاست، از میان غذاهای هضم‌شده و خون، شیرِ خالصی به شما مى‌نوشانیم که براى نوشندگان گواراست.

 

Ayah: 67

وَمِن ثَمَرَٰتِ ٱلنَّخِیلِ وَٱلۡأَعۡنَٰبِ تَتَّخِذُونَ مِنۡهُ سَکَرٗا وَرِزۡقًا حَسَنًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ

و [نیز] از میوه‌های درختان خرما و انگور، هم شراب [مستی‌آور] و هم روزیِ نیکو [و پاکیزه] به دست می‌آورید. بی‌گمان، در این [امر]، برای کسانی که خرد می‌ورزند، نشانه‌ای [از لطف و قدرتِ پروردگار] است.

 

Ayah: 68

وَأَوۡحَىٰ رَبُّکَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِی مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُیُوتٗا وَمِنَ ٱلشَّجَرِ وَمِمَّا یَعۡرِشُونَ

پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که: «از کوه‌ها و درختان و از آنچه [مردم‌] بنا می‌کنند [برای خود] خانه‌هایی برگیر.

 

Ayah: 69

ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ فَٱسۡلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلٗاۚ یَخۡرُجُ مِنۢ بُطُونِهَا شَرَابٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ فِیهِ شِفَآءٞ لِّلنَّاسِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ

آنگاه از [شیرۀ] تمام میوه‌ها [و گل‌ها] بخور و راه‌های پروردگارت را فروتنانه طی کن». از شکم آنها شهدی رنگارنگ بیرون مى‌آید که شفاى مردم در آن است. به راستى، در این [ویژگی و کار زنبور عسل،] براى مردمى که می‌اندیشند، نشانه‌ای [از علم و قدرتِ پروردگار] است.

 

Ayah: 70

وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ ثُمَّ یَتَوَفَّىٰکُمۡۚ وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَىٰٓ أَرۡذَلِ ٱلۡعُمُرِ لِکَیۡ لَا یَعۡلَمَ بَعۡدَ عِلۡمٖ شَیۡـًٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٞ قَدِیرٞ

و الله شما را آفریده است سپس جانتان را می‌گیرد؛ و برخی از شما به فروترین [دوران] عمر [= کُهنسالی] می‌رسد چنان که پس از دانستن [بسیاری چیزها، دیگر] چیزی نمی‌داند [و همه را فراموش می‌کند]. بی‌تردید، الله دانای تواناست‌.

 

Ayah: 71

وَٱللَّهُ فَضَّلَ بَعۡضَکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ فِی ٱلرِّزۡقِۚ فَمَا ٱلَّذِینَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّی رِزۡقِهِمۡ عَلَىٰ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَهُمۡ فِیهِ سَوَآءٌۚ أَفَبِنِعۡمَةِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ

و الله برخی از شما را بر برخی [دیگر] در [نعمت و] روزی برتری داده است؛ ولی کسانی ‌که برتری داده شده‌اند، حاضر نیستند از روزی خود به بردگانشان بدهند، تا همگی در آن [نعمت و دارایی] برابر شوند. [اگر خود از شریک بیزارند، چرا برای الله شریک قرار می‌دهند؟] پس آیا [با این شرک‌ورزی،] نعمت الله را انکار مى‌کنند؟

 

Ayah: 72

وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَزۡوَٰجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةٗ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِۚ أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ یُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَتِ ٱللَّهِ هُمۡ یَکۡفُرُونَ

و الله از [جنس] خودتان همسرانی برای شما قرار داد و از همسرانتان فرزندان و نوادگانی برای شما آفرید و از چیزهای پاکیزه به شما روزى بخشید. پس آیا [باز هم‌] به باطل ایمان می‌آورند و نعمت الله را ناسپاسی می‌کنند؟

 


Ayah: 73

وَیَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَمۡلِکُ لَهُمۡ رِزۡقٗا مِّنَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ شَیۡـٔٗا وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ

و [مشرکان] به جاى الله چیزهایى را عبادت می‌کنند که مالک هیچ روزى‌ای در آسمان‌ها و زمین برایشان نیستند و توانایی [هیچ کاری] ندارند.

 

Ayah: 74

فَلَا تَضۡرِبُواْ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ

پس براى الله امثال [و شریک‌ها] قائل نشوید. بی‌تردید، الله مى‌داند و شما نمى‌دانید.

 

Ayah: 75

۞ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًا عَبۡدٗا مَّمۡلُوکٗا لَّا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءٖ وَمَن رَّزَقۡنَٰهُ مِنَّا رِزۡقًا حَسَنٗا فَهُوَ یُنفِقُ مِنۡهُ سِرّٗا وَجَهۡرًاۖ هَلۡ یَسۡتَوُۥنَۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ

الله مثالی زده است: بردۀ مملوکی که قادر به هیچ کاری نیست و [در مقابل،] کسی که از جانب خویش به او روزیِ نیکویی بخشیده‌ایم و او از همان [نعمت‌های الهی] پنهان و آشکار انفاق می‌کند. آیا این دو برابرند؟ [پس شما مشرکان چگونه مالک مطلق را با معبودهای ناتوان یکسان می‌دانید؟] ستایش مخصوص الله است؛ اما بیشتر آنان [حقِ یگانگی‌اش را] نمی‌دانند.

 

Ayah: 76

وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلَیۡنِ أَحَدُهُمَآ أَبۡکَمُ لَا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءٖ وَهُوَ کَلٌّ عَلَىٰ مَوۡلَىٰهُ أَیۡنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأۡتِ بِخَیۡرٍ هَلۡ یَسۡتَوِی هُوَ وَمَن یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَهُوَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ

و الله مَثل [دیگری] زده است: دو مرد را [فرض کنید] که یکی از آنها گنگ است و هیچ کاری از وی برنمی‌آید و سربارِ سرور خود می‌باشد، هر کجا او را می‌فرستد، هیچ خیری به همراه نمی‌آورد [و وظایفش را به درستی انجام نمی‌دهد]؛ آیا او با کسی ‌که به عدالت فرمان می‌دهد و خود بر راهی مستقیم قرار دارد برابر است؟ [پس شما مشرکان چگونه قادر مطلق را با مردگان و بُت‌های بی‌احساسِ ناتوان یکسان می‌دانید؟]

 

Ayah: 77

وَلِلَّهِ غَیۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَآ أَمۡرُ ٱلسَّاعَةِ إِلَّا کَلَمۡحِ ٱلۡبَصَرِ أَوۡ هُوَ أَقۡرَبُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ

[علم] غیب آسمان‌ها و زمین، تنها از آنِ الله است و امرِ [برپاییِ] قیامت، جز [به سرعت‌] یک چشم بر هم زدن نیست؛ یا [حتی] سریع‌تر. بی‌تردید، الله بر هر چیزی تواناست.

 

Ayah: 78

وَٱللَّهُ أَخۡرَجَکُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَیۡـٔٗا وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡـِٔدَةَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ

[ای مردم،] الله شما را از شکمِ مادرانتان خارج نمود در حالی ‌که هیچ چیز نمی‌دانستید؛ و گوش و چشم و دل [= عقل] برایتان پدید آورد [تا قدرت‌های الهی را درک کنید]؛ باشد که سپاس گزارید.

 

Ayah: 79

أَلَمۡ یَرَوۡاْ إِلَى ٱلطَّیۡرِ مُسَخَّرَٰتٖ فِی جَوِّ ٱلسَّمَآءِ مَا یُمۡسِکُهُنَّ إِلَّا ٱللَّهُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ

آیا [مشرکان] پرندگان را ندیده‌اند که در فضای آسمان رام شده‌اند [و] کسی جز الله آنها را [در آن حال‌] نگه نمی‌دارد؟ به راستی، در این [امر‌]، براى مردمى که ایمان دارند، نشانه‌هایى [از قدرت پروردگار] است.

 


Ayah: 80

وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنۢ بُیُوتِکُمۡ سَکَنٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّن جُلُودِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ بُیُوتٗا تَسۡتَخِفُّونَهَا یَوۡمَ ظَعۡنِکُمۡ وَیَوۡمَ إِقَامَتِکُمۡ وَمِنۡ أَصۡوَافِهَا وَأَوۡبَارِهَا وَأَشۡعَارِهَآ أَثَٰثٗا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ

الله از خانه‌هایتان محلِ سکونت [و آرامش] برای شما قرار داد و از پوست چهارپایان [نیز] خانه‌هایی [= خیمه‌هایی] برایتان قرار داد تا روز کوچ کردن‌ سبکبار باشید و روز اقامتتان [نیز برپایی‌اش آسان باشد]؛ و از پشم و کُرک و مو‌هایشان تا مدتی معیّن اثاث [خانه] و اسباب [و وسایل زندگی، برایتان] فراهم کرد.

 

Ayah: 81

وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلَٰلٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡجِبَالِ أَکۡنَٰنٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ سَرَٰبِیلَ تَقِیکُمُ ٱلۡحَرَّ وَسَرَٰبِیلَ تَقِیکُم بَأۡسَکُمۡۚ کَذَٰلِکَ یُتِمُّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُسۡلِمُونَ

الله از آنچه [مانند درختان] آفرید، سایه‌هایی برایتان فراهم آورده است و از کوه‌ها [نیز راه‌ها و] پناهگاه‌هایی برایتان قرار داده است و جامه‌هایى برایتان پدید آورده است که شما را از [سرما] و گرما نگاه می‌دارد و [زِره‌ها و] تن‌پوشهایی که در جنگ[های]تان از شما محافظت مى‌کند. او اینچنین نعمتش را بر شما تمام مى‌گردانَد؛ باشد که [در برابرِ توحید] تسلیم شوید [و شرک نورزید].

 

Ayah: 82

فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ

پس [ای پیامبر،] اگر [مشرکان] روی گرداندند، جز این نیست که وظیفۀ تو [فقط] پیام‌رسانیِ آشکار است.

 

Ayah: 83

یَعۡرِفُونَ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡکَٰفِرُونَ

[آنان] نعمت الله را می‌شناسند؛ اما [باز هم] آن را انکار می‌کنند و بیشتر آنان ناسپاس و کافرند.

 

Ayah: 84

وَیَوۡمَ نَبۡعَثُ مِن کُلِّ أُمَّةٖ شَهِیدٗا ثُمَّ لَا یُؤۡذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ وَلَا هُمۡ یُسۡتَعۡتَبُونَ

و [یاد کن از] روزی‌ که از هر امتی، گواهی [بر آنان] برمی‌انگیزیم؛ آنگاه به کسانی‌ که کفر ورزیدند نه اجازۀ [سخن گفتن] داده می‌شود و نه از آنان خواسته می‌شود که پوزش بخواهند.

 

Ayah: 85

وَإِذَا رَءَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلۡعَذَابَ فَلَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ

و کسانی‌ که ستم کردند، هنگامی ‌که عذاب [آخرت] را می‌بینند؛ نه عذابشان سبک می‌شود و نه مهلت داده می‌شوند.

 

Ayah: 86

وَإِذَا رَءَا ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ شُرَکَآءَهُمۡ قَالُواْ رَبَّنَا هَـٰٓؤُلَآءِ شُرَکَآؤُنَا ٱلَّذِینَ کُنَّا نَدۡعُواْ مِن دُونِکَۖ فَأَلۡقَوۡاْ إِلَیۡهِمُ ٱلۡقَوۡلَ إِنَّکُمۡ لَکَٰذِبُونَ

کسانی که شرک ورزیدند، وقتی شریکان خود را می‌بینند مى‌گویند: «پروردگارا، اینها بودند آن شریکانى که ما به جاى تو مى‌خواندیم» و[لى شریکان‌،] سخنِ آنان را [اینگونه] رد مى‌کنند که: «یقیناً شما دروغگویید».

 

Ayah: 87

وَأَلۡقَوۡاْ إِلَى ٱللَّهِ یَوۡمَئِذٍ ٱلسَّلَمَۖ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ

در آن روز، در برابرِ الله، سرِ تسلیم می‌افکنند و دروغ‌هایی که [دربارۀ شفاعتِ غیر الله] می‌بافتند همه محو و نابود می‌گردد.

 


Ayah: 88

ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ زِدۡنَٰهُمۡ عَذَابٗا فَوۡقَ ٱلۡعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یُفۡسِدُونَ

کسانی‌ که کفر ورزیدند و [مردم را] از راهِ الله بازداشتند، به [کیفر] آنکه فساد می‌کردند، عذابی بر عذابشان می‌افزاییم.

 

Ayah: 89

وَیَوۡمَ نَبۡعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٖ شَهِیدًا عَلَیۡهِم مِّنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَجِئۡنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَىٰ هَـٰٓؤُلَآءِۚ وَنَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ تِبۡیَٰنٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِینَ

و روزی [را یاد کن] که از هر امتی، گواهی از خودشان بر آنان می‌گماریم [تا به کفر و ایمانشان گواهی دهد] و تو را [نیز ای محمد،] بر اینان گواه می‌گیریم؛ و ما این کتاب [= قرآن‌] را بر تو نازل کردیم که روشنگرِ همه چیز است و برای مسلمانان، رهنمود و رحمت و بشارت است.‌

 

Ayah: 90

۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِیتَآیِٕ ذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَیَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِ وَٱلۡبَغۡیِۚ یَعِظُکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ

در حقیقت، الله [شما را] به عدالت و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‌دهد و از فحشا و زشت‌کاری و سرکشی نهى مى‌کند. او شما را پند مى‌دهد؛ باشد که پند گیرید.

 

Ayah: 91

وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمۡ وَلَا تَنقُضُواْ ٱلۡأَیۡمَٰنَ بَعۡدَ تَوۡکِیدِهَا وَقَدۡ جَعَلۡتُمُ ٱللَّهَ عَلَیۡکُمۡ کَفِیلًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ

و چون با الله [یا با مردم] پیمان بستید، به آن وفا کنید؛ و سوگندها[ى خود] را پس از محکم ساختنشان نشکنید، در حالى که الله را بر [وفاداریِ] خویش گواه قرار داده‌اید. بى‌تردید، الله می‌داند که چه مى‌کنید.

 

Ayah: 92

وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّتِی نَقَضَتۡ غَزۡلَهَا مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٍ أَنکَٰثٗا تَتَّخِذُونَ أَیۡمَٰنَکُمۡ دَخَلَۢا بَیۡنَکُمۡ أَن تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرۡبَىٰ مِنۡ أُمَّةٍۚ إِنَّمَا یَبۡلُوکُمُ ٱللَّهُ بِهِۦۚ وَلَیُبَیِّنَنَّ لَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ

و مانند آن زن [نادانی] نباشید که رشتۀ [پشمی تابیدۀ] خویش را پس از محکم‌بودن از هم باز‌گشود [و گسست؛ پس مبادا] سوگندهاى خود را وسیلۀ فریب یکدیگر قرار دهید [آن هم تنها] به سبب این که [ثروت و] جمعیت گروهی افزون‌تر از دیگرى است. جز این نیست که الله شما را با این [کار] می‌آزماید و یقیناً روز قیامت، آنچه را که در آن اختلاف می‌کردید، برایتان روشن می‌سازد.

 

Ayah: 93

وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰکِن یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَلَتُسۡـَٔلُنَّ عَمَّا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ

و اگر الله می‌خواست، همۀ شما را یک امت قرار می‌داد؛ ولی [با عدالت خویش] هر کس را که بخواهد گمراه می‌کند و [با فضل خویش] هر کس را که بخواهد هدایت می‌نماید؛ و شما [روز قیامت] قطعاً از آنچه می‌کردید، بازخواست خواهید شد.

 


Ayah: 94

وَلَا تَتَّخِذُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡ دَخَلَۢا بَیۡنَکُمۡ فَتَزِلَّ قَدَمُۢ بَعۡدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ ٱلسُّوٓءَ بِمَا صَدَدتُّمۡ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَکُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ

و سوگندهایتان را وسیلۀ نیرنگ [و فریبکاری] میان خویش قرار ندهید، تا مبادا [ایمانتان به خطر بیفتد و] گامى پس از استواری‌اش بلغزد و به سزاى آنکه [مردم را] از راه الله بازداشته‌اید، [کیفرِ] ناگواری بچشید و عذابی بزرگ برایتان [در پیش‌] باشد‌.

 

Ayah: 95

وَلَا تَشۡتَرُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ إِنَّمَا عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ

و پیمان الله را به بهای اندک نفروشید. اگر بدانید، یقیناً آنچه نزد الله است، برایتان بهتر است.

 

Ayah: 96

مَا عِندَکُمۡ یَنفَدُ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ بَاقٖۗ وَلَنَجۡزِیَنَّ ٱلَّذِینَ صَبَرُوٓاْ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ

آنچه نزد شماست، پایان می‌پذیرد و[لی] آنچه نزد الله است، باقی [و جاوید] است؛ و قطعاً به کسانى که شکیبایى کرده‌اند، اجرشان را بر اساس نیکوترین [طاعت و] کارى که مى‌کردند خواهیم داد.

 

Ayah: 97

مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةٗ طَیِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ

هر کس ـ مرد یا زن ـ که کار نیک کند و مؤمن باشد، قطعاً او را [در دنیا] به زندگانی پاک و پسندیده‌ای زنده می‌داریم و [در آخرت نیز] بر اساس نیکوترین [طاعت و] کارى که مى‌کردند، به آنان پاداش می‌دهیم.

 

Ayah: 98

فَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ

پس [ای مؤمن،] هنگامی ‌که قرآن می‌خوانی، از [شرّ] شیطانِ رانده‌شده [از رحمت الهی]، به الله پناه ببر.

 

Ayah: 99

إِنَّهُۥ لَیۡسَ لَهُۥ سُلۡطَٰنٌ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ

بی‌تردید، او بر کسانی ‌که ایمان آورده‌اند و بر پروردگار‌شان توکل می‌کنند [هیچ] تسلطی ندارد.

 

Ayah: 100

إِنَّمَا سُلۡطَٰنُهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ یَتَوَلَّوۡنَهُۥ وَٱلَّذِینَ هُم بِهِۦ مُشۡرِکُونَ

تسلط او تنها بر کسانی است که او را [دوست و] کارساز خود گرفته‌اند و [همچنین بر] کسانی ‌که به سبب [اغوای] شیطان، [به الله] شرک می‌ورزند.

 

Ayah: 101

وَإِذَا بَدَّلۡنَآ ءَایَةٗ مَّکَانَ ءَایَةٖ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یُنَزِّلُ قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مُفۡتَرِۭۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ

و هنگامی که [حکمِ] آیه‌اى را جایگزین آیه‌ای [دیگر] می‌کنیم ـ حال آنکه الله به آنچه نازل مى‌کند داناتر است ـ [کافران] مى‌گویند: «[ای محمد،] جز این نیست که تو دروغ‌بافی». [چنین نیست؛] بلکه بیشتر آنان [از احکام شرع و حمکت الهی چیزی] نمى‌دانند.

 

Ayah: 102

قُلۡ نَزَّلَهُۥ رُوحُ ٱلۡقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِٱلۡحَقِّ لِیُثَبِّتَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهُدٗى وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِینَ

بگو: «روح القُدُس [= جبرئیل] آن را از جانب پروردگارت به‌حق نازل کرده است تا کسانی را که ایمان آورده‌اند ثابت‌قدم گرداند و هدایت و بشارتی برای مسلمانان باشد».

 


Ayah: 103

وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّهُمۡ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُۥ بَشَرٞۗ لِّسَانُ ٱلَّذِی یُلۡحِدُونَ إِلَیۡهِ أَعۡجَمِیّٞ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِیّٞ مُّبِینٌ

و یقیناً می‌دانیم که آنان می‌گویند: «حتماً بشری [این آیات را] به او آموزش می‌دهد». [نه، چنین نیست؛ زیرا] زبان کسى که [این‌] نسبت را به او مى‌دهند غیرعربى است؛ حال آنکه این [قرآن‌،] به زبان عربىِ روشن [و با بلاغت و فصاحت عالی نازل شده] است.

 

Ayah: 104

إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَا یَهۡدِیهِمُ ٱللَّهُ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ

یقیناً کسانی ‌که به آیات الله ایمان نمی‌آورند، الله آنان را هدایت نمی‌کند و عذاب دردناکی برای آنان [در پیش] است.

 

Ayah: 105

إِنَّمَا یَفۡتَرِی ٱلۡکَذِبَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَ

[محمد صلی الله علیه وسلم دروغگو نیست؛ بلکه] کسانی دروغ می‌بافند که به آیات الله ایمان ندارند و اینان دروغگویان [واقعی] هستند.

 

Ayah: 106

مَن کَفَرَ بِٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ إِیمَٰنِهِۦٓ إِلَّا مَنۡ أُکۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَٰکِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡکُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَیۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ

هر کس بعد از ایمانش به الله کفر بورزد، [گرفتار عذاب الهی خواهد شد]؛ مگر کسی که [به این کار،] وادار شده باشد و[لی] دلش به ایمان، آرام [و استوار] باشد؛ اما هر کس سینه‌اش را به کفر بگشاید، خشم الله بر آنان است و عذابی سهمگین [در پیش‌] دارند.

 

Ayah: 107

ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمُ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ

این [مجازات،] از آن روست که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند؛ و [نیز] اینکه الله گروه کافران را هدایت نمی‌کند.

 

Ayah: 108

أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ طَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَسَمۡعِهِمۡ وَأَبۡصَٰرِهِمۡۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ

اینان کسانی هستند که [بر اثر گناهانشان] الله بر دل‌ها و گوش‌ها و چشمانشان مُهر نهاده است؛ و اینان غافلان [واقعی] هستند.

 

Ayah: 109

لَا جَرَمَ أَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ

یقیناً آنان در آخرت زیانکارند.

 

Ayah: 110

ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هَاجَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَٰهَدُواْ وَصَبَرُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ

سپس پروردگارت نسبت به کسانى که پس از زجر کشیدن [از آزار مشرکان] هجرت کردند سپس به جهاد برخاستند و شکیبایی نمودند، پس از آن [همه سختی‌ها‌] قطعاً آمرزندۀ مهربان است.

 


Ayah: 111

۞یَوۡمَ تَأۡتِی کُلُّ نَفۡسٖ تُجَٰدِلُ عَن نَّفۡسِهَا وَتُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ

[ای پیامبر، یاد کن از] روزى که هر کس در حالی [به پیشگاه عدل الهی] مى‌آید که [تنها] از خود دفاع مى‌کند؛ و هر کس در برابر آنچه کرده است، بى‌کم‌وکاست پاداش مى‌گیرد و بر آنان ستم نمى‌رود.

 

Ayah: 112

وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡیَةٗ کَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ یَأۡتِیهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن کُلِّ مَکَانٖ فَکَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ

و الله شهری [همچون مکه] را مثال می‌زند که امن و آرام بود [و] روزی‌اش از هر سو به آسانی و فراوانی می‌رسید؛ ولی [مردمانش] نسبت به نعمت‌های الهی ناسپاسی نمودند و آنگاه الله [نیز] به سزاى آنچه مرتکب می‌شدند، طعم گرسنگى و ترس را به [اهالی‌] آن چشانید.

 

Ayah: 113

وَلَقَدۡ جَآءَهُمۡ رَسُولٞ مِّنۡهُمۡ فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَهُمۡ ظَٰلِمُونَ

و پیامبری از خودشان به سوی آنان آمد، اما او را دروغگو انگاشتند؛ و در حالی ‌که ستمکار [و مشرک] بودند، عذاب [الهی] آنان را فروگرفت.

 

Ayah: 114

فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ حَلَٰلٗا طَیِّبٗا وَٱشۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ

پس، از آنچه الله روزی‌تان کرده است حلال [و] پاکیزه بخورید و اگر فقط او را عبادت می‌کنید [و شرک نمی‌ورزید]، بر نعمت الهی شکر گزارید.

 

Ayah: 115

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَةَ وَٱلدَّمَ وَلَحۡمَ ٱلۡخِنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦۖ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَیۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ

جز این نیست که [الله] فقط مُردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام ذبح،] نامِ غیر الله بر آن برده شده است بر شما حرام کرده است؛ اما هر کس [برای حفظ جانش به خوردن آنها] ناچار شود [و] سرکش و زیاده‌خواه نباشد، [بر او گناهی نیست؛ چرا که] بی‌تردید، الله آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 116

وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُکُمُ ٱلۡکَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ لَا یُفۡلِحُونَ

و [ای مشرکان،] با دروغی که بر زبانتان جاری می‌شود نگویید: «این حلال است و آن حرام» تا بر الله دروغ بندید. کسانى که بر الله دروغ مى‌بندند، هرگز رستگار نمى‌شوند.

 

Ayah: 117

مَتَٰعٞ قَلِیلٞ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ

[نتیجۀ دنیادوستی‌شان] بهره‌ای اندک است و [در آخرت] عذابى دردناک [در پیش] دارند.

 

Ayah: 118

وَعَلَى ٱلَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا مَا قَصَصۡنَا عَلَیۡکَ مِن قَبۡلُۖ وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ

و بر یهود آنچه را پیش‌تر بر تو حکایت کردیم حرام نمودیم و ما به آنان ستم نکردیم؛ بلکه آنها خود [بودند که در نتیجۀ نافرمانی،] به خویشتن ستم مى‌کردند.

 


Ayah: 119

ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٌ

با وجود این، پروردگارت نسبت به کسانى که از روى نادانی گناه کردند و سپس از آن [اشتباهات] توبه نمودند و درستکارى کردند، قطعاً پس از آن، آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 120

إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ کَانَ أُمَّةٗ قَانِتٗا لِّلَّهِ حَنِیفٗا وَلَمۡ یَکُ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ

بی‌گمان، ابراهیم پیشوایی فروتن در برابر الله [و] حقگرا بود و [هرگز] در زمرۀ مشرکان نبود.

 

Ayah: 121

شَاکِرٗا لِّأَنۡعُمِهِۚ ٱجۡتَبَىٰهُ وَهَدَىٰهُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ

[او] شکرگزارِ نعمت‌های الله بود. [الله] وی را برگزید و به راه راست هدایت نمود.

 

Ayah: 122

وَءَاتَیۡنَٰهُ فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗۖ وَإِنَّهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ

[ما] در دنیا به او نیکی عطا کردیم و قطعاً او در آخرت [نیز] از شایستگان است.

 

Ayah: 123

ثُمَّ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ أَنِ ٱتَّبِعۡ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ

سپس [ای پیامبر،] به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم پیروی کن که حقگرا بود و [هرگز] در زمرۀ مشرکان نبود.

 

Ayah: 124

إِنَّمَا جُعِلَ ٱلسَّبۡتُ عَلَى ٱلَّذِینَ ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِۚ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ

[وجوبِ بزرگداشتِ روزهای] شنبه، تنها بر کسانی‌ قرار داده شد که در آن اختلاف کردند؛ و قطعاً پروردگارت روز قیامت، در مورد آنچه اختلاف می‌کردند، میان آنان داوری خواهد کرد.

 

Ayah: 125

ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلۡحِکۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ

[ای پیامبر، مردم را] با حکمت و پند نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با روشی که نیکو‌تر است با آنان [بحث و] مناظره کن. بی‌تردید، پروردگارت به [حال] کسی‌ که از راه او گمراه می‌شود دانا‌تر است و او به [حال] هدایت‌یافتگان [نیز] دانا‌تر است.

 

Ayah: 126

وَإِنۡ عَاقَبۡتُمۡ فَعَاقِبُواْ بِمِثۡلِ مَا عُوقِبۡتُم بِهِۦۖ وَلَئِن صَبَرۡتُمۡ لَهُوَ خَیۡرٞ لِّلصَّـٰبِرِینَ

و اگر [شما مؤمنان] خواستید [دشمنانتان را] مجازات کنید، چنان مجازات کنید که [آنان] شما را مجازات کرده‌اند؛ و اگر [خویشتنداری و‌] شکیبایی کنید، [بدانید که] قطعاً این [کار] برای شکیبایان بهتر است‌.

 

Ayah: 127

وَٱصۡبِرۡ وَمَا صَبۡرُکَ إِلَّا بِٱللَّهِۚ وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَیۡهِمۡ وَلَا تَکُ فِی ضَیۡقٖ مِّمَّا یَمۡکُرُونَ

و [ای پیامبر،] صبر پیشه کن و صبر تو جز به [یاری و] توفیق الله نیست؛ و بر آنان [= کافران] اندوه مخور و از نیرنگی که می‌ورزند دلتنگ مباش‌.

 

Ayah: 128

إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ

بی‌تردید، الله با کسانى است که پرهیزگاری کردند و کسانى که نیکوکارند.

 


 


An-Nahl

 

سوره النحل

سورة النحل - سورة 16 - عدد آیاتها 128

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله بخشندة مهربان

  1. أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ فرمان الله فرا رسیده است، پس برای آن شتاب نکنید، او پاک و برتر است از آنچه شریک او قرار می‌دهند. ﴿1﴾

  2. یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ (الله) فرشتگان را با روح (= وحی) به فرمان خویش بر هرکس از بندگانش بخواهد نازل می‌کند، (با این پیام) که (مردم را) هشدار دهید، (و بگویید:) معبودی (به حق) جز من نیست، پس از من بترسید. ﴿2﴾

  3. خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ   آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید، از آنچه که شریکش می‌سازند برتر است. ﴿3﴾

  4. خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ انسان را از نطفه آفرید، آنگاه او (دشمنی) ستیزه جویی آشکار شده است. ﴿4﴾

  5. وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ و چهارپایان را برای شما آفرید، که در آن‌ها پوشش (گرم) و منافع (دیگری) است، و از (گوشت، برخی) آن‌ها می‌خورید. ﴿5﴾

  6. وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ و در آن‌ها برای شما (زینت و) زیبائی است، چون شامگاهان (از صحرا) باز می‌گردانید، و چون صبحگاهان (به صحرا) می‌فرستید. ﴿6﴾

  7. وَتَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَکُونُواْ بَالِغِیهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ و (آن‌ها) بارهای سنگین شما را به شهری که جز با رنج و مشقت زیاد، به آن نمی‌رسیدید، حمل می‌کنند، بی‌گمان پروردگارتان روؤف مهربان است. ﴿7﴾

  8. وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً وَیَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ و (همچنین) اسبان و استران و خران را (آفرید) تا برآن‌ها  سوار شوید، و (نیز برای شما) زینت است، و چیزهایی را می‌آفریند که نمی‌دانید. ﴿8﴾

  9. وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ و بر الله است که راه راست را (به بنده‌گانش) بنمایاند، و برخی از آن راه‌ها بیراهه (و کج) است، و اگر می‌خواست همه‌ی شما را هدایت می‌کرد. ﴿9﴾

  10. هُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء لَّکُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ او کسی است که از آسمان برایتان آبی نازل کرد، که از آن (آب) آشامیدنی است، و از آن (گیاهان و) درختانی (می روید) که (حیوانات خود را) در آن می‌چرانید. ﴿10﴾

  11. یُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّیْتُونَ وَالنَّخِیلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ  (الله) با آن (آب) برای شما زراعت و زیتون و (درختان) خرما و تاکستان‌های انگور، و از همه نوع میوه‌ها می‌رویاند. بی‌گمان در این نشانه‌ای است برای گروهی که اندیشه می‌کنند. ﴿11﴾

  12. وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ و شب و روز و خورشید و ماه را برای شما مسخر کرد، و ستارگان (نیز) به فرمان او مسخر هستند، بی‌تردید در این نشانه‌ای است برای گروهی که خرد می‌ورزند. ﴿12﴾

  13. وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ  و (همچنین مسخر گرداند) آنچه را که برای شما در زمین به رنگ‌های گوناگون آفرید، مسلماً در این نشانه‌ای است برای گروهی که پند می‌پذیرند. ﴿13﴾

  14. وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و او کسی است که دریا را مسخر ساخت، تا از آن گوشت تازه بخورید، و زینتی (مانند مروارید) که آن را بپوشید؛ بیرون آرید، و کشتی‌ها را می‌بینی که در آن روانند (و سینه‌ی دریا را می‌شکافند) و تا از فضل او (= الله) روزی بجویید، و باشد که شکر‌‌ گزارید. ﴿14﴾

  15. وَأَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلاً لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ و در زمین کوه‌های استوار (و محکمی) افکند، که مبادا شما را بلرزاند، و نهرها و راه‌ها (پدید آورد) شاید هدایت شوید. ﴿15﴾

  16. وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ  و (نیز) نشانه‌ها (قرار داد) و (در هنگام شب) بوسیله ستاره‌گان راه می‌یابند. ﴿16﴾

  17. أَفَمَن یَخْلُقُ کَمَن لاَّ یَخْلُقُ أَفَلا تَذَکَّرُونَ آیا کسی‌که می‌آفریند، مانند کسی است که نمی‌آفریند؟! آیا پند نمی‌گیرید؟! ﴿17﴾

  18. وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ و اگر (بخواهید) نعمت (های) الله را بشمارید، نمی‌توانید آن را بشمارید، بی‌تردید الله آمرزنده‌ی مهربان است. ﴿18﴾

  19. وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ و الله آنچه را پنهان می‌دارید، و آنچه را آشکار می‌کنید؛ می‌داند. ﴿19﴾

  20. وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لاَ یَخْلُقُونَ شَیْئًا وَهُمْ یُخْلَقُونَ و آن‌هایی را که به جای الله (به معبودیت) می‌خوانند؛ چیزی را نمی‌آفرینند، و خودشان (نیز) آفریده می‌شوند. ﴿20﴾

  21. أَمْوَاتٌ غَیْرُ أَحْیَاء وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ (آن‌ها) مرده‌گانی هستند غیر زنده، و نمی‌دانند در چه زمانی برانگیخته می‌شوند. ﴿21﴾

  22. إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنکِرَةٌ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ  معبود شما، معبودی یگانه است، پس کسانی‌که به آخرت ایمان نمی‌آورند، دل‌های شان  (حق را) انکار کند، و خودشان مستکبرند. ﴿22﴾

  23. لاَ جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ قطعاً آنچه را پنهان می‌دارند، و آنچه را آشکار می‌کنند؛ می‌داند، بی‌گمان اومستکبران را دوست ندارد. ﴿23﴾

  24. وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ و چون به آن‌ها گفته شود: «پروردگارتان چه چیز نازل کرده است؟»  گویند: «افسانه‌های پیشینیان». ﴿24﴾

  25. لِیَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا یَزِرُونَ تا در روز قیامت بار گناهان خود را بطور کامل بر دوش کشند، و (نیز) بخشی از گناهان کسانی را که به نادانی گمراه‌شان می‌سازند، آگاه باشید، چه بد است آنچه بر دوش می‌کشند. ﴿25﴾

  26. قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْیَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ به راستی کسانی‌که پیش از ایشان بودند (نیز) مکر ورزیدند، پس الله بنیاد شان را از اساس و پایه ویران کرد، که سقف از بالا بر سرشان فرو ریخت، و عذاب (الهی) ازآن‌جای‌که نمی‌دانستند به سراغ‌شان آمد. ﴿26﴾

  27. ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُخْزِیهِمْ وَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تُشَاقُّونَ فِیهِمْ قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَالْسُّوءَ عَلَى الْکَافِرِینَ آنگاه روز قیامت (الله) آن‌ها را رسوا می‌سازد، می‌فرماید: «آن شریکان (دروغین) من، (آن) کسانی‌که شما در باره‌ی آن‌ها (با پیامبران) دشمنی (و مجادله) می‌کردید، کجا هستند؟! کسانی‌که به آن‌ها علم داده شده گویند: «همانا رسوایی و سختی امروز بر کافران است». ﴿27﴾

  28. الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُاْ السَّلَمَ مَا کُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (همان) کسانی‌که فرشتگان (عذاب) جان‌شان را می‌گیرند، در حالی‌که به خود ستم کرده بودند، پس سر تسلیم فرود می‌آورند (و گویند:) ما هیچ (کارِ) بدی انجام نمی‌دادیم، آری، مسلماً الله به آنچه انجام می‌دادید؛ داناست. ﴿28﴾

  29. فَادْخُلُواْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ  پس از در‌های جهنم داخل شوید در حالی‌که جاودانه در آن خواهید بود، چه بد است جای‌گاه مستکبران. ﴿29﴾

  30. وَقِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ خَیْرًا لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ و به کسانی‌که پرهیزگاری نمودند، گفته شد: «پروردگارتان چه چیز نازل کرده است؟» گویند: «خیر (و هدایت را)». برای کسانی‌که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است، و قطعاً سرای آخرت (بسی) بهتر است، و چه خوب است سرای پرهیزگاران. ﴿30﴾

  31. جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاؤُونَ کَذَلِکَ یَجْزِی اللَّهُ الْمُتَّقِینَ باغ‌هایی  (از بهشت) جاویدان است، که به آن در آیند، نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، در آنجا هر چه بخواهند برایشان  (مهیا) است، این گونه الله پرهیزگاران را پاداش می‌دهد. ﴿31﴾

  32. الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ  (همان) کسانی‌که فرشتگان (رحمت) جان‌شان را می‌گیرند، در حالی‌که پاکند، (به آن‌ها) می‌گویند: «سلام بر شما،  به خاطر آنچه که می‌کردید  به بهشت وارد شوید». ﴿32﴾

  33. هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ کَذَلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ آیا (کافران) جز این انتظار دارند که فرشتگان (برای گرفتن جان‌شان) به سراغ آن‌ها بیایند، یا فرمان پروردگارت (برای عذاب‌شان) فرا رسد، کسانی‌که پیش از آن‌ها بودند (نیز) چنین کردند، و الله به آن‌ها ستم نکرد، لیکن آن‌ها به خویشتن ستم می‌کردند. ﴿33﴾

  34. فَأَصَابَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ پس بدی‌های آنچه را که می‌کردند به آن‌ها رسید، و آنچه به آن مسخره می‌کردند، برآنان فرود آمد. ﴿34﴾

  35. وَقَالَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَیْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَیْءٍ کَذَلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ و کسانی‌که شرک ورزیدند گفتند: «اگر الله می‌خواست، نه ما و نه پدران‌مان، غیر از او هیچ چیزی را پرستش نمی‌کردیم، و نه چیزی را بدون فرمان او حرام  می‌ساختیم» کسانی‌که پیش از آن‌ها بودند (نیز) چنین کردند، پس آیا بر پیامبران جز ابلاغ آشکار (مسئولیت دیگری) هست؟ ﴿35﴾

  36. وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ یقیناً ما در (میان) هر امت پیامبری را فرستادیم که: «الله یکتا را بپرستید، و از طاغوت اجتناب کنید». پس الله بعضی از آنان را هدایت کرد و بر بعضی از آنان گمراهی محقق گشت، پس در زمین بگردید، آنگاه بنگرید عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بود. ﴿36﴾

  37. إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی مَن یُضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ (ای پیامبر!) هر اندازه بر هدایت آن‌ها حریص باشی (سودی ندارد، زیرا که) الله کسی را که گمراه کرده است، هدایت نمی‌کند، و آن‌ها یاورانی ندارند. ﴿37﴾

  38. وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللَّهُ مَن یَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ و آن‌ها با شدید‌ترین سوگند‌‌‌‌‌‌‌هایشان به الله سوگند یاد کردند که: «الله کسی را که می‌میرد، بر نمی‌انگیزد!» آری (این) وعده‌ی قطعی بر اوست (که همه‌ی مردگان را بر می‌انگیزد) ولی بیشتر مردم نمی‌دانند. ﴿38﴾

  39. لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّهُمْ کَانُواْ کَاذِبِینَ تا آنچه را که درآن اختلاف می‌کردند برایشان  روشن سازد، و تا کسانی‌که کافر شدند، بدانند که آن‌ها دروغ‌گو بوده‌اند. ﴿39﴾

  40. إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ فرمان ما به هر چیزکه چون اراده‌اش کنیم، فقط این است که به او گوییم: «موجود باش» پس (بلا فاصله) موجود می‌شود. ﴿40﴾

  41. وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ و کسانی‌که پس از آن که ستم دیدند، در راه الله هجرت کردند، یقیناً در این دنیا جای‌گاه خوبی خواهیم داد، و مسلماً پاداش آخرت بزرگتر است، ای کاش می‌دانستند. ﴿41﴾

  42. الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (همان) کسانی‌که صبر کردند، و (تنها) بر پروردگار‌شان توکل می‌کنند. ﴿42﴾

  43. وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ و پیش از تو (ای پیامبر) جز مردانی که به آن‌ها وحی می‌کردیم نفرستادیم، پس (ای مردم) اگر نمی‌دانید از (آگاهانِ) اهل کتاب بپرسید. ﴿43﴾

  44. بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (که آن‌ها را) با دلایل روشن و کتاب‌ها (فرستادیم) و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی، آنچه را که به سوی آن‌ها نازل شده است، و باشد که آن‌ها بیندیشند. ﴿44﴾

  45. أَفَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُواْ السَّیِّئَاتِ أَن یَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ آیا کسانی‌که بد اندیشی (و توطئه) کردند، (از این) ایمن هستند که الله (همه‌ی) آن‌ها را در زمین فرو برد، و یا عذاب (الهی) از جایی که نمی‌دانند، به سراغ‌شان بیاید؟! ﴿45﴾

  46. أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِینَ یا (آن که) به هنگام رفت و آمدشان (گریبان) آن‌ها را بگیرد، پس نتوانند که (ما را ناتوان کنند و) بگریزند. ﴿46﴾

  47. أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ یا (آن که) آنان رادر حال ترس (و وحشت) بگیرد، پس بی‌تردید پروردگار شما رؤوف مهربان است. ﴿47﴾

  48. أَوَ لَمْ یَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَیْءٍ یَتَفَیَّأُ ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَالْشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ آیا آن‌ها به چیزهای که الله آفریده است نمی‌نگرند  که (چگونه) سایه‌هایش از راست و چپ سجده‌کنان برای الله در حرکتند، و آن‌ها (عاجز و) فروتن هستند؟! ﴿48﴾

  49. وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مِن دَابَّةٍ وَالْمَلائِکَةُ وَهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین از جنبنده‌گان وجود دارد، و (نیز) فرشتگان؛ برای الله سجده می‌کنند، و آنان تکبر نمی‌ورزند. ﴿49﴾

  50. یَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ آن‌ها از پروردگارشان که بر فراز‌شان است، می‌ترسند، و آنچه فرمان می‌یابند، انجام دهند. ﴿50﴾

  51. وَقَالَ اللَّهُ لاَ تَتَّخِذُواْ إِلَهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ و الله فرمود: «دو معبود را نگیرید، فقط او معبود یگانه است، پس (تنها) از من بترسید». ﴿51﴾

  52. وَلَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَهُ الدِّینُ وَاصِبًا أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ و آنچه در آسمان‌ها و زمین  است از آنِ اوست، و (نیز) دین (و پرستش) ابدی از آنِ اوست، آیا از غیر الله می‌ترسید؟! ﴿52﴾

  53. وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ  آنچه از نعمت دارید، پس (همه) از (جانب) الله است، سپس هنگامی‌که ناراحتی به شما رسد، باز به سوی او زاری می‌کنید. ﴿53﴾

  54. ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنکُم بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ سپس هنگامی‌که آن ناراحتی را از شما بر طرف ساخت، آنگاه گروهی از شما به پروردگار‌شان شرک می‌آورند. ﴿54﴾

  55. لِیَکْفُرُواْ بِمَا آتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ تا آنچه را که به آن‌ها داده‌ایم کفران کنند، پس (چند روزی) بهره گیرید، که بزودی خواهید دانست. ﴿55﴾

  56. وَیَجْعَلُونَ لِمَا لاَ یَعْلَمُونَ نَصِیبًا مِّمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَفْتَرُونَ و آن‌ها برای چیزی (=بتانی) که نمی‌دانند، سهمی از آنچه روزی‌شان داده‌ایم قرار می‌دهند، به الله سوگند، البته از آنچه افترا می‌بندید، بازخواست خواهید شد. ﴿56﴾

  57. وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُم مَّا یَشْتَهُونَ  و (آن‌ها) برای الله دختران قرار می‌دهند، - او منزه است- و برای خودشان آنچه را میل دارند (قرار میدهند). ﴿57﴾

  58. وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ  و هرگاه به یکی از آن‌ها به (تولد) دختر بشارت دهند، چهره‌اش سیاه می‌شود در حالی‌که او خشم خود را فرو می‌خورد. ﴿58﴾

  59. یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا یَحْکُمُونَ و به سبب بشارتِ بدی که به او داده شده، از قوم (خود) پنهان می‌شود (می‌اندیشد که) آیا با خواری او را نگه دارد یا در خاک پنهانش کند؟! آگاه باشید آنچه را که حکم می‌کنند، بد (حکمی) است. ﴿59﴾

  60. لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ برای کسانی‌که به (سرای) آخرت ایمان ندارند، مثل (و صفت) بد است. و برای الله صفت برتر (و عالی) است، و او پیروزمند حکیم است. ﴿60﴾

  61. وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَابَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ و اگر الله مردم را به (خاطر) ستم‌شان مؤاخذه می‌کرد، هیچ جنبنده‌ای بر روی آن (=زمین) باقی نمی‌گذارد، و لیکن آن‌ها را تا زمان معین مهلت می‌دهد، پس هنگامی‌که اجل‌شان فرا رسد، نه ساعتی تأخیر می‌کنند و نه ساعتی  پیشی می‌گیرند. ﴿61﴾

  62. وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا یَکْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُم مُّفْرَطُونَ و (آن‌ها) برای الله چیزهایی قرار می‌دهند که خودشان (از آن) کراهت دارند، و زبآن‌ها یشان (سخن) دروغ بیان می‌کند که نیکی‌ها از آنِ ایشان است، بی‌‌تردید برای آنان آتش (جهنم) است، و قطعاً آن‌ها از پیشگامان (جهنم) هستند. ﴿62﴾

  63. تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ  (ای پیامبر!) به الله سوگند که به سوی امت‌های پیش از تو (پیامبرانی) فرستادیم، پس شیطان اعمال‌شان را برای آن‌ها بیاراست، لذا امروز او دوست (و یاور) شان است، و عذاب دردناکی برای آن‌هاست. ﴿63﴾

  64. وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ و (ای پیامبر! ما) کتاب (قرآن) را بر تو نازل نکردیم؛ مگر برای اینکه آنچه را که در آن اختلاف کردند، برای آن‌ها روشن سازی، و (نیز) مایه‌ی هدایت و رحمت برای گروهی که ایمان می‌آورند؛ باشد. ﴿64﴾

  65. وَاللَّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَحْیَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ و الله از آسمان آبی فرو فرستاد، پس با آن زمین را بعد از مردنش زنده گرداند. بی‌گمان در این، نشانه‌ای است برای گروهی که می‌شنوند. ﴿65﴾

  66. وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِینَ


     و همانا در (وجود) چهار پایان برای شما عبرتی است، از آنچه در شکم آن‌ها، از میان سرگین و خون، شیر خالص که برای نوشندگان گوارا است، به شما می‌نوشانیم. ﴿66﴾
  67. وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَالأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ و (نیز) از میوه‌های درختان خرما و انگور، مسکرات (نا پاک) و روزی خوب (و پاکیزه) می‌گیرید. بی‌گمان در این نشان‌ه‌ی است برای گروهی که خرد می‌ورزند. ﴿67﴾

  68. وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ و پروردگار تو به زنبور عسل الهام کرد که: «از کوه‌ها و درختان و داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند، خانه‌هایی برگزین، ﴿68﴾

  69. ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ آنگاه از (شیره‌ی) تمام میوه‌ها (و گل‌ها) بخور، سپس راه‌های هموار پروردگارت را بپیما» از شکم آن‌ها، نوشیدنی با رنگ‌های گوناگون بیرون می‌آید که در آن شفا برای مردم است. بی‌شک در این نشانه‌ی است برای گروهی که می‌اندیشند. ﴿69﴾

  70. وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لاَ یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ  و الله شما را آفرید، سپس می‌میراند، و بعضی از شما را به پیری و (فرتوتی) می‌رساند، تا بعد از علم (و آگاهی) چیزی نداند (و همه را فراموش کند) بی‌گمان الله دانای تواناست. ﴿70﴾

  71. وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُواْ بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ و الله برخی از شما را بر برخی (دیگر) در روزی برتری داده است، پس کسانی‌که برتری داده شده‌اند، حاضر نیستند از روزی خود به بردگانشان بدهند، تا همگی در آن برابر شوند، آیا آن‌ها نعمت الله را انکار می‌کند؟! ﴿71﴾

  72. وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ و الله برای شما از (جنس) خودتان همسرانی قرار داد، و از همسران‌تان برای شما فرزندان و نوادگان پدید آورد، و از پاکیزه‌ها به شما روزی داد، آیا به باطل ایمان می‌آورند، و به نعمت الله آن‌ها کفر می‌ورزند؟! ﴿72﴾

  73. وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ شَیْئًا وَلاَ یَسْتَطِیعُونَ و آن‌ها غیر از الله، چیزی را می‌پرستند که هیچ روزی را برای آن‌ها از آسمان‌ها و زمین در اختیار ندارند، و (هرگز) نمی‌توانند. ﴿73﴾

  74. فَلاَ تَضْرِبُواْ لِلَّهِ الأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ  پس برای الله مثل‌ها مزنید، یقیناً الله می‌داند، و شما نمی‌دانید. ﴿74﴾

  75. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوکًا لاَّ یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ الله مثلی زده: برده‌ی مملوکی را که بر هیچ چیز توانا نیست، و کسی را که از جانب خود، روزی نیکو بخشیده‌ایم، پس او پنهان و آشکار از آن (روزی) انفاق می‌کند، آیا (این دو نفر) برابرند؟! ([1]) ستایش مخصوص الله است، بلکه بیشترشان نمی‌دانند. ﴿75﴾

  76. وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لاَ یَقْدِرُ عَلَىَ شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّههُّ لاَ یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ و الله مثل (دیگری) زده است: دو مرد را، که یکی از آن دو، گنگ است، و بر هیچ چیزی  توانا نیست،  سر بار صاحب (و مولای) خود است، هر کجا او را بفرستد، هیچ خیری را نمی‌آورد. (و مأموریتش را خوب انجام نمی‌دهد). آیا او و کسی‌که به عدل فرمان می‌دهد، و خود بر راه مستقیم قرار دارد، برابر است؟! ﴿76﴾

  77. وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (علم) غیب آسمان‌ها و زمین از آن الله است (و تنها او همه را می‌داند) و امر قیامت مانند چشم برهم‌زدن و یا از آن هم نزدیک‌تر است، بی‌گمان الله بر همه چیز تواناست. ﴿77﴾

  78. وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و الله شما را از شکم مادران‌تان بیرون آورد، در حالی‌که هیچ چیز نمی‌دانستید، و برای شما گوش و دیدگان و دل‌ها پدید آورد، شاید سپاس گزارید. ﴿78﴾

  79. أَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاء مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ اللَّهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ آیا آن‌ها به پرندگانی که درجوّ آسمان مسخر (فرمان الله) هستند، نمی‌نگرند، مسلماً در این (امر) نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان می‌آورند. ﴿79﴾

  80. وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَنًا وَجَعَلَ لَکُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُیُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَیَوْمَ إِقَامَتِکُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ و الله برای شما از خانه‌هایتان جای آرامش (و سکونت) قرار داد، و از پوست چهار پایان (نیز) برای شما خانه‌هایی (= خیمه‌هایی) قرار داد که آنرا در روز کوچ کردن‌تان و روز اقامت‌تان سبک می‌یابید (و به آسانی آنرا جا بجا می‌کنید) و از پشم‌هایش و کرک‌هایش و مو‌هایش اثاثیه (خانه) و متاع (و اسباب و وسایل زندگی) تا مدت معینی (برای‌تان) قرار داد. ﴿80﴾

  81. وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْجِبَالِ أَکْنَانًا وَجَعَلَ لَکُمْ سَرَابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِیلَ تَقِیکُم بَأْسَکُمْ کَذَلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ و (نیز) الله از آنچه آفریده است سایه‌هایی برای شما قرار داده، و از کوه‌ها پناه‌گا‌ه‌هایی برای شما قرار داده است، و برای شما جامه‌هایی برای شما قرار داد که شما را از از گرما (و سرما) حفظ می‌کند، و جامه‌هایی که شما را در (هنگام) جنگ (و درگیری) مصون می‌دارد. این گونه (الله) نعمت‌هایش را بر شما تمام می‌کند، باشد که تسلیم (فرمان او) شوید. ﴿81﴾

  82. فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ الْمُبِینُ  پس (ای پیامبر!) اگر (آن‌ها) روی گرداندند؛ جزاین نیست که بر (عهده‌ی) تو ابلاغ آشکار است. ﴿82﴾

  83. یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا وَأَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ (آن‌ها) نعمت الله را می‌شناسند، سپس انکارش می‌کنند، و بیشترشان کافرند. ﴿83﴾

  84. وَیَوْمَ نَبْعَثُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا ثُمَّ لاَ یُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ وَلاَ هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ و روزی‌که از هر امتی گواهی (بر آنان) بر می‌انگیزیم، آنگاه به کسانی‌که کافر شدند، اجازه‌ی (سخن گفتن) داده نمی‌شود، و نه از آن‌ها تقاضای توبه (و عذر‌خواهی) می‌شود. ﴿84﴾

  85. وَإِذَا رَأى الَّذِینَ ظَلَمُواْ الْعَذَابَ فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ و کسانی‌که ستم کردند، هنگامی‌که عذاب را ببینند، پس نه از (عذاب) آن‌ها کاسته می‌شود، و نه آن‌ها مهلت می‌یابند. ﴿85﴾

  86. وَإِذَا رَأى الَّذِینَ أَشْرَکُواْ شُرَکَاءَهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَؤُلاء شُرَکَاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِکَ فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّکُمْ لَکَاذِبُونَ و کسانی‌که شرک ورزیدند هنگامی‌که شریکان (= معبودهایی خود ساخته‌ی) خود را ببینند، می‌گویند: «پروردگارا! اینان شریکان (و معبودان) ما هستند، کسانی‌که  ما به جای تو می‌خواندیم». آنگاه (معبودان‌شان) به آن‌ها پاسخ می‌دهند: «به راستی که شما دروغگو هستید» ﴿86﴾

  87. وَأَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ و در آن روز (همگی) در پیشگاه الله تسلیم شوند، و (تمام) آنچه را افتراء می‌بستند، از (نظر) آنان گم (و نابود) شوند. ﴿87﴾

  88. الَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَابًا فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یُفْسِدُونَ کسانی‌که کافر شدند و (مردم را) از راه الله باز داشتند، به (کیفر) آنکه فساد می‌کردند، عذابی بر عذاب‌شان خواهیم افزود. ﴿88﴾

  89. وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ و روزی‌که در (میان) هر امتی، گواهی از خودشان بر آن‌ها بر می‌انگیزیم، و تو را بر آن‌ها گواه آوریم. و (ما این) کتاب را بر تو نازل کردیم، که بیانگر همه چیز، و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است. ﴿89﴾

  90. إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ به راستی الله به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می‌دهد([2])، و از فحشا و منکر و ستم نهی می‌کند، و شما را پند می‌دهد؛ شاید متذکر شوید. ﴿90﴾

  91. وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَیْمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلاً إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ و به عهد (و پیمان) الله وفا کنید، هرگاه عهد (و پیمان) بستید، و سوگندها را پس از محکم ساختنش نشکنید، درحالی‌که شما الله را کفیل (و ضامن) بر خود قرار داده‌اید، یقیناً الله آنچه را می‌کنید؛ می‌داند. ﴿91﴾

  92. وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکَاثًا تَتَّخِذُونَ أَیْمَانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ أَن تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا یَبْلُوکُمُ اللَّهُ بِهِ وَلَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ  و مانند آن زن نباشید که پشم‌های تابیده‌ی خود را پس از محکم شدن وا می‌تابد. (و قطعه قطعه می‌کند)، که سوگندهای خود را وسیله‌ی (خیانت و) فریب سازید، به خاطر اینکه گروهی از گروه (دیگر)  بیشتر است. جز این نیست که الله شما را با این وسیله آزمایش می‌کند، یقیناً روز قیامت، آنچه را درآن اختلاف می‌کردید، برای شما روشن خواهد کرد. ﴿92﴾ 

  93. وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکِن یُضِلُّ مَن یَشَاء وَیَهْدِی مَن یَشَاء وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ و اگر الله می‌خواست همه‌ی شما را یک امت قرار می‌داد، و لیکن هر کس را بخواهد؛ گمراه می‌کند، و هر کس را بخواهد؛ هدایت می‌نماید، و قطعاً از آنچه می‌کردید، بازخواست خواهید شد. ﴿93﴾

  94. وَلاَ تَتَّخِذُواْ أَیْمَانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ السُّوءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَلَکُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ و سوگند‌هایتان را وسیله‌ی (خیانت و) فریب در میان خود قرار ندهید، که (مبادا) گامی بعد از استواری اش (بر ایمان) متزلزل شود، و به خاطر باز داشتن (مردم) از راه الله، بدی آن را (در دنیا) بچشید، و (در آخرت) برای شما عذاب بزرگی خواهد بود. ﴿94﴾

  95. وَلاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِیلاً إِنَّمَا عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ و پیمان (و عهد) الله را به بهای اندک نفروشید، اگر بدانید! آنچه نزد الله است، یقیناً برای شما بهتر است. ﴿95﴾

  96. مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ آنچه نزد شماست، فنا می‌شود، و آنچه نزد  الله است باقی است، و قطعاً به کسانی‌که صبر کردند، پاداش‌شان را به (حسب) بهترین اعمالی که انجام می‌دادند؛ می‌دهیم. ﴿96﴾

  97. مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ هر کسی‌که کار شایسته‌ای انجام دهد، (خواه) مرد باشد یا زن، در حالی‌که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم، و مسلماً پاداش‌شان را به (حسب) بهترین اعمالی که انجام می‌دادند؛ به آن‌ها می‌دهیم. ﴿97﴾

  98. فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ پس هنگامی‌که قرآن می‌خوانی، از (شر) شیطان رانده شده، به الله پناه ببر. ﴿98﴾

  99. إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ بی‌گمان او بر کسانی‌که ایمان آورده‌اند و بر پروردگار‌شان توکل می‌کنند، (هیچ) تسلطی ندارد. ﴿99﴾

  100. إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ تسلط او تنها بر کسانی است که او را به دوستی (و سرپرستی) خود بر گزیده‌اند، و کسانی‌که (به پیروی از وی) به او (= الله) شرک می‌ورزند. ﴿100﴾

  101. وَإِذَا بَدَّلْنَا آیَةً مَّکَانَ آیَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ و هنگامی‌که آیه‌ی را به جای آیه‌ی دیگر جای‌گزین  (= نسخ) کنیم - و الله به آنچه که نازل می‌کند، داناتر است -  (آن‌ها) گویند: «بی‌گمان تو افترا زنی» (هرگز چنین نیست) بلکه بیشتر آن‌ها نمی‌دانند. ﴿101﴾

  102. قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ  بگو: «روح القدس (= جبرئیل) آن را از جانب پروردگارت به حق نازل کرده است، تا کسانی را  که ایمان آورده‌اند، ثابت قدم گرداند، و برای (عموم) مسلمانان هدایت و بشارت باشد». ﴿102﴾

  103. وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ و به راستی (ما) می‌دانیم که آن‌ها می‌گویند: «همانا بشری (این آیات را) به او آموزش می‌دهد» در حالی‌که زبان کسی‌که این‌ها  به او نسبت می‌دهند عجمی (= غیر عربی) است، و این (قرآن به) زبان عربی آشکار است. ﴿103﴾

  104. إِنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ لاَ یَهْدِیهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ یقیناً کسانی‌که به آیات الله ایمان نمی‌آورند، الله آن‌ها را هدایت نمی‌کند، و برای آن‌ها عذاب درد ناکی است. ﴿104﴾

  105. إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ تنها کسانی دروغ می‌بندند که به آیات الله ایمان ندارند، و ایشانند که دروغگویان (واقعی) هستند. ﴿105﴾

  106. مَن کَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ وَلَکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ کسی‌که بعد از ایمانش به الله کافر شود (باز خواست می‌شود) مگر کسی‌که به زور (به کفر) وا داشته شود در حالی‌که قلبش به ایمان آرام باشد، ([3]) لیکن کسی‌که سینه‌ی خود را برای (پذیرش) کفر بگشاید،  پس خشم الله برآن‌هاست، و برای آن‌ها عذاب بزرگی است. ﴿106﴾

  107. ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الآخِرَةِ وَأَنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ این به (خاطر) آن است که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح دادند، و همانا الله گروه کافران (لجوج) را هدایت نمی‌کند. ﴿107﴾

  108. أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ اینان کسانی هستند که (بر اثر گناهان شان) الله بر دل‌های شان  و گوش‌شان و چشمان‌شان مهر نهاده است، و اینان غافلان (واقعی) هستند. ﴿108﴾

  109. لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرُونَ بدون شک آن‌ها در آخرت زیانکارانند. ﴿109﴾

  110. ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هَاجَرُواْ مِن بَعْدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَاهَدُواْ وَصَبَرُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ  آنگاه پروردگارتو برای کسانی‌که  هجرت کردند، بعد از آن که شکنجه (و عذاب) کشیدند (تا سخن کفر بگویند) سپس (در راه الله) جهاد کردند، و صبر نمودند،  بی‌گمان پروردگارت بعد از این (رنج‌ها) آمرزنده‌ی مهربان است. ﴿110﴾

  111. یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا وَتُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ  (به یاد آورید روز قیامت، آن) روزی‌که هرکس (به دفاع) از خود به مجادله بر می‌خیزد، و به هر کسی (پاداش) آنچه کرده است؛ به طور کامل (و تمام) داده می‌شود، و به آن‌ها ستم نخواهد شد. ﴿111﴾

  112. وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ و الله مثلی زده است: قریه‌ی که ایمن و آسوده بود، همواره روزی‌اش به فراوانی از هرجا می‌رسید، پس (اهلش) به نعمت‌های الله ناسپاسی کردند، آنگاه الله به (کیفر) آنچه که انجام می‌دادند؛ لباس گرسنگی و ترس (و نا امنی) را بر آن‌ها پوشانید (و طعمش را چشانید). ﴿112﴾

  113. وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْهُمْ فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ و به راستی پیامبری از خودشان به سوی آن‌ها آمد، پس او را تکذیب کردند، آنگاه در حالی‌که ظالم بودند، عذاب (الهی) آن‌ها را فرو گرفت. ﴿113﴾

  114. فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَاشْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ پس از آنچه که الله به شما روزی داده است؛ حلال (و) پاکیزه بخورید، و شکر و نعمت الله را بجای می‌آورید، اگر او را می‌پرستید. ﴿114﴾

  115. إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (الله) تنها مردار، و خون و گوشت خوک و آنچه را که (هنگام ذبح) نام غیر الله برآن برده شده است؛ بر شما حرام کرده است، پس کسی‌که ناچار شود در حالی‌که نه ستمکار باشد و نه از حد تجاوز کند (و از آن‌ها بخورد) پس بی‌گمان الله آمرزنده‌ی مهربان است. ﴿115﴾

  116. وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَذَا حَلالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ  و چیزی را که زبان‌تان به دروغ توصیف می‌کند؛ نگویید: «این حلال است، و آن حرام» تا بر الله افترا ببندید، یقیناً کسانی‌که بر الله افترا می‌بندند؛ رستگار نمی‌شوند. ﴿116﴾

  117. مَتَاعٌ قَلِیلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (در این دنیا) بهره‌ی اندک (نصیب‌شان می‌شود) و برای آن‌ها (در آخرت) عذاب دردناک است. ﴿117﴾

  118. وَعَلَى الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ و برکسانی‌که یهودی شدند؛ حرام کرده بودیم، چیزهای را که پیش از این بر تو حکایت کردیم، و (ما) به آن‌ها ستم نکردیم، و لیکن آن‌ها به خودشان ستم کردند. ﴿118﴾

  119. ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ سپس پروردگار تو برای کسانی‌که از روی جهالت بدی کردند، آنگاه بعد از آن توبه کردند، و (اعمال خود را) اصلاح کردند، یقیناً پروردگارت بعد از آنکه (توبه، برای آن‌ها) آمرزنده‌ی مهربان است. ﴿119﴾

  120. إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی بود، فرمانبردار الله، حنیف (= خالی از انحراف) بود و (هرگز) از مشرکان نبود. ([4]) ﴿120﴾

  121. شَاکِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ شکر گزار نعمت‌های الله بود، (الله) او را برگزید، و به راه راست هدایتش نمود. ﴿121﴾

  122. وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ (ما) در دنیا به او نیکی عطا کردیم؛ و قطعاً او در آخرت از صالحان است. ﴿122﴾

  123. ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ  سپس به تو (ای پیامبر!) وحی کردیم که از آیین ابراهیم که حنیف بود و از مشرکان نبود؛ پیروی کن.  ﴿123﴾

  124. إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ(رعایت تعظیم روز) شنبه تنها بر کسانی‌که در آن اختلاف کردند (بعنوان مجازات) مقرر شد، و بی‌گمان پروردگارت روز قیامت در آنچه اختلاف می‌کردند؛ میان آن‌ها داوری می‌کند. ﴿124﴾

  125. ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت نما، و با روشی که نیکو‌تر است، با آن‌ها (بحث و) مناظره کن، بی‌تردید پروردگارت به (حال) کسی‌که از راه او گمراه شده است؛ دانا‌تر است، و (نیز) او به هدایت‌یافتگان؛ دانا‌تر است. ﴿125﴾

  126. وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرِینَ و اگر خواستید مجازات کنید، پس چنان مجازات کنید که شما را مجازات کرده‌اند، و اگر صبر نمایید، مسلماً آن برای صابران بهتر است. ﴿126﴾

  127. وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلاَ تَکُ فِی ضَیْقٍ مِّمَّا یَمْکُرُونَ و (ای پیامبر گرامی) صبر کن و صبر تو جز به (توفیق) الله نیست، و بر آن‌ها اندوهگین مشو، و از آنچه مکر می‌ورزند؛ دلتنگ مباش. ﴿127﴾

  128. إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ همانا الله با کسانی است که تقوا پیشه کردند، و کسانی‌که نیکو‌کارانند. ﴿128﴾





سورة نحل

 




[1]- مطلب این است که با این که برده و شخص آزاد هردو انسان‌اند و مخلوق می‌باشند و نیز در بسیاری از چیزها باهم مشترکند، ولی باز هم از لحاظ درجه و منزلت یکسان شمرده نشده‌اند. پس چگونه می‌شود بت‌ها را با الله متعال یکسان قرار داد؟

[2]- نزدیکان درجاتی هستند، به ترتیب نخست پدر و مادر، سپس فرزندان، سپس برادر و خواهر، سپس عمو و عمه سپس دایی و خاله سپس نزدیکان دیگر.

[3]- اهل علم بر این اجماع کرده‌اند  که اگر شخصی به کفر آوردن مجبور کرده شود، و او برای نجات جان خویش مرتکب به کفر قولی و فعلی گردد ولی قلباً ایمان داشته باشد، کافر نخواهد بود.

[4]- به سورۀ آل عمران آیه 67 رجوع فرمایید.

سوره نحل

سُورَةُ النَّحۡلِ

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿ أَتَىٰٓ أَمۡرُ ٱللَّهِ فَلَا تَسۡتَعۡجِلُوهُۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ١ یُنَزِّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ بِٱلرُّوحِ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرُوٓاْ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱتَّقُونِ ٢ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ تَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٣ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ ٤ وَٱلۡأَنۡعَٰمَ خَلَقَهَاۖ لَکُمۡ فِیهَا دِفۡءٞ وَمَنَٰفِعُ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٥ وَلَکُمۡ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسۡرَحُونَ ٦

به نام خداوند بخشندۀ مهربان

آمد حکم خدا، پس به شتاب طلب مکنید آن را [713]. پاک است خدا و بلند قدر است از آنچه شریک او مقرر مى‏کنند. ﴿1فرود مى‏آورد فرشتگان را به وحى به ارادۀ خود بر هر که خواهد از بندگان خود که بترسانید [به این مضمون که خدا مى‏فرماید] که نیست هیچ معبود مگر من، پس بترسید از من. ﴿2آفرید آسمان‌ها و زمین را به تدبیر درست. بلند قدر است از آنکه شریک او مقرر می‌کنند. ﴿3آفرید آدمى را از منى، پس ناگهان وى ستیزندۀ آشکارا شد. ﴿4و چارپایان را آفرید، براى شما از انها پوششی است و منفعت‌هاى دیگر است و بعض آنها را می‌خورید. ﴿5و شما را در آنها آبرو است، چون وقت شام از صحرا باز مى‏آرید و چون به سوى صحرا سر می‌دهید. ﴿6

﴿ وَتَحۡمِلُ أَثۡقَالَکُمۡ إِلَىٰ بَلَدٖ لَّمۡ تَکُونُواْ بَٰلِغِیهِ إِلَّا بِشِقِّ ٱلۡأَنفُسِۚ إِنَّ رَبَّکُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٞ ٧ وَٱلۡخَیۡلَ وَٱلۡبِغَالَ وَٱلۡحَمِیرَ لِتَرۡکَبُوهَا وَزِینَةٗۚ وَیَخۡلُقُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٨ وَعَلَى ٱللَّهِ قَصۡدُ ٱلسَّبِیلِ وَمِنۡهَا جَآئِرٞۚ وَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰکُمۡ أَجۡمَعِینَ ٩ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗۖ لَّکُم مِّنۡهُ شَرَابٞ وَمِنۡهُ شَجَرٞ فِیهِ تُسِیمُونَ ١٠ یُنۢبِتُ لَکُم بِهِ ٱلزَّرۡعَ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلنَّخِیلَ وَٱلۡأَعۡنَٰبَ وَمِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ١١ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ وَٱلنُّجُومُ مُسَخَّرَٰتُۢ بِأَمۡرِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ ١٢ وَمَا ذَرَأَ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُۥٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَذَّکَّرُونَ ١٣ وَهُوَ ٱلَّذِی سَخَّرَ ٱلۡبَحۡرَ لِتَأۡکُلُواْ مِنۡهُ لَحۡمٗا طَرِیّٗا وَتَسۡتَخۡرِجُواْ مِنۡهُ حِلۡیَةٗ تَلۡبَسُونَهَاۖ وَتَرَى ٱلۡفُلۡکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ١٤

و برمی‌دارند بار شما را به سوى شهرى که هرگز نمی‌رسیدید به آن مگر به مشقت جان‌ها. هرآیینه پروردگار شما بخشایندۀ مهربان ا‏ست. ﴿7و آفرید اسبان را و استران را و خران را تا سوار شوید بر آنها و براى آرایش و مى‏آفریند آنچه نمی‌دانید. ﴿8و بر خدا مى‏رسد راه میانه و بعض راه‌هاکج است و اگر خواستى وی، راه نمودى شما را همه یکجا. ﴿9اوست آن که فرود آورد از آسمان آب را براى شما، از آن آب، آشامیدنى است و از آن آب، بیشۀ درختان است که در آن می‌چرانید. ﴿10می‌رویاند براى شما به سبب آب، زراعت را و زیتون را و درختان خرما را و انگور و از هر جنسِ میوه‌ها، هرآیینه در این نشانه‌ای است گروهى راکه تفکر مى‏کنند. ﴿11و مسخّر کرد براى شما شب و روز و آفتاب و ماه را و ستارگان، مسخّرند به فرمان وى، هرآیینه در این نشانه‌هاست گروهى راکه در مى‏یابند. ﴿12و مسخّر کرد آنچه آفرید براى شما در زمین، گوناگون رنگ‌هاى او [714]، هرآیینه در این نشانه‌اى است گروهى راکه پند مى‏پذیرند. ﴿13و اوست آن که مسخّر ساخت دریا را تا بخورید از آن گوشت تازه و تا بیرون آرید از آن پیرایه که بپوشید آن را و مى‏بینى کشتی‌ها را رونده در دریا و مسخّر کرد دریا را تا طلب معیشت کنید از فضل او و تا بُوَد که شکر کنید. ﴿14

﴿وَأَلۡقَىٰ فِی ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمۡ وَأَنۡهَٰرٗا وَسُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥ وَعَلَٰمَٰتٖۚ وَبِٱلنَّجۡمِ هُمۡ یَهۡتَدُونَ ١٦ أَفَمَن یَخۡلُقُ کَمَن لَّا یَخۡلُقُۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ١٧ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٨ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ ١٩وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا یَخۡلُقُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ ٢٠ أَمۡوَٰتٌ غَیۡرُ أَحۡیَآءٖۖ وَمَا یَشۡعُرُونَ أَیَّانَ یُبۡعَثُونَ ٢١ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ فَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنکِرَةٞ وَهُم مُّسۡتَکۡبِرُونَ ٢٢ لَا جَرَمَ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡتَکۡبِرِینَ ٢٣ وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَآ أَنزَلَ رَبُّکُمۡ قَالُوٓاْ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٢٤ لِیَحۡمِلُوٓاْ أَوۡزَارَهُمۡ کَامِلَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَمِنۡ أَوۡزَارِ ٱلَّذِینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیۡرِ عِلۡمٍۗ أَلَا سَآءَ مَا یَزِرُونَ ٢٥ قَدۡ مَکَرَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَأَتَى ٱللَّهُ بُنۡیَٰنَهُم مِّنَ ٱلۡقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیۡهِمُ ٱلسَّقۡفُ مِن فَوۡقِهِمۡ وَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ ٢٦

و افکند در زمین کوه‌های محکم براى احتراز از آنکه بجنباند شما را و آفرید جوی‌ها و راه‌ها، تا بُوَد که راهیاب شوید. ﴿15و و آفرید نشانه‌ها و به ستارگان، ایشان راه مى‏یابند. ﴿16آیا کسی که آفریند مانند کسى است که نمى‏آفریند؟ آیا پند نمى‏گیرید؟. ﴿17و اگر بشمارید نعمت خدا را احاطه نکنید آن را، هرآیینه خدا آمرزندة مهربان است. ﴿18و خدا می‌داند آنچه پنهان مى‏دارید و آنچه آشکارا مى‏کنید. ﴿19و آنان‌که مى‏پرستند کافران ایشان را بجز خدا، نمى‏آفرینند چیزى را و خودشان آفریده مى‏شوند! . ﴿20مردگانند نه زندگان و نمی‌دانند کى برانگیخته خواهند شد. ﴿21معبود شما خدای یگانه است. پس آنان‌که معتقد نمى‏شوند به آخرت، دل ایشان ناشناس است و ایشان سرکشند. ﴿22بى‌شبهه است خدا مى‏داند آنچه پنهان می‌دارند و آنچه آشکارا مى‏کنند، هرآیینه او دوست ندارد سرکشان رابى‌شبهه است خدا مى‏داند آنچه پنهان می‌دارند و آنچه آشکارا مى‏کنند، هرآیینه او دوست ندارد سرکشان را. ﴿23و چون گفته شود ایشان را: چیست آنچه فروفرستاده است پروردگار شما؟ گویند: افسانه‏هاى پیشینیان است. ﴿24[مآل این گفتار] آنکه بردارند بار گناه خویش به تمام روز قیامت و بردارند نیز بعض بارهاى آنان‌که گمراه مى‏سازند ایشان را به غیر دانش. آگاه شوید بد است آنچه برمی‌دارند. ﴿25هرآیینه بداندیشى کردند آنان‌که پیش از ایشان بودند، پس بیامد خدا به سوى عمارت ایشان از جانب بنیادها، پس افتاد بر ایشان سقف از بالاى ایشان و آمد بدیشان عذاب از آن جهت که نمى‏دانستند [715]. ﴿26

﴿ ثُمَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ یُخۡزِیهِمۡ وَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَکَآءِیَ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تُشَٰٓقُّونَ فِیهِمۡۚ قَالَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ إِنَّ ٱلۡخِزۡیَ ٱلۡیَوۡمَ وَٱلسُّوٓءَ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٧ ٱلَّذِینَ تَتَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ ظَالِمِیٓ أَنفُسِهِمۡۖ فَأَلۡقَوُاْ ٱلسَّلَمَ مَا کُنَّا نَعۡمَلُ مِن سُوٓءِۢۚ بَلَىٰٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٢٨ فَٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَلَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ ٢٩ ۞وَقِیلَ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ مَاذَآ أَنزَلَ رَبُّکُمۡۚ قَالُواْ خَیۡرٗاۗ لِّلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞۚ وَلَدَارُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَیۡرٞۚ وَلَنِعۡمَ دَارُ ٱلۡمُتَّقِینَ ٣٠ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ یَدۡخُلُونَهَا تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ لَهُمۡ فِیهَا مَا یَشَآءُونَۚ کَذَٰلِکَ یَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلۡمُتَّقِینَ ٣١ ٱلَّذِینَ تَتَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمُ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٣٢ هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّآ أَن تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَوۡ یَأۡتِیَ أَمۡرُ رَبِّکَۚ کَذَٰلِکَ فَعَلَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ٣٣ فَأَصَابَهُمۡ سَیِّ‍َٔاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٣٤

باز روز قیامت رسواکند ایشان را و گوید: کجایند آن شریکان من که مخالفت می‌کردید در حقّ ایشان؟ گویند اهل علم: هرآیینه رسوایى و سخنى امروز بر کافران است. ﴿27آنان‌که قبض ارواح ایشان می‌کردند فرشتگان، حال آنکه ستمکار بودند بر خویش، پس انداختند آن کافران پیغام انقیاد راکه ما هرگز نمى‏کردیم هیچ عمل بد [گفته شود]: آرى! هرآیینه خدا داناست به آنچه می‌کردید. ﴿28پس درآیید به دروازه‌های دوزخ، جاویدان آنجا، پس بد است جای سرکشان [دوزخ] . ﴿29و گفته شد متّقیان را: چیست آنچه فروفرستاد پروردگار شما؟ گفتند: فرود آورده است بهترین سخن، آنان راکه نیکوکارى کردند در این سراى، حالت نیک است و هرآیینه سراى آخرت بهتر است و هرآیینه نیکو سراى متّقیان است [آخرت] . ﴿30بوستان‌هاى همیشه ماندن، درآیند آنجا، می‌رود زیر آن جوی‌ها و ایشان راست آنجا هرچه خواهند. همچنین جزا می‌دهد خدا متّقیان را. ﴿31آنان‌که فرشتگان قبضِ ارواح ایشان می‌کنند، حال آنکه شادمان باشند، گویند فرشتگان: سلام بر شما باد! درآیید به بهشت جز آنچه می‌کردید [716]. ﴿32انتظار نمی‌کشند کافران، الاّ آنکه بیایند به ایشان فرشتگان، [717]یا بیاید فرمان پروردگار تو [718]. همچنین کردند آنان‌که پیش از ایشان بودند وستم نکرد بر ایشان خدا و لیکن بر خویش ستم می‌کردند. ﴿33پس رسید به ایشان جزای گناهان از اعمال ایشان و فرود آمد به ایشان آنچه به آن استهزا می‌کردند. ﴿34

﴿ وَقَالَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا عَبَدۡنَا مِن دُونِهِۦ مِن شَیۡءٖ نَّحۡنُ وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن دُونِهِۦ مِن شَیۡءٖۚ کَذَٰلِکَ فَعَلَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ فَهَلۡ عَلَى ٱلرُّسُلِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ٣٥ وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی کُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَیۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ٣٦ إِن تَحۡرِصۡ عَلَىٰ هُدَىٰهُمۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَن یُضِلُّۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٣٧ وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَا یَبۡعَثُ ٱللَّهُ مَن یَمُوتُۚ بَلَىٰ وَعۡدًا عَلَیۡهِ حَقّٗا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٨ لِیُبَیِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِی یَخۡتَلِفُونَ فِیهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰذِبِینَ ٣٩ إِنَّمَا قَوۡلُنَا لِشَیۡءٍ إِذَآ أَرَدۡنَٰهُ أَن نَّقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٤٠ وَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗۖ وَلَأَجۡرُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ ٤١ ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ ٤٢

وگفتند مشرکان: اگر خواستى خدا، نمى‏پرستیدیم بجز وى هیچ چیزى را نه ما و نه پدران ما و حرام نمى‏دانستیم به غیر فرمان وى هیچ چیز را [719]. همچنین کردند آنان‌که پیش از ایشان بودند، پس نیست بر پیغامبران بجز خبر رسانیدن آشکارا. ﴿35و هرآیینه فرستادیم در هر گروهى پیغامبرى راکه عبادتِ خدا کنید و احتراز کنید از بتان. پس از ایشان کسى بود که راه نمودش خدا و از ایشان کسى بود که ثابت شد بر وى گمراهى. پس سیر کنید در زمین، پس بنگرید چگونه شد آخر کار دروغ دارندگان. ﴿36اگر کوشش کنى بر هدایت ایشان [چه سود]، هرآیینه خدا راه نمى‏نماید آن راکه گمراه می‌سازد و نیست ایشان را هیچ یارى دهنده. ﴿37و قسم خوردند به خدا به محکم‏ترین سوگندهاى خود که بر نیانگیزد خدا مرده را. آرى! برانگیزد، وعدۀ درست لازم شده بر وى و لیکن بیشترین مردمان نمی‌دانند. ﴿38[آرى برانگیزد] تا بیان کند براى ایشان آنچه اختلاف می‌کنند در آن و تا بدانند کافران که ایشان دروغى بودند. ﴿39نیست فرمان ما براى چیزى چون خواهیم آفریدنش، مگر گوییم او را: بشو! پس بشود. ﴿40و آنان‌که ترک دیار خود کردند براى خدا بعد از آنکه ستم کرده شد بر ایشان، البته جاى دهیم ایشان را در دنیا به سراى نیک و هرآیینه مزد آخرت بزرگتر است، اگر مى‏دانستند. ﴿41آنان‌که صبر کردند و بر پروردگار خویش توکل مى‏نمایند [720]. ﴿42

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِمۡۖ فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٤٣ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلذِّکۡرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ٤٤ أَفَأَمِنَ ٱلَّذِینَ مَکَرُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ أَن یَخۡسِفَ ٱللَّهُ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضَ أَوۡ یَأۡتِیَهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ ٤٥ أَوۡ یَأۡخُذَهُمۡ فِی تَقَلُّبِهِمۡ فَمَا هُم بِمُعۡجِزِینَ ٤٦ أَوۡ یَأۡخُذَهُمۡ عَلَىٰ تَخَوُّفٖ فَإِنَّ رَبَّکُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٌ ٤٧ أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ إِلَىٰ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ یَتَفَیَّؤُاْ ظِلَٰلُهُۥ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَٱلشَّمَآئِلِ سُجَّدٗا لِّلَّهِ وَهُمۡ دَٰخِرُونَ ٤٨ وَلِلَّهِۤ یَسۡجُدُۤ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ مِن دَآبَّةٖ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ ٤٩ یَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ۩ ٥٠ ۞وَقَالَ ٱللَّهُ لَا تَتَّخِذُوٓاْ إِلَٰهَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِۖ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَإِیَّٰیَ فَٱرۡهَبُونِ ٥١ وَلَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَهُ ٱلدِّینُ وَاصِبًاۚ أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَتَّقُونَ ٥٢ وَمَا بِکُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ ٱلضُّرُّ فَإِلَیۡهِ تَجۡ‍َٔرُونَ ٥٣ثُمَّ إِذَا کَشَفَ ٱلضُّرَّ عَنکُمۡ إِذَا فَرِیقٞ مِّنکُم بِرَبِّهِمۡ یُشۡرِکُونَ ٥٤

و نفرستادیم پیش از تو مگر مردانى راکه وحى مى‏فرستادیم به سوى ایشان. پس سؤال کنید از اهل کتاب اگر نمی‌دانید [721]. ﴿43فرستادیم ایشان را با دلایل و کتاب‌ها و فرود آوردیم به سوى تو کتاب تا بیان کنى براى مردمان شریعتى را که فرود آورده شد به سوى ایشان و تا بُوَد که ایشان تفکر کنند. ﴿44آیا ایمن شده‏اند آنان‌که اندیشیدند تدبیرهاى بد [722]از آنکه فرو برد خدا ایشان را به زمین یا بیاید به ایشان عذاب از آنجا که ندانند؟. ﴿45یا بگیرد ایشان را در آمدوشدِ ایشان، پس نیستند ایشان عاجز کننده. ﴿46یا بگیرد ایشان را بعدِ ترس [723]، پس هرآیینه پروردگار شما لطف کنندۀ بخشاینده است. ﴿47آیا ندیده‏اند به سوى آنچه پیدا کرده است خدا از هر چیزى، می‌گردد سایه‏هاى او از جانب راست و از جانب چپ، سجده کنان براى خدا خوارشده. ﴿48و خداى را سجده می‌کنند آنچه در آسمان‌هاست و آنچه در زمین است از قسم جنبنده و فرشتگان نیز سجده می‌کنند و ایشان سرکشى نمى‏کنند. ﴿49می‌ترسند از پروردگار خود [غالب شده] از بالاى ایشان و مى‏کنند آنچه فرموده می‌شوند. ﴿50و گفت خدا: فرا مگیرید دو معبود. جز این نیست که وى معبود یگانه است، پس از من بترسید. ﴿51و مر او راست آنچه در آسمان‌ها و زمین‏ است و مر او راست عبادت لازم شده، آیا از غیر خدا می‌ترسید؟. ﴿52و آنچه با شما است از نعمت، از جانب خدا است. باز چون برسد به شما سختى، پس به سوى او مى‏نالید. ﴿53باز چون بردارد سختى را از سر شما، ناگهان فریقى از شما به پروردگار خود، شریک مقرّر می‌کنند. ﴿54

﴿ لِیَکۡفُرُواْ بِمَآ ءَاتَیۡنَٰهُمۡۚ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٥٥ وَیَجۡعَلُونَ لِمَا لَا یَعۡلَمُونَ نَصِیبٗا مِّمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡۗ تَٱللَّهِ لَتُسۡ‍َٔلُنَّ عَمَّا کُنتُمۡ تَفۡتَرُونَ ٥٦ وَیَجۡعَلُونَ لِلَّهِ ٱلۡبَنَٰتِ سُبۡحَٰنَهُۥ وَلَهُم مَّا یَشۡتَهُونَ ٥٧ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِٱلۡأُنثَىٰ ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٞ ٥٨ یَتَوَٰرَىٰ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ مِن سُوٓءِ مَا بُشِّرَ بِهِۦٓۚ أَیُمۡسِکُهُۥ عَلَىٰ هُونٍ أَمۡ یَدُسُّهُۥ فِی ٱلتُّرَابِۗ أَلَا سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ ٥٩ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ مَثَلُ ٱلسَّوۡءِۖ وَلِلَّهِ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦٠ وَلَوۡ یُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِظُلۡمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیۡهَا مِن دَآبَّةٖ وَلَٰکِن یُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَ‍ٔۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ ٦١ وَیَجۡعَلُونَ لِلَّهِ مَا یَکۡرَهُونَۚ وَتَصِفُ أَلۡسِنَتُهُمُ ٱلۡکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ لَا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ ٱلنَّارَ وَأَنَّهُم مُّفۡرَطُونَ ٦٢ تَٱللَّهِ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٦٣ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ ٱلَّذِی ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٦٤

تا ناسپاسى کنند آنچه دادیم ایشان را. پس بهره‏مند شوید، پس خواهید دانست. ﴿55و مقرر کردند براى چیزى که نمی‌دانند تحقیق آن (یعنى براى بتان)، حصه‌ای از آنچه روزى دادیم ایشان را. به خدا قسم! البته پرسیده خواهید شد از آنچه افترا مى‏کردید. ﴿56و مقرر می‌کنند براى خدا دختران را. پاک است او و مقرر مى‏کنند براى خویش آنچه رغبت می‌نمایند [724]. ﴿57و اگر مژده داده شود یکى از ایشان به تولد دختر، روى او سیاه گردد و او پر از اندوه باشد. ﴿58پنهان شود از قوم به سبب ناخوشى آنچه مژده داده شد به وى. [در تأمّل افتد که] آیا باقى گذاردش به خوارى یا در آردش به خاک؟ آگاه شو! بد حکم ایشان است این حکم!. ﴿59آنان راکه معتقد نمى‏شوند به آخرت، صفت بد است و خداى راست صفت بلند و او غالب با حکمت است. ﴿60و اگر گرفتار کند خدا مردمان را به سبب ستم ایشان، نگذارد بر زمین هیچ جنبنده‌ای و لیکن موقوف می‌دارد ایشان را تا وقتى مقرر، پس چون برسد آن وقت مقرر ایشان، باز نمانند ساعتى و نه پیش‌روند. ﴿61و مقرر مى‏کنند براى خدا آنچه ناپسند می‌دارند [725]و بیان می‌کند زبان‌های ایشان سخن دروغ را که ایشان را باشد نیکویى [726]. شبهه نیست در آنکه ایشان را باشد آتش و آنکه ایشان، پیش فرستادگانند به دوزخ. ﴿62قسم به خدا! هرآیینه پیغامبران فرستادیم به سوى امّتانى که پیش از تو بودند. پس بیاراست براى ایشان شیطان کردارهاى ایشان، پس همو یار این کافران است امروز و ایشان راست عذاب درد دهنده. ﴿63و فرود نیاوردیم بر تو کتاب را مگر به سبب آنکه بیان کنى براى ایشان آنچه در آن اختلاف کردند و براى راه نمودن و بخشایش قومى که می‌گرویدند. ﴿64

﴿ وَٱللَّهُ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَحۡیَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَسۡمَعُونَ ٦٥ وَإِنَّ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَنۡعَٰمِ لَعِبۡرَةٗۖ نُّسۡقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِۦ مِنۢ بَیۡنِ فَرۡثٖ وَدَمٖ لَّبَنًا خَالِصٗا سَآئِغٗا لِّلشَّٰرِبِینَ ٦٦ وَمِن ثَمَرَٰتِ ٱلنَّخِیلِ وَٱلۡأَعۡنَٰبِ تَتَّخِذُونَ مِنۡهُ سَکَرٗا وَرِزۡقًا حَسَنًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ ٦٧ وَأَوۡحَىٰ رَبُّکَ إِلَى ٱلنَّحۡلِ أَنِ ٱتَّخِذِی مِنَ ٱلۡجِبَالِ بُیُوتٗا وَمِنَ ٱلشَّجَرِ وَمِمَّا یَعۡرِشُونَ ٦٨ ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ فَٱسۡلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلٗاۚ یَخۡرُجُ مِنۢ بُطُونِهَا شَرَابٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ فِیهِ شِفَآءٞ لِّلنَّاسِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ٦٩ وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ ثُمَّ یَتَوَفَّىٰکُمۡۚ وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَىٰٓ أَرۡذَلِ ٱلۡعُمُرِ لِکَیۡ لَا یَعۡلَمَ بَعۡدَ عِلۡمٖ شَیۡ‍ًٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٞ قَدِیرٞ ٧٠ وَٱللَّهُ فَضَّلَ بَعۡضَکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ فِی ٱلرِّزۡقِۚ فَمَا ٱلَّذِینَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّی رِزۡقِهِمۡ عَلَىٰ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَهُمۡ فِیهِ سَوَآءٌۚ أَفَبِنِعۡمَةِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ ٧١ وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَزۡوَٰجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةٗ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِۚ أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ یُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَتِ ٱللَّهِ هُمۡ یَکۡفُرُونَ ٧٢

و خدا فرود آورد از آسمان آب را، پس زنده ساخت به آن زمین را بعد از مرگ آن. هرآیینه در این نشانه‌ای است گروهى راکه مى‏شنوند. ﴿65و هرآیینه شما را در چهارپایان، پندى است، مى‏نوشانیم شما را از جملۀ آنچه در شکم وى است از میان سرگین و خون، شیرى خالص گوارا، آشامندگان را. ﴿66و از میوه‌هاى درختان خرما و درختان انگور [قسمى هست که] می‌سازید از آن شراب مست کننده و می‌سازید از آن روزى حلال، هرآیینه در این نشانه‌ای است گروهى راکه در مى‏یابند. ﴿67و الهام فرستاد پروردگار تو به سوى زنبورِ شهد که بساز خانه‌ها از کوه‌ها و از درختان و از آنچه مردمان بنا می‌کنند. ﴿68باز بخور از هر جنس میوه‌ها و برو در راه‌هاى پروردگار خویش رام شدۀ [آن راه‌ها] که برمى‏آید از شکم این زنبورها آشامیدنى گوناگون رنگهاى آن. در آن آشامیدنى شفا است مردمان را، هرآیینه در این امور نشانه است گروهى راکه تفکر می‌کنند. ﴿69و خدا آفرید شما را، باز بمیراند شما را و از شما کسى هست که عائد کرده می‌شود به خوارترین عمر، مَآلش آنکه نداند بعدِ دانستن، چیزى را. هرآیینه خدا دانای تواناست. ﴿70و خدا فضل داد بعض شما را بر بعض در روزى، پس نیستند آنان که افزودنى داده شدند، عاید کنندگان روزى خود را بر مملوکان خود تا همۀ ایشان در روزى برابر باشند. آیا نعمت خدا را انکار مى‏نمایند؟ [727]. ﴿71و خدا آفرید براى شما از جنس شما زنان را و آفرید براى شما از زنان شما پسران و نبیرگان را و روزى داد شما را از پاکیزه‏ها، آیا به باطل معتقد مى‏شوند و به نعمت خدا ایشان ناسپاسى مى‏نمایند؟. ﴿72

﴿ وَیَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَمۡلِکُ لَهُمۡ رِزۡقٗا مِّنَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ ٧٣ فَلَا تَضۡرِبُواْ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡثَالَۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٧٤ ۞ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًا عَبۡدٗا مَّمۡلُوکٗا لَّا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءٖ وَمَن رَّزَقۡنَٰهُ مِنَّا رِزۡقًا حَسَنٗا فَهُوَ یُنفِقُ مِنۡهُ سِرّٗا وَجَهۡرًاۖ هَلۡ یَسۡتَوُۥنَۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٧٥ وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلَیۡنِ أَحَدُهُمَآ أَبۡکَمُ لَا یَقۡدِرُ عَلَىٰ شَیۡءٖ وَهُوَ کَلٌّ عَلَىٰ مَوۡلَىٰهُ أَیۡنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأۡتِ بِخَیۡرٍ هَلۡ یَسۡتَوِی هُوَ وَمَن یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَهُوَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٧٦ وَلِلَّهِ غَیۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَآ أَمۡرُ ٱلسَّاعَةِ إِلَّا کَلَمۡحِ ٱلۡبَصَرِ أَوۡ هُوَ أَقۡرَبُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٧٧ وَٱللَّهُ أَخۡرَجَکُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡ‍ِٔدَةَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٧٨ أَلَمۡ یَرَوۡاْ إِلَى ٱلطَّیۡرِ مُسَخَّرَٰتٖ فِی جَوِّ ٱلسَّمَآءِ مَا یُمۡسِکُهُنَّ إِلَّا ٱللَّهُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٧٩

و مى‏پرستند بجز خدا کسى راکه نمى‏تواند براى ایشان چیزى روزى دادن از آسمان‌ها و زمین چیزى [از توانایى] و قادر نمى‏شوند. ﴿73پس بیان مکنید براى خدا داستان‌ها، هرآیینه خدا می‌داند و شما نمی‌دانید. ﴿74بیان کرد خدا داستان بندۀ مملوکى که توانایى ندارد بر هیچ چیز و کسی که دادیمش از نزدیک خود، روزى نیک، پس وى خرج می‌کند از آن روزى، پنهان و آشکارا، آیا برابر می‌شوند؟ همۀ ستایش، خداى را است، بلکه اکثر ایشان نمی‌دانند. ﴿75و بیان کرد خدا داستانى دیگر، دو مرد، یکى از ایشان گنگ است، قدرت ندارند بر چیزى و او گران است بر خواجۀ خود، هر کجا فرستدش نیارد از آنجا هیچ نیکى. آیا برابر است این شخص و کسی که مى‏فرماید مردمان را به عدل و خودش بر راه راست است؟ [728]. ﴿76و خداى راست علم پنهان آسمان‌ها و زمین و نیست کار قیامت (یعنى نزدیک قدرت او)، مگر مانند چشم بهم زدن، بلکه نزدیک‏تر است، هرآیینه خدا بر همه چیز تواناست. ﴿77و خدا بیرون آورد شما را از شکم‌های مادران شما، نمى‏دانستید چیزى را و پیدا ساخت براى شما شنوایى و چشم‌ها و دل‌ها تا بُوَد که شکر کنید. ﴿78آیا ندیدند به سوى مرغان رام شده در هوای آسمان؟ نگاه نمی‌دارد ایشان را مگر خدا، هرآیینه در این نشانه‌هاست گروهى راکه ایمان مى‏آرند. ﴿79

﴿ وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنۢ بُیُوتِکُمۡ سَکَنٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّن جُلُودِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ بُیُوتٗا تَسۡتَخِفُّونَهَا یَوۡمَ ظَعۡنِکُمۡ وَیَوۡمَ إِقَامَتِکُمۡ وَمِنۡ أَصۡوَافِهَا وَأَوۡبَارِهَا وَأَشۡعَارِهَآ أَثَٰثٗا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ ٨٠ وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلَٰلٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡجِبَالِ أَکۡنَٰنٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ سَرَٰبِیلَ تَقِیکُمُ ٱلۡحَرَّ وَسَرَٰبِیلَ تَقِیکُم بَأۡسَکُمۡۚ کَذَٰلِکَ یُتِمُّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُسۡلِمُونَ ٨١ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ٨٢ یَعۡرِفُونَ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٨٣ وَیَوۡمَ نَبۡعَثُ مِن کُلِّ أُمَّةٖ شَهِیدٗا ثُمَّ لَا یُؤۡذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ وَلَا هُمۡ یُسۡتَعۡتَبُونَ ٨٤ وَإِذَا رَءَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلۡعَذَابَ فَلَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ ٨٥ وَإِذَا رَءَا ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ شُرَکَآءَهُمۡ قَالُواْ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ شُرَکَآؤُنَا ٱلَّذِینَ کُنَّا نَدۡعُواْ مِن دُونِکَۖ فَأَلۡقَوۡاْ إِلَیۡهِمُ ٱلۡقَوۡلَ إِنَّکُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٨٦ وَأَلۡقَوۡاْ إِلَى ٱللَّهِ یَوۡمَئِذٍ ٱلسَّلَمَۖ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٨٧

خدا ساخت براى شما از خانه‌هاى شما جاى سکونت و ساخت براى شما از پوست چهارپایان، خانه‌هایی. سبک مى‏یابید آن را روز سفر خود و روز اقامت خود و ساخت از پشم‌هاى وى و کُرک‌های وى و موهای وى اسباب خانه و بهره‏مندى تا وقت مقرر. ﴿80و خدا پیدا ساخت براى شما از مخلوقات خود سایه‏ها و پیدا کرد براى شما از کوه‌ها، غارها و ساخت براى شما جامه‌ها که نگاه دارد شما را از گرمى [729]و جامه‌هایى که نگاه دارد شما را از ضرر جنگ شما. همچنین تمام می‌دهد نعمت خود را بر شما، تا بُوَد که منقاد شوید. ﴿81پس اگر اعراض کنند، جز این نیست که بر تو پیغام رسانیدن آشکار است. ﴿82مى‏شناسند نعمت خدا را باز انکار آن می‌کنند و بیشتر ایشان، کافرانند. ﴿83و آن روز که برانگیزیم از هر گروهى را گواهى را [730]باز دستورى داده نشود کافران را [731]و نه از ایشان رجوع به مرضیات الهى طلب کرده شود. ﴿84و چون ببینند ستمکاران عذاب را [اضطراب کنند]، پس سبک کرده نشود از ایشان و نه ایشان مهلت داده شوند. ﴿85و چون ببینند مشرکان شریکان خود را، گویند: اى پروردگار ما! این جماعت شریکان مااند که مى‏پرستیدیم بجز تو. پس شریکان پیغام اندازند به سوى ایشان [این سخن را] که: هرآیینه شما دروغگویانید. ﴿86و این همه افگنند به سوى خدا آن روز پیغام انقیاد را و گم گردد از ایشان آنچه افترا می‌کردند. ﴿87

﴿ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ زِدۡنَٰهُمۡ عَذَابٗا فَوۡقَ ٱلۡعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یُفۡسِدُونَ ٨٨ وَیَوۡمَ نَبۡعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٖ شَهِیدًا عَلَیۡهِم مِّنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَجِئۡنَا بِکَ شَهِیدًا عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِۚ وَنَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ تِبۡیَٰنٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِینَ ٨٩ ۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِیتَآیِٕ ذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَیَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِ وَٱلۡبَغۡیِۚ یَعِظُکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٩٠ وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمۡ وَلَا تَنقُضُواْ ٱلۡأَیۡمَٰنَ بَعۡدَ تَوۡکِیدِهَا وَقَدۡ جَعَلۡتُمُ ٱللَّهَ عَلَیۡکُمۡ کَفِیلًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ ٩١ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّتِی نَقَضَتۡ غَزۡلَهَا مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٍ أَنکَٰثٗا تَتَّخِذُونَ أَیۡمَٰنَکُمۡ دَخَلَۢا بَیۡنَکُمۡ أَن تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرۡبَىٰ مِنۡ أُمَّةٍۚ إِنَّمَا یَبۡلُوکُمُ ٱللَّهُ بِهِۦۚ وَلَیُبَیِّنَنَّ لَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ٩٢ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰکِن یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَلَتُسۡ‍َٔلُنَّ عَمَّا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٩٣

آنان‌که کافر شدند و بازداشتند [732]از راه خدا، افزون دهیم ایشان را عذابى بالاى عذابى به سبب آنکه فساد می‌کردند [733]. ﴿88و آن روز که بر انگیزیم در هر امّتى گواهی بر ایشان از قبیلۀ ایشان [734]، و بیاریم تو را گواه بر این کافران، و فرود آوردیم بر تو کتاب براى بیان کردن هر چیز و براى راه نمودن و بخشایش و مژده دادن، مسلمانان را. ﴿89هرآیینه خدا می‌فرماید به انصاف و نیکوکارى و عطا کردن به خویشاوندان و منع می‌کند از بى‌حیایى و کار ناپسندیده و تعدّى. پند می‌دهد شما را تا بُوَد که شما پندپذیر شوید. ﴿90و وفا کنید به عهد خدا چون عهد ببندید و مَشکنید سوگندها را بعدِ محکم ساختن آنها و هرآیینه ساخته‏اید خدا را بر خویش، نگهبان [735]. هرآیینه خدا می‌داند آنچه می‌کنید. ﴿91و مباشید مانند زنى که گسست رشتۀ خود را بعد از استوارى، پاره پاره ساخته. می‌سازید سوگندهاى خویش را مکر در میان خود تا افزونتر شود گروهى از گروهى [736]. جز این نیست که مى‏آزماید خدا شما را به آن افزونى و البته بیان کند براى شما روز قیامت آنچه در آن اختلاف مى‏نمودید [737]. ﴿92و اگر خواستى خدا، ساختى شما را یک گروه و لیکن گمراه می‌کند هر که را خواهد و راه مى‏نماید هر که را خواهد و البته پرسیده خواهید شد از آنچه می‌کردید. ﴿93

﴿وَلَا تَتَّخِذُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡ دَخَلَۢا بَیۡنَکُمۡ فَتَزِلَّ قَدَمُۢ بَعۡدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ ٱلسُّوٓءَ بِمَا صَدَدتُّمۡ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَکُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ٩٤ وَلَا تَشۡتَرُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ إِنَّمَا عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٩٥ مَا عِندَکُمۡ یَنفَدُ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ بَاقٖۗ وَلَنَجۡزِیَنَّ ٱلَّذِینَ صَبَرُوٓاْ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٩٦ مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةٗ طَیِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٩٧ فَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ ٩٨ إِنَّهُۥ لَیۡسَ لَهُۥ سُلۡطَٰنٌ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ ٩٩ إِنَّمَا سُلۡطَٰنُهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ یَتَوَلَّوۡنَهُۥ وَٱلَّذِینَ هُم بِهِۦ مُشۡرِکُونَ ١٠٠وَإِذَا بَدَّلۡنَآ ءَایَةٗ مَّکَانَ ءَایَةٖ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یُنَزِّلُ قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مُفۡتَرِۢۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ١٠١ قُلۡ نَزَّلَهُۥ رُوحُ ٱلۡقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِٱلۡحَقِّ لِیُثَبِّتَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهُدٗى وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِینَ ١٠٢

و مسازید سوگندهاى خود را دغا در میان خویش که آنگاه بلغزد قدم بعدِ استوارى آن و بچشید عقوبت به سبب بازداشتن از راه خدا، و شما را باشد عذاب بزرگ [738]. ﴿94و مستانید عوض عهد خدا بهاى اندک، هرآیینه آنچه نزدیک خدا است، آن بهتر است شما را اگر دانسته‏اید. ﴿95آنچه نزدیک شما است فانى شود و آنچه نزدیک خداست، پاینده است و بدهیم صابران را مزد ایشان به حسب نیکوترین آنچه می‌کردند. ﴿96هر که عمل نیک کرد مرد باشد یا زن و او مسلمان است، هرآیینه زنده کنیمش به زندگانى پاک [739]و بدهیم آن جماعت را مزد ایشان به حسب نیکوترین آنچه می‌کردند. ﴿97پس وقتى که خواهى قرآن خواندن، پناه طلب کن به خدا از شیطان رانده شده. ﴿98هرآیینه نیست شیطان را غلبه بر آنان‌که ایمان آوردند و به پروردگار خود توکل می‌کنند. ﴿99جز این نیست که غلبۀ او بر آنان است که دوستدارى او می‌کنند و آنان‌که ایشان به خدا شریک مقرر می‌کنند. ﴿100و چون بدل کنیم آیتى به جاى آیتى [740]و خدا داننده‏تر است به آنچه فرود مى‏آرد، گویند: جز این نیست که تو افترا کننده‌ای. بلکه اکثر ایشان نمی‌دانند. ﴿101بگو: فرود آورده است آن را روح القدس از جانب پروردگار تو به راستى، تا مستقیم سازد مؤمنان را و براى راه نمودن و مژده دادن، مسلمانان را. ﴿102

﴿ وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّهُمۡ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُۥ بَشَرٞۗ لِّسَانُ ٱلَّذِی یُلۡحِدُونَ إِلَیۡهِ أَعۡجَمِیّٞ وَهَٰذَا لِسَانٌ عَرَبِیّٞ مُّبِینٌ ١٠٣ إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَا یَهۡدِیهِمُ ٱللَّهُ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ١٠٤ إِنَّمَا یَفۡتَرِی ٱلۡکَذِبَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَ ١٠٥ مَن کَفَرَ بِٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ إِیمَٰنِهِۦٓ إِلَّا مَنۡ أُکۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَٰکِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡکُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَیۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ١٠٦ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمُ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٠٧ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ طَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَسَمۡعِهِمۡ وَأَبۡصَٰرِهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٠٨ لَا جَرَمَ أَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٠٩ ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هَاجَرُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَٰهَدُواْ وَصَبَرُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١١٠

و هرآیینه ما می‌دانیم که کافران می‌گویند: جز این نیست که مى‏آموزد این پیغامبر را آدمى. زبان کسی که نسبت می‌کنند به سوى او، عجمى است و این قرآن، به زبان عربى واضح است. ﴿103هرآیینه آنان‌که ایمان نمى‏آرند به آیات خدا، راه ننماید ایشان را خدا و ایشان را باشد عذاب درد دهنده. ﴿104جز این نیست که افتراء می‌کنند دروغ را آنان‌که ایمان ندارند به آیت‌هاى خدا و ایشانند دروغگویان. ﴿105هر که کافر شود به خدا بعد از ایمان خود- مگر آنکه جبر کرده شود بر وى و دلش آرمیده باشد به ایمان- و لیکن کسی که سینه گشاده کند به کفر (یعنى راضى شود)، بر ایشان است خشمی از خداى و ایشان راست، عذاب بزرگ. ﴿106این خشم به سبب آن است که ایشان دوست داشتند زندگانى دنیا را بر آخرت و به سبب آن است که خدا راه نمى‏نماید گروه کافران را. ﴿107ایشانند آن جماعت که مهر نهاده است خدا بر دل‌های ایشان و بر گوش ایشان و دیدهاى ایشان و ایشانند بى‏خبران. ﴿108شک نیست در آن که ایشانند در آخرت، زیانکاران. ﴿109باز پروردگار تو آنان را که هجرت کردند بعد از آنکه عقوبت کرده شد ایشان را [تا کلمۀ کفر بگویند]، باز جهاد کردند و صبر نمودند، هرآیینه پروردگار تو بعد از این مقدمه، آمرزگار مهربان است. ﴿110

﴿ ۞یَوۡمَ تَأۡتِی کُلُّ نَفۡسٖ تُجَٰدِلُ عَن نَّفۡسِهَا وَتُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١١١ وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا قَرۡیَةٗ کَانَتۡ ءَامِنَةٗ مُّطۡمَئِنَّةٗ یَأۡتِیهَا رِزۡقُهَا رَغَدٗا مِّن کُلِّ مَکَانٖ فَکَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ ١١٢ وَلَقَدۡ جَآءَهُمۡ رَسُولٞ مِّنۡهُمۡ فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١١٣ فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ حَلَٰلٗا طَیِّبٗا وَٱشۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ ١١٤ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَةَ وَٱلدَّمَ وَلَحۡمَ ٱلۡخِنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦۖ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَیۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١١٥ وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُکُمُ ٱلۡکَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ لَا یُفۡلِحُونَ ١١٦ مَتَٰعٞ قَلِیلٞ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١١٧ وَعَلَى ٱلَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا مَا قَصَصۡنَا عَلَیۡکَ مِن قَبۡلُۖ وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١١٨

آن روز که بیاید هر شخصى جدال کنان از طرف ذات خود و به تمام داده شود هر شخصى را جزاى آنچه کرده است و ایشان ستم کرده نشوند. ﴿111و بیان کرد خدا داستان دیهى که بود ایمن آرمیده، مى‏آمد به او روزى او به گشادگى از هر جاى. پس ناسپاسى کرد به نعمت‌هاى خدا، پس چشانید خدا آن را پوشش گرسنگى و ترس به سبب آنچه می‌کردند. ﴿112و هرآیینه آمد پیش ایشان پیغامبرى از جنس ایشان، پس دروغى داشتندش، پس گرفت ایشان را عقوبت و ایشان ستمکار بودند [741]. ﴿113پس بخورید از آنچه خدا روزى داد شما را حلال پاکیزه و شکر کنید بر نعمت خدا اگر او را مى‏پرستید ﴿114جز جز این نیست که حرام ساخته است خدا بر شما مردار را و خون و گوشت خوک را و آنچه ذکر کرده شد نام غیر خدا بر ذبح وى، پس هر که بیچاره شد، نه ستم کرده و نه از حد گذشته، پس خدا آمرزگار مهربان است. ﴿115و مگویید چیزى را که بیان می‌کند [حکم او را] زبان شما به دروغ، آن حلال است و این حرام است تا افترا کنید بر خدا دروغ را، هرآیینه آنان‌که افترا می‌کنند بر خدا دروغ را، رستگار نمى‏شوند. ﴿116[ایشان را بُوَد] بهرۀ اندک و ایشان را باشد عذاب درد دهنده. ﴿117و بر یهود حرام کرده بودیم آنچه قصّه خواندیم بر تو پیش از این (یعنى در سورۀ انعام) و ستم نکردیم بر ایشان و لیکن ایشان بر جان خویش ستم می‌کردند. ﴿118

﴿ ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٌ ١١٩ إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ کَانَ أُمَّةٗ قَانِتٗا لِّلَّهِ حَنِیفٗا وَلَمۡ یَکُ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٢٠ شَاکِرٗا لِّأَنۡعُمِهِۚ ٱجۡتَبَىٰهُ وَهَدَىٰهُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٢١ وَءَاتَیۡنَٰهُ فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗۖ وَإِنَّهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١٢٢ ثُمَّ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ أَنِ ٱتَّبِعۡ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٢٣ إِنَّمَا جُعِلَ ٱلسَّبۡتُ عَلَى ٱلَّذِینَ ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِۚ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ ١٢٤ ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلۡحِکۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ ١٢٥ وَإِنۡ عَاقَبۡتُمۡ فَعَاقِبُواْ بِمِثۡلِ مَا عُوقِبۡتُم بِهِۦۖ وَلَئِن صَبَرۡتُمۡ لَهُوَ خَیۡرٞ لِّلصَّٰبِرِینَ ١٢٦ وَٱصۡبِرۡ وَمَا صَبۡرُکَ إِلَّا بِٱللَّهِۚ وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَیۡهِمۡ وَلَا تَکُ فِی ضَیۡقٖ مِّمَّا یَمۡکُرُونَ ١٢٧ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ ١٢٨

باز هرآیینه پروردگار تو آنان راکه کار بد کردند به نادانى، باز توبه کردند بعد از آن و شایسته کار شدند، هرآیینه پروردگار تو بعد از این توبه، آمرزگار مهربان است. ﴿119هرآیینه ابراهیم بود بزرگوارى عبادت کننده براى خدا، حنیفى کیش و نبود از مشرکان [742]. ﴿120سپاس دارنده نعمتهاى خدا را. برگزیدش خدا و دلالت نمودش به سوى راه راست. ﴿121و عطا کردیمش در این سرا، نعمت و هرآیینه او در آخرت از شایسته حالان است. ﴿122بعد از آن وحى فرستادیم به سوى تو که پیروى کن کیش ابراهیم را حنیف شده و نبود از مشرکان ﴿123جز این نیست که لازم کرده شد تعظیم شنبه بر آنان‌که اختلاف کردند در آن و هرآیینه پروردگار تو حکم کند در میان ایشان روز قیامت در آنچه اندر آن اختلاف می‌کردند [743]. ﴿124دعوت کن (یعنى مردمان را) به سوى راه پروردگار خویش به دانش و پند نیک و مناظره کن با ایشان به طریقى که وى نیک است، هرآیینه پروردگار تو داناتر است به کسى که گمراه باشد از راه او و او داناتر است به راه‌یابان. ﴿125و اگر مکافات کنید، پس مکافات کنید به مثل آنچه با شما معامله کرده شد و اگر صبر کنید، هرآیینه آن صبر بهتر است صابران را. ﴿126و شکیبایى کن و نیست شکیبایى تو مگر به توفیق خدا و اندوه مخور بر ایشان و مباش در تنگدلى از آنکه بداندیشى می‌کنند. ﴿127هرآیینه خدا با پرهیزگاران است و با آنان‌که ایشان نکوکارانند. ﴿128

[712] مترجم گوید: یعنی اهل کتاب که بر بعض آیات عمل می‌کردند و بر بعضی نه، والله اعلم. [713] یعنی غلبۀ دین اسلام و تعذیب کفار، به یقین شدنی است. چرا شتاب می‌کنند؟ والله اعلم. [714] یعنى از انواع حیوان و نبات. [715] و این تمثیل است افساد مکر ایشان را بِأَبلغِ وجوه. [716] مترجم گوید: خدای تعالی این دو صورت را برای بیان قال و حال و مآل اهل سعادت و اهل شقاوت نازل فرموده، والله اعلم. [717] یعنی برای قبض ارواح. [718] یعنی عذاب او. [719] یعنی سلف ما اجماع کرده‌اند و آن بدون رضای خدا منعقد نمی‌شود. والله اعلم. [720] و این وعده متحقق شده ومهاجران را به مدینه جای داد. [721] یعنی پیغامبران سابق آدمی بودند، فرشته نبودند، والله اعلم. [722] یعنی در حق پیغامبران و مؤمنان. [723] یعنی بعد اقامت قرائن هلاک. [724] یعنی پسران را. [725] یعنی دختران. [726] یعنی نجات در آخرت. [727] یعنی هیچ کس نمی‌خواهد که مملوکان خود را برابر خود سازد، والله اعلم. [728] مترجم گوید: حاصل این دو مثل، آن است که آنچه در عالم تصرف ندارد، با خدا برابر نیست، چنانکه مملوکِ نا توان با مالکِ توانا برابر نست و چنانکه کنگ بی‌تمیز با صاحب هدایت و اهتدا برابر نیست. [729] یعنی و از سردی نیز. [730] و آن نبی آن قوم باشد، والله اعلم. [731] یعنی تا عذر خود کنند. [732] یعنی مردمان را. [733] یعنی عذاب گمراهی و گمراه کردن. [734] مترجم گوید: و آن نبی آن قوم باشد. [735] یعنی نام او را در قسم، مذکور کرده‌ای. [736] یعنی برای منفعت دنیا تا مال و منال زیاده به دست آرد. [737] مترجم گوید: مراد، تحریم یمین غموس است و حاصل مَثَل، آن است که اعمال خود را بر باد مکنید، چنانکه این زن عمل خود را تباه کرد، والله اعلم. و گویا اینجا اشاره است به آنکه یمین غموس بر بادکنندۀ اعمال است، والله اعلم. [738] مترجم گوید: یعنی در جهاد عهد کرده و قسم خورده دغا (عهد شکنی) کردن به سبب آن است که کافران من بعد قول ایشان را معتبر ندانند و به ایشان صحبت ندارند، بلکه مسلمانان در شبه افتند، والله اعلم. [739] یعنی در دنیا نعمت دهیم. [740] یعنی یک آیت به آیت دیگر، نسخ کنیم. [741] مترجم گوید: این قصۀ اجمالی، انتزاع کرده شده است از قصه‌های بسیار و منطبق است بر واقعه‌های بی‌شمار و لهذا مثل نامیده شد و در عبارت: ﴿أَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِجمع کرده شده است و تشبیه در یک سیاق، والله اعلم. [742] مترجم گوید: حنیف آن را گویند که حج و ختنه و غسل جنابت می‌کرده باشد، والله اعلم. توضیح: حنیف آن را گویند که شرک و باطل را ترک کرده، بدین حق مائل باشد. (صحیح). [743] مترجم گوید: یعنی یهود بحث می‌کردند در شنبه. طائفه‌ای گفتند که خدای تعالی روز شنبه از خلق فارغ شد، پس در شنبه عبادت باید کرد و طائفه‌ای سکوت کردند. خدای تعالی تعظیم روز شنبه به این سبب بر ایشان واجب گردانید، والله اعلم.

تفسیر نور: سوره نحل

تفسیر نور:
سوره نحل آیه 1
‏متن آیه : ‏
‏ أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای مشرکان ! آنچه خدا به شما در روز قیامت وعده داده است ، چون حتمی و قریب‌الوقوع است ، انگار هم اینک برای وقوع آن ) فرمان خدا در رسیده است ، پس ( مسخره‌کنان نگوئید که اگر راست می‌گوئید که قیامتی هست از خدا بخواهید هرچه زودتر عذاب آن را بنمایاند ! استهزاءکنان ) آن را به شتاب مخواهید . ( خداوند جهان ) منزّه ( از اوصافی است که مشرکان درباره او بر زبان می‌رانند ، و دور ) و برتر از چیزهائی است که ( آنان ) انباز ( خداوند تبارک و تعالی ) می‌سازند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَتَیا » : آمد . فرا رسید . استعمال فعل ماضی به جای فعل مضارع ، به خاطر حتمی‌بودن و قریب‌الوقوع بودن مسأله است . « أَمْرُ » : دستور . در اینجا مراد چیزی است که بدان دستور داده می‌شود که قیامت است ( نگا : انبیاء / 1 و قمر / 1 ) . « فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ » : به شتاب آن را مخواهید . در فرارسیدن آن شتاب مکنید . « تَعالَیا » : بالاتر از آن است . به دور از آن است ( نگا : انعام‌ / 100 ، اعراف / 190 ، یونس‌ / 18 ) .‏

سوره نحل آیه 2
‏متن آیه : ‏
‏ یُنَزِّلُ الْمَلآئِکَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند به دستور خود ، فرشتگان را همراه با وحی ( آسمانی که حیات‌بخش انسانها است ) بر هر کس از بندگانش ( به نام انبیاء ) که خود بخواهد نازل می‌کند ( تا به مردم بیاموزند ) که جز من ( که آفریننده جهان و جهانیانم ) خدائی نیست‌ ؛ پس ( با انجام حسنات و دوری از سیّئات ) ، از ( غضب و عذاب ) من بپرهیزید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الرُّوحِ » : مراد به طور عام وحی و نبوّت ( نگا : غافر / 15 ) و به طور خاصّ قرآن است ( نگا : شوری‌ / 52 ) . تشبیه وحی و نبوّت یا قرآن به روح بدان خاطر است که اینها مانند روح که مایه حیات بدنها است ، مایه حیات دلها و خردها می‌باشند ( نگا : انفال‌ / 24 ) . « مِنْ أَمْرِهِ » : به فرمان خود . یا این که : این وحی و نبوّت یا قرآن ، کاری از کارهای خدا و رازی از رازهای او است .‏

سوره نحل آیه 3
‏متن آیه : ‏
‏ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آسمانها و زمین را به مقتضای حق ( و حکمت ) آفریده است ( نه بیهوده و به گزاف . خداوند ) بالاتر از چیزهائی است که ( آنان در تصرّف امور یا پرستش ) انباز ( خدا ) می‌سازند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بِالْحَقِّ » : به مقتضای حق و برابر حکمت .‏

سوره نحل آیه 4
‏متن آیه : ‏
‏ خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسان را ( که یکی از مظاهر قدرت خدا است و عالَم صغیر نام دارد ) از نطفه‌ای ( ناچیز و ضعیف به نام منی ) آفریده‌است ، و او ( پس از پا به رشد گذاشتن ) به‌ناگاه دشمن آشکاری می‌گردد ( و در برابر پروردگار خود علم طغیان برمی‌افرازد و رستاخیز و زندگی دوباره را انکار می‌کند ، و فراموش می‌نماید که آن که او را قبلاً زندگی بخشیده است بعداً نیز می‌تواند زندگی ببخشد و به حال اوّلیّه برگشت دهد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نُطْفَهُ » : منی . « خَصِیمٌ » : دشمن . صیغه مبالغه و یا فعیل به معنی مُفاعل است ، از قبیل : نَسیب به معنی مُناسِب ، خَلیط به معنی مُخالِط ، عَشیر به معنی مُعاشِر . « مُبِینٌ » : اگر صفت ( خَصِیمٌ ) باشد به معنی واضح و آشکار است ، و اگر خبر دوم بشمار آید به معنی بیانگر دلیل و برهان و مجادله با خدا است .‏

سوره نحل آیه 5
‏متن آیه : ‏
‏ وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چهارپایان ( چون گاو و شتر و بز و گوسفند ) را آفریده است که در آنها برای شما ، وسیله گرما ( در برابر سرما ، از قبیل پوشیدنی و گستردنی ساخته از پشم و مویشان ) و سودهائی ( حاصل از نسل و شیر و سواری و غیره ) موجود است و از ( گوشت ) آنها می‌خورید ( و در حفظ حیات خود می‌کوشید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الأنْعَامَ » : چهارپایان . مفعول به فعل محذوفی است که ( خَلَقَهَا ) بیانگر آن است . « دِفْءٌ » : گرمی . در اینجا مراد وسیله‌ای است که انسان توسّط آن خویشتن را از سرما محفوظ و تن خود را بدان گرم می‌دارد .‏

سوره نحل آیه 6
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَحِینَ تَسْرَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و برایتان در آنها زیبائی است بدان گاه که آنها را ( شامگاهان از چرا ) باز می‌آورید و آن گاه که آنها را ( بامدادان به چرا ) سرمی‌دهید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تُرِیحُونَ » : حیوانات را شامگاهان به آغلها و آسایشگاهها برمی‌گردانید . « تَسْرَحُونَ » : حیوانات را بامدادان به چراگاه می‌برید و در صحرا سر می‌دهید .‏

سوره نحل آیه 7
‏متن آیه : ‏
‏ وَتَحْمِلُ أَثْقَالَکُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَکُونُواْ بَالِغِیهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنها بارهای سنگین شما را به سرزمین و دیاری حمل می‌کنند که جز با رنج دادن فراوان خود بدان نمی‌رسیدید . بی‌گمان پروردگارتان ( که اینها را برای آسایشتان آفریده است ) دارای رأفت و رحمت زیادی ( در حق شما ) است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَلَدٍ » : ناحیه و سرزمین ، اعم از آباد و غیرآباد . « بَالِغِیهِ » : رسندگان بدان . « شِقِّ » : به رنج افکندن . به مشقّت انداختن .‏

سوره نحل آیه 8
‏متن آیه : ‏
‏ وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً وَیَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( خدا ) اسبها و استرها و الاغها را ( آفریده است ) تا بر آنها سوار شوید و زینتی باشند ( که به دلهایتان شادی بخشد ، و خداوند ) چیزهائی را ( برای حمل و نقل و طی مسافات ) می‌آفریند که ( شما هم اینک چیزی از آنها ) نمی‌دانید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْخَیْلَ » : گلّه اسبان . عطف بر واژه ( أَنْعامَ ) در آیه پنجم است . « الْبِغَالَ » : جمع بَغْل ، استرها . « الْحَمِیرَ » : جمع حِمار ، الاغها . « زینَةً » : عطف بر محلّ ( لِتَرْکَبُوهَا ) و هر دو مفعول‌له هستند . « یَخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ » : مراد ماشینها و هواپیماها و سفینه‌های فضائی و قطارها و دیگر وسائل و مرکبهای سریع‌السیری است که مولود استعدادی است که خدا به انسانها داده است .‏

سوره نحل آیه 9
‏متن آیه : ‏
‏ وَعَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَآئِرٌ وَلَوْ شَاء لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هدایت مردمان به ) راه راست بر خدا است ، ( راهی که منتهی به خیر و حق می‌گردد ) ، و برخی از راهها منحرف و بیراهه است ( و منتهی به خیر و حق نمی‌گردد ) . و اگر خدا می‌خواست همه شما را ( به اجبار به راه راست ) هدایت می‌کرد ( و نعمت اختیار و آزادی اراده و انتخاب را به شما انسانها نمی‌داد ، و لذا همچون حیوانات راهی را بیشتر نمی‌پیمودید و ترقّی و تکاملی پیدا نمی‌کردید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَصْدُ » : مصدر است و به معنی اسم فاعل ، یعنی قاصد است که به معنی راست و مستقیم می‌باشد . اضافه صفت به موصوف است . « عَلَی اللهِ قَصْدُ السَّبِیلِ » : هدایت به راه راست در دست خدا است . هدایت به راه راست بر خدا لازم است ( نگا : لیل‌ / 12 ) . بیان راه درست و جداسازی آن از راه نادرست بر خدا واجب و لازم است . بدین منظور است که پیغمبران را فرستاده است و ادلّه راهیابی را در کتاب بازِ هستی به جهانیان نموده است ( نگا : انعام‌ / 153 ) . « مِنْهَا » : ضمیر ( ها ) به ( سبیل ) باز می‌گردد که مؤنّث مجازی است . « جَآئِرٌ » : کج . نادرست .‏

سوره نحل آیه 10
‏متن آیه : ‏
‏ هُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّکُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او کسی است که از آسمان آبی فرو فرستاده است ( که مایه حیات است ) و شما از آن می‌نوشید ( و زلال و گوارایش می‌یابید ) و به سبب آن گیاهان و درختان می‌رویند و شما حیوانات خود را در میان آنها می‌چرانید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِنَ السَّمَآءِ » : از جانب آسمان . از ابر . « شَرابٌ » : نوشیدن . « شَجَرٌ » : درختان . گیاهان ( نگا : روح‌المعانی ) . « فِیهِ » : در آن . مرجع ضمیر ( ه ) واژه ( شَجَرٌ ) است . « تُسِیمُونَ » : حیوانات را می‌چرانید .‏

سوره نحل آیه 11
‏متن آیه : ‏
‏ یُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّیْتُونَ وَالنَّخِیلَ وَالأَعْنَابَ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند به وسیله آن ( آب ) زراعت و ( درختان ) زیتون و خرما و انگور و همه میوه‌ها را برای شما می‌رویاند . بی‌گمان در این ( کار آفرینش میوه‌های رنگارنگ و محصولات کشاورزی گوناگون ) نشانه روشنی است ( از خدا ) برای کسانی که ( درباره نیروی آفریننده آنها ) بیندیشند ( و با چشم بینش و خرد به جهان گیاهان بنگرند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ءَایَةً » : نشانه و علامت آشکار . دلیل روشن .‏

سوره نحل آیه 12
‏متن آیه : ‏
‏ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالْنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالْنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خدا شب و روز و خورشید و ماه را برای ( مصالح و منافع ) شما مسخّر کرد ، و ستارگان به فرمان او مسخّر ( و برای راهیابی شما در دل تاریکیها ، در چرخش و گردش ) هستند . مسلّماً در این کار ( کار آفریدن و مسخر کردن ) دلائل روشن و نشانه‌های بزرگی ( بر قدرت و عظمت خدا ) است برای کسانی که تعقّل می‌ورزند ( و در پرتو خرد به کارها می‌نگرند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَخَّرَ » : رام کرد . فرمانبردار گرداند ( نگا : رعد / 2 ) . « النُّجُومُ » : ستارگان . مبتدا است . « ءَایَاتٍ » : دلائل روشن . نشانه‌های بزرگ .‏

سوره نحل آیه 13
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چیزهائی را مسخّر شما گردانیده است که در زمین برای شما به رنگهای مختلف و در انواع گوناگون آفریده است . مسلّماً در این ( کار تسخیر و آفرینش ) دلیل واضح و نشانه روشنی ( بر قدرت و عظمت خدا ) است برای مردمی که عبرت می‌گیرند ( و از دیدن این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود می‌اندیشند و به سجود می‌افتند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا » : مخلوقاتی که . چیزهائی که . عطف بر ( الَّیْلَ ) یا ( النُّجُومُ ) در آیه قبلی است . « ذَرَأَ » : آفرید ( نگا : انعام‌ / 136 ) . « مُخْتَلِفاً » : حال واژه ( مَا ) است . « أَلْوَانُهُ » : رنگهای آن . اصناف و انواع آن . فاعل ( مُخْتَلِفاً ) است . « یَذَّکَّرُونَ » : یادآور می‌شوند . بیدار می‌گردند . می‌اندیشند . عبرت می‌گیرند .‏

سوره نحل آیه 14
‏متن آیه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْماً طَرِیّاً وَتَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و او است که دریا را مسخر ( شما ) ساخته است تا این که از آن گوشت تازه بخورید و از آن زیوری بیرون بیاورید که بر خود می‌پوشید ( و خویشتن را بدان می‌آرائید و حس زیبائی را اشباع می‌نمائید ) و ( تو ای انسان ! ) کشتیها را می‌بینی که ( سینه ) دریا را می‌شکافند و ( امتعه و اقوات را بدینجا و آنجا می‌رسانند . خدا این نعمت را به شما داد ) تا شما فضل او را بجوئید ( و از دریا در مسیر تجارت استفاده نمائید ) و سپاسگزاری کنید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« طَرِیّاً » : تازه . ناقص واوی و یائی و نیز مهموزاللام است . « مِنْهُ » : و « فِیهِ » : مرجع ضمیر در این دو واژه ( الْبَحْرَ ) است . « مَواخِرَ » : جمع ماخِرَة ، شکافنده‌ها . مراد کشتیهای جاری و روان است که آبها را از هم می‌شکافند . « حِلْیَةً » : زیورآلات . زینت‌آلات . از قبیل : لؤلؤ و مرجان و درّ و گوهر . « وَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ » : تا با سوار شدن بر کشتیها و شکافتن دریاها ، فضل و لطف و روزی فراوان خدا را بطلبید . این جمله ، عطف بر ( لِتَأْکُلوا مِنْهُ . . . ) است و ( تَرَی الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ ) جمله معترضه است .‏

سوره نحل آیه 15
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَاراً وَسُبُلاً لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در زمین کوههای استوار و پابرجائی را قرار داد تا این که زمین شما را نلرزاند ( و با حرکت خود شما را مضطرب نگرداند ) و رودخانه‌ها و راههائی را پدیدار کرد تا این که ( به مقصد خود ) راهیاب شوید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ألْقَیا » : فرانهاد . مستقرّ کرد . « رَواسِیَ » : جمع راسِیَة ، کوههای محکم و استوار . « اَن تَمِیدَ بِکُمْ » : تا شما زمین را نلرزاند و مضطرب و پریشان نگرداند . این جمله منصوب و مفعول‌له است . در اصل : ( لِئَلاّ تَمِیدَ بِکُمْ ) و یا این که : ( کَراهَةَ أَن تَمیدَ بِکُمْ ) است . « تَمِیدَ » : از مصدر ( مَیْد و مَیَدان ) به معنی : لرزش و جنبش . تلوتلو خوردن و بدین سو و آن سو افتادن . « سُبُلاً » : جمع سَبیل ، راهها .‏

سوره نحل آیه 16
‏متن آیه : ‏
‏ وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نشانه‌هائی ( از قبیل : کوهها و درّه‌ها و بادها و رودها و رنگ خاکها را پدید آورد که مردمان در روز بدانها راه خود را پیدا می‌کنند ) و ( در شب که از این علائم استفاده نمی‌شود ) ایشان به وسیله ستارگان رهنمون می‌شوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَلامَاتٍ » : نشانه‌ها . عطف بر ( رَواسِیَ ) در آیه قبلی است .‏

سوره نحل آیه 17
‏متن آیه : ‏
‏ أَفَمَن یَخْلُقُ کَمَن لاَّ یَخْلُقُ أَفَلا تَذَکَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( ای وجدانهای بیدار ! از نظر عقل ) کسی که ( این همه چیزهای عجیب و غریب و نعمتهای بزرگ و سترگ را ) می‌آفریند ، همچون کسی است که ( چیزی ) نمی‌آفریند ؟ ( آیا باید بت حقیر و انسان فقیر را شریک خدای جلیل کرد ؟ ) آیا یادآور نمی‌شوید ؟ ( تا به اشتباه خود پی ببرید و از پرستش بتها و انسانها دست بردارید و تنها و تنها خدای یگانه را بپرستید و سپاسگزاری کنید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَفَمَنْ » : استفهام انکاری است .‏

سوره نحل آیه 18
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند جز اینها دارای نعمتهای فراوان دیگری است ) و اگر بخواهید نعمتهای خدا را برشمارید ، نمی‌توانید آنها را سرشماری کنید . بی‌گمان خداوند دارای مغفرت و مرحمت فراوان است ( و اگر از پرستش بتهای بیجان و انسانهای ناتوان دست بردارید و به پرستش خدای رحمان برگردید ، مشمول گذشت و مهر یزدان می‌گردید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِن تَعُدُّوا . . . » : اگر برشمرید . « لا تُحْصُوهَا » : آنها را نمی‌توانید سرشماری کنید .‏

سوره نحل آیه 19
‏متن آیه : ‏
‏ وَاللّهُ یَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند آگاه است از آنچه پنهان می‌دارید و از آنچه آشکار می‌سازید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تُسِرُّونَ » : در دل نگاه می‌دارید . پنهان می‌کنید . در نهان انجام می‌دهید . « تُعْلِنُونَ » : آشکار می‌سازید . آشکارا انجام می‌دهید .‏

سوره نحل آیه 20
‏متن آیه : ‏
‏ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لاَ یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَهُمْ یُخْلَقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن کسانی را که بجز خدا به فریاد می‌خوانند و پرستش می‌نمایند ، آنان نمی‌توانند چیزی را بیافرینند و بلکه خودشان آفریده می‌گردند ! ( پس باید مخلوقات ضعیف را پرستید و به کمک طلبید ، یا خالق کائنات را ؟ ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَدْعُونَ » : فریاد می‌زنند و به یاری می‌طلبند . می‌پرستند .‏

سوره نحل آیه 21
‏متن آیه : ‏
‏ أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیَاء وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بتهائی که می‌پرستند ) جمادند و بیجان ، و نمی‌دانند که ( پرستش کنندگانشان ) چه وقت زنده و برانگیخته می‌گردند . ( پس چرا باید عاقل چیزهائی را بپرستد که از فرا رسیدن قیامت بی‌خبرند و سودی و زیانی نمی‌رسانند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَمْوَاتٌ » : مردگان . مراد جمادات و اشیاء بیجان است . خبر مبتدای محذوف است . « غَیْرُ أَحْیَآءٍ » : نه زندگان . مردگان . خبر دوم یا صفت ( أَمْواتٌ ) است و جنبه تأکید را دارد . « یُبْعَثُونَ » : دوباره زنده می‌گردند . رستاخیزشان فرا می‌رسد .‏

سوره نحل آیه 22
‏متن آیه : ‏
‏ إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنکِرَةٌ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار شما ( که باید او را بپرستید ) پروردگار یکتائی است ، و آنان که ایمان به آخرت ندارند ، دلهایشان منکر ( مبدأ و توحید هم ) بوده و خویشتن را بزرگ می‌پندارند ( و برتر از آن می‌دانند که حق را بپذیرند و خدای را پرستش کنند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مُنکِرَةٌ‌ » : انکارکننده . نپذیرنده . « مُسْتَکْبِرُونَ » : کسانی که خویشتن را بزرگ می‌پندارند و خود را بالاتر از آن می‌دانند که به عبادت خدا بپردازند .‏

سوره نحل آیه 23
‏متن آیه : ‏
‏ لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً خدا آگاه است از آنچه پنهان می‌سازند و از آنچه آشکار می‌نمایند ( و هیچ چیزی از عقائد و اقوال و افعال آنان از دید خدا نهان نمی‌گردد و ایشان را در برابر همه اینها بازخواست می‌کند ، و مستکبران را عقاب می‌نماید ) چرا که مستکبران را دوست نمی‌دارد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا جَرَمَ » : حقّاً . قطعاً ( نگا : هود / 22 ) .‏

سوره نحل آیه 24
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامی که به مستکبران ( کافر و بی‌دین ) گفته می‌شود : پروردگار شما ( بر محمّد ) چه چیزهائی نازل کرده است‌ ؟ ( مسخره‌آمیزانه و کینه‌توزانه ) می‌گویند : ( اینها که وحی آسمانی نیست ، بلکه دروغها و ) افسانه‌های گذشتگان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَسَاطِیرُ » : افسانه‌ها و نوشته‌ها . مراد اباطیل و اکاذیب و خرافات است . جمع اُسْطُورَة ( نگا : انعام‌ / 25 ) یا جمع أَسْطار و آن جمع سَطْر است ( نگا : فرقان‌ / 5 ) . أَساطیرُ خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است : هُوَ أَساطیرُ الأوّلینَ .‏

سوره نحل آیه 25
‏متن آیه : ‏
‏ لِیَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا یَزِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان باید که در روز قیامت بار گناهان خود را ( به سبب پیروی نکردن از پیغمبر ) به تمام و کمال بر دوش کشند ، و هم برخی از بار گناهان کسانی را حمل نمایند که ایشان را بدون ( دلیل و برهان و ) آگهی گمراه ساخته‌اند ( بی آن که از گناهان پیروان چیزی کاسته شود ) . هان ( ای مردمان ! بدانید که آنان چه کار زشتی می‌کنند و ) چه بار گناهان بدی را بر دوش می‌کشند !‏

‏توضیحات : ‏
‏« لِیَحْمِلُوا » : چنین می‌گویند تا این که بردارند . باید که بر دارند . حرف ( لِ ) لام عاقبت است ( نگا : قصص‌ / 8 ) و یا این که لام امر ( نگا : قرطبی ) . « أَوْزَار » : جمع وِزْر ، بارهای سنگین . مراد گناهان سنگین و سزاهای کمرشکن است ( نگا : انعام‌ / 31 ، نحل‌ / 25 ) . « مِنْ أَوْزَار » : حرف ( مِنْ ) تبعیضیّه است ، یعنی برخی از گناهان ، و یا این که زائد است ، یعنی برابر گناهان . « بِغَیْرِ عِلْمٍ » : بدون علم و آگهی و دلیل و برهان . یعنی سران قوم ناآگاهانه و جاهلانه زیردستان را گمراه کرده‌اند ، یا این که زیردستان بدون حجّت و برهان به دنبال سران قوم راه افتاده‌اند . یعنی حال فاعل یا حال مفعول است .‏

سوره نحل آیه 26
‏متن آیه : ‏
‏ قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللّهُ بُنْیَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی پیش از ایشان بوده‌اند که ( از این نوع توطئه‌ها را داشته‌اند و ) نیرنگها کرده‌اند ، ولی خدا به سراغ شالوده ( زندگی ) آنان رفته است و آن را از اساس ویران کرده است ، و سقف ( خانه‌ها ) از بالای سرشان بر سرشان فرو ریخته است ، و عذاب ( دنیا ) از جائی بر سرشان تاخته است که انتظارش را نداشته‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَکَرَ » : نیرنگ و توطئه کرده‌اند . « أَتَی اللهُ بُنْیَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ » : خداوند به سراغ شالوده زندگی آنها رفت و از اساس آن را ویران نمود . عذاب خدا به سراغ زیربنای کار آنان می‌رود و تشکیلات ایشان را از اساس به هم می‌زند . می‌توان مضافی را مانند ( امر ) یا ( عذاب ) پیش از ( الله ) محذوف دانست ( نگا : انعام‌ / 40 ، حشر / 2 ) . « الْقَوَاعِدِ » : جمع قاعِدَة ، اساس . شالوده . « خَرَّ » : فرو ریخت . فرو افتاد . فرو تپید . « مِنْ حَیْثُ » : از جائی و سوئی که .‏

سوره نحل آیه 27
‏متن آیه : ‏
‏ ثُمَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُخْزِیهِمْ وَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَآئِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تُشَاقُّونَ فِیهِمْ قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْیَ الْیَوْمَ وَالْسُّوءَ عَلَى الْکَافِرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از این ( عذاب دنیا و مکافات عاجل ) در روز رستاخیز خداوند آنان را خوار و رسوا می‌سازد و ( بدیشان ) می‌گوید : کجا هستند انبازان من که شما ( گمان می‌بردید و ) به خاطر آنها ( با انبیاء خود و سایر ایمانداران ) می‌جنگیدید و به نزاع برمی‌خاستید ؟ ( ایشان را فریاد بزنید تا بیایند و شما را یاری دهند و از عذاب صحرای محشر و دوزخ رها سازند ! ولی جوابی نخواهند داشت . آن گاه ) افراد دانا وآگاه ( از حق و حقیقت ، از قبیل : انبیاء و مؤمنان و فرشتگان ) می‌گویند : امروز خواری و رسوائی عذاب و بدی ، بی‌گمان دامنگیر کافران می‌گردد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کُنتُمْ تُشَآقُّونَ » : جدال و دشمنی و جنگ و ستیز می‌کردید . « فِیهِمْ » : درباره ایشان . به خاطر عشق بدانان . « أُوتُواالْعِلْمَ » : عالمان و دانایان . مراد فرشتگان و مؤمنان به طور عام ، و انبیاء به طور خاصّ است ( نگا : نساء / 41 ، نحل‌ / 89 ) . « الْخِزْیَ » : خواری . رسوائی . « السُّوءَ » : بدی . مراد عذاب است .‏

سوره نحل آیه 28
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُاْ السَّلَمَ مَا کُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی که فرشتگان ( برای قبض روح ) به سراغشان می‌روند و ایشان در حال ستم ( به خود و جامعه ) هستند و ( در این وقت ، پس از یک عمر عناد و سرکشی ) تسلیم می‌شوند ، ( چرا که پرده از برخی از امور غیبی به کنار می‌رود و راه گریز بسته می‌شود ، ولی از خوف و هراس باز هم مثل سابق دروغ می‌گویند و اظهار می‌کنند ) که ما کارهای بدی ( در دنیا ) نمی‌کرده‌ایم ! ( فرشتگان بدیشان می‌گویند ) : خیر ! ( شما اعمال زشت فراوانی انجام داده‌اید ، و ) بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کردید آگاه بوده است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَتَوَفّاهُمْ » : ایشان را قبض روح می‌کنند و میمی‌رانند ( نگا : نساء / 97 ) . « السَّلَمَ » : تسلیم شدن و فرمان بردن . « بَلی‌ » : بلی . آری . حرفی‌است که بر ابطال نفی کلام پیش از خود دلالت دارد .‏

سوره نحل آیه 29
‏متن آیه : ‏
‏ فَادْخُلُواْ أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( باید که شما ) وارد درهای دوزخ شوید ( و به داخل آن روید و ) جاودانه در آن بغنوید . وه که جایگاه متکبّران چه جای بدی است !‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَبْوَابَ » : جمع باب ، درها . مراد ورود به خود دوزخ است . « خَالِدِینَ » : حال فاعل ( أُدْخُلُوا ) است . یعنی جاودانه در آن می‌مانند . « مَثْوَیا » : اقامتگاه . جایگاه .‏

سوره نحل آیه 30
‏متن آیه : ‏
‏ وَقِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُواْ خَیْراً لِّلَّذِینَ أَحْسَنُواْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَیْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( برعکسِ کافران ، ) هنگامی که به پرهیزگاران گفته می‌شود : پروردگارتان چه چیزی ( بر پیغمبر خود ) نازل کرده است‌ ؟ می‌گویند : خیر و خوبی را ( که قرآن نام دارد و متضمّن سعادت دنیا و آخرت می‌باشد . آنان بدین وسیله از زمره نیکوکاران بشمار می‌آیند و ) به نیکوکاران در این جهان نیکی می‌رسد ( و زندگی خوشی نصیبشان می‌گردد ) و سرای آخرت ( ایشان از این سرای ) بهتر خواهد بود و جهانِ ( جاویدان ) پرهیزگاران بهترین ( و زیباترین ) جهان می‌باشد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« خَیْراً » : خیر و خوبی . یعنی قرآنی را نازل فرموده است که سراسر خیر و خوبی است .‏

سوره نحل آیه 31
‏متن آیه : ‏
‏ جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَآؤُونَ کَذَلِکَ یَجْزِی اللّهُ الْمُتَّقِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سرای پرهیزگاران ) باغهای ( جاویدان و محلّ ) اقامت دائم ( بهشت ) است که بدان وارد می‌گردند و رودبارها در زیر ( کاخها و درختان ) آن روان است . در آنجا هرچه بخواهند دارند ( و هر نعمتی را آرزو کنند آماده می‌یابند . بلی ) خداوند این چنین ( کافی و وافی و عالی ) به پرهیزگاران پاداش می‌دهد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« جَنّاتُ » : خبر مبتدای محذوف است و در اصل چنین است : هِیَ جَنَّاتُ . یا این که مبتدا است و خبر آن محذوف است و در اصل چنین است : لَهُمْ جَنَّاتُ .‏

سوره نحل آیه 32
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پرهیزگاران ، ) همانهائی که ( به هنگام مرگ ) فرشتگان ( قبض ارواح ) جانشان را می‌گیرند در حالی که پاکیزه ( از کفر و معاصی ) و شادان ( از رویاروئی سرافرازانه خود با پروردگار ) هستند . ( فرشتگان بدیشان ) می‌گویند : درودتان باد ! ( در امان خدائید و از امروز به ناراحتی و بلائی دچار نمی‌آئید . و ) به خاطر کارهائی که می‌کرده‌اید به بهشت درآئید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلَّذِینَ » : صفت ( الْمُتَّقینَ ) است . « طَیِّبِینَ » : پاک و پاکیزه از کفر و معاصی . شادان و خوشحال از قالب تهی کردن و پرواز از جهان ناسوت به جهان ملکوت . حال ضمیر ( هُمْ ) است . « یَقُولُونَ » : مجموعه فعل و فاعل . حال ( الْمَلآئِکَةُ ) است . « سَلامٌ » : درود . امن و امان از خشم و عذابِ یزدان و سلامت از گرفتاریها و زشتیها .‏

سوره نحل آیه 33
‏متن آیه : ‏
‏ هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ کَذَلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا کافران جز این انتظاری دارند که فرشتگان ( قبض ارواح ) به سراغشان بیایند ، یا این که فرمان پروردگارت ( مبنی بر مجازات ایشان ) فرا رسد ( و عذاب آسمانی نابودشان گرداند ؟ ) . کسانی که پیش از ایشان هم بودند این چنین کردند ( و مجازات کار پلید خود را دیدند ) و خدا بدیشان ستم نکرد ، و لیکن خودشان به خویشتن ستم کردند ( چرا که خویش را با کفرشان در معرض عذاب کردگار قرار دادند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« هَلْ یَنظُرُونَ » : آیا انتظار می‌کشند ؟ استفهام انکاری است ، یعنی چشم به راه فرشتگان مرگ یا عذاب آخرت هستند .‏

سوره نحل آیه 34
‏متن آیه : ‏
‏ فَأَصَابَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( سرانجام ، سزای ) بدیهائی که می‌کردند بدیشان رسید ، و چیزی را که بدان تمسخر می‌نمودند آنان را ( از هر سو ) در برگرفت ( که عذاب دوزخ است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَیِّئَاتُ » : بدیها . مضاف محذوف و در اصل چنین است : جَزآءُ سیّئات . یا این که ذکر سبب و مراد مسبّب است . « حاق » : فرا گرفت . از ماده ( حیق ) به معنی احاطه کردن ( نگا : انعام‌ / 10 ، هود / 8 ) .‏

سوره نحل آیه 35
‏متن آیه : ‏
‏ وَقَالَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَیْءٍ نَّحْنُ وَلا آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَیْءٍ کَذَلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کافران ( از راه استهزاء و مغالطه ) می‌گویند : اگر خدا می‌خواست نه ما و نه پدران ما ، چیزی جز خدا را نمی‌توانستیم بپرستیم ، و چیزی را بدون اجازه او نمی‌توانستیم حرام بکنیم . ( پس ماندگاری ما بر پرستش لات و عزّی و دیگر بُتان ، و تحریم بَحیرَة و سائِبَة و وَصیلَة و غیره ، نشانه رضایت خدا به کارمان می‌باشد ، لذا فرمان تو را نمی‌بریم و فرستاده خدایت نمی‌دانیم ، آری ! ) کسانی که پیش از ایشان هم بودند این چنین می‌کردند ( و با این گونه بهانه‌های واهی و دلیلهای سست ، به بت‌پرستی و تحریم چیزهائی از پیش خود ، ادامه می‌دادند ) . مگر بر پیغمبران وظیفه‌ای جز تبلیغ آشکار ( ، و روشن و بی‌پرده رساندن اوامر کردگار ) است‌ ؟ ( نه ! جز این نیست . پس تو نیز فرمان برسان و حساب ایشان را به خدای واگذار ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لَوْ شآءَ اللهُ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 148 ، زخرف‌ / 20 ) . « مِن شَیْءٍ » : حرف ( مِنْ ) زائد است . « الْمُبِینُ » : روشن . روشنگر .‏

سوره نحل آیه 36
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستاده‌ایم ( و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است ) که خدا را بپرستید و از طاغوت ( شیطان ، بتان ، ستمگران ، و غیره ) دوری کنید . ( پیغمبران دعوت به توحید کردند و مردمان را به راه حق فرا خواندند ) . خداوند گروهی از مردمان را ( که بر اثر کردار نیک ، شایسته مرحمت خدا شدند ، به راه راست ) هدایت داد ، و گروهی از ایشان ( بر اثر کردار ناشایست ) گمراهی بر آنان واجب گردید ( و سرگشتگی به دامانشان چسبید ) پس ( اگر در این باره در شکّ و تردیدید ، بروید ) در زمین گردش کنید و ( آثار گذشتگان را بر صفحه روزگار ) بنگرید و ببینید که سرانجام کار کسانی ( که آیات خدا را ) تکذیب کرده‌اند به کجا کشیده است ( و بر سر اقوامی چون عاد و ثمود و لوط چه آمده است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الطّاغُوتَ » : شیطان و بتان و هرچیزی که باعث طغیان شود ( نگا : بقره‌ / 256 ) . « حَقَّتْ » : ثابت و واجب شده است . « حَقَّتْ عَلَیْهُمُ الضَّلالَة » : یعنی خداوند به مردمان خرد داده است ، فطرت ایشان را برای یکتاپرستی بسیج کرده است ، پیغمبران را فرستاده است ، و آیات تشریعی و تکوینی را به انسانها نموده است ، آن گاه این مردمانند که بر اثر یک تصمیم‌گیری آزادانه دو دسته می‌شوند و به راه یزدان یا به راه شیطان می‌روند .‏

سوره نحل آیه 37
‏متن آیه : ‏
‏ إِن تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی مَن یُضِلُّ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! ) هر چند هم بر رهنمود آنان ( که مغلوب شهوات و لذّات و مادیات شده‌اند ) آزمند باشی ( گوششان به دعوت حق بدهکار نیست و ) خداوند کسانی را ( که بر اثر پلشتیها و زشتیها ) گمراه بکند ( با زور به راه حق ) هدایت نمی‌دهد ، و ( روز قیامت ) یاورانی را نخواهند داشت ( که ایشان را یاری کنند و از عذاب خدا برهانند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَحْرِصْ » : آزمند باشی . تلاش و کوشش کنی .‏

سوره نحل آیه 38
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللّهُ مَن یَمُوتُ بَلَى وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( کافران علاوه بر شِرْکشان ) مؤکّدانه به خدا سوگند یاد می‌کنند که خداوند هرگز کسی را که می‌میرد زنده نمی‌گرداند . خیر ! ( چنین نیست که می‌گویند ، بلکه خداوند همه مردگان را دوباره زنده می‌کند ، و این ) وعده قطعی خدا است ، و لیکن بیشتر مردمان نمی‌دانند ( که زنده‌گرداندن برای قدرت خدا چیزی نیست و همان گونه که قبلاً به انسانها جان بخشیده است ، پس از مرگ نیز دوباره جان به پیکرشان می‌دمد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَقْسَمُوا » : سوگند خورده‌اند . « جَهْدَ أَیْمانِهِمْ » : در حالی که با تمام قدرت و بسیار مؤکّدانه سوگند یاد می‌کنند . جَهْد مصدر و به معنی ( جاهِدینَ ) است و حال بشمار است ( نگا : مائده‌ / 53 ، انعام‌ / 109 ) . « وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً » : خداوند آن را مؤکّدانه وعده داده است و قاطعانه بر خود واجب گردانده است . ( وَعْداً ) و ( حَقّاً ) مفعول مطلق فعل محذوف می‌باشند و تقدیر چنین است : وَعَدَ اللهُ ذلِکَ وَعْداً وَ حَقَّهُ حَقّاً . یا این که ( حَقّاً ) صفت ( وَعْداً ) است و معنی چنین می‌شود : خداوند وعده راستین آن را مؤکّدانه داده است ( نگا : توبه / 111 ) .‏

سوره نحل آیه 39
‏متن آیه : ‏
‏ لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّهُمْ کَانُواْ کَاذِبِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند همگان را زنده می‌گرداند ) تا این که برای ایشان روشن گرداند چیزی را که درباره آن اختلاف می‌ورزند ( که به طور خاصّ رستاخیز و به طور عام همه اموری است که پیغمبران با خود آورده‌اند ) و این که کافران بدانند که ایشان ( در آنچه راجع به شرک و رستاخیز می‌گویند ) دروغگویند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ » : آنچه درباره‌اش اختلاف دارند . مراد حقائقی است که پیغمبران به ارمغان آورده‌اند و همه چیزهائی است که از آن سخن گفته‌اند .‏

سوره نحل آیه 40
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( زنده‌گرداندن مردمان در روز قیامت برای ما مشکل نیست همان گونه که کافران گمان می‌برند ) . ما هرگاه چیزی را بخواهیم ( پدید آوریم ) کافی است که ( خطاب ) بدان بگوئیم : باش ! پس فوراً می‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کُن فَیَکُونُ » : ( نگا : بقره‌ / 117 ، آل‌عمران‌ / 47 ) .‏

سوره نحل آیه 41
‏متن آیه : ‏
‏ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ فِی اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی که برای خدا ( به مدینه ) هجرت کردند ، پس از آن که ( در مکّه ) مورد ظلم و ستم قرار گرفتند ، در این دنیا جایگاه و پایگاه خوبی بدانان می‌دهیم ، و پاداش اخروی ( ایشان از پاداش دنیوی آنان ) بزرگتر است اگر بدانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فِی اللهِ » : به خاطر خدا و برای رضایت او . « لَنُبَوِّئَنَّهُمْ » : ایشان را حتماً اسکان می‌دهیم . بی‌گمان برای ایشان تهیّه می‌بینیم . « حَسَنَةً‌ » : نیک و زیبا . صفت موصوف محذوفی است و مراد شهر مدینه است و تقدیر چنین می‌شود : داراً حَسَنَةً . مَبَاءَةً حَسَنَةً . مَعیشَةً حَسَنَةً . و . . . نصب آن به خاطر ظرف بوده است ، و یا این که مفعول دوم ( لَنُبَوِّئَنَّهُمْ ) است اگر به معنی ( لَنُعْطِیَنَّهُمْ ) گرفته شود . « لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ » : اگر مخالفان مؤمنان می‌دانستند . یا اگر مؤمنان می‌دانستند ؛ که در این صورت مراد دیدن به جای شنیدن است ، والاّ مهاجران می‌دانستند که پاداش آن جهان از پاداش این جهان بهتر و والاتر است و به همین خاطر ترک خانه و کاشانه کرده‌اند و در راه نجات دین و ایمان کوشیده‌اند .‏

سوره نحل آیه 42
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مهاجران ، آن ) کسانیند که ( در برابر اذیّت و آزار مشرکان ) شکیبائی ورزیدند و ( در زندگی ) توکّل و تکیه آنان بر پروردگارشان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« صَبَرُوا . . . یَتَوَکَّلُونَ » : استعمال فعل نخست به صورت ماضی و فعل بعدی به شکل مضارع ، برای استمرار ، یا استحضار آن سیمای زیبا و هیئت رعنائی است که داشته‌اند .‏

سوره نحل آیه 43
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مشرکان می‌گویند : می‌بایست خداوند فرشته‌ای را برای ابلاغ رسالت می‌فرستاد ؛ نه تو را که فردی تهیدست و انسانی چون ما هستی . باید بدانند که ) ما پیش از تو نیز جز مردانی را که بدیشان وحی فرستاده‌ایم ، ( به میان مردم ) روانه نکرده‌ایم . پس ( برای روشنگری ) از آگاهان ( از کتابهای آسمانی همچون تورات و انجیل ) بپرسید ، اگر ( این را ) نمی‌دانید ( که پیغمبران همه انسان بوده‌اند نه فرشته ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رِجَالاً » : مردانی . این بخش می‌رساند که پیغمبران همه مرد بوده‌اند ؛ نه زن . « نُوحِی إِلَیْهِمْ » : ما به پیغمبران وحی می‌کردیم . « الذِّکْرِ » : اطّلاع و آگهی . یاد و یادآوری . در اینجا مراد کتاب آسمانی است . « أَهْلَ الذِّکْرِ » : علماء . اهل کتاب .‏

سوره نحل آیه 44
‏متن آیه : ‏
‏ بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پیغمبران را ) همراه با دلائل روشن و معجزات آشکار ( دالّ بر پیغمبری ایشان ) ، و همراه با کتابها فرستاده‌ایم ، و قرآن را بر تو نازل کرده‌ایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است ( که احکام و تعلیمات اسلامی است ) و تا این که آنان ( قرآن را مطالعه کنند و درباره مطالب آن ) بیندیشند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْبَیِّنَاتِ » : دلائل روشن . معجزات آشکار . « الزُّبُرِ » : جمع زَبُور ، کتابها ( نگا : آل‌عمران‌ / 184 ) . « بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ » : جار و مجرور متعلّق به ( أَرْسَلْنا ) در آیه قبلی و یا متعلّق به فعل محذوفی مانند ( أَرْسِلُوا ) است . « الذِّکْرَ » : مراد قرآن است ( نگا : آل‌عمران‌ / 58 ، حجر / 6 و 9 ) . « ما » : آنچه . مراد احکام و شرائع است .‏

سوره نحل آیه 45
‏متن آیه : ‏
‏ أَفَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُواْ السَّیِّئَاتِ أَن یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا توطئه‌گران بدکردار ( از این عذاب الهی ) ایمن گشته‌اند که ممکن است خداوند آنان را ( همچون قارون ) به دل زمین فرو برد ( و نابودشان گرداند ) ، یا این که عذاب الهی از آنجا که انتظارش ندارند و به گونه‌ای که به دلشان خطور نمی‌کند به سراغشان بیاید ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَکَرُوا السَّیِّئَاتِ » : توطئه بدیها را چیدند . نیرنگهای زشت را پی‌ریزی کردند . واژه ( السیّئات ) صفت موصوف محذوف ( الْمَکَراتِ ) است ، یعنی : مَکَرُوا الْمَکَراتِ السیّئات . یا این که مفعول فعل ( مَکَرُوا ) است اگر به معنی ( عَمِلُوا ) باشد . « یَخْسِفَ » : به زمین فرو ببرد ( نگا : قصص‌ / 81 و 82 ) .‏

سوره نحل آیه 46
‏متن آیه : ‏
‏ أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏یا این که به هنگام رفت و آمدشان ( برای بازرگانی و داد و ستد ، گریبان ) ایشان را بگیرد ( و به ناگاه هلاکشان گرداند ) ؟ به هر حال آنان نمی‌توانند ( خدای را ) درمانده کنند ( و از دست عذاب و مرگ او خویشتن را برهانند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَقَلُّبِهِمْ » : رفت و آمد برای تجارت و بازرگانی . سعی و تلاش در پی معاش . « فَمَاهُم بِمُعْجِزِینَ » : ( نگا : أنعام‌ / 134 ، یونس‌ / 53 ، هود / 20 و 33 ، توبه‌ / 2 و 3 ) .‏

سوره نحل آیه 47
‏متن آیه : ‏
‏ أَوْ یَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرؤُوفٌ رَّحِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏یا این که در بیم و هراس ( از مرگ ، بیماری ، زیان ، تنگدستی ، صاعقه ، زلزله ، و بلایا و مصائب دیگر ) ایشان را نگاه دارد ( و زندگی را بر آنان حرام گرداند ؟ بلی خداوند می‌تواند هرکس و هر گروهی را به یکبار نابود کند و یا این که به مرگ تدریجی گرفتار سازد . خداوند ایشان را از عواقب زشت کارهایشان برحذر می‌دارد تا بیدار گردند و به مجازات الهی گرفتار نیایند ) چرا که خداوند بسیار با رأفت و با مرحمت است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَخَوُّفٍ » : بیم و هراس . کم و کاست در اموال و اولاد . « فَإِنَّ رَبَّهُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ » : ذکر رأفت و رحمت بعد از تهدید ، بدان خاطر است که برحذر داشتن از سرانجام بد ، خود نعمت به حساب می‌آید همان گونه که در سوره الرحمن آمده است ( نگا : الرحمن‌ / 41 و 42 ) . و این که معنی چنین است که خداوند چون رؤوف و رحیم است در مجازات شتاب نمی‌کند ( نگا : رعد / 32 ، حجّ‌ / 44 و 48 ) .‏

سوره نحل آیه 48
‏متن آیه : ‏
‏ أَوَ لَمْ یَرَوْاْ إِلَى مَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَیْءٍ یَتَفَیَّأُ ظِلاَلُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَالْشَّمَآئِلِ سُجَّداً لِلّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا آنان به چیزهائی که خدا آفریده است نمی‌نگرند و درباره آنها نمی‌اندیشند که چگونه سایه‌هایشان از راست و چپ منتقل می‌گردند ( و گاهی بدین سو و گاهی بدان سو امتداد می‌یابند ) و فروتنانه خدای را سجده می‌برند ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَتَفَیَّأُ » : برمی‌گردد . منتقل می‌شود . در رسم‌الخطّ قرآنی ( یَتَفَیَّؤُا ) است و الف زائدی در آخر دارد . « ظِلالُهُ » : سایه‌های آن ( نگا : رعد / 15 ) . « سُجَّداً » : سجده‌کنان . حال ( ظلال ) است . « دَاخِرُونَ » : خاضعان و فروتنان . از مصدر ( دُخُور ) به معنی خواری و کوچکی است . « وَهُمْ دَاخِرُونَ » : حال دوم ( ظلال ) است .‏

سوره نحل آیه 49
‏متن آیه : ‏
‏ وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مِن دَآبَّةٍ وَالْمَلآئِکَةُ وَهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه در آسمانها و آنچه در زمین جنبنده وجود دارد ، خدای را سجده می‌برند و کرنش می‌کنند ، و فرشتگان نیز خدای را سجده می‌برند و تکبّر نمی‌ورزند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« دَآبَّةٍ » : جنبنده . رونده ( نگا : بقره‌ / 164 ، هود / 6 و 56 ) . « مِن دَآبَّةٍ » : برخی این قید را برای ( مَا فِی‌الأرْضِ ) می‌دانند ، ولی به دلیل آیه‌های دیگر مربوط به ( مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ ) به طور کلّی است ( نگا : شوری‌ / 29 ، حجّ‌ / 18 ) . « الْمَلآئِکَة » : ذکر خاصّ فرشتگان با وجود دخول در واژه عام ( ما ) برای بزرگداشت فرشتگان و این که آنان نوعی از آفریدگانند که در ماهیّت جدای از جنبندگانند .‏

سوره نحل آیه 50
‏متن آیه : ‏
‏ یَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوْقِهِمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏فرشتگان از پروردگار خود که حاکم بر آنان است می‌ترسند و آنچه بدانان دستور داده شود ( به خوبی و بدون چون و چرا ) انجام می‌دهند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن فَوْقِهِمْ » : مراد بالا بودن حسّی و مکانی نیست ، بلکه مراد برتری و والائی مقامی است ( نگا : أنعام‌ / 61 ، أعراف‌ / 127 ) . « یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ » : ( نگا : تحریم‌ / 6 ) .‏

سوره نحل آیه 51
‏متن آیه : ‏
‏ وَقَالَ اللّهُ لاَ تَتَّخِذُواْ إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وَاحِدٌ فَإیَّایَ فَارْهَبُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا گفته است که دو معبود دوگانه برای خود برنگزینید ، بلکه خدا معبود یگانه‌ای است ( که منم آفریدگار کائناتم ) و تنها و تنها از من بترسید و بس .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَالَ » : مراد از گفتن ، دستور دادن است . « إِلهَیْنِ » : دو معبود . مراد این است که دوگانه‌پرستی غلط است تا چه رسد به پرستش معبودهای متعدّد . یا این که همه معبودهای دروغین یکی و باطل بشمارند و در مقابل معبود حق که تنها او آفریننده جهان و منشأ خیر و برکت و نعمت است قرار دارند . « إِثْنَیْنِ » : دوگانه . صفت است و در برابر ( واحِدٌ ) یعنی یگانه که آن هم صفت است قرار دارد . ذکر این دو وصف برای تأکید یکتاپرستی ، و نهی از دوگانه و چندگانه پرستی است . « فَارْهَبُونِ » : ( نگا : بقره‌ / 40 ) .‏

سوره نحل آیه 52
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَهُ مَا فِی الْسَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَهُ الدِّینُ وَاصِباً أَفَغَیْرَ اللّهِ تَتَّقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه در آسمانها و زمین است از آن او است ، و همواره ( تعیین نحوه ) دینداری و ( کار ) قانونگذاری حق او ، و اطاعت و انقیاد از وی واجب و لازم است . پس ( وقتی که عالَم هستی از آنِ خدا و قوانین تکوینی و تشریعی و اطاعت و انقیاد همه چیز و همگان از او است ) آیا از غیر خدا می‌ترسید ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« الدِّینُ » : دین و شریعت . قوانین و سنن . اطاعت و انقیاد . « وَاصِباً » : همیشه و همواره ( نگا : صافّات‌ / 9 ) . واجب و لازم . خالصانه . این واژه حال ( الدّینُ ) است .‏

سوره نحل آیه 53
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه از نعمتها دارید همه از سوی خدا است ( و باید تنها منعم را سپاس گفت و پرستید ) و گذشته از آن ، هنگامی که زیانی ( همچون درد و بیماری و مصائب و بلایا ) به شما رسید ( برای زدودن ناراحتیها و گشودن گره مشکلها تنها دست دعا به سوی خدا برمی‌دارید و ) او را با ناله و زاری به فریاد می‌خوانید ، ( پس چرا در وقت عادی جز او را می‌پرستید و انبازها را به کمک می‌طلبید ؟ ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الضُّرُّ » : ( نگا : أنعام‌ / 17 ، یونس‌ / 12 ) . « تَجْأَرُونَ » : ناله و فریاد سر می‌دهید و متضرّعانه کمک می‌طلبید . از مصدر ( جُؤار ) به معنی هُرّا و آوای وحوش و چهارپایان است .‏

سوره نحل آیه 54
‏متن آیه : ‏
‏ ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنکُم بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس هنگامی که خدا زیان را از شما دور کرد ( و جلو تندباد حوادث و طوفان بلا را گرفت ) ، گروهی از شما ( انبازهائی ) شریک پروردگار خود می‌کنند ! ( و از نو دچار غفلت و غرور و بت‌پرستی و شرور می‌شوند ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَشَفَ » : برطرف کرد . کنار زد . « فَرِیقٌ » : دسته . گروه .‏

سوره نحل آیه 55
‏متن آیه : ‏
‏ لِیَکْفُرُواْ بِمَا آتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگذار نعمتهائی را که بدیشان داده‌ایم ناسپاسی کنند و ( رفع مشکلات و دفع مضرّات را نادیده گیرند . ای کافران چند روزی از این متاع دنیا ) بهره‌مند شوید ( و لذّت ببرید ، عاقبت کفر و سرانجام کارتان را ) خواهید دانست .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لِیَکْفُرُوا بِمَآ ءَاتَیْنَاهُمْ » : بگذار کفران و ناسپاسی چیزهائی را بکنند که بدیشان داده‌ایم . بگذار نعمتهائی را که بدیشان داده‌ایم نادیده انگارند . لام آن لام عاقبت ، و کفران به معنی ناسپاسی و انکار است .‏

سوره نحل آیه 56
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَجْعَلُونَ لِمَا لاَ یَعْلَمُونَ نَصِیباً مِّمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَفْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( کافران ) برای بتهائی که چیزی نمی‌دانند ( زیرا که جمادند ) ، بهره‌ای ( از حیوانات و ارزاق خود ) که ما بدیشان داده‌ایم قرار می‌دهند ( و بدین وسیله بدانها تقرّب می‌جویند ) . به خدا سوگند ! ( در دادگاه قیامت ) از این دروغ و بهتانها بازپرسی خواهید شد ( و سزای کردارتان داده می‌شود ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا یَعْلَمُونَ » : بتها نمی‌دانند . کافران دلیل و حجّتی بر الوهیّت بتها ندارند . کافران هیچ گونه سود و زیانی از بتها سراغ ندارند . « کُنتُمْ تَفْتَرُونَ » : شما به هم می‌بافتید و سرهم می‌کردید .‏

سوره نحل آیه 57
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَجْعَلُونَ لِلّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُم مَّا یَشْتَهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و برای خداوندی که از هرگونه آلایش و نیازی پاک است ، دخترانی قائل می‌شدند ( و فرشتگان را دختران خدا می‌پنداشتند ، ) و برای خود آنچه دوست می‌داشتند قرار می‌دادند ( که پسران هستند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْبَنَاتِ » : دختران . مراد فرشتگان است که کافران آنها را دختران خدا می‌پنداشتند ( نگا : انعام‌ / 100 ) و ایشان را می‌پرستیدند ( نگا : سبأ / 40 و 41 ) .‏

سوره نحل آیه 58
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( دختران را مایه ننگ و سرشکستگی و بدبختی می‌دانستند ) و هنگامی که به یکی از آنان مژده تولّد دختر داده می‌شد ( آن چنان از فرط ناراحتی چهره‌اش تغییر می‌کرد که ) صورتش سیاه می‌گردید و مملو از خشم و غضب و غم و اندوه می‌شد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ظَلَّ » : می‌شد . از افعال ناقصه است . « مُسْوَدّاً » : سیاه . « کَظِیمٌ » : مملوّ از غم و اندوه . لبریز از خشم و غضب ( نگا : یوسف‌ / 84 ، زخرف‌ / 17 ) .‏

سوره نحل آیه 59
‏متن آیه : ‏
‏ یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا یَحْکُمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از قوم و قبیله ( خود ) به خاطر این مژده بدی که به او داده می‌شد خویشتن را پنهان می‌کرد ( و سرگشته و حیران به خود می‌گفت : ) آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگاه دارد و یا او را در زیر خاک زنده بگور سازد ؟ هان ! چه قضاوت بدی که می‌کردند !‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَتَوَارَیا » : خود را نهان و از دید مردمان پنهان می‌سازد . « هُونٍ » : خواری و رسوائی ( نگا : انعام‌ / 93 ) . « یَدُسُّهُ » : زنده بگورش کند . دفن و پنهانش سازد . استعمال ضمیر مذکّر ( ه ) در واژه‌های ( یُمْسِکُهُ ) و ( یَدُسُّهُ ) با توجّه به ظاهر مرجع آن ، یعنی کلمه ( ما ) است .‏

سوره نحل آیه 60
‏متن آیه : ‏
‏ لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی که به آخرت باور ندارند ، دارای صفات دانیه‌اند ( که از جمله دوست داشتن پسر و دشمن داشتن دختر و زنده بگور کردن او است ) و خدا دارای صفات عالیّه است ( که از جمله بی‌نیازی از همه‌کس و همه‌چیز است ) و او با عزّت و با حکمت است ( و می‌تواند هر کاری را بکند و کارهایش از روی حکمت است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَثَلُ » : صفت . حالت . « مَثَلُ السَّوْءِ » : صفات دانیه . « الْمَثَلُ الأعْلَیا » : صفات عالیّه .‏

سوره نحل آیه 61
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خداوند مردمان را به سبب ستمشان ( هرچه زودتر به عقاب و عذاب آن ) کیفر می‌داد ، بر روی زمین جنبنده‌ای ( انسان نام ) باقی نمی‌گذاشت ، ولیکن آنان را تا مدّت معیّن ( که زمان فرا رسیدن مرگ ایشان است ) مهلت می‌دهد ، و هنگامی که اجل آنان سر رسید نه لحظه‌ای ( آن را ) پس می‌اندازند و نه ( لحظه‌ای آن را ) پیش می‌اندازند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَلَیْهَا » : بر روی زمین . مرجع ضمیر ( ها ) واژه ( الأرْض ) محذوف است . « دَآبَّةٍ » : جنبنده . به قرینه ضمیر ( هُمْ ) مراد انسان است . لیکن می‌توان آن را شامل هرگونه موجود زنده و جنبنده‌ای دانست . « أَجَلٍ مُّسَمّیً » : فرا رسیدن مرگ . پایان عمر ( نگا : انعام‌ / 2 و 60 ، هود / 3 ، زمر / 42 ) .‏

سوره نحل آیه 62
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَجْعَلُونَ لِلّهِ مَا یَکْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ الْنَّارَ وَأَنَّهُم مُّفْرَطُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان برای خدا چیزی تعیین می‌کنند که خود نمی‌پسندند ( که انتخاب دختران است ) ، و دروغ بر زبان می‌رانند و می‌گویند : ( همان گونه که در این جهان از ثروت و قدرت بهره‌مندند ، در آن جهان هم ) سرانجام نیک دارند ( و بهشت از آن ایشان است ) . بدون شکّ آتش دوزخ بهره ایشان است و آنان پیش از دیگران بدانجا رانده و افکنده می‌شوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ » : زبانهایشان آشکارا دروغ را بیان می‌دارد ( نگا : کهف‌ / 36 ، فصّلت‌ / 50 ) . « الْحُسْنَیا » : سرانجام نیک . مراد سعادت و خوشبختی اخروی است که بهشت است . « لا جَرَمَ » : حقّاً . حتماً ( نگا : هود / 22 ) . « مُفْرَطُونَ » : پیشگامان . جلوافتادگان . فراموش شدگان و از یاد رفتگان ( نگا : اعراف‌ / 51 ، طه‌ / 126 ، جاثیه‌ / 34 ) .‏

سوره نحل آیه 63
‏متن آیه : ‏
‏ تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به خدا سوگند ! ما ( پیغمبرانی ) به سوی ملّتهای پیش از تو فرستادیم و اهریمن کارهای ( زشت ) ایشان را در نظرشان آراست و ( آنان را از پیروی پیغمبران بازداشت و بدبختشان کرد . در این جهان ) امروز اهریمن سرپرست ایشان است و ( آنان را به دنبال خود می‌کشاند ، و فردای قیامت ) عذاب دردناکی دارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ » : اهریمن در این جهان سرپرست و متولّی امور ایشان است . شیطان امروز هم که روزگار آخرین رسالت است باز هم کسانی را گول می‌زند و از راه به در می‌کند . انگار اینان همفکران گذشتگان و از نسل ایشانند .‏

سوره نحل آیه 64
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما کتاب ( قرآن ) را بر تو نازل نکرده‌ایم مگر بدان خاطر که چیزی را برای مردمان بیان و روشن نمائی که ( جزو امور دینی است و ) در آن اختلاف دارند ، و ( هم بدان خاطر که این کتاب ) هدایت و رحمت برای مؤمنان گردد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلَّذِی » : چیزی که . مراد امور دینی مورد اختلاف و محلّ کشمکش مردمان است . از قبیل : توحید ، نبوّت ، معاد ، تحلیل و تحریم حیوانات و اشیاء ، و غیره . . . « هُدیً وَ رَحْمَةً » : مفعول‌له و عطف بر محلّ ( لِتُبَیِّنَ ) هستند .‏

سوره نحل آیه 65
‏متن آیه : ‏
‏ وَاللّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است که از ( ابر ) آسمان آب را می‌باراند و زمین را پس از مرگ ( و خشکی ، با رویاندن گلها و گیاهها و چمنزارها و کشتزارهای فراوان در ) آن ، ( دوباره جان و ) حیات می‌بخشد . بی‌گمان در این ( کار باراندن و رویاندن و موات و حیات ) دلیل روشنی ( بر وجود مدبّر حکیم ) است برای آنان که گوش شنوا دارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« السَّمَآءِ » : مراد ابر است ( نگا : اعراف‌ / 57 ، نور / 43 ، واقعه‌ / 69 ) . « مَوْتِهَا » : مراد از مرگ زمین ، خشکی و لختی آن است . « فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا » : زمین لخت و خشک را با آن سبز و خرّم و لبریز از جوش و خروش می‌سازد . شاید اشاره به این هم باشد که آب برف و باران پس از جذب آن توسّط گیاهان ، در درون آنها به بافتها و سلولهای زنده تبدیل می‌شود .‏

سوره نحل آیه 66
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهِ مِن بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَّبَناً خَالِصاً سَآئِغاً لِلشَّارِبِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بی‌گمان ( ای مردمان ! ) در وجود چهارپایان برای شما ( درس ) عبرتی است ( که در پرتو آن می‌توانید به خدا پی ببرید . چه عبرتی از این برتر که ما ) از برخی از چیزهائی که در شکم آنها است ، شیر خالص و گوارائی به شما می‌نوشانیم که از میان تفاله و خون بیرون می‌تراود و نوشندگان را خوش می‌آید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نُسْقِیکُمْ » : به شما می‌نوشانیم . « بُطُونِهِ » : شکمهایشان . ذکر ضمیر ( ه ) به صورت مذکّر ، بدان خاطر است که واژه ( أَنْعام ) اسم جمع است و تذکیر و تأنیث آن درست است ( نگا : نحل‌ / 5 ) . « مِن بَیْنِ » : حال مقدّم ( لَبَناً ) و یا این که بدل اشتمال ( فِی بُطُونِهِ ) بشمار است . « فَرْثٍ » : علوفه جویده و نیمه‌هضمِ دستگاه گوارش حیوان . علوفه‌ای که هنوز در داخل دستگاه گوارش حیوان باشد آن را ( فَرْث ) یعنی تفاله ، و پس از دفع از بدن حیوان آن را ( رَوْث ) یعنی سرگین می‌نامند . « مِن بَیْنِ رَوْثٍ وَ دَمٍ » : مراد این است که حیوان موادّ غذائی را می‌خورد و موادّ غذائی به ( فَرْث ) ، و فَرْث به خون ، و خون به شیر تبدیل می‌شود . « خَالِصاً » : صاف . « سَآئِغاً » : گوارا . خوش‌آیند .‏

سوره نحل آیه 67
‏متن آیه : ‏
‏ وَمِن ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَالأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَرِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند ) از میوه‌های درختان خرما و انگور ، ( غذای پربرکتی نصیب شما می‌سازد که گاه آن را به صورت زیانباری در می‌آورید و از آن ) شراب درست می‌کنید و ( گاه ) رزق پاک و پاکیزه از آن می‌گیرید . بی‌گمان در این ( گردآوری دو و چند خاصیّت و قابلیّت در میوه‌ها ) نشانه‌ای ( از قدرت آفریدگار ) برای کسانی است که از عقل و خرد سود می‌گیرند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِنْهُ » : مرجع ضمیر ( ه ) موصوف محذوفی است وتقدیرچنین است : مَا تَتَّخِذُونَ مِنْهُ . یا این که : ثَمَرُ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ . ( ما ) یا ( ثَمَرُ ) مبتدا ، و جمله ( مِن ثَمَراتِ النَّخیلِ وَ الأعْنابِ ) خبر مقدم ، و جمله ( تَتَّخِذُونَ مِنْهُ ) صفت مبتدای محذوف است و به جای موصوف نشسته است ( نگا : صافّات‌ / 164 ) . « سَکَراً » : آنچه مستی‌آور است . خمر . می . مصدر و به معنی اسم فاعل است و برای مبالغه به صورت مصدری به کار رفته است . « تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً » : مراد این است که این خودتان هستید که به صورت حرام یا حلال از میوه‌ها استفاده می‌کنید . پس باید عبرت بگیرید و از خواب غفلت بیدار شوید و جز به صورت حلال از میوه‌ها استفاده نکنید . « لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ » : این جمله شاید اشاره به این نکته هم داشته باشد که عاقلان مسکِرات و مشروبات الکلی نمی‌نوشند . چرا که چنین چیزی دشمن عقل است .‏

سوره نحل آیه 68
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارت به زنبوران عسل ( راه زندگی و طرز معیشت را ) الهام کرد ( و بدان گونه که تنها خود می‌داند به دلشان انداخت ) که از کوهها و درختها و داربستهائی که مردمان می‌سازند ، خانه‌هائی برگزینید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَوْحَیا » : الهام کرد . در فطرت زنبور عسل سرشت . مراد الهام غریزی است . « النَّحْل‌ » : زنبوران عسل . « یَعْرِشُونَ » : مردمان به صورت سقف می‌سازند . داربستهائی که انسانها درست می‌کنند ( نگا : بقره‌ / 259 ، أنعام‌ / 141 ، أعراف‌ / 137 ) . شاید هم اشاره به کندوهائی باشد که انسانها می‌سازند و در اختیار زنبوران عسل قرار می‌دهند .‏

سوره نحل آیه 69
‏متن آیه : ‏
‏ ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ( ما به آنها الهام کردیم که ) از همه میوه‌ها بخورید و راههائی را بپیمائید که خدا برای شما تعیین کرده است و کاملاً ( دقیق و ) در اختیارند . از درون زنبور عسل ، مایعی بیرون می‌تراود که رنگهای مختلفی دارد . در این ( مایع رنگارنگ ) بهبودی مردمان نهفته است . بی‌گمان در این ( برنامه زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آنها به انسانها تقدیم می‌دارند که هم غذا و هم شفا است ) نشانه روشنی ( از عظمت و قدرت پروردگار ) است برای کسانی که ( درباره پدیده‌ها ) می‌اندیشند ( و رازها و رمزهای زندگی آفریدگان از جمله جانوران را پیش چشم می‌دارند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کُلِی » : بخورید . استعمال مفرد مؤنّث بدان خاطر است که ( نَحْل ) جمع ( نَحْلة ) و مؤنّث است . « فَاسْلُکِی » : راه بروید . بپیمائید . « ذُلُلاً » : جمع ذَلُول ، به معنی رام و مطیع . این واژه می‌تواند حال ( سُبُلَ ) باشد که معنی چنین می‌شود : راههائی که دقیق بوده و سهل و ساده در اختیار زنبوران عسل قرار می‌گیرد . یا این که حال ضمیر فاعلی در فعل ( فَاسْلُکِی ) باشد که معنی چنین می‌گردد : فرمانبردارانه راههائی را طی کنید که خدا تعیین کرده است .‏

سوره نحل آیه 70
‏متن آیه : ‏
‏ وَاللّهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لاَ یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند شما را آفریده است ( و روزگاری را برایتان تعیین کرده است که در آن زندگی می‌کنید و کتاب خوشبختی یا بدبختی خود را می‌نویسید و ) سپس شما را می‌میراند و ( به سوی خویش برمی‌گرداند ) . برخی از شما به سنین بالای عمر می‌رسند ( و ) به گونه‌ای ( فرتوت می‌شوند که کارشان بدانجا می‌کشد ) که پس از ( آن همه ) علم و آگهی ( و تجربه‌ای که در زندگی آموخته‌اند ) چیزی نخواهند دانست ( و همه چیز را فراموش می‌کنند . چرا که از فعّالیّت سلولهای بدن کاسته شده است و استخوانها و عضلات و اعصاب سستی گرفته است ) . بی‌گمان خدا ( از اسرار آفریدگان خود ) آگاه و توانا ( بر هر آن چیزی ) است ( که بخواهد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَرْذَلِ الْعُمُرِ » : پست‌ترین مراحل زندگی . دوره‌ای که انسان در آن فرتوت و خرِف می‌گردد و همچون کودک ناتوان و نادان می‌شود .‏

سوره نحل آیه 71
‏متن آیه : ‏
‏ وَاللّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الْرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُواْ بِرَآدِّی رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاء أَفَبِنِعْمَةِ اللّهِ یَجْحَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند برخی از شما را بر برخی دیگر از نظر روزی برتری داده است ( چرا که استعدادها و تلاشهایتان متفاوت است ) . آنان که روزی فراوانی بدیشان داده شده است ( و ثروت زیادی در اختیارشان قرار گرفته است ) حاضر نیستند که روزی ( و ثروت ) خود را به بردگان خود بدهند و ایشان را با خود در دارائی ( شریک و ) مساوی گردانند ؛ ( پس چرا شما کافران ، بندگان خدا را شریک خدا در الوهیّت می‌گردانید و متصرّف در امور می‌دانید ؟ مگر ثروتمندان فقیران را ، و آقایان نوکران را ، و سروران بردگان را شریک در قدرت و ثروت خود می‌سازند ؟ پس آنچه را که برای خود نمی‌پسندند ، چرا برای خدا می‌پسندند ؟ ! ) . آیا نعمت خدا را انکار می‌کنند ( و آفریده‌هائی از آفریدگان خدا را شریک آفریدگار می‌سازند ؟ ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رَآدِّی‌ » : اصل آن ( رَآدِّینَ ) است که نون در حالت اضافه حذف شده است و به معنی ردّکنندگان و برگشت دهندگان است . « ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ » : بردگان ایشان ( نگا : نساء / 3 و 24 و 25 و 36 . . . ) . « فَهُمْ فِیهِ سَوَآءٌ » : تا در آن برابر و یکسان گردند . « یَجْحَدُونَ » : انکار می‌کنند . نادیده می‌گیرند ( نگا : أنعام‌ / 33 ، أعراف‌ / 51 ) .‏

سوره نحل آیه 72
‏متن آیه : ‏
‏ وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا از جنس خودتان همسرانی برای شما ساخت ( تا در کنار آنان بیاسائید ) ، و از همسرانتان پسران و نوادگانی به شما داد ( تا بدانان دل خوش کنید ) ، و چیزهای پاکیزه‌ای ( همچون غلاّت و میوه‌جات و حیوانات ) به شما عطا کرد ( تا از آنها استفاده کنید و خدای را سپاسگزاری نمائید ) . آیا ( با وجود این که کافران می‌دانند که سرچشمه همه نعمتها خدا است و نه‌کس و نه‌چیز دیگری ، آیا باز هم ) به ( بتهای ) باطل ایمان می‌آورند و نعمت خدا را ( با شرک ورزیدن ) ناسپاس می‌گذارند ؟ !‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِنْ أَنفُسِکُمْ » : از جنس و شکل خودتان ( نگا : نساء / 1 ) . « حَفَدَةً » : جمع حَفید ، نوادگان . فرزندزادگان . « الْبَاطِلِ » : مراد بتها است که مصداق روشن باطل در تمام ابعادند . در اصل مراد سودی است که از بتها انتظار داشتند .‏

سوره نحل آیه 73
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ شَیْئاً وَلاَ یَسْتَطِیعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چیزهائی را بجز خدا می‌پرستند که مالک کمترین رزقی در آسمانها و زمین برای آنان نیستند و ( در آینده هم ) نمی‌توانند ( بارانی از بالا ببارانند و در زمین درختی و گیاهی برویانند و چیزی را نصیب ایشان گردانند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن دُونِ اللهِ » : بجز خدا . به جای خدا . « شَیْئاً » : اصلاً . به هیچ وجه . بدل از ( رِزْقاً ) است و بیانگر کمی و ناچیزی مبدّل‌منه است .‏

سوره نحل آیه 74
‏متن آیه : ‏
‏ فَلاَ تَضْرِبُواْ لِلّهِ الأَمْثَالَ إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس برای خدا شبیه و نظیر قرار مدهید ( و با قیاسهای تباه و تشبیهات ناروا ، پرستش بتان را توجیه و تعبیر نکنید ) . بی‌گمان خداوند ( اعمال شما را ) می‌داند و شما ( سرنوشت کردار بدتان را ) نمی‌دانید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا تَضْرِبُوا » : ذکر نکنید . مراد قرار دادن و ساختن است . « الأمْثَالَ » : جمع مِثْل ، شبیه‌ها و نظیرها . همگونها و مانندها .‏

سوره نحل آیه 75
‏متن آیه : ‏
‏ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْداً مَّمْلُوکاً لاَّ یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرّاً وَجَهْراً هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند برده مملوّکی را به عنوان مثال ذکر می‌کند که قادر بر هیچ‌چیز نیست ، و ( در مقابل آن ) انسان ( با ایمانی ) را مثل می‌زند که به او روزی حلال و پاکیزه‌ای داده است و او پنهان و آشکار از آن می‌بخشد و صرف می‌کند ، آیا آنان یکسانند ؟ ( مگر مشرکان که در بند شهوات و خرافات و بندگی بتان گرفتارند ، با مؤمنان که رها از بند شهوات و خرافات بوده و سر بندگی جز به آستان یزدان فرود نمی‌آرند ، برابرند ؟ مؤمنان که اهل منطق و استدلالند در این‌باره می‌اندیشند و می‌گویند : ) سپاس خدا را سزا است ( که ما را بنده خود کرد ؛ نه بنده بندگان خود . واقعاً مشرکان گمراه و سرگردانند ) و بلکه بیشتر آنان ( فرق حق و باطل را ) نمی‌دانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَبْداً » : بدل از ( مَثَلاً ) است . « هَلْ یَسْتَوُونَ » : آیا یکسان و برابرند ؟ اغلب تفاسیر مراد از عبد مملوّک را بتان ، و مؤمن آزاده را یزدان می‌دانند و می‌گویند بت بی‌جان کی برابر با خالق مقتدر جهان است . و برخی هم مثال فوق را تشبیهی برای مؤمن و کافر می‌شمارند . « أَلْحَمْدُ لِلّهِ » : خدا را سپاس که یکتاپرستی را نصیب دوستان ، و خرافه‌پرستی را بهره دشمنان کرد . همه ستودنها و ستایشها تنها سزاوار خدا است‌ ؛ نه سزاوار بتها و جمادها .‏

سوره نحل آیه 76
‏متن آیه : ‏
‏ وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لاَ یَقْدِرُ عَلَىَ شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّههُّ لاَ یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آنان گنگ مادرزاد است و بر انجام چیزی توانائی ندارد و سربار صاحب خود بوده و به هرجا او را بفرستد نفعی نخواهد داشت . آیا او ( که گنگ و ناتوان و سربار و بیفائده است ) برابر با کسی است که ( زبان‌آور و کارکن و نان‌آور و سراپا خیر و برکت است و مرتّباً دیگران را ) به عدل و داد می‌خواند و در جاده صاف و راست قرار دارد ( و دارای روش پسندیده و برنامه درست در زندگی است‌ ؟ ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَبْکَمُ » : گنگ مادرزاد ( نگا : مفردات راغب اصفهانی ) . « کَلٌّ » : سربار . کسی که در زندگی تنبل و بیکار بوده و ریزه‌خوار خوان دیگران باشد . « هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَ مَنْ . . . » : مراد بت‌پرست و خداپرست است ، یا این که مراد مقایسه بتهای ناتوان با خداوند قادر مطلق و متصرّف در امور جهان است‌ ؛ چرا که بتها گنگ و ناتوان و سربار پرستنده خود می‌باشند و خداوند سمیع و علیم و دعوت‌کننده مردمان به سوی خوبیها و نیکیها است و پرستندگان خود را به راه راستی رهبری می‌کند که منتهی به سعادت در دنیا و خوشبختی در آخرت است .‏

سوره نحل آیه 77
‏متن آیه : ‏
‏ وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلاَّ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏غیب آسمانها و زمین را خدا می‌داند و بس ، کار ( برپائی ) قیامت ( و زنده‌گرداندن مردمان در آن ، برای خدا ساده و آسان است و از لحاظ سرعت و سهولت ، درست ) به اندازه چشم برهم زدن و یا کوتاه‌تر از آن است . بی‌گمان خدا بر هر چیزی توانا است ( چرا که قدرت بی‌انتهاء است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لَمْحِ » : چشم برهم زدن . « لَمْحِ الْبَصَرِ » : مثلی است که برای کوتاهی زمان زده می‌شود . « أَقْرَبُ » : نزدیکتر . در اینجا مراد کوتاه‌تر و کمتر است .‏

سوره نحل آیه 78
‏متن آیه : ‏
‏ وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی ( از جهان دور و بر خود ) نمی‌دانستید ، و او به شما گوش و چشم و دل داد تا ( به وسیله آنها بشنوید و ببینید و بفهمید و نعمتهایش را ) سپاسگزاری کنید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« السَّمْعَ » : حسّ شنوائی . گوش . « الأبْصَارَ » : جمع بَصَر ، حسّ بینائی . چشم . « الأفْئِدَةَ » : جمع فؤاد . دل . مراد ادراک و تمییز است .‏

سوره نحل آیه 79
‏متن آیه : ‏
‏ أَلَمْ یَرَوْاْ إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِی جَوِّ السَّمَاء مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلاَّ اللّهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر پرندگان را نمی‌بینند که در فضای آسمان رام و فرمانبردارند و کسی جز خدا آنها را نگاه نمی‌دارد ( و خواصّ فیزیکی خاصّ را در اندام پرندگان و قابلیّت پرواز را در فضا ایجاد نمی‌سازد ) . واقعاً در این ( امکان پرواز به هوا و جولان در فضا ) نشانه‌هائی ( از عظمت و قدرت خدا ) برای کسانی است که ( به چیزهائی که پیغمبران به ارمغان آورده‌اند ) ایمان دارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الطَّیْرِ » : پرنده . پرندگان . لفظی است که بر یک و بیشتر دلالت می‌کند . « مُسَخَّرَاتٍ » : رام . فرمانبردار ( نگا : بقره‌ / 164 ، اعراف‌ / 54 ) . در اینجا مراد این است که خداوند نیروئی در بال و پر پرندگان و خاصّیّتی در فضای آسمان قرار داده است که بدانها این امکان را می‌دهد که برخلاف قانون جاذبه به هوا پرواز کنند و به شکل هواپیماهای زنده‌ای جلوه‌گر شوند و یکی از شگفتیهای جهان هستی باشند .‏

سوره نحل آیه 80
‏متن آیه : ‏
‏ وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّن بُیُوتِکُمْ سَکَناً وَجَعَلَ لَکُم مِّن جُلُودِ الأَنْعَامِ بُیُوتاً تَسْتَخِفُّونَهَا یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَیَوْمَ إِقَامَتِکُمْ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثاً وَمَتَاعاً إِلَى حِینٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است که ( به شما قدرت آن را داده است که بتوانید برای خود خانه‌سازی کنید و ) خانه‌هایتان را محلّ آرامش و آسایشتان گردانده است ، و از پوستهای چهارپایان ( با ایجاد خواصّ ویژه ) چادرهائی برایتان ساخته است که در سفر و حضر خود آنها را ( به آسانی جابجا می‌کنید و ) سبک می‌یابید ، و از پشم و کرک و موی چهارپایان وسائل منزل و موجبات رفاه و آسایش شما را فراهم کرده است که تا مدّتی ( که زنده‌اید ) از آنها استفاده می‌کنید ( و پس از پایان این جهان ، نه شما می‌مانید و نه نعمتهای آن ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَکَناً » : مصدر است و مفرد و جمع در آن یکسان است ( نگا : قرطبی ) . مایه سکون و آرامش ( نگا : توبه‌ / 103 ) اسم مصدر و به معنی اسم مفعول ، یعنی مسکون بوده ( نگا : آلوسی ) در این صورت معنی آن چنین است : موضوع و مکان سکونت و آرامش ( نگا : انعام‌ / 96 ) . « تَسْتَخِفُّونَهَا » : آن را سبک و خفیف می‌یابید . « ظَعْن‌ » : سفر . کوچ . « أَصْواف‌ » : جمع صُوف ، پشم . « أَوْبَار » : جمع وَبَر ، کرک . « أَشْعَار » : جمع شَعْر ، مو . « أَثَاثاً » : ابزار و وسائل منزل . « مَتاعاً » : البسه و زینت‌آلات . « أَثَاثاً وَ مَتَاعاً » : عطف بر ( بُیُوتاً ) است . « إِلَیا حِینٍ » : تا مدّتی از زمان . مراد سررسید استفاده از نعمتها ، یا دم مرگ انسان ، و یا این که اتمام جهان است .‏

سوره نحل آیه 81
‏متن آیه : ‏
‏ وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلاَلاً وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْجِبَالِ أَکْنَاناً وَجَعَلَ لَکُمْ سَرَابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَسَرَابِیلَ تَقِیکُم بَأْسَکُمْ کَذَلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند سایه‌هائی برایتان از چیزهائی که آفریده است پدیدآورده ، و پناهگاههائی برایتان از کوهها ساخته است ، و ( طرز ساختن و استفاده از لباسها را به شما آموخته است و بدین‌وسیله ) جامه‌هائی برایتان تهیّه دیده است که شما را از ( اذیّت ) گرما و ( آزار ) جنگ محفوظ نگاه می‌دارد . بدین گونه خدا نعمتهای خود را بر شما اتمام می‌بخشد تا این که ( حسّ قدردانی و شکرگزاری در درونتان بیدار و ) مطیع و مخلص او گردید ( و تنها او را خدا بدانید و فقط از وی فرمانبرداری کنید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ظِلال‌ » : جمع ظِلّ ، سایه‌ها . « أَکْنَاناً » : جمع کِنّ ، پناهگاهها ، مراد غارها و شکافهای کوهها است . « سَرَابِیلَ » : جمع سِرْبال ، هر نوع لباس و هرگونه جامه‌ای . در اینجا مراد زره و خفتان و کلاهخود و دیگر جامه‌های جنگی است . « بَأْس‌ » : جنگ . اذیّت و آزار و شدائد ناگوار جنگ . « تُسْلِمُونَ » : تسلیم فرمان خدا و مخلص در عبادت او می‌گردید .‏

سوره نحل آیه 82
‏متن آیه : ‏
‏ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاَغُ الْمُبِینُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏با این همه اگر آنان روی برتابند ( و تسلیم دعوت نشوند و حق را گردن ننهند ، باک نداشته باش که گناهی بر تو نیست . چرا که ) وظیفه تو تنها تبلیغ آشکار است ( و آن را هم به جای آورده‌ای ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْبَلاغُ » : ابلاغ . تبلیغ . رساندن . « الْمُبِینُ » : آشکار و بی‌پرده . بیانگر فرمان یزدان و روشنگر درست از نادرست کارهای مردمان .‏

سوره نحل آیه 83
‏متن آیه : ‏
‏ یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللّهِ ثُمَّ یُنکِرُونَهَا وَأَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( کوردلان لجوج چون ایشان ) نعمت خدا را می‌شناسند و با وجود شناخت و آگاهی ، ( در عمل ) آن را انکار می‌کنند ( و ناسپاسش می‌گذارند ) و بیشترشان ( با تقلید از آباء و اجداد خود ) کافرند ( و بعدها گروه اندکی از آنان ایمان می‌آورند و اسلام را می‌پذیرند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ » : بیشتر آنان به سبب تعصّب کورکورانه ، دشمنی با حق ، مقدم شمردن زندگی دنیوی بر اخروی ، خود برتربینی ، شهوترانی و لذّت‌پرستی و دیگر آلودگیها است که کفر می‌ورزند ، و گروه اندکی از آنان به سبب بی‌خردی و نادانی در اشتباهند ، و اقلیتی هم بعدها ایمان می‌آورند .‏

سوره نحل آیه 84
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَوْمَ نَبْعَثُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً ثُمَّ لاَ یُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ وَلاَ هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزی ( که قیامت فرا می‌رسد ) از هر ملّتی گواهی را ( که در دنیا پیغمبرشان بوده است ) برمی‌انگیزیم ( تا علاوه بر آگاهی خدا از احوال ایشان ، و شهادت همه اندامشان ، بر آنان شهادت دهد و موجب شرمساری و رسوائی بیشترشان گردد . در آن دادگاه پس از شهادت شهود و قرار گرفتن در برابر عذاب الهی ) دیگر به کافران اجازه داده نمی‌شود ( لب از لب بگشایند و معذرت‌خواهی نمایند ) و ( از سوی پیغمبران ) از ایشان خواسته نمی‌شود که جلب رضایت و تقاضای گذشت نمایند ( چرا که فرصت جلب رضایت خدا با گفتار و کردار گذشته است ، و هنگام رویاروئی با نتائج اقوال و اعمال و بازتاب پندار و رفتار دنیوی فرا رسیده است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« شَهِیداً » : شاهد و گواهی . مراد پیغمبر هر ملّتی است ( نگا : نساء / 41 ، نحل‌ / 89 ) . « وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ » : از ایشان خواسته نمی‌شود که رضایت خدا را جلب کنند و خوشنودی او را فراچنگ آورند . ( یُسْتَعْتَبُونَ ) از مصدر استعتاب به معنی عُتْبی طلبیدن یعنی رضایت خواستن است .‏

سوره نحل آیه 85
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذَا رَأى الَّذِینَ ظَلَمُواْ الْعَذَابَ فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامی که کافران عذاب جهنّم را می‌بینند ( و درخواست می‌کنند که چیزی از آن برایشان تخفیف داده بشود ، ) نه برایشان تخفیف داده می‌شود و نه چندان مهلت عطاء می‌گردد ( که دیرتر به دوزخ درآیند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ظَلَمُوا » : کفر ورزیده‌اند . « لا هُمْ یُنظَرُونَ » : مهلت و فرصت داده نمی‌شوند .‏

سوره نحل آیه 86
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذَا رَأى الَّذِینَ أَشْرَکُواْ شُرَکَاءهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَؤُلاء شُرَکَآؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِکَ فَألْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّکُمْ لَکَاذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هنگامی که مشرکان انبازهای خود را می‌بینند ( که در دنیا آنها را معبودهای خویش می‌پنداشتند ) می‌گویند : پروردگارا ! اینها انبازهای ما هستند که ( اشتباهاً در دنیا ) به غیر از تو می‌پرستیدیم و ( به فریادشان می‌خواندیم . پروردگارا برخی از عذاب ما را بدیشان حوالت گردان و از عذاب ما بکاه . چرا که ایشان بودند که ما را به عبادت خود می‌خواندند . معبودهای دروغین مشرکین پاسخ می‌دهند و ) خطاب بدیشان می‌گویند : بی‌گمان شما دروغگوئید . ( کی ما از شما خواسته‌ایم که ما را بپرستید و به فریادمان بخوانید ؟ ! این خودتان بودید که به دنبال آرزوها و خیال‌پردازیها روان می‌شدید و بندگان ضعیف چون ما را معبود و فریادرس تصوّر می‌کردید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کُنَّا نَدْعُو » : می‌پرستیدیم . به فریادشان می‌خواندیم و برآورنده آمالشان می‌دانستیم . در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد . « مِن دُونِکَ » : به جای تو . به غیر از تو . « أَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ » : سخنشان را به خودشان برمی‌گردانند . پاسخ سخنشان را می‌دهند و تکذیبشان می‌کنند .‏

سوره نحل آیه 87
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَلْقَوْاْ إِلَى اللّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( چنین ستمکارانی پس از آن همه سرکشی و تکبّر دنیوی ، جملگی ) در آن روز در پیشگاه خدا سرتسلیم فرود می‌آرند ، ( و فرمان او را گردن می‌گذارند ) و آنچه به هم می‌بافتند ( و هرگونه قدرت و عظمت و شفاعتی که برای بتها و معبودهای خویش قائل بودند ، همه و همه بر باد می‌رود و از دسترسشان دور و ) از آنان گم و ناپیدا می‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« السَّلَمَ » : خضوع و تسلیم ( نگا : نحل‌ / 28 ) . « ضَلَّ عَنْهُمْ . . . » : از آنان گم می‌شود . اثری و نشانی از آن نمی‌بینند .‏

سوره نحل آیه 88
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ اللّهِ زِدْنَاهُمْ عَذَاباً فَوْقَ الْعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یُفْسِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی که کفر می‌ورزند و ( مردمان را ) از راه خدا باز می‌دارند ، عذابی بر عذابشان می‌افزائیم ( و ) در برابر فسادی که می‌نمایند ( مجازات ایشان را مضاعف می‌گردانیم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« زِدْنَاهُمْ عَذَاباً فَوْقَ الْعَذَابِ » : عذابی ناشی از گمراهسازی مردمان و به دور داشتن ایشان از ایمان ، بر عذاب کفرشان می‌افزائیم . عذابشان را مضاعف و چندین برابر می‌گردانیم .‏

سوره نحل آیه 89
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِکَ شَهِیداً عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِّکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزی در میان هر ملّتی گواهی از خودشان بر آنان می‌گماریم ( که در دنیا پیغمبر ایشان بوده است ) ، و تو را ( ای محمّد ! ) بر اینان ( که هم اینک در جهان هستند و یا این که بعدها به وجود می‌آیند ) گواه می‌گیریم ، ( و از تو درباره عملکرد مسلمانان به قرآن و دوری گزیدنشان از آن می‌پرسیم . قرآنی که برنامه کامل و جامعی در بر دارد ) و ما این کتاب ( آسمانی ) را بر تو نازل کرده‌ایم که بیانگر همه‌چیز ( امور دین مورد نیاز مردم ) و وسیله هدایت و مایه رحمت و مژده‌رسان مسلمانان ( به نعمت جاویدان یزدان ) است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« شَهِیداً » : شاهدی . گواهی . مراد پیغمبر هر ملّتی است که شاهد عملی بوده و وجودش الگو و میزان سنجش حق و باطل کارهای مردمان موجود در دائره زمان نبوّت خود است . « هؤلآءِ » : اینان . مراد مسلمانان و همه مردمان جهان است که پس از بعثت پیغمبر اسلام ، دعوت به پذیرش اسلام شده‌اند . « الْکِتَابَ » : قرآن . « تِبْیَاناً » : بیان . بیانگر . حال یا مفعول‌له است . « کُلَّ شَیْءٍ » : مراد همه امور اصولی مربوط به دین است که برای تکامل فرد و جامعه در تمام جنبه‌های مادی و معنوی لازم و ضروری است‌ ؛ نه این که قرآن یک دائره‌المعارف بزرگی از همه جزئیّات علوم و فنون گذشته و حال و آینده جهان باشد . « هُدیً » : هدایت . هادی . رهنمود و راهنمای به راه حق و حقیقت . « رَحْمَةً » : وسیله رحمت برای جمیع مردمان جهان . « بُشْرَیا » : مژده . مژده‌رسان . مژده‌دهنده پیروان خود به سعادت دو جهان .‏

سوره نحل آیه 90
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند به دادگری ، و نیکوکاری ، و نیز بخشش به نزدیکان دستور می‌دهد ، و از ارتکاب گناهان بزرگ ( چون شرک و زنا ) ، و انجام کارهای ناشایست ( ناسازگار با فطرت و عقل سلیم ) ، و دست‌درازی و ستمگری نهی می‌کند . خداوند شما را اندرز می‌دهد تا این که پند گیرید ( و با رعایت اصول سه‌گانه عدل و احسان و ایتاء ذی‌القربی ، و مبارزه با انحرافات سه‌گانه فحشاء و منکر و بغی ، دنیائی آباد و آرام و خالی از هرگونه بدبختی و تباهی بسازید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إیتَآءِ » : عطاء کردن . پرداختن . « ذِی الْقُرْبَیا » : خویشاوندان . نزدیکان . « الْفَحْشَآءِ » : گناهان بسیار ناشایست و نابایست . از قبیل : زنا و شرک . « الْمُنکَرِ » : زشت و پلشت . کارهای نامعقولی که با فطرت سلیم سازگار نیست . عطف عامّ بر خاصّ است . « الْبَغْیِ » : تجاوز به حقوق دیگران . ستمگری .‏

سوره نحل آیه 91
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَیْمَانَ بَعْدَ تَوْکِیدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلاً إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به پیمان خدا ( که با همدیگر می‌بندید ) وفا کنید هرگاه که بستید ، و سوگندها را پس از تأکید ( آنها با قَسمِ به نام و ذات خدا ) نشکنید ، در حالی که خدای را آگاه و گواه ( بر معامله و وفای به عهد ) خود گرفته‌اید . بی‌گمان خدا می‌داند آنچه را که می‌کنید ( و پاداش و پادافره کردارتان را می‌دهد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَهْدِ اللهِ » : پیمان خدا . مراد همه عهود و پیمانهائی است که خدا انجام آنها را از مردم خواسته است و یا این که مردمان با یکدیگر می‌بندند و خدا را بر وفای بدانها گواه می‌گیرند و بر کارشان آگاه می‌دانند ( نگا : آل‌عمران‌ / 77 ، أنعام‌ / 102 . . . ) . « الأیْمَانَ » : جمع یَمین ، سوگندها . « تَوْکِیدِ » : تأکید . استوار داشتن قسم با یاد آن به نام و ذات خدا . از ماده ( وکد ) . « کَفِیلاً » : آگاه و گواه . کسی که پیمانها زیر نظر او بسته می‌شود و وفا یا عدم وفای بدانها را می‌پاید .‏

سوره نحل آیه 92
‏متن آیه : ‏
‏ وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنکَاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمَانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ أَن تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا یَبْلُوکُمُ اللّهُ بِهِ وَلَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شما ( که با پیمان بستن به نام خدا تعهّدی را می‌پذیرید ، به عهد خود وفا کنید و ) همانند آن زنی نباشید که ( به سبب دیوانگی ، پشمهای ) رشته خود را بعد از تابیدن ، از هم وا می‌کرد . شما نباید به خاطر ( ملاحظه این و آن و ) این که گروهی ، جمعیّتشان از گروه دیگری بیشتر است ، ( پیمانها و ) سوگندهای خود را ( بشکنید و آن را ) وسیله خیانت و تقلب و فساد قرار دهید . ( آگاه باشید که ) خداوند با امر به وفای به عهد ، شما را مورد آزمایش قرار می‌دهد . و ( خداوند نتیجه این آزمایش و ) آنچه را در آن اختلاف می‌ورزیده‌اید در روز قیامت برای شما آشکار می‌سازد ( و پرده از اسرار دلها برمی‌دارد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نَقَضَتْ » : از هم وا کرد . از هم واگشاد . « غَزْلَ » : تابیده شده . رشته شده . غَزْل مصدر است و به معنی اسم مفعول ، یعنی مَغْزُول به کار رفته است . « قُوَّةٍ » : مراد تابیدن و استحکام بخشیدن است . « أَنْکَاثاً » : جمع نِکْث ، رشته از هم واشده و باز گشوده . حال مؤکّده از ( غَزْلَ ) یا مفعول دوم ( نَقَضَتْ ) است که متضمّن معنی ( جَعَلَت ) می‌باشد و یا این که مفعول مطلق است و معنی چنین است : نَکَثَتْ نَکْثاً . « دَخَلاً » : مکر و خدعه ، فساد و عداوت . « أَرْبَیا » : زیادتر . فراوان‌تر . از مصدر ( ربو ) به معنی زیادت . « تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ » : حال ضمیر ( و ) در فعل ( لا تَکُونُوا ) است . « أَن تَکُونَ . . . » : تقدیر چنین است : لإِن تَکُونَ . به سبب أَن تَکُونَ . مَخافَةَ أَن تَکُونَ . « بِهِ » : ضمیر ( ه ) برمی‌گردد به امر به وفای به عهد ، یا به مصدر حاصل از ( أَن تَکُونَ ) ، یا مصدر مفهوم از واژه ( أَرْبیا ) که ( ربو ) است ، و یا این که راجع است به حاصل معنی که نفس کثرت است .‏

سوره نحل آیه 93
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلکِن یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر خدا می‌خواست شما را ملّت واحدی می‌کرد ( و در جنس و رنگ و استعداد و ایمان فرقی نمی‌داشتید و همچون فرشتگان راهی را به اجبار در پیش می‌گرفتید و از خود اختیاری نمی‌داشتید . امّا خدا خواست که شما را متفاوت بیافریند و آزاد بگذارد تا با اختیار خود کارهای نیک یا بد بکنید و مستوجب بهشت یا دوزخ بشوید ) . لیکن ( بدانید که در هر حال از حیطه قدرت خدا خارج نیستید ، و ) هر که را بخواهد گمراه می‌نماید و هر که را بخواهد هدایت عطاء می‌فرماید ، ( امّا برابر قوانین و سنن الهی ، لذا این هدایت و اضلال ، هرگز سلب مسؤولیّت از شما نمی‌کند ) و به طور قطع در برابر کارهائی که می‌کنید ( مسؤولید و ) از شما بازخواست می‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُمَّةً وَاحِدَةً » : ملّت واحده و یکتا در روش و منش و کنش همه یکسان همچون فرشتگان مؤمن و باایمان می‌شدید ( نگا : یونس‌ / 99 ) . « یُضِلُّ مَنْ . . . » : ( نگا : أنعام‌ / 39 ) .‏

سوره نحل آیه 94
‏متن آیه : ‏
‏ وَلاَ تَتَّخِذُواْ أَیْمَانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ الْسُّوءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَلَکُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سوگندهایتان را در میان خود وسیله نیرنگ و فساد نسازید ( و مردمان را با قسمهای دروغ گول نزنید و از راه راست به در نکنید . اگر سوگند و قسم یاد کنید و بدان وفا نکنید ، این امر ) سبب می‌شود که گامهای ثابت ( بر ایمان و گذارده در جاده مستقیم مردمان ) از جای بلغزد ، و به سبب جلوگیری از راه خدا ( با رفتار ناهنجاری که می‌ورزید ، در دنیا ) دچار بلا و بدی بشوید ، و در آخرت عذاب بزرگی داشته باشید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« دَخَلاً » : ( نگا : نحل‌ / 92 ) . « فَتَزِلَّ قَدَمٌ » : پای از جای بلغزد . لغزش پا کنایه است از : دچار آمدن کسی به هلاکت بعد از سلامت ، و به محنت بعد از نعمت ، و به مصیبت بعد از عافیت .‏

سوره نحل آیه 95
‏متن آیه : ‏
‏ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِعَهْدِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً إِنَّمَا عِندَ اللّهِ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پیمان یزدان را به بهای اندک ( جهان ) نفروشید ( و به خاطر منافع ناچیز مادی ، عهدشکنی نکنید ) . بی‌گمان آنچه نزد خدا برای شما ( محافظین عهود ) است ، بهتر است ( از آنچه برای آن پیمان‌شکنی می‌کنید ) ، اگر از حقیقت کار و واقعیّت روزگار آگاه باشید و خوب و بد خود را بدانید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا تَشْتَرُوا » : ( نگا : بقره‌ / 16 ، آل‌عمران‌ / 177 ) . « ثَمَناً قَلِیلاً » : بهای اندک . قیمت ناچیز . مراد این است که هرگونه بها و کالائی ، حتّی اگر تمام دنیا هم باشد در برابر عهدشکنی ناچیز است .‏

سوره نحل آیه 96
‏متن آیه : ‏
‏ مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه نزد شما ( مردمان از نعمت جهان ) است ناپایدار و فانی است ، و آنچه نزد خدا است ماندگار و باقی است . و ما پاداش زیباترین اعمال شکیبایان را می‌دهیم ( که ایستادگی بر پیمان و وفای به عهد است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَنفَدُ » : تمام می‌شود . فانی می‌گردد ( نگا : کهف‌ / 109 ) . « بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ » : کالای عمل متوسّط و خوب و عالی صابران را عالی به حساب می‌آوریم و یکسان به قیمت عالی می‌خریم و پاداش می‌دهیم . پاداش بهترین کار ایشان را خواهیم داد که صبر است و از جمله آن پایبند بودن به عهد و پیمان . کارهای ایشان را با پاداش بهتر و زیباتر از کارهایشان سزا می‌دهیم که جزای مضاعف است .‏

سوره نحل آیه 97
‏متن آیه : ‏
‏ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد ، بدو ( در این دنیا ) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و ( در آن دنیا ) پاداش ( کارهای خوب و متوسّط و عالی ) آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً » : حتماً بدو زندگی خوشایند و پاکیزه‌ای می‌بخشیم . مراد زندگی فردی لبریز از قناعت و رضایت و شکیبائی بر مصائب جهان و شکر بر نعمتهای یزدان ، و به تبع آن زندگی جمعی قرین با آرامش و امنیّت و رفاه و صلح و صفا و محبّت و دوستی و تعاون و همکاری و دیگر مفاهیم سازنده انسانی است .‏

سوره نحل آیه 98
‏متن آیه : ‏
‏ فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامی که خواستی قرآن بخوانی ، از وسوسه‌های شیطان مطرود ( از رحمت یزدان ) به خدا پناه ببر ( تا اهریمن تو را از فهم معنی قرآن و عمل بدان باز ندارد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَاسْتَعِذْ بِاللهِ . . . » : به خدا پناه ببر و خویشتن را در پناه او بدار . مراد گفتن : ( أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ) به هنگام خواندن قرآن در نماز و جز آن است . با توجّه بدین نکته که این پناه بردن و استعاذه گفتن ، تنها نباید محدود به گفتار باشد ، بلکه باید از ته دل از خدا خواست که مدد فرماید و اهریمن را از محیط فکر انسان به دور و سایر موانع را از سر راه فهم قرآن بردارد تا جمال دلارای حقیقت جلوه‌گر آید . « الرَّجِیمِ » : مطرود . ملعون . فَعیل به معنی مَفْعُول است ( نگا : آل‌عمران‌ / 36 ) .‏

سوره نحل آیه 99
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بی‌گمان شیطان هیچ گونه تسلّطی بر کسانی ندارد که ایمان دارند و بر پروردگارشان تکیه می‌نمایند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سُلْطانٌ » : تسلّط . قدرت ( نگا : حجر / 42 ) .‏

سوره نحل آیه 100
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلکه تنها تسلّط شیطان بر کسانی است که او را به دوستی می‌گیرند و به واسطه او شرک می‌ورزند ( و خدایان و بتانی را در عبادت انباز خدا می‌سازند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَتَوَلَّوْنَهُ » : او را به دوستی می‌گیرند . او را به رهبری و سرپرستی خود انتخاب می‌کنند . « بِهِ مُشْرِکُونَ » : به سبب وجود اهریمن و پا در میانی او شرک می‌ورزند . در این صورت حرف باء سببیّه است . یا این که : نسبت به خدا مشرکند . در این صورت حرف باء برای تعدّیه است .‏

سوره نحل آیه 101
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذَا بَدَّلْنَا آیَةً مَّکَانَ آیَةٍ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرگاه آیه‌ای ( از قرآن ) را به جای آیه دیگری ( از تورات و انجیل ) قرار دهیم ( و برخی از احکام قرآن را جایگزین برخی از احکام کتابهای پیشین گردانیم ) و خدا خود بهتر می‌داند که چه چیز را نازل می‌کند ( و حکمت این تعویض و تبدیل چیست ، کافران ) می‌گویند : تو ( ای محمّد ! ) بی‌گمان بر زبان خدا دروغ می‌بندی ( و از پیش خود چیزهائی به هم می‌بافی و به نام خدا ارائه می‌دهی . امّا چنین نیست که ایشان می‌گویند و ) بلکه بیشتر آنان ناآگاهند ( و اهل علم و معرفت نیستند و از فلسفه تعویض احکام در مراحل انتقالی جامعه بی‌خبرند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ءَایَةً » : مراد جایگزین کردن احکام تازه قرآن به جای احکام کتابهای پیشین پیغمبران است ( نگا : بقره‌ / 142 ، أنعام‌ / 145 و 146 ) . و شاید مراد نسخ آیه‌ای از قرآن توسّط آیه دیگری از آن باشد که خداوند بخواهد برای بهبود جامعه بیمار ادویه و اطعمه آنان را کم و بیش و تعویض و تبدیل کند . « مُفْتَرٍ » : دروغ‌پرداز . بهم بافنده دروغ و ناروا از زبان خدا .‏

سوره نحل آیه 102
‏متن آیه : ‏
‏ قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : قرآن را جبرئیل از سوی پروردگارت به حق نازل کرده است تا مؤمنان را ( در مسیر خود ) ثابت قدم گرداند و هدایت و بشارت برای مسلمانان باشد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رُوحُ الْقُدُسِ » : اضافه موصوف به صفت است و به معنی روح پاک است که مراد جبرئیل ، فرشته وحی است . « بِالْحَقِّ » : ( نگا : بقره‌ / 176 ، نساء / 105 ، حجر / 64 ) . « هُدیً وَ بُشْرَیا » : منصوبند و عطف بر محلّ ( لِیُثَبِّتَ ) می‌باشند و مفعولٌ‌له بشمارند . تقدیر چنین است : تَثْبیتاً لَّهُمْ وَ هِدَایَةً وَ بِشَارَةً . می‌توان آن دو را مرفوع و خبر مبتدای محذوف دانست و جمله ( وَ هُدیً وَ بُشْرَیا ) را حالیّه گرفت برای ضمیر ( ه ) در ( نَزَّلَهُ ) .‏

سوره نحل آیه 103
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما می‌دانیم که ( کفّار مکّه تهمت می‌زنند و ) ایشان می‌گویند : ( این آیات قرآنی را خدا به محمّد نمی‌آموزد و بلکه ) آن را انسانی ( به نام جبر رومی ) بدو می‌آموزد . زبان کسی که ( آموزش قرآن را ) به او نسبت می‌دهند ، گنگ و غیر عربی است و این ( قرآن ) به زبان عربی گویا و روشنی است ( که حتی شما عربها هم در فصاحت و جزالت آن حیران و از ساختن و ارائه کردن یک سوره‌اش ناتوان و درمانده‌اید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَشَرٌ » : مرادشان جوانی به نام جبر بود که اهل روم و مسیحی بود و در مکّه به ساختن شمشیر اشتغال و تا اندازه‌ای با تورات و انجیل آشنائی داشت . « یُلْحِدُونَ » : متمایل می‌سازند و گرایش می‌دهند . مراد نسبت دادن است . « أَأَعْجَمِیٌّ » : گنگ و نارسا . غیر عربی ( نگا : شعراء / 198 ، فصّلت‌ / 44 ) .‏

سوره نحل آیه 104
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللّهِ لاَ یَهْدِیهِمُ اللّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بی‌گمان خداوند کسانی را ( به سوی حق و حقیقت و راه نجات و سعادت ) رهنمود نمی‌سازد که به آیات خدا ایمان نیاورند ، ( و ایشان به سبب کفرشان به آیات قرآن ، در آخرت ) عذاب دردناکی دارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا یَهْدِیهِمُ اللهُ » : خداوند ایشان را توفیق نمی‌دهد و راهیاب نمی‌گرداند .‏

سوره نحل آیه 105
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها و تنها کسانی ( بر زبان خدا ) دروغ می‌بندند که به آیات خدا ایمان نداشته باشند . و در حقیقت آنان دروغگویان واقعی هستند ( نه محمّد امین . چرا که چنین کسانی از خدا و مجازات او باکی ندارند و هر وقت مصلحت بدانند ، بر زبان دروغ می‌رانند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَفْتَرَیا » : افتراء می‌کنند . دروغ می‌بندند ( نگا : آل‌عمران‌ / 24 و 94 ، یونس‌ / 59 ) .‏

سوره نحل آیه 106
‏متن آیه : ‏
‏ مَن کَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ وَلَکِن مَّن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی که پس از ایمان آوردنشان کافر می‌شوند - بجز آنان که ( تحت فشار و اجبار ) وادار به اظهار کفر می‌گردند و در همان حال دلهایشان ثابت بر ایمان است‌ - آری ! چنین کسانی که سینه خود را برای پذیرش مجدّد کفر گشاده می‌دارند ( و به دلخواه خود دوباره کفر را می‌پذیرند ) ، خشم تند و تیز خدا ( در دنیا ) گریبانگیرشان می‌شود ، و ( در آخرت ، کیفر و ) عذاب بزرگی دارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُکْرِهَ » : مجبور گردد . وادار شود . « قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ » : دل او ثابت بر ایمان و ماندگار بر آن است . « مَن شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً » : کسی که از کفر خوشحال و بدان معتقد گردد . واژه ( صَدْراً ) تمییز است . « شَرَحَ » : مراد از شرح صدر ، باز کردن آن برای قبول و پذیرش چیزی است ( نگا : أنعام‌ / 125 ، طه‌ / 25 ، شرح‌ / 1 ) .‏

سوره نحل آیه 107
‏متن آیه : ‏
‏ ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّواْ الْحَیَاةَ الْدُّنْیَا عَلَى الآخِرَةِ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏این ( خشم خدا و عذاب بزرگ ) بدان خاطر است که آنان زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح می‌دهند و گرامی‌ترش می‌دارند ، و خداوند گروه کافران را ( به سوی بهشت ) رهنمود نمی‌گرداند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ذلِکَ » : این برگشت به کفر . این خشم خدا و عذاب بزرگ . « إِسْتَحَبُّوا » : ( نگا : توبه‌ / 23 ، ابراهیم‌ / 3 ) .‏

سوره نحل آیه 108
‏متن آیه : ‏
‏ أُولَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان کسانیند که خدا بر دلها و گوش و چشمانشان مُهر نهاده است ( و به سبب زشتیها و پلشتیهایشان ، دریچه عقلشان را به روی همه حقائق بسته است ، و حسّ تشخیص و قدرت تمییز را از ایشان گرفته است ) . و چنین افرادی ( با آویزان بودن پرده‌های غفلت و بی‌خبری به دل و چشم و گوششان ، که ابزار شناخت انسانند ) غافلان واقعی می‌باشند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« طَبَعَ » : ( نگا : بقره‌ / 7 ، نساء / 155 ، توبه‌ / 93 ، اعراف‌ / 100 و 101 ) .‏

سوره نحل آیه 109
‏متن آیه : ‏
‏ لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الْخَاسِرونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدون شکّ در آخرت تنها آنان زیانکارند ( چرا که بر اثر پیروی از هوی و هوس ، سرمایه عمر را باخته و سعادت جاوید را از دست داده‌اند و به شکنجه‌گاه دوزخ گرفتار آمده‌اند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا جَرَمَ » : به ناچار . قطعاً ( نگا : هود / 22 ، نحل‌ / 23 و 62 ) .‏

سوره نحل آیه 110
‏متن آیه : ‏
‏ ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هَاجَرُواْ مِن بَعْدِ مَا فُتِنُواْ ثُمَّ جَاهَدُواْ وَصَبَرُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ( بدان ای محمّد ! که ) پروردگار تو نسبت به کسانی که مورد شکنجه و آزار ( کفّار قریش در مکّه ) قرار گرفتند و بعد از آن ( راهی دیار غربت شدند و هجرت کردند و با مال و جان ، تلاش و ) جهاد نمودند و ( در برابر سختیها و گرفتاریهای حفظ دین و تبلیغ آئینشان ) شکیبائی ورزیدند ، دارای مغفرت و مرحمت بسیاری است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فُتِنُوا » : سخت شکنجه و عذاب داده شدند ( نگا : بروج‌ / 10 ) . با اذیّت و آزار از دین برگردانده شدند . « مِن بَعْدِها » : ضمیر ( ها ) به مذکورات قبلی ، یعنی هجرت و جهاد و صبر ، و یا این که فتنه مفهوم برمی‌گردد .‏

سوره نحل آیه 111
‏متن آیه : ‏
‏ یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا وَتُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزی ، هر کسی می‌آید و به دفاع از خود برمی‌خیزد ( و جز درباره نجات خود نمی‌اندیشد ، و پدران و مادران از فرزندان ، فرزندان از پدران و مادران ، خویشاوندان از نزدیکان ، دوستان از رفیقان ، و بالاخره همگان از همگان بیزار و گریزانند ! ) و به هر فردی پاداش و پادافره آنچه کرده است به تمام و کمال داده می‌شود و به هیچ کسی ( کمترین ) ستمی نمی‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَوْمَ » : یاد کن روزی را که . خدا نسبت به مهاجران جهاد پیشه و شکیبا ، دارای مغفرت و مرحمت است در روزی که . . . مراد قیامت است . واژه ( یَوْمَ ) ظرف ( رَحیمٌ ) در آیه قبلی ، یا مفعول به فعل محذوف ( أُذْکُرْ ) است .‏

سوره نحل آیه 112
‏متن آیه : ‏
‏ وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند ( برای آنان که کفران نعمت می‌کنند ، داستان ) مردمان شهری را مثل می‌زند که در امن و امان بسر می‌بردند و از هر طرف روزیشان به گونه فراوان به سویشان سرازیر می‌شد ، امّا آنان کفران نعمت خدا کردند ، و خداوند به خاطر کاری که انجام دادند ، گرسنگی و هراس را بدیشان چشانید ( و نعمتها را از ایشان سلب گردانید و بلاها بدانان رسانید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَرْیَةً » : آبادی بزرگ . مراد شهر مکّه یا جز آن است . در هر صورت در اینجا مراد اهل آنجا است ( نگا : أعراف‌ / 4 ، هود / 102 ، محمّد / 13 ) . بدل از ( مَثَلاً ) یا مفعول‌به دوم ( ضَرَبَ ) است که متضمّن معنی ( جَعَلَ ) می‌باشد ( نگا : نحل‌ / 75 ) . « رَغَداً » : فراوان . آسان . حال یا صفت است ( نگا : بقره‌ / 35 و 58 ) . « لِباسَ » . جامه . . . کنایه از احاطه و فراگیری است .‏

سوره نحل آیه 113
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْهُمْ فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پیغمبری از خود آنان به سوی ایشان آمد ( و همگان را به آئین حق دعوت کرد ) امّا آنان دروغگویش نامیدند ( و دعوتش را نپذیرفتند ) ، پس عذاب ( الهی ) ایشان را در حال ستمگری فرو گرفت .‏

‏توضیحات : ‏
‏« وَ هُمْ ظالِمُونَ » : در حالی که ظالم و ستمگر بودند . در حین ستمگریشان .‏

سوره نحل آیه 114
‏متن آیه : ‏
‏ فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّباً وَاشْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( حال که چنین است ، شما ای مؤمنان ! همچون ایشان نباشید و ) از روزیهای حلال و پاکیزه‌ای بخورید که خدا قسمت شما می‌گرداند ، و شکر نعمت خدا را به جا آورید ، اگر وی را می‌پرستید ( و جز او را عبادت و پرستش نمی‌کنید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَلالاً طَیِّباً » : در حالی که حلال و پاکیزه باشد . حال اوّل و دوم ( ما ) است ( نگا : بقره‌ / 168 ، مائده‌ / 88 ، أنفال‌ / 69 ، یونس‌ / 59 ) .‏

سوره نحل آیه 115
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنچه را که مشرکان حرام می‌دانند ، حرام نیست ، بلکه خداوند ) تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه نام غیرخدا ( به هنگام ذبح ) بر آن گفته شده باشد ( و به نام بتان و شبیه آنها سر بریده شود ) بر شما حرام کرده است . ولی اگر آن کس که مجبور شود ( به خاطر حفظ جان ، از آن اشیاء حرام بخورد ) در صورتی که علاقه‌مند ( به خوردن و لذّت بردن از چنین چیزهائی ) نبوده و متجاوز ( از حدّ سدّ جوع هم ) نباشد ، ( بر آنان ایرادی نیست‌ ؛ چرا که ) خداوند بس آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنَّمَا حَرَّمَ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 173 ، أنعام‌ / 145 ) .‏

سوره نحل آیه 116
‏متن آیه : ‏
‏ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند حلال و حرام را برایتان مشخّص کرده است ) و به خاطر چیزی که تنها ( از مغز شما تراوش کرده و ) بر زبانتان می‌رود ، به دروغ مگوئید : این حلال است و آن حرام ، و در نتیجه بر خدا دروغ بندید . کسانی که بر خدا دروغ می‌بندند ، رستگار نمی‌گردند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمْ » : به خاطر چیزی که سخنی بیش نیست و تنها بر زبانتان می‌رود ، و پشتوانه‌ای از وحی آسمانی و دلیل عقلانی ندارد . ( الْکَذِبَ ) : مفعول‌به ( لا تَقُولُوا ) است . « هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ » : بدل ( الْکَذِبَ ) است . « لِتَفْتَرُوا عَلَی اللهِ الْکَذِبَ » : تا بر خدا دروغ بندید . مراد این است که چون آنان به دروغگوئی عادت دارند ، بر خدا نیز دروغ می‌بندند . یا این که : « الْکَذِبَ » : مفعول‌به ( تَصِفُ ) است ، و لام در ( لِما ) تعلیلیّه و ( ما ) مصدریّه ، و ( لِتَفْتَرُوا ) بدل تعلیل است ، و لام ( لِتَفْتَرُوا ) لام صَیْرُورت و عاقبت بشمار است . یعنی : نگوئید این حلال است و آن حرام ، به خاطر دروغهای محضی که زبانتان بیانگر آنها است ( نگا : تفسیر قاسمی ) .‏

سوره نحل آیه 117
‏متن آیه : ‏
‏ مَتَاعٌ قَلِیلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( سودجوئی و بهره‌مندی ایشان از جهان ناچیز است و تمام دنیا با توجّه به آخرت ) کالای کمی است و عذاب دردناکی ( پس از پایان زندگی دنیوی ) دارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَتَاعٌ » : کالا . تمتّع و لذّت . خبر مبتدای محذوف است . تقدیر چنین است : ذاکَ مَتاعٌ قَلیلٌ .‏

سوره نحل آیه 118
‏متن آیه : ‏
‏ وَعَلَى الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بر یهودیان چیزهائی را حرام کرده‌ایم که قبلاً ( در سوره أنعام ، آیه 146 ) برای تو روایت نموده‌ایم ( و این محرّمات ، به عنوان مجازات تمرّد و کیفر ستم ایشان بوده است ) و ما ( با این تحریم ) بر آنان ستم نکرده‌ایم و بلکه ایشان ( به سبب ظلم و جلوگیری از راه خدا و دریافت ربا و خوردن مال مردم ) به خویشتن ستم روا داشته‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا قَصَصْنَا . . . » : ( نکا : أنعام‌ / 146 ، نساء / 160 و 161 ) .‏

سوره نحل آیه 119
‏متن آیه : ‏
‏ ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به هر حال ، پروردگارت نسبت به کسانی که از روی حماقت و سفاهت ( انسانی ، و غفلت از عواقب امور به سبب غلبه شهوات نفسانی ) کارهای بد می‌کنند و بعد از آن توبه می‌نمایند ( و با انجام حسنات و عبادات به سوی خدا برمی‌گردند ) و به اصلاح ( حال و جبران گذشته خود ) می‌پردازند ، بس آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« جَهَالَةٍ » : حماقت و سفاهت . نادانی ( نگا : نساء / 17 ، انعام‌ / 54 ) .‏

سوره نحل آیه 120
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتاً لِلّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ابراهیم ( که شما مشرکان و شما یهودیان بدو می‌نازید ) پیشوائی بود ( جامع همه فضائل اخلاقی ) و مطیع ( فرمان الهی ) و حقّگرای ( بیزار از باطل و کناره‌گیر از بدیها ) و او از زمره مشرکان ( چون شما ) نبوده است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُمَّةً » : قُدوه . پیشوا . از ماده ( أَمَّهُ ) به معنی ( قَصَدَهُ ) یا ( إِقْتَدی بِهِ ) است . فُعْلَة به معنی اسم مفعول است . مانند : نُخْبَة ، رُحْلَة ، دُخْلَة . به معنی : مُنْتَخَب ، مَرْحُولٌ إِلَیْهِ ، مَدْخُولٌ . . . در صورت دوم ، معنی آیه چنین می‌شود : ابراهیم یک ملّت بود . چرا که شعاع شخصیّت ابراهیم آن اندازه افزایش داشت که از یک فرد و دو فرد و یک گروه فراتر و معادل یک ملّت بود ، و در خود کمالات و فضائلی را گرد آورده بود که اگر بر جماعت زیادی تقسیم می‌گردید ، به یکایک ایشان می‌رسید . یا این که از آنجا که ابراهیم سرچشمه پیدایش امتی موحّد و یکتاپرست بوده به همین سبب نام امّت بر او گذارده شده است . « قَانِتاً » : مطیع و مداوم بر طاعت و عبادت خدا ( نگا : بقره‌ / 116 و 238 ، آل‌عمران‌ / 17 ، زمر / 9 ) . « حَنیفاً » : حقّگرا . مخلص فرمان خدا ( نگا : بقره‌ / 135 ، آل‌عمران‌ / 67 و 95 . . . ) .‏

سوره نحل آیه 121
‏متن آیه : ‏
‏ شَاکِراً لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏او سپاسگزار نعمتهای خدا بود ، ( و به خاطر این خصال حمیده ، خدا برای حمل رسالت ) او را برگزید و به راه راست ( منتهی به بهشت جاویدان و نعمت سرمدی یزدان ) رهنمودش گردانید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« شَاکِراً » : خبر چهارم ( کانَ ) است . « إِجْتَبَاهُ » : او را برای رسالت آسمانی برگزید و وی را به دوستی گرفت ( نگا : نساء / 125 ) .‏

سوره نحل آیه 122
‏متن آیه : ‏
‏ وَآتَیْنَاهُ فِی الْدُّنْیَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در دنیا نیکی بهره او کردیم و در آخرت هم از زمره شایستگان ( نَیل به رضوان رحمان و ورود به بهشت جاویدان ، یعنی نعمت فراوان و بی‌پایان ) خواهد بود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ءَاتَیْناهُ فَِی الدُّنْیَا حَسَنَةً » : مراد محبّت مردمان جمیع ادیان در حق ابراهیم ، و تولّد انبیاء فراوان از نسل او ، و ذکر جمیل وی بر سر زبانها برای همیشه است ( نگا : شعراء / 84 ، صافّات‌ / 108 و 109 ) .‏

سوره نحل آیه 123
‏متن آیه : ‏
‏ ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سپس ( قرنها بعد از ابراهیم ، تو را به پیغمبری برگزیدیم ) و به تو وحی کردیم که از آئین ابراهیم پیروی کن که حقگرا ( و دور از انحراف ) بود و از زمره مشرکان نبود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِلَّةَ » : دین . آئین .‏

سوره نحل آیه 124
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بزرگداشت روز جمعه در اسلام ، و عادی شمردن روز شنبه در آن ، مخالف با برنامه ابراهیم نیست ، همان گونه که یهودیان ادّعاء می‌کنند ) . بلکه ( ترک کار ، و تحریم شکار ، و پرداختن به عبادت ویژه در ) روز شنبه ( جزو شریعت ابراهیم نبوده و تنها جنبه تنبیه و کیفر یهودیان را داشته است و فقط بر یهودیان یعنی ) بر کسانی واجب گشته است که درباره آن اختلاف ورزیده‌اند ( و بعضی آن را پذیرفته و برخی نسبت بدان بی‌اعتنائی کرده‌اند ) و بی‌گمان خداوند میان آنان درباره آنچه در آن اختلاف ورزیده‌اند ، روز قیامت داوری خواهد کرد ( و هر یک را به جزا و سزای خود خواهد رساند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« السَّبْتُ » : ( نگا : بقره‌ / 65 ، نساء / 47 و 154 ) . « أَلَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ » : مراد خود یهودیها است ( نگا : اعراف‌ / 163 ) .‏

سوره نحل آیه 125
‏متن آیه : ‏
‏ ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! ) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان ، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن‌ ؛ چرا که ( بر تو تبلیغ رسالت الهی است با سخنان حکیمانه و مستدلاّنه و آگاهانه ، و به گونه بس زیبا و گیرا و پیدا ، و بر ما هدایت و ضلال و حساب و کتاب و سزا و جزا است . ) بی‌گمان پروردگارت آگاه‌تر ( از همگان ) به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه می‌شوند و یا این که رهنمود و راهیاب می‌گردند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْحِکْمَةِ » : سخنان استوار و بجا . « الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ » : اندرز نیکو و زیبائی که دلچسب و گیرا و قانع‌کننده بوده و در آن ترهیب و تشویق و بیم و امید باشد . « جَادِلْهُمْ » : با مردمان مناظره و مباحثه و گفت و شنود کن . « بِالَّتِی‌ » : به طریقه و شیوه‌ای که . واژه ( أَلَّتِی ) صفت موصوف محذوفی چون ( الطَّریقَة ، الْمُجَادِلَةِ ) است .‏

سوره نحل آیه 126
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای مسلمانان ! ) هرگاه خواستید مجازات کنید ( کسانی را که به حقوق شما تعدّی و تجاوز کرده‌اند ) ، تنها بدان اندازه مجازات کنید و کیفر دهید که درباره شما روا شده است ( و از حدّ آن فراتر نروید و برمگذرید ) و اگر شکیبائی پیشه ساختید ( و به خاطر خدا مجازات نکردید و کیفر ندادید ) حتماً شکیبائی برای شکیبایان ( حق‌پرستی چون شما که از دل فرمان نمی‌برید و به راهنمائی یزدان گوش فرا می‌دارید ، در دنیا و آخرت ) بهترخواهد بود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَاقَبْتُمْ » : شکنجه دادید . کیفر رساندید . مراد این است که اگر خواستید متجاوز را گوشمالی دهید و عقاب برسانید ( نگا : بقره‌ / 194 ) .‏

سوره نحل آیه 127
‏متن آیه : ‏
‏ وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلاَ تَکُ فِی ضَیْقٍ مِّمَّا یَمْکُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( ای پیغمبر ! تو نیز در برابر مصائب و صحنه‌های جانسوزی که در راه تبلیغ رسالت آسمانی خواهی دید ) شکیبائی کن و شکیبائی تو ( و هرکس دیگری ) جز در پرتو ( لطف رحمان و به یاری و ) توفیق یزدان میسّر نیست . ( اگر کافران ایمان نیاوردند ، ) بر آنان اندوهگین مشو و در برابر مکر و نیرنگی که می‌ورزند ( و توطئه‌هائی که به راه می‌اندازند ) ناراحت و نگران مباش ( و خویشتن را در پناه خدا دار ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا صَبْرُکَ إِلاّ بِاللهِ » : شکیبائی تو جز با معونت و توفیق یزدان میسّر نیست . « لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ » : بر آنان اندوهگین مباش . غم ایشان را مخور .‏

سوره نحل آیه 128
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بی‌گمان خدا ( مرحمت و معونت و حفاظت و رعایت همه جانبه‌اش ) همراه کسانی است که تقوا پیشه کنند و ( با دوری از نواهی ، خود را از خشم خدا به دور دارند ، و با تمام نیرو و قدرت ) با کسانی است که نیکوکار باشند و ( با انجام اوامر الهی خویشتن را به الطاف ایزد نزدیک سازند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَعَ » : با . همراه . مراد همراهی معنوی و مدد الهی است .

تفسیر سوره‌ی نحل آیه‌ی 76-51

 

سوره‌ی نحل آیه‌ی 76-51

 

وَقَالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلَهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ (٥١) وَلَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَلَهُ الدِّینُ وَاصِبًا أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ (٥٢) وَمَا بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ (٥٣) ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ (٥٤) لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (٥٥) وَیَجْعَلُونَ لِمَا لا یَعْلَمُونَ نَصِیبًا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ (٥٦) وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُمْ مَا یَشْتَهُونَ (٥٧) وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ (٥٨) یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ (٥٩)  لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الأعْلَى وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (٦٠) وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَکَ عَلَیْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ (٦١) وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا یَکْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ (٦٢) تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ (٦٣) وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (٦٤) وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ (٦٥) وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِینَ (٦٦) وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَالأعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (٦٧) وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ (٦٨) ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلا یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (٦٩) وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ (٧٠) وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاءٌ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (٧١) وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ (٧٢) وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ شَیْئًا وَلا یَسْتَطِیعُونَ (٧٣) فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الأمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (٧٤) ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا عَبْدًا مَمْلُوکًا لا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ (٧٥) وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (٧٦)

 

این  مرحله  سوم‌،  مساله  الو‌هیت  یگانه‌ای  است  که  چندگانگی  نمی‌شناسد  و  متعدد  نمی‌گردد.  این  مرحله  می‌آغازد  و  به  وحدت  معبود  و  وحدت  مالک  و  وحدت  بخشاینده  نعمت  در  سه  آیه  نخستین  و  پیاپی  می‌پردازد.  این  مرحله  با  دو  مثال  پایان  می‌پذیرد.  مثالی  درباره  سرور  مالک  رازقی  است‌.  و  مثال  دیگر  در  باره  بنده‌ای  است‌که  هیچ‌گونه  قدرت  و  توانی  ندارد  و  صاحب  چیزی  هم  نیست  ...  آیا  این  دوکس  با  یکدیگر  مساوی  و  برابرند؟  پس  چگونه  خدای  مالک  رازق  با  کسی  مقایسه  می‌گردد  و  برابر  نهاده  می‌شودکه  قدرت  و  توانی  ندارد  و  صاحب  چیزی  نمی‌باشد  و  روزی‌رسان  هم  نیست‌؟‌ا

در  لابلای  درس  یک  نمونه  بشری  را  برای  مردمان  ذکر  می‌کند.  و  آن  این‌که  اکثر  مردم  در  آن  دم‌که  زیان  و  ضرر  مالی  یا  جانی  به  آنان  رو  می‌کند  به  درگاه  خدای  یگانه  با  ناله  و  افغان  رو  می‌کنند  و  یاری  می‌طلبند.  ولی  همین  که  آن  ضرر  و  زیان  برطرف‌گردید  و  آب  از  آسیاب  افتاد،  می‌روند  و  برای  خدا  دیگران  را  شریک  می‌کنند!

روند  قرآنی  شکلهائی  نیز  از  انگاره‌ها  و  خرافه‌های  بت‌پرستی  را  ذکر  می‌کند.  بیان  می‌دارد  که  بت‌پرستان  برخی  از  چیزهائی  راکه  خدا  بدیشان  داده  است  و  بهره  آنان  ساخته  است‌،  سهم  خداگونه‌های  ادعائی  خود  می‌سازند! خداگونه‌هائی  که  توانائی  چیزی  از  آنچه  دارند  برای  برگشت  به  بندگان  خود  ندارند  و  آن  را  با  ایشان  هم  نمی‌توانند  تقسیم‌کنند!  دخترانی  را  به  خدا  نسبت  می‌دهند،  در  حالی  که  خودشان  تولد  دختران  را  برای  خود  نمی‌پسندند:

« وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ!  »‌.

(‌دختران  را  مایه  ننگ  و  سرشکستی  و  بدبختی  می‌دانستند)  و  هنگامی  که  به  یکی  ار  آنان  مژده  تولد  دختر  داده  می‌شد  (‌آن  چنان  از  فرط  ناراحتی  چهره‌اش  تغییر  می‌کرد  که‌)  صورتش  سیاه  می‌گردید  و  مملو  از  خشم  و،  غضب  و  غم  و  اندوه  می‌شد.

در  همان  حال  آنچه  را  که  برای  خود  نمی‌پسندند  سهم  خدا  قرار  می‌دهند،  و  دهان  خود  را  از  این  گوشه آرواره  تا  آن  گوشه  آرواره  باز  می‌کنند  و  می‌گویند:

«‌ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى »‌.

سرانجام  نیک  و  پسندیده  (‌و  سعادت  و  خوشبختی  اخروی‌)  ازآن  ایشان  است‌!.

و  ا‌دعا  می‌کنندکه  در  مقابل‌کارهائی‌که  می‌کنند،  به  خیر  و  خوبی  و  سعادت  و  خوشبختی  خواهند  رسید! این  همان  اوهام  و  انگاره‌هائی  است  که  از  مشرکان  پیشین  خود  به  ارث  برده‌اند  و  پیغمبر  صلی الله علیه و آله و سلم  امده  است  تا  حقیقت  را  در  میان  این  همه  گمانها  و  انگاره‌ها  برایشان  روشن  و  اشکارگرداند،  و  وسیله  هدایت  و  رحمت  برای  مومنان  گردد.

آن‌گاه  روند  قرآنی  به  ذکر  نمونه‌هائی  از  ساختار  راستین  خدا  می‌پردازد،  نمونه‌هائی  که  در  اندیشیدن  و  بررسی  کردن  آنها  پند  و  اندرز  و  درس  عبرت  است‌.  تنها  خدا  است‌که  بر  پیدایش  آنها  توانا  است‌.  تنها  خدا  است‌که  آنها  را  آفرینش  بخشیده  است‌،  و  یکایک  آنها  دال  بر  الوهیت  آفریدگار  جهان  نه  الوهیت  دیگران  است‌.  چه  خدا  است  که  از  اسمان  اب  را  پائین  می‌اورد،  و  زمین  مرده  را  با  ان  زنده  می‌کند.  خدا  است‌که  غیر  از  آب،  شیر  گوارا  را  به  مردمان  می‌نوشاند،  شیر  گوارائی  که  از  میان  تفاله  و  خون  و  از  شکم  چهارپایان  بیرون  می‌تراود.  خدا  است  که  شکوفه‌های  میوه های  درختان  خرما  و  انگور  را  برمی‌اورد،  و  ان‌گاه  مردمان  به  صورت  حلال  یا  حرام  از  انها  استفاده  می‌کنند  و  از  انها  شراب  درست  می‌کنند  و  یا  رزق  پاک  و  پاکیزه  از  انها  می‌گیرند.  خدا  است  که  به  زنبور  عسل  پیام  داده  است  که  از  کوهها  و  درختان  و  داربستهائی  که  مردمان  می‌سازند  خانه‌هانی  را  برگزینند.  ان‌گاه  از  خود  عسلی  را  بیرون  تراوندکه  در  ان  شفاء  و  بهبودی  مردمان  باشد  ...  خدا  است  که  مردمان  را  می‌افریند  و  بعد  انان  را  می‌میراند  و  برخی  از  ایشان  را  تا  وقتی  زنده  نگا٥  می‌داردکه  پیر  و  فرتوت  شوند  و  انچه  اموخته‌اند  و  یادگرفته‌اند  فراموش‌کنند  و  ان‌گونه  صاف  و  ساده  شوندکه  چیزی  را  ندانند  و  به  یاد  نیاورند.  خدا  است‌که  بعضی  را  بر  بعضی  در  رزق  و  روزی  برتری  داده  است‌.  خدا  است‌که  از  نوع  خودشان  همسرانی  را  برایشان  افریده  است  و  از  همسرانشان  پسران  و  نوادگانی  برایشان  قرار  داده  است  ...  انسانها  با  وجود  همه  اینها  بجای  خدا  چیزهائی  را  می‌پرستندکه  در  اسمانها  و  زمین  توان  افریدن  رزق  و  روزی  برا‌ی  ایشان  را  ندارند  و  اصلا  بر  چیزی  سلطه  و  قدرت  ندارند  و  برای  خدا  همگونها  و  همسانهائی  قرار  می‌دهند

این  پسوده‌ها  همه  و  همه  در  خودشان  و  یا  در  چیزهای  پیرامونشان  است‌.  روند  قرآنی  آنان  را  متوجه  آن  پسوده‌ها  می‌سازد  تا  این‌که  به  قدرتی  پی  ببرندکه  در  ذات  خودشان‌،  و  در  رزقها  و  روزیهایشان‌،  و  در  خوردنیها  و  نوشیدنیهایشان‌،  و  در  هر  چیزی  دست‌اندر  کار  است  که  پیرامون  آنان  است  ...  آن‌گاه  روند  قرآنی  این  پسوده‌ها  را  پایان  می‌دهد  با  دو  مثال  روشن  و  روشنگری‌که  چندی  پیش  بدانها  اشاره‌کردیم‌.  ابن  پسوده ها  تاختی  بر  وجدان  بشری  و  عقل  بشری  است‌.  دارای  نواها  و  آهنگهای  ژرفی  است‌که  بر  تارهای  حساس  نفس‌بشری  نواخته  می‌شوند،  و  مشکل  است‌که  این  تارهای  حساس  نفس  در  برابر  مضرابهای  آنها  به  لرزش  درنیاید  و  متاثر  نگر‌دد  و  پاسخ  نگو‌ید.

*

(وَقَالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلَهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ وَلَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَلَهُ الدِّینُ وَاصِبًا أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ وَمَا بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْنَاهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ)‌.

خدا  گفته  است  که  دو  معبود  دوگانه  برای  خود  برنگزینید،  بلکه  خدا  معبود  یگانه‌ای  است  (‌که  منم  و  آفریدگار  کائناتم‌)  و  تنها  و  تنها  از  من  بترسید  و  بس‌.  آنچه  در  آسمانها  و  زمین  است  ازآن  او  است‌،  و  همواره  (‌تعیین  نحوه‌)  دینداری  و  (‌کار)  قانونگذاری  حق  او،  و  اطاعت  و  انقیاد  از  وی  واجب  و  لازم  است‌.  پس  (‌وقتی  که  عالم  هستی  ازآن  خدا  و  قوانین  تکو ینی  و  تشریعی  و  اطاعت  و  انقیاد  همه  چیز  و  همگان  ازآن  او  است‌)  آیا  از  غیر  خدا  می‌ترسید؟  آنچه  از  نعمتها  دارید  همه  از  سوی  خدا  است  (‌و  باید  تنها  منعم  را  سپاس  گفت  و  پرستید)  و  گذشته  از  آن‌،  هنگامی  که  زیانی  (‌همچون  درد  و  بیماری  و  مصائب  و  بلایا)  به  شما  رسید  (‌برای  زدودن  ناراحتیها  و  گشودن  گره  مشکلها  تنها  دست  دعا  به  سوی  خدا  برمی‌دارید  و)  او  را  با  ناله  و  زاری  به  فریاد  می‌خوانید،  (‌پس  چرا  در  وقت  عادی  جز  او  را  می‌پرستید  و  انبازها  را  به  کمک  می‌طلبید؟‌)‌.  سپس  هنگامی  که  خدا  زیان  را  ازشما  دور  کرد  (‌و  جلو  تندباد  حوادث  و  طوفان  بلا  را  گرفت‌)‌،  گروهی  از  شما  (‌انبازهائی‌)  شریک  پروردگار  خود  می‏کنند!  (‌و  از  نو  دچار  غفلت  و  غرور  و  بت‌پرستی  و  شرور  می‌شوند!)‌.  بگذار  نعمتهائی  را  که  بدیشان  داده‌ایم  ناسپاسی  کنند  و  (‌رفع  مشکلات  و  دفع  مضرات  را  نادیده  گیرند.  ای  کافران  چند  روزی  از  این  متاع  دنیا)  بهره‌مند  شوید  (‌و  لذت  ببرید،  عاقبت  کفر  و  سرانجام  کارتان  را)  خواهید  دانست‌.

یزدان  جهان  دستور  داده  است‌که  مردمان  دو  خدا  را  نپرستند.  بلکه  خدا  یک  خدا است  و  دومی  ندارد.  تعبیر  قرآنی  شیوه  تقریر  و  تکرار را  در پیش  میگیرد  و  پس  از  واژه  «‌الهین‌:  دو  خدا»  واژه  «‌اثنین‌:  دو  تا»  را  ذکر  می‌کند،‌و  به  دنبال  نهی‌،  ادات  حصر  را  به‌کار  می‌برد:

(إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ ).

بلکه  خدا  معبود  یگانه‌ای  است‌.

و  به  دنبال  نهی  و  حصر  هم  ادات دیگر‌ی  به‌کار  می‌برد:

(  فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ )٠

و  تنها  و  تنها  از  من  بترسید  و  بس‌.

بترسید  از  من‌،  و  جز  از  من  نترسید،  و  همگون  و  همسانی  از  پیش  خود  برای  من  نتراشید  و  نینگارید.  خداوند  رهبت  و  هراس  را  برای  برحذر  داشتن  بیشتر  ذکر  می‌کند  ...  این  هم  بدان  خاطر  است‌که  این  مساله‌،  مساله  اساسی  و  بنیادین  در  سراسر  عقیده  است‌،  و  عقیده  جز  با  آن  پابرجا  و  استوار  نمی‌ماند،  و  بدون  آن  عقیده  در  درون  جان‌کاملا  روشن  و  آشکار  و  دقیق  و  ظریف  نمی‌ماند،  به‌گونه‌ای‌که  شبهه  و  پیچدگی  در  آن  نباشد.  خدا  معبود  یگانه‌ای  است  ...  همچنین  خدا  مالک  یگانه‌ای  است‌:

« وَلَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ »‌.

آنچه  در  آسمانها  و  زمین  است  ازآن  او  است‌.

و  دین‌دهنده  و  آئین‌بخش  یگانه‌ای  است‌:

«‌ وَلَهُ الدِّینُ واصباً »  ٠

و  همواره  (‌تعیین  نحوه‌)  دینداری  و  (‌کار)  قانونگذاری  حق  او،  و  اطاعت  و  انقیاد  از  وی  واجب  و  لازم  است‌.  یعنی  پیوسته  تعیین  نحوه  دینداری  ازآن  او  بوده  و  هست‌،  از  آن  زمان‌که  دین  پدید  آمده  است‌،  و  هیچ  دینی  دین  نیست  مگر  دین  خدا  ...  نعمت‌دهنده  نیز  یگانه  و  یکتا  است‌:

«وَمَا بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ »  ٠

آ نچه  از  نعمتها  دارید  همه  از  سوی  خدا  است‌.

فطرت  شما  در  وقت  تنگدستی  و  سختی  و  تنگنا  بدو  پناه  می‌برد  و  بس‌،  و  اوهام  و  انگاره‌های  شرک  و  بت‌پرستی  را  از  خود  به  دور  می‌اندازد،  و  تنها  به  خدا  روی  می‌کند  بدون  هرگونه  شریک  و  انبازی‌:

«  ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ ‌ » .

گذ‌شته  از  آن‌،  هنگامی  که  ز یانی  (‌همچون  درد  و  بیماری  و  مصائب  و  بلایا)  به  شما  ر‌سید  (‌برای  زدودن  ناراحتیها  و  گشودن  گره  مشکلها  تنها  دست  دعا  به  سوی  خدا  برمی‌دارید  و)  او  را  با  ناله  و  زاری  به  فریاد  می‌خوانید،  (‌پس  چرا  در  وقت  عادی  جز  او  را  می‌پرستید  و  انبارها  را  به  کمک  می‌طلبید؟‌)‌.

فریاد  برمی‌آورید  تا  خدا  شما  را  از  آنچه  بدان‌گرفتارید  برهاند.

بدین‌گونه  خداوند  سبحان  و  بزرگوار  جهان‌،  منحصر  به  الوهیت‌،  ملک‌،  دین‌،  نعمت  و  روکردن‌،  می‌شود،  و  فطرت  بشر  به  همه  اینهاگواهی  می‌دهد،  وقتی‌که  ضرر  و  زیان  انسان  را  ذوب  می‌کند  و  سره  می‌گرداند،  و  آلودگیها  و  آمیزه‌های  شرک  را  از  او  زدوده  و  دور  می‌گرداند.  با  وجود  این‌،  دسته‌ای  از  انسانها  پس  از  اعتراف  به  یگانگی  یزدان  برای  او  شریک  و  انباز  قرار  می‌دهند،  بدان‌گاه  که  خدا  ایشان  را  از  ضرر  و  زیان  نابودکننده  نجات  می‌دهد!  کارشان  چه  بسا  به  کفران  نعمت  یزدان  در  حق  خود  نیز  بینجامد،  و  هدایتی  را  نادیده  بگیرند  که  خدا  بدیشان  ارمغان  داشته  است  ...  پس  بنگرندکه  در  این  صورت  پس  از  بهره‌مندی  کوتاه  جهان  بر  سر  ایشان  چه  می‌آید:

(فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ).

(‌ای  کافران  چند  روزی  از  این  متاع  دنیا)  بهره‌مند  شوید  (‌و  لذت  ببرید،  عاقبت  کفر  و  سرانجام  کارتان  را)  خواهید  دانست.

این  نمونه‌ای  است‌که  تعبیر  قرآنی  آن  را  در  اینجا  ترسیم  می‌کند:

(  ثُمَّ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْأَرُونَ ثُمَّ إِذَا کَشَفَ الضُّرَّ عَنْکُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِنْکُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ).

گذشته  ار  آن‌،  هنگامی  که  زیانی  (‌همچون  درد  و  بیماری  و  مصائب  و  بلایا)  به  شما  رسید  (‌برای  زدودن  ناراحتیها  و  گشودن  گره  مشکلها  تنها  دست  دعا  به  سوی  خدا  برمی‌دارید  و)  او  را  با  ناله  و  زاری  به  فریاد  می‌خوانید،  (‌پس  چرا  در  وقت  عادی  جز  او  را  می‌پرستید  و  انبازها  را  به  کمک  می‌طلبید؟‌)‌.  سپس  هنگامی  که  خدا  زیان  را  از  شما  دور  کرد  (‌و  جلو  تندباد  حوادث  و  طوفان  بلا  را  گرفت‌)‌،  گروهی  از  شما  (‌انبازهائی‌)  شریک  پروردگار  خود  می‏کنند!  (‌و  از  نو  دچار  غفلت  و  غرور  و  بت‌پرستی  و  شرور  می‌شوند!)‌.

این  نمونه‌ای  است  که  در  میان  انسانها  تکرار  می‌گردد.  زیرا  در  وقت  سختی  و  تنگی  است‌که  دلها  به  بسوی  خدا  می‌گرایند،  چون  از  روی  فطرت  پی  می‌برند  که  جز  او  پناهگاهی  برای  ایشان  نیست‌.  امّا  در  وقت  رفاه  و  خوشی‌،  دلها  با  نعمت  وکالا  از  خدا  غافل  می‌گردند،  و  پیوند  آنها  با  او  ضعیف  می‌شود،  و  از  راه  او  با  انواع  و  اقسام  انحرافها  وکجرویها  منحرف  می‌شوند  وکژراهه  می‌روند،  انحرافها  وکجرویهائی  که  جلوه‌گر  می‌آیند  در  شرک  ورزیدن  برای  خدا،  و  به  صورتهای  مختلف  خدا  کردن  معیارها  و  ارزشها  و  اوضاع  و  احوال‌،  هرچند  که  دلها  نام  خدا  را  رها  نکنند  و  آن  را  بر  زبان  برانند!

گاهی  انحراف  وکجروی  و  فساد  و  تباهی  فطرت  شدت  می‌گیرد،  و  ناگهان  برخی  از  مردمان  در  وقت  سختی  و  تنگی  به  خدا  پناه  نمی‌برند،  و  بلکه  به  برخی  از  آفریده های  خدا  پناه  می‌برند  و  آنان  را  برای  یاری  و  کمک  و  نجات  و  رهائی  خود  به  فریاد  می‌خوانند،  به  دلیل  این‌که  آن  آفریده‌ها  دارای  جاه  و  مقام  و  منزلت  و  مکانت  در  پیشگاه  خدا  هستند،  و  یا  در  برخی  از  اوقات  بدون  این  دلیل  آن  آفریده‌ها  را  به  یاری  می‌خو‌انند  و  رهائی‌بخش  خود  می‌دانند،  مانند  کسانی  که  اولیاء  را  برای  نجات  ورهائی  خویش از  بیماری  یا  سختی  و  گرفتاری‌،  و  یا  غم  و  اندوه‌،  به  فریاد  میخوانند  و  به  کمک  می‌طلبند  ...  این‌گونه  کسان‌،  از  مشرکان  جاهلیتی  منحرف‌ترند  که  قرآن  نمونه‌ای  از  آنان  را  برایشان  ترسیم  می‌کند  و  ما  دیدیم‌!

*

(  وَیَجْعَلُونَ لِمَا لا یَعْلَمُونَ نَصِیبًا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ)‌.

(‌کافران‌)  برای  بتهائی  که  چیزی  نمی‏دانند  (‌زیرا  که  جمادند)‌،  بهره‌ای  (‌از  حیوانات  و  ارزاق  خود)  که  ما  بدیشان  داده‌ایم  قرار  می‌دهند  (‌و  بدین  وسیله  بدانها  تقرب  می‌جویند)‌.

آنان  برخی  از  چهارپایان  را  بر  خود  حرام  می‌کنند.  بر  آنها  سوار  نمی‌شوند.  یا  ازگوشت  آنها  نمی‌خورند.  یا  آنها  را  به  پسران  می‌بخشند  و  آنها  را  به  دختران  نمی‌دهند  -  همان‌گونه  که  در  سوره  انعام  بیان‌کردیم  -  این‌کارها  را  به  نام  خداگونه‌های  ادعائی  انجام  می‌دهند،  خداگونه‌هائی‌که  کافران  دلیل  و  حجتی  بر  الوهیت  آنها  ندارند،  و  هیچگونه  سود  و  زیانی  از  آنها  سراغ  ندارند.  بلکه  آنهاگمانها  و  انگاره‌های  ارثی  از  دوران  جاهلیت  کهن  هستند.  خدا  است‌که  بدیشان  این  ارزاق  و  نعمتهائی  را  داده  است‌که  آنان  سهمی  از  آنها  را  برای  چیزهائی  درنظر  می‌گیرندکه  دلیل  و  حجتی  بر  حقانیت  آنها  ندارند  و  سود  و  زیانی  از  آنها  ندیده‌اند.  این  ارزاق  و  نعمتهاکه  ازآن  خداگونه‌های  ادعائی  نیستند  تا  بختی  از  آن  ارزاق  و  نعمتها  را  به  خداگونه‌ها  برگردانند.  بلکه  اینها  داده‌ها  و  عطاهای  خدا  است‌،  خدائی‌که  ایشان  را  به  یکتاپرستی  خود  می‌خواند،  ولی  آنان  برای  او  چیزهائی  را  شریک  و  انباز  میکنند!

بدین  منوال  هم  در  جهان‌بینی  ایشان  آشفتگی‌،  و  هم  در  عملکرد  آنان  پراکندگی  است  ...  ارزاق  و  نعمتها  همه  ازآن  خدا  است‌.  خدا  هم  دستور  می‌دهدکه  جز  او  پرستیده  نشود.  امّا  آنان  با  فرمان  او  مخالفت  می‌کنند،  و  خداگرنه‌هائی  برای  خود  ترتیب  می‌دهند.  از  ارزاق  و  نعمتهای  خدا  سهمهائی  را  برمی‌گیرند  و  به  چیزهائی  اختصاص  می‌دهند  و  در  راه‌هائی  به‌کار  می‌برندکه  خدا  حرام  و  قدغن‌کرده  است  و  ایشان  را  از  آنها  بازداشته  است‌!  بدین  منوال  اختلاف  در  سلیقه  و  جهان‌بینی  ایشان  آشکارا  پدیدار  می‌گردد  و  به‌گونه  زشت  و  شگفتی  نمودار  می‌شود.

هنوزکه  هنوز  است  مردمانی  هستند  بعد  از  آن‌که  عقیده  یکتاپرستی  به  میان  آمده  است  و  بیان  و  روشن‌گردیده  است‌،  سهمی  را  از  رزق  و  روزی  خداکه  بدیشان  عطاء  شده  است  برای  چیزی  وقف  می‌کنندکه  به  خداگونه‌های  جاهلیت  می‌ماند.  هنوزکه  هنوز  است  برخی  از  مردمان  گوساله‌ای  را  رها  و  آزاد  می‌کنند  و  آن  را  «‌گوساله  سید  بدوی‌«  می‌نامند.  این‌گوساله  هرجا  و  هرگونه  بچرد  و  از  هرچه  بخوردکسی  جلو  آن  را  نمی‌گیرد!  وکسی  از  آن  گوساله  استفاده  نمیکند  و  سود  نمی‏برد،  تا  زمانی‌که  به  نام  سید  بدوی  نه  به  نام  خدا  ذبح  می‌گردد!  هنوزکه  هنوز  است  بعضی  از  انسانها  برای  اولیاء  چهارپایانی  را  نذر  و  نذور  می‌کنند  و  از  دارائی  خود  کنار  می‌گذارند،  آن  هم  نه  برای  خدا،  و  نه  به  اسم  خدا.  بلکه  به  نام  آن  ولی‌!  درست  بدان  شیوه  و  شکلی‌که  اهل  جاهلیت  بر  آن  بودند  و  برای  چیزهائی‌که  دلیل  و  حجتی  بر  حقانیت  آنها  نداشتند  و  زیان  و  سودی  از  آنها  ندیده  بودند،  از  ارزاق  و  نعمتهائی‌که  خدا  بدیشان  داده  بود  سهمی  را  جدا  می‌کردند  و  بد‌انها  اختصاص  می‌دادند.  همچون  نذری  بدین  منوال  و  بر  این  روال  حرام  است‌.  گوشت  همچون  حیواناتی  حرام  است‌،  حتی  اگر  نام  خدا  نیز  بر  آنها  برده  شود.  زیرا  نام  غیرخدا  بر  آنها  سر  داده  شده  است  و  به  نام  غیر  خدا  خوانده  شده‌اند!

(  تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کُنْتُمْ تَفْتَرُونَ)  ٠

به  خدا  سوگند!  (‌در  دادگاه  قیامت‌)  از  این  دروغ  و  بهتانها  بازپرسی  خواهید  شد  (‌و  سزای  کردارتان  داده  می  شود  )‌.

با  قسم  و  تاکید  شدید  همچون  مطلبی  یاد  می‌شود.  چه  دروغ  و  بهتانی  است‌که  عقیده  را  از  پای‌بست  ویران  می‌کند  و  از  بنیاد  درهم  می‌شکند،  زیرا  این  کار  اندیشه  یکتاپرستی  را  ویران  و  خراب  می‌سازد.

*

(وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُمْ مَا یَشْتَهُونَ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ).

و  برای  خداوندی  که  از  هرگونه  آلایش  و  نیازی  پاک  است‌،  دخترانی  قائل  می‌شدند  (‌و  فرشتگان  را  دختران  خدا  می‌پنداشتند)‌،  و  برای  خود  آنچه  دوست  می‌داشتتد  قرار  می‌دادند  (‌که  پسران  هستند.  دختران  را  مایه  ننگ  و  سرشکستی  و  بدبختی می‌دانستند)  و  هنگامی  که  به  یکی  ار  آنان  مژده  تولد  دختر  داده  می‌شد  (‌آن  چنان  از  فرط  ناراحتی  چهره‌اش  تغییر  می‌کرد  که  صورتش  سیاه  می‌گردید  و  مملو  از  خشم  و  غضب  و  غم  و  اندوه  می‌شد.  از  قوم  و  قبیله  (‌خود)  به  خاطر  این  مژده  بدی  که  به  او  داده  می‌شد  خویشتن  را  پنهان  می‌کرد  (‌و  سرگشته  و  حیران  به  خود  می‌گفت‌:‌)  این  ننگ  را  بر  خود  بپذیرد  و  دختر  را  نگاه  دارد  و  یا  او  را  در  زیر  خاک  زنده  به  گور  سازد؟  هان‌!  چه  قضاوت  بدی  که  می‌کردند!.

انحراف  در  عقیده  آثار  و  پیامدهای  آن  در  حدود  و  ثغور  عقیده  بازنمی‌ایستد.  بلکه  به  اوضاع  و  احوال  زندگی  اجتماعی  و  به  آداب  و  رسوم  اجتماعی  سرایت  می‌کند.  زیرا  عقیده  محرک  نخستین  زندگی  است‌،  چه  پدیدار  و  آشکار  شود،  و  چه  نهان  و  پنهان‌گردد.  عربهای  جاهلی  گمان  می‌بردند  که  خدا  دخترانی  دارد  که  فرشتگانند  -  در  همان  حال‌،  خودشان  تولد  دختران  را  به  فال  بد  می‌گرفتند  و  برای  خویشتن  دختران  را  نمی‌پسندیدند!  دختران  برای  خدا  خوب  هستند.  ولی  پسران  را  برای  خود  می‌پسندیدند!

انحراف  آنان  از  عقیده  صحیح‌،  زنده  به  گور  کردن  دختران  را،  یا  در  خواری  و  پستی  نگاه  داشتن  ایشان  را  با  رفتار  بدی‌که  با  ایشان  می‌کردند،  و  با  نگاه  تحقیرآمیزی  که  بدیشان  می‌انداختند،  در  نظرشان  آراسته  و  خوشایندکرده  بود.  این  هم  بدان  خاطر  بودکه  آنان  از  ننگ  و  تنگدستی  ناشی  از  تولد  دختران  می‌ترسیدند.  چراکه  دختران  نمی‌جنگیدند  و  به  کسب  و  کار  نمی‌پرداختند،  و  گاهی  به  هنگام  یورشها  و  ایلغارها  اسیر  دشمن  می‌شدند  و  مایه  ننگ  ایشان  می‌گشتند  و  خواری  و  رسوائی  به  بار  می‌آوردند،  یا  سربار  اهالی  خانواده  خود  می‌شدند  و  فقر  و  فاقه  را  به  وجود می آوردند.

عقیده  صحیح  سبب‌کناره‌گیری  از  همه  اینها  می‌گردد.  چه  روزی  در  دست  خدا  است  و  به  همگان  روزی  می‌رساند،  و  به  کسی  چیزی  یا  مصیبتی  نمی‌رسد  مگر  آنچه  خدا  برای  او  نوشته  است  و  لازم  و  قطعی  گردانده  است‌.گذشته  از  اینها،  انسان  با  هر  دو  نوع  زن  و  مرد  خود  در  پیشگاه  خدا  محترم  است‌،  و  زن  -  از  لحاظ  انسانیت  خود  -  همگون  مرد  و  نیمه  تن  او  است‌،  همان‌گونه  که  اسلام  مقرر  می‌دارد.

روند  قرآنی  شکل  زشتی  از  آداب  و  عادات  جاهلیت  را  ترسیم  می‌کند:

(وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ) .

(‌دختران  را  مایه  ننگ  و  سرشکستگی  و  بدبختی  ممی‌دانستند)  و  هنگامی  که  به  یکی  از  آنان  مژده  تولد  دختر  داده  می‌شد  (‌آن  چنان  از  فرط  ناراحتی  چهره‌اش  تغییر  می‌کرد  که‌)  صورتش  سیاه  می‌گردید  و  مملو  از  خشم  و  غضب  و  غم  و  اندوه  می‌شد.

صورت  او  از  غم  و  اندوه  و  به  تنگنا  آمدن  سیاه  می‌شد.  لبریز  از  خشم  و  غضب  می‌گردید.  او  خشم  خود  را  قورت  می‌داد  و  اندوه  خویش  را  پنهان  می‌داشت‌.  انگار  بلائی  نازل‌گردیده  است!  در  حالی‌که  دختر  همچون  پسر  عطای  خدا  بدو  است‌.  اوکه  نمی‌تواند  در  رحم  دختر  یا  پسر  بنگارد  و  پدید  آرد.  اوکه  نمی‌تواند  در  چنین  حیات  بدمد  و  بدو  زندگی  بخشد.  اوکه  نمی‌تواند  از  نطفه  ساده  انسان  راست‌قامت  و  دارای  دستگاه‌های  مرتب  و  مرتبط  به  هم  بسازد.  تنها  تصورحیاتی‌که  رشد  می‌کند  و  پله‌پله  از  نطفه  به  انسان  تبدیل  و  تغییر  پیدا  می‌کند  -  به  فرمان  یزدان  جهان  -‌این  خود  برای  استقال‌گرم  از  نوزاد  و  خوش‌آمدگفتن  زیبا  بدو  -‌ جنس  او  هرچه  هست  -‌کافی  است‌.  زیرا  نوزاد  معجزه  یزدان  است‌،  معجزه‌ای  که  پیوسته  تکرار  می‌گردد،  و  تکرار  تازگی  و  برازندگی  آن  راکهنه  و  ناچیز  نمی‌کند! بس  چرا  بایدکسی  غمگین  بشود  از  مژده  نوزاد  دختری‌که  بدو  می‌دهند؟  چرا  باید  خود  را  از  اقوام  و  خویشاوندان  از  بدی  این  مژده  پنهان  و  نهان  دارد؟  اوکه  نوزاد  را  نیافریده  است‌،  و  بدو  نقش  و  نگار  نبخشیده  است‌.  ااو  تنها  ابزار  قدرت  در  پیدایش  معجزه‌ای  بوده  است‌که  همگان  را  مات  و  مبهوت  و  سرگردان  و  حیران  می‌کند!

حکمت  خدا،  و  قانون  زندگی‌،  مقتضی  بوده  است‌که  حیات  از  دو  زوج  نر  و  ماده  پدید  آید،  و  اساس  زندگی  بر  زوجیت  باشد.  ماده  در  نظام  حیات  همان  اندازه  اصیل  است‌که  نر.  بلکه  ماده  دارای  اصالت  بیشتر  است‌،  چون  جایگاه  و  پایگاه  نگاهداری  یدک  است  که  مایه  ادامه  حیات  است‌.  پس چرا  بایدکسی  غمگین  شود  از  این‌که  مژده  تولد  دختر  را  بدو  بدهند  در  صورتی‌که  هیچ  وقت  نظام  حیات  جز  بر  وجود  دو  زوج  نر  و  ماده  برقرار  و  پایدار  نمی‌ماند؟

انحراف  عقیده  است‌که  آثار  و  پیامد  خود  را  در  انحراف  جامعه  و  جهان‌بینیها  و  اندیشه‌ها  و  آداب  و  رسوم  آن  نشان  می‌دهد.

(أَلا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ).

هان‌!  چه  قضاوت  بدی  که  می‌کردند!.

چه  داوری  بدی‌که  می‌کردند)  چه  سنجش  پلشتی‌که  می‌نمودند!

این‌گونه  ارزش  عقیده  اسلامی  در  تصحیح  جهان‌بینیها  و  اندیشه‌ها،  و  در  تغییر  اوضاع  و  اموال  اجتماعی  جلوه‌گر  می‌آید،  و  نگاه  محترمانه  درستی‌که  در  نفسها  و  جامعه‌ها  در  قبال  زن‌،  بلکه  در  قبال  انسان‌،  پخش  می‌کند،  پدیدار  و  نمو‌دار  می‌شود.  تنها  زن  نبودکه  در  جامعه  جاهلی  بت‌پرستی،  مغبون  و  زیانمند  بود،  بلکه ‌انسانیت‌  در  ویژه‌ترین  معانی  خود  بی‌ارج  و  ارزش  بود.  زن  خود  انسانیت  است‌.  اهانت  به  دختر  اهانت  به  عنصر  بزرگوار  آدمی  است‌،  و  زنده  به‌گورکردن  دختر  کشتن  خود  بشریت  است‌،  و  ضائع‌کردن  و  هدر  دادن  نیمی  از  زندگی  است‌،  و  برخورد  با  حکمت  اصیل  آفرینش  است‌،  حکمتی‌که  اقتضاء  کرده  است  نه‌تنها  انسان‌،  بلکه  جملگی  زندگان‌،  به  صورت  نر  و  ماده  باشند.«‌[1]

هر  زمان‌که  جامعه‌ها  از  عقیده  صحیح  و  درست  منحرف  شوند،  جهان‌بینیهای  جاهلی  شاخهای  خود  را  نشان  می‌دهد  و  آماده  پیکار  می‌شود  ...  امروزه  در  بسیاری  از  جامعه‌ها  همچون  جهان‌بینیهائی  ظهور  می‌کند.  که  در  میان  بسیاری  از  جامعه‌ها  و  بسیاری  از  مردم  تولد  دختر  را  به  فال  نیک  نمی‌گیرند  و  از  قدوم  او  خوشحال  نمی‌شوند،  و  با  دختر  آن  عنایت  و  احترامی  نمی‌ورزند  که  با  پسر  می‌ورزند.  این  نیز  بت‌پرستی  جاهلیتی  است  که  به  شکلی  از  اشکال  پدیدارگردیده  است‌،  بت‌پرستی  جاهلیتی‌است  که  از  انحرافی  پدیدارگردیده  است  که  گریبانگیر  عقیده  اسلامی  شده  است‌.

جای  شگفت  است‌که  نق‌زنندگان  نق‌نق  می‌کنند  و  از  عقیده  اسلامی  و  شریعت  اسلامی  درباره  مساله  زن  عیبجوئی  می‌کنند  و  رخنه  می‌گیرند!  این  هم  نتیجه  چیزی  است  که  در  این  جامعه‌های  منحرف  می‏بینند.  این  نق‌زنندگان  عیبجو  زحمت  این  را  به  خود  نمی‌دهندکه  به  دیدگاه  اسلام  مراجعه‌کنند  و  نهضتی  را  بنگرندکه  دیدگاه  اسلامی  در  تحولات  و  ترقیات‌،  و  اوضاع  و  احوال‌،  و  دلها  و  درونها،  به‌وجود  اورده  است‌.  این  دیدگاه‌،  نظریه  آسمانی  است  نظریه‌ای  نیست  که  ضرورت  واقعیت‌،  یا  یک  دعوت  زمینی‌،  و  یا  مقتضیات  اجتماعی  یا  اقتصادی‌،  آن  را  پدید  آورده  باشد.  بلکه  عقیده  الهی  آن  را  پدید  آورده  است‌،  عقیده‌ای‌که  از  جانب  خدائی  صادرگردیده  است  که  انسان  را  مکرم  و  معزّز  داشته  است‌،  و  با  اکرام  و  اعزاز  زن‌،  جنس  آدمیزادگان  را  بزرگ  و  محترم  فرموده  است‌،  و  زن  را  نیمه  نفس  بشری  توصیف‌کرده  است‌.  هیچ‌گونه  برتری  میان  دو  نیمه  بزرگوار  انسان  در  پیشگاه  یزدان  سبحان  نیست‌.

(لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الأعْلَى وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)  .

کسانی  که  به  آخرت  باور  ندارند،  دارای  صفات  دانیه‌اند  (‌که  از  جمله  دوست  داشتن  پسر  و  دشمن  داشتن  دختر  و  زنده  به  گور  کردن  او  است‌)  و  خدا  دارای  صفات  عالیه  است  (‌که  از  جمله  بی‌نیازی  از  همه  کس  و  همه  چیز  است‌)  و  او  با  عزت  و  باحکمت  است  (‌و  می‌تواند  هر  کاری  را  بکند  و  کارهایش  از  روی  حکمت  است‌)‌.

در  اینجا  مساله  شرک  با  مساله  انکار  آخرت  برابر  نهاده  می‌شود،  چون  هر  دو  از  یک  سرچشمه  و  از  یک  انحراف  برمی‌جوشند،  و  در  درون  آدمی  آمیزه  یکدیگر  می‌گردند،  و  آثار  خود  را  در  ذات  انسان  و  زندگی  و  جامعه  و  اه‌ضاع  پدیدار  می‌گردانند.  هرگاه  صفتی  از  صفات‌کسانی  ذکر  شودکه  به  آخرت  ایمان  ندارند،  قطعا  صفت  بدی  خواهد  بود،  بد  مطلق  از  هر  لحاظ‌:  بد  در  فهم  و  شعور  :  رفتار  وکردار،  و  بد  در  اعتقاد  و  اعمال  و  افعال‌،  و  بد  در  جهان‌بینی  و  برخورد،  و  بد  در  زمین  و  آسمان  ...

(وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الأعْلَى )٠

و  خدا  دارای  صفات  عالیه  است  (‌که  از  جمله  بی‌نیازی  از  همه  کس  و  همه  چیز  است‌)‌.

خدائی  که  میان  او  و  میان  کسی‌،  برآورد  و  سنجش  نمی‌گردد،  چه  رسد  به‌کسانی‌که  به  آخرت  ایمان  ندارند  که  اینان  هستند:

«  وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»

و  او  با  عزت  و  با  حکمت  است  (‌و  می‌تواند  هر  کاری  را  بکند  و  کارهایش از  روی  حکمت  است‌)‌.

خدا  مقتدر  و  کاربجا  است‌.  دستور  می‌دهد  و  هر  چیزی  در  جای  خود  جایگزین  می‌گردد،  و  حکم  می‌کند  و  هر  چیزی  برابر  حق  و  حقیقت  و  راستی  و  درستی  صورت  می‌پذیرد.

خدا  می‌تواند  مردمان  را  در  برابر  ظلم  و  ستمشان  بگیرد  وکیفر  دهد.  اگر  چنین‌کند  زمین  را  بر  روی  ایشان  خراب  می‌کند.  ولیکن  حکمت  او  اقتضاء  می‌کندکه  آنان  را  تا  مدت  معینی‌که  سررسید  عمر  ایشان  است  به  تاخیر  بیندازد.  خدا  با  عزت  و  با  حکمت  است‌:

(وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَکَ عَلَیْهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ).

اگر  خداوند  مردمان  را  به  سبب  ستمشان  (‌هرچه  زودتر  به  عقاب  و  عذاب  آن‌)  کیفر  می‌داد،  بر  روی  زمین  جنبنده‌ای  (‌انسان  نام‌)  باقی  نمی‌گداشت‌،  ولیکن  آنان  را  تا  مدت  معین  (‌که  رمان  قرارسیدن  مرگ  ایشان  است‌)  مهلت  می‌دهد،  و  هنگامی  که  اجل  آنان  سررسید  نه  لحظه‌ای  (‌آن  را)  پس  می‌اندازد  و  نه  (‌لحظه‌ای  آن  را)  پیش  می‌اندازند.

خداوند  انسانها  را  آفریده  است  و  با  دادن  نعمتهای  خود  بدیشان  بر  ایشان  بخشیده  است  و  بدانان  لطف  فرموده  است‌.  تنها  انسان  است‌که  در  زمین  تباهی  می‌ورزد  و  ستم  می‌کند،  و  از  راه  خدا  منحرف  می‌شود  و  انباز  می‌ورزد،  و  یکی  بر  دیگری  سرکشی  می‌نماید،  و  آفریده‌های  غیر  خود  را  نیز  اذیت  و  آزار  می‌رساند  ...  خدا  با  وجود  همه  اینها  با  انسان  شکیبائی  می‌کند  و  بدو  مهربانی  می‌نماید،  و  او  را  مهلت  و  فرصت  می‌دهد،  ولی  او  را  خودسرانه  رها  نمی‌کند  و  نادیده‌اش  نمیگیرد.  کار  خدا  حکمت  توام  با  قدرت  است‌،  و  رحمت  همراه  با  عدالت  است‌.  امّا  مردمان  در  برابر  مهلت  و  فرصت  یافتن  گو‌ل  می‌خورند  و  مغرور  می‌گردند،  و  دلهایشان  رحمت  و  حکمت  خدا  را  درک  و  فهم  نمی‌کند،  تا  عد‌الت  و  قدرت  او  ایشان  را  درمییابد  و  بر  سرشان  می‌تازد،  در  آن  زمان‌که  عمرشان  به  پایان  می‌رسد  و  سررسید  مدت  معینی  است‌که  یزدان  به  خاطر  حکمتی‌که  در  آن  است  آن  را  تعیین‌کرده  است‌،  و  به  خاطر  رحمت  خود  تا  آن  وقت  بدیشان  مهلت  داده  است‌.

(فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ )‌.

هنگامی  که  اجل  آنان  سررسید  نه  لحظه‌ای  (‌آن  را)  پس  می‌اندازند  و  نه  (‌لحظه‌ای  آن  را)  پیش  می‌اندازند.

شگفت‌انگیزترین  کار  مشرکان  این  است  که  برای  خدا  درنظر  می‌گیرند  دختران  و  غیر  دخترانی  را  که  خودشان  آنها  را  نمی‌پسندند  و  برای  خویش  نمی‌خواهند! آن‌گاه  به  دروغ  ادعاء  می‌کنند  وگمان  می‌برندکه  در  برابر  سهمی‌که  برای  خدا  قرار  می‌دهند  و  می‌انگارند،  پاداش  خوبی  دارند.  قرآن  مقرر  می‌داردکه  چه  چیز  بدیشان میرسد.  چیزی  بدیشان  داده  می‌شودکه  جدای  از  چیزی  است  که  گمان  می‌برند:

(وَیَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا یَکْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ)  ٠

آنان  برای  خدا  چیزی  تعیین  می‌کنتد  که  خود  نمی‌پسندند  (‌که  انتخاب  دختران  است‌)‌،  و  دروغ  بر  زبان  می‌رانند  و  میگویند:  (‌همان‌گونه  که  در  این  جهان  از  ثروت  و  قدرت  بهره‌مندند،  در  آن  جهان  هم‌)  سرانجام  نیک  دارند  (‌و  بهشت  ازآن  ایشان  است‌)‌.  بدون  شک  آتش  دوزخ  بهره ایشان  است  و  آنان  پیش  از  دیگران  بدانجا  رانده  و  افکنده  می‌شوند.

تعبیر  قرآنی  خود  زبانهایشان  را  به‌گونه‌ای  به  تصویر  می‌کشدکه  انگار  سرا‌پا  از  دروغ  ساخته  شده‌اند  و  دروغ  گردیده‌اند  یا  انگار  شکلی  از  دروغ  هستند.  خود  زبان‌ها  دروغ  را  نقل  و  توصیف  می‌کنند.  همان‌گونه‌که‌گوئی‌:  قد  و  بالای  او  بیانگر  دلربائی  و  زیبائی  است‌.  یا:  چشمان  او  سیاهی  را  توصیف  می‌کند.  زیرا  ان  قد  و  بالا  خودش  تعبیر  از  دلربائی  و  زیبائی  میکند  و  گویای  دلربائی  و  زیبائی  است‌.  و  ان  چشمها  خودشان  تعبیر  ا‌ز  سیاهی  می‌کنند  و  گویای  سیاهی  هستند.  به  همین  منوال  قران گفته ا‌ست‌.

«وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ »‌.

زبانهایشان  دروغ  را  توصیف  و  بیان  می‌کنند.

چه خود  زبانهایشان  درو٦غ  را  توصیف  و  بیان  می‌دارند،  و  خودشان  بی‏اثر  دروغ،  و  گویای  ان‌،  و  صورتگر  ان  هستند.  زیرا  زبانهایشان  ان  اندازه  در  طول  زمان  دروغ  گفته  ا‌ست  و  از  ان  تعبیرکرده  است  تا  رمزی  از  دروغ  گردیده  است  و  بر  ان  دلالت  میکند!

همچنین  انان میگویند:

«أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى »

سرانجام  نیک  (‌که  سعادت  و  خوشبختی  اخروی  است‌)  از ان ایشان است.

آ‌نان  چیزی  را  سهم  خدا  می‌کنند  و  خودشان  بدان  راضی  نیستند.  این  است  دروغی  که  زبانهایشان  می‏گوید.  ولی  حقیقتی‌که  نص  قران  ان  را  در  برابر  ایشان  قرار  می‌دهد  پیش  ا‌ز  این  که  ایه  به  پایان  خود  برسد  ا‌ین  است  که  بدون  هیچگونه  گمانی  و  شکی  ا‌تش  دوزخ  ازان  ایشان  است‌،  و  ایشان  سزاوا‌ر  ان  هستند:

«لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ »‌.

بدون  شک  دوزخ بهره  ایشان  است‌.

آنان  را  با  شتاب  به  سوی  اتش  دوزخ  می‏برند  و  از  ان  به  تاخیرشان نمی اندازند:

«وَأَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ»

و  انان  پیش از  دیگران  بدانجا  رانده  و  افکنده  می‌شوند.

«‌فرط‌« چیزی  است  که  پیش  می‌افتد.  و  «‌مفرط‌«  چیزی  است  که  پیش  افکنده  می‌شود  و  به  تاخیر  اند‌اخته  نمیشود.

*

ا‌ز  اینها  بگذریم‌.  اینان  یگانه  کسانی  نیستند  که  منحرف  گردیده‌اند،  و  نخستین  کسانی  نیستند  که  زبان  به  کفر  و  الحاد  گشوده‌اند.  پیش  از  اینان  هم  مردمانی  بوده‌اند  که  منحرف  وکافر  و  ملحد  بوده‌اند.  اهریمن  آنان  را  گمراه  کرده  است‌،  و  جهان‌بینیها  و  اندیشه‌ها  و  افعال  و  اعمالی  را  برایشان  آراسته  و  پیراسته  کرده  است  و  ایشان  بدانها  گرائیده‌اند  و  به  کژراهه  افتاده‌اند.  بدین  وسیله  اهریمن  سرپرست  آنان  گردیده  است  و  بر  ایشان  نظارت  نموده  است  و  بدین‌سو  و  آن‌سو  ایشان  را  کشانده  است  و  آن‌گونه  که  خود  خواسته  است  به  راهشان  برده  است‌!  خدا  پیغمبر  صلی الله علیه و آله و سلم را  فرستاده  است  تا  ایشان  را  نجات  دهد  و  رهائی  بخشد،  و  برایشان  حق  را  از  باطل  جدا  و  روشن  سازد،  و  اختلافاتی  راکه  در  میانشان  در  عقائد  و  کتابهایشان  بروز  کرده  است  و  پدیدار  گردیده  است  برطرف  کند،  و  هدایت  و  رحمت  برای  کسانی‌گردد  که  ایمان  می‌آورند .

« تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‌»‌ .

به  خدا  سوگند!  ما  (‌پیغمبرانی‌)  به  سوی  ملتهای  پیش  ار  تو  فرستادیم  و  اهریمن‌کارهای  (زشت‌)  را  در  نظرشان  آراست  و  (‌آنان  را  از  پیروی  پیغمبران  بازداشت  و  بدبختشان  کرد.  در  این  جهان‌)  امروز  اهریمن  سرپرست  ایشان  است  و  (‌آنان  را  به  دنبال  خود  می‌کشاند،  و  فردای  قیامت‌)  عذاب  دردناکی  دارند.  ما  کتاب  (‌قرآن‌)  را  بر  تو  نازل  نکرده‌ایم  مگر  بدان  خاطر  که  چیزی  را  برای  مردمان  بیان  و  روشن  نمائی  که  (‌جزو  امور  دینی  است  و)  در  آن  اختلاف  دارند،  و  (‌هم  بدان  خاطر  که  ا‌ین  کتاب‌)  هدایت  و  رحمت  برای  مومنان  گردد.

وظیفه  واپسین  کتاب  و  واپسین  رسالت  داوری  کردن  و  فیصله  دادن  اختلافاتی  است  که  میان  پیروان  کتابهای  پیشین  و  دسته‌ها  و  گروه‌های  ایشان  درگرفته  است  و  پدیدارگردیده  است‌.  چه  اصل  توحید  و  یگانه‌پرستی  است‌.  هرگونه  شبهه‌ای  از  شبهه‌هائی  که  بر  توحید  و  یگانه‌پرستی  عارض  گردیده  است‌،  و  هرگونه  شرکی  که  به  شکلی  از  اشکال  آمیزه  توحید  و  یگانه‌پرستی  شده  است‌،  هرگونه  شبهه‌ای  از  شبهه‌هائی  که  بر  توحید  و  یگانه‌پرستی  عارض  گردیده  است‌،  و  هرگونه  شرکی  که  به  شکلی  از  اشکال  آمیزه  توحید  و  یگانه‌پرستی  شده  است‌،  و  هر  نوع  تشبیه  و  تمثیلی  و  همگونی  و  همسانی‌ای  به  توحید  و  یگانه‌پرستی  راه  پیداکرده  است‌،  همه  اینها  پوچ  و  باطل  است  و  قرآن  آمده  است  تا  توحید  و  یگانه‌پرستی  را  از  آن  بزداید  و  آن  را  سره  و  پاکیزه  جلوه‌گر  نماید،  و  قرآن  مایه  هدایت  و  رحمت  برای  کسانی  شودکه  دلهایشان  برای  ایمان  آمادگی  پیدا  کرده  است  و  دریچه‌های  آن  دلها  برای  دریافت  قرآن  باز  و  گشوده  گردیده  است‌.

*

تا  اینجا  روند  قرآنی  آیه‌هائی  و  نشانه‌هائی  را  درباره  ا‌لوهیت  عرضه  داشته  است  که  در  افریده‌های  یزدان  موجود  است‌،  افریده‌هائی  که  در  سراسر  جهان  هستی  هستند.  همچنین  از  صفات  و  استعدادهائی  سخن  گفته  است‌که  در  انسان  به  ودیعت  نهاده  شده  است‌،  و  از  نعمتهائی  سخن  به  میان‌کشیده  است‌که  یزدان  جهان  انها  را  به  مردمان  عطاء  فرمود٥  است‌،  نعمتهائی‌که  کسی  جز  خدا  بر  انها  توانائی  ندارد.

روند  قرآنی  در  آیه  پیشین‌،  از  نازل‌کردن‌کتاب  قرآن‌که  بهترین‌کتابی  است‌که  خدا  ان  را  برای  مردمان  نازل  کرده  است  و  در  ان  زندگی  روح  و  روان  است‌،  صحبت  به  میان  کشیده  است‌،  و  هم  اینک  به  دنبال  آن  آیه  از  نازل‌کردن  آبی  سخن  می‌گویدکه  از  اسمان  می‌بارد،  و  در  ان  زندگی  اجسام  نهفته  است‌:

«وَاللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ »  .

خدا  است  که  که  از  (‌ابر)  آسمان  آب  را  می‌باراند  و  زمین  را  پس  از  مرگ  (‌و  خشکی‌،  با  رویاندن  گلها  و  گیاه‌ها  و  چمنزارها  و  کشتزارهای  فراوان  در)  ان‌،  (‌دوباره  جان  و)  حیات  می‌بخشد.  بی‏گمان  در  این  (‌کار  باراندن  و  رویاندن  و  موات  و  حیات‌)  دلیل  روشنی  (‌بر  وجود  مدبر  حکیم‌)  است  برای  آنان  که  گوش  شنوا  دارند.

آب  زندگی  هر  موجود  زنده‌ای  است‌.  نص  قرآنی  آب  را  زندگی  همه  زمین  به  طرزکلی  برای  هرچه  وهرکه  روی  آن  است  می‌داند  و  می‌شمارد.  آن‌کسی‌که  مرده  را  زنده  می‌کند  و  موات  را  به  حیات  تبدیل  می‌کند،  سزاوار  این  است‌که  خدا  باشد:

«إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ »  .

بی‏گمان  در  این  (‌کار  باراندن  و  رویاندن  و  موات  و  حیات‌)  دلیل  روشنی  (‌بر  وجود  مدبر  حکیم‌)  است  برای  آنان  که  گوش  شنوا  دارند.

آنان  که  می‌اندیشند  درباره  چیزی‌،  می‌شنوند  ...  قرآن  این  مساله‌،  یعنی  مساله  نشانه‌های  الوهیت  و  دلائل  آن‌،  ازقبیل  زندگی  پس  از  مرگ  را  بسیارذکرکرده  است‌،  و  چشمها  را  در  موارد  زیادی  متوجه  آن  نشانه‌ها  و  دلائل  نموده  است‌.  چه  در  آنها  نشانه‌ای  از  خداشناسی است  برای‌کسی‌که  بشنود  و  بفهمد  و  درباره  چیزی‌که‌گفته  می‌شود  بیندیشد.

درس  عبرت  دیگری  در  چهارپایان  نهفته  است‌.  چهارپایان  به  ساختار  شگفت  آفریدگار  اشاره  می‌نمایند،  و  این  ساختار  شگفت  آفریده‌ها  بر  الوهیت  خدا  دلالت  دارد:

«وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ لَبَنًا خَالِصًا سَائِغًا لِلشَّارِبِینَ »

بی‏گمان  (‌ای  مردمان‌!)  در  وجود  چهارپایان  برای  شما  (‌درس‌)  عبرتی  است  (‌که  در  پرتو  آن  می‌توانید  به  خدا  پی  ببرید.  چه  عبرتی  از  این  برتر  که  ما)  از  برخی  از  چیزهائی  که  در  شکم  آنها  است‌،  شیر  خالص  و  گوارائی  به  شما  می‌نوشانیم  که  از  میان  تفاله  و  خون  بیرون  می‌تراود  و  نوشندگان  را  خوش  می‌آید.

این  شیری‌که  از  پستانهای  چهارپایان  بیرون  می‌تراود  از  چه  چیزی  ساخته  می‌شود؟  این  شیر  از  میان  تفاله  و  خون  بیرون  می‌تراود!  فرث  یا  تفاله‌،  علوفه  جویده  و  نیمه  هضم  داخل  دستگاه  گوارش  است‌.  شیره‌ای‌که  روده‌ها  آن  را  می‌مکند  به  خون  تبدیل  می‌شود.  این  خون  هم  به  تمام  سلولهای  بدن  می‌رود.  وقتی‌که  به  غده‌های  شیری  در  پستان  رسید  با  ساختار  شگفت  یزدان‌که‌کسی  نمی‌داند  چگونه  خواهد  شد  به  شیرتبدیل  می‏گردد.

عملکرد  تبدیل  چکیده‌های  غذائی  در  بدن  به  خون‌،  و  تغذیه  هر  سلولی  با  موادی‌که  بدان  نیازمند  است  و  در  خون  موجود  است‌،  عملکرد  شگفتی  است‌که  فراتر  از  خود  شگفت  است‌.  این  عملکرد  در  هر  ثانیه‌ای  در  بدن  انجام  می‌پذیرد،  همان‌گو‌نه‌که  سوخت  و  ساز  بدن  انجام  می‌گیرد.  در  این  دستگاه  عجیب  و  غریب  در  هر  لحظه‌ای  عملیات  مستمر  ویران‌کردن  و  بناکردن  انجام  می‌پذیرد  و  تا  آن  دم‌که  جان  به  ترک  بدن  می‌گویدو  قالب  تهی  می‌کند  ازکار  بازنمی‌ایستد  ...  هرکسی‌که  دارای  عقل  و  شعو‌ر  سالم  و  راست  و  درستی  باشد  نمی‌تواند  در  برابر  این  عملیات  شگفت  و  شگرف  بایستد  و  هر  ذره‌ای  از  وجودش  به  تسبیح  آفریدگار  نوآور  و  نوآفرین  این  دستگاه  انسانی  به  فریاد  درنیاید،  دستگاهی‌که  پیچیده‌ترین  دستگاه‌های  ساخت  آدمی  قابل  مقایسه  با  آن  نیست‌،  وحتی  قابل  مقایسه  با  سلولی  ازسلولهائی  نیست‌که  آن  اندازه  فراوانندکه  بیرون  از  شمارند!

در  فراسوی  تعریفهای  عامی‌که  از  عملیات  مکیدن  و  تحویل  و  تبدیل  و  سوخت  و  ساز  می‌شود،  شرح  و  بسطهائی  است‌که  عقل  را  حیران  می‌کند.کار  یک  سلول  در  بدن  و  شرکت  آن  در  این  عملکرد  آن  اندازه  شگفت  و  شگرف  است‌که  بررسی  و  پژوهش  درباره  آن  به  پایان  نمی‌آید!

تا  چندی  قبل  همه  اینها  راز  سر  به  مهری  بود.  این  حقیقت  علمی‌که  قرآن  آن  را  در  اینجا  بیان  می‌دارد  و  می‌گویدکه  شیر  از  میان  تفاله  و  خون  بیرون  می‌تراود  برای‌کسی  از  انسانها  معهود  و  مشهور  نبو‌د.  در  آن  روزگار  هم‌کسی  همچون  عملکردی  را  تصور  هم  نمی‌کرد  چه  رسد  به  این‌که  با  این  دقت  چنین  عملکرد  کاملی  را  مقرر  و  مشخص  سازد.  هر  انسانی‌که  برای  عقل  خود  احترام  قائل  باشد  نمی‌تواند  درباره  این  مساله  به  ستیز  و  جدال  پردازد.  وجود  حقیقت  واحدی  از  این  نوع  حقائق  به  تنهائی  برای  اثبات  وحی  بودن  قران  از  سوی  یزدان‌،  کافی  و  بسنده  است‌.  زیرا  در  ان  دوره  و  زمان  همه  مردمان  از  این  حقیقت‌،  نااگاه  و  بی‌اطلاع  بودند‌.

قرآن‌گذشته  از  این‌که  از  همچون  حقائق  علمی  صرفی  سخن  می‌گوید،  دلائل  وحی  بودن  خود  از  سوی  خدا  را  در  ویژگیهای  دیگری  نیز  به  همراه  دارد،  ویژگیهائی  که  کسی  بدانها  پی  می‌بردکه  با  همچون  ویژگیهائی  اشنا  باشد  و  توان  سنجش  و  پژوهش  انها  را  داشته  باشد.  امّا  ذکر  حقیقت  واحدی  بدین  نحو  دقیق  ستیزه‌گران  عیب  را  مغلوب  و  مسکوت  می‌کند.

« وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِیلِ وَالأعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» ٠

(‌خداوند)  از  میوه‌های  درحتان  خرما  و  انگور،  (‌غذای  پربرکتی  نصیب  شما  می‌سازد  که  گاه  ان  را  به  صورت  زیانباری  درمیآورید  و  از ان‌)  شراب  درست  می‌کنید  و  (‌گاه‌)  رزق  پاک  و  پاکیزه  از  آن  می‏گیرید.  بی‏گمان  در  این  (‌گردآوری  دو  و  چند  خاصیت  و  قابلیت  در  میوه‌ها)  نشانه‌ای  (‌از  قدرت  آفریدگار)  برای  کسانی  است  که  از  عقل  و  خرد  سود  می‏گیرند.

این  میوه‌هائی  که  از  حیاتی  برمی‌دمند  که  اب  ریزان  از  آسمان  چنان  حیاتی  را  پدیدار  و  پراکنده  کرده  است‌،  از  ان  میوه‌ها  شراب  درست  می‌کنید  -  شراب  همان  می  است‌که  تا  ان  وقت  حرام  نبوده  است  -  و  رزق  و  روزی  پاکیزه  از  انها  می‌گیرید.  نص  قرانی  اشاره  دارد  به  این  که  رزق  حسن‌،  یعنی  روزی  خوب  جدای  از  می  است  و  می  رزق  حسن  و  روزی  خوب  نیست‌.  این  بخش  از  ایه  پیش‌درامدی  برای  دستور  تحریم  می است  که  بعدها  صادرگردیده  است‌،  و  از  واقعیت  زندگی  در  ان  زمان  صحبت  می‌کند.  در  ان  زمان  مردمان  از  میوه‌های  درختان  خرما  و  انگور  می  درست  می‌کردند.  این  بخش  نصی  برای  حلال  کردن  می  نیست‌.  بلکه  دیباچه  تحریم می است‌.

«  إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» ٠

بی‏گمان  در  این  (گردآوری  دو  و  چند  خاصیت  و  قابلیت  در  میوه‌ها)  نشانه‌ای  (‌از  قدرت  آفریدگار)  برای  کسانی  است  که  از  عقل  و  خرد  سود  می‏گیرند.

کسانی‌که  از  عقل  و  خرد  استفاده  بکنند  می‌فهمند  کسی  که  این  رزق  و  روزی  را  می‌سازد،  او  سزاوار  پرستش است  و  او  خدا  است‌.

« وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلا یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»

پروردگارت  به  زنبوران  عسل  (‌راه  زندگی  و  طرز  معیشت  را)  الهام  کرد  (‌و  بدانگونه  که  تنها  خود  می‌داند  به  دلشان  انداخت‌)  که  از  کوه‌ها  و  درختها  و  داربستهائی  که  مردمان  می‌سازند،  خانه‌هائی  پرگزینند.  سپس  (‌ما  به  آنها  الهام  کردیم  که‌)  از  همه  میوه‌ها  بخورید  و  راه‌هائی  را  بپیمائید  که  خدا  برای  شما  تعیین  کرده  است  و  کاملا  (‌دقیق  و)  در  اختیارند.  از  درون  زنبور  عسل‌،  مایعی  بیرون  می‌تراود  که  رنگهای  مختلفی  دارد.  در  این  (‌مایع  رنکارنگ‌)  بهبودی  مردمان  نهفته  است‌.  بی‏گمان  در  این  (‌برنامه  زندگی  زنبوران  عسل  و  ارمغانی  که  آنها  به  انسانها  تقدیم  می‌دارند  که  هم  غذا  و  هم  شفا  است‌)  نشانه  روشنی  (‌از  عظمت  و  قدرت  پروردکار)  است  برای  کسانی  که  (‌درباره  پدیده‌ها)  می‌اندیشند  (‌و  رازهاو  رمزهای  زندگی  آفریدگان  از  جمله  جانوران  را  پیش  چشم  می‌دارند)‌.

زنبوران  عسل  در  پرتو  الهام  فطرتی‌کار  می‌کنند  که  آفریدگار  در  آنها  به  ودیعت  نهاده  است‌.  الهام  نیز  نوعی  وحی  است‌که  زنبوران  عسل  به  مقتضی  آن‌کار  می‌کنند.  زنبوران  عسل  با  دقت  سرسام‌آوری‌کار  می‌کنندکه  خرد  اندیشمند  از  آن  ناتوان  است‌،  چه  درکار  ساختمان‌سازی  کندوها،  و  چه  در  تقسیم‌کار  در  میان  خود،  و  چه  در  شیوه  تولید  عسل  پالوده  و  پاکیزه‌.

زنبوران  عسل  برابر  فطرت  خود  خانه‌های  خویش  را  تهیه  می‏بینند.  درکوه‌ها  و  بر  روی  درختان  و  در  داربستهائی‌که  مردمان  برای  درختان  انگور  و  غیره  می‌سازند.  خداوند  راه  زندگی  را  برای  زنبوران  عسل  ساده  و  آسان‌کرده  است  به  وسیله  چیزی‌که  در  فطرت  آنها  به  ودیعت  نهاده  است  و  به  وسیله  هماهنگی  و  توافقی  که  در  سرشت  جهان  پیرامون  آنها  پدیدارکرده  است‌.  نص  قرآنی  بیان  می‌داردکه  در  عسل  شفا  و  بهبودی  مردمان  نهفته  است‌.  این  شفا  و  بهبودی  را  برخی  از  متخصصان  علوم  پزشکی  شرح  و  بسط  داده‌اند،  شرح  و  بسطی‌که  اهل  فن  از  آن  آگاهی  دارند.[2]  چون  این  امر  در  قرآن  به  صراحت  آمده  است  ثابت  است‌.  مسلمان  باید  بدین  امر  معتقد  باشد  با  استناد  به  حق‌ کلّی‌ای‌ که  در  کتاب  خدا  ثابت  است‌،  و  همچنین  با  استناد  به  روایت  از  پیغمبر  خدا  (ص)‌در  این  زمینه‌.

بخاری  و  مسلم  از  ابوسعید  خدری  روایت  کرده‌اندکه  گفته  است‌:  مردی  به  خدمت  پیغمبر  خدا  (ص)آمد  و  گفت‌:

برادرم  به  اسهال  مبتلا  است‌.  پیغمبر  خدا  صلی الله علیه و آله و سلم  بدو  فرمود:

( إ‌سقِهِ  عَسَلاً)‌.

عسل  بدو  بدهید.

آن  مرد  رفت  و  عسل  به  برادرش  داد.  سپس  بیامد  و  گفت‌:  ای  پیغمبر  خدا  صلی الله علیه و آله و سلم  برادرم  عسل  دادم‌.  جز  بر  اسهالش  نیفزود.  فرمود:

(إذهَب ‌فَا‌سِقِه  عَسَلاً)‌.

برو  بدو  غسل  بده‌.

آن  مرد  رفت  و  عسل  به  برادر  خود  داد.  باز  هم  آن  مرد  برگشت  وگفت‌:  ای  پیغمبر  خدا  صلی الله علیه و آله و سلم  به  برادرم  غسل  دادم‌.  جز  بر  اسهالش  نیفزود.  فرمود:

(‌صدق  الله  وکذب  بطن  اخیک  إذهَب ‌فَا‌سِقِه  عَسَلاً)  ٠

خدا  راست  فرموده  است  و  شکم  برادرت  دروغ  گفته  است‌.  برو  بدو  عسل  بده.

آن  مرد  رفت  و  به  برادرش  عسل  داد،  و  شفا  پیداکرد.

انچه  ما  را  در  این  روایت  خوشحال  می‌کند،  یقین  پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم  است‌.  در  برابر  واقعیت  عملی  اسهال  آن  مرد،  هر  زمان‌که  عسل  را  به  برادرش  داده  است‌.  این  یقین  هم  سرانجام  واقعیت  ان  را  تصدیق  نموده  است‌.  لازم  است  یقین  مسلمان  در  هر  مساله‌ای  و  در  هر  حقیقتی‌که  درکتاب  خدا  قران  امده  است  این  چنین  باشد،  هرچندکه  ظاهر  امری‌که  بدان  واقعیت  می‌گویند  مخالف  ان  قضیه  یا  ان  حقیقت  باشد.  چون  واقعیت  عاقبت  برمی‏گردد  و  ان  قضیه  یا  ان  حقیقت  را  تصدیق  میکند.

در  اینجا  در  برابر  پدیده  هماهنگی  موجود  در  عرضه  این  نعمتها  می‌ایستیم‌:  نازل‌کردن  اب  از  اسمان‌،  و  بیرون  اوردن  شیر  از  میان  تفاله  و  خون‌،  وگرفتن  شراب  و  روزی  خوب  از  میوه‌های  درختان  خرما  و  انگور،  و  پدید  اوردن  عسل  از  شکمهای  زنبوران  عسل  ...  همه  اینها  نوشیدنی  هستند  و  از  اجسامی  خارج  می‌گردندکه  در  شکل  مخالف  با  یکدیگرند.  از  ا‌نجاکه  فضای  بحث  فضای  نوشیدنیها  است‌،  از  بهره‌های  چهارپایان  تنها  شیر  را  در  این  جولانگاه  ذکرکرد٥  است‌،  تا  میان  مفردات  سراسر  صحنه  هماهنگی  و  همنوائی  باشد.  در  درس  بعدی  خواهیم  دیدکه  در  روند  قرانی  از  پوستها  و  پشمها  وکرکهای  چهارپایان  نیز  سخن  رفته  است‌،  چون  فضای  بحث  در  انجا  فضای  لانه‌ها  و  خانه‌ها  و  پیراهنها  است  و  مناسبت  داردکه‌گوشه‌ای  از  بهره‌های  چهارپایان  ذکرگرددکه  هماهنگ  و  همنوا  با  مفردات  صحنه  است  ...  این  هم  افقی  از  افقهای  هماهنگی  هنری  در  قران  است.[3]

*

روند  قرآنی  از  صحنه  چهارپایان  و  درختان  و  میوه‌ها  و  زنبوران  عسل‌،  به  پسوده  دیگری  می‌پردازد،  پسوده‌ای  که  به  ژرفاهای  درونهای  انسانها  نزدیک  است‌،  چون  دراصل  وجود  خودشان  است‌:  مربوط  به  عمرها  و  رزقها  و  همسران  و  فرزندان  و  نوادگان  ایشان  است‌.  آنان  هم  نسبت  بدینان  حساسیت  بیشتری‌،  و  تاثر  و  پاسخگوئی  ژرف‌تری  دارند:

(وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ ثُمَّ یَتَوَفَّاکُمْ وَمِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ).

خداوند  شما  را  آفریده  است  (‌و  روزگاری  را  برایتان  تعیین  کرده  است  که  در  آن  زندگی  می‌کنید  و  کتاب  خوشبختی  یا  بدبحتی  خود  را  می‌نویسید  و)  سپس  شما  را  می‌میراند  و  (‌به  سوی  خویش  برمی‌گرداند)‌.  برخی  از  شما  به  سنین  بالای  عمر  می‌رسند  (‌و)  به  گونه‌ای  (‌فرتوت می‌شوند  که  کارشان  بدانجا  می‌کشد)  که  پس  از  (‌آن  همه‌)  علم  و  آگهی  (‌و  تجربه‌ای  که  در  زندگی  آموخته‌اند)  چیزی  نخواهند  دانست  (‌و  همه  چیز  را  فراموش  می‌کنند.  چرا  که  از  فعالیت  سلولهای  بدن  کاسته  شده  است  و  استخوانها  و  عضلات  و  اعصاب  سستی  گرفته  است‌)‌.  بی‏گمان  خدا  (‌از  اسرار  آفریدگان  خود)  آگاه  و  توانا  (‌بر  هر  آن  چیزی‌)  است  (‌که  بخواهد)‌.

( وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ فَمَا الَّذِینَ فُضِّلُوا بِرَادِّی رِزْقِهِمْ عَلَى مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَهُمْ فِیهِ سَوَاءٌ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ ؟).

خداوند  برخی  از  شما  را  بر  برخی  دیگر  از  نظر  روزی  برتری  داده  است  (‌چرا  که  استعدادها  و  تلاشهایتان  متفاوت  است‌)‌.  آنان  که  روزی  فراوانی  بدیشان  داده  شده  است  (‌و  ثروت  زیادی  در  اختیارشان  قرار  گرفته  است‌)  حاضر  نیستند  که  روزی  (‌و  ثروت‌)  خود  را  به  بردگان  خود  بدهند  و  ایشان  را  با  خود  در  دارائی  (‌شریک  و)  مساوی  گردانند؛  (‌پس  چرا  شما  کافران‌،  بندگان  خدا  را  شریک  خدا  در  الوهیت  می‌گردانید  و  متصرف  در  امور  می‌دانید؟  مگر  ثروتمندان  فقیران  را،  و  آقایان  نوکران  را،  و  سروران  بردگان  را  شریک  در  قدرت  و  ثروت  خود  می‌سازند؟  پس  آنچه  را  که  برای  خود  نمی‌پسندند،  چرا  برای  خدا  می‌پسندند؟‌!)‌.  آیا  نعمت  خدا  را  انکار  می‌کنند  (‌و  آفریده‌هائی  از  آفریدگان  خدا  را  شریک  آفریدگار  می‌سازند؟‌!)

(وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ شَیْئًا وَلا یَسْتَطِیعُونَ؟).

خدا  از  جنس  خودتان  همسرانی  برای  شما  ساخت  (‌تا  در  کنار  آنان  بیاسائید)‌،  و  از  همسرانتان  پسران  و  نوادگانی  به  شما  داد  (‌تا  بدانان  دل  خوش  کنید)‌،  و  چیزهای  پاکیزه‌ای  (‌همچون  غلات  و  میوه‌جات  و  حیوانات‌)  به  شما  عطاء  کرد  (‌تا  از  آنها  استفاده  کنید  و  خدای  را  سپاسگزاری  نمائید)‌.  آیا  (‌با  وجود  این  که  کافران  می‌دانند  که  سرجشمه  همه  نعمتها  خدا  است  و  نه  کس  و  نه  چیز  دیگری‌،  آیا  باز  هم‌)  به  (‌بتهای‌)  باطل  ایمان  می‌آورند  و  نعمت  خدا  را  (‌با  شرک  ورزیدن‌)  ناسپاس  می‌گذ‌ارند؟‌!  و  چیزهائی  را  بجز  خدا  می‌پرستند  که  مالک  کمترین  رزقی  در  آسمانها  و  زمین  برای  آنان  نیستند  و  (‌در  آینده  هم‌)  نمی‌توانند  (‌بارانی  از  بالا  ببارانند  و  در  زمین  درختی  و  گیاهی  برویانند  و  چیزی  را  نصیب  ایشان  گردانند)‌.

پسوده  نخستین  درباره  زندگی  و  مرگ  است‌.  زندگی  و  مرگ  هم  دامن  هرکسی  و  هر  نفسی  را  می‌گیرند.  زندگی  دوست  داشتنی  است‌.  اندیشیدن  درباره  زندگی  چه  بسا  دل  سخت  را  تا  اندازه‌ای  نرم‌کند،  و  در  برابر  دست  قدرت  خدا  و  نعمت  او  و  توان  او  حساس  گرداند.  ترس  بر  از  دست  دادن  زندگی  چه‌بسا  وجدان  پرهیزگاری  کردن  و  برحذر  شدن  و  پناه  بردن  به  بخشاینده  زندگی  را  به  جوش  و  خروش  درآورد.  تصویر  پیری  زمانی‌که  انسان  به  خوارترین  بخش  عمر  می‌رسد،  و  انچه  را  که  یادگرفته  است  فراموش  می‌کند،  و  به  ناتوانی  و  فراموشکاری  و  سادگی  کودکی  برمی‌گردد،  این  تصور  چه‌بسا  نفس  سرکش  انسان  را  به  اندیشیدن  و  ورانداز  کردن  احوال  و  اوضاع  و  مراتب  و  منازل  زندگی  وادار  گرداند،  و  چه‌بسا  از  عظمت  شخص  ونازش  او  به  قدرت  و  قوت  و  دانش  و  توانائی  بکاهد در  اینجا  است‌که  همچو‌ن  پیروی  می‌آید:

(إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ).

بی‏گمان  خدا  (‌از  اسرار  آفریدگان  خود)  آگاه  و  توانا  (‌بر  هر  آن  چیزی‌)  است  (‌که  بخواهد)‌.

این‌پیرومی‌آید  تا  نفس  را  به  همچو‌ن  حقیقت  بزرگی  برگرداند،  و  بداندکه  دانش  ازلی  همیشگی  ازآن  خدا  است‌،  و  قدرت‌کاملی‌که  متاثر  از  زمان  نمی‌گردد  قدرت  خدا  است  و  بس،  و  دانش  انسان  تا  مدت  زمانی  است‌،  و  قدرت  او  تا  دم  مرگ  و  سررسید  عمر  وی  است‌.گذشته  از  این‌،  دانش و  قدرت  انسان  جزئی  و  ناقص  و  محدود  است‌.

پسوده  دوم  درباره  رزق  و  روزی  است‌.  اختلاف  سطح  رزق  وروزی  هم  قابل  مشاهده  و  ملاحظه  است‌.  نص  قرآنی  این  تفاوت  را  برمی‌گرداند  به  برتری  نهادن  یزدان  برخی  را  بر  برخی  از  مردمان  در  رزق  و  روزی  ایزد  سبحان.  این  برتری  در  رزق  و  روزی  هم  به  اسباب  و  عللی  برمی‌گرددکه  تابع  قانون  و  سنت  خداوند  منانند.  هیچ  چیزی  از  اینها  ناسنجیده  و  سرسری  و  بیهوده  و  بیفائده  نیست‌.  چه‌بسا  انسانی  اند‌یشمند  و  دانشمند  و  خردمند  باشد،  ولیکن  در  رسیدن  به  رزق  و  فراچنگ  آوردن  روزی‌،  و  در  افزایش  و  بالش  آن‌،  سهم  محدودی  داشته  باشد.  چون  او  در  پهنه‌ها  و  جولانگاه‌های  دیگری  از  داده‌ها  و  بخششهای  بیشتری  برخوردار  است‌.  و  چه‌بسا  انسان  کودک  و  نادان  و  ساده‌لوح  به  نظر  آید‌،  ولیکن  در  رسیدن  به  رزق  و  فراچنگ  آوردن  روزی‌،  و  در  افزایش  و  بالش  آن‌،  سهم  بسیار  و  دست  بالائی  داشته  باشد.  درنتیجه‌کسی‌که  دقیق  و  تیزبین  نیست ‌گمان  برد  که  روزی  با  قوت  وقدرت  به  دست  نمی‌آید،  وبلکه  در  ناحیه‌ای  از  نواحی  مقدّر  و  مقرّر  است‌.  امّا  فراخی  رزق  و  روزی‌گاهی  امتحان  و  آزمون  یزدان  است‌،  همان‌گونه  که  تنگی  معیشت  وکم  وکاستی  رزق  و  روزی‌گاهی  امتحان  و  آزمون  یزدان  است  و  خدا  آن  را  برگزار  می‌کند.

به  خاطر  حکمت  و  فلسفه‌ای‌که  او  میخواهد  و  پیاده‌اش  می‌نماید  ...  به  هر  حال  تفاوت  در  رزق  و  روزی  پدیده  آشکاری  است‌،  و  تابع  اختلاف  در  داده‌ها  و  عطاء‌ها  است  - ‌و  آن  وقتی  است‌که  جلو  اسباب  و  علل  ساختگی  ستمگرانه  در  جامعه‌های  تباه‌گرفته  می‌شود  - نص  قرآنی  بدین  پدیده  اشاره  می‌نماید  که  در  جامعه  غربی  موجود  بود،  و  آن  را  برای  تصحیح  برخی  از  انگاره‌های  جاهلی  بت‌پرستانه‌ای  به‌کار  می‌بردکه  عربها  داشتند،  و  قبلا  بدانها  اشاره‌گردید.  آنان  بخشی  از  ارزاق  و  نعمتها  را  -‌همانگو‌نه‌که‌گفته  شد  -‌ جدا  می‌کردند  و  سهم  خداگونه‌های  ادعائی  خود  می‌نمودند.  روند  قرآنی  در  اینجا  درباره  ایشان  می‌گوید:  آنان  سهمی  از  اموالشان  را  به  بردگانی‌که  داشتند  نمی‌دادند  -  برده‌داری  پیش  از  اسلام  مرسوم  و  معمول  بود  -‌ تا  ایشان  و  بردگان  در  رزق  و  روزی  بر‌ابر  شوند.  چرا  باید  آنان  سهمی  از  ارزاقی  راکه  خدا  بدیشان  داده  است  به  خداگونه‌های  ادعائی  خود  اختصاص  دهند!

(أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ ؟).

آیا  نعمت  خدا  را  انکار  می‏کنند  (‌و  آفریده‌هائی  از  آفریدگان  خدا  را  شریک  آفریدگار  می‌سازند؟‌!)‌.

آیا  آنان  نعمت  را  با  شرک  پاسخ  می‌گویند،  به  جای  این  که  شکر  نعمت‌دهنده  لطف‌کننده  بخشایشگر  را  به  جای  آورند؟

پسوده  سوم  درباره  نفسها  و  همسران  و  فرزندان  و  نوادگان  است‌،  و  با  بیان  پیوند  زنده  موجود  در  میان  دو  جنس  است‌:

(جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا ).

از  جنس  خودتان  همسرانی  برای  شما  ساخت  (‌تا  در  کنار  آنان  بیاسائید)‌.

همسران  از  جنس  خود  شما  هستند.  نیمی  از  شمایند.  نه  این‌که  آنان  جنس  پستی  باشند  وکسی  خویشتن  را  پنهان‌کند  وقتی‌که  بدو  مژده  تولد  دختر  داده  می‌شود  و  غمگین‌گردد!

(وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَنِینَ وَحَفَدَةً)  ٠

و  از  همسرانتان  پسران  و  نوادگانی  به  شما  داد  (‌تا بدانان دل خوش کنید)

انسان  فانی  امتداد  زندگی  خود  را  در  فرزندان  و  نوادگان  می‌بیند.  پسودن  این  بخش‌،  در  نفس  شدیدترین  حساسیت  را  برمی‌انگیزد  ...  روند  قرآنی  به  بخشش  و  عطاء  فرزندان  و  نوادگان‌،  بخشش  و  عطاء  روزیهای  پاک  را  می‌افزاید،  به  خاطر  مشاکله  میان  دو  نوع  روزی  تا  بر  آن  پیروی  با  پرسش  انکاری  بزند:

(أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ).

آیا  (‌با  وجود  این  که  کافران  می‏دانند  که  سرچشمه  همه  نعمتها  خدا  است  و  نه  کس  و  نه  چیز  دیگری‌،  آیا  باز  هم‌)  به  (‌بتهای‌)  باطل  ایمان  می‌آورند  و  نعمت  خدا  را  (‌با  شرک  ورزیدن  )  ناسپاس  می‌گذ‌ارند!.

آیا  برای  خدا  انباز  قرار  می‌دهند  و  از  فرمان  یزدان  سرپیچی  می‌نمایند،  در  حالی‌که  این  نعمتها  همه  از عطایا  و  بخشایش  خدا  است‌؟  این  نعمتها  نشانه‌هائی  بر  الوهیت  خدایند  و  در  زندگی  ایشان  رخ  می‌دهند  و  وجود  دارند،  و  در  هر  لحظه‌ای  با  ایشان  سروکار  دارند  و  بدیشان  خود  را  می‌نمایند.

ایا  به  چیزهای  باطل  و  پوچ  ایمان  می‌آورند؟  معلوم  است‌که  جز  خدا  باطل  و  پوچ  است‌.  این  خداگونه‌های  ادعائی‌،  و  این  انگاره‌های  ادعائی‌،  همه  و  همه  باطل  و  پوچ  هستند  و  دراصل  وجود  ندارند،  و  حقی  بدانها  تعلق  نمی‌گیرد.  آنان  کفران  نعمت  خدا  می‌کنند،  نعمتهائی  که  حق  است  ،  این  حق  را  لمس  و  احساس  می‌کنند  و  از  آنها  استفاده  می‌نمایند  و  بهره  می‌برند،  با  این  وجود  این  حق  را  انکار  می‌کنند.

(وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ شَیْئًا وَلا یَسْتَطِیعُونَ ؟ ).

و  چیزهائی  را  بجز  خدا  می‌پرستند  که  مالک  کمترین  رزقی  در  آسمان‌ها  و  زمین  برای  آنان  نیستند  و  (‌در  آینده  هم‌)  نمی‏توانند  (‌بارانی  از  بالا  ببارانند  و  در  زمین  درختی  و  گیاهی  برویانند  و  چیزی  را  نصیب  ایشان  گردانند)  .

جای  شگفت  است‌که  فطرت  تا  این  اندازه  منحرف‌گردد،   و  مردمان  برای  چیزی  عبادت‌کنند  که  نمی‌توانند  رزقی  بدیشان  برسانند،  و  هیچ  وقت  و در  هیچ  حالی  از  احوال  هم  نخواهند  توانست‌.  خدا  را  آفریدگار  روزی‌رسان  می‌دانند،  و  نعمتهای  او  در  حضور  ایشان  است  و  نمی‌توانند  آن  نعمتها  را  انکارکنند،  امّا  با  این  وجود  گونه‌ها  و  همسانها  برای  خدا  قرار  می‌دهند!

(فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الأمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).

پس  برای  خدا  شبیه  و  نظیر  قرار  مدهید  او  با  قیاسهای  تباه  و  تشبیهات  ناروا،  پرستش  بتان  را  توجیه  و  تعبیر  نکنید)  بیگمان  خداوند  (‌اعمال  شما  را)  می‌داند  و  شما  (‌سرنوشت  کردار  بدتان  را)  نمی‌دانید.

خدا  همگون  و  همسان  ندارد  تا  برای  او  همگون  و  همسان  درنظر  گرفت‌.

آن‌گاه  روند  قرآنی  دو  مثال  برای  آنان  می‌آورد.  مثالی  مربوط  به  مالک  روزی‌رسان‌،  و  بنده  درمانده  ناتوانی  است‌که  چیزی  ندارد  وکار  وکسبی  نمی‌کند.  این  مثالها  برای  نزدیک  گرداندن  حقیقت  بزرگی  به  ذهن  آدمی  است‌که  از  آن  غافل  مانده‌اند،  حقیقت  این‌که  همگون  و  همسانی  برای  خدا  نیست‌،  و  درست  نیست‌که  در  عبادت  میان  خدا  و  کسی  از  آفریدگانش  تساوی  برقرارکرد  و  خدا  و‌کسی  را  در  عبادت  برابر  نهاد.  چراکه  همگان  بنده یزدان  سبحان  هستند:

(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا عَبْدًا مَمْلُوکًا لا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ).

خداوند  برده  مملوکی  را  به  عنوان  مثال  ذکر  می‏کند  که  قادر  بر  هیج  چیز  نیست‌،  و  (‌در  مقابل  آن‌)  انسان  (‌با  ایمانی‌)  را  مثل  می‌زند  که  به  او  روزی  حلال  و  پاکیزه‌ای  داده  است  و  او  پنهان  و  آشکار  از  آن  می‌بخشد  و  صرف  می‌کند.  آیا  آنان  یکسانند؟  (‌مگر  مشرکان  که  در  بند  شهوات  و  خرافات  و  بندگی  بتان  گرفتارند،  با  مومنان  که  رها  از  بند  شهوات  و  خرافات  بوده  و  سربندگی  جز  به  آستان  یزدان  فرود  نمی‏آورند،  برابرند؟  مومنان  که  اهل  منطق  و  استدلالند  در  این  باره  می‌اندیشند  و  میگویند:‌)  سپاس  خدا  را  سزا  است  (‌که  ما  را  بنده  خود  کرد!  نه  بنده  بندگان  خود،  واقعا  مشرکان  گمراه  و  سرگردانند)  و  بلکه  بیشتر  آنان  (‌فرق  حق  و  باطل  را)  نمیدانند)‌.

«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا رَجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلَى شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ؟  »  .

و  خداوند  دو  مرد  را  مثل  می‌زند  که  یکی  از  آنان  گنگ  مادرزاد  است  و  بر  انجام  چیزی  توانائی  ندارد  و  سربار  صاحب  خود  بوده  و  به  هرجا  او  را  بفرستد  نفعی  نخواهد  داشت‌.  آیا  او  (‌که  کنگ  و  ناتوان  و  سربار  و  بیفائده  است‌)  برابر  با  کسی  است  که  (‌زبان‌ور  و  کارکن  و  نان‌آور  و  سراپا  خیر  و  برکت  است  و  مرتباً  دیگران  را)  به  عدل  و  داد  می‌خواند  و  در  جاده  صاف  و  راست  قرار  دارد  (‌و  دارای  روش  پسندیده  و  برنامه  درست  در  زندگی  است‌؟‌)‌.

مثال  اول  برگرفته  از  واقعیت  زندگی  ایشان  است‌.  آنان  بندگانی  داشتندکه  دارای  چیزی  نبودند  و  بر  چیزی  قدرت  نداشتند.  آنان  میان  بندگان  ناتوان  و  آقای  ملک  و  متصرف  برابری  نمی‌نهادند،  پس  چگونه  آقای  بندگان  و  مالک  اشان  را  باکسی  یا  چیزی  از  آن‌که  و  از  آنچه  آفریده  است  برابر  می‌نهند؟

مثال  دوم  مرد  لال  ضعیف‌کودنی  را  به  تصویر  می‌کشد  که  چیزی  نمی‌فهمد  وخیرو  خوبی  نمی‌آورد.  ومرد  نیرومند  سخنوری  را  به  تصویر  می‌زندکه  به  دادگری  دستور  می‌دهد،  و کارآ  و  فعال  است  و  راستای  راه  خیر  و  خوبی  را  در پیش  می‌گیرد  ...  هیچ شخص  خردمندی  این  و  آن  را  مساوی  نمی‌داند  و  برابر  نمی‌نهد.  پس  چگونه  ممکن  است  بتی  یا  سنگی  را  با  خداوند  سبحان  و  توانا  و  آگاه  و  به‌کار  نیک  دستوردهنده  و  به  راه  راست  رهنمودکننده‌،  مساوی  دانست  و  برابر  نهاد؟

با  این  دو  مثال‌،  مرحله‌ای  به  پایان  می‌آیدکه  آغاز  گردیده  بود  با  فرمان  یزدان  به  مردمان‌،  مبنی  بر  این‌که  دو  خدا  را  برنگیرند  و  نپرستند،  و  به  پایان  آمده  است  با  شگفت  ازکار  قومی‌که  دو  خدا  را  برمی‌گیرند  و می‌پرستند.


 

[1]  ‌قران  معتقد  به  زوجیت  در  همه  چیز  است.  (‌مترجم  ...  نگـا:  رعد/‌٣،  ذاریات‌/49،  یس‌/36،  طه‌/‌53  ...)‌.

[2]  ‌کتاب‌:  «‌اسلام  و  طب  جدید»  تالیف‌:  دکتر  عبدالعزیز  اسماعیل‌. 

[3]  مراجعه  شود  به  کتاب  «‌التـصویر  الفنی  فـی‌القـرآن‌»  فـصل  «هماهنگی  هنری».