تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ نبأ

سورۀ نبأ

مکی است؛ ترتیب آن 78؛ شمار آیات آن 40

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ ١.

مشرکان یکدیگر خویش را از چه چیزی پرسان می‌کنند؟ استفهام برای کمال بزرگ شمردن این امر آمده است و چون به اثر پیدایش رسالت ربّانی در عالم، به مشرکان از خود رفتگی دست داده بود، در این امر اختلاف ورزیدند.

﴿عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ ٢.

آنان از خبر بزرگی از همدیگر سؤال می‌کنند که از اثرش بر دل‌ها هیبت، بر نفس‌ها ترس و بر عقل‌ها دهشت سیطره می‌افکند. این خبر عبادت از رسالت پیامبر مژده دهنده، نزول کتاب بزرگ و روشنگر و خبر زنده‌شدن بعد از مرگ است. آری! نزاع طولانی و خلاف بسیاری در این باره داشتند؛ هرچند در حقّانیتش شبهه‌ای نیست، خبر راستی است که دروغ در آن راه ندارد و امر یقینی است که شکّی در آن موجود نیست.

﴿ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ مُخۡتَلِفُونَ ٣.

دربارۀ این روز گفتگوها و شبهات بسیاری میان کسانی که تصدیق و اقرار داشتند با آنان‌که تکذیب و انکار می‌کردند پدید آمد؛ زیرا برای آنان خبری عجیب و امری غریب بود.

﴿کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ ٤.

سوگند به پروردگار که به زودی راستی این خبر و درستی این امر را می‌دانند و زشتی عملکرد و افعال خویش را درک خواهند کرد؛ آنگاه که اهل قبر‌ها برانگیخته شوند، آنچه در سینه‌ها پنهان است پدید آید، حجاب‌ها دور رود و امور پوشیده آشکار شود.

﴿ثُمَّ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ ٥.

آری! به خداوند عزوجل سوگند که حقّانیت اموری چون بعث و نشوز، بهشت و دوزخ، وجود صراط، میزان اعمال و سایر خبر‌های پوشیده‌ای که حق‌تعالی و پیامبرش بدان خبر داده‌اند بعد از مرگ برای آنان آشکار خواهد شد.

﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا ٦.

رسالت و خبر‌های غیبی آن درست است، چون خبر دهندۀ آن کسی است که زمین را با استحکام آفریده، آن را گهواره‌ای ساخته، هموار داشته و برای مصالح آبادانی، زراعت، سکنی‌گزینی و طلب معیشت آماده نموده است. آری! زمین مادر مهربانی است که رزق و روزی معلوم و مقسومی در آن به ودیعت نهاده شده است.

﴿وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا ٧.

کوه‌ها را طوری مقرّر داشتیم که مانند میخ‌هایی زمین را نگه می‌دارند، چنان‌که مایل نمی‌شود و به جنبش نمی‌آید. آری! اوتعالی کوه‌ها را با اندازه‌گیری مستحکمی بر روی زمین توزیع نموده، و در میان و چارگوشه‌اش با درستی و حسن تدبیر مستقر ساخته است. پاک است خداوندی که صاحب لطف و باخبر است.

﴿وَخَلَقۡنَٰکُمۡ أَزۡوَٰجٗا ٨.

شما را دو صنف مرد و زن آفریدیم تا توالد و تناسل صورت گیرد و بقای نوع و استمرار حیات تحقّق یابد؛ زیرا اگر فقط یک صنف می‌بود، نوع انسان منقرض می‌شد و فنا و نابود می‌گردید. از همین رو حق‌تعالی از انسان، حیوان، پرنده‌گان و هر مخلوق دیگر جنس مذکّر و مؤنّث را پدید آورد.

﴿وَجَعَلۡنَا نَوۡمَکُمۡ سُبَاتٗا ٩.

خواب شما را راحت بدن‌ها و تعطیل مصروفیت‌های‌تان قرار دادیم، برای اینکه وجودتان با لذّت از خواب راحت یابد و نشاط دوباره برای کار و فعالیت به دست آورد.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِبَاسٗا ١٠.

شب را مانند پوشاکی قرار دادیم که شما را زیر پوشش قرار می‌دهد؛ بدان گونه که چون فرا می‌رسد به مساکن‌تان برمی‌گردید و از تحرّک و مصروفیت‌های حیات آرامش می‌یابید.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا ١١.

روز را سبب تحصیل روزی و کسب معاش، زمانی برای کار و کوشش و آبادانی و تولید مقرّر داشتیم تا زندگی و عمر‌ها ادامه یابد.

﴿وَبَنَیۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعٗا شِدَادٗا ١٢.

آسمان‌های هفتگانه را با بنای محکم و استوار، سقفی بلند و صنعتی با استحکام در بالای سر شما بنا نمودیم؛ چنان‌که در بنای آن‌ها کوتاهی و عیبی وجود ندارد.

﴿وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا ١٣.

خورشید را مانند چراغ روشنی در آسمان مقرّر داشتیم؛ بدان گونه که بر مبنای حساب حرکت می‌کند، با‌ حکمت روشنی می‌دهد و با تقدیر ما طلوع می‌نماید، نه در سیر و حرکتش خللی وجود دارد و نه در طلوع و غروبش ناهماهنگی مشاهده می‌شود.

﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا ١٤.

آنگاه که هنگام نزول باران فرا می‌رسد، آبی مبارک، پاکیزه، فراوان و بسیار ریزانی را از ابر‌ها فرود می‌آوریم که در آن حیات، رشد و نموی موجودات و خیر بسیاری نهفته است.

﴿لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا ١٥.

تا به وسیلۀ آب دانه‌هایی را بیرون آوریم که انسان و حیوان از آن می‌خورند؛ دانه‌هایی مانند گندم، جو، جواری و دیگر چیز‌ها که خوردنی‌های نافع و روزی‌های مبارکی را به دست می‌دهند. همچنان سبزیجات، علوفه‌ها و درختستان‌هایی را با آب رویاندیم که چارپایان از آن می‌خورند، منظرۀ خوشایند دارند و باعث زیبایی زمین می‌شوند.

﴿وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا ١٦.

با این آب مبارک، باغ‌های پُر درخت و بوستان‌های فراخی را پدید آوردیم که شاخه‌های به هم پیچیده و شاخچه‌های نرم و ملایم دارند و منظر نیکو و زیبایی با شکوهی را پدید می‌آورند.

﴿إِنَّ یَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ کَانَ مِیقَٰتٗا ١٧.

به راستی که روز قیامت روزی است که خداوند عزوجل میان مردم فیصله می‌کند، وقت مشخّص و مدّت معیّنی دارد که در نزد خداوند عزوجل معلوم است و حق‌تعالی وعده‌اش را خلاف نمی‌کند.

﴿یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا ١٨.

روزی که اسرافیل در صور که شاخ بزرگی است برای بار دوم می‌دمد و از اثرش جماعت‌های بسیاری از قبر‌ها به سوی موقف بیرون می‌آیند.

﴿وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا ١٩.

آنگاه آسمان شق می‌شود و شکاف می‌گردد، در نتیجه برای نزول فرشتگان و از بین رفتن برج‌ها، افلاک و ستاره‌گان دروازه‌های بسیاری در آن گشوده می‌شود.

﴿وَسُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَکَانَتۡ سَرَابًا ٢٠.

کوه‌ها با تکانی شدید از جای‌شان بر‌کنده و پاره پاره می‌شوند و مانند غبار و گردی در هوا پراگنده می‌گردند.

﴿إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتۡ مِرۡصَادٗا ٢١.

به راستی دوزخ جایگاهی است که موظّفان آتش آن در کمین کافران نشسته‌اند؛ یعنی آمدن کافران را انتظار می‌کشند تا دشوار‌ترین جزا را بر آنان فرود آورند.

﴿لِّلطَّٰغِینَ مَ‍َٔابٗا ٢٢.

آتش دوزخ جای بازگشت سر‌کشان است که با خواری و ذلّت به سویش رو می‌آورند. آری! در آنجا عذاب می‌شوند و مورد اهانت قرار می‌گیرند.

﴿لَّٰبِثِینَ فِیهَآ أَحۡقَابٗا ٢٣.

زمانه‌هایی را بدون انقطاع و به طور دوامدار در آتش دوزخ باقی می‌مانند و به عذاب سختی گرفتار اند که نه سستی می‌پذیرد و نه تخفیف می‌یابد.

﴿لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا ٢٤.

در آنجا نه سردیی را می‌یابند که گرمی را از آنان دور سازد و نه آشامیدنیی را که تشنگی را مرفوع سازد، پوست‌های‌شان می‌سوزد و به تشنگی گرفتار اند.

﴿إِلَّا حَمِیمٗا وَغَسَّاقٗا ٢٥.

امّا به عوض سردی و نوشیدنی، آب داغ جوشانی برای آنان داده می‌شود که روده‌ها را قطع می‌کند و چرک آزار دهنده‌ای را می‌نوشند که از بدن‌های دوزخیان روان گشته است.

﴿جَزَآءٗ وِفَاقًا ٢٦.

این جزایی است که با کارها و اعمال آنان برابری دارد؛ یعنی مستحقّ این جزا هستند و سزاوار چنین بلایی می‌باشند.

﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ لَا یَرۡجُونَ حِسَابٗا ٢٧.

بدان سبب که این کافران به روز حساب تکذیب می‌کردند، در انتظار قیامت نبودند،‌ بدان ایمان نداشتند و زنده‌شدن بعد از مرگ را توقّع نمی‌بردند.

﴿وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا کِذَّابٗا ٢٨.

از آیات الهی که بر پیامبرش نازل شده انکار کردند، به وحیی که حق‌تعالی بر آن حضرت فرستاده تکذیب نمودند، به ردّ آن پرداختند و از آن‌ رو گشتاندند، در نتیجه اینگونه عذابی جزای آنان مقرّر داشته شد.

﴿وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ کِتَٰبٗا ٢٩.

همه اعمال و کار‌کرد‌ها را در کتاب کار‌های نیک و کتاب کار‌های بد ثبت نمودیم و نوشتیم. بنابراین همه اعمال محفوظ و مضبوط است؛ بدون اینکه زیادت و نقصانی در آن راه یابد.

﴿فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکُمۡ إِلَّا عَذَابًا ٣٠.

جزای تکذیب و کفر خویش به پروردگار را بچشید، دیگر چیزی جز زیادت عذاب و سختی‌های مجازات را نخواهید یافت، نه بر شما مهربانی صورت می‌گیرد و نه از آتش بیرون می‌شوید.

﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ مَفَازًا ٣١.

به راستی که رستگاری آخرت، نجات از آتش دوزخ و بهره‌مندی به بهشت برای پرهیزگاران آماده است. این همه به سبب انجام اوامر و اجتناب از نواهی در نزد پروردگار برای‌شان مهیّا شده است.

﴿حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا ٣٢.

باغستان‌هایی برای‌شان مهیّاست که دارای درختان انبوه و تاک‌های انگوری است؛ همچنان که شاخه‌های فرود آمده و نزدیک دارد. ذکر انگور از میان سایر میوه‌ها به خاطر منافع بسیار و مزّۀ نیکوی آن است.

﴿وَکَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا ٣٣.

برایشان همسرانی زیبا و دوشیزه از حوران بهشتی آماده شده که در حسن خویش بی‌همتا و از هر عیبی پاک اند، اخلاق نیکو دارند و با حرمت و حشمت اند.

﴿وَکَأۡسٗا دِهَاقٗا ٣٤.

جامه‌های لبریز از شرابی برای‌شان مهیّاست که نشه‌آور نیست، ایجاد درد سر نمی‌کند، صاحبش را دچار هذیان نمی‌نماید، و عقلش را نمی‌رباید؛ با وجودی که نهایت لذّت‌بخش و سرور آور است.

﴿لَّا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوٗا وَلَا کِذَّٰبٗا ٣٥.

سخنان بی‌فایده و کلام باطلی را در بهشت نمی‌شنوند،‌ بلکه همه تقدیم سلام و حسن کلام با خوبی و مجالس انس است و عزّت و حلاوت منطق وجود دارد.

﴿جَزَآءٗ مِّن رَّبِّکَ عَطَآءً حِسَابٗا ٣٦.

این پاداش نیکو در برابر اعمالی که انجام داده‌اند از جانب پروردگار برای‌شان آماده شده و نعیم مقیم را در برابر التزام راه مستقیم به دست آوردند. الله تعالی بر ایشان عطا و بخشش کرده و ایشان را در نیکو‌ترین جای و بهترین مقام استقرار بخشیده است.

﴿رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا یَمۡلِکُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا ٣٧.

کسی که این نعمت‌ها را برای‌شان ارزانی و کرامت کرده پروردگار آسمان‌ها و زمین است که خلایق را پرورش داده است. او رحمت فراگیر دارد که همه مخلوقات را شامل می‌شود و به خاطر عظمت و شکوهی که دارد کسی بدون اجازه‌اش با وی سخن زده نمی‌تواند.

﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ صَفّٗاۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا ٣٨.

در آن روز جبرئیل علیه السلام برای تعظیم و توقیر خداوند عزوجل با سایر فرشتگان برمی‌خیزند و صف زده‌اند. هیچ کسی به منظور شفاعت سخن زده نمی‌تواند؛ مگر آنگاه که اوتعالی برایش اجازه دهد و از کسی که برایش شفاعت می‌شود راضی باشد.

﴿ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مَ‍َٔابًا ٣٩.

روز قیامت روزی است که وعده بدان راست، وقوعش حقّ و وقتش ثابت است. پس هر که می‌خواهد عمل صالحی را در پیش گیرد که در نزد پروردگار برایش نفعی برساند و او را از عذاب و مجازات دشوار پروردگار نجات بخشد.

﴿إِنَّآ أَنذَرۡنَٰکُمۡ عَذَابٗا قَرِیبٗا یَوۡمَ یَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ یَدَاهُ وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا ٤٠.

به راستی که ما شما را از وقوع عذاب نزدیکی ترساندیم؛ از عذاب روزی که انسان عملکرد نیک و بدش را مشاهده می‌کند. در آن هنگام کافر به علّت بازگشت بدی که دارد آرزو می‌برد که کاش خاک می‌بود تا مورد محاسبه و عذاب قرار نمی‌گرفت و مسلّماً کسی که آرزوی مرگ نماید، به بلا و محنت بزرگی گرفتار آمده است.


تفسیر سوره‌ نبأ

سوره‌ نبأ

مکی‌ است‌ و دارای‌ (40) آیه‌ است‌.

وجه‌ تسمیه: این‌ سوره‌، «عم‌» و «نبأ» نامیده‌ می‌شود زیرا با این‌ فرموده‌ خدای‌ تبارک ‌و تعالی:﴿عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ١ عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ٢ [النبأ: 1-2] که‌ مراد از آن‌ خبر روز رستاخیز است‌، افتتاح‌ شده‌ است‌.

﴿عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ١

«درباره‌ چه‌ از یک‌دیگر می‌پرسند» کافران‌؟ مفسران‌ در بیان‌ سبب‌ نزول‌ گفته‌اند: چون‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  به‌ رسالت‌ مبعوث‌ شدند و به‌ مردم‌ مکه‌ از یگانگی‌ خداوند عزوجل  و از زنده‌ شدن‌ پس‌ از مرگ‌ خبر دادند و بر آنان‌ قرآن‌ تلاوت‌ کردند، کفار شروع‌ کردند به‌ سؤال‌ کردن‌ از یک‌دیگر و می‌گفتند: برای‌ محمد چه‌ اتفاقی‌ افتاده‌ است‌؟ او چه‌ چیزی‌ به‌همراه‌ آورده‌ است‌؟ پس‌ خداوند عزوجل  این‌ آیه‌ را نازل‌ فرمود. سپس‌ سؤالشان‌ را با این‌ فرموده‌ خویش‌ پاسخ‌ داد:

﴿عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ٢

«از آن‌ خبر بزرگ‌ سؤال‌ می‌کنند» آن‌ خبر بزرگ‌، همانا خبر نزول‌ قرآن ‌عظیم‌الشأن‌ می‌باشد زیرا قرآن‌ از توحید و تصدیق‌ پیامبر و وقوع‌ رستاخیز خبر می‌دهد. به‌قولی‌دیگر: مراد از آن‌ خبر بزرگ‌، خبر زنده‌ شدن‌ پس‌ از مرگ‌ است‌. ابن‌کثیر می‌گوید: «قول‌ قوی‌تر نیز همین‌ قول‌ است‌».

﴿ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ مُخۡتَلِفُونَ٣

«که‌ درباره‌ آن‌ باهم‌ اختلاف‌ دارند» یعنی: خبر بزرگی‌ که‌ در آن‌ اختلاف‌ دارند، در مورد قرآن‌ است‌؛ زیرا بعضی‌ از آنان‌ آن‌ را سحر می‌پندارند، بعضی‌ شعر، بعضی‌ تکهن‌ و غیب‌گویی‌ و بعضی‌ هم‌ می‌گویند که‌ قرآن‌ افسانه‌های‌ پیشینیان ‌است‌. یا در مورد قیامت‌ اختلاف‌ دارند زیرا کسانی‌ به‌ آن‌ ایمان‌ دارند و کسانی‌ آن‌را انکار می‌کنند، کسانی‌ در آن‌ شک‌ دارند و کسانی‌ یقین‌.

﴿کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ٤

«نه‌ چنان‌ است» که‌ مشرکان‌ می‌پندارند «به‌ زودی‌ خواهند دانست» حقیقت‌ امر را. این‌ هشدار و زجر و توبیخ‌ سختی‌ برای‌ کفار است‌ که‌ مجددا برای‌ مبالغه‌ وتشدید در هشداردهی‌ و وعید با این‌ هشدار تکان‌دهنده‌ دنبال‌ می‌شود:

﴿ثُمَّ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ٥

«باز هم‌ نه‌ چنان‌ است‌، به‌زودی‌ خواهند دانست» یعنی: هرگز سزاوار نیست‌ که ‌درباره‌ قرآن‌، یا قیامت‌ اختلاف‌ کنند زیرا قرآن‌ و باورهای‌ این‌ دین‌ حق‌ است‌ لذا کسانی‌ که‌ بدان‌ کفر می‌ورزند، به‌زودی‌ فرجام‌ تکذیب‌شان‌ را خواهند دانست‌.

آن‌گاه‌ خداوند متعال‌ به‌ ذکر برخی‌ از مظاهر قدرت‌ عظیم‌ خود بر آفرینش ‌اشیای‌ عجیب‌ و پدیده‌های‌ شگرف‌ که‌ خود دلیل‌ قدرت‌ وی‌ بر امر معاد و غیر آن ‌است‌، پرداخته‌ و نه‌ پدیده‌ از آن‌ها را این‌گونه‌ برمی‌شمارد:

﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا٦

«آیا زمین‌ را مهادی‌ نگردانیدیم‌؟» مهاد: زیرانداز و فرش‌ است‌، همچون‌ گهواره‌ که‌ برای‌ کودک‌ گسترده‌ می‌شود تا بر آن‌ خوابانده‌ شود.

﴿وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا٧

«و» آیا «کوه‌ها را چون‌ میخ‌هایی‌ نگردانیدیم‌؟» یعنی: کوه‌ها را مانند میخهایی ‌برای‌ زمین‌ گردانیدیم‌ تا آرام‌ گیرد و نجنبد، همچنان‌که‌ خیمه‌ با میخ‌ محکم‌ ساخته ‌می‌شود.

این‌ آیه‌ بازتابگر معجزه‌ علمی‌ای‌ از معجزات‌ قرآن‌ است‌ زیرا دانشمندان‌ علم ‌جیولوجی‌ در عصر ما به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند که‌ هر کوهی‌ ریشه‌ میخ‌ مانندی‌ در عمق‌ زمین‌ دارد که‌ حجم‌ آن‌ در زیر زمین‌ برابر با ارتفاع‌ آن‌ بر روی‌ زمین ‌می‌باشد.

﴿وَخَلَقۡنَٰکُمۡ أَزۡوَٰجٗا٨

«و شما را جفت‌ها آفریدیم» یعنی: جفت‌های‌ نرینه‌ و مادینه‌ که‌ هر یک‌ از دیگری ‌بهره‌ می‌گیرید و در اثر این‌ بهره‌گیری‌ جنسی‌ شما، توالد و تناسل‌ پدید می‌آید.

﴿وَجَعَلۡنَا نَوۡمَکُمۡ سُبَاتٗا٩

«و خواب‌ شما را مایه‌ آرامش» و آسایش‌ ابدانتان «گردانیدیم» زیرا قوای‌ انسان ‌با خواب‌ تجدید گردیده‌ و عقل‌ و جسم‌ وی‌ هردو نشاط خود را بازمی‌یابند. سبات: این‌ است‌ که‌ انسان‌ در حالی‌که‌ روح‌ در بدنش‌ ساری‌ و جاری‌ است‌، از حرکت ‌بازماند و این‌ بازماندن‌ از حرکت‌ و تسلیم‌ شدن‌ اختیاری‌ یا جبری‌ به‌ برهه‌ای‌ از آرامش‌، ضرورتی‌ از ضرورتهای‌ هر موجوده‌ زنده‌، رازی‌ از رازهای‌ قدرت ‌آفریننده‌ و نعمتی‌ از نعمت‌های عظیم‌ اوست‌ که‌ هیچ‌ نیرویی‌ جز ذات‌ ذوالجلال ‌قادر به‌ بخشیدن‌ آن‌ نمی‌باشد.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِبَاسٗا١٠

«و شب‌ را لباسی‌ قرار دادیم» که‌ تاریکی‌ آن‌ شما را می‌پوشاند و این‌ پوشش ‌برای‌ انجام‌ منافع‌ شما و پنهان‌ کردن‌ چیزهایی‌ است‌ که‌ دوست‌ ندارید دیگران‌ در آن‌ ناظر احوال‌ شما باشند و تحقق ‌بخش‌ فوایدی‌ است‌ که‌ برآوردن‌ آن‌ها در روز میسر نیست‌ چنان‌که‌ لباس‌ انسان‌ را پوشانده‌ و او را از گرما و سرما حفظ می‌کند وعورتش‌ را از انظار پنهان‌ می‌دارد.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا١١

«و روز را وقت‌ تلاش‌ معاش‌ قراردادیم» تا در روشنی‌ آن‌ به‌ طلب‌ آنچه‌ که‌ سبب ‌برپایی‌ معیشتتان‌ می‌شود، تلاش‌ کنید و ارزاقی‌ را که‌ خدای‌  عزوجل ‌ قسمتتان ‌نموده‌ است‌، به‌ دست‌ آورید.

«و بر فرازتان‌ هفت‌ آسمان‌ استوار» که‌ در خلقت‌ و آفرینش‌ خود محکم‌ و نیرومند است «بنا کردیم» .

﴿وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا١٣

«و چراغی‌ درخشان‌ آفریدیم» مراد از آن: خورشید جهانتاب‌ است‌ که‌ خدای ‌ عزوجل ‌ در آن‌ هم‌ نور، هم‌ گرما و انرژی‌ آفریده‌ است‌ و کلمه «وهج‌»، جامع‌ هردو معنی‌، یعنی‌ نور و گرما می‌باشد.

﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا١٤

«و از ابرهای‌ متراکم‌ آبی‌ ریزان‌ فرود آوردیم» معصرات: ابرهایی‌ است‌ که‌ به‌ آب ‌در هم‌ فشرده‌ می‌شود اما هنوز نباریده ‌است‌. ثجاج: فروریزنده‌ به‌ کثرت‌ است‌. در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ابن‌ عمر رضی الله عنهما  آمده است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «أفضل‌ الحج‌ العج‌ والثج». «بهترین‌ حج‌ بالا نمودن‌ صدا به‌ لبیک‌ گفتن‌ و ریختن‌ خون‌ حیوان‌ هدیه‌ است‌».

 

 

﴿لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا١٥

«تا به‌ سبب‌ آن‌ دانه‌ و گیاه‌ را برویانیم» یعنی: تا به‌سبب‌ آن‌ آب‌ ریزان‌ از ابرها، دانه‌هایی‌ را از زمین‌ بیرون‌ آوریم‌ که‌ قوت‌ و غذای‌ شماست‌؛ مانند گندم‌، جو و غیره‌. نبات: عبارت‌ از علوفه‌ چهارپایان‌ و سایر گیاهان‌ خوردنی‌ است‌.

﴿وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا١٦

«و» نیز تا برویانیم‌ به‌ سبب‌ آن‌ آب‌ ریزان «باغ‌های‌ درهم‌ پیچیده‌ و انبوه ‌را» یعنی: باغهایی‌ را که‌ بعضی‌ به‌ بعضی‌دیگر درهم‌ پیچیده‌اند، از آن‌ رو که ‌شاخه‌های‌ آن‌ها به‌ هر سو دویده‌ است‌ و بسیار پرشاخ‌ و برگ‌ گردیده‌اند. شایان‌ ذکر است‌ که‌ دو آیه: ﴿لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا١٥ وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا١٦ [النبأ: 15-16] شامل‌ هرسه نوع‌ رستنی‌ای ‌می‌شود که‌ از زمین‌ می‌روید که‌ عبارت‌اند از:

1-  رستنی‌ای‌ که‌ دارای‌ غلاف‌ و پوشش‌ است‌، مانند دانه‌های‌ غذایی‌.

2-  رستنی‌ای‌ که‌ غلاف‌ و پوشش‌ ندارد، مانند گیاهان‌ و علفها که‌ این‌ دو نوع ‌دارای‌ ساق‌ نیستند.

3-  رستنی‌ دارای‌ ساق‌ و تنه‌ که‌ عبارت‌ از درختانند و چون‌ بسیار انبوه‌ شوند، بوستان‌ (جنت) نامیده‌ می‌شوند، از آن‌ رو که‌ یک‌ محل‌ را می‌پوشانند.

پس‌ این‌ پدیده‌های‌ نه‌گآن‌های‌ که‌ برشمرده‌ شد، نظر به‌ حدوث‌ و امکان‌ و تجدد خود، بر وجود آفریننده‌ مختار دلالت‌ می‌کنند چنان‌که‌ استواری‌ و محکمی‌ آن‌ها برکمال‌ علم‌ و حکمت‌ ذاتی‌ حق‌ تعالی‌ دلالت‌ می‌نماید و چون‌ کمال‌ حق‌ تعالی‌ در این‌ اوصاف‌ ثابت‌ گردید، به‌طور قطع‌ امکان‌ حشر نیز ثابت‌ می‌شود. از این‌ها گذشته‌ در بیرون ‌آوردن‌ گیاهان‌ بعد از خشک ‌شدن‌ آن‌ها، بر امکان‌ بیرون ‌آوردن‌ مردگان‌ از گورها و برانگیخنشان‌ بعد از مرگ‌ دلیل‌ ظاهری‌ حسی‌ای‌ وجود دارد که‌ نزدیک‌ به‌ اذهان‌ است‌ و افزون‌ بر همه‌ اینها، هر یک‌ از چیزهای‌ نه‌گانه‌ یاد شده‌ نعمتی‌ است‌ عظیم‌ که‌ می‌باید با شکر و سپاس‌ استقبال‌ شود و شکر آن‌ با انجام‌ دادن‌ طاعات ‌است‌ پس‌ نباید با ارتکاب‌ معصیت‌ که‌ ناسپاسی‌ است‌، بدرقه‌ گردند.

﴿إِنَّ یَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ کَانَ مِیقَٰتٗا١٧

«بی‌گمان‌ روز فصل» یعنی: روز داوری‌ میان‌ اهل‌ کفر و ایمان‌، میان‌ نیکوکار و بدکار و میان‌ اهل‌ حق‌ و اهل‌ باطل‌؛ «هنگامی‌ معین‌ است» یعنی: آن‌ روز، مجمع ‌و میعادگاهی‌ معین‌ برای‌ پیشینیان‌ و پسینیان‌ است‌ که‌ در آن‌ به‌ ثواب‌ و عقابی‌ که ‌وعده‌ داده‌ شده‌اند، می‌رسند. این‌ روز «فصل‌» نامیده‌ شد زیرا خداوند عزوجل  در آن ‌میان‌ خلقش‌ فیصله‌ و داوری‌ می‌کند.

﴿یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا١٨

«روزی‌ که‌ در صور دمیده‌ شود» صور: بوقی‌ است‌ که‌ اسرافیل‌  علیه السلام  در آن‌ می‌دمد و از آن‌ صدای‌ مهیبی‌ بیرون‌ می‌آید «پس‌ فوج‌ فوج‌ بیایید» یعنی: شما گروه‌ گروه ‌و توده‌ توده‌، هر امتی‌ همراه‌ با پیامبرش‌ از قبرهایتان‌ به‌سوی‌ موقف‌ محشر و عرصه‌گاه‌ حساب‌ می‌آیید.

﴿وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا١٩

«و آسمان‌ شگافته‌ شود» برای‌ فرود آمدن‌ فرشتگان «پس‌ شود دروازه، ‌دروازه» یعنی: آسمان‌ دارای‌ درهای‌ بسیاری‌ می‌گردد تا فرشتگان‌ از آن‌ دروازه‌ها فرود آیند.

﴿وَسُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَکَانَتۡ سَرَابًا٢٠

«و کوه‌ها روان‌ ساخته‌ شوند و چون‌ سرابی‌ گردند» یعنی: کوه‌ها از جاهای‌ خود در هوا روان‌ ساخته‌ شده‌ و از مقر خود برکنده‌ شوند و چون‌ گردی‌ به‌ هوا پراکنده‌ شوند به‌ طوری‌ که‌ بیننده‌ می‌پندارد که‌ آن‌ کوهی‌ است‌ زیرا بر صورت‌ کوه‌ است ‌درحالی‌که‌ حقیقتا در آنجا کوهی‌ نیست‌ بلکه‌ محضا غباری‌ است‌ و بس‌.

﴿إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتۡ مِرۡصَادٗا٢١

«بی‌گمان‌ جهنم‌ کمینگاهی‌ است» یعنی: جهنم‌ در حکم‌ و قضای‌ الهی ‌کمینگاهی‌ است‌ که‌ نگهبانان‌ آن‌ در کمین‌ کفار نشسته‌اند تا آن‌ها را در آن‌ عذاب ‌کنند. یا دوزخ‌ خود کمین‌کننده‌ است‌ و در انتظار کفاری‌ است‌ که‌ به‌سوی‌ آن‌ می‌آیند چنان‌که‌ کمین‌کننده‌ در انتظار شکار خویش‌ می‌باشد تا به‌سوی‌ آن‌ آید.

﴿لِّلطَّٰغِینَ مَ‍َٔابٗا٢٢

«که‌ برای‌ سرکشان‌ بازگشتگاهی‌ است» و کسانی‌ که‌ با مخالفت‌ اوامر پروردگار، طغیان‌ و سرکشی‌ اختیار کرده‌اند، به‌سوی‌ آن‌ رجوع‌ کرده‌ و در آن‌ فرود می‌آیند.

﴿لَّٰبِثِینَ فِیهَآ أَحۡقَابٗا٢٣

«که‌ روزگاری‌ دراز در آن‌ درنگ‌ می‌کنند» یعنی: سرک‌شان‌ تا آن‌گاه‌ که‌ روزگاران ‌باقی‌ است‌ در دوزخ‌ درنگ‌ می‌کنند. حقب: برهه‌ای‌ دراز و دیرپا از زمان‌ است‌ که‌ چون‌ بگذرد، برهه‌ای‌دیگر به‌ دنبال‌ آن‌ می‌آید، سپس‌ برهه‌ای‌ دیگر و همین‌گونه ‌قطعات‌ به‌هم ‌پیوسته‌ زمان‌ تا ابد به‌ هم‌ می‌پیوندند. شایان‌ ذکر است‌ که‌ «حقب‌» و«حقبه‌» در سخن‌ به‌ کار گرفته‌ نمی‌شود مگر این‌که‌ گوینده‌ پیاپی‌ آمدن‌ زمآن‌ها را مد نظر داشته‌ باشد.

﴿لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا٢٤

«در آنجا نه‌ خنکی‌ای‌ می‌چشند و نه‌ شربتی» یعنی: سرک‌شان‌ در جهنم‌، یا در آن ‌روزگاران‌ دراز هیچ‌ خنکی‌ای‌ را که‌ با آن‌ از گرمای‌ سوزان‌ جهنم‌ لختی‌ بیاسایند نمی‌چشند و نه‌ نوشیدنی‌ای‌ را که‌ به‌ آنان‌ در رفع‌ تشنگی‌شان‌ نفعی‌ برساند. برد: بر خواب‌ نیز اطلاق‌ می‌شود.

﴿إِلَّا حَمِیمٗا وَغَسَّاقٗا٢٥

«جز آب‌ جوشان» حمیم: آب‌ جوش‌ است «و چرکابه‌ای» که‌ زردآب‌ و چرک ‌و خونابه‌ دوزخیان‌ می‌باشد.

﴿جَزَآءٗ وِفَاقًا٢٦

«جزایی‌ است‌ مناسب» یعنی: این‌ عذاب‌شان‌ موافق‌ و مناسب‌ با اعمال‌ و گناهانشان‌ می‌باشد؛ پس‌ گناهی‌ بزرگتر از شرک‌ و عذابی‌ بزرگتر از آتش‌ دوزخ ‌وجود ندارد و چنان‌که‌ اعمال‌شان‌ بد است‌، خداوند عزوجل  به‌ آنان‌ جزایی‌ موافق‌ با آن ‌می‌چشاند.

﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ لَا یَرۡجُونَ حِسَابٗا٢٧

«آنان‌ بودند که‌ حساب ‌و کتابی‌ را توقع‌ نمی‌داشتند» یعنی: نه‌ آنان‌ به‌ ثوابی‌ طمع ‌داشتند و نه‌ از حسابی‌ بیمناک‌ بودند زیرا به‌ رستاخیز ایمان‌ نداشتند.

﴿وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا کِذَّابٗا٢٨

«و آیات‌ ما را سخت‌ تکذیب‌ می‌کردند» یعنی: آن‌ها آیات‌ قرآنی‌ و حجت‌ها و دلایلی‌ را که‌ خداوند متعال‌ به‌ وسیله‌ پیامبران  علیهم السلام  بر خلقش‌ فرود آورده‌ بود، سخت‌ تکذیب‌ می‌کردند.

﴿وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ کِتَٰبٗا٢٩

«و هر چیزی‌ را به‌ صورت‌ کتابی‌ ضبط کرده‌ایم» یعنی: هر چیز را در لوح‌ محفوظ نوشته‌ و به ‌شمار آورده‌ایم‌ تا فرشتگان‌ آن‌ را بشناسند. یا مراد اعمال‌ بندگان‌ است‌که‌ فرشتگان‌ نگهبان‌ آن‌ها را نوشته‌اند.

 

﴿فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکُمۡ إِلَّا عَذَابًا٣٠

«پس‌ بچشید که‌ جز عذاب‌ هرگز بر شما نمی‌افزاییم» یعنی: این‌ سخن‌ به‌ اهل ‌دوزخ‌ گفته‌ می‌شود؛ به‌سبب‌ کفر و تکذیب‌شان‌ به‌ آیات‌ الهی‌ و افعال‌ زشت‌ و ناصوابشان‌ پس‌ آنان‌ به‌طور همیشه‌ در روند روزافزونی‌ از عذاب‌ الهی‌ قرار دارند. عبدالله بن‌ عمرو رضی الله عنه  می‌گوید: «بر اهل‌ دوزخ‌ آیه‌ای‌ سخت‌تر از این‌ آیه‌ نازل ‌نشده ‌است‌».

﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ مَفَازًا٣١

«مسلما پرهیزگاران‌ را رستگاری‌ای‌ است» مفاز: رستگاری‌ و دستیافتن‌ به‌ مطلوب‌ و نجات‌ از آتش‌ دوزخ‌، یا تفرجگاهی‌ است‌. ابن‌کثیر معنی‌ دوم‌ را ترجیح ‌داده‌ است‌ زیرا خداوند عزوجل  بعد از آن‌ می‌فرماید:

﴿حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا٣٢

«بوستان‌هایی‌ است» مثمر و مشجر «و درختان‌ انگوری‌ است» عطف‌ انگور بر بوستآن‌ها از قبیل‌ عطف‌ خاص‌ بر عام‌ است‌، امری‌ که‌ خود بر بزرگی‌ شأن‌ آن ‌درختان‌ دلالت‌ می‌کند.

﴿وَکَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا٣٣

«و دوشیزگان‌ نارپستان» یعنی: برای‌ بهشتیان‌ دوشیزگانی‌ است‌ که‌ پستآن‌هایشان ‌برجسته‌ و برآمده ‌است‌ و فروافتاده‌ نیست‌، که‌ این‌ دوشیزگان «همسال» یعنی: در سن ‌و سال‌ خود برابرند.

﴿وَکَأۡسٗا دِهَاقٗا٣٤

«و» برای‌ پرهیزگاران‌ «جام‌های‌ سرشار» پر از شراب‌ است‌.

﴿لَّا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوٗا وَلَا کِذَّٰبٗا٣٥

«در آنجا نه‌ لغوی‌ می‌شنوند و نه‌ دروغی» یعنی: پرهیزگاران‌ نه‌ در بهشت‌ سخن ‌لغوی‌ را می‌شنوند و نه‌ هم‌ به‌ یک‌دیگر دروغ‌ می‌گویند، برخلاف‌ آنچه‌ که‌ در مجالس‌ شراب‌نوشی‌ دنیا روی‌ می‌دهد زیرا بهشت‌ سرای‌ سلامتی‌ است‌ پس‌ هرآنچه‌ که‌ در آن‌ وجود دارد، از نقص‌ و عیب‌ مبراست‌. لغو: سخنان‌ باطل‌ و بیهوده‌ است‌.

﴿جَزَآءٗ مِّن رَّبِّکَ عَطَآءً حِسَابٗا٣٦

«پاداشی‌ است‌ از سوی‌ پروردگارت» یعنی: پروردگار متعال‌ بهشتیان‌ را بدانچه ‌ذکر شد، در برابر ایمان‌ و اعمال‌ شایسته‌ ایشان‌ پاداش‌ می‌دهد «بخششی» است‌ به ‌ایشان‌ «حساب‌ کرده ‌شده» یعنی: به‌ اندازه‌ای‌ است‌ که‌ در حکم‌ و وعده‌ پروردگار سبحان‌ مستحق‌ و سزاوار آن‌ هستند زیرا حق‌ تعالی‌ برای‌ هر نیکی‌ از ده‌ تا هفتصد ثواب‌ وعده‌ داده‌ است‌ و نیز برای‌ گروهی‌ پاداشی‌ مقرر کرده ‌است‌ که‌ نهایت‌ واندازه‌ای‌ ندارد. یا «حسابا» به‌ این‌ معنی‌ است‌ که‌ این‌ پاداش‌ ایشان‌ را بسنده‌ و کافی‌ است‌ چنان‌که‌ اعراب‌ می‌گویند: «اعطانی فأحسبنی». «به‌ من‌ آن‌ قدر زیاد بخشید که‌ گفتم‌ دیگر بس‌ است‌». و از آن‌ است: «حسبی ‌الله: خداوند عزوجل  مرا بس‌ است‌».

﴿رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا یَمۡلِکُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا٣٧

آری‌! آنچه‌ ذکر شد، پاداشی‌ است‌ از سوی‌ پروردگارت‌؛ همان‌ که‌ «پروردگار آسمآن‌ها و زمین» است‌ «و آنچه‌ که‌ ما بین‌ آن‌هاست‌، الله رحمان‌ که‌ از جانب‌ او اجازه‌ سخن ‌گفتن‌ ندارند» یعنی: توان‌ آن‌ را ندارند که‌ از وی‌ سؤال‌ کنند مگر در امری‌ که ‌برایشان‌ اجازه‌ داده‌ است‌ و اختیار شفاعت ‌کردن‌ را نیز ندارند، جز به‌ اجازه‌ و دستور وی‌.

﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ صَفّٗاۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا٣٨

«روزی‌ که‌ روح‌ و فرشتگان‌ به‌ صف‌ ایستند» مراد از روح‌ در اینجا فرشته‌ای‌ از فرشتگان‌ است‌. ابن‌ عباس‌ رضی الله عنه  می‌گوید: «روح‌ فرشته‌ای‌ است‌ عظیم‌ که‌ در آفرینش‌ خود از بزرگ‌ترین‌ فرشتگان‌ می‌باشد». ابن ‌مسعود رضی الله عنه  می‌گوید: «روح ‌فرشته‌ای‌ است‌ بزرگ‌تر از آسمان‌ها و زمین‌». نسفی‌ می‌گوید: «قول‌ جمهور این ‌است‌ که‌ روح: جبرئیل‌ علیه السلام  است‌». به ‌قولی: «روح‌ لشکری‌ از لشکریان‌ خدای‌  عزوجل ‌ است‌ که‌ فرشته‌ نیستند». به‌قولی ‌دیگر: «آنان‌ ارواح‌ بنی‌آدم‌اند که‌ در صفی‌ می‌ایستند و فرشتگان‌ در صفی ‌دیگر و این‌ امر در میان‌ دو دمیدن‌ اسرافیل علیه السلام  ـ قبل‌ از آن‌که‌ ارواح‌ به‌ اجسام‌ برگردانده‌ شوند ـ روی‌ می‌دهد». «سخن ‌نگویند» حاضران‌ محشر «مگر کسی‌ که‌ رحمان‌ به‌ او اجازه‌ داده ‌باشد» در امر شفاعت‌. یا سخنی‌ نگویند مگر در مورد کسی‌ که‌ خدای‌ رحمان‌ برای‌ او اجازه‌ سخن‌گفتن‌ داده‌ است «و» آن‌ شخص‌ از جمله‌ کسانی‌ باشد که‌ «گفته ‌باشد» در دنیا «سخن‌ صواب» یعنی: به‌ توحید گواهی‌ داده‌ باشد. یا اجازه‌ سخن‌ گفتن‌ داده ‌نمی‌شود مگر برای‌ کسی‌ که‌ در امر شفاعت‌ سخنی‌ صواب‌ و درست‌ بگوید. بیضاوی‌ می‌گوید: «هرگاه‌ این‌ گروه‌ که‌ از بهترین‌ خلایق‌ و نزدیکترین‌ آن‌ها به‌خدای‌ سبحان‌ هستند، اجازه‌ سخن‌گفتن‌ را نداشته ‌باشند پس‌ غیر ایشان‌ چگونه ‌اجازه‌ آن‌ را خواهند داشت‌؟».

﴿ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مَ‍َٔابًا٣٩

«این» روز ایستادن‌شان‌ بر وصفی‌ که‌ ذکر شد، همانا «روز حق‌ است» یعنی: روزی‌ رخدادنی‌ و متحقق‌ است‌ که‌ حتما واقع‌ می‌شود «پس‌ هرکه‌ خواهد راه ‌بازگشتی‌ به‌سوی‌ پروردگار خود بگیرد» با انجام‌ اعمال‌ شایسته‌ و در پیش‌ گرفتن ‌برنامه‌ای‌ که‌ او را به‌ سر منزل‌ قرب‌ و رضای‌ حق‌ تعالی‌ می‌رساند.

﴿إِنَّآ أَنذَرۡنَٰکُمۡ عَذَابٗا قَرِیبٗا یَوۡمَ یَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ یَدَاهُ وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا٤٠

«هر آینه‌ ما شما را از عذاب‌ نزدیکی‌ هشدار دادیم‌، روزی‌ که‌ آدمی‌ آنچه‌ را دو دست ‌وی‌ پیش‌ فرستاده‌ بود» از خیر یا شر «بنگرد و کافر گوید: ای‌ کاش‌ من‌ خاک‌ بودم» ازآن‌ رو که‌ کافر انواع‌ عذابی‌ را که‌ خدای‌ سبحان‌ برایش‌ آماده‌ کرده ‌است‌، مشاهده‌ می‌کند. ابن‌کثیر نقل‌ می‌کند که: خداوند عزوجل  چهارپایان‌ را برای‌ انتقام ‌گرفتن‌ از همدیگر گرد می‌آورد و بعد از آن‌که‌ از یک‌ دیگر انتقام‌ کشی‌ می‌کنند به‌ خاک ‌تبدیل‌ می‌شوند، در آن‌ وقت‌ است‌ که‌ کافر حالی‌ همانند حال‌ آن‌ها را آرزو می‌کند.


تفسیر نور: سوره نبأ

تفسیر نور:
سوره نبأ آیه 1
‏متن آیه : ‏
‏ عَمَّ یَتَسَاءلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این مردم ) درباره چه چیز از یکدیگر می‌پرسند ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَمَّ » : از چه چیز . این واژه ، مخفّف ( عَمَّا ) است که در اصل ( عَنْ مَا ) است . « یَتَسَآءَلُونَ » : از همدیگر می‌پرسند . وقتی که کفّار و مشرکان مکّه ، با مطالب و مباحث تازه‌ای ، از قبیل مبدأ و معاد و وحی و نبوّت و رستاخیز و حساب و کتاب قیامت ، و بهشت و دوزخ ، روبرو شدند ، گاهی از روی شکّ و تردید ، و گاهی از روی شوخی و مسخره ، پرسشهائی درباره آن مطالب از یکدیگر می‌کردند . در اینجا سؤال ایشان این بود که : واقعاً راست است که قیامت وجود دارد ؟‏

سوره نبأ آیه 2
‏متن آیه : ‏
‏ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از خبر بزرگ ( و مهمّ رستاخیز می‌پرسند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« النَبَإِ » : خبر مهمّ ( نگا : مائده‌ / 27 ، انعام‌ / 34 و 67 ، یونس‌ / 71 ) .‏

سوره نبأ آیه 3
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن خبری که راجع بدان اختلاف دارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مُخْتَلِفُونَ » : اختلاف ورزندگان . دسته‌ای آن را می‌پذیرند ، و گروهی درباره آن گرفتار شکّ و تردیدند .‏

سوره نبأ آیه 4
‏متن آیه : ‏
‏ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نه چنین است ( که می‌پندارند ) ! به زودی خواهند فهمید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَلاّ » : نه چنین است ! ( نگا : مریم‌ / 79 و 82 ، مؤمنون‌ / 100 ) . « سَیَعْلَمُونَ » : خواهند دانست . مراد بعد از مرگ است . چرا که انسان بعد از مرگ متوجّه احوال و اوضاع خود می‌گردد .‏

سوره نبأ آیه 5
‏متن آیه : ‏
‏ ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏باز هم نه چنین است ( که می‌پندارند ) ! به زودی خواهند فهمید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَلاّ » : تکرار برای تأکید است . « سَیَعْلَمُونَ » : مراد بعد از زنده شدن و سر برآوردن از گورها است ( نگا : المصحف‌المیسّر ) .‏

سوره نبأ آیه 6
‏متن آیه : ‏
‏ أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا ما زمین را جایگاه آماده‌ای ( برای زندگی شما انسانها ) نساخته‌ایم‌ ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِهَاداً » : جایگاه آماده . گاهواره . محلّ آسایش و آرامش ( نگا : بقره‌ / 206 ، آل‌عمران‌ / 12 و 197 ، اعراف‌ / 41 ) . مراد این است که زمین به گونه‌ای آفریده شده است که گهواره پرورش و بستر آسایش و جولانگاه کار و کوشش است .‏

سوره نبأ آیه 7
‏متن آیه : ‏
‏ وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آیا کوهها را میخهائی ( برای نگاهداری زمین در برابر فشار موادّ مذاب درونی ) ننموده‌ایم‌ ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَوْتَاداً » : جمع وَتَد ، میخها ( نگا : ص‌ / 12 ، فجر / 10 ) . کوهها کیلومترها در دل زمین فرو رفته‌اند و در آنجا به هم پیوسته‌اند و همچون زرهی پوسته زمین را در برابر فشار ناشی از موادّ مذاب درونی ، و طوفانهای عظیم دریاها و اقیانوسها ، حفظ می‌کنند .‏

سوره نبأ آیه 8
‏متن آیه : ‏
‏ وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و شما را به صورت جفتهای ( نر و ماده ) نیافریده‌ایم‌ ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَزْوَاجاً » : جمع زَوْج ، جفتها ( نگا : فاطر / 11 ، زخرف‌ / 12 ) . حال است .‏

سوره نبأ آیه 9
‏متن آیه : ‏
وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خوابتان را مایه آرامش و آسایشتان نکرده‌ایم‌ ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« سُبَاتاً » : آرامش و آسایش ( نگا : فرقان‌ / 47 ) . بعضی آن را به معنی مرگ گرفته‌اند ( نگا : جزء عمّ محمّد عبده ، أضواءالبیان ) . به این اعتبار که خدا هر شب و هر روز ، نمونه‌ای آشکار از مردن و زنده شدن را به انسانها نشان می‌دهد . خواب مردمان مرگ آنان ، و بیدار شدن ایشان رستاخیزشان است ( نگا : زمر / 42 ) .‏

سوره نبأ آیه 10
‏متن آیه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاساً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و شب را جامه و پوشش ننموده‌ایم‌ ؟ ( تا در خلوت شب ، دور از دیدگان مردمان آرامش و آسایش کنید ، و به تجدید قوا بپردازید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« جَعَلْنَا الَّیْلَ لِبَاساً » : ( نگا : فرقان‌ / 47 ) . پرده شب ، لباس و پوششی است بر اندام زمین . با فرو افتادن پرده ظلمت ، نور آفتاب برچیده می‌شود ، و فعّالیّتهای خسته‌کننده انسانها و حیوانها تعطیل می‌گردد .‏

سوره نبأ آیه 11
‏متن آیه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و روز را وقت تلاش و کوشش زندگی نکرده‌ایم‌ ؟ ( تا پس از تجدید قوا در شب ، در روز به کار و کسب بپردازید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَعَاشاً » : وقت زندگی . زمان خیزش و کوشش . حیات و زندگی . اسم زمان یا مصدر میمی عیش است که به زندگی ویژه آدمیان اطلاق می‌شود .‏

سوره نبأ آیه 12
‏متن آیه : ‏
‏ وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِدَاداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بالای سر شما هفت آسمان استوار نساخته‌ایم‌ ؟ ( و بر فراز فرش زمین ، خرگاه آسمان را برافراشته نکرده‌ایم‌ ؟ ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَبْعاً » : هفت . این عدد برای تکثیر است و اشاره به کُرات متعدّد آسمان و مجموعه‌های منظومه‌ها و کهکشانهای فراوان جهان هستی است که دارای ساختار استوار و بزرگی هستند . و یا بر تحدید دلالت دارد ، امّا آنچه ما از ستارگان می‌بینیم همه متعلّق به آسمان اوّل است و ماورای آن ، شش آسمان دیگر وجود دارد که از دسترس علم بشر بیرون و فراتر است ( نگا : صافّات‌ / 6 ، فصّلت‌ / 12 ) .‏

سوره نبأ آیه 13
‏متن آیه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا سِرَاجاً وَهَّاجاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چراغ درخشان و فروزانی را نیافریده‌ایم‌ ؟ ( تا در بزمگاه جهان محیط را برایتان روشن و گرم دارد ؟ ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« جَعَلْنَا » : آفریده‌ایم . جعل در اینجا به معنی خلق است ( نگا : اعراب القرآن درویش ) . « سِرَاجاً » : چراغ . « وَهَّاجاً » : درخشان . فروزان . مراد خورشید است .‏

سوره نبأ آیه 14
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از ابرهای افشارنده ، آب فراوان ریزنده فرو نفرستاده‌ایم‌ ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْمُعْصِرَاتِ » : جمع مُعْصِر ، ابرهائی که زمان باریدن آنها فرا رسیده باشد . گویا ابرها به هنگام تراکم ، سیستمی بر آنها حاکم می‌شود که خود را می‌فشارند و در نتیجه باران از آنها می‌بارد ( نگا : نمونه ) . « ثَجَّاجاً » : بسیار ریزنده و بارنده . پیاپی ریزان .‏

سوره نبأ آیه 15
‏متن آیه : ‏
‏ لِنُخْرِجَ بِهِ حَبّاً وَنَبَاتاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا با آن برویانیم دانه‌ها و گیاهها را .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَبّاً » : دانه‌های خوراکی . مراد خوراک انسان است . « نَبَاتاً » : گیاهان . مراد خوراک حیوان است .‏

سوره نبأ آیه 16
‏متن آیه : ‏
‏ وَجَنَّاتٍ أَلْفَافاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و باغهای درهم و انبوه را .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلْفَافاً » : مفرد آن ( لَفّ ) یا ( لَفیف ) است ، و بعضی هم معتقدند که مفرد ندارد ، به معنی : انبوه ، درهم پیچیده ، سر در هم کشیده .‏

سوره نبأ آیه 17
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏روز داوری ( خداوند جهان در بین مردمان ) و جدائی ( حق از باطل ، و حقائق از اوهام ، و مؤمنان از کافران ) ، وقت مقرّر ( رستاخیز همگان ) است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَوْمَ الْفَصْلِ » : ( نگا : صافّات‌ / 21 ، دخان‌ / 40 ، مرسلات‌ / 13 و 14 و 38 ) . « مِیقَاتاً » : میعاد . وقت معیّن و مقرّر برای زنده شدن ( نگا : اعراف‌ / 142 و 187 ، شعراء / 38 ، واقعه‌ / 50 ) .‏

سوره نبأ آیه 18
‏متن آیه : ‏
‏ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان روزی که در صور دمیده می‌شود و شما گروه گروه و دسته دسته ( به سوی میدان محشر ) می‌آئید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَوْمَ » : بدل از ( یَوْمَ الْفَصْلِ ) یا ( مِیقَاتاً ) است ، یا مفعولٌ‌به برای فعل محذوف ( أَعْنِی ) است . « الصُّورِ » : بوق . شیپور . آنچه در این آیه آمده است اشاره به دمیدن در صُور برای دومین بار است که نفخه حیات مجدّد و رستاخیز مردگان است . « أَفْوَاجاً » : جمع فَوْج ، گروهها و دسته‌ها . قیامت ، موضعها و موقعیّتهای گوناگونی دارد . در جائی مردم گروه گروه همراه با پیشوایان خود رهسپار میدان محشر می‌گردند ( نگا : اسراء / 71 ) و در جائی هرکدام همراه با یک نفر مأمور و یک گواه در پای دادگاه عدل الهی حاضر می‌شوند ( نگا : مریم‌ / 95 ، ق / 21 ) .‏

سوره نبأ آیه 19
‏متن آیه : ‏
‏ وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَکَانَتْ أَبْوَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آسمان باز و گشوده می‌گردد و به درها و دروازه‌ها تبدیل می‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فُتِحَتْ » : باز گردید . گشوده شد . ذکر فعل به صورت ماضی برای تحقّق است . مراد از باز شدن آسمان ، اشاره به متلاشی شدن کرات آسمانی است که آن اندازه در آنها شکافها ایجاد می‌گردد که گوئی سرتاسر آن تبدیل به درها و دروازه‌هائی شده است ( نگا : انشقاق / 1 ، انفطار / 1 ) . به تعبیر دیگر ، در آن روز نظم کائنات بهم می‌خورد و کرات ما به کرات دیگری تغییر شکل می‌دهند ( نگا : ابراهیم‌ / 48 ) . شاید اشاره به این هم باشد که در چنین روزی ، دروازه‌های عالم بالا باز و وسائل پرواز انسانها آماده و آسان می‌گردد و گذرگاههای بهشت و دوزخ نمایان ، و درهای بهشت و دوزخ به روی مردمان باز و گشوده می‌گردد ، و درها و دروازه‌هائی جز درها و دروازه‌های این دو مکان برای آدمیزادگان وجود ندارد ( نگا : زمر / 71 و 72 و 73 ، رعد / 23 ، نحل‌ / 29 ، ص‌ / 50 ) .‏

سوره نبأ آیه 20
‏متن آیه : ‏
‏ وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و کوهها به حرکت انداخته می‌شوند ( و روان می‌گردند و در فضا به شکل غباری در می‌آیند ) و یک سراب بزرگی را تشکیل می‌دهند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَرَاباً » : سراب . آب‌نما که به سبب شکست نور پیدا و جلوه‌گر می‌شود ( نگا : نور / 39 ) .‏

سوره نبأ آیه 21
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَاداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏دوزخ کمینگاه بزرگی است ( و در انتظار نخجیرهای گریزان از فرمان یزدان ، و ورودشان به کام خود است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِرْصَاداً » : کمینگاه . جایگاهی که در آن فرشتگان مأمورِ عذاب ، آمدن دوزخیان را می‌پایند . این واژه می‌تواند اسم مکان باشد که معنی آن گذشت ، و می‌تواند صیغه مبالغه یا صفت مشبّهه باشد ( نگا : روح‌المعانی ) . در این صورت معنی چنین است : دوزخ در کمین دوزخیان است . برخی هم به معنی گذرگاه دانسته و گفته‌اند : دوزخ گذرگاه همگان است .‏

سوره نبأ آیه 22
‏متن آیه : ‏
‏ لِلْطَّاغِینَ مَآباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مرجع و مأوای سرکشان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَئَاباً » : محلّ بازگشت . مأوی ( نگا : آل‌عمران‌ / 14 ، رعد / 29 ، ص‌ / 40 و 49 و 55 ) .‏

سوره نبأ آیه 23
‏متن آیه : ‏
‏ لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزگاران متوالی بیکران ، در آن می‌مانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لابِثِینَ » : ماندگاران . حال است . « أَحْقَاباً » : جمع حُقُب ، و آن هم جمع حِقْبَة است ، به معنی مدّت زمان نامحدود ( نگا : المصحف‌المیسّر ) . روزگاران پیاپی و بی‌نهایت ( نگا : روح‌القرآن ، جزء عمّ محمّد عبده ، قاسمی ، روح‌البیان ) . سالهای سال . مفعولٌ‌فیه است .‏

سوره نبأ آیه 24
‏متن آیه : ‏
‏ لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْداً وَلَا شَرَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آنجا نه ( هوای ) خنکی می‌چشند ، و نه نوشیدنی گوارائی می‌نوشند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَرْداً » : سرد . خنک . مراد باد و هوای خنک است ( نگا : روح‌القرآن ، المصحف‌المیسّر ، المنتخب ) . « شَرَاباً » : نوشیدنی گوارا مراد است .‏

سوره نبأ آیه 25
‏متن آیه : ‏
‏ إِلَّا حَمِیماً وَغَسَّاقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ولیکن آب جوشان و سوزان ، و زردابه و خونابه ( زخم دوزخیان ) را می‌نوشند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِلاّ » : لیکن . مگر . استثناء می‌تواند منقطع یا متّصل باشد . « حَمِیماً » : آب بسیار داغ ( نگا : انعام‌ / 70 ، یونس‌ / 4 ، حجّ‌ / 19 ) . « غَسَّاقاً » : خونابه . چرک زخم ( نگا : ص‌ / 57 ) .‏

سوره نبأ آیه 26
‏متن آیه : ‏
‏ جَزَاء وِفَاقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این ) کیفری است مناسب و موافق ( با اعمال آنان . ایشان در دنیا از فرمان خدا سرکشی کردند ، دلهای ستمدیدگان را سوزاندند ، جانشان را به آتش کشیدند ، و با ظلم و زر و زور خود بر کسی رحم ننمودند ، هم اینک سزاوار است که در دوزخ کیفرشان چنان و نوشابه‌هایشان چنین باشد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« جَزَآءً » : مجازات . کیفر . مفعول مطلق فعل محذوف ( جُوزُوا ) است . « وِفَاقاً » : موافق و سازگار . مصدر است و در معنی اسم فاعل .‏

سوره نبأ آیه 27
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّهُمْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ حِسَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏این بدان خاطر است که ایشان توقّع بازپرسی و حسابرسی نداشتند ( و معتقد به رستاخیز و دادگاهیِ آخرت و سزا و جزای نیکان و بدان نبودند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَانُوا لا یَرْجُونَ » : امیدوار نبودند و انتظار نمی‌کشیدند . « حِسَاباً » : محاسبه و حسابرسی .‏

سوره نبأ آیه 28
‏متن آیه : ‏
‏ وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ، آیه‌های ما را به کلّی تکذیب می‌کردند ، و کاملاً دروغ می‌انگاشتند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کِذَّاباً » : سخت تکذیب کردن . ستیزه‌جویانه دروغ پنداشتن . مصدر باب تفعیل است ، همچون فِسّار ( نگا : کشّاف ) و قِصّار و خِرّاق ( نگا : معانی‌القرآن ) .‏

سوره نبأ آیه 29
‏متن آیه : ‏
‏ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما همه چیزها را کاملاً شمارش نموده‌ایم و با دقّت ثبت و ضبط کرده‌ایم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَحْصَیْنَاهُ » : آن را شمارش کرده‌ایم . آن را سرشماری نموده‌ایم . « کِتَاباً » : نگاشتن . نوشتن . نوشته . در اینجا مفعول مطلق و در معنی ( إِحصاء ) یعنی سرشماری کردن است . یا این که واژه کتاب به معنی مکتوب است و حال بشمار است . در این صورت معنی آیه چنین می‌گردد : ما همه چیزها را در حالی که ثبت و ضبط شده‌اند ، شمارش کرده‌ایم ( نگا : کهف‌ / 49 ، یونس‌ / 21 ، یس‌ / 12 ، قمر / 52 و 53 ) .‏

سوره نبأ آیه 30
‏متن آیه : ‏
‏ فَذُوقُوا فَلَن نَّزِیدَکُمْ إِلَّا عَذَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس بچشید ! ما هرگز چیزی جز عذاب و درد و رنج ، برایتان نمی‌افزائیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ذُوقُوا » : بچشید . این جمله ، جنبه تهدید و تحقیر دارد ، و بیانگر خشم تکان‌دهنده ذوالجلال است . « فَلَن نَّزِیدَکُمْ إِلاّ عَذَاباً » : این آیه و آیه‌های بسیار دیگری بیان می‌دارند که دوزخیان همیشه بر عذابشان افزوده می‌گردد و شکنجه و دردشان فزونی می‌گیرد ، و کمی و کاستی پیدا نمی‌کند ( نگا : نحل‌ / 85 و 88 ، اسراء / 97 ، هود / 20 ، فرقان‌ / 69 . بقره‌ / 86 و 162 ، آل‌عمران‌ / 88 ، فاطر / 36 ) .‏

سوره نبأ آیه 31
‏متن آیه : ‏
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مسلّماً پرهیزگاران ، رستگاری ( از دوزخ ) و دستیابی ( به بهشت ) بهره ایشان می‌گردد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَفَازاً » : نجات و رستگاری از دوزخ . دستیابی به بهشت . مصدر میمی ، و یا اسم مکان است و به معنی کامگاه .‏

سوره نبأ آیه 32
‏متن آیه : ‏
‏ حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏باغهای سرسبز ، و انواع رزها ( بهره ایشان می‌گردد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَدَآئِقَ » : جمع حَدِیقَة ، باغها ( نگا : نمل‌ / 60 ) . بدل است « أَعْنَاباً » : جمع عِنَب ، انگورها . رزها . ذکر آن به خاطر اهمّیّت ویژه‌ای است که دارد .‏

سوره نبأ آیه 33
‏متن آیه : ‏
‏ وَکَوَاعِبَ أَتْرَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و دختران نوجوان نارپستان همسنّ و سال .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَوَاعِبَ » : جمع کاعِب ، دختران نارپستان . دخترانی که تازه پستانهایشان برآمده است و از کعب ، یعنی پاشنه پا بزرگتر نگشته است ( نگا : المصحف‌المیسّر ) . « أَتْرَاباً » : جمع تِرْب ، همسال . همسنّ .‏

سوره نبأ آیه 34
‏متن آیه : ‏
‏ وَکَأْساً دِهَاقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و جام پر از شراب .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَأْساً » : جام شراب ( نگا : صافّات‌ / 45 ، طور / 23 ، واقعه‌ / 18 ، انسان‌ / 5 و 17 ) . « دِهَاقاً » : لبریز . مالامال . پر .‏

سوره نبأ آیه 35
‏متن آیه : ‏
‏ لَّا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْواً وَلَا کِذَّاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بهشتیان در آنجا نه سخن پوچ و بیهوده‌ای می‌شنوند ، و نه دروغگوئی و دروغگو نامیدنی .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لَغْواً » : سخنان پوچ و یاوه ( نگا : مؤمنون‌ / 3 ، فرقان‌ / 72 ، قصص‌ / 55 ) . « کِذَّاباً » : دروغ . دروغگو نامیدن و یکدیگر را تکذیب کردن ( نگا : روح‌البیان ) . مصدر باب تفعیل است ( نگا : نبأ / 28 ) .‏

سوره نبأ آیه 36
‏متن آیه : ‏
‏ جَزَاء مِّن رَّبِّکَ عَطَاء حِسَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏این پاداش پروردگار تو است و عطیّه بسنده‌ای ( برای برآورد خواستها و آرزوهای بهشتیان است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« جَزَآءً » : مفعول مطلق است . « عَطَآءً » : عطیّه و تفضّل الهی . بدل از ( جَزَآءً ) است . « حِسَاباً » : کافی و وافی . بسنده . یعنی نعمتها و عطیّه‌های خداوندی آن اندازه به بهشتیان می‌رسد که خواهند گفت : ما را بس ! مصدر است و در معنی اسم فاعل ، یعنی مُحاسِب . بدین معنی که بهشتیان را به گفتن : ( حَسْبُنَا ) می‌کشاند . صفت ( عَطَآءً ) است .‏

سوره نبأ آیه 37
‏متن آیه : ‏
‏ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگار مهربان آسمانها و زمین و همه چیزهائی که در میان آنها قرار دارد . هیچ کسی توان گفتن و یارای آغاز سخن با او را ندارد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رَبِّ » : بدل از ( رَبِّ ) آیه پیشین است . « الرَّحْمنِ » : بسیار مهربان . صفت یا بدل ( رَبِّ ) است . « لا یَمْلِکُونَ » : توان ندارند . نمی‌توانند . مرجع ضمیر فاعلی ، اهل آسمانها و زمین و سراسر کائنات است . « مِنْهُ » : بیان ( خِطَاباً ) و بر آن مقدّم است و جنبه تأکید دارد . در معنی چنین است : لا یَمْلِکُونَ أَن یُخَاطِبُوهُ . « خِطَاباً » : مخاطب قرار دادن . زبان به سخن گشودن . گفتگو کردن .‏

سوره نبأ آیه 38
‏متن آیه : ‏
‏ یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَةُ صَفّاً لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در آن روزی که جبرئیل و فرشتگان به صف می‌ایستند ، و هیچ کدام زبان به سخن نمی‌گشایند ، مگر کسی که خداوند مهربان بدو اجازه دهد و او نیز سخن راست و درست بگوید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَوْمَ » : مفعولٌ‌فیه ( لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَاباً ) است . « الرُّوحُ » : جبرئیل ( نگا : شعراء / 193 ، معارج‌ / 4 ، قدر / 4 ) . « صَفّاً » : صف‌زدگان . حال است و به معنی مُصْطَفّینَ است .‏

سوره نبأ آیه 39
‏متن آیه : ‏
‏ ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن روز واقعیّت دارد ( و حتمی و قطعی است‌ ؛ نه پندار و خیال و داستان و افسانه ) . پس هرکس که بخواهد می‌تواند به سوی پروردگارش برگردد و ( راه رضای خدا و خوشبختی را در پیش گیرد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ » : آن ، روز راستینی است . آن روز ، واقعیّت و حقیقت دارد . ( ذلِکَ ) مبتدا و ( الْیَوْمُ ) بدل ، و ( الْحَقُّ ) خبر است . یا این که ( الْیَوْمُ ) خبر است و ( الْحَقُّ ) صفت آن است . « مَئَاباً » : محلّ بازگشت . برگشتن . راه . با توجّه به معنی دوم ، مفهوم آیه چنین می‌شود : پس هرکس که بخواهد می‌تواند به سوی پروردگارش راه در پیش گیرد .‏

سوره نبأ آیه 40
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَاباً قَرِیباً یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَاباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما شما را از عذاب نزدیکی بیم می‌دهیم ( که رخ می‌دهد در ) آن روزی که انسان همه کارهائی را که کرده است می‌بیند ، و انسان کافر فریاد برمی‌آورد : کاش من خاک می‌بودم !‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَوْمَ » : مفعولٌ‌فیه برای ( عَذَاباً ) است . « یَنظُرُ » : می‌نگرد . می‌بیند . « مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ » : ( نگا : بقره‌ / 95 ، آل‌عمران‌ / 182 ، نساء / 62 ) . « یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَاباً » : کاش من خاک می‌بودم ! یعنی شخص کافر از مشاهده این همه عذاب و هول و هراس ، آرزو می‌کند که کاش از آغاز زاده نمی‌شدم و از مرحله خاک فراتر نمی‌رفتم ! یا این که می‌گوید : ای کاش ! بعد از آن که زادم و انسان شدم و مُردَم ، هرگز پس از مردن و خاک شدن ، زنده‌شدنی در میان نمی‌بود ، و آن گونه که خودم در دنیا معتقد بودم که رستاخیزی در میان نیست ، همچنان می‌بود !‏