سورة هود - سورة 11 - عدد آیاتها 123
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله بخشندة مهربان
الر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ الر (الف. لام. را) این کتابی است که آیاتش استوار، سپس روشن شده، از نزد حکیم آگاه (نازل گردیده) است. ﴿1﴾
أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنِی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ که جز«الله» را نپرستید، که من از سوی او هشدار دهنده و بشارتدهنده برای شما هستم. ﴿2﴾
وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَیُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْا فَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ کَبِیرٍ و اینکه: از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به سوی او توبه کنید، تا شما را تا مدت معینی به بهرهی خوبی بهرهمند سازد، و هر صاحب فضلی را بهاندازه فضلش ببخشد، و اگر روی بگردانید، پس من بر شما از عذاب روز بزرگ بیمناک هستم. ﴿3﴾
إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ باز گشت شما به سوی «الله» است، و او بر همه چیز تواناست. ﴿4﴾
أَلا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُواْ مِنْهُ أَلا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ آگاه باشید آنها سینههایشان را خم میکنند (و سرها به هم نزدیک میکنند) تا خود را از او پنهان دارند، آگاه باشید، وقتی که آنها لباسهای خویش را به سر میکشند، (الله) میداند آنچه را (در دل) پنهان میکنند و آنچه را آشکار میسازند، بیتردید او به راز دلها آگاه است. ﴿5﴾
وَمَا مِن دَابَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ و هیچ جنبندهای در زمین نیست؛ مگر اینکه روزی اش بر (عهدهی) الله است، و (او) قرار گاه و مکان دفنش را میداند، همهی اینها در کتابی روشن (ثبت) است. ﴿6﴾
وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّکُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ و او کسی هست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، و عرش او بر آب بود([1])، تا شما را بیازماید که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است، و اگر (به آنها) بگویی: «شما پس از مرگ برانگیخته میشوید» مسلماً کافران میگویند: «این (سخن) جز جادوی آشکار نیست». ﴿7﴾
وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ أَلاَ یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ و اگر تا زمان محدودی عذاب را از آنها به تأخیر اندازیم، البته (از روی تمسخر) میگویند: «چه چیزی مانع آن شده است؟!» آگاه باشید، روزیکه (عذاب) به سراغشان آید، از آنها برگردانده نخواهد شد، و آنچه را به مسخره میگرفتند، آنان را در بر خواهد گرفت. ﴿8﴾
وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ و اگر از جانب خویش رحمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، همانا او بسیار نا امید (و) ناسپاس خواهد شد. ﴿9﴾
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ و اگر پس از رنج و سختی که به او رسیده است؛ نعمت و آسایشی به او بچشانیم، البته میگوید: «سختیها از من دور شد». همانا او شادمان (و) خودستا میشود. ﴿10﴾
إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ مگر کسانیکه صبر کردند، و کارهای نیک انجام دادند، آنان برایشان آمرزش و پاداش بزرگی است. ﴿11﴾
فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَن یَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ پس (ای پیامبر!) شاید برخی از آنچه که به تو وحی میشود، وا گذاری، و سینهات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که گویند: «چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشتهای همراه او نیامده است؟!» تو تنها هشدار دهندهای، و الله بر همه چیز نگاهبان است. ﴿12﴾
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ آیا میگویند: «این (قرآن) را از خود بافته (و به الله نسبت داده) است» بگو: «اگر راست میگویید، شما هم ده سورهی به هم بافته مانند آن بیاورید، و غیر از الله هر که میتوانید (به یاری) بطلبید». ﴿13﴾
فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُواْ لَکُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ پس اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند، بدانید که (قرآن) فقط به علم الله نازل شده است، و اینکه هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پس آیا شما مسلمان میشوید؟! ﴿14﴾
مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ کسیکه زندگانی دنیا و زینت آن را بخواهد، (پاداش) اعمالش را در این (دنیا) به طور کامل و تمام به آنها میدهیم، و چیزی از آنها کم و کاست نخواهند شد. ﴿15﴾
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَبَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ اینان کسانی هستند که در آخرت، جز آتش (جهنم، نصیبی) نخواهند داشت، و آنچه را در دنیا انجام دادهاند، بر باد رفته است، و آنچه را عمل میکردند؛ باطل است. ﴿16﴾
أَفَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُوْلَئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ آیا کسیکه از سوی پروردگارش دلیل روشن دارد، و به دنبال آن شاهدی از سوی او باشد، و پیش از آن کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (بر صحت آن گواهی دارد، همانند کسی است که دلیلی ندارد؟!). اینان به آن (قرآن) ایمان میآورند، و از گروهای مختلف هر کس به آن کافر شود؛ پس آتش وعده گاه اوست، پس تردیدی در آن نداشته باش، بیگمان آن حق است، از (جانب) پروردگارت (نازل شده است)، و لیکن بیشتر مردم ایمان نمیآورند. ﴿17﴾
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أُوْلَئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاء الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ و چه کسی ستمکارتر است؛ از کسیکه بر الله دروغ میبندد؟! آنان (روز قیامت) بر پروردگارشان عرضه میشوند، و گواهان میگویند: «اینها همان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستهاند» هان، لعنت الله بر ستمکاران باد. ﴿18﴾
الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (همان) کسانیکه (مردم را) از راه الله باز میدارند، و آن را کج و منحرف میجویند، و آنان به آخرت کافرند. ﴿19﴾
أُوْلَئِکَ لَمْ یَکُونُواْ مُعْجِزِینَ فِی الأَرْضِ وَمَا کَانَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاء یُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا کَانُواْ یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَمَا کَانُواْ یُبْصِرُونَ اینان (هیچ گاه) نمیتوانند در زمین (الله را)عاجز کنند (و بگریزند) و جز الله (دوستان و) یاورانی ندارند، عذاب برای آنان دو چندان خواهد شد، توان شنیدن (حق) را نداشتند، و (حقیقت را) نمیدیدند. ﴿20﴾
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ اینان کسانی هستند که به خود شان زیان زدهاند (و سرمایهی وجود و عمر خویش را از دست دادهاند) و آنچه بر میبافتند از (نظر) آنها گم (و دور) شدند. ﴿21﴾
لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الأَخْسَرُونَ بدون شک آنها در آخرت ازهمه زیان کارترند. ﴿22﴾
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ بیگمان کسانیکه ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، (و توجه کنان) به سوی پروردگارشان فروتنی کردند، آنها اهل بهشتند، آنان در آن جاودان خواهند ماند. ﴿23﴾
مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ کَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ مثل این دو گروه (مؤمنان و کافران) مانند کور و کر، و بینا و شنواست، آیا این دو در وصف یکسانند؟! آیا پند نمیگیرید؟! ﴿24﴾
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، (و به آنها گفت:)«همانا من برای شما هشدار دهنده آشکار هستم. ﴿25﴾
أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللَّهَ إِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ جز الله را نپرستید، همانا من از عذاب روز درد ناک بر شما میترسم». ﴿26﴾
فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ پس اشراف کافر قومش گفتند: «ما تو را جز بشری همانند خودمان نمیبینیم، و نمیبینیم کسانیکه از تو پیروی کردهاند؛ مگر (گروهی) ارازل (= فرومایگان) ساده لوح (قوم) ما هستند، و ما برای شما فضیلتی بر خود نمیبینیم، بلکه شما را دروغگو میپنداریم». ﴿27﴾
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّیَ وَآتَانِی رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا کَارِهُونَ (نوح) گفت: «ای قوم من! به من خبر دهید، اگر من دلیل (و حجت) آشکاری از پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رحمتی به من عطا کرده باشد، پس (آن) بر شما پوشیده مانده است، آیا میتوانیم شما را به (پذیرش) آن اجبار کنیم، در حالیکه شما از آن کراهت دارید؟! ﴿28﴾
وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَلَکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ و ای قوم من! بر (رساندن) این (دعوت) از شما مالی نمیطلبم، پاداش من تنها برالله است، و من (هرگز) کسانی را که ایمان آوردهاند، (از خود) طرد نمیکنم، همانا آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد، و لیکن من شما را قومی نادان میبینم. ﴿29﴾
وَیَا قَوْمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ و ای قوم من! اگر من آنها را طرد کنم، چه کسی من را در برابر (عقوبت) الله یاری میکند؟! آیا پند نمیگیرید؟! ﴿30﴾
وَلاَ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنفُسِهِمْ إِنِّی إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ و من به شما نمیگویم که گنجهای الله نزد من است، و غیب هم نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام، و (نیز) نمیگویم کسانیکه در نظر شما حقیر میآیند، الله به آنها خیری نخواهد داد، الله به آنچه در دلهای آنان است آگاهتر است، (و اگر آنها را طرد کنم) قطعاً آنگاه از ستمکاران خواهم بود». ﴿31﴾
قَالُواْ یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (قوم) گفتند: «ای نوح! به راستی که با ما جدال (و بحث) کردی، و زیاد هم جدال و بحث کردی، پس اگر از راستگویانی آنچه را که به ما وعده میدهی؛ بیاور». ﴿32﴾
قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیکُم بِهِ اللَّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ (نوح) گفت: «اگر الله بخواهد آن را برای شما میآورد، و شما (عاجز کننده نیستید و) از آن نتوانید گریخت. ﴿33﴾
وَلاَ یَنفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَکُمْ إِن کَانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَن یُغْوِیَکُمْ هُوَ رَبُّکُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ و اگر الله بخواهد شما را گمراه سازد، و من بخواهم شما را نصیحت کنم، نصیحت من سودی برای شما نخواهد داشت، او پروردگار شماست، و (همه) به سوی او بازگردانده میشوید». ﴿34﴾
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَاْ بَرِیءٌ مِّمَّا تُجْرِمُونَ آیا (مشرکان) میگویند: (پیامبر) آن قرآن را بافته (و به الله نسبت داده)است؟ (ای پیامبر!) بگو: «اگر من آن را بافته باشم، پس گناهم بر عهدهی من است، و من از گناهانی که شما میکنید؛ بیزارم». ﴿35﴾
وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ و به نوح وحی شد که: از قوم تو جز آنهای که ایمان آوردهاند، دیگر هیچ کسی ایمان نخواهد آورد، پس بر آنچه که میکردند؛ غمگین مباش. ﴿36﴾
وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ و (اکنون) به دیدگان ما و به وحی ما، کشتی را بساز، و در (بارهی) کسانیکه ستم کردند، با من سخن مگو، که آنان غرق شدنی هستند». ﴿37﴾
وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ و (نوح) کشتی را میساخت، و هرگاه گروهی از اشراف قومش بر او میگذشتند، او را مسخره میکردند، (نوح) میگفت: «اگر ما را مسخره میکنید، پس ما (نیز) شما را مسخره خواهیم کرد؛ همین گونه که مسخره میکنید، ﴿38﴾
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ پس به زودی خواهید دانست، چه کسی عذاب به سراغش میآید که خوارش سازد، و عذاب جاودان بر چه کسی وارد خواهد شد».. ﴿39﴾
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ (این حالت همچنان ادامه داشت) تا زمانی که فرمان فرا رسید، و (آب از) تنور جوشیدن گرفت (به نوح) گفتیم: «از هر جفتی (از حیوانات) دوتا (نر ماده) در آن (کشتی) برگیر، و (همچنین) خاندانت را؛ جز کسیکه وعدهی (هلاک) قبلاً بر او مقرر شده است، و (نیز) کسانیکه ایمان آوردهاند (را برگیر)» و جز عدهی اندکی همراه او ایمان نیاوردند. ﴿40﴾
وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ (نوح) گفت: «در آن (کشتی) سوار شوید، حرکت آن و توقف آن به نام الله است، همانا پروردگارم آمرزندهی مهربان است». ﴿41﴾
وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَب مَّعَنَا وَلاَ تَکُن مَّعَ الْکَافِرِینَ و آن (کشتی) آنها را در موجی همچون کوهها میبرد و در آن هنگام نوح فرزندش را که در کنارهای بود؛ صدا زد: «ای فرزندم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش». ﴿42﴾
قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ گفت: «به زودی به کوهی پناه میبرم که مرا از آب حفظ میکند!» (نوح) گفت: «امروز هیچ نگه دارندهای در برابر فرمان الله نیست، مگر کسیکه الله به او رحم کند» و (ناگاه) موج در میان آن دو حائل شد، پس (او) ازغرق شدگان گردید. ﴿43﴾
وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَمَاء أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاء وَقُضِیَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ و گفته شد: «ای زمین آبت را فرو بر، و ای آسمان (بارانت را) فرو بند. و آب فرو نشست، و کار به انجام رسید و (کشتی) بر (کوه) جودی قرار گرفت، و گفته شد: «دوری (و هلاکت) باد بر گروه ستمکاران». ﴿44﴾
وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ و نوح پروردگارش را ندا داد، پس گفت: «پروردگارا! همانا پسرم از خاندان من است، و بیگمان وعدهی تو (در بارهی نجات خاندانم) حق است، و تو بهترین داورانی». ﴿45﴾
قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ فرمود: «ای نوح! همانا او از خاندان تو نیست، بیگمان او عمل غیر صالحی است. پس چیزی که به آن علم نداری از من مخواه، من به تو اندرز میدهم (مبادا) که از جاهلان باشی». ﴿46﴾
قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُن مِّنَ الْخَاسِرِینَ (نوح) گفت: «پروردگارا! همانا من به تو پناه میبرم، که از توچیزی بخواهم که به آن علم ندارم، و اگر مرا نبخشی و بر من رحم نکنی، از زیانکاران خواهم بود». ﴿47﴾
قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِّنَّا وَبَرَکَاتٍ عَلَیْکَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ گفته شد: «ای نوح به سلامتی از سوی ما و (همراه با) برکتهای ( فراوان) بر تو و بر امتهای که با تواند؛ فرود آی، و امتهایی (نیز) هستند که به زودی آنها را (از نعمتها) بهرمند سازیم، سپس عذاب دردناکی از سوی ما به آنها خواهد رسید». ﴿48﴾
تِلْکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ اینها از خبرهای غیب است که آن را به تو (ای پیامبر) وحی میکنیم، نه تو آنها را پیش از این میدانستی و نه قوم تو؛ پس صبر کن، بیگمان عاقبت از آن پرهیزگاران است. ﴿49﴾
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ و (ما) به سوی قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم، گفت: «ای قوم من! الله را بپرستید که معبودی جز او برای شما نیست، و شما جز افترا زن نیستید (که بتها راشریک او قرار میدهید). ﴿50﴾
یَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی أَفَلاَ تَعْقِلُونَ «ای قوم من! بر (رساندن) این (دعوت) از شما پاداشی نمیطلبم، پاداش من تنها بر (عهدهی) ذاتی است که مرا آفرید، آیا خرد نمیورزید؟! ﴿51﴾
وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَلاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او باز گردید (و توبه کنید) تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد، و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید، و گناهکارانه روی نگردانید». ﴿52﴾
قَالُواْ یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ گفتند: «ای هود! برای ما دلیل روشنی نیاوردهای و ما به (خاطر) گفتار تو معبودهایمان را رها نمیکنیم، و ما به تو ایمان نمیآوریم. ﴿53﴾
إِن نَّقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهِ وَاشْهَدُواْ أَنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ما (چیزی) جز این نمیگویم که« بعضی از معبودانمان آسیبی به تو رساندهاند». (هود) گفت: «همانا من الله را گواه میگیرم، و شما (نیز) گواه باشید، که من از آنچه شریک (الله) قرار میدهید، بیزارم، ﴿54﴾
مِن دُونِهِ فَکِیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لاَ تُنظِرُونِ غیر از او، پس همگی برای من نقشه بکشید، آنگاه مرا مهلت ندهید. ﴿55﴾
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَّا مِن دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ همانا من بر الله که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم، هیچ جنبندهای نیست مگر آنکه او (= الله) گیرنده پیشانیاش است (و برآن چیره است) بیگمان پرودگارم بر راه راست است. ﴿56﴾
فَإِن تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَیْئًا إِنَّ رَبِّی عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ پس اگر روی برگردانید، به راستی که (من) آنچه را که با آن به سوی شما فرستاده شده بودم به شما رساندم، و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما خواهد کرد، و (شما)هیچ زیانی به او نمیتوانید برسانید، بیگمان پروردگارم بر همه چیز نگهبان است». ﴿57﴾
وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا هُودًا وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّیْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ و هنگامیکه فرمان ما فرا رسید، هود و کسانیکه با او ایمان آورده بودند، به رحمتی از (سوی) خویش نجات دادیم، و آنها را از عذاب سخت رهاندیم. ﴿58﴾
وَتِلْکَ عَادٌ جَحَدُواْ بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُواْ أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ و این (قوم) عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند، و از پیامبران او نافرمانی کردند، و از فرمان هر سرکش دشمن حق، پیروی کردند. ﴿59﴾
وَأُتْبِعُواْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلا إِنَّ عَادًا کَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ آنها در این دنیا و (نیز) روز قیامت، لعنت به دنبال دارند، آگاه باشید که (قوم) عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند، هان! بر عاد، قوم هود دوری (و هلاکت) باد. ﴿60﴾
وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! الله را بپرستید، که معبودی جز او برای شما نیست، او شما را از زمین پدید آورد، و شما را در آن به آباد کردنش گمارد، پس از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید (و توبه کنید) همانا پروردگارم نزدیک (و) اجابت کننده است» ﴿61﴾
قَالُواْ یَا صَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ گفتند: «ای صالح! پیش از این ما به تو امید میداشتیم، آیا ما را از پرستش آنچه نیاکانمان میپرستیدند، باز میداری؟ و به راستی ما ازآنچه ما را به سوی آن دعوت میکنی سخت در شک و تردید هستیم». ﴿62﴾
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَى بَیِّنَةً مِّن رَّبِّی وَآتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ گفت: «ای قوم من! به من خبر دهید که اگر من دلیل (و حجت) آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و از جانب خود رحمتی به من عطا کرده باشد، پس اگر نافرمانی او کنم، چه کسی مرا در برابر الله یاری میکند؟! پس شما جز زیان بر من نخواهید افزود. ﴿63﴾
وَیَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ قَرِیبٌ ای قوم من! این ماده شترِ الله است، که برای شما نشانهای است، پس بگذاریدش در زمین الله بچرد، و هیچ آزاری به آن نرسانید، که (آنگاه) عذابی نزدیک شما را فرا گیرد». ﴿64﴾
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ پس آنها، آن (ماده شتر) را پی کردند، آنگاه (صالح به آنها) گفت: «سه روز در خانههایتان بهرهمند گردید، (و بعد از آن عذاب خواهد آمد) این و عدهای است که دروغ نخواهد بود». ﴿65﴾
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا صَالِحًا وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ پس چون فرمان (عذاب) ما فرا رسید، صالح و کسانیکه با او ایمان آورده بودند، به رحمتی از (سوی) خویش (از آن عذاب) و از رسوایی آن روز نجات دادیم، بیگمان پروردگار تو همان قوی پیروزمند است. ﴿66﴾
وَأَخَذَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ و کسانیکه ستم کرده بودند، صیحهای (= بانگی مرگبار) فرو گرفت، پس در خانههای خود به روی افتادند و مردند. ﴿67﴾
کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا فِیهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ کَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّثَمُودَ چنان که گویی در آن (دیار) نبودهاند، آگاه باشید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر می ورزیدند، هان! بر (قوم) ثمود دوری (و هلاکت) باد. ﴿68﴾
وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ به راستی فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهیم آمدند، گفتند: «سلام»، (ابراهیم نیز در پاسخ) گفت: «سلام» پس طولی نکشید که گوسالهای بریان (برای آنان) آورد. ﴿69﴾
فَلَمَّا رَأَى أَیْدِیَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ پس چون دید دستانشان به سوی آن نمیرسد (و نمیخورند) به آنها گمان بد برد، و (در دل) از آنان احساس ترس کرد، (فرشتگان) گفتند: «نترس، بیشک ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم». ﴿70﴾
وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ و همسرش (ساره) ایستاده بود، پس (از خوشحالی) خندید، آنگاه او را به اسحاق، و بعد از او به یعقوب بشارت دادیم. ﴿71﴾
قَالَتْ یَا وَیْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِی شَیْخًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ (ساره) گفت: «ای وای بر من! آیا من میزایم، در حالیکه پیرزنم و این شوهرم (نیز) پیر است؟! به راستی این چیز عجیبی است!» ﴿72﴾
قَالُواْ أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ (فرشتگان) گفتند: «آیا از فرمان الله تعجب میکنی؟! رحمت الله و برکاتش بر شما اهل بیت باد، همانا او ستودهی بزرگوار است». ﴿73﴾
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ پس چون ترس از (دل) ابراهیم (بیرون) رفت، و بشارت به او رسید، در بارهی قوم لوط با ما مجادله (و گفت گو) شروع کرد. ﴿74﴾
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُّنِیبٌ بیگمان ابراهیم، برد بار، لابه گر بازگشت کننده (به سوی الله) بود. ﴿75﴾
یَا إِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَإِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ ای ابراهیم! از این (سخن) بگذر، که به راستی فرمان (عذاب) پروردگارت فرا رسیده است، و مسلماً عذابی بدون برگشت برایشان خواهد آمد. ﴿76﴾
وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا یَوْمٌ عَصِیبٌ و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از (آمدن) آنان نگران و دلتنگ شد، و گفت: «این روز بسیار سختی است». ﴿77﴾
وَجَاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَمِن قَبْلُ کَانُواْ یَعْمَلُونَ السَّیِّئَاتِ قَالَ یَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ رَّشِیدٌ و قوم او شتابان به سوی او آمدند، و پیش از این کارهای زشت مرتکب میشدند، (لوط) گفت: «ای قوم من! اینها دختران من هستند، (با آنها ازدواج کنید) آنان برای شما پاکیزه ترند، و از الله بترسید و مرا در (مورد) مهمانانم رسوا نکنید، آیا در میان شما یک مرد عاقلی وجود ندارد؟!». ﴿78﴾
قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ گفتند: «به راستی تو میدانی که ما به دختران تو نیازی نداریم، و تو خوب میدانی که ما چه میخواهیم». ﴿79﴾
قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ (لوط) گفت: «کاش در برابر شما قدرتی داشتم، و یا به تکیه گاه محکمی پناه میبردم». ﴿80﴾
قَالُواْ یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُواْ إِلَیْکَ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلاَ یَلْتَفِتْ مِنکُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ (فرشتگان) گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان، پروردگار تو هستیم، (آنها) هرگز به تو نخواهند رسید، پس در پاسی از شب گذشته خانوادهات را (از این شهر) ببر، و هیچ یک از شما روی بر نگرداند جز همسرت، که به او خواهد رسید آنچه که به آنها رسد، بیگمان وعدهگاهشان (وقت) صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟!». ﴿81﴾
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ پس چون فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و سرزمین) را زیر و رو کردیم، و بر (سر) آنها سنگهای از سنگ و گِل متراکم روی هم فرو باریدیم. ﴿82﴾
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ (سنگهای که) نزد پروردگارت نشاندار بود، و این (سنگها و عذاب) از (سایر) ستمگران دور نیست. ﴿83﴾
وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّیَ أَرَاکُم بِخَیْرٍ وَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ و به سوی (قوم) مدین([2]) برادرشان شعیب را (فرستادیم). گفت: «ای قوم من! الله را بپرستید، که معبودی جز او برای شما نیست، و پیمانه و میزان را کم نکنید، من شما را در نعمت میبینم، و من بر شما از عذاب روز فراگیر میترسم. ﴿84﴾
وَیَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ و ای قوم من! پیمانه و میزان را با عدالت، تمام (و کامل) دهید، و اشیاء مردم را کم ندهید، و در زمین به فساد (و تباهی) نکوشید. ﴿85﴾
بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ اگر ایمان داشته باشید، باقی گذاشته الله (از مال حلال) برای شما بهتر است، و من بر شما نگهبان نیستم». ﴿86﴾
قَالُواْ یَا شُعَیْبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّکَ لَأَنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ گفتند: «ای شعیب! آیا نمازت به تو فرمان میدهد که آنچه را که نیاکانمان میپرستیدند، رها کنیم، یا آنچه را میخواهیم در اموالمان انجام دهیم؟! بیگمان تو (مردی) بردبار عاقلی هستی!». ﴿87﴾
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىَ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ (شعیب) گفت: «ای قوم من! به من خبر دهید؛ اگر من دلیل (و حجت) آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و از سوی خود رزق نیکوی به من عطا کرده باشد، (آیا نباید از او اطاعت کنم؟!)و من نمیخواهم با شما مخالفت کنم، در بارهی چیزی که شما را از آن نهی میکنم، (و خود مرتکب شوم) من جز اصلاح؛ - تا آنجا که توانای دارم- نمیخواهم، و توفیق من جز به (فضل) الله نیست، بر او توکل کردم، و به سوی او باز میگردم. ﴿88﴾
وَیَا قَوْمِ لاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شِقَاقِی أَن یُصِیبَکُم مِّثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِّنکُم بِبَعِیدٍ وای قوم من! دشمنی (و مخالفت) با من سبب نشود که به شما (نیز، عذابی) برسد، همانند آنچه که به قوم نوح یا قوم هود، یا قوم صالح رسید، و قوم لوط از شما چندان دور نیست. ﴿89﴾
وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ و از پروردگارتان آمرزش بطلبید، سپس به سوی او باز گردید (و توبه کنید) همانا پروردگارم مهربان دوستدار است». ﴿90﴾
قَالُواْ یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا وَلَوْلاَ رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ وَمَا أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیزٍ گفتند: «ای شعیب! بسیاری از آنچه را که میگویی، نمیفهمیم، و به درستی که ما تو را در میان خود ناتوان میبینیم، و اگر (احترام) قبیلهات نبود؛ مسلماً تو را سنگسار میکردیم، و تو نزد ما گرانقدر نیستی» ﴿91﴾
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءکُمْ ظِهْرِیًّا إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ (شعیب) گفت: «ای قوم من! آیا قبیلهی من نزد شما گرامی تر از الله است؟! و (فرمان) او را پشت سر خویش انداختهاید! بیگمان پروردگارم به آنچه انجام میدهید احاطه دارد. ﴿92﴾
وَیَا قَوْمِ اعْمَلُواْ عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَمَنْ هُوَ کَاذِبٌ وَارْتَقِبُواْ إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ و ای قوم من! شما به روش خودتان عمل کنید، من هم (به روش خود) عمل میکنم، به زودی خواهید دانست، چه کسی عذاب به سراغشان میآید که رسوایش کند، و چه کسی خود دروغگو است! شما انتظار بکشید و من (نیز) با شما در انتظارم!» ﴿93﴾
وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْبًا وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ و چون فرمان ما فرا رسید، شعیب و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمتی از (سوی) خود نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند؛ صیحهای (= بانگی مرگبار) فرو گرفت، پس در دیار خود به رو افتادند (و مردند). ﴿94﴾
کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا فِیهَا أَلاَ بُعْدًا لِّمَدْیَنَ کَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ چنان که گویی هرگز در آن (دیار) نبودند! آگاه باشید! دوری (و هلاکت) باد بر (قوم) مدین، همان گونه که (قوم) ثمود دور (و هلاک) شدند! ﴿95﴾
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ و به راستی موسی را با آیات خود و دلیلی آشکار فرستادیم. ﴿96﴾
إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ به سوی فرعون و اطرافیانش؛ پس (آنها) از فرمان فرعون پیروی کردند، و فرمان فرعون درست (و بخردانه) نبود. ﴿97﴾
یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ (فرعون) روز قیامت پیشرو قومش است، پس آنها را وارد آتش (جهنم) کرد، و (جهنم) چه بد آبشخور (و جایگاهی) است که بر آن وارد شدند. ﴿98﴾
وَأُتْبِعُواْ فِی هَذِهِ لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ و در این (دنیا) و روز قیامت لعنتی به دنبال دارند، چه بد عطایی است (لعنت) که (به آنها) داده شد. ﴿99﴾
ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَیْکَ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِیدٌ این (برخی) از اخبار (آبادیها و) شهرهاست که آن را برای تو باز گو میکنیم، که برخی از آنها (هنوز) باقی است، و برخی (دیگر) درو شده (و از بین رفته) است. ﴿100﴾
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مِن شَیْءٍ لَّمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَمَا زَادُوهُمْ غَیْرَ تَتْبِیبٍ و (ما) به آنها ستم نکردیم، و لیکن آنها خود بر خویشتن ستم کردند، پس هنگامیکه فرمان پروردگارت فرا رسید، معبودان شان که به جای الله میخواندند؛ پس چیزی از آنان دفع نکردند (و یاریشان ندادند) و آنها را جز هلاکت (و نابودی) نیفزودند. ﴿101﴾
وَکَذَلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِیَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ و این چنین است (مجازات و) گرفت پروردگارت، هنگامیکه فرو گیرد و مجازات کند آبادیها و شهرها را که (مردمش) ستمکار باشند، بیگمان (مجازات و) گرفت او دردناک سخت است. ﴿102﴾
إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الآخِرَةِ ذَلِکَ یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَلِکَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ یقیناً در این، (پند و) نشانهای است برای کسیکه از عذاب آخرت بترسد، آن (روز) روزی است که مردم (همه) در آن گرد آورده شوند، و آن (روز) روزی است که (همگی) حاضر شوند. ﴿103﴾
وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لأَجَلٍ مَّعْدُودٍ و ما آن را جز تا مدتی معین به تأخیر نمیاندازیم. ﴿104﴾
یَوْمَ یَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ روزی بیاید که هیچ کس جز به اذن او سخن نگوید، پس بعضی از آنها بدبختند، و (بعضی دیگر) خوشبخت. ﴿105﴾
فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُواْ فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ اما کسانیکه بدبخت شدند، پس در آتش (دوزخ) اند، برای آنها در آن ناله و فریاد (= دم و بازدم) است. ﴿106﴾
خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ در آن جاودانه خواهند ماند، تا آسمانها و زمین (باقی) است، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بیگمان پروردگارت آنچه را که بخواهد؛ انجام دهد. ﴿107﴾
وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ عَطَاء غَیْرَ مَجْذُوذٍ و اما کسانیکه خوشبخت (و سعادتمند) شدند، پس جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمین (باقی) است. مگر آنچه پروردگارت بخواهد، عطایی است قطع نشدنی. ﴿108﴾
فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّمَّا یَعْبُدُ هَؤُلاء مَا یَعْبُدُونَ إِلاَّ کَمَا یَعْبُدُ آبَاؤُهُم مِّن قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِیبَهُمْ غَیْرَ مَنقُوصٍ پس از (باطل بودن) آنچه اینان میپرستند در شک مباش. آنها نمیپرستند جز همانگونه که نیاکانشان از پیش میپرستیدند، و مسلماً ما نصیب آنان را بی کم و کاست خواهیم داد. ﴿109﴾
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلاَ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ و به راستی (ما) به موسی کتاب دادیم، پس در آن اختلاف شد، و اگر فرمان پیشین پروردگارت نبود، قطعاً در میان آنان داوری میشد، و همانا آنها در این (قرآن) سخت در شک و تردید هستند. ﴿110﴾
وَإِنَّ کُلاًّ لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ و بیگمان هر کدام (چون بر انگیخته شوند) پروردگارت (پاداش) اعمالشان را قطعاً بطور کامل و تمام خواهد داد، زیرا که او به آنچه میکنند؛ آگاه است. ﴿111﴾
فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلاَ تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ پس (ای پیامبر!) همانگونه که فرمان یافتهای، (در برابر مشرکان) استقامت کن، و (نیز) کسیکه با تو (به الله) رو آورده است (باید استقامت کند) و سرکشی نکنید، بیگمان او به آنچه که میکنید؛ بیناست. ﴿112﴾
وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ به کسانیکه ستم کردند تمایل (و تکیه) نکنید، که آتش (جهنم) به شما خواهد رسید، و برای شما (سرپرست و) دوستانی جز الله وجود ندارد، آنگاه یاری نمیشوید. ﴿113﴾
وَأَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ و (ای پیامبر!) در دو طرف روز، و ساعاتی از شب، نماز را بر پادار، بیشک نیکیها بدیها را از بین میبرند، این پندی برای پند پذیران است. ﴿114﴾
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ و (ای پیامبر!) صبر کن، پس بیگمان الله پاداش نیکو کاران را ضایع نخواهد کرد. ﴿115﴾
فَلَوْلاَ کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الأَرْضِ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّنْ أَنجَیْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَکَانُواْ مُجْرِمِینَ پس چرا از امتهایی پیش از شما، خردمندانی نبودند که (مردمان را) از فساد در زمین باز دارند؟! مگر اندکی از آنان که نجاتشان دادیم، و کسانیکه ستم کردند، از لذات (دنیوی) و آسودگی پیروی کردند، و گناهکار بودند (و نابود شدند). ﴿116﴾
وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ و (ای پیامبر!) پروردگارت چنین نبود که شهرها (و آبادیها) را به ظلم نابود کند، در حالیکه اهل آن (افرادی شایسته و) نیکوکار باشند. ﴿117﴾
وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ و اگر پروردگارت میخواست، (همهی) مردم را یک امت قرار میداد، ولی (آنها) همواره مختلف اند. ﴿118﴾
إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ مگر کسیکه پروردگارت (بر او) رحم کند، و برای همین آنها را آفریده است، و سخن پروردگار تو محقق شد که: مسلماً جهنم را از همهی (عاصیان و مجرمان) جن و انس پر خواهم کرد. ﴿119﴾
وَکُلاًّ نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءَکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ و ما هر یک از اخبار پیامبران را بر تو باز گو کردیم تا بوسیلهی آن، دلت را استوار گردانیم، و در این (قرآن) برای تو حق، و برای مؤمنان موعظه و تذکری آمده است. ﴿120﴾
وَقُل لِّلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ اعْمَلُواْ عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنَّا عَامِلُونَ و به کسانیکه ایمان نمیآورند، بگو: «بر روش خودتان عمل کنید، ما (نیز بر روش خود) عمل میکنیم، ﴿121﴾
وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ و منتظر باشید، ما هم منتظریم!». ﴿122﴾
وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ و (آگاهی از) غیب آسمانها و زمین، از آن الله است، و همهی کارها به سوی او باز گردانده میشود، پس او را بپرست و بر او توکل کن، و پروردگارت از آنچه میکنید؛ (هرگز) غافل نیست. ﴿123﴾
سورة هود
[1]- رسول الله صل الله علیه و آله و سلم میفرماید: «دست الله پر است و انفاق چیزی آن را کم نمیکند، او شب و روز میبخشد آیا نمیبینید که از بدو آفرینش آسمانها و زمین چقدر انفاق کرده ولی چیزی از آنچه دست دارد کم نشده و عرش او بر روی آب قرار دارد... (صحیح بخاری: 4684)
[2]- مدین در اصل نام یکی از فرزندان یا نوههای ابراهیم بود، سپس پس از گستردهشدن نسل آنها قبیله و نیز شهری که وی در آنجا زندگی میکرد، مدین نامیده شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ الٓرۚ کِتَٰبٌ أُحۡکِمَتۡ ءَایَٰتُهُۥ ثُمَّ فُصِّلَتۡ مِن لَّدُنۡ حَکِیمٍ خَبِیرٍ ١ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۚ إِنَّنِی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ ٢ وَأَنِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُمَتِّعۡکُم مَّتَٰعًا حَسَنًا إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى وَیُؤۡتِ کُلَّ ذِی فَضۡلٖ فَضۡلَهُۥۖ وَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٖ کَبِیرٍ ٣ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٤ أَلَآ إِنَّهُمۡ یَثۡنُونَ صُدُورَهُمۡ لِیَسۡتَخۡفُواْ مِنۡهُۚ أَلَا حِینَ یَسۡتَغۡشُونَ ثِیَابَهُمۡ یَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٥﴾
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
الر، این کتابى است که استوار کرده شد آیاتِ او را، باز واضح کرده شد، آمده از نزدی خداى درستکارِ خبردار. ﴿1﴾[به این مضمون که پیغامبر گوید] که عبادت مکنید مگر خداى را، هرآیینه من شما را از جانب او بیم کننده و بشارت دهندهام. ﴿2﴾و آنکه آمرزش طلب کنید از پروردگار خود، باز رجوع کنید به سوى وى تا بهرهمند سازد شما را به بهرۀ نیک تا میعاد معلوم و تا بدهد هر صاحب بزرگى را جزاى بزرگىِ او. و اگر روىگردان شوید، پس هرآیینه مىترسم بر شما از عذاب روز بزرگ. ﴿3﴾به سوى خدا است بازگشت شما و او بر همه چیز توانا است. ﴿4﴾آگاه باش این کافران مىپیچند سینههاى خود را [642]میخواهند که تا پنهان شوند از خدا. آگاه باش چون بر سر میکنند جامههاى خود را، میداند آنچه پنهان میدارند و آنچه آشکارا میکنند، هرآیینه او داناست به سرّی که مالک سینهها است [643]. ﴿5﴾
﴿۞وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَیَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَاۚ کُلّٞ فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ ٦ وَهُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ وَکَانَ عَرۡشُهُۥ عَلَى ٱلۡمَآءِ لِیَبۡلُوَکُمۡ أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۗ وَلَئِن قُلۡتَ إِنَّکُم مَّبۡعُوثُونَ مِنۢ بَعۡدِ ٱلۡمَوۡتِ لَیَقُولَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ٧ وَلَئِنۡ أَخَّرۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِلَىٰٓ أُمَّةٖ مَّعۡدُودَةٖ لَّیَقُولُنَّ مَا یَحۡبِسُهُۥٓۗ أَلَا یَوۡمَ یَأۡتِیهِمۡ لَیۡسَ مَصۡرُوفًا عَنۡهُمۡ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٨ وَلَئِنۡ أَذَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِنَّا رَحۡمَةٗ ثُمَّ نَزَعۡنَٰهَا مِنۡهُ إِنَّهُۥ لَیَُٔوسٞ کَفُورٞ ٩ وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ نَعۡمَآءَ بَعۡدَ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ ٱلسَّیَِّٔاتُ عَنِّیٓۚ إِنَّهُۥ لَفَرِحٞ فَخُورٌ ١٠ إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٞ ١١ فَلَعَلَّکَ تَارِکُۢ بَعۡضَ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ وَضَآئِقُۢ بِهِۦ صَدۡرُکَ أَن یَقُولُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ کَنزٌ أَوۡ جَآءَ مَعَهُۥ مَلَکٌۚ إِنَّمَآ أَنتَ نَذِیرٞۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٌ ١٢﴾
و نیست هیچ جنبنده در زمین، مگر بر خداست روزى او و میداند جاى ماندن او را و جاى نگاه داشتن او را، هر یک در کتاب روشن است [644]. ﴿6﴾و اوست آنکه آفرید آسمانها و زمین را در شش روز و بود عرش او بر آب [آخر کار آفریدن شما آنکه] تا بیازماید شما را که کدام کس از شما نیکوتر است از جهت عمل و اگر گویى که هرآیینه شما برانگیخته شوید بعدِ موت، گویند کافران: نیست این سخن مگر جادوى ظاهر. ﴿7﴾و اگر باز داریم از ایشان عقوبت را تا مدتى شمرده شده، گویند: چه چیز باز میدارد آن را؟ آگاه باش! روزی که بیاید به ایشان، نباشد بازداشته شده از ایشان و فراگیرد ایشان را آنچه استهزا میکردند به آن. ﴿8﴾و اگر بچشانیم آدمى را نعمتى از نزد خود باز برگیریم آن را از وى، هرآیینه وى ناامید و ناسپاس است. ﴿9﴾و اگر بچشانیم آدمى را رفاهتى بعدِ سختىای که رسیده باشد به وى، گوید: برفتند سختیها از من، هرآیینه وى شادمانِ خود ستاینده است. ﴿10﴾مگر آنانکه شکیبایى نمودند و کارهاى شایسته کردند، آن جماعت، ایشان راست آمرزش و مزد بزرگ. ﴿11﴾پس شاید تو ترک کنى بعضِ آنچه وحى فرستاده میشود به سوى تو و تنگ میشود به آن سینۀ تو [645]از جهت آنکه میگویند: چرا نفرود آورده شد بر وی گنجى؟ یا چرا نیامد همراه او فرشتهای؟ جز این نیست که تو بیم کنندهای و خدا بر هر چیز نگاهبان است. ﴿12﴾
﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ فَأۡتُواْ بِعَشۡرِ سُوَرٖ مِّثۡلِهِۦ مُفۡتَرَیَٰتٖ وَٱدۡعُواْ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٣ فَإِلَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلۡمِ ٱللَّهِ وَأَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٤ مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِیهَا وَهُمۡ فِیهَا لَا یُبۡخَسُونَ ١٥ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَیۡسَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٦ أَفَمَن کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّهِۦ وَیَتۡلُوهُ شَاهِدٞ مِّنۡهُ وَمِن قَبۡلِهِۦ کِتَٰبُ مُوسَىٰٓ إِمَامٗا وَرَحۡمَةًۚ أُوْلَٰٓئِکَ یُؤۡمِنُونَ بِهِۦۚ وَمَن یَکۡفُرۡ بِهِۦ مِنَ ٱلۡأَحۡزَابِ فَٱلنَّارُ مَوۡعِدُهُۥۚ فَلَا تَکُ فِی مِرۡیَةٖ مِّنۡهُۚ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٧ وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ یُعۡرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمۡ وَیَقُولُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ ١٨ ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ کَٰفِرُونَ ١٩﴾
آیا میگویند: بر بسته است قرآن را؟ بگو: پس بیارید ده سوره را مانند این بر بافته و بخوانید هر که را توانید بجز خدا، اگر راستگو هستید [646]. ﴿13﴾پس اگر قبول نکنند آن کافران سخنِ شما را، پس بدانید که قرآن نازل کرده شده است به علم خدا و بدانید که هیچ معبود نیست مگر وى. پس آیا شما مسلمان هستید؟ [647]. ﴿14﴾هر که خواسته باشد زندگانى دنیا و تجمل آن، به تمام رسانیم به سوى این جماعت جزای اعمالِ ایشان را در دنیا و ایشان در اینجا نقصان داده نشوند [648]. ﴿15﴾این جماعت، آنانند که نیست ایشان را در آخرت مگر آتش، و باطل شد [در آخرت] آنچه کرده بودند در دنیا. و نابود است آنچه به عمل مىآوردند. ﴿16﴾آیا کسی که باشد بر حجّتى از جانب پروردگار خود [649]و متصل وى، مىآید گواهى از جانب پروردگار او [650]، و پیش از قرآن [گواهِ وى بود] کتاب موسى و بخشایشى، [مثل دیگران باشد]؟ این جماعت ایمان مىآرند به قرآن و هرکه کافر شد به آن از گروهها، پس آتش وعدهگاه وی است. پس مباش در شبهه از نزول قرآن، هرآیینه آن درست است، آمده از پروردگار تو و لیکن بیشتر مردمان ایمان نمىآرند. ﴿17﴾و کیست ستمکارتر از کسی که بربست بر خدا دروغى را. این جماعت آورده شوند پیش پروردگار خویش و گویند گواهان: [651]ایشانند آنانکه دروغ بستند بر پروردگار خویش، آگاه باش! لعنت خدا است بر ستمکاران. ﴿18﴾بر آنانکه باز میدارند مردمان را از راه خدا و میخواهند براى آن راه کجى را و ایشان به آخرت، کافرانند. ﴿19﴾
﴿ أُوْلَٰٓئِکَ لَمۡ یَکُونُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا کَانَ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِنۡ أَوۡلِیَآءَۘ یُضَٰعَفُ لَهُمُ ٱلۡعَذَابُۚ مَا کَانُواْ یَسۡتَطِیعُونَ ٱلسَّمۡعَ وَمَا کَانُواْ یُبۡصِرُونَ ٢٠ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢١ لَا جَرَمَ أَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡأَخۡسَرُونَ ٢٢ إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَأَخۡبَتُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٢٣ ۞مَثَلُ ٱلۡفَرِیقَیۡنِ کَٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡأَصَمِّ وَٱلۡبَصِیرِ وَٱلسَّمِیعِۚ هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًاۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ٢٤ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦٓ إِنِّی لَکُمۡ نَذِیرٞ مُّبِینٌ ٢٥ أَن لَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۖ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ أَلِیمٖ ٢٦ فَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا نَرَىٰکَ إِلَّا بَشَرٗا مِّثۡلَنَا وَمَا نَرَىٰکَ ٱتَّبَعَکَ إِلَّا ٱلَّذِینَ هُمۡ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ ٱلرَّأۡیِ وَمَا نَرَىٰ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلِۢ بَلۡ نَظُنُّکُمۡ کَٰذِبِینَ ٢٧ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَءَاتَىٰنِی رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِهِۦ فَعُمِّیَتۡ عَلَیۡکُمۡ أَنُلۡزِمُکُمُوهَا وَأَنتُمۡ لَهَا کَٰرِهُونَ ٢٨﴾
این جماعت نباشند عاجز کننده در زمین و نباشند ایشان را بجز خدا از دوستان، دو چند کرده شود ایشان را عذاب. نمىتوانستند شنودن (یعنى به سبب شدّت ناخوشى) و نمىدیدند [652]. ﴿20﴾این جماعت آنانند که زیان کردند در حقّ خویش و گم شد از ایشان آنچه برمىبافتند. ﴿21﴾بیشک این جماعت، در آخرت ایشانند زیانکاران. ﴿22﴾هرآیینه آنانکه ایمان آوردند و عملهاى شایسته کردند و فروتنى کردند متوجه شده به سوى پروردگار خویش، ایشان اهل بهشتند، ایشان آنجا جاویدانند. ﴿23﴾صفت این دو فریق، مانند کور و کر و بینا و شنوا است، آیا هر دو برابرند در صفت؟ آیا پند نمیگیرید؟. ﴿24﴾و هرآیینه فرستادیم نوح را به سوى قوم او، گفت: هرآیینه من براى شما بیم کنندۀ آشکارام. ﴿25﴾[به این مضمون] که مپرستید مگر خدا را، هرآیینه من میترسم بر شما از عذاب روز درد دهنده. ﴿26﴾پس گفتند جماعتى که کافر بودند از قوم او: نمىبینیم تو را مگر آدمى مانند خویش و نمىبینیم تو راکه پیروىِ تو کرده باشند [به تأمّل سرسرى] مگر آنانکه ایشان کمینههاى مایند، و نمىبینیم شما را هیچ بزرگىای بر خود، بلکه مىپنداریم شما را دروغگویان. ﴿27﴾گفت: اى قوم من! آیا خبر دهید بدانکه اگر باشم بر حجتى از پروردگار خود و داده باشد به من بخشایشى از نزدیک خود، پس پوشانیده شد حقیقت آن بر شما، آیا جبر کنیم شما را بر آن و شما ناخواهان باشید؟. ﴿28﴾
﴿وَیَٰقَوۡمِ لَآ أَسَۡٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مَالًاۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۚ وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْۚ إِنَّهُم مُّلَٰقُواْ رَبِّهِمۡ وَلَٰکِنِّیٓ أَرَىٰکُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَ ٢٩ وَیَٰقَوۡمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ ٱللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمۡۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ٣٠ وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ وَلَآ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٞ وَلَآ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزۡدَرِیٓ أَعۡیُنُکُمۡ لَن یُؤۡتِیَهُمُ ٱللَّهُ خَیۡرًاۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا فِیٓ أَنفُسِهِمۡ إِنِّیٓ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٣١ قَالُواْ یَٰنُوحُ قَدۡ جَٰدَلۡتَنَا فَأَکۡثَرۡتَ جِدَٰلَنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٣٢ قَالَ إِنَّمَا یَأۡتِیکُم بِهِ ٱللَّهُ إِن شَآءَ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ ٣٣ وَلَا یَنفَعُکُمۡ نُصۡحِیٓ إِنۡ أَرَدتُّ أَنۡ أَنصَحَ لَکُمۡ إِن کَانَ ٱللَّهُ یُرِیدُ أَن یُغۡوِیَکُمۡۚ هُوَ رَبُّکُمۡ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٣٤ أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَیۡتُهُۥ فَعَلَیَّ إِجۡرَامِی وَأَنَا۠ بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُجۡرِمُونَ ٣٥ وَأُوحِیَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُۥ لَن یُؤۡمِنَ مِن قَوۡمِکَ إِلَّا مَن قَدۡ ءَامَنَ فَلَا تَبۡتَئِسۡ بِمَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ ٣٦ وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ ٣٧ ﴾
و اى قوم من! طلب نمیکنم از شما بر این پیغام، رسانیدن مال را، نیست مزد من مگر بر خدا و نیستم من یکسو کنندۀ مسلمانان (یعنى از صحبت خود)، هرآیینه ایشان ملاقات کنندگانند با پروردگار خویش و لیکن میبینم شما را قومی که جهالت میکنید. ﴿29﴾و اى قوم من! که نصرت دهد مرا از عقوبت خدا اگر برانم ایشان را؟ آیا پند نمیگیرید. ﴿30﴾و نمىگویم به شما که نزدیک من خزینههاى خدا است و نه آنکه میدانم غیب را و نمىگویم که فرشتهام و نمىگویم آنان را که به خوارى مىنگرد بدیشان چشم شما، که نخواهد داد خدا به ایشان هیچ نعمتى و خدا داناتر است به آنچه در ضمیر ایشان است، هرآیینه من آنگاه از ستمکاران باشم. ﴿31﴾گفتند: اى نوح! مکابره کردى با ما، پس بسیارى کردى مکابرۀ ما را، پس بیار آنچه وعده میکنى، اگر هستى از راستگویان. ﴿32﴾گفت: جز این نیست که بیارد آن را به شما خدا اگر خواهد و شما عاجز کننده نیستید. ﴿33﴾و سود نمیکند شما را نصیحت من، اگر خواهم که نصیحت کنم شما را، اگر خدا خواسته باشد که گمراه کند شما را. اوست پروردگار شما و به سوى او بازگردانیده شوید. ﴿34﴾[یا محمد] آیا میگویند بر بسته است قرآن را؟ بگو: اگر بربستهام، پس بر من است گناه من و من بىتعلّق هستم از گناه کردن شما [653]. ﴿35﴾و وحى فرستاده شد به سوى نوح که ایمان نخواهد آورد از قوم تو، الاّ آن که مؤمن شده است، پس اندوه مخور به سبب آنچه میکردند. ﴿36﴾و بساز کشتى را به حضور ما و به فرمان ما و سخن مگو با من در باب آنانکه ستم کردند. هرآیینه ایشان غرق کردگانند. ﴿37﴾
﴿وَیَصۡنَعُ ٱلۡفُلۡکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیۡهِ مَلَأٞ مِّن قَوۡمِهِۦ سَخِرُواْ مِنۡهُۚ قَالَ إِن تَسۡخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسۡخَرُ مِنکُمۡ کَمَا تَسۡخَرُونَ ٣٨ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ ٣٩ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ قُلۡنَا ٱحۡمِلۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ وَمَنۡ ءَامَنَۚ وَمَآ ءَامَنَ مَعَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٞ ٤٠ ۞وَقَالَ ٱرۡکَبُواْ فِیهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآۚ إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ٤١ وَهِیَ تَجۡرِی بِهِمۡ فِی مَوۡجٖ کَٱلۡجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ٱبۡنَهُۥ وَکَانَ فِی مَعۡزِلٖ یَٰبُنَیَّ ٱرۡکَب مَّعَنَا وَلَا تَکُن مَّعَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٤٢ قَالَ سََٔاوِیٓ إِلَىٰ جَبَلٖ یَعۡصِمُنِی مِنَ ٱلۡمَآءِۚ قَالَ لَا عَاصِمَ ٱلۡیَوۡمَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَۚ وَحَالَ بَیۡنَهُمَا ٱلۡمَوۡجُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُغۡرَقِینَ ٤٣ وَقِیلَ یَٰٓأَرۡضُ ٱبۡلَعِی مَآءَکِ وَیَٰسَمَآءُ أَقۡلِعِی وَغِیضَ ٱلۡمَآءُ وَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ وَٱسۡتَوَتۡ عَلَى ٱلۡجُودِیِّۖ وَقِیلَ بُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٤ وَنَادَىٰ نُوحٞ رَّبَّهُۥ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ٱبۡنِی مِنۡ أَهۡلِی وَإِنَّ وَعۡدَکَ ٱلۡحَقُّ وَأَنتَ أَحۡکَمُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ٤٥ ﴾
و میساخت نوح کشتى را و هرگاه که گذشتى بر وی جماعت از قوم او، تمسخر میکردند با وى. گفت: اگر تمسخر میکنید با ما پس هرآیینه ما تمسخر خواهیم کرد با شما چنانچه شما تمسخر میکنید. ﴿38﴾پس خواهید دانست آن راکه بیایدش عذابى که رسوا کندش و فرود آید بر وى عقوبتى دایم. ﴿39﴾[در همین معامله بود] تا وقتى که آمد فرمان ما و بجوشید تنور، گفتیم: بردار در کشتى از هر جنسى دو تن نر و ماده را و [بردار] کسانِ خود را مگر آنکه سبقت کرده است بر وى قضا [654]و [بردار] مسلمانان را و ایمان نیاوردند با وى مگر اندکى. ﴿40﴾و گفت [نوح]: سوار شوید در کشتى، به نام خدا است روان شدن آن و ایستاده کردن آن، هرآیینه پروردگار من آمرزندۀ مهربان است. ﴿41﴾و آن کشتى میبرد ایشان را در موجى مانند کوهها و آواز داد نوح پسر خود را و او بود در کرانهاى: ای پسر! سوار شو با ما و مباش با کافران. ﴿42﴾گفت: پناه خواهم گرفت به سوى کوهى که نگاه دارد مرا از آب. گفت نوح: هیچ نگاهدارنده نیست امروز از عذاب خدا، لیکن معصوم کسى باشد که خدا رحم کرده است بر وى و حائل شد موج میان ایشان، پس شد از غرق کردگان. ﴿43﴾و گفته شد: اى زمین! فرو بر آب خود را و اى آسمان! با زمان [655]، و کم کرده شد آب و سر انجام نموده شد کار و قرار گرفت کشتى بر کوه جودىّ و گفته شد: هلاک باد قوم ستمکاران را. ﴿44﴾و آواز داد نوح پروردگار خود را، پس گفت: اى پروردگار من! هرآیینه پسر من از اهل من است و هرآیینه وعدۀ تو راست است و تو بهترین حکم کنندگانى. ﴿45﴾
﴿ قَالَ یَٰنُوحُ إِنَّهُۥ لَیۡسَ مِنۡ أَهۡلِکَۖ إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَیۡرُ صَٰلِحٖۖ فَلَا تَسَۡٔلۡنِ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۖ إِنِّیٓ أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ ٤٦ قَالَ رَبِّ إِنِّیٓ أَعُوذُ بِکَ أَنۡ أَسَۡٔلَکَ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞۖ وَإِلَّا تَغۡفِرۡ لِی وَتَرۡحَمۡنِیٓ أَکُن مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٤٧ قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَکَۚ وَأُمَمٞ سَنُمَتِّعُهُمۡ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ ٤٨ تِلۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهَآ إِلَیۡکَۖ مَا کُنتَ تَعۡلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوۡمُکَ مِن قَبۡلِ هَٰذَاۖ فَٱصۡبِرۡۖ إِنَّ ٱلۡعَٰقِبَةَ لِلۡمُتَّقِینَ ٤٩ وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۖ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا مُفۡتَرُونَ ٥٠ یَٰقَوۡمِ لَآ أَسَۡٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱلَّذِی فَطَرَنِیٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٥١ وَیَٰقَوۡمِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا وَیَزِدۡکُمۡ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِکُمۡ وَلَا تَتَوَلَّوۡاْ مُجۡرِمِینَ ٥٢ قَالُواْ یَٰهُودُ مَا جِئۡتَنَا بِبَیِّنَةٖ وَمَا نَحۡنُ بِتَارِکِیٓ ءَالِهَتِنَا عَن قَوۡلِکَ وَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ ٥٣ ﴾
گفت: اى نوح! هرآیینه وى نیست از کسانِ تو، هرآیینه وى [خداوندِ] کار ناشایسته است. پس سؤال مکن تو مرا از چیزى که نیست تو را دانش آن، هرآیینه من پند میدهم تو را [براى احتراز] از آنکه باشى از جاهلان. ﴿46﴾گفت: اى پروردگار من! هرآیینه من پناه خواهم به تو از آنکه بپرسم از تو آنچه نیست مرا دانش آن و اگر نیامرزى مرا و رحمت نکنى بر من، باشم از زیانکاران. ﴿47﴾گفته شد: اى نوح! فرودآی همراه سلامتى از جانب ما و همراه برکتهای فرود آمده بر تو و بر امتهایى که پیدا شوند از همراهان تو، و امتهاى دیگرند که بهرهمند میکنیم ایشان را در دنیا، باز برسد به ایشان از جانب ما عذاب درد دهنده. ﴿48﴾این قصه از اخبار غیب است، وحى میفرستیم آن را به سوى تو، نمىدانستى آن را تو و نه قوم تو پیش از این. پس صبر کن، هرآیینه عاقبت، متّقیان راست. ﴿49﴾و فرستادیم به سوى عاد برادر ایشان، هود را. گفت: اى قوم من! عبادت کنید خدا را، نیست شما را هیچ معبودى بجز وى، نیستید شما مگر افترا کننده. ﴿50﴾اى قوم من! نمىطلبم از شما بر این پیغام، مزدى را، نیست مزد من مگر بر کسی که آفریده است مرا، آیا در نمىیابید؟!. ﴿51﴾و اى قوم من! آمرزش طلبید از پروردگار خود، باز رجوع کنید به سوى او تا بفرستد ابر را بر شما ریزان گشته و بیفزاید شما را قوّتى همراه قوّت شما و روگردان مشوید گناهکار شده. ﴿52﴾گفتند: اى هود! نیاوردى به ما دلیلى و نیستیم ما ترک کننده، معبودان خود را بگفتۀ تو و نیستیم ما تو را باور دارنده. ﴿53﴾
﴿ إِن نَّقُولُ إِلَّا ٱعۡتَرَىٰکَ بَعۡضُ ءَالِهَتِنَا بِسُوٓءٖۗ قَالَ إِنِّیٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ ٥٤ مِن دُونِهِۦۖ فَکِیدُونِی جَمِیعٗا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ ٥٥ إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمۚ مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٥٦ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦٓ إِلَیۡکُمۡۚ وَیَسۡتَخۡلِفُ رَبِّی قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ وَلَا تَضُرُّونَهُۥ شَیًۡٔاۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٍ حَفِیظٞ ٥٧ وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا هُودٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَنَجَّیۡنَٰهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِیظٖ ٥٨ وَتِلۡکَ عَادٞۖ جَحَدُواْ بَِٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ وَعَصَوۡاْ رُسُلَهُۥ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَمۡرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٖ ٥٩ وَأُتۡبِعُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا لَعۡنَةٗ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَآ إِنَّ عَادٗا کَفَرُواْ رَبَّهُمۡۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّعَادٖ قَوۡمِ هُودٖ ٦٠ ۞وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱسۡتَعۡمَرَکُمۡ فِیهَا فَٱسۡتَغۡفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِۚ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٞ مُّجِیبٞ ٦١ قَالُواْ یَٰصَٰلِحُ قَدۡ کُنتَ فِینَا مَرۡجُوّٗا قَبۡلَ هَٰذَآۖ أَتَنۡهَىٰنَآ أَن نَّعۡبُدَ مَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَیۡهِ مُرِیبٖ ٦٢ ﴾
نمى گوییم الاّ آنکه رسانیدهاند به تو بعض معبودان ما ضررى. گفت: هرآیینه من گواه میسازم خدا را و شما گواه باشید که من بىتعلّقم از آنچه شما شریک میگیرید. ﴿54﴾بجز وى. پس بدسگالى کنید در حق من همه یکجا، باز مهلت مدهید مرا. ﴿55﴾هرآیینه من توکل کردم بر خدا، پروردگار من و پروردگار شما، نیست هیچ جنبندهای مگر خدا گیرنده است موى پیشانى او را [656]، هرآیینه پروردگار من بر راه راست است [657]. ﴿56﴾پس اگر روگردان شوید، ضررى به من عاید نیست هرآیینه رسانیدم به شما پیغامى را که فرستاده شدم همراه آن به سوى شما و جانشین سازد پروردگار من قومى را بجز شما و هیچ زیان نتوانید رسانیدن خداى را. هرآیینه پروردگار من بر همه چیز نگاهبان است. ﴿57﴾و چون آمد عذاب ما، خلاص ساختیم هود را و آنان را که که ایمان آوردند با وى به رحمتى از جانب خود و برهانیدیم ایشان را از عقوبت سخت. ﴿58﴾و این است سرگذشت عاد، انکار کردند آیات پروردگار خود را و نافرمانى نمودند پیغامبرانِ او را و پیروى کردند فرمان هر سرکش ستیزنده را. ﴿59﴾و از پى ایشان فرستاده شد در این دنیا لعنتى و روز قیامت نیز، آگاه باش! هرآیینه عاد کافر شدند به پروردگار خود، آگاه باش! نفرین باد عاد را که قوم هود بودند! . ﴿60﴾و فرستادیم به سوى ثمود برادر ایشان، صالح را. گفت: اى قوم من! عبادت کنید خدا را، نیست شما را هیچ معبودى بجز وى، او پیدا کرد شما را از زمین [658]و گردانید شما را باشنده در زمین، پس طلب آمرزش کنید از او، باز رجوع کنید به سوى او، هرآیینه پروردگار من نزدیک است، پذیرندۀ دعاست. ﴿61﴾گفتند: اى صالح! بودى تو در میان ما امید داشته شده پیش از این. آیا منع میکنى ما را از آنکه عبادت کنیم معبودانى را که عبادت میکردند پدران ما؟ و هرآیینه ما در شُبهه[ای] قوىایم از آنچه میخوانى ما را به سوى آن. ﴿62﴾
﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَءَاتَىٰنِی مِنۡهُ رَحۡمَةٗ فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ ٱللَّهِ إِنۡ عَصَیۡتُهُۥۖ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیۡرَ تَخۡسِیرٖ ٦٣ وَیَٰقَوۡمِ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٞ قَرِیبٞ ٦٤ فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمۡ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٖۖ ذَٰلِکَ وَعۡدٌ غَیۡرُ مَکۡذُوبٖ ٦٥ فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا صَٰلِحٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَمِنۡ خِزۡیِ یَوۡمِئِذٍۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡعَزِیزُ ٦٦ وَأَخَذَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلصَّیۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دِیَٰرِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٦٧کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَآۗ أَلَآ إِنَّ ثَمُودَاْ کَفَرُواْ رَبَّهُمۡۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّثَمُودَ ٦٨ وَلَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُنَآ إِبۡرَٰهِیمَ بِٱلۡبُشۡرَىٰ قَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞۖ فَمَا لَبِثَ أَن جَآءَ بِعِجۡلٍ حَنِیذٖ ٦٩ فَلَمَّا رَءَآ أَیۡدِیَهُمۡ لَا تَصِلُ إِلَیۡهِ نَکِرَهُمۡ وَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۚ قَالُواْ لَا تَخَفۡ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمِ لُوطٖ ٧٠ وَٱمۡرَأَتُهُۥ قَآئِمَةٞ فَضَحِکَتۡ فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ یَعۡقُوبَ ٧١﴾
گفت: اى قوم من! آیا ندیدید اگر باشم بر حجتى از پروردگار خود و عطا کرده باشد به من از جانب خود بخشایشى، پس که نصرت دهد مرا از عقوبت خدا اگر نافرمانىِ او کنم؟ پس زیاده نمیکنید در حق من، مگر زیانکارى را. ﴿63﴾و اى قوم من! این است ماده شترى که خدا فرستاده است براى شما نشانه، پس بگذاریدش تا بخورد در زمینِ خدا و مرسانید به وى هیچ ضررى را که آنگاه بگیرد شما را عقوبتى نزدیک. ﴿64﴾پس پى زدند آن را، پس گفت صالح: بهرهمند باشید در سراى خود سه روز، این وعده است غیر دروغ. ﴿65﴾پس وقتى که آمد فرمانِ ما، خلاص ساختیم صالح را و آنان را که ایمان آوردند همراه وى به بخشایشى از جانب خود و رهانیدیم از رسوایى آن روز، هرآیینه پروردگار تو همونست توانای غالب. ﴿66﴾و در گرفت ستمکاران را آواز سخت، پس صبح کردند در سراى خود مرده شده. ﴿67﴾گویا هرگز نبودند آنجا. آگاه باش! هرآیینه ثمود انکار کردند پروردگار خود را، هرآیینه دورى باد ثمود را! . ﴿68﴾و هرآیینه آمدند فرستادگان ما پیش ابراهیم به بشارت، سلام گفتند. ابراهیم جواب سلام داد، پس توقف نکرد در آنکه آورد گوسالهای بریان. ﴿69﴾پس چون دید که دستهای ایشان نمیرسد بهآن، بد بُرد از ایشان و به خاطر آورد از ایشان ترسى. گفتند: مترس! هرآیینه ما فرستاده شدهایم به سوى قوم لوط. ﴿70﴾و زن ابراهیم ایستاده بود، پس بخندید [659]، پس مژده دادیمش به تولد اسحق و بعدِ اسحق به وجود یعقوب. ﴿71﴾
﴿ قَالَتۡ یَٰوَیۡلَتَىٰٓ ءَأَلِدُ وَأَنَا۠ عَجُوزٞ وَهَٰذَا بَعۡلِی شَیۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عَجِیبٞ ٧٢ قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِینَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَکَٰتُهُۥ عَلَیۡکُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِیدٞ مَّجِیدٞ ٧٣ فَلَمَّا ذَهَبَ عَنۡ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلرَّوۡعُ وَجَآءَتۡهُ ٱلۡبُشۡرَىٰ یُجَٰدِلُنَا فِی قَوۡمِ لُوطٍ ٧٤ إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّٰهٞ مُّنِیبٞ ٧٥ یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِیهِمۡ عَذَابٌ غَیۡرُ مَرۡدُودٖ ٧٦ وَلَمَّا جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِیٓءَ بِهِمۡ وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗا وَقَالَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَصِیبٞ ٧٧ وَجَآءَهُۥ قَوۡمُهُۥ یُهۡرَعُونَ إِلَیۡهِ وَمِن قَبۡلُ کَانُواْیَعۡمَلُونَ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطۡهَرُ لَکُمۡۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُخۡزُونِ فِی ضَیۡفِیٓۖ أَلَیۡسَ مِنکُمۡ رَجُلٞ رَّشِیدٞ ٧٨ قَالُواْ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنۡ حَقّٖ وَإِنَّکَ لَتَعۡلَمُ مَا نُرِیدُ ٧٩ قَالَ لَوۡ أَنَّ لِی بِکُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِیٓ إِلَىٰ رُکۡنٖ شَدِیدٖ ٨٠ قَالُواْ یَٰلُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوٓاْ إِلَیۡکَۖ فَأَسۡرِ بِأَهۡلِکَ بِقِطۡعٖ مِّنَ ٱلَّیۡلِ وَلَا یَلۡتَفِتۡ مِنکُمۡ أَحَدٌ إِلَّا ٱمۡرَأَتَکَۖ إِنَّهُۥ مُصِیبُهَا مَآ أَصَابَهُمۡۚ إِنَّ مَوۡعِدَهُمُ ٱلصُّبۡحُۚ أَلَیۡسَ ٱلصُّبۡحُ بِقَرِیبٖ ٨١﴾
گفت: اى واى من! آیا خواهم زاد و من پیرم و این شوهر من است کلانسال شده! هرآیینه این چیزى عجیب است! . ﴿72﴾[فرشتگان] گفتند: آیا تعجب میکنى از قدرت خدا؟ بخشایش خدا و برکات او بر شما است اى اهل این خانه! هرآیینه خدا ستوده کار بزرگوار است. ﴿73﴾پس چون رفت از ابراهیم خوف و آمدش بشارت، شروع نمود جدال کردن با ما در باب قوم لوط. ﴿74﴾هرآیینه ابراهیم، بردبارِ ترسکارِ رجوع کننده به خدا بود. ﴿75﴾[گفتیم] اى ابراهیم! بگذر از این جدال. هرآیینه حال این است، آمد عقوبت پروردگار تو و هرآیینه این جماعت، آینده است به ایشان عقوبتى که با گردانیده نشود. ﴿76﴾و چون آمدند فرستادگان ما پیش لوط، اندوهگین شد به سبب ایشان و تنگدل شد به سبب ایشان و گفت: این روزى است سخت [660]. ﴿77﴾و آمدند پیش لوط قوم او شتابان به سوى او و پیش از این میکردند کارهایى زشت. لوط گفت: اى قوم من! این دختران منند (یعنى نکاح کنید)، اینها پاکیزهترند براى شما، پس بترسید از خدا و رسوا مکنید مرا در باب مهمانان من، آیا نیست از شما هیچ مرد شایستهای؟!. ﴿78﴾گفتند: هرآیینه تو دانستهای که نیست ما را در دخترانِ تو حاجتى و هرآیینه تو میدانى آنچه میخواهیم. ﴿79﴾گفت: اگر مرا به مقابلۀ شما قوتى بودى، یا من پناه گرفتمى به قوم زور آور [میکردم آنچه میکردم] . ﴿80﴾[فرشتگان] گفتند: اى لوط! هرآیینه ما فرستادگان پروردگار توییم، نخواهند رسید به تو، پس بِبَر کسانِ خود را به پارهای از شب و باید که واپس نه نگرد هیچ کس از شما، الاّ زن تو که رسیدنى است او را آنچه رسد به این قوم. هرآیینه میعاد ایشان وقت صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟. ﴿81﴾
﴿ فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا جَعَلۡنَا عَٰلِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهَا حِجَارَةٗ مِّن سِجِّیلٖ مَّنضُودٖ ٨٢ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَۖ وَمَا هِیَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ بِبَعِیدٖ ٨٣ ۞وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ وَلَا تَنقُصُواْ ٱلۡمِکۡیَالَ وَٱلۡمِیزَانَۖ إِنِّیٓ أَرَىٰکُم بِخَیۡرٖ وَإِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٖ مُّحِیطٖ ٨٤ وَیَٰقَوۡمِ أَوۡفُواْ ٱلۡمِکۡیَالَ وَٱلۡمِیزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ ٨٥ بَقِیَّتُ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِحَفِیظٖ ٨٦ قَالُواْ یَٰشُعَیۡبُ أَصَلَوٰتُکَ تَأۡمُرُکَ أَن نَّتۡرُکَ مَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَآ أَوۡ أَن نَّفۡعَلَ فِیٓ أَمۡوَٰلِنَا مَا نَشَٰٓؤُاْۖ إِنَّکَ لَأَنتَ ٱلۡحَلِیمُ ٱلرَّشِیدُ ٨٧ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنۡهُ رِزۡقًا حَسَنٗاۚ وَمَآ أُرِیدُ أَنۡ أُخَالِفَکُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰکُمۡ عَنۡهُۚ إِنۡ أُرِیدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِیقِیٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ أُنِیبُ ٨٨﴾
پس چون آمد فرمانِ ما ساختیم زَبَر آن [دیهها] را زیر آن و بارانیدیم بر آنجا سنگها از قسم سنگ گل تَه به تَه. ﴿82﴾نشانمند ساخته شده نزد پروردگار تو و این سنگها نیستند دور از ستمکاران. ﴿83﴾و فرستادیم به سوى قوم مدین برادر ایشان، شعیب را. گفت: اى قوم من! عبادت کنید خدا را. نیست شما را هیچ معبودى مگر وى و کم مکنید پیمانه و ترازو را. هرآیینه من مىبینم شما را به آسودگى و هرآیینه میترسم بر شما از عذاب روز درگیرنده [661]. ﴿84﴾و اى قوم من! تمام کنید پیمانه و ترازو را به انصاف و کم مرسانید به مردان چیزهای ایشان را و تباهکارى مکنید در زمین، فسادکنان. ﴿85﴾نفعى که خدای تعالی حلال ساخته است، بهتر است شما را اگر هستید باوردارندگان و نیستم بر شما نگاهبان. ﴿86﴾گفتند: اى شعیب! آیا نماز تو میفرماید تو را که بگذاریم آنچه مىپرستیدند پدرانِ ما یا بگذاریم آنکه کنیم در مال خود هرچه خواهیم؟! هرآیینه تو مرد بردبار شایستهای هستى (معامله و مقصود ایشان استهزا بود) . ﴿87﴾گفت: اى قوم من! آیا دیدید اگر باشم بر حجتى از پروردگار خود و داده باشد به من از جانب خود روزى نیک [662]و نمیخواهم که خلاف کنم با شما مایل شده به سوى آنچه منع میکنم شما را از آن [663]، نمىخواهم مگر صلاحکارى تا بتوانم و نیست توفیق من مگر به فضل خدا، بر وى توکل کردم و به سوى او رجوع میکنم. ﴿88﴾
﴿ وَیَٰقَوۡمِ لَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شِقَاقِیٓ أَن یُصِیبَکُم مِّثۡلُ مَآ أَصَابَ قَوۡمَ نُوحٍ أَوۡ قَوۡمَ هُودٍ أَوۡ قَوۡمَ صَٰلِحٖۚ وَمَا قَوۡمُ لُوطٖ مِّنکُم بِبَعِیدٖ ٨٩ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِۚ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٞ وَدُودٞ ٩٠ قَالُواْ یَٰشُعَیۡبُ مَا نَفۡقَهُ کَثِیرٗا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَىٰکَ فِینَا ضَعِیفٗاۖ وَلَوۡلَا رَهۡطُکَ لَرَجَمۡنَٰکَۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡنَا بِعَزِیزٖ ٩١ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَهۡطِیٓ أَعَزُّ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱللَّهِ وَٱتَّخَذۡتُمُوهُ وَرَآءَکُمۡ ظِهۡرِیًّاۖ إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ ٩٢ وَیَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَٰمِلٞۖ سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَمَنۡ هُوَ کَٰذِبٞۖ وَٱرۡتَقِبُوٓاْ إِنِّی مَعَکُمۡ رَقِیبٞ ٩٣ وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا شُعَیۡبٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَأَخَذَتِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلصَّیۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دِیَٰرِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٩٤ کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَآۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّمَدۡیَنَ کَمَا بَعِدَتۡ ثَمُودُ ٩٥ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ ٩٦ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَٱتَّبَعُوٓاْ أَمۡرَ فِرۡعَوۡنَۖ وَمَآ أَمۡرُ فِرۡعَوۡنَ بِرَشِیدٖ ٩٧ ﴾
و اى قوم من! پیدا نکند در حقِّ شما دشمنى من این خصلت که برسد به شما مانند آنچه رسید به قوم نوح یا به قوم هود یا به قوم صالح و نیست قوم لوط دور از شما. ﴿89﴾و طلب آمرزش کنید از پروردگار خود، باز رجوع کنید به سوى او، هرآیینه پروردگار من، مهربانِ دوستدار است. ﴿90﴾گفتند: اى شعیب! نمىفهمیم بسیارى از آنچه میگویى و هرآیینه ما مىبینیم تو را در میان خود ناتوان و اگر نبودى قبیلۀ تو، سنگسار مىکردیم تو را و نیستى تو پیش ما گرامى قدر. ﴿91﴾گفت: اى قوم من! آیا قبیلۀ من گرامىتر است پیش شما از خدا؟ و گرفتید خدا را انداخته پسِ پشت خویش، هرآیینه پروردگار من به آنچه میکنید در برگیرنده است. ﴿92﴾و اى قوم من! عمل کنید بر طور خود، هرآیینه من نیز عمل کنندهام. زود خواهید دانست آن راکه بیایدش عذابى که رسوا کندش و آن راکه وى دروغگوی است و انتظار برید، هرآیینه من با شما منتظرم. ﴿93﴾و وقتى که آمد عذاب ما، خلاص ساختیم شعیب را و آنان راکه ایمان آوردند با وى به بخشایشى از خود و در گرفت ظالمان را آواز سخت، پس گشتند در سراهای خویش مرده افتاده. ﴿94﴾گویا هرگز نبودند آنجا! آگاه باش! دورى باد مدین را! چنانکه دور افتادند ثمود. ﴿95﴾و هرآیینه فرستادیم موسى را به نشانههاى خود و به دلیل روشن. ﴿96﴾به سوى فرعون و جماعت او، پس پیروى کردند فرمان فرعون را و نبود فرمان فرعون به راه راست. ﴿97﴾
﴿یَقۡدُمُ قَوۡمَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فَأَوۡرَدَهُمُ ٱلنَّارَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡوِرۡدُ ٱلۡمَوۡرُودُ ٩٨ وَأُتۡبِعُواْ فِی هَٰذِهِۦ لَعۡنَةٗ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ بِئۡسَ ٱلرِّفۡدُ ٱلۡمَرۡفُودُ ٩٩ ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّهُۥ عَلَیۡکَۖ مِنۡهَا قَآئِمٞ وَحَصِیدٞ ١٠٠ وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡۖ فَمَآ أَغۡنَتۡ عَنۡهُمۡ ءَالِهَتُهُمُ ٱلَّتِی یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ لَّمَّا جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَمَا زَادُوهُمۡ غَیۡرَ تَتۡبِیبٖ ١٠١ وَکَذَٰلِکَ أَخۡذُ رَبِّکَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِیَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِیمٞ شَدِیدٌ ١٠٢ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّمَنۡ خَافَ عَذَابَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ ذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّجۡمُوعٞ لَّهُ ٱلنَّاسُ وَذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّشۡهُودٞ ١٠٣ وَمَا نُؤَخِّرُهُۥٓ إِلَّا لِأَجَلٖ مَّعۡدُودٖ ١٠٤ یَوۡمَ یَأۡتِ لَا تَکَلَّمُ نَفۡسٌ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ فَمِنۡهُمۡ شَقِیّٞ وَسَعِیدٞ ١٠٥ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ شَقُواْ فَفِی ٱلنَّارِ لَهُمۡ فِیهَا زَفِیرٞ وَشَهِیقٌ ١٠٦ خَٰلِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّکَۚ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٞ لِّمَا یُرِیدُ ١٠٧ ۞وَأَمَّا ٱلَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّکَۖ عَطَآءً غَیۡرَ مَجۡذُوذٖ ١٠٨ ﴾
پیشوا شود [فرعون] قوم خود را روز قیامت، پس بیارد ایشان را به آتش و بد جایى است که وارد آن شدند. [دوزخ] . ﴿98﴾و از پى ایشان آورده شد لعنت در این دنیا و روز قیامت نیز، بد عطایی است که داده شد [آن لعنت] . ﴿99﴾این از اخبار دیههاست که میخوانیم آن را بر تو، بعضى از آن باقی است و بعضی از بیخ بریده. ﴿100﴾و ستم نکردیم ایشان را و لیکن ایشان ستم کردند بر خویشتن، پس هیچ دفع نکردند از ایشان و معبودانِ ایشان که میخواندند بجز خدا، وقتى که آمد فرمانِ پروردگار تو و نیفزودند ایشان را بجز هلاکى. ﴿101﴾و همچنین است گرفتار کردن پروردگار تو، چون درگرفت کند دیهها را و آنها ستمکار باشند، هرآیینه در گرفت وی، درد دهندۀ سخت است. ﴿102﴾هرآیینه در این سخن نشانهای است کسى راکه ترسیده است از عذاب آخرت، آن روز روزى است که جمع کرده شوند در آن مردمان و آن روز روزی است که همه حاضر شوند در وى. ﴿103﴾و موقوف نمیداریم آن را مگر تا مدّت معین. ﴿104﴾روزی که بیاید، سخن نگوید هیچ کس مگر به دستورى حق. پس بعض ایشان بدبخت باشند و بعض نیکبخت. ﴿105﴾امّا آنانکه بدبخت شدند، پس در آتش باشند، ایشان را آنجا مانند زیر و بم خر باشد. ﴿106﴾جاویدان آنجا، مدّت بقاى آسمانها و زمین، غیر وقتى که خواسته است پروردگار تو، هرآیینه پروردگار تو میکند آنچه میخواهد. ﴿107﴾و اما آنانکه نیکبخت کرده شدند، پس در بهشت باشند جاویدان آنجا تا مدت بقاى آسمانها و زمین، غیر وقتى که خواسته است پروردگار تو، بخششى غیر منقطع [664]. ﴿108﴾
﴿فَلَا تَکُ فِی مِرۡیَةٖ مِّمَّا یَعۡبُدُ هَٰٓؤُلَآءِۚ مَا یَعۡبُدُونَ إِلَّا کَمَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُهُم مِّن قَبۡلُۚ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمۡ نَصِیبَهُمۡ غَیۡرَ مَنقُوصٖ ١٠٩ وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ فَٱخۡتُلِفَ فِیهِۚ وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَفِی شَکّٖ مِّنۡهُ مُرِیبٖ ١١٠ وَإِنَّ کُلّٗا لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمۡ رَبُّکَ أَعۡمَٰلَهُمۡۚ إِنَّهُۥ بِمَا یَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ١١١ فَٱسۡتَقِمۡ کَمَآ أُمِرۡتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطۡغَوۡاْۚ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ١١٢وَلَا تَرۡکَنُوٓاْ إِلَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِنۡ أَوۡلِیَآءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ١١٣ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَیِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ ذَٰلِکَ ذِکۡرَىٰ لِلذَّٰکِرِینَ ١١٤ وَٱصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١١٥ فَلَوۡلَا کَانَ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِن قَبۡلِکُمۡ أُوْلُواْ بَقِیَّةٖ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡفَسَادِ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا قَلِیلٗا مِّمَّنۡ أَنجَیۡنَا مِنۡهُمۡۗ وَٱتَّبَعَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَآ أُتۡرِفُواْ فِیهِ وَکَانُواْ مُجۡرِمِینَ ١١٦ وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهۡلِکَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا مُصۡلِحُونَ ١١٧﴾
پس مباش در شبهه از آنچه مىپرستند این گروه. نمىپرستند مگر چنانکه میپرستیدند پدران ایشان پیش از این و ما البته تمام رسانیدهایم به ایشان، حصۀ ایشان را ناکاهیده [665]. ﴿109﴾و هرآیینه دادیم موسى را کتاب، پس اختلاف افتاد در آن و اگر نبودى سخنى که سابقاً صادر شده از پروردگار تو، هرآیینه فیصل کرده میشد میان ایشان و هرآیینه ایشان در شبهه قویاند از آن. ﴿110﴾و هرآیینه هر کسى وقتى که برانگیخته شوند، البته تمام خواهد داد ایشان را پروردگار تو جزاى کردار ایشان، هرآیینه وى به آنچه میکنند داناست. ﴿111﴾پس استوار باش چنانچه فرموده شدهای تو و آنانکه توبه کردهاند همراه تو، و از حدّ مگذرید، هرآیینه وى به آنچه میکنید بیناست. ﴿112﴾و میل مکنید به سوى آنانکه ستم کردند که آنگاه برسد به شما آتش و نیست شما را بجز خدا دوستان، باز نصرت داده نشوید. ﴿113﴾و برپا کن نماز را دو طرف روز و ساعتى چند از شب، هرآیینه طاعات دور میکنند گناهان را، این پندى هست پند پذیران را. ﴿114﴾و شکیبایى کن، هرآیینه خدا ضایع نمىسازد مزد نیکوکاران را. ﴿115﴾پس چرا نشدند از آن قرنهاکه پیش از شما بودند اهل خرد، که منع کنند از فساد در زمین، الاّ اندکى از آن جماعت که خلاص ساختیم از میان ایشان و پیروى کردند ستمکاران چیزی راکه آسودگى داده شدند به آن [666]و بودند گناهکاران. ﴿116﴾و هرگز نیست پروردگار تو که هلاک کند دیه را به ستم و اهل آن نیکوکار باشند. ﴿117﴾
[642] یعنی اعراض میکنند. [643] مترجم گوید: میتوان گفت: پیچیدن سینه عبارت از آن است که فکرهای ناصواب کند و به شبهات واهیه دل خود را اطمینان دهد و عقائد حقه را فراموش سازد، زیرا که صدر اینجا به معنای علومِ صدر آمده است. [644] یعنی در لوح محفوظ نوشته شده. مترجم گوید: مستودع جایی است که به غیر اختیار او آنجا نگاهداشته بودند، مانند صُلب و رَحِم و مستقر جایی است که به اختیار خود میماند، مثل خانه. [645] یعنی ترک مکن، دلتنگ مشو. [646] مترجم گوید: نخست به دَه سوره تحدّی واقع شد و چون از آن عاجز شدند، به یکه سوره تحدّی فرمود. [647] یعنی بر اسلام ثابت باشید. [648] یعنی ثواب صدقه و صلۀ رحم که از کفار به وجود میآید در دنیا میدهند به توسیع رزق و صحت بدن. [649] یعنی دلیل عقلی. [650] یعنی قرآن. [651] یعنی کراماً کاتبین. [652] مترجم گوید: ومیتوان گفت که همزۀ استفهام انکاری محذوف است، یعنی، آیا نمیتوانستند شنیدن و آیا نمیدیدند؟ [653] مترجم گوید: این جمله زیاده کرده شد در وسط قصۀ قوم نوح تا تنبیه باشد بر تطبیق حال مشرکین مکه با حال قوم حضرت نوح، والله اعلم. [654] یعنی زن نوح و کنعان، پسر نوح. [655] یعنی از باران. [656] یعنی مالک اوست. [657] یعنی حکیم است. [658] یعنی آفریده پدر و مادر شما، آدم و حوا را از خاک که شما از نسل آنهایید. [659] مترجم گوید: یعنی به سبب خوش وقتی از هلاک قوم لوط. [660] مترجم گوید: یعنی ایشان نوجوان خوش روی بودند و عادت قوم معلوم بود، پس خوف فتنه پیدا شد، والله اعلم. [661] یعنی هلاک کننده. [662] یعنی حلال چگونه سخن شما را شنوم. [663] مترجم گوید: یعنی نمیخواهم که به کار نیک بفرمایم و خود نکنم، والله اعلم. [664] مترجم گوید: یعنی مدت ماندن در بهشت و دوزخ مانند مدت دوام آسمانها وزمین است در دنیا، اگر زیادتی را که در مشیت خداست و در فهم کسی نمیگنجد اعتبار نکند، حاصل بیان دوام است بِاَبلغ وجوه، والله اعلم. [665] یعنی حصه ایشان از عذاب. [666] یعنی به لذات دنیا مشغول شدند. ﴿وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ ٱلنَّاسَ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗۖ وَلَا یَزَالُونَ مُخۡتَلِفِینَ ١١٨ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَۚ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمۡۗ وَتَمَّتۡ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ ١١٩ وَکُلّٗا نَّقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِۦ فُؤَادَکَۚ وَجَآءَکَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَقُّ وَمَوۡعِظَةٞ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ ١٢٠ وَقُل لِّلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنَّا عَٰمِلُونَ ١٢١ وَٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ ١٢٢ وَلِلَّهِ غَیۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُ ٱلۡأَمۡرُ کُلُّهُۥ فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَکَّلۡ عَلَیۡهِۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ١٢٣﴾
و اگر خواستى پروردگار تو، البته گردانیدى مردمان را یک ملّت و همیشه باشند مختلف. ﴿118﴾الاّ آنکه بر وى رحم کرده است پروردگار تو و براى این اختلاف آفریده است ایشان را و تمام شد سخن پروردگار تو که البته پر کنم دوزخ را از جن و مردمان همه یکجا [667]. ﴿119﴾و هر چیزى را میخوانیم بر تو از اخبار پیغامبران آن چیزى را که ثابت میگردانیم به آن دل تو را و آمده است به تو در این سوره سخن درست و پندى و یادکردنى براى مسلمانان. ﴿120﴾و بگو آنان را که ایمان نمىآرند: کار کنید بر طور خود، هرآیینه ما نیز کار میکنم. ﴿121﴾و انتظار کشید، هرآیینه ما نیز منتظرانیم. ﴿122﴾و خدای راست علم غیب آسمانها و زمین و به سوى او بازگردانیده میشود کار همۀ آن، پس عبادت کن او را و توکل کن بر او، و نیست پروردگار تو بىخبر از آنچه میکنید. ﴿123﴾
تفسیر نور:
سوره هود آیه 1
متن آیه :
الَر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ
ترجمه :
الف
. لام . را . ( این قرآن ) کتاب بزرگواری است که آیههای آن ( توسّط خدا )
منظّم و محکم گردیده است ( و لذا تناقض و خلل و نسخی بدان راه ندارد ) و
نیز آیات آن از سوی خداوند ( جهان ) شرح و بیان شده است که هم حکیم است و
هم آگاه ( و کارهایش از روی کاردانی و فرزانگی انجام میپذیرد ) .
توضیحات :
«
الر » : الف . لام . را ( نگا : بقره / 1 ) . « أُحْکِمَتْ » : محکم و
استوار و متقن و منظّم گردیده است . « ثُمَّ » : علاوه از آن . سپس . با
توجّه به معنی اوّل بیانگر ترتیب اخباری ، و با توجّه به معنی دوم ، بیانگر
ترتیب زمانی است . « فُصِّلَت » : شرح و بیان شده است . تدریجاً سوره سوره
و آیه آیه برحسب وقائع و مصالح نازل شده است ( نگا : إسراء / 106 ، فرقان /
32 ) . همچون گردنبند ، درّ و گوهرهای دلائل توحید ، احکام ، مواعظ ، قصص ،
صفات حق تعالی ، و وعد و وعیدها در آن به رشته کشیده شده است و با الفاظ
زیبا و معانی والا آراسته و پیراسته گشته است . « مِن لَّدُنْ » : از جانب .
از سوی .
سوره هود آیه 2
متن آیه :
أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنَّنِی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ
ترجمه :
(
ای پیغمبر ! بدیشان بگو : ) این که جز خدا را نپرستید . بیگمان من از سوی
خدا بیم دهنده ( کافران به عذاب دوزخ ) و مژدهدهنده ( مؤمنان به نعمت بهشت
) هستم .
توضیحات :
« أَلاّ » : این که نه . تا این
که نه . « أَلاّ تَعْبُدُوا » : مفعول به فعل مقدّر ( قُلْ ) در اوّل آن
است . معنی بالا با توجّه بدین نکته است . امّا این جمله میتواند علّت دو
فعل ( اُحْکِمَتْ . . . فصّلت ) در آیه قبلی باشد که معنی چنین میشود :
تحکیم و تفصیل آیات ، به زبان حال . یعنی به زبان برهان و استدلال ، شما را
فریاد میدارند که جز خدا را نپرستید .
سوره هود آیه 3
متن آیه :
وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم
مَّتَاعاً حَسَناً إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَیُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ
فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ
کَبِیرٍ
ترجمه :
و این که از پروردگارتان طلب آمرزش
کنید و به سوی او برگردید که خداوند ( به سبب استغفار صادقانه و توبه
مخلصانه ) شما را تا دم مرگ به طرز نیکوئی ( از مواهب زندگی این جهان )
بهرهمند میسازد ، و ( در آخرت برابر عدل و داد خود ) به هر صاحب فضیلت و
احسانی ( پاداش ) فضیلت و احسانش را میدهد . اگر هم پشت بکنید ( و از
ایمان به یزدان و طاعت و عبادت خداوند رحمن روی بگردانید ، بر رسولان پیام
باشد و بس ) من بر شما از عذاب روز بزرگی ( که روز قیامت است ) بیمناکم .
توضیحات :
«
مَتاعاً » : بهرهمند ساختن . مفعول مطلق از غیر لفظ فعل است ، از قبیل (
أَنبَتَکُم مِّنَ الأرْضِ نَبَاتاً ) یا به معنی کالا و مفعولٌبه است (
نگا : نوح / 10 ، 11 ، 12 ) . « أَجَلٍ مُّسَمّیً » : پایان عمر با فرا
رسیدن مرگ . پایان عمر جهان . « ذِی فَضْلٍ » : محسن . نیکوکار . «
فَضْلَهُ » : پاداش احسان و نیکوکاریش . مرجع ضمیر ( هُ ) میتواند خدا
باشد ، یعنی خداوند از فضل خود بدو میدهد . « تَوَلَّوْا » : پشت بکنید و
روی بگردانید . اصل آن ( تَتَوَلَّوْا ) است .
سوره هود آیه 4
متن آیه :
إِلَى اللّهِ مَرْجِعُکُمْ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
ترجمه :
برگشت
شما به سوی خدا است ، و خدا بر هر چیزی توانا است . ( او است که به شما
زندگی میبخشد و شما را میمیراند و دوباره جان به پیکرتان میدواند و برای
حساب و کتاب در قیامت جمعتان میگرداند و به دوزخ یا بهشتتان میرساند ) .
توضیحات :
« مَرْجِع » : مصدر میمی و به معنی رجوع است .
سوره هود آیه 5
متن آیه :
أَلا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُواْ مِنْهُ أَلا حِینَ
یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ
إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
ترجمه :
هان !
( برخی از ) آنان ، کینه و دشمنی ( پیغمبر و مؤمنان ) را به دل میگیرند و
سعی میکنند تا آن را از خدا پنهان دارند ! هان ! آنان هنگامی که با
جامهها خویشتن را میپوشانند ( و رازها به همدیگر میگویند و نیرنگها
میجویند تا با آشکار شدن کارشان رسوا نشوند ) خداوند از آنچه نهان
میدارند و از آنچه آشکار میسازند ( به طور یکسان ) باخبر و آگاه است .
چرا که او آگاه از رازهای سینهها است .
توضیحات :
«
یَثْنُونَ » : خم میکنند و پیچ میدهند . در هم میپیچند و پنهان
میدارند . از ماده ( ثنی ) . « یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ » : سینههایشان را
میپیچانند و خمیده و دولایش میگردانند . مراد پنهان داشتن کارها و مخفی
کردن رازها است . « یَسْتَغْشُونَ » : حجاب و پرده میگردانند . «
یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ » : با جامههایشان خویشتن را میپوشانند ( نگا :
نوح / 7 ) . « ذَاتِ الصُّدُورِ » : ( نگا : مائده / 7 ) .
سوره هود آیه 6
متن آیه :
وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا
وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ
ترجمه :
هیچ
جنبندهای در زمین نیست مگر این که روزیِ آن ، بر عهده خدا است ( و خدا
روزی مناسب هر یک را در بحر و برّ میرساند ) و محلّ زیست ( دوران حیات ) و
محلّ دفن ( پس از ممات ) او را میداند . همه اینها در کتاب روشنی ( به
نام لوح محفوظ ، موجود و مضبوط ) است .
توضیحات :
«
دَآبَّةٍ » : جانور . جنبنده . شاملانسان هم میگردد ( نگا : بقره / 164 )
. « مُسْتَقَرّ » : قرارگاه . محلّ زیست . « مُسْتَوْدَع » : آرامگاه .
محلّ دفن . « کِتَابٍ مُّبِینٍ » : نوشته آشکار . کتاب روشن . مراد لوح
محفوظ است ( نگا : انعام / 59 ) .
سوره هود آیه 7
متن آیه :
وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ
وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً
وَلَئِن قُلْتَ إِنَّکُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ
الَّذِینَ کَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ
ترجمه :
خدا
آن کسی است که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید و ( پیش از آن ، جهان
هستی جز موادّ مذاب گازی شکل گسترده در گستره گیتی نبود ، و این جهان هستی
و پای ) تخت قدرت خدا بر ( این ماده عظیم به ظاهر ) آب ، قرار داشت . (
این آفرینش سترگ و شگفت را بدین خاطر ساخت ) تا شما را بیازماید ( و معلوم
شود ) که چه کسانی از شما کارهای نیکو میکنند ( و چه افرادی از شما کارهای
بد میکنند ) . اگر به آنان بگوئی شما بعد از مرگ برانگیخته میشوید ( و
زندگی دوباره پیدا میکنید ) کافران ( از روی شگفت ) میگویند ( چیزی را
میگوئی باورکردنی نیست و واقعیّت ندارد ؛ بلکه ) این یک جادوگری آشکاری
است ( که خردها را به بازیچه میگیرد ) .
توضیحات :
«
سِتَّةِ أیَّامٍ » : شش دوره ( نگا : اعراف / 54 ، یونس / 3 ) . « عَرْش »
: قوام کار . تخت سلطنت که مراد تصرّف و قدرت است . موجود ناشناختهای که
فراتر از درک و علم انسانها است ( نگا : اعراف / 54 ، توبه / 129 ، یونس /
3 ) . مجموعه جهان هستی ، چرا که تخت قدرت یزدان محیط بر همه جهان است . «
الْمَآءِ » : آب . شاید مراد موادّ مذاب و آبگونهای باشد که در آغاز جهان
، به صورت گازهای فوق العاده فشرده در پهنه کائنات پراکنده بوده است ( نگا
: انبیاء / 30 ، فصّلت / 11 ) . « مَبْعُوثُونَ » : برانگیختگان .
زندهشدگان . « سِحْر » : جادو . در اینجا مراد سخن عاری از حقیقت و گفتار
بیاساس ، و به تعبیر دیگر ، حُقّه و کلک است .
سوره هود آیه 8
متن آیه :
وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ
لَّیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ أَلاَ یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً
عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ
ترجمه :
اگر
عذاب را تا مدّت زمان محدودی ( که پایان عمر جهان و آغاز قیامت است ) به
تأخیر اندازیم ، ( از روی استهزاء ) میگویند : چه چیز مانع آن ( از رسیدن
به ما الآن ) شده است ؟ ( اگر وعده خدا راست است ، عذاب را همین الآن بر
سر ما بیاورد و ما را مهلت ندهد ) . هان ! روزی عذاب به سراغ آنان میآید و
دیگر از ایشان دور نمیگردد ( و دست از سرشان برنمیدارد ) وچیزی را که در
( دنیا ) مسخره میکردند ، از هر سو دربرشان میگیرد .
توضیحات :
«
أُمَّةٍ » : مدّتی از زمان ( نگا : یوسف / 45 ) . « مَعْدُودَةٍ » : اندک .
کم ( نگا : یوسف / 20 ) . « یَحْبِسُهُ » : آن را باز میدارد و به تأخیر
میاندازد . « یَوْمَ » : روزی . مراد قیامت است . « مَصْرُوف » :
برگردانده . دفع شده . « حَاقَ بِهِمْ » : آنان را فرو گرفت . ایشان را
احاطه کرد .
سوره هود آیه 9
متن آیه :
وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُوسٌ کَفُورٌ
ترجمه :
و
اگر از سوی خود به انسان نعمتی بچشانیم ( و مثلاً روزی فراوان و صحّت و
امنیّت برسانیم و بنا به حکمتی ) سپس آن را از او بگیریم و بستانیم ، بسیار
ناامید ( از برگشت دوباره این نعمت به خود ) و ناسپاس ( در برابر سایر
نعمتهای دیگر ) میشود .
توضیحات :
« أَذَقْنَا » :
چشاندیم . « رَحْمَةً » : احسان . نعمت که از رحمت سرچشمه میگیرد . «
نَزَعْنَا » : سلب کردیم . به در آوردیم . بازپس گرفتیم . « یَؤُوسٌ » :
بسیار ناامید و مأیوس . « کَفُورٌ » : بسیار ناشکر و ناسپاس .
سوره هود آیه 10
متن آیه :
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء بَعْدَ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ
ترجمه :
و
اگر بعد از ناخوشی و زیان و ضرری که به انسان رسیده است ، خوشی و نعمت و
منفعتی بدو برسانیم ، میگوید : بدیها و سختیها از من به دور شدهاند ( و
مشکلات و ناراحتیها دیگر هرگز برنمیگردند . دوباره دچار سُرور و غرور بیجا
میگردد و ) بسی شادان ( از متاع دنیا ) و نازان ( بر دیگران ) میشود .
توضیحات :
«
نَعْمَآءَ » : نعمت . « ضَرَّآءَ » : شدّت . ناخوشی . « مَسَّتْهُ » : بدو
رسیده است . دامنگیرش شده است . « السَّیِّئَات » : بدیها . مصائب و بلایا
. « فَرِحٌ » : شادمان . « فَخُورٌ » : بسیار فخرفروش ( نگا : نساء / 36 )
.
سوره هود آیه 11
متن آیه :
إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِکَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ
ترجمه :
مگر
کسانی که ( به هنگام شدائد ) شکیبائی کنند ، و ( در وقت خوشی و ناخوشی و
ثروتمندی و مستمندی ) کارهای شایسته و بایسته انجام دهند ، بیگمان آنان
بخشایش ( یزدان شامل گناهانشان میگردد ) و پاداش بزرگی ( در برابر اعمال
صالحه ) دارند .
توضیحات :
« إلاَّ الَّذِینَ . . . » : عیبهای مذکور را تنها کسانی ندارند که . . .
سوره هود آیه 12
متن آیه :
فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُکَ
أَن یَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ کَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَکٌ
إِنَّمَا أَنتَ نَذِیرٌ وَاللّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ
ترجمه :
(
ای پیغمبر ! برای خوشنودی مشرکان تلاش مکن . آنان نمیخواهند ایمان
بیاورند . اگر برای ارضاء آنان بکوشی ) چه بسا تو برخی از چیزهائی را که به
تو وحی میشود ( از قبیل آیاتی که درباره نکوهش معبودهای دروغین ایشان است
) فروگذاری و از ( تبلیغ ) آن ( به مشرکان ) دلتنگ و ناراحت شوی ؟ زیرا
که نکند ( آن را تکذیب کنند و مانند همیشه ) بگویند : چرا گنجی رایگان بدو
ارمغان نمیگردد ، یا این که او با فرشتهای نمیآید ( تا صحّت نبوّت وی را
به ما اعلام نماید . ای پیغمبر ! ) تو تنها بیمدهنده ( کافران و
مژدهرسان مؤمنان ) هستی ( و وظیفه تو تبلیغ کلام آسمانی است وبس ) و
خداوند مطّلع و مراقب هرچیزی است ( و از احوال تو و احوال ایشان آگاه است و
اعمال همگان را میپاید ) .
توضیحات :
« لَعَلَّ » :
در اینجا برای استفهام انکاری است و معنی نهی دارد ( نگا : کهف / 6 ،
شعراء / 3 ) . « ضَآئِقٌ » : دلتنگ . غمگین . « أَن یَقُولُوا » : از ترس
این که نگویند که . تا نگویند که . « کَنزٌ » : گنج . مراد مشرکان ، گنج
بادآورده و رایگانی است که دالّ بر صدق نبوّت پیغمبر باشد ( نگا : فرقان / 8
) . « نَذِیرٌ » : بیمدهنده ( نگا : رعد / 7 ، نازعات / 45 ) . « وَکِیلٌ
» : مطّلع . مراقب . پیغمبر از آنجا که انسان بوده است ، تبلیغ مطالبی
برای او مشکل و ناراحتکننده بوده است ، ولی کوچکترین تعلّلی در کار تبلیغ
نداشته است . البتّه اگر یاری و مددالهی نبود ، دچار چنین لغزشی میشد (
نگا : اسراء / 74 ) .
سوره هود آیه 13
متن آیه :
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ
مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن کُنتُمْ
صَادِقِینَ
ترجمه :
بلکه ( مشرکان پا از درخواست
گنج رایگان و نزول فرشتگان بالاتر میگذارند و ) میگویند : ( محمّد خودش
قرآن را تألیف کرده است و ) آن را به دروغ به خدا نسبت میدهد ! بگو : (
اگر این قرآن را انسانی چون من نوشته است ) شما ( هم ) ده سوره دروغین
همانند آن را ( بنویسید و برای ما ) بیاورید و غیر از خدا هرکس را که
میتوانید دعوت کنید ( و به یاری خود بطلبید ) اگر ( در ادّعای خویش )
راستگوئید .
توضیحات :
« اَمْ » : یا . بلکه . «
مِثْلِهِ » : مانند آن . مِثْل صفت اوّل ( سُوَرٍ ) است و با موصوف خود
میتواند مطابقت بکند یا نکند ( نگا : مؤمنون / 47 ، اعراف / 194 ) . «
مُفْتَرَیَاتٍ » : به هم بافتهها . ساختههای دروغین . صفت دوم ( سُوَرٍ )
است . « مِن دُونِ اللهِ » : سوای خدا . جار و مجرور متعلّق به فعل (
أُدْعُوا ) است .
سوره هود آیه 14
متن آیه :
فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُواْ لَکُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أُنزِلِ بِعِلْمِ
اللّهِ وَأَن لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ
ترجمه :
پس
( ای مشرکان ! ) اگر ( کسانی را که برای یاری در این کار دعوت میکنید )
پاسخ شما را ندادند ( و استدعای شما را نپذیرفتند ، چرا که از انجام آن
ناتوانند ) بدانید که این قرآن با آگاهی الله و وحی خدا نازل شده است ( و
از علم الهی سرچشمه گرفته است ) و معبودی جز خدا نیست ( و نزول این آیاتِ
معجز ، دلیلی و نشانی بر این حقیقت است ) . پس آیا اسلام را میپذیرید و
فرمانبردار خدا میگردید ؟ ( باید که تسلیم شوید اگر طالب حقّ میباشید )
.
توضیحات :
« فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ . .
. » : مرجع ضمیر ( و ) در این فعل به ( مَنْ ) در آیه قبلی ، یعنی مدعوّین
مشرکان جهت یاری ایشان برمیگردد ، و ضمیر ( کُمْ ) به خود مشرکان مخاطب ،
امّا اگر مرجع ( و ) ، مشرکان مخاطب ، و مرجع ( کُمْ ) ، پیغمبر و مؤمنان
باشد ، معنی چنین میشود : اگر مشرکان دعوت شما مسلمانان را اجابت نکردند و
حاضر نشدند لااقل ده سوره همانند این سورهها را بیاورند ، شما مؤمنان
بدانید که این ضعف و ناتوانی نشانه آن است که این آیات از علم الهی سرچشمه
گرفته است ، و . . . ( نگا : قصص / 50 ) . « أُنزِلَ بِعِلْمِ اللهِ » :
نازل شده است با دانش خدا نه با دانش محمّد یا دیگران ( نگا : نساء / 166 ،
هود / 49 ) .
سوره هود آیه 15
متن آیه :
مَن کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لاَ یُبْخَسُونَ
ترجمه :
کسانی
که ( تنها ) خواستار زندگی دنیا و زینت آن باشند ( و جز خوردن و نوشیدن و
اموال و اولاد را طالب نبوده و چشمداشتی به آخرت نداشته باشند ، برابر
سنّت موجود در پیکره هستی ، پاداش دسترنج و ) اعمالشان را در این جهان بدون
هیچ گونه کم و کاستی به تمام و کمال میدهیم ( چرا که مدار این جهان بر
اعمال استوار است ؛ نه بر نیّات و مقاصد ، و بر این خوان یغما چه دشمن چه
دوست ) وحقی از آنان در آن ضایع نمیگردد .
توضیحات :
«
مَن کَانَ یُرِیدُ . . . » : ( نگا : اسراء / 18 ، شوری / 20 ) . «
زینَتَها » : ( نگا : آلعمران / 14 ) . « لا یُبْخَسُونَ » : حقّی از
آنان ضایع نمیگردد و نتیجه اعمالشان نقصان نمیبیند .
سوره هود آیه 16
متن آیه :
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ
وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَبَاطِلٌ مَّا کَانُواْ یَعْمَلُونَ
ترجمه :
آنان
کسانیند که در آخرت جز آتش دوزخ بهره و سهمی ندارند ، و آنچه در دنیا
انجام میدهند ، ضایع و هدر میرود ( و بیاجر و پاداش میشود ) و
کارهایشان پوچ و بیسود میگردد ( هرچند که اعمالشان به ظاهر انسانی و مردمی
و عبادی باشد ) .
توضیحات :
« حَبِطَ » : هدر رفت . پوچ و بیثمر شد ( نگا : بقره / 217 ، آلعمران / 22 ) .
سوره هود آیه 17
متن آیه :
أَفَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ
مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إَمَاماً وَرَحْمَةً أُوْلَئِکَ
یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ
مَوْعِدُهُ فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ
وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ
ترجمه :
آیا
کسی که دلیل و برهان روشنی ( به نام فطرت و عقل سلیم ) از سوی پروردگار
خود دارد ( و با نور آن به آفاق و انفس مینگرد و به وجود آفریدگار جهان پی
میبرد ) و گواهی از جانب خدا ( به نام قرآن ) به دنْبال آن میآید ( و بر
صدق دریافت عقل او از جهان ، شهادت میدهد و برداشت وی را تصدیق مینماید )
و قبل از قرآن ( هم جملگی کتابهای آسمانی ، این راه را تأیید کردهاند و
در این مسیر رفتهاند ، از آن جمله تورات ، یعنی ) کتاب موسی که رهبر و
رحمت بوده است ، ( آیا چنین کسانی با افرادی برابرند که با چشم خرد به
ملکوت جهان نمینگرند ، و به کتابهای آسمانی و پیغمبران الهی گوش دل فرا
نمیدهند ، و جز به فکر دنیا نبوده و گمراه بسر میبرند و گمراه میمیرند ؟
) . آنان ( که درباره کائنات میاندیشند و با چراغ عقل پروردگار خود را
مییابند و تاریخ انبیاء و گذشتگان را پیش چشم میدارند ) بیگمان به قرآن
ایمان میآورند ( چرا که آن را با دید جهانبین و بینش حقّگرای خویش همگام و
همنوا میبینند ) . هرکس از گروهها ( و طوائف گمراه که دشمن حق و حقیقت و
ادیان و انبیاء خدایند ) به قرآن ایمان نیاورد ، میعادگاه او آتش است ( و
جملگی گمراهان گریزان از نور قرآن ، در آتش سوزان دوزخ گرد میآیند و چه بد
جایگاهی است ! ای پیغمبر ! ) درباره قرآن شکّ و گمانی به خود راه مده .
قرآن حق است و از سوی پروردگارت آمده است ، ولی بیشتر مردم ( حق را
نمیپذیرند و به چیزی که باید ایمان داشت ) ایمان نمیآورند .
توضیحات :
«
بَیِّنَةٍ » : دلیل و برهان روشن . بیانگر حق و باطل و جداسازنده آن دو از
یکدیگر . در اینجا مراد فطرت خداجو و عقل سلیم است . « یَتْلُوهُ » : به
دنبال آن میآید . « شَاهِدٌ » : گواه . مراد قرآن است . « مِنْهُ » : مرجع
ضمیر ( هُ ) واژه ( رَبّ ) است . « مِن قَبْلِهِ » : پیش از قرآن . مرجع (
هِ ) واژه ( شاهِدٌ ) است . « إِمَاماً » : مقتدی . راهنما . حال ( کِتابُ
) است . « اُوْلئِکَ » : آنان . مراد افراد برحق و با ایمان است . مفرد
آمدن ( مَنْ ) در آغاز آیه ، و جمع آمدن ( أولئِکَ ) در وسط آن ، با توجّه
به لفظ و معنی موصول است . « بِهِ » : به قرآن . « الأحْزَابِ » : جمع
حِزْب ، گروهها و دستهها . در اینجا مراد همه طوائف و قبائل و کسانی است
که کفر و ضلال آنان را به هم مربوط میسازد و در یک صف قرار میدهد . «
مَوْعِد » : وعدهگاه . مراد جایگاه و قرارگاه است . « مِرْیَةٍ » : شکّ و
تردید .
سوره هود آیه 18
متن آیه :
وَمَنْ
أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِباً أُوْلَئِکَ یُعْرَضُونَ
عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الأَشْهَادُ هَؤُلاء الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى
رَبِّهِمْ أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ
ترجمه :
چه
کسی ستمگرتر از کسی است که به خدا دروغ بندد ؟ ! ( کسانی که به خدا دروغ
میبندند و چیزهائی را بدو نسبت میدهند که از او نیست ، در قیامت به گونه
خاصّی ) آنان به پروردگارشان عرضه میگردند ( و در دادگاه عدل الهی بهسان
میشوند ) و گواهان ( حاضر در آنجا ، اعم از پیغمبران و فرشتگان و غیره بر
آنان گواهی میدهند و ) میگویند : اینان بر پروردگار خود دروغ بستهاند ( و
لذا زشتترین گناه و رسواکنندهترین ستم را مرتکب شدهاند ) . هان ! نفرین
خدا بر ستمگران باد !
توضیحات :
« الأشْهَادُ » :
جمع شَهید یا شاهِد ، مثل أشْراف و شَریف ، و أَصْحاب و صاحِب ، گواهان .
مراد پیغمبران ( نگا : نساء / 41 ) و مؤمنان ( نگا : بقره / 143 ) و
فرشتگان ( نبأ / 38 ) و اعضاء بدن ( نگا : نور / 24 ) است . « أَلا
لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ » : هان ! نفرین خدا بر ستمکاران باد .
بدانید که نفرین خدا ستمکاران را دربر میگیرد .
سوره هود آیه 19
متن آیه :
الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجاً وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ
ترجمه :
آن
ستمکارانی که ( مردمان را ) از راه خدا باز میداشتند ، و ( بر راستای
خداشناسی سدها و مانعها ایجاد میکردند ، و در دلهای مردمان شکّها و گمانها
میانداختند تا آنان را منحرف سازند و بدیشان ) راه خدا را کج و نادرست
نشان دهند ، و آنانی که به آخرت کفر میورزیدند ( و به جهان دیگر ایمان
نداشتند ) .
توضیحات :
« الَّذِینَ » : صفت واژه (
الظَّالِمِینَ ) در آیه قبلی است . « یَبْغُونَهَا عِوَجاً » : آن را کج
میخواهند . یعنی همیشه در صدد آن هستند که جاده مستقیم الهی را کج نشان
دهند و نادرست جلوه بنمایند .
سوره هود آیه 20
متن آیه :
أُولَئِکَ لَمْ یَکُونُواْ مُعْجِزِینَ فِی الأَرْضِ وَمَا کَانَ لَهُم
مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء یُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا
کَانُواْ یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَمَا کَانُواْ یُبْصِرُونَ
ترجمه :
(
این کافران ) چنان نیستند که آنان بتوانند ( خدا را از عذاب رساندن به خود
) در دنیا ناتوان و درمانده سازند ( و از قلمرو قدرت او خارج شوند . اگر
خدا بخواهد ایشان را گرفتار عذاب و بلائی کند ) آنان بجز خدا یاور و
فریادرسی ندارند ( که ایشان را از عذاب و بلای آسمانی برهاند . در آخرت هم
به سبب عصیان و طغیانشان ) عذابشان چندین برابر میگردد ( و پیوسته افزونتر
و افزونتر میشود . چرا که در دنیا ) آنان نمیتوانستند ( نشانههای
خداشناسیِ پخش در آفاق و انفس را ) ببینند .
توضیحات :
«
الأرْض » : زمین . مراد دنیا است . « أَوْلِیَآءَ » : یاران و مددکاران .
آلهه و معبودان . « مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ . . . » : تاب
شنیدن حق و چشم دیدن نشانههای دالّ بر وجود آفریدگار ، و توان پیروی از
قرآن را نداشتهاند ، و در حقیقت از گوش و چشم خود سود نبردهاند .
سوره هود آیه 21
متن آیه :
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ
ترجمه :
آنان
کسانیند که خویشتن را زیانبار میکنند و هستی خود را میبازند ، و
معبودهائی را که به دروغ به هم میبافند و میسازند ، گم و ناپدید
میگردند ( و دروغگوئیها و یاوهسرائیهایشان از بین میرود و بیفائده و
بیسود میشود ) .
توضیحات :
« خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ »
: خود را زیانبار کرده و وجود خویش را باختهاند . به خویشتن زیان
رساندهاند . « مَا » : مراد معبودهای دروغین و اکاذیب و دعاوی باطل است که
در قیامت کاری از دست معبودها ساخته نیست ، و در جهانِ حقائق ، اباطیل
بیثمر است .
سوره هود آیه 22
متن آیه :
لاَ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الأَخْسَرُونَ
ترجمه :
مسلّماً
آنان زیانبارترین ( مردمان ) هستند ( چرا که سعادت خود را باختهاند ، و
باقی را به فانی ، و نعمت را به نقمت ، و جنّان را به نیران دادهاند ) .
توضیحات :
« لا جَرَمَ » : حَقّاً . مسلّماً .
سوره هود آیه 23
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى
رَبِّهِمْ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
ترجمه :
بیگمان
کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و به خدای خویش
آرمیدهاند ( و کرنشش بردهاند و تسلیم فرمانش شدهاند ) آنان بهشتیانند و
در آنجا جاودانه میمانند .
توضیحات :
« أَخْبَتُوا
إِلَیا رَبِّهِمْ » : در برابر خدای خود فروتنی و کرنش میکنند . به عدالت و
قضاوت خدای خود اطمینان دارند ( نگا : حجّ / 34 و 54 ) .
سوره هود آیه 24
متن آیه :
مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ کَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ
ترجمه :
حال
این دو گروه ( یعنی مؤمنان و کافران ) همانند حال کور و کر ، یا بینا و
شنوا است . آیا حال و مآل این دو گروه یکی است ؟ آیا یادآور و پندپذیر
نمیگردید ؟
توضیحات :
« الْفَرِیقَیْنِ » : دو گروه
. دو دسته . مراد این است که همان گونه که شخص کور و کر با شخص بینا و
شنوا در پیداکردن راه و تشخیص آن از چاه ، یکی نیست ، پویندگان راه یزدان ،
و روندگان راه شیطان هم برابر و یکسان نیستند . « مَثَلاً » : حال و وضع .
تمییز یا حال فاعل است و یا این که صفت مصدر محذوف ( إِسْتِواءً ) است .
سوره هود آیه 25
متن آیه :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
ترجمه :
(
همان گونه که تو را به پیش قومت فرستادیم و گروهی به دشمنانگی و سرکشی
پرداختند ) نوح را ( هم ) به پیش قومش فرستادیم ( و او بدیشان گفت : ) من
بیمدهنده ( شما از عذاب خدا و ) بیانگر ( راه نجات ) برای شما میباشم .
توضیحات :
« مُبِینٌ » : آشکار . بیانکننده .
سوره هود آیه 26
متن آیه :
أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ
ترجمه :
( همچنین بدیشان گفت : ) جز الله ( ، یعنی خدای واحد یکتا ) را نپرستید . بیگمان من از عذاب روز پر رنج ( قیامت ) بر شما میترسم .
توضیحات :
« أَلاّ تَعْبُدُوا . . . » : مقول قول نوح است . « أَلِیمٍ » : دارای درد و رنج .
سوره هود آیه 27
متن آیه :
فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلاَّ
بَشَراً مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ
أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ
بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ
ترجمه :
اشراف کافر
قوم او ( بدو پاسخ دادند و ) گفتند : تو را جز انسانی همچون خود نمیبینیم (
و لذا به پیغمبری تو باور نداریم ) . ما میبینیم که کسی جز افراد فرومایه
و کوتاهفکر و سادهلوح ما ( به تو نگرویده و ) از تو پیروی نکرده است . (
شما ای پیروان نوح ! نه نوح و نه ) شما را برتر از خود نمیبینیم و بلکه
دروغگویانتان میدانیم .
توضیحات :
« أَرَاذِل » :
جمع أَرْذَل ، اشخاص بسیار کوچک و فرومایه و « بَادِیَ الرَّأْیِ » : سطحی
نگر و کوتاهفکر . ساده لوح و ظاهربین . با توجّه بدین معانی ، واژه (
بادِیَ ) از ماده ( بَدْو ) است . امّا به معنی : در نگاه اوّل . سهل و
ساده . بدون تفکّر و اندیشه زیاد . از ماده ( بَدْء ) است .
سوره هود آیه 28
متن آیه :
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّیَ
وَآتَانِی رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ
أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا کَارِهُونَ
ترجمه :
ای
قوم من ! به من بگوئید ، اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم ( که
علم ضروری من برگرفته از دانش و بینش پیغمبری است ) و خداوند از سوی خود
رحمتی به من عطاء فرموده باشد ( که نبوّت است ) و این رحمت الهی ( به سبب
توجّه شما به مادیات و غفلت از معنویات ) بر شما پنهان مانده باشد ، آیا ما
میتوانیم شما را به پذیرش آن واداریم ، درحالی که شما دوستش نمیدارید و
منکر آن میباشید ؟ ( دین را با اجبار که نمیشود به دیگران تحمیل و تزریق
کرد ) .
توضیحات :
« أَرَأَیْتُمْ » : مرا خبر دهید
( نگا : انعام / 40 ، یونس / 50 ) . « بیّنه » : نور بصیرت . حجّت و برهان
( نگا : هود 17 ) . « رَحْمَةً » : مراد نبوّت است . « عُمِّیَتْ
عَلَیْکُمْ » : بر شما مخفی و پنهان شده باشد . « أَنُلْزِمُکُمُوهَا » :
آیا به پذیرش آن ، شما را مجبور کنیم ، و با اکراه آن را به شما بقبولانیم
؟ . ضمائر ( کُمْ ) و ( ها ) مفعول اوّل و دوم ( نُلْزِمُ ) است . حرف ( و
) میان این ضمائر ، برگشت به اصل و تکمله ( کُمْ ) است .
سوره هود آیه 29
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ
عَلَى اللّهِ وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّهُم
مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ
ترجمه :
ای
قوم من ! من در برابر آن ، ( یعنی تبلیغ رسالت پروردگارم ) از شما ( پول و
مزد و ثروت و ) مالی نمیخواهم ، چرا که مزد من جز بر عهده خدا نیست ( و
پاداش خود را تنها از او میخواهم و بس ) . و من کسانی را که ایمان
آوردهاند ( از مجلس و همدمی خود به خاطر شما ) نمیرانم . آنان ( در روز
قیامت ) خدای خود را ملاقات میکنند ( و اگر آنان را برانم در آن وقت از من
شکایت میکنند ) . و امّا من شما را گروه نادانی میدانم ( چرا که معیار
ارزش انسانها را در مال و جاه میدانید ؛ نه در پیروی از حق و انجام کار
نیک ) .
توضیحات :
« عَلیْهِ » : بر آن . در برابر
آن . مرجع ضمیر ( ه ) تبلیغ مفهوم از آیات قبلی است ( نگا : هود / 51 ) . «
طَارِد » : طردکننده . دورکننده .
سوره هود آیه 30
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَکَّرُونَ
ترجمه :
ای
قوم من ! اگر من مؤمنان ( فقیر و به گمان شما حقیر ) را از پیش خود برانم ،
چه کسی مرا ( از دست انتقام خدا میرهاند و ) در برابر ( مجازات شدید )
الله یاری میدهد ؟ ( هیچ کسی ) . آیا یادآور نمیشوید ( و نمیاندیشید که
آنان خدائی دارند و انتقام ایشان را میگیرد ؟ ) .
توضیحات :
« مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللهِ ؟ » : چه کسی مرا از عقاب خدا مصون و محفوظ میکند ؟
سوره هود آیه 31
متن آیه :
وَلاَ أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ
وَلاَ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی
أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللّهُ خَیْراً اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی
أَنفُسِهِمْ إِنِّی إِذاً لَّمِنَ الظَّالِمِینَ
ترجمه :
من
به شما نمیگویم که گنجینههای ( رزق و روزی ) خدا در دست من است ( و
هرگونه که بخواهم در آن تصرّف میکنم و کسانی را که از من پیروی کنند ،
ثروتمند میسازم ) و به شما نمیگویم که من غیب میدانم ( و آگاه از علم
خدا میباشم و از چیزهائی باخبرم که دیگران از آنها بیخبرند ) و من
نمیگویم که من فرشتهام . و من ( هرگز برای خوشایند شما ) نمیگویم آنان
که در نظر شما خوار میآیند ، خداوند هیچ گونه خوبی و نیکی بهره ایشان
نمیسازد ( و اجر و پاداش فراوان و قابل توجّهی بدانان عطاء نمیکند . من
جز ایمان و صداقت از آنان نمیبینم و من مأمور به ظاهرم ) و خدا از چیزهائی
که در اندرون دارند آگاهتر ( از هر کسی ) است . ( اگر آنچه شما دوست
دارید بگویم و بکنم ، ) در این صورت من از زمره ستمکاران ( به خود و به
دیگران ) خواهم بود .
توضیحات :
« وَ لآ أَعْلَمُ
الْغَیْبَ » : عطف بر ( عِندِی خَزآئِنُ اللهِ ) است و تکرار ( لا ) برای
تأکید نفی است . « تَزْدَرِی » : حقیر میبینند . خوار و پست میبینند .
از باب افتعال و از ماده ( زری ) است . « خَیْراً » : خوبی . نیکی . مراد
خوشبختی دنیا و آخرت است که در برابر داشتن ایمان به مؤمنان وعده داده شده
است ( نگا : یونس / 63 و 64 ، زمر / 10 ، نور / 55 ) .
سوره هود آیه 32
متن آیه :
قَالُواْ یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ
ترجمه :
گفتند
: ای نوح ! با ما جرو بحث کردی ( تا به تو ایمان بیاوریم ) و جرو بحث را
به درازا کشاندی ( تا آنجا که ما را خسته کردی . جانمان از این همه گفتار
به لب رسیده است و دیگر تاب تحمّل شنیدن سخنانت را نداریم ) . اگر راست
میگوئی ( که تو پیغمبری و اگر به تو ایمان نیاوریم ، عذاب خدا
گریبانگیرمان میگردد ) آنچه را که ما را از آن میترسانی ، به ما برسان (
و هیچ درنگ مکن . حرف بس است ، عذاب کو ؟ ) .
توضیحات :
« قَدْ جَادَلْتَنَا » : با ما بسی مجادله و جرّ و بحث کردی . با ما ستیزه و پرخاش نمودی .
سوره هود آیه 33
متن آیه :
قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیکُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ
ترجمه :
گفت
: ( رساندن عذاب در دست خدا است ؛ نه در دست من ) این خدا است که آن را
به شما میرساند اگر بخواهد ( و حکمتش اقتضاء کند ) ، و شما نمیتوانید (
خدا را ) درمانده کنید ( و از نزول عذاب او جلوگیری نمائید و یا از آن
بگریزید و خویشتن را برهانید ) .
توضیحات :
« یَأْتِیکُم بِهِ » : آن را به شما میرساند .
سوره هود آیه 34
متن آیه :
وَلاَ یَنفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَکُمْ إِن کَانَ
اللّهُ یُرِیدُ أَن یُغْوِیَکُمْ هُوَ رَبُّکُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
ترجمه :
هرگاه
خدا بخواهد شما را ( به خاطر فساد درون و گناهان فراوان ) گمراه و هلاک
کند ، هرچند که بخواهم شما را اندرز دهم ، اندرز من سودی به شما نمیرساند (
و پندهایم در شما نمیگیرد ) . خدا پروردگار شما است و به سوی او
برگردانده میشوید ( و به مجازات خود میرسید ) .
توضیحات :
«
نُصْحِی » : پند من . اندرز من . خلوص و خیرخواهی من . « یُغْوِیَکُمْ » :
شما را گمراه کند . در اینجا مراد از گمراهی ، نتیجه و اثر گمراهی است که
عذاب و هلاک است .
سوره هود آیه 35
متن آیه :
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَاْ بَرِیءٌ مِّمَّا تُجْرَمُونَ
ترجمه :
آیا
مشرکان میگویند که ( محمّد ) این ( قرآن ) را از پیش خود ساخته است و آن
را به دروغ به خدا نسبت داده است ؟ بگو : اگر آن را از پیش خود ساخته باشم
و به دروغ به خدا نسبت داده باشم ، ( جرم بزرگی مرتکب شدهام و سزای )
بزهکاری من بر گردن من است ( و مجازات آن را خواهم دید . ولی اگر من راستگو
باشم ، شما گناهکارید ) و من از ( آثار ) بزهکاری شما ( بر کنار و ) سالم
میباشم ( و به گناه شما نمیسوزم ) .
توضیحات :
«
أَمْ » : یا این که . آیا . « إِفْتَرَاهُ » : آن را از پیش خود ساخته است و
به دروغ به خدا نسبت داده است . فاعل ( إِفْتَری ) میتواند پیغمبر اسلام
باشد ، و این آیه به عنوان یک جمله معترضه ذکر شده باشد ، و میتواند نوح
باشد و قوم او گفته باشند که وی این قصص و اخبار را از پیش خود میگوید . «
إِجْرام » : گناهکردن . مجرم به معنی گناهکار ، از این واژه است . «
بَرِیءٌ » : برکنار . به دور ( نگا : یونس / 41 ) . متنفّر و بیزار ( نگا :
انعام / 19 )
سوره هود آیه 36
متن آیه :
وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُواْ یَفْعَلُونَ
ترجمه :
به
نوح وحی شد که جز آنان که ( تا کنون ) ایمان آوردهاند ، هیچ کس دیگری از
قوم تو ایمان نخواهد آورد . بنابراین از کارهائی که میکنند غمگین مباش . (
ما هرچه زودتر سزای اذیّت و آزار و تهمت و تکذیب ایشان را در کف دستشان
خواهیم گذاشت ) .
توضیحات :
« لا تَبْتَئِسْ » : محزون مشو . غمگین مباش .
سوره هود آیه 37
متن آیه :
وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ
ترجمه :
و
( به نوح وحی شد که ) کشتی را تحت نظارت ما و برابر تعلیم وحی ما بساز ( و
بدان که تو و مؤمنان همراه تو از مراقبت و محافظت ما برخوردارید و محفوظ
از ظالمان ، و مصون از اشتباه در کار ساختن کشتی میباشید . از این پس به
مشرکان رحم مکن ) و با من درباره ( گذشت از ) ستمگران گفتگو منما ( که آنان
محکوم به عذابند و ) مسلّماً ایشان غرق خواهند شد .
توضیحات :
«
بِأَعْیُنِنَا » : تحت رعایت و نظارت ما ( نگا : طه / 39 ، طور / 48 ) . «
بِوَحْیِنَا » : با راهنمائیها و تعلیمات وحی ما . « مُغْرَقُونَ » :
غرقشدگان . در آب خفهشدگان .
سوره هود آیه 38
متن آیه :
وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ
سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ
کَمَا تَسْخَرُونَ
ترجمه :
نوح دستاندر کار ساختن
کشتی شد . هر زمان که گروهی از اشراف قوم او از کنار وی میگذشتند ، او را
مسخره میکردند ( و میخندیدند و میگفتند : دیوانه شده است . به سرش زده
است . پیغمبری را ترک گفته است و نجّاری را پیشه کرده است ! نوح هم بدیشان
پاسخ میداد و ) میگفت : اگر شما ما را مسخره میکنید ، ما هم همان گونه
شما را مسخره میکنیم . ( امروز از بیخبری شما از پیام آسمانی میخندیم و
فردا به سبب شکنجه و عذابی که گریبانگیرتان میگردد به تمسخرتان مینشینیم
) .
توضیحات :
« کُلَّمَا » : هر زمان که . هر وقت که . « سَخِرُوا مِنْهُ » : مسخرهاش میکردند .
سوره هود آیه 39
متن آیه :
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُّقِیمٌ
ترجمه :
هرچه
زودتر خواهید دانست که عذاب خوارکننده و رسواکننده ( در دنیا ) بهره چه
کسی ، و شکنجه جاودان ( در آخرت ) گریبانگیر کدام یک از مردمان میگردد .
توضیحات :
« یُخْزیهِ » : رسوایش میسازد . خوارش میکند . « مُقِیم » : جاودان . همیشگی و ناگسستنی .
سوره هود آیه 40
متن آیه :
حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا
مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ
الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ
ترجمه :
(
نوح به کار خود مشغول بود و کافران هم به تمسخر خود ادامه دادند ) تا آن
گاه که فرمان ما ( مبنی بر هلاک کافران ) در رسید و آب از زمین جوشیدن گرفت
( و خشم ما به غایت رسید . به نوح ) گفتیم : سوار کشتی کن از هر صنفی نر و
مادهای را ، و خاندان خود را ، مگر کسانی را که فرمان هلاک آنان قبلاً
صادر شده است ( که همسر و یکی از پسران تو است ) ، و کسانی را ( در آن
بنشان ) که ایمان آوردهاند . و جز افراد اندکی بدو ایمان نیاورده بودند .
توضیحات :
«
حَتَّیا » : غایت است برای ( یَصْنَعُ ) و کلام میان این دو واژه ، حال
ضمیر مستتر ( هُوَ ) در فعل مذکور است . « فَارَ » : فوران کرد . جوشیدن
گرفت . « التَّنُّورُ » : سطح زمین ( نگا : قمر / 12 ) . چشمهساران . تنور
پخت و پز نان . که جوشیدن آب از آن بیانگر دگرگونی و پیدایش حادثهای
نوظهور بود . « فَارَ التَّنُّورُ » : کنایه از آب زیاد و همچنین شدّت خشم
خدا است . همان گونه که میگویند : ( حَمیَ الْوَطیسُ ) : تنور گرم شد ،
که مراد گرمی معرکه و کارزار است . « اثْنَیْنِ » : دوتا . مراد نر و ماده
است . مفعول ( إِحْمِلْ ) است . « سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ » : درباره او
قبلاً سخن رفت که ( إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ) است ( نگا : هود / 37 ) . این
فرمان شامل کافران به طور عام و شامل همسر نوح ( واعِلَة ) و پسرش (
کَنْعان ) به طور خاصّ است .
سوره هود آیه 41
متن آیه :
وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ
ترجمه :
(
نوح خطاب به خاندان و بستگان باایمان خود و سائر مؤمنان ) گفت : سوار کشتی
شوید ( و نترسید ) که حرکت و توقّف آن با یاری خدا و حفظ و عنایت الله است
( و به هنگام ورود به کشتی و حرکت آن ، و در وقت لنگر انداختن و خروج از
آن ، نام خدا را بر زبان رانید و از حضرت باری یاری بطلبید ، و از او آمرزش
گناهان خود را بخواهید و بدانید که ) بیگمان پروردگار من بسیار آمرزنده و
بس مهربان است .
توضیحات :
« بِسْمِ اللهِ » : به
نام خدا . با یاری و نگهداری و قوّت و قدرت خدا . « مَجْری » : حرکت .
زمان حرکت . مسیر حرکت . مصدر میمی و اسم زمان و مکان است . « مُرْسی » :
لنگر انداختن . زمان ایستادن . لنگرگاه . مصدر میمی و اسم زمان و مکان است و
از ماده ( رسو ) میباشد . « بِسْمِ اللهِ مَجْریها وَ مُرْساها » : این
جمله میتواند متّصل به ( إِرْکَبُوا ) و حال از ضمیر ( و ) بوده و تقدیر
چنین باشد : مُسَمّینَ اللهَ . یا این که : قائِلینَ بِسْمِ الله وَقْتَ
إِجْرائِها وَ وَقْتَ إرْسائِها . و همچنین میتواند کلام جداگانهای باشد و
مژدهای از سوی پروردگار به حفظ و حراست کشتی در همه احوال بشمار آید .
سوره هود آیه 42
متن آیه :
وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ
وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَب مَّعَنَا وَلاَ تَکُن مَّعَ
الْکَافِرِینَ
ترجمه :
( مؤمنان سوار کشتی شدند و )
کشتی با سرنشینانش ( سینه ) امواج کوه پیکر را میشکافت و ( همچنان ) به
پیش میرفت . ( مهر پدری در میان این امواجی که از سر و دوش هم بالا
میرفتند و روی هم میغلطیدند ، موج گرفت ) و نوح پسرش را که در کناری (
جدا از پدر ) قرار گرفته بود فریاد زد که فرزند دلبندم با ما سوار شو و با
کافران مباش ، ( اگر به سوی خدا برگردی نجات مییابی ، والّا با جملگی
بیدینان هلاک میگردی ) .
توضیحات :
« تَجْرِی
بِهِمْ » : کشتی سرنشینانش را در میان امواجی چون کوه ، حرکت میداد . «
فِی مَعْزِلٍ » . در کناری . در گوشهای . « مَعْزِلٍ » . جای جداگانه .
مکانی دور افتاده . اسم مکان از عزلت است .
سوره هود آیه 43
متن آیه :
قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ
الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا
الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ
ترجمه :
(
پسر لجوج و مغرور نوح ) گفت : به کوه بزرگی میروم و مأوی میگزینم که مرا
از سیلاب محفوظ میدارد ( و از غرقاب مصون . ) نوح گفت : امروز هیچ قدرتی
در برابر فرمان خدا ( مبنی بر غرق و هلاکشدن کافران ) پناه نخواهد داد مگر
کسی را که مشمول رحمت خدا گردد و بس . ( در همین هنگام موجی برخاست و او
را در کام خود فرو برد ) و موج میان پدر و پسر جدائی انداخت و پسر در میان
غرقشدگان جای گرفت ( و خیال خام ، او را از راه آب دنیا ، به آتش آخرت
انداخت ) .
توضیحات :
« سَئَاوَیا » : پناه خواهم
برد . منزل و مأوی خواهم ساخت . « عاصِمَ » : بازدارنده و حفظکننده . این
واژه میتواند به معنی ذیعصمت ، یعنی محفوظ و مصون باشد ، و معنی چنین شود
: امروز هیچ کسی از مرگ نجات پیدا نمیکند مگر آن کسی که مشمول رحمت خدا
گردد . « حَالَ بَیْنَهُمَا » : میان آن دو حائل شد و میان آن دو جدائی
انداخت ( نگا : انفال / 24 ، سبأ / 54 ) .
سوره هود آیه 44
متن آیه :
وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءکِ وَیَا سَمَاء أَقْلِعِی وَغِیضَ
الْمَاء وَقُضِیَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْداً
لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
ترجمه :
( بعد از هلاک
کافران ) گفته شد که : ای زمین ! آب خود را فرو خور ، و ای آسمان ! از
باریدن بایست ، و ( آن گاه به دستور خدا ) آبها از میان برده شده و فرمان
اجرا گردید و کار به انجام رسید ، و کشتی بر کوه جودی پهلو گرفت ( و در این
وقت بود که ) گفته شد : نابود باد گروه ستمکاران !
توضیحات :
«
إبْلَعِی » : فرو خور . قورت بده . « أَقْلِعِی » : از بارش و ریزش بایست .
بند بیا . أَقْلَعَ عَنْ کَذا : کَفَّ عَنْهُ وَ تَرَکَهُ . « غِیضَ » :
از میان برده شد . فعل ( غاضَ ) به صورت لازم و متعدّی استعمال میشود . در
اینجا متعدّی و مجهول است . « قُضِیَ الأمْرُ » : فرمان اجرا گردید . کار
پایان گرفت . « إِسْتَوَتْ » : استقرار یافت . « الْجُودِیِّ » : نام کوهی
است که آن را کوه کارد و یا اکراد نزدیک موصل در شمال عراق ، کوه ماسیس از
سلسله جبال آرارات در ارمنستان ، و کوهی در قلمرو قبیله طی در عربستان
دانستهاند . « بُعْداً » : هلاک ( نگا : هود / 60 و 68 و 95 ) مفعول مطلق
فعل محذوفی است و اصل آن چنین است : بَعُدُوا بُعْداً . دورشدن از رحمت خدا
.
سوره هود آیه 45
متن آیه :
وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ
ترجمه :
نوح
پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت : پروردگارا ! پسرم ( کنعان که
امواج او را فرو بلعیده است ) از خاندان من است و ( تو هنگامی که به من
دستور فرمودی ، خاندان خود را سوار کشتی کنم ، در اصل وعده حفظ خاندان مرا
دادهای ) و وعده تو راست است ( و خلافی در آن نیست ) و تو داورترین داوران
و دادگرترین دادگرانی ( و درددل مرا میدانی . پروردگارا ! لطفی و مرحمتی )
.
توضیحات :
« وَ نَادَیا نُوحٌ » : برخی حرف واو
را برای ترتیب زمانی نمیدانند و این دعا و تضرّع را پیش از غرقشدن پسر
نوح و به دنبال گفتگوی نوح با کنعان میدانند . برخی بعد از غرق شدن پسر
نوح میدانند که نوح به سبب مهر پدری مردن فرزند را از یاد برده است . یا
این که چون به قدرت مطلقه خدا ایمان داشته فرزند خود را از آستان او خواسته
است . « أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ » : آگاهترین و دادگرترین و استوارترین
کسانی که داوری و دادگری و فرمانروائی از ایشان انتظار میرود ( نگا :
مائده / 50 ، اعراف / 87 ) .
سوره هود آیه 46
متن آیه :
قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ
صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَن
تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ
ترجمه :
فرمود : ای
نوح ! پسرت از خاندان تو نیست ، چرا که او ( به سبب رفتار زشت و کردار
پلشتی که پیش گرفته است با تو فرسنگها فاصله دارد ، و ذات او عین ) عمل
ناشایست است . بنابراین آنچه را از آن آگاه نیستی ( که درست است یا نادرست )
از من مخواه . من تو را نصیحت میکنم که از نادانان نباشی ( و ندانی که در
مکتب آسمانی ، پیوند بر اساس عقیده است ؛ نه گوشت و خون ) .
توضیحات :
«
إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ » : او ، کار ناشایست است . یعنی او تا
آنجا در کفر و الحاد و فسق و فجور فرو رفته است که انگار وجودش مجسّمه شرّ و
فساد است .
سوره هود آیه 47
متن آیه :
قَالَ
رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ
وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُن مِّنَ الْخَاسِرِینَ
ترجمه :
نوح
گفت : پروردگارا ! از این که چیزی را ( از این به بعد ) از تو بخواهم که
بدان آگاه نباشم ، خویشتن را در پناه تو میدارم ( و عاجزانه از آستانت
میخواهم که مرا از چنین لغزشهائی به دور داری ) . اگر بر من نبخشائی و به
من رحم ننمائی از زیانکاران خواهم بود .
توضیحات :
« أَعُوذُ بِکَ » : به تو پناه میآورم و خویشتن را در پناه تو میدارم . « إِلاّ » : مرکب از ( إِنْ ) و ( لا ) است .
سوره هود آیه 48
متن آیه :
قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَرکَاتٍ عَلَیْکَ وَعَلَى
أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا
عَذَابٌ أَلِیمٌ
ترجمه :
( پس از آن که طوفان همه
جا را ویران کرد ، به زبان وحی به نوح ) گفته شد : ای نوح ! از کشتی پیاده
شو ( و بدان که تو و همراهانت ) از امنیّت ما برخوردارید و ( از قحطیها و
بیماریها و سایر بلاها ) سالم و برکنارید و ( درهای ) برکات خدا به روی تو و
گروههای همراهت ( گشوده ) است ( و نگران نباشید که محیط سالم و پربرکتی
خواهید داشت و بعدها ) ملّتها و گروههای دیگری ( از نسل شما پدید میآیند
که آنان ) را از نعمتها و خوشیها برخوردار میکنیم ( ولی ایشان در غرور و
غفلت فرو میروند و ) آن گاه عذاب دردناکی از سوی ما بدانان میرسد .
توضیحات :
«
إِهْبِطْ » : فرود آی . بیا پائین . « بِسَلامٍ » : به سلامت . در امن و
امان از بلاهای زمین و زمان . به دور از شُرورِ کافران و دشمنانگیهای ایشان
. با درود و سلام ما بر تو . « بَرَکاتٍ » : خیرات . فزونی روزی و فراوانی
نیازمندیهای زندگی . « أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ » : مراد کسانی است که با
نوح در کشتی بودهاند یا همه اشخاص و جاندارانی است که در کشتی بسر
بردهاند ( نگا : انعام / 38 ) . « أُمَمٌ » : مبتدا است و خبر آن محذوف
است و تقدیر چنین میشود : مِنْهُمْ أُمَمٌ . مراد از ( أُمَمٍ ) قبلی
کسانی است که حاضرند و یا از نسل آنان پدید میآیند و مشمول سلام خداوندی
میگردند ، و مراد از ( أُمَمٌ ) بعدی ، کسانی است که در آینده از نسل آنان
به وجود میآیند و سلام خداوندی شامل ایشان نمیشود .
سوره هود آیه 49
متن آیه :
تِلْکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا
أَنتَ وَلاَ قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ
لِلْمُتَّقِینَ
ترجمه :
این ( قصّه و داستانهای
ملّتهای پیشینی که تو آنان را ندیدهای ) جزو اخبار غیب است که آن را به تو
( ای پیغمبر اسلام ! ) وحی میکنیم . نه تو و نه قوم تو پیش از این ، آن
را نمیدانستید . پس ( در برابر اذیّت و آزار قوم خود ) شکیبائی کن ( همان
گونه که پیغمبران پیشین در برابر اذیّت و آزار اقوام خود شکیبائی کردند ، و
بدان ) که سرانجام ( کار ، برد با شکیبایان و ) از آنِ پرهیزگاران است .
توضیحات :
« أَنبَآءِ » : جمع نَبَأ ، اخبار .
سوره هود آیه 50
متن آیه :
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا
لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ
ترجمه :
(
ما به عنوان پیغمبر ) هود را به سوی قوم عاد فرستادیم که از خودشان بود .
( هود بدیشان ) گفت : ای قوم من ! خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید .
شما ( که به خدایان متعدّدی معتقدید ، در ادّعای خود ) دروغگویانی بیش
نیستید .
توضیحات :
« إِلَیا عَادٍ » : جار و مجرور
متعلّق به محذوفی است که معطوف بر ( وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا ) در آیه 25 است .
« أَخَاهُمْ هُوداً » : برادرشان هود را . مراد این است که هود فردی از
افراد خودشان بود . واژه ( أخ ) مفعول فعل محذوف ( أَرْسَلْنا ) و واژه (
هُوداً ) عطف بیان است . « مُفْتَرُونَ » : افتراءکنندگان . کسانی که به
دروغ انبازهائی به خدا نسبت میدهند .
سوره هود آیه 51
متن آیه :
یَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی أَفَلاَ تَعْقِلُونَ
ترجمه :
ای
قوم من ! در برابر ( تبلیغ رسالت و بیان ) آن ، من از شما پاداشی درخواست
نمیکنم . پاداش من تنها بر آن کسی است که مرا آفریده است . آیا نمیفهمید ؟
( و نمیدانید که چه کسی خیرخواه و چه کسی بدخواه شما است ، و چه چیز
برای شما سودمند و چه چیز زیانمند است ؟ ) .
توضیحات :
«
عَلَیْهِ » : بر آن . در برابر آن . مرجعِ ضمیر ( ه ) تبلیغ مفهوم از آیه
قبلی است ( نگا : هود / 29 ) . « فَطَرَنِی » : مرا آفریده است . مرا بر
فطرت سلیم آفریده است ( نگا : روم / 30 ) .
سوره هود آیه 52
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ
السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَاراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ
وَلاَ تَتَوَلَّوْاْ مُجْرِمِینَ
ترجمه :
ای قوم من
! از پروردگارتان آمرزش ( گناهان و لغزشهایتان ) را بطلبید و به سوی او
برگردید تا آسمان را بر شما ریزنده و بارنده کند ( و باران و برکات آن را
بر شما پیاپی و فراوان گرداند ) و نیروئی بر نیرویتان ( و عزّت و شکوهی بر
عزّت و شکوهتان ) بیفزاید . ( ای قوم من ! از حق و حقیقتْ ) بزهکارانه روی
برنتابید ( و بر گناه مصمّم و مصرّ نشوید ) .
توضیحات :
«
السَّمَآءَ » : هرچه بالای سر انسان باشد . آسمان . در اینجا مراد باران
است . « مِدْراراً » : ریزنده . بارنده . حال سَماء است و صیغه مبالغه از
ماده ( دَرّ ) . « مُجْرِمینَ » : گناهکاران . مراد از جرم ، کفر و عناد
است . این واژه حال ضمیر ( و ) در فعل ( لا تَتَوَلَّوْا ) است .
سوره هود آیه 53
متن آیه :
قَالُواْ یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکِی
آلِهَتِنَا عَن قَوْلِکَ وَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
گفتند
: ای هود ! تو دلیلی برای ما نیاوردهای ( که بر صحّت چیزی دلالت کند که
ما را بدان میخوانی ) و ما به خاطر سخن تو خدایان خود را رها نمیکنیم ( و
به ترک عبادت معبودهای خویش نمیگوئیم ) و به تو ایمان نمیآوریم ( و به
پیغمبریت باور نمیداریم ) .
توضیحات :
« بَیِّنَة » : دلیل روشن و برهان آشکار .
سوره هود آیه 54
متن آیه :
إِن نَّقُولُ إِلاَّ اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوَءٍ قَالَ إِنِّی
أُشْهِدُ اللّهِ وَاشْهَدُواْ أَنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ
ترجمه :
چیزی
جز این نمیگوئیم که یکی از خدایان ما بلائی به تو رسانده است ( و
دیوانهات کرده است ، بدان گاه که به بدگوئی آنها زبان گشودهای و ما را از
عبادتشان برحذر داشتهای . این است که هذیان میگوئی و یاوهسرائی میکنی .
هود در پاسخش ) گفت : من خدا را گواه میگیرم و شما هم گواهی دهید ( بر
گفتارم ) که من از چیزهائی که ( بجز خدا ) میپرستید بیزار ( و از بیماری
شرک شما سالم ) و برکنارم .
توضیحات :
« إِعْتَرَاکَ
. . . بِسُوءٍ » : بلائی بر سر تو آورده است . دیوانهات نموده است . «
بَرِیءٌ » : بیزار . سالم . « مِمَّا تُشْرِکُونَ » : از چیزهائی که شریک
خدایشان میدانید و برخی از پرستش را بدانها اختصاص میدهید . از شرک شما و
انباز ورزیدنتان .
سوره هود آیه 55
متن آیه :
مِن دُونِهِ فَکِیدُونِی جَمِیعاً ثُمَّ لاَ تُنظِرُونِ
ترجمه :
بجز
خدا ( از هرچه میپرستید گریزان و بیزارم . حال که چنین است هرچه از
دستتان ساخته است کوتاهی مکنید و ) همگی به نیرنگ و چاره جوئیم بپردازید و
مهلتم مدهید . ( من نه از شما و نه از معبودهائی میترسم که گمان میبرید
بلائی بر سرم آوردهاند ) .
توضیحات :
« کِیدُونِی » : چاره مرا بسازید و هر بلا و زیانی که میخواهید به من برسانید ، برسانید . « لا تُنظِرُونِ » : مرا مهلت مدهید .
سوره هود آیه 56
متن آیه :
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَّا مِن دَآبَّةٍ
إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
ترجمه :
من بر خدا تکیه کردهام که پروردگار من و
پروردگار شما است . هیچ جنبندهای ( اعم از انسان و غیرانسان ) نیست مگر
این که خدا بر او تسلّط دارد ( و زمام اختیارش را در دست دارد . پس چرا
باید از شما ترسید ؟ ! بدانید که قدرت خدای من در طریق حق و عدل جاری
میگردد ، زیرا ) بیگمان خدای من بر صراط مستقیم ( که جاده عدل و داد است )
قرار دارد ( و کاری برخلاف حکمت و صواب انجام نمیدهد ) .
توضیحات :
«
ءَاخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا » : موی پیشانی او را در دست دارد . مراد این است
که بر آن تسلّط کامل دارد و به هر سو که بخواهد میبرد و از هرچه بخواهد
باز میدارد . « إِنَّ رَبِّی . . . » : مراد این است که کارهای خدا بر
طریق عدل ساری و در راه حق جاری میشود .
سوره هود آیه 57
متن آیه :
فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُکُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ
وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَیْئاً
إِنَّ رَبِّی عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ
ترجمه :
اگر
( از دعوت من ) روی بگردانید ( باکی نیست . زیرا بر رسولان پیام باشد و بس
) و من رسالتی را که مأمور بدان بودم به شما رساندم . پروردگارم ( شما را
میمیراند و ) کسان دیگری را به جای شما مینشاند و شما کمترین زیانی ( با
روگردانی از پرستش و دوری از عبادتش ) بدو نمیرسانید . بیگمان پروردگار من
مراقب و مواظب هر چیزی است ( و کردار و رفتار شما از او پنهان نمیماند و
بیسزا و جزا نمیگردد ) .
توضیحات :
« تَوَلَّوْا »
: پشت بکنید . اعراض نمائید . « یَسْتَخْلِف » : جاینشین و جایگزین
میسازد . « حَفِیظٌ » : مطّلع و آگاه . مراقب و مواظب ( نگا : انعام /
104 ) .
سوره هود آیه 58
متن آیه :
وَلَمَّا
جَاء أَمْرُنَا نَجَّیْنَا هُوداً وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ
مِّنَّا وَنَجَّیْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ
ترجمه :
هنگامی
که فرمان ما ( مبنی بر نابودی قوم عاد ) در رسید ، هود و مؤمنان همراه او
را در پرتو مرحمت خود نجات دادیم و ایشان را از عذاب سخت و شدید رهانیدیم
.
توضیحات :
« أَمْرُنَا » : فرمان ما مبنی بر عذاب . کار ما ، که مراد عذاب است . « غَلِیظٍ » : بسیار سخت و شدید ( نگا : حاقّه / 6 - 8 ) .
سوره هود آیه 59
متن آیه :
وَتِلْکَ عَادٌ جَحَدُواْ بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْاْ رُسُلَهُ وَاتَّبَعُواْ أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ
ترجمه :
این
هم قوم عاد بودند که آیههای ( آفاق و انفُس ) و دلائل پروردگارشان را
انکار و تکفیر کردند و از فرمان ( پیغمبر خدا هود و در اصل از فرمان همه )
پیغمبران خدا سرکشی نمودند و از دستور هر سرکش عناد پیشهای پیروی کردند .
توضیحات :
«
تِلْکَ » : اشاره به قبیله است و مؤنّث ذکر شده است ، و اعاده ضمیر مذکّر
به عاد ، در افعال ( جَحَدُوا ، عَصَوْا ، إِتَّبَعُوا ) با توجّه به لفظ
قوم است . یا این که ( تِلْکَ ) اشاره به آثار باقیمانده عاد است . یعنی
این آثار بر جایِ قوم عاد است و بنگرید که چه بر سرشان آمده است . «
جَحَدُوا » : انکار کردند . تکفیر نمودند . « عَصَوْا رُسُلَهُ » : از
فرمان پیغمبران خدا سرپیچی و سرکشی کردند . ذکر ( رُسُل ) به صورت جمع ،
بیانگر این واقعیّت است که سرکشی از فرمان پیغمبری از جمله هود ، در اصل
سرکشی از فرمان جملگی پیغمبران پیشین و پسین خدا است . زیرا که همه انبیاء
مردمان را به توحید خواندهاند و هماهنگ و همگام ، در مسیری حرکت کردهاند .
« جَبَّارٍ » : سرکش و متمرّد . زورمند و قلدری که دیگران را با زور به
کاری که نمیخواهند وادارد . « عَنِیدٍ » : طاغی و یاغی . دشمن حق و حقیقت
.
سوره هود آیه 60
متن آیه :
وَأُتْبِعُواْ
فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلا إِنَّ عَاداً
کَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْداً لِّعَادٍ قَوْمِ هُودٍ
ترجمه :
در
این دنیا دچار نفرین ( مردمان ) و طرد ( از رحمت یزدان ) شدند ( و از پس
ایشان بدنامی و رسوائی ماند ) و در روز قیامت نیز ( همین طور به لعنت و طرد
از رحمت گرفتار میشوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان میگردند ) . هان !
( ای جهانیان ! بدانید که قوم ) عاد به خدای خود ( ایمان نیاوردند و نسبت
بدو ) کافر شدند . هان ! ( ای مردمان ! بدانید که ) عاد ، قوم هود (
شایسته طرد از رحمت خدا و درخور هلاک شدند ، پس ) نیست و نابود باد !
توضیحات :
«
أُتْبِعُوا » : بدیشان رسید . گریبانگیرشان گردید . با لعن و نفرین دنبال
گردیدند . « بُعْداً لِعَادٍ » : نابود باد عاد ( نگا : هود / 44 ) . «
قَوْمِ هُودٍ » : ( نگا : نجم / 50 ) .
سوره هود آیه 61
متن آیه :
وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ
مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ
وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ
رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ
ترجمه :
به سوی قوم ثمود
یکی از خودشان را ( به عنوان پیغمبر ) فرستادیم که صالح نام داشت . ( به
آنان ) گفت : ای قوم من ! خدا را بپرستید که معبودی جز او برای شما وجود
ندارد ( و کسی غیر او مستحقّ پرستیدن نمیباشد ) . او است که شما را از
زمین آفریده است و آبادانی آن را به شما واگذار نموده است ( و نیروی
بهرهوری و بهرهبرداری از آن را به شما عطاء و در شما پدید آورده است ) .
پس ، از او طلب آمرزش ( گناهان خویش ) را بنمائید و به سوی او برگردید ( و
با انجام عبادات و دوری از منکرات ، مغفرت و مرحمت او را بخواهید و بدانید
که اگر در این کار صادق باشید ، خداوند شما را در مییابد و دعای شما را
میپذیرد ) . بیگمان خداوند من ( به بندگانش ) نزدیک ( است و استغفار و
انگیزه استغفارشان را میداند ) و پذیرنده ( دعای کسانی ) است ( که او را
مخلصانه به زاری میخوانند و به یاریش میطلبند ) .
توضیحات :
«
إِلَیا ثَمُودَ » : عطف بر ( إِلی عاد . . . ) در آیه 50 است . « أخاهُمْ »
: ( نگا : اعراف / 65 ، هود / 50 ) . « أَنْشَأَکُم مِّنَ الأرْضِ » :
شما را از زمین آفریده است . مراد این است که آدم و حوّاء را از خاک آفریده
است که پدر و مادر نخستین شما هستند و شما هم از نسل آنان میباشید ( نگا :
طه / 55 ) . « إِسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا » : توان آباد نمودن زمین را به
شما داده است . از شما آبادکردن زمین را خواسته است . در زمین عمری به شما
داده است و مدّت روزگاری بر جایتان داشته است . « ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ »
: سپس هر وقت دچار لغزش و گناه شدید ، توبه کنید و با انجام اعمال نیک به
سوی خدا برگردید . « إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ » : پروردگار من قریب الرحمه است
( نگا : اعراف / 56 ) . پروردگار من نزدیک است و از همهچیز آگاه است (
نگا : بقره / 186 ) . « مُجِیبٌ » : پاسخدهنده . پذیرنده .
سوره هود آیه 62
متن آیه :
قَالُواْ یَا صَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوّاً قَبْلَ هَذَا
أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ
مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ
ترجمه :
گفتند
: ای صالح ! پیش از این مایه امید ما بودی . آیا ما را از پرستش چیزهائی
که پدرانمان میپرستیدند نهی میکنی ؟ ( و از عبادت بتانی باز میداری که
نیاکان و همچنین خودمان به عبادت آنها عادت کرده و الفت گرفتهایم ؟ ! )
ما راجع بدانچه ما را بدان دعوت میکنی به شکّ و تردید عجیبی گرفتار
آمدهایم ! ( مگر میشود که خدا را به یگانگی پرستید و بدون میانجیگری
بتان و شفیعان به خدا تقرّب جست ؟ ! این غیرممکن است ) .
توضیحات :
« مَرْجُوّاً » : محلّ امید . مایه امیدواری . « مُرِیبٍ » : به شکّ اندازنده . دلهرهانگیز .
سوره هود آیه 63
متن آیه :
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَى بَیِّنَةً مِّن رَّبِّی
وَآتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ اللّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ
فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ
ترجمه :
گفت :
ای قوم من ! به من بگوئید ، اگر من ( در دعوت شما به پرستش خدای یگانه ) ،
از سوی خدا دلیل روشنی داشته باشم و او از جانب خود به من رحمت ( نبوّت و
رسالت ) داده باشد ، حال اگر از فرمان او سرکشی کنم ، چه کسی مرا در برابر (
خشم ) خدا یاری میدهد و از عذاب او رستگار میسازد ؟ ! شما که جز بر زیان
و هلاک من نمیافزائید .
توضیحات :
« أَرَأَیْتُمْ »
: مرا خبر دهید . « إِن کُنتُ عَلَیا بَیِّنَةٍ » : اگر مؤیّد به حجّت
واضح و برهان روشن باشم . « رَحْمَةً » : مراد نبوّت و رسالت است . «
یَنصُرُنِی مِنَ اللهِ » : ( نگا : هود / 30 ) . « تَخْسِیرٍ » : هلاک
کردن . زیان رسانیدن . « فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ » : اگر از
شما پیروی کنم جز مایه زیان من نمیگردید . هرگاه شما را به هدایت خوانم ،
بر تکذیب خود میافزائید و مایه افزایش خسارت و زیانتان میگردد و بس . اگر
از شما پیروی کنم جز مایه هلاک من نمیگردید .
سوره هود آیه 64
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ
فِی أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ
قَرِیبٌ
ترجمه :
( صالح گفت : ) ای قوم من ! این
شتر خدا است و برای شما معجزهای است ( بر صدق نبوّت من . چرا که همچون
شتران دیگر نیست و ویژگیهای خارقالعادهای دارد ) . پس آن را رها کنید تا
در زمین ( از مراتع و علفزارها ) بخورد و اذیّت و آزاری بدان مرسانید که (
اگر چنین کنید ) هرچه زودتر به عذاب سختی گرفتار میآئید .
توضیحات :
«
نَاقَةُ اللهِ » : شتر خدا . اضافه شتر به ( الله ) اضافه تشریفی است و
بیانگر اکرام و احترام است . از قبیل : أَرْضُ اللهِ . بَیْتُ اللهِ .
شَهْرُ اللهِ . « ءَایَةً » : معجزه . حجّت و برهان ( نگا : اعراف / 73 ،
شعراء / 155 ، قمر / 23 - 31 ) .
سوره هود آیه 65
متن آیه :
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمْ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ
ترجمه :
امّا
آنان شتر را سر بریدند . صالح بدیشان گفت : در خانه و کاشانه خود سه روز
زندگی کنید ( و بدانید که مهلت زندگانی شما به پایان رسیده است . پس از این
سه روزه حیات ، عذاب خدا به سراغ شما متکبّران و سرکشان میآید و طومار
عمرتان را در هم می نوردد ) . این وعدهای است که دروغ نخواهد بود .
توضیحات :
« عَقَرُوهَا » : آن را نحر کردند . آن را سر بریدند ( نگا : اعراف / 77 ) .
سوره هود آیه 66
متن آیه :
فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّیْنَا صَالِحاً وَالَّذِینَ آمَنُواْ
مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ
الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ
ترجمه :
هنگامی که فرمان ما (
مبنی بر عذاب قوم ثمود ) در رسید ، صالح و مؤمنان همراه او را در پرتو لطف
و مرحمت خود نجات دادیم ( و از هلاک مصون و از عذاب محفوظ داشتیم ) و از
خواری و رسوائی آن روز ( بد و هولناک ) رهانیدیم . ( ای پیغمبر ! )
پروردگار تو نیرومند و چیره است ( و به قوّت و عزّت و نصرت او اطمینان
داشته باش ) .
توضیحات :
« بِرَحْمَةٍ مِّنَّا » : با لطف و مرحمت مخصوص خود . « خِزْیِ » : خواری . رسوائی .
سوره هود آیه 67
متن آیه :
وَأَخَذَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ
ترجمه :
صدای
شدید ( و وحشتناک صاعقه و امواج هراسناک زلزله ) ، افراد ستمکار ( قوم
ثمود ) را در برگرفت و در خانه و کاشانه خود خشکیدند و بر روی افتادند .
توضیحات :
«
الصَّیْحَةُ » : صوت شدید . صدای مهیب ( یس / 49 و 53 ) . در جاهای دیگر
قرآن ، ( صاعِقَة ) و ( رَجْفَة ) به کار رفته است که همه لازم و ملزوم
یکدیگرند ( نگا : اعراف / 78 ، فصّلت / 13 ) . « فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ »
: ( نگا : اعراف / 78 و 91 ) .
سوره هود آیه 68
متن آیه :
کَأَن لَّمْ یَغْنَوْاْ فِیهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ کَفرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْداً لِّثَمُودَ
ترجمه :
آن
چنان که گوئی هرگز ساکن آن دیار نبودهاند ( و در آبادانی آنجا
نکوشیدهاند . ویران و خالی و بیصاحب ! ) . هان ! قوم ثمود آفریدگار خود
را انکار کردند . هان ! ( ای مردمان ! ) نابود باد قوم ثمود ( و از رحمت
خدا مطرود . . ) .
توضیحات :
« کَأَن لَّمْ
یَغْنَوْا فِیهَا » : انگار در آنجا بسر نبردهاند و هرگز ساکن آن دیار
نبودهاند ( نگا : اعراف / 92 ، یونس / 24 ) . « أَلا بُعْداً لِّثَمُودَ »
: ( نگا : هود / 44 ) .
سوره هود آیه 69
متن آیه :
وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلاَماً قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِیذٍ
ترجمه :
فرستادگانِ
( فرشته ) ما همراه با مژدگانی ، به پیش ابراهیم آمدند و بدو سلام کردند .
ابراهیم جواب سلام ایشان را داد . آن گاه هرچه زودتر گوساله بریانی را
برای ایشان آورد .
توضیحات :
« الْبُشْرَیا » :
بشارت . مژده . مراد مژده تولّد فرزندانی است که پرچم نبوّت را بر دوش
میکشند . « عِجْلٍ » : گوساله . « حَنیذٍ » : بریان .
سوره هود آیه 70
متن آیه :
فَلَمَّا رَأَى أَیْدِیَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ
مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ
لُوطٍ
ترجمه :
هنگامی که دید آنان دست به سوی آن
دراز نمیکنند ( و لب به غذا نمیزنند ، پیش خود فکر کرد که دوست نیستند و
سر جنگ دارند ، این است که نمیخواهند غذا بخورند ) لذا از ایشان رمید و
بدشان دید و هراسی از آنان به دل راه داد . گفتند : مترس . ما ( فرشتگان
خدائیم و ) به سوی قوم لوط روانه شدهایم ( تا آنان را هلاک کنیم ) .
توضیحات :
«
رَأیا أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ » : دید که دستشان بدان نمیرسد .
مراد این است که دست به طعام نمیزنند و از آن نمیخورند . حال چون فرشته
بودند غذا نمیخوردند . یا این که به رسم عرب ، قاصدانی که برای پیام بدی
همچون اعلان جنگ آمده باشند ، در منزلِ طرف غذا نمیخورند ، این بود که غذا
نمیخوردند . « أَوْجَسَ » : احساس کرد . به دل راه داد . « خِیفَةً » :
خوف و هراس .
سوره هود آیه 71
متن آیه :
وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ
ترجمه :
همسر
ابراهیم ( ساره که در آنجا ) ایستاده بود ( از این خبر که آنان فرشتگان
خدایند و برای نجات برادرزاده شوهرش لوط و سایر مؤمنان از دست کفّار
آمدهاند شادمان شد و ) خندید ، ما ( توسّط همان فرشتگان ) بدو مژده (
تولّد ) اسحاق ( از او ) ، و به دنبال وی ( تولّد ) یعقوب ( از فرزندش
اسحاق ) را دادیم .
توضیحات :
« ضَحِکَتْ » : خندید و مسرور گردید . شادمانی او از شنیدن ( لا تَخَفْ إِنّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمِ لُوطٍ ) بود .
سوره هود آیه 72
متن آیه :
قَالَتْ یَا وَیْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ
ترجمه :
گفت
: ای وای ! آیا من که پیرزنی هستم و این هم ( ابراهیم ) شوهرم که پیرمردی
میباشد ، فرزندی میزایم ! این چیز شگفتی ( و محالی ) است ( مگر ممکن است
از ما دو نفر انسان فرتوت و فرسوده ، بچّهای پدید آید ؟ ! ) .
توضیحات :
« یَا وَیْلَتی » : ای وای من ! « عَجُوزٌ » : پیرزن . « بَعْل » : شوهر . « شَیْخاً » : پیرمرد . حال بَعْل است .
سوره هود آیه 73
متن آیه :
قَالُواْ أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ
وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَّجِیدٌ
ترجمه :
گفتند
: آیا از کار خدا شگفت میکنی ؟ ای اهل بیت ( نبوّت ) ! رحمت و برکات خدا
شامل شما است ( پس جای تعجّب نیست اگر به شما چیزی عطاء کند که به دیگران
عطاء نفرموده باشد ) . بیگمان خداوند ستوده ( در همه افعال و ) بزرگوار (
در همه احوال ) است .
توضیحات :
« أَهْلَ الْبَیْتِ »
: أَهْلَ منصوب به اختصاص است . « حَمِیدٌ » : ستوده . شایسته حمد و ثنا .
« مَجِیدٌ » : بزرگوار . دارای فضل و احسان فراوان .
سوره هود آیه 74
متن آیه :
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَاءتْهُ الْبُشْرَى یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ
ترجمه :
هنگامی
که خوف و هراس از ابراهیم دور شد و مژده ( تولّد فرزند ) بدو رسید ، (
دلش به حال قوم لوط سوخت و با فرشتگان ) ما ( شروع ) به مجادله ( و گفتگو )
درباره ( هلاک ) قوم لوط کرد .
توضیحات :
« الرَّوْعُ » : خوف و هراس . وحشت . « یُجَادِلُنا » : با فرستادگان ما به مجادله پرداخت .
سوره هود آیه 75
متن آیه :
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُّنِیبٌ
ترجمه :
واقعاً ابراهیم بسی بردبار و آهکشنده و توبهکار بود .
توضیحات :
«
لَحَلِیمُ » : بردبار و شکیبا . « أَوَّاهٌ » : آهکشنده . آه او به خاطر
مصائبی بود که دامن مردم را گرفته بود . دلسوزانه به حال آنان تأسّف
میخورد . « مُنِیبٌ » : رجوعکننده . برگردنده به خدا . توبهکار .
سوره هود آیه 76
متن آیه :
یَا إِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاء أَمْرُ رَبِّکَ وَإِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ
ترجمه :
(
فرشتگان به او گفتند : ) ای ابراهیم از این ( جدال و درخواست رحمت برای
قوم لوط ) دست بکش . فرمان پروردگارت ( درباره هلاک ایشان ) شرف صدور یافته
است و به طور قطع عذاب بدیشان میرسد و ( با جدال و التماس تو ) برگشت
ندارد .
توضیحات :
« أَعْرِضْ » : صرف نظر کن . دست بکش . « غَیْرُ مَرْدُودٍ » : بدون ردخور . بدون بازگشت .
سوره هود آیه 77
متن آیه :
وَلَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِیءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالَ هَذَا یَوْمٌ عَصِیبٌ
ترجمه :
هنگامی
که فرستادگان ما ( به صورت جوانانی ) به پیش لوط درآمدند ، لوط بسیار از
آمدن آنان ناراحت گردید و دانست که قدرت دفاع از ایشان ( در برابر قوم
تباهکار خود ) را ندارد ، و گفت : امروز روز بسیار سخت و دردناکی است .
توضیحات :
«
سِیءَ بِهِمْ » : حضور ایشان لوط را بدحال و ناراحت کرد ، چرا که ایشان
را انسان گمان برد . « ضَاقَ بِهِم ذَرْعاً » : سخت به تنگنا افتاد و کاری
برای ایشان از دستش بر نمیآمد . دلش به حال آنان سوخت و بسیار نگران ایشان
گردید . « ذَرْعاً » : تاب و توان . ضیقِ ذِراع یا ذَرْع ، کنایه از فقدان
طاقت و عدم توانائی است ، و رَحْبِ ذِراع یا ذَرع ، کنایه از تاب و توان
انجام کار است . ذرع را کنایه از صدر و قلب هم گرفتهاند . ( ذِراعاً )
تمییز است و محوَّل از فاعل ، یعنی : عَجَزَتْ قُوَّتُهُ عَنْ
حِمَایَتِهِمْ مِنْ أَذی قَوْمِهِ . « عَصِیبٌ » : پیچیده و دشوار . سخت و
شدید .
سوره هود آیه 78
متن آیه :
وَجَاءهُ
قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ وَمِن قَبْلُ کَانُواْ یَعْمَلُونَ
السَّیِّئَاتِ قَالَ یَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ
فَاتَّقُواْ اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی أَلَیْسَ مِنکُمْ رَجُلٌ
رَّشِیدٌ
ترجمه :
قوم لوط ( از ورود این جوانان
زیبا آگاه شدند و ) شتابان به سوی لوط آمدند . قومی که ( آلوده به گناه
بودند و ) پیش از آن ( هم ) اعمال زشت و پلشتی ( چون لِواط ) انجام
میدادند . لوط بدیشان گفت : ای قوم من ! ( شرمتان باد ! بر مهمانان من
ببخشائید و ) اینها دختران منند و برای شما ( از آمیزش با ذکور )
پاکیزهترند ( من حاضرم آنان را به عقد شما درآورم ) پس از خدا بترسید و در
مورد مهمانانم مرا خوار و رسوا مکنید ( و بدیشان تعدّی و تجاوز منمائید ) .
آیا در میان شما مرد راهیاب و راهنمائی ، یافته نمیشود ؟
توضیحات :
«
یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ » : به سوی او شتابان آمدند . عشق گناه ایشان را
شتابان به سوی او راند . « هؤُلآءِ بَنَاتِی » : اینها دختران من هستند .
مراد این است که دختران خود را با عقد ازدواج در اختیار سران شما میگذارم .
یا این که من چون پیغمبرم در حکم پدر امت خود میباشم و زنان آنان انگار
دختران من هستند ( نگا : شعراء / 166 ) . از خدا بترسید و بروید با زنان
ازدواج کنید و بیامیزید . « فِی ضَیْفِی » : درباره مهمانانم . واژه ضیف ،
در اصل مصدر است و برای مفرد و تثنیه و جمع به کار میرود . « رَشِیدٌ » :
عاقل . راهیاب . راهنما .
سوره هود آیه 79
متن آیه :
قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ
ترجمه :
گفتند : تو که میدانی ما را به دختران تو نیازی نیست ، و میدانی که چه چیز میخواهیم .
توضیحات :
«
مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ » : ما به دختران صلبی تو یا زنان
خودمان که آنان را دختران خود میدانی چندان نیازی نداریم . یا این که : ما
بر زنان خود حق داریم و مالک آنان هستیم ، امّا . . . « حَقٌّ » : مالکیّت
. نیاز . احتیاج .
سوره هود آیه 80
متن آیه :
قَالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَى رُکْنٍ شَدِیدٍ
ترجمه :
لوط
گفت : کاش ! بر شما توانائی میداشتم ( تا با قدرت و قوّت هرچه بیشتر با
شما میجنگیدم و از مهمانان خود دفاع مینمودم ) یا این که تکیهگاه محکمی (
چون قوم و عشیره و پیروان فراوان و همپیمانان نیرومند ) میداشتم و بدان (
از دست شما ) پناه میبردم ( و به دفع اذیّت و آزارتان از مهمانانم
میپرداختم و شما افراد خیرهسر و بیشرم را سرکوب میکردم ) .
توضیحات :
«
ءَاوِی » : پناه میبرم . « رُکْنٍ » : تکیهگاه . مراد این است که کاش
غریب نمیبود و او و عمویش ابراهیم قبیله و خویشاوندان زیادی میداشتند (
نگا : انبیاء / 71 ، عنکبوت / 26 ) .
سوره هود آیه 81
متن آیه :
قَالُواْ یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُواْ إِلَیْکَ
فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیْلِ وَلاَ یَلْتَفِتْ مِنکُمْ
أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ
مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ
ترجمه :
(
فرشتگان بعد از اطّلاع از پریشانی لوط و اصرار بزهکاران ، به لوط ) گفتند :
ای لوط ! ما فرستادگان پروردگارت هستیم ، ( این زشتکاران ) دستشان به تو
نمیرسد ( و نمیتوانند کوچکترین بلا و کمترین زیانی به تو برسانند ) . اهل
و عیال خود را در پاسی از شب بکوچان ، و کسی از شما پشت سر خود را ننگرد (
تا هول و هراس عذاب را نبیند و دچار شر و مصیبتی نشود ) مگر همسر تو که او
میماند و به همان بلائی که آنان بدان گرفتار میگردند گرفتار میشود .
موعد ( هلاک ) ایشان صبح است . آیا صبح نزدیک نیست ؟ ( بلی موعد نزدیکی
است و مترس هرچه زودتر فرا میرسد ) .
توضیحات :
«
لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ » : دستشان به تو نمیرسد . دسترسی به تو پیدا
نمیکنند . یعنی در حق ما یا شما نمیتوانند کاری بکنند . « أَسْرِ
بِأَهْلِکَ » : اهل و عیال خود را در شب بکوچان . از مصدر ( إِسْراء ) به
معنی : شب روی . « بِقِطْعٍ مِّنَ الَّیْلِ » : در بخشی از شب . ذکر (
لَیْل ) بعد از ( أَسْرِ ) برای تأکید بیشتر است . « إِمْرَأَتَکَ » :
مستثنی از ( فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ ) است . « إِنَّهُ » : واژه ( ه ) ضمیر
شأن است .
سوره هود آیه 82
متن آیه :
فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ
ترجمه :
هنگامی
که فرمان ما ( مبنی بر هلاک قوم لوط ) فرا رسید ، آن ( شهر و دیار ) را
زیر و رو نمودیم و آنجا را با گِلهای متحجّر و پیاپی سنگباران کردیم . (
بدین ترتیب شهر و دیار کسانی که همهچیز را وارونه کرده بودند ، واژگونه شد
و در زیر سنگها مدفون گردید ) .
توضیحات :
«
عَالِیَهَا » : فوقانی آن . سطح آن . « سَافِلَهَا » : تحتانی آن . پائین
آن . « أَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً » : آنجا را سنگباران کردیم . بر
آنجا سنگهای فراوانی فرود آوردیم . « سِجِّیلٍ » : سنگ گِل . گِلی که به
سنگ تبدیل شده باشد ( نگا : ذاریات / 33 ) . « مَنضُودٍ » : متتابع و منتظم
. پیاپی . مراد رگبار سنگها و پیدرپی آمدن آنها است .
سوره هود آیه 83
متن آیه :
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ وَمَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ
ترجمه :
سنگهائی
که از سوی پروردگار تو نشاندار ( به نشان عذاب و بدون بازدارنده قرار داده
شده ) بودند . این چنین سنگهائی از ستمکاران ( دیگر هم ) به دور نیست ( و
هر گروه منحرف و ملّت ستمپیشهای چنین سرنوشتی در انتظارش میباشد ) .
توضیحات :
«
مُسَوَّمَةً » : نشاندار . نشاندار به نشان عذاب و نشانهگیری شده به سوی
نقطه معلوم و فرد معیّن . مسخّر و مسلّط . غیرقابل جلوگیری و پیشگیری . «
مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ » : سنگها به فرمان خدا مشخّص و معلوم شده بود
که به کجا و به چه کسی اصابت کنند . سنگها از سوی خدا بر آنجا و ساکنان آن
مسخّر و مسلّط شده بود و چیزی و کسی نمیتوانست از آنها جلوگیری کند و مانع
اجرای فرمان خدا شود ( نگا : المنار ، جلد12 ، صفحه 137 ) . « مَا هِیَ
مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ » : چنین عذابی از سایر ستمکاران هم به دور
نیست و مردمان ستمپیشه در هر عصر و زمانی باید انتظار این گونه مجازات را
داشته باشند . سرزمین قوم لوط از ستمکاران مکّه چندان دور نیست و سر راه
آنان در کوچهای زمستان و تابستان قرار دارد ( نگا : حجر / 76 ، صافّات /
137 و 138 ) .
سوره هود آیه 84
متن آیه :
وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ
مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ
وَالْمِیزَانَ إِنِّیَ أَرَاکُم بِخَیْرٍ وَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ
عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ
ترجمه :
شعیب را ( نیز )
به سوی قوم مدین فرستادیم که از خود آنان بود . ( شعیب بدیشان ) گفت : ای
قوم من ! خدا را بپرستید ( و بدانید که ) جز او معبودی ندارید . و از
پیمانه و ترازو مکاهید . من شما را خوب و بینیاز ( از کاستن از مقادیر و
اوزان ) میبینم ( و شایسته نیست با وجود ثروتمندی از چیزهای مردم بدزدید و
کمفروشی بکنید . اگر ایمان نیاورید و شکر نعمت را نگزارید ) من بر شما از
عذاب روز فراگیر میترسم .
توضیحات :
« مَدْیَنَ » :
اسم قوم شعیب است ( نگا : اعراف / 85 ) . « الْمِکْیَالَ » : کیل و پیمانه
. « الْمِیزَانَ » : ترازو . « إِنِّی أَرَاکُم بِخَیْرٍ » : من شما را
خوب و محلّ امید میبینم . من شما را ثروتمند و نیکوحال و بینیاز میبینم .
« مُحِیطٍ » : فراگیر . مراد از فراگیری روز قیامت ، فراگیر بودن عذاب آن
است . « خَیْرٍ » : در اینجا مراد از این واژه مال و دارائی است که مایه
کسب خیر و صلاح و نفع و سود است ( نگا : بقره / 215 و 272 و 273 ) . یا این
که مراد تشویق و ترغیب ایشان به نیکی و نیکوکاری است و ( خَیْر ) به معنی
خوب و نیک است .
سوره هود آیه 85
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ
تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ
مُفْسِدِینَ
ترجمه :
ای قوم من ! پیمانه و ترازو از
روی عدل و داد ، به تمام و کمال بسنجید و بپردازید و از چیزهای مردم
نکاهید و در زمین تباهکارانه تباهی نکنید .
توضیحات :
«
أَوْفُوا » : به تمام و کمال بپردازید و به تمام و کمال دریافت کنید . «
لا تَبْخَسُوا » : نکاهید . کم ندهید . « لا تَعْثَوْا » : فساد راه
نیندازید . تباهی مکنید . « لا تَعْثَوْا فِی . . . » : ( نگا : بقره / 60
، اعراف / 74 ) . « لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَآءَهُمْ » : تعمیم بعد
از تخصیص است و گذشته از مقادیر و اوزان ، شامل کشیده ، شمرده ، مِتْر شده ،
و غیره خواهد شد .
سوره هود آیه 86
متن آیه :
بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ
ترجمه :
(
ای قوم من ! ) چیزی را که خداوند ( از مال حلال ) برایتان باقی میگذارد (
از چیزی که از مال حرام گرد میآورید و روی هم میاندوزید ) بهتر است ،
اگر مؤمن باشید ( و حرف مرا و وعده خدا را باور میدارید ) . من ( تنها
مبلّغ اوامر خدایم و ) محافظ ( اقوال و افعال ) شما نمیباشم ( و توانائی
جزا و سزای رفتار و کردار و گفتارتان را ندارم ) .
توضیحات :
«
بَقِیَّةِ اللهِ » : مراد سودی است که پس از به تمام و کمال پرداختن
پیمانه و ترازو برای مؤمن میماند . اعمال صالحه و ثواب معنوی ( نگا : کهف /
46 ، مریم / 76 ) . طاعت و عبادت خدا و انتظار پاداش آن . « حَفِیظٍ » :
مراقب احوال و افعال . نگهدارنده از بزهکاریها و زشتکاریها .
سوره هود آیه 87
متن آیه :
قَالُواْ یَا شُعَیْبُ أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّتْرُکَ مَا
یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء
إِنَّکَ لَأَنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ
ترجمه :
گفتند
: ای شعیب ! آیا نمازهایت به تو دستور میدهد که ما چیزهائی را ترک کنیم
که پدرانمان ( از قدیم و ندیم ) آنها را پرستیدهاند ؟ ! ( مگر میشود
عبادت بتهائی را رها سازیم که از دیرباز نیاکانمان را بر آن دیدهایم و خود
نیز بر آن رفتهایم ؟ ! یا نمازهایت به تو دستور میدهد که ما آزادی خود
را از دست بدهیم ) و ما نتوانیم به دلخواه خود در اموال خویش تصرّف کنیم ؟
! تو که مرد شکیبا و خردمندی هستی ( چرا باید چنین سخنان یاوه و پریشانی
بگوئی ؟ ! )
توضیحات :
« صَلَوَات » : جمع صَلاة ،
نمازها . به صورت مفرد هم ذکر شده است . نماز مهمترین و آشکارترین سمبل
دین است . « أَصَلَواتُکَ تَأْمُرُکَ » : این جمله به صورت استفهام انکاری و
برای استهزاء است . « الْحَلِیمُ » : شکیبا . خردمند . « الرَّشِیدُ » :
عاقل و بالغ . راهیاب و راسترو ( نگا : جنّ / 21 ) . « إِنَّکَ لاَنتَ
الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ » : این جمله نیز جنبه استهزاء و ریشخند را دارد .
سوره هود آیه 88
متن آیه :
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىَ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی
وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ
إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا
اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ
وَإِلَیْهِ أُنِیبُ
ترجمه :
گفت : ای قوم من ! اگر
من ( بر اثر نبوّت ) دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم ( و به یقین کامل
رسیده باشم ) و روزی خوبی ( علاوه از نبوّت ) به من عطاء فرموده باشد ، به
من بگوئید ( آیا میتوانم برخلاف فرمان خدا ، یعنی خالق و هادی و رازق خود
رفتار کنم ، و شما را از بتپرستی و بزهکاری نهی ننمایم ؟ ) . من
نمیخواهم شما را از چیزی باز دارم و خودم مرتکب آن شوم ( و بلکه شما را به
انجام کاری میخوانم که خود نیز بدان عمل میکنم ) . من تا آنجا که
میتوانم جز اصلاح ( خویشتن و شما را ) نمیخواهم ، و توفیق من هم ( در
رسیدن به حق و نیکی و زدودن ناحق و بدی ) جز با ( یاری و پشتیبانی ) خدا (
انجام پذیرفتنی ) نیست . تنها بر او توکّل میکنم و ( کار و بارم را بدو
واگذار میسازم و با توبه و انابت ) فقط به سوی او برمیگردم .
توضیحات :
«
إِن کُنتُ عَلَیا بَیِّنَةٍ . . . » : جواب شرط محذوف است که عبارت است از
: أَیَصِحُّ لِی أَن لاّ ءَامُرکُمْ بِتَرْکِ عِبادَةِ الأوْثانِ ،
وَالْکَفِّ عَنِ الْمَعاصی ؟ « رِزْقاً حَسَناً » : روزی پاک . مراد ثروت
و دارائی فراوان و حلال است که شعیب از آن برخوردار بوده است . «
أَنْهَاکُمْ عَنْهُ » : شما را از آن نهی میکنم و بازمیدارم . ( أَنْهی )
فعل مضارع و متکلّم وحده است .
سوره هود آیه 89
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ لاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شِقَاقِی أَن یُصِیبَکُم مِّثْلُ مَا
أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ
لُوطٍ مِّنکُم بِبَعِیدٍ
ترجمه :
ای قوم من !
مخالفت ( موجود میان شما و ) من ، شما را بر آن ندارد که بر عناد با حق و
اصرار بر کفر خود بیفزائید و سبب شود که همان بلائی به شما برسد که به قوم
نوح یا قوم هود و یا قوم صالح رسید ، و ( مکان و زمان وقوع هلاک ) قوم لوط
از شما چندان دور نیست ( و دستکم از ایشان عبرت بگیرید و خویشتن را بپائید
) .
توضیحات :
« لا یَجْرِمَنَّکُمْ » : شما را
وادار نکند . شما را بر آن ندارد ( نگا : مائده / 2 ) . فعل مضارع از ماده (
جرم ) و مؤکّد به نون تأکید . « شِقاق » : مخالفت . دشمنانگی . « وَ مَا
قَوْمُ لُوطٍ مِّنکُم بِبَعیدٍ » : سرزمین قوم لوط از سرزمین شما و تاریخ
نابودی ایشان از روزگار شما خیلی دور نیست .
سوره هود آیه 90
متن آیه :
وَاسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ
ترجمه :
از
پروردگارتان آمرزش ( گناهان خود را ) بخواهید و بعد ( از هر گناه و لغزشی
که در زندگی مرتکب میشوید پشیمان شوید و ) به سوی او برگردید . بیگمان
پروردگار من بسیار مهربان ( در حق بندگان پشیمان و ) دوستدار ( مؤمنان
توبهکار ) است .
توضیحات :
« وَدُودٌ » : بسیار بامحبّت . بسیار دوستدار .
سوره هود آیه 91
متن آیه :
قَالُواْ یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیراً مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا
لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفاً وَلَوْلاَ رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ وَمَا أَنتَ
عَلَیْنَا بِعَزِیزٍ
ترجمه :
گفتند : ای شعیب !
بسیاری از چیزهائی را که میگوئی نمیفهمیم ( و گوشمان به سخنانت بدهکار
نیست ) و ما شما را در میان خود ضعیف میبینیم ( و قادر به دفاع از خویشتن و
اقناع دیگران نمیدانیم ) . اگر ( به خاطر احترام ) قبیله اندک تو نبود (
که بر آئین ما میباشند ) ما تو را سنگباران میکردیم و تو در پیش ما قدر و
ارزشی نداری ( تا تو را بزرگ و محترم داریم و از کشتن تو صرف نظر کنیم ، و
در برابر ما قوّت و قدرت آن را نداری که از خویشتن دفاع کنی ) .
توضیحات :
«
مَا نَفْقَهُ » : نمیفهمیم . متوجّه نمیشویم . « رَهْطُ » : عشیره و
قبیله . جماعتی از ده نفر کمتر . مراد فامیل و خویشاوندان اندک شعیب است . «
مَآ أَنتَ عَلَیْنَا بِعَزِیز » : تو در پیش ما دارای قدرت و عزّت نیستی .
تو در برابر ما قوّت و قدرتی نداری .
سوره هود آیه 92
متن آیه :
قَالَ یَا قَوْمِ أَرَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُم مِّنَ اللّهِ
وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءکُمْ ظِهْرِیّاً إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعْمَلُونَ
مُحِیطٌ
ترجمه :
شعیب گفت : ای قوم من ! آیا قبیله و
عشیره من در نزد شما گرامیتر و مهمتر از خدا است ( و به خاطر آنان با من
مدارا و سازش میکنید ) و خدا را فراموش میسازید و او را پشت سر
میاندازید ( و به قدرت و عزّت وی اعتنائی نمیکنید ؟ ! ) . بیگمان
پروردگار من آگاه از هر آن چیزی است که میکنید ( و اعمال و افعال شما از
دید او مخفی نمیماند و پاداش آنها را در کف دستتان میگذارد ) .
توضیحات :
«
أَعَزُّ » : گرامیتر . قدرتمندتر . « ظِهْرِیّاً » : پشت سر انداخته شده .
فراموش شده و اسم منسوب به ( ظَهْر ) به معنی پشت است و کسره ظاء به سبب
تغییراتی است که گاهی در اسم منسوب میدهند ، همان گونه که در نسبت به (
أَمْسِ ) و ( دَهْر ) میگویند : إِمْسِیّ و دُهْرِیّ . مفعول دوم فعل (
إِتَّخَذْتُمُوهُ ) است .
سوره هود آیه 93
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ اعْمَلُواْ عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ سَوْفَ
تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَمَنْ هُوَ کَاذِبٌ
وَارْتَقِبُواْ إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ
ترجمه :
ای
قوم من ! هرچه در قدرت دارید انجام دهید و کوتاهی نکنید ( و بدانید که
پشتیبان من خدا است و از شما باکی نیست ) . من به کار خود مشغولم ( و همان
گونه که شما به راه خود ادامه میدهید ، من هم به راه خود ادامه میدهم ) .
بالاخره خواهید دانست که چه کسی دچار عذابی میشود که او را خوار و رسوا
میکند ، و چه کسی دروغگو است ( و از من و شما کدام راسترو و خوشبخت ، و
کدام کجرو و بدبخت میباشیم ) . چشم به راه باشید و من هم چشم به راهم ( که
عاقبت چه میشود ) .
توضیحات :
« إِعْمَلُوا عَلَیا
مَکَانَتِکُمْ » : با تمام نیرو و تلاش به کار خود بپردازید . هرچه از
دستتان برمیآید ، دریغ نورزید ( نگا : انعام / 135 ) . « إِرْتَقِبُوا » :
چشم به راه باشید . منتظر باشید . « رَقِیبٌ » : چشم به راه . منتظر .
سوره هود آیه 94
متن آیه :
وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْباً وَالَّذِینَ آمَنُواْ
مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مَّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ الصَّیْحَةُ
فَأَصْبَحُواْ فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ
ترجمه :
هنگامی
که فرمان ما ( مبنی بر هلاک قوم مدین ) در رسید ، شعیب و مؤمنانِ همراهِ
او را در پرتو مهر خود ( از عذاب و هلاک ) نجات دادیم و صدای ( وحشتناک
صاعقه و زلزله ) ، ستمکاران را دریافت و ( بر اثر آن قالب تهی کردند و نقش
زمین شدند و ) در خانه و کاشانه خود کالبدهای بیجانی گشتند .
توضیحات :
« جَاثِمِینَ » : در جای خود خشکیده و بر رخساره فرو افتاده ( نگا : اعراف / 78 و 91 ، هود / 67 ) .
سوره هود آیه 95
متن آیه :
کَأَن لَّمْ یَغْنَوْاْ فِیهَا أَلاَ بُعْداً لِّمَدْیَنَ کَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ
ترجمه :
بدان
گونه که انگار هرگز از ساکنان آن دیار نبودهاند ( و در آنجا نزیستهاند و
روزگاری در آن بسر نبردهاند . نه خود ماندند و نه اثری از ایشان ماند ) .
هان ! نابود ( و دور از رحمت خدا ) باد قوم مدین ! همان گونه که قوم ثمود
نابود ( و دور از رحمت خدا ) شدند .
توضیحات :
« کَأَن لَّمْ یَغْنَوْا » : ( نگا : اعراف / 92 ، هود / 68 ) . « بُعْداً » : ( نگا : هود / 44 و 60 و 68 ) .
سوره هود آیه 96
متن آیه :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
ترجمه :
ما موسی را همراه با معجزات ( دالّ بر صدق او ) و همراه با برهان آشکار ( و مؤثّر در نفوس ) فرستادیم .
توضیحات :
«
ءَایَات » : معجزات مذکور در ( اعراف / 107 و 108 و 133 ) . « سُلْطَانٍ
مُّبِینٍ » : حجّت و برهان قوی و آشکار . مراد همان معجزات سابق است . عطف
صفت بر موصوف میباشد ( نگا : بقره / 53 ، انبیاء / 48 ، ذاریات / 38 ) .
سوره هود آیه 97
متن آیه :
إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ
ترجمه :
موسی
را به سوی فرعون و اشراف و اعیان او فرستادیم ( و فرعون رسالت موسی را
نپذیرفت و ) اطرافیان و زعماء فرعون از فرمان او پیروی کردند ( و دستور
موسی را گردن نهادند ) ، در حالی که فرمان فرعون مترقّیانه و مایه هدایت
نبود ( و ارزش پیروی را نداشت ) .
توضیحات :
« رَشِیدٍ » : راهبر . راهیاب . مترقّیانه ( نگا : هود / 78 ) .
سوره هود آیه 98
متن آیه :
یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ
ترجمه :
فرعون
در روز قیامت در پیشاپیش قوم خود بوده ( و ایشان را به سوی آتش دوزخ رهبری
خواهد کرد ، همان گونه که در دنیا آنان را به سوی کفر و ضلال رهبری میکرد
) و ایشان را به آتش دوزخ میاندازد . چه بد جایگاهی که بدان وارد میشوند
!
توضیحات :
« یَقْدُمُ » : پیش میافتد . پیشاپیش
حرکت میکند . « أَوْرَدَهُمْ » : آنان را وارد کرد . فعل ماضی در اینجا به
معنی فعل مضارع است . یعنی : ایشان را داخل میسازد . « الْوِرْدُ » :
آبشخور . ورود . مکان ورود . مصدر به معنی داخلشوندگان ( نگا : مریم / 86 )
. « الْمَوْرُودُ » : جائی که بدان وارد میشوند . آبی که بدان وارد
میشوند . « بِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ » : چه بد آبشخوری که آنان را
بدان وارد میکنند . چه کسان بدبیار و بدبختی که به آتش دوزخشان داخل
میکنند . واژه ( المورود ) را صفت واژه ( الوِرد ) دانسته و مخصوص به ذمّ (
النار ) محذوف است . یا این که ( المورود ) مخصوص به ذمّ است و حذفی در
میان نیست .
سوره هود آیه 99
متن آیه :
وَأُتْبِعُواْ فِی هَذِهِ لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ
ترجمه :
در
این دنیا دچار نفرین ( مردمان ) و طرد ( از رحمت یزدان ) شدند ( و از پس
ایشان بدنامی و رسوائی ماند ) و در روز قیامت نیز ( همین طور به لعنت و طرد
از رحمت گرفتار میشوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان میگردند ) . چه
بد عطائی که ( به آنان ) داده میشود !
توضیحات :
«
أُتْبِعُوا » : ( نگا : هود / 60 ) « الرِّفْدُ » : عطاء و ارمغان . «
الْمَرْفُودُ » : عطاء شده . بخشش . « الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ » : مراد
لعنت و نفرین است که از راه ریشخند عطاء و ارمغان نامیده شده است ( نگا :
صافّات / 62 ) .
سوره هود آیه 100
متن آیه :
ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَیْکَ مِنْهَا قَآئِمٌ وَحَصِیدٌ
ترجمه :
این
از خبرهای شهرها و آبادیهائی است که ما برای تو ( ای پیغمبر ! ) بازگو
میکنیم ( تا قوم خود را بدانها پند دهی ، و به یاری خدا اطمینان حاصل کنی )
. برخی از این شهرها و آبادیها هنوز برپا و برجایند ( و آثاری از آنها
مانده و درس عبرت همگانند ، ) و برخی درویده ( و از میان رفتهاند همانند
کشتزار درو شده ) .
توضیحات :
« الْقُرَیا » : جمع
قریة ، مراد شهرها و آبادیهای بزرگ است . « قَآئِمٌ » : برجا . ماندگار . «
حَصِیدٌ » : درو شده . مراد تباه و ویران شده است .
سوره هود آیه 101
متن آیه :
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِن ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ
عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ مِن شَیْءٍ
لِّمَّا جَاء أَمْرُ رَبِّکَ وَمَا زَادُوهُمْ غَیْرَ تَتْبِیبٍ
ترجمه :
ما
بدانان ستم نکردیم ( و بیهوده نابودشان ننمودیم ) و بلکه خودشان ( با کفر و
فساد و پرستش بتها و غیره ) بر خویشتن ستم روا داشتند ، و معبودهائی را که
بغیر از خدا میپرستیدند و به فریاد میخواندند ، کمترین سودی بدانان
نرساندند و هیچ گونه کمکی نتوانستند بدیشان بنمایند ( و مثلاً آنان را از
هلاک و نابودی برهانند ) بدان گاه که فرمان ( هلاک ایشان از سوی )
پروردگارت صادر گردید ، و جز بر هلاک و زیانشان نیفزودند ( و تنها مایه
بدبختی و نابودی ایشان شدند و بس ) .
توضیحات :
«
مَآ أَغْنَتْ عَنْهُمْ » : عذاب خدا را از ایشان دور نکرد . بدیشان سودی
نبخشید . « مِن شَیْءٍ » : هیچ چیزی . حرف ( مِنْ ) در اینجا برای عمومیّت
نفی بعد از خود میباشد . « تَتْبِیب » : هلاک ساختن . زیانمند کردن .
سوره هود آیه 102
متن آیه :
وَکَذَلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِیَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ
ترجمه :
عقاب
پروردگار تو این چنین است ( که درباره قوم نوح و عاد و ثمود و مدین و غیره
گذشت ) هرگاه که ( بر اثر کفر و فساد ، اهالی ) شهرها و آبادیهائی را عقاب
کند که ستمکار باشند . به راستی عقاب خدا دردناک و سخت است .
توضیحات :
« أَخْذُ » : عقاب . عذاب . هلاک کردن . « الْقُرَیا » : واژه ( الْقُرَیا ) متنازع مصدر ( اَخْذُ ) و فعل ( أَخَذَ ) است .
سوره هود آیه 103
متن آیه :
إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الآخِرَةِ ذَلِکَ یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَلِکَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ
ترجمه :
به
حقیقت در این ( مجازات و نابودی ملّتهای ستمگر ، و در این روایات و اخبار
گذشتگان ) عبرت بزرگی است برای کسی که از عذاب آخرت بهراسد . آن روزی که
مردمان را در آن ( برای حساب و کتاب ) گرد میآورند ، و روزی است که ( از
سوی مردمان و فرشتگان و پریان ) مشاهده میگردد ( و همگان آن را خواهند دید
و ناظر صحنههایش خواهند شد ) .
توضیحات :
«
ءَایَةً » : نشانه قدرت و مشیّت خدا . حجّت و برهان آشکار بر اجراء قوانین و
سنن خدا درباره آفریدگانش . عبرت و پند . « یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ » : روز
گردهمآئی ( نگا : تغابن / 9 ) . « یَوْمٌ مَّشْهُودٌ » : روز دیدنی ( نگا :
آلعمران / 30 ) .
سوره هود آیه 104
متن آیه :
وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ
ترجمه :
ما چنین روزی را فقط تا زمان اندکی به تأخیر میاندازیم .
توضیحات :
«
أَجَلٍ » : مدّت . سر رسید زمانی . « مَعْدُودٍ » : کم . اندک . « أَجَلٍ
مَّعْدُودٍ » : انتهاء مدّت قلیل ، که عمر دنیا است ( نگا : شوری / 17 ) .
سوره هود آیه 105
متن آیه :
یَوْمَ یَأْتِ لاَ تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ
ترجمه :
روزی
که این روز فرا میرسد کسی یارای سخن گفتن و دم بر آوردن ندارد ، مگر با
اجازه خدا . ( در چنین روزی ، مردمان دو گروه بیش نیستند : ) دستهای از
آنان ( به سبب کفر و ضلال ، به انواع عذاب گرفتارند و ) بدبختند ، و
دستهای ( به سبب طاعت و عبادت ، غرق در نعمتهای گوناگونند و ) خوشبختند .
توضیحات :
« نَفْسٌ » : فردی . کسی . « شَقِیٌّ » : بدبخت . « سَعِیدٌ » : خوشبخت .
سوره هود آیه 106
متن آیه :
فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُواْ فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ
ترجمه :
و امّا آنان که بدحال و بدبیارند در آتش دوزخ جای دارند و در آنجا ( در دم و بازدم خود ) ناله و فریاد سر میدهند .
توضیحات :
«
شَقُوا » : بدبخت و بدبیار شدهاند . « زَفِیرٌ » : صدای ناشی از بازدم و
نفَس بازپس دادنِ شدید و طولانی . « شَهِیقٌ » : صدای دم و نفَس بازپس بردن
شدید و طولانی .
سوره هود آیه 107
متن آیه :
خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ
ترجمه :
آنان
در دوزخ جاودانه میمانند تا آن گاه که آسمانها و زمین ( آنجا ) برپا است .
( یعنی تا دوزخ ، دوزخ است در آن بسر میبرند ) مگر این که خدای تو
بخواهد ( و اوضاع را دگرگون کند ، و عذابی را جایگزین عذاب دیگری گرداند ) .
بیگمان پروردگار تو هر کاری را که بخواهد انجام میدهد ( و چیزی نمیتواند
جلو او را بگیرد و از انجام آن کار باز دارد ) .
توضیحات :
«
مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الأرْضُ » : مادام که آسمانها و زمینبرپا
است . یعنی تا دوزخْ دوزخ است . چرا که مراد از آسمانها و زمین ، آسمانها و
زمین دوزخ است و آن هر آن چیزی است که بالای سر و زیر پای دوزخیان قرار
دارد ( نگا : ابراهیم / 48 ) . یا این که مراد جاودانگی و نفی انقطاع است
همان گونه که عرب میگوید : لا أَفْعَلُ کَذا ما لاحَ کَوْکَبٌ . . . مَا
اخْتَلَفَ الَّیْلُ وَ النَّهارُ . « إِلاّ مَا شَآءَ رَبُّکَ » : مراد
تقیید سرمدی و ابدی بودن است ، نه افاده عدم عموم ( نگا : انعام / 128 ،
اعراف / 188 ، یونس / 49 ، اعلی / 7 ) . یا این که استثناء متوجّه اهل
توحید گناهکار است . یعنی : افراد بدبخت در دوزخ جاودانه میمانند مگر
مؤمنان بزهکار .
سوره هود آیه 108
متن آیه :
وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا
دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ عَطَاء غَیْرَ
مَجْذُوذٍ
ترجمه :
و امّا کسانی که ( به سبب انجام
کارهای نیکو ) خوشبخت شدهاند ( وارد بهشت گشته و ) در بهشت جاودانه
میمانند ، مادام که آسمانها و زمین برپا است ، مگر این که خدا بخواهد ( و
اهل توحید بزهکار را وارد بهشت نسازد و به دوزخشان دراندازد و بعدها
بیرونشان آورد و به بهشتشان برد . خداوند به افراد خوشبخت ) عطیّه عظیمی
میدهد که گسیختنی ( و کاستی پذیرفتنی ) نیست .
توضیحات :
«
إِلاّ مَا شَآءَ رَبُّکَ » : مراد سرمدیّت و ابدیّت است . یا این که ( ما )
به معنی ( مَنْ ) است و استثناء موحّدین بزهکار از ضمیر ( سَعِدُوا ) است
که سالها بعد از چنین افراد خوشبختی از دوزخ خارج و به بهشت میآیند . «
عَطَآءً » : عطیّه . بخشش . مفعول مطلق است و تقدیر چنین است : یُعْطِیهِمْ
عَطَآءً . عَطاء مصدر یا اسم مصدر و به معنی ( إعطاء ) است . حال مفعول
مقدّر و تمییز از نسبت هم بشمار آوردهاند . « غَیْرَ مَجْذُوذٍ » : غیر
مقطوع . ناگسستنی . همیشگی و پیاپی .
سوره هود آیه 109
متن آیه :
فَلاَ تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِّمَّا یَعْبُدُ هَؤُلاء مَا یَعْبُدُونَ
إِلاَّ کَمَا یَعْبُدُ آبَاؤُهُم مِّن قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ
نَصِیبَهُمْ غَیْرَ مَنقُوصٍ
ترجمه :
( ای پیغمبر !
درباره قوم بتپرست خود ) شکّ و تردیدی به خویشتن راه مده که اینان همان
چیزهائی را میپرستند و همان عبادتی را میکنند که پدران ایشان در گذشته
آنها را میپرستیدند و بدان گونه پرستش مینمودند . ( سرنوشت دنیا و آخرت
بتپرستان و منحرفان پیشین را هم برایت روایت کردیم و دانستی که بر سرشان
چه آمد و چه میآید ) و ما بهره ( استحقاقی جزا و سزای ) اینان را نیز
بیکم و کاست خواهیم داد .
توضیحات :
« مِرْیَة » :
شکّ و تردید . « مِمَّا » : از چیزهائی که . درباره پرستشی که . ( ما )
میتواند مصدریّه بوده ، و یا موصوله باشد و مضاف حذف شده باشد ؛ یعنی
درباره پرستشگران بتان . « غَیْرَ مَنقُوصٍ » : بی کم و کاست . به تمام و
کمال . ( غَیْرَ ) حال مؤکّده ( نصیب ) است .
سوره هود آیه 110
متن آیه :
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلاَ
کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِی
شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ
ترجمه :
ما کتاب ( آسمانی
تورات ) را به موسی دادیم و سپس درباره آن ( از سوی پیروان در تفسیر و معنی
آن بر حسب اهواء و شهوات ایشان ) اختلاف شد ( و بسیاری از حق به دور گشتند
و دسته دسته و پراکنده شدند ) و اگر سخن پروردگارت از پیش بر این نرفته
بود ( که عذاب کافران و مجازات شدید مبطلان تا روز رستاخیز به تأخیر
انداخته شود ) درباره چیزی که در آن اختلاف پیدا کرده بودند ( با تمییز حق
از باطل ، و برجای داشتن محِقّ و نابودکردن مبطِل ) داوری میشد ( و مسأله
کفر و نفاق خاتمه مییافت ، چرا که از ترس نابودی آنی ، اختیار که رمز
تکامل و پیشرفت است از میان برمیخاست و جبر مطلق بر جامعه حاکم میشد .
امّا چون مجازات آنی مخالف سرشت انسانی است ، خدا چنین نکرد ) . آنان ( که
تورات را از پدران خود به ارث بردهاند ) درباره کتاب ( آسمانی خود ) به
شکّ و تردید شگفتی گرفتار آمدهاند ( و از حقیقت فرسنگها به دور افتادهاند
) .
توضیحات :
« لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ . . . » : ( نگا : یونس / 19 ) . « لَفِی شَکٍّ . . . » : ( نگا : هود / 62 ) .
سوره هود آیه 111
متن آیه :
وَإِنَّ کُلاًّ لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ
ترجمه :
پروردگارت حتماً ( پاداش و پادافره ) اعمال همگان را بیکم و کاست میدهد و او آگاه از هر آن چیزی است که میکنند .
توضیحات :
«
کُلاًّ » : همه مؤمنان و کافران . همه کفّارِ ملّت اسلام . « لَمَّا » :
حرف جازمه است و فعل آن محذوف است و تقدیر چنین میشود : لَمَّا یَتْرُکُوا
. لَمَّا یُهْمِلُوا . لَمَّا یَنالُوا . همان گونه که میگویند :
خَرَجْتُ وَ لَمَّا . سافَرْتُ وَ لَمّا . قارَبْتُ الْمَدینَة وَ لَمّا .
برخی هم ( لَمّا ) را زائد دانستهاند . بسیاری هم آن را در اصل ( مِنْ ما )
دانسته و ( ما ) را به معنی ( مَنْ ) محسوب کردهاند . در این صورت جار و
مجرور را خبر ( إِنَّ ) بشمار آوردهاند . یعنی : إِنَّ کلّاً لَمِنَ
الَّذِینَ ؛ یا . لَمِنْ خَلْقٍ . « اعْمَالَهُمْ » : مضاف محذوف است ،
یعنی جزای اعمال ایشان .
سوره هود آیه 112
متن آیه :
فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
ترجمه :
بنابراین
، همان گونه که فرمان یافتهای ( در راه تبلیغ و ارشاد و مبارزه و پیکار و
پیادهکردن تعلیمات قرآن ) استقامت کن همراه کسانی که ( از کفر و شرک دست
کشیدهاند و ) با تو ( به سوی خدا ) برگشتهاند و ( ایمان آوردهاند ، و از
حدود قوانین خدا ) تجاوز نکنید ( و از جاده اعتدال به کنار نروید و راه
افراط و تفریط مپوئید ) چرا که خدا میبیند چیزی را که میکنید ( پس مواظب
پندار و گفتار و کردار خود باشید ) .
توضیحات :
«
إِسْتَقِمْ » : راستای راه حق و حقیقت و خیر و صلاح را در پیش گیر .
استقامت و پایداری کن . « کَمَآ أُمِرْتَ » : همچنان که دستور داده شدهای .
به گونهای که فرمان یافتهاید . « لا تَطْغَوْا » : از حد اعتدال در
مگذرید . در وظائف و تکالیف مقرّره افراط و تفریط مکنید و زیاده و نقصان
روا مدارید .
سوره هود آیه 113
متن آیه :
وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا
لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ
ترجمه :
و
به کافران و مشرکان تکیه مکنید ( که اگر چنین کنید ) آتش دوزخ شما را فرو
میگیرد ، و ( بدانید که ) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید ( تا بتوانند
شما را در پناه خود دارند و شر و بلا و زیان و ضرر را از شما به دور نمایند
) و پس از ( تکیه به کافران و مشرکان ، دیگر از سوی خدا ) یاری نمیگردید و
( بر دشمنان ) پیروز گردانده نمیشوید .
توضیحات :
«
لا تَرْکَنُوا » : تکیه مکنید . معتمد و مستند خود مسازید و مدانید . «
الَّذِینَ ظَلَمُوا » : کافران و مشرکان حربی . « ثُمَّ » : پس از تکیه به
کافران و مشرکان که دشمنان خدا و مؤمنانند . « لا تُنصَرُونَ » : یاری
نمیگردید . پیروز گردانده نمیشوید .
سوره هود آیه 114
متن آیه :
وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِّنَ اللَّیْلِ
إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى
لِلذَّاکِرِینَ
ترجمه :
در دو طرف روز ( که وقت
نماز صبح و عصر است ) و در اوائل شب ( که وقت نماز مغرب و عشاء است ) چنان
که باید نماز را به جای آورید . بیگمان نیکیها ( و از جمله نمازهای پنجگانه
) بدیها را از میان میبرد . بیگمان در این ( سفارشها و قانونهای آسمانی )
اندرز و ارشاد کسانی است که پند میپذیرند و خدای را یاد میکنند و به یاد
میدارند .
توضیحات :
« طَرَفَیِ النَّهارِ » : دو
طرف روز . مراد اوّل و آخر روز است که هنگام گزاردن نماز صبح و عصر است . «
زُلَفاً » : جمع زُلْفَة ، و در لفظ و معنی مانند ( قُرَب ) جمع قُرْبَة
است . یعنی : نزدیکیها و اوائل شب که وقت نماز مغرب و عشاء است . «
الْحَسَنَاتِ » : همه اعمال صالحه و از جمله ترک زشتیها و پلشتیها ( نگا :
نساء / 31 ، انفال / 29 ) . « ذلِکَ » : این سفارشها و توصیهها ، از امر
به استقامت تا اقامه نماز . « ذِکْرَیا » : یادآوری . تذکّر . یا این که به
معنی مذکّر است ، یعنی یادآورنده و تذکّر دهنده . « الذَّاکِرِینَ » :
یادآورندگان . پندپذیران . به یاد دارندگان . برای پیبردن به اوقات
پنجگانه نماز مراجعه شود به ( طه / 130 و روم / 17 و اسراء / 78 ) .
سوره هود آیه 115
متن آیه :
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ
ترجمه :
و
( در برابر سختیهای چیزهائی که به تو دستور داده شده است ) شکیبائی کن که
خداوند پاداش نیکوکاران را ضائع نخواهد کرد ( و رنج آنان را در دنیا و آخرت
هدر نخواهد داد ) .
توضیحات :
« فَإِنَّ اللهَ . . . » : این جمله تعلیل ( إِصْبِرْ ) است .
سوره هود آیه 116
متن آیه :
فَلَوْلاَ کَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِکُمْ أُوْلُواْ بَقِیَّةٍ
یَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِی الأَرْضِ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّنْ
أَنجَیْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ
وَکَانُواْ مُجْرِمِینَ
ترجمه :
چرا نمیبایست که
در میان ملّتهای ( گذشته ) پیش از شما فرزانگانی باشند که از فساد در زمین
نهی کنند ( تا دیگران را از گرفتار آمدن به عذاب و نابود شدن رهائی بخشند ؟
) مگر مردمان کمی که ( به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر عمل کردند و )
ما نجاتشان دادیم ، و ( امّا در همان حال ) کافرانی میزیستند که از
خوشگذرانی و تنعّم و تلذّذی پیروی میکردند که آنان را مغرور و فاسد کرده
بود ، و دائماً گناه میورزیدند ( و هیچ وقت به دعوت پیغمبران و خیرخواهان
گوش نمیدادند و از فساد و تباهی دست نمیکشیدند ) .
توضیحات :
«
الْقُرُونِ » : جمع قَرْن ، مردمان یک عصر و زمان . مراد ملّتهای پیشین
است . « أُولُوا بَقِیَّةٍ » : صاحبان فضل . خیرخواهان . خردمندان
خویشتندار . « بَقِیَّة » : عقل و فضل . خیر و نیکی . « إِلاّ قَلِیلاً . .
. » : لیکن گروه اندکی . مستثنی منقطع است . « مَآ أُتْرِفُوا فِیهِ » :
خوشگذرانی و مالاندوزی و شهرتطلبی گذرائی که درآن غوطهور گشتند و مایه
غرور و سرکشی ایشان شد . میگویند : أَتْرَفَتْهُ النِّعْمَةُ : یعنی نعمت
او را به سرکشی و خوشگذرانی کشاند . مُتْرِف به معنی غرق در شهوات ، از این
ریشه است .
سوره هود آیه 117
متن آیه :
وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ
ترجمه :
(
سنّت و عادت ) پروردگارت چنین نبوده است که شهرها و آبادیها را ستمگرانه
ویران کند ، در حالی که ساکنان آنجاها ( متمسّک به حق و ملتزِم به فضائل
بوده و ) درصدد اصلاح ( حال خود و دیگران ) برآمده باشند .
توضیحات :
«
الْقُرَیا » : شهرها و آبادیها . مراد ساکنان آنجاها است . « بِظُلْمٍ » :
ستمگرانه و ناعادلانه . حال فاعل است . یا این که ظلم به معنی کفر است و
معنی چنین میشود : خداوند کافران را بر اثر کفر از میان نمیبرد و بلکه به
سبب بیدادگری و بیانصافی نابودشان میسازد . در این صورت ( بِظُلْمٍ )
حال مفعول است . « مُصْلِحُونَ » : خوبان و نیکوکاران . اصلاحگران .
سوره هود آیه 118
متن آیه :
وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ
ترجمه :
(
ای پیغمبری که آزمند بر ایمان آوردن قوم خود و متأسّف بر روی گردانی ایشان
از دعوت آسمانی هستی ! بدان که ) اگر پروردگارت میخواست مردمان را (
همچون فرشتگان در یک مسیر و بر یک برنامه قرار میداد و ) ملّت واحدی
میکرد ( و پیرو آئین یگانهای مینمود ، و آنان در مادیات و در معنویات و
در انتخاب راه حق یا راه باطل اختیار و اختلافی نمیداشتند . آن وقت جهان
به گونه دیگری در میآمد ) ولی ( خدا مردمان را مختار و با اراده آفریده و )
آنان همیشه ( در همه چیز ، حتّی در گزینش دین و اصول عقائد آن ) متفاوت
خواهند ماند .
توضیحات :
« أُمَّةً وَاحِدَةً » :
ملّت واحدی . مردمان یکسان و همگونی . « لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً
وَاحِدَةً . . . » : مردمان را ملّت واحدی و یکسانی میکرد که مثلاً زندگی
اجتماعی آنان همسان زندگی زنبوران عسل و مورچگان ، و زندگی روحانی ایشان
همگون زندگی فرشتگان میشد و کارشان مبنی بر اجبار نه اختیار میگشت و ثواب
و عقابی به اعمالشان تعلّق نمیگرفت ( نگا : بقره / 213 ، یونس / 19 ) . «
وَلا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ » : همیشه متفاوت و جداگانه میمانند .
دستهای ایمان میآورند و از حق جانبداری مینمایند و گروهی ایمان
نمیآورند و حق را نمیپذیرند .
سوره هود آیه 119
متن آیه :
إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ
رَبِّکَ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ
ترجمه :
(
مردمان بنا به اختلاف استعداد ، در همهچیز حتی در دینی که خدا برای آنان
فرستاده است متفاوت میمانند ) مگر کسانی که خدا بدیشان رحم کرده باشد ( و
در پرتو لطف او بر احکام قطعی الدلاله کتاب خدا متّفق بوده ، هرچند در فهم
معنی ظنّی الدلاله آن که منوط به اجتهاد است ، اختلاف داشته باشند ) و
خداوند برای همین ( اختلاف و تحقّق اراده و رحمت ) ایشان را آفریده است ، و
سخن پروردگار تو بر این رفته است که : دوزخ را از جملگی جنّیها و انسانهای
( پیرو نفْسِ امّاره و اهریمن مکّاره ) پُر میکنم .
توضیحات :
«
لِذالِک خَلَقَهُمْ » : خدا آنان را بر تفاوت و تنوّع آفریده است و حق
انتخاب راه درست و راه نادرست را بدیشان داده است و جوابگوی این انتخابشان
کرده است . برای این رحمت ، آنان را آفریده است . برای تحقّق این اراده
ایشان را آفریده است . « تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ . . . » : فرمان
پروردگارت بر این رفته است و تحقّق یافته و تنفیذ گردیده است ( نگا : اعراف
/ 137 ) . « لَأَمْلَأَنَّ . . . » : ( نگا : اعراف / 18 ، سجده / 13 )
.
سوره هود آیه 120
متن آیه :
وَکُلاًّ
نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ
وَجَاءکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
این
همه از اخبار پیغمبران بر تو فرو میخوانیم ، کلّاً برای این است که بدان
دلت را برجای و استوار بداریم ( و در برابر مشکلات تبلیغ رسالت ، آن را
تقویت نمائیم ) . برای تو در ضمن این ( سوره و اخبار مذکور در آن ، بیان )
حق آمده است ( همان حقی که پیغمبران دیگران را بدان میخواندند ) و برای
مؤمنان پند و یادآوری مهمّی ذکر شده است ( که میتوانند همچون ایمانداران
پیشین از آن سود جویند و راه سعادت پویند ) .
توضیحات :
«
کُلاًّ » : همه . جملگی . مفعولبه مقدّم برای فعل ( نَقُصُّ ) است . « ما
» : چیزی که . بدل از ( کُلاًّ ) است . « فِی هذِهِ » : در اخبار پیغمبران
. در این سوره . « ذِکْرَیا » : تذکار و یادآوری آنچه بر سرِ گذشتگان آمده
است .
سوره هود آیه 121
متن آیه :
وَقُل لِّلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ اعْمَلُواْ عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنَّا عَامِلُونَ
ترجمه :
بگو
به کسانی که ایمان نمیآورند : هرچه در قدرت دارید بکنید ( و در راه خود
بروید ) که ما نیز آنچه میتوانیم میکنیم ( و در راه خود میرویم ، ولی
بدانید سرانجامِ شما شکست و بدبختی ، و عاقبتِ ما پیروزی و خوشبختی است )
.
توضیحات :
« عَلَیا مَکَانَتِکُمْ » : به اندازه قدرت و استطاعتی که دارید ( نگا : انعام / 135 ) . به شیوه و برنامه خود .
سوره هود آیه 122
متن آیه :
وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ
ترجمه :
و
چشم به راه باشید ( که به ما چه چیز میرسد از آنچه فکر میکنید که میرسد
) و ما هم چشم به راه هستیم ( که برابر وعده خدا ، دعوت آسمانی پیروز و
اسلام بر شما و بر همه دشمنان دین غلبه کند ) .
توضیحات :
« إِنتَظِرُوا » : منتظر عواقب باشید . تهدید دیگری است که به دنبال تهدیدات قبلی آمده است .
سوره هود آیه 123
متن آیه :
وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ
کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا
تَعْمَلُونَ
ترجمه :
( آگاهی از ) غیب آسمانها و
زمین ویژه خدا است ، و کارها یکسره بدو برمیگردد ( و امور جهان به فرمان
او میچرخد ) ، پس او را بپرست و بر او تکیه کن و ( بدان که ) پروردگارت از
چیزهائی که میکنید بیخبر نیست .
توضیحات :
«
غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضِ » : آگاهی از راز آسمانها و زمین . یعنی
اطّلاع از غیب کائنات خاصّ خدا است و بس . « إِلَیْهِ یُرْجَعُ الأمْرُ » :
کار و بار بدو حوالت میگردد . کار بندگان برای حساب و کتاب در آخرت بدو
برگشت داده میشود . متصرّف در شؤون و گرداننده امور جهان او است .
فی ظلال القرآن
جزء دوازدهم
سورۀ هود و سورۀ یوسف تا آیۀ 53
رهنمودهای جزء دوازدهم
سورۀ هود مکّی است و دارای 123 آیه است
سورۀ هود همه مکّی است، برخلاف چیزی که در مصحف امیری آمده است و گفته شده است که آیههای ١٢ و ١٧ و ١١٤ سورۀ هود مدنی است. با مراجعه به این آیات روشن خواهد شد که آنها در جایگاه مناسب خود در روند قرآنی آمدهاند، و در نخستین نگاه پیدا و هویدا میشود که روند قرآنی نمیتواند از آنها خالی باشد، گذشته از این که موضوعات این آیـات آنـها را جزو اصل موضوعات کلّی قلمداد و مـقرّر مـینماید، موضوعاتی که متعلّق هستند به عقیده و موضعگیری مشـرکان قـریش در بــرابـر عقیده، و تأثـیرات ایـن موضعگیری در خـود پـیغمبر خـدا صلّی الله علیه و آله وسلّم و در گـروه اندک مسلمانانی که با او بودهاند، و چـارهجوئی ایـن تأثیرات توسّط قرآن یزدان.
برای مثال آیۀ ١٢ که این است:
(فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَنْ یَقُولُوا لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِیرٌ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ) (١٢)
(ای پیغمبر! برای خشنودی مشرکان تلاش مکن. آنان نـمیخواهـند ایمان بیاورند. اگر بـرای ارضـاء آنـان بکوشی) چهبسا تو برخی از چیزهائی را که به تو وحی میشود (از قبیل آیاتی که دربارۀ نکوهش مـعبودهای دروغین ایشـان است) فروگذاری و از (تـبلیغ) آن (بـه مشرکان) دلتنگ و ناراحت شوی؟ ریرا که نکـند (آن را تکذیب کنند و مانند همیشه) بگویند: چرا گنجی رایگان بدو ارمغان نمیگردد، یا این که او با فرشتهای نمیآید (تا صحّت نبوّت وی را به ما اعلام نماید. ای پیغمبر) تو تنها بیمدهندۀ (کافران و مژدهرسان مؤمنان) هستی (و وظیفۀ تو تبلیغ کلام آسـمانی است و بس) و خداوند مطّلع و مراقب هر چیزی است (و از احوال تو و احوال ایشان آگاه است و اعمال همگان را میپاید).
روشن است که چالش و مبارزه طلبی، و این دشمنانگی و ســرکشی قــریش بـدان انـدازه کـه سـینۀ پـیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم از آن به تنگ آید، و نیازمند غمخواری و غمزدائی، و محتاج تشویق به ثابت قدمی و پابرجائی بر چیزی گردد که بدو وحی میشود، در مکّه بوده است. در دورهای از زمان انجام پذیرفته است که بـه دنـبال وفات ابوطالب و خدیجه، و پس از رخداد معراج، و جسارت مشرکان بر اذیّت و آزار پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم و تقریباً توقّف دعوت آئـین اسـلام، قـرار گـرفته است. دورهای بوده است که از هـمۀ دورههـائی سـختتر و دشوارتر بوده است که دعوت این آئین در مکّه به خود دیده است.
آیۀ ١٧ این است:
(أَفَمَنْ کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ) (١٧)
آیا کسی که دلیل و برهان روشنی (به نام فطرت و عقل سلیم) از سوی پروردگار خود دارد (و بـا نـور آن بـه آفاق و انفس مینگرد و به وجود آفریدگار جهان پی میبرد) و گواهی از جانب خدا (به نام قرآن) به دنبال آن میآید (و بر صدق دریافت عقل او از جـهان، شـهادت میدهد و برداشت وی را تـصدیق مـینماید) و قبل از قرآن (هـم جملگی کتابهای آسـمانی، ایـن راه را تأیـید کردهاند و در این مسیر رفتهاند، از آن جمله تورات، یعنی) کتاب موسی که رهبر و رحمت بـوده است، (ا یـا چنین کسانی با افرادی برابــرند که بـا چشــم خـرد بـه مـلکوت جــهان نـمینگرند، و به کـتابهای آسـمانی و پیغمبران الهی گوش دل فرانمیدهند، و جز به فکر دنـیا نبوده و گمراه بسر میبرند و گمراه مــیمیرند؟). آنـان (که دربارۀ کائنات میاندیشند و با چراغ عقل پروردگار خود را مـییابند و تـاریخ انـبیاء و گذشتگان را پیش چشـم میدارند) بیگمان به قرآن ایمان میآورند (چرا که آن را با دید جهانبین و بینش حقگرای خویش همگام و همنوا میبینند). هر کس از گروهها (و طوائف گمراه که دشمن حقّ و حقیقت و ادیان و انبیاء خدایند) به قرآن ایــمان نـیاورند، میعادگاه او آتش است (و جملگی گمراهان گریزان از نـور قرآن، در آتش سـوزان دوزخ گرد میآیند و چه بد جایگاهی است! ای پیغمبر!) دربارۀ قرآن شکّ و گمانی به خود راه مده. قرآن حق است و از سوی پروردگارت آمده است، ولی بیشتر مردم (حقّ را نمیپذیرند و بـه چیزی که بـاید ایـمان داشت) ایـمان نمیآورند.
این هم مثل آیۀ پیشین، روشن است که از زمرۀ قرآن مکّی و رویکرد قــرآن مکّـی در رویــاروی شدن بـا مشرکان قریش است، به گواهی قرآن مبنی بر این کـه آنچه به پـیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم پیام مـیشود تـنها از سـوی پروردگارش بدو وحی میگردد و بس، و به گواهی همۀ کتابهای آسمانی پیشین، به ویژه کـتاب موسی، و به تصدیق قرآن از سوی برخی از اهل کتاب - این کار هم در مکّه از جانب افرادی از اهل کتاب صورت گرفته است - هـمچنین مشـرکان را در برابر همچون موضعگیری تهدید کردن، و بیم دادن احزاب و گروههای ایشان به آتش دوزخ، و تشویق پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم بـه ثابت قدمی و پابرجائی بر حقّ و حقیقتی که با خدا بـه ارمغان آورده است، و سست و ناامید نشدن او از این که مشرکان جلو پیشرفت دعوت اسلامی را گرفتهاند و با آن رو در رو ایستادهاند، و دشمنانگی اکثر مردمان مکّه و قبائل پیرامون مکّه با آئین اسلام، اینها هم، دالّ بر مکّی بودن این آیه است ... ذکر کتاب موسی شبههای تولید نمیکند و دالّ بر مدنی بودن این آیه نیست،. چه این آیه خطاب به بنیاسرائیل نیست. همچنین این آیه بنیاسرائیل را به چالش و مبارزه نـمیخوانـد - همان گونه که در قرآن مدنی حال چنین است - بلکه این آیه استشهاد به تصدیق اسلام از سوی برخی از آنان، و گواه کردن کتاب موسی علیه السّلام بر صدق چیزی است کـه محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم با خود به ارمغان آورده است ... این امور هم بیشتر همآوا با موقعیّتی است که در این دورۀ تنگ و سخت مکّه پیش آمده است، و با مقتضیات واضح آن همخوانی کاملی دارد.
آیۀ 114 نـیز در روند غمزدائی پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بـا درگیـریها و کشمکشهائی است که قبلاً با موسی انجام پذیرفته است. همچنین این آیه پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و مؤمنان با او را به استقامت میخواند، و از ایشان میخواهد به ستمگران، یعنی مشـرکان، تکـیه نکنند، و از نـماز و شکیبائی در رویاروئی با ایـن دورۀ سـخت و دشوار زمان، یاری جویند ... آیهها این چنین پیاپی میآیند و ردیف میشوند:
(وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ (١١٠) وَإِنَّ کُلا لَمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (١١١) فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (١١٢) وَلا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (١١٣) وَأَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ (١١٤) وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ) (١١٥)
ما کتاب (آسمانی تورات) را به مـوسی دادیـم و سـپس دربــارۀ آن (از سـوی پـیروان در تفسیر و معنی آن بــرحسب اهــواء و شــهوات ایشــان اخـتلاف شـد (و بسیاری از حقّ به دور گشتند و دسته دسته و پراکنده شدند) و اگر سخن پروردگارت از پیش بـر این نـرفته بود (که عذاب کافران و مجازات شدید مبطلان تـا روز رستاخیز به تأخیر انداخته شود) دربارۀ چیزی که در آن اختلاف پیدا کرده بودند (با تـمییز حقّ از بـاطل، و بـرجـای داشتن محقّ و نـابود کـردن مـبطل) داوری میشد (و مسألۀ کفر و نفاق خاتمه مییافت، چرا کـه از ترس نابودی آنی، اختیار که رمـز تکـامل و پیشرفت است از میان برمیخاست و جبر مطلق بر جامعه حاکم میشد. امّا چون مجازات آنی مخالف سرشت انسـانی است، خدا چنین نکرد). آنان (که تورات را از پدران خود به ارث بردهاند) دربارۀ کتاب (آسمانی خود) به شکّ و تردید شگفتی گرفتار آمدهاند (و از حقیقت فرسنگها به دور افتادهاند). پروردگارت حتماً (پـاداش و پـادافره) اعمال همگان را بی کم و کاست میدهد و او آگاه از هـر آن چیزی است که مـیکنند. بنابراین، همانگونه که فرمان یافتهای (در راه تبلیغ و ارشاد و مبارزه و پیکار و پـیاده کـردن تـعلیمات قـرآن) اسـتقامت کن هـمراه کسانی که (از کفر و شرک دست کشیدهاند و) با تو (به سوی خدا) برگشتهاند و (ایمان آوردهانـد، و از حدود قوانین خدا) تجاوز نکنید (و از جـاده اعتدال بـه کنار نروید و راه افراط و تفریط مپوئید) چرا که خدا میبیند چیزی را که میکنید (پس مواظب پندار و گفتار و کردار خود باشید) و به کافران و مشرکان تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو میگیرد، و (بـدانـید که) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید (تا بتوانـند شما را در پناه خود دارند و شرّ و بلا و زیان و ضرر را از شــما بـه دور نمایند) و پس از (تکیه بـر کـافران و مشرکان، دیگر از سوی خدا) یاوری نـمیکردید و (بـر دشمنان) پیروز گردانده نمیشوید. در دو طـرف روز که وقت نماز صبح و عصر است) و در اوائل شب (کـه وقت نماز مغرب و عشاء است) چنان که بـاید نـماز را بجای آوریــد. بیگمان نـیکیها (و از جمله نـمازهای پـنجگانه) بـدیها را از مـیان مـیبرد. بیگمان در ایـن (سفارشها و قانونهای آسمانی) اندرز و ارشاد کسانی است که پند میپذیرند و خدای را یاد میکنند و بـه یـاد میدارند. و (در برابر سـختیهای چیزهائی کـه بـه تو دستور داده شده است) شکیبائی کن که خداوند پاداش نیکوکاران را ضائع نخواهد کرد (و رنج آنان را در دنیا و آخرت هدر نخواهد داد).
روشن است که آیۀ ١١4 تکّهای از روند قرآنی مکّی از لحاظ موضوع و فضا و عبارت است.
*
سراسر سورۀ هود پس از سورۀ یـونس نـازل گـردیده است. سورۀ یونس نیز به دنبال سورۀ اسراء نازل شده است. این امر نشانههای دورهای از زمان را مشـخّص میسازد که سورۀ هود در آن نازل گردیده است. ایـن دوره از زمان همان گونه که گفتیم در تاریخ دعـوت در مکّه تنگترین و سختترین دوره از ادوار است. پیش از این دوره از زمان، ابوطالب و خدیجه وفات کردند. مشرکان بر انجام کارهائی جسارت یافتند که در زمان زندگانی ابوطالب جسارت آنها را نداشتند. مخصوصاً پس از رخداد معراج و شگـفتی آن، و تـمسخر کـردن مشرکان به آن، و مرتدّ شدن برخی از مسلمانانی کـه پیش از قضیّۀ معراج ایمان آورده بودند، و دور افتادن پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم از خدیجه رضی الله عـنها در زمانی کـه قریشیان بر او و بر دعوت او جسارت پـیدا کـردند، و همچنین جنگی که بر ضدّ او و بر ضدّ دعوت او اعلان شده بود به سختترین مرحله و به آخرین درجه خـود رسید، جلو حرکت دعوت گرفته شد تا بدانجا که در مکّه و پیرامون آن یک نـفر هـم بـه اسـلام نـمیگروید و نمیپیوست ... این امر اندکی پیش از آن بود که خدا با بیعت عقبۀ یک و عـقبۀ دو در رحـمتی بر روی او و مسلمانان اندکی که در خدمت او بودند بگشاید.
ابن اسحاق گفته است:
آنگاه خدیجه دختر خویلد و ابوطالب هـر دو در یک سال وفات کردند. مصیبتها بـر پـیغمبر خـدا صلّی الله علیه وآله وسلّم بـا وفات خدیجه که مددکار راستین او بود و درد دل خود را با وی میگفت، و با وفات عمویش ابوطالب که یاور و پناهگاه او در کار و بار زندگی، و محافظ و مدافع او در برابر قومش بود، پیاپی گردید. سیلاب بلاها سه سال پیش از هجرت پیغمبر هصلّی الله علیه وآله وسلّم به مدینه به سویش سرازیر شد. هنگامی که ابوطالب وفات یـافت اذیّت و آزار قریش بهگونهای متوجّه پیغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم شد که هرگز پیش از وفات ابوطالب، قریش جسارت آن را به خود نمیداد. تا آنجا که ابلهی از ابلهان قریش در راه به پیغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم رسید و بر سر مبارک او خاک ریخت. ابناسحاق گفته است:
هشام پسر عروه از پدرش عروه پسر زبیر برایم روایت کرده است و گفته است: وقتی که آن ابله بر سر مبارک پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم خاک پاشید، پیغبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بـه خانهاش برگشت و خاک هنوز بالای سر او مانده بود. یکی از دخترانش بلند شد و گریهکنان خـاک را پـاک کرد. پیغمبـر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بدو فرمود:
(لاتبکی یا بنیة , فإن الله مانع أباک).
دختر عزیزم گریه مکن، چه خدا پدرت را مـیپاید و از دیگران مصون مینماید.
درضمن کلام فرمود:
(ما نالت منی قریش شیئا أکرهه حتى مات أبو طالب ).
قریش هیچگونه کاری با من نکرد که آن را نپسندم تـا وقتی که ابوطالب مرد.
مقریزی در کتاب «امتاع الأسماع« گفته است:
با مرگ ابوطالب و خدیجه مصیبت بزرگی گـریانگیر پیغـمبر خدا صلِّ الله علیه و آله وسلّم گــردید. پــیغمبر صلِّ الله علیه و آله وسلّم آن سال را «عامالحزن« یعنی سال غم و اندوه نامید و فرمود:
(ما نالت منی قریش شیئا أکرهه حتى مات أبو طالب ).
قریش هیچگونه کاری با من نکرد که آن را نپسندم تـا وقتی که ابوطالب مرد.
زیــرا در مــیان قبیله و عـموهایش حـمایت کننده و دفاعکنندهای جز ابوطالب برای او نبود.
در این دوره از زمان، سورۀ هود و پیش از آن سوره یونس، و پیش از آن دو سوره، سورۀ اسـراء و سوره فرقان نازل گردید. همۀ این سورهها قالب این دوره را دارنــد و از چــالش و دستدرازی قــریش سـخن میرانند.[1]
نشانهها و فضا و سایه روشنهای این دوره از زمان، در فضای سوره و سایه روشنها و موضوعات آن هویدا و پیدا است) به ویژه چیزی کـه مـربوط به ثـابت قدم و استوار نگـاه داشـتن پـیـغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم و کسانی کـه در خدمت او بودند، بر حقّ و حقیقت است، یا مربوط بـه غمخواری و غمزدائی از دل مبارک پیغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم است و تلاش میشود که دل مبارک او را از وحشت و شدت و غربتی که در جامعۀ جاهلی بر او میتازند، پـاک و زدوده کند.
قالب این دوره و مقتضیات آن در نشانههای برجستۀ چندی از سوره خودنمائی میکند. بـه بـرخـی از ایـن نشانهها اشاره میکنیم:
ا- از جملۀ این نشانهها این است که سورۀ هود جنبش عقیدۀ اسلامی را در سراسر تـاریخ بشـری، از زمـان نوح علیه السّلام تا روزگار محمد لّی الله علیه و آله وسلّم عـرضه مـیدارد، و مقرّر مینماید که عقیده بر حقائق بنیادین یکتائی استوار و پایدار است، و آن پرستش یزدان یگانۀ جهان بدون هرگونه انبازی، و بندگی او بدون هرگونه منازعی، و در این پرستش و بندگی در چـرخش و گـردش درازنـای تاریخ فقط از پیغمبران یزدان فرمان را دریافت کـردن است. باید به این هم اعتقاد داشت که این جهان سرای آزمایش است نه سرای سزا و جزا . چرا که سزا و جـزا در آخرت است، و یزدان به انسان آزادی داده است که در این دنیا هدایت یا ضلالت را گزیند، و این آزادی است که ملاک آزمایش است.
محمد صلّیالله علیه و آله وسلّم با خود کتابی را به ارمغان آورده است که:
(کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ) (١)
کتاب بزرگواری که آیههای آن (تـوسّط خدا) منظّم و محکم گردیده است (و لذا تنـاقض و خلل و نسخی بدان راه ندارد) و نیز آیات آن از سوی خداوند (جهان) شرح و بیان شـده است کــه هـم حکیم است و هـم آگاه (و کارهایش از روی کاردانی و فرزانگی انجام میپذیرد). (هود/ 1)
مضمون اساسی این کتاب نیز چنین است:
(أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ (٢) وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَیُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ کَبِیرٍ (٣) إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) (٤)
(ای پیغمبر! بدیشان بگو:) این که جز خدا را نپرستید. بیگمان من از سوی خدا بـیمدهندۀ (کافران بـه عذاب دوزخ) و مژده دهندۀ (مؤمنان به نعمت بهشت) هستم، و این که از پروردگارتان طلب آمرزش کنید و به سوی او برگردید که خداوند (به سبب استغفار صادقانه و توبۀ مخلصانه) شما را تا دم مرگ به طرز نیکوئی (از مواهب زندگی این جهان) بهرهمند میسازد، و (در آخرت برابر عدل و داد خود) بـه هـر صـاحب فضیلت و احسـانی (پاداش) فضیلت و احسانش را مـیدهد. اگر هـم پشت بکنید (و از ایمان به یزدان و طاعت و عبادت خداونـد رحمان روی بگردانید، بر رسولان پیام باشد و بس) من بر شـما از عذاب روز بزرگی (کـه روز قیامت است) بیمناکم. برگشت شما بـه سوی خدا است، و خدا بر هـر چیزی توانا است. (او است که به شما زندگی میبخشد و شما را میمیراند و دوباره جان به پیکرتان میدواند و برای حساب و کتاب در قیامت جمعتان میگرداند و به دوزخ یا بهشتتان میرسـاند.(هود/2-4 )
این دعوت، دعوت نوین و سخن بدون سابقهای نیست ... پیشتر نیز از سوی نوح و هود و صالح و شـعیب و موسی و جز آنان، همچون دعوتی صورت گرفته است و همچون سخنی گفته شده است:
(وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ (٢٥) أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ) (٢٦)
(هـمان گونه کـه تو را بـه پـیش قـومت فرستادهایـم و گروهی به دشمنانگی و سرکشی پرداخـتهانــد) نـوح را (هم) به پیش قومش فرستادیم (و او بدیشان گفت:) من بیمدهندۀ (شما از عذاب خدا و) بیانگر (راه نجات) برای شما میباشم. (همچنین بدیشان گفت:) جز الله (یـعنی خدای واحد یکتا) را نپرستید. بیگمان من از عذاب روز پررنج (قیامت) بر شما میترسـم.(هود/25و26)
(وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلا مُفْتَرُونَ (٥٠) یَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِیَ إِلا عَلَى الَّذِی فَطَرَنِی أَفَلا تَعْقِلُونَ (٥١) وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ) (٥٢)
(مــا بــه عــنوان پـیغمبر) هـود را بـه سـوی قوم عـاد فرستادیم که از خودشان بود. (هود بدیشان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید. شما (کـه بـه خدایــان مـتعددی مـعتقدید، در ادعای خـود) دروغگویانی بیش نیستید. ای قوم من! در برابر (تـبلیغ رسالت و بـیان) آن، من از شـما پـاداشـی درخواست نمیکنم. پاداش من تنها بر آن کسی است که مرا آفریده است. آیا نمیفهمید؟ (و نمیدانید که چه کسی خیرخواه و چه کسی بدخواه شما است، و چـه چیز بـرای شـما سـودمند و چـه چیز زیـانمند است؟). ای قـوم مـن! از پـروردگارتان آمـرزش (گناهان و لغزشهایتان) را بطلبید و بـه سـوی او بـرگردید تـا آسـمان را بـر شما ریزنده و بارنده کند (و بـاران و برکات آن را بـر شـما پیاپی و فراوان گرداند) و نیروئی بر نیرویتان (و عزّت و شکوهی بر عزّت و شکوهتان) بیفزاید. (ای قوم من! از حقّ و حقیقت)، بـزهکارانـه روی بـرنتابید (و بـر گناه مصمّم و مصرّ نشوید). (هود/ 50-52)
(وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ) (٦١)
و به سوی قوم ثمود یکـی از خودشان را (به عنوان پیغمبر) فرستادیم که صالح نام داشت. (به آنان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید کـه مـعبودی جز او برای شما وجود ندارد (و کسی غیر او مسـتحقّ پـرستیدن نمیباشد). او است که شما را از زمین آفـریده است و آبادانی آن را بـه شـما واگذار نموده است (و نیروی بهرهوری و بهرهبرداری از آن را بـه شما عطاء و در شما پدید آورده است). بس، از او طلب آمرزش (گناهان خویش) را بنمائید و به سوی او برگردید (و بـا انجام عبادات و دوری از منکرات، مغفرت و مرحمت او را بخواهید و بدانید که اگر در ایـن کار صادق باشید، خداوند شما را درمـییاپد و دعـای شـما را مـی پذیرد). بیگمان خداوند (به بندگانش) نزدیک (است و استغفار و انگـیزۀ اسـتغفارشان را مـیدانـد) و پذیرندۀ(دعـای کسانی) است (که او را مخلصانه به زاری میخوانـند و به یاریش میطلبند).(هود/61 )
(وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ وَلا تَنْقُصُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّی أَرَاکُمْ بِخَیْرٍ وَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ (٨٤) وَیَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلا تَعْثَوْا فِی الأرْضِ مُفْسِدِینَ (٨٥) بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ) (٨٦)
شعیب را (نیز) به سوی قوم مدین فرستادیم که از خود آنان بود. (شعیب بـدیشان) گفت: ای قوم مـن! خـدا را بپرستید (و بدانید که) جز او معبودی ندارید. و از پیمانه و ترازو مکاهید. من شما را خوب و بینیاز (از کاستن از مقادیر و اوزان) مـیبینم (و شـایسته نـیست کـه بـا وجــود ثــروتمندی از چــیزهای مــردم بـدزدید و کمفروشی بکنید. اگر ایمان نـیاورید و شکـر نعمت را نگزارید) من بر شما از عذاب روز فراگیر میترسم. ای قوم من! پیمانه و ترازو را از روی عدل و داد، به تمام و کمال بسنجید و بپردارید و از چیزهای مردم نکاهید و در زمین تباهکارانه تباهی نکنید. (ای قوم من!) چیزی را که خداوند (از مال حلال) بـرایـتان بــاقی میگذارد (از چـیزی کــه از مـال حرام گرد مـیآورید و روی هـم میاندوزید) بهتر است، اگر مومن باشید (و حرف مرا و وعدۀ خدا را باور میدارید.) من تنها مبلّغ اوامر خدایـم و) محافظ (اقوال و افعال) شما نمیباشم (و توانائی جزا و سزای رفتار و کردار و گفتارتان را ندارم).(هود /84-86)
پس همۀ آنان این سخن یگانه را گفتهاند و دیگران را بدین دعوت فراخواندهاند.
٢- یکی دیگـر از ایـن نشـانههای جسـته، عـرضۀ موقعیّتهای پیغمبران -درود و سلامشان بادا - در احوال و اوضاعی است که با رویگردانی و تکذیب و تمسخر و اســتهزاء و بــیم و تـردید و اذیّت و آزار دیگـران رویاروی گردیده اند، و در همچون مواقعی چگونه صبر و استقامت نشان دادهاند، و بر حق و حقیقتی که با خود به ارمغان آوردهاند ماندگار ماندهاند و ایمان و اطمینان داشتهاند، و چه اندازه به یاری یزدان امیدوار بودهاند، و کمترین شکّ و گمانی به فرارسیدن پیروزی و بهروزی از سوی آفریدگارشان نداشتهاند، و کاملاً بر این باور بودهاند و ماندهاند که سرانجام کارها در دنیا و آخرت به کجا میانجامد، و خداوندگار توانای بـزرگوارشـان قطعاً تکـذیبکنندگان را هـلاک و نـابود مـینماید، و مؤمنان را رها و رستگار میفرماید ... مثلاً در داستان نوح همچون صحنهای را مییابیم:
(فَقَالَ الْمَلأ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ (٢٧) قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَآتَانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا کَارِهُونَ (٢٨) وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالا إِنْ أَجْرِیَ إِلا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُو رَبِّهِمْ وَلَکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ (٢٩) وَیَا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلا تَذَکَّرُونَ (٣٠) وَلا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنْفُسِهِمْ إِنِّی إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِینَ (٣١) قَالُوا یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (٣٢) قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیکُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ) (٣٣)
اشراف کافر قوم او (بدو پاسخ دادند و) گفتند: تو را جز انسانی همچون خود نـمیبینیم (و لذا بـه پیغمپری تـو باور نداریم). ما میبینیم که کسی جز افراد فرومایه و کوتاه فکر و سادهلوح ما (به تو نگرویده و) از تو پیروی نکرده است. (شما ای پیروان نوح! نه نوح و نه) شما را برتر از خود نمیبینیم و بلکه دروغگویتان میدانیم. ای قـوم مـن! بـه مـن بگوئید، اگر مـن دلیـل روشـنی از پروردگارم داشته باشم (که علم ضروری من برگرفته از دانش و بینش پـیغمبری است) و خداونـد از سـوی خود رحمتی به من عطاء فرموده باشد (که نبوّت است) و این رحمت الهی (بـه سـبب توجّه شـما بـه مـادّیات و غفلت از معنویّات) بر شما پنهان مـانده بـاشد، آیـا مـا میتوانیـم شما را به پذیرش آن واداریـم، در حالی کـه شما دوستش نمیدارید و منکر آن میباشید؟ (دین را با اجبار که نمیشود به دیگران تحمیل و تزریق کرد). ای قـوم مــن! مـن در برابر آن، (یـعنی تـبلیغ رســالت پـروردگارم) از شـما (پول و مزد و ثـروت و) مـالی نمیخواهم، چرا که مزد من جز بر عهدۀ خدا نـیست (و پاداش خود را تنـها از او میخواهم و بس). و من کسانی را که ایمان آوردهاند (از مجلس و همدمی خود به خاطر شما) نـمیرانم. آنـان (در روز قیامت) خـدای خود را مـلاقات میکنند و (اگر آنان را برانـم در آن وقت از مـن شکایت میکنند). و امّا من شما را گروه نادانی میدانم (چرا که معیار ارزش نسلها را در مال و جاه میدانید؛ نه در پیروی از حقّ و انجام کار نیک). ای قوم من! اگر من مؤمنان (فقیر و به گمان شـما حقیر) را از پـیش خـود برانم، چه کسی مرا (از دست انتقام خدا میرهاند و) در برابر (مجازات شدید) الله یاری مـیدهد؟ (هیچ کسـی). آیا یادآور نمیشوید (و نمیاندیشید کـه آنـان خدائـی دارند و انتقام ایشان را میگیرد؟). من به شما نمیگویم که گنجینههای (رزق و روزی) خدا در دست مـن است (و هرگونه که بخواهم در آن تصرّف میکنم و کسانی را که از من پیروی کنند، ثروتمند میسازم ) و بـه شـما نمیگویم کـه مـن غـیب مـیدانـم (و آگاه از علم خدا مـیباشم و از چـیزهائی بـاخبرم که دیگران از آنها بیخبرند). و من نمیگویم که من فرشتهام. و من (هرگز برای خوشایندی شما) نمیگویم آنان که در نـظر شما خوار میآیند، خداوند هـیچ گونه خوبی و نـیکی بهرۀ ایشان نمیسازد (و اجر و پاداش فراوان و قابل توجّهی بدانان عطاء نمیکند. من جز ایـمان و صداقت از آنـان نمیبینم و من مأمور به ظاهرم ) و خدا از چیزهائی کـه در اندرون دارند آگاهتر (از هر کسی) است. (اگر آنچه شما دوست دارید بگویم و بکنم،) در این صورت من از زمرۀ ستمکاران (به خود و بـه دیگـران) خواهـم بـود. کـند: ای نوح! با ما جر و بحث کردی (تا بـه تـو ایمان، بیاوریم) و جرو بحث را به درازا کشاندی (تا آنجا خـه ما را خسته کردی. جـانمان از این همه گفتار به لب رسـیده است و دیگر تـاب تـحمّل شـنیدن سخنانت را نداریم). اگر راست میگوئی (که تو پیغمبری و اگر به تو ایمان نیاوریم، عذاب خدا گریبانگیرمان مـیگردد) آنچه را که ما را از آن میترسانی، به ما برسان (و هیچ درنگ مکن. حرف بس است، عذاب کو؟). گفت: (رساندن عذاب در دست خدا است؛ نه در دست من). این خدا است کـه آن را به شما میرساند اگر بخواهد (و حکمتش اقتضاء کند)، و شما نمیتوانید (خدا را) درمانده کنید (و از نزول عذاب او جلوگیری نمائید و یا از آن بگریزید و خویشتن را برهانید).(هود/٢7-٣2)
در داستان هود همچون صحنهای را مییابیم:
(قَالُوا یَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَیِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِکِی آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِکَ وَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ (٥٣) إِنْ نَقُولُ إِلا اعْتَرَاکَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ (٥٤) مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِی جَمِیعًا ثُمَّ لا تُنْظِرُونِی (٥٥) إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (٥٦) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَلا تَضُرُّونَهُ شَیْئًا إِنَّ رَبِّی عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ) (٥٧)
گفتند: ای هود! تو دلیـلی برای مـا نیاوردهای) (که بـر صحّت چیزی دلالت کند که ما را بدان میخوانی) و ما به خاطر سخن تو خدایان خود را رها نمیکنیم ( و به ترک عبادت معبودهای خویش نـمیگوئیم) و بـه تـو ایـمان نمیآوریم (و به پیغمبریت باور نمیداریم. چیزی جز این نمیگوئیم که یکی از خدایان ما بلائی به تو رسانده است (و دیوانهات کرده است، بدانگاه کـه به بدگوئی آنــها زبـان گشـودهای و مـا را از عبادتشان بـرحذر داشتهای. این است که هذیان میگوئی و یـاوهسرائـی مـیکنی. هـود در پـاسخشان) گفت: من خدا را گواه میگیـرم و شما هم گواهی دهید (بر گفتارم) که مـن از چیزهائی که (بجز خدا) میپرستید بیزار (و از بیماری شـــرک شـما ســالم) و برکنارم. بـجز خدا (از هـر چه میپرستید گریزان و بیزارم. حال که چنین است هر چه از دستتان سـاخته است کـوتاهی مکـنید و) همگی به نیرنگ و چارهجوئیم بپردازید و مهلتم مدهید. (من نه از شما و نه از مـعبودهائی مـیترسم که گمان مـیبرید بلائی بر سرم آوردهاند). من بر خدا تکـیه کردهام کـه پروردگار من و پروردگار شـما است. هیچ جنبندهای (اعم از انسان و غیرانسان) نیست مگر این که خدا بر او تســلط دارد (و زمـام اختیارش را در دست دارد. پس چرا بـاید از شما ترسید؟! بدانید که قدرت خدای من در طریق حقّ و عدل جاری میگردد، زیرا) بیگمان خدای من بر صراط مستقیم (که جادۀ عـدل و داد اسـت) قرار دارد (و کــاری بـرخـلاف حکـمت و صــواب انـجام نمیدهد). اگر (از دعوت من) روی بگردانید (بـاکـی نیست. زیرا بر رسولان پیام باشد و بس) و من رسالتی را که مأمور بدان بودم بـه شـما رسـاندم. پروردگارم (شما را میمیراند و) کســان دیگری را به جـای شــما مــینشاند و شـما کمترین زیـانی (بـا روگردانـی از پرستش و دوری از عبادتش) بدو نمیرسانید. بیگمان پـروردگار من مـراقب و مـواظب هـر چیزی است (و کردار و رفتار شما از او پنهان نمیماند و بیسزا و جزا نمیگردد). (هود/53-57)
سپس سرانجام کار در میرسد:
(وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا هُودًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّیْنَاهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ (٥٨) وَتِلْکَ عَادٌ جَحَدُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ (٥٩) وَأُتْبِعُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلا إِنَّ عَادًا کَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ) (٦٠)
هنگامی که فرمان مـا (مـبنی بـر نـابودی قوم عـاد) در رسید، هود و مؤمنان همراه او را در پرتو مـرحمت خود نجات دادیم و ایشان را از عذاب سـخت و شـدید رهانیدیم. این هم قوم عاد بـودند کـه آیـههای (آفـاق و انفس) و دلائل پروردگارشان را انکار و تکفیر کردند و از فرمان (پپغمبر خدا هـود و در اصـل از فـرمان هـمۀ) پیغمبران خدا سرکشی نمودند و از دستور هر سرکش عناد پیشهای پیروی کردند. در ایـن دنـیا دچـار نفرین (مـردمان) و طـرد (از رحمت یزدان) شـدند (و از پس ایشان بدنامی و رسوائـی مـاند) و در روز قیامت نـیز (همینطور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار میشوند و منفور خدا و فرشتگان و مردمان میگردند). هـان! (ای جهانیان! بدانید کـه قوم) عاد بـه خدای خود (ایـمان نیاوردند و نسبت بدو) کافر شدند. هـان! (ای مـردمان! بدانید که) عاد، قوم هود (شایستۀ طرد از رحمت خدا و درخور هلاک شدند، پس) نیست و نابود باد.(هود/58-60 )
در داستان صالح این صحنه را مییابیم:
(قَالُوا یَا صَالِحُ قَدْ کُنْتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ (٦٢) قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَآتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ) (٦٣)
گفتند: ای صالح! پپش از این مایۀ امید ما بودی. آیا ما را از پرستش چیزهائی که پـدرانـمان میپرستیدند نـهی میکنی؟ (و از عبادت بتانی بـاز میداری کـه نـیاکـان و همچنین خودمان به عـبادت آنـها عـادت کرده و الفت گرفتهایم؟!) ما راجع بدانچه ما را بدان دعوت میکنی به شکّ و تردید عجیبی گرفتار آمدهایم! (مگر میشود که خدا را به یگانگی پرستید و بـدون میانجیگری بـتان و شفیعان بـه خدا تـقرّب جست؟! ایـن غیرممکن است). گفت: ای قوم من! به من بگوئید، اگر من (در دعوت شما به پرستش خدای یگانه)، از سـوی خدا دلیـل روشـنی داشته باشم و او از جانب خود به من رحمت (نـبوّت و رسالت) داده باشد، حال اگر از فرمـان او سرکشی کنم، چه کسی مرا در برابر (خشـم) خدا یـاری مـیدهد و از عذاب او رستگار میسازد؟! شـما که جز بر زیـان و هلاک من نمـیافزائید. (هود/62و63)
سپس به دنبال پیکردن شتر با شمشیر و تکذیب حقّ و حقیقت، همچون فرجامی در میرسد:
(فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا صَالِحًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْیِ یَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ (٦٦) وَأَخَذَ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ (٦٧) کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیهَا أَلا إِنَّ ثَمُودَ کَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْدًا لِثَمُودَ) (٦٨)
هـنگامی که فرمان مــا (مـبنی بـر عذاب قوم ثـمود) دررسید، صالح و مؤمنان همراه او را در پرتو لطف و مرحمت خود نجات دادیم (و از هلاک مصون و از عذاب محفوظ داشتیم) و از خواری و رسوائی آن روز (بد و هولناک) رهانیدیم. (ای پپغمبر!) پروردگار تو نـیرومند و چیره است (و به قوّت و عزّت و نـصرت او اطمینان
داشته بـاش)، صـدای شدید (و وحشـتناک صـاعقه و امواج هراسناک زلزله)، افراد سـتمکار (قـوم ثمود) را دربر گرفت و در خانه و کاشانۀ خود خشکیدند و بر روی افتادند. آن چنان که گوئی هرگز ساکـن آن دیـار نبودهاند (و در آبادانی آنجا نکوشیدهاند. ویران و خالی و بیصاحب!). هان! (ای مردمان!) نابود باد قوم ثـمود (و از رحمت خدا مطرود).(هود/66- 68 )
در داستان شعیب هم این صحنه را می یابیم:
(قَالُوا یَا شُعَیْبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّکَ لأنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ (٨٧) قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلا الإصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ (٨٨) وَیَا قَوْمِ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شِقَاقِی أَنْ یُصِیبَکُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْکُمْ بِبَعِیدٍ (٨٩) وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُودٌ (٩٠) قَالُوا یَا شُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاکَ فِینَا ضَعِیفًا وَلَوْلا رَهْطُکَ لَرَجَمْنَاکَ وَمَا أَنْتَ عَلَیْنَا بِعَزِیزٍ (٩١) قَالَ یَا قَوْمِ أَرَهْطِی أَعَزُّ عَلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَکُمْ ظِهْرِیًّا إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ (٩٢) وَیَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَمَنْ هُوَ کَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ )(٩٣)
گفتند: ای شعیب! آیا نمازهایت به تو دستور میدهد که ما چیزهائی را ترک کنیم که پدرانمان (از قدیم و ندیم) آنها را پرستیدهاند؟! (مگر مـیشود عبادت بـتهائی را رها سازیم که از دیرباز نیاکانمان را بـرآن دیـدهایـم و خود نیز برآن رفتهایـم؟! یـا نمازهایت بـه تو دستور میدهد که ما آزادی خود را از دست بدهیم) و ما نتوانیم به دلخواه خود در اموال خویش تصرّف کنیم؟! تو که مرد شکیبا و خردمندی هستی (چرا باید چنین سخنان یاوه و پریشانی بگوئی؟!). گفت: ای قوم مـن! اگر مـن (براثر نبوّت) دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم (و به یقین کامل رسیده باشم) و روزی خوبی (علاوه از نبوّت) به من عطـاء فرموده بـاشد، بـه مـن بگوئید (آیـا میتوانم برخلاف فرمان خدا، یعنی خـالق و هـادی و رازق خــود رفـتار کـنم، و شـما را از بتپـرستی و بزهکاری نهی ننمایم؟). من نمیخواهم شما را از چیزی بازدارم و خودم مرتکب آن شـوم (و بـلکه شمـا را بـه انجام کاری میخوانم که خود نیز بدان عـمل میکنم). من تا آنجا که میتوانم جز اصلاح (خویشتن و شما را) نمیخواهم، و توفیق من هم (در رسیدن به حقّ و نیکی و زدودن ناحقّ و بدی) جز با (یاری و شتیبانی) خدا (انجام پذیرفتنی) نیست. تنها بر او توکّل میکنم ! و (کار و بارم را بدو واگذار میسازم و بـا توبه و انابت) فقط به سوی او برمیگردم. ای قوم من! مخالفت (موجود میان شما و) من، شما را بر آن ندارد که بـر عناد ب حقّ و اصرار بر کفر خود بـیفزائـید و سـبب شـود که هـمان بلائی به شما برسد که به قوم نوح یا قوم هود و یا قوم صالح رسید، و (مکان و زمان وقوع هلاک) قوم لوط از شما چندان دور نـیست (و دست کـم از ایشـان عبرت بگیرید و خویشتن را بپائید). از پروردگارتان آمرزش (گناهان خود را) بخواهید و بعد (از هر گناه و لغزشی که در زندگی مرتکب مـیشوید پشیمان شـود. و) بـه سوی او برگردید. بیگمان پروردگار من بسیار مهربان (در حقّ بندگان پشیمان و) دوستدار (مؤمنان توبهکار) است. گفتند: ای شعیب! بسـیاری از چیزهائ را کـه میگوئی نمیفهمیم (و گوشمان بـه سـخنانت بدهکار نیست) و ما شما را در میان خود ضعیف مـیبینیم (و قادر به دفاع از خویشتن و اقناع دیگران نمیدانـم). اگر (به خاطر احترام) قبیلۀ اندک تو نبود (کـه بـر آئین مــا میباشند) ما تو را سنگباران میکردیم و تو در پیش ما قدر و ارز شی نداری (تا تو را بزرگ و محترم داریم و از کشتن تو صرف نظر کنیم، و در برابر ما قوّت و قدرت آن را نداری که از خویشتن دفاع کنـی. شعیب) گفت: ای قوم من! آیا قبـله و عشیرۀ من در نزد شما گرامیتر و مهمّتر از خدا است (و بـه خـاطر آنـان بـا مـن مدارا و سازش میکنید) و خدا را فرامـوش مـیسازید و او را پشت سر میاندازید (و به قدرت و عـزّت وی اعتنائی نمیکنید؟!). بیگمان پروردگار من آگاه از هر آن چیزی است که میکنید (و اعمال و افعال شما از دید او مخفی نمیماند و پاداش آنها را در کف دستتان میگذارد). ای قوم من! هرچه در قدرت دارید انـجام دهید و کوتاهی نکنید (و بدانید که پشتیبان من خدا است و از شما باکی نیست). من به کار خود مشغولم (و همانگونه که شـما به راه خود ادامه مـیدهید، مـن هـم بـه راه خود ادامـه میدهم). بالأخره خواهید دانست که چـه کسـی دچـار عذابی میشود که او را خوار و رسـوا مـیکند، و چـه کسی دروغگو است (و از مـن و شـما کدام راسـترو و خوشبخت، و کدام کجرو و بدبخت میباشیم). چشم به راه بـاشید و مـن هـم چشـم بـه راهم (کـه عـاقبت چـه میشود).(هود/87-93)
آنگاه خاتمه سر میرسد:
(وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّیْنَا شُعَیْبًا وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِینَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دِیَارِهِمْ جَاثِمِینَ (٩٤) کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیهَا أَلا بُعْدًا لِمَدْیَنَ کَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ) (٩٥)
هنگامی که فرمان مـا (مـبنی بـر هـلاک قوم مـدین) در رسید، شعیب و مؤمنان هـمراه او را در پـرتو مـهر خـود (از عـذاب و هــلاک) نـجات دادیـم و صــدای (وحشـتناک صـاعقه و زلزله) سـتمکاران را دریـافت و (براثر آن قالب تهی کـردند و نـقش زمـین شـدند و) در خانه و کـاشانۀ خـود کــالبدهای بــیجانی کشـتند. بدانگونه که انگار هرگز از ساکنان آن دیار نبودهاند (و در آنجا نزیستهاند و روزگاری در آن بسر نبردهاند. نه خود ماندند و نه اثری از ایشـان مـاند). هـان! نـابود (و دور از رحمت خدا) باد قوم مدین! همانگونه که قوم ثمود نابود (و دور از رحمت خدا) شدند.(هود/94و95)
٣- یکی دیگر نیز از نشانههای برجسته، پیرو زدن بـر این داستان است. در آن پیغمبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم به مفاهیـم آن رهنمود میشود، و از او غمزدائی مـیگردد و در ایـن راستا از او خواسته میشود که به بلاها و مـصیبتهائی بنگرد که در گذشتهها بر سر برادران انبیاء بـزرگوارش آمده است، و خدا چگونه ایشان را مشمول رعـایت و عــنایت خـود فـرموده است و سـرانـجام پـیروزی و بــهروزی را بهره آنـان نـموده است. هـمچنین پیغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم رهــنمود گـردیده است که با تکذیبکنندگان قوم خود قطع رابطه کند همانگونه کـه پیغمبران بزرگوار با اقوام خود قطـع رابطه کردند و بـر حقّ و حقیقتی ماندگار گردیدند که با خود بــه ارمـغان آورده بودند ... ضمناً این داستان اشاره دارد به صدق ادعای پیغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم در این که میگوید بدو وحی شده است و رسالت آسمانی بدو واگذار گردیده است.(هود /49)
چه در پایان داستان نوح این پیرو را مییابیم:
(تِلْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلا قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ) (٤٩)
این (قصّه و داستانهای ملّتهای پیشینی که تـو آنـان را ندیدهای) جزو اخبار غیب است کـه آن را بـه تو (ای پیغمبر اسلام!) وحی میکنیـم. نه تو و نه قوم تو پیش از این، آن را نمیدانستید. پس (در برابر اذیّت و آزار قـوم خود) شکیبائی کن (همانگونه که پیغمبران پیشین در برابر اذیّت و آزار اقوام خود شکیبائی کردند، و بـدان) که سرانجام (کار، برد با شکیبایان و) از آن پرهیزکاران است. (هود/49)
در پایان داستانی که در این سوره آمده است، این پیرو دراز را در پایان سوره مییابیم:
(ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَیْکَ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِیدٌ (١٠٠) وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ لَمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَمَا زَادُوهُمْ غَیْرَ تَتْبِیبٍ (١٠١) وَکَذَلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِیَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ) (١٠٢)
این از خبرهای شهرها و آبادیهائی است که ما برای تو (ای پیغمبر!) بازگو میکنیم (تا قوم خود را بـدانـها پـند دهی، و به یاری خدا اطمینان حاصل کنی). برخی از این شهرها و آبادیها هنوز برپا و برجایند (و آثاری از آنها مانده و درس عبرت همگانند.) و بـرخی درویده (و از میان رفتهاند همانند کشتزار درو شده). ما بدانان ستم نکردیم (و بیهوده نابودشان ننمودیم ) و بلکه خودشان (با کفر و فساد و پرستش بتها و غیره) بـر خـویشتن سـتم روا داشـتند و مـعبودهائی را که بـغیر از خدا میپرستیدند و به فریاد میخوانـدند، کمرترین سـودی بدانان نرساندند و هیچگونه کمکی نتوانستند بـدیشـان بـنمایید (و مـثلاً آنـان را از هـلاک و نابودی بـرهانند) بدانگاه که فرمان (هلاک ایشان از سوی) پروردگارت صادر گردید، و جز بر هلاک و زیـانشان نـیفزودند (و تنها مایۀ بدبختی و نابودی ایشان شدند و بس). عقاب پروردگار تو این چنین است (که دربارۀ قوم نوح و عاد و ثمود و مدین و غیره کذشت) هرگاه که (بر اثر کفر و فســاد، اهــالی) شـهرها و آبـادیهائی را عقاب کـند کـه ستمکار باشند. به راستی عقاب خدا دردنـاک و سـخت است. (هود/100-102)
(وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ (١١٠) وَإِنَّ کُلا لَمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (١١١) فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (١١٢) وَلا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (١١٣) وَأَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ (١١٤) وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ) (١١٥)
ما کتاب (آسمانی تورات) را به مـوسی دادیـم و سپس دربــارۀ آن (از سـوی پـیروان در تـفسـر و مـعنی آن بـرحسب اهـواء و شــهوات ایشـان) اختلاف شد (و بسیاری از حقّ به دور گشتند و دسته دسته و پراکنده شدند) و اگر سخن پروردگارت از پیـش بـر ایـن نرفته بود (که عذاب کافران و مجازات شدید مبطلان تـا روز رستاخیز به تأخیر انداخته شود) دربارۀ چیزی که در آن اختلاف پیدا کرده بودند (با تمییز حقّ از بــاطل، و بـرجـای داشتن مـحقّ و نـابود کـردن مبطل) داوری میشد (و مسألۀ کفر و نفاق خاتمه مییافت، چرا که از ترس نابودی آنی، اختیار که رمـز تکـامل و پیشرفت است از میان برمیخاست و جبر مطلق بر جامعه حاکم میشد، امّا چون مجازات آنی مخالف سرشت انسـانی است، خدا چنین نکرد). آنان (که تورات را از پدران خود به ارث بردهاند) دربارۀ کتاب (آسمانی خود) به شکّ و تردید شگفتی گرفتار آمدهاند (و از حقیقت فرسـنگها به دور افتادهاند). پروردگارت حتماً (پـاداش و پـادافـره) اعمال همگان را بیگم و کـاست مـیدهد و او آگاه از هرآن چیزی است که مـیکنند. بنابراین، همانگونه که فرمان یافتهای (در راه تبلیغ و ارشاد و مبارزه و پیکار و پـیاده کردن تـعلیمات قرآن) اسـتقامت کن هـمراه کسانی که (از کفر و شرک دست کشیدهاند و) با تو (به سوی خدا) برگشتهاند و ایـمان آوردهانـد، و از حدود قوانین خدا) تجاوز نکنید (و از جـادۀ اعتدال بـه کنار نروید و راه افراط و تفریط مپوئید) چرا که خدا میبیند چیزی را که مـیکنید (پس مواظب پندار و گفتار و کردار خود باشید). و به کافران و مشرکان تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو میگیرد. و (بـدانـید که) جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید لذا بتوانـند شما را در پناه خود دارند و شرّ و بلا و زیان و ضرر را از شـما به دور نـمایند) و پس از (تکیه بـر کافران و مشرکان، دیگر از سوی خدا) یـاری نـمیگردید و (بـر دشمنان) پیروز گردانده نـمیشویده در دو طرف روز (که وقت نماز صبح و عصر است) و در اوائل شب (که وقت نماز مغرب و عشاء است) چنان کـه بـاید نـماز را بــهجای آوریـد. بـیگمان نـیکیها (و از جـمله نمازهای پــنجگانه) بـدیها را از مـیان مـیبرد. بـیگمان در ایـن (سفارشها و قانونهای آسمانی) اندرز و ارشاد کسانی است که پند میپذیرند و خدای را یاد میکنند و بـه یـاد میدارند. و (در برابر سـختیهای چیزهائی که بـه تـو دستور داده شده است) شکیبائی کن که خداوند پاداش نیکوکاران را ضائع نخواهد کرد (و رنج آنان را در دنیا و آخرت هدر نخواهد داد).(هود/110-115 )
(وَکُلا نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءَکَ فِی هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِکْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ (١٢٠) وَقُلْ لِلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنَّا عَامِلُونَ (١٢١) وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (١٢٢) وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) (١٢٣)
این همه از اخبار پیغمبران بر تو فرو مـیخوانیم، کلّاً برای این است که بدان دلت را برجای و استوار بداریم (و در برابر مشکلات تبلیغ رسالت، آن را تقویت نمائیم). برای تو در ضمن این (سـوره و اخبار مـذکور در آن، بیان) حقّ آمده است (همان حقّی که پیغمبران دیگران را بدان میخواندند) و برای مؤمنان پند و یادآوری مهمّی ذکر شده است (که میتوانند همچون ایمانداران پیشین از آن سود جویند و راه سعادت پویند). بگو به کسـانی که ایمان نمیآورند: هرچه در قدرت دارید بکـنید (و در راه خود بروید) که ما نیز آنچه میتوانیم میکنیم (و در راه خود میرویم، ولی بدانید سرانجام شـما شکست و بدبختی، و عاقبت مـا پـیروزی و خوشبختی است). و چشم به راه باشید (که به ما چه چیز مـیرسد از آنـچه فکر میکنید که میرسد) و ما هم چشـم بـه راه هستیم (که برابر وعدۀ خدا، دعوت آسمانی پیروز و اسلام بر شما و بر همۀ دشمنان دین غلبه کند. آگاهی از) غـیب آسمانها و زمین ویژۀ خدا است، و کارها یکسـره بدو برمیگردد (و امور جهان به فرمان او میچرخد)، پس او را بپرست و بر او تکیه کن و (بدان که) پـروردگارت از چیزهائی که میکنید بیخبر نیست.(هود/120-123 )
این چنین، بخش جنبشی رهنمود قرآنی برای ما جلوهگر میگردد. این چنین، قرآن را مـیبینیم کـه بـا واقـعیّت دعوت و حرکت در هر مرحلهای رویاروی میشود، و دعوت و حرکت را به موضعگری مـناسب راهـنمائی میکند. داستان را نیز در قرآن این چنین میبینیم بدان هنگام که داستان با مقتضیات جنبـش و پیکار با جاهلیّت در مراحل مختلف رویاروی میگردد، رویاروئی زنده و پویا. کارآئی آن بسان کارآئی بقیّۀ سورهای است که در آن میآید. در عین حال آن را هماهنگ با روند و فضا و موضوع سوره مییابیم، و آن را در جهان واقع به تمام و کمال بیانگر اهداف سوره، و تـصدیق کنندۀ رهنمودها و احکام و پیامهای گویش و سائر چیزهائی میبینیم که سوره متضمّن آنها است.
*
قبلاً در شناسائی سورۀ یونس در جزء یـازدهم آمـده است:
«واپسین آشنائی ما در کتاب «فی ظـلال القـرآن» با قرآن مکّی، سورۀ انعام و سورۀ اعراف بود که در تربیت قرآن پیاپی یکدیگر آمدهاند، هر چند که از لحاظ تربیت نزول پیاپی همدیگر نبودهاند. پس از آن دو تـا سورههای انفال و توبه با فضا و سرشت و موضوعات مدنی خاص خود قرار گرفتهاند. هم اینک به سوی قرآن مکّی برمیگردیم و سورههای یونس و هود را هــم در ترتیب قرآن و هـم در تـرتیب نـزول پـیاپی هـمدیگر مییابیم ... جای شگفت است که همگونی زیادی میان این دو سوره و آن دو سـوره، در مـوضوع، و نـیز در شیوۀ عرضۀ این موضوع، موجود است! سـورۀ انـعام خود حقیقت عقیده را بـه دست مـیگیرد، و بـا آن بــا جاهلیّت رویاروی میگردد، و این جاهلیّت را در عقیده و احساس و عبادت و عمل، چارهجوئی میکند، و بـه مبارزۀ آن میپردازد. در صورتی که سورۀ اعـراف از حـرکت ایــن عـقیده در زمـین، و از داسـتان آن در رویاروئی با جاهلیّت در طول تاریخ، سخن میراند. به همین منوال ما در اینجا با دو سورۀ یونس و هود روبرو هستیم ... شباهت زیادی در موضوع، و نـیز در شـیوۀ عرضۀ آن مییابیم، با این فرق که سورۀ اعام از سورۀ یونس در بلندا و ستبرای آهنگ، و در سرعت و قوت تکان نبض، و در درخشش شدید صورتگری و حرکت، ممتاز است ... در صورتی که سورۀ یونس با آهنگ نرم و کندی، و با تکان نبض آرامی، و با روانی دلانگیز، به پیش میرود! ... و امّا سورۀ هود، بسیار همگون سورۀ اعراف در موضوع و عرضه و آهنگ و تکان است ... با وجود همۀ این چیزها هر سورهای از شخصیت ویژه و از سیماها و نشانههای جداگـانۀ خود برخوردار است، هر چند که این همه تشابه و اختلاف در میان است«.
هم اینک این اشارۀ کوتاه را شرح و بسط میدهیم:
سورۀ یـونس بـه گـوشۀ کـوتاهی از داسـتانها اشاره مینماید ... اشارهای به داستان نـوح، و اشـارهای بـه داستان پیغمبران بعد از او دارد. تا اندازهای بیشتر از آنـها داستان مـوسی را به درازا مـیکشد، و اشـارۀ کوتاهی به داستان یـونس مـینماید ... به هــر حـال داستانها در سوره تنها به عنوان گواهی و مثالی بـرای تصدیق حقائق اعتقادیای ذکر میشوند که اهداف این سوره هستند.
و امّا سورۀ هود داستانها در آن پیکرۀ سوره را تشکیل میدهند. داستانها در آن هر چند بـه عـنوان گـواهی و مثالی برای تصدیق حقائق اعتقادیای آمـدهانـد که اهداف این سوره هستند، ولی چنین پیدا استکه عرضه حرکت عقیدۀ خدائی در تاریخ بشری، هدف آشکـار و جستۀ داستانها است.
بدین سبب میبینیم که ترکیببند پیکرۀ سـوره از سـه بخش متمایز و جداگانه تشکیل شده است:
بخش یکم، حقائق عقیده را دربـر دارد، و در دیـباچه سوره آمده است وگسترۀ محدودی را فراگرفته است. بخش دوم، حرکت این حقیقت در درازنـای تـاریخ را دربر دارد، و بیشترین گسترۀ روند سوره را فراگــرفته است.
بخش سوم، پیرو این حرکت را دربر دارد، و هـمچون بخش یکم گسترۀ محدودی را فراگرفته است.
روشن است همۀ بخشهای سوره، در بیان حقائق بنیادین اعتقادی که هدف سراسر روند سوره است، با یکدیگر همکاری و هماهنگی دارند، و هر بخشی این حقائق را برابر سرشت و شیوۀ ویژۀ خود دنــبال مـیکند و بـیان مینماید، و نحوۀ گفتـار و نوع داستان و طرز رهنمود در یکایک آنها جداگانه است.
این حقائق بنیادینی که سوره عهدهدار بیان آنـها است عبارتند از:
1-چیزی که پبغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم و چیزهائی که پیش از او پیغمبران با خـود آوردهانـد، یک حـقیقت ا،بت، و آن حقیقت از سوی خداوند سـبحان وحی شـده است، و مبنی بر کرنش بردن در برابر یـزدان یگانۀ جهان و پرستش کردن دادار یکتای بیانباز سبحان است. قوانین و احکام این کرنش بردن و پرستش کردن هم نتها و تنها از پیغمبرن خدا دریافت میگردد و بس. قضاوت میان مردمان نیز براساس این حقیقت صـورت مـیپذیرد و بس:
در دیپاچۀ سوره، این آیات راجع به حقیقت، دعوت پیغـمبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم میآید:
(الر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ (١) أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ) (٢)
الف.لام.را. (ایـن قـرآن) کـتاب بـزرگواری است کـه آیههای آن (توسّط خدا) منظّم و محکم گردیده است (و لذا تناقض و خلل و نسخی بدان راه ندارد) و نیز آیـات آن از سوی خداوند (جهان) شرح و بیان شده است که هم حکیم است و هم آگاه (و کارهایش از روی کاردانی و فرزانگی انجام میپذیرد. ای پیغمبر! بدیشان بگو:) این که جز خدا را نپرستید. بیگمان مـن از سوی خدا بـیمدهندۀ (کــافران بـه عـذاب دوزخ) و مژدهدهنده (مؤمنان به نعمت بهشت) هستم.(هود/1و2)
(أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (١٣) فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) (١٤)
بلکه (مشرکان پـا از درخواست گنج رایگان و نـزول فرشتگان بالاتر میگذارند و) میگویید: (محمّد. خودش قرآن را تألیـف کرده است و) آن را بـه دروغ بـه خدا نسبت میدهد! بگو: (اگر این قرآن را انسانی چون من نوشته است) شما (هم) ده سورۀ دروغین همانند آن را (بنویسید و برای ما) بیاورید و غیر از خدا هرکس را که میتوانید دعوت کنید (و به یاری خود بطلبید) اگر (در ادعــای خویش) راسـتگوئید. پس (ای مشـرکان!) اگر (کسـانی را که برای یاری در این کار دعـوت میکنید) پاسخ شما را ندادند (و استدعای شما را نپذیرفتند، چرا که از انجام آن ناتوانند) بدانید که این قرآن با آگاهی الله و وحی خدا نازل شده است (و از علم الهی سـرچشمه گرفته است) و معبودی جز خدا نیست (و نـزول این آیات معجز، دلیـلی و نشانی بر این حقیقت است). پس آیا اسلام را میپذیرید و فرمانبردار خدا میگردید؟ (بــاید که تسلیم شوید اگر طالب حقّ میباشید). (هود/13و14)
در داستانهای پیغمبران راجع به حقیقت دعوت آنان، و راجع به قطع رابطۀ ایشان با اقوام و خاندانشان به سبب عقیده، سخن رفته است:
(وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ (٢٥) أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍ) (٢٦)
(همانگونه که تو را به پیش قومت فرستادیـم و گروهی به دشمنانگی و سرکشـی پرداختند) نوح را (هم) به پیش قومش فرستادیم (و او بـدیشان گـفت:) مـن بـیمدهندۀ (شما از عـذاب خدا و) بیانگر (راه نـجات) بـرای شـما میباشم. (همچنین بدیشان گفت:) جز الله (، یعنی خدای واحد یکتا) را نپرستید. بیگمان من از عذاب روز پررنج (قیامت) بر شما میترسم. (هود/25و26 )
(قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَآتَانِی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَنُلْزِمُکُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا کَارِهُونَ) (٢٨)
ای قوم من! بـه مـن بگوئید، اگر مـن دلیـل روشنی از پروردگارم داشته باشم (که علم ضروری من برگرفته از دانش و بینش پـیغمبری است) و خداوند از سـوی خود رحمتی به من عطاء فرموده باشد (که نبوّت است) و این رحمت الهی (به سـبب تـوجّه شـما بـه مـادیّات و غفلت از معنویّات) بر شما پنهان مـانده باشد، آیـا مـا میتوانیم شما را به پذیرش آن واداریــم، در حـالی کـه شما دوستش نمیدارید و منکر آن میباشید؟ (دین را با اجـبار کـه نــمیشود بـه دیگران تـحمیل و تـزریق کرد).(هود/28)
(وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ (٤٥) قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلا تَسْأَلْنِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ) (٤٦)
نــوح پروردگار خـود را بــه فریاد خوانـد و گفت: پروردگارا! پسرم (کنعان که امـواج او را فرو بـلعیده است) از خـاندان من است و (تو هنگامی کـه بـه مـن دستور فرمودی، خاندان خود را سـوار کشـتی کنم، دراصل وعدۀ حفظ خاندان مرا دادهای) وعدۀ تو راست است (و خلافی در آن نیست) و تو داورترین داوران و دادگـــرترین دادگرانــی (و درد دل مــرا مـیدانــی. پروردگارا! لطفی و مرحمتی) فرمود: ای نوح! پسرت از خاندان تو نیست. چرا که او (بـه سـبب رفتار زشت و کردار پـلشتی کـه پـیش گرفته است، بـا تـو فرسنگها فـاصله دارد، و ذات او عـین) عمل ناشایست است. بنابراین آنچه را از آن آگاه نیستی (که درست است یـا نادرست) از من مخواه. من تو را نصیحت میکنم که از نادانان نباشی (و ندانی که در مکـتب آسمانی، پیوند براساس عقیده است؛ نه گوشت و خون).(هود/45و46)
(وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلا مُفْتَرُونَ) (٥٠)
(مـا بــه عـنوان پـیغمبر) هود را به سـوی قوم عـاد فرستادیم که از خودشـان بود. (هود بدیشان) گفت: ای قوم من! خدا را پپرسـتید که جز او معبودی ندارید. شما (کـه بـه خدایـان متعدّدی مـعتقدید، در ادّعـای خود) دروغگویانی بیش نیستید. (هود/ 50)
(وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ) (٦١)
بـه سوی قـوم ثمود یکی از خـودشان را (به عنوان پیغمبر) فرستادیم که صالح نام داشت. (به آنان) گـفت:
ای قوم من! خدا را بپرستید کـه مـعبودی جز او بـرای شما وجود ندارد (و کسـی غـیر او مسـتحقّ پـرستیدن نمیباشد). او است که شمـا را از زمین آفریده است و آبادانی آن را به شـما واگذار نـموده است (و نـیروی بهرهوری و بهرهبرداری از آن را بـه شما عطاء و در شما پدید آورده است. پس، از او طلب آمرزش (گناهان خویش) را بنمائید و به سوی او برگردید (و با انـجام عبادات و دوری از منکران، مـغفرت و مـرحمت او را بخواهید و بدانید که اگر در آیـن کـار صـادق بـاشید، خداوند شما را درمـییابد و دعـای شما را مـیپذیرد). بیگمان خداوند (به بندگانش) نزدیک (است و استغفار و انگیزه اسـتغفارشان را مـیدانـد) و پـذیرندۀ (دعـای کسانی) است (که او را مخلصانه به زاری میخوانند و به یاریش میطلبند). (هود/61 )
(قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَآتَانِی مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَیْتُهُ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیْرَ تَخْسِیرٍ) (٦٣)
گفت: ای قوم من! به من بگوئید، اگر من (در دعوت شما به پرستش خدای یگانه)، از سـوی خدا دلیـل روشنی داشته باشم و او از جانب خود به من رحمت (نـبوّت و رسالت) داده باشد، حال اگر از فرمان او سرکشی کنم، چه کسی مرا در برابر (خشـم) خدا یـاری مـیدهد و از عذاب او رستگار میسازد؟! شـما که جز بـر زیــان و هلاک من نمیافزائید.(هود/63)
(وَإِلَى مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ... ).
شعیب را (نیز) به سوی قوم مدین فرستادیم که از خود آنان بود. (شعیب بـدیشان) گفت٠ ای قـوم مـن! خدا را بپرستید (و بدانید که) جز او معبودی ندارید... (هود/84 )
(قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا...).
گفت: ای قوم من! اگر من (براثر نبوّت) دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم (و به یقین کامل رسیده باشـم) و روزی خوبی (علاوه از نبوّت ) به من عطاء فرموده باشد، به من بگوئید (آیا میتوانم برخلاف فرمان خدا، یعنی خالق و هادی و رازق خود رفتار کنـم، و شما را از بتپرستی و بزهکاری نهی ننمایم؟). (هود/88)
در بخش پیرو، این آیات راجع به حقیقت دعوت، و راجع به قطع رابـطۀ مـردمان براساس ایـن حقیقت می آید:
(وَلا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ) (١١٣)
و به کافران و مشرکان تکیه مکنید (که اگر چنین کنید) آتش دوزخ شما را فرو میگیرد، و (بدانید که) جـز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید (تا بـتوانـند شما را در پناه خود دارند و شرّ و بلا و زیـان و ضـرر را از شـما بدور نمایند) و پس از (تکیه بر کافران و مشرکان، دیگر از سوی خدا) یاری نمیگردید و (بر دشـمنان ) پـیروز گردانده نمیشوید.(هود/113 )
(وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ) (١٢٣)
(آگاهی از) غیب آسمانها و زمـین ویـژۀ خدا است، و کارها یکسره بدو برمیگردد (و امور جهان به (برفرمان او میچرخد). پس او را بپرست و بر او تکیه کن و (بـدان که) پروردگارت از چیزهائی که میکنید بیخبر نیست. (هود/123 )
بدین منوال بخشهای سه گانۀ سوره برایبیان این حقیقت به هم میرسند.
٢- برای این که مردمان تنها یزدان را خداوندگار خود بدانند و ربوبیّت را بدو اختصاص دهند، این سوره خدا را بدیشان میشناساند، و بیان میدارد که مـردمان در این جهان در دست قدرت اویند، و آنان در آن جهان به سوی ایزد منّان برمیگردند تا واپسـین سـزا و جزای ایشان را بدهد ... بخشهای سهگانۀ سوره نیز در بیان این حقیقت به تمام و کمال ادای مطلب میکنند.
در دیباچه میآید:
(أَلا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (٥) وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الأرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (٦) وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُبِینٌ (٧) وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ) (٨)
هان! (برخی از) آنان، کینه و دشمنی (پیغمبر و مؤمنان) را به دل میگیرند و سعی میکنند تا آن را از خدا پنهان دارند! هان! آنان هنگامی که بـا جامهها خـویشتن را میپوشانند (و رازها بـه همدیگر میگویند و نیرنگها میجویند تا با آشکـار شـدن کارشان رسـوا نشـوند) خـداونـد از آنـچه نـهان مـیدارنـد و از آنـچه آشکـار میسازند (بهطور یکسان) با خبر و آگاه است. چرا کـه او آگاه از رازهـای سـینهها است. هـیچ جنبندهای در زمین نیست مگر این که روزی آن، بر عهدۀ خدا است (و خدا روزی مناسب هریک را در بحر و بر مـیرساند) و محل زیست (دوران حیات) و محل دفن (پس از ممات) او را میداند. همۀ اینها در کتاب روشنی (بـه نـام لوح محفوظ، موجود و مضبوط) است. خدا آن کسـی است که آسمانها و زمین را در شش دوره بیافرید و (پیش از آن، جهان هستی جز مواد مذاب گازی شکل گسترده در گستره گیتی نبود، و ایـن جهان هسـتی و پـای) تـخت قدرت خدا بر (این مادۀ عظیم به ظاهر) آب، قرار داشت. (این آفرینش سترگ و شگفت را بدین خاطر ساخت) تا شما را بیازماید (و معلوم شود) که چه کسانی از شـما کارهای نیکو میکنند (و چه افرادی از شما کارهای بـد میکنند). اگر به آنان بگوئی شما بعد از مرگ برانگیخته میشوید (و زندگی دوبـاره پـیدا مـیکنید) کـافران (از روی شگفت) میگویند (چیزی را میگوئی باور کردنی نـیست و واقـعیّت نـدارد؛ بـلکه) ایـن یک جادوگری آشکاری است (که خردها را به بازیچه میگیرد). اگر عذاب را تا مدّت زمان محدودی (که پایان عمر جهان و آغاز قیامت است) به تأخیر اندازیم، (از روی استهزاء) می گویند: چه چیز مانع آن (از رسیدن به ما الآن) شده است؟ (اگر وعدۀ خدا راست است، عذاب را همین الآن بر سر ما بیاورد و ما را مهلت ندهد). هان! روزی عذاب به سراغ آنان میآید و دیگر از ایشان دور نمیگردد (و دست از سرشان برنمیدارد) و چیزی را که در (دنیا) مسخره میکردند، از هر سو دربرشان میگیرد.(هود/5-8 )
(مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لا یُبْخَسُونَ (١٥) أُولَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَبَاطِلٌ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ) (١٦)
کسانی که (تنها) خواستار زندگی دنیا و زینت آن باشند (و جـز خوردن و نـوشیدن و امـوال و اولاد را طـالب نبوده و چشمداشتی به آخرت نداشـته بـاشند، بـرابـر سنّت مـوجود در پیکرۀ هسـتی، پـاداش دسـترنج و) اعمالشان را در این جهان بدون هیچگونه کم و کاستی به تمام و کمال میدهیم (چـرا که مـدار ایـن جـهان بـر اعمال استوار است؛ نـه بـر نـیّات و مـقاصد، و بـر ایـن خوان یغما چه دشمن چه دوست). آنان کسانیند که در آخرت جز آتش دوزخ بهره و سهمی ندارند، و آنچه در دنیا انجام میدهند، ضائع و هدر میرود (و بـیاجر و پاداش میشود) و کارهایشان پوچ و بیسود میگردد (هرچند کـه اعمالشان بـه ظـاهر انسـانی و مـردمی و عبادی باشد). (هود/15و16)
در بخش داستانهای پیغمبران این گونه شـناسههائی می آید:
(إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (٥٦) فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَلا تَضُرُّونَهُ شَیْئًا إِنَّ رَبِّی عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ) (٥٧)
من بر خدا تکیه کردهام که پروردگار من و پروردگار شما است. هیچ جنبندهای (اعم از انسان و غیر انسـان) نـیست مگـر ایـن کـه خدا بـر او تسـلّط دارد (و زمـام اخـتیارش را در دست دارد. پس چـرا بــاید از شـما ترسید؟! بدانید که قدرت خدای من در طریق حقّ و عدل جاری میگردد، زیـرا) بیگمان خدای من بـر صـراط مستقیم (که جادۀ عدل و داد است) قرار دارد (و کاری بـرخـلاف حکمت و صواب انـجام نـمیدهد). اگر (از دعـوت مـن) روی بگردانید (بـاکـی نیست. زیرا بـر رسولان پیام باشد و بس) و من رسالتی را که مأمور بـدان بـودم بــه شـما رسـاندم. پـروردگارم (شـما را میمیراند و) کسان دیگری را به جای شما مـینشاند و شما کمترین زیانی (با روگردانی از پـرسـش و دوری از عبادتش) بدو نمیرسانید. بیگمان پروردگار مـن مراقب و مواظب هر چیزی است (و کردار و رفتار شما از او پنهان نمیماند و بیسزا و جزا نمیگردد).(هود/56و57 )
(وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ) (٦١)
بـه سـوی قوم ثـمود یکـی از خودشان را (بـه عنوان پیغمبر) فرستادیم که صالح نام داشت. (به آنان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که مـعبودی جز او پـرای شما وچود ندارد (و کسـی غیر او مسـتحقّ پـرستیدن نمیباشد). او است که شما را از زمـین آفریده است و آبادانی آن را بـه شـما واگذار نـموده است (و نـیروی بهرهوری و بهرهبرداری از آن را بـه شـما عطاء و در شما پدید آورده است). پس، از او طلب آمرزش (گناهان خویش) را بنمائید و به سوی او برگردید (و بـا انـجام عبادات و دوری از منکرات، مـغفرت و مـرحمت او را بخواهید و بدانـد کـه اگر در ایـن کـار صـادق بـاشید، خداوند شما را درمـییابد و دعـای شـما را مـیپذیرد). بیگمان خداوند (به بندگانش) نزدیک (است و استغفار و انگیزه اسـتغفارشان را مـیدانـد) و پـذیرندۀ (دعـای کسانی) است (که او را مخلصانه به زاری میخوانند و به یاریش میطلبند).(هود/61)
در بخش پیرو میآید:
(وَکَذَلِکَ أَخْذُ رَبِّکَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِیَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ) (١٠٢)
عقاب پروردگار تو این چنین است (که دربارۀ قوم نوح و عاد و ثمود و مدین و غیره گذشت) هرگاه که (بر اثـر کفر و فساد، اهالی) شهرها و آبادیهائی را عقاب کند که ستمکار باشند. به راستی عقاب خدا دردنــاک و سـخت است.(هود/102 )
(وَإِنَّ کُلا لَمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ) (١١١)
پروردگارت حتماً (پاداش و پادافره) اعمال همگان را بی کم و کاست میدهد و او آگاه از هر آن چیزی است که میکنند.(هود/ 111)
(وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ (١١٧) وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ (١١٨) إِلا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لأمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ) (١١٩)
(سـنّت و عـادت) پروردگارت چنین نـبوده است کـه شهرها و آبادیها را ستمگرانه ویران کند، در حالی که ساکنان آنجاها (متمسّک به حقّ و ملتزم به فضائل بوده و) در صدد اصلاح (حال خود و دیگران) برآمده باشند. (ای پیغمبری که آزمند بـر ایـمان آوردن قوم خـود و متأسّف بـر رویگردانـی ایشـان از دعوت آسمانی هستی! بدان که) اگر پروردگارت میخواست مردمان را (همچون فرشتگان در یک مسیر و بر یک برنامه قرار میداد و) ملّت واحدی مـیکرد (و پـیرو آئـین یگانهای مینمود، و آنان در مادّیات و در معنویات و در انتخاب راه حقّ یا راه باطل اختیار و اختلافی نمیداشتند. آن وقت جــهان بــه گـونۀ دیگـری درمـیآمد) ولی (خدا مردمان را مختار و با اراده آفریده و) آنان همیشه (در همه چیز، حتّی در گزینش دیـن و اصـول عقائد آن) متفاوت خواهند ماند. (مردمان بنا به اختلاف استعداد، در همه چیز حتّی در دینی که خدا برای آنان فرستاده است متفاوت میمانند) مگر کسـانی کـه خدا بـدیشان رحم کرده باشد (و در پرتو لطف او بر احکـام قطعی الدلالۀ کتاب خدا متّفق بوده، هر چند در فهم معنی ظنّی الدلالۀ آن که منوط بـه اجتهاد است، اختلاف داشـته باشند) و خداوند برای همین (اختلاف و تـحقّق اراده و رحمت) ایشان را آفریده است، و سخن پروردگار تو بر این رفته است که: دوزخ را از جملگی جنّیها و انسانهای (پیرو نفس امّاره و اهریمن مکّاره) پُر میکنم.(هود/ 117-119)
بخشهای سهگانۀ سوره، به تمام و کمال حقیقت الوهیّت و حقیقت آخرت را در روند سوره میشناسانند. سوره در صدد اثبات وجود خدای سـبحان نـیست. بـلکه در صدد بیان ربوبیّت خدای یگـانه در زنـدگی مـردمان است، بدان گونه که در نظام جهان هستی مقرّر است ... چه مسألۀ الوهیّت محل اختلاف نبوده است، و بلکه مسألۀ ربوبیّت است که رسـالتهای آسـمانی بــدان رو کرده است، و واپسین رسالت آسـمانی نیز بـدان رو می کند و در صدد توضیح آن بـرمیآید. ایـن مسأله، مسألۀ کرنش بردن در برابر یزدان و پرستش کردن ایزد یگانۀ سبحان بدون هیچ گونه شـریک و انـبازی است. خضوع و خشوع در برابر خدای یکـتا بـدون هر گونه مدّعی و منازعی است. کارهای همۀ مردمان را به سلطه و قدرت و قضاوت و داوری و شریعت و فرمان یزدان برگرداندن است، همان گونه که آشکارا از جملگی ایـن گلچینهای بخشهای سوره پیدا و هویدا است.
در راه پدید آوردن همچون حقائق اعتقادیای در دلها، و استوار داشتن آنها در درونها، و ژرفا بخشیدن آنها در هستی بشری، و پخش زندگی جـنبان و جـوشان و خروشان در این حقائق اعتقادی، بدان گونه که تبدیل به یک نیروی مثبت و الهام بخش شوند، و احسـاسات و تصوّرات و اعمال و حرکات را دگرگون سازند، در راه پدید آوردن همچون حقائقی، آن هم بدین گونه و شیوه و در ایـن سـطح و مرتبه، رونـد سـوره انگـیزههای الهامبخش و آهنگها و نواهای گوناگونی دربر دارد، انگیزهها و آهنگهائی که همۀ تارهای هستی بشری را سخت مینوازند و به خروش میاندازند، بدانگاه کـه این حقائق را عرضه میدارد و آنها را شرح و بسط میدهد.
٣-روند سوره مشتمل ترغیب و تشویق و تـرهیب و تهدید فراوانی است ... ترغیب و تشویق به نیکیها و خوبیهای دنیا و آخرت، ترغیب و تشویق کسـانی کـه دعوتکنندۀ به سوی کرنش بردن در برابر یزدان بیانباز جهان و پرستش خدای یگانۀ سبحان را پاسخ میدهند، و خیر و صلاح و رشدی را پذیره مـیشوند کـه ایـن کرنش و پرستش یکتاپرستانه با خود به ارمغان میآورد ... ترهیب و تهدید به محروم شدن از نیکیها و خوبیهای دنیا یا آخرت، و ترهیب و تهدید به عذاب در دنیا یا در آخرت، ترهیب و تهدید کسانی که از این دعوتکننده رویگــردان مـیشوند، و راه طـاغوتهائی را در پـیش میگیرند که در آخرت ایشـان را به دوزخ تسـلیم میکنند، دوزخی که طاغوتها پیروان خود را در آخرت به سوی آن میرانند، به پاداش این که پیروانش در دنیا رهبری ایشـان را پـذیرفتهانـد و زمام اختیارشان را بدیشان سپردهاند، و به جای کرنش در برابر یـزدان بزرگوار و پرستش خداوند منّان دادار، در برابر ایشان کرنش کردهاند و آنان را پرستش نمودهاند ... این هم نمونهای از ترهیب و تهید:
(أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ (٢) وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَیُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ کَبِیرٍ (٣) إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) (٤)
(ای پیغمبر! بدیشان بگو:) این که جز خدا را نـپرستید. بیگمان من از سوی خدا بیمدهندۀ (کافران بـه عذاب دوزخ) و مژده دهندۀ (مؤمنان به نعمت بهشت) هستم. و این که از پروردگارتان طلب آمرزش کنید و به سوی او برگردید که خداوند (به سبب استغفار صادقانه و توبۀ مخلصانه) شما را تا دم مرگ به طرز نیکوئی (از مواهب زندگی این جهان) بهرهمند میسازد، و (در آخرت برابر عدل و داد خود) بـه هر صـاحب فضیلت و احسـانی (پاداش) فضیلت و احسانش را مـیدهد. اگر هــم پشت بکنید (و از ایمان به یزدان و طاعت و عیادت خداوند رحمان روی بگردانید، بر رسولان پیام باشد و بس) من بر شـما از عذاب روز بزرگی (کـه روز قیامت است) بیمناکم. برگشت شما به سوی خدا است، و خدا بر هـر چیزی توانا است. (او است که به شما زندگی میبحشد و شما را میمیراند و دوباره جان به پیکرتان میدواند و برای حساب و کتاب در قیامت جمعتان میگرداند و به دوزخ یا بهشتتان میرساند). (هود/2-4 )
(مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لا یُبْخَسُونَ (١٥) أُولَئِکَ الَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ إِلا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِیهَا وَبَاطِلٌ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ) (١٦)
کسانی که (تنها) خواستار زندگی دنیا و زینت آن باشند (و جـز خوردن و نـوشیدن و امـوال و اولاد را طـالب نبوده و چشمداشتی به آخرت نداشـته بـاشند، بـرابـر سـنّت مـوجود در پـیکرۀ هسـتی، پـاداش دسـترنج و) اعمالشان را در این جهان بدون هیچ گونه کم و کاستی به تمام و کمال میدهیم (چـرا که مـدار ایـن جـهان بـر اعمال استوار است، نـه بـر نیّات و مـقاصد؛ و بـر ایـن خوان یغما چه دشمن چه دوست). آنان کسانیند که در آخرت جز آتش دوزخ بهره و سهمی ندارند، و آنچه در دنیا انجام میدهند، ضائع و هدر میشود (و بیاجر و پاداش میرود) و کارهایشان پوچ و بیسود میگردد (هر چند کـه اعمالشان بـه ظـاهر انسـانی و مـردمی و عبادی باشد).(هود/ 15و16)
(أَفَمَنْ کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَیَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَکُ فِی مِرْیَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ (١٧) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أُولَئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الأشْهَادُ هَؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ (١٨) الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (١٩) أُولَئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ فِی الأرْضِ وَمَا کَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ یُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَمَا کَانُوا یُبْصِرُونَ (٢٠) أُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ (٢١) لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الأخْسَرُونَ (٢٢) إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (٢٣) مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ کَالأعْمَى وَالأصَمِّ وَالْبَصِیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلا أَفَلا تَذَکَّرُونَ) (٢٤)
آیا کسی که دلیل و برهان روشنی (به نام فطرت و عقل سلیم) از سوی پروردگار خـود دارد (و بـا نـور آن بـه آفاق و انفس مینگرد و به وجود آفریدگار جهان پـی میبرد) و گواهی از جانب خدا (به نام قرآن) به دنبال آن میآید (و بر صدق دریافت عقل او از جـهان، ،شهادت میدهد و برداشت وی را تـصدیق مـینماید) و قبل از قرآن (هـم جملگی کتابهای آسـمانی، ایـن راه را تأیید کردهاند و در این مسیر رفـتهانـد، از آن جـمله تـورات، یعنی) کتاب موسی که رهبر و رحمت بوده است. (آیـا چنین کسانی با افرادی برابـرند کـه بـا چشـم خرد بـه مـلکوت جــهان نـمینگرند، و بـه کـتابهای آسمانی و پیغمبران الهی گوش دل فرا نمیدهند، و جز به فکر دنیا نبوده و گمراه بسر میبرند و گمراه مـیمیرند؟). آنان (که دربارۀ کائنات میاندیشند و با چراغ عقل پروردگار خود را مییابند و تــاریخ انبیاء و گذشتگان را پیش چشم میدارند) بیگمان به قرآن ایمان میآورند (چرا که آن را با دید جهانبین و بینش حقّگرای خویش همگام و همنوا میبینند). هر کس از گروهها (و طوائف گمراه که دشمن حقّ و حقیقت و ادیان و انبیاء خدایند) به قرآن ایـــمان نـیاورد، میعادگاه او آتش است (و جملگی گمراهان گریزان از نـور قـرآن، در آتش سـوزان دوزخ گرد میآیند و چه بد جایگاهی است! ای پیغمبر!) دربارۀ قرآن شکّ و گمانی به خود راه مده. قرآن حقّ است و از سوی پروردگارت آمده است، ولی بیشتر مردم (حقّ را نمیپذیرند و بـه چیزی کـه باید ایـمان داشت) ایـمان نمیآورند. چه کسی ستمگرتر از کسی است که به خدا دروغ بـندد؟! (کســانی کـه بـه خدا دروغ مـیبندند و چیزهائی را بـدو نسـبت مـیدهند کـه از او نیست، در قیامت به گونۀ خاصی) آنان به پروردگارشان عرضه میکردند (و در دادگاه عدل الهی به سـان مـیشوند) و گواهان (حاضر در آنجا، اعم از پیغمبران و فرشتگان و غیره بر آنان گواهی مـیدهند و) مـیگویند: ایـنان بـر پروردگار خود دروغ بستهاند (و لذا زشتترین گناه و رسوا کنندهترین ستم را مرتکب شدهاند) هـان! نـفرین خدا بر ستمگران باد! آن ستمکارانی که (مـردمان را) از راه خدا بازمیداشتند. و (بر راستای خداشناسی سدها و مانعها ایجاد میکردند، و در دلهای مردمان شکّـها و گمانها میانداختند تا آنان را منحرف سازند و بدیشان) راه خدا را کج و نادرست نشـان دهند، و آنـانی که بـه آخرت کفر میورزند (و به جهان دیگر ایمان نداشـتند. این کافران) چنان نیستند کـه آنـان بـتوانـند (خدا را از عذاب رساندن به خود) در دنیا ناتوان و درمـانده سازند (و از قلمرو قدرت او خـارج شوند. اگر خدا بـخواهـد ایشان را گرفتار عذاب و بلائی کند) آنان بجز خدا یاور و فریادرسی نـدارنـد (کـه ایشـان را از عذاب و بـلای آسـمانی بـرهاند. در آخرت هــم بـه سبب عصیان و طعیانشان) عذابشان چندین برابر میگردد (و پیوسته افـزونتر و افزونتر مـیشود. چرا که در دنـیا) آنـان نمیتوانستند (نشانههای خداشناسی پخش در آفاق و انفس را) بشنوند و ببینند. آنان کسانیند که خویشتن را زیانبار میکنند و هستی خود را میبازند، و معبودهائی را که به دروغ به هم میبافند و میسازند، کم و نـاپدید میکردند (و دروغگوئیها و یاوهسرائـیهایشان از بـین میرود و بیفائده و بیسود میشود). مسلّماً در آخــرت زیانبارترین (مردمان) هستند (چرا که سعادت خود را باختهاند، و باقی را به فانی، و نعمت را به نقمت، و جنان را به نیران دادهاند). بیگمان کسانی که ایمان آوردهانـد و کــارهای شــایسته کردهانـد و بـه خدای خویش آرمـیدهاند (و کرنشش بـردهانـد و تسـلیم فرمانش شدهاند) آنان بهشتیـانند و در آنجا جـاودانـه مـیمـانند. حال این دو گروه (یعنی مؤمنان و کافران) همانند حال کور و کر، یا بینا و شنوا است. آیـا حـال و مآل ایـن دو گروه یکی است؟ آیا یادآور و پندپذیر نمیگردید؟. (هود/17-24)
(وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِکُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ) (٥٢)
ای قـوم مـن از پــروردگارتان آمـرزش (گـناهان و لغزشهایتان) را بطلبید و به سوی او برگردید تا آسمان را بر شما ریزنده و بارنده کند (و باران و برکات آن را بر شما پیاپی و فراوان گرداند) و نیروئی بر نـیرویتان (و عزّت و شکوهی بر عزّت و شکوهتان) بـیفزایـد. (ای قوم من! از حقّ و حقیقت،) بزهکارانه روی بـرنتابید (و بر گناه مصمّم و مصرّ نشوید).(هود/52)
(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَلا تَضُرُّونَهُ شَیْئًا إِنَّ رَبِّی عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ) (٥٧)
اگر (از دعوت من) روی بگردانید (باکی نیست. زیرا بر رسولان پیام باشد و بس) و من رسالتی را کـه مأمـور بـدان بـودم بـه شما رسـاندم. پـروردگارم (شـما را میمیراند و) کسان دیگری را به جای شما مـینشاند و شما کمترین زیانی (با رویگردانی از پرستش و دوری از عبادتش) بـدو نـمیرسـانید. بیگمان پروردگار من مراقب و مواظب هر چیزی است (و کردار و رفتار شما از او پنـهان نمیماند و بیسزا و جزا نمیگردد).(هود/57)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِینٍ (٩٦)
(إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ (٩٧) یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ (٩٨) وَأُتْبِعُوا فِی هَذِهِ لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ) (٩٩)
مـا مـوسی را همراه بـا مـعجزات (دالّ بـر صدق او) و همراه با برهان آشکار (و مؤثّر در نـفوس) فرستادیم. مـوسی را بــه سـوی فـرعون و اشـراف و اعـیان او فـرستادیم (و فـرعون رسـالت موسی را نپذیرفت و) اطرافیان و زعماء فرعون از فرمان او پیروی کردند (و دستور موسی را گردن ننهادند)، در حـالی کـه فـرمان فرعون مترقّیانه و مایۀ هدایت نبود (و ارزش پیروی را نداشت). فرعون در روز قیامت در پیشاپیش قوم خود بوده (و ایشان را به سوی آتش دوزخ رهبری خواهد کرد، همانگونه که در دنیا آنان را به سوی کفر و ضلال رهبری میکرد) و ایشان را بـه آتش دوزخ مـیانـدازد. چه بد جایگاهی کـه بـدان وارد مـیشوند! در ایـن دنـیا دچار نفرین (مردمان) و طرد (از رحمت یزدان) شـدند (و از پس ایشـان بـدنامی و رسـوائـی مـاند) و در روز قیامت نیز (همین طور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار مـیشوند و مــنفور خـدا و فرشتگان و مــردمان میگردند). چه بد عطائی که (به آنان) داده میشود!.(هود/96-99)
... تا آخر ... تا آخر ...
4- روند سوره این داستان طولانی را دربر مـیگیرد، داستانی که چنان تشویق و ترغیب و ترهیب و تهدیدی را در حرکت عقیده بر مدار تاریخ تـصدیق مـیکند، و هلاک تکذیب کنندگان و نجات مؤمنان را بدانگونه که در برخی از گلچینها گذشت به تصویر میکشد، و صحنۀ طوفان را با وصف ویژهای برجسته نشان میدهد. نبض سوره به بالاترین سطح خـود در لابـلای ایـن صـحنه منحصر به فرد جهانی میرسد:
(وَأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ (٣٦) وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (٣٧) وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلأ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ (٣٨) فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ عَذَابٌ مُقِیمٌ (٣٩) حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلا قَلِیلٌ (٤٠) وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (٤١) وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنَا وَلا تَکُنْ مَعَ الْکَافِرِینَ (٤٢) قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاءِ قَالَ لا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ (٤٣) وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَمَاءُ أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاءُ وَقُضِیَ الأمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ) (٤٤)
به نـوح وحی شـد کـه جز آنـان که (تـاکنون) ایـمان آوردهاند، هیچ کس دیگری از قوم تـو ایمان نخواهـد آورد. بنابراین از کارهائی که میکنند غمگین مباش. (ما هـر چـه زودتـر سـزای اذیّت و آزار و تـهمت و تکذیب ایشان را در کف دستشان خواهیم گذاشت). و (به نوح وحی شد که) کشتی را تحت نظارت مـا و بـرابر تـعلیم وحی ما بساز (و بـدان که تـو و مـؤمنان هـمراه تو از مـراقبت و محافظت مـا بـرخورداریـد و محفوظ از ظـالمان، و مـصون از اشتباه در کار سـاختن کشـتی میباشید. از این پس به مشرکان رحم مکـن) و بـا مـن دربـارۀ (گذشت از) ستمگران گفتگو مـنما (که آنان محکوم به عذابند و) مسلّماً ایشان غرق خواهند شـد. نوح دستاندر کار ساختن کشتی شـد. هـر زمان کـه گروهی از اشراف قوم او از کنار وی مـیگذشتند، او را مسخـره میکردند (و میخندیدند و مـیگفتند: دیـوانه شده است. به سرش زده است. پیغمبری را ترک گـفته است و نجّاری را پیشه کرده است! نـوح هـم بدیشان پاسخ میداد و) میگفت: اگر شما ما را مسخره میکنید، ما هم همانگونه شـما را مسـخره مـیکنیم. (امروز از بیخبری شما از پیام آسمانی میخندیم و فردا به سبب شکنجه و عـذابــی کــه گـریبانگیرتان میگردد بـه تمسخرتان مینشینیم). هر چه زودتر خواهـید دانست که عذاب خوارکننده و رسواکننده (در دنـیا) بهرۀ چه کسی، و شکنجۀ جاودان (در آخرت) گریبانگیر کدام یک از مردمان میگردد. (نوح به کار خود مشغول بود و کافران هم به تمسخر خود ادامـه دادنـد) تـا آنگاه کـه فرمان ما (مبنی بـر هـلاک کـافران) در رسـید و آب از زمین جوشیدن گرفت (و خشم ما به غـایت رسـید. بـه نوح) گفتیم: سوار کشتی کن از هر صنفی نر و مادهای را، و خاندان خود را، مگر کسـانی را کـه فرمان هـلاک آنان قبلاً صادر شده است (که همسر و یکی از پسران تــو است)، و کســانی را (در آن بـنشان) کــه ایـمان آوردهاند. و جز افراد اندکی بدو ایمان نـیاورده بودند. (نوح خطاب به خاندان و بستگان باایمان خود و سـائر مـؤمنان) گفت: سوار کشـتی شوید (و نترسید) که حرکت و توقّف آن با یاری خدا و حفظ و عنایت الله است (و به هنگام ورود به کشتی و حرکت آن، و در وقت لنگر انداختن و خروج از آن، نام خدا را بـر زبـان رانـید و از حضرت باری یـاری بـطلبید، و از او آمـرزش گناهان خود را بخواهید و بدانید که) بیگمان پروردگار من بسیار آمـرزنده و بس مـهربان است. (مـؤمنان سـوار کشتی شدند و) کشتی بـا سرنشینانش (سینۀ) امـواج کوه پیکر را میشکافت و (هـمچنان) بـه پـیش مـیرفت. (مهر پدری در میان این امواجی که از سر و دوش هـم بالا میرفتند و روی هم میغلتیدن، موج گرفت) و نـوح پسرش را که در کناری (جدا از پـدر) قـرار گرفته بود فریاد زد که فرزند دلبندم با ما سوار شـو و بـا کـافران مباش، (اگر به سوی خدا برگردی نجات مییابی، والّا با جملگی بیدینان هلاک میگردی. پسر لجوج و مغرور نوح) گفت: به کوه بزرگی میروم و مأوی میگزینم که مرا از سیلاب محفوظ میدارد (و از غرقاب مصون). نوح گفت: امروز هیچ قدرتی در برابر فرمان خدا (مبنی بر غرق و هلاک شدن کافران) پـناه نـخواهـد داد مگر کسی را که مشمول رحمت خدا گردد و بس. (در هـمین هنگام موجی برخاست و او را در کام خود فروبرد) و موج میان پدر و پسر جدائی انـداخت و پسـر در مـیان غرقشدگان جای گرفت (و خیال خام، او را از راه آب دنیا، به آتش آخرت انداخت. بعد از هلاک کافران) گفته شد که: ای زمین آب خود را فروخور، و ای آسمان! از باریدن بایست، و (آن گاه به دستور خدا) آبها از مـیان برده شده و فرمان اجراء گردید و کار به انجام رسید، و کشتی بر کوه جودی پهلو گرفت (و در این وقت بود که) گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران!.(هود/36-44) ... تـا آخر ... تا آخر ... تا آخر ...
5-روند سوره برخی از تصاویر نـفس بشری را مینمایاند، بدانگاه کـه نـفس بشـری با رخـدادهـای خوشیها و ناخوشیها رویاروی می شود. عذاب را پیش چشم تکذیبکنندگان میدارد که عذاب را با شتاب میخواسـتهانـد، و با پـیغمبرانی که ایشـان را بیم میدادهانـد متّحد و متّفق بیشرمی میکردهانـد ... تصاویر خود تکذیبکنندگان را نشان میدهد، بدانگاه که رویاروی شدهاند با عذابی که در فرود آمدن آن شتاب میورزیدهاند، و هم اینک بدان گرفتار آمدهاند، و آهها و نالهها سر دادهاند بر اثر حوادثی که بر ایشـان گذشته است، و نعمت و فرصتی که از دستشان به در رفته است، و با سرمستی و خودخواهی و گول خوردن شگفتی برطرف شدن زیان و ضرر را خواستار شدهاند، و فزونی و فراوانی نعمت را از نو درخواست کرده اند:
(وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ مَا یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ (٨) وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ (٩) وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (١٠) إِلا الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ) (١١)
اگر عذاب را تا مدّت زمان محدودی (که پایان عمر جهان و آغاز قـیامت است) بـه تأخیر اندازیـم، (از روی استهزاء) میگویند: چه چیز مانع آن (از رسـیدن بـه مـا الآن) شـده است؟ (اگر وعدۀ خدا راست است، عذاب را هـمین الآن بـر سر ما بیاورد و ما را مـهلت نـدهد). هـان! روزی عـذاب بـه سراغ آنان میآید و دیگر از ایشان دور نمیگردد (و دست از سرشان برنمیدارد) و چیزی را کـه در (دنیا) مسـخره مـیکردند، از هر سو دربرشان میگیرد. و اگر از سوی خود به انسان نعمتی بچشانیم (و مثلاً روزی فراوان و صحّت و امنیّت برسانیم و بنا به حکمتی) سپس آن را از او بگیریم و بستانیم، بسیار ناامید (از برگشت دوبارۀ این نعمت به خود) و ناسپاس (در برابر سائر نعمتهای دیگـر) مـیشود. و اگر بعد از ناخوشی و زیان و ضرری که به انسان رسیده است، خوشی و نعمت و منفعتی بدو برسانیم، مـیگوید: بدیها و سختیها از من به دور شدهاند (و مشکلات و ناراحتیها دیگر هرگز برنمیگردند. دوبـاره دچـار سـرور و غـرور بـیجا میگردد و) بسی شادان (از متاع دنیا) و نازان (بر دیگـران) میشود. مگر کسانی که (به هنگام شدائد) شکیبائی کنند. و (در وقت خـوشی و نـاخوشی و ثـروتمندی و مسـتمندی) کـارهای شـایسته و بــایسته انـجام دهند، بیگمان آنـان بـخشایش (یـزدان شـامل گناهانشان مـیگردد) و پـاداش بزرگی (در برابر اعمال صالحه) دارند.(هود/8-11)
٦-روند سوره مشتمل است بر برخی از صـحنههای قــیامت، و تـصویرهای تکـذیبکنندگان در آن، و رویاروئی ایشان با پروردگارشان، پرورگاری که وحی او را تکذیب کردهاند و به پیغمبران او پشت نمودهانـد ... همچنین روند سوره خواریها و رسوائیهائی را به تصویر میکشد که در آن روز گریبانگیرشان میگردد، و اربابان و میانجیگرانی ندارند که ایشان را یاری دهند و از خواریها و رسوائیها برهانند:
(وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أُولَئِکَ یُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیَقُولُ الأشْهَادُ هَؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ (١٨) الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ (١٩) أُولَئِکَ لَمْ یَکُونُوا مُعْجِزِینَ فِی الأرْضِ وَمَا کَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ یُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا کَانُوا یَسْتَطِیعُونَ السَّمْعَ وَمَا کَانُوا یُبْصِرُونَ (٢٠) أُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ (٢١) لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی الآخِرَةِ هُمُ الأخْسَرُونَ) (٢٢)
چه کسی ستمگرتر از کسی است که به خدا دروغ بندد؟! (کسانی که به خدا دروغ مـیبندند و چیزهائی را بـدو نســبت مـیدهند کـه از او نـیست، در قیامت به گـونۀ خاصی) آنان به پروردگارشان عرضه میگردند (و در دادگاه عدل الهی به سان میشوند) و گواهان (حـاضر در آنجا، اعم از پیغمبران و فرشتگان و غیره بر آنـان گواهی میدهند و) میگویند: اینان بر پـروردگار خـود دروغ بستهاند (و لذا زشتترین گناه و رسواکنندهترین ستم را مرتکب شدهاند). هان! نفرین خدا بر ستمکاران بـــاد! آن سـتمکارانــی کـه (مـردمان را) از راه خـدا بـازمیداشـتند، و (بـر راسـتای خداشـناسی سـدّها و مانعها ایجاد میکردند، و در دلهـای مـردمان شکّـها و گمانها میانداختند تا آنان را منحرف سازند و بدیشان) راه خدا را کج و نادرست نشـان دهـند، و آنـانی کـه بـه آخرت کفر میورزیدند (و به جهان دیگر ایمان نداشتند. این کافران) چنان نیستند که آنـان بـتوانـند (خدا را از عذاب رساندن به خود) در دنیا ناتوان و درمانده سازند (و از قلمرو قدرت او خـارج شـوند. اگر خدا بـخواهد ایشان را گرفتار عذاب و بلائی کند) آنان بجز خدا یاور و فریادرسی نـدارند (که ایشـان را از عذاب و بـلای آسـمانی برهاند. در آخرت هـم بـه سـبب عصیان و طغیانشان عذابشان چندین برابر میگردد (و پـیوسته افـزونتر و افزونتر مـیشود. چرا کـه در دنیا) آنـان نمیتوانستند (نشانههای خداشناسی پـخش در آفاق و انفس را) بشنوند و ببینند. آنان کسانیند که خویشتن را زیانبار میکنند و هستی خود را میبازند، و معبودهائی را که به دروغ به هم میبافند و میسازند، گم و نـاپدید میگردند (و دروغگوئیها و یاوهسرائـیهایشان از بـین میرود و بیفائده و بیسود مـیشود). مسـلّماً آنـان در آخرت زیانبارترین (مردمان) هستند، (چرا که سـعادت خود را باختهاند، و باقی را به فانی، و نعمت را به نقمت، و جنان را به نیران دادهاند. (هود/18-22)
(إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الآخِرَةِ ذَلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ (١٠٣) وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلا لأجَلٍ مَعْدُودٍ (١٠٤) یَوْمَ یَأْتِ لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ (١٠٥) فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ (١٠٦) خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ إِلا مَا شَاءَ رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِمَا یُرِیدُ (١٠٧) وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ إِلا مَا شَاءَ رَبُّکَ عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ) (١٠٨)
به حقیقت در این (مجازات و نابودی ملّتهای ستمگر، و در این روایات و اخبار گذشتگان) عبرت بزرگی است برای کسی که از عذاب آخرت بــهراسد. آن روزی کـه مردمان را در آن (برای حساب و کتاب) گرد میآورند، و روزی است کـه (از سـوی مـردمان و فرشتگان و پریان) مشاهده میگردد (و همگان آن را خواهند دید و ناظر صحنههایش خواهند شد). مـا چنین روزی را فقط تا زمان اندکی به تأخیر میاندازیم. روزی که ایـن روز فرامـیرسد کسـی یـارای سـخن گفتن و دم بـرآوردن ندارد، مگر با اجازۀ خدا. (در چنین روزی، مردمان دو گروه بیش نیستند:) دستهای از آنان (بـه سـبب کفر و ضلال، به انواع عذاب گرفتارند و) بدبختند، و دستهای (به سبب طاعت و عبادت، غرق در نعتمهای گوناگونند و) خوشبختند. و امّا آنان که بدحال و بدبیارند در آتش دوزخ جای دارند و در آنجا (در دم و بازدم خود) ناله و فریاد سر میدهند. آنان در دوزخ جاودانه میمانند تـا آن گاه که آسمانها و زمین (آنجا) بـرپا است. (یـعنی تـا دوزخ، دوزخ است در آن بسـر مـیبرند) مگر ایـن که خدای تو بخواهد (و اوضاع را دگرگون کند، و عذابی را جایگزین عذاب دیگری گرداند). بیگمان پروردگار تـو هـر کـاری را که بـخواهـد انجام مـیدهد (و چیزی نمیتواند جلو او را بگیرد و از انجام آن کار بازدارد). و امّا کسانی که (به سبب انجام کارهای نیکو) خوشبخت شـدهانـد (وارد بهشت گشـته و) در بـهشت جـاودانـه میمانند، مادام که آسمانها و زمین برپا است. مگر این که خدا بخواهد (و اهل تـوحید بـزهکار را وارد بـهشت نسازد و به دوزخشـان درانـدازد و بـعدها بـیرونشان آورد و به بهشتشان برد. خداوند به افراد خوشبخت) عطیۀ عظیمی میدهد که گسیختنی (و کاستی پذیرفتنی) نیست. (هود/103-108 )
٧- از جـملۀ انگـیزههائی کـه دلهـا از آنـها بـه لرزه درمیآید، و روند سوره آنها را به تـصویر میکشد، حضور یزدان سبحان و آگاهی او بر هر آن چیزی است که انسانها در سینههای خود نهان و پنهان میپندارند. آنان گول خوردگانی هستند که حضور یزدان سبحان و آگاهی فراگیر او را درک و فهم نمیکنند، و چیرگی و غلبۀ خدا بر همۀ آفریدگان خود را احساس نمینمایند، و خود این تکذیبکنندگان بسان سائر مردمان در دست اختیار و قدرت ایزد منان قرار دارند، بدون ایـن که متوجّه باشند:
(إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (٤) أَلا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیَابَهُمْ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (٥) وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الأرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَیَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ) (٦)
برگشت شما به سوی خدا است، و خدا بـر هـر چیزی توانا است. (او است که به شما زندگی مـیبخشد و شما را میمیراند و دوباره جان به پیکرتان مـیدواند و برای حساب و کتاب در قیامت جمعتان میگرداند و به دوزخ یا بهشتتان میرساند). هان! (بـرخی از) آنـان، کینه و دشمنی (پیغمبر و مؤمنان) را به دل میگیرند و سـعی میکنند تا آن را از خدا پنهان دارند! هان! آنان هنگامی که بـا جامهها خویشتن را مـیپوشانند (و رازهـا بـه همدیگر میگویند و نیرنگها میجویند تا با آشکار شدن کارشان رسوا نشوند) خداوند از آنچه نهان میدارند و از آنچه آشکار میسازند (بهطور یکسان) باخبر و آگاه است. چرا کـه او آگاه از رازهـای سینهها است. هیچ جـنبندهای در زمـین نیست مگـر ایـن کـه روری آن، برعهدۀ خدا است (و خدا روزی مناسب هـر یک را در بحر و بر مـیرساند) و محل زیست (دوران حیات) و محل دفن (پس از مـمات) او را مـیدانـد. هـمۀ ایـنها در کتاب روشنی (به نام لوح محفوظ، موجود و مضبوط) است. (هود/4-6)
(إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ) (٥٦)
من بر خدا تکیه کردهام که پروردگار من و پروردگار شما است. هیچ جنبندهای (اعم از انسان و غیر انسـان) نـیست مگر ایـن کـه خدا بـر او تسلّط دارد (و زمـام اخــتیارش را در دست دارد. پس چـرا بـــاید از شــما ترسید؟! بدانید که قدرت خدای من در طریق حق و عدل جاری میگردد، زیـرا) بیگمان خدای من بر صـراط مستقیم (که جادة عدل و داد است) قرار دارد (و کاری برخلاف حکمت و صواب انجام نمیدهد).(هود/ 56)
8- از انگیزههای الهامگرانهای که در روند سوره است، یکی هم نشان دادن کاروان ایمان است. کاروانی که با قافله سالاری پیغمبران بزرگوار در طول تاریخ حرکت کرده است، و هر یک از این قافله سالاران بـزرگوار با جاهلیّت گمراه رویاروی گردیده است، و مصممّانه و آشکارا سخن یگانۀ قاطعانهای را بدیشان زده است، و بدانچه با خود آورده است اعتماد و اطـمینان و یـقین کـامل داشـته است ... گوشهای از ایـن عرضه در گلچینهای پیشین گذشت. بقیّۀ آنـها نـیز در جاهای مناسب خود در تفسیر سوره خواهد آمد. آنچه شکّ و تردیدی در آن نیست این است که وحدت مـوضع پیغمبران بزرگوار، و وحدت حقیقتی که در طول تاریخ آن را رودروی جاهلیّت میگویند، و وحدت عباراتی که از آن بزرگواران روایت گردیده است و این حقیقت را دربر دارد، در لابلای خود نـیرو و آهـنگ و پـیام شگرفی و سترگی را حمل میکند.
در دیباچۀ سوره، این اشارههای کوتاه برای ما بسـنده است تا زمانی که به صورت مفصل با آیههای سـوره برخورد خواهیم کرد ... خدا یاور و مددکار است و تنها باید از او یاری خواست.
[1] مراجعه شود به معرّفی سورۀ یونس (صفحۀ ٢٠٣ و ٢١١ جزء یـازدهم) که در آن راجع به این دوره از زمان سخـن رفته است.