ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مدنی است؛ ترتیب آن 13؛ شمار آیات آن 43
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿الٓمٓرۚ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡکِتَٰبِۗ وَٱلَّذِیٓ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ ٱلۡحَقُّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ ١﴾.
الف، لام، میم، راء؛ از حروف مقطعه است و ما علم آنها را به حقتعالی که علام الغیوب است وا میگذاریم. البته باور داریم که در این حروف، به اعجاز قرآن و هماوردخواهی با آن اشاره شده است.
این آیات، آیت قرآن بزرگ مقدار، بلند مرتبه و بزرگ منفعت است، قرآنی که بر پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده کتابی است حق و اثبات شده، و آنگونه که کفار میگویند: قرآن سحر، یا شعر یا کهانت است، نیست. ولی با وجود راستی و درستی قرآن و ثبوت نزول آن از بارگاه حقتعالی اما بیشتر مردم نه آن را باور میدارند نه به هدایتش راه میجویند و نه از آن بهره میبرند.
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی رَفَعَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَیۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَاۖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ یُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ یُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّکُم بِلِقَآءِ رَبِّکُمۡ تُوقِنُونَ ٢﴾.
تنها خداوند عزوجل است که به نیرو و قدرت و حکمتش هفت آسمان مستحکم را بیستونی قابل رؤیت برای مردم برافراشت. پس این بنایی است بزرگ و در عظمتش بسیار هولناک و عجیب که گسترۀ این عظمت را فقط ذات ذوالجلال داند و بس. این سقفی است بس مرتفع که حقتعالی آن را بدون تکیه بر ستونهایی مرئی چنین با شکوه نگه میدارد. و بعد از آنکه آسمانها را بنا کرد بر عرشش آنگونه استقرار یافت که سزاوار جلال وی است و به قدرتش خورشید و ماه را رام ساخت تا بشر از نور و انرژی آنها استفاده نمایند و به وسیلۀ این دو پدیده، کار پیاپی آمدن شب و روز، فصلهای چهارگانۀ سال، به پختگی رساندن حاصلات و میوهجات، شناخت سال و ماه و حساب و بسی از منافع دیگر را تأمین نمود. هریک از این دو پدیده تا روز قیامت به حسابی دقیق در مدارهای معین خود جاری و شناورند. خداوند عزوجل امور دنیا و آخرت را تدبیر و کارگردانی میکند، بناءً هر حال و وضعی که در دنیا جاری است به اذن و مشیت سبحانی اوست، او ادالَۀ وحدانیت و شواهد قدرت خود را – چه در آیات کونی و چه در آیات شرعی – بیان میدارد، شواهدی که دلیل وحدانیتش در الوهیت و ربوبیت است پس نه جز او الهی وجود دارد، نه ربّی و نه معبود راستینی؛ تا شاید شما وعدهها و هشدارهایش را تصدیق نموده، از اوامرش فرمان برید و از نواهیش بپرهیزید.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی مَدَّ ٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَٰسِیَ وَأَنۡهَٰرٗاۖ وَمِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ جَعَلَ فِیهَا زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ٣﴾.
و تنها خداوند عزوجل است که زمین را بدانسان هموار ساخت و گسترانید که گهوارۀ راحتی برای بندگان و فرشی گسترده برای معیشت است، او در زمین کوههایی استوار و سر به فلک کشیده نهاد که آن را از تکان و اضطراب باز میدارند. در آن رودها و نهرهایی قرار داد که از آب آنها مینوشید و از آنها بهره میبرید چنانکه در عین حال زندگی و زیبایی زمین وابسته به آب است. و در زمین جفت جفت از انواع میوهها، درختان، گلها و شکوفهها قرار داد که چشمها را بهجت، روانها را مسرت، عقلها را خرامان و جانها را تابان میسازند. پس پاکا که تویی ای آفریدگار سبحان! با این آفرینش و ابداع، با این صنعت نیکو و با صفا، با این شریعت روشن که گلشن انوار معرفت است و معدن اسرار و حکمت، مأمن جان و روان است و آسایشبخش ابدان انسانهای مسلمان. همچنین او شب را به گونهای آفرید که روز را با ظلمتش میپوشاند. پس در این آفریدهها، نشانهها و دلالتهای روشنی است برای کسانی که اندرزها را میفهمند، از برهانها و معجزات بهره میبرند و در نتیجه به حقیقت گرویده، ایمان میآورند و تصدیق میکنند.
﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ قِطَعٞ مُّتَجَٰوِرَٰتٞ وَجَنَّٰتٞ مِّنۡ أَعۡنَٰبٖ وَزَرۡعٞ وَنَخِیلٞ صِنۡوَانٞ وَغَیۡرُ صِنۡوَانٖ یُسۡقَىٰ بِمَآءٖ وَٰحِدٖ وَنُفَضِّلُ بَعۡضَهَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فِی ٱلۡأُکُلِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ ٤﴾.
و در زمین قطعهها و مساحتهایی است بعضی کنار بعضی دیگر که برخی از این قطعات بارآور و حاصلخیز و بعضی خشک و بیگیاه است، بعضی چمنزار است و بعضی دیگر شورهزار و بیخیر، بعضی ریگزار و صخرهای است و بعضی رس و خاکی؛ به رنگهای گونهگون و اشکال مختلف، و باز در زمین حاصلخیز و آماده، باغستانهایی است از انگور که برچیدن میوۀ آنها به آسانی در دسترس است و کشتزارهایی است با میوههای مختلف و درختان تناور خرما که خوشههای روی هم چیده دارند؛ همۀ اینها در کنار یکدیگر در یکجا و در یک خاک قرار داشته و از یک آب سیراب میشوند، لیکن میوۀ آنها در طعم و رنگ و حجم خود مختلف و گوناگون است؛ بعضی شیرین و بعضی ترش و ترد، بعضی سیاه و بعضی سفید و سرخ و سبز و ... تا غیر اینها از تفاوتهای بسیار دیگر در مزه و طعم و خاصیت. پس در این امور دلایل واضح و نشانههای روشنگری است بر قدرت خداوند قدیر، بر حکمت ذات لطیف خبیر و بر نوآوریهای پروردگار متعال و کبیر؛ اما برای کسی که قلبی بیدار و هوشمند داشته و به ایمان و طاعت پروردگارش راه یابد.
﴿۞وَإِن تَعۡجَبۡ فَعَجَبٞ قَوۡلُهُمۡ أَءِذَا کُنَّا تُرَٰبًا أَءِنَّا لَفِی خَلۡقٖ جَدِیدٍۗ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِیٓ أَعۡنَاقِهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٥﴾.
ای پیامبر! و اگر از ایمان نیاوردن کفار به رسالتت با وجود آفتابی بودن ادلۀ راستی و درستی آن تعجب داری، پس تعجب بر انگیزتر از آن این سخن کافران است که: آیا وقتی مردیم و خاک شدیم به راستی در آفرینش جدیدی خواهیم بود؟ این سؤال را از روی دورانگاری و انکار مطرح میکنند. این گروه دروغ انگار کفر پیشه، ادلّۀ پروردگاری و برهانهای خداوندگاری حقتعالی را ناباورند، پس کیفرشان این است که در روز همایش بزرگ که بر پروردگار خود عرضه میشوند، زنجیرهایی از آتش در گردنهایشان میباشد؛ آنان برای همیشه در آتش ماندگارند؛ نه عذاب از آنان تخفیف داده میشود و نه از سرای کیفر بیرون ساخته میشوند، نه میمیرند تا راحت شوند و نه آنسان زندهاند که از نعمتی برخوردار باشند؛ بلکه عذابی است همیشه و کیفری است پیوسته.
﴿وَیَسۡتَعۡجِلُونَکَ بِٱلسَّیِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِ وَقَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِمُ ٱلۡمَثُلَٰتُۗ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ لِّلنَّاسِ عَلَىٰ ظُلۡمِهِمۡۖ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٦﴾.
پیش از ایمانی که امان با آن همراه است، شتابزده از تو عذاب میطلبند از این رو آنها مقدم ساختن عقوبت را قبل از اجابت دعوت خواستارند، حال آنکه اگر از وضع پیشینیان خود از کسانی که به علت تکذیب حق عذاب شدند، عبرت میگرفتند یقیناً ایمان آورده و تصدیق میکردند. ای پیامبر! و به یقین پروردگارت بر تائبان و باز آمدگان از گناه، بسی آمرزگار است هر چند بسیار ستم کرده و در بدکاری زیادهروی کرده باشند. بناءً او به شتاب مجازاتشان نمیکند، اما با این وجود آنها از توبه و انابت روی برمیتابند. پس یقیناً خداوند عزوجل بر هر کسی که بر گناهش پای فشرده و از ایمان استکبار ورزد سخت کیفر است.
﴿وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ ءَایَةٞ مِّن رَّبِّهِۦٓۗ إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞۖ وَلِکُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ ٧﴾.
کافران به پیامبر میگویند: چرا او معجزهای آشکار و محسوس عصای موسی، شتر صالح و مانند آن نیاورده است؟ حال آنکه این کار به دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست، بلکه فقط در اختیار خداوند عزوجل است. مأموریت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تنها در محدودۀ ابلاغ آشکار و هشداردهی از عذاب الله عزوجل خلاصه میشود و بس و هر امتی را ناگزیر پیامبری باید که ایشان را به سوی ایمان به حقتعالی و ترک شرک ورزی به وی ارشاد نماید.
﴿ٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ کُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِیضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَمَا تَزۡدَادُۚ وَکُلُّ شَیۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ ٨﴾.
آنچه را که هر زنی در شکمش بار میگیرد خداوند عزوجل میداند که آیا آن حمل پسر است یا دختر؟ تنها اوست که میداند آن حمل نیکبخت است یا تیرهبخت؟ اوست که میداند آنچه را رحِمها بر اثر سقط بچه یا به علت تولد زودرس پیش از نهماهگی، میکاهند و اوست که میداند آنچه را رحمها با فزونی مدّت حمل به بیشتر از نه ماه، میافزایند و هر چیزی نزد حقتعالی اندازۀ معین از کاستی یا فرونی دارد که از آن اندازه تجاوز نمیکند بناءً هر مدتی که هست با برنامهریزی و حکمی پیشین تحت حساب و کتاب درآمده است.
﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡکَبِیرُ ٱلۡمُتَعَالِ ٩﴾.
خداوند عزوجل به آنچه از دیدهها پنهان یا آشکار است داناست. او به آنچه که مردم میبینند و به آنچه که نمیبینند احاطه دارد، دانای نهان و آشکار است. در ذات، اسما و صفاتش بزرگ، در قدر و قهرش عظیم، در نهی و امرش حکیم و به ذات و قدرت و غلبهاش بر تمام مخلوقاتش بلندمرتبه است.
﴿سَوَآءٞ مِّنکُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَمَن جَهَرَ بِهِۦ وَمَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّیۡلِ وَسَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ ١٠﴾.
برای او یکسان است کسی سخن خود را پنهان دارد یا آن را فاش گرداند. پیش او یکسان است کسی کارش را در تاریکی شب پنهان دارد یا آن را در روشنی روز آشکار گرداند؛ زیرا نهان پیش از عیان نزد اوست؛ نهان پیش او مانند آشکار است و رحمت و داناییاش بر همه چیز گسترده میباشد.
﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ وَإِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ ١١﴾.
خدای متعال را فرشتگانی است که بر انسان از پیش رو و پشت سرش پیدرپی آمده، به فرمان خدا عزوجل وی را پاسداری میکنند و عملش را – از خوب و بد – ثبت مینمایند. در حقیقت خدا نعمتی را که به قومی بخشیده است تغییر نمیدهد تا آنان خود طاعتش را به معصیتش تغییر ندهند؛ در آن صورت است که او خوشی را به ناخوشی و نعمت را به بلا تبدیل میکند. و چون خداوند عزوجل به گروهی بلا یافتنهای بخواهد، هیچ برگشت دهندهای برای آن نبوده و هیچ گریزگاهی از قضایش وجود ندارد. و برایشان حمایتگری نیست که متولی امرشان شده، خواستهای دوستداشتنیشان را برایشان جلب و دوست نداشتنیها را از ایشان دفع نماید؛ بلکه تنها خدای یگانه است که کارساز امور بندگانش میباشد.
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُرِیکُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَیُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ ١٢﴾.
اوست – سبحانه و تعالی – که از قدرت خویش برق و نور درخشان درون لایههای ابر را به شما مینمایاند و در اثر آن شما از صاعقهها میترسید که مبادا هلاکتان سازد و به باران امیدوارید که بهرهمندتان گرداند، اوست که ابرها رابه آبی برکتآور برای شما گرانبار میسازد، همان آبی که نه تنها سبب حیات است بلکه رونقبخش خیرها و برکتهاست. پس چنانکه از صاعقهها میترسید و به یاران امیدوارید همچنان از هشدارهای الهی به عذاب بترسید و در مژدههایش به ثواب امید بندید که این میسّر نیست جز با عمل به صالحات و ترک منکرات.
﴿وَیُسَبِّحُ ٱلرَّعۡدُ بِحَمۡدِهِۦ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ مِنۡ خِیفَتِهِۦ وَیُرۡسِلُ ٱلصَّوَٰعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَآءُ وَهُمۡ یُجَٰدِلُونَ فِی ٱللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ ٱلۡمِحَالِ ١٣﴾.
رعد به حمد خداوند عزوجل با خضوع و انقیاد تسبیح میگوید. پس پاکا پروردگاری که همه چیز – و حتی رعد – تسبیحگوی اویند و او را از عیبها به پاکی یاد کرده و با سپاسها و ثناها او را میستایند. فرشتگان هم از بیم جبروت، هیبت و عظمتش او را به تسبیح و تقدیس یاد کرده و از او سپاس میگذارند. بیتردید این فقط خداوند عزوجل است که صاعقههای سوزان میفرستد تا هر که را از خلقش را که بخواهد، بکوبند و بسوزند و درهم شکنند. اما با وجود این نشانههای درخشان بازهم کفار را مییابی که در صفات و آیات و رسالتهای الهی به ناروا جدال ورزیده، در قدرتش شک میکنند و با پیامبرانش سر ستیز در پیش میگیرند. و خداوند عزوجل بر دشمنانش سخت کیفر است؛ پس با حول و قوت و شدّت گرفتارشان میسازد.
﴿لَهُۥ دَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّۚ وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیۡءٍ إِلَّا کَبَٰسِطِ کَفَّیۡهِ إِلَى ٱلۡمَآءِ لِیَبۡلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَٰلِغِهِۦۚ وَمَا دُعَآءُ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ ١٤﴾.
دعوت حق و راستین به سوی یگانهپرستی و اخلاصورزی در عبادت و در طاعت برای حقتعالی است؛ این همان دعوت به سوی «لا إله إلا الله» است که دعوت همۀ پیامبران بود است. بنابراین هیچ معبود راستینی جز او وجود ندارد، اما غیر وی از بتان و معبودان پنداری، دعای هیچکس را اجابت نگفته، وجود هیچکس را احساس نکرده و هرگز گرهای از کار گرفتاری باز نمیکنند و در مَثَل به تشنهای مانند که در آستانۀ هلاک است و دستش را از دور به سوی آب میگشاید تا آب به دهانش برسد، در حالی که آب به دهانش نمیرسد. پس همچنیناند پرستشگران بتان که از نفع آنها محروماند آنگونه که تشنه از منفعت آب دوردست محروم است. آری! درخواست کافران از بتانشان در منتهای دوری از صواب و در عین گمراهی از هدایت قرار دارد؛ زیرا مشرکان کوردل و فطرت باختهاند؛ روی فطرتشان را حجابی غلیظ از ظلمت کفر فرا گرفته است.
﴿وَلِلَّهِۤ یَسۡجُدُۤ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَظِلَٰلُهُم بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ۩ ١٥﴾.
هر آفریدهای در آسمانها و زمین بامدادن و شامگاهان تنها برای الله عزوجل کرنش، انقیاد و سجده میکند؛ مؤمن از روی عشق و محبت و با رضا و رغبت، و کافر از روی قهر و اجبار به رغم میل و گرایشش منقاد فرمان اوست. پس کافر بر خلاف فطرتش از طاعت حق رویگردان است در حالی که فطرتش برای عظمت حقتعالی کرنش نموده و وی را بدان فرامی خواند. همچنان سایههای مخلوقات که در آغاز و آخر روز به ارادۀ حقتعالی در حال حرکتاند، در پیشگاه جبروتش خضوع و کرنش مینمایند. پس پاکا پروردگاری که عظمت کبریاییاش دشمنانش را مقهور، و محبت ولاییاش دوستانش را سرخوش و مخمور گردانیده است.
﴿قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ قُلِ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ لَا یَمۡلِکُونَ لِأَنفُسِهِمۡ نَفۡعٗا وَلَا ضَرّٗاۚ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ أَمۡ هَلۡ تَسۡتَوِی ٱلظُّلُمَٰتُ وَٱلنُّورُۗ أَمۡ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَآءَ خَلَقُواْ کَخَلۡقِهِۦ فَتَشَٰبَهَ ٱلۡخَلۡقُ عَلَیۡهِمۡۚ قُلِ ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُوَ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّٰرُ ١٦﴾.
ای پیامبر! به کافران بگو: چه کسی آسمانها و زمین را آفریده کار آنها را به تدبیر خویش سامان داد و روزی همۀ کسانی را که در آنها وجود دارند عهدهدار گشت؟ بگو: او فقط الله یگانۀ آفرینندۀ روزیبخش مدبر است. پس در حالی که شما مشرکان به این حقیقت اعتراف دارید، چرا غیرش را پرستش نموده و برای آن شکر میورزید با علم به اینکه شریکان پنداریتان نه توان آن دارند تا با امیدوار رساندن خیر یا دفع شری هستید؟ بگو: آیا نابینا – که مراد از آن شخص کافر است – با بینا که – برابرند؟ قطعاً برابر نیستند و مسلماً شخص بینا کاملتر از فرد نابیناست. پس همچنان مؤمن نسبت به کافر و نور در برابر ظلمت نیکوتر و راهگشاتر است. یا مگر گروه همتایان و اضدادی که مشرکان آنها را جز الله عزوجل به پرستش گرفتهاند، مخلوقاتی را آفریدهاند و این مخلوقات در صورت و صفت خود با خلوقات خدای متعال مشابهاند و در نتیجه کفار به این باور رسیدهاند که آنها نیز سزاوار پرستش میباشند پس به همین علت آنها را به پرستش گرفتهاند؟ این فرضیه نیز وجود واقعی ندارد؛ زیرا خدایان پنداری آنها نه فقط چیزی را نیافریدهاند بلکه خودشان آفریده شدهاند لذا چگونه میتوانند آفریدگار باشند؟! پس ای پیامبر! به آنان بگو: الله عزوجل ایجادگر هر چیز از عدم، آفریننده، صورتگر و نورآور آن است، بنابراین فقط او شایستۀ پرستش میباشد و او در ذات، اسما، صفات و افعال خود یگانه است از اینرو فقط حق اوست که در طاعت یکتا قرار داده شده و غیر وی با وی شریک آورده نشود. و اوست که ماسوای خویش را با جبروت و عظمت و قوتش، مقهور و رام گردانیده است.
﴿أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَالَتۡ أَوۡدِیَةُۢ بِقَدَرِهَا فَٱحۡتَمَلَ ٱلسَّیۡلُ زَبَدٗا رَّابِیٗاۖ وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیۡهِ فِی ٱلنَّارِ ٱبۡتِغَآءَ حِلۡیَةٍ أَوۡ مَتَٰعٖ زَبَدٞ مِّثۡلُهُۥۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ وَٱلۡبَٰطِلَۚ فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَیَذۡهَبُ جُفَآءٗۖ وَأَمَّا مَا یَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَیَمۡکُثُ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ ١٧﴾.
مَثَل حق که همان ایمان است و باطل که همان کفر میباشد مانند آبی است که خداوند عزوجل از آسمان فرو فرستاد و وادیها به اندازۀ گنجایش خودشان از فراخی و تنگی، به آن روان شدند پس بعضی از آن آب شیرین و صاف و برای بلاد و عباد سودمند است، اما بعضی دیگر از آن مانند کف بلندی است که نه در آن منفعتی است و نه فایدهای و حقتعالی مثل دیگری زده است: و آن عبارت از سنگهای معدنی است که مردم برای به دست آوردن زینتی آن را در آتش میگذارند؛ مانند طلا و نقره، یا برای تحقق منافعی، مانند سرب و مس؛ و در اثر این گدازش از آنها کفی پلید بیرون میآید که هیچ فایدهای در آن وجود ندارد. پس آنچه سودمند و مفید است مثل و صفت حق میباشد و آنچه از نفع و فایده دور است، همان باطل میباشد. بنابراین باطل را همچون کفروی آب و کف پلید معادن مییابیم که از بین میرود و بیسود است، اما حق را بسان آب زلال صاف شیرین مییابیم که میماند و طراوت و حیات و خرمی میبخشد. همچون معادن گرانبهای نفیس و همچنان که خداوند این مثل را بیان کرده است، مثلهای دیگری نیز برای مردم میزند تا حق از باطل، ایمان از کفر و هدایت از گمراهی متمایز گردد. بنابراین، زدن مثلها به فهم ژرفای دیگر بخشیده، معانی را بهتر و شفافتر نمایان ساخته و آنها را در دل پایدارتر میسازد و این از راز و رمزهای حکیمانۀ قرآن کریم در امر آموزش است.
﴿لِلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُۥ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡحِسَابِ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٨﴾.
برای کسانی که از خداوند عزوجل اطاعت کرده، از پیامبرش پیروی نموده، به آنچه موجبات رضای الله عزوجل است عمل کرده و از آنچه سبب خشم اوست پرهیز نمودهاند، بوستانهای پر از ناز و نعمت است همراه با رستگاری عظیم و جایگاهی کریم. اما کسانی که به خدا عزوجل ایمان نیاورده، از پیامبرش پیروی نکرده و به هدایتش تأسی نجستهاند، برایشان آتش جهنم است، اینان اگر تمام دنیا را با همه اشیای نفیس و گرانبهای آن داشته باشند و مانند آن را نیز با آن بیاورند حتماً همه را برای باز خرید خود از عذاب خواهند داد، لیکن بر فرض اگر چنین هم بتوانند کرد به حالشان سودی ندارد؛ زیرا به سبب کفر و تکذیبی که داشتهاند جایگاهشان آتش جهنم است و به سختی کیفر خواهند یافت، وه! چه بد فرشی است که برای خود گستردهاند. بناءً آنها با زشتکاریهای خود، بدترین اقامتگاه و سنگینترین کیفر را برای خود آماده کردهاند؛ در غل و زنجیرها، در حضیض خواری و خفت و در پرتگاه هول و هراس و وحشت.
﴿۞أَفَمَن یَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ ٱلۡحَقُّ کَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓۚ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩﴾.
ای پیامبر! پس آیا کسی که به وحی نازل شدۀ خداوند عزوجل دانا، باورمند و تصدیق کننده است همانند نابینایی است که رسالتت را تکذیب کرده و فرمانت را عصیان ورزیده است؟ واقعیت این است که فقط صاحبان خردهای برتر و فطرتهای سالم از اندرزها سود میبرند. پس ایشان شتابانترین مردم به سوی اجابت و برترینشان در تصدیق به حقاند.
﴿ٱلَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَلَا یَنقُضُونَ ٱلۡمِیثَٰقَ ٢٠﴾.
این گروه مؤمن، به پیمانی که با خدای عزوجل در مورد پایداری در پرداخت حقش و حقوق خلقش بستهاند به بهترین شکل قیام کرده و دیگر پیمانهای الزامآور محکم را نیز با خیانت و نیرنگ نمیشکنند، بلکه به آن با امانتداری وفا میکنند؛ که عبادات، معاملات وسایر انواع طاعات به شمول قراردادها، پیماننامهها، سوگندها و نذرها این معنی شاملاند.
﴿وَٱلَّذِینَ یَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن یُوصَلَ وَیَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَیَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ ٢١﴾.
همچنان این گروه مؤمن اهل پیوند با کسانیاند که حقتعالی به پیوستن با ایشان فرمان داده است؛ از نیکی به پدر و مادر گرفته تا رعایت صلۀ رحم، سرپرستی یتیم، یاری به مستمندان و بخشش به محرومان. همین طور ایشان با عمل به آنچه که حقتعالی را راضی میسازد و پرهیز از آنچه که او ناپسندش میدارد، از عذاب پروردگار خویش میترسند. چنانکه ایشان از ایستادن در پیشگاه پروردگار خویش در روز حساب بیمناکند از آنکه مبادا با آنان در کارنامهشان حسابرسی و مناقشه نموده، گناهانی را که مرتکب شدهاند نیامرزد و حتی اعمال نیکی را هم که انجام دادهاند بیثمر سازد. پس اینان در بین خوف و امید به سر میبرند.
﴿وَٱلَّذِینَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ وَیَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّیِّئَةَ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ ٢٢﴾.
همچنان ایشان بر انجام دستور؛ پرهیز از ممنوع و تحمل مقدرات الهی صابر و شکیبایند از آنرو که به پاداش ذخیره شده برای خود در نزد حقتعالی چشم دوخته و جویای آن هستند به علاوه ایشان نماز را به کاملترین وجه ادا میکنند؛ زیرا نماز همدم و همراه صبر و مددکار و چشمهسار آن میباشد، نماز بازدارنده از فحشا و بسترساز عبور از گذرگاه قضای الهی است. همچنان ایشان در زکات فرض و انفاقهای مستحب از اموال خود به طور نهان و آشکار خرج میکنند و بدیها را با نیکیها میزدایند بدینگونه که اگر از ایشان گناه و اشتباهی سر زد، بیدرنگ پس از آن طاعتی را انجام میدهند. چنانکه بدیهای مردم را نیز با نیکی پاسخ میدهند. این گروه یقیناً نزد حقتعالی عاقبت خوش و سرانجام ستودهای دارند که همانا پاداش کریمانه و رستگاری عظیم آتی است:
﴿جَنَّٰتُ عَدۡنٖ یَدۡخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَدۡخُلُونَ عَلَیۡهِم مِّن کُلِّ بَابٖ ٢٣﴾.
آری! سرانجام ستوده و عاقبت خوش آنها بوستانهای همیشگی است که در آن همیشۀ ابد در آرامش و آسایش، حال خوش و سرانجام دلخواه به سرمیبرند. برای افزودن بر انس و گرمتر ساختن انجمت فاخرشان؛ پدران، همسران، پسران و دختران درستکارشان نیز با ایشان همراه ساخته میشوند. این انجمن شادی و گلشن آرمانی را ورود فرشتگان به اوج خود میرساند که از هر دری برایشان در آمده و زیباترین شادباشها را نثارشان میکنند. پس گوارایشان باد! حقتعالی به احسان و کرمش من و شما را نیز از ایشان گرداند.
﴿سَلَٰمٌ عَلَیۡکُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ ٢٤﴾.
فرشتگان خطاب به آنان میگویند: خداوند عزوجل در این بهشت دلآرا شما را از هر آسیبی به سلامت داشته، هر خیری را به شما رسانده و از هر امر ناخوش آیندی محفوظتان داشته است؛ از آنکه شما بر طاعتش پایداری ورزیده و از معصیتش خودداری نمودهاید؛ پس چه نیک سرانجامی دارید؛ گوارا و گرامی باد بر شما این سرنوست خجسته و این فوز عظیم.
﴿وَٱلَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِیثَٰقِهِۦ وَیَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن یُوصَلَ وَیُفۡسِدُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ ٢٥﴾.
اما دشمنان خدا عزوجل که تکذیبگر او و پیامبرانش بودهاند، همانان که به هیچ عهد و پیمانی میان خود و پروردگار خود و در بین خود و مردم وفا نکرده و بعد از اعلام و امضای تعهدات و قراردادها، پیمان گسته و تعهد شکستهاند، حقوقی را که خدای سبحان به پیوستن آن دستور داده همچون حق والدین، صلۀ رحم و حق سایر ذی حقان از جمله فقرا، مستمندان و یتیمان را زیر پا کردهاند، به نافرمانیهای خداوند عزوجل بدکاریها و انواع ستم که از آن جمله فساد در زمین و ویرانسازی دنیاست آلودهاند؛ این گروه از رحمت حقتعالی مطرود و از بهشتش محروم میباشند. جایگاهشان خواری و شرمساری همراه با نابودی و زیان و خشم خدای رحمان در جهنم سوزان است.
﴿ٱللَّهُ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ وَفَرِحُواْ بِٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا مَتَٰعٞ ٢٦﴾.
تنها خداوند عزوجل است که روزی را بر هر کس از بندگانش که بخواهد، گشاده، فراوان و با برکت میگرداند و بر هر کس از خلقش که بخواهد آن را تنگ و اندک میسازد؛ از آنکه در پس پرده، رازها و حکمتهایی دارد که خود بدان داناتر است. اما کافران به بهرههای این سرای دنیا که سرای فتنه و فریب است شادمان شدهاند، حال آنکه نسبت دنیا با نعمتهای آخرت جز بهرهای ناچیز و فانی و فرحتی اندک نیست که بسان چشم برهم زدنی از بین میرود. وه! که چه اندک است اقامت در سرای محنت و در خانۀ درد و رنج و علت.
﴿وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ ءَایَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِیٓ إِلَیۡهِ مَنۡ أَنَابَ ٢٧﴾.
کافران از روی عناد و لجاجت میگویند: آیا بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم معجزۀ محسوس و ملموسی مانند معجزۀ موسی در عصا و ید بیضا، معجزۀ عیسی در زندهساختن مردگان و شفای کوران ... فرود آمده است؟ به آنان بگو: در حقیقت خدا عزوجل هر کس از متکبران ستیزهجوی معاند را که بخواهد بیراه گذاشته و هدایت نمیکنند از این رو فرستادن معجزات نیز بدیشان سودی در برندارد. یقیناً اگر آنچه درخواست کردید محقق هم بشود باز شما تکذیب پیشه کرده و استکبار میورزید. و خداوند عزوجل هر کس را که به سوی هدایت و حق طلبی بازگشته و به رضوان پروردگارش مشتاق باشد، به سوی ایمان راه مینماید.
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکۡرِ ٱللَّهِۗ أَلَا بِذِکۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ ٢٨﴾.
آری! خداوند عزوجل کسانی را هدایت میکند که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد وی آرام و اطمینان یافته و راحت و سبکبال شده است، آگاه باش که در حقیقت با یاد خدا عزوجل در گسترۀ عمل، یا ذکر زبانی، یا ذکر قلبی، یا یادآوری وعدهها و هشدارهایش هست که دلها انس و آرام میگیرد و در نتیجه خداوند عزوجل هر ناخالصی، تیرگی، پلیدی، لجن، نگردانی، اندوه، آشفتگی و اضطرابی را از آنها دور ساخته و به جای آن شادی، نور، سرور، بهجت، فرحت و لطافت را جایگزین میکند. بنابراین خوشبختترین مردم کسانیاند که پیوسته به یاد خدا عزوجل مشغولاند. به راستی که آنها پیشتازان کامیافته و رستگاران عرصۀ توفیقاند که زندگیشان سرشار از عطر دلانگیز شادابی است؛ آنانند که همۀ فرصتها را به کار بسته، پشتوانۀ حسنات خویش را هرچه پربارتر نمودهاند و با آلالههای نورانی طاعت؛ سیل گناه را از نفس انداخته و از سرزمین هستیشان زدودهاند.
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ طُوبَىٰ لَهُمۡ وَحُسۡنُ مََٔابٖ ٢٩﴾.
کسانی که به خدا و پیامبرش ایمان آورده و به برنامه و شریعتش عمل کردهاند چه خوشحال و چه خوش سرانجامی دارند؛ زیرا فوز عظیم و نعمتهای پایدار در بهشتهای جاودانگی همراه با عفو، رضا، کرم و امتنان الهی بر سر ایشان سایه گسترده است؛ پس ایشان در دنیا زندگی پاکیزه و گوارا و در آخرت حیاتی پسندیده، شاداب و خجسته دارند.
﴿کَذَٰلِکَ أَرۡسَلۡنَٰکَ فِیٓ أُمَّةٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهَآ أُمَمٞ لِّتَتۡلُوَاْ عَلَیۡهِمُ ٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ وَهُمۡ یَکۡفُرُونَ بِٱلرَّحۡمَٰنِۚ قُلۡ هُوَ رَبِّی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ مَتَابِ ٣٠﴾.
ای پیامبر! همانگونه که خداوند عزوجل پیامبران پیش از تو را با پیام توحید به سوی اقوامشان فرستاد همچنین ما تو را نیز به سوی امتت فرستادیم تا قرآن را بر آنها بخوانی و ایشان را در علم نافع، فهیم و دانشمند گردانی، اما این قوم یگانگی خدای تعال را انکار کرده و غیر وی را با وی شریک میآورند. پس ای پیامبر! به آنان بگو: همان خدای رحمانی که بتپرستان به او کفر میورزند، به یگانگی پروردگار من است، او را در الوهیت و عبودیتش شریکی نیست، غیر وی هرگز شایستگی پرستش را ندارند پس من فقط بر او تکیه کرده، کار خویش را تنها به او سپرده، خواستههایم را تنها به پیشگاه او برده و تنها به سوی او با توبه و انابت باز میگردم و مطمئن هستم که او لغزشهایم را میآمرزد و از بدیهایم درمیگذرد. بنابراین، توکل آغاز راه، و توبه پایان آن است.
﴿وَلَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا سُیِّرَتۡ بِهِ ٱلۡجِبَالُ أَوۡ قُطِّعَتۡ بِهِ ٱلۡأَرۡضُ أَوۡ کُلِّمَ بِهِ ٱلۡمَوۡتَىٰۗ بَل لِّلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ جَمِیعًاۗ أَفَلَمۡ یَاْیَۡٔسِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ لَهَدَى ٱلنَّاسَ جَمِیعٗاۗ وَلَا یَزَالُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوۡ تَحُلُّ قَرِیبٗا مِّن دَارِهِمۡ حَتَّىٰ یَأۡتِیَ وَعۡدُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٣١﴾.
در این آیه خدای عزوجل از تکذیب کنندگان پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم و کسانی که خواهان معجزات محسوس و ملموس هستند چنین خبر داده است، اگر در اینجا قرآنی بود که از أثربخشی و اعجاز آن کوهها از جای خود روان میشدند، یا زمین از آن میشگافت و از دل آن آب میجوشید، یا مردگان بدان زنده میشدند و سخن میگفتند، قطعاً قرآن موصوف به این اوصاف همین قرآنی بود که بر تو نازل شده است نه غیر آن، اما با این وجود آنها بدان ایمان نیاوردند و باورمند نشدند. پس با وجود آنکه این قرآن بزرگترین معجزۀ تاریخ عالم و آدم است، آنها چگونه از تو معجزۀ دیگری غیر آن میطلبند؟! آیا مؤمنان ندانستهاند و به این باور نرسیدهاند که اگر خدا عزوجل میخواست تمام اهل زمین بدون معجزه نیز ایمان میآوردند؟ از آنرو که هدایت خلق تنها وابسته به معجزه نیست. و مصیبتهایی مانند قتل، اسارت، محنتها و زمین لرزهها پیوسته بر کفار نازل میشود، یا نزدیک خانههایشان فرود میآید تا وعدۀ خدا در مورد پیروزی نهایی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیروانش بر دشمنانش فرا رسد، این وعده البته وعدهای مؤکد از سوی خداوند عزوجل است و او هرگز وعدهاش را خلاف نمیکند.
﴿وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِکَ فَأَمۡلَیۡتُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذۡتُهُمۡۖ فَکَیۡفَ کَانَ عِقَابِ ٣٢﴾.
ای پیامبر برگزیده! و اگر کافران تو را به مسخره گرفتند بیگمان پیش از قومت امتهای دیگر نیز پیامبرانشان را به مسخره گرفتند، پس تو نخستین کس در این راه نیستی از این رو به شیوۀ پیامبران پیشین که شیوۀ پایداری و استقامت است عمل کن و در حقیقت خداوند عزوجل به کفار مهلت داد، سپس آنان را به کیفری سخت گرفتار ساخت و در نتیجه فرجام عمل بد و جزای تکذیبشان را چشیدند.
﴿أَفَمَنۡ هُوَ قَآئِمٌ عَلَىٰ کُلِّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡۗ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَآءَ قُلۡ سَمُّوهُمۡۚ أَمۡ تُنَبُِّٔونَهُۥ بِمَا لَا یَعۡلَمُ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَم بِظَٰهِرٖ مِّنَ ٱلۡقَوۡلِۗ بَلۡ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ مَکۡرُهُمۡ وَصُدُّواْ عَنِ ٱلسَّبِیلِۗ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ ٣٣﴾.
آیا کسی که نگهدار، مراقب، محاسب و ناظر بر هر شخص است به یگانگی در پرستش و اطاعت سزاوارتر میباشد یا این معبودان ناتوان و بتان جامد و بیجان که نه سودی میرسانند و نه زیانی؟ و کافران از نادانی برای خدای یگانۀ قهار شریکانی قرار دادند در حالی که او آفرینندۀ خودشان و آفرینندۀ همان چیزهایی است که جز او به پرستش میگیرند. ای پیامبر! به آنان بگو: نامها و اوصاف این معبودان را ببرید؛ به یقین نزد آنها چیزی نمییابید که بتوان با آن بر شایستگی آنها برای مورد پرستش قرار گرفتن غیر از الله عزوجل اذعان کرد یا شما از نادانیی که دارید پروردگارتان را از وجود شریکانی خبر میدهید که خود در زمینش آفریده است اما از وجود آنها آگاهی ندارد؟! یا آنها را از روی ظاهر لفظ بیآنکه معنی و حقیقتی داشته باشند، شریکان مینامید؟ چنین نیست بلکه ابلیس لعین، اعمال زشت و باطل کافران را برایشان آراسته و آنها را با مکر و فریبش از هدایت باز داشته است. و خدا عزوجل هر کس را به ایمان راه ننماید، رهبری غیر وی نخواهد داشت و هر که را او بر هدایت توفیق نبخشاید قطعاً سرنوشتش به سراشیب نیستی و پستی گره خواهد خورد.
﴿لَّهُمۡ عَذَابٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَقُّۖ وَمَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ ٣٤﴾.
برای کفار اشرار در این عذابی است همچون قتل، اسارت، ذلت، رسوایی و اهانت اما قطعاً عذابشان در آخرت که شرارههای کوه مانند، غل و زنجیرها، هول و هراسها و گرفتاریهای سهمگین است؛ سختتر، سنگینتر و وحشتناکتر میباشد، نه آنها را از عذاب خدا عزوجل بازدارندهای است، نه نزدش شفاعتگری دارند و نه مدافعی که عذابش را از آنان برگرداند یا حمایتشان کند. پس نگهدار، یاور، شفاعتگر، مولا، پشتیبان و سرپناهی ندارند.
﴿۞مَّثَلُ ٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَۖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ أُکُلُهَا دَآئِمٞ وَظِلُّهَاۚ تِلۡکَ عُقۡبَى ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْۚ وَّعُقۡبَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٱلنَّارُ ٣٥﴾.
وصف بهشتی که خداوند عزوجل دوستانش را – یعنی همانان را که از او پروا داشته و از پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم پیروی میکند – بدان وعده داده است چنین است که از زیر قصرها، منازل و درختان آن نهرها روان است، پس درخشش و صفا، و رونق و بهاء، با آب و چمن و باغهای رعنا و بوستانهای دلگشا که میوههای آن همیشگی ولاینقطع است همه باهم برایشان جمع آمده است. میوههای آن در دسترس، لذتبخش و بس گواراست، سایهسارهای آن نه برمیگردد و نه از بین میرود. این است جایگاه و بازگشتگاه کسانی که از مولایشان پروا داشته و به هدایتش راه جستهاند. اما سرنوشت اشرار بدکار، همان سوزش نار است همراه با خشم خدای جبار؛ پس بنگر که میان دو سرنوشت چه قدر فاصله بعید است!!
﴿وَٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَۖ وَمِنَ ٱلۡأَحۡزَابِ مَن یُنکِرُ بَعۡضَهُۥۚ قُلۡ إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَلَآ أُشۡرِکَ بِهِۦٓۚ إِلَیۡهِ أَدۡعُواْ وَإِلَیۡهِ مََٔابِ ٣٦﴾.
مؤمنان اهل کتاب – همچون عبدالله بن سلام از یهود و نجاشی از نصاری – از وحی نازلشده بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شاد میشوند؛ زیرا قرآن تصدیق کنندۀ کتابهای آسمانیی است که نزدشان وجود دارد، اما کسانی که علیه حق به دستهبندی و تعصب روی آوردهاند سید و عاقب دو اسقف نجران و کعب بن اشرف از یهود – برخی از قرآن را نکار میکنند. پس ای پیامبر! به آنها خبر ده که خداوند عزوجل به تو دستور داده است تا او را به یگانگی پرستیده، شریکی برایش قرار ندهی و مخلصانه سر در راه اطاعتش بگذاری؛ از آنرو که بازگشت به سوی او و پاداش و کیفر بر عهدۀ اوست.
﴿وَکَذَٰلِکَ أَنزَلۡنَٰهُ حُکۡمًا عَرَبِیّٗاۚ وَلَئِنِ ٱتَّبَعۡتَ أَهۡوَآءَهُم بَعۡدَ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَکَ مِنَ ٱللَّهِ مِن وَلِیّٖ وَلَا وَاقٖ ٣٧﴾.
و بدانسان که حقتعالی کتابها را بر پیامبران به زبان اقوامشان نازل کرد، همین طور قرآن را نیز بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم به زبان عربی که روشنترین و فصیحترین همۀ زبانها میباشد نازل کرد تا پیامبر و پیشوایان دینی پیروش در میان امّت بدان حکم کنند. و بر فرض اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از هوسهای مشرکان در پرستش غیر پروردگار عالمیان پیروی کند، یا در داوریهایش به غیر آنچه حقتعالی در کتاب مبین خود نازل کرده حکم نماید – که چنین چیزی در حق آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم هرگز عملی نیست – اما بر فرض تصور چنین حالتی، ایشان نیز جز خدا عزوجل هیچ دوست و حمایتگری ندارند که عذاب و کیفرش را از ایشان دفع کند. پس چگونه خواهد بود حال دیگران چنانچه جز خدا عزوجل را پرستش کرده یا به غیر شریعتش حکم نمایند؟
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِکَ وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَذُرِّیَّةٗۚ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأۡتِیَ بَِٔایَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ لِکُلِّ أَجَلٖ کِتَابٞ ٣٨﴾.
و اگر دشمنان کینهتوز کافر و منافق گفتند: محمد صلی الله علیه و آله و سلم با زنان ازدواج میکند؟ پس پیامبران پیشین نیز با زنان ازدواج کرده و از آنان صاحب فرزندانی میشدهاند، و این سنّت حقتعالی در مورد انبیائش میباشد. و هرگاه کافران گفتند: اگر محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبری از جانب خدا عزوجل بود باید معجزاتی را که خواسته بودیم میآورد؟ پاسخشان این است که: هیچ پیامبری نمیتواند معجزات مورد نظر قومش را بیاورد مگر در صورتی که خدا عزوجل خود خواسته باشد؛ برای هر امری که خدای عزوجل مقدر کرده است کتاب و میعادی است؛ علم و فیصله در کتاب نوشته است و میعادش نیز همان وقتی است که خداوند عزوجل تحققش را اراده کرده است.
﴿یَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ وَیُثۡبِتُۖ وَعِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ ٣٩﴾.
خداوند عزوجل آن احکامی را که بخواهد به وسیلۀ نسخ محو و زایل میکند؛ البته به روی حکمتهایی که خود بدان داناتر است، و آن احکامی را که بخواهد و اثبات نموده و نسخ نمینماید. او بدیها را با نیکیها میزداید. اما لوح محفوظ که روزی، اجل، سعادت و شقاوت در آن نوشته است، ثابت بوده و محو نمیشود، باقی است و منسوخ نمیگردد.
﴿وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعۡضَ ٱلَّذِی نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُ وَعَلَیۡنَا ٱلۡحِسَابُ ٤٠﴾.
ای پیامبر! و اگر پارهای از رسواییها، خواریها و حقارتهایی که کفار را در همین دنیا به آن تهدید نمودهایم، به تو بنمایانیم این همان عذاب شتابان و زودرسشان است و اگر پیش از آنکه این عذابشان را مشاهده کنی تو را بمیرانیم پس بر تو جز دعوت و رساندن پیام چیز دیگری نیست؛ حسابشان بر خدا عزوجل و عقابشان نیز نزد اوست.
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا نَأۡتِی ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَاۚ وَٱللَّهُ یَحۡکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکۡمِهِۦۚ وَهُوَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ٤١﴾.
آیا کافران مشاهده نکردهاند که خداوند عزوجل زمین را از اطراف آن میکاهد؛ با فتح کشورهای مشرکان به وسیلۀ مسلمین، یا با افزودن ساحۀ آبی بر ساحۀ خشکی زمین. این کاهشدهی از اطراف زمین اعلام و هشداری بر امر برپایی قیامت است. و تنها خداوند عزوجل است که به عدل و داد حکم کرده و به طور فیصلهکن داوری میکند؛ حکمش را هیچ پیجویی نیست تا آن را نقض کند و قضایش را هیچ برگردانندهای نیست تا آن را بازدارد. و او به سرعت حسابرسی میکند به طوری که بشر را با همۀ کثرت شمارشان در وقتی کوتاه مورد محاسبه قرار میدهد از اینرو حسابش سریع است و در کارش عجلهای وجود ندارد؛ زیرا هرچه آمدنی است، وقوعش نزدیک است.
﴿وَقَدۡ مَکَرَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَلِلَّهِ ٱلۡمَکۡرُ جَمِیعٗاۖ یَعۡلَمُ مَا تَکۡسِبُ کُلُّ نَفۡسٖۗ وَسَیَعۡلَمُ ٱلۡکُفَّٰرُ لِمَنۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ ٤٢﴾.
به یقین امتهای پیشین با پیامبران خود نیرنگ کردند همانگونه که کافران با محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیرنگ کردند ولی بدانند که تنها خدا عزوجل صاحب مکر بزرگ و تدبیر عظیم است؛ نیرنگ هر نیرنگبازی را ابطال و کید هر مکاری را بیاثر میسازد، و تنها خدا عزوجل است که آنچه را هر کس از خیر و شر و خوب و بد انجام میدهد، میداند و سرانجام پاداش یا کیفر میرساند. و به زودی کفار آنگاه که بر شاهنشاه جبار عرضه شوند میدانند که فرجام ستوده و خاتمۀ نیک از آن چه کسانی است؟ بدون شک سرانجام خوش از آن مؤمنان پیرو پیامبران و فرجام بد از آن تکذیب پیشگان دشمن پروردگار جهانیان است.
﴿وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَسۡتَ مُرۡسَلٗاۚ قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡ وَمَنۡ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡکِتَٰبِ ٤٣﴾.
کسانی که کافر شدند به پیامبر برگزیده میگویند: تو از سوی خدای یگانۀ قهار فرستاده نشدهای. پس ای پیامبر! به آنان خبر ده که خداوند عزوجل بر راستی و صحت دعوتت گواه است و گواهی او کافی است. همچنان کسانی از یهود اهل تورات و نصارای اهل انجیل که به تو ایمان آورده و به کلمۀ شهادت نطق کرده و آن را همچون منکران اهل کتاب کتمان نکردهاند نیز به رسالتت گواهند.