ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 84؛ شمار آیات آن 25
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ ١﴾.
آنگاه که با فرا رسیدن قیامت آسمان شقّ گردد و شکافته شود، دروازههایش باز شود، فرشش جمع شود، بنایش تغییر یابد و سقفش قطعه شود.
﴿وَأَذِنَتۡ لِرَبِّهَا وَحُقَّتۡ ٢﴾.
به فرمان پروردگارش گوش دهد و اطاعت و انقیاد کند. آری! بر او لازم است که فرمانش را بشنود و اطاعت کند؛ زیرا اوست که آسمان را آفریده و بنا کرده است، امرش نافذ است و هیچکس به ردّ آن اقدام کرده نمیتواند.
﴿وَإِذَا ٱلۡأَرۡضُ مُدَّتۡ ٣﴾.
و آنگاه که زمین با دورشدن کوهها مانند دسترخوان گستردهای برابر و هموار ساخته شود و آن را حقتعالی برای اقامۀ حساب و حکم فیصله بخش خویش هموار سازد.
﴿وَأَلۡقَتۡ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتۡ ٤﴾.
آنچه از مردگان و گنجها در بطنش موجود است، همه را بیرون اندازد و تمام مخلوقات میانش را تخلیه نماید.
﴿وَأَذِنَتۡ لِرَبِّهَا وَحُقَّتۡ ٥﴾.
به فرمان پروردگارش گوش دهد و از آن اطاعت و انقیاد کند و بر او لازم است که فرمانش را بشنود و اطاعت کند؛ زیرا اوست که صاحب اختیار ملک خویش است، هیچکس امرش را رد کرده نمیتواند و مانعی برای ارادهاش وجود ندارد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدۡحٗا فَمُلَٰقِیهِ ٦﴾.
ای انسان! به راستی تو در این دنیا در کارها میکوشی و با جدّ و جهد به کسب و عمل مصروف هستی و به زودی جزا و پاداش اعمالت را اعم از خوب و بد در خواهی یافت.
﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ ٧﴾.
امّا کسی که خداوند عزوجل نامۀ نجاتش را با احترام و اکرام به دست راستش دهد- چون دست راست میمون و مبارک است- چنین شخصی سعادتمند و رستگار است.
﴿فَسَوۡفَ یُحَاسَبُ حِسَابٗا یَسِیرٗا ٨﴾.
زود است که خداوند عزوجل در روز قیامت با آسانی از وی حساب گیرد؛ چنانکه با وی مناقشه نکند، بلکه با نرمی و مهربانی، با آمرزش و عیبپوشی و با گذشت معاملهاش نماید.
﴿وَیَنقَلِبُ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورٗا ٩﴾.
او به سوی اهلش در اتاقهای بهشت باز میگردد؛ در حالی که شادمانی او را تحت پوشش قرار داده، شادکامی فرا گرفته و نورانیتی مجلّلش ساخته است؛ از آنرو که به رضای خداوند غفور و شکور دست یافته است.
﴿وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ وَرَآءَ ظَهۡرِهِۦ ١٠﴾.
امّا کافر که نامۀ اعمال او به منظور اهانت و ذلّت از پُشت سر به دست چپش داده میشود، ای وای به حالش که هلاکتش فرا رسیده است. به خاطر شومی او نامه به دست چپش داده شده و به علّت پشتگشتاندن و تخلّفش از حق از پُشت سرش داده میشود.
﴿فَسَوۡفَ یَدۡعُواْ ثُبُورٗا ١١﴾.
این کافر زیانمند به زودی آواز میدهد و ندا میکند: ای وای به حال من! ای کاش هلاکتم در ربودی! این بدان سبب است که به خسران و شکست، به خشم پروردگار گرفتار آمده و به سوی آتش دوزخ روان است.
﴿وَیَصۡلَىٰ سَعِیرًا ١٢﴾.
بعد از آن بخاطر کفر و تکذیب، و به سبب اعمال زشتش در آتش برافروختهای داخل میشود که رویش را بریان میکند، جسمش را میسوزاند و وجودش را میگدازد.
﴿إِنَّهُۥ کَانَ فِیٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورًا ١٣﴾.
او در دنیا شادمان است، در میان خانواده و فرزندان و با قوم و قبیلهاش با تکبّر، غرور و اعجاب زندگی میکند، از خواهشهای نفسش پیروی مینماید، به دنیا مسرور و با مال و جامش مغرور شده است.
﴿إِنَّهُۥ ظَنَّ أَن لَّن یَحُورَ ١٤﴾.
او عقیده دارد که به سوی خداوند یگانۀ یکتا باز نمیگردد؛ ای اینرو حساب را فراموش کرده، به تکذیب کتاب الهی پرداخته، رسالت را رد نموده و از گمراهی پیروی داشته است.
﴿بَلَىٰٓۚ إِنَّ رَبَّهُۥ کَانَ بِهِۦ بَصِیرٗا ١٥﴾.
چنان نیست که او پنداشته است، بلکه به زودی به سوی پروردگارش باز میگردد و پروردگار به اعمالش داناست؛ زیرا اوتعالی به کوشش و سعیش باخبر است، به حالش آگاه است و به امور پوشیده و آشکارش بیناست.
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلشَّفَقِ ١٦﴾.
به شفق که عبارت از سرخی بعد از تاریکی است و اندکی بعد از غروب خورشید تا هنگام عشاء پدید میآید سوگند یاد مینمایم.
﴿وَٱلَّیۡلِ وَمَا وَسَقَ ١٧﴾.
به شب و به آنچه در زیر چادرش در هم میکشد، به چیزهایی که در زیر پوشاکش قرار میدهد و به کسانی که از زندگان و مردگان در تحت تاریکیاش قرار میگیرند سوگند یاد میکنم.
﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا ٱتَّسَقَ ١٨﴾.
و به ماه سوگند یاد مینمایم، آنگاه که نورش کامل شود، حجم و دایرۀ وجودش کمال یابد، رشدش متناسق شود و کُرَویتش تمام گردد.
﴿لَتَرۡکَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٖ ١٩﴾.
هر آینه شما ای کافران از انواع و اطوار خطرها میگذرید؛ بدینگونه که فنا میشوید، باز به بلا دچار میگردید، باز مجازات میشوید و به این طریق به سختیها و دشواریهای پیدرپی گرفتار میآیید.
﴿فَمَا لَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٠﴾.
کافران را چه رسیده است که به خداوند یگانۀ قهّار ایمان نمیآورند، حال آنکه براهینی را پیش روی آنان نهاده، دلالیل را اقامه نموده، حجّتها را بیان داشته و راههای استدلال را واضح کرده است؟ آری! شواهد یگانگی قایم، نشانههای الوهیت آشکار و آثار ربوبیت هویداست.
﴿وَإِذَا قُرِئَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقُرۡءَانُ لَا یَسۡجُدُونَۤ۩ ٢١﴾.
و آنگاه که آیات قرآن بر آنان خوانده شود فروتنی و یقین نمیکنند. بعد از شنیدن این کلام اعجاز آور، چه چیزی آنان را از پذیرش آن باز داشته و از ایمان بدان منع کرده است؟
﴿بَلِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُکَذِّبُونَ ٢٢﴾.
واقعیت این است که کافران به کتاب الهی کفر ورزیدند و از روز حساب انکار نمودند. آری! تکذیب، مذهب آنان و کفران، مشرب آنان است. به زودی بدی اعمال و زشتی جُرم خویش را خواهند دانست.
﴿وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یُوعُونَ ٢٣﴾.
حقتعالی به اموری که در ضمیر دارند آگاه است، به امور پنهانی آنان داناست و به آنچه در سینهها و نیّتهای خویش از کفر و تکذیب مخفی میسازند علماً احاطه دارد.
﴿فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٢٤﴾.
آنان را خبر ده که عذاب دردآوری در انتظارشان است، عقوبت در پیش روی آنان قرار دارد، جایگاه آنان آتش است و مستقرّ آنان دوزخ است. اطلاق بشارت که معنی مژده را افاده میکند در اینجا برای استهزا آمده است.
﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ أَجۡرٌ غَیۡرُ مَمۡنُونِۢ ٢٥﴾.
امّا برای کسانی که ایمان آوردند و اعمال نیکو انجام دادند نعمتهای بلا انقطاع، پاداشی بدون دلگرفتگی، شادمانی بیاندوه و عطای بیمنّت آماده است. عطای بزرگ، نعمتهای پسندیده، فراوانی کامل و مزد عظیمی برای ایشان بخشیده شده و برعلاوه مورد بهترین ستایش قرار میگیرند.