ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 41؛ شمار آیات آن 54
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿حمٓ ١﴾.
حا. میم؛ از جملۀ حروف مقطعات است و خداوند عزوجل به مراد خویش در ارائۀ آنها در کلامش داناتر است.
﴿تَنزِیلٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ٢﴾.
این کتاب با حکمت وحیی از جانب خداوند عزوجل است که آن را بر پیامبر بزرگوارش نازل کرده است. فرود آورندۀ آن پروردگار رحمانی است که رحمتش همه چیز را فرا گرفته است؛ ذات رحیمی که هر یک از بندگانش را که خواسته به رحمتش مخصوص ساخته است.
﴿کِتَٰبٞ فُصِّلَتۡ ءَایَٰتُهُۥ قُرۡءَانًا عَرَبِیّٗا لِّقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٣﴾.
قرآن کریم کتابی است که آیاتش بیان شده، احکامش واضح گردیده و معجزاتش آشکار شده است. خداوند عزوجل آن را به فصیحترین زبان فرود آورده تا در هنگام تلاوت به آسانی و وضاحت فهمیده شود.
﴿بَشِیرٗا وَنَذِیرٗا فَأَعۡرَضَ أَکۡثَرُهُمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ٤﴾.
این قرآن مؤمنان را به پاداش مژده میدهد و کافران را از عذاب میترساند، امّا بیشتر مردم از قرآن کریم رو گشتاندند و آن را ترک نمودند؛ زیرا آیات آن به منظور فهمیدن، پذیرش و استجابت نمیشود.
﴿وَقَالُواْ قُلُوبُنَا فِیٓ أَکِنَّةٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَیۡهِ وَفِیٓ ءَاذَانِنَا وَقۡرٞ وَمِنۢ بَیۡنِنَا وَبَیۡنِکَ حِجَابٞ فَٱعۡمَلۡ إِنَّنَا عَٰمِلُونَ ٥﴾.
کافران برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: دلهای ما از دانستن چیزهایی که تو آوردهای در ورای حجابی قرار دارد و گوشهای ما را ناشنوایی فرا گرفته است. بنابراین آنچه را میگویی نمیشنویم و میان ما و تو پردهای است که ما را از پیروی و پذیرش سخنت حایل شده است. پس تو به روش و دین خویش که آن را آوردی عمل کن و ما را با روش ما و دین پدران ما رها بگذار.
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَٱسۡتَقِیمُوٓاْ إِلَیۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُۗ وَوَیۡلٞ لِّلۡمُشۡرِکِینَ ٦﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: واقعیت این است که من مانند شما انسانی هستم و فرشتهای نمیباشم، اما با این فرق که خداوند عزوجل بر من وحی فرو فرستاده و مرا پیام آورش مقرّر داشته است. من شما را به سوی این اندیشه فرا میخوانم که هیچ معبودی جز پروردگار یگانه وجود ندارد؛ پروردگاری که در ربوبیت، الوهیت، نامها و صفاتش یگانه است و شریکی ندارد. راه مستقیم را در پیش گیرید که شما را به اوتعالی وصل میگرداند، یعنی راه توحید را که همه پیامبران به سویش فرا خواندند و برای گناهان خویش از خدا آمرزش بخواهید. وای باد بر کافران که به حقتعالی چیزهای دیگر را شریک میآورند.
﴿ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ کَٰفِرُونَ ٧﴾.
کافرانی که نماز و زکات را ترک نمودند، آفریگار را عبادت نکردند، به مخلوقات نفعی نرساندند و به زنده شدن بعد از مرگ تکذیب کردند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ أَجۡرٌ غَیۡرُ مَمۡنُونٖ ٨﴾.
به راستی که برای مؤمنان نیکوکار پاداش عظیم و نعمتهای جاودانی آماده شده که نه قطع میشود نه از آن باز داشت میشوند.
﴿قُلۡ أَئِنَّکُمۡ لَتَکۡفُرُونَ بِٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِی یَوۡمَیۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِکَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٩﴾.
ای پیامبر! عملکرد کافران را تقبیح کن و برای آنان بگو: آیا شما به خداوند عزوجل کافر میشوید؛ در حالی که او زمین را در مدّت دو روز آفرید؟ آیا معبودان باطل را به حقتعالی شریک میآورید؟ او پروردگاری است که نامهای پاک دارد و به تنهایی همه جهان را با انسانها و موجودات آفریده است؟
﴿وَجَعَلَ فِیهَا رَوَٰسِیَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَآ أَقۡوَٰتَهَا فِیٓ أَرۡبَعَةِ أَیَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِینَ ١٠﴾.
خداوند عزوجل کوههای ثابت و مستحکمی را در روی زمین مقرّر داشت تا آن را از اضطراب نگه دارد، زمین را با انواع امور خیر، چون روزیها و میوهها برکت بخشید و نیازهای مخلوقات مانند غذا، آب، پوشاک، هوا و دوا را در مدّت چهار روز مقدّر ساخت. آری! آفرینش زمین در دو روز صورت پذیرفته و در دو روز دیگر آفرینش کوهها و تقدیر سایر امکانات انجام شد و این پاسخ علمی سؤالی است که در این مورد مطرح میشود.
﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِیَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِیَا طَوۡعًا أَوۡ کَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَیۡنَا طَآئِعِینَ ١١﴾.
بعد از آن خداوند متعال به سوی آسمان استوا نمود؛ یعنی به سویش قصد کرد و هنوز دود بود. حقتعالی برای آسمان و زمین گفت: به رضا یا به زور، به امر من منقاد شوید. آن دو گفتند: با طیب نفس به امرت منقاد و رام هستیم، توانی نداریم که از امرت مخالفت ورزیم و ارادهای نیست که با ارادهات مخالفتی داشته باشد. سبحان الله! آسمان و زمین با این قوت و بزرگی خود منقاد و فرمانبرداری فرمان خداوند عزوجل شدند، چگونه انسان ضعیف و ناتوان به پیشگاهش منقاد نمیگردد و رام نمیشود!
﴿فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِی یَوۡمَیۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِی کُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَاۚ وَزَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَٰبِیحَ وَحِفۡظٗاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ١٢﴾.
خداوند متعال آفرینش آسمانهای هفتگانه را حکم کرد و کار آنها در دو روز تمام شد و استحکام یافت، بدین ترتیب آفرینش آسمانها و زمین، مدّت شش روز را دربر گرفت؛ هرچند حقتعالی توانا بود آنها را در یک لحظه با کلمۀ «کُن» بیافریند. بعد از آن خداوند بزرگ آنچه را میخواست در هر آسمانی وحی کرد و امر نمود. اوتعالی آسمان دنیا را با ستارههای روشن زینت بخشید، طوری که هم وسیلۀ زینتش شدند و هم آن را از شیطانهایی که استراق سمع را اراده داشته باشند نگه میدارند. این آفرینش با استحکام را خداوندی مقدّر نموده که در پاد شاهیاش با عزّت است، مطیعانش را عزیز میسازد و از عصیانگرانش انتقام میگیرد. او ذات دانایی است که هیچ امر پوشیدهای از او پنهان نیست، با عزّتش نیرومند و به حکمش داناست.
﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ فَقُلۡ أَنذَرۡتُکُمۡ صَٰعِقَةٗ مِّثۡلَ صَٰعِقَةِ عَادٖ وَثَمُودَ ١٣﴾.
ای پیامبر! اگر کافران بعد از ارائۀ حق باز هم تکذیب نمودند، آنگاه آنان را به عذاب هولناکی بیم ده که همه را هلاک و تباه میسازد؛ همچنان که قوم عاد و ثمود با کفر و تکذیب خود به چنین عذابی گرفتار و هلاک شدند.
﴿إِذۡ جَآءَتۡهُمُ ٱلرُّسُلُ مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۖ قَالُواْ لَوۡ شَآءَ رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِکَةٗ فَإِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ١٤﴾.
آنگاه که پیامبران به تعقیب یک دیگر و بدون انقطاع به سوی قوم عاد و ثمود آمدند و آنان را به توحید باریتعالی و طاعتش فراخواندند، تکذیب کنندگان پیامبران گفتند: اگر خداوند اراده داشت که ما تنها او را پرستش کنیم و به او شریک نیاوریم، از آسمان بر ما فرشتگانی را فرو میفرستاد تا ما را به سوی توحید فراخوانند و انسانی مانند ما را نمیفرستاد. بنابراین به چیزی که ما را بدان فرا میخوانید تکذیب میکنیم و سخنانتان را تصدیق نمینماییم.
﴿فَأَمَّا عَادٞ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةًۖ أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَهُمۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۖ وَکَانُواْ بَِٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ١٥﴾.
اما قبیلۀ عاد که قوم هود علیه السلام بودند بر مردم تکبّر ورزیده بودند، خود را در روی زمین برتر میدانستند و با تکبّر و عناد میگفتند: کسی از ما نیرومندتر نیست. آیا این گروه نادان ندانستند که آفریدگاری که همه را از عدم به وجود آورده در نیرومندی و قدرت از آنان بزرگتر است؟ این جاهلان از براهین قدرت الهی انکار میورزیدند و دلایل یگانگیاش را رد میکردند.
﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِیحٗا صَرۡصَرٗا فِیٓ أَیَّامٖ نَّحِسَاتٖ لِّنُذِیقَهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡیِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَخۡزَىٰۖ وَهُمۡ لَا یُنصَرُونَ ١٦﴾.
خداوند متعال باد نیرومند و تندی را که آوازی قوی و مهیب داشت، در روزهای ناخوشایند و ترس آوری بر قبیلۀ عاد فرستاد تا عذاب خواری و ذلّت را در دنیا بچشد. اما عذاب آتش دوزخ آخرت در نزد خداوند عزوجل خواری، ذلّت و زیان بیشتری را به همراه دارد و در آن روز کسی نیست که عذاب الهی را از آنان دفع کند.
﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیۡنَٰهُمۡ فَٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡعَمَىٰ عَلَى ٱلۡهُدَىٰ فَأَخَذَتۡهُمۡ صَٰعِقَةُ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡهُونِ بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ١٧﴾.
اما برای قبیلۀ ثمود یعنی قوم صالح علیه السلام نیز خداوند متعال راه مستقیم را واضح ساخت و به روش میانه و راست رهنماییشان نمود. آنان سرکشی و گمراهی را بر هدایت بر گزیدند و در نتیجه صاعقه عذاب خوار کننده و زیان آوری به سبب اعمال بد کفر و گناه هلاکشان ساخت.
﴿وَنَجَّیۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ١٨﴾.
خداوند عزوجل از عذابی که به قوم عاد و ثمود رسید، مؤمنان و پیروان را نجات داد؛ آنانکه از اوتعالی میترسیدند و با پرهیزگاری از وی اطاعت مینمودند.
﴿وَیَوۡمَ یُحۡشَرُ أَعۡدَآءُ ٱللَّهِ إِلَى ٱلنَّارِ فَهُمۡ یُوزَعُونَ ١٩﴾.
کافران در روز قیامت به سوی آتش دوزخ رانده میشوند و زبانیه نخستین و آخرین افراد آنان را جمع میآورد؛
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَیۡهِمۡ سَمۡعُهُمۡ وَأَبۡصَٰرُهُمۡ وَجُلُودُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٢٠﴾.
تا اینکه کافران به نزد آتش دوزخ میرسند و از اعمال بدی که انجام دادهاند انکار مینمایند. در این هنگام گوشها، چشمها و پوستهای آنان به اعمالی که انجام دادهاند گواهی میدهند.
﴿وَقَالُواْ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَیۡنَاۖ قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِیٓ أَنطَقَ کُلَّ شَیۡءٖۚ وَهُوَ خَلَقَکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٢١﴾.
کافران برای پوستهای وجود خود، هنگامی که بر عملکرد آنان گواهی میدهند میگویند: برای چه به گناهانی که ما انجام دادیم گواهی دادید؟ به پاسخ میگویند: خداوند عزوجل ما را به سخن در آورده است؛ خدایی که هرچیزی را به سخن میآورد. او که شما را نخستین بار هنوز که چیزی نبودید آفرید و باز بعد از مردن، برای حساب دهی به سوی او باز میگردید.
﴿وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَتِرُونَ أَن یَشۡهَدَ عَلَیۡکُمۡ سَمۡعُکُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُکُمۡ وَلَا جُلُودُکُمۡ وَلَٰکِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا یَعۡلَمُ کَثِیرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ ٢٢﴾.
شما در وقت ارتکاب گناهان، از ترس اینکه مبادا گوشها، چشمها و پوستها در روز قیامت بر شما گواهی دهند پنهان کاری نمیکردید، بلکه گمان میکردید که بسیاری از اعمال بد شما بر خداوند عزوجل پوشیده خواهد ماند.
﴿وَذَٰلِکُمۡ ظَنُّکُمُ ٱلَّذِی ظَنَنتُم بِرَبِّکُمۡ أَرۡدَىٰکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣﴾.
همان گمان بدی که به خداوند متعال داشتید و میپنداشتید که به بسیاری از اعمال شما دانا نیست شما را هلاک ساخت و در روز قیامت از کسانی شدید که خود و اهلشان را زیانمند ساختند.
﴿فَإِن یَصۡبِرُواْ فَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡۖ وَإِن یَسۡتَعۡتِبُواْ فَمَا هُم مِّنَ ٱلۡمُعۡتَبِینَ ٢٤﴾.
اکنون اگر کافران بر عذاب صبر نمایند آتش دوزخ جای بود و باش و استقرار آنان است و بر آن صبر ممکن نیست. امّا اگر رجعت به سوی دنیا را به منظور توبه بخواهند، هرگز پذیرفتنی نیست و توبه و عذر آنان قبول نمیشود.
﴿وَقَیَّضۡنَا لَهُمۡ قُرَنَآءَ فَزَیَّنُواْ لَهُم مَّا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَحَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ خَٰسِرِینَ ٢٥﴾.
خداوند پاک همنشینان و همراهانی از شیطانهای انسی و جنّی را برای کافران مهیّا کرده تا گناهان و اعمال بد را در دنیا برای آنان نیکو جلوه دهند، آنان را به انجام محرّمات و شهوات وا داشته و از طاعات باز دارند، اموری غیر از مسأله آخرت را در نظر آنان زینت بخشند، یاد آخرت را فراموششان سازند و نتیجه به زنده شدن بعد از مرگ و حساب اعمال کافر شوند. حقتعالی بر این واجب گردانیده که به سبب کفر و گناهان انجام شدۀ خویش با امّتهای پیشین از گروه انسانها و جنّیان به دوزخ داخل شوند. آری! این کافران، خود و خانواده و عملکردهای خویش را زیانمند ساختند.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَٱلۡغَوۡاْ فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَغۡلِبُونَ ٢٦﴾.
بعضی از کافران برای کافران دیگر توصیه کردند و گفتند: به قرآن گوش ندهید، پیروی نکنید، آن را نپذیرید و آنگاه که بر شما خوانده میشود با آوازهای زیر و بم بر محمّد بشورید، تا بر او غلبه کنید و قرآن را نخواند و در نهایت با خاموش ساختن و منعش از تلاوت و دعوت بر او پیروز شوید.
﴿فَلَنُذِیقَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ عَذَابٗا شَدِیدٗا وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٢٧﴾.
به زودی و بطور قطعی خداوند عزوجل عذاب سختی را برای کافران میچشاند. این عذاب در برابر اعمال بدی که انجام دادهاند، در دنیا با کشته شدن، خواری و ذلّت، و در آخرت به دخول در آتش دوزخ بر آنان اعمال میشود و حتماً به سختترین وجهی در برابر ارتکاب اعمال بد مورد مجازاتشان قرار میگیرند.
﴿ذَٰلِکَ جَزَآءُ أَعۡدَآءِ ٱللَّهِ ٱلنَّارُۖ لَهُمۡ فِیهَا دَارُ ٱلۡخُلۡدِ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ بَِٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ٢٨﴾.
عذاب کافران آتش دوزخ است که در آن همیشه میمانند. این عذاب، جزای تکذیب به آیات الهی و انکار از براهین شریعت اوتعالی است و هر که در باز داشتن مردم از کتاب و سنّت به هر وسیلهای بکوشد در این وعید داخل میشود.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَیۡنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ نَجۡعَلۡهُمَا تَحۡتَ أَقۡدَامِنَا لِیَکُونَا مِنَ ٱلۡأَسۡفَلِینَ ٢٩﴾.
کافران در حالی که در آتش دوزخ قرار دارند میگویند: پروردگارا! شیطانهای انسی و جنّی را که باعث گمراهی ما شدند به ما نشان بده تا آنان را در طبقۀ پایانی دوزخ در زیر پای خویش نهیم؛ زیرا آنان ما را گمراه ساختند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٣٠﴾.
به راستی کسانی که میگویند: پروردگار ما خداوند است، او را یگانه میشناسند، عبادت را برای او خالص میسازند، به او چیزی را شریک نمیآورند و بعد از آن با انجام اوامر، پرهیز از نواهی و متابعت شایسته از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دین خدا استقامت میورزند، فرشتگان رحمت در هنگام سختی مرگ، بر چنین افراد نیکوکار فرود میآیند و برایشان میگویند: به آسایشی که پروردگار برایتان آماده ساخته شادمان باشید؛ از مرگ و هولناکی بعد از آن نترسید، به دارایی و فرزندانی که در دنیا باقی گذاشتید اندوهناک نباشید و موافق وعدۀ پروردگار صاحب عزّت و جلال، به دخول در بهشت جاودانی که زوال نمیپذیرد و از آن انتقال نمییابید شادمان باشید.
﴿نَحۡنُ أَوۡلِیَآؤُکُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَکُمۡ فِیهَا مَا تَشۡتَهِیٓ أَنفُسُکُمۡ وَلَکُمۡ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ ٣١﴾.
فرشتگان برای مؤمنان میگویند: ما در زندگی دنیا یاوران و دوستان شما بودیم و شما را به امر خداوند عزوجل از هر امر ناخوشایندی نگه میداشتیم. در آخرت نیز با شما هستیم و شما را از هر امر ترسناکی مطمئن میسازیم. در بهشتهای پر از نعمت، هر چه نفسهایتان آرزو کند و در نگاهتان خوشایند باشد برایتان میسّر است؛ یعنی هر خواستۀ شما پذیرفته میشود و هر چیزی را که دوست داشته باشید در پیش روی خویش بدون رنج بلکه بطور خوشگوار و شفابخش حاضر مییابید.
﴿نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِیمٖ ٣٢﴾.
این همه نعمتها، مهمانیی از جانب خداوندی است که آمرزگار گناهان و بر بندگان مهربان میباشد، پس اوست که کارهای بد شما را میآمرزد و طاعتتان را به رحمتش میپذیرد.
﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٣٣﴾.
هیچ کسی در جهان نیست که در گفتار خویش نیکوتر از شخصی باشد که به سوی توحید الهی و عبادتش فراخواند، با انجام اعمال نیکو به سوی سنّت پیامبر بزرگوار اسلام دعوت نماید و بگوید که نخست خودم به حکم و شریعت الهی با فروتنی و انقیاد تسلیم هستم.
این آیه به فضلیت دعوت به سوی خداوند عزوجل دلالت دارد و میرساند که این کار از والاترین مقام بندگی است و دانشمندانی که با حکمت و موعظۀ حسنه به سوی دین حق دعوت میکنند، بهترین افراد جامعۀ انسانی، برترین افراد امّت و محبوبترین بندگان خداوند عزوجل میباشند. آری! چنین تزکیه و ستایشی از طرف پروردگار آسمان و زمین برای دعوتگران بسنده است.
﴿وَلَا تَسۡتَوِی ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّیِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِی بَیۡنَکَ وَبَیۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ کَأَنَّهُۥ وَلِیٌّ حَمِیمٞ ٣٤﴾.
اعمال نیک ابرار و کارهای بد اشرار برابر نیستند. احسان، نیکوکاری، گذشت و بردباری با اذیت و آزار رساندن به مردم برابر نمیباشند. پس ای مؤمن! کار بد مردم را با بردباری از خود دفع نما، عمل زشت را با کار نیکو، و بدی را با احسان پاسخ بده. با چنین برخوردی دشمنانت به رفیقان و دوستانی تبدیل میشوند که با تو محبّت داشته باشند.
﴿وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٖ ٣٥﴾.
چنین اخلاقی را کسی نمیتواند لازم بگیرد و عفو و احسان و بردباری با بدکاران را در پیش گیرد؛ مگر شخصی که در برابر ناخوشایندها صبر نماید و خود را از انتقام گرفتن باز دارد، با شریعت الهی برابر سازد و موافق با کتاب الهی و سنّت رسول الله عمل نماید. با این روش هم تنها کسی توفیق مییابد و خود را بدان برابر میسازد که نصیب بزرگی از سعادت و نیکبختی و استقامت و پایداری را به او بخشیده باشند. به راستی که او هر کجا باشد موفّق است و با برکت زندگی مینماید.
﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٦﴾.
اگر شیطان تو را با دعوت به کارهای بد به وسوسه انداخت و به اعمال ناشایست، آزار مردم و مجازات کار بد با جزای تشویق نمود، به خداوند عزوجل پناه بجوی، با طاعت پروردگار و ترک گناهان به او رجوع نما و به یاد پروردگار تمسّک داشته باش؛ زیرا اوتعالی سخنان و آوازهای شما را میشنود، به هر کار و حالی داناست و با شنیدن و دانایی خویش برای دعاکنندگان میبخشاید و پناه جویان را پناه میدهد.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِ ٱلَّیۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِی خَلَقَهُنَّ إِن کُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧﴾.
از براهین کَونی پروردگار که به یگانگی و قدرتش دلالت میکند اختلاف شب و روز است که یکی بعد از دیگری میآید و نیز اختلاف خورشید و ماه است که با وقتی مشخّص و حکمتی والا جریان دارند و به فرمان خداوند عزوجل مسخّر و رام شدهاند. پس ای بندگان! برای خورشید و ماه سجده نکنید که هردو مخلوق اند و تحت تدبیر دیگری قرار دارند، بلکه برای خداوندی سجده و عبادت کنید که این مخلوقات را با صُنع بدیعش آفریده است. اگر میخواهید او را به گونۀ شایسته عبادت کنید به یگانگی به پرستش او بپردازید.
﴿فَإِنِ ٱسۡتَکۡبَرُواْ فَٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُۥ بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَهُمۡ لَا یَسَۡٔمُونَ ٣٨﴾.
اگر کافران از سجده برای خداوند یگانۀ قهّار تکبّر ورزیدند، فرشتگان ابرار او را در شب و روز تسبیح میگویند و از این کار خسته و ملول نمیشوند. بناءً بر بنده واجب است مانند فرشتگان همیشه به یاد خداوند عزوجل مصروف باشد.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنَّکَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡۚ إِنَّ ٱلَّذِیٓ أَحۡیَاهَا لَمُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓۚ إِنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٣٩﴾.
ای انسان! از براهینی که به یگانگی و عظمت خداوند بزرگ دلالت میکند این است که زمین در ابتدا خشک و بیآب و علف است. امّا آنگاه که خداوند عزوجل آب را از آسمان بر آن فرود میآورد، به اذن پروردگار سبز میشود و گلها، درختها و سبزهها را میرویاند و در آن نباتات و علفها رشد میکند و بلند میشود. یقیناً آفریدگاری که زمین را زنده میکند به زنده کردن دوبارۀ انسانها از قبرها بعد ازمردنشان تواناست؛ زیرا او بر هر چیزی قدرت دارد وهیچ امردی او را عاجز کرده نمیتواند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا لَا یَخۡفَوۡنَ عَلَیۡنَآۗ أَفَمَن یُلۡقَىٰ فِی ٱلنَّارِ خَیۡرٌ أَم مَّن یَأۡتِیٓ ءَامِنٗا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ٱعۡمَلُواْ مَا شِئۡتُمۡ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٌ ٤٠﴾.
یقیناً کسانی که از آیات الهی انکار مینمایند و از ایمان به خداوند عزوجل اعراض میکنند، به خدای رحمن کافر میشوند و قرآن کریم را تکذیب مینمایند، اعمال و کردار آنان بر خداوند یگانۀ دیّان پوشیده نیست. او به کارهای آنان دانا و بر اعمالشان آگاه است. اکنون آیا تکذیب کنندهای که در آتش انداخته میشود بهتر است یا مؤمن تصدیق کنندهای که در روز قیامت میآید و از عذاب حقتعالی در امن است، به رحمتش داخل است و در بهشتش مستقر میباشد؟ ای کافران منکر! هرچه میخواهید انجام دهید، به راستی که خداوند عزوجل به اعمال و کردار شما دانا و آگاه است، هیچ کار پوشیدهای از او پنهان نیست و هر کس را موافق عملش جزا میدهد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِٱلذِّکۡرِ لَمَّا جَآءَهُمۡۖ وَإِنَّهُۥ لَکِتَٰبٌ عَزِیزٞ ٤١﴾.
کسانی که با تکذیب به آیات قرآن انکار ورزیدند و بدان ایمان نیاوردند، به عذاب و هلاکت گرفتار میآیند. یقیناً قرآن کریم کتاب عزّتی است و از جایگاه عالی و بلندی برخوردار است، از زیادت و نقصان محفوظ است و از تحریف و تبدیل مصون میباشد؛ بدان سبب که خداوند عزوجل آن را نگه میدارد.
﴿لَّا یَأۡتِیهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِیلٞ مِّنۡ حَکِیمٍ حَمِیدٖ ٤٢﴾.
به قرآن کریم از هیچ جانبی باطل راه نمییابد. در براهین و احکامش، در مواعظ و داستانهایش و در مثلها و بیانش باطل راه ندارد و از تحریف و تبدیل محفوظ است. این کتاب را خداوندی بر پیامبرش کرده که در آفرینش و صُنعش با حکمت، در صفات و افعالش ستوده و در برابر نعمتها و احسانهایش قابل ستایش است.
﴿مَّا یُقَالُ لَکَ إِلَّا مَا قَدۡ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبۡلِکَۚ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ وَذُو عِقَابٍ أَلِیمٖ ٤٣﴾.
ای پیامبران! کافران برای تو چیز تازهای نمیگویند، بلکه سخنانی همانند کافران گذشته برای پیامبران پیشین را ارائه میدارند؛ آنانکه به تکذیب و استهزای پیامبران خویش میپرداختند. پس در برابر اذیت آنان صبر کن و بر مشکلات تبلیغ رسالت خویش استقامت داشته باش؛ زیرا پروردگار تو برای کسی که از سرکشی توبه کند، بسیار آمرزنده است و کسی را که به کفر و تکذیب اصرار ورزد، سخت مجازات میکند.
﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا أَعۡجَمِیّٗا لَّقَالُواْ لَوۡلَا فُصِّلَتۡ ءَایَٰتُهُۥٓۖ ءَا۬عۡجَمِیّٞ وَعَرَبِیّٞۗ قُلۡ هُوَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ وَهُوَ عَلَیۡهِمۡ عَمًىۚ أُوْلَٰٓئِکَ یُنَادَوۡنَ مِن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ ٤٤﴾.
اگر خداوند عزوجل قرآن کریم را به زبان غیر عربی بر پیامبرش نازل میکرد، کافران میگفتند: به چه دلیل آیات قرآن به زبان عربی برای ما بیان نشده و چرا به زبان عجمی است، حال آنکه پیامبران از مردم عرب است؟ ای پیامبر! برای کافران بگو: قرآن هدایتی است که مؤمنان را از گمراهی نجات میدهد و شفایی است که دلهایشان را از شکّ و اضطراب و شبهات شفا میبخشد. اما گوشهای تکذیب گران از فهم قرآن ناشنوا و دلهای آنان از دانستن و پذیرش آن کور است؛ زیرا هر باری که آن را میشنوند، به تکذیب میپردازند و گمراهی آنان زیاد میشود. وقتی این کافران به سوی ایمان فراخوانده میشوند؛ مانند کسی هستند که از جای دوری آواز داده شود و در نتیجه نه آواز دعوتگر را میشنود و نه سخن ندا کننده را میپذیرد.
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ فَٱخۡتُلِفَ فِیهِۚ وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَفِی شَکّٖ مِّنۡهُ مُرِیبٖ ٤٥﴾.
مسلّماً خداوند عزوجل تورات را برای موسی علیه السلام داده بود، همچنان قرآن را بر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم عطا نموده است و بنی اسرایئل در تورات اختلاف ورزیدند؛ یعنی برخی آن را تصدیق نمودند و بعضی دیگر به تکذیبش پرداختند. اگر الله عزوجل تأجیل در عذاب کافران را مقدّر نکرده بودی، در حال به هلاکت کافران حکم میکرد و آنان را مهلت نمیداد. به راستی که کافران دربارۀ قرآن شک دارند و در حیرت به سر میبرند؛ از آنرو که در دلهای آنان تکذیب جای گرفته است.
﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَیۡهَاۗ وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ ٤٦﴾.
هر که از خداوند متعال بترسد و با اخلاص و اعمال صالح از سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کند، کار نافعی را انجام داده و فایدۀ اعمال وی به خودش برمیگردد. همچنان کسی که خدا و رسولش را نافرمانی نماید، ضرر عملکرد او به خودش باز میگردد و جزای آن بر خودش واقع شدنی است. پروردگار منّان بر مردم ستمگار نیست که از اعمال نیکوی نیکوکاران بکاهد و یا بر اعمال زشت بدکاران افزایش دهد.
﴿۞إِلَیۡهِ یُرَدُّ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِۚ وَمَا تَخۡرُجُ مِن ثَمَرَٰتٖ مِّنۡ أَکۡمَامِهَا وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِۦۚ وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ أَیۡنَ شُرَکَآءِی قَالُوٓاْ ءَاذَنَّٰکَ مَامِنَّا مِن شَهِیدٖ ٤٧﴾.
علم روز قیامت و اینکه چه وقت به وقوع میپیوندد و چه اموری در آن انجام میشود، تنها و تنها به خداوند متعال مربوط است، همچنان هیچ میوهای از جایگاهش برنمیآید، هیچ زندهجان مادهای باردار نمیشود و هیچ بارداری وضع حمل نمیکند، مگر اینکه به علم و تقدیر خداوند عزوجل صورت میپذیرد و از همه اینها چیزی بر اوتعالی پوشیده نست. روزی که حقتعالی به گونۀ توبیخ به کافران ندا درمیدهد و میپرسد: کجا هستند شریکانی که آنها را در عبادت به من شریک میساختید؟ کافران جواب داده میگویند: امروز برایت اعلان میداریم که هیچیک از ما به وجود خدای دیگری که با تو شریک باشد گواهی نمیدهد، پس تنها تو معبودی بر حق هستی و برایت شریکی وجود ندارد، امّا این شهادتی است که بعد از گذشت وقتش صورت میگیرد.
﴿وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَدۡعُونَ مِن قَبۡلُۖ وَظَنُّواْ مَا لَهُم مِّن مَّحِیصٖ ٤٨﴾.
در آن هنگام معبودان باطل کافران نابود شده، از آنان جدا گردیده و کافران یقین کردند که از عذاب خداوند عزوجل گریخته نمیتوانند. آری! نجات از عذاب پروردگار جز در پناه اوتعالی میسّر نیست.
﴿لَّا یَسَۡٔمُ ٱلۡإِنسَٰنُ مِن دُعَآءِ ٱلۡخَیۡرِ وَإِن مَّسَّهُ ٱلشَّرُّ فَیَُٔوسٞ قَنُوطٞ ٤٩﴾.
بنده از اینکه امور خوشایند دنیوی را از پروردگارش بخواهد ملول و خسته نمیشود؛ زیرا زندگی را دوست میدارد و بر خوبیها حریص است. اما آنگاه که برایش ضرر و مصیبتی برسد، از مهربانی و رحمت خداوند عزوجل مأیوس و ناامید میشود، به اوتعالی بد گمان میگردد و رفع مشکلات را دور میپندارد.
﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنَّا مِنۢ بَعۡدِ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُ لَیَقُولَنَّ هَٰذَا لِی وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّجِعۡتُ إِلَىٰ رَبِّیٓ إِنَّ لِی عِندَهُۥ لَلۡحُسۡنَىٰۚ فَلَنُنَبِّئَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِیظٖ ٥٠﴾.
آنگاه که خداوند عزوجل با پدید آوردن گشایشی بعد از دشواری و آسانیی بعد از سختی بر بنده نعمت ارزانی میکند به احسان الهی اعتراف نمینماید، بلکه ادّعا میکند که به خاطر لیاقت و شایستگیاش به او داده شده است. او عقیده ندارد که قیامت فرا میرسد و به فرض اینکه قیامت بر پا شود، میپندارد که بهشتهای پر از نعمت در نزد پروردگار برای او مهّیاست. به زودی حقتعالی برای کافران از گناهانی که انجام دادند خبر میدهد به خاطر تکذیب آنان به وعد و وعید الهی، عذاب سختی را برای آنان میچشاند.
﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔابِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِیضٖ ٥١﴾.
آنگاه که خداوند متعال با اعطای تندرستی، مال، جاه و دیگر چیزها به انسان احسان کند، از عبادت پروردگار و انقیاد به حق تکبّر میورزد. امّا آنگاه که به سختی و دشواری دچار شود، در دعا و رجوع به پروردگار بسیار میکوشد تا سختی دور شود و مشکل وی مرفوع گردد؛ یعنی در دشواری پروردگارش را میشناسد و در آسایش انکار مینماید.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ثُمَّ کَفَرۡتُم بِهِۦ مَنۡ أَضَلُّ مِمَّنۡ هُوَ فِی شِقَاقِۢ بَعِیدٖ ٥٢﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: به من خبر دهید اگر قرآن وحی الهی باشد و شما به آن تکذیب کنید، چه کسی از شما ستمگارتر و گمراهتر خواهد بود؟ محقّقًا هیچکس نمیباشد؛ زیرا شما با حق مخالفت ورزیدید و از راه صواب اجتناب کردید و بسیار از هدایت دوری گزیدید.
﴿سَنُرِیهِمۡ ءَایَٰتِنَا فِی ٱلۡأٓفَاقِ وَفِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ أَوَ لَمۡ یَکۡفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ٥٣﴾.
به زودی خداوند عزوجل مردم را به براهین یگانگی و قدرتش که در اطراف آسمانها و زمین وجود دارد آگاه میسازد، صُنع بدیع و آفرینش عجیبش را برای ایشان نشان میدهد و اسرار قدرت و عجایب تکوینش را برای آنان طوری مینمایاند که عقلها را به شگفت وا میدارد تا برای هر که شک دارد بیان دارد که قرآن حقّ است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم راستگوی است. آیا برای کافران کافی نیست که اوتعالی گواهی میدهد بر اینکه قرآن وحیی از جانب اوست و محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبری است که از طرف وی مبعوث شده است؟ آری! شهادتی بزرگتر از گواهی خداوند پاک وجود ندارد و او بهترین گواهی است که شهادت داده بر اینکه قرآن حق است و رسالت آن حضرت حقیقت دارد.
﴿أَلَآ إِنَّهُمۡ فِی مِرۡیَةٖ مِّن لِّقَآءِ رَبِّهِمۡۗ أَلَآ إِنَّهُۥ بِکُلِّ شَیۡءٖ مُّحِیطُۢ ٥٤﴾.
آگاه باش که کافران در مسألۀ زنده شدن بعد از مرگ و حساب روز جزا شکّ و تردید دارند. آگاه باش که خداوند عزوجل از نگاه عمل، نگهداری، تقدیر و شمارش امور به هر چیزی احاطه دارد؛ چنانکه هیچ امر غایبی از او پنهان نیست و هیچ کاری از او پوشیده نمیماند.