مدنی است؛ ترتیب آن 47؛ شمار آیات آن 38
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ أَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ ١﴾
کسانی که از یگانگی خداوند عزوجل انکار کردند و مردم را از عبادت اوتعالی باز داشتند، حقتعالی پاداش اعمال آنان را نابود و باطل ساخته است؛ چنانکه دیگر نفعی ندارد، بلکه به سبب آن اعمال عذابشان میکند.
﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَءَامَنُواْ بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٖ وَهُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡ کَفَّرَ عَنۡهُمۡ سَیَِّٔاتِهِمۡ وَأَصۡلَحَ بَالَهُمۡ ٢﴾.
آنانکه با ایمان به الله تعالی و رسولش از اوامر الهی اطاعت میکنند و از گناهان اجتناب مینمایند و نیز کسانی که به قرآن عظیم –که حق است و در آن شکّی وجود ندارد- تصدیق داشته به احکامش عمل مینماید، خداوند عزوجل گناهانشان را میپوشاند و ایشان را مورد عفو قرار میدهد، مؤاخذۀشان نمیکند و احوالشان را در دنیا و آخرت نیکو میسازد، دلهایشان را برای قبول حق میگشاید و تصرّف در شؤون حیاتشان را به دست دارد.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡبَٰطِلَ وَأَنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡحَقَّ مِن رَّبِّهِمۡۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ أَمۡثَٰلَهُمۡ ٣﴾.
گمراهی کافران و هدایت ابرار بدان سبب است که کافران از شیطان پیروی کردند، امّا ابرار از خداوند رحمن و از سردار فرزندان عدنان محمّد صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت نمودند. همچنان که الله عزوجل احوال کفّار و ابرار را به تفصیل بیان داشته، به منظور رفع اشتباهات و بیان مناسبت هرکدام از اهل هدایت و ضلالت، برای بندگانش مثالهایی را ارائه مینماید.
﴿فَإِذَا لَقِیتُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَضَرۡبَ ٱلرِّقَابِ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَثۡخَنتُمُوهُمۡ فَشُدُّواْ ٱلۡوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّۢا بَعۡدُ وَإِمَّا فِدَآءً حَتَّىٰ تَضَعَ ٱلۡحَرۡبُ أَوۡزَارَهَاۚ ذَٰلِکَۖ وَلَوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ لَٱنتَصَرَ مِنۡهُمۡ وَلَٰکِن لِّیَبۡلُوَاْ بَعۡضَکُم بِبَعۡضٖۗ وَٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٤﴾.
ای مؤمنان! آنگاه که با کافران در میدان معرکه روبرو شدید، در جنک با آنان جدّیت داشته باشید و با شمشیرهایتان گردنهای آنان را هدف قرار دهید. آنگاه که آنان را زیاد به قتل رساندید و نیرو و شوکتشان ضعیف و نابود شد اسیران را محکم ببندید. بعد از آن یا به اسیران منّت گذارید و بدون عوض آنان را رها سازید، یا در برابر اسیرانجنگی، مال یا اسیران مسلمانی را فدیه بگیرید و بدین طریقه تا جنگ به نهایت رسد ثابت باشید. این حکم الهی در ابتلای مؤمنان به کافران و احکام جنگ با آنان است که خداوند عزوجل مشروع ساخته است. اگر الله تعالی اراده میداشت کافران را بدون جنگ مؤمنان، مغلوب میساخت و بر آنان قهر مینمود، اما جنک با کافران را بر مؤمنان فرض کرد و جهاد را مشروع ساخت تا راستگوی از دروغگوی بازشناخته شود، از میان مؤمنان شهیدانی را برگزیند، بداند که جه کسی دینش را یاری میکند، سنّت مدافعه تحقّق و کمال باید از جملۀ بندگانش یاورانی را برای دینش برگزیند. هر که در راه خدای بزرگ و بلندبردن دینش کشته شود، پاداش وی در نزد الله عزوجل محفوظ است و مزدش را ضایع نمیکند.
﴿سَیَهۡدِیهِمۡ وَیُصۡلِحُ بَالَهُمۡ ٥﴾.
به زودی مؤمنان را به سوی عملی که وی را خوشنود سازد و ایشان را به هر کار خیری توفیق بخشد رهنمایی میکند و نیز گفتار، کردار و احوالشان را صلاح میبخشد تا در دنیا و آخرت سعادتمند باشند.
﴿وَیُدۡخِلُهُمُ ٱلۡجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمۡ ٦﴾.
و کسانی را که در راهش جهاد کنند به بهشت پر از نعمت داخل میکند؛ به بهشتی که آن را به وسیلۀ وحی برایشان بیان و معرفی داشته و ایشان را به جایگاههایی که در آن داخل میشوند آشنا ساخته است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُرۡکُمۡ وَیُثَبِّتۡ أَقۡدَامَکُمۡ ٧﴾.
ای کسانی که به خدا و رسولش ایمان دارید، اگر خداوند عزوجل را با اطاعت از اوامرش، متابعت پیامبرش، عمل به شریعتش و جهاد در راهش با نفس، مال، زبان، قلم و دیگر روشها یاری کنید، الله عزوجل شما را بر دشمنانتان یاری کرده عزّت میبخشد و با فرودآوردن آرامش و ثبات، شما را در جنگ ثابتقدم میسازد و آنگاه از جنگ نمیگریزید.
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَتَعۡسٗا لَّهُمۡ وَأَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٨﴾.
اما هلاکت و خشم خدا بر کافران باد! الله عزوجل آنان را عذاب میکند و پاداش اعمال آنان را باطل میسازد.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَرِهُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأَحۡبَطَ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٩﴾.
چون کافران وحی خداوند عزوجل را که در کتاب الهی و سنّت رسولش جلوهگر است بد شمردند، به تکذیبش پرداختند و از آن روگشتاندند خداوند متعال پاداش اعمال آنان را باطل ساخت؛ زیرا با اخلاص، متابعت و ایمان همراه نبوده است.
﴿۞أَفَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ دَمَّرَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡۖ وَلِلۡکَٰفِرِینَ أَمۡثَٰلُهَا ١٠﴾.
آیا کافران در اطراف روی زمین سفر نکردند تا آثار گذشتگان را مشاهده کنند، به عذاب و نابودی اهل آن استدلال جویند و از آنها پند بگیرند؟ واقعاً خداوند عزوجل مساکن کافران را خراب ساخته و برای هر کافری که به کفرش ادامه دهد از جانب پروردگار همچنین جزایی مقرّر داشته میشوند؛ یعنی که جزا همگون است.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَأَنَّ ٱلۡکَٰفِرِینَ لَا مَوۡلَىٰ لَهُمۡ ١١﴾.
اینکه الله تعالی دوستان مؤمنش را یاری کرده و برایشان نعمت، قدرت و کرامت بخشیده، اما بر عکس دشمنان کافرش را به شکست و خواری مواجه ساخته و به عذاب آتش دوزخ گرفتار ساخته بدان سبب است که اوتعالی ولی و ناصر مؤمنان است، اما کافران ولیی ندارند که به امور آنان رسیدگی کند و یاری کنندهای ندارند که عذاب را از آنان دفع نماید.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُدۡخِلُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَتَمَتَّعُونَ وَیَأۡکُلُونَ کَمَا تَأۡکُلُ ٱلۡأَنۡعَٰمُ وَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡ ١٢﴾.
هر آینه خداوند متعال مؤمنان نیکوکار را که با انجام طاعات الهی از نافرمانیاش اجتناب میورزند به بهشتهایی داخل میکند که از زیر سراها، کاخها و درختهای آن جویها جریان دارد و این پاداش اعمال نیکشان است. اما صفت کافران مانند چارپایان است که از دنیا بهره میگیرند و میخورند، عمل نیک و مقصد شایستهای ندارند، بلکه همّتهای آنان در شهوات و لذایذ خلاصه میشوند. در نتیجه آتش دوزخ جایگاه آنان است که در آن همیشه میمانند.
﴿وَکَأَیِّن مِّن قَرۡیَةٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةٗ مِّن قَرۡیَتِکَ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَتۡکَ أَهۡلَکۡنَٰهُمۡ فَلَا نَاصِرَ لَهُمۡ ١٣﴾.
قریههای بسیاری در دورهای پیشین وجود داشتند که اهل آنها از اهل مکه سرزمین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که ایشان را از آن بیرون کردند، از نیرو و امکانات بیشتری برخوردار بودند، امّا خداوند بزرگ آن قریهها را به هلاکت رساند و خراب کرد و کسی را نیافتند که عذاب را از آنان دفع نماید.
﴿أَفَمَن کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّهِۦ کَمَن زُیِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَهۡوَآءَهُم ١٤﴾.
آیا کسی که برهان و دلیل واضح و آشکاری از جانب خداوند سبحان داشته باشد، یعنی الله عزوجل را با بینشی عبادت نموده از نواهیاش پرهیز کند، مانند کسی است که شیطان، اعمال بد را در نظرش نیکو جلوه دهد، از نفس امّاره و خواهشهای گمراه کنندهاش اطاعت نماید، با شرک آوردن و ارتکاب گناهان به خدا عصیان ورزد و هیچ دلیل و برهانی برای اعمالش نداشته باشد؟ این دو کس باهم برابر نیستند.
﴿مَّثَلُ ٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَۖ فِیهَآ أَنۡهَٰرٞ مِّن مَّآءٍ غَیۡرِ ءَاسِنٖ وَأَنۡهَٰرٞ مِّن لَّبَنٖ لَّمۡ یَتَغَیَّرۡ طَعۡمُهُۥ وَأَنۡهَٰرٞ مِّنۡ خَمۡرٖ لَّذَّةٖ لِّلشَّٰرِبِینَ وَأَنۡهَٰرٞ مِّنۡ عَسَلٖ مُّصَفّٗىۖ وَلَهُمۡ فِیهَا مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ وَمَغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡۖ کَمَنۡ هُوَ خَٰلِدٞ فِی ٱلنَّارِ وَسُقُواْ مَآءً حَمِیمٗا فَقَطَّعَ أَمۡعَآءَهُمۡ ١٥﴾.
صفت بهشتی که خداوند عزوجل برای بندگان ابرار پرهیزگارش وعده کرده چنان است که جویهای آب زلال و خوشگواری در آن جاری است که با دیرماندن تغییر نمییابد، جویهای شیر صاف و لذیذی دارد که مزهاش تغییر ناپذیر است، جویهای از شراب طهور در آن موجود است که نوشیدنش دردسری ندارد و نشهآور نیست، دارای جویهای از عسل است که با پاکیزهگی از خار و خاشاک مزّۀ نیکو و نفع کامل دارد. برعلاوه برای ابرار در بهشت تمام انواع میوهها و غذاها میسّر است و بالاتر از همه آمرزش و عفو گناهانشان از جانب خداوند بزرگ است. آیا کسانی که با برخورداری از نعمتها حالشان چنین باشد، مانند کسانیاند که در آتش دوزخ ماندگار باشند، از آن بیرون آمده نتوانند، و از آبی نوشانده شوند که به نهایت درجه داغ است، چنانکه وقتی در شکمهای آنان استقرار یابد از شدّت حرارتش رودههای آنان را قطع نماید؟ مُسلّماً برابر نیستند.
﴿وَمِنۡهُم مَّن یَسۡتَمِعُ إِلَیۡکَ حَتَّىٰٓ إِذَا خَرَجُواْ مِنۡ عِندِکَ قَالُواْ لِلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مَاذَا قَالَ ءَانِفًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ طَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَهۡوَآءَهُمۡ ١٦﴾.
ای پیامبر! شماری از منافقان بدون فهم و دانش و بدون قبول و پذیرش به سخنانت گوش میدهند، در حالی که از ایمان روگرداناند و به وحی ارزشی قایل نیستند به اندازهای که چون از مجلست بیرون میروند برای اشخاصی از اهل علم و دیانت که در مجلس حاضر بودند به گونۀ تمسخر میگویند: اندکی پیشتر محمّد چه گفت؟ خداوند عزوجل در دلهای این گروه به سبب نفاقی که دارند مُهر نهاده از آنرو چیزی را نمیدانند و به حافظه ندارند، بلکه براساس خواهشهای نفسانی خود از کفر و فسق پیروی میکنند.
﴿وَٱلَّذِینَ ٱهۡتَدَوۡاْ زَادَهُمۡ هُدٗى وَءَاتَىٰهُمۡ تَقۡوَىٰهُمۡ ١٧﴾.
امّا کسانی که با رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هدایت شدند و از نوری که بر او نازل شده پیروی کردند، خداوند عزوجل هدایتشان را مزید میسازد؛ یعنی پاداش اعمالنیکو، توفیق نیکیهای دیگر است. حقتعالی توفیق به اعمال نیک و خصایل پسندیده را برایشان عنایت میکند و انجام اعمال صالح و ترک منکرات را برایشان آسان میگرداند.
﴿فَهَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗۖ فَقَدۡ جَآءَ أَشۡرَاطُهَاۚ فَأَنَّىٰ لَهُمۡ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ ذِکۡرَىٰهُمۡ ١٨﴾.
کافران جز روز قیامت را که الله تعالی برای آنان وعده داده انتظار نمیکشند. اما قیامت به طور ناگهانی چنان میآید که آنان در غرور به سر میبرند و هیچ آگاهی ندارند. آری! نشانههای قیامت آمده، ولی آنان با ایمان و توبه بدان آمادگی نگرفتند، اکنون که به طور ناگهانی فرا رسید و وقت توبه و ایمان گذشت چگونه پندپذیری ممکن است؟
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مُتَقَلَّبَکُمۡ وَمَثۡوَىٰکُمۡ ١٩﴾.
ای پیامبر! بدان که جز الله عزوجل هیچ کسی سزاوار پرستش نیست و برای اوتعالی شریکی وجود ندارد. برای گناهان خود و همچنان برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه. خداوند به حرکات شما در انجام اعمال روزانه و به استقرار شبانۀتان که به منظور استراحت از کارها صورت میگیرد داناست.
این آیه مفاهیم ارزشمند توحید و استغفار، و علم و عمل را در خود جمعکرده است.
﴿وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَوۡلَا نُزِّلَتۡ سُورَةٞۖ فَإِذَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ مُّحۡکَمَةٞ وَذُکِرَ فِیهَا ٱلۡقِتَالُ رَأَیۡتَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ نَظَرَ ٱلۡمَغۡشِیِّ عَلَیۡهِ مِنَ ٱلۡمَوۡتِۖ فَأَوۡلَىٰ لَهُمۡ ٢٠﴾.
کسانی که به الله عزوجل و رسولش ایمان دارند میگویند: چرا خداوند عزوجل به پیامبرش سورهای از قرآن را نازل نمیکند که ما را به جنگ با کافران دستور دهد. اما ای پیامبر! آنگاه که پروردگار سبحان با فرود آوردن سورۀ مُحکمی اموری را بر بندگانش فرض کرد و در ضمن آن احکام جهاد را ذکر فرمود، کسانی را که در دلهای آنان مرض نفاق، شکّ، تردید و تکذیب وجود دارد دیدی که به جانبت نظر میکنند؛ مانند کسی که از ترس مرگ و دشواری هولناکی بر او بیهوشی آمده باشد. این در حالی است که پذیرش دعوت خداوند عزوجل و رسولش بر منافقان بهتر و واجبتر است.
﴿طَاعَةٞ وَقَوۡلٞ مَّعۡرُوفٞۚ فَإِذَا عَزَمَ ٱلۡأَمۡرُ فَلَوۡ صَدَقُواْ ٱللَّهَ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۡ ٢١﴾.
برای منافقان سزاوارتر این بود که اطاعت خداوند عزوجل را در پیش گیرند، از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نمایند و سخن حقّی را بگویند که با کتاب و سنّت موافق باشد. در آن هنگام که جنگ با کافران واجب شد و حقتعالی بندگان مؤمنش را بدان امر نمود، اگر منافقان با پذیرش امر پروردگار به تصدیق اوتعالی میپرداختند و به آنچه دوست داشت شتاب میورزیدند، این کار در دنیا و آخرت برای آنان از مخالفت فرمان الهی و ترک جهاد بهتر بود.
﴿فَهَلۡ عَسَیۡتُمۡ إِن تَوَلَّیۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَکُمۡ ٢٢﴾.
شاید شما از عمل به کتاب و سنّت رو گردانید، در روی زمین خدا را نافرمانی خواهید کرد و با ادامه با کفر، ریختن خونها و قطع صلۀ رحم از حدودش تجاوز خواهید نمود.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ ٢٣﴾.
هر که چنین اعمالی را انجام دهد، در جملۀ کسانی است که خداوند آنان را از رحمتش دور میسازد؛ یعنی گوشهای آنان را ناشنوا و چشمهای آنان را از دیدن حجّتهای واضح و دلایل نافع نابینا مینماید؛ طوری که در گمراهی و سرکشی به سر برند.
﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ ٢٤﴾.
آیا منافقان در قرآن نمیاندیشند تا به احکامش سودمند شوند، از نصایحش بهره گیرند و براهینش را درک نمایند؟ بلکه دلهای آنان قفل شده و بسته است؛ چنانکه با عدم قبول حق از آن فایدهمند نمیشوند و نور ایمان را در نمییابند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱرۡتَدُّواْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِم مِّنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ ٱلۡهُدَى ٱلشَّیۡطَٰنُ سَوَّلَ لَهُمۡ وَأَمۡلَىٰ لَهُمۡ ٢٥﴾.
کسانی که بعد از ایمانآوردن و ظهور حق، پس از بیان دلایل و وضوح هدایت مرتد شدند و با تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به تعقیب خویش برگشتند، شیطان اعمال بد را در نظر آنان زینت داده، آرزوهای آنان را طولانی ساخته و به طول بقا امیدوارشان داشته است.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لِلَّذِینَ کَرِهُواْ مَا نَزَّلَ ٱللَّهُ سَنُطِیعُکُمۡ فِی بَعۡضِ ٱلۡأَمۡرِۖ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِسۡرَارَهُمۡ ٢٦﴾.
زینتدهی و ترغیب به آرزوها از طرف شیطان بدین سبب است که آنان از روی حسد و بغاوت برای یهودیان که وحی الهی بر پیامبرش برای آنان ناخوشایند بود گفتند: ما با شما در معصیت خدا و رسولش که ما را بدان فرامیخوانید موافقت خواهیم کرد. امّا الله تعالی تکذیب و تدبیر پوشیدۀ آنان را میداند.
در این آیه از طاعت غیر حقتعالی در کاری که معصیت اوتعالی را لازم داشته باشد نهی صورت گرفته است.
﴿فَکَیۡفَ إِذَا تَوَفَّتۡهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ ٢٧﴾.
پس حال منافقان در سختیهای مرگ چگونه خواهد بود؛ آنگاه که فرشتگان ارواح آنان را قبض کنند و بر رویها و پشتهای آنان بزنند.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمُ ٱتَّبَعُواْ مَآ أَسۡخَطَ ٱللَّهَ وَکَرِهُواْ رِضۡوَٰنَهُۥ فَأَحۡبَطَ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٢٨﴾.
عذابی که اکنون بدان گرفتار شدهاند بدان سبب است که با متابعت شیطان و مخالفت امر خداوند عزوجل خشم اوتعالی را برای خود خواستار شدند و از اموری چون ایمان و اعمال صالح که حقتعالی را خوشنود مینماید و جهاد در راه حق از آن جمله است دوری گزیدند. در نتیجه پروردگار مزد اعمال صدقه، نیکی و صلۀ رحمشان را باطل نمود و پاداش آن را نابود ساخت.
﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یُخۡرِجَ ٱللَّهُ أَضۡغَٰنَهُمۡ ٢٩﴾.
آیا منافقان میپندارند که خداوند عزوجل حسد و کینهای را که با اسلام و مسلمانان دارند برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنان کشف و آشکار نمیسازد؟ اینچنین نیست، بلکه اوتعالی تواناست که مؤمنان را از منافقان متمایز سازد.
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَأَرَیۡنَٰکَهُمۡ فَلَعَرَفۡتَهُم بِسِیمَٰهُمۡۚ وَلَتَعۡرِفَنَّهُمۡ فِی لَحۡنِ ٱلۡقَوۡلِۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ أَعۡمَٰلَکُمۡ ٣٠﴾.
ای پیامبر! اگر خداوند عزوجل اراده کند منافقان را به گونۀ مشخّص با نشانههای موجودۀ آنان برایت معرفی مینماید، آنگاه تو آنان را میشناسی و با آنچه میگویند و آشکار است بر احوال واقعی آنان استدلال مینماید، تا مقاصد آنان را دریابی. الله تعالی تمام اعمال خیر و شرّ بندگان را میداند و آنان را مطابقش مجازات میکند.
﴿وَلَنَبۡلُوَنَّکُمۡ حَتَّىٰ نَعۡلَمَ ٱلۡمُجَٰهِدِینَ مِنکُمۡ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَنَبۡلُوَاْ أَخۡبَارَکُمۡ ٣١﴾.
ای مؤمنان! خداوند عزوجل شما را با فرضیت جهاد با کافران آزمایش مینماید تا کسانی که در جهاد راستی و استقامت کنند آشکار شوند و به زودی الله تعالی گفتار و کردار شما را با دشواریها و ستختیهایی که بر شما مقدّر کرده امتحان مینماید تا راستگویان از دروغگویان متمایز شوند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَشَآقُّواْ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ ٱلۡهُدَىٰ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡٔٗا وَسَیُحۡبِطُ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٣٢﴾.
کسانی که با انکار از توحید باریتعالی مردم را از ایمان باز داشتند و با دوستان خداوند عزوجل به جنگ پرداختند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کردند و بعد از آنکه براهین راستینی برای اثبات رسالتش برای آنان آشکار شد با وی به ستیزه برخواستند، هرگز به اسلام ضرری رسانده نمیتوانند و قطعاً خداوند بزرگ پاداش اعمالی را که در دنیا انجام دادهاند نابود میسازد؛ زیرا در اعمال خود اخلاص نداشتند.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَکُمۡ ٣٣﴾.
ای مؤمنان! با انجام اوامر، اجتناب از معاصی و پیروی از شریعت، از خداوند عزوجل و رسولش اطاعت نمایید و با شرک و ریا پاداش اعمالتان را باطل نسازید.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ ثُمَّ مَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡ ٣٤﴾.
هر آینه کسانی که به خداوند عزوجل کافر شدند، پیامبر را تکذیب نمودند، مردم را از داخلشدن در اسلام باز داشتند و بعد از آن با ادامه بر کفر خویش مردند، اوتعالی هرگز گناهان آنان را نمیآمرزد، مجازاتشان مینماید و در آتش دوزخ عذاب میشوند.
﴿فَلَا تَهِنُواْ وَتَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱلسَّلۡمِ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ وَٱللَّهُ مَعَکُمۡ وَلَن یَتِرَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ ٣٥﴾.
پس ای مؤمنان! از جهاد و ناتوان نباشید و با دشمنان الله عزوجل مصالحه و مسالمت را در پیش نگیرید، شما از آنان بلندتر، غالبتر و نیرومندتر هستید؛ زیرا خداوند عزوجل با شماست و کسی که اوتعالی با وی باشد، پیروزی همپیمان او، سرانجام نیکو از آن او و توفیق همراه اوست. آنگاه حقتعالی هرگز پاداش اعمالتان را نابود نمیکند و مزد شما را کم نمیسازد.
﴿إِنَّمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ یُؤۡتِکُمۡ أُجُورَکُمۡ وَلَا یَسَۡٔلۡکُمۡ أَمۡوَٰلَکُمۡ ٣٦﴾.
یقیناً زندگی دنیا لهو و بازیچهای است که انسان را از طاعات الهی به خود مشغول میسازد، از اعمال نیکو بازمیدارد و با مظاهرش فریب میدهد. امّا اگر به خداوند عزوجل و رسولش ایمان آورید و با انجام طاعات و پرهیز از نواهی پرهیزگاری کنید، به طور قطع پاداش اعمال نیکتان را با انواع بخششها چون محبّت، قبول اعمال، ذکر خیر، نجات از دوزخ و رسیدن به بهشت عطا مینماید. پروردگار متعال انفاق تمام اموالتان را از شما نخواسته، بلکه فرمان داده که بخشی از مال خویش را به منظور تزکیۀ نفسها و مالهایتان به عنوان صدقه جدا نمایید.
﴿إِن یَسَۡٔلۡکُمُوهَا فَیُحۡفِکُمۡ تَبۡخَلُواْ وَیُخۡرِجۡ أَضۡغَٰنَکُمۡ ٣٧﴾.
اگر خداوند عزوجل به انفاق تمام مالهایتان دستور دهد، انجام چنین کاری بر شما دشواری میآید، در انفاقش بخالت میورزد و از مصرفش خودداری میکنید. در نتیجه آنگاه که حقتعالی شما را به صدقهکردن چیزی که بر شما دشوار آید فرمان دهد بخالت دلهایتان آشکاری میشوند.
﴿هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ تُدۡعَوۡنَ لِتُنفِقُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبۡخَلُۖ وَمَن یَبۡخَلۡ فَإِنَّمَا یَبۡخَلُ عَن نَّفۡسِهِۦۚ وَٱللَّهُ ٱلۡغَنِیُّ وَأَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُۚ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ یَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ ثُمَّ لَا یَکُونُوٓاْ أَمۡثَٰلَکُم ٣٨﴾.
ای مؤمنان! شما فراخوانده میشوید تا در راه خدا برای اعلای شریعت و یاری دین خدا انفاق کنید، امّا بعضی از شما در صدقه بخالت میورزد. هر که به انفاق در راه اوتعالی بخالت کند، با محروم ساختن خود از مزد و پاداش بر خویشتن بخالت ورزیده است. الله عزوجل از بندگانش بینیاز است و احتیاجی به نفقاتشان ندارد؛ زیرا وی ایشان را آفریده و روزی داده است و بندگان در حقیقت به او نیازمند میباشند. ای مؤمنان! اگر از ایمان و جهاد در راه خداوند عزوجل رو گردانید، شما را عذاب میکند و قوم با ایمان دیگری را میآورند که دینش را یاری کنند و بعد از آن همانند شما از ایمان و جهاد رو نگردانند، بلکه با ایمان و انجام جهاد از خدا و رسولش اطاعت نمایند.
سوره محمد
ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ أَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ
کسانی که کافر شدند و [مردم را] از راه الله بازمىدارند، [الله] اعمال آنان را تباه میکند.
وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ وَءَامَنُواْ بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٖ وَهُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّهِمۡ کَفَّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّـَٔاتِهِمۡ وَأَصۡلَحَ بَالَهُمۡ
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند و به آنچه بر محمد نازل شده- که آن حق و از جانب پروردگارشان است- ایمان آوردهاند، [الله نیز]، بدیهایشان را میزداید و امور [دنیا و دین]شان را سامان میبخشد [و اصلاح میکند].
ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡبَٰطِلَ وَأَنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّبَعُواْ ٱلۡحَقَّ مِن رَّبِّهِمۡۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ أَمۡثَٰلَهُمۡ
این [پاداش و جزا،] به سبب آن است که کافران پیرو باطل شدند و مؤمنان، پیرو [آیات] حقِ پروردگارشان. الله مَثَلهای مردم را اینچنین برایشان بیان مىکند.
فَإِذَا لَقِیتُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَضَرۡبَ ٱلرِّقَابِ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَثۡخَنتُمُوهُمۡ فَشُدُّواْ ٱلۡوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّۢا بَعۡدُ وَإِمَّا فِدَآءً حَتَّىٰ تَضَعَ ٱلۡحَرۡبُ أَوۡزَارَهَاۚ ذَٰلِکَۖ وَلَوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ لَٱنتَصَرَ مِنۡهُمۡ وَلَٰکِن لِّیَبۡلُوَاْ بَعۡضَکُم بِبَعۡضٖۗ وَٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ
[ای مومنان!] هر گاه با کافران روبرو شدید، آنان را گردن بزنید تا آنکه [بسیاری از آنان را] بکشید؛ آنگاه [اسیران را] محکم به بند کشید؛ سپس یا بر آنان منت گذارید [و بدون هیچ عوضی آزادشان کنید] یا [از آنان] فدیه بگیرید [و رهایشان کنید] تا سنگینى جنگ فروکش کند. این [حکم الهی] است؛ و اگر الله مىخواست، خود از آنان انتقام مىگرفت؛ ولى [فرمان جنگ داد] تا شما را در برابر یکدیگر آزمایش کند؛ و کسانی که در راه الله کشته شدند، [الله هرگز] نتیجه تلاششان را تباه نمىکند.
سَیَهۡدِیهِمۡ وَیُصۡلِحُ بَالَهُمۡ
الله آنان را [به راه راست] هدایت خواهد کرد و امورشان را سامان خواهد بخشید؛
وَیُدۡخِلُهُمُ ٱلۡجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمۡ
و آنان را به بهشتی که [اوصافش را] برایشان بیان کرده است وارد خواهد نمود.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُرۡکُمۡ وَیُثَبِّتۡ أَقۡدَامَکُمۡ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر [دین و پیامبر] الله را یاری کنید، او نیز شما را یاری میکند و گامهایتان را [ثابت و] استوار میدارد.
وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَتَعۡسٗا لَّهُمۡ وَأَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ
و بر کافران، نگونساری و هلاکت باد! [الله] اعمالشان را تباه میگردانَد؛
ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَرِهُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأَحۡبَطَ أَعۡمَٰلَهُمۡ
زیرا آنچه را که الله نازل کرده است نپسندیدند؛ [الله] نیز اعمالشان را تباه نمود.
۞أَفَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ دَمَّرَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡۖ وَلِلۡکَٰفِرِینَ أَمۡثَٰلُهَا
آیا در زمین گشت و گذار نکردهاند تا ببینند سرانجامِ کسانی که پیش از آنان بودند، چگونه بوده است؟ الله [خانههایشان را] بر سرشان ویران کرد [و آنان را نابود ساخت] و این کافران [نیز کیفری] همانند آن [در پیش] خواهند داشت.
ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَأَنَّ ٱلۡکَٰفِرِینَ لَا مَوۡلَىٰ لَهُمۡ
زیرا الله [یاور و] کارسازِ مؤمنان است؛ و[لى] کافران هیچ کارسازى ندارند.
إِنَّ ٱللَّهَ یُدۡخِلُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ جَنَّـٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَتَمَتَّعُونَ وَیَأۡکُلُونَ کَمَا تَأۡکُلُ ٱلۡأَنۡعَٰمُ وَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡ
الله مؤمنان نیکوکار را به باغهایی [از بهشت] وارد میکند که جویبارها از زیر [درختان] آن جاری است؛ و کافران [تنها در دنیا] بهرهمند مىشوند و همچون چهارپایان مىخورند و آتش [دوزخ] جایگاهشان است.
وَکَأَیِّن مِّن قَرۡیَةٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةٗ مِّن قَرۡیَتِکَ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَتۡکَ أَهۡلَکۡنَٰهُمۡ فَلَا نَاصِرَ لَهُمۡ
و چه بسیار شهرهایی که ساکنانش از [مردم] شَهرت که تو را از آنجا بیرون کردند، توانمندتر بودند؛ ما آنان را نابود کردهایم و هیچ یاوری [در برابر عذاب الهی] نداشتند.
أَفَمَن کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّهِۦ کَمَن زُیِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَهۡوَآءَهُم
آیا کسى که بر شیوۀ روشنى از جانب پروردگار خویش است، همچون کسانى است که زشتىِ رفتارشان در نظرشان آراسته شده و از هوسهای خویش پیروى مىکنند؟
مَّثَلُ ٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَۖ فِیهَآ أَنۡهَٰرٞ مِّن مَّآءٍ غَیۡرِ ءَاسِنٖ وَأَنۡهَٰرٞ مِّن لَّبَنٖ لَّمۡ یَتَغَیَّرۡ طَعۡمُهُۥ وَأَنۡهَٰرٞ مِّنۡ خَمۡرٖ لَّذَّةٖ لِّلشَّـٰرِبِینَ وَأَنۡهَٰرٞ مِّنۡ عَسَلٖ مُّصَفّٗىۖ وَلَهُمۡ فِیهَا مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ وَمَغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡۖ کَمَنۡ هُوَ خَٰلِدٞ فِی ٱلنَّارِ وَسُقُواْ مَآءً حَمِیمٗا فَقَطَّعَ أَمۡعَآءَهُمۡ
توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، [چنین است که:] در آن، جویبارهایی از آبی [خالص و زلال] که بو و مزهاش تغییر نکرده؛ و جویبارهایی از شیری که طعمش دگرگون نگشته؛ و جویبارهایی از شرابی که مایۀ لذتِ نوشندگان است؛ و جویبارهایی از عسل ناب است؛ و همۀ [انواع] میوهها، در آنجا در دسترسشان است و [از همه برتر، از] آمرزشِ پروردگارشان [برخوردارند]. [آیا بهشتیان] همانند ساکنان جاودان دوزخند که آبی چنان جوشان به آنان مینوشانند که رودههایشان را متلاشى میکند؟
وَمِنۡهُم مَّن یَسۡتَمِعُ إِلَیۡکَ حَتَّىٰٓ إِذَا خَرَجُواْ مِنۡ عِندِکَ قَالُواْ لِلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مَاذَا قَالَ ءَانِفًاۚ أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ طَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَهۡوَآءَهُمۡ
[ای پیامبر،] برخی از منافقان به [گفتار] تو گوش فرامىدهند اما هنگامی که از نزد تو خارج مىشوند، به اهل دانش [با تمسخر] مىگویند: «[فهمیدید] لحظاتى پیش چه مىگفت؟» الله بر دلهایشان مُهر [غفلت] نهاده است و آنان از هوسهای خویش پیروى کردهاند.
وَٱلَّذِینَ ٱهۡتَدَوۡاْ زَادَهُمۡ هُدٗى وَءَاتَىٰهُمۡ تَقۡوَىٰهُمۡ
الله بر هدایتِ پرهیزگاران مىافزاید و پرهیزکاریشان [را قوّت] مىبخشد.
فَهَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗۖ فَقَدۡ جَآءَ أَشۡرَاطُهَاۚ فَأَنَّىٰ لَهُمۡ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ ذِکۡرَىٰهُمۡ
آیا [کافران] جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان بر آنان فرارسد؟ همانا نشانههاى آن آشکار شده است. آنگاه که قیامت فرارسد پندگرفتنشان چه سودی خواهد داشت؟
فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مُتَقَلَّبَکُمۡ وَمَثۡوَىٰکُمۡ
[ای پیامبر،] بدان که معبودی [بهحق] جز الله نیست؛ و برای گناه خویش و [گناهِ] مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه؛ و [به یاد داشته باش که] الله، محل رفتوآمدِ [روزانه] و آرمیدن [شبانۀ] شما را مىداند.
وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَوۡلَا نُزِّلَتۡ سُورَةٞۖ فَإِذَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ مُّحۡکَمَةٞ وَذُکِرَ فِیهَا ٱلۡقِتَالُ رَأَیۡتَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ نَظَرَ ٱلۡمَغۡشِیِّ عَلَیۡهِ مِنَ ٱلۡمَوۡتِۖ فَأَوۡلَىٰ لَهُمۡ
مؤمنان میگویند: «چرا سورهای [دربارۀ اجازۀ جهاد] نازل نمیشود؟»؛ اما هنگامى که آیات صریحی در مورد جنگ نازل مىگردد، [منافقان و] بیماردلان را مىبینى که همچون کسى که از [سختى] مرگ دستخوش بیهوشى شده باشد به تو مىنگرند؛ [مرگ و عذاب الهی] بر آنان شایستهتر است.
طَاعَةٞ وَقَوۡلٞ مَّعۡرُوفٞۚ فَإِذَا عَزَمَ ٱلۡأَمۡرُ فَلَوۡ صَدَقُواْ ٱللَّهَ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۡ
اطاعت و گفتار شایسته [بهتر است]؛ و چون تصمیم قطعی [جهاد] گرفته شد، اگر [در تعهد خود با] الله صادق باشند، [از نفاق و سرکشی]، برایشان بهتر است.
فَهَلۡ عَسَیۡتُمۡ إِن تَوَلَّیۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَکُمۡ
پس [اى منافقان،] آیا [جز این] انتظار دارید که اگر [از قرآن و سنت پیامبرش] روی بگردانید، در زمین تباهى کنید و از خویشاوندانتان ببُرید؟ [چنانکه در جاهلیت این حالت را داشتید.]
أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فَأَصَمَّهُمۡ وَأَعۡمَىٰٓ أَبۡصَٰرَهُمۡ
اینان کسانی هستند که الله [با دور ساختن از رحمتِ خویش] لعنتشان کرده است؛ پس [گوشِ دلِ] آنان را کر، و چشم [دلِ] آنان را کور ساخته است.
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ
آیا در قرآن تدبّر نمیکنند یا قفلها[ی غفلت] بر دلهایشان نهاده شده است؟
إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱرۡتَدُّواْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِم مِّنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ ٱلۡهُدَى ٱلشَّیۡطَٰنُ سَوَّلَ لَهُمۡ وَأَمۡلَىٰ لَهُمۡ
کسانی که پس از روشن شدن [راه] هدایت، به راه پیشینِ خویش بازگشتند [و مرتد شدند،] شیطان [اعمال زشتشان را] برایشان آراسته و آنان را [با آرزوهای دراز] فریب داده است.
ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لِلَّذِینَ کَرِهُواْ مَا نَزَّلَ ٱللَّهُ سَنُطِیعُکُمۡ فِی بَعۡضِ ٱلۡأَمۡرِۖ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِسۡرَارَهُمۡ
این [جهل و گمراهی،] بدان خاطر است که منافقان به مشرکانی که از وحی الهی کراهت داشتند گفتند: «ما در برخی از امور از شما پیروی میکنیم»؛ و الله پنهانکاریشان را میداند.
فَکَیۡفَ إِذَا تَوَفَّتۡهُمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ
آنگاه که فرشتگان الهی بر چهره و پشتشان مىزنند و جانشان را مىگیرند، [حال این منافقان] چگونه خواهد بود؟
ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمُ ٱتَّبَعُواْ مَآ أَسۡخَطَ ٱللَّهَ وَکَرِهُواْ رِضۡوَٰنَهُۥ فَأَحۡبَطَ أَعۡمَٰلَهُمۡ
این [کیفر،] از آن روست که آنان پیرو راهی شدند که الله را به خشم میآورَد و از انجام کارهایی که موجب خشنودی الهی میشود کراهت داشتند؛ پس [الله نیز نتیجۀ] کارهایشان را تباه ساخت.
أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یُخۡرِجَ ٱللَّهُ أَضۡغَٰنَهُمۡ
آیا بیماردلان [منافق] پنداشتهاند که الله هرگز کینههایشان را آشکار نخواهد ساخت؟
وَلَوۡ نَشَآءُ لَأَرَیۡنَٰکَهُمۡ فَلَعَرَفۡتَهُم بِسِیمَٰهُمۡۚ وَلَتَعۡرِفَنَّهُمۡ فِی لَحۡنِ ٱلۡقَوۡلِۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ أَعۡمَٰلَکُمۡ
[ای پیامبر،] اگر مىخواستیم، آنان را به تو نشان میدادیم که [باطن] آنان را از ظاهرشان بازشناسى؛ و مسلّماً از شیوه سخنشان به خوبى آنان را خواهى شناخت؛ و [بدانید که] الله از کارهایتان آگاه است.
وَلَنَبۡلُوَنَّکُمۡ حَتَّىٰ نَعۡلَمَ ٱلۡمُجَٰهِدِینَ مِنکُمۡ وَٱلصَّـٰبِرِینَ وَنَبۡلُوَاْ أَخۡبَارَکُمۡ
قطعاً [همۀ] شما را آزمایش میکنیم تا مجاهدان و شکیبایانتان را بازشناسیم و احوال شما را میآزماییم [تا راستگویان مشخص گردند].
إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَشَآقُّواْ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ ٱلۡهُدَىٰ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡـٔٗا وَسَیُحۡبِطُ أَعۡمَٰلَهُمۡ
کسانى که پس از روشن شدن راه هدایت بر آنان، کفر ورزیدند و [مردم را] از راه الله بازداشتند و به مخالفت با پیامبر برخاستند، هرگز زیانى به الله نخواهند رساند؛ و [الله نیز نتیجۀ] اعمالشان را تباه خواهد ساخت.
۞یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَکُمۡ
ای مؤمنان، از الله و پیامبر اطاعت کنید و [با کفر و ریا] اعمال [شایستۀ] خویش را تباه نکنید.
إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ ثُمَّ مَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡ
کسانی که کفر ورزیدند و [دیگران را نیز] از راه الله بازداشتند و در حال کفر مردند، الله هرگز آنان را نخواهد آمرزید.
فَلَا تَهِنُواْ وَتَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱلسَّلۡمِ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ وَٱللَّهُ مَعَکُمۡ وَلَن یَتِرَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ
پس [ای مؤمنان، هنگام رویارویی با دشمنان] سستی نورزید و [از ترس جنگ، آنان را] به صلح و آشتی دعوت نکنید؛ در حالى که شما برترید و الله با شماست و هرگز از [پاداش] اعمالتان نخواهد کاست.
إِنَّمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ یُؤۡتِکُمۡ أُجُورَکُمۡ وَلَا یَسۡـَٔلۡکُمۡ أَمۡوَٰلَکُمۡ
به راستی که زندگی دنیا، بازیچه و سرگرمى است؛ و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری کنید، [الله] پاداشتان را [بیکموکاست] خواهد داد؛ و [تمام] اموالتان را نمیخواهد [بلکه میفرماید که زکاتش را بپردازید].
إِن یَسۡـَٔلۡکُمُوهَا فَیُحۡفِکُمۡ تَبۡخَلُواْ وَیُخۡرِجۡ أَضۡغَٰنَکُمۡ
اگر [تمام] آن را از شما بخواهد و [بر این دستور] اصرار کند، بخل مىورزید و [این کار،] کینههایتان را آشکار میسازد.
هَـٰٓأَنتُمۡ هَـٰٓؤُلَآءِ تُدۡعَوۡنَ لِتُنفِقُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبۡخَلُۖ وَمَن یَبۡخَلۡ فَإِنَّمَا یَبۡخَلُ عَن نَّفۡسِهِۦۚ وَٱللَّهُ ٱلۡغَنِیُّ وَأَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُۚ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ یَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ ثُمَّ لَا یَکُونُوٓاْ أَمۡثَٰلَکُم
آگاه باشید! شما کسانى هستید که براى انفاق در راه الله دعوت مىشوید؛ ولى برخی از شما بخل مىورزند؛ و هر کس بخل بورزد، به زیان خویش بخل ورزیده است؛ و الله بىنیاز است و [این شما هستید که] نیازمندید؛ و اگر [از اسلام به سوی کفر] بازگردید، الله گروهى دیگر را جایگزین شما خواهد کرد که همچون شما [به بخل مبتلا] نباشند.
Muhammad
سورة محمد - سورة 47 - عدد آیاتها 38
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ
ذَلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ
فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ یَشَاء اللَّهُ لانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ
سَیَهْدِیهِمْ وَیُصْلِحُ بَالَهُمْ
وَیُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ
وَالَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلِلْکَافِرِینَ أَمْثَالُهَا
ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْکَافِرِینَ لا مَوْلَى لَهُمْ
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ
وَکَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْنَاهُمْ فَلا نَاصِرَ لَهُمْ
أَفَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ کَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ
وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ
وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ
فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ
وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْکَمَةٌ وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ
طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُمْ
فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ
أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الأَمْرِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ
فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ
ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَکَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ
وَلَوْ نَشَاء لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَن یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئًا وَسَیُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ
فَلا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَن یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ
إِنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَلا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ
إِن یَسْأَلْکُمُوهَا فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَیُخْرِجْ أَضْغَانَکُمْ
هَاأَنتُمْ هَؤُلاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبْخَلُ وَمَن یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ
سورة محمد
به نام الله بخشندة مهربان
کسانیکه کافر شدند و (مردم را) از راه الله بازداشتند، (الله) اعمال آنان را نابود کرد. ﴿1﴾ و کسانیکه ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (r) نازل شده ـ و همه از سوی پروردگارشان حق است ـ (نیز) ایمان آوردند، (الله) گناهانشان را از آنها دور ساخت (و بخشید) و کارشان را اصلاح نمود. ﴿2﴾ این بدان سبب است که کسانیکه کافر شدند از باطل پیروی کردند، و همانا کسانیکه ایمان آوردند از حقی که از سوی پروردگارشان (نازل شده) است پیروی کردند، این گونه الله برای مردم مثلهایشان را بیان میکند. ﴿3﴾ پس هنگامیکه (در میدان نبرد) با کسانیکه کفر ورزیدند، روبرو شدید گردنها (یشان) را بزنید، (و نبرد را ادامه دهید) تا هنگامیکه (بسیاری از) آنها را از پای در آوردید و) کشتید، پس بند (اسیران) را محکم ببندید، آنگاه پس از آن یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان کنید) یا (از آنان) فدیه بگیرید (و رهایشان کنید) تا جنگ بار سنگین خود را (بر زمین) نهد، (حکم) این است، و اگر الله میخواست از آنها انتقام میگرفت و لیکن (می خواهد) بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید، و کسانیکه در راه الله کشته شدند، پس (الله) هرگز اعمال آنها را نابود نمیکند. ﴿4﴾ به زودی آنها را هدایت مینماید و (حال و) کارشان را اصلاح میکند. ﴿5﴾ و آنها را به بهشتی که (اوصافش) برای آنها بیان داشته است، وارد میکند ([1]). ﴿6﴾ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! اگر (دین) الله را یاری کنید، (الله) شما را یاری میکند و گامهایتان را (ثابت و) استوار میدارد. ﴿7﴾ و کسانیکه کافر شدند، مرگ بر آنان باد! و (الله)اعمالشان را نابود کرد. ﴿8﴾ این بدان سبب است که آنان آنچه را که الله نازل کرده است ناپسند داشتند، پس الله اعمالشان را تباه (و نابود) کرد. ﴿9﴾ آیا در زمین سیر نکردند تا بنگرند عاقبت کسانیکه پیش از آنها بودند چگونه بود؟ الله (اموال و دیارشان را) بر سرشان ویران کرد، (و آنها را نابود ساخت)، و برای کافران (کیفری) مانند آن خواهد بود. ﴿10﴾ این بدان سبب است که الله یاور (و مولای) کسانی است که ایمان آوردند، و آنکه کافران (مولا و) یاوری ندارند. ﴿11﴾بیگمان الله کسانی را که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند به باغهایی (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، و کسانیکه کافر شدند (از متاع دنیوی) بهره میگیرند و میخورند همچنانکه چارپایان میخورند، و آتش (جهنم) جایگاه آنان است. ﴿12﴾ و چه بسیار شهرهایی که (مردم) آنها از (مردم) شهر تو که بیرونت کردهاند([2])، توانمندتر بودند، ما هلاکشان کردیم، پس هیچ یاوری نداشتند. ﴿13﴾ آیا کسیکه از سوی پروردگارش بر شیوة روشنی باشد، همانند کسی است که کردار بد او در نظرش آراسته شده و از هواهای (نفسانی) خود پیروی میکنند؟! ﴿14﴾ و صف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است که: در آن نهرهایی از آب (زلال) بدبو نشده، و نهرهایی از شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایی از شراب (ناب) که مایۀ لذت نوشندگان است، و نهرهایی از عسل مصفی وجود دارد، و (نیز) در آن برای آنها از هرگونه میوهها (مهیا) است، و (از همه برتر) آمرزشی از سوی پروردگارشان است. (آیا اینها) همانند کسانی هستند که همیشه در آتش (جهنم) اند، و از آب جوشان نوشانده شوند که رودههایشان را پاره پاره (و متلاشی) کند؟ ﴿15﴾ (ای پیامبر) گروهی از آنها(= منافقان) به تو گوش فرا میدهند، تا وقتی که از نزدت بیرون رفتند، به کسانیکه به آنان علم عطا کرده شده، (از روی استهزاء) میگویند: «الآن (محمد-r-) چه گفت؟!» آنها کسانی هستند که الله بر دلهایشان مهر نهاده، و از هواهای (نفسانی) خود پیروی کردهاند. ﴿16﴾ و کسانیکه هدایت یافتهاند (الله) بر هدایتشان افزود، و به آنان پرهیزگاری عطا فرمود. ﴿17﴾ پس آیا آنها (= کافران) جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان فرا رسد؟ به راستی نشانههایش آمده است ([3])، پس چون فرا رسد، پند گرفتن (و ایمان) شان چه سودی خواهد داشت؟! ﴿18﴾ پس (ای پیامبر) بدان که معبودی (به حق) جز «الله» نیست، و برای گناه خود و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش طلب کن، و الله محل حرکت شما و قرار گاه شما را میداند. ﴿19﴾وکسانیکه ایمان آوردهاند میگویند: «چرا سورة نازل نشده؟! (که فرمان جهاد را بدهد؟)». پس چون سورة محکم (و روشن) نازل شود و در آن (سخن از) جنگ ذکر شده باشد، کسانیکه در دلهای شان بیماری است میبینی که همچون کسیکه در سکرات مرگ (قرار گرفته و) بیهوش شده باشد به تو نگاه میکنند، پس برای آنان شایستهتر است ([4]). ﴿20﴾ فرمانبرداری (نمودن) و سخن نیکو (گفتن)، پس چون تصمیم قطعی (جهاد) گرفته شد، اگر با الله صادق باشند برای آنها بهتر است. ﴿21﴾ پس آیا اگر به حکومت رسیدید، جز این (امید) است که در زمین فساد کنید، و پیوند خویشاوندانتان را ببرید؟! ([5]) ﴿32﴾ اینان کسانی هستند که الله لعنتشان کرده است، پس (گوشهای) آنان را کر نموده و چشمهایشان را نابینا کرده است. ﴿23﴾ آیا در قرآن تدبّر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلهاست؟! ﴿24﴾ بیگمان کسانیکه بعد از روشن شدن (راه) هدایت برای آنها، به پشت سر خود باز گشتند (و مرتد شدند) شیطان (اعمال زشتشان را) برای آنها بیاراست، و (با آرزوهای دراز) فریبشان داد. ﴿25﴾ این بدان سبب است که آنها (=منافقان) به کسانی (= یهودیان) که نسبت به آنچه الله نازل کرده (از وحی) کراهت داشتند، گفتند: «ما در پارة از امور از شما پیروی میکنیم» و الله پنهانکاری آنها را میداند. ﴿26﴾ پس (حال آنها) چگونه خواهد بود هنگامیکه فرشتگان (مرگ) جانهایشان را میگیرند، بر چهرهها و پشتهایشان میزنند. ﴿27﴾ این (کیفر) بدان سبب است که آنها از آنچه الله را به خشم میآورد پیروی کردند، و خشنودیش را کراهت داشتند، پس (الله) اعمالشان را نابود کرد. ﴿28﴾ آیا کسانیکه در دلهایشان بیماری (نفاق) است گمان کردند که الله کینههایشان را آشکار نخواهد کرد؟! ﴿29﴾واگر ما بخواهیم آنها را به تو (ای پیامبر) نشان میدهیم، آنگاه آنان را با سیما (و قیافه) هایشان بشناسی، و مسلماً تو آنان را در طرز سخن گفتنشان میشناسی، و الله اعمال شما را میداند. ﴿30﴾ و (همۀ) شما را قطعاً آزمایش میکنیم تا از میان شما مجاهدان و صابران را معلوم کنیم، و (اخبار و) احوال شما را بیازماییم. ﴿31﴾ بیگمان کسانیکه کافر شدند و (دیگران را) از راه الله باز داشتند و بعد از آشکار شدن (راه) هدایت برای آنها با پیامبر مخالفت ورزیدند، هرگز زیانی به الله نمیرسانند، و (الله) به زودی اعمالشان را تباه خواهد کرد. ﴿32﴾ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! الله را اطاعت کنید، و رسول (الله) را اطاعت کنید، و اعمالتان را باطل نکنید. ﴿33﴾ بیگمان کسانیکه کافر شدند و (دیگران را) از راه الله باز داشتند سپس در حال کفر مردند، پس الله هرگز آنها را نخواهد آمرزید. ﴿34﴾ پس (ای مؤمنان) هرگز (هنگام جهاد) سست نشوید، و (دشمنان را) به صلح و آشتی دعوت نکنید، در حالیکه شما برتر هستید و الله با شماست، و (چیزی از پاداش) اعمالتان را نخواهد کاست. ﴿35﴾ جز این نیست که زندگی دنیا بازی و سرگرمی است، و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری کنید (الله) پاداشهایتان را به شما خواهد داد، و (تمام) اموالتان را از شما نمیطلبد. ﴿36﴾ اگر (تمام) آن را از شما مطالبه کند، آنگاه اصرار نماید، بخل میورزید، و کینههای شما را آشکار میسازد. ﴿37﴾ آگاه باشید، شما همان کسانی هستید که برای انفاق در راه الله فرا خوانده میشوید، پس بعضی از شما بخل میورزد، و هرکس بخل ورزد، جز این نیست که بر خویشتن بخل ورزیده است، و الله بینیاز است و شما (همه) فقیر (و نیازمند)ید، و اگر روی بگردانید (الله) گروهی دیگر را بجای شما میآورد، آنگاه آنها مانند شما نخواهند بود. ﴿38﴾
([1])- ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت میکند که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هنگامی که مؤمنان از آتش (جهنم) نجات مییابند، بر روی پلی بین بهشت و دوزخ نگه داشته میشوند، و از مظالم و ستمهایی که در دنیا نسبت به یکدیگر کردهاند (پاک و ) تصفیه حساب میشوند، که پس بعد از آن که پاک و صاف شدند، اجازۀ ورود به بهشت به آنها داده میشود، پس سوگند به ذاتی که جان محمد صلی الله علیه و آله و سلم در دست اوست، هر یک از آنها سکن و خانهاش را در بهشت، از خانه و منزلش (که) در دنیا (زندگی میکرده)، بهتر میشناسد». (صحیح بخاری 2440).
([2])- مراد شهر مکه است.
([3])- بعثت خاتم الأنبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم یکی از نشانههای قیامت میباشد. برای کسب اطلاعات بیشتر دربارۀ نشانههای قیامت به کتاب «نشانههای قیامت» تالیف بندۀ گنهکار رجوع فرمائید.
([4])- بر خی از مفسرین کلمه ی «أولی» را بمعنای: تهدید و وعید (یعنی و ای بر آنان) تفسیر کردهاند، اما برخی دیگر همچون امام ابن کثیر آن را بمعنای شایستهتر، و سزاوارتر تفسیر نموده است.
([5])- ابو هریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روایت میکند که فرمودند: «الله متعال مخلوقات را آفرید، و هنگامیکه از آفرینش آنها فارغ شد، رحم (صلۀ خویشاوندی) برخاست، حق تعالی فرمود چه میخواهی؟ عرض کرد: این جایگاه پناه جویان به تو از قطع پیوند خویشاوندی است، الله متعال فرمود: آیا راضی میشوی که هر کس با تو وصل شود (و حق تو را اداء کند) من او را با خود وصل کنم، و هر کس تو را قطع کند، من او را از خود قطع نمایم؟ گفت: بلی، ای پروردگارم، الله فرمود: پس چنین خواهد بود» ابو هریره افزود: اگر خواستید این = آیه را تلاوت کنید: ﴿ فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ ...﴾.
(صحیح بخاری 4830 و صحیح مسلم 2554).
و در یک حدیث دیگر، رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «قاطع رحم (یعنی: کسیکه با خویشاوندانش قطع رابطه میکند) به بهشت وارد نمیشودَ». (صحیح بخاری 5984 و صحیح مسلم 2556).
تفسیر نور:
سوره محمد آیه 1
متن آیه :
الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ
أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ
ترجمه :
کسانی که کافر میگردند و مردمان را از راه خدا باز میدارند ، خدا همه کارهای (
نیک ) ایشان را باطل ( قلمداد و بیاجر ) مینماید .
توضیحات :
« صَدُّوا » : بازداشتند . ممانعت بعمل آوردند . « أَضَلَّ » : خدا باطل کرد و
سود و اجر آن را از میان برد ( نگا : فرقان / 23 ) .
سوره محمد آیه 2
متن آیه :
وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ کَفَّرَ
عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ
ترجمه :
و اما کسانی که ایمان بیاورند و کارهای نیک و شایسته بکنند ، و چیزی را باور
دارند که بر محمد نازل شده است - و آن هم حق است و از سوی پروردگارشان آمده است -
خداوند گناهانشان را میبخشاید و بدیهایشان را نادیده میگیرد ، و حال و وضعشان را
خوب میسازد .
توضیحات :
« وَ ءَامَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ » : عطف خاص بر عام است . یعنی
خصوصاً ایمان بیاورند به چیزی که بر محمد نازل شده است که قرآن است . « وَ هُوَ
الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ » : جمله معترضه و برای حصر است . یعنی در حال حاضر آنچه
حق است و دست نخورده مانده است و درست همان چیزی است که از جانب پروردگارشان آمده
است . « بَالَ » : حال . وضع ( نگا : یوسف / 50 ، طه / 51 ) .
سوره محمد آیه 3
متن آیه :
ذَلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا
الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ
کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ
ترجمه :
این بدان خاطر است که کافران از باطل پیروی میکنند و مؤمنان از حقی پیروی میکنند
که از سوی پروردگارشان آمده است . اینگونه خدا برای مردم مثالهای ( حسنات یا سیئات
) ایشان را بیان میدارد .
توضیحات :
« ذلِکَ » : اشاره به ابطال اعمال کافران ، و عفو سیئات و اصلاح حال مؤمنان است .
« أَمْثَالَهُمْ » : ضربالمثلهای احوال و اوصاف دو گروه کافر و مؤمن . چرا که
برای همگان روشن است که کافر دائماً از حق گریزان و به دنبال باطل روان است . و
مؤمن همیشه از حق پیروی میکند و متمسک بدان است . سرانجام آن ، زیان و نقمت ، و
سرانجام این ، سود و نعمت است .
سوره محمد آیه 4
متن آیه :
فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ
الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً
بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِکَ وَلَوْ
یَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ
وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ
ترجمه :
هنگامی که با کافران ( در میدان جنگ ) روبهرو میشوید ، گردنهایشان را بزنید ، و
همچنان ادامه دهید تا به اندازه کافی دشمن را ( با کشتن و زخمیکردن ) ضعیف و درهم
میکوبید . در این هنگام ( اسیران را ) محکم ببندید ، بعدها یا بر آنان منّت میگذارید
( و بدون عوض آزادشان میکنید ) و یا ( در برابر آزادی از آنان ) فدیه میگیرید (
خواه با معاوضه اسراء و خواه با دریافت اموال . این وضع همچنان ادامه خواهد داشت )
تا جنگ بارهای سنگین خود را بر زمین مینهد و نبرد پایان میگیرد . برنامه این است
، و اگر خدا میخواست خودش ( از طریقهای دیگری همچون طوفان و زلزله و سیل و غرق و
به زمین فرو بردن ، و سایر بلایا و مصائب ، بدون جنگ شما ) از آنان انتقام میگرفت
. اما خدا خواسته است بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید ( و مؤمنان راستین را
با جهاد با کافران امتحان نماید ) . کسانی که در راه خدا کشته میشوند ، خداوند
هرگز کارهایشان را نادیده نمیگیرد و بیمزد نمیگذارد .
توضیحات :
« فَضَرْبَ الرِّقَابِ » : مصدر در معنی امر است . یعنی گردنهایشان را بزنید و
ایشان را بکشید . مفعول مطلق فعل محذوفی است . « الْوَثَاقَ » : ریسمان و طنابی که
اسیران و بندیان با آن محکم بسته میشوند . « مَنّاً » : منّت نهادن . مراد آزاد
کردن اسیر بدون عوض و تاوان و غرامت جنگی از دشمن است . مفعول مطلق فعل محذوفی است
. « فِدَآءً » : فدیه . تاوان و غرامت جنگی . « أَثْخَنتُمُوهُمْ » : ایشان را با
کشتن و مجروح کردن ضعیف کردید و از پای درآوردید ( نگا : انفال / 67 ) . «
أَوْزَار » : جمع وِزْر ، بارهای سنگین ( نگا : نحل / 25 ، طه / 87 ) . « حَتّی
تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا » : تا جنگ به پایان میرسد . « ذلِکَ » : برنامه
این است . به همین منوال است . « إِنتَصَرَ مِنْهُمْ » : بر آنان چیره و از ایشان
انتقام گرفت . « فَلَن یُضِلَّ . . . » : ( نگا : محمد / 1 ) .
سوره محمد آیه 5
متن آیه :
سَیَهْدِیهِمْ وَیُصْلِحُ بَالَهُمْ
ترجمه :
به زودی خداوند آنان را ( به سوی مقامات عالیه بهشت و گفتار نیک و کردار پسندیده
) رهنمود میکند و حال و وضعشان را خوب و عالی مینماید .
توضیحات :
« سَیَهْدِیهِمْ » : ( نگا : حج / 23 و 24 ) .
سوره محمد آیه 6
متن آیه :
وَیُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ
ترجمه :
و آنان را به بهشتی داخل خواهد کرد که آن را بدیشان معرفی کرده است ( واوصافش را
توسط پیغمبران و کتابهای آسمانی بازگو نموده است ) .
توضیحات :
« عَرَّفَهَا لَهُمْ » : توسط پیغمبران و کتابهای آسمانی بهشت را بدیشان شناسانده
است . منزلها و کاخهای ویژه هر یک را با الهام بدیشان معرفی نموده است ، بگونهای
که هر کس جایگاه زندگی پرنعمت خود را در بهشت میداند ، و به هنگام ورود به بهشت
یکسره به سوی مقام و مکان خود میرود . بهشت را برای ایشان خوشبو کرده است .
سوره محمد آیه 7
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ
یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ
ترجمه :
ای مؤمنان ! اگر ( دین ) خدا را یاری کنید ، خدا شما را یاری میکند ( و بر
دشمنانتان پیروز میگرداند ) و گامهایتان را استوار میدارد ( و کار و بارتان را
استقرار میبخشد ) .
توضیحات :
« یُثَبِّتْ » : ( نگا : بقره / 250 ، آلعمران / 147 ، انفال / 11 و 12 ) .
سوره محمد آیه 8
متن آیه :
وَالَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَّهُمْ وَأَضَلَّ
أَعْمَالَهُمْ
ترجمه :
کافران ، مرگ بر آنان باد ، و خداوند اعمال ( نیک ) ایشان را باطل و بیسود
گرداناد !
توضیحات :
« الَّذِینَ » : مبتدا و خبر آن محذوف است . تقدیر چنین است : الِّذِینَ کَفَرُوا
، أتْعَسَهُمُ اللهُ . یا مفعول به مقدم است . « تَعْساً » : هلاک و نابودی . مفعول
مطلق فعل محذوف ( أَتْعَسَ ) است . « أَضَلَّ » : ( نگا : محمد / 1 ) . عطف بر فعل
محذوف ( أَتْعَسَ ) است . جمله دعائی است . یا این که ( فَتَعْساً لَّهُمْ )
انشائی ، و ( أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ) اخباری است ، و معنی آیه چنین میشود :
کافران ، مرگ بر آنان باد ، و خداوند اعمال ( نیک ) ایشان را باطل و بیسود میگرداند
.
سوره محمد آیه 9
متن آیه :
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ
فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ
ترجمه :
این بدان خاطر است که چیزی را که خداوند فرو فرستاده است دوست نمیدارند ، و لذا
خدا کارهای ( نیک ) ایشان را هم باطل و بیسود میگرداند .
توضیحات :
« ذلِکَ » : این هلاک کافران و پوچ شدن اعمال ایشان . « مَا » : قرآن و تکالیف
آسمانی .
سوره محمد آیه 10
متن آیه :
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ
کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ
وَلِلْکَافِرِینَ أَمْثَالُهَا
ترجمه :
آیا در زمین به گشت و گذار نپرداختهاند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از ایشان
بودهاند به کجا کشیده و چه شده است ؟ خداوند آنان را نابود ساخته است ( و دمار
از روزگارشان را بدر آورده است ) ، و برای کافران امثال این عواقب و مجازاتها
خواهد بود .
توضیحات :
« دَمَّرَ » : هلاک و نابود ساخته است ( نگا : اعراف / 137 ، شعراء / 172 ، نمل
/ 51 ) . « أَمْثَالُهَا » : امثال چنین عاقبت یا عقوبتی . ضمیر ( هَا ) به (
عَاقِبَة ) برمیگردد .
سوره محمد آیه 11
متن آیه :
ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا
وَأَنَّ الْکَافِرِینَ لَا مَوْلَى لَهُمْ
ترجمه :
این ( عاقبت نیک مؤمنان و عاقبت سوء کافران ) بدان خاطر است که خداوند سرپرست و
یاور مؤمنان است ، ولیکن کافران هیچ گونه سرپرست و یاوری ندارند .
توضیحات :
« مَوْلی » : ( نگا : انفال / 40 ، حج / 13 و 78 ، دخان / 41 ) .
سوره محمد آیه 12
متن آیه :
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا
الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى
لَّهُمْ
ترجمه :
خداوند کسانی را که ایمان بیاورند و کارهای شایسته و بایسته بکنند ، به باغهائی
از بهشت داخل میگرداند که رودبارها و چشمهسارها در زیر ( کاخها و درختهای ) آن
روان است . در حالی که کافران ( چند روزی از نعمتهای زودگذر جهان ) بهره و لذت میبرند
و همچون چهارپایان ( بیخبر و غافل از سرانجام کار ) میچرند و میخورند ، و ( پس
از بدرود حیات و گام نهادن به آخرت ) آتش دوزخ جایگاه ایشان است .
توضیحات :
« یَتَمَتَّعُونَ » : بهرهمند میشوند . لذت میبرند و خوش میگذرانند .
سوره محمد آیه 13
متن آیه :
وَکَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن
قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ
ترجمه :
چه شهرهای زیادی که ( اهالی ) آنها از ( اهالی ) شهری که تو را از آن بیرون کردهاند
، قدرتمندتر و پرزورتر بودهاند ، و ما آنان را هلاک و نابود کردهایم ، و هیچ یار
و یاوری نداشتهاند ( که بدیشان کمک کند و آنان را از دست قهر ما برهاند ) .
توضیحات :
« کَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ » : ( نگا : حج / 45 و 48 ) . « قَرْیَتِکَ » : شهر تو
ای محمد که مکه است .
سوره محمد آیه 14
متن آیه :
أَفَمَن کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ کَمَن
زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ
ترجمه :
آیا کسانی که از دلائل روشن و براهین قطعی پروردگارشان برخوردارند ، همسان
کسانیند که اعمال زشتشان در نظرشان آراسته و پیراسته شده است و از هواها و هوسهای
خود پیروی میکنند ؟
توضیحات :
« عَلی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ » : شناخت کامل و صحیحی از پروردگار خود دارد .
دلائل و براهین قوی از سوی پروردگار خود دارد که رهنمودهای آسمانی است .
سوره محمد آیه 15
متن آیه :
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا
أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ
وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ
مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ
کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ
ترجمه :
وصف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است ( چنین است که ) در آن رودبارهائی
از آبی ( زلال و خالص ) است که گندیده و بدبو نگشته است ، و رودبارهائی از شیری
است که طعم و مزه آن متغیر نشده است ، و رودبارهائی از شرابی است که سراپا لذت
برای نوشندگان است ، و رودبارهائی از عسلی است که خالص و پالوده است ، و در آنجا
آنان هرگونه میوهای دارند ، و ( از همه بالاتر ) از آمرزش پروردگارشان برخوردارند
( آیا چنین کسانی ) همانند کسانیند که در آتش دوزخ جاویدان میمانند و از آب داغ و
جوشان نوشانده میشوند ، ( آبی که به محض نوشیدن ) اندرونه و رودههای ایشان را
پاره پاره میکند و از هم میگسلد .
توضیحات :
« مَثَلُ » : وصف . صفت . توصیف ( نگا : رعد / 35 ) . « غَیْرِ ءَاسِنٍ » : غیر
متغیر . فاسد نشده . « لَذَّةٍ » : متلذذ . لذیذ . مصدر است و به معنی اسم فاعل
است ، و یا این که مؤنث ( لَذّ ) به معنی لذیذ است . « مُصَفّیً » : خالص . پالوده
. عسل بدون موم و لِرد و خاشاک . « أَمْعَآءَ » : جمع مِعیً ، روده . اندرونه .
سوره محمد آیه 16
متن آیه :
وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا
خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ
ترجمه :
در میان منافقان کسانی هستند که به سخنانت گوش فرا میدهند ، اما هنگامی که از
نزد تو بیرون میروند ، به کسانی ( از علمای صحابه ) که ( از سوی خدا ) بدیشان علم
و دانش بخشیده شده است ، میگویند : این مرد الآن چه گفت ؟ ! ( آنچه میگوید بیارزش
و یاوه است ! ) آنان کسانیند که خداوند بر دلهایشان مهر نهاده است ، و از هواها و
هوسهایشان پیروی میکنند .
توضیحات :
« مَن یَسْتَمِعُ » : مراد منافقانی است که در آیه 20 از آنان سخن میرود . «
الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ » : مراد علمای صحابه کرام ، از قبیل : ابنعباس و
ابن مسعود است . « هذَا . . . » : مراد محمد است . « ءَانِفاً » : چند لحظه پیش .
اکنون . « طَبَعَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِمْ » : ( نگا : توبه / 93 ، نحل / 108 )
.
سوره محمد آیه 17
متن آیه :
وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ
تَقْواهُمْ
ترجمه :
کسانی که راهیاب شدهاند ، خداوند بر راهیابی ایشان میافزاید و تقوای لازم را
بدیشان عطاء مینماید .
توضیحات :
« تَقْوَاهُمْ » : تقوائی که برای نجات ایشان از دوزخ و رسیدن آنان به بهشت لازم
است .
سوره محمد آیه 18
متن آیه :
فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم
بَغْتَةً فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ
ترجمه :
انگار ( کافران و منافقان تا قیامت فرا نرسد ایمان نمیآورند ، و برای ایمان
آوردن خود ) قیامت را چشم میدارند که ناگهان برپا میشود ؟ ! هماکنون علائم و
نشانههای آن ظاهر شده است ( که از جمله آنها بعثت خاتمالانبیاء است ) . اما وقتی
که قیامت فرا رسید ، دیگر باور داشتن و اندرز گرفتن چه سودی به حالشان دارد ؟ !
توضیحات :
« هَلْ یَنظُرُونَ ؟ » : آیا چشم میدارند ؟ مگر انتظاری جز این دارند ؟ «
أَشْرَاطُهَا » : اشراط ، جمع شَرَط ، علامتها و نشانهها « فَأَنّی لَهُمْ » : (
نگا : دخان / 13 ) . « ذِکْری » : بیدار شدن و اندرز گرفتن . یادآور گشتن و به
خود آمدن ( نگا : زمر / 54 - 59 ) .
سوره محمد آیه 19
متن آیه :
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ
وَمَثْوَاکُمْ
ترجمه :
بدان که قطعاً هیچ معبودی جز الله وجود ندارد . برای گناهان خود و مردان و زنان
مؤمن آمرزش بخواه . خدا از حرکات و سکناتتان کاملاً آگاه است ( و میداند به کجا
میروید و در کجا زندگی میکنید و چه میکنید و چه نمیکنید ) .
توضیحات :
« إسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ » : ( نگا : غافر / 55 ) . « مُتَقَلَّبَ » : جایگاه گشت
و گذار و مسیر حرکت . جنبش و حرکت . رفت و آمد . سیر و سیاحت . حال به حال شدن .
این واژه میتواند اسم مکان ، و یا مصدر میمی باشد . « مَثْوی » : جایگاه . اقامت
گزیدن ( نگا : یوسف / 21 و 23 ) . « مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْوَاکُمْ » : جا و
مکان ، ظاهر و آشکار ، درون و بیرون ، راز و نجوا ، نیت و اندیشه ، رفت و آمد ،
سفر و حضر ، کردار و رفتار ، و بالاخره همه حرکات و سکنات شما .
سوره محمد آیه 20
متن آیه :
وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ
فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْکَمَةٌ وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ
الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ
عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ
ترجمه :
مؤمنان میگویند : کاش ! سورهای فرود میآمد ( و ما را به جنگ با دشمنان میخواند
) . زمانی که سوره محکمی نازل میگردد و جنگ در آن ذکر میشود ( و روشن و آشکار به
جنگ دستور میدهد ) منافقان بیماردل را میبینی همچون کسی به تو نگاه میکنند که (
در آستانه مرگ قرار گرفته است و ) به سبب ( سکرات ) موت بیهوش افتاده است . پس
مرگشان باد !
توضیحات :
« لَوْلا » : حرفی است که دالّ بر رغبت حصول بعد از خود است . « مُحْکَمَةٌ » :
استوار و تغییرناپذیر . مراد روشن و بیانگر مقصود است ؛ بگونهای که توجیه و
تفسیری جز جنگ را ندارد . « الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ » : بیهوش ( نگا : احزاب / 19
) . « نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ » : مراد خیره نگاه کردن و زل زدن با چشمانی
است که حدقهها و پلکها از کار ایستاده و باز و بیحرکت مانده باشد . « أَوْلی لَهُمْ
» : مرگشان باد ! عربها به هنگام تهدید کسی بدو میگویند : أَوْلی لَکَ ! مرگت باد
( نگا : قیامت / 34 و 35 ) . « أَوْلی » : اسم تفضیل از ماده ( ولی ) به معنی
قرب و نزدیکی است ، در مقام دعا ، برای تهدید به مرگ زودرس و نابودی قریبالوقوع
بکار میرود .
سوره محمد آیه 21
متن آیه :
طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ
فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ
ترجمه :
اطاعت ( از خدا و پیغمبر ) و بیان سخنان نیک ( و سنجیدهای که شرعپسند باشد ،
برای آنان بهتر و به حالشان سودمندتر است ) . هنگامی که کار جدی میشود ( و
جهادگران آماده حرکت به سوی رزمگاه میگردند ) اگر با خدا راست باشند ( و ایمان
صادقانه و فرمانبرداری مخلصانه داشته باشند ، از دوروئی و بزدلی ) برای ایشان بهتر
خواهد بود .
توضیحات :
« طَاعَةٌ » : مبتدا و خبر آن محذوف که ( خَیْرٌ لَّهُمْ ) است و ملفوظ آن یعنی (
لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ ) در آخر آیه بیانگر این امر است . « عَزَمَ » : جدّی شد
.
سوره محمد آیه 22
متن آیه :
فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا
فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ
ترجمه :
آیا اگر ( از قرآن و برنامه اسلام ) رویگردان شوید ، جز این انتظار دارید که در
زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید ؟
توضیحات :
« عَسَیْتُمْ » : کلمهای است که بیانگر انتظار حصول بعد از خود است . یعنی توقع
و انتظار جز این را دارید . « فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ . . . » : (
تَوَلَّیْتُمْ ) فعل شرط ، جواب شرط محذوف و یا ( عَسَیْتُمْ ) مقدم است ، و ( أَن
تُفْسِدُوا فِیالأرْضِ ) خبر ( عَسَیْتُمْ ) است . بعضی هم مجموع جمله ( فَهَلْ
عَسَیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الأرْضِ ) را جزای شرط میدانند .
سوره محمد آیه 23
متن آیه :
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ
وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ
ترجمه :
آنان کسانیند که خداوند ایشان را نفرین و از رحمت خویش بدور داشته است ، لذا
گوشهایشان را ( از شنیدن حق ) کر ، و چشمانشان را ( از دیدن راه هدایت و سعادت )
کور کرده است .
توضیحات :
« أَصَمَّهُمْ » : ایشان را کر کرده است . « أَعْمی » : کور کرده است .
سوره محمد آیه 24
متن آیه :
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ
أَقْفَالُهَا
ترجمه :
آیا درباره قرآن نمیاندیشند ( و مطالب و نکات آن را بررسی و وارسی نمیکنند ؟ )
یا این که بر دلهائی قفلهای ویژهای زدهاند ؟
توضیحات :
« أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ ؟ » : آیات مختلفی با صراحت فریاد میدارند
که قرآن کتاب اندیشه و عمل است و باید آن را بررسی و وارسی کرد و تنها به تلاوت
ظاهری اکتفاء نکرد ( نگا : نساء / 82 ، اسراء / 89 ، فرقان / 30 ، ق / 45 ، قمر /
17 و 22 و 32 ، یوسف / 2 ) « أَمْ » یا این که . بلکه . با توجه به معنی دوم این
واژه ، مفهوم آیه چنین است : آیا درباره قرآن نمیاندیشند و به بررسی و وارسی آن
نمیپردازند ؟ بلکه بر دلهائی قفلهای ویژه است .
سوره محمد آیه 25
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن
بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى
لَهُمْ
ترجمه :
کسانی که بعد از روشن شدن ( راه حقیقت و ) هدایت ، به کفر و ضلال پیشین خود برمیگردند
، بدان خاطر است که اهریمن کارهایشان را در نظرشان میآراید و ایشان را با آرزوهای
طولانی فریفته میدارد .
توضیحات :
« إِرْتَدُّوا عَلی أَدْبَارِهِمْ » : عقب عقب برمیگردند . مراد این است که مرتد
و کافر میگردند . « سَوَّلَ » : زینت داد . خوشآیند نمود ( نگا : یوسف / 18 و
83 ، طه / 96 ) . « أَمْلی لَهُمْ » : زندگی را طولانی و جاویدان در نظرشان جلوه
داد . افسار آرزوها را برایشان شل کرد و به آرزوهای فراوانی آنان را سرگرم نمود .
سوره محمد آیه 26
متن آیه :
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا مَا
نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ
إِسْرَارَهُمْ
ترجمه :
این ( چرخ زدن و از دین برگشتن ) بدان خاطر است که به کسانی که دشمن چیزی هستند
که خدا فرو فرستاده است ، گفته بودند : در برخی از کارها از شما اطاعت و پیروی میکنیم
! خدا آگاه از پنهانکاری ایشان میباشد .
توضیحات :
« الَّذِینَ کَرِهُوا . . . » : مراد یهودیان بنیقریظه و بنینضیر است ( نگا :
احزاب / 26 و 27 ) . « کَرِهُوا » : دشمن داشتهاند . نپسندیدهاند . « بَعْضِ
الأمْرِ » : ( نگا : حشر / 11 و 12 ) . « إِسرَار » : پنهانکاری . مراد پنهان کردن
و مخفی داشتن مکر و کید است .
سوره محمد آیه 27
متن آیه :
فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ
وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ
ترجمه :
حال آنان چگونه خواهد بود بدان هنگام که فرشتگان مأمور قبض ارواح به سراغشان میآیند
و چهرهها و پشتها ( و سایر اندامهای ) ایشان را به زیر ضربات خود میگیرند ؟ !
توضیحات :
« تَوَفَّتْهُمْ » : ایشان را دریابند و قبض روح کنند . ایشان را از جهان برمیگیرند
( نگا : نساء / 97 ، انعام / 61 ، اعراف / 37 ، نحل / 28 و 32 ) . «
یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ » : ( نگا : انفال / 50 ) .
سوره محمد آیه 28
متن آیه :
ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ
وَکَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ
ترجمه :
این گونه ( جان برگرفتن ایشان ) بدان خاطر است که آنان بدنبال چیزی میروند که
خدای را بر سر خشم میآورد ، و از چیزی که موجب خوشنودی او است بدشان میآید ، و
لذا خداوند کارهای ( نیک ) ایشان را باطل و بیسود میگرداند .
توضیحات :
« أَسْخَطَ » : خشمگین گرداند . « رِضْوانَهُ » : رضایت و خوشنودی او .
سوره محمد آیه 29
متن آیه :
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن
یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ
ترجمه :
آیا کسانی که در دلهایشان بیماری ( نفاق و کینهتوزی اسلام ) است ، گمان میبرند
خدا کینهها و دشمنانگیهای ایشان را ( که از اسلام و مسلمین در دل دارند ) ظاهر و
برملا نمیگرداند ؟
توضیحات :
« أَضْغان » : جمع ضِعْن ، حقد و کینههای شدید . « لَن یُخْرِجَ . . . » : ( نگا
: توبه / 64 ) .
سوره محمد آیه 30
متن آیه :
وَلَوْ نَشَاء لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم
بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ
أَعْمَالَکُمْ
ترجمه :
اگر ما میخواستیم آنان را به تو نشان میدادیم و تو از روی قیافه و علامتشان
ایشان را میشناختی . تو قطعاً آنان را از روی طرز سخن و نحوه گفتار میشناسی .
خداوند آگاه از کارهایتان میباشد ( و حقیقت پندار و گفتار و رفتارتان را میداند
و همگان را خوب میشناسد و پاداش و پادافره لازم را به هر کسی خواهد داد ) .
توضیحات :
« بِسِیمَاهُمْ » : سیما ، قیافه . علامت . « لَحْنِ الْقَوْلِ » : شیوه سخن .
طرز سخن .
سوره محمد آیه 31
متن آیه :
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ
مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ
ترجمه :
ما همه شما را ( با وجود آگاهی از اعمالتان ) قطعاً آزمایش میکنیم ، تا معلوم
شود مجاهدان ( واقعی ) و صابران شما کیانند ( و مجاهدنماها و ناشکیبایان سستعنصر
کیان ) . و اخبار شما را بیازمائیم ( که آیا در راه اسلام صادقانه سخن گفتهاید یا
خیر . دعوت مستمر و خستگیناپذیر داشتهاید و از اسلحه گفتار در قلع و قمع کفار
سود بردهاید ، یا از لوم لائم ترسیدهاید ) .
توضیحات :
« حَتّی نَعْلَمَ » : ( نگا : بقره / 143 ، آلعمران / 140 ، سبأ / 21 ) . «
نَبْلُوَ » : الف زائدی در رسمالخط قرآنی در آخر دارد . « أَخْبَارَکُمْ » : مراد
از اخبار ، هنرنمائی در شیوه بیان در کار تبلیغ و دعوت مردم به راه حق ، و ضعف و
قوت در این امر ، و دوام و یا عدم دوام و فداکاری و یا عدم فداکاری در راه نشر دین
است ( نگا : تفسیر قاسمی ) . خبرهای اطاعت یا عدم اطاعت در جهاد . یا این که مراد
از اخبار ، اعمال بطور کلی است ، اعم از خوب و بد .
سوره محمد آیه 32
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ
اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَى لَن
یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَسَیُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ
ترجمه :
کسانی که کافر میشوند ، و مردمان را از راه خدا بازمیدارند ، و بدنبال آن که
هدایت برایشان شناخته و روشن میگردد با پیغمبر به مخالفت و دشمنانگی میپردازند ،
هرگز کمترین زیانی به خدا نمیرسانند ، و بلکه خدا کارهای ( نیک ) ایشان را هم
باطل و بیسود میگرداند .
توضیحات :
« شَآقُّوا » : دشمنانگی کردند . به مخالفت پرداختند . « سَیُحْبِطُ
أَعْمَالَهُمْ » : کارهای نیکشان را باطل میگرداند و فایدهای در آخرت عائدشان
نمینماید . کارهائی را که در راه جلوگیری از اسلام میکنند ، خدا آنها را بیاثر
میگرداند ، و موانع ایشان را از سر راه اسلام برمیدارد .
سوره محمد آیه 33
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ
وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ
ترجمه :
ای مؤمنان ! از خدا و پیغمبر اطاعت کنید ، و کارهای خود را ( با انجام معاصی )
باطل مگردانید .
توضیحات :
« لا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ » : کارهایتان را با انجام پلشتیها و زشتیها ضایع
نگردانید .
سوره محمد آیه 34
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ
اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ
ترجمه :
کسانی که کافر گردند و مردمان را از راه خدا بازدارند و سپس بمیرند در حالی که
کافر باشند ، هرگز خداوند ایشان را نخواهد بخشید .
توضیحات :
« مَاتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ » : در حال کفر از جهان بروند و بمیرند . « لَن
یَغْفِرَ اللهُ لَهُمْ » : خداوند ایشان را به سبب شرک و کفرشان هرگز نخواهد بخشید
( نگا : نساء / 48 ) .
سوره محمد آیه 35
متن آیه :
فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ
الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَن یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ
ترجمه :
سست مشوید ، و ( کافران را ) به صلح مخوانید ، چرا که شما برترید و خدا با شما
است ، و هرگز از ( اجر و ثواب ) اعمالتان نمیکاهد .
توضیحات :
« السَّلْمِ » : صلح . « تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ » : از کافران طلب صلح مکنید و
ایشان را به صلح مخوانید . ( تَدْعُوا ) مجزوم و عطف بر ( لاتَهِنُوا ) میباشد .
در اصل چنین است . لا تَهِنُوا وَ لا تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ . « الأعْلَوْنَ »
: برتران . چیرگان . « لَن یَتِرَکُمْ » : از شما نمیکاهد . از ماده ( وتر ) .
این آیه مخالف با آیه 61 سوره انفال نیست که میفرماید : وَ إِن جَنَحُوا
لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا . چرا که مراد از آیه سوره محمد ، درخواست صلح بیهنگام
و بیجا از سوی مسلمانان است در زمانی که همه عوامل پیروزی در دست ایشان است ، و
مراد از آیه سوره انفال درخواست صلح از طرف دشمنان است و صلحی در میان است که
منافع مسلمانان را در حال یا در آینده تأمین میکند . « وَ أَنتُمُ الأعْلَوْنَ »
: در حالی که شما برتر و چیرهاید ، و خدا با شما است و هرگز از اجر و پاداش
کارهایتان نمیکاهد . یا این که : سستی نکنید تا مجبور شوید دعوت به مصالحه کنید .
شما برتر هستید و خدا با شما است و از پاداشهایتان نمیکاهد .
سوره محمد آیه 36
متن آیه :
إِنَّمَا الحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن
تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَلَا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ
ترجمه :
زندگی دنیا بازی و سرگرمی بیش نیست ، و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری کنید ،
خداوند پاداش شما را ( به نحو کامل ) میدهد و دارائی شما را هم نمیخواهد .
توضیحات :
« لَعِبٌ وَ لَهْوٌ » : ( نگا : انعام / 32 و 70 ، عنکبوت / 64 ) . « لا
یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ » : خداوند بینیاز است و اموال شما را از شما درخواست
نمیکند . اموالی که به صورت زکات و صدقه میدهید و یا در راه جهاد خرج میکنید و
به نام حقوق شرعی دیگر مصرف مینمائید ، برای دفاع از امنیت و استقلال کشور اسلامی
و برای کمک به مستمندان همنوع خود و تأمین نیازمندیها و آبادانی مملکت خودتان بوده
و سود چنین اموالی عائد خودتان میگردد .
سوره محمد آیه 37
متن آیه :
إِن یَسْأَلْکُمُوهَا فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَیُخْرِجْ
أَضْغَانَکُمْ
ترجمه :
اگر خدا از شما اموالتان را درخواست کند ، و حتی اصرار هم بورزد ، شما ( به خاطر
دلبستگی شدید و مالدوستی سرشتی انسان ) بخل نشان خواهید داد و تنگچشمیخواهید کرد
، و باعث بروز کینههایتان میشود . ( پس خدا که شما را میشناسد ، چنین کاری را
نمیکند ) .
توضیحات :
« یُحْفِکُمْ » : از شما اصرار بکند و مصرانه بخواهد . از مصدر ( إحفاء ) به معنی
إلحاح و إصرار . « یُخْرِجْ أَضْغَانَکُمْ » : اشاره به دلبستگی شدید بسیاری از
مردم به مسائل مالی است ، و در حقیقت یک نوع ملامت و سرزنش آنان ، و در عین حال
تشویق به ترک این وابستگی است . همچنین بیانگر این واقعیت که دوستی اموال و عشق به
دارائی ، خمیره ذاتی و یک صفت سرشتی انسان است ، تا آنجا که اگر خدا نیز از بسیاری
از انسانها اموالشان را مطالبه کند ، خشم و کینه او را به دل میگیرند !
سوره محمد آیه 38
متن آیه :
هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی
سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبْخَلُ وَمَن یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن
نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا
یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ
ترجمه :
آگاه باشید که شما ( از سوی آفریدگارتان ) دعوت به انفاق در راه خدا میشوید .
بعضی از شما بخل میورزند . هر کس هم بخل بورزد ، در حق خود بخل میورزد ( و زیان
آن متوجه خودش میگردد ) . زیرا خدا بینیاز است و شما نیازمندید . اگر شما ( از
فرمان خدا سرپیچی کنید و ) روی برتابید ، مردمان دیگری را جایگزین شما میگرداند (
و این مأموریت را به گروه دیگری میسپارد ) که هرگز همسان شما نخواهند بود ( و از
ایثار و فداکاری و بذل جان و مال خودداری نخواهند کرد و از فرمان یزدان رویگردان
نخواهند شد ) .
توضیحات :
« هَآ أَنتُمْ هؤُلآءِ » : ( نگا : آلعمران / 66 و 119 ، نساء / 109 ) . « عَن
نَّفْسِهِ » : در حق خود . « أَمْثَالَکُمْ » : همچون شما . همسان شما . ( نگا :
معارج / 41 ) .
سورهی محمد آیهی 31-16
وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ (16) وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ (17) فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ (18) فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ (19) وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْکَمَةٌ وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ (20) طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ (21) فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ (22) أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ (23) أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (24) إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ (25) ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ (26) فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ (27) ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَکَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ (28) أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ (29) وَلَوْ نَشَاء لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ (30) وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ (31)
این چرخش وگردشی است در باره منافقان، موضعگیری ایشان در برابر شخص پیغمبر خدا (صلی الله علیه و سلم)، جبههگیری آنان در برابر قرآن، موضعگیری ایشان در برابر جهادیکه خداوند آن را بر مسلمانان برای برتری گرفتن فرمان و فرموده یزدان واجب فرموده است، و در نهایت سخن میرود از موضع منافقان با یهودیان و ساخت و پاخت و اتحاد نهانی و نیرنگبازانه ایشان برای تاخت بر اسلام و مسلمانان.
حرکت نفاق در مدینه صورتگرفته است. حرکت نفاق در مکه وجود نداشت. زیرا در مکه انگیزهای برای نفاق نبود. مسلمانان در مکه مورد تاخت و تاز و تحت فشار بودند. کسی نیازی نداشت که با مسلمانان نفاق بورزد و خلاف آنگونهکه هست خود را نشان بدهد. زمانیکه یزدان سبحان در مدینه اسلام و مسلمانان را با قبیلههای اوس و خزرج عزت بخشید، و اسلام را در میان عشیرهها و خاندانها به گونهای پخش کرد که خانهای نماند اسلام بدان وارد نشود، مردمانی که محمّد (صلی الله علیه و سلم) را دوست نمیداشتند، و نمیخواستند اسلام نیرومند بشود و شوکت و عزت پیدا کند، و در عین حال نمیتوانستند آشکارا به دشمنانگی بپردازند، مجبور گردیدند تظاهر به اسلام بکنند و بدون این که بخواهند خویشتن را مسلمان وانمودکنند. آنان کینهتوزی و دشمنان خود را در دل نگاه میداشتند، و در انتظار بودندکه بلایا و حوادث بر سر پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) و اصحاب - رضیاللهعنهم - بیاید و دمار از روزگارشان به در آورد. سردسته ایشان عبدالله پسر ابی پسر سلول بود. او در راس نفاق به معنی واقعی و مشهور خود قرار داشت.
وجود یهودیان در مدینه، و بهرهمندی ایشان از قدرت و نیروی نظامی، و از قوت و توان اقتصادی و مالی، و از نیروی نظم و نظام در روزگاران نخستین اسلام در مدینه، و همچنین عدم رضایت ایشان از پیدایش محمّد (صلی الله علیه و سلم) و آئین او و پیروانش، بدین منوال و روال منافقان را جرات میداد و دلیر میکرد. این بود هرچه زودترکینهتوزی و دشمنانگی یهودیان و منافقان با اسلام و مسلمانان باعثگردید یهودیان و منافقان متحد و متفق شوند، و نیرنگبازیها و دسیسهبازیها بکنند در هر مناسبتیکه پیش میآمد و در هر فرصتیکه دست میداد. اگر مسلمانان دچارگرفتاریها و دردسرهائی میشدند آنان آشکارا دشمنان خود را نشان میدادند وکینهتوزیهای خود را بر زبان میآوردند. اگر هم مسلمانان در رفاه بسر میبردند و مشکلات آن چنانی نمیداشتند آنان دسیسهها و نیرنگهای خود را نهانی در شبهای تاریک و ظلمانی انجام میدادند! تا نیمه روزگاران اسلام در مدینه، یهودیان و منافقان خطر حقیقی برای اسلام و مسلمانان بودند و خطر اصلی را تشکیل میدادند.
بهگونه متواتر از منافقان سخن رفته است، و دسیسههایشان بیان گردیده است، و از ساخت و پاخت ایشان با یهودیان، و از اخلاق آنان، در سورههای مدنی صحبت شده است. همچنین بارها از تماسهایشان با یهودیان، و دریافت رهنمون و رهنمود از ایشان، و از شرکت آنان در برخی از توطئههای خوفناک و شبکههای درهم تنبیده سخن رفته است. این هم موضعی از مواضعی استکه در آن به منافقان، و همچنین به یهودیان اشاره شده است.
*
(وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفاً أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ).
در میان منافقان کسانی هستند که به سخنانت گوش فرا میدهند، امّا هنگامی که از نزد تو بیرون میروند، به کسانی (از علمای صحابه) که (از سوی خدا) بدیشان علم و دانش بخشیده شده است، میگویند: این مرد الان چه گفت؟! (آنچه میگوید بیارزش و یاوه است!) آنان کسانیند که خداوند بر دلهایشان مهر نهاده است، و از هواها و هوسهایشان پیروی میکنند.
واژه: «منهم» به معنی از میان آنان، احتمال دارد اشاره به کافرانی باشدکه سخن پیرامون ایشان درگردش و چرخش پیشین این سوره بود. به اعتبار اینکه منافقان در حقیقتگروهی ازکافرانند و ظاهر خود را نهان و پوشیده میدارند. یزدان سبحان در این آیه از اینگروه سخن میفرماید.
همچنین احتمال دارد اشاره به خود مسلمانان باشد، به اعتبار این که منافقان در میان ایشان جایگزین گردیدهاند و همراه با مسلمانان به اسلامیت تظاهر میکنند. با همچون منافقانی هم برحسب ظاهرشان رفتار میگردید و با ایشان بسان مسلمانان عمل میشد، و چنینکاری برنامه اسلام در معامله با مردمان و رفتار با ایشان است.
ولی منافقان در هر دوی این احوال منافق بشمارند، بدانگونهکه صفت و عمل ایشان در این آیه دالّ بر این امر است، و همانگونهکه روند سخن در این جولانگاه سوره میرساند، و حال و احوالشان را مینمایاند، و سخن از منافقان در آن بیانگر چنین امری است.
این پرسش ایشان، بعد ازگوش فرا دادن به پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) آن همگوش فرا دادن با دقت تمام دال بر این استکه آنان وانمود میکردندکه به پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) گوش و دل میدهند، در حالیکه دلهایشان غافل و ذهنها و هوشهایشان جای دیگر بود. دلهایشان بسته و مهر و موم شده بود. از دیگر سو دال بر رخنهگرفتن نهانی و پستی است. چراکه مرادشان این بود که با این پرسش خود به دانایان و آگاهان بگویند: چیزی که محمّد میگوید درک و فهم نمیشود، و یا اینکه بگویند: آنچه محمّد میگوید معنی و مفهومی ندارد، یا مراد و مقصود قابل درک و فهمی ندارد. این ایشانندکه با وجود دقیقگوش فرا دادن بدان، معنی و مفهومی در آن نمییابند و چیزی از آن فراچنگ نمیآورند! همچنین چه بسا مرادشان از این پرسش تمسخر باشد، تمسخرکردن به دانایان و آگاهانیکه سراپا گوش بودند و با دل و جان هرچه را پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) میفرمود میشنیدند و با حرص و آز به سخنانش،گوش فرامیدادند و معانی فرمودههایش را میآموختند، و الفاظ سخنان گهربارش را حفظ میکردند. همانگونه حال و احوال اصحاب - رضیاللهعنهم -چنین بود و هر واژهای راکه پیغمبر خدا (صلی الله علیه و سلم) میفرمود فورا میقاپیدند. منافقان از مسلمانان درخواست میکردند واژگانی را تکرار و بازگوکنندکه آنها را شنیدهاند. هدف ایشان از این درخواست تمسخر آشکار یا نهان بود. همه اینها احتمالات است، احتمالاتی که بیانگر پستی و زشتی وکوری وکوردلی و هوا و هوس نهان و پنهان درگوشه وکنار دلها و جانهایشان است:
(أُوْلَئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ).
آنان کسانیند که خداوند بر دلهایشان مهر نهاده است و از هواها و هوسهایشان پیروی میکنند.
این حال و وضع منافقان بود، و امّا حال و وضع راهیافتگان برعکس این است:
(وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ).
کسانی که راهیاب شدهاند، خداوند بر راهیابی ایشان میافزاید و تقوای لازم را بدیشان عطاء میفرماید. ترتیب وقائع و رخدادها در این آیه جلب توجه میکند. کسانی که راهیاب گردیدهاند آنان با راهیابی کار را آغازیدهاند. خدا بدیشان راهیابی بیشتر داده است و پاداشی بدانان عطاء فرموده است که فراخترین و کاملترین پاداش است:
(وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ).
و تقوای لازم را بدیشان عطاء میفرماید.
تقوا و پرهیزگاری، حال و وضعی در دل استکه دل را پیوسته ترسان و هراسان از هیبت و عظمت خدا میسازد، و دل را آگاه از مراقبت و نظارت خدا، و خوفناک و ترسناک از خشم او میگرداند. دل را بر آن میداردکه چشم به راه رضای خدا باشد، و بپرهیزد از اینکه خدا او را بر هیئت و وضع و حالی ببیندکه از آن ناراضی باشد ... این حساسیت تیزبینانه و هوشیارانه، تقوا نام دارد ... این هم پاداشی استکه خدا آن را به کسانی از بندگانشکه بخواهد میدهد، وقتیکه رهیاب میگردند و رغبت و محبت و عشق و علاقه دستیابی به رضای خدا را دارند.
هدایت و تقوا و حساسیت، حالاتی هستندکه در مقابل حالات نفاق وکوردلی و غفلت مذکور در آیه پیشین ذکر گردیدهاند.
آنگاه روند سخن پس از این نگرش برمیگردد و دیگر باره سخن از آن منافقانی میگویدکه کوردل و غافل بودند. آنکسانیکه از مجلس پیغمبر خدا (صلی الله علیه و سلم) بیرون میآمدند، بدون اینکه چیزی از سخنانی را بیاموزند که میفرموده است، چیزیکه بدیشان سودی برساند و راهیاب و رهنمونشان گرداند، و دلهایشان را برای تقوا و پرهیزگاری برانگیزد و به جوش و خروش درآورد، و ایشان را به یاد حساب وکتاب و سزا و جزائی بیندازد که در انتظار مردمان است:
(فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ).
انگار (کافران و منافقان تا قیامت فرا نرسد ایمان نمیآورند، و برای ایمان آوردن خود) قیامت را چشم میدارند که ناگهان برپا میشود؟! هم اکنون علائم و نشانههای آن ظاهر شده است (که از جمله آنها بعثت خاتمالانبیاء است). امّا وقتی که قیامت فرارسید، دیگر باور داشتن و اندرز گرفتن چه سودی به حالشان دارد؟!.
دلیل و حجت، جذاب و قوی است. غافلان را سخت از غفلت میرهاند. بدانگونهکه یقه مستی را بگیری و او را سخت تکان بدهی!
راستی این غافلان منتظر چه چیز هستند! این غافلانی که به مجلس پیغمبر خدا (صلی الله علیه و سلم) میروند و از آنجا بیرون میآیند، بدون اینکه چیزی را یادگرفته باشند و چیزی را به ذهن خود سپرده باشند و بیدار و هوشیار شده باشند! راستی اینان منتظر چه چیزی هستند؟
(فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً).
انگار (کافران و منافقان تا قیامت فرا نرسد ایمان نمیآورند، و برای ایمان آوردن خود) قیامت را چشم میدارند که ناگهان برپا میشود؟.
قیامت ناگهانی برپا میشود و یکهو بر سرشان می تازد، در حالیکه آنان سرگردان وگول خورده و غافل و حیرانند!
انگار قیامت را چشم میدارند؟
(فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا).
هم اکنون علائم و نشانههای آن ظاهر شده است. نشانههای آن پدیدار گردیده است. واپسین رسالت، بزرگترین این نشانهها است. واپسین رسالت اعلام واپسین بیم دادن و برحذر داشتن از نزدیک شدن مدت من و سررسید عمر کره زمین است. پیغمبر خدا (صلی الله علیه و سلم) فرموده است:
(بعثت أنا والساعة کهاتین).
من برانگیخته و روانه شدهام و با قیامت بسان این دو تا (انگشت شهادت و انگشت میانه) هستیم.
و با دو تا انگشت سبابه و انگشتکنار آن دست خود اشاره فرمود.[1] اگر روزگار دراز و طولانی به نظر میرسد از آن زمان که واپسین رسالت در رسیده است، روزگاران یزدان بسان روزگاران ما انسانها نیست. به هر حال از لحاظ حساب وکتاب خدا، علائم نخستین فرارسیدهاند و به میان آمدهاند. بری هیچ خردمندی صحیح نیست غافل و بیخبر شود تا قیامت ناگهان فرارسد، آن زمانکه شخص خردمند دیگر نمیتواند به خود آید و پند پذیر گردد:
(فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ).
امّا وقتی که قیامت فرارسید، دیگر باور داشتن و اندرز گرفتن چه سودی به حالشان دارد؟!.
این تکان تند و سختی استکه غافلان را از خواب غفلتشان بیدار و هوشیار میگرداند. این تکان تند و سخت همچنین با ساختار خشن این سوره متفق و همساز است.
آنگاه به پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) و به راهیافتگان و پرهیزگاران و آگاهانی رو میشودکه در خدمت او هستند، و بدیشان گفته میشود که راه دیگری را درپیش بگیرند، راه دانش و آگاهی و ذکر و طلب مغفرف و آمرزش، و اطلاع از نظارت خدا و علم فراگیر وهمهجاگستر او. از ایشان خواسته میشود با همچون حساسیت و هوشیاری و بیداریای زندگیکنند و قیامت را چشم بدارند و از آن بترسند و برای آن آماده باشند:
(فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ).
بدان که قطعا هیچ معبودی جز الله وجود ندارد. برای گناهان خود و مردان و زنان مومن آمرزش بخواه. خدا از حرکات و سکناتتان کاملا آگاه است (و میداند به کجا میروید و در کجا زندگی میکنید و چه میکنید و چه نمیکنید).
نخستین حقیقتی تذکر داده میشودکهکار پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) وکسانیکه در خدمت او هستند بر آن استوار میگردد:
(فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ).
بدان که قطعا هیچ معبودی جز الله وجود ندارد.
بر اساس آگاهی از این حقیقت و حاضر آوردن آن در دل و درون، رهنمودهای دیگری میآغازد:
(وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ).
برای گناهان خود آمرزش بخواه.
در حالیکه پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) گناهان پیشین و پسین او بخشیده شده است. امّا این امر وظیفه بنده مومن و آگاه و هوشیار و بیداری استکه همیشه احساس گناه و کوتاهی میکند، و هر اندازه تلاش وکوشش داشته باشد خود را بزهکار و مقصر میشمارد. اگرچه بخشیده شده است میداند که طلب آمرزش ذکر است و شکر مغفرت است.گذشته از این، تلقین دائم و درس مستمری برایکسانی استکه پس از پیغمبر خدا (صلی الله علیه و سلم) میآیند و جانشین او میگردند، آنکسانی که منزلت و مرتبه او را در پیشگاه خدا میدانند، وقتی که میبینند پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) به ذکر خدا میپردازد و برای خود طلب آمرزش میکند، و آنگاه برای مومنان مرد و زن طلب آمرزش میفرماید، و او در پیشگاه خدا دعایش پذیرفته میشود و مستجابالدعوه است، پی میبرندکه خدا چه نیتی را با ارسال این پیغمبر بزرگوار (صلی الله علیه و سلم) نصیب ایشان فرموده است. بلی میدانند وقتیکه یزدان جهان پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) را رهنمود میفرمایدکه برای مردان و زنان مومن درخواست آمرزش بکند تا خدا ایشان را بیامرزد، چه فضل و لطفی را در حق آنان روا دیده است و چه اندازه بزرگواری نموده است!
واپسین پسوده در این رهنمود چنین است:
(وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ).
خدا از حرکات و سکناتتان کاملا آگاه است (و میداند به کجا میروید و در کجا زندگی میکنید و چه میکنید و چه نمیکنید).
دل با ایمان در آن واحد احساس آرامش و احساس هراس میکند. احساس آرامش میکند چون او در پناه رعایت و عنایت خدا است هرکجا برود و بیاید یا اقامت بکند و منزل گزیند. احساس هراس میکند از این موقعیتیکه دارد و در آن خدا او را میپاید و علم خدا او را فرا میگیرد و در هر حالتی از حالات او را دنبال می کند و زیر نظر میدارد، و بر راز و رمز او اطلاع دارد و درگوشی و پچ پچ وی را میداند ...
تعلیم و تربیت این است، تعلیم و تربیتیکه با بیداری همیشگی و حساسیت دقیق، و با آیندهنگری و برحذر بودن و انتظارکشیدن، دست میدهد ...
*
روند سخن منتقل میشود به تصویر زدن موضعگیری منافقان در برابر جهاد، و آنچه در دلها و درونهایشان از ترسوئی و سستی و پریشانی و آشفتگی، هنگام رویاروئی با همچون وظیفه وتکلیفی، غوغا میکند. همچنین برایشان پرده برمیدارد از آنچه در انتظارشان است اگر بر این نفاق ماندگارگردند، و خلوص نداشته باشند و یک رنگ نشوند و فرمان نپذیرند و با خدا راست نباشند، بدان هنگامکهکار جدی و جهاد قطعی میگردد:
(وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْکَمَةٌ وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ . طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ . فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ . أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ . أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا).
مؤمنان میگویند: کاش! سورهای فرود میآمد (و ما را به جنگ با دشمنان میخواند). زمانی که سوره محکمی نازل میگردد و جنگ در آن ذکر میشود (و روشن و آشکار به جنگ دستور میدهد) منافقان بیماردل را میبینی همچون کسی به تو نگاه میکنند که (درآستانه مرگ قرار گرفته است و) به سبب (سکرات) موت بیهوش افتاده است. پس مرگشان باد! اطاعت (از خدا و پیغمبر) و بیان سخنان نیک (و سنجیدهای که شرع پسند باشد، برای آنان بهتر و به حالشان سودمندتر است). هنگامی که کار جدی میشود (و جهادگران آماده حرکت به سوی رزمگاه میگردند) اگر با خدا راست باشند (و ایمان صادقانه و فرمانبرداری مخلصانه داشته باشند، از دوروئی و بزدلی) برای ایشان بهتر خواهد بود. آیا اگر (از قرآن و برنامه اسلام) رویگردان شوید، جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید وپیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید؟ آنان کسانیند که خداوند ایشان را نفرین واز رحمت خویش به دور داشته است. لذا گوشهایشان را (از شنیدن حق) کر، و چشمانشان را (از دیدن راه هدایت و سعادت)کور کرده است آیا در باره قرآن نمیاندیشند (و مطالب و نکات آن را بررسی و وارسی نمیکنند؟) یا این که بردلهائی قفلهای ویژهای زدهاند؟. چشم دوختن مؤمنان به فرو فرستادن سورهای، یا تنها به خاطر شوق و عشق ایشان به سوره تازهای از این قرآن است، قرآنیکه دوستش میدارند، و در هر سورهای از آن توشه و زاد تازه دوست داشتنی مییابند، و یا چشم دوختن مؤمنان به فرو فستادن سورهای استکه کاری ازکارهای جهاد را روشن گرداند، و مسألهای از مسائل کارزار را شرح دهد، مسألهایکه دل ایشان را به خود مشغول داشته است. این استکه میگویند:
(لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ).
کاش! سورهای فرود میآمد.
(فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْکَمَةٌ ...).
زمانی که سوره محکمی نازل میگردد (و تغییرناپذیر و بیانگر مقصود است ...).
سورهای نازل میگرددکه حق را از باطل جدا میسازد و روشن و آشکار مقصود را بیان میدارد.
(وَذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ).
و جنگ در آن ذکر میگردد.
یعنی در آن سوره به جنگ دستور داده میشود، یا حکم متخلفان از جنگ در آن بیان میگردد، و یا اینکهکاری ازکارهای مربوط به جنگ در آن تذکر داده میشود، ناگهان:
(الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ).
کسانی که در دلهایشان بیماری (نفاق) است ... .
این وصفی ازاوصاف منافقان است ... خویشتنداری و استقامت خود را از دست میدهند، و پرده ریائیکه خود را در زیر آن پنهان میدارند از روی ایشان فرو میافتد وکنار میرود، و ترس و هراس و ضعف درونشان در رویاروئی با این وظیفه و تکلیف آشکار و علنی میگردد، و در حال و وضعی جلوهگر و پدیدار میآیندکه ننگ مردان است. تعبیر زیبای قرآنی این حال و وضع را به شکل نادر و بهگونه شگفتی به تصویر میکشد، بدان شکل وگونهایکه انگار دیدگان آن را میبینند و به تماشای آن مینشینند:
(رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ).
منافقان بیماردل را میبینی همچون کسی به تو نگاه میکنند که (در آستانه مرگ قرار گرفته است و) به سبب (سکرات) موت بیهوش افتاده است.
این تعبیری استکه تقلید از آن ممکن نمیگردد، و توضیح آن با هیچ عبارت دیگری امکان ندارد، و ترجمه آن در قالب عبارت دیگری نمیگنجد. این تعبیر، ترس و هراس را بهگونهای ترسیم میکندکه دارد به مرز دستپاچگی و شتابزدگی میرسد. ضعف، را به شکلی به تصویر میزندکه دارد به لرزش و چندش تبدیل میشود. خواری و پستی را به صورتی نشان میدهدکه دارد به بیهوشی و نقش زمینگردیدن منتهی میشود! گذشته از اینها منحصر به فرد و پر از سایهروشنها و جنبشهائی میماند که خیال را شادی میبخشد! این یک تصویر جاودانهای از هر کس و از هر نفس سست و فروتپیدهای استکه به ایمان چنگ نمیزند، و به فطرت سالم راستگوش نمیدهد، و به حیا و شرمی پناه نمیبرد تا خود را با آن در رویاروئی با خطر بیاراید و ایستادگی را آرایه خویشتن نماید. این ترس و هراس و خواری و پستی و لرزش و چندش و از دست و پا مردن و پریشان حال و دستپاچه شدن، سرشت بیماری و نفاق است و بس!
بدان هنگامکه آنانگرفتار این خواری و پستی و فرو افتادن و فروتپیدن شدهاند، دست ایمان به سویشان دراز میشود و زاد و توشهای را بدیشان تقدیم میکند که ارادهها را قوی و پاها را استوار میگرداند اگر این زاد و توشه را با اخلاص و یکرنگی دریافت دارند و میل نمایند:
(فَأَوْلَى لَهُمْ . طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ).
برای ایشان اطاعت (از خدا و رسول) و بیان سخنان نیک (و سنجیدهای که شرع پسند باشد) برای آنان بهتر (و به حالشان سودمندتر) است. هنگامی که کار جدی میشود (و جهادگران آماده حرکت به سوی رزمگاه میگردند) اگر با خدا راست باشند (و ایمان صادقانه و فرمانبرداری مخلصانه داشته باشند، از دوروئی و بزدلی) برای ایشان بهتر خواهد بود.[2]
بلی، برای ایشان از این رسوائی، و از این ضعف و سستی، و از این دستپاچگی و شتابزدگی، بهتر است ... برای آنان بهتر است:
(طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ).
اطاعت (از خدا و رسول) و بیان سخنان نیک (و سنجیدهای که شرعپسند باشد).
اطاعت و فرمانبرداری از دستور خدا، اطاعتی که از روی یقین و اطمینان باشد، و فرمان خدا را از روی وثوق و باور گردن نهد. سخن نیکی که بیانگر پاکی احساس و برجائی دل و پاکیزگی درون باشد. برای ایشان بهتر است وقتیکهکار جدی میشود و وقت تلاش درمیرسد و با جهاد رویاروی میشوند، با خدا راست باشند. اراده خود را با خدا راست بدارند. احساس خود را با خدا راست بدارند. درنتیجه دلهایشان را استوار نمایند، و عزم خود را جزمکنند، و گامهایشان را ثابت و برجا نمایند، و سختی را بر خود آسانگردانند، و خطری را سبک و ناچیز شمارندکه آن را غولی میانگارند، غولی که دهان خود را باز کرده است تا آنان را قورت بدهد و ببلعد! خدا برای ایشان یکی از دو خوبی را واجب میفرماید: رهائی و پیروزی، یا شهید شدن و به بهشت رسیدن ... این است چیزیکه بهتر برای ایشان است. این زاد و توشهای که ایمان تقدیم میدارد و ارادهها را بدان استوار، و پاها را با آن ثابت و برجا مینماید، و جزع و فزع و ترس و هراس را با آن از میان برمیدارد، و به جای آن ثبات و اطمینان را وارد و جایگزین میسازد. در همان حالکه از منافقان صحبت میکند، بلافاصله ایشان را مخاطب قرار میدهد، و آنان را سرکوب میکند و سرکوفت میزند و با فرجام بد تهدیدشان مینماید. این فرجام بد وقتی خواهد بودکه ایشان بر این حال و وضع بمانند، حال و وضعیکه آنان را سر به زیر میگرداند. بدیشانگوشزد میکندکه پشت به حق و حقیقت کردن، به کفرگرائیدن و مبتلاگردیدن است، و یک روزی این پرده نازک نفاقشان از روی اسلام دروغینشان کنار میرود و برمیافتد:
(فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ).
آیا اگر (از قرآن و برنامه اسلام) رویگردان شوید، جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید؟.
این تعبیر:
«هَلْ عَسَیْتُمْ؟». آیا توقع و انتظار جز این را دارید؟.
بیانگر چیزی استکه از حال و وضع مخاطبان انتظار میرفت. از دور به ترساندن و برحذر داشتن ایشان اشاره میکند. بدیشان میفهماندکه برحذر باشید، زیرا دارید به سوی جاهلیت برمیگردید، جاهلیتیکه در آن بودید. در زمین تباهی میورزید و روابط خویشاوندی را میگسلید، بدان سانکه پیش از اسلامکارتان بر این وکردارتان چنین بود.
بعد از این نگرش هراسانگیز و بیدارباش و هوشیارباش دهنده آنان، به سخن گفتن در باره ایشان برمیگردد. انگار آنان به همان چیزیگرفتار آمدهاند که ایشان را از آن ترسانده است و برحذر داشته است:
(أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ. أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا).
آنان کسانیند که خداوند ایشان را نفرین و از رحمت خویش به دور داشته است، لذا گوشهایشان را (از شنیدن حق) کر، و چشمانشان را (از دیدن راه هدایت و سعادت) کور کرده است. آیا در باره قرآن نمیاندیشند (و مطالب و نکات آن را بررسی و وارسی نمیکنند؟) یا این که بر دلهائی قفلهای ویژهای زدهاند؟.
آنانکسانیندکه در بیماری خود و در نفاق خود میمانند، تا بدانجاکه از این کاریکه به ظاهر آن را پذیرفته اند، ولی در آن با خدا راست نبودهاند، و بدان یقین و ایمان نداشتهاند، دست میکنند و بدان پشت میکنند:
(أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ).
آنان کسانیند که خداوند ایشان را نفرین و از رحمت خویش به دور داشته است.
خداوند آنان را رانده است و از هدایت محروم و محجوب کرده است.
(فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ).
لذا گوشهایشان را (از شنیدن حق) کر، و چشمانشان را (از دیدن راه هدایت و سعادت) کور کرده است. آنان گوشهایشان را از دست ندادهاند، و چشمانشان را از دست ندادهاند، ولیکن ایشان گوشهایشان را و چشمهایشان را بیکاره و بیفائدهگذاشتهاند. یا به عبارت دیگر نیروی درک و فهم را بیسود رها نمودهاندکه در فراسویگوشها و چشمها قرار دارد. این است که برای این حواسکار و وظیفهای نمانده است. چراکه بهکار و وظیفه خود نمیپردازند و چیز مفید و مهمّی را رو به راه نمیسازند.
در یک پرسش انکاری سوال میکند:
(أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ؟).
آیا در باره قرآن نمیاندیشند (و مطالب و نکات آن را بررسی و وارسی نمیکنند؟!).
اندیشیدن در باره قران و بررسی مطالب آن، پرده را کنار میزند، و سوراخهای پنجره دید را باز میکند، و نور را به درون میتاباند، و ذهن و شعور را به تکان درمیآورد، و دلها را به جوش و خروش میاندازد، و درونها را پاک و پاکیزه میدارد، و جان را حیات میبخشد، حیاتیکه جان بدان به پویش وکوشش میافتد و میدرخشد و نورانی میگردد.
(أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا).
یا این که بر دلهائی قفلهای ویژهای زدهاند؟.
این قفلهای ویژه استکه میان جان و میان قرآن، و میان جان و میان نور، مانع و حاجب میگردد. بستن دلها بسان بستن قفلهائی استکه نمیگذارد هوا و نور وارد گردد.
روند سخن به پیش میرود و حال و احوال منافقان را به تصویر میکشد، و علتگریزشان از ایمان را بیان میدارد، ایمانی که بدان نزدیک شدهاند. روشن میشود سببگریزشان از اینان، توطئه و ساخت و پاخت ایشان با یهودیان، و وعده دادن بدانان است. بدیشان وعده دادهاندکه در توطئهای که چیدهاند و در بارهاش رایزنی کردهاند آنان را کمک کنند و یاری دهند:
(إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ . ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ).
کسانی که بعد از روشن شدن (راه حقیفت و) هدایت، به کفر و ضلال پیشین خود برمیگردند، بدان خاطر است که اهریمن کارهایشان را در نظرشان میآراید و ایشان را با آرزوهای طولانی فریفته میدارد. این (چرخ زدن و از دین برگشتن) بدان خاطر است که به کسانی که دشمن چیزی هستند که خدا فرو فرستاده است، گفته بودند: در برخی از کارها از شما اطاعت و پیروی میکنیم! خدا آگاه از پنهانکاری و از اسرارشان میباشد.
تعبیر قرآنی معنی رجوع و برگشت ایشان از هدایتیکه برایشان روشن گردیده است به تصویر میکشد، به شکل حرکت محسوسیکه حرکت عقب عقب برگشتن است. از چیزی پرده برمیداردکه باعث همچون حرکتی میشود، و آن وسوسه اهریمن و آراستن و پیراستن برگشت از آئین وگول زدن و فریب دادن مردمان توسط شیطان است. ناگهان ظاهر و باطن این حرکت عیان میشود و درک و فهم میگردد. آنانکه شکار وسوسه اهریمن و آراستن و پیراسش او میشوند و گول او را میخورند، منافقانند، آن کسانی که خویشتن را نهان و پنهان میکنند و در پشت پرده نفاق مخفی میگردند. آنگاه تعبیر سخن سببی را ذکر میکندکه این سلطه و قدرت را به شیطان میدهد تا بر منافقان غالب و چیرهگردد، و ایشان را در نهایت به برگشت از آئین بکشاند، آن هم بعد از آنکه آنان هدایت را شناختهاند و آن را درک و فهمکردهاند:
(ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ).
این (چرخ زدن و از دین برگشتن) بدان خاطر است که به کسانی که دشمن چیزی هستند که خدا فرو فرستاده است، گفته بودند: در برخی از کارها از شما اطاعت و پیروی میکنیم!.
یهودیان نخستین کسانی بودند که در مدینه دشمن چیزی بودندکه خدا فرو فرستاده بود. زیرا آنان انتظار داشتندکه واپسین رسالت بدانان حوالهگردد و در بین ایشان بوده، و خاتمالانبیاء فردی از آنان باشد. ایشان امید فتح و پیروزی برکافران را داشتند وکافران را بیم میدادند و تهدید میکردند با ظهور پیغمبریکه ایشان را رهبری و رهنمود میکند، و زمین را تحت فرماندهی آنان درمیآورد، و ملک و مملکت و حکومت و قدرتشان را دوباره برمیگرداند. امّا زمانی که یزدان سبحان آخرین پیغمبر را از نسل ابراهیم برگزید و برانگیخت و او از یهودیان نبود، رسالت این پیغمبر را نپسندیدند و با او دشمنی ورزیدند. وقتیکه به مدینه مهاجرتکرد از مهاجرتش بدشان آمد، مهاجرتیکه پایگاه و جایگاه آنان را تهدید میکرد که در آنجا برایشان مانده بود. این بودکه از همان روزهای اول بر ضد اوگرد آمدند و دست به دست همدیگر دادند، و جنگ دسیسه و نیرنگ وحیله را علیه او به راه انداختند، وقتیکه از دشمنانگی علنی با او در میدانهای جنگ درمانده شدند و با او برنیامدند. در این جنگ روانی و حیلهگرانه، هرکینهتوزی و هر منافقی بدیشان پیوست، و میان ایشان و پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) جنگها درگرفت و پیروزی و شکستگاهی با مسلمانان و گاهی با یهودیان رفیق بود، تا عاقبت یزدان ایشان را از جزیرهالعرب اخراجکرد و آن را دربست در اختیار اسلام قرار داد.
اینانکه عقب عقب برگشته بودند و از دین دستکشیده بودند، آن هم وقتیکه با دین آشنا شده و حقانیت آن را دیده بودند، به یهودیانگفتند:
(سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ).
در برخی از کارها از شما اطاعت و پیروی میکنیم!. ارجح این استکه همچون اطاعتی در دسیسه و نیرنگ و توطئه بر ضد اسلام و پیغمبر اسلام بوده است.
(وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ).
خداوند آگاه از (اسرارشان و) نهانکاری ایشان است. این پیروی استکه سراپای آن تهدید و بیم دادن است. پس توطئه ایشانکجا میرود و چه میشود! و نهانکاری آنان چه میارزد و چه سودی دربر دارد؟ توطئه و نهانکاری ایشان چه تاثیری دارد؟ مگر نه این استکه توطئه و نهانکاریشان برای علم خدا آشکار و عیان است، و در معرض قدرت یزدان است؟
آنگاه تهدید بیپرده و ترساندن از سپاهیان یزدان به میان میآید، و سرنوشت توطئهگران در پایان زندگی مطرح میشود:
(فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ).
حال آنان چگونه خواهد بود بدان هنگام که فرشتگان مامور قبض ارواح به سراغشان میآیند و چهرهها و پشتها (و سائر اندامهای) ایشان را به زیر ضربات خود میگیرند؟!.
صحنه هراسانگیز خوارکنندهای است. آنان در هنگامه جان دادن و مردن هستند. هیچ قدرت و هیچ قوتی ندارند. ایشان در پایان زندگیشان بر این زمین هستند، و در سرآغاز زندگی اخرویشان قرار دارند. این زندگی با زدن چهرهها و پشتهایشان میآغازد. در دم مرگ و در لحظه وفاتکه وقت تنگا و لحظهگیر و دار و اندوه و هراس است، کتک زدنشان میآغازد. پشتهایشان را میزنند، پشتهائیکه عقب عقب به سوی آنها برگشتهاند و چرخ زدهاند و به حق و حقیقت و هدایت و راه راست پشتکردهاند بعد از آنکه حق و حقیقت و هدایت و راه راست را شناختهاند و با آنها آشنائی پیدا کردهاند! وای و وای چه کار بدیکه کردهاند و چه عاقت بدیکه بدان درافتادهاند! بدا به حال زارشان!
(ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَکَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ).
این گونه (جان برگرفتن ایشان) بدان خاطر است که آنان به دنبال چیزی میروند که خدای را بر سر خشم میآورد، و از چیزی که موجب خشنودی او است بدشان میآید، و لذا خداوند کارهای (نیک) ایشان را باطل و بیسود میگرداند.
آنانکسانیند که خودشان چنین سرنوشتی را خواستهاند و آن را برگزیدهاند. آنانکسانیندکه به سوی چیزی گرائیدهاند و رفتهاندکه خدا را خشمگین میسازد، و آن نفاق وگناه و توطئهچینی با دشمنان خدا و پیغمبرش است. آنانکسانیندکه رضایت و خشنودی خدا را نپسندیدهاند و آن را بد دیدهاند و برای آنکار نکردهاند. بلکه کاری کردهاند که خدا را خشمناک کرده است. این است که خدا:
(فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ).
کارهای (نیک) ایشان را باطل و بیسود میگرداند. خداکارهائی را باطل و بیسود میگرداند که بدانها نازیدهاند و از آنها شگفتکردهاند، و آنها را مهارت و برجستگی و شاهکار دیدهاند وگمان بردهاند. از جمله بر ضد مؤمنان توطئه چیدهاند و نیرنگ زدهاند و دغلکاری نمودهاند. ناگهانکار به جائی میکشدکه این کارها انباشته میشود و میآماسد و باد میکند و میترکد و هیچ و نابود میگردد!
*
در آخر این مرحله، ایشان را تهدید میکند که کارشان را برای پیغمبرخدا (صلی الله علیه و سلم) و مسلمانان روشن و آشکار میسازد، همان کسانیکه در میانشان زندگی میکنند و خویشتن را بهگونه دیگری بدیشان نشان میدهند. به اسلام تظاهر میکنند، و با مسلمانان نیرنگبازانه و حیلهگرانه بسر میبرند:
(أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ. وَلَوْ نَشَاء لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ. وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ).
آیا کسانی که در دلهایشان بیماری (نفاق و کینهتوزی اسلام) است، گمان میبرند خدا کینهها و دشمنانگیهای ایشان را (که از اسلام و مسلمین در دل دارند) ظاهر و برملا نمیگرداند؟ اگر ما میخواستیم آنان را به تو نشان میدادیم و تو از روی قیافه و علامتشان ایشان را میشناختی. تو قطعاً آنان را از روی طرز سخن و نحوه گفتار میشناسی. خداوند آگاه از کارهایتان میباشد (و حقیقت پندار و گفتار و رفتارتان را میداند و همگان را خوب میشناسد و پاداش و پادافره لازم را به هر کسی خواهد داد). ما همه شما را (با وجود آگاهی از اعمالتان) قطعا آزمایش میکنیم، تا معلوم شود مجاهدان (واقعی) و صابران شما کیانند (و مجاهدنماها و ناشکیبایان سستعنصر کیان)، و اخبار شما را بیازمائیم (که آیا در راه اسلام صادقانه سخن گفتهاید یا خیر. دعوت مستمر و خستگیناپذیر داشتهاید و از اسلحه گفتار در قلع و قمع کفار سود بردهاید، یا از لوم لائم ترسیدهاید ).
منافقان اغلب بر استادی و مهارت در هنر نفاق و دوروئی خود، و بر پنهانکردنکارهای خویش از مسلمانان، تکیه و اعتماد میکردند. آنان گمان میبردند که دسیسهبازی و نهانکاریشان پنهان خواهد ماند. قرآن این گمان ایشان را دیوانگی و بیخردی میشمارد، و آنان را با برملاکردنکارشان وکشف حالشان و پدیدار گرداندن کینهها و دشمنانگیهایشان با مسلمانان، تهدیدشان مینماید. به پیغمبرش (صلی الله علیه و سلم) میفرماید:
(وَلَوْ نَشَاء لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ).
اگر ما میخواستیم آنان را به تو نشان میدادیم و تو از روی قیافه و علامتشان ایشان را میشناختی.
یعنی اگر ما میخواستیم برای تو پرده از ایشان برمیداشتیم و خودشان و پیکرشان را معرفی میکردیم، بدانگونهکه اگر جماعتی از ایشان را میدیدی از روی قیافه و سیما آنان را میشناختی.[3] با وجود این، لهجه ایشان و طرز سخنشان و تن صدایشان و پیچ دادن گفتارشان از خط سیر راستی و درستی، و انحراف منطقشان در مخاطب قرار دادن تو، همه و همه تو را به نفاقشان رهنمود خواهد کرد:
(وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ).
تو قطعا آنان را از روی طرز سخن و نحوه گفتار میشناسی.
اشاره به علم و آگاهی از اعمال و انگیزههای افعال میشود:
(وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ ).
خداوند آگاه از کارهایتان میباشد.
برای علم و آگاهی خدا هیچ نهانی و پنهانی، پوشیده نمیماند ... آنگاه خدا وعده امتحان و آزمون میدهد ... امتحان و آزمایش همه امّت اسلامی را، تا جهادگران و شکیبایان شناخته شوند، و جدا و ممتاز گردند، و اخبارشان مشهور و شناخته شود، و میان صفهای مؤمنان و مافقان اشتباه نشود، و جائی برای پنهان ماندن کار منافقان و کار ضعیفان و بیتابان باقی نماند:
(وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ).
ما همه شما را (با وجود آگاهی از اعمالتان) قطعا آزمایش میکنیم، تا معلوم شود مجاهدان (واقعی) و صابران شما کیانند (و مجاهدنماها و ناشکیبایان سستعنصر کیان). و اخبار شما را بیازمائیم (که آیا در راه اسلام صادقانه سخن گفتهاید یا خیر. دعوت مستمر و خستگیناپذیر داشتهاید و از اسلحه گفتار در قلع و قمع کفار سود بردهاید، یا از لوم لائم ترسیدهاید). خداوند حقیقت دلها و درونها و منبع و سرچشمه آنها را میداند، و از رازها و رمزها و نهانیها و پنهانیهای دلها و درونهای مردمان آگاه است، و میداند اشخاص چه میکنند وکارشان به کجا میانجامد. آگاهی یزدان از هرآنچه در جهان است آگاهی عملی است و عملا اطلاع دارد. پس این امتحان و آزمون چیست؟ اطلاع از آنچه در پرتو امتحان و آزمون حاصل میگردد برای چه کسی است؟
خداوند بزرگوار از انسانها آن اندازه میخواهد و بدان اندازه بازخواست میکند که در توان دارند، و در حیطه سرشتشان و استعدادشان است. انسانها از حقائق نهان آن اندازه نمیدانند که خدا میداند. پس باید پرده از حقائق برای ایشان برداشته شود تا آن حقائق را بدانند و بدانها آشناگردند و از آنها یقین و اطمینان پیداکنند، و آنگاه از آنها بهرهبرداری نمایند و سود ببرند.
امتحان و آزمون در خوشی و ناخوشی، با داشتن و فراچنگ آوردن و نداشتن و از دست دادن، سود و زیان، نعمت و عدم نعمت،گشایش و آسایش و به تنگنا افتادن وگرفتار آمدن، شادی و اندوه، و ... همه و همه پرده برمیدارند از چیزهائیکه نهان در دلها و درونهای مردمان است، و چیزهائی که چگونگی آنها نامشخص حتی برای صاحبان خودشان است...
مراد از علم و اطلاع خدا از آنچه پس از امتحان و آزمون دلها و درونهای مردمان بدان پی میبرد و معلوم خودشان میگردد، تعلق علم و اطلاع خدا به محتویات دلها و درونهای مردمان بدان هنگامی است که محتویات ظاهر و نمودار میشود و مردمان آنها را مشاهده مینمایند و آشکارا بدانها پی میبرند.
زمانیکه مردمان چیزهای نهان را به شکل عیان میبینند، و آنچه درک و فهم میکنند آشکارا پدیدار و نمایان میگردد و به نمایش درمیآید، در ایشان تاثیر میکند و ذهن و شعور و احساس و درون آنان را دگرگون میسازد، و زندگیشان را با وسائل و اسباب و علل داخلی در اختیارشان میگذارد و در دائره تاب و توانشان قرار میدارد. بدین وسیله و بدینگونه حکمت خدا در امتحان و آزمون صورت میپذیرد و حاصل می آید.
با وجود این، بنده مومن امیدوار است که در معرض امتحان و آزمون خدا قرار نگیرد، و به اعطاء سلامت و رحمت او چشم میدوزد. اگر هم امتحان و آزمونی از سوی خدا از او به عمل آمد و به بلا و مصیبتیگرفتار آمد، صبر و شکیبائی در پیش میگیرد، چراکه بنده مومن میداندکه در پشت سر امتحان و آزمون و بلا و مصیبت حکمتی نهفته است. تسلیم خواست خدا میگردد، و مطمئن استکه خدا حکمتی در این امتحان و آزمون و بلا و مصیبت دارد. بعد از آن به سلامت و رحمت خدادادی چشم امید میدوزد و در انتظار لطف وکرامت او میماند.
از فضیل عابد و زاهد روایت شده استکه هر وقت او این آیه را میخواند، میگریست و میگفت: خداوندا ما را امتحان و آزمایش مفرما و به بلا و مصیبتگرفتار منما! چه تو اگر ما را بیازمائی وگفتارمان فرمائی، رسوایمان مینمائی، و پرده را از روی گناهانمان برمیداری و عذابمان میدهی ...
[1] - مسلمو بخاری آن را از سهل پسر سعد (رضی الله عنه) روایتکردهاند.
[2] - معنی آیه با توجه به برداشت سید قطب است. او جمله «فاولی لهم» را اخباری گرفتهاند نه انشائی، و آن را خبر مقدم «طاعه» دانستهاند. مترجم
[3] - این امر پیش از زمانی بوده استکه یزدان سبحان جماعتی از منافقان را بدو معرفی فرماید و شناسائی نماید. (مولف)