تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ نور

سورۀ نور

مدنی است؛ ترتیب آن 24؛ شمار آیات آن 64

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿سُورَةٌ أَنزَلۡنَٰهَا وَفَرَضۡنَٰهَا وَأَنزَلۡنَا فِیهَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖ لَّعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ١.

این سوره‌ای است عظیم، خجسته و بس ارجمند که خدای متعال آن را به حق نازل کرد، عمل به احکام آن را فرض گردانید و در آن آیاتی روشن و رهنمودهایی واضح فرو فرستاد تا شما ای مؤمنان! در معانی آن اندیشیده و به احکام آن عمل کنید.

﴿ٱلزَّانِیَةُ وَٱلزَّانِی فَٱجۡلِدُواْ کُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ وَلَا تَأۡخُذۡکُم بِهِمَا رَأۡفَةٞ فِی دِینِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ وَلۡیَشۡهَدۡ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٢.

حکم مجازات هریک از زن و مرد زناکاری که پیشینۀ ازدواج صحیحی ندارند، صد تازیانه است. البته در حدیث صحیح تبعید یکسال نیز بر تازیانه افزوده شده است. ای مؤمنان! دلسوزی شما نسبت به مرد و زن زناکار شما را بر ترک اقامۀ حد وا ندارد چه اگر آیات الله عزوجل را باور داشته باشید به طور حتم احکامش را نیز اجرا می‌کنید. و باید در هنگام اجرای حد گروهی از مؤمنان حاضر باشند تا زشتی این عمل نمایان شده و نقش هشدارگر و بازدارندۀ حد در مهار گناه و فحشا متبارز گردد.

﴿ٱلزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوۡ مُشۡرِکَةٗ وَٱلزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِکٞۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٣.

مرد زناکار جز با زن زناکار یا زن مشرکی که حرمت زنا را به رسمیت نمی‌شناسد ازدواج نکند و زن زناکار نیز جز با مرد زناکار یا مشرکی که به حرمت زنا باور ندارد عقد ازدواج نبندد؛ زیرا خداوند عزوجل این نوع از ازدواج را بر مؤمنان حرام ساخته است. بنابراین ازدواج با زن زناکار یا نکاح با مرد زناکار حرام است تا آنگاه که توبه کنند.

﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِینَ جَلۡدَةٗ وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤.

و کسانی که زنان پاکدامن را به زنا متهم می‌کنند در حالی که بر راستی سخن خود چهار گواه عادل به همراه ندارند، پس در اجرای حدّ قذف به هریک از آنان هشتاد تازیانه بزنید و بعد از آن دیگر هیچگاه گواهیی را از آنان نپذیرید، زیرا دروغ از آنان شناخته شده و به این عمل شناسایی گردیده‌اند. قطعاً آن‌ها از دایرۀ طاعت حق‌تعالی بیرون‌اند.

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٥.

مگر کسانی که بعداً به بارگاه خدای متعال از اتهام زدن به زنان پاکدامن توبه کرده، از کردۀ خود پشیمان شده و از اتهام خویش بازگشته باشند و آنچه را تباه ساخته‌اند به صلاح و سامان آورده باشند. پس خداوند عزوجل یقیناً گناه‌شان را آمرزیده و عیب‌شان را می‌پوشاند؛ همانا او خطاپوش خطاکاران و بخشایشگر بدکاران است.

﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ وَلَمۡ یَکُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٦.

و مردانی که به همسران خود اتهام زنا می‌زنند اما با خود گواهان عادلی بر اثبات این اتهام ندارند پس هر یک از آنان ملزم است تا در برابر قاضی چهار بار با این صیغه گواهی دهد: «گواهی می‌دهم که یقیناً در وارد کردن اتهام زنا به زنم راستگو هستم».

﴿وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن کَانَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٧.

و در پنجمین گواهی باید این دعا را علیه خود بیفزاید که: «لعنت خدا بر من باد اگر از دروغگویان باشم».

﴿وَیَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٨.

پس با گواهی شوهر علیه همسرش به ارتکاب زنا، بر زن حدّ واجب می‌شود و این حدّ سنگسار وی تا مرگ است. و این حدّ از زن دفع نمی‌شود مگر اینکه او چهار بار به نام خدا عزوجل گواهی دهد که: قطعاً شوهرم در اتهام زدن زنا به من، دروغگوست.

﴿وَٱلۡخَٰمِسَةَ أَنَّ غَضَبَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَآ إِن کَانَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٩.

و در پنجمین گواهی باید این جمله را بیفزاید: «خشم خدا بر من باد اگر شوهرم در اتهام زدنم به زنا راستگو باشد». و در این هنگام است که وجوباً بین زن و شوهر تفریق می‌شود و قاضی به جدایی میان آن‌ها حکم می‌کند.

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ ١٠.

ای مؤمنان! و اگر خداوند عزوجل با این شریعت و مقرّر ساختن این احکام مربوط به شوهران و همسران، بر شما فضل و مهربانی نمی‌کرد یقیناً همان نفرینی را که طرف دروغگو در قضیۀ لعان علیه خود کرده بود، واقع می‌ساخت. و خداوند عزوجل بر هر کس از بندگانش که توبه کند به هر پیمانه هم که گناه کرده باشد، توبه پذیر است و او در شریعت و صنع و تدبیر و تقدیر خویش، سنجیده کار و حکیم است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡکِ عُصۡبَةٞ مِّنکُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّکُمۖ بَلۡ هُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۚ لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱکۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِۚ وَٱلَّذِی تَوَلَّىٰ کِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡ لَهُۥ عَذَابٌ عَظِیمٞ ١١.

بی‌گمان کسانی که بهتان زشت اتهام زدن به مادر مؤمنان دختر ابوبکر صدیق ش را در میان آوردند، گروهی از منافقان و بیماردلان بودند. آنان عایشۀ صدّیقه همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در دنیا و آخرت را – که حق‌تعالی از وی و از پدرش راضی باد – به فحشا متهم نمودند. ای مؤمنان! چنین مپندارید که آن سخن‌شان برای شما شرّی است بلکه آن سخن به خیر شماست؛ از مصادیق این خیر عبارت است از: تبرئه مادر مؤمنان و اعلام پاکی و ستایش وی از ورای هفت آسمان، شناخت دشمن از دوست، برملا شدن حال منافقان و بیماردلان و غیر این از حکمت‌های بس بزرگ. بدانید هر انسانی را که به این تهمت زبان آلوده است، بهره‌ای است از گناه؛ اما آن کس که بخش عمدۀ این جرم و گناه را مرتکب شده – یعنی رئیس منافقان، دشمن خدا عبدالله ابن ابیّ سلول علیه لعنت الله – در آتش جهنم عذابی سخت خواهد داشت که همانا جاودانه در فرودین طبقۀ دوزخ است.

﴿لَّوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَیۡرٗا وَقَالُواْ هَٰذَآ إِفۡکٞ مُّبِینٞ ١٢.

چرا هنگام شنیدن این تهمت زشت و این بهتان وقیح، مردان و زنان مؤمن گمان نیک در حقّ همدیگر نبردند و آن عبارت از این پندار نیک است که: اصل در مرد و زن مؤمن، سلامت و برائت از فحشا و گناه می‌باشد. پس واجب این بود که هنگام شنیدن این بهتان می‌گفتند: این دروغی آشکار و افترایی واضح علیه مادر ما بی‌بی عایشه ل است.

﴿لَّوۡلَا جَآءُو عَلَیۡهِ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَۚ فَإِذۡ لَمۡ یَأۡتُواْ بِٱلشُّهَدَآءِ فَأُوْلَٰٓئِکَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَ ١٣.

چرا آن تهمتزنان گنه‌کار بر درستی آن بهتان چهار گواه عادل نیاوردند؟ پس چون گواهان را نیاورده‌اند، نزد خدا عزوجل دروغگویانی فاجراند.

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ لَمَسَّکُمۡ فِی مَآ أَفَضۡتُمۡ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ١٤.

و اگر فضل خدا عزوجل – با آمرزش و رحمت و سترش – بر شما نبود که به خاطر آن عذاب عاجل را بر شما نفرستاد بلکه بر توبه کاران توبه پذیرفت یقیناً به علت فرو رویتان در این بهتان آشکار، بر شما عذاب سخت و بزرگ خود را به شتاب می‌فرستاد.

﴿إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِکُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِکُم مَّا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَیِّنٗا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِیمٞ ١٥.

هنگامی که آن بهتان باطل و ناروا را که نه بدان علمی داشتید و نه بر آن دلیلی، از زبان همدیگر گرفته و بدان سخن می‌گفتید حال آنکه سخن گفتن به ناروا و بی‌پشتوانۀ علم و آگاهی بر شما حرام شده است. با این وصف می‌پنداشتید که این کاری است سهل و ساده! غافل از آنکه نزد خداوند بس بزرگ و خطیر است.

این آیه بر تحریم پخش دروغ و سخن گفتن به تهمت دلالت دارد.

﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَکَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِیمٞ ١٦.

چرا هنگامی که این دروغ و بهتان را شنیدید نگفتید: برای ما جایز نیست تا به این دروغ و تهمت در حق همسر پیامبر خویش صلی الله علیه و آله و سلم و مادر مؤمنان ل، سخن بگوییم. خداوندا! تو منزّهی؛ آخر این گناهی است بزرگ، جرمی است بس شنیع و بهتانی است بس ناروا؟

﴿یَعِظُکُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٧.

اگر به راستی خدا عزوجل را باور دارید و به وی مؤمن هستید او هشدارتان می‌دهد و نهی‌تان می‌کند از اینکه دیگر هیچگاه نباید مانند این عمل را تکرار نمایید.

﴿وَیُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۚ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ١٨.

و خداوند عزوجل آیات خود را که در آن صلاح و استقامت حال و رستگاری دنیا و آخرت شماست برشما بیان می‌کند؛ زیرا او به اعمال و سخنان‌تان دانا و در آنچه مشروع ساخته و به صنع و تدبیر و تقدیر و آورده است، سنجیده‌کار و صاحب حکمت است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِی ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ١٩.

در حقیقت کسانی که دوست دارند تا فحشا در میان مسلمانان شیوع پیدا کند برای‌شان در دنیا مجازات اجرای حدّ قذف و غیر آن از مصایب دنیوی خواهد بود و به علاوه – چنان‌چه توبه نکنند – برای‌شان در آخرت نزد خداوند عزوجل عذاب آتش است و خداوند عزوجل به دروغگویی‌شان داناست اما شما این امر را نمی‌دانید. او بر آنچه پنهان داشته‌اند آگاه است حال آنکه شما نسبت به آن علم و اطلاعی ندارید.

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ ٢٠.

و اگر فضل خدای سبحان بر کسانی که در موضوع بهتان سخن گفتند نبود و لطف و رحمتش آنان را در نمی‌یافت، بی‌گمان شتابان به عذابی سخت مجازات‌شان می‌کرد ولی مهلت داد و حدّ را – به عنوان جایگزین – بر قذف کننده مشروع ساخت و توبه کاران را پذیرفت.

﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ وَمَن یَتَّبِعۡ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَإِنَّهُۥ یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۚ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدٗا وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ٢١.

ای کسانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرش پیروی کرده‌اید، به شیطان اقتدا ننموده و به راه وی روان نشوید و هر کس پا از پی گام‌های شیطان نهاده و رهرو راهش گردد بداند که یکی از عادات شیطان دستوردهی به کارهای زشت و اعمال منکر و ناپسند است و اگر خدا عزوجل بر شما فضل و احسان و مهربانی نمی‌کرد هرگز هیچ‌کس از شما را ابداً از پلیدی گناه و نحوست و نجاست خطا پاک نمی‌ساخت، لیکن او به فضل خویش هر کس از بندگانش را که بخواهد پاک می‌سازد. او شنوای سخنان و دانا به افعال شماست؛ صداها را شنیده و نیّت‌ها را دانسته است.

﴿وَلَا یَأۡتَلِ أُوْلُواْ ٱلۡفَضۡلِ مِنکُمۡ وَٱلسَّعَةِ أَن یُؤۡتُوٓاْ أُوْلِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینَ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ وَلۡیَعۡفُواْ وَلۡیَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٢٢.

و نیکوکاران شما در دین و گشاده حالان شما در دنیا نباید بر محروم ساختن نزدیکان و مستمندان و مهاجران از مال خویش، سوگند خورند بلکه باید لغزش‌های‌شان را بخشیده و آنان را مورد مؤاخذه مجازات قرار ندهند. مگر دوست ندارید که خداوند عزوجل از شما در گذرد؟ پس شما نیز از آنان درگذرید. خداوند عزوجل آمرزندۀ لغزش‌های بندگان و به ایشان مهربان است بناءً توبۀ باز آمدگان را می‌پذیرد.

این آیه درس آموز بردباری در برابر بدکاران و آمرزگاری و گذشت از خطاکاران است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ٢٣.

کسانی که زنان پاکدامن مبرّا از فحشا و بی‌خبر از همه بدگمانی‌ها را که اصلاً یاد فحشا در دل‌های‌شان هم خطور نکرده است به فحشا متهم می‌کنند بی‌گمان خداوند عزوجل آن گروه را از رحمت خویش طرد نموده و عذاب سخت آتش جهنم را برای‌شان لازم گردانیده است. بناءً کسی که یکی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را متّهم ساخته یا دشنام و ناسزا گوید، در حقیقت کافر شده است.

﴿یَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَیۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٢٤.

روز قیامت زبان‌های‌شان بر بهتانی که گفته‌اند و دست‌ها و پاهای‌شان بر عصیانی که کرده‌اند بر ضدّشان گواهی می‌دهند.

﴿یَوۡمَئِذٖ یُوَفِّیهِمُ ٱللَّهُ دِینَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَیَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِینُ ٢٥.

روز قیامت خداوند عزوجل جزای‌شان را بر آنچه کرده‌اند به طور کامل و کاهش نیافته می‌دهد و این مقتضای عدل الهی است و رز محشر می‌دانند که تنها خدا عزوجل در الوهیّت، ربوبیّت، اسماء، صفات، افعال و احکام خود، حقّ آشکار است بناءً نه ستم می‌کند و نه حقّی را پایمال می‌گرداند.

﴿ٱلۡخَبِیثَٰتُ لِلۡخَبِیثِینَ وَٱلۡخَبِیثُونَ لِلۡخَبِیثَٰتِۖ وَٱلطَّیِّبَٰتُ لِلطَّیِّبِینَ وَٱلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ ٢٦.

هر شخص پلیدی – از مردان و زنان – و هر امر پلیدی – از گفتارها و کردارها – با پلید همانند خود همساز، همآوا، هم گروه و همدم می‌باشند بنابراین مردان و زنان پاک از اتهام بدکاری و فحشا که مردان و زنان پلید به آن‌ها نسبت می‌دهند بیزار، پاک و منزّه‌اند برای‌شان نزد خداوند عزوجل چنان آمرزشی است که خطاها را محو می‌سازد و برای‌شان در بهشتی پر ناز و نعمت و در جوار پروردگاری مهربان، روزیی نیکو و پاکیزه است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ بُیُوتِکُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٢٧.

ای مؤمنان! وقتی می‌خواستید به خانه‌هایی غیر از خانه‌های خود داخل شوید باید قبل از دخول اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه‌ها به شیوۀ چنین سلام بگویید: «السّلام علیکم! آیا اجازه هست که داخل شوم؟» چرا که یقیناً اجازه گرفتن برای شما بهتر، از قرار گرفتن‌تان در معرض شکّ و شبهه دورتر، برای دل‌ها پاکیزه منشانه‌تر و آبروها را نگهبان‌تر است؛ باشد که اوامر الله عزوجل را به یاد آورده و در نتیجه به سعادت دنیا و آخرت نایل شوید.

﴿فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِیهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ یُؤۡذَنَ لَکُمۡۖ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡکَىٰ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٢٨.

اما اگر کسی را در خانه‌ها نیافتید تا از وی اجازۀ دخول بگیرید پس به آن خانه‌ها داخل نشوید و اگر صاحب خانه به شما گفت: پس بر گردید و بر داخل شدن پای مفشارید؛ زیرا بازگشت برای شما پاکیزه‌تر و از آگاهی بر احوال دیگران که آن‌ها پوشیده آن را دوست می‌دارند، دورتر است و خداوند عزوجل به آنچه می‌کنید داناست و به زودی شما را در قبال آن محاسبه می‌کند.

﴿لَّیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ مَسۡکُونَةٖ فِیهَا مَتَٰعٞ لَّکُمۡۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَکۡتُمُونَ ٢٩.

ولی بر شما گناهی نیست اگر به خانه‌های عمومی داخل شوید که به سکونت انسان‌های معیّنی اختصاص نداشته، بلکه برای راحت و آسایش کسانی از مسافران، در راه ماندگان و نیازمندان که به آن رفت و آمد دارند تعلق دارد. پس ورود در این خانه‌ها و تالارهای عمومی که برای میهمانان و هیأت‌های نمایندگی آمده شده، بی‌هیچ اشکالی مجاز است از آن‌رو که کسب اجازه خالی از مشقّت نیست. و خداوند عزوجل بر تمام احوال شما اعم از آنچه پیدا و پنهان است دانا می‌باشد.

﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِکَ أَزۡکَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ ٣٠.

ای پیامبر! به مردان با ایمان بگو: دیدگان‌شان را از زنانی که برای‌شان حرام اند و از نگریستن به عورت‌ها فرو نهند و اعضای جنسی خود را از وقوع محرمات دیگر ـ مانند سایر امور فحشا آلوده و کشف عورت در برابر بیگانگان ـ نگه دارند؛ زیرا پاکی نفس‌ها و حفظ آبروهای‌شان در این امر است. بی‌گمان خداوند عزوجل به هر آنچه بنده انجام می‌دهد آگاه است. پس بر بنده است که پروردگارش را در نظر داشته و از مولایش پروا نماید.

﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ یَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَیَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّۖ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّٰبِعِینَ غَیۡرِ أُوْلِی ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ وَلَا یَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِیُعۡلَمَ مَا یُخۡفِینَ مِن زِینَتِهِنَّۚ وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣١.

ای پیامبر! همچنان به زنان با ایمان بگو: دیدگان خویش را از نگریستن به سوی عورت‌هایی که برای‌شان حرام است فروبسته و فرج‌های خویش را از حرام نگه دارند و آرایش و زینت خویش را برای مردان آشکار نسازند، بلکه با جامه، چادر، برقع و پوشش‌های مناسبی مانند آن‌ها که زیبایی زن را مستور می‌سازد، خود را بپوشانند. و بر آن‌هاست که برای تحقق حجاب، روسری‌های خود را بر سینه‌های خود فرو اندازند ـ این خطاب پوشیدن چهره را نیز دربر می‌گیرد ـ و زینت و زیبایی خود را جز برای شوهران خویش آشکار نسازند؛ زیرا شوهر می‌تواند از همسرش چیزهایی را ببیند که دیگران مجاز به دیدنش نیستند. البته دیدن بعضی از اعضای بدن زن ـ مانند چهره، گردن، دست‌ها و بازوها ـ بر گروه‌های معیّنی جایز است که عبارت اند از:

1-   پدر و پدر شوهر، پسر و پسر شوهر، برادر، پسر برادر و پسر خواهر.

2-   زنان مسلمان نه زنان کافر.

3-   بردگانی که تحت ملکیّت‌شان قرار دارد یا آن خدمتکاران مرد که به زنان اشتهایی ندارند ـ همچون مردان ابله و عاری از شهوت که فقط برای خوردن و نوش وارد خانه‌ها می‌شوند.

4-   کودکان خُرد سالی که تا هنوز بر عورت‌ها و اندام‌های شهوت انگیز زنان وقوف حاصل نکرده و شهوت جنسی ندارند.

همچنین زن در هنگام راه رفتن نباید پاهای خود را به گونه‌ای بر زمین بکوبد تا صدای زینت‌هایی ـ مانند خلخال و غیره ـ را که نهفته‌اش می‌دارد به دیگران بشنواند. و ای مؤمنان! با به جا آوردن اوامر و پرهیز از نواهی خداوند عزوجل به سوی طاعتش باز گشته و خود را به خصلت‌های ستوده و اوصاف خجسته بیارایید و از کارهای جاهلیت ـ مانند رذایل، فحشا و منکر ـ بپرهیزید؛ باشد تا به رضوان و بهشت الهی دست یافته و رحمت وی شامل حال شما گردد.

﴿وَأَنکِحُواْ ٱلۡأَیَٰمَىٰ مِنکُمۡ وَٱلصَّٰلِحِینَ مِنۡ عِبَادِکُمۡ وَإِمَآئِکُمۡۚ إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغۡنِهِمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ ٣٢.

مردان و زنان آزاد خود را که قصد ازدواج دارند همسر دهید و غلامان و کنیزان درستکار خود را نیز پس اگر چنان باشد که خواستگار ازدواج از ایشان به انگیزه پاکدامنی و کسب معافیت از آلودگی به حرام، در این مسیر گام گذارد، بی‌گمان خداوند عزوجل از فضل وسیع خویش وی را از تنگدستی بی‌نیاز می‌‌گرداند، زیرا او گشایشگر است؛ خیر و فضلش بسیار، دریای نیکی و احسانش بی‌انتها و اقیانوس کَرَمش بی‌کران است. او بر همه احوال دانا و بر اسرار درون آگاه است.

﴿وَلۡیَسۡتَعۡفِفِ ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّىٰ یُغۡنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱلَّذِینَ یَبۡتَغُونَ ٱلۡکِتَٰبَ مِمَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ فَکَاتِبُوهُمۡ إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِیهِمۡ خَیۡرٗاۖ وَءَاتُوهُم مِّن مَّالِ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ ءَاتَىٰکُمۡۚ وَلَا تُکۡرِهُواْ فَتَیَٰتِکُمۡ عَلَى ٱلۡبِغَآءِ إِنۡ أَرَدۡنَ تَحَصُّنٗا لِّتَبۡتَغُواْ عَرَضَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَمَن یُکۡرِههُّنَّ فَإِنَّ ٱللَّهَ مِنۢ بَعۡدِ إِکۡرَٰهِهِنَّ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٣.

و کسانی که به علّت فقر و تنگدستی یا غیر آن از اسباب، توانایی ازدواج را ندارند باید نفس خویش را از حرام پاک نگه‌داشته و عفت ورزند تا خداوند عزوجل از فضل خود ایشان را با حلال بی‌نیاز ساخته و وسایل ازدواج را برای‌شان فراهم گرداند. و هر کس از غلامان و کنیزان‌شان که در صدد است تا در قبال پرداخت وجه مالی به مولای خود، خویشتن را با قراردادی کتبی آزاد گرداند پس بر مولی لازم است که چنان‌چه در او خیری همچون صلاح و توانمندی بر کسب و کار می‌داند، قرار باز خریدش را بنویسد و البته مالکان و دیگران باید آن بردگان را بر تدوین قرار داد کتابت مالی و غیر آن یاری نمایند. و برای مالک روا نیست تا به خاطر به دست آوردن مال دنیا کنیزش را به ارتکاب زنا وادارد و چسان این کار صورت می‌گیرد در حالی که کنیزک خود خواستار عفت و پاکدامنی است اما مولایش این عفت را برایش نمی‌پذیرد؟ البته این خطاب منت‌های سرزنش و توبیخ را بر این کار منکر مالکان در بردارد. و هر کس کنیزش را بر زنا وادارد بی‌گمان خداوند عزوجل بعد از واداشتنش بر زنا به اکراه، بر آن کنیز آمرزگار و مهربان است از این رو فقط کسی بار گناه را بر دوش می‌کشد که وی را به ارتکاب زنا مجبور ساخته است.

﴿وَلَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖ وَمَثَلٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِینَ ٣٤.

و به راستی خداوند عزوجل آیاتی را در قرآن فرود آورده است که بر حق دلالت روشنی دارند و برهان آن‌ها عیان و آشکار است. همچنین قرآن دربر گیرنده اخبار و امثالی از داستان‌های پیشینیان و مواعظی است که متقیان از آن نفع می‌برند؛ همانان که کارهای شایسته انجام داده و از بدی‌ها می‌پرهیزند.

﴿۞ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ کَمِشۡکَوٰةٖ فِیهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِی زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوۡکَبٞ دُرِّیّٞ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَکَةٖ زَیۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِیَّةٖ وَلَا غَرۡبِیَّةٖ یَکَادُ زَیۡتُهَا یُضِیٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ یَهۡدِی ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن یَشَآءُۚ وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ ٣٥.

خداوند عزوجل نور آسمان‌ها و زمین است؛ امور آن‌ها را می‌چرخاند و هر که را در آن‌هاست راه می‌نماید. پس حق‌تعالی نور است و حجابش هم نور است؛ از نور اوست که هر که در آسمان‌ها و زمین است منوّر شده است، کتاب وی نور است، پیامبرش نور است و هدایتش نور است. با نور اوست که تاریکی‌ها کنار می‌رود، آسمان‌ها و زمین درخشان می‌شود و کائنات قابل مشاهده می‌گردد. مَثَل و صفت نور خدا عزوجل ـ یعنی ایمان و قرآن در قلب مؤمن ـ که مؤمن را بدان راهبر می‌شود همانند قندیلی است که در آن چراغی و آن چراغ در شیشه‌ای است به گونه‌ای که قندیل نور چراغ را نگهداشته و جلو پراکنده شدن آن را می‌گیرد در نتیجه روشنی آن بس نیرومند و قوی است. افزون بر آن روغن چراغ از درخت مبارک و خجسته زیتون است، درختی که تنها شرقی نیست تا آفتاب آخر روز به آن برسد و تنها غربی هم نیست که آفتاب اوّل روز بدان نرسد بلکه آن درخت در مکانی مبانی قرار دارد که نه به سمت شرق متمایل است و نه به سمت غرب؛ در نتیجه رشد و نمای آن به کمال و تمام، سایه آن برابر و معتدل و میوه‌هایش پاکیزه است؛ نزدیک است که روغنش از شدّت شفافیت و صفا و رخشندگی پیش از رسیدن آتش به آن بدرخشد و روشن شود اما چون آتش بدان برسد، رخشندگی و فروزشش بسی نیرومندتر و کامل‌تر می‌شود؛ روشنی است به روی روشنی و نوری است بر فراز نوری دیگر؛ نور حاصله از درخشش روغن بر روی نور حاصل از فروزش آتش، تلؤتلؤ نور را صد چندان ساخته است. این است مَثَل و وصف هدایت خدا عزوجل که با نور فطرت و نور وحی در قلب مؤمن می‌درخشد. و خداوند عزوجل هر کس از بندگانش را که بخواهد به سوی شاهراه ایمان و فهم قرآن هدایت می‌کند و این مَثَل‌ها را برای مردم می‌زند تا احکام را بفهمند و قضایا را دریابند. بی‌گمان او به هر چه آشکار و نهان و پیدا و پنهان است داناست.

﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ ٣٦.

این نور رخشان فروزنده بس تابان در مساجدی است که حق‌تعالی دستور داده تا قدر و منزلت و بنا و ساختمان آن‌ها با معماران ایمان و آبادگران بنیان رفعت یابد و با تلاوت قرآن، ادای نماز، ذکر و انواع عبادت‌های دیگر تنها نام او در آن‌ها یاد شود بامدادان و شام‌گاهان در آن خانه‌ها برای خدا عزوجل نماز گزارده می‌شود و ذکر او در این دو وقت بیشتر در آن‌ها انجام می‌شود؛

﴿رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءِ ٱلزَّکَوٰةِ یَخَافُونَ یَوۡمٗا تَتَقَلَّبُ فِیهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ ٣٧.

از سوی مردان با ایمانی که تجارت و داد و ستدی آنان را از ذکر خدا عزوجل و بر پاداشتن نماز خاشعانه و دادن زکات به مستحقانش به خود مشغول نمی‌دارد. همانان که از هول و هراس‌های روز قیامت که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیروزبر می‌شود حذر می‌کنند؛ آری! در آن روز دل‌ها در میان امید به نجات و بیم از هلاک و دیدگان در میان راه بهشت و راه دوزخ زیرو زبر می‌شود. پس دل‌ها مضطرب و دیدگان کژ و وارونه است.

﴿لِیَجۡزِیَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٣٨.

تا خداوند عزوجل ایشان را بر بهترین اعمال‌شان پاداش داده و از فضل و کرمش با برترین بخشش‌ها بر پاداش‌شان بیفزاید. و خداوند عزوجل به هر کس از بندگانش که بخواهد بهترین بخشش‌ها را عطا کرده و ایشان را به برترین جزا که در شمار و حدّ و پیمانه و وزن نگنجد، نایل می‌سازد؛ زیرا او جوّاد کریم صاحب مَجدی است که بر عمل نیک چندان پاداش بی‌حسابی می‌بخشد که عمل خود بدان مرتبه از پاداش نمی‌رسد.

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَعۡمَٰلُهُمۡ کَسَرَابِۢ بِقِیعَةٖ یَحۡسَبُهُ ٱلظَّمۡ‍َٔانُ مَآءً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَهُۥ لَمۡ یَجِدۡهُ شَیۡ‍ٔٗا وَوَجَدَ ٱللَّهَ عِندَهُۥ فَوَفَّىٰهُ حِسَابَهُۥۗ وَٱللَّهُ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ٣٩.

و کسانی که به خدا عزوجل کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب کرده‌اند، اعمال نیک‌شان در دنیا ـ همچون سخاوت و بخشندگی، صلۀ رحم و آزاد سازی بردگان ـ که پنداشته‌اند عذابش را از آنان دفع می‌کند بسان سرابی می‌گردد که از آن حاصلی متصور نیست. آری! همان سرابی که انسان نیمه روز آن را از دوردست همانند آبی به روی زمین مشاهده می‌کند و تشنه لب آن را آب می‌پندارد اما وقتی پیش آن می‌رسد آبی نمی‌بیند. پس همچنان است انسان کافر وقتی که می‌پندارد اعمال نیکویش در دنیا، هول و هراس‌های روز جزا را از وی دفع خواهد کرد ولی چون روز حساب فرا رسد نه تنها پاداشی را نمی‌یابد بلکه خدای سبحان را می‌یابد که به سزای افعالش کیفری سخت را برایش آماده نموده است. و خدا عزوجل سریع الحساب است؛ شمارگان بسیار را در وقتی کوتاه برمی‌شمارد، او وعده‌اش را به تأخیر نمی‌اندازد؛ زیرا وعده‌اش خواه ناخواه روی دهنده است.

﴿أَوۡ کَظُلُمَٰتٖ فِی بَحۡرٖ لُّجِّیّٖ یَغۡشَىٰهُ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ سَحَابٞۚ ظُلُمَٰتُۢ بَعۡضُهَا فَوۡقَ بَعۡضٍ إِذَآ أَخۡرَجَ یَدَهُۥ لَمۡ یَکَدۡ یَرَىٰهَاۗ وَمَن لَّمۡ یَجۡعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورٗا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍ ٤٠.

یا اعمال کافران بسان تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که از فراز آن موجی است و بر فراز آن موج، موجی دیگر است و باز روی آن موج دیگر ابر تیره‌ای قرار دارد؛ بدین‌سان تاریکی‌هایی بسیار که بعضی برروی بعضی دیگر قرار گرفته‌اند، با هم جمع شده‌اند. هرگاه انسان گیر افتاده در ژرفای این تاریکی‌ها دستش را بیرون آورد، از شدّت تاریکی نزدیک نیست آن را ببیند. پس همچنین بارهای سنگین روی دوش کافران ـ اعم از کفر، گمراهی، ستم، فساد افروزی در روی زمین و دیگر اعمال زشت ـ همین‌گونه بر آنان متراکم و انباشته شده است. و خدا عزوجل به هر کس نوری راهبر و هدایت بخش از کتاب و سنّت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم نداده باشد، او هرگز هدایت نخواهد شد و جز خدا عزوجل کسی را نخواهد یافت که راهنمونش گردد.

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلطَّیۡرُ صَٰٓفَّٰتٖۖ کُلّٞ قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُۥۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ ٤١.

ای پیامبر! آیا ندانسته‌ای که هر که و هر چه در آسمان‌ها و زمین از مخلوقات وجود دارد برای خدا عزوجل تسبیح می‌گوید و پرندگان نیز در حالی که در آسمان پر گشوده‌اند تسبیح وی می‌گویند؟ خداوند عزوجل به هر پدیده و آفریده‌ای آموخته است که چگونه برای مولایش نماز بگذارد و چسان پروردگارش را به شیوه و روش خود یاد کرده و آفریدگارش را تسبیح گوید. اوتعالی داناست؛ بناءً هیچ امر پنهانی بر وی مخفی نمی‌ماند، او عبادت عابدان و تسبیح تسبیح گویان را می‌داند؛ از این رو هیچ کار نهانی از کارهای‌شان بر او ناپیدا نیست و به زودی آنان را در برابر اعمال‌شان جزا خواهد داد.

﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ ٤٢.

مالکیّت، گردانندگی و تدبیر امور آسمان‌ها و زمین تنها از آن خداست؛ او را در ملکش هیچ معارض و منازعی نمی‌باشد، زیرا او یکتای بی‌همتاست که فرمانروایی مطلق و سلطنت عام فقط از آن اوست، بازگشت به سوی او و حساب نیز تنها بر عهده او می‌باشد.

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُزۡجِی سَحَابٗا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیۡنَهُۥ ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ رُکَامٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ یَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِۦ وَیُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن جِبَالٖ فِیهَا مِنۢ بَرَدٖ فَیُصِیبُ بِهِۦ مَن یَشَآءُ وَیَصۡرِفُهُۥ عَن مَّن یَشَآءُۖ یَکَادُ سَنَا بَرۡقِهِۦ یَذۡهَبُ بِٱلۡأَبۡصَٰرِ ٤٣.

آیا به ابرها نگاه نکردی که چگونه خداوند عزوجل آن‌ها را به هر جایی که بخواهد می‌راند، سپس اجزای پراکنده آن را به هم پیوند داده و یکجا می‌گرداند، آنگاه متراکم و انبوه‌شان ساخته و سپس به اذن وی دانه‌های باران از آن ابرهای متراکم فرود می‌آید؟ و خدا عزوجل از ابر متراکم که در عظمت و ضخامت خود شبیه کوه‌هاست تگرگی فرو ریزانده و بارانی را که از ابر فرود آورده است بر هر کس از عباد و هرچه از بلادش که بخواهد می‌رساند و آن را ـ به حکمت و تقدیری که دارد ـ از هر که و هرچه بخواهد برمی‌گرداند. نزدیک است روشنای برق از شدّت درخشش و لمعانی که در میانه ابر دارد چشمان کسانی را که به سوی آن می‌نگرند از بین ببرد.

﴿یُقَلِّبُ ٱللَّهُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ٤٤.

و از دیگر برهان‌های قدرت باری‌تعالی آن است که او بین شب و روز توالی و تعاقُب ایجاد کرده است به طوری که یکی از آن‌ها را از پی دیگری می‌آورد و هم اوست که در بین مدّت شب و روز ـ از حیث بلندی و کوتاهی ـ تغایر ایجاد نموده است. بی‌گمان در این امر برای هر کس که دیده روشنی داشته باشد، بر عظمت فرمانروای مطلق و مالک بی‌چون بر حق دلالت آشکاری است.

﴿وَٱللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَآبَّةٖ مِّن مَّآءٖۖ فَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ بَطۡنِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ رِجۡلَیۡنِ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰٓ أَرۡبَعٖۚ یَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٤٥.

و خدا عزوجل است که تمام جنبندگان روی زمین ـ اعم از انسان، حیوان، پرنده، حشرات و غیره ـ را آفرید و اصل آفرینش آن‌ها از آب است. پس برخی از این جنبدگان ـ همچون مار و امثال آن ـ بر روی شکم خود می‌خزند و بعضی از آن‌ها ـ مانند چهارپایان ـ بر روی چهار پا، راه می‌روند. و خداوند عزوجل هر چه بخواهد همانگونه که بخواهد می‌آفریند پس او بر هر کاری تواناست و محقق ساختن چیزی که ایجادش را اراده کرده باشد، ناتوانش نمی‌سازد.

﴿لَّقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖۚ وَٱللَّهُ یَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤٦.

بی‌گمان خداوند عزوجل در قرآن دلایلی واضح و برهان‌های روشنگر فرود آورده است که راهنما و راهبر هدایت اند و خداوند عزوجل هر کس از بندگانش را که بخواهد بر هدایت توفیق داده و راه رشد را به وی می‌نمایاند.

﴿وَیَقُولُونَ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلرَّسُولِ وَأَطَعۡنَا ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِکَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٤٧.

منافقان به دروغ ادعا می‌کنند که به خدا عزوجل ایمان آورده، پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را تصدیق نموده و از آنچه در کتاب و سنّت مشروع شده است فرمان برده‌اند. آنگاه دسته‌هایی از آنان از هدایت روی گردانیده و از حکم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سر می‌پیچند با آنکه حکم وی سراسر حقّ و عدل است.

﴿وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ إِذَا فَرِیقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ ٤٨.

و چون از منافقان خواسته شود تا در هنگام خصومت و اختلاف به داوری کتاب و سنّت تن دردهند به ناگاه گروهی از آنان از حکم خدا و پیامبرش ـ با آنکه حق و عدل در آن است ـ سر باز می‌زنند.

﴿وَإِن یَکُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ یَأۡتُوٓاْ إِلَیۡهِ مُذۡعِنِینَ ٤٩.

اما اگر حق به جانب بوده و از اینکه قضیه را خواهند برد متیقن باشند آنگه به داوری کتاب و سنّت تن در داده و در برابر شرع گردن می‌نهند؛ زیرا مصلحت‌شان چنین اقتضا می‌کند!

﴿أَفِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْ أَمۡ یَخَافُونَ أَن یَحِیفَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَرَسُولُهُۥۚ بَلۡ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٥٠.

آیا علت رویگردانی‌شان از حکم شرع، همان شک و نفاقی است که در دل‌های‌شان وجود دارد؟ یا در رسالت پیامبر معصوم علیه الصلاة و السلام شک ورزیده‌اند؟ یا هم از آن می‌ترسند که چنان‌چه به داوری کتاب خدا و سنّت پیامبرش بروند با جور و ستم رو به رو خواهند شد؟ هرگز! زیرا به خوبی می‌دانند که عدل و داد تماماً در شرع انور است ولی از آن‌رو که ستمگرانی بدکار هستند از هوی و هوس خویش بیرون می‌کنند.

﴿إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥١.

ادب و روش مؤمنان راستین این است که چون در هنگام خصومت به داوری کتاب و سنّت فراخوانده شوند به حکم شرع گردن نهاده هیچ اعتراضی نمی‌کنند و می‌گویند: آنچه را به ما گفته شده شنیدیم و از کسی که ما را به سوی این حکم فراخوانده، اطاعت کردیم. این گروه‌اند که به رستگاری رسیده و کامیابی دنیا و آخرت را دریافته‌اند.

﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَخۡشَ ٱللَّهَ وَیَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٥٢.

و هر کس از خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت کرده و بنابر آن به دستورها عمل کند و از نواهی بپرهیزد، پس آن گروه‌اند که به رضوان و بهشت خداوند عزوجل نایل می‌گردند.

﴿۞وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَئِنۡ أَمَرۡتَهُمۡ لَیَخۡرُجُنَّۖ قُل لَّا تُقۡسِمُواْۖ طَاعَةٞ مَّعۡرُوفَةٌۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ٥٣.

منافقان با سوگندهای سخت ـ در حالی که آن را با غلیظ‌ترین تعابیر محکم می‌ساختند ـ سوگند یاد کردند که: اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را به خروج همراه خود در راه خدا عزوجل فرمان دهد، یقیناً با وی بیرون می‌روند. ای پیامبر! به آن‌ها بگو: سوگند نخورید زیرا شما دروغگویند و این امر که طاعت شما فقط به سخن است نه به عمل، امر شناخته شده‌ای است. بی‌گمان خدا عزوجل به اعمال و احوال‌تان آگاه است، بازگشت‌تان به سوی اوست و به زودی شما را در برابر آن محاسبه خواهد کرد.

﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیۡکُم مَّا حُمِّلۡتُمۡۖ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهۡتَدُواْۚ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ٥٤.

ای پیامبر! بگو: با پیاده کردن احکام کتاب و سنّت از خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت کنید، ولی اگر از امتثال احکام روی گردانیده و از فرمان سرپیچیدید بدانید که در حقیقت پیامبر ما رسالتش را ادا کرده است و بر او جز رساندن پیام، تکلیفی دیگر نیست، بناءً هرچه را که بر عهده او بوده انجام داده است. اما اگر از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت کنید، به هدایت توفیق می‌یابید. به هرحال، بر عهده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جز بیان روشن شفابخش پیام الله عزوجل چیز دیگری نیست و حساب مردم بر عهده خدا عزوجل است و بس.

﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمۡ دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ یَعۡبُدُونَنِی لَا یُشۡرِکُونَ بِی شَیۡ‍ٔٗاۚ وَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٥٥.

خداوند عزوجل به مؤمنان شایسته کار وعده پیروزی و اقتدار داده است؛ بدین‌گونه که ایشان را در زمین جانشین سازد آنسان که اهل ایمان و صلاح پیش از ایشان را جانشین گردانید. آری! این وعده‌ای است بر عهده الله عزوجل که اسلام را آیین غالب و مسلّط قرار داده و بیم و هراس بندگان مؤمنش را به امنیّتی پایدار مبدل سازد تا آنگاه که طاعت را برایش خالص گردانیده، وی را به یکتایی عبادت کنند، بر دینش ثبات و استقامت ورزیده و چیزی را به وی شریک نیاورند. ولی هر کس بعد از آنکه خداوند عزوجل عزّت و تمکینش داد، در زمین جانشینش گردانید و از بیم و هراس ایمنش ساخت، کفر و عصیان ورزد پس یقیناً از طاعت حق‌تعالی خارج و از حدود و موازینش تجاوزگر است.

﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٥٦.

ای مؤمنان! نماز را به طریقه مشروع آن برپا دارید، زکات اموال خود را به مستحقان آن بدهید و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با عملی ساختن سنتش اطاعت کنید تا حق‌تعالی شما را در رحمت خود که بر همه چیز سایه گسترده است داخل کند.

﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَلَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ٥٧.

گمان مبرید که کفّار، یگانه قهّار را عاجز توانند ساخت؛ زیرا هیچ چیز وی را درمانده کرده نمی‌تواند در حالی که او بر نابودسازی و ریشه‌کن ساختن‌شان تواناست. و بازگشت‌شان در آخرت به سوی آتش جهنم است؛ چه بد سرا، چه نامیمون بازگشت‌گاه و چه ناخجسته پناهگاهی است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسۡتَ‍ٔۡذِنکُمُ ٱلَّذِینَ مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ مِنکُمۡ ثَلَٰثَ مَرَّٰتٖۚ مِّن قَبۡلِ صَلَوٰةِ ٱلۡفَجۡرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ ٱلظَّهِیرَةِ وَمِنۢ بَعۡدِ صَلَوٰةِ ٱلۡعِشَآءِۚ ثَلَٰثُ عَوۡرَٰتٖ لَّکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَلَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّۚ طَوَّٰفُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٥٨.

ای مؤمنان! غلام و کنیزها و آن کودکان‌تان را که هنوز سن بلوغ نرسیده‌اند دستور دهید تا چون می‌خواهند تا در اوقات سه گانه‌ای که وقت برهنگی عورت‌های شماست بر شما وارد شوند از شما کسب اجازه کنند؛ این اوقات سه گانه‌ عبارت است از: 1- قبل از نماز بامداد که وقت برخاستن از خواب و پوشیدن لباس است. 2- وقت خواب نیم روز که جامه‌های خود را برای استراحت بیرون می‌آورید. 3- بعد از نماز عشاء که وقت رفتن به رخت خواب می‌باشد؛ زیرا در این اوقات سه گانه بیشتر لباس‌ها از بدن بیرون آورده شده و در پوشش عورت کمتر احتیاط به عمل می‌آید. اما در بقیه اوقات بر شما گناهی نیست چنان‌چه بدون کسب اجازه نزد شما داخل شوند زیرا آن‌ها ناگزیر اند تا به منظور خدمت به شما، نزدتان وارد شوند. و آنگونه که خداوند عزوجل احکام کسب اجازه (استئذان) را بیان کرده است به همین ترتیب حجّت‌ها، برهان‌ها و برنامه‌های دینی را برای شما بیان می‌دارد. خداوند عزوجل به مصالح بندگان و آنچه که به سود و زیان‌شان است داناست؛ او در تدبیر امور خلقش سنجیده کار و صاحب حکمت است؛ لذا آنچه را که سبب سامان یافتن زندگی‌شان به کامل‌ترین وجه می‌شود برای‌شان مشروع می‌سازد.

﴿وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنکُمُ ٱلۡحُلُمَ فَلۡیَسۡتَ‍ٔۡذِنُواْ کَمَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٥٩.

اما چون کودکان‌تان به سن بلوغ رسیدند بر آن‌ها واجب است تا در هر وقت و زمانی که نزد شما وارد می‌شوند از شما همان‌سان که بزرگ‌سالان کسب اجازه می‌نمایند، اجازه ورود بخواهند. و آنگونه که خداوند عزوجل آداب استئذان را در کتابش بیان کرده است آیات دیگر خویش را نیز که در برگیرنده مصالح شماست برای‌تان بیان می‌کند؛ زیرا خدای سبحان بدانچه که منافع شما در آن است دانا و در صنع و شرع و تقدیر و تدبیر خویش سنجیده کار است.

﴿وَٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ ٱلَّٰتِی لَا یَرۡجُونَ نِکَاحٗا فَلَیۡسَ عَلَیۡهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعۡنَ ثِیَابَهُنَّ غَیۡرَ مُتَبَرِّجَٰتِۢ بِزِینَةٖۖ وَأَن یَسۡتَعۡفِفۡنَ خَیۡرٞ لَّهُنَّۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ٦٠.

و بر پیر زنانی که کبر سن آنان را از شهوت و بهرۀ جنسی باز نشانده و ایشان را به ازدواج رغبتی نیست و دل‌های مردان هم به سوی‌شان گرایش ندارد گناهی نمی‌باشد که پوشش سبک‌تری اختیار کنند؛ همچون پوشیدن رواندازی بر روی لباس‌ها اما نباید زیورات خود را نمایان سازند. و اگر روی ستر و عفاف، هم لباس و هم چادر پوشیدند این برای‌شان بهتر است. و خداوند عزوجل شنوای سخنان و دانای احوال و اعمال است؛ هیچ امر نهانی بر وی نا پیدا نیست پس از وی پروا دارید.

﴿لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞ وَلَا عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ أَن تَأۡکُلُواْ مِنۢ بُیُوتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ ءَابَآئِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أُمَّهَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ إِخۡوَٰنِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخَوَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَعۡمَٰمِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ عَمَّٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخۡوَٰلِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ خَٰلَٰتِکُمۡ أَوۡ مَا مَلَکۡتُم مَّفَاتِحَهُۥٓ أَوۡ صَدِیقِکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَأۡکُلُواْ جَمِیعًا أَوۡ أَشۡتَاتٗاۚ فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٦١.

اشخاص نابینا، لنگ و بیمار در تخلف از جهاد و غیر آن از واجباتی که بدان پرداخته نمی‌توانند، معذور شناخته می‌شوند از آن‌رو که این آفت‌‌ها مانع انجام تکالیف‌شان می‌شود. و ای مؤمنان! بر شما گناهی نیست که از خانه‌های خودتان بخورید، یا از خانه‌های پسران‌تان، یا از خانه‌های پدران، مادران، برادران، خواهران، عموها، عمه‌ها، دایی‌‌ها و خاله‌های‌تان، یا از خانه هایی که نماینده مالکان آن در نگهداشت آن هستید، یا از خانه‌های دوستان‌تان. همچنین بر شما گناهی نیست که در هنگام غذا خوردن با هم جمع شوید یا پراکنده بخورید. و چون به خانه‌هایی داخل می‌شوید که مسکونی است یا از سکنه خالی می‌باشد باید به همدیگر با درود و تحیۀ اسلام که همانا صیغۀ: «السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته» می‌باشد سلام کنید. و اگر کسی در خانه نبود بنابر روایتی باید بگویید: «السلام علینا وعلى عباد الله الصالحین ـ سلام بر ما و بر بندگان شایسته خداوند باد». خداوند عزوجل این تحیۀ «سلام» را که مبارک است و میوه محبّت و الفت میان مؤمنان را به ارمغان می‌آورد، مشروع ساخته است. این میوه‌ای است پاکیزه که پیام شادی و دوستی را برای شنونده در بردارد. و آنگونه که خداوند عزوجل این احکام را بیان کرده است، همچنان چراغ‌های بر فراز راه دین و نیز آنچه که دنیا و آخرت‌تان را به سامان می‌آورد برای‌تان بیان می‌کند تا این احکام را بفهمید و بدان عمل کنید؛ و سرانجام در آینده زود و بلند به سعادت ابدی و رستگاری جاودانی دست یابید.

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَإِذَا کَانُواْ مَعَهُۥ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ جَامِعٖ لَّمۡ یَذۡهَبُواْ حَتَّىٰ یَسۡتَ‍ٔۡذِنُوهُۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَ‍ٔۡذِنُونَکَ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ فَإِذَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنُوکَ لِبَعۡضِ شَأۡنِهِمۡ فَأۡذَن لِّمَن شِئۡتَ مِنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمُ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٦٢.

همانا مؤمنان حقیقی فقط کسانی هستند که خدا عزوجل را اطاعت کرده، از پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نموده و به کتاب و سنّت عمل کرده‌اند و هنگامی که با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر سر کاری از کارهایی که مستلزم اجتماع کلمۀ مسلمین است، قرار داشتند هیچ یک‌شان تا از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کسب اجازه نکنند از آنجا بیرون نمی‌روند. فقط کسانی چنین می‌کنند که حقیقتاً به خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم ایمانی راستین داشته باشند. پس ای پیامبر! چون بعضی از مسلمانان برای پاره نیازهای‌شان از تو اجازه خواستند، به هر کس از آنان‌که خواستی اجازه بده که دنبال حاجت خویش رود. و از خدا بخواه که بر آنان بیامرزد زیرا او بر بندگانش پس آمرزگار است و بر ایشان رحمت و رضوان باز می‌گردد.

﴿لَّا تَجۡعَلُواْ دُعَآءَ ٱلرَّسُولِ بَیۡنَکُمۡ کَدُعَآءِ بَعۡضِکُم بَعۡضٗاۚ قَدۡ یَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمۡ لِوَاذٗاۚ فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٦٣.

ای مؤمنان! پیامبر را به نام مجرّدش ندا نکنید آنگونه که همدیگر را ندا می‌کنید. از این رو چنین نگویید: ای محمّد! بلکه او را با احترام و تعظیم یاد کرده و بگویید: یا نبی الله! یا رسول الله! و خداوند عزوجل به منافقانی که پنهانی و دزدانه بدون اجازه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیرون می‌روند و بعضی در پناه بعضی دیگر می‌گریزند داناست. پس باید مخالفان امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این امر که بلا یا فتنه‌ای در دین‌شان دامنگیرشان شود بترسند؛ این بلا و فتنه همانا انحراف و کژروی از شاهراه هدایت است یا باید از این امر که عذابی سخت و پردرد در آتش جهنم به آنان برسد بیمناک باشند.

﴿أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قَدۡ یَعۡلَمُ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ وَیَوۡمَ یُرۡجَعُونَ إِلَیۡهِ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ ٦٤.

آگاه و هشیار باشید که مالکیت، کارگردانی و تدبیر هر چه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند متعال است. علم وی به همه امور پیدا و پنهان‌تان احاطه دارد. هیچ امر نهانی از اعمال و احوال شما بر وی پنهان نیست. و روز حساب که مردم به سوی وی بازگردند آنان را از اعمال‌شان خبرداده و بر آنچه تقدیم کرده‌اند جزای‌شان می‌دهد. آری! خداوند عزوجل به همه چیز داناست؛ آشکار و نهان را دانسته و علمش به همه چیز فراگیر است.


سوره نور

سوره نور

Ayah: 1

سُورَةٌ أَنزَلۡنَٰهَا وَفَرَضۡنَٰهَا وَأَنزَلۡنَا فِیهَآ ءَایَٰتِۭ بَیِّنَٰتٖ لَّعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ

[این] سوره‌ای است که آن را نازل کرده‌ایم و [عمل به احکام] آن را واجب نموده‌ایم و آیات روشنی در آن نازل کرده‌ایم؛ باشد که پند گیرید.

 

Ayah: 2

ٱلزَّانِیَةُ وَٱلزَّانِی فَٱجۡلِدُواْ کُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ وَلَا تَأۡخُذۡکُم بِهِمَا رَأۡفَةٞ فِی دِینِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ وَلۡیَشۡهَدۡ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ

هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید و اگر به الله و روز آخرت ایمان دارید، نباید در [اجرای احکام] دین الله نسبت به آن دو [نفر] دلسوزی [و مهربانیِ بی‌دلیل] داشته باشید؛ و باید گروهی از مؤمنان بر مجازاتشان گواه باشند.

 

Ayah: 3

ٱلزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوۡ مُشۡرِکَةٗ وَٱلزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِکٞۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ

مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی‌کند و زن زناکار را [نیز] جز مرد زناکار یا مشرک به ازدواج خود درنمی‌آورد؛ و این [ازدواج] بر مؤمنان حرام است.

 

Ayah: 4

وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِینَ جَلۡدَةٗ وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ

و کسانی ‌که [مردان و] زنان پاکدامن را [به زنا] متهم می‌کنند و چهار شاهد [بر ادعای خود] نمی‌آورند، آنان را هشتاد تازیانه بزنید و هرگز شهادتشان را [در هیچ موردی] نپذیرید؛ و اینانند که نافرمانند.

 

Ayah: 5

إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ

مگر کسانی ‌که بعد از آن [تهمت،] توبه کنند و [رفتار گذشتۀ خود را] اصلاح [و جبران] نمایند؛ بی‌تردید، الله آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 6

وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ وَلَمۡ یَکُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۭ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّـٰدِقِینَ

و کسانی‌ که همسران خود را [به زنا] متهم می‌کنند و شاهدی جز خویشتن [بر این ادعا] ندارند، هر یک از آنان باید چهار بار به الله سوگند یاد کند که قطعاً راست می‌گوید.

 

Ayah: 7

وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن کَانَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ

و پنجمین بار [شوهر بگوید] که لعنت الله بر او باد اگر دروغگو باشد.

 

Ayah: 8

وَیَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۭ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ

و کیفرِ زن در صورتی برداشته می‌شود که چهار بار به الله سوگند یاد کند که آن مرد قطعاً دروغگوست.

 

Ayah: 9

وَٱلۡخَٰمِسَةَ أَنَّ غَضَبَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَآ إِن کَانَ مِنَ ٱلصَّـٰدِقِینَ

و پنجمین بار [بگوید] که خشم الله بر او باد اگر [شوهرش] راست گفته باشد.

 

Ayah: 10

وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ

و [ای مردم،] اگر بخشش و رحمت الله بر شما نبود و اینکه الله توبه‌پذیرِ حکیم است، [قطعاً گرفتار عذاب می‌شدید].

 


Ayah: 11

إِنَّ ٱلَّذِینَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡکِ عُصۡبَةٞ مِّنکُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّکُمۖ بَلۡ هُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۚ لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱکۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِۚ وَٱلَّذِی تَوَلَّىٰ کِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡ لَهُۥ عَذَابٌ عَظِیمٞ

[ای مؤمنان،] بی‌تردید کسانی ‌که آن تهمت بزرگ را [دربارۀ مادر مؤمنان، عایشه] مطرح کردند، گروهی از خود شما هستند. گمان نکنید که این [ماجرا] برای شما شرّ است؛ بلکه خیری برایتان در آن [نهفته] است. برای هر یک از آنان [که در این شایعه‌پراکنی نقش داشته] کیفر گناهی است که مرتکب شده است؛ و برای آن کسی از آنان که بخش بزرگ آن [تهمت] را به عهده دارد [= عبدالله بن اُبَیّ بن سلول]، عذاب بزرگی [در پیش] است.

 

Ayah: 12

لَّوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَیۡرٗا وَقَالُواْ هَٰذَآ إِفۡکٞ مُّبِینٞ

چرا هنگامی‌ که این [بهتان] را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند: «این تهمتی [بزرگ و] آشکار [به همسرِ پیامبر] است»؟

 

Ayah: 13

لَّوۡلَا جَآءُو عَلَیۡهِ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَۚ فَإِذۡ لَمۡ یَأۡتُواْ بِٱلشُّهَدَآءِ فَأُوْلَـٰٓئِکَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَ

چرا چهار شاهد بر آن نیاوردند؟ پس چون شاهدان را نیاوردند، آنانند که نزد الله دروغگو هستند.

 

Ayah: 14

وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ لَمَسَّکُمۡ فِی مَآ أَفَضۡتُمۡ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ

و اگر بخشش و رحمت الله در دنیا و آخرت نبود، قطعاً به کیفرِ آنچه به آن پرداختید، به عذابی [سخت و] بزرگ گرفتار می‌شدید.

 

Ayah: 15

إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِکُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِکُم مَّا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَیِّنٗا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِیمٞ

آنگاه ‌که آن [شایعه] را از زبان یکدیگر می‌شنیدید و سخنی را ‌دهان‌به‌دهان نقل می‌کردید که هیچ آگاهی [و یقینی] دربارۀ آن نداشتید و آن را ساده [و کوچک] می‌پنداشتید؛ در حالی‌ که آن [تهمت،] نزد الله بسیار بزرگ است.

 

Ayah: 16

وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَکَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِیمٞ

چرا هنگامی‌ که آن را شنیدید نگفتید: «سزاوار نیست که این [سخن وقیح] را بر زبان آوریم. [پروردگارا،] تو منزّهی؛ این دروغ بزرگی است؟»

 

Ayah: 17

یَعِظُکُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ

الله شما را پند می‌دهد که اگر مؤمن هستید، هرگز این [کار] را تکرار نکنید.

 

Ayah: 18

وَیُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۚ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

و الله آیات [خود] را برای شما بیان می‌کند و الله دانای حکیم است.

 

Ayah: 19

إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِی ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ

کسانی ‌که دوست دارند زشتکاری در میان مؤمنان رایج گردد، قطعاً در دنیا و آخرت عذابی دردناک [در پیش] دارند؛ و الله [حقایق و مصالح را] می‌داند و شما نمی‌دانید.

 

Ayah: 20

وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ

و اگر بخشش و رحمت الله بر شما نبود و اینکه الله دلسوز مهربان است، [قطعاً مجازات سختی در انتظارتان بود].

 


Ayah: 21

۞یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ وَمَن یَتَّبِعۡ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَإِنَّهُۥ یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۚ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدٗا وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ

ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، در راه‌های شیطان گام نگذارید؛ و هرکس راه‌های شیطان را می‌پوید، [بداند که] او تنها به زشتکاری و اعمال ناپسند فرمان می‌دهد؛ و اگر بخشش و رحمت الله بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما [از گناهان] پاک نمی‌شد؛ ولی الله هر کس را که بخواهد پاک می‌کند؛ و الله شنوای داناست.

 

Ayah: 22

وَلَا یَأۡتَلِ أُوْلُواْ ٱلۡفَضۡلِ مِنکُمۡ وَٱلسَّعَةِ أَن یُؤۡتُوٓاْ أُوْلِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینَ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ وَلۡیَعۡفُواْ وَلۡیَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٌ

افرادی از شما که برتری [ایمانی] و وسعت [مالی] دارند، نباید سوگند یاد کنند که به خویشاوندان و نیازمندان و مهاجران در راه الله [که مرتکب گناه شده‌اند] چیزی ندهند. آنان باید عفو کنند و [از گناه دیگران] چشم بپوشند. آیا دوست ندارید که الله [نیز] شما را ببخشد؟ و الله آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 23

إِنَّ ٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ

کسانی ‌که زنان پاکدامن بی‌خبر [از فحشا و] مؤمن را [به زنا] متهم می‌کنند، در دنیا و آخرت از رحمت الله دور گشته‌اند؛ و [در آخرت] عذابی بزرگ [در پیش] دارند.

 

Ayah: 24

یَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَیۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ

روزی‌ که زبان‌ها و دست‌ها و پاهایشان دربارۀ آنچه می‌کردند [و می‌گفتند] علیه آنان گواهی می‌دهند.

 

Ayah: 25

یَوۡمَئِذٖ یُوَفِّیهِمُ ٱللَّهُ دِینَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَیَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِینُ

آن روز، الله جزای واقعی آنان را بی‌کم‌و‌کاست می‌دهد و خواهند دانست که الله همان حق آشکار است.

 

Ayah: 26

ٱلۡخَبِیثَٰتُ لِلۡخَبِیثِینَ وَٱلۡخَبِیثُونَ لِلۡخَبِیثَٰتِۖ وَٱلطَّیِّبَٰتُ لِلطَّیِّبِینَ وَٱلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَٰتِۚ أُوْلَـٰٓئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ

زنان پلید برای مردانِ پلیدند و مردان پلید [نیز] برای زنانِ پلیدند؛ و زنان پاک از آنِ مردان پاکند و مردان پاک [نیز] از آنِ زنان پاکند. اینان از آنچه [ناپاکان درباره‌شان] می‌گویند، مبرّا هستند [و] آمرزش [الهی] و روزیِ ارزشمندی [در پیش] دارند.

 

Ayah: 27

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ بُیُوتِکُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ

ای کسانی ‌که ایمان آورده‌اید، به خانه‌هایی جز خانه‌های خود وارد نشوید؛ مگر اینکه اجازه بگیرید و بر اهل آن [خانه] سلام کنید. این [کار،] برای شما بهتر است؛ باشد که پند گیرید.

 


Ayah: 28

فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِیهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ یُؤۡذَنَ لَکُمۡۖ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡکَىٰ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ

اگر کسی را در آن [خانه] نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر به شما گفته شد: «برگردید»، پس برگردید؛ [چرا که] این [کسب اجازه،] برای شما شایسته‌تر است؛ و الله به آنچه می‌کنید داناست.

 

Ayah: 29

لَّیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ مَسۡکُونَةٖ فِیهَا مَتَٰعٞ لَّکُمۡۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَکۡتُمُونَ

بر شما گناهی نیست که به خانه‌های غیرمسکونی [و مکان‌های عمومی] که در آنجا [احتیاج یا] بهره‌ای دارید وارد شوید؛ و الله آنچه آشکار می‌سازید و آنچه پنهان می‌دارید [همه را] می‌داند.

 

Ayah: 30

قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِکَ أَزۡکَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ

[ای پیامبر،] به مردان مؤمن بگو چشمان خود را [از نگاه به نامحرم] فروگیرند و پاکدامنی پیشه کنند. این [کار] برای آنان پاکیز‌ه‌تر است. بی‌تردید، الله به آنچه انجام می‌دهند آگاه است.

 

Ayah: 31

وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ یَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَیَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّۖ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّـٰبِعِینَ غَیۡرِ أُوْلِی ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ وَلَا یَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِیُعۡلَمَ مَا یُخۡفِینَ مِن زِینَتِهِنَّۚ وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ

و به زنان مؤمن [نیز] بگو چشمان خود را [از نگاه به نامحرم] فروگیرند و پاکدامنی ورزند و زیور [و آرایشِ] خود را آشکار نکنند؛ مگر آنچه [به صورت طبیعی] نمایان است؛ و باید روسری خود را بر سینه بیفکنند [تا موها و چهره‌ها و سینه‌هایشان پوشیده گردد] و زینت خود را آشکار نسازند، مگر برای شوهر یا پدر یا پدرشوهر یا پسرِ خود یا پسر شوهرشان یا برادر یا پسر برادر یا پسر خواهر یا زنان [همکیش] خود یا کنیزان و بردگانشان یا خویشاوندانی که [دیگر،] نیاز و تمایلی به زنان ندارند یا کودکانی‌ که از مسایل جنسیِ زنان آگاهی نیافته‌اند؛ همچنین [هنگام راه رفتن] پاها‌ی خود را [چنان بر زمین] نکوبند که [صدای] زینت‌هایی که [زیر لباس] پنهان کرده‌اند [= خلخال] آشکار شود؛ و ای مؤمنان، همگی به سوی الله توبه کنید؛ باشد که رستگار گردید.

 


Ayah: 32

وَأَنکِحُواْ ٱلۡأَیَٰمَىٰ مِنکُمۡ وَٱلصَّـٰلِحِینَ مِنۡ عِبَادِکُمۡ وَإِمَآئِکُمۡۚ إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغۡنِهِمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ

[ای مؤمنان،] مردان و زنان مجردِ خود را همسر دهید و غلامان و کنیزانتان را که شایستگی دارند [نیز همسر دهید]. اگر آنان فقیر [و تنگدست] باشند، الله از بخشش [و لطفِ] خویش بی‌نیازشان می‌سازد؛ و الله گشایشگرِ آگاه است.

 

Ayah: 33

وَلۡیَسۡتَعۡفِفِ ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّىٰ یُغۡنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱلَّذِینَ یَبۡتَغُونَ ٱلۡکِتَٰبَ مِمَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ فَکَاتِبُوهُمۡ إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِیهِمۡ خَیۡرٗاۖ وَءَاتُوهُم مِّن مَّالِ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ ءَاتَىٰکُمۡۚ وَلَا تُکۡرِهُواْ فَتَیَٰتِکُمۡ عَلَى ٱلۡبِغَآءِ إِنۡ أَرَدۡنَ تَحَصُّنٗا لِّتَبۡتَغُواْ عَرَضَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَمَن یُکۡرِههُّنَّ فَإِنَّ ٱللَّهَ مِنۢ بَعۡدِ إِکۡرَٰهِهِنَّ غَفُورٞ رَّحِیمٞ

کسانی ‌که [شرایط و امکانات] ازدواج ندارند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا الله آنان را از بخششِ خویش بی‌نیاز نماید؛ و بردگانی که خواستار بازخرید [و آزادی خویش] هستند، اگر [توانایى پرداخت مال و‌] شایستگی در آنان مى‌بینید، [درخواستشان را] بپذیرید و از ثروتی که الله به شما عطا کرده است، [مقداری] به آنان ببخشید [تا به آزادى‌شان کمک کنید]. همچنین کنیزانتان را که می‌خواهند پاکدامن باشند، به زنا وادار نکنید تا بهرۀ [ناچیز] زندگی دنیا را به دست آورید؛ و اگر کسی ‌آنان را [به این کار] وادار نماید، الله پس از مجبورشدنشان قطعاً [نسبت به آنان] آمرزنده [و] مهربان است.

 

Ayah: 34

وَلَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖ وَمَثَلٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِینَ

و به راستی، آیاتی روشنگر و داستانی از زندگیِ پیشینیانتان و پندی برای پرهیزگاران به سوی شما نازل کرده‌ایم.

 

Ayah: 35

۞ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ کَمِشۡکَوٰةٖ فِیهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِی زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوۡکَبٞ دُرِّیّٞ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَکَةٖ زَیۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِیَّةٖ وَلَا غَرۡبِیَّةٖ یَکَادُ زَیۡتُهَا یُضِیٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ یَهۡدِی ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن یَشَآءُۚ وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ

الله نور آسمان‌ها و زمین است. مَثلِ نور او همانند چراغدانی است که درونش چراغی [افروخته] است [و] آن چراغ در شیشه‌ای قرار دارد [و] آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان [و روشنایی‌بخش] است. این چراغ، با [روغن] درخت پربرکت زیتون افروخته می‌شود که نه شرقی است و نه غربی [و خورشید همواره بر آن می‌تابد]. روغنش [چنان زلال است که] نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‌ور گردد. نوری است افزون بر نور. [قلب مؤمن نیز با نور هدایت این‌گونه روشن می‌شود] و الله هر ‌کس را بخواهد به نور خویش هدایت می‌کند؛ و الله برای مردم مَثل‌ها می‌زند؛ و الله به همه چیز داناست.

 

Ayah: 36

فِی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ

[این چراغ هدایت،] در مساجدی است که الله امر کرده است تا [قدر و منزلتشان] گرامی داشته شود و نامش در آنها برده شود [و] در آنجا بامدادان و شامگاهان او را به پاکی بستایند.

 


Ayah: 37

رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءِ ٱلزَّکَوٰةِ یَخَافُونَ یَوۡمٗا تَتَقَلَّبُ فِیهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ

مردانی‌ که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد الله و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات غافل نمی‌کند [و] از روزی که دل‌ها و چشم‌ها در آن دگرگون می‌شود بیم دارند.

 

Ayah: 38

لِیَجۡزِیَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ

تا الله بر اساس نیکوترین کردارشان به آنان پاداش دهد و از فضل خود [نیز] بر پاداششان بیفزاید و الله به هر ‌کس که بخواهد، بی‌حساب روزی می‌دهد.

 

Ayah: 39

وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَعۡمَٰلُهُمۡ کَسَرَابِۭ بِقِیعَةٖ یَحۡسَبُهُ ٱلظَّمۡـَٔانُ مَآءً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَهُۥ لَمۡ یَجِدۡهُ شَیۡـٔٗا وَوَجَدَ ٱللَّهَ عِندَهُۥ فَوَفَّىٰهُ حِسَابَهُۥۗ وَٱللَّهُ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ

و کسانی ‌که کفر ورزیدند، اعمالشان همچون سرابی در بیابانی هموار است که [از دور، انسانِ] تشنه آن را آب می‌پندارد تا آنکه نزدیکش می‌شود [و] چیزی نمی‌یابد و [اعمال کافر نیز سرابی است که سودی برایش ندارد و در عوض،] الله را نزد خویش می‌یابد که حسابش را به طور کامل می‌دهد؛ و الله در حسابرسی سریع است.

 

Ayah: 40

أَوۡ کَظُلُمَٰتٖ فِی بَحۡرٖ لُّجِّیّٖ یَغۡشَىٰهُ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ سَحَابٞۚ ظُلُمَٰتُۢ بَعۡضُهَا فَوۡقَ بَعۡضٍ إِذَآ أَخۡرَجَ یَدَهُۥ لَمۡ یَکَدۡ یَرَىٰهَاۗ وَمَن لَّمۡ یَجۡعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورٗا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍ

یا [اعمالش] همچون تاریکی‌هایی در دریای ژرف است که موجی آن را می‌پوشانَد و بر فرازِ آن، موجی دیگر است [و] بر فرازش ابری [تاریک] قرار دارد. تاریکی‌هایی است یکی بر فراز دیگری؛ [چنان که] اگر [شخصِ گم‌گشته] دست خود را بیرون آورد، ممکن نیست آن را ببیند. و کسی که الله نوری [از هدایت] برایش قرار نداده باشد، [هیچ هدایت و] نوری برایش نیست.

 

Ayah: 41

أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلطَّیۡرُ صَـٰٓفَّـٰتٖۖ کُلّٞ قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُۥۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ

آیا ندیدی هر که [و هر چه‌] در آسمان‌ها و زمین است و [حتی] پرندگانِ پرگشوده [در آسمان، همگی] الله را به پاکی می‌ستایند. هر یک از آنان نیایش و ستایش خویش را می‌داند و الله به آنچه می‌کنند آگاه است.

 

Ayah: 42

وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ

و فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است و بازگشت [همه] به سوی الله است.

 

Ayah: 43

أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُزۡجِی سَحَابٗا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیۡنَهُۥ ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ رُکَامٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ یَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِۦ وَیُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن جِبَالٖ فِیهَا مِنۢ بَرَدٖ فَیُصِیبُ بِهِۦ مَن یَشَآءُ وَیَصۡرِفُهُۥ عَن مَّن یَشَآءُۖ یَکَادُ سَنَا بَرۡقِهِۦ یَذۡهَبُ بِٱلۡأَبۡصَٰرِ

آیا ندیدی که الله ابرهایی را به آرامی می‌رانَد، سپس بین [اجزای] آن پیوند می‌دهد، آنگاه تودۀ انبوهى پدید مى‌آورَد، پس قطره‌های باران را می‌بینی که از میانش تراوش می‌کند؛ و از کوه‌هایی [از انبوه ابرها] که در آسمان است دانه‌های تگرگ فرومی‌بارد؛ آنگاه آن را به هر کس که بخواهد فرومی‌ریزد و از هر کس ‌که بخواهد بازمی‌دارد. نزدیک است درخشندگیِ برقش چشم‌ها را [از بین] ببرد.

 


Ayah: 44

یُقَلِّبُ ٱللَّهُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ

الله شب و روز را می‌گردانَد [و پیاپی می‌آورد]. یقیناً در این [گردش،] عبرتی برای اهل بصیرت است.

 

Ayah: 45

وَٱللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَآبَّةٖ مِّن مَّآءٖۖ فَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ بَطۡنِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ رِجۡلَیۡنِ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰٓ أَرۡبَعٖۚ یَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ

و الله هر موجود زنده‌ای را [ابتدا] از آب آفرید؛ برخی از آنها بر شکم خود می‌روند و برخی بر دو پا راه می‌روند و برخی از آنها بر چهار [پا] راه می‌روند. الله هر چه بخواهد می‌آفریند. بی‌تردید، الله بر همه چیز تواناست.

 

Ayah: 46

لَّقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖۚ وَٱللَّهُ یَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ

به راستی که [ما] آیات روشنگری نازل کردیم و الله هر ‌کس را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.

 

Ayah: 47

وَیَقُولُونَ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلرَّسُولِ وَأَطَعۡنَا ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَۚ وَمَآ أُوْلَـٰٓئِکَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ

و [منافقان] می‌گویند: «به الله و پیامبر [او] ایمان آوردیم و [از فرمانشان] اطاعت کردیم»؛ اما پس از این [ادعا]، گروهی از آنان رویگردان می‌شوند و اینان [در حقیقت] مؤمن نیستند.

 

Ayah: 48

وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ إِذَا فَرِیقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ

و هنگامی ‌که به سوی الله و پیامبرش فرا‌خوانده می‌شوند تا در میانشان داوری کند، ناگاه گروهی از آنان رویگردان می‌شوند.

 

Ayah: 49

وَإِن یَکُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ یَأۡتُوٓاْ إِلَیۡهِ مُذۡعِنِینَ

و اگر حق با آنان باشد، مطیعانه [و فروتنانه] به سوی او می‌آیند.

 

Ayah: 50

أَفِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْ أَمۡ یَخَافُونَ أَن یَحِیفَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَرَسُولُهُۥۚ بَلۡ أُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّـٰلِمُونَ

آیا در دل‌هایشان بیماری [نفاق] است یا [دربارۀ رسالتش] تردید دارند؟ یا می‌ترسند که الله و پیامبرش بر آنان ستم کنند؟ [نه،] بلکه آنان خود ستمکارند.

 

Ayah: 51

إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ

سخن مؤمنان ـ هنگامی ‌که به سوی الله و پیامبرش فراخوانده می‌شوند تا میانشان داوری کند ـ فقط این است که می‌گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»؛ و اینان همان رستگارانند.

 

Ayah: 52

وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَخۡشَ ٱللَّهَ وَیَتَّقۡهِ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ

و هر ‌کس از الله و پیامبرش اطاعت کند و از الله بترسد و از [نافرمانیِ] او بپرهیزد، اینان کامیابند.

 

Ayah: 53

۞وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَئِنۡ أَمَرۡتَهُمۡ لَیَخۡرُجُنَّۖ قُل لَّا تُقۡسِمُواْۖ طَاعَةٞ مَّعۡرُوفَةٌۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ

[منافقان] با سخت‌ترین سوگندهایشان به الله سوگند یاد کردند که اگر به آنان فرمان دهی، [برای جهاد] رهسپار می‌شوند. بگو: «سوگند یاد نکنید. اطاعت [و سخنان دروغتان] شناخته‌شده است. بی‌تردید، الله از آنچه می‌کنید آگاه است».

 


Ayah: 54

قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیۡکُم مَّا حُمِّلۡتُمۡۖ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهۡتَدُواْۚ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ

بگو: «از الله و پیامبر اطاعت کنید؛ اگر سرپیچی کردید، پیامبر مسئول چیزى است که بر او تکلیف شده [= ابلاغِ وحی] و شما نیز مسئول چیزى هستید که به آن تکلیف شده‌اید؛ اما اگر از او اطاعت کنید، هدایت می‌شوید؛ و پیامبر وظیفه‌ای جز رساندن آشکار [وحی] ندارد».

 

Ayah: 55

وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمۡ دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ یَعۡبُدُونَنِی لَا یُشۡرِکُونَ بِی شَیۡـٔٗاۚ وَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ

الله به افرادی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده داده است که قطعاً آنان را در زمین جانشین [مشرکان] می‌سازد؛ همان ‌گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند [نیز] جانشین [کافران و ستمگران] نمود؛ و [فرموده است] دینشان را که برای آنان پسندیده است، حتما برایشان استوار [و پیروزمند] می‌سازد و یقینا ترسشان را به آرامش و امنیت تبدیل می‌کند؛ [چرا که] تنها مرا عبادت می‌کنند و چیزی را با من شریک نمی‌سازند؛ و هر کس از این پس کفر بورزد، اینانند که نافرمانند.

 

Ayah: 56

وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ

و نماز برپا دارید و زکات بپردازید و از پیامبر اطاعت کنید؛ باشد که مورد رحمت قرار گیرید.

 

Ayah: 57

لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَلَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ

[ای پیامبر،] هرگز مپندار کسانی که کفر ورزیدند، ناتوان‌کننده[ی الله] در زمینند [و می‌توانند از مجازات الهی بگریزند]. جایگاه اینان آتش است و چه بد بازگشتگاهی است!

 

Ayah: 58

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسۡتَـٔۡذِنکُمُ ٱلَّذِینَ مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ مِنکُمۡ ثَلَٰثَ مَرَّـٰتٖۚ مِّن قَبۡلِ صَلَوٰةِ ٱلۡفَجۡرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ ٱلظَّهِیرَةِ وَمِنۢ بَعۡدِ صَلَوٰةِ ٱلۡعِشَآءِۚ ثَلَٰثُ عَوۡرَٰتٖ لَّکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَلَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّۚ طَوَّـٰفُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ

ای کسانی ‌که ایمان آورده‌اید، بردگانتان و کسانی از [کودکان] شما که به [سن] بلوغ نرسیده‌اند، باید در سه وقت از شما اجازه [ورود] بگیرند: پیش از نماز صبح و نیمروز ـ هنگامی که لباس‌هایتان را بیرون می‌آورید ـ و پس از نماز عشاء. [این] سه [وقت،] هنگام خلوتِ شماست. جز این [سه وقت،] بر شما و بر آنان هیچ گناهی نیست [که بدون اجازه وارد شوند؛ چرا که] آنان پیرامونتان در رفت و آمدند [و] با یکدیگر [معاشرت می‌کنید]. الله اینچنین آیات [خود] را برایتان بیان می‌کند؛ و الله دانای حکیم است.

 


Ayah: 59

وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنکُمُ ٱلۡحُلُمَ فَلۡیَسۡتَـٔۡذِنُواْ کَمَا ٱسۡتَـٔۡذَنَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ

و هنگامی ‌که کودکانتان به [سن] بلوغ رسیدند، باید [برای ورود به خانه‌های دیگران] اجازه بگیرند؛ همانگونه که اشخاصی که پیش از آنان [به سنّ بلوغ رسیده بودند]، اجازه می‌گرفتند. الله اینچنین آیاتش را برایتان بیان می‌کند؛ و الله دانای حکیم است.

 

Ayah: 60

وَٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ ٱلَّـٰتِی لَا یَرۡجُونَ نِکَاحٗا فَلَیۡسَ عَلَیۡهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعۡنَ ثِیَابَهُنَّ غَیۡرَ مُتَبَرِّجَٰتِۭ بِزِینَةٖۖ وَأَن یَسۡتَعۡفِفۡنَ خَیۡرٞ لَّهُنَّۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ

و بر زنان [یائسه و] از کار افتاده‌ای که [دیگر میل و] امید زناشویی ندارند، گناهی نیست که پوشش [سر و صورتِ] خویش را کنار گذارند، [به شرط آنکه آرایش و] زینتی را آشکار نکنند؛ و اگر عفت بورزند [و خود را بپوشانند] برایشان بهتر است؛ و الله شنوای داناست.

 

Ayah: 61

لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞ وَلَا عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ أَن تَأۡکُلُواْ مِنۢ بُیُوتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ ءَابَآئِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أُمَّهَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ إِخۡوَٰنِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخَوَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَعۡمَٰمِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ عَمَّـٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخۡوَٰلِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ خَٰلَٰتِکُمۡ أَوۡ مَا مَلَکۡتُم مَّفَاتِحَهُۥٓ أَوۡ صَدِیقِکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَأۡکُلُواْ جَمِیعًا أَوۡ أَشۡتَاتٗاۚ فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ

بر [افراد] نابینا و لنگ و بیمار [که از تکالیف اجتماعی ـ همچون جهاد ـ معاف شده‌اند] گناهی نیست و [همچنین] بر خود شما گناهی نیست که از خانه‌های خود [یا فرزندان و همسرانتان، غذایی] بخورید یا از خانه‌های پدرانتان یا خانه‌های مادرانتان یا خانه‌های برادرانتان یا خانه‌های خواهرانتان یا خانه‌های عمو‌هایتان یا خانه‌های عمه‌هایتان یا خانه‌های دایی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان یا خانه‌ای که کلیدش در اختیار شماست یا [از خانه‌های] دوستانتان. [نیز] بر شما گناهی نیست که دسته‌جمعی یا جداگانه [غذا] بخورید؛ و هنگامی‌ که به خانه‌ها وارد می‌شوید، به یکدیگر سلام کنید که درودی مبارک [و] پسندیده از سوی الله است. الله این گونه آیات [خویش] را برایتان به روشنی بیان می‌کند؛ باشد که بیندیشید.

 


Ayah: 62

إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَإِذَا کَانُواْ مَعَهُۥ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ جَامِعٖ لَّمۡ یَذۡهَبُواْ حَتَّىٰ یَسۡتَـٔۡذِنُوهُۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَـٔۡذِنُونَکَ أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ فَإِذَا ٱسۡتَـٔۡذَنُوکَ لِبَعۡضِ شَأۡنِهِمۡ فَأۡذَن لِّمَن شِئۡتَ مِنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمُ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ

مؤمنان [واقعی] کسانی هستند که به الله و پیامبرش ایمان آورده‌اند و هنگامی‌ که برای [اجرای یک] امر اجتماعی با او [= پیامبر] همراه هستند، تا از وی اجازه نگرفته‌اند، [از جمع] خارج نمی‌شوند. بی‌تردید، کسانی ‌که از تو اجازه می‌گیرند، آنان کسانی هستند که به الله و پیامبرش ایمان آورده‌اند. پس اگر برای انجام برخی کارهای [مهم] خود از تو اجازه می‌خواهند، به هر ‌یک از آنان که می‌خواهی اجازه بده و از الله برایشان آمرزش بخواه. به راستی که الله آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 63

لَّا تَجۡعَلُواْ دُعَآءَ ٱلرَّسُولِ بَیۡنَکُمۡ کَدُعَآءِ بَعۡضِکُم بَعۡضٗاۚ قَدۡ یَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمۡ لِوَاذٗاۚ فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ

[ای مؤمنان] آنگونه که یکدیگر را [با نام خودتان یا با نام پدرانتان] صدا می‌زنید، پیامبر را [با نام خودش یا با نام پدرش] صدا نزنید [نگویید: ای محمد، ای پسر عبدالله، بلکه بگویید: ای رسول الله، ای نبی الله]. یقیناً الله افرادی از شما را که پشت دیگران پنهان می‌شوند و مخفیانه [از نزد پیامبر] می‌گریزند [به خوبی] می‌شناسد. پس کسانی ‌که از فرمانش سرپیچی می‌کنند، باید بترسند از اینکه اندوه و بلایی بر سرشان بیاید یا به عذابی دردناک گرفتار شوند.

 

Ayah: 64

أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قَدۡ یَعۡلَمُ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ وَیَوۡمَ یُرۡجَعُونَ إِلَیۡهِ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ

آگاه باشید! بی‌تردید، آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آنِ الله است و یقیناً او می‌داند که شما [بر چه کار و] در چه حالى هستید؛ و روزی‌ که [بندگان] به سویش بازگردانده ‌می‌شوند، آنان را از آنچه [در دنیا] کرده‌اند آگاه می‌سازد؛ و الله به همه چیز داناست.

 


 


An-Noor

 

تفسیر سوره‌ی نور


مدنی و ۶۴ آیه است.

آیه‌ی۱:

﴿سُورَةٌ أَنزَلۡنَٰهَا وَفَرَضۡنَٰهَا وَأَنزَلۡنَا فِیهَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖ لَّعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ١[النور: ۱]. «این سوره‌ای است که آن را نازل کرده، و آن‌را واجب نموده‌ایم، و آیه‌های روشنی در آن فرستاده‌ایم، شاید یادآور شوید و پند پذیرید».

﴿سُورَةٌیعنی این سوره‌ای مهم و گرانقدر است و َأَنزَلْنَا از آنجا که نسبت به بندگان خود مهربان هستیم آن را نازل کرده و از شر هر شیطانی محافظت کرده، وَفَرَضْنَاو حدود و شهادت و غیره را در آن معین و مشخص نموده‌ایم. ﴿أَنزَلۡنَٰهَا وَفَرَضۡنَٰهَا وَأَنزَلۡنَا فِیهَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖو آیه‌های روشنی را در آن فرو فرستاده‌ایم. یعنی احکامی بزرگ و اوامر بازدارنده، و حکمت‌های بزرگی را در آن بازل نموده‌ایم ﴿لَّعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَتا با چیزهایی که به شما می‌آموزیم یادآور شوید و پند گیرید سپس به بیان این احکام که به آنها اشاره شد، پرداخت و فرمود:

آیه‌ی ۲-۳:

﴿ٱلزَّانِیَةُ وَٱلزَّانِی فَٱجۡلِدُواْ کُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ وَلَا تَأۡخُذۡکُم بِهِمَا رَأۡفَةٞ فِی دِینِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ وَلۡیَشۡهَدۡ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٢[النور: ۲]. «به هر یک از مرد و زن زناکار صد تازیانه بزنید، و اگر به خداوند و روز قیامت ایمان دارید نباید در (اجرای) دین خدا دربارۀ آنان دچار دلسوزی شوید، و باید گروهی از مؤمنان بر شکنجۀ ایشان حاضر باشند».

﴿ٱلزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوۡ مُشۡرِکَةٗ وَٱلزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِکٞۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣[النور: ۳]. «مرد زناکار مگر با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی‌کند، و زن زناکار نیز جز با مرد زنا پیشه و یا مرد مشرک ازدواج نمی‌کند، این بر مؤمنان حرام شده است».

این حکم در مورد زن و مرد زناکاری است که مجرد باشند، و درصورت ارتکاب زنا به هر یک صد تازیانه زده می‌شود. و اما زن و مرد زناکار که متأهل باشند سنت صحیح و مشهور دلالت می‌نماید که مجازات آن سنگسار است. و خداوند نهی فرموده که در اجرای قوانین دین در مورد آنان دلسوزی کنیم، و نسبت به آنان رحم و رأفت داشته باشیم و این دلسوزی و مهربانی ما را از اجرای حد و قانون بر آنان باز بدارد، خواه رأفت و دلسوزی طبیعی باشد و یا به خاطر خویشاوندی و دوستی و غیره باشد. و ایمان موجب می‌شود تا این دلسوزی و مهربانی که مانع اجرای قانون خدا می‌گردد متنفی شود، و دلسوزی حقیقی نسبت به فرد زناکار این است که قانون خدا بر او اجرا شود، پس ما گرچه نسبت به او دلسوزی می‌کنیم که چرا به چنین سرنوشتی گرفتار شده است اما نباید در راستای اجرای حد بر او برایش دلسوزی کنیم،‌و خداوند دستور داده تا به هنگام عذاب زناکار گروهی از مؤمنان حضور داشته باشند، و این کار باید در ملا عام انجام بگیرد، و به سبب آن زناکار رسوا شود، و دیگران نیز عبرت گرفته و باز آیند، و تا مردم اجرای قانون خدا را به صورت عملی مشاهده کنند، زیرا مشاهدۀ عملی احکام شریعت آگاهی و دانش را تقویت می‌نماید، و برای همیشه در ذهن جای می‌گیرد و روش صحیح انجام کار آموزش داده می‌شود. پس نه چیزی بر آن اضافه شده و نه از اندازه‌اش کاسته می‌گردد.

﴿ٱلزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةًدر اینجا زشتی زنا بیان شده است و این‌که زنا آبروی زناکار را مخدوش و آلوده می‌نماید، و حیثیت هر کس را که با زناکار همراهی نماید و با وی اختلاط داشته باشد نیز خدشه‌دار و معیوب می‌سازد، طوری که دیگر گناهان چنین نیستند. خداوند خبر داده که مرد زناکار حق ندارد جز با زنی زناکار که وضعیتی مانند او دارد، یا با زنی مشرک که به رستاخیز و جزا پاداش ایمان ندارد و پایبند دستور خدا نیست ازدواج کند. و زن زناکار نیز جز با مرد زناپیشه و یا با مرد مشرک ازدواج نمی‌کند، ﴿وَحُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَو بر مؤمنان حرام شده که با زنی زناکار یا مردی زناکار ازدواج نمایند.

معنی آیه این است هر زن و مردی که به زناکاری متصف باشند و از آن توبه نکنند، و کسی برای ازدواج با آنان اقدام نماید، با این‌که خداوند ازدواج با فرد زناکار را حرام نموده است، از دو حال خالی نیست، یا این‌که به حکم و دستور خدا و پیامبرش پایبند نیست، پس چنین کسی جز مشرک نمی‌توان باشد، و یا این‌که به حکم و دستور خدا و پیامبرش پایبند نیست، پس چنین کسی جز مشرک نمی‌تواند باشد، و یا این‌که به حکم و دستور خدا و پیامبرش پایبند است اما با این‌که می‌داند او زناکار است اقدام به ازدواج با او می‌نماید، پس چنین ازدواجی زنا شمرده می‌شود و ازدواج کننده زناکار می‌باشد، پس اگر به طور حقیقی به خدا ایمان داشت اقدام به چنین کاری نمی‌کرد. و این به طور صریح بر حرام بودن ازدواج با زن زناکار دلالت می‌نماید. مگر این‌که توبه نماید. و همچنین ازدواج با مرد زناکار حرام می‌باشد مگر این‌که توبه نماید، زیرا نزدیکی و همراهی زن و شوهر از مهم‌ترین نزدیکی و آمیختن‌ها می‌باشد.

و خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ[الصافات: ۲۲]. «ستمگران و همسران‌شان را گرد بیاورید». یعنی همراهان و رفیقان‌شان را پس خداوند ازدواج با زناکار را حرام نموده است چون در آن شر بزرگی وجود دارد، و نشانۀ بی‌غیرتی، و باعث منسوب شدن فرزندانی به شوهر می‌شود که در حقیقت متعلق به او نیستند. مرد زناکار با زنان دیگر مشغول است و به پاکدامنی زن خود فکر نمی‌کند، و این دلیل برای حرام بودن ازدواج با زناکار کافی می‌باشد. و نیز بیانگر آن است که فرد زناکار مؤمن نیست، چنان‌که پیامبر صفرموده است: «زناکار وقتی که زنا می‌کند مؤمن نیست». پس او گرچه مشرک نباشد اما اسم مدح که همان ایمان مطلق است بر او اطلاق نمی‌شود.

آیه‌ی ۴-۵:

﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِینَ جَلۡدَةٗ وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٤[النور: ۴]. «و کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا می‌دهند و آنگاه چهار گواه نمی‌آورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید، و هرگز گواهی دادن آنان را نپذیرید، و چنین کسانی فاسق‌اند».

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٥[النور: ۵]. «مگر آنان که پس از این توبه کردند و (کار را) به صلاح آوردند. بی‌گمان خداوند آمرزگار و مهربان است».

پس از آنکه خداوند گناه زناکار را خیلی بزرگ به حساب آورد و تازیانه یا سنگسار کردنش را در صورت متأهل بودن- واجب قرار داد، و فرمود: نزدیکی و همراهی با زناکار جایز نیست، تا بنده از شر وی در امان باشد، بیان کرد که متهم کردن مردم به زنا امری بسیار خطرناک است و فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِو کسانی‌که زنان آزادۀ پاکدامن و همچنین مردان پاکدامن را به زنا متهم می‌کنند، ﴿ثُمَّ لَمۡ یَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَسپس چهار مرد عادل که به طور صریح بر آن گواهی دهند برای اثبات تهمتی که زده‌اند نمی‌آورند، ﴿فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِینَ جَلۡدَةٗبا تازیانه و شلاقی متوسط هشتاد تازیانه به آنان بزنید تا دردمند شوند. و در زدن چنین کسانی آنقدر مبالغه نکنید که بمیرند و تلف شوند، چون هدف ادب کردن است نه از بین بردن و در اینجا مجازات و تهمت زنا مشخص گردیده است اما به شرط این‌که فردی که متهم واقع شده است متأهل نیست موجب تعزیز می‌باشد. ﴿وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاو هرگز گواهی دادن آنان را نپذیرند، یعنی آنها سزا و عقوبتی دیگر هم دارند، و آن این است که گواهی به خاطر تهمت زدن شلاق هم خورده باشد، مگر آنکه توبه نماید. چنان که بیان خواهد شد.

﴿وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَو چنین کسانی فاسق‌اند. یعنی از فرمان خدا منحرف هستند و بدی و شرشان فزونی یافته است، زیرا دستور خدا و حرمت برادر خود را شکسته، و مردم را به گفتن آنچه که خودش می‌گوید وادار نموده، و پیوند برادری را که خداوند میان مؤمنان قرار داده است از بین برده و زشتی و بدی را در میان مؤمنان اشاعه داده‌است. و این دلیلی است بر این‌که تهمت زدن از گناهان کبیره می‌باشد.

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٥توبه در اینجا به این معنی است که تهمت زننده حرف خود را تکذیب نماید و اقرار کند که او در آنچه گفته است دروغگو می‌باشد. و بر او واجب است که خودش را تکذیب نماید، گرچه وقوع زنا را به طور یقین بداند، اما نتواند چهار گواه را بیاورد. پس وقتی که تهمت زننده توبه نمود و عمل خویش را اصلاح کرد و آن را به نیکوکاری تبدیل نمود، فسق از او دور می‌شود. و همچنین طبق گفتۀ صحیح گواهی دادن او پذیرفته می‌شود، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است و هرکس را که توبه نماید و باز گردد همۀ‌گناهانش را می‌آمرزد، و تهمت زننده اگر چهار گواه نیاورد تازیانه زده می‌شود، و این در صورتی است که تهمت زننده شوهر نباشد، پس اگر شوهر، زنش را به زنا متهم کرد حکم او چنین خواهد بود:

آیه‌ی ۶-۱۰:

﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ وَلَمۡ یَکُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ٦[النور: ۶]. «و کسانی که به زنانشان زنا نسبت می‌دهند و جز خودشان گواهانی ندارند، هر یک از ایشان باید چهار مرتبه خدای را به شهادت بطلبد که او از راستگویان است».

﴿وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن کَانَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ٧[النور: ۷]. «و پنجمین (گواهی چنین است) که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد».

﴿وَیَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ٨[النور: ۸]. «و عذاب را از آن (زن) بر می‌دارد این‌که چهار بار (به خدا سوگند بخورد) و گواهی دهد که شوهرش از دروغگویان است».

﴿وَٱلۡخَٰمِسَةَ أَنَّ غَضَبَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَآ إِن کَانَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ٩[النور: ۹]. «و در مرتبۀ پنجم آن زن باید بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر او (=شوهرش) از راستگویان باشد».

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ١٠[النور: ۱۰]. «و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نمی‌بود و این‌که خداوند توبه‌پذیر و حکیم است (بر آن کس از دو لعنت کننده که دروغ گفته است آنچه را وارد می‌کرد که برای خویشتن خواسته است)».

گواهی دادن شوهر به این‌که زنش مرتکب زنا شده است حد قاف را از او دور می‌نماید، چون اغلب چنین است که شوهر زنش را به زنا متهم نمی‌کند، زیرا بدنام شدن زن، بد نام شدن شوهر است، مگر این‌که شوهر راستگو باشد. و دلیل دوم این‌که شوهر در این باره حق دارد، و از این می‌ترسد که فرزندانی به او نسبت داده شوند که متعلق به او نیستند، و دیگر حکمت‌هایی که در غیر شوهر وجود ندارد. پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡو آن کسانی که همسران آزاده‌ای خود (نه کنیزان) را به زنا متهم می‌نمایند، ﴿وَلَمۡ یَکُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡو برای اثبات این اتهام گواهانی جز خودشان ندارند، به این صورت که گواهانی برای اثبات این اتهام گواهانی جز خودشان ندارند، به این صورت که گواهانی برای اثبات اتهام نیاورند، ﴿فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِینَاز آنان خواسته می‌شود که هر یک از ایشان چهار مرتبه به نام خدا سوگند یاد کند که او از راستگویان است. و آن را شهادت نامید چون به جای شهود می‌باشد. به این صورت که بگوید: خدا را گواه می‌گیرم که من در سخنی که در مورد او زده‌ام از راستگویانم.

﴿وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن کَانَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ٧و در مرتبه پنجم به شهادت مذکور این را اضافه نموده، و گواهی‌ها را مؤکد می‌نماید. به این صورت که علیه خودش دعا کند و خویشتن را لعنت و نفرین کند که اگر دروغگو است لعنت بر او باد. پس وقتی لعان او کامل شد، حد قذف ومجازات تهمت از او ساقط می‌گردد.

و از ظاهر آیات چنین به نظر می‌آید که اگرشوهر مردی را نام برد و زن را متهم نمود که با آن مرد زنا کرده است، حق آن مرد در حد قذف به تبع ساقط شدن حق زن ساقط می‌شود. آیا به محض لعان مرد، و انکار زن، حد بر او جاری می‌شود، یا زن را زندانی می‌کنند؟ در این مورد علما دو قول دارند، یکی از دو قول بیانگرآن است که حد بر او جاری می‌گردد، چون خداوند فرمود است:‌ ﴿وَیَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ. . . «او عذاب را از زن دور می‌گرداند. . .» و اگر عذاب که همان حد است با لعان شوهر واجب نمی‌گردید، لعان زن آن را دفع نمی‌کرد، پس حد واجب شده است که لعان زن آن را دفع می‌نماید.

اگر زن در مقابل سوگنده‌های شوهر، سوگندهایی از همان نوع بخورد عذاب از وی دفع می‌گردد. ﴿أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَچهار بار با سوگند به خدا گواهی بدهد که شوهرش از دروغگویان است. و در مرتبۀ پنجم به عنوان تأکید علیه خودش دعا کند که اگر دروغ بگوید خشم و نفرین خداوند بر او باد. و چون لعان میان آنها انجام یافت برای همیشه میان آنان جدایی افکنده می‌شود، از هم جدا می‌شوند و فرزندی که در مورد وی لعان صورت گرفته است به پدر تعلق نمی‌گیرد.

و ظاهر آیات بر این دلالت می‌نمایند که به کاربردن این کلمات به هنگام لعان برای زن و مرد شرط است، ونیز تربیت در لعان شرط است، و نباید از این کلمات چیزی کم شده و به جای آن چیزی دیگر آورده شود. و لعان به شوهر اختصاص دارد وقتی که زنش را به زنا متهم نماید، و عکس آن درست نیست. یعنی اگر زن، شوهرش را به زنا متهم کرد، لعان انجام نمی‌شود، و شباهت فرزند در صورت لعان اعتباری ندارد، همانطور که در صورت فراش و همبستری شباهت بچه به کسی غیر از پدر اعتباری ندارد، بلکه شباهت زمانی اعتبار دارد که جز آن دیگر ترجیح دهنده‌ای نباشد. ﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ١٠جواب شرط محذوف است و سیاق کلام بر آن دلالت می‌نماید. یعنی اگر بزرگواری و مرحمت خدا شامل حال شما نمی‌شد، و او بس توبه‌پذیر و حکیم نبود، یکی از دو فرد که لعان می‌کنند به دعا و نفرینی که علیه خود می‌کند، گرفتار می‌شد. و از رحمت و فضل خداوند این است که چنین حکم ویژه‌ای را برای زن و شوهر قرار داد، چون به شدت مورد نیاز است. و از رحمت و فضل اوست که قباحت و زشتی زنا و زشتی تهمت‌زدن را برایتان بیان نمود. و نیز از فضل و مرحمت اوست که توبه کردن از این گناهان کبیره و غیره را مشروع نموده است.

آیه‌ی ۱۱-۲۱:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡکِ عُصۡبَةٞ مِّنکُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّکُمۖ بَلۡ هُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۚ لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱکۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِۚ وَٱلَّذِی تَوَلَّىٰ کِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡ لَهُۥ عَذَابٌ عَظِیمٞ١١[النور: ۱۱]. «همانا کسانی که این تهمت بزرگ را عنوان کردند گروهی از خود شما هستند، این را برای خود بد نپندارید، بلکه آن برایتان خیر است، و هر کدام از آنان به گناه‌کاری که کرده است گرفتار می‌آید، و کسی از آنان که بخشی عظیمی از آن (ماجرا) را به عهده داشته است عذابی بزرگ دارد».

﴿لَّوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَیۡرٗا وَقَالُواْ هَٰذَآ إِفۡکٞ مُّبِینٞ١٢[النور: ۱۲]. «چرا هنگامی که این تهمت را شنیدید مردان و زنان مؤمن در حق خویش گمان نیک نبردند و نگفتند: این دروغی آشکار است؟!».

﴿لَّوۡلَا جَآءُو عَلَیۡهِ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَۚ فَإِذۡ لَمۡ یَأۡتُواْ بِٱلشُّهَدَآءِ فَأُوْلَٰٓئِکَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَ١٣[النور: ۱۳]. «چرا برای اثبات آن چهار گواه نیاوردند؟ پس چون گواهان را نیاوردند آنان در نزد خدا دروغگو هستند».

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ لَمَسَّکُمۡ فِی مَآ أَفَضۡتُمۡ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ١٤[النور: ۱۴]. «و اگر فضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود، بی‌گمان به سبب فرو رفتن در کار تهمت (به عائشه ل) عذابی بزرگ به شما می‌رسید».

﴿إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِکُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِکُم مَّا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَیِّنٗا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِیمٞ١٥[النور: ۱۵]. «آنگاه که آن (شایعۀ زشت) را دهان به دهان فرا گرفته و با زبان خود چیزی می‌گفتید که علم و اطلاعی از آن نداشتید. آن را سبک و ساده می‌پنداشتید در حالی‌که آن نزد خداوند (بسیار) بزرگ است».

﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَکَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِیمٞ١٦[النور: ۱۶]. «چرا وقتی آن (اتهام ناروا) را شنیدید، نگفتید: ما را نسزد که زبان بدین تهمت بگشاییم، تو را به پاکی یاد می‌کنیم، این بهتان بزرگی است؟!».

﴿یَعِظُکُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ١٧[النور: ۱۷]. «خداوند شما را اندرز می‌دهد که اگر مؤمن هستید هرگز به (انجام گناهی) مانند آن باز نگردید».

﴿وَیُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۚ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ١٨[النور: ۱۸]. «و خداوند آیات خود را برای شما بیان می‌دارد، و خداوند بس آگاه و حکیم است».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِی ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ١٩[النور: ۱۹]. «به راستی کسانی که دوست دارند زشتی‌ها و بی‌عفتی‌ها درمیان مؤمنان پخش گردد، ایشان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی دارند، و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید».

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ٢٠[النور: ۲۰]. «و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود و این‌که خداوند بخشاینده و مهربان است (در اسرع وقت به بلا و مصیبت دچار می‌شدید)».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ وَمَن یَتَّبِعۡ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَإِنَّهُۥ یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۚ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدٗا وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ٢١[النور: ۲۱]. «ای مؤمنان! از گامهای شیطان پیروی مکنید، و هرکس از گامهای شیطان پیروی کند (بداند) که او به (کارهای) ناشایست و ناپسند فرمان می‌دهد، و اگر فضل و رحمت الهی شامل نمی‌شد هرگز فردی از شما پاک نمی‌گردید، ولی خداوند هر کس را که بخواهد پاک می‌گرداند، و خدا شنوای آگاه است».

آنچه که در گذشته به طور کلی بیان کردیم که اتهام به زنا چیز بزرگی است،‌مقدمه‌ای بود برای پرداختن به حادثه‌ای که برای شریف‌ترین زنان، ام‌المؤمنین عایشه لپیش آمد. و این آیات در مورد داستان معروف «افک» که در کتاب‌های صحاح و سنن و اسانید ثابت است نازل شده‌اند. خلاصۀ مطلب این است که پیامبر صبه یکی از جنگ‌ها رفت و در این جنگ همسرش عایشه دختر ابوبکر صدیق را به همراه داشت. به هنگام بازگشت، در جایی عایشه گردن‌بندش را گم کرد، و او در جستجوی گردن بندش عقب ماند، و کجاوه و شترش را حرکت دادند و متوجه عدم حضور وی نشدند. و لشکربه حرکتش ادامه داد و عایشه به محل اتراق برگشت، و دانست هرگاه آنها متوجه شوند که او نیست به سویش باز می‌گردند. کاروانیان به حرکت خود ادامه دادند. صفوان بن معطل سْلمی سیکی از بزرگان اصحاب که شب را در قسمت منتهی‌الیه اتراق کاروان گذرانده بود عایشه را دید و او را شناخت، بنابر این شترش را خواباند و عایشه بر شتر سوار شد، بدون این‌که با صفوان حرفی بزند، و بدون این‌که صفوان با او حرفی بزند. سپس صفوان او را در حالی که بر شتر سوار بود بعد از آن که لشکر به هنگام استراحت توقف کرده بود به کاروان ملحق کرد. وقتی برخی از منافقان که در این سفر همراه پیامبر بودند صفوان را دیدند، چیزهایی را شایع کردند وسخن در هر جا پخش شد و دهان به دهان گشت، تا این‌که برخی از مؤمنان نیز فریب خوردند و این سخن را برای یکدیگر نقل می‌کردند. مدتی طولانی وحی بر پیامبر صنیامد، و بعد از مدتی خبر شایعه به عایشه نیز رسید، او به شدت غمگین و ناراحت شد تا این‌که خداوند پاک دامنی او را در این آیه‌ها نازل نمود، و مؤمنان را اندرز گفت، و این خطا و شایعه‌سازی را اشتباه بزرگی قلمداد کرد و نصایح ارزشمندی را نیز بر مؤمنان عرضه کرد. ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡکِبدون شک کسانی که این تهمت بزرگ و دروغ زشت، تهمت زدن به ام‌المؤمنین را ساخته و پرداخته کرده‌اند، ﴿عُصۡبَةٞ مِّنکُمۡگروهی هستند که خود را به شما مؤمنان نسبت می‌دهند، بعضی مؤمن راستین و واقعی هستند، اما چون منافقان این سخن را شایعه کردند. فریب خوردند، و برخی مؤمن واقعی نیستند، بلکه منافق می‌باشند.

﴿لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّکُمۖ بَلۡ هُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡاین را برای خود بد مپندارید، بلکه آن برایتان خیر است، چون باعث شد تا پاکدامنی‌ام المؤمنین ثابت شود، و مورد ستایش قرار بگیرد، و خاطره‌اش زنده بماند، و این مدح و ستایش، همۀ زنان پیامبر صرا در بر گیرد. و نیز باعث شد تا آیه‌هایی بیان شوند که بندگان به آن نیاز دارند، و تا روز قیامت به آن عمل می‌شود. پس همۀ این‌ها خیر بزرگی می‌باشند، و اگر سخن و گفتار اهل افک نبود این چیزها انجام نمی‌شد.

و هر گاه خداوند بخواهد کاری را انجام دهد برای آن سببی قرار می‌دهد، بنابر این همۀ مؤمنان را به طور عموم مخاطب قرار داد و خبر داد که تخریب کند. پس در اینجا اشاره شد که مؤمنان در دوستی و مهربانی با یکدیگر و جلب منافع برای یکدیگر مانند یک تن وجسد هستند، و مؤمن برای مؤمن مانند ساختمانی است که برخی از قسمتهای آن برخی دیگر را محکم می‌دارد. پس همانطور که کسی نمی‌پسندد به آبرو و حیثیت او لطمه زده شود، نیز در مورد برادر مؤمن خود نباید راضی شود که کسی به آبروی او خدشه وارد نماید، زیرا آبروی برادر مؤمنش آبروی خود او می‌باشد، و تا وقتی بنده به این حالت نرسیده باشد ایمانش ناقص است، و از نصح و دلسوزی برخوردار نمی‌باشد. ﴿لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱکۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِهر کدام از آنان به گناه کاری که کرده‌اند گرفتار می‌آید. این هشدار و وعیدی است برای کسانی که تهمت را ساخته و پرداخته کردند و آنها به کیفر آنچه گفتند مجازات خواهند شد. و پیامبر صگروهی از آنان را تازیانه زد و حد را بر آنها اجرا نمود.

﴿وَٱلَّذِی تَوَلَّىٰ کِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡو کسی که بخش عظیمی از آن را به عهده داشت، و تهمت را بزرگ کرد، و او منافق و خبیث‌عبدالله بن ابی بن رسول (لعنت خداوند بر او باد) بود، ﴿لَهُۥ عَذَابٌ عَظِیمٞعذابی بزرگ دارد، و برای همیشه در پایین‌ترین مقام جهنم می‌ماند.

سپس خداوند بندگانش را راهنمایی کرد که به هنگام شنیدن سخنی از این قبیل چگونه موضعگیری کنند: ﴿لَّوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَیۡرٗاچرا هنگامی که این تهمت را شنیدید مردان و زنان مؤمن در حق خویش گمان نیک نبردید؟! یعنی باید زنان و مردان مؤمن نسبت به خود گمان نیک ببرند، و (برادر یا خواهر مسلمان خود) را از تهمتی که به وی زده شده است سالم و مبرا بدانند. چون ایمانشان تهمت باطلی را که در مورد آنان بر زبان جاری شده است دور می‌نماید. ﴿وَقَالُواْو چرا نگفتند: سْبحُنکُبار خدایا! تو پاک و منزهی از این‌که بندگان برگزیدۀ خویش را به امور زشت مبتلا نمایی؟ ﴿هَٰذَآ إِفۡکٞ مُّبِینٞو این دروغ و تهمتی آشکار است؟ و پوچ بودن آن از همه چیز روشن‌تر است؟ پس لازم است که وقتی مؤمن دربارۀ برادر (یا خواهر) مؤمنش چنین سخنی را بشنود او را تبرئه نماید و گوینده را تکذیب کند.

﴿لَّوۡلَا جَآءُو عَلَیۡهِ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَچرا تهمت زنندگان برای اثبات تهمت خود چهار گواه عادل و پسندیده نیاوردند ؟! ﴿فَإِذۡ لَمۡ یَأۡتُواْ بِٱلشُّهَدَآءِ فَأُوْلَٰٓئِکَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَپس چون گواهان را نیاوردند آنان در نزد خدا دروغگو هستند، گرچه به آن یقین داشته باشند، اما طبق دستور و قانون الهی دروغگو هستند، چون خداوند سخن در این مورد را بدون آوردن چهار گواه حرام نموده است. بنابر این فرمود: ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَنفرمود که اینان دروغگو هستند، بلکه فرمود این‌ها برابر حکم خدا دروغگو هستند. و این تعظیم و بزرگداشت حرمت مسلمان است، چرا که تهمت زدن به وی جایز نیست، مگر این‌که چهار شاهد وجود داشته باشد.

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِو اگر فضل خداوند و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود، و احسان او در امر دنیا و دینتان شما را فرا نگرفته بود، ﴿لَمَسَّکُمۡ فِی مَآ أَفَضۡتُمۡ فِیهِبه سبب فرورفتنتان در کار تهمت، ﴿عَذَابٌ عَظِیمٌعذابی بزرگ به شما می‌رسید، چون به علت آنچه گفتید مستحق آن عذاب گردیده بودید، اما فضل خداوند و رحمت او بر شما بود، و توبه را برایتان مشروع نمود، و عقوبت و سزا را پاک کنندۀ گناهان قرار داد.

﴿إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِکُمۡهنگامی که آن‌را دهان به دهان فرا می‌گرفتید. یعنی برای یکدیگر بازگو می‌کردید، و (در قالب تخریب شخصیت آن انسان وارسته) آن را برای یکدیگر نقل می‌نمودید،‌در حالی که سخنی پوچ و باطل بود. ﴿وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِکُم مَّا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞو با دهان خود سخنی می‌گفتید که علم و اطلاعی از آن نداشتید، و این دو چیز ممنوع می‌باشند، بر زبان آوردن سخن باطل، و سخن گفتن بدون اطلاع و آگاهی.

﴿وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَیِّنٗاو آن را سبک و ساده می‌انگاشتید، به همین جهت برخی از مؤمنان - که بعداً توبه کردند و خود را از آن گناه پاک نمودند - به آن اقدام نموده و در ترویج آن سهیم شدند. ﴿وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِیمٞحال آنکه نزد خداوند (گناهی بسیار) بزرگ است. در اینجا به صورت واضح از ارتکاب برخی گناهان و ساده انگاشتن و ناچیز شمردن آن نهی شده است. و باید دانست که گمان وظن آدمی به او فایده‌ای نمی‌دهد، و از عقوبت و کیفر گناه نمی‌کاهد، بلکه گناه را بیشتر و چند برابر می‌نماید، و ارتکاب گناه را برای دفعات بعد برای او آسان می‌کند.

﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُچرا شما ای مومنان! وقتی سخن کسانی که تهمت را سرهم کرده بودند، شنیدید، ﴿قُلۡتُمبا نپذیرفتن و انکار آن نگفتید ﴿مَّا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَٰذَاما را نسزد که زبان بدین تهمت بگشاییم، و برای ما شایسته نیست که چنین تهمتی را برر زبان بیاوریم ؟! چون مؤمن را ایمانش از ارتکاب زشتی‌ها باز می‌دارد، ﴿هَٰذَا بُهۡتَٰنٌو چرا نگفتند: این دروغی بزرگ است؟!.

﴿یَعِظُکُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِخداوند شما را اندرز می‌دهدکه هرگز چنین گناهی را تکرار نکنید. یعنی هرگز به گناهی مانند این از قبیل تهمت زنا به مؤمنان باز نگردید، و آن را تکرار نکنید. پس خداوند شما را اندرز می‌دهد و نصیحت‌تان می‌کند که چنین گناهی را تکرار نکنید. و چه اندرزها و نصیحت‌های خوبی از جانب پروردگار به ما عرضه شد! پس برماست که آنها را بپذیریم و به آنها یقین حاصل کنیم و در برابر آنها تسلیم شویم و شکر خدا را به جای آوریم. و پروردگار بیان کرده است که [النساء: ۵۸]. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ[النساء: ۵۸]. «بی‌گمان خداوند بهترین انردز را به شما می‌دهد».

﴿إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَاگر شما مؤمن هستید. این دلالت می‌نماید که ایمان راستین و واقعی صاحبش را از اقدام به انجام کار حرام باز می‌دارد.

﴿وَیُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِو خداوند آیات را که مشتمل بر بیان احکام، و موعظه، و هشدار، و تشویق، و ترساندن می‌باشند برایتان بیان می‌نماید، و آن‌را به صورت روشن برایتان توضیح می‌دهد ﴿وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌو خداوند بس آگاه و دارای دانش کامل است. و حکیم است و حکمت او فراگیر می‌باشد. از جملۀ علم و حکمتش این است که از علم و دانش خویش به شما می‌آموزد، و هر زمان که مصالح شما اقتضا نماید آنچه که به نفع شما باشد آن را به شما می‌آموزد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِی ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْبی‌گمان کسانی که دوست دارند کارهای زشت در میان مؤمنان پخش گردد، ﴿لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞدردناکی دارند، عذابی که قلب و جسم‌شان را به درد می‌آورد، چون چنین کسی نسبت به برادر مسلمانش خیانت ورزیده و بدی و زشتی را برای وی خواسته است. پس وقتی که خشنود بودن به پخش شدن زشتی در میان مسلمانان چنین هشدار و وعیدی را در پی داشته باشد اظهار و اشاعۀ زشتی و دهان به دهان گرداندن آن چگونه خواهد بود؟! و فرقی نمی‌کند زشتی انجام شده باشد یا نه.

و این‌ها به خاطر رحمت و مهربانی خداوند نسبت به بندگان مؤمن و حفاظت از حرمت و آبرویشان می‌باشد. زیرا خداوند از آبروی مسلمانان همانند خون. و مال‌هایشان محافظت کرده و آن را مصون داشته است. و آنها را به چیزی دستور داده که باعث صفا و صمیمت گردد، و مسلمانان باید هر آنچه برای خود می‌پسندد برای برادرش نیز بپسندد. و آنچه برای خود نمی‌پسندد. برای بردارش نیز نپسندد. ﴿وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَو خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید، بنابر این شما را یاد داد و آنچه را که نمی‌دانید برایتان بیان کرد.

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُاگر فضل و رحمت الهی برشما نبود که از هر سوی شما را احاطه نموده و در بر گرفته است، ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞو خداوند بخشنده و مهربان نبود، این احکام و مواعظ و حکمت‌های بزرگ را برای شما بیان نمی‌کرد، و کسی را که با دستورش مخالفت می‌نمود مهلت نمی‌داد. اما فضل و رحمت دو صفت همیشگی اویند، و به همین خاطر نیکی و خوبی دنیوی و اخروی آن‌چنان فراوانی به شما داده که هرگز نمی‌توانید آن‌را بشمارید.

پس از آنکه خداوند متعال از این گناه به طور مخصوص نهی کرد، از دیگرگناهان نیز به طور عموم نهی کرد و فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِای مؤمنان! از گامهای شیطان پیروی مکنید. یعنی از راه‌های و وسوسه‌های شیطان پیروی مکنید، و در آن گام برمدارید. و همۀ گناهان مربوط به قلب و زبان و جسم در گامهای شیطان داخل هستند و از حکمت الهی این است که حکم پیروی کردن از گامهای شیطان را بیان می‌کند، و آن نهی‌کردن از پیروی کردن از گامهای شیطان است، و حکمت آن را نیز بیان می‌نماید، و آن بیان شری است که مقتضی ترک آن می‌گردد. پس فرمود: ﴿وَمَن یَتَّبِعۡ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَإِنَّهُۥ یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِو هرکس از گامهای شیطان پیروی کند، بداند که شیطان به کارهای زشت و منکر از قبیل گناهان بزرگ که عقلها و آیین‌ها آن را زشت می‌دارند - هرچند که برخی نفس‌ها به آن گرایش دارند- فرمان می‌دهد، ﴿وَٱلۡمُنکَرِآن چیزهایی است که عقل آن ار نمی‌پسندد، و نمی‌شناسد. پس گناهان که گام‌های شیطان هستند از (دایره) منکر بیرون نمی‌باشد، و خداوند بندگان را از آن نهی نموده است. و این نعمت الهی بر بندگان است، و بر آنهاست که سپاس او را به جای بیاورند، و او را یاد کنند، چون این کار آنها را از آلوده شدن به زشتی‌ها و منکرات مصون می‌دارد. پس، از جملۀ احسان خداوند نسبت به بندگان این است که آنها را از کارهای زشت نهی کرده است، همان‌گونه که آنان را از خوردن سم‌های کشنده و امثال آن نهی کرده و بازداشته است.

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدٗاو اگر فضل و رحمت‌الهی شامل حال شما نمی‌شد، هرگز فردی از شما پاک نمی‌گردید. یعنی از پیروی کردن از گامهای شیطان پاک نمی‌گردید، و به دور نمی‌ماند، چون شیطان و لشکریانش برای دعوت کردن انسان‌ها به‌سوی راه‌ها و گام‌های شیطانی می‌کوشند، و آن‌را زیبا جلوه می‌دهند، و نفس بسیار به بدی تمایل دارد و بدان امر می‌کند و بنده از هر جهت دارای نقص وکمبود است، و از ایمان آن چنان قوی برخوردار نیست. پس اگر انسان‌ها در میان این انگیزه‌ها رها شوند، هیچ کس نمی‌تواند از آلودگی گناهان و بدیها پاک شده، و با انجام نیکی‌ها پاکیزه گردد، و رشد نماید. اما فضل و رحمت خداوند باعث شد تا کسانی از شما که خود را پاک می‌دارند، پاک شوند. و یکی از دعاهای پیامبر این بود که می‌گفت: «بار خدایا! به نفس من پاکیزگی‌اش را بده، و آن را پاکیزه بگردان، تو بهترین کسی هستی که آن را پاکیزه می‌نمایی، تو یاور و سرپرست آن می‌باشی». بنابر این فرمود: ﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُزَکِّیولی خداوند هر که را بخواهد پاک می‌گرداند، هر آن کس که بداند با تزکیه پاک می‌گردد، او را پاک می‌گرداند. بنابر این فرمود: ﴿وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞو خداوند شنوای آگاه است.

آیه‌ی۲۲:

﴿وَلَا یَأۡتَلِ أُوْلُواْ ٱلۡفَضۡلِ مِنکُمۡ وَٱلسَّعَةِ أَن یُؤۡتُوٓاْ أُوْلِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینَ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ وَلۡیَعۡفُواْ وَلۡیَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٌ٢٢[النور: ۲۲]. «و کسانی از شما که اهل فضیلت و فراخی نعمت‌اند نباید سوگند بخورند که به خویشاوندان و بینوایان و مهاجران در راه خدا چیزی ندهند، و باید که ببخشند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند آمرزگار و مهربان است».

یکی از افرادی که در قضیه افک (تهمت زدن به عایشه) مشارکت داشت،‌و در پرداختن به آن فرو رفته بود «مسطح بن اثاثه» یکی از خویشاوندان ابوبکر صدیق سبود. او فردی فقیر و از زمرۀ کسانی بود که در راه خدا از سرزمین و وطن خویش هجرت کرده بود. ابوبکر سوگند خورد که چون او در مورد عایشه چنان سخن گفته است بر وی انفاق نکند، و به او چیزی ندهد، پس این آیه نازل شد و مسلمانان را از این سوگند خوردن که متضمن قطع کردن هزینه و نفقه بود، نهی نمود، و ابوبکر را به گذشت و عفو تشویق، و او را به آمرزش خداوند وعده داد، که اگر مسطح را ببخشد خدا هم او را می‌بخشد. پس فرمود: ﴿أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٌآیا دوست ندارید که خداوند شما با بیامرزد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است و هر گاه شما بندگان خدا را مورد گذشت و عفو قرار دهید، خداوند نیز با شما چنین رفتار خواهد کرد. ابوبکر وقتی این آیه را شنید، گفت: آری! سوگند به خدا من دوست دارم که خداوند مرا بیامرزد. پس دوباره نفقه دادن به مسطح را آغاز کرد. در این آیه دلیلی می‌بابیم مبنی بر آنکه نفقه بر فامیل نزدیک واجب است، و نباید به خاطر گناه انسانی، نیکوکاری و انفاق بر او ترک شود. نیز در این آیه به گذشت و عفو تشویق شده است، هر چند که آن کس مرتکب گناهی شده باشد.

آیه‌ی ۲۳-۲۶:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ٢٣[النور: ۲۳]. «همانا کسانی‌که زنان پاکدامن و بی‌خبر و مؤمن را به زنا متهم می‌سازند در دنیا و آخرت نفرین شده‌اند، و عذابی بزرگ دارند».

﴿یَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَیۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٢٤[النور: ۲۴]. «روزی که زبان‌ها و دست‌ها و پاهایشان بر کارهایی که کرده‌اند گواهی می‌دهند».

﴿یَوۡمَئِذٖ یُوَفِّیهِمُ ٱللَّهُ دِینَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَیَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِینُ٢٥[النور: ۲۵]. «در آن روز خداوند جزای واقعی آنان را بی‌کم و کاست بدیشان می‌دهد، و خواهند دانست که خداوند همان حق آشکار است».

﴿ٱلۡخَبِیثَٰتُ لِلۡخَبِیثِینَ وَٱلۡخَبِیثُونَ لِلۡخَبِیثَٰتِۖ وَٱلطَّیِّبَٰتُ لِلطَّیِّبِینَ وَٱلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ٢٦[النور: ۲۶]. «زنان ناپاک از آن مردان ناپاک‌اند، و مردان ناپاک از آن زنان ناپاک می‌باشند، و زنان پاکیزه سزاوار مردان پاک‌اند، و مردان پاکیزه سزاوار زنان پاک‌اند، اینان از آنچه می‌گویند مبرا و منزّه هستند، آنان آمرزش و روزی نیکو دارند».

سپس وعید سخت را برای متهم کردن زنان پاکدامن به زنا بیان کرد، و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِهمانا کسانی که زنان پاکدامن و بی‌خبر از هر‌گونه آلودگی را به زنا متهم می‌کنند، که چنین چیزی به دلشان هم خطور نکرده است، ﴿ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِزنان مؤمن را به زنا متهم می‌کنند، ﴿لُعِنُواْ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِدر دنیا و آخرت لعنت و نفرین شده‌اند. و آدمی جز به خاطر ارتکاب گناه بزرگ لعنت در هر دو جهان بر انها ادامه دارد. ﴿وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞو عذابی بزرگ در پیش دارند. و این اضافه بر لعنت است، آنها را از رحمت خویش دور نموده و عذاب شدید خویش را بر آنها فرو نازل می‌کند.

﴿یَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَیۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٢٤روزی که زبانها و دست و پاهایشان بر کارهایی که کرده‌اند گواهی می‌دهند، پس هر عضوی علیه آنها گواهی می‌دهد، و خداوند که همه چیز را به سخن آورده است آن را به سخن می‌آورد. پس انسان نمی‌تواند انکار کند. و به راستی که خداوند در مورد بندگان به عدالت رفتار نموده و شاهدان و گواهان آنان‌را از خودشان قرار داده‌است.

﴿یَوۡمَئِذٖ یُوَفِّیهِمُ ٱللَّهُ دِینَهُمُ ٱلۡحَقَّدر آن روز خداوند جزای واقعی اعمالشان را به عدل و انصاف و بدون کم و کاست به آنان می‌دهد، جزایی کامل که چیزی از آن کم نشده است. ﴿وَیَقُولُونَ یَٰوَیۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡکِتَٰبِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةٗ وَلَا کَبِیرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗاۗ وَلَا یَظۡلِمُ رَبُّکَ أَحَدٗا[الکهف: ۴۹]. «و می‌گویند: «وای بر ما! این چه کتابی است که کوچک و بزرگی را رها نکرده، بلکه همه چیز را نوشته است». و آنان تمام کارهایی را که کرده‌اند حاضر می‌یابند، و پروردگارت به هیچ‌کس ظلم نمی‌کند».

و در این جایگاه بزرگ می‌دانند که خداوند همان حق آشکار است، و صفت‌های خداوند و افعالش حق است، و عبادت او و لقای او حق می‌باشد، و وعید او حق است و حکم دینی و جزایی او حق است، و پیامبرانش حق هستند. پس هیچ حقی جز در راه خدا و از طرف خدا نیست.

﴿ٱلۡخَبِیثَٰتُ لِلۡخَبِیثِینَ وَٱلۡخَبِیثُونَ لِلۡخَبِیثَٰتِۖ وَٱلطَّیِّبَٰتُ لِلطَّیِّبِینَ وَٱلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَٰتِزن و سخن و کار ناپاک سزاوار مرد ناپاک است و با وی تناسب و همخوانی دارد. و مرد و سخن و کار پاک مناسب و لایق زن پاک می‌باشد. این کلمه‌ای عام است و هیچ استثنایی ندارد. و مطلب مهم این است که پیامبران به ویژه پیامبران اولوالعزم و به خصوص سرور پیامبران به ویژه پیامبران، محمد صکه برترین و پاکیزه‌ترین سزاوارشان است. بنابر این تهمت زدن به عایشه لتهمت زدن به پیامبر می‌باشد و هدف منافقین از این تهمت و بهتان خود پیامبر صبود.

پس برای اثبات پاکی عایشه همین کافی است که همسر پیامبر صاست، و دانسته می‌شود که عایشه حتماً از این امر زشت، پاک و پاکیزه بوده است. در حالی که او از آن معالم رفیع ایمانی برخوردار است، صدیقه زنان، و برترین وعالم‌ترین و پاک‌ترین آنان است، محبوب پیامبر، که در بستر و لحاف هیچ زنی جز عایشه بر پیامبر وحی نازل نشده است! پس این را به صراحت بیان کرد، تا برای باطل‌گرایان جای سخنی باقی نماند، و مجالی برای شک و تردید نباشد، و فرمود: ﴿أُوْلَٰٓئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَاینان از آنچه می‌گویند منزه هستند. در اصل اشاره به عایشه لاست، و به تبع ایشان تمام زنان مؤمن و پاکدامن را نیز در بر می‌گیرد. ﴿لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞآنان از آمرزش فراوانی برخوردار هستند، آمرزشی که همۀ گناهان آنان را فرا می‌گیرد، و در بهشت از جانب پروردگار بزرگوار از روزی نیک و ارزشمندی برخوردار خواهند شد.

آیه‌ی ۲۷-۲۹:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ بُیُوتِکُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٢٧[النور: ۲۷]. «ای مؤمنان! وارد خانه‌هایی غیر از خانه‌های خود مشوید مگر آنکه اجازه بگیرید، و بر اهل آن سلام گویید، این کار برای شما بهتر است، تا شاید پند پذیرید و یادآور شوید».

﴿فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِیهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ یُؤۡذَنَ لَکُمۡۖ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡکَىٰ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ٢٨[النور: ۲۸]. «پس اگر در آنجا کسی را نیافتید، وارد آنجا نشوید، تا این‌که به شما اجازه داده شود. و اگر به شما گفته شود: برگردید، پس برگردید که برایتان سزاوارتر است. و خداوند به آنچه می‌کنید داناست».

﴿لَّیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ مَسۡکُونَةٖ فِیهَا مَتَٰعٞ لَّکُمۡۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَکۡتُمُونَ٢٩[النور: ۲۹]. «بر شما گناهی نیست که به خانه‌های غیر مسکونی وارد شوید که در آنجا کالایی دارید، و خداوند می‌داند آنچه را آشکار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌دارید».

خداوند باری تعالی بندگان مؤمن خویش را راهنمایی می‌نماید تا بدون اجازه وارد خانه‌های دیگران نشوند، چون بدون اجازه وارد شدن به خانۀ دیگران دارای چند فساد و تباهی است. از آن جمله یکی این است که پیامبر صفرموده است: «اجازه گرفتن به خاطر فرو نگاه‌داشتن چشم قرار داده شده است. پس به سبب اخلال در اجازه گرفتن توجهی به آن عورتهای داخل خانه‌ها هویدا می‌گردد، زیرا خانه پرده و لباس انسان است، مانند لباسی که عورت انسان را می‌پوشاند.

و دیگر این‌که بدون اجازه وارد شدن باعث می‌شود تا افرادی که در داخل خانه‌ها هستند به فردی که وارد می‌شود مشکوک شوند و او را به کار بد از قبیل دزدی و غیره متهم کنند، زیرا وارد شدن پنهانی بر شر و بدی دلالت می‌نماید و خداوند مؤمنان را از داخل شدن به خانۀ دیگران منع کرده است، مگر این‌که اجازه بگیرند. ﴿حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْتا اجازه بگیرید. «استئذان» را «استئاس» نامید، چون با اجازه گرفتن انس و الفت حاصل می‌شود، و در صورت عدم اجازه گرفتن وحشت به وجود می‌آید. ﴿وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاو بر اهل آن سلام کنید. و کیفیت آن همان است که در حدیث آمده است: «السلام علیکم، آیا وارد شوم؟ ﴿ذَٰلِکُمۡاین اجازه گرفتن ﴿ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَبرای شما بهتر است، شاید یادآور شوید. چون اجازه گرفتن منافع و مصالح زیادی را در بر دارد و یکی از فضایل اخلاقی واجب می‌باشد. پس اگر صاحب خانه اجازه داد، اجازه گیرنده می‌تواند وارد شود.

﴿فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِیهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ یُؤۡذَنَ لَکُمۡۖ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْو اگر در خانه‌ها کسی را نیافتید پس وارد آنجا نشوید، تا به شما اجازه داده شود، و اگر به شما اجازه داده نشد، و گفتند: «برگردید» پس برگردید. یعنی از برگشتن امتناع نورزید، و خشمگین نشوید، چون صاحب خانه شما را از رسیدن به حق واجبتان منع نکرده است، بلکه صاحب خانه احسان می‌نماید، و اگر بخواهد اجازه می‌دهد، و اگر هم نخواهد اجازه نمی‌دهد پس در صورت عدم اجازه نباید حالت نفرت و تکبر به شما دست بدهد. ﴿فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡکَىٰ لَکُمۡاین کار، یعنی برگشتن، بیشتر مایۀ پاک شدن شما از بدیها و رشدتان به وسیلۀ نیکی‌ها می‌گردد. ﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞو خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است، پس هر فردی را طبق عملش- کم باشد یا زیاد، خوب باشد یا بد- سزا و جزا می‌دهد. این حکم در مورد خانه‌های مسکونی است، خواه انسان در آنجا اثاثیه و کالایی داشته باشد یا نه، و نیز در مورد خانه‌هایی است که مسکونی نیستند و انسان در آنجا کالایی ندارد.

و اکا خانه‌های غیرمسکونی که کسی در آن نیست و کالای انسان در آن قرار دارد و آدمی نیازمند آن است که وارد آن شود، و کسی در آن نیست که بتوان از او اجازه گرفت، مانند خانه‌ی اجاره‌ای و غیره در چنین جاهای ﴿لَّیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌبر شما گناهی نیست که بدون اجازۀ وارد آن شوید. این دلالت می‌نماید که وارد شدن بدون اجازه در دیگر خانه‌ها که پیشتر ذکرشان به میان آمد حرام و گناه می‌باشد. ﴿أَن تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ مَسۡکُونَةٖ فِیهَا مَتَٰعٞ لَّکُمۡو این از احتراز واستثناهای شگفت‌انگیز قرآن می‌باشد، چون وقتی فرمود: ﴿لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ بُیُوتِکُمۡ[النور: ۲۷]. بدون اجازه وارد خانه‌های دیگران نشوید، عام است و شامل هر خانه‌ای می‌شود که به خود انسان متعلق نباشد، و خداوند خانه‌ا‌ی را که مال او نیست اما کالایش در آن قرار دارد و در آن کسی ساکن نیست استثنا کرد، و فرمود: بدون اجازه وارد شدن به چنین خانه‌هایی گناه نیست.

﴿وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَکۡتُمُونَو خداوند می‌داند آنچه را که آشکارا می‌کنید و آنچه را که پنهان می‌دارید. یعنی خداوند احوال آشکار و پنهان، و منافع شما را می‌داند. بنابر این آن دسته از احکام شرعی را که به آن نیاز دارید برایتان بیان کرد.

آیه‌ی۳۰:

﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِکَ أَزۡکَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ٣٠[النور: ۳۰]. «به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و پاکدامنی ورزند، این برای‌شان پاکیزه‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهند آگاه است».

مؤمنان را راهنمایی کن و به آنان که ایمان دارند، ایمانی که آنها را از انجام آنچه خللی به اعتقاد و باورشان وارد می‌نماید، بگو: ﴿یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡچشم‌هایشان را از نگاه به عورت‌ها، و رنان بیگانه، ونوجوانانی «امرد» که نگاه کردن به آنها باعث فتنه می‌گردد، و نگاه کردن به زینت و زخارف دنیا که باعث فتنه می‌شود و انسان را به چیزی مبتلا می‌نماید که ممنوع است، فرو گیرند.

﴿وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡو شرمگاه‌های خویشتن را از آمیزش جنسی حرام با زنان، و یا همجنس‌بازی مصون بدارند، و از دست زدن به شرمگاه و نگاه کردن به آن دوری نموده، و پاکدامنی ورزند. ﴿ذَٰلِکَ(آن) حفاظت چشمان و شرمگاه‌ها، ﴿أَزۡکَىٰ لَهُمۡبرایشان سزاوارتر است و باعث رشد اعمال‌شان می‌گردد، زیرا هرکس شرمگاه و چشمان خود را از حرام حفظ نماید، از پلیدی‌هایی که بدکاران و اهل معاصی بدان آلوده می‌شوند محفوظ می‌ماند، و اعمالش به سبب ترک امور حرامی که نفس به آن طمع دارد و آدمی را به انجام آن فرا می‌خواند رشد می‌کند. پس هرکس چیزی را به خاطر خداوند ترک کند، خداوند در عوض به او چیزی بهتری می‌دهد، و هر کس چشمان خود را فرو بگیرد، خداوند به او بینش و روشنایی می‌دهد، زیرا هر گاه بنده شرمگاه و نگاهش را از حرام و مقدمات آن حفظ نماید علی‌رغم این‌که انگیزه‌های شهوت در وجود او باشد- بر دیگر اعضا و جوارحش کنترل کاملتر و بهتری خواهد داشت. بنابر این خداوند کنترل شرمگاه را «حفظ» نامیده است، پس هر چیزی که قرار است محفوظ نگاه داشته شود اگر حفظ کننده‌اش در مراقبت و نگاهداری آن نکوشد، و از اسبابی که باعث حفظ آن می‌گردد بهره نگیرد آن چیز محفوظ باقی نمی‌ماند. همچنین چشم و شرمگاه اگر بنده در حفاظت و کنترل آنها نکوشد او را دچار مصیبت و مشکلاتی خواهند کرد. و بنگر چگونه خداوند متعال به‌طور مطلق دستور داده است شرمگاه حفظ شود، چرا که در هیچ حالتی استفاده از آن در راه حرام جایز نیست. اما در مورد چشم فرمود: ﴿یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡو چشمان خود را فرو بگیرند، و کلمۀ: مِن را بکار برد که بر تبعیض دلالت می‌نماید، زیرا در بعضی اوقات اگر نیاز باشد نگاه کردن جایز است، مانند نگاه کردن شاهد و کارگر و خواستگار و امثال آن. سپس خداوند بندگان را یادآور شد که به یاد داشته باشند خداوند به اعمال و کارهایشان آگاه است، تا در نزدیک نشدن به چیزهای حرام بکوشند.

آیه‌ی ۳۱:

﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ یَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَیَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّۖ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّٰبِعِینَ غَیۡرِ أُوْلِی ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ وَلَا یَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِیُعۡلَمَ مَا یُخۡفِینَ مِن زِینَتِهِنَّۚ وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٣١[النور: ۳۱]. «و به زنان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) فرو بگیرند، و پاکدامنی کنند و از زینت خود مگر آنچه از آن که آشکار است. آشکار نکنند، و باید روسری‌هایشان را بر گریبان‌هایشان فرو گذارند، و زینت خود را آشکار است آشکار نسازند مگر برای شوهران‌شان، پدارن‌شان، پدران شوهران‌شان، پسران‌شان، پسران شوهران‌شان، برادرن‌شان، پسران برادران‌شان، پسران خواهران‌شان، زنان (همکیش) خودشان، بردگان‌شان، مردان بی‌رغبت (به زنان) که پیرو شمایند، و کودکانی که بر شرمگاه زنان اطلاع نیافته‌اند. و نباید با پاهایشان (زمین) را بکوبند تا آنچه از زینت‌شان که پنهان می‌دارند آشکار شود. ای مومنان! همگی به‌سوی خدا برگردید تا رستگار شوید».

وقتی مردان مؤمن را به حفظ چشم از نگاه به نامحرمان، و حفظ شرمگاه دستور داد، زنان مؤمن را نیز به این دستور داد و فرمود: ﴿وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ یَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّو به زنان مؤمن (نیز) بگو: «چشمان خود را از نگاه شهوت‌آمیز به نامحرمان و شرمگاهها و مردان فرو بگیرند. ﴿وَیَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّو شرمگاههای خود را از آمیزش و لمس شدن و این‌که در معرض نگاه دیگران قرار گیرد حفظ نمایند. ﴿وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّو زینت خود را از قبیل لباس‌های زیبا و زیورآلات‌شان آشکار نکنند. و همۀ بدن زینت می‌باشد، و از آنجا که لباس‌های آشکار و ظاهر بناچار دیده می‌شود، فرمود: ﴿إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَامگر آنچه که از آن آشکار است. یعنی لباس‌های آشکار که معمولا زنان آن را می‌پوشند، در صورتی که باعث فتنه نشود. ﴿وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّو باید روسری‌هایشان را بر گریبان‌هایشان فرو گذارند تا کاملاً پوشیده شوند. و این دلالت می‌نماید زینتی که آشکار کردن آن حرام است شامل تمام بدن می‌شود، چنان که بیان نمودیم. سپس نهی از آشکار نمودن زینت را تکرار کرد تا موارد ذیل را از آن استثنا نماید، ﴿إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّمگر برای شوهرانشان ﴿أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّیا برای پدرانشان یا پدران شوهرانشان، که شامل پدر و پدر بزرگ و پدر پدربزرگ می‌گردد. ﴿أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ إِخۡوَٰنِهِنَّیا برادرنشان یا پسران برادرنشان، خواه برادران تنی باشند یا برادران ناتنی. ﴿أَوۡ بَنِیٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّیا پسران خواهرانشان یا زنان همکیش خودشان یعنی برای زنان به طور مطلق جایز است که به یکدیگر نگاه کنند. و احتمال دارد منظور از اضافه کردن زنان به آنان که فرمود: «زنانشان» جنسیت باشد. یعنی زنان مسلمان که از جنس خودشان هستند، پس این دلیلی است برای کسی که می‌گوید جایز نیست زن ذمی به زن ذمی به زن مسلمان نگاه کند. ﴿أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُنَّو یا بردگان‌شان پس برده‌ای که ششدانگ متعلق به زن است می‌تواند بانوی خودش را نگاه کند. اما اگر از ملکیت او خارج شد یا بخشی از مالکیت را از دست داد نگاه کردنش جایز نیست. ﴿أَوِ ٱلتَّٰبِعِینَ غَیۡرِ أُوْلِی ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِیا مردانی که پیرو شمایند، و وابسته به شما هستند، و نیاز جنسی در آنها نیست، مانند افراد ابله و دیوانه که چیزی نمی‌دانند، و مانند فردی که ناتوانی جنسی دارد، و در شرمگاه و قلب او شهوتی وجود ندارد، نگاه کردن چنین کسانی به زنان اشکالی ندارد.

﴿أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِیا کودکانی که هنوز بر عورت زنان آگاهی پیدا نکرده‌اند. یعنی کودکانی که به حد تمییز و تشخیص نرسیده‌اند، پس نگاه کردن چنین کودکانی به زنان بیگانه جایز است، و خداوند علت جایز بودن آن را چنین بیان کرده است که آنها از عورت زنان آگاهی ندارند و هنوز شهوت در آنها به وجود نیامده است. و این دلالت می‌نماید که زن باید در برابر کودکی که به حد تشخیص و تمییز رسیده است حجاب را رعایت نماید و خود را بپوشاند، چون از عورت زنان آگاهی دارد.

﴿وَلَا یَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِیُعۡلَمَ مَا یُخۡفِینَ مِن زِینَتِهِنَّو پای خود را به هنگام راه رفتن به زمین نزنند تا زینتی که پنهانش می‌دارند آشکار شود. یعنی با پای خود نباید زمین را بکوبند تا زیورآلات پاهایشان از قبیل خلخال به صدا در آید و جلب توجه کند، و به سبب آن زینتش آشکار شود، و در نتیجه وسیله‌ای برای فتنه گردد. و از این موضوع و امثال آن، قاعدۀ سد ذرائع به دست می‌آید، و این که اگر چیزی ذاتاً جایز باشد ولی به حرام منتهی شود، مانند کوبیدن پا به زمین که در اصل یک کار جایز می‌باشد، اما از آنجا که وسیله‌ای برای پی‌بردن پی‌بردن به زینت زن می‌گردد از آن منع شده است.

وقتی خداوند به این دستورات نیکو و توصیه‌های خوب فرمان داد، و این‌که حتماً در این موارد از مؤمن کوتاهی سر می‌زند، فرمان داد تا توبه بنمایند. پس فرمود: ﴿وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَای مؤمنان! همگی به‌سوی خدا برگردیده، چرا که ایمان مؤمن او را فرا می‌خواند تا به‌سوی خدا برگردد. سپس رستگاری را منوط به توبه نمود و فرمود: ﴿لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَتا رستگار شوید، پس برای رسیدن به رستگاری راهی جز توبه وجود ندارد. و توبه یعنی این‌که آدمی از همۀ چیزهای ظاهری و باطنی که خداوند دوست ندارد دست بکشد. و این دلالت می‌نماید که هر مؤمنی نیازمند توبه می‌باشد، چون خداوند همۀ مؤمنان را خطاب نموده است. و در اینجا تشویق شده است که توبه باید خالصانه برای خدا باشد. پس فرمود: ﴿وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِو به‌سوی خدا برگردید و توبه کنید. یعنی هدفتان از توبه غیر از رضای خداوند چیزی دیگر از قبیل سالم ماندن از آفت‌‌های دنیوی یا ریا و شهرت وامثال آن نباشد.

آیه ۳۲- ۳۳:

﴿وَأَنکِحُواْ ٱلۡأَیَٰمَىٰ مِنکُمۡ وَٱلصَّٰلِحِینَ مِنۡ عِبَادِکُمۡ وَإِمَآئِکُمۡۚ إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغۡنِهِمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ٣٢[النور: ۳۲]. «و مردان و زنان بی‌همسر و بردگان و کنیزان خود را که سزاوار (ازدواج هستند) به همسری (دیگران) در آورید، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خویش دارا و بی‌نیاز می‌گرداند و خداوند دارای خیر فراوان، و آگاه است».

﴿وَلۡیَسۡتَعۡفِفِ ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّىٰ یُغۡنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱلَّذِینَ یَبۡتَغُونَ ٱلۡکِتَٰبَ مِمَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ فَکَاتِبُوهُمۡ إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِیهِمۡ خَیۡرٗاۖ وَءَاتُوهُم مِّن مَّالِ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ ءَاتَىٰکُمۡۚ وَلَا تُکۡرِهُواْ فَتَیَٰتِکُمۡ عَلَى ٱلۡبِغَآءِ إِنۡ أَرَدۡنَ تَحَصُّنٗا لِّتَبۡتَغُواْ عَرَضَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَمَن یُکۡرِههُّنَّ فَإِنَّ ٱللَّهَ مِنۢ بَعۡدِ إِکۡرَٰهِهِنَّ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٣٣[النور: ۳۳]. «و آنان که امکان ازدواج ندارند باید پاکدامنی پیشه کنند، تا آنکه خداوند آنان‌را از فضل خویش توانگر می‌سازد. و کسانی از بردگانتان که خواستار قرار داد «کتابت» برای آزاد شدن هستند، اگر خیری در ایشان سراغ دارید با آنان قرارداد ببندید، و از مال خداوند که به شما ارزانی داشته است به آنان بدهید، و همچنین کنیزان خود را وادار به زنا نکنید اگر آنان خواستند عفیف و پاکدامن باشند، و از این رهگذر خواهان مال و دارایی زودگذر دنیا باشید. و هرکس آنان‌را وادار سازد خداوند پس از وادار کردنشان (نسبت به آنها) آمرزگار و مهربان است».

خداوند متعال اولیا و اربابان را فرمان می‌دهد تا مردان و زنان مجردی را که زیردست آنها هستند به عقد ازدواج دیگران در آورند، پس بر خویشاوند و سرپرست یتیم واجب است تا کسانی را که مخارجشان بر عهدۀ اوست و نیاز به ازدواج دارند شوهر بدهد، و چون دستور داده شده‌اند تا زیردستان خود را به عقد و ازدواج درآورند به طریق اولی باید خودشان اقدام به ازدواج نمایند.

﴿وَٱلصَّٰلِحِینَ مِنۡ عِبَادِکُمۡ وَإِمَآئِکُمۡو کنیزان و غلامان صالح خود را به همسری دیگران درآورید احتمال دارد که منظور از صالحین صلاح و شایستگی دینی باشد و همانا سید بردگان و کنیزان شایسته و صالح و آن کسانی هستند که زناکار و فاجر نباشند موظف است که این برده یا کنیز صالح را به پاداش صلاح و شایستگی‌اش به نکاح کسی در بیاورد و دیگران را در رابطه ازدواج با وی ترغیب نماید چون ازدواج با کنیز یا برده‌ای که به سبب زنا دچار فساد شده است ممنوع می‌باشد. پس این آیه آنچه را که در آغاز سوره بیان شد مبنی بر این‌که ازدواج با زن و یا مرد زناکار حرام است مگر این‌که توبه نماید، تأیید می‌کند. و پاکدامنی و صلاح در مورد بردگان و کنیزان به طور ویژه بیان شده است، چون معمولاً عمل زشت بیشتر در میان کنیزان و بردگان وجود دارد. و احتمال دارد که منظور از صالحین این باشد که کنیزان و بردگان شایستگی ازدواج و صلاحیت آن را داشته، و به ازدواج نیازمند باشند. این مفهوم را این اصل کلی تأیید می‌نماید «سید» قبل از آن که کنیز یا برده نیازی به ازدواج داشته باشد موظف به شوهر دادن یا زن گرفتن برای وی نیست. البته مد نظر قرار دادن هر دو معنی هم بعید نیست ولله اعلم

﴿إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَاگر فقیر باشند، یعنی اگر همسران و ازدواج کنندگان تنگدست و فقیر باشند، ﴿یُغۡنِهِمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِخداوند آنان‌را از فضل خویش دارا و بی‌نیاز می‌نماید. پس اگر گمان می‌برید که چنانچه ازدواج نمائید به علت مخارج تشکیل خانواده تنگدست می‌شوید و از عهده آن بر نمی‌آید، (بدانید که خداوند شما را یاری می‌دهد، و هرگز این گمان) شما را از مهیا کردن شرایط ازدواج آنها باز ندارد. و این تشویق برای ازدواج می‌باشد و وعده‌ا‌یست به فردی که درصدد آن می‌باشد، و این که خداوند او را بعد از فقر و تنگدستی توانگر و دارا خواهد کرد.

﴿وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞو خداوند دارای خیر فراوان و فضل بزرگ است، و می‌داند چه کسی شایسته برخورداری از فضل دینی و دنیوی خداست، یا سزاوار یکی از آن دو می‌باشد، پس به هرکس آنچه را صلاح می‌داند و حکمتش اقتضا می‌نماید، می‌بخشد.

﴿وَلۡیَسۡتَعۡفِفِ ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّىٰ یُغۡنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِو آنان که امکانات ازدواج را ندارند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند آن را از فضل خویش توانگر کند. این، حکم کسی است که توانایی ازدواج را ندارد. یعنی حکم این است که از آنچه حرام است دست بکشد و کاری بکند که او را از حرام دور بدارد، و با وسوسه‌های قلبی‌اش که او را به ورطه ارتکاب حرام می‌کشاند، مبارزه نماید. نیز همان کاری را بکند که پیامبر صفرموده است: «ای گروه جوانان! هر کس از شما توانایی ازدواج را دارد، ازدواج نماید. و هر کس توانایی ازدواج را ندارد، باید روزه بگیرد، چرا که روزه برای او بازدارنده، و سپری در برابر گناه است». ﴿ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًاو کسانی که به خاطر این‌که فقیر و تنگدست هستند نمی‌توانند ازدواج بکنند، یا چون اولیا و اربابان‌شان فقیر و نادار هستند ازدواج برایشان میسر نمی‌باشد، و یا این‌که از ازدواج آنها امتناع می‌ورزند، باید راه عفت و پاکدامنی را در پیش بگیرند. و این تفسیر بهتر از تفسیر کسی است که در این آیه مضافی منصوب که کلمه‌ی «مهر» است، مقدار می‌نماید، «مضاعف‌الیه» را که کلمه‌ی «نکاح» است جانشین آن می‌سازد، که در آن صورت تقدیر آیه اینگونه خواهد بود: «الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مهر نِکَاحًا» آنان‌که قادر به پرداخت مهریه نیستند. زیرا در این تقدیر دو اشکال وجود دارد: یکی اینکه: در کلام حذف صورت می‌گیرد و اصل عدم حذف می‌باشد. دوم اینکه: معنی منحصر به کسی می‌گردد که دو حالت دارد، یا توانگر است و یا تنگدست. پس بردگان و کنیزان و کسانی که باید ولی یا سرپرست‌شان باید آنها زن یا شوهر بدهند خارج شده و آیه شامل آنها نمی‌گردد. ﴿حَتَّىٰ یُغۡنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِتا آنکه خداوند آنان را از فضل خویش توانگر کند. به کسی که پاکدامنی پیشه نماید وعده داده شده که بزودی خداوند او را توانگر خواهد کرد، و کارش را آسان خواهد نمود. و به او دستور داده شده تا منتظر فرج و حل مشکل باشد، تا وضعیتی که دارد بر او دشوارتر نیاید. ﴿وَٱلَّذِینَ یَبۡتَغُونَ ٱلۡکِتَٰبَ مِمَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ فَکَاتِبُوهُمۡ إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِیهِمۡ خَیۡرٗاو کسانی از برندگانتان که خواستار آزادی خود با عقد قرارداد شدن با ایشان عقد قرارداد ببندید اگر خیری را در ایشام سراغ دیدید. یعنی هر کس از بردگان و کنیزانتان که از شما طلب کتابت نمود و خواست خودش را بازخرید نماید خواسته او را بپذیرید و با او عقد قرارداد ببندید و بازخریدش نمایید، ﴿إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِیهِمۡ خَیۡرٗااگر در کسانی که خواستار بازخرید خود هستند توانایی کسب و کار و صلاحیت دینی را سراغ دیدید. چون بازخرید و عقد قرارداد دو منفعت دارد، یکی منفعت آزادی، و دیگری مبلغی که در مقابل آزادی پرداخت شده، و برده آن را می‌پردازد تا خویشتن را از بردگی آزاد نماید. و چه بسا در مدت عقد قرار داد تلاش نماید و بتوانند مال و سرمایه‌ای را برای اربابش جمع کند که در دوران بردگی قادر به جمع‌آوری و بدست آوردن آن نباشد. پس آقا و ارباب در این که برده‌اش خود را بازخرید نماید متضرر نمی‌شود. ضمناً برده نیز به فایده بزرگی دست می‌یازد. بنابر این فرمان خداوند مبنی بر عقد کتابت به صورتی که از آن سخن رفت فرمان و دستوری لازم و واجب می‌باشد. و این یک امر ظاهر می‌باشد یا حداقل از این فرمان الهی معنی «استحباب» را درک می‌کنیم، (و این‌که مستحب است با «عبد» قرارداد نوشته شود تا بر طبق آن خود را آزاد کند) و خداوند دستور داده‌است اربابان‌شان آنها را در عقد کتابت یاری دهند، چون به آن نیاز دارند، زیرا آنان مالی ندارند. پس فرمود: ﴿وَءَاتُوهُم مِّن مَّالِ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ ءَاتَىٰکُمۡو از مال خداوند که به شما ارزانی داشته است به آنان بدهید. آقای برده در این امر داخل است، و باید چیزی از آنچه که در قرارداد ثبت شده است به وی بدهد، یا بخشی از آن را کم نماید. نیز خداوند مردم را فرمان می‌دهد تا به آنها کمک نمایند، بنابر این برای بردگانی که از طریق عقد کتابت خود را بازخرید می‌نمایند بهره‌ای از ذکات قرار داده، و مردم را تشویق نموده است که به آنها کمک کنند، که می‌فرماید: ﴿مِّن مَّالِ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ ءَاتَىٰکُمۡاز مال خداوند که به شما ارزانی داشته است به آنان بدهید. یعنی همانطور که مال از آن خداست و آنچه در دست شماست بخششی از جانب خداوند است، پس شما هم با بندگان خدا نیکی نمایید، همانگونه که خداوند با شما نیکی و احسان کرده است. مفهوم آیه کریمه این است که برده وقتی کتابت را طلب نکند آقایش موظف نیست با او عقد کتابت ببندد. و اگر آقا خیری را در او سراغ نداشت و می‌دانست که توانایی کسب و کار را ندارد و به سبب آن باری بر گردن مردم می‌شود و ضایع می‌گردد، یا ترس آن را داشت که اگر این برده آزاد شود دچار فساد می‌گردد، پس نباید به چنین برده‌ای اجازه داده شود که خود را بازخرید نماید. و آقا موظف به بستن عقد کتابت با وی نیست، بلکه از چنین کاری نهی شده است.

﴿وَلَا تُکۡرِهُواْ فَتَیَٰتِکُمۡ عَلَى ٱلۡبِغَآءِکنیزانتان را وادار به زنا نکنید، إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا اگر خواستند پاکدامن باشند، چون فقط زمانی «وادار کردن» قابل تصور است که آنان خواهان پاکدامنی نباشند. . و اگر کنیز نخواهد پاکدامن باشد قطعاً‌زناکار خواهد بودو بر آقایش واجب است او را از زناکاری باز بدارد. و بدین جهت خداوند از وادار کردن کنیز به زنا نهی کرده است که در جاهلیت این کار را می‌کردند، و سید و آقا کنیزش را به زنا وادار می‌نمود تا پول و مزد این کار را بگیرد. یعنی هر چه کنیز به دست می‌آورد مال ارباب می‌شد. بنابر این فرمود: ﴿لِّتَبۡتَغُواْ عَرَضَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاتا بهره زندگان دنیا را بدست آورید: یعنی شایسته نیست و شما بخاطر برخورداری از کالای زندگی دنیا که کالای اندک است از بین می‌رود، آنها را وادار به زنا نمایید. پس بدست آوردن پاکی و جوانمردی - قطع نظر از پاداش آخرت و سزای آن- از بدست آوردن کالای اندک دنیا که فرومایگی و ناجوانمردی را بهره شما می‌نماید برایتان بهتر است. سپس کسانی را که کنیزتان را به زنا وادار می‌کنند فرا خوانده تا توبه نمایند، و فرمود: ﴿وَمَن یُکۡرِههُّنَّ فَإِنَّ ٱللَّهَ مِنۢ بَعۡدِ إِکۡرَٰهِهِنَّ غَفُورٞ رَّحِیمٞو هر کس آنان را بر این کار وادار بنماید، خداوند پس از وادار کردن‌شان (نسبت به آنها) آمرزگار و مهربان است. یعنی چنین کسی باید توبه نماید و به‌سوی خداون باز گردد و از گناهی که از وی سرزده است دست بکشد. و وقتی چنین کرد خداوند گناهانش را می‌آمرزد، و بر او رحم می‌نماید، همانطور که با او نجات دادن خویشتن از عذاب الهی به خودش رحم نمود، و به کنیزش نیز رحم نمود و او را به انجام آنچه به وی زیان می‌رساند وادار نکرد.

آیه‌ی ۳۴:

﴿وَلَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖ وَمَثَلٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِینَ٣٤[النور: ۳۴]. «و به راستی که آیاتی روشن و مثلی از (حال) کسانی که پیش از شما به سر برده‌اند، و پندی برای پرهیزگاران به‌سوی شما نازل کرده‌ایم».

این، تعظیم و بیان مقام والا و اهمیت آیاتی است که خداوند بر بندگان خویش عرضه کرده است، تا قدر آن را بدانند، و حق آن‌را ادا نمایند. پس فرمود: ﴿وَلَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖو براستی آیاتی به‌سوی شما نازل کرده‌ایم که بر اصول و فروعی که به آن نیاز دارید، دلالت می‌نمایند، طوری که هیچ اشکال و شبهه‌ای در آن باقی نمی‌ماند. ﴿وَمَثَلٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِکُمۡو نیز سرگذشت و اخبار پیشینیان صالح و ناصالح، و چگونگی اعمال‌شان، و آنچه برای‌شان اتفاق افتاده است را برایتان فرو فرستاده، و بیان نموده‌ایم تا از آن عبرت آموزید، و این‌که هر کس کارهای همانند کارهای آنان انجام بدهد به مجازات و سزای گرفتار خواهد شد که آنان بدان گرفتار شدند ﴿وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِینَو پندی برای پرهیزکاران فرو فرستادیم، موعظه‌ی که شامل وعده و وعید و تشویق و ترساندن است و پرهیزگاران از آن پند می‌گیرند، بنابر این از آنچه خداوند نمی‌پسندد دست می‌کشند و به کارهایی رو می‌آورند که خداوند دوست می‌دارد.

آیه‌ی ۳۵:

﴿ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ کَمِشۡکَوٰةٖ فِیهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِی زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوۡکَبٞ دُرِّیّٞ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَکَةٖ زَیۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِیَّةٖ وَلَا غَرۡبِیَّةٖ یَکَادُ زَیۡتُهَا یُضِیٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ یَهۡدِی ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن یَشَآءُۚ وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ٣٥[النور: ۳۵]. «خداوند نور آسمان‌ها و زمین است. نور او مانند چراغدانی است که در آت چراغی باشد و آن چراغ نیز در حبابی قرار گیرد. حباب درخشانی که انگار ستاره‌ای فروزان است و این چراغ (با روغنی) افروخته شود (که) از درخت پر برکت زیتونی (بدست آید) که نه شرقی و نه غربی می‌باشد، نزدیک است که روغنش‌گر چه آتشی به آن نرسیده باشد- روشنی بخشد. نوری است بر فراض نور. خداوند هر که را بخواهد به نور خود رهنمود می‌کند. و خداوند برای مردم مثلها می‌زند، و خداوند به همه چیز داناست».

﴿ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِخداوند نور آسمان‌ها و زمین است. نور حسی و معنوی آسمان‌ها و زمین است، چون ذات خداوند نور است و حجابش نور می‌باشد پیامبر صمی‌فرماید: چیزی که مانع آن است خداوند از سوی بندگان دیده شود، نور است. و اگر این مانع را بردارد و خود را به مخلوقاتش بنمایاند، شکوه عظمت ذاتش همه آفریدگانش را می‌سوزاند. با نور خدا عرش و کرسی و خورشید و ماه و روشنایی، نورانی شده‌اند، و با نور او بهشت منور گشته است. و همچنین نور معنوی به خدا برمی‌گردد، پس کتاب خدا نور است، و شریعت او نور می‌باشد و ایمان و معرفت در قلب‌های پیامبران و بندگان مومنش نور است. پس اگر نور الهی نبود تاریکی و ظلمتها روی هم انباشته می‌شد، و هر جا نور نباشد در آن تاریک و تنگی خواهد بود. ﴿مَثَلُ نُورِهِنور خدا که مردم را به‌سوی آن راهنمایی می‌نماید و آن همان نور ایمان و قرآن می‌باشد که در دل‌های مؤمنان است، ﴿کَمِشۡکَوٰةٖمانند چراغدانی است ﴿فِیهَا مِصۡبَاحٌکه در آن چراغی است چون چراغدان نور چراغ را جمع می‌نماید تا پراکنده نشود. ﴿ٱلۡمِصۡبَاحُ فِی زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوۡکَبٞ دُرِّیّٞو آن چراغ در حباب و آبگینه‌ای قرار دارد که از بس صاف و درخشان است گویای ستاره‌ای فروزان می‌باشد، ﴿یُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَکَةٖ زَیۡتُونَةٖو این چراغ با روغنی افروخته شود که از درخت پر برکت زیتون بدست آید. آتش روغن درخت زیتون روشن‌ترین و نورانی‌ترین روشنایی می‌باشد. ﴿لَّا شَرۡقِیَّةٖ وَلَا غَرۡبِیَّةٖنه شرقی است و نه غربی، پس شرقی نیست که در آخر روز خورشید به آن بتابد، و غربی هم نیست که در اول روز خورشید بر آن بتابد. نه غربی است و نه شرقی، بلکه در وسط زمین قرار دارد. مانند زیتون شام که در اول و آخر روز آفتاب بر آن می‌تابد بنابراین، روغن چنین درختی بهتر و صاف‌تر است. پس فرمود: ﴿یَکَادُ زَیۡتُهَا یُضِیٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞنزدیک است که روغن از بس که صاف است - گرچه آتشی به آن نرسیده است- روشنی بخشد. پس وقتی آتش بدان برسد روشنایی کاملتری می‌بخشد. ﴿نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖنوری است بر فراز نور. یعنی نور آتش و نور روغن و تطبیق مثالی که خداوند زده است با حالت مومن در حالی که نور خدا در قلبش باشد اینگونه است: فطرت و سرشتی که مؤمن بر آن سرشته شده است به منزلۀ این روغن صاف می‌باشد، پس فطرت و سرشت وی صاف می‌باشد و آماده فراگیری تعالیم الهی و کار نیک و مشروع است. بنابر این وقتی علم و ایمان به فطرتش برسد نور قلبش مانند چراغ، روشن و مشتعل می‌گردد، و قلب از هر نوع بدی و فهم بد در مورد خدا پاک می‌شود. هر گاه ایمان به قلبش برسد روشنایی فراوان می‌بخشد، از آلودگی‌ها پاک شده است. مانند صفای حباب از و آبگینه درخشان، پس نور فطرت و نور ایمان و نور علم و صفای معرفت همه در او جمع شده و این نورها بر یکدیرگ انباشته می‌شود. و از آنجا که این نورها بخشی از نور خداوند متعال بوده، و هر کس شایستگی برخورداری از چنین نوری را ندارد، فرمود: ﴿یَهۡدِی ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن یَشَآءُخداوند هر کس را که بخواهد به‌سوی نور خود رهنمون می‌کند، کسانی که خداوند پاکی و پاکیزیگی آنان را می‌داند، و خویشتن را با این نور پاکیزه می‌دارند و خود را با آن رشد می‌دهند.

﴿وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِو خداوند برای مردم مثلها می‌زند، تا درک نمایند و بفهمند. و این لطف خداوند نسبت به بندگان است، و احسانی از جانب او بر آنان می‌باشد تا حق از باطن مشخص و روشن بگردد، زیرا مثال، مفاهیم معقول را به محسوس نزدیک می‌نماید، در نتیجه بندگان آن را به طور واضح و روشن می‌فهمند. ﴿وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞو خداوند به هر چیزی داناست، و علم و آگاهی‌اش همه چیز را احاطه کرده است. پس باید بدانید که مثال زدن خداوند مثال زدن کسی است که حقیقت چیزها و تفاصیل آن را می‌داند. و مثال زدن الهی به نفع و مصلحت بندگان است. پس باید در این مثالها اندیشید و با آنها مخالفت نکرد، چرا که خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید. و از آنجا که اسباب نور ایمان و قرآن بیشتر در مساجد وجود دارد، با اشاره به بزرگ داشت.

مساجد فرمود:

آیه‌ی ۳۶-۳۸:

﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ٣٦[النور: ۳۶]. «خانه‌هایی که خداوند اجازه داده است برافراشته شوند، و نام او در آنجا یاد شود، و او را صبح و شام در آنجا تسبیح می‌گویند».

﴿رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءِ ٱلزَّکَوٰةِ یَخَافُونَ یَوۡمٗا تَتَقَلَّبُ فِیهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ٣٧[النور: ۳۷]. «مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد خدا، و خواندن نماز، و دادن زکات غافل نمی‌سازد، از روزی می‌ترسند که دلها و دیدگان در آن دگرگون و پریشان می‌گردد».

﴿لِیَجۡزِیَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ٣٨[النور: ۳۸]. «تا خداوند بر (مبنای) بهترین کارهایشان آنان را پاداش بدهد، و از فضل خویش افزون به آنان ببخشد، و خداوند هر که را بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد».

﴿فِی بُیُوتٍدر مساجدی که خانه‌های بزرگ و باارزش و بهترین جا در نزد خداوند سهتند خداوند عبادت می‌شود. ﴿أَذِنَ ٱللَّهُخداوند فرمان داده و توصیه نموده که، ﴿أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُبرآفراشته شوند و نام او در آنجا یاد شود. در این دو جمله تمام احکام متعلق به مساجد وجود دارد. زیرا برافراشته شدن مساجد در برگیرنده ساختن و تعمیر کردن و تمیز نمودن آن از آلودگی‌ها و حفاظت آن از دیوانه‌ها و کودکانی است که از پلیدی‌ها و آلودگی‌ها پرهیز نمی‌کنند. نیز شامل آن است که آن را از ورود کافر و این‌که در آن یاوه‌گویی و بلند صحبت نکرد، و جز ذکر خدا چیزی در آن گفته نشود. و یاد کردن نام خداوند در آنجا در برگیرنده‌ی نماز قرض و نفل و خواندن قرآن و تسبیح و تحلیل و دیگر انواع ذکر، و آموختن علم و آموزش آن به دیگران، و مذاکره علم، و اعتکاف و دیگر عبادت‌هایی است که در مساجد انجام می‌شوند. بنابر این آبادانی مسجد به دو صورت انجام می‌گیرد: آباد کردن ساختمان و محکم کردن آن، و آباد کردن مسجد با ذکر خدا از قبیل نماز و غیره، که این شریف‌ترین دو قسم است. و نزد اکثر علما واجب است که نمازهای پنج‌گانه و جمعه در مسجد انجام شوند. و گروهی دیگر گفته‌اند که خواند نمازها در مسجد مستحب است. سپس خداوند کسانی را که مساجد را با عبادت آباد می‌نمایند، ستایش کرد و فرمود: ﴿یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِمردانی که خدا را صبح و شام در آنجا مخلصانه تسبیح می‌گویند. خداوند این دو وقت- صبح و شام- را به طور ویژه بیان کرد، چون دارای شرافت و عظمت می‌باشند، و حرکت کردن و رفتن به‌سوی خدا در این دو وقت آسان است. و تسبیح گفتن در نماز و خارج از آن در این آیه داخل است. بنابر این ذکرهای صبحگاهان و شامگاهان مشروع قرارداده شده است. یعنی در این مساجد مردانی صبح و شام مخلصانه خدا را تسبیح می‌گویند، آن هم چه مردانی! مردانی که دنیا را بر پروردگارشان ترجیح نمی‌دهند، و تجارت و کسب و‌کار آنها را از خداوند غافل نکرده و به خود مشغول نمی‌سازد.

﴿لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌمردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد خدا غافل نمی‌کند. تجارت شامل هر معامله‌ای می‌باشد، پس فرموده‌ی خداوند ﴿وَلَا بَیۡعٌاز باب عطف خاص خاص بر عام خواهد بود، و این بخاطر کثرت اشتغال به بیع و غافل ماندن از غیر آن است. پس این مردان چنانچه به تجارت و خرید و فروش بپردازند اشکالی ندارد، چون تجارت و خرید و فروش آنها را غافل نمی‌سازد. به این صورت که آن را ﴿عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءِ ٱلزَّکَوٰةِدر ذکر خدا و خداوند نماز و دادن ذکات مقدم نمی‌دارند، و آن‌را بر این چیزها ترجیح نمی‌دهند بلکه آنها طاعت خداوند و عبادت و پرستش او را آخرین هدف، و مقصد نهای خود قرار دادند. پس هر چیزی که میان آنها و عبادت حایل و مانع قرار بگیرد آن را ترک می‌نمایند. و از آنچه که ترک گفتن دنیا برای بسیاری انسان‌ها سخت است،‌و کسب و تجارت برایشان دوست داشتنی است. و غالباً ترک گفتن آن بر نفس دشوار است، و از مقدم نمودن حق خداوند بر آن احساس سختی و دشواری می‌کنند به ذکر موضوعی پرداخت که نفس انسان را به مقدم داشتن ذکر الهی فرا می‌خواند. پس در قالب تشویق و ترهیب فرمود: ﴿یَخَافُونَ یَوۡمٗا تَتَقَلَّبُ فِیهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُاز روزی می‌ترسند که دلها و دیدگان در آن روز از شدت وحشت و اضطراب دگرگون شده و دلها و جسمها پریشان می‌گردد. بنابر این از آن روز می‌ترسند، در نتیجه ترک گفتن آنچه انسان را از عمل صالح باز می‌دارد بر ایشان آسان می‌شود. ﴿لِیَجۡزِیَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْتا خداوند بر مبنای بهترین کارهایشان آنان را پاداش دهد. منظور از بهترین کارهایشان اعمال و کارهای نیک و شایسته‌اشان است، چون کارهای نیک آنان بهترین کاری است که کرده‌اند، زیرا آنها امور جایز و غیره را انجام می‌دهند، اما پاداش فقط در برابر عمل نیک داده می‌شود. همچنانکه فرموده است: ﴿لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٣٥[الزمر: ۳۵]. «تا بدترین کارهایی را که کرده‌اند از آنها بزداید، دور نماید، و پاداش بهترین کارهای را که می‌کردند به آنان بدهد». ﴿وَیَزِیدَهُم مِّن فَضۡلِهِو از فضل خود بر پاداش‌شان بیفزاید و پاداشی بیشتر از آنچه که در برابر اعمال خود سزاوارش هستند به آنان بدهد. ﴿وَٱللَّهُ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖو خداوندهر که را که بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد، و چنان پاداشی به او می‌دهد که عملش سزاوار آن پاداش نمی‌باشد. و در خیال و آرزوی او نمی‌گنجد. و بی‌حساب و بی‌شمار به او مزد می‌دهد. و این کنایه از آن است که خداوند پاداش بسیار زیاد و فراوانی به بندگانش می‌دهد.

آیه‌ی ۳۹-۴۰:

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَعۡمَٰلُهُمۡ کَسَرَابِۢ بِقِیعَةٖ یَحۡسَبُهُ ٱلظَّمۡ‍َٔانُ مَآءً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَهُۥ لَمۡ یَجِدۡهُ شَیۡ‍ٔٗا وَوَجَدَ ٱللَّهَ عِندَهُۥ فَوَفَّىٰهُ حِسَابَهُۥۗ وَٱللَّهُ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ٣٩[النور: ۳۹]. «و کافران اعمالشان به سرابی می‌ماند که (فرد) تشنه در بیابان بی‌آب و علفی آن را آبی می‌پندارد، تا چون به آن نزدیک شود آن را چیزی نیابد، و خداوند را نزد خود بیابد و حسابش را تمام و کمال به او بدهد، و خداوند در حسابرسی سریع است».

﴿أَوۡ کَظُلُمَٰتٖ فِی بَحۡرٖ لُّجِّیّٖ یَغۡشَىٰهُ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ سَحَابٞۚ ظُلُمَٰتُۢ بَعۡضُهَا فَوۡقَ بَعۡضٍ إِذَآ أَخۡرَجَ یَدَهُۥ لَمۡ یَکَدۡ یَرَىٰهَاۗ وَمَن لَّمۡ یَجۡعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورٗا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍ٤٠[النور: ۴۰]. «یا مانند تاریکی‌هایی در دریایی ژرف است که آن را موجی فرو پوشانده که برفرازش موجی است و بر فراز آن نیز ابری است، تاریکی‌هایی است که بر هم انباشته است، هر گاه دستش را بیرون آورد نزدیک است آن را نبیند و کسی که خدا نوری بهرۀ او نکرده باشد او را نوری نیست».

خداوند این دو مثال را برای اعمال کافران زده است مبنی بر این‌که این‌گونه اعمالشان بیهوده و باطل از بین خواهد رفت، و انجام دهندگان از آن حسرت می‌برند. پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْو کسانی که به پروردگارش کفر ورزیدند،‌ و پیامبران‌شان را تکذیب کردند، ﴿أَعۡمَٰلُهُمۡ کَسَرَابِۢ بِقِیعَةٖاعمال‌شان به سرابی می‌ماند که در بیابانی بی‌آب و علف شخص تشنه آن‌را آب می‌پندارد. ﴿یَحۡسَبُهُ ٱلظَّمۡ‍َٔانُ مَآءًفرد تشنه‌ای که از شدت تشنگی گمان می‌برد آن سراب آب است. و این پنداری باطل است که فرد تشنه به‌سوی سراب می‌رود تا به وسیلۀ آن تشنگی خود را برطرف نماید. ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَهُۥ لَمۡ یَجِدۡهُ شَیۡ‍ٔٗاتا چون به آن رسد اصلاً چیزی نیابد، در نتیجه به شدت پشیمان می‌شود و چون امید دست یافتن به آب را از دست می‌دهد تشنگی‌اش بیشتر می‌شود. اعمال کافران نیز مانند سراب است، و فرد نادانی که چیزی نمی‌داند اعمال کافران را مفید می‌پندارد و اعمالشان وی را می‌فریبد و او نیز همانند کافران گمان میی‌برد که این اعمال آرزوهایش را محقق خواهد ساخت و او نیز به مانند آنان بدان نیاز دارد، آنگونه که انسان تشنه به آب نیازمند است. تا آنگاه که کافر در روز قیامت به نزد اعمال خود می‌آید می‌بیند که همهِ آنها باطل‌اند و هیچ سودی به او نمی‌رسانند، بلکه ﴿وَوَجَدَ ٱللَّهَ عِندَهُۥ فَوَفَّىٰهُ حِسَابَهُخداوند را نزد اعمالش می‌یابد و حسابش را تمام و مال به او می‌دهد و هیچ چیزی ازط عملش بر خداوند پوشیده و پنهان نمانده و هیچ چیزی از اعمالش از نگاه الهی به دور نمی‌ماند. ﴿وَٱللَّهُ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِو خداوند در حسابرسی سریع است. پس نباید جاهلان، میعاد قیامت را دور بپندارند، بلکه قطعاً قیامت فرا خواهد رسید.

خداوند اعمال کافران را به سرابی تشبیه نموده که در بیابان بی‌آب و علفی شخص تشنه آن‌را آب می‌پندارد و این مثال دل‌های کافران است که در آن هیچ خیر و نیکی وجود ندارد که به سبب آن اعمالشان پاکیزه گردد، چون کفر ورزیدن مانع نیکوکاری آنها می‌شود.

و مثال دوم برای بطلان اعمال کافران ﴿کَظُلُمَٰتٖ فِی بَحۡرٖ لُّجِّیّٖبسان تاریکی‌هایی در دریای ژرف مواج است، ﴿یَغۡشَىٰهُ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ سَحَابٞۚ ظُلُمَٰتُۢ بَعۡضُهَا فَوۡقَ بَعۡضٍکه آن را موجی فرو پوشانده و بر فرازش موجی (دیگر) است و بر فراز آن نیز ابری است. تاریکی‌هایی است که بر هم انباشته شده است، تاریکی دریای ژرف و عمیق، سپس بر فراز آن تاریکی امواج انباشته و بالای آن (نیز) ابرهای تیره و تار خیمه زده و بر فراز آن (هم) تاریکی شب سیاه و ظلمانی است. بنابر این تاریکی بسیار شدیدی است و فردی که در این تاریکی قرار دارد، ﴿إِذَآ أَخۡرَجَ یَدَهُۥ لَمۡ یَکَدۡ یَرَىٰهَاهرگاه دست خود را بیرون بیاورد با این‌که به آن نزدیک است اما ممکن نیست دست خود را ببیند پس چگونه می‌تواند چیز دیگزی را مشاهده نماید؟! کافران نیز تاریکی‌ها بر دل‌هایشان انباشته شده و روی هم قرار گرفته است تاریکی طبیعت و سرشت که خیری در آن نیست و بر فراز آن تاریکی کفر و بر بالای آن تاریکی جهل و نادانی و برفراز آن ظلمت و تاریکی اعمال و کارهایی است که برآمده از ظلمت‌های مذکور می‌باشد. در نتیجه آنها در تاریکی مطلق حیران مانده و در سرکشی و طغیان خود سرگردانند و به راه راست و صراط مستقیم پشت کرده‌اند و سرگشته در راه‌های گمراهی رفت و آمد می‌کنند. و این به خاطر آن است که خداوند آنان را خوار نموده و از نور خویش بی‌بهره‌شان کرده است.

﴿وَمَن لَّمۡ یَجۡعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورٗا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍو کسی که خدا نوری بهره او نکرده باشد، او را نوری نیست. چون نفسش ستمگر و نادان است، و در آن خیر و نوری وجود ندارد، مگر نوری که خداوند بهره او کرده و به او بخشیده باشد.

احتمال دارد که این دو مثال برای تبیین اعمال کافران ذکر شده باشند و هر یک از این دو مثال با اعمال کافران منطبق است و چون اوصاف و حالات فرق می‌کند چند مثال را بیان نمود. پس مثال اول بیان حالت سران کفار است که دیگر کافران از آنها پیروی می‌کنند و مثال دوم بیان حالت پیروان آنان است. والله اعلم.

آیه‌ی ۴۱-۴۲:

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلطَّیۡرُ صَٰٓفَّٰتٖۖ کُلّٞ قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُۥۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ٤١[النور: ۴۱]. «آیا ندانسته‌ای تمام موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین هستند، خداوند را به پاکی یاد می‌کنند؟! و پرندگان نیز که (در حال پرواز) بال می‌گشایند (او را تسبیح می‌گویند؟!) همگی به نماز و تسبیح خود آشنایند و خداوند به آنچه می‌کنند آگاه است».

﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ٤٢[النور: ۴۲]. «و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خدا است و بازگشت (همۀ شما) به‌سوی او است».

خداوند بندگانش را از عظمت خویش و کمال قدرت و فرمانروایی‌‌اش و نیازمندی همۀ آفریده‌ها به او و بندگی کردن همۀ مخلوقات برای وی آگاه می‌نماید. پس می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِآیا نمی‌دانی که همۀ انسان‌ها و همۀ موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین به سر می‌برند از قبیل جاندار و بی‌جان، خداوند را به پاکی یاد می‌کنند و او را تسبیح می‌گویند؟! ﴿وَٱلطَّیۡرُ صَٰٓفَّٰتٖۖو همۀ پرندگانی که در حال پرواز در آسمان بال گسترده‌اند سرگرم تسبیح او هستند؟! ﴿کُلّٞهر یک از این مخلوقات و آفریده‌های الهی ﴿قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُنیایش و تسبیح خود را می‌داند. یعنی هر یک بر حسب حالتی که مناسب او است نیایش و عبادتی دارد و این نیایش و عبادت را خداوند به وی الهام کرده، یا به وسیلۀ پیامبران به آنها آموخته شده است، مانند انسان‌ها و جن‌ها و ملائکه که روش عبادت را به وسیلۀ پیام‌آوران خویش آموخته‌اند. و یا روش عبادت به آنها الهام شده است مانند سایر مخلوقات الهی که خداوند به آنها الهام نموده چگونه به نیایش و پرستش او بپردازند. و این احتمال قوی‌تر و راجح‌تر است، به دلیل این‌که فرموده است: ﴿وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَو خداوند به آنچه می‌کنند دانا است. یعنی همۀ کارهایشان را می‌داند و هیچ چیزی از کارهایشان بر او پوشیده نیست و آنها را طبق کارهایی که انجام می‌دهند سزا و جزا خواهد داد. بنابر این خداوند اعمالشان را می‌داند، چون آن اعمال را او به آنها آموخته است. و نیز به اهداف و مقاصدشان که پاداش و سزا را در بر دارد آگاه است.

و احتمال دارد که ضمیر در ﴿قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُبه خداوند برگردد، و معنی این‌طور شود: خداوند نیایش و تسبیح هر یک از آنان را می‌داند، گرچه شما بندگان از آن چیزی نمی‌دانید، مگر آنچه که خداوند شما را به آن آگاه نموده است. و این آیه مانند فرمودۀ الهی است که می‌فرماید: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا٤٤[الإسراء: ۴۴]. «آسمان‌های هفتگانه و زمین و کسانی‌که در آن هستند او را تسبیح می‌گویند و هیچ‌ چیزی نیست مگر این‌که او را ستایش می‌گوید، اما شما ستایش آنها را نمی‌دانید. بی‌گمان او بردبار آمرزنده است».

وقتی بندگی و نیازمند بودن مخلوقات را برای خداوند بیان کرد، و این‌که آنها در پرستش خداوند و یگانه دانستن وی محتاج پروردگار هستند، نیز بیان نمود که آفریده‌ها در راستای پرورش یافتن و سامان گرفتن اموراتشان نیازمند خداوند می‌باشند، فرمود: ﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِو فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خدا است، خداوند آفریننده و روزی دهنده آنها است و با فرمان شرعی و تقدیری خویش در آسمان و زمین تصرف می‌نماید.

و در جهان آخرت نیز با فرمان جزایی خویش در آسمان‌ها و زمین تصرف می‌نماید. چون می‌فرماید: ﴿وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُو بازگشت به‌سوی خدا است. یعنی بازگشت همۀ مخلوقات و سرانجام آنها به‌سوی خداوند است و آنان را بر حسب کارهایشان مجازات می‌نماید.

آیه‌ی ۴۳-۴۴:

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُزۡجِی سَحَابٗا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیۡنَهُۥ ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ رُکَامٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ یَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِۦ وَیُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن جِبَالٖ فِیهَا مِنۢ بَرَدٖ فَیُصِیبُ بِهِۦ مَن یَشَآءُ وَیَصۡرِفُهُۥ عَن مَّن یَشَآءُۖ یَکَادُ سَنَا بَرۡقِهِۦ یَذۡهَبُ بِٱلۡأَبۡصَٰرِ٤٣[النور: ۴۳]. «آیا ندیده‌ای که خداوند ابری را روان می‌سازد، آنگاه اجزای آن را به هم می‌آورد، سپس آنرا در هم می‌فشرد، آگاه می‌بینی که باران از لابلای آن بیرون می‌ریزد و از (ابرهای مانند) کوه تگرگ فرود می‌آورد، آنگاه آن را به هر کس بخواهد می‌رساند و آن را از هر کس که بخواهد باز می‌دارد. نزدیک است درخشش برقش دیدگان را از بین ببرد».

﴿یُقَلِّبُ ٱللَّهُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ٤٤[النور: ۴۴]. «خداوند شب و روز را می‌گرداند، بی‌گمان در این (کار) عبرت بزرگی است برای کسانی که چشم داشته باشند».

آیا با چشمان خود عظمت و قدرت الهی را مشاهدت نکرده‌ای که چگونه ﴿یُزۡجِی سَحَابٗاقطعه‌های پراکندۀ ابرها را به‌سوی هم روان می‌سازد ﴿ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیۡنَهُسپس این قطعه‌ها را گرد می‌آورد و آن را همچون کوه تبدیل به ابرهایی متراکم می‌سازد، ﴿فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَآنگاه می‌بینی که از لابلای آن رگبار تند و باران آرام فرود می‌ریزد، تا به سبب آن نفع و فایده حاصل شود، بدون این‌که زیانی به بار آورد. و آبراهها و گودالها پر می‌شوند، و رودها جاری می‌گردند و از زمین هر نوع گیاهی می‌روید. و گاهی خداوند از آن ابر تگرگی فرود می‌آورد که به هر چیزی برخورد نماید آن را تلف می‌کند و از بین می‌برد ﴿فَیُصِیبُ بِهِۦ مَن یَشَآءُ وَیَصۡرِفُهُۥ عَن مَّن یَشَآءُو هر کس را بخواهد با آن زیان می‌رساند، و هر کس را که بخواهد از زیان آن بدور می‌دارد. یعنی بر حسب حکم و تقدیر الهی و حکمت قابل ستایش او چنین می‌شود.

﴿یَکَادُ سَنَا بَرۡقِهِۦ یَذۡهَبُ بِٱلۡأَبۡصَٰرِنزدیک است درخشش این ابر چشم‌ها را از بین ببرد. آیا کسی که این ابر را پدید آورده و به‌سوی بندگان نیازمندش فرستاده، و آن را به صورتی بر زمین فرو می‌فرستد که فایده و سود (فراوانی) عایدشان شود، و به وسیلۀ آن زیان زیادی از آن دور گردد، دارای قدرت کامل نیست؟! و آیا خواست او نافذ نمِ‌ابشد؟! و آیا او دارای حجتی گسترده نمی‌باشد.

﴿یُقَلِّبُ ٱللَّهُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَخداوند شب و روز را دگرگون می‌نماید، آن را از گرما به سرما و از سرما به گرما و از شب به روز و از روز به شب تغییر می‌دهد، و روزگار را در بین مردم دست به دست می‌گرداند. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِواقعاً در این کار و تغییر احوال عبرت بزرگی است برای کسانی که چشم داشته باشند، و بنگرند، و بیاندیشند. و برای کسانی‌که عقل‌های تیزبین داشته باشند. همانطور که چشمها امور محسوس را مشاهده می‌نماید پس فردی که دارای بصیرت باشد با نگاهی عبرت‌آموز و با تفکر به این مخلوقات می‌نگرد، و در آن تدبر می‌نماید که برای چه منظوری آفریده شده‌اند؟ و فردی که رویگردان و جاهل است همچون حیوان از روی غفلت و بی‌خبری به مخلوقات می‌نگرد.

آیه‌ی ۴۵:

﴿وَٱللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَآبَّةٖ مِّن مَّآءٖۖ فَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ بَطۡنِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ رِجۡلَیۡنِ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰٓ أَرۡبَعٖۚ یَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٤٥[النور: ۴۵]. «و خداوند هر جنبده‌ای را از آب آفریده است، برخی از آنها بر شکم خود راه می‌روند، و برخی از آنها بر روی دو پا راه می‌روند، و برخی از آنها بر روی چهار پا راه می‌روند. خداوند هرچه را بخواهد می‌آفریند. بی‌گمان خداوند بر هر کاری توانا است».

خداوند بندگانش را آگاه می‌نماید و توجهشان را به تأمل در آنچه مشاهده می‌نمایند معطوف می‌دارد، و این که او همۀ جنبندگان روی زمین را ﴿مِّن مَّآءٖاز آب آفریده است. یعنی عنصر اصلی همه آب است. همان‌گونه که خداوند فرموده است: ﴿وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ کُلَّ شَیۡءٍ حَیٍّ[الأنبیاء: ۳۰]. و هر چیز زنده‌ای ار از آب آفریده‌ایم. پس حیواناتی که تولید مثل می‌نمانید ماده‌ی آنها نطفه‌ای است که به هنگام جفت‌گیری نر و ماده حاصل می‌آید. و حیواناتی که از زمین به وجود می‌آیند با استفاده از شرایط حاصل از نمناکی و مرطوبی زمین تکثیر می‌یابند مانند حشراتی که بدون آب هرگز چیزی از آنها به وجود نمی‌آید. پس عنصر اولیه همۀ موجودات یکی است اما خلقت و آفریشن آنها از جهان زیادی فرق می‌نماید ﴿فَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ بَطۡنِهِگروهی از آنها بر شکم خود راه می‌روند، مانند مار و غیره ﴿وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ رِجۡلَیۡنِو برخی از آنها بر روی دو پا راه می‌روند، مانند انسان‌ها و بسیاری از پرندگان. ﴿وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰٓ أَرۡبَعٖو برخی بر روی چهار پا راه می‌روند، مانند حیوانات چهارپا و غیره پس تفاوت حیوانات- با آن که اصل و مادۀ آنها یکی است- بر مشیت الهی و فراگیر بودن قدرت او دلالت می‌نماید، بنابر این فرمود: ﴿یَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُخداون هر مخلوقی را با هر صورت و حالتی که بخواهد می‌آفریند ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞهمانند خداوند بر هر کاری توانا است، چنان که باران را بر زمین فرو می‌ریزد و یک نوع باروری صورت می‌گیرد و مادر یکی است و آن زمین می‌باشد و فرزندان نیز دارای گونه‌ها و ویژگی‌های مختلف می‌باشند (که عبارتند از درختان و گیاهان گوناگون). [الرعد: ۴]. ﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ قِطَعٞ مُّتَجَٰوِرَٰتٞ وَجَنَّٰتٞ مِّنۡ أَعۡنَٰبٖ وَزَرۡعٞ وَنَخِیلٞ صِنۡوَانٞ وَغَیۡرُ صِنۡوَانٖ یُسۡقَىٰ بِمَآءٖ وَٰحِدٖ وَنُفَضِّلُ بَعۡضَهَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فِی ٱلۡأُکُلِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ٤[الرعد: ۴]. «و در زمین قطعاتی است کنار هم، و باغاتی از انگور و کشتزارها و درختان خرما، چه از یک ریشه و چه از غیر یک ریشه، که با یک آب سیراب می‌گردند، و برخی از آنها را در میوه بر برخی دیگر برتری می‌دهیم. بدون شک در این برای مردمی که تعقل می‌کنند دلایلی (واضح و روشن) وجود دارد».

آیه‌ی ۴۶:

﴿لَّقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖۚ وَٱللَّهُ یَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٤٦[النور: ۴۶]. «به ‌راستی که آیات روشنی را نازل کرده‌ایم، و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمود می‌کند».

ما به بندگان خود رحم نموده، و به‌سوی آنان آیه‌های روشن و روشنگری را فرو فرستاده‌ایم، ‌آیاتی که به وضوح و روشنی انسان را به همۀ اهداف شرعی و آداب پسندیده و معارف و دانستنیهای درست و مفید رهنمایی می‌کنند، و به وسیلۀ آن راه روشن گشته، و هدایت از گمراهی روشن می‌گردد، و کوچکترین شبهه‌ای برای باطل‌گرایان باقی نخواهد گذاشت که آنرا دستاویز خویش قرار دهند. نیز کمترین اشکالی برای انسان حق طلب باقی نمی‌ماند. چون این آیات را کسی فرو فرستاده است که دانش و علم و رحمت و بیان او کامل است. و بعد از بیان روشنگر او بیانی نیست. ﴿لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖ وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖ[الأنفال: ۴۲]. «تا پس از این تبیینات خدا هر کس که هلاک می‌شود از روی دلیل و حجت هلاک شود»، و هر کس که زنده می‌ماند از روی دلیل زنده بماند. ﴿وَٱللَّهُ یَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖو خداوند کسانی را که در تقدیرش سعادت بهرۀ آنها شده است به راه راست هدایت می‌نماید. یعنی آنا را به راه روشن و کوتاه که انسان را به خدا و بهشت می‌رساند هدایت می‌نماید، راهی که شناخت حق و ترجیح دادن و عمل‌کردن به آن‌را در بر دارد.

خداوند متعال به طور عموم برای همۀ خلق روشنگری نموده است، اما هر که را بخواهد هدایت می‌نماید. پس این فضل و بخشش خداوند بزرگوار است که قطع‌ناشدنی است و ناشی از عدل اوست. نیز دلایل کسانی را ابطال می‌کند که برای توجیه اعمال خود همواره دلایلی را ارائه می‌دهند و خداوند بهتر می‌داند احسان خویش را در چه جایی قرار دهد.

آیه‌ی ۴۷-۵۰:

﴿وَیَقُولُونَ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلرَّسُولِ وَأَطَعۡنَا ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِکَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ٤٧[النور: ۴۷]. «و می‌گویند: به خدا و به پیامبر ایمان آورده، و اطاعت کرده‌ایم، سپس گروهی از ایشان روی می‌گردانند و ایشان مؤمن نیستند».

﴿وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ إِذَا فَرِیقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ٤٨[النور: ۴۸]. «و چون به‌سوی خدا و پیامبرش فراخوانده شوند تا در میانشان داوری کند، آنگاه گروهی از آنان رویگردانند».

﴿وَإِن یَکُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ یَأۡتُوٓاْ إِلَیۡهِ مُذۡعِنِینَ٤٩[النور: ۴۹]. «و اگر حق با آنان باشد با نهایت تسلیم به‌سوی آن می‌آیند».

﴿أَفِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْ أَمۡ یَخَافُونَ أَن یَحِیفَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَرَسُولُهُۥۚ بَلۡ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٥٠[النور: ۵۰]. «آیا در دل‌هایشان بیماری است یا به شک افتاده‌اند؟ یا می‌ترسند که خدا و پیامبرش بر آنان ستم کنند؟ (نه) بلکه ایشان ستمگرند».

خداوند متعال از حالت ستمکاران خبر می‌دهد، کسانی که در دل‌هایشان بیماری و ضعف ایمان است، یا در دل‌هایشان نفاق و شک و ضعف علم و دانایی است. آنها با زبانهایشان می‌گویند ایمان آورده‌ایم، و طوری وانمود می‌کنند که گویا به ایمان و اطاعت پایبند هستند، سپس به آنچه می‌گویند عمل نمی‌کنند. و گروهی از ایشان به شدت از اطاعت روی می‌گردانند، هم چنان‌که خداوند فرموده است: ﴿مُّعۡرِضُونَو آنان روی گردانند. فرد رویگردان گاهی قصد بازگشتن دارد، و به‌سوی آنچه که از آن روی برتافته است بر می‌گردد. اما این رویگردانان سرسخت پشت نموده و به آنچه که از آن روی گردانده‌اند توجه نمی‌کنند. و این حالت بسیاری از کسانی است که ادعای ایمان و اطاعت از خدا را دارند، در حالی که ایمان‌شان ضعیف است. و انجام دادن بسیاری از عبادت‌ها برای چنین افرادی بسیار سخت است، مانند زکات و نفقات واجب و مستحب، و جهاد در راه خدا و امثال آن.

﴿وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡو هر گاه میان آنها و کسی اختلاف و دعوایی باشد و به‌سوی خدا و پیامبر فرا خوانده شوند تا در میان‌شان داوری کند، ﴿إِذَا فَرِیقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَآنگاه گروهی از آنان رویگردان می‌شوند، و قضاوت و داوری جاهلیت را می‌جویند، و دستورات و قوانین غیر شرعی را بر احکام شرع ترجیح می‌دهند، چون می‌دانند که حق با آنها نیست، و اگر به شریعت مراجعه نمایند محکوم خواهند شد، چرا که شریعت طبق واقعیت داوری می‌نماید.

﴿وَإِن یَکُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ یَأۡتُوٓاْ إِلَیۡهِ مُذۡعِنِینَولی اگر حق با آنان با فروتنی وشتاب به‌سوی حکم شرع می‌آیند. آنها به خاطر حکم شرع بدان روی نمی‌آورند، بلکه چون به نفع آنها و موافق با خواسته‌هایشان است به آن روی می‌آورند. پس در این حالت قابل ستایش نیستند، گرچه با نهایت تسلیم به آن روی آورند، چون بندۀ حقیقی کسی است که در آنچه می‌پسندد و در آنچه که برخلاف میل اوست، و در آنچه که او را شاد می‌نماید، و در آنچه که او را ناراحت می‌کند از حق پیروی نماید. اما کسی که به هنگام مطابق بودن شریعت با خواست و هوای نفسش از آن پیروی می‌نماید، و به هنگام مخالفت آن با خواسته و میل او آن را ترک می‌کند و امیال خود را بر شریعت ترجیح می‌دهد، و بندۀ حقیقی خدا نیست.

خداوند متعال به خاطر این‌که از حکم شرعی رویگردان شده‌اند، آنان را نکوهش کرده و می‌فرماید: ﴿أَفِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌآیا در دل‌هایشان بیماری است؟ یعنی آیا در دل‌هایشان مرضی است که تندرستی و شعور قلب را از آنان گرفته است، در نتیجۀ به منزلۀ بیمار گشته و از آنچه که به سود آنان است روی بر می‌تابند، و به آنچه که آنها را زیان می‌رساند روی می‌آورند؟ ﴿أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْیا در شک افتاده‌اند و دل‌هایشان در حکم خدا و پیامبرش تردید دارد، و حکم خدا و پیامبرش را متهم می‌نمایند که به حق قضاوت و داوری نمی‌کنند؟! ﴿أَمۡ یَخَافُونَ أَن یَحِیفَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَرَسُولُهُیا می‌ترسند که خدا و پیامبرش بر آنان ستم کنند؟ یعنی حکمی ستمگرانانه علیه آنان صادر نمایند؟ نه، چنین نیست. ﴿بَلۡ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَبلکه ایشان خودشان ستمگرند، و حکم خدا وپیامبرش در نهایت عدل و انصاف قرار دارد و با حکمت موافق است. ﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ[المائدۀ: ۵۰]. «و چه کسی برای قومی که یقین دارد در داوری از خداوند بهتر است؟!».

و این آیات بیانگر آنند که ایمان تنها گفتن نیست، بلکه باید عمل را به همراه داشته باشد. بنابر این خداوند کسانی را که از اطاعت وی روی گردانده، و تسلیم شدن در برابر حکم الهی و پیامبر را در هر حالی واجب نمی‌دانند، بی‌ایمان به حساب آورده است. و هر کس تسلیم حکم خدا و پیامبرش نشود، به بیماری قلب مبتلا شده و در ایمانش دچار شک و تردید گشته است. و بدگمانی نسبت به احکام شریعت حرام است، و نباید کسی گمان ببرد که احکام شریعت با عدل و حکمت مخالفت است.

آیه‌ی ۵۱-۵۲:

﴿إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٥١[النور: ۵۱]. «مؤمنان هنگامی که به‌سوی خدا و پیامبرش فرا خوانده شوند. تا میان آنان داوری کند سخن‌شان تنها این است که می‌گویند: ‌شنیدیم و فرمان بردیم و اینانند که رستگارند».

﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَخۡشَ ٱللَّهَ وَیَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٥٢[النور: ۵۲]. «و هر کس از خدا و پیامبرش پیروی کند، و از خدا بترسد و از او پروا بدارد، اینانند که کامیابند».

وقتی حالت کسانی را بیان کرد که از حکم شرع رویگردانند، حالت مؤمنان را نیز بیان نمود و فرمود: ﴿إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَمؤمنان راستینی که صدق ایمان خود را با اعمالشان ثابت نموده‌اند، ﴿إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡهنگامی که به‌سوی خدا و پیامبرش فرا خوانده شوند تا میان آنان داوری کنند، خواه داوری آنان با خواسته‌هایشان موافق باشد یا مخالف، سخنشان تنها این است، ﴿أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاکه می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم» یعنی حکم خدا و پیامبرش را شنیدیم و ندای کسی که ما را به‌سوی آن فرا خواند اجابت نمودیم، و به طور کامل اطاعت می‌کنیم، و هیچ مشکل. و ناراحتی نداریم. ﴿وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَو تنها ایشان رستگارانند. فلاح و رستگاری را در این گروه منحصر نمود، چون رستگاری یعنی دست یافتن به آنچه که مطلوب است، و نجات یافتن از آنچه که ناخوشایند است. و جز کسی که خدا و پیامبرش را داور قرار دهد و از خدا و پیامبرش اطاعت نماید هیچ کسی رستگار نخواهد شد.

وقتی فضیلت اطاعت (از خدا و رسول) به خصوص در قضیۀ حکمیت و داوری را بیان نمود فضیلت اطاعت را به طور عموم در همۀ حالت‌ها بیان داشت و فرمود: ﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُو هرکس از خدا و پیامبرش پیروی نماید، و خبر آنها راتصدیق کند، و دستوراتشان را اطاعت نماید، ﴿وَیَخۡشَ ٱللَّهَو از خدا بترسد، ترسی که همراه با معرفت و شناخت باشد، و آنچه را که خداوند از آن نهی نموده است ترک گوید و نفس خود را از آنچه که آرزویش کرده است باز دارد. بنابر این فرمود: ﴿وَیَتَّقۡهِآنچه را که ممنوع است ترک نماید، چون تقوا به طور مطلق یعنی انجام دادن چیزی که به انجام دادن آن دستور داده شده، و ترک‌کردن چیزی که از ارتکاب آن نهی شده است. و اگر تقوا به همراه نیکی و اطاعت ذکر شود – چنان‌که در اینجا آمده است - در این صورت به معنی پرهیز از عذاب خدا به وسیلۀ ترک گناهان می‌باشد.

﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَپس اینان کسانی هستند که هم از خداوند وپیامبرش اطاعت کرده و هم ترس الهی را دارند بنابر این رستگار هستند، چرا که با پرهیز از عواملی که آدمی را به عذاب الهی دچار می‌کنند، خود را از آتش جهنم رهانیده و پاداش اخروی را به دست آورده‌اند. پس رستگاری منحصراً مال اینهاست. اگر کسی حالت اینان رانداشته باشد بر حسب کوتاهی او در این صفات پسندیده رستگاری را از دست می‌دهد. در این آیه حقی که میان خدا و پیامبرش مشترک است و آن اطاعت و فرمانبرداری که مستلزم ایمان می‌باشد بیان شده است. نیز حقی که مختص خداوند می‌باشد در این ذکر شده است، و آن ترس از خدا و تقوای الهی است. و حق سوم که مختص پیامبر است باقی می‌ماند و آن احترام گذاشتن و یاری کردن پیامبر است، همانطور که در سوره فتح هر سه حق را بیان نموده است: ﴿لِّتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُۚ وَتُسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا٩[الفتح: ۹]. «تا به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید، و پیامبر را یاری کنید، و احترامش بگذارید، و خداوند را صبح و شام به پاکی یاد کنید».

آیه‌ی ۵۳-۵۴:

﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَئِنۡ أَمَرۡتَهُمۡ لَیَخۡرُجُنَّۖ قُل لَّا تُقۡسِمُواْۖ طَاعَةٞ مَّعۡرُوفَةٌۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ٥٣[النور: ۵۳]. «و با سخت‌ترین سوگندهایشان به خداوند سوگند یاد کردند که اگر بدیشان دستور دهی (که برای جهاد بیرون روند) بیرون می‌روند. بگو: سوگند یاد نکنید، اطاعت شما معروف و شناخته شده است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید با خبر است».

﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیۡکُم مَّا حُمِّلۡتُمۡۖ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهۡتَدُواْۚ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ٥٤[النور: ۵۴]. «بگو: از خدا فرمان برید، و از پیامبر (نیز) فرمان برید، اگر روی گردانند بر او چیزی واجب است که بر دوش وی نهاده شده است، و بر شما هم انجام چیزی واجب است که بر دوشتان نهاده شده است. اما اگر از او فرمان برید، راه خواهید یافت. و بر پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست».

خداوند متعال از حالت منافقانی که با پیامبر صدر جهاد شرکت نکرده بودند، و از حالت کسانی که در دل‌هایشان بیماری و ضعف ایمان بود خبر می‌دهد، که آنها به خدا سوگند یاد می‌کنند: ﴿لَئِنۡ أَمَرۡتَهُمۡاگر آنان را در آینده دستور دهی، یا به هنگام حرکت و بیرون رفتن خود فرمانشان بدهی، ﴿لَیَخۡرُجُنَّحتماً بیرون می‌روند. و معنی اول بهتر است. خداوند با رد سخن آنها می‌فرماید : ﴿قُل لَّا تُقۡسِمُواْبگو: «سوگند یاد نکنید، یعنی ما به سوگند خوردن و عذرهایتان نیازی نداریم، چون خداوند ما را از اخبار و حالات شما خبر داده، و اطاعت شما معروف و شناخته شده است، و بر ما پوشیده نمی‌باشد. ما که می‌دانیم شما بدون این‌که عذری داشته باشید تنبلی کردید. پس دلیلی برای عذر آوردن و سوگند خوردنتان وجود ندارد. و کسی به سوگند احتیاج دارد که احتمال داشته باشد اطاعت نماید اما حالت او مشتبه و نامشخص باشد، پس برای چنین کسی شاید عذر آوردن و خود را تبرئه نمودن مفید باشد. اما شما هرگز، بلکه بیم آن می‌رود که به عذاب الهی گرفتار شوید. بنابر این آنها را تهدید نمود و فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَبی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید با خبر است، و سزای شما را به طور کامل خواهد داد. در واقع این است حالت و وضعیت آنها.

اما وظیفۀ پیامبر صاین است که شما را امر و نهی کند. بنابر این فرمود: ﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَۖ فَإِنبگو: از خدا و پیامبر فرمان برید، پس اگر فرمان بردند کامیاب و خوشبخت شده‌اند. و اگر ﴿تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡهِ مَا حُمِّلَروی گرداندند چیزی بر پیامبر خدا واجب است که بر دوش او نهاده شده است، و آن رساندن پیام خدا است، و ایشان آن را ادا نموده‌اند. ﴿وَعَلَیۡکُم مَّا حُمِّلۡتُمۡو بر شما هم انجام چیزی واجب است که بر دوشتان نهاده دشه است، و آن اطاعت و فرمانبرداری است. تکلیف شما روشن و آشکار است، و گمراهی و سزاواری آنان برای گرفتار شدن به عذاب خدا نیز آشکار است.

﴿وَإِن تُطِیعُوهُ تَهۡتَدُواْاما اگر از او فرمان برید، در گفتار و کردار به راه راست هدایت خواهدی شد. پس شما جز این‌که از پیامبر اطاعت کنید راهی به‌سوی هدایت ندارید، و بدون اطاعت از پیامبر، دسترسی به هدایت نه تنها ممکن نیست بلکه محال است. ﴿وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُو بر پیامبر خدا چیزی جز پیام‌رسانی و تبلیغ آشکار نیست. یعنی وظیفۀ پیامبر فقط این است که پیام الهی را به صورت روشن و آشکار به شما برساند، طوری که برای هیچ کسی شک و شبهه‌ای باقی نگذارند. و پیامبر هم چنین کرد، و به صورت آشکار و روشن پیام الهی را به مردم رساند. و کسی که شما را محاسبه و مجازات می‌نماید خداوند متعال است، و پیامبر صاختیاری ندارد، و او به وظیفه خود عمل کرده است.

آیه‌ی ۵۵:

﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمۡ دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ یَعۡبُدُونَنِی لَا یُشۡرِکُونَ بِی شَیۡ‍ٔٗاۚ وَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٥٥[النور: ۵۵]. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده‌است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد، چنان‌که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین ساخت، و دین‌شان را که برای‌شان پسندیده است پا برجا و برقرار خواهد ساخت، و بیم‌شان را به ایمنی تبدیل خواهد نمود (به گونه‌ای که) مرا بپرستید و چیزی را با من شریک نسازند، و کسانی که پس از این کفر ورزند اینانند که فاسقند».

این یکی از وعده‌های راستین است که تاویل و صورت عملی آن مشاهده شده است. خداوند به افراد این امت که ایمان بیاورند و کار شایسته انجام دهند وعده داده است که آنان را جایگزین پیشینیان و وارث فرماندهی و حکومت زمین کند، و آنان در زمین جانشین خواهند بود و به تدبیر امور آن خواهند پرداخت. و به آنان وعده داده است دینی را که برایشان پسندیده است پا برجا و استوار سازد، و آ‌ن دین اسلام است که از همۀ ادیان برتر می‌باشد. و خداوند آن را برای این امت برگزیده است، چون این امت دارای برتری و شرافت و از نعمت‌الهی بهره‌مند است، تا بتوانند دین را بر پا دارند و قوانین ظاهری و باطنی آن را در میان خود و دیگران پیاده کنند. چون پیروان دیگر ادیان و سایر کفار مغلوب و خوار می‌باشند، و خداوند وعده داده است که خوف و هراس مؤمنان را به امنیت و آرامش مبدل سازد، حال آنکه قبلاً فرد مؤمن نمی‌توانست دین و عقیده‌اش را اظهار دارد مگر این‌که از سوی کافران با اذیت و آزار زیادی مواجه می‌شد. و مسلمین نسبت به دیگران بسیار اندک بودند و همۀ‌اهل زمین به صورت متحد و یکپارچه به‌سوی آنان نشانه گرفته بودند و بر آنها یورش می‌برند. پس به هنگام نزول این آیه خداوند این چیزها را به آنان وعده داد، و در آن وقت مسلمین قدرت و حکومتی نداشتند و نمی‌توانستند دین اسلام را بر پا دارند. و امنیت کامل نداشتند تا بتوانند خداوند را به یگانگی پرستش نموده و از کسی به جز خداوند هراس و بیمی نداشته باشند. پس نخستین افراد این امت ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند و در این زمینه از دیگران پیش قدم بودند، در نتیجه خداوند آنها را بر شهرها و مردم مسلط نمود به گونه‌ای که شرق و غرب را فتح کردند و به قلمرو خود در آوردند، و امنیت و قدرت کامل به دست آوردند. و این یکی از نشانه‌های شگفت‌انگیز و آشکار الهی است و تا قیامت چنین خواهد بود، و به شرطی که مسلمین ایمان داشته باشند و کار شایسته انجام دهند حتماً آنچه را که خداوند به آنها وعده داده است خواهند یافت. اما اگر می‌بینیم که خداون کفار و منافقین را بر مسلمین مسلط می‌نماید و بعضی وقت‌ها مسلمین مغلوب می‌شوند به خاطر کوتاهی آنان در قبال ایمان و عمل صالح است. ﴿وَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَو کسانی که پس از آن قدرت و سلطه‌ی کامل شما ای مسلمانان! کفر ورزند ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَاینان هستند که فاسقند و از طاعت الهی بیرون رفته و دست به فساد و تباهی زده‌اند، و شایستۀ کارهای نیک و پسندیده نیستند، و لیاقت برخورداری از خیر و خوبی را ندارند، چون کسی‌که در حالت قدرت و توانایی و متنفی بودن اسباب بازدارنده، ایمان را ترک گوید، این بیانگر نیت فاسد و سرشت پلید اوست، چون جز ترک دین قصد دیگری ندارد. و این دلالت می‌نماید که خداوند قبل از ما کسانی را در زمین جانشین و حاکم قرار داده و به آنها قدرت داده است، همانگونه که موسی به قونش گفت: ﴿وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ[الأعراف: ۱۲۹]. «خداوند شما را در زمین جانشین می‌گرداند، آنگاه می‌نگرد که چگونه عمل می‌کنید».

و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِینَ٥ وَنُمَکِّنَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ[القصص: ۵-۶]. «و نمکن لهم فی الارض و می‌خواهیم بر کسانی که در زمین به استضعاف کشیده شده‌اند منت بگذاریم، و آنان را رهبران و وارثان (زمین) بگردانیم. و آنها را در زمین قدرت بخشیم».

آیه‌ی ۵۶-۵۷:

﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٥٦[النور: ۵۶]. «و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و از پیامبر اطاعت کنید تا بر شما رحم شود».

﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَلَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ٥٧[النور: ۵۷]. «گمان مبر کسانی که کافر شده‌اند (ما را) درمانده می‌کنند، جایگاهشان دوزخ است و بد سرانجامی است».

خداوند به بر پا داشتن نماز و رعایت ارکان و شرایط و آداب ظاهری و باطنی آن فرمان می‌دهد که بندگان فقیر را وارث آن قرار داده است، و این‌که زکات را به فقرا و دیگر کسانی که خداوند آنها را به عنوان اصناف زکات ذکر نموده است بپردازند. زیرا این دو عبادت (=نماز و زکات) بزرگ‌ترین عبادت هستند، چرا که هم حق خدا و هم حق بندگان خدا را در بر دارند و در آن هم اخلاص برای خدا وجود دارد و هم نیکی با بندگان خدا سپس دستور کلی و فراگیر را در کنار امر به نماز و پرداختن زکات بیان کرد و فرمود: ﴿وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَو از پیامبر اطاعت کنید، دستورات او را به جای آورید، و از آنچه نهی نموده است پرهیز کنید، ﴿مَّن یُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَ[النساء: ۸۰]. «و هر کس از پیامبر پیروی نماید، به راستی که از خدا پیروی کرده است». ﴿لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَتا با انجام این کارها مورد مرحمت قرار گیرید. پس هر کس می‌خواهد رحمت خدا شامل حال او شود، راهش این است. و هر کس بدون خواندن نماز و پرداختن زکات و اطاعت از پیامبر صبه رحمت الهی امیدوار است، آرزو کننده‌ای دروغگو است و نفسش آرزوهای دروغگین به او القا می‌نماید.

﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِگمان مبر که کافران درمانده کنندگان (خدا) در زمین می‌باشند. پس آنچه در زندگی دنیا به آنان داده شده تو را فرب ندهد، خداوند گرچه آنها را مهلت می‌دهد اما آنان را از یاد نخواهد برد. ﴿نُمَتِّعُهُمۡ قَلِیلٗا ثُمَّ نَضۡطَرُّهُمۡ إِلَىٰ عَذَابٍ غَلِیظٖ٢٤[لقمان: ۲۴]. «اندک زمانی آنان را بهره‌مند می‌سازیم، سپس به عذاب سختی دچارشان می‌کنیم». بنابر این در اینجا فرمود:‌ ﴿وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَلَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُو جایگاه‌شان دوزخ است و بد سرانجامی است، زیرا سرانجام آنها شر و حسرت و عذاب همیشگی است.

آیه‌ی ۵۸-۵۹:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسۡتَ‍ٔۡذِنکُمُ ٱلَّذِینَ مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ مِنکُمۡ ثَلَٰثَ مَرَّٰتٖۚ مِّن قَبۡلِ صَلَوٰةِ ٱلۡفَجۡرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ ٱلظَّهِیرَةِ وَمِنۢ بَعۡدِ صَلَوٰةِ ٱلۡعِشَآءِۚ ثَلَٰثُ عَوۡرَٰتٖ لَّکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَلَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّۚ طَوَّٰفُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٥٨[النور: ۵۸]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! باید بردگان و کنیزاتان و کسانی از شما که به (سن) بلوغ نرسیده‌اند در سه وقت از شما اجازه بگیرند، پیش از نماز صبح، و نیمروز به هنگامی که لباس‌های خود را در می‌آورید، و بعد از نماز عشاء. (ین) سه وقت برایتان (اوقات) خلوت است. بعد از این سه وقت بر شما و آنان گناهی نیست، چرا که ایشان در اطراف شما در رفت و آمدند، و شما نیز با ایشان در رفت و آمد هستید خداوند آیات را بدینسان برایتان روشن می‌سازد، و خداوند دانای فرزانه است».

﴿وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنکُمُ ٱلۡحُلُمَ فَلۡیَسۡتَ‍ٔۡذِنُواْ کَمَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٥٩[النور: ۵۹]. «و چون کودکان شما به سن (بلوغ) رسیدند باید مانند کسانی که پیش از آنان اجازه گرفتند، اجازه گیرند، خداوند آیاتش را بدینسان برایتان روشن می‌سازد، و خداوند بس آگاه و دارای حکمت است».

خداوند مؤمناان را دستور داده که بردگان و کنیزانشان و کودکانی که به حد بلوغ نرسیده‌اند در این سه وقت از آنها اجازه بگیرند آنگاه وارد شوند. و خداوند حکمت آن را بیان نمود و فرمود: این سه وقت، اوقات خلوت و استراحت شما می‌باشد، بعد از عشاء هنگام خوابیدن، و قبل از نماز صبح که وقت بیدار شدن شما می‌باشد، چون غالباً‌فردی که در شب می‌خوابد لباس‌های غیرعادی را می‌پوشد. اما خوابیدن روز از آنجا که غالباً کم می‌باشد، گاهی اوقات انسان با لباس‌های معمولی می‌خوابد. پس به همین جهت آن را مقید نمود به: ﴿وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ ٱلظَّهِیرَةِو وقتی که برای خوابیدن نیمروز لباس‌هایتان را در می‌آورید.

پس در این سه وقت بردگان و کودکان نیز مانند دیگران نمی‌توانند بدون اجازه وارد شوند. اما در رابطه با غیر از این سه وقت فرموده است: ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَلَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّبر شما و آنان گناهی نیست که در غیر از این سه وقت بدون اجازه وارد شوند. یعنی در غیر این سه وقت آنها مانند دیگران نیستند که برای وارد شدن اجازه بگیرند، زیرا مردم به آنها نیاز دارند و هر بار اجازه گرفتن مشکل می‌باشد. ﴿طَوَّٰفُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖآنها برای انجام کارهایتان در دور و بر شما رفت و آمد می‌نمایند. ﴿کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِبدینسان خداوند آیات را برایتان بیان می‌دارد و فلسفۀ آن را نیز بیان می‌کند تا رحمت و حکمت کسی که این قانون را وضع نموده است شناخته شود.

﴿وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞو خداوند دانایی حکیم است، دانش او واجبات و مستحبات و امور ممکن را احاطه نموده، و دارای حکمت است و هر چیزی را در جای مناسب آن قرار می‌دهد. پس به هر مخلوقی آفرینش شایستۀ آن را داده است. و به هر حکم شرعی حکمت شایسته‌ی آن را بخشیده است، و از آن جمله است این احکام که آن را به طور کامل بیان نمود و محاسن آن را توضیح داد.

﴿وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنکُمُ ٱلۡحُلُمَو چون کودکان شما به بلوغ رسیدند. به سن بلوغ ایت است که از فرد در حالت بیداری یا خواب منی بیرون بیاید. ﴿فَلۡیَسۡتَ‍ٔۡذِنُواْ کَمَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚپس باید در سایر اوقات برای وارد شدن اجازه بگیرند، همانگونه اشخاصی که پیش از آنان بوده‌اند اجازه گرفته‌اند، و آنها همان کسانی هستند که خداوند در رابطه با آنان فرموده است: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ بُیُوتِکُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ[النور: ۲۷]. «ای مؤمنان! وارد خانه‌هایی نشوید که متعلق به شما نیست مگر بعد از اجازه گرفتن»، ﴿کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِبدینسان خداوند آیاتش را برایتان روشن می‌سازد و احکام آن را به طور مشروح برای شما بیان می‌نماید. ﴿وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞو خداوند بس آگاه و دارای حکمت است.

این دو آیه دارای فواید و آموختنی‌های مفید و فراوانی می‌باشند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱- آقا، ولی و بزرگ‌ترها موظف هستند که به بردگان و کوچکترها و کسانی که تحت سرپرستی آنان قرار دارند، علم و آداب شرعی بیاموزند، چون خداوند آنها را مخاطب قرار داده و فرموده است: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسۡتَ‍ٔۡذِنکُمُ ٱلَّذِینَ مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! باید بردگان و کنیزان و کسانی از شما که به سن بلوغ نرسیده‌اند در سه وقت از شما اجازه بگیرند». و این جز با یاد دادن و ادب کردن ممکن نیست. و چون فرموده است: ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَلَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّبعد از این سه وقت بر شما و آنان گناهی نیست.

۲- خداوند به حفظ عورت سفارش کرده و دستور داده است تا هر چه بیشتر در راستای حفظ عورت بکوشیم، و انسان در جایی که گمان می‌رود عورت وی را مشاهده خواهند کرد نباید در آنجا غسل بکند و طهارت بگیرد.

۳- جایز است عورت در صورت وجود نیاز ظاهر گردد، مانند آنکه به هنگام خواب و رفتن به دستشویی و توالت و. . . کشف عورت صورت گیرد.

۴- مسلمین به خوابیدن هنگام ظهر عادت داشتند، همانطور که به خواب شب عادت داشتند، چون خداوند با بیان حالات‌شان آنها را مورد خطاب قرار داده است.

۵- کودکی که به سن بلوغ نرسیده است نباید اجازه داده شود عورت آدمی را ببیند، و نباید عورت و شرمگاه او را کسی ببیند، چون دستور دادن الهی به اجازه گرفتن آنان به معنی این است که این امر (مشاهده‌ی عورت دیگران) جایز نیست.

۶- جایز نیست که برده عورت آقا و مالکش را ببیند، همانگونه که برای آقا و اربابش نیز جایز نیست که عورت او را ببیند. همچنانکه در مورد کودک بیان کردیم.

۷- برای واعظ و معلم و کسانی که در مورد مسائل شرع سخن می‌گویند بهتر است که همراه با بیان حکم، مأخذ و علت آن را نیز بگوید، و بدون بیان دلیل و علت، آن را بیان نکند، چون خداوند وقتی این حکم را بیان نمود، علتش را نیز بیان کرد و فرمود: ﴿ثَلَٰثُ عَوۡرَٰتٖ لَّکُمۡاین سه وقت برایتان اوقات خلوت است.

۸- کودک و برده نیز مورد خطاب خدا هستند. همانطور که ولی آنها مورد خطاب قرار گرفته است، چون خداوند متعال فرموده است: ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَلَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّبعد از این سه وقت بر شما و آنان گناهی نیست.

۹- آب دهان کودک پاک است گرچه بعد از آلودگی مانند استفراغ بیاید، زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿طَوَّٰفُونَ عَلَیۡکُم(چرا که ایشان) در اطراف شما در رفت و آمدند. پیامبر صنیز هنگامی که در رابطه با پاکی و نجاست گربه از ایشان سؤال شد. فرمود: «گربه نجس نیست، زیرا جزو کسانی است که در اطراف شما در رفت و آمد هستند» [۲].

۱۰- جایز است انسان زیردستان خود را از قبیل کودکان طبق عرف و عادت بکار گیرند، نه آنگونه که بر کودک دشوار آید، زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿طَوَّٰفُونَ عَلَیۡکُم.

۱۱- این حکم که به طور مشروح بیان شد در مورد کسانی است که به سن بلوغ نرسیده‌اند، و اما بعد از رسیدن به سن بلوغ باید اجازه بگیرند.

۱۲- زمانی فرد به سن بلوغ می‌رسد که انزال وی صورت گیرد، سپس تمام احکام شرع که مترتب بر بلوغ هستند، با فرا رسیدن زمان انزال تحقق می‌یابند. و این چیزی است که بر آن اتفاق شده است، و اختلاف در این است که آیا با رسیدن به سن مشخصی و یا با در آمدن موی زیر ناف بلوغ محقق می‌شود یا نه؟!.

آیه‌ی ۶۰:

﴿وَٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ ٱلَّٰتِی لَا یَرۡجُونَ نِکَاحٗا فَلَیۡسَ عَلَیۡهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعۡنَ ثِیَابَهُنَّ غَیۡرَ مُتَبَرِّجَٰتِۢ بِزِینَةٖۖ وَأَن یَسۡتَعۡفِفۡنَ خَیۡرٞ لَّهُنَّۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ٦٠[النور: ۶۰]. «و بر زنان از کار افتاده‌ای که امید ازدواج ندارند گناهی نیست که لباس‌هایشان را فرونهند در حالی‌که زینتی آشکار نکنند، و چنانچه پاکدامنی ورزند برایشان بهتر است، و خداوند شنوای داناست».

﴿وَٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِو زنان از کار افتاده‌ای که به سن و سال نازایی رسیده و میل زناشویی و جاذبۀ جنسی را کاملاً از دست داده‌اند، ﴿ٱلَّٰتِی لَا یَرۡجُونَ نِکَاحٗاآنانی که میل ازدواج ندارند، و کسی نیز میل ازدواج ندارند، و کسی نیز میل ازدواج با آنها را ندارند، چون زنان پیر و سالخورده‌ای هستند که نه خودشان میل جنسی‌دارند و نه دیگران با این دید به آنان نگاه می‌کنند، یا قیافۀ زشتی دارند که کسی با دیدن آنها تحریک نمی‌شود. ﴿فَلَیۡسَ عَلَیۡهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعۡنَ ثِیَابَهُنَّ(اینان) اگر لباس‌های خود را از قبیل روسری که خداوند به زنان دستور داده‌است آن را بپوشند ﴿وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ[النور:۳۱]. «و باید روسری‌هایشان را بر گریبان‌هایشان فرو گذارند» بیرون بیاورند گناهی بر آنان نیست.

چنین زنانی می‌توانند چهره‌هایشان را ظاهر نمایند، چون خطری برای ابتلای آنان و دیگران به فتنه وجود ندارد. و از آنجا که بیان شد چنانچه لباسهایشان را فرو نهند گناهی بر آنان نیست، گمان آن می‌رود که پیرزن می‌تواند هر کاری را انجام دهد، برای دفع این توهم فرمود: ﴿غَیۡرَ مُتَبَرِّجَٰتِۢ بِزِینَةٖدر صورتی که زینتی آشکار نکنند، مانند این‌که خویشتن را با پوشیدن لباس‌های زیبا بیارایند- گرچه روی خود را بپوشانند- و یا پای‌کوبی کنند، تا آنچه از زینت‌شان که پنهان می‌دارند آشکار شود زیرا صرف خودآرایی زن با پوشیدن لباس- هر چند که محجبه هم باشد و صورت خود را نیز بپوشاند و از آن دسته از زنان نیز نباشد که دیگران نسبت به او تمایل از خود نشان دهند- سبب فتنه خواهد شد و مرد را دچار حرج و وسوسه‌های شیطانی می‌گرداند. ﴿وَأَن یَسۡتَعۡفِفۡنَ خَیۡرٞ لَّهُنَّو اگر پاکدامنی ورزند برایشان بهتر است. استعفاف یعنی عفت پیشه‌کردن، و این‌که آدمی با انجام اموری که به پاکدامنی می‌انجامد از قبیل ازدواج و دوری از چیزهایی که از آن بیم گناه می‌رود. ﴿وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞو خداوند شنوا است و همۀ صداها را می‌شنود، و آگاه است و همۀ نیت‌ها و مقاصد را می‌داند. پس زنان باید از هر گفتار و نیت فاسدی پرهیز کنند، و بدانند که خداوند آنها را به خاطر گفتارها و نیت‌های فاسدشان مجازات خواهد کرد.

آیه‌ی ۶۱:

﴿لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞ وَلَا عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ أَن تَأۡکُلُواْ مِنۢ بُیُوتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ ءَابَآئِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أُمَّهَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ إِخۡوَٰنِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخَوَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَعۡمَٰمِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ عَمَّٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخۡوَٰلِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ خَٰلَٰتِکُمۡ أَوۡ مَا مَلَکۡتُم مَّفَاتِحَهُۥٓ أَوۡ صَدِیقِکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَأۡکُلُواْ جَمِیعًا أَوۡ أَشۡتَاتٗاۚ فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ٦١[النور: ۶۱]. «بر کور گناهی نیست، و بر لنگ (هم) گناهی نیست بر بیمار (نیز) گناهی نیست، و (نیز) بر خودتان گناهی نیست، که از خانه‌های فرزندان خود، یا خانه‌های پدران، مادران، برداران، خواهران، ‌عموها، عمه‌ها، دایی‌ها و خاله‌های خود و یا آن (خانه‌هایی) که کلیدشان را در اختیار دارید، یا خانه‌های دوستانتان غذا بخورید. همچنین بر شما گناهی نیست که به طور دسته‌جمعی و یا جداگانه خوراک تناول نمائید. پس چون به خانه‌ها در آیید بر خویش به درودی مبارک و پاکیزه که رسمی است الهی سلام گویید. خداوند بدینسان آیات (خود) را برایتان روشن می‌سازد تا خرد ورزید».

خداوند متعال از منت و احسان خویش بر بندگانش خبر می‌دهد و بیان می‌دارد که دین را برای آنان دشوار و مشکل نکرده است بلکه آن را بی‌نهایت ساده و آسان نموده است. پس فرمود: ﴿لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞبر کور و لنگ و بیمار گناهی نیست امور واجبی را ترک کنند که انجام آن جز برای افراد بینا و افرادی که پاهایشان سالم است و افرادی که مریض نیستند ممکن نمی‌باشد، مانند جهاد در راه خدا و امثال آن که بر لنگ و کور و بیمار واجب نیست. و خداوند متعال به خاطر این مفهوم کلی که بیان نمودیم سخن را در این مورد به طور مطلق و بدون قید بیان کرد. اما ﴿وَلَا عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡـ همچنین بر شما گناهی نیست ـ را به ﴿أَن تَأۡکُلُواْ مِنۢ بُیُوتِکُمۡـ که از خانه‌های فرزندانتان غذا بخورید ـ مقید نمود، و این مطابق با حدیث صحیحی است که پیامبر صفرموده است: «أَنْتَ وَمَالُکَ لأَبِیکَ». «تو و مالت از آن پدرت می‌باشید». «إنَّ أطیبَ ما أکلتم من کسبکم ، وإنّ أولادَکم من کسبکم» «بی‌گمان بهترین چیزی که می‌خورید همان است که حاص دسترنج خودتان می‌باشد، و فرزندانتان درآمد شما می‌باشند».

و منظور از ﴿مِنۢ بُیُوتِکُمۡخانۀ انسان نیست، چون چنین مفهومی بیان یک امر بدیهی، و تحصیل حاصل است که کلام الهی منزه و بدور از این‌گونه امور است، و چون در اینجا گناه نبودن چیزهایی بیان شده است که گمان آن می‌رود گناه می‌باشند. اما خانۀ شخصی انسان کوچکترین گمانی نمی‌رود که خوردن از آن گناه باشد.

﴿أَوۡ بُیُوتِ ءَابَآئِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أُمَّهَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ إِخۡوَٰنِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخَوَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَعۡمَٰمِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ عَمَّٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخۡوَٰلِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ خَٰلَٰتِکُمۡو نیز بر شما گناهی نیست که از خانه‌های پدران، ‌مادران، برادران، خواهران، عموها، عمه‌ها، دائی‌ها و خاله‌های خود بخورید. و این‌ها معروف و شناخته شده هستند. ﴿أَوۡ مَا مَلَکۡتُم مَّفَاتِحَهُو یا از خانه‌هایی بخورید که کلیدهای آن را در اختیار دارید. یعنی خانه‌هایی که شما به نمایندگی و وکالت از صاحبان‌شان در آن تصرف می‌نمایید، یا به عنوان سرپرست آن تعیین شده‌اید. اما تفسیر ﴿مَلَکۡتُم مَّفَاتِحَهُبلکه گفته می‌شود: «ملکتموه» یا «ملکت أیمانکم» چون آنها مالک تمام آن هستند، نه انیکه فقط کلید آن در اختیار داشته باشند.

دوم این‌که: خانۀ برده‌ها چیزی جدا از خانۀ انسان نیست، زیرا برده و تمامی دارایی‌اش از آن آقا و صاحب وی می‌باشد. پس نیازی به بیان این نکته نیست که خوردن از خانۀ او گناه نمی‌باشد.

﴿أَوۡ صَدِیقِکُمۡو نیز بر شما گناه نیست که از خانه‌های دوستانتان غذا بخورید. و خوردن بدون اجازه از این خانه‌ها گناه نیست. و حکمت آن از سیاق آیه معلوم است، زیرا طبق عادت و عرف و به خاطر خویشاوندی و یا دوستی،‌آدمی اجازه دارد از خانۀ نامبردگان بخورد. و اگر اتفاق افتاد که یکی از این‌ها اجازه نداد که از خانه‌ی وی غذا خورده شود و بخل ورزید، نباید آن غذا خورده شود، و چنانچه خورده شود،‌حرام است، چرا که حکمت مقتضی آن است و معنای آیه نیز بیانگر همین مطلب است.

﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَأۡکُلُواْ جَمِیعًا أَوۡ أَشۡتَاتٗاهمچنین بر شما گناهی نیست که به طور دسته‌جمعی و یا جداگانه خوراک تناول نمایید. و جایز است که اهل یک خانه همه با هم غذا بخورند، یا این‌که هر یک به تنهایی غذا بخورد، و این نفی گناه است نه نفی فضیلت تا مردم در تنگنا قرار نگیرند، و گرنه بهتر آن است که همه به طور دسته‌جمعی غذا بخورند.

در ﴿فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗاکلمۀ: ﴿بُیُوتٗانکره و در سیاق شرط است، که هم شامل خانۀ انسان و هم خانۀ دیگران می‌شود. پس وقتی. وارد می‌شود باید سلام بگوید، خواه کسی در خانه باشد یا نباشد. بنابر این فرمود: وقتی انسان وارد خانه می‌شود، ﴿فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡبه یکدیگر سلام کنید، چون مسلمین از بس که با همدیگر محبت و دوستی دارند گویا یک جسم و جان هستند. پس هرگاه انسان وارد خانه‌ای شد باید سلام بگوید، و در این راستا خانه‌ها فرق نمی‌کنند.

و در مورد اجازه گرفتن پیشتر گذشت که احکام آن دارای تفضیل است. سپس خداوند این سلام را ستود و فرمود: ﴿تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗسلام شما به هنگام ورود به خانه‌ها که می‌گویید: «السلام علیکم ورحمه‌الله وبرکاته» یا می‌گویید: «السلام علیکم ورحمة الله» یا می‌گویید: «السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین»، ﴿تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِسلام پر برکتی است که خداوند آن را از سوی خود برایتان مشروع نموده است. ﴿مُبَٰرَکَةٗ(سلام) با برکت و پاک است، چون دوری از کمبود، و حصول رحمت و برکت و رشد و افزونی را در بر دارد. ﴿طَیِّبَةٗپاک است. چون دوری از کبمود، و حصول رحمت و برکت و رشد و افزونی را در بر دارد. طَیبَۀ پاک است. چون از کلمه‌های پاکیزه و محجوب در نزد خدا تشکیل یافته است و باعث شادمانی فرد شده و محبت و دوستی را به بار می‌آورد.

پس از آنکه این احکام بزرگ را برای ما بیان کرد، فرمود: ﴿کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِبدینگونه خداوند آیاتش را که در بر گیرندۀ احکام شرعی خداوند است برایتان روشن می‌سازد. ﴿لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَتا خرد ورزید، و آن را بفهمید، و با دلهایتان آن را دریابید، و از خردمندان باشید، چون شناخت احکام شرعی خداوند به صورت درست، بر عقل و خرد انسان می‌افزاید، و هوش و عقل آدمی را رشد می‌دهد، زیرا مفاهیم این احکام، و آداب آن بزرگ‌ترین مفاهیم و آداب هستن و پاداش از نوع عمل است، و اگر انسان در آیات او بیاندیشد، آیاتی که خداوند او را به اندیشیدن در آن فرا خوانده است، به پاس این کار به خرد و عقل او می‌افزاید.

و این آیات مبنای یک قاعدۀ کلی هستند و آن این است که: «عرف وعادت کلمات را تخصیص می‌‌نماید». مثلاً اصل بر این است که انسان از خوردن خوراک دیگران منع شده است، اما خداوند خوردن از خانه‌های افراد مذکور را جایز قرار داده است، چون عرف و عادت بر همین است. پس هر گاه استفاده از چیزی با تصرف نمودن در آن منوط به اجازه گرفتن از صاحب آن باشد، و صاحبش به طور شفاهی یا براساس عرف بدان اجازه داد، می‌توان از آن استفاده کرد و یا در آن تصرف نمود.

نیز بیانگر آنست که برای پدر جایز است از مال فرزندش بردارد، و آن را در ملکیت خویش قرار دهد، به صورتی که زیانی بر فرزند وارد نشود، چون خداوند خانۀ فرزند را خانۀ‌آدمی قرار داده است. و این آیه بیانگر آنست کسی که در خانۀ انسان تصرف می‌نماید از قبیل همسر و خواهر و امثال این‌ها، بر ایشان جایز است که از مال وی بخورند، و به سائل و گدا از آن خوراک بدهند. و دلیل براینکه مشارکت در خوراک جایز است، خواه به طور دسته‌جمعی یا جداگانه غذا بخورند، گرچه در این رهگذر بعضی بیشتر بخورند.

آیه‌ی ۶۲-۶۴:

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَإِذَا کَانُواْ مَعَهُۥ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ جَامِعٖ لَّمۡ یَذۡهَبُواْ حَتَّىٰ یَسۡتَ‍ٔۡذِنُوهُۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَ‍ٔۡذِنُونَکَ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ فَإِذَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنُوکَ لِبَعۡضِ شَأۡنِهِمۡ فَأۡذَن لِّمَن شِئۡتَ مِنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمُ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٦٢[النور: ۶۲]. «مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‌اند، و چون در کار مهمی با او باشند بدون اجازۀ (وی) به جایی نمی‌روند، بی‌گمان آنان که از تو اجازه می‌خواهند، اینان کسانی‌اند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند. پس هرگاه از تو برای انجام بعضی از کارهای خود اجازه خواستند به هر کس از آنان که می‌خواهید اجازه بده، و از خداوند برایشان آمرزش بخواه. بی‌گمان خداوند آمرزگار مهربان است».

﴿لَّا تَجۡعَلُواْ دُعَآءَ ٱلرَّسُولِ بَیۡنَکُمۡ کَدُعَآءِ بَعۡضِکُم بَعۡضٗاۚ قَدۡ یَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمۡ لِوَاذٗاۚ فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ٦٣[النور: ۶۳]. «فراخواندن پیامبر را در میان خویش همچون فراخواندن همدیگر بشمار نیاورید، بدون شک خداوند کسانی از شما را که پنهانی بیرون می‌روند، می‌شناسد. پس آنانکه با فرمانش مخالفت می‌کند باید از این بترسد که بلای به آنان برسد یا این‌که عذاب دردناکی دچارشان شود».

﴿أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قَدۡ یَعۡلَمُ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ وَیَوۡمَ یُرۡجَعُونَ إِلَیۡهِ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ٦٤[النور: ۶۴]. «هان! بی‌شک آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند است، او آگاه است از آنچه شما بر آن هستید، و روزی که به‌سوی او بازگردانده می‌شوند آنان ‌را به آنچه کرده‌اند آگاه می‌سازد، و خداوند به همه چیز دانا است».

در اینجا خداوند بندگان مؤمن خویش را رهنمایی می‌کند که هر گاه در کار مهمی همراه پیامبر باشند، یعنی کاری که نیاز به همدستی و همکاری داشته باشد، مانند جهاد و مشاوره و امثال آن از کارهای که مؤمنان در آن مشارکت می‌جویند باید همه جمع شده و متفرق نشوند. پس کسی که واقعاً به خداوند و پیامبرش ایمان دارند در چنین مواقعی برای انجام کاری معمولی به جایی نمی‌رود و به نزد خانواده‌اش برنمی‌گردد، و از جمع جدا نمی‌شود، مگر این‌که از پیامبر، و بعد از پیامبر از جاشنین وی اجازه بگیرد. پس خداوند متعال فرموده است بدون اجازه از نزد پیامبر نباید رفت. و آنها را بر این کارشان و رعایت ادب در محضر پیامبر صو ولی امر ستوده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَ‍ٔۡذِنُونَکَ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِبی‌گمان آنان که از تو اجازه می‌گیرند، اینان کسانی‌اند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند. ولی چنانچه اجازه گرفتند آیا به آنان اجازه می‌دهد یا نه؟ خداوند متعال برای اجازه دادن به آنان دو شرط را بیان کرده است: یکی این‌که بیرون رفتن آنها برای انجام کاری از کارهایشان باشد. اما کسی که بدون عذر اجازه می‌گیرد به او اجازه داده نمی‌شود.

دوم اینکه: مصلحتی ایجاب نماید که به وی اجازه داده شود. بدون این‌که اجازه دادن به او زیانی را متوجه اجازه دهند بکند. بنابر این فرمود: ﴿فَإِذَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنُوکَ لِبَعۡضِ شَأۡنِهِمۡ فَأۡذَن لِّمَن شِئۡتَ مِنۡهُمۡپس هرگاه از تو برای انجام بعضی از کارهای خود اجازه خواستند به هر کس از آنان که می‌خواهی اجازه بده.

پس هرگاه یکی از آنان اجازه خواست و با توجه به این دو شرط به او اجازه داد، خداوند پیامبرش را دستور می‌دهد تا برای او آمرزش بخواهد، چون ممکن است او در اجازه خواستن مقصر باشد. بنابر این فرمود: ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمُ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞو از خداوند برایشان آمرزش بخواه، بی‌گمان خداوند آمرزگار مهربان است، گناهان آنها را می‌آمرزد و بر آنان رحم می‌کند، چرا که اجازه خواستن را - در صورت داشتن عذر - برای آنان جایز قرار داده است.

﴿لَّا تَجۡعَلُواْ دُعَآءَ ٱلرَّسُولِ بَیۡنَکُمۡ کَدُعَآءِ بَعۡضِکُم بَعۡضٗافرا خوانده شدن شما را از سوی پیامبر و فرا خواندن پیامبر را در میان خویش همچون فرا خواندن همدیگر به شمار نیاورید. پس هرگاه شما را فرا خواند، باید او را اجابت نمایید، حتی اجابت پیامبر صدر حالت نماز نیز واجب است. پذیرفتن سخن، و عمل کردن به حرف هیچ کسی جز پیامبر صواجب نیست، چون او معصوم است و به ما امر شده است از وی اطاعت کنیم: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡ[الأنفال: ۲۴]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اجابت کنید (دعوت) خدا و رسول خدا را، هرگاه شما را فرا خواند به‌سوی آنچه که شما را زنده می‌دارد».

همچنین صدا زدن پیامبر صرا همچون صدا زدن افراد معمولی بشمار نیاورید، پس وقتی که او را صدا می‌زنید، نگویید: «ای محمد»، و نگویید: «ای محمد پسر عبدالله» آن‌گونه که همدیگر را این طور فرا می‌خوانید، بلکه به خاطر احترام و شرافت و فضیلت او و تفاوتی که با دیگران دارد، باید گفت: «ای پیامبر خدا».

﴿قَدۡ یَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمۡ لِوَاذٗاخداوند کسانی را ستود که به او و پیامبرش ایمان آورده‌اند، همان‌هایی که هرگاه در کار مهمی با ایشان باشند (به جایی) نمی‌روند، مگر این‌که از ایشان اجازه بگیرند. سپس به تهدید کسی پرداخت که اینگونه عمل نکرده و بدون اجازه رفته است. پس چنین کسی گرچه به شیوه‌ای مخفیانه رفتنش را از شما پنهان داشته باشد. و مراد خدا نیز در این آیه ﴿یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمۡ لِوَاذٗاهمین است، که در آن بیان می‌دارد آنان به هنگام در رفتن خود طوری عمل می‌کنند که خویشتن را از شما پنهان دارند، اما خداوند می‌فرماید که ما به حال آنان آگاهیم. و آنان را بر این کارشان بطور کامل مجازات خواهیم کرد. بنابراین، به آنها هشدار داد و فرمود: ﴿فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِپس آنان که با فرمان او مخالفت می‌کنند و دستور خدا و پیامبر را ترک کرده و به انجام کارهایشان می‌پردازند، و به خاطر کارهایشان فرمان خدا و رسول را ترک می‌کنند، باید بر حذر باشند. پس اگر کسی بدون این‌که کاری داشته باشد فرمان خدا و پیامبر را ترک گوید، حالش چطور خواهد بود؟! چنین افرادی باید بترسند، ﴿أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌاز این‌که گرفتار شرک و شری شوند، ﴿أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌیا این‌که به عذابی دردناک دچار گرداند.

﴿أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِهان! بی‌شک آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند است، ملک او بوده، و بندۀ اویند، و با فرمان تقدیری و شرعی خودش در آنها تصرف می‌نماید ﴿قَدۡ یَعۡلَمُ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِاو آگاه است از آنچه شما بر آن هستید. یعنی علم و آگاهی خداوند بر خیر و شری که شما بر آن هستید احاطه دارد، و همۀ کارهایتان را می‌داند، و قلم الهی بر آن رفته است، و نگهبانانی از فرشتگان که پیش خداوند مقرب و محترم هستند کارهایتان را می‌نویسند. ﴿وَیَوۡمَ یُرۡجَعُونَ إِلَیۡهِ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْو روزی که به‌سوی او بازگردانده می‌شوند آنان‌را به آنچه کرده‌اند آگاه می‌سازد. یعنی آنها را از همۀ کارهای کوچک و بزرگی که از آنان سرزده است آگاه می‌سازد، و اعضای بدنشان را بر آنان گواه می‌گیرد، و کوچکترین ستمی بر آنها نمی‌شود، و کاملاً تحت فضل و عدل الهی قرار دارند. و هنگامی که خداوند علم خود را به اعمال آنان مقید گرداند، عام را بعد از خاص ذکر کرد و فرمود: ﴿وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢو خداوند به همه چیز داناست.

پایان سوره‌ی نور

[۲] ظاهراً مؤلف با این حدیث می‌خواهد بر پاکی آب دهان گربه استدلال نماید. انگار ایشان می‌گویند: مادامی که آب دهان گربه پاک است ـ وگربه جزو آن دسته از کسانی است که در داخل خانه رفت و آمد می‌کنند، و کودک نیز جزو همان دسته است ـ پس آّ دهان بپه نیز پاک می‌باشد. «و».


سورة النور

سورة النور - سورة 24 - عدد آیاتها 64

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَّعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

  2. الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ

  3. الزَّانِی لا یَنکِحُ إِلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لا یَنکِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ

  4. وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

  5. إِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

  6. وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَکُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلاَّ أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ

  7. وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِن کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ

  8. وَیَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ

  9. وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِن کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ

  10. وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ

  11. إِنَّ الَّذِینَ جَاؤُوا بِالإِفْکِ عُصْبَةٌ مِّنکُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّکُم بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اکْتَسَبَ مِنَ الإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ

  12. لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ

  13. لَوْلا جَاؤُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُولَئِکَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ

  14. وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ

  15. إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُم مَّا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمٌ

  16. وَلَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا یَکُونُ لَنَا أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَکَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ

  17. یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ

  18. وَیُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

  19. إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لا تَعْلَمُونَ

  20. وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّه رَؤُوفٌ رَحِیمٌ

  21. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاء وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

  22. وَلا یَأْتَلِ أُوْلُوا الْفَضْلِ مِنکُمْ وَالسَّعَةِ أَن یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَالْمَسَاکِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

  23. إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ

  24. یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

  25. یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ

  26. الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُوْلَئِکَ مُبَرَّؤُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ

  27. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

  28. فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ

  29. لَّیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فِیهَا مَتَاعٌ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَکْتُمُونَ

  30. قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ

  31. وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

  32. وَأَنکِحُوا الأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ

  33. وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَلا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

  34. وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ آیَاتٍ مُّبَیِّنَاتٍ وَمَثَلا مِّنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِکُمْ وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ

  35. اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لّا شَرْقِیَّةٍ وَلا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَیَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

  36. فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ

  37. رِجَالٌ لّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ

  38. لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَیَزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ

  39. وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ

  40. أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ

  41. أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ

  42. وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ

  43. أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاء وَیَصْرِفُهُ عَن مَّن یَشَاء یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالأَبْصَارِ

  44. یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِّأُولِی الأَبْصَارِ

  45. وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى رِجْلَیْنِ وَمِنْهُم مَّن یَمْشِی عَلَى أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

  46. لَقَدْ أَنزَلْنَا آیَاتٍ مُّبَیِّنَاتٍ وَاللَّهُ یَهْدِی مَن یَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ

  47. وَیَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ وَمَا أُوْلَئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ

  48. وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ

  49. وَإِن یَکُن لَّهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ

  50. أَفِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ یَخَافُونَ أَن یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ

  51. إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

  52. وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخْشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ

  53. وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَیَخْرُجُنَّ قُل لّا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

  54. قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُم مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ

  55. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

  56. وَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

  57. لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِیرُ

  58. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلاةِ الْعِشَاء ثَلاثُ عَوْرَاتٍ لَّکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

  59. وَإِذَا بَلَغَ الأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ

  60. وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء الَّلاتِی لا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

  61. لَیْسَ عَلَى الأَعْمَى حَرَجٌ وَلا عَلَى الأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلا عَلَى أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون

  62. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

  63. لا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضًا قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذًا فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

  64. أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ وَیَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ




سورة نور

 

به نام الله بخشندة مهربان

 

 (این) سورة است که آن را نازل کرده‌ایم، و (احکام) آن واجب نموده‌ایم، و در آن آیات روشنی نازل کرده‌ایم، شاید شما پند گیرید. ﴿1﴾ هر یک از زن و مرد زنا کار را صد تازیانه بزنید، و اگر به الله و روز آخرت ایمان دارید نباید در (اجرای احکام) دین الله نسبت به آن دو (زن و مرد) رأفت (و رحمت کاذب) داشته باشید، و باید گروهی از مؤمنان بر مجازات‌شان (شاهد و) حاضر باشند. ﴿2﴾ مرد زنا کار جز با زن زنا کار یا مشرک ازدواج نمی‌کند، و زن زنا کار را جز مرد زنا کار یا مشرک به ازدواج خود در نمی‌آورد، و این (امر) بر مؤمنان حرام شده است. ﴿3﴾ و کسانی‌که زنان پاکدامن را (به زنا) متهم می‌کنند، سپس چهار شاهد نمی‌آورند، پس آن‌ها را هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز شهادت‌شان را نپذیرید، و اینانند که فاسق اند. ﴿4﴾ مگر کسانی‌که بعد از آن توبه کردند، و (اعمال خود را) اصلاح (و جبران) نمودند، پس بی‌گمان الله آمرزندة مهربان است. ﴿5﴾ و کسانی‌که همسران خود را (به زنا) متهم می‌کنند، و جز خودشان گواهانی ندارند، پس هر یک از آن‌ها باید چهار مرتبه به نام الله سوگند یاد کنند که او از راستگویان است. ﴿6﴾ و پنجمین بار (چنین گوید:) که لعنت الله بر او باد؛ اگر از دروغگویان باشد. ﴿7﴾ و از آن (زن) کیفر (رجم) را دور می‌کند، (به) آن که چهار بار الله را شاهد بگیرد (و سوگند یاد کند) که او (= شوهرش) از دروغگویان است. ﴿8﴾ و بار پنجم (بگوید:) که خشم الله بر او باد؛ اگر (شوهرش) از راستگویان باشد. ﴿9﴾ و اگر فضل الله و رحمت او بر شما نمی‌بود، و اینکه الله توبه‌‌پذیر حکیم است (گرفتار عقوبت الهی می‌شدید). ﴿10﴾مسلماً کسانی‌که تهمت بزرگ (دربارة ام المؤمنین عایشه -رضی الله عنها-) آوردند، گروهی از خود شما هستند، گمان نکنید که این (ماجرا) برای شما بد است، بلکه آن برای شما خیر است، برای هر کدام از آن‌ها سهمی از گناه است که مرتکب شده است، و کسی از آنان که (بخش) بزرگی (و مهمی)از آن (تهمت) را به عهده داشته است([1])،  برای او عذاب عظیمی است. ﴿11﴾ چرا هنگامی‌که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان مؤمن نسبت به خود گمان خیر نبردند، و نگفتند: این تهمتی (بزرگ و) آشکار است. ﴿12﴾ چرا چهار شاهد بر آن نیاوردند؟! پس چون گواهان را نیاوردند، آنان در نزد الله دروغگویانند. ﴿13﴾ و اگر فضل الله و رحمت او در دنیا و آخرت نبود، قطعاً در آنچه به آن پرداختید، عذاب (سخت و) بزرگی به شما می‌رسید. ﴿14﴾ زمانی‌که آن (شایعه) را از زبان یکدیگر می‌گرفتید، و با‌دهان خود سخنی می‌گفتید که به آن علم (و یقین) نداشتید، و آن را سهل (و کوچک) می‌پنداشتید در حالی‌که آن نزد الله بسیار بزرگ است. ﴿15﴾ چرا هنگامی‌که آن را شنیدید؛ نگفتید: «ما حق نداریم که آن (سخن) را بر زبان آوریم، (الهی) تو منزهی! این بهتان بزرگی است؟!». ﴿16﴾ الله شما را اندرز می‌دهد که اگر مؤمن هستید؛ هرگز به چنین کاری باز نگردید. ﴿17﴾ و الله آیات (خود) را برای شما بیان می‌کند، و الله دانای حکیم است. ﴿18﴾ بی‌گمان کسانی‌که دوست دارند زشتی‌ها در (میان) مؤمنان شایع شود، عذاب درد ناکی برای آن‌ها در دنیا و آخرت است، و الله می‌داند و شما نمی‌دانید. ﴿19﴾ و اگر فضل الله و رحمت او بر شما نمی‌بود، و اینکه الله رؤوف مهربان است، (عقوبت سختی شما را در بر می‌گرفت). ﴿20﴾ای کسانی‌که ایمان آوردید! از گام‌های شیطان پیروی نکنید، و هرکس که از گام‌های شیطان پیروی کند، پس بی‌گمان (گمراهش می‌کند، و) او (= شیطان) به فحشا و منکر فرمان می‌دهد، و اگر فضل الله و رحمت او بر شما نمی‌بود، هرگز کسی از شما پاک نمی‌شد، و لیکن الله هر که را بخواهد پاک می‌کند، و الله شنوای داناست. ﴿21﴾ کسانی از میان شما که توانگر و (دارای) وسعت (زندگی) هستند، نباید سوگند بخورند بر آن که به خویشاوندان و مستمندان و مهاجران در راه الله چیزی ندهند، آن‌ها باید عفو کنند و چشم بپوشند([2])، آیا دوست نمی‌دارید که الله شما را ببخشد؟! و الله آمرزندة مهربان است. ﴿22﴾ بی‌گمان کسانی‌که زنان پاکدامن بی‌خبر (از هرگونه بدکاری و) مؤمن را متهم (به زنا) می‌سازند، در دنیا و آخرت لعنت شده‌اند، و عذاب بزرگی برای آن‌هاست. ﴿23﴾ روزی‌که زبآن‌ها یشان و دست‌‌هایشان و پا‌هایشان به آنچه می‌کردند بر علیه آن‌ها گواهی می‌دهند. ﴿24﴾ آن روز، الله جزای واقعی آن‌ها را به تمام (و بی کم و کاست) می‌دهد، و خواهند دانست که الله همان حق آشکار است. ﴿25﴾ زنان ناپاک از آن مردان نا پاکند، و مردان ناپاک (نیز) برای زنان ناپاک هستند، و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاک اند. اینان از آنچه (مردم دربارة شان) می‌گویند، مبّرا (و پاک) هستند، برای آن‌ها آمرزش (الهی) و روزی ارزشمندی است. ﴿26﴾ ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! وارد خانه‌هایی جز خانه‌های خود نشوید، تا اجازه بگیرید، و براهل آن (خانه) سلام کنید، این برای شما بهتر است، باشد که پند گیرید. ﴿27﴾پس اگر کسی در آن (خانه) نیافتید، وارد نشوید، تا به شما اجازه داده شود، و اگر به شما گفته شد: «باز گردید» پس باز گردید، که آن برای شما پاکیزه‌تر است، و الله به آنچه انجام می‌دهید؛ داناست. ﴿28﴾ و بر شما گناهی نیست که وارد خانه‌هایی غیر مسکونی بشوید، که در آن متاعی دارید، و الله می‌داند آنچه را آشکار می‌سازید و آنچه را پنهان می‌کنید. ﴿29﴾ (ای پیامبر!) به مردان مؤمن بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نا محرم) فرو گیرند، و شرمگاه‌شان را حفظ کنند، این (کار) برای آن‌ها پاکیز‌ه‌تر است، بی‌گمان الله به آنچه انجام می‌دهند؛ آگاه است. ﴿30﴾ و به زنان مؤمن بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرم) فرو گیرند، و شرمگاه‌شان را حفظ کنند، و زینت خود را آشکار نکنند؛ جز آنچه از آن که (طبعاً خودش) نمایان است، و باید (اطراف) مقنعه‌های خود را بر گریبآن‌ها یشان بیفکنند (تا چهره و گردن و سینه با آن پوشیده گردد) و زینت خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهران‌شان، یا پدران‌شان، یا پدر شوهران‌شان، یا پسران‌شان یا پسران شوهران‌شان، یا برادران‌شان یا  پسران برادران‌شان، یا پسران خواهران‌شان یا زنان (هم کیش) شان یا بردگان‌شان یا مردان (سفیه) خدمت‌کاری که رغبتی (به زنان) ندارند، یا کودکانی‌که بر شرمگاه زنان آگاهی نیافته‌اند، و (زنان) نباید (هنگام راه رفتن) پا‌های خود را (به زمین) بکوبند، تا آنچه از زینت‌شان را که پنهان کرده‌اند، دانسته شود، و ای مؤمنان! همگی به سوی الله توبه کنید، تا رستگار شوید. ﴿31﴾مردان و زنان مجرد (و بی‌همسر) خود را همسر دهید، و (نیز) غلامان و کنیزان‌تان که شایسته (و نیکوکار) هستند، (همسر دهید) اگر فقیر باشند، الله از فضل (و کرم) خویش آن‌ها را بی‌نیاز می‌کند، و الله گشایش دهندة آگاه است. ﴿32﴾ و کسانی‌که (اسباب و امکانات) ازدواج را نمی‌یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند؛ تا الله آنان را از فضل خود بی‌نیاز گرداند، و کسانی از بردگان‌تان که خواستار مکاتبه (= باز خریدن خویش) هستند، پس با آن‌ها قرار داد ببندید، اگر خیر و صلاح در آن‌ها احساس می‌کنید، و چیزی از مال الله را که به شما داده است؛ به آن‌ها بدهید، و کنیزان خود را که می‌خواهند پاکدامنی کنند، برای بدست آوردن متاع ناچیز زندگانی دنیا به زنا وادار نکنید، و کسی‌که آن‌ها را (بر این کار) مجبور کند، پس بی‌گمان الله بعد از اجبار آن‌ها (برای آنان) آمرزندهة مهربان است. ﴿33﴾ و به راستی ما بر شما آیاتی روشن را نازل کردیم، و مثلی از (حال) کسانی‌که پیش از شما گذشتند، و اندرزی برای پرهیزگاران. ﴿34﴾ الله نور آسمان‌ها و ز مین است، مَثل نور او همانند چراغدانی است که در آن چراغی (افروخته) باشد، که آن چراغ در (میان) شیشة است، آن شیشه گویی ستارة درخشان است، این چراغ با (روغن) درخت پر برکت زیتون افروخته می‌شود، که نه شرقی است و نه غربی، نزدیک است که روغنش بدون تماس با آتش شعله‌‌ور شود، نوری است افزون بر نور، و الله هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند، و الله برای مردم مثل‌ها می‌زند، و الله به هرچیزی آگاه است. ﴿35﴾ (این چراغ پر نور) در خانه‌های است که الله اجازه داده است که بلند شود، و نامش در آن‌ها برده شود، (و) صبح و شام در آن‌ها تسبیح او گویند. ﴿36﴾مردانی‌که هیچ تجارت و خرید و فروشی آن‌ها را از یاد الله و بر پاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی‌کند، (آن‌ها) از روزی می‌ترسند که در آن دل‌ها و چشم‌ها دگرگون (و بی‌تاب) می‌شود. ﴿37﴾ تا الله بهتر از آنچه انجام داده‌اند به آن‌ها پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداش آن‌ها بیفزاید، و الله هر کس را که بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد. ﴿38﴾ و کسانی‌که کافر شدند؛ اعمال‌شان همچون سرابی است در بیابانی، که (انسان) تشنه (از دور) آن را آب می‌پندارد، تا آنکه به آن نزدیک شود، چیزی نمی‌یابد، و الله را نزد خود یابد که حساب او را کامل بدهد، و الله زود شمار است. ﴿39﴾ یا (اعمال‌شان) همچون تاریکی‌هایی در دریای پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگری است، (و) بر فرازآن ابری (تاریک) است، تاریکی‌هایی است یکی بر فراز دیگری، (آن گونه که) هرگاه دست خود را بیرون آورد، ممکن نیست آن را ببیند، و کسی را که الله نوری برای او قرار نداده است، پس (هیچ) نوری برای او نیست. ﴿40﴾ آیا ندیدی که همه‌ة آنان که در آسمان‌ها و زمین هستند، و پرندگان بال گسترده الله را تسبیح می‌گویند. هریک از آن‌ها نماز وتسبیح خود را می‌داند، و الله به آنچه انجام می‌دهند؛ داناست. ﴿41﴾ و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است، و بازگشت (همه) به سوی الله است. ﴿42﴾ آیا ندیدی که الله ابر‌هایی را به آرامی می‌راند، سپس بین آن‌ها پیوند می‌دهد، آنگاه آن را متراکم می‌کند، پس قطرة (باران) را می‌بینی که از میان آن بیرون می‌شود، و از آسمان، از کوه‌های که در آنجاست، دانه‌های تگرگ نازل می‌کند، پس آن را به هر کس که بخواهد می‌رساند، و آن را از هرکس که  بخواهد باز می‌دارد، نزدیک است درخشندگی برق آن (نور) چشم‌ها را (از بین) ببرد. ﴿43﴾الله شب و روز را دگرگون می‌سازد، بی‌گمان در این (امر) برای دیده وران عبرتی است. ﴿44﴾ و الله هر جنبندة را از آب آفرید، پس برخی از آن‌ها بر شکم خود راه می‌روند، و برخی بر دو پا راه می‌روند، و برخی از آن‌ها بر چهار (پا) راه می‌روند، الله هر چه را بخواهد می‌آفریند، بی‌گمان الله بر همه چیز تواناست. ﴿45﴾ به راستی (ما) آیات روشنگری نازل کردیم، و الله هر کس را  که بخواهد به راه راست هدایت می‌کند. ﴿46﴾ و (منافقان) می‌گویند: «به الله و به پیامبر (او) ایمان آوردیم، و اطاعت کردیم» سپس گروهی از آن‌ها بعد از این (ادعا) روی گردان می‌شوند، و اینان (در حقیقت) مؤمن نیستند. ﴿47﴾ و هنگامی‌که به سوی الله و پیامبرش فرا‌خوانده شوند تا در میان‌شان داوری کند، ناگهان گروهی از آن‌ها اعراض می‌کنند. ﴿48﴾ و اگر حق با آن‌ها  باشد، گردن نهاده (با سرعت) به سوی او می‌آیند. ﴿49﴾ آیا در دل‌های شان  بیماری است؟ یا تردید و شک دارند؟ یا می‌ترسند که الله و پیامبرش بر آن‌ها ستم کنند؟! (نه) بلکه آن‌ها خود‌شان ستمگرند. ﴿50﴾ سخن مؤمنان هنگامی‌که به سوی الله و پیامبرش خوانده شوند تا میان آن‌ها داوری کند، فقط این است که می‌گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم» و اینان همان رستگارانند. ﴿51﴾ و کسی‌که الله و پیامبرش را اطاعت کند، و از الله بترسد، و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزد، پس اینانند که کامیاب (واقعی) هستند. ﴿52﴾ (منافقان) با (نهایت تاکید و) سخت‌ترین سوگندهایشان، به الله سوگند یاد کردند که اگر به آن‌ها فرمان دهی (برای جهاد) بیرون می‌روند، (ای پیامبر! به آن‌ها) بگو: «سوگند یاد نکنید، طاعت پسندیده (و خالصانه مطلوب) است، بی‌گمان الله به آنچه انجام می‌دهید؛ آگاه است». ﴿53﴾(ای پیامبر!) بگو: «الله را اطاعت کنید، و از پیامبر اطاعت کنید، پس اگر سر پیچی کردید، بر او (= پیامبر) است آنچه که به آن مکلّف شده است، و بر شماست آنچه که بر آن تکلیف شده‌اید، و اگر از او اطاعت کنید؛ هدایت خواهید شد، و بر (عهدة) پیامبر (چیزی) جز ابلاغ آشکار نیست». ﴿54﴾ الله به کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند؛ وعده داده است که قطعاً آن‌ها را در زمین جانشین (و حکمران) خواهد کرد، همان گونه که کسانی را که پیش از آن‌ها بودند جانشین (و حکمران) ساخت، و دین‌شان را که برای آن‌ها پسندیده است برای آن‌ها استوار (و پا برجا) سازد، و یقیناً (خوف و) ترس‌شان را به آرامش و امنیت مبدل می‌کند، تنها مرا پرستش می‌کنند و چیزی را با من شریک نمی‌سازند، و کسانی‌که بعد از این کافر شوند، اینانند که فاسقند. ﴿55﴾ و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید، و پیامبر (الله) را اطاعت کنید، تا شما مورد رحمت قرار گیرید. ﴿56﴾ گمان مبر کسانی‌که کافر شدند؛ می‌توانند ما را در زمین  به ستوه آورند (و از عقوبت ما فرار کنند) جایگاه‌شان آتش است، و چه بد بازگشتگاهی است. ﴿57﴾ ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! باید بردگان شما، و کسانی از (کودکان) شما که به حد بلوغ نرسیده‌اند، در سه وقت از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیم‌روز هنگامی‌که لباس‌هایتان را بیرون می‌آورید، و بعد از نماز عشا، (این) سه (وقت) وقت عورت (و خلوت) برای شما است. بعد از این (سه وقت) بر شما و بر آن‌ها هیچ گناهی نیست (که بدون اجازه وارد شوند). آن‌ها بر اطراف (و پیرامون) شما در رفت آمدند (و) بعضی بر بعضی دیگر (وارد می‌شوید). این گونه الله آیات (خود) را برای شما بیان می‌کند، و الله دانای حکیم است. ﴿58﴾و هنگامی‌که کودکان شما به سن بلوغ رسیدند؛ باید اجازه بگیرند، همانند کسانی‌که پیش از آن‌ها بودند، اجازه می‌گرفتند، این گونه الله آیاتش را برای شما بیان می‌کند و الله دانای حکیم است. ﴿59﴾ و (پیر) زنان (یائسه) از کار افتادة که امید ازدواج ندارند، بر آن‌ها گناهی نیست که لباس‌های (رویین) خود را بگذارند، در صورتی‌که زینت (و زیبایی خود) را آشکار نکنند، و اگر خود‌‌ داری کنند (و خود را بپوشانند) برای آن‌ها بهتر است، و الله شنوای داناست. ﴿60﴾  بر نابینا گناهی نیست، و بر (افراد) لنگ گناهی نیست، و بر بیمار (نیز) گناهی نیست، و (همچنین) بر خود شما گناهی نیست؛ در آن که از خانه‌های خود، یا خانه‌های پدران‌تان یا خانه‌های مادران‌تان یا خانه‌های برادران‌تان یا خانه‌های خواهران‌تان یا خانه‌های عمو‌هایتان یا خانه‌های عمّه‌هایتان یا خانه‌های دائی‌هایتان یا خانه‌های خاله‌هایتان، یا خانة که کلیدش در اختیار شماست، یا (خانه‌های) دوستان‌تان (چیزی) بخورید، بر شما گناهی نیست که دسته‌جمعی یا جداگانه (غذا) بخورید([3])، پس هنگامی‌که به خانه‌ها وارد شدید بر خویشتن سلام کنید که تحیتی مبارک (و) پاکیزه از سوی الله (مقرر) است، این گونه الله آیات (خود) را برای شما روشن می‌کند، باشد که شما خرد ورزید. ﴿61﴾مؤمنان (واقعی) کسانی هستند که به الله و پیامبرش ایمان آورده‌اند و هنگامی‌که در کار همگانی با او باشند (به جایی) نمی‌روند تا از او اجازه بگیرند، بی‌گمان کسانی‌که از تو اجازه می‌گیرند، آن‌ها کسانی اند که به الله و پیامبرش ایمان آورده‌اند، پس اگر برای بعضی کارهای (مهم) خود از تو اجازه بخواهند، به هرکس از آن‌ها که می‌خواهی اجازه بده، و برایشان  از الله آمرزش بخواه، یقیناً الله آمرزندة مهربان است. ﴿62﴾ صدا زدن پیامبر (الله) را در میان خود همچون صدا‌ زدن یکدیگر قرار ندهید، یقیناً الله کسانی از شما را که پشت‌سر دیگران پنهان می‌شوند، و یکی بعد از دیگری فرار می‌کنند می‌داند، پس کسانی‌که با فرمان او مخالفت می‌کنند؛ باید بترسند از این‌که فتنة ایشان را فرا گیرد، یا عذابی دردناک به آن‌ها برسد! ﴿63﴾ آگاه باشید، بی‌گمان آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن الله است، و یقیناً او آنچه را که شما بر آن هستید؛ می‌داند، و روزی‌که به سوی او باز گردانده می‌شوند، آن‌ها را به آنچه انجام داده‌اند؛ آگاه می‌سازد، و الله به هر چیزی داناست. ﴿64﴾



[1]- عبدالله بن أبی سردسته منافقان، عامل پخش شایعه بود.

[2]- مسطح بن اثاثه پسر خالۀ ابوبکر صدیق فردی مسکین بود که ابوبکر مخارج وی را تأمین می‌کرد، او نیز در این شایعۀ پراکنی شرکت داشت لذا ابوبکر صدیق رضی الله عنه سوگند یاد کرد که دیگر به او کمک نکند، آنگاه الله متعال این آیه را نازل فرمود: وَلَا یَأْتَلِ أُولُو الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَالسَّعَةِ (تفسیر ابن کثیر).

[3]- از این آیه معلوم می‌گردد که انسان می‌تواند طبق میل خود به طور جداگانه یا دسته جمعی غذا خورد. البته خوردن به طور دسته‌جمعی موجب برکت است، رسول الله  صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «دسته‌جمعی غذا بخورید و از هم پراکنده نشوید، زیرا برکت در جماعت نهفته است». (سنن ابن ماجه: 3287)

سُورَةُ النُّورِ

 

سُورَةُ النُّورِ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

سُورَةٌ أَنزَلۡنَٰهَا وَفَرَضۡنَٰهَا وَأَنزَلۡنَا فِیهَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖ لَّعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ١ ٱلزَّانِیَةُ وَٱلزَّانِی فَٱجۡلِدُواْ کُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ وَلَا تَأۡخُذۡکُم بِهِمَا رَأۡفَةٞ فِی دِینِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ وَلۡیَشۡهَدۡ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٢ ٱلزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوۡ مُشۡرِکَةٗ وَٱلزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوۡ مُشۡرِکٞۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٣ وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِینَ جَلۡدَةٗ وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٥ وَٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ وَلَمۡ یَکُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٦ وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن کَانَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٧ وَیَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٨ وَٱلۡخَٰمِسَةَ أَنَّ غَضَبَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَآ إِن کَانَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٩ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ ١٠

 

 

 

 

 

سوره نور

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

 

این سورهای است که آن را نازل کرده، و آن‌را واجب نمودهایم، و آیه‌های روشنی در آن فرستاده‌ایم، شاید یادآور شوید و پند پذیرید. ﴿1 به هر یک از مرد و زن زناکار صد تازیانه بزنید، و اگر به خداوند و روز قیامت ایمان دارید نباید در (اجرای) دین خدا دربارة آنان دچار دلسوزی شوید، و باید گروهی از مؤمنان بر شکنجة ایشان حاضر باشند. ﴿2 مرد زناکار مگر با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی‌کند، و زن زناکار نیز جز با مرد زنا پیشه و یا مرد مشرک ازدواج نمی‌کند، این بر مؤمنان حرام شده است. ﴿3 و کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا می‌دهند و آنگاه چهار گواه نمی‌آورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید، و هرگز گواهی دادن آنان را نپذیرید، و چنین کسانی فاسق‌اند. ﴿4 مگر آنان که پس از این توبه کردند و (کار را) به صلاح آوردند. بی‌گمان خداوند آمرزگار و مهربان است. ﴿5  و کسانی که به زنانشان زنا نسبت می‌دهند و جز خودشان گواهانی ندارند، هر یک از ایشان باید چهار مرتبه خدای را به شهادت بطلبد که او از راستگویان است. ﴿6 و پنجمین (گواهی چنین است) که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. ﴿7 و عذاب را از آن (زن) بر می‌دارد اینکه چهار بار (به خدا سوگند بخورد) و گواهی دهد که شوهرش از دروغگویان است. ﴿8 و در مرتبة پنجم آن زن باید بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر او (=شوهرش) از راستگویان باشد. ﴿9 و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نمی‌بود و اینکه خداوند توبهپذیر و حکیم است (بر آن کس از دو لعنت کننده که دروغ گفته است آنچه را وارد می‌کرد که برای خویشتن خواسته است). ﴿10

إِنَّ ٱلَّذِینَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡکِ عُصۡبَةٞ مِّنکُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّکُمۖ بَلۡ هُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۚ لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱکۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِۚ وَٱلَّذِی تَوَلَّىٰ کِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡ لَهُۥ عَذَابٌ عَظِیمٞ ١١ لَّوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَیۡرٗا وَقَالُواْ هَٰذَآ إِفۡکٞ مُّبِینٞ ١٢ لَّوۡلَا جَآءُو عَلَیۡهِ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَۚ فَإِذۡ لَمۡ یَأۡتُواْ بِٱلشُّهَدَآءِ فَأُوْلَٰٓئِکَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَ ١٣ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ لَمَسَّکُمۡ فِی مَآ أَفَضۡتُمۡ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ١٤ لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَیِّنٗا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِیمٞ ١٥  إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِکُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِکُم مَّا وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّتَکَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَکَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِیمٞ ١٦ یَعِظُکُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٧ وَیُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۚ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ١٨ إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِی ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ١٩ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ ٢٠

 

 

 

 

 

 

همانا کسانی که این تهمت بزرگ را عنوان کردند گروهی از خود شما هستند، این را برای خود بد نپندارید، بلکه آن برایتان خیر است، و هر کدام از آنان به گناهکاری که کرده است گرفتار می‌آید، و کسی از آنان که بخشی عظیمی از آن (ماجرا) را به عهده داشته است عذابی بزرگ دارد. ﴿11 چرا هنگامی که این تهمت را شنیدید مردان و زنان مؤمن در حق خویش گمان نیک نبردند و نگفتند: این دروغی آشکار است؟!. ﴿12 چرا برای اثبات آن چهار گواه نیاوردند؟ پس چون گواهان را نیاوردند آنان در نزد خدا دروغگو هستند. ﴿13 و اگر فضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود، بی‌گمان به سبب فرو رفتن در کار تهمت (به عائشهل) عذابی بزرگ به شما می‌رسید. ﴿14 آنگاه که آن (شایعة زشت) را دهان به دهان فرا گرفته و با زبان خود چیزی می‌گفتید که علم و اطلاعی از آن نداشتید. آن را سبک و ساده می‌پنداشتید درحالیکه آن نزد خداوند (بسیار) بزرگ است. ﴿15 چرا وقتی آن (اتهام ناروا) را شنیدید، نگفتید: ما را نسزد که زبان بدین تهمت بگشاییم، تو را به پاکی یاد می‌کنیم، این بهتان بزرگی است؟!. ﴿16 خداوند شما را اندرز می‌دهد که اگر مؤمن هستید هرگز به (انجام گناهی) مانند آن باز نگردید. ﴿17 و خداوند آیات خود را برای شما بیان می‌دارد، و خداوند بس آگاه و حکیم است. ﴿18 به راستی کسانی که دوست دارند زشتی‌ها و بی‌عفتی‌ها درمیان مؤمنان پخش گردد، ایشان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی دارند، و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید. ﴿19 و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود و اینکه خداوند بخشاینده و مهربان است (در اسرع وقت به بلا و مصیبت دچار می‌شدید). ﴿20

۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ وَمَن یَتَّبِعۡ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَإِنَّهُۥ یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۚ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدٗا وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ٢١ وَلَا یَأۡتَلِ أُوْلُواْ ٱلۡفَضۡلِ مِنکُمۡ وَٱلسَّعَةِ أَن یُؤۡتُوٓاْ أُوْلِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینَ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ وَلۡیَعۡفُواْ وَلۡیَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٢٢ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ٢٣ یَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَیۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٢٤ یَوۡمَئِذٖ یُوَفِّیهِمُ ٱللَّهُ دِینَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَیَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِینُ ٢٥ ٱلۡخَبِیثَٰتُ لِلۡخَبِیثِینَ وَٱلۡخَبِیثُونَ لِلۡخَبِیثَٰتِۖ وَٱلطَّیِّبَٰتُ لِلطَّیِّبِینَ وَٱلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ ٢٦ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ بُیُوتِکُمۡ حَتَّىٰ تَسۡتَأۡنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَهۡلِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٢٧

 

 

 

 

 

 

ای مؤمنان! از گامهای شیطان پیروی مکنید، و هرکس از گامهای شیطان پیروی کند (بداند) که او به (کارهای) ناشایست و ناپسند فرمان می‌دهد، و اگر فضل و رحمت الهی شامل نمی‌شد هرگز فردی از شما پاک نمی‌گردید، ولی خداوند هر کس را که بخواهد پاک می‌گرداند، و خدا شنوای آگاه است. ﴿21 و کسانی از شما که اهل فضیلت و فراخی نعمت‌اند نباید سوگند بخورند که به خویشاوندان و بینوایان و مهاجران در راه خدا چیزی ندهند، و باید که ببخشند و گذشت نمایند. مگر دوست ندارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند آمرزگار و مهربان است. ﴿22 همانا کسانی‌که زنان پاکدامن و بی‌خبر و مؤمن را به زنا متهم می‌سازند در دنیا و آخرت نفرین شده‌اند، و عذابی بزرگ دارند. ﴿23 روزی که زبانها و دستها و پاهایشان بر کارهایی که کرده‌اند گواهی می‌دهند. ﴿24 در آن روز خداوند جزای واقعی آنان را بی‌کم و کاست بدیشان می‌دهد، و خواهند دانست که خداوند همان حق آشکار است. ﴿25 زنان ناپاک از آن مردان ناپاک‌اند، و مردان ناپاک از آن زنان ناپاک می‌باشند، و زنان پاکیزه سزاوار مردان پاک‌اند، و مردان پاکیزه سزاوار زنان پاک‌اند، اینان از آنچه می‌گویند مبرا و منزّه هستند، آنان آمرزش و روزی نیکو دارند. ﴿26  ای مؤمنان! وارد خانه‌هایی غیر از خانه‌های خود مشوید مگر آنکه اجازه بگیرید، و بر اهل آن سلام گویید، این کار برای شما بهتر است، تا شاید پند پذیرید و یادآور شوید. ﴿27

 

 

 

فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فِیهَآ أَحَدٗا فَلَا تَدۡخُلُوهَا حَتَّىٰ یُؤۡذَنَ لَکُمۡۖ وَإِن قِیلَ لَکُمُ ٱرۡجِعُواْ فَٱرۡجِعُواْۖ هُوَ أَزۡکَىٰ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٢٨ لَّیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَدۡخُلُواْ بُیُوتًا غَیۡرَ مَسۡکُونَةٖ فِیهَا مَتَٰعٞ لَّکُمۡۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَکۡتُمُونَ ٢٩ قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِکَ أَزۡکَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ ٣٠ وَقُل لِّلۡمُؤۡمِنَٰتِ یَغۡضُضۡنَ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِنَّ وَیَحۡفَظۡنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنۡهَاۖ وَلۡیَضۡرِبۡنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّۖ وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآئِهِنَّ أَوۡ أَبۡنَآءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوۡ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ إِخۡوَٰنِهِنَّ أَوۡ بَنِیٓ أَخَوَٰتِهِنَّ أَوۡ نِسَآئِهِنَّ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُنَّ أَوِ ٱلتَّٰبِعِینَ غَیۡرِ أُوْلِی ٱلۡإِرۡبَةِ مِنَ ٱلرِّجَالِ أَوِ ٱلطِّفۡلِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یَظۡهَرُواْ عَلَىٰ عَوۡرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ وَلَا یَضۡرِبۡنَ بِأَرۡجُلِهِنَّ لِیُعۡلَمَ مَا یُخۡفِینَ مِن زِینَتِهِنَّۚ وَتُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣١

 

 

 

 

 

 

 

پس اگر در آنجا کسی را نیافتید، وارد آنجا نشوید، تا اینکه به شما اجازه داده شود. و اگر به شما گفته شود: برگردید، پس برگردید که برایتان سزاوارتر است. و خداوند به آنچه می‌کنید داناست. ﴿28 بر شما گناهی نیست که به خانه‌های غیر مسکونی وارد شوید که در آنجا کالایی دارید، و خداوند می‌داند آنچه را آشکار می‌کنید و آنچه را پنهان می‌دارید. ﴿29 به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و پاکدامنی ورزند، این برایشان پاکیزهتر است، بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهند آگاه است. ﴿30 و به زنان مؤمن بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) فرو بگیرند، و پاکدامنی کنند و از زینت خود مگر آنچه از آن که آشکار است. آشکار نکنند، و باید روسریهایشان را بر گریبانهایشان فرو گذارند، و زینت خود را آشکار است آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، پدارنشان، پدران شوهرانشان، پسرانشان، پسران شوهرانشان، برادرنشان، پسران برادرانشان، پسران خواهرانشان، زنان (همکیش) خودشان، بردگانشان، مردان بی‌رغبت (به زنان) که پیرو شمایند، و کودکانی که بر شرمگاه زنان اطلاع نیافته‌اند. و نباید با پاهایشان (زمین) را بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان می‌دارند آشکار شود. ای مومنان! همگی به‌سوی خدا برگردید تا رستگار شوید. ﴿31

 

 

 

 

 

 

وَأَنکِحُواْ ٱلۡأَیَٰمَىٰ مِنکُمۡ وَٱلصَّٰلِحِینَ مِنۡ عِبَادِکُمۡ وَإِمَآئِکُمۡۚ إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغۡنِهِمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ ٣٢ وَلۡیَسۡتَعۡفِفِ ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّىٰ یُغۡنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱلَّذِینَ یَبۡتَغُونَ ٱلۡکِتَٰبَ مِمَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ فَکَاتِبُوهُمۡ إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِیهِمۡ خَیۡرٗاۖ وَءَاتُوهُم مِّن مَّالِ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ ءَاتَىٰکُمۡۚ وَلَا تُکۡرِهُواْ فَتَیَٰتِکُمۡ عَلَى ٱلۡبِغَآءِ إِنۡ أَرَدۡنَ تَحَصُّنٗا لِّتَبۡتَغُواْ عَرَضَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَمَن یُکۡرِههُّنَّ فَإِنَّ ٱللَّهَ مِنۢ بَعۡدِ إِکۡرَٰهِهِنَّ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٣ وَلَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖ وَمَثَلٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِینَ ٣٤ ۞ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ کَمِشۡکَوٰةٖ فِیهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِی زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوۡکَبٞ دُرِّیّٞ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَکَةٖ زَیۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِیَّةٖ وَلَا غَرۡبِیَّةٖ یَکَادُ زَیۡتُهَا یُضِیٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ یَهۡدِی ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن یَشَآءُۚ وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ ٣٥ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ ٣٦

 

 

 

 

 

 

و مردان و زنان بی‌همسر و بردگان و کنیزان خود را که سزاوار (ازدواج هستند) به همسری (دیگران) در آورید، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنان را از فضل خویش دارا و بی‌نیاز می‌گرداند و خداوند دارای خیر فراوان، و آگاه است. ﴿32 و آنان که امکان ازدواج ندارند باید پاکدامنی پیشه کنند، تا آنکه خداوند آنان‌را از فضل خویش توانگر می‌سازد. و کسانی از بردگانتان که خواستار قرار داد «کتابت» برای آزاد شدن هستند، اگر خیری در ایشان سراغ دارید با آنان قرارداد ببندید، و از مال خداوند که به شما ارزانی داشته است به آنان بدهید، و همچنین کنیزان خود را وادار به زنا نکنید اگر آنان خواستند عفیف و پاکدامن باشند، و از این رهگذر خواهان مال و دارایی زودگذر دنیا باشید. و هرکس آنان‌را وادار سازد خداوند پس از وادار کردنشان (نسبت به آنها) آمرزگار و مهربان است. ﴿33 و به راستی که آیاتی روشن و مثلی از (حال) کسانی که پیش از شما به سر برده‌اند، و پندی برای پرهیزگاران به‌سوی شما نازل کردهایم. ﴿34 خداوند نور آسمانها و زمین است. نور او مانند چراغدانی است که در آت چراغی باشد و آن چراغ نیز در حبابی قرار گیرد. حباب درخشانی که انگار ستارهای فروزان است و این چراغ (با روغنی) افروخته شود (که) از درخت پر برکت زیتونی (بدست آید) که نه شرقی و نه غربی می‌باشد، نزدیک است که روغنشگر چه آتشی به آن نرسیده باشد- روشنی بخشد. نوری است بر فراض نور. خداوند هر که را بخواهد به نور خود رهنمود می‌کند. و خداوند برای مردم مثلها می‌زند، و خداوند به همه چیز داناست. ﴿35 خانه‌هایی که خداوند اجازه داده است برافراشته شوند، و نام او در آنجا یاد شود، و او را صبح و شام در آنجا تسبیح می‌گویند. ﴿36

رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءِ ٱلزَّکَوٰةِ یَخَافُونَ یَوۡمٗا تَتَقَلَّبُ فِیهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ ٣٧ لِیَجۡزِیَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٣٨ وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَعۡمَٰلُهُمۡ کَسَرَابِۢ بِقِیعَةٖ یَحۡسَبُهُ ٱلظَّمۡ‍َٔانُ مَآءً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَهُۥ لَمۡ یَجِدۡهُ شَیۡ‍ٔٗا وَوَجَدَ ٱللَّهَ عِندَهُۥ فَوَفَّىٰهُ حِسَابَهُۥۗ وَٱللَّهُ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ٣٩ أَوۡ کَظُلُمَٰتٖ فِی بَحۡرٖ لُّجِّیّٖ یَغۡشَىٰهُ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ مَوۡجٞ مِّن فَوۡقِهِۦ سَحَابٞۚ ظُلُمَٰتُۢ بَعۡضُهَا فَوۡقَ بَعۡضٍ إِذَآ أَخۡرَجَ یَدَهُۥ لَمۡ یَکَدۡ یَرَىٰهَاۗ وَمَن لَّمۡ یَجۡعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورٗا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍ ٤٠ أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلطَّیۡرُ صَٰٓفَّٰتٖۖ کُلّٞ قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُۥۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ ٤١ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ ٤٢ أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُزۡجِی سَحَابٗا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیۡنَهُۥ ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ رُکَامٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ یَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِۦ وَیُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن جِبَالٖ فِیهَا مِنۢ بَرَدٖ فَیُصِیبُ بِهِۦ مَن یَشَآءُ وَیَصۡرِفُهُۥ عَن مَّن یَشَآءُۖ یَکَادُ سَنَا بَرۡقِهِۦ یَذۡهَبُ بِٱلۡأَبۡصَٰرِ ٤٣

 

 

 

 

 

 

مردانی که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد خدا، و خواندن نماز، و دادن زکات غافل نمی‌سازد، از روزی می‌ترسند که دلها و دیدگان در آن دگرگون و پریشان می‌گردد. ﴿37 تا خداوند بر (مبنای) بهترین کارهایشان آنان را پاداش بدهد، و از فضل خویش افزون به آنان ببخشد، و خداوند هر که را بخواهد بی‌حساب روزی می‌دهد. ﴿38 و کافران اعمالشان به سرابی می‌ماند که (فرد) تشنه در بیابان بی‌آب و علفی آن را آبی می‌پندارد، تا چون به آن نزدیک شود آن را چیزی نیابد، و خداوند را نزد خود بیابد و حسابش را تمام و کمال به او بدهد، و خداوند در حسابرسی سریع است. ﴿39 یا مانند تاریکی‌هایی در دریایی ژرف است که آن را موجی فرو پوشانده که برفرازش موجی است و بر فراز آن نیز ابری است، تاریکی‌هایی است که بر هم انباشته است، هر گاه دستش را بیرون آورد نزدیک است آن را نبیند و کسی که خدا نوری بهرة او نکرده باشد او را نوری نیست. ﴿40 آیا ندانستهای تمام موجوداتی که در آسمانها و زمین هستند، خداوند را به پاکی یاد می‌کنند؟! و پرندگان نیز که (در حال پرواز) بال می‌گشایند (او را تسبیح می‌گویند؟!) همگی به نماز و تسبیح خود آشنایند و خداوند به آنچه می‌کنند آگاه است. ﴿41 و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خدا است و بازگشت (همة شما) به‌سوی او است. ﴿42 آیا ندیدهای که خداوند ابری را روان می‌سازد، آنگاه اجزای آن را به هم می‌آورد، سپس آنرا در هم می‌فشرد، آگاه می‌بینی که باران از لابلای آن بیرون می‌ریزد و از (ابرهایِ مانند) کوه تگرگ فرود می‌آورد، آنگاه آن را به هر کس بخواهد می‌رساند و آن را از هر کس که بخواهد باز می‌دارد. نزدیک است درخشش برقش دیدگان را از بین ببرد. ﴿43

یُقَلِّبُ ٱللَّهُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ٤٤ وَٱللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَآبَّةٖ مِّن مَّآءٖۖ فَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ بَطۡنِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰ رِجۡلَیۡنِ وَمِنۡهُم مَّن یَمۡشِی عَلَىٰٓ أَرۡبَعٖۚ یَخۡلُقُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٤٥ لَّقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتٖ مُّبَیِّنَٰتٖۚ وَٱللَّهُ یَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤٦ وَیَقُولُونَ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَبِٱلرَّسُولِ وَأَطَعۡنَا ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِکَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٤٧ وَإِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ إِذَا فَرِیقٞ مِّنۡهُم مُّعۡرِضُونَ ٤٨ وَإِن یَکُن لَّهُمُ ٱلۡحَقُّ یَأۡتُوٓاْ إِلَیۡهِ مُذۡعِنِینَ ٤٩ أَفِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ٱرۡتَابُوٓاْ أَمۡ یَخَافُونَ أَن یَحِیفَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَرَسُولُهُۥۚ بَلۡ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٥٠ إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥١ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَخۡشَ ٱللَّهَ وَیَتَّقۡهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٥٢ ۞وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَئِنۡ أَمَرۡتَهُمۡ لَیَخۡرُجُنَّۖ قُل لَّا تُقۡسِمُواْۖ طَاعَةٞ مَّعۡرُوفَةٌۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ٥٣

 

 

 

 

 

 

خداوند شب و روز را می‌گرداند، بی‌گمان در این (کار) عبرت بزرگی است برای کسانی که چشم داشته باشند. ﴿44 و خداوند هر جنبدهای را از آب آفریده است، برخی از آنها بر شکم خود راه می‌روند، و برخی از آنها بر روی دو پا راه می‌روند، و برخی از آنها بر روی چهار پا راه می‌روند. خداوند هرچه را بخواهد می‌آفریند. بی‌گمان خداوند بر هر کاری توانا است. ﴿45 به‌راستی که آیات روشنی را نازل کردهایم، و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمود می‌کند. ﴿46 و می‌گویند: به خدا و به پیامبر ایمان آورده، و اطاعت کرده‌ایم، سپس گروهی از ایشان روی می‌گردانند و ایشان مؤمن نیستند. ﴿47 و چون به‌سوی خدا و پیامبرش فراخوانده شوند تا در میانشان داوری کند، آنگاه گروهی از آنان رویگردانند. ﴿48 و اگر حق با آنان باشد با نهایت تسلیم به‌سوی آن می‌آیند. ﴿49 آیا در دلهایشان بیماری است یا به شک افتاده‌اند؟ یا می‌ترسند که خدا و پیامبرش بر آنان ستم کنند؟ (نه) بلکه ایشان ستمگرند. ﴿50 مؤمنان هنگامی که به‌سوی خدا و پیامبرش فرا خوانده شوند. تا میان آنان داوری کند سخنشان تنها این است که می‌گویند:شنیدیم و فرمان بردیم و اینانند که رستگارند. ﴿51 و هر کس از خدا و پیامبرش پیروی کند، و از خدا بترسد و از او پروا بدارد، اینانند که کامیابند. ﴿52 و با سختترین سوگندهایشان به خداوند سوگند یاد کردند که اگر بدیشان دستور دهی (که برای جهاد بیرون روند) بیرون می‌روند. بگو: سوگند یاد نکنید، اطاعت شما معروف و شناخته شده است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید با خبر است. ﴿53

قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیۡکُم مَّا حُمِّلۡتُمۡۖ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهۡتَدُواْۚ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ٥٤ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمۡ دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ یَعۡبُدُونَنِی لَا یُشۡرِکُونَ بِی شَیۡ‍ٔٗاۚ وَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٥٥ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٥٦ لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَلَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ٥٧ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسۡتَ‍ٔۡذِنکُمُ ٱلَّذِینَ مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَبۡلُغُواْ ٱلۡحُلُمَ مِنکُمۡ ثَلَٰثَ مَرَّٰتٖۚ مِّن قَبۡلِ صَلَوٰةِ ٱلۡفَجۡرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ ٱلظَّهِیرَةِ وَمِنۢ بَعۡدِ صَلَوٰةِ ٱلۡعِشَآءِۚ ثَلَٰثُ عَوۡرَٰتٖ لَّکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَلَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّۚ طَوَّٰفُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٥٨

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بگو: از خدا فرمان برید، و از پیامبر (نیز) فرمان برید، اگر روی گردانند بر او چیزی واجب است که بر دوش وی نهاده شده است، و بر شما هم انجام چیزی واجب است که بر دوشتان نهاده شده است.اما اگر از او فرمان برید، راه خواهید یافت. و بر پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست. ﴿54 خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده‌است که قطعاً آنان را در زمین جانشین خواهد کرد، چنانکه کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین ساخت، و دینشان را که برایشان پسندیده است پا برجا و برقرار خواهد ساخت، وبیمشان را به ایمنی تبدیل خواهد نمود (به گونه‌ای که) مرا بپرستید و چیزی را با من شریک نسازند، و کسانی که پس از این کفر ورزند اینانند که فاسقند. ﴿55 و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و از پیامبر اطاعت کنید تا بر شما رحم شود. ﴿56 گمان مبر کسانی که کافر شده‌اند (ما را) درمانده می‌کنند، جایگاهشان دوزخ است و بد سرانجامی است. ﴿57 ای کسانی که ایمان آوردهاید! باید بردگان و کنیزاتان و کسانی از شما که به (سن) بلوغ نرسیده‌اند در سه وقت از شما اجازه بگیرند، پیش از نماز صبح، و نیمروز به هنگامی که لباسهای خود را در می‌آورید، و بعد از نماز عشاء. (ین) سه وقت برایتان (اوقات) خلوت است. بعد از این سه وقت بر شما و آنان گناهی نیست، چرا که ایشان در اطراف شما در رفت و آمدند، و شما نیز با ایشان در رفت و آمد هستید خداوند آیات را بدینسان برایتان روشن می‌سازد، و خداوند دانای فرزانه است. ﴿58

 

 

وَإِذَا بَلَغَ ٱلۡأَطۡفَٰلُ مِنکُمُ ٱلۡحُلُمَ فَلۡیَسۡتَ‍ٔۡذِنُواْ کَمَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٥٩ وَٱلۡقَوَٰعِدُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ ٱلَّٰتِی لَا یَرۡجُونَ نِکَاحٗا فَلَیۡسَ عَلَیۡهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعۡنَ ثِیَابَهُنَّ غَیۡرَ مُتَبَرِّجَٰتِۢ بِزِینَةٖۖ وَأَن یَسۡتَعۡفِفۡنَ خَیۡرٞ لَّهُنَّۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ٦٠ لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞ وَلَا عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ أَن تَأۡکُلُواْ مِنۢ بُیُوتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ ءَابَآئِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أُمَّهَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ إِخۡوَٰنِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخَوَٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَعۡمَٰمِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ عَمَّٰتِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ أَخۡوَٰلِکُمۡ أَوۡ بُیُوتِ خَٰلَٰتِکُمۡ أَوۡ مَا مَلَکۡتُم مَّفَاتِحَهُۥٓ أَوۡ صَدِیقِکُمۡۚ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَأۡکُلُواْ جَمِیعًا أَوۡ أَشۡتَاتٗاۚ فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٦١

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و چون کودکان شما به سن (بلوغ) رسیدند باید مانند کسانی که پیش از آنان اجازه گرفتند، اجازه گیرند، خداوند آیاتش را بدینسان برایتان روشن می‌سازد، و خداوند بس آگاه و دارای حکمت است. ﴿59 و بر زنان از کار افتادهای که امید ازدواج ندارند گناهی نیست که لباسهایشان را فرونهند درحالیکه زینتی آشکار نکنند، و چنانچه پاکدامنی ورزند برایشان بهتر است، و خداوند شنوای داناست. ﴿60 بر کور گناهی نیست، و بر لنگ (هم) گناهی نیست بر بیمار (نیز) گناهی نیست، و (نیز) بر خودتان گناهی نیست، که از خانه‌های فرزندان خود، یا خانه‌های پدران، مادران، برداران، خواهران، عموها، عمه‌ها، دایی‌ها و خاله‌های خود و یا آن (خانه‌هایی) که کلیدشان را در اختیار دارید، یا خانه‌های دوستانتان غذا بخورید. همچنین بر شما گناهی نیست که به طور دسته جمعی و یا جداگانه خوراک تناول نمائید. پس چون به خانه‌ها در آیید بر خویش به درودی مبارک و پاکیزه که رسمی است الهی سلام گویید. خداوند بدینسان آیات (خود) را برایتان روشن می‌سازد تا خرد ورزید. ﴿61

 

 

 

 

 

 

 

 


إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَإِذَا کَانُواْ مَعَهُۥ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ جَامِعٖ لَّمۡ یَذۡهَبُواْ حَتَّىٰ یَسۡتَ‍ٔۡذِنُوهُۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَ‍ٔۡذِنُونَکَ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ فَإِذَا ٱسۡتَ‍ٔۡذَنُوکَ لِبَعۡضِ شَأۡنِهِمۡ فَأۡذَن لِّمَن شِئۡتَ مِنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمُ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٦٢ لَّا تَجۡعَلُواْ دُعَآءَ ٱلرَّسُولِ بَیۡنَکُمۡ کَدُعَآءِ بَعۡضِکُم بَعۡضٗاۚ قَدۡ یَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمۡ لِوَاذٗاۚ فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٦٣ أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قَدۡ یَعۡلَمُ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ وَیَوۡمَ یُرۡجَعُونَ إِلَیۡهِ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ ٦٤

 

 

 

 

 

 

مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‌اند، و چون در کار مهمی با او باشند بدون اجازة (وی) به جایی نمی‌روند، بی‌گمان آنان که از تو اجازه می‌خواهند، اینان کسانی‌اند که به خدا و پیامبرش ایمان دارند. پس هرگاه از تو برای انجام بعضی از کارهای خود اجازه خواستند به هر کس از آنان که می‌خواهید اجازه بده، و از خداوند برایشان آمرزش بخواه. بی‌گمان خداوند آمرزگار مهربان است. ﴿62 فراخواندن پیامبر را در میان خویش همچون فراخواندن همدیگر بشمار نیاورید، بدون شک خداوند کسانی از شما را که پنهانی بیرون می‌روند، می‌شناسد. پس آنانکه با فرمانش مخالفت می‌کند باید از این بترسد که بلای به آنان برسد یا اینکه عذاب دردناکی دچارشان شود. ﴿63 هان! بی‌شک آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداوند است، او آگاه است از آنچه شما بر آن هستید، و روزی که به‌سوی او بازگردانده می‌شوند آنان‌را به آنچه کرده‌اند آگاه می‌سازد، و خداوند به همه چیز دانا است. ﴿64