ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 75؛ شمار آیات آن 40
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿لَآ أُقۡسِمُ بِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ ١﴾.
به روز جزا و هنگام پاداش و عقاب با تأکید سوگند یاد مینمایم؛ به روزی که قیامت برپا میشود و در میان مردم فیصله صورت میگیرد.
﴿وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ ٢﴾.
و به نفس مؤمن پرهزگار سوگند یاد میکنم که صاحبش را در هنگام کوتاهی در طاعات و انجام معاصی سرزنش میکند و در نتیجه از اثر ملامتش پشیمان میشود و حسرت میخورد.
﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ ٣﴾.
آیا کافر با دورپنداشتن روز آخرت گمان میکند بعد از آنکه استخوانهایش در قبرستانها پوسیده شود، خداوند عزوجل به جمع آوری آن توانا نیست؟
﴿بَلَىٰ قَٰدِرِینَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُۥ ٤﴾.
چنین نیست، بلکه کسی که آنها را برای باز نخست آفریده دوباره به زودی جمع میآورد و مانند بار اول به زندگی برمیگرداند. حقتعالی تواناست که سر انگشتانش را که کوچکترین اعضای وجود اند جمع نماید، پس جمعآوری اعضای بزرگ چگونه خواهد بود و انجام همه امور بر اوتعالی آسان است.
﴿بَلۡ یُرِیدُ ٱلۡإِنسَٰنُ لِیَفۡجُرَ أَمَامَهُۥ٥﴾.
امّا انسان اراده دارد که در روزهای آیندۀ عمرش بر انکار باقی بماند و بر بدکاری تا رسیدن به هولناکی که در انتظار اوست ادامه دهد.
﴿یَسَۡٔلُ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلۡقِیَٰمَةِ ٦﴾.
کافر منکر با انکار و استبعاد میپرسد: قیامت چه وقت است. آری! وقوعش نزدیک و قریب است ولی کافران از آن بیخبراند.
﴿فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ ٧﴾.
آنگاه که چشم به حیرت آید، فکرش به دهشت افتد، انسان به بیخودی دچار شود و از مشاهدۀ ترس و وحشت بیناییاش در حجاب قرار گیرد.
﴿وَخَسَفَ ٱلۡقَمَرُ ٨﴾.
نور ماه محو شود، روشنگریاش نابود گردد، درخشش آن به سیاهی تبدیل شود و رویش را به منظور آگاهی به قیام قیامت تاریکی فرا گیرد.
﴿وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ ٩﴾.
خورشید و ماه جمع ساخته شوند؛ بدینگونه که هردو از جانب مغرب با تاریکی خسوفی که به آنها رسیده طلوع مینمایند و کسوف هردو را در هنگام ترس و وحشت نابود و تباه میسازد.
﴿یَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذٍ أَیۡنَ ٱلۡمَفَرُّ ١٠﴾.
در آن هنگام که انسان تغییر در کائنات را مشاهده میکند فریاد میکشد که گریزگاه از عذاب و راه فرار از روز حساب کجاست؟
﴿کَلَّا لَا وَزَرَ ١١﴾.
ای انسان! در آنجا گریزگاه، پناهگاه و راه نجاتی از مقدّرات خداوند رحمن وجود ندارد. گریز به سوی خداوند عزوجل است و جمعشدن و حساب در نزد او صورت میگیرد.
﴿إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ ١٢﴾.
نهایت مخلوقات، بازگشت انسانها و آخر کار همه چیز تنها به سوی الله عزوجل است تا همه را به اعمال نیک و بدشان محاسبه نماید.
﴿یُنَبَّؤُاْ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذِۢ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ١٣﴾.
در آن هنگام از اعمال خوب و بدی که انسان در دنیا انجام داده، به آنچه پیش فرستاده و از دارایی و فرزندانی که بعد از خود باقی گذاشته برایش خبر داده میشود.
﴿بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِیرَةٞ ١٤﴾.
بلکه انسان خودش بر خویشتن گواهی میدهد؛ بدینگونه که اعضای وجودش به اعمالش گواهی میدهد. بنابراین خودش با خویشتن دعوا میکند، علمش بر او حجّت میآورد و اعضایش با وی خصومت میورزند.
﴿وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِیرَهُۥ ١٥﴾.
اگر به همه وسایلی که در توان دارد عذرجویی نماید و همه را حاضر آورد برایش فایدهای ندارد؛ زیرا حجّت بر او قایم شده و عذرش پذیرفته نمیشود.
﴿لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ ١٦﴾.
ای پیامبر! زبانت را در خواندن قرآن کریم از ترس اینکه مبادا از نزدت ضایع شود حرکت مده؛ برای اینکه در حفظش شتاب کنی و از فراموشی آن جلوگیری نمایی.
﴿إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ ١٧﴾.
خداوند متعال ضمانت کرده که قرآن کریم را در سینهات جمع و حفظ کند و آن را در شب ورزیدن بدون فراموشی به زبانت بخوانی.
﴿فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ ١٨﴾.
بنابراین آنگاه که جبرئیل علیه السلام قرآن را بر تو خواند، تلاوتش را بشنو و برای شنیدنش خاموشی را اختیار نما.
این آیه دلالت دارد که قرآن کریم با تلقین از دانشمندان آموخته میشود.
﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا بَیَانَهُۥ ١٩﴾.
بعد از آن حقتعالی توضیح امور مشکل، تفهیم مبهمات، بیان معانی و تبیان احکام مجمل قرآن کریم را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ضمانت کرده است.
﴿کَلَّا بَلۡ تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ ٢٠﴾.
واقعیت چنان نیست که شما ادّعا میکنید، بلکه شما دنیا و زیب و زینتش را دوست میدارید و شهوات آن را اختیار نمودید، در حالی که متاع فناپذیری است، به سرعت میگذرد و عمر کوتاه دارد.
﴿وَتَذَرُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ ٢١﴾.
امّا عمل برای آخرت را ترک میکنید، از آمادگی برای آخرت با انجام اعمال نیکو غفلت میورزید و به لهو و بازی مصروف هستید.
﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢﴾.
چهرههای مؤمنان در روز قیامت روشن و تابان است و نیکو و شاداب میباشد؛ بدان سبب که نوری بر آنها درخشیده و شادمانی آنها را زیبایی بخشیده است.
﴿إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣﴾.
خداوند منّان را با چشمان خود میبینند و این کرامت، پاداش اعمال نیکشان است. به یقین هیچ لذّتی بزرگتر و شادمانی کاملتر از دیدار پروردگارشان نمییابند.
﴿وَوُجُوهٞ یَوۡمَئِذِۢ بَاسِرَةٞ ٢٤﴾.
چهرههای کافران در آن روز به هم کشیده، سیاه و زشت است، گرد و غبار خواری و ذلّت آنان را تحت پوشش قرار داده و دشواری ترس و ننگ فرا گرفته است.
﴿تَظُنُّ أَن یُفۡعَلَ بِهَا فَاقِرَةٞ ٢٥﴾.
توقُع دارند بلایی بر سر آنان فرود آید که مهرههای پشت را در هم شکند؛ زیرا هولانگیزی و دشواری را مشاهده میکنند و افعال بدی را با خود دارند. بنابراین سختترین عذاب و ترس آورترین عقاب را انتظار میکشند.
﴿کَلَّآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلتَّرَاقِیَ ٢٦﴾.
حقیقت این است که وقتی روح به بلند سینه یعنی گلو برسد مشقّتها اوج میگیرد، حالت عظیمی پدید میآید و این همان لحظۀ شدید و دشواریهای مرگ است.
﴿وَقِیلَ مَنۡۜ رَاقٖ ٢٧﴾.
بعضی از کسانی که در نزد مرده در هنگام نزع روح حضور دارند میگویند: آیا کسی هست تا افسون کند، طبیبی هست تا از این مرض شفایش بدهد؟ اما حقیقت این است که افسونگر فایده نمیدهد و طبیب چیزی را دفع کرده نمیتواند.
﴿وَظَنَّ أَنَّهُ ٱلۡفِرَاقُ ٢٨﴾.
امّا مُحتضَر که در حالت رسیدن مرگ قرار دارد به جدایی از دنیا و فوت یقین کرده و به سفر از این جهان تصمیم جدّی گرفته است؛ از آنرو که حیلۀ تداوی ناکارآمد شده و وسایل علاج باطل شده است.
﴿وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ ٢٩﴾.
سختیها بر او پیدرپی آمده، مصیبتها به تعقیب هم فرا رسیده، شدّت دنیا به شدّت آخرت یکجا شده و هردو ساقش در هنگام نزول به هم پیچیده است.
﴿إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمَسَاقُ ٣٠﴾.
بازگشت همه به سوی خداوند عزوجل است، بندگان به سوی اوتعالی سوق داده میشوند؛ برای اینکه حساب انجام یابد، فیصله صورت گیرد و مزد و پاداش عادلانه برای صاحبان عمل داده شود.
﴿فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ ٣١﴾.
آری! به کتاب خداوند عزوجل تصدیق نکرده و برای حقتعالی نماز نخوانده است؛ یعنی تکذیب را پوشیده داشته و عصیانگری را اظهار نموده است. بنابراین اعتقادش باطل و عملش فاسد است و در نتیجه باطن و ظاهری زشت و ناپسند دارد.
﴿وَلَٰکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ٣٢﴾.
به قرآن تکذیب نموده و از ایمان رو گشتانده است. بناءً ردکردنش زشت است و بدترین عمل را انجام داده است، چون از رسالت انکار کرده و گمراهی را اختیار نموده است.
﴿ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ یَتَمَطَّىٰٓ ٣٣﴾.
بعد از آن با تکبّر و غرور به سوی اهلش میرود در حالی که در طلب دنیاست. در رفتارش میخرامد و خویشتن را بزرگ میشمارد؛ زیرا پروردگارش نمیترسد.
﴿أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰ ٣٤﴾.
وای بر تو! سپس وای بر تو باد! هلاکتی بعد از هلاکت بر تو باد! این آیه تهدید و وعیدی به عذاب شدید و جزای دوامدار است.
﴿ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰٓ ٣٥﴾.
باز وای بر تو باد! سپس وای بر تو باد! هلاکتی بر تو باد که بعد از آن هلاکتی دیگر فرا رسد! تباهی و ننگ و عار و گفتاری دوامدار در آتش دوزخ برای هر کافر زورمند آماده باد!
﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى ٣٦﴾.
آیا انسان میپندارد که به زودی مهمل گذاشته میشود، امر و نهی بر او صورت نمیگیرد و محاسبه و مجازات نمیشود؟ چنین نیست، او نیازمند شریعتی است که بدان عمل کند و محتاج دینی است که آن را بر خویشتن حاکم سازد.
﴿أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ ٣٧﴾.
آیا انسان در اول پیدایش خود نطفۀ ضعیف از آب بیارزشی نبوده است؟ پس چرا در این باره نمیاندیشد؟ چرا تفکّر نمیکند تا شکرگزار باشد،کفر نورزد و تکبّر را کنار گذارد.
﴿ثُمَّ کَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ ٣٨﴾.
بعد از آن خداوند متعال او را از خون جامد علقهای ساخت که با قدرت و حکمت کاملش آفرینش را پذیرفت، چهرهاش را برابر نمود و شکلش را به نیکوترین قامت نمودار کرد.
﴿فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ ٣٩﴾.
بعد از آن حقتعالی دو صنف مرد و زن را از انسان مقرّر داشت تا نسل بشری ادامه یابد، رشد و نما تحقّق پذیرد و آفرینش استمرار و بقا یابد.
﴿أَلَیۡسَ ذَٰلِکَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰ ٤٠﴾.
آیا خداوندی که انسان را آفریده و به گونههای متنوّعی صورت بخشیده است قادر نیست که آن را بعد از مرگش دوباره زنده کند و بعد از نابودیاش برانگیزد؟ چنان نیست که ناتوان باشد، سوگند به خداوند عزوجل که او تواناست و ما بر این امر گواه میباشیم.
سوره قیامه
لَآ أُقۡسِمُ بِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ
به روز قیامت سوگند میخورم.
وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ
و به نفسِ ملامتگر سوگند میخورم.
أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ
آیا انسان میپندارد که [پس از مرگ] هرگز استخوانهایش را جمع نخواهیم کرد؟
بَلَىٰ قَٰدِرِینَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُۥ
آری، ما قادریم که [حتی خطوط سر] انگشتانش را یکسان و مرتب کنیم.
بَلۡ یُرِیدُ ٱلۡإِنسَٰنُ لِیَفۡجُرَ أَمَامَهُۥ
بلکه انسان میخواهد که [آزادانه و بدون ترس از آخرت،] در گناه و بدکاری مداومت کند.
یَسۡـَٔلُ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلۡقِیَٰمَةِ
[از این رو] میپرسد: «روز قیامت کی خواهد بود؟»
فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ
هنگامی که چشم [وحشتزده و] خیره شود
وَخَسَفَ ٱلۡقَمَرُ
و ماه تیره [و بینور] گردد
وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ
و خورشید و ماه، یکجا جمع شوند،
یَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذٍ أَیۡنَ ٱلۡمَفَرُّ
آن روز، انسان میگوید: «راهِ گریز کجاست؟»
کَلَّا لَا وَزَرَ
هرگز! هیچ گریزگاهی نیست.
إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ
آن روز، قرارگاه [نهایی،] به سوی پروردگار توست.
یُنَبَّؤُاْ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذِۭ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ
در آن روز، انسان را از تمام کارهایى که پیشاپیش فرستاده و کارهایی که به تاخیر انداخته [و انجام نداده است]، آگاه مىکنند.
بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِیرَةٞ
بلکه انسان به خوبی بر خویشتن آگاه است.
وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِیرَهُۥ
اگر چه [در دفاع از خود،] عذرهایش را در میان آورد.
لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ
[ای پیامبر، هنگام نزول قرآن،] زبانت را برای [تکرار و خواندنِ] آن، شتابزده حرکت مده.
إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ
مسلماً جمعآوری و خواندنِ آن، بر [عهدۀ] ماست.
فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ
پس هر گاه [توسط جبرئیل] آن را [بر تو] خواندیم، از خواندنِ او پیروی کن.
ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا بَیَانَهُۥ
سپس بیانکردنش بر [عهدۀ] ماست.
کَلَّا بَلۡ تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ
هرگز چنین نیست [که شما مشرکان میپندارید]! بلکه شما دنیا[ی زودگذر] را دوست دارید
وَتَذَرُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ
و آخرت را رها میکنید.
وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ
آن روز، [اهل ایمان دارای] چهرههایی تازه [و شاداب] هستند.
إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ
به سوی پروردگارشان مینگرند.
وَوُجُوهٞ یَوۡمَئِذِۭ بَاسِرَةٞ
و در آن روز، [کافران و بدبختان دارای] چهرههایی عبوس [و درهمکشیده] هستند.
تَظُنُّ أَن یُفۡعَلَ بِهَا فَاقِرَةٞ
زیرا یقین دارند که آسیبی کمرشکن به آنها میرسد.
کَلَّآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلتَّرَاقِیَ
آری، چون [جان] به گلوگاهش برسد.
وَقِیلَ مَنۡۜ رَاقٖ
و گفته شود: چه کسی است که رُقیه بخواند؟ [شاید شفا یابد].
وَظَنَّ أَنَّهُ ٱلۡفِرَاقُ
و یقین کند که زمان جدایی [از دنیا فرا رسیده] است.
وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ
و [کار بالا گیرد و] ساقها[ی پایش از سختیِ جان دادن] به هم بپیچد.
إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمَسَاقُ
در آن روز، مسیرِ همه به سوی پروردگارت خواهد بود.
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ
[منکرِ معاد،] نه تصدیق کرده و نه نماز گزارده است؛
وَلَٰکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ
بلکه [قرآن را] تکذیب کرد و [از ایمان] روی گرداند.
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ یَتَمَطَّىٰٓ
سپس خرامان به سوی خانوادهاش بازگشت.
أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰ
وای بر تو! پس وای بر تو!
ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰٓ
باز هم وای بر تو! پس وای بر تو!
أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى
آیا انسان گمان میکند که [بیهدف و بدون حساب و جزا] به خود رها میشود؟
أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ
آیا [او] نطفهای از منی نبود که [در رحم] ریخته میشود؟
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ
سپس به صورت خونِ بسته درآمد و [الله او را] آفرید و درست و استوار ساخت،
فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ
سپس دو زوج نر و ماده از او پدید آورد.
أَلَیۡسَ ذَٰلِکَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰ
آیا [چنین آفریدگاری] قادر نیست که مردگان را [دوباره] زنده کند؟
Al-Qiyāmah
مکی و ۴۰ آیه است.
آیهی ۶-۱:
﴿لَآ أُقۡسِمُ بِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ١﴾[القیامة: ۱]. «به روز قیامت سوگند یاد میکنم».
﴿وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ٢﴾[القیامة: ۲]. «و به نفس سرزنشگر سوگند یاد میکنم».
﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ٣﴾[القیامة: ۳]. «آیا انسان میپندارد که استخوانهایش را گرد نخواهیم آورد».
﴿بَلَىٰ قَٰدِرِینَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُۥ٤﴾[القیامة: ۴]. «آری! (چنین خواهیم کرد) درحالیکه تواناییم بر آن که (حتی) سرانگشتانش را (هم) یکسان سازیم».
﴿بَلۡ یُرِیدُ ٱلۡإِنسَٰنُ لِیَفۡجُرَ أَمَامَهُۥ٥﴾[القیامة: ۵]. «بلکه انسان میخواهد در مدت زمانی که در پیش دارد بدکاری کند».
﴿یَسَۡٔلُ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلۡقِیَٰمَةِ٦﴾[القیامة: ۶]. «میپرسد: روز قیامت چه زمانی است»؟.
«لا»در اینجا به معنی نفی نیست، و همچنین زائد نمیباشد، بلکه برای استفتاح و اهمیت دادن به چیزی است که بعد از آن ذکر میشود. و استعمال «لا»با سوگند بسیار شایع است، لذا استفتاح با آن چیز عجیبی نیست، گرچه «لا»در اصل برای استفتاح وضع نشده است. آنچه به آن قسم یاد شده همان چیزی است که برای اثبات آن قسم خورده شده، یعنی زنده شدن پس از مرگ و برخاستتن مردم از گورهایشان و ایستادن آنها به انتظار این که پروردگار چه حکمی بر آنها مینماید.
﴿وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ٢﴾و به نفس سرزنش کننده سوگند یاد میکنم. و این همه نفسهای نیکوکار و بدکار را شامل میشود. و همه «لوامه» یعنی سرزنشگر، نامیده شدهاند چون حالاتشان م تنوع است و بریک حالت ثابت نیستند، نفس انسان کافر، پس از مرگ صاحبش را به خاطر کارهایی که انجام میداد سرزنش میکند، اما نفس مومن، صاحب خود را به خاطر کوتاهیهایی که ورزیده یا غفلتی که کرده است در دنیا سرزنش میکند.
پس هم به جزا و اثبات آن و هم به مستحق جزا سوگند یاد کرده است. سپس خبر دادهاست که برخی از مخالفان روز جزا را تکذیب میکنند. پس فرمود: ﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ٣﴾آیا انسان میپندارد که ما استخوانهایش را پس از مردنش گردِ نخواهیم آورد؟ همانطور که فرموده است: ﴿قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ﴾[یس: ۷۸]. «گفت: چه کسی استخوانهای پوسیده را زنده میگرداند»؟!. پس چنین انسانی به خاطر جهالت و عداوتش قدرت خداوند را بر آفرینش مجدد استخوانهایش که ستون بدن او هستند بعید میداند. ولی خدا سخن او را رد کرد و فرمود: ﴿بَلَىٰ قَٰدِرِینَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُۥ٤﴾آری! آنها را گرد میآوریم. ما حتّی میتوانیم سرانگشتان و استخوانهایش را برابر کنیم و این مستلزم آفریدن همه بدن است. چون وقتی انگشتان به وجود بیایند آفرینش جسد تمام شده است. و انکار قدرت خداوند بدان خاطر نیست که دلیل محکمی او را به قدرت خداوند راهنمایی نکرده باشد، بلکه ﴿یُرِیدُ... لِیَفۡجُرَ﴾بدان خاطر است که ـ عمداً ـ میخواهد رستاخیزی را که در پیش دارد انکار کند و مرتکب گناه شود و قصدا دروغ بگوید. سپس حالات قیامت را بیان کرد و فرمود:
آیهی ۱۵-۷:
﴿فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ٧﴾[القیامة: ۷]. «پس آنگاه که چشم خیره شود».
﴿وَخَسَفَ ٱلۡقَمَرُ٨﴾[القیامة: ۸]. «و نور و روشنایی ماه از بین برود».
﴿وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ٩﴾[القیامة: ۹]. «و خورشید و ماه به هم آورده میشوند».
﴿یَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذٍ أَیۡنَ ٱلۡمَفَرُّ١٠﴾[القیامة: ۱۰]. «انسان در آن روز میگوید: راه گریز کجاست»؟.
﴿کَلَّا لَا وَزَرَ١١﴾[القیامة: ۱۱]. «نه هیچ پناهی نیست».
﴿إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ١٢﴾[القیامة: ۱۲]. «در آن روز قرارگاه در دست پروردگار تو است».
﴿یُنَبَّؤُاْ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذِۢ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ١٣﴾[القیامة: ۱۳]. «انسان در آن روز به آنچه از پیش فرستاده و به آنچه باز پس گذاشته است خبر داده میشود».
﴿بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِیرَةٞ١٤﴾[القیامة: ۱۴]. «اصلاً انسان خودش از وضع خود آگاه است».
﴿وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِیرَهُۥ١٥﴾[القیامة: ۱۵]. «گرچه برای خود عذرهای درمیان آورد».
﴿فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ٧﴾وقتی قیامت برپا شود چشم از هول و هراس بزرگ آن روز، خیره و باز میماند. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿...إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمۡ لِیَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِیهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ٤٢ مُهۡطِعِینَ مُقۡنِعِی رُءُوسِهِمۡ لَا یَرۡتَدُّ إِلَیۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفِۡٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ٤٣﴾[إبراهیم: ۴۲-۴۳]. «آنها را برای روزی به تاخیر میاندازد که چشمها در آن روز خیره میگردند. شتابان سر برداشته و چشم برهم نمیزنند و دلهایشان تهی است». ﴿وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ٩﴾و خورشید و ماه جمع میگردند. از وقتی که خداوند خورشید و ماه را آفریده است یکجا جمع نشدهاند. در روز قیامت خداوند آنها را جمع میکند و ماه بینور میگردد و خورشید تیره و تار میشود، و هر دو در آتش انداخته میشوند تا بندگان ببینند که خورشید و ماه دو بنده و تحت اختیار خدایند. و تا کسانی که خورشید و ماه را پرستش میکردهاند بدانند و ببینند که دروغگو بودهاند.
﴿یَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذٍ أَیۡنَ ٱلۡمَفَرُّ١٠﴾وقتی انسان این پریشانیها را میبیند میگوید: راه رهایی از آنچه بر ما آمده و گرفتارش شدهایم کجاست؟ ﴿کَلَّا لَا وَزَرَ١١﴾هیچکس پناهگاهی جز خدا ندارد.
﴿إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ١٢﴾در آن روز قرارگاه سایر بندگان در دست پروردگار تو است. پس هیچکس نمیتواند خود را پنهان و استتار نماید یا از آنجا بگریزد بلکه به ناچار باید بایستد تا سزای عملش را ببیند. بنابراین فرمود: ﴿یُنَبَّؤُاْ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذِۢ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ١٣﴾انسان به همه کارهای نیک و بدی که در اول دوران زندگی و در آخر آن کرده است خبر داده میشود و نمیتواند آنرا انکار کند.
﴿بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِیرَةٞ١٤﴾انسان بر خودش گواه است و حسابرش خودش میباشد. ﴿وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِیرَهُۥ١٥﴾گرچه برای خود عذرهایی بیاورید، اما بداند که عذرهایش پذیرفته نخواهد شد، بلکه مجبور میشود که به عملکرد خود اقرار نماید. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا١٤﴾[الإسراء: ۱۴]. «کارنامه خویش را بخوان، همین کافی است که خودت بر خود گوه باشی».
پس بنده گرچه انکار کند یا برای آنچه که کرده است عذر بیاورد از او پذیرفته نمیشود و به او فایده نخواهد بخشید چون گوش و چشم و همه اعضایش بر آنچه کرده است گواهی میدهد. و اصولا زمانی برای عذرخواستن باقی نمانده است و عذر خواستن فایدهای ندارد. ﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یَنفَعُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَعۡذِرَتُهُمۡ وَلَا هُمۡ یُسۡتَعۡتَبُونَ٥٧﴾[الروم: ۵۷]. «پس امروز به ستمکاران عذر خواستنشان فایده نخواهد داد و از آنان خواسته نمیشود تا خداوند را خشنود کنند».
آیهی ۱۹-۱۶:
﴿لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ١٦﴾[القیامة: ۱۶].«زبان را به (تکرار) و مجُنبان تا به شتاب آنرا (به خاطر بسپاری)».
﴿إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ١٧﴾[القیامة: ۱۷]. «بیگمان گرد آوردن قرآن و خواندنش بر عهدۀ ماست».
﴿فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ١٨﴾[القیامة: ۱۸]. «و چون آنرا بر خواندیم (به همان صورت) خواندن آنرا تبعیت کن».
﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا بَیَانَهُۥ١٩﴾[القیامة: ۱۹]. «سپس بیان و توضیح آن بر ماست».
وقتی جبرئیل همراه با وحی نزد پیامبرصمیآمد و شروع به خواندن آن میکرد پیامبر از بس که حریص و علاقمند بود با شتاب آن را فرا میگرفت قبل از آنکه جبرئیل کارش تمام شود، و به همراه جبرئیل آن را میخواند. پس خداوند او را از این نهی کرد و فرمود: ﴿وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن یُقۡضَىٰٓ إِلَیۡکَ وَحۡیُهُ﴾[طه: ۱۱۴]. «و در خواندن قرآن پیش از آن که وحی آن تمام شود شتاب مکن»، و در اینجا فرمود: ﴿لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَ﴾هنگام نزول وحی و قرآن، شتابگرانه زبان به خواندن آن مجنبان. سپس خداوند برای او تضمین کرد که حتما او قرآن را حفظ میکند و میخواند و خداوند آن را در سینهاش جمع خواهد کرد و فرمود: ﴿إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ١٧﴾گردآوردن قرآن و آسان ساختن خواندنش بر عهده ماست، پس تلاشی که تو مینمایی برای آن است که مبادا چیزی از آنرا از دست بدهی یا فراموش کنی. اما خداوند ضامن است که آن را در سینه ات حفظ کند. بنابراین، نیازی به تلاش مضاعف و آزمند بودن برای حفظ آن نیست.
﴿فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ١٨﴾پس هرگاه جبرئیل آنچه را که بهسوی تو وحی میکند، کامل گرداند، از آنچه که قرائت نمود تبعیت کن و آن را بخوان. ﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا بَیَانَهُۥ١٩﴾و انگهی بیان مفاهیم آن بر عهده ماست. خداوند به پیامبر وعده داد که کلمات و معانی آن را حفظ کند و این بالاترین چیزی است که باید انجام شود.
پس پیامبرصدر برابر پروردگارش ادب را رعایت کرد و بعد از آن هر وقت جبرئیل قرآن را بر او تلاوت میکرد به جبرئیل گوش فرا میداد، و وقتی که جبرئیل تمام میکرد پیامبر آنرا میخواند. این آیه آداب فراگرفتن علم را بیان مینماید که دانش آموز باید بگذارد تا معلم مسئله را بیان کند و وقتی مسئله را بیان کرد دانش آموز اشکالش را بپرسد.
همچنین اگر در ابتدای کلام چیزی بود که ایجاب میکرد تا سخن را رد کند یا آنرا تایید نماید، در حالی که هنوز سخن تمام نشده است نباید آنرا رد کند یا تایید نماید، تا درست و نادرستی سخن روشن گردد و شنونده آنرا خوب بفهمد و بتواند به درستی در مورد آن اظهار نظر نماید. در این همچنین به این مساله اشاره شده است که پیامبرصهمچنانکه کلمات وحی را برای امت بیان کرده، مفاهیم آن را نیز بیان کرده است.
آیهی ۲۵-۲۰:
﴿کَلَّا بَلۡ تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ٢٠﴾[القیامة: ۲۰]. «چنین نیست (که شما میگویید) شما دنیا را دوست میدارید».
﴿وَتَذَرُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ٢١﴾[القیامة: ۲۱]. «و آخرت را رها میکنید».
﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ٢٢﴾[القیامة: ۲۲]. «در آن روز چهرههایی تازه (و خرم) هستند».
﴿إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣﴾[القیامة: ۲۳]. «به پروردگار خود مینگرند».
﴿وَوُجُوهٞ یَوۡمَئِذِۢ بَاسِرَةٞ٢٤﴾[القیامة: ۲۴]. «و در آن روز چهرههایی درهم کشیده هستند».
﴿تَظُنُّ أَن یُفۡعَلَ بِهَا فَاقِرَةٞ٢٥﴾[القیامة: ۲۵]. «یقین دارند که مصیبتی کمرشکن به آنان میرسد».
این که شما غافل هستید و از اندرز الهی روی گردان میباشید برای آن است که ﴿تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ﴾دنیا را دوست میدارید و برای به دست آوردن دنیا و لذتهایش تلاش میکنید و آن را بر آخرت ترجیح میدهید و عمل برای آخرت را رها مینمایید چون نعمتها و لذتهای دنیا حاضر و در دسترس میباشند و انسان چیزی را که حاضر و در دسترس باشد دوست میدارد و شیفته آن میگردد.
و نعمتهای آخرت پس از مرگ به دست خواهند آمد، بنابراین، شما از آن غافل گشته و آنرا رها کردهاید، انگار اصلا برای آخرت آفریده نشدهاید و این جهان، جهان همیشگی است که باید عمر گرانبها را صرف آن کرد و شب و روز برای آن تلاش نمود. پس حقیقت برایتان وارونه گردید و زیانمند شدید. بنابراین، اگر آخرت را بر دنیا ترجیح دهید و عاقلانه به عواقب و سرانجام کارها نگاه کنید رستگار میشوید و سودی بیپایان و موفّقیتی کامل به دست خواهید آورد.
سپس چیزهایی را بیان کرد که آدمی را به ترجیح دادن آخرت فرا میخوانند، و برای این منظور به بیان حال اهل آخرت و تفاوت و تمایزی که در آنجا (با دیگران) دارند، پرداخت. پس درباره پاداش کسانی که آخرت را بر دنیا ترجیح میدهند فرمود: ﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ٢٢﴾در آن روز چهرههایی زیبا و درخشان هستند و دلهایشان شاد و مسرور است.
﴿إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣﴾برحسب مقامهایشان به پروردگار خود نگاه میکنند. برخی از آنها هر صبح و شام به پروردگارشان مینگرند و برخی هر جمعه یک بار او را میبینند. پس آنها از نگاه کردن به چهره و جمال خداوندی که هیچ چیز مانند آن نیست بهرهمند میشوند. پس وقتی خداوند را میبینند نعمتهایی را که در آن هستند فراموش مینمایند و چنان لذّت و شادمانی به آنها دست میدهد که قابل توصیف و بیان نیست و چهرههایشانتر و تازه میگردد. پس بر زیباییشان افزوده میگردد. از خداوند بزرگوار میخواهیم که ما را از زمره آنها بگرداند.
و در مورد کسانی که دنیا را بر آخرت ترجیح دادهاند، میفرماید: ﴿وَوُجُوهٞ یَوۡمَئِذِۢ بَاسِرَةٞ٢٤﴾و چهرههایی در روز قیامت درهم کشیده و عبوس و خوار و ذلیلاند. ﴿تَظُنُّ أَن یُفۡعَلَ بِهَا فَاقِرَةٞ٢٥﴾یقین دارند که به عقوبتی شدید و عذابی دردناک گرفتار میآیند. بنابراین چهرههایشان تغییر کرده و عبوس شده است.
آیهی ۴۰-۲۶:
﴿کَلَّآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلتَّرَاقِیَ٢٦﴾[القیامة: ۲۶]. «چنین نیست (که میگویید) هنگامیکه (روح) به گلوگاهها برسد».
﴿وَقِیلَ مَنۡۜ رَاقٖ٢٧﴾[القیامة: ۲۷]. «و گفته شود: چه کسی افسونگر است».
﴿وَظَنَّ أَنَّهُ ٱلۡفِرَاقُ٢٨﴾[القیامة: ۲۸]. «و یقین پیدا میکند که زمان فراق فرا رسیده است».
﴿وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ٢٩﴾[القیامة: ۲۹]. «و پاها جفت میگردند».
﴿إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمَسَاقُ٣٠﴾[القیامة: ۳۰]. «در آن روز همه را به نزد پروردگارت باز برند».
﴿فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ٣١﴾[القیامة: ۳۱]. «پس (انسان سرکش) نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد».
﴿وَلَٰکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ٣٢﴾[القیامة: ۳۲]. «بلکه دروغ انگاشت و رویگرداند».
﴿ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ یَتَمَطَّىٰٓ٣٣﴾[القیامة: ۳۳]. «سپس متکبرانه به نزد خانوادهاش رفت».
﴿أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰ٣٤﴾[القیامة: ۳۴]. «وای بر تو، باز وای بر تو».
﴿ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰٓ٣٥﴾[القیامة: ۳۵]. «باز وای بر تو، وای بر تو».
﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى٣٦﴾[القیامة: ۳۶]. «آیا انسان میپندارد که بیهدف رها میشود».
﴿أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ٣٧﴾[القیامة: ۳۷]. «آیا نطفهای از منی نبود که (در رحم) ریخته میشود».
﴿ثُمَّ کَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ٣٨﴾[القیامة: ۳۸]. «آنگاه خون بستهای بود که (خداوند آنرا) آفرید سپس (آفرینش او را) استوار داشت».
﴿فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ٣٩﴾[القیامة: ۳۹]. «آنگاه از آن دو زوج، مرد و زن را پدید آورد».
﴿أَلَیۡسَ ذَٰلِکَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰ٤٠﴾[القیامة: ۴۰]. «آیا این (خدا) بر آنکه مردگان را زنده کند توانا نیست»؟.
خداوند متعال با بیان حالت فرد در حال احتضار و جان دادن، و هنگامیکه بهسوی پروردگارش برده میشود، بندگانش را موعظه میکند که هرگاه روح به گلوگاه برسد در این وقت مشکل و اندوه شدّت میگیرد و هر وسیله و سببی که گمان میرود با آن شفا و راحتی حاصل میگردد، طلبیده میشود. بنابراین فرمود: ﴿وَقِیلَ مَنۡۜ رَاقٖ٢٧﴾و گفته میشود: آیا کسی است هست که افسون و تعویذی برایش بخواند؟ چون آنها دیگر از اسباب عادی قطع امید کردهاند و به اسباب الهی دل میبندند. اما قضا و تقدیر هرگاه قطعی باشد بازگشتی ندارد.
﴿وَظَنَّ أَنَّهُ ٱلۡفِرَاقُ٢٨﴾و یقین پیدا میکند که زمان جدا شدن از دنیاست. ﴿وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ٢٩﴾و پاها با یکدیگر جفت میگردند، یعنی سختیها جمع میگردد و اندوه شدت میگیرد و روح میخواهد از بدنی که همواره با آن بوده و با آن انس گرفته است خارج شود و بهسوی خدا برده میشود تا آنرا طبق اعمالش جزا و سزا دهد و به کارهایی که انجام داده است اعتراف نماید.
هشداری که خداوند بیان کرد دلها را بهسوی چیزی میبرد که مایهی هلاکتشان باز میدارد. وی ستیزه جو و مخالفی که آیات به او سود نمیرساند همچنان به سرکشی و کفر و عناد خویش ادامه میدهد.
﴿فَلَا صَدَّقَ﴾او به خدا و ملائکه و کتابها و پیامبرانش و روز قیامت و تقدیر خیر و شر او، ایمان نیاورد. ﴿وَلَا صَلَّىٰ٣١ وَلَٰکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ٣٢﴾و نه نماز گزارد، بلکه حق را به جای تصدیق تکذیب کرد و از امر و نهی روی گرداند. این در حالی است که دلش آرام بود و از پروردگارش هراس و ترسی نداشت.
﴿ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ یَتَمَطَّىٰٓ٣٣﴾سپس متکّبرانه و بیتوجه به نزد خانوادهاش رفت.
سپس تهدید کرد وفرمود: ﴿أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰ٣٤ ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰٓ٣٥﴾اینها کلمههای تهدیدی است که آنرا تکرار کرده است.
سپس آفرینش نخستین را به انسان یادآور شد و فرمود: ﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى٣٦﴾آیا انسان میپندارد که بیهدف رها میشود؟ و امر و نهی نمیگردد و پاداش و سزا نمیبیند؟ این پنداری باطل درباره خداوند است که شایسته حکمت او نیست.
﴿أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ٣٧ ثُمَّ کَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ٣٨﴾آیا نطفهای از منی نبود که در رحم ریخته میشود؟ سپس به خون بستهای درآمد و آنگاه خداوند او را زنده گرداند و آفرینش او را محکم و استوار گرداند؟!.
﴿فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ٣٩ أَلَیۡسَ ذَٰلِکَ﴾آنگاه از آنها دو زوج، مرد و زن را آفرید. آیا کسیکه انسان را آفریده و آفرینش آنرا به مراحل مختلفی درآورده است. ﴿بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾بر این که مردگان را زنده کند توانا نیست؟ آری! او بر هرچیزی تواناست.
پایان تفسیر سورهی قیامت
سورة القیامة - سورة 75 - عدد آیاتها 40
بسم الله الرحمن الرحیم
لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ
وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
أَیَحْسَبُ الإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ
بَلْ یُرِیدُ الإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ
وَخَسَفَ الْقَمَرُ
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ
یَقُولُ الإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ
کَلاَّ لا وَزَرَ
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ
یُنَبَّأُ الإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ
بَلِ الإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ
لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ
کَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ
وَتَذَرُونَ الآخِرَةَ
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ
تَظُنُّ أَن یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ
کَلاَّ إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِیَ
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ
فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّى
وَلَکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى
أَیَحْسَبُ الإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالأُنثَى
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن یُحْیِیَ الْمَوْتَى
سورة قیامت
به نام الله بخشندة مهربان
به روز قیامت سوگند میخورم. ﴿1﴾ و به نفس ملامتگر سوگند میخورم. ﴿2﴾ آیا انسان میپندارد که (پس از مرگ) هرگز استخوانهایش را جمع نخواهیم کرد؟! ﴿3﴾ آری، ما قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتانش را یکسان و مرتب کنیم. ﴿4﴾ بلکه انسان میخواهد که (آزادانه و بدون ترس از آخرت) در گناه و بدکاری مداومت داشته باشد. ﴿5﴾ (از این رو) میپرسد: «روز قیامت کی خواهد بود؟!». ﴿6﴾ پس هنگامیکه چشم خیره شود. ﴿7﴾ و ماه تیره (و بینور) گردد. ﴿8﴾ و خورشید و ماه یکجا جمع کرده شود. ﴿9﴾ آن روز انسان میگوید: «راه گریز کجاست؟» ﴿10﴾ هرگز، هیچ گریزگاهی وجود ندارد. ﴿11﴾ آن روز قرارگاه (نهایی) به سوی پروردگار توست. ﴿12﴾ در آن روز انسان را از آنچه پیش یا پس فرستاده است خبر داده میشود. ﴿13﴾ بلکه انسان به خوبی بر خویشتن آگاه است. ﴿14﴾ اگر چه (در دفاع از خود) عذرهایش را در میان آورد. ﴿15﴾ (ای پیامبر! هنگام نزول قرآن) زبانت را برای (تکرار و خواندن) آن شتابزده حرکت مده. ﴿16﴾ مسلماً جمعآوری و خواندن آن بر (عهدة) ماست. ﴿17﴾ پس هرگاه (توسط جبرئیل) آن را (بر تو) خواندیم، خواندن او را پیروی کن. ﴿18﴾ سپس بیانکردنش بر (عهدة) ماست. ﴿19﴾هرگز چنین نیست (که شما مشرکان میپندارید) بلکه شما دنیا(ی زودگذر) را دوست دارید. ﴿20﴾ و آخرت را رها میکنید. ﴿21﴾ آن روز چهرههایی تازه (و شاداب) است. ﴿22﴾ به سوی پروردگارش مینگرد. ﴿23﴾ و در آن روز چهرههایی عبوس (و درهم کشیده) است. ﴿24﴾ یقین دارد که آسیبی کمرشکن به او میرسد. ﴿25﴾ آری، چون (جان) به گلوگاهش برسد. ﴿26﴾ و گفته شود: چه کسی است که افسون بخواند؟ (و او را نجات دهد). ﴿27﴾ و یقین کند که زمان جدایی (از دنیا) است. ﴿28﴾ و ساقها(ی پایش) به هم بپیچد. ﴿29﴾ در آن روز راندن (و مسیر همه) به سوی پروردگارت خواهد بود. ﴿30﴾ پس (او) نه تصدیق کرده است و نه نماز گزارده است. ﴿31﴾ بلکه (قرآن را) تکذیب کرد و (از ایمان) روی گرداند. ﴿32﴾ سپس خرامان به سوی خانواده اش بازگشت. ﴿33﴾ وای برتو! پس وای برتو! ﴿34﴾ بازهم وای برتو! پس وای برتو! ﴿35﴾ آیا انسان گمان میکند که (بیهدف و بدون حساب و جزا) به خود رها میشود؟ ﴿36﴾ آیا (او) نطفهای از منی که (در رحم) ریخته میشود نبود؟! ﴿37﴾ آنگاه به صورت خون بسته درآمد، پس (الله او را) آفرید، و درست و استوار ساخت. ﴿38﴾ پس از او دو زوج نر و ماده پدید آورد. ﴿39﴾ آیا (چنین آفریدگاری) قادر نیست که مردگان را (دوباره) زنده کند؟!﴿40﴾
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
لَآ أُقۡسِمُ بِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ ١ وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ ٢ أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ ٣ بَلَىٰ قَٰدِرِینَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُۥ ٤ بَلۡ یُرِیدُ ٱلۡإِنسَٰنُ لِیَفۡجُرَ أَمَامَهُۥ ٥ یَسَۡٔلُ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلۡقِیَٰمَةِ ٦ فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ ٧ وَخَسَفَ ٱلۡقَمَرُ ٨ وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ ٩ یَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذٍ أَیۡنَ ٱلۡمَفَرُّ ١٠ کَلَّا لَا وَزَرَ ١١ إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ ١٢ یُنَبَّؤُاْ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذِۢ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ١٣ بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِیرَةٞ ١٤ وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِیرَهُۥ ١٥ لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ ١٦ إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ ١٧ فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ ١٨ ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا بَیَانَهُۥ ١٩کَلَّا بَلۡ تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ ٢٠ وَتَذَرُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ ٢١ وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ ٢٣ وَوُجُوهٞ یَوۡمَئِذِۢ بَاسِرَةٞ ٢٤ تَظُنُّ أَن یُفۡعَلَ بِهَا فَاقِرَةٞ ٢٥ کَلَّآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلتَّرَاقِیَ ٢٦ وَقِیلَ مَنۡۜ رَاقٖ ٢٧ وَظَنَّ أَنَّهُ ٱلۡفِرَاقُ ٢٨ وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ ٢٩ إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمَسَاقُ ٣٠ فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ ٣١ وَلَٰکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ٣٢ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ یَتَمَطَّىٰٓ ٣٣ أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰ ٣٤ ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰٓ ٣٥ أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى ٣٦ أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ ٣٧ ثُمَّ کَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ ٣٨ فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ ٣٩ أَلَیۡسَ ذَٰلِکَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰ ٤٠
سوره قیامه
به نام خداوند بخشندة مهربان
به روز قیامت سوگند یاد میکنم. ﴿1﴾ و به نفس سرزنشگر سوگند یاد میکنم. ﴿2﴾ آیا انسان میپندارد که استخوانهایش را گرد نخواهیم آورد؟. ﴿3﴾ آری! (چنین خواهیم کرد) درحالیکه تواناییم بر آن که (حتی) سرانگشتانش را (هم) یکسان سازیم. ﴿4﴾ بلکه انسان میخواهد در مدت زمانی که در پیش دارد بدکاری کند. ﴿5﴾ میپرسد: روز قیامت چه زمانی است؟. ﴿6﴾ پس آنگاه که چشم خیره شود. ﴿7﴾ و نور و روشنایی ماه از بین برود. ﴿8﴾ و خورشید و ماه به هم آورده میشوند. ﴿9﴾ انسان در آن روز میگوید: راه گریز کجاست؟. ﴿10﴾ نه هیچ پناهی نیست. ﴿11﴾ در آن روز قرارگاه در دست پروردگار تو است. ﴿12﴾ انسان در آن روز به آنچه از پیش فرستاده و به آنچه باز پس گذاشته است خبر داده میشود. ﴿13﴾ اصلاً انسان خودش از وضع خود آگاه است. ﴿14﴾ گرچه برای خود عذرهای درمیان آورد. ﴿15﴾ زبان را به (تکرار) و مجُنبان تا به شتاب آنرا (به خاطر بسپاری). ﴿16﴾ بیگمان گرد آوردن قرآن و خواندنش بر عهدة ماست. ﴿17﴾ و چون آنرا بر خواندیم (به همان صورت) خواندن آنرا تبعیت کن. ﴿18﴾ سپس بیان و توضیح آن بر ماست. ﴿19﴾ چنین نیست (که شما میگویید) شما دنیا را دوست میدارید. ﴿20﴾ و آخرت را رها میکنید. ﴿21﴾ در آن روز چهرههایی تازه (و خرم) هستند. ﴿22﴾ به پروردگار خود مینگرند. ﴿23﴾ و در آن روز چهرههایی درهم کشیده هستند. ﴿24﴾ یقین دارند که مصیبتی کمرشکن به آنان میرسد. ﴿25﴾ چنین نیست (که میگویید) هنگامیکه (روح) به گلوگاهها برسد. ﴿26﴾ و گفته شود: چه کسی افسونگر است. ﴿27﴾ و یقین پیدا میکند که زمان فراق فرا رسیده است. ﴿28﴾ و پاها جفت میگردند. ﴿29﴾ در آن روز همه را به نزد پروردگارت باز برند. ﴿30﴾ پس (انسان سرکش) نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد. ﴿31﴾ بلکه دروغ انگاشت و رویگرداند. ﴿32﴾ سپس متکبرانه به نزد خانوادهاش رفت. ﴿33﴾ وای بر تو، باز وای بر تو. ﴿34﴾ باز وای بر تو، وای بر تو. ﴿35﴾ آیا انسان میپندارد که بیهدف رها میشود. ﴿36﴾ آیا نطفهای از منی نبود که (در رحم) ریخته میشود. ﴿37﴾ آنگاه خون بستهای بود که (خداوند آنرا) آفرید سپس (آفرینش او را) استوار داشت. ﴿38﴾ آنگاه از آن دو زوج، مرد و زن را پدید آورد. ﴿39﴾ آیا این (خدا) بر آنکه مردگان را زنده کند توانا نیست؟. ﴿40﴾