سوره آل عمران
الٓمٓ
الم [= الف لام میم].
ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ
الله [معبودِ راستین است؛] هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست؛ زندۀ پاینده [و قائم به ذات] است.
نَزَّلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ
این کتاب [= قرآن] را که تأییدکنندۀ کتابهای [آسمانی] پیشین است، به حق و راستی بر تو نازل کرد و تورات و انجیل را
مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ
پیش از آن برای هدایت مردم نازل کرد؛ و [نیز] فرقان را [که جداکنندۀ حق از باطل است] نازل نمود. کسانی که به آیات الله کافر شدند، عذاب سختی [در پیش] دارند؛ و الله شکستناپذیر [و] انتقامگیرنده است.
إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ
بیتردید، هیچ چیز ـ [نه] در زمین و نه در آسمان ـ از الله پوشیده نمیمانَد.
هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ
اوست که شما را هر گونه که بخواهد در رحِمها شکل میدهد. هیچ معبودی [بهحق] جز آن ذاتِ شکستناپذیرِ حکیم نیست.
هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّـٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ
[ای پیامبر،] اوست که کتاب [= قرآن] را بر تو نازل کرد. بخشی از آن، آیات محکم [صریح و روشن] است که آنها اساسِ کتابند و [بخشی] دیگر متشابهات است [که تأویلپذیرند]؛ اما کسانی که در دلهایشان انحراف است، برای فتنهجویی [و گمراه کردن مردم] و به خاطرِ تأویل آن [به دلخواه خود،] از متشابهِ آن پیروی میکنند؛ حال آنکه تأویلش را [کسی] جز الله نمیداند؛ و راسخان در علم [= علمای دین] میگویند: «ما به همۀ آن [آیات ـ چه محکم و چه متشابهـ] ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست»؛ و جز خردمندان کسی پند نمیگیرد.
رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ
آنان میگویند: «پروردگارا، بعد از آنکه ما را هدایت فرمودی، دلهایمان را [از راه حق] منحرف مگردان و از سوی خود، رحمتی به ما ارزانی دار [که] بیتردید، تو بسیار بخشندهای.
رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ
پروردگارا، بیشک، تو مردم را برای روزی که در [آمدنِ] آن تردیدی نیست جمع خواهی کرد. قطعاً الله در وعدۀ [خود] خلاف نمیکند».
إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡـٔٗاۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ
در حقیقت، کسانی که کفر ورزیدند، اموال و فرزندانشان چیزی از [عذاب] الله را از آنان دور نخواهد کرد و آنان خود هیزم آتش [دوزخ] هستند.
کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ
[شیوۀ این کافران] همچون شیوۀ خاندان فرعون و [روشِ] کسانی است که پیش از آنها بودند: آیات ما را تکذیب کردند؛ پس الله آنان را به [سزای] گناهانشان عذاب کرد؛ و الله [نسبت به کافران] سختکیفر است.
قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ
به کسانی که کفر ورزیدند بگو: «به زودی [از مؤمنان] شکست خواهید خورد و [سپس در قیامت] به سوی جهنم محشور میشوید؛ و چه بد جایگاهی است!».
قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ
قطعاً در [رویاروییِ] دو گروهی که [در بدر] با هم روبرو شدند، [عبرت و] نشانهای برای شما بود؛ یک گروه در راه الله میجنگید و [گروهی] دیگر کافر بودند. [مؤمنان] با چشم خود، آنان [=کافران] را دوبرابر خود [و کمتر از تعداد واقعیشان] میدیدند؛ و الله هر کس را بخواهد با یاری خود تأیید میکند. به راستی در این [ماجرا] برای اهل بینش، عبرتی است.
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَـَٔابِ
دلبستگی به خواستنیهای [مادی،] از [جمله] زنان و فرزندان و اموال هنگفت ـ از طلا و نقره و اسبهای نشاندار و دامها و کشتزار[ها]ـ برای مردم آراسته شده است. [امّا تمام] این[ها، لذتها و] کالای [زودگذرِ] زندگی دنیاست و [حال آنکه] سرانجام نیک، نزد الله است.
۞قُلۡ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیۡرٖ مِّن ذَٰلِکُمۡۖ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّـٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ
[ای پیامبر، به آنان] بگو: «آیا [میخواهید] شما را از چیزی آگاه کنم که از این [داراییها و لذتهای مادی] بهتر باشد؟» کسانی که تقوا پیشه کردهاند، نزد پروردگارشان باغهایی دارند که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است؛ جاودانه در آن خواهند بود و همسرانی پاکیزه [و بیعیب دارند] و [همچنین از] خشنودی الله [برخوردارند]؛ و الله به [احوالِ] بندگان بیناست.
ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ
[این بهشتیان] کسانی [هستند] که میگویند: «پروردگارا، به راستی که ما ایمان آوردهایم؛ پس گناهانمان را بیامرز و ما را از عذاب آتش نگه دار».
ٱلصَّـٰبِرِینَ وَٱلصَّـٰدِقِینَ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡمُنفِقِینَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ
آنان [در برابر مشکلات و در راه اطاعت و ترک گناه] شکیبایی میورزند و [در گفتار و رفتارشان] راستگو هستند و [در برابر اوامرِ الهی] فرمانبردارند و [برای خشنودی باری تعالی] انفاق میکنند و در سحرگاهان آمرزش میطلبند.
شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ
الله، که [در جهان هستی] برپادارندۀ عدل است، گواهی داده است که معبودی [بهحق] جز او نیست و فرشتگان و علما [نیز بر یگانگی و عدالتِ الهی گواهی میدهند]. معبودی [بهحق] جز او نیست [که] شکستناپذیرِ حکیم است.
إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ
در حقیقت، دین [پسندیده] نزد الله همان اسلام است؛ و کسانى که کتاب [آسمانى] به آنان داده شده است، با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم برایشان [حاصل] آمد [و حجت بر آنان تمام شد]. آن [اختلاف و تفرقه] هم به خاطر سرکشی و حسدى [بود] که میانشان وجود داشت؛ و هر کس به آیات الله کفر بورزد، [بداند که] الله در حسابرسی سریع است.
فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِۗ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡأُمِّیِّـۧنَ ءَأَسۡلَمۡتُمۡۚ فَإِنۡ أَسۡلَمُواْ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ
[ای پیامبر،] اگر [دربارۀ اسلام و توحید] با تو مجادله کردند، بگو: «من در برابر الله [و اوامر و احکامش] تسلیم شدهام و پیروانم [نیز چنین هستند]»؛ و به اهل کتاب [= یهود و نصاری] و مشرکان بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر تسلیم شوند، قطعاً هدایت یافتهاند و اگر رویگردان شدند [و سرپیچی کردند، اندوه مدار؛ زیرا] تو وظیفهای جز رساندن [وحی] نداری؛ و الله به [احوال] بندگان بیناست.
إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَیَقۡتُلُونَ ٱلَّذِینَ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ
به راستی، کسانی که به آیات الله کفر میورزند و پیامبران را به ناحق [و فقط از روی ستم و دشمنی] میکشند و [نیز] کسانی را که به عدالت امر میکنند، به قتل میرسانند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده!
أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِینَ
آنان کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده است و [در آخرت] هیچ یاوری ندارند.
أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ
[ای پیامبر،] آیا داستان کسانى را که بهرهاى از کتاب [تورات] یافتهاند ندانستهاى که چون به [بازگشت به] سوى کتاب الله فراخوانده مىشوند تا میانشان حکم کند، گروهى از [علما و بزرگان] آنان [که حقیقت را خلاف میل و منفعت خود میبینند] به حال سرپیچی روى برمىتابند؟
ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ
این [رویگردانی از حق،] به سبب آن است که [به خیال خام خود] گفتند: «آتش [دوزخ] جز چند روزی به ما نخواهد رسید»؛ و این [افتراها] و دروغهایی که میبافتند آنان را در دینشان فریفته ساخت.
فَکَیۡفَ إِذَا جَمَعۡنَٰهُمۡ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِ وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ
پس [حال پشیمانیشان] چگونه خواهد بود؟ [آری، در بدترین حال خواهد بود] آنگاه که آنان را برای روزی که [هیچ] تردیدی در [وقوع] آن نیست گرد آوریم و به هر کس [پاداش] آنچه که فراهم کرده است به تمام و کمال داده شود و به آنان ستم نخواهد شد.
قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِکَ ٱلۡمُلۡکِ تُؤۡتِی ٱلۡمُلۡکَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡکَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ
[ای پیامبر،] بگو: «بار الها، ای فرمانروایِ هستی، هر کس را بخواهی حکومت میبخشی و از هر کس بخواهی حکومت را بازپس میگیری؛ و به هر کس بخواهی عزت [و قدرت] میدهی و هر کس را بخواهی خوار میداری. [پروردگارا،] خوبی به دست توست و بیگمان، تو بر هر چیزی توانایی.
تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ
شب را به روز در مىآورى و روز را به شب در مىآورى [و از طولِ یکی میکاهی و بر دیگری میافزایی] و [موجودِ] زنده را از [مادۀ] بیجان بیرون مىآورى [= رویشِ گیاه از دانه] و [مادۀ] بیجان را از [موجود] زنده خارج مىسازى [= بیرون آمدنِ تخم از پرندگان] و به هر کس بخواهی، بیشمار روزی میدهی».
لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ
مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان، دوست خود بگیرند؛ و هر کس چنین کند، هیچ پیوندی با الله ندارد [و الله از او بیزار است]؛ مگر آنکه [ضعیف باشید و ناچار شوید با نرمی در گفتار و رفتار،] خویشتن را از [آزارِ] آنان در امان دارید [و به خاطر حفظ جانتان احتیاط کنید]؛ و الله شما را از [نافرمانی] خویش برحذر میدارد؛ و بازگشت [همه] به سوی الله است.
قُلۡ إِن تُخۡفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمۡ أَوۡ تُبۡدُوهُ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ
[ای پیامبر، به مؤمنان] بگو: «اگر هر آنچه [از دوستی و محبتِ کافران که] در دلهایتان است، پنهان دارید یا آشکارش کنید، الله آن را میداند [و نیز] آنچه را که در آسمانها و زمین است میداند؛ و الله بر هر چیزی تواناست».
یَوۡمَ تَجِدُ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَیۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِیدٗاۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ
[روز قیامت،] روزی [است] که هر کس آنچه را از کار نیک [و بد] انجام داده است حاضر میبیند و آرزو میکند میان او و اعمال بدی که انجام داده است فاصلۀ زیادی باشد؛ و الله شما را از [نافرمانی و کیفر] خود بر حذر میدارد؛ و الله نسبت به بندگان [خود] دلسوز است.
قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ
[ای پیامبر،] بگو: «اگر الله را دوست دارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد؛ و الله آمرزندۀ مهربان است»
قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ
[ای پیامبر،] بگو: «از الله و پیامبر [او] اطاعت کنید»؛ پس اگر پشت کردند [و سرپیچی نمودند]، قطعاً الله کافران را دوست ندارد.
۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ
به راستی که الله، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید.
ذُرِّیَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
فرزندانی که برخی از آنان، از [نسلِ] برخی دیگرند؛ [توحید، اعمال صالح، و اخلاق والا را از یکدیگر به میراث بردهاند]؛ و الله شنوای داناست.
إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ
[ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که همسر عمران گفت: «پروردگارا، من آنچه را در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد [از همه چیز، در خدمت بیتالمقدس و عبادتکننده تو] باشد؛ پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی».
فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰۖ وَإِنِّی سَمَّیۡتُهَا مَرۡیَمَ وَإِنِّیٓ أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ
پس هنگامی که او را به دنیا آورد، گفت: «پروردگارا، من او را دختر زادهام ـ ولی الله به آنچه او به دنیا آورده بود، داناتر بود ـ و پسر همانند دختر نیست، و من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از [شرِ] شیطانِ راندهشده، در پناه تو قرار مىدهم».
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّاۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ
آنگاه پروردگارش او [= مریم] را به نیکویی پذیرفت و [نهالِ وجودش را] به شیوۀ شایستهای پرورش داد و سرپرستیاش را به زکریا سپرد. هر گاه زکریا وارد عبادتگاه [او] میشد، نزدش غذایی مییافت [پس با شگفتی] میگفت: «ای مریم، این [غذا] از کجا برایت آمده است؟» [مریم] میگفت: «این [غذا] از جانب الله است. بیگمان، الله به هر کس بخواهد، بیشمار روزی میبخشد».
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ
آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت: «پروردگارا، از جانب خویش فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن [که] بیتردید، تو شنوندۀ دعایی».
فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ یُصَلِّی فِی ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحۡیَىٰ مُصَدِّقَۢا بِکَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ
پس در حالی که او [= زکریا] ایستاده در عبادتگاه [خود] نماز میخواند، فرشتگان او را ندا دادند که: «الله تو را به [ولادتِ] یحیی بشارت میدهد [که] تصدیقکنندۀ کلمۀ الله [= عیسی] است و [در علم و عبادت، بر قوم خویش] سرور است و پارساست [= به شهوات توجهی ندارد] و پیامبری از شایستگان است».
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُ
[زکریا] گفت: «پروردگارا، چگونه فرزندی خواهم داشت، حال آنکه پیری به سراغم آمده و همسرم [نیز] نازاست؟» [الله] فرمود: «[امر آفرینش] چنین است [که] الله هر چه بخواهد، انجام مىدهد».
قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ
[زکریا] گفت: «پروردگارا، برایم نشانهای قرار بده»؛ [الله] فرمود: «نشانهات این است که سه [شبانه] روز، [بدون اینکه بیمار باشی] جز با اشاره، قادر به سخن گفتن با مردم نیستی [پس صبور باش] و پروردگارت را بسیار یاد کن و شامگاهان و صبحگاهان [او را] تسبیح گوی».
وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که فرشتگان گفتند: «ای مریم، الله تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را [در عصرِ خودت،] بر زنان جهان برتری داده است.
یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّـٰکِعِینَ
ای مریم، [همواره] عبادتگرِ پروردگار خویش باش و [برای او] سجده بگزار و همراه رکوعکنندگان رکوع کن».
ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ
[ای پیامبر،] این [خبر،] از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم. و تو هنگامی که [علمای مذهبی یهود] قلمهایشان را [برای قرعهکشی به آب] میافکندند تا [تعیین کنند] کدامیک سرپرستی مریم را به عهده گیرد، نزدشان نبودی؛ و [نیز] وقتی که [بر سر این موضوع] با یکدیگر کشمکش میکردند، کنارشان حضور نداشتی.
إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ وَجِیهٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که فرشتگان گفتند: «ای مریم، الله تو را به کلمهای از جانب خویش بشارت میدهد که نامش مسیح ـ عیسی پسر مریم ـ است؛ در حالی که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از نزدیکان [درگاه الهی] است.
وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ
او در گهواره [به اعجاز،] و در میانسالی [به وحی الهی] با مردم سخن میگوید و از شایستگان است».
قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ
[مریم] گفت: «پروردگارا، چگونه فرزندی خواهم داشت در حالی که [هیچ] بشری به من دست نزده است؟» [فرشته] گفت: «الله بدینسان هر چه را بخواهد میآفریند [و] هر گاه چیزی را اراده کند، فقط به آن میگوید: "باش" آنگاه آن [چیز بیدرنگ] موجود میشود».
وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ
و [نیز بشارت داد که الله] به او نوشتن و حکمت و تورات و انجیل میآموزد.
وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بِـَٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡـَٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ
و پیامبری به سوی بنیاسرائیل است که [به آنان میگوید:] «من از سوی پروردگارتان برای شما نشانهای آوردهام: من از گِل برایتان [چیزی] به شکل پرنده میسازم؛ آنگاه در آن میدَمم و به فرمان الله [آن گِلِ بیجان، تبدیل به] پرندهای میشود؛ و [همچنین] به فرمان الله، کورِ مادرزاد و مبتلایان به پیسی را بهبودی میبخشم و مردگان را زنده میکنم و از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید به شما خبر میدهم. مسلماً اگر ایمان داشته باشید، در این [معجزات] نشانهای برای شماست [که نبوّتم را باور کنید].
وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡۚ وَجِئۡتُکُم بِـَٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ
و [مىگوید: «آمدهام تا] تصدیقکنندۀ تورات باشم که پیش از من [نازل شده] است؛ و [فرستاده شدهام] تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده بود، حلال کنم؛ و نشانهای از طرف پروردگارتان برای شما آوردهام؛ پس از الله پروا نمایید و مرا اطاعت کنید.
إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ
به راستی که الله، پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را عبادت کنید [که] راه راست این است».
۞فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ
سپس چون عیسی به کفر آنان پی برد گفت: «چه کسانی یاوران من [در راه دعوت] به سوی الله هستند؟» حواریون گفتند: «ما یاوران [دینِ] الله هستیم؛ به الله ایمان آوردهایم و [تو نیز ای عیسی،] گواه باش که ما تسلیم [او] هستیم.
رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّـٰهِدِینَ
پروردگارا، به آنچه نازل کردهای ایمان آوردیم و از فرستادۀ [تو] پیروی نمودیم؛ پس ما را در زمرۀ گواهان [به حق و مؤمنان به پیامبرت] بنویس».
وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ
[پس از مدتی کافران بنیاسرائیل برای کشتن عیسی] مکر ورزیدند و الله [نیز در پاسخشان] تدبیر نمود و الله بهترینِ تدبیرکنندگان است.
إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ
[یاد کن از] هنگامی که الله [به عیسی] فرمود: «ای عیسی، من تو را [از زمین] برمیگیرم و به سوی خویش بالا میبرم و تو را از [آلایش و تهمتِ] کسانی که کفر ورزیدند، پاک میگردانم و تا روز رستاخیز، کسانی را که از تو پیروی کردند [و به محمد ایمان آوردند]، برتر از کسانی قرار میدهم که کفر ورزیدند. سپس بازگشتتان به سوی من است؛ آنگاه در [مورد] آنچه در آن اختلاف میکردید، میانتان داوری میکنم.
فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِینَ
اما کسانی را که کفر ورزیدند، در دنیا و آخرت به عذابی سخت مجازات میکنم و یاورانی نخواهند داشت.
وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّـٰلِمِینَ
و اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، [الله] پاداششان را به طور کامل به آنان خواهد داد؛ و الله ستمکاران را دوست ندارد.
ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ
[ای پیامبر،] اینها که [از ماجرای عیسی] بر تو میخوانیم، از نشانهها[ی روشن] است [که بر راستگوییِ تو] و [درستیِ این] اندرز حکمتآمیز [= قرآن] دلالت دارد.
إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ
در حقیقت، مَثَل عیسی نزد الله، همچون مَثل [خلقتِ] آدم است [که] او را از خاک آفرید سپس به او فرمود: «باش»؛ پس [بیدرنگ] موجود شد.
ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ
[آنچه دربارۀ عیسی بیان کردیم،] حقیقتی از جانب پروردگار توست؛ پس هرگز از تردیدکنندگان مباش.
فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَکُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡکَٰذِبِینَ
پس [ای پیامبر،] هر کس [از نصرانیهای نَجْران] پس از آن دانشى که دربارۀ او [= عیسی] برایت [حاصل] آمده است با تو بحث و جدل کند، [به آنها] بگو: «بیایید [همگی را] فرابخوانیم: پسران ما و پسران شما و زنان ما و زنان شما و خود ما و شما [نیز حاضر شویم]؛ سپس به [درگاه الهی تضرّع و] دعا کنیم و لعنتِ الله را بر دروغگویان قرار دهیم».
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّۚ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ
این همان داستان حقیقی [مسیح] است، و هیچ معبودی [بهحق] جز الله نیست و بیگمان، الله ذات شکستناپذیر [و] حکیم است.
فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ
پس اگر [از سخن حق] روی گردانند، [بدان که] الله از [حال] مفسدان آگاه است.
قُلۡ یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ کَلِمَةٖ سَوَآءِۭ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِکَ بِهِۦ شَیۡـٔٗا وَلَا یَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ
[ای پیامبر،] بگو: «ای اهل کتاب، به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما عادلانه است [و انحرافی از حق در آن نیست:] که جز الله را عبادت نکنیم و چیزی را [در قدرت و تدبیر] با او شریک نسازیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای الله، معبود نگیرند». اگر آنان [از این دعوت] روی گرداندند، پس [ای مؤمنان، به آنان] بگویید: «گواه باشید که ما تسلیم [اوامر الهی] هستیم».
یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمَآ أُنزِلَتِ ٱلتَّوۡرَىٰةُ وَٱلۡإِنجِیلُ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
ای اهل کتاب، چرا دربارۀ ابراهیم مجادله میکنید؛ در حالی که تورات و انجیل بعد از او نازل شده است؟ آیا نمیاندیشید؟
هَـٰٓأَنتُمۡ هَـٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجۡتُمۡ فِیمَا لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ
هان! شما [اهل کتاب] کسانی هستید که دربارۀ آنچه نسبت به آن آگاهی و علم داشتید، بحث و ستیز میکردید؛ پس چرا [اینک] در مورد چیزی که به آن علم ندارید [و در کتابهایتان نیامده است] بحث و ستیز میکنید؟ در حالی که الله [حقایق امور را] میداند و شما نمیدانید.
مَا کَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَا نَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ
ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه حقگرایی مسلمان بود و هرگز از زمرۀ مشرکان نبود.
إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
به راستی، سزاوارترین مردم به ابراهیم همان کسانی هستند که از او پیروی کردهاند؛ و [از جمله] این پیامبر [شما محمد] و کسانی که [مسلمانند و به او] ایمان آوردهاند؛ و الله [یار و] کارسازِ مؤمنان است.
وَدَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یُضِلُّونَکُمۡ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ
[ای مؤمنان،] گروهی از اهل کتاب آرزو میکردند کاش شما را گمراه میکردند؛ در حالی که جز خودشان [کسی] را گمراه نمیکنند و[لی] نمیفهمند.
یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ
ای اهل کتاب، چرا به آیات الله کافر میشوید، در حالی که خود [به درستیِ آن] گواهی میدهید؟
یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ
ای اهل کتاب، چرا حق را به باطل میآمیزید و حقیقت [= پیامبریِ محمد] را پنهان میکنید در حالی که خود میدانید؟
وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ
گروهی از [علمای] اهل کتاب [به یکدیگر] گفتند: «در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده است ایمان بیاورید و در پایان [روز] کافر شوید؛ شاید آنان [نیز تردید کنند و از اسلام] برگردند.
وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ
و [اینکه] ایمان نیاورید مگر به کسی که از دین شما پیروی میکند». [ای پیامبر، به آنان] بگو: «در حقیقت، هدایت [راستین]، هدایتِ الله است. [دوباره گفتند: «هرگز چیزی به مسلمانان نیاموزید و اجازه ندهید] به کسی نظیر آنچه به شما داده شده است، داده شود یا [دلیلی در اختیارشان نگذارید که بتوانند] در پیشگاه پروردگارتان با شما بحث کنند». [ای پیامبر،] بگو: «بیتردید، فضل [و برتری] به دست الله است؛ آن را به هر کس بخواهد میبخشد؛ و الله گشایشگرِ داناست.
یَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ
رحمت خویش را به هر کس بخواهد اختصاص میدهد؛ و الله دارای بخشش بزرگ [و بیاندازه] است».
۞وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِدِینَارٖ لَّا یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ إِلَّا مَا دُمۡتَ عَلَیۡهِ قَآئِمٗاۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّـۧنَ سَبِیلٞ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ
از اهل کتاب کسی هست که اگر مال فراوانی به او امانت دهی، آن را به تو بازمیگرداند؛ و از [میان] آنان کسی هست که اگر او را بر دیناری امین بشماری، آن را به تو بازنمیگردانَد؛ مگر آنکه پیوسته بر [دریافتِ] آن ایستادگى کنى. این به سبب آن است که آنان میگویند: «در مورد [خوردن اموالِ] امّیها [= غیر یهود]، گناهی بر ما نیست»؛ و [بدین گونه، آنان] در حالی که [حقیقت را] میدانند، بر الله دروغ میبندند.
بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ
آری، [این کار، گناه است؛ اما] هر کس به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری نماید، [بداند که] بیتردید، الله پرهیزگاران را دوست دارد.
إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَـٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ
کسانی که پیمان الله [دربارۀ اجرای احکام] و سوگندهای خود [دربارۀ پیروی از محمد] را به بهای ناچیزی میفروشند، یقیناً بهرهای در آخرت نخواهند داشت و الله روز قیامت با آنان سخن نمیگوید و به آنان نمینگرد و آنها را [از گناه] پاک نمیسازد و عذاب دردناکی [در پیش] دارند.
وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ
و گروهی از آنان [= یهود] هستند که زبان خود را به [هنگام تلاوت] کتاب [تورات] چنان میگردانند [و آن را تحریف میکنند] که گمان کنید [آنچه میخوانند واقعاً] از [مطالبِ آن] کتاب [آسمانی] است، در حالی که از آن کتاب نیست؛ و [باز به دروغ] میگویند: «آن [جملات] از جانب الله است»؛ در صورتی که از جانب الله نیست و بر الله دروغ میبندند، در حالی که خود [نیز حقیقت را] میدانند.
مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّـٰنِیِّـۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ
برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حُکم [= دانش و فهم] و پیامبری دهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای الله، بندگان من باشید». بلکه [سزاوار است که پیامبران به مردم بگویند:] «به خاطر آنکه کتاب [تورات] را آموزش میدادید و از آنجا که [عقاید و احکام آن را] فرا میگرفتید، [فقیهان و دانشمندان] الهی باشید».
وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةَ وَٱلنَّبِیِّـۧنَ أَرۡبَابًاۚ أَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ
و نه اینکه به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را [به جای الله،] صاحباختیار [معبود] بگیرید. آیا [این شخص] شما را پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر فرمان میدهد؟
وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ لَمَآ ءَاتَیۡتُکُم مِّن کِتَٰبٖ وَحِکۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَکُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِکُمۡ إِصۡرِیۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَکُم مِّنَ ٱلشَّـٰهِدِینَ
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامى که الله از پیامبران پیمان گرفت [و فرمود:] «هر گاه به شما کتاب و حکمتى دادم و آنگاه فرستادهاى [= محمد] به سویتان آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، باید به او ایمان آورید و یاریاش کنید». [آنگاه] فرمود: «آیا اقرار کردید و پیمان محکم مرا در این باره پذیرفتید؟» [آنان] گفتند: «اقرار کردیم». [الله] فرمود: «پس [بر خود و امتهایتان] گواه باشید و من [نیز] با شما از گواهانم».
فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ
پس هر کس بعد از این [پیمان، از عهد خویش] روی بگردانَد، آنانند که فاسقند».
أَفَغَیۡرَ دِینِ ٱللَّهِ یَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ
آیا [کافران، آیینی] جز دین الله را میجویند؟ حال آنکه هر کس [و هر چه] در آسمانها و زمین است ـ خواه ناخواه ـ سر به فرمان او نهاده است و [همگی] به سوی او بازگردانده میشوند.
قُلۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ
[ای پیامبر،] بگو: «به الله و آنچه بر ما نازل شده است ایمان آوردیم و [همچنین به] آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و [پیامبرانی که از] نوادگان [یعقوب بودند] نازل گردیده است و آنچه به موسی و عیسی و [دیگر] پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده است؛ میان هیچیک از آنان فرقی نمیگذاریم و تسلیمِ او هستیم».
وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ
هر کس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.
کَیۡفَ یَهۡدِی ٱللَّهُ قَوۡمٗا کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ
چگونه الله قومی را هدایت میکند که بعد از ایمانشان و [پس از آنکه] گواهی دادند به اینکه پیامبر [اسلام] بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد، کافر شدند؟ و قطعاً الله قوم ستمکار را هدایت نمیکند.
أُوْلَـٰٓئِکَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ
جَزایشان این است که لعنتِ الله و فرشتگان و مردم، همگی بر آنهاست.
خَٰلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ
در آن [لعنت،] جاودانه میمانند؛ نه عذاب از اینان کاسته میشود و نه مهلت [عذر و توبه] مییابند.
إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ
مگر کسانی که پس از آن توبه کردند و [با درستکاری، رفتارشان را] اصلاح نمودند؛ که بیگمان، الله آمرزندۀ مهربان است.
إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلضَّآلُّونَ
به راستی، کسانی که پس از ایمان خود کافر شدند و بر کفر [خویش] افزودند، هرگز توبۀ آنان پذیرفته نخواهد شد و آنان قطعاً گمراهند.
إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِینَ
کسانی که کفر ورزیدند و در حال کفر از دنیا رفتند، اگر زمین پر از طلا باشد و [بتوانند] آن را به عنوان فدیه [و کفّارۀ اعمال بدِ خویش] بپردازند، هرگز از هیچیک از آنها پذیرفته نخواهد شد و مجازاتی دردناک [در پیش] دارند و یاورانی نخواهند داشت.
لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ
[ای مؤمنان،] هرگز به [منزلت و ثواب] نیکوکاری دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و بیتردید، الله به آنچه انفاق میکنید داناست.
۞کُلُّ ٱلطَّعَامِ کَانَ حِلّٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسۡرَـٰٓءِیلُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ مِن قَبۡلِ أَن تُنَزَّلَ ٱلتَّوۡرَىٰةُۚ قُلۡ فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ
همۀ غذاها برای بنیاسرائیل حلال بود، مگر آنچه یعقوب پیش از نزول تورات بر خود حرام کرده بود. [ای پیامبر، به یهود] بگو: «اگر راست میگویید [و سخنم را باور ندارید]، تورات را بیاورید و آن را بخوانید».
فَمَنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّـٰلِمُونَ
پس هر کس بعد از این، بر الله دروغ بندد، آنانند که ستمکارند.
قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ
[ای پیامبر،] بگو: «الله [در مورد یعقوب و هر چه نازل فرموده است] راست گفت؛ پس از آیین ابراهیم پیروی کنید که حقگرا بود و هرگز در زمرۀ مشرکان نبود».
إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ
در حقیقت، نخستین خانهای که برای [عبادت] مردم قرار داده شد، همانی است که در مکه قرار دارد که پربرکت و [مایۀ] هدایت جهانیان است.
فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ
در آن [خانه،] نشانههای روشن، [از جمله] مقام ابراهیم است و [دیگر اینکه] هر کس وارد آن [حرم] شود، در امان خواهد بود؛ و بر مردم [واجب] است که براى [عبادتِ] الله قصد آن خانه کنند [البته برای] کسی که توانایی [مالی و جسمی] رفتن به سوی آن را دارد؛ و هر کس [به فریضۀ حج] کفر ورزد، بیتردید، الله از جهانیان بینیاز است.
قُلۡ یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ
[ای پیامبر،] بگو: «ای اهل کتاب، چرا به آیات الله کفر میورزید؟ حال آنکه الله بر آنچه میکنید، گواه است».
قُلۡ یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ
بگو: «ای اهل کتاب، چرا کسی را که ایمان آورده است از راهِ الله باز میدارید و آن را منحرف میخواهید؟ در حالی که شما [خود به درستیِ آن] گواهید؛ و الله از آنچه میکنید غافل نیست».
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَرُدُّوکُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ کَٰفِرِینَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید، شما را پس از ایمانتان به کفر بازمیگردانند.
وَکَیۡفَ تَکۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ وَفِیکُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ
و چگونه شما کافر مىشوید در حالی که آیات الله بر شما خوانده میشود و پیامبرش میان شماست؟ و هر کس به [کتاب] الله [و سنت پیامبرش] تمسّک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده است.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از الله ـآن گونه که شایستۀ پروا کردن از اوستـ پروا کنید و جز در حال مسلمانی نمیرید.
وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ
و همگی به ریسمان الله [= دین الله] چنگ زنید و پراکنده نشوید؛ و نعمت [بزرگِ] الله را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهایتان الفت ایجاد کرد و به [لطف و برکتِ] نعمتش برادر [یکدیگر] شدید؛ در حالیکه [پیش از آن، به خاطر کفرتان،] بر لبِ پرتگاه آتش قرار داشتید [که] الله شما را از آن نجات داد. الله اینچنین آیات خود را برایتان آشکار میسازد؛ باشد که هدایت یابید.
وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ
و [ای مؤمنان،] باید گروهی از شما باشند که [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به [کارهای] شایسته فرمان دهند و از [امور] ناپسند بازدارند؛ و آنانند که رستگارند.
وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ
و مانند کسانی نباشید که پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد، پراکنده شدند و اختلاف کردند. اینان عذابی سهمگین [در پیش] دارند.
یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ
روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه میگردد؛ اما [به] کسانی که چهرههایشان سیاه شده است [گفته میشود:] «آیا بعد از ایمانتان کافر شدید؟ پس به سبب آنچه کفر میورزیدید، عذاب را بچشید».
وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱبۡیَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِی رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ
و اما کسانی که چهرههایشان سپید گشته است، در رحمتِ الله [در بهشتِ برین] جای میگیرند و در آن جاودانند.
تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَیۡکَ بِٱلۡحَقِّۗ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعَٰلَمِینَ
[ای پیامبر،] اینها آیات الله است که آن را بهحق بر تو میخوانیم؛ و الله [هیچ گاه] ستمی برای جهانیان نمیخواهد.
وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ
و هر چه در آسمانها و زمین است از آنِ الله است و [همۀ] کارها به سوی الله بازگردانده میشود.
کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ
[ای امت محمد،] شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید: به کار نیک فرمان میدهید و از کارِ ناپسند بازمیدارید و به الله ایمان دارید؛ و اگر اهل کتاب [نیز] ایمان میآوردند، قطعاً برایشان بهتر بود؛ برخی از آنان مؤمنند و[لی] بیشتر آنان [فاسق و] نافرمانند.
لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ
[فاسقان اهل کتاب] جز آزاری اندک [همچون طعنه و تمسخر] هرگز زیانی به شما نخواهند رساند و اگر با شما بجنگند، [شکست میخورند و] به شما پشت میکنند؛ آنگاه [نیز از سوی هیچ کس] یاری نمیشوند.
ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ
[یهود] هر کجا یافت شوند، [داغِ ننگ و] خواری بر آنان زده شده است؛ جز در پناه الله یا پناه مردم، [امنیت نمییابند]؛ و آنان به خشمی از الله گرفتار شدهاند و [داغِ] درماندگی [و بدبختی] بر آنان زده شده است. این به سبب آن بود که به آیات الله کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند؛ [و نیز] این [کیفر] به خاطر آن بود که نافرمانی کردند و از حدود [الهی] تجاوز مینمودند.
۞لَیۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ یَتۡلُونَ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ وَهُمۡ یَسۡجُدُونَ
[ولی همۀ آنان] یکسان نیستند. گروهی از اهل کتاب هستند که درستکارند [و] در دل شب، در حالی که به نماز ایستادهاند، آیات الله را میخوانند،
یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ
[برخی از] آنان به الله و روز قیامت ایمان دارند و [مردم را] به نیکی امر میکنند و از بدی باز میدارند و در [انجام] کارهای نیک میشتابند و آنان از زمرۀ شایستگانند.
وَمَا یَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلَن یُکۡفَرُوهُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ
و هر کار نیکی که انجام دهند، هرگز دربارۀ آن ناسپاسی نخواهند دید [=نیکیهایشان نزد الله محفوظ است]؛ و الله به [حال] پرهیزگاران داناست.
إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡـٔٗاۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ
بیگمان، کسانی که کفر ورزیدند، هرگز اموال و فرزندانشان چیزی از [عذاب] الله را از آنان دفع نخواهد کرد و آنان اهل آتشند [و] جاودانه در آن میمانند.
مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَثَلِ رِیحٖ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتۡ حَرۡثَ قَوۡمٖ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَأَهۡلَکَتۡهُۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِنۡ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ
مَثَل آنچه [کافران] در این زندگی دنیا انفاق میکنند، همانند بادی است که سرمای سختی با خود دارد و به کشتزار قومی که بر خود ستم کردهاند میرسد و نابودش میسازد. الله به آنان ستم نکرده است، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از غیر خودتان [دوست و] همراز نگیرید. آنان از هیچ نابکاری [و شرّی] در حق شما کوتاهی نمیکنند [و] دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید. در حقیقت، [نشانههای] دشمنی، از گفتارشان آشکار است و آنچه در دلهایشان پنهان میدارند بزرگتر است. اگر بیندیشید، قطعاً [خواهید دانست که] ما نشانهها[ی پندآموز و راه سعادت دنیا و آخرت] را برایتان به روشنی بیان کردهایم.
هَـٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ
هان! شما [ای مؤمنان،] کسانی هستید که آنان را دوست دارید در حالی که آنها شما را دوست ندارند و شما به همۀ کتاب[های آسمانی] ایمان دارید [ولی آنان به قرآن ایمان ندارند]؛ و چون با شما ملاقات میکنند میگویند: «ایمان آوردهایم» و چون تنها میشوند، از شدت خشم بر شما، سرانگشتان [خود] را به دندان میگزند. [ای پیامبر، به آنان] بگو: «به خشمِ خود بمیرید». بیگمان، الله از [راز] درون سینهها آگاه است.
إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡـًٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ
[ای مؤمنان،] اگر به شما نیکی [و خوشی] رسد، آنان را اندوهگین میسازد و اگر به شما بدی [و گزندی] رسد، به آن شادمان میشوند؛ و اگر [بر تقدیر الهی] صبر و پرهیزگاری نمایید، مکر و نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمیرساند؛ [چرا که] بیتردید، الله به آنچه میکنند احاطه دارد.
وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
و [ای پیامبر، به یاد آور] زمانی که [در جنگ احد،] بامدادان از خانه و کاشانهات بیرون آمدی [و] مؤمنان را برای جنگیدن در سنگرهای نظامی مستقر میکردی؛ و الله شنوای داناست.
إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ
و [به یاد آور] هنگامی که دو گروه از شما [= بنیسَلَمه و بنیحارثه] خواستند سستی ورزند [و همراه منافقان به مدینه بازگردند]؛ ولی الله یاور [و نگهدار] آنان بود؛ و مؤمنان باید تنها بر الله توکل کنند.
وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ
و [ای مؤمنان،] بیگمان، الله شما را در [جنگ] بدر در حالی یاری کرد که [به سبب کمبود افراد و اسلحه] ناتوان بودید؛ پس از الله پروا کنید؛ باشد که شکر [نعمتهایش را] به جای آورید.
إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ
[ای پیامبر، به یاد آور] آنگاه که به مؤمنان میگفتی: «آیا برایتان کافی نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته که [از آسمان] فرود میآیند یاری کند؟»
بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ
آرى، اگر شکیبایى و پارسایى کنید و دشمنان در این [هیجان و] شتاب خویش بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشتۀ نشاندار یارى خواهد کرد.
وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ
و الله آن [وعده یاری] را جز بشارتی برای [پیروزی] شما قرار نداد تا [به وسیله آن] دلهایتان به آن آرامش گیرد؛ و [گرنه] پیروزی جز از جانب الله شکستناپذیرِ حکیم نیست.
لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ
[این پیروزی برای آن بوده]تا [الله] گروهی از کسانی را که کفر ورزیدند، هلاک سازد یا خوار و مغلوبشان نماید تا مأیوس [و خوار به مکه] بازگردند.
لَیۡسَ لَکَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٌ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡ أَوۡ یُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ
[ای پیامبر،] هیچ چیزی از کار [بندگان] در دست تو نیست؛ یا [الله] توبۀ آنان [= مشرکان] را میپذیرد [و از گناهشان درمیگذرد] یا عذابشان میکند؛ زیرا آنان ستمکارند.
وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ
آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ الله است. او تعالی هر کس را که بخواهد [به رحمت] میآمرزد و هر کس را بخواهد [به عدالت] عذاب میکند؛ و الله آمرزندۀ مهربان است.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، ربا را [با سودِ] چندبرابر نخورید و از الله پروا کنید؛ باشد که رستگار شوید.
وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ
و از آتشی که برای کافران آماده شده است بپرهیزید.
وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ
و از الله و پیامبر اطاعت کنید؛ باشد که مورد رحمت [الله] قرار گیرید.
۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ
و به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید که گسترۀ آن [به اندازۀ] آسمانها و زمین است [و] برای پرهیزگاران مهیا شده است.
ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ
آن کسانی که در [هنگام] توانگری و تنگدستی انفاق میکنند و خشم خود را فرومیبرند و از مردم درمیگذرند؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد.
وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ
و [همان] کسانی که چون مرتکب کار زشتی شدند یا بر خود ستم کردند، الله را یاد میکنند و برای گناهانشان آمرزش میخواهند ـ و جز الله چه کسی گناهان را میآمرزد؟ـ و بر آنچه کردهاند پافشاری نمیکنند در حالی که میدانند [گناهکارند و الله بخشاینده و توبهپذیر است].
أُوْلَـٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّـٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ
پاداش اینان، آمرزشی از [جانب] پروردگارشان است و باغهایی که از زیر [درختان] آن جویبارها جاری است؛ جاودانه در آن میمانند؛ و پاداش [نیکوکاران و] اهل عمل چه نیکوست!
قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ
[ای آسیبدیدگانِ اُحُد،] بیتردید، پیش از شما [نیز مؤمنانی بودهاند که رنج کشیدند و] سنتهایی گذشته است؛ پس در زمین بگردید و بنگرید که سرانجامِ تکذیبکنندگان [آیات الهی] چگونه بوده است.
هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ
این [قرآن،] بیانی آشکار برای مردم و هدایت و اندرزی برای پرهیزگاران است.
وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ
و [ای مؤمنان، از جهاد در راه الله] سست [و ضعیف] نشوید و اندوهگین نگردید؛ و [بدانید که] اگر ایمان داشته باشید، شما برترید.
إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُۥۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّـٰلِمِینَ
اگر [در اُحد] به شما جراحت [و آسیبی] رسید، به دشمنان شما نیز [در جنگ بدر به همان شکل] آسیب رسید [پس مقاومت کنید]. ما این روزها[ى شکست و پیروزى] را میان مردم مىگردانیم تا الله، مؤمنان [واقعى] را معلوم کند و از میان شما [مؤمنان]، شهیدانی برگیرد؛ و الله ستمکاران را دوست ندارد.
وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَٰفِرِینَ
و [ماجرای اُحُد وسیلۀ امتحان بود] تا الله کسانی را که ایمان آوردهاند [از گناهانشان پاک کند] و خالص گرداند و کافران را نابود سازد.
أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّـٰبِرِینَ
[ای اصحاب محمد،] آیا پنداشتهاید که [تنها با ادعای ایمان،] به بهشت میروید، حال آنکه الله هنوز جهادگران و شکیبایان شما را معلوم نکرده است؟
وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُ فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ
و [ای مؤمنان،] به راستی که پیش از روبهروشدن با مرگ [در غزوۀ اُحُد]، آرزوی شهادت داشتید. سرانجام آن [معرکۀ جنگ] را دیدید و [اکنون پیش روی شماست و] به آن مینگرید.
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡـٔٗاۚ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّـٰکِرِینَ
و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او [نیز] رسولانی [بودند و] گذشتند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به عقب بازمیگردید [و دین خود را رها میکنید]؟ و هر کس [از عقیدۀ راستین خود] بازگردد، [بداند که] هرگز به الله زیانی نمیرساند و [به زودی] الله سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.
وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ کِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِی ٱلشَّـٰکِرِینَ
و هیچ کسی جز به فرمان الله نمیمیرد [چرا که مرگ،] سرنوشتی است زماندار [و معین]؛ و هر کس پاداش این دنیا را بخواهد، نصیبش میکنیم و هر کس پاداش آخرت را بخواهد [نیز] نصیبش خواهیم کرد و [به زودی] سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد.
وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّـٰبِرِینَ
و چه بسیار پیامبرانی که تودههای انبوهی همراهشان نبرد کردند؛ آنان هیچگاه در برابر [سختیها و] آنچه که در راه الله به ایشان رسید سستی نورزیدند و [در مقابل دشمن] درمانده نشدند؛ و الله شکیبایان را دوست دارد.
وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ
و سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا، گناهانمان را بیامرز و از زیادهرویِ ما در کارمان [درگذر] و گامهایمان را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان».
فَـَٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ
پس الله، پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از کسانی که کفر ورزیدند اطاعت کنید، شما را [به کفر] بازمیگردانند، آنگاه [در دنیا و آخرت] زیانکار میگردید.
بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّـٰصِرِینَ
[بر کافران تکیه نکنید] بلکه، الله [یار و] کارسازِ شماست و او بهترینِ یاریگران است.
سَنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاۖ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّـٰلِمِینَ
به زودی در دلهای کسانی که کفر ورزیدند بیم و هراس خواهیم افکند؛ به خاطر اینکه چیزی را شریک الله قرار دادهاند که هیچ دلیلی بر [حقانیتِ] آن نازل نکرده است؛ و جایگاهشان آتش است و جایگاه ستمکاران چه بد است!
وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَیۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡ لِیَبۡتَلِیَکُمۡۖ وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
و آنگاه که در [آغاز جنگ احد،] به فرمان او، آنان [= کافران] را میکشتید، به راستی الله وعدۀ خود با شما را تحقق بخشید تا [اینکه در حفظ موقعیتِ خود] سست شدید و در کار [جنگ و جمعآوری غنیمت] با یکدیگر به نزاع پرداختید؛ و پس از آنکه [الله] آنچه را دوست میداشتید [= پیروزی] به شما نشان داد، [از دستور پیامبر] سرپیچی کردید؛ برخی از شما خواهان دنیا بودند و برخی خواهان آخرت. سپس [الله] برای آنکه شما را بیازماید، از [تعقیب] آنان منصرفتان کرد [و پیروزیتان به شکست انجامید] و [چون از گناه و کوتاهی خود در نافرمانی از رسول پشیمان شدید] از شما درگذشت؛ و الله نسبت به مؤمنان بخشش [بسیار] دارد.
۞إِذۡ تُصۡعِدُونَ وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡ فَأَثَٰبَکُمۡ غَمَّۢا بِغَمّٖ لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡۗ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ
و [ای مؤمنان، به یاد آورید] هنگامی که [از میدان جنگ] مىگریختید و [چنان ترسیده بودید که] به هیچ کس توجه نمیکردید و پیامبر [که در میدان جنگ مقاومت میکرد] از پشت سرتان شما را صدا میزد [که: «ای بندگان الله، به سوی من بشتابید»؛ ولی شما توجه نمیکردید]؛ پس [الله نیز] با اندوهی در پی اندوهی [دیگر] شما را مجازات کرد. این به سبب آن بود که بر آنچه از دست دادهاید [= پیروزی و غنیمت] و آنچه بر سرتان آمده است [= شکست و ترس] اندوهگین نشوید و [بدانید که] الله به آنچه میکنید آگاه است.
ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ یَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِۖ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِۗ یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَۖ یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ
سپس [الله] بعد از آن اندوه، آرامشی بر شما فروفرستاد [به گونهاى] که گروهى از شما را [به سبب اطمینان و آرامشی که در دلهایشان بود] خوابى سبک فراگرفت و گروهی دیگر [= منافقان] تنها در فکر جان خود بودند و دربارۀ الله گمانهای ناروا [و باطلی] همچون گمانهای [دوران] جاهلیت داشتند. آنان میگفتند: «آیا ما در این کار اختیاری داریم؟» [ای پیامبر، به آنان] بگو: «همۀ کارها [و شکست و پیروزی] به دست الله است». آنها چیزی را در دلهایشان پنهان میدارند که برای تو آشکار نمیسازند [و] میگویند: «اگر در این کار اختیار داشتیم، در اینجا کشته نمیشدیم». بگو: «اگر شما در خانههای خود نیز بودید، کسانی که کشتهشدن بر آنان مقرر شده بود، قطعاً [با پاى خود] به سوى قتلگاههای خویش مىرفتند». و [این رویدادها] برای آن است که الله آنچه را در سینههایتان [پنهان] دارید [در عمل] بیازماید و آنچه را در دلهایتان است پاک گردانَد؛ و الله از [راز] درون سینهها آگاه است.
إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ مِنکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا کَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ
[ای اصحاب پیامبر،] افرادی از شما که در روزِ برخورد دو گروه [مسلمانان و کافران در جنگ احد] فرار کردند، در حقیقت، شیطان آنان را به سبب بعضی از کردار [و گناهانی] که مرتکب شده بودند دچار لغزش نمود و قطعاً الله از آنان درگذشت. بیگمان، الله آمرزندۀ بردبار است.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ کَانُواْ غُزّٗى لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، مانند افرادی نباشید که کفر ورزیدند و دربارۀ برادرانشان ـ هنگامی که [در پیِ کسبِ روزی] به سفر رفتند [و مُردند] یا در جنگ شرکت کردند [و کشته شدند]ـ گفتند: «اگر آنان نزد ما بودند، نمیمردند و کشته نمیشدند». [این اعتقاد، در وجودشان نهاده شد] تا [این گونه،] الله [اندوه و] حسرتی در دلهایشان قرار دهد؛ و الله [است که] زنده میکند و میمیراند؛ و الله به آنچه میکنید، بیناست.
وَلَئِن قُتِلۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوۡ مُتُّمۡ لَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَحۡمَةٌ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ
و اگر در راه الله کشته شوید یا بمیرید، قطعاً آمرزش و رحمت الله بهتر است از [تمام] آنچه آنان [= دنیادوستان] جمعآوری میکنند.
وَلَئِن مُّتُّمۡ أَوۡ قُتِلۡتُمۡ لَإِلَى ٱللَّهِ تُحۡشَرُونَ
و اگر بمیرید یا [در عرصۀ جهاد] کشته شوید، یقیناً به سوی الله محشور میشوید.
فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ
[ای پیامبر،] به [برکتِ] رحمت الهی است که تو با آنان [= اصحاب،] نرمخو [و مهربان] شدی؛ و اگر تندخو و سنگدل بودی، قطعاً از اطرافت پراکنده میشدند؛ پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن و آنگاه که تصمیم [بر انجام کاری] گرفتی، بر الله توکل کن؛ [چرا که] بیتردید، الله توکلکنندگان را دوست دارد.
إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ
اگر الله شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد و[لی] اگر شما را به خود واگذارد، کیست که پس از او یاریتان کند؟ و مؤمنان باید تنها بر الله توکل کنند.
وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّۚ وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ
و سزاوار نیست هیچ پیامبری [با گرفتن سهمی اضافی از غنایم، به اصحابش] خیانت کند؛ و هر کس خیانت کند، روز قیامت، با آنچه [در آن] خیانت کرده است میآید؛ سپس به هر کس [جزای] آنچه [از نیک و بد] کرده است به طور کامل داده میشود و به آنان ستم نخواهد شد.
أَفَمَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِ کَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ
آیا کسی که در پیِ رضایتِ الله است، همانند کسی است که دچار خشمی از جانب الله گشته و جایگاهش دوزخ است؟ و [دوزخ] چه بد جایگاهی است!
هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ
[هر یک از] اینان، درجاتی [متفاوت] نزد الله دارند و الله به آنچه میکنند بیناست.
لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ
به راستی، الله بر مؤمنان منت نهاد که میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او [= قرآن] را برایشان بخوانَد و [از گناه] پاکشان گردانَد و به آنان کتاب [= قرآن] و حکمت [= سنت] بیاموزد؛ و قطعاً پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.
أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ
[ای مؤمنان،] آیا چون [در جنگ اُحُد] به شما مصیبتى رسید ـ [با آنکه در جنگ بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید ـ گفتید: «این [مصیبت] از کجا [به ما] رسید؟» [ای پیامبر،] بگو: «آن [شکست] از جانب خودتان [و نتیجۀ نافرمانی از دستور پیامبر] است». بیگمان، الله بر هر کاری تواناست.
وَمَآ أَصَٰبَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
و روزی که [در جنگ احد] دو گروه [مؤمنان و کافران] با هم برخورد کردند، آنچه به شما رسید، به فرمانِ الله بود [تا شما را بیازماید] و مؤمنان را معلوم نماید.
وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ نَافَقُواْۚ وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدۡفَعُواْۖ قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡۗ هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍ أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَ
و کسانی را که نفاق ورزیدند [نیز] معلوم نماید که [چون] به ایشان گفته شد: «بیایید در راه الله بجنگید یا [از خانواده و قبیلهتان] دفاع کنید». گفتند: «اگر میدانستیم جنگی روی خواهد داد، حتماً از شما پیروی میکردیم». آنان در آن هنگام به کفر نزدیکتر بودند تا ایمان؛ به زبان خویش چیزی میگویند که در دلهایشان نیست و الله به آنچه [در دل] پنهان میکنند، آگاهتر است.
ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗ قُلۡ فَٱدۡرَءُواْ عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ
کسانی که [خود در خانه] نشستند [از جهاد سر باز زدند] و دربارۀ برادران شان گفتند: «اگر آنها از ما پیروی میکردند، کشته نمیشدند». [ای پیامبر، به این منافقان] بگو: «اگر راست میگویید، پس مرگ را از خود دور سازید».
وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ
هرگز کسانی را که در راه الله کشته شدهاند مُرده مپندار؛ بلکه زندهاند [و] نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ
آنان به آنچه الله از فضل خود برایشان داده است شادمانند و براى [سرانجامِ نیک] کسانى که [راه] آنان را پى گرفتهاند و [هنوز] به آنان نپیوستهاند شادى مىکنند؛ چرا که [هیچ یک از] اینان ترس و اندوهى نخواهند داشت.
۞یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
[همچنین] به نعمت و فضل الله شادمانند و اینکه [میبینند] الله پاداش مؤمنان را تباه نمیکند.
ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ
کسانی که دعوت الله و پیامبر را ـ پس از آنکه [در غزوۀ احد] به آنان جراحت [و سختی بسیار] رسید ـ اجابت کردند [و برای تعقیب مشرکان به سوی «حَمراء الاسد» رفتند]، برای [آن عده از] اینان که نیکی و پرهیزگاری کردند، پاداش بزرگی [در پیش] است.
ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ
همان کسانی که برخی [از مشرکان] به آنان گفتند: «مردم [مکه] برای [جنگ با] شما گِرد آمدهاند؛ پس از آنها بترسید» و[لی این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: «الله برای [محافظت از] ما بس است و [او] بهترین [مراقب و] کارساز است».
فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ
پس به نعمت و فضل الله [از حمراء الاسد به مدینه] بازگشتند در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود و همچنان در پیِ [کسبِ] رضایتِ الله بودند؛ و الله فضل و بخشش بزرگی دارد.
إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ
در حقیقت، این شیطان است که [شما را از هیبت پوشالیِ] دوستانش میترساند؛ پس اگر ایمان دارید، از آنان [= مشرکان] نترسید و از من بترسید.
وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِۚ إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡـٔٗاۚ یُرِیدُ ٱللَّهُ أَلَّا یَجۡعَلَ لَهُمۡ حَظّٗا فِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٌ
و [ای پیامبر،] کسانی که در [یاری کردنِ] کفر میشتابند، تو را اندوهگین نسازند. یقیناً آنان هرگز زیانی به الله نمیرسانند. الله میخواهد که بهرهای برایشان در آخرت قرار ندهد و عذابی بزرگ [در پیش] دارند.
إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡکُفۡرَ بِٱلۡإِیمَٰنِ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡـٔٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ
به راستی، کسانی که کفر را به [بهای] ایمان خریدند، هرگز به الله زیانی نمیرسانند و عذابی دردناک [در پیش] دارند.
وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ
و کسانی که کافر شدند، مپندارند که چون [با زندگی طولانی] به آنان مهلت میدهیم به سودشان است. جز این نیست که به آنان مهلت میدهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و عذابی خفتبار [در پیش] دارند.
مَّا کَانَ ٱللَّهُ لِیَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُطۡلِعَکُمۡ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَجۡتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُۖ فَـَٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ
[ای مؤمنان،] چنین نبود [و از حکمت الهی نیست] که الله، مؤمنان را بر این حال که شما هستید [واگذارد و مؤمن و منافق را در کنار یکدیگر] رها سازد [بلکه شما را با تکالیف و آزمایشهای گوناگون میآزماید] تا پلید را از پاک متمایز کند؛ و چنین نبود که الله [برای مشخصنمودن مؤمنان از منافقان،] شما را از [اسرارِ] غیب آگاه کند؛ ولی الله از میان رسولانش هر کس را بخواهد برمیگزیند [و او را بر بخشی از غیب آگاه میکند]؛ پس به الله و رسولانش ایمان بیاورید؛ و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگی برایتان [در پیش] است.
وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ
و کسانی که به آنچه الله از فضل خویش به آنان داده است بخل میورزند، گمان نکنند که آن [بخل] برایشان خیر است؛ بلکه برایشان شر است. در روز قیامت، آنچه به آن بخل میورزیدند، طوق گردنشان خواهد شد [و با آن عذاب میشوند]؛ و میراث آسمانها و زمین از آنِ الله است و الله به آنچه میکنید آگاه است.
لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُۘ سَنَکۡتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ
بیتردید، الله سخن کسانی را شنید که گفتند: «الله فقیر است و [از ما قرض میخواهد و] ما بینیازیم». [ما این] گفتارشان و [نیز] قتل ناحق پیامبران را خواهیم نوشت و [روز قیامت به [آنان] میگوییم: «عذاب سوزان [دوزخ] را بچشید».
ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِ
[ای یهودیان،] این [مجازات،] به خاطر کردار پیشین شماست؛ و [گرنه] الله هرگز به بندگان [خود] ستمکار نیست.
ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآ أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُۗ قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ
[این یهودیان، همان] کسانی هستند که گفتند: «الله به ما سفارش کرده که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا [پیامبری همراه خود] برایمان قربانیای بیاورد که آتش [ناشی از صاعقه،] آن را [به نشانۀ پذیرش بسوزانَد و] ببلعد». [ای پیامبر، به آنان] بگو: «قطعاً پیش از من پیامبرانى بودند که دلایل آشکار را همراه آنچه گفتید برایتان آوردند. اگر راست مىگویید، پس چرا آنان را کشتید؟»
فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ
پس اگر [یهود و کافران] تو را تکذیب کردند، [غمگین مباش و بدان] پیامبرانی که پیش از تو بودند و معجزات و نوشتهها و کتابهای روشنگر آورده بودند [نیز] تکذیب شدند.
کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ
هر جانداری چشندۀ [طعم] مرگ است و یقیناً روز قیامت پاداشهایتان را به صورت کامل دریافت خواهید کرد؛ پس هر که را از آتش دور دارند و در بهشت درآورند، قطعاً رستگار شده است؛ و زندگی دنیا چیزی جز مایۀ فریب نیست.
۞لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ
[ای مؤمنان،] بیتردید شما در [مورد بذلِ] اموال و جانهایتان آزمایش میشوید و [همچنین] از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب [آسمانی] داده شده است [= یهود و نصاری] و [نیز] از کسانی که شرک ورزیدند سخنان آزاردهندۀ بسیاری خواهید شنید؛ و[لی] اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید، [شایستهتر است؛ زیرا] این [ایستادگى] حاکى از عزم استوار [شما] در کارهاست.
وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ لَتُبَیِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَکۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ
و [ای پیامبر، یاد کن] هنگامی که الله از کسانی که کتاب [آسمانی] به آنان داده شده بود پیمان گرفت که: «حتماً [آموزههای هدایتبخش] آن را برای مردم بیان نمایید و [آنچه را که از نبوت محمد صلی الله علیه وسلم خبر میدهد] کتمانش نکنید»؛ و[لی] آن [عهد] را پشت سر خویش انداختند [به آن توجهی نکردند] و به بهای اندکی [همچون مال و مقام] فروختند. چه بد است آنچه میخرند!
لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ
کسانی که از اعمال [زشت] خود خشنود میگردند و دوست دارند در ازای کار [نیکی] که انجام ندادهاند مورد ستایش قرار گیرند، گمان مبر که از عذاب [الهی] برکنارند؛ [بلکه] برای آنان عذاب دردناکی [در پیش] است.
وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ
فرمانرواییِ آسمانها و زمین از آنِ الله است و الله بر هر چیزی تواناست.
إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ
به راستی در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شدِ شب و روز، نشانههای [آشکاری] برای خردمندان است.
ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ
[همان] کسانی که الله را [در همۀ احوال] ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند [و میگویند:] «پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریدهای؛ منزّهی تو؛ پس ما را از عذاب آتش [دوزخ] نگاه دار.
رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّـٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ
پروردگارا، کسی را که تو به آتش [دوزخ] درآوری، یقیناً خوار و رسوایش کردهای و ستمکاران [هیچ] یاوری ندارند.
رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَـَٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّـَٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ
پروردگارا، ما [ندای] دعوتگری [= پیامبرت محمد صلی الله علیه وسلم] را شنیدیم که به ایمان فرامیخوانَد که: "به پروردگار خود ایمان آورید"؛ پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهانمان را ببخش و بدیهایمان را بپوشان و ما را در زمرۀ نیکان بمیران.
رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ
پروردگارا، آنچه را که به وسیلۀ رسولانت به ما وعده دادهای به ما عطا کن و در روز قیامت رسوایمان مگردان. بیتردید، تو خلاف وعده نمیکنی».
فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّـَٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّـٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ
پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد [و فرمود:] «من [پاداش] عمل هیچ صاحبْعملى از شما را ـ چه مرد و چه زن ـ که همنوعِ یکدیگرید تباه نمىکنم؛ پس کسانى که [از وطن خود] هجرت کردهاند و [یا] از خانههاى خود رانده شدهاند و در راه من آزار دیدهاند و جنگیدهاند و کشته شدهاند، قطعاً بدیهایشان را از آنان مىزدایم و [به عنوان] پاداشى از جانب الله، آنان را در باغهایی درمىآورم که از زیرِ [درختان] آن جویبارها جاری است؛ و الله است که پاداش نیکو نزد اوست.
لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ
[ای پیامبر،] رفت و آمدِ کافران [برای تجارت] در شهرها [و مال و مقام آنان] تو را نفریبد.
مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ
[این] بهرهمندی ناچیزی است؛ سپس جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است!
لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّـٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ
اما کسانی که از پروردگارشان پروا کردهاند، [در بهشت] باغهایی دارند که از زیر [درختان] آن جویبارها جاری است [و] جاودانه در آن میمانند. [این] محلّ پذیرایی از جانب الله [برای آنان مهیّا شده] است و آنچه نزد الله است، برای نیکوکاران بهتر است.
وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ
و کسانی از اهل کتاب هستند که به الله و آنچه بر شما نازل شده و آنچه بر خودشان نازل شده است ایمان دارند؛ در برابر الله فروتن هستند و آیات الله را به بهای ناچیزی نمیفروشند. اینانند که پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است. به راستی که الله در حسابرسی سریع است.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید، [بر تکالیف دینی و رنجهای دنیوی] شکیبایی ورزید و [در برابر دشمنان] پایدار باشید و مرزها[ی سرزمین اسلامی] را نگهبانى کنید و پرهیزگاری پیشه کنید؛ باشد که رستگار شوید.
Āl-‘Imrān
سورة آل عمران - سورة 3 - عدد آیاتها 200
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله بخشندة مهربان
الم الم (الف. لام. میم) ﴿1﴾
اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الله (معبود بر حق است) هیچ معبودی بحق جز او نیست، زنده (و جهان هستی را) نگهدار و مدّبر است. ﴿2﴾
نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ کتاب (قرآن) را بحق بر تو نازل کرد، که تصدیقکننده آنچه (از کتابهای آسمانی) که پیش از آن است. و تورات و انجیل را... ﴿3﴾
مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِآیَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ پیش از آن برای هدایت مردم نازل کرد و (نیز) فرقان را نازل کرد. به راستی کسانیکه به آیات الله کافر شدند، عذاب سختی دارند. و الله توانمند و صاحب انتقام است. ﴿4﴾
إِنَّ اللَّهَ لاَ یَخْفَىَ عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّمَاء بیشک هیچ چیز، (نه) در زمین و نه در آسمان بر الله پوشیده نمیماند. ﴿5﴾
هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاء لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ او کسی است که شما را در رحمها، هرگونه که بخواهد صورتگری میکند. هیچ معبودی (بحق) جز او نیست، که توانمند حکیم است. ﴿6﴾
هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ او کسی است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرد. بخشی از آن، آیات محکم (صریح و روشن) است، که آنها اساس کتاب است. و (بخش) دیگر «متشابهات» است (آن آیاتی که درنگاه اول معانی و احتمالات مختلفی دارد و قابل تأویل است، ولی با رجوع به آیات محکم، تفسیر و معنای آنها روشن میگردد). اما کسانیکه دردلهای شان کژی و انحراف است، برای فتنه جویی (و گمراه کردن مردم) و بخاطر تأویل آن (به دلخواه خود) از متشابه آن پیروی میکنند. و در حالیکه تأویل آن جز الله نمیداند، و راسخان در علم میگویند: «ما به همه آن (چه محکم و چه متشابه) ایمان آوردیم، همه از طرف پروردگار ماست» و جز خردمندان متذکر نمیشوند. ﴿7﴾
رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ میگویند: پروردگارا! دلهای ما را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی (از راه حق) منحرف مگردان، و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش براستی که تو بخشندهای. ﴿8﴾
رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لاَّ رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ پروردگار! بیشک تو مردم را برای روزیکه در آن تردیدی نیست، جمع خواهی کرد، قطعاً الله وعده (خود) را خلاف نمیکند. ﴿9﴾
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَیْئًا وَأُولَئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ به راستی کسانیکه کافر شدند، اموال و فرزندانشان چیزی از (عذاب) الله را از آنان باز ندارد. و آنان خود هیزم آتش (دوزخ) هستند. ﴿10﴾
کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ (عادت این کافران) همچون عادت آل فرعون و کسانی است که پیش از آنها بودند. آیات ما را تکذیب کردند، پس الله آنها را به (سزای) گناهانشان گرفت، و الله سختکیفر است. ﴿11﴾
قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ به کسانیکه کافر شدند بگو: «بزودی مغلوب خواهید شد، و (سپس در قیامت) به سوی جهنم، محشور میشوید، و چه بد جایگاهی است». ﴿12﴾
قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَأُخْرَى کَافِرَةٌ یَرَوْنَهُم مِّثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَاللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَن یَشَاء إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِّأُولِی الأَبْصَارِ قطعاً در دو گروهی که (در میان بدر) با هم روبه رو شدند، نشانه و (عبرتی) برای شما بود. یک گروه در راه الله میجنگید، و (گروهی) دیگر کافر بودند، آنها (مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند میدیدند. و الله هر کس را بخواهد با نصرت و یاری خود، تأیید میکند. براستی دراین (ماجرا) برای صاحبان بینش عبرتی است. ﴿13﴾
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ محبت خواستنیهای (مادی) از (جمله) زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره، و اسبهای نشاندار، و چهار پایان و زراعت، برای مردم آراسته شده است، اینها (همه) کالا و متاع (زود گذر) زندگی دنیاست. و (حال آنکه) سر انجام نیک نزد الله است. ﴿14﴾
قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ بگو: «آیا شما را به بهتر از اینها خبر دهم؟» برای کسانیکه تقوا پیشه کردهاند، در نزد پروردگارشان باغهایی است که از زیر (درختان) آنها نهرها روان است، در آن جاودانه خواهند بود. و همسرانی پاکیزه (دارند)، و (همچنین) از خشنودی الله (برخور دارند) و الله به (احوال) بندگان بیناست. ﴿15﴾
الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ کسانیکه میگویند: «پروردگارا! به راستی ما ایمان آوردهایم، پس گناهان ما را بیامرز، و ما را از عذاب آتش نگاه دار». ﴿16﴾
الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ همانا شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و آمرزش خواهان در سحرگاهان. ﴿17﴾
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ الله گواهی داده است که معبودی (بحق) جز او نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (نیز بر این مطلب گواهی میدهند). در حالیکه (الله در جهان هستی) قیام به عدالت دارد، معبودی (بحق) جز او نیست، که توانمند حکیم است. ﴿18﴾
إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ همانا دین (حق) نزد خدا، اسلام است. و کسانیکه کتاب (آسمانی) به آنان داده شد، اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهی برای آنان آمد، آن هم بخاطر سرکشی و حسدی که میان آنان بود، و هر کس به آیات الله کفر ورزد، پس (بداند که) الله سریع الحساب (زود شمار) است. ﴿19﴾
فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ وَالأُمِّیِّینَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ پس اگر (دربارهی دین و توحید) با تو محاجه و ستیز کردند، بگو: «من روی خود را تسلیم الله نموده ام» و هر کس که پیرو من است (نیز خود را تسلیم الله نموده است). و به اهل کتاب (= یهود و نصاری) و بیسوادان (مشرکان عرب) بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» پس اگر تسلیم شوند، قطعاً هدایت یافتهاند. و اگر روی گردان شدند و (سر پیچی کردند) پس (نگران مباش زیرا) بر تو فقط رساندن (پیام خدا) است. و الله به (احوال) بندگان بیناست. ﴿20﴾
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ به راستی کسانیکه به آیات الله کفر میورزند، و پیامبران را به ناحق میکشند و (نیز) کسانی از مردم را که به عدالت امر میکنند؛ به قتل میرسانند، پس آنان را به عذابی درد ناک مژده بده! ﴿21﴾
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ آنان کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده، و برای آنان هیچ یاور و مددکاری نیست. ﴿22﴾
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب (آسمانی) داده شدند، به سوی کتاب الله (قرآن) دعوت میشوند تا در میان آنها داوری و (حکم) کند، پس گروهی از آنان روی میگردانند در حالیکه اعراض دارند؟! ﴿23﴾
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ این (عمل آنها) بدان سبب است که آنان گفتند: «آتش (دوزخ) جز چند روزی به ما نخواهد رسید». و این (افتراها) و دروغهایی که میبافتند آنان را در دینشان فریفته و مغرور ساخت. ﴿24﴾
فَکَیْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِیَوْمٍ لاَّ رَیْبَ فِیهِ وَوُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ پس چگونه خواهد بود (حالشان) هنگامیکه آنها برای روزیکه شکی در آن نیست، گرد آوریم و به هر کس (پاداش) آنچه فراهم کرده به تمام و کمال داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد. ﴿25﴾
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ بگو: «بارالها! ای دارنده پادشاهی و (هستی) به هر کس که بخواهی، پادشاهی (و فرمانروایی) میبخشی، و از هر کس بخواهی پادشاهی (و فرمانروایی) را میگیری، و هر کس را بخواهی عزت مى دهى، و هر که را بخواهى خوار میکنی، همه خوبیها به دست توست، بیشک تو بر هر چیز توانایی. ﴿26﴾
تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ شب را در روز داخل میکنی، و روز را در شب داخل میکنی، و زنده را از مرده بیرون میآوری، و مرده را از زنده بیرون میآوری، و به هر کس بخواهی بی شمار روزی میدهی». ﴿27﴾
لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست و ولی خود بگیرند، و هر کس چنین کند، با الله هیچ رابطهای ندارند و (عهد و پیمان او با الله گسسته شده است). مگر اینکه (از آزار و اذیت) آنها بترسید (در ظاهر با آنان دوستی کنید). و الله شما را از (کیفر) خودش برحذر میدارد، و بازگشت به سوی الله است. ﴿28﴾
قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ بگو: «اگر آنچه در سینههای شماست، پنهان دارید یا آشکارش کنید، الله آن را میداند، (و نیز) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است میداند، و الله بر هر چیزی تواناست». ﴿29﴾
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ روزیکه هر کس آنچه را از خیر و نیکی انجام داده، و آنچه از بدی مرتکب شده، حاضر شده مییابد. و آرزو میکند، ای کاش میان او و آن (کارهای بد) فاصلهای دور بود، و الله شما را از (کیفر) خودش بر حذر میدارد، و (در عین حال) الله به بندگان مهربان است. ﴿30﴾
قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ بگو: «اگر الله را دوست میدارید، پس ازمن پیروی کنید، تا الله شما را دوست بدارد، و گناهانتان را برایتان بیامرزد، و الله آمرزندهی مهربان است» ﴿31﴾
قُلْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ بگو: «خدا و پیامبر (او) را اطاعت کنید». پس اگر پشت کردند و (سر پیچی نمودند)، قطعاً الله کافران را دوست نمیدارد. ﴿32﴾
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ به راستی الله آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را برجهانیان بر گزید. ﴿33﴾
ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ فرزندانی که بعضی ازآنان از (نسل) بعضی دیگرند، و الله شنوای داناست. ﴿34﴾
إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ هنگامیکه همسر عمران گفت: «پروردگارا! من آنچه را در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد، (برای خدمت بیتالمقدس و پرستشگر تو) باشد. پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی». ﴿35﴾
فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَى وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ پس هنگامیکه او را بزاد، گفت: «پروردگارا! من او را دختر زاده ام - و الله به آنچه او زایید داناتر بود- و پسر همانند دختر نیست، و من او را مریم نام گذاردم، و من او را و فرزندانش را از (شر) شیطان رانده شده، به تو پناه میدهم». ﴿36﴾
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ آنگاه پروردگارش او (= مریم) را به طرز نیکوئی پذیرفت، و به طرز شایستهای او را رویانید (و پرورش داد) و کفالت او را به زکریا سپرد، هرگاه زکریا وارد محراب (و عبادتگاه) او میشد، نزد او غذا و رزقی مییافت، (زکریا) میگفت: «ای مریم این از کجا برای تو آمده است؟» (مریم) میگفت: «این از جانب الله است، که الله به هر کس بخواهد بی شمار روزی میدهد». ﴿37﴾
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء آنجا (بود که) زکریا پروردگارش را خواند، (و) گفت: «پروردگارا! از طرف خود فرزند پاکیزهای به من عطا کن، به درستی توشنونده دعایی». ﴿38﴾
فَنَادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَى مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ پس در حالیکه او ایستاده در محراب نماز میخواند، فرشتگان او را ندا کردند که: «الله تو را به یحیی بشارت میدهد، (و او) تصدیقکنندهی کلمه الله (عیسی) است، و سرور و خویشتندار (از رغبت به زنان) و پیامبری از صالحان است». ﴿39﴾
قَالَ رَبِّ أَنَّىَ یَکُونُ لِی غُلامٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاء (زکریا) گفت: «پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود؟ در حالیکه پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازا است». (فرشته) گفت: «بدینگونه الله هر چه بخواهد انجام میدهد». ﴿40﴾
قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّیَ آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ (زکریا) گفت: «پروردگارا! برای من نشانهای قرار ده». فرمود: «نشانهات این است که سه روز با مردم، جز با اشاره سخن نگویی، و پروردگارت را بسیار یاد کن، و شامگاهان و صبحگاهان (او را) تسبیح بگو». ﴿41﴾
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! الله تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است. ﴿42﴾
یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ ای مریم! فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوعکنندگان رکوع کن». ﴿43﴾
ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ (ای پیامبر!) این از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم، و تو در آن هنگام که قلمهای خود را (برای قرعهکشی به آب) میافکندند تا کدام یک سرپرستی مریم را به عهده گیرد، نزد آنان نبودی، و (نیز) وقتی که با یکدیگر کشمکش میکردند، نزدشان نبودی. ﴿44﴾
إِذْ قَالَتِ الْمَلائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ و (به یاد آورید) هنگامیکه فرشتگان گفتند: «ای مریم! الله تو را به کلمهای از جانب خود، که نامش مسیح، عیسی بن مریم است؛ بشارت میدهد، در حالیکه (او) در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان (در گاه الهی) است. ﴿45﴾
وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِینَ و در گهواره و در حالت کهولت (و میانسالی) با مردم سخن میگوید و از شایستگان است» ﴿46﴾
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذَلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ (مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود، در حالی بشری به من دست نزده است؟» (فرشته) گفت: «الله بدینسان هر چه را بخواهد میآفریند، (و) هر گاه که اراده چیزی کند، فقط به آن میگوید: «موجود باش» پس (آن بی درنگ) موجود میشود. ﴿47﴾
وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد. ﴿48﴾
وَرَسُولاً إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَکْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ و (او را به عنوان) پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد که او به آنان میگوید:) «من از سوی پروردگارتان برایتان نشانهای آوردهام، من از گِل برای شما (چیزی) به شکل پرنده میسازم، آنگاه در آن میدمم، پس به فرمان الله پرندهای میشود. و به فرمان الله کور مادر زاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی میبخشم، و مردگان را زنده میکنم، و از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید؛ به شما خبر میدهم، مسلماً در اینها، نشانهای برای شماست اگر ایمان داشته باشید. ﴿49﴾
وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَجِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُونِ و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق میکنم، و (فرستاده شدهام) تا بعضی از چیزهایی را که بر شما حرام شده بود، حلال کنم، و نشانهای از طرف پروردگارتان برای شما آوردهام، پس از الله بترسید، و مرا اطاعت کنید. ﴿50﴾
إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ به راستی که الله، پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید، این است راه راست». ﴿51﴾
فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ پس هنگامیکه عیسی از آنان احساس کفر کرد، گفت: «یاوران من (در راه دعوت) به سوی الله چه کسانی هستند؟» حواریان گفتند: «ما یاوران (دین) الله هستیم، به الله ایمان آوردهایم، و (تو نیز) گواه باش که ما تسلیم (او) هستیم. ﴿52﴾
رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ پروردگارا! به آنچه نازل کردهای، ایمان آوردیم و از فرستاده (تو) پیروی نمودیم؛ پس ما را از زمره گواهان بنویس». ﴿53﴾
وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ و (یهود و دیگر دشمنان مسیح برای کشتن او) نقشه کشیدند، و الله چارهجوئی کرد (و مکر و نقشه آنان را نابود نمود). و الله بهترین چاره جویان است. ﴿54﴾
إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ (به یاد آورید) هنگامی را که الله (به عیسی) فرمود: « ای عیسی، بیگمان من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا میبرم، و تو را از (آلایش و تهمت) کسانیکه کافر شدند؛ پاک میگردانم، و کسانی را که از تو پیروی کردند، تا روز قیامت برتر از کسانی را که کافر شدند قرار میدهم، سپس بازگشت شما به سوی من است، آنگاه در آنچه در آن اختلاف میکردید در میان شما داوری میکنم. ﴿55﴾
فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ اما کسانیکه کافر شدند، در دنیا و آخرت آنان را به عذابی سخت عذاب میکنم، و برای آنها یاورانی نیست. ﴿56﴾
وَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ و اما کسانیکه ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادند، پس (الله) مزدشان را بطور کامل به آنان خواهد داد، و الله ستمکاران را دوست نمیدارد. ﴿57﴾
ذَلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الآیَاتِ وَالذِّکْرِ الْحَکِیمِ (ای محمد) اینها که بر تو میخوانیم از آیات (و نشانههای الله) و قرآن حکمتآمیز است. ﴿58﴾
إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ همانا مثل عیسی نزد خدا؛ همچون مثل (خلقت) آدم است (که) او را از خاک آفرید، پس به او فرمود: «باش» پس (بیدرنگ) موجود شد. ﴿59﴾
الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُن مِّن الْمُمْتَرِینَ (آنچه درباره عیسی بیان کردیم) حق از جانب پروردگار توست، پس هرگز از تردید کنندگان مباش. ﴿60﴾
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ پس هر کس که در این (باره) پس از دانشی که به تو رسیده با تو محاجه و ستیز کند، بگو: «بیایید تا فرزندان مان و فرزندان تان و زنان مان و زنان تان، و (نفوس و) نزدیکان مان و (نفوس و) نزدیکان تان را فرا خوانیم، آنگاه مباهله کنیم، و لعنت الله را بر دروغگویان قرار دهیم». ﴿61﴾
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ حقا که این همان داستان حق و واقعی (مسیح) است، و معبودی جز الله نیست، و بیگمان الله است که توانمند حکیم است. ﴿62﴾
فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ پس اگر روی گردانند (بدان که) الله به (حال) تباهکاران آگاه است. ﴿63﴾
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز الله را نپرستیم، و چیزی را شریک او نسازیم، بعضی از ما بعضی دیگر را به جای الله به خدایی نگیرد». پس اگر (از این دعوت) روی گرداندند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم». ﴿64﴾
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالإِنجِیلُ إِلاَّ مِن بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم مجادله و ستیز میکنید، در حالیکه تورات و انجیل بعد از او نازل شده است؟ آیا اندیشه نمیکنید. ﴿65﴾
هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکُم بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیمَا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ هان! شما (اهل کتاب) کسانی هستید که در بارهی آنچه نسبت به آن آگاهی و علم داشتید محاجه و ستیز کردید، پس چرا در مورد چیزی که بدان علم ندارید محاجه و ستیز میکنید؟ و الله میداند و شما نمیدانید. ﴿66﴾
مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه یکتاپرستی مسلمان بود، و هرگز از مشرکان نبود. ﴿67﴾
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ به راستی سزاوار ترین مردم به ابراهیم همان کسانی هستند که او را پیروی کردهاند. و (نیز) این پیامبر و کسانیکه (به او) ایمان آوردهاند، و الله یاور و ولی مؤمنان است. ﴿68﴾
وَدَّت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَمَا یُضِلُّونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ گروهی از اهل کتاب (آرزو میکردند و) دوست داشتند کاش شما را گمراه میکردند، در حالیکه جز خودشان (کسی) را گمراه نمیکنند، و نمیفهمند. ﴿69﴾
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ ای اهل کتاب! چرا به آیات الله کافر میشوید، در حالیکه خودتان (به صدق و درستی آن) گواهی میدهید؟ ﴿70﴾
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ای اهل کتاب! چرا حق را به باطل میآمیزید. و حق را کتمان میکنید در حالیکه خودتان میدانید. ﴿71﴾
وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِیَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ و گروهی از اهل کتاب (به همدیگر) گفتند: «به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان (روز) کافر شوید، شاید آنان (از اسلام) برگردند». ﴿72﴾
وَلاَ تُؤْمِنُواْ إِلاَّ لِمَن تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَن یُؤْتَى أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِیتُمْ أَوْ یُحَاجُّوکُمْ عِندَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ و جز به کسیکه از دین شما پیروی میکند؛ ایمان نیاورید، بگو: «همانا هدایت، هدایت الله است». (گفتند:) مبادا به کسی همانند آنچه به شما داده شده داده شود، یا در پیشگاه پروردگارتان با شما محاجه و ستیز کنند. بگو: « به راستی فضل و برتری به دست الله است، آن را به هر کس که بخواهد میدهد و الله گشایشگر داناست. ﴿73﴾
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ هر کس را که بخواهد به رحمت خود مخصوص میگرداند، و الله دارای فضل و بخشش بزرگ است». ﴿74﴾
وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَّ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شمری، آن را به تو باز میگرداند، و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری آن را به تو باز نمیگرداند، مگر تا زمانی که بر (سر) او ایستاده باشی، این بدان خاطر است که آنان میگویند: «در مورد (خوردن مال) امییّن (عربها، غیر یهود) گناهی بر ما نیست». و بر الله دروغ میبندند، در حالیکه میدانند. ﴿75﴾
بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ آری، (گناه هست) هر که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری نماید، پس بیگمان الله پرهیزگاران را دوست دارد. ﴿76﴾
إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَئِکَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ همانا کسانیکه پیمان الله و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی میفروشند، آنها بهرهای در آخرت نخواهند داشت، و الله در روز قیامت با آنها سخن نمیگوید، و به آنان نمینگرد و آنها را (از گناه) پاک نمیسازد و عذاب دردناکی برای آنهاست.﴿77﴾
وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ و از میان آنها (= یهود) گروهی هستند که زبان خود را به (هنگام تلاوت) کتاب (آسمانی) چنان میگردانند که گمان کنید (آنچه را میخوانند) از کتاب (آسمان) است، در حالیکه از کتاب (آسمانی) نیست. و میگویند: «آن از جانب الله است»؛ در صورتی که از جانب الله نیست، و بر الله دروغ میبندند در حالیکه خودشان (هم) میدانند. ﴿78﴾
مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللَّهِ وَلَکِن کُونُواْ رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنتُمْ تَدْرُسُونَ برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای خدا، بندگان من باشید». بلکه (سزاوار پیامبران این است که به مردم بگویند:) «به سبب آنکه کتاب (آسمانی) آموزش میدادید و از آن رو که درس میخواندید (مردمانی) ربانی و الهی باشید». ﴿79﴾
وَلاَ یَأْمُرَکُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلائِکَةَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُکُم بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ و نه اینکه به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را به خدایی بگیرید، آیا شما را پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر فرمان میدهد؟! ﴿80﴾
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ لَمَا آتَیْتُکُم مِّن کِتَابٍ وَحِکْمَةٍ ثُمَّ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِکُمْ إِصْرِی قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَکُم مِّنَ الشَّاهِدِینَ و (به یاد بیاورید) هنگامی را که الله، از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمت دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق میکند، باید به او ایمان بیاورید و او را یاری کنید. (آنگاه) فرمود: «آیا اقرار کردید، و بر این امر پیمانم را پذیرفتید؟» گفتند: «اقرار کردیم» فرمود: «پس گواه باشید و من (نیز) با شما از گواهانم. ﴿81﴾
فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ پس هر کس که بعد از این (پیمان) روی گرداند، آنانند که فاسق و نافرمانند». ﴿82﴾
أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ آیا (کافران) جز دین الله را میجویند؟ حال آنکه هر که در آسمانها و زمین است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است، و به سوی او باز گردانده میشوند. ﴿83﴾
قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ بگو: «به الله و آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (= فرزندان یعقوب) نازل گردیده و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده؛ ایمان آوردیم، میان هیچ یک از آنان فرقی نمیگذاریم، و ما او را فرمانبرداریم». ﴿84﴾
وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلامِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ و هر کس که دینی غیر از اسلام بر گزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد([1])، و او در آخرت از زیانکاران است. ﴿85﴾
کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْمًا کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ چگونه الله قومی را هدایت میکند که بعد از ایمانشان و (پس از آنکه) گواهی دادند به اینکه پیامبر بر حق است، و برایشان دلایل روشن آمد، کافر شدند؟! و الله قوم ستمکار را هدایت نمیکند. ﴿86﴾
أُوْلَئِکَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ آنان جزایشان این است که لعنت الله و فرشتگان و مردم همگی بر آنهاست. ﴿87﴾
خَالِدِینَ فِیهَا لاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ در آن (لعنت) جاودانه میمانند، نه عذاب از ایشان کاسته میشود، و نه آنان مهلت یابند. ﴿88﴾
إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّه غَفُورٌ رَّحِیمٌ مگر کسانیکه پس از آن توبه کردند و اصلاح و درستکاری نمودند، پس بیگمان الله آمرزندهی مهربان است. ﴿89﴾
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ همانا کسانیکه پس از ایمان خود کافر شدند، پس بر کفر (خود) افزودند، هرگز توبه آنان پذیرفته نخواهند شد، و آنانند که خود گمراهانند. ﴿90﴾
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ به درستی کسانیکه کافر شدند و در حال کفر مردند، اگر چه زمین را پر از طلا کنند، و آن را (برای خود) فدیه دهند، هرگز از هیچ یک از آنها پذیرفته نمیشود، آنان را عذابی دردناک خواهد بود، و یاورانی نخواهند داشت.﴿91﴾
لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ هرگز به نیکوکاری نمیرسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید، و آنچه انفاق میکنید، بیشک الله به آن آگاه است. ﴿92﴾
کُلُّ الطَّعَامِ کَانَ حِلاًّ لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِیلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ همه غذاها برای بنی اسرائیل حلال بود، مگر آنچه پیش از نزول تورات اسرائیل (= یعقوب) بر خود حرام کرده بود. بگو: «اگر راست میگویید، تورات را بیاورید و آن را بخوانید». ﴿93﴾
فَمَنِ افْتَرَىَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ پس کسیکه بعد از این بر الله دروغ بندد، آنانند که ستمکارند. ﴿94﴾
قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ بگو: «خدا راست گفت، پس از آیین ابراهیم که یکتا پرست و حق گرا بود، و از مشرکان نبود، پیروی کنید». ﴿95﴾
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ براستی نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم قرار داده شده، همان است که در مکه است، که پر برکت و (مایه) هدایت جهانیان است. ﴿96﴾
فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّه غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ در آن نشانههای روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است. و هر کس داخل آن (حرم) شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا، حج خانه (کعبه) بر مردم واجب است، (البته) کسانیکه توانایی رفتن به سوی آن دارند، و هر کس کفر ورزد([2])، بیشک الله از جهانیان بینیاز است. ﴿97﴾
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِیدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ بگو: «ای اهل کتاب! چرا به الله کفر میورزید، حال آنکه الله بر آنچه میکنید؛ گواه است». ﴿98﴾
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بگو: «ای اهل کتاب! چرا کسی را که ایمان آوردهاست، از راه الله باز میدارید، و میخواهید آن (راه) را کج نشان دهید؟! در حالیکه شما (به راستی آن) گواه هستید، و الله از آنچه میکنید، غافل نیست». ﴿99﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ یَرُدُّوکُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید، شما را بعد از ایمانتان به کفر بر میگردانند. ﴿100﴾
وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَن یَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ و چگونه شما کافر مىشوید در حالیکه آیات الله بر شما خوانده میشود و پیامبر او در میان شماست؟! و هر کس که به الله تمسک جوید؛ قطعاً به راه راست، هدایت شدهاست. ﴿101﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از الله؛ آن گونه که شایسته ترسیدن از او است؛ بترسید، و نمیرید مگر اینکه مسلمان باشید. ﴿102﴾
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ و همگی به ریسمان الله (= قرآن و اسلام) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت الله را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودید، پس میان دلهای شما الفت داد، آنگاه به (فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید، و شما بر لبه گودلی از آتش بودید، (او) شما را از آن نجات داد. این گونه الله آیات خود را برای شما روشن میسازد، باشد که شما راه یابید. ﴿103﴾
وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به نیکی دعوت کنند، و به کار شایسته و ا دارند و از زشتی باز دارند، و آنانند که رستگارند. ﴿104﴾
وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد، و اینان برایشان عذاب بزرگی است. ﴿105﴾
یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ روزیکه چهرههایی سفید و چهرههایی سیاه میگردد، اما آنها که چهرههایشان سیاه شده (به آنان گفته میشود) «آیا بعد از ایمان تان کافر شدید؟!پس به سبب آنچه کفر میورزیدید؛ عذاب را بچشید». ﴿106﴾
وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ و اما آنها که چهرههایشان سفیده شده است، در رحمت الله (= بهشت) خواهند بود، آنان در آن جاویدانند. ﴿107﴾
تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِینَ اینها آیات الله است، که آن را به حق بر تو میخوانیم، و الله (هیچ گاه) ستمی برای جهانیان نمیخواهد. ﴿108﴾
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن الله است، و (همه) کارها، به سوی الله باز گردانده میشود. ﴿109﴾
کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید: امر به معروف میکنید و نهی از منکر مینمائید، و به الله ایمان دارید. و اگر اهل کتاب ایمان میآوردند؛ قطعاً برایشان بهتر بود، برخی از آنان مؤمنند و بیشتر آنان فاسق و نافرمانند. ﴿110﴾
لَن یَضُرُّوکُمْ إِلاَّ أَذًى وَإِن یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ یُنصَرُونَ (اهل کتاب) هرگز به شما زیانی نخواهند رسانید؛ جز آزاری اندک، و اگر با شما بجنگند، به شما پشت خواهند کرد، سپس یاری نمیشوند. ﴿111﴾
ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ هر کجا یافته شوند، (مهر) ذلت و خواری بر آنان زده شده است. مگر آنکه در پناه امان خدا، و امان مردم باشند. و به خشمی از الله گرفتار شدهاند، و (مهر) بیچارگی بر آنها زده شده، این بدان سبب بود که به آیات الله کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند، (و نیز) این (سزا) بخاطر آن بود که نافرمانی کردند و از حدود (الهی) تجاوز مینمودند. ﴿112﴾
لَیْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللَّهِ آنَاء اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ (ولی همهی آنان) یکسان نیستند، از اهل کتاب گروهی هستند که درستکردارند، در دل شب در حالیکه به نماز ایستادهاند، آیات الله را میخوانند. ﴿113﴾
یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُولَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ به الله و روز قیامت ایمان دارند و امر به معروف میکنند و از کار زشت و منکر باز میدارند، و در (انجام) کارهای نیک، میشتابند، و آنان از شایستگانند. ﴿114﴾
وَمَا یَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلَن یُکْفَرُوهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ و هر کار نیکی انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد، و الله به (حال) پرهیزگاران آگاه است([3]). ﴿115﴾
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَیْئًا وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ بیگمان کسانیکه کافر شدند، هرگز اموالشان و فرزندانشان چیزی از (عذاب) الله را از آنان دفع نخواهد کرد. و آنان اهل آتشند، آنها در آن جاودانه خواهند بود. ﴿116﴾
مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَذِهِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَکِنْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ مثل آنچه (کافران) در این زندگی دنیا انفاق میکنند؛ همانند بادی است که در آن سرمای سخت و سوزانی است که به کشتزار قومی که بر خود ستم کردهاند؛ برسد، و آن را نابود سازد. الله به آنها ستم نکرده، بلکه آنها خود بر خویشتن ستم کردهاند. ﴿117﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ ای کسانیکه ایمان آوردهاید، از غیر خودتان (کافران) (دوست و) محرم اسرار نگیرید، آنها از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیکنند. آنها دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید. به راستی دشمنی از دهان (و زبان) شان آشکار شدهاست، و آنچه سینههایشان پنهان میدارد؛ بزرگتر است، بیشک ما آیات و نشانهها (ی دشمنی آنان) را برای شما بیان کردیم، اگر اندیشه کنید. ﴿118﴾
هَاأَنتُمْ أُولاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ هان! شما کسانی هستید که آنها را دوست میدارید، در حالیکه آنها شما را دوست ندارند، و شما به همه کتاب (های آسمانی) ایمان دارید، (و آنها به کتاب شما ایمان ندارند). و چون با شما ملاقات میکنند میگویند: «ایمان آوردهایم». و هنگامیکه تنها میشوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند. بگو: «به خشم خود بمیرید». بیگمان الله به (راز) درون سینهها آگاه است. ﴿119﴾
إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ اگر به شما نیکی (و خوشی) برسد؛ آنها را ناراحت میکند، و اگر به شما بدی (و گزندی) برسد؛ بدان خوشحال میشوند. و اگر شما صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، مکر و نیرنگ شان هیچ زیانی به شما نمیرسد، بیشک الله به آنچه میکنند؛ احاطه دارد. ﴿120﴾
وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ و (به یاد آور) زمانی را که (در جنگ احد) بامدادان از میان خانواده خود بیرون آمدی (و) مؤمنان را برای جنگیدن در مواضعی میگماردی، و الله شنوای داناست. ﴿121﴾
إِذْ هَمَّت طَّائِفَتَانِ مِنکُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللَّهُ وَلِیُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ و (نیز به یاد آور) هنگامیکه دو گروه از شما (= بنوسلمه و بنو حارثه) خواستند که سستی ورزند، و الله یاور (و نگهدار) آنها بود، و مؤمنان باید تنها بر الله توکل کنند. ﴿122﴾
وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ و بیگمان الله شما را در (جنگ) بدر یاری کرد در حالیکه شما ناتوان بودید، پس از الله بترسید، باشد که سپاسگزاری نمایید. ﴿123﴾
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَن یَکْفِیَکُمْ أَن یُمِدَّکُمْ رَبُّکُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِکَةِ مُنزَلِینَ آنگاه که به مؤمنان میگفتی: «آیا شما را کافی نیست، که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته که (از آسمان) فرود میآیند، یاری کند؟» ﴿124﴾
بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ آری، اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، و (دشمن) با همین جوش (و خروش) سراغ شما بیاید. پروردگارتان شما را به پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد کرد. ﴿125﴾
وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَکُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ و الله آن (یاری با فرشتگان) را جز مژدهای برای (پیروزی) شما قرار نداد، تا (بدین وسیله) دلهای شما بدان آرامش گیرد، و گرنه نصر و پیروزی جز از جانب الله توانمند حکیم نیست. ﴿126﴾
لْیَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنقَلِبُواْ خَائِبِینَ تا گروهی از کسانیکه کافر شدهاند؛ هلاک و نابود کند، یا آنان را خوار و مغلوب نماید، آنگاه مأیوس و نا امیدانه باز گردند. ﴿127﴾
لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ هیچ چیز از کار (بندگان) در دست تو نیست، یا (الله) توبه آنان را میپذیرد (و آنان را میبخشاید) یا عذابشان میکند، زیرا آنان ستمکارند. ﴿128﴾
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ و آنچه در آسمانها، و آنچه در زمین است، از آن الله است، هر کس را که بخواهد میآمرزد، و هر کس را بخواهد عذاب میکند، و الله آمرزندهی مهربان است. ﴿129﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! ربا را چند برابر نخورید([4])، و از الله بترسید تا رستگار شوید. ﴿130﴾
وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ و از آتشی که برای کافران آماده شدهاست بترسید. ﴿131﴾
وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ و الله و پیامبر را اطاعت کنید، تا مورد رحمت (الله) قرار گیرید. ﴿132﴾
وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ و به سوی آمرزش پروردگارتان، و بهشتی که پهنای آن (به قدر) آسمانها و زمین است، (و) برای پرهیزگاران آماده شدهاست، بشتابید. ﴿133﴾
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ آن کسانیکه در توانگری و تنگدستی انفاق میکنند، و خشم خود را فرو میبرند([5])، و از مردم در میگذرند، و الله نیکوکاران را دوست میدارد. ﴿134﴾
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ و کسانیکه چون مرتکب کار زشتی شوند یا بر خود ستم کنند، الله را به یاد میآورند، پس برای گناهانشان آمرزش میخواهند، و چه کسی جز الله گناهان را میآمرزد؟ و به آنچه کردهاند، در حالیکه میدانند (که گناه است) پا فشاری و اصرار نمیکنند. ﴿135﴾
أُوْلَئِکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ آنها پاداششان آمرزشی از (جانب) پروردگارشان و باغهایی است که از زیر (درختان) آن جویها جاری است، جاودانه در آن میمانند، و پاداش (نیکو کاران و) اهل عمل چه خوب است. ﴿136﴾
قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ بیشک پیش از شما (ملتهایی و) سنتهایی گذشته است، پس در زمین گردش کنید و ببینید؛ سرانجام تکذیب کنندگان چگونه است؟ ﴿137﴾
هَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ این (قرآن) بیانی است برای مردم و هدایت و اندرزی برای پرهیزگاران است. ﴿138﴾
وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ و سست نشوید و اندوهگین نگردید، و شما برتر هستید؛ اگر مؤمن باشید. ﴿139﴾
إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْکَ الأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ اگر (در روز احد) به شما زخم و آسیبی رسید؛ به راستی به آن گروه (کافر نیز در روز بدر) زخم و آسیبی همانند آن رسید. و ما این روزها (ی شکست و پیروزی) را در میان مردم میگردانیم. و تا الله افرادی را که (واقعاً) ایمان آوردهاند؛ معلوم بدارد، و از میان شما شاهدانی بگیرد، و الله ستمکاران را دوست نمیدارد. ﴿140﴾
وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ و تا الله کسانی را که ایمان آوردهاند؛ پاک و خالص گرداند، و کافران را نابود سازد. ﴿141﴾
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ آیا پنداشتید که (تنها با ادعای ایمان) به بهشت داخل میشوید؛ در حالیکه الله هنوز مجاهدان از شما معلوم نداشته، و صابران را مشخص و جدا نساخته است؟! ﴿142﴾
وَلَقَدْ کُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ و به راستی شما مرگ (و شهادت) را پیش از آنکه با آن روبرو شوید، آرزو میکردید، پس آن را دیدید، در حالیکه به آن نگاه میکردید. ﴿143﴾
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ و محمد جز فرستادهای نیست، که به راستی پیش از او (نیز) فرستادگانی (بودهاند و) گذشتند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به عقب میگردید (و عقیده و دین خود را رها میکنید؟) و هر کس به عقب بازگردد (و عقیده و دین راستین را رها کند) هرگز به الله زیانی نمیرساند، و به زودی الله سپاسگزاران را پاداش میدهد. ﴿144﴾
وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه کِتَابًا مُّؤَجَّلاً وَمَن یُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن یُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ و هیچ کسی جز به فرمان الله نمیمیرد، سر نوشتی است معین و مشخص شده، و هر کس که پاداش این دنیا را بخواهد از آن به او میدهیم، و هر کس که پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او میدهیم، و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد. ﴿145﴾
وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکَانُواْ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ و چه بسیار پیامبرانی که همراه او تودههای انبوه، مردان خدایی نبرد کردند، آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه الله بدیشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند، و زبونی نشان ندادند (و تسلیم دشمن نشدند) و الله شکیبایان را دوست دارد. ﴿146﴾
وَمَا کَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ و سخن آنان جز این نبود که گفتند: «پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و از زیاده روی ما، در کارمان (بر ما بیامرز) و گامهای ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران، پیروز گردان». ﴿147﴾
فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ پس الله پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنها عطا کرد، و الله نیکوکاران را دوست دارد. ﴿148﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِینَ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! اگر از کسانیکه کافر شدهاند؛ اطاعت کنید، شما را (به کفر) بر میگردانند، آنگاه زیان دیده بر میگردید. ﴿149﴾
بَلِ اللَّهُ مَوْلاکُمْ وَهُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ (بر کافران تکیه نکنید) بلکه، الله یاور و مولای شما است، و او بهترین یاری دهندگان است. ﴿150﴾
سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَکُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِینَ به زودی در دلهای کسانیکه کافر شدند، بیم و ترس خواهیم افکند؛ بخاطر اینکه چیزی را شریک الله قرار دادهاند که هیچگونه دلیلی بر (حقانیت) آن نازل نکردهاست. و جایگاه آنها آتش است، و جایگاه ستمکاران چه بد است. ﴿151﴾
وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَعَصَیْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاکُم مَّا تُحِبُّونَ مِنکُم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنکُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ و به راستی الله، وعده خود را با شما (در جنگ احد) تحقق بخشید، آنگاه که در (درآغاز جنگ) به فرمان او، آنان را میکشتید. تا اینکه سست شدید و در کار (جنگ و جمعآوری غنیمت) با یکدیگر به نزاع پرداختید، و بعد از آنکه آنچه را دوست میداشتید (از پیروزی بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانی کردید، بعضی از شما خواهان دنیا بود، و بعضی خواهان آخرت. سپس برای آنکه شما را آزمایش کند از (تعقیب) آنان منصرفتان کرد، (و پیروزی شما به شکست انجامید). و از (معصیت و تقصیر) شما (که نافرمانی از دستور پیامبر بود) در گذشت. و الله نسبت به مؤمنان فضل و بخشش دارد. ﴿152﴾
إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ فَأَثَابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّکَیْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ مَا أَصَابَکُمْ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ و (بیاد آورید) هنگامی را که (در حال گریز از کوه) بالا میرفتید، و به هیچ کس توجه نمیکردید. و پیامبر از پشت سرتان شما را صدا میزد، پس (الله) با غم و اندوهی در پی غم و اندوهی (دیگر) به شما سزا داد. این بدین خاطر بود که بر آنچه از دست دادهاید و بر آنچه به شما رسیدهاست؛ اندوهگین نشوید. و الله از آنچه میکنید؛ آگاه است. ﴿153﴾
ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا یَغْشَى طَائِفَةً مِّنکُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنفُسِهِم مَّا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ سپس بعد از آن غم و اندوه، آرامشی (به صورت) خواب سبکی بر شما فرو فرستاده، که گروهی از شما را فرا گرفت. و گروهی دیگر (= منافقین) در فکرجان خود بودند، و درباره ی خدا، گمانهای ناروا و باطل، همچون گمانهای زمان جاهلیت داشتند. میگفتند: «آیا چیزی از نصرت و پیروزی نصیب ما میشود؟» بگو: «همه کارها (شکست و پیروزی) به دست الله است». آنها چیزی را در دلهای شان پنهان میدارند که برای تو آشکار نمیسازند، میگویند: «اگر ما را در این کار اختیاری بود (و بهرهای از پیروزی داشتیم) در اینجا کشته نمیشدیم». بگو: «اگر شما در خانههای خود هم بودید، کسانیکه کشته شدن بر آنان نوشته شده بود؛ قطعاً به قتلگاههای خود، بیرون میآمدند». و (اینها) برای این است که الله، آنچه را در سینههایتان (پنهان) دارید، بیازماید، و آنچه را در دلهای تان است؛ خالص و پاک گرداند. و الله به (راز) درون سینهها آگاه است. ﴿154﴾
إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ به راستی کسانی از شما که در روز بر خورد دو گروه (مسلمانان و کافران در جنگ احد) فرار کردند، در حقیقت شیطان آنان را به سبب بعضی از کردار (و گناهانی) که مرتکب شده بودند، بلغزانید، و قطعاً الله از آنان در گذشت، بیگمان الله آمرزندهی بردبار است. ﴿155﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِی الأَرْضِ أَوْ کَانُواْ غُزًّى لَّوْ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! مانند کسانی نباشید که کفر ورزیدند، و درباره برادرانشان چون به سفر رفتند (و مردند) یا در جنگ شرکت کردند (و کشته شدند) گفتند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمیمردند و کشته نمیشدند» تا الله این (گفتار) را حسرتی در دلهای شان قرار دهد، و الله، زنده میکند و میمیراند (زندگی و مرگ همه به دست الله است) و الله به اعمال شما بیناست. ﴿156﴾
وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ و اگر در راه الله کشته شوید یا بمیرید، بیگمان آمرزش و رحمت از (جانب) الله، از آنچه آنها جمع میکنند، بهتر است. ﴿157﴾
وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ و اگر بمیرید یا کشته شوید؛ قطعاً به سوی الله محشور میشوید. ﴿158﴾
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ پس به (سبب) رحمت الهی است که تو با آنان نرم خو (و مهربان) شدی، و اگر تند خو و سخت دل بودی، قطعا از اطراف تو پراکنده میشدند، پس از آنان در گذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کارها، با آنان مشورت کن، و آنگاه که تصمیم گرفتی بر الله توکل کن، زیرا که الله توکل کنندگان را دوست میدارد. ﴿159﴾
إِن یَنصُرْکُمُ اللَّهُ فَلاَ غَالِبَ لَکُمْ وَإِن یَخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا الَّذِی یَنصُرُکُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ اگر الله شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد، و اگر شما را به خود و اگذارد (و یاریتان نکند) پس چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد؟ و مؤمنان باید تنها بر الله توکّل کنند. ﴿160﴾
وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّ وَمَن یَغْلُلْ یَأْتِ بِمَا غَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ و هیچ پیامبری را نسزد که خیانت کند، و هر کس خیانت کند، روز قیامت، با آنچه (در آن) خیانت کرده بیاید. سپس به هر کس آنچه را کسب کردهاست (از نیکی یا بدی) بطور کامل (پاداش یا سزا) داده میشود، و به آنان ستم نخواهد شد. ﴿161﴾
أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ کَمَن بَاء بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ آیا کسیکه خشنودی الله را پیروی میکند، همانند کسی است که به خشم الله دچار گردد و جایگاه او جهنم است، و (آن) چه بد جائی است. ﴿162﴾
هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ (هر یک از) ایشان، درجاتی در نزد الله دارند، و الله به آنچه میکنند؛ بیناست. ﴿163﴾
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ به راستی که الله بر مؤمنان منّت نهاد، هنگامیکه در میان آنان پیامبری از خودشان بر انگیخت، که آیات او (= قرآن) را بر آنها میخواند و پاکیزه شان میدارد و به آنان کتاب (= قرآن) و حکمت (= سنت) میآموزد، و اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. ﴿164﴾
أَوَلَمَّا أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ آیا هنگامیکه مصیبتی (در جنگ احد) به شما رسید، در حالیکه دو برابر آن را (در جنگ بدر به کافران) رسانده بودید، گفتید: «این (مصیبت) از کجا است؟» بگو: «آن از جانب خود تان است» (و نتیجه نا فرمانی دستور پیامبر است) بیگمان الله بر هر چیز تواناست. ﴿165﴾
وَمَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ و آنچه (در روز احد) روزیکه دو گروه (مؤمنان و کافران) با هم برخورد کردند، به شما رسید، به فرمان الله بود، و برای این بود که مؤمنان را معلوم بدارد. ﴿166﴾
وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُواْ وَقِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَّتَّبَعْنَاکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِیمَانِ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ و (نیز) کسانیکه نفاق ورزیدند معلوم بدارد. و به ایشان گفته شد: «بیایید در راه الله بجنگید یا (حداقل از خود و شهرتان) دفاع کنید». گفتند: «اگر میدانستیم جنگی روی خواهد داد، مسلماً از شما پیروی میکردیم». آنان در آن هنگام، به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان، به زبان خویش چیزی میگویند که در دلهای شان نیست، و الله به آنچه کتمان میکنند؛ آگاهتر است. ﴿167﴾
الَّذِینَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ کسانیکه (خود در خانه) نشستند و دربارهی برادران خود گفتند: «اگر آنها از ما پیروی میکردند، کشته نمیشدند» بگو: «اگر راست میگویید؛ پس مرگ را از خودتان دور سازید». ﴿168﴾
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ و هرگز کسانی را که در راه الله کشته شدهاند؛ مرده مپندار، بلکه زندهاند، نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. ﴿169﴾
فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ به آنچه الله از فضل و کرم خود به ایشان دادهاست، شادمانند، و به کسانیکه هنوز به آنها نپیوستهاند، خوش وقتند، که نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند. ﴿170﴾
یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ به نعمت و فضل الله شادمانند، و اینکه (می بینند) الله پاداش مؤمنان را ضایع نمیکند. ﴿171﴾
الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ کسانیکه دعوت الله و پیامبر را پس از آنکه (در میدان احد) به آنان زخم و جراحت رسید اجابت کردند. (و برای تعقیب مشرکان به سوی «حمراء الأسد» رفتند) برای کسانی از آنها که نیکی و پرهیزگاری کردند، پاداش بزرگی است. ﴿172﴾
الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ کسانیکه مردم به آنان گفتند: «مردم (= مشرکان مکه) برای (جنگ با) شما گرد آمدهاند، پس از آنها بترسید». (این سخن) بر ایمانشان افزوده و گفتند: «الله ما را بس است، و بهترین حامی است». ﴿173﴾
فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ پس به نعمت و فضل الله (از میدان جنگ) بازگشتند، هیچ آسیبی به آنان نرسید، و خشنودی الله را پیروی کردند، و الله دارای فضل و بخشش بزرگی است. ﴿174﴾
إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (در حقیقت) این شیطان است که دوستانش را میترساند، پس اگر ایمان دارید از آنها نترسید، و از من بترسید. ﴿175﴾
وَلاَ یَحْزُنکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَن یَضُرُّواْ اللَّهَ شَیْئًا یُرِیدُ اللَّهُ أَلاَّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ و کسانیکه در (یاری) کفر شتاب میکنند، تو را اندوهگین نسازد! یقیناً آنها هرگز زیانی به الله نمیرسانند، الله میخواهد که بهرهای برای آنان در آخرت قرار ندهد و برای آنها، عذاب بزرگی است. ﴿176﴾
إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ لَن یَضُرُّواْ اللَّهَ شَیْئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ به راستی کسانیکه کفر را به (بهای) ایمان خریدند، هرگز به الله زیانی نمیرسانند، و برای آنها، عذاب دردناکی است. ﴿177﴾
وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ و کسانیکه کافرشدند، مپندارید که به آنان مهلت میدهیم، برایشان بهتر است، ما فقط به آنها مهلت میدهیم؛ تا بر گناه (خود) بیفزایند، و برای آنها عذاب خوار کنندهای است. ﴿178﴾
مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىَ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ چنین نبود که الله، مؤمنان را به این (حالی) که شما بر آن هستید، و ا گذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا سازد، و چنین نبود که الله شما را از غیب آگاه کند، ولی الله از میان فرستادگانش، هر کس را بخواهد بر میگزیند، پس به الله و فرستادگانش ایمان بیاورید، و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگی برای شماست. ﴿179﴾
وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ و کسانیکه به آنچه الله از فضل خویش به آنان داده، بخل میورزند، گمان نکنند که آن (بخل) برای آنان خیر است. بلکه برای آنها شّر است، به زودی آنچه را که نسبت به آن بخل ورزیدن، روز قیامت طوق گردنشان میشود([6])، و میراث آسمانها و زمین از آن الله است، و الله به آنچه میکنید؛آگاه است. ﴿180﴾
لَّقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاء سَنَکْتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتْلَهُمُ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیقِ به راستی که الله، سخن کسانی را که گفتند: «خدا فقیر است، و ما بی نیازیم!» شنید، به زودی آنچه را گفتند، و به ناحق کشتن پیامبران را خواهیم نوشت، و میگوییم: «بچشید عذاب سوزان را». ﴿181﴾
ذَلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِیدِ این (عقوبت) بخاطر چیزی است که دست های شما از پیش فرستادهاست، و (گرنه) الله هرگز به بندگان (خود) ستمگر نیست. ﴿182﴾
الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنَا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىَ یَأْتِیَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْکُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَکُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِی بِالْبَیِّنَاتِ وَبِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ کسانیکه گفتند: «الله با ما عهد و پیمان بسته، که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم، تا برای ما قربانیی بیاورد که آتش (= صاعقه آسمانی) آن را بخورد» بگو: «قطعاً پیامبرانی پیش از من، برای شما آمدند با معجزهها و دلایل روشن، و آنچه را گفتید، (برای شما آوردند) پس اگر راست میگویید چرا آنها را کشتید؟!» ﴿183﴾
فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ جَاؤُوا بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْکِتَابِ الْمُنِیرِ پس اگر تو را تکذیب کردند، (غمگین مباش) پیامبرانی (هم) که پیش از تو، دلایل روشن، و نوشتهها و کتاب روشن آورده بودند، تکذیب شدند. ﴿184﴾
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ هر کس چشنده (طعم) مرگ است، و همانا روز قیامت پاداشهایتان را بطور کامل به شما داده میشود، پس هر که از آتش (دوزخ) دور داشته شد، و به بهشت در آورده شد، قطعاً رستگار شدهاست. و زندگی دنیا چیزی جز مایه فریب نیست. ﴿185﴾
لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ قطعاً در اموالتان و جانهایتان، آزمایش میشوید، و از کسانیکه پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شدهاست (= یهود و نصاری) و (نیز) از کسانیکه شرک ورزیدند، سخنان آزار دهندهی بسیاری خواهید شنید، و اگر صبر کنید، و تقوا پیشه سازید، (بدانید که) این از کارهای مهم و سترگ است. ﴿186﴾
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلاً فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ و (به یاد بیاورید) هنگامی را که الله، از کسانیکه کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت، که حتماً آن را برای مردم بیان کنید، و آن را کتمان نکنید، پس آن (عهد) را پشت سر خود انداختند، و به بهای کمی فروختند، چه بد است آنچه میخرند؟! ﴿187﴾
لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ گمان مبر کسانیکه به آنچه کردهاند خوشحال میشوند، و دوست دارند به آنچه نکردهاند ستوده شوند، قطعاً گمان مبر از عذاب (الهی) نجات و رهایی یابند، (بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است. ﴿188﴾
وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن الله است، و الله بر هر چیزی تواناست. ﴿189﴾
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِّأُولِی الأَلْبَابِ به راستی در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههای (آشکاری) برای خردمندان است. ﴿190﴾
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ کسانیکه الله را در حال ایستاده و نشسته، و بر پهلوی خویش (آرمیده) یاد میکنند، و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند، (و میگویند:) پروردگارا اینها را بیهوده نیافریدهای، منزهّی تو! پس ما را از عذاب آتش (دوزخ) نگاه دار. ﴿191﴾
رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ پروردگارا! کسی را که تو به آتش (دوزخ) درآوری، یقیناً او را خوار و رسوا کردهای، و برای ستمکاران یاورانی نیست. ﴿192﴾
رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ پروردگارا! ما شنیدیم که ندا دهندهای به ایمان فرا میخواند، که: «به پروردگار خود ایمان بیاورید» پس ایمان آوردیم، پروردگارا! پس گناهان ما را ببخش، و بدیهای ما را بپوشان، و ما را با نیکان بمیران. ﴿193﴾
رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ پروردگارا!آنچه را که بر (زبان) فرستادگانت به ما وعده دادهای به ما عطا کن، و ما را در روز قیامت رسوا مگردان، بدرستی که تو خلاف وعده نمیکنی. ﴿194﴾
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد. (و فرمود:) من عمل هیچ عمل کنندهای از شما را، زن باشد یا مرد؛ تباه و ضایع نمیکنم، برخی از برخی دیگرید (و همنوعید). پس، کسانیکه هجرت کردند و از خانههای خود رانده شدند، و در راه من آزار دیدند و جنگیدند و کشته شدند، قطعاً گناهانشان را میبخشم و آنان را به باغهای (بهشتی) که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است، در میآورم. (این) پاداشی است از جانب خدا، و پاداش نیکو تنها نزد الله است. ﴿195﴾
لاَ یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ فِی الْبِلادِ رفت و آمد کافران درشهرها، تو را نفریبد! ﴿196﴾
مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ (این) متاع ناچیزی است، پس جایگاهشان دوزخ است، و چه بد جایگاهی است. ﴿197﴾
لَکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نُزُلاً مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ لِّلأَبْرَارِ ولی کسانیکه از پروردگارشان ترسیدند، برای آنها باغهایی است که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است، جاودانه در آن میمانند، (این) پذیرائی از جانب الله است، و آنچه در نزد الله است؛ برای نیکوکاران بهتر است. ﴿198﴾
وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَمَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِمْ خَاشِعِینَ لِلَّهِ لاَ یَشْتَرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ و از اهل کتاب کسانی هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده و آنچه بر خودشان نازل شده؛ ایمان دارند، در برابر (فرمان) الله خاشع و فروتنند، و آیات الله را به بهای ناچیزی نمیفروشند، اینانند که پاداششان را در نزد پروردگارشان خواهند داشت، بیگمان الله سریعالحساب (زود شمار) است. ﴿199﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ای کسانیکه ایمان آوردهاید! صبر کنید، و دیگران را به صبر و شیکبائی فرا خوانید (و پایداری کنید) و مرزها را نگهبانی کنید، و از الله بترسید، شاید رستگار شوید. ﴿200﴾
سورة آل عمران
[1]- از این واضح میگردد که ایمان به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم واجب است، در این مورد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سوگند خورده فرمودند: هر شخصی از یهود و نصاری که در بارۀ من آگاه شوند و سپس به رسالت من ایمان نیاورده و بمیرند برای همیشه در دوزخ خواهند ماند. (صحیح مسلم: 153)
[2]- این آیه بر فرضبودن حج و فضیلت آن دلالت دارد. و حج یکی از ارکان پنجگانۀ اسلام است.
[3]- یعنی تمام اهل کتاب چنانکه در آیات قبلی مورد نکوهش و مذمت قرار گرفتهاند یکسان نیستند، بلکه از میان آنها کسانی هستند که به دین اسلام گرویدند مانند: عبدالله بن سلام، اسد بن عبید، ثعلبه بن سعیه و اسید بن سعیه و غیره، و همچنین در میان آنها اهل تقوا و نیکوکار نیز وجود دارد.
[4]- رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «از هفت گناه هلاککننده اجتناب کنید». صحابه عرض کردند: ای رسول الله! آنها کدامند؟ فرمود: «شرک به الله، سحر، کشتن انسان بیگناه، خوردن مال ربا، خوردن مال یتیم، فرار از جهاد، و تهمت زنا به زنان پاکدامن و بیخبر از فساد». (صحیح بخاری: 2766)
[5]- ابوهریره رضی الله عنه میگوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «قهرمان کسی نیست که (هنگام کشتیگرفتن افراد زیادی را) به زمین بزند، بلکه قهرمان کسی است که هنگام خشم، خود را کنترل کند». (صحیح بخاری: 6114)
[6]- این آیه وعید سختی است برای کسانی که زکات را ادا نمیکنند، در حدیث آمده است: «کسی که الله به او ثروت داده است، آنگاه او زکات مالش را پرداخت نکند روز قیامت، مالش به شکل اژدهایی (کچل) سمی که دارای دو نیش زهرآگین است در میآید و به دور گردن او میپیچد سپس دو طرف گونههایش را میگیرد، آنگاه میگوید: من مال تو هستم من گنج تو هستم. سپس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این آیه وَلا تَحسَبَنَّ را تلاوت نمود». (صحیح بخاری: 4565- 1403)
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ الٓمٓ ١ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ ٢ نَزَّلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ ٣ مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ ٤ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٥ هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٧ رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨ رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٩ ﴾
به نام خداوند بخشنده مهربان
الم. ﴿1﴾خدا، نیست هیچ معبود مگر او، زندۀ تدبیرِ عالمْ کننده است. ﴿2﴾فرود آورد بر تو کتاب را به راستى، باور دارندۀ آنچه پیش دست وى است و فرود آورد تورات و انجیل را. ﴿3﴾پیش از این، براى راه نمودن به مردمان و فرود آورد معجزه را، هرآیینه کسانی که کافر شدند به آیات خدا، ایشان راستْ عذابِ سخت و خدا غالب صاحبْ انتقام است. ﴿4﴾هرآیینه خدا پوشیده نمىشود بر وى چیزى در زمین و نه در آسمان. ﴿5﴾او آن است که صورت مىبندد شما را در رحم چنانچه خواهد؛ نیست هیچ معبود بجز او، غالب استوارکار است. ﴿6﴾او آن است که فرود آورد بر تو کتاب؛ بعضى از آن آیتهای واضح است، آن جملۀ اصل کتاب است و بعضى دیگر، محتمل معانىِ باهم مشتبه. پس امّا کسانی که در دلهای ایشان کجى است، پیروى میکنند آن را که مانند یکدیگر شده از آن کتاب، براى طلب فتنه و براى طلب مراد، آن را و نمیداند مراد آن، مگر خدا؛ و ثابتقدمان در علم میگویند: ایمان آوردیم به این متشابه، این همه از نزد پروردگار ماست و پندپذیر نمىشوند مگر خداوندان خرد. ﴿7﴾مىگویند: اى پروردگار ما! کج مکن دلهاى ما را بعد از آن که راه نمودى ما را و عطا کن براى ما از نزد خود نعمت، هرآیینه تویى عطا کننده. ﴿8﴾اى پروردگار ما! هرآیینه تو جمع کننده مردمانى در آن روز که هیچ شک نیست در آن، هرآیینه خدا خلاف نمىکند وعده را. ﴿9﴾
﴿ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ ١٠ کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ١١ قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٢ قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِیسَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ١٣ زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمََٔابِ ١٤ ۞قُلۡ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیۡرٖ مِّن ذَٰلِکُمۡۖ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ١٥ ﴾
هرآیینه آنانکه کافر شدند، دفع نکند از ایشان، اموال ایشان و نه اولاد ایشان از عذاب، خداىْ تعالى چیزی را و ایشانند آتش انگیز دوزخ. ﴿10﴾حالِ ایشان، مانند حالِ کسان فرعون است و آنانکه پیش از ایشان بودند، دروغ داشتند آیات ما را، پس گرفت ایشان را خدا به سبب گناهان ایشان و خدا سختْ عقوبت است. ﴿11﴾بگو کافران را که: مغلوب خواهید شد و برانگیخته خواهید شد به سوى دوزخ و بد جایگاه است آن. ﴿12﴾به تحقیق هست شما را نشانهای در آن دو قوم که به هم آمدند [127]، یک گروه جنگ مىکردند در راه خدا و گروه دیگر کافر بودند؛ میدیدند مسلمانان آن کافران را دو برابر خویش، دیدنِ به چشم. و خدا قوت مىدهد به نصرت خود هر که را خواهد، هرآیینه در این واقعه پندى هست خداوندان چشمها را. ﴿13﴾آراسته کرده شده است براى مردمان، دوستى آرزوهاى نفس از زنان و فرزندان و خزانههای جمع ساخته از زروسیم و اسبان نشانمند ساخته و چهارپایان و زراعت؛ این است بهرۀ زندگانى دنیا. و خدا، نزدیک اوست بازگشت نیک. ﴿14﴾بگو (اى محمد): آیا خبر دهم شما را به آنچه بهترین است از این، مر متقیان را؟ باشد نزدیک پروردگار ایشان بوستانها؛ میرود از زیر آن جویها؛ جاوید باشندگان در آن و باشد زنان پاکیزه و باشد خوشنودى از خدا و خدا بیناست به بندگان. ﴿15﴾
﴿ ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٦ ٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡمُنفِقِینَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ ١٧ شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١٨ إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٩ فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِۗ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡأُمِّیِّۧنَ ءَأَسۡلَمۡتُمۡۚ فَإِنۡ أَسۡلَمُواْ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٢٠ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِیِّۧنَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَیَقۡتُلُونَ ٱلَّذِینَ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٢١ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٢٢ ﴾
آنانکه میگویند: اى پروردگار ما! هرآیینه ما ایمان آوردیم، پس بیامرز ما را گناهانِ ما و نگاه دار ما را از عذاب آتش. ﴿16﴾شکیب کنندگان و راست گویندگان و فرمانبرندگان و خرج کنندگان و آمرزش خواهندگان در اوقات سحر. ﴿17﴾گواهى [128]داد خدا [129]، آنکه نیست هیچ معبود، مگر او و گواهى دادند فرشتگان و خداوندانِ دانش در آن حال، که خدا تدبیر کننده عالم است به عدل، نیست هیچ معبود مگر او، غالبِ استوارکار است. ﴿18﴾هرآیینه دین معتبر نزدیک خدا اسلام است و اختلاف نکردند (یعنى در قبول اسلام) اهل کتاب، مگر بعد از آن که آمد به ایشان دانش [130]، از روى حسد در میان خویش. و هر که کافر باشد به آیتهاى خدا، پس هرآیینه خدا زود کننده حساب است. ﴿19﴾پس اگر مکابره کنند با تو [یا محمد] پس بگو: منقاد ساختیم روى خود را براى خدا و هر که پیروى من کرد نیز منقاد ساخت. و بگو به اهل کتاب و به ناخوانندگان: آیا اسلام آوردید؟ پس اگر اسلام آوردند، به تحقیق راه یافتند و اگر روی گردانیدند، پس جز این نیست که لازم بر تو پیغام رسانیدن است و خدا بیناست به بندگان. ﴿20﴾هرآیینه کسانی که کافر شدند به آیتهاى خدا و مىکشند پیغامبران را به ناحق و میکشند آنان را که به عدل مىفرمایند از مردمان، پس خبر دِه ایشان را به عذاب درد دهنده. ﴿21﴾این گروه، آنند که نابود شد عملهاى ایشان در دنیا و آخرت و نیست ایشان را یارى دهنده. ﴿22﴾
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ ٢٣ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢٤ فَکَیۡفَ إِذَا جَمَعۡنَٰهُمۡ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِ وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٢٥ قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِکَ ٱلۡمُلۡکِ تُؤۡتِی ٱلۡمُلۡکَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡکَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٦ تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٢٧ لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ ٢٨ قُلۡ إِن تُخۡفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمۡ أَوۡ تُبۡدُوهُ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٩ ﴾
آیا ندیدى به سوى آنانکه داده شدند یک پاره از علم کتاب، خوانده مىشوند به سوى کتاب خدا تا حکم کند میان ایشان، پس روى مىگرداند گروهى از ایشان اعراض کنان؟. ﴿23﴾این به سبب آن است که ایشان گفتند: هرگز نرسد به ما آتش دوزخ، مگر روزی چند شمرده شده. و فریفت ایشان را در دین ایشان، آنچه افترا مىکردند. ﴿24﴾پس چگونه بُوَد حال، وقتى که جمع کنیم ایشان را در روزى که هیچ شک نیست در آن و تمام داده شود هر شخصى را جزای آنچه عمل کرد و ایشان ستم کرده نشوند. ﴿25﴾بگو: بار خدایا! اى خداوند پادشاهى! میدهى پادشاهى، هر که را خواهى و باز میگیرى پادشاهى از هر که خواهى و ارجمند میسازى هر که را خواهى و خوار میسازى هر که را خواهى. به دست توست نیکى، هرآیینه تو بر همه چیز توانایى [131]. ﴿26﴾در مىآرى شب را در روز و در مىآرى روز را در شب، و بیرون مىآرى زنده را از مرده و بیرون مىآرى مرده را از زنده و روزى مىدهى هر که را میخواهى بیشمار .﴿27﴾باید که دوست نگیرند مسلمانان، کافران را بجز اهل ایمان و هر که این کند، پس نیست در چیزى از آن خدا [132]، مگر آنکه دفع شرّ ایشان کنید به نوعى از حذر کردن و مىترساند شما را خدا از خود و به سوى خدا بازگشت است. ﴿28﴾بگو: اگر پنهان کنید آنچه در سینههاى شما است یا آشکارا کنیدش، میداند آن را خدا و میداند آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است و خدا بر همه چیز تواناست. ﴿29﴾
﴿یَوۡمَ تَجِدُ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَیۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِیدٗاۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠ قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣١ قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٣٢ ۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ٣٣ ذُرِّیَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٣٤ إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٥ فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰۖ وَإِنِّی سَمَّیۡتُهَا مَرۡیَمَ وَإِنِّیٓ أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ ٣٦ فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّاۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ ٣٧﴾
آن روزی که حاضر یابد هر کس آنچه عمل کرده است از نیکى و آنچه کرده است از بدى، دوست دارد که کاش بودى در میان وى و در میان آن بدى مسافتى دور، و مىترساند شما را خدا از خود و خدا بسیار مهربان است بر بندگان. ﴿30﴾[اى محمد] بگو: اگر دوست میدارید خدا را، پس پیروىِ من کنید تا دوست دارد شما را خدا و بیامرزد شما را گناهانِ شما، و خدا آمرزندۀ مهربان است. ﴿31﴾بگو: فرمان برید خدا را و پیغامبر را، پس اگر رو گردانند، پس هرآیینه خدا دوست ندارد کافران را [133]. ﴿32﴾هرآیینه خدا برگزید آدم و نوح را و کسانِ ابراهیم را و کسانِ عمران را بر عالمها؛. ﴿33﴾در حالتى که این جماعت نسلى بودند، بعضیِ آن پیدا شده از بعضى، و خدا شنوای داناست. ﴿34﴾آنگاه که گفت زن عمران: اى پروردگار من! هرآیینه من نیاز تو کردم آنچه در شکم من است، آزاد کرده [134]. پس قبول کن از من هرآیینه تویى شنوای دانا. ﴿35﴾پس چون بزاد دختر را، گفت: اى پروردگار من! هرآیینه زادم این دختر را و خدا داناست به آنچه وى بزاد. [گفت آن زن] و نیست فرزند مانند دختر [135]و هرآیینه نام کردم آن را مریم، و هرآیینه من در پناه تو مىکنم او را و نسل او را از شیطان ملعون. ﴿36﴾پس قبول کرد مریم را پروردگار او به قبولِ نیک و بالیده ساخت او را بالیدن نیک و خبر ساخت بر وی زکریا را. هرگاه داخل شدى زکریا بر مریم در مسجدى، یافتی نزد او روزى را [136]، گفت: اى مریم! از کجاست تو را این روزى؟ گفت: آن از نزدیک خداست، هرآیینه خدا میدهد روزى هر که را مىخواهد بىشمار. ﴿37﴾
﴿ هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٨ فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ یُصَلِّی فِی ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحۡیَىٰ مُصَدِّقَۢا بِکَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٣٩ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُ ٤٠ قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ ٤١ وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٢ یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّٰکِعِینَ ٤٣ ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ ٤٤ إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ وَجِیهٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ٤٥﴾
آن وقت طلب کرد زکریا از پروردگار خود، گفت: اى پروردگار من! عطا کن مرا از نزد خود، نسل پاک، هرآیینه تو شنوا دعایى. ﴿38﴾پس ندا کردند او را فرشتگان و او ایستاده بود، نماز میگزارد در عبادتگاه: که خدا بشارت میدهد تو را به یحیى، باشد باور دارندۀ فیض خدا [137]و سردار و بىرغبت به زنان و پیغامبرى از نیکوکاران. ﴿39﴾گفت: اى پروردگار من! چگونه پیدا میشود براى من فرزندی و رسیده است مرا کلانسالى و زن من نازا هست؟ گفت: همچنین، خدا میکند آنچه میخواهد. ﴿40﴾گفت: اى پروردگار من! مُعَین کن براى من نشانى [138]. فرمود که: نشان تو آن است که سخن نتوانى گفت با مردمان سه روز، مگر به اشارت و یاد کن پروردگار خود را بسیار و تسبیح کن به شام و صباح. ﴿41﴾و آنگاه که گفتند فرشتگان: اى مریم! هرآیینه خدا برگزید تو را و پاک ساخت تو را و برگزید تو را بر زنان عالمها. ﴿42﴾اى مریم! فرمانبردارى کن پروردگار خود را و سجده کن و نماز کن با نماز کنندگان. ﴿43﴾[اى محمد]، این از خبرهاى غیب است، وحى کردیم آن را به سوى تو و تو نبودى نزدیک آن قوم چون مىانداختند قلمهاى خویش را [139]تا کدام کس از ایشان خبر گیر مریم شود و نبودى نزدیک ایشان آنگاه که باهم گفتگو میکردند. ﴿44﴾آنگاه که گفتند فرشتگان: اى مریم! هرآیینه خدا بشارت میدهد تو را به فیضى از جانب خود که نام او مسیح است، عیسى پسر مریم است، با آبرو در دنیا و آخرت، و از نزدیک کردگان حضرت عزّت. ﴿45﴾
﴿ وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٤٦ قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٤٧ وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ ٤٨ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بَِٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیَۡٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٤٩ وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡۚ وَجِئۡتُکُم بَِٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٥٠ إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٥١ ۞فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٥٢ ﴾
و سخن گوید به مردمان در گهواره و وقت مُعمّرى و باشد از شایستگان. ﴿46﴾گفت: اى پروردگار من! چگونه شود مرا فرزند و دست نرسانیده است به من هیچ آدمى. فرمود: همچنین، خدا پیدا میکند هرچه مىخواهد، چون سرانجام میکند کارى، پس جز این نیست که میگوید او راکه: بشو! پس میشود. ﴿47﴾و بشارت داد که آموزد او را خدا، کتاب و دانش و تورات و انجیل. ﴿48﴾و گرداند او را پیغامبرى به سوى بنى اسراییل به این دعوى که آوردهام پیش شما نشانهای از پروردگار شما تا آنکه من مىسازم براى شما از گِل، مانندِ شکل پرنده؛ پس دَم میزنم در آن، پس باشد پرنده به حکم خدا، و بِهْ میکنم کور مادر زاد را و بَرَص دار را و زنده میسازم مردگان را به حکم خدا و خبر میدهم شما را به آنچه میخورید و آنچه ذخیره مىنهید در خانههاى خود، هرآیینه در این کار نشانه است شما را اگر باور دارندگانید. ﴿49﴾و آمدهام باور دارندۀ آنچه پیش دستهای من است از تورات و آمدهام تا حلال گردانم براى شما بعض آنچه حرام شده بود بر شما و آوردم نزدیک شما نشانه از پروردگار شما، پس بترسید از خدا و فرمانِ من برید. ﴿50﴾هرآیینه خدا پروردگار من و پروردگار شما است، پس پرستش کنید او را، این است راه راست [140]. ﴿51﴾پس آنگاه که دریافت عیسى از قوم خود کفر را، گفت: کیستند یارى دهندگان من به سوى خدا؟ گفتند حواریان: ماییم یارى دهندگان، خدا را؛ ایمان آوردیم به خدا و گواه باش که فرمانبرداریم. ﴿52﴾
﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣ وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ ٥٤إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ٥٥ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٥٦ وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥٧ ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ ٥٨ إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٥٩ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ ٦٠ فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَکُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦١ ﴾
اى پروردگار ما! ایمان آوردیم به آنچه فرود آوردى و پیروى کردیم پیغمبر را، پس بنویس ما را با شاهدان [141]. ﴿53﴾و بد سگالیدند کافران و بدسگالید خدا [142]و خدا قوىتر است از همۀ بدسگالان. ﴿54﴾آنگاه که گفت خدا: اى عیسى! هرآیینه من برگیرندۀ توام [143]و بردارندۀ توام به سوى خود و پاک کننده توام از صحبت کسانی که کافر شدند و گردانندۀ تابعان توام بالاى کافران [144]، تا روز قیامت. باز به سوى من است بازگشت شما، پس داورى میکنم میان شما در آنچه اختلاف میکردید اندر آن. ﴿55﴾امّا کافران، پس عذاب کنم ایشان را به عذاب سخت در دنیا و آخرت و نیست ایشان را یارى دهنده ﴿56﴾و امّا کسانی که ایمان آوردند و کردند کارهاى. شایسته، پس تمام دهد خدا ایشان را مزد ایشان، و خدا دوست نمىدارد ظالمان را. ﴿57﴾این را میخوانیم [یا محمد] بر تو که آیات و کتاب محکم است. ﴿58﴾هرآیینه حال عیسى نزدیک خدا مانند حال آدم است؛ آفرید او را از خاک، باز گفت او را: بشو! پس شد [145]. ﴿59﴾این سخن راست است از پروردگار تو، پس مباش از شک آرندگان. ﴿60﴾پس هر که مکابره کند با تو در باب عیسى بعد از آنچه آمد به تو از دانش، پس بگو: بیایید تا بخوانیم فرزندان خود را و فرزندان شما را و زنان خود را و زنان شما را و ذاتهاى خود را و ذاتهاى شما را، پس همه به زارى دعا کنیم، پس لعنت خدا گوییم بر دروغگویان. ﴿61﴾
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّۚ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦٢ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ ٦٣ قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ کَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِکَ بِهِۦ شَیۡٔٗا وَلَا یَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمَآ أُنزِلَتِ ٱلتَّوۡرَىٰةُ وَٱلۡإِنجِیلُ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٦٥ هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجۡتُمۡ فِیمَا لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٦٦ مَا کَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَا نَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٦٧ إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٨ وَدَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یُضِلُّونَکُمۡ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ٦٩ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ ٧٠ ﴾
هرآیینه این است خبر راست و نیست هیچ معبود بجز خدا و هرآیینه خدا غالبِ استوارکار است. ﴿62﴾پس اگر روگردانیدند، پس خدا داناست به تباهکاران. ﴿63﴾بگو: اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى مسلِّم میانِ ما و شما که نپرستیم بجز خدا و شریک نسازیم با وى چیزى را و پروردگار نگیرد بعض از ما بعض دیگر را بجز خدا. پس اگر روى گردانیدند، پس بگویید که: گواه باشید ما مسلمانیم. ﴿64﴾اى اهل کتاب! چرا مکابره مىکنید در باب ابراهیم [146]و فرود آورده نشده است تورات و انجیل الا بعدِ ابراهیم، آیا نمىفهمید؟. ﴿65﴾آگاه شوید شما اى قوم، مکابره کردید در آنچه شما را به وى دانش است، پس چرا مکابره میکنید در آنچه شما را به وى دانش نیست و خدا میداند و شما نمیدانید [147]. ﴿66﴾نبود ابراهیم یهود و نه ترسا و لیکن بود حنیفِ مسلمان، و نبود از شرک آرندگان [148]. ﴿67﴾هرآیینه نزدیکترین مردم به ابراهیم، آن کسان بودند که پیروىِ او کردند. (یعنى در زمان او) و این پیغامبر و مؤمنان، و خدا کارساز مؤمنان است ﴿68﴾آرزو کردند طایفهای از اهل کتاب که گمراه سازند شما را و گمراه نمیسازند مگر خویشتن را و آگاه نیستند. ﴿69﴾اى اهل کتاب! چرا کافر مىشوید به آیتهاى خدا، دانسته؟. ﴿70﴾
﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٧١ وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٧٢ وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ ٧٣ یَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ ٧٤ ۞وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِدِینَارٖ لَّا یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ إِلَّا مَا دُمۡتَ عَلَیۡهِ قَآئِمٗاۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّۧنَ سَبِیلٞ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٥ بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٧٦ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٧ ﴾
اى اهل کتاب! چرا خَلط میکنید حق را به باطل و چرا مىپوشید حق را، دانسته؟. ﴿71﴾و گفتند گروهى از اهل کتاب: [149]ایمان آرید به آنچه فرود آورده شده است بر مسلمانان، اوّلِ روز و انکار کنید آخر آن روز، تا شاید که مسلمانان برگردند [150]. ﴿72﴾و منقاد مشوید مگر کسى را که پیروىِ دین شما کند، بگو [یا محمد]: هرآیینه هدایت، همان است که هدایت خداست. گفتند: باور مکنید آنکه داده شود هیچ کس مانند آنچه داده شدهاید شما، یا گروهى الزام دهند شما را نزدیک خدای شما. بگو: نعمت به دست خداست، میدهد آن را به هر که خواهد و خدا فراخْ نعمتِ داناست. ﴿73﴾مخصوص میکند به بخشایش خود، هر که را خواهد و خدا صاحبِ فضلِ عظیم است. ﴿74﴾و از اهل کتاب کسى هست که اگر امین دارى او را به خزانه، باز دهد او را به تو؛ و از ایشان کسى هست که اگر امین دارى او را به یک دینار، باز ندهد آن را به تو، مگر تا وقتى که باشى بر سر او ایستاده، و این خیانت، به سبب آن است که گفتند: نیست بر ما در باب ناخواندگان هیچ راه [151]و دروغ میگویند بر خدا، دانسته. ﴿75﴾آرى! هر که وفا کند به عهد خود و پرهیزگارى کند، پس هرآیینه خدا دوست میدارد پرهیزگاران را. ﴿76﴾کسانی که مىستانند عوضِ پیمانى که به خدا بستند، و عوضِ سوگندان خویش بهایى اندک را، آن گروه، هیچ نصیب نیست ایشان را در آخرت و سخن نگوید با ایشان خدا و نگاه نکند به سوى ایشان، روز قیامت و پاک نسازد ایشان را و ایشان راست، عذاب درد دهنده. ﴿77﴾
﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٨ مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ ٧٩ وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَٱلنَّبِیِّۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَیَأۡمُرُکُم ِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ٨٠ وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلنَّبِیِّۧنَ لَمَآ ءَاتَیۡتُکُم مِّن کِتَٰبٖ وَحِکۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَکُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِکُمۡ إِصۡرِیۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَکُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨١فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٨٢ أَفَغَیۡرَ دِینِ ٱللَّهِ یَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ ٨٣﴾
و هرآیینه از اهل کتاب، گروهى هستند که مىپیچند زبان خویش را به نوشته تا گمان کنید که آن از کتاب است و نیست آن از کتاب [152]، و میگویند که این از نزدیک خداست و نیست آن از نزدیک خدا و دروغگویند بر خدا، دانسته. ﴿78﴾سزاوار نیست هیچ آدمى را که عطا کند او را خدا کتاب و علم و نبوت، باز گوید به مردمان: بندگان شوید مرا بدون خدا، و لیکن مِثل این شخص میگوید که: باشید ربّانى [153]به سبب آموختن کتاب و خواندن آن. ﴿79﴾و سزاوار نیست که فرماید شما را که پروردگار گیرید فرشتگان و پیغامبران را. آیا به کفر فرماید شما را؟ بعد از آن که مسلمان شده باشید. ﴿80﴾و آنگاه که گرفت خدا تعالى پیمان پیغامبران [154]که آنچه دادم شما را از کتاب و علم، باز بیاید به شما پیغامبرى باور کننده آنچه با شما است، البته ایمان آرید به او و البته یارى دهید او را، فرمود خدا: آیا اقرار کردید و گرفتید بر این کار، عهد مرا؟ [155]گفتند: اقرار کردیم؛ فرمود: پس گواه باشید [156]و من با شما از گواهانم. ﴿81﴾پس هر که برگردد بعد از این، پس آن گروه، ایشانند بدکاران. ﴿82﴾آیا این کافران وراى دین خدا میطلبند؟ و خدا را منقاد شدهاند، آنان که در آسمانها و زمینند، به خوشى یاناخوشى و به سوى او گردانیده شوند. ﴿83﴾
﴿ قُلۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ٨٤ وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٨٥ کَیۡفَ یَهۡدِی ٱللَّهُ قَوۡمٗا کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٦ أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ ٨٧ خَٰلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ ٨٨ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٨٩ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلضَّآلُّونَ ٩٠ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٩١ ﴾
بگو: ایمان آوردیم به خدا و به آنچه فرود آورده شده است بر ما و به آنچه فرود آورده شده بود بر ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و نبیرگان وى و آنچه داده شد موسى و عیسى و پیغامبران را از پروردگار ایشان، فرق نمیکنیم میان هیچ یک از ایشان و ما خدا را منقادیم. ﴿84﴾و هر که طلب کند وراى اسلام، دین دیگر را، پس هرگز قبول کرده نخواهد شد از او، و او در آخرت از زیانکاران است. ﴿85﴾چگونه راه نماید خدا گروهى را که کافر شدند بعدِ اسلام خود، بعد از آن که شناختند که پیغمبر درست است و بعد از آن که آمد به ایشان حجت و خدا راه نمىنماید گروه ستمکاران را. ﴿86﴾این گروه، سزاى ایشان آن است که باشد بر ایشان، نفرین خدا و فرشتگان و مردمان، همۀ ایشان. ﴿87﴾جاویدان در آن لعنت، سبک کرده نشود از ایشان، عذاب و نه ایشان مهلت داده شوند. ﴿88﴾الاّ آنانکه توبه کردند بعد از این و نیکوکارى نمودند، پس هرآیینه خدا آمرزندۀ مهربان است. ﴿89﴾هرآیینه کسانی که کافر شدند بعدِ اسلام خویش، باز زیادتى کردند در کفر، هرگز قبول کرده نشود توبۀ ایشان و آن گروه، ایشانند گمراهان. ﴿90﴾هرآیینه آنان که کافر شدند و کافر مردند، پس هرگز قبول کرده نخواهد شد از هیچ یک ایشان، مقدارِ پُرىِ زمین از زر و اگر عوض خود دهد آن را، آن گروه ایشان راست، عذاب درد دهنده و نیست ایشان را هیچ یارى دهنده. ﴿91﴾
﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ ٩٢ ۞کُلُّ ٱلطَّعَامِ کَانَ حِلّٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسۡرَٰٓءِیلُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ مِن قَبۡلِ أَن تُنَزَّلَ ٱلتَّوۡرَىٰةُۚ قُلۡ فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٩٣ فَمَنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٩٤ قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٩٥ إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ ٩٦ فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩٧ قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ ٩٨ قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٩٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَرُدُّوکُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ کَٰفِرِینَ ١٠٠ ﴾
هرگز نیابید نیکوکارى را، تا آنکه خرج کنید از آنچه که دوست میدارید و هر چیز که خرج کنید، خدا به آن داناست. ﴿92﴾همۀ طعام حلال بود بر بنى اسراییل، مگر آنچه حرام کرده بود یعقوب بر خویشتن پیش از آن که تورات نازل کرده شود؛ بگو: بیارید تورات را! پس بخوانید آن را اگر هستید راستگوی! [157]. ﴿93﴾پس هر که دروغ بندد بر خدا بعد از این، پس آن گروه، ایشانند ستمکاران. ﴿94﴾بگو: راست گفت خدا، پس پیروى کنید ملّت ابراهیم را؛ حنفى کیش شده و نبود از مشرکان. ﴿95﴾هرآیینه اوّل خانهای که مقرر کرده شد براى مردمان، آن است که در مکه است، برکت داده شده و هدایت است مر مردمان را. ﴿96﴾در آن خانه، نشانههاى روشن است از آن جمله جاى ایستادن ابراهیم [158]و هر که درآید آنجا ایمن بود، و حق خداست بر مردمان، حج خانۀ کعبه، هر که توانایى دارد رفتن به سوى آن از جهت اسباب راه. و هر که کافر شود، پس هرآیینه خدا بىنیاز است از عالمها. ﴿97﴾بگو: اى اهل کتاب! چرا کافر میشوید به آیات خدا؟ و خدا حاضر است بر آنچه میکنید. ﴿98﴾بگو: اى اهل کتاب! چرا باز میدارید از راه خدا کسى را که ایمان آورد، مىطلبید براى آن راه کج [159]و شما با خبرانید؟ و نیست خدا بىخبر از آنچه میکنید. ﴿99﴾اى مسلمانان! اگر فرمان برید گروهى را از اهل کتاب، کافر گردانند شما را بعد از اسلام شما. ﴿100﴾
﴿ وَکَیۡفَ تَکۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ وَفِیکُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٠١ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢ وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠٣ وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٤ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ١٠٥ یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ١٠٦ وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱبۡیَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِی رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١٠٧ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَیۡکَ بِٱلۡحَقِّۗ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعَٰلَمِینَ ١٠٨ ﴾
و چگونه کافر شوید و خوانده مىشود بر شما آیات خدا و در میان شما هست پیغامبر خدا؟ و هر که چنگ استوار کرد به خدا، پس هرآیینه راه نموده شد به سوى راه راست. ﴿101﴾اى مسلمانان! بترسید از خدا، حقِّ ترسیدن از وى و نمیرید مگر مسلمان شده. ﴿102﴾و چنگ زنید به رَسَنِ خدا [160]جمع آمده، و پراکنده مشوید و یاد کنید نعمت خدا را که بر شما است؛ چون بودید دشمن یکدیگر [161]، پس الفت داد میان دلهاى شما، پس شدید به نعمت خدا برادر یکدیگر و بودید به کنارۀ مغاکى از آتش، پس رهانید شما را از آن. همچنین بیان مىکند خدا براى شما نشانههاى خود را تا باشد که راه یابید [162]. ﴿103﴾و باید که باشد از شما گروهى که بخوانند به سوى نیکی و بفرمایند به کار پسندیده و منع کنند از ناپسندیده و آن گروه، ایشانند رستگاران [163]. ﴿104﴾و مباشید مانند کسانی که پراکنده شدند و خلاف با یکدیگر کردند بعد از آن که آمد به ایشان حجّتها و آن گروه، ایشان راست عذاب بزرگ [164]. ﴿105﴾آن روز که سفید شود یک پاره رویها و سیاه گردد یک پاره رویها؛ امّا آنانکه سیاه گشت روی ایشان، بدیشان گفته شود: آیا کافر شدید بعد از اسلام خویش؟ پس بچشید عذاب، به سبب کافر شدن خویش. ﴿106﴾و امّا آنان که سفید شد رویهاى ایشان، پس در رحمت خدا باشند؛ ایشان در آنجا جاویدند. ﴿107﴾این آیات خداست، میخوانیم آن را بر تو به راستى، و نمىخواهد خدا ستم کردن بر مردمان. ﴿108﴾
﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ١٠٩ کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١١٠ لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ ١١١ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ ١١٢ ۞لَیۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ یَتۡلُونَ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ وَهُمۡ یَسۡجُدُونَ ١١٣ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١١٤ وَمَا یَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلَن یُکۡفَرُوهُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ ١١٥﴾
و خدا راست آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است، و به سوى خدا بازگردانیده میشود همۀ کارها. ﴿109﴾هستید شما بهترین امّتى که بیرون آورده شد [165]براى مردمان؛ میفرمایید به کار پسندیده و منع میکنید از ناپسندیده و باور میدارید خدا را. و اگر ایمان آوردند اهل کتاب، هرآیینه بهتر بودى ایشان را؛ بعضى از ایشان مسلمانند و اکثر ایشان بدکارانند. ﴿110﴾هرگز زیان نرسانند به شما مگر اندک رنجى [166]و اگر کارزار کنند با شما، پشت به سوى شما کنند [167]، باز نصرت داده نشوند. ﴿111﴾زده شد بر ایشان خوارى هر جاکه یافته شوند، مگر به دستاویزى از خدا و دستاویزى از مردمان [168]و بازگشتند به خشمى از خدا. و زده شد بر ایشان نادارى. این به سبب آن است که کافر مىبودند به آیات خدا و مىکشتند پیغامبران را به ناحق، این به سبب گناه کردن ایشان است و به سبب آن که از حدّ مىگذشتند. ﴿112﴾نیستند همه برابر از اهل کتاب؛ گروهى هست ایستاده [169]، میخوانند آیات خدا را در اوقات شب و ایشان سجده مىکنند [170]. ﴿113﴾باور مىدارند خدا را و روز قیامت را و مىفرمایند به کار پسندیده و منع مىکنند از ناپسندیده و شتاب مىکنند در نیکیها و ایشان از شایسته کارانند. ﴿114﴾و آنچه کنند از نیکى، پس ناقدرشناسى کرده نشود به ایشان نسبت آن عمل و خدا داناست به پرهیزگاران. ﴿115﴾
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١١٦ مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَثَلِ رِیحٖ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتۡ حَرۡثَ قَوۡمٖ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَأَهۡلَکَتۡهُۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِنۡ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١١٧ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ ١١٨ هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١١٩ إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ َیۡدُهُمۡ شَیًۡٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ ١٢٠ وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ١٢١﴾
هرآیینه کسانی که کافر شدند، دفع نکند از ایشان مال و اولاد ایشان از عذاب، خدا چیزى را و ایشانند باشندگانِ دوزخ؛ ایشان در آنجا جاویدند. ﴿116﴾صفتِ آنچه خرج مىکنند در این زندگانى دنیا، مانند صفت بادی است که در آن سرما[ی] سخت است، برسید زراعت گروهى را که ستم کردند بر خویشتن، پس نابود ساخت آن را و ستم نکرد خدا بر ایشان خدا و لیکن بر خویشتن ستم مىکردند [171]. ﴿117﴾اى مسلمانان! دوست پنهانى مگیرید از غیر خویش [172]؛ تقصیر نمىکنند به نسبت شما در فتنهانگیزى، دوست داشتند رنج شما را. هرآیینه ظاهر شد دشمنى از دهانهای ایشان و آنچه پنهان کرده است سینههای ایشان، سختتر است. هرآیینه بیان کردیم براى شما نشانههایی اگر دانا هستید. ﴿118﴾آگاه شوید شما اى قوم که دوست مىدارید ایشان را و ایشان دوست نمیدارند شما را و ایمان مىآرید به همۀ کتاب الهى، و ایشان چون ملاقات کنند با شما گویند: ایمان آوردیم و چون تنها بشوند بگزند بر شما انگشتان خود را از خشم. بگو: بمیرید به سبب خشم خویش! هرآیینه خدا داناست به آنچه در سینههاست. ﴿119﴾اگر برسد به شما نعمت، ناخوش کند ایشان را و اگر برسد به شما سختىای خوشدل شوند به آن و اگر شکیب کنید و پرهیزگارى نمایید، هیچ زیان نرساند به شما مگر ایشان. هرآیینه خدا به آنچه مىکنند در برگیرنده است [173]. ﴿120﴾و یاد کن آنگاه که پگاه بیرون آمدى از میان اهل خانۀ خود، مىنشاندى مسلمانان را در جایها براى جنگ، و خدا شنوای داناست [174]. ﴿121﴾
﴿إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٢٢ وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ١٢٣ إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ ١٢٤ بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ ١٢٥ وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ ١٢٦ لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ ١٢٧ لَیۡسَ لَکَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٌ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡ أَوۡ یُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٢٨ وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٢٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٣٠ وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ ١٣١ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٣٢﴾
آنگاه که خواستند دو فرقه از شما که بُزدلى کنند و خدا کارساز ایشان بود، و بر خدا باید که توکل کنند مسلمانان [175]. ﴿122﴾و هرآیینه خدا فتح داد شما را روز بدر و شما خوار بودید، پس بترسید از خدا تا بُوَد که شکر کنید. ﴿123﴾چون مىگفتى به مسلمانان: آیا کفایت نخواهد کرد شما راکه امداد کند پروردگار شما به سه هزار کس از فرشتگان فرود آورده شده؟. ﴿124﴾بلى! اگر صبر کنید و پرهیزگارى نمایید و بیایند کافران به سوى شما به این جوش خود، امداد کند شما را پروردگار شما به پنج هزار کس از فرشتگانِ نشانمند کرده. ﴿125﴾و نساخت خداى تعالى این مدد را مگر براى مژده دادن شما و براى آن که آرام گیرد دلهای شما به آن، و نیست فتح، مگر از نزدیک خداىِ غالبِ استوارکار. ﴿126﴾چنین کرد تا هلاک کند طایفهای را از کافران یا مغلوب سازد ایشان را، پس باز گردند به مراد نارسیده. ﴿127﴾نیست تو را از این کار چیزى، یا به مهربانى بازگردد بر ایشان یا عذاب کند ایشان را؛ زیرا که ستمکارانند. ﴿128﴾و خدا راست آنچه در آسمانهاست و آنچه در زمین است؛ مىآمرزد هر که را خواهد و عذاب مىکند هر که را خواهد، و خدا آمرزندۀ مهربان است. ﴿129﴾اى مؤمنان! مخورید سود را دو چندان تو بر تو، و بترسید از خدا تا باشد که رستگار شوید. ﴿130﴾و پناه گیرید از آن آتش که آماده کرده شده است براى کافران. ﴿131﴾و فرمان برید خدا را و پیغامبر را تا باشد بر شما مهربانى کرده شود. ﴿132﴾
﴿ ۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ ١٣٣ ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣٤ وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ١٣٥ أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ ١٣٦ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ١٣٧ هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ ١٣٨ وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٣٩ إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُۥۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٤٠﴾
و شتاب کنید به سوى آمرزش از پروردگار خویش و به سوى بهشتى که پهناى او مانند آسمانها و زمین است، آماده کرده شده است براى پرهیزگاران. ﴿133﴾آنانکه خرج مىکنند در آسایش و سختى و فرو خورندگان خشم و عفو کنندگانِ تقصیر از مردمان و خدا دوست میدارد نیکوکاران را. ﴿134﴾و آنانکه چون کار زشت کنند، یا ستم کنند بر خود، یاد کنند خدا را، پس آمرزش خواهند براى گناهان خود و کیست که بیامرزد گناهان را مگر خدا و پیوسته نباشند بر آنچه کردند و ایشان، دانسته. ﴿135﴾آن گروه پاداش ایشان آمرزش است از پروردگار ایشان و بوستانها؛ میرود زیر آن جویها، جاویدان در آنجا و نیک است اجر طاعت کنندگان. ﴿136﴾هرآیینه گذشته است پیش از شما واقعههایی، پس سیر کنید در زمین و ببینید چگونه بود آخر کار دروغ دارندگان. ﴿137﴾این واضح کردن است، براى مردمان و راه نمودن و پند دادن براى پرهیزگاران. ﴿138﴾و سست مشوید و اندوهناک مباشید و شمایید غالب، اگر مسلمان هستید. ﴿139﴾اگر برسد شما را زخمى، پس رسیده است جماعت کافران را زخمى مانند آن [176]، و این حادثههایی [است]، مىگردانیم آن را در میان مردمان براى فواید بسیار و تا متمیز سازد خدا مؤمنان را و شهید گرداند بعضى را از شما، و خدا دوست نمىدارد ستمکاران را. ﴿140﴾
﴿ وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤١ أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٢ وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُ فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ ١٤٣ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡٔٗاۗ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤ وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ کِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِی ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٥ وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٦ وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧ فََٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤٨ ﴾
و تا کامل عیار کند مسلمانان را [177]و نابود سازد کافران را. ﴿141﴾آیا گمان کردید که درآیید به بهشت و هنوز متمیز نساخته است خدا مجاهدان را از شما و پیش از آن که جدا کند صابران را؟. ﴿142﴾و هرآیینه شما آرزو میکردید مرگ را [178]پیش از آن که ملاقات آن کنید، پس معاینه کردید آن را و شما مىنگریستید. ﴿143﴾و نیست محمد مگر پیغمبر، هرآیینه گذشتهاند پیش از وى پیغامبران؛ آیا اگر بمیرد یا کشته شود برگردید بر پاشنههاى خود؟ [179]و هر که برگردد بر پاشنههاى خود، پس هیچ زیان نرساند خدا را و خدا ثواب خواهد داد شکرگزاران را. ﴿144﴾و نیست هیچ شخصى را که بمیرد الاّ به ارادۀ خدا. نوشته شده است مقید به قید وقت، و هر که خواهد جزای دنیا، بدهیمش از ثواب دنیا و هر که خواهد جزای آخرت، بدهیمش از ثواب آخرت و نزدیک است که جزاى نیک دهیم شکرگزاران را. ﴿145﴾و بسا پیغامبر که قتال کردند با کفار، همراه او خداپرستان بسیار، پس سستى نکردند به سبب مصیبتى که ایشان را رسید در راه خدا و ناتوانى نکردند و بیچارگى ننمودند و خدا دوست میدارد صابران را. ﴿146﴾و نبود سخن این خدا پرستان بجز آن که گفتند: اى پروردگار ما! بیامرز ما را گناهانِ ما را و از حد گذشتن ما در کار خود و استوار بکن پاهاى ما را و نصرت ده ما را بر قوم کافران. ﴿147﴾پس عطا کرد خدا ایشان را جزاى نیک در دنیا و جزاى نیک در آخرت، و خدا دوست میدارد نیکوکاران را. ﴿148﴾
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ ١٤٩ بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّٰصِرِینَ ١٥٠ َنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاۖ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥١ وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَیۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡ لِیَبۡتَلِیَکُمۡۖ وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٥٢ ۞إِذۡ تُصۡعِدُونَ وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡ فَأَثَٰبَکُمۡ غَمَّۢا بِغَمّٖ لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡۗ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٥٣ ﴾
اى مؤمنان! اگر فرمانبردارىِ کافران کنید، بازگردانند شما را بر پاشنههاى شما، پس بازگردید زیانکار شده. ﴿149﴾بلکه خدا یارى دهندۀ شما است و او بهترین یارى دهندگان است. ﴿150﴾خواهیم انداخت در دلهای کافران بُزدلى؛ به سبب آن که شریک مقرر ساختند با خدا چیزى را که هیچ حجّت فرود نیاورده است خدا براى او. و جاى ایشان دوزخ است و آن بد اقامتگاهِ ستمکاران است. ﴿151﴾و هرآیینه راست کرد خدا در حقّ شما وعدۀ خود را چون مىکشتید کافران را به حکم خدا، تا وقتى که بُزدلى کردید و نزاع کردید در کار خویش و نافرمانى کردید بعد از آن که نمود به شما آنچه مىخواستید؛ از شما کسى بود که مىخواست دنیا را و از شما کسى بود که مىخواست آخرت را، آنگاه باز گردانید شما را از ایشان [180]تا امتحان کند شما را، و هرآیینه درگذرانید از شما و خدا صاحبْ رحمت است بر مؤمنان. ﴿152﴾آنگاه که دور مىرفتید در گریختن و متوجه نمىشدید بر هیچ کس و پیغامبر میخواند شما را در جماعتی که پسِ پشت شما بودند؛ پس جزا داد شما را به اندوهى بالا اندوهى. این پند دادن براى آن است تا اندوهناک نشوید بر آنچه از دست شما رفت و نه بر آنچه رسید به شما و خدا باخبر است به آنچه مىکنید. ﴿153﴾
﴿ ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ یَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِۖ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِۗ یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَۖ یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١٥٤ إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ مِنکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا کَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ ١٥٥ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ کَانُواْ غُزّٗى لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ١٥٦ وَلَئِن قُتِلۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوۡ مُتُّمۡ لَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَحۡمَةٌ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ١٥٧ ﴾
باز فرود آورد بر شما پس از اندوه، ایمنى که پینکى بود. مىپوشیده گروهى را از شما و گروهى دیگر بودند که اندوهناک ساخته بود ایشان را فکر خویشتن، گمان مىکردند به خدا، ناحق، گمان کفر را، مىگفتند: آیا هست ما را از این کار از چیزى؟ [181]بگو: کار به تمام، خدا راست. پنهان میدارند در دل خویشتن آنچه آشکارا نمىکنند براى تو. میگویند: اگر بودى ما را از این کار چیزى، کشته نمىشدیم در اینجا. بگو: اگر مىبودید در خانههاى خویش، هرآیینه بیرون میآمدند کسانی که مقدّر شده است بر ایشان کشته شدن به سوى کشتنگاهِ خویش [182]. و تا بیازماید خدا آنچه در سینههاى شما است و تا کامل عیار سازد آنچه در دل شما است و خدا دانا است به آنچه در سینههاست. ﴿154﴾هرآیینه کسانی که روگردانیدند از شما روزی که به هم آمدند هر دو جماعت [183]، جز این نیست که لغزانید ایشان را شیطان به شومىِ بعض آنچه کردند، و هرآیینه عفو کرد خدا از ایشان، هرآیینه خدا آمرزندۀ بر دبار است. ﴿155﴾اى مؤمنان! مباشید مانند آنانکه کافر شدند و گفتند در حقِّ برادران خویش، وقتى که سفر کنند در زمین یا باشند به جهاد بیرون آمده: [184]اگر مىبودند ایشان نزدیک ما، نمىمردند و کشته نمىشدند، تا گرداند خدا این سخن را دریغ در دل ایشان و خدا زنده مىکند و او مىمیراند و خدا به آنچه مىکنید بینا است. ﴿156﴾و اگر کشته شدید در راه خدا یا مردید، هرآیینه آمرزشى از خدا و بخشایشى بهتر است از آنچه جمع مىکنند. ﴿157﴾
﴿ وَلَئِن مُّتُّمۡ أَوۡ قُتِلۡتُمۡ لَإِلَى ٱللَّهِ تُحۡشَرُونَ ١٥٨ فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ ١٥٩ إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٦٠ وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّۚ وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١٦١ أَفَمَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِ کَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ١٦٢ هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ ١٦٣ لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ١٦٤ أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٦٥ ﴾
و اگر مردید یا کشته شدید، البته به سوى خدا برانگیخته خواهید شد. ﴿158﴾پس به سبب مهربانى از خدا، نرم شدى براى ایشان و اگر مىشدى درشت خو[یِ] سخت دل، پراکنده مىشدند از حوالى تو، پس در گذر از ایشان و آمرزش خواه براى ایشان و مشورت کن با ایشان در این کار؛ پس آنگاه که قصد محکم کردى، پس اعتماد کن بر خدا، هرآیینه خدا دوست میدارد توکل کنندگان را. ﴿159﴾اگر نصرت دهد شما را خدا، هیچکس غالب نیست بر شما. و اگر به بىپروایى بگذارد شما را، پس کیست که نصرت دهد شما را بعد از وى و بر خدا باید که توکل کنند مسلمانان. ﴿160﴾و هرگز خیانت از نبى نمىآید و هر که خیانت کند، خواهد آورد آن چیز را که خیانت کرده است به روز قیامت [185]، پس تمام داده شود هر شخصى را جزای آنچه کرده است و ایشان ستم کرده نشوند [186]. ﴿161﴾آیا کسی که در پى خوشنودى خدا رفت، مىباشد مانند کسی که بازگشت به خشم خدا و جای او دوزخ است؟ و بدجایی است. ﴿162﴾ایشان بر مراتباند نزدیک خدا و خدا بیناست به آنچه مىکنند. ﴿163﴾هرآیینه نعمت فراوان داد خدا بر مؤمنان؛ آنگاه که فرستاد در میان ایشان پیغمبرى از قوم ایشان، مىخواند بر ایشان آیاتِ خدا را و پاک سازد ایشان را و مىآموزد ایشان را کتاب و علم و هرآیینه بودند پیش از این در گمراهى آشکارا. ﴿164﴾آیا چون رسید به شما مصیبتى که به دست آورده بودید دو چند از آن را، گفتید: از کجا آمد این مصیبت؟ بگو که: آن از نزد نفوس شما است، هرآیینه خدا بر همه چیز تواناست. ﴿165﴾
﴿ وَمَآ أَصَٰبَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٦٦ وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ نَافَقُواْۚ وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدۡفَعُواْۖ قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡۗ هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍ أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَ ١٦٧ ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗ قُلۡ فَٱدۡرَءُواْ عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٦٨ وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ ١٦٩ فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ١٧٠ ۞یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٧١ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ ١٧٢ ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ ١٧٣ ﴾
آنچه رسید به شما روزی که به هم آمدند دو گروه، پس به ارادۀ خدا بود و تا متمیز سازد مؤمنان را. ﴿166﴾و متمیز سازد آنان را که منافق شدند و گفته شد ایشان را: بیایید بجنگید در راه خدا یا دفع کنید کافران را [187]، گفتند: اگر مىدانستیم جنگ کردن [188]، هرآیینه پیروىِ شما میکردیم؛ این گروه به سوى کفر، آن روز نزدیکتر بودند به نسبت ایشان به جانب ایمان؛ مىگویند به دهان خویش آنچه نیست در دل ایشان و خدا داناتر است به آنچه مىپوشند. ﴿167﴾آنانکه خود از جنگ، بازنشسته، گفتند در حقّ برادران خویش که: اگر فرمان ما مىبردند، کشته نمىشدند، بگو: دفع کنید از خویشتن مرگ را اگر هستید راستگو. ﴿168﴾و مرده گمان مکن کسانى را که کشته شدند در راه خدا، بلکه زندهاند؛ نزدیک پروردگار خویش، روزى داده مىشوند. ﴿169﴾شادان به آنچه عطا کرده است ایشان را خدا از فضل خود و خوشوقت مىشوند به سبب آنان که به ایشان نپیوستهاند از پسِ ایشان؛ به سبب آن که هیچ ترس نیست بر ایشان و نه ایشان اندوهناک شوند. ﴿170﴾خوشوقت مىشوند به نعمتِ خدا و فضلِ او و به آن که خدا ضایع نمیکند مزد مؤمنان را [189]. ﴿171﴾کسانی که قبول کردند حکم خدا و رسول را بعد از آن که رسیده بود به ایشان زخم، براى آنانکه از این جماعت نیکوکارى و تقوا کردهاند، مزد بزرگ است. ﴿172﴾آنانکه گفتند به ایشان مردمان که: کافران لشکر جمع کردهاند برای شما، پس بترسید از آن لشکرها، پس زیاده کرد [این سخن] ایمان ایشان را و گفتند: بس است ما را خدا و نیک کارگزار است. ﴿173﴾
﴿ فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ ١٧٤ إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٧٥وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِۚ إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡٔٗاۗ یُرِیدُ ٱللَّهُ أَلَّا یَجۡعَلَ لَهُمۡ حَظّٗا فِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٌ ١٧٦ إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡکُفۡرَ بِٱلۡإِیمَٰنِ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡٔٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٧٧ وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٧٨ مَّا کَانَ ٱللَّهُ لِیَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُطۡلِعَکُمۡ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَجۡتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ١٧٩ وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ١٨٠﴾
پس بازگشتند [این مسلمانان] به نعمتى از خدا و فضلِ او، نرسید به ایشان هیچ سختى و پیروى خوشنودى خدا کردند و خدا صاحبِ فضل بزرگ است. ﴿174﴾جز این نیست که این خبر دهنده، شیطان است، مىترساند دوستان خود را [190]، پس شما مترسید از کافران و بترسید از من، اگر مؤمن هستید. ﴿175﴾و اندوهگین نکنند تو را یا [محمد] آنانکه مىشتابند در نصرت کفر، هرآیینه ایشان هیچ زیان نرسانند خدا را [191]. میخواهد خداکه ندهد ایشان را هیچ بهره در آخرت و ایشان راست، عذاب بزرگ. ﴿176﴾هرآیینه آنانکه خریدند [192]کفر را عوض ایمان، هیچ زیان نرسانند خدا را و ایشان راست، عذاب درد دهنده. ﴿177﴾و گمان نکنند کافران که مهلت دادنِ ما ایشان را، بهتر است در حق ایشان؛ جز این نیست که مهلت میدهیم ایشان را تا زیاده شوند در گناهکارى و ایشان راست، عذاب خوار کننده. ﴿178﴾هرگز نگذارد خدا مسلمانان را بر آنچه حال شما هستید بر آن، تا آن که جدا کند ناپاک را از پاک، و هرگز مطلّع نکند خدا شما را بر غیب و لیکن خدا برمىگزیند از پیغامبران خود، هر که را خواهد؛ پس ایمان آرید به خدا و پیغامبران او و اگر ایمان آرید و تقوى کنید، شما را باشد مزد بزرگ. ﴿179﴾و باید گمان نکنند آنانکه بخل مىکنند به آنچه عطا کرده است خدا ایشان را از فضل خود، این بخل را بهتر براى خویش؛ بلکه آن بد است براى ایشان؛ نزدیک است که بر شکل طوق، پوشانیده شود ایشان را آنچه بخل کردهاند به آن، روز قیامت [193]و خدا راست پسْ گذاشتۀ اهلِ آسمانها و زمین و خدا به آنچه مىکنید دانا است. ﴿180﴾
﴿لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُۘ سَنَکۡتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ ١٨١ ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِ ١٨٢ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآ أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُۗ قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٨٣فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ ١٨٤ کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ ١٨٥ ۞لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ١٨٦﴾
هرآیینه شنید خدا سخن آنان راکه گفتند: خدا فقیر است و ما توانگریم [194]. خواهیم نوشت آنچه گفتند و [بنویسیم] کشتن ایشان، پیغمبران را به ناحق و بگوییم: بچشید عذاب سوزنده. ﴿181﴾این عذاب، به سبب عملى است که پیش فرستاده است دستهاى شما و به سبب آن است که خدا ستم کننده نیست بر بندگان. ﴿182﴾آنانکه گفتند که: هرآیینه خدا حکم فرستاده است به سوى ما که ایمان نیاریم به هیچ پیغامبر تا آن که بیارد ما را قربانى که بخورد آن را آتش [195]. بگو: آوردند نزد شما پیغامبران پیش از من، معجزهها و آن را نیز که شما گفتید؛ پس چرا کشتید ایشان را، اگر هستید راستگو؟. ﴿183﴾پس اگر به دروغ نسبت کردند تو را، پس به دروغ نسبت کرده شده بود پیغامبران پیش از تو، آوردند حجّتها را و صحیفهها را و کتاب روشن را. ﴿184﴾هر نفسى چشندۀ موت است و جز این نیست که تمام داده خواهید شد مزد خویش را روز قیامت؛ پس هر که دور داشته شد از دوزخ و در آورده شد به بهشت، پس هرآیینه به مراد رسید و نیست زندگانى دنیا مگر بهرۀ فریبنده. ﴿185﴾البته آزمایش کرده خواهد شد شما را در اموال شما و جانهای شما و خواهید شنید از آنان که کتاب داده شدهاند پیش از شما و از مشرکان، سرزنش بسیار و اگر صبر کنید و پرهیزگارى نمایید، هرآیینه این خصلت از کارهاى مقصود است. ﴿186﴾
﴿ وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ لَتُبَیِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَکۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ ١٨٧ لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٨٨ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ١٨٩ إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠ ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٩١ رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ١٩٢ رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فََٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیَِّٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣ رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ١٩٤﴾
و یاد کن، چون گرفت خدا عهد اهل کتاب راکه البته بیان کنید کتاب را براى مردمان و نپوشید آن را، پس بیانداختند آن عهد را پَسِ پُشتِ خویش و گرفتند عوض آن بهایى اندک؛ پس بدچیزی است که مىستانند. ﴿187﴾مپندار کسانى را که شادمان میشوند به آنچه کردند و دوست میدارند که ستوده شوند به آنچه نکردهاند، مپندار ایشان را در خلاص از عذاب و ایشان راست، عذاب درد دهنده. ﴿188﴾و خدا راست، پادشاهى آسمانها و زمین و خدا بر همه چیز تواناست. ﴿189﴾هرآیینه در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شدِ شب و روز، نشانههاست خداوندان خرد را. ﴿190﴾آنانکه یاد میکنند خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوىها خویش خفته و تأمّل مىکنند در آفرینش آسمانها و زمین، [میگویند:] اى پروردگار ما! نیافریدهای این را باطل [196]، پاکی است تو را، پس نگاه دار ما را از عذاب آتش. ﴿191﴾اى پروردگار ما! هرآیینه تو هر که را در آرى به دوزخ، به تحقیق رسوا کردى او را و نیست ستمکاران را هیچ یارى دهنده. ﴿192﴾اى پروردگار ما! هرآیینه ما شنیدیم ندا کننده را [به آواز بلند] میخواند به سوى ایمان، که ایمان آرید به پروردگار خویش، پس ما ایمان آوردیم. اى پروردگار ما! پس بیامرز گناهان ما را و دور کن از ما بدیهاى ما را و بمیران ما را با نیکوکاران. ﴿193﴾اى پروردگار ما! و بده ما را آنچه وعده کردهای به ما به زبان رسولان خود و رسوا مکن ما را روز قیامت، هرآیینه تو خلاف وعده نمیکنى. ﴿194﴾
﴿ فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیَِّٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ ١٩٥ لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ ١٩٦ مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٩٧ لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ ١٩٨ وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٩٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٢٠٠﴾
پس قبول کرد دعای ایشان را پروردگار ایشان به اینکه من ضایع نمىسازم عمل هیچ عمل کنندهای از شما از مرد یا زن، بعضى شما از جنس بعض است. پس آنانکه هجرت کردند و بیرون کرده شدند از خانههاى خویش و رنجانیده شدند در راه من و جنگ کردند و کشته شدند، البته دور کنم از ایشان، گناهان ایشان را و البته در آرم ایشان را در باغها که میرود زیر آن جویها، پاداشی از نزدیک خدا. و خدا، نزدیک اوست پاداش نیک. ﴿195﴾باید که نفریبد تو را آمد و شد کافران در شهرها. ﴿196﴾این بهرهمندىِ اندک است، بعد از آن جاى ایشان دوزخ باشد و وى بدجایی است. ﴿197﴾لیکن آنانکه ترسیدند از پروردگار خود، ایشان راست بوستانها؛ میرود زیر آن جویها، جاویدان در آنجا. تحفهای از نزدیک خدا و آنچه نزدیک خدا است، بهتر است نیکوکاران را. ﴿198﴾و هرآیینه از اهل کتاب، کسانی که ایمان مىآرند به خدا و به آنچه فرود آورده شد به سوى شما و به آنچه فرود آورده شد به سوى ایشان؛ فروتنى کنندگان براى خدا، نمىستانند عوض آیتهای خدا، بهاى اندک؛ آن گروه، ایشان راست، مزد ایشان نزد پروردگار ایشان، هرآیینه خدا زود حساب کننده است. ﴿199﴾اى مؤمنان! صبر کنید و محنت کشید و براى جهاد آماده باشید و بترسید از خدا، باشد که رستگار شوید. ﴿200﴾
[127] یعنی روز بدر، والله اعلم [128] مترجم گوید: از این جا خدایْ تعالی شروع میفرماید: در مناظرۀ اهل کتابین و ردّ شبهات ایشان وتعداد تحریفات ایشان و این قصه ممتد است تا قوله واذ غدوت من اهلک. [129] یعنی آشکار ساخت. [130] یعنی حقیقت حال دانستند. [131] مترجم گوید: در امر این دعا بشارت است به مغلوب شدن کافران [132] یعنى در عهد خدا نیست. [133] مترجم گوید: که نصاری با حضرت پیغامبرج، در باب عیسی÷، گفتگو کردند. حقْ سبحانه این آیات نازل ساخت؛ بعد از نزول این آیتها، نصاری را به مباهله دعوت کردند، همه عاجز شده جزیه قبول نمودند. [134] یعنى از خدمت والدین معاف داشته. [135] یعنی دختر خدمت بیتالمقدس را نمیشاید. [136] یعنی میوه زمستان در تابستان و میوه تابستان در زمستان. [137] یعنی عیسی را باور دارد. [138] یعنی نشان حمل آن فرزند. [139] یعنی قرعه میانداختند. [140] القصه، این بشارت در حق عیسی، علیه السلام، متحقق شد و یهود را به دین خود دعوت نمود. [141] یعنى در زمرة شهداء که اکمل امتاند، والله اعلم. [142] یعنی به آن کافران. [143] یعنی ازین جهان. [144] یعنی غالب بر ایشان. [145] یعنی انسانشد. [146] یعنی بعض گفتند یهودی بود و بعض گفتند نصرانی بود. [147] یعنی در مسائل منصوصه در تورات اختلاف کردید تا چه رسد به غیر منصوصه. [148] مترجم گوید: حنیف آن را میگفتند که استقبال کعبه کند و حج گزارد و ختنه نماید و از جنابت غسل کند، حاصل آنکه نام کسی بُوَد که به شریعت ابراهیمی متدین باشد. [149] یعنی با یکدیگر. [150] یعنی در شک افتند. [151] یعنی ما را بر مال عرب که هم دین ما نیستند، مؤاخذه نخواهد شد. [152] یعنی به تکلف از خود چیزی نوشته در کتاب غلط ساخته میخوانند. [153] یعنی مرشد خلق شوید. [154] یعنی از بنی آدم پیمان گرفت برای پیغمبران. [155] یعنی قبول کردید. [156] یعنی بر یکدیگر. [157] مترجم گوید: یهود بر حضرت پیغامبرجطعن میکردند که شما دعوی ملت ابراهیم میکنید و آنچه در خاندان، نمیخوردند مانند گوشت شتر وشیر، آن میخورید، حق تعالی جواب داد که همه چیز حلال بود پیش از نزول تورات، الاّ گوشت و شیر شتر و تحریم گوشت وشیر شتر، ملتِ ابراهیم نیست، خاصه بنی اسرائیل بود، به سبب جدایشان، والله اعلم. [158] یعنی نقشی که در سنگ ظاهر شده. [159] یعنی شبهات میآرید تا نزد مردمان ظاهر شود که کج است. [160] به دین خدا. [161] یعنی اوس و خزرج و عرب معدیه و یمنیه و عرب و عجم با یکدیگر دشمنی داشتند. [162] یعنی تفرق در اصول دین حرام است که جمعی معتزلی باشد و جمعی... و علی هذا القیاس. [163] یعنی واجب بالکفایه است که جمعی به امر معروف و نهی از منکر قیام نمایند. [164] یعنی مانند یهود ونصاری مشوید که هفتاد و چند فرقه گشتند. [165] یعنی مقرر کرده شد. [166] یعنی به سبب زبان دارزی. [167] یعنی بگریزند. [168] یعنی مگر به عهد وذمه. [169] یعنی راستکردار. [170] یعنی آنان که از ایشان مسلمان شده مانند عبدالله بن سلام. [171] حاصل آن است که صدقات ایشان حبط میشود. [172] یعنی از غیر مسلمانان. [173] در غزوة احد، اهل نفاق میل کردند به آنکه در شهر متحصن شوند و اصحاب خواستند که بیرون آمده جنگ کنند، بعد از آنکه هزیمت واقع شد. منافقان این را محل طعن گرفتند و وقت جنگ، حضرت پیغامبر بر بالای کوهی جماعتی را مقید ساختند که از این جا نجنبند، چون آثار فتح ظاهر شدن درگرفت، آن جماعت در پی غنیمت افتادند وعصیان پیغمبر کردند، به شومی این عصیان، هزیمت بر مسلمانان افتاد وهمه فرار کردند الاّ ماشاءالله. خبر شهادت حضرت پیغامبر، شائع شد. منافقان قصد ارتداد کردند، پس در جواب طعن منافقان و عتاب خلاف امر کنندگان و تشنیع بیوفایان، حق سبحانه نازل کرد. [174] ویاد کن زمانی را که بامدادان از میان خانوادۀ خود بیرون رفتی و پایگاههای جنگ را برای مسلمانان مهیا میکردی [مصحح]. [175] یعنی بنی سلمه و بنی حارثه که خیال فرار به خاطر ایشان گذشته بود. [176] یعنی دربهدر. [177] یعنی ذنوب ایشان را محو کند. [178] یعنی شهادت را. [179] یعنی مرتد شوید. [180] یعنی فرار کردید. [181] یعنی درین کار ما را اختیار نیست و به تدبیر ما کار نمیکنند. [182] و این کار برای آن کرده شد که در علم الهی مقدر بود. [183] یعنی کافران و مسلمانان. [184] یعنی چون بمیرند درین حالت. [185] یعنی بر سر برداشته. [186] مترجم گوید: چون حضرتجمتصرف بودند در غنیمت، این آیت نازل شد تا کسی گمان خیانت نکند [187] یعنی از بلاد خویش. [188] یعنی مصلحت میدانستیم. [189] مترجم گوید: در اُحُد مسلمانان و کفار باهم عهد بستند که وعده گاه قتال میان ایشان سال آینده، سوق بدر باشد، چون موسم سوق بدر رسید، کفار شخصی را فرستادند، جمعیت ایشان بیان کرده، مسلمانان را در حیز توقف اندازد، با وجود آن جماعتی از مسلمانان همراه آن حضرت برآمدند و به بدر رسیدند و در تجارت سودها یافتند و هیچ یک از کفار مزاحم ایشان نشد و این غزوه را بدر صغری میگوید. خدا در مدح ایشان میفرماید. [190] یعنی ضعیفْ اسلام را. [191] یعنی دین او را. [192] یعنی اختیار کردند. [193] یعنی آن مال را به صورت مار کرده در گردن ایشان اندازند. [194] یعنی چون یهود شنیدند، «اقرضو الله» گفتند: ما غنیایم و خدا فقیر است، والله اعلم. [195] یعنی گوسفندی که از غیب آتش او را بردارد. [196] یعنی به غیر تدبیر بلیغ، والله اعلم.
سوره آل عمران
مدنی است و دارای (200) آیه است.
وجه تسمیه: این سوره بدان سبب «آل عمران» نامیده شد که داستان خانواده عمران پدر مریم و شرح رخداد تولد عیسی: در آن بیان شده است.سوره بقره و آل عمران مشترکا به نام «زهراوین» نیز نامیده میشوند زیرا این دوسوره، بسان دو نور روشنگر؛ خواننده خویش را با فروغ هدایتبخش خویش، بهسوی حق و حقیقت رهنمون میگردند. یا بدان جهت که خواننده این دو سوره، در روز قیامت از نوری تمام برخوردار میشود. یا به سبب آن که هردو سوره، متضمن اسم اعظم خداوند عزوجل هستند.
این سوره اجماعا مدنی است.
ابنابی حاتم، ابن جریر طبری، ابناسحاق و ابنمنذر در بیان سبب نزول آغاز اینسوره تا آیه هشتاد و سوم آن گفتهاند: این آیات درباره وفد (هیأت نمایندگی) نصارای نجران نازل شد که در سال نهم هجری همراه با شصت سوار به مدینهآمدند و چهارده تن از اشراف آنان، از جمله رئیس، وزیر و اسقفهایشان نیز درمیانشان بودند. آنها با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره عیسی علیه السلام و عقاید نصرانی خویشمناظره کردند، همان بود که این آیات نازلشد و سیمای حق و حقیقت را از میانپندارهای باطلشان، نمایان گردانید.
فضیلت آن: در فضیلت این سوره و سوره بقره ـ بهطور مشترک ـ احادیثیروایت شده است که بخشی از آنها در آغاز سوره «بقره» نقل شد، از آن جملهاین حدیث شریف به روایت مسلم از نواسبنسمعان رضی الله عنه است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «در روز قیامت، قرآن و اهل آن که در دنیا به آن عمل میکردند،آورده میشوند، درحالیکه سورههای بقره و آلعمران، پیشاپیش آنها قراردارند».
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
به نام الله بسیار بخشنده وبسیار مهربان
﴿الٓمٓ١﴾ [آل عمران: 1].
«الف. لام. میم» خدای عزوجل به مراد خویش از آوردن این حروف در آغازسورهها، داناتر است. سخن پیرامون حروف مقطعه، در آغاز سوره «بقره» نیزگذشت.
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ٢﴾ [آل عمران: 2].
«الله؛ جز او معبودی نیست، حی قیوم است» تفسیر «حی» و «قیوم»، در سوره«بقره/آیه 255» گذشت. همچنین در آنجا گفتیم که این آیه کریمه و آیهالکرسی حامل اسم اعظم خداوند عزوجل میباشند.
﴿نَزَّلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ٣﴾ [آل عمران: 3].
ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! خداوند عزوجل «این کتاب را» یعنی: قرآن را «به حق» یعنی: بهراستی و به حجت غالب «بر تو نازل کرد، درحالیکه مصدق است» یعنی: موافقاست با «آنچه که پیش از آن میباشد» از کتب آسمانی «و تورات و انجیل را فرودآورد» بر موسی و عیسی علیهماالسلام. تورات: کلمه عبری به معنی شریعت است ومشتمل بر پنج سفر میباشد که عبارتاند از: سفر تکوین، سفر خروج، سفرلاویین، سفر عدد و سفر تشنیه اشتراع. و به آن «عهد قدیم» نیز میگویند. انجیل:کلمه یونانی است که به معنی «تعلیم جدید»، یا «بشارت» است و آن را «عهدجدید» نیز مینامند و مشتمل بر سیرت مسیح علیه السلام و برخی از تعالیم وی میباشد.
﴿مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ٤﴾ [آل عمران: 4].
«پیش از آن» یعنی: حق تعالی تورات و انجیل را پیش از نازل کردن قرآن فرود آورد «برای هدایت مردم» یعنی: برای هدایت تمام بشریت در زمان رسالت خود آن پیامبران علیهم السلام . یادآور میشویم که امت ما نیز به پیروی از آن بخش ازشرایع آسمانی سابق که منسوخ نگردیده است، مکلف هستند بهشرط آن که درقرآن یا سنت صحیح، از آن امور بر وجه تأیید و اثبات آنها ذکری رفته باشد «وفرقان را نازل کرد» فرقان: قرآن کریم است. یعنی کتابی که در مورد حقیقت امرعیسی علیه السلام و غیر آن از امور، جداکننده حق از باطل میباشد «کسانی که به آیات خداکفر ورزیدند، بیتردید عذابی سخت در پیش دارند و خداوند غالب» و «صاحبانتقام» سخت و بزرگی «است» برای آنان که آیات او را تکذیب و پیامبرانش را انکار میکنند. نقمت: مجازات است. مردم میگویند: «فلانی از فلانی انتقامگرفت»؛ آنگاه که بهسبب جرم سابقش، او را به کیفر برساند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ٥﴾ [آل عمران: 5].
«هرآینه هیچ چیز بر خدا پوشیده نمیماند، نه در زمین و نه در آسمان» و از جملهآنچه که بر وی پوشیده نمیماند، ایمان مؤمنان و کفر کافران است. آسمان وزمین را مخصوصا یاد کرد زیرا حس بشری از محدوده آنها به عوالم دیگر فراترنمیرود.
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٦﴾ [آل عمران: 6].
«اوست کسیکه شما را آنگونه که میخواهد در رحمها صورتگری میکند» از پسر ودختر، زیبا و زشت، سیاه و سفید، بلند و کوتاه، و نیز شکلدادن به اعضا؛ اعم ازچشم و گوش و بینی و غیر آن از اندامها و همین گونه، آفرینش طبایع، اخلاقیات، حاملهای وراثتی و غیره «هیچ معبودی جز آن توانای حکیم نیست» که در ملکشغالب و در آفرینش و صنعش، صاحب حکمت است.
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٧﴾ [آل عمران: 7].
«اوست کسیکه کتاب» قرآن «را بر تو نازل کرد که بخشی از آن آیات محکماست» محکم: آیهای است که بهسبب وضوح و روشنیاش احتمال بیش از یک وجه تفسیری را ندارد، لذا صرف توجه به آن، مفید فهم معنی مورد نظر از آن میباشد، پس در آن امکان تغییر و تحریف از معنی و وجه حقیقی آن وجود ندارد«آنها امالکتاب اند» یعنی: آیات محکم، اصل و اساس قرآنند که مبنا و تکیهگاهآن قرار میگیرند پس هرآنچه که به ظاهر با آیات محکم مخالف باشد، به سویآنها برگردانده میشود تا وجه و معنی حقیقی آن دانسته شود. ابنکثیر میگوید:«آیات محکم؛ حجت پروردگار، پناهگاه بندگان و دفعکننده دشمنانند که هرگزاز آن معانیای که برای آنها وضع شدهاند، قابل تحریف و تغییر نمیباشند». «وبخش دیگر متشابهات است» متشابه: آیهای است که امکان دگرگون ساختن وتحریف و تأویل در معنی آن وجود دارد و این تشابه، یا از خفا و عدم واضحبودن معنی مراد، یا وجود احتمالات متعدد در آن و یا تردد در میان چند وجهتفسیری ناشی میشود، همچون حروف مقطعه اوایل برخی از سورهها. قرطبیمیگوید: «متشابه چیزی است که خداوند عزوجل علم آن را به خودش منحصرگردانیده و کسی از مخلوقاتش را بر آن آگاه نساخته است، همچون وقت برپاییقیامت و مانند آن از امور غیب».
علت وجود آیات متشابه در قرآن کریم ـ با علم به اینکه قرآن به عنوانهدایتگر مردم نازل شده ـ همانا متمایز ساختن مؤمنان راستین از افراد سست ایمانو روشن ساختن فضیلت راسخان در علم، یعنی کسانیاست که در آیات الهیاندیشه، تدقیق و پژوهش میکنند و از کژروی در قرآن میپرهیزند.
«اما آنان که در دلهایشان زیغ است» زیغ: میل و انحراف از حق است. آری! آنان «برای فتنهجویی» یعنی: فتنهانگیزی و گمراه کردن مردم در دینشان و پوشانیدن حقیقت بر آنان «و در طلب تأویل آن» یعنی: طلب تأویل آیات متشابه بر وجهی که دلخواهشان و موافق با مذاهب فاسدشان است «از متشابه آن پیروی میکنند» یعنی: به متشابهات قرآن چنگ میزنند و به وسیله آنها در مؤمنان شکو تردید بر انگیخته و آن متشابهات را در بدعتی که برآن قراردارند، دلیل وتکیهگاه خویش میگردانند «حال آن که تأویل آن» آیات متشابه «را جز خداوند و راسخان در علم نمیدانند» یعنی: راسخان و ریشهداران در علم نیز، تأویلمتشابهات را میدانند، در حالیکه: «میگویند: به آن ایمان آوردیم» یعنی: به همهقرآن ـ اعم از محکم و متشابه آن ـ ایمان آوردیم «همه از جانب پروردگار ما است» یعنی: از آنجا که همه قرآن از بارگاه پروردگار متعال است، پس اختلافیدر آن نیست بنابراین، ما به همه آن ایمان داشته، متشابه آن را که احتمالات متعددی دارد، بهسوی محکم آن که احتمالی جز حق را ندارد، برمیگردانیم وارجاع میدهیم و بدینوسیله است که معنی مراد از متشابه نیز بر ما روشن میشود. ابنعباس رضی الله عنه میگوید: «من از کسانی هستم که تأویل متشابهات را میدانند». سخن ابن عباس رضی الله عنه عین حقیقت است زیرا در حدیث شریف آمده است که رسولخدا «در حق وی چنین دعا کردند: «اللهم فقهه فی الدین وعلمه التأویل». «خدایا! او را در دین فقیه و دانا کن و تأویل را به او بیاموز».
به قولیدیگر، معنای: ﴿وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ...﴾ ایناست: تأویل متشابه را جز خدا عزوجل هیچ کس دیگر، حتی راسخان و ثابتقدمان درعلم هم نمیدانند. بنابراین قول، در قرائت، بر کلمه «الله» وقف میشود و در اینصورت، عبارت: ﴿وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ...﴾ جمله مستأنفه مستقلی است که معنی آنچنین میشود: «راسخان در علم میگویند: ایمان آوردیم به اینکه متشابه ازبارگاه خداوند عزوجل است و ما معنی و تأویل آن را نمیدانیم». بر اساس این قول؛ مراد از متشابه: مسائلی چون وقت برپایی قیامت، ماهیت روح و مانند آن از اموری است که بشر آنها را نمیداند «و جز خردمندان کسی پند نمیگیرد».
در حدیث شریف آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از راسخان در علم مورد سؤالقرار گرفتند، در پاسخ فرمودند: «مَن برت یمینه، وصدق لسانه واستقام قلبه ومن عفَّ بطنه و فرجه، فذلک منالراسخین فی العلم: کسیکه به راستی و درستی سوگندخورد، زبان او راست گوید، قلب او مستقیم باشد و کسیکه عفت را در شکم وفرج خود نگاه دارد، او از راسخان در علم است». همچنین در حدیث شریف آمدهاست که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این آیه کریمه را تلاوت نمودند، آنگاه فرمودند: «چونکسانی را دیدید که در قرآن مجادله میکنند، آنان همان کسانی هستند که در اینآیه کریمه مورد نظر خداوند عزوجل میباشند [یعنی فتنهگرند] پس از آنان حذرکنید». همچنین در حدیث شریف به روایت امام احمد از ابوامامه رضی الله عنه آمده است کهرسولخدا «در تفسیر: ﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ﴾. فرمودند:«هم الخوارج: آن (منحرفان کج رو) خوارج اند». ابنکثیر میگوید: «اینحدیث، اگر هم حدیث موقوف ـ یعنی سخن صحابی باشد ـ معنی آن صحیحاست زیرا اولین بدعتی که در اسلام پدید آمد، فتنه خوارج بود».
حق تعالی در آیه دیگری قرآن را تماما محکم معرفی نموده است: ﴿کِتَٰبٌ أُحۡکِمَتۡ ءَایَٰتُهُ﴾ [هود: 1]. «این کتابی است که آیات آن تماما محکم گردانیده شده است» [هود/ 1]. مراد از آن این است که قرآن کلامی است بر حق، دارای الفاظی فصیح ومعانیای صحیح که در آن هیچ عیب و نقصی وجود ندارد. در آیه دیگری تمامقرآن متشابه معرفی شده: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ کِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا﴾ [الزمر: 23]. «خداوند بهترینکلام را نازل فرمود که تماما متشابه است» [زمر/23]، به این معنی که برخی از آیات قرآن با برخی دیگر در زیبایی، راستی، هدایتگری و سالم بودن از تناقض، متشابه و همانند است، لذا معنی این دو آیه کریمه با آیه مورد بحث ما در اینجا درتضاد نیست و میان آیات هیچگونه تعارضی وجود ندارد.
این آیه کریمه درباره نصارای نجران نازل شد که میگفتند: «خداوند وقتی ازخودش در قرآن سخن میگوید، صیغه جمع: «نحن: ما»، و «انا: ما» را بهکارمیبرد، و این ضمایر برای جمعاند، لذا خداوند سوم سه خداست». پاک و برتراست خدای سبحان از آنچه میگویند. پس خدای متعال آنان را به برگردانیدن این موارد بهسوی آیات محکم خویش دستور داد، چون آیه: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾ [الإخلاص: 1]. (بگو: الله یگانه است)، و آیه: ﴿إِنَّمَا ٱللَّهُ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ﴾[النساء:171]. (جز این نیست کهخداوند یگانه است).
﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨﴾ [آل عمران: 8].
سپس خداوند متعال از راسخان در علم چنین خبر میدهد: آنان چون پیروان متشابه و کژروان از راه راست را میبینند، چنین دعا میکنند: «پروردگارا! پس از آن که ما را هدایت کردی» بهسوی حق «دلهایمان را دستخوش انحراف نگردان» یعنی: دلهایمان را با پیروی نمودن از متشابهات منحرف نگردان، چنانکه دلهایکسانی که از متشابهات پیروی میکنند، منحرف گردیده است. در حدیث شریف به روایت عایشه رضی الله عنها آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این دعا را بسیارمیخواندند: «یا مقلب القلوب ثبت قلبی على دینک». «ای گرداننده دلها! دلم را بردینت پایدار بدار». «و رحمتی» بزرگ و وسیع فقط «از جانب خود بر ما ارزانی دار، هرآینه تو خود بخشندهای» و برای هرکس که خواهی، بخششی فراوان عنایتمیکنی. در حدیث شریف به روایت سعیدبن مسیب رضی الله عنه از عایشه رضی الله عنها آمدهاست که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چون شبانگاه از خواب بیدار میشدند؛ این دعا رامیخواندند: «لا إله إلا أنت سبحانک، أستغفرک لذنبی، واسألک رحمتک، اللهم زدنی علما ولا تزغ قلبی بعد إذ هدیتنی، وهب لی من لدنک رحمة، إنک أنت الوهاب»[1].
﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ٩﴾ [آل عمران: 9].
همچنان راسخان در علم چنین دعا میکنند: «پروردگارا! تو گردآورنده مردمانی» یعنی: برانگیزاننده و زندهکننده و گردهم آورنده آنانی «در روزی» یعنی: برایحساب روزی «که هیچ شکی در آن نیست» که همانا روز قیامت است و در وقوع آن و وقوع حساب و جزا در آن، هیچ شکی نیست «قطعا خداوند در وعده خلاف نمیکند» یعنی: ای معبود برحق من! وفا به عهد لایق شأن توست و در این امرشکی نیست. این دعا خود میرساند که هم و غم راسخان در علم، کار آخرت وفکر و سودای آن است.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ١٠﴾ [آل عمران: 10].
«در حقیقت کسانی که کفر ورزیدند، اموال و فرزندانشان چیزی از عذاب الهی را ازآنان دفع نمیکند» یعنی: اموال و فرزندانشان نمیتوانند در نزد خداوند عزوجل سودی به آنان رسانده و آنان را از عذاب الهی نجات دهند «و آنان خود، هیزم جهنماند» یعنی: آتشانگیز جهنماند که جهنم با سوختن آنها شعلهور میشود.
﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ١١﴾ [آل عمران: 11].
«همانند شیوه آل فرعون» یعنی: شیوه و عادت آنان همچون عادت و شیوه فرعونیان و چگونگی رفتار آنان با موسی علیه السلام است، و چنانکه اموال و اولاد فرعونیان نتوانست برای آنان کاری بکند، همچنین اموال و فرزندان اینان نیزنمیتوانند برایشان کاری از پیش ببرند «و» نیز شیوه و عادت آنان همچون عادت «کسانی» است «که پیش از آنان» یعنی پیش از فرعونیان «بودند» از امتهای کافرو خدانشناس «که آیات ما را دروغ شمردند، پس خداوند آنان را گرفت» یعنی: باجزاهای مهلک مجازاتشان کرد «به گناهانشان» که از جمله این گناهان، یکی همدروغ انگاشتن آیات الهی بود «و خدا سخت کیفر است».
﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٢﴾ [آل عمران: 12].
«به کسانی که کفر ورزیدهاند بگو» مراد از آنان یهود، و به قولی: مشرکان مکهاند. آری! به آنان بگو: «بهزودی مغلوب خواهید شد» در دنیا «و» سپس درآخرت «در دوزخ محشور میشوید و چه بدجایگاهی است» دوزخ. سپاس بر خدای عزوجل که این تهدید خویش را با کشتن بنیقریظه، جلای وطن کردن بنینضیر، فتح خیبر، تحمیل جزیه بر سایر یهود و پیروزکردن مسلمانان در بدر، عملیگردانید.
﴿قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ١٣﴾ [آل عمران: 13].
ای یهودیان! «قطعا در برخورد میان آن دو گروه» مسلمانان و مشرکان که در روزبدر باهم رودررو شدند؛ «برای شما نشانهای است» بزرگ که بر صدق و راستیاین امر دلالت میکند که حق تعالی عزتدهنده دین و یاریدهنده پیامبرش وبرفرازنده دعوت و رسالت وی میباشد، پس ای یهودیان! شما باید از روزی چون روز بدر حذر کنید تا خداوند عزوجل آنچه را بر سر مردم مکه آورد، بر سر شما نیاورد، روزی که در آن «گروهی در راه خدا میجنگیدند و دیگر» گروه «کافر بودندکه مسلمانان آن کافران را به چشم» یعنی: با دیدی روشن و آشکار، بیهیچگونه ابهامی «دو برابر خویش میدیدند». مشرکان در بدر سه برابر مسلمانان بودند، پسخداوند عزوجل آنان را در دید مسلمانان اندک ـ دوبرابر ـ نشان داد تا دلهایشان قویگردد ـ با عنایت به این امر که قبلا به مسلمانان اعلام شده بود که صد تن از ایشانبر دویست تن از کفار غالب میگردند ـ «و خدا هرکه را بخواهد، به نصرت خویشتأیید میکند» یعنی: کسانی را که اراده تأیید و تقویتشان را داشته باشد، نصرت میدهد و ازجمله این نصرت؛ تأیید اهل بدر با اندک دیدن شمار نیروهای دشمن بود «یقینا در این امر» یعنی: در اندک دیدن شمار بسیار مشرکان «عبرتی است» و موعظهای بزرگ «برای اولیالابصار» یعنی: برای صاحبان بینشهای نافذ که ازآنچه میبینند، درس عبرت میگیرند، پس ای یهودیان! آیا شما از این امور عبرت نمیگیرید تا ایمان آورید؟
ابنکثیر میگوید: «اگر کسی گفت که وجه جمع نمودن میان این آیه کریمه وآیه (44) از سوره «انفال» چیست که در آنجا خداوند متعال میفرماید: «وآنگاه که آنان را ـ چون رو در رو شدید ـ در چشم شما اندک نمود و شما را نیزدر چشم آنان اندک نمود تا خداوند کاری را که کردنی بود، به انجام رساند»؟ میگوییم: آن کم نمایاندن مسلمانان در چشم مشرکان در حالتی بود، و این بسیارنمایاندن در حالت دیگری.
از ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیات (12 ـ 13) روایت شده است کهفرمود: چون اهل بدر به آن پیروزی شگرف دست یافته و به مدینه بازگشتند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم یهودیان را در بازار بنی قینقعاع گردآورده و خطاب به آنان فرمودند: «ای گروه یهود! اسلام آورید پیش از آن که خداوند عزوجل آنچه را که بهقریش رسانید به شما نیز برساند». ولی آنان در پاسخ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: ای محمد! به خود مغرور نشو که چند نفری از قریشیان را کشتی، آنها کارناآزموده و بیتجربه بودند و به فنون رزم آشنایی نداشتند، سوگند به خدا که اگر با ما بجنگی، میدانیکه ما مرد میدانیم و میدانی که تاکنون به رزمآورانی چون ما رویارو نشدهای! پس خدای متعال این آیات را نازل فرمود.
﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمََٔابِ١٤﴾ [آل عمران: 14].
«دوستی شهوات برای مردم آراسته شده» یعنی: خداوند متعال، شهوات را درچشم مردم ـ به منظور آزمایش و امتحانشان ـ آراسته است. یا آرایشدهنده شیطان است که با برانگیختن مردم به سوی شهوات، آنان را از واجبات وتکالیفشان غافل میگرداند. این شهوات عبارتاند از: تمام خواستنیها وآرزوهای نفسیای که مفرح قلباند و قلب از آنها احساس لذت و خوشیمینماید. «از جمله» آراسته شده برای شما دوستی «زنان و پسران» زنان را در رأس این خواستنیها ذکر فرمود، به سبب کثرت اشتیاق و تمایل نفسهای مردان بهسوی آنان. و پسران را بهیاد آوری مخصوص گردانید نه دختران را زیرا محبت دختران عام و فراگیر نیست. در حدیث شریف آمده است: «ما ترکت بعدی فتنه اضرعلی الرجال من النساء: بعد از خود، فتنهای زیانبارتر از زنان را بر مردان سراغ ندارم». اما اگر هدف از محبت به زنان، پاکدامنی و توالد و تناسل فرزندان شایسته باشد؛ این امر مطلوب، بلکه مستحب است، چنانکه در حدیث شریف آمده است: «الدنیا متاع وخیر متاعها الـمرأة الصالحة». «دنیا همه متاع است و بهترین متاع آن، زن شایسته میباشد». «و» برای مردم آراسته شده، محبت «قناطیر مقنطره از زر وسیم» قناطیر: جمع قنطار و هر قنطار صد رطل است، و مراد از آن مال هنگفت وبسیار میباشد. مقنطره: یعنی به مقادیر زیاد مضاعف گردانیدهشده. از سعیدبنجبیر رضی الله عنه نقل شده است که مراد از آن، صدهزار دینار میباشد. یادآور میشویم که به هنگام ظهور اسلام، صد مرد سرمایهدار از مقنطرها در مکه وجود داشتند.«و» برای مردم آراسته شده «اسبان مسومه» یعنی: اسبانی که در چراگاهها ومراتع رها شدهاند. یا مسومه: یعنی نشانهگذاری شده با نشانهای که به وسیله آن از دیگر اسبان تمییز داده میشوند «و» برای مردم آراسته شده «محبت چهارپایان» که عبارتاند از: شتر و گاو و گوسفند «و محبت زراعت» یعنی: مزارع، که شاملخود زمین و کشت آن میشود. «این همه بهره زندگانی دنیاست» یعنی: آنچه ذکرشد، تماما بهرههای گذرای زندگانی دنیاست که فنا میشود و باقی نمیماند «و» حال آن که «فرجام نیکو» که میماند و جاودانه است «نزد خداست».
باید دانست که هدف آیه کریمه قطعا این نیست که انسان را از محبت معتدل شهوات که امری فطری است باز دارد، به دلیل اینکه حق تعالی در آیه دیگریمیفرماید: ﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِ﴾ [الأعراف: 32]. «ای محمد! بگو: چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش بیرون آورده و روزیهای پاکیزه را حرام گردانیده»؟. پس آنچه منع شده؛ افراط و زیادهروی در محبت شهوات و گرفتارشدن در گردونه آن است، بهگونهای که با طغیان شهوات، دین و وظایف دنیوی و آخرتی انسان به فراموشی سپرده شود. عبارت: ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ﴾ نیز مستدعی پلیدی و منفوربودن شهوات نیست، بلکه این تعبیر، بیانگر طبیعت این شهوات است، پس مطلوب آن است که بندگان خدا عزوجل شهوات را در جایگاه طبیعی آن قرار دهند، بهگونهای که دلبستگی به آن سبب طغیان علیه ارزشهایی نشود که در عرصه وجود از شهوات گرامیتر و برترند. بنابراین، اسلامنیازهای فطری را به رسمیت میشناسد و در صدد سرکوب غرایز نیست.
صاحب تفسیر «معارف القرآن» میگوید: «خدای متعال طبعا محبت این چیزهارا در دل انسان قرار داده و در این امر هزاران حکمت وجود دارد؛ از آن جملهاینکه: اگر طبیعت انسان به طرف این چیزها مایل نبود، نظام جهان بههم میخوردزیرا در آن صورت چه کسی نیاز داشت که زحمت کشاورزی و کارگری وصنعتگری را متحمل شود، یا تمام مساعی خویش را در تجارت مبذول دارد.
آبادی و بقای جهان در این نهفته است که محبت این اشیا در طبیعت انسان ایجاد شود تا او خود درصدد تهیه و جمعآوری آنها برآید، کارگر صبح هنگام با این فکر از خانه بیرون میآید که مقداری پول بهدست آورد، ثروتمند با این اندیشه خانه را ترک میکند که قدری پول صرف کرده کارگری بیاورد تا از او کاربگیرد، تاجر، وسایل لوکس تهیه کرده در انتظار مشتری مینشیند تا سرمایهایبیندوزد، مشتری نهایت سعی خود را بهکار میبرد تا با پولی که دارد، اسباب ووسایل مورد نیاز خود را خریداری کند، اگر اندکی تأمل شود، همین علایق دنیوی است که همه را از خانههایشان بیرون آوردهاست و نظام تمدن جهان را براساس اصولی منظم و مستحکم قرار داده است.
حکمت دیگر این است که اگر میل و محبت نعمتهای دنیوی در قلب انسان قرارنداشته باشد، نمیتواند طعم نعمتهای اخروی را درک کند و نه به آنها تمایلداشته باشد، پس چه نیازی دارد که درصدد انجام اعمال نیک باشد تا بهشت راکسب نماید و از اعمال بد پرهیز کند تا از دوزخ نجات یابد.
حکمت سوم که در اینجا بیشتر مورد توجه است، این است که محبت این اشیاطبعا در دل انسان ایجاد شده تا از او امتحان گرفته شود که چه کسی در محبت آنهاغرق شده و آخرت را فراموش میکند و چه کسی بر حقیقت گذرا بودن و فانیبودن آن وقوف یافته و فقط به حد ضرورت و معقول به فکر آنها میباشد و آنهارا در مسیر سعادت اخروی بهکار میبرد. چنانکه در آیه (7) از سوره «کهف» حکمت این تزیین به همین صورت بیان شدهاست: ﴿إِنَّا جَعَلۡنَا مَا عَلَى ٱلۡأَرۡضِ زِینَةٗ لَّهَا لِنَبۡلُوَهُمۡ أَیُّهُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗا٧﴾ [الکهف: 7]. «ما آنچه را که بر روی زمین است برای زمین زینتی قراردادیم تا مردم را مورد آزمایش قرار دهیم که چه کسی عمل نیک انجام میدهد».
ولی در بعضی از آیات، این نوع تزیین به شیطان نسبت داده شده؛ مانند آیه(48) سوره «انفال»: ﴿زَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ﴾ [الأنفال: 48]. مراد از آن، تزیین چیزهایی استکه شرعا و عقلا بد باشند، یا مراد آن درجه تزیین است که به سبب گذشتن از حدبد باشد وگرنه تزیین مباحات نه تنها بد نیست بلکه در آنها فواید بسیاری نیز وجوددارد، بنابراین، در بعضی آیات این تزیین صراحتا به خداوند عزوجل نسبت داده شده، همانطور که ذکر آن گذشت.
شکی نیست که دائما به فکر مسایل مادی بودن، روح و جان انسان را خسته میسازد و مهلت استفاده از دنیا را نیز از انسان سلب میکند و خود این، نوعی عذاب برای انسان است. بنابراین، تلاش در میدان امور دنیوی باید رعایت احکام الهی را همراه با اعتدال در نصب العین خود داشته و رستگاری دو جهان را مدنظر داشته باشد؛ لذا بهکار بردن آن در راههای نادرست و یا زیاده روی در راه صحیح که بهسبب آن انسان از آخرت غفلت ورزد، مایه هلاک است.
مولانای رومی چهقدر این مضمون را بهطور عالی به نظم کشیده آنجا کهمیگوید:
آباندر زیرکشتی پشتیاست آبدر کشتی هلاک کشتیاست
متاع دنیا برای وجود انسان مانند کشتیای است که اگر آب زیر آن باشد برایش مفید و یاریگر است، ولی اگر آب به درون کشتی راه یابد، غرق شدن و نابودی آن را به دنبال خواهد داشت»[2].
آیه بعدی بههمین حقیقت ناظر است:
﴿قُلۡ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیۡرٖ مِّن ذَٰلِکُمۡۖ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ١٥﴾ [آل عمران: 15].
«بگو: آیا به بهتر از اینها» یعنی: به بهتر از این خواستنیها و آرزومندیهای بیارزش دنیوی «آگاهتان کنم«؟ اینک آگاهتان میکنم؛ آن چیز بهتر این است: «برای آنان که تقوا پیشه کردهاند، باغهایی است که از فرودست آنها جویباران جاریاست، جاودانه در آنند» چنان جاودانگیای که مرگ و فنا به آن گزندی نمیرساند «و جفتهایی پاکیزه دارند» یعنی: همسرانی دارند که از پلیدیهای حیض و نفاس ودیگر پلیدیهایی که به همسران دنیایی عارض میگردد، پاکند «و» بهطور مستمر «از خشنودی خداوند برخوردارند» که این برخورداری، ایشان را از دگرگون شدن نعمت ایمن و آسوده خاطر میگرداند «و خدا بر بندگانش بیناست» لذا، هرکس رابراساس استحقاق و برحسب ایمان و عملش پاداش و جزا میدهد. دلیل این کهحق تعالی متقیان را به دریافت این نعمت برتر مخصوص گردانید این است که فقط آنان سزاوار این نعمت برتر میباشند.
آنگاه خداوند متعال بندگان با تقوایش را چنین توصیف میکند:
﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٦﴾ [آل عمران: 16].
«آنان که میگویند؛ پروردگارا! ما ایمان آوردهایم» به تو و به کتابها و پیامبرانت «پس» به فضل و رحمت خویش «گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب دوزخ نگاهدار».
﴿ٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡمُنفِقِینَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ١٧﴾ [آل عمران: 17].
«آنان صابران»اند که بر طاعت خدا عزوجل و از محرمات وی شکیبایی و پرهیزمیکنند «و صادقان»اند که نیتها و دلها و زبانهایشان در آشکار و نهان راست ومستقیم است «و فرمانبرداران» خدایند که دلهایشان برای او خاشع و تپنده است «و آمرزش خواهان در سحرگاهان اند» و در فضیلت استغفار در اوقات سحر، احادیث بسیاری آمده است. بعضی میگویند: مراد از آن، نمازگزاران نماز بامداد یا نماز آخر شباند. البته شروع اوقات سحر از هنگامی است که شب پشت میکند تا آنگاه که بامداد طلوع مینماید. در حدیث شریف آمده است: «ینزل الله تبارک وتعالى فی کل لیلة إلى سماء الدنیا حین یبقى ثلث اللیل الأخیر، فیقول: هل منسائل فأعطیه؟ هل من داع فأستجیب له؟ هل من مستغفر فأغفر له»؟ «خداوند متعال هرشب ـ آنگاه که یک سوم آخر شب باقی میماند ـ به آسمان دنیا فرود میآید، پس میفرماید: آیا درخواستکنندهای هست که به او ببخشم؟ آیا دعاکنندهای هست که دعایش را اجابت کنم؟ آیا آمرزش خواهی هست که او را بیامرزم». استغفار: طلب آمرزش به زبان همراه با حضور قلب است زیرا خداوند متعال دعای کسی را که قلبش غافل است، نمیپذیرد. گفتنی است که نزد علمای سلف مراد ازفرود آمدن حق تعالی فرود آمدنی است که سزاوار ذات وی است، بدون تعیین کیفیت و مکان. و هرچند قرطبی آن را به فرود آمدن فرشتگان حق تعالی تأویلکرده، ولی رأی اول راجح است.
﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ١٨﴾ [آل عمران: 18].
«گواهی داد الله» یعنی: بیان کرد و اعلام داشت و آگاهی داد؛ با آیات تکوینی و تشریعی و حجتهای روشن خود «که جز او هیچ معبودی نیست» پس حق تعالی با آنچه که بیان کرده و آنچه که آفریده، ما را بهسوی و حدانیت خویش و اینکه فقط او معبود بر حق است، راهنمایی کرده است «و فرشتگان» نیز گواهیمیدهند، که گواهی آنها، اقرار به وحدانیت الله عزوجل است «و صاحبان دانش» نیزگواهی میدهند. گواهی آنان به معنی ایمانشان به وحدانیت الله عزوجل و بیان این حقیقت به مردم با زبان است. و در اینکه خداوند عزوجل نام علما را با نام خود و نام فرشتگان خویش مقرون ساخته، فضیلتی بزرگ و فخر و شرفی سترگ برای اهلعلم است. از زبیربن عوام رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در عرفه شنیدم که این آیه کریمه را تلاوت کردند، سپس در این حدیث شریف فرمودند: «ای پروردگارم! من نیز بر این حقیقت از گواهان هستم». «همواره به عدل قیامدارد» یعنی: خداوند عزوجل در تمام امور به عدل قیام دارد، یا همواره برپادارنده عدل و داد است «جز او که توانا و حکیم است، هیچ معبودی نیست» در حدیث شریفآمده است: «هر کس به هنگام خواب این آیه کریمه را بخواند، حق تعالی هفتادهزار فرشته میآفریند که تا روز قیامت برایش طلب آمرزش میکنند».
مفسران در بیان سبب نزول گفتهاند: این آیه کریمه در پاسخ سؤال دو تن از اسقفهای شام نازل شد که به مدینه آمدند و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: بزرگترین گواهی و شهادت خدای عزوجل در کتابش چیست؟ و چون این آیه نازلشد، آن دو ایمان آوردند.
﴿إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ١٩﴾ [آل عمران: 19].
«در حقیقت، دین» مقبول و پذیرفته شده «نزد خدا همان اسلام است» و حق تعالی دینی غیر از آن را از احدی نمیپذیرد. آری! دین مورد رضای الهیاسلام است، یعنی این آیینی که مبتنی بر توحید حق تعالی است و انبیای عظام علیهم السلام پیامآور آن بودهاند و مورد اتفاق همه ایشان بوده است. کلمه «اسلام» در اینجا، دربرگیرنده ایمان نیز هست، از آن روی که اسلام؛ مشمول تصدیق، قول وعمل ـ هرسه ـ میشود «و کسانی که کتاب به آنان داده شده، با یکدیگر در دین خدابه اختلاف نپرداختند» یعنی: یهودیان در میان خود، نصاری در میان خود و بازیهودیان و نصاری در میان همدیگر، در امر دین به اختلاف نپرداختند «مگر پس ازآن که علم برایشان آمد» علمی که دو کتاب آسمانی تورات و انجیل مشمول آنبود، که این علم، بر وجوب توحید باری تعالی و لزوم طاعت وی و تسلیمشدن به فرمانش صراحت دارد «آن هم به سبب بغیی که میانشان وجود داشت» یعنی: اختلاف یهود و نصاری در این حقیقت که آیا پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم بهحق پیامبر است یاخیر، همچنان اختلافشان در نبوت عیسی علیه السلام و اختلافات دیگری که در میان خود داشته و دارند، فقط بهسبب حسدی است که در میانشان وجود داشته و دارد، این اختلاف تا بدانجاست که یهودیان گفتند: نصاری برحق نیستند، و نصاری گفتند: یهودیان برحق نیستند. آری! همه این اختلافات بهسبب دوری آنها از حق و به انگیزه کبر و خودخواهی و خودبرتربینی و حسد است «و هرکس به آیات خدا کفر ورزد، پس بداند که خدا سریعالحساب است» و آنان را بسیار زود مجازات میکند.
﴿فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِۗ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡأُمِّیِّۧنَ ءَأَسۡلَمۡتُمۡۚ فَإِنۡ أَسۡلَمُواْ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ٢٠﴾ [آل عمران: 20].
«پس» ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! «اگر با تو» درباره توحید باری تعالی «محاجه کردند» یعنی: جدال و مناظره کردند؛ با شبهات باطل و سخنان تحریف شده خویش «بگو: من روی خود را تسلیم خدا نمودهام» یعنی: دین و عبادت خویش را برای او خالص گردانیده و رو بهسوی او نمودهام. ذکر «وجه» بهجهت شرف آن است، و وقتیچهره برای حق تعالی تسلیم بود، غیر آن بهطریق اولی به او تسلیم است «و هر که مرا پیروی کرده» از مسلمانان، او نیز خود را تسلیم خداوند عزوجل نموده و نیت خویش را برای او خالص گردانیده.
«و به اهل کتاب و امیین بگو» امیین: یعنی قوم بیکتاب، که در اینجا مراد مشرکان عرباند زیرا آنها کتاب آسمانیای نداشتند که آن را بخوانند. آری! بهآنان بگو: «آیا اسلام آوردهاید»؟ یعنی: برای شما برهانهای قاطع بسیاری آمده است که شما را به قبول اسلام وامیدارد، اینک آیا اسلام را پذیرفته و به موجبات آن عمل کردهاید، یا خیر؟ «پس اگر اسلام آوردهاند، قطعا هدایت شدهاند» یعنی: به هدایتی که بیشک بهرهای بزرگ است، نایل گردیده و به رستگاری دنیا وآخرت رسیدهاند «و اگر روی برتافتند» از قبول حجت «فقط رساندن پیام برعهدهتوست» یعنی: مسئولیت تو فقط رساندن پیام الهی به آنهاست و تو بر آنان مسلط نیستی، پس مبادا جانت را از حسرتخوردن بر عدم ایمانشان بفرسایی «و خداوند به» امور و احوال «بندگانش بیناست» لذا مطمئن باش که آنان را در برابر اعمالشان جزا میدهد.
این آیه کریمه و امثال آن از آیات، از آشکارترین دلایل بر عام بودن بعثت آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم بهسوی تمام خلق است، چنانکه کتاب و سنت در بیشتر از یک آیه وحدیث بر آن دلالت دارند. در حدیث شریف آمده است: «بعثت إلى الأحـمـر والأسود»: «بهسوی سرخ و سیاه [یعنی کافه خلق] مبعوث گردیدهام». همچنین درحدیث شریف آمده است: «پیامبران همه، مخصوصا بهسوی قوم خودشان فرستادهمیشدند، اما من به سوی عموم مردم مبعوث گردیدهام».
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِیِّۧنَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَیَقۡتُلُونَ ٱلَّذِینَ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ٢١﴾ [آل عمران: 21].
«کسانی که به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را به ناحق میکشند» مراد از آنان در اینجا، مخصوصا یهودیاناند که برخی از انبیای ماقبل علیهم السلام را کشتند و بهجان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز سوء قصد نمودند «و میکشند کسانی را که به قسط» یعنی: بهعدلوداد «امر میکنند از مردم» آنان آمران به معروف و ناهیان از منکرند که ظالم را از ظلم وی بازمیدارند «پس آنان را به عذابی دردناک بشارت ده» بشارت: خبرسرورانگیز است و بکارگرفتن آن در خبر بد، به قصد تهدید، تحقیر و استهزاء آنهاست.
مبرد در بیان سبب نزول آیه کریمه میگوید: «گروهی از بنیاسرائیل بودند که پیامبران به نزدشان آمده و آنان را بهسوی خداوند عزوجل دعوت کردند، ولی آنان پیامبران را کشتند، سپس بعد از آن پیامبران، مؤمنان دیگری به مسئولیت دعوت قیام کرده آنها را بهسوی دین خدا عزوجل فراخواندند، ولی ایشان را نیز کشتند. پس این آیات درباره آنان نازل شده است». مراد آیه؛ شرمسار ساختن یهودیان منحرف از راه حق تا روز قیامت و تهدید و سرزنش یهودیانی است که در زمان آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم بهسر میبردند.
در حدیث شریف آمده است که ابوعبیده جراح رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: «چهکسی در روز قیامت عذاب سختتری دارد؟ فرمودند: مردی که پیامبری را، یا امر کننده به معروف و نهی کننده از منکری را کشته باشد. آنگاه این آیه کریمه راتلاوت کردند». یادآور میشویم که امر به معروف و نهی از منکر بر امتهای پیشین نیز واجب بود. همچنین در حدیث شریف آمده است: «کسی که به معروف امر یا از منکر نهی میکند، او خلیفه خداست در زمینش و خلیفه رسول اوست و خلیفه کتاب اوست».
باید دانست که از شروط امر کننده به معروف و نهیکننده از منکر ـ در نزد اهلسنت و جماعت ـ این نیست که حتما او از اهل عدالت باشد، بلکه این واجبعامی بر ذمه تمام مسلمانان است. همچنین مسلمانان بر اینکه تغییر دادن منکر برهر کسیکه بر آن تواناست واجب میباشد، اجماع دارند. البته مراحل تغییر منکررا احادیث شریف معین ساخته است، ولی همه این احادیث، به قید استطاعت مقید میباشند. و باز هم ما در مورد امربه معروف و نهی از منکر، احکامی را دراین تفسیر شریف ـ در آیات مربوطه آن ـ بیان خواهیم کرد.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ٢٢﴾ [آل عمران: 22].
«همانانند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده است» یعنی: برای اعمال نیکیکه آن کافران پیامبرکش حق ستیز در دنیا انجام دادهاند، اثری باقی نمیماند تا با آنان همچون اهل حسنات معامله شود، پس در دنیا مورد لعنت قرار گرفتند وخواری و ذلت و پستی بر آنان رو نمود و در آخرت هم که مسلما حال و روزگاربدتری دارند «و برایشان هیچ یاوری نیست» که عذاب را از آنان دفع کند.
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ٢٣﴾ [آل عمران: 23].
«آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب» تورات «داده شدند» آنان احبار وعلمای یهوداند «که چون بهسوی کتاب الله» یعنی: همان کتابی که از آن بهرهای داده شدهاند «فراخوانده میشوند تا میانشان حکم کند، آنگاه گروهی از آنان به حالاعراض» از اجابت آنچه که بهسوی آن فراخوانده شدهاند «روی بر میتابند» درعین علم و آگاهیای که از آن دارند و در عین اینکه به وجوب عمل به آن هممعترفند.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ٢٤﴾ [آل عمران: 24].
«این» رویگرداندنشان از قبول حکم حق تعالی «بدان سبب بود که آنان» برحسب پندار غلط خود «گفتند: آتش دوزخ جز چند روزی معین به ما نمیرسد» وآن فقط همان مقدار اندکی است که ما گوساله را پرستیدهایم «و آنچه افترامیکردند» و به دروغ برمیساختند «آنان را در دینشان فریفته کرده است» که ازجمله آن، همین سخنی است که بیان شد، و ازجمله آن، این سخنشان است که: ما فرزندان و دوستان خدا هستیم! پس آنان این دروغهای خود را راست پنداشتند و پیروانشان نیز، این دروغها را باور کردند.
از ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت شده است که فرمود: رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم بهمنظور دعوت یهودیان بهسوی خدا عزوجل ، به مدرسه دینی آنان رفتند وآنان را بهسوی دین خدا عزوجل دعوت کردند، دراین هنگام نعیمبن عمرو و حارثبنزید خطاب به آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: ای محمد! تو بر کدامین دین و آیین هستی؟ آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرموند: «بر دین ابراهیم علیه السلام هستم». گفتند: آخر ابراهیم هم کهیهودی بود! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اگر چنین است، پس تورات را بیاورید که در میان ما و شما داوری کند». اما آنان نپذیرفتند. آنگاه خدای عزوجل، آیات (23 ـ 24) از این سوره را نازل کرد و بعد از آن تهدیدکنان فرمود:
﴿فَکَیۡفَ إِذَا جَمَعۡنَٰهُمۡ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِ وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ٢٥﴾ [آل عمران: 25].
«پس چگونه خواهد بود» حالشان «آنگاه که آنان را در روزی که هیچ شکی در آن نیست» و هیچ آدم عاقلی در وقوع آن به خود شکی راه نمیدهد، که روز قیامت است «گرد آوریم«؟ آنان باید بدانند که خواه ناخواه در دام آن روز گرفتار میشوند و با چنین حیلهها و دروغپردازیهایی، نمیتوانند آن را از خود دفعکنند. آری! در آن روز به آنان و امثالشان از کسانی که با خدا و رسولش سر ستیز داشتهاند و با فریفتهشدن به برساختههای خویش، بر خداوند متعال جرأت وجسارت ورزیدهاند، روشن میشود که این دروغبافیها و حیلهگریها به حالشان سودی نداشته و چون خدای سبحان آنان را نزد خویش گردآورد و سؤال وحساب در میان آید، این اکاذیب نزد وی عذری قابل پذیرش نیست «و» چگونه خواهد بود حالشان در آن روز که «به هرکس جزای کردارش به تمامی داده شود و به آنان ستم نرود» با افزودن گناهی بر گناهانشان، یا کاستن چیزی از اعمال شایستهشان ؟.
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِکَ ٱلۡمُلۡکِ تُؤۡتِی ٱلۡمُلۡکَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡکَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٦﴾ [آل عمران: 26].
«بگو» ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! در مقام تعظیم و شکر پروردگار خویش، درحالیکهکار را همه به او سپرده و بر او توکل کردهای «بارخدایا، ای مالک ملک» یعنی: ای مالک جنس و حقیقت فرمانروایی «هرآن کس را که بخواهی، فرمانروایی میبخشی و از هرکه بخواهی فرمانروایی را میگیری، هرکه را بخواهی عزت میبخشی و هرکه رابخواهی خوار میگردانی، همه خیر» از روی آفرینش و تقدیر «بهدست توست» نه بهدست غیر تو «و تو بر هر چیز توانایی» و تواناییات مطلق است. ابنکثیر میگوید: «در این آیه کریمه خدای سبحان پیامبر خویش صلی الله علیه و آله و سلم و امتشان را بهسوی شکر نعمت خویش ارشاد و توجیه میکند زیرا او نبوت را از بنیاسرائیل گرفت و آن را به پیامبر قریشی عربی، فرستاده خویش بهسوی انس و جن و خاتم الانبیاء علیالاطلاق صلی الله علیه و آله و سلم تفویض کرد و این پیامبر محبوب خویش را به ویژگیهایی مخصوص گردانید که به هیچ پیامبری از پیامبران داده نشده است، چون دادن علم صفات و شریعت خویش به آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم ، آگاه ساختنشان بر پارهای از اخبارغیبی گذشته و آینده، آشکارساختن حقایق آخرت بر ایشان، منتشر ساختن امتشان در مشارق و مغارب زمین و غیر این از موهبتهایی که همه سزاوار شکر وسپاس اند».
در بیان سبب نزول آمده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از خداوند متعال درخواست کردند تا فرمانروایی روم و فارس را به امتشان ببخشد، پس این آیه کریمه نازل شد.
﴿تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ٢٧﴾ [آل عمران: 27].
همچنان بگو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! پروردگارا! تو همانی که «شب را به روز و روز را بهشب درمیآوری» یعنی: از درازی این میکاهی و بر کوتاهی آن میافزایی، آنگاهبرابر میشوند، سپس از آن یکی میکاهی و بر این یکی میافزایی تا با هم تفاوت یابند، آنگاه بار دیگر آنها را میزان و برابر میگردانی، و این قانون ثابتت در تمامفصلهای سال است، پس هرچه از یکی از آنها بکاهی، در دیگری میافزایی. بنابرهمین قانونمندی خداوند متعال است که زمان شب و روز در تمام ایام سال بهطورثابت (24) ساعت است و این مقدار ثابت، در هیچ فصلی با فصل دیگر و درهیچ مکانی با مکان دیگر اختلاف ندارد «و زنده را از مرده بیرون میآوری و مرده را از زنده» یعنی: انسان ذی روح و زنده را از نطفه مرده بیرون میآوری، سپسنطفه مرده را از شخص زنده، همینگونه تخم را از مرغ بیرون میآوری و مرغ را از تخم، درخت خرما را از هسته آن بیرون میآوری، سپس هسته را از درختخرما. بعضی گفتهاند که معنی این است: مؤمن را از کافر بیرون میآوری و کافر را از مؤمن «و هرکه را بخواهی، بیحساب روزی میدهی» یعنی: به او روزیای فراخ و فراوان میبخشی. در حدیث شریف به روایت ابنعباس رضی الله عنه آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اسم اعظم خداوند عزوجل که چون او را بدان بخوانند، دعایشان را اجابت میکند، در این آیه آل عمران است».
﴿لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ٢٨﴾ [آل عمران: 28].
ابنجریر طبری در بیان سبب نزول آیه کریمه از ابنعباس رضی الله عنه روایت کرده استکه فرمود: گروهی از یهودیان با جمعی از انصار مدینه رابطه دوستی برقرار کردهبودند تا از این طریق، ایشان را از دینشان بر گردانند، در این میان جمعی ازمسلمانان دلسوزانه به آن انصاریان گفتند: از این یهودیان مکار حذر کنید و از این پیوند دوستی بپرهیزید، مبادا شما را در دینتان به فتنه در افگنند. اما آن انصاریان، نصیحت برادران دینی خویش را نپذیرفتند، همان بود که نازل شد: «مؤمنان نباید کافران را ـ به جای مؤمنان ـ به دوستی بگیرند» و با آنها مهر و محبت بورزند و قلبا به همیاری با آنان متمایل باشند «و هرکه چنین کند» یعنی: هرکه کافران را بهجایمؤمنان به ولایت و دوستی بگیرد «در هیچ چیز از الله نیست» یعنی: او را ازدوستی خداوند عزوجل هیچ بهرهای نیست، بلکه او در همه احوال خویش از حق تعالی بریده و او نیز از وی بیزاری جسته است «مگر آن که بهنوعی از حذر کردن شر آنان رادفع کنید» یعنی: مگر آن که ظاهرا با زبانهایتان با آنان اظهار دوستی کنید، درحالی که دلهایتان از آنان ناراحت است، و این کار هم در صورتی مباح است که شما در میان کفار به حال استضعاف بهسر برید و در برابر آنان تابوتوانی نداشته باشید.
ابنعباس رضی الله عنه میگوید: «در این آیه، خدای سبحان مؤمنان را از ملاطفت با کفار و گرفتن آنها بهعنوان محرم اسرار به جای همکیشان مؤمنشان نهی کرده. مگر در صورتیکه کفار بر مؤمنان غالب باشند، ایشان از روی ناچاری میتوانند در ظاهر امر با آنان اظهار لطف و محبت نموده اما در کار دین با آنها مخالفتورزند». هماو میگوید: «تقیه به زبان عبارت است از این که: کسی به گفتن سخنی مجبور ساخته شود که آن سخن معصیت خدا عزوجل است، لذا از ترس مردمآن سخن را بر زبان میآورد، در حالیکه قلبش به ایمان مطمئن است، چنینتقیهای به وی زیانی در دین نمیرساند. ولی باید دانست که تقیه فقط به زبان استو چنین نباشد که تحت عنوان «تقیه»، دست به کشتن کسی دراز کند، یا خود را بهگناهی بیالاید، که در این صورت معذور شناخته نمیشود». ابودرداء رضی الله عنه میفرماید: «إنا لنکشر فی وجوه أقوام وقلوبنا تلعنـهـم». «ما بر روی مردمی میخندیم، درحالی که دلهایمان آنان را لعنت میکند». «و خداوند شما را از خود » یعنی: از مجازات خود «برحذر میدارد» اگر کفار را در آشکار و نهان به دوستی و ولایت بگیرید «و بازگشت بهسوی خداوند است» پس شما را در برابر اعمالتان جزا میدهد.
صاحب تفسیر «معارفالقرآن» میگوید: «در بسیاری از آیات قرآن، مسلمانان به طور مجمل و مفصل از دوستی و موالات با غیر مسلمانان به شدت منع شدهاند. مسلمانان ناآگاه از مطالعه چنین آیات صریحی، در این شبهه قرار گرفتهاند که در دین مقدس اسلام هیچگونه مجالی برای مدارا و حسن اخلاق با دگراندیشان وجودندارد. از طرف دیگر؛ از بسیاری آیات قرآن، فرمانها و عملکرد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، رفتارخلفای راشدین و صحابه کرام رضی الله عنهم چنان احسان و سلوک و اظهار همدردی وغمخواری با غیر مسلمین ثابت میشود که مانند آن را در میان هیچیک از مللجهان نمیتوان یافت. پس اگر مسلمانان به طور سطحی قضاوت کنند، میان احکام و فرمانهای قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعارض خواهند یافت؛ اما این تصورات نتیجه برخورد سطحی با تعالیم حقیقی قرآن است. اگر آیات قرآن را که مربوط به اینموضوع است از مواضع مختلف جمعکرده و در آنها بیندیشیم، در آن صورت، نه برای غیر مسلمانان جای شکایتی باقی میماند و نه در میان احادیث و آیاتتعارضی مشاهده خواهد شد و این موضوع به گونهای روشن خواهد شد که در آن فرق بین موالات، احسان، همدردی و غمخواری و حقیقت هر یکی معلوم گردد، و اینکه از آنها چه اندازه جایز و چه مقدار ناجایز است و آن که ناجایز است، وجوه و دلایل عدم جواز آن چه چیزهایی است.
اصل این است که تعلق و رابطه بین دو شخص یا دو گروه، دارای درجات متفاوتی است؛ یک درجه از تعلق، موالات قلبی یا محبت و مودت قلبی است که فقط مختص مؤمنان است و این گونه تعلق مؤمن با غیر مؤمن در هیچ صورتی جایزنیست.
درجه دوم مواسات است که به معنی همدردی و خیر خواهی و نفع رسانیاست. البته این کار به غیر از کفار حربیای که با مسلمانان بر سر پیکارند با سایرین جایز است. در آیه هشتم از سوره «ممتحنه» تفصیل آن چنین بیان شده است: ﴿لَّا یَنۡهَىٰکُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُقَٰتِلُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَلَمۡ یُخۡرِجُوکُم مِّن دِیَٰرِکُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَیۡهِمۡ﴾ [الممتحنة: 8]. «خدای تعالی شما را منع نمیکند از کسانی که با شما نمیجنگند در دین وبیرون نکردهاند شما را از خانههایتان که با احسان و انصاف با آنان رفتار کنید».
سوم، درجه مدارا است که معنی آن خوش خلقی ظاهری و برخورد دوستانه است، که این با تمام غیر مسلمانان در مواردی جایز است، از جمله وقتی که مقصد از آن، فایده رساندن دینی باشد، یا آنان مهمان باشند، یا هدف، حفظ خود شخص از ضرر و شر آنها باشد، که مراد از آیه: ﴿إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗ﴾ دراینجا، همین درجه مداراست. یعنی: با کفار موالات جایز نیست مگر در حالیکه بخواهید خود را از شر آنان حفظ کنید و چون مدارا صورتا موالات میباشد بنابراین، این مورد از حکم نهی از موالات با کفار مستثنی شده است.
چهارم، درجه معاملات است که با آنان تجارت یا اجاره یا پیمان کارگری و معاملات صنعت و حرفه انجام شود. این نیز با غیر مسلمانان جایز است بجز موقعی که از آن معامله، ضرری به عموم مسلمانان برسد.
عمل رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و خلفای راشدین و دیگر صحابه رضی الله عنهم گواه این مدعا است. بر همین اساس است که فقها فروش اسلحه به کفار حربی را ممنوع کرده و باقیمعاملات را اجازه دادهاند. اما به کار گرفتن کفار یا خود برایشان کار کردن، هر دوجایز است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که رحمهللعالمین است با غیر مسلمانان آنچنان احسان و همدردی و خوش رفتاری مینمود که نظیرش در جهان یافت نمیشود. سالی که در مکه مکرمه قحط سالی شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دشمنانی که آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم را از وطن بیرون کرده بودند، کمک کرد و هنگامی که مکه مکرمه به دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فتح شد و همه دشمنان مغلوب لشکریان اسلام شدند، همه را آزاد کرد و فرمود: «لا تثریب علیکم الیوم». یعنی شما امروز تنها بخشیده نمیشوید بلکه بر مظالم وجرایم گذشته خود نیز سرزنش نخواهید شد. وقتی آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ با دشمنان کسی را به اسارت میگرفتند، آن چنان با وی رفتار میکردند که کسی با اولاد خویش چنان رفتار نمیکند. کفار و مشرکین انواع آزار و شکنجه را به آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم روا داشتند اما هیچگاه ایشان به فکر انتقامگیری نیفتاد و هیچوقت در حق آنان نفرین نکرد.
حضرت عمر فاروق رضی الله عنه برای ذمیان نیازمند غیر مسلمان مانند دیگر مسلمانان از بیتالمال حقوق مقرر کرد. تاریخ گواه این مطلب است که خلفای راشدین و صحابه کرام رضی الله عنهم چگونه با این قبیل افراد رفتار کردهاند؛ همه اینها در حد مواسات ومدارا و معاملات انسانی بود نه موالاتی که از آن نهی شده است»[3].
بعد از آن حق تعالی علم محیط خود به همه مخلوقات را بیان نموده میفرماید:
﴿قُلۡ إِن تُخۡفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمۡ أَوۡ تُبۡدُوهُ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٩﴾ [آل عمران: 29].
«بگو» ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم «اگر آنچه را در سینههای شماست» از دوستی و همدلی باطنی با کفار، یا غیر آن از اموری که رضای حق تعالی در آن نیست «پنهان دارید یا آشکارش کنید، خدا آن را میداند» پس در برابر آن شما را جزا میدهد «و نیز آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است، میداند» بنابراین، علم وی عامتر وفراگیرتر از آن اموری است که شما آن را پنهان یا آشکار میدارید «و خداوند برهر چیزی تواناست» لذا او را نافرمانی نکنید زیرا در آن صورت، با مجازات او روبرو خواهید شد.
صاحب تفسیر «المنیر» در بیان احکام میگوید:
1- این دو آیه کریمه و امثال آن از آیات، از عقد پیمان و قرارداد میان مسلمانان با غیر آنان نهی نمیکند، چنانکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم با قبیله خزاعه ـ در حالیکه هنوزبر شرک خویش بود ـ پیمان بستند. ولی شرط این است که به کفر کافران رضایت باطنی وجود نداشته باشد. اما دوستی و موالات با کفار حربیای که اسباب آزارمسلمانان را فراهم آورده باشند، جایز نبوده بلکه دشمنی با آنها واجب است.
2- برخی از مالکیها برآنند که این آیات، دلیل بر آن است که یاری جستن از کفار در جنگ روا نیست. ولی بیشتر پیروان مذاهب اربعه، یاری جستن از کافر علیه کافر را جایز میدانند، در صورتی که آن کافر، به مسلمانان پندار و اندیشه نیک داشته باشد. ولی شافعیها حتی این یاری جستن را نیز به این شرط مشروط گردانیدهاند که مسلمانان به یاری آنها نیاز داشته باشند.
3- آیه کریمه (28)، دلیل بر مشروعیت «تقیه» است. تقیه عبارت است از: نگهداری جان، یا آبرو، یا مال از شر دشمنان، که این بر حسب نوعیت دشمن بر دو نوع تقسیم میشود؛ زیرا دشمن یا دشمن دین است، یا دشمن دنیا. اگر دشمن دین باشد؛ پس مسلمانی که در مکانی قرار دارد که در آن بر آشکار ساختن دینخویش قادر نیست، بر وی واجب است که از آن مکان هجرت کرده به جایی برود که در آن توانایی اظهار دینش را دارد و اگر از مستضعفان است و قادر به هجرت نیست، بر وی رواست که در دار کفر بماند و به قدر ضرورت با آنها در ظاهر امر همراهی و موافقت کند، اما این اظهار موافقت، رخصت است و آشکار ساختن دین خویش عزیمت. و اگر دشمن، دشمن دنیای انسان باشد و او به سبب مال، یا امور دنیوی خویش در جایی احساس خطر کند، بهقول راجح، در این صورت نیز هجرت بر وی واجب است.
﴿یَوۡمَ تَجِدُ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَیۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِیدٗاۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ٣٠﴾ [آل عمران: 30].
«روزی که هرکسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، حاضر شده مییابد و آرزو میکند: کاش میان او و آن» کارهای بد «فاصلهای دور بود» حسنمیگوید: «هر یک از شما در آخرت دوست دارد که هرگز با عمل بد خویش روبرو نشود، اما در دنیا حال برعکس است و او از گناه خویش لذت میبرد». علت تکرار عبارت: «و خداوند شما را از خودش برحذر میدارد» که در آیه (28) نیز آمده، تأکید بر این هشدار است تا این هشدار بزرگ، همیشه آویزه گوش و هوش مؤمنان باشد و فراموششان نگردد ولی حق تعالی درعینحال، از روی لطف و مهربانیای که بر بندگانش دارد، این تهدید شدید و هشدار سخت را به رأفت خویش پیوسته میگرداند: «و خدا به بندگانش رئوف است» حسن بصری میگوید: «از رأفت حق تعالی بربندگان است که آنان را از کیفر خویش برحذر میدارد». بعضی در معنی آن میگویند: خداوند متعال به خلقش رئوف و مهربان است، پس دوست دارد که آنان بر راه مستقیم و دین قویمش پایدار و پیرو پیامبر گرامیاش باشند.
﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٣١﴾ [آل عمران: 31].
«بگو» ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! به مدعیان دوستی من «اگر خدا را دوست دارید» یعنی: اگر بهحق در ادعای محبت خداوند عزوجل صادق و راستگو هستید «پس، از منپیروی کنید» در راه اسلام زیرا شما میدانید که من پیامبر بر حق خداوند عزوجل هستم «تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما بیامرزد و خداوند آمرزنده مهربان است» لذا محبت خداوند عزوجل بر بندگان، اثر پیروی آنان از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فرمانبرداری از وی است و اثر محبت خدا عزوجل بر بنده، انعام وی بر او به آمرزش و فضل و رحمت میباشد. ابنکثیر میگوید: «این آیه کریمه، حکمی است علیه کسانی که ادعای محبت خدا عزوجل را دارند، اما رهرو طریقه محمدی صلی الله علیه و آله و سلم نیستند». پس چنین کسانی در واقع امر در ادعایشان دروغگو هستند تا آنگاه که در همه گفتار و کردارخویش، از شریعت محمدی و دین نبوی صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنند، چنانکه در حدیث شریف آمده است: «هرکس کاری بکند که مطابق با شریعت ما نباشد، آن کار مردود است».
در بیان سبب نزول این آیه کریمه از حسن بصری رحمه الله روایت شده است که گفت: در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مردمی بودند که میگفتند: ای محمد! سوگند به خداوند که ما ذات متعال او را دوست میداریم. همان بود که حق تعالی نازل فرمود: (بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید...).
﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ٣٢﴾ [آل عمران: 32].
«بگو» ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! «خدا و پیامبر او را اطاعت کنید» در تمام اوامر و نواهیش «پس اگر رویگردان شدند» از اطاعت و محبت خدا و رسولش، بدانند که «قطعا خداوند کافران را دوست ندارد» بر آنان نمیآمرزد و آنان را مورد خشم خودقرارمیدهد. این آیه دلیل بر آن است که مخالفت از راه و روش محمدی صلی الله علیه و آله و سلم کفراست.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ٣٣﴾ [آل عمران: 33].
چون خدای سبحان به بیان این حقایق پرداخت که دین مورد پسندش، دیناسلام است و محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر برحقش میباشد که محبت هیچ کس به او، جز با اطاعت و پیروی از این پیامبر برگزیدهاش صدق پیدا نمیکند و اختلاف اهل کتابهای انجیل و تورات در این حقیقت، هم فقط وفقط برخاسته از انکار خدا عزوجل و حسد با این پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است؛ اکنون به اثبات رسالت عیسی علیه السلام و بیان این حقیقت میپردازد که او از اهل بیت نبوت، از معدن رسالت و در عین حال مخلوق تربیت یافتهای از مخلوقات وی است، بنابراین، غلو و افراط در تقدیس وی سزاوارنیست. و بیان این حقیقت با این مقدمه آغاز میشود: «بهیقین خداوند آدم و نوح وخاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید» یعنی: خداوند عزوجل این قافله انبیا علیهم السلام را از میان جهانیان به نبوت برگزید. تخصیص آدم علیه السلام به یادآوری برای آناست که او پدر همه بشر است، و بر گزیدنش به این معنی است که حق تعالی او را به دست بلاکیف خویش آفرید، در او از روح خویش دمید، فرشتگان خویش را برای او به سجده در افگند، به او نامهای همه اشیاء را تعلیم داد و او را به بهشت برین خویش ساکن گردانید. ذکر نوح علیه السلام نیز بدان جهت است که او آدم ثانی و اولین پیامبر برانگیخته الهی برای دفع شرک و مبارزه با طغیان میباشد. ذکر آلابراهیم علیه السلام برای این است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و بسیاری از پیامبران دیگر، از اینخاندان برانگیخته شدهاند. و ذکر آل عمران برای این است که عیسی علیه السلام از اینخاندان است زیرا مریم، دختر عمران و مادر عیسی علیهم السلام است. پس خدای متعال، این گروه را از میان انبیا: مخصوصا بدان سبب یاد کرد که تمام انبیا و رسل از نسل ایشانند.
﴿ذُرِّیَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ٣٤﴾ [آل عمران: 34].
«در حالیکه این جماعت» انبیا علیهم السلام «نسلی بودند بعضی از آنان از بعضی دیگر پیدا شده» در نسب، چنانکه برخی از آنان، در نیت و عمل و اخلاص و توحید نیز، از تبار برخی دیگر بودند «و خداوند شنوای داناست» شنواست سخنانشان را، داناست به احوال ایشان.
﴿إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٣٥﴾ [آل عمران: 35].
«آنگاه که زن عمران» که نامش حنه بود «گفت: پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم، نذر تو کردم» یعنی: برای عبادتت «تا آزاد از هر قید» و مشغله دنیایی، خالصانه پرستشگر تو و خادم معبدت «باشد» و چیزی از امور دنیا او را به خود مشغول نگرداند «پس از من بپذیر» این نذر را که در رحم دارم «که تو شنوای دانایی» دعایم را میشنوی و به نیت مخلصانهام دانایی. ابن کثیر به نقل ازمحمدبن اسحاق میگوید: «حنه مادر مریم ـ همسر عمران ـ زنی بود که باردار نمیشد، روزی پرندهای را دید که جوجه خویش را صدا میزند، در این هنگام آرزو کرد که کاش او هم فرزندی میداشت، پس به بارگاه حق تعالی دعا کرد و حق تعالی دعایش را اجابت نمود و در نتیجه او از شوهرش باردار شد، آنگاهگفت: (پروردگارا! آنچه در شکم خود دارم، نذر تو کردم...). یادآور میشویم که نذر کردن فرزند در شریعتشان جایز بود و فرزند هم باید از نذر پدر و مادراطاعت میکرد.
﴿فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰۖ وَإِنِّی سَمَّیۡتُهَا مَرۡیَمَ وَإِنِّیٓ أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ٣٦﴾ [آل عمران: 36].
«پس چون فرزندش را بزاد، گفت: پروردگارا! هرآینه من دختر زادهام» حنه زن عمران از زادن فرزند دختر افسوس خورد و محزون شد زیرا آنچه را امیدوار بود ونزد خود فکر و برنامهریزی کرده بود ـ یعنی زادن فرزند پسر ـ محقق نگشته بود «و خدا به آنچه او زایید، داناتر است» این از کلام خدای سبحان بر سبیل بزرگداشت شأن آن نوزاد دختر ـ یعنی مریم ـ و اعلام این حقیقت به مادرش هست که: نباید از زادن دختر، محزون و متأثر باشد، چه، پروردگار بهزودی ایندختر وی و فرزندش ـ عیسی علیه السلام ـ را آیت و نشانهای برای همه جهانیان خواهدگردانید «و پسر مانند دختر نیست» این از سخن مادر مریم و دنباله اظهار حسرت وحزنش میباشد. یعنی: پسری را که برای نذر شایستگی داشت و من میخواستم که خادم مسجدالاقصی باشد، مانند دختر نیست که از نظر نیرومندی و از جهاتیدیگر، برای این خدمتگزاری آمادگی کامل ندارد «و من نامش را مریم نهادم» مریم به زبان عبری، یعنی: خدمتکار پروردگار. ابن کثیر میگوید: «این آیهکریمه، دلیل بر جایز بودن نامگذاری فرزند در روز تولد وی است». چنانکه اینحکم در سنت نیز ثابت شده است زیرا در حدیث شریف آمده است که رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «امشب فرزندی برایم متولد شد که او را به نام پدرم، ابراهیم نام نهادم».
آنگاه مادر مریم به دعای خویش چنین ادامه داد: «و هر آینه من، او و نسل وی را از شر شیطان ملعون در پناه تو میکنم» تا شیطان بر اغوا نمودن او و فرزندانش قادر نباشد. و خداوند عزوجل این دعایش را مستجاب گردانید زیرا در حدیث شریفآمده است: «هیچ نوزادی نیست مگر اینکه شیطان او را در هنگام ولادتش مساس میکند، جز مریم و پسرش».
﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّاۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ٣٧﴾ [آل عمران: 37].
«پس پروردگار، مریم را قبول کرد قبولی نیک و بالنده ساخت او را بالیدنی نیک و زکریا را به سرپرستی» و اداره امور «او برگماشت» قتاده میگوید: «مریم، دختر سرور و پیشوای قوم بود زیرا عمران پدرش امامشان در نماز بود، از این جهت، علما و کشیشان همه داوطلب سرپرستی از وی شدند و هیچیک از آنان حاضرنبود تا این امتیاز را به دیگری ببخشد، سرانجام برای تعیین سرپرست وی به قرعهکشی تن دادند و قرعه بهنام زکریا ـ شوهرخواهر، یا شوهر خالهمریم ـ برآمد و بدین سان بود که زکریا سرپرستی و تربیت وی را بر عهدهگرفت». «هر بار که زکریا در محراب بر او وارد میشد» محراب: ایوانی در جلو معبد است که دری دارد و به وسیله نردبانی کوچک بر آن بالا میروند و کسیکه درآن قرار داشته باشد، از دید کسانی که در معبد هستند پنهان میماند، لذا محراب،گرامیترین جایگاه برای نشستن است. و اهل کتاب به آن «مذبح» میگویند.آری! هر بار که زکریا علیه السلام به محراب نزد مریم میرفت: «نزد او خوراکی مییافت» یعنی: نوعی از انواع خوراکیها را نزد وی مییافت. در روایات است آمده است: چون زکریا بر وی وارد میشد، میوه زمستان را در فصل تابستان و میوه تابستان را در فصل زمستان نزد وی مییافت. ابن کثیر میگوید: «این خود دلیل کرامت اولیا میباشد». و چون زکریا این میوهها را نزد وی یافت: «گفت: ایمریم! این از کجا برای تو آمده است«؟ و آن زمان، زمان قحطی و خشکسالی نیز بود «مریم» در پاسخ گفت: «این از نزد خداوند است» لذا، دیدن این میوهها نزد من جای شگفتی و استبعاد ندارد، چرا که «خدا به هرکس بخواهد، بی حساب روزی میبخشد» به هنگام فصل و موسم آن روزی و بدون آن.
﴿هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ٣٨﴾ [آل عمران: 38].
«آنجا بود» یعنی: در این مکانی که زکریا نزد مریم ایستاده بود و با مشاهده این حالات و مقامات برای مریم بود که او نیز به شوق و طمع فرزند افتاد، هرچند خود پیرمردی کهنسال، و زنش نیز پیر زنی نازا بود. آری! آنجا بود «که زکریا به درگاه پروردگارش دعا کرد و گفت: پروردگارا! به من از نزد خود فرزندی پاک و پسندیده عطاکن، که تو شنوای دعایی» و پذیرنده آن. آری! زکریا بی درنگ به این حقیقتپی برد، که همان خدایی که به فراهم نمودن چنین میوههای بهشتی برای مریم قادراست، بیتردید بر پدید آوردن فرزند از پیرمردی کهنسال و زنی نازا و عقیم نیزتواناست.
﴿فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ یُصَلِّی فِی ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحۡیَىٰ مُصَدِّقَۢا بِکَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ٣٩﴾ [آل عمران: 39].
«آنگاه درحالی که در محراب به نماز ایستاده بود، فرشتگان ندایش دادند» به قولی: مراد از فرشتگان، جبرئیل علیه السلام است «که خداوند تو را به» تولد «یحیی مژده میدهد» اسم یحیی در انجیل «یوحنا» بود «که تصدیق کننده» حقانیت «کلمهای است از جانب الله» یعنی: تصدیق کننده عیسی علیه السلام است. عیسی علیه السلام را«کلمه الله» نامیدند زیرا او با کلمه «کن» از سوی خدای سبحان به وجود آمد.چنین بود که یحیی علیه السلام بهدنیا آمد و به نزدیک بودن بعثت عیسی علیه السلام مژده داد، وعیسی علیه السلام در زمان وی مبعوث شد. یادآور میشویم که یحیی پسرخاله عیسی علیه السلام و اولین کسی بود که به وی ایمان آورد و تصدیقش کرد. همچنین یحیی «سید است و حصور» سید: کسی است که با بردباری، بزرگواری و پرهیزکاری، بر قوم خویش سیادت و سروری میکند. حصور: کسی است که از زنان، خوددار و پرهیزندهاست. آری! یحیی علیه السلام از نزدیکی به زنان محصور بود و مانند دیگر مردان با آنان مقاربت نمیکرد، یا به سبب آن که بر این کار قادر نبود، یا از روی زهد و عفت نفس، خود را از این کار باز میداشت.
قاضی عیاض در کتاب «شفاء» میگوید: «بدان که کنارهگیری یحیی از زنان، به سبب آن نبود که او آلت مردی نداشت زیرا این نقیصهای است که لایق شأنانبیا علیهم السلام نیست، بلکه معنای آن این است که او از گناهان معصوم بود، گویی ازنزدیکی به گناه باز داشته میشد». «و» یحیی «پیامبری از شایستگان است» یعنی: او پیامبری است که فرایض و تکالیف الهی و حقوق مردم را ادا میکند. این دومین مژده در مورد یحیی علیه السلام بعد از بشارت به تولد وی است.
﴿قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُ٤٠﴾ [آل عمران: 40].
زکریا که سالمند بود «گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری باشد درحالی که پیریام بالا گرفته است» و کهنسال گشتهام. گویند که او نود، یا صد و بیست سال عمرداشت. «و» درعین حال «زنم عاقر است» عاقر: زنی است که نمیزاید، یعنی: عقیم بودن، مانع بچهدارشدن وی میشود. به این ترتیب، زکریا به وجود آمدن فرزند را از خود و همسرش دور پنداشت زیرا عادت حکم میکند که فرزند از چنین مرد و زنی بهوجود نیاید «گفت» پروردگار متعال «همچنین است، خدا هرچه بخواهد میکند» از کارهای عجیب و شگفتآور، و در پیشگاه قدرت وی هیچ کاری دشوار نیست. پس، ای زکریا! چرا این کار را بعید میپنداری؟
﴿قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ٤١﴾ [آل عمران: 41].
زکریا «گفت: پروردگارا! برای من نشانهای قرار ده» که با آن از باردار شدن زنم آگاه شوم و این نعمت را با سپاس و شکر تو دنبال کنم «فرمود: نشانهات این استکه سه روز نمیتوانی با مردم سخن گویی جز به رمز» یعنی: در این سه روز ـ باآن که صحیح و سالم هستی ـ از سخن گفتن با مردم ـ اما نه از اذکار و نیایشها ـ بازداشته میشوی. حق تعالی این نشانه را برای آن قرار داد تا زکریا در این سه روز به شکرانه نعمتی که بر وی ارزانی داشته است، کاملا خود را برای ذکر وی فارغگرداند. رمز: اشاره نمودن با لبها، یا چشمها، یا ابروها، یا دستهاست «و پروردگارت را بسیار یاد کن و شامگاهان» از هنگام زوال خورشید تا غروب آن «وبامدادان» از طلوع صبح تا چاشتگاه «او را تسبیح گوی» و نماز بگزار. نماز راتسبیح نامید زیرا در آن تنزیه و تقدیس خداوند متعال از بدیها و عیبهاست.
﴿وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ٤٢﴾ [آل عمران: 42].
«و یاد کن هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده» برای اینکه نامت را با ولادت مسیح، بلند و برتر گرداند. در حدیث شریف به روایتانس رضی الله عنه آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «بهترین زنان جهان چهار تناند؛ مریم دختر عمران، آسیه زن فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم ». همچنین در حدیث شریف آمده است: «از مردان کسان بسیاری به پایه کمال رسیدهاند، اما از زنان غیر از مریم دختر عمران و آسیه زن فرعون کسی دیگر به پایه کمال نرسیده، و همانا فضل و برتری عایشه بر سایر زنان، همچون برتری آبگوشت بر سایر غذاهاست». «و پاک ساخته» تورا ای مریم از کفر، یا از همه پلیدیهای حسی و معنوی «و تو را بر زنان جهان برگزیده» تا روز قیامت. پسمریم علیه السلام دوبار برگزیده شده، یکی گزینش وی برای ولادت مسیح، و دیگری گزینش وی بر تمام زنان جهان. یا گزینش اول؛ پذیرفتن وی به خدمتگزاری بیتالمقدس و گزینش دوم؛ متولدشدن پیامبری از وی است.
﴿یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّٰکِعِینَ٤٣﴾ [آل عمران: 43].
«ای مریم! فرمانبردار پروردگار خود باش» یعنی: برای خدای خویش خاشع و فروتن باش و نماز بگزار و در نمازت قیام را طولانی گردان. قنوت: طاعت همراهبا فروتنی است «و سجده کن و با رکوعکنندگان رکوع کن» یعنی: نماز را با جماعت نمازگزاران ادا کن. یا همانند آنان نماز بگزار، هرچند که همراه با آنان نمازنگزاری.
﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ٤٤﴾ [آل عمران: 44].
ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! «این» اموری که به تو در این آیات خبر دادیم «از اخبار غیب است که بر تو وحی میکنیم» و تو از مشاهده آنها غایب بودهای «و تو در نزد آنان» یعنی: در حضور آنان «نبودی، آنگاه که قلمهایشان را انداختند که کدامیک مریم راسرپرستی کنند و تو در نزد آنان نبودی هنگامی که با یکدیگر کشمکش میکردند» درامر تربیت مریم، که چهکسی حضانت وی را بر عهده گیرد؟ عکرمه میگوید: «آنان سرانجام قرعه کشی کرده و قلمهای قرعه را در آب جاری (نهر اردن) انداختند، به این شرط که قلم هرکس که در آب ایستاد و با آب روان نشد، اوسرپرست مریم است، پس قلمهای همگی، بجز قلم زکریا، در آب روان شد». آری ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ! تو دراین صحنهها حاضر نبودی، بلکه خداوند عزوجل تو را با وحی خویش از این امور باخبر ساخت، چون همگان اذعان دارند که تو از کسانی نبودی که انجیل را میخواندند، یا با نصاری معاشرت و همنشینی داشتند، پس خبر دادنت از این امور، دلیل صدق و راستی تو در ادعای رسالت است.
﴿إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ وَجِیهٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ٤٥﴾ [آل عمران: 45].
«چنین بود که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از جانب خود بشارت میدهد» این کلمه خود عیسی علیه السلام است که با کلمه «کن» به وجود آمد.یعنی خداوند عزوجل فرمود: «کن: موجود شو»، و عیسی علیه السلام بهوجود آمد «که نام او مسیح است» عیسی علیه السلام به سبب آن «مسیح» نامیده شد که: هیچ بیماری را با دست خویش مساس نمیکرد، مگر اینکه آن بیمار شفا مییافت. یا بدان سبب که بسیار سیاحت میکرد. یا بدان سبب که او خود به «برکت» مورد مساسقرارگرفت، یعنی: بر او روغنی مالیده شد که بر انبیا علیهم السلام مالیده میشود. این تعبیرخداوند متعال: «عیسی فرزند مریم» با وجود آن که مخاطب کلام خود مریماست و ظاهرا نیازی به ذکر نام وی نبود، برای توجه دادن به این حقیقت است کهعیسی علیه السلام بدون پدر متولد میشود، و به همین دلیل او به مادرش نسبت داده شد «و در دنیا و آخرت وجیه است» وجیه: کسی است که دارای جاه و کرامت باشد. وجاهت عیسی علیه السلام در دنیا به نبوت و در آخرت به شفاعت و علو درجه است «و ازمقربان» بارگاه الهی «است».
﴿وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ٤٦﴾ [آل عمران: 46].
«و او در گهواره» به اعجاز «و در میانسالی» به وحی و رسالت «با مردم سخنمیگوید» مهد: گهواره طفل در دوران شیرخوارگی اوست. کهل: میانسالی است «و از شایستگان است» یعنی: عیسی علیه السلام از بندگان صالح و شایسته خدا عزوجل است.پس این بشارت: ولادت عیسی علیه السلام ، سخنگفتن وی در گهواره، رسیدن وی به سنکهولت، بودن وی از بندگان شایسته خدا عزوجل ، برخورداری وی از وجاهت، بودن وی از زمره علما و بودن وی از شمار پیامبران را، جملگی دربر میگیرد.
﴿قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ٤٧﴾ [آل عمران: 47].
«مریم گفت: پروردگارا! چگونه برایم فرزندی باشد، با آن که هیچ بشری به من دست نزده است»؟ از آنجا که مریم تولد فرزند را بدون مردی که پدرش باشد، متضمن خرق عادت دید، بعید پنداشت که از وی به شیوه معمول، فرزندی بدینگونه بهدنیا آید. اما حق تعالی در پاسخ وی «فرمود: خداوند بدینسان هرچه را بخواهد میآفریند، چون اراده او به کاری تعلق گرفت، فقط به آن میگوید: موجود شو،پس بیدرنگ موجود میشود» بدون کار و کوشش و حرکتی و این نیست مگر بهسبب کمال قدرت حق تعالی.
﴿وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ٤٨﴾ [آل عمران: 48].
«و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد» مراد از کتاب: خط ونویسندگی است و مراد از حکمت: علم نافع و قوت فهم و حسن تدبیر در امور، بانهادن هر کاری در جایگاه مناسب آن است.
﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بَِٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیَۡٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ٤٩﴾ [آل عمران: 49].
«و» عیسی علیه السلام را به عنوان «پیامبری بهسوی بنیاسرائیل» میفرستد، همراه باپیامی که مضمون آن این است: «من از سوی پروردگارتان برای شما معجزهای آوردهام» بهعنوان نشانهای بر نبوت خویش. یادآور میشویم که عیسی علیه السلام بهسوی غیر بنیاسرائیل فرستاده نشده بود، مگر از آنجا که آنان او را انکار و تکذیبکردند، او برخی از پیروانش را بهسوی بعضی از امتهای دیگر، چون اهالی انطاکیهفرستاد.[4] آنگاه عیسی علیه السلام در شرح معجزه خویش گفت: «من از گل برای شما چیزی به هیأت پرنده» یعنی: مانند شکل و هیأت پرنده «میسازم، آنگاه در آن میدمم، پس پرندهای» جاندار «میشود» و مانند سایر پرندگان میپرد «به اذنالهی» یعنی: اگر اذن خدای عزوجل نبود، آن مخلوق قدرت پریدن نداشت، پسدرحقیقت، آفرینش به فعل خدای سبحان بود که آن را به دست عیسی علیه السلام اجرامیکرد بنابراین، برابر ساختن گل و دمیدن در آن، از عیسی علیه السلام و آفرینش از خدای عزوجل بود «و نابینای مادرزاد و پیس را بهبود میبخشم» پیسی عارضهای است معروف و عبارت از لکههای سفیدی است که بر پوست بدن انسان ظاهر میشود. دلیل اینکه خدای سبحان فقط از این دو بیماری یاد کرد، این است که این دو بیماری غالبا به معالجه بهبود نمییابند «و مردگان را به اذن الهی زنده میکنم و از آنچه میخورید و در خانههایتان ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم» البته مردم قاعدتا برآنچه که انسان در خانهاش ذخیره میکند، یا در خانهاش میخورد، آگاهی پیدانمیکنند، پس این خود، معجزهای برای عیسی علیه السلام بود «مسلما در این» معجزات «برای شما نشانهای است» بر صدق رسالت من «اگر مؤمن باشید» و آیات روشن الهی را تصدیق کنید.
﴿وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡۚ وَجِئۡتُکُم بَِٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ٥٠﴾ [آل عمران: 50].
«و» عیسی علیه السلام گفت: آمدهام تا «تصدیقکننده تورات باشم که پیش از من» نازل شده «است» یعنی: از آنجا که تورات به بعثت عیسی علیه السلام بشارت داده و اوصاف وی را بیان کرده است، پس بعثت عیسی علیه السلام در حقیقت، تصدیقی برایتورات است. یادآور میشویم که عیسی علیه السلام احکام تورات را در آن چیزهایی که به نسخ آنها مأمور نشده بود، رعایت میکرد، که این خود در راستای تصدیق تورات قرار داشت «و تا پارهای از آنچه را که بر شما حرام شده، برای شما حلالکنم» یعنی: همچنان برانگیخته شدم تا بعضی از آن چیزهایی را که خداوند عزوجل درتورات بر شما حرام گردانیده بود، چون چربی حیوانات و هر حیوان دارای ناخن وغیر آن از محرماتی را که خداوند عزوجل به منظور تنبیه بنیاسرائیل، با تحریم آنها برآنان سخت گرفته بود، بر شما حلال گردانم. بعضی گفتهاند: فقط چیزهایی بر یهودیان حلال گردانیده شد که نه تورات، بلکه احبار یهود خود بر آنان حرام ساخته بودند «و از جانب پروردگارتان برای شما معجزهای آوردهام، پس از خداوند پروا کنید و مرا اطاعت کنید» در دینم، که عقیده به توحید و یگانگی حق تعالیاست.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ٥١﴾ [آل عمران: 51].
«بیگمان، خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید که راه راست همین است» و تمام پیامبران بر پیمودن این راه اتفاق نظر دارند.
به این ترتیب، عیسی علیه السلام صراحتا اعلام کرد که پروردگارشان نیست، لذا زیادهروی نصاری در مورد وی بعد از بردنش به آسمان و ادعای اینکه او یکی از سهخدا میباشد، یک بهتان بیش نیست، بلکه عیسی علیه السلام خود گفت: من نیز بندهخدایم، چنانکه شما همگی بندگان خدا هستید، پس دیگر چرا نصاری عیسی علیه السلام را به خدایی میگیرند؟
﴿فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ٥٢﴾ [آل عمران: 52].
«پس چون عیسی از آنان احساس کفر کرد» یعنی: دانست به علمی که در آن هیچ شبههای نیست، همچون دریافت آنچه که به وسیله حواس درک میشود. بهکار گرفتن «احساس» در ادراک امور معنوی، مجاز است نه حقیقت، آری! اودر این هنگام «گفت: انصار من در راه خدا چه کسانیاند»؟ انصار: جمع نصیر، بهمعنی یاران و یاوران است. یعنی: یاران من در دعوت بهسوی خداوند عزوجل ورساندن پیام وی به مردم چه کسانی اند؟ «حواریون» که دوازده مرد از شاگردان ومقربان نزدیک عیسی علیه السلام بودند «گفتند: ما انصار خدا هستیم» یعنی: ما یاوران دینخدا عزوجل و پیامبرانش هستیم. حواری: در لغت به معنی یار و یاور است «به خدا ایمان آوردهایم و گواه باش که ما تسلیم هستیم» یعنی: ای عیسی! تو در روز قیامت برای ما گواهی بده که ما در ایمانمان مخلص و وفاکیش و در برابر خواسته تو فرمانبردار و منقاد بودهایم. در حدیث شریف به روایت بخاری و مسلم آمده است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چون در روز احزاب داوطلب خواستند، زبیر رضی الله عنه داوطلب میدانشد، بار دیگر داوطلب خواستند، باز هم او داوطلب شد، در این اثنا فرمودند: برای هر پیامبری حواریی است و حواری من زبیر است».
﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ٥٣﴾ [آل عمران: 53].
حواریون در ادامه گفتند: «پروردگارا! به آنچه نازل کردهای ایمان آوردیم و ازپیامبرت پیروی کردیم، پس ما را در زمره گواهان» بر وحدانیت خویش و تصدیق پیامبرت «بنویس» و قرار بده.
﴿وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ٥٤﴾ [آل عمران: 54].
«و» کسانی که عیسی علیه السلام از آنان احساس کفر کرد، یعنی کفار بنیاسرائیل «مکر ورزیدند» مکر: تدبیری پنهانی است که شخص مکر شده را به ورطههایی میافگند که در محاسبهاش قرار نداشته است و استعمال آن در توطئه و برنامهریزی بد و فتنهگرانه غالب شده است «و خداوند هم مکر در میان آورد» و مکر وی استدراج[5] وی برای بندگان از جایی است که نمیدانند. بعضی گفتهاند: مکر خدا عزوجل در اینجا؛ عبارت از افگندن شباهت عیسی علیه السلام بر یکی از حواریون و بالابردن خود عیسی علیه السلام بهسوی آسمان بود، بهطوری که لشکریان کفر که به قصد کشتنعیسی علیه السلام به محل اقامت وی آمدند، همان حواریی را که شبیه عیسی علیه السلام بود، گرفته او را کشتند و به دار آویختند و گمان کردند که عیسی علیه السلام را کشته و به دارآویختهاند «و خداوند بهترین مکرکنندگان است» یعنی: او در مکرورزی از آنان قویتر، در تدبیر و برنامهریزی از آنان نافذتر و بر رساندن ضرر به آنان که بخواهد ـ از جایی که آنها هرگز حساب آن را هم نکردهاند ـ نیرومندتر است، اما جز با مکرکنندگان مکر نمیکند.
﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ٥٥﴾ [آل عمران: 55].
«هنگامی که خداوند گفت: ای عیسی! من برگیرنده توام» از زمین. ابن کثیر میگوید: «مراد از برگرفتن (وفات) در اینجا، به خواب بردن وی است». آنگاه او در اینباره به آیات و احادیثی استشهاد میکند، از جمله آیه: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَتَوَفَّىٰکُم بِٱلَّیۡلِ﴾ [الأنعام: 60]. «اوست ذاتی که شما را در شب میمیراند». همچنین به اینحدیث شریف که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هرگاه از خواب بیدار میشدند، میفرمودند: «الحمدلله الذی أحیانا بعد ما أماتنا». «سپاس خدایی را که ما را زنده گردانید بعداز آن که میرانید...». اما قرطبی میگوید: «صحیح آن است که حق تعالی، عیسی علیه السلام را بدون وفات و خواب به آسمان برد». طبری نیز همین قول را اختیارکرده، از ابن عباس رضی الله عنه نیز همین قول به صحت رسیده، امام شوکانی نیز بر همین معنی تأکید میکند و قول صحیح نزد محققان از علما نیز همین است. «و بالابرنده توام بهسوی خویش» در آسمان، و بدینگونه نگهدارنده توام از آسیب کفار واین که به تو دست یابند، یا تو را به قتل رسانند «و پاک کننده توام از کسانی که کافرشدهاند» یعنی: پاک کننده توام از مجاورت با کفار؛ با بالابردنت بهسویآسمان، دور کردنت از آنان و نجات دادنت از آنچه که تو را بدان متهم میکردند «و برترگرداننده پیروان تو تا روز قیامت بر کافران هستم» یعنی: کسانی را که از تو وپیامت پیروی کردهاند تا روز قیامت بر کافران برتری میدهم. مراد از ایشان، نخبهیاران و پیروان عیسی علیه السلام هستند که زیاده روی در تقدیس وی را به جایی نرساندند که او را خدا بخوانند. همچنین در این زمرهاند مسلمانان زیرا ایشان نیز از آنچهعیسی علیه السلام آورد، پیروی نموده و او را ـ بی هیچ غلو و زیاده رویای ـ به اوصافیکه سزاوار آن است توصیف کردند. به قولی دیگر معنی آیه کریمه این است: نصارای پیرو عیسی علیه السلام ، پیوسته و مدام بر نسلهای باقیمانده از یهودیان غالبند زیرا یهودیان به عیسی علیه السلام کفر ورزیدند، و غلبه نصاری بر آنان با قوت و عزت وپیروزی آنهاست ـ والله اعلم. «آنگاه بازگشت شما بهسوی من است و در آنچه در آن اختلاف ورزیدید بین شما داوری میکنم» در روز قیامت.
﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ٥٦﴾ [آل عمران: 56].
«اما کسانی که کفر ورزیدند، در دنیا و آخرت به سختی عذابشان میکنم» در دنیا؛ باکشتن و اسیر ساختن و به دار مجازات آویختن و در آخرت؛ با عذاب آتش «و یاورانی ندارند» تا آنان را از این عذاب سخت برهاند.
﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ٥٧﴾ [آل عمران: 57].
«و اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، خداوند مزدشان رابهتمامی» یعنی: به طور کامل و فراهم شده «به آنان میدهد» با نیلشان به سعادت و آرامش در دنیا و بهشت در آخرت «و خداوند بیدادگران را دوست ندارد» این، کنایه از خشم خداوند متعال بر آنهاست.
﴿ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ٥٨﴾ [آل عمران: 58].
ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! «اینهاست» اشاره به اخبار عیسی علیه السلام و دیگران است که بیانشد «که ما آن را از آیات و ذکر حکیم بر تو میخوانیم» مراد از «ذکر حکیم» قرآنکریم است که دربرگیرنده حکمتها و آیات محکمی است که هیچ خللی در آنهانیست.
در بیان سبب نزول آیه کریمه از ابنابی حاتم روایت شده است: راهبان نجران نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمدند، پس یکی از آنها از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: «پدرعیسی علیه السلام کیست«؟ و عادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این بود که در پاسخ دادن شتاب نمیکردند و منتظر میماندند تا از جانب پروردگارشان به ایشان چه میرسد. همانبود که این آیه کریمه نازل شد.
در تفسیر «معارف القرآن» آمده است: «لازم بود که احوال و خدمات حضرت عیسی علیه السلام برای امت اسلام بهگونهای واضح بیان شود تا به هنگام نزول ایشان، هیچ شک و تردیدی برای این امت باقی نماند. البته در این باره، حکمتها ومصالح فراوانی نهفته است، از جملهظ:
1- اگر شناخت حضرت عیسی علیه السلام برای امت اسلامی محدود و کم باشد، امت اسلامی به هنگام نزول ایشان دچار تردید خواهد شد و تصور خواهد کرد که حضرت عیسی علیه السلام به آنان ربطی ندارد و چگونه ممکن است که به کمک ایشان بشتابد؟
2- هرچند حضرت عیسی علیه السلام به هنگام نزول در آخرالزمان به عنوان رسول و نبی تشریف نمیآورد ولی او از منصب نبوت و رسالت معزول نشده، بلکه به عنوان خلیفه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جهت رهبری امت تشریف میآورد؛ مانند آنکه والی ناحیهای برای انجام مأموریت به منطقه دیگری برود که از والیگری منطقه خویش معزول نیست. لذا همان گونه که در زمان حیات نخست ایشان، انکار نبوتش کفر به شمار میرفت، در آن هنگام نیز انکار نبوتش کفر خواهد بود. لذا امت مسلمان که از قبل بر اساس اشارات قرآن به نبوت او ایمان آورده بود، اگر هنگام نزول او را نشناسد، در انکار مبتلا میشود. بنابراین، علایم و صفات او بیش از حد، نیاز بهتوضیح داشت.
3- واقعه نزول عیسی علیه السلام در آخر عمر جهان بهوقوع میپیوندد. اگر احوال و علایم او مبهم میبود، امکان داشت که کسی دیگر مدعی شود که من مسیح پسر مریم هستم؛ لذا به وسیله همین علایم است که چنین مدعیانی محکوم بهشکستاند، چنانکه در هندوستان شخصی بهنام میرزا احمدقادیانی مدعی شد که من مسیح موعودم و علمای امت بر اساس همین علایم، قول او را رد کردند».
﴿إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ٥٩﴾ [آل عمران: 59].
مفسران در بیان سبب نزول آیه کریمه میگویند: هیأت نمایندگی نصارای نجرانبه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: چرا تو رفیق ما عیسی علیه السلام را دشنام میدهی؟ رسولخدا «فرمودند: مگر من در حق او چه میگویم؟ گفتند: میگویی او بنده خداست! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آری! او بنده خدا و کلمه اوست که او را بر دوشیزه باکره القا کرد. آنها خشمگین شدند و گفتند: آیا تا کنون انسانی را دیدهای که بدون پدر آفریده شدهباشد؟ اگر راست میگویی نظیر او را به ما معرفی کن.همان بود که خداوند متعال نازل فرمود: «به راستی مثل عیسی در نزد خدا همچون مثل آدم است» در اینکه عیسی علیه السلام هم مانند آدم علیه السلام بدون پدر آفریده شد، بلکه حتی آفرینش آدم از آفرینش عیسی علیه السلام نیز شگفت انگیزتر است زیرا آدم علیه السلام بدون پدر و مادر آفریده شد، چرا که حق تعالی «او را از خاک آفرید، سپس بدو گفت: موجود شو، پس بیدرنگ موجود شد» همچنین است عیسی علیه السلام که خداوند عزوجل به اوگفت: بدون پدر موجود شو، و او موجود شد. لذا شما چگونه او را به خدایی میگیرید، درحالیکه اقرار دارید به اینکه آدم علیه السلام بشری است مخلوق؟ پسعیسی علیه السلام نیز همچنین است، بلکه حتی او به مخلوق بودن اولی است. مثل: عبارت از شأن و وضع عجیب و حیرتآور است. آری! تشبیه عیسی به آدم، از باب تشبیه امری عجیب به امری عجیبتر از آن میباشد تا بدین وسیله این مثل درنفسهای بشری اثری بیشتر گذاشته و سخن خصم را قاطعانهتر در هم بکوبد.
﴿ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ٦٠﴾ [آل عمران: 60].
«حق از جانب پروردگار توست، پس از تردیدکنندگان نباش» این خطاب، متوجه هر شنوندهای است. یعنی: ای مخاطبان! سخن راست و درست درباره عیسی علیه السلام همان است که بیان شد، پس کسی از شما در این حقیقت مردد و دودل نباشد. یا خطاب متوجه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و نهی ایشان از تردید، برای افزودن بر تثبیت و پایداریشان میباشد.
﴿فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَکُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡکَٰذِبِینَ٦١﴾ [آل عمران: 61].
«پس هرکه با تو محاجه کند» ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! «دراین باره» یعنی: درباره عیسی علیه السلام ، و مدعی باشد که او ـ العیاذ باالله ـ خداست «پس از دانشی که برای تو آمده» یعنی: بعد از آن که خداوند متعال در آیات پیشین تو را از حقیقت امرعیسی علیه السلام خبر داد، در آن صورت «بگو: بیایید» یعنی: بشتابید و به میدان آیید تا «پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و اشخاص خود و اشخاص شما را فراخوانیم» یعنی: هریک از ما و شما خود و فرزندان و زنان خویش را فراخوانیم «سپس مباهله کنیم» ابتهال: در اصل؛ بلندکردن دستها به بارگاه خداوند عزوجل ودعاکردن به لعن و نفرین یا غیر آن، از روی جد و با تضرع و زاری است «و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» یعنی: همه ما در دعاهایمان بگوییم: خدایا! لعنت خویش را بر هریک از ما دو گروه که دروغگوست قرار بده. در روایات آمده است که: نصارای نجران با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم محاجه و مناظره کرده مدعی الوهیت عیسی علیه السلام شدند، در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنان را به «مباهله» فراخواندند. برخی از علما میگویند: «معنی آیه کریمه این است که: اگر نصرانیای با تودرباره عیسی علیه السلام مجادله کرد، او را به مباهله فراخوان».
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّۚ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٦٢﴾ [آل عمران: 62].
«هرآینه داستان حق و حقیقت همین است و معبودی جز خدا نیست» یعنی: آنچهکه خداوند عزوجل بر پیامبرش در شرح حال عیسی علیه السلام ـ از همان هنگام ولادت و پیدایش وی تا رسالتش ـ بیان کرد، همان با واقعیت منطبق است؛ لذا هیچ معبود برحق دیگری که سزاوار پرستش باشد، جز خدای یگانه وجود ندارد، لذا مبالغه نصاری در این باره، خلاف واقع و عاری از حقیقت است «و خداوند غالب و حکیم است» پس هیچکس نمیتواند با او در صنعش برابری کند.
در حدیث شریف به روایت بخاری و مسلم آمده است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خواستند تا با نمایندگان نصارای نجران ملاعنه [مباهله] کنند، اما یکی از آنان [که باهوشتر از دیگران بود] به رفیق خود گفت: با او ملاعنه نکنید زیرا سوگند به خدا که اگر او پیامبر باشد و با او ملاعنه کنیم، نه ما و نه آنان که در پشت سر ما هستند [یعنی قوم ما]، هرگز از عذاب الهی نمیرهیم و شما نیک دانستید که او پیامبر مرسل است و در موضوع عیسی به شما سخنی قاطع و روشنگر آورد، پس اگر با او مباهله کنید؛ سرتاسر این وادی بر شما آتشفشان میشود. همان بود که تن به مباهله ندادند و از سر تسلیم در آمده و در پاسخ به درخواست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: آنچه میخواهی به تو میدهیم [یعنی جزیه میپردازیم] لذا با ما مردی امین را بفرست، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: برخیز ای اباعبیده! و چون ابوعبیده به پاخاست، فرمودند: این شخص، امین این امت است».
این آیه کریمه از جمله نشانههای روشن و حجتهای مبرهن نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است زیرا اثبات میکند که ایشان مسیحیان را به «مباهله» فراخواندند، اما از آنجا که آنها بر بطلان عقیده خویش و صحت و درستی عقیده اسلام باور داشتند، تن به مباهله نداده و به پرداخت جزیه راضی شدند.
﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ٦٣﴾ [آل عمران: 63].
«پس اگر رویگردان شدند، همانا خداوند به» حال «مفسدان داناست» یعنی: اگر از این حق واضح و روشن اعراض کردند، بدان که این عینا همان فساد افروزی در روی زمین است زیرا چنین موضعگیری ای، بازگشت به شرک و کفر میباشد و شرک و کفر زاینده فساد و تباهی است و خدای سبحان به حال مفسدان داناست و آنان را در برابر اعمالشان مؤاخذه میکند.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ کَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِکَ بِهِۦ شَیۡٔٗا وَلَا یَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ٦٤﴾ [آل عمران: 64].
«بگو» ای پیامبر! خطاب به یهود و نصاری «ای اهل کتاب! بیایید بهسویسخنی که میان ما و شما برابر است» یعنی: دعوت من از شما این است که: بیایید تابه سخنی که در کتاب آسمانی ما و کتاب آسمانی شما به طور برابر و یکسان موجود است و شریعتهای آسمانی در آن هیچ اختلافی ندارند، اقرار کنیم، آن سخن این است: «که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم» یعنی: چیزی از مخلوقات را با خالق سبحان مورد پرستش قرار ندهیم. و این است پیام توحید ومتن دعوت همه انبیای الهی «و» بیایید «بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خداوند بهپروردگاری نگیرد» و هیچکس از ما دیگری را سجده نکند، بلکه همگی متفقا برای خدای عالمیان سجده کنیم و مانند کسانی نباشیم که به پروردگاری مسیح و عزیرمعتقدند.
این آیه کریمه حجت است بر این امر که: در مسایل دینی؛ چون عبادات وحرام و حلال، جز به سخن پیامبر معصوم، به سخن کسی دیگر ـ چون امام وفقیه ـ استناد نمیشود، در غیر این صورت؛ شرک در ربوبیت ـ یعنی امری کهقرآن کریم در آیات بسیاری آن را مردود اعلام کرده است ـ به وقوع میپیوندد.
«پس اگر از این» دعوت «اعراض کردند، بگویید: گواه باشید به اینکه ما مسلمانیم» یعنی: ما به احکام پروردگار تسلیم و منقاد، به خداوندی او خشنود وبه نعمتهایی که در این دین قویم بر ما ارزانی نموده، معترفیم. ابنعباس رضی الله عنه به نقلاز ابوسفیان میگوید: هرقل نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را طلب کرد و آن را خواند. درآن نامه چنین آمده بود: «بهنام خداوند بخشایشگر مهربان. از محمد رسول خدا به هرقل بزرگ روم! سلام بر آنان که پیرو هدایت اند. اما بعد! همانا من تو رابهسوی اسلام دعوت میکنم. مسلمان شو تا در سلامت بمانی، در این صورتخداوند عزوجل پاداش تو را دوبار میدهد، اما اگر روی برتافتی، بیگمان، گناه رعایایت هم بر دوش توست، و: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ماو شما یکسان است، که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم...».
﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمَآ أُنزِلَتِ ٱلتَّوۡرَىٰةُ وَٱلۡإِنجِیلُ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ٦٥﴾ [آل عمران: 65].
از ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیات (65 ـ 67) روایت شده است کهفرمود: نصارای نجران و احبار یهود به نزد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم گرد آمده و در حضور ایشان با یکدیگر نزاع و مشاجره کردند؛ احبار یهود گفتند: جز این نیست کهابراهیم یهودی بود. و نصاری گفتند: جز این نیست که ابراهیم نصرانی بود. پسحق تعالی نازل فرمود: «ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم محاجه میکنید، با آن که تورات و انجیل بعد از او نازل شدهاست؟ آیا تعقل نمیکنید»؟ به این ترتیب، خدایسبحان پندارشان را رد کرد و این حقیقت را روشن ساخت که آئینهای یهود ونصاری بعد از ابراهیم علیه السلام پدید آمدهاند زیرا یهودیت بعد از موسی علیه السلام پدید آمد وکتاب موسی علیه السلام تورات است، و نصرانیت بعد از عیسی علیه السلام پدید آمد و کتاب وی انجیل است، درحالیکه ابراهیم علیه السلام روزگاری دراز قبل از آنها میزیست، پسچگونه ابراهیم علیه السلام میتواند یهودی یا نصرانی باشد ؟!
﴿هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجۡتُمۡ فِیمَا لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٦٦﴾ [آل عمران: 66].
«هان، شما» ای یهودیان «همان کسانی هستید که درباره آنچه نسبت به آن علمی داشتید، محاجه کردید، پس چرا در مورد چیزی که بدان علمی ندارید محاجه میکنید؟ وخداوند میداند و شما نمیدانید» مراد از آنچه که یهودیان نسبت به آن علمی داشتند، احکام موجود در تورات ـ اعم از حلال و حرام و انواع عبادات ـ است، هرچند که آنان در آنها نیز به مقتضای دانش خویش عمل نکردند و در ایندانستههای خود نیز به ناحق جدال و مشاجره نمودند. اما آنچه که بدان علمیندارند، این پندارشان است که ابراهیم علیه السلام بر دینشان بود.
علما گفته اند: این آیه کریمه بر وجوب محاجه در امر دین؛ یعنی: اقامه دلیل وحجت علیه باطلگرایان، دلالت میکند.
﴿مَا کَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَا نَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ٦٧﴾ [آل عمران: 67].
«ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه حنیف» یعنی: گرایش یافته بود از تمام ادیان باطل بهسوی آیین توحید و «مسلمان بود» یعنی: مطیع خداوند عزوجل وپرستشگر او بود و دینش، دین اسلام بود «و از مشرکان نبود».
﴿إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٦٨﴾ [آل عمران: 68].
در بیان سبب نزول آیه کریمه آمده است: یهودیان به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند؛ ایمحمد! سوگند به خدا که تو میدانی ما از تو و دیگران به دین ابراهیم سزاوارتر وبه او نزدیکتریم؛ زیرا ابراهیم یهودی بود و جز حسد هیچ چیز دیگری تو را ازپذیرش این امر باز نمیدارد! پس حق تعالی نازل فرمود: «درحقیقت، نزدیکترینمردم به ابراهیم» یعنی: سزاوارترین مردم در وابستگی به وی «همان کسانیهستند» از یاران و پیروانش «که او را پیروی کردهاند» یعنی: به او ایمان آورده و از او اطاعت کردهاند و از آیینش پیروی کرده و به دینش اقتدا نمودهاند «و» نیز نزدیکترین مردم به ابراهیم علیه السلام «این پیامبر» یعنی: محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. اولویت رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم به ابراهیم علیه السلام از آن جهت است که ایشان از نسل ابراهیم علیه السلام اند، همچنان بسیاری از امور در شریعت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم با آیین ابراهیم علیه السلام موافق است. درحدیث شریف آمده است: «إن لکل نبی ولایة من النبیین وإن ولیی منهم أبی وخلیل ربی عزوجل إبراهیم علیه السلام : همانا برای هر پیامبری دوستی از پیامبران است و دوست من از ایشان، پدرم و خلیل پروردگارم عزوجل، ابراهیم علیه السلام است». «و کسانی کهایمان آوردند» از امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، آنان نیز به ابراهیم علیه السلام نزدیکتر و سزاوارترند «وخدا کارساز مؤمنان است» با نصرت و تأیید خویش.
﴿وَدَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یُضِلُّونَکُمۡ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ٦٩﴾ [آل عمران: 69].
در بیان سبب نزول آمده است: آیه کریمه درباره طوایف یهودی بنینضیر، بنیقریظه و بنیقینقاع نازل شد، آنگاه که گروهی از مسلمین را بهسوی دین خویش دعوت کردند: «گروهی از اهل کتاب» یعنی: راهبان و رؤسای گمراهشان «آرزو کردند که کاش شما را گمراه سازند» یعنی: آنان بسیار دوست دارند که شما رابا پیرو ساختن به راه و روش باطل خویش، گمراه سازند «در صورتیکه جز خودشان را گمراه نمیکنند» چرا که گامهای مؤمنان در راه ایمان ثابت و استوار است و مسلما وبال کار کسانی که بخواهند مؤمنان را از دینشان منحرف نمایند، به خودشان برمیگردد «و» اما آنها این حقایق را «نمیفهمند».
﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ٧٠﴾ [آل عمران: 70].
«ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر میورزید»؟ یعنی: چرا به آنچه که در کتابهای شما از دلایل نبوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آمده است، یا به قرآن که در برگیرنده اوصاف آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم و آشکارترین دلیل بر صدق و راستی ایشان میباشد، کفرمیورزید؟ «با آن که خود گواهی میدهید» بر آنچه که در کتابهای شما از این دلایل وجود دارد و میدانید که این دلایل حق است؟
﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٧١﴾ [آل عمران: 71].
«ای اهل کتاب! چرا حق را به باطل درمیآمیزید» آمیختن حق به باطل؛ خلط کردن آن با تحریفات عمدی و داخل کردن آن چیزهایی در دین است که از دین نیست و منحرفان به این منظور آن را در دین وارد میکنند تا حقایق را بر مردم پوشانیده و آنان را گمراه سازند «و» چرا «حقیقت را کتمان میکنید، با آن که خود میدانید» که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر حق است ؟.
﴿وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ٧٢﴾ [آل عمران: 72].
«و جماعتی از اهل کتاب گفتند». آنان چنانکه در سبب نزول آمده است؛ رؤسا واشراف یهود بودند که به فرومایگان قوم خود گفتند: «به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان آورید و در پایان روز کافر شوید» و بدینسان در وقتی اندک مرتدگردید «شاید آنان برگردند» یعنی: تا مؤمنان در دین خویش به شک بیفتند وبرخی از آنان از اسلام برگردند زیرا آنان از این ارتداد زودرس شما به این نتیجه میرسند که گویا شما بر چیز باطلی از دینشان آگاهی یافتهاید که به این زودی ازآن برگشته اید بنابراین، در حقانیت دین خویش به شک میافتند. این از یکجهت؛ از جهت دیگر، پذیرش اسلام و برگشت فوری از آن، کار را بر کسانی که میخواهند مرتد شوند، آسان میسازد زیرا دیگران را میبینند که قبل از آنان به ارتداد گراییدهاند.
ولی توطئه این گروه شیاد و مغضوب یهودی کاملا بیاثر است زیرا آنان نمیدانند که خداوند عزوجل دلهای مؤمنان را بر اسلام پایدار و گامهایشان را در این راه محکم و استوار گردانیده است، پس هرگز یاوههای دشمنان خدا عزوجل ، دلها وگامهایشان را متزلزل نمیسازد و بادهای عناد، ارادههایشان را از جا نمیجنباند.
﴿وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ٧٣﴾ [آل عمران: 73].
«و جز به کسیکه از دین شما پیروی میکند، ایمان نیاورید» این سخن چنان که دربیان سبب نزول آمده است از جمله سخنان احبار یهود به زیردستانشان بود. یعنی: رؤسای یهود به فرومایگانشان گفتند: تصدیق و باور راستین خود را فقط به پیروان دین و اهل آیین خود اختصاص دهید، اما اگر برای مسلمانان، تصدیقی هم نشان میدهید، این فقط ظاهرسازی و فریبکاریای بیش نباشد. ابنکثیر در تفسیر آیهکریمه میگوید: «یعنی: به هیچ کس اطمینان نکنید و رازتان را جز به پیرواندینتان، با هیچ کس دیگری در میان نگذارید و آنچه از علم میدانید، برایمسلمانان آشکار نگردانید زیرا آن را از شما میآموزند و با شما در آن برابر وهمطراز میشوند و حتی به وسیله آن بر شما ممتاز نیز میگردند زیرا آنان شدیدا بهایمان خویش پایبند و پایدارند. یا اینکه مسلمانان با تمسک به آنچه که خود شماگفتهاید، علیه شما دلیل و حجت ارائه میکنند».
«بگو: هرآینه هدایت، هدایت الهی است» یعنی: هدایت فقط بهدست اوست والا اگر هدایت مولود و نتیجه شناخت حق میبود، شما گروه یهود، حق را به خوبیشناختید، ولی نفسهایتان با شما بر ایمان بهحق همراهی و موافقت نکرد. این بیان الهی جمله معترضهای در میانه سخن رؤسای یهوداست و به دنبال آن ادامه سخنشان در توجیه بازداشتن پیروان خویش از ایمان میآید که گفتند: «نکند بهکسی نظیر آنچه به شما داده شده است داده شود، یا در پیشگاه پروردگارتان با شما محاجه کنند» یعنی: ما بدان جهت این نقشه پنهانکاری را کشیدهایم که از اینکه مسلمانان صاحب نبوت و کتاب شوند، بر آنان رشک میبریم و داشتن این فضیلت را برایشان تحمل نمیکنیم و دیگر برای اینکه مسلمانان در روز قیامت بهپیشگاه خدا عزوجل بر ما احتجاج نورزند که ما در دنیا حق را میشناختیم، اما از آنپیروی نکردیم. یا آنها ایمان آوردن کسانی از ما را که مسلمان شدهاند و بر اسلامخویش ثابتقدماند، حجت نیاورند. «بگو: بیشک فضل بهدست خداست» و ازجمله فضل وی، نبوت و دین اسلام است «آن را به هرکس که بخواهد، میبخشد» پس هیچکس نمیتواند فضل الهی را از کسی بازدارد، یا در بازگردانیدن آن از کسیکه خدا عزوجل میخواهد تا بدو رسد، تحکم کند و این حقیقت مسلمی است کهخدای عزوجل خواسته است تا محمد صلی الله علیه و آله و سلم و امت ایشان را به این فضل آشکار؛ یعنی این دین مبین اختصاص دهد «و خداوند گشایشگر داناست» فضل وی بر اهلفضل وسیع و گسترده است و او خود به اهل فضل داناست.
﴿یَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ٧٤﴾ [آل عمران: 74].
«هر کس را که بخواهد، به رحمت خود مخصوص میگرداند» به قولی: مراد از رحمت، نبوت است «و خداوند صاحب فضل عظیم است» فضل وی فراگیر و بزرگ، و رحمتش بر همه چیز گسترده است.
﴿وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِدِینَارٖ لَّا یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ إِلَّا مَا دُمۡتَ عَلَیۡهِ قَآئِمٗاۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّۧنَ سَبِیلٞ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ٧٥﴾ [آل عمران: 75].
«و از اهل کتاب کسی هست که اگر او را بر قنطاری» از طلا «امین شماری، آن را به تو بازمیدهد» قنطار: صد رطل است و هر رطل دو کیلو و نیم میباشد. این تعبیر، کنایه از بسیاری مال امانت است. «و از آنان کسی هست که اگر دیناری» واحد «بهاو امانت دهی، آن را به تو بازنمیدهد» این تعبیر، کنایه از قلت مقدار مال امانت وشدت حرص و طمع شخصی است که امانت بدو سپرده شده. یعنی: در میان اهلکتاب، امانتدارانی هستند که امانت خویش را میپردازند، هرچند مال امانت بسیار و هنگفت باشد. همچنین از آنان خائنانی هستند که امانت را باز پسنمیدهند، هرچند بیارزش و ناچیز هم باشد. و شکی نیست که هرکس در بسیار امانت نگاهدار باشد، در کم بهطریق اولی امین است، و هرکس در کم خاینباشد، در بسیار به طریق اولی خاین است. آری! این خاینان حتی یک دینار امانت را باز پس نمیدهند؛ «مگر آن که پیوسته بر سرش ایستاده باشی» یعنی: مگر آن که دائما برای اثبات حق خود با مدرک و گواه، مطالبه مکرر، اعمال فشار، تنگساختن حلقه گریز بر وی و تقاضای مصرانه حق خود، بر سر وی به پا بایستی «این بدان سبب است که آنان گفتند: بر ما در باب امیین هیچ راهی نیست» امیین: قومعرب و دیگر امتهاییاند که اهل کتاب نیستند. یعنی: بر ما در ستمنمودن به آنان وخوردن مالشان هیچ گناه و حرجی نیست، چه آنان در دین با ما مخالفند! عجیبتر اینکه ادعا کردند: دستور این ستمگری به آنان در کتاب آسمانیشانداده شده است!! «و با اینکه خودشان میدانند، بر خدا دروغ میبندند» یعنی: این یاوههایی که میگویند، در دینی که خداوند عزوجل بر آنان نازل کرده نیست، بلکه تماما ساخته و پرداخته خودشان است، و آنان دانسته بر خدای سبحان دروغ برمیبندند.
نقل است که مردی از ابنعباس رضی الله عنه پرسید: هنگامی که ما به جهاد میرویم، از اموال اهل ذمه چیزهایی ـ مثلا مرغ ماکیان و گوسفند ـ را برای خود میگیریم. ابنعباس رضی الله عنه فرمود: درباره آنچه میگیرید چه نظری دارید؟ گفت: میگوییم؛ برما در این کار هیچ گناهی نیست. ابنعباس رضی الله عنه فرمود: این سخن شما همچنان است که اهل کتاب گفتند: ﴿لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّۧنَ سَبِیلٞ﴾ «بر ما در خوردن مال امیین هیچگناهی نیست»! بدانید که آنها چون جزیه را پرداختند، اموالشان برای شما حلال نیست، مگر به طیب خاطر ایشان.
﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ٧٦﴾ [آل عمران: 76].
«نه چنان است» که میپندارند و بههم میبافند، بلکه آنان قطعا بر دروغهایی که میبندند و بر حلال شمردن اموال قوم عرب بر خود، مورد بازپرسی و مجازات قرار میگیرند و چنانچه مال کسی را به ناحق خوردند ـ هرچند آن کس کافر، یامخالف دینشان هم باشد ـ گناه و مسئولیت این خیانت را بر عهده دارند زیرا «هرکه به پیمان خود» با حق تعالی «وفا کند» و از او فرمانبرداری کرده و به شریعتش عمل نماید «و پرهیزگاری نماید» یعنی: مال کسی را به باطل نخورد و حقوق و امانتها رابه اهل آنها بسپارد «بیتردید خداوند پرهیزگاران را دوست دارد» و دوستانش را اکرام میکند و گرامی میدارد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ٧٧﴾ [آل عمران: 77].
«کسانی که در عوض عهد الهی و سوگندهای خود بهای ناچیزی را میگیرند» زیرا بهایی که سبب عذاب انسان گردد؛ هرچند بسیار باشد، اندک است. آنان یهودیان و همانندانشاناند که چون اموال و حقوق دیگران را میخورند، منکر خوردن آن میشوند و اگر بر این امر سوگند هم داده شوند، به دروغ سوگند میخورند «آنگروه» یعنی: آنان که چنین صفتی دارند «در آخرت بهرهای ندارند و خداوند با آنان سخن نمیگوید» هیچ سخنی را به کلی. یا با آنان سخنی نمیگوید که اسباب خوشحالیشان گردد و نشانه لطف وی به آنان باشد «و بهسویشان نمینگرد» بهنظر رحمت، بلکه بر آنان خشم میگیرد و آنان را دربرابر گناهانشان عذاب میکند «و پاکشان نمیگرداند» از گناهان و پلیدیها، بلکه فرمان میدهد که آنان را به دوزخ در افگنند «و عذابی دردناک در پیش دارند».
از ابنمسعود رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت شده است کهرسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هرکس به دروغ سوگند خورد تا بدینوسیله مالشخص مسلمانی را تصاحب کند، در حالی با خدا ملاقات میکند که او بر ویخشمگین است. در این هنگام صحابیای که مدعی مال خود بر یهودیای بود وشاهدی هم نداشت، گفت: یا رسولالله! پس در این صورت، او سوگند دروغ میخورد و مالم ازبین میرود! همان بود که خدای عزوجل نازل فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا...﴾.
از این آیه کریمه استنباط میشود که در شریعت خدای عزوجل میان مسلمان وغیر آن در ادای حقوق و امانتها مطلقا فرقی وجود ندارد زیرا حق به ذات خود محترم است و حق، حرمت و منزلت خود را از اشخاص نمیگیرد تا در این صفت خود از آنان تأثیر پذیر گردد.
﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ٧٨﴾ [آل عمران: 78].
«و از آنان» یعنی: از یهودیان «گروهی هستند که زبان خود را» به خواندن «کتاب» تحریف شدهای «میپیچانند» یعنی: آنچه را بر کتاب خدا عزوجل افزودهاند و تحریف کردهاند، چنان میخوانند که گویی این هم از کتاب خدا عزوجل است «تاآن را از کتاب بپندارید» و گمان کنید که آن هم از کلام نازل شده خداوند متعالاست «با اینکه آن از کتاب نیست» و قطعا مطالب بر بافته خودشان است «ومیگویند: آن از نزد خداوند است» یعنی: بهدروغ و افترا چنین سخنی میگویند «درصورتیکه آن از سوی خداوند نیست و بر خدا دروغ میبندند با اینکه خودشان میدانند» که دروغگویند و این از بزرگترین گناهان است.
در بیان سبب نزول آمده است: این آیه کریمه نیز درباره رهبران و علمای یهودنازل شد.
﴿مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ٧٩﴾ [آل عمران: 79].
در بیان سبب نزول آیه کریمه از ابنعباس رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: هنگامی که علمای یهود و هیأت نصارای نجران نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گرد آمدند ورسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آنان را به اسلام دعوت نمود؛ ابورافع قرظی یهودی گفت: ایمحمد! آیا میخواهی تا چنانکه نصاری عیسی را میپرستند، ما نیز تو را پرستشکنیم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: پناه بر خدا عزوجل از چنین کاری! پس خدای متعال بهاین ارتباط نازل فرمود: «هیچ بشری را نسزد که خدا به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد، سپس او به مردم بگوید: به جای خدا بندگان من باشید» یعنی: چنین مقولهای،نه سخنی راست و درست است و نه هم سزاوار گفتن زیرا انبیای عظام: در ادایامانت رسالت، سفیران برگزیده الهی میان او و خلقش هستند، که او ایشان را به وحی خویش مخصوص گردانیده، پس بیتردید از مختصات ایشان، راست فهمیو اخلاص برای خدای عزوجل است بنابراین، هرگز از هیچ پیامبری چنین ادعاییسرنمیزند که مردم را بهسوی کفر فراخوانده و بگوید: ای مردم! مرا پرستش کنید نه خدای عزوجل را! زیرا این برخلاف طبیعت اشیاء است.
آیه کریمه در رد نصاری نازل شد که بر عیسی علیه السلام سخنانی را افترا بستند که اصلاصحت ندارد و گفتن چنین سخنانی در باره وی و هریک از برادرانش ـ ازخانواده پیامبران علیهم السلام ـ سزاوار هم نیست.
«و لیکن» پیامبر الهی میگوید: «ربانی باشید» ربانی: کسیاست که به دین رب، دانا، به طاعت وی سخت متمسک و همراه با آن از حلم و حکمت برخوردار است. چنانکه محمدبن حنیفه در روز وفات ابنعباس رضی الله عنه گفت: «الیوم مات ربانی هذة الأمة». «امروز ربانی این امت در گذشت». آری! پیامبر الهیمیگوید: ربانی باشید «به سبب آن که کتاب تعلیم میدادید و به سبب خواندن آن» یعنی: به همراه علمتان به کتاب آسمانی، به طاعت پروردگار سخت پایبند و متمسک و در این میدان نیرومند باشید زیرا شما کتاب الهی را میخوانید، آن را بهمردم درس میدهید و آنان را به تمسک بدان امر میکنید، پس کسیکه حق را بهدیگران میآموزد، قطعا خود وی باید بیشتر از دیگران به آن پایبند باشد.
﴿وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَٱلنَّبِیِّۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ٨٠﴾ [آل عمران: 80].
«و شما را فرمان نمیدهد که فرشتگان و پیامبران را به پروردگاری بگیرید» یعنی: و برای هیچ پیامبری ـ چه عیسی علیه السلام باشد، چه غیر وی ـ سزاوار نیست که بعد ازیافتن دانش و هدایت از سوی خداوند متعال، مردم را به پرستش خود یا پرستشفرشتگان و پیامبران دیگر دستور دهد، و قطعا هیچ فرستاده الهی چنینکارینمیکند «آیا پس از آن که مسلمان شدهاید، شما را به کفر فرمان میدهد»؟.
یادآور میشویم که در عرف قرآن، دین تمام انبیا علیهم السلام اسلام است زیرا اسلام دین فطرت میباشد، به همین جهت این تعبیر بهکار گرفته شد.
آیه کریمه دلالت میکند بر این که: علم درست، فقاهت عمیق و فهم صحیح اسرار شرعی؛ میطلبد که عالم به تکالیف شرعی، بدان عامل و پایبند نیز باشد.
﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلنَّبِیِّۧنَ لَمَآ ءَاتَیۡتُکُم مِّن کِتَٰبٖ وَحِکۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَکُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِکُمۡ إِصۡرِیۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَکُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِینَ٨١﴾ [آل عمران: 81].
بعد از آن که حق تعالی این حقیقت را که پیامبران علیهم السلام به یگانگی و توحید واخلاص برای وی دستور میدهند، روشن ساخت، در اینجا به بیان این حقیقت میپردازد که ایشان همه رسالتهای الهی را تصدیق و تأیید نموده و امتهای خویشرا نیز به تصدیق آن دستور میدادهاند زیرا حق تعالی از انبیای خویش پیمان گرفتهاست تا برخی از آنها در امر ایمان تصدیقکننده برخی دیگر بوده و همدیگر را بهاین کار سفارش کنند و امتهای خود را نیز به آن دستور دهند: «و هنگامی که خداوند از پیامبران میثاق گرفت» میثاق: عهد مؤکد و محکمی است که عهدکننده برخود لازم میگیرد، بدان متعهد میشود و آن تعهد را بهسوگند، یا به چیزی دیگراز صیغههای تأکید؛ مؤکد میگرداند. آری! از ایشان بر این امر پیمان گرفت: «که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم» یعنی: اگر چیزی از کتاب و حکمت به شما دادم «آنگاه پیامبری بهسویتان آمد که آنچه را با خود دارید، تصدیق کرد» یعنی: پیام ودعوت او با آنچه که به شما دادهام، موافق بود «بر شماست که به او ایمان آورید ویاریش دهید» و از آنجا که گرفتن میثاق، بهمنزله سوگنددادن است، از اینرو، این جمله در حکم جواب قسم میباشد. یعنی: رسالتهای انبیا علیهم السلام همگیکاملکننده یکدیگرند و هدف همه آنها یکی است، گذشته از این، همگی آنها در اصول متفقاند و اختلافشان در فروع هم به خیر و مصلحت خود امتهاست، چرا که فروعات، همراه با دگرگونی حیات انسان و هماهنگ با زمان و زندگی، میتواند متغیر و دگرگون باشد. اما اگر دو پیامبر ـ مثلا ـ در یک عصر و یک امت با هم همزمان شدند ـ مانند موسی و هارون علیهماالسلام ـ آن دو در تمامامور با هم متفقاند. و اگر اقوام آنها مختلف بود، پس پیامبری که متأخر است، بهدعوت پیامبر متقدم ایمان میآورد، چنانکه حضرت لوط علیه السلام به حضرت ابراهیم علیه السلام ایمان آورد و پشتیبان دعوت وی شد. و اگر دو پیامبر در پی یکدیگرآمدند، مانند موسی و عیسی علیهماالسلام، در اینصورت هریک از آنها دعوتدیگری را تصدیق میکند. همچنین است بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم که باید از سویتمام امتهای انبیای گذشته مورد تأیید و تصدیق قرار بگیرد.
از علی رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: «خداوند عزوجل هیچ پیامبری را ـ ازآدم علیه السلام گرفته تا پیامبران بعد از وی ـ برنینگیخت، مگراین که از وی درباره محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیمان گرفت که اگر در زمانش به رسالت مبعوث گشت، باید به او ایمان آورده و یاریاش کند. همچنین خداوند متعال به هریک از پیامبران دستور داد تا از قوم خویش نیز در این باره پیمان بگیرد». در حدیث شریف آمده است: «لو کان موسی وعیسی حیین لـمـا وسعـهـمـا الا اتباعی». «اگر موسی و عیسی زنده میبودند، ایشان را جز پیروی از من، هیچ گنجایش دیگری نبود». پس پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم درواقع امام اعظمی هستند که اگر در هر عصری میبودند، اطاعت ایشان بر همهانبیا علیهم السلام واجب بود و از این جهت، در شب اسراء ـ آنگاه که ارواح همه انبیا:در بیتالمقدس گردهم آمدند ـ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امامت ایشان را در نماز عهدهدارشدند. همچنین آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم شفیع روز محشر هستند، قضیهای که در آن روزحتی پیامبران اولیالعزم از آن میگریزند. «آنگاه» خداوند متعال خطاب بهپیامبرانش «فرمود: آیا اقرار کردید و گرفتید بر این کار اصر مرا»؟ خداوند عزوجل عهدی را که از پیامبرانش گرفت، «اصر» نامید زیرا اصر: به معنای پیمان سخت ومحکمی است که صاحب خویش را به وفا نمودن به آنچه که بر خود لازم گرفته وامیدارد و این خود نشان دهنده محکم ساختن این پیمان از سوی پروردگار متعال است «گفتند: آری! اقرار کردیم. فرمود: پس گواه باشید و من با شما ازگواهانم» یعنی: من بر اقرار شما و گواهیدادن بعضی از شما بر بعضی دیگر دراین امر، از گواهان هستم.
﴿فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٨٢﴾ [آل عمران: 82].
«پس کسانی که بعد از این» پیمانی که از تمام پیامبران علیهم السلام و تمام امتها گرفتهشده «روی برتابند» از تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! «پس آن گروه، همانا فاسقان اند» یعنی: بیرون رفتگان از دایره فرمان الهیاند.
﴿أَفَغَیۡرَ دِینِ ٱللَّهِ یَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ٨٣﴾ [آل عمران: 83].
«آیا جز دین الله را میجویند»؟ یعنی: آیا مردم، دینی غیر از دین خدای آفریننده موجودات را میطلبند و از آن پشتیبانی میکنند؟ «با آن که هرکه در آسمانها» از فرشتگان «و» هر که در «زمین است» از تمام مخلوقات موجود در آن «خواه و ناخواه برای الله منقاد است» مفسران در معنی (کرها: ناخواه) گفتهاند: یعنی همه چیز در آسمانها و زمین ـ حتی حیوانات و جمادات ـ منقاد فرمان الهی بوده، از قوانین کونی وی اجبارا اطاعت و انقیاد میکنند و حتی کافر نیز ناخواسته فرمانبردار خدای عزوجل و پیرو قوانین هستی اوست، هرچند که دل و زبانش منکر باشد. به قولی: مراد، اسیران مسلمان امتها هستند که در زنجیرها وقلادههای اسارت خویش بهسوی بهشت برده میشوند. همزه (أفغیر الله ...) همزه انکار است، یعنی طلب دینی جز دین الله عزوجل ، کاری بس نارواست. و مفعول که: (غیر دین الله) است بر فعل: (یبغون) مقدم ساخته شد زیرا مفعول در اینجا مهمتر است، از آن رو که انکار متوجه معبودان باطل میباشد. طلب دینی غیر از دینالهی؛ فرمانبردن و تسلیم شدن دربرابر آن دین و پرستش باطل میباشد «و بهسویاو بازگردانیده میشوند» در روز قیامت، پس حق تعالی هرکس را مطابق عمل وی پاداش میدهد.
﴿قُلۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ٨٤﴾ [آل عمران: 84].
ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! «بگو: به خدا و آنچه بر ما نازل شده ایمان آوردیم» و این حقیقت را از سوی خود و امت خویش اعلام کن «و» بگو: ایمان آوردیم به «آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده» اسباط: قبایل بنیاسرائیل از احفاد و نوادگان فرزندان دوازدهگانه یعقوب علیه السلام اند که به موسی علیه السلام ایمان آوردند «و» ایمان آوردیم به «آنچه به موسی و عیسی و پیامبران» دیگر «از جانب پروردگارشان داده شده و میان هیچیک از آنان فرق نمیگذاریم» چنانکه یهود ونصاری فرق گذاشته، به بعضی از پیامبران علیهم السلام ایمان آوردند و به برخی دیگر کافرشدند. تفسیر نظیر این آیه کریمه در سوره «بقره/136» گذشت. «و ما او را فرمانبرداریم» یعنی: ما برای حق تعالی منقاد و مخلص هستیم.
﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٨٥﴾ [آل عمران: 85].
«و هرکه جز اسلام، دینی دیگر بجوید، هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است» پس بعد از بعثت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، دین دیگری جز دین ایشان پذیرفته نیست، چون دین ایشان ناسخ همه ادیان دیگر است، لذا، کسیکه به دین اسلامگردن ننهادهباشد، در روز قیامت برای وی نجاتی نیست. در حدیث شریف به روایت ابوهریره رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «در روز قیامت، اعمال میآیند، درآغاز نماز میآید و میگوید: پروردگارا! من نماز هستم. پروردگار متعالمیفرماید: تو بر خیر هستی. آنگاه زکات میآید و میگوید: پروردگارا! منزکات هستم. پروردگار متعال میفرماید: تو بر خیر هستی. آنگاه روزه میآید ومیگوید: پروردگارا! من روزه هستم. پروردگار متعال میفرماید: تو بر خیر هستی و امروز بهسبب تو میگیرم و بهسبب تو میدهم».
مجاهد و سدی در بیان سبب نزول روایت کردهاند: این آیه کریمه درباره حارثبن سوید انصاری نازل شد که با دوازده تن از اسلام برگشته و به کفار مکه پیوست. ابنعباس رضی الله عنه میگوید: حارث بعد از نزول این آیات مجددا به اسلامگرایید.
﴿کَیۡفَ یَهۡدِی ٱللَّهُ قَوۡمٗا کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ٨٦﴾ [آل عمران: 86].
«چگونه خداوند قومی را که بعد از ایمانشان کافر شدند، هدایت میکند؟ با آن که شهادت دادند که این رسول، برحق است و برایشان دلایل روشن آمد» یعنی: بعیداست که خداوند عزوجل قومی را بهسوی حق هدایت کند که بعد از ایمان آوردن وگواهی دادن به حقانیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و بعد از آمدن دلایل روشن از کتاب خدایسبحان و معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، و بعد از شناخت آنها از این دلایل و آگاهی از مقتضیات آن، به کفر برگشتند «و خداوند قوم بیدادگر را هدایت نمیکند» که مرتدان از دین برگشته، از آن جمله اند. شکی نیست که گناه مرتد بزرگتر از گناه کسیاست که بر کفر باقی مانده و اصلا اسلام را نپذیرفته است زیرا مرتد، حق را شناخته و سپس از روی عناد و تمرد از آن روی برتافته و سبب ایجاد شک و شبهه در دینگردیده است.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ٨٧﴾ [آل عمران: 87].
«آنان» یعنی: مرتدان «سزایشان این است که لعنت خدا» یعنی: دوری و طرد از رحمت وی «و لعنت فرشتگان و مردم، همگی برآنان است» یعنی: مرتدان سزاوار این همه لعنت هستند.
﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ٨٨﴾ [آل عمران: 88].
«در آن» لعنت، یا در آتش دوزخ که نشانه آن است «جاودانه میمانند، نه عذاب از آنان کاسته میگردد و نه به آنان مهلت داده میشود» و در کار عذابشان به آنان تأخیری داده میشود.
سپس حق تعالی توبهکنندگان را استثنا کرده و میفرماید:
﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ٨٩﴾ [آل عمران: 89].
«مگر کسانی که پس از آن» یعنی: پس از ارتداد «توبه کردند و به اصلاح آوردند» یعنی: آنچه را که با ارتداد از دین خویش تباه ساخته بودند، به وسیله اسلام به اصلاح و سامان آوردند «پس بیگمان خداوند آمرزنده مهربان است» و این از لطف و رأفت و رحمت وی بر خلقش میباشد که توبه توبهکاران را میپذیرد و برآنان میآمرزد. باید دانست که توبه مرتد ـ چنانچه مخلصانه بهسوی اسلام بازگردد ـ نیز پذیرفته میشود. امام شوکانی میگوید: «در حد علم من، دراینباره میان علما هیچ اختلافی نیست».
از ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت شده است که فرمود: مردی از انصار، اسلام آورد و سپس مرتد شده به شرک پیوست، آنگاه پشیمان گشته کسی را بهسوی قومش فرستاد که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بپرسید: آیا برایم توبهای هست؟ همان بود که این آیهکریمه نازل شد و بعد از آن که قومش به وی اطمیناندادند، مجددا اسلام آورد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلضَّآلُّونَ٩٠﴾ [آل عمران: 90].
«به راستی کسانی که پس از ایمانشان کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند» باپایداری در کفر و افزودن بر نیرنگ و توطئه علیه اسلام و اهل آن «هرگز توبه آنان پذیرفته نمیشود» به هنگام مرگ، چنان که خداوند متعال در آیه (4/17) میفرماید: (و توبه کسانی که مرتکب کارهای ناشایست میشوند و سرانجام چونمرگ هریک از آنان فرا رسد، میگویند: اینک توبه کردم؛ پذیرفته نیست). بعضی برآنند که این آیه کریمه ناظر بر یهودیان است زیرا آنان بودند که بهعیسی علیه السلام کفر ورزیدند، سپس چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به رسالت مبعوثگردیدند، به ایشان نیز کافر شدند «و آنان خود گمراهان اند».
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ٩١﴾ [آل عمران: 91].
«در حقیقت کسانی که کافر شده و در حال کفر مردهاند» چه کفار اصلی باشند، چه مرتدان و از دین حق برگشتگان «هرچند فراخنای زمین را پر از طلا کنند و آن را فدیه دهند» یعنی: هرچند در روز قیامت برای نجات خویش از عذاب دوزخ، بهاندازه گنجایش روی زمین از طلا فدیه آورند «هرگز از هیچیک از آنان پذیرفته نمیشود، آنان را عذابی دردناک است و هیچ یاری دهندهای نخواهند داشت» یعنی: هیچ کسینیست که در روز قیامت از عذاب خداوند عزوجل نجاتشان دهد. در حدیث شریف آمده است: «در روز قیامت مردی از اهل دوزخ آورده میشود، آنگاه حق تعالی به او میگوید: آیا از عذابم به اندازه گنجایش زمین از طلا فدیه میدهی؟، آن مردمیگوید: آری! پروردگار میفرماید: دروغ گفتی، کمتر از این را از تو خواستم؛ از تو در صلب پدرت آدم عهد گرفتم که به من چیزی را شریک نیاوری، ولی تو ابا ورزیدی». اما علت اینکه افعال نیک دنیوی کافر، در آخرت سودی به حالشندارد، در این حدیث شریف بیان شده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از عبدالله بن جدعان مورد پرسش قرار گرفتند ـ و او شخص مهمان نوازی بود، اسیران را بازخرید میکرد و آزاد میساخت و مردم را اطعام مینمود ـ که آیا اعمال خیر دنیوی وی برایش در آخرت سودی دربر دارد؟ آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «لا، أنه لـم یقل یوماً من الدهر: رب اغفر لی خطیئتی یوم الدین». «نه! چیزی از آنها به حالش سودی ندارد زیرا او در طول زندگی خود حتی روزی از روزها هم نگفت: پروردگارا! خطاهای مرا در روز قیامت بیامرز».
با نگاهی به آیات (89 ـ 90)، ملاحظه میکنیم که خداوند متعال، کافران رادر مجموع به سه گروه تقسیم کرده است:
1- آنان که صادقانه توبه کردند و آیه (89) ناظر بر ایشان است.
2- آنان که توبهشان صحیح نبوده و آیه کریمه (90) ناظر بر آنان است.
3- آنان که اصلا توبه نکرده و بر کفر مردهاند، که آیه کریمه (91) ناظر بر آنان است.
﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ٩٢﴾ [آل عمران: 92].
«هرگز به نیکوکاری نمیرسید» یعنی: هرگز به درجه «ابرار» که عبارت از ایمان راستین، شایستگی در عمل و قبول آن است نمیرسید و هرگز ثواب «بر» را کهبهشت است در نمییابید «تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید» یعنی: مگر آن که نفقه شما در راه خدا عزوجل ـ اعم از جهاد و غیر آن از طاعات ـ از آن اموالی باشد که آن را دوست دارید. در احادیث شریف آمده است که شماری از اصحاب رضی الله عنهم بعد از نزول این آیه کریمه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده و نفیسترین اموالشان را پیشکش راه خدا عزوجل کردند. «و از هرچه انفاق کنید، قطعا خدا بدان داناست» و بر آن پاداشتان میدهد.
﴿کُلُّ ٱلطَّعَامِ کَانَ حِلّٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسۡرَٰٓءِیلُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ مِن قَبۡلِ أَن تُنَزَّلَ ٱلتَّوۡرَىٰةُۚ قُلۡ فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ٩٣﴾ [آل عمران: 93].
«همه خوراکیها برای بنیاسرائیل حلال بود، جز آنچه پیش از نزول تورات، اسرائیل بر خود حرام کرده بود» به قول جمهور مفسران، مراد از «اسرائیل» در اینجا یعقوب علیه السلام است، نه ملت اسرائیل زیرا «اسرائیل»، لقب یعقوب پسر اسحاق پسرابراهیم علیهم السلام است. نقل است که یعقوب علیه السلام گوشت و شیر شتر را بر خود حرام کردهبود، به قولی دیگر: او هر گوشت دارای رگ و پیای را بر خود حرام کردهبود. ابنعباس رضی الله عنه ـ به استناد فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ به سؤال یهودیان از آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم در باره علت این تحریم ـ میگوید: «یعقوب علیه السلام بیماری عرقالنساء (سیاتیک) داشت، پس برای خدا عزوجل نذر کرد که اگر از این بیماری شفایش بخشد، رگوپی (عرق) و گوشت هر حیوانی را که دارای رگ و پی باشد، نمیخورد و حق تعالی شفایش بخشید، بعدا فرزندانش نیز از سنت وی پیرویکردند. لذا این تحریم مربوط به قبل از نزول تورات است، و تمام خوراکیها در تورات حلال بود. «بگو: اگر راست میگویید» و سخن مرا باور ندارید «تورات را بیاورید و آن را بخوانید» تا راستی و درستی آنچه را که قرآن از این داستان برای شما بیان کرده است، دریابید زیرا تورات بر آنچه گفتم، ناطق است.
نقل است که پیامبرما صلی الله علیه و آله و سلم نیز، عسل یا خادمشان ماریه را بر خود حرام کردند، اما خداوند عزوجل ایشان را در این امر تأیید نکرد و آیه (1) از سوره «تحریم» را دراین ارتباط نازل فرمود ـ که تفسیر آن خواهد آمد.
فقها در این مسئله که اگر کسی چیز مباحی را بر خود حرام ساخت، بر وی کفاره لازم میشود یا خیر؟ بر دو رأی اند؛ در مذهب احناف بر وی کفاره لازممیشود و در مذهب شافعی بروی کفاره لازم نمیشود.
﴿فَمَنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٩٤﴾ [آل عمران: 94].
«پس کسانی که بعد از این» یعنی: بعد از آوردن تورات و تلاوت آن، یا بعد از این تحدی و هماوردطلبی با آنان در خصوص آنچه که در کتاب خودشان آمدهاست؛ «بر خدا دروغ بندند، آنان خود ستمکارانند» زیرا کسیکه به داوری کتابخودش و آنچه که اعتقاد شرعی درست خویش میشناسد، فرا خوانده شود و باز هم بعد از آن جدلکنان بر خدای سبحان دروغ بربندد، هیچکس از وی ستمکارترنیست.
﴿قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ٩٥﴾ [آل عمران: 95].
«بگو» ای پیامبر به یهودیان «خداوند راست گفت. پس از کیش ابراهیم که حنیف بود و از مشرکان نبود، پیروی کنید» یعنی: مادام که صدق رسالت من با تمام وضوح و درخشش بر شما روشن شده، از آیین اسلام که من بر آن هستم پیروی کنید. حنیف: گراینده از ادیان باطل به سوی دین حق.
﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ٩٦﴾ [آل عمران: 96].
مجاهد در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت کرده است: مسلمانان و یهودیان برسر کعبه و بیتالمقدس به همدیگر فخر میورزیدند؛ یهودیان میگفتند که بیتالمقدس از کعبه برتر است، بدان جهت که محل هجرت انبیا علیهم السلام میباشد و درسرزمین مقدس قرار دارد. و مسلمانان میگفتند: بلکه کعبه برتر است، همان بودکه نازل شد: «درحقیقت اولین خانهای که برای مردم نهاده شده» به منظور عبادت حق تعالی در زمین «همان است که در بکه است» یعنی: خانه کعبه است، که بنیانگذار آن ابراهیم علیه السلام بود «و مبارک» است. برکت کعبه؛ بسیاری خیر آن برای کسی است که در آن مقیم میشود، یا قصد زیارت آن را میکند، به جهت بسیاری نعمتها و خیراتی که از همهجا بهسوی مکه سرازیر میشود و بهسبب ثواب مضاعفی که در آن نصیب مؤمنان میگردد «و هدایتی است برای جهانیان » چه بسا به این سبب که توحید باری تعالی در آن برپا میگردد، در مشاعر مقدسه ذکر وی بسیار میشود و سنت خلیلین (ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام) در آن احیا میگردد.
خداوند متعال با توصیف کعبه به عنوان اولین پرستشگاه؛ بر افضلیت آن نسبت به اماکن عبادی دیگر تأکید میگذارد. در حدیث شریف به روایت ابوذر رضی الله عنه از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: «اولین مسجدی که در روی زمین بنا شد، مسجدالحرام ودومین آن مسجدالاقصی بود، که به فاصله چهل سال از بنای کعبه بنا گردید». «بکه» همان مکه است. به قولی: وجه تسمیه آن به بکه این است که ستمگران رابرآن دسترسی نیست و اگر به آن قصد تجاوز داشته باشند، مکه گردنهایشان رامیشکند. یا سبب این نامگذاری، ازدحام مردم در آن است، به طوری که زنان در نماز، به سبب کثرت ازدحام، پیش روی مردان قرار میگیرند. ابنکثیرمیگوید: «برای مکه نامهای بسیاری را یاد کردهاند، چون مکه، بکه، بیتالعتیق، بیتالحرام، بلدالامین، امالقری، قادس[6]، مقدسه، حاطمه، رأس، بنیه، بلده وکعبه».
﴿فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩٧﴾ [آل عمران: 97].
«در آن نشانههایی روشن است» که از جمله این نشانهها؛ «مقام ابراهیم است» و آن صخرهای است که ابراهیم علیه السلام در هنگام بنای کعبه بر آن میایستاد و نقش پاهای وی در آن صخره بهطور برجسته نمایان است. و حق تعالی به ما دستور دادهکه آن را نمازگاه خویش قرار دهیم[7]. آری! این سنگ از نشانههای روشن الهی است، چرا که نیکیها در آن مقام دو برابر میشود و پرنده از فراز آن نمیتواند پرواز کند «و» از جمله نشانههای روشن الهی در کعبه این است که «هر که در آندرآید، در امان است» یعنی: هرکه از دشمنی یا چیزی بیمناک باشد و به بیتالحرام درآید، از همه ترسها ایمن میگردد و بر مردم واجب است که متعرض او نشوند؛ هرچند خونی را ریخته باشد، یا مالی را گرفته باشد، تا آن که از حرم خارج شود، ولی هرکس در داخل حرم مرتکب جرمی شد، دستگیر میشود و جزا بر او اقامه میگردد زیرا خود او بوده که هتک حرمت حرم را آغاز کرده است و بنابراین، مشمول این حکم خداوند متعال قرارگرفته که میفرماید: ﴿وَٱلۡحُرُمَٰتُ قِصَاصٞ﴾ [البقرة:194]. «وهتک حرمتها قصاص دارد». از جمله نشانههای روشن در مکه، وجود صفا و مروه و منی و عرفه و دیگر مشاعر مقدس است و از آن جمله، نابودشدن کسانی از جباران است که قصد تجاوز به حریم آن را بکنند.
«و برای الله است بر عهده مردمان حج خانه کعبه» این تأکیدی بر حق باری تعالی و بزرگداشتی از حرمت خانه کعبه است «برای کسیکه توانایی رفتن به آن را دارد» تقدیر آن چنین میشود: کسی راهی حج خانه کعبه بشود که استطاعت رفتن به آنرا دارد، این استطاعت عبارت از: زاد و راحله، یعنی توشه و اسباب سفر است «وهر که کفر ورزد» یعنی: نشانههای روشن و فضایل کعبه را انکار نماید «یقینا خداوند از جهانیان بینیاز است» و طاعات و عبادات بندگان اصلا به او نفعی نمیرساند، بلکه این خود بندگان هستند که با ادای این طاعات به کمال انسانی خویش نایلمیگردند.
عکرمه در بیان سبب نزول: ﴿وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾ میگوید: چون آیه ﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا...﴾ [آل عمران:85]. «هر که جز اسلام دینی دیگر بجوید، هرگز از وی پذیرفته نمیشود». نازل شد، یهودیان گفتند: اکنون که چنین است، ما هم مسلمان هستیم! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آنان فرمودند: «خدای عزوجل حج خانه کعبه را بر مسلمانان فرض گردانیده»، اما آنان در پاسخ گفتند: «ولی آن را بر ما فرضنگردانیده«، لذا از انجام مناسک حج سر باز زدند. همان بود که این آیه کریمهنازل شد.
بیان احکام:
1- امام ابوحنیفه بر آن است که اگر کشتن کسی در زمین حل به علت قصاص، ارتداد یا زنا واجب باشد و او به سرزمین حرم پناه برد، بر وی تعرض نمیشود، ولی نباید به او، جا، غذا و آب بدهند و با او خرید و فروش و معامله کنند تا به بیرون آمدن از سرزمین حرم ناگزیر گردد. اما امام مالک و امام شافعی میگویند: قصاص گرفتن در حرم از قاتل قتل عمد، جایز است.
2- حج در عمر یک بار فرض و تکرار آن در هر پنج سال یکبار سنت است.
3- امام ابوحنیفه، امام مالک و امام احمدبن حنبل برآنند که ادای حج در همان سال اولی که شخص مکلف واجد استطاعت و بقیه شرطهای ادای آن میشود، فرض است. ولی امام شافعی و محمدبن حسن شیبانی بر آنند که در ادای حج مبنی بر مهلت (تراخی) است نه بر فوریت.
4- بنا به مذهب امام مالک، نیابت در حج جایز نیست، اما جمهور فقها آن را به جای کسیکه فوت کرده و حج نکرده است و به جای بیماری که قادر به ادای حج نیست، جایز میدانند. لیکن مالکیها حج را از ذمه بیمار زمینگیری که قدرت نگهداشتن خود را بر بالای مرکب ندارد، ساقط دانستهاند. در نزد آنان نیز، اجیرکردن شخص برای انجام دادن حج به جای کسیکه مرده است و قبل از مرگش به این امر وصیت کرده، جایز است.
5- استطاعت حج منوط به داشتن توشه راه و وسیله نقلیه، بهاضافه عدم وجود مانع بدنی؛ چون بیماری، ترس از دشمن و عدم امنیت راه است.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ٩٨﴾ [آل عمران: 98].
«بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر میورزید، درحالیکه خداوند شاهد و ناظر کردار شماست» و برآنچه میکنید آگاه است؟ پس آنگاه که کلمه کفر را بر زبان میآورید، یا افعالی را انجام میدهید که کفر به دلایل حق و معجزات نبوت، یا کفر به آیات تورات است، او شما را میبیند.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ٩٩﴾ [آل عمران: 99].
«بگو: ای اهل کتاب! چرا کسی را که ایمان آورده است، از راه خدا باز میدارید» پستوطئهها میچینید، نیرنگها میاندیشید و برنامهها میریزید تا در میان مؤمنان، فتنه کفر و شرک را برپا سازید و با همه توان تلاش میکنید تا میان مردم و ایمان بهحق تعالی حایل گردید «و برای آن راه کجیای میطلبید» یعنی: میخواهید تا با القای این شبهات و موهومات که راه خدا عزوجل ناهموار و ناهنجار است؛ این راه را برای مردم کج و بیبهره از اعتدال و استقامت معرفی کنید تا ادعاهای باطلتان را تثبیت نمایید «با آن که خود» به راستی آن «گواهید» و میدانید که اسلام تنها دینمقبول و پذیرفته الهی است، چنانکه این حقیقت را از کتابهای نازلشده برپیامبران خود دانستهاید، پس چرا علیه اسلام اینهمه کید و توطئه میچینید؟ «وخدا از آنچه میکنید، غافل نیست» ولی شما را تا رسیدن موعد عذابتان مهلت میدهد و آنگاه مجازاتتان میکند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَرُدُّوکُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ کَٰفِرِینَ١٠٠﴾ [آل عمران: 100].
ابنجریر طبری و ابناسحاق در بیان سبب نزول آیه کریمه از ابنعباس رضی الله عنه روایت کردهاند که فرمود: مردانی از مسلمانان بر اساس پیوند همجواری و پیمانهایی که در جاهلیت بود، با برخی از یهودیان روابط صمیمانهای داشتند، پس خدای عزوجل نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از فرقهای از اهل کتاب فرمان برید» یعنی: اگر به دسایس و نیرنگهای آنان گوش فراداده و به سخنان آنان اعتماد کنید، شما را بهسوی همان هدفی که خود دارند، سوق میدهند و آن ایناست که: «شما را پس از ایمانتان به کفر برمیگردانند».
﴿وَکَیۡفَ تَکۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ وَفِیکُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ١٠١﴾ [آل عمران: 101].
«و چگونه کفر میورزید» مراد این نیست که آن گروه از مسلمانان کافر شدهاند، چرا که به صفت ایمان: (یا أیـهـا الذین آمنوا) مخاطب گردیدهاند، بلکه مراد ایناست که راه دوستی با یهودیان، به کفر منتهی میشود. آری! چگونه به راهیمیروید که سرانجام آن کفر است «با آن که آیات الهی بر شما خوانده میشود» پسبر شماست که این آیات را بخوانید و به آنها چنگ زنید تا از اهداف توطئهآمیزی که یهودیان در قبال شما دارند، آگاه شوید «و رسول خدا در میان شماست» پس بهاو رجوع نمایید و قضایا را به او ارجاع دهید، که در این صورت قطعا نیرنگ یهودیان بیاثر میشود. البته رجوع به شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حال حیات ایشان بود، اما بعد از درگذشت ایشان؛ آثار و نشانهها و سیرت ایشان و قرآنی را که از جانبحق تعالی آوردهاند و سنت ایشان، همگی در میان ما باقی است و علمای امت هم این منابع و معارف را میشناسند، پس چنان است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای همیشه در میان ما هستند، به شرط آن که به آستان سنت و سیرتشان رجوع کرده و بدانها تمسک جوییم تا از دسایس و فتنههای کفار اهل کتاب و غیر آنان در امان مانیم «و هرکس به خداوند پناه برد، به راه راست هدایت شدهاست» بنابراین، خداوندمتعال مؤمنان را به پناه بردن به خود و ترک اعتماد و گرایش به دشمنانش ارشادمیکند تا راه هدایت به رویشان هموار شود و از گمراهیای که از سوی دشمنان برایشان برنامه ریزی شده است، رهایی یابند.
ابنجریر طبری در بیان سبب نزول این آیات از زیدبن اسلم روایت کرده است که فرمود: شاسبن قیس یهودی پیرمردی بسیار عقدهای و کینهتوز علیه مسلمانان بود، روزی نامبرده از برابر مجلس اوس و خزرج که با هم گرم گفتوگو بودند گذشت، پس محبت و الفت و صفایی را که از آنان دید، او را سخت برآشفته ساخت و روزگار جاهلیت را به یاد آورد که اوس و خزرج با هم درگیر جنگی طولانی و دشمنیهای دراز دامنی بودند. در این اثنا جوانی از یهودیان را که با وی بود، دستور داد که برود و با آنان بنشیند و روز «بعاث» را که در آن میان اوس وخزرج جنگی سخت شعلهور شده بود به خاطرشان بیاورد. جوان یهودی چنینکرد. پس احساسات دوران جاهلیت در میان آنان بر انگیخته شد و مشاجره آغاز گشت و کارچنان بالا گرفت که به میدان جنگ و سلاح کشید. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کهاز ماجرا آگاه شدند، به سویشان شتافته و خطاب به آنان فرمودند: آیا درحالی که من در میان شما هستم، داعیه جاهلیت را سر دادهاید؟ آنگاه در این باره، خطابهای موجز و بلیغ ایراد کردند که بر اثر آن مسلمانان به خود آمدند و دانستندکه این انگیزه، بر اثر وسوسه شیطان و مکر دشمنانشان بوده است. آنگاه همدیگررا به گرمی در آغوش گرفته و به آیین مهر و صفا بازگشتند. و خداوند متعال اینآیات را نازل نمود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢﴾ [آل عمران: 102].
«ای مؤمنان! از خداوند ـ چنانکه سزاوار پروای اوست ـ پروا کنید» یعنی: ازحق تعالی چنان پروا کنید که سزاوار الوهیت اوست. تقوایی اینگونه، عبارت است از این که: بنده اموری را که انجام دادن آنها بر وی لازم است، انجام داده واموری را که ترککردن آنها بر وی لازم است، ترک کند و در این جهت، نهایت سعی و کوشش خویش را بهخرج دهد «و جز در حال مسلمانی نمیرید» یعنی: برحالی جز حال اسلام قرار نداشته باشید تا چون مرگ شما در رسد ـ و چهبسا کهناگهانی آید ـ درحالی بر شما آید که مسلمان باشید. ابنمسعود رضی الله عنه در تفسیر: (حق تقاته) میگوید: «حق تقوی این است که خدای سبحان مورد اطاعت قرارگرفته و از او نافرمانی نشود، یاد کرده شود و فراموش نگردد و مورد شکر و سپاسقرار گیرد نه کفران و ناسپاسی». ابنعباس رضی الله عنه میگوید: «معنای (حق تقاته) ایناست که: حق تعالی حتی به مدت یک چشم برهم زدن هم، مورد نافرمانی قرار نگیرد».
مفسران میگویند: چون این آیه کریمه نازل شد، بهکار بستن این تکلیف بر اصحاب رضی الله عنهم دشوار آمد، پس گفتند: یا رسول الله! چه کسی توان اینچنین تقواییرا دارد؟! همان بود که آیه: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾ [التغابن:16]. «تا آنجا که میتوانید تقوای الهی را پیشه کنید». نازل شد و آیه مورد بحث ما را منسوخ گردانید. بعضی گفتهاند: معنی این است که از خدا آنچنان تقوی کنید که سزاوار تقوای اوست تا آنجا که میتوانید. پس بنابراین معنی، آیه کریمه منسوخ نیست.
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٠٣﴾ [آل عمران: 103].
«و همگی به حبل الله چنگ زنید و پراکنده نشوید» حبل الله: عهد خدا، یا دین وی، یا قرآن، یا اسلام است و همه اینها در معنی با هم مترادفند. پس خدای سبحان مؤمنان را به چنگزدن جمعی به ریسمان اسلام، یا قرآن دستور داده وایشان را از پراکندگیای که ناشی از اختلاف در دین است، نهی مینماید. البتهاختلافی که از آن نهی شده است، اختلاف در اصول دین و حاکم ساختن هواها وامیال نفسانی و منافع شخصی است، اما اختلاف اجتهادی در فروعات دین، نکوهش نگردیده بلکه پسندیده و ستوده است و از نشانههای آسانگیری شریعتخدای منان میباشد ـ چنانکه این حقیقت از نصوص قرآنی و احادیث نبوی برمیآید. «و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان همدیگر بودید» وهمدیگر را میکشتید و غارت و چپاول میکردید، پس بهسبب این نعمت؛ همگیباهم برادر شدید. چنانکه قبل از اسلام، قبایل اوس و خزرج در یثرب، درگیر جنگ خانگی خونینی بودند، ولی به نعمت اسلام، با هم یار و برادر شدند: «پسمیان دلهای شما الفت انداخت تا به نعمت او برادران هم شدید. و بر لبه پرتگاه آتشبودید» به سبب کفری که در آن قرار داشتید «و او شما را از آن» با اسلام «رهانید» یعنی: شما بر لبه گودال دوزخ بودید زیرا هرکس از شما که میمرد به دوزخ میافتاد، پس حق تعالی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاد و به وسیله ایشان، شما را ازاین پرتگاه رهانید. در حدیث شریف آمده است: «کتاب خدا عزوجل ریسمان الهیای است که از آسمان بهسوی زمین کشیده شدهاست». «اینگونه خداوند آیات خود رابرای شما بهروشنی بیان میدارد تا هدایت شوید».
﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤﴾ [آل عمران: 104].
«و باید از شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند» یعنی: باید گروهی از شما به فریضه امر و نهی و دعوت اسلامی قیام کنند و با تعلیم و موعظه و ارشاد و با سلطه و قدرت و حکومت، مردم را به سوی آنچه که سود دنیا و آخرتشان در آن است، فراخوانند و دستور دهند. به قولی مراد این است: همگی شما باید امتی باشید که دعوت الیالله و امربه معروف و نهی از منکر میکنید. ولی قول اول صحیحتر است زیرا «من» در آیه کریمه مفید بعضیت است، لذا امر به معروف ونهی از منکر فرض کفایه میباشد که انجام آن بر فرد فرد امت، فرض عین نیست واجرای آن سزاوار شأن هر کسی هم نیست. ابنکثیر از ابوجعفر باقر رضی الله عنه نقل میکند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این آیه کریمه را خواندند و سپس در این حدیث شریف فرمودند: «الخیر اتباع القرآن وسنتی». «خیر؛ در پیروی قرآن و سنت من است» «و» باید ازشما گروهی باشند که «به کار پسندیده امر و از کار ناپسند منع کنند» به دست، یا بهزبان. باید دانست که امر به معروف و نهی از منکر در نزد جمهور فقها، از فرایض کفایی اسلام است که اگر اهل علم ـ یعنی آنان که میدانند معروف چیست تا بهآن امر کنند و منکر چیست تا از آن نهی کنند ـ به آن قیام کنند، فرضیت آن از دیگران ساقط میگردد و در غیر آن، فرضیت آن بر ذمه هر فرد مسلمانی باقی میماند، همان گونه که عمومیت این فریضه، از آیه (110) نیز برمیآید.
آری! امر به معروف و نهی از منکر از بزرگترین واجبات شریعت مطهر اسلام واصلی مهم از اصول آن میباشد زیرا با این واجب بزرگ است که نظام اسلامیکامل میشود، بدان جهت که گاهی بعضی از پیروان دین حق، بهسبب جهل وناآگاهی، یا به انگیزه پیروی از هواها و خواهشهای نفس، از دین خویش منحرفمیشوند، یا از ادای تکالیف و مسئولیتهای خویش شانه خالی میکنند، یا بهیکدیگر ظلم میکنند، پس اگر کسی نباشد که راه را روشن، جاده رانشانهگذاری، گمراه را راهنمونی، مقصر را موعظه و ظالم را بر سر جای خود بنشاند، بدون شک انحرافات بزرگ و بسیاری در جامعه پدید میآید، هم بدینجهت است که حق تعالی ما را از دچار شدن به سرنوشت و عاقبتی همانندسرنوشت و عاقبت بنیاسرائیل برحذر میدارد، آنجا که آنان را به علت فروگذاشتن فریضه امر به معروف و نهی از منکر، لعنت مینماید: (بنیاسرائیلمورد لعنت قرار گرفتند؛ چرا که سرکشی کردند و از حد درگذشتند، آنانیکدیگر را از منکری که مرتکب میشدند نهی نمیکردند، چه بد است کار وکردارشان) «مائده/79». «و آن گروه» یعنی: گروهی که به فریضه امر به معروف ونهی از منکر قیام کردند «ایشانند رستگاران» یعنی: ایشانند اختصاص یافتگان بهفلاح و رستگاری. در حدیث شریف آمده است: «من رأی منکم منکرا فلیغیره بیده، فان لم یستطع فبلسانه، فان لم یستطع فبقلبه، وذلک أضعف الایمان: هرکس از شمامنکری را دید، باید آن را به دست خود تغییر دهد، اگر نتوانست به زبان خود و اگرنتوانست به قلب خود و این ضعیفترین پایه ایمان است».
﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ١٠٥﴾ [آل عمران: 105].
«و همانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و با هم اختلاف کردند» آنان یهود ونصاری هستند که خدای متعال از پراکندگی و اختلاف در آنچه که به آنان نازلشده بود، نهیشان کرد ولی آنها سرپیچیدند و اختلاف پیشه کردند؛ «پس از آن که بینات برایشان آمد» بینات: آیات روشنی است که تبیینکننده حق و موجب عدم اختلاف است. بعضی گفتهاند: آنان که پراکنده شدند، بدعتگذاران از امت اسلام و فرقههاییاند که خود را از جماعت عظیم امت جدا نموده و با آنچه که ازضروریات و بنیادهای دین است، مخالفت میورزند «و برایشان عذابی بزرگاست». در حدیث شریف آمده است: «یهود به هفتاد و یک یا هفتاد و دو فرقهتقسیم شدند و نصاری همچنان، اما امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند». در روایتی دیگر اضافه شده است: «همه آنها در آتشاند مگر یک گروه، اصحاب پرسیدند؛ آن گروه کیست یا رسول الله؟ فرمودند: آنان که رهرو راه من و اصحاب مناند».
﴿یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ١٠٦﴾ [آل عمران: 106].
آری! برایشان در روز قیامت عذابی سهمگین است؛ «روزی که چهرههایی سفیدو چهرههایی سیاه شود» یعنی: هنگامی که از قبرهایشان برانگیخته میشوند، چهرههای مؤمنان سپید و چهرههای کفار سیاه است «اما سیاهرویان» به آنان گفتهمیشود: «آیا بعد از ایمانتان کافر شدید؟ پس به سزای آن که کفر میورزیدید، عذاب را بچشید» سیاهرویان بنابرقولی: اهل کتاب، به قولی: مرتدان، به قولی: منافقان و به قولی دیگر: مبتدعان اند.
﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱبۡیَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِی رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ١٠٧﴾ [آل عمران: 107].
«و اما سپیدرویان همواره در رحمت خدا» یعنی: در بهشت و سرای کرامت وی «جاویدانند».
﴿تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَیۡکَ بِٱلۡحَقِّۗ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعَٰلَمِینَ١٠٨﴾ [آل عمران: 108].
«اینها آیات خداست که آن را به حق بر تو میخوانیم» یعنی: ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! درحالی این آیات و حجتهای روشن خویش را بر تو میخوانیم که این آیات، باحق ـ که همان عدل و راستی است ـ درهم تنیده است «و خداوند هیچ ستمی برجهانیان نمیخواهد» با عذاب کردن آنان، مگر آن که خود مستحق عذاب باشند. لذا حق تعالی حاکم و داور عادلی است که ستم نمیکند زیرا او به همه چیز دانا وتواناست و با داشتن این اوصاف، هیچ نیازی به آن ندارد که به کسی از خلقش ستم کند.
﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ١٠٩﴾ [آل عمران: 109].
«و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خداست» پس در آن هرگونه که خواهد و به هر نحوی که اراده کند، تصرف میکند «و کارها همه به سوی خدا بازگردانده میشود» هم از این رو است که خدای عزوجل از ظلم بینیاز است، چرا که تمام آنچه در آسمانها و زمین است، در قبضه اوست و او مرجع همه اموراست.
﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠﴾ [آل عمران: 110].
«شما» امت اسلام «بهترین امتی هستید» یعنی: در علم خدا عزوجل «که برای مردم بیرون آورده شده است» یعنی: پدید آورده شده است. به قولی معنی ایناست: شما بهترین امت هستید؛ از آنجا که ایمان آوردهاید. این آیه دلیل بر آن است که امت اسلام علیالاطلاق بهترین امتهاست و این بهترین بودن، در بین اول این امت و آخر آن مشترک میباشد، هرچند که اصحاب رضی الله عنهم ، در مجموعه امت بهترین آناناند. به قولی دیگر معنی این است: شما سودمندترین مردم برای مردم هستید. آری! این بهتر و سودمندتر بودن شما به خاطر آن است که: «به معروف امرمیکنید و از منکر نهی مینمایید و به خدا ایمان دارید» یعنی: بهترین امت هستید تا آنگاه که بر این اوصاف متصف و به این شیوه از عقیده و عمل رهرو باشید، پسچون ایمان به خدا عزوجل ، امر به معروف و نهی از منکر را کنار گذاشتید، این بهترین بودن از شما سلب شده و همراه با آن، عزت و اعتبار و غلبه شما هم از بینمیرود.
دلیل اینکه امر به معروف و نهی از منکر بر ایمان مقدم ذکر شد، این است که ذکر این خصلت، به برتری مسلمانان بر غیر آنان دلالتکنندهتر است، بدان جهتکه غیر مسلمانان نیز ادعای ایمان را دارند، هرچند که از حقیقت ایمان دورگشتهاند. در حدیث شریف به روایت ابوبکر صدیق رضی الله عنه آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «از امت من هفتادهزار تن به من داده شدند که بدون حساب به بهشت داخل میشوند، چهرههایشان همچون ماه شب چهارده است، دلهایشان همه بر دل یک تن از ایشان، پس از خدای عزوجل افزون برآن طلب کردم و در نتیجه او مرا با هریک از آنان، هفتادهزار تن افزون داد». همچنین در حدیث شریف آمدهاست: «أهل الجنة عشرون ومائة صف، هذه الأمة من ذلک ثمانون صفاً». «اهل بهشتصد و بیست صف اند و این امت هشتاد صف از ایشان را تشکیل میدهند».
«و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند» یعنی: اگر یهود به خدا عزوجل و پیامبران و کتابهایشان ایمانی همچون ایمان مسلمین آورده بودند «قطعا برایشان بهتر بود» ولی آنها چنین نکردند، پس چه کردند؟ «برخی از آنان مؤمناند» یعنی: همان کسانی که به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردند «ولی بیشترشان فاسقاند» یعنی: از راهحق خارج، در باطل خویش سرگردان و تکذیب کننده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستند.
عکرمه و مقاتل در بیان سبب نزول آیه کریمه گفتهاند: این آیه کریمه درباره ابنمسعود، ابیبن کعب، معاذبن جبل و سالم برده آزاد شده ابوحذیفه نازلشد، بدان جهت که مالک بن صیف و وهب بن یهوذای یهودی به این گروه ازاصحاب رضی الله عنهم گفتند: دین ما بهتر از دینی است که شما ما را به آن دعوت میکنید و ما از شما برتر و نیکوتریم! پس خداوند عزوجل این آیه کریمه را نازل کرد.
﴿لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ١١١﴾ [آل عمران: 111].
مقاتل در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت کرده است: رؤسای یهود در صدد آزار و اذیت کسانی از میانشان که ایمان آورده بودند ـ چون عبدالله بن سلام وهمراهان وی ـ برآمدند، پس خداوند عزوجل نازل فرمود: «هرگز زیان نرسانند به شما جز اندک آزاری» یعنی: هرگز نمیتوانند هیچ نوعی از انواع زیان را به شما برسانند، مگر نوعی از اذیت و آزار را که عبارت از دروغ بستن و تحریف و بهتان است، اما بر وارد ساختن زیانی که در حقیقت زیان باشد ـ چون جنگ و غارت و امثالآن ـ قادر نیستند «و اگر با شما بجنگند، به شما پشت میکنند» یعنی: شکستمیخورند و قادر به مقاومت در برابر شما نیستند، چه رسد به اینکه بتوانند به شمازیانی برسانند «سپس نصرت داده نمیشوند» بلکه کارشان همچنان پیوسته زار است. پس شما مسلمانان باید این اوصاف سهگانه: «امر به معروف، نهی از منکرو ایمان به خدا عزوجل » را پیوسته حفظ کنید تا این امتیاز و برتری برای شما باقی بماندو در غیر آن، ورق به زیان شما برخواهد گشت.
یادآور میشویم که مژده شکست یهود در برابر سلف صالح ما ـ به عنوان اخبار از غیب ـ تحقق یافت زیرا یهودیان مدینه با همه طوایف خود شکست خوردند و از جزیرة العرب محو شدند.
﴿ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ١١٢﴾ [آل عمران: 112].
«هر کجا یافته شوند» یعنی: در هر جایی که یهودیان باشند و آنان را بیابید «برآنان خواری زده شد» یعنی: یهود را هرکجا ذلت و خواری در احاطه گرفته «مگر به عهدی از سوی خدا» یعنی: فقط عقد ذمه و قبول جزیه و گردن نهادن آنها بهکتاب خدا عزوجل است که به آنان پناه میدهد «و مگر به عهدی از مردمان» یعنی: زنهار و امان مسلمین، یا یاری و پشتیبانی کسان دیگری غیر از مسلمین است کهبرای آنان مجالی فراهم میکند «و به خشمی از خدا گرفتار آمدند» یعنی: خشمی ازسوی خدا عزوجل که سزاوار آن هستند، دامنگیرشان شد «و مهر بینوایی بر آنان زده شد» یعنی: فقر و مسکنت و خشم و ذلت از تمام جوانب بر آنان احاطه کرد وگرفتار فقر و ذلتی بیپایان، یا احساس آن در ضمیر و شعور و روان خود هستند «این» زدن مهر ذلت و بینوایی و فقر بر آنان و گرفتار شدنشان به خشم الهی «بدان سبب است که به آیات خدا کفر میورزیدند و پیامبران را به ناحق میکشتند و این به سزای آن است که نافرمانی کردند و از حد درگذشتند».
باید دانست که فقر و مسکنت ابدی یهودیان، ربطی به مال و دارایی آنها ندارد، چه این فقر و ذلت در اعماق روان آنها ریشه دار است، لذا آنها همیشه احساس فقر میکنند، حتی اگر مالک تمام گنجینههای دنیا هم باشند[8].
بعد از نزول این آیه کریمه، همه موارد یاد شده بر یهودیان و اهل کتاب واقعشد و هیچ معرکهای میان مسلمین و اهل کتاب روی نداد، مگر اینکه خداوند عزوجل در آن پیروزی را بهنام مسلمین رقم زد تا آنگاه که به دین و شریعت خویش پایبندبودند، ولی چون از دین خویش فاصله گرفتند، ورق به زیان آنها برگشت.
﴿لَیۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ یَتۡلُونَ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ وَهُمۡ یَسۡجُدُونَ١١٣﴾ [آل عمران: 113].
«آنان یکسان نیستند» یعنی: اهل کتاب برحال ذلت باری که بیان شد، یکسان و همانند نیستند، بلکه «از میان اهل کتاب گروهی درستکردار» و به ضوابط امر وشرع الهی، برابر و مستقیم «اند که آیات الهی را در اوقات شب میخوانند» یعنی:آیات قرآن را در نماز شب (تهجد) و در ساعات مختلف شب میخوانند «و سربه سجده مینهند» درحالیکه نماز میخوانند. تعبیر از نماز به سجده، برای آناست که سجده نمونه خضوع و تذلل بنده در بارگاه الهی است.
ابنکثیر در بیان سبب نزول آیه کریمه میگوید: «مشهور در نزد بسیاری از مفسران این است که این آیات درباره آن عده از دانشمندان اهل کتاب نازل شد که ایمان آوردند؛ چون عبدالله بن سلام، اسد بن عبید، ثعلبهبن سعیه و غیر ایشان».
﴿یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١١٤﴾ [آل عمران: 114].
این گروه از اهل کتاب: «به خدا و روز قیامت ایمان دارند و به معروف امر و از منکر نهی میکنند» به مفهوم عام این واجب دینی. ولی بعضی برآنند که مراد از امر بهمعروف در اینجا؛ امرشان به پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و نهیشان از مخالفت با آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم است «و در کارهای خیر شتاب میکنند» و تنبلی و کاهلی نمیورزند زیرا ارزش ثواب کارهای خیر را میشناسند «و آنان از شایستگاناند» یعنی: با شایستگانند که همانا صحابه رضی الله عنهم میباشند. پس بنابر تعریفی که از این گروه ارائه شد، این مجموعه از اهل کتاب نیز در زمره بهترین امتی هستند که برای مردم پدیدآورده شده است، یعنی همان امت اسلام که ذکرش گذشت.
﴿وَمَا یَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلَن یُکۡفَرُوهُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ١١٥﴾ [آل عمران: 115].
«و هر کار خیری که انجام دهند» هرچه باشد. و به قرائت: (تفعلوا) معنی ایناست: هر کار خیری که شما امت اسلام انجام دهید «هرگز درباره آن ناسپاسینبینند» یعنی: بدون ثواب و پاداش نخواهند ماند، بلکه ثواب آن به ایشان داده میشود «و خداوند به تقواپیشگان داناست» پس هرگز پاداش آنان نزد وی ضایع نمیشود.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ١١٦﴾ [آل عمران: 116].
چون خداوند عزوجل از مؤمنان اهل کتاب یاد کرد، در این آیه کریمه از کفارشاننیز سخن میگوید: «کسانی که کفر ورزیدند» به قولی: مراد از آنان بنی قریظه وبنینضیر از یهودند «هرگز اموالشان و اولادشان چیزی را» از هزیمت و عذاب و بدفرجامیای که خداوند عزوجل میخواهد تا آنان را در آن درافگند؛ «از آنان دفع نمیکند». اولاد را مخصوصا یاد کرد زیرا اولاد محبوبترین نزدیکان به انسان و امیدانگیزترین پایگاه اتکای وی برای دفع بلاها و سختیها هستند «و آنان اهل آتشاند و در آن جاودانه خواهند بود».
﴿مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَثَلِ رِیحٖ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتۡ حَرۡثَ قَوۡمٖ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَأَهۡلَکَتۡهُۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِنۡ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ١١٧﴾ [آل عمران: 117].
آنگاه خداوند متعال در بیان عدم کارایی اموالشان که آن را در دشمنی باخدا عزوجل و رسولش و نبرد علیه اسلام مصرف میکنند، میفرماید: «مثل آنچه آنان در زندگانی این دنیا خرج میکنند» یعنی: صفت این اموالشان در عدم سود و ثمردهی و ناکارایی خود «همانند بادی است که در آن سرمای سوزانی است» صر: سرمای سخت و سوزان است «که به کشتزار قومی که بر خود ستم کردهاند، بوزد و آنرا نابود سازد» پس صاحبان آن کشتزار بعد از همه امیدهایی که به سود و ثمر آن بسته بودند، هیچ بهرهای از آن نمیگیرند و به علاوه، اموالی را هم که صرف این زراعت کرده بودند، نیز از دستشان میرود، همچنیناند کفار که از این کشت بیثمر خود طرفی نمیبندند. بعضی گفتهاند: این مثلی است برای آن کارهای خیری که کفار با اموال خود در حال کفر انجام میدهند و در روز قیامت متوجه میشوند که ثمره آن بهکلی نابود شده است «و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کردهاند» هنگامیکه اموال خویش را در ستیزه جویی با خداوندی که هرگز مغلوب نمیشود، نابود کردند. آری! همانند این باد سوزان که کشت آن قوم ستمگر را پاک از بین برد، اینان نیز اموالشان را صرف کردند، اما باد سوزان شرک، تلاشها و تکاپوها و سرمایهگذاریهای باطلشان را نابود کرد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ١١٨﴾ [آل عمران: 118].
ابن جریر طبری و ابناسحاق در بیان سبب نزول آیه کریمه از ابنعباس رضی الله عنه روایت کردهاند که فرمود: مردانی از مسلمانان به اساس پیوند همجواری و پیمانهایی که در جاهلیت بود، با برخی از یهودیان روابط صمیمانهای داشتند، پسخدای عزوجل نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از غیر خودتان» یعنی: از غیرمسلمین که کفار و منافقانند، «بطانه نگیرید» بطانه شخص: یاران خصوصیو همدل و همراز ویاند که در بطن امور وی قرار دارند و او آنها را از رازها و امور خصوصی خود آگاه میسازد. آری! از آنان دوست و همراز نگیرید زیرا آنان «از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیورزند» و به هر آنچه که کار را بر شما خراب سازد، متوسل میگردند. خبال: فساد در فعل و جسم و عقل است «و به رنج و محنت افتادن شما را دوست دارند» یعنی: آرزو دارند تا در آنچه که مایه درد و رنج و سختی و زیان است، درافتید «بغضاء از لحن و سخنشان آشکار شدهاست» بغضاء: شدت بغض است، که این در سخنانشان هویداست، پس از شدت حسد بر خود میپیچند و زبانهایشان از سر ضمیرشان خبر داده است، لذا تقیه راکنار گذاشته و صراحتا به تذکیب روی آوردهاند و سرانجام، خبث و پلیدی نهاد واندرونشان از آنچه از زبانهایشان میلغزد، کاملا برملا شده است «و آنچه سینههایشان نهان میدارد، بزرگتر است» بهطوری که این لغزشهای زبانی، در مقایسه با آنچه که در سینههای پراز کینهشان علیه دین و دعوت و امت نهان میدارند، بسیار اندک است؛ پس ای مؤمنان! «درحقیقت ما نشانهها را برای شما بیان کردهایم، اگر تعقل کنید» لذا باید دشمنانتان را بشناسید و دوست و دشمن را از یکدیگر تمییز و تشخیص دهید.
﴿هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١١٩﴾ [آل عمران: 119].
«هان» ای حامیان کسانی که از آنان برای خود دوست و همراز نهانی گرفتهاید؛ بدانید که فقط «شمایید که آنان را دوست دارید، ولی آنان شما را دوست ندارند» از آنجا که غیظ و حسد در سینههایشان علیه شما آکنده شده و استحکام یافته است «و شما به همه کتابها ایمان دارید» و ازجمله کتاب آنان، پس شما را چه شده است که درحالی آنان را به دوستی میگیرید که به کتاب شما ایمان نمیآورند؟ «و چون با شما رودررو شوند، میگویند» از روی نفاق و تقیه «ایمان آوردیم. و چون خلوت کنند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را میگزند» ازروی حسرت و تأسف که چرا از انتقامگرفتن از شما عاجزند «بگو: به غیظ خویش بمیرید» یعنی: قطعا خداوند عزوجل تمامکننده نعمت خویش بر مؤمنان و پیروز کننده و به روی صحنه آورنده دین خویش است، پس اینک بر غیظ خود بیفزایید تا بر اثر آن دق مرگ شوید «که خداوند به راز درون سینهها» یعنی: به همه خلجانهایی که بر سینهها میگذرد و به همه اندیشههایی که در نهانها شکل میگیرد «داناست» و ازجمله بر آنچه که این گروه در دلهایشان پنهان میدارند. مراد این آیه کریمه، منافقان اهل کتاب اند.
﴿إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیًۡٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ١٢٠﴾ [آل عمران: 120].
«اگر به شما خیری برسد» از پیروزی، نعمت و فراوانی، یا نیرومندی و غیره، هرچند هم که اندک باشد «آنان را ناخشنود و ناراحت میکند؛ و اگر به شما بدی وناخوشیای برسد، از آن شاد میشوند» پس هرکس در چنین موضعی قرارداشته باشد، هرگز شایسته آن نیست که به دوستی و همدلی گرفته شود. باید دانست کهدر دو جمله: ﴿إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ﴾ ، و: ﴿وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ﴾ ، تعبیر شگرف بلاغی قرآن به خوبی نمایان است زیرا تعبیر «مساس حسنه»، مفید آن است که این دشمنان نفاق پیشه، از رسیدن کمترین خیری به مسلمانان ناراحت میگردند و تعبیر«اصابه سیئه»، مفید آن است که تا زمانی مصیبت بر مسلمانان کاملا فراگیر و همهجانبه نباشد و به اصطلاح، کارد به استخوانشان نرسد، خوشحال نمیشوند «و اگرصبر کنید» بر دشمنی آنان، یا بر دشواریهای جنگ با آنان «و پرهیزگاری نمایید» از دوستی و مهرورزی به آنان «نیرنگ آنان هیچ زیانی به شما نمیرساند» و اندیشهها و حرکتهای سوء آنان علیه شما و دینتان، کاملا بیاثر است «یقینا خداوند به آنچه میکنند، احاطه دارد» پس، بر اعمال و افکارشان آگاه و بر بی اثر ساختن توطئههایشان تواناست.
علما در بیان احکام گفتهاند: برای مسلمانان جایز نیست تا کفار ـ اعم از یهود، نصاری و مشرکان ـ را دوست همراز، مشاور و امین خویش قرار دهند، ولی جایزاست که از آنها به عنوان کارگزار و کارمند در کارهای حکومتیای که به مسائل حساس و محرمانه امت و رازهای سیاسی آنها مربوط نباشد، استفاده شود، چنانچه این روش در سیره خلفا دیده شده است. همچنین بنابراین آیات، گواهیدشمن علیه دشمنش صحت ندارد ـ که علمای مدینه و حجاز بر این نظراند، اما ازامام ابوحنیفه جایز بودن آن روایت شده است.
﴿وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٢١﴾ [آل عمران: 121].
آنگاه خداوند متعال به بیان داستان احد میپردازد، آزمونی که مؤمنان و منافقان را از یکدیگر متمایز گردانید و صابران پایدار در عرصههای سختی را نمایان ساخت. آری! سیاق قرآنی به ذکر جنگ با قریش در بدر و احد منتقل میشود تا یهودیان درس عبرت بگیرند و بدانند که اگر درگیر جنگ با مسلمانان شوند، چه فرجام بدی در انتظارشان خواهد بود. پس، در مجموع شصت آیهکریمه ـ از آیه 120 تا 180 ـ پیرامون غزوه احد میباشد.
«و یاد کن زمانی را که بامدادان از پیش خانوادهات بیرون آمدی» یعنی: ای پیامبر! زمان بیرون آمدن از خانهات را در صبحگاه روز شنبه، هفتم شوال سال سوم هجری به یادآور، آنگاهکه بیرون آمدی، «و مؤمنان را در مواضعی برای جنگیدن فرود میآوردی» یعنی: آنها را در سنگرها مستقر و آماده رویارویی با دشمن میکردی «و خداوند شنواست» سخنان مؤمنان را در مشاوره با تو «داناست» به همه نیتها و کردارهای بندگانش.
﴿إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٢٢﴾ [آل عمران: 122].
«آنگاه که دو طایفه از شما بر آن شدند که بزدلی کنند» این دو طایفه عبارت از: بنیسلمه از قبیله خزرج و بنیحارثه از قبیله اوس بودند که روز احد در دو جناح لشکر قرار داشتند، پس خواستند تا از همراهی با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این غزوهمنصرف گردند، اما خدای عزوجل دلهای مؤمنان را از تسلیم شدن به سستی و جبن حفظ کرد و بنابراین، بازنگشتند «و حال آن که خداوند یاورشان بود» هم بدینسبب، آنان را از سستی و ترسویی در پناه خود قرار داد و از میدان کارزار بازنگشتند، چنانکه منافقان به رهبری عبدالله بنابی بازگشتند «و مؤمنان باید تنها برخدا توکل کنند» نه بر غیر وی.
﴿وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ١٢٣﴾ [آل عمران: 123].
«و یقینا خداوند شما را در بدر یاری کرد در حالی که» بهسبب کمی تعداد خویش «ناتوان بودید» تا بدانید که پیروزی از جانب حق تعالی است و به کثرت عده وعده وابسته نیست. این جمله مستأنفهای است که برای پایدارساختن مؤمنان در میدان معرکه ایراد شد تا این حقیقت را به یادشان آورد که پیروزی، نتیجه صبر وپایداری است «پس، از خدا پروا کنید، باشد که سپاسگزاری نمایید» زیرا تقوی برانگیزاننده شکر و سپاس است.
﴿إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ١٢٤﴾ [آل عمران: 124].
«آنگاه که به مؤمنان میگفتی» یعنی: ای پیامبر! بهیاد آور هنگامی را که در روز بدر به مؤمنان میگفتی: «آیا شما را کفایت نمیکند که پروردگارتان شما را با سههزار فرشته فرود آمده یاری کند»؟ یعنی: براساس برداشت تو، مؤمنان این اندازه مدد از فرشتگان را ناکافی میپنداشتند.
﴿بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ١٢٥﴾ [آل عمران: 125].
«بلی، اگر صبر کنید» بر شدت و سختی جنگ و پایداری ورزید در معرکه [و تقوا پیشه سازید] «وکافران بر شما با همین جوشوخروش خود بتازند» در موعدی که مقرر کردهاند«همانگاه پروردگارتان شما را با پنجهزار فرشته نشاندار مدد میرساند» یعنی: همانگاه که آنان بر سر شما فرود آیند، فرشتگان هم بی هیچگونه تأخیری به میدان جنگ حاضر میشوند، درحالیکه خود را با نشانههایی نشاندار کردهاند. البته رسم کار در معرکهها چنین بود و چنین هست که افراد شجاع و نترس، خود را با پیشانیبندی سرخرنگ یا نشانهای دیگری نشانهگذاری میکنند تا جایگاه و پایگاهشان در صف کارزار شناخته شود. روایت شده است که فرشتگان در روزبدر دستارهایی سفید، یا سرخ، یا سبز، یا زردرنگی بر سرهای خویش بسته بودند. به قولی: آنها بر اسبانی ابلق سوار بودند.
امام فخرالدین رازی در «تفسیر کبیر» میگوید: «اهل تفسیر و سیر اجماعا برآناند که فرشتگان در روز بدر با کافران به صورت عینی (فیزیکی) جنگیدند»، پس چنان نبود که امداد؛ امدادی معنوی باشد، آن گونه که صاحب تفسیر«المنار» میگوید. ابنعباس رضی الله عنه میگوید: «فرشتگان در جنگ بدر عملا شرکت کردند، اما در دیگر غزوات حضوری به شمار و مدد داشتند، ولی عملا نمیجنگیدند».
﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ١٢٦﴾ [آل عمران: 126].
«و خدا آن را» یعنی: امداد با فرشتگان را «جز مژدهای برای شما قرار نداد» تا به وسیله آن به پیروزی خویش شادمان گردید «و تا دلهایتان به آن» یعنی: به رسیدن امداد فرشتگان «آرام گیرد، و» لیکن باید بدانید که «پیروزی جز از جانب خداوند توانای حکیم نیست» پس، بسیاری رزمندگان و امکانات جنگی ـ جز با یاری پروردگار و تأیید و توفیق وی ـ هیچ تأثیری در سرنوشت جنگ ندارد و اگرخدای عزوجل میخواست، بدون جنگی از سوی شما، به کار آنان پایان میدادو دین خود را نصرت میبخشید، ولی این جنگ را ترتیب داد و آن را برای شما بهعنوان تکلیف شرعی مقرر گردانید تا ایمان و پایداری شما را بیازماید، چنانکهمیفرماید: ﴿وَلَوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ لَٱنتَصَرَ مِنۡهُمۡ وَلَٰکِن لِّیَبۡلُوَاْ بَعۡضَکُم بِبَعۡضٖ﴾ [محمد: 4]. «و اگر خدامیخواست از آنان انتقام میکشید، ولی تا برخی از شما را به وسیله برخیدیگربیازماید». پس، داستان مشارکت فرشتگان در این آیات (124 ـ 127)، به قول قوی و راجح، مربوط به غزوه بدر است نه غزوه احد، هرچند به قولی: مراد آیات، امداد مؤمنان در روز احد میباشد زیرا حق تعالی بهایشان وعده داد که اگر در احد پایداری ورزند، ایشان را به فرشتگان مددمیرساند، اما پایداری نکردند، لذا یک فرشته را هم به یاریشان نفرستاد، چه اگربه فرشتگان مدد میشدند، شکست نمیخوردند.
﴿لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ١٢٧﴾ [آل عمران: 127].
«چنین کرد تا هلاک کند بخشی از کافران را» یعنی: شما را در بدر پیروز ساخت تا طایفهای از کفار را نابود سازد و آنان کسانی بودند که در روز بدر کشته شدند «یا آنان را خوار سازد» اویکبتهم: یا اندوهگینشان ساخته، دایره را بر آنان تنگ گرداند و جلو تکبر و سرمستی آنها را گرفته خوار و تارومارشان کند «تا نومیدانه بازگردند» بیآن که به هدف و مرام خود دست یافته باشند. یادآور میشویم که غزوه بدر در روز جمعه، هفدهم رمضان المبارک سال دوم هجری اتفاق افتاد.
﴿لَیۡسَ لَکَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٌ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡ أَوۡ یُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ١٢٨﴾ [آل عمران: 128].
ابنعمر رضی الله عنه در بیان سبب نزول این آیه کریمه میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مشرکان را نفرین کرده و در نفرین خود مردانی از آنان را به اسم یاد میکردند، همان بود که حق تعالی نازل فرمود: «اختیار این کار با تو نیست» یعنی: خداوند عزوجل اختیارکارشان را دارد و هرچه بخواهد با آنان میکند؛ از نابود ساختن، شکست دادن وعذاب نمودنشان، یا بازگردانیدنشان بهسوی رحمت و هدایت خود با تشرف ایشان به اسلام، چنانکه میفرماید: «یا از آنان درگذرد، یا عذابشان کند» در دنیا وآخرت «چراکه ستمکارند» و مستحق این عذاب میباشند.
این آیه کریمه دربردارنده این اشاره است که: فرجام کار قبیله قریش ایمان خواهد بود. از روایات دیگر نیز بر میآید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بعد از غزوه احد که در آن به مسلمانان آسیب سختی وارد شد و حضرت حمزه رضی الله عنه به شهادت رسید، مشرکان را در قنوت نماز صبح نفرین میکردند، اما بعد از نزول این آیه کریمه، دیگر آنان را در نماز نفرین نکردند.
﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ١٢٩﴾ [آل عمران: 129].
«و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداست» پس بدانید که گستره ملک خداوند متعال، فراخ است «هرکه را بخواهد» بیامرزد، «میآمرزد و هرکه رابخواهد» عذاب کند، «عذاب میکند» پس ملک، ملک اوست و هرچه بخواهد در آن میکند و هرچه اراده کند، به ثبوت میرساند «و خداوند آمرزنده مهربان است» این اشارهای به این حقیقت است که رحمت حق تعالی بر خشم وی پیشی گرفته و لذا این دعوتی است از قریش که در موضع خود در قبال اسلام، تجدیدنظر کنند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ١٣٠﴾ [آل عمران: 130].
آنگاه خداوند متعال در بین داستان احد، آیه معترضهای را در مورد نهی از رباخواری میآورد تا مؤمنان از خوردن ربا دست برداشته و اموالشان را در راهخدا عزوجل انفاق نمایند و برای نشر اسلام آماده باشند: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! ربا را چند و چندین برابر نخورید» حرام بودن ربا در همه حالات و به همه صور واشکال آن، واضح و آشکار است، لیکن آیه کریمه در اینجا ناظر بر شکلی خاص از رباست که در میان اعراب مرسوم بود، آن شکل و شیوه چنین بود که آنان مال را تا زمانی معین به وام ربوی میدادند و چون وقت بازپرداخت وام سر میرسید، هم بر مال میافزودند و هم در زمان بازپرداخت وام و این کار را برای بارهای پیاپی تکرار میکردند تا بدانجا که فرد رباخوار چندین برابر وامی را که در آغازداده بود، باز پس میگرفت. یادآور میشویم که امروزه این نوع ربا را «سودمرکب» مینامند. قید (أضعافا مضاعفة): (چند و چندین برابر) برای بیان واقعیت ستم زشتی است که مردم در جاهلیت به آن مبتلا بودند و قطعا به این معنی نیست که اگر ربا کم بود، خوردن آن جایز باشد بنابراین، کم و بسیار ربا همه حرام قطعیاست و از اشد گناهان کبیره محسوب میشود «و از خداوند پروا کنید» بافروگذاشتن ربا «باشد که رستگار شوید».
﴿وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ١٣١﴾ [آل عمران: 131].
«و از آتشی که برای کافران آماده شده است، پرواکنید» این ارشادی است به مؤمنان که باید از آنچه کفار در معاملاتشان انجام میدادند، بپرهیزند. یعنی: خوردن ربا، از عملکرد و شیوه کفار است، پس شما مؤمنان باید از ربایی که ایمان را از شما سلب میکند و با آن همچون کفار مستوجب آتش میشوید؛ بپرهیزید.
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ١٣٢﴾ [آل عمران: 132].
«و از خدا و رسول او فرمان برید» در هر امر و نهیی «باشد که» با فرمان بردن ازخدا عزوجل و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم «مشمول رحمت قرار گیرید».
﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ١٣٣﴾ [آل عمران: 133].
«و بشتابید بهسوی آمرزشی از جانب پروردگار خویش و بهشتی که پهنای آن مانند عرض آسمانها و زمین است» و چون آسمان و زمین در حد علم بندگان، عریضترین و فراخترین مخلوقات خدای سبحان اند، بدین جهت در تشبیه از آنها یاد شد «برای پرهیزگاران آماده شده است» پس چگونه مرتکب کارهایی میشوید که شما را از بهشتی به این وسعت و عظمت محروم گرداند، در حالیکه برایپرهیزگاران آماده شدهاست؟ و چرا ربا میخورید که شما را در دوزخی فروافگند که برای کافران آماده شدهاست ؟.
این آیه کریمه دلیل بر آن است که بهشت و دوزخ هماکنون آفریده شدهاند وموجودند. قول جمهور علما نیز همین است. در حدیث شریف آمده است: «مردیبه محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: حق تعالی فرموده است: (بهشتی که پهنایآن مانند آسمان و زمین است)، پس به من خبر دهید که در این صورت، دوزخدر کجاست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا میبینی که چون میآید همه چیزرا میپوشاند، در آن وقت روز در کجاست؟ آن مرد گفت: در آن جایی کهخدا عزوجل بخواهد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: پس همچنین است دوزخ، در آنجایی است که خدا بخواهد».
﴿ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣٤﴾ [آل عمران: 134].
پرهیزگاران «همانان»اند «که در سراء» یعنی: حالت آسانی و گشایش و راحت «و ضراء» یعنی: در تنگی و سختی و رنج «انفاق میکنند و خشم خود را فرومیخورند» آن را در دلهای خویش حبس کرده و بهسبب خشم و غیظ خود بهکسی ظلم نمیکنند. گفته میشود: «کظم غیظه: خشم خود را فروخورد و آن رابروز نداد». در حدیث شریف آمده است: «هرکس خشم خود را فرو خورد درحالیکه بر اظهار و اجرای آن قادر است، خدای عزوجل درونش را پر از امن وایمان میکند». همچنین در حدیث شریف آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ازاصحاب رضی الله عنهم پرسیدند: «شما در میان خود به چه کسی پهلوان میگویید»؟ گفتند: بهکسی که پهلوانان نتوانند او را در کشتی به زانو در آورند. فرمودند: «نه! چنیننیست، بلکه قهرمان کسی است که در هنگام خشم بر خود مسلط است». درباره شیوه فرونشاندن خشم نیز در حدیث شریف آمده است: «همانا خشم و غضب ازشیطان است و شیطان از آتش آفریده شده، پس چون یکی از شما خشمگین شد، باید وضو بگیرد». «و» پرهیزگاران هماناناند که «از مردم درمیگذرند» یعنی: از مجازات کسیکه به آنان بد کرده و مستحق مؤاخذه است، درمیگذرند. البتهاین فضیلت و کرامت در صورتی است که بر انتقامکشی قادر باشند. در حدیث شریفآمده است که رسولاکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «سه چیز است که بر آن سوگند میخورم:
1- هیچ مالی از صدقهدادن کم نمیشود.
2- خداوند عزوجل دربرابر عفو و گذشت، جز عزت نمیافزاید.
3- هرکه برای خدا عزوجل تواضع کند، خداوند عزوجل او را رفعت میدهد».
نظر به اینهمه فضیلت است که خداوند عزوجل این مقام را از مقامات احسان برشمرده و میفرماید: «و خداوند محسنان را دوست میدارد» یعنی: آنانی را که با انفاق و بردباری و گذشت در امورشان، روش احسان و نیکوکاری را در پیشمیگیرند.
﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ١٣٥﴾ [آل عمران: 135].
«و» پرهیزگاران «آنان»اند «که چون فاحشهای مرتکب شوند» فاحشه: هر کار زشت و هر معصیتی است، اما اختصاص آن به زنا، در استعمال غلبه یافته زیرا زنا از زشتترین معاصی است «یا چون بر خود ستم روا دارند» با ارتکاب گناهان. بعضی گفتهاند: فاحشه گناه کبیره و ستم بر خود، گناه صغیره است. آری! در آنهنگام: «یاد کنند الله را» با زبانها و دلهای خویش «پس آمرزش خواهند برای گناهان خویش» از بارگاه خدای آمرزگار. انس رضی الله عنه میگوید: به من رسیده است کهچون این آیه کریمه نازل شد، ابلیس گریست (که بیچاره شدم). «و چهکسی جز خدا، گناهان را میآمرزد» با آمرزش کاملی که بهدنبال خود سرزنش و عقوبتی نداشتهباشد؟ لذا هیچ گناهی ـ هرچند هم که بزرگ باشد ـ در برابر مغفرت الهی چنان بزرگ نیست که سبب عدم آمرزش وی شود. در حدیث شریف آمده است: «ابلیس گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت که پیوسته فرزندان آدم را گمراه میکنم تا آنگاه که ارواحشان در اجسادشان باشد. حق تعالی فرمود: سوگند بهعزت و جلالم که پیوسته بر آنان میآمرزم تا آنگاه که از من آمرزش بخواهند». «و» پرهیزگاران «بر آنچه مرتکب شدهاند» از گناهان «با آن که میدانند» و آگاهند که آن کار گناه است «اصرار نمیکنند» مراد از اصرار: عزم بر بازگشت به گناه و عدم دست کشیدن نهایی از آن با توبه است.
عطاء در بیان سبب نزول از ابنعباس رضی الله عنه روایت کرده است: آیه کریمه درباره خرما فروشی بهنام «بنهان التمار» نازل شد که کنیتش «ابومقبل» بود، روزی زنی خوبرو از او خرما خرید، پس او آن زن را بهسوی خود کشید و او را بوسید، اما بعدا از این عمل خویش پشیمان گشته به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و داستان خویش را به ایشان باز گفت. آنگاه این آیه کریمه نازل گردید.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ١٣٦﴾ [آل عمران: 136].
«آنان پاداششان آمرزشی از جانب پروردگارشان و باغهایی است که از فرودست آن جویباران جاری است، جاودانه در آن بمانند و پاداش اهل عمل چه نیکوست» یعنی: پاداش پرهیزگارانی که اعمال نیک یادشده را انجام میدهند، این است که بر گناهانشان قلم عفو کشیده میشود و به بهشت درمیآیند. در حدیث شریف به روایت ابوبکر صدیق رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که فرمودند: «هیچکسی نیست کهمرتکب گناهی شود، سپس به هنگام یادآوری از گناهش برخیزد و وضو بگیرد، آنگاه دو رکعت نماز خوانده و از خدای عزوجل از آن گناه خویش آمرزش بخواهد، جز اینکه خداوند عزوجل بر او میآمرزد ـ آنگاه این آیه کریمه را تلاوت کردند».
﴿قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ١٣٧﴾ [آل عمران: 137].
در بیان سبب نزول آیه کریمه آمده است: چون مؤمنان در واقعه احد شکست خوردند و هفتاد تن از آنان به شهادت رسید، خداوند متعال نازل نمود: «قطعا پیش از شما سنتهایی سپری شدهاست» یعنی: وقایعی که حق تعالی آنها را در امتهای تکذیبکننده حق به اجرا درآورده و از سنتهای وی بهشمار میروند، که از جمله این سنتها، یکی هم رابطه اسباب و مسببات با همدیگر است «پس» اگر در وقوع این سنتها شک دارید «در زمین بگردید» به قصد عبرتگرفتن «و بنگریدکه فرجام تکذیبکنندگان چگونه بوده است«؟ زیرا شکی نیست که مشاهده آثار امتهای بربادرفته، تأثیری در نفوس انسانها به جامیگذارد که تنها شنیدن ویادآوری اخبار آنها، دارای چنان تأثیری نیست، بههمین دلیل است که خدای عزوجل ما را به گردشگری و نگرش در احوال امتها دستور دادهاست.
﴿هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ١٣٨﴾ [آل عمران: 138].
«این» امر به سیر و سفر در زمین و نگریستن در عاقبت حال ستمگرانی که هلاک شده و دیارشان را خالی و متروک و درهمفروریخته باقی گذاشتهاند وآیات این قرآن؛ «بیانی برای مردم است» اعم از تکذیبکنندگان دعوت حق و غیر آنان «و رهنمود و اندرزی برای پرهیزگاران است» پس قرآن بیانگر عبرتها برایتمام مردم ـ اعم از مؤمن و کافرشان ـ است، ولی فقط برای پرهیزگاران رهنمودو اندرزی است، نه برای غیر ایشان.
﴿وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ١٣٩﴾ [آل عمران: 139].
ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه میگوید: اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز احد شکست خوردند، دراین اثنا خالدبن ولید با دستهای از سواران مشرک از فرازکوه حملهکنان روی آورد، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنین دعا کردند: «بارالها! آنانرا بر ما پیروز و مسلط نگردان، خدایا! ما جز تو نیرویی نداریم، بارالها! در اینسرزمین کسی جز همین نفرات وجود ندارد که تو را عبادت کند». آنگاه حق تعالی این آیات را نازل فرمود. همان بود که عدهای از تیراندازان مسلمان برآنان حملهور شده و سواران مشرک را زدند و از کوه عقب راندند. و این است معنای فرموده خداوند عزوجل : ﴿وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَو...﴾.
«و سستی نورزید و اندوهگین نشوید» وهن: سستی، ناتوانی، ترک آمادگی، دل زدگی و عدم توسل به اسباب قوت و نیرومندی است. آری! سست و اندوهگین نشوید، بلکه بدانید «که شما برترید» بعد از این واقعه بر دشمنانتان و برآنان پیروزید «اگر مؤمن باشید» یعنی: اگر مؤمنید، سست و اندوهگین و افسرده نشوید. یا اگر مؤمن باشید، برترید.
خداوند متعال در این آیه کریمه مؤمنان را به شکیبایی و پایداری فراخوانده مصایب روز احد را به آنان تسلیت و تعزیت میگوید و آنان را بر جنگ با دشمنانشان برانگیخته از سستی و ترس و بزدلی باز میدارد.
﴿إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُۥۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ١٤٠﴾ [آل عمران: 140].
راشد بن سعد در بیان سبب نزول آغاز این آیه کریمه میگوید: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اندوهگین و ناراحت از احد بر میگشتند، زنی همراه با جنازههای شوهر وپسرش که هردو شهید شده بودند، میآمد و به خاطر آن دو فغان و شیون میکرد و بر سر و صورتش میزد، در این اثنا پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم مناجاتکنان با پروردگارشانگفتند: «آیا با پیامبرت همچنین میکنند»؟! پس حق تعالی نازل فرمود: «اگر بهشما قرحی رسیده» قرح: زخم و آسیب است «آن قوم را نیز آسیبی همانند آن رسیده است» یعنی: اگر آنها در روز احد بر شما دست یافتند و آسیب واردکردند، شما نیز در روز بدر آنان را ـ با کشتن هفتاد تن از نخبگان وسردمدارانشان ـ خوار و ذلیل ساختید؛ «و ما این روزها» ی پیروزی و نصرت «رادر میان مردم به نوبت میگردانیم» در وقایعی که میان امتها و ملتها در جنگها رویمیدهد. آری! سنت ما بر این رفته است که پیروزی را میان امتها دستگردان نماییم، گاهی این گروه غلبه نماید و گاهی آن گروه دیگر، چنانکه ای مسلمین! برای خود شما در روز بدر و احد این رخداد اتفاق افتاد، اما بدانید که سرانجام، پیروزی با مؤمنان است «و تا خداوند مؤمنان را معلوم بدارد» یعنی: با پایداریشان درمیدانهای نبرد، کاملا متمایزشان گرداند تا پاداش به آنان تعلق گرفته بتواند و الاخدای سبحان به علم ازلی خود همه چیز را میداند.
ابنابی حاتم از عکرمه در بیان سبب نزول آخر این آیه کریمه روایت کردهاست: چون خبر نتیجه جنگ احد در مدینه دیر رسید، زنان از شهر بیرون رفتند تا از اخبار احد آگاهی یابند، در این هنگام دو تن را دیدند که سوار بر شتر از رزمگاه میآمدند، پس زنی از آنان پرسید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چه خبر دارید؟ یکی از آندو پاسخ داد: ایشان زندهاند. زن گفت: اکنون دیگر باکی ندارم که خدای عزوجل از بندگانش هرچه بخواهد شهید برگیرد. پس قرآن کریم مطابق آنچه کهاو گفت نازل شد: «و» تا خداوند عزوجل «از میان شما شهدایی بگیرد» یعنی: ایشانرا به فیض و کرامت شهادت نایل گرداند. باید دانست که کشتگان راه خدا عزوجل را ازآن رو «شهید» نامیدند که ایشان در راه دعوت بهسوی الله عزوجل کشته شدهاند و نزد وی علیه کسانی که به قتلشان رساندهاند بر این حقیقت گواهی میدهند که: کشتنشان به ستم و تجاوز بوده است. بعضی گفتهاند: بلکه سبب نامگذاری آنها به «شهید» این است که: نیل به بهشت برایشان شهادت داده شدهاست «و خداوندستمکاران را دوست ندارد» پس سلطه ستمگران بقا و دوامی نداشته و سرانجام حق تعالی آنان را عذاب میکند.
﴿وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٤١﴾ [آل عمران: 141].
«و» نیز این آسیبی که به شما رسید، برای آن بود «تا خدا، مؤمنان را پاک گرداند» ایشان را از گناهانشان بپالاید و خالص گرداند و پس از آن، صحیفههای اعمالشان پاک و پاکیزه شده و جز حسنات هیچ شایبه دیگری در آنها باقی نماند.تمحیص: پاکسازی است. «و کافران را نیست و نابود سازد» یعنی: ریشهشان را بهسبب سرکشی و طغیانشان از بیخ برکند و آنها را مستأصل گرداند زیرا آنان چون پیروز گردند، سرکش و مغرور و متجاوز میشوند و این خود سبب تباهی و نابودیآنان میگردد. پس این آیات، بیانگر حکمت غلبه نهایی کفار بر مؤمنان در روز احد است، که در اینجا به سه حکمت پرداخته شده است:
1- متمایزساختن و معلومگردانیدن اهل ایمان و پایداری در صحنه عمل.
2- رسیدن بعضی از مؤمنان به فیض شهادت.
3- افگندن کفار در چاله طغیان و استکبار تا این امر به استدراج و نابودی کاملشان بینجامد.
﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٤٢﴾ [آل عمران: 142].
«آیا پنداشتید که وارد بهشت میشوید، حال آن که خداوند هنوز مجاهدان شما را متمایز نساخته و پیش از آن که صابران را معلوم بدارد»؟ یعنی: آیا پنداشتید که به بهشت وارد میشوید قبل از آن که اهل جهاد و اهل پایداری و صبر از میان شما، به علم ظهور، از دیگران متمایز گردند؟ پس اینک در غزوه احد از همدیگر متمایز گشتند. مراد از: ﴿وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ...﴾. «هنوز خدا جهادگرانتان را معلوم نداشته»؛ نفی علم از حق تعالی نیست، بلکه مراد از آن، عدم ظهور عینی این امر در عرصه واقعیت است، چرا که در حقیقت، خدای عزوجل همه چیز را از ازل میداند، پس هدف؛ برپا داشتن حجت بر مردم است تا از آنان کاری به عرصه ظهور آید که موجب ورودشان به بهشت و احراز شایستگی آمرزش حق تعالیگردد.
﴿وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُ فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ١٤٣﴾ [آل عمران: 143].
«و شما مرگ را سخت آرزو میکردید» مؤمنان در آرزوی روزی بودند که در آن جنگی میان آنها و کفار به وقوع آید تا به فیض شهادت نایل گردند و کسانی که دربدر حضور نداشتند، میگفتند: ای کاش ما را هم روزی چون روز بدر بود که درآن با مشرکان میجنگیدیم و به خیری در آن آزموده میشدیم، آن گونه که در بیان سبب نزول آیه کریمه نیز آمده است. اما چون واقعه احد پیش آمد، به هزیمتروی آوردند، با آن که خود ایشان بودند که سخت پافشاری کردند تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای صف آرایی علیه کفار، از مدینه خارج شود، ولی در میدان عمل جزتعدادی از آنان پایداری نکردند، که انسبن نضر رضی الله عنه عموی انسبن مالک رضی الله عنه یکیاز ایشان بود. آری! در آرزوی مرگ بودید: «پیش از آن که با آن روبرو شوید» سبب اینکه مؤمنان آرزوی جنگ و آرزوی مرگ را میکردند، آرزوی شهادت از سوی ایشان بود «پس آن را دیدید» یعنی: مرگ را «درحالیکه نگاه میکردید» هنگامی که تعدادی از شما به شهادت رسیدند. در حدیث شریف آمده است: «لا تتمنوا لقاء العدو، وسلو الله العافیة، فإذا لقیتـمـوهم فاصبروا، واعلموا أن الجنة تحت ظلال السیوف». «آرزوی رویارویی با دشمن را نکنید و از خدا عافیت بخواهید، اما چون با آنان روبرو شدید، پایداری ورزید و بدانید که بهشت در زیر سایههای شمشیرهاست».
﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡٔٗاۗ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰکِرِینَ١٤٤﴾ [آل عمران: 144].
در بیان سبب نزول آیه کریمه آمده است: هنگامیکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در احد مجروح شدند، شیطان فریاد زنان گفت: اینک محمد کشته شد! پس برخی از مسلمانان سست و منفعل شدند تا بدانجا که گویندهای گفت: محمد صلی الله علیه و آله و سلم که کشتهشد دیگر مقاومت چه فایدهای دارد، لذا تسلیم شوید زیرا آنان (مشرکان)، نیز برادران شما هستند. دیگری گفت: اگر او پیامبر بود کشته نمیشد! پس نازل شد: «و محمد جز فرستادهای نیست، پیش از او هم پیامبرانی گذشتهاند» لذا او هم میمیرد چنانکه پیامبران دیگر مردند، همچنین ممکن است کشته شود، چنانکهبعضی از آنها کشته شدند. البته این، قبل از نزول آیه (67) از سوره «مائده» بودکه خداوند عزوجل در آن حفظ جان پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را از گزند دشمنان دعوت تضمینکرد. «آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، شما بر پاشنههای خود برمیگردید» یعنی: اگر اودر گذشت یا کشته شد، چگونه مرتد میشوید و دین و عقیده خویش را رهامیکنید، با آن که میدانید که پیامبران علیهم السلام برای همیشه زنده نمیمانند، بلکهمیمیرند و این پیروانشان هستند که به دین ایشان تمسک میجویند، هرچندپیامبران خود ـ به سبب مرگ یا شهادت ـ در میانشان نباشند؟ «و هرکس بر پاشنههای خود برگردد» با پشتکردن از جنگ، یا با ارتداد از اسلام «پس هرگزهیچ زیانی به خدا نمیرساند» بلکه به خودش زیان میرساند «و خداوند به زودی شکرگزاران را پاداش میدهد» یعنی: کسانی را که پایداری کرده، جنگیدند و به شهادت رسیدند زیرا ایشان بدین وسیله، نعمت خدای عزوجل بر خود را که اسلام است، شکرگزاری کردهاند.
در هنگام درگذشت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم که اصحاب بسیار سراسیمه و حیران شده بودند تا بدانجا که عمر رضی الله عنه تهدید کنان میگفت: اگر کسی بگوید که محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحلت کردهاست، گردنش را میزنم! آری! در این هنگام، ابوبکر صدیق رضی الله عنه فرمود: «هرکس محمد صلی الله علیه و آله و سلم را میپرستید، پس بداند که یقینا محمد صلی الله علیه و آله و سلم درگذشت و هرکس خدا عزوجل را میپرستد، بدون شک خداوند عزوجل زنده است و نمیمیرد. آنگاه این آیه کریمه را تلاوت نمود». لذا این آیه کریمه خود، تمهید وزمینهسازی برای امر درگذشت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.
﴿وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ کِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِی ٱلشَّٰکِرِینَ١٤٥﴾ [آل عمران: 145].
«و هیچ نفسی را نرسد که جز به اراده الله» یعنی: به قضا و قدر وی «بمیرد، نوشته شده است به قید وقت» یعنی: خداوند عزوجل مرگ را برای هر شخصی در موعدی معین که هیچ پسوپیش نمیشود، مقرر کرده است؛ بسیار دیده شده که مردان قهرمان و شجاع در میدانهای نبرد زنده ماندهاند و انسانهای ترسو و بزدل در مأوا و مأمنشان مردهاند، پس انسانهای ترسو باید به خود آیند و در محاسباتشان تجدیدنظر کنند. سپس حق تعالی هدف و مقصد خلقت بشر را بیان میکند؛ اینهدف از دیدگاه بشر یا خواستن دنیاست، یا خواستن آخرت: «و هرکه» با عملش«پاداش این دنیا را بخواهد» چون غنیمت و مانند آن «به او از آن» یعنی: ازپاداش آن «میدهیم و هرکه» با عمل خویش «پاداش آخرت را» که همانا بهشت است «بخواهد، به او از آن میدهیم» و حسنات وی را چند و چندین برابر به فراوانیپاداش میبخشیم. فرموده خدای عزوجل: (یرد: بخواهد)؛ به این حقیقت اشاره دارد که: این اراده شخصی است که طبیعت عمل ـ از خیر یا شر ـ را تعیین میکند «و بهزودی شکرگزاران را پاداش خواهیم داد» یعنی: کسانی را که اوامر و فرمانهای ما را در عرصه جنگ و پایداری و غیره اطاعت میکنند. از علی رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: «پایداران بر دین خویش، ابوبکر و اصحاب وی هستند»، و علی رضی الله عنه همیشه میفرمود: «ابوبکر امیر شکرگزاران بود».
﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ١٤٦﴾ [آل عمران: 146].
«و چه بسیار پیامبری که همراه او خداپرستان بسیاری نبرد کردند» یعنی: بسیاریاز پیامبران علیهم السلام با دشمنان خدای عزوجل جنگیدند و علما و عابدان ربانی همراه با ایشان نبرد کردند. ربیون: ربانیان هستند که به خداپرستی و شناخت مقام ربوبیتحق تعالی نسبت داده شدهاند. یا (ربیون) به معنای جماعتهای بسیار است، کهمفرد آن «ربی»، به معنای جماعت و گروه میباشد. «پس بهسبب مصیبتی که درراه خدا به آنها رسید، سستی نکردند» یعنی: دوستان خدا عزوجل با کشته شدن پیامبرانشان و یا کشته شدن همراهان و همسنگرانشان سست نشدند «و ناتوانینکردند» از استمرار نبرد با دشمن «و زبونی نکردند» بهسبب رنجها و مصیبتهاییکه در جهاد به آنان رسید. استکانت: ذلت و خضوع و تسلیمشدن است «و خداوند صابران را دوست میدارد» لذا به آنان پاداش میدهد.
این آیه کریمه نوعی تعریض و کنایهگویی به آن عده از مسلمانانی است که در احد از شایعه کشتهشدن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم لرزه بر اندامشان افتاد و در حالیکه ارادهتسلیمشدن به مشرکان را داشتند، میگفتند: ای کاش قاصدی از سوی ما نزد عبدالله بن ابی برود تا او برای ما از ابوسفیان رهبر مشرکان (در آن زمان) امان بگیرد.
﴿وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٤٧﴾ [آل عمران: 147].
«و سخن ایشان» یعنی: سخن آن گروهی که در هنگام رویارویی با دشمن، همراه انبیای الهی بودند «جز این نبود که گفتند: پروردگارا! بیامرز بر ما گناهان ما را» به قولی: مراد از آن، گناهان صغیره است «و ازحد گذشتن ما را در کارمان» به قولی: مراد از آن، گناهان کبیره است. اسراف: زیادهروی و گذشتن از حداست. آری! ایشان از روی شکستهنفسی و فروتنی، ملتمسانه آمرزش خواستند، با آن که ربانیان عابدپیشهای برای الله عزوجل بودند «و گامهای ما را استوار دار» درمیدانهای نبرد و جبهههای پیکار «و ما را بر گروه کافران نصرت ده».
﴿فََٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٤٨﴾ [آل عمران: 148].
«پس خداوند به آنان» بهسبب این پایداری و انابت «پاداش این دنیا» را ـ ازپیروزی، غنیمت، عزت و مانند آنها «و پاداش نیک آخرت را» که نعمت عظمای بهشت است «عطا کرد و خداوند نیکوکاران» در امور جنگ را «دوست میدارد» پس در دنیا و آخرت به آنان پاداشی درخور و شایسته عنایت میکند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ١٤٩﴾ [آل عمران: 149].
علیبنابیطالب رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه میفرماید: این آیه کریمه در ارتباط با سخن منافقان نازل شد که در هنگام شکست احد به مؤمنان میگفتند: نزدبرادران خود (مشرکان) بر گردید و به دینشان در آیید! لذا این آیه کریمه، داعیهکسانی را که بعد از برگشتن ورق بهنفع مشرکان در غزوه احد، دعوت به تسلیم شدن کردند و امیدوار بودند که مشرکان با آنان برخورد نیک بنمایند، رد میکند.
«ای مؤمنان! اگر از کسانی که کفر ورزیدهاند، اطاعت کنید، شما را بر پاشنههای شما برمیگردانند» یعنی: شما را از دین اسلام بهسوی کفر برمیگردانند «و آنگاه زیانکار میشوید» یعنی: در این بازگشت به کفر، سراسر زیان میکنید؛ در دنیا با انقیاد از دشمن و چشیدن طعم ذلت و حقارت و تبدیل نمودن اسلام به کفر و در آخرت؛ با حرمان از بهشت و معذبشدن در دوزخ.
﴿بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّٰصِرِینَ١٥٠﴾ [آل عمران: 150].
«بلکه خداوند مولای شماست و او بهترین یاریدهندگان است» یعنی: پس به سوی مشرکان بازنگردید و از آنها پشتیبانی نکنید و از حزب خدا عزوجل باشید و همدست و همپیمان علیه دشمنان وی زیرا فقط خداوند عزوجل مولای شماست نه آنها و فقط خداوند عزوجل یاریگر شماست نه غیر وی.
﴿سَنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاۖ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٥١﴾ [آل عمران: 151].
از سدی در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت شده است: آنگاه که ابوسفیان و مشرکان از احد بازگشته و بهسوی مکه روی آوردند؛ بعد از اینکه قسمتی از راه را پیمودند پشیمان شده و با خود گفتند: وه! چه بدکاری کردیم؛ آنان را کشته و زخمیکردیم تا آن که چون مشتی بیش از آنان باقی نماند، همینگونه رهایشانکردیم! اینک بیاییم که برگردیم و آنها را ریشهکن ساخته کار را یکسره کنیم. پس چون عزم خود را بر این کار جزم کردند، حق تعالی در دلهایشان رعب و وحشت افگند و از این تصمیم خویش منصرف گردیدند، آنگاه نازل شد: «بهزودی در دلهای کافران رعب و هراس خواهیم افگند» زودا که دلهایشان را پر ازترس و بیم و بیقراری کنیم «به سبب شرک ورزیدنشان به خدا که بر آن هیچگونه حجت و برهانی نفرستاده» یعنی: خداوند عزوجل هیچگونه دلیل و بیان و برهانی بر شرک قرار نداده «و جایگاهشان آتش است و جایگاه ستمکاران چه بد است» پس ای سستایمانان! چگونه از آنان پشتیبانی میکنید؟ قطعا اگر شما از آنان پشتیبانی کنید، شما هم با آنانید. در حدیث شریف به روایت جابربن عبدالله رضی الله عنه آمده است که رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «به من پنج خصلت دادهشده است که به هیچ پیامبری قبل از منداده نشده:
1- با افگندهشدن بیم و رعب بر قلب دشمن، بهاندازه مسافت یک ماه راه، نصرت داده شدهام.
2- زمین همه برایم سجدهگاه و پاکیزه قرار داده شد.
3- غنایم برایم حلال گردانیده شد.
4- اجازه شفاعت به من داده شد و در حالیکه انبیای قبل از من این امتیاز خود رادر دنیا خواستند، من آن را برای بندگانی که شرک به خدا عزوجل نیاوردهاند، به آخرت نگه داشتهام.
5- پیامبران قبل از من مخصوصا بهسوی قوم خویش برانگیخته میشدند، ولی من بهسوی همه مردم مبعوث گردیدهام».
﴿وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَیۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡ لِیَبۡتَلِیَکُمۡۖ وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٥٢﴾ [آل عمران: 152].
در بیان سبب نزول آمده است: این آیهکریمه هنگامی نازل شد که بعضی از مسلمین گفتند؛ از کجا دچار این شکست و مصیبت شدیم، درحالی که خداوند عزوجل به ما وعده پیروزی داده بود؟ پس حق تعالی در پاسخشان فرمود: «و قطعا خداوند وعده خود را در حق شما راست گردانید» با نصرت دادنتان «آنگاه که به فرمان او آنان را میکشتید» و تارومار میساختید زیرا در آغاز نبرد احد، فتح و ظفر با مسلمین بود تا بدانجا که آنان نه تن از پرچمداران دشمن را که یکی پس از کشتهشدن دیگری پرچمشان را به دوش میگرفت، کشتند و نزدیک بود که کار مشرکان یکسره شود، که در این هنگام مسلمین به جمعآوری غنایم مشغول شده وتیراندازان محافظ گذرگاه کوه احد، سنگر مهم و کلیدی خود را به طلب غنیمت ترک کردند و همین امر بود که سبب هزیمت شد «تا آنگاه که سستشدید» یعنی: جبون و ضعیف شدید «و در امر» و دستور پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم که بهتیراندازان فرمان داده بود: در مواضع خود محکم و استوار و پایدار بمانند، «بایکدیگر به نزاع پرداختید» زیرا برخی از تیراندازان گفتند: سپاه ما پیروز شد، پسجای درنگ نیست، برویم و به غنایم برسیم! اما برخیدیگر که فرماندهشانعبدالله بن جبیر رضی الله عنه نیز در میانشان بود، گفتند: طبق فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جایخود میمانیم و نباید تکان بخوریم! «و پس از آن که آنچه را دوست داشتید» ازپیروزی و نصرت «به شما نشان داد» در آغاز جنگ احد، آنگاه «نافرمانیکردید» از دستور پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم و گلوگاه مهم کوهی را برای طلب غنایم ترککردید. جمله قبل از «اذا» ی شرطیه، بر جواب آن دلالت میکند، پس معنیچنین میشود: حق تعالی نیز در برابر این عملتان، نصرت خود را از شما بازداشت «برخی از شما دنیا را میخواست» با دست یافتن به غنیمت «و برخی از شما آخرت را میخواست» یعنی: پاداش آخرت را؛ با باقی ماندن در سنگرهای خود به پیروی ازفرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ـ همچون عبدالله بن جبیر رضی الله عنه و همراهانش ـ «سپس برای آن که شما را بیازماید، از آنان بازتان گردانید» یعنی: بعد از آن که بر مشرکان استیلا یافته بودید، شما را از آنان ـ با فرار و هزیمتتان ـ بازگردانید تا امتحانتان کند ودر نتیجه انسانهای مخلص از ناخالصان متمایز گردند. مراد این است که حق تعالی با شما چون کسانی معامله کرد که مورد امتحان قرار میگیرند، در غیر آنخدای متعال به حقایق امور داناست و به امتحان کردن کسی نیاز ندارد «و هر آینه ازشما درگذشت» به سبب آن که دانست؛ از کرده خویش پشیمان شدهاید، لذا بعد از نافرمانیتان شما را از ریشه برنکند. نافرمانیشان چنانکه گفتیم؛ در مورد دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تیراندازان بود. در حدیث شریف آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بهتیر اندازان فرمودند: «اگر دیدید که کشته میشویم، به یاریمان نیایید و اگر دیدید که فتح کردیم و غنیمت گرفتیم، نیز با ما در جمعآوری غنایم مشارکت نکنید». یعنی: به هیچ صورتی نباید مواضع خود را ترک کنید. اما آنها چون شکست مشرکان را دیدند، مواضع و سنگرهای خود را ترک کردند «و خدا نسبت به مؤمنان صاحب تفضل و بخشش است» با عفونمودن و در گذشتن از آنان.
﴿إِذۡ تُصۡعِدُونَ وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡ فَأَثَٰبَکُمۡ غَمَّۢا بِغَمّٖ لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡۗ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ١٥٣﴾ [آل عمران: 153].
«آنگاه که درحال گریز بالا میرفتید» یعنی: به یاد آورید زمانی را که راه خویشرا در پیش گرفته، سراسیمه و هراسناک در حال گریز از وادی احد دور میشدید «و به هیچکس التفات نمیکردید» یعنی: آنچنان به گریز از میدان معرکه مستغرق بودید که کسی به دیگری توجه و التفاتی نداشت، یا به فریادهای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم توجهی نداشتید «و پیامبر شما را از پشت سرتان میخواند» فریاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با گروه اندک همراه وی به دنبالتان این بود: «هان ای بندگان خدا عزوجل ! باز گردید، ایبندگان خدا عزوجل ! به نزد من بشتابید». اما شما به این فریادها بیاعتنا بودید. یادآور میشویم که در آن هنگام با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جز دوازده تن، هیچکس دیگری باقی نمانده بود «پس جزا داد شما را به اندوهی بر اندوهی» یعنی: به اندوه شکست و فرار تان از دشمن، به سبب اندوهی که با نافرمانی خود، بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد ساختید. پس غم اول؛ شکست خوردن، محرومیت از غنیمت و شهادت برخی از یاران بود و غم دوم که سبب غم اول گردید؛ درد و ناراحتیای بود که رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم را به سبب نافرمانیتان در آن افگندید. و چنان که ابنجریر طبری گفته است، این همان قول راجح در معنای آیه کریمه میباشد «تا سرانجام بر آنچه از کف دادهاید» از غنیمت «و برای آنچه به شما رسیده است» از هزیمت «اندوهگین نشوید و خداوند به آنچه میکنید، آگاه است».
﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ یَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِۖ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِۗ یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَۖ یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١٥٤﴾ [آل عمران: 154].
از زبیربن عوام رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت شده است که فرمود: در روز احد سرم را بلند کردم و همینطور به اطرافم مینگریستم، پس کسی از اصحاب نبود مگر اینکه سرش بر اثر خواب سبک به گریبانش فرو میافتاد، سوگند به خدا عزوجل که در حال خواب سخن معتببن قشیر را بسان رؤیایی میشنیدم که میگفت: اگر رأی و نظر ما در کار بود و چیزی از اختیار به ما واگذاشته میشد؛ در اینجا کشته نمیشدیم! پس این جمله وی را به خاطر سپردم، آنگاه خدای عزوجل این آیه کریمه را نازل فرمود: «سپس بعد از آن اندوه و محنت، آرامشی بر شما نازل کرد» با وجود آن که اسباب ترس و هراس فراهم بود و این آرامش به صورت «خوابی سبک» بود «که گروهی از شما را فرا گرفت» و آنان مؤمنانی بودند که در طلب پاداش الهی به جنگ رفته بودند، پس این خواب سبک سبب آرامش و سکون دل و زوال غم و پایداریشان در نبرد گردید. اما طایفه دیگر عبارت بودند از: معتببن قشیر و یارانش از منافقان که به طمع غنیمت بیرون آمده بودند و بعد از دگرگون شدن اوضاع، از تأسف بر خود میپیچیدند و حتی از حضور در معرکه آنچنان پریشان و نگران بودند که سخنانی درهم و برهم میگفتند. آری! «و گروهی فقط در غم جان خویش بودند» و تمام هموغم آنها فقط غم جانشان بود و طبعا در چنین حالتی از اضطراب و التهاب نمیتوانست خواب بر آنها غلبه کند و از جانبی، مستحق این آرامش هم نبودند «و درباره خدا، گمانهای ناروا همچون گمانهای جاهلیت میبردند» پندارشان این بود که رسالتپیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برحق نیست و ایشان پیروز نمیشوند و دعوتشان به سوی دین حق، پا نمیگیرد «میگفتند» به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم «آیا ما را در این کار بهرهای هست» ازنصرت و غلبه بر دشمن تا از غنیمت برخوردار شویم؟ هدفشان از این سخن این بود که: البته ما را بهرهای نیست؛ زیرا آن منافقان عقیده نداشتند که دین اسلام، دین بر حقی است «بگو: سررشته کارها یکسر بهدست خداست» پس نه شما و نه دشمن شما را در آن نقشی نیست، نصرت و فتح از جانب او و شکست و هزیمت هم بهدست اوست، بدانید که عنایت خدا عزوجل در حق پیامبرانش، مانع از آن نیست که پیروزی و شکست در جنگ نوبتی نباشد، اما چیزی که مهم است، این استکه: سرانجام کار چیست و از آن کیست؟ «آنان چیزی را در دلهایشان پوشیده میداشتند» که نفاق بود و آن را برای تو اظهار نمیکردند، بلکه از تو همانند کسیکه مطلبی را نمیداند و خواهان فهم آن است، سؤال میکردند «میگفتند» گویی کسی میپرسد که آنچه را در دلهایشان پنهان میداشتند چیست؟ پسحق تعالی میگوید: آنها در میان خود، یا در دلهای خود میگفتند: «اگر ما در اینکار اختیاری داشتیم، در اینجا کشته نمیشدیم» یعنی: کسانی از ما که در این معرکه از بین رفتند، کشته نمیشدند «بگو: اگر شما در خانههای خود هم بودید، کسانی که کشته شدن بر آنان نوشته شده، قطعا» با پای خود «بهسوی قلتگاههای خویش میرفتند» و گزیری نداشتند از اینکه بهسوی قتلگاههای خود بیرون نیایند زیرا قضای الهی برگشتناپذیر است «تا بدینسان خداوند آنچه را در دلهای شماست» از اخلاص و یقین و ثبات و توکل؛ در عینیت امر «بیازماید و آنچه را در دلهای شماست» از وسوسههای شیطان «پاک گرداند» و تزکیهتان کند «و خداوند به راز سینهها آگاه است» و چیزی از آن بر او پنهان نیست، پس سبب آن که بندگان را امتحان میکند، این است تا به مردم حقایق را بنمایاند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ مِنکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا کَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ١٥٥﴾ [آل عمران: 155].
«کسانی از شما که روز برخورد دو گروه» در غزوه احد «پشت کردند» و منهزم شدند، جز این نیست که «شیطان آنان را به لغزش کشاند» یعنی: آنان را با وسوسه ارتکاب گناه، دچار شکست و هزیمت نمود و این شکست نبود «مگر بهسبب بعضی از کار و کردار» گناه آلود خود «شان» که عبارت از مخالفت با فرمانپیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود، پس در ازای این مخالفت، از نصرت الهیای که به آنان وعده دادهشده بود، باز داشته شدند. این خود دلیل بر آن است که گناه انسان را به گناه میکشاند، چنان که طاعت به اطاعت وا میدارد «و قطعا خداوند از آنان درگذشت» بهسبب توبه و عذرخواهیشان «زیرا خداوند آمرزگار بردبار است» در مجازات شتاب نکرده و به بنده فرصت میدهد تا خطایش را جبران و تقصیرش را درمان کند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ کَانُواْ غُزّٗى لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ١٥٦﴾ [آل عمران: 156].
«ای مؤمنان! مانند کسانی نباشید که کفر ورزیدند» مراد: منافقان ـ به رهبری عبدالله بنابی ـاند «و به برادرانشان» یعنی: در حق برادرانشان در کفر، یا درنسب، یا در دوستی و رفاقت «هنگامی که» به منظور تجارت و مانند آن «به سفررفتند» و در سفر مردند «یا جهادگر شدند» یعنی: به جهاد بیرون رفته و در جنگ کشته شدند «گفتند: اگر نزد ما میماندند، نمیمردند و کشته نمیشدند» این سخن راگفتند، چرا که به قضا و قدر الهی ایمان نداشتند «تا خداوند این» پندار را که اگر به جهاد بیرون نمیرفتند، کشته نمیشدند «در دلهایشان مایه حسرتی قرار دهد» آری! حق تعالی این پندار را برای افزودن این حسرت در دلهایشان ایجاد کرد «و خداست که زنده میکند و میمیراند» هر زمانی که بخواهد و در هرجایی که بخواهد؛ در جهاد، سفر، یا غیر آن و نشستن در خانه بازدارنده مرگ نیست، پس ای مؤمنان! موضع شما در هنگام مرگ برادر یا عزیزی در سفر، یا تجارت، یا جنگ، همانند موضع کفار نباشد، چنان نباشد که شما بر شهادت شهیدان خویش حسرت و افسوس بخورید و باید از صابرانی باشید که به مقدرات الهی ایمان راسخ دارند «و خدا به آنچه میکنید، بیناست» و هیچ چیز از امور پیدا و پنهان بر او پوشیده نیست.
﴿وَلَئِن قُتِلۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوۡ مُتُّمۡ لَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَحۡمَةٌ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ١٥٧﴾ [آل عمران: 157].
«و اگر در راه خدا کشته شوید» در جهاد «یا بمیرید» در سفر، یا در غیر آن «قطعا آمرزشی از خدا و رحمتی از او، بهتر است از آنچه آنان جمع میکنند» یعنی: مزیت کشتهشدن، یا مردن در راه خدا عزوجل و تأثیر شگرف آن در جلب مغفرت و رحمت الهی، بهتر از آن چیزهایی است که مردم از دنیا و منافع آن، جمعآوری میکنند، پس برای مؤمن شایسته نیست که آمرزش خدای عزوجل و رحمت وی را بر بهرههای فانی دنیا ترجیح دهد زیرا آنچه باقی و ماندگار است، بهتر از چیزهای گذرا و فانی است.
﴿وَلَئِن مُّتُّمۡ أَوۡ قُتِلۡتُمۡ لَإِلَى ٱللَّهِ تُحۡشَرُونَ١٥٨﴾ [آل عمران: 158].
«و اگر مردید، یا کشته شدید» به هر وجه و صورتی «قطعا بهسوی خدا گرد آورده میشوید» یعنی: مرگ برادران شما، فراقی ابدی نیست که دیگر ملاقاتی در پی نداشته باشد، بلکه همه بهسوی خدای عزوجل گرد آورده میشوید و او همه را با هم در پیشگاه خود حشر میکند.
﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ١٥٩﴾ [آل عمران: 159].
«پس به سبب رحمتی از جانب الله» بر تو و بر آنان بود که «با آنان نرمخو شدی» یعنی: نرمش و مهربانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر مردم، نیست جز به سبب رحمت بزرگی که به عنوان مددی از سوی حق تعالی بر آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم ارزانی داشته شد تا دلهای یارانشان به ایشان گرایش پیدا کند و کار دین اوج گیرد و استوار گردد «و اگر درشتخوی» فظ: تندخوی درشتگوی، بیعاطفه و بدخلق «و سختدل بودی» غلظت قلب: سنگدلی و عدم حساسیت و انفعال و تأثیرپذیری آن برای خیر است «قطعا از پیرامون تو پراکنده میشدند» و سر خود گرفته هریک به راهی میرفتند ومتفرق میشدند «پس از آنان درگذر» در آنچه که به تو تعلق میگیرد از حقوق «و برآنان آمرزش بخواه» از خداوند عزوجل در آنچه که به حق خدای سبحان تعلق میگیرد «و با آنان در کارها مشورت کن» یعنی: در اموری که در مانند آن مشورت صورت میگیرد، یا با آنان در امر جنگ مشورت کن. این دستور به علاوه اینکه خاطر اصحاب رضی الله عنهم را خوشساخته و مودت ایشان را جلب میکند، معرف مشروعیت اصل مشورت در میان امت بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز هست. مراد: مشاوره در اموری است که شرع درباره آنها موضع روشن و واضحی اتخاذ ننموده و میدان را برای تضارب آرا در آن بازگذاشته است، نه در امور مسلم شرعی و رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم عملا با یارانشان در چنان اموری مشورت میکردند. ترمذی ازابوهریره رضی الله عنه روایت کرده است که فرمود: «هیچکس بیشتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مشورت نمیکرد». چنانکه آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم در غزوه بدر، غزوه خندق، غزوهحدیبیه و حتی در داستان افک با اصحابشان مشورت کردند[9].
بنابراین، بر زمامداران امور جامعه اسلامی واجب است که با علما در آنچه که نمیدانند، یا در آنچه از امور دین که برایشان مشتبه و مشکل میشود، با کارآگاهان و فرماندهان ارتش در آنچه که متعلق به امور جنگ است، با خبرگان و اندیشهوران مردم در آنچه که متعلق به مصالح مردم است و با سران رجال دیوانی، مأمورین دولت و وزرا در آنچه که به سازندگی کشور و مصالح آن مربوط میشود؛ مشاوره و رایزنی کنند. قرطبی میگوید: «در وجوب معزول ساختن زمامداری که با اهل علم و دین مشورت نمیکند، هیچ خلافی نیست». «و چون عزمت را جزم نمودی» یعنی: چون بعد از مشاوره، بر اجرای امری مصمم گشتی ودلت بر آن تصمیم مطمئن شد «بر خدا توکل کن» در انجام آن امر «زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست میدارد».
باید دانست که توکل به معنای ترک اسباب نیست، بلکه به معنای سپردن نتایج کارها به حق تعالی بعد از توسل به اسباب است. امام رازی میگوید: «آیه کریمه دلالت براین دارد که: توکل این نیست که انسان خودش را به خودش واگذارد و هیچ کاری انجام ندهد ـ چنانکه بعضی از جهال میپندارند ـ و اگر چنین باشد، امر به مشورت، با امر به توکل در منافات قرار میگیرد، بلکه توکل بر حق تعالی این است که انسان اسباب ظاهری را بهکار بندد، لیکن در قلبش بر آنها اطمینان نداشته باشد، بلکه اطمینانش بر پناه و عصمت حق تعالی باشد». و حدیث شریف وارده درباره داستان آن اعرابی، حدیث مشهوری است: اعرابیای نزد رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و خواست تا شتر خویش را همینگونه به حال خودش رها کند وگفت: یا رسول الله! آیا شتر خویش را رها کنم و بر خدا توکل کنم، یا آن را ببندم و بر خدا توکل نمایم؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «آن را ببند و بر خدا توکل کن». همچنین در حدیث شریف به روایت علی رضی الله عنه آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از «عزم» موردسؤال قرار گرفتند، پس در تعریف آن فرمودند: «عزم، مشاوره با اهل رأی و سپس پیروی از ایشان است».
ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول میگوید: ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ﴾ درباره ابوبکر وعمر رضی الله عنه نازل شد که حواریان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و وزیران ایشان و پدر همه مسلمین بودند. همچنین در حدیث شریف آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بهابوبکر و عمر رضی الله عنه فرمودند: «اگر شما دو تن در مشورتی با یکدیگر همرأی و متفق شوید، من هرگز از رأی شما برنمیگردم».
﴿إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٦٠﴾ [آل عمران: 160].
«اگر خداوند شما را نصرت دهد، هیچکس بر شما غالب نیست» یعنی: پس فقط پیرو فرمانهای حق تعالی بوده و فقط او را پشتیبان خویش بدانید و فقط به او اتکا کنید «و اگر شما را فروگذارد» و در نبردتان علیه دشمنانتان دست از یاری شمابردارد، «چهکسی بعد از او شما را نصرت خواهد داد»؟ پس سرچشمه حقیقی قدرت و پیروزی، حق تعالی است «و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند» نه بر اسباب و ادوات و نیروی ظاهری خود.
﴿وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّۚ وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ١٦١﴾ [آل عمران: 161].
در بیان سبب نزول آمده است: آیه کریمه در مورد قطیفه سرخرنگی نازل گردید که در روز بدر از اموال غنیمت گم شد و یکی از مردم گفت: شاید رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را برداشته باشند! «و هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد» یعنی: هرگز خیانت از پیامبری بر نمیآید تا به چیزی از غنایم دست برده و آن را بدون اطلاع یارانش به خود اختصاص دهد زیرا خدای عزوجل پیامبرانش را از کارهای زشت و فرومایه معصوم داشته است، لذا کار نامناسب از ایشان صادر نمیشود.
این آیه کریمه انبیای الهی را از «غلول» تنزیه میکند. غلول: آن است که انسان از مال مسلمین چیزی را که حقی در آن ندارد، به خودش برگیرد، خواه آن چیز از اموال غنیمت باشد، یا از اموال زکات، یا از اموال هدیه، و ـ بر اساس این آیهکریمه ـ غلول حرام است و از گناهان کبیره میباشد. در حدیث شریف آمده استکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رشته کرکی را از پشت شتری از شتران غنیمت برگرفته و خطاب به یارانشان فرمودند: «حق من در این موی کرک، همانند حق هریکی ازشماست. پس هان! از غلول بر حذر باشید زیرا غلول در روز قیامت خواری و رسواییای بر صاحب خویش است. حتی باید نخ و سوزن و مافوق این از غنایم راتسلیم کنید». «و هرکس خیانت ورزد، روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده، بیاید» این جمله، متضمن تحریم غلول و خیانت و برحذرساختن شدید از آن است زیرا غلول در غنیمت، تنها گناهی است که فاعل آن در روز قیامت در حضور مردم و زیر نگاه آنان مجازات میشود و همه اهل محشر از کار وی آگاه میگردند، اینمجازات؛ آمدن او در روز قیامت همراه با مال خیانت در حالی است که حامل آن مال است و آن مال و بال گردن اوست، قبل از آن که مورد محاسبه قرارگیرد. درحدیث شریف آمده است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مردی بهنام ابنلتیبه از قبیله «ازد» را به جمعآوری اموال زکات برگمارده بودند، پس با اموال جمعآوری شده آمد و گفت: این بخش مال شماست، اما این بخش دیگر، مال من است که به من هدیه داده شده! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر منبر رفتند و فرمودند: چه شده است عامل را که او را بر عملی میفرستیم، پس میگوید: این از آن شماست و ایندیگر به من هدیه دادهشده! چرا در خانه پدر و مادر خود ننشست تا بنگرد که آیا به وی هدیه دادهمیشود یا خیر؟! سوگند به ذاتی که جان محمد صلی الله علیه و آله و سلم در دست بلاکیف اوست، یکی از شما به آن خیانت نمیکند، مگر اینکه در روز قیامت میآید و آن مال برگردن او آویخته است، اگر شتر باشد؛ آن را بانگ شتر، اگر گاو باشد آن را آواز گاو و اگر گوسفند باشد، آن را آواز گوسفند است...». «آنگاه به هرکس جزای کارو کردارش به تمامی داده میشود» چه اعمال خیر انجام دادهباشد، چه اعمال شر «و بر آنان ستم نرود» با افزودن بر حجم اعمال بدشان.
﴿أَفَمَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِ کَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ١٦٢﴾ [آل عمران: 162].
«آیا کسیکه خشنودی خدا را پیروی کرده» و در اوامر و نواهی الهی جویای رضای وی است ـ چون انبیای وارسته و منزه الهی از آلودگی به محرمات «همانند کسی است که» بهسبب مخالفت اوامر و نواهی الهی و خیانت ـ از جمله، غلول در غنایم «به خشمی» عظیم «از خدا دچار شده و جایگاهش جهنم است«؟ نه، قطعا این دو، باهم سرنوشتی یکسان و عاقبتی همانند ندارند، چرا که عاقبت آنان بهشت برین و عاقبت اینان وادی جهنم است «و چه بد بازگشتگاهی است» جهنم برای مغضوبان عصیان پیشه.
﴿هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ١٦٣﴾ [آل عمران: 163].
«آنان نزد خداوند درجاتی دارند» متفاوت از همدیگر زیرا درجات کسانی که پیرو رضای الهی هستند، همچون مراتب کسانی که دچار خشم و عذاب ویشدهاند، نیست، درجات آنان در جنات نعیم است و درکات اینان طبقات جحیم؛ و پایینترین طبقه دوزخ، طبقه مربوط به منافقان است «و خداوند به آنچه میکنند، بیناست» پس چیزی از اعمال آنها ـ از تزکیه نفوس گرفته تا بلندترین درجات و ازفروگذاشتن تزکیه تا پایینترین درکات ـ بر او پوشیده نیست و بهزودی جزای اعمالشان را به طور کامل میدهد.
﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ١٦٤﴾ [آل عمران: 164].
«بهیقین خداوند بر مؤمنان منت نهاد، آنگاه که پیامبری از خودشان در میانشان برانگیخت» چه اگر پیامبر از غیر جنس بنیآدم میبود، با بعثت او کمال نوعانسان ـ به سبب اختلاف در جنسیت ـ محقق نمیشد. آری! این پیامبر برانگیخته از میان خودشان، کسی است: «که آیات او را بر آنان میخواند» یعنی: قرآن را برآنان میخواند، بعد از آن که اهل جاهلیت بودند و چیزی از قوانین و برنامههای حق را نمیشناختند «و پاکیزهشان میدارد» از نجاست کفر «و به آنان کتاب» قرآن «و حکمت» سنت «میآموزد، در حالیکه قطعا پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» که هیچ شکی در آن نیست. پس اینها به طورکلی چهار نعمت بزرگ است که خدای عزوجل با بعثت آن رسول معظم، بر امت اسلام ارزانی داشت.
علما در بیان احکام گفته اند:
1- هرگاه کسی در چیزی از اموال غنیمت خیانت کرد و آن مال نزد وی دیدهشد؛ از وی باز گرفته شده و تأدیب و تعزیر میگردد. تعزیر و تأدیب وی در مذهب احمدبنحنبل چنین است که کالا و اثاثیه وی ـ بجز سلاح و جامه تنش و زین ویراق اسب و مرکبش و اموال غنیمت که از وی باز پس گرفته میشود ـ دیگراموالش سوزانده میشود. اما مذهب مالک، شافعی و ابوحنیفه این است که کالا و اثاثیه خیانتکار در غنیمت، سوزانده نمیشود، ولی جایز است که او را مجازات مالی کنند.
2- علما اتفاق نظر دارند بر اینکه اگر کسی در اموال غنیمت خیانت کرد؛ باید قبل از آن که مردم متفرق شوند، آن را به تقسیم کننده غنایم برگرداند و اگر او را ندید، (یک پنجم) سهم آن را به امام (زمامدار) مسلمانان برگرداند و بقیه را صدقه کند.
3- هدایایی که از اموال غنیمت به متولیان امور فرستاده میشود، یا تعلق میگیرد، از جمله غلول (خیانت) در غنیمت است و حکم آن در رسوایی آخرت، حکم خیانتکار در غنیمت میباشد.
﴿أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ١٦٥﴾ [آل عمران: 165].
«آیا هنگامی که به شما مصیبتی رسید» مراد شکست و کشتهشدن در روز احد است «که دوچندان آن را» بر دشمنان خود «وارد آورده بودید» در روز بدر ـ زیرا در روز احد هفتاد تن از مسلمین به شهادت رسیدند، درحالی که در روز بدر؛ هفتاد تن از مشرکان کشته و هفتاد تن دیگر اسیر گشتند. آری! با آن که ضربه دوچندان به مشرکان وارد آورده بودید «گفتید» از روی تعجب «این از کجاست«؟ یعنی: این شکست و کشتهشدن ما از چه روی است؟ حال آن که ما درراه خدا عزوجل میجنگیم و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز با ماست و خداوند عزوجل هم به ما وعده پیروزی بر مشرکان را داده است ؟ «بگو: آن» شکست «از نزد خودتان است» بهسبب مخالفت تیراندازان از این فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که: به هیچ حالی از احوال نبایدسنگرهای خود را ترک کنند «بیگمان خدا به هرچیزی تواناست».
عمر رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه میگوید: مسلمانان به علت آنچه در بدر ـ از گرفتن فدیه از اسیران ـ انجام داده بودند، در روز احد مجازات شدند. ازعلی رضی الله عنه نیز نظیر این تفسیر روایت شده است.
﴿وَمَآ أَصَٰبَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٦٦﴾ [آل عمران: 166].
«و آنچه در روز برخورد دو گروه به شما رسید» مراد کشتار و جراحت و شکست در روز احد است «به اذن خدا بود» یعنی: به قضا و قدر وی بود. بعضی در معنایآن گفتهاند: آنچه در روز برخورد دو گروه به شما رسید، کار خدا عزوجل بود که میان شما و آنان را خالی گذاشت و آنان را بر شما پیروز گردانید «و تا مؤمنان را معلوم بدارد» در عرصه ظهور و امتحان. پس شکست شما از روی حکمتی بود که تربیت مؤمنان، بر حذر داشتنشان از نافرمانی و متمایز ساختن مؤمنان از منافقان، جلوههایی از آن است.
﴿وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ نَافَقُواْۚ وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدۡفَعُواْۖ قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡۗ هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍ أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَ١٦٧﴾ [آل عمران: 167].
«همچنین تا منافقان را معلوم بدارد» مراد از معلوم داشتن آنان، آشکار ساختن وضعشان و سرانجام متمایز گردانیدن صفشان از مؤمنان است. مراد از منافقان، عبدالله بنابی و یاران وی هستند. از ابن شهاب و غیر وی در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت شده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با هزار تن از یارانشان بهسوی احد بیرون رفتند، پس چون منزلی از راه بین احد و مدینه را پیمودند، عبدالله بنابی خود باثلث (یک سوم) مردم، از صف ایشان کنار کشید، درحالی که میگفت: محمد صلی الله علیه و آله و سلم از آنان اطاعت کرد (و از مدینه بیرون رفت) و حرف مرا در باقی ماندن در مدینه و دفاع از درون شهر، نپذیرفت، به خدا سوگند که ما نمیدانیم چرا و به چهخاطر، خود را در اینجا به کشتن بدهیم؟ همان بود که با پیروان خود از اهل شک و نفاق بازگشت. «و چون به آنان گفته شد، بیایید در راه خدا بجنگید» اگر از مؤمنان بهخدا عزوجل و روز آخرت هستید «یا دفاع کنید» از خود و فرزندان و دیارتان، اگر بهخدا عزوجل و روز آخرت ایمان ندارید. به قولی: مراد این است که شما از پشت سر ما دفاع کنید، ولی در خط مقدم نجنگید. به قولی دیگر: مراد این است که شما جمعیت و سیاهیلشکر ما را بیشتر سازید. اما منافقان از پذیرش همه این درخواستها ابا ورزیده و «گفتند: اگر میدانستیم جنگی خواهد بود» و برخوردی رخ خواهد داد «مسلما از شما پیروی میکردیم» و همراه با شما میجنگیدیم، ولی درآنجا جنگی در کار نیست! بعضی گفتهاند؛ معنی این است: اگر ما به جنگیدن آشنا و بر آن توانا بودیم، یا آن را به مصلحت مقرون میدانستیم، از شما پیروی میکردیم. «آن روز، آنان به کفر نزدیکتر بودند» یعنی: روزی که با خفت و خواریاز شما کنار کشیدند و این سخن را گفتند، به کفر نزدیکتر بودند «تا به ایمان» در نزد کسانی که میپنداشتند؛ آنان مسلمانند. «به زبان خود چیزی میگویند که در دلهایشان نیست» یعنی: منافقان ایمان را اظهار و کفر را پنهان میدارند. ابنکثیردر معنی آن میگوید: «سخنی که میگویند، به صحت آن ایمان ندارند، از آنجمله این سخنشان: (اگر میدانستیم جنگی خواهد بود، از شما پیرویمیکردیم)؛ زیرا آنها قطعا و یقینا میدانستند که لشکری از مشرکان برای انتقامکشی از مسلمانان به مرز مدینه آمده است، پس طرح این موضوع به گونهیک معما از سوی منافقان، جای بسی تأمل دارد». «و خدا به آنچه نهان میدارند، داناتر است» و میداند که چه نیرنگهایی را علیه مسلمانان پنهان داشتهاند. شکی نیست که این تهدیدی آشکار و رسواییای بزرگ برای منافقان است.
﴿ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗ قُلۡ فَٱدۡرَءُواْ عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٦٨﴾ [آل عمران: 168].
«آنان» یعنی: آن منافقان، همان کسانی هستند که خود در خانه «نشستند» و از جهاد خودداری کردند «و در باره برادران» و نزدیکان «خویش» از مؤمنان که در واقعه احد به شهادت رسیدند «گفتند: اگر از ما پیروی میکردند» در بیرون نرفتن از مدینه «کشته نمیشدند» در این جنگ «بگو: اگر راست میگویید، مرگ را ازخودتان دور کنید» یعنی: کسی نمیتواند از قدر الهی حذر کند و بیگمان هر که کشته شد؛ به اجل خود کشته شده است و هیچ کس را از مرگ گریزی نیست، پساگر شما راست میگویید که نشستن در خانه، انسان را از مرگ و کشته شدن بهسلامت نگه میدارد؛ باید نمیرید، حال آن که مرگ بر شما آمدنی است، هرچند که در قصرها و برجهایی نیرومند نیز قرار داشته باشید.
﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ١٦٩﴾ [آل عمران: 169].
«و هرگز کسانی را که کشته شدند» از مؤمنان در روز احد و همینطور تمام مؤمنانی را که در سایر اماکن کشته شدند، یا کشته میشوند «در راه خدا» یعنی: برای اعلای کلمهالله و یاری دادن دین وی «مرده مپندار» یعنی: گمان نکن کهمردهاند «بلکه» آنان «زندهاند» به زندگانی حقیقی، چنان که در حدیث شریفآمده است: «ارواح شهدا در جوف پرندگانی سبز در بهشت قرار دارند و دربهشت میخورند و میخرامند و روزی داده میشوند». البته این امر منافاتی با اینمعنی ندارد که آنان نسبت به ما مرده نباشند زیرا حیات شهدا، حیاتی برزخی است که جزء غیب است و خدای عزوجل خود به کیفیت آن داناتر میباشد. «که» آن شهدا «نزد پروردگارشان» یعنی: در پناه کرامت وی، نه اینکه به وی از نظر مکان و قرب مسافت نزدیک باشند «روزی داده میشوند» یعنی: حق تعالی در پناه کرامت خود، به آنان از خوراکیها و میوههای بهشتی، غذا و نوشیدنی میدهد وروزیشان نزد وی مستمر است، هرچند که رزقشان از دنیا با شهادتشان قطع شدهاست.
در مورد غسل، کفن و نماز جنازه شهدا، فقها دو نظر دارند: احناف برآنند که شهید را با جامهاش کفن نموده و بر وی نماز بخوانند و اگر مکلف و پاک بود، غسل داده نمیشود. اما جمهور فقها بر آنند که: شهید نه غسل داده میشود، نه کفن میشود و نه بر او نماز خوانده میشود و اگر نجاست موجود بر بدن وی غیراز خون بود، آن نجاست از بدن وی پاک گردانیده میشود.
﴿فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ١٧٠﴾ [آل عمران: 170].
«به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است، شادمانند» یعنی: شهدا به آنچه که حق تعالی از کرامت شهادت به آنان ارزانی نموده است و به حیات حقیقیای که در آن قرار دارند و به آنچه که از رزق و روزی خدای سبحان به ایشان میرسد، خوشحال و مسرورند «و برای کسانی که از پی ایشانند» از برادران مؤمنشان «و هنوز به آنان نپیوستهاند» و بهشهادت نرسیدهاند «شادی میکنند؛ که نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند» یعنی: خوشحالند از اینکه بر برادران مؤمنشان که در آینده بهشهادت میرسند، یا بر ایمان میمیرند؛ هیچ بیم و اندوهی در فردای آخرت نیست.
﴿یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٧١﴾ [آل عمران: 171].
«شادی میکنند» برای برادرانشان از اهل ایمان و جهاد «بر نعمت و فضل خدا» چون بهشت برین و خشنودی حق تعالی، که نزد وی دیدهاند «و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمیگرداند» یعنی: دریافتند که خداوند عزوجل پاداش هیچ مؤمنیرا که عمل نیک انجام داده باشد، ضایع نمیکند، پس برای این امر نیز شادمانند.
در حدیث شریف آمده است: شهدا چون به بهشت رفتند و آن همه قدر و منزلت و نعمتی را که برایشان در بهشت هست، دیدند، گفتند: ای کاش برادرانمان در دنیا از اینهمه کرامتی که نصیب ما شدهاست، آگاه میشدند تا به میدانهای کارزار شتافته و به شهادت میرسیدند و به این خیری که ما دست یافتهایم نایل میگشتند.پس پروردگارشان به ایشان خبر داد که: من خبر و چگونگی حالتان را بر پیامبرتان نازل کردم! آنگاه شهدا از این امر خوشحال و شادمان شدند. و این است معنای: ﴿وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ...﴾.
﴿ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ١٧٢﴾ [آل عمران: 172].
ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه میگوید: غزوه احد در ماه شوال رخ داد و تجار در ماه ذیقعده به حوالی مدینه آمده و در محل بدرالصغری اردو میزدند و بازاری را بر پا میکردند. آنان در این سال نیز، بعد از واقعه احد به آنجا آمده بودند و در حالیکه مؤمنان از احد زخمها بر تن و جان خویش داشتند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از ایشان جهت تعقیب دشمن داوطلب خواستند... و فرمودند: «من خود روندهام، هرچند هیچکس با من همراه نشود». پس ابوبکر، عمر، عثمان، علی، زبیر، سعد، طلحه، عبدالرحمنبن عوف، عبدالله بن مسعود، حذیفه و ابوعبیده با هفتاد تن از صحابه رضی الله عنهم آمادگیشان را اعلام کرده داوطلبانه بیرونآمدند و در تعقیب ابوسفیان حرکت کردند تا به منطقه «صفراء» رسیدند، در این هنگام حق تعالی نازل فرمود: «آنان که دعوت خدا و پیامبر را اجابت کردند» آنگاه که ایشان را بعد از بازگشت از احد، به تعقیب کردن ابوسفیان و لشکر قریشفراخواند تا با نشان دادن قوت و نیرومندی مسلمین، مشرکان را مرعوب گرداند «بعد از آن که زخم برداشته بودند» و با پیکرهای فروکوفته و زخمخورده از آسیب جنگ، به مدینه بازگشته بودند، بیدرنگ فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را لبیک گفته با همان پیکرهای رنجور و زخمی، افتان و خیزان به تعقیب دشمن پرداختند؛ «برای کسانیاز آنان که نیکی و پرهیزگاری کردند، پاداشی بزرگ است».
از عایشه رضی الله عنها روایت شده است که به عروهبن زبیر رضی الله عنه فرمود: «ایخواهرزادهام! پدرانت زبیر و ابوبکر رضی الله عنهما ، از زمره این نیکان و پرهیزگاران بودند». یادآور میشویم که این غزوه، بهنام غزوه «حمراءالاسد» نامیده شده است که تابع غزوه احد میباشد.
﴿ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ١٧٣﴾ [آل عمران: 173].
ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول این آیه کریمه میگوید: ابوسفیان وقتی خواست تا از احد برگردد، خطاب به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: وعده ما و شما سال آینده در بدر است، همان جایی که یارانمان را به قتل رساندید. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیزفرمودند: اگر خدا خواست، وعده ما با شما در همانجاست. پس چون سال بعد فرا رسید، ابوسفیان با مکیان بیرون آمده در محلی به نام «مجنه» از ناحیه «مرالظهران» فرود آمد، اما حق تعالی در دل وی رعب و وحشت افگند وبازگشت به مکه را قرین مصلحت یافت. در این اثنا با نعیمبن مسعود اشجعی که ازعمره بازگشته بود، برخورد، پس به او گفت: من با محمد و یارانش در موضع بدر وعده گذاشته بودم، ولی از آنجا که امسال؛ سال قحطی و خشکسالی است، صلاح نیست که ما با آنان درگیر شویم، این کار باید سالی باشد که در آن از گیاهان بچرانیم و شیر بنوشیم. اما من دوست ندارم که محمد به وعدهگاه آید، ولی ما نیامده باشیم. لذا به مردم مدینه بپیوند و آنان را از خارج شدن به میدان سست و منفعل گردان و در برابر این خدمت، ده شتر پاداش داری. نعیم به مدینهآمد و مأموریت بیسرانجام خود را انجام داد، پس نازل شد: «همان کسانی کهمردم به آنان گفتند» مراد از مردم، همان شخص اعرابی، یعنی نعیمبن مسعوداشجعی است که ابوسفیان او را فرستاده بود و او به مسلمانان گفت: «مردمان» یعنی: ابوسفیان و سپاهش «برای شما گرد آمدهاند، پس از آنان بترسید» آری! ابوسفیان از باب جنگ روانی علیه مسلمانان، این پیام را بهطور غیر مستقیم ـ ازطریق نعیمبنمسعود اشجعی ـ به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنان فرستاد، اما به جای ترس وجبن، این کار «بر ایمانشان افزود» و هیچ تزلزلی در عزم و اراده مؤمنان ایجاد نکرد «و گفتند: خداوند ما را بس است و چه نیکو کارسازی است» یعنی: خداوند عزوجل شر آنان را از ما دفع میکند و او ما را بسنده است و هماوست که بر وی توکل میکنیم و تمام امورمان را به او میسپاریم. پس طبق وعده به بدرالصغری رفتند و همراهشان اسباب و وسایل تجارتیای بود، لذا خرید و فروش و معامله کرده و نانروغنی و کشمش خریدند و سودی بسیار برده سالم و سرفراز به مدینه بازگشتند.
در حدیث شریف آمده است: چون در مشکلی عظیم در افتادید، «حسبنا الله ونعم الوکیل». بگویید. همچنین در حدیث شریف به روایت عایشه رضی الله عنها آمدهاست که فرمود: چون غم بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شدت میگرفت، آن حضرت دست خویش را بر سر و محاسن خویش کشیده و بعدا نفسی بلند میکشیدند و میفرمودند: «حسبیالله ونعم الوکیل».
﴿فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ١٧٤﴾ [آل عمران: 174].
«پس بازگشتند» یعنی: بعد از آن که مسلمانان برای رویارویی با لشکر قریش ازمدینه بیرون رفتند؛ بازگشتند «با نعمتی از جانب خدا» که سلامت و عافیت از گزند دشمنشان بود «و فضلی» یعنی: با پاداشی که خداوند عزوجل بر آنان عنایت کرد. بعضی در معنی آن گفتهاند: با سودی در تجارت «در حالیکه هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود» از کشتهشدن، یا جراحت «و همچنان جویای خشنودی الهی بودند» در آنچه که انجام میدادند و آنچه که فرو میگذاشتند، که از جمله آن، خارجشدنشان به میدان در این غزوه بود «و خداوند دارای فضل عظیم است».
﴿إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ١٧٥﴾ [آل عمران: 175].
«جز این نیست که این خبردهنده» که میخواهد تا شما مؤمنان را از نبرد با دشمن سست و کند سازد «شیطان است که از دوستان خود میترساند» یعنی: ابلیس لعین است که با وسوسه انگیزی خود، مؤمنان را از دوستان خویش که کافراناند میترساند و در ایشان این واهمه را القا میکند که گویا کفار دارای قدرت و شوکتی هستند. بعضی گفتهاند: مراد از شیطان، آن شخص اعرابی یادشده است که هشدار ابوسفیان را به مؤمنان انتقال داد «پس، از آنان نترسید» یعنی: از کفار نترسید، چه آنان دوستان شیطاناند و محکوم به شکست ورسوایی، لذا برمبنای این ترس موهوم، از رویارویی با دشمن و دنبال نمودن وی جبون نشوید و سستی نکنید «و از من بترسید، اگر مؤمنید» پس آنچه را به شما فرمان میدهم، انجام دهید و منهیاتم را فرو گذارید زیرا من سزاوار آن هستم که از من پروا کرده و از اوامر و نواهیام حساب ببرید، چرا که خیر و شر همه بهدست من است.
﴿وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِۚ إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡٔٗاۗ یُرِیدُ ٱللَّهُ أَلَّا یَجۡعَلَ لَهُمۡ حَظّٗا فِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٌ١٧٦﴾ [آل عمران: 176].
«و» ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم «آنان که در نصرت کفر میشتابند، تو را اندوهگین نسازند» به قولی: آنان قومی بودند که مرتد شدند و پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم از این کارشان سخت مغموم و اندوهگین گشتند زیرا آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم بر ایمان مردم سخت مشتاق بودند، لذا خدای سبحان ایشان را تسلیت گفته و از اندوه خوردن نهی کرد. به قولی دیگر: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در اندوه خوردن بر کفر قوم خویش، بسیار افراط میکردند، پسحق تعالی ایشان را از افراط در این کار نهی نمود، چنانکه در آیه (8) از سوره «فاطر» نیز میفرماید: ﴿فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُکَ عَلَیۡهِمۡ حَسَرَٰتٍ...﴾ [فاطر: 8]. (پس مبادا جانت را از حسرت خوردن بر آنان بفرسایی). «اینان هرگز به خدا هیچ زیانی نمیرسانند» یعنی: کفر آنان از ملک خدای سبحان چیزی کم نمیکند. یا مراد این است: آنان هرگز به دینی که پروردگار برای بندگانش مشروع ساخته است، نمیتوانند زیانی برسانند «خداوند میخواهد که در آخرت برایشان بهرهای» در بهشت، یا بهرهای از ثواب «قرار ندهد و برای آنان عذابی بزرگ است» بهسبب کوشش و شتابشان درگرایش بهسوی کفر، پس زیان کفرشان به خودشان برگشته و محرومیت از بهره آخرت را بهسویشان جلب میکند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡکُفۡرَ بِٱلۡإِیمَٰنِ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡٔٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ١٧٧﴾ [آل عمران: 177].
«در حقیقت، کسانی که کفر را به بهای ایمان خریدند» یعنی: کفر را به ازای ایمان گرفتند، چنانکه خریدار، کالا را در قبال بهای آن میگیرد «هرگز به خداوند هیچ زیانی نمیرسانند و برایشان عذابی دردناک است».
﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ١٧٨﴾ [آل عمران: 178].
«و کافران هرگز نپندارند که مهلت دادن ما به آنان» با طول عمر و فراوانی در ارزاق، یا پیروزی مقطعی و ناپایدار در روز احد «بهسودشان است» قطعا موضوع چنین نیست، بلکه «ما فقط» از آن روی «به آنان مهلت میدهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و عذاب خفتباری» در کمین خویش «دارند». پس خدای سبحان به شیوه استدراج، به کفار طول عمر و زندگی مادی گوارا میدهد تا بر گناهان خویش بیفزایند و مهلتدادن به گناهکاران جزء سنن الهی است زیرا اگر خداوند عزوجل هرگناه و بدیای را بلافاصله در دنیا جزا میداد، چهره جهان تغییر مییافت و«تکلیف» و «اختیار» انسان به حال خود باقی نمیماند.
﴿مَّا کَانَ ٱللَّهُ لِیَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُطۡلِعَکُمۡ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَجۡتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ١٧٩﴾ [آل عمران: 179].
ابوالعالیه در بیان سبب نزول آیه کریمه میگوید: مسلمانان از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درخواست کردند تا به ایشان نشانهای داده شود که به وسیله آن، میان منافق ومؤمن تمییز دهند، پس حق تعالی نازل فرمود: «خداوند برآن نیست که مؤمنان را براین حالیکه شما بر آن هستید» از آمیختگی با منافقان «واگذارد» بلکه اسبابی را پدید میآورد و آزمونهایی ـ همچون صدور فرمان جهاد و هجرت ـ را به وقوع میپیونداند «تا آن که پلید» یعنی: منافق و نافرمان «را از پاک» که همانا مؤمن پاکیزه و وارسته است «جدا کند» پس محنتها و سختیهای جهاد و هجرت، میدان واقعی این جداسازی است، چنان که در احد رسوایی منافقان آشکار گشت «و خدا بر آن نیست که شما را از غیب آگاه گرداند» تا بتوانید پاک و ناپاک را از یکدیگرتمییز دهید زیرا خداوند عزوجل علم غیب را مخصوص خودش گردانیده و هیچکس رابر آن آگاه نمیگرداند، پس تصور نکنید که جدا ساختن مؤمن از منافق بر اساس وحی الهی؛ به معنای آگاه ساختنتان از امور غیب است «ولیکن خدا از فرستادگانش هرکه را بخواهد برمیگزیند» و او را بر چیزی از غیب خویش آگاه میگرداند تامؤمن و منافقتان را از یکدیگر بازشناساند. چنانکه از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنیناخبار غیبیای ـ و از جمله معرفی بسیاری از منافقان ـ صادر شد، جز پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، دیگر مؤمنان روشنبین نیز ممکن است گاهی منافقان را با بسیاری گناهان و بدی احوالشان و قرائنی که از آنان نمودار میشود، تشخیص دهند «پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری کنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود».
﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ١٨٠﴾ [آل عمران: 180].
جمهور مفسران در بیان سبب نزول این آیه کریمه برآناند که این آیه درباره بازدارندگان زکات نازل شد. «و کسانی که به آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطاکرده، بخل میورزند» و آن را در راه خدا عزوجل انفاق نمیکنند «هرگز تصور نکنند که آن بخل برایشان خوب است» و به سودشان میباشد «بلکه آن به زیانشان است، به زودی آنچه که به آن بخل ورزیدهاند، روز قیامت طوق گردنشان میشود» یعنی: بهزودی اموالی که به آن بخل ورزیدهاند، بر گردنهایشان طوقی از آتش میشود. بخل: آن است که انسان حقی واجب را از صاحب حق بازداشته و از انفاق مال درجایی که لازم است، خودداری کند «و میراث آسمانها و زمین از آن خداست» یعنی: هر آنچه که اهالی عالمهای آسمانها و زمین میراثبر آن میشوند، برایخدا عزوجل است، پس چرا انسانها به اموال بخل ورزیده و آن را در جایی که به آنان دستور دادهایم، انفاق نمیکنند، درحالیکه این اموال، نزدشان عاریتی است برگشت پذیر؟ «و خدا به آنچه میکنید، آگاه است» و شما را مطابق آن جزا میدهد.
در حدیث شریف به روایت ابیهریره رضی الله عنه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که فرمودند: «من آتاه الله مالا فلم یؤد زکاته، مثل له شجاعا اقرع له زبیبتان یطوقه یوم القیامه، یأخذ بلهزمتیه ثم یقول: انا مالک، انا کنزک». کسیکه خداوند عزوجل به او مالیداد، اما او زکات مالش را نپرداخت، آن مال در روز قیامت بهشکل افعی سرتاسی برای او در میآید [که از بس زهر دارد، موهایش ریخته است]) و آن افعی [مهیب] طوق گردن او شده سپس دو طرف دهان آن شخص را گرفته او را میگزد تلاوت کردند.
از آنجا که پس از نابودی خلق، داراییها و اموال بدون وجود هیچگونه مدعیای باقی میمانند، لذا ـ بنابر عادت ـ از این چیزها به عنوان میراث حق تعالی تعبیر شد، با آن که اینها در حقیقت نسبت به حق تعالی میراث نیستند زیرا وارث کسی است که چیزی را به ارث برد که قبلا مالک آن نبوده است، درحالیکه خدای متعال مالک آسمانها و زمین و همه موجودات میباشد.
﴿لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُۘ سَنَکۡتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ١٨١﴾ [آل عمران: 181].
سبب نزول آیه کریمه: یهودیای بهنام فنحاص به ابوبکر صدیق رضی الله عنه گفت: ما به خدا هیچ نیازی نداریم و اوست که به ما نیازمند است، ما چنانکه او نزد ما تضرع میکند، نزد وی تضرع نمیکنیم و اگر او از ما بینیاز بود ـ چنانکه رفیق شما میپندارد ـ از ما وام نمیخواست. ابنعباس رضی الله عنه در بیان سبب نزول میگوید: «هنگامی که حق تعالی آیه: ﴿مَّن ذَا ٱلَّذِی یُقۡرِضُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا﴾ [الحدید: 11- البقرة: 245]. را نازل نمود، یهودیان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده و گفتند: ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! آیا پروردگارت فقیر است که از بندگانش طالب قرض میشود؟ همان بود که نازل گردید: «مسلما خداوند سخن کسانی را که» از روی غرور ثروت و جهل به حقیقت حال خداوند متعال «گفتند: خدا نیازمند است و ما توانگریم، شنید» به قولی: مراد آنها این بود که اگر به راستی خداوند عزوجل بر زبان محمد صلی الله علیه و آله و سلم از ما طالب قرض شده باشد، پس اوفقیر است. لذا خواستند تا با این القاءات خود در دین اسلام شکافگنی کنند «به زودی آنچه را گفتند، خواهیم نوشت» در صحیفههای فرشتگان نویسنده اعمال وآن را نگه داشته و در برابر آن مجازاتشان خواهیم کرد «و به ناحقکشتن پیامبران رابه دست آنان مینویسیم» این سخن یهود را که گفتند: خداوند ـ پناه براو ـ نیازمند است، با گناه کشتن پیامبران توسط آنان پیوسته ساخت تا تنبیهی بر وقاحت و بزرگی گناه این سخنشان باشد. نسبت دادن قتل پیامبران علیهم السلام به یهودیان عصر رسالت ـ هرچند آنان مجری آن قتلها نبودند ـ برای این است که آنها از عملکرد اجداد خویش راضی بوده و آن را مورد تأیید قرار میدادند «و میگوییم: عذاب سوزان را بچشید» یعنی: با این سخنی که به آنان در دوزخ میگوییم، ازآنان انتقام میگیریم. حریق: آتش شعلهور و سوزان است.
﴿ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِ١٨٢﴾ [آل عمران: 182].
«این» عذاب سوزان «به خاطر کار و کردار پیشین شماست» و زندگی غرق درگناه و معصیت شما در دنیا، وگرنه «خداوند هرگز نسبت به بندگان بیدادگر نیست» پس عذابی که به شما میچشاند، ستم نیست بلکه عین عدالت است.
﴿ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآ أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُۗ قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٨٣﴾ [آل عمران: 183].
«اینان کسانی هستند که گفتند: خداوند با ما پیمان بسته است که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم، مگر آن که برای ما قربانیای بیاورد که آتش، آن را بسوزاند» سنت در بنیاسرائیل براین بود که آنها قربانیای را عرضه میکردند، سپس پیامبرشان برمیخاست و دعا میکرد، آنگاه آتشی از آسمان فرود میآمد و آن قربانی را میسوخت. البته حق تعالی این شیوه را جزء آیینهای دینی همه پیامبران خویش قرار نداده و آن را به عنوان دلیل صدق نبوت ایشان نگردانیده. اما بنیاسرائیل ادعا کردند که از بارگاه الهی در این باره عهد و پیمانی دارند و با این شیوه میان کسانی که بهدروغ ادعای نبوت میکنند و کسانی که بهحق پیامبرند، فرقمیگذارند. پس حق تعالی این ادعایشان را رد نموده و فرمود: «بگو: قطعا پیش از من پیامبرانی بودند که دلایل آشکار را با آنچه گفتید» از تقدیم قربانی به شکل فوق «برای شما آوردند، پس اگر راست میگویید، چرا آنان را کشتید»؟ همچون یحیی فرزند زکریا، اشعیاء علیهم السلام و سایر پیامبرانی را که به دست شما یهودیان به قتلرسیدند؟. پس قضیه؛ قضیه مخالفت و عناد است، نه قضیه قناعت و حجت وبرهان. قربان: هر چیزی است که به وسیله آن بهسوی خدای سبحان تقرب جستهشود؛ اعم از حیوانات یا چیزهای دیگر.
﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ١٨٤﴾ [آل عمران: 184].
آنگاه حق تعالی برای دلجویی پیامبر گرامی خویش میفرماید: «پس اگر تو را تکذیب کردند، بدان که پیامبرانی هم که پیش از تو» همانندت «معجزات و صحیفهها و کتاب روشنگر آورده بودند، با انکار و تکذیب مواجه شدند» لذا بر سخنان یاوه آنان شکیبا باش و با آنان مبارزه کن. زبر: جمع زبور، به معنای کتاب است.
﴿کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ١٨٥﴾ [آل عمران: 185].
«هر نفسی چشنده مرگ است» حق تعالی مرگ را سرنوشت هر موجود زندهای گردانیدهاست، خواه این موجود بشر باشد، یا فرشته، یا جن، یا حیوان، پس هیچکس را از سرکشیدن جام مرگ گریزی نیست «و همانا روز رستاخیز پاداشهایتان بهطور کامل به شما داده میشود» و فقط در این روز است که پاداش به طور کاملپرداخته میشود، پس آنچه که در دنیا، یا در عالم برزخ به انسان داده میشود، فقط بخشی از پاداشهاست. این خود به این حقیقت اشاره دارد که بخشی ازپاداشها ـ خیر باشند یا شر ـ گاهی در دنیا، یا قبر به انسان میرسند. در حدیث شریفآمده است: «إن القبر روضة من ریاض الجنة أو حفرة من حفر النار». «همانا قبر، باغی از باغهای بهشت، یا حفرهای از حفرههای دوزخ است». «پس هر که ازآتش دوزخ دور داشته شده و به بهشت درآورده شد، قطعا کامیاب شده است» یعنی: به آنچه میخواسته دست یافته و از آنچه هراس داشته، نجات یافتهاست زیرا هرگونه کامیابی و رستگاریای ـ هرچند که برآورنده تمام خواستههای انسانباشد ـ بدون بهشت هیچ است و نجات از هرگونه زیانی هم ـ چنانچه صاحب آن از آتش دوزخ نجات یابنده نباشد ـ نجات نیست «و زندگانی دنیا جز متاع غرور نیست» متاع: هرآنچیزی است که انسان از آن نفع و بهره میگیرد. غرور: فریفتهشدن به آرزوها و خواهشهای دنیاست.
این آیه کریمه، متضمن مژده و بیم (وعد و وعید) به تصدیقکنندگان و تکذیبکنندگان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. از سعیدبن جبیر رضی الله عنه روایت شده است که فرمود: وعید و تهدید در این آیه کریمه، فقط متوجه کسی است که دنیا را بر آخرت ترجیح میدهد، اما کسیکه آخرت را به وسیله دنیا میطلبد، دنیا برایش بهترینمتاع و بهرهای است و این هشدار شامل وی نمیشود. در حدیث شریف به روایت ابوهریره رضی الله عنه آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «حقیقتا جای یک تازیانه دربهشت، بهتر از دنیا و مافیهاست، اگر میخواهید آیه: ﴿فَمَن زُحۡزِحَ...﴾ را بخوانید تا این حقیقت بر شما روشن شود».
علما در بیان احکام گفته اند: سنت است که در هنگام احتضار و جان کندن، به انسان کلمه شهادت تلقین شود، بدون خواستن از وی که آن را تکرار کند زیرا چه بسا که تکرار، سبب ملال و دلتنگی وی گردد. همچنین مستحب است که در آن هنگام سوره «یس» نیز بر وی خوانده شود زیرا در حدیث شریف آمده است کهخواندن «یس»، مردن را بر شخص محتضر آسان میسازد. همچنان سنت است که در بردن مرده بهسوی گورستان تعجیل شود.
﴿لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ١٨٦﴾ [آل عمران: 186].
«و شما قطعا در مالها و جانهایتان آزموده خواهید شد» یعنی: به طور قطع در اموال خود مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرید؛ با از دست دادن آنها بر اثرحوادث و مصایب، بذل و انفاقهای واجب و سایر تکالیف شرعیای که متعلق به اموال است. همچنان در جانهای خود مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرید؛ بامرگ، مبتلا شدن به بیماریها، ازدستدادن عزیزان و کشته شدن در راه خدا عزوجل .
با توجه به اینکه آیه کریمه بعد از هجرت مؤمنان به مدینه و قبل از غزوه بدر نازل شد؛ این خطابی است به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امت ایشان جهت تسلیت ودلجوییشان بر کید و آزارهای کافران و فاسقان که در آینده با آن روبرو خواهند شد تا مؤمنان خود را به پایداری و شکیبایی بر تحمل رنجها و ناخوشیها آماده ساخته، از هماکنون راه دشواری را که پیشرو دارند، درنظر بگیرند «و از کسانیکه پیش از شما به آنان کتاب داده شده» یعنی: از یهود و نصاری «و همچنان از کسانی که به شرک گراییدهاند» که سایر طوایف کفر از غیر اهل کتاباند؛ «سخنان دلآزار بسیاری خواهید شنید» از طعن و تمسخر در دین و مقدسات و آبرویخویش.
بنا به روایتی در سبب نزول، این بخش از آیه کریمه درباره کعببن اشرف یهودی نازل شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را با اشعار خویش هجو میکرد و در این اشعار؛ کفارقریش را علیه آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم بر میانگیخت.
«ولی اگر صبر کنید و تقوی پیشه نمایید» صبر: مقید ساختن و پایبند کردن نفس برچیزی است که آن را ناخوش دارد، همچون فروخوردن خشم و مقاومت در برابرسختیها با روحیه پایداری و احساس رضایت. تقوی: دوری گزیدن از گناهان وپایبندی به دستورات الهی است. آری! اگر چنین کنید، بیتردید «این» صبر وپرهیزگاری «از عزم امور است» یعنی: از آن کارهایی است که بر شما واجب است تا تصمیم خود را بر آن استوار کنید. گفته میشود: «عزمالامر»، آنگاه کهشخص کار را محکم کرده و آن را به سامان رساند و استوار گرداند.
قول راجح این است که: حکم این آیه کریمه منسوخ نیست زیرا جدال به شیوه نیکوتر، همیشه مطلوب است، چنانکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با وجود آن که به جهاد دستور داده شده بودند، با یهودیان مدارا میکردند و از منافقان در میگذشتند.
﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ لَتُبَیِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَکۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ١٨٧﴾ [آل عمران: 187].
«و یاد کن هنگامی را که خداوند از کسانی که به آنان کتاب داده شده» یعنی: ازیهود و نصاری «پیمان گرفت، که حتما باید آن را برای مردم بیان نمایید و کتمانش نکنید» یعنی: نبوت آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم را برای مردم بیان نموده و آن را پنهان ندارید «پس آن عهد را پشت سر خود انداختند» یعنی: عهد و پیمان الهی را بیمحابا پشتسر افگندند «و آن را به بهای ناچیزی» از بهرههای پست و پلید و بیارزش دنیا «فروختند، چه بد است آنچه خریدند»!.
این آیه کریمه متضمن هشداری سخت برای علماء است تا چیزی از علم سودمند را پنهان نکنند. در حدیث شریف آمده است: «من سئل عن علم فکتمه الجم یوم القیامه بلجام من نار: هرکس از علمی مورد پرسش قرار گیرد و آن علم را بپوشاند، در روز قیامت به دهنهای از آتش لجام زده میشود». که این خود بروجوب نشر علم برای مردم دلالت میکند. علی رضی الله عنه میفرماید: «خداوند عزوجل ازمردم جاهل و نادان عهد نگرفته که بیاموزند، اما از علما عهد گرفته که بیاموزانند».
﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ١٨٨﴾ [آل عمران: 188].
«هرگز کسانی را که به آنچه کردهاند شادمانی میکنند و دوست دارند که بر آنچه نکردهاند، موردستایش قرار گیرند، رسته از عذاب مپندار و آنان عذاب دردناکی در پیشدارند» یعنی: هرکس به کارهای نیکی که انجام داده، شادمانی کند و دوست داشته باشد که مردم به آنچه هم که نکرده است، او را ستایش کنند، پس او را نجات یافته از عذاب مپندارید.
بخاری و مسلم و غیر آنان در بیان سبب نزول این آیه کریمه روایت کردهاند: روزی مروان برای دربان خود گفت: ای رافع! نزد ابنعباس رضی الله عنه برو و به او بگو: اگر چنان باشد که هر شخصی از ما که به آنچه کرده شادمان است و دوست دارد که به آنچه نکرده ستوده شود؛ موردعذاب قرار گیرد، بیگمان همه ما مورد عذاب قرار میگیریم؟ ابنعباس رضی الله عنه در پاسخ فرستاده وی فرمود: «این آیه کریمه به شما چه ارتباطی دارد؟ حقیقت امر این است که این آیه درباره اهل کتاب نازلشد»، سپس آیه ماقبل را تلاوت نمود: ﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ...﴾ .همچنین ابنعباس رضی الله عنه در همین رابطه میگوید: «رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از اهل کتاب درباره چیزی سؤال کردند ولی آنها در پاسخ، حقیقت را کتمان نموده و سخنیدروغین آوردند و درحالی از نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیرون رفتند که به ایشان چنین وانمود میکردند که به سؤالشان پاسخ درستی دادهاند و با این پاسخ در پیشگاه آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم قابل ستایش خواهند بود! از سوی دیگر شادمان بودند از اینکه پاسخ واقعی را از ایشان پنهان داشتهاند. همان بود که آیه کریمه این صحنهسازی آنان رابرملا و مال کارشان را هویدا ساخت.
به روایتی دیگر، آیه کریمه درباره کسانی از منافقان نازل شد که از جهاد تخلف میکردند، اما هنگامیکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از جهاد بر میگشتند، به حضور ایشان آمده عذرخواهی مینمودند و دوست داشتند که به آن چیزی مورد ستایشقرار گیرند که انجام نداده بودند. حافظ ابنحجر عسقلانی میگوید: «جمعکردنمیان این دو روایت ممکن است زیرا محتمل است که آیه کریمه در مورد هردو گروه نازل شدهباشد».
﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ١٨٩﴾ [آل عمران: 189].
«و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست و خداوند بر هرچیزی تواناست» اینآیه کریمه در رد و تکذیب سخن جاهلانه یهودیانی نازل شد که گفتند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُ﴾ [آل عمران:181] (خدا فقیر و ما توانگر هستیم) «آیه181».
﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠﴾ [آل عمران: 190].
«مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و درپی یکدیگر آمدن شب و روز» و تفاوتآنها در درازی و کوتاهی و گرمی و سردی و غیره «آیاتی است» یعنی: نشانهها و راهنماهای روشن و برهانهای واضحی است که بر وجود آفریننده سبحان دلالت میکند، اما «برای صاحبان خرد»های ناب از شائبههای نقص و عقلهای وارسته ازکجیها و انحراف زیرا مجرد تفکر در نشانههایی که خدای سبحان در این آیهکریمه از آنها یاد کرده است، برای عاقل بسنده و کافی است تا او را به ایمانی پیوند دهد که هیچ شک و شبههای نمیتواند آن را متزلزل کرده و به درون آن رخنه نماید بنابراین، واجب است که ایمان انسان بر پشتوانه دلایل یقینی متکی ومستظهر باشد، نه بر تقلید و وراثت. در حدیث شریف آمده است: «وای بر کسیکه این آیه کریمه را بخواند و در آن تفکر نکند». همچنان روایت شده است که درشب نزول این آیه کریمه، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تا بامداد پیوسته میگریستند.
باید دانست که میدان تفکر، آفریدههای حق تعالی است نه ذات وی زیرا درک حقیقت ذات الهی محال و ناممکن است.
﴿ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٩١﴾ [آل عمران: 191].
آنگاه حق تعالی صاحبان خرد را چنین تعریف و توصیف میکند: «همآنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد میکنند» یعنی: صاحبان خرد کسانی هستند که میان فکر و ذکر جمع نموده و خداوند متعال را در همه احوال یادمیکنند، چنانکه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم خدای عزوجل را در همه اوقات یاد میکردند.به قولی: مراد از «ذکر» در اینجا نماز است. یعنی: کسانی که نماز را در هیچ حالیاز احوال ترک نمیکنند و آن را در حال نبود عذر ایستاده و درحال وجود عذر، نشسته و به پهلو خوابیده ادا میکنند «و در آفرینش آسمانها و زمین تفکر میکنند» یعنی: در صنع بدیع و متقن آسمانها و زمین و استحکام و ثبات آنها و عظمت و بزرگی اجرام آنها میاندیشند. یادآور میشویم که دعوت به تأمل در شگفتیهای آفرینش از مضامین اصلی قرآن است.
این آیه کریمه و آیات مشابه آن، ناظر بر «برهان اتقان صنع» در حکمت اسلامی است.
این متفکران و اندیشمندان ذاکر میگویند: «پروردگارا! اینها را بیهوده» و بهبازی و عبث «نیافریدهای» بلکه اینها را دلیلی بر حکمت و قدرت خویشآفریدهای تا زمین را میدان آزمایش بندگانت قرار داده و فرمانبردارانت را از سرکشانت متمایز گردانی «منزهی تو» از آنچه که لایق شأن خداوندیات نیست «پس ما را از عذاب آتش دوزخ درامان بدار».
﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ١٩٢﴾ [آل عمران: 192].
همچنان متفکران و اندیشمندان ذاکر میگویند: «پروردگارا! هر که را تو در آتشافگنی، یقینا رسوایش کردهای» و خوار و بیمقدارش ساختهای «و برای ستمکاران» یعنی: برای کافران «هیچ یاورانی نیست».
﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فََٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیَِّٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ١٩٣﴾ [آل عمران: 193].
همچنان متفکران و اندیشمندان ذاکر میگویند: «پروردگارا! همانا ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرا میخواند» که این دعوتگر همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است وبه قولی: دعوتگر، قرآن است «که به پروردگار خود ایمان آورید، پس ایمانآوردیم» یعنی: به ندای این دعوتگر لبیک گفته و ایمان آوردیم «پروردگارا» تکرار ندا برای اظهار فروتنی و تضرع است «گناهان ما را بیامرز و سیئات ما را بزدای» یعنی: گناهان کبیره و صغیرهمان را به مغفرت خویش درپوشان، یا آن کوتاهیهایی را که در حقوق بندگانت از ما سر زده است، برملا و آشکار نکن، باعذاب کردن ما در برابر آنها «و ما را در زمره ابرار بمیران» ابرار: جمع «بار» است و ایشان کسانیاند که در طاعت پروردگار سعی بلیغ و کوشش وسیع مینمایند و گستره طاعاتشان بسیار وسیع است. بهقولی: ایشان پیامبران الهی علیهم السلام و صالحاناند.
﴿رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ١٩٤﴾ [آل عمران: 194].
همچنان متفکران و اندیشمندان ذاکر میگویند: «پروردگارا! و آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده دادهای، به ما عطا کن» وعدهای که بر زبانپیامبران علیهم السلام دادهشده، همانا پاداش خداوند عزوجل بر اهل طاعت وی است «و ما را روز رستاخیز رسوا نگردان» که این رسوایی، ذلت و حقارتی ننگین است «زیرا تو وعدهات را خلاف نمیکنی» آری! خداوند متعال به دلیل قدرت و کمال و انعام بزرگ خویش، وعدههایی را که بر زبان پیامبرانش علیهم السلام به بندگان مؤمن و نیکوکار خویش سپرده و کتابهایش نیز متضمن آن هستند ـ چون آمرزش گناهان، نجات از عذاب و رهیافتنشان به بهشت ـ هرگز خلاف نمیکند، درصورتیکه مستحق آنباشند. در حدیث شریف آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که به نماز تهجد برمیخاستند، آیات دهگانه آخر سوره آل عمران را میخواندند و سپس با خدای خویش چنین مناجات میکردند: «اللهم اجعل فی قلبی نوراً، وفی سمعی نوراً، وفی بصری نوراً، وعن یمینی نوراً، وعن شمالی نوراً، ومن بین یدی نوراً، ومن خلفی نوراً، ومن فوقی نوراً، وأعظم لی نوراً یوم القیامة». «بارخدایا! در قلبم نوری را پدید آور ودر شنواییام نوری را و در بیناییام نوری را و از جانب راست من نوری را و از جانب چپم نوری را و از پیشاپیش من نوری را و از پشت سرم نوری را و از فراز سرم نوری را و برای من در روز قیامت نوری بزرگ قرارده».
علما بر آنند که: خواندن این آیات دهگانه بعد از بیدار شدن از خواب درشب ـ با اقتدا به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مستحب است.
﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیَِّٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ١٩٥﴾ [آل عمران: 195].
«پس پروردگارشان دعایشان را اجابت کرد» با دادن این وعده: «که من عمل هیچ صاحب عملی از شما را ضایع نمیکنم» با ندادن ثواب آن «از مرد یا زن» تصریح بر زنان، بهخاطردلخوش کردن آنهاست، وگرنه آنان نیز در عموم معنای (الذین آمنوا وعملوا الصالحات) داخلند. آیه کریمه ضمنا زنان را به مشارکت در دعوت اسلامی و آنچه که از هجرت و جهاد بهدنبال خود دارد، تشویق و ترغیب مینماید «همه از همدیگرید» یعنی: مردان شما در طاعت حق تعالی مانند زنان شما هستند و زنان شما مانند مردان شما، مردان از زنان به وجود آمدهاند و زنان ازمردان و هردو از یک اصل منشعب گردیدهاند زیرا هردو جنس، از نسل آدم وحوا بوده و هردو جنس مکلف میباشند.
در بیان سبب نزول آمده است: آیه کریمه هنگامی نازل شد که ام سلمه رضی الله عنها به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفت: یا رسول الله! من نمیشنوم که حق تعالی از هجرت زنان نیز سخنی به میان آوردهباشد. «پس کسانی که هجرت کردهاند» بهسوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از مردان و زنان؛ با ترک دار و دیار خود «و» کسانیکه «از خانههای خود رانده شده»اند در طاعت خدای عزوجل «و» کسانیکه «در راه من آزار دیدهاند» مراد آزارهایی است که به سبب ایمان خویش به حق تعالی از مشرکان میدیدند تا از دین خویش برگردند، اما این آزارها، جز تمسک بیشترشان به دین حق، هیچ اثر دیگری بر آنان نداشت و همه کسانیکه به سبب تمسکشان بهدین الهی، مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار میگیرند، در خطاب آیه کریمه داخلاند «و» کسانیکه «جنگیدهاند» با دشمنان خدا عزوجل «و» کسانیکه «کشتهشدهاند» در راه خدا عزوجل ـ که این برترین مقامات است. مراد، بهشهادت رسیدنبرخی از آنهاست، آری! اینانند که: «سیئاتشان را میزدایم» زیرا هجرت در راه خدا عزوجل گناهان ما قبل خود را محو میکند و جهاد و شهادت در راه خدا عزوجل ، تمام گناهان ـ بجز وام را ـ پاک میگرداند، چنانکه در احادیث آمده است «و آنان را در باغهایی که از فرو دست آنها جویباران روان است، درمیآورم. این پاداش الهی است و پاداش نیکو نزد خداوند است» که به عملکنندگان تعلق میگیرد.
﴿لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ١٩٦﴾ [آل عمران: 196].
در بیان سبب نزول آمده است: این آیه کریمه درباره مشرکان مکه نازل شد زیرا آنان در آسایش و رفاه و نعمت بهسر میبردند و تجارت میکردند، پس برخی ازمسلمانان گفتند: دشمنان خدا عزوجل را در امر معیشت و گذران زندگانی شان به خیر ونیکی مییابیم، حال آن که ما از فقر و فاقه و سختی بهجان آمدهایم! همان بود کهنازل شد: «گشتوگذار کافران در شهرها» و ترتیب دادن سفرهای تجارتی از سویشان با هدف رونق بخشیدن به زندگی مادی «تو را نفریبد» زیرا این متاعیاست اندک که در این دنیا از آن بهرهمند میشوند و سپس بازگشتشان بهسوی دوزخ است. عکرمه میگوید: «مراد؛ آمد و رفت شب و روز آنان و نعمتهایی است که از آن بهره میبرند».
﴿مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٩٧﴾ [آل عمران: 197].
«این» متاع دنیا «بهرهمندی ناچیزی است» که نسبت به پاداش خدای سبحان هیچگونه اعتبار و ارزشی ندارد «سپس جایگاهشان دوزخ است و چه بد آرامگاهی است» آن جایگاهی که با کفر خود، در دوزخ برای خود آماده کردهاند. بایسته یادآوری است که دوزخ از روی ریشخند و سرزنش، آرامگاه نامیده شد.
﴿لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ١٩٨﴾ [آل عمران: 198].
«لیکن» درمقابل جهنم برای کفار؛ «کسانی که تقوای پروردگارشان را پیشه ساختهاند» به علاوه همه منافع بسیار دیگری که از این کار میبرند «برای ایشان باغهایی است که جویباران از فرودست آن جاری است و جاودانه در آنند، نزلی از جانب خدا است» نزل: آنچه که برای میهمان آماده میشود؛ از پذیرایی و هدیه، یا منزلیکه در آن جای میگیرد «و آنچه نزد خداوند است» از نعمتهاییکه برای پیروان ومطیعان خویش آماده نموده «برای نیکوکاران بهتر است» از منافعی که کفار در سفرهای تجارتی و در مشاغل دیگر بهدست میآورند.
﴿وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ١٩٩﴾ [آل عمران: 199].
«و البته از میان اهل کتاب، کسانی هستند که به الله ایمان میآورند و به آنچه فرود آورده شد بهسوی شما و به آنچه فرود آوردهشده بهسوی خودشان» نیز ایمان میآورند «در حالیکه در برابر خدا خاشعاند» یعنی: برخی از اهل کتاب بهرهای از دین بردهاند و همانند دیگران، شریک رسواییهایی که خداوند عزوجل از آن درآیات این سوره و آیات مشابه آن سخن گفته، نیستند زیرا این «بعض»، میان ایمان به الله عزوجل و آنچه بر پیامبرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرود آورده و آنچه که برانبیای خودشان نازل کرده، جمع میکنند و «عوض آیات خدا بهایی اندک نمیستانند» یعنی: پیروی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را بهخاطر کسب مقام یا جاه دنیویای، فرو نمیگذارند «اینانند که نزد پروردگارشان پاداش خود را دارند» پاداشی مکرر، نه یکبار، بلکه دوبار، چنان که در «سوره قصص/54» آمدهاست. «آری! خداوند سریع الحساب است».
ابنکثیر در بیان سبب نزول میگوید: «آیه کریمه درباره نجاشی پادشاه حبشه نازل شد، که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر وی نماز جنازه غایب گزاردند». ولی حسنبصری؛ میگوید: «آیهکریمه درباره آن عده از اهل کتاب نازل شد که قبل ازحضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم میزیستند و بعد از بعثت آن حضرت، از ایشان پیروی کرده و به اسلام گرویدند».
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٢٠٠﴾ [آل عمران: 200].
«ای مؤمنان! صبر پیشه کنید و پایداری ورزید» حق تعالی مؤمنان را به صبر بر طاعات و شکیبایی از شهوات برمیانگیزد. باید دانست که: یکی «صبر» است ودیگری «مصابره»، یعنی: پایداری دربرابر دشمنان و شکیبایی بر سختیهایجنگ، که مصابره از صبر سختتر و دشوارتر است «و برای جهاد آماده باشید» یعنی: در مرزهای سرزمین اسلامی در حال آمادهباش قرارداشته باشید، درحالیکه اسبان و دیگر وسایل جهاد را مهیای کار نگاه میدارید و این آمادگی را اصطلاحا «مرابطه» مینامند. انتظارکشیدن نمازها در مساجد نیز از «رباط» است. بنابراین، «رباط»، محکم کردن مرزها و پایبندی به مساجد است «و از خداپروا کنید، باشد که رستگار شوید» پس تقوای الهی سبب رستگاری است، تقوایی که این سوره با سفارش به آن ختم و سوره بعدی با سفارش به آن آغاز میشود.
از ابوهریره رضی الله عنه در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت شده است که فرمود: درحقیقت در زمان رسول اکرم «چنان غزوهای نبود که مؤمنان در آن مرابط(بهحال آمادهباش) باشند، لیکن این آیه کریمه درباره کسانی نازل شد که با خواندن نمازها در اوقات آن و سپس باقی ماندن در مساجد و ذکر خدای عزوجلدر آنها، مساجد را آباد نگاه میدارند. در حدیث شریف آمده است که رسولخدا «فرمودند: «آیا شما را از آنچه که خداوند عزوجل با آن گناهان را محو ودرجات را بلند میسازد آگاه نکنم؟ (اینک آگاهتان میکنم): کامل ساختن وضو با وجود سختیها، گام نهادن بسیار بهسوی مساجد و انتظار کشیدن نمازی بعد ازنمازی؛ این است رباط، این است رباط، این است رباط».
در فضیلت آمادگی (رباط) در راه خدا عزوجل و پشتیبانی از مسلمانانی که در سرزمین دشمن در مقابل آن قرار دارند، نیز احادیث بسیاری آمده است، از آن جمله این حدیث شریف است: «آمادگی یک روز در راه خدا عزوجل بهتر از دنیا ومافیهاست». همچنین در حدیث شریف آمده است: «هرکسیکه میمیرد، بر عمل وی مهر ختام زده میشود، جز مرابط در راه خدا عزوجل که عملش بر وی ـ تابرانگیختنش در روز قیامت ـ جریان داده میشود، چنانکه از عذاب قبر و سؤال نکیر و منکر نیز ایمن میگردد».
[1]- ترجمه: خدایا! جز تو معبودی نیست، پاکی توراست، از تو برای گناهانم آمرزش میخواهم و ازتو رحمتت را میطلبم، خدایا! برعلم من بیفزای، قلبم را منحرف نگردان و به من از جانب خودت رحمتیببخش، همانا تو بسیار بخشندهای.
[2]- تفسیر «معارف القرآن«، ترجمه فارسی از علامه محمدیوسف حسینپور ـ با تلخیص.
[3] تفسیر «معارف القرآن»، ترجمه فارسی از علامه محمدیوسف حسینپور ـ با تلخیص.
[4]- نگاه کنید به سوره «یس 27 ـ 12».
[5] - استدراج: نزدیککردن مجرمان به تدریج و درجهبهدرجه بهسوی عذاب است، بدانسان کهخداوند عزوجل به آنان با وجود گناه و نافرمانیشان نعمت میبخشد تا به آن سرمست شوند و از یاد مرگ و توبه غافل گردند. پس استدراج درواقع، گرفتن الهی بهطور آهسته و به شیوهای است که گمانش را نمیبرند.
[6]- قادس: پاککننده از گناهان.
[7]- نگاه، سوره «بقره/125».
[8]- رجوع کنید به تفسیر المنیر، 174/1.
[9]- نگاه کنید به مختصر تفسیر ابنکثیر 331/1 و ترجمه فارسی تفسیر المنیر /3 168.
تفسیر نور:
سوره آل عمران آیه 1
متن آیه :
الم
ترجمه :
الف . لام . میم .
توضیحات :
« الم » : به سرآغاز سوره بقره مراجعه شود .
سوره آل عمران آیه 2
متن آیه :
اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ
ترجمه :
جز خدا ، خدائی نیست و او زنده ( به خود ) و متصرّف ( در کار و بار جهان ) است .
توضیحات :
«
الْحَیُّ » : زنده جاوید و باقی پایدار . « الْقَیُّومُ » : نگهدار جهان و
گرداننده امور آن . واژه ( الْحَیُّ ) و ( الْقَیُّومُ ) صفت یا بدل ، و
یا خبر مبتدای محذوف میباشند .
سوره آل عمران آیه 3
متن آیه :
نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ
ترجمه :
(
همان کسی که ) کتاب ( قرآن ) را بر تو نازل کرده است که مشتمل بر حق است (
و متضمّن اصول رسالتهای آسمانی پیشین ، و ) تصدیقکننده کتابهائی است که
قبل از آن ( برای پیغمبران فرستاده شدهاند و ) بودهاند . و خداوند پیش از
آن ، تورات را ( برای موسی ) و انجیل را ( برای عیسی ) نازل کرده است .
توضیحات :
«
بِالْحَقِّ » : مشتمل بر احکام و عقائد و اخبار صحیح ثابت . جار و مجرور
در موضع نصب بوده و حال کتاب است . « مُصَدِّقاً » : تصدیقکننده . حال دوم
کتاب است . تقدیر چنین خواهد بود : نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مُحَقِّقاً
مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ . « مَا بَیْنَ یَدَیْهِ » : مراد
کتابهای آسمانی پیشین است ( نگا : سبأ / 31 ) . « وَ أَنزَلَ الْتَوْرَاةَ
وَ الإِنجِیلَ » : این جمله بیانگر بعضی از ( مَا بَیْنَ یَدَیْهِ ) است که
از شهرت بیشتری برخوردارند .
سوره آل عمران آیه 4
متن آیه :
مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِینَ
کَفَرُواْ بِآیَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو
انتِقَامٍ
ترجمه :
پیش از ( قرآن ، تورات و انجیل
را نازل کرده است ) جهت رهنمود مردمان ، و ( چون منحرف گشتند ، قرآن یعنی )
جدا سازنده ( حق از باطل ) را فرو فرستاده است . بیگمان کسانی که نسبت به
آیات خدا کفر ورزند ، عذاب سختی دارند ، و خداوند توانا و انتقام گیرنده
است .
توضیحات :
« مِن قَبْلُ » : پیشتر . جار و
مجرور متعلّق به ( أَنزَلَ ) است . « هُدیً » : مفعولٌله ، و یا حال تورات و
انجیل است . « فُرْقَان » : جداسازنده هدایت از ضلالت و حق از باطل و حلال
از حرام ( نگا : بقره / 53 و 185 ، انبیاء / 48 ، فرقان / 1 ) . «
ذُوانتِقَامٍ » : انتقامگیرنده .
سوره آل عمران آیه 5
متن آیه :
إِنَّ اللّهَ لاَ یَخْفَىَ عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّمَاء
ترجمه :
شکّی
نیست که هیچچیز نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پنهان نمیماند ( کوچک
باشد یا بزرگ ، پدیدار باشد یا پنهان ، دور باشد یا نزدیک ) .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 6
متن آیه :
هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
ترجمه :
او
است که شما را در رحمهای ( مادران ) هر آن گونه که بخواهد شکل میبخشد ( و
به صورتهای مختلف میآفریند ) . جز او خدائی نیست ( و همو ) عزیز و حکیم است
.
توضیحات :
« یُصَوِّرُکُمْ » : شما را میآفریند و از لحاظ عقلانی و جسمانی شکل میبخشد . « أَرْحَام » : جمع رَحِم ، محلّ تکوین جنین .
سوره آل عمران آیه 7
متن آیه :
هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ
هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی
قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء
الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ
اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ
عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ
ترجمه :
او
است که کتاب ( قرآن ) را بر تو نازل کرده است . بخشی از آن ، آیههای «
مُحْکَمَات » است ( و معانی مشخّص و اهداف روشنی دارند و ) آنها اصل و اساس
این کتاب هستند ، و بخشی از آن آیههای « مُتَشَابِهَات » است ، ( و معانی
دقیقی دارند و احتمالات مختلفی در آنها میرود ) . و امّا کسانی که در
دلهایشان کژی است ( و گریز از حق ، زوایای وجودشان را فرا گرفته است ) برای
فتنهانگیزی و تأویل ( نادرست ) به دنبال متشابهات میافتند . در حالی که
تأویل ( درست ) آنها را جز خدا و کسانی نمیدانند که راسخان ( و ثابتقدمان )
در دانش هستند . ( این چنین وارستگان و فرزانگانی ) میگویند : ما به همه
آنها ایمان داریم ( و در پرتو دانش میدانیم که محکمات و متشابهات ) همه از
سوی خدای ما است . و ( این را ) جز صاحبان عقل ( سلیمی که از هوی و هوس
فرمان نمیبرند ، نمیدانند و ) متذکّر نمیشوند .
توضیحات :
«
مُحْکَمَاتٌ » : آیههای متقن و واضحی که همگان میتوانند به معانی و تفسیر
آنها پی ببرند و در فهم آنها دچار اشتباه و التباس نشوند . « أُمُّ
الْکِتَابِ » : اصل و اساس قرآن و مرجع احکام حلال و حرام و کلید مشکلات و
مجملات . « مُتَشَابِهَاتٌ » : آیاتی که مشکل و قابل تأویل بوده و معانی
کاملاً واضح و روشنی ندارند و چون محتمل مفاهیم و اوجه زیادی هستند ،
قاطعانه نمیتوان آنها را تفسیر و تبیین کرد . از قبیل : حروف مقطّعه ،
هنگامه رستاخیز ، چگونگی روح ، مجملات قرآن ، صفاتیزدان ، و . . . « زَیْغٌ
» : انحراف از حق . کجروی . « إِبْتِغاء » : خواستن . طلبیدن . « فِتْنَة »
: برگرداندن از دین . کفر و شرک ( نگا : بقره / 191 و 217 . . . ) . «
تَأْوِیل » : واژه ( تأویلِ ) نخستین به معنی تحریف و تفسیر نادرست ، و
دومی به معنی تفسیر صحیح و تبیین متشابهات در حدود توان بشری است . «
الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ » : دانشمندان زبردست و فرزانه . «
رَاسِخُونَ » : عطف بر ( اللهُ ) است و ضمیر ( هُ ) در ( تَأْویلَهُ ) به (
مَا ) یعنی متشابه برمیگردد . « کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا » : هر یک از
محکم و متشابه ، از سوی پروردگارمان نازل شده است و ممکن نیست برخی از آن
مخالف برخی دیگر باشد .
سوره آل عمران آیه 8
متن آیه :
رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ
ترجمه :
(
چنین فرزانگان خردمندی میگویند : ) پروردگارا ! دلهای ما را ( از راه حق )
منحرف مگردان بعد از آن که ما را ( حلاوت هدایت چشانده و به سوی حقیقت )
رهنمود نمودهای ، و از جانب خود رحمتی به ما عطاء کن . بیگمان بخشایشگر
توئی تو .
توضیحات :
« لا تُزِغْ » : منحرف مگردان . « هَبْ » : عطاء کن . ببخش . « مِن لَّدُنکَ » : از سوی خود . « الْوَهَّاب » : بس بخشنده .
سوره آل عمران آیه 9
متن آیه :
رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لاَّ رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ
ترجمه :
پروردگارا
! تو مردمان را در روزی که تردیدی در آن نیست جمع خواهی کرد ( تا همگان را
در برابر کارشان پاداش دهی و بدین امر وعده دادهای و ) بیگمان خدا خلاف
وعده نمیکند .
توضیحات :
« لِیَوْمٍ » : برای حساب
روزی که قیامت است . مضاف محذوف است ، و تقدیر آن چنین است : لِحِسَابِ
یَوْمٍ . « الْمِیعَاد » : وعده . مصدر میمی است .
سوره آل عمران آیه 10
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ
أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَیْئاً وَأُولَئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ
ترجمه :
(
در چنین روزی ) به هیچ وجه اموال و اولاد کافران ، آنان را نمیتواند از (
عذاب ) خدا نجات دهد ( و مایه رهائی ایشان از عذاب خدا گردد ) و ایشان
افروزینه آتش ( دوزخ ) هستند .
توضیحات :
« لَن
تُغْنِیَ عَنْهُمْ » : بدیشان نفع نمیرساند . از ایشان دفع نمیگرداند . «
مِنَ اللهِ » : از عذاب خدا . « وَقُود » : افروزینه . هیمهای که آتش را با
آن روشن میسازند . هیزم .
سوره آل عمران آیه 11
متن آیه :
کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَّبُواْ
بِآیَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللّهُ شَدِیدُ
الْعِقَابِ
ترجمه :
( اینان رفتار و کردار زشتی
دارند ) همچون رفتار و کردار قوم فرعون و کسانی که پیش از ایشان بودند و
آیات ما را ( با وجود روشنی ) تکذیب میکردند ، پس خدا آنان را به ( کیفر )
گناهانشان گرفت ، و خداوند شدیدالعقاب است .
توضیحات :
«
دَأب » : عادت . کار . جار و مجرور « کَدَأْبِ » : متعلّق است به ( دَأْب )
محذوف و تقدیر آن چنین است : دَأْبُهُمْ کَدَأْبِ . « ءَالِ » : اهل .
پیروان . دار و دسته . « فِرْعَوْن » : لقب شاهان مصر . در اینجا مراد
فرعون معاصر موسی است به نام رامسس دوم .
سوره آل عمران آیه 12
متن آیه :
قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ
ترجمه :
(
ای پیغمبر ! ) به کسانی که کافرند ، بگو : شما ( در دنیا ) شکست خواهید
خورد و ( در آخرت ) گردآورده میشوید و به دوزخ افکنده میشوید ، و ( دوزخ )
چه بد جایگاهی است !
توضیحات :
« تُحْشَرُونَ » : گردآورده میشوید . « مِهَاد » : آرامگاه . قرارگاه . بستر
سوره آل عمران آیه 13
متن آیه :
قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی
سَبِیلِ اللّهِ وَأُخْرَى کَافِرَةٌ یَرَوْنَهُم مِّثْلَیْهِمْ رَأْیَ
الْعَیْنِ وَاللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَن یَشَاءُ إِنَّ فِی ذَلِکَ
لَعِبْرَةً لَّأُوْلِی الأَبْصَارِ
ترجمه :
در دو
دستهای که ( در میدان جنگ بدر ) با هم روبرو شدند ، نشانهای ( و درس عبرتی )
برای شما است . دستهای در راه خدا میجنگید ( و برای اعلاء فرمان خدا و
انتشار دین حق میرزمید ) و دستهای دیگر کافر بود ( و در راه اهریمن هوی و
هوس نبرد میکرد . چنین کافرانی ) مؤمنان را ( بخواست خدا ) باچشم خویش دو
برابر ( تعداد واقعی ) خود میدیدند ( و بدینسبب ترس و هراس بر آنان چیره شد
و گریختند ) و خداوند هرکس را بخواهد با یاری خود تأیید میکند ( و پیروزی
را نصیب او میگرداند ) . بیگمان در این امر عبرتی برای صاحبان چشم ( بینا و
بینش راستین ) است .
توضیحات :
« إِلْتَقَتَا » :
با هم در جنگ بدر رویاروی شدند ( نگا : انفال / 41 - 44 ) . « فِئَةٌ » :
دسته . گروه . « یَرَوْنَهُم مِّثْلَیْهِمْ » : دسته کافران ، شماره گروه
مؤمنان را دو برابر خود میدیدند ( نگا : أنفال / 43 ) . ( مِثْلَیْهِمْ )
حال ضمیر ( هِمْ ) است . « رَأْیَ الْعَیْنِ » : دیدن روشن و آشکار . (
رَأْیَ ) مفعول مطلق ( یَرَوْنَهُمْ ) است . « أُوْلِی الأبْصَارِ » :
دارندگان چشم . صاحبان بینش .
سوره آل عمران آیه 14
متن آیه :
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ
وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ
الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ
الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ
ترجمه :
برای
انسان ، محبّت شهوات ( و دلبستگی به امور مادی ) جلوه داده شده است ، از
قبیل : عشق به زنان و فرزندان و ثروت هنگفت و آلاف و الوف طلا و نقره و
اسبهای نشاندار ( و مرکبهای ممتاز ) و چهارپایان ( همچون : شتر و گاو و بز و
گوسفند . . . ) و کشت و زرع . اینها ( همه ) کالای دنیای پست ( فعلی ) است
و سرانجام نیک ( تلاشگران در راه حق ) در پیشگاه خدا است ( و همو داند که
در آخرت به نیکوکاران چه چیزهائی عطاء خواهد کرد ) .
توضیحات :
«
مِنَ النِّسَآءِ وَ . . . » : از قبیل عشق به زنان و . . . . دوست داشت
زنان و . . . حرف ( مِنْ ) میتواند مفسّره یا بیانیّه باشد . « الْبَنِینَ »
: پسران . مراد فرزندان است . « الْقَنَاطِیر » : جمع قِنطار ، دارائی
هنگفت . آلاف و الوف . « الْمُقَنطَرَةِ » : انباشته . بیشمار . کومه . «
الذَّهَبِ » : طلا . « الْفِضَّةِ » : نقره . « الْخَیْلِ » : رمه اسبان . «
الْمُسَوَّمَةِ » : سر داده شده برای چَرا . نشاندار سفید پیشانی و دست و
پا . زیبا و برازنده . « الأنْعَامِ » : چهارپایان . شتر و گاو و بز و
گوسفند . « الْحَرْثِ » : کشتزار . مصدر است و به معنی اسم مفعول به کار
رفته است . « الْمَئَابِ » : مرجع . بازگشت . « حُسْنُ الْمَئَابِ » :
بازگشتگاه نیکو در بهشت . صفت به موصوف خود اضافه شده است .
سوره آل عمران آیه 15
متن آیه :
قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ
رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا
وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِیرٌ
بِالْعِبَادِ
ترجمه :
بگو : آیا شما را از چیزی با
خبر سازم که از این ( چیزهائی که در دیدهها آراسته و جلوه داده شده است )
بهتر است ؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند در نزد پروردگارشان باغهائی (
در جهان دیگر ) است که رودخانهها از پای ( درختان ) آنها میگذرد ، آنان در
آنجاها جاویدانه خواهند بود . ( همچنین ایشان را ) همسران پاکیزه ( از هر
پلیدی و نقصی ) و خوشنودی خدا است . و خداوند ( رفتار و کردار ) بندگان را
میبیند ( و نیّت درونی ایشان را میداند ) .
توضیحات :
« أُنَبِّئُکُمْ » : آگاهتان کنم . « ذلِکُمْ » : آنچه گذشت از زنان و . . . « رِضْوَان » : خوشنودی فراوان .
سوره آل عمران آیه 16
متن آیه :
الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
ترجمه :
و
همان کسانی که ( ایمان ، دل آنان را لبریز میسازد و فریاد برمیآورند و )
میگویند : پرودگارا ! ما ایمان آوردهایم ، پس گناهان ما را ببخش و ما را از
عذاب آتش ( دوزخ ) به دور دار .
توضیحات :
« قِنَا » : ما را محفوظ و مصون دار . از ماده ( وقی ) .
سوره آل عمران آیه 17
متن آیه :
الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ
ترجمه :
و
همان کسانی که ( در راه طاعت و عبادت ، و دوری از گناه و معصیت ، و تحمّل
مشقّات و ناملایمات ) بردبار ، و ( در نیّت و کردار و گفتار ) درستکار ، و (
با خشوع و خضوع بر طاعت و عبادت ) مداوم و ماندگار ، و ( از آنچه میتوانند
و بدان دسترسی دارند ) بخشاینده ، و در سحرگاهان آمرزش خواهند .
توضیحات :
«
الصَّابِرِینَ » : شکیبایان . ( الصَّابِرِینَ ) میتواند مجرور باشد و
بدل یا صفت ( الَّذِینَ ) و یا صفت ( الْعِبَادِ ) بشمار آید ، و یا منصوب
باشد و مخصوص به مدح قلمداد شود . « الْقَانِتِینَ » : مطیعان خاشع و خاضع .
مداومان بر طاعت و عبادت .
سوره آل عمران آیه 18
متن آیه :
شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ
وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ
الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
ترجمه :
خداوند ( با نشان
دادن جهان هستی به گونه یک واحد بهم پیوسته و یک نظام یگانه و ناگسسته ،
عملاً ) گواهی میدهد این که معبودی جز او نیست ، و این که او ( در کارهای
آفریدگان خود ) دادگری میکند ، و فرشتگان و صاحبان دانش ( هر یک به گونهای
در این باره ) گواهی میدهند . جز او معبودی نیست که هم توانا است و هم حکیم
.
توضیحات :
« قَآئِماً بِالْقِسْطِ » : در میان بندگانش دادگرانه رفتار میکند . ( قَآئِماً ) حال ( هُوَ ) است .
سوره آل عمران آیه 19
متن آیه :
إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ
أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً
بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ
الْحِسَابِ
ترجمه :
بیگمان دین ( حق و پسندیده ) در
پیشگاه خدا اسلام ( یعنی خالصانه تسلیم فرمان الله شدن ) است ( و این ،
آئین همه پیغمبران بوده است ) و اهل کتاب ( در آن ) به اختلاف برنخاستند
مگر بعد از آگاهی ( بر حقیقت و صحّت آن ؛ این کار هم ) به سبب ستمگری و
سرکشی میان خودشان بود ( و انگیزهای جز ریاستخواهی و انحصارطلبی نداشت ) . و
کسی که به آیات خدا ( اعم از آیات دیدنی در آفاق و انفس ، یا آیات خواندنی
در کتابهای آسمانی پشت کند و ) کفر ورزد ( بداند که ) بیگمان خدا زود
حسابرسی میکند .
توضیحات :
« الإِسْلام » :
فرمانبرداری از خدا و قوانین و احکام آسمانی . آئین اسلام که همه انبیاء از
آدم تا خاتم بر آن بودهاند و در تبلیغ آن کوشیدهاند ( نگا : بقره / 132 ،
آلعمران / 67 ، انعام 161 - 163 ) . « بَغْیاً » : ستمگری و سرکشی .
مفعولٌله یا حال است .
سوره آل عمران آیه 20
متن آیه :
فَإنْ حَآجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ
وَقُل لِّلَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ وَالأُمِّیِّینَ أَأَسْلَمْتُمْ
فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا
عَلَیْکَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
ترجمه :
پس
اگر با تو به ستیز پرداختند ، بگو : من و کسانی که از من پیروی نمودهاند ،
خویشتن را تسلیم خدا کردهایم و رو بدو نمودهایم . و بگو به اهل کتاب (
یعنی یهودیان و مسیحیان ) و به بیسوادان ( یعنی مشرکان عرب ) : آیا شما
تسلیم شدهاید ؟ اگر تسلیم شوند ، بیگمان هدایت یافتهاند ( و راه را از چاه
باز شناختهاند ) و اگر سرپیچی کنند ( نگران مباش ؛ زیرا ) بر تو ابلاغ (
رسالت ) است و بس ، و خدا بینا به ( اعمال و عقائد ) بندگان است .
توضیحات :
«
حَآجُّوکَ » : با تو جدال و ستیزه کردند . « أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ ِللهِ » :
با تمام وجود فرمانبردار اوامر و نواهی خدایم و کسی را انباز او نمیگردانم
. « وَجْه » : مراد ذات و وجود است . « مَنْ » : عطف بر ضمیر ( تُ ) است .
« الأُمِّیِّینَ » : کسانی که نمیتوانند بخوانند و بنویسند . بیسوادان .
در اینجا مراد عربهای مشرک است . « ءَأَسْلَمْتُمْ » : این واژه ماضی و
استفهامی است ؛ ولی مراد امر است و تقدیر چنین است : أَسْلِمُوا ( نگا :
مائده / 91 ) . « الْبَلاغ » : تبلیغ .
سوره آل عمران آیه 21
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ
النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الِّذِینَ یَأْمُرُونَ
بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ
ترجمه :
کسانی
که به آیات ( دیدنی و خواندنی ) خدا کفر میورزند ، و پیغمبران را به ناحق
به قتل میرسانند ، و کسانی از مردمان را میکشند که به عدالت و دادگری فرمان
میدهند ( و ایشان را به سوی خدا میخوانند ) ، پس آنان را به عذاب دردناکی
بشارت بده .
توضیحات :
« الْقِسْط » : دادگری .
سوره آل عمران آیه 22
متن آیه :
أُولَئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ
ترجمه :
آنان
کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده ( و اگر کردار نیکی هم
داشته باشند ، باطل و بیثمر خواهد بود ) و ایشان را یاور و مددکاری نیست (
تا آنان را از زیان دنیوی و عذاب اخروی نجات دهد ) .
توضیحات :
« حَبِطَتْ » : تباه و هدر رفته است . باطل و بیثمر شده است .
سوره آل عمران آیه 23
متن آیه :
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوْتُواْ نَصِیباً مِّنَ الْکِتَابِ
یُدْعَوْنَ إِلَى کِتَابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى
فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ
ترجمه :
آیا
آگاهی از حال کسانی که بدیشان بهرهای از کتاب ( آسمانی ) داده شده است ؛ (
هنگامی که ) ایشان به سوی کتاب خدا ( قرآن ) دعوت میشوند تا در میانشان
داوری کند ( و حق را از باطل جدا سازد ، ولی آنان دعوت را نمیپذیرند ) سپس
گروهی از ایشان سرپیچی میکنند ، و حال آن که ( همیشه چنین کسانی از حق و
حقیقت ) روی گردانند .
توضیحات :
« أُوتُوا نَصِیباً
مِّنَ الْکِتَابِ » : بهرهای از کتاب بدیشان داده شده است و بدان آشنایند .
مراد از چنین کسانی ، رؤسای یهود ، و از کتاب ، تورات است . « إِلی
کِتَابِ اللهِ » : مراد از کتاب خدا تورات یا قرآن است . « مُعرِضُونَ » :
رویگردانان . پشتکنندگان .
سوره آل عمران آیه 24
متن آیه :
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً
مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ
ترجمه :
این
( عمل آنان ) بدان خاطر است که میگفتند : جز چند روز اندکی ، آتش ( دوزخ )
به ما نمیرسد ( و مجازات محدودی داریم . چرا که از قوم گزیدهایم ! ) و
افتراهائی که در دینشان به خدای میبستند و ( پیوسته ) به هم میبافتند ،
ایشان را گول زده است .
توضیحات :
« ذلِکَ » : آنچه
مذکور افتاد از تولّی و اعراض . ذلِکَ : مبتدا و عبارت ( بِأَنَّهُمْ
قَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاّ أَیَّاماً مَّعْدُودَاتٍ ) خبر است .
« لَن تَمَسَّنَا » : به ما نمیرسد و ما را نمیسوزاند . « أیَّاماً
مَّعْدُودَاتٍ » : چند روز اندک . منظورشان تنها چهل روز است که در آن
گوسالهپرستی کردهاند . « غَرَّ » : گول زد . فریب داد .
سوره آل عمران آیه 25
متن آیه :
فَکَیْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِیَوْمٍ لاَّ رَیْبَ فِیهِ وَوُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ
ترجمه :
پس
( حال آنان ) چگونه خواهد بود ( و چه کار خواهند کرد ) وقتی که ایشان را
در روزی که هیچ شکّی در ( وقوع ) آن نیست ، جمع میآوریم و به هر کسی (
پاداش و پادافره ) آنچه کرده و فراچنگ آورده است به تمام و کمال داده شود و
بر آنان ستم نرود .
توضیحات :
« کَیْفَ » : حال آنان چگونه خواهد بود ؟ چه وضعی پیدا میکنند ؟ . « وُفِّیَتْ » : به تمام و کمال داده شد .
سوره آل عمران آیه 26
متن آیه :
قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء
وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن
تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
ترجمه :
بگو
: پروردگارا ! ای همه چیز از آن تو ! تو هر که را بخواهی حکومت و دارائی
میبخشی و از هر که بخواهی حکومت و دارائی را بازپس میگیری ، و هر کس را
بخواهی عزّت و قدرت میدهی و هرکس را بخواهی خوار میداری ، خوبی در دست تو
است و بیگمان تو بر هر چیزی توانائی .
توضیحات :
« مَالِکَ » : منادا است یا صفت ( الله ) . « تَنزِعُ » : بازپس میگیری . سلب میکنی .
سوره آل عمران آیه 27
متن آیه :
تُولِجُ اللَّیْلَ فِی الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ
وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ
وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ
ترجمه :
(
بخشی از ) شب را جزو روز میگردانی ( و بدین سبب شبها کوتاه و روزها دراز
میگردند ) و ( بخشی از ) روز را جزو شب میگردانی ( و لذا روزها کوتاه و
شبها دراز میشوند ) و زنده را از مرده پدید میآوری و مرده را از زنده ، و
به هر کس که بخواهی بدون حساب روزی میبخشی .
توضیحات :
«
تُولِجُ » : داخل میگردانی . وارد میکنی . « تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنْ . . .
» : زنده را از مرده ، و مرده را از زنده پدیدار میسازی . همان گونه که شب
به داخل روز میخزد و روز از شب میخیزد ، عین این خَزِش و خیزِش در سلولهای
بدن موجود زنده برقرار است . پیوسته سلولهائی میمیرند و سلولهای دیگری به
وجود میآیند ، و چرخه حیات و موت لحظهای متوقّف نمیگردد .
سوره آل عمران آیه 28
متن آیه :
لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ
الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ
إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ
وَإِلَى اللّهِ الْمَصِیرُ
ترجمه :
مؤمنان نباید
مؤمنان را رها کنند و کافران را به جای ایشان به دوستی گیرند ، و هر که
چنین کند ( رابطه او با خدا گسسته است و بهرهای ) وی را در چیزی از ( رحمت )
خدا نیست - مگر آن که ( ناچار شوید و ) خویشتن را از ( اذیّت و آزار )
ایشان مصون دارید و ( به خاطر حفظ جان خود تقیه کنید ) - و خداوند شما را
از ( نافرمانی ) خود برحذر میدارد و بازگشت ( همگان ) به سوی او است .
توضیحات :
«
مِن دُونِ » : به جای . « فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فِی شَیْءٍ » : بهرهای از
دین خدا ندارد ، و بسی دور از رحمت او است ( نگا : مائده / 51 ) . در اینجا
مضاف پیش از ( اللهِ ) حذف شده است که ( دین ) یا ( ثَواب ) یا ( رَحْمَة )
است . « إِلاّ أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً » : مگر این که از اذیّت و
آزارشان بترسید که در این صورت میتوانید با آنان در ظاهر دوستی ورزید ،
بدان اندازه که دفع ضرر گردد ( نگا : نحل / 106 ) . « تُقَاة » : پرهیز
کردن و خویشتن را محفوظ داشتن . اصل آن ( وُقَیَة ) است و واو به تاء ، و
یاء به الف تبدیل شده است . مفعول مطلق است . « یُحَذِّرُکُمُ اللهُ
نَفْسَهُ » : خدا شما را از عقاب و عذاب خود برحذر میدارد . مضاف پیش از (
نَفْسَهُ ) حذف شده است که ( عِقَاب ) است .
سوره آل عمران آیه 29
متن آیه :
قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ
اللّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ وَاللّهُ عَلَى
کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
ترجمه :
بگو : اگر آنچه را
که در سینههایتان دارید پنهان سازید یا آشکار کنید ، خداوند آن را میداند و
خداوند آگاه از هر چیزی است که در آسمانها و زمین است ، و خداوند بر هر
چیزی توانا است .
توضیحات :
« صُدُور » : سینهها . در اینجا مراد دل و درون است .
سوره آل عمران آیه 30
متن آیه :
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَراً وَمَا
عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَداً
بَعِیداً وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ
ترجمه :
(
کسانی که از فرمان پروردگارشان سرپیچی میکنند ، بترسند از ) روزی که هر
کسی آنچه را از نیکی انجام داده است حاضر و آماده میبیند ( و مایه سرور او
میشود ) و دوست میدارد کاش میان او و آنچه از بدی انجام داده است فاصله
زیادی میبود ( تا دیدار زشت آن را نبیند و به فرجام نامبارک آن ، دچار عقاب
و عذاب نشود ) ، و خداوند شما را از ( نافرمانی ) خودش برحذر میدارد ، و
خداوند نسبت به بندگان مهربان است ( و با نافرمانی از او ، رحمت را به زحمت
، و نعمت را به نقمت تبدیل نکنید ) .
توضیحات :
« مُحْضَراً » : حاضر و آماده ( نگا : کهف / 49 ) . حال ( ما ) است . « أَمَداً بَعِیداً » : فاصله زیاد .
سوره آل عمران آیه 31
متن آیه :
قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ
وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
ترجمه :
بگو
: اگر خدا را دوست میدارید ، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و
گناهانتان را ببخشاید ، و خداوند آمرزنده مهربان است .
توضیحات :
. . . .
سوره آل عمران آیه 32
متن آیه :
قُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ
ترجمه :
بگو
: از خدا و از پیغمبر اطاعت و فرمانبرداری کنید ، و اگر سرپیچی کنند (
ایشان به خدا و پیغمبر ایمان ندارند و کافرند و ) خداوند کافران را دوست
نمیدارد .
توضیحات :
« تَوَلَّوْا » : پشت کردند . سرپیچی نمودند .
سوره آل عمران آیه 33
متن آیه :
إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ
ترجمه :
خداوند
آدم و نوح و خاندان ابراهیم ( از قبیل : اسماعیل و اسحاق و یعقوب ) و
خاندان عِمران ( از قبیل : موسی و هارون و عیسی و مادرش مریم ) را از میان
جهانیان برگزید .
توضیحات :
« إصْطَفی » : برگزید و برتری بخشید . از ماده ( صفو ) .
سوره آل عمران آیه 34
متن آیه :
ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
ترجمه :
آنان
فرزندانی بودند که ( چه از نظر پاکی و تقوا و فضیلت ، و چه از نظر دودمان )
برخی از برخی دیگرند ( زیرا خاندان ابراهیم که اسماعیل و اسحاق و فرزندان
ایشانند از نسل ابراهیم هستند ، و ابراهیم از نسل نوح ، و نوح از آدم است ،
و خاندان عمران که موسی و هارون و عیسی و مادرش میباشند ، از نژاد ابراهیم
و نوح و آدم هستند ) ، و خداوند شنوا و دانا است ( و از گفتار بندگان و
افعال ایشان آگاه است ) .
توضیحات :
« ذُرِّیَّةً » : نسل . دودمان . بدل ( ءَالَ ) است .
سوره آل عمران آیه 35
متن آیه :
إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی
بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ
الْعَلِیمُ
ترجمه :
( خداوند شنید ) هنگامی که همسر
عمران گفت : پروردگارا ! من آنچه را در شکم دارم خالصانه نذر تو کردم ( تا
کارش تنها خدمت به بیتالمقدّس باشد . ) پس ( آن را ) از من بپذیر که تو
شنوا و دانائی ( و گریه و زاری مرا میشنوی و اخلاص و هدف مرا میدانی ) .
توضیحات :
« مُحَرَّراً » : آزاد از کار و بار دنیا ، و مختصّ عبادت تو و خدمت بیتالمقدّس . حال ( ما ) است .
سوره آل عمران آیه 36
متن آیه :
فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللّهُ
أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَى وَإِنِّی
سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وِإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ
الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
ترجمه :
پس هنگامی که او
را زائید ، ( دید که دختر است و به درگاه پروردگار دست مناجات برداشت و
عذر خواهان ) گفت : خداوندا ! من او را دختر زائیدم - ولی خدا بدانچه او به
دنیا آورده بود آگاهتر بود ( از خود مریم ، و بهتر میدانست که ) پسر مانند
دختر نیست ( و این دختر به مراتب از پسری که آرزوی او بود ، سودمندتر
خواهد بود - و گفت : ) من او را مریم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (
وسوسه و گمراهسازی ) اهریمن مطرود ( از درگاه فضل و کرمت ، به تو میسپارم و
) در پناه تو میدارم .
توضیحات :
« رَبِّ إِنِّی
وَضَعْتُهَا أُنثَیا » : این جمله بیانگر افسوس مادر مریم است ، نه این که
او خدا را آگاه سازد . ( أُنثَیا ) حال ضمیر ( هَا ) است . « لَیْسَ
الذَّکَرُ کَالأُنثَیا » : این سخن میتواند گفته خدا باشد و یا گفته مادر
مریم که با افسوس میگوید : برای خدمت به بیتالمقدّس ، دختر همچون پسر
نمیتواند مفید باشد . « أُعِیذُهَا بِکَ » : او را در پناه تو میدارم و به
تو میسپارم . « الرَّجِیمِ » : مطرود .
سوره آل عمران آیه 37
متن آیه :
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً
وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا
الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ
هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ
بِغَیْرِ حِسَابٍ
ترجمه :
خداوند ، او ( یعنی مریم )
را به طرز نیکوئی پذیرفت ، و به طرز شایستهای ( نهال وجود ) او را رویانید
( و پرورشش داد ) ، و زکریّا ( شوهر خاله او ) را سرپرست او کرد . هر زمان
که زکریّا وارد عبادتگاه او میشد ، غذای ( تمییز و زیادی ) را در پیش او
مییافت . ( باری ) به مریم گفت : این از کجا برای تو میآید ؟ ! گفت : این
از سوی خدا میآید . خداوند به هرکس که بخواهد بیحساب و بیشمار روزی میرساند
.
توضیحات :
« تَقَبَّلَ » : پذیرفت . « أَنبَتَهَا
نَبَاتاً حَسَناً » : او را به زیباترین وجه تربیت کرد و به بهترین صورت
محافظت و مراقبت نمود . ( نَبَاتاً ) مفعول مطلق است . « کَفَّلَهَا
زَکَرِیَّا » : زکریّا را سرپرست مریم کرد . « أَنَّیا » : از کجا ؟
سوره آل عمران آیه 38
متن آیه :
هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء
ترجمه :
بدان
هنگام ( که زکریّا آن همه مرحمت و محبّت خدا را در حق مریم دید ، خاشعانه
در عبادتگاه به پا خاست و رو به سوی آسمان کرد و ) پروردگار خویش را به
فریاد خواند ، گفت : پروردگارا ! ( هر چند که خود پیرم و همسرم نازا )
فرزند شایستهای از جانب ( لطف و کرم ) خویش به من عطاء فرما ، بیگمان تو
شنونده دعائی ( و پذیرنده تمنّائی ) .
توضیحات :
« هُنَالِکَ » : آنجا ، پیش مریم و در کنار عبادتگاه . « دَعَا » : به کمک طلبید . به فریاد خواند .
سوره آل عمران آیه 39
متن آیه :
فَنَادَتْهُ الْمَلآئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ
أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَى مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِّنَ اللّهِ
وَسَیِّداً وَحَصُوراً وَنَبِیّاً مِّنَ الصَّالِحِینَ
ترجمه :
پس
( خداوند دعای او را پذیرفت و ) در حالی که در عبادتگاه به نیایش ایستاده
بود ، فرشتگان او را ندا در دادند که خداوند تو را به یحیی مژده میدهد ، و
او تصدیق کننده کلمه خدا ( یعنی عیسی ، چون با کلمه « کُن » پدید آمده است )
و پیشوا و برکنار از هوسهای سرکش ، و پیغمبری از ( تبار ) صالحان خواهد
بود .
توضیحات :
« مَلآئِکَةُ » : فرشتگان . در
اینجا چه بسا مراد تنها جبرئیل باشد . « مُصَدِّقاً » : تصدیقکننده . حال (
یَحْیی ) است . « کَلِمَةٍ » : مراد عیسی است ( نگا : آلعمران / 45 ) . «
سَیِّداً » : سَرور . مراد این است که با دانش و فضلی که دارد بر قوم خود
سروری و آقائی میکند . « حَصُوراً » : برکنار از هوسهای سرکش . کسی که با
وجود قدرت ازدواج برای زهد و پارسائی از آن چشم میپوشد . البتّه این امر
دلیل بر فضلِ ترک ازدواج نیست ؛ چرا که یحیی نه از پدر خود برتر بوده است و
نه از نیای خود ابراهیم خلیل . « مِنَ الصَّالِحِینَ » : از نژاد صالحان
.
سوره آل عمران آیه 40
متن آیه :
قَالَ
رَبِّ أَنَّىَ یَکُونُ لِی غُلاَمٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ
وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ
ترجمه :
(
با رسیدن این مژده ، زکریّا متحیّرانه و مضطربانه کیفیّت وقوع این امر
خارقالعاده را جویا شد و ) گفت : پروردگارا ! چگونه فرزندی مرا خواهد بود ،
در حالی که پیری به سراغ من آمده است و همسرم نازا است ؟ ( خداوند توسّط
فرشتگان بدو ) فرمود : همین طور است ، خداوند هر کاری را بخواهد انجام
میدهد .
توضیحات :
« أَنَّیا » : چگونه ؟ « غُلام » : فرزند . « الْکِبَرُ » : پیری . کهنسالی . « عَاقِرٌ » : نازا .
سوره آل عمران آیه 41
متن آیه :
قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّیَ آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ
ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزاً وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیراً وَسَبِّحْ
بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ
ترجمه :
گفت :
پروردگارا ! نشانهای برای من قرار بده ( که حاملگی همسرم را برساند ) .
فرمود : نشانه تو آن است که نمیتوانی سه روز با مردم حرف بزنی مگر با رمز و
اشاره ، و ( در این مدّت به شکرانه نعمت ) پروردگارت را بسی یاد کن و
سحرگاهان و شامگاهان او را تسبیح گوی و به پاکی بستای .
توضیحات :
«
ءَایَةً » : نشانه . علامت . « أَلاَّ تُکلِّمَ النَّاسَ » : این که
نمیتوانی با مردم سخن بگوئی . « رَمْزاً » : اشاره با دست یا سر و غیره . «
الْعَشِیِّ » : شامگاهان . « الإِبْکَار » : سحرگاهان ( نگا : مریم / 11 )
.
سوره آل عمران آیه 42
متن آیه :
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ
ترجمه :
(
تو حضور نداشتی ) هنگامی که فرشتگان گفتند : ای مریم ! خدا تو را برگزیده و
پاکیزهات داشته است ، و تو را بر همه زنان جهان برتری داده است .
توضیحات :
«
طَهَّرَکِ » : تو را از ناپاکیها زدوده است و از اتّهامات یهودیان پاکیزه
داشته است . « إصْطَفَاکِ عَلَیا نِسَآءِ الْعَالَمِینَ » : تو را بر سائر
زنان جهانیان برتری داد ؛ در این که تو یگانه زنی هستی که برای خدمت در
کلیسا پذیرفته شده و بدون شوهر ، صاحب نوزاد گشته است .
سوره آل عمران آیه 43
متن آیه :
یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ
ترجمه :
ای
مریم ! ( به شکرانه این نعمت بزرگ ) همیشه خاشعانه به اطاعت و عبادت
پروردگارت مشغول شو و با نمازگزاران به سجده و رکوع بپرداز ( و با آنان
نماز بخوان ) .
توضیحات :
« أُقْنُتِی لِرَبِّکِ » :
فروتنانه به پرستش پروردگارت بپرداز . « أُسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ
الرَّاکِعِینَ » : با نمازگزاران نماز بخوان .
سوره آل عمران آیه 44
متن آیه :
ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیکَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ
إِذْ یُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنتَ
لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ
ترجمه :
این (
چیزهائی که گفته شد ) از جمله خبرهای غیبی است که آن را به تو وحی میکنیم و
تو در آن هنگام که قلمهای خود را ( برای قرعهکشی به درون آب یا کیسهای و .
. . ) میافکندند تا ( روشن شود بر طبق قرعه ) کدام یک سرپرستی مریم را بر
عهده گیرد ، و بدان هنگام که میان خود ( بر سر سرپرستی او ) کشمکش داشتند
حضور نداشتی ( و همه اینها از راه وحی به تو میرسد ) .
توضیحات :
«
أَنبَآءِ » : جمع نَبَأ ، اخبار « أَقْلام » : قلمها . تیرها . «
أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ » : تا ببینند کدام یک سرپرستی مریم را به
عهده میگیرد . ( أَیُّ ) مبتدا و جمله بعدی خبر است ، و فعلی مانند (
یَنظُرُونَ ) یا ( یَعْلَمُونَ ) قبل از آن مقدّر است . « إِذْ
یَخْتَصِمُونَ » : آن گاه که منازعه و کشمکش میکردند .
سوره آل عمران آیه 45
متن آیه :
إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ
بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهاً فِی
الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ
ترجمه :
(
تو حضور نداشتی ) آن گاه که فرشتگان گفتند : ای مریم ! خداوند تو را به
کلمه خود که نامش مسیح عیسی پسر مریم است مژده میدهد ، و او در این جهان و
آن جهان بلندمرتبه و بزرگوار و از زمره مقرّبان است .
توضیحات :
«
مَسِیحُ » : لقب عیسی است ، معرّب ( مشیخا ) که در تورات آمده است و به
معنی مدهون و تعمید شده است . « وَجِیهاً » : دارای وجاهت و کرامت . محترم .
حال عیسی است .
سوره آل عمران آیه 46
متن آیه :
وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِینَ
ترجمه :
و
در گهواره و در حالت کهولت ( یعنی میانسالی ، که از سی سال تا پنجاه و یک
سال است ) با مردم سخن خواهد گفت و از زمره صالحان بشمار است .
توضیحات :
«
مَهْد » : گهواره . « کَهْلاً » : کهولت و میانسالی . ( یُکَلِّمُ
النَّاسَ ) و ( کَهْلاً ) حالند و عطف بر ( وَجیهاً ) در آیه قبلی میباشند .
« صَالِحِینَ » : کاملان در تقوا و صلاح .
سوره آل عمران آیه 47
متن آیه :
قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ
قَالَ کَذَلِکِ اللّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْراً
فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ
ترجمه :
(
مریم در حالی که از تولّد فرزند از راه غیرطبیعی ، شگفتزده شده بود ) گفت :
پروردگارا ! چگونه مرا فرزندی خواهد بود ، در حالی که انسانی با من نزدیکی
نکرده است ؟ ! فرمود : این گونه هر چه را بخواهد میآفریند ، و هنگامی که
اراده چیزی کند ( و بخواهد پدید آید ) فقط بدان میگوید : پدید آی ! پس (
بیدرنگ ) پدید میآید .
توضیحات :
« لَمْ یَمْسَسْنِی » : با من آمیزش و نزدیکی نکرده است . « قَضَیا » : اراده کرد . مقدّر فرمود .
سوره آل عمران آیه 48
متن آیه :
وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ
ترجمه :
و بدو خطّ و کتابت ، و دانش راستین و سودمند ، و تورات و انجیل میآموزد .
توضیحات :
« کِتَابَ » : خطّ و کتابت . « یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ » : مراد این است که عیسی باسواد خواهد بود ؛ نه بیسواد .
سوره آل عمران آیه 49
متن آیه :
وَرَسُولاً إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن
رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ
فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الأکْمَهَ
والأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا
تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً
لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
ترجمه :
و او را
به عنوان پیغمبری به سوی بنیاسرائیل روانه میدارد ( و بدیشان خبر میدهد )
که من ( بر صدق نبوّت خود ) نشانهای را از سوی پروردگارتان برایتان آوردهام
، و آن این که : من از گِل چیزی را به شکل پرنده برایتان میسازم ، سپس در
آن میدمم و به فرمان خدا پرندهای ( زنده ) میگردد ؛ و کور مادرزاد و مبتلای
به بیماری پیسی را شفا میدهم و مردگان را به فرمان خدا زنده میکنم و از
آنچه میخورید و از آنچه در خانههای خود ذخیره میکنید به شما خبر میدهم !
بیگمان در اینها نشانهای برای شما است اگر ( اراده پذیرش ) ایمان داشته
باشید .
توضیحات :
« رَسُولاً » : حال و تقدیر چنین
است : وَ یُکَلِّمُهُم رَسُولاً . یا این که مفعولٌبه فعل محذوفی است و
تقدیر چنین میشود : وَ نَجْعَلُهُ رَسُولاً . « أَنِّی » معمول ( رَسُولاً )
است و تقدیر چنین است : رَسُولاً ناطِقاً بِأَنِّی . « أَخْلُقُ » : شکل
میبخشم . « طِینِ » : گِل . « أُبْرِئُ » : شِفا میدهم . « أَکْمَهَ » :
کور مادرزاد . « أَبْرَصَ » : پیس . « مَوْتَیا » : جمع میّت ، مردگان .
سوره آل عمران آیه 50
متن آیه :
وَمُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم
بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَجِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ
فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَطِیعُونِ
ترجمه :
و ( من
پیغمبریم که ) تصدیقکننده آن چیزی هستم که پیش از من از تورات بوده است و (
آمدهام ) تا پارهای از چیزهائی را که ( بر اثر ستم و گناه ) بر شما حرام
شده است ( به عنوان تخفیفی از سوی خدا ) برایتان حلال کنم ، و نشانهای ( به
دنبال نشانهای ) را برایتان آوردهام ؛ بنابراین ( معجزهها و نشانههای
پیاپی ) از خدا بترسید و از من اطاعت کنید .
توضیحات :
« مُصَدِّقاً » : حال فعل محذوف ( جِئْتُکُمْ ) است . « مَا بَیْنَ یَدَیَّ » : آنچه پیش از من بوده است . « ءَایَةً » : معجزه .
سوره آل عمران آیه 51
متن آیه :
إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ
ترجمه :
بیگمان
خداوند پروردگار من و پروردگار شما است ، پس او را بپرستید ؛ این راه راست
است ( و انسان را به سعادت هر دو جهان میرساند ) .
توضیحات :
« صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ » : ( نگا : فاتحه / 6 ، بقره / 142 و 213 ) .
سوره آل عمران آیه 52
متن آیه :
فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى
اللّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ
وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ
ترجمه :
ولی هنگامی
که عیسی از ایشان احساس کفر ( و سرکشی و نافرمانی ) کرد ، گفت : کیست که
یاور من به سوی خدا ( و برای تبلیغ آئین او ) گردد ؟ حواریّون گفتند : ما
یاوران ( دین ) خدائیم ؛ ( زیرا ما ) به او ایمان آوردهایم ؛ و ( تو نیز )
گواه باش که ما مخلص و منقاد ( اوامر او ) هستیم .
توضیحات :
«
مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللهِ » : چه کسانی در دعوت به سوی خدا مرا یاری
خواهند کرد ؟ ( إِلی ) به معنی ( لِ ) یا ( فی ) است . « حَوَارِیُّونَ » :
جمع حَواریّ ، خاصّگان . یاران گزیده . این واژه بیشتر برای یاران یکرنگ
انبیاء به کار میرود . « مُسْلِمُونَ » : مطیعان اوامر خدا .
سوره آل عمران آیه 53
متن آیه :
رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلَتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ
ترجمه :
پرودرگارا
! ما بدانچه نازل فرمودهای ایمان آوردهایم و از پیغمبر پیروی نمودهایم ،
پس ما را از زمره گواهان ( بر تبلیغ پیغمبر و انکار بنیاسرائیل ) بنویس .
توضیحات :
« شَاهِدِینَ » : گواهان . اقرارکنندگان به یگانگی خدا .
سوره آل عمران آیه 54
متن آیه :
وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ
ترجمه :
و
( یهودیان و دشمنان مسیح برای نابودی او و آئین آسمانی ) نقشه کشیدند ، و
خداوند ( هم برای حفظ او و آئین آسمانی ) چارهجوئی کرد ؛ و خداوند بهترینِ
چارهجویان است .
توضیحات :
« مَکَرُوا » : نقشه
کشیدند و چارهجوئی نمودند . حیلهگری کردند . « مَکَرَ اللهُ » : خداوند
برای ابطال حیله و نقشه ایشان چارهجوئی کرد . میان ( مَکَرُوا ) و ( مَکَرَ
) مُشاکله است ؛ یعنی اتّفاق در لفظ و اختلاف در معنی .
سوره آل عمران آیه 55
متن آیه :
إِذْ قَالَ اللّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ
وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ
فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ
مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ
ترجمه :
(
به یاد آورید ) هنگامی را که خدا به عیسی فرمود : من تو را ( با مرگ طبیعی
در وقت معیّن ) میمیرانم و ( مقام تو را بالا میبرم و بعد از مرگ طبیعی )
به سوی خویش فرا میبرم ، و تو را از ( دست ) کافران میرهانم و کسانی را که
از تو پیروی میکنند تا روز رستاخیز برتر از کسانی خواهم ساخت که کفر
میورزند ، سپس برگشت ( همه ) شما به سوی من خواهد بود و در میان شما درباره
آنچه که اختلاف دارید داوری خواهم کرد .
توضیحات :
«
مُتَوَفِّیکَ » : تو را در وقت خود میمیرانم ( نگا : مائده / 117 ) . «
رَافِعُکَ إِلَیَّ » : تو را منزلت و رفعت میبخشم و با کسانی چون ادریس
همدم میگردانم ( نگا : مریم / 57 ) . « مُطَهِّر » : رهاننده . « فَوْقَ
الَّذِینَ » : مراد فوقیّت و برتری معنوی ، یعنی فضائل و قوّت حجّت است . «
مَرْجِع » : برگشت .
سوره آل عمران آیه 56
متن آیه :
فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَدِیداً فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ
ترجمه :
امّا
کافران را در دنیا ( با مسلّط کردن ملّتها بر آنان ) و در آخرت ( با
جاودانگی در آتش دوزخ ) به عذاب سختی گرفتار و مجازات خواهم کرد ، و هیچ
گونه یاورانی نخواهند داشت ( که ایشان را از عذاب خدا برهانند ) .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 57
متن آیه :
وَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ
ترجمه :
و
امّا کسانی که ایمان میآورند و کارهای شایسته انجام میدهند ، خداوند پاداش
آنان را به طور کامل خواهد داد ، و خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 58
متن آیه :
ذَلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الآیَاتِ وَالذِّکْرِ الْحَکِیمِ
ترجمه :
این ( اخباری که ای محمّد ) بر تو میخوانیم از آیات ( خدا در قرآن است ) و از قرآن مشتمل بر علم نافع است .
توضیحات :
«
ذلِکَ » : آنچه راجع به کار و بار عیسی گذشت . « ذِکْر » : قرآن ( نگا :
حجر / 6 و 9 ) . « حَکِیم » : دارای حکمت . محکم و متقن .
سوره آل عمران آیه 59
متن آیه :
إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ
ترجمه :
مسأله
( آفرینش ) عیسی برای خدا ، همچون مسأله ( آفرینش ) آدم است که او را از
خاک بیافرید ، سپس بدو گفت : پدید آی ! و ( بیدرنگ ) پدید آمد .
توضیحات :
«
مَثَلَ عِیسَیا . . . الخ » : مراد آن است که اگر آفرینش عیسی بدون پدر در
نظرتان بعید مینماید ، بدانید که آفرینش آدم بدون پدر و مادر شگفتتر از آن
است .
سوره آل عمران آیه 60
متن آیه :
الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُن مِّن الْمُمْتَرِینَ
ترجمه :
( این بیان درباره آفرینش عیسی ) حقیقتی است از جانب پروردگارت ؛ پس از تردیدکنندگان مباش .
توضیحات :
«
أَلْحَقُّ » : خبر مبتدای محذوف است که تقدیر آن چنین است : هُوَ الْحَقُّ
. « مُمْتَرِینَ » : شکّ کنندگان . از ماده ( مِرْیَة ) به معنی : شکّ .
سوره آل عمران آیه 61
متن آیه :
فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ
تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ
وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ
عَلَى الْکَاذِبِینَ
ترجمه :
هرگاه بعد از علم و
دانشی که ( درباره مسیح ) به تو رسیده است ( باز ) با تو به ستیز پرداختند ،
بدیشان بگو : بیائید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم و شما هم فرزندان خود
را فرا خوانید ، و ما زنان خود را دعوت میکنیم و شما هم زنان خود را فرا
خوانید ، و ما خود را آماده میسازیم و شما هم خود را آماده سازید ، سپس دست
دعا به سوی خدا برمیداریم و نفرین خدا را برای دروغگویان تمنّا مینمائیم
.
توضیحات :
« فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ » : پس اگر کسی
درباره مسأله عیسی با تو بدون دلیل مجادله کرد . « تَعَالَوْا » : بیائید .
« نَبْتَهِلْ » : فروتنانه دست دعا به درگاه خدا برداریم و به زاری از او
بخواهیم که . مباهله کنیم .
سوره آل عمران آیه 62
متن آیه :
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللّهُ وَإِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
ترجمه :
بیگمان
این ( چیزی که درباره عیسی بر تو میخوانیم ) سرگذشت واقعی ( مسیح ) است ( و
ادّعاهائی همچون الوهیّت عیسی و فرزند خدا بودن او ، بیاساس است ) و هیچ
معبودی جز خداوند یگانه نیست و خداوند دارای عزّت و حکمت است .
توضیحات :
« هُوَ الْقَصَصُ » : ( هُوَ ) ضمیر فصل است و ( قَصَص ) خبر ( إِنَّ ) .
سوره آل عمران آیه 63
متن آیه :
فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ
ترجمه :
اگر
( با این همه شواهد روشن ، باز هم از پذیرش حق ) روی بگردانند ( بدان که
خواهان حقیقت نیستند و ) خداوند از تبهکاران آگاه است .
توضیحات :
« تَوَلَّوْا » : اعراض نمودند .
سوره آل عمران آیه 64
متن آیه :
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا
وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً
وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن
تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ
ترجمه :
بگو
: ای اهل کتاب ! بیائید به سوی سخن دادگرانهای که میان ما و شما مشترک است
( و همه آن را بر زبان میرانیم ، بیائید بدان عمل کنیم ، و آن این ) که جز
خداوند یگانه را نپرستیم ، و چیزی را شریک او نکنیم ، و برخی از ما برخی
دیگر را ، به جای خداوند یگانه ، به خدائی نپذیرد . پس هرگاه ( از این دعوت
) سر بر تابند ، بگوئید : گواه باشید که ما منقاد ( اوامر و نواهی خدا )
هستیم .
توضیحات :
« کَلِمَةٍ » : کلام . سخن . «
سَوَآءٍ » : دادگرانه . یکسان . صفت ( کَلِمَةٍ ) است . « سَوَآءٍ
بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ » : مراد این است که همه کتابهای آسمانی صحیح از
جمله تورات و انجیل و قرآن در آن اختلاف ندارند . « مِن دُونِ اللهِ » : به
جای خدا . غیر از خدا .
سوره آل عمران آیه 65
متن آیه :
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا
أُنزِلَتِ التَّورَاةُ وَالإنجِیلُ إِلاَّ مِن بَعْدِهِ أَفَلاَ
تَعْقِلُونَ
ترجمه :
ای اهل کتاب ! چرا درباره (
دین ) ابراهیم با یکدیگر به مجادله و ستیز میپردازید ( و هر یک از شما او
را بر آئین خویش میپندارید ) و حال آن که تورات و انجیل نازل نشدهاند مگر
بعد از او ؟ آیا نمیفهمید ( که پیشین نمیشود پیرو پَسین باشد ) ؟
توضیحات :
« لِمَ » : چرا . « تُحَآجُّونَ » : مجادله و ستیز میکنید .
سوره آل عمران آیه 66
متن آیه :
هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکُم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ
تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ
لاَ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
هان ! شما ( ای یهودیان و
مسیحیان ) ای گروهی که درباره چیزی که ( به گمان خود ) نسبت بدان آگاهی و
اطّلاعی دارید ، مجادله و مناظره کردید ، ولی چرا درباره چیزی که آگاهی و
اطّلاعی از آن ندارید مجادله و مناظره مینمائید ؟ و خدا ( چگونگی دین
ابراهیم را ) میداند و شما نمیدانید .
توضیحات :
«
هَآ أَنتُمْ هَؤُلآءِ » : هان ! شما که . ( ها ) حرف تنبیه است و به اوّل
اسماء اشاره ، و ضمیر مرفوعی که با اسم اشاره از آن خبر دهند ، اضافه
میگردد . مانند : هذا . هاأَنَاذا .
سوره آل عمران آیه 67
متن آیه :
مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیّاً وَلاَ نَصْرَانِیّاً وَلَکِن کَانَ حَنِیفاً مُّسْلِماً وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
ترجمه :
ابراهیم
نه یهودی بود و نه مسیحی ، ولیکن ( از ادیان باطله بیزار و منصرف و ) بر (
دین ) حق و منقاد ( فرمان ) خدا بود ، و از زمره مشرکان ( و کافرانی چون
قریش و همگنان ایشان ) نبود .
توضیحات :
« حَنِیفاً » : دور از باطل و گراینده به حق . مخلصی که خویشتن را تسلیم فرمان خدا کرده و در هیچ چیز سر از فرمان دین او نپیچد .
سوره آل عمران آیه 68
متن آیه :
إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا
النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَاللّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
سزاوارترین
مردم ( برای انتساب ) به ابراهیم ( و دین او ) کسانی هستند که ( در زمان
ابراهیم دعوت او را اجابت کردند و ) از او پیروی نمودند و نیز این پیغمبر (
محمّد ) و کسانیاند که ( با او ) ایمان آوردهاند ( زیرا محمّد و یارانش
اهل توحید خالصند که دین ابراهیم است ) و خداوند سرپرست و یاور مؤمنان است
.
توضیحات :
« أَوْلَیا » : سزاوارترین . « هذَا النَّبِیُّ » : مراد محمّد است .
سوره آل عمران آیه 69
متن آیه :
وَدَّت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَمَا یُضِلُّونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ
ترجمه :
گروهی
از اهل کتاب آرزو داشتند کاش میشد شما را گمراه کنند ! و ( با القاء
شبهههائی در دینتان ، شما را از اسلام برگردانند ، ولی با این کارها ) جز
خویشتن را گمراه نمیسازند و نمیفهمند .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 70
متن آیه :
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ
ترجمه :
ای
اهل کتاب ! چرا آیههای ( دالّ بر صدق نبوّت محمّد ، فرستاده ) خداوند را
نادیده میگیرید و تکذیب میدارید ، و حال آن که ( صحّت آنها و نشانههای
نبوّت محمّد را در کتابهای خود ) میبینید ؟
توضیحات :
« تَشْهَدُونَ » : میبینید . بیگمان میدانید ( نگا : بقره / 146 ) .
سوره آل عمران آیه 71
متن آیه :
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
ای
اهل کتاب ! چرا حق را با باطل میآمیزید و کتمانش میکنید ، و حال آن که شما
میدانید ( که عقاب و عذاب خدا در برابر چنین کاری چیست ) ؟
توضیحات :
« تَلْبِسُونَ » : آمیزه هم میدارید .
سوره آل عمران آیه 72
متن آیه :
وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِیَ
أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُواْ آخِرَهُ
لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
ترجمه :
جمعی از اهل کتاب (
به همکیشان خود ) گفتند : بدانچه بر مسلمانان نازل شده است ، در آغاز روز
ایمان بیاورید ، و در پایان روز بدان کافر شوید ، تا شاید ( از قرآن پیروی
نکنند و از آن ) برگردند .
توضیحات :
« أَلَّذِی » :
آنچه . « وَجْهَ الْنَّهَارِ » : آغاز روز . مراد از اوّل و آخر روز ،
مدّتی از زمان است ؛ نه آغاز و انجام اصطلاحیِ یک روز ( نگا : واژه « غَداً
» در کهف / 23 و لقمان / 34 ) .
سوره آل عمران آیه 73
متن آیه :
وَلاَ تُؤْمِنُواْ إِلاَّ لِمَن تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى
هُدَى اللّهِ أَن یُؤْتَى أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِیتُمْ أَوْ
یُحَآجُّوکُمْ عِندَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللّهِ
یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
ترجمه :
و
باور مکنید مگر به کسی که پیروی از آئین شما کرده باشد - بگو : بیگمان
هدایت ، هدایت خدا است - این که ( دیگران آن افتخارات و کتابهای آسمانی را
که نصیب شما شده است به دست آورند . یعنی ) به کسی همان چیزی داده شود که
به شما داده شده است ، و این که دیگران بتوانند در پیشگاه پروردگارتان با
شما به داوری بنشینند و اقامه حجّت کنند . بگو : فضل و بزرگی در دست خدا
است و آن را به هرکس که بخواهد میدهد . و خداوند ( عطاء و نعمتش ) فراخ ، و
آگاه ( از اهلیّت و شایستگی مستحقّ وحی و رسالتِ خویش ) است .
توضیحات :
«
لا تُؤْمِنُوا » : نپذیرید . تصدیق نکنید . « لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ .
. . . » : نابکاران یهودی به پیروان خود میگفتند : نبوّت منحصر به قوم
یهود است و لذا امور دین را از دیگران نشنوید ، پیغمبری محمّد را نپذیرید ،
و قبول نداشته باشید در روز قیامت کسی بتواند علیه شما اقامه حجّت کند . «
وَاسِع » : دارای رحمت و قدرت فراوان .
سوره آل عمران آیه 74
متن آیه :
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
ترجمه :
هر کس را که بخواهد به رحمت خود مخصوص میگرداند . خداوند دارای فضل عظیم و لطف عمیم است .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 75
متن آیه :
وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ
إِلَیْکَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَّ یُؤَدِّهِ
إِلَیْکَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَآئِماً ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ
لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللّهِ
الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
ترجمه :
و در میان
اهل کتاب کسانی هستند که اگر دارائی فراوانی به رسم امانت بدیشان بسپاری ،
آن را به تو بازپس میدهند . و در میان آنان کسانی هستند که اگر دیناری به
رسم امانت بدیشان بسپاری ، آن را به تو بازپس نمیدهند ، مگر آن که پیوسته
بالای سرشان ایستاده باشی . این بدان خاطر است که ایشان میگویند : ما در
برابر امّیها ( یعنی غیر یهود ) مسؤول نبوده و بازخواستی نداریم ! و بر خدا
دروغ میبندند ( و چنین چیزی حکم خدا نیست ) و حال آن که ایشان ( این را )
میدانند .
توضیحات :
« إِن تَأْمَنْهُ » : اگر او را
امین بدانی . « قِنطَارٍ » : مراد دارائی هنگفت است ( نگا : آلعمران / 14 و
نساء / 20 ) . « دِینَارٍ » : مراد دارائی اندک است . « إِلاّ مَا دُمْتَ
عَلَیْهِ قَآئِماً » : مگر آن که بالای سر او بایستی و پیوسته مطالبه کنی .
« أُمِّیِّینَ » : عربها . ملّتهای غیر یهود . منسوب است به ( أُمّ ) یا (
أُمَم ) که مفردش ( أُمَّة ) است و یاء نسبت بعد از حذف حرف تاء به آخر آن
افزوده میشود . « سَبِیل » : راه . مراد عتاب و عِقاب است .
سوره آل عمران آیه 76
متن آیه :
بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ
ترجمه :
آری
! کسی که به عهد و پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید ( محبّت و
رضایت خدا را فراچنگ آورده است ) زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد .
توضیحات :
« بَلَیا » : ( نگا : بقره / 81 ) . « أَوْفَیا » : وفا کرد . « إِتَّقَیا » : پرهیزگاری کرد .
سوره آل عمران آیه 77
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَناً
قَلِیلاً أُوْلَئِکَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یُکَلِّمُهُمُ
اللّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ
وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
ترجمه :
کسانی که پیمان
خدا و سوگندهای خود را به بهای کمی ( از مادیات و مقامات دنیوی هر اندازه
هم در نظرشان بزرگ و سترگ جلوهگر شود ) بفروشند ، بهرهای در آخرت نخواهند
داشت و خداوند با ایشان در آخرت ( با مرحمت ) سخن نمیگوید ، و به آنان در
قیامت ( با محبّت ) نمینگرد ، و ایشان را ( از کثافات گناه ) پاک نمیسازد ،
و عذاب دردناکی دارند .
توضیحات :
« یَشْتَرُونَ
بِعَهْدِ اللهِ وَ أَیْمَانِهِمْ » : عهد خدا و سوگندهای خود را میفروشند .
« خَلاّق » : بهره و نصیب از خیر و نعمت . « لا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا
یَنظُرُ إِلَیْهِمْ » : مراد آن است که خداوند از آنان ناراضی است و
بدیشان نظر لطف ندارد . « لا یُزَکِّیهِمْ » : با مغفرت خود آنان را از
گناهان پاکیزه نمیدارد .
سوره آل عمران آیه 78
متن آیه :
وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ
لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ
هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى
اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
ترجمه :
و در
میان آنان کسانی هستند که به هنگام خواندن کتاب ( خدا ) زبان خود را
میپیچند و آن را دگرگون میکنند تا شما گمان برید ( آنچه را که میخوانند )
از کتاب ( خدا ) است ! در حالی که از کتاب ( خدا ) نیست . و میگویند که :
آن از نزد خدا ( نازل شده ) است و با این که از سوی خدا نیامده است و به
خدا دروغ میبندند و حال آن که میدانند ( که دروغ میگویند ) .
توضیحات :
«
فَرِیق » : دسته . گروه . « یَلْوُونَ » : پیچ میدهند . به گونه صحیح اداء
نمیکنند . « یَلْوُون أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتابِ » : آنچه میخوانند تحریفش
میکنند و درست بیان نمیدارند . مراد تحریف تورات و توجیه و تفسیر آن برابر
خواست خودشان است ( نگا : نساء / 46 ) .
سوره آل عمران آیه 79
متن آیه :
مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ
وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَاداً لِّی مِن دُونِ
اللّهِ وَلَکِن کُونُواْ رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ
الْکِتَابَ وَبِمَا کُنتُمْ تَدْرُسُونَ
ترجمه :
هیچ
کسی ( از پیغمبران ) را نسزد که خدا بدو کتاب و حکمت و نبوّت بخشد ، آن
گاه او به مردمان بگوید : به جای خدا ، بندگان ( و پرستشکنندگان ) من باشید
. بلکه ( به مردمان این چنین میگوید که : ) با کتابی که آموختهاید و یاد
دادهاید و درسی که خواندهاید ، مردمانی خدائی باشید ( و جز او را بندگی
نکنید و نپرستید ) .
توضیحات :
« مِن دُونِ اللهِ » : به جای خدا . « رَبَّانِیِّینَ » : خداجویان و خداپرستان .
سوره آل عمران آیه 80
متن آیه :
وَلاَ یَأْمُرَکُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِکَةَ وَالنِّبِیِّیْنَ
أَرْبَاباً أَیَأْمُرُکُم بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ
ترجمه :
و
( هیچ کسی از پیغمبران ) به شما فرمان نمیدهد که فرشتگان و پیغمبران را به
پروردگاری خود گیرید . مگر ( معقول است که ) شما را به کفر فرمان دهد ،
بعد از آن که ( مخلصانه رو به خدا کردهاید و ) مسلمان شدهاید ؟ !
توضیحات :
« أَرْبَاب » : جمع رَبّ ، پروردگاران .
سوره آل عمران آیه 81
متن آیه :
وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّیْنَ لَمَا آتَیْتُکُم مِّن
کِتَابٍ وَحِکْمَةٍ ثُمَّ جَاءکُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَکُمْ
لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ
عَلَى ذَلِکُمْ إِصْرِی قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ
مَعَکُم مِّنَ الشَّاهِدِینَ
ترجمه :
( به خاطر
بیاورید ) هنگامی را که خداوند پیمان مؤکّد از ( یکایک ) پیغمبران ( و
پیروان آنان ) گرفت که چون کتاب و فرزانگی به شما دهم و پس از آن پیغمبری
آید و ( دعوت او موافق با دعوت شما بوده و ) آنچه را که با خود دارید تصدیق
نماید ، باید بدو ایمان بیاورید و وی را یاری دهید . ( و بدیشان ) گفت :
آیا ( بدین موضوع ) اقرار دارید و پیمان مرا بر این کارتان پذیرفتید ؟
گفتند : اقرار داریم ( و فرمان را پذیرائیم . خداوند بدیشان ) گفت : پس (
برخی بر برخی از خود ) گواه باشید و من هم با شما از زمره گواهانم .
توضیحات :
«
مِیثَاق » : پیمان استوار . « لَمَآ ءَاتَیْتُکُم مِّن کِتَابٍ » : اگر
کتاب برای شما فرستادم . ( لَ ) حرف تأکید است و ( مَا ) شرطیّه و فعل (
ءَاتَیْتُکُمْ ) شرط و فعل ( لَتُؤْمِنُنَّ ) جواب شرط میباشد . « مَا » :
اگر . آنچه . واژه ( مَا ) میتواند شرطیّه یا موصول باشد . « إِصْر » : عهد
. « أَخَذْتُمْ عَلَیا ذلِکُمْ إِصْرِی » : آیا پیمان مرا بر این کارتان
پذیرفتید ؟ آیا از پیروان خود بر این کار پیمان گرفتید ؟ « إشْهَدُوا » :
گواه باشید بر خود و پیروان خود .
سوره آل عمران آیه 82
متن آیه :
فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه :
پس
هر که بعد از این ( پیمان محکم ، از ایمان به پیغمبر اسلام ) روی بگرداند ،
از زمره فاسقان ( و بیرونروندگان از شرع خدا و کافران به انبیاء از اوّل
تا آخر ) است .
توضیحات :
« تَوَلَّیا » : پشت کرد و عهدشکنی نمود .
سوره آل عمران آیه 83
متن آیه :
أَفَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ
ترجمه :
آیا
جز دین خدا را میجویند ( که اسلام است ) ؟ ولی آنان که در آسمانها و
زمینند از روی اختیار یا از روی اجبار در برابر او تسلیمند و به سوی او
بازگردانده میشوند .
توضیحات :
« یَبْغُونَ » : طلب
میکنند . میجویند . « طَوْعاً وَ کَرْهاً » : خواه و ناخواه . مطیعانه با
اراده و اختیار ، و مجبورانه در آفرینش و پیدایش . این دو مصدر در معنی اسم
فاعل ، یعنی طَآئِعینَ و کَارِهِینَ به کار رفته و حالند .
سوره آل عمران آیه 84
متن آیه :
قُلْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى
إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا
أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ
بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
ترجمه :
بگو
: ایمان داریم به خدا و بدانچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و
یعقوب و اسباط ( یعنی فرزندان و نوادگان دوازدهگانه یعقوب ) نازل شده است ،
و بدانچه به موسی و عیسی و سائر پیغمبران از سوی پروردگارشان داده شده است
. میان هیچ یک از پیغمبرانش ( در ایمان بدیشان ) تفاوت نمیگذاریم و ما (
بدین وسیله ) خالصانه و خاشعانه تسلیم اوئیم .
توضیحات :
« أَسْبَاط » : نوادگان . قبائل . مراد از قبائل ، قبائل دوازدهگانه بنیاسرائیل است ( نگا : بقره / 136 و 60 ، و اعراف / 160 ) .
سوره آل عمران آیه 85
متن آیه :
وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ
ترجمه :
و کسی که غیر از ( آئین و شریعت ) اسلام ، آئینی برگزیند ، از او پذیرفته نمیشود ، و او در آخرت از زمره زیانکاران خواهد بود .
توضیحات :
« یَبْتَغِ » : بخواهد . طلب کند . « إِسْلام » : توحید و انقیاد . آئین اسلام .
سوره آل عمران آیه 86
متن آیه :
کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْماً کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ
وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ
یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
ترجمه :
چگونه
خداوند گروهی را رهنمونی میکند که بعد از ایمانشان و بعد از آن که گواهی
دادند به این که پیغمبر بر حق است و معجزات و دلائل روشنی برای آنان ( بر
حقّانیّت محمّد ) بیامد ، کافر شدند ؟ و خدا گروه ستمکاران را هدایت نخواهد
کرد .
توضیحات :
« بَیِّنَات » : دلائل روشن . معجزات .
سوره آل عمران آیه 87
متن آیه :
أُوْلَئِکَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَالْمَلآئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ
ترجمه :
این چنین کسانی ، کیفرشان این است که لعنت خدا و فرشتگان و مردمان همه ، بر آنان باشد .
توضیحات :
« جَزَآؤُهُمْ » : مبتدای دوم است .
سوره آل عمران آیه 88
متن آیه :
خَالِدِینَ فِیهَا لاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ
ترجمه :
در این لعن و نفرین ، جاودانه میمانند و عذابشان تخفیف نمیگردد و مهلتی بدیشان داده نخواهد شد .
توضیحات :
« وَلاهُمْ یُنظَرُونَ » : مهلتی بدیشان داده نمیشود و دخول آنان به دوزخ به تأخیر نمیافتد و عذاب ایشان بلاانقطاع خواهد بود .
سوره آل عمران آیه 89
متن آیه :
إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ الله غَفُورٌ رَّحِیمٌ
ترجمه :
مگر
کسانی که بعد از آن ، توبه کنند و به اصلاح بپردازند ( یعنی به سوی خدا
برگردند و در مقام جبران گذشته برآیند ، که توبه آنان پذیرفتنی است ) زیرا
خداوند آمرزنده و مهربان است .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 90
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ
کُفْراً لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الضَّآلُّونَ
ترجمه :
کسانی
که بعد از ایمانشان کافر میشوند و آن گاه بر کفر میافزایند ( و در این راه
اصرار میورزند ) هیچ گاه توبه آنان ( بعد از گذشت فرصت که از روی ناچاری
یا در آستانه مرگ صورت میگیرد ) قبول نمیشود و ایشان به حقیقت گمراهند .
توضیحات :
« ضَآلُّونَ » : گمراهان .
سوره آل عمران آیه 91
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یُقْبَلَ
مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الأرْضِ ذَهَباً وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُوْلَئِکَ
لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ
ترجمه :
کسانی
که کفر میورزند و با کفر از دنیا رخت برمیبندند ، اگر زمین پر از طلا باشد
و ( بتوانند برای بازخرید خود ) آن را به عنوان فدیه بپردازند ، هرگز از
هیچ کدام از آنان پذیرفته نخواهد شد . برای ایشان عذاب دردناکی است و یاوری
ندارند .
توضیحات :
« مِلْءُ الأرْضِ » : پرِ زمین . « ذَهَباً » : طلا . « لَوِ افْتَدَیا بِهِ » : اگر آن را برای رهائی خود و نجات از عذاب بدهد .
سوره آل عمران آیه 92
متن آیه :
لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ
ترجمه :
به
نیکی ( کاملی که جویای آنید و مورد پسند خدا است ) دست نمییابید ، مگر آن
که از آنچه دوست میدارید ( در راه خدا ) ببخشید . و هر چه را ببخشید ( کم
یا زیاد ، بیارزش یا باارزش ) خدا بر آن آگاه است .
توضیحات :
« لَن تَنَالُوا » : نائل نمیگردید . دست نمییابید . « بِرَّ » : خوبی . خیر کثیر . « مَا تُنفِقُوا » : آنچه را که میبخشید .
سوره آل عمران آیه 93
متن آیه :
کُلُّ الطَّعَامِ کَانَ حِلاًّ لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ
إِسْرَائِیلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ
فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
ترجمه :
همه
غذاها بر بنیاسرائیل حلال بود ، جز آنچه اسرائیل ( یعنی یعقوب به عللی ،
یا قوم اسرائیل به سبب ارتکاب گناهان ) پیش از نزول تورات بر خود حرام کرده
بود . بگو : اگر راست میگوئید ( که شریعت ابراهیم چنین چیزهائی را حرام
نموده است ، برای اثبات ادّعای خویش ) تورات را بیاورید و آن را بخوانید .
توضیحات :
« حِلّ » : حلال . ( نگا : مائده / 5 ) . « إِسْرَآئِیلُ » : یعقوب . قوم اسرائیل .
سوره آل عمران آیه 94
متن آیه :
فَمَنِ افْتَرَىَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ترجمه :
بنابراین کسانی که بعد از این به خدا دروغ بندند ( و به ابراهیم و سایر پیغمبران پیشین ، نسبتهای ناروا دهند ) اینان ستمگرند .
توضیحات :
« إِفْتَرَیا » : بهم بافت . دروغ بست . نسبت ناروا داد .
سوره آل عمران آیه 95
متن آیه :
قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
ترجمه :
بگو
: خدا راست گفته است ( و همه خوراکیها بر بنیاسرائیل حلال بوده است )
بنابراین از آئین ابراهیم پیروی کنید که ( بیآلایش بود و ) به حق گرایش
داشت و جزو مشرکان نبود .
توضیحات :
« مِلَّةَ » : دین و آئین . « حَنِیفاً » : حقگرا ( نگا : بقره / 135 ) .
سوره آل عمران آیه 96
متن آیه :
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ
ترجمه :
نخستین
خانهای ( از حیث قدمت و حرمت که با دست انبیاء جهت پرستش و نیایش صحیح
خداوند یگانه ) برای مردم بنیانگذاری گشته است ، خانهای است که در مکّه
قرار دارد ( و کعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن ) پربرکت و نعمت است و ( از
آنجا که قبلهگاه نماز مسلمانان و مکان حجّ آنان یعنی کنگره بزرگ سالانه
ایشان است ، مایه ) هدایت جهانیان است .
توضیحات :
«
أوَّلَ بَیْتٍ » : نخستین خانه . مراد این است نخستین خانهای که برای
عبادت با دست پیغمبران ساخته شده است کعبه است که ابراهیم و اسماعیل آن را
ساختهاند و بعد از آن قرنها بعد مسجدالاقصی در سال 1005 پیش از میلاد توسّط
سلیمان ساخته شد . « بَکَّةَ » : اسمی از اسامی مکّه است . « مُبَارَکاً »
: پرخیر و برکت است برای حاجیان و ساکنان آنجا ( نگا : بقره / 126 ) . حال
ضمیر مستتر در ( وُضِعَ ) است .
سوره آل عمران آیه 97
متن آیه :
فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ
آمِناً وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ
سَبِیلاً وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ
ترجمه :
در
آن نشانههای روشنی است ، مقام ابراهیم ( یعنی مکان نماز و عبادت او از
جمله آنها است ) . و هرکس داخل آن ( حرم ) شود در امان است . و حجّ این
خانه واجب الهی است بر کسانی که توانائی ( مالی و بدنی ) برای رفتن بدانجا
را دارند . و هرکس ( حجّ خانه خدا را به جای نیاورد ، یا اصلاً حجّ را
نپذیرد ، و بدین وسیله ) کفر ورزد ( به خود زیان رسانده نه به خدا ) چه
خداوند از همه جهانیان بینیاز است .
توضیحات :
«
مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ » : ( نگا : بقره / 125 ) . ( مَقَامُ ) خبر است
برای مبتدای محذوف ، و یا بدل از ( ءَایَاتٌ ) است . « حِجُّ » : رهسپار
بیتالله شدن و برای انجام مناسک در آنجا ماندن . « مَنِ اسْتَطَاعَ » : (
مَنْ ) بدل است .
سوره آل عمران آیه 98
متن آیه :
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَاللّهُ شَهِیدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ
ترجمه :
بگو
: ای اهل کتاب ! چرا نسبت به آیات خدا ( که دالّ بر صدق نبوّت محمّد است )
کفر میورزید و ( آنها را تکذیب میکنید ) با آن که خدا گواه بر اعمالِ شما
است ؟
توضیحات :
« شَهِیدٌ » : دانا و آگاه .
سوره آل عمران آیه 99
متن آیه :
قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ مَنْ
آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجاً وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ
عَمَّا تَعْمَلُونَ
ترجمه :
بگو : ای اهل کتاب !
چرا کسی را که ایمان آورده است ، از راه خدا باز میدارید و میخواهید این
راه را کج نشان دهید ، و حال آن که شما ( از راستی و درستی این راه )
آگاهید ؟ و خدا از آنچه میکنید بیخبر نیست ( و پاداش شما را میدهد ) .
توضیحات :
«
تَصُدُّونَ » : باز میدارید . « تَبْغُونَهَا عِوَجاً » : آن راه را کج
میخواهید . مراد این است که راه خدا را در نظر مردم کج نشان میدهید . «
عِوَجاً » : کج . « وَ أَنتُمْ شُهَدَآءُ » : همان گونه که گواهان از حقیقت
قضیّه آگاهند ، شما نیز از روی کتابهای خود از راه خدا قاطعانه آگاهید .
سوره آل عمران آیه 100
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقاً مِّنَ
الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ یَرُدُّوکُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آوردهاید ، اگر از
گروهی از کسانی که کتاب بدیشان داده شده است پیروی کنید ، شما را پس از
ایمان آوردنتان به کفر باز میگردانند .
توضیحات :
« یَرُدُّوکُمْ . . . کَافِرِینَ » : شما را کافر سازند . شما را به کفر برگردانند . « کَافِرِینَ » : مفعول دوم ، یا حال است .
سوره آل عمران آیه 101
متن آیه :
وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللّهِ
وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَن یَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ
مُّسْتَقِیمٍ
ترجمه :
و چگونه باید شما کافر شوید و
حال آن که آیات خدا بر شما فرو خوانده میشود و پیغمبر او در میان شما است (
و نور قرآن راه را تابان و رهنمودهای فرستاده خدا حقیقت را عیان میدارد ! )
و هرکس به خدا تمسّک جوید ، بیگمان به راه راست و درست ( رستگاری ) رهنمود
شده است .
توضیحات :
« یَعْتَصِمْ » : چنگ بزند . متوسّل گردد .
سوره آل عمران آیه 102
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ
ترجمه :
ای
کسانی که ایمان آوردهاید آن چنان که باید از خدا ترسید از خدا بترسید ( و
با انجام واجبات و دوری از منهیّات گوهر تقوا را به دامان گیرید ) و شما (
سعی کنید غافل نباشید تا چون مرگتان به ناگاه در رسد ) نمیرید مگر آن که
مسلمان باشید .
توضیحات :
« لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ
أَنتُم مُّسْلِمُونَ » : مراد این است که انسان باید پیوسته متمسّک به
اسلام و مراقب اعمال خود باشد تا به ناگاه چون پیک اجل در رسید ، با ایمان
استوار دار فانی را وداع گوید .
سوره آل عمران آیه 103
متن آیه :
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ
وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ
بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنتُمْ
عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ
یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
ترجمه :
و
همگی به رشته ( ناگسستنی قرآن ) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا
را بر خود به یاد آورید که بدان گاه که ( برای همدیگر ) دشمنانی بودید و
خدا میان دلهایتان ( انس و الفت برقرار و آنها را به هم ) پیوند داد ، پس (
در پرتو نعمت او برای هم ) برادرانی شدید ، و ( همچنین شما با بتپرستی و
شرکی که داشتید ) بر لبه گودالی از آتش ( دوزخ ) بودید ( و هر آن با فرا
رسیدن مرگتان بیم فرو افتادنتان در آن میرفت ) ولی شما را از آن رهانید ( و
به ساحل ایمان رسانید ) ، خداوند این چنین برایتان آیات خود را آشکار
میسازد ، شاید که هدایت شوید .
توضیحات :
« حَبْل » :
ریسمان . رشته . « حَبْلِ الله » : مراد قرآن است . « إِخْوَان » : جمع
اَخ ، برادران . « شَفَا » : لبه . « أَنقَذَکُمْ » : شما را نجات داد .
سوره آل عمران آیه 104
متن آیه :
وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ
بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ
الْمُفْلِحُونَ
ترجمه :
باید از میان شما گروهی
باشند که ( تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و
مردمان را ) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند ، و
آنان خود رستگارند .
توضیحات :
« وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ » : باید در میان شما جماعتی باشد که . باید ملّتی باشید که . « أُمَّةٌ » : جماعت . ملّت .
سوره آل عمران آیه 105
متن آیه :
وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ
مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ
ترجمه :
و
مانند کسانی نشوید که ( با ترک امر به معروف و نهی از منکر ) پراکنده شدند
و اختلاف ورزیدند ( آن هم ) پس از آن که نشانههای روشن ( پروردگارشان ) به
آنان رسید ، و ایشان را عذاب بزرگی است .
توضیحات :
« بَیِّنَاتُ » : دلائل روشن .
سوره آل عمران آیه 106
متن آیه :
یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ
اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکْفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ
الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ
ترجمه :
(
به یاد آورید روزی را که در چنین ) روزی ، روهائی سفید و روهائی سیاه
میگردند . و امّا آنان که ( به سبب انجام کارهای بد در پیشگاه پروردگارشان
شرمنده و سرافکنده و بر اثر غم و اندوه ) روهایشان سیاه است ( بدیشان گفته
میشود : ) آیا بعد از ایمان ( فطری و اذعان به حق ) خود کافر شدهاید ؟ ! پس
به سبب کفری که میورزیدهاید عذاب را بچشید !
توضیحات :
«
یَوْمَ » : مفعولٌبه فعل محذوفی چون ( أُذْکُرْ ) یا مفعولٌفیه ( وَ
لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ) است . « تَبْیَضُّ » : سفید میگردد . مراد بشّاشت
و شادی مؤمنان است . « تَسْوَدُّ » : سیاه میگردد . مراد اندوه و ناراحتی
کافران است . « ذُوقُوا » : بچشید . « بَعْدَ إِیمَانِکُمْ » : مراد ایمان
فطری یا ایمان ناشی از تبلیغ پیغمبران است .
سوره آل عمران آیه 107
متن آیه :
وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
ترجمه :
و
امّا آنان که ( به سبب انجام کارهای شایسته در پیشگاه آفریدگارشان
سرافرازند و سر از پای نمیشناسند و بر اثر شادی و سرور ) روهایشان سفید است
، در رحمت خدای غوطهورند و جاودانه در آن ماندگارند !
توضیحات :
« إِبْیَضَّتْ » : سفید گردید .
سوره آل عمران آیه 108
متن آیه :
تِلْکَ آیَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَمَا اللّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِّلْعَالَمِینَ
ترجمه :
اینها
آیات خدا هستند که ( درباره پاداش نیکوکاران و پادافره بدکاران نازل
شدهاند و ) مشتمل بر حق و حقیقتند ، و خداوند ( هیچ گاه ) ستمی برای
جهانیان نمیخواهد .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 109
متن آیه :
وَلِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ
ترجمه :
و
( چگونه ممکن است خدا ستم کند در حالی که آفرینش و فرمانروائی و تصرّف
امور ) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن خدا است و کارها ( ی
مردمان سرانجام ) به سوی خدا برگردانده میشود ( و پاداش و پادافره هر یک را
خواهد داد ) .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 110
متن آیه :
کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ
وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ
الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْراً لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ
وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه :
شما ( ای
پیروان محمّد ) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شدهاید (
مادام که ) امر به معروف و نهی از منکر مینمائید و به خدا ایمان دارید . و
اگر اهل کتاب ( مثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی ) ایمان بیاورند ،
برای ایشان بهتر است ( از باور و آئینی که برآنند . ولی تنها عدّه کمی ) از
آنان با ایمانند و بیشتر ایشان فاسق ( و خارج از حدود ایمان و وظائف آن )
هستند .
توضیحات :
« کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ . . . »
: شما بهترین ملّت هستید اگر امر به معروف و نهی از منکر داشته باشید و با
جان و مال در این راه بکوشید .
سوره آل عمران آیه 111
متن آیه :
لَن یَضُرُّوکُمْ إِلاَّ أَذًى وَإِن یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الأَدُبَارَ ثُمَّ لاَ یُنصَرُونَ
ترجمه :
آنان
هرگز نمیتوانند به شما زیانی ( ژرف و پردامنه ) برسانند مگر آزار مختصری (
که اثر چندانی بر جای نمیگذارد ) و اگر با شما بجنگند پشت کرده و پای به
فرار مینهند ، سپس یاری نمیشوند ( و نصرت و پیروزی را فراچنگ نمیآورند ،
مادام که شما امر به معروف و نهی از منکر داشته باشید ) .
توضیحات :
« یُوَلُّوکُمُ الأدْبَارَ » : به شما پشت میکنند و میگریزند .
سوره آل عمران آیه 112
متن آیه :
ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ
مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ
وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ
یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَیَقْتُلُونَ الأَنبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ
ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ
ترجمه :
آنان
هرکجا یافته شوند ، ( مُهر ) خواری بر ایشان خورده است ؛ مگر ( این که از
روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدیدنظر کنند و ) با پیمان
خدا ( یعنی رعایت قوانین شریعت ) و پیمان مردم ( یعنی رعایت مقرّرات
همزیستی مسالمتآمیز ، خویشتن را از اذیّت و آزار در امان دارند و از مساوات
حقوقی و قضائی برخوردار گردند ) و آنان شایسته خشم خدا شدهاند و ( مُهر )
بیچارگی بر ایشان خورده است . چرا که آنان به آیات خدا کفر میورزیدهاند و
پیغمبران را به ناحق میکشتهاند ( و هرکس هم در هر عصر و زمانی به چنین
کارهائی دست یازد و اعمال ننگین گذشتگان را بپسندد ، جزای او همین خواهد
بود ) . این ( جرأت بر گناهان بزرگ ، ناشی از استمرار گناهان کوچک بود و )
به سبب سرکشی ( از فرمان خدا ) و تجاوز ( از حدود شریعت یزدان ) میباشد .
توضیحات :
«
ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ » : خیمه ذلّت بالایِ سر آنان برافراشته
شده است . مُهر خواری بر ایشان خورده است . « أَیْنَمَا » : هرجا . «
ثُقِفُوا » : یافته شوند و فراچنگ آورده شوند . « حَبْلِ اللهِ » : آنچه
خدا بر مسلمانان واجب کرده است که در حق اهل کتاب روا دارند بدان گاه که
تحت ذمّه ایشان قرار میگیرند . « حَبْلِ النَّاسِ » : همکاری و همیاری
مسلمانان با افراد ذمّی . « بَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللهِ » : برگشتند و
خشم خدا را با خود آوردند . مستحقّ خشم خدا گشتند . « مَسْکَنَةُ » : خواری
و مذلّت . « عَصَوْا » : سرکشی کردند . « کَانُوا یَعْتَدُونَ » : تجاوز
میکردند .
سوره آل عمران آیه 113
متن آیه :
لَیْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ
ترجمه :
آنان
همه یکسان نیستند ، گروهی از اهل کتاب ( به دادگری خاستهاند و برحق )
پابرجایند و در بخشهائی از شب - در حالی که به نماز ایستادهاند - آیات خدا
را میخوانند .
توضیحات :
« سَوَآءً » : برابر و
یکسان . « أُمَّةٌ » : دسته . جماعت . « قَآئِمَةٌ » : بر دین خدا ماندگار و
استوار . « ءَانَآءَ » : جمع ( إِنْو ) یا ( إِنْی ) ، ساعاتی از شب .
پاسی از شب .
سوره آل عمران آیه 114
متن آیه :
یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ
وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ
وَأُوْلَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ
ترجمه :
به خدا و
روز رستاخیز ایمان دارند و ( مردمان را ) به کار نیک میخوانند و از کار زشت
باز میدارند و در انجام اعمال شایسته و بایسته بر یکدیگر سبقت میگیرند ، و
آنان از زمره صالحانند .
توضیحات :
« یُسَارِعُونَ » : بر همدیگر پیشی میجویند .
سوره آل عمران آیه 115
متن آیه :
وَمَا یَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلَن یُکْفَرُوْهُ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ
ترجمه :
و
آنچه از اعمال نیک انجام دهند ( هدر نمیرود و بیپاداش نمیماند و ) از ثواب
آن محروم نمیگردند ، و خداوند آگاه از ( حال و احوال ) پرهیزگاران است .
توضیحات :
« لَن یُکْفَرُوهُ » : در پیشگاه خدا به هیچ وجه از اجر آن محروم نمیشوند و کارشان بیمزد نمیماند .
سوره آل عمران آیه 116
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ
أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَیْئاً وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ
فِیهَا خَالِدُونَ
ترجمه :
بیگمان اموال و اولاد
کسانی که کفر ورزیدهاند ، ایشان را به هیچ وجه از ( کیفر و عذاب ) خدا
نمیرهاند ( و کوچکترین سودی به حالشان ندارد ) و آنان دوزخیانند و در آنجا
جاودانه میمانند .
توضیحات :
« لَن تُغْنِیَ » : هرگز نمیرهاند . هرگز دفع نمیگرداند .
سوره آل عمران آیه 117
متن آیه :
مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هِذِهِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رِیحٍ
فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ
فَأَهْلَکَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلَکِنْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
ترجمه :
مَثَل
آنچه کافران در این جهان ( در راه خوشگذرانی و جاهطلبی و کسب قدرت و شهرت ،
و حتّی آنچه که در راه خیرات و حسنات ) بذل و بخشش میکنند ، همانند سرمای
سختی است که به کشتزار قومی اصابت کند که ( با کفر و معاصی ) بر خود ستم
کردهاند ، و آن را نابود سازد . و خداوند ( با هدر دادن اعمالشان ) بر آنان
ستم ننموده است و بلکه خودشان ( با ارتکاب پلشتیها و زشتیها ) به خویشتن
ستم روا میدارند .
توضیحات :
« رِیحٍ » : باد . «
صِرٌّ » : سرمای سخت . « رِیحٍ فِیهَا صِرُّ » : مراد باد صرصر است ( نگا :
حاقّه / 6 ، و فصّلت 16 ) . « حَرْثَ » : کشتزار . « أَنفُسَهُمْ » :
مفعول مقدّم ( یَظْلِمُونَ ) است .
سوره آل عمران آیه 118
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن
دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ
الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ
بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ
ترجمه :
ای
کسانی که ایمان آوردهاید ! از غیر خود محرم اسرار برنگزینید ، آنان از
هرگونه شر و فسادی در حق شما کوتاهی نمیکنند . آنان آرزوی رنج و زحمت شما
را ( در دل ) دارند ( و پیوسته در انتظار آنند . نشانههای ) دشمنانگیاز
دهان آنان آشکار است ، و آنچه در دل دارند بزرگتر است ( از بدسگالیهائی که
ظاهر میسازند ) . ما نشانههائی را ( که بتوان با آنها دشمن را از دوست باز
شناخت ) برای شما بیان کردیم اگر اهل عقل و درایت هستید .
توضیحات :
«
بِطَانَةً » : مَحرم اَسرار . « مِن دُونِکُمْ » : از غیر خود . « لا یَأْ
لُونَکُمْ » : تقصیر و کوتاهی نمیکنند . از ماده ( أَلا ، یَأْ لُو ) . «
لا یَأْ لُونَکُمْ خَبَالاً » : برای تباهی کارتان کوتاهی نمیکنند و بلکه
به تلاش میایستند . « لا یَأْ لُونَ » : قصور نمیکنند . ترک نمیکنند . «
خَبَالاً » : فساد . تباهی . منصوب به نزع خافض یا تمییز است بنا به معنی
اوّل ( لا یَأْ لُونَ ) ، و مفعولٌبه است بنا به معنی دوم آن . « مَا
عَنِتُّمْ » : رنج و مشقّت شما را . ( مَا ) مصدریّه است و ( عَنِتُّمْ )
از ماده ( عَنَت ) به معنی مشقّت است . « أَکْبَرُ » : بزرگتر و بیشتر .
سوره آل عمران آیه 119
متن آیه :
هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ
بِالْکِتَابِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ
عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ
بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
ترجمه :
هان
! ( ای مؤمنان ! ) این شمائید که آنان را ( به خاطر قرابت یا صداقت یا
مودّت ) دوست میدارید ، و ایشان شما را ( به خاطر تعصّب دینی خود ) دوست
نمیدارند ، و شما به همه کتابهای ( آسمانی ) ایمان دارید ( امّا آنان به
کتاب آسمانی شما ایمان ندارند ) . و وقتی که با شما برخورد میکنند ( برای
گولزدنتان ، به دروغ ) میگویند : ایمان آوردهایم . امّا هنگامی که تنها
میشوید ، از شدّت خشم بر شما ، سرانگشتان خود را به دندان میگزند ، بگو :
با ( درد همین ) خشمی که دارید ، بمیرید ، بیگمان خداوند از آنچه در درون
سینهها میگذرد آگاه است .
توضیحات :
« خَلَوْا » :
تنها ماندند و مجلسشان از اغیار خالی شد . رفتند . « عَضُّوا » : گاز
گرفتند . « أَنَامِل » : جمع أُنْمُلَة ، سرانگشتان .
سوره آل عمران آیه 120
متن آیه :
إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ
یَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ
کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ
ترجمه :
اگر
نیکی به شما دست دهد ( و نعمتی همچون پیروزی و غنیمت بهره شما گردد )
ناراحت میشوند ، و اگر به شما بدی برسد ، شادمان میشوند . و اگر ( در برابر
اذیّت و آزارشان ) بردباری کنید و ( از دوستی با ایشان ) بپرهیزید ،
حیلهگری ( و دشمنانگی خائنانه ) آنان به شما هیچ زیانی نمیرساند ، ( چه )
شکّی نیست خداوند بدانچه انجام میدهند احاطه دارد ( و قادر به دفع نقشههای
خائنانه و نیرنگهای اهریمنانه ایشان از شما است ) .
توضیحات :
«
إِن تَمْسَسْکُمْ » : اگر به شما برسد . « لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ
شَیْئاً » : اصلاً مکر ایشان به شما زیانی نمیرساند . ( شَیْئاً ) مفعول
مطلق است . انگار که چنین فرموده است : لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ ضُرًّا (
نگا : آلعمران / 144 ، و نساء / 36 ) .
سوره آل عمران آیه 121
متن آیه :
وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
ترجمه :
(
ای پیغمبر ! به یاد مؤمنان آور ) زمانی را که سحرگاهان از میان خانواده
خود بیرون رفتی و پایگاههای جنگ را برای مسلمانان آماده کردی ( و جای
تیراندازان و جای سواران و جای سائر مؤمنان را مشخّص نمودی ) و خداوند شنوا
و دانا است ( و گفتگوهایتان را میشنید و اندیشههایتان را میدانست ) .
توضیحات :
«
غَدَوْتَ » : سحرگاهان بیرون رفتی ، از واژه ( غُدْوَة ) به معنی : آغاز
روز . « تُبَوِّئُ » : جایگزین میکنی . ترتیب میدهی . « مَقَاعِدَ » :
جایگاهها . مفعول دوم است .
سوره آل عمران آیه 122
متن آیه :
إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللّهُ وَلِیُّهُمَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
ترجمه :
آن
گاه که دو طائفه از شما ( یعنی بَنُوسَلَمه از خَزْرَج ، و بَنُوحارِثه از
أَوْس ) آهنگ آن کردند که سستی ورزند ( و از وسط راه بازگردند و به جهاد
نپردازند ) ، ولی خداوند یار آنان بود ( و به ایشان کمک کرد تا از این
اندیشه برگشتند ) ، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند و بس .
توضیحات :
« هَمَّتْ » : خواست . قصد کرد . « أَن تَفْشَلا » : که سستی کنند . تنبلی کنند .
سوره آل عمران آیه 123
متن آیه :
وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
ترجمه :
خداوند
شما را در بدر پیروز گردانید و حال آن که ( نسبت به کافران ) ناچیز ( و از
ساز و برگ اندکی برخوردار ) بودید ، پس از خدا بترسید تا شکر ( نعمت او را
بتوانید ) به جای آورید .
توضیحات :
« أَذِلَّة » : جمع ذلیل ، خواران . در اینجا مراد این است که از لحاظ شماره اندک و از نظر توشه ضعیف بودید .
سوره آل عمران آیه 124
متن آیه :
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَن یَکْفِیکُمْ أَن یُمِدَّکُمْ رَبُّکُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُنزَلِینَ
ترجمه :
بدان
گاه که تو به مؤمنان میگفتی : آیا شما را بسنده نیست که پروردگارتان با سه
هزار از فرشتگانِ فرستاده ( از سوی خویش برای آرامش خاطرتان ) یاریتان کرد
؟
توضیحات :
« مُنزَلِینَ » : روانهشدگان . صفت ( ثَلاثَةِ ءَالافٍ ) یا حال ( الْمَلآئِکَةِ ) است .
سوره آل عمران آیه 125
متن آیه :
بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا
یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُسَوِّمِینَ
ترجمه :
آری
! ( شما را بسنده است . و علاوه از آن ) اگر بردباری ( در کارزار ) داشته
باشید و پرهیزگاری کنید ( از معصیت خدا و مخالفت با پیغمبر ) ، و آنان (
یعنی دشمنان مشرک ) هم اینک بر شما تاخت آرند ، پروردگارتان ( بر تعداد
فرشتگان بیفزاید و ) با پنج هزار فرشته یورشگر و نشانگذار ، شما را یاری
کند .
توضیحات :
« مِن فَوْرِهِمْ هذا » : همین الآن
با سرعت . « مُسَوِّمِینَ » : یورشگران . نشانگذاران بر بدن خود یا بر
مرکب خویش . مسلّطکنندگان مؤمنان بر کافران .
سوره آل عمران آیه 126
متن آیه :
وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَکُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُم
بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
ترجمه :
و
خداوند آن ( یاری با فرشتگان ) را جز مژدهای برای ( پیروزی ) شما نساخت ، و
برای آن کرد که دلهای شما بدان آرام گیرد ، و پیروزی جز از جانب خداوند
توانای دانا نیست .
توضیحات :
« بُشْرَیا » : مژده .
سوره آل عمران آیه 127
متن آیه :
لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ
ترجمه :
(
هدف از یاریتان توسّط فرشتگان آن است که ) تا گروهی از بزرگان کافران را
نابود کند و یا آنان را سرکوب و خوار نماید و با شکست و ننگ خشمگینشان سازد
و ناامید برگردند ( و دیگر بار آرزوی پیروزی در سر نپرورانند ) .
توضیحات :
«
لِیَقْطَعَ » : تا هلاک کند . « طَرَفاً » : جماعتی از رؤساء و اشراف . «
یَکْبِتَهُمْ » : خوار و سرکوبشان کند . « خَآئِبِینَ » : ناامیدان .
سوره آل عمران آیه 128
متن آیه :
لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ
ترجمه :
چیزی
از کار ( بندگان جز اجرا فرمان یزدان ) در دست تو نیست ( بلکه همه امور در
دست خدا است . این او است که ) یا توبه آنان را میپذیرد ( و دلهایشان را
با آب ایمان میشوید ) یا ایشان را ( با کشتن و خوار داشتن در دنیا ، و عذاب
آخرت ) شکنجه میدهد ، چرا که آنان ستمگرند .
توضیحات :
«
لَیْسَ لَکَ مِنَ الأمْرِ شَیْءٌ » : جمله معترضهای است میان سابق و لاحق
خود ، و درباره لعن و نفرین رسول ( بر کافران اُحُد ، یا قاتلان قاریان
بِئْرِمَعُونه نازل شده است . « یَتُوبَ عَلَیْهِمْ » : عطف بر (
یَکْبِتَهُمْ ) است .
سوره آل عمران آیه 129
متن آیه :
وَلِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ
ترجمه :
و
از آن خدا است آنچه در آسمانها و زمین است . هر که را بخواهد میآمرزد ، و
هر که را بخواهد عذاب میدهد ، و خدا بخشنده و مهربان است .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 130
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافاً مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آوردهاید ! ربا را دو و چند برابر مخورید ، و از خدا بترسید ، باشد که رستگار شوید .
توضیحات :
«
أَضْعَافاً مُّضَاعَفَةً » : دو و چند برابر . این گفته ، قیدی برای تحریم
نیست ، بلکه بیان واقعیّتی است که در جاهلیّت بوده است و الاّ رِبا به هر
کیفیّتی که باشد - مضاعف یا غیرمضاعف ، کم یا زیاد - با نصّ صریح قرآن حرام
و مبغوض است ( نگا : بقره / 275 و 276 ) . ( أَضْعافاً ) حال رِبا است .
سوره آل عمران آیه 131
متن آیه :
وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ
ترجمه :
و از آتشی بپرهیزید که برای کافران ( نه مؤمنان ) آماده شده است .
توضیحات :
« أُعِدَّتْ » : آماده گشته است .
سوره آل عمران آیه 132
متن آیه :
وَأَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
ترجمه :
و از خدا و پیغمبر اطاعت کنید تا که ( در دنیا و آخرت ) مورد رحمت و مرحمت قرار گیرید .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 133
متن آیه :
وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ
ترجمه :
و
( با انجام اعمال شایسته و بایسته ) به سوی آمرزش پروردگارتان ، و بهشتی
بشتابید و بر همدیگر پیشی گیرید که بهای آن ( برای مثال ، همچون بهای )
آسمانها و زمین است ؛ ( و چنین چیز با ارزشی ) برای پرهیزگاران تهیّه دیده
شده است .
توضیحات :
« سَارِعُوا إِلَیا مَغْفِرَةٍ
» : بشتابید به سوی اسباب مغفرت . از قبیل توبه و عبادت . « عَرْض » : بها
و ارزش . پهنا . اگر عرْض به معنی عوض و بدل یعنی بها و ارزش معنوی بهشت
گرفته نشود و بلکه عرض مخالف طول باشد ، باید مراد آسمانها و زمینِ منظومه
شمسی یا بخشی از جهان ناشناخته باشد ؛ نه همه افلاک و کرات ( نگا : یونس /
101 ، حدید / 21 ) .
سوره آل عمران آیه 134
متن آیه :
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْکَاظِمِینَ
الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
ترجمه :
آن
کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی ، به احسان و بذل و
بخشش دست مییازند ، و خشم خود را فرو میخورند ، و از مردم گذشت میکنند ، و (
بدین وسیله در صف نیکوکاران جایگزین میشوند و ) خداوند ( هم ) نیکوکاران
را دوست میدارد .
توضیحات :
« سَرَّآءِ » : توانگری و
فراخ دستی . « ضَرَّآءِ » : ناداری و تنگدستی . « کَاظِمِینَ » :
فروخورندگان خشم و غضب . عطف بر ( ألَّذِینَ ) است . « عَافِینَ » :
عفوکنندگان . درگذرندگان .
سوره آل عمران آیه 135
متن آیه :
وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ
ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ
الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ
یَعْلَمُونَ
ترجمه :
و کسانی که چون دچار گناه (
کبیرهای ) شدند ، یا ( با انجام گناه صغیرهای ) بر خویشتن ستم کردند ، به
یاد خدا میافتند ( و وعده و وعید و عقاب و ثواب و جلالت و عظمت او را پیش
چشم میدارند و پشیمان میگردند ) و آمرزش گناهانشان را خواستار میشوند - و
بجز خدا کیست که گناهان را بیامرزد ؟ - و با علم و آگاهی بر ( زشتی کار و
نهی و وعید خدا از آن ) چیزی که انجام دادهاند پافشاری نمیکنند ( و به
تکرار گناه دست نمییازند ) .
توضیحات :
« فَاحِشَةً »
: گناه کبیره ، مانند زنا و قتل . « وَهُمْ یَعْلَمُونَ » : آنان قبح
کارشان را میدانند . آنان میدانند که خداوند توبه توبهکاران را میپذیرد و
بندگان خود را میبخشد .
سوره آل عمران آیه 136
متن آیه :
أُوْلَئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی
مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ
الْعَامِلِینَ
ترجمه :
آن چنان پرهیزگارانی
پاداششان آمرزش خدایشان و باغهای ( بهشتی ) است که در زیر ( درختان ) آنها
جویبارها روان است و جاودانه در آنجاها ماندگارند ، و این چه پاداش نیکی
است که بهره کسانی میگردد که اهل عملند ( و برابر فرمان خدا کار میکنند )
.
توضیحات :
« خَالِدِینَ » : جاودانگان . حال (
أوْلئِکَ ) است . « نِعْمَ اَجْرُ الْعَامِلِینَ » : بهترین پاداش برای
کسانی که برابر فرمان خدا کار میکنند ، بهشت است . مخصوص به مدح ، یعنی (
الْجَنَّةُ ) محذوف است .
سوره آل عمران آیه 137
متن آیه :
قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانْظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذَّبِینَ
ترجمه :
پیش
از شما ( ای مؤمنان ، درباره گذشتگان ) قواعد و ضوابطی بوده است ( که ثابت
و تغییرناپذیر به مرحله اجرا درآمده است و امور اجتماعی بشر برابر آن
چرخیده و گردیده است و همیشه همچنین خواهد بود ) پس در زمین به گردش
بپردازید و بنگرید که فرجام تکذیبکنندگان ( حق که پیوسته با باطل در جنگ
است ) چگونه گشته است .
توضیحات :
« خَلَتْ » : رفته
است . گذشته است . « سُنَن » : جمع سُنَّة ، راهها و روشها . وقائع و
رخدادها . ملّتها و امّتها . مراد سُنَّةالله ، یعنی نظامی است که خداوند
آن را پدید آورده است و بر طبق آن آفرینش در گردش و چرخش است . « أُنظُرُوا
» : بنگرید . بیندیشید . « کَیْفَ کانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ » : (
کَیْفَ ) خبر مقدّم ( کانَ ) و ( عاقِبَة ) اسم آن است .
سوره آل عمران آیه 138
متن آیه :
هَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ
ترجمه :
این
( که درباره صفات مؤمنان و قواعد و ضوابط ثابت خدا درباره گذشتگان گذشت )
روشنگری است برای مردمان ، و مایه رهنمود و پندپذیری برای پرهیزگاران است
.
توضیحات :
« بَیَانٌ » : روشنگری .
سوره آل عمران آیه 139
متن آیه :
وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
ترجمه :
و
( از جهاد در راه خدا به سبب آنچه بر سرتان میآید ) سست و زبون نشوید و (
برای کشتگانتان ) غمگین و افسرده نگردید ، و شما ( با تأییدات خداوندی و
قوّه ایمان راستین و نیروی حقی که از آن دفاع میکنید ) برتر ( از دیگران )
هستید ( و پیروزی و بهروزی از آن شما است ) اگر که به راستی مؤمن باشید ( و
بر ایمان دوام داشته باشید ) .
توضیحات :
« لا تَهِنُوا » : سست و زبون نشوید . از ماده ( وَهْن ) . « أَعْلَوْنَ » : برتران . چیرگان .
سوره آل عمران آیه 140
متن آیه :
إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ
وَتِلْکَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ
الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ
الظَّالِمِینَ
ترجمه :
اگر به شما ( در جنگ احد )
جراحتی رسیده است ( و به جانتان گزندی و به دارائیتان زیانی وارد آمده است ،
نگران و پریشان نشوید ) به آن جمعیّت نیز ( در جنگ بدر ) جراحتی همانند آن
رسیده است ، و ما این روزها ( ی پیروزی و شکست ) را در میان مردم دست به
دست میگردانیم ( و گاهی بهره اینان و گاهی نصیب آنان مینمائیم ) تا
ثابتقدمان بر ایمان را ( از سائرین ) جدا سازد و مؤمنان شناخته شوند و
خداوند از میان شما قربانیانی برگیرد و افتخار شهادت نصیبشان گرداند . و
خداوند ستمکاران را دوست نمیدارد .
توضیحات :
«
قَرْحٌ » : زخم . جراحت . مراد از ( قَرْحِ ) اوّل در این آیه و آیه 172
همین سوره ، اذیّت و آزار و شکست و زیانهائی است که در جنگ احد گریبانگیر
مسلمانان گردید . و مراد از ( قَرْحِ ) دوم ، کشت و کشتار و درد و آزار و
بلاها و زیانهائی است که در جنگ بدر به کافران رسید ( نگا : آلعمران / 165 )
. « نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ » : میان مردم دست به دست میگردانیم ، و
گاهی بدینان و گاهی بدانان میسپاریم . « أیَّام » : روزها . مراد ازمنه و
اوقات است ؛ نه روزهای معمولی . « لِیَعْلَمَ اللهُ » : تا خدا معلوم
گرداند . باید توجّه داشت که خدا همیشه آگاه بوده و هست . لذا منظور از (
یَعْلَمَ اللهُ ) و عباراتی از این قبیل ، این است که علم غیبی به علم عینی
تبدیل شود و خفیّ جلیّ گردد . « یَتَّخِذْ مِنکُمُ الشُّهَدَآءَ » : تا
برخی از شما را مفتخر به درجه شهادت در راه خود کند . تا به برخی از شما
افتخار گواهیدادن بر مردم در روز رستاخیز بخشد ( نگا : بقره / 143 ) .
سوره آل عمران آیه 141
متن آیه :
وَلِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ
ترجمه :
و تا این که خداوند مؤمنان را سره و خالص گرداند و کافران را نابود و تباه سازد .
توضیحات :
« لِیُمَحِّصَ » : تا سره و خالصشان گرداند . تا از هر عیبی پاکشان دارد . « یَمْحَقَ » : هلاک و تباه کند .
سوره آل عمران آیه 142
متن آیه :
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ
ترجمه :
آیا
پنداشتهاید که شما ( تنها با ادّعای ایمان ) به بهشت درخواهید آمد ، بدون
آن که خداوند کسانی از شما را مشخّص سازد که به تلاش و پیکار برخاستهاند ، و
بدون آن که خداوند بردبارانی را متمایز گرداند ( که رنجها و سختیها ، آنان
را پاکیزه و آبدیده کرده باشد ) .
توضیحات :
« أَمْ
» : آیا . « حَسِبْتُمْ » : گمان بردهاید . « لَمَّا یَعْلَمِ اللهُ » :
خداوند هنوز نشناخته باشد و جدا نساخته باشد ( نگا : بقره / 143 و آلعمران /
140 ) . « یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ » : فعل ( یَعْلَمَ ) منصوب است به (
أَنْ ) مقدّر . چکیده معنی آیه این است که : به بهشت دست نخواهید یافت مگر
آن گاه که آزمایش خود را بدهید و خداوند جهاد در راه خود و استقامت با
دشمنان دین را از شما مشاهده کند ( نگا : عنکبوت / 2 ) .
سوره آل عمران آیه 143
متن آیه :
وَلَقَدْ کُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ
ترجمه :
شما
که تمنّای مرگ ( و شهادت در راه خدا ) را داشتید پیش از آن که با آن روبرو
شوید ، ( هماینک در میدان نبرد اُحُد آمادهاید و با شهادت یاران ) مرگ را
میبینید و شما بدان مینگرید ، ( پس چرا به دهشت افتادهاید و با دیدن آنچه
آرزو میکردید زبون و غمگین گشتهاید ؟ ! ) .
توضیحات :
« کُنتُمْ تَمَنَّوْنَ » : آرزو میکردید و میخواستید .
سوره آل عمران آیه 144
متن آیه :
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ
أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن
یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِی
اللّهُ الشَّاکِرِینَ
ترجمه :
محمّد جز پیغمبری
نیست و پیش از او پیغمبرانی بوده و رفتهاند ؛ آیا اگر او ( در جنگ اُحُد
کشته میشد ، یا مثل هر انسان دیگری وقتی ) بمیرد یا کشته شود ، آیا چرخ
میزنید و به عقب برمیگردید ( و با مرگ او اسلام را رها میسازید و به کفر و
بتپرستی بازگشت میکنید ) ؟ ! و هرکس به عقب بازگردد ( و ایمان را رها کرده و
کفر را برگزیند ) هرگز کوچکترین زیانی به خدا نمیرساند ، ( بلکه به خود
ضرر میزند ) و خدا به سپاسگزاران پاداش خواهد داد .
توضیحات :
«
خَلَتْ » : رفته است . « إِنقَلَبْتُمْ عَلَیا أَعْقَابِکُمْ » : بر
پاشنههای خود عقبگرد میکنید و چرخ میزنید . مراد این که : به کفر برمیگردید
. « أَعْقَاب » : جمع عَقِبْ ، پاشنههای پا .
سوره آل عمران آیه 145
متن آیه :
وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله کِتَاباً
مُّؤَجَّلاً وَمَن یُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن
یُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ
ترجمه :
و
هیچ کسی را نسزد که بمیرد مگر به فرمان خدا ، و خداوند وقت آن را دقیقاً
در مدّت مشخّص و محدودی ثبت و ضبط کرده است ( و در کتابی که مشتمل بر مرگ و
میرها است نوشته است ) . و هرکس پاداش ( و کالای ) دنیا را خواستار شود از
آن بدو میدهیم ، و هر که پاداش ( و متاع ) آخرت را خواهان باشد از آن بدو
میدهیم ، و ما پاداش سپاسگزاران را خواهیم داد .
توضیحات :
«
أَن تَمُوتَ » : اسم ( کانَ ) است و ( إِلاّ بِإِذْنِ اللهِ ) خبر آن . «
کِتَاباً مُّؤَجَّلاً » : در کتابی نوشته است که مشتمل بر مرگ و میرها است .
( نگا : تفسیرالمنتخب / 93 و انعام / 59 ) . وقت آن را دقیقاً در وقت
مشخّص و محدودی تعیین کرده است ( نگا : فاطر / 11 ، انعام / 2 ، هود / 104 )
. ( کِتَاباً ) : منصوب به نزع خافض یا مفعول مطلق است . تقدیر چنین
میشود : کَتَبَ اللهُ ذلِکَ فِی کِتَابٍ مُّشْتَمِلٍ عَلَی اْلآجَالِ ، یا :
کَتَبَ اللهُ ذلِکَ کِتَاباً مُّوَقَّتاً بِوَقْتٍ مَّعْلُومٍ . «
مُؤَجَّلاً » : مشتمل بر مرگ و میرها . دارای وقت معیّن و محدود .
سوره آل عمران آیه 146
متن آیه :
وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا
وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا
اسْتَکَانُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ
ترجمه :
و
چه بسیار پیغمبرانی که مردان خدای فراوانی به همراه آنان کارزار میکردهاند
و به سبب چیزی که در راه خدا بدانان میرسیده است ( از قبیل : کشتهشدن برخی
از یاران و مجروحشدن خود و دوستان ) سست و ضعیف نمیشدهاند و زبونی نشان
نمیدادهاند ( و بلکه شکیبائی میکردهاند ) و خداوند شکیبایان را دوست میدارد
.
توضیحات :
« کَأَیِّنْ » : چه بسیار . «
رِبِّیُّونَ » : جمع ( رِبّی ) ، عالِمان راسخ در علوم دینی . مردان خدا .
مؤمنان مخلص . « قَاتَلَ مَعَهُ » : در رکاب یکایک آنان جنگیدهاند . « مَا
اسْتَکَانُوا » : خواری ننمودند و برای دیگران کرنش نبردند . از ماده (
کَیْن ) یا از ( کَوْن ) .
سوره آل عمران آیه 147
متن آیه :
وَمَا کَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا
ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا
وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
ترجمه :
و
( این عمل ایشان به هنگام سختی بود ، و در این وقت ) گفتارشان جز این نبود
که میگفتند : پروردگارا ! گناهانمان را ببخشای و از زیادهرویها و
تندرویهایمان صرف نظر فرمای و گامهایمان را ثابت و استوار بدار و ما را بر
گروه کافران پیروز بگردان .
توضیحات :
« إِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا » : مراد تجاوز از حدود و ثغور قوانین و مقرّرات الهی است .
سوره آل عمران آیه 148
متن آیه :
فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
ترجمه :
پس
خداوند پاداش این جهان را ( با پیروز کردنشان بر دشمنان ، و فراچنگ آوردن
غنیمت و کرامت و عزّت ) بدیشان داد ، و پاداش نیکوی آخرت را ( برای آنان
تضمین کرد ) و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد .
توضیحات :
« حُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ » : پاداش نیکوی آخرت . صفت به موصوف اضافه شده است .
سوره آل عمران آیه 149
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کَفَرُواْ
یَرُدُّوکُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِینَ
ترجمه :
ای
کسانی که ایمان آوردهاید ! اگر از کافران ، فرمانبرداری کنید ، شما را به
کفر برمیگردانند و زیان دیده ( از سوی دین و ایمان به سوی کفر و حرمان )
برمیگردید .
توضیحات :
« خَاسِرِینَ » : زیانباران . حال ضمیر ( و ) است .
سوره آل عمران آیه 150
متن آیه :
بَلِ اللّهُ مَوْلاَکُمْ وَهُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ
ترجمه :
( کافران یاور شما نیستند ) بلکه خدا یاور شما است و او بهترینِ یاوران ( و بزرگترینِ مددکاران ) است .
توضیحات :
« مَوْلی » : سرورِ مُتصرّف .
سوره آل عمران آیه 151
متن آیه :
سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَکُواْ
بِاللّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَاناً وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ
وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِینَ
ترجمه :
در دلهای
کافران رُعْب و هراس خواهیم انداخت ، از آنرو که چیزهائی را انباز خدا
ساختهاند که خداوند دلیل و برهانی ( بر حقّانیّت آنها ) فرو نفرستاده است ،
و جایگاه آنان آتش ( دوزخ ) است ، و جایگاه ستمکاران چه بد جایگاهی است .
توضیحات :
«
سُلْطَان » : حجّت و برهان ( نگا : نساء / 91 ، 144 ، 153 ، انعام / 81 ،
اعراف / 33 ، حجّ / 71 ، روم / 35 ) . « مَثْوی » : اقامتگاه .
سوره آل عمران آیه 152
متن آیه :
وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ
حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَعَصَیْتُم مِّن
بَعْدِ مَا أَرَاکُم مَّا تُحِبُّونَ مِنکُم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا
وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ
لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنکُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى
الْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
و در آن هنگام که آنان را (
در آغاز جنگ اُحُد ) با کمک و یاری او از پای در میآوردید ، خداوند به
وعده خود ( که پیروزی بود و بر زبان پیغمبر رفته بود ) با شما وفا کرد ، تا
آن گاه که سستی کردید و در امر ( ماندن در سنگرها و رهاکردن آنجاها ) به
کشمکش پرداختید و اختلاف ورزیدید ، و پس از آن که آنچه را دوست میداشتید به
شما نشان داد ( که غلبه بر دشمن بود ) نافرمانی کردید ( و دو دسته شدید : )
دستهای از شما خواهان کالای دنیا ( یعنی غنائم جنگ شد ) و دستهای خواستار
آخرت ( یعنی : رضایتالله و پاداش اخروی ) گردید . پس ( بر اثر فرار ، دست )
شما را از آنان بازداشت و از ایشان منصرفتان گردانید ( و بدین وسیله
پیروزی شما به شکست انجامید ) تا شما را بیازماید و ( مؤمنان مخلص ، از
دیگران ممتاز و جدا شوند . و هنگامی که پشیمان شدید ) شما را بخشید ، و
خداوند را بر مؤمنان نعمت و منّت است .
توضیحات :
«
تَحُسُّونَهُمْ » : ایشان را از پای در میآورید و مستأصلشان مینمائید . «
إِذْن » : مشیّت و فرمان . « فَشِلْتُمْ » : ضعیف و پست همت شُدید . «
عَصَیْتُمْ » : نافرمانی و سرکشی کردید . « أَرَاکُمْ » : نشانتان داد . «
صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ » : شما را از ایشان بازداشت . مراد این که خداوند شما
را از جنگ ایشان منصرف و معونت خود را بازگرفت و شکست را بهره شما کرد .
سوره آل عمران آیه 153
متن آیه :
إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ
فِی أُخْرَاکُمْ فَأَثَابَکُمْ غُمَّاً بِغَمٍّ لِّکَیْلاَ تَحْزَنُواْ
عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ مَا أَصَابَکُمْ وَاللّهُ خَبِیرٌ بِمَا
تَعْمَلُونَ
ترجمه :
( ای مؤمنان به یاد آورید ) آن
گاه را که در زمین پراکنده میشدید و میگریختید و دور میگشتید و ( از شدّت
بیم و هراس ) در فکر کسی ( جز نجات خود ) نبودید ، و پیغمبر از پشت سر شما
را صدا میزد ( و میگفت : ای بندگان خدا ! به سوی من بیائید ، من پیغمبر
خدایم ، و هرکس بر دشمن بتازد ، بهشت از آن او است . . . ) . پس در برابر
غم ( و اندوهی که به سبب نافرمانی ، به پیغمبر چشاندید ) غم ( و اندوهی )
به شما رساند ( و غم و اندوهها یکی پس از دیگری به سوی شما روی میآورد )
این بدان خاطر بود که دیگر برای آنچه ( از غنیمت ) از دست دادهاید و بر
آنچه ( از هزیمت ) به شما رسیده است غمگین نشوید ، و خداوند از آنچه انجام
میدهید آگاه است .
توضیحات :
« تُصْعِدُونَ » : در
زمین پراکنده میشوید و میگریزید و دور میگردید . از مصدر ( إِصْعاد ) . فرق
( إِصْعاد ) با ( صُعود ) در این است که اصعاد در زمین صاف انجام میپذیرد ،
ولی صعود در تپهها و کوهها . « لا تَلْوُونَ » : روی برنمیگردانید و
نمینگرید . « فِی أُخْرَاکُمْ » : در پشت سرتان . « فَأَثَابَکُمْ غَمّاً
بِغَمٍّ » : خدا سزای غمی را که با مخالفت خود به پیغمبر رسانیدید ، با
غمیداد که بر اثر شکست به شما رساند . یا : خداوند غم هزیمت را بر غم جراحت
شما افزود .
سوره آل عمران آیه 154
متن آیه :
ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاساً
یَغْشَى طَآئِفَةً مِّنکُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ
یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَل
لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ
یُخْفُونَ فِی أَنفُسِهِم مَّا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ
لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی
بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى
مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ
مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
ترجمه :
سپس
به دنبال این غم و اندوه ، آرامشی به گونه خواب سبکی بر شما چیره کرد که
گروهی از ( مؤمنان راستین ) شما را فرا گرفت ، و گروه دیگری تنها در بند
خود بودند و درباره خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند
( و بر سبیل انکار ) میگفتند : آیا چیزی از کار ( پیروزی و نصرتی که
پیغمبر به ما وعده داده بود ) نصیب ما میشود ؟ بگو : همه کارها ( اعم از
پیروزی و شکست ) در دست خدا است . ( آنان در حین گفتن این سخن ) در دل خود
چیزهائی را پنهان میدارند که برای تو آشکار نمیسازند . ( به خود )
میگویند : اگر کار به دست ما بود ( و یا : اگر برابر وعده محمّد ، سهمی از
پیروزی داشتیم ، ) در اینجا کشته نمیشدیم . بگو : اگر ( برای جنگ بیرون
نمیآمدید و ) در خانههای خود هم بودید ، آنان که کشتهشدن در سرنوشتشان بود ،
به قتلگاه خود میآمدند و ( در مسلخ مرگ کشته میشدند . آنچه خدا خواست -
بنا به مصلحتی که خود میدانست - در جنگ احد شد ) تا خداوند آنچه را که در
سینهها دارید بیازماید و تا آنچه را که در دلها دارید خالص و سره گرداند ، و
خداوند بدانچه در سینهها ( از اسرار و رازها ) است آگاه است .
توضیحات :
«
أَمَنَةً » : امن . آرامش . مفعولٌبه یا مفعوٌلله است . « نُعَاساً » :
چرت . بدل است . « أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ » : خودشان برای خودشان
اهمّیّت دارند و خویشتن را میپایند و بس . « ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ » :
همچون گمان جاهلیّت . یا : همچون گمان اهل جاهلیّت . ( ظَنَّ ) بدل است . «
هَل لَّنَا مِنَ الأمْرِ شَیْءٌ » : مگر فتح و پیروزی نصیب ما میشود ؟
هرگز ! مگر در کار و بار خود اختیاری نداریم ؟ اگر داشتیم چنین و چنان
میکردیم و . . . « یُخْفُونَ » : پنهان میدارند . « لا یُبْدُونَ » : آشکار
نمیکنند . « بَرَزَ » : بیرون آمد ( نگا : بقره / 250 ) . « مَضَاجِع » :
جمع مَضْجَع ، آنجا که انسان در آن دراز میکشد و بر پهلو میافتد . مراد
خوابگاه مرگ و قتلگاه است . « لِیَبْتَلِیَ » : تا بیازماید . «
لِیُمَحِّصَ » : تا سره و خالص سازد ( نگا : بقره / 143 و آلعمران / 141 )
.
سوره آل عمران آیه 155
متن آیه :
إِنَّ
الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا
اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ
عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ
ترجمه :
آنان
که در روز رویاروئی دو گروه ( مسلمانان و کافران در جنگ احد ) فرار کردند ،
بیگمان اهریمن به سبب پارهای از آنچه کرده بودند ( که سرکشی از فرمان خدا
بود ) آنان را به لغزش انداخت و خداوند ایشان را بخشید ، چرا که خداوند
آمرزنده و شکیبا است .
توضیحات :
« تَوَلَّوْا » :
پشت کردند . روی گرداندند . « الْجَمْعَانِ » : دو گروه مؤمنان و مشرکان . «
إِسْتَزَلَّهُمْ » : آنان را به لغزش انداخت . آنان را به خطا و گناه دچار
کرد .
سوره آل عمران آیه 156
متن آیه :
یَا
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ کَفَرُواْ
وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِی الأَرْضِ أَوْ کَانُواْ
غُزًّى لَّوْ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجْعَلَ
اللّهُ ذَلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ یُحْیِی وَیُمِیتُ
وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
ترجمه :
ای
کسانی که ایمان آوردهاید ! شما همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به
مسافرتی ( برای تجارت و کسب و کار ) میرفتند ( و میمردند ) یا ( در کشورهای
خود یا جای دیگری ) به جنگ میپرداختند ( و کشته میشدند ) میگفتند : اگر
نزد ما میماندند ، نمیمردند و کشته نمیشدند . ( شما ای مؤمنان ! چنین
سخنانی را نگوئید ) تا خداوند این ( گفتار و گمان ) را حسرتی بر دل آنان
کند . و خدا است که زنده میکند و میمیراند ( و زندگی و مرگ در دست او است )
و خدا آنچه را که میکنید ( چه خوب باشد و چه بد ) میبیند .
توضیحات :
«
ضَرَبُوا فِی الأرْضِ » : در زمین مسافرت کردند . « غُزّیً » : جمع غازی ،
جنگجویان . جهادگران . « لِیَجْعَلَ اللهُ ذلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ
» : تا خداوند آن عقیده و باور نادرست ایشان را حسرتی در دل آنان گرداند .
تا خداوند جهاد مؤمنان و دستیابی به غنیمت و فوز شهادت ایشان را مایه حسرت
کافران گرداند . لام ( لِیَجْعَلَ ) لام عاقبت است ( نگا : قصص / 8 ) .
سوره آل عمران آیه 157
متن آیه :
وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ
ترجمه :
و
اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید ، مغفرت و مرحمتی ( که شما را در
برمیگیرد ) بهتر از چیزهائی است که ( آنان در طول عمر ) جمعآوری میکنند .
توضیحات :
«
لَئِنْ » : اگر . « قُتِلْتُمْ . . . » : فعل شرط است ، و جواب شرط محذوف
است که ( لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللهِ . . . ) جانشین و در معنی آن است .
سوره آل عمران آیه 158
متن آیه :
وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى الله تُحْشَرُونَ
ترجمه :
و
اگر بمیرید یا کشته شوید ( مگر نه این است که فانی نمیشوید و در هر دو
صورت ) به سوی خدا بازگردانده میشوید ( و پاداش اعمال خوب یا بدتان داده
میشود ) .
توضیحات :
« تُحْشَرُونَ » : جمعآوری میشوید .
سوره آل عمران آیه 159
متن آیه :
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ
الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ
لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى
اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
ترجمه :
از
پرتو رحمت الهی است که تو با آنان ( که سر از خطّ فرمان کشیده بودند )
نرمش نمودی . و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند .
پس از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما و در کارها با آنان مشورت و
رایزنی کن . و هنگامی که ( پس از شور و تبادل آراء ) تصمیم به انجام کاری
گرفتی ( قاطعانه دست به کار شو و ) بر خدا توکّل کن ؛ چرا که خدا
توکّلکنندگان را دوست میدارد .
توضیحات :
« فَبِمَا
رَحْمَةٍ مِّنَ اللهِ » : به سبب رحمتی که خدا آن را در دل تو به ودیعت
نهاده است . ( مَا ) حرف زائدی است که برای تأکید ربط سبب یعنی ( رحمت ) ،
به مسبّب یعنی ( لِنتَ ) به کار رفته است . « لِنتَ » : نرم شدی . نرمش
نمودی . « فَظّاً » : تندخو . « غَلِیظَ الْقَلْبِ » : سنگدل . نامهربان . «
إنفَضُّوا » : پراکنده میشدند .
سوره آل عمران آیه 160
متن آیه :
إِن یَنصُرْکُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَکُمْ وَإِن یَخْذُلْکُمْ فَمَن
ذَا الَّذِی یَنصُرُکُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکِّلِ
الْمُؤْمِنُونَ
ترجمه :
اگر خداوند شما را یاری کند
( همان گونه که در جنگ بدر یاری کرد ) هیچ کس بر شما چیره نخواهد شد ، و
اگر خوارتان گرداند ( و دست از یاریتان بردارد ، همان گونه که در جنگ احد
چنین شد ) کیست که پس از او شما را یاری دهد ؟ و مؤمنان باید تنها بر خدا
توکّل کنند و بس .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 161
متن آیه :
وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّ وَمَن یَغْلُلْ یَأْتِ بِمَا غَلَّ
یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ
یُظْلَمُونَ
ترجمه :
( شما گمان کردید ممکن است
پیغمبر به شما خیانت کند ! در حالی که ) هیچ پیغمبری را نسزد که خیانت کند ،
و هر کس خیانت ورزد ، در روز رستاخیز آنچه را که در آن خیانت کرده است با
خود ( به صحنه محشر ) میآورد ، سپس به هرکسی پاداش و پادافره آنچه کرده است
به تمام و کمال داده میشود ، و بدانان ستم نخواهد شد .
توضیحات :
« یَغُلَّ » : خیانت در غنیمت کند . « غَلَّ » : خیانت در غنیمت کرد . « تُوَفَّیا » : به تمام و کمال داده میشود .
سوره آل عمران آیه 162
متن آیه :
أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ کَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ
ترجمه :
آیا
کسی که ( با طاعت و عبادت ) در پی خوشنودی خدا است ، مانند کسی است که (
با معصیت و نافرمانی ) خشم خدا را نصیب خود میکند ، و جایگاه او دوزخ خواهد
بود ؟ ! و دوزخ بدترین بازگشتگاه است .
توضیحات :
«
إِتَّبَعَ » : پیروی کرد . دنبال کرد . « رِضْوَان » : خوشنودی . « بَآءَ »
: برگشت . « سَخَط » : خشم . « بَآءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللهِ » : با
کولهباری از خشم خدا برگشت . مراد این که مورد خشم خدا قرار گرفت . «
مَصِیر » : بازگشتگاه .
سوره آل عمران آیه 163
متن آیه :
هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللّهِ واللّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ
ترجمه :
(
هر یک از ) آنان ( چه دینداران و چه بیدینان ) برای خود جاه و مقام ، و جا
و مکانی در پیشگاه خدا دارند ( و برابر و یکسان نیستند ) و خداوند میبیند
آنچه را که انجام میدهند ( لذا درجات و درکات هر یک را برابر کردار و
رفتارشان تعیین مینماید و به هرکس آن دهد که سزد ) .
توضیحات :
«
هُمْ دَرَجَاتٌ » : آنان دارای منازل و مراتبی هستند . در اینجا مضاف
محذوف است و مضافٌالیه به جای آن قرار گرفته است . تقدیر چنین است : هُمْ
ذَوُو دَرَجَاتٍ عِندَ اللهِ .
سوره آل عمران آیه 164
متن آیه :
لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً
مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ
وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی
ضَلالٍ مُّبِینٍ
ترجمه :
یقیناً خداوند بر مؤمنان (
صدر اسلام ) منّت نهاد و تفضّل کرد بدان گاه که در میانشان پیغمبری از جنس
خودشان برانگیخت . ( پیغمبری که ) بر آنان آیات ( کتاب خواندنی قرآن و
کتاب دیدنی جهان ) او را میخواند ، و ایشان را ( از عقائد نادرست و اخلاق
زشت ) پاکیزه میداشت و بدیشان کتاب ( قرآن و به تبع آن خواندن و نوشتن ) و
فرزانگی ( یعنی اسرار سنّت و احکام شریعت ) میآموخت ، و آنان پیش از آن در
گمراهی آشکاری ( غوطهور ) بودند .
توضیحات :
«
بَعَثَ » : برانگیخت . فرستاد . « یَتْلُو » : میخواند . در رسمالخطّ قرآنی
الف زائدی به دنبال دارد . « یُزَکِّیهِمْ » : از عقائد تباه و رفتارهای
نابهنجار پاکشان میدارد . « الْکِتَاب » : قرآن مجید . « الْحِکْمَة » :
سنّت مطهّره .
سوره آل عمران آیه 165
متن آیه :
أَوَلَمَّا أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَیْهَا
قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اللّهَ
عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
ترجمه :
آیا ( به ناله و
افغان افتادهاید و بیحال و زبون شدهاید ) هنگامی که مصیبتی ( در جنگ احد )
به شما دست داده است ( و میگوئید : ) این ( کشتار و فرار ) از کجا است ؟ !
و حال آن که ( در جنگ بدر ) دو برابر آن ، ( پیروزی ) کسب کردهاید ( و از
طرف کشته و اسیر گرفتهاید ؟ ! ) بگو : این ( شکست خوردن و کشتهشدن ) از
ناحیه خودتان ( و نتیجه مخالفت با رهنمودهای رسول خدا و پیروی او حرص و
آزتان ) است . بیگمان خداوند بر هر چیزی توانا است ( و پیروزی و شکست در
حیطه اختیار او است ) .
توضیحات :
« أَوَلَمَّا » :
آیا هنگامی . ( أَ ) حرف استفهام ، ( وَ ) حرف عطف ، و ( لَمَّا ) ظرف
زمان است . « أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ » : بلائی که به شما رسید که عبارت
است از کشتهشدن هفتاد نفر از مسلمانان در جنگ احد . « أَصَبْتُم
مِّثْلَیْهَا » : دو برابرش به دیگران رساندهاید که عبارت است از کشتن
هفتاد نفر و اسیر نمودن هفتاد نفر از کافران در جنگ بدر . « أَنَّیا هذَا »
: این از کجا است ؟
سوره آل عمران آیه 166
متن آیه :
وَمَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
و
آنچه ( در جنگ احد ، ) در روزی که دو دسته ( مؤمنان و کافران ) با هم نبرد
کردند به شما رسید ، به فرمان خدا ( و برابر اراده و قضا و قدر پروردگار )
بود ، و برای این بود که خداوند ( ایمان ) مؤمنان را ( به مردم ) بنمایاند
.
توضیحات :
« إِلْتَقَیا » : بهم رسیدند و جنگیدند
( نگا : آلعمران / 155 ) . « لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ » : تا مؤمنان
راستین را از مؤمنان دروغین جدا سازد .
سوره آل عمران آیه 167
متن آیه :
وَلْیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُواْ وَقِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ
قَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ
قِتَالاً لاَّتَّبَعْنَاکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ
لِلإِیمَانِ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ
وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ
ترجمه :
و نیز
برای این بود که ( نفاق ) منافقان را ظاهر گرداند . منافقانی که چون
بدیشان گفته شد : بیائید در راه خدا بجنگید یا ( دستکم ) برای دفاع ( از
خود ) برزمید ، گفتند : اگر میدانستیم که جنگی واقع خواهد شد ، بیگمان از
شما پیروی میکردیم ( و شما را تنها نمیگذاشتیم ! ) آنان در آن روز ( که
چنین میگفتند ) به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان . ایشان با دهان چیزی
میگویند که در دلشان نیست ( و گفتار و کردارشان با هم نمیخواند ) و خداوند (
از هر کسِ دیگری ) داناتر بدان چیزی است که پنهانش میدارند .
توضیحات :
«
نَافَقُوا » : اظهار ایمان کردند و کفر را به دل گرفتند . « إِدْفَعُوا » :
دفاع کنید و شرّ دشمن را از سر خانواده و میهن خود کوتاه کنید .
سوره آل عمران آیه 168
متن آیه :
الَّذِینَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا
قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ
صَادِقِینَ
ترجمه :
آنان کسانی هستند که نشستند و (
از جنگ کنارهگیری کردند و نسبت ) به برادران خود گفتند : اگر از ما اطاعت
میکردند ( و حرف ما را میشنیدند ) کشته نمیشدند . بگو : پس مرگ را از خود
به دور دارید اگر راست میگوئید ( که میتوان با پرهیز و حذر از دست قضا و
قدر گریخت ) .
توضیحات :
« قَعَدُوا » : نشستند . « إِدْرَءُوا » : به دور دارید . دفع کنید .
سوره آل عمران آیه 169
متن آیه :
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
ترجمه :
و
کسانی را که در راه خدا کشته میشوند ، مرده مشمار ، بلکه آنان زندهاند و
بدیشان نزد پروردگارشان روزی داده میشود ( و چگونگی زندگی و نوع خوراک
ایشان را خدا میداند و بس ) .
توضیحات :
« لا
تَحْسَبَنَّ » : گمان مبر . به حساب میاور . « أَمْوَاتاً » : مردگان .
مفعول دوم فعل ( لا تَحْسَبَنَّ ) است . « أَحْیَآءٌ » : زندگان . خبر
مبتدای محذوف است .
سوره آل عمران آیه 170
متن آیه :
فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ
بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ
عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ
ترجمه :
آنان
شادمانند از آنچه خداوند به فضل و کرم خود بدیشان داده است ، و خوشحالند به
خاطر کسانی که بعد از آنان ماندهاند ( و هنوز در راه خدا میرزمند و به فوز
شهادت نائل نشدهاند و ) بدیشان نپیوستهاند . ( شادی و سرور آنان از این
بابت است که پیروزی یا شهادت در انتظار همکیشان ایشان است و مقامات برجسته
آنان را در آن جهان میبینند ، و میدانند ) این که ترس و هراسی بر ایشان
نیست و آنان اندوهگین نخواهند شد . ( چه نه مکروهی بر سر راه آنان در سرای
باقی است ، و نه بر کاری که در سرای فانی کردهاند و دارائی و عزیزانی را
که ترک گفتهاند ، پشیمانند ) .
توضیحات :
«
فَرِحِینَ » : شادمانان . حال ضمیر ( و ) در ( یُرْزَقُونَ ) است . «
یَسْتَبْشِرُونَ » : شادمان و خوشحالند . مژده و نوید میدهند ( نگا : فرهنگ
لسانالعرب ، و محیطالمحیط ) .
سوره آل عمران آیه 171
متن آیه :
یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
شاد
و خوشحالند به خاطر نعمتی که خدا بدانان داده است و فضل و کرمی که او
بدیشان روا دیده است ، و خوشوقت و مسرورند از این که ( میبینند ) خداوند
اجر و پاداش مؤمنان را ضائع نکرده و هدر نمیدهد .
توضیحات :
. . .
سوره آل عمران آیه 172
متن آیه :
الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ
الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِیمٌ
ترجمه :
کسانی
که پس از ( آن همه ) زخمهائی که خوردند و جراحتهائی که برداشتند ، فرمان
خدا و پیغمبر را اجابت کردند ( و هنوز زخمهای جنگ احد التیام نیافته به
تعقیب مشرکان پرداختند و به سوی حمْراءُ اْلاُسُد شتافتند و بدین وسیله کار
بسیار نیکوئی کردند ، ) برای کسانی از آنان که ( چنین کار ) نیکی کردند و (
از نافرمانی خدا و رسول ترسیدند و ) پرهیز نمودند ، اجر و پاداش بس بزرگی
است .
توضیحات :
« إسْتَجَابُوا » : اجابت و اطاعت کردند . « قَرْح » : زخم .
سوره آل عمران آیه 173
متن آیه :
الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ
فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ
الْوَکِیلُ
ترجمه :
آن کسانی که مردمان بدیشان
گفتند : مردمان ( قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم دادهاند و ) بر ضدّ
شما گرد یکدیگر فراهم آمدهاند ، پس از ایشان بترسید ؛ ولی ( چنین تهدید و
بیمی به هراسشان نیانداخت ؛ بلکه برعکس ) بر ایمان ایشان افزود و گفتند :
خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است .
توضیحات :
«
حَسْبُنَا » : ما را بس است . برای ما کافی است . « وَکِیلُ » : حامی و
سرپرست . فَعیل به معنی مَفْعول است ، یعنی وکیل به معنی موکول میباشد .
سوره آل عمران آیه 174
متن آیه :
فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ
سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللّهِ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ
ترجمه :
سپس
آنان ( برای جهاد بیرون رفتند ، ولیکن دشمنانشان را خوف و هراس برداشت و
از رویاروئی با چنین مؤمنانی خودداری ورزیدند ، و مسلمانان ) با نعمت بزرگ (
شهامت و عافیت و استقامت و بردن ثواب جهاد ) و فضل و مرحمت سترگ خداوند (
که با رعب و وحشت انداختن به دل دشمنان ، نصیب مسلمانان کرد و ایشان را از
دست کشتار و آزار کافران رستگار کرد ، به مدینه ) برگشتند ، و حال آن که
هیچ گونه آسیبی بدیشان نرسید ، و رضایت خدا را خواستند ( و در پی خرسندی
پروردگار بودند و شایستگی بزرگواری او را پیدا کردند ) و خداوند دارای فضل و
کرم سترگی است .
توضیحات :
« إِنقَلَبُوا » برگشتند
. « بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللهِ » : به همراه نعمتی از خدا که قوّت ایمان است .
« فَضْلٍ » : فضل و مرحمت بزرگی که اجر عظیم است . « لَمْ یَمْسَسْهُمْ » :
بدیشان نرسید .
سوره آل عمران آیه 175
متن آیه :
إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
ترجمه :
این
تنها اهریمن است که شما را از دوستان خود ( با پخش شایعات و سخنان بیاساس )
میترساند ، پس ( از آنجا که شما به خدا ایمان دارید ، بیباک و دلیر باشید و
) از آنان مترسید و از من بترسید اگر مؤمنان ( راستین ) هستید .
توضیحات :
«
الشَّیْطَانُ » : اهریمن . مراد از آن ، انسان منافق شیطانصفتی است که این
حرف را زد . « یُخَوِّفُ أَوْلِیَآءَهُ » : شما را از دوستان خود میترساند
. شما را با دوستان خود میترساند . مفعول اوّل ( یُخَوِّفُ ) محذوف است و
تقدیر چنین است : یُخَوِّفُکُمْ أوْلِیَآءَهُ . یا : یُخَوِّفُکُم
بِأوْلِیَآئِهِ .
سوره آل عمران آیه 176
متن آیه :
وَلاَ یَحْزُنکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَن
یَضُرُّواْ اللّهَ شَیْئاً یُرِیدُ اللّهُ أَلاَّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً
فِی الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ
ترجمه :
کسانی
که در ( راه ) کفر بر همدیگر پیشی میگیرند ( و همیشه بر کفرشان میافزایند و
از بد به بدتر میگرایند ) تو را غمگین نسازند ؛ چرا که آنان هیچ زیانی به
خدا نمیرسانند . خداوند میخواهد ( ایشان را به حال خود واگذارد و ) در آخرت
بهرهای ( از ثواب ) برای آنان برجای نگذارد ، و ( علاوه از محرومیّت از
ثواب ) ایشان را عذاب بزرگی است .
توضیحات :
«
یُسَارِعُونَ » : بر همدیگر شتاب میگیرند و سبقت میجویند . « شَیْئاً » :
به هیچ وجه . اصلاً . مفعول مطلق یا منصوب به نزع خافض است و تقدیر چنین
است : لَن یَضُرُّوا اللهَ ضَرَراً ما . یا : لَن یَضُرُّوا اللهَ بِشَیْءٍ
مَّا أَصْلاً . « حَظّاً » : بهره . نصیب .
سوره آل عمران آیه 177
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ لَن یَضُرُّواْ اللّهَ شَیْئاً وَلهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
ترجمه :
بیگمان
کسانی که ( بهای ) ایمان را میدهند و ( کالای ) کفر را میخرند ، هیچ زیانی
به خدا نمیرسانند ، و ایشان را عذاب دردناکی است .
توضیحات :
« إشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ » : مراد این است که کفر را به جای ایمان برمیگزینند .
سوره آل عمران آیه 178
متن آیه :
وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ
لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْماً وَلَهْمُ
عَذَابٌ مُّهِینٌ
ترجمه :
کافران ( و بیدینانی که
ایمان را داده و کفر را خریداری کردهاند ) گمان نبرند که اگر بدیشان مهلت
میدهیم ( و وسائل رفاه دنیوی برایشان مهیّا میداریم و بر عمرشان میافزائیم )
به صلاح آنان است ، بلکه ما بدیشان فرصت میدهیم تا بر گناهان خود بیفزایند
و ( در آخرت به عذاب شدیدی دچار آیند . بیگمان ) برای آنان عذاب
خوارکنندهای است .
توضیحات :
« نُمْلِی » : فرصت و مجال میدهیم ( نگا : مؤمنون / 55 و 56 ) . « مُهِینٌ » : خوارکننده .
سوره آل عمران آیه 179
متن آیه :
مَّا کَانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ
حَتَّىَ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللّهُ
لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ
مَن یَشَاءُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ
وَتَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ
ترجمه :
( ای
مؤمنان ! سنّت ) خدا بر این نبوده است که مؤمنان را به همان صورتی که شما
هستید ( و مؤمن با منافق آمیزه یکدیگر شده است و مسلمان از نامسلمان جدا
نگشته است ) به حال خود واگذارد . بلکه خداوند ( با محکّ سختیها و دشواریها
و فرازها و نشیبهای زندگی ، از جمله جهاد ، منافق ) ناپاک را از ( مؤمن )
پاک جدا میسازد . و ( همچنین سنّت ) بر این نبوده است که ( کسی را از
آفریدگان خود ، و از جمله ) شما را بر غیب مطّلع سازد ( تا مؤمنان و
منافقان را از طریق علم غیب بشناسید . زیرا این برخلاف سنّت الهی است ) .
ولی خداوند از میان پیغمبران خود ، هر که را بخواهد برمیگزیند ( و بر قسمتی
از غیب مطّلع میسازد ، البتّه بدان اندازه که برای مقام رهبری او لازم و
ضروری باشد ) پس به خدا و پیغمبرانش ایمان بیاورید ، و اگر ایمان بیاورید و
پرهیزگار شوید ، پاداش بزرگی خواهید داشت .
توضیحات :
« لِیَذَرَ » : ترک کند . رها سازد . از ماده ( وذر ) . « یَجْتَبی » : برمیگزیند .
سوره آل عمران آیه 180
متن آیه :
وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن
فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا
بَخِلُواْ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلِلّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ
وَالأَرْضِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ
ترجمه :
آنان
که نسبت بدانچه خداوند از فضل و نعمت خود بدیشان عطاء کرده است بخل
میورزند ( و زکات مال بدرنمیکنند و در راه مصالح جامعه به بذل و بخشش دست
نمییازند ) گمان نکنند که این کار برای آنان خوب است و به سود ایشان است ،
بلکه این کار برای آنان بد است و به زیان ایشان تمام میشود . در روز قیامت
همان چیزی که بدان بخل ورزیدهاند ( و سخت بدان دل بستهاند و برابر قانون
خدا در راه خدمت به اجتماع به کار نبردهاند ، وبال آنان میگردد و عذاب آن )
طوق ( سنگین اسارت بر گردن ) ایشان میگردد . ( و این اموال چه در راه خدا
و بندگان او انفاق شود یا نشود ، بالاخره از صاحبان آن جدا خواهد شد ) و
همه آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است و سرانجام هم همه را به ارث
خواهد برد ، ( چه : در حقیقت مالک اصلی خدا است ، و این امانت چند روزی
پیش ما است ) و خداوند از آنچه میکنید آگاه است .
توضیحات :
«
هُوَ خَیْراً » : ( هُوَ ) ضمیر فصل است . ( خَیْراً ) مفعول دوم ( لا
یَحْسَبَنَّ ) و مفعول اوّل آن ( الْبُخْلَ ) و محذوف است و تقدیر چنین است
: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَاهُمُ اللهُ مِن
فَضْلِهِ الْبُخْلَ خَیْراً لَّهُمْ . « سَیُطَوَّقوُنَ » : طوق گردن ایشان
میگردد .
سوره آل عمران آیه 181
متن آیه :
لَّقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ
وَنَحْنُ أَغْنِیَاء سَنَکْتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتْلَهُمُ الأَنبِیَاءَ
بِغَیْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیقِ
ترجمه :
(
با وجود این که ملک آسمانها و زمین از آن او است و همه چیز را همو به ارث
میبرد ، برخی از یهودیان از روی ریشخند گفتند : ای محمّد ! خدای تو فقیر
است و از ما درخواست قرض میکند ! بگو : ) بیگمان خداوند سخن کسانی را شنید
که گفتند : خدا فقیر است و ما بینیازیم ! آنچه را گفتند ( بر ایشان )
خواهیم نوشت ، و به قتل رساندن پیامبران را به ناحق ( توسّط گذشتگان )
ایشان ( هم ثبت و ضبط خواهد شد ) و بدانان خواهیم گفت : بچشید عذاب ( آتش )
سوزان را .
توضیحات :
« إِنَّ اللهَ فَقِیرٌ » :
سخن یهودیانی است که قرآن را به استهزاء میگرفتند و با توجّه به آیه 245
بقره ( مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً . . . ) چنین بیادبانه دم
میزدند . « قَتْلَهُم » : عطف به ( مَا ) است . « الأنبِیَآءَ » : مفعولٌبه
مصدر ( قَتْلَ ) است . « الْحَرِیقِ » : سوزاندن . سوزاننده . اسم مصدری
است به معنی إحراق یا فعیل به معنی فاعل یعنی مُحْرِق است . در هر صورت
مراد دوزخ است .
سوره آل عمران آیه 182
متن آیه :
ذَلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِیدِ
ترجمه :
این
( عذاب آتش سوزان ) به خاطر چیزی است که دستهای خودتان ( مرتکب آن گشته
است و برایتان با انجام اعمال ناشایست ) پیشاپیش فرستاده است ، و خداوند به
بندگان ( هرگز کمترین ) ستمی روا نمیدارد .
توضیحات :
«
ذلِکَ » : آن عذاب . در اینجا معنی ( این ) دارد و مبتدا است و خبر آن
جمله ( بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ ) است . « بِمَا » : به سبب آنچه . «
قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ » : دستهایتان تقدیم داشته است . تعبیر کلّ با جزء
است و مراد : خودتان کردهاید و پیشاپیش فرستادهاید . « لَیْسَ بِظَلاّمٍ » :
کمترین ستمی روا نمیدارد ( نگا : نساء / 40 ) . ستمپیشه نیست . واژه (
ظَلاّم ) صیغه مبالغه در کمیّت است ؛ نه کیفیّت ، یا صیغه نسبت است و به
معنی ( ظالم ) ، همچون نجّار منسوب به نجّارة ، و حَدّاد منسوب به حِدادَة ،
و عَطّار منسوب به عِطْر .
سوره آل عمران آیه 183
متن آیه :
الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنَا أَلاَّ نُؤْمِنَ
لِرَسُولٍ حَتَّىَ یَأْتِیَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْکُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ
جَاءکُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِی بِالْبَیِّنَاتِ وَبِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ
قَتَلْتُمُوهُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
ترجمه :
آنان
کسانی هستند که گفتند : خداوند از ما پیمان گرفته است ( و به ما سفارش
کرده است ) که به هیچ پیغمبری ایمان نیاوریم ، مگر هنگامی که برای ما
قربانی بیاورد و آتش ( آذرخش آسمانی پیدا شود و در برابر دیدگانمان ) آن را
بخورد ! بگو : پیغمبرانی پیش از من دلائل روشن و چیزی را که گفتید با خود
آوردهاند ( و به شما نمودهاند ) پس چرا آنان را کشتهاید ، اگر راستگوئید ؟
!
توضیحات :
« قُرْبَان » : هر نوع نیکی و خوبیای که
با انجام آن به خدا تقرّب جویند . مصدری است مانند غُفران و رُجحان و به
معنی اسم مفعول به کار میرود ، یعنی : الْمُتقرّب بِهِ إِلَی اللهِ ( نگا :
مائده / 27 ) . « بَیِّنَات » : معجزات .
سوره آل عمران آیه 184
متن آیه :
فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ جَآؤُوا بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْکِتَابِ الْمُنِیرِ
ترجمه :
پس
اگر ( این بهانهجویان ) تو را تکذیب کردند ( چیز تازهای نیست و غمگین مباش
) چه پیغمبران زیادی پیش از تو تکذیب شدهاند که معجزات و دلائل روشن و
کتابهای متقن و مشتمل بر مواعظ و اندرز و کتاب روشنگر ( راه نجات ) با خود
آوردهاند .
توضیحات :
« زُبُر » : جمع زَبُور ، کتاب
مشتمل بر مواعظ . کتاب آسمانی داود ( نگا : نساء / 163 و انبیاء / 105 ) .
« کِتَاب » : مراد جنس کتاب است و شامل تورات و انجیل و صُحُف ابراهیم
میگردد . عطف آن بر ما قبل خود ، عطف عامّ بر خاصّ است . « مُنِیر » :
روشنگر راه حق .
سوره آل عمران آیه 185
متن آیه :
کُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ
یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ
فَقَدْ فَازَ وَما الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ
ترجمه :
هر
کسی مزه مرگ را میچشد ، و بیگمان به شما پاداش و پادافره خودتان به تمام و
کمال در روز رستاخیز داده میشود . و هرکه از آتش دوزخ به دور گردد و به
بهشت برده شود ، واقعاً سعادت را فراچنگ آورده و نجات پیدا کرده است . و
زندگی دنیا چیزی جز کالای فریب نیست .
توضیحات :
«
نَفْسٍ » : کس . شخص . « ذَآئِقَة » : چشنده . « تُوَفَّوْنَ » : به تمام و
کمال به شما داده میشود . « زُحْزِحَ » : دور کرده شد . « فَازَ » :
کامیاب شد . به مراد رسید . « مَتَاع » : کالا . « غُرُور » : خدعه و فریب
.
سوره آل عمران آیه 186
متن آیه :
لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ
الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ
أَشْرَکُواْ أَذًى کَثِیراً وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ
مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ
ترجمه :
به طور مسلّم از
لحاظ مال و جان خود مورد آزمایش قرار میگیرید و حتماً از کسانی که پیش از
شما بدیشان کتاب داده شده است ، و از کسانی که کفر ورزیدهاند ، اذیّت و
آزار فراوانی میبینید ( و اعمال ناشایستی و سخنان نابایستی میشنوید ) و اگر
( در برابر آزمایش مالی و جانی ) بردباری کنید و ( از آنچه باید پرهیز کرد
) بپرهیزید ، ( کارهای شایسته همین است و ) این اموری است که باید بر
انجام آنها عزم را جزم کرد و در اجرای آنها کوشید .
توضیحات :
«
لَتُبْلَوُنَّ » : مسلّماً آزموده میشوید ( نگا : بقره / 155 و انبیاء /
35 ) . « لَتَسْمَعُنَّ » : مسلّماً خواهید شنید . مراد از شنیدن در اینجا
دیدن و دریافتن است . « مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ » : مراد
یهودیان و مسیحیان است . « مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا » : مراد سائر کفّار
است . « عَزْم » : مصدر است و در معنی اسم مفعول یعنی مَعْزُوم ، به معنی
آنچه باید در راه رسیدن بدان به تلاش ایستاد و جدّی بود ، به کار رفته است
.
سوره آل عمران آیه 187
متن آیه :
وَإِذَ
أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ
لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ
وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ
ترجمه :
و
( به یاد بیاور ای پیغمبر ! ) آن گاه را که خداوند پیمان مؤکّد ( بر زبان
انبیاء ) از اهل کتاب گرفت که باید کتاب ( خود ) را برای مردمان آشکار
سازید و توضیح دهید و آن را کتمان و پنهان نسازید . امّا آنان آن را پشت سر
افکندند و به بهای اندکی آن را فروختند ! چه بد چیزی را خریدند ! ( آنان
باقی را با فانی معاوضه کردند ! ) .
توضیحات :
«
مِیثَاق » : عهد و پیمان . « لَتُبَیِّنُنَّهُ » : قطعاً آن را باید بیان
دارید و توضیح دهید و تفهیم کنید . « نَبَذُوهُ » : آن را دور انداختند و
نسبت بدان اهمال و سهلانگاری کردند و تعالیم آن را به کار نبستند . «
وَرَآء » : فراسوی . « ظُهُور » : جمع ظَهْر ، پشتها .
سوره آل عمران آیه 188
متن آیه :
لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن
یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ
مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ
ترجمه :
گمان
مبر آنان که از کارهای ( ناشایستی ) که انجام میدهند خوشحال میشوند ، و
دوست میدارند که در برابر کارهای ( نیکی ) که انجام ندادهاند ستایش شوند ،
از عذاب ( الهی ) نجات یابند و رستگار شوند . بلکه برای ایشان عذاب دردناکی
است .
توضیحات :
« مَفَازَةٍ » : مصدر میمی است و بمعنی نجات و رستگاری . یا اسم مکان است و به معنی مکان نجات و رستگاری . برکنار .
سوره آل عمران آیه 189
متن آیه :
وَلِلّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
ترجمه :
و ملک آسمانها و زمین از آن خدا است ، و خدا بر هر چیزی توانا است .
توضیحات :
« مُلْک » : سلطنت و شاهی . کشور .
سوره آل عمران آیه 190
متن آیه :
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ
ترجمه :
مسلّماً
در آفرینش ( عجیب و غریب و منظّم و مرتّب ) آسمانها و زمین ، و آمد و رفت (
پیاپی ، و تاریکی و روشنی ، و کوتاهی و درازی ) شب و روز ، نشانهها و
دلائلی ( آشکار برای شناخت آفریدگار و کمال و دانش و قدرت او ) برای
خردمندان است .
توضیحات :
« خَلْق » : آفرینش .
آفریده . « إِخْتِلاف » : آمد و شد . دگرگونی . « ءَایَات » : ادلّه و
نشانههای دالّ بر قدرت خدا . « أُوْلِیالألْبَاب » : صاحبان عقل و خرد .
سوره آل عمران آیه 191
متن آیه :
الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ
وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا
خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ
ترجمه :
کسانی
که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده ( و در همه اوضاع و
احوال خود ) یاد میکنند و درباره آفرینش ( شگفتانگیز و دلهرهانگیز و
اسرارآمیز ) آسمانها و زمین میاندیشند ( و نقشه دلربا و ساختار حیرتزای آن ،
شور و غوغائی در آنان برمیانگیزد ، و به زبان حال و قال میگویند : )
پروردگارا ! این ( دستگاه شگفت کائنات ) را بیهوده و عبث نیافریدهای ؛ تو
منزّه و پاکی ( از دست یازیدن به کار باطل ! ) ، پس ما را ( با توفیق بر
انجام کارهای شایسته و بایسته ) از عذاب آتش ( دوزخ ) محفوظ دار .
توضیحات :
«
قِیَاماً » : جمع قائم ، ایستادگان . « قُعُوداً » : جمع قاعد ، نشستگان .
« قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ . . . الأرْضِ » : حال ضمیر ( و ) یَذْکُرُونَ
بوده و بر همدیگر عطف شدهاند . « جُنُوب » : جمع جنْب ، پهلوها . «
بَاطِلاً » : بیهوده و عبث . صفت مصدر محذوفی است و تقدیر چنین است :
خَلْقاً باطِلاً . یا حال ( هذا ) است . « سُبْحَانَکَ » : پاک و منزّهی تو
. مفعول مطلق فعل محذوف ( سَبَّحَ ) . « قِنَا » : ما را محفوظ و مصون دار
. از ماده ( وقی ) .
سوره آل عمران آیه 192
متن آیه :
رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ
ترجمه :
پروردگارا
! بیگمان تو هر که را ( به خاطر اعمال زشتش ) به آتش درآری ، به راستی
خوار و زبونش کردهای . و ( اینان بر خود و دیگران ستم کردهاند و ) ستمکاران
را یاوری نیست .
توضیحات :
« أَخْزَیْتَهُ » : خوار و زبونش کردهای .
سوره آل عمران آیه 193
متن آیه :
رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیاً یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ
آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا
وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ
ترجمه :
پروردگارا
! ما از منادی ( بزرگوار توحید ، یعنی محمّد پسر عبدالّله ) شنیدیم که (
مردم را ) به ایمان به پروردگارشان میخواند و ما ایمان آوردیم ( و ندای او
را لبّیک گفتیم . اکنون که چنین است ) پروردگارا ! گناهانمان را بیامرز و
بدیهایمان را بپوشان و ما را با نیکان و ( در مسیر ایشان ) بمیران .
توضیحات :
«
مُنَادِیاً » : ندادهنده . مراد پیغمبر اسلام یا قرآنی است که به ارمغان
آورده است . « ذُنُوب » : گناهان کبیره . « سَیِّئَات » : گناهان صغیره . «
أَبْرَار » : جمع بَرّ و بارّ ، نیکان . « تَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَار » :
ما را با نیکان بمیران . مراد این است که هر چند ما نیک نیستیم ولی با این
وجود ما را در سلک نیکان قرار و از زمره ایشان قلمداد فرما .
سوره آل عمران آیه 194
متن آیه :
رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ
ترجمه :
پروردگارا
! آنچه را که بر ( زبان ) پیغمبران خود ( و به پاداش تصدیق ایشان و پیروی
از آنان ) به ما وعده دادهای ، ( از قبیل : پیروزی دنیا و نعمت آخرت ) به
ما عطاء کن ، و در روز رستاخیز ما را ( با درآوردن به دوزخ ) خوار و زبون
مگردان . بیگمان تو خلف وعده نخواهی کرد .
توضیحات :
«
عَلَیا رُسُلِکَ » : بر زبان پیغمبرانت . مضاف محذوف است و تقدیر چنین است
: عَلَیا أَلْسِنَةِ رُسُلِکَ . « لا تُخْزِنَا » : خوارمان مدار و
زبونمان مگردان . « مِیعَاد » : مصدر میمی است و به معنی وعده . یا به معنی
زمان وعده است و مراد رستاخیز است .
سوره آل عمران آیه 195
متن آیه :
فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ
مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ
هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی
وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ
وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَاباً
مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ
ترجمه :
پس
پروردگارشان دعای ایشان را پذیرفت و پاسخشان داد که من عمل هیچ کسی از شما
را که به کار پرداخته باشد - خواه زن باشد یا مرد - ضائع نخواهم کرد .
پارهای از شما از پاره دیگر هستید ( و همگی همنوع و همجنس میباشید ) . آنان
که هجرت کردند ، و از خانههای خود رانده شدند ، و در راه من اذیّت و
آزارشان رساندند ، و جنگیدند و کشته شدند ، هر آینه گناهانشان را میبخشم و
به بهشتشان درمیآورم . بهشتی که رودخانهها در زیر ( درختان ) آن روان است .
این پاداشی از سوی خدا ، ( ایشان را ) است ، و پاداش نیکو تنها نزد خدا
است .
توضیحات :
« إِسْتَجَابَ » : پذیرفت . پاسخ
داد . « أَنِّی » : که من . فتحه همزه با توجّه به حرف جرّ محذوفی است که
تقدیر چنین است : فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ بِأَنِّی لآ أُضِیعُ . «
بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ » : برخی از برخی دیگرید . مراد این که مرد و زن از
یک جنس بوده و برتری آنان با عمل صالح است . « لاُکَفِّرَنَّ » : بیگمان
محو میگردانم و میزدایم . « ثَوَاباً » : مفعول مطلق فعل محذوف (
لأُثِیبَنَّهُمْ ) است یا تمییز و یا حال ( جَنَّات ) و . . . « حُسْنُ
الثَّوَابِ » : پاداش نیکو . اضافه صفت به موصوف است .
سوره آل عمران آیه 196
متن آیه :
لاَ یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ فِی الْبِلاَدِ
ترجمه :
رفت و آمد ( پیروزمندانه ، و اشتغال به کسب و کار و تجارت و بسر بردن در ناز و نعمت ) کافران در شهرها ، تو را نفریبد .
توضیحات :
«
لا یَغُرَّنَّکَ » : تو را گول نزند . « تَقَلُّبُ » : گشت و گذار . آمد و
شد ( نگا : نحل / 46 ) . غلْط خوردن در ثروت و نعمت . « بِلاد » : جمع بلد
، شهرها . جاها و سرزمینها .
سوره آل عمران آیه 197
متن آیه :
مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ
ترجمه :
( این ) متاع ناچیزی است ، سپس ( به دنبال این نعمت و قدرت ناچیز ظاهری ) جایگاهشان دوزخ است ، و چه بد جایگاهی است !
توضیحات :
«
مَتَاعٌ » : کالا و نعمت . تمتّع و بهرهمندی . خبر مبتدای محذوفی چون (
هُوَ ) است که مرجع آن ( تَقَلُّب ) است . « مَأْوَیا » : مکانی که سرانجام
بدان پناه میبرند ( نگا : آلعمران / 151 ) . « مِهَاد » : آرامگاه . بِستر
.
سوره آل عمران آیه 198
متن آیه :
لَکِنِ
الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا
الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نُزُلاً مِّنْ عِندِ اللّهِ وَمَا عِندَ
اللّهِ خَیْرٌ لِّلأَبْرَارِ
ترجمه :
ولی آنان که
از ( خشم ) پروردگارشان ( با انجام طاعات و ترک منهیّات ) میپرهیزند ، بهشت
از آن ایشان است که در زیر ( درختان ) آن رودخانهها روان است ، و جاودانه
در آن میمانند . ( تازه ، این لذائذ جسمانی ) به عنوان مهمانی و پذیرائی (
نخستین ) از جانب خدا است ، و آنچه ( از لذائذ روحانی و الطاف بیکران
صمدانی ) در پیشگاه یزدان است برای نیکان ( بسی والاتر از آن ، و ) بهتر (
از متاع فانی جهان ) است .
توضیحات :
« نُزُلاً » : نوشیدنی و خوراکی که از مهمان در آغاز نزول ، بدان پذیرائی میکنند . زاد و توشه . حال ( جَنَّات ) است .
سوره آل عمران آیه 199
متن آیه :
وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَمَن یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ
إِلَیْکُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِمْ خَاشِعِینَ لِلّهِ لاَ یَشْتَرُونَ
بِآیَاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُوْلَئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ
رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
ترجمه :
برخی
از اهل کتاب هستند که به خدا و بدانچه بر شما نازل شده و بدانچه بر خود
آنان نازل گردیده است ، ایمان دارند . در برابر خدا فروتن بوده و آیات خدا
را به بهای ناچیز ( دنیا ) نمیفروشند . پاداش ایشان در نزد پروردگارشان (
محفوظ ) است . بیگمان خداوند سریعالحساب است ( و به سرعت تمام در مدّتی
اندک به حساب اعمال همگان رسیدگی کرده و پاداش و پادافره نیکان و بدان را
بدون کم و کاست خواهد داد ) .
توضیحات :
« خَاشِعِینَ » : فروتنان . حال است .
سوره آل عمران آیه 200
متن آیه :
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ترجمه :
ای
کسانی که ایمان آوردهاید ! ( در برابر شدائد و ناملایمات ) شکیبایی ورزید
و ( در مقابل دشمنان ) استقامت و پایداری کنید و ( از مرزهای مملکت خویش )
مراقبت به عمل آورید و از ( خشم ) خدا بپرهیزید ، تا این که رستگار شوید
.
توضیحات :
« صَابِرُوا » : بر دیگران در صبرکردن
پیروز شوید و از آنان شکیباتر باشید . « رَابِطُوا » : مرزداری کنید و از
سرزمین اسلامی خود مراقبت به عمل آورید .