ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
سورۀ قریش مکّی و ٤ آیه است
بسم الله الرحمن الرحیم
(لإیلافِ قُرَیْشٍ (١)إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّیْفِ (٢)فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ (٣)الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ) (٤)
به خاطر انس و الفت قریش، به خاطر انس و الفت ایشان به کوخ زمستانه و تابستانۀ (بازرگانی به سوی یمن در زمستان، و به سوی شام در تابستان) بایستی خداوندگار این خانۀ (خدا، کعبه) را بپرستند (که این امن و امنیّت را در طول راه و در شهرها و کشورهای پر از کشمکش و ستم و جنگ و غارت، برای ایشان فراهم آورده است). خداوندگاری که از گرسنگی ایشان را رهانیده است و خوراکشان داده است، و آنان را از خوف و هراس (راهزنان قبائل در راهها، و ستمگران و قلدران در شهرها و کشورها رهائی بخشیده است و) ایمن ساخته است.
خداوند دعای دوست خود ابراهیم را پذیرفت، بدان گاه که پس از تمام شدن بنای بیتالحرام و پاک کردن آن رو به خدا میکند و میگوید:
(رب اجعل هذا بلدا آمنا وارزق أهله من الثمرات).
خدای من! این (سرزمین) را شهر پـر امـن و امانی گردان، و اهل آن را - کسانی که از ایشان به خدا و روز بازپسین ایمان آورده باشند - از میوههای (گوناگونی که در آن پرورده شود یا بدان آورده شود، و دیگر خیرات و برکات زمـین) روزیشان رسان و بهرهمندشان گردان. (بقره/126)
خداوند بیتالحرام را محلّ امن و امانی گرداند، و آن را از سلطۀ سلطهگران و قلدری قلدران و زورگوئی زورگویان آزاد کرد. کسانی را نیز ایمن گرداند که در آن منزل و مأوا میگزیدند یا بدان پناه میآوردند، در حالی که همۀ مکانهای پیرامون آنجا ناامن بود . . . حتّی در آن وقت که مردمان به کژراهه افتادند و انحراف پیدا کردند، و برای پروردگارشان شریک و انباز قرار دادند، و بتها را با او پرستش کردند . . . این امر به خاطر کاری بود که خدا میخواست در سایۀ بیتالحرام انجام بگیرد. هنگامی که فیلداران به سوی مکّه روی آوردند تا بیتالحرام را ویران کنند، آنچه بر سرشان آمد دیدند و چشیدند، چیزی که سورۀ فیل آن را توضیح داده است. خدا امن و امان بیتالحرام را محفوظ و مصون نمود، و حرمت آن را برجای داشت، در حالی که مردمان پیرامون آن همان حالی را داشتند که یزدان سبحان در بارۀ ایشان فرموده است:
(أو لم یروا أنا جعلنا حرما آمنا ویتخطف الناس من حولهم ?).
مگر (قریشیان با چشم عبرت و تفکّر) نمیبینند که ما (سرزمین ایشان، مکّه را) حرم پـرامن و امانی ساختهایم، در حالی کـه دور و بر آنان مردم ربوده میگردند (و در همه جای بیرون این حرم غارت و کشتار میکنند؟!). (عنکبوت/67)
حادثۀ فیل در افزایش حرمت بیتالحرام در نزد عربها در همۀ نواحی و اطراف جزیرهالعرب، و در افزایش حرمت ساکنان حـرم و پـردهداران قریش آن، تأثیر مضاعف داشت. به گونهای که به ساکنان حرم و پردهداران آن کمک کرد در زمین در امن و امان بیایند و بروند و مسافرت بکنند. هر کجا وارد میشدند منزلت و کرامت و رعایت و عنایت میدیدند. این امر بدیشان دل و جرأت داد دو خطّ بزرگ از خطوط تـجارت را پدید آورند و کاروانها و قافلههای بازرگانی را به سوی یمن در جنوب، و به سوی شام در شمال روانه کنند، و دو کوچ و سفر بازرگانی بزرگ را سر و سامان بدهند: کوچ و سفری به سوی یمن در زمستان، و کوچ و سفری به سوی شام در تابستان داشته باشند.
با وجود این که حالت امن و امان در گوشه و کنار جزیرهالعرب وضع بدی داشت، و غارتگریها و راهزنیها در میان بود، حرمت بیتالحرام در نواحی و اطراف جزیرهالعرب امن و امان همجواران و همسایگان کعبه، و امنیّت بازرگانی پرخیر و برکت ایشان را تضمین و فراهم میکرد. بیتالحرام به ویژه به قریش امتیاز برجستهای داده بود، و درهای رزق و روزی فراوان تضمین شدهای را بر رویشان باز کرده بود. در امن و امان و با سلامت و اطمینان راهی تجارت میشدند. قریشیان بدین دو کوچ و سفر ایمن و سودمند عادت و الفت گرفته بودند، و این کوچ و سفر خوی و کارشان شده بود.
این همان فضل و لطفی است که یزدان سبحان - از بعثت به یادشان میآورد و بدان بر ایشان منّت مینهد. همچنین حادثۀ فیل را در سورۀ پیشین به یادشان آورده است. فضل و لطف را به یادشان میآورد که به سبب انس و الفت دادنشان بدان دو کوچ و سفر نصیبشان کرده است. خدا بر ایشان همچنین منّت مینهد به سبب رزق و روزی فراوانی که در سایۀ این دو کوچ و سفر بر سرشان ریخته است و برایشان فزونی بخشیده است. در حالی که شهر و دیارشان جای خشک وسیعی است، آنان در پرتو فضل و لطف خدا میخورند و میآسایند. همچنین بر آنان منّت مینهد که امنیّت را بهرۀ ایشان کرده است و از ترس و خوف نجاتشان بخشیده است، چه در داخل خانه و کاشانۀ خودشان در جوار بیتالحرام، و چه در سفرها و کوچهائی که میکنند و به سبب حرمت بیتالحرام در امن و امانند و از رعایت و عنایت همگان برخوردارند، بیتالحرامی که خدا زیارت آن را واجب گردانده است و آن را از هر گونه تعدّی و تجاوزی مصون و محفوظ داشته است!
این بزرگواریها و لطفها را به یادشان میآورد تا شرم و حیاء کنند از این که چیزی را با او بپرستند و عبادت کنند. در حالی تنها خدا صاحب این خانهای است که در جوار آن در امن و امان بسر میبرند و از رزق و روزی بهرهمند میگردند و در ناز و نعمت زندگی میکنند. به نام این خانه سفر میکنند و مورد رعایت و عنایت همگان قرار میگیرند، و به خاطر همین خانۀ سالم و ایمن از سفر برمیگردند و اذیّت و آزاری از سوی کسی نمیبینند . . .
خداوند بزرگوار بدیشان میفرماید: به خاطر الفت دادن و انس بخشیدن قریشیان به کوچ زمستان و به کوچ تابستان، باید صاحب این خانه را عبادت و پرستش کنند، آن کسی که امن و امان را برایشان تضمین کرده است. بدین خاطر آنان را به کوچ و سفر خوگر نموده است و انس و الفت بخشیده است، و آنان در سایۀ این انس و الفت میرسند بدانچه بدان دستیابی و دسترسی پیدا میکنند.
(فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ (٣)الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ ).
بایستی خداوندگار این خانۀ (خـدا، کعبه) را بپرستند (که این امن و امنیّت را در طول راه و در شـهرها و کشورهای پر از کشمکش و ستم و جنگ و غارت، برای ایشان فراهم آورده است). خداوندگاری که از گرسنگی ایشان را رهانیده است و خوراکشان داده است.
اصل این است که آنان به سبب حال و وضعی که سرزمینشان داشته است گرسنه بشوند و گرسنگی بکشند. امّا یزدان سبحان خـوراکشان داد و سیرشان کرد و از گرسنگی نجاتشان بخشید.
(وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ) (٤)
و آنان را از خوف و هراس (راهزنان قبائل در راهها، و ستمگران و قلدران در شهرها و کشـورها، رهائی بخشیده است و) ایمن ساخته است.
اصل این است که آنان به سبب ضعف و ناتوانیشان، و به خاطر حالت و وضعیّتی که محیط پیرامونشان داشته است، در ترس و هراس بسر برند. ولی خداوند ایشان را از این ترس و هراس نجات داده است و بدیشان آسودگی خاطر مبذول فرموده است!
این یادآوری شرم و حیاء را در درونها به جوش و خروش میاندازد، و خجالت را در دلها برمیانگیزد. قریشیان ارزش بیتالحرام و تأثیر حرمت آن در زندگی خود را میدانستند. آنان در وقت سختی و دشواری و غم و اندوه جز به صاحب یگانۀ این خانه پناه نمیبردند. این عبدالمطلب است که با سپاه و با نیرو، با ابرهه رویاروی نمیشود. بلکه با صاحب این خانه با ابرهه رویاروی میشود، صاحبی که خانۀ خود را میپاید و از آن حمایت و محافظت مینماید! عبدالمطلب با هیچ بتی با ابرهه رویاروی نگردید، و بدو نگفت: الهه و بتها خانۀ خودشان را مصون و محفوظ میدارند. بلکه بدو گفت: «من صاحب شترانم، و این خانه صاحبی دارد و آن را محافظت و مراقبت میکند و میپاید».
اما کجروی و انحراف جاهلیّت هیچ منطقی را نمیپذیرد، و به سوی حقّ و حقیقت برنمیگردد و با حقّ و حقیقت نمیسازد، و به معقول نمیگراید و منطق خرد را نمیپذیرد.
این سوره از لحاظ موضوع و فضائی که دارد ادامۀ سورۀ فیل بشمار میآید که پیش از آن قرار دارد. هر چند این سوره مستقلّ است و با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز گردیده است. روایتها میگویند میان نزول سورۀ فیل و نزول سورۀ قریش نه سوره فاصله بوده است، امّا پیاپی قرار گرفتن این دو سوره در قرآن، با موضوع پیدا و هویدای آن دو متّفق و هماهنگ است ...
*