ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 91؛ شمار آیات آن 15
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا ١﴾.
به خورشید سوگند، آنگاه که در چاشتگاهش تجلّی کند، با نورانیتش دنیا را روشن گرداند، بر عالم رفعت یابد و با جمال بیمانند، حسن آشکار و تابش سحر آفرینش بر همه چیز برتری جوید.
﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا ٢﴾.
سوگند به ماه روشنگری که صاحب نور تابان و زیبایی بینهایت است، آنکه بعد از غروب خورشید پدید میآید، بعد از غایب شدنش حضور مییابد و آفاق را پُر از روشنی مینماید.
﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا ٣﴾.
سوگند به روز، آنگاه که خورشید را برای کائنات متجلّی میسازد و آن را برای زینت جهان ظاهری مینماید. آری! او از نظرها در حجاب است و در زیر پردهها قرار دارد و روز آن را آشکار میسازد.
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰهَا ٤﴾.
سوگند به شب آنگاه که خورشید را در حجابش قرار میدهد، او را میپوشاند و با تاریکی خویش از چشمها مستور و محجوب میسازد.
﴿وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا ٥﴾.
سوگند به آسمان و بنای استوار و سقف مرفوع و منظّمش که در زیبایی متعالی است و در ارتفاعش به کمال رسیده است.
﴿وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا ٦﴾.
سوگند به زمین که مانند فرشی هموار شده و گهوارهای برای زندگی است؛ چنانکه در همه نواحی آن سیر میشود و راههایش تحت تسخیر قرار دارد.
﴿وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا ٧﴾.
سوگند به هر نفس بشریی که خداوند عزوجل آن را آفریده، برابر ساخته، صورت نیکو بخشیده، به زیباترین شکل ترکیبش کرده و آفرینشش را با قامت نیکو و قوام لطیف برابر ساخته است.
﴿فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨﴾.
بعد از آن راه حقّ و باطل را برایش بیان داشته و طریق هدایت و ضلالت را واضح ساخته است تا عذر برطرف شود، حجّت قایم گردد و دلایل واضح باشد.
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا ٩﴾.
به خداوند عزوجل سوگند، رستگار کسی است که نفس را از گناهان پاک سازد، کامیاب کسی است که آن را از عیبها پاکیزه گرداند و سعادتمند کسی است که از تقوای پروردگاری که دانای رازهاست توشه بگیرد.
﴿وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ١٠﴾.
یقیناً زیانمند کسی است که نفس را در انجام خطاها پنهان دارد، در پستیها مدفون سازد، با عمل به هر کار بد و زشتی به گور نماید، به هر معصیتی از رزایل آلوده سازد و از جولان در فضای فضایل محروم گرداند.
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِطَغۡوَىٰهَآ ١١﴾.
قوم ثمود پیامبر خود صالح علیه السلام را تکذیب نمودند؛ بعد از اینکه به نهایت عصیانگری و کفران رسیدند، بغاوت و طغیان نمودند و از حق اعراض کردند.
﴿إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا ١٢﴾.
آنگاه که شقاوت پیشۀ قبیله یعنی گمراهترین، بدکارترین و سرکشترین فرد آنان برخاست؛ زیرا او بعد از آنکه از توفیق محروم مانده بود بر این عمل اقدام کرد.
﴿فَقَالَ لَهُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقۡیَٰهَا ١٣﴾.
رسول خدا صالح علیه السلام برای آنان گفت: از ضرر رساندن به شتر حذر کنید، یا از تعرّض به آبخورش آن خود را باز دارید؛ زیرا آیهای از آیات الهی است که بر راستگویی من دلالت میکند و از آزار رسانی به آن خطری شما را فرا میگیرد.
﴿فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىٰهَا ١٤﴾.
امّا آنان از رسالت الهی انکار کردند و شتر خداوند عزوجل را کشتند. از اثر آن مستحقّ خشم پروردگار شدند، چنانچه حیات آنان را تباه ساخت، بنیادشان را برکند و عقوبت را بر آنان فراگیر نمود؛ طوری که عذاب عام شد، عقوبت همه را شامل گردید و هیچکسی باقی نماندند.
﴿وَلَا یَخَافُ عُقۡبَٰهَا ١٥﴾.
الله عزوجل از عاقبت عذابی که بر آنان مقرّر داشت نمیترسد؛ زیرا اوتعالی تواناست، کسی بر او غلبه ندارد، نیرویی در برابرش مقاومت کرده نمیتواند، با سلطهاش یگانه است و در جبروتش یکتاست.
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا ١ وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا ٢ وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا ٣ وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰهَا ٤ وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا ٥ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا ٦ وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا ٧ فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨ قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا ٩ وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ١٠ کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِطَغۡوَىٰهَآ ١١ إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا ١٢ فَقَالَ لَهُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقۡیَٰهَا ١٣ فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىٰهَا ١٤ وَلَا یَخَافُ عُقۡبَٰهَا ١٥﴾
به نام الله بخشندۀ مهربان
سوگند به خورشید و روشنی آن (به هنگام جاشت). ﴿۱﴾و سوگند به ماه هنگامیکه بعد از آن در آید. ﴿۲﴾و سوگند به روز هنگامیکه آن (=آفتاب) را روشن (و جلوهگر) کند. ﴿۳﴾و سوگند به شب هنگامیکه را بپوشاند. ﴿۴﴾و سوگند به آسمان و به آنکه آن را بنا کرد. ﴿۵﴾و سوگند به زمین و به آنکه آن را گسترانید. ﴿۶﴾و سوگند به جان (انسان) و آنکه آن را (آفرید و) نیکو گردانید. ﴿۷﴾سپس بدیها و پرهیزگاریهایش را (به او) الهام کرد. ﴿۸﴾محققاً هرکس که نفس خود را تزکیه (و پاک) کرد، رستگار شد. ﴿۹﴾و یقیناً هرکس که آن را (با گناه) آلوده ساخت، نا امید (و زیانکار) شد. ﴿۱۰﴾(قوم) ثمود از روی سرکشی. (و طنیانشان، پیامبرشان را) تکذیب کردند. ﴿۱۱﴾آنگاه که شقی ترینشان (برای اقدام به جنایت) برخاست. ﴿۱۲﴾پس پیامبر الله (صالح) به آنها گفت: «ماده شتر الله را با آبشخورش وا گذارید». ﴿۱۳﴾(ولی آنها) او را تکذیب کردند، آنگاه ماده شتر را پی کردند، پس پروردگارشان به بسبب گناهانشان بر سرشان عذاب آورد، و با خاک یگسان کرد. ﴿۱۴﴾و (الله) از سرانجام آن بیم ندارد. ﴿۱۵﴾.
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا ١ وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا ٢ وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا ٣ وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰهَا ٤ وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا ٥ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا ٦ وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا ٧ فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨ قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا ٩ وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ١٠ کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِطَغۡوَىٰهَآ ١١ إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا ١٢ فَقَالَ لَهُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقۡیَٰهَا ١٣ فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىٰهَا ١٤ وَلَا یَخَافُ عُقۡبَٰهَا ١٥﴾
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
قسم به آفتاب و روشنى او! . ﴿1﴾و قسم به ماه چون از پى آفتاب در آید! [1268]. ﴿2﴾و قسم به روز چون نمایان کند آفتاب را! . ﴿3﴾و قسم به شب چون بپوشاند آفتاب را! . ﴿4﴾و قسم به آسمان و به ذاتى که ساخت او را!. ﴿5﴾و قسم به زمین و به ذاتى که هموار کرد او را! . ﴿6﴾و قسم به نفس آدمى و درست اندام نمودنِ خدا او را! . ﴿7﴾پس قسم به انداختنِ خدا در دلش شناخت ِگناه او را و تقوى او را!. ﴿8﴾هرآیینه رستگار شد هر که پاک ساخت نفس را. ﴿9﴾و هرآیینه زیانکار شد هر که به اسفل السافلین برد آن را. ﴿10﴾دروغ شمردند قوم ثمود به سبب سرکشى خود. ﴿11﴾وقتى که برخاست بدبختترین آن قوم. ﴿12﴾پس گفت ایشان را پیغامبر خدا: بگذارید ماده شترى را که خدا آفریده است و متعرض مشوید آب خوردِ او را. ﴿13﴾پس دروغ شمردند پیغامبر را، پس بکشتند ناقه را، پس عقوبت فرود آورد بر ایشان پروردگار ایشان به سبب معصیت ایشان. پس هموار کرد خدا عقوبت را بر سر ایشان [1269]. ﴿14﴾و خدا نمیترسد از پاداش این عقوبت. ﴿15﴾
تفسیر نور:
سوره شمس آیه 1
متن آیه :
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
ترجمه :
سوگند به خورشید ( که منبع نور است ) و سوگند به پرتو آن ( که سرچشمه حیات است ) !
توضیحات :
«
ضُحی » : پرتو . روشنائی . چاشتگاه . مراد نور خورشید در آغاز روز ، یا
موقع چاشتگاه آن است که اشعّه زرین خورشید ، زمین را نورباران میکند .
سوره شمس آیه 2
متن آیه :
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا
ترجمه :
و سوگند به ماه بدان گاه که از پس خورشید برمیآید ( و به نیابت آفتاب زمین را زیر بال سیمین مهتاب میگیرد ) !
توضیحات :
«
تَلاهَا » : به دنبال آن برآمد . از پس آن روان شد . مراد تابیدن ماه در
شب ، پس از درخشیدن خورشید در روز است . این آیه ، صورت دیگری از تابش و
تجلّی خورشید را مینمایاند .
سوره شمس آیه 3
متن آیه :
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا
ترجمه :
و سوگند به روز بدان گاه که خورشید را ظاهر و جلوهگر میسازد ( و عظمت آن را در سیمای خود مینمایاند ) !
توضیحات :
«
النَّهارِ » : روز . « جَلاّهَا » : جلوهگرش ساخت . نمایاندش . ضمیر ( ها
) به خورشید برمیگردد . درست است که در حقیقت خورشید روز را ظاهر میکند ،
ولی معنی صریح آیه این است که روز خورشید را آشکار میسازد . و با
اشارهای خفی ، دخالت زمین در تجلّی آفتاب فهمیده میشود . زیرا در واقع ،
تقابل قسمتی از زمین با خورشید است که روز را برمیآورد و آفتاب متجلّی
میگردد . در هر حال باز هم سخن از نور خورشید و تأثیر فوقالعاده آن در
موجودات کره زمین است .
سوره شمس آیه 4
متن آیه :
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا
ترجمه :
و سوگند به شب بدان گاه که خورشید را میپوشاند ( و آن را در پس پرده ظلمت پنهان مینماید ) !
توضیحات :
«
یَغْشَاهَا » : خورشید را میپوشاند . ضمیر ( هَا ) به خورشید برمیگردد .
چرا که باز هم بر اثر تقابل قسمتی از زمین با خورشید ، شب مانند پردهای
بر چهره آفتاب فرو میافتد و روی خورشید را در آفاق زمین میپوشاند .
سوره شمس آیه 5
متن آیه :
وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا
ترجمه :
و سوگند به آسمان ، و به آن که آن را ساخته است !
توضیحات :
«
مَا » : این واژه موصوله است و مراد ذات پاک خداوند است . در لغت عرب
موصول مشترک ( مَنْ ) برای عاقل و ( مَا ) برای غیر عاقل به کار میرود ،
ولی در مواردی به جای یکدیگر استعمال میشوند ( نگا : نساء / 3 و 22 ، بلد /
3 ) . در اینجا استعمال ( مَا ) برای وصفیّت است ، یعنی آن چیز عظیمالشأن
توانائی که . گذشته از اینها استعمال ( مَنْ ) یا ( مَا ) برای خدا یکسان
است ؛ چرا که به کار بردن هر یک از این دو واژه ، در آن مفهوم معهود بشری ،
نسبت به خدا نادرست است ( نگا : جزء عم شیخ محمّدعبده ) .
سوره شمس آیه 6
متن آیه :
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا
ترجمه :
و
سوگند به زمین ، و به آن که زمین را پرت کرده است و غلتانده است و ( با
وجود گرد و کروی بودن و گردش شتابآمیز ، آن را برای زندگی انسانها و رویش
گیاهان ) پهن نموده است و گسترانیده است !
توضیحات :
«
طَحَا » : راند . پرت کرد . غلتاند . گستراند . این واژه مرادف با ( دَحا )
در سوره نازعات آیه 30 است . تبدیل دالّ به طاء جائز است ( نگا :
لسانالعرب ، روحالبیان ، کبیر ) . اشاره به کرویّت زمین و حرکت انتقالی و
وضعی آن دارد ( نگا : نمونه . پرتوی از قرآن ) .
سوره شمس آیه 7
متن آیه :
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا
ترجمه :
و
سوگند به نفس آدمی ، و به آن که او را ساخته و پرداخته کرده است ( و قوای
روحی وی را تعدیل ، و دستگاههای جسمی او را تنظیم نموده است ) !
توضیحات :
«
نَفْسٍ » : نفس انسان . منظور انسانیّت آدمی با دو بعد روح و جسم است که
مملوّ از شگفتیها و اسرار است . نکره آمدن نفس ، میتواند اشاره به عظمت و
اهمّیّت مافوق تصوّر و آمیخته با ابهام انسان ، این اعجوبه و شاهکار عالم
آفرینش باشد که دانشمندان به حق او را « موجود ناشناخته » نامیدهاند . «
سَوَّاهَا » : ساخته و پرداختهاش کرده است . بدین نحو که هر یک از
اندامهای بدن انسان را برای کاری ، و هر یک از نیروهای آن را جهت امری
آفریده است و اندازه و تناسب نماد و نهاد دستگاه تن را مراعات فرموده است (
نگا : قیامه / 38 ، کهف / 37 ، انفطار / 7 ) .
سوره شمس آیه 8
متن آیه :
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
ترجمه :
سپس بدو گناه و تقوا را الهام کرده است ( و چاه و راه و حسن و قبح را توسّط عقل و وحی به او نشان داده است ) .
توضیحات :
«
أَلْهَمَ » : الهام کرده است . نشان داده است . فهمانده است . « فُجُورَ »
: گرایش به گناه و معصیت و کنارهگیری از حق و حقیقت ( نگا : معجمالفاظ
القرآن الکریم ) . مراد راه شرّ و طریق معصیت است . مصدر ثلاثی مجرّدی است
همچون جُلوس و قُعود . « تَقْوی » : پرهیز . مراد راه خیر و طریق حق است (
نگا : بلد / 10 ) .
سوره شمس آیه 9
متن آیه :
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا
ترجمه :
(
قسم به همه اینها ! ) کسی رستگار و کامیاب میگردد که نفس خویشتن را ( با
انجام طاعات و عبادات ، و ترک معاصی و منهیّات ) پاکیزه دارد و بپیراید ( و
آن را با هویدا ساختن هویّت انسانی رشد دهد و بالا برد ) .
توضیحات :
«
قَدْ أَفْلَحَ » : قطعاً رستگار است . کامیاب شد . جواب قسمهای یازدهگانه
است ( نگا : المصحف المیسّر ، صفوه التفاسیر ، روحالمعانی ) . « زَکّی »
: پاکیزه داشت . پیراست . مراد پاکیزه داشتن و پیراستن نفس است با انجام
اوامر و ترک نواهی ( نگا : بقره / 129 و 151 ، توبه / 103 ، نازعات / 18
) . رشد داد و بالا برد ( نگا : روحالمعانی ، پرتوی از قرآن ) . مراد رشد
روحِ تقوا و طاعت ، و جلوهگر ساختن هویّت انسانی ، و بالا بردن استعدادِ
نیکی و نیکوکاری است . از مصدر تزکیه ، به معنی تطهیر و تَنْمِیَه است .
سوره شمس آیه 10
متن آیه :
وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا
ترجمه :
و
کسی ناامید و ناکام میگردد که نفس خویشتن ( و فضائل و مزایای انسانیّت
خود را در میان کفر و شرک و معصیت ) پنهان بدارد و بپوشاند ، و ( به معاصی )
بیالاید .
توضیحات :
« قَدْ خَابَ » : قطعاً ناامید
و ناکام گردید . حتماً به مطلوب و مقصود نرسید و محروم و بیبهره گشت (
نگا : آلعمران / 127 ، ابراهیم / 15 ، طه / 61 و 111 ) . « دَسّی » :
پنهان داشت . آلوده کرد . از مصدر تَدْسِیَة ، به معنی نقص و اخفاء ، و
آلودهکردن و خاموش داشتن استعداد است . در اصل ( دَسَّسَ ) از ( دَسَّ )
به معنی پنهان کردن چیزی در زیر خاک است و حرف دوم مضاعف قلب به یاء شده
است ، مانند تَقَضَّضَ و تَظَنَّنَ ، که تَقَضّی و تَظنّی هم خواندهاند (
نگا : جزء عمّ ترجانیزاده ) . نکته قابل توجّه این است که خدا استعدادهای
لازم ، و وجدان بیدار ، و فهم تشخیص حسن و قبح امور را برای پیمودن راه
سعادت به انسان عطاء فرموده است ، و انسان در مقابل ضائع کردن یا بیثمر
گذاشتن آنها مورد بازخواست قرار میگیرد .
سوره شمس آیه 11
متن آیه :
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا
ترجمه :
قوم ثمود با طغیان و سرکشی خود ( پیغمبرشان ، صالح را ) تکذیب کردند ( و دروغگویش نامیدند ) .
توضیحات :
«
طَغْوَیا » : طغیان ، سرکشی . مراد تجاوز از حدود مقرّرات الهی ، و تمرّد
از فرمانهای او است که بزرگترین تَدْسِیَهی نفس است . « بِطَغْوَاهَا » :
به سبب سرکشی و طغیانشان . با سرکشی و طغیانشان .
سوره شمس آیه 12
متن آیه :
إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا
ترجمه :
آن گاه که بدبختترین ایشان برخاست و رفت ( تا شتر را پَی بکند . دیگران هم جلو او را نگرفتند ، و لذا همچون او بزهکار شدند ) .
توضیحات :
« إنبَعَثَ » : برخاست و روان شد . « أَشْقَیا » : بدبختترین ( نگا : اعلی / 11 ، لیل / 15 ) .
سوره شمس آیه 13
متن آیه :
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا
ترجمه :
فرستاده خدا ( صالح ) بدیشان گفت : کاری به شتر خدا نداشته باشید و او را از نوبت آبش باز ندارید .
توضیحات :
«
نَاقَةَ اللهِ » : شتر خدا ( نگا : اعراف / 73 و 77 ، هود / 64 ، اسراء /
59 ، قمر / 27 ) . تحذیر است و واژه ناقه مفعولٌبه فعل محذوف (
إِحْذَرُوا ) است . « سُقْیَا » : نوبت آب آشامیدن . حِصّهی آب ( نگا :
شعراء / 155 ) .
سوره شمس آیه 14
متن آیه :
فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا
ترجمه :
او
را دروغگو نامیدند ( و بیم و تهدیدش را نادرست شمردند ) و شتر را پی کردند
و کشتند . پس خدا به سبب گناهشان بر آنان خشم گرفت و ایشان را هلاک کرد و
با خاک یکسانشان ساخت .
توضیحات :
« دَمْدَمَ
عَلَیْهِمْ » : بر آنان خشم گرفت . عذاب را بر همگان گماشت . ایشان را خُرد
و خمیر کرد . آنان را هلاک و نابود کرد . « سَوَّاهَا » : ایشان را با خاک
یکسان ساخت . عذاب و هلاک را به طور یکسان گریبانگیر همگان کرد و کارشان
را یکسره ساخت . « فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ . . . فَسَوَّاهَا » : به سبب
گناهشان عذاب را بر همگان گماشت و ایشان را یکسان نابود کرد .
سوره شمس آیه 15
متن آیه :
وَلَا یَخَافُ عُقْبَاهَا
ترجمه :
و خدا از عاقبت کارشان نمیترسد .
توضیحات :
«
عُقْبَیا » : عاقبت . پی آمد . مراد این است که خداوند چنین کرد و از
پیآمد و عاقبت کارشان هم نمیترسد و باکی از ایشان را ندارد .