سوره نمل
طسٓۚ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡقُرۡءَانِ وَکِتَابٖ مُّبِینٍ
طس [= طا. سین]. این، آیات قرآن و کتابی روشنگر است.
هُدٗى وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ
[که] هدایت و بشارت برای مؤمنان است.
ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ یُوقِنُونَ
[همان] کسانی که نماز برپا میدارند و زکات میپردازند و به آخرت یقین دارند.
إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُمۡ یَعۡمَهُونَ
در حقیقت، کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، اعمال آنان را برایشان آراستهایم؛ پس [کوردل و] سرگشتهاند.
أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ وَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡأَخۡسَرُونَ
آنان کسانی هستند که عذاب دردناک [در پیش] دارند و در آخرت زیانکارترین [مردم] هستند.
وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى ٱلۡقُرۡءَانَ مِن لَّدُنۡ حَکِیمٍ عَلِیمٍ
و [ای پیامبر،] یقیناً تو قرآن را از پیشگاهِ [پروردگار] حکیم دانا دریافت میکنی.
إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ إِنِّیٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا سَـَٔاتِیکُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ ءَاتِیکُم بِشِهَابٖ قَبَسٖ لَّعَلَّکُمۡ تَصۡطَلُونَ
[یاد کن از] هنگامی که موسی به خانوادهاش گفت: «[بایستید؛] من آتشی [از دور] دیدم. به زودی خبری از آن برایتان میآورم یا شعله آتشی میآورم تا گرم شوید».
فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِیَ أَنۢ بُورِکَ مَن فِی ٱلنَّارِ وَمَنۡ حَوۡلَهَا وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
چون به آن [آتش] رسید، ندا داده شد که: «مبارک [و خجسته] باد آن که در آتش است و هر [فرشتهای] که پیرامون آن است؛ و پاک و منزّه است الله ـ پروردگار جهانیان.
یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّهُۥٓ أَنَا ٱللَّهُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ
ای موسی، به راستی که منم الله شکستناپذیرِ حکیم.
وَأَلۡقِ عَصَاکَۚ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ کَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ یُعَقِّبۡۚ یَٰمُوسَىٰ لَا تَخَفۡ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ ٱلۡمُرۡسَلُونَ
و عصایت را بیفکن». چون [موسی] آن را دید که همچون ماری [با سرعت] میخزد، [از ترس] پشت کرد و گریخت و بازنگشت. [ندا آمد که:] «ای موسی، نترس. پیامبران در پیشگاهِ من هیچ ترسی ندارند.
إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسۡنَۢا بَعۡدَ سُوٓءٖ فَإِنِّی غَفُورٞ رَّحِیمٞ
اما کسی که ستم کند، آنگاه [پس از توبه،] بدی را به نیکی تبدیل نماید [بداند که] بیتردید، من آمرزندۀ مهربانم.
وَأَدۡخِلۡ یَدَکَ فِی جَیۡبِکَ تَخۡرُجۡ بَیۡضَآءَ مِنۡ غَیۡرِ سُوٓءٖۖ فِی تِسۡعِ ءَایَٰتٍ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَقَوۡمِهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ
و دستت را در گریبانت فرو بر [تا] سپید و بدون عیب [و بدون بیماری پیسی] خارج شود. [این معجزهای است] در زمرۀ معجزات نُهگانه [که باید] به سوی فرعون و قومش [ببری؛ چرا که] بیتردید، آنان گروهی نافرمانند».
فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ ءَایَٰتُنَا مُبۡصِرَةٗ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِینٞ
اما وقتی آیات [و معجزات] ما روشن [و واضح] به سویشان آمد، گفتند: «این، جادویی آشکار است».
وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗاۚ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ
و آنها را از روی ستم و سرکشی انکار کردند در حالی که دلهایشان به آنها یقین داشتند؛ پس بنگر که سرانجام مفسدان چگونه بود.
وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ وَسُلَیۡمَٰنَ عِلۡمٗاۖ وَقَالَا ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی فَضَّلَنَا عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّنۡ عِبَادِهِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
و به راستی، به داود و سلیمان دانشی [عظیم] دادیم و آنان گفتند: «ستایش از آنِ الله است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری بخشید».
وَوَرِثَ سُلَیۡمَٰنُ دَاوُۥدَۖ وَقَالَ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ عُلِّمۡنَا مَنطِقَ ٱلطَّیۡرِ وَأُوتِینَا مِن کُلِّ شَیۡءٍۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡمُبِینُ
و سلیمان از داود [علم و نبوت و پادشاهی را] میراث برد و گفت: «ای مردم، [فهمِ] زبان پرندگان به ما آموخته شده و از هر چیز به ما [بهرهای] دادهاند. بیتردید، این فضلی آشکار [از جانب پروردگار] است».
وَحُشِرَ لِسُلَیۡمَٰنَ جُنُودُهُۥ مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ وَٱلطَّیۡرِ فَهُمۡ یُوزَعُونَ
و سپاهیان سلیمان ـ از جن و انس و پرندگان ـ نزدش گِرد آمدند؛ آنگاه منظم [و پیوسته در کنار یکدیگر] میرفتند.
حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوۡاْ عَلَىٰ وَادِ ٱلنَّمۡلِ قَالَتۡ نَمۡلَةٞ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلنَّمۡلُ ٱدۡخُلُواْ مَسَٰکِنَکُمۡ لَا یَحۡطِمَنَّکُمۡ سُلَیۡمَٰنُ وَجُنُودُهُۥ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ
[آنان به راه خود ادامه دادند] تا وقتی به سرزمین مورچگان [در شام] رسیدند. مورچهای گفت: «ای مورچگان، به لانههای خود بروید تا سلیمان و لشکریانش شما را [ندیده و] ندانسته پایمال نکنند».
فَتَبَسَّمَ ضَاحِکٗا مِّن قَوۡلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِی بِرَحۡمَتِکَ فِی عِبَادِکَ ٱلصَّـٰلِحِینَ
[سلیمان] از سخن آن [مورچه] خندید و گفت: «پروردگارا، به من توفیق بده تا شکر نعمتی را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتهای به جای آورم و [یاریام کن تا] کاری شایسته انجام دهم که مایۀ رضایتت گردد و به رحمت خویش مرا در جمعِ بندگان شایستهات وارد کن».
وَتَفَقَّدَ ٱلطَّیۡرَ فَقَالَ مَالِیَ لَآ أَرَى ٱلۡهُدۡهُدَ أَمۡ کَانَ مِنَ ٱلۡغَآئِبِینَ
و [سلیمان، حالِ] پرندگان را جویا شد و گفت: «چه شده است که هدهد را نمیبینم؟ [آیا جایی پنهان شده] یا غایب است؟
لَأُعَذِّبَنَّهُۥ عَذَابٗا شَدِیدًا أَوۡ لَأَاْذۡبَحَنَّهُۥٓ أَوۡ لَیَأۡتِیَنِّی بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ
[چون او را نیافت گفت:] قطعاً او را به سختی مجازات میکنم یا سرش را میبُرم، مگر اینکه دلیل روشنی [برای غیبتش] بیاورد».
فَمَکَثَ غَیۡرَ بَعِیدٖ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ وَجِئۡتُکَ مِن سَبَإِۭ بِنَبَإٖ یَقِینٍ
دیری نپایید [که هدهد آمد] و گفت: «از چیزی آگاهی یافتهام که تو به آن آگاهی نیافتهای و از [سرزمین] سبأ خبری موثق برایت آوردهام.
إِنِّی وَجَدتُّ ٱمۡرَأَةٗ تَمۡلِکُهُمۡ وَأُوتِیَتۡ مِن کُلِّ شَیۡءٖ وَلَهَا عَرۡشٌ عَظِیمٞ
من [آنجا] زنی را یافتهام که بر آنان فرمانروایی میکند و [به او] از هر گونه نعمتی دادهاند و تخت بزرگی دارد.
وَجَدتُّهَا وَقَوۡمَهَا یَسۡجُدُونَ لِلشَّمۡسِ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ فَهُمۡ لَا یَهۡتَدُونَ
او و قومش را دیدم که به جای الله، برای خورشید سجده میکنند، و شیطان کارهای [باطل و شرکِ] آنان را برایشان آراسته و آنان را از راه [راست] بازداشته است؛ از این رو هدایت نمیشوند».
أَلَّاۤ یَسۡجُدُواْۤ لِلَّهِ ٱلَّذِی یُخۡرِجُ ٱلۡخَبۡءَ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَیَعۡلَمُ مَا تُخۡفُونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ
[شیطان فریبشان داده است] تا براى الله سجده نکنند؛ [همان معبودی] که نهان آسمانها و زمین را آشکار میکند و آنچه را که پنهان میکنید و آشکار مىسازید، [همه را] مىداند.
ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ۩
الله، که هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست، پروردگار عرش بزرگ است.
۞قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقۡتَ أَمۡ کُنتَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ
[سلیمان] گفت: «خواهیم دید که آیا راست گفتهای یا دروغگویی.
ٱذۡهَب بِّکِتَٰبِی هَٰذَا فَأَلۡقِهۡ إِلَیۡهِمۡ ثُمَّ تَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَٱنظُرۡ مَاذَا یَرۡجِعُونَ
این نامۀ مرا ببر و به سوی آنان بیفکن؛ آنگاه دور شو و [در گوشهای بایست و] بنگر که [دربارۀ آن] چه میگویند».
قَالَتۡ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ إِنِّیٓ أُلۡقِیَ إِلَیَّ کِتَٰبٞ کَرِیمٌ
[ملکۀ سبا] گفت: «ای بزرگان، نامۀ ارجمندی به سوی من افکنده شده است.
إِنَّهُۥ مِن سُلَیۡمَٰنَ وَإِنَّهُۥ بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
این [نامه] از جانب سلیمان است و چنین است: "به نام الله بخشندۀ مهربان.
أَلَّا تَعۡلُواْ عَلَیَّ وَأۡتُونِی مُسۡلِمِینَ
بر من برتری مجویید و در حالی که [از شرک دست برداشته و] تسلیم [حق و توحید] شدهاید، نزد من بیایید"».
قَالَتۡ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَفۡتُونِی فِیٓ أَمۡرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمۡرًا حَتَّىٰ تَشۡهَدُونِ
[ملکه] گفت: «ای بزرگان، نظرتان را در این مورد بگویید؛ [چرا که] من هرگز بدون حضور [و مشورتِ] شما دربارۀ کاری تصمیم نگرفتهام».
قَالُواْ نَحۡنُ أُوْلُواْ قُوَّةٖ وَأُوْلُواْ بَأۡسٖ شَدِیدٖ وَٱلۡأَمۡرُ إِلَیۡکِ فَٱنظُرِی مَاذَا تَأۡمُرِینَ
آنان گفتند: «ما نیروی بسیار و جنگجویانِ قدرتمندی داریم؛ ولی اختیار [و تصمیم نهایی] با توست؛ پس بررسی کن که چه دستوری بدهی».
قَالَتۡ إِنَّ ٱلۡمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواْ قَرۡیَةً أَفۡسَدُوهَا وَجَعَلُوٓاْ أَعِزَّةَ أَهۡلِهَآ أَذِلَّةٗۚ وَکَذَٰلِکَ یَفۡعَلُونَ
[ملکه] گفت: «بیتردید، وقتی پادشاهان [به عنوان فاتح] وارد شهری میشوند، آن را ویران [و تباه] میسازند و بزرگانش را خوار و ذلیل میکنند و رفتارشان همواره چنین بوده است.
وَإِنِّی مُرۡسِلَةٌ إِلَیۡهِم بِهَدِیَّةٖ فَنَاظِرَةُۢ بِمَ یَرۡجِعُ ٱلۡمُرۡسَلُونَ
و من هدیهای برایشان میفرستم و منتظر میمانم تا ببینم فرستادگان چه پاسخی [برایم] میآورند».
فَلَمَّا جَآءَ سُلَیۡمَٰنَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٖ فَمَآ ءَاتَىٰنِۦَ ٱللَّهُ خَیۡرٞ مِّمَّآ ءَاتَىٰکُمۚ بَلۡ أَنتُم بِهَدِیَّتِکُمۡ تَفۡرَحُونَ
هنگامی که [فرستادۀ ملکه] نزد سلیمان آمد، [سلیمان] گفت: «آیا [میخواهید] با مال [و ثروت] به من کمک کنید؟ آنچه الله [از پیامبری و دانش و فرمانروایی] به من بخشیده، از آن چیزی که به شما عطا کرده بهتر است؛ بلکه شمایید که به هدیۀ خویش [و ثروتهای دنیا] شادمان میشوید.
ٱرۡجِعۡ إِلَیۡهِمۡ فَلَنَأۡتِیَنَّهُم بِجُنُودٖ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخۡرِجَنَّهُم مِّنۡهَآ أَذِلَّةٗ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ
نزد آنان بازگرد [و بگو که] قطعاً با لشکریانی به سویشان خواهیم آمد که توان مقابله با آن را نداشته باشند و بیتردید، آنان را از آن [سرزمین] با خفت و خواری بیرون میکنیم».
قَالَ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَیُّکُمۡ یَأۡتِینِی بِعَرۡشِهَا قَبۡلَ أَن یَأۡتُونِی مُسۡلِمِینَ
[آنگاه] گفت: «ای بزرگان، کدامیک از شما ـ پیش از آنکه آنان تسلیمشده نزد من بیایند ـ تخت او را برایم میآورد؟»
قَالَ عِفۡرِیتٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ أَنَا۠ ءَاتِیکَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَۖ وَإِنِّی عَلَیۡهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٞ
یکى از جنّیانِ تنومند گفت: «پیش از آنکه از جایت برخیزی، من آن را نزدت میآورم و قطعاً بر انجام این کار، نیرومند و امینم».
قَالَ ٱلَّذِی عِندَهُۥ عِلۡمٞ مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ أَنَا۠ ءَاتِیکَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن یَرۡتَدَّ إِلَیۡکَ طَرۡفُکَۚ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسۡتَقِرًّا عِندَهُۥ قَالَ هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّی لِیَبۡلُوَنِیٓ ءَأَشۡکُرُ أَمۡ أَکۡفُرُۖ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشۡکُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیّٞ کَرِیمٞ
کسی که دانشی از کتاب [الهی] داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم بزنی، آن را برایت میآورم». وقتی [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم؛ پس هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس میگزارد و هر کس ناسپاسی کند، [به زیانِ خود ناسپاسی کرده است؛ چرا که] بیتردید، پروردگارم بینیاز کریم است.
قَالَ نَکِّرُواْ لَهَا عَرۡشَهَا نَنظُرۡ أَتَهۡتَدِیٓ أَمۡ تَکُونُ مِنَ ٱلَّذِینَ لَا یَهۡتَدُونَ
[سلیمان] گفت: «تختش را [تغییر شکل دهید و] برایش ناشناس کنید تا ببینیم آیا [آن را] تشخیص میدهد یا از کسانی است که [اشیا و اموال خود را] نمیشناسند.
فَلَمَّا جَآءَتۡ قِیلَ أَهَٰکَذَا عَرۡشُکِۖ قَالَتۡ کَأَنَّهُۥ هُوَۚ وَأُوتِینَا ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهَا وَکُنَّا مُسۡلِمِینَ
هنگامی که [ملکۀ سبأ] آمد، [به او] گفته شد: «آیا تخت تو این گونه است؟» [ملکه] گفت: «گویی همان است» و [سلیمان گفت:] «این دانش [و توانایی] پیش از این به ما داده شده است و همواره فرمانبردار بودهایم».
وَصَدَّهَا مَا کَانَت تَّعۡبُدُ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ إِنَّهَا کَانَتۡ مِن قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ
و آنچه [به تقلید از قومش] به جای الله عبادت میکرد، او را [از ایمان و توحید] بازداشته بود. بیتردید، او [= ملکه] از جملۀ کافران بود.
قِیلَ لَهَا ٱدۡخُلِی ٱلصَّرۡحَۖ فَلَمَّا رَأَتۡهُ حَسِبَتۡهُ لُجَّةٗ وَکَشَفَتۡ عَن سَاقَیۡهَاۚ قَالَ إِنَّهُۥ صَرۡحٞ مُّمَرَّدٞ مِّن قَوَارِیرَۗ قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی وَأَسۡلَمۡتُ مَعَ سُلَیۡمَٰنَ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
به وی گفته شد: «به صحن [قصر] وارد شو». هنگامی که آن را دید، پنداشت که حوضی است و دو ساق [پای] خویش را برهنه کرد [تا از آب بگذرد. سلیمان] گفت: «این [آب نیست؛ بلکه] کاخی است که با [قطعات] بلور فرش شده است». [آنگاه او را به توحید دعوت داد. ملکه سبأ] گفت: «پروردگارا، من به خود ستم کردهام و [اینک] همراه سلیمان، تسلیم الله ـ پروردگار جهانیان ـ شدم».
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ فَإِذَا هُمۡ فَرِیقَانِ یَخۡتَصِمُونَ
و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم که [بگوید:] «الله یگانه را عبادت کنید»؛ ولی آنان به دو گروه [مؤمن و کافر] تقسیم شدند و به ستیز پرداختند.
قَالَ یَٰقَوۡمِ لِمَ تَسۡتَعۡجِلُونَ بِٱلسَّیِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِۖ لَوۡلَا تَسۡتَغۡفِرُونَ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ
[صالح] گفت: «ای قوم من، چرا به جای رحمت، شتابزده خواهان عذاب الهی هستید؟ چرا از الله آمرزش نمیخواهید؟ باشد که مورد رحمت قرار گیرید»
قَالُواْ ٱطَّیَّرۡنَا بِکَ وَبِمَن مَّعَکَۚ قَالَ طَـٰٓئِرُکُمۡ عِندَ ٱللَّهِۖ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تُفۡتَنُونَ
آنان گفتند: «ما تو و کسانی را که همراهت هستند به فال بد گرفتهایم». [صالح] گفت: «فالِ بد شما [و دانشِ آن] نزد الله است؛ بلکه شما گروهی هستید که آزمایش میشوید».
وَکَانَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ تِسۡعَةُ رَهۡطٖ یُفۡسِدُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا یُصۡلِحُونَ
و در شهر [حِجر] نُه نفر [سردستۀ گروه] بودند که در آن سرزمین به فساد میپرداختند و [هیچ] کارِ شایستهای نمیکردند.
قَالُواْ تَقَاسَمُواْ بِٱللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِۦ مَا شَهِدۡنَا مَهۡلِکَ أَهۡلِهِۦ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ
[آنان به یکدیگر] گفتند: «برای همدیگر به الله سوگند یاد کنید که بر او [= صالح] و خانوادهاش شبیخون بزنیم [و آنان را بکشیم]؛ آنگاه به خونخواهش بگوییم: "ما هنگام کشتارِ خانوادهاش حاضر نبودیم و قطعاً راست میگوییم"».
وَمَکَرُواْ مَکۡرٗا وَمَکَرۡنَا مَکۡرٗا وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ
آنان [برای قتل صالح و پیروانش] نیرنگی به کار بردند و ما [نیز برای نابودی کافران] نیرنگی اندیشیدیم؛ در حالی که آنان نمیدانستند.
فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ مَکۡرِهِمۡ أَنَّا دَمَّرۡنَٰهُمۡ وَقَوۡمَهُمۡ أَجۡمَعِینَ
بنگر عاقبت نیرنگشان چه شد: ما همۀ آن افراد و قومشان را نابود کردیم.
فَتِلۡکَ بُیُوتُهُمۡ خَاوِیَةَۢ بِمَا ظَلَمُوٓاْۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ
اینک خانههایشان به سزای ستمی که کردند [ویران و] تهی مانده است. بیگمان، در این [کیفر،] برای کسانی که میدانند [و ایمان دارند] نشانهای [برای عبرت گرفتن] است.
وَأَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ
و کسانی را که ایمان آورده و پرهیزگار بودند، [همراه صالح] نجات دادیم.
وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ وَأَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ
و [یاد کن از] لوط آنگاه که به قومش گفت: «با آنکه [زشتى و گناهِ لواط را] میدانید، آیا [باز هم] مرتکب این عمل بیشرمانه مىشوید؟
أَئِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ
آیا از روى شهوت، به جاى زنان، با مردان درمىآمیزید؟ بلکه شما گروهى نادانید».
۞فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوٓاْ ءَالَ لُوطٖ مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ
امّا پاسخ قومش جز این نبود که [به یکدیگر] گفتند: «خانوادۀ لوط را از شهر خود بیرون کنید [چرا که] بیتردید، اینها افرادی پاکدامن [و مقدسمَآب] هستند».
فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ قَدَّرۡنَٰهَا مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ
آنگاه او و خانودهاش را نجات دادیم؛ مگر همسرش را که مقدر کردیم از بازماندگان [در عذاب] باشد.
وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِینَ
و بارانی [از سنگ] بر آنان باراندیم؛ و بارانِ بیمدادهشدگان چه بد بود!
قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِینَ ٱصۡطَفَىٰٓۗ ءَآللَّهُ خَیۡرٌ أَمَّا یُشۡرِکُونَ
بگو: «ستایش و سپاس از آنِ الله است و سلام بر بندگانش که [آنان را] برگزیده است». آیا الله بهتر است یا آنچه [با او] شریک مىسازند؟
أَمَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا کَانَ لَکُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ یَعۡدِلُونَ
[آیا معبودان شما بهترند] یا ذاتی که آسمانها و زمین را آفرید و آبی از آسمان برایتان نازل کرد و با آن باران، بوستانهایی خرم [و زیبا] رویاندیم که هرگز توان رویاندن درختانش را نداشتید؟ آیا معبود دیگری با الله است؟ [هرگز؛] بلکه آنان مردم منحرف هستند [که مخلوقات را همطرازِ الله قرار میدهند].
أَمَّن جَعَلَ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَجَعَلَ خِلَٰلَهَآ أَنۡهَٰرٗا وَجَعَلَ لَهَا رَوَٰسِیَ وَجَعَلَ بَیۡنَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ حَاجِزًاۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ
[آیا معبودان شما بهترند] یا ذاتی که زمین را قرارگاه [امنی] ساخت و جویبارهایی میان آن جاری ساخت و کوههایی [استوار] برایش پدید آورد و میان دو دریا مانعی قرار داد [تا آب شور و شیرین با هم نیامیزند]؟ آیا معبود دیگری با الله وجود دارد؟ [هرگز؛] اما بیشتر آنان نمیدانند.
أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَیَجۡعَلُکُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ
[آیا معبودان شما بهترند] یا ذاتی که [دعای] درمانده را ـ وقتی او را بخواند- اجابت میکند و گرفتاری را برطرف میسازد و شما را جانشینان [پیشینیان در] زمین قرار میدهد؟ آیا معبود دیگری با الله وجود دارد؟ چه اندک پند میگیرید!
أَمَّن یَهۡدِیکُمۡ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَمَن یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦٓۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ تَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ
[آیا معبودان شما بهترند] یا ذاتی که شما را در تاریکیهای بیابان و دریا [به وسیلۀ ماه و ستارگان] هدایت میکند و آن ذاتی که پیش از [باران] رحمتش، بادها را به مژده میفرستد؟ آیا معبود دیگری با الله وجود دارد؟ الله از چیزهایی که [برایش] شریک قرار میدهند برتر است.
أَمَّن یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَمَن یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ
[آیا معبودان شما بهترند] یا ذاتی که آفرینش را آغاز کرد و سپس آن را بازمیگردانَد و [یا] آن ذاتی که از آسمان و زمین به شما روزی میدهد؟ آیا معبود دیگری با الله وجود دارد؟ بگو: «اگر راستگویید، دلیلتان را بیاورید».
قُل لَّا یَعۡلَمُ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَیۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَمَا یَشۡعُرُونَ أَیَّانَ یُبۡعَثُونَ
بگو: «کسانی که در آسمانها و زمین هستند از غیب آگاه نیستند، مگر الله؛ و نمیدانند چه زمانی برانگیخته میشوند.
بَلِ ٱدَّـٰرَکَ عِلۡمُهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ بَلۡ هُمۡ فِی شَکّٖ مِّنۡهَاۖ بَلۡ هُم مِّنۡهَا عَمُونَ
آیا علمشان دربارۀ آخرت به کمال رسیده است [و درباره آن یقین دارند؟ هرگز؛] بلکه آنان در این مورد، در شک [و حیرانی] هستند؛ بلکه آنان نسبت به [فهمِ] آن [بیبصیرت و] کوردلند.
وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا تُرَٰبٗا وَءَابَآؤُنَآ أَئِنَّا لَمُخۡرَجُونَ
و کسانی که کفر ورزیدند گفتند: «آیا هنگامی که ما و پدرانمان خاک شدیم، ما را [زنده میکنند و از گور] بیرون میآورند؟
لَقَدۡ وُعِدۡنَا هَٰذَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ
در حقیقت، این را به ما و پیش از این به پدرانمان [نیز] وعده دادهاند. این [سخن، چیزی] نیست، مگر افسانههای [خیالی] پیشینیان».
قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ
[ای پیامبر، به کافران] بگو: «در زمین بگردید و بنگرید که سرانجامِ گناهکاران چگونه بوده است».
وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَیۡهِمۡ وَلَا تَکُن فِی ضَیۡقٖ مِّمَّا یَمۡکُرُونَ
و از [رویگردانیِ] آنان غمگین نباش و از نیرنگهایی که میورزند، دلتنگ نشو.
وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ
و [کافران] میگویند: «اگر راستگویید، این وعده [عذاب] کی خواهد بود؟»
قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ رَدِفَ لَکُم بَعۡضُ ٱلَّذِی تَسۡتَعۡجِلُونَ
بگو: «چه بسا برخى از آنچه به شتاب مىخواهید، به شما نزدیک باشد».
وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَشۡکُرُونَ
و بیگمان، پروردگارت نسبت به مردم بخشش [و رحمت] دارد؛ ولی بیشتر آنان سپاس نمیگزارند.
وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعۡلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمۡ وَمَا یُعۡلِنُونَ
و بیتردید، پروردگارت آنچه را در سینههایشان پنهان میکنند و آنچه را آشکار میسازند، به خوبی میداند.
وَمَا مِنۡ غَآئِبَةٖ فِی ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٍ
و هیچ پنهانی در آسمان و زمین نیست، مگر آنکه در کتابی روشن [= لوح محفوظ] ثبت است.
إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَقُصُّ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ أَکۡثَرَ ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ
بیگمان، این قرآن بیشتر آنچه را بنیاسرائیل دربارهاش اختلاف دارند، برایشان بیان میکند.
وَإِنَّهُۥ لَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ
و حقا که رهنمود و رحمتی برای مؤمنان است.
إِنَّ رَبَّکَ یَقۡضِی بَیۡنَهُم بِحُکۡمِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ
مسلماً پروردگارت [در قیامت] به حکم خویش در میان آنان داوری میکند و او شکستناپذیرِ داناست.
فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۖ إِنَّکَ عَلَى ٱلۡحَقِّ ٱلۡمُبِینِ
پس بر الله توکل کن. به راستی که تو بر حقیقتی آشکار هستی.
إِنَّکَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِینَ
و تو هرگز نمیتوانی مردهدلان را شنوا سازی و [ندای] دعوت [حق را] را به گوش کران برسانى؛ آنگاه که آنان پشت میکنند و روی میگردانند.
وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِی ٱلۡعُمۡیِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن یُؤۡمِنُ بِـَٔایَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ
و تو نمیتوانی کوردلان را از گمراهیشان [بازگردانی و] هدایت کنی. تو [میتوانی پیام حق را تنها] به گوش کسانی برسانی که به آیات ما ایمان دارند و [در برابر حق،] تسلیمند.
۞وَإِذَا وَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَیۡهِمۡ أَخۡرَجۡنَا لَهُمۡ دَآبَّةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ تُکَلِّمُهُمۡ أَنَّ ٱلنَّاسَ کَانُواْ بِـَٔایَٰتِنَا لَا یُوقِنُونَ
و آنگاه که [در آستانۀ قیامت،] فرمان [عذاب] بر آنان واجب گردد، جنبندهای را برایشان از زمین بیرون میآوریم که با آنان [در این مورد] سخن بگوید که مردم به آیات ما یقین نداشتند.
وَیَوۡمَ نَحۡشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٖ فَوۡجٗا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِـَٔایَٰتِنَا فَهُمۡ یُوزَعُونَ
و [یاد کن از] روزی که از هر امتی، گروهی از آنان که آیات ما را دروغ میانگاشتند جمع میکنیم؛ آنگاه [برای حسابرسی، به صف] نگاه داشته میشوند.
حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُو قَالَ أَکَذَّبۡتُم بِـَٔایَٰتِی وَلَمۡ تُحِیطُواْ بِهَا عِلۡمًا أَمَّاذَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
تا هنگامی که [به جایگاه حسابرسی] برسند؛ [در آنجا الله] میفرماید: «آیا در حالی که نسبت به [حقیقتِ] آیاتم دانشی نداشتید، آنها را دروغ میانگاشتید؟ این چه کاری بود که میکردید؟»
وَوَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَیۡهِم بِمَا ظَلَمُواْ فَهُمۡ لَا یَنطِقُونَ
و به خاطر ستمی که مرتکب شدند، فرمان [عذاب] بر آنان واقع میگردد و هیچ سخنی [در دفاع از خود] نمیگویند.
أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِیَسۡکُنُواْ فِیهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ
آیا ندیدند که شب را پدید آوردهایم تا در آن آرامش یابند و روز را روشنیبخش [ساختهایم تا به کار و تلاش بپردازند]؟ بیتردید، در این [آفرینش،] برای کسانی که ایمان میآورند، نشانههایی [روشن از قدرتِ الله] است.
وَیَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۚ وَکُلٌّ أَتَوۡهُ دَٰخِرِینَ
و [یاد کن از] روزی که در صور دمیده میشود و هر کس در آسمانها و زمین است وحشت میکند، مگر آن کس که الله بخواهد؛ و همگی با خواری [و ذلت] به پیشگاه الله میآیند.
وَتَرَى ٱلۡجِبَالَ تَحۡسَبُهَا جَامِدَةٗ وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِۚ صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ أَتۡقَنَ کُلَّ شَیۡءٍۚ إِنَّهُۥ خَبِیرُۢ بِمَا تَفۡعَلُونَ
و کوهها را میبینی [و] آنها را بیحرکت میپنداری؛ حال آنکه مانند گذرِ ابرها در حرکتند. این، آفرینشِ الهی است که هر چیزی را محکم [و استوار] پدید آورده است. بیتردید، او به آنچه میکنید آگاه است.
مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَیۡرٞ مِّنۡهَا وَهُم مِّن فَزَعٖ یَوۡمَئِذٍ ءَامِنُونَ
هر کس [در روز قیامت] نیکی بیاورد، [پاداشی] بهتر از آن خواهد داشت و از وحشت آن روز در امانند.
وَمَن جَآءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَکُبَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فِی ٱلنَّارِ هَلۡ تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
و هر کس بدی بیاورد، با صورت در آتش [دوزخ] نگونسار میشوند [و به آنان گفته میشود:] «آیا جز در برابر آنچه کردهاید مجازات مىشوید؟»
إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ رَبَّ هَٰذِهِ ٱلۡبَلۡدَةِ ٱلَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُۥ کُلُّ شَیۡءٖۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ
[ای پیامبر، به کافران بگو:] «من فقط مأمورم که پروردگار این شهر [= مکه] را عبادت کنم؛ همان ذاتی که به اینجا حرمت بخشیده و همه چیز از آنِ اوست؛ و مأمورم که تسلیم [فرمانش] باشم.
وَأَنۡ أَتۡلُوَاْ ٱلۡقُرۡءَانَۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ
و اینکه قرآن را تلاوت کنم؛ پس هر کس هدایت شود، به سود خویش هدایت یافته است، و [به] هر کس که گمراه میگردد بگو: «من فقط بیمدهندهام».
وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ فَتَعۡرِفُونَهَاۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ
و بگو: «ستایش از آنِ الله است. به زودى نشانههای [قدرتِ] خویش را به شما نشان خواهد داد و آنها را خواهید شناخت»؛ و پروردگارت از آنچه میکنید غافل نیست.
An-Naml
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ طسٓۚ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡقُرۡءَانِ وَکِتَابٖ مُّبِینٍ ١ هُدٗى وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ ٢ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ یُوقِنُونَ ٣ إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُمۡ یَعۡمَهُونَ ٤ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ وَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡأَخۡسَرُونَ ٥ وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى ٱلۡقُرۡءَانَ مِن لَّدُنۡ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ٦ إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ إِنِّیٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا سََٔاتِیکُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ ءَاتِیکُم بِشِهَابٖ قَبَسٖ لَّعَلَّکُمۡ تَصۡطَلُونَ ٧ فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِیَ أَنۢ بُورِکَ مَن فِی ٱلنَّارِ وَمَنۡ حَوۡلَهَا وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّهُۥٓ أَنَا ٱللَّهُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٩ وَأَلۡقِ عَصَاکَۚ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ کَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ یُعَقِّبۡۚ یَٰمُوسَىٰ لَا تَخَفۡ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ١٠ إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسۡنَۢا بَعۡدَ سُوٓءٖ فَإِنِّی غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١١ وَأَدۡخِلۡ یَدَکَ فِی جَیۡبِکَ تَخۡرُجۡ بَیۡضَآءَ مِنۡ غَیۡرِ سُوٓءٖۖ فِی تِسۡعِ ءَایَٰتٍ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَقَوۡمِهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ١٢ فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ ءَایَٰتُنَا مُبۡصِرَةٗ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ١٣
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
طس، این آیات قرآن و کتاب روشن است. ﴿1﴾هدایت و مژده است براى مسلمانان. ﴿2﴾آنانکه برپا میدارند نماز را و میدهند زکات را و ایشان به آخرت یقین مىآرند. ﴿3﴾آنانکه ایمان نمىآرند به آخرت، آراسته کردیم براى ایشان کردارهاى ایشان را، پس ایشان سرگردان میشوند. ﴿4﴾این جماعت، آنانند که براى ایشان است سختى عذاب و این جماعت در آخرت ایشانند زیانکارتر. ﴿5﴾و هرآیینه تو داده میشوى قرآن از نزدیک خداى استوارکار دانا. ﴿6﴾یاد کن آنگاه که گفت موسى به اهل خود: هرآیینه من دیدهام آتشى، خواهم آورد از آنجا خبرى یا خواهم آورد شعلهای که در هیمه فراگرفته باشد، بُوَد که شما گرمى حاصل کنید. ﴿7﴾پس چون رسید به آتش، آواز کرده آمد که: برکت داده شد کسى راکه در آتش است و کسی راکه حوالى وى است و پاکى خدای راست، پروردگار عالمها [878]. ﴿8﴾اى موسى! هرآیینه سخن این است که من خداى غالب با حکمتم. ﴿9﴾و بیفکن عصاى خود را. پس چون دید که عصا مىجنبد گویا وى مارى است، رو بگردانید پشت داده و بازنگشت. گفتیم: اى موسى! مترس! هرآیینه نمىترسند نزدیک من پیغامبران. ﴿10﴾لیکن آن که ستم کرد، باز عوض آن کرد نیکى بعد از بدى، پس هرآیینه من آمرزندۀ مهربانم. ﴿11﴾و درآر دست خود را به گریبان خود تا بیرون آید سفید شده از غیر عیب [به این دو نشانه که داخلاند] در نه معجزه، برو به سوى فرعون و قوم او، هرآیینه ایشان بودند گروه فاسق. ﴿12﴾پس آنگاه که آمد بدیشان نشانههاى ما روشن شده، گفتند: این سحر ظاهر است. ﴿13﴾
﴿ وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗاۚ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٤ وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ وَسُلَیۡمَٰنَ عِلۡمٗاۖ وَقَالَا ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی فَضَّلَنَا عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّنۡ عِبَادِهِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٥ وَوَرِثَ سُلَیۡمَٰنُ دَاوُۥدَۖ وَقَالَ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ عُلِّمۡنَا مَنطِقَ ٱلطَّیۡرِ وَأُوتِینَا مِن کُلِّ شَیۡءٍۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡمُبِینُ ١٦ وَحُشِرَ لِسُلَیۡمَٰنَ جُنُودُهُۥ مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ وَٱلطَّیۡرِ فَهُمۡ یُوزَعُونَ ١٧ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوۡاْ عَلَىٰ وَادِ ٱلنَّمۡلِ قَالَتۡ نَمۡلَةٞ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّمۡلُ ٱدۡخُلُواْ مَسَٰکِنَکُمۡ لَا یَحۡطِمَنَّکُمۡ سُلَیۡمَٰنُ وَجُنُودُهُۥ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ١٨ فَتَبَسَّمَ ضَاحِکٗا مِّن قَوۡلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِی بِرَحۡمَتِکَ فِی عِبَادِکَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩ وَتَفَقَّدَ ٱلطَّیۡرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَآ أَرَى ٱلۡهُدۡهُدَ أَمۡ کَانَ مِنَ ٱلۡغَآئِبِینَ ٢٠ لَأُعَذِّبَنَّهُۥ عَذَابٗا شَدِیدًا أَوۡ لَأَاْذۡبَحَنَّهُۥٓ أَوۡ لَیَأۡتِیَنِّی بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ ٢١ فَمَکَثَ غَیۡرَ بَعِیدٖ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ وَجِئۡتُکَ مِن سَبَإِۢ بِنَبَإٖ یَقِینٍ ٢٢ ﴾
و انکار آن کردند از روى ستمکارى و تکبر و باور داشته بود آن را دل ایشان، پس بنگر چگونه بود آخر کار مفسدان؟. ﴿14﴾و هرآیینه دادیم داود و سلیمان را علم و گفتند: ستایش آن خدای راست که فضل داد ما را بر بسیارى از بندگان مؤمن خویش. ﴿15﴾و وارث شد سلیمان، داود را و گفت: اى مردمان! آموخته شد ما را گفتار مرغان و داده شد ما را از هر نعمتى، هرآیینه این است فضل ظاهر. ﴿16﴾و به هم آورده شد براى سلیمان لشکرهاى او از جن و آدمیان و مرغان. پس این جماعت، بعض را تا رسیدن بعض، ایستاده کرده میشدند. ﴿17﴾تا وقتى که رسیدند به میدان موران، گفت مورچهاى: ای مورچگان! درآیید به خانههاى خود تا در هم نشکند شما را سلیمان و لشکرهاى او نادانسته. ﴿18﴾پس خندان، تبسّم کرد از گفتار مورچه و گفت: اى پروردگار من! الهام کن مراکه شکر این نعمت تو کنم که انعام کردهای بر من و بر پدر و مادر من و الهام کن مرا که بجا آرم کردار شایسته که تو خشنود شوى به آن و درآر مرا به رحمت خود در زمرۀ بندگان شایستۀ خویش. ﴿19﴾و باز جست احوال مرغان، پس گفت: چیست به من که نمىبینم هدهد را؟ یا هست از غایب شدگان؟. ﴿20﴾هرآیینه عقوبت کنم او را عقوبت سخت، یا ذبح کنم او را، یا این است که بیارد پیش من حجّت ظاهر. ﴿21﴾پس توقف کرد، نَه مدّت دور. پس گفت: در گرفتم به چیزى که در نگرفتهای به آن و آوردم پیش تو از قبیلۀ سبا خبرى تحقیق را. ﴿22﴾
﴿ إِنِّی وَجَدتُّ ٱمۡرَأَةٗ تَمۡلِکُهُمۡ وَأُوتِیَتۡ مِن کُلِّ شَیۡءٖ وَلَهَا عَرۡشٌ عَظِیمٞ ٢٣ وَجَدتُّهَا وَقَوۡمَهَا یَسۡجُدُونَ لِلشَّمۡسِ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ فَهُمۡ لَا یَهۡتَدُونَ ٢٤ أَلَّاۤ یَسۡجُدُواْۤ لِلَّهِ ٱلَّذِی یُخۡرِجُ ٱلۡخَبۡءَ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَیَعۡلَمُ مَا تُخۡفُونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ ٢٥ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ۩ ٢٦ ۞قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقۡتَ أَمۡ کُنتَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٢٧ ٱذۡهَب بِّکِتَٰبِی هَٰذَا فَأَلۡقِهۡ إِلَیۡهِمۡ ثُمَّ تَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَٱنظُرۡ مَاذَا یَرۡجِعُونَ ٢٨ قَالَتۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ إِنِّیٓ أُلۡقِیَ إِلَیَّ کِتَٰبٞ کَرِیمٌ ٢٩ إِنَّهُۥ مِن سُلَیۡمَٰنَ وَإِنَّهُۥ بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ٣٠ أَلَّا تَعۡلُواْ عَلَیَّ وَأۡتُونِی مُسۡلِمِینَ ٣١ قَالَتۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَفۡتُونِی فِیٓ أَمۡرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمۡرًا حَتَّىٰ تَشۡهَدُونِ ٣٢ قَالُواْ نَحۡنُ أُوْلُواْ قُوَّةٖ وَأُوْلُواْ بَأۡسٖ شَدِیدٖ وَٱلۡأَمۡرُ إِلَیۡکِ فَٱنظُرِی مَاذَا تَأۡمُرِینَ ٣٣ قَالَتۡ إِنَّ ٱلۡمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواْ قَرۡیَةً أَفۡسَدُوهَا وَجَعَلُوٓاْ أَعِزَّةَ أَهۡلِهَآ أَذِلَّةٗۚ وَکَذَٰلِکَ یَفۡعَلُونَ ٣٤ وَإِنِّی مُرۡسِلَةٌ إِلَیۡهِم بِهَدِیَّةٖ فَنَاظِرَةُۢ بِمَ یَرۡجِعُ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٣٥ ﴾
هرآیینه من یافتم زنى که پادشاهى میکند بر ایشان و داده شده است او را از جنس هر نعمتى و او را تختى است بزرگ. ﴿23﴾و یافتم که او و قوم او سجده میکنند آفتاب را بجز خدا و آراسته است شیطان برای ایشان کردارهاى ایشان را، پس بازداشت ایشان را از راه، پس ایشان راه نمىیابند. ﴿24﴾به سوى آنکه سجده کنند آن خدا راکه بیرون مىآرد پوشیده در آسمانها و زمین و میداند آنچه پنهان میدارید و آشکار میکنید. ﴿25﴾خداى نیست هیچ معبود به حق غیر او، پروردگار عرش بزرگ است. ﴿26﴾گفت سلیمان: خواهیم دید آیا راست گفتى یا هستى از دروغگویان. ﴿27﴾بر این نامۀ مرا، پس بینداز آن را به سوى ایشان، باز روى بگردان از ایشان، پس بنگر چه جواب باز میدهند. ﴿28﴾[بلقیس] گفت: اى جماعت رییسان! هرآیینه انداخته شد به سوى من نامهای گرامى. ﴿29﴾هرآیینه این نامه از جانب سلیمان است و هرآیینه این نامه به نام خداى بخشایندۀ مهربان است. ﴿30﴾[به این مضمون] که تکبّر مکنید بر من و بیایید پیش من، مسلمان شده. ﴿31﴾گفت [بلقیس]: اى جماعت رییسان! جواب دهید مرا در تدبیر من، نیستم من فیصل کننده هیچ کار را تا وقتى که شما حاضر شوید پیش من. ﴿32﴾گفتند: ما خداوندِ توانایی ایم و خداوندِ کارزار سختیم و تدبیر مفوّض به سوى تو است، پس بنگر چه چیز میفرمایى. ﴿33﴾گفت: هرآیینه پادشاهان چون درآیند به دیهى، خراب کنند آن را و سازند عزیزترین اهل آن را رسواتر و هم چنین میکنند. ﴿34﴾و هرآیینه من فرستندهام به سوى ایشان تحفهای، پس ببینم به چه چیز باز آیند فرستادگان. ﴿35﴾
﴿ فَلَمَّا جَآءَ سُلَیۡمَٰنَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٖ فَمَآ ءَاتَىٰنِۦَ ٱللَّهُ خَیۡرٞ مِّمَّآ ءَاتَىٰکُمۚ بَلۡ أَنتُم بِهَدِیَّتِکُمۡ تَفۡرَحُونَ ٣٦ ٱرۡجِعۡ إِلَیۡهِمۡ فَلَنَأۡتِیَنَّهُم بِجُنُودٖ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخۡرِجَنَّهُم مِّنۡهَآ أَذِلَّةٗ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ ٣٧ قَالَ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَیُّکُمۡ یَأۡتِینِی بِعَرۡشِهَا قَبۡلَ أَن یَأۡتُونِی مُسۡلِمِینَ ٣٨ قَالَ عِفۡرِیتٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ أَنَا۠ ءَاتِیکَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَۖ وَإِنِّی عَلَیۡهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٞ ٣٩ قَالَ ٱلَّذِی عِندَهُۥ عِلۡمٞ مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ أَنَا۠ ءَاتِیکَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن یَرۡتَدَّ إِلَیۡکَ طَرۡفُکَۚ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسۡتَقِرًّا عِندَهُۥ قَالَ هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّی لِیَبۡلُوَنِیٓ ءَأَشۡکُرُ أَمۡ أَکۡفُرُۖ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشۡکُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیّٞ کَرِیمٞ ٤٠ قَالَ نَکِّرُواْ لَهَا عَرۡشَهَا نَنظُرۡ أَتَهۡتَدِیٓ أَمۡ تَکُونُ مِنَ ٱلَّذِینَ لَا یَهۡتَدُونَ ٤١ فَلَمَّا جَآءَتۡ قِیلَ أَهَٰکَذَا عَرۡشُکِۖ قَالَتۡ کَأَنَّهُۥ هُوَۚ وَأُوتِینَا ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهَا وَکُنَّا مُسۡلِمِینَ ٤٢ وَصَدَّهَا مَا کَانَت تَّعۡبُدُ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ إِنَّهَا کَانَتۡ مِن قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ ٤٣ قِیلَ لَهَا ٱدۡخُلِی ٱلصَّرۡحَۖ فَلَمَّا رَأَتۡهُ حَسِبَتۡهُ لُجَّةٗ وَکَشَفَتۡ عَن سَاقَیۡهَاۚ قَالَ إِنَّهُۥ صَرۡحٞ مُّمَرَّدٞ مِّن قَوَارِیرَۗ قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی وَأَسۡلَمۡتُ مَعَ سُلَیۡمَٰنَ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٤ ﴾
پس چون آمد آن فرستاده پیش سلیمان، گفت [سلیمان]: آیا امداد میکنید مرا به مالی، پس آنچه عطا کرده است مرا خدای تعالی بهتراست از آنچه عطا کرده است شما را، بلکه شما بر تحفۀ خویش شادمان میشوید. ﴿36﴾باز رو به سوى ایشان. پس هرآیینه بیایم بر ایشان لشکرهایی که طاقت نباشد ایشان را به مقابلۀ آن، و هرآیینه بیرون کنیم ایشان را از آن دیه رسوا کرده و ایشان خوار باشند. ﴿37﴾گفت [879][سلیمان]: اى عزیزان! کدام یک از شما مىآرد پیش من تخت او را پیش از آنکه بیایند نزدیک من، مسلمان شده. ﴿38﴾گفت تهمتنى از جن: من بیارمش نزدیک تو پیش از آنکه برخیزى از جای خود و هرآیینه من بر آن عرش، توانای با امانتم. ﴿39﴾گفت شخصى که نزدیک او علم بود از کتاب الهى: من بیارمش نزدیک تو پیش از آنکه بازگردد به سوى تو چشم تو. پس چون [سلیمان] دید آن را قرار گرفته نزدیک خویش، گفت: این خارق عادت از فضل پروردگار من است تا امتحان کند مرا آیا شکرگزارى میکنیم یا ناسپاسى مینمایم و هرکه شکرگزارى کند، پس چز این نیست که شکرگزارى میکند براى نفع خویش و هر که ناسپاسى کرد، پروردگار من بىنیازِ کرم کننده است. ﴿40﴾گفت [سلیمان]: متغیر سازید براى امتحان این زن، تخت او را. بنگریم آیا راه شناخت مىیابد یا میشود از آنانکه راه نمىیابند. ﴿41﴾پس چون بیامد، [بلقیس] گفته شد: آیا همچنین است تخت تو؟ گفت: گویا وى همان است و داده شد ما را دانش [به حقانیت سلیمان] پیش از این مقدّمه و هستیم مسلمان. ﴿42﴾وباز داشت [سلیمان] آن [880]زن را از آنچه عبادت میکرد بجز خدا، هرآینه وی بود از گروه کافران. ﴿43﴾گفته شد به وى که: درآى به این کوشک. پس چون بدید آن را، پنداشتش حوض آب و جامه برداشت از دو ساق خود. گفت [سلیمان]: این کوشکى است بىنقش درخشان ساخته شده از آبگینهها. گفت [بلقیس]: اى پروردگار من! هرآیینه من ستم کردهام بر خویش و اسلام آوردم همراه سلیمان براى خدا، پروردگار عالمها. ﴿44﴾
﴿ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ فَإِذَا هُمۡ فَرِیقَانِ یَخۡتَصِمُونَ ٤٥ قَالَ یَٰقَوۡمِ لِمَ تَسۡتَعۡجِلُونَ بِٱلسَّیِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِۖ لَوۡلَا تَسۡتَغۡفِرُونَ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٤٦ قَالُواْ ٱطَّیَّرۡنَا بِکَ وَبِمَن مَّعَکَۚ قَالَ طَٰٓئِرُکُمۡ عِندَ ٱللَّهِۖ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تُفۡتَنُونَ ٤٧ وَکَانَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ تِسۡعَةُ رَهۡطٖ یُفۡسِدُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا یُصۡلِحُونَ ٤٨ قَالُواْ تَقَاسَمُواْ بِٱللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِۦ مَا شَهِدۡنَا مَهۡلِکَ أَهۡلِهِۦ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ ٤٩ وَمَکَرُواْ مَکۡرٗا وَمَکَرۡنَا مَکۡرٗا وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٥٠ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ مَکۡرِهِمۡ أَنَّا دَمَّرۡنَٰهُمۡ وَقَوۡمَهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٥١ فَتِلۡکَ بُیُوتُهُمۡ خَاوِیَةَۢ بِمَا ظَلَمُوٓاْۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٥٢ وَأَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ٥٣ وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ وَأَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ ٥٤ أَئِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ ٥٥﴾
و هرآیینه فرستادیم به سوى ثمود برادر ایشان، صالح را که عبادت کنید خدای را، پس ناگهان آن قوم دو گروه شدند، با یکدیگر خصومت مینمودند. ﴿45﴾گفت صالح: اى قوم من! چرا شتاب طلب میکنید سختى را پیش از راحت، چرا نه طلب آمرزش میکنید از خدا؟ بود که رحم کرده شود بر شما. ﴿46﴾گفتند: شگون بد گرفتیم از تو و از آنانکه همراه تواند. گفت: شگون بد شما نزدیک خدا است [881]، بلکه شما قومى هستید که امتحان کرده میشوید. ﴿47﴾و بودند در آن شهر نُه کس که فساد میکردند در زمین و اصلاح نمىنمودند. ﴿48﴾گفتند با یکدیگر قسم خدا بخورید که: البته شبیخون کنیم بر صالح و اهل خانۀ او، باز البته خواهیم گفت وارث او را حاضر نبودیم وقت هلاک شدن اهل او و هرآیینه ما راستگوییم. ﴿49﴾و بدسگالى کردند به نوعى از حیله و بدسگالى کردیم ما نوعى از حیله و ایشان نمىدانستند. ﴿50﴾پس بنگر چگونه بود سرانجام بدسگالى ایشان که ما هلاک کردیم ایشان را و قوم ایشان را، همه یکجا. ﴿51﴾پس این است خانههاى ایشان خالى مانده به سبب آنکه ستم کردند، هرآیینه در این ماجرا نشانه هست گروهى راکه میدانند. ﴿52﴾و نجات دادیم آنان راکه ایمان آوردند و پرهیزگارى میکردند. ﴿53﴾و فرستادیم لوط را چون گفت به قوم خود: آیا به عمل مىآرید کار بىحیایى را و شما مىبینید؟!. ﴿54﴾آیا شما مىآیید به مردان به ارادۀ شهوت بجز زنان؟! بلکه شما قوم نادانید. ﴿55﴾
﴿۞فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوٓاْ ءَالَ لُوطٖ مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ ٥٦ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ قَدَّرۡنَٰهَا مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٥٧ وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِینَ ٥٨ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِینَ ٱصۡطَفَىٰٓۗ ءَآللَّهُ خَیۡرٌ أَمَّا یُشۡرِکُونَ ٥٩ أَمَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا کَانَ لَکُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ یَعۡدِلُونَ ٦٠أَمَّن جَعَلَ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَجَعَلَ خِلَٰلَهَآ أَنۡهَٰرٗا وَجَعَلَ لَهَا رَوَٰسِیَ وَجَعَلَ بَیۡنَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ حَاجِزًاۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٦١ أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَیَجۡعَلُکُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٦٢ أَمَّن یَهۡدِیکُمۡ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَمَن یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦٓۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ تَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٦٣﴾
پس نبود جواب قوم او، مگر آنکه گفتند: بیرون کنید اهل خانۀ لوط را از دیۀ خویش، هرآیینه ایشان مردم پاکى طلبند. ﴿56﴾پس نجات دادیم او را و اهل او را، مگر زنش که معین کردیم او را از باقى ماندگان. ﴿57﴾و بارانیدیم بر سر ایشان بارانى، پس بد است باران ترسانندگان. ﴿58﴾بگو: سپاس خدای راست و سلام بر آن بندگان او که برگزیده است ایشان را. آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک مىآرند. ﴿59﴾[نه بلکه مىپرسیم]: که بیافرید آسمانها و زمین و فرود آورد براى شما از آسمان، آبى؟ پس رویانیدیم به سبب آن بوستانها با تازگى؟ ممکن نبود شما راکه برویانید درختهاى آن. آیا معبودى هست با خدا؟ بلکه ایشان گروهىاند که کج میروند. ﴿60﴾[نه بلکه مىپرسیم]: که ساخت زمین را قرارگاه و پیدا کرد در میان زمین جویها و بیافرید برین زمین کوهها و بیافرید میان دو دریا حجاب را؟ آیا معبودى دیگر هست با خدا؟ بلکه بیشترین ایشان نمیدانند. ﴿61﴾[نه بلکه میپرسیم]: که قبول میکند از درمانده، چون بخواندش و بردارد سختى و بسازد شما را جانشین نخستینیان در زمین؟ آیا معبودى دیگر هست با خدا؟ اندکى پند مىپذیرید. ﴿62﴾[نه بلکه مىپرسیم]: که راه مینماید شما را در تاریکیهاى بیابان و دریا؟ و که مىفرستد بادها را مژده دهنده پیش رحمت خود؟ آیا معبودى هست با خدا؟ برتر است خدا از آن که شریک مىگیرند. ﴿63﴾
﴿ أَمَّن یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَمَن یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٦٤ قُل لَّا یَعۡلَمُ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَیۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَمَا یَشۡعُرُونَ أَیَّانَ یُبۡعَثُونَ ٦٥ بَلِ ٱدَّٰرَکَ عِلۡمُهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ بَلۡ هُمۡ فِی شَکّٖ مِّنۡهَاۖ بَلۡ هُم مِّنۡهَا عَمُونَ ٦٦ وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا تُرَٰبٗا وَءَابَآؤُنَآ أَئِنَّا لَمُخۡرَجُونَ ٦٧ لَقَدۡ وُعِدۡنَا هَٰذَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٦٨ قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٦٩ وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَیۡهِمۡ وَلَا تَکُن فِی ضَیۡقٖ مِّمَّا یَمۡکُرُونَ ٧٠ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٧١ قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ رَدِفَ لَکُم بَعۡضُ ٱلَّذِی تَسۡتَعۡجِلُونَ ٧٢ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَشۡکُرُونَ ٧٣ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعۡلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمۡ وَمَا یُعۡلِنُونَ ٧٤ وَمَا مِنۡ غَآئِبَةٖ فِی ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٍ ٧٥ إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَقُصُّ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَکۡثَرَ ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ ٧٦﴾
[نه بلکه مىپرسیم]: که نو پیدا میکند آفرینش، باز دیگر بار کندش؟ و که روزى میدهد شما را از آسمان و زمین؟ آیا معبودى هست با خدا؟ بگو: بیارید حجت خود را اگر راست گویید. ﴿64﴾بگو: نمیداند هر که در آسمانها و زمین است غیب را مگر خدا؟ و نمیدانند که کى برانگیخته شوند. ﴿65﴾بلکه پى در پى متوجه شد علم ایشان در باب آخرت [882]، بلکه ایشان در شبههاند از آخرت، بلکه ایشان از آخرت نابینایند. ﴿66﴾و گفتند کافران: آیا چون شویم خاکى و پدران ما نیز، آیا ما بیرون آوردگانیم (یعنى از قبور)؟ . ﴿67﴾هرآیینه وعده داده شد به این مقدمه، ما را و پدران ما را پیش از این، نیست این مگر افسانههاى پیشینیان. ﴿68﴾بگو: سیر کنید در زمین، پس بنگرید چگونه بود انجام گناهکاران. ﴿69﴾و اندوه مخور بر ایشان و مباش در تنگدلى از بدسگالیدن ایشان. ﴿70﴾و میگویند: کى باشد این وعده اگر راستگویید. ﴿71﴾بگو: شاید نزدیک شده باشد به شما بعض آنچه شتاب میطلبید [883]. ﴿72﴾و هرآیینه پروردگار تو خداوندِ فضل است بر مردمان و لیکن بیشترین ایشان شکر نمیکنند. ﴿73﴾و هرآیینه پروردگار تو میداند آنچه پنهان میکند سینههای ایشان و آنچه ظاهر مینمایند. ﴿74﴾و نیست هیچ مقدّمه پوشیده در آسمان و زمین مگر نوشته است در کتاب روشن. ﴿75﴾هرآیینه این قرآن بیان مىکند پیش بنى اسراییل بیشترین آنچه ایشان در آن اختلاف میکردند. ﴿76﴾
﴿ وَإِنَّهُۥ لَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ ٧٧ إِنَّ رَبَّکَ یَقۡضِی بَیۡنَهُم بِحُکۡمِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ ٧٨ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۖ إِنَّکَ عَلَى ٱلۡحَقِّ ٱلۡمُبِینِ ٧٩ إِنَّکَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِینَ ٨٠ وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِی ٱلۡعُمۡیِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن یُؤۡمِنُ بَِٔایَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ ٨١ ۞وَإِذَا وَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَیۡهِمۡ أَخۡرَجۡنَا لَهُمۡ دَآبَّةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ تُکَلِّمُهُمۡ أَنَّ ٱلنَّاسَ کَانُواْ بَِٔایَٰتِنَا لَا یُوقِنُونَ ٨٢ وَیَوۡمَ نَحۡشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٖ فَوۡجٗا مِّمَّن یُکَذِّبُ بَِٔایَٰتِنَا فَهُمۡ یُوزَعُونَ ٨٣ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُو قَالَ أَکَذَّبۡتُم بَِٔایَٰتِی وَلَمۡ تُحِیطُواْ بِهَا عِلۡمًا أَمَّاذَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٨٤ وَوَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَیۡهِم بِمَا ظَلَمُواْ فَهُمۡ لَا یَنطِقُونَ ٨٥ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِیَسۡکُنُواْ فِیهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٨٦ وَیَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۚ وَکُلٌّ أَتَوۡهُ دَٰخِرِینَ ٨٧ وَتَرَى ٱلۡجِبَالَ تَحۡسَبُهَا جَامِدَةٗ وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِۚ صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ أَتۡقَنَ کُلَّ شَیۡءٍۚ إِنَّهُۥ خَبِیرُۢ بِمَا تَفۡعَلُونَ ٨٨ مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَیۡرٞ مِّنۡهَا وَهُم مِّن فَزَعٖ یَوۡمَئِذٍ ءَامِنُونَ ٨٩ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَکُبَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فِی ٱلنَّارِ هَلۡ تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٩٠ إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ رَبَّ هَٰذِهِ ٱلۡبَلۡدَةِ ٱلَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُۥ کُلُّ شَیۡءٖۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٩١ وَأَنۡ أَتۡلُوَاْ ٱلۡقُرۡءَانَۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ ٩٢ وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ فَتَعۡرِفُونَهَاۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٩٣﴾
و هرآیینه وى هدایت و رحمت است مسلمانان را. ﴿77﴾هرآیینه پروردگار تو فیصل کند میان ایشان به حکم خود و اوست غالبِ دانا. ﴿78﴾پس توکل کن بر خدا هرآیینه تو بر دین راستِ روشن هستی. ﴿79﴾هرآیینه تو نمیتوانى شنوانید مردگان را و نمیتوانى شنوانید کران را آواز خواندن، وقتى که روبگردانند پشت داده. ﴿80﴾و نیستى تو راه نمایندۀ کوران تا باز آیند از گمراهى خویش. نمىشنوانى مگر کسى راکه ایمان آورده است به آیتهاى ما، پس این جماعت گردن نهندگانند. ﴿81﴾و چون متحقق شود وعدۀ عذاب بر ایشان، بیرون آریم براى ایشان جانورى از زمین که سخن گوید به ایشان به سبب آنکه مردمان به آیات ما یقین نمىآوردند. ﴿82﴾و آن روزکه برانگیزیم از هر امتى طایفهای را از آنانکه دروغ مىشمردند آیات ما را، پس ایشان بعض را تا رسیدن بعض ایستاده کرده میشود. ﴿83﴾تا وقتى که حاضر آیند، گوید خدا: آیا دروغ شمردید آیات مرا و در نگرفته بودید به آن از روى دانش یا چکار میکردید؟. ﴿84﴾و ثابت شد وعدۀ عذاب بر ایشان به سبب ستم کردن ایشان، پس آن جماعت سخن نگویند. ﴿85﴾آیا ندیدهاند که ما پیدا کردهایم شب را تا آرام گیرند در آن و پیدا کردهایم روز را روشن شده، هرآیینه در این مقدمه نشانهها است قومى راکه باور میدارند. ﴿86﴾یاد کن آن روزکه دمیده شود در صور، پس مضطرب شوند آنانکه در آسمانهایند و آنانکه در زمینند، مگر کسى که خدا خواسته است و هر یکى بیایند پیش خدا خوار شده. ﴿87﴾و ببینى کوهها را، پندارى آن را بر جای ایستاده و آن میرود مانند رفتن ابر. دستکارى آن خداکه استوار ساخت هر چیز را، هرآیینه وى خبردار است به آنچه میکنید. ﴿88﴾هر که بیارد نیکى، پس او را بهتر باشد از آن و ایشان از اضطراب آن روز ایمن باشند. ﴿89﴾و هر که بیارد بدى، پس نگونسار کرده شود روى ایشان در آتش. جزا داده نمیشوید مگر به وفق آنچه میکردید. ﴿90﴾[بگو یا محمد]: جز این نیست که فرموده شدم که عبادت کنم خداوند این شهر را (یعنى مکه)، آنکه محترم ساخت آن را و به تصرف اوست هر چیز و فرموده شد مراکه باشم از مسلمانان. ﴿91﴾و [فرموده شد] آنکه بخوانم قرآن را. پس هرکه راه یافت، پس جز این نیست که راه مییابد براى نفع خویش و هر که گمراه شود، بگو: جز این نیست که من از بیم کنندگانم. ﴿92﴾و بگو: ستایش خدای راست، خواهد نمود شما را آیات خود، پس بشناسید آن را و نیست پروردگار تو بیخبر از آنچه میکنید. ﴿93﴾
[878] مترجم گوید: کسی که در آتش است ملائکه که در آن نور مصور به صورت آتش بودند ملائکۀ دیگر که فرودتر از ایشان بودند والله اعلم. [879] مترجم گوید: سلیمان÷ خواست که بلقیس را معجزه نماید و عقل و جمال او را ادراک فرماید، تا اگر مناسب دانست به نکاح آرد، پس تدبیری ساخت. [880] مترجم سلیمان÷ را فاعل صدّها قرار داده است و اکثر مفسرین میگویند که فاعل صدّها «ما» «المصدریه یا الموصوله» است و معنای آیت این طورمیشود که بازداشت آن زن را از عبادت خدا آنچه عبادت میکردند غیر از خدا، والله اعلم. (مصحح) [881] یعنی مصائب بر وفق تقدیر الهی جاری میشود. [882] یعنی تا آنکه منقطع گشت. [883] یعنی عقوبتِ دنیا.
تفسیر نور:
سوره نمل آیه 1
متن آیه :
طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُّبِینٍ
ترجمه :
طا . سین . این ( کلام که آن را به تو وحی میکنیم ) آیات قرآن و کتاب بیانگر ( احکام الهی برای سعادت دو جهان ) است .
توضیحات :
«
طس » : حروف مقطّعه است ( نگا : بقره / 1 ) و ( طا . سین ) خوانده
میشود ( نگا : المصحف المیسّر ) . « تِلْکَ . . . » : ( نگا : یوسف / 1 )
. « کِتَابٍ مُبِینٍ » : از آنجا که ( کتاب ) همراه صفت ( مُبین ) آمده
است ، عطف آن بر ( الْقُرْءَانِ ) از قبیل عطف صفت بر موصوف است ( نگا :
مائده / 15 ، انبیاء / 48 ) .
سوره نمل آیه 2
متن آیه :
هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
راهنما و مژدهرسان برای مؤمنان است .
توضیحات :
« هُدیً » : هدایت . هادی ( نگا : بقره / 2 ) . « بُشْری » : مژده . مژدهرسان ( بقره / 97 ، نحل / 89 و 102 ) .
سوره نمل آیه 3
متن آیه :
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ
ترجمه :
آن کسانی که نماز را چنان که باید میخوانند ، و زکات را میپردازند ، و قاطعانه آنان به آخرت ایمان دارند .
توضیحات :
« الَّذِینَ یُقِیمُونَ . . . » : ( نگا : بقره / 3 و 4 ) .
سوره نمل آیه 4
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ
ترجمه :
بیگمان
کسانی که به آخرت ایمان ندارند ، ما اعمالشان را ( توسّط وسوسه اهریمن و
اتباع و اعوان شیطان ، و انسانهای شیطان صفت ) در نظرشان میآرائیم و ایشان
سرگردان بسر میبرند ( و چاه را از راه ، و زشت را از زیبا جدا نمیکنند )
.
توضیحات :
« زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ » :
( نگا : انعام / 43 ، اسراء / 63 - 65 ، مریم / 81 - 83 ، حجّ / 53 ،
فصّلت / 25 ) . « یَعْمَهُون » : ( نگا : بقره / 15 ، انعام / 110 ،
اعراف / 186 ) .
سوره نمل آیه 5
متن آیه :
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ
ترجمه :
آنان کسانی هستند که عذاب بدی ( در دنیا ) دارند ، و ایشان در آخرت زیانکارترین ( مردمان جهان ) میباشند .
توضیحات :
«
سُوءُ الْعَذَابِ » : عذاب بد . مراد سرگردانی و پریشانی و یأس و ناامیدی و
چه بسا زندانی و گرفتاری این جهان است . اضافه صفت به موصوف است . «
الأخْسَرُونَ » : جمع أَخْسَر ، کسی که دچار زیان و خسران بیشتری گردد .
سوره نمل آیه 6
متن آیه :
وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ
ترجمه :
و
تو ( ای محمّد ! ) کسی هستی که قرآن از سوی خداوند حکیم ( در گرداندن امور
آفریدگان ، و ) آگاه ( از کار و بار سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی ایشان )
به تو القاء و عطاء میگردد .
توضیحات :
« تلقّی » :
به تو القاء و عطاء میگردد . به تو رسانده و آموخته میشود . « حَکِیمٍ »
: خدائی که کارهایش از روی حکمت است و حساب و هدفی در آفرینش جهان و نازل
کردن قرآن دارد . « عَلِیمٍ » : خدائی که دارای آگاهی بیپایان و فرزانه
مطلق جهان است .
سوره نمل آیه 7
متن آیه :
إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَاراً سَآتِیکُم مِّنْهَا
بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ
ترجمه :
(
یادآوری کن ) زمانی را که موسی ( در راه برگشت از مدین به مصر ، در شب
تاریک و سردی که راه را گم کرده بود و درد زایمان همسرش درگرفته بود ) به
خانوادهاش گفت : ( بایستید که ) من آتشی ( از دور ) میبینم . هر چه
زودتر خبری ( از راه ) و یا شعله و اخگری چند از آتش برایتان میآورم ، تا
این که خویشتن را گرم کنید .
توضیحات :
« ءَانَسْتُ »
: دیدهام . مشاهده کردهام . « شِهَابٍ » : آذرخش . در اینجا مراد شعله و
اخگر آتش است . « قَبَسٍ » : برگرفته . برداشته شده . مقداری از آتش که از
آتش دیگری برداشته شود و از جائی به جائی برده شود ( نگا : طه / 10 ) . «
تَصْطَلُونَ » : خود را با آتش گرم کنید .
سوره نمل آیه 8
متن آیه :
فَلَمَّا جَاءهَا نُودِیَ أَن بُورِکَ مَن فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ترجمه :
هنگامی
که به آتش رسید ، ندائی برخاست که : مبارک است آن کسی که ( آثار قدرتش )
در آتش ( جلوهگر ) است و ( آفریدگار همه جهان است ، و مبارک است ) آن کسی
که ( موسی نام ) و پیرامون آتش ( بر پای ایستاده ) است ( و برای بردن آتش
ظاهری آمده است ، ولی با آتش پیام آسمانی بر میگردد ) ، و خدا که پروردگار
جهانیان است منزّه است ( از این که محدود به مکان و مقیّد به مادّیّت و
جسمیّت و متجلّی در صورت و شکلی همچون آتش شود ) .
توضیحات :
«
نُودِیَ » : ندا داده شد . ندائی برخاست . مجهول فعل ( نادی ) و از باب
مُفاعله است . « أَنْ » : حرف تفسیریّه است . یعنی ندا این بود . « مَن فِی
النَّارِ » مراد خدا است که نشانه قدرت او در آتش جلوهگر بود . « مَنْ
حَوْلَهَا » : مراد موسی است که با آتش عشق الهی رویاروی گشته است و پیام
رسان آسمان شده است . « سُبْحَانَ اللهِ . . . » : مراد تنزیه خدا از
جسمیّت ، و تقیّد به مکان ، و حلول و ظهور در چیزی است . و یا این که
آفریدگار در ذات و صفات و افعال ، جدای از آفریدگان است .
سوره نمل آیه 9
متن آیه :
یَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
ترجمه :
ای
موسی ! آن کس ( که با تو سخن میگوید ) منم که یزدان ( جهان و جهانیان و )
توانا و مقتدر شکستناپذیر و آگاه و فرزانه کار به جایم .
توضیحات :
«
إِنَّهُ » : آن کس که با تو سخن میگوید . « اللهُ » : عطف بیان است .
برخی ضمیر ( هُ ) در ( إِنَّهُ ) را ضمیر شأن ، و ( أَنَا ) را مبتدا و (
اللهُ ) را خبر دانستهاند . در این صورت معنی آیه چنین میشود : بیگمان
من خدای عزیز و حکیم هستم .
سوره نمل آیه 10
متن آیه :
وَأَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى
مُدْبِراً وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یَخَافُ
لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ
ترجمه :
( ای موسی ! برای
اطمینان خاطر و یقین به حضور در پیشگاه خدای غفور ) عصای خود را بینداز . (
همین که عصایش را انداخت به اژدهائی تبدیل شد ) . هنگامی که دید به حرکت
درآمد ، انگار مار چابک و تندروی است ، پای به فرار گذاشت و پشت سر خود را
ننگریست ! ( او را ندا در دادیم : ) ای موسی مترس ! ( تو پیغمبری و در
بارگاه حضور خدائی ، و ) پیغمبران در پیشگاه من نمیترسند ( چرا که اینجا
آستانه دادگری و امن و امان یزدان است ؛ نه دربار ستمگری و خوف و هراس
فرعون و فرعونیان ) .
توضیحات :
« تَهْتَزُّ » :
حرکت میکند . میجنبد . « جَآنٌّ » : مار تندرو و سریعالسیر سفید یا زرد
رنگ . « وَلّی مُدْبراً » : ( نگا : توبه / 25 ) . « لَمْ یُعَقِّبْ » :
به پشت سر نگاه نکرد ، یعنی برنگشت .
سوره نمل آیه 11
متن آیه :
إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ
ترجمه :
و
امّا هر کس که ستم کند و سپس ( توبه نموده و در مقام جبران برآید و بدین
وسیله ) بدی را به نیکی تبدیل نماید ، ( او را خواهم بخشید ، چرا که )
بیگمان من بخشایشگر و مهربانم .
توضیحات :
« إِلاّ
مَنْ . . . » : مگر کسی که . با توجّه بدین معنی ، استثناء متّصل است و
مراد از لغزش پیغمبران ، ترک اوّلی است و تنها به صورت گناه است ( نگا :
اعراف / 22 و 23 ، انبیاء / 87 ، قصص / 16 ) یا این که ( إِلاّ ) به معنی
( لکن ) است و معنی آن در ترجمه آیه گذشت ، و استثناء منقطع است و مستثنی
کسانی جز پیغمبران هستند که در پرتو توبه و ترک معاصی و انجام کارهای
پسندیده ، میتوانند از مغفرت و مرحمت خدا برخوردار گردند ( نگا : انعام /
54 ) .
سوره نمل آیه 12
متن آیه :
وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاء مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فِی
تِسْعِ آیَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً
فَاسِقِینَ
ترجمه :
و ( ای موسی ! ) دست خود را به
گریبان خویش فرو ببر ( و سپس آن را از چاک گریبان بیرون بیار و ببین ) که
سفید و درخشان ( همچون ماه تابان ) به در میآید ، بدون آن که ( به بیماری
بَرَص یا بیماری دیگری مبتلا شده باشد و ) عیبی در آن وجود داشته باشد ، (
و بدان که معجزات تو منحصر به ید بیضاء و عصا نیست ، و بلکه این دو معجزه )
از جمله نه معجزهای است که تو آنها را به فرعون و قوم او نشان خواهی داد .
ایشان واقعاً جماعت طغیانگر و نافرمانبرداری هستند .
توضیحات :
«
بَیْضَآءَ » سفید . درخشان ( نگا : اعراف / 108 ) . حال است . « تِسْعِ
ءَایَاتٍ » : نُهْ معجزه . نُهْ دلیل بر صدق رسالت موسی ( نگا : اسراء /
101 ) . « فَاسِقِینَ » : درروندگان از پذیرش فرمان خدا .
سوره نمل آیه 13
متن آیه :
فَلَمَّا جَاءتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ
ترجمه :
هنگامی که معجزات ما را کاملاً آشکارا بدیشان نمود ، گفتند : ( این چیزهائی که ما میبینیم ) جز جادوی واضح و روشنی نیست !
توضیحات :
«
جَآءَتْهُمْ » : به پیش ایشان آمد . مراد از آمدن . پدیدار شدن و جلوهگر
گشتن است . « مُبْصِرَةً » : کاملاً آشکارا و پیدا . حال ( آیات ) است .
سوره نمل آیه 14
متن آیه :
وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْماً وَعُلُوّاً فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ
ترجمه :
ستمگرانه
و مستکبرانه معجزات را انکار کردند ، هر چند که در دل بدانها یقین و
اطمینان داشتند . بنگر سرانجام و سرنوشت تباهکاران چگونه شد ؟ ( مگر در
دریا غرق نشدند و به دوزخ واصل نگشتند ؟ ) .
توضیحات :
«
جَحَدُوا بِهَا » : آنها را انکار کردند و نپذیرفتند . «
إِسْتَیْقَنَتْهَا » : آنها را کاملاً باور داشتند و یقیناً میدانستند . «
ظُلْماً وَ عُلُوّاً » : ستمگرانه و مستکبرانه . از روی ستم و برتری جوئی .
با توجّه به معنی اوّل ، این دو واژه حال ضمیر ( و ) در فعل ( جَحَدُوا ) و
به معنی ( ظَالِمینَ وَ عَالِینَ ) است . و با توجّه به معنی دوم ، مفعول
له میباشند .
سوره نمل آیه 15
متن آیه :
وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْماً وَقَالَا الْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
ما
به داود و سلیمان دانش ( قابل ملاحظهای ) عطاء کردیم و آنان ( سپاس خدا
را به جای آوردند و ) گفتند : حمد و سپاس خداوند را سزا است که ما را بر
بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری بخشید .
توضیحات :
«
عِلْماً » : دانش عظیم و فراوان . تنکیر برای تعظیم است . « فَضَّلْنَا . .
. » : در این آیه ، یکی از نعمتهای مهمّ الهی که دانش است ، معیار برتری
دانسته شده است . چرا که هر قدرتی و هر ارزشی از علم سرچشمه میگیرد . در
آیات بالا میبینیم که نعمت مایه غرور فرعون و فرعونیان و قوم عاد گشته است
، ولی این آیه میرساند که مؤمنانِ چون سلیمان و داود ، نعمت بر شکر و
طاعتشان افزوده است .
سوره نمل آیه 16
متن آیه :
وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا
مَنطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِن کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ
الْفَضْلُ الْمُبِینُ
ترجمه :
سلیمان وارث ( پدرش )
داود شد و گفت : ای مردم ! به ما ( درک ) سخن پرندگان ( و نحوه سخن گفتن
با آنها ، به وسیله خداوند بزرگوار ) آموخته شده است ، و به ما از همه
چیزها ( و تمام وسائلی که از نظر مادی و معنوی برای تشکیل حکومت الهی لازم
باشد ) داده شده است . این فضیلت و لطف آشکاری است ( و باید بسیار سپاس آن
را بگوئیم ، و با شکر این فخر رضای خدا را بجوئیم ) .
توضیحات :
«
مَنطِق » : سخن . گفتار . مصدر میمی و به معنی نطق است . این آیه اشاره
به نطق پرندگان دارد و آیات دیگر نیز مؤیّد این مطلب است که حیوانات و از
جمله پرندگان با یکدیگر سخن میگویند ( نگا : انعام / 38 ، نمل / 18 و 22
) . « مِن کُلِّ شَیْءٍ » : مراد همه چیزهائی است که برای حکومت آنان و
خلیفهگری انسان لازم باشد .
سوره نمل آیه 17
متن آیه :
وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ
ترجمه :
لشکریان سلیمان از جنّ و انس و پرنده ، برای او گردآوری گشتند ، و همه آنان به یکدیگر ملحق و در نزد هم نگاه داشته شدند .
توضیحات :
«
حُشِرَ » : گرد آورده شد . « مِنْ » : حرف تبعیضیّه است . یعنی برخی از
جنّ و انس و پرنده ( نگا : فی ظلال القرآن ) . « یُوزَعُونَ » : نگاه داشته
شدند و کنار یکدیگر جمع آورده شدند ( نگا : فصّلت / 19 ) . با نظم و
ترتیب و صف در صف جای داده شدند ، به گونهای که هیچ کدام از مکان خود پیش و
پس نرود .
سوره نمل آیه 18
متن آیه :
حَتَّى
إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا
النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ
وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه :
( آن
گاه حرکت کردند ) تا رسیدند به درّه مورچگان ، مورچهای گفت : ای مورچگان !
به لانههای خود بروید ، تا سلیمان و لشکریانش بدون این که متوجّه باشند
شما را پایمال نکنند .
توضیحات :
« وَادِ النَّمْلِ »
: درّه مورچگان . سرزمین مورچگان . مراد مکانی است که مورچهها در آنجا
فراوان بودند . در رسمالخطّ قرآنی یاء آخر ( وادی ) حذف شده است . «
قالَتْ نَمْلَةٌ » : قرآن بیانگر این واقعیّت است که حیوانات و پرندگان هر
گروهی برای خود ملّت و گروهی همچون انسانها بوده و با یکدیگر سخن میگویند (
نگا : نمل / 16 و 22 ) . « لا یَحْطِمَنَّکُمْ » : شما را پایمال نکنند .
شما را درهم نشکنند و نکشند . « وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ » : در حالی که
متوجّه نباشند .
سوره نمل آیه 19
متن آیه :
فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ
أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ
أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ
الصَّالِحِینَ
ترجمه :
سلیمان از سخن آن مورچه
تبسّم کرد و خندید و گفت : پروردگارا ! چنان کن که پیوسته سپاسگزار
نعمتهائی باشم که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای ، و ( مرا توفیق
عطاء فرما تا ) کارهای نیکی را انجام دهم که تو از آنها راضی باشی ( و من
بدانها رستگار باشم ) ، و مرا در پرتو مرحمت خود از زمره بندگان شایستهات
گردان .
توضیحات :
« فَتَبَسَّمَ ضَاحِکاً » : لبخند
زد و خندید . واژه ( ضَاحِکاً ) حال مؤکّده است . خندیدن سلیمان به خاطر
یاد نعمتهای سترگ خدا بر خود است که از جمله آنها فهم سخنان مورچگان و
پرندگان است . همچنین از این که او و سپاهیانش حتی عمداً به مورچهای زیان
نمیرسانند ، و این که حیوانات و پرندگان و حتی حشراتی چون مورچگان هم او
را میشناسند . « أَوْزِعْنِی . . . » : مرا ملازم شکر خود گردان . چنان کن
که دائماً سپاسگزار نعمتهای تو باشم و آنها را هیچ وقت فراموش نکنم .
سوره نمل آیه 20
متن آیه :
وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ
ترجمه :
سلیمان
از لشکر پرندگان سان دید و جویای حال آنها شد و گفت : چرا شانه بسر را
نمیبینم ؟ ( آیا او در میان شما است و او را نمیبینم ؟ ) یا این که از
جمله غائبان است ؟
توضیحات :
« تَفَقَّدَ » : جویا
شد . پرس و جو کرد . « تَفَقَّدَ الطَّیْرَ » : از پرندگان سان دید .
جویای حال و احوال پرندگان شد . « الْهُدْهُدَ » : شانهبسر . پوپک . پوپو .
در اینجا هدهد ویژهای مراد است که چه بسا نوبت کشیک او بوده باشد .
سوره نمل آیه 21
متن آیه :
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَاباً شَدِیداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
ترجمه :
حتماً
او را کیفر سختی خواهم داد ، و یا او را سر میبرم ( اگر گناهش بزرگ باشد )
، و یا این که باید برای من دلیل روشنی اظهار کند ( که غیبت وی را موجّه
سازد ) .
توضیحات :
« سُلْطَانٍ » : دلیل و حجّت . « مُبِینٍ » : روشن . بیانگر حقّانیّت و عذر تقصیر .
سوره نمل آیه 22
متن آیه :
فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ
ترجمه :
چندان
طول نکشید ( که هدهد برگشت و ) گفت : من بر چیزی آگاهی یافتهام ، که تو
از آن آگاه نیستی . من برای تو از سرزمین سبا یک خبر قطعی و مورد اعتماد
آوردهام .
توضیحات :
« مَکَثَ » : ماند . مراد طول
کشیدن است . در اصل مرجع ضمیر مستتر در آن به هدهد برمیگردد . « غَیْرَ
بَعیدٍ » : نه چندان زیاد . مدّت کمی . واژه ( غَیْرَ ) صفت زمان محذوف است
و تقدیر چنین است : فَمَکَثَ الْهُدْهُدُ زَمَاناً غَیْرَ بَعیدٍ . «
أَحَطْتُ » : احاطه پیدا کردهام . به خوبی آگاهی یافتهام ( نگا : کهف /
91 ) . « سَبَإٍ » : اسم نیای قبیله سبا بوده و سپس بر خود این قبیله اطلاق
شده و بعدها نام سرزمین ایشان گشته است . « نَبَإٍ یَقِینٍ » : خبر راستین
و قطعی .
سوره نمل آیه 23
متن آیه :
إِنِّی وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِن کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ
ترجمه :
من
دیدم که زنی بر آنان حکومت میکند ، و همه چیز ( لازم برای زندگی ) بدو
داده شده است ، و تخت بزرگی دارد ( و دربار بسیار مجلّلی ) .
توضیحات :
«
مِن کُلِّ شَیْءٍ » : مراد وسائل زندگی و اسباب رفاه است ، و مراد از همه
چیز بیان کثرت و فراوانی نعمت است . « عَرْشٌ » : تخت سلطنت .
سوره نمل آیه 24
متن آیه :
وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ
وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ
فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ
ترجمه :
من او و قوم او را
دیدم که به جای خدا برای خورشید سجده میبرند ، و اهریمن اعمالشان را در
نظرشان آراسته است و ایشان را از راه ( راست ) به در برده است ، آنان ( به
خدا و یکتاپرستی ) راهیاب نمیگردند .
توضیحات :
« مِن دُونِ اللهِ » : به جای خدا . بجز خدا . « أَعْمَالَهُمْ » : مراد پرستش و کرنش ایشان برای خورشید است .
سوره نمل آیه 25
متن آیه :
أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ
وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ
ترجمه :
(
آنان را از راه بدر برده است ) تا این که برای خداوندی سجده نبرند که
نهانیهای آسمانها و زمین را بیرون میدهد و میداند آنچه را پنهان میدارید
و آنچه را که آشکار میسازید .
توضیحات :
« أَلاّ
یَسْجُدُوا » تا سجده نبرند و عبادت نکنند . ( أَلاّ ) فراهم آمده است از (
أَنْ ) ناصبه و ( لا ) نافیه . « الْخَبْءَ » : نهان . پوشیده . مصدر است و
به معنی اسم مفعول ، یعنی مَخْبُوء است . « یُخْرِجُ الْخَبْءَ » :
نهانیها را بیرون میآورد و از آسمانها اشعّهها و بارانها و از زمین گنجها
و معدنها و گیاهان را بیرون میدهد و به ظهور میرساند . بر غیب آسمانها و
زمین مطّلعاست .
سوره نمل آیه 26
متن آیه :
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
ترجمه :
جز خدا که صاحب عرش عظیم ( و حکمفرمائی بر کائنات ) است معبودی نیست . ( پس چرا باید جز او را بپرستند ؟ ! ) .
توضیحات :
«
اللهُ » : خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است : هُوَ اللهُ . «
الْعَرْشِ الْعَظِیمِ » : ( نگا : اعراف / 54 ) . اشاره به این است که :
تخت بلقیس کجا و تخت فرماندهی کلّ کائنات کجا ؟
سوره نمل آیه 27
متن آیه :
قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ
ترجمه :
( سلیمان به هدهد ) گفت : تحقیق میکنیم تا ببینیم راست گفتهای یا از زمره دروغگویان بودهای .
توضیحات :
« سَنَنظُرُ » : خواهیم نگریست . مراد از نگریستن بررسی و تحقیق است .
سوره نمل آیه 28
متن آیه :
اذْهَب بِّکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ
ترجمه :
این
نامه مرا ببر و آن را به سویشان بینداز و سپس از ایشان دور شو و در کناری
بایست و بنگر که به یکدیگر چه میگویند و واکنش آنان چه خواهد بود .
توضیحات :
«
أَلْقِهْ » : آن را بینداز . ضمیر ( ه ) را با اختلاس کسره ، یعنی ساکن
خواندهاند . « تَوَلَّ » : پشت کن . دور شو . مراد این است که خود را در
گوشهای دور از چشمان ایشان پنهان کن . « یَرْجِعُونَ » : به همدیگر چه
میگویند . تصمیم ایشان بعد از رایزنی چه خواهد بود .
سوره نمل آیه 29
متن آیه :
قَالَتْ یَا أَیُّهَا المَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ
ترجمه :
( بلقیس ) گفت : ای سران قوم ! نامه محترمی به سویم انداخته شده است .
توضیحات :
« کِتَابٌ » : نوشته . نامه . « کَرِیمٌ » : محترم . ارزشمند .
سوره نمل آیه 30
متن آیه :
إِنَّهُ مِن سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ترجمه :
این نامه از سوی سلیمان آمده است ، و ( سرآغاز ) آن چنین است : به نام خداوند بخشنده مهربان .
توضیحات :
. . .
سوره نمل آیه 31
متن آیه :
أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ
ترجمه :
برای این ( نامه را فرستادهام ) تا برتریجوئی در برابر من نکنید ، و تسلیم شده به سوی من آئید .
توضیحات :
«
أَلاّ تَعْلُوا » : تا این که تکبّر و تعالی نکنید . یعنی بزرگی نفروشید و
عظمت به خود نگیرید . ( أَنْ ) حرف ناصبه ، یا حرف تفسیریّه و به معنی
یعنی ، و ( لا ) حرف نهی است . « مُسْلِمِینَ » : منقادان و خاضعان .
موحّدان و مؤمنان . حال است .
سوره نمل آیه 32
متن آیه :
قَالَتْ یَا أَیُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ
ترجمه :
(
بلقیس رو به اعضای مجلس شوری کرد و ) گفت : ای بزرگان و صاحب نظران ! رأی
خود را در این کار مهمّ برای من ابراز دارید که من هیچ کار مهمّی را بدون
حضور و نظر شما انجام ندادهام .
توضیحات :
«
أَفْتُونِی » : برای من نظر خود را بیان دارید و رأی دقیق و صحیح خویش را
بگوئید . از مصدر إفتاء است . « قاطِعَةً » : تصمیم گیرنده و اقدام کننده .
« تَشْهَدُونِ » : در پیش من حاضر میشوید و رأی خود را صادر میکنید .
سوره نمل آیه 33
متن آیه :
قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ
ترجمه :
گفتند : ما از هر لحاظ قدرت و قوّت داریم و در جنگ تند و سرسخت میباشیم . فرمان فرمانِ تو است ، بنگر که چه فرمان میدهی .
توضیحات :
«
أُولُوا » : صاحبان . دارندگان . « بَأْسٍ » : شدّت و حدّت جنگ . «
الأمْرُ إِلَیْکَ » : اختیار کار در دست تو است . فرمان فرمانِ تو است .
سوره نمل آیه 34
متن آیه :
قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا
وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ
ترجمه :
گفت
: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند ، آن را به تباهی و ویرانی
میکشانند و عزیزان اهل آنجا را خوار و پست میگردانند . اصلاً پیوسته
شاهان چنین میکنند .
توضیحات :
« قَرْیَةً » : شهر و
دیار . « أَعِزَّةَ » : جمع عزیز ، بزرگان و مقتدران . « أَذِلَّةً » :
جمع ذلیل ، خواران و کوچکان . ملکه سبا با بیان این مطالب خواست عطش جنگ
سپاهیان را فرو نشاند ، و عاقبتِ دائمی جنگ را جلو چشمانشان مجسّم گرداند
.
سوره نمل آیه 35
متن آیه :
وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِم بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ
ترجمه :
من
( برای صلح و ساز و جلوگیری از خرابیها و خونریزیها ، هیئتی را ) به پیش
آنان میفرستم همراه با تحفهای تا ببینم فرستادگان ( ما از پذیرش ارمغان
یا نپذیرفتن آن ، و چیزهای دیگر ) چه خبری با خود میآورند ( تا برابر آن
عمل کنیم ) .
توضیحات :
« مُرْسِلَةٌ » : فرستنده . « هَدِیَّةٍ » : تحفه . ارمغان . پیشکش . « ناظِرَةٌ » : نگاه کننده .
سوره نمل آیه 36
متن آیه :
فَلَمَّا جَاء سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ
اللَّهُ خَیْرٌ مِّمَّا آتَاکُم بَلْ أَنتُم بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ
ترجمه :
هنگامی
که ( رئیس و گوینده فرستادگان ) به پیش سلیمان رسید ( و هدیّه را تقدیم
داشت ، سلیمان شاکرانه ) گفت : میخواهید مرا از لحاظ دارائی و اموال کمک
کنید ( و با آن فریبم دهید ؟ ! ) . چیزهائی را که خدا به من عطاء فرموده
است بسی ارزشمند و بهتر از چیزهائی است که خدا به شما داده است . ( و من
نیازی بدین اموال ندارم ) . بلکه این شمائید که ( نیازمند دارائی و اموال
هستید و ) به هدیّه خود شادمان و خوشحالید . ( زیرا شما تنها به بودن این
دنیا معتقدید و سخت به وسائل زندگی و رفاه آن دل بستهاید . ولی ما بدین
جهان و آن جهان باور داریم ، و اینجا را پلی برای رسیدن به سعادت آنجا
میدانیم ) .
توضیحات :
« جَآءَ » : ذکر فعل به صورت
مفرد با توجّه به سردسته و گوینده فرستادگان است . « قَالَ » : حضرت
سلیمان به عنوان تحدّث به نعمت خدا و برشمردن الطاف او ، شاکرانه گفت . «
تَفْرَحُونَ » : شادمان میشوید ( نگا : آلعمران / 188 ) . مغرور
میگردید ( نگا : هود / 10 ، قصص / 76 ) .
سوره نمل آیه 37
متن آیه :
ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم
بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ
ترجمه :
به
سوی ایشان بازگرد ( و بدیشان بگو که ) ما با لشکرهائی به سراغ آنان
میآئیم که قدرت مقابله با آنها را نداشته باشند ، و ایشان را از آن ( شهر و
دیار سبا ) به گونه خوار و زار در عین حقارت بیرون میرانیم .
توضیحات :
«
إِرْجِعْ » : برگرد ای رئیس گروه اعزامی بلقیس ! « قِبَلَ » : توانائی .
تاب مقاومت . « صَاغِرُونَ » : ( نگا : توبه / 29 ، اعراف / 13 و 119 ،
یوسف / 32 ) .
سوره نمل آیه 38
متن آیه :
قَالَ یَا أَیُّهَا المَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ
ترجمه :
(
سلیمان خطاب به حاضران ) گفت : ای بزرگان ! کدام یک از شما میتواند تخت
او را پیش من حاضر آورد ، قبل از آن که آنان نزد من بیایند و تسلیم شوند (
تا بدین وسیله با قدرت شگرفی رویاروی گردند و دعوت ما را بپذیرند ) .
توضیحات :
« یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا » : تخت بلقیس را برای من میآورد .
سوره نمل آیه 39
متن آیه :
قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ
ترجمه :
عفریتی
از جنّیان گفت : من آن را برای تو حاضر میآورم پیش از این که ( مجلس به
پایان برسد و ) تو از جای برخیزی . و من بر آن توانا و امین هستم .
توضیحات :
«
عِفْرِیتٌ » : نیرومندترین جنّیان . دیو قوی و درشت هیکل . سرگذشت سلیمان
پر از شگفتیها و خارق عادات است ، و از جمله اطاعت جنّیها از او و انجام
کارهای شگفت برای او است ( نگا : سبأ / 12 ، ص / 35 ) . « ءَاتِی . . . » :
میآورم . آورنده . این واژه میتواند فعل مضارع و متکلّم وحده ، و یا این
که اسم فاعل ( إتیان ) باشد . « أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ » : مراد
پایان یافتن مجلس است .
سوره نمل آیه 40
متن آیه :
قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ
أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِندَهُ
قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ
وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی
غَنِیٌّ کَرِیمٌ
ترجمه :
کسی که علم و دانشی از
کتاب داشت گفت : من تخت ( بلقیس ) را پیش از آن که چشم بر هم زنی ، نزد تو
خواهم آورد . هنگامی که سلیمان تخت را پیش خود آماده دید ، گفت : این از
فضل و لطف پروردگار من است . ( این همه قدرت و نعمت به من عطاء فرموده است
) تا مرا بیازماید که آیا شکر ( نعمت ) او را بجا میآورم یا ناسپاسی
میکنم . هر کس که سپاسگزاری کند تنها به سود خویش سپاسگزاری میکند ، و هر
کس که ناسپاسی کند ، پروردگار من بینیاز ( از سپاس او و ) صاحب کرم است (
و سفره کریمانه انعام خود را از شکرگزار و ناشکر قطع نمیکند ) .
توضیحات :
«
قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ » : مراد کسی است که مرد
خدا بوده و دانش فراوان و عمیقی از کتاب فراچنگ آورده است . بعضی نام این
شخص محترم را آصف ابن برخیا ذکر کردهاند . برخی از مفسّران چنین شخص مقتدر
و فرزانهای را خود سلیمان میدانند که خطاب به عفریت مذکور میگوید : من
آن را در آن واحد حاضر میآورم ( نگا : تفسیرهای المراغی و عبدالکریم خطیب )
. « الْکِتَابِ » : روشن نیست چه کتابی است . برخی آن را لوح محفوظ
میدانند . « یَرْتَدَّ » : برگردد . مراد چشم برهم نهادن است . « طَرْف »
: چشم . مراد پلک بالا است . کنایه از سرعت است . « یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ »
: مراد این است که نفع شکرگزاری عائد خود سپاسگزار میگردد .
سوره نمل آیه 41
متن آیه :
قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لَا یَهْتَدُونَ
ترجمه :
(
سلیمان ) گفت : تخت او را ( با تغییرات محلّ برخی از زینت آلات و رنگ و
روغن ظاهری ) ناشناخته کنید ، تا ببینیم متوجّه میشود ( که تخت او است )
یا جزو کسانی خواهدبود که پی نمیبرند ( که این خود آن تخت است ) .
توضیحات :
«
نَکِّرُوا » : ناشناخته کنید و بدو نگوئید . تغییر شکل دهید . مراد
جابهجائی برخی از لونها و رنگها است . « أَتَهْتَدِی » : آیا پی میبرد ؟
آیا متوجّه تخت خود میشود ؟
سوره نمل آیه 42
متن آیه :
فَلَمَّا جَاءتْ قِیلَ أَهَکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَکُنَّا مُسْلِمِینَ
ترجمه :
هنگامی
که او بدانجا رسید ( و تخت خود را با وجود آن همه مسافت و درهای بسته و
محافظان کاخ سلطنت ، مشاهده کرد و بدان خیره شد ، از سوی یکی از همراهان
بدو ) گفته شد : آیا تخت تو این گونه است ( و این همان تخت نیست ؟ ) گفت :
انگار این همان است ! امّا پیش از این ( معجزه ) هم ( با مشاهده کار هدهد و
شنیدن چیزهائی از قاصدان خود ، از حقّانیّت سلیمان ) آگاهی یافته و از
زمره منقادان و تسلیم شدگان بودهایم ( و چندان نیازی به این معجزه جدید
نبود ) .
توضیحات :
« أُوتِینَا الْعِلْمَ » : آگاهی
یافته بودیم . به قدرت خدا و صدق نبوّت سلیمان پی برده بودیم . « مِن
قَبْلِهَا » : پیش از این معجزه ، مرجع ضمیر ( معجزه ) یا ( حاله ) است که
مراد حاضر آوردن تخت بلقیس است .
سوره نمل آیه 43
متن آیه :
وَصَدَّهَا مَا کَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِن قَوْمٍ کَافِرِینَ
ترجمه :
و معبودهائی که به جای خدا میپرستید ، او را ( از پرستش خدا ) بازداشته بود . او هم از زمره قوم کافر ( خود ) بود .
توضیحات :
« صَدَّهَا » : او را بازداشته بود . « مَا » : مصدریّه یا موصول است و فاعل فعل ( صَدَّ ) میباشد .
سوره نمل آیه 44
متن آیه :
قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً
وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن
قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ
سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ترجمه :
(
بعد از مشاهده تخت خود ) بدو گفته شد : داخل کاخ ( عظیم سلیمان ) شو .
هنگامی که ( صحنه شیشهای ) آن را دید ، گمان برد که آب عمیقی است ( چرا که
ماهیها در آن شنا میکردند ) . ساق پاهای خود را برهنه کرد ( تا از آب
عبور کند و جامههای درازش تر نشود ، سلیمان بدو ) گفت : ( حیاط ) قصر از
بلور صاف ساخته شده است ! ( بلقیس از دم و دستگاه سلیمان شگفت زده شد و
سلطنت و قدرت مادی و معنوی خود را در برابر فرمانروائی و توانائی و دارائی
سلیمان ناچیز دید . دل خود را متوجّه خالق جهان کرد و ) گفت : پروردگارا !
من به خود ستم کردهام ( و گول کفر و غرور شاهی را خوردهام ، و هم اینک
پشیمانم ) و با سلیمان خویشتن را تسلیم پروردگار جهانیان میدارم ( و به
پیغمبری او اقرار مینمایم و تو را به یگانگی میستایم ) .
توضیحات :
«
الصَّرْحَ » : کاخ . قصر ( نگا : قصص / 38 ، غافر / 36 ) . « لُجَّةً » :
آب فراوانی که دارای موج باشد . « مُمَرَّدٌ » : صیقلی زده و صاف . «
قَوَارِیرَ » : جمع قارُورَة ، قطعات صاف شیشه . بلور . « أَسْلَمْتُ مَعَ
سُلَیْمَانَ . . . » : مراد پذیرش پیغمبری سلیمان و متابعت از قانون یزدان
است .
سوره نمل آیه 45
متن آیه :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ
ترجمه :
ما
به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را روانه کردیم ( تا ایشان را به یکتاپرستی
دعوت کند و بدیشان بگوید ) که خدا را بپرستید . امّا آنان به دو گروه
تقسیم شدند و به کشمکش پرداختند . ( دستهای مؤمن و دستهای کافر گشتند )
.
توضیحات :
« أَخَاهُمْ . . . » : مراد برادر نسبی و
قومی است ؛ نه دینی و مکتبی ( نگا : اعراف / 65 و 73 و 85 ) . «
فَریقَانِ » : دو دسته . دو گروه . مراد کافران و مؤمنان است ( نگا :
اعراف / 75 و 76 ) . « یَخْتَصِمُونَ » نزاع و کشمکش میکنند . ذکر فعل به
صورت جمع با توجّه به افراد و اشخاص دو گروه است .
سوره نمل آیه 46
متن آیه :
قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ
الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ
ترجمه :
(
بدیشان ) گفت : ای قوم من ! چرا پیش از تلاش و کوشش برای جلب خوبیها و
نیکیها ( با عبادت و اطاعت از الله ) عجله برای بلاها و بدیها دارید ( و
عذاب و مجازات خدا را با شتاب خواستار میگردید ؟ ) . چرا نباید از خدا طلب
آمرزش کنید تا مورد مرحمت قرار گیرید ؟
توضیحات :
«
السَّیِّئَةِ » : بدی . مراد عذاب خدا است . چرا که قوم صالح میگفتند :
ای صالح ! اگر راست میگوئی که تو پیغمبری و عذاب خدا در کمین بزهکاران است
، آنچه را که ما را از آن بیم میدهی بر سر ما بیاور ( نگا : اعراف / 77 )
. « الْحَسَنَةِ » : نیکی ، مراد رحمت و نعمت حاصل از ایمان به خدا است . «
لَوْلا » : این واژه به معنی ( هَلاّ ) و برای ترغیب و تشویق انجام کار
بعد از خود به کار میرود .
سوره نمل آیه 47
متن آیه :
قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِکَ وَبِمَن مَّعَکَ قَالَ طَائِرُکُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ
ترجمه :
گفتند
: ما تو را و کسانی را که با تو هستند به فال بد گرفتهایم ( و شوم و
بدشگونتان میدانیم . به سبب نحوست وجود شما است که قحطی و خشکسالی
گریبانگیرمان شده است . در پاسخ بدیشان ) گفت : بدشانسی و بدبختی شما ( به
خاطر اعمال خودتان ) از سوی خدا ( بر سرتان میآید و چنین مجازاتی را سبب
شده ) است . بلکه ( باید بدانید این هوشدارها و بیدارباشها آزمایشهای الهی
هستند ، و پیوسته با خوبیها و بدیها ) شما مردمان مورد آزمایش قرار
میگیرید .
توضیحات :
« إِطَّیَّرْنَا » : به فال بد
میگیریم . نحس و شوم میدانیم . اصل آن ( تَطَیَّرْنَا ) و از باب تفعّل
است ( نگا : اعراف / 131 ، یس / 18 ) . « طَآئِرُکُمْ » : بدبختی و
بدطالعی شما ( نگا : اعراف / 131 ، اسراء / 13 ) . « تُفْتَنُونَ » : مورد
آزمایش قرار میگیرید ( نگا : عنکبوت / 2 ) . عذاب داده میشوید ( نگا :
ذاریات / 13 ، بروج / 10 ) . گول زده میشوید و از دین برگردانده میشوید
و گمراه میگردید ( نگا : نساء / 101 ، اعراف / 27 ) .
سوره نمل آیه 48
متن آیه :
وَکَانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ
ترجمه :
در
آن شهر ( که حِجر نام داشت ) نُهْ گروهک بودند که در سرزمین ( آنجا با
آراء و تبلیغ و خرابه کاری خود ) تباهی میکردند و به اصلاح ( حال خویش و
جامعه ) نمیپرداختند .
توضیحات :
« الْمَدینَةِ » :
شهر . مراد حِجر است که بین حجاز و شام واقع است و « مدائن صالح » نامیده
میشود ( نگا : حجر / 80 ) . « رَهْطٍ » : گروهک ( نگا : هود / 91 و 92 ) .
مراد نُهْ نفر از رؤساء قبائل و اشراف شهر است همراه با دار و دسته ایشان
.
سوره نمل آیه 49
متن آیه :
قَالُوا
تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ
لِوَلِیِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِکَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ
ترجمه :
(
این گروهکها که آئین صالح عرصه بر آنان تنگ کرده بود ، به یکدیگر ) گفتند :
برای همدیگر به خدا سوگند بخورید که بر صالح و خانوادهاش شبیخون میزنیم و
آنان را به قتل میرسانیم ، سپس به ولی دم او میگوئیم که ما در کشتن ( وی
و ) خانوادهاش شرکت نداشتهایم و ( در آنچه میگوئیم ) راستگوئیم .
توضیحات :
«
تَقاسَمُوا » : برای یکدیگر سوگند بخورید و قسم یاد کنید . فعل امر است .
این واژه میتواند فعل ماضی بوده و بدل از واو ( قَالُوا ) یا حال فاعل
باشد ( نگا : تفسیر آلوسی ) . « لَنُبَیِّتَنَّهُ » : قطعاً شبیخون میزنیم
. از مصدر ( تَبْیِیت ) به معنی شبیخون زدن و حمله غافلگیرانه شبانه . «
وَلِیِّهِ » : صاحب خون و ولی دم صالح ، از قبیل خویشان و نزدیکان . «
مَهْلِکَ » : هلاک . مصدر میمی است . یا این که اسم مکان یا اسم زمان است .
یعنی ما چه رسد که ایشان را نکشتهایم ، اصلاً بدانجا گام ننهاده و در آن
زمان در محلّ قتل نبودهایم . « مَهْلِکَ أَهْلِهِ » : مراد این است که کسی
که اتباع صالح را نکشد ، حتماً خود او را نیز نمیکشد . « مَا شَهِدْنَا »
: حاضر نشدهایم . شرکت نداشتهایم .
سوره نمل آیه 50
متن آیه :
وَمَکَرُوا مَکْراً وَمَکَرْنَا مَکْراً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه :
ایشان
نقشه مهمیکشیدند ( برای نابودی صالح و پیروان او ) و ما هم نقشه
مهمیکشیدیم ، ( برای نجات او و پیروانش ) . در حالی که ایشان خبر نداشتند
.
توضیحات :
« مَکَرُوا » : نقشه کشیدند . توطئه کردند . به چارهجوئی پرداختند ( نگا : آلعمران / 54 ، انفال / 30 ) .
سوره نمل آیه 51
متن آیه :
فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ
ترجمه :
بنگر که عاقبت ، توطئه ایشان چه شد ( و کار آنان به کجا کشید ؟ عاقبت ، این شد ) که ما آنان و قوم ایشان همگی را نابود کردیم .
توضیحات :
« أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ . . . » : مؤوّل به مصدر و بدل از ( عاقِبَةُ مَکْرِهِمْ ) است . یا خبر مبتدای محذوف میباشد .
سوره نمل آیه 52
متن آیه :
فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
ترجمه :
این
، خانههای ایشان است که بر اثر ظلم و ستم فرو تپیده است و خالی از سکنه
شده است . مسلّماً در این امر عبرت بزرگی است برای کسانی که آگاه و فهمیده
باشند .
توضیحات :
« خَاوِیَةً » : فروتپیده و ویران
. خالی از سکنه ( نگا : بقره / 259 ، کهف / 42 ، حجّ / 45 ) . حال است .
« ءَایَةً » : عبرت . اندرز .
سوره نمل آیه 53
متن آیه :
وَأَنجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ
ترجمه :
و ما کسانی را نجات دادیم که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند .
توضیحات :
« الَّذِینَ ءَامَنُوا . . . » : مراد صالح و سایر مؤمنین است .
سوره نمل آیه 54
متن آیه :
وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ
ترجمه :
لوط
را ( هم به سوی قوم خود فرستادهایم ) . وقتی به قوم خود گفت : آیا به
سراغ کار بسیار زشت ( لِواط ) میروید ، در حالی که ( پلشتی و سرانجام شوم
آن را ) میدانید ؟ !
توضیحات :
« الْفَاحِشَةَ » :
قبیحترین کردارها و گفتارها ( نگا : اعراف / 28 ) . زنا ( نگا : نساء /
15 و 19 ) . در اینجا مراد لِواط است ( نگا : نمل / 55 ) . « وَ أَنتُمْ
تُبْصِرُونَ » : در حالی که شما زشتی و پلشتی آن را میبینید . در حالی که
همدیگر را در حین انجام لواط میبینید و از یکدیگر خجالت نمیکشید .
سوره نمل آیه 55
متن آیه :
أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ
ترجمه :
آیا
شما به جای زنان به سراغ مردان میروید و ( اینعمل قبیح و غیرطبیعی را )
دوست میدارید ؟ ! اصلاً شما قوم نادانی هستید . ( نه خدا را چنان که باید
میشناسید ، و نه به نوامیس خلقت آشنائید ، و نه هدف آفرینش را تشخیص
میدهید ) .
توضیحات :
« تَأْتُونَ » : از مصدر
إتیان ، به معنی جماع و نزدیکی است . « شَهْوَةً » : آرزومند گشتن . تمایل
به جماع . مفعولله ، یا حال است .
سوره نمل آیه 56
متن آیه :
فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ
ترجمه :
پاسخ
قوم او جز این نبود که ( به یکدیگر ) گفتند : ( لوط و ) پیروان لوط را از
شهر و دیار خود بیرون کنید ، آنان مردمانی پاکدامن و بیزار از ناپاکیها
هستند !
توضیحات :
« ءَالَ » : خاندان . مراد پیروان
مؤمن و گرویدگان به لوط است ( نگا : آلعمران / 33 ، غافر / 28 و 46 ) . «
یَتَطَهَّرُونَ » : پاکی و پاکدامنی میورزند . از ناپاکی بیزاری میجویند
. البتّه مرادشان ریشخند و تمسخر بود .
سوره نمل آیه 57
متن آیه :
فَأَنجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ
ترجمه :
ما
لوط و خاندان او را ( از عذاب قریبالوقوع ) نجات دادیم ، بجز همسرش را که
خواستیم جزو باقیماندگان ( در شهر و از زمره نابود شوندگان ) باشد .
توضیحات :
« قَدَّرْنَاهَا » : ( نگا : حجر / 60 ) . « الْغَابِرِینَ » : ( نگا : حجر / 60 ) .
سوره نمل آیه 58
متن آیه :
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِم مَّطَراً فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِینَ
ترجمه :
بر آنان باران ( سنگ ) را سخت باراندیم . باران بیم داده شدگان ( به عذاب الهی ) چه بد بارانی است !
توضیحات :
« أَمْطَرْنَا » : ( نگا : هود / 82 و 83 ) . « الْمُنذَرِینَ » : بیم داده شدگان . ترسانده شدگان .
سوره نمل آیه 59
متن آیه :
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ
ترجمه :
(
ای پیغمبر ! ) بگو : خدای را سپاس ( میگویم که تباهکاران همچون قوم ثمود و
گردنکشان همسان فرعونیان را به دیار عدم فرستاد ، و از خدا درخواست
مینمایم که نازل فرماید ) رحمت و مغفرت خود را بر بندگان برگزیده خویش .
آیا خدا ( که این همه قدرت و نعمت و موهبت دارد ) بهتر است ( برای پرستش و
کرنش ) یا چیزهائی که انباز خدا میسازید ( و فاقد نفع و ضرر هستند و چیزی
از آنها ساخته نیست ؟ ) .
توضیحات :
« قُلِ
الْحَمْدُ لِلّهِ . . . » : ( نگا : انعام / 45 ) . « إِصْطَفی » :
برگزید . « ءَاللهُ » : فراهم آمده است از همزه استفهام و واژه ( الله ) . «
امّا . . . » : مرکب است از ( أَمْ ) و ( ما ) .
سوره نمل آیه 60
متن آیه :
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ
السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا کَانَ
لَکُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ
یَعْدِلُونَ
ترجمه :
( آیا بتهائی که معبود شما
هستند بهترند ) یا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است ، و برای شما از
آسمان آبی بارانده است که با آن باغهای زیبا و فرحافزا رویانیدهایم ؟
باغهائی که شما نمیتوانستید درختان آنها را برویانید . آیا ( با توجّه به
آفرینش آسمانها و زمین و نزول باران و برکات و ثمرات ناشی از آن ، و
هماهنگی و پیوند لطیف و دقیق هر یک از این مخلوقات ) معبودی با خدا است ؟ !
اصلاً ایشان قومی هستند ( از حقپرستی به بتپرستی ) عدول میکنند .
توضیحات :
«
حَدَآئِقَ » : جمع حدیقة ، باغهائی که دارای آب کافی بوده و اطراف آن را
دیوار کشیده باشند . « ذَاتَ بَهْجَةٍ » : زیبا و شادیافزا . « بَهْجَةٍ »
: زیبائی رنگ و حسن ظاهر . « مَا کَانَ لَکُمْ » : برای شما امکان نداشت .
شما نمیتوانستید . « یَعْدِلُونَ » : تجاوز میکنند . عدول مینمایند .
سوره نمل آیه 61
متن آیه :
أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَاراً وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَاراً
وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزاً أَإِلَهٌ
مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
ترجمه :
(
بتها بهترند ) یا کسی که زمین را قرارگاه ( و محلّ اقامت انسانها ) ساخته
است ، و در میان آن رودخانهها پدید آورده است ، و برای زمین کوههای پابرجا
و استوار آفریده است ( تا قشر زمین را از لرزش نگاه دارند ) و میان دو
دریا مانعی پدیدار کرده است ( تا آمیزه یکدیگر نگردند . حال با توجّه به
اینها ) آیا معبودی با خدا است ؟ ! اصلاً بیشتر آنان بیخبر و نادانند ( و
قدر عظمت خدا را نمیدانند ) .
توضیحات :
«
قَرَاراً » : محلّ اقامت . قرارگاه . مکان استقرار . مصدر است و به معنی
اسم مکان ، یعنی مَقَرّ است . « رَواسِیَ » : جمع راسِیَة ، کوههای محکم و
پابرجا ( نگا : رعد / 3 ، حجر / 19 ) . « الْبَحْرَیْنِ » : دریای شور و
دریای شیرین ( نگا : فرقان / 53 ، فاطر / 12 ) . « حَاجِزاً » : مانع .
سوره نمل آیه 62
متن آیه :
أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ
وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَّا
تَذَکَّرُونَ
ترجمه :
( آیا بتها بهترند ) یا کسی
که به فریاد درمانده میرسد و بلا و گرفتاری را برطرف میکند هر گاه او را
به کمک طلبد ، و شما ( انسانها ) را ( برابر قانون حیات دائماً به طور
متناوب ) جانشین ( یکدیگر در ) زمین میسازد ( و هر دم اقوامی را بر این
کره خاکی مسلّط و مستقرّ میگرداند . حال با توجّه بدین امور ) آیا معبودی
با خدا است ؟ ! واقعاً شما بسیار کم اندرز میگیرید .
توضیحات :
«
الْمُضْطَرَّ » : درمانده . وامانده . « یَجْعَلُکُمْ خُلَفَآءَ الأرْضِ »
: شما را در زمین جایگزین یکدیگر میسازد ( نگا : انعام / 165 ، نور / 55
) . « قَلِیلاً مَّا تَذَکَّرُونَ » : ( نگا : اعراف / 3 ) .
سوره نمل آیه 63
متن آیه :
أَمَّن یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن یُرْسِلُ
الرِّیَاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ
تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ
ترجمه :
( آیا
بتهای بیجان بهترند ) یا کسی که شما را در تاریکیهای خشکی و دریا رهنمود (
و دستگیری ) میکند ، و کسی که بادها را به عنوان بشارت دهندگان ، پیشاپیش
نزول رحمتش وزان میسازد ( و آنها را پیک قدوم باران میسازد . در ساختن و
راهاندازی اینها ) آیا معبودی با خدا است ؟ خدا فراتر و دورتر از این
چیزهائی است که انباز او میگردانند .
توضیحات :
« بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ » : ( نگا : اعراف / 57 ) .
سوره نمل آیه 64
متن آیه :
أَمَّن یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَمَن یَرْزُقُکُم مِّنَ
السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ
إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
ترجمه :
( آیا معبودهای
دروغین شما بهترند ) یا کسی که آفرینش را میآغازد ، سپس آن را برگشت
میدهد ، و کسی که شما را از آسمان و زمین روزی عطاء میکند ؟ ( حال با
توجّه به قدرت آفرینش یزدان ، و نظم و نظام موجود در پدیدههای جهان ، و
اقرار عقل سالم به زنده شدن دوباره مردمان در دنیای جاویدان ) آیا معبودی
با خدا است ؟ ( ای پیغمبر بدیشان ) بگو : دلیل و برهان خود را بیان دارید
اگر راست میگوئید ( که جز خدا معبودهای دیگری هم وجود دارند ) .
توضیحات :
«
یَبْدَأُ » : میآغازد . « الْخَلْقَ » : آفرینش . « یَبْدَأُ الْخَلْقَ »
: اشاره به سرآغاز جهان و آفرینش آن از عدم است . شاید هم مراد آفرینش
مستمرّ اشیاء و انسانها در همه ازمنه و ادوار جهان باشد ( نگا : قصص / 68 ،
رحمن / 29 ) . « یُعِیدُهُ » : آفرینش را بار دیگر برگشت میدهد . مراد
رستاخیز است . شاید هم مراد اعاده مستمرّ حیات و ممات برخی از موجودات و
گردش چرخه زندگی در همین جهان با دست قدرت خدای سبحان باشد . از قبیل تبدیل
لاشه و گیاه به خاک ، و خاک به لاشه و گیاه و . . . ( نگا : روم / 19 )
.
سوره نمل آیه 65
متن آیه :
قُل لَّا یَعْلَمُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ
ترجمه :
بگو : کسانی که در آسمانها و زمین هستند غیب نمیدانند جز خدا ، و نمیدانند چه وقت برانگیخته میشوند ( و قیامت فرا میرسد ) .
توضیحات :
«
قُل لَّا یَعْلَمُ . . . » : این آیه قاطعانه و با چند تأکید ، آگاهی از
غیب را خاصّ خدا میداند و بس ( نگا : انعام / 59 ) . « أَیّانَ » : چه
وقت .
سوره نمل آیه 66
متن آیه :
بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ
ترجمه :
اصلاً
دانش و آگاهی ایشان درباره قیامت به پایان آمده و ته کشیده است ( و کمترین
اطّلاعی از آن ندارند ) . بلکه درباره قیامت دودل و متردّدند ، و حتی نسبت
بدان کوردل و نابینایند .
توضیحات :
« إِدَّارَکَ »
: به پایان آمده است . ته کشیده است . عاجز و ناتوان گشته است ( نگا :
تفسیر ابن کثیر ، تفسیر کبیر ) . پیاپی آمده است . اصل این فعل ( تَدَارَکَ
) و ماضی باب تفاعُل است . « فِی الآخِرَةِ » : درباره آخرت . نسبت به
آخرت . « عَمُونَ » : جمع ( عَمی ) ، کوران . مراد کوردلان است . «
إِدَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الآخِرَةِ » : آگاهی ایشان درباره قیامت به
پایان آمده و ته کشیده است . دلائل و براهین پیاپی و فراوانی بر وجود قیامت
بدیشان نموده شده و به دستشان رسیده است ، ولی آنان از آنها رویگردان
هستند .
سوره نمل آیه 67
متن آیه :
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَئِذَا کُنَّا تُرَاباً وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ
ترجمه :
کافران
میگویند : آیا زمانی که ما و پدران ما خاک گشتیم ( و هر ذرّهای از
انداممان به درزی و گودی خزید ) آیا ما ( زنده میگردیم و برای زندگی مجدّد
) بیرون آورده میشویم ؟ !
توضیحات :
« ءَابَآؤُنَا » : عطف بر ضمیر ( نَا ) است .
سوره نمل آیه 68
متن آیه :
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ
ترجمه :
این
( زنده شدن دوباره ، توسّط محمّد ) به ما ، و قبلاً ( به وسیله کسانی که
خویشتن را اتباع پیغمبران دیگر میدانند ) به پدران ما ، وعده داده شده است
. ( اگر رستاخیز راست بود ، تا به حال رخ میداد ) . این جز افسانههای
پیشینیان و خرافات گذشتگان نمیباشد .
توضیحات :
« إِنْ هذا . . . » : حرف ( إِنْ ) نافیه است . « أَسَاطِیرُ » : دروغها و افسانهها ( نگا : انعام / 25 ) .
سوره نمل آیه 69
متن آیه :
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ
ترجمه :
(
ای پیغمبر ! ) بگو : در زمین بگردید ( و آثار گذشتگان و عجائب و غرائب
جهان را ببینید ) و بنگرید که سرانجام کار گناهکاران به کجا کشیده و عاقبت
ایشان چه شده است .
توضیحات :
« سِیرُوا » : بگردید . به گردش پردازید . « أُنظُرُوا » : بنگرید . دقّت و تأمّل کنید .
سوره نمل آیه 70
متن آیه :
وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَکُن فِی ضَیْقٍ مِّمَّا یَمْکُرُونَ
ترجمه :
غم آنان را مخور و از نیرنگهائی که میکنند تنگدل مباش . ( وظیفه تو تبلیغ است و بس . و ما پشتیبان و یار و یاور تو میباشیم ) .
توضیحات :
« ضَیْقٍ » : تنگی . دلتنگی . غمگینی ( نگا : نحل / 127 ) .
سوره نمل آیه 71
متن آیه :
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
ترجمه :
(
کافران تمسخرکنان ) میگویند : اگر راست میگوئید ( که عذابی در میان است )
موعد آن کی خواهد بود ؟ ( پس چرا هر چه زودتر فرا نمیرسد ؟ ) .
توضیحات :
« مَتی » : چه وقت ؟ کی ؟
سوره نمل آیه 72
متن آیه :
قُلْ عَسَى أَن یَکُونَ رَدِفَ لَکُم بَعْضُ الَّذِی تَسْتَعْجِلُونَ
ترجمه :
بگو
: چه بسا بخشی از عذابی که در فرا رسیدن آن شتاب دارید ، ( هم اینک )
برای فرا گرفتن شما ردیف شده ( و بر سرتان سایه افکنده ) باشد ( و به همین
زودی بر شما فرود آید و نابودتان کند ) .
توضیحات :
« رَدِفَ » : پیاپی شده است . پشت سر هم قرار گرفته است .
سوره نمل آیه 73
متن آیه :
وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَشْکُرُونَ
ترجمه :
پروردگارت
نسبت به مردم لطف و کرم دارد ( و هر چه زودتر تازیانه عذاب را بر سرشان
فرود نمیآورد ، و بلکه کیفرشان را به تأخیر میاندازد ) ولی بیشتر آنان
سپاسگزاری نمیکنند ( و الطاف و مراحم خدا را نادیده میگیرند ) .
توضیحات :
« لَذُو فَضْلٍ . . . » : ( نگا : بقره / 243 ) .
سوره نمل آیه 74
متن آیه :
وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ
ترجمه :
پروردگارت محقّقاً آگاه است از چیزهائی که سینههایشان در خود نهان میدارند ، و از چیزهائی که ایشان آشکار میسازند .
توضیحات :
« تُکِنُّ » : نهان میدارد . پنهان مینماید ( نگا : بقره / 235 ) .
سوره نمل آیه 75
متن آیه :
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ
ترجمه :
هیچ نهفتهای در آسمانها و زمین نیست ، مگر این که ( خدا از آن آگاه است و ثبت و ضبط ) در کتاب آشکاری است .
توضیحات :
«
غَآئِبَةٍ » : نهفته . نهان . حرف ( ه ) برای مبالغه است ، یعنی بسیار
پنهان و نهان . « کِتَابٍ مُبِینٍ » : ( نگا : انعام / 59 ) .
سوره نمل آیه 76
متن آیه :
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
ترجمه :
بیگمان
این قرآن برای بنیاسرائیل ( حقیقت ) اکثر چیزهائی را ( که در تورات از
احکام و قصص آمده است و ) در آنها اختلاف دارند ، روشن و بیان میدارد .
توضیحات :
«
یَقُصُّ » : بیان میدارد . فرو میخواند . ( نگا : انعام / 57 ) . «
أَکْثَرَ الَّذی . . . » : ( نگا : آلعمران / 59 ، مریم / 30 ) .
سوره نمل آیه 77
متن آیه :
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
و قطعاً این قرآن برای مؤمنان ( وسیله ) هدایت و رحمت ( و مایه نجات و سعادت دو جهان ایشان ) است .
توضیحات :
«
لِلْمُؤْمِنین » : هر چند قرآن مایه هدایت و رحمت و سعادت همگان است ،
امّا ذکر مؤمنان بدان خاطر است که به ویژه ایشان از قرآن منتفع و بهرهمند
میگردند .
سوره نمل آیه 78
متن آیه :
إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُم بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ
ترجمه :
مسلّماً
پروردگارت با قضاوت ( دادگرانه و حکیمانه ) خود ( در روز قیامت ) میانشان
داوری خواهد کرد ، و او بس چیره و توانا و آگاه و دانا است .
توضیحات :
«
یَقْضی » : داوری میکند . مراد در روز قیامت است ( نگا : یونس / 93 ،
جاثیه / 17 ) . « بِحُکْمِهِ » : با قضاوت و داوری خود .
سوره نمل آیه 79
متن آیه :
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ
ترجمه :
پس
بر خدا توکّل کن ( و کار و بار خود را بدو بسپار و بدان که با وجود این که
کافران از دعوت تو رویگردانند ) تو قطعاً بر ( راستای جاده حقیقت و طریقه )
حق آشکار هستی ( و با دین راستینی که داری بر کفّار پیروز میگردی ) .
توضیحات :
« الْمُبِین » : روشن و آشکار . روشنگر درست از نادرست و جدا سازنده محقّ از مبطل .
سوره نمل آیه 80
متن آیه :
إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ
ترجمه :
بیگمان
تو نمیتوانی مرده دلان ( زندهنما ) را شنوا بگردانی ، و ندای ( دعوت خود
) را به گوش کران برسانی ، وقتی که ( به حق ) پشت میکنند و ( از آن )
میگریزند .
توضیحات :
« لا تُسْمِعُ » : نمیشنوانی
. شنوا نمیگردانی . پذیرا نمیگردانی . ( نگا : انفال / 23 ، فاطر / 22
) . « الْمَوْتی » : مردگان . مراد کافران و مشرکانی است که تعصّب و
لجاجت و استمرار بر گناه ، فکر و اندیشه آنان را به خود مشغول داشته است و
گوش ایشان را از شنیدن ادلّه و پذیرش حق انداخته است و آن را به مرده دلانی
تبدیل ساخته است ( انعام / 122 ) . « الصُّمَّ » : کران . مراد افرادی
است که پنبه غفلت گوش ایشان را آگنده است ، و اباطیل ایشان را از حقائق
گریزان کرده است . « الدُّعَآءَ » : نداء ( نگا : انبیاء / 45 ) . «
وَلَّوْا » : ( نگا : اسراء / 46 ، نمل / 10 ) . « مُدْبِرِینَ » : (
نگا : توبه / 25 ، انبیاء / 57 ) . « وَلَّوْا مُدْبِرِینَ » : کسانی که
بسیار رویگردان و گریزانند .
سوره نمل آیه 81
متن آیه :
وَمَا أَنتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ
ترجمه :
تو
نمیتوانی کوردلان را از گمراهیشان بازگردانی و به سوی حق رهنمودشان کنی .
تو تنها کسانی را میتوانی شنوا ( و با حق آشنا ) گردانی که به آیات ما
ایمان داشته باشند ، چرا که آنان تسلیم شوندگان ( حقائق و مخلصان و
فرمانبرداران اوامر خدا ) هستند .
توضیحات :
«
الْعُمْیِ » : جمع أَعْمی ، کوران . مراد کوردلان و دل مردگان است ( نگا :
بقره / 18 و 171 ) . « إِنْ » : حرف نفی است . « مُسْلِمُونَ » : مطیعان .
مخلصان . تسلیم شوندگان .
سوره نمل آیه 82
متن آیه :
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ
الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا
یُوقِنُونَ
ترجمه :
هنگامی که فرمان وقوع قیامت فرا
میرسد ( و مردمان در آستانه رستاخیز قرار میگیرند ، از جمله نشانههای
آن ، یکی این است که ) ما جانوری را از زمین برای مردمان بیرون میآوریم که
با ایشان سخن میگوید ( و برخی از سخنانش این است که کافران که ) به آیات
خدا ایمان نمیآوردند ( اینک با چشم خود ببینند که قیامت دارد شروع میشود و
عذاب الهی گریبانگیرشان میگردد و دیگر پشیمانی سودی ندارد ) .
توضیحات :
«
وَقَعَ » : رخ داد . فرا رسید . حتمی و ثابت شد ( نگا : اعراف / 71 و 118
و 134 ، یونس / 51 ، واقعه / 1 ، حاقّه / 15 ) . در اینجا مراد نزدیک
شدن قیامت و پیدایش نشانههای ظهور آن است . « الْقَوْلُ » : فرمان و حکم
خدا . مراد فرموده خداوندی دالّ بر وعید کافران به عذاب است ( نگا : اسراء /
16 ، قصص / 63 ، زمر / 71 ، ِ / 14 ) . « دَآبَّةً » : جنبنده . حیوان .
مراد حیوانی است که دارای مشخّصات و صفات خاصّ خود بوده و ظهور آن یکی از
علائم فرا رسیدن قیامت و بسته شدن درگاه توبه است . قرآن به اجمال از آن
گذشته است و این ما را بس . احادیث فراوانی را درباره نوع و شکل و محلّ
خروج و کارهای وی ، به پیغمبر ( نسبت دادهاند که علماء و فقهاء ، اغلب
آنها را مردود و نامقبول دانستهاند ( نگا : تفسیر روحالمعانی ، قاسمی ،
کبیر ، الواضح ، المراغی ) . حتی برخی ( دَآبَّة ) را مفرد و برخی جمع ، و
گروهی آن را حیوان یا حیوانها ، و دستهای آن را انسان یا انسانهای مصلح
دانستهاند ( نگا : تفسیر الواضح ، تفسیر عبدالکریم خطیب ، نمونه . . . ) .
« أَنَّ النَّاسَ . . . » : در اصل : بِأَنَّ النَّاسَ . . . لاِنَّ
النَّاسَ . . . است .
سوره نمل آیه 83
متن آیه :
وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ
ترجمه :
روزی
( را ای پیغمبر ! یادآور شو که قیامت فرا میرسد و ) گروه عظیمی از همه
ملّتها را گرد میآوریم که ( در دنیا ) آیات ( کتابهای آسمانی و معجزات
پیغمبران ربّانی و نشانههای جهانی دالّ بر وجود ) ما را تکذیب میکردهاند
، و پس ( از گردآوری ایشان ، جملگی ) آنان به یکدیگر ملحق و در کنار
همدیگر نگاه داشته میشوند .
توضیحات :
« فَوْجاً » :
گروه و جماعت فراوان . مراد کافران و ناباوران سراسر تاریخ کره خاکی است .
« مِمَّنْ » : حرف ( مِنْ ) بیانیّه است . یعنی : از کسانی که . برخی هم (
مِنْ ) را تبعیضیّه گرفتهاند و گفتهاند : مراد از فوج تکذیبکنندگان ،
رؤسای خطدهنده شیطانصفت و سردستگان گمراه و گمراهساز گروهها و دستههای
مختلف مردمان در طول تاریخ است که برای توبیخ بیشتر ، زودتر به پیش خوانده
میشوند و مجازات میگردند ( نگا : هود / 98 ، مریم / 69 ) . « ءَایَات »
: مراد آیات کتابهای منزل آسمانی ، و معجزات انبیاء ربّانی ، و نشانههای
جهانی دالّ بر وجود خدا است ( نگا : یوسف / 105 ، فصّلت / 53 ) . «
یُوزَعُونَ » : ( نگا : نمل / 17 ) .
سوره نمل آیه 84
متن آیه :
حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَکَذَّبْتُم بِآیَاتِی وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْماً أَمَّاذَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ترجمه :
زمانی
که ( به پای حساب سوق ، و در آنجا حاضر ) میآیند ( خدا توبیخکنان خطاب
بدیشان ) میگوید : آیا آیات مرا تکذیب کردهاید ، بدون آن که ( تحقیق
نموده و ) کاملاً از آنها آگاهی پیدا کرده باشید ؟ ! اصلاً ( شما در دنیا )
چه کار می کردهاید ؟ ( مگر بیهوده آفریده شده بودید ؟ ) .
توضیحات :
«
جَآءُوا » : در مکان حساب و کتاب حاضر آمدند . « وَ لَمْ تُحِیطُوا بِهَا
عِلْماً » : درباره آیات کتابهای آسمانی و معجزات پیغمبران و نشانههای
دالّ بر وجود یزدان و پخش در گستره جهان ، تحقیق نکردید و بدون احاطه علمی
بدانها ، درصدد انکار آنها برآمدید ؟ جمله حالیّه است . « أمَّا ذَا » : یا
چه خبر را . مرکّب از حرف عطف ( أَمْ ) و ( مَا ) استفهامیّه است . در اصل
از آنان درباره دو چیز سؤال میشود : یکی از تکذیب بدون تحقیق و آگاهی ، و
دیگر از اعمالی که انجام میدادهاند .
سوره نمل آیه 85
متن آیه :
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا یَنطِقُونَ
ترجمه :
و
( سرانجام ) فرمان ( خدا درباره ایشان صادر و عذاب ) به سبب ظلمی که
کردهاند گریبانگیرشان میشود و ( آنان چنان مبهوت و درمانده میگردند که
برای دفاع از خود ) سخنی برای گفتن ندارند .
توضیحات :
«
وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ » : ( نگا : نمل / 82 ) . « بِمَا ظَلَمُوا »
: به سبب ظلمی که کردهاند و آن تکذیب آیات خدا ، بدون تحقیق و بررسی و
علم و آگاهی است .
سوره نمل آیه 86
متن آیه :
أَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ
وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
ترجمه :
مگر
نمیبینند که ما شب را ( تاریک ) ساختهایم تا در آن بیارامند ، و روز را
روشن نمودهایم ( تا در آن به تلاش پردازند ؟ ) قطعاً در این ( ساختار شبها
و روزها ، و دگرگونی ظلمانی و نورانی ، که موجب فعل و انفعالات فراوان و
گردش چرخه حیات مردمان است ) نشانههائی ( دالّ بر وجود قادر متعال و ایزد
لایزال ) است برای مردمانی که ( درباره حقائق میاندیشند و به حقائق مسلم )
ایمان میآورند .
توضیحات :
« جَعَلْنَا الَّیْلَ »
: شب را ساختهایم با تاریکیها و همه ویژگیهائی که دارد . اصل آن
جَعَلْنَا الَّیْلَ مُظْلِماً است . « لِیَسْکُنُوا » : تا بیارامند . (
نگا : یونس / 67 ، قصص / 72 ) . « مُبْصِراً » : واضح و آشکار . روشن (
نگا : اسراء / 12 و 59 ، نمل / 13 ) .
سوره نمل آیه 87
متن آیه :
وَیَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی
الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ
ترجمه :
و
( یادآور شو ) روزی که در صور دمیده شود ، و تمام کسانی که در آسمانها و
زمینند وحشتزده و هراسناک شوند ، مگر کسانی که خدا بخواهد . و همگان
فروتنانه در پیشگاه او حاضر و آماده میگردند .
توضیحات :
«
یَوْمَ » : عطف بر ( یَوْمَ ) در آیه 83 است . « فَزِعَ » : وحشتزده و
هراسان گردد . « إِلاّ مَنْ . . . » : ( نگا : انبیاء / 101 - 103 ) . «
دَاخِرِینَ » : فروتنان و کرنش بران ( نگا : نحل / 48 ) .
سوره نمل آیه 88
متن آیه :
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ
السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ
بِمَا تَفْعَلُونَ
ترجمه :
کوهها را میبینی و آنها
را ساکن و بیحرکت میپنداری ، در حالی که کوهها مانند ابرها در سیر و
حرکت هستند ( چرا که کوهها بخشی از کره زمین بوده و کره زمین به دور خود و
به دور خورشید میگردد ) . این ساختار خدائی است که همه چیز را محکم و
استوار ( و مرتّب و منظّم ) آفریده است . ( خداوندی که حساب و نظام در
برنامه آفرینش او است ) مسلّماً وی از کارهائی که شما انجام میدهید بس
آگاه است ( و کردار نیک و بدتان را بیجزا و سزا نمیگذارد ) .
توضیحات :
«
جَامِدَةً » : ساکن و ثابت . آرام و بیحرکت . « وَ هِیَ تَمُرُّ . . . » :
از آنجا که حرکت کوهها به ناچار باید همراه حرکت همه زمینهای متّصل بدانها
باشد ، لذا حرکت کوهها اشاره به حرکت زمین است . زمین هر شبانهروز یک بار
به دور خود میگردد ، آن را حرکت وضعی مینامند ، و هر سال یک بار به دور
خورشید میگردد و آن را حرکت انتقالی میگویند . « صُنْعَ » : آفرینش .
ساختار . مفعول مطلق فعل محذوفی بوده و تقدیر چنین است : صَنَعَ اللهُ
ذلِکَ صُنْعاً . اضافه مصدر است به فاعل خود . « أَتْقَنَ » : محکم و
استوار درست کرده است . منظّم و مرتّب و به تمام و به کمال آفریده است .
این آیه یکی از معجزات قرآن است . چرا که تا آن زمان صحبت کردن از حرکت
زمین در جهان مطرح نبوده است و اگر هم بوده باشد مشهور و مقبول عام نبوده
است .
سوره نمل آیه 89
متن آیه :
مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ
ترجمه :
کسانی
که کارهای پسندیده ( چون ایمان به خدا و اخلاص در طاعت ) انجام بدهند ،
پاداش بهتر و والاتری از آن خواهند داشت ( که رضا و خوشنودی پروردگار است )
، و در آن روز ( که قیامت فرا میرسد و ترس و خوف مردمان را فرا میگیرد )
چنین کسانی در امن و امان بسر میبرند ( و غم و اندوه و دلهره و نگرانی
همگانی ، از آنان به دور است ) .
توضیحات :
« فَزَعٍ
» : ترس و هراس ( نگا : انبیاء / 103 ) . « ءَامِنُونَ » : جمع ءَامِن ،
در امن و امان . دور از بلا و مصیبت و خوف و هراس . مفرد آمدن بخش نخست آیه
، با توجّه به لفظ ( مَنْ ) ، و جمع آمدن قسمت دوم آیه ، با توجّه به معنی
آن است .
سوره نمل آیه 90
متن آیه :
وَمَن جَاء بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ترجمه :
و
کسانی که کارهای ناپسند ( چون شرک و معصیت ) انجام میدهند ، به رو در آتش
افکنده میشوند ( و بدان سرنگون میگردند ، و بدیشان گفته میشود : ) آیا
جزائی جز سزای آنچه میکردید ( و معاصی و کفری که میورزیدید ) به شما داده
میشود ؟
توضیحات :
« کُبَّتْ » : به رو افکنده شد .
به صورت بر زمین انداخته شد . از ماده ( کبّ ) به معنی افکندن چیزی به
صورت بر زمین است . ذکر ( وُجُوه ) برای تأکید است ، و مراد از ( وُجُوه )
هم همه اندامها است .
سوره نمل آیه 91
متن آیه :
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی
حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ
الْمُسْلِمِینَ
ترجمه :
به من دستور داده شده است
که تنها و تنها خداوند این شهر ( مقدّس مکّه نام ) را بپرستم . آن خداوندی
که چنین شهری را حرمت بخشیده است ( و آن را حرم امن و امان ساخته است ، و
حرام فرموده است که با کشتن انسانی یا ظلم به کسی ، و یا با ذبح حیوان و
جانور پناهنده بدان ، و یا این که با کندن درخت و گیاه آن بدان اهانت گردد .
امّا تصوّر نشود که فقط این سرزمین ملک خدا است ، بلکه در عالم هستی ) همه
چیز از آن او است . و به من فرمان داده شده است که از زمره تسلیم شدگان
باشم ( و همچون سایر مخلصان در برابر او کرنش ببرم و بس ) .
توضیحات :
«
رَبِّ » : خداوند . صاحب . « هذِهِ الْبَلْدَةِ » : این شهر . مراد مکّه
مشرّفه است . « حَرَّمَهَا » : آن را حرمت و کرامت بخشیده است . آن را حرام
کرده است ( نگا : مائده / 96 و 97 ، ابراهیم / 37 ) . « الْمُسْلِمِینَ »
: تسلیم شوندگان . منقادان . مخلصان .
سوره نمل آیه 92
متن آیه :
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی
لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِینَ
ترجمه :
و
( به من فرمان داده شده است ) این که قرآن را بخوانم ( و آن را بررسی و
وارسی کرده و خود بفهمم و به دیگران تفهیم نمایم ، و در همه کارهای زندگی
برنامه خویشتن گردانم ) . پس هر کس ( در پرتو آن ) راهیاب شود برای ( خیر و
صلاح و سعادت دنیوی و اخروی ) خود راهیاب شده است ، و هر کس ( از قرآن
دوری کند و در نتیجه ) گمراه گردد ( سزای خود را میبیند ) . و بگو : من
فقط از زمره بیم دهندگان میباشم ( و یکی از پیغمبران خدا بوده و وظیفه ما
رساندن فرمان یزدان است و حساب و کتاب بر خدای منّان ) .
توضیحات :
« أَتْلُوَ » : تلاوت نمایم . الف زائدی در رسمالخطّ قرآنی در آخر دارد .
سوره نمل آیه 93
متن آیه :
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
ترجمه :
و
بگو : حمد و سپاس خدای را سزا است . او آیات خود را به شما نشان خواهد داد
و شما آنها را خواهید شناخت ، و پروردگار تو از آنچه انجام میدهید غافل و
بیخبر نیست .
توضیحات :
« سَیُرِیکُمْ ءَایَاتِهِ »
: مراد از آیات ، آثار قدرت خدا در دنیا و اسرار عالم هستی است که در پرتو
پیشرفت علم ، مردمان با خداشناسی آشناتر میشوند . یا این که مراد از آیات
، فرمودههای قرآن است که با گذشت زمان و ترقّی دانش و معرفت ، اعجاز آن
نمایانتر میگردد ( نگا : فصّلت / 53 ) .