تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سوره نمل

سُورَةُ النَّمۡلِ

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿ طسٓۚ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡقُرۡءَانِ وَکِتَابٖ مُّبِینٍ ١ هُدٗى وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ ٢ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ یُوقِنُونَ ٣ إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُمۡ یَعۡمَهُونَ ٤ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ وَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡأَخۡسَرُونَ ٥ وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى ٱلۡقُرۡءَانَ مِن لَّدُنۡ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ٦ إِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهۡلِهِۦٓ إِنِّیٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا سَ‍َٔاتِیکُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ ءَاتِیکُم بِشِهَابٖ قَبَسٖ لَّعَلَّکُمۡ تَصۡطَلُونَ ٧ فَلَمَّا جَآءَهَا نُودِیَ أَنۢ بُورِکَ مَن فِی ٱلنَّارِ وَمَنۡ حَوۡلَهَا وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّهُۥٓ أَنَا ٱللَّهُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٩ وَأَلۡقِ عَصَاکَۚ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ کَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ یُعَقِّبۡۚ یَٰمُوسَىٰ لَا تَخَفۡ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ١٠ إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسۡنَۢا بَعۡدَ سُوٓءٖ فَإِنِّی غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١١ وَأَدۡخِلۡ یَدَکَ فِی جَیۡبِکَ تَخۡرُجۡ بَیۡضَآءَ مِنۡ غَیۡرِ سُوٓءٖۖ فِی تِسۡعِ ءَایَٰتٍ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَقَوۡمِهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ١٢ فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ ءَایَٰتُنَا مُبۡصِرَةٗ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ١٣

به نام خداوند بخشندۀ مهربان

طس، این آیات قرآن و کتاب روشن است. ﴿1هدایت و مژده است براى مسلمانان. ﴿2آنان‌که برپا می‌‌دارند نماز را و می‌دهند زکات را و ایشان به آخرت یقین مى‏آرند. ﴿3آنان‌که ایمان نمى‏آرند به آخرت، آراسته‏ کردیم براى ایشان کردارهاى ایشان را، پس ایشان سرگردان می‌شوند. ﴿4این جماعت، آنانند که براى ایشان‏ است سختى عذاب و این جماعت در آخرت ایشانند زیانکارتر. ﴿5و هرآیینه تو داده می‌شوى قرآن از نزدیک خداى استوارکار دانا. ﴿6یاد کن آنگاه که گفت موسى به اهل خود: هرآیینه من دیده‏ام آتشى، خواهم آورد از آنجا خبرى یا خواهم آورد شعله‌ای که در هیمه فراگرفته باشد، بُوَد که شما گرمى حاصل کنید. ﴿7پس چون رسید به آتش، آواز کرده آمد که: برکت داده شد کسى راکه در آتش است و کسی راکه حوالى وى است و پاکى خدای راست، پروردگار عالم‌ها [878]. ﴿8اى موسى! هرآیینه سخن این است که من خداى غالب با حکمتم. ﴿9و بیفکن عصاى خود را. پس چون دید که عصا مى‏جنبد گویا وى مارى است، رو بگردانید پشت داده و بازنگشت. گفتیم: اى موسى! مترس! هرآیینه نمى‏ترسند نزدیک من پیغامبران. ﴿10لیکن آن که ستم کرد، باز عوض آن کرد نیکى بعد از بدى، پس هرآیینه من آمرزندۀ مهربانم. ﴿11و درآر دست خود را به گریبان خود تا بیرون آید سفید شده از غیر عیب [به این دو نشانه که داخل‏اند] در نه معجزه، برو به سوى فرعون و قوم او، هرآیینه ایشان بودند گروه فاسق. ﴿12پس آنگاه که آمد بدیشان نشانه‌هاى ما روشن شده، گفتند: این سحر ظاهر است. ﴿13

﴿ وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗاۚ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٤ وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ وَسُلَیۡمَٰنَ عِلۡمٗاۖ وَقَالَا ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی فَضَّلَنَا عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّنۡ عِبَادِهِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٥ وَوَرِثَ سُلَیۡمَٰنُ دَاوُۥدَۖ وَقَالَ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ عُلِّمۡنَا مَنطِقَ ٱلطَّیۡرِ وَأُوتِینَا مِن کُلِّ شَیۡءٍۖ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡمُبِینُ ١٦ وَحُشِرَ لِسُلَیۡمَٰنَ جُنُودُهُۥ مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ وَٱلطَّیۡرِ فَهُمۡ یُوزَعُونَ ١٧ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَتَوۡاْ عَلَىٰ وَادِ ٱلنَّمۡلِ قَالَتۡ نَمۡلَةٞ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّمۡلُ ٱدۡخُلُواْ مَسَٰکِنَکُمۡ لَا یَحۡطِمَنَّکُمۡ سُلَیۡمَٰنُ وَجُنُودُهُۥ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ١٨ فَتَبَسَّمَ ضَاحِکٗا مِّن قَوۡلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِی بِرَحۡمَتِکَ فِی عِبَادِکَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩ وَتَفَقَّدَ ٱلطَّیۡرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَآ أَرَى ٱلۡهُدۡهُدَ أَمۡ کَانَ مِنَ ٱلۡغَآئِبِینَ ٢٠ لَأُعَذِّبَنَّهُۥ عَذَابٗا شَدِیدًا أَوۡ لَأَاْذۡبَحَنَّهُۥٓ أَوۡ لَیَأۡتِیَنِّی بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ ٢١ فَمَکَثَ غَیۡرَ بَعِیدٖ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ وَجِئۡتُکَ مِن سَبَإِۢ بِنَبَإٖ یَقِینٍ ٢٢

و انکار آن کردند از روى ستمکارى و تکبر و باور داشته بود آن را دل ایشان، پس بنگر چگونه بود آخر کار مفسدان؟. ﴿14و هرآیینه دادیم داود و سلیمان را علم و گفتند: ستایش آن خدای راست که فضل داد ما را بر بسیارى از بندگان مؤمن خویش. ﴿15و وارث شد سلیمان، داود را و گفت: اى مردمان! آموخته شد ما را گفتار مرغان و داده شد ما را از هر نعمتى، هرآیینه این است فضل ظاهر. ﴿16و به هم آورده شد براى سلیمان لشکرهاى او از جن و آدمیان و مرغان. پس این جماعت، بعض را تا رسیدن بعض، ایستاده کرده می‌شدند. ﴿17تا وقتى که رسیدند به میدان موران، گفت مورچه‌اى: ای مورچگان! درآیید به خانه‌هاى خود تا در هم نشکند شما را سلیمان و لشکرهاى او نادانسته. ﴿18پس خندان، تبسّم کرد از گفتار مورچه و گفت: اى پروردگار من! الهام کن مراکه شکر این نعمت تو کنم که انعام کرده‌ای بر من و بر پدر و مادر من و الهام کن مرا که بجا آرم کردار شایسته که تو خشنود شوى به آن و درآر مرا به رحمت خود در زمرۀ بندگان شایستۀ خویش. ﴿19و باز جست احوال مرغان، پس گفت: چیست به من که نمى‏بینم هدهد را؟ یا هست از غایب شدگان؟. ﴿20هرآیینه عقوبت کنم او را عقوبت سخت، یا ذبح کنم او را، یا این است که بیارد پیش من حجّت ظاهر. ﴿21پس توقف کرد، نَه مدّت دور. پس گفت: در گرفتم به چیزى که در نگرفته‌ای به آن و آوردم پیش تو از قبیلۀ سبا خبرى تحقیق را. ﴿22

﴿ إِنِّی وَجَدتُّ ٱمۡرَأَةٗ تَمۡلِکُهُمۡ وَأُوتِیَتۡ مِن کُلِّ شَیۡءٖ وَلَهَا عَرۡشٌ عَظِیمٞ ٢٣ وَجَدتُّهَا وَقَوۡمَهَا یَسۡجُدُونَ لِلشَّمۡسِ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ فَهُمۡ لَا یَهۡتَدُونَ ٢٤ أَلَّاۤ یَسۡجُدُواْۤ لِلَّهِ ٱلَّذِی یُخۡرِجُ ٱلۡخَبۡءَ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَیَعۡلَمُ مَا تُخۡفُونَ وَمَا تُعۡلِنُونَ ٢٥ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ۩ ٢٦ ۞قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقۡتَ أَمۡ کُنتَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٢٧ ٱذۡهَب بِّکِتَٰبِی هَٰذَا فَأَلۡقِهۡ إِلَیۡهِمۡ ثُمَّ تَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَٱنظُرۡ مَاذَا یَرۡجِعُونَ ٢٨ قَالَتۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ إِنِّیٓ أُلۡقِیَ إِلَیَّ کِتَٰبٞ کَرِیمٌ ٢٩ إِنَّهُۥ مِن سُلَیۡمَٰنَ وَإِنَّهُۥ بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ٣٠ أَلَّا تَعۡلُواْ عَلَیَّ وَأۡتُونِی مُسۡلِمِینَ ٣١ قَالَتۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَفۡتُونِی فِیٓ أَمۡرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمۡرًا حَتَّىٰ تَشۡهَدُونِ ٣٢ قَالُواْ نَحۡنُ أُوْلُواْ قُوَّةٖ وَأُوْلُواْ بَأۡسٖ شَدِیدٖ وَٱلۡأَمۡرُ إِلَیۡکِ فَٱنظُرِی مَاذَا تَأۡمُرِینَ ٣٣ قَالَتۡ إِنَّ ٱلۡمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواْ قَرۡیَةً أَفۡسَدُوهَا وَجَعَلُوٓاْ أَعِزَّةَ أَهۡلِهَآ أَذِلَّةٗۚ وَکَذَٰلِکَ یَفۡعَلُونَ ٣٤ وَإِنِّی مُرۡسِلَةٌ إِلَیۡهِم بِهَدِیَّةٖ فَنَاظِرَةُۢ بِمَ یَرۡجِعُ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٣٥

هرآیینه من یافتم زنى که پادشاهى می‌کند بر ایشان و داده شده است او را از جنس هر نعمتى و او را تختى است بزرگ. ﴿23و یافتم که او و قوم او سجده می‌کنند آفتاب را بجز خدا و آراسته است شیطان برای ایشان کردارهاى ایشان را، پس بازداشت ایشان را از راه، پس ایشان راه نمى‏یابند. ﴿24به سوى آنکه سجده کنند آن خدا راکه بیرون مى‏آرد پوشیده در آسمان‌ها و زمین و می‌داند آنچه پنهان می‌دارید و آشکار می‌کنید. ﴿25خداى نیست هیچ معبود به حق غیر او، پروردگار عرش بزرگ است. ﴿26گفت سلیمان: خواهیم دید آیا راست گفتى یا هستى از دروغگویان. ﴿27بر این نامۀ مرا، پس بینداز آن را به سوى ایشان، باز روى بگردان از ایشان، پس بنگر چه جواب باز می‌دهند. ﴿28[بلقیس] گفت: اى جماعت رییسان! هرآیینه انداخته شد به سوى من نامه‌ای گرامى. ﴿29هرآیینه این نامه از جانب سلیمان است و هرآیینه این نامه به نام خداى بخشایندۀ مهربان است. ﴿30[به این مضمون] که تکبّر مکنید بر من و بیایید پیش من، مسلمان شده. ﴿31گفت [بلقیس]: اى جماعت رییسان! جواب دهید مرا در تدبیر من، نیستم من فیصل کننده هیچ کار را تا وقتى که شما حاضر شوید پیش من. ﴿32گفتند: ما خداوندِ توانایی ایم و خداوندِ کارزار سختیم و تدبیر مفوّض به سوى تو است، پس بنگر چه چیز می‌فرمایى. ﴿33گفت: هرآیینه پادشاهان چون درآیند به دیهى، خراب کنند آن را و سازند عزیزترین اهل آن را رسواتر و هم چنین می‌کنند. ﴿34و هرآیینه من فرستنده‏ام به سوى ایشان تحفه‌ای، پس ببینم به چه چیز باز آیند فرستادگان. ﴿35

﴿ فَلَمَّا جَآءَ سُلَیۡمَٰنَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٖ فَمَآ ءَاتَىٰنِۦَ ٱللَّهُ خَیۡرٞ مِّمَّآ ءَاتَىٰکُمۚ بَلۡ أَنتُم بِهَدِیَّتِکُمۡ تَفۡرَحُونَ ٣٦ ٱرۡجِعۡ إِلَیۡهِمۡ فَلَنَأۡتِیَنَّهُم بِجُنُودٖ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخۡرِجَنَّهُم مِّنۡهَآ أَذِلَّةٗ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ ٣٧ قَالَ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَؤُاْ أَیُّکُمۡ یَأۡتِینِی بِعَرۡشِهَا قَبۡلَ أَن یَأۡتُونِی مُسۡلِمِینَ ٣٨ قَالَ عِفۡرِیتٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ أَنَا۠ ءَاتِیکَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَۖ وَإِنِّی عَلَیۡهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٞ ٣٩ قَالَ ٱلَّذِی عِندَهُۥ عِلۡمٞ مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ أَنَا۠ ءَاتِیکَ بِهِۦ قَبۡلَ أَن یَرۡتَدَّ إِلَیۡکَ طَرۡفُکَۚ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسۡتَقِرًّا عِندَهُۥ قَالَ هَٰذَا مِن فَضۡلِ رَبِّی لِیَبۡلُوَنِیٓ ءَأَشۡکُرُ أَمۡ أَکۡفُرُۖ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشۡکُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیّٞ کَرِیمٞ ٤٠ قَالَ نَکِّرُواْ لَهَا عَرۡشَهَا نَنظُرۡ أَتَهۡتَدِیٓ أَمۡ تَکُونُ مِنَ ٱلَّذِینَ لَا یَهۡتَدُونَ ٤١ فَلَمَّا جَآءَتۡ قِیلَ أَهَٰکَذَا عَرۡشُکِۖ قَالَتۡ کَأَنَّهُۥ هُوَۚ وَأُوتِینَا ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهَا وَکُنَّا مُسۡلِمِینَ ٤٢ وَصَدَّهَا مَا کَانَت تَّعۡبُدُ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ إِنَّهَا کَانَتۡ مِن قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ ٤٣ قِیلَ لَهَا ٱدۡخُلِی ٱلصَّرۡحَۖ فَلَمَّا رَأَتۡهُ حَسِبَتۡهُ لُجَّةٗ وَکَشَفَتۡ عَن سَاقَیۡهَاۚ قَالَ إِنَّهُۥ صَرۡحٞ مُّمَرَّدٞ مِّن قَوَارِیرَۗ قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی وَأَسۡلَمۡتُ مَعَ سُلَیۡمَٰنَ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٤

پس چون آمد آن فرستاده پیش سلیمان، گفت [سلیمان]: آیا امداد می‌کنید مرا به مالی، پس آنچه عطا کرده است مرا خدای تعالی بهتراست از آنچه عطا کرده است شما را، بلکه شما بر تحفۀ خویش شادمان می‌شوید. ﴿36باز رو به سوى ایشان. پس هرآیینه بیایم بر ایشان لشکرهایی که طاقت نباشد ایشان را به مقابلۀ آن، و هرآیینه بیرون کنیم ایشان را از آن دیه رسوا کرده و ایشان خوار باشند. ﴿37گفت [879][سلیمان]: اى عزیزان! کدام یک از شما مى‏آرد پیش من تخت او را پیش از آنکه بیایند نزدیک من، مسلمان شده. ﴿38گفت تهمتنى از جن: من بیارمش نزدیک تو پیش از آنکه برخیزى از جای خود و هرآیینه من بر آن عرش، توانای با امانتم. ﴿39گفت شخصى که نزدیک او علم بود از کتاب الهى: من بیارمش نزدیک تو پیش از آنکه بازگردد به سوى تو چشم تو. پس چون [سلیمان] دید آن را قرار گرفته نزدیک خویش، گفت: این خارق عادت از فضل پروردگار من است تا امتحان کند مرا آیا شکرگزارى می‌کنیم یا ناسپاسى می‌نمایم و هرکه شکرگزارى کند، پس چز این نیست که شکرگزارى می‌کند براى نفع خویش و هر که ناسپاسى کرد، پروردگار من بى‏نیازِ کرم کننده است. ﴿40گفت [سلیمان]: متغیر سازید براى امتحان این زن، تخت او را. بنگریم آیا راه شناخت مى‏یابد یا می‌شود از آنان‌که راه نمى‏یابند. ﴿41پس چون بیامد، [بلقیس] گفته شد: آیا همچنین است تخت تو؟ گفت: گویا وى همان است و داده شد ما را دانش [به حقانیت سلیمان] پیش از این مقدّمه و هستیم مسلمان. ﴿42وباز داشت [سلیمان] آن [880]زن را از آنچه عبادت می‌کرد بجز خدا، هرآینه وی بود از گروه کافران. ﴿43گفته شد به وى که: درآى به این کوشک. پس چون بدید آن را، پنداشتش حوض آب و جامه برداشت از دو ساق خود. گفت [سلیمان]: این کوشکى است بى‏نقش درخشان ساخته شده از آبگینه‌ها. گفت [بلقیس]: اى پروردگار من! هرآیینه من ستم کرده‏ام بر خویش و اسلام آوردم همراه سلیمان براى خدا، پروردگار عالم‌ها. ﴿44

﴿ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ فَإِذَا هُمۡ فَرِیقَانِ یَخۡتَصِمُونَ ٤٥ قَالَ یَٰقَوۡمِ لِمَ تَسۡتَعۡجِلُونَ بِٱلسَّیِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِۖ لَوۡلَا تَسۡتَغۡفِرُونَ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٤٦ قَالُواْ ٱطَّیَّرۡنَا بِکَ وَبِمَن مَّعَکَۚ قَالَ طَٰٓئِرُکُمۡ عِندَ ٱللَّهِۖ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تُفۡتَنُونَ ٤٧ وَکَانَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ تِسۡعَةُ رَهۡطٖ یُفۡسِدُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا یُصۡلِحُونَ ٤٨ قَالُواْ تَقَاسَمُواْ بِٱللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِۦ مَا شَهِدۡنَا مَهۡلِکَ أَهۡلِهِۦ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ ٤٩ وَمَکَرُواْ مَکۡرٗا وَمَکَرۡنَا مَکۡرٗا وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٥٠ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ مَکۡرِهِمۡ أَنَّا دَمَّرۡنَٰهُمۡ وَقَوۡمَهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٥١ فَتِلۡکَ بُیُوتُهُمۡ خَاوِیَةَۢ بِمَا ظَلَمُوٓاْۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٥٢ وَأَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ٥٣ وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ وَأَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ ٥٤ أَئِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ ٥٥

و هرآیینه فرستادیم به سوى ثمود برادر ایشان، صالح را که عبادت کنید خدای را، پس ناگهان آن قوم دو گروه شدند، با یکدیگر خصومت می‌نمودند. ﴿45گفت صالح: اى قوم من! چرا شتاب طلب می‌کنید سختى را پیش از راحت، چرا نه طلب آمرزش می‌کنید از خدا؟ بود که رحم کرده شود بر شما. ﴿46گفتند: شگون بد گرفتیم از تو و از آنان‌که همراه تواند. گفت: شگون بد شما نزدیک خدا است [881]، بلکه شما قومى هستید که امتحان کرده می‌شوید. ﴿47و بودند در آن شهر نُه کس که فساد می‌کردند در زمین و اصلاح نمى‏نمودند. ﴿48گفتند با یکدیگر قسم خدا بخورید که: البته شبیخون کنیم بر صالح و اهل خانۀ او، باز البته خواهیم گفت وارث او را حاضر نبودیم وقت هلاک شدن اهل او و هرآیینه ما راستگوییم. ﴿49و بدسگالى کردند به نوعى از حیله و بدسگالى کردیم ما نوعى از حیله و ایشان نمى‏دانستند. ﴿50پس بنگر چگونه بود سرانجام بدسگالى ایشان که ما هلاک کردیم ایشان را و قوم ایشان را، همه یکجا. ﴿51پس این است خانه‌هاى ایشان خالى مانده به سبب آنکه ستم کردند، هرآیینه در این ماجرا نشانه هست گروهى راکه می‌دانند. ﴿52و نجات دادیم آنان راکه ایمان آوردند و پرهیزگارى می‌کردند. ﴿53و فرستادیم لوط را چون گفت به قوم خود: آیا به عمل مى‏آرید کار بى‌حیایى را و شما مى‏بینید؟!. ﴿54آیا شما مى‏آیید به مردان به ارادۀ شهوت بجز زنان؟! بلکه شما قوم نادانید. ﴿55

﴿۞فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوٓاْ ءَالَ لُوطٖ مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ ٥٦ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ قَدَّرۡنَٰهَا مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٥٧ وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَسَآءَ مَطَرُ ٱلۡمُنذَرِینَ ٥٨ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِینَ ٱصۡطَفَىٰٓۗ ءَآللَّهُ خَیۡرٌ أَمَّا یُشۡرِکُونَ ٥٩ أَمَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا کَانَ لَکُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ یَعۡدِلُونَ ٦٠أَمَّن جَعَلَ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَجَعَلَ خِلَٰلَهَآ أَنۡهَٰرٗا وَجَعَلَ لَهَا رَوَٰسِیَ وَجَعَلَ بَیۡنَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ حَاجِزًاۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٦١ أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَیَجۡعَلُکُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٦٢ أَمَّن یَهۡدِیکُمۡ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَمَن یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦٓۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ تَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٦٣

پس نبود جواب قوم او، مگر آنکه گفتند: بیرون کنید اهل خانۀ لوط را از دیۀ خویش، هرآیینه ایشان مردم پاکى طلبند. ﴿56پس نجات دادیم او را و اهل او را، مگر زنش که معین کردیم او را از باقى ماندگان. ﴿57و بارانیدیم بر سر ایشان بارانى، پس بد است باران ترسانندگان. ﴿58بگو: سپاس خدای راست و سلام بر آن بندگان او که برگزیده است ایشان را. آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک مى‏آرند. ﴿59[نه بلکه مى‏پرسیم]: که بیافرید آسمان‌ها و زمین و فرود آورد براى شما از آسمان، آبى؟ پس رویانیدیم به سبب آن بوستان‌ها با تازگى؟ ممکن نبود شما راکه برویانید درخت‌هاى آن. آیا معبودى هست با خدا؟ بلکه ایشان گروهى‏اند که کج می‌روند. ﴿60[نه بلکه مى‏پرسیم]: که ساخت زمین را قرارگاه و پیدا کرد در میان زمین جوی‌ها و بیافرید برین زمین کوه‌ها و بیافرید میان دو دریا حجاب را؟ آیا معبودى دیگر هست با خدا؟ بلکه بیشترین ایشان نمی‌دانند. ﴿61[نه بلکه می‌پرسیم]: که قبول می‌کند از درمانده، چون بخواندش و بردارد سختى و بسازد شما را جا‏نشین نخستینیان در زمین؟ آیا معبودى دیگر هست با خدا؟ اندکى پند مى‌پذیرید. ﴿62[نه بلکه مى‏پرسیم]: که راه می‌نماید شما را در تاریکی‌هاى بیابان و دریا؟ و که مى‏فرستد بادها را مژده دهنده پیش رحمت خود؟ آیا معبودى هست با خدا؟ برتر است خدا از آن که شریک مى‏گیرند. ﴿63

﴿ أَمَّن یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَمَن یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٦٤ قُل لَّا یَعۡلَمُ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلۡغَیۡبَ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَمَا یَشۡعُرُونَ أَیَّانَ یُبۡعَثُونَ ٦٥ بَلِ ٱدَّٰرَکَ عِلۡمُهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ بَلۡ هُمۡ فِی شَکّٖ مِّنۡهَاۖ بَلۡ هُم مِّنۡهَا عَمُونَ ٦٦ وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا تُرَٰبٗا وَءَابَآؤُنَآ أَئِنَّا لَمُخۡرَجُونَ ٦٧ لَقَدۡ وُعِدۡنَا هَٰذَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٦٨ قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٦٩ وَلَا تَحۡزَنۡ عَلَیۡهِمۡ وَلَا تَکُن فِی ضَیۡقٖ مِّمَّا یَمۡکُرُونَ ٧٠ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٧١ قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ رَدِفَ لَکُم بَعۡضُ ٱلَّذِی تَسۡتَعۡجِلُونَ ٧٢ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَشۡکُرُونَ ٧٣ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعۡلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمۡ وَمَا یُعۡلِنُونَ ٧٤ وَمَا مِنۡ غَآئِبَةٖ فِی ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٍ ٧٥ إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَقُصُّ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَکۡثَرَ ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ ٧٦

[نه بلکه مى‏پرسیم]: که نو پیدا می‌کند آفرینش، باز دیگر بار کندش؟ و که روزى می‌دهد شما را از آسمان و زمین؟ آیا معبودى هست با خدا؟ بگو: بیارید حجت خود را اگر راست گویید. ﴿64بگو: نمی‌داند هر که در آسمان‌ها و زمین است غیب را مگر خدا؟ و نمی‌دانند که کى برانگیخته شوند. ﴿65بلکه پى در پى متوجه شد علم ایشان در باب آخرت [882]، بلکه ایشان در شبهه‏اند از آخرت، بلکه ایشان از آخرت نابینایند. ﴿66و گفتند کافران: آیا چون شویم خاکى و پدران ما نیز، آیا ما بیرون آوردگانیم (یعنى از قبور)؟ . ﴿67هرآیینه وعده داده شد به این مقدمه، ما را و پدران ما را پیش از این، نیست این مگر افسانه‏هاى پیشینیان. ﴿68بگو: سیر کنید در زمین، پس بنگرید چگونه بود انجام گناهکاران. ﴿69و اندوه مخور بر ایشان و مباش در تنگدلى از بدسگالیدن ایشان. ﴿70و می‌گویند: کى باشد این وعده اگر راستگویید. ﴿71بگو: شاید نزدیک شده باشد به شما بعض آنچه شتاب می‌طلبید [883]. ﴿72و هرآیینه پروردگار تو خداوندِ فضل است بر مردمان و لیکن بیشترین ایشان شکر نمی‌کنند. ﴿73و هرآیینه پروردگار تو می‌داند آنچه پنهان می‌کند سینه‌های ایشان و آنچه ظاهر می‌نمایند. ﴿74و نیست هیچ مقدّمه پوشیده در آسمان و زمین مگر نوشته است در کتاب روشن. ﴿75هرآیینه این قرآن بیان مى‏کند پیش بنى اسراییل بیشترین آنچه ایشان در آن اختلاف می‌کردند. ﴿76

﴿ وَإِنَّهُۥ لَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ ٧٧ إِنَّ رَبَّکَ یَقۡضِی بَیۡنَهُم بِحُکۡمِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ ٧٨ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۖ إِنَّکَ عَلَى ٱلۡحَقِّ ٱلۡمُبِینِ ٧٩ إِنَّکَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِینَ ٨٠ وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِی ٱلۡعُمۡیِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن یُؤۡمِنُ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ ٨١ ۞وَإِذَا وَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَیۡهِمۡ أَخۡرَجۡنَا لَهُمۡ دَآبَّةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ تُکَلِّمُهُمۡ أَنَّ ٱلنَّاسَ کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا لَا یُوقِنُونَ ٨٢ وَیَوۡمَ نَحۡشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٖ فَوۡجٗا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَهُمۡ یُوزَعُونَ ٨٣ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُو قَالَ أَکَذَّبۡتُم بِ‍َٔایَٰتِی وَلَمۡ تُحِیطُواْ بِهَا عِلۡمًا أَمَّاذَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٨٤ وَوَقَعَ ٱلۡقَوۡلُ عَلَیۡهِم بِمَا ظَلَمُواْ فَهُمۡ لَا یَنطِقُونَ ٨٥ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِیَسۡکُنُواْ فِیهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٨٦ وَیَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۚ وَکُلٌّ أَتَوۡهُ دَٰخِرِینَ ٨٧ وَتَرَى ٱلۡجِبَالَ تَحۡسَبُهَا جَامِدَةٗ وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِۚ صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ أَتۡقَنَ کُلَّ شَیۡءٍۚ إِنَّهُۥ خَبِیرُۢ بِمَا تَفۡعَلُونَ ٨٨ مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَیۡرٞ مِّنۡهَا وَهُم مِّن فَزَعٖ یَوۡمَئِذٍ ءَامِنُونَ ٨٩ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَکُبَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فِی ٱلنَّارِ هَلۡ تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٩٠ إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ رَبَّ هَٰذِهِ ٱلۡبَلۡدَةِ ٱلَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُۥ کُلُّ شَیۡءٖۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٩١ وَأَنۡ أَتۡلُوَاْ ٱلۡقُرۡءَانَۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ ٩٢ وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ فَتَعۡرِفُونَهَاۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٩٣

و هرآیینه وى هدایت و رحمت است مسلمانان را. ﴿77هرآیینه پروردگار تو فیصل کند میان ایشان به حکم خود و اوست غالبِ دانا. ﴿78پس توکل کن بر خدا هرآیینه تو بر دین راستِ روشن هستی. ﴿79هرآیینه تو نمی‌توانى شنوانید مردگان را و نمی‌توانى شنوانید کران را آواز خواندن، وقتى که روبگردانند پشت داده. ﴿80و نیستى تو راه نمایندۀ کوران تا باز آیند از گمراهى خویش. نمى‏شنوانى مگر کسى راکه ایمان آورده است به آیت‌هاى ما، پس این جماعت گردن نهندگانند. ﴿81و چون متحقق شود وعدۀ عذاب بر ایشان، بیرون آریم براى ایشان جانورى از زمین که سخن گوید به ایشان به سبب آنکه مردمان به آیات ما یقین نمى‏آوردند. ﴿82و آن روزکه برانگیزیم از هر امتى طایفه‌ای را از آنان‌که دروغ مى‏شمردند آیات ما را، پس ایشان بعض را تا رسیدن بعض ایستاده کرده می‌شود. ﴿83تا وقتى که حاضر آیند، گوید خدا: آیا دروغ شمردید آیات مرا و در نگرفته بودید به آن از روى دانش یا چکار می‌کردید؟. ﴿84و ثابت شد وعدۀ عذاب بر ایشان به سبب ستم کردن ایشان، پس آن جماعت سخن نگویند. ﴿85آیا ندیده‏اند که ما پیدا کرده‏ایم شب را تا آرام گیرند در آن و پیدا کرده‏ایم روز را روشن شده، هرآیینه در این مقدمه نشانه‌ها است قومى راکه باور می‌دارند. ﴿86یاد کن آن روزکه دمیده شود در صور، پس مضطرب شوند آنان‌که در آسمان‌هایند و آنان‌که در زمینند، مگر کسى که خدا خواسته است و هر یکى بیایند پیش خدا خوار شده. ﴿87و ببینى کوه‌ها را، پندارى آن را بر جای ایستاده و آن می‌رود مانند رفتن ابر. دستکارى آن خداکه استوار ساخت هر چیز را، هرآیینه وى خبردار است به آنچه می‌کنید. ﴿88هر که بیارد نیکى، پس او را بهتر باشد از آن و ایشان از اضطراب آن روز ایمن باشند. ﴿89و هر که بیارد بدى، پس نگونسار کرده شود روى ایشان در آتش. جزا داده نمی‌شوید مگر به وفق آنچه می‌کردید. ﴿90[بگو یا محمد]: جز این نیست که فرموده شدم که عبادت کنم خداوند این شهر را (یعنى مکه)، آن‌که محترم ساخت آن را و به تصرف اوست هر چیز و فرموده شد مراکه باشم از مسلمانان. ﴿91و [فرموده شد] آنکه بخوانم قرآن را. پس هرکه راه یافت، پس جز این نیست که راه می‌یابد براى نفع خویش و هر که گمراه شود، بگو: جز این نیست که من از بیم کنندگانم. ﴿92و بگو: ستایش خدای راست، خواهد نمود شما را آیات خود، پس بشناسید آن را و نیست پروردگار تو بی‌خبر از آنچه می‌کنید. ﴿93

[878] مترجم گوید: کسی که در آتش است ملائکه که در آن نور مصور به صورت آتش بودند ملائکۀ دیگر که فرودتر از ایشان بودند والله اعلم. [879] مترجم گوید: سلیمان÷ خواست که بلقیس را معجزه نماید و عقل و جمال او را ادراک فرماید، تا اگر مناسب دانست به نکاح آرد، پس تدبیری ساخت. [880] مترجم سلیمان÷ را فاعل صدّها قرار داده است و اکثر مفسرین می‌گویند که فاعل صدّها «ما» «المصدریه یا الموصوله» است و معنای آیت این طورمی‌شود که بازداشت آن زن را از عبادت خدا آنچه عبادت می‌کردند غیر از خدا، والله اعلم. (مصحح) [881] یعنی مصائب بر وفق تقدیر الهی جاری می‌شود. [882] یعنی تا آنکه منقطع گشت. [883] یعنی عقوبتِ دنیا.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد