تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ یس

سورۀ یس

مکی است؛ ترتیب آن 36؛ شمار آیات آن 83

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿یسٓ ١.

یا. سین؛ از حروف مقطّعات‌اند که خداوند متعال به معنای آن‌ها داناتر می‌باشد؛ هرچند می‌دانیم که معناهای ارزنده دارند.

﴿وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ ٢.

خداوند عزوجل به قرآن کریم سوگند یاد می‌کند؛ قرآنی که الفاظ و معناهای آن را مُحکم ساخته و با موجودات حکمت‌ها، احکام شرعی و براهین، آن را مشرّف و بلند مرتبه ساخته است.

﴿إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣.

ای پیامبر! شکّی نیست که تو از فرستاده شدگان خداوند عزوجل هستی که با وحی‌اش به سوی بندگان آمده‌ای.

﴿عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤.

ای پیامبر! تو بر راه راستینی استوار می‌باشی که راه اسلام است؛ راهی که در آن کجی و نااستواری وجود ندارد.

﴿تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ ٥.

قرآن کریم کتابی است که خداوند عزیز آن را با سلطه حکم خویش نازل کرده است؛ خداوندی که هر که با وی زورآزمایی کند قهرش می‌کند و هر که با وی بستیزد شکستش می‌دهد. او که از دشمنانش انتقام می‌گیرد و به کسی که با توبه به سویش باز گردد رحمت می‌نماید.

﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ ٦.

ای پیامبر! پروردگار سبحان قرآن را بر تو نازل کرده تا به وسیلۀ آن کافران را بیم بدهی؛ کافرانی را که برای پدران پیشین آنان از جانب خداوند عزوجل بیم دهنده‌ای نیامده بود تا آنان را از عذابش بترساند. از این رو از ایمان و عمل صالح در لهو و بیراهه‌روی مصروف بودند، چون هر گروه یا جماعتی که دعوت به سوی پروردگار را درنیابد و بدان دسترسی نداشته باشد، به غفلت دچار می‌شود.

این آیه می‌رساند که بر دانشمندان دینی و دعوتگران راه خدا واجب است به آموزش، نصیحت و پندآموزی مردم اقدام کنند.

﴿لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٧.

به یقین که خداوند عزوجل بر بیشتر کافران عذاب را واجب نمود؛ البته بعد از اینکه حجّت را بر آنان اقامه داشت و مطلوب آن را واضح ساخت. اما آنان به حق یقین نکردند و راستی را نپذیرفتند، بلکه به اوتعالی کافر شدند و رسولش را تکذیب نمودند.

﴿إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا فَهِیَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ فَهُم مُّقۡمَحُونَ ٨.

هر آینه خداوند عزوجل گروه کافران را که ارمغان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جانب خدا را رد نمودند و با حق عناد ورزیدند، مانند کسانی مقدّر داشته که در گردن‌های آنان زنجیرهایی انداخته شده و دست‌های آنان نیز با گردن‌های‌شان در زیر زنخ‌های آنان جمع شده باشد و بعد از آن سرهای خود را به سوی آسمان بالا کنند. حق‌تعالی دست‌های این کافران را نیز از هر خیری به زنجیر بسته و دیدگان آنان را از دیدن هدایت نابینا کرده است؛ از این رو کار خیری را انجام نمی‌دهند و حق را نمی‌بینند.

﴿وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ٩.

خداوند عزوجل پرده‌ای از تاریکی را در پیش رو و پشت سر آنان ایجاد کرده است؛ یعنی صفت آنان مانند کسی است که با حایلی از پیش رو و از پشت سر در حجاب شده باشد و از اثرش چیزی را نبیند و به راهی هدایت نشود. حق‌تعالی چشم‌های‌شان را نابینا ساخته و بینش آنان را محو نموده است. هریک از دشمنان اسلام بدون شک به چنین عذابی گرفتار است؛ از همین است که حیرت‌زده، متردّد و راه گم کرده‌اند.

﴿وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٠.

ای پیامبر! اگر اهل کفر و سرکشان را به عذاب الهی بیم دهی یا بیم ندهی برابر است؛ زیرا در هردو صورت ایمان نمی‌آورند و نمی‌پذیرند.

﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ ١١.

ای پیامبر! ترساندن و بیم دادنت تنها به کسی فایده می‌دهد که به کتاب الله عزوجل ایمان آورد و از آن پیروی کند، به قرآن عمل نماید و از خداوند رحمان – بدون اینکه او را دیده باشد – بترسد و نیز در غیاب مردم، حق‌تعالی را مراقب خویش بداند. کسی که عملکردش چنین است، او را به آمرزشی که گناهان را محو می‌کند و به پاداش بزرگ حسناتش که بهره‌مندی از رضای خداوند عزوجل و داخل شدن به بهشت است مژده بده.

﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ ١٢.

خداوند عزوجل مرده‌ها را زنده می‌کند و از قبرها برای حساب دهی برمی‌انگیزد. اعمال نیک و پاداش کارهای خیری را که سبب شده‌اند می‌نویسد؛ چنان‌چه علم نافع، فرزند صالح و صدقۀ جاریه از آن جمله است. همچنان گناهان و اعمال بدی را که انجام دادند یا سبب انجام آن شده‌اند می‌نویسد؛ چنان‌چه کفر و بدعت از آن جمله است. این در حالی است که الله عزوجل هر کار فساد و صلاحی را در لوح محفوظ با بیان و وضاحت نوشته است، پس باید بنده با ترس از پروردگارش از گناه حذر داشته باشد و بداند که گفتار و کردارش نوشته می‌شود و بعد از آن مورد محاسبه قرار می‌گیرد.

﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡیَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ١٣.

ای پیامبر! برای کافران که تو را تکذیب کردند، اصحاب قریه را مثال بیاور که حق‌تعالی پیامبرانی را به سوی آنان روان کرد تا آنان را به عبادت خداوند یگانه فرا خوانند و از شرک به اوتعالی باز دارند.

﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ ١٤.

آنگاه که الله عزوجل دو تن از پیامبران را فرستاد تا آنان را به عبادت خداوند یگانه و به ترک شرک فرا خوانند و اهل قریه آن دو پیامبر را تکذیب کردند، پروردگار آن دو نفر را با پیامبری دیگر مورد تأیید قرار داد و نیرو بخشید. هرسه نفر اهل قریه را خبر دادند که خداوند سبحان ایشان را برای دعوت به سوی توحید فرستاده است.

﴿قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ ١٥.

اهل قریه سخن پیامبران را رد کردند و برای‌شان گفتند: شما فقط کسانی مانند ما می‌باشید و بر ما برتری ندارید و خداوند بر کسی از مردم وحیی را نازل نکرده است؛ از این رو شما بر اوتعالی دروغ می‌بندید. خداوند عزوجل پیامبرانش را از چنین بهتانی نگه داشته است.

﴿قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ ١٦.

آن پیامبران برای قوم‌شان گفتند: خداوند عزوجل که پروردگار ماست و ما را مبعوث کرده می‌داند که ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم و موظّف هستیم و می‌داند که ما بر او دروغ نبستیم و این کار را از خود ادّعا نکرده‌ایم.

﴿وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ١٧.

آنچه بر ما واجب است دساندن پیام الهی با بیان کامل و کافی است و کار ما تنها همین است و بس. اما هدایت شما در توان ما نیست، بلکه اگر خداوند عزوجل بخواهد کار اوست.

﴿قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٨.

اهل قریه سخن پیامبران را رد کردند و گفتند: ما شما و پیام‌تان را به فال بد گرفته‌ایم، اگر از دعوت و بیم دادن ما دست نکشید شما را سنگباران می‌کنیم و به قتل می‌رسانیم و از جانب ما عذاب سختی به شما خواهد رسید.

﴿قَالُواْ طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ أَئِن ذُکِّرۡتُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ١٩.

پیامبران گفتند: بد فالی شما در خود شما و در اعمال بدشما مانند شرک و گناهان‌تان خلاصه شده و شما را فرا گرفته است. آیا وقتی شما را نصیحت کردیم و به چیزی فراخواندیم که صلاح و فلاح شماست، ما را به فال بد می‌گیرید و به سنگباران و مجازات وعده می‌دهید؟ به یقین که شما در گناه و سرکشی از حد گذشته‌اید.

﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٢٠.

از دورترین ناحیۀ شهر مردی که به او خبر رسیده بود که اصحاب قریه به کشتن و مجازات پیامبران اقدام کردند شتابان آمد و قومش را بر حذر ساخت و گفت: ای قوم! به پیامبران تصدیق کنید و از ایشان پیروی کنید؛ زیرا با شواهدی از جانب پروردگارشان آمدند.

﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡ‍َٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٢١.

ای قوم من! از پیام آوردن خداوند عزوجل که در برابر رسالت و دعوت خویش از شما مزدی نمی‌خواهند پیروی کنید. ایشان در فرا خوانی شما به سوی اخلاص عبادت برای خدا و نهی از شرک، با هدایت و حق همراه هستند.

بیان این آیه فضیلت دعوتگران به سوی دین حق را آشکار می‌سازد و یقیناً مرتبۀ دعوت به سوی دین الهی از بالاترین مراتب بندگی است.

﴿وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٢٢.

چه چیزی مرا از عبادت الله یگانه، اخلاص عبادت برای اوتعالی و پرهیز از شرک بازمی‌دارد؟ در حالی که خداوند عزوجل مرا آفریده است و همه مردم به سوی او باز می‌گردند.

﴿ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ ٢٣.

چه گونه غیر از الله عزوجل خدایان دیگری چون بت‌ها و مجسمّه‌ها را پرستش کنم که نه نفعی برای من می‌رسانند و نه ضرری را از من دفع می‌کنند. اگر خداوند رحمان به من ارادۀ امر ناخوشایندی را داشته باشد، این خدایان ساختگی از من دفع کرده نمی‌توانند و از گرفتاری بدان نجاتم نمی‌دهند.

﴿إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ٢٤.

اگر من جز خداوند یگانه خدایان دیگری را برایم برگزینم در گمراهی واضح، خطای آشکار و دوری از حق به سر خواهم برد.

﴿إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ ٢٥.

من به پروردگار شما، یعنی به خداوندی که جز او معبود بر حقی نیست ایمان آوردم و عبادت را برای او خالص ساختم. اکنون سخن مرا با پذیرش و قبول بشنوید و از دعوتم به سوی توحید باری‌تعالی و اخلاص عبادت برای او پیروی نمایید. وقتی سخنش به پایان رسید برخواستند و او را کشتند. خداوند عزوجل شهادتش را پذیرفت و او را به بهشت داخل کرد.

﴿قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ ٢٦.

بعد از اینکه در راه خدا و برای بلندبردن دین اوتعالی به شهادت رسید، برایش گفته شدک با عزّت و سرافرازی و با شادمانی و سرور به بهشت داخل شو. او در حالی که در بهشت در آمده بود گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند که من چه سعادت و کرامتی را دریافته‌ام.

﴿بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ ٢٧.

ای کاش قومم می‌دانستند که پروردگارم گناهان مرا آمرزیده است، به من کرامت بخشیده و مرتبۀ بلندی عطا کرده است؛ زیرا من به او ایمان آوردم، عبادت را برای او خالص ساختم و از پیامبرانش پیروی کردم. شاید آنگاه که این امر را می‌دانستند از پیامبران الهی اطاعت می‌نمودند و همچون من در بهشت داخل می‌شدند. خداوند عزوجل به او جزای خیر دهد! چه اندازه به قوم خود در هنگام زندگی و بعد از مرگ خیررسان بود. آری! باید دعوتگران نیز همچنین باشند و خوبی‌ها را برای همگان دوست داشته باشند.

﴿۞وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ ٢٨.

این امر که به تکذیب و قتل دعوتگر اقدام کردند، تقاضا نمی‌کرد که برای سرکوب آنان لشکری از آسمان بفرستیم، بلکه امر از این آسان‌تر بود و آنان ناچیزتر از این بودند که لشکر آسمانیی برای مقابله با آنان فرود آید. خداوند عزوجل برای هلاک ساختن تکذیب کنندگان فرشتگان را نفرستاد، بلکه با ارسال عذابی آنان را نابود کرد.

﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ ٢٩.

مؤاخذه و هلاک ساختن کافران جز یک آواز بیش نبود که به وسیله‌اش همه مردند و آنگاه نه حرکتی داشتند و نه از آنان اثری ماند.

﴿یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٣٠.

در روز رستاخیز بزرگ، حسرت و ندامت بر این مردم باد! آنگاه که هول انگیزی‌هایش را مشاهده کنند؛ زیرا هیچ پیامبری از نزد پروردگار به منظور فراخوانی آنان به سوی توحید نیامد، مگر اینکه او را به مسخره گرفتند و استهزا کردند.

﴿أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَیۡهِمۡ لَا یَرۡجِعُونَ ٣١.

آیا کافران به منظور پندگرفتن مشاهده نکردند که چه اندازه خداوند عزوجل اهل قرن‌های گذشته را هلاک ساخته است و دیگر به سوی زندگی دنیا باز نگشتند؟

﴿وَإِن کُلّٞ لَّمَّا جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ ٣٢.

همه اهل قرن‌هایی که خداوند عزوجل آنان را هلاک و نابود کرد بطور قطعی در روز قیامت و حسابدهی حاضر آورده می‌شوند تا ایشان را مطابق اعمالی که انجام دادند جزا دهد.

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ ٣٣.

زنده کردن این زمین خشک و بی‌آب و علف که سرسبزیی در آن نیست دلیلی برای گروه کافران است که بر قدرت الله عزوجل دلالت می‌کند. خداوند بزرگ آن را بعد از فرود آوردن باران از آسمان، با رویاندن سبزیجات زنده می‌سازد و به وسیلۀ آب، انواع میوه‌ها و دانه‌ها از زمین بیرون می‌شود و انسان و حیوانات از آن‌ها مستفید می‌شوند. کسی که زمین را با چنین رویاندنی حیات بخشد، مخلوقات را نیز بعد از مردن آنان زنده می‌گرداند.

﴿وَجَعَلۡنَا فِیهَا جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ ٣٤.

خداوند عزوجل در روی زمین دو نوع باغ سرسبز: نخلستان‌های خرما و باغ‌های انگوری را به وجود آورد و چشمه‌های آب را جاری ساخت تا آن‌ها را سیراب سازد.

﴿لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ ٣٥.

حق‌تعالی همه این‌ها را آفرید تا مردم از میوه‌های آن بخورند و با استفاده از این نعمت‌ها به شکرانش بپردازند. آفرینش این نعمت‌ها رحمتی از جانب خداوند بزرگ است که به سبب سعی و تلاش مردم و با نیرو و زحمتکشی‌شان به وجود نیامده است. پس چرا و به چه سبب اوتعالی را در برابر نعمت‌هایش، با ترک شرک و اخلاص عبادت شکر گزاری نمی‌کنند؛ در حالی که شکر گزاری نعمت دهنده واجب است و منعم حقیقی تنها اوتعالی است و بس.

﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ ٣٦.

خداوند بزرگ و با عظمت، پاک و مقدّس است و نام‌های با برکت دارد. او پروردگاری است که انواع گوناگونی از درخت‌ها، میوه‌ها و حبوبات را آفریده است، از جنس انسان مرد و زن را خلق کرده و از سایر مخلوقات و کائناتی که مردم بدان علم ندارند اصناف متعدّدی را پدید آورده است. آری! پروردگاری که در آفرینش یگانه است، سزاوار است که تنها او عبادت شود و هیچ چیزی به او شریک آورده نشود.

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ ٣٧.

آفرینش و وجود شب به گونه‌ای که الله عزوجل روز را با غروب خورشید از آن بیرون می‌کشد و مردم در تاریکی و سیاهی تیره‌ای قرار می‌گیرند، نشانه و برهانی برای کافران است که به قدرت خداوند یگانۀ قهّار دلالت می‌کند.

﴿وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٣٨.

خورشید در مداری که الله عزوجل برایش مقدّر کرده به حرکت ادامه می‌دهد، از آن تجاوز نمی‌کند و متوقّف نمی‌شود. وجود این پدیدۀ بزرگ، برهان و دلیلی برای کافران است که به قدرت خداوند یگانۀ قهّار دلالت می‌نماید. حرکت مقدّر و موقّت خورشید از حکمت پروردگار عزیزی صدور یافته که دوستانش را عزّت می‌بخشد و دشمنانش را ذلیل می‌سازد. او ذات غالبی است که مغلوب نمی‌شود و خدای دانایی است که همه چیزها را با علم و حکمتش مقدّر کرده است.

﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ ٣٩.

از جملۀ براهین دلالت کننده بر قدرت خداوند یگانۀ قهّار وجود ماه است؛ ماهی که خداوند بزرگ برای سیر و حرکتش منازلی را مقدّر داشته که هر شب به یکی از این منازل جایگزین می‌شود. ماه به گونۀ هلال پدید می‌آید و اندک اندک بزرگ می‌شود تا به ماهی روشن و دایروی شکل مبدّل می‌گردد، باز اندک اندک سیر کوچک‌شدن را می‌پیماید تا در باریکی، ناچیزی، زردی و خشکی خود مانند چوبکِ خشک و منحنیی از درخت خرما می‌شود.

﴿لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ ٤٠.

برای خورشید ممکن نیست به ماه یکجا شود و نورش را نابود کند؛ زیرا برای آن مجرایی غیر از مجرای ماه و منازلی غیر از منازل ماه مقدّر شده است؛ یعنی هرکدام از خورشید و ماه به وقت معیّن و محدودی حرکت می‌کنند. برای شب نیز ممکن نیست از روز سبقت جوید و پیش از اینکه وقت و لحظه‌های آن به نهایت رسد، در روز داخل شود. بنابراین لحظات روز و شب با حسابی از جانب خداوند عزوجل معلوم و محدود است که کم و زیاد نمی‌گردد و هریک از خورشید، ماه، ستاره‌گان و سیاره‌گان در مدار معلومی جریان می‌یابند؛ چنان‌که هیچ کدام به دیگری تصادم نمی‌کند. آری! الله عزوجل مسیر حرکت و اندازۀ منازل هر کدام را می‌داند.

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ ٤١.

این نیز برای کافران برهان و دلیلی بر ربوبیت، الوهیت و استحقاق عبودیت خداوند عزوجل است که اوتعالی کسانی از فرزندان آدم علیه السلام را به وسیلۀ کشتی نوح علیه السلام که اصناف مخلوقات در آن جای گرفته بود از غرق نجات داد تا حیات نوع مخلوقات بعد از طوفان ادامه یابد. از این رو نگهداری‌شان از غرق شدن و هدایت آنان به سوی ایمان، احسان الهی برای‌شان است.

﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ ٤٢.

خداوند عزوجل مانند کشتی نوح علیه السلام کشتی‌ها و وسایل سواری بسیاری را برای انسان‌ها آفرید تا هم مسافرت خودشان و هم حمل و تقل مواد غذایی‌شان از جایی دیگر آسان شود.

﴿وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ ٤٣.

و هرگاه که خداوند عزوجل بخواهد، کشتی‌ها و سرنشینان آن‌ها را غرق می‌کند. در آن وقت راه نجات از غرق و پناه‌گاهی از هلاکت ندارند و خود آنان نیز خویشتن را نجات داده نمی‌توانند.

﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ ٤٤.

مگر آنکه خداوند عزوجل به آنان رحمت کند، از غرق و هلاکت نجات‌شان دهد و تا وقت محدودی که نهایت عمرهاست، آنان را بهره‌مند سازد؛ برای اینکه شاید توبه کنند و ایمان آورند.

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٤٥.

و آنگاه که برای کافران گفته می‌شود: با ایمان و انجام اعمال نیکو از عذاب آخرت بترسید و از آمد و شد دنیا و مصیبت‌های آن بر حذر باشید، شاید خداوند عزوجل با گشتاندن عذاب از شما در وقتی که به آن عرضه شوید و پاسخی نداشته باشید رحمت‌تان کند.

﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ ٤٦.

برای این کافران هیچ برهان واضحی از جانب خداوند عزوجل نمی‌آید که آنان را به حقّ و راهیابی دلالت کند؛ مگر اینکه به آن نمی‌اندیشند و از آن غفلت می‌ورزند.

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٧.

و آنگاه که برای کافران گفته می‌شود: از آنچه خداوند عزوجل برای شما از نعمت‌ها احسان کرده نفقه کنید با ستیز و عناد، سخن مؤمنان را رد می‌کنند و می‌گویند: چگونه برای مردمی طعام بدهیم که پروردگار آنان را آفریده است و اگر بخواهد برای‌شان روزی می‌دهد و او بی‌نیاز است؟ شما ای مؤمنان! جز در دوری از حقّ و راهیابی قرار ندارید؛ زیرا ما را به چنین کاری دستور می‌دهید.

﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٨.

کافران در حالی که منکر قامت‌اند و از آن انکار دارند می‌گویند: ای مؤمنان! اگر در سخن‌تان راستگوی هستید، پس قیامت چه وقت می‌آید؟ ما را از وقت قیام آن خبر دهید.

﴿مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ ٤٩.

برای کافران که وقوع قیامت را دور می‌شمردند مهلت داده نمی‌شود؛ مگر تا آنگاه که صور هول انگیز نخستین، در هنگام قیام قیامت دمیده شود. آنگاه آنان را با مغروریت و در حالی که در امور دنیا در حال خصومت‌اند هلاک می‌سازد.

﴿فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ ٥٠.

کافران در وقت دمیدن صور توان ندارند که برای فرزندان و خویشاوندان خود چیزی را وصیت کنند؛ از آن‌رو که وقت، تنگ و واقعه، هولناک است. همچنان توان ندارند که به خانواده‌ها و خانه‌های خود بر گردند، بلکه در حالی که در راه‌ها و بازارها قرار دارند مرگ به سراغ آنان می‌آید.

﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ ٥١.

فرشتۀ موظّف، در صور که شاخی است برای بار دوم می‌دمد و از اثرش ارواح به بدن‌ها باز می‌گردد و در این هنگام مردم از قبرهای خود شتابان برمی‌خیزند تا به موقف حشر حاضر آیند.

﴿قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٥٢.

کافران با حسرت و ندامتی که بر آنان مستولی شده می‌گویند: وای بر ما باد! چه کسی ما را از قبرهای ما بیرون آورد؟ برای آنان گفته می‌شود: این همان امری است که خداوند رحمان بدان وعده کرده بود و وعده‌اش را خلاف نمی‌کند و همان امری است که پیامبران بدان خبر داده‌اند و در خبرشان راست گفته بودند.

﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ ٥٣.

برانگیختن و زنده ساختن مردم از قبرها، تنها با یک بار دمیدن در صور انجام می‌شود و به دیگر کاری نیاز ندارد، و چون دمیده شود همه مردم برای جزا و سؤال ایستاده‌اند.

﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٥٤.

در این روز، جزا دادن مردم بر مبنای عدل است و بر هیچ کسی با کم شدن حسنات، یا با زیادشدن گناهان ستم روا داشته نمی‌شود. همچنان در آن روز، جزا و پاداشی برای بندگان مقرّر داشته نمی‌شود؛ مگر در برابر عمل خیر یا کار بدی که شخصی آن را انجام دهد یا سبب انجام آن شده باشد.

﴿إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ ٥٥.

اهل بهشت با لذیذترین عیش، بزرگ‌ترین نعمت‌ها و کامل‌ترین سعادت در تنعّم مصروف‌اند؛ در حالی که با خورسندی، آرامش، تازگی و شادمانی زندگی‌شان را می‌گذرانند.

﴿هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکِ‍ُٔونَ ٥٦.

اهل بهشت و همسران‌شان در زیر سایه‌های پهناور، بر تخت‌های زیبا و راحت بخش تکیه زده‌اند و از نعمت‌ها بهره می‌گیرند.

﴿لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ ٥٧.

برای اهل بهشت میوه‌های متنوّعی در آنجا آماده شده که بدان اشتها دارند. همچنان از سایر چیز‌های پاکیزه، هرچه بخواهند و اشتها داشته باشند برای‌شان حاضر است.

﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ ٥٨.

بزرگ‌ترین بهره و بالاترین کرامت برای اهل بهشت وقتی میسّر است که خداوند رحمان و رحیم با ایشان سخن می‌گوید و برای‌شان با سلام تحیه می‌فرستد. این سلام از جانب پروردگاری است که برای‌شان نعمت ارزانی نموده، رحمت‌شان کرده و عذاب را از ایشان دفع کرده است، پس برای‌شان چه قدر جای شادمانی است!!

﴿وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٥٩.

برای کافران در روز قیامت گفته می‌شود: از مؤمنان جدا شوید و همراه‌شان نباشید؛ چون شما حال دیگر و ایشان حال دیگر دارند.

﴿۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٠.

خداوند عزوجل با ملامت و توبیخ برای بندگانی که کافر شده‌اند می‌فرماید: آیا با فرود آوردن کتاب‌هایم بر پیامبران، بر شما واجب نکردم که شیطان را عبادت نکنید و از او فرمان برداری ننمایید؟ زیرا او دشمن آشکار شماست که با شما سخت بغض و کینه دارد.

﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١.

و بر شما واجب آوردم که مرا به یگانگی بشناسید، تنها مرا عبادت کنید و طاعت را مخصوص من سازید. این طریقی استوار و راه مستقیمی است که شما را به رضای خدا و بهشت الهی پیوست می‌سازد.

﴿وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ ٦٢.

شیطان انسان‌های زیادی را از ایمان اغوا کرده و به بیراهه برده است. آیا عقل ندارند که به وسیلۀ آن بیندیشند و آنان را از سرکشی و گمراهی باز دارد؟

﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٦٣.

این آتش افروخته که اکنون در پیش روی شما قرار دارد، همان آتشی است که در دنیا برای‌تان وعده داده شد. برای‌تان گفته شده بود که اگر کافر شوید و تکذیب نمایید بدان گرفتار می‌شوید.

﴿ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٦٤.

در آتش در آیید، در قعر آن داخل شوید و از حرارت آن بچشید که این جزای تکذیب و کفر شماست.

﴿ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٦٥.

خداوند عزوجل در روز قیامت بر دهن‌های کافران مُهر می‌نهد؛ چنان‌که سخن زده نمی‌توانند. آنگاه دست‌های آنان به کارهایی که انجام داده به سخن درمی‌آید و پاهای آنان به هرجایی که رفته و به هر کاری که کرده سخن می‌گوید.

﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ ٦٦.

اگر خداوند عزوجل بخواهد چشم‌های کافران را همچنان که بر دهن‌های آنان مُهر کرده نابینا می‌سازد. اکنون سبقت می‌جویند و سبقت به خرج می‌دهند تا از صراط بگذرند. اما وقتی خداوند عزوجل چشم‌های آنان را نابینا کرده چگونه توان گذشتن از آن را دارند؟

﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ ٦٧.

اگر خداوند عزوجل بخواهد خلقت و آفرینش کافران را تغییر می‌دهد، شکل‌های آنان را تبدیل می‌نماید و آنان را جامانده می‌سازد. بعد از آن نه توان رفتن به جانب پیش رو را دارند و نه توان بازگشت به جانب پشت سر را دارند، بلکه حیرت زده و خاموش باقی می‌مانند.

﴿وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ ٦٨.

کسی را که خداوند عزوجل عمر طولانی عطا کند، پیروی و کم خردی به سراغش می‌آید، او را در ضعف عقل و ناتوانی جسمی به نخستین مراحل عمر باز می‌گرداند؛ مثل اینکه کودکی باشد. آیا عقل‌های خویش را به تفکّر وا نمی‌دارند تا بدانند که هر که در مخلوقش چنین کند، تواناست که انسان‌ها را از قبرهای‌شان زنده نماید.

﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُۥٓۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ ٦٩.

خداوند عزوجل برای رسولش شعر نیاموخته و برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز مناسب نیست که شاعر باشد؛ زیرا شاعر در وادی‌های باطل فرو می‌رود، مبالغه می‌کند، به خیالپردازی دست می‌زند و گاهی دروغ می‌گوید. اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نبی معصوم و راستگویی است که الله عزوجل شنوایی، بینایی و دلش را پاک ساخته است. او از خواهش‌هایش سخن نمی‌زند و آنچه می‌آورد وحیی از جانب پروردگار است. وحیی که بر آن حضرت فرود آمده جز تذکّری برای صاحبان عقل‌های سلیم و فطرت‌های مستقیم چیز دیگری نمی‌باشد و آیات قرآنی که برای‌شان نازل شده بیانگر احکام، آداب و اخلاق شریعت اسلامی است.

﴿لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧٠.

وحی الهی فرود آمده تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به وسیلۀ آن کسانی را که زنده‌دل، روشن‌بین و دارای فطرت مستقیم‌اند بترساند و خداوند عزوجل نزول عذابش را بر کسانی ثابت گرداند که به او کافر شده‌اند؛ زیرا اوتعالی دلایلش را با نازل کردن کتاب و فرستادن رسولش اقامه داشته و عذری برای آنان باقی نمانده است.

﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ ٧١.

آیا انسان‌ها ندیدند که خداوند عزوجل چارپایانی را آفریده و آن‌ها را به منظور مصلحت‌های‌شان رام ساخته است؛ چنان‌که مالک و متصرّف آن‌ها هستند و این فضل و احسانی از جانب پروردگار سبحان است؟

﴿وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ ٧٢.

خداوند عزوجل این چارپایان را برای بندگان رام ساخته است؛ چنان‌که از گوشت برخی می‌خورند، از شیر بعضی استفاده می‌کنند، بر عدّه‌ای سوار می‌شوند و بر بعضی دیگر مال و متاع‌شان را بار می‌کنند. پس پاک است خداوندی که این‌ها را برای بندگانش عطا کرده و رام ساخته است.

﴿وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ ٧٣.

در آفرینش چارپایان برای مردم منفعت‌های زیادی است، چنان‌چه از گوشت، شیر پشم، کُرک و موی آن‌ها فایده می‌برند. آیا خداوند عزوجل را در برابر این نعمت‌ها با اخلاص عبادت و التزام طاعتش شکر گزاری نمی‌کنند؟

﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یُنصَرُونَ ٧٤.

کافران غیر از خداوند عزوجل خدایان دیگری مانند بت‌ها و مجسمه‌ها را برگزیدند و عبادت می‌کنند؛ به امید آنکه این خدایان، یاری‌شان کنند و به دفاع از آنان بپردازند.

﴿لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ ٧٥.

این بت‌ها و مجسمه‌ها عبادت کنندگان خود را یاری کرده نمی‌توانند؛ چنان‌چه توان ندارند به خویشتن هم کاری انجام دهند. کافران با بت‌هایی که به عبادت آن‌ها می‌پرداختند در روز قیامت به حضور خداوند عزوجل برای عذاب شدن حاضر آورده می‌شوند و در این هنگام بعضی از بعضی دیگر برائت می‌جویند.

﴿فَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ ٧٦.

ای پیامبر! سخن کافران که تو را تکذیب و استهزا می‌کنند و به تمسخر می‌گیرند اندوهناکت نسازد. حق‌تعالی به امور پنهان و آشکار و به امور سرّی و علنی آنان داناست و به زودی از آنان حساب می‌گیرد.

﴿أَوَ لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ ٧٧.

آیا انسان منکر روز قیامت و منکر زنده‌شدن بعد از مرگ، ندیده است که چگونه خداوند عزوجل آفرینش وی را از نطفه‌ای آغاز کرده است، بعد از آن احوالش ترقّی یافت تا انسانی گردید، سپس به شخص منکر و ستیزه‌جویی تبدیل شد که بسیار عناد می‌ورزد و سخت جدال می‌نماید؟

﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ ٧٨.

شخص منکر، برای خداوند عزوجل و رسولش مَثَلی را ارئه کرده که ارائۀ آن برایش روا نیست؛ زیرا او قدرت خداوند رحمان را مانند قدرت انسان دانسته است، از اصل نشأتش غفلت ورزیده و با انکار از زنده شدن بعد از مرگ گفته است: کی استخوان‌ها را آنگاه که بپوسد و پارچه پارچه شود زنده می‌نماید؟

﴿قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ ٧٩.

ای پیامبر! برای این منکر (عاص بن وائل) پاسخ ارائه دار و بگو: این استخوان‌های پوسیده و پارچه پارچه را کسی زنده می‌کند که بار نخست به وجود آورده است و زنده کردن بعد از مرگ، از پدید آوردن چیزی از عدم آسان‌تر است. اوتعالی به همه مخلوقاتش داناست و از گفتار و کردار آنان چیزی بر او پوشیده نیست.

﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ ٨٠.

خداوند عزوجل ذاتی است که از درخت سبز و خرّم و تر و تازه، آتش سوزان و برافروخته‌ای را بیرون آورده است. ببین که چگونه دو چیز ضدّ یکدیگر را باهم جمع کرده است و مردم با استفاده از این آفرینش الهی از درخت سبز، آتشی را برمی‌افروزند. اکنون باید اندیشید که هر که چنین کاری را انجام دهد، به بیرون آوردن چیزی از ضدّ آن تواناست.

بیان این آیه دلالت می‌کند که خداوند متعال به زنده کردن مردگان از قبرهای‌شان تواناست.

﴿أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ ٨١.

آیا خداوندی که آسمان‌ها، زمین و مخلوقات موجود میان آن دو را آفریده توانا نیست که کافران را بیافریند؛ یعنی که آنان را دوباره به مانند آفرینش نخستین به حیات باز گرداند؟ بدون شک تواناست. الله تعالی به حکمتش همه مخلوقات را آفریده است، به آفریده‌هایش داناست، به امور پوشیده و آکارشان آگاه است و هیچ امر پوشیده‌ای از او مخفی نیست.

﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیۡ‍ًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٨٢.

امر خداوند عزوجل طوری است که چون انجام کاری، انفاذ امری، یا آفرینش چیزی را اراده کند، برایش می‌گوید: (کن = پیدا شو) و از اثرش پدید می‌آید. همه امور آفرینش و تقدیر، زندگی و مرگ، زنده کردن و برانگیختن به همین طریق تحقّق می‌یابد.

﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٣.

خداوند بزرگ از گفته‌های مشرکان منزّه است، از عیب و ناتوانی پاک است و از شرک و شریکان بالاتر است. او مالک همه کائنات، تصرّف کننده در همه مخلوقات و تقدیر کنندۀ حادثات است. هیچ کسی در آفرینش با او منازعه نمی‌کند و هیچ انسانی در حکم با او شریک نیست. معجزه‌های او شگفت آور، نشانه‌هایش آشکار، قدرتش بی‌نهایت و نعمت‌هایش کامل است. همه بندگان در روز قیامت به سوی او برمی‌گردند تا اعمال خوب و بدشان را جزا و پاداش دهد.


سوره یس

سوره یس

Ayah: 1

یسٓ

یس [= یا. سین]

 

Ayah: 2

وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ

سوگند به قرآن حکیم!

 

Ayah: 3

إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ

[که] قطعاً تو از پیامبران [ما] هستی

 

Ayah: 4

عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ

[و] بر راه راست [اسلام قرار داری]

 

Ayah: 5

تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ

[این قرآن] فروفرستادۀ [پروردگار] شکست‌ناپذیر مهربان است

 

Ayah: 6

لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ

تا مردمی را [دربارۀ عذاب قیامت] بیم دهى که پدرانشان هشدار نیافته‌اند و [به این سبب] آنها نیز غافلند.

 

Ayah: 7

لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ

یقیناً فرمان [عذاب الهی] بر بیشتر آنان تحقق یافته است؛ پس [لجاجت می‌کنند و] ایمان نمی‌آورند.

 

Ayah: 8

إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا فَهِیَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ فَهُم مُّقۡمَحُونَ

[مثال گمراهیِ‌ کافران، چنان است که گویی] ما زنجیرهایی بر گردن‌هایشان نهاده‌ایم که تا زیر چانه‌هایشان [پیچیده شده] است، چنان که سرهایشان بالا مانده است [و از انجام هر خیری عاجزند و راه هدایت را نمی‌یابند].

 

Ayah: 9

وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ

و از پیش رویشان دیواری و از پشت سر‌شان نیز دیواری نهاده‌ایم و چشمانشان را با پرده‌ای پوشانده‌ایم؛ از این روست که [حقیقت را] نمی‌بینند.

 

Ayah: 10

وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ

[ای پیامبر،] برایشان یکسان است که آنان را بیم دهی یا بیم ندهی؛ [در هر حال،] ایمان نمی‌آورند.

 

Ayah: 11

إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ

جز این نیست که تو به کسى بیم می‌دهى [و این کار برای کسی سود دارد] که پیرو قرآن باشد و در نهان از [پروردگار] رحمان بترسد؛ پس او را [که چنین است] به آمرزش و پاداشى ارجمند بشارت بده.

 

Ayah: 12

إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ

یقیناً ماییم که مردگان را زنده می‌کنیم و آنچه [از اعمال خیر و شر] را که از پیش فرستاده‌اند و آثار [به جای‌مانده از] آنان را می‌نویسیم؛ و همه چیز را در کتابی روشن [= لوح محفوظ] به شمار آورده‌ایم.

 


Ayah: 13

وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡیَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ

[ای پیامبر، ماجرای] مردم آن شهر را برایشان مثال بزن، آنگاه که پیامبران نزدشان رفتند.

 

Ayah: 14

إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ

وقتی دو نفر از پیامبران را به سویشان فرستادیم؛ اما [مردم] آنان را تکذیب کردند؛ سپس آن دو را با فرستادن پیامبر سوم، [تأیید و] تقویت کردیم. آنان [به اهالی شهر] می‌گفتند: «ما رسولان [الهی] به سوی شما هستیم».

 

Ayah: 15

قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ

[اهالی شهر در پاسخ] گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید و [پروردگار] رحمان، چیزی [از وحی] نازل نکرده است. شما جز دروغ نمی‌گویید».

 

Ayah: 16

قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ

[پیامبران] گفتند: «پروردگارمان می‌داند که قطعاً به سوی شما فرستاده شده‌ایم.

 

Ayah: 17

وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ

و ما وظیفه‌ای جز رساندن آشکار [وحی] نداریم».

 

Ayah: 18

قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ

[مردم] گفتند: «ما شما را به شگون بد گرفته‌ایم. اگر [از تبلیغ] دست برندارید، حتماً سنگسارتان مى‌کنیم و بی‌تردید، عذابی دردناک از [جانب] ما به شما خواهد رسید».

 

Ayah: 19

قَالُواْ طَـٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ أَئِن ذُکِّرۡتُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ

[پیامبران] گفتند: «شومیِ شما با خودتان [و ناشی از کفر و گناه] است. آیا اگر پندتان دهند [آن را شوم می‌پندارید؟] بلکه [حقیقت این است که شما در ارتکاب گناه،] مردمی اسرافکارید».

 

Ayah: 20

وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ

و مردی از دور‌ترین نقطۀ شهر شتابان آمد [و] گفت: «ای قوم من، از این پیامبران پیروی کنید.

 

Ayah: 21

ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡـَٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ

پیرو کسانی باشید که از شما پاداشی نمی‌خواهند و خود هدایت‌یافته‌اند.

 

Ayah: 22

وَمَالِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ

و چرا معبودی را عبادت نکنم که مرا آفریده است و [شما نیز] به سویش بازگردانده می‌شوید؟

 

Ayah: 23

ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡـٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ

آیا به جاى او معبودانى برگزینم که اگر [پروردگار] رحمان بخواهد گزندی به من برساند، نه شفاعتشان برایم سودی دارد و نه مى‌توانند مرا [از عذاب الهی] نجات دهند؟

 

Ayah: 24

إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ

در آن صورت، یقیناً در گمراهی آشکاری خواهم بود.

 

Ayah: 25

إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ

من به پروردگارتان ایمان آورده‌ام [و از مرگ هراسی ندارم؛] پس سخنانم را بشنوید.

 

Ayah: 26

قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ

[پس از اینکه آن مرد به دست قومش به شهادت رسید،] به وی گفته شد: «وارد بهشت شو». او گفت: «ای کاش قوم من می‌دانستند

 

Ayah: 27

بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ

که پروردگارم مرا آمرزیده و گرامی داشته است».

 


Ayah: 28

۞وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ

پس از [شهادت] او، هیچ سپاهى از آسمان بر قومش نفرستادیم و [پیش از این نیز] فروفرستنده نبودیم.

 

Ayah: 29

إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ

[کیفرشان] جز یک بانگ مرگبار نبود؛ به‌ناگاه همگی [مرده و] خاموش گشتند.

 

Ayah: 30

یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ

ای افسوس بر این بندگان! هیچ پیامبری به سویشان نیامد، مگر آنکه او را مسخره می‌کردند.

 

Ayah: 31

أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَیۡهِمۡ لَا یَرۡجِعُونَ

آیا ندیده‌اند [و نمى‌دانند] که قبل از آنان چه بسیار نسل‌ها را هلاک کرده‌ایم که دیگر نزد اینها [به دنیا] بازنمى‌گردند؟

 

Ayah: 32

وَإِن کُلّٞ لَّمَّا جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ

و [روز قیامت] هیچ کس نیست، مگر آنکه همگی [برای حسابرسی و جزادهی] نزد ما احضار می‌شوند.

 

Ayah: 33

وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ

برای آنان [که قیامت را باور ندارند،] زمین خشک نشانه‌ای [عبرت‌آموز] است: ما آن [زمین] را زنده کردیم و از [خاک] آن دانه‌هایی ‌رویاندیم که [مخلوقات الهی] از آن می‌خورند.

 

Ayah: 34

وَجَعَلۡنَا فِیهَا جَنَّـٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ

و در آن [زمین] باغ‌هایی از نخل و انگور پدید ‌آوردیم و چشمه‌ها در آن جاری ساختیم.

 

Ayah: 35

لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ

تا [مردم] از میوه‌اش بخورند در حالی که این [محصولات، حاصل تلاش آنها نیست و آنها] را با دستان خود به عمل نیاورده‌اند [بلکه به رحمتی از جانب الله از آنها برخوردار شده‌اند]. پس آیا شکر به جای نمی‌آورند؟

 

Ayah: 36

سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ

پاک و منزه است آن [پروردگاری] که همۀ گونه‌ها را آفریده است؛ از آنچه زمین می‌رویانَد [= گیاهان و درختان] و از خودشان [=انسان‌ها] و از آنچه نمی‌دانند.

 

Ayah: 37

وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ

و شب نشانه‌ای [دیگر از قدرت الهی] برایشان است [که] روز را از آن برکنار مى‌کنیم و ناگهان [همه] در تاریکى فرومى‌روند.

 

Ayah: 38

وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ

و خورشید [نیز پیوسته] به سوی قرار‌گاهش در حرکت است. این تقدیرِ [پروردگارِ] شکست‌ناپذیرِ داناست.

 

Ayah: 39

وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ

و براى ماه [نیز] منزلگاه‌هایی مقرر نموده‌ایم تا [سرانجام از قرص کامل به هلال و] به شکل شاخۀ خشک خرما بازگردد.

 

Ayah: 40

لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ

نه خورشید را سزاوار است که [در سیر خود] به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد؛ و هر یک از [کُرات و سیارات] در مداری شناورند.

 


Ayah: 41

وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ

نشانه‌اى [دیگر از قدرت پروردگار] برای آنان، این است که پدرانشان را در کشتی انباشته [از سرنشین و بار] حمل کردیم.

 

Ayah: 42

وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ

همچنین، چیزی همانند آن [کشتى] برایشان آفریده‌ایم که بر آن سوار شوند.

 

Ayah: 43

وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ

اگر بخواهیم، غرقشان می‌کنیم؛ در این صورت، نه فریادرسی دارند و نه [از تقدیر الهی] رهایی می‌یابند؛

 

Ayah: 44

إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ

مگر اینکه رحمتی از جانب ما [بینند] و بهره‌مندی [از نعمت‌های دنیا] تا زمانی [معیّن شامل حالشان شود].

 

Ayah: 45

وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ

و چون به آنان [= مشرکان] گفته می‌شود: «از آنچه [عذاب‌ و سختی دنیا و آخرت] پیش رو و پشت سر دارید، پروا کنید؛ باشد که مورد رحمت قرار گیرید»، [هیچ اعتنا نمی‌کنند].

 

Ayah: 46

وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ

هیچ یک از نشانه‌های [قدرت و بزرگی] پروردگارشان‌ بر آنان عرضه نمی‌گردد، مگر اینکه از آن روی می‌گردانند.

 

Ayah: 47

وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ

و چون به آنان گفته می‌شود: «از آنچه الله روزی‌تان کرده است انفاق کنید»، کسانی که کفر ورزیده‌اند به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند: «آیا به کسی غذا بدهیم که اگر الله می‌خواست، [خود] به او غذا می‌داد؟ شما جز در گمراهی آشکار نیستید».

 

Ayah: 48

وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ

و [با تمسخر به مؤمنان] می‌گویند: «اگر راستگویید، این وعده [قیامت] کی خواهد بود؟»

 

Ayah: 49

مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ

[این منکران قیامت] جز در انتظار یک بانگ مرگبار نیستند که ناگهان، در حالی که سرگرم جدال [در امور دنیا] هستند، آنان را فراگیرد.

 

Ayah: 50

فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ

[در آن هنگام] نه می‌توانند [به کسی] وصیت کنند و نه به سوی خانوادۀ خود بازگردند.

 

Ayah: 51

وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ

و [هنگامی که برای دومین بار] در صور دمیده شود و ناگهان از قبرهایشان [بیرون می‌آیند و] به سوی پروردگارشان می‌شتابند.

 

Ayah: 52

قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ

[و با ناباوری] می‌گویند: «وای بر ما! چه کسی ما را از قبرهایمان برانگیخت؟» [به آنان گفته می‌شود:] «این همان [روزی] است که [پروردگار] رحمان وعده داده بود؛ و پیامبران [در این باره] راست می‌گفتند.

 

Ayah: 53

إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ

[برانگیختن مردگان از گور،] جز یک بانگ هولناک [= دومین دمیدنِ صور] نیست و ناگهان همه را نزد ما حاضر می‌کنند.

 

Ayah: 54

فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡـٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ

[بدانید که] امروز، به هیچ کس ستمی نمی‌شود و جز در برابرِ آنچه [در دنیا] ‌کرده‌اید، جزا نمی‌بینید.

 


Ayah: 55

إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ

بی‌تردید، اهل بهشت امروز با شادمانی سرگرم [نعمت‌های الهی] هستند.

 

Ayah: 56

هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکِـُٔونَ

آنان و همسرانشان در سایه‌ها[ی گستردۀ بهشتی] بر تخت‌ها تکیه زده‌اند.

 

Ayah: 57

لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ

در آنجا [هر گونه] میوه و هر چه بخواهند برایشان [فراهم] است.

 

Ayah: 58

سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ

[برتر از این نعمت‌ها] سلامی است که سخن پروردگار مهربان است.

 

Ayah: 59

وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ

[آنگاه به مشرکان خطاب می‌شود:] «ای گناهکاران، امروز [از مؤمنان] جدا شوید.

 

Ayah: 60

۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ

ای فرزندان آدم، آیا با شما پیمان نبستم [و فرمان ندادم] که شیطان را عبادت نکنید [که] قطعاً او دشمن آشکارِ شماست؟

 

Ayah: 61

وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ

و اینکه [تنها] مرا عبادت کنید [که] راه راست همین است؟

 

Ayah: 62

وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ

و بی‌تردید، شیطان بسیاری از شما را گمراه ساخت. آیا اندیشه نمی‌کردید؟

 

Ayah: 63

هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ

این [همان] دوزخی است که به شما وعده داده می‌شد.

 

Ayah: 64

ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ

امروز به سزای آنکه کفر می‌ورزیدید به آن [آتش] وارد شوید».

 

Ayah: 65

ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ

امروز بر دهان‌هایشان مُهر می‌نهیم و دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پا‌هایشان به آنچه می‌کردند گواهی می‌دهند.

 

Ayah: 66

وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ

و اگر بخواهیم، بى‌تردید چشمانشان را محو مى‌کنیم، آنگاه [با چشم بسته‌] به سوی [پل] صراط [از یکدیگر] پیشی مى‌گیرند [تا به بهشت راه یابند]؛ اما مگر کجا را مى‌بینند؟

 

Ayah: 67

وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ

و اگر بخواهیم، [ظاهرشان را تغییر می‌دهیم و چنان] آنان را در جای خود مسخ [و زمینگیر] می‌کنیم که نه بتوانند پیش بروند و نه به عقب بازگردند.

 

Ayah: 68

وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ

و ما به هر کس که عمر طولانی بدهیم، در آفرینش دگرگونش می‌کنیم [و او را به ناتوانی ذهنی و بدنیِ دوران کودکی برمی‌گردانیم]. پس آیا [دربارۀ قدرت پروردگار] نمی‌اندیشند؟

 

Ayah: 69

وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُۥٓۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ

و ما به او [= محمد] شعر نیاموخته‌ایم و [شاعری،] شایستۀ او نیست. این [که آموخته‌ایم، چیزی] نیست مگر اندرز و قرآنی روشن.

 

Ayah: 70

لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ

تا هر کس را که زنده[‌دل] باشد، بیم دهد و فرمان [عذاب الهی] بر کافران محقَّق گردد.

 


Ayah: 71

أَوَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ

آیا ندیده‌اند که ما از آنچه دست‌هایمان ساخته است، چهارپایانی برایشان آفریده‌ایم که مالک آنها هستند؟

 

Ayah: 72

وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ

و آنها را برایشان رام کردیم تا بر برخی سوار ‌شوند و از [گوشت] برخی تغدیه کنند.

 

Ayah: 73

وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ

و از آن [حیوانات،] بهره‌های دیگر و نوشیدنی‌هایی [= شیر] دارند. پس آیا شکر به جای نمی‌آورند؟

 

Ayah: 74

وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یُنصَرُونَ

[با این همه نعمت، مشرکان] به جای الله معبودانی برگزیده‌اند؛ به این امید که [از سوی آنها] یاری شوند.

 

Ayah: 75

لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ

آن [معبودهای باطل] قادر به یاری‌شان نیستند و این [مشرکان نیز در قیامت] لشکری برای آنها [= معبودهای باطل] خواهند بود که [همگی به آتش دوزخ] فراخوانده می‌شوند.

 

Ayah: 76

فَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ

[ای پیامبر،] سخن آنان تو را غمگین نسازد. بی‌تردید، ما آنچه را پنهان می‌کنند و آنچه را آشکار می‌سازند، [به خوبی] می‌دانیم.

 

Ayah: 77

أَوَلَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ

آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم؛ [آنگاه مراحل رشد را طی کرد و] سپس دشمنی آشکار شد؟

 

Ayah: 78

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ

و برای ما مثالی زد و آفرینش خویش را فراموش کرد [و] گفت: «چه کسی این استخوان‌ها را [دوباره] زنده می‌کند در حالی که پوسیده است؟»

 

Ayah: 79

قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ

بگو: «همان ذاتی زنده‌اش می‌کند که نخستین بار آن را پدید آورد و او به هر آفرینشی دانا‌ست.

 

Ayah: 80

ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ

همان ذاتی که از درخت سبز، آتشی برایتان پدید آورد و شما [در صورت نیاز،] خود از آن [درخت] آتش می‌افروزید».

 

Ayah: 81

أَوَلَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّـٰقُ ٱلۡعَلِیمُ

آیا ذاتی که آسمان‌ها و زمین را آفریده است، نمی‌تواند همانند اینها را [پس از مرگشان دوباره] بیافریند؟ آری [می‌تواند] و او آفرینندۀ داناست.

 

Ayah: 82

إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیۡـًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ

فرمان او چون چیزی را اراده کند تنها این است که به آن می‌گوید: «موجود شو»؛ پس [بی‌درنگ] موجود می‌شود.

 

Ayah: 83

فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ

پس پاک و منزه است پروردگاری که [حاکمیت و] اختیارِ همه چیز به دست اوست و [همگی] به سوی او بازگردانده می‌شوید.

 


 


Yā-Sīn

 

تفسیر سوره‌ی یاسین


مکی و ۸۳ آیه است.

آیه‌ی ۱۲-۱:

﴿یسٓ١[یس: ۱]. «یاسین».

﴿وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ٢[یس: ۲]. «سوگند به قرآن حکیم».

﴿إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٣[یس: ۳]. «بی‌گمان تو از زمره‌ی فرستادگان (خدا) هستی».

﴿عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٤[یس: ۴]. «و بر راه راست قرار داری».

﴿تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ٥[یس: ۵]. «(این قرآن) فرو فرستاده‌ی خداوند چیره و مهربان است».

﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ٦[یس: ۶]. «تا قومی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشده‌اند و خود غافل و بی‌خبرند».

﴿لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ٧[یس: ۷]. «بی‌گمان وعدۀ (کیفر) بر بیشتر آنان تحقّق یافته است پس آنان ایمان نمی‌آورند».

﴿إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا فَهِیَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ فَهُم مُّقۡمَحُونَ٨[یس: ۸]. «بدون شک ما به گردن‌هایشان طوق‌هایی تا (زیر) چانه‌ها افکنده‌ایم در نتیجه سرهایشان رو به بالا است».

﴿وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ٩[یس: ۹]. «و در پیش‌روی ایشان و در پشت سر ایشان سدّی قرار داده‌ایم آنگاه چشمان آنان‌را فرو پوشانده‌ایم پس آنان نمی‌بینند».

﴿وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ١٠[یس: ۱۰]. «و چه آنان را بترسانی و چه ایشان را نترسانی برایشان یکسان است، ایمان نمی‌آورند».

﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ١١[یس: ۱۱]. «تو تنها کسی را می‌ترسانی که از پند پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند مژده بده».

﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ١٢[یس: ۱۲]. «بدون شک ما خودمان مردگان را زنده می‌گردانیم و آنچه (از کارهای نیک و بد) که از پیش فرستاده‌اند و چیزهایی که برجای نهاده‌اند را می‌نویسیم و همه چیز را در کتابی روشنگر برشمرده‌ایم».

در اینجا خداوند به قرآن حکیم سوگند می‌خورد، قرآنی که صفت آن حکیم بودن است. و حکمت یعنی گذاشتن هرچیزی در جای مناسبش، و قرار دادن امر ونهی در جای مناسب آن. پس احکام شرعی و جزائی قرآن همه دارای حکمت می‌باشند. و از حکمت قرآن این است که هم حکم مساله را بیان می‌کند و هم حکمت آن را بیان می‌دارد. پس عقل‌ها را از مناسبت‌ها و اوصافی که مقتضی ترتّب حکم برآن می‌باشند آگاه می‌سازد.

﴿إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٣چیزی که به آن سوگند خورده شده است رسالت محمّدصاست. یعنی تو ای محمّد! از زمره‌ی پیامبران هستی، و تو اوّلین و تازه‌ترین پیامبر نمی‌باشی. و نیز اصول دینی که پیامبران آورده‌اند تو هم آورده‌ای. و هرکس در حالات و اوصاف پیامبران تامّل کند و فرق پیامبران را با دیگران بداند خواهد دانست که تو از پیامبران برگزیده هستی، چون دارای صفاتی کامل و اخلاقی نیکو می‌باشی. و پوشیده نیست که آنچه به آن سوگند یاد شده حکیم بودن قرآن است و آنچه برای آن سوگند یاد شده رسالت محمّدصاست و این دو با یکدیگر مرتبط می‌باشند. و اگر برای اثبات رسالت پیامبر دلیل و گواهی جز این قرآن نبود که سرشار از حکمت است، همین به عنوان دلیل و شاهد بر صدق رسالت او کافی بود، بلکه قرآن قوی ترین دلیل بر رسالت پیامبر است. پس همه‌ی دلایل قرآن دلیل‌هایی برای اثبت رسالت محمّدصهستند.

سپس از بزرگ ترین صفت‌های پیامبرصکه بر رسالت او دلالت می‌نماید خبر داد و آن این است که او ﴿عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٤بر راه راست قرار دارد، راهی که میانه است و انسان را به خدا و به سرای بهشت می‌رساند. و این راه راست مشتمل بر کارهای شایسته می‌باشد که قلب و بدن و دنیا و آخرت را اصلاح می‌کند. و مشتمل بر اخلاق فاضله‌ای است که نفس را تزکیه می‌نماید و دل را پاک می‌گرداند و پاداش را می‌افزاید. پس قرار داشتن بر این راه راست صفت پیامبرصاست و صفت دینی است که آن را آورده است.

پس در شکوه و بزرگی این قرآن کریم بیاندیش که چگونه با شریف‌ترین سوگند بر بزرگترین چیزی که برای اثبات آن قسم یاد می‌شود سوگند یاد کرده است. و فقط خبر دادن خداوند از مرسَل بودن پیامبر کافی بود، اما خداوند دلایل واضح و حجّت‌های روشنی در اینجا برای اثبات صحت آنچه بر آن قسم خورده که رسالت پیامبرش می‌باشد بیان کرده و ما را بدان گوشزد نموده و برای درپیش گرفتن آن راه، ما را راهنمایی کرده است.

و این راه راست را، ﴿تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ٥خداوند چیره و مهربان فرو فرستاده است. پس اوست که کتابش را فرو فرستاده تا آنها را به او برساند. او این راه و کتاب را با قدرت خویش از هر نوع تغییر و تحریف حفاظت کرده، و با این کار بر بندگانش رحم نموده، رحمتی که همواره شامل حال آنهاست تا اینکه آنان را به سرای رحمت خدا می‌رساند. بنابراین آیه را با این دو اسم بزرگوار ﴿ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِبه پایان رساند. وقتی خداوند بر رسالت پیامبر سوگند یاد کرد و برای اثبات آن دلایلی را ارائه داد، نیاز به رسالت و ضرورت آن را بیان نمود و فرمود: ﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ٦تا قومی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشده‌اند. و آنها عرب‌های بی‌سواد هستند که کتاب و پیامبری نداشته‌اند و جهالت آنها را فرا گرفته و گمراهی آنان را در خود فرو برده است. پس خداوند پیامبری از خودشان را به سوی آنها فرستاد تا آنان را تزکیه نماید و کتاب و حکمت را به آنها بیاموزد، گرچه قبل از آن در گمراهی آشکاری بودند. پس عرب‌های بی‌سواد و هر بی‌سواد دیگری را بیم می‌دهد و اهل کتاب را یادآور می‌شود تا آنچه را که در کتاب‌هایشان آمده به یادآورند. پس پیامبر برای عرب‌ها نعمتی ویژه و برای دیگران نیز به طور عام رحمت و برکت است.

کسانی که برای بیم دادنشان مبعوث گشته‌ای بعد از آن که آنها را هشدار دادی به دو گروه تقسیم می‌شوند، گروهی آنچه را که تو آورده بودی رد کردند و بیم دادن را نپذیرفتند. و آنها کسانی هستند که خداوند در موردشان فرموده است: ﴿لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ٧تقدیر و مشیت خدا در مورد آنها تحقق یافته است و آنها همواره در کفر و شرک خود باقی می‌مانند و وعده‌ی کیفر بر آنها تحقق یافته است، زیرا بعد از آن که حق بر آنها عرضه شد آن را نپذیرفتند، پس در این وقت، به کیفر نپذیرفتن حق بر دل‌هایشان مهر زده شد.

سپس موانعی را که مانع رسیدن ایمان به دلهایشان می‌شود بیان کرد و فرمود ﴿إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗاما به گردنهایشان طوق‌هایی افکنده‌ایم و این طوق‌ها بزرگ هستند، ﴿إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِکه تا چانه‌هایشان می‌رسد و سرهایشان رو به بالا نگاه می‌دارند. ﴿فَهُم مُّقۡمَحُونَپس آنها از شدّت و سختی زنجیرهایی که بر گردن‌هایشان است سرهایشان را رو به بالا نگاه داشته‌اند و نمی‌توانند آن را پایین آورند.

﴿وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗاو در پیش روی ایشان و در پشت سرشان مانعی قرار داده ایم که آنها را از ایمان باز می‌دارد. ﴿فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَو بدین‌وسیله جلو چشمانشان را گرفته‌ایم پس آنها نمی‌بینند و جهالت و بدبختی، آنان را از هر جهت فرا گرفته است پس بیم دادن در مورد آنها مفید واقع نمی‌گردد.

﴿وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَو چه آنانی را بترسانی و چه ایشان را نترسانی برایشان یکسان است و ایمان نمی‌آورند. و چگونه کسی ایمان می‌آورد که بر قلبش مهر زده شده و حق را باطل دیده و باطل را حق می‌بیند؟! و قسم دوّم کسانی هستند که بیم دادن در آنها تاثیر نموده است و خداوند در مورد آنان چنین می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَبیم دادن تو فقط به کسانی فایده می‌دهد. و کسانی از نصیحت تو پند می‌پذیرند که هدفشان این است از حق و از آنچه بدان تذکر داده شده‌اند پیروی کنند. ﴿وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِو از خداوند رحمان در نهان می‌ترسند. یعنی هرکس به این دو صفت متصف باشد، با نیتی نیکو در طالب حق باشد و از خداوند بترسد از رسالت تو بهره‌مند می‌شود و با تعلیم تو تزکیه می‌یابد. و هرکس به این دو امر توفیق یافت، ﴿فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍبه او مژده بده که آمرزیده می‌شوند و پاداشی ارزشمند می‌گیرد و کارهای شایسته و نیت نیکش دریافت می‌شود.

﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰبدون شک ما مردگان را پس از مرگشان زنده میگردانیم تا به خاطر کارهایی که کرده‌اند به آنان سزا وجزا بدهیم. ﴿وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْو کارهای نیک و بدی را که پیشاپیش فرستاده‌اند می‌نویسیم، و آن اعمالی است که در حال حیات و زندگی‌شان انجام داده‌اند. ﴿وَءَاثَٰرَهُمۡو آنچه برجای نهاده‌اند، و آن آثار خیر و شری که آنها در دوران حیات خویش و بعد از مرگشان سبب به وجود آمدن آن بوده‌اند، و کارهایی که به سبب گفته‌ها و کردارها و حالات آنان پدید آمده است، و هرکار خیری که مردم به سبب تعلیم و آموزش آنان یا نصیحت و یا به سبب امر به معروف و نهی از منکرشان انجام داده‌اند، و یا علمی که آن را به دانش آموزان آموخته و یا در کتاب‌هایی آن را برجای گذاشته‌اند که در دوران حیات آنان یا بعد از مردنشان از آن استفاده می‌شود، و یا کار خیری که انجام داده‌اند از قبیل نماز یا زکات یا صدقه و احسان، و یا کسی دیگر آنان را سرمشق خویش قرار داده و به انجام این اعمال مبادرت می‌ورزد، یا مسجدی ساخته‌اند و یا جایی درست کرده‌اند که مردم از آن استفاده می‌برند، و امثال این، همه از آثار آنان هستند و پاداش آن برایشان نوشته می‌شود. و همچنین عمل شرّ این‌گونه است. بنابراین، «هرکس در اسلام شیوه و روشی نیکو بنیاد نهد پاداش آن و پاداش کسی که تا قیامت به آن عمل نماید به او می‌رسد. و هرکس در اسلام سنّت و روشی بد پایه‌گذاری کند گناهش بر اوست و گناه کسانی که تا قیامت به آن عمل نمایند نیز بر اوست». و این بیانگر بلندی مقام دعوت نمودن مردم به راه خدا و هدایت کردن آنان با هر وسیله و طریق ممکن می‌باشد. نیز بیانگر پایین بودن مقام کسی است که به سوی شر دعوت می‌کند و در راه آن گام برمی دارد. چنین فردی فرومایه‌ترینِ مردم می‌باشد و گناه و جرم او از همه بیشتر است. ﴿وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖو همه چیز و همه‌ی اعمال و نیت‌ها را در کتابی که اساس و مرجع همه‌ی کتاب‌هایی است که در دست فرشتگانند برشمرده‌ایم، و آن کتاب لوح محفوظ است.

آیه‌ی ۳۰-۱۳:

﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡیَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ١٣[یس: ۱۳]. «و آن شهروندان را برای آنان مثل بزن آنگاه که فرستادگان (خدا) به‌سوی آنان آمدند».

﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ١٤[یس: ۱۴]. «آنگاه که دو نفر (از فرستادگان خود) را به‌سوی ایشان روانه کردیم، پس آنان را دروغگو انگاشتند، سپس (آن دو را با شخص) سومی تقویت نمودیم، پس گفتند: قطعاً و بدون گمان ما به‌سوی ایشان فرستاده شده‌ایم».

﴿قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ١٥[یس: ۱۵]. «گفتند: شما جز انسان‌هایی همچون ما نیستید و خداوند رحمان چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمی‌گوئید».

﴿قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ١٦[یس: ۱۶]. «گفتند: پروردگارمان می‌داند که همانا ما به‌سوی شما فرستاده شده‌ایم».

﴿وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ١٧[یس: ۱۷]. «و بر ما جز رساندن اشکار نیست».

﴿قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ١٨[یس: ۱۸]. «گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفته‌ایم، اگر دست برندارید قطعاً سنگسارتان می‌کنیم، و بدون شک از سوی ما عذابی دردناک به شما خواهد رسید».

﴿قَالُواْ طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ أَئِن ذُکِّرۡتُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ١٩[یس: ۱۹]. «(پیامبران) گفتند: شومی خودتان با خودتان همراه است. آیا اگر به شما پنده داده شود (آن‌را حمل بر شگونی می‌کنید) بلکه شما گروهی اسراف‌کار هستید».

﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٢٠[یس: ۲۰]. «و از دورترین نقطۀ آن شهر مردی شتابان آمد، گفت: ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید».

﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡ‍َٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ٢١[یس: ۲۱]. «از کسانی پیروی کنید که پاداشی از شما نمی‌خواهند و آنان راه یافته‌اند».

﴿وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٢٢[یس: ۲۲]. «و چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است و به‌سوی او بازگردانده می‌شوید».

﴿ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ٢٣[یس: ۲۳]. «آیا غیر از او معبودهایی را برگزینم که اگر خداوند مهربان بخواهد زیانی به من برساند شفاعت آنان چیزی را از من دفع نمی‌کند و مرا نجات نمی‌دهند»؟!

﴿إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٢٤[یس: ۲۴]. «بدون شک من آنگاه در گمراهی آشکاری خواهم بود».

﴿إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ٢٥[یس: ۲۵]. «همانا من به پروردگار شما ایمان آورده‌ام پس بشنوید».

﴿قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ٢٦[یس: ۲۶]. «بدو گفته شد: وارد بهشت شو گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند».

﴿بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٧[یس: ۲۷]. «که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و مرا از زمره‌ی گرامیان قرار داد».

﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ٢٨[یس: ۲۸]. «و پس از (شهادت) او هیچ لشکری را از آسمان بر قوم وی فرو نفرستادیم (و پیش از این نیز) فرو فرستنده نبودیم».

﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ٢٩[یس: ۲۹]. «(کیفر آنان) جز صدایی مرگبار نبود، پس به ناگاه خاموش شدند».

﴿یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٣٠[یس: ۳۰] «ای دریغ بر بندگان! هیچ پیغمبری به‌سوی ایشان نیامد مگر اینکه او را به مسخره می‌گرفتند».

برای کسانیکه رسالت تو را تکذیب می‌کنند و دعوتت را نمی‌پذیرند مثالی بزن که از آن عبرت بگیرند و برایشان اگر موفق به کسب خیر شوند موعظه و پندی باشد. و این مثال: ساکنان قریه می‌باشد و آنچه برای آنها به سبب تکذیب پیامبران خدا پیش آمد و به کیفر و عذاب خدا گرفتار شدند. و اگر ذکر نام این آبادی مهم بود و فایده‌ای در برداشت خداوند آن‌را مشخص می‌کرد، پس چنانچه درصدد مشخص نمودن این آبادی باشیم خود را به تکلّف انداخته و بدون آگاهی سخن گفته ایم. بنابراین، هرگاه کسی در این زمینه سخن بگوید حرف بیهوده زده است. و طریق دست آن است که به حقایق بپردازیم و از آنچه فایده‌ای ندارد پرهیز کنیم. و به این صورت انسان تزکیه می‌شود و عملش افزون میگردد. و فرد جاهل گمان می‌برد که علم و دانش او با ذکر اقوالی که دلیلی بر صحّت آن نیست اضافه می‌گردد. اما اینها علم را اضافه نمی‌کند و فایده‌ای جز تشویق ذهن و عادت کردن به امور مشکوک در برندارد. و شاهد و منظور در این مطلب آن است که خداوند این آبادی را مثالی برای مخاطبان بیان نموده است: ﴿إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَآن‌گاه که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند و آنها را به عبادت خدای یکتا و یگانه‌پرستی فرمان دادند و از شرک و گناهان نهی کردند.

﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖآن‌گاه که دونفر از فرستادگان خود را به‌سوی آنها فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند، سپس ما آنها را با فرد سومی تقویت نمودیم، و آنها سه پیامبر شدند و این به خاطر آن بود که خداوند به اهالی آن شهر توجّه خاصّی داشت و می‌خواست با پی در پی فرستادن پیامبرانش به سوی آنها بر آنان اقامه‌ی حجت نماید. ﴿فَقَالُوٓاْپس فرستادگان به آنها گفتند ﴿إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَما به سوی شما فرستاده شده‌ایم. آنها جوابی به آنان دادند که این پاسخ همواره میان کسانی که دعوت پیامبران را نپذیرفته‌اند مشهور بوده است:

﴿قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَادر پاسخ به پیامبران گفتند: شما جز انسان‌هایی همچون ما نیستید، پس چه چیزی شما را بر ما برتری داده و شما را ویژه گردانیده و چنین منزلتی را به ما نداده است؟ پیامبران به امّت‌هایشان گفتند: [ابراهیم: ۱۱]. ﴿إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ[إبراهیم: ۱۱]. «ما جز انسان‌هایی همانند شما نیستیم ولی خداوند برهرکس از بندگانش که بخواهد منّت می‌گذارد». ﴿وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍو خداوند مهربان چیزی فرو نفرستاده است. یعنی رسالت را به‌طور کلّی انکار کردند، سپس رسالت کسانی را نیز که آنها را مورد خطاب قرار می‌دادند تکذیب کردند و گفتند: ﴿إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَشما جز دروغ نمی‌گوئید.

پس این سه پیامبر گفتند: ﴿قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ١٦پروردگارمان می‌داند که ما به‌سوی شما فرستاده شده‌ایم، و اگر ما دروغگو باشیم خداوند ما را رسوا می‌سازد و فورا ما را به عذاب گرفتار خواهد کرد.

﴿وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ١٧آنچه وظیفه‌ی ماست فقط رساندن آشکار است، که با آن امور مطلوب کاملا واضح می‌گردد. و غیر از این معجزاتی که پیشنهاد می‌شود یا اینکه عذاب زودتر آورده شده در اختیار ما نیست. تنها وظیفه‌ی ما رساندن است و ما آن را انجام داده‌ایم و برایتان بیان کرده‌ایم. پس اگر شما هدایت شوید این سعادت و توفیق شماست و اگر گمراه گردید ما اختیاری نداریم.

اهالی آن شهر به پیامبرانشان گفتند: ﴿قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡاز آمدن شما و ارتباط برقرار کردنتان با ما چیزی جز شرّ و بدی ندیدیم. و این شگفت‌ترین چیز است که کسی بزرگترین نعمتی را - که خداوند بر بندگان انعام می‌کند و نیاز بندگان به این نعمت از هر نیاز دیگری مقدم‌تر است - برای آنان بیاورد، به او بگویند: بدترین شرّ را آورده‌ای و جز شرّ بر ما نیافزوده‌ای، و او را به شگون و فال بد بگیرند. ولی توفیق نیافتن انسان کاری می‌کند که دشمنش با او آن کار را نمی‌کند. سپس آن سه پیامبر را تهدید کردند و گفتند: ﴿لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡاگر دست برندارید شما را به بدترین صورت خواهیم کشت. یعنی سنگسارتان خواهیم کرد. ﴿وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞو از سوی ما به شما عذابی دردناک خواهید رسید.

پیامبرانشان به آنها گفتند: ﴿طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡشومی خودتان با خودتان همراه است، و آن شرک و شرّی بود که بر آن بودند. و این سبب پیش آمدن عذاب و ناخوشی و از بین رفتن نعمات و برکات است. ﴿أَئِن ذُکِّرۡتُمآیا به سبب اینکه ما شما را به چیزی پند می‌دهیم که صلاح شما در آن می‌باشد و موجب سعادتمندی شماست به ما چنین می‌گوئید؟ ﴿بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَبلکه حقیقت آن است که شما گروهی متجاوزید و سخن گزاف می‌گویید. پس دعوت دادن پیامبران چیزی جز گریز و استکبار بر آنها نیافزود.

﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰو از دورترین نقطه آن شهر مردی شتابان آمد، چون به نصیحت کردن قومش علاقمند بود. او وقتی آنچه را که پیامبران بدان دعوت می‌دادند شنید و به آن ایمان آورد و از پاسخی که قومش در جواب پیامبران گفته بودند آگاهی یافت به سوی قوم خود آمد و گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَای قوم من! از پیامبران پیروی کنید. پس آنها را به پیروی کردن از فرستادگان خدا فرمان داد و در اینباره آنها را نصیحت کرد و بر صحّت و رسالت پیامبران گواهی داد.

سپس در تایید آنچه به آن شهادت داده و به آن فرا خوانده بود، گفت: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡ‍َٔلُکُمۡ أَجۡرٗااز کسانی پیروی کنید که شما را نصیحت می‌کنند و فایده‌ی آن به شما بر می‌گردد، و هدف آنها از نصیحت کردنتان به چنگ آوردن اموالتان نیست و مزد دعوت و نصیحت خود را از شما نمی‌خواهند.

پس کسی‌که چنین است باید از او پیروی کرد، ولی احتمالا کسی بگوید: او دعوت می‌کند و مزدی هم نمی‌گیرد اما برحق نیست، پس این توهم را دفع کرد و گفت: ﴿وَهُم مُّهۡتَدُونَو آنها راه یافته‌اند، چون آنان تنها به چیزی فرا می‌خوانند که عقل به خوب بودن آن گواهی می‌دهد، و تنها از چیزی نهی می‌کنند که عقل به زشت و قبیح بودن آن گواهی می‌دهد.

قومش نصیحت او را نپذیرفتند و او را به خاطر پیروی از پیامبران و یگانه‌پرستی سرزنش کردند پس او گفت: ﴿وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٢٢چه چیزی مرا از پرستش خدایی که سزاوار بندگی است باز می‌دارد، و چرا خدا را پرستش نکنم درحالیکه او مرا آفریده و روزی داده‌است و همه‌ی خلق به سوی او باز می‌گردند و آنها را طبق کارهایشان سزا و جزا خواهد داد؟ پس کسی که آفرینش و روزی دادن و حکم نمودن در میان بندگان در دنیا و آخرت به دست او می‌باشد، سزاوار است تا پرستش شود و تمجید و تعریف گردد، نه کسی که هیچ سود و زیانی در اختیار او نیست و بخشیدن و محروم کردن و مرگ و زندگی در دست او نیست. بنابراین فرمود: ﴿ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗاآیا غیر از الله معبودهایی را پرستش کنم که اگر خداوند مهربان بخواهد به من زیانی برساند شفاعت و میانجیگری ایشان هیچ چیزی را از من دور نخواهد کرد، چون هیچ کس پیش خداوند جز با اجازه‌ی او نمی‌تواند شفاعت کند. پس شفاعت آنان هیچ چیزی را از من دور نخواهد کرد. ﴿وَلَا یُنقِذُونِو مرا از زیانی که خداوند بخواهد به من برساند نجات نخواهد داد.

﴿إِنِّیٓ إِذٗااگر چنین معبودانی را پرستش کنم آن‌گاه من، ﴿إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٢٤ إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ٢٥در گمراهی آشکاری خواهم بود. همانا من به پروردگار شما ایمان آورده‌ام، پس بشنوید. در این سخن، هم آنها را نصیحت کرده و هم به رسالت پیامبران و راه یافتن آنها گواهی داده و خبر داده‌است که فقط باید خداوند به تنهایی بندگی و پرستش شود. و دلایل این امر را بیان نموده و این را ذکر کرده که عبادتِ غیرخداوند باطل است، و دلایل آن را نیز ذکر نموده و خبر داده که هرکس غیر از خداوند را پرستش کند گمراه است. سپس ایمان خود را آشکارا بیان کرد، هرچند که به شدّت از آنها می‌ترسید که او را بکشند.

وقتیکه این مطلب را بیان نمود و گفت من به پروردگارتان ایمان آورده‌ام و قومش این سخن را شنیدند، او را کشتند. ﴿قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ٢٦فورا به او گفته شد: وارد بهشت شو، او با خبر دادن از رسیدن به آنچه که در برابر توحید و یگانه پرستی به آن رسیده بود، و با لحنی خیرخواهانه برای قومش بعد از مرگش - آنچنانکه در دوران زندگی نیز خیرخواه آنها بود - گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند، ﴿بِمَا غَفَرَ لِیکه چگونه پروردگارم مرا بخشید و انواع کیفرها را از من دور کرد!. ﴿وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَو مرا با بهره‌مند نمودن از انواع پاداش‌ها و شادی‌ها از زمره‌ی گرامیان قرار داد، یعنی اگر آنها می‌دانستند بر شرک خودشان باقی نمی‌ماندند.

خداوند در مورد سزا و کیفر قوم او فرمود: ﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِما نیازی نداشتیم که در کیفر دادن آنها تکلّف کنیم و از آسمان برای نابودی آنان لشکری را بفرستیم. ﴿وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَو ما فرو نفرستادیم، چون به این‌کار نیازی نبود و توانایی خداوند بسیار گسترده می‌باشد و انسان بسیار ضعیف و ناتوان است، و اگر کمترین چیزی از عذاب خدا به انسان‌ها برسد برای نابودی آنان کفایت می‌کند.

﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗکیفر و عذاب آنها جز یک صدا نبود که یکی از فرشتگان خدا سر داد، ﴿فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَو ناگهان آنها در اثر این صدا همه خاموش شدند و دل‌هایشان در درونشان پاره پاره گشت و این صدا آنان را مضطرب ساخت و خاموش نمود، به گونه‌ای که نه صدایی داشتند و نه حرکتی. درحالیکه پیش‌تر سرکشی و استکباری شدید از خود نشان می‌دادند و با شریف‌ترین انسان‌ها روبرو شدند و بر آنها طغیان کردند و با آنان مبارزه نمودند. خداوند با ترحّم بر حال بندگان می‌فرماید: ﴿یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٣٠انسانها چقدر بدبخت هستند و چقدر کینه‌توز و چقدر جاهل‌اند که چنین حالتی دارند و این‌گونه با پیامبران برخورد می‌کنند که سبب هرنوع بدبختی و هر عذاب و شکنجه‌ای است!.

آیه‌ی ۳۲-۳۱:

﴿أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَیۡهِمۡ لَا یَرۡجِعُونَ٣١[یس: ۳۱]. «آیا نیندیشده‌اند که پیش از آنان چه بسیار نسل‌ها نابود کرده‌ایم که آنان به‌سویشان باز نمی‌گردند»؟!

﴿وَإِن کُلّٞ لَّمَّا جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ٣٢[یس: ۳۲]. «و جز این نیست که جملگی آنان در نزد ما احضار خواهند شد».

خداوند متعال می‌فرماید آیا اینها نیندیشیده‌اند و از کسانی که پیش از اینها بوده و پیامبران را تکذیب کرده‌اند عبرت نگرفته‌اند که خداوند آنها را هلاک کرد و کیفر خویش را بر آنها فرو آورد و همه‌ی آنها نابود شدند و به دنیا بازنگشتند و هرگز به دنیا باز نخواهند گشت؟ و خداوند به همه آفرینشی تازه خواهد داد و آنها را پس از مرگشان زنده خواهد کرد و پیش خداوند حاضر خواهند شد تا با حکم دادگرانه‌ی خویش میان آنها قضاوت و داوری نماید، خداوند که به اندازه‌ی ذرّه‌ای ستم نمی‌کند، [النساء: ۴۰]. ﴿وَإِن تَکُ حَسَنَةٗ یُضَٰعِفۡهَا وَیُؤۡتِ مِن لَّدُنۡهُ أَجۡرًا عَظِیمٗا[النساء: ۴۰]. «و اگر نیکی باشد خداوند آن‌را چند برابر می‌نماید و از جانب خویش پاداشی بزرگ می‌دهد».

آیه‌ی ۳۶-۳۳:

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ٣٣[یس: ۳۳]. «و نشانه‌ای (از قدرت خدا بر تحقق رستاخیز) برای آنان زمین مرده است، که آن‌را زنده گردانیدیم و از آن دانه‌ای برآوردیم که از آن می‌خورند».

﴿وَجَعَلۡنَا فِیهَا جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ٣٤[یس: ۳۴]. «و در آن باغ‌هایی از درختان خرما و انگور قرار دادیم و چشمه سارانی را در آن روان ساختیم».

﴿لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ٣٥[یس: ۳۵]. «تا از میوه‌های آن درختان که دست انسان‌ها در ساختن آنها کمترین دخالتی نداشته است بخورند. آیا سپاس نمی‌گزارند»؟!.

﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ٣٦[یس: ۳۶]. «پاک است خداوندی که همه نر و ماده‌ها را آفریده است از (قبیل) آنچه زمین می‌رویاند و از خود آنان و از چیزهایی که ایشان نمی‌دانند».

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَاو نشانه‌ای برای آنان از قدرت خدا برای اثبات رستاخیز و حضور در نزد خداوند تا بر کارهایی که کرده‌اند جزا و سزا ببینند، زمین مرده است که خداوند بر آن باران فرو می‌فرستد، وپس از پژمرده شدنش آن را زنده و خرّم می‌گرداند. ﴿وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَو از آن دانه‌هایی بیرون آوردیم، از همه‌ی انواع کشتزارها و از همه انواع گیاهان که چهارپایانشان از آن می‌خورند، ﴿وَجَعَلۡنَا فِیهَاو در این مرده، ﴿جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖباغ‌هایی قرار دادیم که در آن درختان زیادی است، به خصوص درختان خرما و انگور که بهترین درخت‌ها هستند. ﴿وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِو در زمین چشمه سارانی روان ساختیم. در زمین درختان خرما و انگور را قرار داده‌ایم، ﴿لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِتا از میوه آن بخورند و از آن لذّت ببرند و از آن برای درست کردن خورش استفاده نمایند، ﴿وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡحال آن که این میوه‌ها را دست‌های آنان درست نکرده است و آنها برای پدید آمدن آن کاری نکرده‌اند بلکه خداوند آن را ساخته است، خداوندی که دادگرترین داوران است و بهترین روزی‌دهنده می‌باشد. و نیز این میوه‌ها را خداوند طوری درست کرده که نیازی به پختن و غیره ندارند، بلکه از درختان چیده شده و خورده می‌شوند. ﴿أَفَلَا یَشۡکُرُونَآیا سپاس خدایی را نمی‌گزارند که این نعمت‌ها را به سوی آنان روانه کرده است و از جود و احسان خویش چیزهای فراوانی به آنها داده‌است که امور دین و دنیای آنها را بهبود می‌بخشد؟! آیا خدایی که زمین را پس از مردنش زنده گردانیده و در آن کشتزارها ودرختان رویانیده و از زمین خشک چشمه سارانی روان ساخته است، توانایی ندارد که مردگان را زنده نماید؟ آری! او بر هر چیزی تواناست.

﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَاپاک است خداوندی که همه‌ی گونه‌ها را آفریده است، ﴿مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُانواع گونه‌ها که بر شمردن آن دشوار است، از قبیل آنچه از زمین می‌روید، ﴿وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡو از جنس خود انسان‌ها که آنها را به دو صورت نر و ماده آفریده و میان آفرینش و اخلاق هریک و اوصاف ظاهری و باطنی آنها تفاوت‌ها قرار داده است. ﴿وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَو از مخلوقاتی که خداوند آفریده و علم و آگاهی ما به آنها احاطه ندارد، و مخلوقاتی که هنوز آفریده نشده‌اند. پس پاک و منزه است خداوند از اینکه شریکی داشته باشد یا پشتیبان و یاور و وزیر یا همسر و فرزند و همتایی داشته باشد، یا چیزی او را درمانده و ناتوان سازد.

آیه‌ی ۴۰-۳۷:

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ٣٧[یس: ۳۷]. «و شب (نیز) برایشان نشانه‌ای است، ما روز را از آن برمی‌گیریم ناگهان تاریکی آنان‌را فرا می‌گیرد».

﴿وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ٣٨[یس: ۳۸]. «و خورشید بسوی (مسیر) قرارگاهاش حرکت میکند، این، اندازه‌گیری و تعیین خداوند توانای آگاه است».

﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ٣٩[یس: ۳۹]. «و برای ماه منزلهایی تعیین کرده‌ایم که (پس از طی کردن آنها) چون شاخه‌ی خشکیدۀ دیرین (خرما) بازگردد».

﴿لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ٤٠[یس: ۴۰]. «نه خورشید را سِزَد که ماه را دریابد و نه شب پیشی‌گیرنده‌ی از روز است، و هریک در سپهری شناورند».

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُو نشانه‌ای بر نفوذ و مشیت خدا و کمال قدرت او و نشانه‌ای بر این که خداوند مردگان را پس از مرگشان زنده می‌نماید، ﴿ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَشب است که این روشنایی بزرگ را که تمام زمین فرا گرفته است از آن دور می‌کنیم و آن‌را به تاریکی تبدیل می‌نماییم، و شب را در جای روز قرار می‌دهیم، ﴿فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَپس ناگهان تاریکی آنها را فرا می‌گیرد.

و همچنین ظلمتی را که آنها را فرا گرفته است دور می‌کنیم و خورشید را بر می‌آوریم که همه جا را روشن می‌کند و مردم به دنبال زندگی و منافع خویش به هرسو پراکنده می‌شوند. بنابراین فرمود: ﴿وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاو خورشید همواره در مسیری که قرارگاهش است و خداوند برایش مقدّر و معین نموده است حرکت می‌کند و از آن فراتر نمی‌رود و کمتر از آن نیز نمی‌رود و خودش اختیاری ندارد و نمی‌تواند از قدرت خداوند سرپیچی کند.

﴿ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِاین تقدیر خداوند تواناست که این مخلوقات را با بهترین نظام و کامل‌ترین تدبیر راه اندازی کرده است. ﴿ٱلۡعَلِیمِخدایی دانا است و خورشید را از روی آگاهی و علم خویش در راستای تامین منافع دینی و دنیوی بندگانش قرار داده‌است.

﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَو برای ماه منزلگاه‌هایی تعیین کرده‌ایم که هرشب در یکی از آنها قرار می‌گیرد، ﴿حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِتا این‌که بسیار کوچک می‌شود و مانند خوشه‌ی خشکیده خرما، کوچک و قوسی شکل می‌گردد سپس بر نور آن اضافه می‌شود تا اینکه نورش کامل می‌گردد و روشنایی، آن را فرا می‌گیرد.

﴿وَکُلّٞو هریک از ماه و خورشید و شب و روز را خداوند با تقدیر و اندازه‌گیری خود اندازه‌گیری کرده است که از آن فراتر نمی‌روند، و هریک از جدول زمانی خاصی برخوردار است، به گونه‌ای که هرگاه یکی آمد دیگری می‌رود. بنابراین فرمود: ﴿لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَنه خورشید را سزد که ماه را دریابد و در جدول زمانی آنکه شب است با آن جمع گردد، پس امکان ندارد که خورشید در شب وجود داشته باشد، ﴿وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِو نه شب می‌تواند از روز جلو بیافتند و قبل از تمام شدن جدول زمانی آن وارد قلمرو آن گردد، ﴿وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَو هریک از خورشید و ماه و ستارگان در مداری شناورند. یعنی همواره در حرکت‌اند. پس همه‌ی اینها دلیلی آشکار و حجّتی درخشان بر عظمت آفریننده و عظمت اوصاف اوست، به خصوص صفت قدرت و حکمت و علم وی که در اینجا به آنها اشاره شده است و امور مذکور بیشتر از این سه صفت سرچشمه گرفته‌اند.

آیه‌ی ۵۰-۴۱:

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ٤١[یس: ۴۱]. «و نشانه‌ای (دیگر) است برای آنانکه ما ذریّۀ آنها را در کشتی مملو (از ایشان و کالاهایشان) حمل کردیم».

﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢[یس: ۴۲]. «و برای ایشان همسان کشتی چیزهایی را آفریده‌ایم که سوار(ش) می‌شوند».

﴿وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ٤٣[یس: ۴۳]. «و اگر بخواهیم آنان‌را غرق کنیم آنان فریادرسی ندارند و نجات داده نمی‌شوند».

﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ٤٤[یس: ۴۴]. «مگر اینکه رحمت ما باشد و تا زمانی بهره‌مند شوند».

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٤٥[یس: ۴۵]. «و هنگامی‌که به آنان گفته شود از آنچه پیش روی شماست و از آنچه که پشت سرتان است پروا کنید تا به شما رحم شود».

﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ٤٦[یس: ۴۶]. «و هیچ نشانه‌ای از نشانه‌های پروردگارشان به(سوی) آنان نمی‌آید مگر اینکه از آن روی‌گردان می‌شوند».

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٤٧[یس: ۴۷]. «و هنگامی‌که به آنان گفته شود: از چیزهائی که خدا روزیتان کرده است ببخشید، کافران به مؤمنان می‌گویند: آیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا می‌خواست به او خوارک می‌داد، شما جز در گمراهی آشکار نیستید».

﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ٤٨[یس: ۴۸]. «و می‌گویند: اگر راست می‌گویید این وعده کی خواهد بود»؟

﴿مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ٤٩[یس: ۴۹]. «انتظار نمی‌کشند مگر صدایی را که ایشان را دربر می‌گیرد درحالیکه با یکدیگر درگیرند».

﴿فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ٥٠[یس: ۵۰]. «پس نمی‌توانند وصیتی کنند و نه به‌وسوی خانوادۀ خویش بازگردند».

دلیل و نشانه‌ای دیگر بر این که خداوند به تنهایی معبود به حق می‌باشد، این است که نعمت‌ها را بخشیده و بلاها را دور گردانده است. از جمله نعمت‌های او این است که: ﴿أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡبسیای از مفسران می‌گویند: منظور از ﴿ذُرِّیَّتَهُمۡپدران آنان است. پس - بنابراین قول- معنای آیه چنین خواهد بود: .... ما پدرانشان را در کشتی مملو از ایشان و کالاهایشان حمل کردیم. ﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢و برای کسانی که بعد از پدرانشان آمده‌اند همسان این کشتی، یعنی همسان جنس این کشتی چیزهایی را آفریده‌ایم، که بر آنها سوار می‌شوند. پس خداوند نعمت خویش را بر پدران بیان داشت که آنها را بر کشتی‌ها حمل نمود، چرا که اعطای نعمت به آنها به مثابه‌ی نعمت دادن به فرزندانشان است. این از مشکل‌ترین موارد تفسیر برای من است. زیرا بسیاری از مفسران - همانطور که ذکر شد - بیان کرده‌اند که منظور از ذریه در اینجا پدران هستند، در صورتی که در قرآن جایی وجود ندارد که ذریه به معنی پدران آمده باشد. بلکه این نوعی ایهام است که سخن را از موضوع خارج می‌کند و خارج کردن سخن از موضوع چیزی است که کلام پروردگار جهانیان آن را نمی‌پذیرد، چرا که خداوند می‌خواهد مطالب را برای بندگانش روشن نماید.

احتمالی دیگر بهتر از این وجود دارد و آن این‌که منظور از ذریه جنس است. یعنی منظور از ذریه خود آنان می‌باشد، چرا که آنها خود از ذریه آدم می‌باشند. اما این معنی را آیه بعدی: ﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢نقض می‌کند درحالیکه اگر گفته شود معنی آیه این است که برای این مخاطبان همانند این کشتی انواع کشتی‌ها را آفریده‌ایم که بر آنها سوار می‌شوند، چون از حیث معنی تکراری روی می‌دهد که فصاحت و شیواگویی قرآن آن را نمی‌پذیرد.

و اگر منظور از ﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢شتر باشد، که شترها کشتی خشکی هستند معنی درست و واضح می‌گردد. اما اگر این معنی مراد باشد مشکل به نوعی باقی می‌ماند که در سخن نوعی تشویش وجود دارد. و اگر چنین معنایی را مدّنظر داشت می‌فرمود: و آیۀ: ﴿لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ٤١ وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢پس اگر در آیه‌ی اول بفرماید: ﴿حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ(و منظور از ذریه خود آنان باشد، یعنی خود آنان را حمل نمودیم) و در آیه‌ی دوم (که آن هم بر حمل دلالت می‌کند) بفرماید: «حملناهم» (یعنی آنان را بر شتر حمل نمودیم) در این حالت معنی روشن و واضح نخواهد بود، تا گفته نشود که ضمیر «هُم» در آیه‌ی دوم به « ذریه» برمیگردد. (آنگاه معنی دو آیه چنین خواهد بود: و نشانه‌ای دیگر برای آنان این است که ما آنان را بر کشتی مملو از سرنشین و کالا حمل نمودیم. نیز برای آنان همانند کشتی چیزی - یا چیزهایی - را درست کرده‌ایم که بر آن سوار می‌شوند. منظور از این چیز شتر است). خداوند حقیقت امر را بهتر می‌داند.

وقتی که به اینجا رسیدم معنی دیگری به نظرم رسید که از مراد الهی دور نیست، و آن این که هرکس عظمت کتاب خداوند و بیانات کامل و شامل آن را در رابطه با امور حاضر و گذشته و آینده درک کند در می‌یابد که قرآن بالاترین و کامل‌ترین حالات معنی و مفهوم را بیان می‌نماید و معلوم است که کشتی‌ها از نشانه‌های خدا و نعمت‌هایش بر بندگان می‌باشند و از زمانی که خداوند صنعت کشتی‌سازی را به بندگان آموخته تا روز قیامت مردم از این نعمت بهره‌مند می‌شوند. و این هنر قبلا وجود داشت و تا زمانی کسانی که مخاطب قرآن قرار گرفتند ادامه یافت. پس زمانی که خداوند آنها را با قرآن مورد خطاب قرار داد و حالت کشتی را بیان نمود و خداوند می‌دانست که بزرگترین نشانه‌های کشتی در زمان‌های بعدی - نه زمانی که آنان در آن بسر می‌برند - خواهد بود، آن‌گاه که خداوند ساختن کشتی‌های بادبانی و بخاری، و هواپیماها به انسان می‌آموزد که مانند پرندگان در فضا شناورند، و سواری‌هایی که در خشکی از آنها استفاده می‌شود که این نشانه‌های بزرگ جز در زمان ذرّیه مخاطبان قرآن پدید نمی‌آیند بالاترین انواع نشانههایش را در این کتاب گوشزد نمود و فرمود: ﴿وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ٤١و نشانه‌ای است برای آنان که ما ذریه‌ی آنان را در کشتی مملو از ایشان و کالاهایشان حمل می‌کنیم.

پس خداوند آنها را بر کشتی‌ها سوار نمود و با دانشی که به آنان آموخت آنها را از غرق شدن نجات داد. بنابراین، نعمت خود را بر آنا یادآور شد، و این که آنها را از غرق شدن نجات داد، با این که می‌توانست آنان را غرق نماید. پس فرمود: ﴿وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡو اگر بخواهیم آنان‌را غرق کنیم هیچ‌کسی نیست که به فریادشان برسد و آنها را بر سختی و مصایبی که دچارش شده‌اند یاری نماید و مشقت را از آنان دور کند. ﴿وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَو نه از آنچه که در آن هستند نجات داده می‌شوند.

﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ٤٤مگر این که رحمت ما به دادشان برسد و آنها را غرق نکنیم و مورد لطف قرار دهیم و تا مدتی بهره‌مندشان سازیم، تا شاید برگردند و یا کوتاهی‌هایی را که از آنها صادر شده است جبران سازند. ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡو هنگامیکه به آنان گفته شود از احوال برزخ و قیامت و از عقوبت‌های دنیوی بترسید، ﴿لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَتا به شما رحم شود. از آن روی می‌گردانند و به آن توجّهی نمی‌کنند، گرچه نشانه‌های فراوانی به نزد آنها بیایید. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ٤٦در نسبت دادن نشانه‌ها به پروردگارشان دلیلی بر کامل بودن و واضح بودن نشانه‌هاست، چون هیچ چیزی از نشانه‌های خدا بزرگ‌تر و روشن‌تر نیست. و از جمله تربیت الهی برای بندگانش این است که نشانه‌هایی به آنها داده که آنها را در دین و دنیایشان سودمند خواهد کرد.

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُو هنگامی که به آنان گفته شود از رزقی که خداوند به شما ارزانی نموده است - و اگر بخواهد آن را از شما می‌ستاند - انفاق کنید، ﴿قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْکافران در حالی که با حق مخالفت می‌ورزند، با استناد به تقدیر و خواست الهی به مومنان می‌گویند: ﴿أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖآیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا می‌خواست به او خوراک می‌داد؟! شما مومنان جز در گمراهی آشکاری نیستید، چرا که ما را به چنین کاری فرمان می‌دهید. و این از جمله چیزهایی است که نشانه‌ی جهالت بزرگ آنهاست، یا این که آنها خود را به نادانی می‌زدند، زیرا هیچ زمان فرد گناهکار نباید مشیت و خواست خداوند را برای گناهکاری خویش بهانه کند، گرچه هرچه خدا بخواهد همان می‌شود، و هرچه خدا نخواهد نمی‌شود. اما خداوند متعال به بندگان قدرت داده و به آنها چنان توانایی بخشیده است که فرمان الهی را انجام دهند و از آنچه نهی ک رده است بپرهیزند. پس هرگاه بندگان آنچه را که خداوند به انجام آن دستور داده‌است ترک کنند این کارشان از روی اختیار بوده و اجبار و اکرهی در کار نیست.

﴿وَیَقُولُونَو در حالت تکذیب و شتاب ورزیدن می‌گویند: ﴿مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَوعده آمدن قیامت کی خواهد بود اگر راست می‌گویید؟!.

خداوند متعال فرمود: این را دور ندانید، چون نزدیک است، ﴿مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗانتظار نمی‌کشند مگر صدایی را و آن صدای دمیدن صور است. ﴿تَأۡخُذُهُمۡکه آنها را فرا می‌گیرد، ﴿وَهُمۡ یَخِصِّمُونَدرحالیکه آنها از آن غافل‌اند و درحالیکه مشغول گفتگو و جر و بحث با یکدیگرند آمدن چنین چیزی به ذهن آنها خطور نمی‌کند، چرا که جرو بحث معمولا در زمان غفلت و بی‌خبری صورت می‌گیرد.

وقتی این صدای مرگبار آنها را فرا بگیرد به هیچ ملّتی مهلت داده نمی‌شود، ﴿فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗپس نمی‌توانند کوچکترین وصیتی بکنند، ﴿وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَو نه به سوی خانواده‌شان باز می‌گردند.

آیه‌ی ۵۴-۵۱:

﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ٥١[یس: ۵۱]. «و در صور دمیده می‌شود و بناگاه همه‌ی آنان از گورها به‌سوی پروردگارشان خواهند شتافت».

﴿قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ٥٢[یس: ۵۲]. «می‌گویند: وای بر ما! چه کسی ما را از خوابمان برانگیخته، این همان چیزی است که خداوند مهربان و عده داده بود، و پیامبران راست گفتند».

﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ٥٣[یس: ۵۳]. «(آن) جز بانگی مرگبار نباشد، پس آنگاه همگی آنان در پیشگاهمان گردآورده می‌شوند».

﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٥٤[یس: ۵۴]. «پس امروز به هیچ‌کس کمترین ستمی نمی‌گردد و جز به سزای آنچه می‌کردید جزا نمی‌یابید».

در اوّلین مرحله‌ی دمیدن در صور، مردم آشفته می‌شوند و می‌میرند. و این دمیده شدن که در این آیه‌ها بدان اشاره شده است همان است که برای زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز انجام می‌گیرد، پس وقتی که در صور دمیده می‌شود آنها از گورها و قبرها بیرون می‌آیند و شتابان به سوی پروردگارشان برای حضور در پیشگاه او می‌روند و نمی‌توانند درنگ کنند.

و در این حالت تکذیب کنندگان ناراحت می‌شوند و اظهار ندامت و تاسف نموده و می‌گویند: ﴿یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜچه کسی ما را از خوابمان در قبرها برانگیخته است؟ چون در بعضی از احادیث آمده است که اهل قبرها اندکی پیش از دمیده شدن در صور، به خواب می‌روند. وقتی آنها چنین می‌گویند، به آنان پاسخ داده شده و گفته می‌شود: ﴿هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَاین همان چیزی است که خداوند و پیامبران شما را به آن وعده داده بودند، پس راستگویی پیامبران آشکار گردیده و با چشم خود آن‌را مشاهده می‌کنید.

چنین گمان مبر که ذکر «رحمان» در اینجا فقط برای این است که از وعده‌اش خبر می‌دهد، بلکه برای این است که خداوند در این روز بزرگ، مهربان است، و مردمان چیزهایی از رحمت و مهربانی‌اش مشاهده خواهند کرد که کسی گمان آن‌را نمی‌برد. هم چنانکه در جاهای دیگری نیز می‌فرماید: ﴿ٱلۡمُلۡکُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّ لِلرَّحۡمَٰنِ[الفرقان: ۲۶]. «فرمانروایی حقیقی در این روز از آن خداوند مهربان است»، [طه: ۱۰۸]. ﴿وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ[طه: ۱۰۸]. «و صداها در برابر خداوند مهربان آرامند».

﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗرستاخیز و برانگیختن از قبرها جز صدایی نمی‌باشد که اسرافیل در صور می‌دمد و آن‌گاه جسدهای مرده زنده می‌شوند. ﴿فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَآن گاه همه‌ی پیشینیان و پسینیان و انسان‌ها و جن‌ها همه در نزد ما گرد آورده می‌شوند تا بر کارهایشان محاسبه گردند.

﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡ‍ٔٗاپس امروز به هیچ کس کمترین ستمی نمی‌گردد و از نیکی‌هایش کاسته نمی‌شود و به بدی‌هایش افزوده نمی‌گردد. ﴿وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَو جز خدای کارهای خوب وبدی که می‌کرده‌اید به شما داده نمی‌شود. پس هرکس در کارنامه‌ی خویش خیری یافت باید خدا را ستایش کند، و هرکس غیر از خوبی چیزی دیگر یافت جز خودش کسی را ملامت نکند.

آیه‌ی ۵۸-۵۵:

﴿إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ٥٥[یس: ۵۵]. «بهشتیان امروز سخت سرگرم خوشی و شادمانی هستند».

﴿هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکِ‍ُٔونَ٥٦[یس: ۵۶]. «آنان و همسرانشان در سایه‌هایی بر تخت‌ها تکیه زده‌اند».

﴿لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ٥٧[یس: ۵۷]. «آنان در آنجا میوه دارند و هرچه بخواهند در اختیارشان خواهد بود».

﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ٥٨[یس: ۵۸]. «از سوی پروردگار مهربان بدیشان درود گفته می‌شود».

وقتی خداوند بیان کرد که به هیچ‌کس جزایی جز آنچه کرده است داده نمی‌شود، جزای هر دو گروه را بیان کرد و ابتدا پاداش و جزای اهل بهشت را بیان نمود و خبر داد که آنها در آن‌روز ﴿فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَسرگرم شادمانی هستند و لذّت میبرند و همه‌ی آنچه که انسان دوست دارد و چشم‌ها از دیدن آن لذّت می‌برند و آرزوکنندگان آرزویش می‌نمایند به آنها خواهد رسید.

و از جمله چیزهایی که به آنها می‌رسد دیدار با دوشیزگان زیباست. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡآنان و همسرانشان از حورهای بهشتی که چهره و بدنی زیبا و اخلاقی خوب دارند، ﴿فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکِ‍ُٔونَدر سایه‌هایی بر تخت‌ها تکیه زده‌اند. یعنی بر تخت‌هایی که با پرده‌ها و پارچه‌های آراسته شده‌اند تکیه می‌زنند، تکیه‌ای که نشانگر کمال راحتی و آرامش و لذّت است.

﴿لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞبرای آنان در بهشت میوه‌های لذّت بخش و فراوانی است از قبیل انگور و انجیر و انار و غیره. ﴿وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَو آنچه که بخواهند و آرزو کنند به آنها خواهد رسید.

﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ٥٨و بر آنان نیز از جانب پروردگار مهربان اسلام گفته می‌شود. در اینجا این مطلب ثابت می‌شود که خداوند متعال با اهل بهشت سخن می‌گوید و بر آنها سلام می‌کند، و آن را با ﴿قَوۡلٗاتاکید کرده است. پس وقتی خداوند مهربان به آنها سلام می‌کند سلامتی کامل از هر جهت به آنها می‌رسد و تهنیت و درودی به آنها می‌رسد که بالاتر از آن نیست و هیچ نعمتی همانند آن وجود ندارد. چه فکر می‌کنید در مورد سلام و درود پادشاه پادشاهان، پروردگار بزرگ مهربان و بخشنده که اهل بهشت را سلام می‌کند، کسانی که خشنودی خود را از آنها اعلام داشته و هرگز از آنها ناخشنود نمی‌گردد. اگر خداوند چنین مقدر و مقرر نمی‌نمود که آنها نمیرند و دل‌هایشان از شادی از جای برکنده نشود، قطعا به هنگامی که خداوند بر آنها سلامی می‌گفت، از فرط شادی می‌مردند، یا دل‌هایشان از جای کنده می‌شد. امیدوارم که پروردگارمان ما را از این نعمت محروم نکند و از نگاه کردن به چهره بزرگوارش بهره‌مندتان سازد.

آیه‌ی ۶۷-۵۹:

﴿وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٥٩[یس: ۵۹]. «و (فرمان می‌دهیم) ای گناهکاران! امروز (از مؤمنان) جدا شوید».

﴿أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ٦٠[یس: ۶۰]. «ای فرزندان آدم! مگر به شما فرمان ندادم که شیطان را پرستش نکنید چراکه او دشمنی آشکار برای شما است»؟!.

﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ٦١[یس: ۶۱]. «و اینکه مرا پرستش کنید، این راه راست است».

﴿وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ٦٢[یس: ۶۲]. «و همانا شیطان گروه‌های زیادی از شما را گمراه کرده است، پس آیا خرد نمی‌ورزید».

﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ٦٣[یس: ۶۳]. «این جهنّمی است که به شما وعده داده می‌شد».

﴿ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ٦٤[یس: ۶۴]. «امروز به (سزای) کفری که می‌ورزیدید وارد آن شوید».

﴿ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ٦٥[یس: ۶۵]. «امروز بر دهانهایشان مهر می‌نهیم و دربارۀ آنچه می‌کردند دستانشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان (بر آن) گواهی می‌دهند».

﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ٦٦[یس: ۶۶]. «و اگر بخواهیم کورشان می‌نمائیم، آنگاه شتابان به‌سوی راه می‌روند اما چگونه می‌توانند ببینند»؟!

﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ٦٧[یس: ۶۷]. «و اگر بخواهیم آنان‌را بر جایگاهشان مسخ می‌کنیم پس نمی‌توانند به جلو بروند و نیز برنمی‌گردند».

وقتی خداوند پاداش پرهیزگاران را بیان کرد سزای گناهکاران را نیز ذکر کرد و فرمود: ﴿وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٥٩در روز قیامت به گناهکاران گفته می‌شود: از مؤمنان جدا شوید، تا آنها را سرزنش کند و در حضور همه‌ی خلائق و قبل از آنکه آنها را وارد جهنّم سازد توبیخشان نماید، ﴿أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَمگر به شما فرمان ندادم و بر زبان پیامبران شما را توصیه نکردم که ای فرزندان آدم! از شیطان اطاعت مکنید؟ و در این توبیخ، توبیخ به خاطر انواع کفر و گناهان نهفته است، چون همه‌ی انواع کفر و گناهان اطاعت از شیطان و عبادت او محسوب می‌شود. ﴿إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞچرا که او دشمن آشکار شماست. پس شما را از پرستش شیطان به شدّت برحذر داشتم و شما را از اطاعت او ترساندم، و خبر دادم که او شما را به چه چیزی فرا می‌خواند. ﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیو شما را فرمان دادم که با اطاعت از دستورات من و ترک آنچه از آن نهی کرده‌ام مرا بپرستید. ﴿هَٰذَاعبادت و پرستش و اطاعت از من و سرپیچی از شیطان ﴿صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞهمان صراط مستقیم است پس دانش‌های مربوط به راه راست و اعمال آن در این دو چیز - یعنی اطاعت از خدا و پیروی نکردن از شیطان - خلاصه می‌گردد.

ولی شما به عهد من پایبند نماندید و به سفارش و توصیه‌ی من عمل نکردید بلکه دشمن را که شیطان است به دوستی گرفتید، شیطانی که ﴿أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاگروه‌های زیادی را از شما گمراه ساخت، ﴿أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَآیا عقل نداشتید که شما را فرمان دهد تا پروردگارتان و کارساز حقیقی‌تان را به دوستی بگیرید و شما را از دوستی کردن با سرسخت ترین دشمنانتان باز دارد؟ اگر عقل و خرد درستی داشتید چنین نمی‌کردید.

پس هرگاه از شیطان پیروی کردید و با خداوند مهربان دشمنی ورزیدید و دیدار الهی را تکذیب کردید و آمدن قیامت که سرای سزا و جزاست را رد نمودید و نپذیرفتید، و سخن عذاب بر شما محقق گشت، ﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ٦٣این همان جهنّمی است که به شما وعده داده می‌شد و آن را تکذیب می‌کردید. پس اینکه آن را با چشم خود آشکارا مشاهده کنید، جهنّمی که دل‌ها از دیدن آن مضطرب گشته و چشم‌ها از هول و وحشت، از حدقه بیرون می‌آیند.

سپس جریان آنان را اینگونه به پایان می‌رساند که دستور می‌دهد تا وارد جهنّم شوند و به آنها گفته می‌شود: ﴿ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ٦٤وارد جهنّم شوید و در آن بسوزید، به صورتی که گرما و سوزش آن از هر سو شما را احاطه نموده و به همه جانتان سرایت می‌کند. و این بدان سبب است که شما به آیات خدا کفر می‌ورزیدید و پیامبران خدا را تکذیب می‌کردید.

خداوند در بیان حالت زشت و اسفبار آنها در سرای بدبختی و شقاوت می‌گوید: ﴿ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡامروز بر دهانهایشان مهر می‌نهیم. یعنی آنها را گنگ و لال می‌کنیم، پس آنان سخن نمی‌گویند و نمی‌توانند کارهایی را که کرده‌اند از قبیل کفر و تکذیب انکار کنند. ﴿وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَو دستانشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان گواهی می‌دهند. یعنی اعضای بدنشان در رابطه با کارهایی که انجام داده‌اند علیه آنها گواهی می‌دهند. و اعضای آنها را خداوند به سخن می‌آورد، خداوندی که هر چیزی را به سخن می‌آورد.

﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡو اگر بخواهیم کورشان می‌نمائیم. یعنی همان‌طور که قدرت سخن گفتن را از آنها سلب می‌کنیم بینایی‌اشان را هم از آنها می‌گیریم. ﴿فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَپس شتابان به‌سوی راه می‌روند، «صراط» راه رسیدن به بهشت است. ﴿فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَاما چگونه می‌توانند ببینند در حالی که چشم‌هایشان کور گشته است؟!.

﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡو اگر بخواهیم آنان را بر جایگاهشان مسخ می‌کنیم. یعنی حرکتشان را از آنها می‌گیریم. ﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَپس نمی‌توانند به جلو بروند و نمی‌توانند به عقب برگردند تا از عذاب جهنّم دور شوند. یعنی عذاب بر کافران قطعی شده و راه گریزی از آن ندارند. و در اینجا آتش جهنّم آشکار گردیده و هیچ کس راه نجاتی ندارد مگر این که از روی صراط عبور کند، و عبور کردن از روی پل صراط فقط برای مومنان ممکن است و فقط آنها می‌توانند از آن بگذرند، که آنها به وسیله نورشان می‌روند. اما خداوند هیچ تعهدی ندارد که اینها را از جهنّم نجات بدهد. پس اگر بخواهد چشم‌هایشان را کور می‌گرداند و توان حرکت را از آن‌ها سلب می‌کند، پس آنها اگر به‌سوی صراط بشتابند آن را نمی‌یابند و اگر خداوند بخواهد حرکت را از آنها می‌گیرد پس نمی‌توانند به عقب و جلو بروند. منظور این است که آنها از پل صراط عبور نمی‌کنند و در نتیجه نجات نمی‌یابند.

آیه‌ی ۶۸:

﴿وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ٦٨[یس: ۶۸]. «و هرکس را که عمر طولانی دهیم آفرینش و خلقت او را دگرگون می‌سازیم، ایا خرد نمی‌ورزند».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِو هرکس از انسان‌ها را که عمر طولانی بدهیم خلقت او را دگرگون می‌سازیم، یعنی او را به حالت آغاز آفرینش که دارای توانایی جسمی و ضعف عقلی بود بر می‌گردانیم. ﴿ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَآیا خرد نمی‌ورزند و نمی‌فهمند که انسان از هر جهت ناقص است، تا به عقل بیایند و عقلشان را در راه اطاعت از پروردگارشان به کار بگیرند؟!.

آیه‌ی ۷۰-۶۹:

﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُۥٓۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ٦٩[یس: ۶۹]. «و به او شعر نیاموختیم و (آموختن شعر) سزاوار او نیست، آن جز پندی و قرآنی آشکار نمی‌باشد».

﴿لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٧٠[یس: ۷۰]. «تا هرکس را که زنده باشد هشدار دهد و فرمان عذاب بر کافران مسلّم گردد».

خداوند متعال پیامبرش محمدصرا از تهمتی که مشرکان او را بدان متهم می‌کردند مبنی بر این که او شاعر است و آنچه آورده است شعر می‌باشد، منزّه و پاک داشته و می‌فرماید: ﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُما به او شعر نیاموخته‌ایم و سزاوار این نیست که شاعر باشد. یعنی این محال و غیرممکن است که او یک شاعر باشد، چون وی هدایت یافته و راهیاب است، و شاعران گمراهند و گمراهان و سرگشتگان از آنها پیروی می‌کنند.

و خداوند همه‌ی شبهاتی را که گمراهان دستاویز خود قرار داده بودند از پیامبرش دور نمود. بنابراین خداوند او را بی‌سواد گذاشت طوری که خواندن و نوشتن بلد نبود، و خبر داد که به او شعر نیاموخته و شعر و شاعری سزاوار او نیست. ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞآنچه که او آورده پندی است که خردمندان از آن پند می‌پذیرند، و همه‌ی مطالب دینی را از آن فرا می‌گیرند. و این قرآن همه را به کامل‌ترین صورت دربردارد و آنچه را که خداوند در سرشتشان به ودیعه نهاده در خصوص امر به نیکی و نهی از زشتی به عقل‌ها یادآوری می‌کند ﴿وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞو قرآنی است روشنگر، یعنی بیان کننده‌ی چیزهایی است که نیاز به تبیین دارند. و بدان خاطر معمول را حذف کرد تا بر این دلالت نماید که قرآن همه‌ی حق و حقایق را با تمام دلایل تفصیلی و اجمالی آن بیان می‌دارد و باطل و دلایل بطلان آن‌را روشن می‌کند. و خداوند قرآن را این‌گونه بر پیامبرش نازل کرده است.

﴿لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗاتا هرکس را که زنده دل و آگاه باشد بیم دهد، زیرا کسی که زنده دل و بیدار است به قرآن توجّه می‌نماید، و دانش‌های فراوانی از قرآن می‌آموزد و به آن عمل می‌کند. و قرآن برای دل همانند باران برای زمینی خوب و حاصلخیز است. ﴿وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَو تا وعده‌ی عذاب بر کافران مسلّم گردد، چون به وسیله قرآن حجّت خدا بر آنها اقامه گردیده و کوچکترین دلیل و عذر و شبهه‌ای برایشان باقی نمانده است.

آیه‌ی ۷۳-۷۱:

﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ٧١[یس: ۷۱]. «آیا نیندیشیده‌اند که ما برای آنان از ساختۀ دست خویش چهارپایان را آفریده‌ایم و اینان مالک آنها هستند».

﴿وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ٧٢[یس: ۷۲]. «و آنها را برایشان رام ساخته‌ایم، از برخی از آنها سواری می‌گیرند، و برخی (دیگر) از آنها را می‌خورند».

﴿وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ٧٣[یس: ۷۳]. «و آنان در آنها ساتفاده‌ها و نوشیدنی‌ها دارند، پس آیا سپاس نمی‌گزارند»؟!

خداوند متعال به بندگان فرمان می‌دهد تا به چیزهایی از قبیل چهارپایان نظر کنند که برایشان رام و ذلیل ساخته و آنها را مالکشان گردانده است، به گونه‌ای که هرطور بخواهند کاملا تحت امر آنان هستند و منافع بسیار فراوانی را در آنان برایشان قرار داده است به گونه‌ای که بارها و کالاهایشان را حمل می‌کنند و از جایی به جای دیگر می‌برند. و از گوشت چهارپایان می‌خورند و لباس‌های گرمی از آنها تهیه نموده و از پشم و موی آنها کالاهایی درست می‌کنند و تا مدّتی معین از آن استفاده می‌نمایند، و مایه‌ی زینت و زیبایی آنها هستند، و دیگر منافعی که دارند و دیده می‌شوند. ﴿أَفَلَا یَشۡکُرُونَپس آیا خداوند را سپاس نمی‌گزارند؟ خداوندی که این نعمت‌ها را به آنان داده است، و آیا او را مخلصانه نمی‌پرستند البتّه که آنها باید از این نعمت‌ها غافلانه و بدون عبرت گرفتن و اندیشیدن استفاده نکنند.

آیه‌ی ۷۵-۷۴:

﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یُنصَرُونَ٧٤[یس: ۷۴]. «و به‌جای خداوند معبودانی برگرفتند بدان امید که یاری شوند».

﴿لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ٧٥[یس: ۷۵]. «نمی‌تواند آنان‌را یاری کنند و آنها برایشان لشکری احضار شده هستند».

این بیانگر پوچ و باطل بودن معبودان مشرکین است، معبودانی که به جای خدا آنها را به خدایی گرفته‌اند و امید دارند که این معبودان باطل آنها را یاری نمایند و برایشان در نزد خداوند شفاعت و میانجیگری کنند. زیرا این معبودان در نهایت ناتوانی هستند، ﴿لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡبه گونه‌ای که نمی‌توانند آنها را یاری کنند و نمی‌توانند خودشان را نیز یاری نمایند، پس وقتی نمی‌توانند خودشان را یاری نمایند چگونه آنها را یاری خواهند کرد؟ حال آنکه یاری کردن دو شرط دارد، یکی توانستن و قدرت داشتن و دوم - بعد از وجود قدرت - اراده کردن است، به این معنی که آیا اراده‌ی کمک کردن به چنین کسانی را دارند که آنان را پرستش کرده‌اند یا نه؟ پس توانایی نداشتن برای یاری کردن، هر دو مورد را نفی می‌کند ﴿وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَو همه در عذاب گرد آورده می‌شوند و از یکدیگر اظهار تنفّر و بیزاری می‌کنند. پس چرا در دنیا از عبادت معبودان باطل بیزای نجستند و عبادت را خالصانه برای خدایی انجام ندادند که فرمانروایی و سود و زیان و دادن و ندادن در دست اوست و او کارساز یاری‌گر است؟.

آیه‌ی ۷۶:

﴿فَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ٧٦[یس: ۷۶]. «پس سخن آنان تو را غمگین نکند، بی‌گمان ما می‌دانیم آنچه را که نهان می‌دارند و آنچه را که آشکار می‌سازند».

ای پیامبر! سخن تکذیب کنندگان تو را غمگین نکند. منظور از سخن، گفته‌ایست که سیاق بر آن دلالت می‌نماید و آن هر قولی است که با آن به عیب‌جویی از پیامبر و یا چیزی که آورده است می‌پرداختند. یعنی قلب خود را به غم خوردن برای آنها مشغول نکن، ﴿إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَچرا که ما می‌دانیم آنچه را نهان می‌دارند و آنچه را آشکار می‌سازند. پس طبق آگاهی و خبری که از آنها داریم آنان‌را مجازات خواهیم کرد و گفته‌ی آنها هیچ زیانی به تو نمی‌رساند.

آیه‌ی ۸۳-۷۷:

﴿أَوَ لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ٧٧[یس: ۷۷]. «آیا انسان نیندیشیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم آن‌گاه او ستیزه‌جویی آشکار است».

﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ٧٨[یس: ۷۸]. «و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد. گفت: چه کسی این استخوان‌های پوسیده و فرسوده‌ را زنده می‌گرداند».

﴿قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ٧٩[یس: ۷۹]. «بگو: خدایی آنها را زنده می‌گرداند که آنها را نخستین بار آفریده است و او به هر آفرینشی داناست».

﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ٨٠[یس: ۸۰]. «همان خدایی که از درخت سبز برایتان آتشی قرار داد و شما با آن آتش روشن می‌کنید».

﴿أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ٨١[یس: ۸۱]. «آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است توانا نیست بر آن که مانند آنها را بیافریند؟ آری! (تواناست) و اوست آفریننده‌ی دانا».

﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیۡ‍ًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ٨٢[یس: ۸۲]. «هرگاه خدا چیزی را بخواهد کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید: موجود شو، پس بی‌درنک موجود می‌شود».

﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٨٣[یس: ۸۳]. «پس پاک است خدایی‌که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و به‌سوی او بازگردانده می‌شوید».

در این آیات کریمه شبهه‌ای که از سوی منکران زنده شدن پس از مرگ مطرح شده، به کامل‌ترین و بهترین وجه پاسخ داده شده است. پس خداوند متعال فرمود: ﴿لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُآیا انسانی که منکر رستاخیز است یا در آن شک دارد به چیزی نیندیشیده که او را به یقین می‌رساند که زنده شدن پس از مرگ حتما انفاق خواهد افتاد؟ و آن این است که ﴿أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖما ابتدا او را از نطقه‌ای آفریده‌ایم سپس و به تدریج مراحل مختلفی را پشت سر نهاده و تغییر شکل می‌دهد تا اینکه بزرگ و جوان شده و عقل او کامل می‌گردد. ﴿فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞو بعد از آنکه او ابتدا از نطفه‌ای آفریده شده بناگه ستیزه‌جویی آشکار می‌شود. پس او باید به تفاوت این دو حالت بنگرد و بداند کسی که او را از نیستی به هستی آورده به طریق اولی تواناست که او را پس از آن که متلاشی و از هم پاشیده شد دوباره بیافریند.

﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗاو برای ما مثلی زد که برای هیچ کس شایسته نیست این مثل را بیاورد. و این مثال عبارت است از مقایسه‌ی قدرت و توانایی آفریننده با قدرت مخلوق، و اینکه چنانکه چیزی از قدرت و توانِ مخلوق خارج باشد از قدرت و توان خالق نیز خارج است. پس این مثال را توضیح داد و فرمود: ﴿قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞاین انسان گفت: آیا کسی هست که این استخوانهای پوسیده و فرسوده را زنده کند؟ استفهام انکاری است. یعنی هیچ کس این استخوانها را پس از آن که خشکیده و فرسوده شدند و از هم پاشیده گشته زنده نمی‌کند. منظور این انسان ملحد از طرح کردن این شبهه و مَثَل این بود که زنده کردن استخوان‌های پوسیده، بی‌نهایت بعید است و از قدرت بشر خارج می‌باشد، و این سخن که از این انسان صادر شد ناشی از غفلت او و فراموش نمودن آفرینش نخستین وی بود. و اگر به آفرینش خود بنگرد و این که پس از نیستی به سرای هستی پا نهاده است، چنین مثالی را نمی‌زند.

چیزی را که این انسان ملحد بعید می‌دانست خداوند پاسخی شفابخش به آن داد و فرمود: ﴿قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖبگو: خدایی آنها را زنده می‌گرداند که نخستین بار آنها را آفریده است. و هرکس به محض اینکه این را تصوّر نماید به یقین می‌داند کسی که اوّلین بار اینها را آفریده است می‌تواند بار دوم نیز آنها را بیافریند، و این برایش آسان‌تر است. ﴿وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌو او به هر آفرینشی داناست. این دومین دلیل - که جزوِ صفات بزرگ خداوند متعال است - بر زنده نمودن مردگان پس از مرگ می‌باشد. و آن این که علم خداوند همه‌ی مخلوقات را در همه‌ی حالات و اوقات احاطه کرده و می‌داند زمین چه قدر از اجساد مردگان را کم می‌کند، و چقدر را باقی می‌گذارد. و او دانای پیدا و پنهان است. پس هرگاه بنده به این علم و دانایی بزرگ یقین حاصل کند خواهد دانست که علم و آگاهی خداوند بسیار بزرگ‌تر از زنده کردن مردگان از قبرهایشان می‌باشد.

سپس بیان فرمود: ﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ٨٠پس وقتی آتش خشک از درخت سبز که در نهایت تری است بیرون می‌آی با اینکه آتش و تری و رطوبت با هم در تضادند و به شدّت مخالف یکدیگرند، بیرون کردم مردگان از قبرهایشان نیز این‌گونه است.

سپس دلیل چهارم را بیان کرد و فرمود: ﴿أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمآیا خدایی که آسمان‌ها و زمین را با آن گستردگی و بزرگی آفریده است قدرت آن را ندارد که آنها را به گونه خودشان دوباره بیافریند؟ ﴿بَلَىٰآری! و بر این کار تواناست، چون آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش مردم بسیار بزرگتر است. ﴿وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُو او آفرینش گری است دانشمند. این پنجمین دلیل است بر زنده کردن مردگان پس از مرگ، زیرا خداوند متعال آفریننده‌ای است که همه‌ی مخلوقات گذشته و آینده و کوچک و بزرگ اثری از آثار خلقت و قدرت او می‌باشند، و هر مخلوقی را بخواهد بیافریند نمی‌تواند سرپیچی کند.

پس دوباره زنده کردند مردگان یکی از آثار خلقت اوست. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیۡ‍ًٔانکرده در سیاق شرط است پس هر چیزی را دربر می‌گیرد. یعنی خداوند هر چیزی را که بخواهد بشود کار او تنها این است که ﴿أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُخطاب بدان بگوید بشو، پس فورا آن چیز بدون هیچ سرپیچی موجود می‌شود.

﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖو این دلیل ششم است، پس خداوند متعال پادشاه و مالک هرچیزی است و همه‌ی آنچه در جهان بالا و در جهان پایین وجود دارد در ملکیت اوست، و همه بنده و مسخّر و تحت تدبیر او هستند، و اودر میانشان با تقدیرهای حکیمانه و احکام شرعی و جزایی خویش تصرّف می‌نماید. بنابراین، زنده کردن اینها پس از مردنشان برای این که فرمان جزا را در میان آنها نافذ گردند، از کمال فرمانروایی اوست. بنابراین فرمود: ﴿وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَو بدون هیچ شک و تردیدی به سوی او بازگردانده می‌شوید و هیچ تردیدی در این نیست چون دلایل قاطع و حجّت‌های روشن در این باره به تواتر آمده‌اند. پس با برکت است خداوندی که در سخن خود هدایت و شفا و نور نهاده است.

پایان تفسیر سوره‌ی یس

سورة یس

سورة یس - سورة 36 - عدد آیاتها 83

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. یس

  2. وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ

  3. إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ

  4. عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ

  5. تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ

  6. لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ

  7. لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ

  8. إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِیَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ

  9. وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ

  10. وَسَوَاء عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ

  11. إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ

  12. إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

  13. وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ

  14. إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَیْکُم مُّرْسَلُونَ

  15. قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَن مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَکْذِبُونَ

  16. قَالُوا رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ

  17. وَمَا عَلَیْنَا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ

  18. قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ

  19. قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ

  20. وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ

  21. اتَّبِعُوا مَن لاَّ یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ

  22. وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

  23. أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلاَ یُنقِذُونِ

  24. إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ

  25. إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ

  26. قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ

  27. بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ

  28. وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ

  29. إِن کَانَتْ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ

  30. یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون

  31. أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُونَ

  32. وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ

  33. وَآیَةٌ لَّهُمُ الأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ

  34. وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنْ الْعُیُونِ

  35. لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلا یَشْکُرُونَ

  36. سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لا یَعْلَمُونَ

  37. وَآیَةٌ لَّهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ

  38. وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

  39. وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ

  40. لا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

  41. وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ

  42. وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ

  43. وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ وَلا هُمْ یُنقَذُونَ

  44. إِلاَّ رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ

  45. وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

  46. وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ

  47. وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ فِی ضَلالٍ مُّبِینٍ

  48. وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

  49. مَا یَنظُرُونَ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ

  50. فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ

  51. وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ

  52. قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

  53. إِن کَانَتْ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ

  54. فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَلا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

  55. إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ

  56. هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَى الأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ

  57. لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ

  58. سَلامٌ قَوْلا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

  59. وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ

  60. أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ

  61. وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ

  62. وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ

  63. هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ

  64. اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ

  65. الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ

  66. وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ

  67. وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیًّا وَلا یَرْجِعُونَ

  68. وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلا یَعْقِلُونَ

  69. وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ

  70. لِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ

  71. أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ

  72. وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ

  73. وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلا یَشْکُرُونَ

  74. وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ

  75. لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ

  76. فَلا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ

  77. أَوَلَمْ یَرَ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ

  78. وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ

  79. قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ

  80. الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ

  81. أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ

  82. إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

  83. فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ





سورة یس

 

به نام الله بخشندة مهربان

 

یس (یا. سین) ﴿1﴾ سوگند به قرآن حکیم ﴿2﴾ که تو قطعاً از پیامبران (ما) هستی. ﴿3﴾ بر راه راست (قرار داری). ﴿4﴾ (این قرآن) فرو فرستادة (الله) پیروزمند مهربان (است). ﴿5﴾ تا گروهی را هشدار دهی که نیاکان‌شان هشدار نیافته‌اند، پس آنان غافلند. ﴿6﴾ به راستی فرمان (الهی) بر بیشتر آنان تحقق یافته است، پس آنان ایمان نمی‌آورند. ﴿7﴾ بی‌گمان ما در گردن‌های آنان غل‌هایی قرار دادیم پس آن (غل‌ها) تا چانه‌ها است، لذا سر‌‌های‌شان را بالا نگاه داشته است. ﴿8﴾ و پیش روی آنان سدی (= دیواری) و از پشت سر‌شان (نیز) سدی قراردادیم، آنگاه (دیدگان) آنان را پوشاندیم، لذا آنان نمی‌بینند. ﴿9﴾ و (ای پیامبر) بر آنان یکسان است، چه آن‌ها را هشدار دهی و یا هشدار‌شان ندهی، ایمان نمی‌آورند. ﴿10﴾ (ای پیامبر) تو تنها کسی را هشدار می‌دهی که از (این) پند پیروی کند، و در نهان از (الله) رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشی گرامی بشارت ده. ﴿11﴾ یقیناً ماییم که مردگان را زنده می‌کنیم، و آنچه را (از اعمال نیک و بد) که از پیش فرستاده‌اند، و آثار (و گام‌های) شان را می‌نویسیم، و همه چیز را در کتاب روشنگر (لوح محفوظ) شمار کرده‌ایم. ﴿12﴾ و (ای پیامبر) برای آن‌ها مثال (و داستان) مردم آن قریه (انطاکیه) را بزن، چون رسولان (ما) بدان جا آمدند. ﴿13﴾ آنگاه که دو نفر (از رسولان) را به سوی آن‌ها فرستادیم، پس آنان را تکذیب کردند، سپس با (فرستادن) سومی (آن دو را) تقویت کردیم، پس گفتند: «همانا ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم». ﴿14﴾ (آن‌ها  در پاسخ) گفتند: شما جز بشری همانند ما نیستید، و (الله) رحمان چیزی را نازل نکرده است، شما فقط دروغ می‌گویید. ﴿15﴾ (پیامبران) گفتند: «پروردگار ما می‌داند که ما قطعاً به سوی شما فرستاده شده‌ایم. ﴿16﴾ و بر (عهدة) ما جز رساندن (پیام) آشکار نیست». ﴿17﴾ (آن‌ها) گفتند: «بی‌گمان ما شما را به فال بد گرفته‌ایم، اگر دست بر ندارید البته سنگسارتان خواهیم کرد، و ازسوی ما عذاب (و شکنجة) درد‌ناکی به شما خواهد رسید». ﴿18﴾ (پیامبران) گفتند: «شومی (و فال بد) تان با خود شماست، اگر به شما پند داده شود (چنین می‌گویید، و به فال بد می‌گیرید؟!) بلکه (حقیقت این است که) شما مردمی اسراف‌کار هستید». ﴿19﴾ و مرد (مؤمنی) از دور‌ترین نقطة شهر شتابان آمد، (و خطاب به مردم) گفت: «ای قوم من! پیامبران (الله) را پیروی کنید. ﴿20﴾ کسانی را پیروی کنید که از شما مزدی طلب نمی‌کنند، و خود‌شان هدایت یافته‌اند. ﴿21﴾ و چه شده است مرا که پرستش نکنم کسی را که مرا آفریده است، (همه) به سوی او باز گردانده می‌شوید؟ ﴿22﴾ آیا غیر از او معبود‌هایی را بر گزینم که اگر (الله) رحمان بخواهد به من زیانی برساند، شفاعت آن‌ها چیزی را از من دفع نمی‌کند (و کمترین فایدة برایم ندارد) و مرا نجات نخواهند داد؟! ﴿23﴾ (اگر چنین کنم) یقیناً آنگاه من در گمراهی آشکاری خواهم بود. ﴿24﴾ من به پروردگارتان ایمان آورده‌ام، پس (سخنان) مرا بشنوید. ﴿25﴾ (پس او را شهید کردند) به او گفته شد: «وارد بهشت شو» گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند ([1])، ﴿26﴾ که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی شدگان قرار داده است! ﴿27﴾و بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان فرو نفرستادیم و ما فرو فرستنده نبودیم. ﴿28﴾ (بلکه کیفر آن‌ها) جز یک بانگ مرگبار نبود، پس ناگاه همه خاموش (=هلاک) شدند. ﴿29﴾ ای افسوس بر (این) بندگان، هیچ پیامبری به سوی آن‌ها نمی‌آمد مگر اینکه او را استهزاء می‌کردند! ﴿30﴾ آیا ندیدند که پیش از آن‌ها چه بسیار نسل‌ها را نابود کردیم، که آن‌ها هرگز به سوی ایشان باز نمی‌گردند؟! ﴿31﴾ و همة آن‌ها (برای حساب) نزد ما جمع و احضار می‌شوند. ﴿32﴾ و زمین مرده برایشان  نشانه (و عبرتی) است که ما آن را زنده گردانیدیم، و دانة (غذایی) که از آن می‌خورند، بیرون آوردیم. ﴿33﴾ و در آن باغ‌هایی  از نخل‌ها و انگور‌‌ها قرار دادیم، و در آن چشمه‌های جاری ساختیم. ﴿34﴾ تا از میوة آن بخورند در حالی‌که دست آنان (در تولید آن‌ها) هیچ دخالتی نداشته است ([2])، آیا سپاس نمی‌گویند. ﴿35﴾ منزه است کسی‌که همة جفت‌ها را آفرید، از آنچه زمین می‌رویاند، و از (جنس) خودشان، و از آنچه  نمی‌دانند. ﴿36﴾ و شب (نیز) برای آن‌ها نشانه (و عبرتی) است ما روز را از آن بر می‌کشیم، پس آنگاه همه در تاریکی فرو می‌روند. ﴿37﴾ و خورشید (نیز که) پیوسته به سوی قرار‌‌گاهش([3]) در حرکت است، این تقدیر (الله) پیروزمند داناست. ﴿38﴾ و برای ماه منزلگاه‌های مقدر کرده‌ایم، تا چون شاخة (خشک و) کهنة خرما باز گردد. ﴿39﴾ نه خورشید را سزد که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد، و هر یک در مدار خود شناورند. ﴿40﴾نشانة (دیگر) برای آنان این است که فرزندان‌شان را بر کشتی پر بار سوار کردیم. ﴿41﴾ و (مرکب‌های دیگری) همانند آن برای آن‌ها آفریدیم، که سوار می‌شوند. ﴿42﴾ و اگر بخواهیم آن‌ها را غرق می‌کنیم، پس آن‌ها را هیچ فریاد رسی نباشد، و نه آن‌ها رهایی یابند. ﴿43﴾ مگر اینکه رحمتی از سوی ما (شامل حال آن‌ها شود) و تا زمان معینی (از دنیا) بهره بگیرند. ﴿44﴾ و هنگامی‌که به آن‌ها گفته شود: «از آنچه پیش روی شماست، و از آنچه پشت سر شماست، بترسید، شاید مورد رحمت قرار گیرید» (اعراض می‌کنند). ﴿45﴾ و هیچ آیة از آیات پروردگار‌‌‌شان برای آن‌ها نیاید مگر آنکه از آن روی بگردانند. ﴿46﴾ و هنگامی‌که به آن‌ها گفته شود: از آنچه الله به شما روزی داده، انفاق کنید، کسانی‌که کافر شدند، به کسانی‌که ایمان آوردند می‌گویند: آیا ما کسی را طعام بدهیم که اگر الله می‌خواست، (خود) به او طعام می‌داد و شما جز در گمراهی آشکار نیستید. ﴿47﴾ و می‌گویند: «اگر راست می‌گویید، این وعده (عذاب) کی خواهد بود؟!» ﴿48﴾ آن‌ها جز انتظار یک بانگ مرگبار نمی‌کشند، که آن‌ها را فرو گیرد در حالی‌که سرگرم جدال   (و دشمنی) هستند. ﴿49﴾ پس (در آن وقت) نمی‌توانند وصیتی کنند، و نه به سوی خانوادة خود باز گردند. ﴿50﴾ و (چون بار دیگر) در صور دمیده شود، پس ناگهان آن‌ها از قبرها (بیرون آیند) شتابان به سوی پروردگارشان می‌روند. ﴿51﴾ گویند: «وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌مان  بر انگیخت؟!» (به آن‌ها گفته شود:) این همان است که (الله) رحمان وعده داده بود، و پیامبران (الله) راست گفتند. ﴿52﴾ (آن) جز یک بانگ مرگبار نخواهد بود، پس ناگهان همه نزد ما جمع و احضار می‌شوند. ﴿53﴾ پس امروز به هیچ کس ذرة ستم نخواهند شد، و جز به آنچه عمل می‌کردید، جزا داده نمی‌شوید. ﴿54﴾  بی گمان اهل بهشت امروز در کاری (لذت بخش) مشغولند (و) شادمان هستند. ﴿55﴾ آن‌ها و همسران‌شان در سایه‌هایی (گستردة بهشتی) بر تخت‌ها تکیه زده‌اند. ﴿56﴾ برای آن‌ها در آن (= بهشت، انواع) میوه است، و هر چه که بخواهند برایشان  (فراهم) است. ﴿57﴾ (به آن‌ها گفته می‌شود) سلام (بر شما باد) این سخنی است از جانب پروردگار مهربان. ﴿58﴾ ای گنهکاران امروز (از نیکان) جدا شوید. ﴿59﴾ ای فرزندان آدم! آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکار است؟! ﴿60﴾ و اینکه مرا بپرستید، این راه مستقیم است. ﴿61﴾ و به راستی او گروه زیادی از شما را گمراه ساخت آیا اندیشه نکردید؟! ﴿62﴾ این (همان) جهنمی است که به شما وعده داده می‌شد. ﴿63﴾ امروز به سزای کفری که ورزیده‌اید به آن در آیید. ﴿64﴾ امروز بر دهآن‌ها یشان مُهر می‌نهیم، و دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند، و پا‌هایشان به آنچه می‌کردند گواهی می‌دهند. ﴿65﴾ و اگر بخواهیم چشمان‌شان را محو (و نابود) می‌کنیم، پس شتابان قصد راه می‌کنند، اما چگونه می‌توانند ببینند؟! ﴿66﴾ و اگر بخواهیم آن‌ها را در جایگاه‌شان مسخ (و میخ کوب) می‌کنیم، پس نتوانند که به پیش قدم بردارند، و نه به عقب باز گردند. ﴿67﴾ و هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش دگرگونش کنیم، (و به حالت ناتوانی کودکی بر می‌گردانیم) آیا اندیشه نمی‌کنند؟! ﴿68﴾ ما (هرگز) شعر به او (= رسول) نیاموخته‌ایم و شایستة او نیست، این (کتاب چیزی) جز اندرز، و قرآنی روشنگر نیست. ﴿69﴾ تا هر کس را که زنده (دل) باشد، بیم دهد و سخن حق بر کافران ثابت شود. ﴿70﴾   آیا ندیدند که ما برای آن‌ها از آنچه ساختة دست‌های ماست، چهار پایانی را آفریده‌ایم، پس آنان مالک آن هستند. ﴿71﴾ و آن‌ها را برایشان  رام کردیم، پس بر بعضی سوار  می‌شوند، و از (گوشت) بعضی می‌خورند. ﴿72﴾ و برای آن‌ها بهره‌های دیگر، و نوشیدنی‌ها در آن (حیوانات) است، آیا سپاس نمی‌گویند؟! ﴿73﴾ و آن‌ها غیر از الله معبودانی (برای خود) بر گزیدند، (به این امید) شاید که یاری شوند. ﴿74﴾ آن‌ها قادر به یاری ایشان نیستند، و آنان (= مشرکان) برای این‌ها  (= معبودان) لشکری احضار شده (و آماده) هستند. ﴿75﴾ پس (ای پیامبر) سخن آنان تو را غمگین نسازد، بی‌گمان ما آنچه را که پنهان می‌دارند و آنچه را که آشکار می‌کنند، می‌دانیم. ﴿76﴾ آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفة آفریده‌ایم، پس او ستیزه جویی آشکار شده است. ﴿77﴾ و برای ما مَثَلی زد، و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: «چه کسی (این) استخوان‌ها را (دوباره) زنده می‌کند در حالی‌که پوسیده است؟!»([4]). ﴿78﴾ بگو: «(همان) کسی آن را زنده می‌کند که نخستین بار آن را پدید آورد، و او به هر آفرینشی دانا‌ست، ﴿79﴾ (همان) کسی‌که از درخت سبز برای شما آتش پدید آورد، پس آنگاه شما از آن (آتش) می‌افروزید». ﴿80﴾ آیا کسی‌که آسمان‌ها و زمین را آفریده است، نمی‌تواند همانند آن‌ها (= انسان‌ها) را بیافریند؟! آری (می‌تواند) و او آفرینندة دانا‌‌ست. ﴿81﴾ جز این نیست که فرمان او، چون چیزی را اراده کند، (این است) که به آن می‌گوید: «موجود شو» پس (بی درنگ) موجود می‌شود. ﴿82﴾ پس منزه است، کسی‌که پادشاهی همه چیز در دست اوست، و (همه) به سوی او باز گردانده می‌شوید. ﴿83﴾



([1])- نجات تنها در فرمانبرداری از الله و رسولش می‌باشد، و راه هدایت و راهی که به بهشت منتهی می‌شود نیز همین است.

ابو موسی اشعری رضی الله عنه می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مثال من و آنچه که الله مرا بدان فرستاده است، مانند مردی است که نزد قومی می‌آید و می‌گوید: من با چشمان خودم، سپاه دشمن را دیدم، و به شما اعلام خطر می‌کنم، بشتابید، بشتابید، پس گروهی از آنها از او اطاعت کردند، پس شبانه بدون عجله حرکت کردند، و سر انجام نجات یافتند، اما گروهی دیگر او را تکذیب کردند، بنابراین سپاه دشمن ناگهانی به آنها حمله کرد، و انها را نابود ساخت». (صحیح بخاری 6482 و مسلم 2283).

([2])- و یا: «از دست آورد خود (و آنچه که با دست خود ساخته اند) بخورند».

([3])- ابوذر رضی الله عنه می‌گوید: هنگام غروب آفتاب همراه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد بودم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از من پرسید: «ای ابوذر! آیا می‌دانی این آفتاب کجا غروب می‌کند؟!» عرض کردم: الله و رسولش داناتر اند.

فرمود: «این خورشید می‌رود تا اینکه در زیر عرش سجده  می‌کند، و این مقصود از آیه ﴿ وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ﴾ است». (صحیح بخاری 4802).

     و روایت دیگر آمده: ابوذر رضی الله عنه می‌گوید: دربارة آیه ﴿وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا  ﴾ از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سؤال کردم؟ فرمود: «مستقر (و قرارگاهش) زیر عرش است». (صحیح بخاری4803)

[4]- گویند: عاص بن و ائل سهمی ـ و در روایتی أبی بن خلف ـ نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد در حالی استخوانی در دست داشت، سپس آن را ریزه ریزه کرد، و گفت: آیا الله این استخوان را بعد از اینکه پوسیده و ریزه ریزه شده دوباره زنده می‌کند؟

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «آری و تو را می‌میراند، سپس تو را زنده می‌گرداند، آنگا تو را به جهنم و ارد می‌کند». بعد این آیات نازل شد. (تفسیر طبری و ابن کثیر).

سُورَةُ یسٓ

 

سُورَةُ یسٓ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

یسٓ ١ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ ٢ إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤ تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ ٥ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ ٦ لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٧ إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا فَهِیَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ فَهُم مُّقۡمَحُونَ ٨ وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ٩ وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٠ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ ١١ إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ ١٢

 

 

 

 

 

 


 

سوره یس

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

 

یاسین. ﴿1 سوگند به قرآن حکیم. ﴿2 بی‌گمان تو از زمره‌ی فرستادگان (خدا) هستی. ﴿3 و بر راه راست قرار داری. ﴿4  (این قرآن) فرو فرستاده‌ی خداوند چیره و مهربان است. ﴿5 تا قومی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشده‌اند و خود غافل و بی‌خبرند. ﴿6 بی‌گمان وعدة (کیفر) بر بیشتر آنان تحقّق یافته است پس آنان ایمان نمی‌آورند. ﴿7 بدون شک ما به گردن‌هایشان طوق‌هایی تا (زیر) چانه‌ها افکنده‌ایم در نتیجه سرهایشان رو به بالا است. ﴿8 و در پیش‌روی ایشان و در پشت سر ایشان سدّی قرار داده‌ایم آنگاه چشمان آنان‌را فرو پوشانده‌ایم پس آنان نمی‌بینند. ﴿9 و چه آنان را بترسانی و چه ایشان را نترسانی برایشان یکسان است، ایمان نمی‌آورند. ﴿10 تو تنها کسی را می‌ترسانی که از پند پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند مژده بده. ﴿11 بدون شک ما خودمان مردگان را زنده می‌گردانیم و آنچه (از کارهای نیک و بد) که از پیش فرستاده‌اند و چیزهایی که برجای نهاده‌اند را می‌نویسیم و همه چیز را در کتابی روشنگر برشمرده‌ایم. ﴿12

وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡیَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ١٣ إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ ١٤ قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ ١٥ قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ ١٦ وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ١٧ قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٨ قَالُواْ طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ أَئِن ذُکِّرۡتُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ١٩ وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٢٠ ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡ‍َٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٢١ وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٢٢ ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ ٢٣ إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ٢٤ إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ ٢٥ قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ ٢٦  بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ ٢٧۞

 

 

 

 

 

 

 

و آن شهروندان را برای آنان مثل بزن آنگاه که فرستادگان (خدا) به‌سوی آنان آمدند. ﴿13 آنگاه که دو نفر (از فرستادگان خود) را به‌سوی ایشان روانه کردیم، پس آنان را دروغگو انگاشتند، سپس (آن دو را با شخص) سومی تقویت نمودیم، پس گفتند: قطعاً و بدون گمان ما به‌سوی ایشان فرستاده شده‌ایم. ﴿14 گفتند: شما جز انسان‌هایی همچون ما نیستید و خداوند رحمان چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمی‌گوئید. ﴿15 گفتند: پروردگارمان می‌داند که همانا ما به‌سوی شما فرستاده شده‌ایم. ﴿16 و بر ما جز رساندن اشکار نیست. ﴿17 گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفته‌ایم، اگر دست برندارید قطعاً سنگسارتان می‌کنیم، و بدون شک از سوی ما عذابی دردناک به شما خواهد رسید. ﴿18 (پیامبران) گفتند: شومی خودتان با خودتان همراه است. آیا اگر به شما پنده داده شود (آن‌را حمل بر شگونی می‌کنید) بلکه شما گروهی اسراف‌کار هستید. ﴿19 و از دورترین نقطة آن شهر مردی شتابان آمد، گفت: ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید. ﴿20 از کسانی پیروی کنید که پاداشی از شما نمی‌خواهند و آنان راه یافته‌اند. ﴿21 و چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است و به‌سوی او بازگردانده می‌شوید. ﴿22 آیا غیر از او معبودهایی را برگزینم که اگر خداوند مهربان بخواهد زیانی به من برساند شفاعت آنان چیزی را از من دفع نمی‌کند و مرا نجات نمی‌دهند؟!. ﴿23 بدون شک من آنگاه در گمراهی آشکاری خواهم بود. ﴿24 همانا من به پروردگار شما ایمان آورده‌ام پس بشنوید. ﴿25 بدو گفته شد: وارد بهشت شو گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند!. ﴿26 که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و مرا از زمره‌ی گرامیان قرار داد. ﴿27

وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ ٢٨ إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ ٢٩ یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٣٠ أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَیۡهِمۡ لَا یَرۡجِعُونَ ٣١ وَإِن کُلّٞ لَّمَّا جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ ٣٢ وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ ٣٣ وَجَعَلۡنَا فِیهَا جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ ٣٤ لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ ٣٥ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ ٣٦ وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ ٣٧ وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٣٨ وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ ٣٩ لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ ٤٠

 

 

 

 

 

 

 

و پس از (شهادت) او هیچ لشکری را از آسمان بر قوم وی فرو نفرستادیم (و پیش از این نیز) فرو فرستنده نبودیم. ﴿28  (کیفر آنان) جز صدایی مرگبار نبود، پس به ناگاه خاموش شدند. ﴿29 ای دریغ بر بندگان! هیچ پیغمبری به‌سوی ایشان نیامد مگر اینکه او را به مسخره می‌گرفتند. ﴿30 آیا نیندیشده‌اند که پیش از آنان چه بسیار نسل‌ها نابود کرده‌ایم که آنان به‌سویشان باز نمی‌گردند؟!. ﴿31 و جز این نیست که جملگی آنان در نزد ما احضار خواهند شد. ﴿32 و نشانه‌ای (از قدرت خدا بر تحقق رستاخیز) برای آنان زمین مرده است، که آن‌را زنده گردانیدیم و از آن دانه‌ای برآوردیم که از آن می‌خورند. ﴿33 و در آن باغ‌هایی از درختان خرما و انگور قرار دادیم و چشمه سارانی را در آن روان ساختیم. ﴿34 تا از میوه‌های آن درختان که دست انسان‌ها در ساختن آنها کمترین دخالتی نداشته است بخورند. آیا سپاس نمی‌گزارند؟!. ﴿35 پاک است خداوندی که همه نر و ماده‌ها را آفریده است از (قبیل) آنچه زمین می‌رویاند و از خود آنان و از چیزهایی که ایشان نمی‌دانند. ﴿36 و شب (نیز) برایشان نشانه‌ای است، ما روز را از آن برمی‌گیریم ناگهان تاریکی آنان‌را فرا می‌گیرد. ﴿37 و خورشید بسوی (مسیر) قرارگاهاش حرکت میکند، این، اندازه‌گیری و تعیین خداوند توانای آگاه است. ﴿38 و برای ماه منزلهایی تعیین کرده‌ایم که (پس از طی کردن آنها) چون شاخه‌ی خشکیدة دیرین (خرما) بازگردد. ﴿39 نه خورشید را سِزَد که ماه را دریابد و نه شب پیشی‌گیرنده‌ی از روز است، و هریک در سپهری شناورند. ﴿40

وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ ٤١ وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ ٤٢ وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ ٤٣ إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ ٤٤ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٤٥ وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ ٤٦ وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٧ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٨ مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ ٤٩ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ ٥٠ وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ ٥١ قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٥٢ إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ ٥٣ فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٥٤

 

 

 

 

 

 

 

و نشانه‌ای (دیگر) است برای آنانکه ما ذریّة آنها را در کشتی مملو (از ایشان و کالاهایشان) حمل کردیم. ﴿41 و برای ایشان همسان کشتی چیزهایی را آفریده‌ایم که سوار(ش) می‌شوند. ﴿42 و اگر بخواهیم آنان‌را غرق کنیم آنان فریادرسی ندارند و نجات داده نمی‌شوند. ﴿43 مگر اینکه رحمت ما باشد و تا زمانی بهره‌مند شوند. ﴿44 و هنگامی‌که به آنان گفته شود از آنچه پیش روی شماست و از آنچه که پشت سرتان است پروا کنید تا به شما رحم شود. ﴿45 و هیچ نشانه‌ای از نشانه‌های پروردگارشان به(سوی) آنان نمی‌آید مگر اینکه از آن روی‌گردان می‌شوند. ﴿46 و هنگامی‌که به آنان گفته شود: از چیزهائی که خدا روزیتان کرده است ببخشید، کافران به مؤمنان می‌گویند: آیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا می‌خواست به او خوارک می‌داد، شما جز در گمراهی آشکار نیستید. ﴿47 و می‌گویند: اگر راست می‌گویید این وعده کی خواهد بود؟. ﴿48 انتظار نمی‌کشند مگر صدایی را که ایشان را دربر می‌گیرد درحالیکه با یکدیگر درگیرند. ﴿49 پس نمی‌توانند وصیتی کنند و نه به‌وسوی خانوادة خویش بازگردند. ﴿50 و در صور دمیده می‌شود و بناگاه همه‌ی آنان از گورها به‌سوی پروردگارشان خواهند شتافت. ﴿51 می‌گویند: وای بر ما! چه کسی ما را از خوابمان برانگیخته، این همان چیزی است که خداوند مهربان و عده داده بود، و پیامبران راست گفتند. ﴿52  (آن) جز بانگی مرگبار نباشد، پس آنگاه همگی آنان در پیشگاهمان گردآورده می‌شوند. ﴿53 پس امروز به هیچ‌کس کمترین ستمی نمی‌گردد و جز به سزای آنچه می‌کردید جزا نمی‌یابید. ﴿54

إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ ٥٥ هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکِ‍ُٔونَ ٥٦ لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ ٥٧ سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ ٥٨ وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٥٩ ۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٠ وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١ وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ ٦٢ هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٦٣ ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٦٤ ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٦٥ وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ ٦٦ وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ ٦٧ وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ ٦٨ وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُۥٓۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ ٦٩ لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧٠

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بهشتیان امروز سخت سرگرم خوشی و شادمانی هستند. ﴿55 آنان و همسرانشان در سایه‌هایی بر تخت‌ها تکیه زده‌اند. ﴿56 آنان در آنجا میوه دارند و هرچه بخواهند در اختیارشان خواهد بود. ﴿57 از سوی پروردگار مهربان بدیشان درود گفته می‌شود. ﴿58 و (فرمان می‌دهیم) ای گناهکاران! امروز (از مؤمنان) جدا شوید. ﴿59 ای فرزندان آدم! مگر به شما فرمان ندادم که شیطان را پرستش نکنید چراکه او دشمنی آشکار برای شما است؟!. ﴿60 و اینکه مرا پرستش کنید، این راه راست است. ﴿61 و همانا شیطان گروه‌های زیادی از شما را گمراه کرده است، پس آیا خرد نمی‌ورزید. ﴿62 این جهنّمی است که به شما وعده داده می‌شد. ﴿63 امروز به (سزای) کفری که می‌ورزیدید وارد آن شوید. ﴿64 امروز بر دهانهایشان مهر می‌نهیم و دربارة آنچه می‌کردند دستانشان با ما سخن می‌گویند و پاهایشان (بر آن) گواهی می‌دهند. ﴿65 و اگر بخواهیم کورشان می‌نمائیم، آنگاه شتابان به‌سوی راه می‌روند اما چگونه می‌توانند ببینند؟!. ﴿66 و اگر بخواهیم آنان‌را بر جایگاهشان مسخ می‌کنیم پس نمی‌توانند به جلو بروند و نیز برنمی‌گردند. ﴿67 و هرکس را که عمر طولانی دهیم آفرینش و خلقت او را دگرگون می‌سازیم، ایا خرد نمی‌ورزند؟. ﴿68  و به او شعر نیاموختیم و (آموختن شعر) سزاوار او نیست، آن جز پندی و قرآنی آشکار نمی‌باشد. ﴿69 تا هرکس را که زنده باشد هشدار دهد و فرمان عذاب بر کافران مسلّم گردد. ﴿70

 

أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ ٧١ وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ ٧٢ وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ ٧٣ وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یُنصَرُونَ ٧٤ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ ٧٥ فَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ ٧٦ أَوَ لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ ٧٧ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ ٧٨ قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ ٧٩ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ ٨٠ أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ ٨١ إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیۡ‍ًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٨٢ فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٣

 

 

 

 

 

 

 

 

آیا نیندیشیده‌اند که ما برای آنان از ساختة دست خویش چهارپایان را آفریده‌ایم و اینان مالک آنها هستند. ﴿71 و آنها را برایشان رام ساخته‌ایم، از برخی از آنها سواری می‌گیرند، و برخی (دیگر) از آنها را می‌خورند. ﴿72 و آنان در آنها ساتفاده‌ها و نوشیدنی‌ها دارند، پس آیا سپاس نمی‌گزارند؟!. ﴿73 و به‌جای خداوند معبودانی برگرفتند بدان امید که یاری شوند. ﴿74 نمی‌تواند آنان‌را یاری کنند و آنها برایشان لشکری احضار شده هستند. ﴿75 پس سخن آنان تو را غمگین نکند، بی‌گمان ما می‌دانیم آنچه را که نهان می‌دارند و آنچه را که آشکار می‌سازند. ﴿76 آیا انسان نیندیشیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم آن‌گاه او ستیزه‌جویی آشکار است. ﴿77 و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد. گفت: چه کسی این استخوان‌های پوسیده و فرسوده‌ را زنده می‌گرداند؟. ﴿78 بگو: خدایی آنها را زنده می‌گرداند که آنها را نخستین بار آفریده است و او به هر آفرینشی داناست. ﴿79 همان خدایی که از درخت سبز برایتان آتشی قرار داد و شما با آن آتش روشن می‌کنید. ﴿80 آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است توانا نیست بر آن که مانند آنها را بیافریند؟ آری! (تواناست) و اوست آفریننده‌ی دانا. ﴿81 هرگاه خدا چیزی را بخواهد کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید: موجود شو، پس بی‌درنک موجود می‌شود. ﴿82 پس پاک است خدایی‌که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و به‌سوی او بازگردانده می‌شوید. ﴿83