مکی است؛ ترتیب آن 6؛ تعداد آیات آن 165
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ ثُمَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُونَ ١﴾.
حقتعالی به بندگان خود میآموزد تا بر نعمتها و احسانش و بر خلقت عجیب و دقّتی که در صنع خود دارد او را حمد و ستایش بگویند؛ زیرا تنها او مستحق کاملترین محامد و بزرگترین مدائح است.
او کسی است که آسمانها و زمین را ایجاد نموده، این آفرینش محکم، دقیق، نیکو و هماهنگ که موجب حیرت عقل و ذهن انسان میشود و دیدگان را به شگفت وا میدارد. اوتعالی شب و روز و تاریکی و روشنایی را آفرید تا انسانها به خواب پبردازند و در راه کسب معیشت زندگی و بهرهمند شدن از علم و دانش استفاده کنند ولی بعد از این همه نشانههای عجیب و قاطع، بازهم این کفار بین خدا عزوجل و بتهایی که نه توان خلق دارند و نه روزی میدهند و نه توان تصرف در زندگی یا مردم را دارند تساوی قایل میشوند. پس هلاک بادا این کافران به خاطر این حماقت، جهل و بیپایگی.
﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٖ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلٗاۖ وَأَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُۥۖ ثُمَّ أَنتُمۡ تَمۡتَرُونَ ٢﴾.
این تنها اوست که پدرتان آدم را از خاک و ذریهاش را از آبی سُست آفرید و برای هر مخلوقی عمری مشخص و محدود قرار داد که هرگز از آن بیشتر نمیشود. اوتعالی برای زنده شدن بعد از مرگ نیز روزی را مشخص کرد که همان روز قیامت است و هیچکس زمان وقوع این روز را جز خداوند عزوجل نمیداند ولی با آنهم این مشرکان بعد از این همه دلائل و براهین واضح در امر قیامت شک میکنند.
﴿وَهُوَ ٱللَّهُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ یَعۡلَمُ سِرَّکُمۡ وَجَهۡرَکُمۡ وَیَعۡلَمُ مَا تَکۡسِبُونَ ٣﴾.
اوتعالی کسی است که الوهیت و عبودیت تنها از اوست. تمام آنچه در آسمانها از قبیل ملائکه و در زمین از قبیل مؤمنان وجود دارند او را به یگانگی میپرستند و او میداند که اینها در نیتهای خود چه چیزی را پنهان میدارند و در اقوال خود ظاهر مینمایند و چه کار خوب یا بدی را انجام دادند تا به آنها براساس آن، در روز قیامت ثواب و کیفر دهد.
﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ ٤﴾.
و آنچه ما برای این کفار از قبیل دلائل روشن و برهان قاطع بر صحت الوهیت خدا عزوجل و صدق رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ارائه مینمائیم آنها در برابر آن بیمبالاتاند و در مقابل آن قرار میگیرند و در آن تفکر نمینمایند و علاوه بر اینها همواره در غفلت و اعراض قرار دارند.
﴿فَقَدۡ کَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَسَوۡفَ یَأۡتِیهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٥﴾.
آنها اصلاً قرآن را نپذیرفتند، قرآنی که بزرگترین معجزه است. آنها قرآن را تکذیب نموده و رد کردند و در صحت آن تردید نمودند. آنها را به حال خودشان رها کن به زودی بدی عملشان برای آنها واضح و آشکار میگردد به خصوص هنگامی که عذاب را مشاهده کنند چون آنها به پیامبری و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تمسخر نموده و به آیات واضح و آشکار الهی استهزا نمودند؛ روی این اساس آنها اولاً اعراض نموده در ثانی تکذیب و استهزا نمودند.
﴿أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِن قَبۡلِهِم مِّن قَرۡنٖ مَّکَّنَّٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَا لَمۡ نُمَکِّن لَّکُمۡ وَأَرۡسَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡهِم مِّدۡرَارٗا وَجَعَلۡنَا ٱلۡأَنۡهَٰرَ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمۡ فَأَهۡلَکۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَأَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ ٦﴾.
آیا به این کافران اخبار امتهای گذشته مانند قوم نوح، عاد، ثمود و دیگران نرسیده؟ و آیا آنها آثار اینها را مشاهده نکرده و هلاکتشان را هنگامی که ما را تکذیب کردند حتّی نشنیدهاند؟ چرا اینها پند و اندرز نمیگیرند؟ ما به این امتها نیرو، قوت و نعمتی دادیم که به کفار مکه ندادهایم. ما به آنها باران پیدرپی فرو فرستادیم که با آن کشت و زراعت آنها و سبزیجات و درختان آنها را زنده نمودیم و در زیر خانههای آن رود بارها جاری کردیم و به این ترتیب آنها در باغها و بوستانهایی سرسبز و انبوه و غذا و آب فراوان قرار گرفتند ولی هرگز شکر نکردند، بلکه کفر ورزیدند از اینروی ما آنها را به سبب همین مخالفتها و تکذیبگریهایی که نسبت به پیامبران انجام دادهاند با شدیدترین کیفرها مؤاخذه نمودیم و به سبب عملکردهای زشتشان به خصوص تمسخر به پیامبران الهی بر آنها شدیدترین عذاب را نازل کردیم. پس شما از این برحذر باشید که ما شما را آنگونه مؤاخذه کنیم که آنها را مؤاخذه کردیم. ما آنها را نابود کردیم و به جایشان نسلهای دیگری پیدرپی فرستادیم و به این ترتیب از ملک خدا عزوجل چیزی کاسته نشد و در توان او به اندازۀ ذرهای هم تغییر رونما نگردید.
﴿وَلَوۡ نَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ کِتَٰبٗا فِی قِرۡطَاسٖ فَلَمَسُوهُ بِأَیۡدِیهِمۡ لَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ٧﴾.
این کفار بدکار معانداند و هرگز ایمان نمیآورند ولو قرآن را در ورقهایی نبشته شده نازل کنیم و آنها این قرآن را ببینند و در بین دستان خود قرار دهند. در چنین هنگامی نیز آنها خواهند گفت همانا ما با این قرآن جادو شدیم و این اوراق و صحف هیچ اساسی ندارند، همۀ این اعمال نظر به سرکشی و تمردی است که از آنان سرزده است.
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ مَلَکٞۖ وَلَوۡ أَنزَلۡنَا مَلَکٗا لَّقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ ثُمَّ لَا یُنظَرُونَ ٨﴾.
کفار مکه میگویند چرا بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم مَلَکی از ملائکۀ آسمان نازل نمیشود تا ما آن را به گونۀ عیان ملاحظه کنیم و او در حضور ما بر نبوّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم شهادت دهد تا او را تصدیق کنیم و اگر ما سخنشان را بپیذیریم و چنین ملکی نازل هم بنمائیم و آنها او را ببینند و بازهم کفر ورزند در چنین حالتی در نزول عذاب در حق آنها عجله به خرج خواهیم داد و هرگز منتظر نخواهیم ماند و بعد از آن حتماً عذاب بنیاد برانداز و بدون مهلت خواهد بود.
﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ مَلَکٗا لَّجَعَلۡنَٰهُ رَجُلٗا وَلَلَبَسۡنَا عَلَیۡهِم مَّا یَلۡبِسُونَ ٩﴾.
و اگر ما ملکی را نیز به عنوان پیامرسان بفرستیم یقیناً او را بر شکل مردی از بشر خواهیم فرستاد، زیرا مردم توان مشاهدۀ ملک را در صورت اصلی آن ندارند و اگر بر صورت مرد باشد بازهم این امر بر آنها پنهان باقی خواهد ماند که آیا این پیام رسان مَلَکی در شکل یک مرد است یا مردی از میان انسانها.
﴿وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِکَ فَحَاقَ بِٱلَّذِینَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ١٠﴾.
ای محمد ج! صبر کن و از تکذیب کفّار غمگین مباش. ما پیش از تو نیز پیامبران زیادی را فرستادیم در حالی که اقوامشان آنها را تکذیب و به آنها استهزا کردند. آنها برای تو الگو هستند و تو اولین کسی که تکذیب شده نیستی! و چون کفار به پیامبران خود تمسخر کردند آنها را به شدیدترین عذاب گرفتار کردیم و کیفر عملکرد زشت آنها را در تمسخر به پیامبران دادیم.
﴿قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ ٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ١١﴾.
ای مسخره کنندگان! در اطراف و اکناف زمین مسافرت کنید و آثار و نشانههای هلاک شدگان تکذیبگر را بنگرید که چگونه آنها را محو و نابود کردیم و اهل آنها را با انواع و اقسام کیفرها پاره پاره ساختیم. آیا کسی هست که از آنچه مشاهده مینماید و یا میشنود پند و اندرز لازم را بگیرد.
﴿قُل لِّمَن مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُل لِّلَّهِۚ کَتَبَ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَۚ لَیَجۡمَعَنَّکُمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَا رَیۡبَ فِیهِۚ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٢﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو پادشاهی آسمانها و زمین از آن کسیت؟ سپس به آنها خبر بده که این پادشاهی همانگونه که خود آنها اعتراف دارند از آن خداست پس چرا او را عبادت نمیکنید و به یکتائی پرستش نمینمائید؟ اوتعالی بر خود رحمت و مهربانی را لازم گرفته از اینروی رحمتش بر عذابش سبقت جسته و او در نزول کیفر عجله نمینماید و پیش از هشدار، کسی را مؤاخذه نمینماید و توبۀ توبه کنندگان را نیز میپذیرد و او حتماً همۀ شما را در روز حساب و جزا که در آن هیچ شکی نیست جمع میکند و یقیناً در آن روز مشرکان زیانمند خواهند بود؛ زیرا آنها به خدا عزوجل شریک آورده و به ملاقات او باور و به رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم اعتراف نکردند.
﴿۞وَلَهُۥ مَا سَکَنَ فِی ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ١٣﴾.
و خدایتعالی مالک همۀ آن چیزی است که در هستی ساکن و یا متحرک است و تحت پوشش شب یا روز قرار دارد. این پدیدهها چه پنهان باشند یا آشکار بر خدا عزوجل پنهان نیست. او هر گفتهای را میشوند و هیچ صدایی بر او خلط نمیشود. او بر نیتها و اعمال نیز واقف است.
﴿قُلۡ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیّٗا فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَهُوَ یُطۡعِمُ وَلَا یُطۡعَمُۗ قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَسۡلَمَۖ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٤﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو چگونه غیر از کسی را که متولی امور من است و مرا یاری میدهد به عنوان پروردگار خود برگزینم در حالی که او خالق و آفریدگار آسمانها و زمین و تمام آنچیزی است که در آنها قرار دارد. او یکتا و یگانهای است که برای هر کس روزی میدهد و هیچکس به او روزی نمیدهد، زیرا او بینیاز از این مقولههاست. پروردگارم مرا امر نموده تا اولین سرسپرده عبودیت در برابر او بوده و به الوهیتش تسلیم شوم و او من را از شرک بازداشته، زیرا من را به توحید فرستاده تا سایر بندگان را به سوی او دعوت کنم.
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ١٥﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو من پیامبری از جانب خدایتعالی میباشم که میترسم در صورت مخالفت از امرش و یا پرستش غیر او من را به کیفر سختی دچار کند. من اینگونه باشم شما در چه حالی قرار خواهید داشت چون شرک ورزیدید و اعراض کردید.
﴿مَّن یُصۡرَفۡ عَنۡهُ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمَهُۥۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡمُبِینُ ١٦﴾.
هر که را حقتعالی در روز تهدید بزرگ به خطر یکتا پرستیاش از عذاب بازدارد محققاً که بر او رحم نموده و او را مشمول رحمت خود ساخته است. این پیروزی و رستگاریی بزرگ است، زیرا چنین کسی به مطلوب خویش دست یافته و از بدیها نجات یافته است.
﴿وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یَمۡسَسۡکَ بِخَیۡرٖ فَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٧﴾.
ای انسان! اگر خدایتعالی نسبت به تو ارادۀ ضرر داشته باشد و خواسته باشد تو را دچار فقر، بیماری و بلاها کند مطمئن باش هیچکس نمیتواند جز خود خدا عزوجل این ضرر را از تو بازدارد و اگر اراده داشته باشد به تو خیری از قبیل ثروت، صحت و توفیق برساند مطمئن باش هیچکس نمیتواند این خیر و فضل را از تو بازدارد؛ چون او بر همه چیز قادر و تواناست و هرگاه او ارادۀ کاری را بکند حتماً اجرایش مینماید و اگر چیزی مقدر کند بر اجرای آن توان دارد.
﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ ١٨﴾.
خدایتعالی بر امر خود غلبه داشته و مافوق همۀ بندگان خود است و همه مقهور جبروت اویند، زیرا او قهار هر جبار و ستمگر است. از اینروی پرهیزگار با شنیدن امر خدا عزوجل و متکبر با قهر و غضب در برابر او منقاد میشود. اوتعالی همه چیز را در جایش بنابر حکمت و با دقت گذاشته و هر چیزی که از انظار پوشیده و پنهان باشد بر او معلوم و هویداست. او با حکمت خو مقدر نموده و با علم خود اسرار را دانسته است؛ پس تنها او مستحق این است که پرستش شود و به یگانگی یاد گردد و به او شریک و انباز قرار داده نشود.
این آیه دلالت بر اثبات علو خدای بخشنده و فوقیت او آنگونه که سزاوارش است دارد.
﴿قُلۡ أَیُّ شَیۡءٍ أَکۡبَرُ شَهَٰدَةٗۖ قُلِ ٱللَّهُۖ شَهِیدُۢ بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَکُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚ أَئِنَّکُمۡ لَتَشۡهَدُونَ أَنَّ مَعَ ٱللَّهِ ءَالِهَةً أُخۡرَىٰۚ قُل لَّآ أَشۡهَدُۚ قُلۡ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَإِنَّنِی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ ١٩﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو بزرگترین شاهد بر صدق رسالت و اثبات نبوّت تو چیست؟ برای آنها بگو خدا بزرگترین شاهد بر این امر است. او بر همۀ آنچه به شما گفتم و شما به من پاسخ دادید آگاه است. او بر من قرآن را نازل نموده تا با آن شما را از عذاب الهی در صورتی که مخالفتش کنید بیم دهم و همچنان تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد. پس اگر خدایتعالی خالق همۀ آفریدهها و رازقشان است. شما چگونه به الوهیت غیر او اقرار مینمائید و با او کسی دیگر را شریک و انباز قرار میدهید. ولی من هرگز به اعمال شرک آلود شما اقرار و اعتراف ندارم. من شهادت میدهم که خدائی جز او نیست، او یگانهای است که شریک ندارد و من هرگز سخن باطل را نمیپذیرم و بر صحت ظلم و جور گواه نیستم و به سوی خدا عزوجل از هر شرکی و از هر مشرکی بیزارم و به سوی یکتاپرستی و توحید دعوت میکنم.
﴿ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَعۡرِفُونَهُۥ کَمَا یَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمُۘ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٠﴾.
یهودیان و نصرانیان محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با تمام خصوصیاتش که در تورات و انجیل ذکر شده میشناسند درست همانگونه که فرزندان خود را میشناسند. و همانگونه که پدر هیچگاه در شناخت فرزند خود به بیراهه نمیرود اهل کتاب نیز در شناخت. این اوصاف نظر به وضوحی که دارند به بیراهه نمیروند ولی آنها هدایت را رد نموده و چون قرآن حکیم را تکذیب کرده و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نکردند به سوی زیان و خشم پروردگار بازگشتند.
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بَِٔایَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢١﴾.
هیچکس در جهان ظالمتر و گنهکارتر از کسی نیست که ادعای شریک به خدا را مینماید و به اوتعالی زن و فرزند قایل است یا یکی از آیات و نشانههای وحدانیتش را و یا شواهد نبوت پیامبرش را رد کند هر کسی چنین کند ظالم و ستمگار است و چنین کسی هرگز راه درست را طی نمینماید و از عذاب نیز نجاب پیدا نمیکند.
﴿وَیَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَیۡنَ شُرَکَآؤُکُمُ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٢٢﴾.
آیا این مشرکان یاد نمیآورند روزی را که ما همۀ آنها را در روزی که شکی در آن نیست جمع میکنیم و از آنها میپرسیم کجا شدند خدایانی که شما به غیر از خدا عزوجل پرستش میکردید؟ چرا این خدایان شما را یاری نمیرسانند و از شما عذاب را دفع نمینمایند و یا در رفع عذاب شفاعت نمیکنند؟
﴿ثُمَّ لَمۡ تَکُن فِتۡنَتُهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ وَٱللَّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشۡرِکِینَ ٢٣﴾.
آنها بعد از اینکه خدایان خود را در آن روز میبینند که در برابر بیتفاوتاند از حجتی باطل و ادعایی دروغین استفاده میکنند و میگویند ما آنها را در دنیا عبادت نکردیم و به خدا عزوجل شریک نیاوردیم در حالی که در این ادعای خود دروغ میگویند و افترا میکنند.
﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ کَذَبُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡۚ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢٤﴾.
ای محمد ج! آیا از این مشرکان در شگفت نیستی که با خدا عزوجل در دنیا غیر او را شریک میآورند و در آخرت بر خویشتن دروغ میگویند و از خدایان خود بیزاری میجویند و سوگند یاد میکنند که آنها را در دنیا پرستش ننمودهاند؟ اینها بین کفر، دروغ، عمل بد و عذر بدتر از گناه جمع میکنند و در اعمال خود شریک میآورند و در اقوال خود دروغ میگویند این در حالی است که در آخرت شفاعت خدایان آنها که گمان میکردند برای آنها نفعی در پَی دراد از بین میرود.
﴿وَمِنۡهُم مَّن یَسۡتَمِعُ إِلَیۡکَۖ وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوکَ یُجَٰدِلُونَکَ یَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٢٥﴾.
از این مشرکان کسانی هستند که صدای تو را هنگامی که قرآن میخوانی میشنوند اما شنیدنی بدون فهم، بدون درک و بدون بهرهگیری زیرا هوی و هوس بر دلهای آنها چیره شده و منافذ بصیرت را بر آنها بسته و قلبهایشان را در حجاب قرار داده است از اینروی آنها نمیفهمند و گوشهایشان در واقع کر است و اگر تو هر نشانهای بر صدق خویش ارائه کنی در حالی که تمام معجزات بر رسالت تو گواهی میدهند آنها بازهم تکذیب میکنند و انکار مینمایند و بعد از آن سراغ تو میآیند تا بگویند همۀ این نشانهها و معجزات از جملۀ افسانههای پیشینیان و خرافات گذشتگان است و حقیقت ندارد.
﴿وَهُمۡ یَنۡهَوۡنَ عَنۡهُ وَیَنَۡٔوۡنَ عَنۡهُۖ وَإِن یُهۡلِکُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ٢٦﴾.
این مشرکان مردم را از باور نمودن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و از پیروی ایشان بازمیدارند پس آنها، هم گمراهاند و هم گمراهگر، هم خودشان کافر میشوند و هم مردم را از هدایت بازمیدارند. آنها با این عمل خویش در واقع به خود زیان و آسیب میرسانند و در راستای هلاکت و نابودی خود تلاش مینمایند ولی بر خطر عملکرد خود واقف نیستند و ضرر آنچه را انجام میدهند نمیدانند.
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَى ٱلنَّارِ فَقَالُواْ یَٰلَیۡتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُکَذِّبَ بَِٔایَٰتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٢٧﴾.
و ای کاش تو ای محمد ج! این مشرکان را هنگامی مشاهده مینمودی که بر آتش عرضه میشوند و خشم خدای جبّار را و همچنان هولناکی صحنه، غلّ و زنجیرها را مشاهده مینمایند، آنگاه خواهند گفت: ای کاش زنده میشدیم و به دنیا بازمیگشتیم و به خدا عزوجل ایمان میآوردیم و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تصدیق میکردیم ولی هیهات آنها مردهاند و بر آنها جز پشیمانی و حسرت چیزی دیگر باقی نمانده است. چقدر این منظر هولناک و سخت است؟!
﴿بَلۡ بَدَا لَهُم مَّا کَانُواْ یُخۡفُونَ مِن قَبۡلُۖ وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٢٨﴾.
آنها در آنچه گفتند راست نگفتند چون صداقت پیامبر و صحت رسالتش را در روز رستاخیز بزرگ دانستند و اگر آنها بار دیگر به دنیا باز گردند بازهم آیات و نشانههای الهی را مانند گذشته تکذیب میکنند.
﴿وَقَالُوٓاْ إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ ٢٩﴾.
مشرکان گفتند: هرگز زنده شدن بعد از مرگ و حشر و نشری نیست و هرگاه ما بمیریم هرگز از قبرهای خود به منظور حساب و کتاب زنده نمیشویم؛ زیرا حیات ما فقط مربوط به همین دنیاست.
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ قَالَ أَلَیۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّۚ قَالُواْ بَلَىٰ وَرَبِّنَاۚ قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٣٠﴾.
و اگر تو ای محمد ج! این کفار را در روز قیامت در حالتی بنگری که به منظور رسیدگی به حسابشان ایستادهاند و ترس و دلهرۀشان را هنگامی که به آنها گفته شود: آیا این همان زندهشدن بعد از مرگی که شما تکذیب میکردید نیست؟ در آن هنگام خواهند گفت: بلی سوگند به خدا عزوجل که حقیقتاً خود آن است. برای آنها در نهایت سرزنش گفته میشود این عذابی که شما دچار آن شُدید! علت آن کفر شما به خدا عزوجل و تکذیبگریتان نسبت به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است.
﴿قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ قَالُواْ یَٰحَسۡرَتَنَا عَلَىٰ مَا فَرَّطۡنَا فِیهَا وَهُمۡ یَحۡمِلُونَ أَوۡزَارَهُمۡ عَلَىٰ ظُهُورِهِمۡۚ أَلَا سَآءَ مَا یَزِرُونَ ٣١﴾.
تمام تلاش کافران موجب زیان شد و عملشان تباه گردید، زیرا آنها به روز آخرت باور نکردند و هرگاه کاه قیامت برپا گردد و آنها عاقبت تکذیبگری خود را ناگهان ملاحظه کنند از شدّت ترس فریاد میدارند و بر عملکرد بد خود حسرت میخورند. آنها عاقبت عمل و نتیجۀ تکذیبگری خود را دریافت داشتند. چقدر بد است این اعمال؟!
﴿وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا لَعِبٞ وَلَهۡوٞۖ وَلَلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٣٢﴾.
دنیا بهرهای است کوتاه، درست مانند رؤیایی که یک انسان خواب شده میبیند. دنیا مایۀ قریب و کلاً باطل است. دنیا سایهای است رونده، آنچه بهتر است آخرت است که برای متقیان و کسانی که اعمال صالح انجام میدهند مایۀ سعادت است. چنین کسی در نعمت ماندگار قرار دارد. آیا شما در این امر تدبر نمیکنید تا کوتاهی دنیا و سرعت زوال و گذشت و فنای آن را بنگرید و آخرت و نعمتهای آن را در بهشتهای ماندگار تا به خاطر آن تلاش کنید؟
﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَیَحۡزُنُکَ ٱلَّذِی یَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَٰکِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ ٣٣﴾.
خداوند عزوجل میداند که تو ای محمد از استهزا و تکذیب قوم خود دچار حزن و اندوه میشوی. صبر کن که آنها در باطن صدق تو را میدانند. آنها ظاهراً و بنابر عناد و سرکشی که دارند تو را تکذیب میکنند و نشانههای شگفتانگیز و معجزات تو را رد مینمایند.
﴿وَلَقَدۡ کُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَاۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ وَلَقَدۡ جَآءَکَ مِن نَّبَإِیْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣٤﴾.
ای محمد ج! صبر کن که برای تو در پیامبران گذشته که اقوامشان آنها را تکذیب کردند و آنها صبر نمودند الگوست. آنها تمام آزار و اذیتها را تحمل کردند و همچنان به دعوت و جهاد خویش ادامه دادند تا اینکه به نصرت الهی رسیدند. امکان ندارد کلمات خدا عزوجل که بر تو نازل نموده و حاوی وعده به نصرت و پیروزی و حسن عاقبت تو و انتقام از کفار است تغییر یابد. خدایتعالی بر تو اخبار پیامبران گذشته را و اینکه چگونه آنها را یاری رسانیده و دشمنانت را هلاک کرده است نازل نموده تا مایۀ تسلیت خاطر تو باشد.
﴿وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیۡکَ إِعۡرَاضُهُمۡ فَإِنِ ٱسۡتَطَعۡتَ أَن تَبۡتَغِیَ نَفَقٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ سُلَّمٗا فِی ٱلسَّمَآءِ فَتَأۡتِیَهُم بَِٔایَةٖۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَمَعَهُمۡ عَلَى ٱلۡهُدَىٰۚ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ ٣٥﴾.
اگر تکذیب این مشرکان بر تو سخت تمام میشود و تو میتوانی از زیر زمین یا آسمان معجزه و برهانی دیگر غیر از آنچه ما به تو دادیم بیاوری این کار را بکن ولی بازهم آنها تصدیقت نمینمایند و اگر خدایتعالی ارادۀ هدایت آنها را مینمود حتماً این کار را میکرد ولی حکمت اوتعالی ایجاب نموده تا آنها را بر ایمان موفق نکند. پس از جملۀ کسانی که زیاد حسرت و تأسف میخورند و داد و فریاد میکنند و به اسرار قضا و حکمتهای مقاصد الهی آگاهی ندارند مباش!
﴿۞إِنَّمَا یَسۡتَجِیبُ ٱلَّذِینَ یَسۡمَعُونَۘ وَٱلۡمَوۡتَىٰ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ ثُمَّ إِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ ٣٦﴾.
از تو ای محمد کسانی پیروی میکنند و به آنچه آوردهای ایمان میآورند که نزد آنها استعداد پذیرش و قبول باشد در حالی که کفار مانند مردگاناند، زیرا حیات و زندگی حقیقی در ایمان است و قلبهای کفار مرده است. اما خدایتعالی مردگان مقبرهها را از قبرها بیرون میکند تا در روز قیامت به حساب و کتابشان رسیدگی کند.
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَیۡهِ ءَایَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن یُنَزِّلَ ءَایَةٗ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٧﴾.
مشرکان گفتند چرا بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم معجزهای غیر طبیعی نازل نمیشود؟ به آنها بگو حقتعالی از این امر ناتوان نیست، زیرا او بر هر کاری قدرت و توان دارد ولی او آیات خود را بنابر حکمت نازل مینماید ولی مشرکان نمیدانند.
﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا طَٰٓئِرٖ یَطِیرُ بِجَنَاحَیۡهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمۡثَالُکُمۚ مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَٰبِ مِن شَیۡءٖۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یُحۡشَرُونَ ٣٨﴾.
بر روی زمین هیچ جنبده و در آسمان هیچ پرندهای نیست مگر اینکه آنها نیز مانند مردم در توافق و اختلاف بسر میبرند و به این ترتیب بین آنها و مردم خصوصیاتی مشابه وجود دارد. ما همۀ امور مخلوقات را در کتاب «لوح محفوظ» درج نموده و تقدیر و تدبیر آن را مشخص کردیم و به زودی همه به سوی پروردگار خویش باز میگردند تا آنها را در قبال اعمالشان محاسبه کند.
﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا صُمّٞ وَبُکۡمٞ فِی ٱلظُّلُمَٰتِۗ مَن یَشَإِ ٱللَّهُ یُضۡلِلۡهُ وَمَن یَشَأۡ یَجۡعَلۡهُ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٣٩﴾.
آنانی که قرآن و سنّت را تکذیب نموده و آن را به منظور قبول و پذیرش نمیشنوند و راست و حقیقت نمیگویند و در تاریکهای کفر و هوی و هوسهای خویش حیراناند چنین کسانی به سوی هدایت راه پیدا نمیکنند و هر که خدایتعالی ارادۀ گمراهیاش را داشته باشد هیچکس نمیتواند هدایتش کند و هر که را هدایت کند هیچکس نمیتواند او را گمراه کند.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتَکُمۡ إِنۡ أَتَىٰکُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ أَوۡ أَتَتۡکُمُ ٱلسَّاعَةُ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٠﴾.
ای مشرکان! به من خبر دهید هنگامی را که عذاب خدا عزوجل در دنیا به سراغ شما بیاید آیا کسی هست که این عذاب را از شما دفع کند؟ یا هرگاه که قیامت با تمام هولناکیها و امور ترسناک خود اقامه گردد آیا کسانی را که در دنیا عبادت میکردید شما را از عذاب نجات میدهند آنهم اگر شما در این پندار خود صادق باشید که آنها نفع و ضرر میرسانند؟ اگر چنین است چرا آنها نتوانستند برای شما نفعی را جلب و یا ضرری را از شما دفع کنند.
﴿بَلۡ إِیَّاهُ تَدۡعُونَ فَیَکۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَیۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِکُونَ ٤١﴾.
واقعیت این است که هرگاه مشکلات زیاد گردد شما جز خدای یگانه هیچکس دیگر را نمیخوانید و از خواندن بتها و تندیسهای تراشیده دست برمیدارید، زیرا عبادت شما نسبت به این تندیسها بنابر دروغ و بهتان و زیان است. در سختیهاست که حق و باطل واضح میگردد.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِکَ فَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَتَضَرَّعُونَ ٤٢﴾.
پیش از تو ای محمد! پیامبرانی را به سوی اقوامشان فرستادیم اما آن اقوام پیامبرانشان را تکذیب کردند، این بود که ما آنها را در زندگیشان دچار فقر، سختی، کمبود اموال، آفات و بلیات نموده در اجسامشان نیز آنها را آسیب رسانیدیم به این امید که با دعا و نیایش به سوی خدای خود بازگردند و از گناهان توبه کنند و در برابر اوتعالی با طاعت و عبادت خاضع و فروتن شوند.
﴿فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَٰکِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٤٣﴾.
چرا آنها هنگامی که بلیات ما به سراغشان آمد در برابر ما خضوع نکرده و از اوامر ما اطاعت ننمودند و پیامبران ما را تصدیق نکردند؟ علت این امر قساوت قلبهایشان است که پند و اندرز به آنها نفعی ندارد و دیگر اینکه شیطان تکذیب آیات و نشانهها و نافرمانی ما را در نظر آنها خوب جلوه داده است، از اینروی پند لازم را از آیات و نشانههای ما نگرفتند.
﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ ٤٤﴾.
پس هنگامی که از ما نافرمانی نموده و آیات و نشانههای ما را تکذیب کردند و مصیبتها و بلیات نیز به حال آنها نفعی نکرد، دروازههای خیر و برکت هر چیز را بر آنها بازکردیم و آنها در دنیا به کثرت اموال و اولاد و صحت جسمی و رفاهیت رسیدند تا زمانی که اسراف کردند و در راه بد گام برداشته و سرکش شدند و ثروت و سرمایه آنان را پسند آمد و این همه فریبشان داد، در چنین حالتی آنها را به عذاب گرفتار کردیم و از آنها تمام نعمتهایشان را ربودیم و بر آنها سختترین عذاب و کیفر را نازل کردیم این بود که همۀ خیرها و برکتها از آنها قطع شد و از هر فضلی در افلاس قرار گرفته و همه چیز خود را از دست دادند.
﴿فَقُطِعَ دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْۚ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٥﴾.
پس ای کفاری که با شرک به خدا عزوجل بر خویشتن ظلم کردند هلاک شدند و از آنها اثری باقی نماند و خدای را شکر و سپاس که آنها را هلاک نمود چون در این امر نصرت حق و محو باطل نهفته است و حقتعالی در هر حالی ستایش میگردد، زیرا رحمت او فضل و عذابش عین عدالت است.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَخَذَ ٱللَّهُ سَمۡعَکُمۡ وَأَبۡصَٰرَکُمۡ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِکُم مَّنۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیکُم بِهِۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ ثُمَّ هُمۡ یَصۡدِفُونَ ٤٦﴾.
خطاب به این ستمگران بگو اگر خدایتعالی شما را کَر و کور کرده و گوشها و چشمهایتان از بین رفته و قلبهایتان نیز بسته شدهاند، آیا خدایی جز او هست که گوشها و چشمها و دریچههای قلبهای شما را باز کند؟ بنگر چگونه خدایتعالی به منظور هدایت آنها از انواع و اقسام دلائل و براهین استفاده میکند ولی با همۀ اینها بازهم آنها از پذیرش و قبول این دلائل و نشانهها سر باز میزنند.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتَکُمۡ إِنۡ أَتَىٰکُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ بَغۡتَةً أَوۡ جَهۡرَةً هَلۡ یُهۡلَکُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٧﴾.
ای ستمگران! به من خبر دهید که اگر بر شما عذاب الهی به طور ناگهان و بدون هشدار قبلی نازل شود و یا در حالی این عذاب نازل شود که شما آن را با دیدگان خود مشاهده کنید، پس آیا کسی جز آنکه بر خویشتن از طریق رد نمودن حق و تکذیب پیامبران ظلم نموده مستحق عذاب میگردد؟
﴿وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَۖ فَمَنۡ ءَامَنَ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٤٨﴾.
ما پیامبران را نمیفرستیم مگر برای بشارت مؤمنان به بهشت و انذار کافران به دوزخ و هر که به خدا عزوجل ایمان آورد و پیامبران را تصدیق کند هرگز از امور هولناکی که در آیندهاش واقع میگردد و همچنان از اعمال خویش در واهمه و نگرانی قرار نخواهد داشد.
﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا یَمَسُّهُمُ ٱلۡعَذَابُ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ٤٩﴾.
و آنانی که تمام آیات قرآنی و نشانههای موجود در هستی که ما ارائه کردیم تکذیب کند آنها را به علت خروج از طاعت خویش و پیروی نکردن پیامبران ما عذاب خواهیم کرد.
﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ إِنِّی مَلَکٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّۚ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُۚ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ ٥٠﴾.
ای محمد ج! به مشرکان خبر بده که تو مالک خزینههای زمین نیستی تا به کسی چیزی را ببخشی و از کسی دیگر بازداری! او غیب را مگر آنچه من تو را بر آن آگاه مینمایم نمیدانی و تو از جملۀ فرشتگان نیز نمیباشی! برای آنها بگو که تو مانند آنها بشری هستی که خداوند عزوجل به سوی تو قرآن را نازل نموده و تو را به عنوان پیامبر به سوی آنها فرستاده است. همچنان به آنها خبر بده که کافر مانند یک انسان کور و مؤمن مانند یک انسان بیناست، کافر از مشاهدۀ آیات و نشانههای الهی کور شده در حالی که مؤمن آن را دیده است پس این دوتن به هیچ وجه با یکدیگر برابر و مساوی نیستند. آیا آیات و نشانههای وحدانیت خدا عزوجل و صدق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ملاحظه نمیکنند.
﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَن یُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَیۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ٥١﴾.
و مؤمنان را آنانی که به ملاقات پروردگار خویش یقین و باور کامل دارند، با کتاب الهی بترسان که برای آنها غیر از خدا عزوجل هیچ ولی و دوستداری نیست که بتواند نفع را به آنها جلب و یا ضرری را از آنها دفع کند و نه هم شفاعتگری دارند که در پیشگاه خداوند و به منظور رفع عذاب از آنها شفاعت کند. آنان را با این کتاب بترسان به این امید که با این ترس طاعت خدا عزوجل را انجام دهند و از نواهی او بپرهیزند.
﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَیۡکَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَیۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِکَ عَلَیۡهِم مِّن شَیۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَکُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥٢﴾.
و از مجلس خود ضعیفان و فقرا را طرد نکن! آنانی که با ذکر و دعا در اول روز و آخر آن و در کمال اخلاص خدا را پرستش میکنند، زیرا نه تو در مورد اعمال آنها مورد بازپرس قرار میگیری و نه آنها در مورد اعمال تو و اگر تو آنها را از مجلس خود طرد کنی در واقع اشتباه بزرگی را مرتکب شده و هرگز راه حق را نپیمودی و مرتکب ظلم و ستم شدی و عدالت نکردی!
﴿وَکَذَٰلِکَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّیَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنۢ بَیۡنِنَآۗ أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰکِرِینَ ٥٣﴾.
این سنّت و روش خداست که برخی از بندگان خود را توسط بعضی دیگر مورد ابتلا و آزمایش قرار میدهد. حقتعالی به برخی ثروت، نیرو و تندرستی میدهد و از برخی دیگر اینها را سلب مینماید تا بعضی به برخی دیگر نیاز داشته باشند و تا که دانسته شود چه کسی شکر میکند و چه کسی صبر مینماید. کفار ثروتمند به مؤمنان نیازمند میگویند: آیا این مسکینها را خدایتعالی به سوی اسلام هدایت نموده و ما را هدایت نکرده است؟ پاسخ اینها چنین است که حقتعالی بهتر میداند چه کسی شکرگذار و مستحق ایمان است تا او را هدایت کند.
﴿وَإِذَا جَآءَکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بَِٔایَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۖ کَتَبَ رَبُّکُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ أَنَّهُۥ مَنۡ عَمِلَ مِنکُمۡ سُوٓءَۢا بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَأَنَّهُۥ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٥٤﴾.
و ای محمد ج! هرگاه مؤمنان صادق نزد تو میآیند و در پرتو آیاتی که بر تو نازل میشود دربارۀ توبه سوال میکنند به آنها سلام گفته و به نرمی سخن بگوی و به آنها خبر بده که خدایتعالی توبه پذیر است و رحمت او بر همه چیز وسعت دارد و او بر خود لازم نموده تا توبۀ توبه کنندگان را بپذیرد.
پس هر کس مرتکب گناه شود و موجبات خشم الهی را فراهم کند در حالی که عاقبت این عمل خود را نمیداند – هر گناه کار جاهل است ولو موضوع حرمت آن عمل را نیز بداند – و سپس از گناه خود دست بردارد و بر آن پشیمان شده و عمل خود را نیکو بگرداند خداوند عزوجل گناه چنین کسی را محو میکند و او را مشمول رحمت خود میگرداند، زیرا او دارای مغفرتی وسیع و رحمتی بسیار است.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلِتَسۡتَبِینَ سَبِیلُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٥٥﴾.
و مانند این بیانی که بر تو نازل کردیم دلائل را نیز بر تو بیان میکنیم و حجّت و معجزات را واضح میسازیم تا حق ظاهر شود و باطل باطل و راه منحرفان تکذیبگر واضح گردد.
﴿قُلۡ إِنِّی نُهِیتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚ قُل لَّآ أَتَّبِعُ أَهۡوَآءَکُمۡ قَدۡ ضَلَلۡتُ إِذٗا وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِینَ ٥٦﴾.
ای محمد ج! برای بتپرستان بگو پروردگار من مرا از شرک نهی نموده و من هرگز از هوی و هوس شما پیروی نمینمایم که شما گمراهید. من هدایت پروردگار خود را که به سوی من وحی نموده پیروی مینمایم و اگر از راه شما پیروی کنم راه راست را گم خواهم نمود و هدایتی را که خدایم من را با آن گرامی داشته ترک خواهم کرد.
﴿قُلۡ إِنِّی عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَکَذَّبۡتُم بِهِۦۚ مَا عِندِی مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦٓۚ إِنِ ٱلۡحُکۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ یَقُصُّ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰصِلِینَ ٥٧﴾.
ای محمد ج! به این کفار بگو: من بر حجتی واضح و آشکار و بر راه راست توحید و عبادت خدا عزوجل قرار دارم ولی شما این وحی را تکذیب نموده و من توان تعجیل در نزول عذابی را که میطلبید ندارم. من صرفاً بندهای هستم که جز تبلیغ وحی دیگر مالک هیچ امری نیستم. حکمت و تعیین تعجیل در عذاب یا تأخیر آن نزد خداست و اوتعالی حق را واضح میسازد و تنها او هدایت را بیان مینماید، او خدایی است که بین حق و باطل فرق میگذارد و یا حکم خود در بین مؤمنان و کافران داوری مینماید.
﴿قُل لَّوۡ أَنَّ عِندِی مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦ لَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۗ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِٱلظَّٰلِمِینَ ٥٨﴾.
ای محمد ج! به این مشرکان خبر بده که اگر تقدیم عذابی که در نزول آن عجله میکنند بر عهدۀ تو میبود حتماً این عذاب را بر آنان نازل میکردی و مسأله در بین آنها و تو خاتمه مییافت و خداوند عزوجل به این امر داناست که چه کسی با تجاوز از حد و اعراض از ایمان مستحق عذاب است.
﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَیۡبِ لَا یَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ ٥٩﴾.
و نزد خدایتعالی خزینههای غیب است، جز او کسی این خزینهها را نمیداند. امور غیبیی مانند: وقت وقوع قیامت، هنگام نزول باران، اینکه در رحم زن چه چیزی وجود دارد و اینکه یک انسان فردا چه کاری انجام میدهد و محل مردن شخص. او بر تمام امور پنهان خشکیها و دریاها آگاه است و میتواند برگهای درختان چه وقت میافتند و دانش هر دانهای که در زمین قرار دارد و اینکه در کجاست و هر چیز تری که در او حیات است مانند انسان، حیوان و نبات و... نزد اوست، زیرا تمام اینها در کتاب لوح محفوظ نوشته شده و واضح و آشکار است.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَتَوَفَّىٰکُم بِٱلَّیۡلِ وَیَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ ثُمَّ یَبۡعَثُکُمۡ فِیهِ لِیُقۡضَىٰٓ أَجَلٞ مُّسَمّٗىۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ مَرۡجِعُکُمۡ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٦٠﴾.
او خدایی است که ارواح شما را هنگام خواب شب نگه میدارد و شما مانند مردگان میشوید. این اوست که شما را از خواب بیدار میکند گویا که بعد از مرگ خویش برانگیخته میشوید. او برکاری که در روز انجام میدهید آگاه است. همۀ اینها به این منظور است که تا اجل محدود و عمر معدود شما در دنیا خاتمه یابد و او در روز قیامت شما را به سوی خود بازمیگرداند و بر آنچه انجام میدهید محاسبه میکند و بنابر اعمالتان جزا میدهد.
﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۖ وَیُرۡسِلُ عَلَیۡکُمۡ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا یُفَرِّطُونَ ٦١﴾.
و خدایتعالی بندگان خود را مقهور خود نموده، قهر او بر بندگان قهر علو، قدرت و جبروت است و فوقیت و برتری مطلق آنگونه که سزاوار اوست مخصوص او میباشد. هر آفریدهای در برابر عظمت او خاضع و فروتن است. او ملائکهای را موکل نموده تا به حفظ و ثبت آنچه انجام میدهید بپردازند و شما را از آنچه میترسید نگهدارند و هرگاه موعد مرگ یکی از شما فرا رسد ملائکه روحش را قبض مینمایند در حالی که به هیچکس مهلت نمیدهند و آنچه را که به آن موکل شدهاند ضایع نمیسازند، بلکه اوامر را با کمال دقت انجام میدهند.
﴿ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۚ أَلَا لَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِینَ ٦٢﴾.
سپس مردگان به سوی خدای خویش بازمیگردند تا به حسابشان عادلانه رسیدگی کند. او سریعترین حسابگر است که در وقتی اندک انبوهی را محاسبه مینماید و در بین خلایق در مدتی کوتاه فیصله صورت میدهد چون قدرت و حکمتش کامل است.
﴿قُلۡ مَن یُنَجِّیکُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ٦٣﴾.
ای محمد ج! برای مشرکان بگو چه کسی شما را از امور مخوف خشکی نجات میدهد؟ و از خطرهای دریا و مهلکههایش سالم بیرون مینماید؟ چه کسی غیر از خدای یکتا و یگانه که شما به او شریک آوردید این کار را به انجام میرساند؟ البته با در نظرداشت این مطلب که هرگاه عرصه بر شما تنگ شود و در مخمصه و در هالهای از خطر قرار گیرید، فوراً به سوی خدایتعالی التجا مینمائید و به صورت پنهان و آشکار او را میخوانید و با او پیمان میبندید که اگر شما را از این مخمصه سالم بیرون کند او را به یکتائی پرستش میکنید و هیچکس را شریک و انبازش قرار نمیدهید.
﴿قُلِ ٱللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنۡهَا وَمِن کُلِّ کَرۡبٖ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِکُونَ ٦٤﴾.
بگو این تنها خداست که متولی نجات شما از تمام این خطرها و مهلکههاست و هیچکس جز خدای بزرگ توان چنین کاری را ندارد، او کسی است که شما را از هر خطری که بر شما احاطه نموده نجات میدهد و شما را از هر موقف هولناکی سالم نگه میدارد و هر سختیی را از شما دور مینماید ولی بعد از این نجات، این شمائید که با خدا عزوجل شریک و انباز قرار میدهید و به این ترتیب در هنگام آسودگی و آسایش نافرمانی میکنید و هنگام سختی اطاعت و زاری مینمائید.
﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن یَبۡعَثَ عَلَیۡکُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِکُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِکُمۡ أَوۡ یَلۡبِسَکُمۡ شِیَعٗا وَیُذِیقَ بَعۡضَکُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَفۡقَهُونَ ٦٥﴾.
برای آنها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم بگو که خدای یگانه توان این را دارد تا بر شما عذابی از آسمان مانند صاعقه، سنگ، طوفان و از این قبیل نازل کند و یا شما را از زیر پایتان با خسف و زلزله هلاک کند یا شما را از هم متفرق سازد و در بین شما اختلاف ایجاد کند طوری که خودتان دیگرانتان را از بین ببرید.
تو در این امر تدبر کن که چگونه ما به آنها و اقسام موعظهها و براهین را ارائه مینمائیم تا بعد از فهم و درک از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنند و بین حق و باطل فرق قایل شوند؛ ولی هیهات که گناهان بر قلبهای آنها متراکم شده و این قلبها را از مشاهدۀ هدایت خدای دانای غیب کور کرده است از اینروی گمراه کور و از مسیر درست خارج میباشد.
﴿وَکَذَّبَ بِهِۦ قَوۡمُکَ وَهُوَ ٱلۡحَقُّۚ قُل لَّسۡتُ عَلَیۡکُم بِوَکِیلٖ ٦٦﴾.
مشرکان کتاب خدا را در حالی که همهاش حقیقت و راست است تکذیب کردند. ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آنها بگو من حافظ اعمال شما نیستم تا براساس آن جزا و پاداشتان دهم، چنانچه اسرار شما را نیز نمیدانم. بر خدا عزوجل بیان و بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ و بر مردم انقیاد و اطاعت است و در اخیر حساب همه بر پروردگار است.
﴿لِّکُلِّ نَبَإٖ مُّسۡتَقَرّٞۚ وَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٦٧﴾.
هرکاری نهایتی دارد و هر پدیدهای عاقبتی که به سوی آن منتهی میشود. خیر، شر و حق و باطل آشکار میشود و به زودی ای تکذیبگران بر شما عاقبت اعمال زشتتان هنگام نزول عذاب میگردد؛ زیرا هر عملی مدتی دارد و هر عاملی به آنچه انجام داده ملاقی خواهد شد در حالی که پشیمانی سودی ندارد.
﴿وَإِذَا رَأَیۡتَ ٱلَّذِینَ یَخُوضُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیۡرِهِۦۚ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّکۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٦٨﴾.
و آنگاه که تکذیبگران را دیدی به قرآن و آیات ما استهزا میکنند و برخی از قرآن را بر برخی دیگر میکوبند و در آن جدل، خصومت و شک مینمایند، نشستن با آنها را رها کن تا در موضوعی دیگر سخن بگویند و هرگاه فراموش کردی و با آنها نشستی پس هرگاه که به یادت آمد از مجلس آنها برخیز و بیرون شو که آنها تجاوزگرانی هستند که به راه حق توفیق نمییابند و به رشد نمیرسند.
﴿وَمَا عَلَى ٱلَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَیۡءٖ وَلَٰکِن ذِکۡرَىٰ لَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ٦٩﴾.
بر کسانی که ایمان آورده و از پیامبرش پیروی کردهاند بازخواستی راجع به استهزای استهزاگران که نسبت به آیات الهی انجام میدهند بعد از اینکه آنها را تبلیغ و نصیحت کنند نیست؛ زیرا بر مؤمنان لازم است تا گناهکاران را موعظه کنند چون برای آنها اجر و پاداش کسی است که هدایت میشود نه گناه گمراهان.
﴿وَذَرِ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَعِبٗا وَلَهۡوٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ وَذَکِّرۡ بِهِۦٓ أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ بِمَا کَسَبَتۡ لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ وَإِن تَعۡدِلۡ کُلَّ عَدۡلٖ لَّا یُؤۡخَذۡ مِنۡهَآۗ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ أُبۡسِلُواْ بِمَا کَسَبُواْۖ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِیمٖ وَعَذَابٌ أَلِیمُۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡفُرُونَ ٧٠﴾.
و از کسی که به دین و شریعت استهزا میکند رویگردان که زندگانیاش بازی و اعمالش لهو و بیهوده است. او کسی است که دنیایش او را با فتنهها و امور زیبندۀ خود فریب داده از اینروی به کتاب الهی پشت کرده و حساب و کتاب را فراموش نموده است. و تو همواره با کتاب الهی مردم را بیم ده تا دلهای آنها از ایمان تهی نگردد و در دام عصیان سقوط نکند که گناه موجب هلاکت بنده است و برای هیچ ذاتی هنگامی که در زیان قرار میگیرد هیچ دوست و شفیعی که به او نفع برساند غیر از خدا نمیباشد. خدا عزوجل ولی و دوستدار کسی است که او را متولی خود بداند و یاری دهندۀ کسی است که او را بخواند و اگر ذات هلاک شده، هر چیزی را به منظور نجات از عذاب فدیه دهد این فدیه از او پذیرفته نمیشود؛ زیرا شرک گناهی است که مغفرت ندارد و این مشرکان به سبب اعمال خود هلاک شده و در زبان قرار گرفتهاند از اینروی شراب آنها آب جوش و داغ توأم با درد و الم آنهم در آتش دوزخ است؛ چون به خدا عزوجل کافر شده و پیامبرانش را تکذیب کردهاند.
﴿قُلۡ أَنَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُنَا وَلَا یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَىٰٓ أَعۡقَابِنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ کَٱلَّذِی ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّیَٰطِینُ فِی ٱلۡأَرۡضِ حَیۡرَانَ لَهُۥٓ أَصۡحَٰبٞ یَدۡعُونَهُۥٓ إِلَى ٱلۡهُدَى ٱئۡتِنَاۗ قُلۡ إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰۖ وَأُمِرۡنَا لِنُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٧١﴾.
برای مشرکان بگو آیا بتهایی را پرستش کنیم که نه نفعی میرسانند و نه ضرری دارند و عبادت خدای یکتا و یگانه را ترک کنیم؟ خدایی که مالک نفع و ضرر است و زمام امور همه چیز در ید بلاکیف اوست؟! آیا ما بار دیگر به سوی ظلمات و تاریکیهای شرک گام برداریم آنهم بعد از اینکه خدایتعالی ما را به سوی نور ایمان هدایت و رهنمایی کرده است و به این ترتیب مثل و حالت ما مانند مثل و حالت کسی شود که شیطان او را فریب داده او را درست را گم کرده است و به نصیحت و توصیههای دوستانش که او را به سوی ایمان فرا میخوانند گوش فرا نداده و به دنبال هوی و هوس خود رفته است. تو به این اعراضگران خبر بده که آنچه خدایتعالی من را به خاطر تبلیغ آن فرستاده راه و منهج راست و برابر است و خدایتعالی بر ما واجب نموده تا در برابر دین او گردن نهیم و از پیامبرش اطاعت کنیم و به او هیچ چیزی را شریک و انباز قرار ندهیم، زیرا او پرورش دهندۀ بندگان خود با نعمتهایش است و او متولی امور آنهاست که امور زندگانی آنها را به پیش میبرد.
خلاصۀ آیه ضرورت ترک بتپرستی و ایمان به خداست.
﴿وَأَنۡ أَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّقُوهُۚ وَهُوَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٧٢﴾.
و بر شما برپای داشتن نماز را واجب کردیم تا شما را از فحشا و منکر بازدارد و همچنان انجام اعمال صالح و ترک منکرات را و شما به زودی به سوی پروردگار خود بازخواهید گشت تا شما را در برابر حسناتتان پاداش نیک و در برابر بدیهایتان کیفر دهد.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ وَیَوۡمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُۚ قَوۡلُهُ ٱلۡحَقُّۚ وَلَهُ ٱلۡمُلۡکُ یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِۚ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ ٧٣﴾.
خدای یگانه تنها کسی است که آسمانها و زمین را به حق آفرید تا عبادتش به جای آورده شود. او به همۀ آنانی که در آسمانها و زمیناند روزی داد تا شکرش ادا گردد. و یا آور هنگامی که خداوند عزوجل اراده کند تا قیامت را با واژۀ «کُن» برپای دارد و با این کلمه قیامت در یک چشم برهم زدن و یا سریعتر از آن به وجود آید. قول و وعدۀ الهی در این زمینه و در تمام عرصهها حق و راست است؛ زیرا پادشاهی از آن اوست و او آنگونه که بخواهد در هستی تصرف مینماید و هیچ بندهای در ملکوتش با او منازعه نمینماید و در جبروتش کسی با او مشارکت ندارد.
تمام ملکیت حقتعالی هنگام نفخۀ دوم صور تبلور مییابد زمانی که تمام آنچه در قبرهاست بیرون ریخته شود و آنچه در سینههاست فاش گردد و تمام آنچه انظار نهان و از دایرۀ حدس و گمان پنهان است را خدایتعالی میداند که او بر نهان و آشکار آگاه و دارای حکمت است. هرکار او به دقت صورت میگیرد و عملکردش با احسان و عطایش توأم با امتنان است. او بر نیتها و امور پوشیده با خبر است. علم و دانش او به اسرار اشیا رسیده و بر تفاصیل مردگان و زندگان احاطه دارد.
﴿۞وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ ءَازَرَ أَتَتَّخِذُ أَصۡنَامًا ءَالِهَةً إِنِّیٓ أَرَىٰکَ وَقَوۡمَکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٧٤﴾.
و یادآور هنگامی را که ابراهیم با پدرش آذر استدلال و مجادله نمود و خطاب به او گفت چگونه بتهایی را میپرستی که نه نفعی دارند و نه ضرری و عبادت خدای یکتای قهّار را رها مینمائی! به این ترتیب تو و قوم تو از حق انحراف کرده و راه درست را گم کردهاید و برای من چنین هویدا شده که گمراهیتان آفتابی شده؛ زیرا شما به خدا عزوجل شریک آوردید و عبودیتش را ترک کردید.
این آیه دلالت بر دعوت فرزند از پدر و شروع به اصول توحید هنگام دعوت و همچنان دوستی با خدا عزوجل و نرمی با پدر ولو مشرک باشد دارد.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُرِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ مَلَکُوتَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلِیَکُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِینَ ٧٥﴾.
و همانگونه که ابراهیم علیه السلام را در سلوک راه هدایت توفیق دادیم به همین صورت ابراهیم علیه السلام در جریان آنچه در آسمان و زمین از امور شگفتانگیز و صنعت واضح الهی توأم با نشانههایی که دلالت بر قدرت عظیم خدایتعالی و حکمت او دارد قرار دادیم تا ایشان در ایمان رسوخ بیشتری پیدا کند، زیرا کسی که تدبّر کند میبیند و آنکه تفکر نماید یقین او ایمانش زیاد میگردد و هستی کتابی باز برای هر زندهجان است.
﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَیۡهِ ٱلَّیۡلُ رَءَا کَوۡکَبٗاۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّیۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِینَ ٧٦﴾.
و چون شب فرا رسید و بر جهان تاریکی خود را گسترانید و ابراهیم علیه السلام ستارهای روشن ملاحظه کرد خواست با قومش مناظره کند و آنها را تدریجاً با ارائۀ مثل ستاره به حق برساند از اینروی به آنها گفت این پروردگار من است – این سخن ابراهیم به منظور مناظره و جلب توجه آنها بود تا از این طریق آنها را به بطلان عبادت ستارگان برساند – و چون ناپدید شد ابراهیم علیه السلام گفت من خدایی را که پنهان شود دوست ندارم. پس این ستاره صلاحیت این را ندارد که خدا باشد، زیرا پنهان شدن نقصی است که در ستاره رونما میگردد در حالی که موجودی به نام خدا باید قائم به نفس و برای همیشه زنده و بر قرار باشد.
﴿فَلَمَّا رَءَا ٱلۡقَمَرَ بَازِغٗا قَالَ هَٰذَا رَبِّیۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمۡ یَهۡدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّآلِّینَ ٧٧﴾.
و چون ابراهیم علیه السلام ماه را دید که طلوع کرد و با نور خود درخشید به منظور اینکه قوم خود را از نظرشان متحول سازد گفت این ماه پروردگار من است ولی زمانی که ماه غائب شد ابراهیم علیه السلام در حالی که خواهان هدایت از سوی پروردگار خود بود گفت: اگر خدایتعالی ما را در این مسأله به حق نرساند حتماً از جملۀ کسانی خواهم بود که از راه است گمراه شده و از حق منحرف شده است؛ زیرا به خدای رحمان و رحیم شریک آوردهام.
﴿فَلَمَّا رَءَا ٱلشَّمۡسَ بَازِغَةٗ قَالَ هَٰذَا رَبِّی هَٰذَآ أَکۡبَرُۖ فَلَمَّآ أَفَلَتۡ قَالَ یَٰقَوۡمِ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ ٧٨﴾.
و چون آفتاب را دید که طلوع نمود گفت این خدای من است که از ماه و ستارگان بزرگتر است. ولی آفتاب غروب نمود از اینرو گفت آنچه غروب کند صلاحیت این را ندارد که عبادت شود. پس از عبادت غیر خدا عزوجل چه خورشید باشد یا ماه و ستارگان و بتها و غیره به خدا عزوجل پناه میبرم، زیرا یگانه مستحق عبادت خدای یکتا و یگانه است اما این مخلوقات پس توجیه هیچ عبادتی به سوی اینها جایز نیست، زیرا اینها مخلوقاتیاند که مالک هیچ نفع و ضرری نیستند و نمیتوانند کسی را زنده کنند یا بمیرانند و یا حشر و نشر کنند.
﴿إِنِّی وَجَّهۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ حَنِیفٗاۖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٧٩﴾.
من جهت خویش را به سوی پروردگار یگانۀ خود قرار دادهام. پروردگار یکتائی که آسمانها و زمین را براساس توحید و اعراض از شرک آفریده و من از عمل مشرکان به خدای خود پناه میبرم. چنین باوری اساس و لبّ دین و یکتا پرستی است.
﴿وَحَآجَّهُۥ قَوۡمُهُۥۚ قَالَ أَتُحَٰٓجُّوٓنِّی فِی ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنِۚ وَلَآ أَخَافُ مَا تُشۡرِکُونَ بِهِۦٓ إِلَّآ أَن یَشَآءَ رَبِّی شَیۡٔٗاۚ وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ٨٠﴾.
ابراهیم علیه السلام با قوم خود در مسألۀ الوهیت مجادله کرد و خطاب به آنها گفت: چگونه با من در الوهیت پروردگارم و توحیدی که به خالق خود دارم مجادله میکنید در حالی که بر این عمل دلیل دارم، حقتعالی من را بر حق ثابت ساخته و از باطل نگهداشته است. من از خدایان باطل شما از قبیل بتها و ستارگان نمیترسم و از ناحیۀ آنها به هیچ وجه آسیب و ضرری به من نمیرسد، زیرا پروردگار من همه چیز را میداند و هیچ امری بر او پوشیده نیست. شما را چه شده که تدبر نمیکنید تا بدانید او خدایی است مستحق عبادت و دیگران چنین استحقاقی ندارند.
﴿وَکَیۡفَ أَخَافُ مَآ أَشۡرَکۡتُمۡ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّکُمۡ أَشۡرَکۡتُم بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ عَلَیۡکُمۡ سُلۡطَٰنٗاۚ فَأَیُّ ٱلۡفَرِیقَیۡنِ أَحَقُّ بِٱلۡأَمۡنِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨١﴾.
چگونه از بتهای شما بهراسم در حالی که این بتها نفع و ضرری نمیرسانند. شما نیز از پروردگار یکتا و قهّار نمیهراسید، خدایی که نفع و ضرر از جانب اوست با توجه به اینکه عبادتی که نسبت به بتها انجام میدهید حجّت و دلیلی بر صحت آن نزد شما وجود ندارد. پس آیا من در حالت توحید و یکتا پرستی بر حق، امن و سلامتی قرار دارم یا شما در حالت شرک و گمراهی سزاوار چنین چیزی هستید؟ دربارۀ آنچه از شما سوال کردم به من خبر دهید!
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ إِیمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢﴾.
آنانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرش پیروی کردند و به این ترتیب بین اخلاص و متابعت پیامبر جمع نموده و ایمان خود را با شرک شائبهدار نکردند، حقتعالی اینها را از هر غم، اندوه و ترسی در امان میسازد و از هر شری حفظ مینماید، زیرا آنها اسباب نجات را تحقق بخشیدند و آنها کسانیاند که بر هدایت ربانی و شناخت راه راست توفیق یافتند و باید توجه داشت هیچ امنیتی بدون ایمان نیست و هیچ ایمانی برای کسی که از شیطان اطاعت کند نمیباشد.
﴿وَتِلۡکَ حُجَّتُنَآ ءَاتَیۡنَٰهَآ إِبۡرَٰهِیمَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦۚ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُۗ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ٨٣﴾.
این برهان و دلیل ماست که بر پیامبر خویش ابراهیم علیه السلام آموختیم تا بر قوم خود غالب آمد و ما کسانی هستیم که با علم و حکمت کسی را از بندگان خود که بخواهیم بر دیگران برتری میدهیم و پروردگار تو در همۀ بخششهای علمی و دینی خود حکمت دارد و میداند چه کسی مستحق عطاست و شکر نعمت برجای میآورده به این ترتیب صاحب دلیل مقامی بلند دارد و از حامل آثار و روایات نظر به داشتن حجت، تقدیر و توقیر میشود.
﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَۚ کُلًّا هَدَیۡنَاۚ وَنُوحًا هَدَیۡنَا مِن قَبۡلُۖ وَمِن ذُرِّیَّتِهِۦ دَاوُۥدَ وَسُلَیۡمَٰنَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَٰرُونَۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٤﴾.
و خدایتعالی برای ابراهیم اسحاق را به عنوان فرزند داد و یعقوب را نواده و این دو را در مسیر پدر ثابت قدم و استوار ساخت. به این دو نیز کتاب و حکمت داد و نوح علیه السلام را پیش از ابراهیم علیه السلام بر راه راست هدایت کرد و از نسل نوح علیه السلام داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی و هارون علیهم السلامرا به همۀ اینها علم و حکمت آموخت و به آنها نبوت داد و به سوی حق هدایتشان کرد، زیرا آنها اوامر الهی را به نیکوئی پذیرفتند و به موجب به خوبی عمل نمودند این بود که خدایتعالی به آنها هدایت را جایزه داده و با رسالت گرامیشان داشت و خداوند عزوجل به هر کسی که مانند آنها عمل کند و از روش آنها پیروی کند ثواب و پاداش میدهد.
﴿وَزَکَرِیَّا وَیَحۡیَىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلۡیَاسَۖ کُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٨٥﴾.
و اینگونه خدایتعالی هدایت نموده و زکریا و یحی و عیسی و الیاس علیهم السلامرا توفیق داد تا در منهجی سالم و راهی راست گام بردارند که آنها پیشوایان هدایت و نشانههای اصلاحاند که اقوالشان نیکو بوده و اعمالشان صحیح و احوالشان در صداقت و راستی بوده است.
﴿وَإِسۡمَٰعِیلَ وَٱلۡیَسَعَ وَیُونُسَ وَلُوطٗاۚ وَکُلّٗا فَضَّلۡنَا عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٦﴾.
و خداوند عزوجل اسماعیل، یسع، یونس و لوط را به سوی حق و رضوان خود هدایت نمود و آنها را با نبوت و نشانههای خود برتری داد و با امامت بر سایر مردم رفعت بخشید.
﴿وَمِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡ وَإِخۡوَٰنِهِمۡۖ وَٱجۡتَبَیۡنَٰهُمۡ وَهَدَیۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٨٧﴾.
و خداوند عزوجل از پدران این پیامبران و ذریه و برادرانشان کسانی را که راده کرد هدایت نمود و آنها را با هدایت خویش برگزید و بر آنها با توجهی خاص منت نهاد، ولایتشان داد؛ پس آنها در روشی برابر و مذهبی درست از صدق در عبودیت و تمام طاعت قرار دارند.
﴿ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَکُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٨٨﴾.
این هدایتی که پیامبران بر آن قرار دارند فقط از جانب خدای یگانه است چون بر آنها وحی نازل نموده و آنها را در انجام اعمال خوب توفیق داده است و اینگونه خداوند عزوجل کسی را از بندگانش که بخواهد به انجام اعمال درست موفق میسازد و اگر انبیا – به فرض محال – به خداوند عزوجل شریک میآوردند همانا تمام سعی و کوشش آنها باطل میشد و آنه راه خود را گم میکردند؛ زیرا شرک، هر عملی را از بین میبرد و هر حسنهای را تباه میسازد پس چگونه خواهد بود حال دیگران. چقدر گمراهاند برخی از بندگان! این پیامبران را بنگرید که در ترک توحید چنین تهدید میشوند!!
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَۚ فَإِن یَکۡفُرۡ بِهَا هَٰٓؤُلَآءِ فَقَدۡ وَکَّلۡنَا بِهَا قَوۡمٗا لَّیۡسُواْ بِهَا بِکَٰفِرِینَ ٨٩﴾.
این پیامبران گرامی کسانیاند که خدایتعالی آنها را با نازل کردن کتابهای خویش بر آنها که به منظور هدایت مردم صورت گرفته شرف داده است و آنها را در گفتار و اعمالشان رهیاب نموده و با نبوت گرامی داشته که در آن عصمت، طهارت و صلاح قرار دارد و اگر کفار مشرک به آنچه وحی کردیم کفر ورزند، همانا ما گروهی دیگر از مردم که همان مؤمنان باشند را برگزیدیم و آنها را توفیق دادیم و اینها تا روز قیامت به کتاب باور دارند و از پیامبر پیروی میکنند و همواره حق را نصرت و یاری میرسانند و در عبادات خود اخلاص را رعایت مینمایند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ قُل لَّآ أَسَۡٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡعَٰلَمِینَ ٩٠﴾.
این پیامبران کسانیاند که خدایتعالی آنها را در طاعت و عبادت خود و در رسیدن به رضوان الهی از طریق امتثال اوامرش توفیق داده و احوالشان، گفتارشان و اعمالشان را صالح و نیکو ساخته است. پس تو نیز از مسیر آنها پیروی کن و به آنها اقتدا نما و ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای مشرکان بگو من در برابر تبلیغ دین از شما مال و یا بهرهای از دنیای زائل را نمیطلبم؛ زیرا عمل من خاص به خاطر رضای خداست و من امید ثواب و پاداش او را دارم و این دینی که به خاطر آن معبوث شدهام و رسالتی را که حمل کردهام صرفاً به خاطر تذکیر و یادآوری برای مردم است. این دین آنها را به سوی هدایت فرا میخواند و از گمراهی برحذر میدارد، امید است که موعظه و تذکیر به شما نفع داشته باشد.
این آیه دلالت بر آن دارد که شرائع کسانی که قبل از ما بودهاند شریعت ما نیز هست البته در اموری که از آن نهی نشدهایم و اینکه یک انسان دعوتگر هیچگاه بر دعوت خود اجر و مزدی نمیطلبد.
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ إِذۡ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٖ مِّن شَیۡءٖۗ قُلۡ مَنۡ أَنزَلَ ٱلۡکِتَٰبَ ٱلَّذِی جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورٗا وَهُدٗى لِّلنَّاسِۖ تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِیسَ تُبۡدُونَهَا وَتُخۡفُونَ کَثِیرٗاۖ وَعُلِّمۡتُم مَّا لَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنتُمۡ وَلَآ ءَابَآؤُکُمۡۖ قُلِ ٱللَّهُۖ ثُمَّ ذَرۡهُمۡ فِی خَوۡضِهِمۡ یَلۡعَبُونَ ٩١﴾.
آنانی که به خدا عزوجل شریک آوردهاند هرگز اوتعالی را آنگونه که شایسته است تعظیم نکردهاند، زیرا گفتند که خداوند عزوجل وحیی بر هیچیک از مردم نازل ننموده است. این سخن را به دروغ و بنابر باطل گفتند. به آنها بگو چه کسی تورات یهودیان را بر موسی نازل کرده است؟ این در حالی است که آنها تورات را تبدیل به مجرد صفحاتی کردند که از آن هیچ نفع و بهرهای نمیگیرند و آنچه به آنها مناسب است را ظاهر میسازند و آنچه مناسب نیست پنهان میدارند و به آن عمل نمینمایند چنانچه با اطلاعات مربوط به پیامبر ما، آیات رجم و بسیاری از احکام دیگر چنین کردند.
محققاً که خدایتعالی به شما وحی و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تعلیم داده و اموری را که شما نمیدانستید نه شما و نه پدران شما که گذشتهاند. خداوند عزوجل کتاب را نازل نموده و کسی را که خواسته هدایت کرده و برایش حجّت و دلیل اقامه نموده است. پس تو این جاهلان را بگذار که همچنان در گمراهی خود سرگردان باشند و در لهو و لعب خویش بازی کنند؛ زیرا در کار خود هیچ دلیل و برهانی ندارد چون کسی که حق را ترک کند گمراه میشود از اینرو سخن آنها دروغ و زندگیشان بازی است.
﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ مُّصَدِّقُ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَاۚ وَٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ یُؤۡمِنُونَ بِهِۦۖ وَهُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ یُحَافِظُونَ ٩٢﴾.
این قرآنی که ما به سوی تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل کردیم تلاوت، تدبر و عمل به آن مایۀ برکت است، زیرا قرآن راه رستگاری و مسیری است که به موفقیت و پیروزی منتهی میشود. قرآن کتابهای آسمانی قبل از خود را تصدیق مینماید. خدایتعالی قرآن را نازل نموده تا پیامبرش اهل مکه و اطراف آنها را از گوشه و کنار جهانانذار دهد و آنکه به روز قیامت باور داشته باشد، باور دارد که قرآن حق و از جانب خدایتعالی است. اینها بر ادای نماز در اوقات آن محافظت مینمایند درست آنگونه که حقتعالی مشروع نموده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیان کرده است. پس قرآن مبارک، پیامبر صادق، دعوت او جهانی و نماز ستون دین است.
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَلَمۡ یُوحَ إِلَیۡهِ شَیۡءٞ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِی غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ بَاسِطُوٓاْ أَیۡدِیهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَکُمُۖ ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا کُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَکُنتُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِهِۦ تَسۡتَکۡبِرُونَ ٩٣﴾.
در دنیا هیچکس ظالمتر از کسی نیست که بر خدا عزوجل دروغ بربندد، مانند کسی که میپندارد خدایتعالی هرگز پیامبری نفرستاده و کتابی نازل ننموده یا گمان کرده است که حقتعالی به سوی او وحی نموده و او را به سوی مردم فرستاده است، در حالی که بر خدا افترا میبندد، او نه وحیی دارد و نه رسالتی. یا کسی که گمان کرده است میتواند مانند قرآن که یک معجزۀ شگفتانگیز و مبارک است بیاورد. اگر تو این تکذیبگران مستکبر را بنگری که در حالت احتضار و هنگام نزع روح قرار دارند و ملائکه ارواحشان را قبض میکنند و دستان خود را به سوی آنها با عذاب و خشم دراز میکنند و میگویند: ارواح شریر خویش را بدهید تا از اجساد نجس شما بیرون شود و در پی آن ذلّت و درد بکشید تا کیفری به افترای شما بر خدا و تمسخرتان نسبت به آیات الهی و تکذیبتان به پیامبران باشد و چون شما از انقیاد در برابر شریعت خدا و تسلیم شدن به دین او و پیروی از پیامبرش استکبار کردهاید.
﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ کَمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَکۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰکُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِکُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَکُمۡ شُفَعَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِیکُمۡ شُرَکَٰٓؤُاْۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَیۡنَکُمۡ وَضَلَّ عَنکُم مَّا کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٩٤﴾.
شما در روز رستاخیز بزرگ به سوی ما تک و تنها بازگشتید، بدون اولاد، اموال، مقام و منصب و بدون یاری دهنده یا لشکر و خدمه و خشم. در آن روز مالی نیست که نفعی داشته باشد و یا فرزندی که چیزی را از انسان دفع نماید و نه دوستی که بتواند شفاعت کند. شما در حالت عریان، دست همانگونه که شما را آفریده بودیم آمدید در حالی که تمام آنچه به شما از قوت، نیرو، مقام، قدرت و متاع داده بودیم را پشت سر گذاشتید و از همه جالبتر اینکه در آن روز بتهایی را که خدا میپنداشتید و گمان میکردید به شما نفعی میرسانند و ضرری را از شما دفع میکنند و یا در پیشگاه خدا عزوجل شفاعت مینمایند با شما نمیبینیم، خدایان باطلی که گمان میکردید حق دارند تا عبادت شوند، اکنون تمام علایق و روابط بین شما و آن بتها قطع شده و اعتقادتان در اینکه بتها نفع و ضرر میرسانند باطل شده است و شما به سوی زیان و غضب خدای رحمان بازگشتید. هیچکس از شما در معاملۀ خود زیانمندتر است و حسرت نمیخورد. به این ترتیب بر شما پشیمانی و شدّت درد و گامهای نادرست جمع شده است.
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰۖ یُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَمُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتِ مِنَ ٱلۡحَیِّۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ ٩٥﴾.
تنها خدایتعالی مستحق عبودیت است، زیرا او دانه را میشکافد و از آن کشت و هسته را میشکافد و از آن درخت را بیرون میآورد. او و تنها او کسی است که زنده را از مرده بیرون میکند مانند طفل که از نطفه و مرغ که از تخم بیرون میشود، و او تنها او کسی است که مرده را از زنده بیرون مینماید مانند نطفه که از مرد و زن و تخم که از پرنده و هسته که از درخت خرما و دانه که از کشت و از این قبیل بیرون مینماید.
کسی که چنین کند اهل و شایستۀ عبادت و الوهیت است نه دیگران؛ زیرا برای او هیچ شریکی در خلقش نیست بنابراین لازم است تا در عبودیتش نیز شریکی نباشد. از اینرو ضروری است کسی عبادت شود که خلق و ایجاد میکند. با وجود چنین لزومی مشرکان چگونه عبادتهای خود را به سوی غیر خدا عزوجل متحول میسازند و با او خدای دیگری بنابر باطل، گناه و بدکاری قرار میدهند.
﴿فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّیۡلَ سَکَنٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٩٦﴾.
و خداوند عزوجل تنها او صبح را در میان تاریکیهای شب شکافت و سفیدی روشن را از سیاهی شدید بیرون کرد. او شب را برای آرامش هر جنبندهای مهیا ساخت از اینروی مردم در آن خواب میشوند و چهارپایان آرام میگیرند و پرندگان به آشیانههای خود بازمیگردند و حشرات به سوراخهای خویش.
او کسی است که خورشید و ماه را بنابر حساب و کتابی خاص سیّار ساخت به گونهای که هرگز از حساب و کتاب خویش انحراف نمینمایند و او اینها را به دقت و در اوقاتی معلوم و زمانی مشخص به انجام رسانید که با این دو، حساب روز، ماه و سال فهمیده میشود. تقدیر و سنجش همۀ اینها از سوی خدایی صورت گرفته که در ملک خود تواناست. او کسی است که با قدرت خویش دیگران را مقهور نموده و به کمال خویش تقرد جسته است. او دانائی است که تدبیر خلق را میداند و همچنان محل نفع و دروازهها مصالح را. بنابراین اوتعالی با عزّت خود امر کرد و این امر نافذ شد و با علم و دانش خود قضا و قدر کرد.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلنُّجُومَ لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٩٧﴾.
و خدایتعالی تنها او کسی است که ستارههای روشن را نشانههایی ظاهر و آشکار ساخته و این نشانههای روشن دلائلی قاطع است. با آن هر کسی در کوهها و درهها راه گم کرده باشد میتواند رهیاب شود. کسی که در صحراها راه میرود با همین ستارهها راه را پیدا میکند، چنانچه ملوانها در دریا با نور ستارگان مسیر خود را طی مینمایند. ما نشانههای کونی و شرعی بیشماری را بیان کردیم تا کسی که دانش سودمندی دارد با ملاحظه این نشانهها به سوی عبادت پروردگار راه یابد؛ زیرا علم راهی به سوی شناخت خداست.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ فَمُسۡتَقَرّٞ وَمُسۡتَوۡدَعٞۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَفۡقَهُونَ ٩٨﴾.
خدا أ؛ تنها او شما را ای انسانها آفریده است، او شما را از پدرتان آدم علیه السلام به وجود آورد و سپس قرارگاه شما را در رحم زنها مقرر داشت و ذخیرهگاه شما پشت پدرانتان است. ما به شما دلائل و براهین بسیاری را در هستی، زندگی و انسان بیان کردیم تا کسی که دارای اندک فهم و تدبری است به سوی حق هدایت شود. اما غافل، هیچگاه دلیل و برهان نفعی به حال او ندارد و راهیاب نمیشود. فهم دلیل دلالت بر وضوح آنچه بر آن حجّت اقامه میگردد دارد.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ نَبَاتَ کُلِّ شَیۡءٖ فَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهُ خَضِرٗا نُّخۡرِجُ مِنۡهُ حَبّٗا مُّتَرَاکِبٗا وَمِنَ ٱلنَّخۡلِ مِن طَلۡعِهَا قِنۡوَانٞ دَانِیَةٞ وَجَنَّٰتٖ مِّنۡ أَعۡنَابٖ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُشۡتَبِهٗا وَغَیۡرَ مُتَشَٰبِهٍۗ ٱنظُرُوٓاْ إِلَىٰ ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَیَنۡعِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکُمۡ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٩٩﴾.
و خدایتعالی تنها اوست که باران را از ابر نازل میکند و با آن هر سبزهای میروید و هر کِشتی سر از زمین بیرون میآورد. سپس او از کشت دانههای استوار بر روی هم بیرون میکند چنانچه هر خوشه از خوشههای گندم منظومهای است که با دانههای خود زیبائی خاصی را به وجود آورده و در حقیقت آفریدهای است که به دقت آفریده شده است. اوتعالی از شکوفۀ درخت خرما خوشههای نزدیک به هم و دارای خرمای لذیذ، خوشرنگ و منظم که شبیه لؤلؤهای زیبا چیده شده بیرون آورد و با آب باغها و بوستانها انگور، زیتون، و انار با رنگها و طعمهای مختلف ایجاد نمود. همۀ اینها دلالت بر حکمت ایجادگر و قدرت صانع حکیم دارد، زیرا رنگهای آنها به هم نزدیک اما تفاوتهای فاحشی در طعم آنها نهفته است، البته گاهی این میوهها در شکل یا طعم و رنگ باهم نزدیکاند و گاهی دور. همۀ اینها حکمتهایی است از سوی حکیمی که باخبر است پس شما در میوههای آن آنگاه که میوه میدهد و شکوفه میزند و میدرخشد تفکر کنید، چه کسی اینها را آفریده و شکل بندی کرده است؟ در آنها زمانی تفکر کنید که پخته و رسیده میشوند که چگونه رنگ، بوی و مزۀ آنها تغییر مییابند و آمادۀ خوردن میشوند. در همۀ اینها نشانههایی بر صنعت عجیب خدای قادر و توانا و حکیم و خبیر نفهته است، ولی از اینها جز کسی که به خدا عزوجل ایمان آورد و به پیامبر باور داشته باشد و از شریعتش پیروی کند نفعی نمیگیرد و هر که روی بگرداند قلبش منحرف و فطرتش خالی و از دیگران عبرت و از هیچ آیه و نشانهای پند لازم را به دست نمیآورد.
﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَآءَ ٱلۡجِنَّ وَخَلَقَهُمۡۖ وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِینَ وَبَنَٰتِۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یَصِفُونَ ١٠٠﴾.
اما این مشرکان، پس با خدا عزوجل شرکایی از جن قرار دادند و این شرکا را عبادت نموده و از آنها ترسیدند و امید بردند در حالی که خدای تعالی، هم آنها را آفریده و هم جنیات را از اینروی حق این است که او عبادت شود. همچنان این مشرکان با نسبت دادن پسر و ختر به خدا عزوجل بر اوتعالی افترا نمودند. او کسی است که هرگز نزائیده و زاده نیز نشده است ولی این مشرکان حق خدا را ندانستند و بر او افترا نموده چیزهایی را گفتند که اصلاً مناسب نیست. پاک و منزه است خدایتعالی از چنین اوصاف قبیح و زشتی؛ زیرا او عزوجل هرگز همسری برنگزیده و اولادی ندارد و او برای همیشه یکتا و یگانه و بینیاز است.
در اینجا ملاحظه میشود که پروردگار و پیامبرش پیش از توصیف سایرین، خود را با واژۀ «سبحانه» وصف نموده که منظور نفی نقص است و با واژۀ «تعالی» که منظور اثباب کمال است.
﴿بَدِیعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَمۡ تَکُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞۖ وَخَلَقَ کُلَّ شَیۡءٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ ١٠١﴾.
و خداوند عزوجل تنها او آسمانها و زمین را با دقت آفریده و ایجاد نموده است در حالی که مانندی برای آسمانها و زمین نگذشته بود. چگونه خداوند عزوجل فرزند دارد در حالی که نیازی به کمک و مساعدت فرزند ندارد و او از همه بینیاز است و دیگران محتاج کرم و عطای اویند. در ثانی حقتعالی برای خود زنی بر نگزیده تا از او فرزندی به وجود آید. خدایتعالی اولی است که قبل از او هیچکس نیست. کسی که فرزند داشته باشد میراث برده میشود در حالی خداوند عزوجل میراث بر زمین و تمام کسانی است که بر روی آن قرار دارند و او بهترین وارثان است. اوتعالی هر موجودی را از عدم ایجاد نموده پس به کسی نیازی ندارد و همه خلایق بندگان اویند در حالی که از آنها نه امید نفع برده میشود و نه خوف ضرر از آنها وجود دارد. علم و دانش خدا واسع، شامل، کامل است و برهر چیزی احاطه دارد. او تمام آنچه را در نهان وجود دارد را میداند و بر امور پوشیده و مخفی نیز اطلاع دارد. پس اوتعالی ابداع و ایجاد میکند، نعمت میدهد و بازمیدارد و او بلند میبرد و پائین میآورد و حکم مینماید و تشریع میکند.
﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٞ ١٠٢﴾.
کسی که دارای چنین اوصافی میباشد خدایی است که مستحق الوهیت است، زیرا او پروردگار شماست که با نعمتهای خود شما را پرورش داده است، پس معبود بر حق جز او نیست. او همه چیز را از عدم به وجود آورده و شکل بخشیده و نیکو ساخته است از اینرو در برابر عظمت او خاضع و فروتن باشید و به وحدانیت حق گردن نهید و تنها او را بپرستید. او کسی است که موکل چیز است، هم در آفرینش آنها و هم در تدبیر و تصریف امور آنها و او مسأله حفظ، مراقبت و محاسبۀ همه را بر عهده گرفته است.
﴿لَّا تُدۡرِکُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَهُوَ یُدۡرِکُ ٱلۡأَبۡصَٰرَۖ وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُ ١٠٣﴾.
دیدهها بر او احاطه نمینماید و در دنیا توان دیدنش را ندارند، بلکه در آخرت میتوانند چنین کنند. او بر دیدهها احاطه دارد و امور مخفی را میداند. او به دوستان خود لطف دارد از اینروی به آنها چیزهایی را که دوست دارند از راههایی که به حساب ندارند میرساند و آنها را در راستای به دست آوردن مصالح آنها موفق میسازد. او بر آنها در حُسن اختیار لطف کرده و از خطرها بر کنارشان داشته است و او بر همۀ امور دقیق اطلاع دارد.
﴿قَدۡ جَآءَکُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَنۡ أَبۡصَرَ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ عَمِیَ فَعَلَیۡهَاۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِحَفِیظٖ ١٠٤﴾.
ای مردم! برای شما براهین روشن و دلائل قاطع عرضه شد که با آن میتوانید بین حق و باطل، گمراهی و هدایت تمیز کنید. این دلائل هم از قرآن به شما عرضه شده و هم از سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر کس این حجتها را بشناسد و به آن عمل کند بر خویشتن نفع رسانیده و خود را از عذاب نجات داده است و هر که از این دلائل اعراض کند و غافل شود پس زیانش بر خود اوست چون بر خود ثواب و پاداش را حرام نموده و خود را در معرض عذاب قرار داده است.
و من (منظور محمد ج) بر احوال شما آگاهی ندارم تا شما را محاسبه کنم، کار من صرفاً دعوت و تبلیغ است که شما را به سوی هدایت رهنمایی میکنم و از پست و ردی بازمیدارم جزا و پاداش بر خداست.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلِیَقُولُواْ دَرَسۡتَ وَلِنُبَیِّنَهُۥ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ١٠٥﴾.
و همانگونه که برای شما دلائل واضح و آشکار را در مسایل ایمان، پیامبری و روز آخرت بیان کردیم همینگونه دلائل مربوط به امور انسان را نیز بیان میکنیم تا این امور در نهایت وضوح و بیان قرار داشته باشد. آنها را به حال خودشان واگذار تا از روی کذب و بهتان بگویند تو این مسایل را از اهل کتاب آموختهای ولی ما به زودی حق را برای کسی که میآموزد و معانیاش را میفهمد بیان میداریم. اینها پیروان پیامبران و طالبان حق و بندگان خدا عزوجل و حاملان پیماناند؛ اما جهال اعراضگر مانند چهارپایان سریلهاند که برایشان در کانون حق هیچ جایگاهی نیست.
﴿ٱتَّبِعۡ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٠٦﴾.
ای پیامبر امی و ناخوان! کتابی را که بر تو نازل کردیم پیروی و به آن عمل کن. اوامرش را برجای آور و نواهیاش را ترک کن، زیرا مقصود از انزال آن، عمل است نه مجرد تلاوت، چون قرآن به منظور تزکیۀ نفسها و اصلاح امور حیات نازل شده و بدان که هیچکس جز خدایتعالی مستحق عبادت نیست، او خدایی است که جز او خدایی نمیباشد پس در طاعت خود که نسبت به او انجام میدهی اخلاص داشته باش و او را به یگانگی پرستش کن و گناه کسانی که بر او شریک میآورند بر تو نیست، از اینروی به آنها و اعراضشان اهمیت نده که خداوند عزوجل برای تو کافی است و او به زودی تو را یاری میرساند.
﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَکُواْۗ وَمَا جَعَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ حَفِیظٗاۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٖ ١٠٧﴾.
و اگر خدایتعالی اراده نمیکرد که مشرکان به او شریک آورند هرگز چنین نمیکردند ولی اوتعالی این امر را بر آنها چون اعمال زشت مرتکب میشدند و نیتهای بد داشتند نوشت و مقدر کرد و آنان را به حال خودشان واگذاشت پس خداوند عزوجل هدایت شده و گمراهی گمراه را مقدر نموده و به خیر و شر در عالم حکم میکند. و تو ای محمد مراقب اعمال آنها نیستی چنانچه قائم به اعمال مصالح و تدبیر امور آنها نمیباشی! تو صرفاً پیامبری هستی مبلغ و بشارت دهنده و بیم دهنده؛ اما محاسبه و مراقبت از آنها فقط بر خداست.
﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَیَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَیۡرِ عِلۡمٖۗ کَذَٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرۡجِعُهُمۡ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٠٨﴾.
ای مسلمانان! خدایان مشرکان را دشنام ندهید که آنها نیز خدای شما را بنابر جهل و نادانیی که دارند دشنام میدهند، زیرا بر عظمت خدای تعالی، جلال، علو و کمالش واقف نیستند و نمیدانند که خداوند عزوجل باید توقیر و احترام و تقدیس و تنزیه شود و یک امر مباح هرگاه منجر به کاری حرام شود حرام است و یک امر مشروع هرگاه مفسدهای در پی داشته باشد ممنوع میگردد و سد زرایعی که به سوی محرمات منتهی میشود واجب است. و همانگونه که اعمال این مشرکان را در نظرشان نیکو جلوه دادیم در نظر همۀ امتها چنین میکنیم و به این ترتیب در نظر رهیاب عمل صالحش نیکو و در نظر بدکار عمل بدش نیکو جلوهگر میشود و در اخیر همه به سوی دانای نهان و آشکار برمیگردند و اوتعالی هر کس را مطابق عملش جزا میدهد و ثواب و کیفر نزد اوست.
﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَتۡهُمۡ ءَایَةٞ لَّیُؤۡمِنُنَّ بِهَاۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓیَٰتُ عِندَ ٱللَّهِۖ وَمَا یُشۡعِرُکُمۡ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَتۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٠٩﴾.
مشرکان سوگند خوردند که اگر محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آنها معجزهای بر خلاف عادت ارائه کند او را تصدیق و از او پیروی نمایند. تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آنها خبر بده که این امر مربوط به تو نیست، این امر مربوط به خداست هرگاه او بخواهد آیات و نشانهها را مطابق علم و حکمت خود نازل میکند، اما تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم فقط کار تبلیغ و دعوت مربوط به توست. و شما ای مسلمانان! آیا تصدیق میکنید که اگر به مشرکان این معجزات بیاید آنها ایشان را تصدیق میکنند؟ از حال آنها چنین به نظر میرسد که اگر آنها هر معجزهای را هم ببینند باور نمینمایند چون بر قلبهای آنها مُهر کفر نهاده شده و دیدگانشان از شناخت دلیل کور شده است از اینروی هیچ برهانی نفعی به حال آنها ندارد و در ایمانشان هیچ آرزویی نیست.
﴿وَنُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ کَمَا لَمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١١٠﴾.
قلبها و دیدگان این مشرکان از ایمان به آیات متحول شده و از موعظهها نفع نمیگردد. اینها همه کیفر کفر آنهاست. کیفر معصیت معصیتی دیگر است و هر که انحراف کند خدایتعالی قلب او را منحرف میسازد و به زودی ما این مشرکان را در تاریکیهای شک و شبهاتشان حیران و سرگردان قرار میدهیم و آنها به رشد خود نمیرسند از اینروی آنها در تاریکیهای اوهام و در شبهات بسر میبرند طوری که نه نقلی به آنها نفع دارد و نه عقلی.
﴿۞وَلَوۡ أَنَّنَا نَزَّلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَکَلَّمَهُمُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَحَشَرۡنَا عَلَیۡهِمۡ کُلَّ شَیۡءٖ قُبُلٗا مَّا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ یَجۡهَلُونَ ١١١﴾.
و اگر ما تقضای مشرکان را بپذیریم و بر مبنای آن از آسمان ملائکهای را نازل کنیم تا آنها با چشم سر نظارهگر آنها باشند و مردگان را نیز زنده کنیم تا با آنها سخن بگویند و تمام پدیدههای دیگری را که تقاضا نمودند مقابل دیدگانشان بچینیم بازهم آنها دعوت تو را تصدیق نمیکنند و نمیپذیرند و از تو پیروی نمینمایند، مگر اینکه خدایتعالی چنین چیزی را اراده کند. اکثر آنها حقی را که تو بر آن مبعوث شدهای نمیدانند و به این ترتیب آنها آن را بدون علم رد میکنند و بدون فهم میشنوند.
﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا شَیَٰطِینَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ یُوحِی بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا یَفۡتَرُونَ ١١٢﴾.
و همانگونه که سایر پیامبران را با دشمنانی از کفار امتحان کردیم تو را نیز ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم با گروهی از بدکاران آزمایش نمودیم. این دشمنان از جملۀ بدترین مردم و از میان جنیاتاند که برخی برخی دیگر را به باطلی که آن را نیکو جلوه میدهند توصیه مینمایند تا مردم را از هدایت باز دارند. این حیله و فریب را در حق کسانی اعمال مینمایند که به سخنان آنها گوش فرا میدهند و به باطلشان غره میشوند و اگر خدایتعالی اراده میکرد تا از وقوع این امر جلوگیری کند حتماً اینکار را میکرد ولی نظر به حکمت ابتلا و قضایی که صورت گرفته از آن جلوگیری ننمود، چون اهل شقاوت مستحق سرکشی و گمراهی هستند پس آنها را به حال خوشان با دروغهایشان بگذار و به آنها اهمیت نده، نه به خود آنها و نه به دروغهای آنها که باطل بر پرتگاه سقوط در آتش قرار دارد در حالی که حق در عزّت خالق جبار است و عاقبت نیز از آن دوستان نیکوکار خداست.
﴿وَلِتَصۡغَىٰٓ إِلَیۡهِ أَفِۡٔدَةُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ وَلِیَرۡضَوۡهُ وَلِیَقۡتَرِفُواْ مَا هُم مُّقۡتَرِفُونَ ١١٣﴾.
و اگر کفار باطل را بپذیرند و بر حقیقت ترجیح دهند قلبهایشان باید به سوی آن تمایل نماید، زیرا آنها به لقای الهی باور ندارند و به خاطر آن سعی و کوشش نمیکنند و باید که این باطل را دوست داشته باشند و از آن پیروی کنند. ضرر و عواقب چنین اعمالی بر خود آنهاست و حقتعالی از آنها بینیاز است ولی مراقب و مترصد آنها میباشد.
﴿أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِی حَکَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡکِتَٰبَ مُفَصَّلٗاۚ وَٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَعۡلَمُونَ أَنَّهُۥ مُنَزَّلٞ مِّن رَّبِّکَ بِٱلۡحَقِّۖ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ ١١٤﴾.
ای محمد ج! به این مشرکان بگو آیا حَکَم دیگری غیر از خدای دانای نهان و آشکار که بهترین حکم کنندگان است و همواره بر عدالت حکم میکند به منظور قضاوت در بین خود و شما بطلبم در حالی که او خدای من و شماست؟ این در حالی است که یهودیان و نصرانیانی که نزد آنها تورات و انجیل است نیز به رسالت من شهادت میدهند و میدانند که قرآن کریم بطور حتم از جانب خداست نه از جانب من.
در ادامه خدایتعالی پیامبر خویش را امر مینماید تا بر حق و یقین ثابت و استوار بماند و هیچگاه در صحت آن به خود شک راه ندهد، زیرا اعتماد یک دعوتگر به صحت منهج و روشاش از جملۀ بزرگترین عوامل ثبات و پیروزی اوست.
﴿وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ لَّا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِهِۦۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ١١٥﴾.
قرآن با آیات حامل اطلاعات صادق و گفتار عادلانهاش در احکام تمام گشت و هیچ بشری نمیتواند این کلام محکم و قول صادق را تغییر دهد و قدرت شنوائی خدا عزوجل بر هر مسموعی وسعت دارد و دانشش بر هر معلومی؛ بنابراین تمام گفتارها، افعال و احوال بر خدا عزوجل مسموع و معلوم است.
﴿وَإِن تُطِعۡ أَکۡثَرَ مَن فِی ٱلۡأَرۡضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ١١٦﴾.
و اگر تو از گمراهان اهل زمین پیروی کنی آنها تو را از دین خدا عزوجل و راه راست او منحرف میکنند، چون اکثر مردم سرکش و اندکی از آنها بر هدایتاند. اکثریت دلیل و یقینی در امر خویش ندارند، بلکه در وهم و گمان بسر میبرند روی این اساس خیالات آنها فاسد و تصوراتشان دروغ است و یقینی در معتقدات و باورهای خود ندارند و نه هم صدفی در اقوال و صلاحی در اعمال.
﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ مَن یَضِلُّ عَن سَبِیلِهِۦۖ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ ١١٧﴾.
همانا پروردگارت که متولی امور توست میداند چه کسی از راه هدایت انحراف نموده و چه کسی بر اوامرش استقامت دارد و با هدایت او هدایت شده است و این تنها اوست که کسی را بخواهد گمراه میکند و بر اعمال همه آگاه است.
﴿فَکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن کُنتُم بَِٔایَٰتِهِۦ مُؤۡمِنِینَ ١١٨﴾.
پس ای مؤمنان! با مشرکان مخالفت کنید و از ذبائحی که به نام خدا عزوجل صورت نگرفته اگر به قرآن و سنّت ایمان دارید و به پیامبر باور دارید نخورید، زیرا تصدیق پیامبر مقتضی امتثال اوامر با گفتار و کردار خوب و خوردن حلال است.
﴿وَمَا لَکُمۡ أَلَّا تَأۡکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ وَقَدۡ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیۡکُمۡ إِلَّا مَا ٱضۡطُرِرۡتُمۡ إِلَیۡهِۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا لَّیُضِلُّونَ بِأَهۡوَآئِهِم بِغَیۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُعۡتَدِینَ ١١٩﴾.
چه چیزی شما را از خوردن آنچه نام خدا عزوجل بر آن برده شده مانع میشود در حالی که خدایتعالی برای شما حلال و حرام را بیان نموده است. حقتعالی برای شما در هنگام ضرورت مانند شدّت گرسنگی به شرط آنکه بدون سرکشی و تجاوز باشد برخی محذورات را مانند خوردن خود مرده و از این قبیل مباح نموده، ولی بسیاری از مردم از جادۀ حقیقت منحرفاند و در راستای تباهی و فساد در زمین سعی و کوشش میکنند و گمراهی را در بین مردم منتشر مینمایند و حرام را حلال و حرام را حلال میسازند چون نمیدانند و خدایتعالی بدکارانی را که از حدود الهی تجاوز کنند به خوبی میشناسد و او تمام اعمال آنها را آمار میگیرد و بر مبنای آن به آنها کیفر میدهد.
این آیه دلالت بر آن دارد که هوی و هوس بزرگترین دشمن هدایت انسان است.
﴿وَذَرُواْ ظَٰهِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَبَاطِنَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡسِبُونَ ٱلۡإِثۡمَ سَیُجۡزَوۡنَ بِمَا کَانُواْ یَقۡتَرِفُونَ ١٢٠﴾.
از گناهان در نهان و آشکار بپرهیزید که از اوتعالی هیچ امری پوشیده نیست. پس هرچه را خداوند عزوجل حرام نموده پوشیده باشد یا آشکار فرو گذارید و آنانی که اعمال بد انجام میدهند و مرتکب کارهای حرام میشوند به زودی به جزای اعمال خود میرسند.
این آیه دلالت بر وجوب مراقبت دائمی و همچنان بدی معصیت و برحذر بودن از عواقب آن دارد.
﴿وَلَا تَأۡکُلُواْ مِمَّا لَمۡ یُذۡکَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّیَٰطِینَ لَیُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِیَآئِهِمۡ لِیُجَٰدِلُوکُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّکُمۡ لَمُشۡرِکُونَ ١٢١﴾.
و از آنچه بر غیر نام خدا عزوجل ذبح میشود نخورید مانند برخی قربانیهایی که به خاطر بتها و کاهنان و عرافان و دیگران صورت میگیرد، زیرا خوردن از چنین قربانیهایی تجاوز از حدود و شریعت الهی به شمار میرود. نافرمانان جن دوستان خود را از میان انسانهای بد امر میکنند تا حجتها و دلائل واهی ارائه کنند و به دنبال شبهه و دروغ باشند مثل اینکه چگونه شما ذبیحۀ خود را میخورید و ذبیحۀ خدایتعالی را نمیخورید – منظورشان خود مرده بود – و اگر شما از گمراهی آنها در تحلیل آنچه خداوند عزوجل حرام نموده پیروی کنید در واقع در شرک واقع شدهاید.
﴿أَوَ مَن کَانَ مَیۡتٗا فَأَحۡیَیۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا یَمۡشِی بِهِۦ فِی ٱلنَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُۥ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ لَیۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلۡکَٰفِرِینَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢٢﴾.
آیا کسی که در کفر مرده و در گمراهی هلاکت و در تاریکیها حیران است و ما او را با ایمان زنده کردیم و با قرآن هدایت نمودیم و او را در پیروی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم توفیق دادیم و او بر این اساس در راه هدایت گام برداشته و قلب خود را با یقین آباد و نفس خود را با تقوی تزکیه نموده است، آیا این مرد صالح و مصلح مانند کسی است که در سرکشیها و تاریکیهای گمراهی و در شبهات جهالت بسر میبرد؟ آن کس که نه نوری دارد که با آن هدایت شود و نه وحیی است که او را زنده کند و نه امام و پیشوائی که بر خیر رهنماییاش کند. چنین کسی در کفر و بدکاریی قرار دارد که بسان شبی تاریک است آیا این و آن باهم برابر اند؟ جواب واضح است این و آن هرگز باهم برابر نیستند و آنگونه که این کافر را گمراه و این بدکار را با جلوه دادن اعمال بدخوار و ذلیل ساختیم آنهم نظر به اینکه خودش گمراهی را برگزیده، اینگونه ما به مشرکان اعمال بدشان را نیکو جلوه دادیم طوری که اعمال زشت خود را خوب میبینند، همۀ اینها روی این منظور است که ما میخواهم دلائل فروآمدن عذاب بر آنها تحقق پیدا کند.
﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا فِی کُلِّ قَرۡیَةٍ أَکَٰبِرَ مُجۡرِمِیهَا لِیَمۡکُرُواْ فِیهَاۖ وَمَا یَمۡکُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ١٢٣﴾.
مانند آنچه در مکه از سوی رؤسا و بزرگان شرک در خصوص مبارزه با رسالت و اعراض از حق صورت گرفت، در هر قریۀ کافری رؤسایی قرار دادیم که قوم خود را به گمراهی رهبری میکنند و در حق پیامبران مکر و حیله نموده و در حق مؤمنان تمسخر مینمایند و در اخیر گردش روزگار بر علیه آنهاست در حالی که عاقبت برای اولیا و دوستان خداست و این مجرمان ندانستند که عاقبت از آن پرهیزگاران است، این سنّت و روش و حکمتی است نافذ و جاری.
﴿وَإِذَا جَآءَتۡهُمۡ ءَایَةٞ قَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ حَتَّىٰ نُؤۡتَىٰ مِثۡلَ مَآ أُوتِیَ رُسُلُ ٱللَّهِۘ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَیۡثُ یَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥۗ سَیُصِیبُ ٱلَّذِینَ أَجۡرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعَذَابٞ شَدِیدُۢ بِمَا کَانُواْ یَمۡکُرُونَ ١٢٤﴾.
و هرگاه به کفار قریش دلیلی واضح نازل شود که دلالت بر رسالت و پیامبری حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم کند، رهبران و زعمایشان میگویند ما به این دلائل تن درنمیدهیم مگر زمانی که خداوند عزوجل ما را مانند پیامبران بگرداند و به ما معجزاتی مانند معجزات آنها بدهد. حقتعالی به آنها گفت: خداوند عزوجل بهتر میداند چه کسی مستحق این احترام و شرف است از اینروی رسالت و پیامبری مگر برای کسی که خدایتعالی بخواهد نمیرسد. پس وای بر شما مجرمان ستمپیشه از ذلّت و خواریی که به شما میرسد و عذابی دردناک که در انتظار شماست، این جزا در بدل عملکرد زشت و بد شماست و جنگی است که با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم انجام دادهاید.
﴿فَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یَهۡدِیَهُۥ یَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن یُرِدۡ أَن یُضِلَّهُۥ یَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَیِّقًا حَرَجٗا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی ٱلسَّمَآءِۚ کَذَٰلِکَ یَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٢٥﴾.
هر کس را که خداوند عزوجل اراده نماید تا او را به سوی دین خود هدایت کند این کار را بر او سهل و آسان میسازد و سینهاش را برای قبول دین فراخ ساخته از این ناحیه او را دچار شادمانی و سرور مینماید و هر که را خداوند عزوجل بخواهد گمراهش کند، سینهاش را به شدّت تنگ میگرداند و او بر اثر این تنگی هدایت را بغض میدارد و از دین فرار میکند و رسالت محمدی را بد میبرد درست مانند کسی که در طبقات بالای زمین نظر به کمبود هوا دچار تنگی نفس میشود تا جائی که در معرض خفگی قرار میگیرد. این مثل حالت سینۀ کافر و منافق را بیان میدارد که پُر از غم و اندوه و تنگی است و همانگونه که خدایتعالی آنها را دچار تنگی نفس و پراکندگی امور نموده به همینسان بر آنها عذاب شدید خود را فرو میفرستد، چون آنها به خدا عزوجل ایمان نیاورده و رسالت پیامبرش را تصدیق نکردند. روی این اساس هر کسی که ارادۀ سعادت و خوشبختی دارد بر اوست تا ایمان بیاورد که ایمان مایۀ خنکی چشم، آسودگی خاطر و قرارگرفتن روان است.
﴿وَهَٰذَا صِرَٰطُ رَبِّکَ مُسۡتَقِیمٗاۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَذَّکَّرُونَ ١٢٦﴾.
این دینی که ما بر تو نازل نموده و شریعتی که به سویت وحی کردیم راه سالمتر و منهج استوارتر است و در آن هیچگونه اضطراب و انحرافی نیست. ما علامات و نشانههای آن را واضح ساخته و آیاتش را برای کسانی که دوست دارند از حکمش عبرت بگیرند واضح ساختیم، کسانی که از موعظههایش بهره میبرند و اهل عقل و خرد سالم و فطرت استواراند و با نور آن مسیر خود را روشن میسازند.
﴿۞لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِمۡۖ وَهُوَ وَلِیُّهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢٧﴾.
برای مؤمنانی که هدایت شدهاند در آخرت بهشتهای نعمت در سرای سلامتی از هر آفات، و امنیت از هرگونه ناکامی است. در آنجا نه بیماری است، نه پیری و نیستی زیرا در آن هیچگونه ضرر، مصیبت و فنائی نمیباشد، بلکه کلاً سلامتی، جوانی، غنامندی و جاودانگی است و خدایتعالی متولی امور آنها با حفظ، رعایت، نصرت، ولایت، رزق و کفایت است، چون آنها عمل خویش را نیکو ساخته و در نیّت خود اخلاص را رعایت نموده و از وحی پیروی کرده و از کفر دوری گزیدند.
﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ قَدِ ٱسۡتَکۡثَرۡتُم مِّنَ ٱلۡإِنسِۖ وَقَالَ أَوۡلِیَآؤُهُم مِّنَ ٱلۡإِنسِ رَبَّنَا ٱسۡتَمۡتَعَ بَعۡضُنَا بِبَعۡضٖ وَبَلَغۡنَآ أَجَلَنَا ٱلَّذِیٓ أَجَّلۡتَ لَنَاۚ قَالَ ٱلنَّارُ مَثۡوَىٰکُمۡ خَٰلِدِینَ فِیهَآ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ١٢٨﴾.
و یاد آور روزی را که در آن هیچ شکی نیست و خداوند عزوجل انسان و جن را در آن جمع میکند و به جن میگوید: شما بسیاری از انسانها را گمراه کردید. دوستان جنیات از انسانهای کافر میگویند ای پروردگار ما! محققاً که برخی از ما از برخی دیگر در زندگی دنیا بهره بردند و عمری که تو تعیین نموده بودی پایان یافت، زیرا برای هرکدام مدتی معلوم بوده است. حقتعالی خبر داد که مکان اقامت دائمی آنها در آتش دوزخ است و آنها در آن برای همیشه جاوداناند مگر گناهکاران یکتاپرست که اقامت آنها در دوزخ برای مدتی معلوم است و سپس از آن بیرون میشوند؛ زیرا خدایتعالی در قضا و قدر، انتخاب و تقسیمات خود حکمت دارد و او در حالی رحم میکند که این رحمت فضل اوست و در حالتی عذاب میکند که کاملاً عادل است. او میداند چه کسی مستحق هدایت یا گمراهی است و چه کسی اهل ثواب یا عقاب است. او با حکمت خود مواضع قضا و قدر خود را به نیکوئی تعیین و براساس علم و دانش، مواضع رحمت و عذاب خویش را مشخص نموده است.
﴿وَکَذَٰلِکَ نُوَلِّی بَعۡضَ ٱلظَّٰلِمِینَ بَعۡضَۢا بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ١٢٩﴾.
و آنگونه که جنیات مرتد را بر انسانهای ولایت و سرپرستی دادیم، برخی از انسانهای ظالم را بر بعضی دیگر ولایت میدهیم، چون آنها کار بد انجام دادهاند و به این ترتیب ظالم و ستمگار با ظالمتر از خود تربیه میشود تا گنهکاران با شلاق سرکشان کیفر بینند. پس هر کس که میخواهد از خشونت ستمگران سالم بماند باید تقوای پروردگار عالمیان را رعایت کند، زیرا هیچ استبدادی جز از طریق فساد به وجود نمیآید.
﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی وَیُنذِرُونَکُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَاۚ قَالُواْ شَهِدۡنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَاۖ وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ ١٣٠﴾.
ای جماعت انسانها و جنیات! آیا با فرستادن پیامبران که به شما آیات کتاب آسمانی و احکام هر چیزی را بیان میکنند و از عذاب روز لقای من برحذر میدارند؛ بر شما حجّت تمام نکردیم و عذر را بر نداشتیم؟! مشرکان گفتند: گواهیم که پیامبران به ما تبلیغ نموده و ما را برحذر داشتند، ولی دنیا با زیبندگیها و خدایان با فتنههای خود ما را فریب دادند و به این ترتیب آنها اعتراف کردند که به پروردگار خویش شریک آورده و پیامبرانش را تکذیب نمودند.
﴿ذَٰلِکَ أَن لَّمۡ یَکُن رَّبُّکَ مُهۡلِکَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا غَٰفِلُونَ ١٣١﴾.
ما پیامبران را فرستادیم و کتابها را نازل کردیم تا بر تکذیبگران هیچ حجتی و بر کافران هیچ عذری باقی نماند، پس خدایتعالی هیچ ستمگری را تا به او نصیحت نرسد عذاب نمیکند و هیچ قریهای را هلاک نمینماید مگر بعد از اینکه اهل آن را بیم دهد. از جملۀ روشهای الهی یکی هم این است که اوتعالی غافلانی را که رسالت به آنها نرسیده کیفر نمیدهد، تا مادامی که تبلیغ و حجّت به آنها برسد. پس جاهل معذور و ستمگار رانده شده و غافل مغرور است.
﴿وَلِکُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا یَعۡمَلُونَ ١٣٢﴾.
برای هر عمل کنندهای از مؤمنان و کافران منازلی است که در نتیجۀ سعی و کوشش خود در دنیا به آن میرسند و براساس آن ثواب میبینند و یا عقاب دریافت میدارند، همۀ اینها از روی حساب دقیقی از جانب خداست که در آن هیچ ظلم و ستمی وجود ندارد. پس مؤمنان دارای درجاتی در نعمتاند در حالی که کافران فرومایه در کاتی در دوزخ دارند. بنابراین تفاضل در ثواب و عقاب کاری است کاملاً عادلانه.
﴿وَرَبُّکَ ٱلۡغَنِیُّ ذُو ٱلرَّحۡمَةِۚ إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفۡ مِنۢ بَعۡدِکُم مَّا یَشَآءُ کَمَآ أَنشَأَکُم مِّن ذُرِّیَّةِ قَوۡمٍ ءَاخَرِینَ ١٣٣﴾.
و خدایتعالی دارای غنامندی زیاد و خیری عمومی است و نیازی به بندگان خود ندارد. او مهربان است و از جملۀ نشانههای رحمت او یکی هم مهلت دادن به کسانی است که از او نافرمانی مینمایند و اگر خداوند عزوجل اراده میفرمود در حق سرکش از عجله کار میگرفت و او را با کسی تبدیل مینمود که تنها او را عبادت میکرد و به اوتعالی شریک نمیآورد ولیکن حلم او عظیم است.
پس همانگونه که شما را از پشت پدرانتان آفریده به همانسان نسلی دیگر از پشت شما میآفریند. حقتعالی از کسی که به او پشت کند بینیاز و در حق کسی که به سویش روی آورد مهربان است.
﴿إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَأٓتٖۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ ١٣٤﴾.
ای کافران! آنچه پروردگار شما وعده میدهد حتماً و بدون شک واقع میگردد و هرگز از پروردگار خویش فرار کرده نمیتوانید. جمعآوری شما بر او کاملاً سهل و آسان است و هیچ مایۀ نجات و محل التجائی جز به سوی خود او نمیباشد. او هر کسی را که حتی فرار نماید بازمیگرداند و هر خواهانی را درمییابد و بر هر غالبی غلبه میکند.
﴿قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَامِلٞۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن تَکُونُ لَهُۥ عَٰقِبَةُ ٱلدَّارِۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ١٣٥﴾.
ای کفار بر همان روش فاسد و نادرست خویش عمل کنید، من نیز بر منهج و روش درست خود عمل مینمایم و به زودی قضیه بر شما واضح میگردد، آنگاه که عذاب نازل گردد میدانید عزت، پیروزی و ثواب از آن چه کسی است؛ زیرا از سنتهای الهی است که دشمنان خدا عزوجل هرگز رستگار نشوند و پیروز نگردند چون آنها با خدا عزوجل جنگیدند و پیامبرانش را تکذیب نموده و از حدود الهی و شریعتش تجاوز کردند.
﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلۡحَرۡثِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ نَصِیبٗا فَقَالُواْ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعۡمِهِمۡ وَهَٰذَا لِشُرَکَآئِنَاۖ فَمَا کَانَ لِشُرَکَآئِهِمۡ فَلَا یَصِلُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلَىٰ شُرَکَآئِهِمۡۗ سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ ١٣٦﴾.
مشرکان برخی از مخلوقات را به اوتعالی اختصاص داده و بر این اساس بعضی از میوهها، کشتها و چهارپایان را به مساکین و فقرا بخشیدند و آنها را برای خدا عزوجل مشخص کردند و بعضی دیگر را برای بتها. این عمل آنها مبتنی بر کذب، باطل و تجاوز بود. سهم خدایان باطلشان هیچگاه به خدا عزوجل نمیرسد و اوتعالی هرگز این سهم را قبول درگاه خود نمینماید، زیرا این کار شرک است و آن بخش را که برای خدا عزوجل تعیین کردند به شرکایشان میرسد نه به خدا چون عمل آنها شرک آمیز است و به این ترتیب تمام اعمال و بخششهای آنها شرک و مردود است و حقتعالی هیچ چیزی از آن را قبول نمینماید. و ای بسا چیزهایی را که به مساکین داده بودند بازگرفتند و به بتها اهدا کردند، ولی هیچگاه از بتها چیزی نگرفتند تا به مساکین بدهند. چقدر بد است این تقسیم ظالمانه و هلاک بادا این حکومت ستمگرانۀ آنها.
﴿وَکَذَٰلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٖ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ قَتۡلَ أَوۡلَٰدِهِمۡ شُرَکَآؤُهُمۡ لِیُرۡدُوهُمۡ وَلِیَلۡبِسُواْ عَلَیۡهِمۡ دِینَهُمۡۖ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا یَفۡتَرُونَ ١٣٧﴾.
و آنگونه که شیطان برای مشرکان قرار دادن قسمتی را به خدا و قسمتی دیگر را به بتها مزین کرد، همینگونه برای آنها کشتن فرزندانشان را از ترس فقر مزین نمود. این تزیین مبتنی بر دروغ و افترا بود تا پدران با کشتن نفسهای حرام و ریختن خون انسانهای معصوم هلاک شوند و احکام بر آنها خلط گردد و نتوانند بین حلال و حرام فرق قایل شوند. و اگر خدایتعالی اراده میکرد تا اینکار واقع نشود حتماً واقع نمیشد ولی او در آنچه مقدر کرده حکمت دارد و آنچه را آسان نموده میبیند.
همۀ اینها بنابر حکمتهایی است که گاهی آشکار نیست، پس آنها و باطلشان را و آنچه را در آن اختلاف کردند بگذار که فردا موعد آنهاست و به زودی خدایتعالی آنها را در آن مشهد بزرگ جمع خواهد نمود.
﴿وَقَالُواْ هَٰذِهِۦٓ أَنۡعَٰمٞ وَحَرۡثٌ حِجۡرٞ لَّا یَطۡعَمُهَآ إِلَّا مَن نَّشَآءُ بِزَعۡمِهِمۡ وَأَنۡعَٰمٌ حُرِّمَتۡ ظُهُورُهَا وَأَنۡعَٰمٞ لَّا یَذۡکُرُونَ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَا ٱفۡتِرَآءً عَلَیۡهِۚ سَیَجۡزِیهِم بِمَا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ١٣٨﴾.
مشرکان بر خدایتعالی افترا کرده و شترها و کشتهایی را بر تمام مردم به جز خدمه و حافظان بتها حرام نمودند. همچنان سوار شدن بر برخی از شتران را بر خود حرام نموده و این تحریم را به دروغ بر خدایتعالی نسبت دادند و یاد او را بر برخی از شتران هنگام سوارشدن یا ذبح و شیردوشیدن حرام نموده و ادعا کردند که خدایتعالی آنها را بر چنین کاری امر فرموده است. حساب اینها به سبب کذبشان برخداست تا کیفر اعمال بد و بهتان گناه آلودشان را بدهد. چهارپایان و محصولات زراعتی روزی خداست پس لازم است به نام خدا باشد و هیچ چیزی از آن به غیر خدا عزوجل صرف نشود.
﴿وَقَالُواْ مَا فِی بُطُونِ هَٰذِهِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ خَالِصَةٞ لِّذُکُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِنَاۖ وَإِن یَکُن مَّیۡتَةٗ فَهُمۡ فِیهِ شُرَکَآءُۚ سَیَجۡزِیهِمۡ وَصۡفَهُمۡۚ إِنَّهُۥ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ١٣٩﴾.
و مشرکان ادعا نمودند حملی که در رحم چهارپایان قرار دارد اگر زنده متولد شود بر مردان حلال و بر زنها حرام است و اگر مرده تولد گردد هم بر زنان حلال است و هم بر مردان. این عقیدۀ آنها مبتنی بر دروغ و بهتان و یک ادعای بدون دلیل است که به زودی خدایتعالی آنها را به سبب این افترایشان گرفتار عذاب مینماید، چون احکام از شریعت خدا عزوجل برگرفته میشود. زیرا خدایتعالی در آنچه مشروع میکند حکمت دارد و احکامش از روی علم و دانش صادر میشود و فرمانش مبتنی بر قدرت و توانائی و تدبیر او از روی دقت و درست انجام دادن است.
﴿قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِینَ قَتَلُوٓاْ أَوۡلَٰدَهُمۡ سَفَهَۢا بِغَیۡرِ عِلۡمٖ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفۡتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِۚ قَدۡ ضَلُّواْ وَمَا کَانُواْ مُهۡتَدِینَ ١٤٠﴾.
هلاک شد آن کس که فرزندش را از روی جهالت و نادانی و هدایت نشدن به شریعت پروردگارش کُشت. هلاک شد آن کس که آنچه را خدایتعالی حلال نموه حرام و این تحریم را به خداوند عزوجل نسبت داد. تنها حقتعالی قانونگذار است و او این کار را بر زبان پیامبران و از طریق کتابهای خود به انجام میرساند. اما انسان!! پس گمراهتر، ذلیلتر و کوچکتر از آن است که دست به تحلیل و تحریم بزند و قانون وضع کند ﴿إِنِ ٱلۡحُکۡمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾ «حُکم جز برای خدا نیست» و هر کس دست به چنین اعمالی بزند در واقع بر مرکب سرکشی سوار شده و راه هدایت را گم کرده است؛ زیرا او حق خالق را به مخلوق داده و این امر بدکارگی و ضیاع حقوق است.
﴿۞وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ جَنَّٰتٖ مَّعۡرُوشَٰتٖ وَغَیۡرَ مَعۡرُوشَٰتٖ وَٱلنَّخۡلَ وَٱلزَّرۡعَ مُخۡتَلِفًا أُکُلُهُۥ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُتَشَٰبِهٗا وَغَیۡرَ مُتَشَٰبِهٖۚ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُۥ یَوۡمَ حَصَادِهِۦۖ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ١٤١﴾.
و تنها خدایتعالی است که باغهای غنامند و بوستهای پُر از درختان سبز و رنگارنگ را آفرید که برخی ریشه در روی زمین و سر به سوی آسمان دارد مانند درختان خرما، کشتها، زیتون و انار و برخی دیگر سر در آسمان ندارد. در حالی که همۀ اینها در منظر باهم شباهت دارند ولی تفاوت فاحش در طعم و مزۀشان است. از این میوهها بعد از رسیدن به مرحلۀ پختگی در حالی بخورید که شکر خدای را بر جای آورید و زکات و صدقات آن را نیز روزی که آنها را میچینید ادا نمائید تا مایۀ پاکی و نمای مال و اظهار همدردی با فقرا و مساکین باشد و از حدود شرع در انفاق یا نگهداشتن اموال تجاوز نکنید و باید که در این کار نه اسراف باشد و نه بخل که خداوند عزوجل نه انسانهای بخیل را دوست دارد و نه اسرافگران را، بلکه او انسانهای سخاوتمند و دارای اخلاص را دوست میدارد.
﴿وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ حَمُولَةٗ وَفَرۡشٗاۚ کُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ١٤٢﴾.
و خداوند عزوجل برای شما چهارپایانی آفرید که شما را حمل میکنند؛ زیرا از اجسامی بزرگ و نیرو و بلندی برخورداراند مانند شتر. و برای شما حیوانات دیگری آفرید که در آن منافع دیگری غیر از سوار شدن است مانند گاو و گوسفند. از این حلال پاکیزه بخورید و از شیطان و دوستانش در تحلیل حرام و تحریم حلال اطاعت نکنید که شیطان به صورت آشکار با شما دشمنی دارد و شما را از طاعت خدایتعالی بازمیدارد و به سوی معصیتهایی همچون بتپرستی و ارتکاب گناهان و خوردن حرام فرا میخواند.
﴿ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَیۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّکَرَیۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ أَمَّا ٱشۡتَمَلَتۡ عَلَیۡهِ أَرۡحَامُ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۖ نَبُِّٔونِی بِعِلۡمٍ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٤٣﴾.
چهارپایانی که خدایتعالی برای مردم آفرید هشت نوع از میان شتر، گاو، بُز، و گوسفند نَر و ماده است پس تو از مشرکان سوال کن که آیا خدایتعالی گوسفندان نَر را حرام نموده است؟ اگر گفتند آری دروغ گفتند چون خود آنها گوسفندان و بزهای نَر را حرام نکردند. همچنان از آنها سوال کن آیا خدایتعالی حمل مادۀ بز و گوسفند را حرام نموده است؟ اگر قایل به تحریم شدند بازهم دروغ گفتند، زیرا خود آنها تمام آنچه را ماده گوسفندان حمل میکنند حرام نمینمایند. به آنها بگو به من از دلیل خود در این باره خبر دهید آنهم اگر بر صحت نظر خویش در خصوص تحریم این انواع یقین و باور دارید. سخن اینها تهمت، دروغ و افترا بر خداست زیرا انسان مشرک در معتقدات، اخلاق، خورد و نوش و تمام جوانب زندگی خود گمراه است.
﴿وَمِنَ ٱلۡإِبِلِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ ٱثۡنَیۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّکَرَیۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ أَمَّا ٱشۡتَمَلَتۡ عَلَیۡهِ أَرۡحَامُ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۖ أَمۡ کُنتُمۡ شُهَدَآءَ إِذۡ وَصَّىٰکُمُ ٱللَّهُ بِهَٰذَاۚ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا لِّیُضِلَّ ٱلنَّاسَ بِغَیۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٤٤﴾.
چهار صنف از چهارپایان را خدایتعالی برای بندگان خود مباح نموده، دوتا از شتر و دوتا از گاو نر و ماده. تو از مشرکان سوال کن آیا خداوند عزوجل دوتای نَر را حرام نموده یا دوتای ماده یا آنچه را که دوتای ماده حمل دارند. پاسخ این سوال این است که این دروغ و افترایی از جانب آنها بر خداست، آیا آنها شاهد روزی بودهاند که خداوند آنها را از چنین چیزهای نهی کرده است؟ آیا دلیلی بر این ادعای خود دارند؟ هیچ گناهی بزرگتر از عملکرد اینها که بر خدا عزوجل به منظور منصرف کردن بندگانش از طاعت اوتعالی و کشیدنشان به راه معصیت انجام میدهند نیست و خداوند عزوجل هیچگاه کسانی را که به مخالفت هدایت میپردازند و از حق کنارهگیری مینمایند و مردم را گمراه میکنند رهنمون نمیسازد. پس هر شریعتی غیر از شریعت خدا باطل و نسبت آن به اوتعالی بزرگترین گناه و جنایت است.
﴿قُل لَّآ أَجِدُ فِی مَآ أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٖ یَطۡعَمُهُۥٓ إِلَّآ أَن یَکُونَ مَیۡتَةً أَوۡ دَمٗا مَّسۡفُوحًا أَوۡ لَحۡمَ خِنزِیرٖ فَإِنَّهُۥ رِجۡسٌ أَوۡ فِسۡقًا أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَیۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٤٥﴾.
ای محمد ج! به آنها خبر بده که تو در وحی منزل بر خود چیزی از آنچه مشرکان نادان حرام کردهاند نمییابی جز خود مرده، خون ریخته شده، گوشت خوک که نجس است و آنچه بر غیر نام خدا عزوجل ذبح شده است؛ زیرا چنین کاری خروج از طاعت الهی است. اما اگر کسی در حالت ضرورت شدید نیاز پیدا کرد تا از این محرمات چیزی را بخورد میتواند چنین کند به شرط آنکه به قصد لذت نباشد و از حدی که انسان را از مرگ نجات دهد بیشتر نباشد، خدایتعالی بخشنده است و گناهان بندگان خود را هرگاه به سوی او رجوع کنند میبخشد و بر بندگان خود مهربان است که برای آنها خوردن هنگام ضرورت را از روی لطفی که دارد مستثنی نموده و آنها را بیجهت مکلف نکرده است و بر آنها آنچه را توان ندارند واجب ننموده است. این شریعت خدای رحمان در مأکولات از چهارپایان است نه شریعت بتپرستان گنهکار.
﴿وَعَلَى ٱلَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا کُلَّ ذِی ظُفُرٖۖ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ وَٱلۡغَنَمِ حَرَّمۡنَا عَلَیۡهِمۡ شُحُومَهُمَآ إِلَّا مَا حَمَلَتۡ ظُهُورُهُمَآ أَوِ ٱلۡحَوَایَآ أَوۡ مَا ٱخۡتَلَطَ بِعَظۡمٖۚ ذَٰلِکَ جَزَیۡنَٰهُم بِبَغۡیِهِمۡۖ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ ١٤٦﴾.
و ما بر یهود هر صاحب چنگ و ناخن را از میان پرندگان و چهارپایان به منظور سختگیری بر آنها حرام نمودیم و همچنان پیههای گاو و گوسفند را مگر آن پیهها که بر پشت این حیوانات یا رودهها و استخوانهایشان چسپیده باشد. این کیفری از جانب خدایتعالی بر آنهاست؛ زیرا آنها مرتکب فسق و فجور شده و از حدود الهی تجاوز نمودند. این اطلاعات درستی است که در مورد تحریم بر یهودیان از سوی خدایتعالی نازل شده و تو لطف خدا عزوجل را بر امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنگر که چگونه در احکام خویش از آسانگیری کار گرفته و در طعام حلال وسعت دارد و این گذشت را بنگر که خداوند با آن آفریدههای خود را خوشبخت میسازد.
﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمۡ ذُو رَحۡمَةٖ وَٰسِعَةٖ وَلَا یُرَدُّ بَأۡسُهُۥ عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ١٤٧﴾.
و اگر تو را ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم این کفار تکذیب کردند به آنها خبر بده که خدایتعالی برای کسانی که به او ایمان آورده و از پیامبرش پیروی نمودند دارای رحمتی واسع است و از جملۀ نشانههای رحمت او این است که به دشمنان خود مهلت میدهد و در نزول عذاب بر گنهکاران عجله نمینماید تا اینکه فرصت توبه در اختیار او قرار گیرد. در کنار این اوتعالی دارای عذاب و عقاب بزرگ و دردناک نیز هست، این عذاب برای کسانی است که از او نافرمانی کنند و با پیامبرش بجنگند و کتابش را تکذیب نمایند.
واجب این است که انسان در کرم خدایتعالی و ثواب او امید داشته باشد و از عذاب و غضب او بترسد.
﴿سَیَقُولُ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَکۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَیۡءٖۚ کَذَٰلِکَ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ قُلۡ هَلۡ عِندَکُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ ١٤٨﴾.
به زودی مشرکان با شما احتجاج میکنند و میگویند اگر خدایتعالی اراده میکرد که آنها شریک نیاورند هرگز چنین نمیکردند ولی خداوند عزوجل چنین چیزی را بر آنها مقدّر نموده است. بر آنها مطابق گمان خود آنها حکم صورت گرفته که آنها و پدرانشان ایمان نیاورند. همچنان اگر خدایتعالی اراده میکرد آنها را از تحریم کشتها و چهارپایان منع کند حتماً آنها این کار را نمیکردند، ولی خدایتعالی خواست تا آنها چنین کاری را بکنند. به آنها خبر بده که این شبهه قدیمی است، کفار در گذشته نیز چنین احتجاجی کردند، آیا نزد شما دلیلی از جانب خدا عزوجل هست که به شما این عمل را مجاز داشته است؟ یا آیا شما دانش ثابتی دارید که خداوند برای شما شرکیات و تحریم آنچه بر شما حلال نموده است را مقدر کرده است؟ این دلیل کجاست؟ نزد شما جز ایرادات و گمانهای فاسد و دروغین و افترای آشکار دیگر هیچ نیست و هیچ ادعایی و هیچ تحریم بدون تحریم بدون دلیل و هیچ علمی بدون یقین پذیرفته نمیشود.
﴿قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُۖ فَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٤٩﴾.
پس ای مشرکان! حجّت قاطع پروردگار بر شماست و حقیقت روشن در حکم خداست نه در حکم شما که بت میپرستید و حلال را حرام و حرام را حلال میکنید. حجّت بر شماست نه بر خداوند عزوجل و اوتعالی اگر ارادۀ هدایت شما را مینمود حتماً شما را به راه راست هدایت میکرد ولی او دارای حکمت بالغه و قضا و قدر محکم و درست است.
﴿قُلۡ هَلُمَّ شُهَدَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ یَشۡهَدُونَ أَنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَ هَٰذَاۖ فَإِن شَهِدُواْ فَلَا تَشۡهَدۡ مَعَهُمۡۚ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُونَ ١٥٠﴾.
برای این مشرکان نادان بگو شاهدان خویش را که حاضرند شما را در این ادعایتان تصدیق کنند که خدایتعالی بر شما آنچه را حرام نموده که خود بر خویشتن از قبیل محصولات کشاورزی و چهارپایان حرام کردهاید بیاورید. اگر برای آنها شهادت دادند تصدیقشان نکنید که آنها گنهکاراند و با آنها موافقه نکن که آنها ستمگاراند و از راه و مسیر کسانی که از هوای خویش پیروی میکنند تبعیت نکن که آنها آیات و نشانهها و پیامبری را تکذیب کرده و مرتکب امور حرام شدند و به روز آخرت نیز باور ندارند. اینها همه در کنار اینکه آنها شرک آورده و خدایان دیگری را عبادت و آنها را بر خدایتعالی برتری دادند پس وای بر آنها از نزول عذاب شدید و دردناک.
﴿۞قُلۡ تَعَالَوۡاْ أَتۡلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمۡ عَلَیۡکُمۡۖ أَلَّا تُشۡرِکُواْ بِهِۦ شَیۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنٗاۖ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَکُم مِّنۡ إِمۡلَٰقٖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُکُمۡ وَإِیَّاهُمۡۖ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَۖ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٥١﴾.
خطاب به مردم بگو بیائید تا من به شما اموری را که خدا عزوجل حرام نموده توأم با ارائۀ دلیل و برهان بیان کنم نه آنچه خودتان بر خویشتن حرام کردهاید. خداوند عزوجل شرک را حرام نموده که بزرگترین گناهان است و احسان و نیکی بر پدر و مادر را واجب کرده که به این ترتیب حق والدین مقرون به حق خداست. او همچنان بر شما کشتن اولاد را حرام نموده زیرا روزی دهندۀ شما و آنچه خدایتعالی است نه شما و از گناهان کبیرۀ پوشیده و آشکار بپرهیزید و وای بر شما از کشتن ارواح معصوم مگر اینکه خداوند مشروع نموده باشد مانند کشتن مرتد، یا زناکار محصن یا قصاص که اینها را خدایتعالی بر شما واجب نموده است. به امید اینکه این خطاب را بفهمید و امر و نهی را درک کنید تا تقوای الهی را بنابر بصیرت انجام دهید.
این است شریعت خدای رحمان نه بهتان بتها.
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡیَتِیمِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۖ وَإِذَا قُلۡتُمۡ فَٱعۡدِلُواْ وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰۖ وَبِعَهۡدِ ٱللَّهِ أَوۡفُواْۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ١٥٢﴾.
ای وصیان بر مال ایتام! از مال یتیمان نخورید مگر زمانی که در آن مصلحتی برای خود یتیم از قبیل تنمیۀ مال و اصلاح حال او باشد که باید در چنین حالتی هم مطابق با معروف و بدون فساد و تباهی باشد. و چون این یتیمها به سن بلوغ برسند اموالشان را به خود آنها واگذار کنید و بر شما لازم است تا وزن و پیمانه را کامل کنید و از آن نکاهید که چنین کاری حرام است. و اگر تلاش کردید پیمانه را به نیکوئی انجام دهید ولی بازهم در آن نقص غیر عمدی صورت گرفت چنین چیزی عفو خواهد بود؛ زیرا خارج از توان و سیطرۀ انسان است. و از خدا در تمام اقوال و گفتار خود بترسید طوری که این گفتار باید عادلانه باشد و در آن هیچ ظلم و ستم، دروغ و گناهی نباشد خواه هنگام خبر دادن یا حکم نمودن و یا شهادت و روایت و شفاعت، اگرچه این شهادت برعلیه یکی از اقربا و نزدیکان انسان نیز باشد، چون در احقاق حق جایی برای طرفداریهای اینچنینی نیست. و به عهد و پیمانی که بین شما و خدایتان و قراردادهایی که بین شما و مردم است پایبند باشید که جایی برای پیمان شکنی و نقض عهد نزد یک مسلمان وجود ندارد. اینها همه وصیتهای سودمندی است که خدایتعالی به سوی پیامبر خود وحی نموده تا شریعتی محکم باشد و امید است تا شما نیز از این وصایای سودمند حد اکثر بهره را ببرید و در عواقب امور تفکر و تدبر کنید تا تمام اقوال، احوال و اعمال شما نیکو و برابر گردد.
﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِی مُسۡتَقِیمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمۡ عَن سَبِیلِهِۦۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٥٣﴾.
و از جملۀ این وصایا یکی هم حرکت کردن در راه راست است، راه راستی که دین برابر خداست، این راه را لازم گیرید که در آن نجات و رستگاری است زیرا راهی است که خدا آن را بیان نموده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر آن راهنمائی کرده است، در حالی که مقصدش حق، نیروی محرکش صدق و جلودارش ایمان است و از این برحذر باشید که در راهی جز این راه گام بردارید که در تاریکیها هلاک میشوید و در فلاتهای آن سرگردان خواهید شد، پس به دعوتگران این راه گوش فرا ندهید. این نصائح از جمله اموری است که خدایتعالی بر شما لازم گردانیده و شریعت منزل و فرقان مفصل است. توجه به این وصیتها شما را بر اجرای اوامر اجتناب از نواهی وامیدارد.
﴿ثُمَّ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ تَمَامًا عَلَى ٱلَّذِیٓ أَحۡسَنَ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ ١٥٤﴾.
و خداوند عزوجل برای موسی علیه السلام تورات را داد، این کار مایۀ اتمام نعمت بر نیکوکاران از امّت اوست، احترام و گرامیداشتی برای اهل ملت اوست که دعوتش را پذیرفتند. تورات حاوی احکام دینی آنها و مایۀ هدایت و رهنماییشان به سوی اموری است که مایۀ سعادتشان است. تورات سبب حصول رضای الهی برای کسی است که به آن عمل میکند. برای چنین کسی گناهانش بخشیده میشود و حسناتش چند برابر میگردد. تورات بیانی است که آنها را بر ایمان به لقای خدای ملک دیان و باور داشتن به روز تهدید و آمادهگی گرفتن به خاطر آن فرا میخواند و هر که بداند که به ملاقات خدای خود خواهد رفت در این راه سعی و تلاش میکند و مراقب خدای یکتا و یگانه است.
﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٥٥﴾.
و این قرآن عظیم و ذکر حکیم را ما بر پیامبر گرامی نازل کردیم. قرآن مایۀ برکت برای کسی است که آن را تلاوت و حفظ کند و بفهمد و به آن عمل نماید. پس به پندهایش پایبند باشید و از اوامرش اطاعت و از نواهیاش اجتناب کنید تا به رستگاری بزرگ و نعمت ماندگار در مجاورت خدای رحمان و رحیم دست یابید که سعادت دنیا و نجات آخرت مرهون پیروی از قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.
﴿أَن تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أُنزِلَ ٱلۡکِتَٰبُ عَلَىٰ طَآئِفَتَیۡنِ مِن قَبۡلِنَا وَإِن کُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمۡ لَغَٰفِلِینَ ١٥٦﴾.
و ما این قرآن عظیم را بر شما نازل کردیم تا نگوئید که تورات بر یهودیان و انجیل بر نصرانیان نازل شده و ما کتابی نداریم، پس بر ما حجّت تمام نشده و بر ما کتابهای آنها اطلاع نداریم تا حق را باطل باز شناسیم. حالا قرآن نازل شد و حق واضح و آشکار گردید و دروغ و بهتان باطل شد.
﴿أَوۡ تَقُولُواْ لَوۡ أَنَّآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا ٱلۡکِتَٰبُ لَکُنَّآ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمۡۚ فَقَدۡ جَآءَکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞۚ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن کَذَّبَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَصَدَفَ عَنۡهَاۗ سَنَجۡزِی ٱلَّذِینَ یَصۡدِفُونَ عَنۡ ءَایَٰتِنَا سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یَصۡدِفُونَ ١٥٧﴾.
و تا با نازل نشدن کتابی بر خود احتجاج نکنید و نگوئید اگر کتابی بر ما مانند یهود و نصارا نازل میشد ما حتماً از آنها رهیابتر و با تقواتر میبودیم. اینک کتاب نازل شده، پیامبر فرستاده شده و حق بیان گردیده است؛ اینک واضح و آشکار شده و دلیل و برهان مشهور شده است در حالی که برای استجابت کنندگان رحمت موعود و برای رجوع کنندگان الطافی از جانب خدای کریم است. بنابراین ستمگارترین مردم کسی است که به حجتهایی خدایتعالی که پیامبر خود را به منظور تبلیغ آن فرستاد باور نداشته باشد و آن را تکذیب کند؛ زیرا چنین شخصی شهادت را پنهان داشته، حق را رد نموده و راستی و صداقت را تکذیب کرده است و همچنان کسی که بنابر استکبار و سرکشی از هدایت روی گرداند، برای چنین کسانی بدترین عذاب و شدیدترین کیفرهاست چون از حق انکار نموده و از قبولی رسالت و پیامبری خود را کنار کشیدهاند. پس بد بادا هر اعراضگر و هلاک بادا هر تکذیب کننده.
﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّآ أَن تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَوۡ یَأۡتِیَ رَبُّکَ أَوۡ یَأۡتِیَ بَعۡضُ ءَایَٰتِ رَبِّکَۗ یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَٰتِ رَبِّکَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَٰنُهَا لَمۡ تَکُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ کَسَبَتۡ فِیٓ إِیمَٰنِهَا خَیۡرٗاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ ١٥٨﴾.
این کفار تکذیبگر منتظر چه چیزی جز ایناند که ملائکه ارواحشان را قبض کنند یا خداوند عزوجل به گونهای که سزاوار عظمت و بزرگیاش است به منظور قضاوت بیاید یا برخی از علامات و نشانههای قیامت مانند طلوع خورشید از مغرب فرا رسد، هرگاه چنین حالتی فرا رسد ایمان هیچکس که پیش از آن ایمان نیاورده پذیرفته نمیشود و از هیچ نفس مؤمنهای عملی صالح که پیش از آن انجام نداده قبول نمیشود. پس انتظار بکشید که ما نیز انتظار میکشیم تا راست از دروغ مشخص شود و آنکه بر حقیقت است از آنکه بر باطل است متمایز گردد و به زودی خدایتعالی برای شما راستی رسالت و صحت دعوت من را بیان میدارد و دروغ و عملکرد زشتشان را برای شما برملا میسازد. هرگاه قیامت برپا گردد اهل طاعت گرامی داشته میشود و اهل بهتان و بدی زیان میبینند پس شما منتظر عذابید و ما منتظر ثوابیم.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمۡ وَکَانُواْ شِیَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِی شَیۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ ١٥٩﴾.
آنانی که در دین خویش بعد از اجتماع بر توحید اختلاف کردند و بر اثر این اختلاف تبدیل به فرقههای گوناگون و احزابی متعدد شده و باهم منازعه نمودند، تو از آنها و از عملکرد زشتشان بیزاری و از جانب پروردگار خود بر بینه و راه مستقیمی. اما بازگشت آنها به سوی خداست تا به آنها نتیجۀ عملکرد بدشان را خبر دهد و سپس آنها را به بدترین کیفرها دچار کند به جز اهل توحید و اجتماع بر حق که در نشیمنگاه صدق توأم با لطف و نرمی و مقامی بلندی قرار خواهند داشت.
﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١٦٠﴾.
هر کس در روز قیامت عمل صالحی انجام دهد برای او از حسنه ده برابر آنست، این افزایش کرم خدا و فضل اوست و هر که عمل بدی انجام دهد مطابق با آن کیفر میبیند نه بیشتر مگر اینکه خداوند عزوجل آن گناه را ببخشد و از آن درگذرد. بنابراین هیچ ستمی از ناحیۀ ازیاد بدیهایی که انجام نشده و نقصی در حسنات که انجام شده نیست بلکه همه چیز براساس عدالت و فضل است.
﴿قُلۡ إِنَّنِی هَدَىٰنِی رَبِّیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ دِینٗا قِیَمٗا مِّلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۚ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٦١﴾.
بگو ای پیامبر! خداوند عزوجل من را در دینی برابر و مستقیم موفق ساخته که همان دین ابراهیم حنیف، یکتاپرست و مسلمانی است که از شرک بریء است، من بر این منهج و روش به گونهای استقامت دارم که در آن هیچگونه انحراف و کجیی نیست، وحدانیتی بدون شرک و گذشتی بدون سختی است.
﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦٢﴾.
بگو ای محمد همانا نماز، طاعت، ذبح، اعمال تقربی و سایر عبادات من و آنچه در زندگی خود انجام دادهام و آنچه بر آن به ملاقات خدای خود بعد از مرگ خویش میروم، همۀ اینها را در کمال اخلاص به پروردگار خود و بدون هرگونه ریا، خودنمائی، شرک و شک انجام میدهم. پس زندگانی و آخرت همه از آن خداست زیرا او کسی است که خلایق را با روزی خویش پرورش داده، از اینرو حق او این است که عبادت شود و به یکتائی یاد گردد.
﴿لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٦٣﴾.
و من هرگز به پروردگار خود در هیچ عملی از اعمال، شریک و انیاز قرار نمیدهم. او مرا امر نموده تا در توحید و عبادت اخلاص داشته باشم. من امرش را اطاعت نموده و اولین کسی از امّت خود ام که شنیده و اطاعت کرده است، پس من امام و پیشوایشان در طاعتم.
﴿قُلۡ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِی رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیۡءٖۚ وَلَا تَکۡسِبُ کُلُّ نَفۡسٍ إِلَّا عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرۡجِعُکُمۡ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ١٦٤﴾.
ای پیامبر! برای مشرکان بگو آیا شما اراده دارید تا من پروردگاری را غیر از خدایی که هستی را آفریده و به تدبیر امور آن پرداخته و خلایق را روزی داده است پرستش کنم؟! تنها او مستحق عبادت است و هر که کار بدی انجام دهد کیفر آن برخود اوست و هیچ نفس بریء گناه نفس گنهکار را به دوش نمیکشد بنابراین هیچکس در برابر گناه دیگران مورد بازخواست قرار نمیگیرد. بازگشت همه به منظور دادرسی به سوی خداست و او شما را در جریان افعالتان قرار میدهد و در برابر اعمالتان جزا میدهد که او بر همۀ احوال آگاه است.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَکُمۡ خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِ وَرَفَعَ بَعۡضَکُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَبۡلُوَکُمۡ فِی مَآ ءَاتَىٰکُمۡۗ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمُۢ ١٦٥﴾.
خدای تعالی، تنها او شما را به گونهای قرار داده که برخی به منظور تعمیر و توسعه، جانشین برخی دیگر میشوید و او بعضی از شما را در مراتب علم، مال نیرو و جاه و امثال آن بلندتر ساخته تا شما را در آنچه به شما بخشیده امتحان کند. او شکرگزار را از منکر میداند. اوتعالی در کیفر دهی نافرمانان بسیار سریع است و برای کسی که تقوا داشته باشد غفور و بخشنده و برای کسی که به سویش التجا کند مهربان است بنابراین اعراضگر، رانده شده و گناه توبه کننده بخشیده شده و عمل صالح مشکور خواهد بود روی این اساس طاعت کننده باید بین خوف و رجا باشد.