سوره قصص
طسٓمٓ
طسم [= طا. سین. میم].
تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ
این آیاتِ کتابِ روشنگر است.
نَتۡلُواْ عَلَیۡکَ مِن نَّبَإِ مُوسَىٰ وَفِرۡعَوۡنَ بِٱلۡحَقِّ لِقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ
[بخشهایی] از داستان موسى و فرعون را براى کسانی که ایمان آوردهاند، به درستى بر تو تلاوت مىکنیم.
إِنَّ فِرۡعَوۡنَ عَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلَ أَهۡلَهَا شِیَعٗا یَسۡتَضۡعِفُ طَآئِفَةٗ مِّنۡهُمۡ یُذَبِّحُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَیَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ
بیتردید، فرعون در سرزمین [مصر] برتریخواهی کرد و مردمش را به گروههایی تقسیم نمود؛ گروهی از آنان را به ناتوانی [و خواری] میکشاند [چنان که] پسرانشان را میکشت و زنانشان را [برای کنیزی] زنده نگه میداشت. به راستی که او از تبهکاران بود.
وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِینَ
و میخواستیم بر بنیاسرائیل، که در آن سرزمین به ناتوانی کشیده شده بودند، [با نابود کردنِ دشمنشان] منت بگذاریم و آنان را پیشوایان [مردم] قرار دهیم و [پس از نابودی فرعون] وارثان [سرزمین شام] نماییم.
وَنُمَکِّنَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَنُرِیَ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَجُنُودَهُمَا مِنۡهُم مَّا کَانُواْ یَحۡذَرُونَ
و در آن سرزمین به آنان قدرت و تمکین بخشیم و [از طرفی] به فرعون و [وزیرش] هامان و سپاهیانشان، آنچه [= سقوط حکومتشان] را که همواره از جانب آنان [=بنیاسرائیل] مىترسیدند، نشان دهیم.
وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِیهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَیۡهِ فَأَلۡقِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحۡزَنِیٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَیۡکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ
و به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر بده و هنگامی که [از آسیب فرعونیان] بر او ترسیدى، او را [در جعبهای بگذار و] به رود [نیل] بینداز و نترس و اندوهگین نشو [زیرا] قطعاً او را به تو بازمیگردانیم و از پیامبران قرار میدهیم».
فَٱلۡتَقَطَهُۥٓ ءَالُ فِرۡعَوۡنَ لِیَکُونَ لَهُمۡ عَدُوّٗا وَحَزَنًاۗ إِنَّ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَجُنُودَهُمَا کَانُواْ خَٰطِـِٔینَ
[پس از اینکه مادر موسی چنین کرد،] خاندان فرعون او را [از آب] گرفتند، تا سرانجام [سالها بعد، این فرزند بنیاسرائیل] دشمن و [مایۀ] اندوهشان گردد. به راستی که فرعون و هامان و سپاهیانشان گناهکار بودند.
وَقَالَتِ ٱمۡرَأَتُ فِرۡعَوۡنَ قُرَّتُ عَیۡنٖ لِّی وَلَکَۖ لَا تَقۡتُلُوهُ عَسَىٰٓ أَن یَنفَعَنَآ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدٗا وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ
و [چون فرعون دستور قتل موسی را داد، آسیه] همسر فرعون گفت: «[این پسر] نور چشم [و مایه خوشحالی] من و توست. او را نکشید؛ چه بسا سودی به ما ببخشد یا او را به فرزندی بگیریم»؛ حال آنکه [عاقبتِ کار را] نمیدانستند.
وَأَصۡبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَٰرِغًاۖ إِن کَادَتۡ لَتُبۡدِی بِهِۦ لَوۡلَآ أَن رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا لِتَکُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
و دل مادر موسی [از همه چیز جز یاد پسرش] تهی گشت و اگر قلبش را مطمئن نکرده بودیم که [به وعدۀ ما] ایمان داشته باشد، نزدیک بود آن [راز] را فاش کند [و آشکارا بگوید که آن نوزاد، پسر اوست].
وَقَالَتۡ لِأُخۡتِهِۦ قُصِّیهِۖ فَبَصُرَتۡ بِهِۦ عَن جُنُبٖ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ
و [مادر موسی پس از آنکه او را در نیل رها کرد] به خواهر او گفت: «به دنبالش برو»؛ [خواهرش] از دور به او مینگریست، در حالی که آنان نمیدانستند [که آن دختر، خواهرِ این کودک است].
۞وَحَرَّمۡنَا عَلَیۡهِ ٱلۡمَرَاضِعَ مِن قَبۡلُ فَقَالَتۡ هَلۡ أَدُلُّکُمۡ عَلَىٰٓ أَهۡلِ بَیۡتٖ یَکۡفُلُونَهُۥ لَکُمۡ وَهُمۡ لَهُۥ نَٰصِحُونَ
و ما [شیرِ] همۀ زنان شیرده را از قبل بر او حرام کردیم [چنان که سینۀ هیچ یک را نپذیرفت]. آنگاه [خواهرش] گفت: «میخواهید خانوادهای را به شما نشان دهم که او را برایتان سرپرستی کنند و خیرخواهش باشند؟»
فَرَدَدۡنَٰهُ إِلَىٰٓ أُمِّهِۦ کَیۡ تَقَرَّ عَیۡنُهَا وَلَا تَحۡزَنَ وَلِتَعۡلَمَ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ
[آنان پذیرفتند و به این صورت،] او را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش [به او] روشن گردد و غمگین نباشد و بداند که وعدۀ الله حق است؛ ولی بیشتر آنان نمیدانند.
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَٱسۡتَوَىٰٓ ءَاتَیۡنَٰهُ حُکۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ
و چون موسی به رشد و کمال خویش رسید و برومند شد، به او حکمت و دانش [آیین بنیاسرائیل را] عطا کردیم و نیکوکاران را اینچنین پاداش مىدهیم.
وَدَخَلَ ٱلۡمَدِینَةَ عَلَىٰ حِینِ غَفۡلَةٖ مِّنۡ أَهۡلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیۡنِ یَقۡتَتِلَانِ هَٰذَا مِن شِیعَتِهِۦ وَهَٰذَا مِنۡ عَدُوِّهِۦۖ فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِی مِن شِیعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِی مِنۡ عَدُوِّهِۦ فَوَکَزَهُۥ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَیۡهِۖ قَالَ هَٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِۖ إِنَّهُۥ عَدُوّٞ مُّضِلّٞ مُّبِینٞ
هنگامی که مردم [مشغول استراحت و] بیخبر بودند، موسی [مخفیانه] وارد شهر شد و دو مرد را دید که با یکدیگر درگیر شدهاند. یکی از آنان [از قوم بنیاسرائیل و] از دوستان موسی بود و دیگری [قِبطی بود و] از دشمنانش. کسی که از دوستان او بود، علیه دشمنش از موسی یاری خواست؛ [موسی] مشت [محکمی] به وی زد و او را از پای درآورد [آنگاه] گفت: «این کار شیطان بود. حقا که او دشمن [انسان و] گمراهکنندۀ آشکاری است».
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ
[سپس] گفت: «پروردگارا، من به خود ستم کردهام؛ مرا ببخش» و [الله] او را بخشید. بیتردید، او تعالی آمرزندۀ مهربان است.
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ فَلَنۡ أَکُونَ ظَهِیرٗا لِّلۡمُجۡرِمِینَ
[آنگاه] گفت: «پروردگارا، به شکرانۀ آنکه بر من نعمت [قدرت و دانش] ارزانی داشتهای، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود».
فَأَصۡبَحَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا ٱلَّذِی ٱسۡتَنصَرَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ یَسۡتَصۡرِخُهُۥۚ قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰٓ إِنَّکَ لَغَوِیّٞ مُّبِینٞ
[موسی] شب را با ترس و نگرانى در شهر به صبح رساند که ناگاه مردى که دیروز از او یارى خواسته بود، [بار دیگر] به فریاد از او یاری خواست. موسی به او گفت: «واقعاً آشکار است که تو [ماجراجو و] گمراهی».
فَلَمَّآ أَنۡ أَرَادَ أَن یَبۡطِشَ بِٱلَّذِی هُوَ عَدُوّٞ لَّهُمَا قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ أَتُرِیدُ أَن تَقۡتُلَنِی کَمَا قَتَلۡتَ نَفۡسَۢا بِٱلۡأَمۡسِۖ إِن تُرِیدُ إِلَّآ أَن تَکُونَ جَبَّارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا تُرِیدُ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ
هنگامی که [موسی] خواست به کسی که دشمن هر دوی آنان بود حمله کند، [آن مرد فریاد خواه به تصور آنکه موسی قصد وی را دارد] گفت: «ای موسی، آیا میخواهی همان گونه که دیروز کسی را کشتی، [امروز نیز] مرا بکشی؟ قصدِ تو فقط زورگویی در این سرزمین است و نمیخواهی از اصلاحگران [بین افراد] باشی».
وَجَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ یَأۡتَمِرُونَ بِکَ لِیَقۡتُلُوکَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّی لَکَ مِنَ ٱلنَّـٰصِحِینَ
و [در این هنگام] مردی [که از دوستان موسی بود] از دورترین نقطۀ شهر شتابان آمد [و] گفت: «ای موسی، بزرگان [قوم فرعون] دربارۀ کشتنت به مشورت نشستهاند؛ پس بیدرنگ [از شهر] خارج شو [که] من قطعاً خیرخواهت هستم».
فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ
موسی با ترس و نگرانی از شهر خارج شد [و] گفت: «پروردگارا، مرا از [آسیبِ] ستمکاران نجات بده».
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَآءَ مَدۡیَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّیٓ أَن یَهۡدِیَنِی سَوَآءَ ٱلسَّبِیلِ
و چون به سوی [شهر] مَدیَن روی آورد گفت: «امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند».
وَلَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدۡیَنَ وَجَدَ عَلَیۡهِ أُمَّةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ یَسۡقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ ٱمۡرَأَتَیۡنِ تَذُودَانِۖ قَالَ مَا خَطۡبُکُمَاۖ قَالَتَا لَا نَسۡقِی حَتَّىٰ یُصۡدِرَ ٱلرِّعَآءُۖ وَأَبُونَا شَیۡخٞ کَبِیرٞ
و هنگامی که به [چاه] آب مدین رسید، بر سرِ چاه، گروهی از مردم را دید که [چهارپایان خود را] آب میدهند و نزدیک آنان دو زن را دید که [گوسفندانشان را] کنار میکشیدند [و از دیگران فاصله میگرفتند. [موسی] گفت: «شما چه میکنید؟ [چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟]» آنان گفتند: «ما [به گلۀ خود] آب نمیدهیم تا این چوپانها [گوسفندانشان را از آب] برگردانند [و چاه آب خلوت شود]. و پدرمان پیرمردی کهنسال است [و توانایی این کار را ندارد]».
فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰٓ إِلَى ٱلظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرٖ فَقِیرٞ
موسی به [گوسفندان] آن دو زن آب داد؛ آنگاه به سوی سایه بازگشت و گفت: «پروردگارا، به هر خیری که برایم بفرستی، سخت نیازمندم».
فَجَآءَتۡهُ إِحۡدَىٰهُمَا تَمۡشِی عَلَى ٱسۡتِحۡیَآءٖ قَالَتۡ إِنَّ أَبِی یَدۡعُوکَ لِیَجۡزِیَکَ أَجۡرَ مَا سَقَیۡتَ لَنَاۚ فَلَمَّا جَآءَهُۥ وَقَصَّ عَلَیۡهِ ٱلۡقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفۡۖ نَجَوۡتَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ
آنگاه یکی از آن دو [زن] ـ در حالی که با شرم و حیا گام برمیداشتـ نزدش آمد و گفت: «پدرم تو را دعوت میکند [که نزدش بروی] تا مزد آنکه [گوسفندان] را برایمان آب دادی به تو بپردازد». چون [موسی] نزد او رفت و سرگذشت خویش را برایش حکایت کرد، وی گفت: «نترس که از گروه ستمکار نجات یافتهای».
قَالَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا یَـٰٓأَبَتِ ٱسۡتَـٔۡجِرۡهُۖ إِنَّ خَیۡرَ مَنِ ٱسۡتَـٔۡجَرۡتَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡأَمِینُ
یکی از آن دو [دختر] گفت: «پدر جان، او را استخدام کن [زیرا] بیتردید، بهترین کسی که میتوانی به کار بگیری، آن است که نیرومند و امانتدار باشد [و او چنین است]».
قَالَ إِنِّیٓ أُرِیدُ أَنۡ أُنکِحَکَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَیَّ هَٰتَیۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِی ثَمَٰنِیَ حِجَجٖۖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا فَمِنۡ عِندِکَۖ وَمَآ أُرِیدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَیۡکَۚ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ
[پیرمرد به موسی] گفت: «میخواهم یکی از دو دخترم را به همسریات درآورم؛ به این [شرط] که هشت سال برایم کار کنی؛ و اگر [این کار را] تا ده سال ادامه دهی، لطف و محبتی از سوی توست و من نمیخواهم بر تو سخت بگیرم. ان شاء الله مرا شایسته [و نیکوکار] خواهی یافت».
قَالَ ذَٰلِکَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَۖ أَیَّمَا ٱلۡأَجَلَیۡنِ قَضَیۡتُ فَلَا عُدۡوَٰنَ عَلَیَّۖ وَٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَکِیلٞ
[موسی] گفت: «این [قرارداد] میان من و تو باشد که هر کدام از این دو مدت [هشت یا ده سال] را که انجام دادم [به عهدِ خود وفا کردهام]؛ پس ستمی بر من نباشد [و نخواهی که بیشتر بمانم]؛ و الله بر آنچه میگوییم گواه است».
۞فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡکُثُوٓاْ إِنِّیٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّیٓ ءَاتِیکُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّکُمۡ تَصۡطَلُونَ
هنگامی که موسی [آن] مدت [معیّن] را به پایان رساند و همراه خانوادهاش [از مدین به سوی مصر] حرکت کرد، [ناگهان در تاریکیِ شب،] از سوی [کوه] طور آتشی دید؛ به خانوادهاش گفت: «[اینجا] بایستید که من آتشى [از دور] دیدم. شاید خبری از آن برایتان بیاورم یا شعلۀ آتشی [بیاورم] تا گرم شوید».
فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِیَ مِن شَٰطِیِٕ ٱلۡوَادِ ٱلۡأَیۡمَنِ فِی ٱلۡبُقۡعَةِ ٱلۡمُبَٰرَکَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّیٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
وقتی به آن آتش نزدیک شد، در کنارۀ راست آن سرزمین، در منطقۀ پربرکت [طور]، از [میان] یک درخت ندا داده شد که: «ای موسی، بیتردید من الله، پروردگار جهانیانم.
وَأَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۚ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ کَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ یُعَقِّبۡۚ یَٰمُوسَىٰٓ أَقۡبِلۡ وَلَا تَخَفۡۖ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡأٓمِنِینَ
و عصایت را بیفکن». وقتی [موسی عصایش را افکند و] آن را دید که همچون ماری مىجنبد، [از ترس] پشت کرد و گریخت و بازنگشت. [ندا آمد:] «ای موسی، پیش آی و نترس. قطعاً تو از [آسیب خطرات] ایمن شدهای.
ٱسۡلُکۡ یَدَکَ فِی جَیۡبِکَ تَخۡرُجۡ بَیۡضَآءَ مِنۡ غَیۡرِ سُوٓءٖ وَٱضۡمُمۡ إِلَیۡکَ جَنَاحَکَ مِنَ ٱلرَّهۡبِۖ فَذَٰنِکَ بُرۡهَٰنَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ
و دستت را در گریبانت فرو بر [تا] سپید و بدون عیب [و بدون بیماری پیسی] خارج شود؛ و [براى رهایى] از این ترس، دستانت را به سمت خود جمع کن [و به سینهات بچسبان]. این دو [معجزۀ عصا و ید بَیضا] دو دلیل [روشن] از سوی پروردگارت برای فرعون و بزرگانِ [قومِ] اوست. به راستی که آنان گروهی نافرمانند».
قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلۡتُ مِنۡهُمۡ نَفۡسٗا فَأَخَافُ أَن یَقۡتُلُونِ
[موسی] گفت: «پروردگارا، من یکی از آنان را [بدون عمد] کشتهام؛ میترسم که [به قصاص آن قتل،] مرا بکشند.
وَأَخِی هَٰرُونُ هُوَ أَفۡصَحُ مِنِّی لِسَانٗا فَأَرۡسِلۡهُ مَعِیَ رِدۡءٗا یُصَدِّقُنِیٓۖ إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یُکَذِّبُونِ
و برادرم ـ هارونـ زبانش از من شیواتر است؛ پس او را همراهم بفرست تا یاورم باشد و راستگوییام را تأیید کند؛ زیرا میترسم مرا تکذیب کنند».
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجۡعَلُ لَکُمَا سُلۡطَٰنٗا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیۡکُمَا بِـَٔایَٰتِنَآۚ أَنتُمَا وَمَنِ ٱتَّبَعَکُمَا ٱلۡغَٰلِبُونَ
[الله] فرمود: «تو را با [پیوستنِ] برادرت تقویت خواهیم نمود و سلطه و برتری برایتان قرار میدهیم که [فرعونیان هرگز] به شما دست نیابند؛ و به [برکتِ] معجزاتمان [که در اختیار دارید] شما و هر کس که از شما پیروی کند، پیروزید».
فَلَمَّا جَآءَهُم مُّوسَىٰ بِـَٔایَٰتِنَا بَیِّنَٰتٖ قَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّفۡتَرٗى وَمَا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِیٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِینَ
هنگامی که موسی با معجزات روشن ما به سویشان آمد، گفتند: «این [چیزی] نیست مگر جادویی ساختگی؛ و ما هرگز این [ادعای عبادت الله به یگانگی] را از پدرانمان نشنیدهایم».
وَقَالَ مُوسَىٰ رَبِّیٓ أَعۡلَمُ بِمَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ مِنۡ عِندِهِۦ وَمَن تَکُونُ لَهُۥ عَٰقِبَةُ ٱلدَّارِۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّـٰلِمُونَ
و موسی گفت: «پروردگارم بهتر مىداند چه کسى هدایت را از نزد او آورده است و [آگاهتر است که] عاقبت نیکِ آن سرا براى کیست. بیتردید، ستمکاران رستگار نمیشوند».
وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَأُ مَا عَلِمۡتُ لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرِی فَأَوۡقِدۡ لِی یَٰهَٰمَٰنُ عَلَى ٱلطِّینِ فَٱجۡعَل لِّی صَرۡحٗا لَّعَلِّیٓ أَطَّلِعُ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُۥ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ
فرعون گفت: «ای بزرگان، معبودی جز خود برایتان نمیشناسم؛ پس ای هامان، برایم آتشی بر گِل برافروز [و آجر بپز] آنگاه برج بلندی بساز؛ باشد که از معبودِ موسی باخبر شوم؛ هر چند که قطعاً او را دروغگو میپندارم».
وَٱسۡتَکۡبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُۥ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ إِلَیۡنَا لَا یُرۡجَعُونَ
و او [= فرعون] و لشکریانش به ناحق در سرزمین [مصر] سرکشی کردند و پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نمیشوند.
فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّـٰلِمِینَ
[ما] او و لشکریانش را [به عذاب] فروگرفتیم و آنان را به دریا انداختیم؛ پس بنگر که عاقبت ستمکاران چگونه بود.
وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَا یُنصَرُونَ
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که [پیروانشان را] به آتش [دوزخ] دعوت میکردند؛ و روز قیامت یاری نمیشوند.
وَأَتۡبَعۡنَٰهُمۡ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا لَعۡنَةٗۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ هُم مِّنَ ٱلۡمَقۡبُوحِینَ
در این دنیا، به دنبالشان لعنت روانه کردیم و روز قیامت [نیز] زشتمنظرند.
وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَهۡلَکۡنَا ٱلۡقُرُونَ ٱلۡأُولَىٰ بَصَآئِرَ لِلنَّاسِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ
و به راستی، پس از آنکه امتهای پیشین را نابود نمودیم، به موسی کتاب [تورات] دادیم که [دارای] روشنگریها و هدایت و رحمتی برای مردم بود؛ باشد که پند پذیرند.
وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ ٱلۡغَرۡبِیِّ إِذۡ قَضَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَى ٱلۡأَمۡرَ وَمَا کُنتَ مِنَ ٱلشَّـٰهِدِینَ
و تو [ای پیامبر،] آنگاه که فرمان [نبوت] را به موسی میدادیم در دامنۀ غربی [کوه طور] حضور نداشتی و از گواهان [نیز] نبودی.
وَلَٰکِنَّآ أَنشَأۡنَا قُرُونٗا فَتَطَاوَلَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡعُمُرُۚ وَمَا کُنتَ ثَاوِیٗا فِیٓ أَهۡلِ مَدۡیَنَ تَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِنَا وَلَٰکِنَّا کُنَّا مُرۡسِلِینَ
و [ما پس از موسی] نسلهایی آفریدیم و سالهای طولانی بر آنان گذشت [و پیمان الهی را فراموش کردند]؛ و تو در میان اهل مَدیَن اقامت نداشتی [که از داستان موسی باخبر باشی و] آیات ما را بر آنان [= مردم مکه] بخوانى؛ بلکه ما بودیم که [این آیات را به سویت] میفرستادیم.
وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ ٱلطُّورِ إِذۡ نَادَیۡنَا وَلَٰکِن رَّحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِیرٖ مِّن قَبۡلِکَ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ
و آنگاه که [به موسى] ندا دادیم، تو در کنار کوه طور نبودى؛ ولى به عنوان رحمتى از سوی پروردگارت [به تو وحى نمودیم] تا گروهى را که پیش از تو بیمدهندهاى به سراغشان نیامده است [با این آیات] بیم دهى؛ باشد که پند پذیرند.
وَلَوۡلَآ أَن تُصِیبَهُم مُّصِیبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیهِمۡ فَیَقُولُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَیۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَایَٰتِکَ وَنَکُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
[با کافران اتمام حجت کردیم] تا وقتی به کیفر کارهایی که در گذشته مرتکب شدهاند مصیبتى به آنها میرسد نگویند: «پروردگارا، چرا پیامبری بر ما نفرستادی تا از آیاتت پیروی کنیم و از مؤمنان باشیم؟»
فَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ لَوۡلَآ أُوتِیَ مِثۡلَ مَآ أُوتِیَ مُوسَىٰٓۚ أَوَلَمۡ یَکۡفُرُواْ بِمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ مِن قَبۡلُۖ قَالُواْ سِحۡرَانِ تَظَٰهَرَا وَقَالُوٓاْ إِنَّا بِکُلّٖ کَٰفِرُونَ
ولى هنگامى که [پیامبرِ] حق، از جانب ما به سراغشان آمد، [یهود از سرِ لجاجت] گفتند: «چرا معجزاتی همانند موسى به او داده نشده است؟» [در پاسخشان بگو:] «مگر [یهود] در گذشته معجزات موسى را انکار نکردند؟» آنان گفتند: «[قرآن و تورات] دو جادو هستند که یکدیگر را تأیید میکنند» و گفتند: «ما تمام [مطالب] آنها را انکار مىکنیم».
قُلۡ فَأۡتُواْ بِکِتَٰبٖ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ هُوَ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمَآ أَتَّبِعۡهُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ
بگو: «اگر راستگویید، از جانب الله، کتابى هدایتبخشتر از این دو [کتاب] بیاورید تا من نیز از آن پیروى کنم».
فَإِن لَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَکَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَیۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ
اگر [قریش] به درخواستت پاسخی ندادند، بدان که آنان فقط از هوای نفسشان پیروی میکنند؛ و کیست گمراهتر از آن کس که بدون رهنمودی از سوی الله، از هوای نفسش پیروی میکند؟ بیتردید، الله گروه ستمکار را هدایت نمیکند.
۞وَلَقَدۡ وَصَّلۡنَا لَهُمُ ٱلۡقَوۡلَ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ
و به راستی، ما این آیات [و حکایات] را یکی پس از دیگری برای آنان [= مشرکان و یهود] نازل کردیم؛ باشد که پند گیرند.
ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ یُؤۡمِنُونَ
کسانی که پیش از این [آیات الهی] کتاب [تورات] به آنان دادهایم، به این [قرآن] نیز ایمان میآورند
وَإِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦٓ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَآ إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِینَ
و چون [آیاتش] بر آنان خوانده میشود، میگویند: «به آن ایمان آوردیم. یقیناً سخن حقی از جانب پروردگارمان است. به راستی که ما پیش از [نزول] آن نیز تسلیم [فرمان پروردگار] بودهایم».
أُوْلَـٰٓئِکَ یُؤۡتَوۡنَ أَجۡرَهُم مَّرَّتَیۡنِ بِمَا صَبَرُواْ وَیَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ
اینانند که به پاسِ آنکه شکیبایی ورزیدند، پاداششان را دو بار میگیرند و با کارهای نیک، [گناهان و] بدیها را دفع میکنند و از آنچه به آنان روزی دادهایم انفاق مینمایند.
وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ وَقَالُواْ لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَکُمۡ أَعۡمَٰلُکُمۡ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡ لَا نَبۡتَغِی ٱلۡجَٰهِلِینَ
و هر گاه سخنی بیهوده [و ناشایست از اهل کتاب] میشنوند، [با بیتوجهی] از آن روی میگردانند و میگویند: «[پاداش] کارهای ما برای ماست و [کیفرِ] کارهای شما از آنِ شماست؛ [شما از آزار و ناسزایِ ما] در امانید. ما به دنبالِ [همصحبتی با] جاهلان نیستیم».
إِنَّکَ لَا تَهۡدِی مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ
[ای پیامبر،] بیتردید، تو نمیتوانی هر کس را دوست داشته باشی [به اجبار به راه راست] هدایت کنی؛ بلکه الله است که هر کس را بخواهد هدایت میکند و او به [حال] راهیافتگان داناتر است.
وَقَالُوٓاْ إِن نَّتَّبِعِ ٱلۡهُدَىٰ مَعَکَ نُتَخَطَّفۡ مِنۡ أَرۡضِنَآۚ أَوَلَمۡ نُمَکِّن لَّهُمۡ حَرَمًا ءَامِنٗا یُجۡبَىٰٓ إِلَیۡهِ ثَمَرَٰتُ کُلِّ شَیۡءٖ رِّزۡقٗا مِّن لَّدُنَّا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ
و [مشرکان] گفتند: «اگر همراه تو از هدایت پیروی کنیم، ما را از سرزمینمان میربایند». آیا ما آنان را در حرم امنی جای ندادیم که انواع محصولات ـ به عنوان روزیای از جانب ما ـ به سویشان سرازیر میگردد؟ ولی بیشتر آنان [قدر نعمتهای الهی را] نمیدانند.
وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِن قَرۡیَةِۭ بَطِرَتۡ مَعِیشَتَهَاۖ فَتِلۡکَ مَسَٰکِنُهُمۡ لَمۡ تُسۡکَن مِّنۢ بَعۡدِهِمۡ إِلَّا قَلِیلٗاۖ وَکُنَّا نَحۡنُ ٱلۡوَٰرِثِینَ
و چه بسیار [مردم] شهرهایی را نابود ساختیم که [از شدّت رفاه] در زندگی خویش، طغیان و سرکشی کرده بودند. این خانههای [ویرانشدۀ] آنان است که پس از آنان ـ جز اندکیـ [کسی] در آنها سکونت نکرده است و ما وارث آنان بودیم.
وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهۡلِکَ ٱلۡقُرَىٰ حَتَّىٰ یَبۡعَثَ فِیٓ أُمِّهَا رَسُولٗا یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِنَاۚ وَمَا کُنَّا مُهۡلِکِی ٱلۡقُرَىٰٓ إِلَّا وَأَهۡلُهَا ظَٰلِمُونَ
و پروردگارت هرگز [مردم] شهرها را نابود نمیکند، مگر آنکه در شهر بزرگی از آنها [همچون مکه] پیامبری بفرستد که آیات ما را بر آنان بخواند؛ و ما هرگز شهرها را نابود نکردیم، مگر آنکه ساکنانش [کافر و] ستمکار بودهاند.
وَمَآ أُوتِیتُم مِّن شَیۡءٖ فَمَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتُهَاۚ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
و آنچه به شما داده شده است، بهره[ی گذرا] و زینتِ زندگی دنیاست؛ و آنچه نزد الله است، بهتر و پایدارتر است. آیا نمیاندیشید؟
أَفَمَن وَعَدۡنَٰهُ وَعۡدًا حَسَنٗا فَهُوَ لَٰقِیهِ کَمَن مَّتَّعۡنَٰهُ مَتَٰعَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا ثُمَّ هُوَ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ
آیا کسی که به او وعدۀ نیکو دادهایم و به آن خواهد رسید، همچون کسی است که او را از بهرۀ زندگی دنیا برخوردار ساختهایم و روز قیامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش دوزخ] است؟
وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَکَآءِیَ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
و [یاد کن از] روزى که الله به آنان ندا مىدهد و مىفرماید: افرادى که شریکانِ من [در عبادت] میپنداشتید کجا هستند؟»
قَالَ ٱلَّذِینَ حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ رَبَّنَا هَـٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَغۡوَیۡنَآ أَغۡوَیۡنَٰهُمۡ کَمَا غَوَیۡنَاۖ تَبَرَّأۡنَآ إِلَیۡکَۖ مَا کَانُوٓاْ إِیَّانَا یَعۡبُدُونَ
کسانی [از سران کفار] که عذاب برایشان حتمی است میگویند: «پروردگارا، اینها کسانی هستند که ما گمراهشان کردیم. [آری،] آنان را گمراه کردیم، چنان که [خود نیز] گمراه شدیم. از [شرک و توسل] آنان به سویت بیزاری میجوییم. [در حقیقت،] آنان ما را عبادت نمیکردند [بلکه شیطان را عبادت میکردند]».
وَقِیلَ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُمۡ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ لَوۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ یَهۡتَدُونَ
و [به مشرکان] گفته میشود: «شریکانتان را [که به جای الله عبادت میکردید] فرابخوانید [تا یاریتان کنند]»؛ آنگاه آنان را میخوانند، ولی پاسخی به اینان نمیدهند و عذاب [دوزخ] را میبینند [و آرزو میکنند] کاش هدایتیافته بودند.
وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ مَاذَآ أَجَبۡتُمُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ
و روزی که [الله] به آنان ندا میدهد و میفرماید: «به [دعوتِ] پیامبران چه پاسخی دادید؟»
فَعَمِیَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَنۢبَآءُ یَوۡمَئِذٖ فَهُمۡ لَا یَتَسَآءَلُونَ
در آن روز، همۀ دلایل [و بهانههایی که برای توجیه دارند] از آنان پنهان میگردد و از [شدت عذاب، از حالِ] یکدیگر نمیپرسند.
فَأَمَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَعَسَىٰٓ أَن یَکُونَ مِنَ ٱلۡمُفۡلِحِینَ
اما کسی که توبه کند و ایمان آورَد و کار شایسته انجام دهد، امید است که از رستگاران باشد.
وَرَبُّکَ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُ وَیَخۡتَارُۗ مَا کَانَ لَهُمُ ٱلۡخِیَرَةُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ
و پروردگارت هر چه بخواهد میآفریند و [هر کس را بخواهد به عبادت و پیامبری] برمیگزیند. مشرکان اختیاری ندارند [که در این مورد اعتراض کنند]. الله از چیزهایی که با او شریک میدانند منزه و برتر است.
وَرَبُّکَ یَعۡلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمۡ وَمَا یُعۡلِنُونَ
و پروردگارت آنچه در سینههایشان پنهان میکنند و آنچه آشکار میسازند، [همه را] میداند.
وَهُوَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِی ٱلۡأُولَىٰ وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ
و او الله است که هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست. ستایش در دنیا و آخرت برای اوست و حُکم [و فرمانروایی نیز] از آنِ اوست و [همگی] به سوی او بازگردانده میشوید.
قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡکُمُ ٱلَّیۡلَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیکُم بِضِیَآءٍۚ أَفَلَا تَسۡمَعُونَ
[به مشرکان] بگو: «به من بگویید اگر الله [تاریکیِ] شب را تا روز قیامت بر شما پاینده گردانَد، کدام معبود به جز الله برایتان روشنى مىآورَد؟ آیا [سخن حق را] نمیشنوید؟»
قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡکُمُ ٱلنَّهَارَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیکُم بِلَیۡلٖ تَسۡکُنُونَ فِیهِۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ
بگو: «به من بگویید اگر الله [روشناییِ] روز را تا روز قیامت بر شما پاینده گردانَد، کدام معبود جز الله شبی برایتان میآورد که در آن آرام بگیرید؟ آیا [این نشانههای قدرت الهی را] نمیبینید؟
وَمِن رَّحۡمَتِهِۦ جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ
و الله از رحمت خویش شب و روز را برایتان قرار داد تا در شب آرام گیرید و در روز [تلاش کنید و] از بخشش او [روزی] بجویید و باشد که سپاس گزارید.
وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَکَآءِیَ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ
و [یاد کن از] روزی که الله به آنان ندا میدهد و میفرماید: «کجا هستند شریکانی که برای من میپنداشتید؟»
وَنَزَعۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةٖ شَهِیدٗا فَقُلۡنَا هَاتُواْ بُرۡهَٰنَکُمۡ فَعَلِمُوٓاْ أَنَّ ٱلۡحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ
و از هر امتی، گواهی برمیگزینیم [که پیامبر آنان است و در مورد کفرشان گواهی میدهد]؛ سپس به آنان میگوییم: «دلیل [کفر و شرکِ] خویش را بیاورید»؛ پس میدانند که حق از آنِ الله است و دروغهایی که میبافتند [و آنچه مشرکانه عبادت میکردند] محو و نابود گشته است.
۞إِنَّ قَٰرُونَ کَانَ مِن قَوۡمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَیۡهِمۡۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡکُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوٓأُ بِٱلۡعُصۡبَةِ أُوْلِی ٱلۡقُوَّةِ إِذۡ قَالَ لَهُۥ قَوۡمُهُۥ لَا تَفۡرَحۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡفَرِحِینَ
قارون از قوم موسی بود؛ اما بر آنان فخرفروشی نمود؛ و از گنجینهها، آنقدر به وی داده بودیم که [حتی] حمل کلیدهایش برای گروهی نیرومند مشکل بود. هنگامی که [مردم] قومش به او گفتند: «[به خاطر ثروتت، چنین مغرور و] سرمست نباش. بیتردید، الله سرمستان را دوست ندارد.
وَٱبۡتَغِ فِیمَآ ءَاتَىٰکَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَۖ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ ٱلدُّنۡیَاۖ وَأَحۡسِن کَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَۖ وَلَا تَبۡغِ ٱلۡفَسَادَ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِینَ
و با آنچه الله به تو بخشیده است، [ثوابِ] سرای آخرت را بجوی و [در عین حال،] بهرهات را از [زندگی] دنیا نیز فراموش نکن؛ و چنان که الله به تو نیکی کرده است، تو نیز [به بندگانش] نیکی کن و هرگز در پیِ تبهکاری [و فساد] در زمین نباش. بیتردید، الله مفسدان را دوست ندارد».
قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِیٓۚ أَوَلَمۡ یَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَهۡلَکَ مِن قَبۡلِهِۦ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مَنۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُ قُوَّةٗ وَأَکۡثَرُ جَمۡعٗاۚ وَلَا یُسۡـَٔلُ عَن ذُنُوبِهِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ
[قارون] گفت: «آنچه به من داده شده، در نتیجۀ [قدرت و] دانشی است که نزد من است». آیا نمیدانست که الله نسلهایی را پیش از وی نابود کرده بود که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند؟ و [روز قیامت، اینگونه] مجرمان از گناهانشان پرسیده نمىشوند [و بىحساب دوزخ مىروند].
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ فِی زِینَتِهِۦۖ قَالَ ٱلَّذِینَ یُرِیدُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا یَٰلَیۡتَ لَنَا مِثۡلَ مَآ أُوتِیَ قَٰرُونُ إِنَّهُۥ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٖ
قارون با [تجملات و] زینتهایش در برابر قوم خویش ظاهر شد. افرادی [از اطرافیان او] که خواستار زندگی دنیا بودند، گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما [نیز] داشتیم. واقعاً او بهرۀ بزرگی [از مال دنیا] دارد».
وَقَالَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَیۡلَکُمۡ ثَوَابُ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّمَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗاۚ وَلَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلصَّـٰبِرُونَ
اما کسانی که دانش [حقیقی] یافته بودند، گفتند: «وای بر شما! برای کسی که ایمان آورده است و کارهای شایسته میکند، ثواب الهی بهتر است؛ و این [سخن] را کسانی جز شکیبایان نمیپذیرند».
فَخَسَفۡنَا بِهِۦ وَبِدَارِهِ ٱلۡأَرۡضَ فَمَا کَانَ لَهُۥ مِن فِئَةٖ یَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُنتَصِرِینَ
سپس قارون را همراه خانهاش در زمین فروبردیم؛ آنگاه هیچ گروهى نداشت که او را در برابر [عذاب] الله یاری کنند و [خود نیز] نتوانست به خویشتن یاری رساند.
وَأَصۡبَحَ ٱلَّذِینَ تَمَنَّوۡاْ مَکَانَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ یَقُولُونَ وَیۡکَأَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَیَقۡدِرُۖ لَوۡلَآ أَن مَّنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا لَخَسَفَ بِنَاۖ وَیۡکَأَنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ
و کسانی که دیروز آرزو میکردند به جای او باشند، بامداد [روز بعد] میگفتند: «وای بر ما! گویی الله است که [نعمت و] روزی را بر هر کس که بخواهد گسترده میدارد و [یا] تنگ میگرداند. اگر الله بر ما منّت ننهاده بود، قطعاً ما را [نیز به سزای سخنانمان به ژرفای زمین] فرومیبُرد، ای وای! گویی کافران هرگز رستگار نمیشوند.
تِلۡکَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوّٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗاۚ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ
این سرای آخرت را [فقط] برای کسانی قرار میدهیم که خواهان گردنکشی و فساد در زمین نیستند؛ و سرانجامِ [نیک]، از آنِ پرهیزگاران است.
مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَیۡرٞ مِّنۡهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَلَا یُجۡزَى ٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّـَٔاتِ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ
[روز قیامت،] هر کس نیکی بیاورد، [پاداشی] بهتر از آن خواهد داشت و هر کس بدی بیاورد، [بداند] کسانی که کارهای ناشایست کردهاند، جز [در برابر] آنچه میکردند کیفر نمیبینند.
إِنَّ ٱلَّذِی فَرَضَ عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّکَ إِلَىٰ مَعَادٖۚ قُل رَّبِّیٓ أَعۡلَمُ مَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ وَمَنۡ هُوَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ
همان [پروردگاری] که قرآن را [نازل نمود و تبلیغ آن را] بر تو واجب کرد، قطعاً تو را به جایگاهت [در مکه] بازمیگردانَد. بگو: «پروردگارم بهتر میداند چه کسی هدایت آورده است و چه کسی در گمراهیِ آشکار است».
وَمَا کُنتَ تَرۡجُوٓاْ أَن یُلۡقَىٰٓ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبُ إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَۖ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیرٗا لِّلۡکَٰفِرِینَ
و [پیش از بعثت،] تو انتظار نداشتی که این کتاب [آسمانی] بر تو نازل شود. [این نبود،] مگر رحمتى از جانب پروردگارت. پس هرگز پشتیبان کافران نباش.
وَلَا یَصُدُّنَّکَ عَنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بَعۡدَ إِذۡ أُنزِلَتۡ إِلَیۡکَۖ وَٱدۡعُ إِلَىٰ رَبِّکَۖ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ
و مبادا [کافران] تو را از [تبلیغ] آیات الهی ـ پس از آنکه بر تو نازل شد ـ بازدارند! و [مردم را] به سوی پروردگارت دعوت کن و هرگز از مشرکان نباش.
وَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۘ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ کُلُّ شَیۡءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥۚ لَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ
و معبود دیگری با الله [به نیایش] نخوان. هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست. همه چیز فناپذیر است؛ مگر [ذات جاوید و] روی او. فرمانروایی [تنها] از آنِ اوست و [روز قیامت، همگی] به پیشگاه او تعالی بازگردانده میشوید.
Al-Qasas
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ طسٓمٓ ١ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ ٢ نَتۡلُواْ عَلَیۡکَ مِن نَّبَإِ مُوسَىٰ وَفِرۡعَوۡنَ بِٱلۡحَقِّ لِقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٣ إِنَّ فِرۡعَوۡنَ عَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلَ أَهۡلَهَا شِیَعٗا یَسۡتَضۡعِفُ طَآئِفَةٗ مِّنۡهُمۡ یُذَبِّحُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَیَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٤ وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَنَجۡعَلَهُمۡ أَئِمَّةٗ وَنَجۡعَلَهُمُ ٱلۡوَٰرِثِینَ ٥﴾
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
طسم. ﴿1﴾این آیتهاى کتاب روشن است. ﴿2﴾بخوانیم بر تو بعض خبر موسى و فرعون به راستى براى گروهى که باور میدارند. ﴿3﴾هرآیینه فرعون تکبّر کرد در زمین و ساخت اهل آن را گروه گروه، زبون میگرفت جماعت را از ایشان، میکشت پسران ایشان را و زنده میگذاشت دختران ایشان را. هرآیینه وى بود از مفسدان. ﴿4﴾و میخواستیم که نعمت فراوان دهیم بر آنانکه زبون گرفته شدند در زمین و پیشوا سازیم ایشان را و وارث کنیم ایشان را. ﴿5﴾
﴿ وَنُمَکِّنَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَنُرِیَ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَجُنُودَهُمَا مِنۡهُم مَّا کَانُواْ یَحۡذَرُونَ ٦ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِیهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَیۡهِ فَأَلۡقِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحۡزَنِیٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَیۡکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٧ فَٱلۡتَقَطَهُۥٓ ءَالُ فِرۡعَوۡنَ لِیَکُونَ لَهُمۡ عَدُوّٗا وَحَزَنًاۗ إِنَّ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَجُنُودَهُمَا کَانُواْ خَٰطِِٔینَ ٨ وَقَالَتِ ٱمۡرَأَتُ فِرۡعَوۡنَ قُرَّتُ عَیۡنٖ لِّی وَلَکَۖ لَا تَقۡتُلُوهُ عَسَىٰٓ أَن یَنفَعَنَآ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدٗا وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٩ وَأَصۡبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَٰرِغًاۖ إِن کَادَتۡ لَتُبۡدِی بِهِۦ لَوۡلَآ أَن رَّبَطۡنَا عَلَىٰ قَلۡبِهَا لِتَکُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٠ وَقَالَتۡ لِأُخۡتِهِۦ قُصِّیهِۖ فَبَصُرَتۡ بِهِۦ عَن جُنُبٖ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ١١ ۞وَحَرَّمۡنَا عَلَیۡهِ ٱلۡمَرَاضِعَ مِن قَبۡلُ فَقَالَتۡ هَلۡ أَدُلُّکُمۡ عَلَىٰٓ أَهۡلِ بَیۡتٖ یَکۡفُلُونَهُۥ لَکُمۡ وَهُمۡ لَهُۥ نَٰصِحُونَ ١٢ فَرَدَدۡنَٰهُ إِلَىٰٓ أُمِّهِۦ کَیۡ تَقَرَّ عَیۡنُهَا وَلَا تَحۡزَنَ وَلِتَعۡلَمَ أَنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ١٣﴾
و دسترس دهیم ایشان را در زمین و بنماییم فرعون و هامان را و لشکرهاى ایشان را از آن زبون گرفتگان آنچه میترسیدند. ﴿6﴾و الهام فرستادیم به سوى مادر موسى که شیر بده او را پس چون بترسى بر وى بیانداز او را در دریا و مترس و اندوه مخور، هرآیینه ما باز رسانندۀ اوییم به سوى تو و گردانندۀ اوییم از پیغامبران. ﴿7﴾پس برگرفتند آن را اهل خانۀ فرعون تا آخر کار شود براى ایشان دشمن و سبب اندوه، هرآیینه فرعون و هامان و لشکرهاى ایشان خطا کننده بودند. ﴿8﴾و گفت زن فرعون: این طفل، خنکى چشم است مرا و تو را، مکشیدش، بود که نفع دهد ما را یا فرزند گیریم او را و ایشان حقیقت حال نمىدانستند. ﴿9﴾و گشت دل مادر موسى خالى از صبر، هرآیینه نزدیک بود که آشکار کند آن قصّه را اگر ما نمىبستیم بر دل او رشته [884]تا باشد از باوردارندگان. ﴿10﴾و گفت خواهرش را: بر پى او برو، پس بدید او را از دور و قوم فرعون نمیدانستند. ﴿11﴾و حرام ساختیم بر موسى شیردایگان پیش از وصول خواهر، پس خواهرش گفت: آیا راه نمایم شما را بر اهل خانهای که خبردارى این طفل کنند براى شما و ایشان براى او نیک خواهانند؟. ﴿12﴾پس باز رسانیدیم او را به سوى مادر او تا خنک شود چشم وى و اندوه نخورد و تا بداند که وعدۀ خدا راست است و لیکن بیشترین مردمان نمیدانند. ﴿13﴾
﴿ وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَٱسۡتَوَىٰٓ ءَاتَیۡنَٰهُ حُکۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤ وَدَخَلَ ٱلۡمَدِینَةَ عَلَىٰ حِینِ غَفۡلَةٖ مِّنۡ أَهۡلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیۡنِ یَقۡتَتِلَانِ هَٰذَا مِن شِیعَتِهِۦ وَهَٰذَا مِنۡ عَدُوِّهِۦۖ فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِی مِن شِیعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِی مِنۡ عَدُوِّهِۦ فَوَکَزَهُۥ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَیۡهِۖ قَالَ هَٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِۖ إِنَّهُۥ عَدُوّٞ مُّضِلّٞ مُّبِینٞ ١٥ قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ١٦ قَالَ رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ فَلَنۡ أَکُونَ ظَهِیرٗا لِّلۡمُجۡرِمِینَ ١٧ فَأَصۡبَحَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا ٱلَّذِی ٱسۡتَنصَرَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ یَسۡتَصۡرِخُهُۥۚ قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰٓ إِنَّکَ لَغَوِیّٞ مُّبِینٞ ١٨ فَلَمَّآ أَنۡ أَرَادَ أَن یَبۡطِشَ بِٱلَّذِی هُوَ عَدُوّٞ لَّهُمَا قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ أَتُرِیدُ أَن تَقۡتُلَنِی کَمَا قَتَلۡتَ نَفۡسَۢا بِٱلۡأَمۡسِۖ إِن تُرِیدُ إِلَّآ أَن تَکُونَ جَبَّارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا تُرِیدُ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ١٩ وَجَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّٱلۡمَلَأَ یَأۡتَمِرُونَ بِکَ لِیَقۡتُلُوکَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّی لَکَ مِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢٠ فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢١﴾
و چون رسید به نهایت جوانى خود و درست اندام شد، دادیم او را حکمت و دانش و همچنین جزا میدهیم نیکوکاران را. ﴿14﴾و درآمد به شهر در وقت بىخبرى اهل آن، پس یافت آنجا دو شخص با یکدیگر جنگ مىکردند: آن یک از قوم موسى بود و آن دیگر از دشمنان وى، پس مدد طلب کرد شخصى که از قوم او بود بر آن دیگر که از دشمنانش بود، پس مشت زد او را موسى، پس بکشتش. گفت: این کار شیطان است، هرآیینه شیطان گمراه کنندۀ آشکار است. ﴿15﴾گفت: اى پروردگار من! هرآیینه ستم کردم بر خویش، پس بیامرز مرا، پس بیامرزیدش، هرآیینه وى آمرزندۀ مهربان است. ﴿16﴾گفت: اى پروردگار من! به حق انعام کردن تو بر من هرگز نخواهم بود مددگار گناهکاران. ﴿17﴾پس بامداد کرد در شهر ترسان، انتظارکنان، پس ناگهان شخصى که مدد طلب کرده بود دیروز باز به فریادرسى میخواندش. گفت به وى موسى: هرآیینه تو گمراه آشکارى. ﴿18﴾پس چون خواست که دست به شخصى که وى دشمن موسى و دشمن فریاد کنندۀ بود، گفت فریاد کننده: اى موسى! آیا میخواهى که بکشى مرا چنانکه کشتى شخصى را دیروز؟ نمیخواهى مگر آن که باشى ستمکارى در زمین و نمیخواهى که باشى از نیکوکاران [885]. ﴿19﴾و آمد شخصى از آخر شهر شتابان، گفت: اى موسى! هرآیینه رئیسان مشورت میکنند در حق تو بکشند تو را، پس بیرون رو. هرآیینه من برای تو از نیک خواهانم. ﴿20﴾پس بیرون آمد از آن شهر ترسان، انتظار کنان، گفت: اى پروردگار من! خلاص کن مرا از گروه ستمکاران. ﴿21﴾
﴿وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلۡقَآءَ مَدۡیَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّیٓ أَن یَهۡدِیَنِی سَوَآءَ ٱلسَّبِیلِ ٢٢ وَلَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدۡیَنَ وَجَدَ عَلَیۡهِ أُمَّةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ یَسۡقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ ٱمۡرَأَتَیۡنِ تَذُودَانِۖ قَالَ مَا خَطۡبُکُمَاۖ قَالَتَا لَا نَسۡقِی حَتَّىٰ یُصۡدِرَ ٱلرِّعَآءُۖ وَأَبُونَا شَیۡخٞ کَبِیرٞ ٢٣ فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰٓ إِلَى ٱلظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرٖ فَقِیرٞ ٢٤ فَجَآءَتۡهُ إِحۡدَىٰهُمَا تَمۡشِی عَلَى ٱسۡتِحۡیَآءٖ قَالَتۡ إِنَّ أَبِی یَدۡعُوکَ لِیَجۡزِیَکَ أَجۡرَ مَا سَقَیۡتَ لَنَاۚ فَلَمَّا جَآءَهُۥ وَقَصَّ عَلَیۡهِ ٱلۡقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفۡۖ نَجَوۡتَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٥ قَالَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا یَٰٓأَبَتِ ٱسۡتَٔۡجِرۡهُۖ إِنَّ خَیۡرَ مَنِ ٱسۡتَٔۡجَرۡتَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡأَمِینُ ٢٦ قَالَ إِنِّیٓ أُرِیدُ أَنۡ أُنکِحَکَ إِحۡدَى ٱبۡنَتَیَّ هَٰتَیۡنِ عَلَىٰٓ أَن تَأۡجُرَنِی ثَمَٰنِیَ حِجَجٖۖ فَإِنۡ أَتۡمَمۡتَ عَشۡرٗا فَمِنۡ عِندِکَۖ وَمَآ أُرِیدُ أَنۡ أَشُقَّ عَلَیۡکَۚ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٢٧ قَالَ ذَٰلِکَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَۖ أَیَّمَا ٱلۡأَجَلَیۡنِ قَضَیۡتُ فَلَا عُدۡوَٰنَ عَلَیَّۖ وَٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَکِیلٞ ٢٨ ﴾
و وقتى که متوجه شد به سوى شهر مدین، گفت: امیدوارم از پروردگار خویش که دلالت کند مرا به راه راست. ﴿22﴾و وقتى که رسید به آب مدین یافت بر آن آب طایفه را از مردمان، آب مینوشانیدید مواشى را و یافت آن طرف از ایشان دو زن که باز میدارند مواشىِ خود را، گفت موسى به آن دو زن: چیست حال شما؟ گفتند: ما آب نمىنوشانیم تا آنکه بازگردانند شبانان مواشى را و پدر ما پیر کلانسال است. ﴿23﴾پس موسى آب نوشانید براى این هردو، باز روى آورد به سوى سایه، پس گفت: اى پروردگار من! هرآیینه من به آنچه فرود آوردى به سوى من از نعمت، محتاجم. ﴿24﴾پس آمد به موسى یکى از این دو زن راه میرفت به شرم، گفت: هرآیینه پدر من میخواند تو را تا به تو دهد مزد آنکه آب دادى برای ما. پس چون موسى بیامد نزد شعیب و تقریر کرد پیش او قصّه را، گفت: مترس! خلاص شدى از قوم ستمکاران. ﴿25﴾گفت یکى از این دو دختر: اى پدر من! مزدور بگیر او را. هرآیینه بهترین کسى که مزدورگیرى شخصى توانای با امانت باشد. ﴿26﴾گفت شعیب: هرآیینه من میخواهم که به زنى دهم تو را یکى از این دو دختر خود به شرط آن که مزدورى من کنى هشت سال، پس اگر تمام کنى ده سال را، پس آن تبرّع است از نزدیک تو و نمیخواهم که مشقت افکنم بر تو. خواهى یافت مرا اگر خدا خواسته است از شایستگان. ﴿27﴾گفت موسى: این است عهد میان من و میان تو. هر کدام از این دو مدّت که اداکنم، پس تعدى نباشد بر من و خدا بر آنچه میگوییم گواه است. ﴿28﴾
﴿ ۞فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى ٱلۡأَجَلَ وَسَارَ بِأَهۡلِهِۦٓ ءَانَسَ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ نَارٗاۖ قَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡکُثُوٓاْ إِنِّیٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّیٓ ءَاتِیکُم مِّنۡهَا بِخَبَرٍ أَوۡ جَذۡوَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ لَعَلَّکُمۡ تَصۡطَلُونَ ٢٩ فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِیَ مِن شَٰطِیِٕ ٱلۡوَادِ ٱلۡأَیۡمَنِ فِی ٱلۡبُقۡعَةِ ٱلۡمُبَٰرَکَةِ مِنَ ٱلشَّجَرَةِ أَن یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّیٓ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٣٠ وَأَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۚ فَلَمَّا رَءَاهَا تَهۡتَزُّ کَأَنَّهَا جَآنّٞ وَلَّىٰ مُدۡبِرٗا وَلَمۡ یُعَقِّبۡۚ یَٰمُوسَىٰٓ أَقۡبِلۡ وَلَا تَخَفۡۖ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡأٓمِنِینَ ٣١ ٱسۡلُکۡ یَدَکَ فِی جَیۡبِکَ تَخۡرُجۡ بَیۡضَآءَ مِنۡ غَیۡرِ سُوٓءٖ وَٱضۡمُمۡ إِلَیۡکَ جَنَاحَکَ مِنَ ٱلرَّهۡبِۖ فَذَٰنِکَ بُرۡهَٰنَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٣٢ قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلۡتُ مِنۡهُمۡ نَفۡسٗا فَأَخَافُ أَن یَقۡتُلُونِ ٣٣ وَأَخِی هَٰرُونُ هُوَ أَفۡصَحُ مِنِّی لِسَانٗا فَأَرۡسِلۡهُ مَعِیَ رِدۡءٗا یُصَدِّقُنِیٓۖ إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یُکَذِّبُونِ ٣٤ قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجۡعَلُ لَکُمَا سُلۡطَٰنٗا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیۡکُمَا بَِٔایَٰتِنَآۚ أَنتُمَا وَمَنِ ٱتَّبَعَکُمَا ٱلۡغَٰلِبُونَ ٣٥ ﴾
پس چون ادا کرد موسى میعاد را و روان شد به اهل خود، دید به جانب کوه طور آتش. گفت به اهل خود: توقف کنید. هرآیینه دیدهام آتشى. امید دارم که بیارم از آنجا خبرى را یا بیارم شعلهای از آتش، بود که شما تحصیل گرمى کنید. ﴿29﴾پس چون آمد نزدیک آتش، آواز داده شد از کرانۀ راست میدان در جایگاه بابرکت از میان درخت که: اى موسى! هرآیینه من خدایم، پروردگار عالمها. ﴿30﴾و آنکه بیفکن عصاى خود را، پس چون دید که عصا حرکت میکند گویا وى مارى است، روى بگردانید پشت داده و بازنگشت. [گفتیم]: اى موسى! پیش آی و مترس، هرآیینه تو از ایمنانى. ﴿31﴾و درآر دست خود را در گریبان خود تا بیرون آید سفید شده از غیر علتى. و به هم آر به سوى خود بازوی خود را از ترس [886]، پس این هر دو نشانهاند، فرود آمده از جانب پروردگار تو به سوى فرعون و جماعت او. هرآیینه ایشان بودند گروه بدکار. ﴿32﴾گفت: اى پروردگار من! هرآیینه من کشتهام از ایشان شخصى را، پس میترسم که بکشند مرا ﴿33﴾و برادر من، هارون، فصیحتر است از من از جهت زبان، پس بفرست او را همراه من مدد کنندهای که باور دارد مرا، هرآیینه من میترسم از آنکه دروغى شمرند مرا. ﴿34﴾گفت: [خدا]: محکم خواهیم کرد بازوى تو را به برادر تو و خواهیم داد شما را غلبه، پس نتوانند رسید به قصد ایذا به سوى شما به سبب نشانههاى ما. شما و آنانکه پیروى شما کردهاند، غالب خواهید شد. ﴿35﴾
﴿ فَلَمَّا جَآءَهُم مُّوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَا بَیِّنَٰتٖ قَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّفۡتَرٗى وَمَا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِیٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِینَ ٣٦ وَقَالَ مُوسَىٰ رَبِّیٓ أَعۡلَمُ بِمَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ مِنۡ عِندِهِۦ وَمَن تَکُونُ لَهُۥ عَٰقِبَةُ ٱلدَّارِۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٣٧ وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمَلَأُ مَا عَلِمۡتُ لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرِی فَأَوۡقِدۡ لِی یَٰهَٰمَٰنُ عَلَى ٱلطِّینِ فَٱجۡعَل لِّی صَرۡحٗا لَّعَلِّیٓ أَطَّلِعُ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُۥ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٣٨ وَٱسۡتَکۡبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُۥ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ إِلَیۡنَا لَا یُرۡجَعُونَ ٣٩ فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٠ وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَا یُنصَرُونَ ٤١ وَأَتۡبَعۡنَٰهُمۡ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا لَعۡنَةٗۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ هُم مِّنَ ٱلۡمَقۡبُوحِینَ ٤٢ وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَهۡلَکۡنَا ٱلۡقُرُونَ ٱلۡأُولَىٰ بَصَآئِرَ لِلنَّاسِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ ٤٣ ﴾
پس چون آورد موسى نشانههاى ما را واضح آمده، گفتند: نیست این مگر جادوى بربسته و نشنیدیم این را در پدران نخستین خویش. ﴿36﴾و گفت موسى: پروردگار من داناتر است به هر که آورده است هدایت از نزدیک او و به هر که او راست عاقبت پسندیده در آخرت، هرآیینه رستگار نمىشوند ستمکاران. ﴿37﴾و گفت فرعون: اى جماعت! ندانستهام براى شما هیچ خدا غیرِ من. پس آتش برافروز براى من اى هامان بر گل (یعنى خشت بساز) پس بناکن براى من کوشکى، بود که من دیدهور شوم به سوى معبود موسى و هرآیینه من مىپندارم او را از دروغگویان. ﴿38﴾و تکبر کرد فرعون و لشکرهاى او در زمین به غیر حق و گمان کردند که ایشان به سوى ما بازگردانیده نشوند. ﴿39﴾پس گرفتیم او را و لشکرهاى او را، پس افکندیم ایشان را در دریا، پس درنگر چگونه بود انجام ستمکاران. ﴿40﴾و گردانیدیم ایشان را پیشوایانى که میخواندند به سوى آتش و روز قیامت نصرت داده نشوند. ﴿41﴾و از پىِ ایشان فرستادیم در این دنیا لعنت را و به روز قیامت ایشان از دور ساختگان باشند. ﴿42﴾و و هرآیینه دادیم موسى را کتاب بعد از آنکه هلاک ساختیم قرنهاى نخستین را دلیل شده براى مردمان و هدایت و بخشایش، تا بود که ایشان پندپذیر شوند. ﴿43﴾
﴿وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ ٱلۡغَرۡبِیِّ إِذۡ قَضَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَى ٱلۡأَمۡرَ وَمَا کُنتَ مِنَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٤٤ وَلَٰکِنَّآ أَنشَأۡنَا قُرُونٗا فَتَطَاوَلَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡعُمُرُۚ وَمَا کُنتَ ثَاوِیٗا فِیٓ أَهۡلِ مَدۡیَنَ تَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِنَا وَلَٰکِنَّا کُنَّا مُرۡسِلِینَ ٤٥ وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ ٱلطُّورِ إِذۡ نَادَیۡنَا وَلَٰکِن رَّحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِیرٖ مِّن قَبۡلِکَ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ ٤٦ وَلَوۡلَآ أَن تُصِیبَهُم مُّصِیبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیهِمۡ فَیَقُولُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَیۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَایَٰتِکَ وَنَکُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٤٧فَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ لَوۡلَآ أُوتِیَ مِثۡلَ مَآ أُوتِیَ مُوسَىٰٓۚ أَوَ لَمۡ یَکۡفُرُواْ بِمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ مِن قَبۡلُۖ قَالُواْ سِحۡرَانِ تَظَٰهَرَا وَقَالُوٓاْ إِنَّا بِکُلّٖ کَٰفِرُونَ ٤٨ قُلۡ فَأۡتُواْ بِکِتَٰبٖ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ هُوَ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمَآ أَتَّبِعۡهُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٩ فَإِن لَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَکَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَیۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥٠﴾
و تو نبودى به طرف غربى چون به انجام رسانیدیم به سوى موسى وحى را و نبودى از حاضران. ﴿44﴾و لیکن ما آفریدیم قرنها را (یعنى بعد موسى)، پس دراز شد بر ایشان عمر و تو نبودى باشنده در اهل مدین که میخواندى بر ایشان آیات ما را و لیکن ما بودیم فرستنده. ﴿45﴾و نبودى به طرف طور، چون آواز دادیم و لیکن وحى آمد از روى بخشایش پروردگار تو تا ترسانى گروهى راکه نیامده بود بدیشان هیچ ترسانندهای پیش از تو، بود که ایشان پند پذیر شوند. ﴿46﴾و اگر نه آن بودى که برسد بدیشان عقوبتى به سبب آنکه پیش فرستاده است دست ایشان، پس گویند: اى پروردگار ما! چرا نفرستادى به سوى ما پیغامبرى را تا پیروىِ آیات تو کنیم و باشیم از مسلمانان؟. ﴿47﴾پیغمبران را میفرستادیم، پس چون آمد بدیشان وحى راست از نزدیک ما، گفتند: چرا داده نشد این پیغمبر را مانند آنچه داده شد به موسى؟ آیا کافر نشدهاند به آنچه داده شد موسى را پیش از این؟ گفتند: دو سحرند موافق یکدیگر شده [887]و گفتند: هرآیینه ما به هر یک کافرانیم. ﴿48﴾بگو: پس بیارید کتابى فرود آمده از نزدیک خداکه وى راه نمایندهتر باشد از این دو، تا پیروىِ او کنیم اگر راستگویید. ﴿49﴾پس اگر قبول نکنند سخن را، پس بدان که جز این نیست که پیروى میکنند خواهش نفس خود را و کیست گمراهتر از کسی که پیروىِ خواهش نفس خود کند بدون راهنمایىِ خدا، هرآیینه خدا راه نمىنماید گروه ستمکاران را. ﴿50﴾
﴿ ۞وَلَقَدۡ وَصَّلۡنَا لَهُمُ ٱلۡقَوۡلَ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ ٥١ ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِهِۦ هُم بِهِۦ یُؤۡمِنُونَ ٥٢ وَإِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦٓ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّنَآ إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلِهِۦ مُسۡلِمِینَ ٥٣ أُوْلَٰٓئِکَ یُؤۡتَوۡنَ أَجۡرَهُم مَّرَّتَیۡنِ بِمَا صَبَرُواْ وَیَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ ٥٤ وَإِذَا سَمِعُواْ ٱللَّغۡوَ أَعۡرَضُواْ عَنۡهُ وَقَالُواْ لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَکُمۡ أَعۡمَٰلُکُمۡ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡ لَا نَبۡتَغِی ٱلۡجَٰهِلِینَ ٥٥ إِنَّکَ لَا تَهۡدِی مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ ٥٦ وَقَالُوٓاْ إِن نَّتَّبِعِ ٱلۡهُدَىٰ مَعَکَ نُتَخَطَّفۡ مِنۡ أَرۡضِنَآۚ أَوَ لَمۡ نُمَکِّن لَّهُمۡ حَرَمًا ءَامِنٗا یُجۡبَىٰٓ إِلَیۡهِ ثَمَرَٰتُ کُلِّ شَیۡءٖ رِّزۡقٗا مِّن لَّدُنَّا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٥٧ وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِن قَرۡیَةِۢ بَطِرَتۡ مَعِیشَتَهَاۖ فَتِلۡکَ مَسَٰکِنُهُمۡ لَمۡ تُسۡکَن مِّنۢ بَعۡدِهِمۡ إِلَّا قَلِیلٗاۖ وَکُنَّا نَحۡنُ ٱلۡوَٰرِثِینَ ٥٨ وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهۡلِکَ ٱلۡقُرَىٰ حَتَّىٰ یَبۡعَثَ فِیٓ أُمِّهَا رَسُولٗا یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِنَاۚ وَمَا کُنَّا مُهۡلِکِی ٱلۡقُرَىٰٓ إِلَّا وَأَهۡلُهَا ظَٰلِمُونَ ٥٩﴾
و هرآیینه ما پی در پى آوردیم براى ایشان [این قرآن را] تا بود که ایشان پند پذیرند. ﴿51﴾آنانکه دادهایم ایشان را کتاب پیش از قرآن، ایشان به قرآن ایمان مىآرند. ﴿52﴾و چون قرآن خوانده میشود برایشان، گویند: ایمان آوردیم به آن، هرآیینه وى راست است از جانب پروردگار ما، هرآیینه پیش از نزول قرآن منقاد بودیم. ﴿53﴾این جماعت داده شود ایشان را مزد ایشان دوبار به سبب آنکه صبر کردند و دفع مىکنند به خصلت نیک، بدى را و از آنچه روزى دادهایم ایشان را خرج میکنند. ﴿54﴾و چون بشنوند سخن بیهوده را، روى بگردانند از آن و گویند: ما راست، کردارهاى ما و شما راست، کردارهاى شما. سلام بر شما باد! نمیخواهیم صحبت جاهلان [888]. ﴿55﴾[یا محمد] هرآیینه تو راه نمىنمایى هر که را دوست میدارى و لیکن خدا راه مىنماید هر که را خواهد و او داناتر است به راه یافتگان. ﴿56﴾و گفتند بعض اهل مکه: اگر پیروىِ هدایت کنیم با تو ربوده شویم از زمین خود [889]. آیا جا ندادیم ایشان را در حرمى با امن، رسانیده میشود به سوى وى میوهها از هر جنس روزى از نزدیک ما و لیکن بیشترین ایشان نمیدانند. ﴿57﴾و بسا هلاک کردیم از دیهها را که از حد در گذشتند در گذران خود، پس اینها است جاى ماندن ایشان، مانده نشد آنجا بعد از ایشان مگر اندکى و بودیم ما به دست آرندۀ میراث ایشان. ﴿58﴾و هرگز نیست پروردگار تو هلاک کنندۀ دیهها مگر تا آنکه بفرستد در قصبۀ آن پیغامبرى که بخواند بر ایشان آیات ما، و هرگز نیستیم هلاک کنندۀ دیهها مگر در آن حال که اهل آنها ستمکار باشند. ﴿59﴾
﴿ وَمَآ أُوتِیتُم مِّن شَیۡءٖ فَمَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتُهَاۚ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٦٠ أَفَمَن وَعَدۡنَٰهُ وَعۡدًا حَسَنٗا فَهُوَ لَٰقِیهِ کَمَن مَّتَّعۡنَٰهُ مَتَٰعَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا ثُمَّ هُوَ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ ٦١ وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَکَآءِیَ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٦٢ قَالَ ٱلَّذِینَ حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَغۡوَیۡنَآ أَغۡوَیۡنَٰهُمۡ کَمَا غَوَیۡنَاۖ تَبَرَّأۡنَآ إِلَیۡکَۖ مَا کَانُوٓاْ إِیَّانَا یَعۡبُدُونَ ٦٣ وَقِیلَ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُمۡ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ لَوۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ یَهۡتَدُونَ ٦٤ وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ مَاذَآ أَجَبۡتُمُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٦٥ فَعَمِیَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَنۢبَآءُ یَوۡمَئِذٖ فَهُمۡ لَا یَتَسَآءَلُونَ ٦٦ فَأَمَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَعَسَىٰٓ أَن یَکُونَ مِنَ ٱلۡمُفۡلِحِینَ ٦٧ وَرَبُّکَ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُ وَیَخۡتَارُۗ مَا کَانَ لَهُمُ ٱلۡخِیَرَةُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٦٨ وَرَبُّکَ یَعۡلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمۡ وَمَا یُعۡلِنُونَ ٦٩ وَهُوَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِی ٱلۡأُولَىٰ وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٧٠﴾
و هرچه داده شد شما را از هر نوعى، پس بهرهمندى زندگانى دنیا و آرایش وى است و آنچه نزدیک خداست بهتر و پایندهتر است. آیا نمىفهمید؟. ﴿60﴾آیا کسی که وعده دادیمش وعدۀ نیک پس او دریابندۀ آن است، مانند کسى که بهرهمند ساختیمش به منفعت زندگانى دنیا، باز وى روز قیامت از حاضر کردگان است؟! [890]. ﴿61﴾و روزی که آواز دهد خدا ایشان را، پس گوید: کجایند آن شریکان من که شما گمان مىکردید؟!. ﴿62﴾گفتند آنانکه ثابت شد بر ایشان حکم عذاب: [891]اى پروردگار ما! این جماعتند که گمراه کردیم، گمراه کردیم ایشان را چنانکه خود گمراه شدیم [892]. بىتعلّق میشویم از همه به سوى تو، ایشان ما را نمىپرستیدند. ﴿63﴾و گفته شود: بخوانید شریکان خود را. پس بخوانند ایشان را، پس ایشان قبول نکنند دعاى آن جماعت و بینند عذاب و تمنّا کنند کاش! ایشان راه یاب مىبودند. ﴿64﴾و روزی که آواز دهد خدا ایشان را، پس گوید: چه جواب دادید پیغامبران را؟. ﴿65﴾پس مشتبه شود بر ایشان خبرهاى آن روز، پس ایشان با یکدیگر سؤال نکنند [893]. ﴿66﴾پس اما آنکه توبه نمود و ایمان آورد و کار شایسته کرد، پس امید است که باشد از رستگاران ﴿67﴾و پروردگار تو مىآفریند هرچه خواهد و برمىگزیند هر که را خواهد، نیست ایشان را اختیار. پاکى خداى راست و بلندتر است از آنکه شریک مىآرند. ﴿68﴾و پروردگار تو میداند آنچه پنهان میدارند سینههاى ایشان و آنچه آشکارا مىکنند. ﴿69﴾و اوست خدا، نیست هیچ معبودى به حق غیر او، او راست ستایش در دنیا و آخرت و او راست فرمانروایى و به سوى او بازگردانیده شوید. ﴿70﴾
﴿ قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡکُمُ ٱلَّیۡلَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیکُم بِضِیَآءٍۚ أَفَلَا تَسۡمَعُونَ ٧١ قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن جَعَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡکُمُ ٱلنَّهَارَ سَرۡمَدًا إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَنۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیکُم بِلَیۡلٖ تَسۡکُنُونَ فِیهِۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٧٢ وَمِن رَّحۡمَتِهِۦ جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٧٣ وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ أَیۡنَ شُرَکَآءِیَ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٧٤ وَنَزَعۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةٖ شَهِیدٗا فَقُلۡنَا هَاتُواْ بُرۡهَٰنَکُمۡ فَعَلِمُوٓاْ أَنَّ ٱلۡحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٧٥ ۞إِنَّ قَٰرُونَ کَانَ مِن قَوۡمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَیۡهِمۡۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡکُنُوزِ مَآ إِنَّ مَفَاتِحَهُۥ لَتَنُوٓأُ بِٱلۡعُصۡبَةِ أُوْلِی ٱلۡقُوَّةِ إِذۡ قَالَ لَهُۥ قَوۡمُهُۥ لَا تَفۡرَحۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡفَرِحِینَ ٧٦ وَٱبۡتَغِ فِیمَآ ءَاتَىٰکَ ٱللَّهُ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَۖ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ ٱلدُّنۡیَاۖ وَأَحۡسِن کَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَۖ وَلَا تَبۡغِ ٱلۡفَسَادَ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٧٧ ﴾
بگو: آیا دیدید که اگر گرداند خداى تعالى بر شما شب را پاینده تا روز قیامت، کیست معبودى غیر حق که بیارد پیش شما روشنى را؟ آیا نمىشنوید؟. ﴿71﴾بگو: آیا دیدید که اگر گرداند خداى تعالى بر شما روز را پاینده تا روز قیامت، کیست معبودى غیر حق که بیارد به شما شبى که آرام گیرید در آن؟ آیا نمىبینید؟. ﴿72﴾و از رحمت خود ساخت براى شما شب و روز تا آرام گیرید در شب و تا روزى طلب کنید از فضل او [894]و تا شکرگزارى کنید. ﴿73﴾و روزی که آواز دهد ایشان را، پس گوید: کجایند آن شریکان من که گمان مىکردید؟. ﴿74﴾و بیرون کشیم از هر امّتى گواهى را [895]، پس گوییم قوم را بیارید دلیل خود، پس بدانند که حق به جانب خداست و گم کرده شود از ایشان آنچه افترا میکردند. ﴿75﴾هرآیینه قارون بود از قوم موسى، پس تعدى کرد بر ایشان و عطا کرده بودیم او را از گنجها آن قدر که کلیدهاى او گرانى میکرد جماعتِ صاحب توانایى را، چون گفت به او قوم او: شاد مشو! هرآیینه خدا دوست نمیدارد شاد شوندگان را. ﴿76﴾و بجوى در آنچه خدا عطا کرده است تو را صلاح سراى آخرت و فراموش مکن حصّۀ خود را از دنیا [896]و نیکوکارى کن، چنانکه احسان کرده است خدا بر تو و مجوى فساد در زمین، هرآیینه خدا دوست نمیدارد فسادکنندگان را. ﴿77﴾
﴿ قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِیٓۚ أَوَ لَمۡ یَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَهۡلَکَ مِن قَبۡلِهِۦ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مَنۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُ قُوَّةٗ وَأَکۡثَرُ جَمۡعٗاۚ وَلَا یُسَۡٔلُ عَن ذُنُوبِهِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٧٨ فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ فِی زِینَتِهِۦۖ قَالَ ٱلَّذِینَ یُرِیدُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا یَٰلَیۡتَ لَنَا مِثۡلَ مَآ أُوتِیَ قَٰرُونُ إِنَّهُۥ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٖ ٧٩ وَقَالَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَیۡلَکُمۡ ثَوَابُ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّمَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗاۚ وَلَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلصَّٰبِرُونَ ٨٠ فَخَسَفۡنَا بِهِۦ وَبِدَارِهِ ٱلۡأَرۡضَ فَمَا کَانَ لَهُۥ مِن فِئَةٖ یَنصُرُونَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُنتَصِرِینَ ٨١ وَأَصۡبَحَ ٱلَّذِینَ تَمَنَّوۡاْ مَکَانَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ یَقُولُونَ وَیۡکَأَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَیَقۡدِرُۖ لَوۡلَآ أَن مَّنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا لَخَسَفَ بِنَاۖ وَیۡکَأَنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٨٢ تِلۡکَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوّٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗاۚ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ ٨٣ مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ خَیۡرٞ مِّنۡهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَلَا یُجۡزَى ٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیَِّٔاتِ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٨٤ إِنَّ ٱلَّذِی فَرَضَ عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّکَ إِلَىٰ مَعَادٖۚ قُل رَّبِّیٓ أَعۡلَمُ مَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ وَمَنۡ هُوَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٨٥ وَمَا کُنتَ تَرۡجُوٓاْ أَن یُلۡقَىٰٓ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبُ إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَۖ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیرٗا لِّلۡکَٰفِرِینَ ٨٦ وَلَا یَصُدُّنَّکَ عَنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بَعۡدَ إِذۡ أُنزِلَتۡ إِلَیۡکَۖ وَٱدۡعُ إِلَىٰ رَبِّکَۖ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٨٧ وَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۘ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ کُلُّ شَیۡءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجۡهَهُۥۚ لَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٨﴾
گفت: جز این نیست که داده شده است مرا مال فراوان بنابر دانشى که نزدیک من است. آیا ندانست که خدا هلاک کرد پیش از وى از قرنها آن قوم را که تواناتر بود از وى از روى قوّت و بیشتر بود در جمعیت؟ و پرسیده نمیشوند گناهکاران از گناهان خویش [897]. ﴿78﴾پس بیرون آمد بر قوم خود در آرایش خویش. گفتند آنانکه طلب میکردند زندگانى دنیا را: اى کاش! ما را باشد مانند آنچه داده شده است قارون را، هرآیینه وى خداوندِ نصیب بزرگ است. ﴿79﴾و گفتند آنانکه داده شده ایشان را علم: واى بر شما! ثواب خدا بهتر است مرآنکس راکه ایمان آورد و کار شایسته کرد و قرین کرده نمیشود به این سخن مگر صابران را. ﴿80﴾پس فرو بردیم قارون را و سرای او را به زمین، پس نبود برای او هیچ گروهى که نصرت دهند او را غیر خدا و نبود خودش از انتقام کشندگان. ﴿81﴾و بامداد کردند آنانکه آرزو میکردند منزلت او را دیروز، مىگفتند: اى عجب! که خدا گشاده مىکند رزق را براى هر که خواهد از بندگان خویش و تنگ میسازد و اگر نه آن بودى که انعام کرد خدا بر ما، هرآیینه فرو بردى ما را. اى عجب! که رستگار نمىشوند کافران. ﴿82﴾این سرای بازپسین، مقرر مىکنیم آن را براى آنانکه نمىطلبند تکبّر در زمین و نه فساد و حسن عاقبت، پرهیزگاران راست. ﴿83﴾هر که بیارد نیکى، پس او راست بهتر از آن و هر که بیارد بدى، پس جزا داده نمیشوند آنانکه به عمل آوردند خطاها، الاّ به حسب آنچه میکردند. ﴿84﴾هرآیینه خدایی که نازل کرد بر تو قرآن را، البته بازگرداننده است تو را به سوى جاى بازگشت [898]. بگو: پروردگار من داناتر است به آنکه آورد هدایت را و به هر که وى در گمراهى ظاهر است. ﴿85﴾و توقع نمیداشتى که فرود آورده شود به سوى تو کتاب، لیکن فروفرستاده شد به سبب رحمتى از پروردگار تو، پس هرگز مشو مددگار کافران. ﴿86﴾و باز ندارند کافران تو را از تبلیغ آیات خدا بعد از آنکه فرود آورده شد به سوى تو و دعوت کن به سوى پروردگار خویش و هرگز مباش از مشرکان. ﴿87﴾و مخوان با خدا معبود دیگر را، نیست هیچ معبود به حق غیر او. هر چیز هلاک شونده است، مگر روى او. مر او راست فرمانروایى و به سوى او باز گردانیده شوید. ﴿88﴾
[884] یعنی صبر نمیدادیم. [885] یعنی چون موسی او را گفت: تو گمراهِ آشکاری. دانست که غضب کرده بر سر من میآید. [886] یعنی برای دافع ترسی که به سبب ظهورِ خوارق پیدا شده. [887] یعنی تورات و قرآن. [888] مترجم گوید: یهود پیش از آنکه آن حضرتجبه مدینه هجرت کند و نسخ یهودیت تصریح فرماید، معتقد قرآن بودند و میگفتند عرب را قرآن لازم است. [889] یعنی مردمان اخراج کنند. [890] یعنی در عذاب. [891] یعنی رئیسان کفر. [892] یعنی بغیرِ اکراه. [893] یعنی جواب با صواب نیابند. [894] یعنی در روز. [895] یعنی هر پیغامبری بر قوم خودگواهی دهد. [896] یعنی در دنیا عمل صالح به جا آر. [897] یعنی در صورت لزوم پاداش مجال عذر نیست، والله اعلم.
تفسیر نور:
سوره قصص آیه 1
متن آیه :
طسم
ترجمه :
طا . سین . میم .
توضیحات :
« طسم » : از حروف مقطّعهاند ( نگا : بقره / 1 ) .
سوره قصص آیه 2
متن آیه :
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ
ترجمه :
اینها آیههای کتاب روشن و روشنگرند .
توضیحات :
«
تِلْکَ » : این آیات قرآنی . « الْمُبِینِ » : آشکار . آشکار کننده ( نگا :
مائده / 15 ، یوسف / 1 ، حجر / 1 ) . یعنی قرآن مجید با محتوای روشنش ،
حق را از باطل و راه را از بیراهه نمودار میسازد و روشنگر راه سعادت
انسانها میباشد .
سوره قصص آیه 3
متن آیه :
نَتْلُوا عَلَیْکَ مِن نَّبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
ترجمه :
ما
راست و درست بر تو گوشهای از داستان واقعی موسی و فرعون را میخوانیم ،
برای ( استفاده ) کسانی که مؤمنند ( و میخواهند در میان انبوه مشکلات ،
راه خود را به سوی هدف بگشایند ) .
توضیحات :
«
نَتْلُو » : تلاوت میکنیم . میخوانیم . در رسمالخطّ قرآنی ، الف زائدی
در آخر دارد . « نَبَإِ » : خبر . داستان ( نگا : مائده / 27 ، انعام /
34 و 67 ) . « مِن نَّبَإِ » : حرف ( مِنْ ) تبعیضیّه است . یعنی گوشهای
از این داستان پرماجرا . « بِالْحَقِّ » : راست و درست . عین واقعیّت .
یعنی آنچه در اینجا آمده است ، نه تنها خالی از هر گونه خرافات است ، بلکه
بیان واقعی مطالب حقیقی است . « لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ » : تأکیدی است بر
این حقیقت که مؤمنان هدف اصلی این آیات بوده و ذکر داستان به خاطر آنان و
جهت استفاده ایشان است .
سوره قصص آیه 4
متن آیه :
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعاً
یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی
نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ
ترجمه :
فرعون
در سرزمین ( مصر ، شروع به ) استکبار و سلطهگری کرد ، و ( در میان )
مردمان آنجا ( تفرّقه انداخت و آنان ) را به گروهها و دستههای مختلفی
تبدیل نمود . ( هر گروهی و دستهای به دفاع از افراد خود و جنگ و دشمنی با
سایرین میپرداخت . فرعون مخصوصاً مردمان مصر را به دو گروه مشخّص قبطیان و
سبطیان تقسیم کرد ، و ) گروهی از ایشان را ( که سبطیان یعنی بنیاسرائیل
بودند ، در برابر قبطیان ) ضعیف و ناتوان میکرد . پسرانشان را سر میبرید و
دخترانشان را ( برای خدمتگذاری ) زنده نگاه میداشت . او مسلّماً از زمره
تباهکاران ( و جنایتکاران تاریخ ) بود .
توضیحات :
«
عَلا » : سرکشی و قلدری کرد . زورگوئی کرد و بزرگی فروخت ( نگا : مؤمنون /
91 و 46 ، یونس / 83 ) . « شِیَعاً » : جمع شیعة ، گروهها و دستهها .
طوائف گوناگون . « طَآئِفَةً مِّنْهُمْ » : مراد سبطیان یا بنیاسرائیل است
( نگا : بقره / 49 ) . « یَسْتَحْیِی نِسَآءَهُمْ » : ( نگا : بقره /
49 ، اعراف / 127 و 141 ، ابراهیم / 6 ) .
سوره قصص آیه 5
متن آیه :
وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ
ترجمه :
ما میخواستیم که به ضعیفان و ناتوانان تفضّل نمائیم و ایشان را پیشوایان و وارثان ( حکومت و قدرت ) سازیم .
توضیحات :
«
نَمُنَّ » : تفضّل کنیم و نعمت بخشیم . مشمول مواهب خود نمائیم ( نگا :
آلعمران / 164 ، نساء / 94 ، انعام / 53 ، طه / 37 ) . « أَئِمَّةً » :
جمع امام ، پیشوایان . سردستگان ( نگا : انبیاء / 73 ، توبه / 12 ) . «
الْوَارِثِینَ » : به ارث برندگان . مراد به دست گیرندگان و دریافت کنندگان
حکومت و قدرت است ( نگا : شعراء / 59 ) .
سوره قصص آیه 6
متن آیه :
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا کَانُوا یَحْذَرُونَ
ترجمه :
و
ایشان را در سرزمین ( مصر ) مستقرّ گردانیم و سلطه و حکومتشان دهیم ، و بر
دست مستضعفان ، به فرعون و هامان و لشکریانشان چیزی را بنمایانیم که از آن
در هراس بودند .
توضیحات :
« نُمَکِّنَ » : مکانت و
منزلت بخشیم . سلطه و قدرت دهیم . مستقرّ سازیم و حکومت دهیم . « هَامَان »
: وزیر فرعون و مستشار اعظم او بود « مَا » : آنچه . مراد هلاک فرعون و
فرعونیان بر دست بنیاسرائیل است ( نگا : یونس / 90 ) که در اینجا به
مقدّمات آن اشاره شده است .
سوره قصص آیه 7
متن آیه :
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ
عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا
رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ
ترجمه :
ما
به مادر موسی الهام کردیم که موسی را شیر بده ، و هنگامی که بر او ترسیدی ،
وی را به دریا ( گونه نیل ) بینداز ، و مترس و غمگین مباش که ما او را به
تو باز میگردانیم و از زمره پیغمبرانش مینمائیم .
توضیحات :
«
أَوْحَیْنَا » : الهام کردیم . پیام دادیم ( نگا : نحل / 68 ، مائده /
111 ، طه / 38 ، انفال / 12 ، زلزله / 5 ) . « الْیَمِّ » : دریا . مراد
رودخانه عظیم نیل است ( نگا : طه / 39 ) .
سوره قصص آیه 8
متن آیه :
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَحَزَناً إِنَّ
فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ
ترجمه :
(
کار به جائی رسید که مادر موسی ناچار شد ، او را به دریا گونه نیل بیندازد
) خاندان فرعون ، موسی را ( از روی امواج نیل ) بر گرفتند تا سرانجام دشمن
آنان و مایه اندوهشان گردد ! مسلّماً فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار
بودند .
توضیحات :
« ءَالُ » : خاندان . دار و دسته .
« لِیَکُونَ » : لام این واژه لام عاقبت است ؛ نه لام علّت . یعنی
سرانجام و عاقبت کار چنین شد . « حَزَناً » : حُزْن و حَزَن به معنی غم و
اندوه است . در اینجا به معنی اسم فاعل مُحْزِن است ، یعنی : مایه اندوه و
سبب غم .
سوره قصص آیه 9
متن آیه :
وَقَالَتِ
امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِّی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى
أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه :
زن
فرعون ( آسیه هنگامی که دید آنان قصد کشتن کودک را دارند ) گفت : او را
نکشید ، نور چشم من و تو است . شاید برای ما مفید باشد ، و یا اصلاً او را
پسر خود کنیم . آنان نمیفهمیدند ( که دست تقدیر در پس پرده غیب چه بازی
میکند ) .
توضیحات :
« قُرَّةُ عَیْنٍ » : روشنی
چشم . مراد مایه سرور و شادمانی است ( نگا : طه / 40 ) . ( قُرَّةُ ) خبر
مبتدای محذوف است و اصل آن چنین است : هُوَ قُرَّةُ عَیْنٍ . « إِمْرَأَةُ
فِرْعَوْنَ » : زن فرعون . مراد آسیه ، همسر فرعون است که قرآن او را زن
باایمانی معرّفی میکند ( نگا : تحریم / 11 ) .
سوره قصص آیه 10
متن آیه :
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغاً إِن کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ
لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
دل
مادر موسی تهی ( از صبر و قرار ) شد ، و اگر دل او را ( با اعطای صبر و
شکیبائی ) برجای و استوار نمیداشتیم تا از زمره باورمندان ( به وعده خدا )
باشد ، نزدیک بود ( بر اثر ناراحتی و پریشانی ، راز ) او را آشکار سازد ( و
فریاد بزند که وای فرزندم ! ) .
توضیحات :
«
فَارِغاً » : خالی و تهی . مراد خالی از قوّت و قدرت ضبط خود و تهی از
خویشتنداری و شکیبائی ( نگا : ابراهیم / 43 ) . « إِنْ . . . لَتُبْدِی . .
. » : از مصدر ابداء به معنی بیان و اظهار است . « رَبَطْنَا عَلی
قَلْبِهَا » : دل او را بر جای و استوار داشتیم ( نگا : کهف / 14 ) . «
الْمُؤْمِنینَ » : مراد باورمندان و معتقدان به وعده خدا است ، که در اینجا
( إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَیْکِ . . . ) در آیه هفتم است .
سوره قصص آیه 11
متن آیه :
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه :
(
مادر موسی ، در پرتو لطف خدا ، آرامش خود را بازیافت ) و به خواهر موسی
گفت : او را پیجوئی و پیگیری کن ( تا ببینیم حال و وضع او چه میشود .
خواهر موسی دستور مادر را انجام و دورادور موسی را زیر نظر داشت ) و او را
از جانبی میدید بدون این که آنان بدانند .
توضیحات :
«
قُصِّیهِ » : او را دنبال کن . حال و وضع او را بپای . « عَن جُنُبٍ » :
از جانبی . از گوشهای . مراد دورادور است . « وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ » :
در حالی که فرعون و فرعونیان نمیدانستند که او خواهر موسی است و مشغول دید
زدن است .
سوره قصص آیه 12
متن آیه :
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ
عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ
ترجمه :
و
ما دایگان را از او بازداشتیم ( و نگذاشتیم نوزاد پستان زنی را بمکد ) پیش
از آن ( که مادرش را پیدا و به دایگانی موسی ببرند ! مأموران در جستجوی
دایگان میگشتند . خواهر موسی خود را بدیشان رساند ) و گفت : آیا شما را به
ساکنان خانوادهای رهنمود کنم که برایتان سرپرستی او را بر عهده گیرند ( و
وی را شیر دهند و پرورش کنند ) و خیرخواه و دلسوز او باشند ؟
توضیحات :
«
حَرَّمْنَا » : تحریم کردیم . مراد از تحریم ، منع کردن و بازداشتن است . «
الْمَرَاضِعَ » : جمع مُرْضِع ، زنان شیرده . دایگان . یا جمع مَرْضَع است
و اسم مکان و مراد پستان است . یا این که مصدر میمی و به معنی رضاع و شیر
دادن است . « نَاصِحُونَ » : دلسوزان . خیرخواهان .
سوره قصص آیه 13
متن آیه :
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ
وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا
یَعْلَمُونَ
ترجمه :
( مأموران مادر موسی را به قصر
فرعون بردند و نوزاد سخت پستان او را مکیدن گرفت و برق خوشحالی از چشمها
جستن کرد ، و بدین ترتیب ) ما موسی را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش ( از
دیدار او ) روشن شود ( و غم و اندوهی در دل او نماند ) و غمگین نگردد و
بداند که وعده خدا راست است ، اگر چه بیشتر مردم ( چنین ) نمیدانند .
توضیحات :
« کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها » : ( نگا : قصص / 9 ) .
سوره قصص آیه 14
متن آیه :
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
ترجمه :
و
زمانی که موسی به نهایت قدرت و رشد ( جسمانی ) خود رسید ، و خرد و
اندیشهاش کامل گردید ، بدو فرزانگی و دانش دادیم ، و ما این گونه به
نیکوکاران پاداش میدهیم ( و خوبی و نیکی ایشان را با خوبی و نیکی پاسخ
داده و آنان را در هر دو جهان یاری میکنیم و خوشبخت میگردانیم ) .
توضیحات :
«
أَشُدَّ » : قدرت و قوّت . مراد رشد و نموّ جسمانی است . « إِسْتَوی » :
تکامل و تعادل پیدا کرد و از نظر خرد و اندیشه کامل گردید . « حُکْماً » :
حکمت . فرزانگی . روشنبینی ( نگا : انعام / 89 ) .
سوره قصص آیه 15
متن آیه :
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ
فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ
عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ
عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ
الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ
ترجمه :
موسی
( از قصر فرعون ، رهسپار کوچه و بازار پایتخت مملکت شد ) و بدون این که
اهالی شهر مطّلع شوند ، وارد آنجا گردید . در شهر دید که دو مرد میجنگند
که یکی از قبیله او ( بنیاسرائیلیها ) و دیگری از دشمنان او ( یعنی از
طائفه قبطیهای جانبدارِ فرعون ) است . فردی که از قبیله او بود ، علیه کسی
که از دشمنانش بود ، از موسی کمک خواست ( و موسی کمکش کرد ) و مشتی بدو زد و
او را کشت ! موسی گفت : این از عمل شیطان بود ( چرا که با وسوسه خود بر سر
خشمم آورد و غافلگیرم کرد ) . واقعاً او دشمن گمراه کننده آشکاری است .
توضیحات :
«
الْمَدِینَةِ » : مراد پایتخت مملکت فرعون است که گویا « منف » یا « مصر »
و یا این که « مصرایم » نام داشته است . « عَلی حینِ » : حرف ( عَلی ) به
معنی ( فی ) است . « شِیَعَةِ » : قوم و قبیله . « إِسْتَغَاثَ » : یاری و
کمک خواست . فریادرس طلبید . « وَکَزَ » : مشت زد . « قَضی عَلَیْهِ » :
او را کشت .
سوره قصص آیه 16
متن آیه :
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
ترجمه :
(
موسی از کرده خود پشیمان شد و رو به درگاه خدا کرد و ) گفت : پروردگارا !
من بر خویشتن ( با کشتن یک تن ) ستم کردم ، پس ( به فریادم رس و ) مرا ببخش
. ( خدا دعایش را اجابت کرد ) و او را بخشید ، چرا که خدا بس آمرزگار و
مهربان ( درباره بندگان پشیمان و توبهکار ) است .
توضیحات :
« ظَلَمْتُ نَفْسِی » : ( نگا : نمل / 44 ) .
سوره قصص آیه 17
متن آیه :
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ
ترجمه :
گفت
: پروردگارا ! به پاس نعمتهائی که به من عطاء فرمودهای ( و عطاء
میفرمائی که مغفرت و مرحمت است ) ، هرگز پشتیبان بدکاران و بزهکاران
نخواهم شد .
توضیحات :
« بِمَآ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ »
: حرف باء میتواند برای سبب و یا قسم استعطافی باشد . در صورت نخست ،
یعنی : به سبب نعمتهائی که عطاء فرمودهای که قدرت و قوت و جاه و نعمت و
عزّت و دانش و حکمت است . و به سبب لطفی که میفرمائی و مغفرتی که عطاء
مینمائی . در صورت دوم ، یعنی : تو را سوگند میدهم به نعمتهائی که روا
داشتهای این که مرا ببخشی و آمرزش خویش را بهرهام گردانی ، که اگر چنین
شود ، دیگر من . . .
سوره قصص آیه 18
متن آیه :
فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفاً یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی
اسْتَنصَرَهُ بِالْأَمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّکَ
لَغَوِیٌّ مُّبِینٌ
ترجمه :
در شهر ، ترسان و نگران
، شب را به روز آورد ، و ناگهان کسی که دیروز از موسی یاری و مدد خواسته
بود ، او را به فریاد خواند ( چرا که با قبطی دیگری گلاویز شده بود و از
عهدهاش بر نمیآمد ) . موسی بدو گفت : حقاً تو گمراه آشکاری .
توضیحات :
«
یَتَرَقَّبُ » : خویشتن را میپائید ، و مواظب مأموران بود . چشم به راه
گرفتاری و مجازات خویش بود . جمله فعل و فاعل خبر دوم ( أَصْبَحَ ) یا حال
ضمیر مستتر در ( خَآئِفاً ) است . برخی ( أَصْبَحَ ) را تامّ بشمار
آوردهاند و ( خَآئِفاً ) و ( یَتَرَقَّبُ ) را حال اوّل و دوم دانستهاند .
« غَوِیٌّ » : گمراه و سرگشته .
سوره قصص آیه 19
متن آیه :
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا
قَالَ یَا مُوسَى أَتُرِیدُ أَن تَقْتُلَنِی کَمَا قَتَلْتَ نَفْساً
بِالْأَمْسِ إِن تُرِیدُ إِلَّا أَن تَکُونَ جَبَّاراً فِی الْأَرْضِ وَمَا
تُرِیدُ أَن تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ
ترجمه :
و
همین که موسی خواست به سوی کسی که دشمن آن دو بود دست بگشاید و حمله نماید
، ( مرد قبطی فریاد زد و ) گفت : آیا میخواهی مرا بکشی همان گونه که
دیروز کسی را کشتی ؟ در زمین جز این نمیخواهی که ستمگر زورگوئی باشی ، و
نمیخواهی که از اصلاحگران باشی .
توضیحات :
«
یَبْطِشَ » : حملهور شود . یورش برد . « جَبَّاراً » : زورگو . قدرتمند و
قدرتنما . نیرومندی که هر چه بخواهد بکند و از فرمان خدا نافرمانی نماید
.
سوره قصص آیه 20
متن آیه :
وَجَاء رَجُلٌ
مِّنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ
یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ
النَّاصِحِینَ
ترجمه :
( وقتی که خبر کشته شدن قبطی
پراکنده شد ) مردی ( که از خانواده فرعون بود و ایمان آورده بود ) از نقطه
دوردست شهر شتابان آمد و گفت : ای موسی ! درباریان و بزرگان قوم برای کشتن
تو به رایزنی نشستهاند ، پس ( هر چه زودتر از شهر ) بیرون برو . مسلّماً
من از خیرخواهان و دلسوزان تو هستم .
توضیحات :
«
أَقْصَیالْمَدینَةِ » : دورترین نقطه شهر . « یَسْعی » : مراد از سعی ،
سرعت در رفتن است . « الْمَلأَ » : بزرگان دولت . دولتمردان . «
یَأْتَمِرُونَ » : مشاورت میکنند . رایزنی مینمایند . « النَّاصِحِینَ » :
( نگا : اعراف / 21 و 79 ، یوسف / 11 ، قصص / 12 ) .
سوره قصص آیه 21
متن آیه :
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفاً یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
ترجمه :
موسی
از شهر خارج شد ، در حالی که ترسان و چشم به راه بود ( که هر لحظه
حادثهای رخ دهد و فرعونیان او را دستگیر کنند . خدا را به فریاد خواند و )
گفت : پروردگارا ! مرا از مردمان ستمگر رهائی بخش .
توضیحات :
« خَآئِفاً » : ترسان . « یَتَرَقَّبُ » ، انتظار میکشید . چشم به راه دستگیری و وقوع پیآمدها و حوادث بود .
سوره قصص آیه 22
متن آیه :
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ
ترجمه :
و
هنگامی که رو به جانب مدین ( شهر شعیب ) کرد ، گفت : امید است که
پروردگارم مرا به راستای راه رهنمود فرماید ( و ناهمواریها و گرفتاریها را
از سر من به دور دارد ) .
توضیحات :
« تَوَجَّهَ » :
روکرد . « تِلْقَآءَ » : جانب . سو . « مَدْیَنَ » : ( نگا : اعراف / 85
) . « عَسی » : امید است . « سَوَآءَالسَّبِیلِ » : ( نگا : بقره / 108
، مائده / 12 و 60 و 77 ) .
سوره قصص آیه 23
متن آیه :
وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ
یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا
خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا
شَیْخٌ کَبِیرٌ
ترجمه :
و هنگامی که به ( چاه ) آب
مدین رسید ، مردمان زیادی را دید که بر آن گرد آمدهاند و چهارپایان خود را
سیراب میکنند ، و آن طرفتر دو زنی را دید که گوسفندان خویش را میپایند (
و نمیگذارند به چاه نزدیک شوند و با دیگر گوسفندان بیامیزند ) . گفت :
شما دو نفر چه کار میکنید ؟ ( چرا گوسفندان خود را دورادور نگاه
داشتهاید و آبشان نمیدهید ؟ ) . گفتند : پدر ما پیرمرد کهنسالی است و ما
گوسفندانمان را آب نمیدهیم تا چوپانان ( همگی ، گوسفندان خود را ) بر
میگردانند ( و چاه آب خلوت میشود ) .
توضیحات :
«
أُمَّةً » : جماعت زیاد . مردمان فراوان . « مِن دُونِهِمْ » : پائینتر از
آنان . مکانی نزدیک به جائی که مردمان در آنجا اجتماع کرده بودند . «
تَذُودَانِ » : حفاظت و نگهداری میکردند . مراد دور نگهداشتن گوسفندان از
قاطی شدن با گوسفندان مردم و رفتن آنها به میان جمعیّت است . « مَا
خَطْبُکُمَا » : کارتان چیست ؟ مراد این است که چرا گوسفندان خود را با
دیگران آب نمیدهید ؟ ( نگا : طه / 95 ، حجر / 57 ، یوسف / 51 ) . «
یُصْدِرَ » : برمیگردانند . خارج میکنند . « الرِّعَآءُ » : جمع راعی ،
چوپانان . « شَیْخٌ » : پیرمرد . « کَبِیرٌ » : کهنسال . سالخورده .
یادآوری : مفعولهای افعال « یَسْقُونَ ، تَذُودانِ ، نَسْقی ، یُصْدِرَ »
محذوف است .
سوره قصص آیه 24
متن آیه :
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
ترجمه :
(
موسی دلش به حال آنان سوخت ، و ) گوسفندان ایشان را سیراب کرد . سپس ( از
فرط خستگی ) به زیر سایه ( درختی ) رفت و عرضه داشت : پروردگارا ! من
نیازمند هر آن چیزی هستم که برایم حواله و روانه فرمائی .
توضیحات :
«
تَوَلّی » : پشت کرد و رفت . « خَیْرٍ » : رزق و روزی . خوبی و نیکی . «
إِنِّی . . . فَقِیرٌ » : هر رزقی که برای من فرستی نیازمند آنم ، و هر
گونه نیکوئیی که در حق من کنی محتاج بدانم .
سوره قصص آیه 25
متن آیه :
فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی
یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ
عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ
الظَّالِمِینَ
ترجمه :
یکی از آن دو ( دختر ) که با
نهایت حیاء گام برمیداشت ( و پیدا بود که از سخن گفتن با یک جوان بیگانه
شرم دارد ) به پیش او آمد و گفت : پدرم از تو دعوت میکند تا پاداش این که (
لطف فرموده و آب از چاه بیرون کشیدهای و بدان گوسفندان ) ما را آب
دادهای ، به تو بدهد . هنگامی که موسی به پیش پدر او آمد و سرگذشت خود را
برای وی بیان کرد ، گفت : نترس که از مردمان ستمگر رهائی یافتهای ( و
اینجا از قلمرو آنان بیرون است و دسترسی به تو ندارند ) .
توضیحات :
« عَلَی اسْتِحْیَآءٍ » : با حیاء و شرم . « الْقَصَصَ » : داستان . سرگذشت ( نگا : یوسف / 3 ) .
سوره قصص آیه 26
متن آیه :
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ
ترجمه :
یکی
از آن دو ( دختر ) گفت : ای پدر من ! او را استخدام کن . چرا که بهترین
کسی را که باید استخدام کنی شخصی است که نیرومند و درستکار باشد .
توضیحات :
«
یَآ أَبَتِ » ای پدر من ! ( نگا : یوسف / 4 و 100 ، مریم / 42 - 45 ) .
« إِسْتَأْجِرْهُ » : او را اجیر کن . او را به کار گمار . «
إِسْتَأْجَرْتَ » : اجیر کردهای . به کار گماردهای . ذکر فعل به صورت
ماضی و اراده معنی به صورت مضارع ، اشاره دارد به این که ، او آزموده و
شناخته شده میباشد . « الْقَوِیُّ » : خبر ( إِنَّ ) است .
سوره قصص آیه 27
متن آیه :
قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى
أَن تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ
عِندِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ
مِنَ الصَّالِحِینَ
ترجمه :
( شعیب - پدر آن دو
دختر - به موسی ) گفت : من میخواهم یکی از این دو دخترم را به ازدواج تو
درآورم ، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی . سپس اگر هشت سال را به
ده سال تمام برسانی ، محبّتی کردهای ، ( و این دو سال اضافه بر تو واجب
نیست . به هر حال ) من نمیخواهم بر تو سختگیری کنم ( و تو را به درازترین
مدّت وا دارم ) . اگر خدا بخواهد مرا از زمره نیکان خواهی یافت ( و خواهی
دید که من به عهد خود وفا میکنم ) .
توضیحات :
«
تَأْجُرَنِی » : برای من کار کنی . خویشتن را کارگر من گردانی . « حِجَجٍ »
: جمع حِجَّة ، سالها . « مِنْ عِندِکَ » : از بزرگواری خودت است . کاری
است که به اختیار خود میکنی .
سوره قصص آیه 28
متن آیه :
قَالَ ذَلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ
ترجمه :
(
موسی پذیرفت و ) گفت : این قراردادی میان من و تو است . البتّه هر کدام از
این دو مدّت را برآوردم ( به عهد خود وفا کردهام ، و از من خواسته
نمیشود که بیش از آن کار کنم ) و بر من ستم نمیگردد . خدا هم بر آنچه ما
میگوئیم شاهد و گواه است .
توضیحات :
« الأجَلَیْنِ
» : دو مدّت . دو سرانجام . « لا عُدْوَانَ عَلَیَّ » : نباید به من ستم
شود و بر مدّت افزوده گردد . گناهی بر من نیست ، چرا که زمان کار خود را به
پایان بردهام . « وَکِیلٌ » : شاهد و گواه . کسی که کار بدو واگذار
میشود و حافظ مردمان و مسؤول کار آنان است .
سوره قصص آیه 29
متن آیه :
فَلَمَّا قَضَى مُوسَىالْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ
الطُّورِ نَاراً قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَاراً
لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ
لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ
ترجمه :
هنگامی که موسی
مدّت را به پایان رسانید و همراه خانوادهاش ( از مدین به سوی مصر ) حرکت
کرد ، در جانب کوه طور آتشی را دید به خانوادهاش گفت : بایستید . من آتشی
میبینم . شاید از آنجا خبری ( از راه ) یا شعلهای از آتش برای شما بیاورم
تا خویشتن را بدان گرم کنید .
توضیحات :
« قَضی » :
بسر برد . « أَهْلِ » : خانواده . همسر و سایر همراهان . « ءَانَسَ » :
دید . مشاهده کرد ( نگا : طه / 10 ، نمل / 7 ) . « جَذْوَةٍ » : اخگر
سوزان . شعله آتش . « تَصْطَلُونَ » : خود را با آتش گرم کنید ( نگا : نمل
/ 7 ) .
سوره قصص آیه 30
متن آیه :
فَلَمَّا
أَتَاهَا نُودِی مِن شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ
الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ
رَبُّ الْعَالَمِینَ
ترجمه :
هنگامی که موسی به
کنار آتش آمد ، از ناحیه سرزمین راست ( خود ) در منطقه مبارکی ( چون کوه
طور ) از میان یک درخت ندا داده شد : ای موسی ! من یزدانم ، پروردگار
جهانیان .
توضیحات :
« شَاطِئِ » : ساحل . کناره . «
الْوِادِی » : ( نگا : طه / 12 ) . « الأیْمَنِ » : طرف راست . میمون و
مبارک ( نگا : تفسیر قاسمی ) . « مِنَ الشَّجَرَةِ » : از میان درخت . از
سوی درخت .
سوره قصص آیه 31
متن آیه :
وَأَنْ
أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى
مُدْبِراً وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ
الْآمِنِینَ
ترجمه :
و عصای خود را بینداز . وقتی
که موسی دید که همسان ماری با سرعت و شدّت حرکت میکند ، پشت کرد و پای به
فرار گذاشت و پشت سر خود را نگاه نکرد . ( بار دیگر ندا داده شد : ) ای
موسی ! برگرد و نترس که تو از زمره افرادی هستی که ( از مخاوف و مکاره ) در
امانند .
توضیحات :
« جَآنٌّ » : ( نگا : نمل / 10 ) . « أَقْبِلْ » : رو کن . بیا . « الآمِنِینَ » : جمع آمِن ، در امن و امان .
سوره قصص آیه 32
متن آیه :
اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاء مِنْ غَیْرِ سُوءٍ
وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن
رَّبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً
فَاسِقِینَ
ترجمه :
دست خود را به گریبانت فرو ببر ،
بدون این که به عیب و نقصی ( همچون بیماری برص مبتلا باشد ) سفید و رخشان (
بسان ماه تابان ) بیرون میآید ، و دستهایت را برای زدودن خوف و هراس به
سوی خود ( بیار و آنها را ) جمع کن ( و بر سینهات بگذار ، تا آرامش خویش
را بازیابی ) . چرا که این دو ( یعنی قلب عصا به اژدها ، و ید بیضاء ) دو
دلیل قاطع و حجّت واضح پروردگارت برای فرعون و اطرافیان او است . بیگمان
آنان گروهی هستند که گناهکار ( و خارج از فرمان پروردگار ) میباشند .
توضیحات :
«
أُسْلُکْ » : داخل گردان . فرو ببر ( نگا : مدّثّر / 42 ، حاقّه / 32 ،
مؤمنون / 27 ) . « أُضْمُمْ » : جمع گردان . « جَنَاحَ » : بال . در
اینجا مراد دست و ساعد و بازو است که برای انسان به منزله بال پرندگان است .
« الرَّهْبِ » : خوف و هراس . « أُضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ
الرَّهْبِ » : دستهایت را جمع و بر سینهات بگذار تا قلبت آرامش خود را
بازیابد . قاطع و جدّی باش و در ادای مسؤولیّت رسالت از هیچ مقام و هیچ
قدرتی ترس و وحشت نداشته باش . « ذَانِکَ » : این دو تا . مراد تبدیل عصا
به اژدها و ید بیضاء است . « بُرْهَانَانِ » : دو دلیل قاطع و واضح .
سوره قصص آیه 33
متن آیه :
قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ
ترجمه :
گفت : پروردگارا ! من از آنان کسی را کشتهام و میترسم که مرا بکشند ( و این مأموریّت ناتمام بماند ) .
توضیحات :
« نَفْساً » : کسی . فردی .
سوره قصص آیه 34
متن آیه :
وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءاً یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَن یُکَذِّبُونِ
ترجمه :
برادرم
هارون که از من زبان بلیغتر و فصیحتری دارد با من بفرست تا یاور من بوده
و ( با توضیح گفتارم برای دیگران و پاسخگوئی روشن به شبهات ایشان ) مرا
تصدیق نماید . چرا که میترسم تکذیبم کنند و دروغگویم نامند .
توضیحات :
«
رِدْءاً » : یاور و مددکار . « یُصَدِّقُنِی » : مراد این است که با
توضیح گفتارم و ردّ شبهات دیگران ، راستی و درستی من روشن شود .
سوره قصص آیه 35
متن آیه :
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَاناً فَلَا
یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا
الْغَالِبُونَ
ترجمه :
( خدا درخواست موسی را
پذیرفت و بدو ) گفت : ما بازوان تو را به وسیله برادرت ( هارون ) تقویت و
نیرومند خواهیم کرد ، و به شما سلطه و برتری خواهیم داد ، و لذا به سبب (
قدرت ) معجزات ما آنان به شما دسترسی نمییابند و بر شما پیروز نمیگردند .
بلکه شما و پیروانتان چیره و پیروزید .
توضیحات :
«
سَنَشُدُّ » : محکم و استوار خواهیم کرد . قوّت و قدرت خواهیم داد . «
عَضُدَ » : بازو . تقویت بازو ، کنایه از تقویت و پشتیبانی شخص است . «
سُلْطَاناً » : سلطه و شوکت . تسلّط و قدرت . « أَنتُمَا » : مبتدا است . «
أَنتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ » : ( نگا : مجادله / 21 )
.
سوره قصص آیه 36
متن آیه :
فَلَمَّا
جَاءهُم مُّوسَى بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ
مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ
ترجمه :
هنگامی
که موسی با آیات روشن و دلائل قاطع ما به سراغ آنان رفت ( و خویشتن را
معرّفی کرد و فرمان خدا و معجزههای ید بیضاء و قلب عصا را بدیشان نمود )
گفتند : این چیزی جز جادوی دروغ و به هم بافتهای نیست ( و سخن خود را به
دروغ فرموده خدا مینامی ) و ما نشنیدهایم چنین چیزی در میان نیاکان ما
بوده باشد ( و کسی تا حال خدا را یکی معرّفی و ادّعای توحید کرده باشد ) .
توضیحات :
«
بِئَایَاتِنَا » آیات ما . معجزات ما . دلائل و حجّتهای ما . « بَیِّنَاتٍ
» : روشن . حال است . « مُفْتَریً » : سر هم کرده و به هم بافته . مرادشان
این بود که موسی در ادّعای خود دروغ میگوید و سخنان و معجزههای او ،
جادوی خود او است ؛ نه فرموده و معجزههائی که خدا فرو فرستاده باشد و
بدیشان نموده باشد .
سوره قصص آیه 37
متن آیه :
وَقَالَ مُوسَى رَبِّی أَعْلَمُ بِمَن جَاء بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ
وَمَن تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ
ترجمه :
موسی گفت : ( آنچه میگویم حقیقت و هدایت
است و جادو نیست و ) پروردگار من بهتر میداند که چه کسانی هدایت را از
سوی او ( برای مردم ) آوردهاند و چه کسانی سرای آخرت از آن ایشان است .
بیگمان ستمکاران رستگار نمیگردند ( و به عذاب خدا گرفتار میآیند و از
دست مجازات خدا نجات پیدا نمیکنند ) .
توضیحات :
«
عَاقِبَةُ الدَّارِ » : مراد سرانجام خوش و پسندیده سرای جاویدان است که
بهشت است ( نگا : انعام / 135 ، رعد / 22 و 24 ) . بعضی هم معتقدند که
سرانجام سعادتمندانه کار انسان در گشت و گذار همین جهان است و به تبع آن
خوشبختی آن جهان جاویدان که بهشت یزدان است . یعنی : سعادت هر دو دنیا (
نگا : یونس / 64 ، نحل / 30 ، زمر / 10 ) .
سوره قصص آیه 38
متن آیه :
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ
إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَل لِّی
صَرْحاً لَّعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ
مِنَ الْکَاذِبِینَ
ترجمه :
فرعون گفت : ای سران و
بزرگان قوم ! من خدائی جز خودم برای شما سراغ ندارم . ( امّا محض احتیاط و
تحقیق بیشتر ) ای هامان ! آتشی بر گِل بیفروز ( و از خشتها آجرهای محکم
بساز ) و برای من کاخ بزرگی بساز . شاید من خدای موسی را از بالا ببینم ،
هر چند که من یقین دارم که موسی از زمره دروغگویان است .
توضیحات :
«
إِلهٍ » : خداوندگار . پروردگار ( نگا : شعراء / 29 ، نازعات / 24 ) . «
مِنْ إِلهٍ » : واژه ( مِنْ ) برای تعمیم ( إِلهٍ ) بعد از خود است . «
أَوْقِدْ عَلَی الطِّینِ » : مراد تبدیل خشت گلین به آجر پخته است . «
هَامَان » : وزیر اعظم یا نخست وزیر فرعون بوده است . « صَرْحَاً » : کاخ
بزرگ و بلند ( نگا : نمل / 44 ) . « أَطَّلِعُ » : خبر یابم . بنگرم ( نگا
: کهف / 18 ، مریم / 78 ، صافّات / 55 ) . « لَأَظُنُّهُ » : گمانش
میبرم . یقین دارم که او .
سوره قصص آیه 39
متن آیه :
وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ
ترجمه :
فرعون
و سپاهیانش به ناحق در سرزمین ( مصر ) تکبّر ورزیدند و گمان بردند که ( پس
از مرگ زنده نمیگردند و ) به سوی ما برگردانده نمیشوند .
توضیحات :
« إسْتَکْبَرَ » : تکبّر نمود . خویشتن را بزرگ پنداشت ( نگا : بقره / 34 ) .
سوره قصص آیه 40
متن آیه :
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ
ترجمه :
پس
ما او و سپاهیانش را ( به سوی دریا کشاندیم و آنان را ) گرفتیم و به
دریایشان انداختیم ( و نابودشان ساختیم ) . بنگر که عاقبت کار ستمگران
چگونه شد ؟ ( این ، سرنوشت ستمکاران در همه دوران است ؛ نه ویژه فرعون و
فرعونیان ) .
توضیحات :
« فَنَبَذْنَاهُمْ » : ایشان
را پرت کردیم و انداختیم . « الْیَمِّ » : دریا . « أُنظُرْ » : بنگر .
مراد نگاه کردن با چشم ظاهر نیست ، بلکه با چشم دل است .
سوره قصص آیه 41
متن آیه :
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنصَرُونَ
ترجمه :
و
ما آنان را سردستگان و پیشوایانی کردیم که مردمان را به سوی دوزخ
میخواندند و روز قیامت ( از سوی کسی ) یاری نمیگردند ( و ایشان و دنباله
روانشان از آتش دوزخ رهائی ندارند ) .
توضیحات :
«
أَئِمَةً » : جمع امام ، پیشوایان ، مراد سردستگان کفر و ضلال و پیشاهنگان
کاروان گمراهان است که در دنیا به آنان خطّ و نشان میدهند و در دنیا
پیشاپیش ایشان به سوی بدبختی حرکت ، و در قیامت نیز در جلو پیروانشان به
جانب جهنّم راه میافتند و آنان را به دوزخ میکشانند و بدانجا وارد
میگردانند ( نگا : هود / 98 ) .
سوره قصص آیه 42
متن آیه :
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِینَ
ترجمه :
در همین جهان در عقبشان نفرین فرستادیم و در روز قیامت هم ( زشت سیرتان این جهان ) از زمره زشت صورتان ( آن جهان ) خواهند بود .
توضیحات :
«
أَتْبَعْنَاهُمْ » : در پی ایشان روانه کردیم . به دنبالشان آوردیم . «
الْمَقْبُوحِینَ » : زشترویان . روسیاهان ( نگا : زمر / 60 ) . طرد شدگان
از مرحمت و مکرمت یزدان ، و دور افتادگان از بهشت جاویدان .
سوره قصص آیه 43
متن آیه :
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْلَکْنَا
الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ
یَتَذَکَّرُونَ
ترجمه :
ما بر موسی کتاب آسمانی (
تورات ) نازل کردیم بعد از آن که اقوام روزگاران پیشین را ( بر اثر کفر و
ظلم و زورشان ) نابود کردیم ، تا برای مردم مایه بینش و وسیله هدایت و رحمت
باشد ، و ایشان ( در پرتو اوامر و نواهی آن ، راه را از چاه باز شناسند و )
پندپذیر گردند .
توضیحات :
« الْقُرُونَ الأُولی » : ملّتهای پیشین . اقوام گذشته . « بَصَآئِرَ » : جمع بَصِیرَة ، بینش . نور دلها . مفعول له یا حال است .
سوره قصص آیه 44
متن آیه :
وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا کُنتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ
ترجمه :
(
ای محمّد ! ) تو در جانب غربی ( کوه طور ) نبودی در آن دم که ما فرمان (
نبوّت ) را به موسی ابلاغ کردیم ( و بدو کتاب تورات عطاء و وی را برای
تبلیغ به پیش مردم فرستادیم ) و تو از حاضران ( در صحنه تبلیغ و مبارزه
موسی با فرعون و فرعونیان ) نبودی ( تا بر سرگذشت ایشان مطّلع گردی . حال
که سرگذشت حقیقی بنیاسرائیل و موسی و فرعون و پیروان آنان را - چنان که
باید - برای مردم بیان میداری ، چرا باید باور نکنند و به تو ایمان
نیاورند ؟ ! ) .
توضیحات :
« بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ
» : مراد قسمت غربی کوه طور با توجّه به موقعیّت موسی است . « قَضَیْنَا »
: رساندیم . پیام دادیم ( نگا : حجر / 66 ، اسراء / 4 ) .
سوره قصص آیه 45
متن آیه :
وَلَکِنَّا أَنشَأْنَا قُرُوناً فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا
کُنتَ ثَاوِیاً فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا
وَلَکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ
ترجمه :
این ما
بودیم که اقوام و نسلهائی را ( در قرون و اعصار مختلف ) آفریدیم و زمانهای
طولانی بر آنان سپری شد ( و بر اثر مرور زمان ، عهدها و پیمانهای خدا را
فراموش کردند و رهنمودهای انبیاء را از یاد بردند . ای پیغمبر ! ) تو در
میان اهل مدین اقامت نداشتی تا آیات ما را ( که بیانگر سرگذشت ساکنان مدین
است ) بر اینان ( که مردمان مکّه و سالها بعد از ایشان میزیند ) فروخوانی (
و از احوال پیشینیان بیاگاهانی ) . ولی این ما هستیم که تو را فرستادهایم
( و چنین اخباری را از طریق وحی در اختیارت قرار دادهایم ) .
توضیحات :
«
أَنْشَأْنَا » : آفریدیم ( نگا : انعام / 6 و 98 ) . « تَطَاوَلَ » : به
درازا کشید . بعد از فوت ایشان ، روزگاران زیادی گذشت و زمان امتداد پیدا
کرد . « ثَاوِیاً » : مقیم . ساکن . « تَتْلُو » : فرو میخوانی . در
رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد . « مُرْسِلِینَ » : فرستندگان .
روانهکنندگان .
سوره قصص آیه 46
متن آیه :
وَمَا کُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا وَلَکِن رَّحْمَةً مِّن
رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِیرٍ مِّن قَبْلِکَ
لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ
ترجمه :
تو در کنار کوه
طور نبودی بدان گاه که ما ( موسی را برای برگزیدن او به عنوان پیغمبر )
ندا در دادیم ( تا فرمانهای صادره الهی را بشنوی و هم اینک برای دیگران
روایت نمائی ) . ولی ( ما این اخبار را به تو میرسانیم ) به خاطر مرحمتی
که پروردگارت نسبت به تو دارد ، تا قومی را ( با آنها ) بیم دهی که پیش از
تو بیم دهندهای ( از پیغمبران خدا ) به سوی ایشان نیامده است ، شاید مایه
عبرت و بیداری آنان گردد .
توضیحات :
« رَحْمَةً » :
مفعول له یا خبر ( کانَ ) محذوف است . « مَآ أَتَاهُمْ مِن نَّذِیرٍ » :
تا حال پیغمبری برای ایشان نیامده است ( نگا : سجده / 3 ) . مراد نیامدن
پیغمبری به سرزمین عربستان بدین زودیها است ؛ نه از آغاز جهان تا روزگار
خاتم پیغمبران ( نگا : تفسیر قاسمی ، تفسیر آلوسی ) . چرا که به فرموده
قرآن هیچ ملّتی بدون پیغمبر نبوده است ( نگا : فاطر / 24 ) .
سوره قصص آیه 47
متن آیه :
وَلَوْلَا أَن تُصِیبَهُم مُّصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ
فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ
آیَاتِکَ وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
ترجمه :
هر
گاه ( پیش از فرستادن تو ، ای پیغمبر ! ) عقوبتی به خاطر اعمالشان
گریبانگیرشان میگردید ، میگفتند : پروردگارا ! چه خوب بود اگر پیغمبری
برای ما میفرستادی تا از آیات تو فرمان میبردیم و از زمره مطیعان
میگشتیم ! ( این است که تو را در میان آنان برانگیختیم ، همان گونه که
سایر پیغمبران را در میان اقوام خودشان برانگیخته و مأمور تبلیغ نمودهایم )
.
توضیحات :
« لَوْ لا أَنْ . . . » : واژه (
لَوْلا ) امتناعیّه و جواب آن محذوف است و تقدیر چنین است : لَوْ لا
أَنَّهُمْ یَحْتَجُّونَ بِتَرْکِ الإِرْسالِ إِلَیْهِمْ لَعاجَلْناهُمْ
بِالْعُقُوبَةِ . « لَوْ لآ أَرْسَلْتَ . . . » : واژه ( لَوْلا ) تحضیضیّه
است . « بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ » : حرف ( ب ) سببیّه است . نسبت دادن
اعمال به دست ، از راه تغلیب است ( نگا : بقره / 95 ، آلعمران / 182 ،
نساء / 62 ) . چرا که بیشتر کارها با دست انجام میپذیرد . یادآوری : آیات
متعدّدی بیانگر این واقعیّت است که سنّت خداوندی بر این است که پروردگار
پیش از ارسال پیغمبران ، هیچ ملّتی را به خاطر گناهانشان مجازات نفرموده و
به عذاب گرفتار نساخته است ( نگا : نساء / 165 ، مائده / 19 ، انعام /
156 ) .
سوره قصص آیه 48
متن آیه :
فَلَمَّا
جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا
أُوتِیَ مُوسَى أَوَلَمْ یَکْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَى مِن قَبْلُ
قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ
ترجمه :
هنگامی
که قرآن از سوی ما به پیش ایشان فرستاده شد ، گفتند : چه خوب بود اگر همان
چیزهائی که به موسی داده شده بود ( که قلب عصا به اژدها و ید بیضاء و نزول
کتاب یکجا است ) بدو داده میشد . مگر در گذشته چیزهائی را انکار نکردند
که به موسی داده شده بود ؟ ( این بهانهجویان ) گفتند : این دو ( کتاب
تورات و قرآن ) جادوهائی هستند که یکدیگر را پشتیبانی و تأکید مینمایند ، و
گفتند : ما هیچ کدام را قبول نداریم ( و منکر هر دو هستیم ) .
توضیحات :
«
الْحَقُّ » : قرآن . « سِحْرَانِ » : دو تا فسون و جادو . مراد تورات و
قرآن است . « تَظَاهَرَا » : پشت یکدیگر را گرفتهاند . همدیگر را پشتیبانی
و تأکید نمودهاند .
سوره قصص آیه 49
متن آیه :
قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
ترجمه :
بگو
: اگر شما راست میگوئید ( که این دو کتاب ، یعنی تورات و قرآن از سوی خدا
نیست ) کتابی روشنتر و هدایتبخشتر از آنها را از سوی خدا بیاورید تا من
از آن پیروی کنم .
توضیحات :
« أَتَّبِعْهُ » : تا از آن پیروی کنم . مجزوم به جواب امر است .
سوره قصص آیه 50
متن آیه :
فَإِن لَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ
أَهْوَاءهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى
مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
ترجمه :
پس
اگر ( این پیشنهاد تو را نپذیرفتند و ) پاسخت نگفتند ، بدان که ایشان فقط
از هواها و هوسهای خود پیروی میکنند ! آخر چه کسی گمراهتر و سرگشتهتر از
آن کسی است که ( در دین ) از هوی و هوس خود پیروی کند ، بدون این که
رهنمودی از جانب خدا ( بدان شده ) باشد ؟ ! مسلّماً خداوند مردمان ستمپیشه
را ( به سوی حق ) رهنمود نمینماید ( چرا که کسی که به دنبال باطل رود ،
به حق راهیاب نمیشود ) .
توضیحات :
« فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ . . . » : اگر در آوردن کتابی که خواستهای پاسخت ندادند و از عهده آن برنیامدند .
سوره قصص آیه 51
متن آیه :
وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ
ترجمه :
ما
سخنان ( قرآن ) را ( در قالب آیات متعدّدی ، به اقتضای حکمت ) پیاپی
فرستادیم و به هم ارتباط و پیوند دادیم تا ( درباره وعدهها و پندها و
درسهای آن بیندیشند و بدانها ایمان بیاورند و مقاصد و مفاهیم آن را
بیاموزند و ) یادآور شوند .
توضیحات :
« لَقَدْ
وَصَّلْنا » : ارتباط دادیم و متّصل کردیم . یکی بعد از دیگری را فرو
فرستادیم . اندک اندک و پیاپی نازل نمودیم و به هم پیوند دادیم ( نگا :
فرقان / 32 ) . « الْقَوْلَ » : مراد آیات قرآن است .
سوره قصص آیه 52
متن آیه :
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ یُؤْمِنُونَ
ترجمه :
کسانی
که پیش از نزول قرآن ، برایشان کتاب ( تورات و انجیل را ) فرستادیم ( و
اهل کتاب نامیده میشوند ، اگر واقعاً مطالب تورات و انجیل را خوانده و از
دل مقاصد آنها را تصدیق کرده باشند ، هم اینک محمّد را به عنوان پیغمبر
میپذیرند و ) به قرآن ایمان میآورند .
توضیحات :
« مِن قَبْلِهِ . . . هُم بِهِ . . . » : ضمیر ( ه ) به قرآن برمیگردد .
سوره قصص آیه 53
متن آیه :
وَإِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ
ترجمه :
هنگامی
که ( قرآن ) بر آنان خوانده میشود ( شتابان ایمان خود را اعلان میدارند و
) میگویند : بدان باور داریم ، چرا که آن حق بوده و از سوی پروردگارمان (
نازل شده ) است . ما پیش از نزول قرآن هم مسلمان بودهایم ( و نشانههای
این پیغمبر را در کتابهای آسمانی خود یافتهایم ، و هم اینک که او را
بازشناخته و آیات قرآنی را با کتابهای دیگر آسمانی همسو و هماهنگ دیدهایم ،
آن را با جان و دل پذیرا شدهایم ) .
توضیحات :
«
مِن قَبْلِهِ » : پیش از نزول قرآن و تلاوت آن . « مُسْلِمِینَ » :
ایمانداران . فرمانبرداران . مؤمنین به بعثت محمّد و نزول قران بر او .
سوره قصص آیه 54
متن آیه :
أُوْلَئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا
وَیَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ
یُنفِقُونَ
ترجمه :
آنان کسانیند که دو بار اجر و
پاداششان داده میشود ، به سبب این که ( در راه ایمان اذیّت و آزارها
دیدهاند و ) شکیبائی کردهاند ، و بدیها را با نیکیها از میان برمیدارند (
و نه تنها بدیها را با بدیها پاسخ نمیگویند ، بلکه در مقابل کردار و
گفتار بد مردم ، رفتار بایسته میکنند و سخن شایسته میگویند ) و از آنچه
بدیشان عطاء کردهایم ( در راه خیر و صلاح ) خرج میکنند و میبخشند .
توضیحات :
«
مَرَّتَیْنِ » : دو بار . پاداشی در برابر ایمان به پیغمبران پیشین ، و
پاداشی در مقابل باور به خاتمالنبیین . « یَدْرَءُونَ . . . » : ( نگا :
رعد / 22 ) .
سوره قصص آیه 55
متن آیه :
وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا
أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِی
الْجَاهِلِینَ
ترجمه :
و هنگامی که یاوه بشنوند از
آن روی میگردانند ( و دشنام را با دشنام پاسخ نمیگویند و بلکه ) میگویند
: اعمال ما از آن ما ، و اعمال شما از آن شما است ( و هر کسی آن درود
عاقبت کار که کشت ) . وداع و بدرودتان باد ! ما خواهان ( همنشینی با )
نادانان نیستیم .
توضیحات :
« اللَّغْوَ » : سخنان
پوچ . یاوه سرائی . بیهودهگوئی . « سَلامٌ عَلَیْکُمْ » : وداعتان باد !
بدرودتان ! ( نگا : فرقان / 63 ) . « لا نَبْتَغی » : نمیخواهیم . مراد
طالب نبودن معاشرت و مصاحبت است « الْجَاهِلِینَ » : ( نگا : بقره / 67 )
.
سوره قصص آیه 56
متن آیه :
إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ
ترجمه :
(
ای پیغمبر ! ) تو نمیتوانی کسی را که بخواهی هدایت ارمغان داری ( و او را
به ایمان ، یعنی سر منزل مقصود و مطلوب انسان برسانی ) ولی این تنها خدا
است که هر که را بخواهد هدایت عطاء مینماید ، و بهتر میداند که چه افرادی
( بر طبق حکمت و عنایت یزدان و برابر اندیشه و تلاش انسان ، سزاوار پذیرش
ایمان بوده و به سوی صفوف مؤمنان ) راهیابند .
توضیحات :
«
إِنَّکَ لا تَهْدِی . . . » : مراد این است که پیغمبر ، تبلیغ و ارائه
طریق مینماید و بس . توفیق هدایت و ایصال به مطلوب در دست خداوند است (
نگا : بقره / 272 ، یونس / 43 ، ابراهیم / 4 ) .
سوره قصص آیه 57
متن آیه :
وَقَالُوا إِن نَّتَّبِعِ الْهُدَى مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا
أَوَلَمْ نُمَکِّن لَّهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبَى إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ
کُلِّ شَیْءٍ رِزْقاً مِن لَّدُنَّا وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا
یَعْلَمُونَ
ترجمه :
( مشرکان مکّه به پیغمبر عرض
کردند ) و گفتند : اگر همراه تو هدایت را پذیرا شویم ( و از برنامه توحیدی
اسلامی پیروی کنیم ، قبایل نیرومند عرب به جنگ ما برمیخیزند و ) ما را از
روی زمینمان میربایند ( و نابودمان مینمایند . پس هر چند به حقّانیّت
اسلام معترفیم ، ولی برای حفظ جان و مال و مقام خود حاضر به قبول ایمان
نیستیم ! ) . مگر ما حرم پر اَمن و امانی را برای ایشان فراهم نیاوردهایم
که محصولات و میوهجات فراوانی ( از نواحی مختلف ) به سوی آن آورده میشود ؟
! ( وقتی که در حال کفر ، ایشان را از امنیّت و مواهب زندگی برخوردار
میگردانیم ، چگونه آنان را با وجود ایمان و اطاعت از فرمان ، در دست
دیگران رها میگردانیم ؟ ! این محصولات و ثمرات ) داده ما است ( بدیشان . .
. ) و لیکن بیشتر آنان ( این را ) نمیدانند .
توضیحات :
«
الْهُدی » : هدایت و رهنمود . مراد دین اسلام است . « نُتَخَطَّفْ » :
ربوده میگردیم . از میان برداشته میشویم . « أَوَلَمْ نُمَکِّنْ » : آیا
برای ایشان قرار ندادهایم و نساختهایم ؟ واژه ( نُمَکِّنْ ) : در اینجا
به معنی ( نَجْعَلْ ) است . « ءَامِناً » : دارای امن و امان . دارای
امنیّت . « یُجْبی » : جمعآوری و حمل میشود . « کُلِّ » : در اینجا برای
تکثیر و به معنی فراوان و زیاد است . « رِزْقاً » : داده و عطاء . حال (
ثَمَرَاتُ ) یا مفعول له است .
سوره قصص آیه 58
متن آیه :
وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ
مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلاً وَکُنَّا
نَحْنُ الْوَارِثِینَ
ترجمه :
چه مردمان زیادی را
نابود ساختهایم که در زندگی خود ( همچون اینان ) مست و مغرور ( جاه و مال و
زر و زور ) شدهاند و طغیان و سرکشی پیشه ساختهاند . این خانههای ایشان
است که بعد از آنان ( روی آبادی به خود ندیده است و ) جز مدّت اندکی منزل و
مأوی نگشته است ، ( و آن هم سکونت موقّت مسافران و سیّاحان به هنگام رفت و
آمدشان از این مناطق بوده است ) . و ما خودمان مالک و صاحب ( املاک و
دیارشان ) شدهایم .
توضیحات :
« کَمْ أَهْلَکْنا
مِن قَرْیَةٍ . . . » : ( نگا : اعراف / 4 ) . « بَطِرَتْ » : سرمست و
مغرور شده است . طغیان و سرکشی کرده است . کفران کرده و ناسپاس گذاشته است (
نگا : انفال / 47 ) . « مَعِیشَتَهَا » : مفعول فیه است و حرف جرّ ( فی )
محذوف است . در اصل چنین است : بَطِرَتْ فِی مَعِیشَتِها . « لَمْ
تُسْکَنْ . . . إلاّ قَلِیلاً » : جز مدّت کمی ، یا جز بخش اندکی ، و یا
این که جز توسّط افراد معدودی ، روی آبادی به خود ندیده است و ساکنانی
نداشته است . « الْوَارِثِینَ » : مالکین . صاحبان ( نگا : حجر / 23 ،
انبیاء / 89 ، قصص / 5 ) .
سوره قصص آیه 59
متن آیه :
وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَى حَتَّى یَبْعَثَ فِی أُمِّهَا
رَسُولاً یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَمَا کُنَّا مُهْلِکِی الْقُرَى
إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ
ترجمه :
پروردگار تو
هرگز شهر و دیاری را ویران نمیسازد مگر این که در کانون و مرکز آنجا
پیغمبری را برانگیزد تا آیات ما را بر اهالی آن فرو خواند ، و ما شهر و
دیاری را نابود نکرده و نابود نمیگردانیم مگر این که ساکنان آنجا ستمکار
باشند .
توضیحات :
« الْقُری » : جمع قَرْیَة ،
شهرها و آبادیهای بزرگ ( نگا : انعام / 131 ) . « أُمِّهَا » : مرکز آن .
کانون و پایتخت آن . « یَتْلُو » : الف زائدی در رسمالخط قرآنی در آخر
دارد . « حَتّی یَبْعَثَ فِی أُمِّها رَسُولاً » : این بخش ، اشاره به این
واقعیّت است که لزومی ندارد در هر شهر و روستائی پیغمبری مبعوث گردد . همین
که در یک کانون بزرگ که مرکز اخبار و محل اندیشمندان و پایتخت بزرگان یک
قوم است پیغمبری برانگیخته شود ، کافی و بسنده است . « وَ أَهْلُهَا
ظَالِمُونَ » : این بخش ، بیانگر این مطلب است که ظلم سبب ویرانی است ، و
ظالمان بدون کیفر و مجازات نمیمانند .
سوره قصص آیه 60
متن آیه :
وَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا
وَزِینَتُهَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ
ترجمه :
آنچه
به شما داده شده است ، کالای این جهان و زینت آن است ( و زودگذر و همراه
با ناگواریها و رنجها و دردها است ) ولی آنچه در نزد خدا ( در آن سرا است )
بهتر و جاودانهتر است . آیا نمیدانید ( که باقی با فانی و محدود با
نامحدود ، یکسان نیست ؟ ! ) .
توضیحات :
« مَتَاعُ
الْحَیَاةِ الدُّنْیَا » : کالای زندگی دنیوی است و تنها در مدّت عمر
کوتاهتان از آن استفاده میکنید و بس . « خَیْرٌ وَ أَبْقی » : خوبتر و
پایدارتر . مراد خوب و سرمدی است .
سوره قصص آیه 61
متن آیه :
أَفَمَن وَعَدْنَاهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لَاقِیهِ کَمَن
مَّتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ هُوَ یَوْمَ
الْقِیَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِینَ
ترجمه :
آیا کسی
که بدو وعده نیکو دادهایم ، و بدان خواهد رسید ( که نعمت فراوان و نامحدود
آن جهان و بهشت جاویدان است ) همسان کسی است که کالای زندگی این جهان را
بدو دادهایم ( و از نعمت ناپایدار و آمیزه به غصّه و رنج آن بهرهمندش
ساختهایم ) و سپس در روز قیامت از زمره احضارشدگان ( برای حساب و کتاب ، و
گرد آورده شدگان در عذاب و عقاب دوزخ ) است ؟ !
توضیحات :
«
لاقِیهِ » : رسنده بدان است . « الْمُحْضَرِینَ » : احضار شدگان . گرد
آورده شدگان . مراد کسانی است که فرشتگان آنان را به پای حساب و کتاب
میآورند و برای عذاب حاضرشان میگردانند ( نگا : روم / 16 ، صافّات / 57
) .
سوره قصص آیه 62
متن آیه :
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ
ترجمه :
روزی
( را خاطر نشان ساز که ) خدا ایشان را فریاد میدارد و میگوید :
انبازهائی که برای من گمان میبردید کجایند ؟ ! ( ای مشرکان ! حالا که
حجابها و پردهها کنار رفتهاند و هنگامه حساب و کتاب و گرفتاری و درماندگی
است ، بگوئید بتها و خداگونههای انس و جنّی که میپنداشتید و میپرستیدید
بیایند و شما را از عقاب و عذاب آفریدگار برهانند ) .
توضیحات :
« أَیْنَ » : کجا ؟ کو ؟
سوره قصص آیه 63
متن آیه :
قَالَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاء الَّذِینَ
أَغْوَیْنَا أَغْوَیْنَاهُمْ کَمَا غَوَیْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَیْکَ مَا
کَانُوا إِیَّانَا یَعْبُدُونَ
ترجمه :
کسانی که (
سردستگان کفر و ضلال بوده و ) فرمان عذاب درباره آنان مسلم شده است ،
میگویند : پروردگارا ! ما اینان را گمراه ساختهایم . از آنجا که خودمان
گمراه بودهایم ایشان را هم گمراه نمودهایم . ما از اینان در پیشگاه تو
بیزاری میجوئیم ( و میگوئیم : ایشان شهوات و آرزوهای خود را پرستش
کردهاند و ) ما را عبادت نکردهاند !
توضیحات :
«
حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ » : مستحقّ عذاب شدهاند ( نگا : نمل / 82 ) .
« أَغْوَیْنَاهُمْ کَمَا غَوَیْنَا » : ایشان را گمراه ساختهایم ، چرا که
خودمان گمراه بودهایم . مراد این است که اغواگران میگویند : پیروان ما
به میل خود به دنبال ما آمدهاند و به محض این که وسوسه ما با شهوات ایشان
موافقت داشته است ، از ما اطاعت نمودهاند . لذا هر دو گروه یکسان و
برابریم ( نگا : مائده / 77 ) . « مَا . . . یَعْبُدُونَ » : عبادت ، در
اینجا علاوه از پرستش ، معنی اطاعت نیز دارد .
سوره قصص آیه 64
متن آیه :
وَقِیلَ ادْعُوا شُرَکَاءکُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُمْ
وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ کَانُوا یَهْتَدُونَ
ترجمه :
(
به پرستش کنندگان گول خورده ) گفته میشود : انبازهای خود را ( که
معبودهای دروغینند ) به فریاد خوانید ( تا شما را یاری کنند ) . آنان ایشان
را به فریاد میخوانند ، ولی پاسخی بدانان نمیدهند . ( در این هنگام )
عذاب را ( با چشم خود ) میبینند ( و آرزو میکنند : ) کاش ! هدایت یافته و
راهیاب میبودند ( و امروز گرفتار چنین مجازات شدید نمیشدند ) .
توضیحات :
«
أُدْعُوا » : فرا خوانید . به کمک طلبید . « لَوْ أَنَّهُمْ . . . » : حرف
( لَوْ ) برای تمنّی است . یا برای شرط است و جواب محذوف است که ( لَمّا
رَأَوُا الْعَذابَ ) است .
سوره قصص آیه 65
متن آیه :
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ
ترجمه :
( خاطرنشان ساز ) روزی را که خداوند مشرکان را فریاد میدارد و میگوید : به پیغمبران چه پاسخی دادید ؟
توضیحات :
« أَجَبْتُمْ » : پاسخ دادید ( نگا : مائده / 109 ) .
سوره قصص آیه 66
متن آیه :
فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنبَاء یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا یَتَسَاءلُونَ
ترجمه :
در
این هنگام ( بر اثر حیرت و دهشت ) همه خبرها از یادشان میرود ( و جملگی
دچار فراموشی میشوند و سخنی برای گفتن نخواهند داشت و حتّی از هول و هراس )
نمیتوانند چیزی از یکدیگر هم بپرسند .
توضیحات :
«
عَمِیَتْ » : کور میگردد . مراد مخفی شدن و از یاد رفتن است . این
فراموشی از شدّت حیرت بدیشان دست میدهد . « لا یَتَسَآءَلُونَ » :
نمیپرسند . مراد این است که نمیتوانند بر اثر هول و هراس از یکدیگر هم
سؤال بکنند .
سوره قصص آیه 67
متن آیه :
فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً فَعَسَى أَن یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ
ترجمه :
(
آنچه گذشت درباره مشرکانی است که بر شرک مردهاند ) و امّا کسانی که ( در
دنیا ) توبه کرده و ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده باشند ، امید
است که از زمره رستگاران گردند .
توضیحات :
« عَسی » : امید است . این واژه نسبت به خدا به معنی محقّق و مسلّم و حتمی است .
سوره قصص آیه 68
متن آیه :
وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ
ترجمه :
پروردگار
تو هر چه را بخواهد میآفریند ، و هر کس را بخواهد برمیگزیند ، و مردمان (
پس از صدور فرمان خدا درباره چیزی و کسی ) حق انتخاب و اختیار ندارند .
خداوند بسی منزّهتر و بالاتر از آن است که چیزی را انباز او کنند .
توضیحات :
«
الْخِیَرَة » : حق انتخاب . گزینش . مراد این است که انسان در برابر حکم
خدا ، صاحب اختیار نبوده و حق چانه زدن ندارد ( نگا : احزاب / 36 ) .
سوره قصص آیه 69
متن آیه :
وَرَبُّکَ یَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ
ترجمه :
(
ای پیغمبر ! ) پروردگار تو آگاه است از آنچه سینههایشان ( از کینهها در
خود ) پنهان میدارد ، و از آنچه آنان آشکار میسازند ( و به صورت اعتراضها
و طعنهها بروز میدهند ) .
توضیحات :
« تُکِنُّ » : پنهان میدارد ( نگا : نمل / 74 ) .
سوره قصص آیه 70
متن آیه :
وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
ترجمه :
پروردگار
تو الله است و خدائی جز او نیست ، و هر گونه سپاس و ستایشی بدو تعلّق دارد
چه در این جهان و چه در آن جهان ، و فرماندهی و داوری از آن او است ، و
بازگشت همه شما به سوی او خواهد بود . ( او خالق ، و او حاکم ، و او قاضی
است ) .
توضیحات :
« الأُولی » : این جهان . « الآخِرَة » : آن جهان . « الْحُکْمُ » : فرماندهی . داوری و دادرسی .
سوره قصص آیه 71
متن آیه :
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً
إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُم بِضِیَاء
أَفَلَا تَسْمَعُونَ
ترجمه :
بگو : ( ای مردم ! )
به من بگوئید اگر خداوند شب را تا روز قیامت همیشه ماندگار کند ( و روز
روشن را به دنبال آن نیاورد ) بجز خدا کدام خدا است که بتواند برای شما
روشنائی بیاورد ؟ ( و روز روشنی پدیدار کند تا در آن به تلاش بپردازید و
کسب و کار کنید ؟ ) . آیا نمیشنوید ؟ ( باید که بشنوید و بنگرید و کرنش
برید اگر عاقلید ) .
توضیحات :
« أَرَأَیْتُمْ » :
چه میبینید و نظرتان چیست ؟ مرا خبر دهید و به من بگوئید . « سَرْمَداً »
: دائمی و همیشگی . ماندگار و پایدار .
سوره قصص آیه 72
متن آیه :
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهَارَ سَرْمَداً
إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُم بِلَیْلٍ
تَسْکُنُونَ فِیهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ
ترجمه :
بگو
: مرا خبر دهید ، اگر خداوند روز را تا روز قیامت جاودانه و دائمی کند ( و
شب تاریک را به دنبال آن نیاورد ) بجز خدا کدام خدا است که بتواند برای
شما شبی را بیاورد تا در آن بیارامید ( و خستگی کار روزانه را از تن به در
کنید ؟ ) . مگر نمیبینید ( که دچار چه اشتباه بزرگی هستید ؟ مگر شب و روز
دو نشانه سترگ بر وجود خدای بزرگ نیستند ؟ ) .
توضیحات :
« تَسْکُنُونَ » : بیارامید . به استراحت بپردازید ( نگا : یونس / 67 ) .
سوره قصص آیه 73
متن آیه :
وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا
فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
ترجمه :
این
از لطف و مرحمت الهی است که شب را و روز را برای شما آفریده است تا در آن
بیارامید و ( در این ، به تلاش معاش بپردازید و ) فضل خدا را بجوئید ، و
سپاسگزار ( الطاف و مراحم او ) باشید .
توضیحات :
« فِیهِ » : در شب .
سوره قصص آیه 74
متن آیه :
وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ
ترجمه :
روزی ( را خاطر نشان ساز که ) خدا ایشان را فریاد میدارد و میگوید : انبازهائی که برای من گمان میبردید کجایند ؟ !
توضیحات :
. . .
سوره قصص آیه 75
متن آیه :
وَنَزَعْنَا مِن کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ
فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا کَانُوا
یَفْتَرُونَ
ترجمه :
( در آن روز ، ما ) از هر امتی
گواهی ( از میانشان برگزیده و ) بیرون میکشیم و ( به پیش خود احضار
میکنیم ، و خطاب به مشرکان ) میگوئیم : دلیل خود را ( بر شرک و کفر دنیوی
) بیاورید . پس آنان خواهند دانست که حق با خدا است ، و چیزهائی که به هم
میبافتند ( و انباز و بت و دستاندرکار جهان مینامیدند ، از دستشان به در
رفته است و ) از ایشان گم و ناپدید گشته است .
توضیحات :
«
نَزَعْنَا » : نزع به معنی بیرون کشیدن است . ولی در اینجا مراد برگزیدن و
احضار کردن است . « شَهِیداً » : گواه . مراد پیغمبر هر قومی است ( نگا :
بقره / 143 ، نساء / 41 و 42 ) . « أَنَّ الْحَقَّ لِلّهِ » : حق با خدا
است . آنچه خدا فرموده است ، حق و حقیقت است . الوهیّت حق خدا است و بس .
سوره قصص آیه 76
متن آیه :
إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَآتَیْنَاهُ
مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی
الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا
یُحِبُّ الْفَرِحِینَ
ترجمه :
قارون از قوم موسی
بود و ( بر اثر داشتن دارائی فراوان ) بر آنان فخر فروشی کرد ( و چون
ثروتمندترین فرد بنیاسرائیل بود ، از ایشان خواست که او را فرمانده و
خویشتن را فرمانبردارش بدانند ) . ما آن اندازه گنج و دفینه بدو داده بودیم
که ( حمل صندوقهای ) خزائن آن بر گروه پر زور و با قدرت سنگینی میکرد ( و
ایشان را دچار مشکل مینمود ) . وقتی ( از اوقات ) قوم او بدو گفتند : (
مغرورانه ) شادمانی مکن ، که خدا شادمانان ( سرمست از غرور ) را دوست
نمیدارد .
توضیحات :
« بَغی » : سرکشی کرد . تکبّر
ورزید . خود را بزرگتر از دیگران دید و دیگران را پائینتر از خویش . «
الْکُنُوزِ » : جمع کَنْز ، گنجینه . دفینه . « ما » : چیزی که . مقداری که
. موصول است و به معنی ( ألَّتی ) است . « مَفَاتِحَ » : جمع مَفْتَح ، به
فتح میم ، مخزن . خزینه . صندوق و ظروف گنج ( نگا : انعام / 59 ، نور /
61 ) . « تَنُوأُُ » : سنگینی میکند . به رنج و مشقّت میاندازد . «
الْعُصْبَةِ » : جماعت زیاد . گروه فراوان ( نگا : یوسف / 8 ) . « أُولِی
الْقُوَّةِ » : زورمندان . قدرتمندان . « الْفَرِحِینَ » : افراد شادمان .
مراد کسانی است که بر اثر فرا چنگ آوردن اموال و داشتن مادیات فراوان مغرور
و متکبّر شوند و از باده پیروزی سرمست گردند و از خوشحالی در پوست نگنجند
.
سوره قصص آیه 77
متن آیه :
وَابْتَغِ
فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ
الدُّنْیَا وَأَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ
الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ
ترجمه :
به
وسیله آنچه خدا به تو داده است ، سرای آخرت را بجوی ( و بهشت جاویدان را
فرا چنگ آور ) و بهره خود را از دنیا فراموش مکن ( و بدان که تو هم حق حیات
داری و باید از امتعه و لذائذ حلال استفاده بکنی و به خویشتن برسی ) ، و
همان گونه که خدا به تو ( بخشیده است و در حق تو ) نیکی کرده است ، تو نیز (
به دیگران ببخش و بدیشان ) نیکی کن ، و در زمین تباهی مجوی که خدا
تباهکاران را دوست نمیدارد .
توضیحات :
« إِبْتَغِ »
: بطلب . بجوی . « وَابْتَغِ فِیمَا » : مراد این است که نعمت دنیا باید
وسیله باشد ؛ نه هدف . به عبارت دیگر ثروت دنیا را باید در راه فراچنگ
آوردن بهشت خدا به کار انداخت .
سوره قصص آیه 78
متن آیه :
قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ
اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِن قَبْلِهِ مِنَ القُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ
مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعاً وَلَا یُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ
الْمُجْرِمُونَ
ترجمه :
( قارون ) گفت : این مال در
سایه آگاهی و دانشی که دارم به من داده شده است ( و مرا فراهم گشته است .
خودم آن را به دست آوردهام و خودم هم میدانم چگونه آن را مصرف کنم ) .
مگر ندانسته است که خداوند نسلهای ( قرون و اعصار ) زیادی را نابود کرده
است که از او قدرت بیشتری ، و در گردآوری ( دارائی مهارت ) زیادتری
داشتهاند . ( بگذار مجرمان چون او در فسق و فجور و کبر و غرور خود فرو
روند . در قیامت همه چیز عیان است و حاجت به بیان نیست ، و لذا ) گناهکاران
از گناهانشان سؤال ( تحقیق و ترحیم ) نمیشود ، ( بلکه سؤال توبیخ و
تحقیر از ایشان میگردد ) .
توضیحات :
« عَلی عِلْمٍ
عِندِی » : در پرتو دانشی که دارم . در سایه آگاهی و به سبب علمی که مرا
است . « الْقُرُونِ » : ( نگا : یونس / 13 ، قصص / 43 و 45 ) . «
قُوَّةً » : مراد نیروی مادی است . « جَمْعاً » : گردآوری . توان بهرهوری و
استفاده از سرمایه در بازرگانی و کشاورزی و راههای دیگر اقتصادی برای
افزایش دارائی مراد است . « لا یُسْأَلُ . . . » : در آخرت گناهکاران از
گناهانشان پرسشی نمیشود که برای تحقیق باشد و بخواهند حال ایشان را هم
مراعات دارند و مِهری بدانان ورزند ، زیرا همه چیز روشن است . بلکه سؤال
توبیخ و تهدید مطرح است که خود یک نوع مجازات روانی برای گناهکاران است (
نگا : حجر / 92 ، نحل / 56 ، صافّات / 24 ) . برخی هم احتمال دادهاند که
چنین امری مربوط به مجازات دنیوی است که چون عذاب الهی فرا رسد ، مجال
پرسش و پاسخ نیست و عذاب الهی همان و نابودی همان ( نگا : تفسیر نمونه ) .
سوره قصص آیه 79
متن آیه :
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ
الْحَیَاةَ الدُّنیَا یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ
إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ
ترجمه :
( قارون به
اندرز پندگویان وقعی ننهاد و بلکه هوس قدرت و جنون ثروت او را بر آن داشت
که با آرایش هر چه بیشتر ، دارائی خود را به نمایش گذاشت و ) با تمام زینت
خود در برابر قوم خویش نمایان گردید ( و زر و زیور و قدرت و شوکت خویشتن را
در معرض دیدگان مردمان قرار داد ) . آنان که طالب زندگی دنیا بودند ،
گفتند : ای کاش ! همان چیزهائی که به قارون داده شده است ما هم میداشتیم .
( چه ثروت سرشاری ! و چه جاه و جلالی ! ) . واقعاً او دارای بهره بزرگ و
شانس سترگ است .
توضیحات :
« فِی زِینَتِهِ » : در
میان جاه و جلالش . با تمام زر و زورش ( نگا : هود / 15 ، احزاب / 28 ) . «
حَظٍّ » : بهره و نصیب . شانس و بخت . سعادت و خوشبختی .
سوره قصص آیه 80
متن آیه :
وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ
لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ
ترجمه :
و
کسانی که دانش و آگاهی داشتند ( به افرادی که عاشقان زرق و برق دنیا بودند
و بزرگواری را در زر و زور میدیدند ) گفتند : وای بر شما ! ( چه
میگوئید و سعادت را در چه میجوئید ؟ ) اجر و پاداش خدا ( که بهشت جاویدان
است ) بسی والاتر و بهتر ( از این چیزها ) است برای کسانی که ایمان داشته
باشند و کارهای شایسته انجام دهند و این ( بهشت یزدان هم ) جز نصیب
شکیبایان نمیگردد .
توضیحات :
« أُوتُوا الْعِلْمَ »
: دانایان و فرزانگان . « لا یُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ » : به
بهشت خدا جز شکیبایان برده نمیشوند و بدان رسانده نمیشوند . این نصیحت جز
به دل شکیبایان فرو نمیرود و کسی جز ایشان آن را پذیرا نمیشود . ضمیر (
ها ) به ( مَثُوبَة ) و ( جنّة ) مفهوم از ثواب ، و یا به ( مَقالَة ) و (
کَلِمَة ) علماء آگاه از احوال دنیا و آخرت بر میگردد .
سوره قصص آیه 81
متن آیه :
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ
یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ المُنتَصِرِینَ
ترجمه :
سپس
ما او را و خانهاش را به زمین فرو بردیم ، و گروه و دستهای نداشت که او
را در برابر خدا یاری دهند ( و وی را از عذاب الهی برهانند ) ، و خود نیز
نتوانست خویشتن را کمک کند .
توضیحات :
« خَسَفْنَا »
: فرو بردیم ( نگا : نحل / 45 ، اسراء / 68 ) . « مِن دُونِ اللهِ » : در
مقابل خدا ( نگا : کهف / 43 ) . « الْمُنتَصِرِینَ » : یاری دهندگان .
سوره قصص آیه 82
متن آیه :
وَأَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکَانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ
وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ
وَیَقْدِرُ لَوْلَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا
وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ
ترجمه :
آنان
که دیروز آرزو میکردند به جای او باشند ، ( هنگامی که این صحنه دلخراش
را دیدند ) گفتند : وای ! انگار خدا روزی را برای هر کس از بندگانش که
بخواهد گسترش میدهد و برای هر کس که بخواهد روزی را تنگ و کم میگرداند ( و
چرا ما از این واقعیّت غافل بودیم که داشتن و نداشتن مادیات ، وسیله
آزمایش مردمان است و بس ؟ ! ) . اگر خداوند بر ما منت نمینهاد ( و تفضّل
نمیفرمود ، آرزوی دیروزی ما را برآورده میکرد ، و امروز همچون قارون ) ما
را ( به دل زمین ) فرو میبرد . وای ! انگار کافران رستگار نمیگردند ( و
حتماً عذاب خدا دیر یا زود گریبانگیرشان میشود ) .
توضیحات :
«
وَیْکَأَنَّ » : وای ! مثل این که . این کلمه را بعضی بسیط میدانند ، و
برخی مرکب از ( وَیْ ) و ( کَأَنَّ ) یا ( وَیْکَ ) و ( أَنَّ ) . واژه (
وَیْ ) یا ( وَیْکَ ) اسم الفعل و برای تعجّب و ندامت به کار میروند ، و
در اینجا معنی ندامت و پشیمانی دارند . « یَقْدِرُ » : تنگ میکند . کم
میگرداند ( نگا : رعد / 26 ، اسراء / 30 ) .
سوره قصص آیه 83
متن آیه :
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ
عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ
ترجمه :
ما
آن سرای آخرت را تنها بهره کسانی میگردانیم که در زمین خواهان تکبّر و
استکبار نیستند و فساد و تباهی نمیجویند ( و دلهایشان از آلودگیهای
مقامطلبی و شهرتطلبی و بزرگبینی و تباهکاری ، پاک و پالوده است ) ، و
عاقبت از آن پرهیزگاران است .
توضیحات :
« تِلْکَ
الدَّارُ . . . » : آن سرای آخرت که بهشت جاویدان است و بارها وصف آن را
شنیدهاید . « عُلُوّاً » : برتری جوئی . مراد تکبّر و استکبار و خود بزرگ
بینی است ( نگا : اسراء / 4 ، نمل / 14 ) . « الْعَاقِبَةُ » : سرانجام ،
به معنی وسیع کلمه . از قبیل : سرانجام کار . پیروزی در این جهان . بهشت و
نعمتهای آن جهانی .
سوره قصص آیه 84
متن آیه :
مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَمَن جَاء
بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئَاتِ إِلَّا مَا
کَانُوا یَعْمَلُونَ
ترجمه :
هر کس کار نیکی انجام
دهد ، پاداشی بهتر از آن دارد ، ( که اجر مضاعف است ، و این افزایش بستگی
به میزان عمل و اخلاص و حسن نیّت و صفای قلب دارد ) و هر کس کار بدی انجام
دهد ، به کسانی که کار بد کنند ، جز اعمال آنان ، کیفر ایشان نیست ( و
کیفرشان درست به اندازه گناهشان است ) .
توضیحات :
«
مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ » : مراد از حَسَنة ، هر گونه کار نیک است که
پاداش مضاعف دارد ( نگا : انعام / 160 ، بقره / 261 ) . یا این که مراد
ایمان و عمل صالح است که جزای آن بهتر از خود آن است که رضا و خوشنودی خدا
است که همه خوشیها را به همراه دارد ( نگا : توبه / 72 ، مائده / 16 ) . «
لا یُجْزَی . . . إِلاّ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ » : در برابر سیّئات و
معاصی ، کیفری جز کیفر همان عملی را که انجام دادهاند دامنگیرشان نمیگردد
( نگا : انعام / 160 ، یونس / 27 ) .
سوره قصص آیه 85
متن آیه :
إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرَادُّکَ إِلَى مَعَادٍ قُل
رَّبِّی أَعْلَمُ مَن جَاء بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ
ترجمه :
همان
کسی که ( تبلیغ ) قرآن را بر تو واجب گردانده است ، تو را به محلّ بازگشت
بزرگ ( قیامت ) برمیگرداند ( و میان تو و تکذیبکنندگانت داوری مینماید و
به مقام محمود و بهشت موعودت میرساند ) . بگو : پروردگار من ( از همه )
بهتر میداند که چه کسی هدایت را از سوی او آورده است ، و چه کسی در گمراهی
آشکار بسر میبرد .
توضیحات :
« فَرَضَ » : واجب
گردانده است . مراد تبلیغ قرآن و عمل به آن و رساندن اوامر یزدان به مردمان
است ( نگا : نور / 1 ، مائده / 92 و 99 ) . « رَآدّ » : برگرداننده . «
مَعَادٍ » : زادگاه و جایگاه که مراد مکّه است . روز رستاخیز یا محشر و
میعادگاه حساب و کتاب که برای پیغمبر ورود به بهشت را به دنبال دارد . بهشت
که محلّ برگشت مؤمنان بدان است . تنوین مَعادٍ ، برای تعظیم است . « مَن
جَآءَ بِالْهُدی » : مراد خود پیغمبر است .
سوره قصص آیه 86
متن آیه :
وَمَا کُنتَ تَرْجُو أَن یُلْقَى إِلَیْکَ الْکِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِّلْکَافِرِینَ
ترجمه :
تو
این امید را نداشتی که کتاب ( بزرگ قرآن ) برای تو فرستاده شود ، لیکن
رحمت پروردگارت چنین ایجاب کرد و ( خواست با ارسال قرآن برای خاتم پیغمبران
، این مسؤولیّت سنگین را به تو سپارد . به شکرانه این نعمت بزرگ هرگز )
پشتیبان کافران مباش ( و یاور و همدست ایشان مشو ) .
توضیحات :
«
أَمْ کُنتَ تَرْجُو » : چشم به راه نبودی . امیدوار نبودی . الف زائدی در
رسمالخطّ قرآنی در آخر ( تَرْجُو ) موجود است . « إِلاّ » : لیکن ( نگا :
قصص / 46 ) . « إِلاّ رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ » : لیکن رحمت پروردگارت
ایجاب کرد و شامل تو شد . مگر به خاطر رحم پروردگارت نسبت به تو و امت تو .
« إِلاّ رَحْمَةً » : ( نگا : اسراء / 87 ) . « ظَهِیراً » : پشتیبان (
نگا : قصص / 17 ) . مسلّماً پیغمبر هرگز از کفّار پشتیبانی نمیکرده است ،
ولی این دستور در مورد او تأکید است ، و در مورد دیگران بیان یک وظیفه
مهمّ .
سوره قصص آیه 87
متن آیه :
وَلَا
یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنزِلَتْ إِلَیْکَ وَادْعُ
إِلَى رَبِّکَ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
ترجمه :
کافران
تو را از آیات خداوند باز ندارند ، پس از آن که بر تو نازل شده است ، و (
مردم را ) به سوی پروردگارت دعوت کن ، و از زمره مشرکان مباش .
توضیحات :
« لا یَصُدُّنَّکَ » : تو را باز ندارند . « عَنْ ءَایَاتِ اللهِ » : از ترتیل و تبلیغ و عمل به آیات خدا .
سوره قصص آیه 88
متن آیه :
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ
شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
ترجمه :
همراه
الله معبود دیگری را به فریاد مخوان . جز او هیچ معبود دیگری وجود ندارد .
همه چیز جز ذات او فانی و نابود میشود . فرماندهی از آن او است و بس ، و
همگی شما به سوی او برگردانده میشوید ( و به حساب و کتاب اقوال و اعمالتان
رسیدگی میکند و در میانتان داوری خواهد کرد ) .
توضیحات :
«
لا تَدْعُ » : به فریاد مخوان . مپرست . « وَجْهَهُ » : ( نگا : انعام /
52 ، کهف / 28 ) . « الْحُکْمُ » : فرماندهی و حاکمیّت . داوری و قضاوت
.