سوره غافر
حمٓ
حم [حا. میم]
تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ
نزول [این] کتاب، از سوی الله شکستناپذیرِ داناست.
غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِیدِ ٱلۡعِقَابِ ذِی ٱلطَّوۡلِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ
[پروردگاری که] آمرزندۀ گناه و توبهپذیر، سختکیفر و نعمتبخش است؛ هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست و بازگشت [همه] به سوی اوست.
مَا یُجَٰدِلُ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَا یَغۡرُرۡکَ تَقَلُّبُهُمۡ فِی ٱلۡبِلَٰدِ
تنها کافران هستند که دربارۀ آیات الهی مجادله مىکنند؛ پس مبادا رفت و آمدشان در شهرها [برای تجارت و بهرهمندیشان از نعمتهای دنیا] تو را بفریبد.
کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۖ وَهَمَّتۡ کُلُّ أُمَّةِۭ بِرَسُولِهِمۡ لِیَأۡخُذُوهُۖ وَجَٰدَلُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِیُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّ فَأَخَذۡتُهُمۡۖ فَکَیۡفَ کَانَ عِقَابِ
پیش از آنان قوم نوح، و پس از آنان نیز گروههای دیگری [همچون قوم عاد و ثمود و لوط نیز پیامبرانشان را] دروغگو شمردند و هر قومی خواست پیامبرش را دستگیر کند [و به قتل برساند]. آنان به باطل مجادله کردند تا به وسیله آن، حق را از میان بردارند؛ من نیز آنان را عذاب کردم؛ [پس بنگرید که] عذابِ من چگونه بود.
وَکَذَٰلِکَ حَقَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ
و فرمان عذابِ پروردگارت درباره کافران اینچنین به تحقق پیوست که آنان اهل آتشند.
ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ
فرشتگانى که عرش را حمل مىکنند و فرشتگانى که گردِ آن حلقه زدهاند، پروردگارشان را به پاکی میستایند و به او ایمان دارند و [این گونه] براى اهل ایمان آمرزش مىخواهند: «پروردگارا، رحمت و دانشت، هر چیزى را فراگرفته است؛ پس کسانى را که توبه کردند و پیرو راه تو شدند، بیامرز و از عذاب دوزخ دور نگاه دار».
رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّـٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّـٰتِهِمۡۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ
پروردگارا، آنان و پدران [و مادران] و همسران و فرزندان صالحشان را در باغهای جاودان بهشت که وعده دادهاى، داخل کن، که بیتردید، تو شکستناپذیر و حکیمی.
وَقِهِمُ ٱلسَّیِّـَٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّیِّـَٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ
[بار الها،] آنان را از [کیفرِ] بدیها حفظ کن؛ و قطعاً هر کس را که در آن روز از [کیفرِ] بدیها نگاه دارى، مشمول رحمتت قرار دادهاى. این، همان کامیابى بزرگ است».
إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنَادَوۡنَ لَمَقۡتُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُ مِن مَّقۡتِکُمۡ أَنفُسَکُمۡ إِذۡ تُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلۡإِیمَٰنِ فَتَکۡفُرُونَ
[در دوزخ] به کافران ندا مىدهند که: «دشمنى و خشم الله، سختتر از دشمنى و خشم شما نسبت به خودتان است؛ چرا که به ایمان دعوت مىشدید، ولى [با دشمنى نسبت به خود، عقیدۀ توحیدی را] انکار مىکردید».
قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَیۡنِ وَأَحۡیَیۡتَنَا ٱثۡنَتَیۡنِ فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِیلٖ
آنان [در پاسخ] میگویند: «پروردگارا، ما را دوبار میراندی و دو بار زنده کردی؛ پس [اکنون که] به گناهان خود اعتراف کردیم، آیا راهی برای خروج [از دوزخ] وجود دارد؟»
ذَٰلِکُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِیَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ کَفَرۡتُمۡ وَإِن یُشۡرَکۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْۚ فَٱلۡحُکۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِیِّ ٱلۡکَبِیرِ
[به آنان گفته میشود:] «این [عذاب] به سبب آن است که چون الله به یگانگی خوانده میشد، انکار میکردید؛ ولی اگر به او شرک آورده میشد ایمان میآوردید. [اکنون] داوری از آن الله بلندمرتبۀ بزرگ است.
هُوَ ٱلَّذِی یُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُنَزِّلُ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ رِزۡقٗاۚ وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَن یُنِیبُ
او همان ذاتی است که نشانههای [توان و تدبیر] خود را به شما ارائه میدهد و [با نزول باران] از آسمان روزى برایتان مىفرستد؛ ولى تنها کسانى پند مىگیرند که [خالصانه به درگاه الهی] توبه کنند.
فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ
[ای مردم! تنها] الله را با خلوصِ اعتقاد بخوانید؛ هر چند کافران خوششان نیاید.
رَفِیعُ ٱلدَّرَجَٰتِ ذُو ٱلۡعَرۡشِ یُلۡقِی ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ لِیُنذِرَ یَوۡمَ ٱلتَّلَاقِ
او دارای درجات رفیع و صاحبِ عرش است؛ و به سوی هر یک از بندگانش که بخواهد، به فرمان خویش وحى مىفرستد تا دربارۀ روز ملاقات [به آنان] هشدار دهد.
یَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَۖ لَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَیۡءٞۚ لِّمَنِ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ
روزی که مردم حاضر و نمایان میشوند و چیزی از آنان بر الله پوشیده نخواهد ماند، [الله میفرماید:] «امروز فرمانروایی از آنِ کیست؟» [آنگاه خود میفرماید:] «از آنِ الله یگانه پیروزمند».
ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَىٰ کُلُّ نَفۡسِۭ بِمَا کَسَبَتۡۚ لَا ظُلۡمَ ٱلۡیَوۡمَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ
امروز هر کس در برابر آنچه کرده است، پاداش داده میشود و هیچ ستمی در میان نیست. بیگمان، الله در حسابرسی سریع است.
وَأَنذِرۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ إِذِ ٱلۡقُلُوبُ لَدَى ٱلۡحَنَاجِرِ کَٰظِمِینَۚ مَا لِلظَّـٰلِمِینَ مِنۡ حَمِیمٖ وَلَا شَفِیعٖ یُطَاعُ
در مورد روز قیامت [که بسیار نزدیک است] به آنان هشدار بده؛ آنگاه که جانها [از شدت وحشت] به گلوگاه مىرسد، در حالى که سرشار از اندوه شدهاند. [در آن روز،] ستمگران نه دوستى مهربان دارند و نه شفیعی که سخنش پذیرفته شود.
یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ
[الله] حرکات شرورانۀ چشمها و آنچه را که در دلهای افراد نهفته است، [به خوبی] مىداند.
وَٱللَّهُ یَقۡضِی بِٱلۡحَقِّۖ وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَقۡضُونَ بِشَیۡءٍۗ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ
الله به عدالت داوری مىکند؛ و معبودانى که [مشرکان] به جاى الله عبادت میکنند، هیچ گونه [حق] داوری ندارند. به راستی که الله شنوای بیناست.
۞أَوَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُواْ هُمۡ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ
آیا مشرکان در زمین نگشتهاند تا ببینند سرانجامِ کسانی که پیش از آنان بودند، چگونه بوده است؟ آن اقوام گذشته، نیرومندتر از اینها بودند و آثار و بناهای [استوارتر] بیشتری در زمین پدید آوردند؛ اما الله آنان را به [سبب] گناهانشان عذاب کرد، در حالی که در برابرِ [عذاب] الله، هیچ [یار و] مدافعی نداشتند.
ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانَت تَّأۡتِیهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَکَفَرُواْ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّهُۥ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ
این [کیفر] به سبب آن بود که پیامبرانشان نشانههاى روشن برایشان ارائه مىکردند، ولى آنان انکار میورزیدند و الله [نیز] آنان را عذاب کرد. بیگمان، او توانمندى سختکیفر است.
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِـَٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ
ما موسى را با معجزاتِ خود و دلیلى قاطع فرستادیم.
إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ فَقَالُواْ سَٰحِرٞ کَذَّابٞ
به سوی فرعون و هامان و قارون؛ ولی [آنان] گفتند: «[او] جادوگری دروغگوست».
فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ ٱقۡتُلُوٓاْ أَبۡنَآءَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ وَٱسۡتَحۡیُواْ نِسَآءَهُمۡۚ وَمَا کَیۡدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ
اما هنگامی که موسی، معجزات الهی و دلایل محکم را از جانب ما بر آنان ارائه کرد، [فرعون و یارانش سرکشی کردند و] گفتند: «پسران کسانى را که به موسى ایمان آوردهاند، بکشید و زنانشان را [براى کنیزی] زنده نگاه دارید»؛ و[لى] نیرنگ کافران، محکوم به فناست.
وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ذَرُونِیٓ أَقۡتُلۡ مُوسَىٰ وَلۡیَدۡعُ رَبَّهُۥٓۖ إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمۡ أَوۡ أَن یُظۡهِرَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡفَسَادَ
فرعون گفت: «بگذارید موسى را بکشم؛ و [چون کسى را ندارد،] ناگزیر است پروردگارش را به یاری بخواند [و من از وی هراسی ندارم]. مىترسم که او دینتان را دگرگون سازد یا در این سرزمین تباهى به بار آورد».
وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِنِّی عُذۡتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٖ لَّا یُؤۡمِنُ بِیَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ
موسی گفت: «من از [شر] هر متکبری که به روز حساب باور ندارد، به پروردگار خویش و پروردگار شما پناه میبرم».
وَقَالَ رَجُلٞ مُّؤۡمِنٞ مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَکۡتُمُ إِیمَٰنَهُۥٓ أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ ٱللَّهُ وَقَدۡ جَآءَکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ مِن رَّبِّکُمۡۖ وَإِن یَکُ کَٰذِبٗا فَعَلَیۡهِ کَذِبُهُۥۖ وَإِن یَکُ صَادِقٗا یُصِبۡکُم بَعۡضُ ٱلَّذِی یَعِدُکُمۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ کَذَّابٞ
و مرد مؤمنی از خانوادۀ فرعون که ایمانش را پنهان میداشت، گفت: «آیا میخواهید این مرد را [فقط به این جرم] بکشید که میگوید: "پروردگارم الله است" و [در تأیید سخنش نیز] دلایل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟ اگر دروغگو باشد، [گناه] دروغش بر عهدۀ خودِ اوست؛ و اگر راست گفته باشد، [دستکم] برخى از عذابهایی که وعده مىدهد، به شما خواهد رسید. بیتردید، الله، کسی را که اسرافکار و دروغگوست، هدایت نمیکند.
یَٰقَوۡمِ لَکُمُ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَ ظَٰهِرِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَمَن یَنصُرُنَا مِنۢ بَأۡسِ ٱللَّهِ إِن جَآءَنَاۚ قَالَ فِرۡعَوۡنُ مَآ أُرِیکُمۡ إِلَّا مَآ أَرَىٰ وَمَآ أَهۡدِیکُمۡ إِلَّا سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ
ای قوم من، امروز فرمانروایى در اختیار شماست [و] در این سرزمین سُلطه دارید؛ ولى اگر سختگیرىِ الله دامنگیرمان شود، چه کسى ما را یارى خواهد کرد؟» فرعون گفت: «من فقط آنچه را صلاح میدانم میگویم و شما را به راه راست هدایت مىکنم».
وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُم مِّثۡلَ یَوۡمِ ٱلۡأَحۡزَابِ
آن مرد مؤمن گفت: «ای قوم من، میترسم عذابی همچون عذاب اقوام پیشین [که از پیامبرانشان سرپیچی کردند] بر سرتان بیاید؛
مِثۡلَ دَأۡبِ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعِبَادِ
مانند شیوۀ [عذاب] قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنان بودند؛ در حالی که الله ستمی برای بندگانش نمیخواهد.
وَیَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ یَوۡمَ ٱلتَّنَادِ
و ای قوم من، از روزی بر شما میترسم که مردم به فریاد از یکدیگر یاری میخواهند.
یَوۡمَ تُوَلُّونَ مُدۡبِرِینَ مَا لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖۗ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ
[همان] روزى که همگی [از ترس] به عقب بازمىگردید و در برابر [مجازاتِ] الله، هیچ محافظى ندارید؛ و هر کس که الله او را گمراه کند، هیچ هدایتگری نخواهد داشت.
وَلَقَدۡ جَآءَکُمۡ یُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا زِلۡتُمۡ فِی شَکّٖ مِّمَّا جَآءَکُم بِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَکَ قُلۡتُمۡ لَن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ مُّرۡتَابٌ
پیش از این نیز یوسف با دلایل روشن نزدتان آمد؛ اما شما از آنچه برایتان آورده بود پیوسته در شک بودید، تا زمانی که از دنیا رفت [و بر تردیدتان افزوده شد]؛ آنگاه گفتید: «الله هرگز پس از وی پیامبری را مبعوث نخواهد کرد». الله، اسرافکارِ بدگمان را اینگونه گمراه میسازد.
ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡۖ کَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ قَلۡبِ مُتَکَبِّرٖ جَبَّارٖ
کسانى که در مورد آیات الهی ـ بدون اینکه دلیلى داشته باشند ـ به مجادله برمىخیزند، [رفتارشان] نزد الله و مؤمنین، سخت ناپسند است. الله اینگونه بر دل هر متکبرِ خودکامهای مهر [غفلت] مىنهد».
وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ یَٰهَٰمَٰنُ ٱبۡنِ لِی صَرۡحٗا لَّعَلِّیٓ أَبۡلُغُ ٱلۡأَسۡبَٰبَ
فرعون [به وزیرش] گفت: «ای هامان، بنای بلندی برایم بساز؛ شاید به راههایی برسم؛
أَسۡبَٰبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُۥ کَٰذِبٗاۚ وَکَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِفِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِیلِۚ وَمَا کَیۡدُ فِرۡعَوۡنَ إِلَّا فِی تَبَابٖ
راههایی در آسمانها [که مرا تا عرش الهی ببرد] تا به معبود موسی بنگرم [و از او آگاه شوم]؛ هر چند که من قطعاً او را دروغگو میپندارم». اینگونه، زشتیِ کردارِ فرعون، [در نظرش] آراسته گشت و از راه [حق] بازماند؛ و نیرنگ فرعون، به زیان و تباهی انجامید.
وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِکُمۡ سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ
آن مرد مؤمن گفت: «ای قوم من، از من پیروی کنید تا شما را به راه راست هدایت کنم.
یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا مَتَٰعٞ وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِیَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ
ای قوم من، این زندگی دنیا، بهرهای [اندک و زودگذر] است؛ و آخرت، سرای جاودان است.
مَنۡ عَمِلَ سَیِّئَةٗ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَاۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَـٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ یُرۡزَقُونَ فِیهَا بِغَیۡرِ حِسَابٖ
هر کس کار بدی مرتکب شود، به تناسبِ آن کیفر خواهد دید؛ و مردان و زنان مؤمن و نیکوکار، به بهشت وارد میشوند و در آنجا از نعمتِ بیشمار برخوردار خواهند شد.
۞وَیَٰقَوۡمِ مَا لِیٓ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلنَّجَوٰةِ وَتَدۡعُونَنِیٓ إِلَى ٱلنَّارِ
ای قوم من، چه شده که من شما را به راه نجات دعوت مىکنم، و[لى] شما مرا به آتش فرامىخوانید؟
تَدۡعُونَنِی لِأَکۡفُرَ بِٱللَّهِ وَأُشۡرِکَ بِهِۦ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞ وَأَنَا۠ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡغَفَّـٰرِ
مرا دعوت مىکنید که الله را انکار کنم و چیزى را [در قدرت] با الله شریک گردانم که هیچ اطلاعى از آن ندارم؛ در حالى که من شما را به سوى [پروردگار] شکستناپذیر و آمرزگار فرامىخوانم.
لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِ لَیۡسَ لَهُۥ دَعۡوَةٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَلَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَآ إِلَى ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ
قطعاً، آنچه مرا به آن دعوت مىدهید، در دنیا و آخرت [توان اجابت] دعایى را ندارد؛ و بازگشت ما به پیشگاه الله است، و اسرافکاران [در کفر و گناه،] دوزخى هستند.
فَسَتَذۡکُرُونَ مَآ أَقُولُ لَکُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ
به زودى سخنان مرا به یاد خواهید آورد؛ و من کار خود را به الله واگذار مىکنم؛ زیرا الله نسبت به [کردارِ] بندگان بیناست».
فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَیِّـَٔاتِ مَا مَکَرُواْۖ وَحَاقَ بِـَٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ
الله او را از آسیب دسیسۀ آنان حفظ نمود و عذاب سخت، دامنگیر فرعونیان شد.
ٱلنَّارُ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِیّٗاۚ وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ
همان آتشی که [در قبرهایشان] بامداد و شامگاه بر آن عرضه مىشوند؛ و روزی که قیامت برپا گردد، [فرمان میرسد که:] «فرعونیان را در سختترین عذاب درآورید».
وَإِذۡ یَتَحَآجُّونَ فِی ٱلنَّارِ فَیَقُولُ ٱلضُّعَفَـٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِیبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ
آنگاه که در آتش دوزخ کشمکش [و مجادله] میکنند، مردمانِ زیردست به رهبران گمراهگر میگویند: «ما پیرو شما بودیم؛ آیا ممکن است بخشى از عذاب آتش را از ما دور کنید؟»
قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُلّٞ فِیهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَکَمَ بَیۡنَ ٱلۡعِبَادِ
رهبران گمراهگر میگویند: «بیتردید، همۀ ما در آتش خواهیم بود. الله میان بندگان [خود] داورى کرده است».
وَقَالَ ٱلَّذِینَ فِی ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ یُخَفِّفۡ عَنَّا یَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ
و کسانى که در آتشند، به نگهبانان دوزخ مىگویند: «از پروردگارتان بخواهید که برای یک روز، این عذاب را از ما بردارد».
قَالُوٓاْ أَوَلَمۡ تَکُ تَأۡتِیکُمۡ رُسُلُکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِۖ قَالُواْ بَلَىٰۚ قَالُواْ فَٱدۡعُواْۗ وَمَا دُعَـٰٓؤُاْ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٍ
آنان پاسخ مىدهند: «مگر پیامبرانتان نشانههاى روشن بر شما ارائه نکردند؟ دوزخیان مىگویند: «بله»؛ و مأموران مىگویند: «پس [بىنتیجه] درخواست کنید که درخواست کافران، [مردود و] تباه است».
إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَیَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ
بیگمان، ما پیامبران خویش و اهل ایمان را در زندگى دنیا و روزى که گواهان [به شهادت] برمیخیزند، یارى مىکنیم.
یَوۡمَ لَا یَنفَعُ ٱلظَّـٰلِمِینَ مَعۡذِرَتُهُمۡۖ وَلَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ
روزى که عذرخواهىِ ستمگران سودى به حالشان نخواهد داشت؛ آنان از رحمت الهی به دورند و دشوارى عذاب آخرت را [در پیش] دارند.
وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡهُدَىٰ وَأَوۡرَثۡنَا بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ ٱلۡکِتَٰبَ
ما [مقام] هدایت به موسی بخشیدیم و بنیاسرائیل را وارثان تورات قرار دادیم؛
هُدٗى وَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ
[کتابیکه] برای خردمندان، هدایت و پند است.
فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ
پس [ای پیامبر، بر آزارِ مشرکان] شکیبا باش [که] قطعاً وعدۀ الهی راست است و براى گناهت آمرزش بخواه و پروردگارت را شامگاه و بامداد، به پاکی ستایش کن.
إِنَّ ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ إِن فِی صُدُورِهِمۡ إِلَّا کِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِیهِۚ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ
کسانى که در مورد آیات الهی ـ بدون اینکه دلیلى در اختیارشان باشد ـ به مجادله برمىخیزند، در دلهایشان [غرور و] تکبری است که هرگز به آن نخواهند رسید؛ پس [از شرِ آنان] به الله پناه ببر که به راستی، او شنوای بیناست.
لَخَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَکۡبَرُ مِنۡ خَلۡقِ ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ
مسلماً آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینشِ انسانهاست؛ [بنابر این برپاییِ قیامت، برای الله دشوار نیست]؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند.
وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ وَلَا ٱلۡمُسِیٓءُۚ قَلِیلٗا مَّا تَتَذَکَّرُونَ
نابینا و بینا هرگز برابر نیستند، و مؤمنان نیکوکار با بدکاران یکسان نخواهند بود؛ [ولى] عدۀ کمى از شما پند مىپذیرید.
إِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِیَةٞ لَّا رَیۡبَ فِیهَا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ
هیچ تردیدی در این نیست که روز قیامت فرامیرسد؛ ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند.
وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ
پروردگارتان فرمود: «مرا به دعا بخوانید، تا [دعای] شما را اجابت کنم. کسانی که از عبادت من سرکشی میکنند، به زودی با خواری به جهنم وارد میشوند».
ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَشۡکُرُونَ
الله است که شب را برایتان پدید آورد تا در آن آرامش یابید و روز را روشنىبخش [قرار داد تا به تلاش پردازید]. به راستى، الله نسبت به مردم [لطف و] بخشش دارد؛ ولى بیشتر مردم سپاس نمیگزارند.
ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ
این است الله، پروردگار شما [که] آفرینندۀ هر موجودی [است]. هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست؛ پس چگونه [از عبادت او] منحرف میشوید؟
کَذَٰلِکَ یُؤۡفَکُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ
به همین صورت، کسانى که آیات الهی را انکار مىکنند نیز [از حق] منحرف میگردند.
ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَصَوَّرَکُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَکُمۡ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡۖ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
الله است که زمین را قرارگاه و آسمان را سرپناهتان مقرر داشت و شما را صورتگرى کرد و نیکو صورتگرى کرد و از نعمتهای پاکیزه به شما روزى داد؛ این است الله، پروردگار شما؛ پس پر برکت و بزرگوار است الله که پروردگار جهانیان است.
هُوَ ٱلۡحَیُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
الله زنده [و پاینده] است و معبودى [بهحق] جز او نیست؛ پس او را با خلوص اعتقاد بخوانید. ستایش و سپاس مخصوص الله، پروردگار جهانیان است.
۞قُلۡ إِنِّی نُهِیتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَمَّا جَآءَنِیَ ٱلۡبَیِّنَٰتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
[ای پیامبر،] بگو: «من از عبادت افرادى که شما به جاى الله [به نیایش] مىخوانید، نهى شدهام؛ زیرا نشانههاى روشنی از جانب پروردگارم به من رسیده است و فرمان یافتهام که [تنها] در برابر پروردگار جهانیان تسلیم باشم».
هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ مِنۡ عَلَقَةٖ ثُمَّ یُخۡرِجُکُمۡ طِفۡلٗا ثُمَّ لِتَبۡلُغُوٓاْ أَشُدَّکُمۡ ثُمَّ لِتَکُونُواْ شُیُوخٗاۚ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّىٰ مِن قَبۡلُۖ وَلِتَبۡلُغُوٓاْ أَجَلٗا مُّسَمّٗى وَلَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ
او تعالی ذاتی است که شما را از خاک، و سپس [طى مراحل مختلف] از نطفه و آنگاه خون بسته [= جنین ابتدایى] آفرید؛ سپس شما را [به صورت] کودکى [به دنیا] مىآورد، و امکان مىدهد تا به حد رشد [و کمال نیرو] برسید؛ سپس [سالها زندگی میکنید تا] سالخورده میشوید. برخی از شما دچار مرگِ زودرس خواهند شد و [به گروهى دیگر امکان میدهد] تا به اجل معیّن برسید؛ باشد که بیندیشید.
هُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ
او ذاتی است که زنده میکند و میمیرانَد و هنگامی که چیزی را میخواهد، تنها به آن میگوید: «موجود شو»؛ پس [بیدرنگ] موجود میشود.
أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ یُصۡرَفُونَ
آیا ندیدی کسانی که دربارۀ آیات الهی مجادله میکنند، چگونه [از راه حق] منحرف میگردند؟
ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِٱلۡکِتَٰبِ وَبِمَآ أَرۡسَلۡنَا بِهِۦ رُسُلَنَاۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ
کسانی که کتاب [آسمانى] و پیام پیامبران ما را دروغ شمردند، به زودى [نتیجۀ کردارشان را] خواهند دانست.
إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ یُسۡحَبُونَ
آنگاه که غل و زنجیر بر گردنشان قرار گرفته و کشیده میشوند.
فِی ٱلۡحَمِیمِ ثُمَّ فِی ٱلنَّارِ یُسۡجَرُونَ
[ابتدا] در آب داغ [و] سپس در آتش دوزخ افروخته مىشوند.
ثُمَّ قِیلَ لَهُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تُشۡرِکُونَ
سپس به آنان گفته میشود: «چیزهایی که شریک [الله] قرار مىدادید، کجا هستند؟
مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا بَل لَّمۡ نَکُن نَّدۡعُواْ مِن قَبۡلُ شَیۡـٔٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلۡکَٰفِرِینَ
[همان معبودانی که آنها را] به جای الله [عبادت میکردید]. آنان گویند: «از [نظر] ما ناپدید شدند؛ گویی ما هرگز پیش از این چیزی را [به عبادت] نمیخواندیم». اینگونه الله کافران را گمراه میکند.
ذَٰلِکُم بِمَا کُنتُمۡ تَفۡرَحُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا کُنتُمۡ تَمۡرَحُونَ
این [عذاب] از آن جهت است که به ناحق در زمین شادمانى و سرمستى مىکردید و فخر مىفروختید.
ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ
[اکنون] از درهای جهنم وارد شوید و جاودانه در آنجا بمانید. و [به راستى که] جایگاه متکبران چه بد [جایگاهى] است!
فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۚ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعۡضَ ٱلَّذِی نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیۡنَا یُرۡجَعُونَ
[ای پیامبر، بر آزار مشرکان] شکیبا باش که وعدۀ الهی حق است؛ و اگر برخى از مجازاتهایی را که به آنان وعده دادهایم، [در زندگی] به تو بنماییم یا [پیش از نزول عذاب،] جان تو را بگیریم، در هر حال، به پیشگاه ما بازگردانده مىشوند [و راه گریزی از عذاب ندارند].
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِکَ مِنۡهُم مَّن قَصَصۡنَا عَلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّن لَّمۡ نَقۡصُصۡ عَلَیۡکَۗ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأۡتِیَ بِـَٔایَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قُضِیَ بِٱلۡحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ
پیش از تو نیز پیامبرانی فرستادهایم که [سرگذشت] برخى از آنان را برایت حکایت کردهایم و [سرگذشت] برخى دیگر را حکایت نکردهایم؛ و هیچ رسولى نمیتوانست بدون فرمان الهی معجزهاى ارائه کند؛ و آنگاه که فرمان الله [براى پاداش و کیفر] فرارسد، به حق و عدالت داورى خواهد شد و باطلاندیشان زیانکار خواهند بود.
ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَنۡعَٰمَ لِتَرۡکَبُواْ مِنۡهَا وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ
الله است که چهارپایان را برایتان آفرید تا از برخى براى سوارى و از برخى براى تغذیه استفاده کنید.
وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَلِتَبۡلُغُواْ عَلَیۡهَا حَاجَةٗ فِی صُدُورِکُمۡ وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ
و سودهای دیگری نیز در آنها برایتان است؛ و [نیز] برای آنکه سوار بر آنها به مقصدی که در دل دارید برسید؛ و بر آنها و بر کشتیها [به هر جا که میخواهید] منتقل میشوید.
وَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ فَأَیَّ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ تُنکِرُونَ
الله نشانههای [قدرت و تدبیرِ] خود را به شما نشان میدهد؛ پس کدام یک از نشانههای الهی را انکار میکنید؟
أَفَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُوٓاْ أَکۡثَرَ مِنۡهُمۡ وَأَشَدَّ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ
آیا مشرکان در زمین نگشتهاند تا ببینند سرانجامِ کسانی که پیش از آنان بودند، چگونه بوده است؟ آن اقوام گذشته، نفراتشان از اینها افزونتر بود و آثار و بناهای بیشتری در زمین پدید آورده بودند؛ اما [در هنگام نزول عذاب،] دستاورد آنان سودى به حالشان نداشت.
فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ
هنگامى که پیامبرانشان با نشانههاى روشن به سراغشان آمدند، به دانش و کاردانىِ خود سرمست [و از توحید، رویگردان] شدند و همان عذابى که آن را مسخره مىکردند، دامنگیرشان شد.
فَلَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥ وَکَفَرۡنَا بِمَا کُنَّا بِهِۦ مُشۡرِکِینَ
هنگامی که عذاب ما را دیدند، گفتند: «تنها به الله ایمان آوردیم و معبودانی را که شریک او قرار داده بودیم، انکار میکنیم».
فَلَمۡ یَکُ یَنفَعُهُمۡ إِیمَٰنُهُمۡ لَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَاۖ سُنَّتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ فِی عِبَادِهِۦۖ وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡکَٰفِرُونَ
اما ایمانآوردنشان به هنگام مشاهدۀ عذاب، هیچ سودی نداشت. این سنت الهی [که در هنگام عذاب، توبۀ کسی پذیرفته نمیگردد، همواره] در مورد بندگانِ الله جارى بوده است؛ و در این هنگام، کافران زیانکار شدهاند.
Ghāfir
سورة غافر - سورة 40 - عدد آیاتها 85
بسم الله الرحمن الرحیم
حم
تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ
غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ
مَا یُجَادِلُ فِی آیَاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ
وَکَذَلِکَ حَقَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ
الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ
رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدتَّهُم وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَکْبَرُ مِن مَّقْتِکُمْ أَنفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الإِیمَانِ فَتَکْفُرُونَ
قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِیلٍ
ذَلِکُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَإِن یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیَاتِهِ وَیُنَزِّلُ لَکُم مِّنَ السَّمَاء رِزْقًا وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلاَّ مَن یُنِیبُ
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ
رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ
یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
الْیَوْمَ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْیَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلا شَفِیعٍ یُطَاعُ
یَعْلَمُ خَائِنَةَ الأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ
وَاللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لا یَقْضُونَ بِشَیْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانَت تَّأْتِیهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَکَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقَابِ
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ
فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْیُوا نِسَاءهُمْ وَمَا کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلالٍ
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَى وَلْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الأَرْضِ الْفَسَادَ
وَقَالَ مُوسَى إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ
وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَکُم بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّکُمْ وَإِن یَکُ کَاذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَإِن یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ
یَا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظَاهِرِینَ فِی الأَرْضِ فَمَن یَنصُرُنَا مِن بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِیکُمْ إِلاَّ مَا أَرَى وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلاَّ سَبِیلَ الرَّشَادِ
وَقَالَ الَّذِی آمَنَ یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُم مِّثْلَ یَوْمِ الأَحْزَابِ
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِّلْعِبَادِ
وَیَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنَادِ
یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مَا لَکُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
وَلَقَدْ جَاءَکُمْ یُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِّمَّا جَاءَکُم بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَکَ قُلْتُمْ لَن یَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ
الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ وَعِندَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذَلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا هَامَانُ ابْنِ لِی صَرْحًا لَّعَلِّی أَبْلُغُ الأَسْبَابَ
أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ کَاذِبًا وَکَذَلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِیلِ وَمَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِی تَبَابٍ
وَقَالَ الَّذِی آمَنَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشَادِ
یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَإِنَّ الآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ
مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلا یُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ
وَیَا قَوْمِ مَا لِی أَدْعُوکُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِی إِلَى النَّارِ
تَدْعُونَنِی لِأَکْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِکَ بِهِ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَى الْعَزِیزِ الْغَفَّارِ
لا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِی إِلَیْهِ لَیْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا وَلا فِی الآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ
فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ
النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ
وَإِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِیبًا مِّنَ النَّارِ
قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبَادِ
وَقَالَ الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ
قَالُوا أَوَلَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلالٍ
إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الأَشْهَادُ
یَوْمَ لا یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ
هُدًى وَذِکْرَى لِأُولِی الأَلْبَابِ
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ
إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلاَّ کِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ
وَمَا یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلا الْمُسِیءُ قَلِیلا مَّا تَتَذَکَّرُونَ
إِنَّ السَّاعَةَ لآتِیَةٌ لّا رَیْبَ فِیهَا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یُؤْمِنُونَ
وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ
ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لّا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ
کَذَلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ
هُوَ الْحَیُّ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِیَ الْبَیِّنَاتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلا مُّسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ
الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ
إِذِ الأَغْلالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ
فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ
ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تُشْرِکُونَ
مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَکُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِینَ
ذَلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَمْرَحُونَ
ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلا مِّن قَبْلِکَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَنْعَامَ لِتَرْکَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ
وَلَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَیْهَا حَاجَةً فِی صُدُورِکُمْ وَعَلَیْهَا وَعَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ
وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَأَیَّ آیَاتِ اللَّهِ تُنکِرُونَ
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَکَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ
فَلَمْ یَکُ یَنفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْکَافِرُونَ
سورة غافر
به نام الله بخشندة مهربان
حم (حا. میم) ﴿1﴾ نازل شدن (این) کتاب از سوی الله پیروزمند داناست. ﴿2﴾ آمرزندة گناه، و پذیرندة توبه، سخت عقوبت، صاحب نعمت است، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، بازگشت به سوی اوست. ﴿3﴾ در آیات الله جز کسانیکه کافر شدند، جدال نمیکنند، پس رفت و آمد آنان در شهرها تو را نفریبد. ﴿4﴾ پیش از آنها قوم نوح و گروههای (دیگر) که پس از آنان (بودند، پیامبرانشان را) تکذیب کردند، و هر امتی ارادة ان کرد که پیامبرش را دستگیر، و به باطل جدال کردند، تا با آن حق را از میان بردارند، پس من آنها را (فرو) گرفتم پس (بنگر) عقوبت من چگونه بود؟! ﴿5﴾ و اینگونه فرمان پروردگارت بر کسانیکه کافر شدند محقق شد، که آنها اهل آتشند. ﴿6﴾ کسانیکه عرش را حمل میکنند، و آنان که بر گرد آن هستند به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند، و به او ایمان دارند و برای کسانیکه ایمان آوردهاند استغفار میکنند. (میگویند:) «پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته است، پس برای کسانیکه توبه کردهاند، و راه تو را پیروی کردهاند، بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار». ﴿7﴾پروردگارا! و آنها را به باغهای جاویدان (بهشت) که به آنها وعده دادهای وارد کن، و (همچنین) هر که صالح باشد از پدرانشان، و همسرانشان و فرزندانشان (به همان بهشت وارد کن) همانا تویی که پیروزمند حکیمی. ﴿8﴾ و آنها را از بدیها نگاهدار، و هر کس را که در آن روز از (کیفر) بدیها نگاهداری مسلماً به او رحم کردهای، و این همان کامیابی بزرگ است. ﴿9﴾ بیگمان کسانیکه کافر شدند (روز قیامت) ندا میزنند که: حقا که خشم (و دشمنی) الله (نسبت به شما) از خشم (و دشمنی) خودتان (نسبت به خودتان) بیشتر است، آنگاه که به (سوی) ایمان دعوت میشدید، پس شما انکار میکردید. ﴿10﴾ گویند: «پروردگارا! ما را دوبار میراندی و دو با زنده کردی ([1])، پس (اکنون) به گناهان خود اعتراف کردیم، آیا راهی برای خروج (از جهنم) وجود دارد؟» ﴿11﴾ (به آنها گفته میشود:) این (عذاب) بدان سبب است که چون الله به تنهایی خوانده میشد، انکار میکردید، و اگر به او شرک آورده میشد ایمان میآوردید، پس (اینک) داوری از آن الله بلند مرتبه است. ﴿12﴾ او کسی است که آیات خود را به شما نشان میدهد و از آسمان برای شما روزی میفرستد، تنها کسی پند میگیرد که (به سوی الله) رجوع میکند. ﴿13﴾ پس الله را در حالیکه دین خود را برای او خالص گردانیدید بخوانید، و اگر چه کافران خوش نداشته باشند ([2]). ﴿14﴾ (او) بالا برنده درجات ([3]) صاحب عرش، که روح (= وحی) را به فرمان خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد میفرستد، تا (او مردم را) از روز ملاقات (= قیامت) بترساند. ﴿15﴾ روزیکه (همه) آنان آشکار شوند چیزی از آنها بر الله پوشیده نخواهد ماند، (الله میفرماید:) «امروز فرمانروایی از آن کیست؟» ([4]) (آنگاه خود میفرماید:) از آن الله یگانه قهّار است. ﴿16﴾
امروز هر کس به (حسب) آنچه کرده است، پاداش داده میشود، امروز هیچ ستمی نیست، بیگمان الله زود شمار است. ﴿17﴾ و آنها را از روز نزدیک (= قیامت) بترسان، آنگاه که دلها لبریز از غم به حنجرهها رسد، برای ستمکاران نه دوستی وجود دارد، و نه شفیعی که (شفاعتش) پذیرفته شود. ﴿18﴾ (الله) خیانت چشمها و آنچه را که سینهها پنهان میدارند، میداند([5]). ﴿19﴾ و الله به حق داوری میکند، و کسانی را که بجای او میخوانند، به هیچ چیزی داوری نمیکنند، بیگمان الله همان شنوای بیناست. ﴿20﴾ آیا آنها در زمین سیر نکردهاند پس بنگرند که سرانجام کسانیکه پیش از آنها بودند، چگونه بود؟! آنها در توانایی و (پدید آوردن) آثار در زمین از اینها برتر (و سختتر) بودند، پس الله آنها را به (سبب) گناهانشان (فرو) گرفت، و برای آنها از (عذاب) الله هیچ پناه دهندة نبود. ﴿21﴾ این بدان سبب بود که پیامبرانشان با دلایل روشن به سوی آنها میآمدند پس آنها کفر میورزیدند، بنابر این الله آنها را (فرو) گرفت، بیگمان او نیرومند سخت کیفر است. ﴿22﴾ به راستی ما موسی را با آیات خود و حجتی آشکار فرستادیم. ﴿23﴾ به سوی فرعون و هامان و قارون، پس (آنها) گفتند: «(او) جادوگری دروغگوست». ﴿24﴾ پس چون حق را از جانب ما برای آنها آورد، گفتند: «پسران کسانی را که با او ایمان آوردهاند، بکشید و زنانشان را (برای خدمتکاری) زنده بگذارید». و نیرنگ کافران جز در گمراهی نیست. ﴿25﴾
و فرعون گفت: «بگذارید موسی را بکشم، و او پروردگارش را (برای نجات) بخواند، بیگمان من میترسم که دین شما را دگرگون کند یا در (این) سرزمین فساد انگیزد». ﴿26﴾ و موسی گفت: «من از (شر) هر متکبری که به روز حساب ایمان نمیآورد، به پروردگارم و پروردگار شما پناه میبرم»([6]). ﴿27﴾ و مرد مؤمنی از آل فرعون ([7]) که ایمانش را پنهان میداشت، گفت: آیا مردی را میکشید (برای آن) که میگوید: پروردگار من الله است، و همانا دلایل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟!([8]) و اگر او درغگو باشد، (گناه) دروغش بر گردن اوست، و اگر راست گو باشد پارة از آنچه به شما وعده میدهد به شما خواهد رسید، بیگمان الله کسی را که اسرافکار دروغگو است، هدایت نمیکند. ﴿28﴾ «ای قوم من! امروز فرمانروایی از آن شماست، در این سرزمین پیروزید پس چه کسی ما را از عذاب الله یاری میدهد، اگر (عذاب) بیاید». فرعون گفت: «من شما را جز به راهی که (مصلحت) میبینم، (سفارش نمیکنم) و شما را جز به راه صحیح (و رشد) هدایت نمیکنم». ﴿29﴾ و کسیکه ایمان آورده بود، گفت: «ای قوم من! به راستی من بر شما (از روزی) همانند روز گروههای (پیشین) میترسم». ﴿30﴾ مانند (حال و) شیوة قوم نوح و عاد و ثمود، و کسانیکه بعد از آنها بودند، و الله برای بندگانش خواستار ستم نیست. ﴿31﴾ وای قوم من! بیگمان من بر شما از روزیکه (مردم) یکدیگر را صدا میزنند، (روز قیامت) میترسم، ﴿32﴾ (همان) روزیکه پشت کنان روی میگردانید، و برای شما هیچ نگه دارندة از (عذاب) الله نیست، و هر کس را که الله گمراه کند، پس هدایت کنندة برای او نیست. ﴿33﴾
و به راستی پیش از این یوسف با دلایل روشن به (نزد) شما آمده بود، پس شما از آنچه او برای شما آورده بود پیوسته در شک بودید، تا زمانیکه او مرد گفتید: «هرگز الله بعد از او پیامبری را مبعوث نخواهد کرد». اینگونه الله کسی را که اسرافکار شکاک است گمراه میسازد. ﴿34﴾ (همان) کسانیکه بی آنکه حجتی برایشان آمده باشد، در آیات الله مجادله میکنند (این عمل) نزد الله و نزد کسانیکه ایمان آوردهاند سخت ناپسند (و موجب خشم) است. این گونه الله بر دل هر متکبر سرکشی مهر مینهد». ﴿35﴾ و فرعون گفت: «ای هامان! برای من کوشک بلندی بساز، باشد که به آن درها (و راهها) دست یابم. ﴿36﴾ (راهها و) درهای آسمانها، تا به معبود موسی بنگرم (و از او آگاه شوم)، و البته من او را دروغگو میپندارم». و اینگونه برای فرعون زشتی کردارش (در نظرش) آراسته شد، و از راه (حق) باز داشته شد، وحیله (و نیرنگ) فرعون جز در تباهی نبود. ﴿37﴾ و کسیکه ایمان آورده بود، گفت: «ای قوم من! از من پیروی کنید، تا شما را به راه درست (و صواب) هدایت کنم». ﴿38﴾ ای قوم من! این زندگی دنیا تنها متاع (زود گذر) است و همانا آخرت سرای همیشگی است، ﴿39﴾ هر کس کار بدی مرتکب شود، پس جز به همانند آن کیفر نیابد، و هر کس از مرد یا زن در حالیکه مؤمن است، کار شایستهای انجام دهد([9])، پس آنها وارد بهشت میشوند، و در آن روزی بیشمار به آنها داده خواهد شد. ﴿40﴾
و ای قوم من! چیست مرا که من شما را به سوی نجات میخوانم، و (شما) مرا به سوی آتش میخوانید؟! ﴿41﴾ مرا دعوت میکنید که به الله کافر شوم و چیزی را که به آن علم ندارم شریک او قرار دهم، و من شما را به سوی (الله) پیروزمند آمرزگار دعوت میکنم. ﴿42﴾ قطعاً آنچه مرا به سوی آن دعوت میدهید نه (حق) دعوت در دنیا دارد و نه در آخرت، و همانا بازگشت ما به سوی الله است و بیگمان اسرافکارانند که اهل آتشند. ﴿43﴾ پس به زودی آنچه را به شما میگویم به یاد خواهید آورد، من کار خودم را به الله و اگذار میکنم، بیگمان الله (نسبت) به بندگان بیناست». ﴿44﴾ پس الله او را از آسیب آنچه که (برایش) مکر کرده بودند، حفظ کرد، و بدترین عذاب آل فرعون را در میان گرفت. ﴿45﴾ (آن عذاب) آتش (دوزخ است) که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند ([10]). و روزیکه قیامت بر پا میشود (گفته میشود:) «آل فرعون را در سخترین عذاب وارد کنید». ﴿46﴾ و چون در آتش (جهنم) با همدیگر مجادله (و کشمکش) میکنند، پس ناتوانان به کسانیکه تکبر ورزیدند، میگویند: «بیشک ما (در دنیا) پیرو شما بودیم، پس آیا شما (امروز) میتوانید بخشی از آتش را که نصیب ما شده از ما دور کنید؟!» ﴿47﴾ کسانیکه تکبر ورزیدند، گویند: «بیگمان ما همگی در آن (آتش) هستیم، همانا الله در میان بندگان داوری کرده است». ﴿48﴾ و کسانیکه در آتشند به نگهبانان جهنم میگویند: «از پروردگارتان بخواهید تا یک روز عذاب را از ما بکاهد». ﴿49﴾
(آنها) میگویند: «آیا پیامبران شما با دلایل روشن نزد شما نیامدند؟!» گویند: «آری» (نگهبانان) گویند: «پس (خودتان) دعا کنید، و دعای کافران جز در تباهی نیست». ﴿50﴾ یقیناً ما پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگی دنیا و روزیکه گواهان (برای گواهی) بر خیزند، یاری میکنیم. ﴿51﴾ روزیکه عذر خواهی ستمکاران سودی ندهد، و لعنت (الله) برای آنان است، و (نیز) سرای بد (= جهنم) برای آنهاست. ﴿52﴾ و به راستی ما به موسی هدایت عطا کردیم، و بنی اسرائیل را وارثان کتاب (تورات) قرار دادیم. ﴿53﴾ (کتابیکه) برای خردمندان هدایت و پند است. ﴿54﴾ پس (ای پیامبر) صبر کن، بیگمان وعدة الله حق است، و برای گناهت آمرزش بخواه ([11]) و هر صبح و شام به ستایش پروردگارت تسبیح گوی. ﴿55﴾ همانا کسانیکه در آیات الله بدون هیچ حجت (و دلیلی) که برای آنها آمده باشد، مجادله میکنند، در سینههایشان جز تکبر نیست، که خود به آن نخواهند رسید، پس به الله پناه ببر، بیگمان اوست که شنوای بیناست. ﴿56﴾ مسلماً آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است، و لیکن بیشتر مردم نمیدانند. ﴿57﴾ و هرگز نابینا و بینا یکسان نیستند و (همچنین) کسانیکه ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند با (افراد) بدکار (یکسان نباشند) چه اندک پند میپذیرید. ﴿58﴾
یقیناً قیامت آمدنی است، شکی در آن نیست و لیکن بیشتر مردم ایمان نمیآورند. ﴿59﴾ و پروردگار شما فرمود: «مرا بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم همانا کسانیکه از عبادت من سرکشی میکنند، به زودی با خواری به جهنم وارد میشوند»([12]). ﴿60﴾ الله کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرام گیرید، و روز را روشن (قرار داد)، بیگمان الله بر مردم فضل (و کرم) دارد، و لیکن بیشتر مردم سپاس نمیگزارند. ﴿61﴾ این است الله، پروردگار شما، (که) آفرینندة همه چیز (است) هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پس چگونه (از حق) منحرف میشوید؟! ﴿62﴾ این گونه کسانیکه آیات الله را انکار میکردند، (از حق) منحرف میشوند. ﴿63﴾ الله کسی است که زمین را برای شما قرارگاه، و آسمان را (همچون) سقفی قرار داد، و شما را صورت بخشید، پس صورتتان را نیکو گرداند، و از چیزهای پاکیزه به شما روزی داد این است الله پروردگار شما، پس پر برکت و بزرگوار است الله که پروردگار جهانیان است. ﴿64﴾ او زنده است، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پس در حالیکه دین خود را خالص گردانیده او را بخوانید، حمد و ستایش مخصوص الله پروردگار جهانیان است. ﴿65﴾ (ای پیامبر) بگو: «همانا من نهی شدهام از اینکه کسانی را پرستش کنم که شما بجای الله میخوانید، چون نشانههای روشن از جانب پروردگارم برای من آمده است، و مأمور شدهام که برای پروردگار جهانیان تسلیم باشم». ﴿66﴾
او کسی است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از خون بسته، سپس شما را (به صورت) کودکی (از شکم مادر) بیرون میآورد، سپس (بزرگ میشود) تا به کمال نیرو و قوت خود میرسید، سپس (زندگی میکنید) تا بعد از آن پیر میشوید، و از (میان) شما کسی است که پیش از این (مرحله) میمیرد و (به بعضی از شما مهلت میدهد) تا به اجل معین برسید، و شاید بیندیشید. ﴿67﴾ او کسی است که زنده میکند و میمیراند، پس هنگامیکه چیزی را بخواهد، تنها به او میگوید: «موجود شو» پس (بی درنگ) موجود میشود. ﴿68﴾ آیا ندیدی کسانی را که در آیات الله مجادله میکنند، چگونه (از راه حق) منحرف میشوند؟! ﴿69﴾ کسانیکه کتاب (آسمانی) و آنچه پیامبرانمان را بدان فرستادهایم، تکذیب کردند، پس به زودی خواهند دانست. ﴿70﴾ آنگاه که غلها و زنجیرها در گردنشان خواهد بود، و کشیده میشوند. ﴿71﴾ در آب جوش، سپس در آتش (جهنم) افروخته میشوند. ﴿72﴾ آنگاه به آنها گفته میشود: آنچه را که شریک (الله) قرار مىدادید، کجایند؟ ﴿73﴾ (همان معبودانی که) جز الله (عبادت میکردید؛) گویند: «از (نظر) ما ناپدید شدند، بلکه ما هرگز پیش از این چیزی را نمیخواندیم». اینگونه الله کافران را گمراه میکند. ﴿74﴾ این بدان (سبب) است که به ناحق در زمین شادمان میشدید، و به آنکه مینازیدید. ﴿75﴾ از درهای جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید، پس جایگاه متکبران چه بد است. ﴿76﴾ پس (ای پیامبر) صبر کن، بیگمان وعدة الله حق است، پس اگر قسمتی از چیزهایی را که به آنها وعده دادهایم به تو نشان دهیم، یا تو را بمیرانیم، پس (در هر صورت) به سوی ما باز گردانده میشوند (و آنجا کیفر میشوند). ﴿77﴾
و به راستی پیش از تو پیامبرانی فرستادیم، (داستان) بعضی از آنها را برای تو بازگو کردیم و (داستان) بعضی را برای تو بازگو نکردهایم، و هیچ پیامبری را اجازه نیست که معجزة جز به فرمان الله بیاورد، پس چون فرمان الله در رسد، به حق داوری شود، و آنجا بیهودهگویان (اهل باطل) زیان خواهند کرد. ﴿78﴾ الله کسی است که چهار پایان را برای شما آفرید، تا بر بعضی از آنها سوار شوید، و از بعضی بخورید. ﴿79﴾ و برای شما در آنها منافعی است، و تا (با سوار شدن) بر آنها به مقصدی که در دل دارید برسید، و بر آنها و (نیز) بر کشتی (ها) سوار میشوید. ﴿80﴾ و (الله) آیاتش را به شما نشان میدهد، پس کدامیک از آیات الله را انکار میکنید. ﴿81﴾ آیا در (روی) زمین سیر نکردند، پس ببینند سرانجام کسانیکه پیش از آنها بودند، چگونه بود؟ آنها (از لحاظ) تعداد افراد از اینها بیشتر بودند، و در توانایی (و پدید آوردن) آثار در زمین از اینها برتر (و سختر) بودند، پس آنچه بدست میآوردند نتوانست آنها را بینیاز کند (و عذابشان را دور نماید). ﴿82﴾ پس چون پیامبرانشان با دلایل روشن به سوی آنها آمدند، به دانشی که نزد خود داشتند خوشحال شدند، و آنچه را که مسخرهاش میگرفتند آنها را فرا گرفت. ﴿83﴾ پس چون عذاب ما را دیدند گفتند: «تنها به الله ایمان آوردیم، و به معبودهایی که شریک او قرار داده بودیم، کافر شدیم». ﴿84﴾ پس هنگامیکه عذاب ما را دیدند، ایمانشان برای آنها سودی نبخشید، (چنین) است سنت الله که در میان بندگانش گذشته است، و آنجا کافران زیانکار شدند([13]). ﴿85﴾
([1])- این آیه همانند آیه 28 سورهی بقره است که فرمود: ﴿ کیف تکفرون بالله وکنتم أمواتا فأحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم إلیه ترجعون﴾ (تفسیر ابن کثیر).
([2])- رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بعد از نمازهای فرض چنین میفرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْـمُلْکُ وَلَهُ الْـحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَلَا نَعْبُدُ إِلَّا إِیَّاهُ، لَهُ النِّعْمَةُ وَلَهُ الْفَضْلُ، وَلَهُ الثَّنَاءُ الْحَسَنُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».
معبودی (به حق) جز الله نیست، یگانه اوست، و شریکی ندارد، پادشاهی از آن اوست، و ستایش مخصوص اوست، و او بر همه چیز تواناست، هیچ نیرو و قوتی، جز نیرو و قوت الله و جود ندارد، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، جز او کسی را پرستش نمیکنیم، نعمت و فضل از آن اوست، و ستایش نیکو مخصوص اوست، معبودی جز او نیست، همه ما با اخلاص او را بندگی میکنیم، هر چند کافران خوش نداشته باشند. (صحیح مسلم 139)
([3])- یا او صاحب درجات بلند است.
([4])- در حدیث «صور» آمده: «الله ارواح همة خلایق را قبض میکند، و جز ذات اقدسش کسی باقی نمیماند، آنگاه میفرماید: «امروز پادشاهی از آن کیست؟» سه بار تکرار میفرماید، آنگاه خود پاسخ میدهد: «لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»». (تفسیر ابن کثیر)
[5]- این آیه بیانگر علم کامل الله متعال میباشد که به همه چیز حتی به کوچکترین ذره نیز آگاه است، پس انسان باید کوشش کند که تا حد امکان از نافرمانی او بپرهیزد و ترس از او را در وجود خود جای دهد.
([6])- و بدین خاطر در حدیث آمده است که: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هر گاه از قومی ترس و اندیشه داشت چنین میفرمود: «پروردگارا! ما از شر آنها به تو پناه میآوریم، و تو را در مقابل آنان قرار میدهیم». (سنن نسائی کبری 8631 و تفسیر ابن کثیر)
([7])- مشهور این است که آن مرد مؤمن فردی قبطی از خاندان فرعون بود. (تفسیر ابن کثیر)
([8])- عروه بن زبیر میگوید: به عبدالله بن عمر و بن العاص گفتم: مرا از سختترین رفتاری که قریش با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نمود؛ خبر بده. گفت: هنگامیکه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در کنار خانة الله مشغول نماز بود، عقبه بن ابی معیط آمد، و شانة رسول الله را گرفت، و پیراهنش را سخت به دور گردنش پیچاند (طوری که نفس کشیدن برای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دشوار گردید) آنگاه ابوبکر صدیق آمد، شانة عقبه را گرفت و با قوت او را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دور کرد، سپس گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید:
پروردگارم الله است، و دلایل روشن از سوی الله برای شما آورده است؟
(صحیح بخاری 4815)
[9]- مراد اینست که ایمان بدون عمل نیکو و یا عمل نیکو بدون ایمان ارزشی ندارد، و برای رسیدن به رستگاری باید ایمان همراه با عمل نیکو باشد.
([10])- این آیه به عذاب قبر دلالت دارد، و احادیثی که دربارة عذاب قبر آمده بسیار است. (تفسیر ابن کثیر)
[11]- مراد از گناه لغزشهای کوچکی است که از هر انسانی سر زده میشود و از طرف الله متعال مورد بخشش قرار میگیرد. یا این که استغفار نیز عبادت است و جهت افزایش اجر و ثواب به استغفار حکم داده شده است. یا این که مراد از آن پندی است به مسلمانها که از استغفار غافل نشوند.
([12])- نعمان بن بشیر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روایت میکند که فرمود:
«یقیناً دعا عبادت است» سپس آیه ﴿اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ﴾ را تلاوت کرد.
(مسند احمد 4/271 و سنن ابوداود 1479 و ترمذی 2969).
([13])- این حکم و سنت الهی در بارة تمام کسانی است که هنگام مشاهدة عذاب ایمان میآورند، و لذا در حدیث آمده است: «الله توبة بندگان را میپذیرد تا زمانیکه روحشان به غرغره نرسیده است». (مسند احمد 2/132 و سنن ابن ماجه 4253 و به تفسیر ابن کثیر رجوع کنید).
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ حمٓ ١ تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٢ غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِیدِ ٱلۡعِقَابِ ذِی ٱلطَّوۡلِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ ٣ مَا یُجَٰدِلُ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَا یَغۡرُرۡکَ تَقَلُّبُهُمۡ فِی ٱلۡبِلَٰدِ ٤کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۖ وَهَمَّتۡ کُلُّ أُمَّةِۢ بِرَسُولِهِمۡ لِیَأۡخُذُوهُۖ وَجَٰدَلُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِیُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّ فَأَخَذۡتُهُمۡۖ فَکَیۡفَ کَانَ عِقَابِ ٥ وَکَذَٰلِکَ حَقَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ ٦ ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ ٧﴾
به نام خداوند بخشندۀ مهربان
حم. ﴿1﴾فروفرستادن کتاب از جانب خدا غالب داناست. ﴿2﴾آمرزندۀ گناه و پذیرندۀ توبه، سخت کنندۀ عقوبت، خداوند توانگرى. نیست هیچ معبود مگر او. به سوى اوست بازگشت. ﴿3﴾مکابره نمىکنند در آیهاى خدا مگر کافران، پس غرّه نکند تو را آمد و رفت ایشان در شهرها. ﴿4﴾دروغ داشتند پیش از ایشان قوم نوح و جماعتهاى دیگر بعد از قوم نوح و قصد کرد هر جماعتى به پیغامبر خود تا بگیرند آن را و مکابره کردند به شبهات بیهوده تا ناچیز سازند به آن سخن درست را، پس گرفتیم ایشان را. پس چگونه بود عقوبت من؟. ﴿5﴾و همچنین ثابت شد حکم پروردگار تو بر کافران که ایشان اهل دوزخند. ﴿6﴾آنانکه بر میدارند عرش را و آنانکه گرداگرد عرشند، تسبیح میگویند همراه ستایش پروردگار خویش و ایمان مىآرند به او و آمرزش میخواهند براى مؤمنان. میگویند: اى پروردگار ما! فرا گرفتى همه چیز را به بخشایش و دانش، پس بیامرز آنان راکه توبه کردند و پیروىِ راه تو نمودند و نگاهدار ایشان را از عذاب دوزخ. ﴿7﴾
﴿ رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٨ وَقِهِمُ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّیَِّٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٩ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنَادَوۡنَ لَمَقۡتُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُ مِن مَّقۡتِکُمۡ أَنفُسَکُمۡ إِذۡ تُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلۡإِیمَٰنِ فَتَکۡفُرُونَ ١٠ قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَیۡنِ وَأَحۡیَیۡتَنَا ٱثۡنَتَیۡنِ فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِیلٖ ١١ ذَٰلِکُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِیَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ کَفَرۡتُمۡ وَإِن یُشۡرَکۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْۚ فَٱلۡحُکۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِیِّ ٱلۡکَبِیرِ ١٢ هُوَ ٱلَّذِی یُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُنَزِّلُ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ رِزۡقٗاۚ وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَن یُنِیبُ ١٣ فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ ١٤ رَفِیعُ ٱلدَّرَجَٰتِ ذُو ٱلۡعَرۡشِ یُلۡقِی ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ لِیُنذِرَ یَوۡمَ ٱلتَّلَاقِ ١٥ یَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَۖ لَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَیۡءٞۚ لِّمَنِ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ ١٦﴾
اى پروردگار ما! درآر ایشان را به بوستانهاى همیشه ماندن که وعده کردهای به ایشان و درآر نیز هر که شایسته کار باشد از پدرانِ ایشان و زنان ایشان و فرزندان ایشان، هرآیینه تویى غالب با حکمت. ﴿8﴾و نگاه دار ایشان را از عقوبتها و هرکه را نگاه دارى از عقوبتها در آن روز، پس هرآیینه رحم کردهای بر وى و این مقدمۀ نگاه داشتن، همان است مطلب یابى بزرگ. ﴿9﴾هرآیینه آنانکه کافر شدند، آواز داده شود ایشان را که به تحقیق دشمن داشتن خداى شما را، وقتى که خوانده مىشدید در دنیا به سوى ایمان پس کافر میماندید، زیادهتر است از دشمن داشتن شما خود را. ﴿10﴾گویند: اى پروردگار ما! مرده ساختى ما را دوبار و زنده گردانیدى ما را دوبار، پس اعتراف کردیم به گناهان خود، پس آیا به سوى بیرون رفتن راهى هست؟! (یعنى حیلهای هست) [1007]. ﴿11﴾این عذاب به سبب آن است که چون یاد کرده میشد خدا تنها، انکار میکردید و اگر شریک او مقرر کرده مىشد، باور میداشتید، پس فرمان خداى راست بلند قدر بزرگوار. ﴿12﴾اوست آنکه مینماید شما را نشانههای خود وفرومیفرسدتد برآی شما از آسمان رزق را و پندپذیر نمیشود، مگر کسی که رجوع میکند به خدا. ﴿13﴾پس یاد کنید خدا را یک جهت ساخته برای او عبادت را اگرچه ناخوش دارند کافران. ﴿14﴾اوست بلنده کنندۀ مرتبهها، خداوند عرش مىاندازد وحى را از فرمان خود بر هر که خواهد از بندگان خود تا بترساند آن بنده از روز ملاقات. ﴿15﴾روزی که ایشان بیرون آیند [1008]، پوشیده نباشد بر خدا از ایشان چیزى خدا فرماید که راست پادشاهى امروز؟ باز خود جواب دهد: مر خداى یگانه غالب را. ﴿16﴾
﴿ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَىٰ کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡۚ لَا ظُلۡمَ ٱلۡیَوۡمَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٧ وَأَنذِرۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ إِذِ ٱلۡقُلُوبُ لَدَى ٱلۡحَنَاجِرِ کَٰظِمِینَۚ مَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ حَمِیمٖ وَلَا شَفِیعٖ یُطَاعُ ١٨ یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ ١٩ وَٱللَّهُ یَقۡضِی بِٱلۡحَقِّۖ وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَقۡضُونَ بِشَیۡءٍۗ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ٢٠ ۞أَوَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُواْ هُمۡ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ ٢١ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانَت تَّأۡتِیهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَکَفَرُواْ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّهُۥ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٢٢ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ ٢٣ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ فَقَالُواْ سَٰحِرٞ کَذَّابٞ ٢٤ فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ ٱقۡتُلُوٓاْ أَبۡنَآءَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ وَٱسۡتَحۡیُواْ نِسَآءَهُمۡۚ وَمَا کَیۡدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ ٢٥﴾
امروز پاداش داده شود هر شخصى بحسب آنچه کرده است هیچ ستم نیست امروز هرآیینه خدا زود حساب کننده است. ﴿17﴾و بترسان ایشان را از روز قیامت آنگاه که دلها نزدیک چنبر گردن باشند پر شده از غم نیست ستمکاران را هیچ دوستى و نه شفاعت کنندهای که سخن او قبول کرده شود. ﴿18﴾میداند خیانت چشمها را و آنچه پنهان میدارند سینهها. ﴿19﴾و خدا حکم میکند به راستى و آنانکه کافران مىپرستند ایشان را بجز خدا. حکم نمیکنند به چیزى. هرآیینه خدا همونست شنوای بینا. ﴿20﴾آیا سیر نکردهاند در زمین تا بنگرند چگونه بود آخر کار آنانکه پیش از ایشان بودند. زیادهتر از ایشان به قوت و به نشانهها در زمین [1009]، پس گرفتار کرد ایشان را خدا به گناهان ایشان و نبود ایشان را از خدا هیچ پناه دهنده. ﴿21﴾این عقوبت به سبب آن بود که مىآمدند به ایشان پیغامبران ایشان به نشانهها، پس کافر شدند پس گرفتار کرد ایشان را خدا هرآیینه خدا توانای سخت عقوبت است. ﴿22﴾و هرآیینه فرستادیم موسى را به نشانههاى خویش و به حجت ظاهر. ﴿23﴾به سوى فرعون و هامان و قارون پس گفتند: جادوگر است دروغگوى. ﴿24﴾پس چون آمد بدیشان به پیغام راست از نزدیک ما گفتند: بکشید فرزندان آنانکه ایمان آوردند همراه او و زنده گزارید دختران ایشان را و نیست حیلهسازى کافران مگر در تباهی. ﴿25﴾
﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ذَرُونِیٓ أَقۡتُلۡ مُوسَىٰ وَلۡیَدۡعُ رَبَّهُۥٓۖ إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمۡ أَوۡ أَن یُظۡهِرَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡفَسَادَ ٢٦ وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِنِّی عُذۡتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٖ لَّا یُؤۡمِنُ بِیَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ ٢٧ وَقَالَ رَجُلٞ مُّؤۡمِنٞ مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَکۡتُمُ إِیمَٰنَهُۥٓ أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ ٱللَّهُ وَقَدۡ جَآءَکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ مِن رَّبِّکُمۡۖ وَإِن یَکُ کَٰذِبٗا فَعَلَیۡهِ کَذِبُهُۥۖ وَإِن یَکُ صَادِقٗا یُصِبۡکُم بَعۡضُ ٱلَّذِی یَعِدُکُمۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ کَذَّابٞ ٢٨ یَٰقَوۡمِ لَکُمُ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَ ظَٰهِرِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَمَن یَنصُرُنَا مِنۢ بَأۡسِ ٱللَّهِ إِن جَآءَنَاۚ قَالَ فِرۡعَوۡنُ مَآ أُرِیکُمۡ إِلَّا مَآ أَرَىٰ وَمَآ أَهۡدِیکُمۡ إِلَّا سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ ٢٩ وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُم مِّثۡلَ یَوۡمِ ٱلۡأَحۡزَابِ ٣٠ مِثۡلَ دَأۡبِ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعِبَادِ ٣١ وَیَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ یَوۡمَ ٱلتَّنَادِ ٣٢ یَوۡمَ تُوَلُّونَ مُدۡبِرِینَ مَا لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖۗ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ ٣٣﴾
و گفت فرعون: اى یاران! بگذارید مرا تا بکشم موسى را و باید که دعا کند به جناب پروردگار خویش، هرآیینه من مىترسم از آن که بدل کند دین شما را یا پدید آرد در زمین فساد را. ﴿26﴾و گفت موسى: هرآیینه من پناه گرفتم به پروردگار خود و پروردگار شما از هر متکبرى که باور نمىدارد روز حساب را. ﴿27﴾و گفت مردى مسلمان از خویشان فرعون که پنهان میداشت ایمان خود را آیا میکشید مردى را به سبب آن که میگوید پروردگار من خدا است؟ و هرآیینه آورده است پیش شما نشانهها از جانب پروردگار شما و اگر به فرض دروغگویى باشد، پس وبال بر ا و است دروغگویى او و اگر راستگویى باشد، البته برسد به شما بعض آنچه وعده میدهد شما را. هرآیینه خدا راه نمىنماید کسى را که باشد از حد گذرندۀ دروغگوى. ﴿28﴾اى قوم من! شما را است پادشاهى امروز غالب شده در زمین، پس که نصرت دهد ما را از عذاب خدا اگر بیاید به ما؟ گفت فرعون: مصلحت نمیدهم شما را مگر آنچه ادراک مىکنم و دلالت نمىکنم شما را مگر به راه راستى. ﴿29﴾و گفت شخصى که ایمان آورده بود: اى قوم من! هرآیینه من مىترسم بر شما از مانند روز جماعتهاى پیشین. ﴿30﴾مانند صورت حال قوم نوح و عاد و ثمود و آنانکه بعد از ایشان بودند و خدا اراده ستم نمیکند بر بندگان. ﴿31﴾و اى قوم من! هرآیینه من مىترسم بر شما از روز آواز دادن با یکدیگر. ﴿32﴾روزی که روى بگردانید پشت داده نبود شما را از خدا هیچ نگاهدارنده و هرکه را گمراه سازد خدا، پس نیست او را هیچ راه نماینده. ﴿33﴾
﴿ وَلَقَدۡ جَآءَکُمۡ یُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا زِلۡتُمۡ فِی شَکّٖ مِّمَّا جَآءَکُم بِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَکَ قُلۡتُمۡ لَن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ مُّرۡتَابٌ ٣٤ ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡۖ کَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ قَلۡبِ مُتَکَبِّرٖ جَبَّارٖ ٣٥ وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ یَٰهَٰمَٰنُ ٱبۡنِ لِی صَرۡحٗا لَّعَلِّیٓ أَبۡلُغُ ٱلۡأَسۡبَٰبَ ٣٦ أَسۡبَٰبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُۥ کَٰذِبٗاۚ وَکَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِفِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِیلِۚ وَمَا کَیۡدُ فِرۡعَوۡنَ إِلَّا فِی تَبَابٖ ٣٧ وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِکُمۡ سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ ٣٨ یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا مَتَٰعٞ وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِیَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ ٣٩ مَنۡ عَمِلَ سَیِّئَةٗ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَاۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ یُرۡزَقُونَ فِیهَا بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٤٠﴾
و هرآیینه آمده بود پیش از این به شما یوسف به نشانهها پس همیشه در شک بودید از آنچه آورده بود پیش شما را. تا وقتى که بِمُرد گفتید: نخواهد فرستاد خدا بعد از وى پیغامبرى را همچنین گمراه میکند خدا هر که را که هست او از حد در گذرندۀ شک آرنده گمراه میکند. ﴿34﴾آنان را که مکابره میکنند در آیات خدا به غیر حجتى که آمده باشد پیش ایشان سخت ناپسند شد این مکابرۀ ایشان نزدیک خدا و نزدیک آنانکه ایمان آوردند همچنین مهرى نهد خدا بر هر دل متکبّر سرکش. ﴿35﴾و گفت فرعون: اى هامان! عمارت کن براى من کوشکى تا باشد که برسم به این راهها. ﴿36﴾راههاى آسمانها تا در نگرم به سوى پروردگار موسى و هرآیینه من دروغگوی مىپندارمش و همچنین آراسته شد در نظر فرعون عمل بد او و بازداشته شد از راه صواب و نبود حیلهسازى فرعون مگر در تباهى. ﴿37﴾و گفت آن که ایمان آورده بود: اى قوم من! پیروى من کنید تا دلالت کنم شما را به راه راستى. ﴿38﴾اى قوم من! جز این نیست که این زندگانى دنیا اندک بهتر است و هرآیینه آخرت همونست سراى همیشه ماندن. ﴿39﴾هر که به عمل آرد کار بد، پس جزا داده نخواهد شد الا مانند آن و هر که بجا آرد کار شایسته خواه از جنس مرد خواه از جنس زن و او مؤمن بود، پس آن جماعت در آیند در بهشت رزق داده شود ایشان را آنجا به غیر شمار. ﴿40﴾
﴿۞وَیَٰقَوۡمِ مَا لِیٓ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلنَّجَوٰةِ وَتَدۡعُونَنِیٓ إِلَى ٱلنَّارِ ٤١ تَدۡعُونَنِی لِأَکۡفُرَ بِٱللَّهِ وَأُشۡرِکَ بِهِۦ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞ وَأَنَا۠ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡغَفَّٰرِ ٤٢ لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِ لَیۡسَ لَهُۥ دَعۡوَةٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَلَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَآ إِلَى ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ ٤٣ فَسَتَذۡکُرُونَ مَآ أَقُولُ لَکُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٤٤ فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَیَِّٔاتِ مَا مَکَرُواْۖ وَحَاقَ بَِٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ ٤٥ ٱلنَّارُ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِیّٗاۚ وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ ٤٦ وَإِذۡ یَتَحَآجُّونَ فِی ٱلنَّارِ فَیَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِیبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ ٤٧ قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُلّٞ فِیهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَکَمَ بَیۡنَ ٱلۡعِبَادِ ٤٨ وَقَالَ ٱلَّذِینَ فِی ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ یُخَفِّفۡ عَنَّا یَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٤٩﴾
و اى قوم من! چیست مرا که میخوانم شما را به سوى نجات و شما میخوانید مرا به سوى دوزخ. ﴿41﴾میخوانید مرا به سوى آن که کافر شوم به خدا و شریک او مقرر کنم چیزی که نیست مرا به حقیقت آن علم و من میخوانم شما را به سوى خداى غالب آمرزگار. ﴿42﴾بى شبهه چیزى که شما میخوانید مرا به سوى آن نیست آن چیز را قبول کردن دعا در دنیا و نه در آخرت و بىشبهه بازگشت ما به سوى خدا است و بىشبهه از حد گذشتگان، ایشانند اهل دوزخ. ﴿43﴾پس یاد خواهید کرد آنچه من میگویم به شما و مىسپارم مقدمۀ خود را به خدا، هرآیینه خدا بینا است به احوال بندگان. ﴿44﴾پس نگهداشت او را خدا از سختیهاى بدسگالى ایشان و فروگرفت به خویشان فرعون عذاب سخت. ﴿45﴾در گرفت ایشان را آتش حاضر کرده میشوند بر آتش پگاه و شام، و روزی که قایم شود قیامت [گوییم]: در آرید خویشان فرعون را در سختترین عذاب. ﴿46﴾و [یاد کن] چون باهم مکابره مىکنند در دوزخ پس گویند ناتوانان سرکشان را: هرآیینه ما تابع بودیم شما را، پس آیا دفع کننده هستید از سر ما یک حصّه از عقوبت آتش. ﴿47﴾گویند سرکشان: هرآیینه همه در آتشیم هرآیینه خدا مقدمۀ فیصل کرده است در میان بندگان. ﴿48﴾و گویند آنانکه در آتشاند نگاهبانان دوزخ را: دعا کنید به جناب پروردگار خویش تا سبک گرداند از ما حصّۀ یک روزه از عذاب. ﴿49﴾
﴿قَالُوٓاْ أَوَ لَمۡ تَکُ تَأۡتِیکُمۡ رُسُلُکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِۖ قَالُواْ بَلَىٰۚ قَالُواْ فَٱدۡعُواْۗ وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٍ ٥٠ إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَیَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ ٥١ یَوۡمَ لَا یَنفَعُ ٱلظَّٰلِمِینَ مَعۡذِرَتُهُمۡۖ وَلَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ ٥٢ وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡهُدَىٰ وَأَوۡرَثۡنَا بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡکِتَٰبَ ٥٣ هُدٗى وَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٥٤ فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ ٥٥ إِنَّ ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ إِن فِی صُدُورِهِمۡ إِلَّا کِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِیهِۚ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ٥٦ لَخَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَکۡبَرُ مِنۡ خَلۡقِ ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٥٧ وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَلَا ٱلۡمُسِیٓءُۚ قَلِیلٗا مَّا تَتَذَکَّرُونَ ٥٨ ﴾
گویند [نگاهبانان]: آیا نمىآمدند به شما پیغامبران شما با معجزهها؟ گفتند :آرى! [نگاهبانان] گویند: پس دعا کنید و نیست دعا کافران مگر در تباهى. ﴿50﴾هرآیینه ما نصرت دهیم پیغامبران خویش را و آنان را که ایمان آوردند در زندگانى دنیا و نیز روزى که قایم شوند گواهان [1010]. ﴿51﴾روزی که سود ندهد ستمکاران را عذر آوردن ایشان و ایشان راست لعنت و ایشان راست عقوبت آن سراى. ﴿52﴾و هرآیینه دادیم موسى را هدایت و وارث کتاب ساختیم بنى اسراییل را. ﴿53﴾براى راه نمودن و پند دادن خداوندان خرد را. ﴿54﴾پس صبر کن هرآیینه وعده خدا راست است و آمرزش طلب کن براى گناه خود و تسبیح گوی با ستایش پروردگار خود به شام و پگاه. ﴿55﴾هرآیینه آنانکه مکابره میکنند در آیتهاى خدا به غیر حجتى که آمده باشد به ایشان نیست در سینه ایشان مگر ارادۀ غلبه که نیستند ایشان رسنده به آن. پس پناه طلب کن از خدا هرآیینه خدا همون است شنوای بینا. ﴿56﴾هرآیینه آفریدن آسمانها و زمین بزرگتر است از آفریدن آدمیان [1011]و لیکن اکثر مردمان نمیدانند. ﴿57﴾و برابر نیستند نابینا و بینا و برابر نیستند آنانکه ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند با بدکار. اندکى پندپذیر مىشوید. ﴿58﴾
﴿ إِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِیَةٞ لَّا رَیۡبَ فِیهَا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ ٥٩وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠ ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَشۡکُرُونَ ٦١ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ ٦٢ کَذَٰلِکَ یُؤۡفَکُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ ٦٣ ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَصَوَّرَکُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَکُمۡ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡۖ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٤ هُوَ ٱلۡحَیُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٥ ۞قُلۡ إِنِّی نُهِیتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَمَّا جَآءَنِیَ ٱلۡبَیِّنَٰتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٦ ﴾
هرآیینه قیامت آمدنى است نیست شک در آن و لیکن اکثر مردمان باور نمیدارند. ﴿59﴾و گفت پروردگار شما: دعا کنید به جناب من تا قبول کنم دعای شما را. هرآیینه آنانکه تکبر مىکنند از عبادت من داخل خواهند شد به دوزخ خوار شده. ﴿60﴾خدا آن است که آفرید براى شما شب را تا آرام گیرید در آن و آفرید روز را به وجهى که در آن دیدن یکدیگ.ر باشد هرآیینه خدا خداوند فضل است بر مردمان و لیکن اکثر مردمان شکر نمىکنند. ﴿61﴾این است خدا پروردگار شما آفرینندۀ هر چیز. نیست هیچ معبود بجز وى، پس از کجا برگردانیده میشوید؟. ﴿62﴾همچنین برگردانیده میشوند آنانکه به آیات خدا انکار مىکردند. ﴿63﴾خدای آن است که ساخت براى شما زمین را قرارگاه و آسمان را سقفى و صورت بست شما را، پس نیکو ساخت صورتهاى شما و روزى داد شما را از پاکیزهها. این است خدا پروردگار شما، پس بسیار با برکت است خدا پروردگار عالمها. ﴿64﴾اوست زنده نیست هیچ معبود مگر او، پس عبادت کنید او را یک جهت ساخته براى او عبادت ستایش خدای راست پروردگار عالمها. ﴿65﴾بگو: هرآیینه منع کرده شد مرا از آنکه عبادت کنم آنان را که شما مىپرستید بجز خدا. وقتى که آمد به من نشانهها از جانب پروردگار من و فرموده شد مرا که منقاد شوم پروردگار عالمها را. ﴿66﴾
﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ مِنۡ عَلَقَةٖ ثُمَّ یُخۡرِجُکُمۡ طِفۡلٗا ثُمَّ لِتَبۡلُغُوٓاْ أَشُدَّکُمۡ ثُمَّ لِتَکُونُواْ شُیُوخٗاۚ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّىٰ مِن قَبۡلُۖ وَلِتَبۡلُغُوٓاْ أَجَلٗا مُّسَمّٗى وَلَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٦٧هُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٦٨ أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ یُصۡرَفُونَ ٦٩ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِٱلۡکِتَٰبِ وَبِمَآ أَرۡسَلۡنَا بِهِۦ رُسُلَنَاۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ٧٠ إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ یُسۡحَبُونَ ٧١ فِی ٱلۡحَمِیمِ ثُمَّ فِی ٱلنَّارِ یُسۡجَرُونَ ٧٢ ثُمَّ قِیلَ لَهُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تُشۡرِکُونَ ٧٣ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا بَل لَّمۡ نَکُن نَّدۡعُواْ مِن قَبۡلُ شَیۡٔٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧٤ ذَٰلِکُم بِمَا کُنتُمۡ تَفۡرَحُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا کُنتُمۡ تَمۡرَحُونَ ٧٥ ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ ٧٦ فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۚ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعۡضَ ٱلَّذِی نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیۡنَا یُرۡجَعُونَ ٧٧ ﴾
اوست آنکه آفرید شما را از خاک باز از نطفه منى باز از خون بسته، باز بیرون مىآرد شما را کودک شده باز باقى میگذارد تا برسید به نهایت قوت خود باز باقى میگذارد تا شوید پیر کلانسال و بعض از شما کسى هست قبض روح او کرده شود پیش از این و باقى میگذارد تا برسید به مدتى معین و تا بِوَد که بفهمید. ﴿67﴾اوست آنکه زنده میکند و مىمیراند. چون پیدا کند چیزى را، پس جز این نیست که میگویدش بشو! پس میشود. ﴿68﴾آیا ندیدى به سوى آنانکه مکابره میکنند در آیات خدا از کجا گردانیده میشوند؟. ﴿69﴾آنانکه دروغ شمردند کتاب را و آنچه فرستادیم به آن پیغامبران خود را، خواهند دانست حقیقت حال خود. ﴿70﴾وقتى که طوقها در گردن ایشان باشند و زنجیرها نیز کشیده شوند. ﴿71﴾در آب گرم، باز در آتش برتافته شوند. ﴿72﴾باز گفته شود ایشان را: کجا است آنچه شریک مقرر مىکردید؟ ﴿73﴾بجز خدا. گویند: گم شدند از نظر ما بلکه هرگز نمىپرستیدیم پیش از این چیزى را همچنین گمراه مىکند خدا کافران را. ﴿74﴾این عقوبت به سبب آن است که شادمان میشدید در زمین ناحق و به سبب آن است که مىنازیدید. ﴿75﴾درآیید به دروازههاى دوزخ جاویدان آنجا، پس بد جاى متکبران است دوزخ. ﴿76﴾پس صبر کن [یا محمد]، هرآیینه وعدۀ خدا راست است پس اگر بنماییم تو را بعض آنچه وعده میدهیم ایشان را فبها و اگر قبض روح تو کنیم، پس به سوى ما باز گردانیده شوند کافران.﴿77﴾
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِکَ مِنۡهُم مَّن قَصَصۡنَا عَلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّن لَّمۡ نَقۡصُصۡ عَلَیۡکَۗ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأۡتِیَ بَِٔایَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قُضِیَ بِٱلۡحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ٧٨ ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَنۡعَٰمَ لِتَرۡکَبُواْ مِنۡهَا وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٧٩ وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَلِتَبۡلُغُواْ عَلَیۡهَا حَاجَةٗ فِی صُدُورِکُمۡ وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ ٨٠وَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ فَأَیَّ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ تُنکِرُونَ ٨١ أَفَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُوٓاْ أَکۡثَرَ مِنۡهُمۡ وَأَشَدَّ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٨٢ فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٨٣ فَلَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥ وَکَفَرۡنَا بِمَا کُنَّا بِهِۦ مُشۡرِکِینَ ٨٤ فَلَمۡ یَکُ یَنفَعُهُمۡ إِیمَٰنُهُمۡ لَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَاۖ سُنَّتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ فِی عِبَادِهِۦۖ وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٨٥﴾
و هرآیینه فرستادیم پیغامبران را پیش از تو از ایشان کسى هست که قصّهاش خواندهایم بر تو و از ایشان کسى هست که قصهاش نخواندهایم بر تو و نبود هیچ پیغامبر را که بیارد هیچ نشانه مگر به فرمان خدا، پس وقتى که آمد فرمان خدا، فیصل کرده شود به راستى و زیانکار شدند آنجا بیهودهگویان. ﴿78﴾خدا آن است که آفریده براى شما مواشى را تا سوار شوید بر بعض آنها و بعض آنها را میخورید. ﴿79﴾و شما را در چهارپایان منفعتها است و تا برسید سوار شده بر آنها به مقصدى که در سینۀ شما مستقر شده است و بر چهارپایان و نیز بر کشتیها برداشته میشوید. ﴿80﴾و خدا مىنماید شما را نشانههاى خود، پس کدام یک را از نشانههاى خدا انکار میکنید. ﴿81﴾آیا سیر نکردهاند در زمین تا بنگرند چگونه بود آخر کار آنانکه پیش از ایشان بودند بودند بیشتر از ایشان و زیادهتر به قوّت و به نشانهها در زمین، پس دفع نکرد از ایشان آنچه مىکردند. ﴿82﴾پس وقتى که آمدند پیغامبران ایشان با معجزهها، شادمان شدند به آنچه نزدیک ایشان بود از دانش [1012]و در گرفت ایشان را آنچه بدان استهزا میکردند. ﴿83﴾پس وقتى که دیدند عقوبت ما گفتند: باور داشتیم خدای را تنها و منکر شدیم به آنچه آن را شریک مقرر میکردیم. ﴿84﴾پس هرگز نفع نمیداد ایشان را ایمان ایشان وقتى که دیدند عقوبت ما. آیین خدا که گذشته است در بندگان او و زیانکار شدند آنجا کافران. ﴿85﴾
[1006] یعنی در اختصام ملاء اعلی. [1007] یعنی گویند با خدا وفرشتگان. [1008] یعنی از قبور. [1009] یعنی محلها وقلعهها بسیار کردند. [1010] یعنی فرشتگان گواهی دهند. [1011] یعنی اعادۀ انشان. [1012] یعنی علم معاش.
تفسیر نور:
سوره غافر آیه 1
متن آیه :
حم
ترجمه :
حا . میم .
توضیحات :
« حم » : حا . میم . از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره / 1 ) .
سوره غافر آیه 2
متن آیه :
تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ
الْعَلِیمِ
ترجمه :
فرو فرستادن این کتاب ( قرآن ) از سوی یزدان چیره و آگاه انجام میپذیرد .
توضیحات :
« تَنزِیلُ الْکِتَابِ . . . » : ( نگا : زمر / 1 ) .
سوره غافر آیه 3
متن آیه :
غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ
الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ
ترجمه :
یزدانی که بخشنده گناه ، پذیرنده توبه ، دارای عذاب سخت ، و صاحب اِنعام و احسان
است . هیچ معبودی جز او وجود ندارد . بازگشت به سوی او است .
توضیحات :
« قَابِلِ » : قبول کننده . پذیرنده . « التَّوْبِ » : جمع تَوْبَة ، بازگشتها .
یا این که مصدر است و به معنی بازگشتن . « الطَّوْلِ » : فضل . قدرت . احسان و
انعام . ( نگا : نساء / 25 ، توبه / 86 ) . « الْمَصیرُ » : ( نگا : بقره / 126
و 285 ، آلعمران / 28 ) .
سوره غافر آیه 4
متن آیه :
مَا یُجَادِلُ فِی آیَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ
کَفَرُوا فَلَا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلَادِ
ترجمه :
هیچ کسی در مقابل آیات خدا پرخاشگری نمیکند و به ستیز نمیایستد . مگر آنان که
کافر باشند . آمد و شد و سلطه و قدرت کافران در شهرها و کشورها ، تو را گول نزند
.
توضیحات :
« مَا یُجَادِلُ فِی . . . » : مراد از جدال و کشمکش درباره قرآن ، جدال و نزاع
باطل است ( نگا : کهف / 56 ، حجّ / 3 ) نه مباحثه و مناظرهای که برای روشنگری
معانی و حل مشکلات کتاب الهی میان اهل علم در میگیرد ( نگا : نحل / 125 ) . «
تَقَلُّبُ » : رفت و آمد . برو و بیا . سیر و سیاحت . مراد آمد و شد برای تجارت و
گردش و قدرت نمائی برای سلطهگری و حیلهگری است ( نگا : نحل / 46 ) .
سوره غافر آیه 5
متن آیه :
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن
بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا
بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ
ترجمه :
پیش از اینان ( که مشرکان معاصرند ) قوم نوح و دستهها و گروههائی ( همچون عاد و
ثمود و لوط ) که بعد از ایشان بودهاند ( پیغمبران خدا را ) تکذیب کردهاند و همه
ملّتها خواستهاند که با ( زر و زور و تزویر ) در حق پیغمبر خود توطئه کنند تا او
را بگیرند و ( بکشند . گذشته از این با دلائل و براهین فرستادگان خدا ) به ناحق
جدال و نزاع ورزیدهاند ، تا به وسیله باطل حق را نابود و برطرف کنند . ولی من
ایشان را ( به عذاب دنیوی ) گرفتار ساختهام . آیا عقاب ( و عذاب دنیوی ) من نسبت
بدیشان چگونه است ؟ ( ویرانههای شهرهایشان در مسیر مسافرتهای شما به چشم میخورد
، و سرنوشت شوم و عاقبت سیاه و تاریک ایشان بر صفحات تاریخ و در سینههای صاحبدلان
ثبت است ، بنگرید و عبرت بگیرید ) .
توضیحات :
« الأحْزَابُ » : گروهها و دستههائی که علیه پیغمبران همدست و همپشت شدهاند و
برای اسارت و کشتن و آزارشان به تلاش ایستادهاند . در آیه 12 و 13 سوره ص به برخی
از چنین گروهها و دستههائی اشاره شده است . « هَمَّتْ » : قصد کرده است . توطئه
چیده است ( نگا : مائده / 11 ، یوسف / 24 ، توبه / 13 و 74 ) . « لِیَأْخُذُوهُ
» : تا او را اسیر کنند . واژه اخذ در اینجا به معنی أَسْر یعنی اسیر کردن است .
همان گونه که أخیذ به معنی اسیر است . « لِیُدْحِضُوا » : تا باطل گردانند . تا
مغلوبش نمایند ( نگا : کهف / 56 ، صافّات / 141 ) . « فَأَخَذْتُهُمْ » : من ایشان
را گرفتار کردم . من آنان را هلاک ساختم . « فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ » : ( نگا :
رعد / 32 ) .
سوره غافر آیه 6
متن آیه :
وَکَذَلِکَ حَقَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ
کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ
ترجمه :
این چنین ، فرمان پروردگارت بر کافران ( و مشرکانی که راههای ظلم و جنایت را با
پای خود پیمودهاند ، و با اراده خویش بر گناهکاریها و بزهکاریها اصرار و ابرام
ورزیدهاند ، اجرا شده است و ) تحقّق پذیرفته است ، و آن این که ایشان دوزخیانند
.
توضیحات :
« کَذلِکَ » : همان گونه که . همچنین . یعنی همان گونه که کفّار ستمکار پیشین
مورد قهر خدا قرار گرفتهاند ، اینان نیز به قهر خدا در دنیا گرفتار میآیند ، و
سرانجام هم به دوزخ درمیآیند . چرا که دوزخیند . فرمان خدا مبنی بر این که کافران
سیاه دل تاریخ را شامل شده است . « حَقَّتْ . . . » : ( نگا : یونس / 33 و 96 ،
نحل / 36 ، زمر / 71 ) . « أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ » : این عبارت بدل (
کَلِمَةُ ) و مرفوع است . یا لام تعلیل محذوف است و جمله منصوب است .
سوره غافر آیه 7
متن آیه :
الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ
بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا
رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا
وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ
ترجمه :
آنان که بردارندگان عرش خدایند و آنان که گرداگرد آنند به سپاس و ستایش
پروردگارشان سرگرمند و بدُو ایمان دارند و برای مؤمنان طلب آمرزش میکنند ( و میگویند
: ) پروردگارا ! مهربانی و دانش تو همه چیز را فرا گرفته است ( هم اعمال و
اقوالشان را کاملاً میدانی و هم مرحمت و مهربانیت میتواند ایشان را دربر گیرد )
پس در گذر از کسانی که ( از گناهان دست میکشند و به طاعات و عباداتت میپردازند ،
و از راههای انحرافی دوری میگزینند و به راستای راهت ) برمیگردند و راه تو را در
پیش میگیرند ، و آنان را از عذاب دوزخ مصون و محفوظ فرما .
توضیحات :
« الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ » : فرشتگانی که بردارندگان عرش هستند . تعداد
نفرات فرشتگان حامل عرش عظیم و نحوه حمل ایشان ، و خود عرش بر ما مجهول است . قرآن
و سنّت متواتر تفصیلی در این باره ندادهاند . در این باره دم نمیزنیم و امر آن
را به خدا حوالت میداریم ( نگا : المراغی ) . « رَحْمَة » : از لحاظ نحوی تمییز و
از نظر معنی فاعل است . « قِهِمْ » : به دورشان دار . محفوظ و مصونشان فرما . واژه
( قِ ) فعل امر ماده ( وقی ) است .
سوره غافر آیه 8
متن آیه :
رَبَّنَا وَأَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدتَّهُم
وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنتَ
الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
ترجمه :
پروردگارا ! آنان را به باغهای همیشه ماندگار بهشتی داخل گردان که بدیشان ( توسّط
پیغمبران ) وعده دادهای ، همراه با پدران خوب و همسران شایسته و فرزندان بایسته
ایشان . قطعاً تو ( بر هر چیزی ) چیره و توانا و ( در هر کاری ) دارای فلسفه و
حکمت هستی .
توضیحات :
« جَنَّاِتِ عَدْنٍ » : ( نگا : توبه / 72 ، رعد / 23 ، نحل / 31 ، کهف / 31 )
. « صَلَحَ » : شایسته شد . بایسته گردید . کار نیک کرد ( نگا : رعد / 23 ) .
سوره غافر آیه 9
متن آیه :
وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّیِّئَاتِ
یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
ترجمه :
و آنان را از ( عقوبت دنیوی و کیفر اخروی ) بدیها نگاهدار ، و تو هر که را در آن
روز از کیفر بدیها نگاهداری ، واقعاً بدو رحم کردهای ( و مورد الطاف خود قرار
دادهای ) و آن مسلّماً رستگاری بزرگ و نیلِ به مقصود سترگی است .
توضیحات :
« تَقِ » نگاهداری . به دور داری . « یَوْمَئِذٍ » : آن روز که قیامت است «
السَّیِّئَاتُ » : بدیها . مراد عقوبتهای دنیوی و کیفرهای اخروی است . ذکر آن بعد
از ( عَذَابَ الْجَحِیمِ ) از قبیل ذکر عام بعد از خاصّ است . « الْفَوْزُ » :
رستگاری . نیل به مقصود و رسیدن به مراد .
سوره غافر آیه 10
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ
أَکْبَرُ مِن مَّقْتِکُمْ أَنفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِیمَانِ
فَتَکْفُرُونَ
ترجمه :
( پس از آن که کافران به دوزخ افتادند ، از سوی فرشتگان و مؤمنان ) کافران صدا
زده میشوند که قطعاً خدا بیش از این که خودتان بر خویشتن خشمگینید بر شما خشمگین
است ، چرا که ( در دنیا توسّط انبیاء و علماء ) به سوی ایمان آوردن فرا خوانده میشدید
و راه کفر در پیش میگرفتید .
توضیحات :
« یُنَادَوْنَ » : فریاد زده میشوند . صدا زده میشوند . « مَقْتُ اللهِ » : خشم
خدا . اضافه ( مَقْت ) به ( الله ) اضافه مصدر به فاعل خود است . « مَقْتِکُمْ
أَنفُسَکُمْ » : خشمگین شدن خودتان بر خویشتن . اضافه ( مقت ) به ( کم ) نیز از
قبیل اضافه مصدر به فاعل خود است . علّت خشم کافران بر نفس خود از این لحاظ است که
خودشان سبب مصائب و بلایای خویشتن شدهاند ( نگا : ابراهیم / 22 ) . « إِذْ » :
چرا که .
سوره غافر آیه 11
متن آیه :
قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ
وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ
مِّن سَبِیلٍ
ترجمه :
کافران میگویند : پروردگارا ! ما را دوبار میراندهای و دوبار زنده کردهای ، و
ما ( در این مرگها و حیاتها به قدرت تو پی بردهایم و همه چیز را فهمیدهایم ،
اکنون ) به گناهان خود اعتراف میکنیم ، آیا راهی برای خارج شدن ( از دوزخ و
بازگشت به دنیا و جبران مافات ) وجود دارد ؟ !
توضیحات :
« أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ » : دو بار ما را میراندهای . مراد از میراندن اوّل ،
آفرینش خاک بیجان انسان از عدم محض است ( نگا : بقره / 28 ) ، و مراد از میراندن
دوم ، مرگ بعد از پایان عمر است . « أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ » : دو بار ما را
زندگی بخشیدهای . مراد از حیات دوم ، زنده گرداندن اموات پس از پایان جهان و سر
بر آوردن از گورها به هنگام رستاخیز است . اشاره دوزخیان به دو بار میراندن و زنده
گرداندن شاید بدین خاطر باشد که میخواهند بگویند ، ای خداوندی که مالک مرگ و
حیاتی ! توانائیِ این را داری که دو ممات و دو حیات را برای ما تبدیل به سه ممات و
سه حیات کنی و ما را بازگردانی تا در مقام جبران برآئیم .
سوره غافر آیه 12
متن آیه :
ذَلِکُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ
کَفَرْتُمْ وَإِن یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ
الْکَبِیرِ
ترجمه :
این ( عذابی که در آن هستید ) بدان خاطر است که شما هنگامی که خدا به یگانگی
خوانده میشد نمیپذیرفتید ، و اگر برای خدا انباز قرار داده میشد باور میداشتید
. پس در این صورت فرمانروائی و داوری از آن خداوند والا مقام و بزرگوار است ( و هر
گونه که خود بخواهد درباره شما حکم صادر و داوری خواهد کرد . هم اینک بتان و کسانی
را که شریک خدا و صاحب سلطه میدانستید به فریاد خوانید تا شما را از دوزخ بدر
آرند ! ) .
توضیحات :
« إِذا دُعِیَ اللهُ وَحْدَهُ . . . » : ( نگا : زمر / 45 ) .
سوره غافر آیه 13
متن آیه :
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیَاتِهِ وَیُنَزِّلُ لَکُم
مِّنَ السَّمَاءِ رِزْقاً وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَن یُنِیبُ
ترجمه :
او کسی است که دلائل ( قدرت ) و نشانههای ( عظمت ) خود را به شما مینمایاند و
از آسمان برای شما روزی میفرستد . امّا تنها کسانی متوجّه ( این مسأله ) میگردند
که ( عناد را رها کنند و به سوی اندیشیدن درباره نشانههای آفاق و انفس خدا )
برگردند .
توضیحات :
« ءَایَاتِهِ » : دلائل قدرت و عظمت ، و نشانههای آفاق و انفسی که تمام جهان
هستی را پر کرده است . « رِزْقاً » : روزی . مراد وسیله تولید روزی است ، همچون
باران و برف و هوا و نور آفتاب و اشعّههای دیگر که برای زندگی موجودات زنده از
جمله انسان ضروری هستند . « یُنِیبُ » : برمیگردد . مراد ترک عناد و رجوع به خدا
است در پرتو اندیشه و شناخت امور .
سوره غافر آیه 14
متن آیه :
فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ
کَرِهَ الْکَافِرُونَ
ترجمه :
اکنون که چنین است ، خدا را به فریاد بخوانید و عبادت و طاعت را خاصّ او بدانید ،
هر چند که کافران دوست نداشته باشند .
توضیحات :
« فَادْعُوا اللهَ مُخْلِصِینَ . . . » : ( نگا : اعراف / 29 ، یونس / 22 ،
عنکبوت / 65 ) .
سوره غافر آیه 15
متن آیه :
رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ
مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلَاقِ
ترجمه :
خدا دارای مقامات والا و کمالات بالا و تخت فرماندهی است ، و او وحی را به فرمان
خود برای هر کس از بندگانش که بخواهد نازل میکند تا ( مردمان را ) از روز
رویاروئی ( ایشان با خدا برای حساب و کتاب ) بترساند .
توضیحات :
« رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ » : صاحب مقامات بالا و مراتب والا . یعنی خدا درجات کمال
و اوصاف جلال او آن قدر بالا است که کمال و جلالی در مقابلش کمال و جلال نیست ، و
همای بلند پرواز عقل و علم بشری هرگز به ذیل آن هم نمیرسد ، چه رسد به اوج آن .
عظیمالصّفات . برخی رفیعالدّرجات را به معنی برافرازنده آسمانها ( نگا :
زادالمسیر ) و بالا برنده درجات بندگان ( نگا : نمونه ) دانستهاند . بعضی هم گفتهاند
: درجات و مقامات در دست خدا است و به هر کس که بخواهد میدهد ( نگا : کشّاف ) . «
ذُوالْعَرْشِ » : خالق و مالک عرش . دارای تخت و سریر سلطنت جهان هستی . «
الرُّوحَ » : وحی ( نگا : نحل / 2 ، شوری / 52 ) . « مِنْ أَمْرِهِ » : به فرمان
خود . « یَوْمَ التَّلاق » : روز قیامت است که در آن پیشینیان و پسینیان و زمینیان
و آسمانیان به همدیگر میرسند و یکدیگر را ملاقات میکنند ، و هر کسی با اعمالی که
کرده است رو به رو میشود و سزا و جزای آن را میبیند . یاء تلاقی در رسمالخطّ
قرآنی حذف شده است .
سوره غافر آیه 16
متن آیه :
یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ
مِنْهُمْ شَیْءٌ لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
ترجمه :
روز رویاروئی روزی است که مردمان ظاهر و آشکار میشوند ( و تمام پردهها و حجابها
کنار میروند و موانع مادی برچیده میشوند . بالاخره علاوه از سر بر آوردن مردم از
گورها ، درون و برون و خلوت و جلوت همه انسانها نمودار میگردد ) و چیزی از ( کار
و بار و رفتار و پندار ) ایشان بر خدا پنهان نمیماند . ( فریاد وحشتناکی را میشنوند
که میگوید : ) ملک و حکومت ، امروز از آن کیست ؟ ( پاسخ قاطعانه داده میشود که
) از آن خداوند یکتای چیره و توانا است .
توضیحات :
« یَوْمَ » : بدل از ( یَوْمَ ) قبلی است که مفعول به ( لِیُنذِرَ ) بود . «
بَارِزُونَ » : جمع بارز ، نمایان . آشکار . مراد این است که مردمان از گورها خارج
میگردند و ظاهر و نمایان میشوند و چیزی ایشان را از دیدها پنهان نمیدارد ( نگا
: طه / 106 ، ابراهیم / 21 و 48 ) . هستی و هویّت و اسرار و کردار انسانها روشن
و ظاهر میشود و هیچ چیزی مکتوم نمیماند ( نگا : کهف / 47 ، طارق / 9 ) .
سوره غافر آیه 17
متن آیه :
الْیَوْمَ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ لَا
ظُلْمَ الْیَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
ترجمه :
امروز هر کسی در برابر کاری که کرده است جزا و سزا داده میشود . هیچ گونه ستمی
امروز وجود نخواهد داشت . بیگمان خداوند سریعالحساب است ( و حساب و کتاب کسی را
از موقع مقرّر به تأخیر نمیاندازد ) .
توضیحات :
« تُجْزی . . . » : ( نگا : طه / 15 ، یونس / 52 ) .
سوره غافر آیه 18
متن آیه :
وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى
الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَلَا شَفِیعٍ یُطَاعُ
ترجمه :
( ای محمّد ! ) آنان را از روز نزدیک بترسان ( که قیامت است ) . آن زمانی که دلها
( از شدّت وحشت ) به گلوگاه میرسند ( و انگار از جای خود کنده و به بالا پرت شدهاند
) و تمام وجودشان مملوّ از خشم و اندوه میگردد ( خشم بر کسانی که ایشان را به
چنین سرنوشتی دچار کردهاند ، و خشم بر خود که به حرف دیگران گوش فرا دادهاند ، و
غم و اندوه بر روزگار هدر رفته و طلای عمر باخته شده ) . ستمگران نه دارای دوست
دلسوزند ، و نه دارای میانجیگری که میانجی او پذیرفته گردد .
توضیحات :
« یَوْمَ الأَزِفَةِ » : روز نزدیک . مراد قیامت است که به علّت نزدیک بودن آن
چنین نامیده شده است ( نگا : نجم / 57 ) . « إِذْ » : بدل از ( یَوْمَ ) است . «
الْحَنَاجِرِ » : جمع حَنْجَرَة ، حلقوم . گلوگاه . « الْقُلُوبُ لَدَی
الْحَنَاجِرِ » : این سخن کنایه از شدّت خوف و مضیقت است ( نگا : احزاب / 10 ) .
« کَاظِمِینَ » : فرو خورندگان خشم . کسانی که غم و اندوه را در سینهها حبس میکنند
. حال است . « حَمِیمٍ » : دوست صمیمی و دلسوز ( نگا : شعراء / 101 ) .
سوره غافر آیه 19
متن آیه :
یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی
الصُّدُورُ
ترجمه :
خداوند از دزدانه نگاه کردن چشمها و از رازی که سینهها در خود پنهان میدارند ،
آگاه است .
توضیحات :
« خَآئِنَةَ الأعْیُنِ » : خیانت چشمان و دزدانه نگاه کردن آنها . چشمان خائن و
بدنظر . در صورت اوّل ، واژه ( خَآئِنَة ) مصدر است ، و در صورت دوم اسم فاعل ، و
اضافه صفت به موصوف خود است و در اصل ( الأعْیُنَ الْخَآئِنَة ) است .
سوره غافر آیه 20
متن آیه :
وَاللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ
مِن دُونِهِ لَا یَقْضُونَ بِشَیْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
ترجمه :
خداوند به حق و عدل داوری میکند ، و کسانی را که به جای او به فریاد میخوانند (
به سبب عجز و ناتوانی ) کمترین داوری از دست ایشان ساخته نیست ( و اصلاً کارهای
نیستند تا داوری به پیش ایشان برده شود ) . تنها خدا شنوا و بینا است .
توضیحات :
« مِن دُونِهِ » : به جای او . بغیر از او . « لا یَقْضُونَ بِشَیْءٍ » : اصلاً
داوری نمیکنند . یعنی فرماندار و قاضیالقضات فقط خدا است و بس و دیگران جملگی
ضعیف و درماندهاند .
سوره غافر آیه 21
متن آیه :
أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ
کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ
قُوَّةً وَآثَاراً فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا کَانَ
لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ
ترجمه :
آیا در زمین به سیر و سیاحت نپرداختهاند تا ببینند سرانجام کار کسانی که پیش از
ایشان بودهاند به کجا کشیده است . آنان نیرویشان و آثارشان در زمین بیشتر از شما
بوده است و خداوند ایشان را به سبب گناهانشان گرفته و هلاک ساخته است و مدافعی در
برابر ( عذاب ) خدا نداشتهاند ( و کسی ایشان را از عذاب رهائی نداده است ) .
توضیحات :
« أَوَلَمْ یَسِیرُوا . . . » : ( نگا : یوسف / 109 ، حجّ / 46 ، روم / 9 ،
فاطر / 44 ) . « قُوَّةً وَ ءَاثَاراً » : از لحاظ نیرو تواناتر و از نظر تولیدات
کشاورزی و پیشرفت صنعتی و ترقّی علمی ، جلوتر بودهاند ( نگا : انبیاء / 79 و 81 ،
نمل / 16 و 17 و 20 ، سبأ / 10 و 12 ، شعراء / 128 و 129 ، روم / 9 ) . علاوه از
اشاره به آثار باستانی که تاریخ زنده و مدوّن است ، اشاره به تاریخ غیر مدوّن و
بلکه مدفون در دل زمین است و تخریب و زیر و رو شدن بارها و بارهای زمین را فریاد
میدارد . اگر در نظر داشته باشیم که ما حتّی تاریخ ده هزار سال مردمان روی زمین
را چنان که باید در دست نداریم ، آیا در عمر دهها هزار و صدها هزار و هزاران هزار
سال پیش بر کره زمین چه گذشته است ، خدا میداند و بس .
سوره غافر آیه 22
متن آیه :
ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانَت تَّأْتِیهِمْ رُسُلُهُم
بِالْبَیِّنَاتِ فَکَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِیٌّ شَدِیدُ
الْعِقَابِ
ترجمه :
این ( هلاک و عذاب ) بدان خاطر بوده است که پیغمبرانشان دلائل و براهین روشن برای
ایشان میآوردند و ارائه میدادند و آنان راه کفر در پیش میگرفتند ، و خدا ایشان
را گرفته و هلاک میکرد . چرا که او نیرومند شدید العقابی است .
توضیحات :
« تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ » : پیغمبرانشان دلائل و براهین را برای
ایشان میآوردند و همراه با دلائل و براهین به سویشان میرفتند . ( نگا : مائده /
32 ، حدید / 25 ) .
سوره غافر آیه 23
متن آیه :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ
مُّبِینٍ
ترجمه :
ما موسی را همراه با معجزات و دلیل روشن فرستادیم .
توضیحات :
« ءَایَاتِ » : معجزات . « سُلْطانٍ » : دلیل و حجّت ( نگا : هود / 96 ) .
سوره غافر آیه 24
متن آیه :
إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا
سَاحِرٌ کَذَّابٌ
ترجمه :
به سوی فرعون و هامان و قارون . ایشان گفتند : موسی جادوگر دروغگوئی است .
توضیحات :
« فِرْعَوْنَ وَ هَامَان وَ قَارُونَ » : فرعون ، سمبل حاکم ظالم ، هامان ، مظهر
درباریِ حیلهگر و طرّاح طرحها و نقشههای شیطانی ، و قارون ، نمونه ثروتمند مستکبر
و بیباور .
سوره غافر آیه 25
متن آیه :
فَلَمَّا جَاءهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا
اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْیُوا نِسَاءهُمْ وَمَا
کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ
ترجمه :
هنگامی که موسی از جانب ما حق را بدیشان رساند ، ( سردمداران کفر به پیروان خود )
گفتند : بکشید فرزندان کسانی را که همراه موسی ایمان آوردهاند ( تا دودمانشان از
صفحه روزگار زدوده گردد ) و زنانشان را زنده بگذارید ( تا به خدمتگزاری و کنیزی ما
مشغول شوند ) . لیکن نیرنگ کافران بینتیجه بوده و جز گمراهی نخواهد بود ( و
تیرشان پیوسته به سنگ خواهد خورد ، و طرحهای شیطانی آنان سرانجام دامنگیر خودشان
خواهد شد ) .
توضیحات :
« جَآءَهُم بِالْحَقِّ » : حق را برای ایشان آورد که مراد قوانین آسمانی و معجزات
دالّ بر نبوّت است . « أُقْتُلوا أَبْنَآءَ الَّذِینَ . . . » : کشتار دوم بنیاسرائیل
توسّط فرعون و فرعونیان مراد است ( نگا : تفسیر قاسمی ) . « فِی ضَلالٍ » :
سردرگمی است . هدر رفتن و بینتیجه شدن است .
سوره غافر آیه 26
متن آیه :
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَى
وَلْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی
الْأَرْضِ الْفَسَادَ
ترجمه :
فرعون ( به اطرافیان و مشاوران خود ) گفت : بگذارید من موسی را بکشم و او
پروردگارش را ( برای نجات خود از دست من ) به فریاد خواند . من از این میترسم که
آئین شما را تغییر دهد ، یا این که در زمین فساد را گسترش دهد و پراکنده سازد .
توضیحات :
« ذَرُونِی » : مرا رها کنید . مراد ممانعت به عمل نیاوردن و جلوگیری نکردن است
. « أَن یُظْهِرَ » : این که توسعه دهد و پخش و پراکنده سازد . « الْفَسَادَ » :
مرادشان آئین توحیدی یا یک انقلاب ضدّ استکباری است .
سوره غافر آیه 27
متن آیه :
وَقَالَ مُوسَى إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن
کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ
ترجمه :
موسی ( خطاب به فرعون و فرعونیان ) گفت : من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه
میبرم از دست هر متکبّری که به روز حساب و کتاب ( قیامت ) ایمان نداشته باشد .
توضیحات :
« عُذْتُ » : پناهنده میشوم . خود را در پناه میدارم .
سوره غافر آیه 28
متن آیه :
وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ
إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءکُم
بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّکُمْ وَإِن یَکُ کَاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَإِن
یَکُ صَادِقاً یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی
مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ
ترجمه :
مرد مؤمنی از خاندان فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت گفت : آیا مردی را
خواهید کشت بدان خاطر که میگوید : پروردگار من الله است ، در حالی که دلائل روشنی
و معجزات آشکاری از جانب پروردگارتان برایتان آورده است و به شما نموده است ؟ اگر
او دروغگو باشد ، دروغگوئیش دامنگیر خود او خواهد شد ، و اگر راستگو باشد ، برخی
از عذابهائی که شما را از آن میترساند گریبانگیرتان خواهد گشت . قطعاً خداوند کسی
را ( به راه نجات و رستگاری ) رهنمود نمیسازد که تجاوز کار و دروغپرداز باشد .
توضیحات :
« ءَالِ » : خاندان . « قَدْ جَآءَکُم بِالْبَیِّنَاتِ » : معجزات آشکاری را به
شما نشان داده است . دلائل روشنی را برایتان بیان داشته است . « یَعِدُکُمْ » :
شما را وعده میدهد . مراد وعده شرّ یا به عبارت دیگر وعید است . « إِنَّ اللهَ لا
یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ » : این عبارت دو پهلو است : اگر موسی متجاوز
و دروغگو باشد ، خدا او را رهنمود نمیسازد و مشمول هدایت الهی نخواهد شد . در این
صورت سر و کارش با خدا است و به شما نیازی برای کیفر دادن و کشتن او نیست . اگر
شما متجاوز و دروغپرداز باشید ، خدا شما را رهنمود نمیسازد و مشمول هدایت الهی
نخواهید شد . پس بیائید تا مسیر خود را از بدی به سوی نیکی تغییر دهید .
سوره غافر آیه 29
متن آیه :
یَا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظَاهِرِینَ فِی
الْأَرْضِ فَمَن یَنصُرُنَا مِن بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا
أُرِیکُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ
ترجمه :
( مرد مؤمن ادامه داد و گفت : ) ای قوم من ! امروز حکومت در دست شما است ، و در
این سرزمین پیروز و چیرهاید . امّا اگر عذاب سخت ( خانه برانداز و ریشهکن ساز )
الهی دامنگیرمان شود ، چه کسی ما را مدد و یاری خواهد کرد و برای رستگاریمان خواهد
کوشید ؟ ! فرعون گفت : من جز آنچه صلاح دیدهام و پیشنهاد کردهام صلاح نمیبینم و
به شما پیشنهاد نمیکنم ، و من جز به راه هدایت و منتهی به سعادت ، شما را رهنمود
نمیکنم . ( پس دستور من کشتن موسی است و باید اجرا شود ) .
توضیحات :
« الْمُلْکُ » : حکومت و سلطنت . شاهی . « ظَاهِرِینَ » : غالبین . چیرگان و
پیروزمندان . حال است « بَأْسِ » : عذاب شدید . « الرَّشَادِ » : هدایت . صواب و
صلاح .
سوره غافر آیه 30
متن آیه :
وَقَالَ الَّذِی آمَنَ یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ
عَلَیْکُم مِّثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ
ترجمه :
آن مرد با ایمان گفت : ای قوم من ! میترسم همان بلائی به شما برسد که در
روزگاران گذشته به گروهها و دستهها رسیده است .
توضیحات :
« مِثْلَ » : همانند . مراد همانند حادثه و بلا است . یعنی مضافی قبل از ( یَوْمِ
) محذوف است . « یَوْمِ الأحْزابِ » : مراد از ( یَوْم ) ایّام و روزگاران است ،
نه روز یا زمان واحدی . همچنین ایّام به معنی وقائع نیز آمده است ( نگا : تفسیر
روحالمعانی ) . « الأحْزَابِ » : ( نگا : غافر / 5 ) .
سوره غافر آیه 31
متن آیه :
مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ
وَالَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِّلْعِبَادِ
ترجمه :
از سزای عادتی همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنان بودهاند
( میترسم که گریبانگیرتان شود ) . خداوند نمیخواهد به بندگان ستم کند ( و نمیپسندد
که بندگانش هم به یکدیگر ستم کنند ) .
توضیحات :
« مِثْلَ دَأْبِ » : همانند عادت . مضافی پیش از ( دَأْبِ ) محذوف است
سوره غافر آیه 32
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ
التَّنَادِ
ترجمه :
ای قوم من ! بر شما از روز صدا زدن ( که قیامت است ) میترسم .
توضیحات :
« یَوْمَ التَّنَادِ » : مراد قیامت است . . . « التَّنَادِ » : اصل آن تنادی است
، به معنی صدا زدن . قیامتْ ( یَوْمَ التَّنَادِ ) : نامیده شده است ، چرا که در
آن : هر ملّتی را به نام پیغمبرش فریاد میدارند ؛ مردمان همدیگر را صدا میزنند و
به کمک میطلبند ؛ مردمان را برای گردهمایی در محشر صدا میزنند ؛ مردمان کافر
واویلا سر میدهند و نابودی را فریاد میدارند ، و . . .
سوره غافر آیه 33
متن آیه :
یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مَا لَکُم مِّنَ اللَّهِ
مِنْ عَاصِمٍ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
ترجمه :
آن روزی که پشت میکنید و میگریزید ، امّا هیچ پناهی جز خدا ( برای حفظ خود از
عذاب ) ندارید . آخر خدا کسی را که ( از راستای بهشت منحرف و ) گمراه سازد ، هیچ
راهنما و راهبری نخواهد داشت .
توضیحات :
« یَوْمَ » : بدل است . . . « تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ » : ( نگا : نمل / 80 ،
توبه / 25 ، انبیاء / 57 ) . . . « عَاصِم » ( نگا : یونس / 27 ، هود / 43 ) .
سوره غافر آیه 34
متن آیه :
وَلَقَدْ جَاءکُمْ یُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَیِّنَاتِ
فَمَا زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِّمَّا جَاءکُم بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَکَ قُلْتُمْ لَن
یَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولاً کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ
مُّرْتَابٌ
ترجمه :
پیش از این ، یوسف آیههای روشن و دلائل آشکاری را برای شما آورده بود ، امّا شما
پیوسته درباره آنچه آورده بود و ارائه داده بود شکّ و تردید میکردید ( و به دنبال
او راه نمیافتادید ) تا زمانی که از دنیا رفت ، گفتید : خداوند بعد از او دیگر
پیغمبری را برانگیخته نخواهد کرد . این چنین خداوند اشخاص متجاوز و متردّد را
گمراه و سرگشته میسازد .
توضیحات :
« الْبَیِّنَاتِ » : آیههای کتاب آسمانی . دلائل و براهین و معجزات . «
فَمَازِلْتُمْ فِی شَکٍّ » : پیوسته در شکّ و تردید بسر میبردید . « هَلَکَ » :
فوت کرد . « مُرْتَابٌ » : متشکّک و متردّد در دین .
سوره غافر آیه 35
متن آیه :
الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ
سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ کَبُرَ مَقْتاً عِندَ اللَّهِ وَعِندَ الَّذِینَ آمَنُوا
کَذَلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ
ترجمه :
آنان کسانیند که بدون هیچ دلیلی که ( از عقل یا نقل در دست ) داشته باشند ، در
برابر آیات الهی ( موضعگیری میکنند و ) به ستیز و کشمکش میپردازند . ( چنین جدال
بیاساس و نادرستی با آیات الهی ) موجب خشم عظیم خدا و کسانی خواهد شد که ایمان
آورده باشند . این گونه خداوند بر هر دلی که خود بزرگبین و زورگو باشد ، مهر مینهد
( و حسّ تشخیص را از آن میگیرد ) .
توضیحات :
« الَّذِینَ » : منصوب و بدل از ( مَنْ ) است ، و یا مرفوع و خبر مبتدای محذوف
است و در اصل چنین است : هُمُ الَّذِینَ . یا مبتدا است و جمله ( کَبُرَ مَقْتاً )
خبر آن است . « سُلْطَانٍ » : حجّت و برهان . « کَبُرَ مَقْتاً » : فاعل ( کَبُرَ
) ضمیر مستتری است که به جدال مفهوم از ( یُجَادِلُونَ ) برمیگردد . و یا به (
مَنْ ) . یعنی : کَبُرَ مَقْتُهُ . « یَطْبَعُ » : مهر مینهد ( نگا : اعراف /
101 ، روم / 59 ) . « قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ » : اضافه موصوف به صفت خود
است .
سوره غافر آیه 36
متن آیه :
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا هَامَانُ ابْنِ لِی صَرْحاً
لَّعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ
ترجمه :
فرعون ( از قتل موسی موقّتاً دست کشید ، ولی بر مرکب غرور سوار شد و ) گفت : ای
هامان ! برای من بنای مرتفعی بساز ، شاید من به وسائلی دست یابم ( که با آنها به
سوی خدای موسی بالا روم ) .
توضیحات :
« صَرْحاً » : کاخ عظیم . بنای مرتفع ( نگا : نمل / 44 ، قصص / 38 ) . «
الأسْبَاب » : وسائل ( نگا : بقره / 166 ، ص / 10 ) . راههای شناخت و دستیابی
به چیزی .
سوره غافر آیه 37
متن آیه :
أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلَهِ
مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ کَاذِباً وَکَذَلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ
عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِیلِ وَمَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبَابٍ
ترجمه :
وسائل ( صعود به ) آسمانها ، تا به خدای موسی بنگرم و از او آگاه شوم ، هر چند که
من گمانم بر این است که موسی دروغگو است . این چنین ، کارهای بد فرعون در نظرش آراسته
و پیراسته گشته ، و او از راه ( حق ) بازداشته شده بود ، و توطئه و نیرنگ فرعون (
و فرعونیان ) جز به زیان و نابودی نینجامید .
توضیحات :
« أَسْبَابَ » : بدل است . « أَطَّلِعَ » : بنگرم . باخبر شوم . « تَبَابٍ » :
خسران و زیان . هلاک و نابودی .
سوره غافر آیه 38
متن آیه :
وَقَالَ الَّذِی آمَنَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ
أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشَادِ
ترجمه :
مرد با ایمان گفت : ای قوم من ! از من پیروی کنید تا شما را به راه صحیح هدایت
کنم .
توضیحات :
« الرَّشَادِ » : ( نگا : غافر / 29 ) . رَشاد و رُشد مذکور در ( بقره / 256 )
یکی است .
سوره غافر آیه 39
متن آیه :
یَا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا
مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ
ترجمه :
ای قوم من ! این حیات دنیوی کالای ناچیزی ( و توشه اندکی و خوشی گذرائی ) است ، و
آخرت سرای ماندگاری و استقرار است .
توضیحات :
« مَتَاعٌ » : توشهای که سواری برای مسافرت با خود برمیدارد ( نگا : المنتخب )
. کالای اندک . لذّت گذرا . بهرهای ناچیز . « دَارُالْقَرَارِ » : سرای همیشگی و
ماندگاری . خانه استقرار و جاودانگی .
سوره غافر آیه 40
متن آیه :
مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلَا یُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا
وَمَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ
یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ
ترجمه :
هر کس عمل بدی انجام دهد ، ( در آخرت ) جز همسان آن ، کیفر داده نمیشود ، ولی هر
کس کار خوبی انجام دهد ، خواه مرد باشد یا زن - به شرط این که مؤمن باشد - چنین
کسانی به بهشت میروند و در آنجا نعمت و روزی بدیشان بدون حساب و کتاب عطاء میگردد
.
توضیحات :
« بِغَیْرِ حِسَابٍ » : ( نگا : آلعمران / 27 ، نور / 38 ، ص / 39 ، زمر / 10
) .
سوره غافر آیه 41
متن آیه :
وَیَا قَوْمِ مَا لِی أَدْعُوکُمْ إِلَى النَّجَاةِ
وَتَدْعُونَنِی إِلَى النَّارِ
ترجمه :
ای قوم من ! چه خبر است ؟ من شما را به سوی نجات و رستگاری میخوانم و شما مرا
به سوی آتش دوزخ میخوانید ؟ !
توضیحات :
« مَا لِی ؟ » : چه چیز میبینم ؟ چه خبر است ؟ چه شده است ؟ به من بگوئید که
.
سوره غافر آیه 42
متن آیه :
تَدْعُونَنِی لِأَکْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِکَ بِهِ مَا
لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَى الْعَزِیزِ الْغَفَّارِ
ترجمه :
مرا فرا میخوانید تا خدا را باور ندارم ، و انبازی برای او قرار دهم که اطّلاعی
از آن نداشته و ( دلیل و برهانی از کتابهای آسمانی بر صحّت معبود بودنش سراغ )
ندارم . در حالی که من شما را به سوی ( پرستش خداوند ) باعزّت و با مغفرت فرا میخوانم
.
توضیحات :
« أُشْرِکَ بِهِ مَا . . . » : ( نگا : حجّ / 71 ) .
سوره غافر آیه 43
متن آیه :
لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِی إِلَیْهِ لَیْسَ لَهُ
دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا وَلَا فِی الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ
وَأَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ
ترجمه :
قطعاً چیزهائی که مرا به سوی آنها فرا میخوانید ، نه در دنیا دعوتی دارند و نه
در آخرت . ( در دنیا دیده یا شنیده نشده است که بتها پیغمبرانی را به سوی مردم
فرستاده باشند تا ایشان را توسّط انبیاء به پرستش خود دعوت کنند و بدین وسیله حق
الوهیّت داشته باشند ، و در آخرت هم کسی را برای دادگاهی و حسابرسی خویش به سوی
خود نمیخوانند ) و بازگشت ما در آخرت تنها به سوی خدا است و بس . و ( باید بدانید
که ) اسرافکاران ، دوزخی و همدم آتشند .
توضیحات :
« لاجَرَمَ » : به ناچار . قطعاً ( نگا : هود / 22 ، نحل / 23 و 62 و 109 ) . «
دَعْوَةٌ » : فرا خواندن . مراد فرا خواندن مردمان برای پرستش در دنیا و دادگاهی
در آخرت است . به عبارت دیگر ، بتها نه فرستادگانی به سوی مردمان برای اطاعت از
خود روانه کردهاند ، و نه در آخرت میتوانند مردمان را به دادگاهی خوانند ( نگا :
کهف / 52 ، قصص / 64 ، فاطر / 14 ) . لذا اله و معبودِ کسی نمیتوانند باشند .
امّا الله ، هم در دنیا پیغمبرانی به سوی مردمان روانه فرموده است و ایشان را به
پرستش خویش فرا خوانده است ، و هم در آخرت مردمان را به دادگاه قیامت فرا میخواند
و دادرسی میفرماید ( نگا : اسراء / 52 ، روم / 25 ) . دعاء . در این صورت مضاف
محذوف است و تقدیر چنین است : لَیْسَ لَهُ إِسْتِجابَةُ دَعْوَة . ( نگا : نمل /
62 ، فاطر / 14 ) . « مَرَدَّ » : ( نگا : رعد / 11 ، روم / 43 ، شوری / 44 و 47
، مریم / 76 ) .
سوره غافر آیه 44
متن آیه :
فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ وَأُفَوِّضُ
أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
ترجمه :
به زودی آنچه من به شما میگویم به خاطر خواهید آورد ( و به صدق گفتار من پی
خواهید برد ) . من کار و بار خود را به خدا وا میگذارم و حوالت میدارم . خداوند
بندگان را میبیند ( و پندار و گفتار و کردارشان را میپاید ) .
توضیحات :
« أُفَوِّضُ » : واگذار میکنم . میسپارم .
سوره غافر آیه 45
متن آیه :
فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وَحَاقَ
بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ
ترجمه :
خداوند ( چنین بنده مؤمنی را تنها نگذاشت و ) او را از سوء توطئهها و نیرنگهای
ایشان محفوظ و مصون داشت ، ولی عذاب بدی خاندان فرعون را در بر گرفت .
توضیحات :
« سَیِّئَاتِ » : بدیها . مراد شکنجهها و کیفرها و بلاها است . « حَاقَ » : در
بر گرفت . گریبانگیر گردید ( نگا : انعام / 10 ، هود / 8 ، نحل / 34 ) .
سوره غافر آیه 46
متن آیه :
النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّاً وَعَشِیّاً
وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ
ترجمه :
و آن آتش دوزخ است که بامدادان و شامگاهان آنان بدان عرضه میشوند . ( این عذاب
برزخ ایشان است ) و امّا روزی که قیامت برپا میشود ( خدا به فرشتگان دستور میدهد
) خاندان فرعون ( و پیروان او ) را به شدیدترین عذاب دچار سازید .
توضیحات :
« النَّارُ » : بدل از ( سُوءُ الْعَذَابِ ) است . « یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا » :
به آتش نموده میشوند . مراد این است که بامدادان و شامگاهان منزل و مأوای آینده
آنان در دوزخ را بدانان نشان میدهند . همان گونه که رسول اکرم خبر داده است :
إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذا مَاتَ عُرِضَ عَلَیْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَداه وَالْعَشِیِّ
، إِنْ کانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَمِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ ، وَ إِنْ کانَ مِنْ
أَهْلِ النَّارِ فَمِنْ أَهْلِ النَّارِ ، فَیُقالُ هذا مَقْعَدُکَ حَتّی
یَبْعَثَکَ اللهُ یَوْمَ الْقَیَامَةِ . « أَشَدَّ الْعَذَابِ » : اضافه صفت به
موصوف خود است .
سوره غافر آیه 47
متن آیه :
وَإِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ
الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم
مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً مِّنَ النَّارِ
ترجمه :
( خاطر نشان ساز ) زمانی را که در آتش دوزخ ( دوزخیان ) با همدیگر به کشمکش و
پرخاشگری میپردازند . ضعفاء ( یعنی پیروان دنیوی ) به مستکبران ( یعنی رؤسای
دنیوی ) میگویند : ما پیروان شما بودیم ، آیا ( هم اینک ای سردمداران ) بخشی از
عذاب را به جای ما پذیرا میگردید و به گردن میگیرید ؟
توضیحات :
« یَتَحَآجُّونَ » : کشمکش میکنند . سخنان پرخاشگرانه میگویند . بگو مگو میکنند
. « الضُّعَفَآءُ » : مراد پیروان و مقلّدان دنیوی است . « ألَّذِینَ
اسْتَکْبَرُوا » : مراد رؤساء و سردمداران دنیوی است . « مُغْنُونَ عَنَّا » : (
نگا : ابراهیم / 21 ) .
سوره غافر آیه 48
متن آیه :
قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیهَا
إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبَادِ
ترجمه :
مستکبران ( پاسخ میدهند و ) میگویند : ما و شما همگی در این آتش دوزخ هستیم ( و
سرنوشت مشترکی داریم ) . خداوند در میان بندگان ( خود عادلانه ) داوری کرده است (
و سهم هر یکی را از عذاب چنان که باید داده است ) .
توضیحات :
« حَکَمَ » : داوری کرده است و دادگاهی و دادرسی نموده است .
سوره غافر آیه 49
متن آیه :
وَقَالَ الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ
ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِّنَ الْعَذَابِ
ترجمه :
دوزخیان به نگهبانان دوزخ میگویند : شما از پروردگارتان درخواست کنید که یک روز
( بلی فقط یک روز ) عذاب را از ما بردارد .
توضیحات :
« أُدْعُوا » : درخواست کنید ( نگا : اعراف / 55 ، غافر / 50 ) . « یُخَفِّفْ »
: تخفیف بدهد و کم کند . بردارد .
سوره غافر آیه 50
متن آیه :
قَالُوا أَوَلَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُم
بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ
إِلَّا فِی ضَلَالٍ
ترجمه :
( نگهبانان دوزخ به آنان ) میگویند : آیا پیغمبران شما آیههای روشن و دلائل
آشکاری را برای شما نمیآوردند ؟ میگویند : آری . میگویند : پس خودتان درخواست
کنید ، ولی درخواست کافران ( به جائی نمیرسد و بیفایده است و ) جز سردرگمی نتیجهای
ندارد .
توضیحات :
« دُعَآءُ » : درخواست ( نگا : فصّلت / 51 ) . « ضَلالٍ » : سردرگمی . ضائع شدن
و هدر رفتن . « وَ مَا دُعَآءُ الْکَافِرِینَ إِلاّ فِی ضَلالٍ » : این جمله میتواند
مقول قول نگهبانان دوزخ و یا این که خدا باشد .
سوره غافر آیه 51
متن آیه :
إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی
الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ
ترجمه :
ما قطعاً پیغمبران خود را و مؤمنان را در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان بپا
میخیزند یاری میدهیم و دستگیری میکنیم .
توضیحات :
« الأشْهادُ » : جمع شَهید ، گواهان . از جمله گواهان ، فرشتگان و انبیاء و شهداء
هستند ( نگا : هود / 18 ، زمر / 69 ) .
سوره غافر آیه 52
متن آیه :
یَوْمَ لَا یَنفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ
وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
ترجمه :
آن روزی که عذرخواهی ستمگران بدیشان سودی نمیرساند ، و نفرین ( و طرد از رحمت
خدا ) بهره آنان خواهد بود و سرای بد ( دوزخ ) از آن ایشان خواهد شد .
توضیحات :
« سُوءُ الدَّارِ » : سرای بد . اضافه صفت به موصوف است . « اللَّعْنَةُ » : دوری
از رحمت خدا و طرد از لطفالله .
سوره غافر آیه 53
متن آیه :
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِی
إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ
ترجمه :
ما به موسی هدایتهائی ( در مسیر انجام رسالتش ) عطاء کردیم و بنیاسرائیل را
وارثان کتاب ( تورات ) نمودیم .
توضیحات :
« الْهُدی » : مصدر است و به معنی : هدایت و رهنمود ، یا هدایتها و رهنمودها .
مراد از آن ، نبوّت و معجزات و دستورالعملهای زندگی خداپسندانه ، و بالاخره هر
چیزی است که با آن ، میتوان مردمان را به راه یزدان هدایت و راهنمائی کرد و
مهمّترین آنها تورات است . « الْکِتَابَ » : مراد تورات ، و یا همه کتابهائی است
که بر پیغمبران بنیاسرائیل نازل شده است . از قبیل : زبور و صحف و تورات و انجیل
.
سوره غافر آیه 54
متن آیه :
هُدًى وَذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ
ترجمه :
( کتابی که ) راهنما و اندرزگوی خردمندان بود .
توضیحات :
« هُدیً وَ ذِکْری » : مصدر و مفعول له بشمارند ، یعنی : کتاب تورات یا کتابهای
آسمانی دیگر را برای راهنمائی و اندرزگوئی در اختیار بنیاسرائیل قرار دادیم . یا
این که مصدر و به عنوان اسم فاعل ، یعنی هادی و مذکِّر به کار رفته و حال بشمارند
که معنی آن در بالا گذشت .
سوره غافر آیه 55
متن آیه :
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ
لِذَنبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ
ترجمه :
پس ( ای محمّد ! بر اذیّت و آزار کفّار و ناملایمات روزگار ) شکیبائی کن ، چرا که
وعده خدا ( در امر کمک به پیغمبران خود و مؤمنان بدیشان ، تخلّفناپذیر و ) حق است
. و آمرزش گناهانت را بخواه ، و بامدادان و شامگاهان به سپاس و ستایش پروردگارت
بپرداز .
توضیحات :
« إِسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ . . . » : این گونه تعبیرات قرآنی در مورد پیغمبر اسلام
و سایر پیغمبران ، اشاره به : ( حَسَنَاتُ الأبْرَارِ ، سَیِّئَاتُ
الْمُقَرَّبِینَ ) است . یک لحظه غفلت و یک ترک اولی در مورد انبیاء جائز نیست و
باید از آن استغفار کنند ( نگا : محمّد / 19 ، فتح / 2 ، نصر / 3 ) . پیغمبر
اسلام نیز به مقتضی بشریّت تصرّفات و اعمالی داشته است که برای افراد عادی خوب و
یا چیز سادهای بوده و برای وجود مبارک او گناه و چیز مهمّی محسوب شده است و مورد
عتاب پروردگار قرار گرفته است ( نگا : انعام / 33 - 35 ، انفال / 67 و 68 ، توبه
/ 43 ، 113 ، احزاب / 37 ، تحریم / 1 ، عبس / 1 - 10 ) .
سوره غافر آیه 56
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ
سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ
فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
ترجمه :
کسانی که بدون دلیلی که ( از سوی خدا ) در دست داشته باشند ، درباره آیات الهی به
ستیزهگری و کشمکش میپردازند ، در سینههایشان جز برتری جوئی نیست و هرگز هم به
برتری نمیرسند . پس ( از شرّ این گونه افراد خودخواه و برتری طلب ) خود را در
پناه خدا دار که او ( سخنان بیاساس ایشان را ) میشنود و ( توطئههای
ناجوانمردانه آنان را ) میبیند .
توضیحات :
« ءَایَاتِ » : آیههای کتاب آسمانی . دلائل و براهین الهی . « إِن فِی
صُدُورِهِمْ . . . » : حرف ( إِنْ ) نافیهاست . « کِبْرٌ » : تکبّر . برتری و
ریاست مراد است .
سوره غافر آیه 57
متن آیه :
لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ
خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ
ترجمه :
قطعاً آفرینش آسمانها و زمین ( از عدم در آغاز خلقت ) بسی دشوارتر است از آفرینش
مردمان ( در پایان این جهان برای شروع زندگی در آن جهان ) و لیکن بیشتر مردمان (
که کفّار و مشرکانند چنین چیزی را درست ) نمیدانند .
توضیحات :
« لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ » : این قسمت آیه ، اشاره به سرآغاز آفرینش
جهان توسّط یزدان است . « خَلْقِ النَّاسِ » : اشاره به پایان این جهان و آفرینش
دوباره مردمان است .
سوره غافر آیه 58
متن آیه :
وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ وَالَّذِینَ
آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِیءُ قَلِیلاً مَّا تَتَذَکَّرُونَ
ترجمه :
آنان که چشمانشان ( از دیدن حق ) کور است ، با آنان که ( حق را ) میبینند ، و
کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای نیکو کردهاند ، با کسانی که بدکار و بزهکارند
یکسان نیستند . امّا شما ( بر اثر خودخواهی و زشتکاری ) کمتر پند میگیرید ( و
متوجّه حقیقت میشوید ) .
توضیحات :
« قَلِیلاً مَا تَتَذَکَّرُونَ » : ( نگا : اعراف / 3 ، نمل / 62 ) .
سوره غافر آیه 59
متن آیه :
إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ لَّا رَیْبَ فِیهَا
وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ
ترجمه :
روز قیامت قطعاً فرا میرسد و شکّی در آن نیست ، ولی بیشتر مردم تصدیق نمیکنند
.
توضیحات :
« لا رَیْبَ فِیهَا » : تأکید سوم است . یعنی فرا رسیدن قیامت با سه تأکید در
جمله همراه است : إِنَّ ، لام لآتِیَةٌ ، و شبه جمله لا رَیْبَ فِیهَا .
سوره غافر آیه 60
متن آیه :
وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ
الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ
ترجمه :
پروردگار شما میگوید : مرا به فریاد خوانید تا بپذیرم . کسانی که خود را بزرگتر
از آن میدانند که مرا به فریاد خوانند ، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت .
توضیحات :
« أُدْعُونِی » : مرا به فریاد خوانید . مرا به کمک بطلبید . رفع نیازمندیها و
حلّ مشکلات خود را از من بخواهید . « عِبَادَتی » : عبادت من . عبادت در اینجا به
معنی دعاء است ، چرا که دعاء مغز عبادت است همان گونه که رسول اکرم فرموده است :
الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ . « دَاخِرِینَ » : ( نگا : نحل / 48 ، صافّات /
18 ، نمل / 87 ) .
سوره غافر آیه 61
متن آیه :
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا
فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ
وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ
ترجمه :
خداوند کسی است که شب را برای شما آفرید تا در آن بیاسائید و بیارامید ، و روز را
روشن گردانید ( تا در آن به فعّالیّت و کار و کوشش بپردازید ) . خداوند نسبت به
مردم فضل و کرم دارد ، ولیکن بیشتر مردم شکرگزاری نمیکنند .
توضیحات :
« لِتَسْکُنُوا فِیهِ » : ( نگا : یونس / 67 ، قصص / 73 ) . « مُبْصِراً » :
روشن . تابان ( نگا : یونس / 67 نمل / 86 ) .
سوره غافر آیه 62
متن آیه :
ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لَّا
إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ
ترجمه :
آن ( که دهنده نعمتها است ) الله ، پروردگار شما ، و آفریدگار همه اشیاء است و جز
او معبودی نیست . پس چگونه ( از عبادت او ) برگردانده میشوید و ( از حق ) به کدام
سو منحرف گردانده میشوید ؟
توضیحات :
« فَأنَّی تُؤْفَکُونَ » : ( نگا : انعام / 95 ، یونس / 34 ، فاطر / 3 ) .
سوره غافر آیه 63
متن آیه :
کَذَلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ
یَجْحَدُونَ
ترجمه :
کسانی که ( در میان ملّتهای گذشته ) آیات خدا را نمیپذیرفتهاند ، به همین شکل (
زشت و بیدلیل ، از حق ) منحرف و رویگردان میشدهاند .
توضیحات :
« یُؤْفَکُ » : استعمال فعل مضارع به جای ماضی ، برای به تصویر کشیدن شکل زشت و
ناپسندی است که منحرفان بر آن بودهاند ( نگا : المصحف المیسّر ) .
سوره غافر آیه 64
متن آیه :
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً
وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُم مِّنَ
الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ
الْعَالَمِینَ
ترجمه :
خدا آن کسی است که زمین را جایگاه و قرارگاه شما کرد ، و آسمان را به شکل خیمه و
خرگاه ساخت ، و شما را شکل بخشید و شکلهایتان را زیبا بیافرید ، و خوراکیهای
پاکیزه نصیبتان نمود . آن که چنین ( الطافی ) در حق شما کرده است الله است . پس
بالا و والا خداوند تعالی است که پروردگار جهانیان است .
توضیحات :
« قَرَاراً » : قرارگاه . محلّ زندگی . « بِنَآءً » : ساختمان برافراشته . خیمه و
خرگاه . با توجّه به معنی اخیر ، کرویّت فضا نیز در مدّ نظر است . « فَتَبَارَکَ
اللهُ » : ( نگا : اعراف / 54 ، مؤمنون / 14 ، فرقان / 1 و 10 و 61 ) .
سوره غافر آیه 65
متن آیه :
هُوَ الْحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ
مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ترجمه :
زنده جاوید او است . جز او خدائی وجود ندارد ، پس او را به فریاد خوانید و عبادت
را خاصّ او بدانید . سپاس و ستایش الله را سزا است که پروردگار جهانیان است .
توضیحات :
« الْحَیُّ » : ( نگا : بقره / 255 ، آلعمران / 2 ، طه / 111 ، فرقان / 58 )
. « فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ » : ( نگا : اعراف / 29 ، یونس / 22 ،
عنکبوت / 65 ، لقمان / 32 ، زمر / 2 و 11 ، غافر / 14 ) .
سوره غافر آیه 66
متن آیه :
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ
مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءنِیَ الْبَیِّنَاتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرْتُ أَنْ
أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ
ترجمه :
بگو : من بازداشته شدهام از این که معبودهائی را بجز خدا بپرستم که شما آنها را
به فریاد میخوانید ، از آن زمانی که آیات روشن و دلائل آشکاری از جانب پروردگار
برایم آمده است ، و به من فرمان داده شده است که خاشعانه و خاضعانه تسلیم پروردگار
جهانیان گردم .
توضیحات :
« تَدْعُونَ » : ( نگا : انعام / 56 ، اعراف / 37 و 194 و 197 ) . « أُسْلِمَ »
: تسلیم شوم . فرمانبردار گردم ( نگا : بقره / 112 ، آلعمران / 83 ، نساء / 125
) .
سوره غافر آیه 67
متن آیه :
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن
نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا
أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ
وَلِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
ترجمه :
خدا کسی است که شما را از خاک میآفریند ، سپس ( خاک را ) به منی تبدیل میگرداند
، و بعد ( منی را ) به زالو گونهای تبدیل مینماید ، و آن گاه به شکل نوزادی ( از
شکم مادرانتان ) بیرونتان میآورد . بعد ( شما را زنده نگاه میدارد ) تا میرسید
به کمال قوّت خود ، آن گاه پیر میشوید - برخی از شما پیش از آن مرحله میمیرند و
( باز هم شما را زنده نگاه میدارد ) تا به وقت معیّن ( اجل تامّ ) میرسید . امید
است شما ( درسهای عبرت و نشانههای قدرتی را که در این احوال و اطوار است ) بفهمید
.
توضیحات :
« خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ » : مراد آفرینش ابوالبشر آدم است ، و یا مراد آفرینش
یکایک مردمان از خاک از راه تغذیه اشیائی است که در اصل از خاک هستند . « عَلَقَةٍ
» : ( نگا : حجّ / 5 ، المؤمنون / 14 ) . « أَجَلاً مُّسَمّیً » : مرگ طبیعی هر
شخصی . قیامت . « وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسَمّیً وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ »
: اگر مراد از ( أَجَلاً مُّسَمّیً ) قیامت باشد ، معنی این جمله عبارت است از :
تا به مدّت معیّن قیامت میرسید و حق و حقیقت را چنان که هست فهم میکنید ( نگا :
المیزان ) .
سوره غافر آیه 68
متن آیه :
هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَى أَمْراً
فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ
ترجمه :
او کسی است که زندگی میبخشد و میمیراند ، و هنگامی که خواست کاری انجام پذیرد ،
تنها بدو میگوید : باش . پس میشود .
توضیحات :
« قَضَی أَمْراً . . . » : ( نگا : بقره / 117 ، آلعمران / 47 ، مریم / 35 )
.
سوره غافر آیه 69
متن آیه :
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ
اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ
ترجمه :
مگر نمیبینی کسانی که درباره آیات خدا به کشمکش و ستیز میپردازند ، چگونه ( از
تفکّر و تعقّل حق ) بازگردانده میشوند ؟
توضیحات :
« أَنَّی یُصْرَفُونَ » : ( نگا : یونس / 32 ، زمر / 6 ) .
سوره غافر آیه 70
متن آیه :
الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا
بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ
ترجمه :
کسانی که کتابهای آسمانی و چیزهائی را که به همراه پیغمبران فرو فرستادهایم
تکذیب میدارند ، به زودی ( نتیجه شوم کار خود را ) خواهند فهمید .
توضیحات :
« الْکِتَابِ » : قرآن . کتابهای آسمانی به طور کلّی . « مَآ أَرْسَلْنَا » :
مراد سائر کتب آسمانی است با توجّه به این که ( الْکِتَابِ ) قرآن باشد . یا منظور
وحی و شرائع است با توجّه به معنی دوم ( الْکِتَابِ ) .
سوره غافر آیه 71
متن آیه :
إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ
یُسْحَبُونَ
ترجمه :
آن زمان که غلّها و زنجیرها در گردن دارند و روی زمین کشیده میشوند .
توضیحات :
« الأغْلالُ » : ( نگا : اعراف / 157 ، رعد / 5 ، سبأ / 33 ) . « السَّلاسِلُ »
: جمع سِلْسِلَة ، زنجیرها . « یُسْحَبُونَ » : روی زمین کشیده میشوند ( نگا :
قمر / 48 ) .
سوره غافر آیه 72
متن آیه :
فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ
ترجمه :
در آب بسیار داغ برافروخته و سپس در آتش تافته میگردند .
توضیحات :
« یُسْجَرُونَ » : تمام وجودشان پر از آتش میگردد . برافروخته و تافته میشوند
.
سوره غافر آیه 73
متن آیه :
ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تُشْرِکُونَ
ترجمه :
آن گاه بدیشان میگویند : آن چیزهائی را که انباز خدا میکردید ( و میپرستیدید )
کجایند ؟
توضیحات :
« کُنتُمْ تُشْرِکُونَ » : انباز خدا میدانستید . مراد از انباز قرار دادن ،
پرستیدن است .
سوره غافر آیه 74
متن آیه :
مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ
نَکُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئاً کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِینَ
ترجمه :
( همان انبازهائی که ) غیر از خدا ( میپرستیدید ) . میگویند : از ما نهان شدهاند
و هدر رفتهاند ، بلکه اصلاً ما قبلاً ( در دنیا ) چیزی را که ارزش و مقامی داشته
باشد ( نپرستیدهایم . چیزهائی را که پرستش میکردهایم اوهام و خیالاتی بیش نبودهاند
) . خدا این چنین کافران را سرگشته میسازد .
توضیحات :
« ضَلُّوا » : گم شدهاند . نهان و پنهان گشتهاند . « لَمْ نَکُن نَّدْعُو مِن
قَبْلُ شَیْئاً » : قبلاً چیزی را نمیپرستیدهایم . مراد کفّار از این گفتار ،
این است که جز خدا هر چه را پرستیدهاند حقیقت و اصلی نداشته و پنداری بیش نبوده
است . الف زائدی در رسمالخطّ قرآنی در آخر ( نَدْعُو ) است .
سوره غافر آیه 75
متن آیه :
ذَلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ
بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَمْرَحُونَ
ترجمه :
این ( عذابی که در آن هستید ) به سبب شادمانیهای ناپسند و بیجائی است که ( در
برابر اموال دنیا ) در زمین میکردید ( تا بدانجا که اموال دنیا ، اهوال آخرت را
از یادتان برده بود ، و به انجام معاصی و گناهانتان کشانده بود ) و نیز به سبب
نازشها و بالشهائی است که ( در برابر انجام بزهکاریها و زشتکاریها ) مینمودید ( و
ارتکاب معاصی و اقدام به اذیّت و آزار دیگران را نشانه قوت و قدرت و عظمت خود میدیدید
) .
توضیحات :
« بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ . . . » : مراد فرح و شادی مذموم است ، مثل شادمانی
مغرورانهای که در برابر به دست آوردن اموال و امتعه دنیا برای بعضیها حاصل میشود
تا بدانجا که آخرت را از یادشان میبرد و کارشان را به انجام گناهان میکشاند (
نگا : آلعمران / 188 ، انعام / 44 ، هود / 10 ، قصص / 76 ) یا شادی حاصل از
مصیبت و رنج دیگران ( نگا : آلعمران / 120 ، توبه / 50 و 81 ) . « بِمَا کُنتُمْ
تَمْرَحُونَ » : مراد خُیَلاء و تفاخر و افاده بر مردم است ( نگا : اسراء / 37 ،
لقمان / 18 ) .
سوره غافر آیه 76
متن آیه :
ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا
فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ
ترجمه :
( به کافران دستور داده میشود ) از درهای دوزخ داخل شوید و جاودانه در آنجا
بمانید . جایگاه متکبّران چه بد جایگاهی است .
توضیحات :
« مَثْوَی » : ( نگا : آلعمران / 151 ، نحل / 29 ، عنکبوت / 68 ) .
سوره غافر آیه 77
متن آیه :
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا
نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا
یُرْجَعُونَ
ترجمه :
( ای محمّد ! ) شکیبا باش . وعده خدا حق است ( و عذاب را گریبانگیر کفّار میسازد
) . این عذابی را که ایشان را بدان وعده دادهایم ، یا قسمتی از آن را به تو مینمایانیم
( و در روزگار حیات تو انجام میپذیرد ) یا این که تو را میمیرانیم و ( تو آن را
نخواهی دید . چه آن را ببینی و چه آن را نبینی مهمّ نیست . چرا که ) به سوی ما
برگردانده میشوند .
توضیحات :
« نَتَوَفَّیَنَّکَ » : تو را میمیرانم .
سوره غافر آیه 78
متن آیه :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِکَ مِنْهُم
مَّن قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ وَمَا کَانَ
لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاء أَمْرُ
اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ
ترجمه :
پیش از تو پیغمبرانی را ( برای رهنمود مردمان ) فرستادهایم . سرگذشت بعضیها را
برای تو بازگو کرده و سرگذشت برخیها را برای تو بازگو نکردهایم . هیچ پیغمبری حق
نداشته است معجزهای را ( که قوم او پیشنهاد کردهاند ) نشان دهد مگر به فرمان خدا
. زمانی هم فرمان خدا ( مبنی بر ارائه آن معجزه صادر شده است و پیشنهاد کنندگان
ایمان نیاوردهاند ) دادگرانه داوری شده است . ( بدین معنی که خدا پیغمبران و
مؤمنان را نجات داده است ) و آن وقت باطلگرایان ( هلاک و ) زیانمند گشتهاند .
توضیحات :
« قَصَصْنَا » : بازگو کردهایم . « مَا کَانَ لِرَسُولٍ » : هیچ پیغمبری حق
نداشته است . هیچ پیغمبری را نسزیده است . « ءَایَةٍ » : مراد معجزه پیشنهادی
دیگران است . « قُضِیَ بِالْحَقِّ » : دادگرانه داوری شده است . یعنی خدا پیغمبران
و ایمانداران را از مهلکه نجات داده است و کفّار و معاندان را نابود نموده است (
نگا : هود / 43 و 76 و 101 ) . « هُنَالِکَ » : آنجا . آن وقت . این واژه به عنوان
ظرف مکان و ظرف زمان به کار میرود ( نگا : آلعمران / 38 ، اعراف / 119 ، یونس
/ 30 ، فرقان / 13 ، احزاب / 11 ) . « فَإِذَا جَآءَ أَمْرُ اللهِ قُضِیَ
بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ » : معنی دیگر این بخش از آیه چنین
است : هنگامی که فرمان خدا صادر شد و قیامت بپا شد ، دادگرانه داوری میگردد ، و
آنجا باطلگرایان زیانمند میگردند .
سوره غافر آیه 79
متن آیه :
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعَامَ
لِتَرْکَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ
ترجمه :
خدا کسی است که چهارپایان را برای شما آفریده است تا سوار برخی از آنها شوید و برخی
از آنها را بخورید .
توضیحات :
« جَعَلَ » : آفریده است ( نگا : نحل / 5 ) .
سوره غافر آیه 80
متن آیه :
وَلَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَلِتَبْلُغُوا عَلَیْهَا
حَاجَةً فِی صُدُورِکُمْ وَعَلَیْهَا وَعَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ
ترجمه :
و برای شما در آنها منافع زیاد و قابل توجّه دیگری است ( همچون : شیر ، پشم ،
پوست ، و غیره ) و منظور دیگر ( از آفرینش آنها ) این بوده است که بر آنها سوار
شوید و به مقاصدی که در دل دارید برسید ( مانند حمل بار و تفریح و سیاحت و غیره )
. و بر چهارپایان ( که وسیله مسافرت در خشکی هستند ) و روی کشتیها ( که وسیله
مسافرت در دریا هستند ، کالای شما و خود ) شما حمل میشوید .
توضیحات :
« مَنَافِعُ » : نکره بودن این واژه ، برای بیان اهمّیّت و کثرت است . « حَاجَةً
فِی صُدُورِکُمْ » : نیازی که در دل دارید . مراد حمل بارها و رسیدن به مکانهای
دور ، و شاید مقاصد و استفادههای تفریحی همچون گردش و مسابقات باشد .
سوره غافر آیه 81
متن آیه :
وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَأَیَّ آیَاتِ اللَّهِ
تُنکِرُونَ
ترجمه :
خداوند نشانههای ( قدرت و عظمت ) خود را ( در آفاق و انفس ) به شما نشان میدهد
( حال بگویید ) کدام یک از نشانههای ( قوّت و شوکت ) خدا را میتوانید انکار کنید
؟
توضیحات :
« ءَایَاتِهِ » : نشانههای قدرت و دلائل عظمت او . از قبیل : آفرینش انسان از
خاک ، مسأله حیات و ممات ، خلقت آسمانها و زمین ، آفرینش شب و روز ، و چهارپایان و
کشتیها .
سوره غافر آیه 82
متن آیه :
أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ
کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ
قُوَّةً وَآثَاراً فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ
ترجمه :
آیا در زمین به سیر و سیاحت نپرداختهاند تا ببینند سرنوشت کسانی که پیش از ایشان
بودهاند به کجا کشیده است ( و کارشان به کجا انجامیده است ؟ ) آنان که از اینان
نیرومندتر و دارای آثار بیشتری در زمین بودهاند ، ولی چیزهائی که فرا چنگ آورده
بودند ایشان را ( از عذاب خدا ) رهائی نداد و بدیشان سودی نبخشید .
توضیحات :
« کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ ءَاثَاراً فِی الأرْضِ » : (
نگا : غافر / 21 ) . « فَمَآ أَغْنَی عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ » : ( نگا
: حجر / 84 ، زمر / 50 ) .
سوره غافر آیه 83
متن آیه :
فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ
فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ
یَسْتَهْزِئُون
ترجمه :
هنگامی که پیغمبرانشان آیههای روشن و دلائل آشکاری برای ایشان میآوردند ، به
دانش و معلوماتی که خودشان ( درباره مظاهر دنیا ) داشتند خوشحال و شادان میشدند و
( بدان اکتفاء مینمودند و علوم و معارف وحی آسمانی را به بازیچه و تمسخر میگرفتند
، و سرانجام ) عذابی که توسّط انبیاء از آن بیم داده میشدند و ایشان مسخرهاش میدانستند
، آنان را در بر میگرفت .
توضیحات :
« حَاقَ بِهِمْ » : ایشان را در بر گرفت . ایشان را فرا گرفت ( نگا : انعام 10 ،
هود / 8 ، نحل / 34 ) .
سوره غافر آیه 84
متن آیه :
فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ
وَحْدَهُ وَکَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ
ترجمه :
هنگامی که عذاب شدید ما را میدیدند ، میگفتند : به خدای یگانه ایمان داریم و
انبازهائی را که به سبب آنها مشرک بشمار میآمدهایم نمیپذیریم و مردود میشماریم
.
توضیحات :
« بَأْسَنَا » : عذاب شدید و ریشهکن کننده ما ( نگا : انعام / 43 و 148 ، اعراف
/ 4 و 5 و 97 و 98 ) . « بِهِ » : به سبب آن . به علّت پرستش آنها .
سوره غافر آیه 85
متن آیه :
فَلَمْ یَکُ یَنفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا
بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِکَ
الْکَافِرُونَ
ترجمه :
امّا ایمانشان به هنگام مشاهده عذاب شدید ما ، بدیشان سودی نرسانیده است و نفعی
به حالشان نداشته است . این سنّت و شیوه همیشگی خدا در مورد بندگانش بوده است و
کافران بدان هنگام زیانبار شدهاند . ( چرا که سرمایه وجود خود را در بیراههها
هدر دادهاند و حاصلی جز گناه و رسوائی و عذاب دردناک خدائی فراهم نساختهاند ) .
توضیحات :
« سُنَّةَ اللهِ » : شیوه و کارکرد خدا . مراد عدم نفع ایمان به هنگام رؤیت عذاب
استیصال است . مفعول مطلق برای عامل محذوف است . یا این که تحذیر است و مفعول به
بشمار است یعنی : إِحْذَرُوا سُنَّةَ اللهِ فِی أَعْدآءِ الرُّسُلِ . در رسمالخطّ
قرآنی با تاء کشیده نوشته شده است . « هُنَالِکَ » : ( نگا : غافر / 78 ) .
سورهی غافر آیهی 77-56
( إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (56) لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ (57) وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِیءُ قَلِیلاً مَّا تَتَذَکَّرُونَ (58) إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ لَّا رَیْبَ فِیهَا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ (59) وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ (60) اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ (61) ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ (62) کَذَلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (63) اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ (64) هُوَ الْحَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (65) قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءنِیَ الْبَیِّنَاتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ (66) هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (67) هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ (68) أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ (69) الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (70) إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ یُسْحَبُونَ (71) فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ (72) ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تُشْرِکُونَ (73) مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَکُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئاً کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِینَ (74) ذَلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَمْرَحُونَ (75) ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ (76) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ (77)
این مرحلهکاملا متصل به مرحله پیش از خود است. این مرحله ادامه بخش واپسین درس گذشته است. تکمله رهنمود و رهنمونکردن پیغمبر (ص)به صبرو شکبائی است، صبر و شکیبائی در برابر تکذیب، اذّیت و آزار، بازداشتن از حق، و به ناحق خودبزرگبینی و تکّبر ورزیدن، پس از این رهنمود و رهنمون، پرده برداشته میشود از علّت مجادله با آیات خدا بدون حجت و بدون برهان. علّت چنین مجادله ناروائی خودبزرگبینی و تکبّری است که خودبزرگبینان و منکران را از تسلیم حق شدن بازمیدارد. خودبزرگبینان و متکّبران خودشان بسیارکوچکتر و ناچیزتر از این خودبزرگبینی و تکبّری هستندکه در سینهها در گشت وگذار است.
بدین خاطر است تذکّر داده میشود به بزرگی و سترگی این جهانیکه خدا آن را آفریده است، و بهکوچ و ناچیزی جملگی مردمان در مقایسه ایشان با آسمانها و زمین. این درس به پیش میرود و برخی از نشانههای جهانی را عرضه میدارد. از فضل و لطف خدا سخن میگوید در اینکه برخی از نشانههای جهانی را مسخر انسانها نموده است، هرچندکه انسانها بسیارکوچکتر و ناچیزتر از آنها هستند. به فضل و لطف خدا اشاره میکندکه چگونه به مردمان در ذات خودشان روا دیده است. هم این و هم آن بر وحدانیت هستیبخشیگواهی میدهند که برایش شریک و انباز قرار میدهند. پیغمبر (ص) را رهنمود و رهنمون مینماید به اینکه آشکارا سخن توحید و یگاپرستی را بگوید و از چیزی که بجز خدا میپرستند رویگردان شود. این مرحله با صحنه تند و نابهنجاری از صحنههای قیامت پایان میپذیرد. در این صـحنه از مشرکان پرسش میشود چه چیز را شریک و انباز خدا کردهاند. البته این پرسش برای سرکوفت زدن و نکوهشکردن و خوار و رسوا نمودن مشرکان است. این مرحله خاتمه مییابد بدانگونهکه مرحله پیشین خاتمه یافت، با رهنمود و رهنمونکردن پیغمبر (ص) به صبر و شکیبائی نمودن، چه خدا او را زنده بدارد تا برخی از چیزهائی را ببیند که بدیشان وعده داده است، و چه خدا او را نمیراند و به سوی خود برگرداند پیش از اینکه وعده خدا دربرسد و بدان وفا شود. چهکار و بار به خدا واگذار است، و فرمان فرمانکردگار است، و مردمان در هر صورت به سوی خدا برمیگردند.
*
( إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (56) لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ (57) وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِیءُ قَلِیلاً مَّا تَتَذَکَّرُونَ (58) إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ لَّا رَیْبَ فِیهَا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ (59) وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ).
کسانی که بدون دلیلی که (از سوی خدا) در دست داشته باشند، در باره آیات الهی به ستیزهگری و کشمکش میپردازند، در سینههایشان جز برتریجوئی نیست و هرگز هم به برتری نمیرسند. پس (از شر اینگونه افراد خودخواه و برتریطلب) خود را در پناه خدا دار که او (سخنان بیاساس ایشان را) میشنود و (توطئههای ناجوانمردانه آنان را) میبیند. قطعاً آفرینش آسمانها و زمین (از عدم در آغاز خلقت) بسی دشوارتر است از آفرینش مردمان (در پایان این جهان برای شروع زندگی در آن جهان) ولیکن بیشتر مردمان (که کفار و مشرکانند چنین چیزی را درست) نمیدانند. آنـان که چشمانشان (از دیدن حق) کور است، با آنان که (حق را) میبینند، و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای نیکو کردهاند با کسانی که بدکار و بزهکارند یکسان نیستند. امّا شما (بر اثر خودخواهی و زشتکاری) کمتر پند میگیرید (و متوجه حقیقت میشوید). روز قیامت قطعاً فرا میرسد و شکی در آن نیست، ولی بیشتر مردم تصدیق نمیکنند. پروردگار شما میگوید: مرا به فریاد خوانید تا بپذیرم. کسانی که خود را بزرگتر از آن میدانند که مرا به فریاد خوانند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت.
این آفریده انسان نام در سیاری از اوقات خود را فراموش میکند. فراموش میکندکه او پدیده بسیار کوچ و ناتوانی است. او نیرو و توان را میطلبد امّا نه از خودش، بلکه از تماسیکه با سرچشمه نخستین نیرو و توان پیدا میکند، یعنی از خدا. گاهی این تماس را قطع میکند و باد به غبغب میاندازد و میآماسد و گردن میافرازد و سر را بالا میگیرد و بزرگی و عظمت میفروشد. تکبر سینهاش را قلقلک میدهد. از شیطانی تکّبر را میخواهدکه خودش بر اثر همین تکّبر هلاک گردیده است. شیطان بر همچون انسانی چیره است و با دست اوکارهائی میکند که نگو!
همچون انسانی در باره آیات خدا و نشانههای عظمت او به مجادله و ستیزهگـری میپردازد. آیات و نشانههائیکه پدیدار وگویا هستند، و با فطرت به زبان فطرت سخن میگویند و از حق و حقیقت تعبیر میکنند. همچون انسانی گمان میبرد و به گمان مردم میاندازد که او قانع نشده است، و به مجادله و مباحثه مینشیند چون او یقین پیدا نکرده است و مطمئن نگردیده است. خدائیکه بس آگاه از بندگان خود است، و شنوا و بینا است و مطلع از رازها و رمزها است، بیان میفرمایدکه مجادله و مباحثه او از تکّبر و خودبزرگبینی نشات میگیرد این کار او تنها بر اثر تکبر و خودبزرگبینی است و بس. تکّبر و خودبزرگبینی استکه سینهاش را قلقلک میدهد، و او را به مجادله و مباحثه در باره کاری دعوت میکندکه به مجادله و مباحثه در باره آن نیازی نیست. تکّبر و خودبزرگبینی او به خاطر چشم دوختن به چیزی و سرکشیدن به سوی چیزی استکه آن چیز بسی بزرگتر از خود او است. تلاش برای رسیدن به پله و مقامی استکه شایسته او نیست و او را نمیسزد، و خمیره وجود خودش او را شایان رسیدن بدان مکانت و منزلت نمیسازد. اصلا او دارای حجت و برهانی نیست تا در پرتو آن به مجادله و مباحثه بپردازد، و حجت و برهانی ندارد تا آن را آشکارا بگوید و آن را آشکار و نمایان سازد. بلکه آنچه میگوید از سر تکّبر است و بس:
« إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِن فِی صُدُورِهِمْ إِلَّا کِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِیهِ ». کسانی که بدون دلیـلی که (از سوی خدا) در دست داشته باشند، در باره آیات الهی به ستیزهگری و کشمکش میپردازند، در سینههایشان جز برتریجوئی نیست و هرگز هم به برتری نمـیرسند.
اگر انسان حقیقت خود را و حقیقت این هستی را بشناسد، اگر انسان نقش خود را بداند و آن را نیکو بازی کند و تلاش ننماید از نقش خود تعدّی و تجاوز کند و دربگذرد، اگر انسان مطمئن باشدکه او پدیدهای از زمره پدیدههائی استکه بسیارند و بشمار نمیآیند و به فرمان یزدان آفریدگار این جهان مسخر انسـانند برابر اندازهگیری و سنجشیکه جز خداکسی از آن آگاه نیست، و اگر انسان بداندکه نقش او برحسب حقیقت وجودش، در پیکره این جهان مقرّر و مقدّر است . . . اگر انسان همه اینها را بداند آسودهخاطر میشود و میآساید، و سر فرود میآورد و فروتنی میکند، و با خودش و با جهان پیرامون خودش در صلح و صفا بسر میبرد، و تسلیم و مطیع خدا میشود.
(فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ) .
پس خود را در پناه خدا دار که او (سخنان بیاساس ایشان را) میشنود و (توطئههای ناجوانمردانه آنان را) میبیند.
به خدا پناه بردن در مقابله با تکّبر، بیانگر زشتی و پلشتی خودبزرگبینی است. چه انسان خود را در پناه خدا میدارد از چیزیکه زشت و پلشت و ناجور باشد و از آن انتظار شر و بدی و اذّیت و آزار رود . . . در تکبّر و خـودبزرگبینی همه اینها هست. تکبر و خودبزرگبینی دارنده خود را و مردمان پیرامون او را خسته میکند و - رنج میاندازد. تکبّر و خودبزرگبینی سـینهای را اذیت میکند و آزار میرساندکه در آن درگشت وگذار است و آن را قلقلک میدهد، و سینههای دیگران را نیز اذیت میکند و آزاد میرساند. این است که تکبّر و خودبزرگ بینی شر و بلا است و شایسته استکه خود را از دست آن در پناه خدا داشت.
(إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ) .
قطعاً او شنوا و بینا است.
خدا میشنود و میبیند. تکبر و خودبزرگبینی نکوهیده، در حرکت و جنبشی مجسم میگرددکه دیده میشود، و در صحبت و سخنی جلوهگر میآیدکه شنیده میشود. این استکه انسان مومنکار و بار خود را به شنوای بینائی موکول میکند و حواله میداردکه سرپرستی او را بر عهده میگیرد و او را از آنچه میشنود و میبیند مصون و محفوظ میدارد.
آنگاه پرده برمیدارد از وضعیت حقیقی انسانکه در این جهان بزرگ دارد، و پرده برمیدارد از ناچیزی انسان با مقایسه او با برخی از آفریدههای یزدانکه قابل دیدن برای مردمان است، و همین که بنگرند بزرگی و ستبری آنها را درک و فهم میکنند، و وقتی که از حقیقت آنها مطلع شوند بر فهم و شعور خود میافزایند:
(لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ) .
قطعاً آفرینش آسمانها و زمین (از عدم در آغاز خلقت) بسی دشوارتر است از آفرینش مردمان (در پایان این جهان برای شروع زندگی در آن جهان) ولیکن بیشتر مردمان (که کفار و مشرکانند چنین چیزی را درست) نمیدانند.
آسمانها و زمین در معرض دید انسان هستند و آنها را میبیند، و میتواند خود را با آنها مقایسهکند و بسنجد. ولیکن وقتیکه «بداند» حقیقت نسبتها و فاصلهها و حقیقت حجمها و نیروها را، از تکبر و خودبزرگبینی خود پائین میآید و سر فرود میآورد، و خـویشتن راکوچک و ناچیز میبیند تا بدانجاکه از کوچکی وناچیزی خـود چه بسا عقل و هوش خود را از دست بدهد. مگر اینکه آن عنصر آسمانی را به یاد بیاوردکه خدا آن را در او به ودیعتگذاشته است، و به خاطر آن خدا او راگرامی و بزرگوار فرموده است. تنها این عنصر آسمانی استکه انسان را در برابر عظمت این جهان هولناک و عظیم، برجا و سرپا نگاه میدارد. نگاهگذرائی به آسمانها و زمین برای این درک و فهم بسنده خواهد بود.
این زمینیکه روی آن زندگی میکنیم،کره کوچکی از کرات منظومه شمسی است. زمین سه میلیونم بخش از بخشهای تابع خورشید است! و حجم زمینکمتر از یک میلیونم حجم خورشید است!
این خورشید هم یکی از حدود صد میلیون خورشیدی است که درکهکشان نزدیک به ما است، کهکشانی که ما جزو آن هستیم. انسانها تا به امـروز حدود صد میلیون از این کهکشانها را کشف کرده است![1] این کهکشانها در فـضای بس فراخ دور و برکهکشان راه شیری پراکندهاند وکمی مانده استکه کهکشان ما در این فضای بیکرانگم و سرگردان شود!
چیزی که انسانها کشف کردهاند گوشه ناچیز وکوچکی است که در ساختار عظیم هستی قابل ذکر نیست! امّا جهان مکشوف با وجود ناچیزی وکوچ، هراسانگیز و فراخ است و تنها به تصور درآوردن آن سرها راگیج و ویج میکند. مسافت میان ما و میان خورشید حدود نود و سه میلیون مایل است. خورشیدکه در راس خانواده ستاره زمین کوچک ما است، بلکه خورشید - بنا به ارجح اقوال - مادر این زمینکوچک است، و زمین ما از آغوش مادرش مسافت چندانی دور نشده است، این مسافت نود و سه میلیون مایل است و بس و امّاکهکشان ما - یعنی کـهکشان راه شیری -که خورشید جزو آن است، قطر آن حدود صد هزار میلیون سال نوری است . . . سال نوری یعنی فاصلهایکه شش صد میلیون مایل است! چراکه سرعت نور صد و هشتاد و شش هزار مایل در ثانیه است!
نزدیکترین کهکشان از میان کهکشانهای دیگر به کهکشان ما حدود هفت صد و پنجاه هزار سال نوری فاصله دارد.
بار دیگر میگوئیم این مسافتها و فاصلهها و این حجمها چیزی است که دانش ناچیز انسانها توانسته است آنها را کشف کند. دانش انسانها خودش معترف استکه آنچه راکه کشفکرده است تکهها و بخشهای کوچ در میان این جهان عریض و طویل استا
یزدان سبحان میفرماید:
«فلق السوات و الارض آگ من خلق الناس. و لکنآکـرالثاسلایغلمون«.
- قطعا آفرینش آسمانها و زمین (از عدم، در آغاز خلقت) بسی دشوارتر است از آفرینش مردمان (در پایان این جهان برای شروع زندگی درآن جهان) ولیکن بیشتر مردمان (که کفار و مشرکانند چنین چیزی را درست) نمیدانند.
برای قدرت خدا بزرگتر وکوچکتر، و مشکلتر و آسانتر وجود ندارد. او آفریدگار همه چیز است، و همه چیز را با واژهای آفریده است . . . این اشیاء و چیزها استکه در سرشت خود جلوهگر میآیند، و بدانگونه مینمایند که مردمان بدان آشنایند و آنها را میسنجند و اندازهگیری مینمایند . . . انسانکجا و این جـهان هولناککجا؟ تکّبر انسان، در میان این همه آفریدههای بزرگ انسان را بهکجا میرساند؟
( وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ) .
آنان که چشمانشان (از دیدن حق) کور است، با آنان که (حق را) میبییند، یکسان نیستند.
(وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِیءُ) .
و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای نیکو کردهاند با کسانی که بدکار و بزهکارند یکسان نیستند.
چه بینا میبیند و میداند، و قدر و قیمت خود را میشناسد، وگردن نمیافرازد و سرکشی نمیکند، و باد به غبغب نمیاندازد و خود را پفیده نمیکند و تکّبر نمیورزد و عظمت نمیفروشد. چون او میبیند و درک میکند. ولی شخصکور نمیبیند، و مکان خود را نمیداند، و نسبت خود را با اشیاء پیرامـون خویش تشخیص نمیدهد. این استکه در سنجش ذات خودش و در سنجش چیزهای دور و برش به خطا میرود، و بر اثر سنجش نادرست در اینجا و آنجا دست و پا میزند و افتان و خیزان میرود. همچنین کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بسان بزهکاران و بدکاران نیستند و یکسان بشمار نمیآیند. کسانیکه ایمان آوردهاند وکارهای شایسته کردهاند دیدهاند و شناختهاند و لذا زیبا سنجیدهاند و نیک ارزیابی نمودهاند. وی بزهکاران و بدکارانکور و نادانند و لذا کار بد میکنند . . . هر چیزی را بد انجام میدهند، و با هر چیزی بد میکنند. با خویشتن بد میکنند. با مردمان بد میکنند. و قبل از هر چیز در درک و فهم ارزش خود و ارزش چیزهای پیرامون خود بد میکنند. در مقایسه خود با اشیاء پیرامون خود به خطا میروند. پس در این صورتکور هستند . . . امّـاکوری ایشانکوری دلهایشان است!
( قَلِیلاً مَّا تَتَذَکَّرُونَ)
امّا شما (بر اثر خودخواهی و زشتکاری) کمتر پند میگیرید (و متوّجه حقیقت میشوید).
اگر یادآور میشدیم میدانستیم. کار روشن و زودفهم است. به چیزی بیش از یادآور شدن و یادآوریکردن نیازی ندارد.
اگر ما آخرت را به یاد میآوردیم، و به آمدن آن اطمینان میداشتیم، و موقعیت خود را در آنجا به تصور درمیآوردیم، و صحنه خود را در آنجا پـیش چشم میداشتیم، حال و احوال دیگری پیدا میکردیم:
( إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ لَّا رَیْبَ فِیهَا وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ) .
روز قیامت قطعاً فرا میرسد و شکّی در آن نیست، ولی بیشتر مردم تصدیق نمیکنند.
بدین خاطر آنان به جدال و ستیز میپردازند و تکبر میورزند، و به حقّ اذعان و اعتراف نمیکنند، و مکانت و منزلت حقیقی خود را نمیشناسند تا از آن درنگذرند و تجاوز نکنند.
رو به خداکردن با عبادت و پرستش، و خدا را بهکمک طلبیدن و به فریاد خواندن، و به درگاه الهی ناله و زاری سر دادن، از جمله چیزهائی استکه سینهها را از خودبزرگبینی و تکّبر میرهانند و شفاء میبخشند، خودبزرگبینی و تکّبریکه باد به غبغب خودبزرگبینان و متکبّران میاندازد و آنان را به جدال و ستیز با آیات خدا فرامیخواند، جدال و ستیزیکه دلیل و برهانی به همراه ندارد. یزدان سبحان درهای رحمت خود را روبرویمان میگشاید تا رو به آستانهاشکنیم و او را به یاری وکمک بخوانیم. خداوند بزرگوار به ما اعلام میکند و اطلاع میدهدکه چه چیز را بر خود واجب و لازمکرده است. او اعلام فرموده است و اطلاع داده استکه به دعایکسیگوش فرا میدهد و آن را میپذیردکه به درگاهش دعاکند و بنالد، وکسی راکمک و یاری میدهدکه او را به کمک و یاری بطلبد. ایزد جهانکسانی را از خواری و رسوائی و سر به زیر افکندن در دوزخ برحذر میدارد و میترساندکه خویشتن را بزرگتر از آن بدانندکه به عبادت و پرستش او بپردازند:
(وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ)
پروردگار شما میگوید: مرا به فریاد خوانید تا بپذیرم. کسانی که خود را بزرگتر از آن میدانند که مرا به فریاد خوانند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت.
دعا کردن ادبی دارد و باید در دعا ادب داشت. آن ادب این است: دل باید مخلص خدا شود و خالصانه بدو رو کند. باید به پذیرش دعا یقین و اطمینان داشت. و به خدا شکل معین و شیوه ویژهای از پذیرش را پیشنهاد نکرد. یا پذیرش دعا را به وقت معینی و به شراط مشخصّی اختصاص نداد. چه چنین پیشنهادی با ادب درخواست سازگار نیست. باید هم اعتقاد داشت که رو به دعا آوردن توفیق خداوندی است، و پذیرش دعا فضل و لطف دیگری از سوی او است. عمر (رض) میگفت: «من غم و اندوه پذیرش دعا را نمیخورم. بلکه غم و اندوه دعاکردن را دارم. هرگاه دعا کردن به من الهامگردد، پذیرش دعا با آن همراه میگردد).
این سخن از دل آگاه برمیآید، دل آگاهی که درک میکند و میفهمد زمانیکه خدا پذیرش دعا را مقّرر و مقدّر میفرماید، دعاکردن را با آن مقّرر و مقدّر مینماید. چه وقتیکه توفیق خدا در میان باشد، دعا کردن و پذیرش آن هر دو، همگام و همراه و موافق و مطابق میگردند.
و امّا کسانی که از روکردن به یزدان، خود را بزرگتر میدانند، سزای حقّ ایشان این استکه خوار و حقیر و سرشکسته و سر به زیر به سوی دوزخ برده شوند! این هم فرجام خودبزرگبینی و تکبّری استکه دلها و سینهها در این زمینکوچک و حقیر، و در این زندگی کم ارج وکم بها، به سبب آن باد به غبغب میاندازند و میآماسند، و بزرگی و ستبری آفریدههای خدا را فراموش میکنند،گذشته از این که بزرگی و سترگی خدا را فراموش میکنند، آخرت را هم فراموش میکنند، آخرتی که قطعاً و حتما فرامیرسد، و جایگاه همایش قیامت را نیز فراموش میکنند، جایگاه همایشی که در آنجا به دنبال باد به غبغب انداختن و خودبزرگبینی و تکبّرکردن در دنیا، خوار و حقیر میایستند.
*
بعد از آن که ازکسانی یادکردکه خود را بزرگتر از عبادت و پرستش خدا میدانند، میپردازد به نشان دادن بعضی از نعمتهای یزدان بر مردمان، آن نعمتهائیکه بیانگر عظمت خداوند بزرگوارند، و آنان شکر آن نعمتها را نمیگزارند و بلکهکفران نعمت میکنند، و خود را بزرگتر از عبادت و پرستش خدا و روکردن بدو میدانند:
اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ (61) ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ (62) کَذَلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (63) اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ
خداوند کسی است که شب را برای شما آفرید تا در آن بیاسائید و بیارامید. و روز را روشن گردانید (تا در آن به فعالیت و کار و کوشش بپردازید). خداوند نسبت به مـردم فضل و کرم دارد، ولیکن بیشتر مردم شکرگزاری نمیکنند. آن (که دهنده نعمتها است) الله، پروردگار شما، و آفریدگار همه اشیاء است، و جز او معبودی نیست. پس چگونه (از عبادت او) برگردانده میشوید و (از حق) به کدام سو منحرف گردانده میشوید؟ کسانی که (در میان ملتهای گذشته) آیات مرا نمیپذیرفتهاند، به همین شکل (زشت و بیدلیل، از حق) منحرف و رویگردان میشدهاند. خدا آن کسی است که زمین را جایگاه و قرارگاه شما کرد، و آسمان را به شکل خیمه و خرگاه ساخت، وشما را شکل بخشید و شکلهایتان را زیبا بیافرید، و خوراکیهای پاکیزه نصیبتان نمود. آن که چنین (الطافی) در حقّ شما کرده است الله است. پس بالا و والا خداوند تعالی است که پروردگار جهانیان است. زنده جاوید او است. جز او خدائی وجود ندارد، پس او را به فریاد خوانید و عبادت را خاص او بدانید. سپاس و ستایش الله را سزا است که پروردگار جهانیان است.
شب و روز دو پدیده جهانی هستند. زمین و آسمان هم دو آفریده جهانی هستند. این پدیدهها و آفریدهها یاد میگردند با صورت بخشیدن یزدان به انسان و بیان زیبا شکل بخشیدن بدیشان، همراه با روزی رساندن ایزد سبحان به انسان و بهره ایشـان نمودن رزق و روزی از چیزهای پاکیزه جهان . . . همه اینها در وقت عرضهکردن نعمتهای یزدان و فضل وکرم او بر مردمان، و در وقت بیان وحدانیت یزدان، و اخلاص دین برای خداوند مهربان، ذکر میشود. این هم دال بر ارتباط این پدیدهها و آفریدهها و معنیها است، و بیانگر وجود تماس و پیوند آنها با یکدیگر است، و بایدکه در باره آنها اندیشید و آنها را در محیط فراخ خود بررسی کرد و پژوهش نمود، و ارتباط و اتفاق میان آنها را ملاحظهکرد و دید.
کاخ جهان بر پایهای برقرار و استوار استکه خدا آن را بر آن بنا نهاده است. سپس جهان را راه برده است و به حرکت درآورده است طبق قانونیکه خدا آن را برای جهان مقدّر و مقرّر فرموده است. خدا استکه اجازه داده است حیات در این زمین پدید آید و رشد و نمو حاصلکند و پیشرفت نماید. همچنین خدا استکه اجازه داده است حیات بشری بدان شکلی که با آن آشنائیم پدید آید، و همگام با نیازمندیهای انسان باشد، نیازمندیهائیکه وجود انسان و فطرت او آنـها را میطلبد. خدا استکه شب را مایه آرامش و آسایش و استراحت انسان کرده است. و روز را روشن نموده است و آن راکمک دیدن و حرکتکردن فرموده است. و زمین را قرارگاه خوبی برای زندگی و تلاشکرده است. و آسمان را خیمه و خرگاهی ساخته استکه به گونهای محکم و استوار است نه درز و شکاف برمیدارد و نه فرو میریزد. نسبتها و فاصلههای آن خلل نمیپذیرد و مختل نمیگردد. چه اگر خلل بپذیرد و مختلگردد، بودن و زیستن انسان بر روی زمین ناممکن میشود، و چه بسا وجود حیات بر روی زمین امکان نداشته باشد خدا استکه اجازه داده استکه روزیهای پاک وجود داشته باشد، روزیهای پاکیکه از زمین پدیدار میگردد و از آسمان پائین میآید و این انسان از آنها استفاده میکند و سود میبرد، انسانیکه خدا بدو شکل بخشیده است و صورت زیبائی بدو داده است، و در وجودش ویژگیها و استعدادهائی سرشته است و به ودیعتگذاشته استکه هماهنگ با این جهان هستی است، و شایان شرائط و ظروفی استکه در آن زندگی میکند و میزید و با این جهان بزرگ مرتبط میشود . . . همه اینها امور و شوونی استکه با یکدیگر پیوند دارند و هماهنگ هستند همانگونهکه دیده میشود. بدین خاطر است و در پرتو همین ییوند و ارتباط استکه قرآن آنها را در یک مکان ذکر میکند، و آنها را حجت و برهان بر وحدانیت آفریدگار جـهان مینماید، و در سایه آن دل انسان را رهنمود میسازد به اینکه تنها خدا را بهکمک بطلبد وتنها او را بپرستد و دین را مخلصانه ازآن او بداند، و فقط از او اطاعت نماید، و فقط او را عبادتکند، و فریاد برآورد: حمد و سپاس خداوندگار جهانیان را سزا است. و اقرار و اعترافکند کسیکه این جهان را ساخته است و با این هماهنگی و زیبائی آن را از نیستی به هستی آورده است، فقط او استکه شایان معبود بودن است، و او خدا استکه پروردگار جهانیان است. پس چگونه باید مردمان از این حق و حقیقت روشن و آشکار روی بگردانند؟
در اینجا نگاههای گذرائی خواهیم داشت که اشاره به برخی ارتباطها و ییوندهای موجود در طرح و نقشه این جهان هستی دارد، و بیانگر ارتباط و ییوند این جهان با زندگی انسان است . . . بلی تنها نگاههایگذرائیکه با همسوئی و رویکرد این اشارهکوتاه و مختصر درکتاب یزدان همراه و همگام باشد و بس:
«اگر زمین در مقابل خورشید پیرامون خود نمیگردید، شب و روز پیاپی یکدیگر نمیآمد . . . اگر زمین پیرامون خود سریعتر از سرعت چرخش خویش میگردید، منزلها و ساختمـانها پخش و پراکنده میشدند، و زمین از هم میپاشید، و آنگاهکه تکّه تکّه میشد در هوا پراکنده میگردید . . .
اگر زمین، پیرامون خودکندتر از سرعت چر خش خویش میگردید، مردمان ازگرما و از سرما هلاک میشدند و میمردند. سرعتگردش زمین پیرامون خود، سرعتیکه هم اینک وجود دارد، سرعتی استکه با همه چیزهائیکه در زمین است و حیات حیوانی یا حیات نباتی نام دارد، در فراخترین معانی خود به طور کامل موافقت دارد . . .
اگرگردش زمین پیرامون خود وجود نمیداشت، دریاها و اقیانوسها از آب خود خالی میشدند و آبی در آنها نمیماند . . .
اگر محور زمین متعادل و برابر بود[2]و زمین در مدار خود پیرامون خورشید در دائرهای میگردید و خورشید مرکز آن دائره میبود، چه میشد؟ اگر چنین میبود فصولی نمیداشتیم، و مردمان نمیدانستند تابستان کدام و زمستانکدام است و بهار چیست و پائیز چیست»[3]
«اگر قشر زمین چند قدم بیشتر از ضخامت فعلی میبود، دی اکسیدکربن، اکسیژن را میمکید، و وجود حیات گیاهان ناممکن میشد.
اگر ارتفاع آتمسفر هرا بیشتر از آنچه هست میبود، میلیونها شهابیکه هم اینک در آتمسفر میسوزند، به همه گوشه وکنار زمین میافتادند. سرعت این شهابها میان شش مایل تا چهل مایل در ثانیه است. آن وقت شهابها همه چیزهای قابل سوختن را شعلهور میساختند. اگر این میلیونها شهاب با سرعت کندی بسان سرعتگلوله تفنگ حرکت میکردند، همه آنها به زمین فرو میرفتند، و عاقبت هراسانگیزی میشد. اگر شهاب ناحیزی با سرعت هفتاد برابر بیشتر از سرعت گلوله تفنگ حرکت میکرد و به بدن انسان برخورد
مینمود، تنها حرارت عبور ان شهاب اندام انسان را تکّه تکّه میکرد.
اگر اکسیژن هوا بجای بیست و یک درصد، پنجاه درصد یا بیشتر میگردید، همه مواد سوختنی زمین آتش، میگرفت و مشتعل میشد. مثلا اگر جرقهای از آذرخش آسمان به درختی اصابت میکرد، قطعآ سراسر جنگل آتش میگرفت و میسوخت تا بدانجاکه امکان داشت منفجر هم بشود. اگر هم اکسیژن هوا ده درصد یا کمتر از آن میگردید، حیات چه بسا با مرور عصرها و قرنها خود را با آن تطبیق میداد، ولیکن در همچون حالتی عناصر. تمدنی که امروز انسان بدانها دسترسی دارد از قبیل آتش -کمتر برایش میسر میگردید و در دسترس او قرار میگرفت).[4]
گذشته از اینها، هزاران موافقت و مطابقت و همآوائی و همنوائی دیگر در پروژه و نقشه این جهان استکه اگر یکی از آنها.کمترین خلل و ناموزونی پیدا میکرد، زندگی به صورتکنونی و به شکل امروزیکه با آن آشنائیم و هماهنگ و همساز با زندگی انسان است نمیبود.
و امّا انسان خودش اگر بدان بنگریم شگفتیها در او میبشم. مثلا قیافه برازندهای و سیمای زیبائیکه دارد او را در میان همه جانداران منحصر به فرد نموده است. انسان از لحاظ دستگاههای بدنی ظریف و دقیقیکه دارد - دستگاههائی که وظائف خود را ساده و آسان انجام میدهند - جای شگفت است. هماهنگی موجود در میان هستی ازانسان و در میان شرائط و ظروف همگانی جهانکه بدو اجازه میدهد زنده بماند و در وسط جهان آنگونهکه هستبت حرکت بکند و به تلاش وکوشش بپردارد، مایه شگفت است. گذشته از اینها ویژگی بزرگی که انسان دارد و انسان را خلیفه یزدان در زمین ساخته است، و او را مجهز ساخته است به وسائل و ابزار اولیه خلافت، یعنی عقل و تماس روحانی با چیزی که در فراسوی شکلها و عرضها است، جای شگفت است.
« وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ » .
و شما را شکل بخشید و شکلهایتان را زیبا بیافرید.
در باره هر اندام کوچکی، و بلکه در برابر هر سلولی از سلولهائیکه در پیکره دقیق و شگفت انسان است، حیران و سرگشته میمانیم.
برای این دقّت و ظرافت شگفت و شگرف فک انسان و شیوه قرارگرفتن دندانها در آن را فقط از نظر مادی و آنگونه که محسوس است، مثال میزنیم. فک انسان آنگونه دقیق و ظریف استکه اگر چیزی به اندازه یک به توان ده میلیمتر روی لثه بیفتد یا روی زبان قرار بگیرد، بر لثه و بر زبان سنگینی میکند. اگر چیزی به همین اندازه روی دندانی قرار بگیرد، دندانهای بالا و پائین را بر آن میدارد روی هم بیفتد و آن را بجوند و ریزه ریزه و آسیاب کنند! قرارگرفتن بر گی همچون برگ سیگار میان دو فک بالا و پائین موجب میگردد آروارهها فشار آن را احساس کنند. نشانههای فشار بر آن برگ پدیدار میآید، چون آروارهها از دقت و ظرافتی برخوردارند به طورکامل بر یکدیگر میافتند تا فکها آن برگه را بجوند و آسیابکنند، برگهایکه ستبری آن به اندازه ستبری برگ سیگار است!
گذشته از این، این انسان با دستگاه وجودیش آمادگی آن را داردکه در این جهان زندگی را سپریکند . . . چشم انسان در برابر فرکانسهای نور تنظیم شده است بهگونهایکه چشم بتواند به وظیفه خود عملکند و قادر به دیدن در زمین باشد. گوش انسان در برابر فرکانسهای صوتی تنظیم شده است بهگونهایکهگوش بتواند به وظیفه خود عملکند و قادر به شنیدن در زمین باشد. هریک از حواس انسان یا هر عضوی از اعضاء بدن او طرحریزی شده است به گونهای که با جهانیکه در آن زندگی میکند و با محیطیکه برای آن آماده گردیده است بتواند خود را تطبیق دهد و زندگی
را ادامه دهد، و این آمادگی را نیز داشته باشدکه در وقت تغییرظروف و شرائط بتواند دگرگون وهماهنگ و همآوا گردد.
انسان آفریدهای برای این جهان است. آفریده شده است تا در جهان زندگیکند، و از جهان متاثرگردد، و در جهان تاثیر بگذارد. میان پروژه و نقشه این جهان هستی و میان وجود انسان، ارتباط محکم و پیوند استوار است. قیامه و سیمای انسان بدین شکل و شمائل دارای ارتباط و پیوند با محیط جهانی استکه در آن زندگی میکندکه زمین و آسمان است. بدین خاطر قرآن صورت انسان را در قرآن در خود آیهای ذکر میکندکه در آن از زمین و آسمان سخن میرود . . . هان! این هم اعجاز این قرآن است.
این اشارههای چکیده و مختصر به دقت و ظرافت ساختار یزدان، و هماهنگی برقرارکردن او در میان جهان و انسان، بس است.
بگذار در برابر نصوص قرآنی ایستادنها و نگرشهای کوتاهی داشته باشیم:
(اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً ؟ )
خداوند کسی است که شب را برای شما آفرید تا در آن بیاسائید و بیارامید، و روز را روشن گردانید (تا در آن به فعالیت و کار و کوشش بپردازید).
آسودن و آرمیدن در شب برای هر جانداری ضروری است. مدتی باید تاریکی باشد تا در آن سلولهای زنده بیاسایند و بیارامند، و بعد از آن در روشنائی و نور به تلاش وکوشش بپردازند و فعالیت خود را دوباره بیاغازند. تنها خواب برای حـصول این آسودن و آرمیدن بسنده نیست. بلکه باید شبی باشد، و لازم است تاریکیای باشد. زیرا سلول زنده پیوسته در برابر روشنی و تابندگی مستمر و بر دوام قرار میگیردکه تا اندازهای سر به خستگی و فرسودگی میکشد و بافتهای سلول به سبب آن تلف میشوند و از میان میروند، چراکه بافتها به بهره مورد نـیاز خود از آسودن و آرمیدن نرسیدهاند.
« وَالنَّهَارَ مُبْصِراً » .
و روز را روشن گردانید.
تعبیر سخن با واژه «مُبْصِر» که به معنی (بینا) است، تعبیر تصویرپردازی و مشخصیسازی است. انگار روز زندهای استکه بینا است و میبیند. و انگارکه مردمان هم در آن بینا میگردند و میبینند. این هم صفت غالبی برای واژه «مُبْصِر» است.
گشت وگذار و آمد و شد شب و روز بدین منوال و بر این روال نعمتی است و در لابلای آنها نعمتها است. اگر یکی از شب و روز سرمدی میشد، و نه تنها سرمدی بلکه یکی از آن دو چند برابر درازای فعلی به طول میکشید، حیات از میان میرفت. پس جای تعجب نیست اگر پیاپی آمدن شب و روز مقرون به ذکر فضل و لطفی شودکه اکثر مردمان شکر آن را بجای نمیآورند: .
«إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ ».
خداوند نسبت به مردم فضل و کرم دارد، ولیکن بیشتر مردم شکرگزاری نمیکنند.
بر این دو پدیده جهانی پیرو مـیزند. بدینگونه: آن کسکه شب و روز را آفریده است او معبود است و سزاوار چنین نام بزرگی است:
«ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ ؟ » .
آن (که دهنده نعمتها است) الله، پروردگار شما، و آفریدگار همه اشیاء است، و جز او معبودی نیست. پس چگونه (از عبادت او) برگردانده میشوید و (از حق) به کدام سو منحرف گردانده میشوید؟.
واقعاً جای تعجب است، مایه شگفت استکه مردمان دست خدا را در همه چیز ببینند، و بدانندکه او آفریدگار هر چیزی است. آنان علم و دانش حتمی و قطعی بدین امر داشته باشند و وجود اشیاء پذیرش خدا را بر عقل واجبگرداند، و هیچکسی نباشدکه بگوید و ادعاء کند من چیزی از جهان را آفریدهام و هستی بخشیدهام، و با عقل و دانش هم درست در نیاید اشیاء جهان بدون آفریننده خود به خود پدید آمده باشد، و ... با وجود همه اینها مردمان بیایند و از ایمان و اقرار به وجود کردگار منصرف و منحرف شوند.
« فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ ؟» .
پس چگونه (از عبادت او) برگردانده میشوید و (از حق) به کدام سو منحرف گردانده میشوید؟.
امّا به همین صورت مردمان از حق روشن برگردانده میشوند و منحرف میگردند. بـه هـمین صورتکه مخاطبان اولیه این قرآن از حق برگردانده میشدند و منحرف میگشتند. در هر زمانی نیز چنین بوده است، مردمان بدون سبب و بدون حجت و برهانی برگردانده شدهاند و منحرف گردیدهاند:
« کَذَلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ ».
کسانی که (در میان ملتهای گذشته) آیات مرا نمیپذیرفتهاند، به همین شکل (زشت و بیدلیل، از حق) منحرف و رویگردان میشدهاند.
از دو پدیده شب و روز بـه طرح و نقشه زمین میپردازد تا پدید آید زمین محل استقرار و سکونت میگردد، و آسمان خیمه و خرگاه میشود:
(اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَالسَّمَاء بِنَاء) .
خدا آن کسی است که زمین را جایگاه و قرارگاه کرد، و آسمان را به شکل خیمه و خرگاه ساخت.
زمین قرارگاه و منزلگاه خوبی است برای زندگی انسانها با آن ساختارهای هماهنگ و هـمآوائیهای فراوانیکه دارد و ما به برخی از آنها به طور اختصار اشاره کردیم. آسمان ساختمان برافراشته و خیمه و خرگاه باعظمتی است که دارای اندازههای ثابتی است. نسبتها و فاصلهها و حرکتها و چرخشها وگردشهای حساب شدهای دارد، و بدین خاطر استقرار انسانها و ماندگاری زندگی آنان را تضمین میکند. حساب زندگی انسانها در طرح و نقشه جهان هستی مورد نظر بوده است و مراعات گردیده است، و در ساختار و ساختمان وجود اندازهگیری دقیقی به عمل آمده است، و هر چیزی در آن به مقدار لازم و به اندازهکافی آفریده شده است.
به ترکیببند آسمان و زمین، ترکیببند انسان و رزق و روزی او از چیزهای پاکیزه، پیوند میخورد، و بدین شیوهکه از آن صحبت میشودکه به برخی از اسرار و رموز آن اشاره کردیم:
(وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ) .
و شما را شکل بخشید و شکلهایتان را زیبا بـیافرید، و خوراکیهای پاکیزه نصیبتان نمود.
بر این آیهها و بخششها پیرو میزند، همانگونهکه بر آیهها و بخششهای پیشین پیرو زد:
(ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ) .
آن که چنین (الطافی) در حق شما کرده است الله است. پس بالا و والا خداوند تعالی است که پروردگار جهانیان است.
خدا استکه میآفریند و اندازهگیری میکند و به تدبیر مینشیند و جهان هستی را میگرداند و میچرخاند، و حال شما را مراعات میکند و مکانی را برایتان در ملک خویش درنظر میگیرد و مقدر و مقرر میگرداند ... آنکسکه چنین میکند پروردگار شما است.
(فَتَبَارَکَ اللَّهُ ) ٠
بالا و والا خداوند تعالی است.
خدا دارای برکت و عظمت فراوان و فراتر از شمار است.
« رَبُّ الْعَالَمِینَ » .
پروردگار جهانیان است.
پروردگار جملگی جهانیان است.
« هُوَ الْحَیُّ » .
زنده جاوید او است.
بلی. تنها او زنده است. او زنده است و حیات او ذاتی و از خود او است. حیات او نهکسبی است و نه آفریده. نه دارای آغاز و نه دارای پایان است. نه دگرگونی میپذیرد و نه زوال میگیرد. نه تغیر میپذیرد و نه تحول مییابد . . . حیات هیچکسی و هیچ چیزی همچون صفتی ندارد. پاک و منزه خدای سبحان است که دارای حیات منحصری درگل جهان است.
الوهیت تنها متعلق به خدا است و بس، چونکه او منحصر به حیات است. زنده یگانه خدا است:
(لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ) ٠
جز او خدائی وجود ندارد.
بدین خاطر:
(فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ) .
پس او را به فریاد خوانید و عبادت را خاص او بدانید.
خدا را در به فریاد خواندن، حمد و سپاس بگئید:
( الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ) ٠
سپاس و ستایشالله را سزا استکه پروردگار جهانیان است.
*
در برابر این آیهها و بخشها، و پیروهائی که به دنبال آنها میآید، و در سختترین لحظههای لبریز شدن از حقیقت وحدانیت، و حقیقت الوهیت، و حقیقت ربوبیت، درسی به پیغمبر خدا (ص)آموخته میشود و بدو دستور میرسد به مردمان اعلان و اعلام بداردکه او منعگردیده است و بازداشته شده است از عبادت و پرستش چیزهائیکه بجز خدا عبادت مـیکنند و میپرستند، و مامور است که تسلیم خدا شود که پروردگار جهانیان است:
«قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءنِیَ الْبَیِّنَاتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ » .
بگو: من بازداشته شدهام از این که معبودهائی را بجز خدا بپرستم که شما آنها را به فریاد میخوانید، از آن زمانی که آیات روشن و دلائل آشکاری از جانب پروردگار برایم آمده است. و به من فرمان داده شده است که خاشعانه و خاضعانه تسلیم پروردگار جهانیان گردم.
اعلان و اعلامکن بدین کسانیکه از آیههای خدا روی میگردانند و بخششهای او را انکار مینمایند،که من نهی شدهام ازعبادت و پرستش حیزهائیکه شما بجز خدا میپرستید و به فریاد میخوانید. بدیشان بگو: من نهی شدهام وکار را هم به پایان بردهام و فرمان را اجراء کردهام:
(لَمَّا جَاءنِیَ الْبَیِّنَاتُ مِن رَّبِّی).
از آن زمانی که آیات روشن و دلائل آشکاری از جانب پروردگار برایم آمده است.
من دلیل و برهان روشنی دارم، و من بدان ایمان دارم. حق این دلیل و برهان را اداءکردن این چنین استکه من بدان بسندهکنم و آن را راست بدانم، و آنگاه سخن حق را آشکارا اعلان و اعلام نمایـم . . . با دستکشیدن و دوریگزیدن از عبادت و پرستش هر چیزی جز خدا - که این نفی و سلب است - تسلیم خداوندگار جهانیان شدن است - که این اثبات و ایجاد است - از این دو بخش، عقیده تکامل مییابد وکمال میپذیرد.
آنگاه نشانهای از نشانههای شناخت خدا را، یا به عبارت دیگر معجزهای از معجزات خدا را در درونهایشان، یعنی در جهان صـغیر عرضه میدارد، بعد از آنکه نشانهها و معجزهها را درکرانهها، یعنی در جهانکبیر نشان داده بود. این نشانه یا معجزه، نشانه و معجزه حیات بشری و احوال و اوضاع شـت بشری است. از این حیات دیباچهای ترتیب میدهد برای بیان حـقیقت حیات، حیاتیکه به طورکلی در دست خدا است:
(هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ . هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ).
خدا کسی است که شما را از خاک مـیآفریند، سپس (خاک را) به منی تبدیل میگرداند، و بعد (منی را) به زالو گونهای تبدیل مینماید، و آنگاه به شکل نوزادی (از شکم مادرانـتان) بیرونتان میآورد. بعد (شما را زنده نگاه میدارد) تا میرسید به کمال قوت خود. آنگاه پیر میشوید. برخی از شما پیش از آن مرحله میمیرند - و (باز هم شما را زنده نگاه میدارد) تا به وقت معین (اجل نام) میرسید. امید است شما (درسهای عبرت و نشانههای قدرتی را که در این احوال و اطوار است) بفهمید. او کسی است که زندگی میبخشد و میمیراند، و هنگامی که خواست کاری انجام پذیرد، تنها بدو میگوید: باش، پس میشود.
این داستان پیدایش انسان است. در آن چیزهائی است که مردمان آنها را ندانستهاند، چون این چیزها ییش از وجود انسان بودهاند. و در آن چیزهائی استکه مردمان آنها را میبینند و مشاهده میکنند، ولیکن اینکار وقتی دانسته شده است و آشکارگردیده استکه دانش جدید قرنها بعد از نزول قرآن سر از آن درآورده است و بدان دسترسی پیدا کرده است!
چه آفرینش انسان از خاک، یک حقیقت مسلّمی است که بر وجود انسان سبقت و پیشی دارد. خاک اصل حیات به طورکلی بر روی این زمین است، از جمله حیات انسان. جز خدا هم کسی نمیداند این معجزه چگونه درگرفته است و حیات از خاک پدیدار آمده است. و اصلا کسی نمیداند این حادثه عظیم در تاریخ زمین و در تاریخ حیات چگونه صورت پذیرفته است و تحقق حاصلکرده است . . . و امّا افزایش انسانها بعد از آن، از راه ازدواج حاصل گردیده است. سلول نر اسپرماتوزوئیدکه نطفه است، با سلول مادهکه اوول است به همدیگر رسیدهاند و جفت یکدیگرگردیدهاند و موجود واحدی را تشکیل دادهاند، و در رحم به شکل زالوگونه استقرار پذیرفتهاند . . . در پایان مرحله جنینی، بعد از چند تحول و تغیر بزرگ و پیمودن مراتب سترگ در سرشت سلول اولیه، کودک پای به جهان میگذارد ... مرحلهایکه نخستین سلول طی میکند، اگر با چشم اندیشه و پژوهش بدان بنگریم درازترین و مهمترین مراحلکودک بشمار میآید، مراحلیکهکودک از تولد تا مرگ بسر میبرد. درکنار برخی از مراحل برجسته زندگی انسان، روند قرآنی اندکی میایستد و نگاه گذرائی بدانها میاندازد: مرحلهکودکی، سپس مرحله رسیدن به قدرت و قوتکه در دور و بر سی سالگی دست میدهد، و آنگاه مرحله پیری. اینها مراحلی هستندکه بیانگر نهایت نیروی انسان هستند و میان دو سوی ضعف قرارگرفتهاند.
(وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى مِن قَبْلُ).
برخی ازشما پیش ازآن مرحله میمیرند.
برخی ازشما پیش از آنکه همه این مراحل یا برخی از آنها را طیکنند میمیرند.
(وَلِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُّسَمًّى).
و (باز هم شما را زنده نگاه میدارد) تا به وقت معین (اجل تامّ) میرسید.
وقت معین، اجل مقرر و مقدری استکه معلومگردیده است و از آن ساعتی عقب نمیافتید و ساعتی جلو نمیزنید.
(وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ) .
امید است شما (درسهای عبرت و نشانههای قدرتی را که در این احوال و اطوار است) بفهمید.
برای تعقیبکردن و پژوهش نمودن کوچ جنین، وکوچ کودک، و بررسی و وارسی چیزهائیکه این دوکوچ بدانها اشاره دارند، از قبیل: آفرینش زیبا و سنجش و اندازهگیری دقیق و ظریف، عقل در این باره نقش بسزائی دارد.
کوچ جنین،کوچ واقعاً شگفـت و شگرف و خوشایند و لذتبخشی است. پس از پیشرفت علم پـزشکی و مخصوصاً دانش جنینشناسی، چیزهای زیادی را از آن شناختهایم و به شگفتیهای زیادی پی بردهایم. ولیکن اشاره قرآن بدان، آن هم با این دقت در حدود چهارده قرن قبل، موضوعی استکه باید درکنار آن ایستاد و خوب آن را وراندازکرد. برای هیچ خردمندی جائز نیستکه ازکنار این موضوع بگذرد و به تدبر و تفکر در باره آن ننشیند و ژرف بدان ننگرد.
کوچ جنین وکوچ کودک، هر دو تا بر تارهای احساس بشری آهنگ قدرت و عظمت آفریدگار را مینوازند، و بر تارهای دل انسان در هر محیطی و در هر مرحلهای از مراحل رشد و نمو عقلانی، نغمه عجبا و شگفتا ساز میکنند. هر نسلی این پسوده را بر دل خویش به نوعی احساس مینماید، و با شیوه ویژه و طبق معلومات خود زمزمه آن را باگوش جان میشنود. این استکه قرآن همه نسلهای بشری را با آن مخاطب قرار میدهد . . . آنان هم آن را میپسایند و احساس مینمایند . . . آنگاه بدان پاسخ میگویند یا پاسخ نمیگویند! قرآن بر این مرحله با بیان حقیقت زنده گرداندن و میراندن، و ذکر حقیقت آفریدن و پدید آوردن همگان پیرومیزند:
(هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ).
او کسی است که زندگی میبخشد و میمیراند، و هنگامی که خواست کاری انجام پذیرد، تنها بدو میگوید: باش، پس میشود.
در قرآن زیاد به معجزههای حیات و موت اشاره میشود. زیرا حیات و موت دل انسان را سخت و ژرف میپسایند. گذشته از این، حیات و موت دو پدیدهای هستندکه برجسته و مکررند در هر چیزیکه فهم و شـور انسان آن را احساس و ادراک کند. حیات بخشیدن و میراندن دارای مدلول و مفهوم بزرگتر از آن است که نخست به نظر میآید. حیات انواع و اقسامی دارد، و موت نیز انوع و اقسامی دارد. دیدن زمین مرده، سپس دیدن آن در آن زمانکه دارد از حیات به تکان درمیآید و جنب و جوش پیدا میکند ... و دیدن درختیکه برگهای آن و شاخههای آن در فصلی خشکیده است، سپس دیدن آن درختکه همه پیکرهاش به جنب و جوش میافتد، و سبز میگردد و برگ میدهد و شکوفه میکند، بدانگونهکه انگار حیات در آن منفجر میگردد و به جوش و خروش درمیافتد . . . و دیدن تخممرغ، سپس دیدن جوجهها ... و دیدن دانه، و سپس دیدنگیاهک . . . و عین اینکوچ و سفر . . .که از حیات میآغازد و به موت سر میکشد، همچنین مشاهده کوچیکه از موت میآغازد و به حیات میانجامد . . . همه اینها دل را میپسایند و آن را به مقداری از تاثر و تدبر میکشانند و به جوش و خروش درمیآورند، و با مختلف بودن درونها و حالتها مختلف میگردند و متفاوت میشوند.
از حیات و موتگرفته تا حقیقت پدید آوردن و ادات و ابزار نوآوری و زیبانگاری، چیزی جز اراده کردن و خواستن نیست. کافی است اراده خدا رو به آفریدن کند، آفریدن هر چیزیکه باشد. بس استکه واژه «کن: بشو »گفته شود . . . ناگهان هستی به دنبال آن برمیجوشد و «فیکون: پس میشود». بالا و والا خداوند تعالی استکه بهترین آفریننده است.
*
در مقابل پیدایش حیات بشری، و در سایه صحنه حیات و موت، و در پرتو آفریدن و نوآوریکردن . . . مجادله و ستیز در باره آیات خدا، شـگفت و شگرف و زشت و پلشت جلوهگر میآید. و تکذیب پیغمبران، عجیب و غریب و قبیح پدیدار و نمودار میگردد. بدین خاطر با همچون کاری و حالتی با تهدید هراسانگزی در قالب صحنهای از صحنههای سخت قیامت رویاروی میگردد:
( أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ (69) الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (70) إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ یُسْحَبُونَ (71) فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ (72) ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ تُشْرِکُونَ (73) مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَکُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئاً کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِینَ (74) ذَلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَمْرَحُونَ (75) ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ ) .
مگرنمیبینی کسانی که در باره آیات خدا به کشمکش و ستیز میپردازند، چگونه (از تفکر و تعقل حق) بازگردانده میشوند؟ کسانی کـه کتابهای آسمانی و چیزهائی را که به همراه پیغمبران فرو فرستادهایم تکذیب میدارند، به زودی (نتیجه شوم کار خود را) خواهند فهمید. آن زمان که غلها و زنجیرها در گردن دارند و روی زمین کشیده میشوند. در آب بسیار داغ برافروخته و سپس در آتش تافته میگردند. آنگاه بدیشان میگویند: آن چیزهائی را که انباز خدا میکردید (و میپرستیدید) کجایند؟ (همان انبازهائی که) غیر از خدا (میپرستیدید). میگویند: از ما نهان شدهاند و هدر رفتهاند. بلکه اصلاً ما قبلاً (در دنیا چیزی را که ارزش و مقامی داشته باشد (نپرستیدهایم. چیزهائی را که پرستش میکردهایم اوهام و خیالاتی بیش نبودهاند). خدا این چنین کافران را سرگشته میسازد. این (عذابی کـه در آن هستید) به سبب شادمانیهای ناپسند و بیجائی است که (در برابر اموال دنیا) در زمین میکردید (تا بدانجا که اموال دنیا، احوال آخرت را از یادتان برده بود، و به انجام معاصی و گناهانتان کشانده بود) و نیز به سبب نازشها و بالشهائی است که (در برابر انجام بزهکاریها و زشتکاریها) مینمودید (و ارتکاب معاصی و اقدام به اذیت و آزار دیگران را نشانه قوت و قدرت و عظمت خود میدیدید. به کافران دستور داده میشود) از درهای دوزخ داخل شوید و جاودانه در آنجا بمانید. جایگاه متکبران چه بد جایگاهی است.
تعجب میشود و شگفت میگردد ازکار و بارکسانی که در باره آیات خدا مجادله میکنند و به ستیز میپردازند. در سایه عرضه کردن این آیات، دیباچهای ترتیب داده میشود برای چیزی که در آنجا در انظارشان است!
(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ ؟ ) .
مگر نمیبینی کسانی که در باره آیات خدا به کشمکش و ستیز میپردازند، چگونه (از تفکّـر و تعقّل حقّ) بازگردانده میشوند؟.
(الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَبِمَا أَرْسَلْنَا) .
کسانی که کتابهای آسمانی و چیزهائی را که به همراه پیغمبران فرو فرستادهایم تکذیب میدارند.
آنان فقط یککتاب را و یک پیغمبر را تکذیب میکنند. ولیکن ایشان با تکذیب همینکتاب و همین پیغمبر همه کتابهائی را تکذیب میدارندکه پیغمبران با خود به ارمغان آوردهاند. امّا این عقیده واحده است. همهکتابهای آسمانی یک عقیده را با خود آوردهاند و به دیگران رساندهاند. این است که تکذیب یککتاب تکذیب همه کتابها بشمار است، آن هم عقیدهای که چکیده همه عقائد است و درکاملترین شکل خود مجسم گردیده است و در واپسین رسالت جایگرفته است و عرضه شده است. بدین جهت آنان هر رسالتی را و هر پیغمبری را تکذیبکردهاند . . . هر تکذیبکنندهای چه در قدیم و چه در جدید، زمانیکه پیغمبر خود را تکذیبکرده استکه حق واحد را و عقیده توحید و یکتاپرستی را برای او آورده است، دراصل همه پیغمبران را تکذیب کرده است و هـمین حکم بر او صادق است.
(فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ).
به زودی (نتیجه شوم کار خود را) خواهند فهمید.
سپس بیان میدارد چه چیزی را خواهند فهمید.
این خوار داشتن و تحقیر نمودن ایشان در آتش است، نه فقط عذاب و عقاب.
(إِذِ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَالسَّلَاسِلُ یُسْحَبُونَ).
آن زمان که غلها و زنجیرها در گردن دارند و روی زمین کشیده میشوند.
غلها و زنجیرها درگردن دارند و با این حـقارت روی زمین کشیده میشوند، بدانگونه که چهارپایان و حیوانات را کشان کشان میبرند! آخر چرا بدیشان احترام گذاشته شود؟ مگر آنان نشانه و درجه تکریم و تعظیم را از خود نکندهاند و به دور نیفکندهاند؟!
بعد از روی زمین کشاندن و در عذاب با این حقارت راه بردن و چرخاندن، گشت و گذارشان به آب بسیار داغ و به آتش منتهی میشود:
(فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ ).
در آب بسیار داغ برافروخته و سپس در آتش تافته میگردند.
( یُسْجَرُونَ) [5] به معنی بسته میشوند و محبوس میگردند، همانگونهکه سگها را میبندند و محبوس میکنند. (یعنی ساجور را به گردنشان میاندازند که چوب وکنده است). یعنی مکان را برایشان پر از آب داغ و آتش شعلهور میسازند. کار و بارشان بدینجا میکشد. در آن حال و احوالیکه به هـمچون عذاب خوارکنندهای گرفتارند، سرکوفت زدن و سرکوب کردن و خوار داشتن و به تنگنا انداختن و به رنج افکندن، بدیشان رو میکند:
(ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ : أَیْنَ مَا کُنتُمْ تُشْرِکُونَ مِن دُونِ اللَّهِ؟ ).
آنگاه بدیشان میگویند: آن چیزهائی را که انباز خدا میکردید (و میپرستیدید) کجایند؟ (همان انبازهائی که) غیر از خدا (میپرستیدید).
آنان پاسخ میدهند بسان گول خوردهای که گول خوردنش روشن و آشکارگردد، و ناامید و حسرتزده شود:
(قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَکُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئاً) .
میگویند: از ما نهان شدهاند و هدر رفتهاند. بلکه اصلاً ما قبلاً (در دنیا) چیزی را که ارزش و مقامی داشته باشد (نپرستیدهایم. چیزهائی را که پرستش میکردهایم اوهام و خیالاتی بیش نبودهاند).
از ما نهان شدهاند، و راهی به سوی ایشان نمیشناسیم، و آنان هم راهی به سوی ما نمیشناسند. همه آنها گمانها و گمراهیها بودهاند!
به دنبال پاسخ نومیدانه و رنجآوری که میدهند، پیرو همگانی درمیرسد:
(کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِینَ ).
خدا این چنین کافران را سرگشته میسازد.
سپس واپسین نکوهش و سرزنش متوجه ایشان میگردد:
(ذَلِکُم بِمَا کُنتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَمْرَحُونَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ).
این (عذابی که در آن هستید) به سبب شادمانیهای ناپسند و بیجائی است که (در برابر اموال دنیا) در زمین میکردید (تا بدانجا که اموال دنیا، اهوال آخرت را از یادتان برده بود، و به انجام معاصی و گناهانتان کشانده بود) و نیز به سبب نازشها و بالشهائی است که (در برابر انجام بزهکاریها و زشتکاریها) مینمودید (و ارتکاب معاصی واقدام به اذیت وآزار دیگران را نشانه قوت و قدرت و عظمت خود میدیدید. به کافران دستور داده میشود) از درهای دوزخ داخل شوید و جاودانه در آنجا بمانید. جایگاه متکبران چه بد جایگاهی است.
ای خدای فریادرس! در این صورت به غلها و زنجیرها کشاندنکجا بوده است، و آبگرم و آتشکجا؟ چنین به نظر میآیدکه اینها مقدمه ورود به جهنم برای همیشه ماندن در آنجا است.
(فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ) .
جایگاه متکبران چه بد جایگاهی است.
از تکبر، چنین خواری و رسوائی برخاسته است و پدیدار آمده است. و این تحقیر سزای خودبزرگبینی است!
*
در برابر این صحنه، صحنه خواری و پستی و عذاب و عقاب وحشتناک، و جدال و ستیز با آیات خدا، و تکبر باد به غبغب انداخته و در سینهها پفیده و آماسیده، در برابر این صحنه و این عاقبت، روند قرآنی به پیغمبر خدا (ص)رو میکند و او را سفارش مینماید به صبر و شکیبائی در برابر تکبر و جدالیکه میورزند، و در هر حال و احوالی یقین و اطمینان داشته باشد به وعده حق خدا، چه در قید حیات خود برخی از چیزهائی را بدو نشان دهدکه به مشرکان وکافران وعده داده است، و یا خدا جان او را بگیرد و به سوی خود برگرداند، و سرپرستی کار و بارش را برعهدهگیرد. چه همه کارها به خدا حواله میشود و بدو برمیگردد، و بر پیغمبر ابلاغ رسالت و پیام باشد و بس. آنان به سوی خدا برمیگردند و او میداندکه با ایشان چه میکند:
(فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ)٠
(ای محمّد! شکیبا باش، وعده خدا حق است (و عذاب را گریبانگیر کفار میسازد). این عذابی را که ایشان را بدان وعده دادهایم، یا قسمتی از آن را به تو مینمایانیم (و در روزگار حیات تو انجام میپذیرد) یا این که تو را میمیرانیم و (تو آن را نخواهی دید. چه آن را ببینی و چه آن را نبینی مهم نیست. چرا که) به سوی ما برگردانده میشوند.
در اینجا در برابر نگرشی میایستیم و آن را ورانداز میکنیم که سـزاوار تدبر و تفکر ژرف است. بدین پیغمبریکه دچار اذیت و آزار و تکذیب و تکبر و کینهتوزی دیگران است،گفته میشود چیزی که مفهوم آن این است: وظیفه خود را انجام بده وکار خود را بکن و بایست و فراتر از آن مرو. چه نتائجکار مربوط به تو نیست و هرچه بادا باد. حتی تسکین دل خودش نیز در دست او نیست. بدین صورت که پیاده شدن برخی از وعدههای خدا را در باره منکران تکذیبکننده در قید حیات خود ببیند و دلی خنککند. بلکه او را نسزدکه دلش را آویزه همچونکاریکند! او بایدکار بکند و بس. وظیفه خود را انجام بدهد و برود. نتائجکار و مشاهده فرجام بد متکبران و تکذیبکنندگان بدو واگذار نشده است و بیرون از حوزه وظیفه او است. این قضیه، از دائره مسوولیت او بیرون است.کارکلاً به خدا واگذار است، و خدا آنچه را که بخواهد به انجام میرساند.
وای خدا! عجب منزلت و مرتبت والائی! چه تربیت کاملیکه خدا اصحاب این دعوت را با آن پرورده میفرماید، و این لطف و مرحمت را در حق شـخص پیغمبر (ص) بزرگوار خود جلوهگر، و به پیروان دعوتش مینماید. کار سخت و دشواری برای نفس بشری است، این که انسانکار بکند و به فرجام آن ننگرد، و بلکه سر خودگیرد. انجام وظیفه بکند و راه خود را بسپرد و برود وهرچه خدا خواهد بشود . . . این کار نیاز به صبر و شکیبائی دارد، صبر و شکیبائی بر علائق شدیدیکه دل انسان دارد. دل انسان آرزو دارد فرجامکار را با چشم سر ببیند و تسکینی حاصلکند. آیا به خاطر همین استکه در این مکان سوره چنین رهنمودی و رهنمونی به صبر و شکیبائی میشود؟ هرچه هست رهنمود و رهنمون به نوعی از انواع به صبر و شکیبائی است، و تکرار رهنمود و رهنمون پیشین نیست. صبر و شکیبائی تازهای خواسته میشود که بسی سختتر و ناگوارتر از صبر و شکیبائی بر اذیت و آزار و تکبر و خودبزرگبینی و تکذیب مشرکان و کافران است.
نفس بشری را بازداشتن از اینکه رغبت بورزد و علاقه نشان بدهد به اینکه ببیند چگونه خدا دشمنان او را و دشمنان دعوت او راگرفتار میسازد، در همان حال و احوالیکه دشمنی وکینهتوزی آنگونه دشمنان را بر ضد این دعوت ببیند و لمسکند، برای نفس بشری بسی سخت و دشوار و ناگوار است. امّا این تربیت والای الهی است. پرورش الهی است، پرورشیکه خدا برگزیدگان پاک خود را با آن مهیا و آراسته و پیراسته میسازد، و دلهای برگزیدگان پاک خود را رهائی میبخشد از هر آن چیزیکه برای خود در آن هدفی و نظری داشته باشند، حتی اگر این هدف و نظر پیروزی بر دشمنان این دین باشد!
لازم است دلهای دعوتکنندگان مردمان به سوی یزدان در هر زمانی بدین نگرش ژرف، توجه داشته باشند، و این نکته دقیق و ظریف را در مد نظر داشته باشند: انجام وظیفه بشود و کار خالصانه برای خدا باشد و بس. دیگر چه میشود داعیان را چهکار؟! کمربند نجات در میان امواج دریای علائق و رغائب همین است، علائق و رغائبی که در ابتدایکار، پاک آغاز میگردند و خالصانه برای خدا در مد نظرند، ولی بعد از آن اهریمن خود را به وسط آن علائق و رغائب میاندازد و در آن به شنا میپردازد!
[1] تا آنجاکه من میدانم ١٢٣ میلیارد کهکشان تا به حالکشف گردیده است. (مترجم)
[2] زمین بیست و سه درجه میل محوری نسبت به سکون خود دارد. (مترجم)
[3] به نقل ازکتاب: «معالله فی السماء» تالیف دکتر احمد زکی.
[4] به نقل از کتاب (العلم یدعو للایمان) ترجمه (عربی) محمود صـالح فلکی.
[5] « یُسْجَرُونَ »: تمام وجودشان پر از آتش میگردد. برافروخته و تافته میگردند. (مترجم)