ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
سورهی ص آیهی 64-49
( هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ (49) جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ (50) مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَشَرَابٍ (51) وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ (52) هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ (53) إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِن نَّفَادٍ (54) هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ (55) جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ (56) هَذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ (57) وَآخَرُ مِن شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ (58) هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَکُمْ لَا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ (59) قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَباً بِکُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ (60) قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَاباً ضِعْفاً فِی النَّارِ (61) وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالاً کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ (62) أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیّاً أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ (63) إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ (64)
گشت و گذار پیشین، با زندگی و یـاد و یادآوری برگزیدگان بندگان یزدان بود. از بلا و مصیبت و امتحان و آزمون و صبر وشکبائی و رحمت و عنایت و لطف و فضل خدا سخن رفت. یادی از آن زندگیهای والا در این زمین و در همین دنیا بود . . . پس از آن روند قرآن گامهای خود را با بندگان پرهیزگار یزدان برمیدارد، و با تکذیبکنندگان و سرکشان به جهان دیگر میرود و در سرای جاویدان رویاروی ایشان میشود . . . روند قرآنگامهایش را در صحنهای از صحنههای قیامت به جلو برمیدارد و دنباله آن را میگیرد. برای نشان دادن آن صحنه صفحاتی را ازکتاب «مشاهد القیامة فی القرآن« به عاریت میگیریم و با اندک دخل و تصرفی بیان میداریم:
این صفحه با منظره متقابل کامل در مجموعه و اجزاء و در سیماها و نمادها است: منظره «پرهیزگاران و متقیانی« است که دارای «حسن عاقبت و سرانجام نیک» هستند. و منظره «طاغیان و سرکشانی» استکه دارای «سوء عاقبت و سـرانجام بد» هستند. گروه نخست، پیشاپیش برایشان بازگردیده است. در آنجا آسوده خاطر تکیه میزنند، و از خوراک و نوشیدنی خوب لذت میبرند.گذشته از لذت خوراک و نوشیدنی لذت حوریان جوان را دارند. حوریانگذشته از اینکه جوانند «تنها به شوهران خود چشـم میدوزند و شوهرانشان را دلباخته خود میکنند». به کسان دیگری چشم طعم نمیدوزند و چشمچرانی نمیکنند. همه آنان جوان و همسن و سالند. این هم لذت دائم و نعمتی از سوی خدا است و (هرگز نابودی و پایان ندارد).
و امّاگروه دوم و جدای از ایشان، جایگاه و قرارگاه دارند، ولیکن هـیچگونه آسایش و آرامشی در آن نیست. آنجا دوزخ است و «دوزخ چه بد جایگاه و قرارگاهی است«. در آنجا نوشیدنی گرمی و خوراک قی و استفراغآوری دارند. این نوشیدنی خونابه و گندابی است که از پیکرهای دوزخیان بیرون میتراود! برای ایشان انوع دیگری از نوع همین عذاب است. قرآن از آن انوع با واژه «ازواج» به معنی اقسام تعبیر میکند!
آنگاه صحنه با منظره سومی پایان میپذیرد، منظره سومیکه زنده و جسته است و در آن آشکاراگفت میشود: آهای اینانگروهی هستند از زمره آن سرکشان دوزخی! ایشان در دنیا عزیزان و دوستداران یکدیگر بودند. ولی امروز دشمنان و بیزاریجویندگان همدیگر هستند. در دنیای یکی دیگری را درگمراهی فرو میبرد و رشته گمراهی را برای همدیگر دراز و شل میکردند و یکدیگر را به خوشی و لذتپرستی دعوت میکردند. برخی از آنان خویشتن را از مومنان بالاتر میگرفتند و بر ایشان تفاخر میفروختند، و سخن از بهشت گفتن آنان را و دعوت دیگران بدانجا را تمسخر میکردند. بدانگونهکه سـران قریش چنین مینمودند و هـمچون روش و رفتاری داشتند و میگفتید:
(أَأُنزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِن بَیْنِنَا ؟).
آیا از میان همه ما، قرآن بر او نازل شده است؟. (ص/٨)
هان! هم اینک این ایشان هستندکه دسته دسته خود را به آتش میزنند وگروهی پس از دیگری بدان میافتند! آهای آنان یکی به دیگری میگوید:
(هذا فوج مقتحم معکم ) .
این گروه انبوه، بر اثر فشار و زور (فرشتگان) خود را به میان شما میاندازند (و جا را بر شما تنگ میکنند)!.
پاسخ باید چه باشد؟ پاسخ ایشان از سوی برخی دیگر با برآشفتن وکینه توزی، چنین است:
(لَا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ) ٠
خوش نیامدند و خوشی نبینند، آنان با آتش دوزخ سوخته میشوند!.
آیا دشنام داده شدگان ساکت و خاموش میمانند؟ هرگز. آنان بدیشان جواب میدهند:
(قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَباً بِکُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ) .
(پیروان خطاب به سروران خود) میگویند: بلکه شما خوش نیامدید و خوشی نبینید. چرا که این شما بودید که چنین جائی را بهره ما کردید. وه که چه مقر و جایگاه
بدی است!.
شما سبب این عذاب بودید. ناگهان دعائی میشود لبریز از دشمنانگی و بغض وکینه و ناراحتی و انتقامجوئی:
( قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَاباً ضِعْفاً فِی النَّارِ) .
میگویند: پروردگارا! هرکس چنین جایگاه و عذابـی را نصیب ما نموده است، عذاب او را در آتش دوزخ چندین برابر گردان!.
سپس چه شد؟ سپس آهای! این آنانند که به دنبال مومنانند! مومنانی که در دنیا خویشتن را از ایشان بالاتر میدیدند و بر آنان تفاخر میکردند و عظمـت میفروختند، و گمان میبردند که ایشـان بلا و بدی میبینند و خیر و خوبی نمیبینند. هم ادعای بهشت ایشان را مسخره میکردند، و هم دعوتشان را به سوی نعمت و سعادت اخروی به باد استهزاء میگرفتند. آهای! این آنانندکـه مومنان را جستجو میکنند و میخواهند ایشان را در دوزخ بیابند. ولی ایشان را با خود به آتش افتاده نمییابند. این استکه از یکدیگر میپرسند: مومنانکجایند؟ آنان کجا رفتهاند؟ آیا ایشان در اینجا هستند و چشمانشان آنان را نمیبینند؟:
(وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالاً کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ أَتَّخَذْنَاهُمْ [1] سِخْرِیّاً أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ؟)
(سرانجام، دوزخیان به همدیگر) میگویند: ما چرا کسانی را نمیبینیم که (در دنیا) ایشان را از زمره بدان و بدکاران به حساب میآوردیم؟ آیا ما (اشتباهاً در دنیا) ایشان را حقیر و ناچیز گرفته بودیم و بدیشان گپ میزدیم (و هم اینک در بهشت بسر میبرند و از مقرّبان درگاه یزدانند؟) و یا این که (همان گونهاند که ما گمان میبردیم و الان در دوزخند و در میان این دودها و شعلههای آتش)، چشمان (نزدیک بین ما) ایشـان را نمیتوانند ببینند؟.
در همان حالکه دوزخیان در جستجوی یافتن مومنان هستند، مومنان در آنجا، یعنی در میان باغهای بهشت بسر میبرند!
این صحنه با بیان واقعیت حـال دوزخیان پایان میپذیرد:
(إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ !!!).
این (گفتگوهائی را که از زبان دوزخیان بیـان داشتیم) یک واقعیت است (و قطعاً در وقت خود به وقوع میپیوندد) و نزاع و سخنان خصمانه دوزخیان با یکدیگر خواهد بود!!!.
سرنوشت آنان چه اندازه از سرنوشت مومنان فاصله دارد! مومنانیکه کافران ایشان را به تمسخر میگرفتند، و این را برای مومنان بسی زیاد میدیدندکه خدا آنان را برگزیند و به اصطلاح ایشان راکسی بشمار آورد. بهره کافران چه بهره بدی است! کـافرانی که در فرارسیدن همچون بهرهای شتاب میورزیدند، و ایشان بودند که میگفتند:
(رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبْلَ یَوْمِ الْحِسَابِ).
(کافران مسخرهکنان) میگویند: پروردگارا! سهم (عذاب) ما را پیش از روز رستاخیز و حساب و کتاب (قیامت) به ما برسان!. (ص/16)
1-قرائت دیگری جمله « أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیّاً ؟». [آیا ما ایشان را به مسخره گرفتهایم و ناچیزشان دانستهایم؟]. را استفهامی نمیسازد، و بلکه آنرا خبری میداند. ولی ما قرائت استفهامی را برگزیدهایم، زیرا معنی براساس پرسشی، دقیقتر و روشنتر است، و « أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیّاً ؟». تکمله جملی قبلی و صفت «رجالا» میگردد.