تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی فلق

تفسیر سوره‌ی فلق

محور آیات سوره‌ی فلق همان محوری است که آیات سوره‌های مکی دنبال می‌کنند، یعنی اصلاح بینش. نام سوره فلق است و متناسب با محور سوره است که اگر بخواهیم محور سوره را در یک کلمه بیان کنیم، آن تکلیف بودن استعاذه می‌باشد. اینکه انسان مکلف است در همه‌ی حالات به خداوند پناه ببرد تا از ناامنی‌ها، دلهره‌ها و اضطراب‌های گوناگون رهایی یابد. و به صورت خاص نکاتی را در سوره‌ی فلق خواهیم داشت که تتمه و مکمل این نکات را در سوره‌ی ناس دنبال خواهیم کرد. ارتباط نام سوره با محور سوره بسیار واضح و روشن است. چرا که اگر تجسم کنیم در تنگنایی قرار داریم و منتظر گشایشی هستیم و دستی از غیب می‌رسد و ما را نجات داده و در پناه خود قرار می‌دهد و با در پناه‌دادن خودش ما را از آن تنگنا خارج می‌کند در واقع شکافی در آن وضعیت ایجاد می‌شود که این شکاف همان فلق است و شکافنده‌ی این تنگنایی که انسان گرفتار آن شده است، همان خداوند است که یکی از اسمای حسنای او فالق است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰ [الأنعام: 95].

تقسیم‌بندی آیات سوره فلق

آیه‌ی 1 بیان تکلیف بودن استعاذه و پناه‌بردن به خداوند است. آیه‌ی 2 تا 5 بیان چیزهایی است که به صورت عام لازم است انسان از شر آنها به خداوند پناه ببرد. شروری را که در این آیات به آنها اشاره شده تا آمدن قیامت موجود هستند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ٣ وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِی ٱلۡعُقَدِ ٤ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ٥ [الفلق: 1-5].

این سوره به نام فلق و معوذ خوانده می‌شود. این سوره مکی است و در مدینه توسط جبرئیل÷ بر رسول الله ج برای باطل‌شدن سحر یهودیان خوانده شد.

در این سوره دشمنان آشکار انسان مطرح می‌شوند و خداوند به انسان یاد می‌دهد که برای نجات از دشمن آشکار بیرونی به او پناه ببریم.

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ ١[1].[2]

«[ای پیامبر] بگو: به پروردگار سپیده دم پناه می‌برم».

﴿أَعُوذُ﴾: «پناه می‌برم»

﴿ٱلۡفَلَقِ﴾: «صبح، سپیده‌دم»

هنگامی که دختران لبید‌ بن أعصم یهودی در مدینه برای بیمار کردن پیامبر خدا ج سحر و جادو کردند، بدان سبب این دو سوره نازل شدند، ولی قبلاً‌ جبرئیل امین جهت شفای رسول خدا این تعویذ و یا این دعا را خواند: «بسم ‌الله ‌أرقیک من ‌کلّ شیء یؤذیک من شّر حاسد و عین ‌والله یشفیک»[3]. در نتیجه پیامبر خدا ج شفا پیدا کرد.

ای پیامبر خدا ج بگو: پناه می‌برم به پروردگار سپیده‌دم که همان خداوند یکتاست، خداوندی که شکافندۀ صبح و شکافنده‌ی دانه و هسته است. و هیچ‌کسی جز ایشان توان چنین چیزی را نخواهد داشت.

گفتیم که قُل صیغه‌ی تبلیغ است، یعنی هم خودت پناه ببر و هم دیگران را متقاعد و متوجه کن که به خداوند پناه ببرند. و در آینده بگو که من پناه می‌برم به خداوندی که خدای شکافتن است. می‌دانیم تنگناهایی که انسان در آن گرفتار و مبتلا است. تنها تنگناهای مادی نیستند که نیازمند شکافتن این تنگناها به وسیله‌ی خداوند شکافنده باشد، قسمتی از این‌ها تنگناهای مادی هستند. تنگناهای فکری، بحران‌های فکری، روحی، اخلاقی، ایمانی، اجتماعی و... این‌ها همه ظلمات و تاریکی‌هایی هستند که ما نیازمند خدایی هستیم که این تاریکی‌ها را بشکافد و ما را از دل این تاریکی‌ها برهاند و نجات دهد پس هربار در ما این احساس پیدا شد که در بن‌بستی قرار گرفته‌ایم که راه نجات و گریزی برای ما نیست، اینجا است که باید به رب و خدای فلق پناه ببریم تا خداوند فالق آن‌چنان که دانه‌ی گندم و خرما را شکافته است و به آنها حیات و شکوفایی بخشیده ما را از آن وضعیت نجات دهد و بن‌بست‌ها و ظلمت‌ها را بشکافد.

﴿مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ٢[4].

«از شر تمام آنچه آفریده است [مخلوقاتی که اذیت و آزار می­دهند]».

از شر هر آنچه خداوند آفریده است و در جهان هستی هست از حیوان مکلّف مانند انسان و غیر مکلّف همچون سایر حیوانات و از تمام جمادات و از شر و بدی هر شریر و بدکاری؛

این شرها گوناگون و مختلف هستند و خداوند فالق ما را از آن شرها نجات می‌دهد، آن هم با ایجاد شکاف در دل این شرها و ظلمات. تشبیه بسیار زیباست، چرا که اشاره کردیم به خداوندی که شکافنده‌ی دانه‌ها است، بیرون آورنده‌ی روز از دل شب است، رویاننده‌ی دانه از دل زمین. همین خداوند قادر است که برای ما محلی برای خارج‌شدن از دل شرور قرار دهد. پس پناه‌بردن به خداوند تکلیف است. شرها مانند پرده‌ای هستند که انسان را دربر گرفته‌اند و هر شری انسان را به سمتی می‌راند و در اینجا انسان باید به خداوند فالق پناه ببرد تا بتواند پرده‌ی شرور را بشکافد و خود را از شر شرور برهاند. آیات بعد سه نوع شر را معرفی می‌کنند.

﴿وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ٣[5].

«و از شر تاریکی شب آنگاه که همه جا را فراگیرد».

از شر شب چون تاریک گردد و از شر ماه چون پنهان و غایب گردد؛ زیرا با تاریکی شب و پنهانی ماهتاب انسان در معرض خروج مارهای سمّی و حیوانات درنده، راهزنان و دسته‌های غارت­گر و شرور قرار خواهد گرفت.

شر غاسق یعنی شر بسیار تاریک، وقتی که همه جا را فرا می‌گیرد. شب در رابطه با انسان به صورت نسبی شر است. کلمه‌ی غاسق را که در اینجا آورده است، اشاره می‌کند به اینکه شب به صِرف شب بودنش ذاتاً منشأ شرور نیست، اما وقتی که غاسق شد و در شدت تاریکی قرار گرفت، این زمانی است که خطرات انسان را تهدید می‌کند، وسوسه‌ها تحریک می‌شوند، خیلی از افراد کارهایی را که در روز انجام نمی‌دهند، در شب جرأت بیشتری پیدا می‌کنند که آنها را انجام دهند. لذا باید از شر غاسق به خداوند پناه برد.

﴿وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِی ٱلۡعُقَدِ ٤[6].

«و از شر کسانی که [با افسون] در گره‌ها می‌دمند».

﴿ٱلنَّفَّٰثَٰتِ﴾: «دمندگان افسون ساحرانی که در افسون­ها می‌دمند.»

﴿فِی ٱلۡعُقَدِ﴾: «در گره­ها.»

یعنی به خدا به پروردگار دمیده صبح (سپیده­دم) پناه ‌ببر از شرّ آن ساحرانی که در گره­های خود می‌دمند. نفث: به معنای دمیدنی است که همراه با هوای دهان بدون تف باشد، به همین‌خاطر روایت شده «کسی تاری را گره بزند و با هوای دهان در آن بدمد، آن سحر و جادو است.»

نَفَّاثات هم گفتیم هر نفسی که کوشش می‌کند به طریقی مخفی به انسان ضربه بزند و اوضاعش را تغییر دهد و حالتی را به وجود بیاورد که انسان را از انجام عبودیت مخلصانه کنار بزند و امروزه ما شاهد این شرور نفاثات هستیم. در همه‌ی لایه‌ها و قشرهای جامعه حضور دارند، آن هم به شکل سمعی و بصری، به شکل مخفی و آشکار در کمین صید افکار انسان‌های خام و نپخته هستند. به شکل‌های مختلف برنامه‌ها را در راستایی تنظیم می‌کنند که فرد را از مسیر معنویات و کمالات دور کنند و به سمت مادیات و زیادت‌طلبی و شهوات بکشانند. و چقدر ما نیازمند هستیم که از شر این نَفَّاثات مرد یا زن، دختر یا پسر به خداوند پناه ببریم. خیلی از اوقات دو نفر باهم دوستی بسیار صمیمی دارند، شخص سومی یعنی حاسد از این وضعیت بسیار بدش می‌آید. کاری می‌کند که روابط صمیمانه این دو نفر به هم بخورد. و یا روابط زن و مرد را به هم می‌زنند تا میان آنها جدایی بیفتد و کسانی که از درون مشکل دارند، این مشکلات و امراض را به شکل‌های مختلف مانند حسد ورزیدن و یا... به دیگران منتقل می‌کنند. روابط مبارکی که بین چند نفر وجود دارد و اهل حسد طاقت دیدن این وضعیت را ندارند، به شکل‌های مختلف برنامه‌ریزی می‌کنند تا این روابط از بین برود. و خطرناک‌ترین این کارها به هم زدن روابط محکمی است که میان بندگان با خداوند وجود دارد. و چون این افراد را نمی‌شناسیم در نتیجه از شر این افراد باید به خداوند پناه ببریم. و در مقیاس بالاتر می‌توان استکبار جهانی و در رأس آنها اسرائیل و امریکا و انگلیس را مثال زد که تلاش می‌کنند به هر نحوی شده ریشه‌ی دین و دینداری و ایمان به خداوند را در جهان بخشکانند. و متأسفانه جوانان ما اعم از دختر و پسر هر روز در دام این شرور گرفتار می‌شوند و هر روز بیشتر از دیروز در گرداب خودباختگی فرهنگی و دینی غرق می‌شوند و از دین و ایمان فاصله می‌گیرند.

﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ٥[7].

«و از شر حسود آنگاه که حسد می‌ورزد».

و پناه ‌ببر به پروردگار سپیده‌دم از شر هر حسودی از مردمان، آن­گاه که حسد ورزد و آن­را ظاهر کند و به این صورت آرزوی ضرر و زیان داشته باشد یا از روی حسادت تو را به کار بدی رهنمون گردد؛ زیرا حسد عبارت از درخواست زوال نعمت از محسود است. حسد نشانۀ بدنیتی و ‌تنگ­نظری و بداندیشی است. نخستین معصیت در آسمان حسد بود که ابلیس نسبت به آدم ورزید.

یعنی کسی که بخواهد شری ایجاد کند و نخواهد خیری به کسی برسد، چرا که انسان بی‌نهایت نیرو دارد، هم نیروی شر و هم نیروی خیر. ﴿فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا٨ [الشمس: 8] انسان‌هایی که دارای خُبث طینت هستند و نمی‌توانند شاهد پیروزی‌ها و موفقیت‌های دیگران باشند، از درون نیروهای شرشان غالب بر نیروهای خیرشان می‌شود و در بیرون شروع به برنامه‌ریزی کردن در راستای دور کردن دیگران از خیر می‌کنند و متاسفانه در جامعه‌ی ما به شکل عام، این حسد رواج فراوانی دارد و چون ما حسودها را نمی‌شناسیم، برای رهایی از شر حاسدین باید به خداوند پناه ببریم و این پناه‌بردن به انسان آرامش می‌دهد و گام برداشتن در مسیر کمال را آسان‌تر می‌کند.

رهنمون آیات:

1-  وجوب پناه ‌بردن به خدا و استعانت از پیشگاه او از هرچیز مخوفی که بخاطر خفای آن، انسان توان دفع آن­را نخواهد داشت.

2-  تحریم دمیدن در گره افسون که سحر است و هر سحری کفر است و حدّ ساحر، گردن زدن با شمشیر است.

3-  حسادت قطعاً‌ حرام است و بیماری خطرناکی است تا آنجا که فرزند آدم÷ را بر قتل برادرش واداشت و برادران یوسف را بر کید و نیرنگ واداشت.

4-  غبطه، حسادت نیست به دلیل حدیث صحیح که پیامبر خدا می‌فرماید: ‍«در دو چیز حسادت نیست وقتی منظور غبطه باشد.»

این سوره یکی از دو معوذتین است اولی سوره‌‌ی «فلق» و دومی سورۀ «ناس» است؛ در سورۀ فلق انسان از چهار خصلت به خدا پناه می‌برد. 1- از شر هرآنچه خدا آفریده 2- از شر هر آنچه که در تاریکی شب و یا تاریکی روی دهد. 3- از شر دمندگان افسون در گره­ها 4- از شر هر حسودی. این چهار خصلت از آن مواردی است که انسان از آنها ترس و بیم دارد. اما در سوره‌ی ناس، پناه‌بردن به خدا در رابطه با یک شر است ولی خطر و بدی آن از آن چهار خصلت «فلق» بیشتر و بیشتر است به این سبب ­که به قلب مرتبط است. و قلب هرگاه فاسد گردد تمام چیزهای دیگر فاسد می‌گردد و هرگاه اصلاح یابد تمام چیزهای دیگر اصلاح می‌یابد.

بنابراین سوره‌ی «ناس» اختصاص به یک پناه بردن دارد و آن شر وسوسه‌گر نهانی است که در قلب مردم وسوسه می‌کند. خواه آن وسوسه‌گر جن باشد یا انسان.  

برای تأثیر بیشتر معوذتین بر علیه شیاطین جن و انس و چشم زخم باید در مواقع خاص خوانده شود.

1-   اذکار صباح و مساء: بعد از نماز صبح تا قبل از شروق شمس و بعد از نماز عصر تا مغرب.

2-   بعد از نمازهای فرض.

3-   قبل از خواب.

4-   به هنگام سحر (ثلث آخر شب).

 




[1]- فَلَق: از مصدر فلق به معنی شکافتن است و به دنبال هر شکافتنی ظهور و آشکار شدنی قرار دارد.

[2]- این یکی از دو معوذتین است که دومین آن سوره‌ی «الناس» است و قبل از آنها سوره‌ی اخلاص است. پیامبر ج می‌فرماید: برای پناه ‌بردن چیزی بهتر از این سه‌ سوره نیست. در صحیح بخاری و مسلم از عاشیه روایت ‌کرده‌اند هرگاه رسول خدا ج مریض می‌شد، معوذّتین را برای خود می­خواند و در آن می‌دمید ولی هنگامی که دردش شدّت می‌گرفت من معوذّتین را برسرش می‌خواندم و با دست‌های مبارکش مکان درد را مسح می‌نمودم.

[3] - به نام خدا از هر چه اذیتت می­کند، مداوایت می­نمایم از شر هر نفس یا چشم حسود، الله تعالی شفایت می­دهد.

[4]- شرَّ: شر را در مقابل خیر داریم. اما کلمه‌ی شر در بعضی از جاها اَفعَلِ تفضیل است. و در بعضی از جاها به صورت مصدر می‌آید. در اینجا معنی مصدری آن مدنظر است. مطلق بلا و بدی. اینکه در اینجا کلمه‌ی شر به «ما» متصل شده است، خداوند می‌خواهد این را بیان کند که هر شری از هر مخلوقی می‌تواند صادر شود و در ارتباط با همان مخلوق است. شر محض در کره‌ی زمین وجود ندارد، بلکه تمام شرور نسبی هستند و نسبی‌بودن آنها به این معنا است که ممکن است نسبت به کسی شر باشد و نسبت به دیگری خیر. لذا در دل هر شری خیری نهفته است و شر مطلق بر روی زمین وجود ندارد. اما در باب خیر این سخن را نمی‌توان گفت. زیرا خیر مطلق وجود دارد و در رأس همه‌ی خیرها، خیرهایی است که خداوند معین کرده، آن هم در قالب نعمت‌ها برای بندگانش. مانند خیر هدایت، خیر قرآن و...

[5]- غَاسِق: از مصدر غَسَقَ است و به معنی تاریکی بسیار غلیظ. تاریکی که در اوج خود باشد، به طوری که از آن تاریک‌تر موجود نباشد. غاسق یعنی شبی که مطلقاً تاریک است و هر مقطع زمانی که تاریکی در اوج خودش باشد، کلمه‌ی غاسق بر آن اطلاق شده است.

      وَقَبَ: فرا رسید، فرا گرفت، هردو معنی را دارد.

[6]- نَفَّاثَات: جمع نَفَّاثِه است که به زنان جادوگر معنی شده است، درحالی­که از نظر لغوی دقیق نیست. نفاثه اسمی که صیغه‌ی مبالغه است، مثل علامه یعنی کسی که علم زیادی دارد. نفاثه از ماده‌ی نَفث است و نفث به معنای دمیدن است. نَفَثَ یعنی در چیزی دمید. اما در اینجا به معنای همان دمیدن نیست، بلکه به معنی کسی است که کارش نقشه‌کشیدن و برنامه‌ریزی کردن و توطئه‌کردن است و در نتیجه فاعل آن می‌تواند مرد باشد و یا زن.

      عُقَد: در اینجا جمع عُقدِه است، به معنی گِره و نَفثِ در عُقَد یعنی دمیدن در گره؛ اما در اصطلاح و بینش دینی و قرآنی یعنی برنامه‌ریزی کردن برای رسیدن به مقصدی اما بهترین معنایی را که می‌توان بیان کرد، همان توطئه‌کردن است. اما چرا نفاثات به صیغه‌ی جمع مؤنث سالم آمده است؟ جواب این است که صاحبان نفاثات نفوس هستند و نفوس هم مؤنث مجازی است پس با نفوس مطابقت دارد و مصادیق این نفوس می‌تواند هم مرد و یا زن باشد.

[7]- حَاسِد: از ماده‌ی حَسَد است که به معنی آرزوی زوال نعمت دیگران می‌باشد. یعنی کسی، چه مرد و چه زن از نعمتی برخوردار شده است و چون برای دیگران این موضوع سنگین است، زیرا خود از آن نعمت برخوردار نیست. به جای اینکه از خداوند بخواهد که او را هم از آن نعمت برخوردار کند از خداوند می‌خواهد که این نعمت را از دیگری بگیرد و حتی در راستایی حرکت می‌کند که این نعمات از دیگران هم سلب شود. به این حالت حسد گفته شده است. حَاسِد یعنی کسی که این نیرو در وجود او است، تا وقتی که این نیرو در درون خودش است، ضرر آن تنها به خودش می‌رسد، اما وقتی که شروع به عملیاتی کردن آن کرد و کاری کرد که دیگران از مظاهر رحمت، محروم شوند، آن وقت لازم است انسان از شر چنین افرادی که آنها را نمی‌شناسد، به خداوند پناه ببرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد