ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی و ۶۰ آیه است.
آیهی ۶-۱:
﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١﴾[الذاریات: ۱]. «سوگند به بادهایی که به سختی پراکنده میدارند».
﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢﴾[الذاریات: ۲]. «و سوگند به ابرهای آبستن به باران».
﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا٣﴾[الذاریات: ۳]. «و سوگند به ستارگانی که آسان در حرکتند».
﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا٤﴾[الذاریات: ۴]. «و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم کردهاند».
﴿إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٞ٥﴾[الذاریات: ۵]. «بیگمان آنچه که وعده داده میشوید راست است».
﴿وَإِنَّ ٱلدِّینَ لَوَٰقِعٞ٦﴾[الذاریات: ۶]. «و همانا روز جزا حتماً به وقوع میپیوندد».
در اینجا خداوندِ راستگو به این آفریدههای بزرگ که منافع و مصالح زیادی در آنها قرار داده شده است سوگند میخورد که وعدهاش راست است و روز جزا و محاسبه قطعا خواهد آمد و هیچ چیزی نمیتواند آن را دفع کند.
خداوند صادق عظیم از آمدن روز جزا و محاسبه خبر داد، روزی که بسیار عظیم است، و بر حتمّیت آن قسم یاد کرد، و برای اثبات آن برهانها و دلایل زیادی را اقامه نمود، پس چرا تکذیب کنندگان آن را تکذیب میکنند و عمل کنندگان از عمل برای آن روی میگردانند؟! ﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١﴾سوگند به بادهایی که به سختی و نرمی پراکنده میدارند. ﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢﴾و سوگند به ابرهایی که آب فراوان را با خود بر میدارند که خداوند با آن به بندگان و شهرها فایده میرساند.
﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا٣﴾و سوگند به ستارگانی که به آسانی در حرکت هستند. و آسمان با آنها آراسته میشود و در تاریکیهای دریا و خشکی مردم با آن راه خود را مییابند و با عبرت گرفتن از آن فایده میبرند. ﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا٤﴾و سوگند به فرشتگانی که به اذن خدا کارها را تقسیم و تدبیر میکنند. پس هریک از آنها را خداوند به تدبیر کاری از کارهای دنیا و آخرت بر گماشته و از آنچه برای او مقّدر شده تجاوز نمیکند و نیز در آن کوتاهی نمیورزد.
آیهی ۹-۷:
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ٧﴾[الذاریات: ۷]. «و سوگند به آسمان که دارای راههاست».
﴿إِنَّکُمۡ لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ٨﴾[الذاریات: ۸]. «بیگمان شما (دربارۀ پیامبر) سخنی گوناگون دارید».
﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ٩﴾[الذاریات: ۹]. «کسی از (راه) او منحرف میشود که منحرف شده باشد».
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ٧﴾و سوگند به آسمان که دارای راههای نیکو است که به چین و بافت ریگها و آبهای حوضها میمانند آن گاه که باد آن را به حرکت در میآورد. ﴿إِنَّکُمۡ﴾شما ای کسانی که محمّدصرا تکذیب میکنید! درباره او ﴿لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ﴾سخن گوناگونی دارید، برخی میگویید: جادوگر است و برخی میگویید کاهن است، و بعضی میگویید دیوانه است، و دیگر سخنها که نشانگر حیرت و تردید آنهاست. و دال بر این است که آنچه آنها بر آن هستند باطل و پوچ است.
﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ٩﴾از آن بازگردانده میشود هرکس که از ایمان بازگردانده شده باشد، و از دلایل یقینی خداوند منصرف و روی گردان شده باشد. اختلاف گفتههایشان دلیلی است بر باطل بودن سخنانشان، امّا سخن راستی که محمّدصآورده است هماهنگ و همگون است و برخی از آن برخی دیگر را تصدیق میکند و تناقض و تضادّی در آن وجود ندارد و اختلافی در آن نیست، و این دلیلی است بر صحّت و درستی آن و دلیلی است بر این که از سوی خداوند است. ﴿وَلَوۡ کَانَ مِنۡ عِندِ غَیۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ ٱخۡتِلَٰفٗا کَثِیرٗا﴾[النساء: ۸۲]. «و اگر از جانب غیر خداوند بود در آن اختلاف زیادی مییافتند».
آیهی ۱۴-۱۰:
﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ١٠﴾[الذاریات: ۱۰]. «مرگ بر دروغگویان».
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١﴾[الذاریات: ۱۱]. «کسانیکه آنان در ورطۀ نادانی بیخبرند».
﴿یَسَۡٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٢﴾[الذاریات: ۱۲]. «میپرسند روز جزا کی خواهد بود»؟.
﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣﴾[الذاریات: ۱۳]. «روزی که آنان بر آتش عذاب شوند».
﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ١٤﴾[الذاریات: ۱۴]. «بچشید عذاب خود را، این همان چیزی است که آنرا به شتاب میطلبیدید».
﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ١٠﴾خداوند کسانی را نابود کند که بر وی دروغ بستند و آیات او را انکار کردند و در صدد آن برآمدند تا به وسیله باطل، حق را از بین ببرند، همان کسانی که چیزهایی به خداوند نسبت میدهند که نمیدانند. ﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١﴾کسانی که در ورطه کفر و جهالت و گمراهی سرگشتهاند.
﴿یَسَۡٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٢﴾از روی شک و تکذیبِ روز قیامت میپرسند چه وقت مبعوث خواهند شد؟ یعنی آن را بعید میپندارند. بنابراین، از حالت و سرانجامشان مپرس. ﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣﴾روزی که به سبب پلیدی ظاهری و باطنی که با خود دارند در آتش، عذاب میبینند.
به آنها گفته میشود: ﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ﴾عذاب آتش را بچشید زیرا اثر و پیامد چیزی است که به سبب آن دچار فتنه شده بودید، از قبیل آزمایشی که آنها را به کفر و گمراهی برگرداند. ﴿هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ﴾عذابی که شما به آن گرفتار شده اید چیزی است که در فرا رسیدن آن شتاب میورزیدید. پس اکنون از انواع کیفرها و شکنجهها و زنجیرها و خشم و عذاب بهره ببرید.
آیهی ۱۹-۱۵:
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ١٥﴾[الذاریات: ۱۵]. «بیگمان پرهیزگاران در باغها و چشمهساران هستند».
﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ١٦﴾[الذاریات: ۱۶]. «چیزهایی را که پروردگارشان به آنان میدهد دریافت میدارند. بیگمان آنان پیش از این نیکوکار بودند».
﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧﴾[الذاریات: ۱۷]. «آنان اندکی از شب میخوابیدند».
﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ١٨﴾[الذاریات: ۱۸]. «و در سحرگاهان درخواست آمرزش میکردند».
﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩﴾[الذاریات: ۱۹]. «و در اموالشان برای سائل و بینوا حقّی بود».
خداوند در بیان پاداش پرهیزگاران و اعمالشان که به سبب آن به این پاداش رسیدهاند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ﴾بیگمان پرهیزگاران که تقوا و اطاعت از خدا را شعار خود ساخته بودند، ﴿فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ﴾در میان باغهای بهشت خواهند بود، باغهایی که انواع درختان و میوهها را در بردارند که برخی از آنها همانندی در دنیا دارند و برخی در دنیا نظیری ندارند. میوهها و درختانی که چشمها مانند آنرا ندیدهاند و گوشها (اخبار) آنرا نشنیدهاند و تصّور آن به دل هیچکسی خطور نکرده است. ﴿وَعُیُونٍ﴾و در میان چشمههای روان هستند، و این باغها با این چشمههای آبیاری میشوند و بندگان از آن مینوشند و آن را میجوشانند.
﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ﴾احتمال دارد که معنی آیه این باشد که خداوند همه آرزوهای اهل بهشت را برآورده میسازد و همه انواع نعمتها را به آنان میدهد و آنان این نعمتها را دریافت میدارند در حالی که خشنود و شادمان هستند و جایگزینی برای آن را نمیجویند و نمیخواهند از آن بیرون آورده شوند و به هریک اندازهای از نعمت داده میشود که بیشتر از آن نمیخواهند.
و احتمال دارد که این، صفت و حالت پرهیزگاران در دنیا باشد و آنها اوامر و نواهی خداوند را فرا میگیرند. یعنی با شرح صدر و دلی شاد آنرا فرا گرفته و از آن چه نهی شدهاند به کاملترین صورت دوری میگزینند.
پس کسانیکه خداوند به آنها اوامر و نواهی داده اینها از بهترین بخششهای الهی هستند که باید آن را فرا بگیرند و شکر آن را به جای آورند و منقاد شوند. امّا معنی اوّل به سیاق عبارت نزدیکتر است چون خداوند وصف آنها و اعمالشان را در دنیا بیان داشته است که ﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ﴾اینان پیش از اینکه به این نعمت دست یابند نیکوکار بودهاند. و نیکوکاری آنها عبادت پروردگارشان را شامل میشود که او را چنان بپرستند که انگار او را میبینند و اگر او را نمیبینند او آنها را میبیند. هم چنین نیکی کردن با بندگان خدا با رساندن فایده به آنها و احسان با آنها با دادن مال یا علم، یا خیرخواهی برایشان و استفاده از مقام و موقعیت خود در راه رساندنِ خیر به آنان و امر به معروف و نهی از منکر و دیگر راههای نیک را شامل میشود.
حتّی نیکی کردن با سخن نرم و نیکویی کردن با زیردستان و حیواناتی که در ملکّیت آدمی هستند و یا مربوط به دیگران میباشند در این داخل است.
و از بهترین انواع احسان و نیکی کردن در عبادت خالق، نماز شب است که دالّ بر اخلاص و هماهنگ بودن زبان و قلب است. بنابراین فرمود: ﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧﴾نیکوکاران خوابشان در شب اندک است. امّا بیشتر شب را با عبادت پروردگارشان سپری مینمایند، نماز میخوانند و تلاوت میکنند و خدا را یاد میکنند و دعا و زاری میکنند.
﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ﴾و به هنگام سحر یعنی اندکی پیش از بامداد، ﴿هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ﴾آنان از خداوند طلب آمرزش میکنند پس نمازشان تا سحر ادامه دارد، سپس در پایان نماز شب مینشینند و از خداوند متعال طلب آمرزش میکنند، همانند آمرزش خواستن گناه کاری که برای بخشوده شدن گناهش آمرزش میطلبد.
و آمرزش خواستن به هنگام سحر فضیلت و ویژگی خاص خود را دارد که در دیگر اوقات این برتری و ویژگی را ندارد. همانطور که خداوند در توصیف اهل ایمان و طاعت فرموده است: ﴿وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ﴾[آل عمران: ۱۷]. «و آنان که سحرگاهان طلب آمرزش مینمایند».
﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩﴾و در مالهایشان حق واجب و مستحّی برای نیازمندان است، برای آنهایی که از مردم طلب و سوال میکنند، و برای آن بینوایانی که از مردم چیزی نمیخواهند.
آیهی ۲۳-۲۰:
﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ٢٠﴾[الذاریات: ۲۰]. «و در زمین برای اهل یقین نشانههایی است».
﴿وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٢١﴾[الذاریات: ۲۱]. «و نیز در وجودتان (نشانههایی است) آیا نمیبینید»؟.
﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ٢٢﴾[الذاریات: ۲۲]. «و ورزیتان و آنچه وعده مییابید در آسمان (مقرّر) است».
﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ٢٣﴾[الذاریات: ۲۳]. «به پروردگار آسمان و زمین سوگند که بیگمان او حق است همانند آنکه شما سخن میگویید».
خداوند درحالیکه بندگانش را به تفکّر و عبرت گرفتن فرا میخواند میفرماید: ﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ٢٠﴾و در زمین برای یقین کنندگان نشانههایی است و این شامل خود زمین و کوهها و دریاها و نهرها و درختان و گیاهانی است که در زمین قرار دارند که هرکس در این چیزها بیاندیشد و به فلسفه آن فکر کند او را به عظمت آفریننده این مخلوقات و گستردگی فرمانرواییاش و فراگیر بودن احسانش و به این که دانش او امور پیدا و پنهان را در بر گرفته است راهنمایی میکند. و همچنین در وجود آدمی عبرتها و حکمتها و رحمتهایی است که نشانگر آن است خداوند یکتاست و او والامقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی میآورند، و بر این دلالت مینماید که خلق را بیهوده نیافریده است.
﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ٢٢﴾و مادهی روزی شما که عبارت است از باران و انواع روزی دینی و دنیوی که خداوند برایتان مقّرر نموده، و نیز جزایی که در دنیا و آخرت از جانب خدا به شما وعده داده میشود، همه همانند سایر چیزهایی که مقدر شده است از سوی خدا نازل میشوند.
وقتی نشانهها را بیان کرد و آنها را یادآوری نمود طوری که هر فردی هوشیار آگاه میشود، خداوند متعال سوگند یاد کرد که وعده و جزای او حق و درست است. و آن را به بدیهی ترین و آشکارترین چیز که سخن گفتن است تشبیه نمود. پس فرمود: ﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ٢٣﴾سوگند به پروردگار آسمانها و زمین که وعده خدا و جزای او حق است، همانگونه که شما سخن میگویید. پس همانطور که در سخن گفتن خود شک و تردیدی ندارید همچنین نباید درباره رستاخیز و جزا شک و تردیدی داشته باشید.
آیهی ۳۷-۲۴:
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤﴾[الذاریات: ۲۴]. «آیا خبر مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است».
﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥﴾[الذاریات: ۲۵]. «آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: سلام (بر تو، ابراهیم نیز) گفت: سلام بر شما، مردمان ناشناسی هستید».
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦﴾[الذاریات: ۲۶]. «پس آهسته بهسوی خانوادهاش رفت و گوسالۀ فربهای آورد».
﴿فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ٢٧﴾[الذاریات: ۲۷]. «سپس آنرا به آنان نزدیک کرد (و) گفت: ایا نمیخورید»؟!.
﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ٢٨﴾[الذاریات: ۲۸]. «و (در دل) از ایشان احساس ترس و وحشت کرد. گفتند: مترس، و او را به فرزندی دانا مژده دادند».
﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ٢٩﴾[الذاریات: ۲۹]. «همسرش درحالیکه (از تعجّب) فریاد میکشید، سیلیای بر چهرۀ خود زد (و) جلو آمد و گفت: پیرزنی نازا هستم».
﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ٣٠﴾[الذاریات: ۳۰]. «گفتند: پروردگارت چنین فرموده است، بیگمان او فرزانۀ داناست».
﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٣١﴾[الذاریات: ۳۱]. «(ابراهیم) گفت: ای فرستادگان کار شما چیست».
﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ٣٢﴾[الذاریات: ۳۲]. «گفتند: بیگمان ما بهسوی قومی گناهکار فرستاده شدهایم».
﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ٣٣﴾[الذاریات: ۳۳]. «تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم».
﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ٣٤﴾[الذاریات: ۳۴]. «نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانمند شده است».
﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣٥﴾[الذاریات: ۳۵]. «آنگاه کسانی از مؤمنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم».
﴿فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٦﴾[الذاریات: ۳۶]. «پس آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم».
﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٣٧﴾[الذاریات: ۳۷]. «و در آن برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند نشانهای برجای گذشتیم».
خداوند متعال میفرماید: ﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤﴾آیا خبر شگفتانگیز مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ آن مهمانان فرشتگانی بودند که خداوند آنها را برای هلاک کردن قوم لوط فرستاده بود، و به آنها فرمان داد تا بر ابراهیم نیز گذر کنند. پس آنها به صورت مهمان نزد ابراهیم آمدند.
﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥﴾آنگاه که بر ابراهیم وارد شدند و گفتند: سلام بر تو، ابراهیم درپاسخ گفت: سلام بر شما. شما گروهی ناشناس هستید، پس دوست دارم که خودتان را معرفی کنید. و تا آنها خود را معرفی نکردند آنان را نشناخت.
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِ﴾پس آهسته به سوی خانوادهاش رفت تا از مهمانان پذیرانی کند. ﴿فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦ فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ﴾سپس گوساله فربهای را آورد و نزد آنان گذاشت تا از آن بخورند. گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَ﴾آیا نمیخورید؟! ﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗ﴾پس وقتی دید که به سوی آن دست دراز نمیکنند در دل خود از آنها احساس ترس و وحشت نمود. ﴿قَالُواْ لَا تَخَفۡ﴾آنها گفتند: مترس، و او را به آن چه که برای انجام دادنش آمده بودند خبر دادند. ﴿وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ﴾او را به فرزندی دانا که اسحاق÷بود مژده دادند.
﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا﴾وقتی زن ابراهیم مژده را شنید با خوشحالی و فریاد جلو آمد و سیلیای بر چهره خود زد. این از جنس آن حالتی است که در حالت شنیدن سخن شادی آور و دیدن حالتی که معمول و متداول نباشد به زنان دست میدهد. ﴿وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ﴾و گفت: از کجا من فرزندی به دنیا میآورم درحالیکه پیر شده و به سنّی رسیدهام که زنان در این سن دیگر فرزند به دنیا نمیآورند؟! در ضمن من نازا و عقیم هستم و اصلا صلاحّیت باردار شدن را ندارم. پس دو مانع وجود دارد که هریک از آنها مانع به دنیا آمدن فرزند میشوند. و مانع سوّم را در سوره هود بیان کرده است: ﴿وَهَٰذَا بَعۡلِی شَیۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عَجِیبٞ﴾[هود: ۷۲]. «و این شوهرم پیرمردی است. بیگمان این چیز عجیبی است».
﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ﴾گفتند: خداوند این امر را مقّدر و واجب نموده است پس نباید در قدرت الهی تعّجب کرد. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ﴾بیگمان خداوند فرزانه داناست. یعنی او خدایی است که هر چیزی را در جای مناسبش قرار میدهد و دانایی و آگاهیاش هر چیزی را فرا گرفته است. پس تسلیم فرمان او باشید و سپاس او را در برابر نعمتهایش به جای آورید.
﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٣١﴾ابراهیم÷به فرشتگان گفت: کارتان چیست و چه میخواهید؟ چون ابراهیم فهمید که خداوند آنها را برای کار مهّمی فرستاده است. ﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ٣٢﴾گفتند: همانا ما بهسوی قومی گناهکار فرستاده شدهایم. و آنها قوم لوط بودند که با شرک ورزیدن به خدا و تکذیب پیغمبرشان و انجام دادن کار زشتِ هم جنس بازی که پیش از آنها هیچ یک از جهانیان مرتکب این جنایت نشده بود، جرم و گناه کرده بودند.
﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ٣٣ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ٣٤﴾تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم و این سنگها نزد پروردگارت نشاندار شده و بر هر سنگی اسم صاحب آن نوشته شده است چون آنها اسراف کرده و از حد تجاوز کردهاند. ابراهیم با آنها درباره قوم لوط مجادله کرد تا شاید خداوند عذاب را از آنها دور نماید. پس به ابراهیم گفته شد: ﴿یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِیهِمۡ عَذَابٌ غَیۡرُ مَرۡدُودٖ٧٦﴾[هود: ۷۶]. «ای ابراهیم! از این روی بگردان، بیگمان فرمان پروردگارت آمده است و بر آنها عذابی خواهد آمد که بر نخواهد گشت».
﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣٥ فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٦﴾آنگاه کسانی از مومنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم. آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم. و آن خانه لوط÷بود، به جز همسرش که او از هلاک شدگان بود. ﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٣٧﴾و در آن برای کسانیکه از عذاب دردناک میترسند نشانهای بر جای گذاشتیم که از آن عبرت میگیرند و میدانند که خداوند سخت کیفر است و پیامبرانش راستگویند.
حکمتها و احکامی که در این داستان وجود دارد:
۱- خداوند متعال براساس حکمت خود داستان خوبان و بدان را برای بندگانش نقل کرده تا از آنها عبرت بگیرند و بدانند که سرانجام آنها چه بوده است.
۲- خداوند در آغاز داستان، فضیلت ابراهیم خلیل÷را بازگو کرده است که بر مهم بودن ماجرای او دلالت مینمایند.
۳- مهمان داری و مهماننوازی از سنّتهای ابراهیم خلیل÷است که خداوند به محّمدصو امّتش دستور داده از آئین او پیروی کنند. و خداوند در اینجا ابراهیم را به خاطر مهماننوازی ستوده است.
۴- مهمان باید با عمل و سخن گرامی داشته شود چون خداوند بیان کرد که مهمانان ابراهیم÷گرامی بودند یعنی ابراهیم آنها را گرامی داشت، و خداوند بیان کرد که ابراهیم با عمل و سخن از آنها پذیرایی به عمل آورد همچنین بیان کرد که آنها نزد ما هم گرامی هستند.
۵- خانه ابراهیم÷پناهگاهی برای مهمانان و مسافران بود چون آنها بدون اجازه وارد خانه او شدند امّا ادب را رعایت کرده و ابتدا سلام کردند. ابراهیم نیز سلام آنها را کاملتر از سلامشان جواب داد، چون او جمله اسمیهای را ذکر کرد که دالّ بر ثبوت و استمرار است.
۶- کسیکه نزد انسان میآید یا نوعی ارتباط با او دارد باید خود را معرفی کند چون این کار فواید زیادی دارد.
۷- ادب ابراهیم و نرمیاش در حرف زدن که فرمود: ﴿قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ﴾[الحجر: ۶۲]. قومی ناآشنا هستید و نگفت: «أَنکَرتُکُم»شما را نشناختم. و این دو کلمه با هم فرق دارند که تفاوت آن مشخّص است.
۸- شتاب در پذیرایی از مهمان. چون بهترین نیکویی، همان است که هر چه زودتر انجام شود. بنابراین، ابراهیم خیلی زود و شتابان رفت و خوراک مهمانهایش را آورد.
۹- حیوانی که قبل از آمدن مهمان ذبح شده و برای کس دیگری آماده شده است اگر به مهمان داده شود توهینی به او نیست، بلکه این بزرگداشت مهمان است. همانطور که ابراهیم÷چنین کرد و خداوند خبر داد که مهمانانش گرامی بودند.
۱۰- خداوند کرم و سخاوتمندی فراوانی را به ابراهیم ارزانی داشته بود، زیرا همواره خوراک در خانهاش آماده و حاضر بود و نیازی نبود که از بازاز یا از پیش همسایهها بیاورد.
۱۱- ابراهیم خودش از مهمانانش پذیرایی کرد در حالیکه او خلیل خداوند و سردار مهمان نوازی بود.
۱۲- ابراهیم خوراکشان را به آنها نزدیک کرد و پیش آنها گذاشت و خوراک را در جایی دیگر نگذاشت که به آنها بگوید: بفرمائید، یا بروید غذا بخورید. چون این کار آسانتر و راحتتر بود.
۱۳- ابراهیم با مهربانی با آنها سخن گفت به خصوص وقتی که عذا را به آنها داد. ابراهیم با مهربانی به آنها گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَ﴾آیا نمیخورید. ونگفت: بخوید، و یا کلمهای دیگر نگفت. پس کسیکه از او پیروی مینماید باید چنین کلمات خوب و شایستهای را بگوید. مثلا بگوید: به ما افتخار بدهید. و امثال آن.
۱۴- اگر کسی از کسی ترسید باید ترس را از او دور کند و هراس او را به آرامش تبدیل کند. همانطور که زمانی ابراهیم از فرشتگان ترسید به وی گفتند: ﴿لَا تَخَفۡ﴾مترس. و او را به آن مژده شادی آفرین خبر دادند بعد از آنکه از آنها احساس ترس نموده بود.
۱۵- شدّت شادی همسر ابراهیم «ساره» به جایی رسید که سیلی بر چهرهاش زد و فریاد برآورد، کاری که قبلا از وی مشاهده نشده بود.
۱۶- خداوند ابراهیم و همسرش ساره را با مژده دادنشان به فرزندی دانا گرامی داشت.
آیهی ۴۰-۳۸:
﴿وَفِی مُوسَىٰٓ إِذۡ أَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ٣٨﴾[الذاریات: ۳۸]. «و (نیز) در (حکایت) موسی (نشانهای هست) آنگاه که او را با دلیلی آشکار بهسوی فرعون فرستادیم».
﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِۦ وَقَالَ سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ٣٩﴾[الذاریات: ۳۹]. «آنگاه همراه لشکر خویش رویگردان شد و گفت: او جادوگر یا دیوانه است».
﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ٤٠﴾[الذاریات: ۴۰]. «ما او و لشکریانش را گرفتار کردیم و به دریایشان انداختیم و او سزاوار نکوهش بود».
﴿وَفِی مُوسَىٰٓ﴾و در داستان موسی و این که خداوند او را با نشانهها و معجزات روشن به سوی فرعون و اشراف قومش فرستاد نشانهای است برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند. پس وقتی که موسی با این دلیل آشکار آمد، ﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِ﴾فرعون از حقّ روی برتافت و به آن توّجه نکرد و بزرگترین عیب و طعنه را به او زد و گفت: ﴿سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ﴾موسی از دو حال خالی نیست، یا آنچه آورده جادو و شعبده بازی است و حقّ نیست، و یا این که دیوانه است و عقل ندارد و هرکاری که از او سر میزند نباید مواخذه شود. این در صورتی بود که آنها به خصوص فرعون میدانست که موسی راستگوست. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾[النمل: ۱۴]. «و آنان از روی ستمگری و برتریجویی آنرا انکار کردند و در دل به حقّانیت آن یقین داشتند». و موسی به فرعون گفت: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ﴾[الإسراء: ۱۰۲]. «تو میدانی که خداوند آسمانها و زمین اینها را جز به عنوان رهنمودهایی نازل نکرده است». ﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ٤٠﴾پس او و لشکریانش را گرفتار کردیم و آنها را در دریا انداختیم و او سرکش و گناهکار بود. پس خداوند او را با تمام قدرت به عذاب گرفتار کرد.
آیهی ۴۲-۴۱:
﴿وَفِی عَادٍ إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ٤١﴾[الذاریات: ۴۱]. «و (نیز) در (ماجرای) عاد بدانگاه که تند باد بیخیر و برکتی بر آنان فرستادیم».
﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢﴾[الذاریات: ۴۲]. «بر هر چیزی که میوزید آنرا باقی نمیگذشت مگر اینکه آنرا چون استخوان پوسیده میگرداند».
و برای آنها نشانه و مایه عبرتی است، ﴿فِی عَادٍ﴾در قبیله معروف عاد. ﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ﴾آنگاه که تندباد بیخبر و برکتی بر آنان فرستادیم که هیچخیری در آن نبود. و این عذاب وقتی آمد که آنها پیامبرشان هود÷را تکذیب کردند. ﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢﴾بر هر چیزی که میوزید آنرا مانند استخوانهای خشک و پودر شده میگرداند. خداوند آنها را با وجود قدرت و توانمندیشان هلاک کرد. این دلیلی است بر کمال قدرت و قدرتمندی خداوند که هیچ چیزی او را درمانده نمیکند، و او از کسانیکه از فرمانش سرپیچی کنند، انتقام خواهد گرفت.
آیهی ۴۵-۴۳:
﴿وَفِی ثَمُودَ إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ٤٣﴾[الذاریات: ۴۳]. «و در سرگذشت قوم ثمود نیز پند و عبرت است، آنگاه که بدانان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید».
﴿فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٤٤﴾[الذاریات: ۴۴]. «آنگاه از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند در نتیجه صاعقه ایشان را فرا گرفت درحالیکه نگاه میکردند».
﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ٤٥﴾[الذاریات: ۴۵]. «پس نتوانستند برخیزند و نتوانستند خویشتن را کمک کنند».
﴿وَفِی ثَمُودَ﴾و در قوم ثمود نشانه بزرگی است، آنگاه که خداوند صالح÷را بهسوی آنان فرستاد و او را تکذیب کردند و با او مخالفت ورزیدند، و خداوند شتر را به عنوان نشانهای راهنما و روشنگر برایش پدید آورد، امّا این نشانه جز سرکشی و گریز چیزی به آنان نیفزود. ﴿إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ٤٣ فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٤٤﴾آنگاه که به آنان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید. پس آنان از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند آن گاه صدای بزرگ و مرگبار صاعقه آنها را فرا گرفت و با چشمان خود به عذابشان نگاه میکردند.
﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ﴾آنها نتوانستند برخیزند و خود را از عذاب نجات بدهند. ﴿وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ﴾و نتوانستند خود را یاری نمایند.
آیهی ۴۶:
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ٤٦﴾[الذاریات: ۴۶]. «و پیش از این قوم نوح را (نیز نابود کردیم) آنان گروهی بدکار بودند».
همچنین وقتی که قوم نوح، نوح÷را تکذیب کردند و از فرمان خدا سرپیچی نمودند خداوند آنان را هلاک کرد و از آسمان آب فراوانی بر آنها فرو فرستاد و همه آنان را هلاک ساخت و از کافران کسی را بر جای نگذاشت. و این عادت و سنّت خدا درباره کسانی است که از فرمان او سرپیچی میکنند.
آیهی ۵۱-۴۷:
﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ٤٧﴾[الذاریات: ۴۷]. «و آسمان را با توانمندی بنا نهادیم و بیگمان ما وسعت دهندهایم».
﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ٤٨﴾[الذاریات: ۴۸]. «و زمین را گستراندیم پس چه نیک کسترانندهایم».
﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٤٩﴾[الذاریات: ۴۹]. «و از هر چیزی دو نوع آفریدیم تا شما پند گیرید».
﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥٠﴾[الذاریات: ۵۰]. «پس بهسوی خدا بشتابید، بهراستی من از سوی او برایتان بیمدهندهای آشکار هستم».
﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥١﴾[الذاریات: ۵۱]. «و با خداوند معبودی دیگر قرار ندهید، همانا من از سوی او برایتان بیمدهندۀ آشکاری هستم».
خداوند با بیان قدرت بزرگش میفرماید: ﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ﴾و آسمان را با توانمندی بنا نموده و آن را محکم کرده و آن را سقفی برای زمین و آن چه روی زمین است قرار دادهایم. ﴿وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ﴾و ما همواره گوشه و کرانههای آنرا وسعت میبخشیم. و روزی را برای بندگان خود گشاده و فراوان میداریم، که هیچ جنبندهای در دل صحراها و قعر دریاها و گوشههای جهان نیست مگر اینکه به اندازه کافی به آن روزی میرسد. و خداوند از احسان خویش آن قدر به او میدهد که او را بینیاز سازد. پس پاک است خداوندی که بخشش او همه مخلوقات را فرا گرفته است. و خجسته است خداوندی که رحمت او همه آفریدهها را فرا گرفته است.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا﴾و زمین را بستری برای خلق قرار دادهایم که میتوانند در آن خانه بسازند و درخت بکارند و کشاورزی کنند و بنشینند. و راههایی در آن قرار دادهایم که میتوانند به وسیله آن به مقاصد خود برسند و منافعشان را در زمین تامین نمایند. و از آن جا که بستر و فرش ممکن است از جهتی قابل استفاده و مناسب باشد. و از جهتی نامناسب، خداوند خبر داد که آنرا به بهترین صورت گسترده است، و خود را بر این چیز ستوده و فرمود: ﴿فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ﴾و چه نیک گسترانیدهایم، خدایی که آنچه رحمت و رحمتش اقتضا نموده برای بندگانش گسترانده است!.
﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ﴾و از هر حیوانی دو نوع نر و ماده آفریدیم، ﴿لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ﴾تا نعمتهای خداوند را که به شما ارزانی داشته یاد آورید. و چنین مقّدر نموده هر حیوانی دارای نر و ماده باشد. و حکمت الهی را به یاد آورید که نر و ماده بودن را سبب بقای همه حیوانات گردانده است تا به پرورش دادن و تربیت آن بپردازید و در نتیجه منافع فراوانی برایتان به دست آید.
وقتی بندگان را به اندیشیدن در نشانههایش فراخواند که موجب ترس از خدا و روی آوردن به او میشوند به چیزی فرمان داد که از تامل و اندیشه کردن در آیات خدا همان چیز حاصل میشود، و آن فرار به سوی خداست. یعنی فرار از آن چه خدا در ظاهر و باطن دوست ندارد و روی آوردن به آن چه در ظاهر و باطن دوست دارد، گریز از جهالت بهسوی علم و از کفر بهسوی ایمان و از معصیت بهسوی طاعت و از غفلت بهسوی یادآوری. پس هرکس این چیزها را کامل نماید به راستی که تمام دین را کامل نموده و هر امر نامطلوبی از او دور شده و به مقصود و مراد خود رسیده است. و خداوند بازگشت به سوی خویش را فرار نامیده است، چون بازگشت بهسوی غیر او دارای انواع هراسها و ناگواریهاست و در بازگشتن به سوی او انواع امور دوست داشتنی و امنّیت و شادی و سعادت و رستگاری است. پس بنده از قضا و تقدیر الهی بهسوی قضا و تقدیر او میگریزد و از هر آن چه که بترسد از آن به سوی خدا میگریزد. پس به هر اندازه که انسان از چیزی بترسد به همان اندازه از آن بهسوی خدا فرار میکند.
﴿إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ﴾همانا من برای شما از جانب او بیمدهنده آشکاری هستم. یعنی شما را از عذاب خدا میترسانم و بیمدهنده و ترساننده آشکاری هستم. ﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾و با خداوند معبود دیگری را انباز مسازید. این از جمله فرار کردن به سوی خداست، بلکه این اصل فرار و گریز به سوی خداست و انسان باید از برگرفتن معبودی دیگر به غیر از خدا از قبیل بتها و همتایان و قبرها و دیگر چیزهایی که به جای خدا پرستش میشوند فرار کند و ترس و عبادت را خاص خداوند نماید و تنها به او امید داشته باشد و او را بخواند و فقط بهسوی او روی آورد.
آیهی ۵۳-۵۲:
﴿کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ٥٢﴾[الذاریات: ۵۲]. «همچنین هیچ پیغمبری بهسوی مردمان پیش از ایشان نیامده است مگر اینکه گفت: جادوگر یا دیوانه است».
﴿أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٥٣﴾[الذاریات: ۵۳]. «آیا همدیگر را (به گفتن چنین سخنی) سفارش کردهاند؟! (خیر) بکله آنان قومی سرکشند».
خداوند پیامبرش را دلجویی میدهد که اگر این مشرکان کسانی را برای خدا شریک قرار میدهند و پیامبر را تکذیب میکنند و درباره او سخنان زشتی میگویند ـ که او از این سخنان پاک و بدور است ـ این گفتهها همواره شیوه مجرمان و تکذیب کنندگان پیامبران بوده است. پس خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه قومش او را به جادوگری و یا دیوانگی متهّم کردهاند.
خداوند متعال میفرماید: آیا گفتههایی که از اینها و از پیشینیانشان سر زده است یکدیگر را به آن توصیه نموده و آن را به یکدیگر تلقین کردهاند؟ پس اگر چنین است اتّفاقشان بر این سخنان عجیب نیست، ﴿بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ﴾اینچنین نیست، بلکه اینها قومی سرکشند که دلها و اعمالشان در کفر ورزیدن و طغیان همانند یکدیگر است، در نتیجه گفتههایشان که از طغیان و سرکشی آنها برآمده همگون و شبیه هم است. و حقیقت همین است. همانطورکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ لَوۡلَا یُکَلِّمُنَا ٱللَّهُ أَوۡ تَأۡتِینَآ ءَایَةٞۗ کَذَٰلِکَ قَالَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّثۡلَ قَوۡلِهِمۡۘ تَشَٰبَهَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾[البقرة: ۱۱۸]. «و کافران گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید، یا معجزهای برای ما نمیآید؟ کسانی که پیش از ایشان بودهاند سخنی همانند سخن اینها گفتند: دلهایشان همگون است». همچنین مؤمنان که دلهایشان در یقین داشتن به حقّ و طلب نمودن آن و تلاش در راه آن شبیه یکدیگر است شتابان به پیامبرانشان ایمان آوردند و آنها را تعظیم نموده و گرامی داشتند و با سخنانی آنها را خطاب نمودند که شایسته آنهاست.
آیهی ۵۵-۵۴:
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ٥٤﴾[الذاریات: ۵۴]. «پس از آنان روی بگردان که تو سزاوار نکوهش نیستی».
﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٥٥﴾[الذاریات: ۵۵]. «و پند ده بهراستی که پند دادن به مؤمنان سود میبخشد».
خداوند متعال به پیامبرش فرمان میدهد تا از کسانی که از حقّ روی گردانده وپیامبررا تکذیب کردهاند روی بگرداند: ﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ﴾به آنها توجّه نکن و آنها را مواخذه ننما و به کار خودت مشغول باش. ﴿فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ﴾تو به خاطر گناه آنها مورد سرزنش قرا نمیگیری بلکه وظیفه تو فقط رساندن است و تو وظیفهات را انجام دادهای و پیام خدا را که به همراه آن فرستاده شدهای رساندهای.
﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾و یادآوری کن که به راستی یادآوری مومنان را سودمند خواهند کرد.
یادآوری دو نوع است:
۱- یادآوری آنچه که به طور مشروح و مفصّل تعریف نشده و مردم آنرا نمیدانند و عقل و سرشت فقط به صورت خلاصه و مجمل آنرا میشناسند، خداوند عقلها را بر این سرشته است که خیر را دوست دارند و آنرا ترجیح میدهند واز شّر و بدی متنفر هستند، و شریعت خداوند با این امور فطری و عقلی مطابق است. و هر امر و نهی شریعت از مصادیق پند دادن و یادآوری میباشد. و کمال پند دادن و یادآوری آن است که خیر و خوبی و منافعی که در چیزی نهفته و بدان امر شده است، تذکر داده شود و زیانهایی که از آن نهی شده یادآوری گردد.
۲- آنچه برای مؤمنان مشخّص و معلوم است امّا غفلت و فراموشی بر آن سایه افکنده است به آنان یادآوری گردد و برایشان تکرار شود تا در اذهانشان ریشه بدواند، و بیدار شوند و به آن عمل کنند و برایشان نشاط و همّت پدید آمد، همّتی که سبب میشود تا آنها استفاده ببرند و مقامشان بالا رود. و خداوند متعال خبر دادهاست که یادآوری و پند دادن به مؤمنان فایده میدهد چون ایمان و ترس از خدا و روی آوردن به او و پیروی کردن از خشنودی وی باعث میشود تا یادآوری و پند دادن به آنها سودمند باشد و موعظه در وجودشان اثر بگذارد. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَذَکِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّکۡرَىٰ٩ سَیَذَّکَّرُ مَن یَخۡشَىٰ١٠ وَیَتَجَنَّبُهَا ٱلۡأَشۡقَى١١﴾[الأعلى: ۹-۱۱]. «هرگاه پند و اندرز سودمند واقع شود پند و اندرز بده، زیرا کسی که از خدا میترسد پند و اندرز خواهد گرفت. و بدبختترین فرد از آن روی میگرداند».
امّا کسیکه فاقد ایمان باشد و برای پذیرش پند و اندرز آمادگی داشته باشد پند دادن و یادآوری برای چنین کسی سودمند نخواهد بود. همانند زمین شوره زاری که باران هیچ فایدهای برای آن ندارد. این گروه اگر نشانه و معجزهای برایشان بیاید به آن ایمان نمیآورند مگر آن که عذاب دردناک را ببینند.
آیهی ۵۸-۵۶:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶]. «و من جن و انس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند نیافریدهام».
﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧﴾[الذاریات: ۵۷]. «هیچ ورق و روزی از آنان نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا خوراک بدهند».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ٥٨﴾[الذاریات: ۵۸]. «بیگمان تنها خداوند روزیرسان و صاحب قدرت و نیرومند است».
این هدفی است که خداوند جنها و انسانها را برای آن آفریده و همه پیامبران را مبعوث کرده است تا بهسوی آن دعوت کنند. و این هدف پرستش و بندگی خداوند است که باید همراه با شناخت و محبّت او و روی آوردن به وی و روی برگرداند از غیر او باشد. واین متوقّف بر معرفت خداوند متعال باشد. و کمال عبادت بستگی به شناخت خداوند دارد بلکه هر اندازه بنده شناخت خداوند دارد بلکه هر اندازه بنده شناخت بیشتری نسبت به پروردگارش داشته باشد عبادت او کاملتر خواهد بود. و عبادت چیزی است که خداوند بندگان را به خاطر آن آفریده است. پس آنها را برای این نیافریده که به آنان نیازی داشته باشد.
﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧﴾از آنان هیچ روزیای نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا خوراک بدهند! پاک و بسی برتر است خداوندِ توانگر بینیاز از اینکه نیازمند کسی باشد، بلکه همه در همه نیازها و خواستههای ضروری وغیر ضروری خویش نیازمند او هستند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ﴾بیگمان خداوند روزی فراوان دارد و هیچ جنبندهای در آسمانها و زمین نیست مگر این که روزیاش بر خداوند است و قرارگاه و آرامگاه آن را میداند. ﴿ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ﴾و خداوند دارای قدرت و توانمندی کامل است و اجرام بزرگ بالا و پایین را آفریده است و با قدرت کامل خویش در ظاهر و باطن تصرف مینماید و مشّیت و خواست او در همه آفریدهها نافذ است. پس هر آنچه خدا بخواهد میشود، و هرچه نخواهد نمیشود و هیچ فرار کنندهای از دست او درنمی رود و در برابر فرمانروایی او هیچکس نمیتواند سرِ نافرمانی بلند کند. و ازقدرت و توانایی او این است که رزق خود را به تمام جهان رسنده است، و از قدرت و توانمندی اوست که مردگان را پس از آن که استخوانهایشان از هم پاشیده شد و هم بادهای تند آنها را با خود به جاهای دور برد یا پرندگان و درندگان آنها را فرو بلعید و در بیابانهای خشک و صحراها پراکنده گشتند و یا دراعماق امواج دریا ناپدید شدند، زنده میگرداند و هیچیک از اینها از او گم نمیشوند و میداند که زمین چه اندازه از اجسادشان را میکاهد. پس پاک است خداوند قوی و نیرومند.
آیهی ۶۰-۵۹:
﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذَنُوبٗا مِّثۡلَ ذَنُوبِ أَصۡحَٰبِهِمۡ فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ٥٩﴾[الذاریات: ۵۹]. «همانا کسانیکه ستم کردهاند بهرهای (از عذاب) همچون سهم یارانشان دارند پس نباید (کیفر را) به شتاب (از من) بطلبند».
﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٦٠﴾[الذاریات: ۶۰]. «پس وای بر کافران از آن روزشان که وعده داده میشوند».
﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ﴾همانا کسانی که با تکذیب محمّدصستم کردهاند ﴿ذَنُوبٗا﴾بهره و سهمی از عذاب و شکنجه دارند همچنانکه یاران ستمگر و تکذیب کنندشان چنین بهرهای داشتهاند. ﴿فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ﴾پس نباید به شتاب وقوع عذاب را از من بخواهند. چون سنّت خداوند درباره امّتها یکی است. پس هر تکذیب کنندهای که به تکذیب خود ادامه دهد بدون آنکه توبه نماید و بهسوی خدا برگردد قطعا عذاب بر او واقع خواهد شد گرچه مدّتی دیر شود. بنابراین، خداوند آنها را از روی قیامت برحذر داشت و فرمود: ﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٦٠﴾پس وای به حال آنانکه کفر ورزیدهاند از روزی که به آن وعده داده شدهاند! و آن روز قیامت است که در آن روز به انواع عذاب و شکنجهها گرفتار میشوند و به زنجیرها بسته خواهند شد. پس هیچ فریادرسی ندارند و هیچکسی نیست که آنها را از عذاب خدا نجات دهد از این عذاب به خداوند پناه میجوئیم.
پایان تفسیر سورهی ذاریات