تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی هود


مکی و ۱۲۳ آیه است.

آیه‌های ۴-۱:

﴿الٓرۚ کِتَٰبٌ أُحۡکِمَتۡ ءَایَٰتُهُۥ ثُمَّ فُصِّلَتۡ مِن لَّدُنۡ حَکِیمٍ خَبِیرٍ١[هود: ۱]. «الف لا را. این کتابی است که آیات آن استوار و محکم گردیده، سپس از سوی خداوند حکیم و آگاه تشریح و تبیین شده است».

﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۚ إِنَّنِی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ٢[هود: ۲]. «این‌که جز خدا را نپرستید که من از سوی او برای شما هشدار دهنده و مژده دهنده هستم».

﴿وَأَنِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُمَتِّعۡکُم مَّتَٰعًا حَسَنًا إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى وَیُؤۡتِ کُلَّ ذِی فَضۡلٖ فَضۡلَهُۥۖ وَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٖ کَبِیرٍ٣[هود: ۳]. «و این‌که از پروردگارتان آمرزش بخواهید و به‌سوی او برگردید و توبه کنید تا شما را تا زمانی معین به طرز نیکویی بهره‌مند سازد، و تا به هر صاحب فضلی فضل و احسانش را بدهد. و اگر روی بگردانید من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم».

﴿إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ٤[هود: ۴]. «بازگشتتان به‌سوی خداست و او بر همه چیزی تواناست».

خداوند متعال می‌فرماید: این ﴿کِتَٰبٌکتاب بزرگی است، ﴿أُحۡکِمَتۡ ءَایَٰتُهُکه آیات منظم و محکم و نیکو گردیده است، اخبارش راست است و عادلانه امر و نهی می‌نماید و کلمات آن فصیح و مبانی آن زیباست. ﴿ثُمَّ فُصِّلَتۡآنگاه ایاتش مشخص گردیده و به نحو احسن بیان شده است، ﴿مِن لَّدُنۡ حَکِیمٍاز جانب خداوند حکیم که هر چیزی را در جای آن قرار می‌دهد، و امر و نهی نمی‌کند، مگر به چیزی که حکمتش اقتضا نماید. ﴿خَبِیرٍخداوندی که به ظاهر و باطن آگاه است.

پس از آنجا که استوار گرداندن و شرح و بیان آن از جانب خداوند حکیم و آگاه است، از عظمت و مرتبه‌ای بلند و کمال و حکمت و رحمتی واسع برخوردار است و پروردگار کتابش را نازل کرده است تا ﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۚدین را خالصانه و به طور کامل برای خدا اقامه کنید، و هیچ‌کس را با او شریک نگردانید.

﴿إِنَّنِی لَکُم مِّنۡهُای مردم! همانا من برای شما از سوی پروردگارتان ﴿نَذِیرٞبیم دهنده‌ی کسانی هستم که بر ارتکاب گناهان جرات می‌کنندف و از عذاب دنیا و آخرت بر حذر می‌دارم. ﴿وَبَشِیرٞو مژده دهنده‌ی فرمانبرداران هستم به پاداش دنیا و آخرت. ﴿وَأَنِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِو به خاطر گناهانی که از شما سرزده است از پروردگارتان آمرزش بخواهید، پس در بقیه‌ی عمری که دارید به‌سوی او برگردید و از انچه خدا نمی‌پسندد دست بردارید، و به‌سوی آنچه که دوست می‌دارد و می‌پسندد، روی آورد.

سپس به پاداش تائبان اشاره کرد و فرمود: ﴿یُمَتِّعۡکُم مَّتَٰعًا حَسَنًا إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىتا وقت مردنتان به طرز نیکویی از روزی خود به شما می‌بخشد و از آن بهره‌مند می‌شوید. ﴿وَیُؤۡتِ کُلَّ ذِی فَضۡلٖ فَضۡلَهُو به هر صاحب فضلی از شما پاداش همسنگ فضل و احسانش را می‌دهد، پس آنچه را که دوست دارد برایش حال می‌کند و آنچه را که نمی‌پسندد از وی دور می‌گرداند. ﴿وَإِن تَوَلَّوۡاْو اگر از آنچه شما را به‌سوی آن دعوت می‌کنم روی بگردانید ـ که واقعاً این کار را کردید، و احتمالاً آن را تکذیب هم نمودید ـ ﴿فَإِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٖ کَبِیرٍمن بر شما ازعذاب روز بزرگی بیمناکم، و آن روز قیامت است که پیشینیان و پسینیان در آن گرد می‌آیند. پس بر اساس اعمال خیر و شری که انجام داده‌اند پاداش خوب و بد را دریافت می‌دارند.

﴿وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌاین دلیلی است بر زنده گرداندن مردگان، زیرا او بر هر کاری تواناست. از جملۀ این امور زنده کردن مرده‌هاست و خداوند از این خبر داده‌است و او راستگوترین گویندگان است. و تحقق آن از نظر عقلی و نقلی حتمی است.

آیه‌ی ۵:

﴿أَلَآ إِنَّهُمۡ یَثۡنُونَ صُدُورَهُمۡ لِیَسۡتَخۡفُواْ مِنۡهُۚ أَلَا حِینَ یَسۡتَغۡشُونَ ثِیَابَهُمۡ یَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٥[هود: ۵]. «هان! آنان سینه‌هایشان را کج می‌کنند تا خویشتن را از خدا پنهان دارند. هان! آنان هنگامی که خود را با جامعه‌هایشان می‌پوشانند خداوند آنچه را که پنهان می‌دارند و آنچه را که آشکار می‌سازند می‌داند، و او به راز دل‌ها داناست».

خداوند متعال از نادانی مشرکان و شدت گمراهی‌شان خبر می‌دهد که آنان ﴿یَثۡنُونَ صُدُورَهُمۡسینه‌هایشان را کج می‌کنند، ﴿لِیَسۡتَخۡفُواْ مِنۡهُتا خود را از خدا پنهان دارند، و با چرخاندن سینه‌هایشان حجابی در مقابل علم خدا ایجاد کنند و خداوند احوال آنان را نداند و قیافه‌هایشان را نبیند. خدا با بیان اشتباه آنها و گمان پوچشان می‌فرماید: ﴿أَلَا حِینَ یَسۡتَغۡشُونَ ثِیَابَهُمۡهان! آنان هنگامی که با جامه‌هایشان خود را می‌پوشانند خداوند در این حالت که یکی از مخفی‌ترین حالات است، از آنها آگاه است. بلکه خداوند، ﴿یَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَگفته‌ها و کارهایی را که پنهان می‌دارند، ﴿وَمَا یُعۡلِنُونَو گفته‌ها و کارهایی را که آشکار می‌کنند، می‌داند، وحتی پوشیده‌تر از این را نیز می‌داند، ﴿إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِهمانا خدا به اراده‌ها و وسوسه‌ها و افکاری که در دلهاست و نه در پنهان و نه در آشکار آن را بر زبان نیاورده‌اند، آگاه است. پس چگونه حالت شما بر او پوشیده می‌ماند آنگاه که سینه‌هایتان را کج می‌کنید تا خود را از او پنهان بدارید؟!.

احتمال دارد معنی آیه این باشد که خداوند از کسانی صحبت می‌کند که پیامبر را تکذیب کردند و از دعوتش غافل شدند، و از شدت روی گردانی‌شان وقتی پیامبر صرا می‌دیدند ﴿یَثۡنُونَ صُدُورَهُمۡخود را خم می‌کردند تا آنها را نبیند و دعوتش را به گوش آنان نرساند و آنان را به چیزی که به نفع آنان است اندرز ندهد. پس آیا از این روی گردانی بالاتر چیزی هست؟!.

سپس خداوند آنها را هشدار داد که او به همۀ حالات‌شان آگاه است و هیچ چیزی بر او پوشیده نمی‌ماند، و به زودی آنها را به خاطر کارهایشان مجازات خواهد کرد.

آیه‌ی ۶:

﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَیَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَاۚ کُلّٞ فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ٦[هود: ۶]. «و هیچ جنبده‌ای در زمین نیست مگر این‌که روزی آن بر عهدۀ خداست، و قرارگاه و محل ایاب و ذهاب‌شان را می‌داند. همۀ این‌ها در کتاب روشنی ثبت است».

هر چیزی‌که در زمین حرکت می‌کند از قبیل انسان و حیوان، بری باشد یا بحری، خداوند روزی همه را به عهده گرفته و به همه روزی می‌دهد. ﴿وَیَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَاو قرارگاه این جنبدگان و محل زیست و جایی که در آن قرار می‌گیرند را می‌داند و محل رفت و آمد آنها را که در حالت‌های مختلف به آن روی می‌آورند می‌داند ﴿کُلّٞتفاصیل احوال آنها، ﴿فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖدر لوح محفوظ که همۀ اتفاقاتی که پیش می‌آید و آنچه در آسمان‌ها و زمین اتفاق می‌افتد را در بر دارد. ثبت و ضبط شده است. و علم خداوند به همه این‌ها احاطه دارد، و قلمش آن را نگاشته است، و مشیت او بر آن جاری گردیده است و روزیش به همه می‌رسد. پس دلها آرام گیرند به کفایت و شایستگی کسی که روزی آنها را به عهده گرفته است آنان را به عهده گرفته است و با علم و دانش خود ذات و صفات آنها را دربر گرفته است.

آیه‌ی ۸-۷:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ وَکَانَ عَرۡشُهُۥ عَلَى ٱلۡمَآءِ لِیَبۡلُوَکُمۡ أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۗ وَلَئِن قُلۡتَ إِنَّکُم مَّبۡعُوثُونَ مِنۢ بَعۡدِ ٱلۡمَوۡتِ لَیَقُولَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ٧[هود: ۷]. «و او خدایی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و عرشش بر آب بود، تا شما را بیازماید که چه کسی کارهای نیکوتر انجام می‌دهد، و اگر بگویی شما پس از مرگ برانگیخته می‌شوید، کافران می‌گویند: این سخن جز جادوی آشکار نیست».

﴿وَلَئِنۡ أَخَّرۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِلَىٰٓ أُمَّةٖ مَّعۡدُودَةٖ لَّیَقُولُنَّ مَا یَحۡبِسُهُۥٓۗ أَلَا یَوۡمَ یَأۡتِیهِمۡ لَیۡسَ مَصۡرُوفًا عَنۡهُمۡ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٨[هود: ۸]. «و اگر عذاب را تا مدت زمان محدودی به تأخیر اندازیم، می‌گویند: چه چیز آن‌را باز می‌دارد؟ آگاه باشید روزی که عذاب به سراغ آنان بیاید از آنان بازداشته نمی‌شود، و چیزی را که مسخره می‌کردند آنان را دربر می‌گیرد».

خداوند متعال خبر می‌دهد که او، ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖآسمان‌هاو زمین را در شش روز آفریده است، نخستین این ایام روز یکشنبه و اخرین آن روز جمعه است. ﴿وَهنگامی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، ﴿کَانَ عَرۡشُهُۥ عَلَى ٱلۡمَآءِعرشش بر روی آب و بر بالای آسمان هفتم بود. و بعد از این‌که آسمان‌ها و زمین را آفرید بر عرش خود بلند و مرتفع گردید و کارها و احکام قدری و شرعی را طبق مشیت خود تدبیر می‌کند.

بنابراین فرمود: ﴿لِیَبۡلُوَکُمۡ أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاتا شما را بیازماید که چه کسی کارهای نیکوتری ا نجام می‌دهد. یعنی خداوند به خاطر پیروی شما از اوامر و نواهی وی آنچه را در آسمان‌ها و زمین است آفرید تا امتحان کند و ببیند کدام یک از شما عمل نیکوتری را نجام می‌دهد.

فضیل بن عیاض /گفته است: «یعنی تا شما را بیازماید که چه کسی عمل خالص‌تر و درست‌تر انجام می‌دهد».

گفته شد: ای ابا علی! عمل خالص و درست‌تر کدام است؟ گفت: «اگر عمل خالصانه انجام شود و درست نباشد پذیرفته نمی‌شود و اگر درست باشد و خالصانه انجام نشود (باز) پذیرفته نمی‌شود، مگر این‌که خالصانه و درست باشد. عمل خالص این است که برای خدا انجام شود. و عمل درست یعنی عملی که در انجام آن از قرآن و سنت پیروی شود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ٥٦[الذاریات: ۵۶]. «من جن‌ها و انسان‌ها را نیافریدم مگر برای این‌که مرا پرستش نمایند».

و خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ یَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَیۡنَهُنَّ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عِلۡمَۢا١٢[الطلاق: ۱۲]. ««الله» تعالی ذاتی است که هفت آسمان را آفرید و در زمین نیز مثل آن را آفرید، امر خود را میان آنها نازل می‌گرداند، تا بدانید که خداوند بر همه چیز توانا است، و علم او همه چیز را احاطه نموده است». پس خداوند متعال خلق را به خاطر عبادت خویش و شناختن ذات و اسما و صفت‌هایش آفریده است، و آنها را به این دستور داده است. پس هرکس فرمان ببرد و آنچه را که به آن دستور داده است انجام دهد از رستگاران است، و هرکس روی بگرداند از زیان کاران می‌باشد و حتماً خداوند آنها را در جهانی دیگر جمع خواهد کرد تا آنان را جزا و سزا بدهد. بنابر این خداوند به تکذیب سزا و جزا از سوی مشرکین پرداخت و فرمود : ﴿وَلَئِن قُلۡتَ إِنَّکُم مَّبۡعُوثُونَ مِنۢ بَعۡدِ ٱلۡمَوۡتِ لَیَقُولَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞو اگر از سوی من به ایشان بگویی، و آنها را زنده شدن پس از مرگ خبر دهی، کافران تو را تصدیق نمی‌کنند، بلکه به شدت تو را تکذیب می‌نمایند، و از آنچه آورده‌ای عیب گرفته و می‌گویند: ﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞاین چیزی جز جادوی آشکار نیست. آگاه باشید و بدانید که آن حق آشکار است.

﴿وَلَئِنۡ أَخَّرۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِلَىٰٓ أُمَّةٖ مَّعۡدُودَةٖو اگر عذاب را تا مدت زمانی مشخص از آنان به تأخیر بیاندازیم، می‌گویند: چرا نیامده است، و چرا دیر می‌آید؟ و از روی نادانی و ستمگری‌شان می‌گویند: ﴿مَا یَحۡبِسُهُچه چیزی آن را باز می‌دارد؟ و مفهوم سخن‌شان این است که آن را دروغ می‌انگارند، و آنها از این‌که عذاب زود نمی‌آیدبر دروغگو بودن پیامبر استدلال می‌کنند که از آمدن عذاب خبر می‌دهد. چه استدلال بی‌جایی است!!.

﴿أَلَا یَوۡمَ یَأۡتِیهِمۡ لَیۡسَ مَصۡرُوفًا عَنۡهُمۡآگاه باشید روزی که عذاب به سراغ آنان بیاید از آنان باز داشته نمی‌شود، و نمی‌توانند در کار خویش بنگرند ﴿وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَو چیزی را که مسخره می‌کردند آنان را احاطه کرده و دربر می‌گیرد. یعنی عذابی که آن را مسخره می‌کردند و آن را ناچیز می‌انگاشتند تا جایی که قاطعانه به دروغگو بودن پیامبر حکم کردند، آنان را از هر سو فرا می‌گیرد.

آیه‌های ۱۱-۹:

﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِنَّا رَحۡمَةٗ ثُمَّ نَزَعۡنَٰهَا مِنۡهُ إِنَّهُۥ لَیَ‍ُٔوسٞ کَفُورٞ٩[هود: ۹]. «و اگر به انسان از سوی خود رحمتی بچشانیم سپس آن را از او بستانیم بسی ناامید و ناسپاس گردد».

﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ نَعۡمَآءَ بَعۡدَ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتُ عَنِّیٓۚ إِنَّهُۥ لَفَرِحٞ فَخُورٌ١٠[هود: ۱۰]. «و اگر بعد از رنج و ناخوشی که به انسان‌ها رسیده است خوشی و نعمت بدو برسانیم، می‌گوید: بدی‌ها و سختی‌ها از من دور شدند و بسی شادمان شده و فخر فروشی می‌کند».

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٞ١١[هود: ۱۱]. «مگر کسانی که شکیبایی ورزند و کارهای شایسته انجام دهند، اینان آمرزش و پاداش بزرگی دارند».

خداوند متعال از طبیعت انسان خبر می‌دهد که وی نادان و ستمکار است و هر وقت رحمتی را از سوی خود به او بچشاند از قبیل سلامتی، روزی، فرزندان و امثال آن، سپس آن نعمت‌ها را از او بگیرد، به ناامیدی و یاس تن می‌دهد، و امیدی به پاداش خدا نخواهد داشت و به ذهنش نمی‌آید که خداوند آن را باز خواهد گرداند یا بهتر از آن را باز به او خواهد داد. و هرگاه خداوند بعد از رنج و ناخوشی که به انسان می‌رسد نعمت و رحمتی به وی عطا کند شادمان می‌شود و به خود می‌بالد و گمان می‌برد که آن خیر برای همیشه برایش باقی می‌ماند، و می‌گوید: ﴿ذَهَبَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتُ عَنِّیٓۚ إِنَّهُۥ لَفَرِحٞ فَخُورٌبدی‌ها و سختی‌ها از من دور شدند، و او شادمان و خودستا است.

یعنی به آنچه که طبق میل و دلخواهش به او داده شده است شاد می‌گردد، و با نعمت‌هایی که خداوند به و عطا کرده است بر بندگان خدا فخر فروشی می‌کند و این حالت او را به خود پسندی و تکبر ورزیدن بر مردم و تحقیر آنان وادار می‌کند و چه عیبی بزرگتر از این وجود دارد؟!.

و این طبیعت انسان است، مگر کسانی که خداوند آنان را توفیق دهد و ازاین اخلاق زشت بیرون آورد، و به ضد آن راهنمایی کند، و آنان کسانی هستند که به هنگام ناخوشی و رنج بردباری کرده و ناامید نمی‌شوند، و هنگام راحتی و خوشی به خود نبالیده و کارهای شایسته و واجب و مستحب را انجام می‌دهند. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٞبا بخشوده شدن گناهانشان هر امر نامطلوبی از آنها دور می‌گردد و به پاداش بزرگی می‌رسند و آن دست یابی به باغ‌های پرناز و نعمت و بهشت است که هر چه انسان بخواهد و چشم‌ها از دیدن آن لذت ببرند در آن موجود است.

آیه‌های ۱۴-۱۲:

﴿فَلَعَلَّکَ تَارِکُۢ بَعۡضَ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ وَضَآئِقُۢ بِهِۦ صَدۡرُکَ أَن یَقُولُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ کَنزٌ أَوۡ جَآءَ مَعَهُۥ مَلَکٌۚ إِنَّمَآ أَنتَ نَذِیرٞۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٌ١٢[هود: ۱۲]. «مبادا برخی از چیزهایی را که به تو وحی می‌شود رها کنی و از این‌که می‌گویند: چرا گنجی بر او فرستاده نشده است یا چرا فرشته‌ای با او نیامده است دلتنگ و ناراحت شوی، تو تنها بیم دهنده هستی و خداوند بر همه چیز مراقب و نگاهبان است».

﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ فَأۡتُواْ بِعَشۡرِ سُوَرٖ مِّثۡلِهِۦ مُفۡتَرَیَٰتٖ وَٱدۡعُواْ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٣[هود: ۱۳]. «می‌گویند: آن را خودش ساخته است، و به دروغ به خدا نسبت می‌دهد. بگو: اگر راستگو هستید ده سورۀ دروغین همانند آن را بیاورید و غیر از خدا هرکس را که می‌توانید به یاری فراخوانید».

﴿فَإِلَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلۡمِ ٱللَّهِ وَأَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٤[هود: ۱۴]. «پس اگر سخن شما را نپذیرفتند، بدانید که این قرآن همراه با علم الهی نازل شده است و معبود به حقی جز او نیست، پس آیا شما فرمانبردار می‌گردید؟».

خداوند متعال با دلجویی دادن پیامبر صدر مقابل تکذیب کنندگان می‌فرماید: ﴿فَلَعَلَّکَ تَارِکُۢ بَعۡضَ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ وَضَآئِقُۢ بِهِۦ صَدۡرُکَ أَن یَقُولُواْیعنی شایسته نیست که گفتۀ آنان در تو اثر بگذارد، و از آنچه که بر آن هستی باز بدارد، و آنگاه برخی از مطالبی را که به‌سوی تو وحی می‌شود رها کنی و به خاطر خیره سری آنان دلتنگ گردی، که می‌گویند: ﴿لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ کَنزٌ أَوۡ جَآءَ مَعَهُۥ مَلَکٌچرا گنجی بر او فرو فرستاده نشد یا چرا فرشته‌ای با او نیامده است؟ زیرا این سخن ناشی از خیره سری و ستمگری و مخالفت و گمراهی و عدم شناخت آنان نسبت به حجت‌ها و دلایل است. پس به کارت ادامه بده و این گفته‌های پوچ که جز فردی بی‌خرد آن را بر زبان نمی‌آورد تو را باز ندارد و دلت را تنگ و ناراحت نکند. آیا دلیلی ارائه داده‌اند که از حل آن درمانده باشی؟ یا در آنچه آورده‌ای عیبی گرفته‌اند که عیب‌جویی آنها در آن اثر گذارد و ارزش آن‌را کم کند؟ پس دل تنگ نشو، زیرا حساب آنها بر گردن تو نیست، و با زور نمی‌توان آن را هدایت کنی. بلکه تو ﴿إِنَّمَآ أَنتَ نَذِیرٞۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٌتنها بیم دهنده هستی و خداوند بر هر چیزی نگاهبان است و اعمالشان را ثبت و ضبط می‌نماید و آنها را طبق اعمال‌شان سزا و جزا می‌دهد.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُآیا مشرکان می‌گویند : محمد این قرآن را از پیش خود ساخته است؟ خداوند آنان را پاسخ داد و فرمود: ﴿قُلۡبه آنان بگو: ﴿فَأۡتُواْ بِعَشۡرِ سُوَرٖ مِّثۡلِهِۦ مُفۡتَرَیَٰتٖ وَٱدۡعُواْ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَاگر راستگو هستید ده سورۀ دروغن همانند آن را بیاورید و غیر از خدا هرکس را که می‌توانید به یاری فرا خوانید. یعنی اگر او قرآن را از خود ساخته است شما هم مانند وی فصاحت و بلاغت دارید، و دشمنان حقیقی او هستید و برای باطل کردن دعوتش هر چه را که دارید صرف می‌کنید، پس اگر راست می‌گویید ده سورۀ دروغین همانند آن‌را بیاورید.

﴿فَإِلَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْپس اگر سخن شما را در این مورد نپذیرفتند، ﴿فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلۡمِ ٱللَّهِبدانید که این قرآن از جانب خدا نازل شده است. چون برای اثبات این‌که از جانب خدا است دلیل وجود دارد، و معارضی برای آن پیدا نشده است.

﴿وَأَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَو بدانید که جز خدا هیچ معبود بر حقی که سزاوار الوهیت و پرستش باشد وجود ندارد. ﴿فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَپس آیا شما تسلیم الوهیت خدا گشته و فمران بردار بندگی او می‌شوید؟

و این آیات مبین آنند که برای دعوتگر راه خدا شایسته نیست اعتراض معترضین و انتقاد منتقدان و عیب جویان او را از دعوت و فراخوانی به‌سوی دین باز دارد. به خصوص وقتی که اعتراض و انتقاد بی‌دلیل باشد و معترض نتواند در آنچه که دعوتگر به‌سوی آن دعوت می‌کند کاستی و نقصی بیاورد. و نباید دلتنگ شود بلکه بایداطمینان خاطر داشته باشد و کارش را ادامه بدهد، و به آن روی آورد. و نیز لازم نیست پیشنهادایت که پیشنهاد کنندگان ـ بنا به دلایلی که برای خود دارند ـ مطرح می‌کنند، جواب داده شود. بلکه کافی است در پاسخ تمام این مسایل و خواسته‌ها دلیلی را اقامه کرد که معارض و مخالفی نداشته باشد.

و این آیات بیانگر آنند که قرآن در ذات خود معجزه است و هیچ‌کس نمی‌توانند مانند آن را بیاورد، و نمی‌تواند ده سوره مانند آن را بیاورد، و حتی نمی‌تواند یک سوره مانند آن را بیاورد. چون خداوند دشمنان فصیح و بلیغ را به مبارزه طلبید اما با آن معارضه نکردند، چون می‌دانستند توانایی آن‌را ندارند.

و در این آیات به این مطلب اشاره شده است که یکی از چیزهایی که باید نسبت به آن یقین داشت و نباید به گمان غالب بسنده کرد قران و توحید است، زیرا فرموده است: ﴿فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلۡمِ ٱللَّهِ وَأَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَپس بدانید که این قرآن همراه با علم خدا نازل شده است و هیچ معبود راستینی جز او نیست.

آیه‌ی ۱۶-۱۵:

﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِیهَا وَهُمۡ فِیهَا لَا یُبۡخَسُونَ١٥[هود: ۱۵]. «کسانی که زندگانی دنیا و زینت آن را بخواهند اعمال‌شان را در این جهان تمام و کمال به انها می‌دهیم و آنان در آنجا کاستی نبینند».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَیۡسَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٦[هود: ۱۶]. «ایشان کسانی‌اند که در آخرت جز آتش بهره‌ای ندارند و آنچه در دنیا کرده بودند ضایع و هدر می‌رود، و کارهایشان پوچ و باطل است».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَاهرکس که هدف نهایی‌اش زندگانی دنیا و زینت آن از قبیل زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب‌های نشان دارد و چهارپایان و کشتزارها باشد و تمام هم و غمش را در این چیزها منحصر نماید، و آخرت و دنیای باقی در تفکر او جایگاهی نداشته باشد، این فرد را جز کافر نمی‌توان نامید، زیرا اگر مومن بود، ایمانش را از این کار و از این طرز تفکر باز می‌داشت، بلکه ایمان او و آنچه که از اعمال (خیر) انجام داده است، نشانه‌ای است از نشانه‌های آخرت خواهی او.

اما این بدبختان که گویا فقط برای این دنیا آفریده شده‌اند ﴿نُوَفِّ إِلَیۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِیهَایعنی آن پاداش دنیای که برای آنان در «لوح المحفوظ» رقم‌زده شده است و به آنان می‌دهیم، ﴿وَهُمۡ فِیهَا لَا یُبۡخَسُونَو آنان در آنجا کاستی نبینند یعنی از آنچه برایشان مقدر شده است کم نمی‌شود ولی این نهایت و پایان نعمت‌ها است. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَیۡسَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُایشان کسانی‌اند که در آخرت بهره‌ای جز آتش ندارند، و در آن جادوانه می‌مانند و یک لحظه عذاب از آنها دور نمی‌شود، و به راستی که از پاداش فراوان محروم گشته‌اند، ﴿وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَاو نقشه‌هایی که علیه حق و اهل حق می‌کشیدند مضمحل و نابود گشته و کارهای خیری که انجام می‌دادند و اساسی نداشت و بر اساس ایمان انجام نیافته بود پوچ گشته و به هدر می‌رود.

آیه‌ی ۱۷:

﴿أَفَمَن کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّهِۦ وَیَتۡلُوهُ شَاهِدٞ مِّنۡهُ وَمِن قَبۡلِهِۦ کِتَٰبُ مُوسَىٰٓ إِمَامٗا وَرَحۡمَةًۚ أُوْلَٰٓئِکَ یُؤۡمِنُونَ بِهِۦۚ وَمَن یَکۡفُرۡ بِهِۦ مِنَ ٱلۡأَحۡزَابِ فَٱلنَّارُ مَوۡعِدُهُۥۚ فَلَا تَکُ فِی مِرۡیَةٖ مِّنۡهُۚ إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ١٧[هود: ۱۷]. «آیا کسی‌که دلیل و حجت روشنی از سوی پروردگارش دارد، و گواهی از سوی خدا به دنبال آن می‌آید، و قبل از قرآن (هم) کتاب موسی پیشوا و رحمت بوده است (مانند کسی است که در تاریکی‌ها به سر می‌برد)؟! اینان (که در پی کشف حقایقند) به آن ایمان می‌آورند، و هرکس از گروه‌ها به آن کفر بورزد میعادگاه او آتش است. پس دربارۀ آن به خود شک و تردیدی راه مده، بی‌گمان آن (قرآن) حق است و از سوی پروردگارت آمده است ولی بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند».

خداوند متعال حالت پیامبرش محمد صرا و حالت وارثان و جانشینان او را که به تبلیغ دینش و اقامه‌ی حجت‌های آن می‌پردازند و به آن یقین دارند بیان کرده و این‌که کسی جز آنان دارای این صفت نیست، و اصولاً هیچ‌کس نمی‌تواند مانند آنان باشد، و می‌فرماید: ﴿أَفَمَن کَانَ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّهِآیا کسی که ـ به واسطه‌ی وحیی که خداوند آن را فرو فرستاده و مسایل مهم و دلایل آشکار را در آن بیان کرده است و او هم در نتیجه به آن یقین کرده باشد ـ دلیل و حجت روشنی از سوی پروردگارش داشته باشد، ﴿وَیَتۡلُوهُ شَاهِدٞ مِّنۡهُو شاهدی از سوی خدا به دنبال آن بیاید ـ یعنی به دنبال این دلیل و برهان دلیل دیگری بیاید و آن دلیل فطرت و سرشت مستقیم و عقل درست است که بر صحت (آن) وحی گواهی می‌دهند ـ و با عقل خود نیکویی و پاکی آن وحی را بداند، و از این رهگذر بر ایمانش بیافزاید، ﴿وَمِن قَبۡلِهِو پیش از قرآن گواه سومی وجود دارد، ﴿کِتَٰبُ مُوسَىٰٓو آن تورات کتاب موسی است که خداوند آن را ﴿إِمَامٗا وَرَحۡمَةًپیشوا و رحمتی برای مردم قرار داده و بر راست بودن قرآن گواهی می‌دهد، و با حقی که قرآن آورده موافق و مطابق است.

یعنی آیا کسی که چنین است، و شواهد و دلایل یقین آور نزد وی به وفور یافت می‌شود، مانند کسی است که در تاریکی‌ها و جهالت‌ها به سر می‌برد و نمی‌تواند از آن بیرون رود؟ به راستی نزد خداوند برابر نیستند و نزد بندگان خدا نیز برابر نمی‌باشند. ﴿أُوْلَٰٓئِکَاینان که دلایل یقین آور به وفور نشان یافته می‌شود، ﴿یُؤۡمِنُونَ بِهِبه طور حقیقی به قرآن ایمان می‌آورند و ایمان‌شان هر نوع خوبی و برکت را در دنیا و آخرت برای آنان به بار می‌آورد.

﴿وَمَن یَکۡفُرۡ بِهِۦ مِنَ ٱلۡأَحۡزَابِو هرگروه از گروه‌های روی زمین که بر نپذیرفتن حق اتفاق نظر دارد، به قرآن کفر می‌ورزد، ﴿فَٱلنَّارُ مَوۡعِدُهُمیعادگاه‌شان آتش است، و حتماً به آن وارد می‌شوند، ﴿فَلَا تَکُ فِی مِرۡیَةٖ مِّنۡهُپس دربارۀ آن کوچک‌ترین شکی به خود راه مده، ﴿إِنَّهُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَبی‌گمان آن (= قرآن) حق می‌باشد، و از سوی پروردگارت آمده است، ولی بیشتر مردمان ایمان نمی‌آورند. یا به خطار جهالت و گمراهی‌شان ایمان نمی‌آورند، یا از روی ستمگری و عناد و تجاوز، زیرا هرکس قصد و هدفش نیکو، و فهمش درست باشد، باید به آن ایمان بیاورد، چون دلایل و شواهد قاطعی وجود دارد که او را به ایمان آوردن فرا می‌خوانند.

آیه‌های ۲۲-۱۸:

﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ یُعۡرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمۡ وَیَقُولُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٨[هود: ۱۸]. «و کیست ستمگرتر از کسی که بر خدا دروغ ببندد؟ آنان به پیشگاه پروردگارشان عرضه می‌گردند و گواهان می‌گویند: اینانند کسانی که بر پروردگار خود دروغ بسته‌اند. هان! نفرین بر ستمکاران باد».

﴿ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ کَٰفِرُونَ١٩[هود: ۱۹]. «آن ستمکارانی که(مردم را) از راه خدا باز می‌دارند و آن‌را کج و نادرست نشان می‌دهند و آنان منکر آخرتند».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَمۡ یَکُونُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا کَانَ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِنۡ أَوۡلِیَآءَۘ یُضَٰعَفُ لَهُمُ ٱلۡعَذَابُۚ مَا کَانُواْ یَسۡتَطِیعُونَ ٱلسَّمۡعَ وَمَا کَانُواْ یُبۡصِرُونَ٢٠[هود: ۲۰]. «ایشان چنان نیستند که بتوانند در دنیا (خدا را) ناتوان و درمانده سازند و آنان به غیر از خدا دوستان یاورانی ندارند، عذاب برای آنان دو چندان خواهد شد (و آنان) نمی‌توانستند بشنوند و ببینند».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ٢١[هود: ۲۱]. «اینان کسانی‌اند که خودشان را زیانبار کردند و آنچه به دروغ به هم می‌بافتند از آنان گم و ناپدید گردید».

﴿لَا جَرَمَ أَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡأَخۡسَرُونَ٢٢[هود: ۲۲]. «مسلّماً آنان در آخرت زیانکارترند».

خداوند متعال خبر می‌دهد که هیچ کس ﴿أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًاستمگرتر از کسی نیست که بر خدا دروغ ببندد. و این شامل حال هر کسی است که به خدا دروغ نسبت دهد، شریکی را به او نسبت بدهد یا او را به چیزی توصیف بکند که شایسته‌اش نیست. و یا سختی را به وی نسبت دهد که نگفته است، یا ادعای نبوت کند، و دیگر دروغ‌هایی که به خدا نسبت داده می‌شود.

پس این‌ها ستمگرترین مردم هستند، ﴿أُوْلَٰٓئِکَ یُعۡرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمۡآنان به پیشگاه پروردگارشان عرضه می‌گردند تا آنها را به سبب ستمگریشان مجازات نماید، و چون به پیشگاه او عرضه گردند عذاب سختی را برایشان مقرر می‌دارد. ﴿وَیَقُولُ ٱلۡأَشۡهَٰدُو گواهان که بر دروغ بستن و دروغ گفتن آنها گواهی می‌دهند، می‌گویند: ﴿هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَاینان کسانی‌اند که بر پروردگار خود دروغ بسته‌اند، هان! نفرین خدا بر ستمکاران باد، نفرین و لعنتی که قطع نمی‌شود، زیرا ستم کردن صفت همیشگی آنان بوده است، به همین خاطر عذابشان تخفیف پذیر نیست.

سپس خداوند از ظلم و ستم آنها سخن به میان آورد و فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِآنان کسانی هستند که (مردم را ) از راه خدا باز می‌دارند، پس خودشان را از راه خدا که راه پیامبران است و مردم را به‌سوی آن فرا خوانده‌اند باز داشته، و دیگران را نیز از رفتن به این راه باز می‌دارند و آنان پیشوایانی شده‌اند که به آتش جهنم فرا می‌خوانند. ﴿وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗاو برای کج و زشت قرار دادن راه خدا و معیوب کردنش تلاش می‌نمایند، تا راه خد انزد مردم درست جلوه نکند، پس آنان باطل را خوب و زیبا نشان داده و حق را تقبیح می‌نمایند. خداوند آنان را زشت بگرداند. ﴿وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ کَٰفِرُونَو آنان منکر آخرت هستند ﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَمۡ یَکُونُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِایشان چنین نیستند که بتوانند از دست خداوند در روند، چون آنها در قبضه و تحت فرمانروایی او هستند. ﴿وَمَا کَانَ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِنۡ أَوۡلِیَآءَۘو آنان به غیر از خدا دوستان و یاورانی ندارند که امر ناگوار و ناخوشایند را از آنان دور کنند، و یا آنچه را که به سود آن‌هاست برای‌شان فراهم نمایند، بلکه دست‌شان از توسل به هر وسایلی کوتاه شده است.

﴿یُضَٰعَفُ لَهُمُعذاب برای آنان سخت‌تر خواهد گردید و بر آن افزوده می‌شود، و چون آنان خود گمراه شدند و دیگران را نیز گمراه کردند. ﴿مَا کَانُواْ یَسۡتَطِیعُونَ ٱلسَّمۡعَبه خاطر نفرت آنها از حق و گریزان بودنشان از ان نمی‌توانستند آیات خدا را بشنوند و فایده ببرند. ﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ٤٩ کَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ٥٠ فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ٥١[المدثر: ۴۹-۵۱]. «چرا آنها از یادآور شدن به وسیلۀ قرآن روی گردان هستند؟ انگار گور خرهایی هستند که از دست شیر فرار می‌کنند». ﴿وَمَا کَانُواْ یُبۡصِرُونَو نمی‌توانستند با عبرت و تفکر در آنچه که به آنها فایده می‌رساند، بنگرند، بلکه آنان مانند کر و لال‌هایی بودند که نمی‌فهمند. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡاینان کسانی‌اند که خودشان را متضرر کردند، چون بزرگ‌ترین پاداشت را از دست دادند، و سزاوار سخت‌ترین عذاب گشتند، ﴿وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَو دینشان که مردم را به‌سوی آن دعوت می‌کردند و آن را خوب معرفی می‌نمودند نابود گردید، و از بین رفت. و هنگامی‌که عذاب پروردگارت آمد، معبودانی که آنها به غیر از «الله» می‌پرستیدند برای آنها هیچ کاری نکردند و هیچ چیزی را از آنان دور ننمودند.

﴿لَا جَرَمَمسلّماً، ﴿أَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ هُمُ ٱلۡأَخۡسَرُونَآنان در آخرت زیانکارترین (مردمان) هستند. خداوند متعال زیان را منحصراً برای آنان قرار داد. و حتی بیشترین زیان را برای آنان مقرر نمود و این به خاطر شدت حسرت و محرومیت آنان، نیز شدت مشقت و عذابی است که به آن گرفتار می‌شوند. از حالت آنان به خداوند پناه می‌بریم.

هنگامی که وضعیت شقاوتمندان را بیان کرد، صفات نیک بختان و سعادتمندان و پاداشی را که نزد خداوند دارند بیان نمود. پس فرمود:

آیه‌ی ۲۴-۲۳:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَأَخۡبَتُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ٢٣[هود: ۲۳]. «بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و در برابر خدای خود فروتنی کردند، اینان بهشتی‌اند، آنان در آن جاودانه می‌ماند».

﴿مَثَلُ ٱلۡفَرِیقَیۡنِ کَٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡأَصَمِّ وَٱلۡبَصِیرِ وَٱلسَّمِیعِۚ هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًاۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ٢٤[هود: ۲۴]. «حال این دو گروه مانند کور و کر، و بینا و شنواست، آیا حال این دو گروه یکی است؟ آیا پند نمی‌پذیرید؟!».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْبی‌گمان کسانی که اصول و قواعدی را که خداوند دستور داده است به آن ایمان بیاورند، تصدیق کردند، و به آن اقرار نمودند. ﴿وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِو کارهای شایسته، مشتمل بر اعمال قلوب و جوارح و زیان انجام دادند. ﴿وَأَخۡبَتُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡو در برابر خدای خود فروتنی کردند، و درمقابل عظمت و شکوه او کرنش و سجده نمودند، و با محبت و دوست داشتن خدا و ترس از او و امید به او وزاری به درگاهش به سویش باز گشتند. ﴿أُوْلَٰٓئِکَاینان که دارای همۀ این صفات هستند، ﴿أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَیاران بهشت‌اند، آنان در آن جاودانه می‌مانند، چون آنها از هر خیر و خوبی برخوردار شده و در انجام خیرات از دیگران پیشی گرفتند.

﴿مَثَلُ ٱلۡفَرِیقَیۡنِحالت این دو گروه، یعنی گروه شقاوتمندان و سعادتمندان ﴿کَٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡأَصَمِّمانند حالت کور و کر است. این مثال بدبختان است. ﴿وَٱلۡبَصِیرِ وَٱلسَّمِیعِ(یا) مانند حالت بینا و شنوا است. و این حالت سعادتمندان است.

﴿هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًاآیا این دو گروه حالتشان یکی است؟ حالت این دو گروه یکی نیست، بلکه تفاوت و فرقشان چنان زیاد است که قابل توصیف نیست. ﴿أَفَلَا تَذَکَّرُونَآیا پند نمی‌پذیرید؟ و کارهایی را به یاد نمی‌آورید که به شما فایده می‌دهد تا آن‌را انجام دهید؟ و نیز کارهایی را که به شما زیان می‌رساند آنها را ترک کنید.

آیه‌ی ۲۸-۲۵:

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦٓ إِنِّی لَکُمۡ نَذِیرٞ مُّبِینٌ٢٥[هود: ۲۵]. «و به راستی که ما نوح را به‌سوی قومش فرستادیم (و گفت): همانا من برای شما بیم دهنده‌ای آشکار هستم».

﴿أَن لَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۖ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ أَلِیمٖ٢٦[هود: ۲۶]. «که جز خداوند را پرستش نکنید، بدون شک من از عذاب روز دردناک بر شما می‌ترسم».

﴿فَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا نَرَىٰکَ إِلَّا بَشَرٗا مِّثۡلَنَا وَمَا نَرَىٰکَ ٱتَّبَعَکَ إِلَّا ٱلَّذِینَ هُمۡ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ ٱلرَّأۡیِ وَمَا نَرَىٰ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلِۢ بَلۡ نَظُنُّکُمۡ کَٰذِبِینَ٢٧[هود: ۲۷]. «سران کافر قوم او گفتند: تو را جز بشری همچون خودمان نمی‌بینیم، و ما می‌بینیم که جز افراد فرومایه و کوتاه فکرِ ما کسی از تو پیروی نکرده‌اند، و شما هیچ فضل و برتری بر ما ندارید، بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم».

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَءَاتَىٰنِی رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِهِۦ فَعُمِّیَتۡ عَلَیۡکُمۡ أَنُلۡزِمُکُمُوهَا وَأَنتُمۡ لَهَا کَٰرِهُونَ٢٨[هود: ۲۸]. «گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر دلیلی روشن از سوی پروردگارم داشته باشم و رحمتی از نزد خود به من داده باشد و این رحمت الهی بر شما پنهان مانده باشد، آیا می‌توانم شما را به پذیرش آن وادارم درحالیکه شما دوستش نمی‌دارید؟».

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِو به راستی که نوح (شیخ پیامبران) را به‌سوی قومش فرستادیم تا آنان را به‌سوی خدا دعوت کند و از شرک ورزیدن باز دارد. پس گفت: ﴿إِنِّی لَکُمۡ نَذِیرٞ مُّبِینٌهمانا من برای شما بیم دهنده‌ای آشکار هستم. یعنی آنچه را که شما را از آن بیم می‌دهم طوری برایتان بیان می‌نمایم که هیچ اشکال و ابهامی در ان باقی نماند. ﴿أَن لَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَکه عبادت را خالصانه و تنها برای خدا انجام دهید، و عبادت غیر خدا را رها کنید.

﴿إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ أَلِیمٖهمانا من بر شما از عذاب روزی دردناک می‌ترسم، و اگر خدا را یکتا ندانید و از من اطاعت نکنید، دچار آن عذاب دردناک می‌گردید. ﴿فَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِسران کافر و اشراف قومش دعوت او را نپذیرفتند. و آنها اولین کسانی بودند که دعوت پیامبر را رد کرده و گفتند: ﴿مَا نَرَىٰکَ إِلَّا بَشَرٗا مِّثۡلَنَاتو را جز بشری همچون خودمان نمی‌بینم وانسان بودن نوح ـ به ادعای آنها ـ مانعی برای پیروی کردن از وی بود، با این‌که در حقیقت همین درست است و غیر از آن جایز نیست، چون انسان‌ها می‌توانند از انسان یاد بگیرند و در هر کاری به او مراجعه نمایند، به خلاف فرشتگان: ﴿وَمَا نَرَىٰکَ ٱتَّبَعَکَ إِلَّا ٱلَّذِینَ هُمۡ أَرَاذِلُنَاو می‌بینیم که جز افراد فرومآیه‌ی ما کسی از تو پیروی نکرده است.

اما در حقیقت آنان اشراف و اهل عقل بودند که از حق فرمان بردند و مانند فرومایگانی نشدند که به آنها سران قوم گفته می‌شد، اما از هر شیطان سرکشی پیروی کرده و خدایانی از سنگ و درخت برای خود برگرفته و برای آن سجده برده و به آن تقرب می‌جستند. آیا فرومآیه‌تر و ذلیل‌تر از این‌ها کسی وجود دارد؟

﴿بَادِیَ ٱلرَّأۡیِیعنی بدون فکر و اندیشه از تو پیروی کردند. منظورشان این بود که آنها از روی بینش و تفکر این کار را نکرده‌اند، بلکه به محض این‌که آنان را عوت نمودی از تو پیروی کردند. غافل از این‌که عقل‌های سلیم حق آشکار را به طور بدیهی می‌پذیرند و خردمندان آن را تصدیق می‌نمایند، به خلاف کارها و امور پنهانی که به تأمنل و تفکر طولانی احتیاج دارد. ﴿وَمَا نَرَىٰ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلِۢو برای شما فضیلتی بر خویش نمی‌بینیم. یعنی از ما برتر نیستند تا از شما اطاعت کنیم.

﴿بَلۡ نَظُنُّکُمۡ کَٰذِبِینَبلکه شما را دروغگو می‌پنداریم. و آنها در این سخن دروغ می‌گفتند، چون آنها نشانه‌هایی را که خداوند برای تأیید نوح فرستاده بود، دیدند، نشانه‌هایی که باعث می‌شد به‌طور کامل به صداقت نوح پی ببرند.

بنابراین، ﴿قَالَنوح در پاسخ آنان گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّیای قوم من! به من بگویید، اگر به من دلیلی روشن‌تر و قاطع (دال بر حقانیتم) از سوی پروردگارم داشته باشم (باز هم از من پیروی نمی‌کنید؟!). نوح که پیامبری کامل و پیشوا است که خردمندان از او فرمان می‌برند و عقل مردان خردمند در کنار عقل او چیزی به حساب نمی‌آید، و به حقیقت راستگوست، اگر بگویید: «من دلیلی روشن و قاطع (دال بر حقّانیتم) از سوی پروردگارم دارم». همین گفته برای تصدیقش کافی است.

﴿وَءَاتَىٰنِی رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِهِو به‌سوی من وحی نموده و مرا فرستاده، و هدایت را به من ارزانی نموده است. ﴿فَعُمِّیَتۡ عَلَیۡکُمۡو این رحمت الهی بر شما پوشیده شده است، به همین خاطر تنبلی و سستی می‌کنید. ﴿أَنُلۡزِمُکُمُوهَاآیا می‌توانم شما را به پذیرفتن آنچه ما به آن یقین داریم و شما در آن شک نموده‌اید مجبور کنیم؟ ﴿وَأَنتُمۡ لَهَا کَٰرِهُونَدر حالی‌که شما دوستش نمی‌دارید و برای رد کردن آنچه آورده‌ام می‌کوشید؟ و این به ما زیانی نمی‌رساند و به یقین ما نقصی وارد نمی‌کند. و تهمت زدن شما، ما را از آنچه که بر آن هستیم باز نمی‌دارد، بلکه خودتان را از آن با زداشته‌اید و این امر باعث می‌شود تا شما (از پذیرش حق) باز دارد، و موجب شود در برابر حق تسلیم نشوید، حقی که ادعا می‌کنید باطل است. پس قومی را که این چنین هستند نمی‌توانیم به پذیرش آنچه خدا بدان دستور داده است وادار کنیم. و نمی‌توانیم شما را به چیزی وادار نماییم که از آن گریزان هستید، بنابر این فرمود: ﴿أَنُلۡزِمُکُمُوهَا وَأَنتُمۡ لَهَا کَٰرِهُونَآیا می‌توانیم شما را به پذیرش آن واداریم در حالی‌که شما دوستش نمی‌دارید؟

آیه‌ی ۳۱-۲۹:

﴿وَیَٰقَوۡمِ لَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مَالًاۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۚ وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْۚ إِنَّهُم مُّلَٰقُواْ رَبِّهِمۡ وَلَٰکِنِّیٓ أَرَىٰکُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَ٢٩[هود: ۲۹]. «و ای قوم من! در مقابل (رساندن) آن (دعوت) از شما چیزی نمی‌خواهم، چرا که پاداش من جز بر خدا نیست. و من مؤمنان را نمی‌رانم، آنان خدای خود را ملاقات می‌کنند ولی من شما را گروهی نادان می‌بینم».

﴿وَیَٰقَوۡمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ ٱللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمۡۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ٣٠[هود: ۳۰]. «و ای قوم من! اگر مؤمنان را طرد کنم چه کسی مرا در برابر «الله» یاری می‌کند؟ آیا پند نمی‌پذیرید؟».

﴿وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ وَلَآ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٞ وَلَآ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزۡدَرِیٓ أَعۡیُنُکُمۡ لَن یُؤۡتِیَهُمُ ٱللَّهُ خَیۡرًاۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا فِیٓ أَنفُسِهِمۡ إِنِّیٓ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ٣١[هود: ۳۱]. «و من به شما نمی‌گویم که خزاین خدا در دست من است. و غیب نمی‌دانم. و نمی‌گویم که من فرشته هستم، و به آنان که در نظر شما خوار می‌آیند نمی‌گویم خداوند خیری به آنان نخواهد داد. خداوند به آنچه در دل‌های آنان است آگاه‌تر است در این صورت من از زمرۀ ستمکاران خواهم بود».

﴿وَیَٰقَوۡمِ لَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مَالًاو ای قوم من! در برابر رساندن دعوت خویش از شما مالی نمی‌خواهم، تا آن را تاوان پنداشته و بر شما دشوار بیابد. ﴿إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِچرا که پاداش من جز عهدۀ خدا نیست. آنان از نوح خواستند تا مومنان ضعیف را از خود براند و طرد کند، بنابر این در جواب آنان فرمود: ﴿وَمَآ أَنَا۠ بِطَارِدِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْۚو برای من شایسته نیست که مومنان را طرد کنم و از خود دور نمایم، بلکه آنان‌را به گرمی و محترمانه در آغوش می‌گیرم.

﴿إِنَّهُم مُّلَٰقُواْ رَبِّهِمۡآنان با پروردگارشان ملاقات می‌کنند، و خداوند به خاطر ایمان و پرهیزگاریشان باغهای پر از و نعمت بهشت را به ایشان پاداش می‌دهد. ﴿وَلَٰکِنِّیٓ أَرَىٰکُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَولی من شما را گروهی نادان می‌بینم. چون مرا دستور می‌دهید تا دوستان خدا را طرد کنم و از خود برانمک و حق را به خاطر این‌که آنان پیروان آن هستند، نپذیرفتند و بر باطل بودن حق این‌گونه استدلال کردید که من مانند شما انسان هستم، و این‌که بر شما برتری ندارم. ﴿وَیَٰقَوۡمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ ٱللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمۡو ای قوم من! چه کسی مرا از عذاب خدا نجات می‌دهد اگر آنان را طرد کنم؟ زیرا طرد کردن آنان باعث عذاب و بلایی می‌شود که کسی جز خداوند نمی‌تواند آن را باز بدارد. ﴿أَفَلَا تَذَکَّرُونَآیا آنچه را که برایتان سودمندتر و شایسته‌تر است به یاد نمی‌آورید؟ و در امور خود نمی‌اندیشید؟.

﴿وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِو من به شما نمی‌گویم که خزاین خدا نزد من است. من فقط فرستادۀ خدا به‌سوی شما هستم، شما را مژده می‌دهم و از عذاب خدا بر حذر می‌دارم،غیر از این کاری در دست من نیست. پس خزانه‌های خداوندی در دست من نمی‌باشد تا به هرکس که بخواهم بدهم، و هرکس را که بخواهم محروم کنم.

﴿وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَو غیب نمی‌دانم تا شما را از رازهای درونتان آگاه سازم. ﴿وَلَآ أَقُولُ إِنِّی مَلَکٞو نمی‌گویم فرشته هستم. یعنی مقامی بالاتر از آنچه خداوند به من داده است، اغدعا نمی‌کنم. و بر حسب گمان خود بر مردم حکم نمی‌رانم. ﴿وَلَآ أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزۡدَرِیٓ أَعۡیُنُکُمۡو من نمی‌گویم مومنان ضعیفی که سران و اشراف کافر آنها را تحقیر می‌کنند، ﴿لَن یُؤۡتِیَهُمُ ٱللَّهُ خَیۡرًاۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا فِیٓ أَنفُسِهِمۡخداوند چیزی به آنان نخواهد داد. خداوند به آنچه در در دل‌های آنان است آگاه‌تر است. پس اگر در ایمانشان راستگو باشند خیر فراوان بهرۀ آنان خواهد بود، و اگر چنین نباشند حساب‌شان با خداست.

﴿إِنِّیٓ إِذٗااگر چیزی از مطالب گذشته را بگویم، آنگاه ﴿لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَمن از زمرۀ ستمکاران خواهم بود. و نوح ÷با این سخنان، قومش را از این‌که مومنان فقیر را طرد کند، یا از آنان ابراز بیزاری نماید ناامید کرد. و با است،اده از روش‌هایی که هر منصفی با آن قانع می‌شود، قومش را به قناعت رساند.

آیه‌ی ۳۷-۳۲:

﴿قَالُواْ یَٰنُوحُ قَدۡ جَٰدَلۡتَنَا فَأَکۡثَرۡتَ جِدَٰلَنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ٣٢[هود: ۳۲]. «گفتند: ای نوح! به راستی که با ما جر و بحث کردی و جر و بحث را به درازا کشاندی، پس اگر راست می‌گویی آنچه را که ما را از آن می‌ترسانی به ما برسان».

﴿قَالَ إِنَّمَا یَأۡتِیکُم بِهِ ٱللَّهُ إِن شَآءَ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ٣٣[هود: ۳۳]. «گفت: خداوند اگر بخواهد آن را برای شما می‌آورد، و شما نمی‌توانید خدا را درمانده کنید».

﴿وَلَا یَنفَعُکُمۡ نُصۡحِیٓ إِنۡ أَرَدتُّ أَنۡ أَنصَحَ لَکُمۡ إِن کَانَ ٱللَّهُ یُرِیدُ أَن یُغۡوِیَکُمۡۚ هُوَ رَبُّکُمۡ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٣٤[هود: ۳۴]. «و اگر بخواهم شما را اندرز بگویم، اندرز من - چنانچه خداوند بخواهد شما را گمراه سازد - به شما سودی نمی‌رساند، و او پروردگارتان است و به‌سوی او باز گردانده می‌شوید».

﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَیۡتُهُۥ فَعَلَیَّ إِجۡرَامِی وَأَنَا۠ بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُجۡرِمُونَ٣٥[هود: ۳۵]. «آیا می‌گویند که (محمد) این (قرآن) را از پیش خود ساخته است؟ بگو: اگر آن را از پیش خود ساخته باشیم گناهش برگردن من است، و من از گناهی که می‌کنید بیزارم».

﴿وَأُوحِیَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُۥ لَن یُؤۡمِنَ مِن قَوۡمِکَ إِلَّا مَن قَدۡ ءَامَنَ فَلَا تَبۡتَئِسۡ بِمَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ٣٦[هود: ۳۶]. «و به نوح وحی شد که از قومت جز آنان که ایمان آورده‌اند کسی ایمان نخواهد آورد، بنابر این بر آنچه می‌کنند غمگین مباش».

﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ٣٧[هود: ۳۷]. «و زیر نظر ما و به فرمان ما کشتی بساز، و با من دربارۀ ستمگران گفتگو مکن. بی‌گمان آنان غرق خواهند شد».

هنگامی که دیدند نوح از دعوت کردن آنها دست بر نمی‌دارد، و به هدف‌شان دست نیافتند، ﴿قَالُواْ یَٰنُوحُ قَدۡ جَٰدَلۡتَنَا فَأَکۡثَرۡتَ جِدَٰلَنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ٣٢گفتند: ای نوح! به راستی که با ما جر و بحث کردی و جر و بحث را به درازا کشاندی، پس اگر راست می‌گویی عذابی را که ما را از آن می‌ترسانی به ما برسان.

چقدر نادان و گمراه بودند که این سخن را به پیامبر خیر خواه خود گفتند! آنان اگر راسگو بودند باید چنین می‌گفتند: نوح تو ما را اندرز دادی، و برای ما خیر خواهی و دلسوزی کردی، و ما را به چیزی فراخواندی که برایمان روشن و آشکار نبود، ما از تو می‌خواهیم که آن را بیشتر برای ما توضیح دهی تا از تو فرمان ببریم. وگرنه به خاطر خیر خواهی‌ات از تو تشکر می‌کنیم.

این پاسخ منصفانۀ کسی است که به چیزی دعوت شده است و آن چیز بر وی پوشیده مانده است. اما آنها دروغگو بودند، و نسبت به پیامبرشان جسارت کردند و آنچه را که او گفته بود بدون کوچک‌ترین شبهه‌ای رد نمودند و هیچ دلیلی بر این کار نداشتند.

بنابراین، به خاطر جهالت و ستمگری‌شان شتاب ورزیدند و عذاب خدا را درخواست کردند و گمان بردند که می‌توانند خدا را ناتوان سازند. بنابراین، نوح به آنها پاسخ داد و فرمود: ﴿إِنَّمَا یَأۡتِیکُم بِهِ ٱللَّهُ إِن شَآءَاگر حکمت و ارادۀ خداوند اقتضا نماید که آن را بر شما فرو آورد و این کار را خواهد کرد. ﴿وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَو شما نمی‌توانید خدا را درمانده کنید، و هیچ کاری در دست من نیست.

﴿وَلَا یَنفَعُکُمۡ نُصۡحِیٓ إِنۡ أَرَدتُّ أَنۡ أَنصَحَ لَکُمۡ إِن کَانَ ٱللَّهُ یُرِیدُ أَن یُغۡوِیَکُمۡیعنی ارادۀ خداوند چیره و غالب است، پس اگر او بخواهد شما را به خاطر این‌که حق را نپذیرفتند گمراه سازد. هر چند من تمام تلاش خود را مبذول دارم و شما را نصیحت کنم، و ایشان ÷این کار را کردند این کار به شما سودی نخواهد رساند. ﴿هُوَ رَبُّکُمۡاو پروردگار شماست، هر چه را بخواهد با شما می‌کند، و هر آنچه بخواهد در مورد شما حکم می‌نماید. ﴿وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَو به‌سوی او باز گردانده می‌شوید و شما را طبق کارهایتان سزا و جزا می‌دهد.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُآیا مشرکان می‌گویند که این را از پیش خود ساخته است؟ احتمال دارد که ضمیر به نوح برگردد، همانطور که سیاق کلام در رابطه با داستان او و قومش می‌باشد. در این صورت معنی اینطور می‌شود: آیا قوم نوح می‌گویند: نوح به خدا دروغ نسبت می‌دهد و در رابطه با وحیی که ادعا می‌نماید از جانب خداست دروغ م یگوید؟ و خداوند به نوح دستور داد: ﴿قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَیۡتُهُۥ فَعَلَیَّ إِجۡرَامِی وَأَنَا۠ بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُجۡرِمُونَبگو: اگر من آن را از پیش خود ساخته‌ام گناهش بر گردن خودم است، و من از گناهی که می‌کنید بیزارم. یعنی گناه هرکس بر گردن خودش است، ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ[الأنعام: ۱۶۴]. «و هیچ‌کس بار گناه دیگران را به دوش نمی‌کشد».

و احتمال دارد که ضمیر به پیامبر، محمد صبرگردد و این آیه در اثنای داستان نوح و قومش آمده باشد. چون این داستان از جمله اموری است که جز پیامبران کسی آن را نمی‌داند، و هنگامی که خداوند آن‌را برای پیامبرش تعریف کرد، و این داستان همانند سایر نشانه‌ها بر راستگویی و رسالت او دلالت نمود. به ذکر این مطلب پرداخت که قومش آن را تکذیب کردند هر چند که آن را به صورت تمام برایشان بیان کرده بود، و فرمود: ﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُآیا می‌گویند: محمد این قرآن را از پیش خود ساخته است؟ این از عجیب‌ترین گفته‌ها و باطل‌ترین سخنان است، زیرا آنها می‌دانند که محمد خواندن و نوشتن را نمی‌داند، و برای درس خوانده به‌سوی اهل کتاب نرفته است، ولی این کتاب را آورد که آنان‌را به مبارزه طلبید تا سوره‌ای همانندآن را بیاورند.

با وجود این اگر ادعا کنند که پیامبر آن‌را از پیش خود ساخته است نشانۀ آن است که آنها معاندند و مجادله کردن با آنها فایده‌ای ندارد، بلکه در این صورت شایسته است از آنها اعراض نمود: بنابر این فرمود: ﴿قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَیۡتُهُۥ فَعَلَیَّ إِجۡرَامِیبگو: اگر آن را از پیش خود ساخته باشم گناه دروغ و افترایم بر گردن خودم است. ﴿وَأَنَا۠ بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُجۡرِمُونَو من از گناهی که می‌کنید، بیزارم. پس چرا در تکذیب و دروغ انگاشتن من پافشاری می‌کنید؟!.

﴿وَأُوحِیَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُۥ لَن یُؤۡمِنَ مِن قَوۡمِکَ إِلَّا مَن قَدۡ ءَامَنَو به نوح وحی شد که از قومت جز انان که ایمان آورده‌اند کسی دیگر ایمان نخواهد آورد. یعنی آنها سنگدل شده‌اند، ﴿فَلَا تَبۡتَئِسۡ بِمَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَبنابر این بر آنچه می‌کنند غم مخور، و به آنان کارهایشان توجه نکن. خداوند آنها را نفرین نموده و عذاب خودش را بر گردانده نمی‌شود بر آنان قرار داده‌است.

﴿وَٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَاو زیر نظر ما و به فرمان ما کشتی را بساز، ﴿وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْو در مورد هلاک ساختن ستمگران به من مراجعه نکن. ﴿إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَبی‌گمان آنان غرق خواهند شد. یعنی فرمان و تقدیر من در مورد آنها نافذ شده است.

آیه‌ی ۴۰-۳۸:

﴿وَیَصۡنَعُ ٱلۡفُلۡکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیۡهِ مَلَأٞ مِّن قَوۡمِهِۦ سَخِرُواْ مِنۡهُۚ قَالَ إِن تَسۡخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسۡخَرُ مِنکُمۡ کَمَا تَسۡخَرُونَ٣٨[هود: ۳۸]. «و نوح کشتی را می‌ساخت، و هرگاه گروهی از اشراف قومش بر او می‌گذشتند و او را مسخره می‌کردند، می‌گفتند: اگر شما ما را مسخره می‌کنید ما هم همان‌گونه شما را مسخره خواهیم کرد».

﴿فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ٣٩[هود: ۳۹]. «آنگاه خواهید دانست که عذاب رسوا کننده و شکنجۀ همیشگی از آنچه کسی خواهد شد».

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ قُلۡنَا ٱحۡمِلۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ وَمَنۡ ءَامَنَۚ وَمَآ ءَامَنَ مَعَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٞ٤٠[هود: ۴۰]. «تا آنگاه که فرمان ما در رسیدن و آب از تنور فوران کرد، گفتیم: از هر جنسی دو تن (نر و ماده) در آن سوار کن و خاندان خود را، مگر کسانی که فرمان هلاک آنان از پیش صادر شده است. و کسانی را در آن اسکان بده که ایمان آورده‌اند، و جز افراد اندکی بدو ایمان نیاورده بودند».

پس نوح از دستور پروردگارش اطاعت نمود و شروع به ساختن کشتی کرد، ﴿وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیۡهِ مَلَأٞ مِّن قَوۡمِهِو هرگاه گروهی از اشراف قومش بر او می‌گذشتند و می‌دیدند که او کشتی می‌سازد، ﴿سَخِرُواْ مِنۡهُۚ قَالَ إِن تَسۡخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسۡخَرُ مِنکُمۡ کَمَا تَسۡخَرُونَ٣٨ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ٣٩او را مسخره می‌کردند. (نوح) می‌گفت: اگر شما اکنون ما را مسخره می‌کنید ما هم شما را مسخره خواهیم کرد، آنگاه خواهید دانست که عذاب رسوا کننده و پاینده بر چه کسی فرود می‌اید. و هنگامی که عذاب بر آنان فرود آمد این حقیقت را دریافتند.

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَمۡرُنَاتا آنگاه که تقدیر و حکم ما در خصوص نازل شدن عذاب بر آنان در رسید. ﴿وَفَارَ ٱلتَّنُّورُو اب از تنور فوران کرد یعنی خداوند از آسمان آب فراوانی فرستاد، و تمام زمین به صورت چشمه‌های جوشان درآمد، حتی تنورها که معمولاً جای آتش می‌باشند و خیلی از آب دور هستند آب از آنها فوران کرد و (ارتفاع) آب به جایی رسید که مقرر شده بود.

﴿قُلۡنَا(آنگاه) به نوح گفتیم: ﴿ٱحۡمِلۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِاز هر مخلوقی، نر و ماده‌ای را سوار کشتی کن تا جنس آنها باقی بماند، زیرا کشتی بیشتر از یک نر و ماده را نمی‌تواند حمل کند. ﴿وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُو خاندان خود را در آن سوار کن مگر کسانی از کافران که فرمان هلاکشان از پیش صادر شده است، مانند پسرش که غرق شد. ﴿وَمَنۡ ءَامَنَو کسانی را که ایمان آورده‌اند (سوار کن) در حالی که، ﴿وَمَآ ءَامَنَ مَعَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٞجز افراد اندکی بدو ایمان نیاورده بودند.

آیه‌ی ۴۵-۴۱:

﴿وَقَالَ ٱرۡکَبُواْ فِیهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآۚ إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ٤١[هود: ۴۱]. «و گفت: سوار کشتی شوید، روان شدنش و لنگر انداختنش به نام خداست، بی‌گمان پروردگارم آمرزنده و مهربان است».

﴿وَهِیَ تَجۡرِی بِهِمۡ فِی مَوۡجٖ کَٱلۡجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ٱبۡنَهُۥ وَکَانَ فِی مَعۡزِلٖ یَٰبُنَیَّ ٱرۡکَب مَّعَنَا وَلَا تَکُن مَّعَ ٱلۡکَٰفِرِینَ٤٢[هود: ۴۲]. «و کشتی آنان را در موجی کوه آسا (با خود) می‌برد، و نوح پسرش را در حالی‌که در کناری بود فریاد زد (و فرمود): پسر جان! با ما سوار شو، و با کافران مباش».

﴿قَالَ سَ‍َٔاوِیٓ إِلَىٰ جَبَلٖ یَعۡصِمُنِی مِنَ ٱلۡمَآءِۚ قَالَ لَا عَاصِمَ ٱلۡیَوۡمَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَۚ وَحَالَ بَیۡنَهُمَا ٱلۡمَوۡجُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُغۡرَقِینَ٤٣[هود: ۴۳]. «گفت: به کوهی پناه خواهم برد که مرا از آب محفوظ دارد (نوح) گفت: امروز هیچ پناه دهنده‌ای از عذاب خدا نیست مگر کسی که مشمول رحمت خدا گردد. و موج میان آنان حایل آمد و (پسر) از غرق شدگان گردید».

﴿وَقِیلَ یَٰٓأَرۡضُ ٱبۡلَعِی مَآءَکِ وَیَٰسَمَآءُ أَقۡلِعِی وَغِیضَ ٱلۡمَآءُ وَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ وَٱسۡتَوَتۡ عَلَى ٱلۡجُودِیِّۖ وَقِیلَ بُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٤٤[هود: ۴۴]. «و گفته شد: ای زمین! آبت را فرو بر، و ای آسمان! از باریدن بایست. و آب فرونشانده شد و فرمان اجرا گردید و کشتی بر کوه جودی پهلو گرفت و گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران».

﴿وَنَادَىٰ نُوحٞ رَّبَّهُۥ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ٱبۡنِی مِنۡ أَهۡلِی وَإِنَّ وَعۡدَکَ ٱلۡحَقُّ وَأَنتَ أَحۡکَمُ ٱلۡحَٰکِمِینَ٤٥[هود: ۴۵]. «و نوح پروردگارش را صدا زد و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعدۀ تو راست است و تو (داورترین داوران و) دادگرترین دادگرانی».

﴿وَقَالَو نوح به کسانی که خداوند دستور داده بود تا آنها را بر کشتی سوار نماید، گفت: ﴿ٱرۡکَبُواْ فِیهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرٜىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآدر آن سوار شوید، روان شدن و لنگر انداختنش به نام و فرمان خداست. ﴿إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٞ رَّحِیمٞبی‌گمان پروردگارم آمرزنده و مرهبان است، ما را عفو کرد و بر ما رحم نمود و از گروه ستمکاران رهایمان بخشید.

سپس حرکت و روان شدن کشتی را آن‌گونه توصیف نمود که انگار آن را مشاهده می‌کنیم. پس فرمود: ﴿وَهِیَ تَجۡرِی بِهِمۡکشتی، نوح و کسانی را که همراه او در آن بودند، ﴿فِی مَوۡجٖ کَٱلۡجِبَالِدر میان امواجی کوه آسا می‌برد، و خداوند حافظ و نگاهبان کشتی و اهل آن بود، ﴿وَنَادَىٰ نُوحٌ ٱبۡنَهُو نوح هنگامی که سوار شد پسرش را صدا کرد تا با او سوار شود، ﴿وَکَانَ فِی مَعۡزِلٖو پسر در کناری بود. هنگامی که آنها سوار شدند واز وی خواست که نزدیک شود تا سوار شود. بنابر این به او گفت: ﴿یَٰبُنَیَّ ٱرۡکَب مَّعَنَا وَلَا تَکُن مَّعَ ٱلۡکَٰفِرِینَپسر جان با ما سوار شو، و با کافران مباش تا (مبادا) به تو برسد آنچه را که به آنان می‌رسد.

﴿قَالَپسر نوح گفته‌ی پدرش را تکذیب کرد که می‌گفت: «هیچ کس نجات نخواهد یافت جز کسانی که سوار کشتی شوند» و گفت: ﴿سَ‍َٔاوِیٓ إِلَىٰ جَبَلٖ یَعۡصِمُنِی مِنَ ٱلۡمَآءِبه بالای کوهی می‌روم و خودم را از آب محفوظ می‌دارم. ﴿قَالَنوح گفت: ﴿لَا عَاصِمَ ٱلۡیَوۡمَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَامروز هیچ نگاه دارنده‌ای نیست مگر کسی که مشمول رحمت خدا بگردد، پس کوه یا چیزی دیگر هیچ کسی را در امان نخواهد داشت گرچه بالاترین اسباب ممکن را برای نجات و حفاظت خود اختیار نماید. و اگر خداوند او را نجات ندهد هرگز نجات پیدا نخواهد کرد. ﴿وَحَالَ بَیۡنَهُمَا ٱلۡمَوۡجُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُغۡرَقِینَو موج میان آنان حایل آمد و پسر از غرق شدگان گردید.

﴿وَو هنگامی که خداوند آنها را غرق نمود و نوح و همراهانش را نجات داد، ﴿قِیلَ یَٰٓأَرۡضُ ٱبۡلَعِی مَآءَکِگفته شد: ای زمین! آبی که از تو بیرون آمده و آبی که از آسمان بر تو فرود آمده است و اکنون بر روی تو می‌باشد همه را فرو ببر. ﴿وَیَٰسَمَآءُ أَقۡلِعِیو ای آسمان! از باریدن بایست. پس زمین و آسمان دستور خداوند را به جای آوردند، زمین ابش را فرو برد، و آسمان از باریدن باز ایستاد. ﴿وَغِیضَ ٱلۡمَآءُو آب از زمین فرونشانده شد، ﴿وَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُو فرمان هلاک شدن تکذیب کنندگان و نجات یافتن مومنان اجرا گردید. ﴿وَٱسۡتَوَتۡ عَلَى ٱلۡجُودِیِّو کشتی بر آن کوه معروف در سرزمین موصل لنگر انداخت، ﴿وَقِیلَ بُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَو گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران یعنی پس از هلاک شدن‌شان لعنت و دوری از رحمت خدا و عذاب همواره به دنبال آنهاست. ﴿وَنَادَىٰ نُوحٞ رَّبَّهُۥ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ٱبۡنِی مِنۡ أَهۡلِی وَإِنَّ وَعۡدَکَ ٱلۡحَقُّو نوح پروردگارش را صدا زد و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعدۀ تو راست است، و تو به من فرمودی: ﴿قُلۡنَا ٱحۡمِلۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ«از هر جنسی دو تن (نر و ماده) در آن سوار کن، و خاندان خودت را» و تو وعده‌ای را که به من داده‌ای خلاف نخواهی کرد. شاید نوح ÷به خاطر دلسوزی برای پسرش و این‌که خداوند به او وعده داده بود که خاندانش را نجات دهد گمان برده بود این وعده برای همۀ آنهاست، هم برای کسانی که ایمان آورده‌اند و نیز برای کسانی که ایمان نیاورده‌اند، پس این درخواست را از پروردگار کرد. و با این وجود مسئله را به حکمت رسا و کامل خداوند سپرد گفت: ﴿وَأَنتَ أَحۡکَمُ ٱلۡحَٰکِمِینَو تو داورترین داورانی و دادگرترین دادگرانی.

آیه‌ی ۴۹-۴۶:

﴿قَالَ یَٰنُوحُ إِنَّهُۥ لَیۡسَ مِنۡ أَهۡلِکَۖ إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَیۡرُ صَٰلِحٖۖ فَلَا تَسۡ‍َٔلۡنِ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۖ إِنِّیٓ أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ٤٦[هود: ۴۶]. «گفت: ای نوح! او از خاندان تو نیست، به راستی که این، عمل ناشایست است، بنابر این آنچه را که از آن آگاه نیستی از من مخواه. من به تو پند می‌دهم که از نادانان نباشی».

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّیٓ أَعُوذُ بِکَ أَنۡ أَسۡ‍َٔلَکَ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞۖ وَإِلَّا تَغۡفِرۡ لِی وَتَرۡحَمۡنِیٓ أَکُن مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٤٧[هود: ۴۷]. «گفت: پروردگارا! من به تو پناه می‌برم از این‌که چیزی را از تو بخواهم که بدان آگاه نباشم، و اگر مرا نیامرزی و بر من رحم ننمائی از زیان کاران خواهم بود».

﴿قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَکَۚ وَأُمَمٞ سَنُمَتِّعُهُمۡ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ٤٨[هود: ۴۸]. «گفته شد: ای نوح! به سلامتی از سوی ما و همراه با برکت‌های فرود آمده بر تو و بر امت‌هایی که با تو هستند فرود آی، ملت‌ها و گروه‌های دیگری را از نعمت‌ها بهره‌مند خواهیم کرد، سپس عذابی دردناک از سوی ما بدانان می‌رسد».

﴿تِلۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهَآ إِلَیۡکَۖ مَا کُنتَ تَعۡلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوۡمُکَ مِن قَبۡلِ هَٰذَاۖ فَٱصۡبِرۡۖ إِنَّ ٱلۡعَٰقِبَةَ لِلۡمُتَّقِینَ٤٩[هود: ۴۹]. «این از خبرهای غیب است که آن را به تو وحی می‌کنیم. تو و قومت پیش از این آن را نمی‌دانستید، پس شکیبایی کن که سرانجام از آن پرهیزگاران است».

خداوند به او فرمود: ﴿إِنَّهُۥ لَیۡسَ مِنۡ أَهۡلِکَاو (پسرت) از خاندانت نیست که تو را به نجات دادنشان وعده دادم. ﴿إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَیۡرُ صَٰلِحٖدعای تو برای نجات یافتن انسان کافری که به خدا و پیامبرش ایمان ندارد مصداقی از کار ناشایست است.

﴿فَلَا تَسۡ‍َٔلۡنِ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌبنابر این آنچه را که سرانجام و خوب و بد بودن آن را نمی‌دانی از من مخواه.

﴿إِنِّیٓ أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَمن به تو پندی می‌دهم که با التزام به آن از زمرۀ افراد کامل خواهی شد و به وسیلۀ آن پند از صفت‌ها و ویژگی‌های نادانان رهایی خواهی یافت.

در این هنگام نوح ÷به شدت از کاری که از او سر زده بود پشیمان شد و گفت: ﴿رَبِّ إِنِّیٓ أَعُوذُ بِکَ أَنۡ أَسۡ‍َٔلَکَ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞۖ وَإِلَّا تَغۡفِرۡ لِی وَتَرۡحَمۡنِیٓ أَکُن مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِینَپروردگارا! من به تو پناه می‌برم از این‌که چیزی را از تو بخواهم که بدان آگاه نباشم، و اگر مرا نیامرزی و بر من رحم ننمایی از زیان کاران خواهم بود. پس آمرزش و رحمت خدا، بنده را از این‌که از زیان کاران بگردد نجات می‌هد. و این دلالت می‌نماید که نوح ÷نمی‌دانست طلب او از پروردگارش مبنی بر نجات دادن پسرش حرام و غیر جایز است، و در ﴿وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَداخل است. یعنی در مورد ستمکاران با من گفتگو مکن، چرا که آنان غرق خواهند شد بلکه این مطلب در نزد او مشتبه شد و او گمان برد که پسرش در فرمودۀ الهی ﴿وَأَهۡلَکَداخل است، اما بعداً برای نوح روشن شد که پسرش در زمرۀ کسانی است که نباید برای آنها دعا کرد، و در مورد هلاک ساختن آنان به خدا مراجعه نمود.

( ﴿قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَکَگفته شد: ای نوح! به سلامتی از سوی ما و همراه با برکتی فرود آمده بر تو و بر امت‌هایی از آدمیان و غیر آنان که با تو هستند و با خود سوار کشتی کرده‌ای فرود آی. پس خداوند به همه برکت داد به گونه‌ای که تمام دنیا را (دوباره) پر کردند.

﴿وَأُمَمٞ سَنُمَتِّعُهُمۡ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞو ملت‌ها و گروه‌های دیگری را در دنیا از نعمت‌ها بهره‌مند می‌سازیم. سپس عذابی دردناک از سوی ما بدان می‌رسد. یعنی این نجات دادن مانع آن نمی‌شود که چنانچه کسی پس از آن کفر بورزد او را عذاب ندهیم. گرچه ممکن است مدت اندکی در دنیا بهره‌مند شوند، اما بعد از آن آنان را خواهیم گرفت.

خداوند متعال بعد از این‌که این داستان مفصل را برای پیامبرش تعریف نمود، داستانی که جز کسی که خداوند با اعطای رسالتش به او بر وی منت نهاده باشد، آن را نمی‌داند، می‌فرماید: ﴿تِلۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهَآ إِلَیۡکَۖ مَا کُنتَ تَعۡلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوۡمُکَ مِن قَبۡلِ هَٰذَاۖاین از خبرهای غیب است که آن را به تو وحی می‌کنیم، تو و قومت قبلاً آن را نمی‌دانستید، تا قومت به شما بگویند: قبلاً آن را می‌دانست. پس خداوند را ستایش بگو و سپاس او را به جای آور و بر دینش استوار باش و بر راه راست که در پیش گرفته‌ای و بر دعوت به‌سوی او شکیبایی کن. ﴿إِنَّ ٱلۡعَٰقِبَةَ لِلۡمُتَّقِینَهمانا سرانجام (نیک) از آن پرهیزگاران است، کسانی که از شرک و سایر گناهان دوری می‌کنند. پس همان طور که سرانجام و پایان نیک از آن نوح شد، تو هم سرانجام بر قومت پیروز می‌شوی.

آیه‌ی ۵۳-۵۰:

﴿وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۖ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا مُفۡتَرُونَ٥٠[هود: ۵۰]. «و به‌سوی عاد برادرشان هود را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که جز او معبودی ندارید. شما دروغگویانی بیش نیستید».

﴿یَٰقَوۡمِ لَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱلَّذِی فَطَرَنِیٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ٥١[هود: ۵۱]. «ای قوم من! در برابر (تبلیغ رسالت و بیان) آن پاداشی از شما نمی‌خواهم، پاداش من تنها بر عهدۀ کسی است که مرا آفریده است، آیا نمی‌فهمید؟».

﴿وَیَٰقَوۡمِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا وَیَزِدۡکُمۡ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِکُمۡ وَلَا تَتَوَلَّوۡاْ مُجۡرِمِینَ٥٢[هود: ۵۲]. «و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید، آنگاه به‌سوی او برگردید تا آسمان را بر شما ریزنده و بارنده کند و توانی بر توانتان بیافزایید و گناهکارانه روی برنتابید».

﴿قَالُواْ یَٰهُودُ مَا جِئۡتَنَا بِبَیِّنَةٖ وَمَا نَحۡنُ بِتَارِکِیٓ ءَالِهَتِنَا عَن قَوۡلِکَ وَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ٥٣[هود: ۵۳]. «گفتند: ای هود! تو دلیلی برای ما نیاورده‌ای و ما به خاطر سخن تو خدایان خود را ترک نخواهیم کرد و به تو ایمان نمی‌آوریم».

﴿وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاو به‌سوی عاد ـ قبیلۀ معروفی که در احقاف یمن زندگی می‌کردند ـ برادرشان هود را فرستادیم تا بتوانند از او یاد بگیرند و در صداقت و درستی او علم حاصل کنند. ﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۖ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا مُفۡتَرُونَگفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که جز او معبود بر حقی ندارید. شما دروغگویانی بیش نیستید. یعنی آنها را به پرستش خدا دستور داد، و از پرستش غیر او که بر آن بودند نهی کرد، و به آنان خبر داد که آنها در عبادت کردن غیر خدا به او دروغ می‌بندند، و در روا دانستن آن دروغگو هستند. و برای آنها توضیح داد که پرستش خدا واجب وعبادت غیر او باطل است.

سپس به بیان این مطلب پرداخت که هیچ مانعی برای اطاعت نکردن آنها وجود ندارد و گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ لَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًاای قوم من! در برابر دعوت چیزی از امولتان را نمی‌گیرم تا مبادا بگویید می‌خواهد مالهای ما را بگیرد، بلکه شما را بدون هیچ توقع و انتظاری دعوت و تعلیم می‌دهم.

﴿إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱلَّذِی فَطَرَنِیٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَپاداش من تنها بر عهدۀ کسی است که مرا آفریده است، آیا آنچه را که شما را به‌سوی آن فرا می‌خوانم، درک نمی‌کنید و نمی‌دانید که این چیزها موجب قبول کردن دعوت من است و دلیلی برای عدم پذیرش آن وجود ندارد؟!.

﴿وَیَٰقَوۡمِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡو ای قوم من! از پروردگارتان به خاطر گناهان گدشتۀ خود آمرزش بخواهید، ﴿ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِسپس در باقیمانده‌ی عمر خویش با توبۀ واقعی از گناهان به‌سوی خدا برگردید.

زیرا وقتی این کار را بکنید ﴿یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗاآسمان را بر شما ریزنده و بارنده می‌کند. یعنی بارانهای زیاد بر شما فرود خواهد امد که زمین را آباد کرده و خیر آن را فراوان می‌نماید. ﴿وَیَزِدۡکُمۡ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِکُمۡو توانی بر توانتان می‌افزاید. و آنها قویترین مردم بودند، بنابر این گفتند: ﴿مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً[فصلت: ۱۵]. «چه کسی از ما قویتر و نیرومندتر است؟». بنابر این خداوند به آنها وعده داد که اگر ایمان بیاورند توانایی آنها دو چندان خواهد شد. ﴿وَلَا تَتَوَلَّوۡاْ مُجۡرِمِینَو با سرباز زدن از پرستش خدا و جرات بر ارتکاب امور حرام، گناه‌کارانه از پروردگارتان روی برنتابید.

آنان سخن هود را رد کردند و گفتند: ﴿یَٰهُودُ مَا جِئۡتَنَا بِبَیِّنَةٖای هود! تو دلیلی برای ما نیاورده‌ای اگر منظورشان دلیلی بود که آنها پیشنهاد می‌کردند، لزومی ندارد چنین دلیلی ارائه شود، بلکه پیامبر باید دلیل بیاورد که بر صحت و درستی آنچه آورده است دلالت نماید. و اگر منظورشان این بود که هود دلیل برای آنها نیاورده است که بر صحت و درتی آنچه به او گفته است دلالت نماید، دروغ گفته‌اند، زیرا هیچ پیامبری برای قومش نیامده است مگر این‌که خداوند نشانه‌ها و دلایلی در دست او قرار داده که با مشاهدۀ آنها انسان ایمان می‌آورد.

هود آنها را به داشتن اخلاص در دین و عبادت خداوند بی‌شریک دعوت کرد و آنها را به هر کار شایسته و اخلاق زیبایی فرمان داد و از هر اخلاق ناپسند از قبیل شرک ورزیدن به خدا، و زشتی‌ها و ستم، و انواع منکرات نهی کرد. این موضوع و ویژگی‌هایی که هود دارا بود و کسی جز بندگان برگزیدۀ خدا و راستگوترین آنان از آن برخوردار نیست بهترین دلیل و نشانه بر صداقت او می‌باشد.

و از نظر عقلا و خردمندان این نشانه از ارائۀ معجزه و امور خارق العاده که بعضی مردم فقط آن را معجزه می‌دانند بزرگتر است. و از نشانه‌ها و دلایلی که بر صداقت او دلالت می‌کرد این بود که او تنها بود و یاور و مددکاری نداشت و اما در میان قومش فریاد توحید را سر داد و آنها را فراخواند و ناتوان به حساب آور و گفت: ﴿إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم[هود: ۵۶]. «من بر خدا توکل نموده‌ام که پروردگار من و پروردگار شماست».

﴿. . . إِنِّیٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ٥٤ مِن دُونِهِۦۖ فَکِیدُونِی جَمِیعٗا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ٥٥[هود: ۵۴-۵۵]. «من خدا را گواه می‌گیرم و شما (هم) گواه باشید که از آنچه شما می‌پرستید و شریک خدا می‌سازید بیزارم. پس همگی به نیرنگ و چاره‌جویی بپردازید و مرا مهلت ندهید».

و آنان دشمن بودند و قدرت و نیرو داشتند و می‌خواستند نور و روشنایی هود را به هر طریق ممکن خاموش کنند، اما به آنها اعتنا نکرد و نتوانستند کوچکترین زیانی به او برسانند. همانا در این چیزها برای کسانی که می‌فهمند نشانه‌هاست.

﴿قَالُواْ یَٰهُودُ مَا جِئۡتَنَا بِبَیِّنَةٖ وَمَا نَحۡنُ بِتَارِکِیٓ ءَالِهَتِنَا عَن قَوۡلِکَو ما پرستش خدایان خود را به خاطر سخن تو خدایان که بی‌ادعای آنها دلیلی بر آن نیاورده بود ترک نخواهیم کرد. ﴿وَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَو ما و به تو ایمان نمی‌آوریمو آنها با این سخن هود را از ایمان آوردنشان ناامید کردند، و همچنان در کفر خود سرگردان ماندند.

آیه‌ی ۵۵-۵۴:

﴿إِن نَّقُولُ إِلَّا ٱعۡتَرَىٰکَ بَعۡضُ ءَالِهَتِنَا بِسُوٓءٖۗ قَالَ إِنِّیٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ٥٤[هود: ۵۴]. «جز این چیزی دربارۀ تو نمی‌گوییم که یکی از خدایان ما به تو بلایی رسانده است. گفت: خدا را گواه می‌گیرم و شما (هم) گواه باشید که من از آنچه شما می‌پرستید و شریک خدا می‌سازید بیزارم».

﴿مِن دُونِهِۦۖ فَکِیدُونِی جَمِیعٗا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ٥٥[هود: ۵۵]. «به جز خدا (از تمامی معبودانتان متنفرم، پس) همگی به نیرنگ و چاره‌جویی بپردازید و مرا مهلت ندهید».

﴿إِن نَّقُولُدربارۀ تو چیزی جز این نمی‌گوییم که ﴿إِلَّا ٱعۡتَرَىٰکَ بَعۡضُ ءَالِهَتِنَا بِسُوٓءٖیکی از خدایان ما تو را دیوانه کرده است به گونه‌ای که چیزی را که نمی‌فهمی بر زبان آورده و هذیان می‌گویی. پاک است خداوند که بر دل‌های ستمکاران مهر زده است! چگونه راستگوترین مردم را که همراه با بزرگ‌ترین حق نزد آنها آمده بود در این جایگاه قرار دادند، که اگر خداوند سخن آنها را حکایت نکرده بود فرد عاقل از حکایت آن شرم می‌کرد. بنابر این، هود ÷بیان کرد که او کاملاً مطمئن است که از جانب آنها و معبودان‌شان بلا و رنجی به او نخواهد رسید، پس گفت: ﴿إِنِّیٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ٥٤ مِن دُونِهِۦۖ فَکِیدُونِی جَمِیعٗامن خدا را گواه می‌گیرم و شما (هم) گواه باشید که از آنچه شما می‌پرستید و شریک خدا می‌سازید بیزارم، پس همگی به هر طریق ممن برای رسیدن ضرر به من بکوشید. ﴿ثُمَّ لَا تُنظِرُونِو مرا مهلت ندهید.

آیه‌ی ۵۷-۵۶:

﴿إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمۚ مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٥٦[هود: ۵۶]. «من بر خداوند، پروردگار خود و پروردگار شما توکل نموده‌ام، هیچ جنبده‌ای نیست مگر این‌که خداوند بر او تسلّط دارد، بی‌گمان پروردگارم بر راه راست قرار دارد».

﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦٓ إِلَیۡکُمۡۚ وَیَسۡتَخۡلِفُ رَبِّی قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ وَلَا تَضُرُّونَهُۥ شَیۡ‍ًٔاۚ إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٍ حَفِیظٞ٥٧[هود: ۵۷]. «پس اگر روی بگردانید من آنچه را که با آن به‌سوی شما مأمور شدم به شما رساندم، پروردگارم قومی دیگر را به جای شما می‌نشاند، و شما کمترین زیانی به او نمی‌رسانید. همانا پروردگارم بر همه چیز نگاهبان است».

﴿إِنِّی تَوَکَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُممن در همه کارهایم بر خدا توکل کرده‌ام و او آفرینندۀ هم چیز است و به تدبیر امور ما و شما می‌پردازد، و اوست که ما را پرورش می‌دهد.

﴿مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآهیچ جنبده‌ای نیست مگر این‌که خداوند بر او تسلط دارد، پس حرکت نمی‌کند و از حرکت باز نمی‌ایستد مگر به فرمان خدا، بنابر این اگر همۀ شما جمع شوید تا به من بلا و زیانی برسانید، مادامی که خداوند شما را بر من مسلط نکرده باشد نخواهید توانست زیانی به من برسانید، و اگر شما را بر من مسلط نماید ح تماً به خاطر حکمتی است که آن را خواسته است.

﴿إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖهمانا پروردگارم بر راه راست قرار دارد. یعنی بر راه دادگری و انصاف و حکمت قرار دارد و در تقدیر و قضا و فرمان خویش و در سزا و پاداش قابل حمد و ستایش است. هیچ‌کدام از کارهایش از راه راست خارج نیست، راه راستی که یکی از نعمت‌های والاست و بندگان، خدا را بر آن می‌ستایند.

﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦٓپس اگر از آنچه من شما را به‌سوی آن دعوت می‌کنیم روی بگردانید (بدانید) پیامی را که با آن به‌سوی شما رسالت یافته بودم به شما رساندم. پس مسئولیتی در مورد شما بر دوش من باقی نمی‌ماند.

﴿وَیَسۡتَخۡلِفُ رَبِّی قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡپروردگارم قومی دیگر را به جای شما می‌نشاند که عبادت او را انجام می‌دهند و چیزی را با و شریک نمی‌سازند، ﴿وَلَا تَضُرُّونَهُۥ شَیۡ‍ًٔاو شما کمترین زیانی به او نمی‌رسانید. بلکه ضرر و زیانتان به خودتان برمی‌گردد، زیرا نافرمانی گناهکاران به زیان او نبوده و طاعت فرمانبرداران نیز به او سودی نمی‌رساند.

﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَیۡهَا[فصلت: ۴۶ و الجاثیة: ۱۵]. «و هرکس کار شایسته‌ای انجام دهد به نفع خودش است و هرکس بدکند به زیان او می‌باشد». ﴿إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٍ حَفِیظٞهمانا پروردگارم بر همه چیز نگاهبان است.

آیه‌ی ۶۰-۵۸:

﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا هُودٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَنَجَّیۡنَٰهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِیظٖ٥٨[هود: ۵۸]. «و هنگامی که فرمان ما در رسید هود و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند به (واسطۀ) رحمتی از جانب خویش نجات دادیم و ایشان را از عذاب سخت و شدید رهانیدیم».

﴿وَتِلۡکَ عَادٞۖ جَحَدُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ وَعَصَوۡاْ رُسُلَهُۥ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَمۡرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٖ٥٩[هود: ۵۹]. «و این قوم عاد بودند که آیات پروردگارشان را انکار کردند و از فرستادگانش سرپیچی نمودند، و از دستور هر سرکش ستیزه‌جویی پیروی کردند».

﴿وَأُتۡبِعُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا لَعۡنَةٗ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَآ إِنَّ عَادٗا کَفَرُواْ رَبَّهُمۡۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّعَادٖ قَوۡمِ هُودٖ٦٠[هود: ۶۰]. «و در این دنیا دچار نفرین شدند و در روز قیامت نیز هان! عاد به خدای خود کافر شدند. هان بر عاد قوم هود نفرین باد».

﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَاو هنگامی که عذاب ما سر رسید که باد و طوفانی سخت بود، طوفانی که ﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢[الذاریات: ۴۲]. «بر هر چیزی می‌گذشت آن را همچون استخوان‌های پوسیده و پودر شده می‌گرداند»، ﴿نَجَّیۡنَا هُودٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَنَجَّیۡنَٰهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِیظٖهود و کسانی را که همراه با او ایمان آورده بودند به (واسطۀ ) رحمتی از جانب خویش نجات دادیم و ایشان را از عذاب سخت و شدیدی که خداوند بر عاد فرود آورد به گونه‌ای که چیزی جز خانه‌هایشان دیده نمی‌شد، رهانیدیم.

﴿وَتِلۡکَ عَادٞو این قوم عاد بودند که به خاطر این‌که ستم کرده بودند خداوند عذاب خود را بر آنان فرود آورد، چون آنها ﴿جَحَدُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡآیات پروردگارشان را انکار کردند، بنابر این به هود گفتند: ﴿مَا جِئۡتَنَا بِبَیِّنَةٖ«تودلیلی برای ما نیاورده‌ای»، پس روشن است که آنها به دعوت او یقین داشتند و آن را خوب می‌شناختند، ولی مخالفت ورزیده و انکار کردند، ﴿وَعَصَوۡاْ رُسُلَهُو از فرستادگان خدا نافرمانی نمودند، زیرا هرکس از یک پیامبر نافرمانی کند در واقع از همۀ پیامبران نافرمانی کرده است، چون دعوت همۀ پیامبران یکی است. ﴿وَٱتَّبَعُوٓاْ أَمۡرَ کُلِّ جَبَّارٍو از کسی تبعیت کردند که با زور و ستم خود را بر مردم مسلط کرده بود. ﴿عَنِیدٖکسی که با آیات خدا مخالفت می‌ورزد، پس آنها از هر انسان خیرخواه و دلسوزی نافرمانی کردند و از هر کسی که آنها را فریب می‌داد و می‌خواست آنها را هلاک سازد پیروی کردند. و خداوند آنها را هلاک ساخت. ﴿وَأُتۡبِعُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا لَعۡنَةٗو در این دنیا نفرین و لعنت به دنبال آنهاست، پس هر نسلی که می‌آید داستان زشت آنها را به یاد آورده و مورد نکوهش و نفرین قرار می‌دهد. ﴿وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِو در روز قیامت هم برای آنان لعت است.

﴿أَلَآ إِنَّ عَادٗا کَفَرُواْ رَبَّهُمۡهان! عاد به خدای خود کافر شدند. یعنی کسی را انکار کردند که آنها را آفریده است و به آنان روزی می‌دهد. ﴿أَلَا بُعۡدٗا لِّعَادٖ قَوۡمِ هُودٖهان! خداوند آنها را از هر خیر و خوبی دور کند و به هر شر و بدی مبتلا نماید.

آیه ۶۲-۶۱:

﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱسۡتَعۡمَرَکُمۡ فِیهَا فَٱسۡتَغۡفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِۚ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٞ مُّجِیبٞ٦١[هود: ۶۱]. «و به‌سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم. گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که معبودی جز او برای شما وجود ندارد، اوست که شما را از زمین آفریده، و شما را به آباد کردن آن گمارده است. پس، از او آمرزش بخواهید و به‌سوی او برگردید، بی‌گمان پروردگارم نزدیک و اجابت کننده‌(ی دعا) است».

﴿قَالُواْ یَٰصَٰلِحُ قَدۡ کُنتَ فِینَا مَرۡجُوّٗا قَبۡلَ هَٰذَآۖ أَتَنۡهَىٰنَآ أَن نَّعۡبُدَ مَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَیۡهِ مُرِیبٖ٦٢[هود: ۶۲]. «گفتند: ای صالح! پیش از این مایۀ امید ما بودی، آیا ما را از پرستش چیزی باز می‌داری که پدران ما آن را عبادت می‌کردند؟ به راستی از آنچه ما را به‌سوی آن دعوت می‌کنی سخت در شک و تردید هستیم».

﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَو به‌سوی قوم ثمود که به عاد دوم معروف بودند، و در سرزمین حجر و وادی القری سکونت داشتند، ﴿أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗابرادر نسبی‌شان صالح، بنده و پیامبر خدا را فرستادیم تا آنها را به پرستش خدای یگانه فراخواند. ﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَگفت: ای قوم من! خدا را یگانه بدانید و دین و عبادت را خالصانه و فقط برای او انجام دهید. ﴿مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُشما نه در آسمان و نه در زمین جز او معبود به حقی ندارید.

﴿هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِاوست که شما را از زمین آفرید، ﴿وَٱسۡتَعۡمَرَکُمۡ فِیهَاو شما را در آن جایگزین نمود و نعمت‌های ظاهری و باطنی را ارزانیتان کرد، و شما را در زمین قدرت داد به گونه‌ای که خانه می‌سازید و درخت می‌کارید و کشاورزی می‌کنید و آنچه را که می‌خواهید، می‌کارید، واز منافع آن استفاده می‌کنید. پس همانطور که او در عطا کردن این همه نعمت به شما شریکی ندارد شما هم در عبادت او چیزی را شریک وی نسازید. ﴿فَٱسۡتَغۡفِرُوهُو به خاطر کفر و شرک و گناهانی که از شما سرزده است از او آمرزش بخواهید و از آن دست بکشید. ﴿ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِۚسپس با توبۀ قطعی و واقعی به‌سوی او برگردید. ﴿إِنَّ رَبِّی قَرِیبٞ مُّجِیبٞبی‌گمان پروردگارم از کسی که او را فرا بخواند و چیزی را از وی بخواهد یا او را پرستش نماید نزدیک است. و طلبش را اجابت می‌نماید و آنچه را که درخواست کرده است به او می‌دهد. و عبادتش را می‌پذیرد و بزرگ‌ترین پاداش را به وی عطا می‌کند.

و بدان که نزدیکی خداوند به دو نوع است: یکی عام و دیگری خاص. نزدیکی عام آن است که خداوند با علم و آگاهی‌اش به تمام خلق نزدیک است و این مطلب در این فرمودۀ الهی بیان شده است: [ق: ۱۶]. ﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ[ق: ۱۶]. «و ما به او از رگ گردن نزدیک‌تر هستیم».

و نزدیکی خاص، نزدیک بودن خداوند به کسانی است که او را پرستش می‌کنند و (حاجات خود را) از وی می‌خواهند و او را دوست دارند. و این مطلب در این فرمودۀ الهی بیان شده است: ﴿وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب[العلق: ۱۹]. «و سجده کن و نزدیک شو».

واین نوع «قربت» که در این آیه و در آیۀ: ﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ[البقرة: ۱۸۶]. ذکر شده است مقتضی مهربانی خداوند متعال و پذیرش دعاهای بندگان از سوی او و بر اورده ساختن خواسته‌هایشان می‌باشد. بنابراین، در کنار اسم «قریب»، «مجیب» را بیان کرده است.

پس هنگامی که پیامبرشان صالح ÷آنها را به اخلاص دستور داد، دعوتش را رد کردند و به زشت‌ترین صورت با او رو به رو شدند. ﴿قَالُواْ یَٰصَٰلِحُ قَدۡ کُنتَ فِینَا مَرۡجُوّٗا قَبۡلَ هَٰذَآگفتند: ای صالح! پیش از این ما به تو امیدوار بودیم، و امید داشتیم که عقل داشته باشی و به ما سود و نفع برسانی. و با این سخنان، برای پیامبرشان صالح گواهی دادند که همواره به فضایل اخلاقی و عادت‌های خوب معروف و از بهترین و برگزیده‌ترین افراد بوده است.

اما وقتی صالح این فرمان را به آنها داد که با خیال‌های فاسد‌شان موافق نبود، این گونه لب به سخن گشودند. و مفهوم آن این است که تو فرد کاملی بودی و اکنون بر خلاف گمان ما از آب درآمدی، به صورتی که امید خیری از تو نمی‌رود. گناه صالح این بود که انها در موردش گفتند: ﴿أَتَنۡهَىٰنَآ أَن نَّعۡبُدَ مَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَاآیا ما را از پرستش چیزی باز می‌دارید که پدران ما آن را عبادت می‌کردند؟ به گمان آنها این بزرگ‌ترین عیب صالح بود چرا که عقل‌های آنها و پدران‌شان را مورد انتقاد و عیب‌جویی قرار داده و آنان را از پرستش سنگها و درختانی که فایده و زیانی نمی‌رسانند و هیچ کاری نمی‌کنند باز داشت.

و آنها را به انجام دادن عبادت خالصانه برای پروردگار فرمان داد که همواره نعمت‌هایش به‌سوی آنان سرازیر است، و احسانش بر آنان فرو می‌آید، خداوندی که تمامی نعمت‌های آنان از جانب اوست و جز او کسی بدیها را از آنان دور نمی‌کد.

﴿وَإِنَّنَا لَفِی شَکّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَیۡهِ مُرِیبٖو به راستی همواره در رابطه با آنچه ما را بدان فرا می‌خوانی در شک هستیم، شکی که تردید را در دل‌های ما به وجود آورده است. و آنان ادعا می‌کردند که اگر صحبت آنچه را که وی آنان را به سویش دعوت می‌کرد، می‌دانستند حتماً از او تبعیت می‌کردند، حال آنکه آنان در این ادعا دروغگو بودند، به همین جهت دروغگویی آنان را بیان کرد.

آیه‌ی ۶۴-۶۳:

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَءَاتَىٰنِی مِنۡهُ رَحۡمَةٗ فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ ٱللَّهِ إِنۡ عَصَیۡتُهُۥۖ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیۡرَ تَخۡسِیرٖ٦٣[هود: ۶۳]. «گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر از سوی پروردگارم دلیل روشنی داشته باشم و از جانب خود رحمتی به من ارزانی داشته باشد، حال اگر از فرمان او سرپیچی کنم چه کسی در برابر (کیفر) خدا من را یاری خواهد کرد؟ شما که جز زیان بر من نمی‌افزایید؟».

﴿وَیَٰقَوۡمِ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٞ قَرِیبٞ٦٤[هود: ۶۴]. «و ای قوم من! این شتر خداست، و برای شما معجزه‌ای است، پس آن را بگذارید تا در زمین خدا بچرد، و هیچ گزندی به او نرسانید که هر چه زودتر به عذاب سختی گرفتار می‌آیید».

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّیبه من بگویید، اگر من از سوی پروردگارم دلیلی داشته باشم و بر یقین باشم، ﴿وَءَاتَىٰنِی مِنۡهُ رَحۡمَةٗو از جانب خود رحمتی به من ارزانی داشته باشد، یعنی خداوند متعال با رسالت و وحی خویش بر من منت گذارده است، پس آیا از آنچه شما بر آن هستید و مرا به‌سوی آن فرا می‌خوانید پیروی کنم؟!.

﴿فَمَن یَنصُرُنِی مِنَ ٱللَّهِ إِنۡ عَصَیۡتُهُۥۖ فَمَا تَزِیدُونَنِی غَیۡرَ تَخۡسِیرٖحال اگر از فرمان او سرپیچی کنم چه کسی در برابر (کیفر) خدا مرا یاری خواهد کرد؟ شما که جز زیان و هلاکت به من نمی‌افزایید؟ ﴿وَیَٰقَوۡمِ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗو ای قوم من! این شتر خداست، و برای شما معجزه‌ای است، یک روز شتر آب می‌خورد سپس همه از شیر آن می‌نوشید، و یک روز شما آب می‌نوشید. ﴿فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِپس آن را بگذارید تا در زمین خدا بچرد، یعنی مخارج و علف آن بر شما نیست، ﴿وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٞ قَرِیبٞو هیچ گزندی به او نرسانید و آن را پی نزنید چرا که فوراً به عذاب سختی گرفتار می‌آید.

آیه‌ی ۶۸-۶۵:

﴿فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمۡ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٖۖ ذَٰلِکَ وَعۡدٌ غَیۡرُ مَکۡذُوبٖ٦٥[هود: ۶۵]. «پس آنان شتر را پی زدند و صالح بدیشان گفت: سه روز در خانه و کاشانۀ خود بهره‌مند گردید، این وعده‌ای است که دروغی در آن نیست».

﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا صَٰلِحٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَمِنۡ خِزۡیِ یَوۡمِئِذٍۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡعَزِیزُ٦٦[هود: ۶۶]. «پس هنگامی که فرمان ما در رسید صالح و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند به (سبب) رحمتی از سوی خویش نجات دادیم و از خاری و رسوایی آن روز رهانیدیم، بی‌گمان پروردگارت نیرومند و چیره است».

﴿وَأَخَذَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلصَّیۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دِیَٰرِهِمۡ جَٰثِمِینَ٦٧[هود: ۶۷]. «و صدای شدیدی افراد ستمکار را فرا گرفت، و در خانه و کاشانۀ خود خشکیدند و بر چهره افتادند».

﴿کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَآۗ أَلَآ إِنَّ ثَمُودَاْ کَفَرُواْ رَبَّهُمۡۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّثَمُودَ٦٨[هود: ۶۸]. «آن چنان که گویی هرگز در آنجا نبودند، آری، قوم ثمود پروردگارشان را انکار کردند. هان! نفرین بر ثمود باد».

﴿فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِی دَارِکُمۡ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٖۖ ذَٰلِکَ وَعۡدٌ غَیۡرُ مَکۡذُوبٖ٦٥اما آنان شتر را پی زدند و صالح به آنان گفت: «سه روز در خانه و کاشانۀ خود بهره‌مند گردید، این و عده‌ای است که دروغی در آن نیست، بلکه حتماً به وقوع می‌پیوندند.

﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَاپس هنگامی که فرمان ما مبنی بر آمدن عذاب در رسید، ﴿نَجَّیۡنَا صَٰلِحٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَمِنۡ خِزۡیِ یَوۡمِئِذٍصالح و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند در سایۀ رحمتی از سوی خویش نجات دادیم و از خواری و رسوایی آن روز رهانیدیم.

﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡعَزِیزُبی‌گمان پروردگارت نیرومند و چیره است. از جمله نیرومندی و چیرگی‌اش این است که ملت‌های سرکش را هلاک نموده و پیامبران و پیروانشان را نجات داده است. ﴿وَأَخَذَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلصَّیۡحَةُو صدای شدیدی افراد ستمکار را فرا گرفت، و دل‌هایشان را تکه و پاره کرد، ﴿فَأَصۡبَحُواْ فِی دِیَٰرِهِمۡ جَٰثِمِینَو در خانه و کاشانۀ خود خشکیدند و بی‌حرکت بر رخسارشان افتادند. ﴿کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَآگویی هرگز در آنجا نبودند، یعنی هنگامی‌که عذاب بر آنها وارد آمده طوری شدند که گویا (هرگز) در آن خانه‌ها به سر نبرده‌اند، و ناز و نعمت‌ها از آنها سلب شد پیش آنها آمد و عذاب همیشگی آنها را فرا گرفت، عذابی که گویا همواره به آن گرفتار بوده‌اند. ﴿أَلَآ إِنَّ ثَمُودَاْ کَفَرُواْ رَبَّهُمۡآری، قوم ثمود بعد از این‌که نشانه و معجزه‌ای پیش آنها آمد که راه را برایشان روشن کرد پروردگارشان را و به او کفر ورزیدند. ﴿أَلَا بُعۡدٗا لِّثَمُودَهان! نفرین بر ثمود باد. چقدر بدبخت و ذلیل شدند! از عذاب دنیا و رسوایی‌شان به خدا پناه می‌بریم.

آیه‌ی ۷۱-۶۹:

﴿وَلَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُنَآ إِبۡرَٰهِیمَ بِٱلۡبُشۡرَىٰ قَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞۖ فَمَا لَبِثَ أَن جَآءَ بِعِجۡلٍ حَنِیذٖ٦٩[هود: ۶۹]. «و همانا فرستادگان ما همواره با مژدگانی پیش ابراهیم آمدند. سلام گفتند، ابراهیم جواب سلا‌م‌شان را داد، آنگاه طولی نکشید که گوساله‌ای بریان آورد».

﴿فَلَمَّا رَءَآ أَیۡدِیَهُمۡ لَا تَصِلُ إِلَیۡهِ نَکِرَهُمۡ وَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۚ قَالُواْ لَا تَخَفۡ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمِ لُوطٖ٧٠[هود: ۷۰]. «هنگامی که دید دستشان به‌سوی آن دراز نمی‌شود این کار را از آنان ناپسند (و ناشناخته) دانست (و آن را بر خلاف آنچه که از یک مهمان انتظار می‌رود دانست) و در دل خود (نسبت به آنان) ترسی یافت، گفتند: مترس، ما به‌سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم».

﴿وَٱمۡرَأَتُهُۥ قَآئِمَةٞ فَضَحِکَتۡ فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ یَعۡقُوبَ٧١[هود: ۷۱]. «و همسرش ایستاده بود و خندید، آنگاه او را مژده اسحاق و به دنبال وی یعقوب دادیم».

﴿وَلَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُنَآ إِبۡرَٰهِیمَ بِٱلۡبُشۡرَىٰو فرستادگان و فرشتگان ما با مژدگانی نزد ابراهیم خلیل آمدند و او را به تولد فرزندی مژده دادند. هنگامی که خداوند آنها را بر هلاک ساختن قوم لوط فرستاد دستور داد تا از کنار ابراهیم بگذرند و او را به تولد اسحاق مژده بدهند. فرشتگان هنگامی که بر ابراهیم وارد شدند ﴿قَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞآنها ابراهیم را سلام کردند و او ÷جواب سلامشان را داد.

این دلیلی بر مشروعیت سلام است، و این‌که سلام کردن همواره از آیین ابراهیم ÷بوده است. و اشاره به این مطلب است که قبل از سخن گفتن باید سلام کرد و مناسب است که پاسخ سلام بهتر و رساتر از سلام گفته شود. زیرا سلام کردن آنها در قالب جملۀ فعلیه است که بر تجدد دلالت می‌نماید، و پاسخ ان با جملۀ اسمیه آمده است که بر ثبوت و استمرار دلالت می‌کند، و این دو، فرق بزرگی دارند، همانطور که در علم بلاغت معروف است. ﴿فَمَا لَبِثَ أَن جَآءَ بِعِجۡلٍ حَنِیذٖوقتی آنها بر ابراهیم وارد شدند شتابان به‌سوی خانه‌اش رفت و برای مهمانانش گوساله‌ای چاق و بریان شده روی سنگ تفتیده حاضر کرد، و پیش آنها گذاشت، و گفت: چرا نمی‌خورید؟ ﴿فَلَمَّا رَءَآ أَیۡدِیَهُمۡ لَا تَصِلُو هنگامی‌که دید دستشان به‌سوی آن ضیافت دراز نمی‌شود ﴿نَکِرَهُمۡ وَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗاین کار را از آنان ناپسند و ناشناخته دانست و آن را بر خلاف آنچه که از یک مهمان انتظار می‌رود دانست، و در دل خود نسبت به آنان ترسی یافت و احساس کرد که آنان شری برای او آورده‌اند. و این قبل از آن بود که جیان کار آنها را بداند، ﴿قَالُواْ لَا تَخَفۡ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمِ لُوطٖگفتند: مترس اما فرستادگان خدا هستیم و خداوند ما را برای هلاک ساختن قوم لوط فرستاده است. ﴿وَٱمۡرَأَتُهُۥ قَآئِمَةٞو همسر ابراهیم ایستاده بود و از مهمانش پذیرایی می‌کرد، ﴿فَضَحِکَتۡو هنگامی که از حال آنها و هدفی که برای انجام آن فرستاده شده بودند با خبر شد با تعجب خندید. ﴿فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ یَعۡقُوبَآنگاه او را به (تولد) اسحاق و به دنبال وی به (تولد) یعقوب مژده دادیم.

آیه‌ی ۷۶-۷۲:

﴿قَالَتۡ یَٰوَیۡلَتَىٰٓ ءَأَلِدُ وَأَنَا۠ عَجُوزٞ وَهَٰذَا بَعۡلِی شَیۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عَجِیبٞ٧٢[هود: ۷۲]. «گفت: وای بر من! آیا من که پیرزنم و این (هم) شوهرم است و پیر شده است فرزند به دنیا خواهم آورد؟ این چیزی شگفت آور است».

﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِینَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَکَٰتُهُۥ عَلَیۡکُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِیدٞ مَّجِیدٞ٧٣[هود: ۷۳]. «گفتند: آیا از کار خود به شگفت می‌آیی؟ رحمت خدا و برکاتش بر شماست از اهل بیت (نبوت و رسالت)، بی‌گمان او ستوده و بزرگوار است».

﴿فَلَمَّا ذَهَبَ عَنۡ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلرَّوۡعُ وَجَآءَتۡهُ ٱلۡبُشۡرَىٰ یُجَٰدِلُنَا فِی قَوۡمِ لُوطٍ٧٤[هود: ۷۴]. «پس هنگامی که ترس از ابراهیم دور شد و مژده بدو رسید، دربارۀ قوم لوط با فرستادگان ما به مجادله پرداخت».

﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّٰهٞ مُّنِیبٞ٧٥[هود: ۷۵]. «همانا ابراهیم بسی بردبار، آه کشنده و توبه کار بود».

﴿یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِیهِمۡ عَذَابٌ غَیۡرُ مَرۡدُودٖ٧٦[هود: ۷۶]. «ای ابراهیم! از این (مجادله) دست بکش چرا که عذاب پروردگارت در رسیده است و به راستی برایشان عذابی بی‌بازگشت خواهد آمد».

پس او با تعجب گفت: ﴿یَٰوَیۡلَتَىٰٓ ءَأَلِدُ وَأَنَا۠ عَجُوزٞ وَهَٰذَا بَعۡلِی شَیۡخًاوای بر من! آیا در حالی که من پیرزنم و شوهرم نیز پیر شده است فرزند به دنیا خواهم آورد؟ چرا که پیری مانع باردار شدن است. ﴿إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عَجِیبٞهمانا این چیزی شگفت آور است!. ﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِینَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِگفتند: آیا از کار خدا به شگفت می‌آیی؟ کار خداوند جای تعجب ندارد، زیرا مشیت او در هر چیزی نافذ است. پس هیچ چیزی از قدرت او بعید نیست، به ویژه آنچه که برای اهل این خانه‌ی مبارک تدبیر نماید.

﴿رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَکَٰتُهُۥهمواره رحمت خدا و برکاتش که خیر و احسان فراوان است، ﴿عَلَیۡکُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِیدٞ مَّجِیدٞبرشماست ای اهل خانه! بی‌گمان او هم در صفات و هم در افعال ستوده است، چون صفت‌های او صفات کمال‌اند و کارهایش جملگی احسان و بخشایش و نیکی و حکمت و دادو انصاف است، (مَّجِیدٌ) دارای بزرگواری است، و ﴿مَّجِیدٞیعنی عظمت صفات و گستردگی آن، پس او دارای صفت‌های کمال است و هر صفتی را در کامل‌ترین و بالاترین حد دارا می‌باشد.

﴿فَلَمَّا ذَهَبَ عَنۡ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلرَّوۡعُو هنگامی‌که ترس از ابراهیم دور شد، ترسی که از ناحیه‌ی مهمانانش به او وارد شده بود، ﴿وَجَآءَتۡهُ ٱلۡبُشۡرَىٰو مژده تولد فرزند به او رسید، در این هنگام دربارۀ هلاک شدن قوم لوط با فرستادگان به مجادله پرداخت به آنها گفت: ﴿قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطٗاۚ قَالُواْ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَن فِیهَاۖ لَنُنَجِّیَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ[العنکبوت: ۳۲]. «به درستی که لوط در آن جا است، گفتند: ما بهتر می‌دانیم که آنجا کی هست. ما او و خانواده‌اش جز همسرش را نجات خواهیم داد». ﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ لَحَلِیمٌهمانا ابراهیم دارای اخلاق نیک و تحمل و سعۀ صدر است، و هنگامی نادانی نادانان خشم نمی‌گیرد ﴿أَوَّٰهٞو درهمۀ اوقات به درگاه خداوند زاری و تضرع می‌کند. ﴿مُّنِیبٞو توبه کار و بسیار رجوع کننده و بازگردنده به‌سوی خداست، چون خدا را می‌شناسد و او را دوست دارد، و به او روی می‌آورد و از غیر خدا روی می‌گرداند. بنابر این در مورد کسانی که خداوند به هلاکت قطعی آنها حجکم کرده بود مجادله می‌کرد.

پس به او گفته شد. ﴿یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِیهِمۡ عَذَابٌ غَیۡرُ مَرۡدُودٖ٧٦ای ابراهیم! از این مجادله دست بکش چرا که فرمان پروردگارت مبنی بر هلاک شدن آنان در رسیده است، و به راستی برایشان عذابی بی‌بازگشت خواهد آمد. پس جر و بحث و مجادلۀ تو فایده‌ای ندارد.

آیه‌ی ۷۸-۷۷:

﴿وَلَمَّا جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِیٓءَ بِهِمۡ وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗا وَقَالَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَصِیبٞ٧٧[هود: ۷۷]. «و هنگامی که فرستادگان ما پیش لوط آمدند از آنان اندوهگین شد و از این‌که قدرت دفاع از ایشان را نداشت سخت دلتنگ شد و گفت: امروز روز بسیار سختی است».

﴿وَجَآءَهُۥ قَوۡمُهُۥ یُهۡرَعُونَ إِلَیۡهِ وَمِن قَبۡلُ کَانُواْیَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطۡهَرُ لَکُمۡۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُخۡزُونِ فِی ضَیۡفِیٓۖ أَلَیۡسَ مِنکُمۡ رَجُلٞ رَّشِیدٞ٧٨[هود: ۷۸]. «و قومش شتابان به‌سوی او آمدند، و پیش از آن کارهای زشت انجام می‌دادند، گفت: ای قوم من! آنها دختران من هستند، و برای شما پاکیزه‌ترند، پس از خداوند بترسید و دربارۀ مهمانانم مرا رسوا نکنید. آیا در میان شما مردی راهیاب و راهنما یافت نمی‌شود؟».

﴿وَلَمَّا جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِیٓءَ بِهِمۡو هنگامی که فرستادگان ما، یعنی فرشتگانی که پیش ابراهیم آمدند به نزد لوط رسیدند، آمدنشان بر لوط دشوار آمد، ﴿وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗا وَقَالَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَصِیبٞو چون قدرت دفاع از ایشان را نداشت سخت دلتنگ گشت، و گفت: امروز روزی سخت و مشکل است. چون او می‌دانست که قومش آنان را رها نخواهند کرد، زیرا فرشتگان به صورت جوان‌های تازه به دوران رسیده که در نهایت زیبایی و کمال بودند به نزد لوط آمدند بنابر این آنچه لوط تصور می‌کرد پیش می‌آمد.

﴿وَجَآءَهُۥ قَوۡمُهُۥ یُهۡرَعُونَ إِلَیۡهِو قومش شتابان به‌سوی او آمدند و خواستند با مهمان‌های او عمل زشت را انجام دهند، به دلیل این‌که خداوند می‌فرماید: ﴿وَمِن قَبۡلُ کَانُواْیَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِو پیش از آن کارهای زشتی انجام می‌دادند که قبل از آنان هیچ کس انجام نداده بود. ﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ هَٰٓؤُلَآءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطۡهَرُ لَکُمۡلوط گفت: ای قوم من! این‌ها دختران من هستند و برای شما از مهمانان من پاکیزه‌ترند. همانطور که سلیمان ÷به آن دو زن پیشنهاد کرد فرزندی را که هر یک ادعا می‌کرد مال اوست دو نیم کنند، و هدفش این بود تا حق روشن شود. و لوط می‌دانست که دسترسی آنها به دخترانش غیر ممکن است و هیچ حقی در آنها ندارند و هدفش دفع این کار زشت و بزرگ بود. ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُخۡزُونِ فِی ضَیۡفِیٓیعنی یا تقوای خدا را رعایت کنید و یا رعایت حال مهمانانم را بکنید و مرا به نزد آنان رسوا ننماید. ﴿أَلَیۡسَ مِنکُمۡ رَجُلٞ رَّشِیدٞآیا در میان شما مردی راهیاب و راهنما یافت نمی‌شود که شما را باز دارد؟ و این دلیلی بر بی‌بندو باری آنها و دور بودن‌شان از خیر و جوانمردی بود.

آیه‌ی ۸۱-۷۹:

﴿قَالُواْ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنۡ حَقّٖ وَإِنَّکَ لَتَعۡلَمُ مَا نُرِیدُ٧٩[هود: ۷۹]. «گفتند: تو که می‌دانی ما به دخترانت نیازی نداریم، و می‌دانی که چه چیزی می‌خواهیم».

﴿قَالَ لَوۡ أَنَّ لِی بِکُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِیٓ إِلَىٰ رُکۡنٖ شَدِیدٖ٨٠[هود: ۸۰]. «گفت: ای کاش بر شما توانایی داشتم! یا این‌که پناهگاه محکمی داشتم و به آن پناه می‌بردم».

﴿قَالُواْ یَٰلُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوٓاْ إِلَیۡکَۖ فَأَسۡرِ بِأَهۡلِکَ بِقِطۡعٖ مِّنَ ٱلَّیۡلِ وَلَا یَلۡتَفِتۡ مِنکُمۡ أَحَدٌ إِلَّا ٱمۡرَأَتَکَۖ إِنَّهُۥ مُصِیبُهَا مَآ أَصَابَهُمۡۚ إِنَّ مَوۡعِدَهُمُ ٱلصُّبۡحُۚ أَلَیۡسَ ٱلصُّبۡحُ بِقَرِیبٖ٨١[هود: ۸۱]. «گفتند: ای نوح! ما فرستادگان پروردگارت هستیم، آنان به تو نخواهند رسید، خانواده‌ات را در پاسی از شب ببر و نباید کسی از شما به پشت سر خود بنگرد، مگر همسرت که هر آنچه به آنان برسد به او (هم) خواهد رسید، همانا موعد ایشان صبح است، آیا صبح نزدیک نیست».

﴿قَالُواْآنها به لوط گفتند: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنۡ حَقّٖ وَإِنَّکَ لَتَعۡلَمُ مَا نُرِیدُتو که می‌دنی ما دربارۀ دخترانت خواسته‌ای نداریم، و می‌دانی که چه چیزی می‌خواهیم. ما جز شهوت رانی با مردان چیزی را نمی‌خواهیم و علاقه‌ای به زنان نداریم. بنابر این اضطراب و پریشانی لوط بیشتر و سخت‌تر شد و گفت: ﴿لَوۡ أَنَّ لِی بِکُمۡ قُوَّةً أَوۡ ءَاوِیٓ إِلَىٰ رُکۡنٖ شَدِیدٖکاش بر شما توانایی داشتم مانندقبیله‌ای که مرا پناه می‌داد و شما را از این کار باز می‌داشتم.

مراد از این سخن داشتن پایگاه و تکیه گاه محسوس و مادی است، و گرنه او به نیرومندترین پناهگاه که خداوند است و هیچ‌کس توان مقابله با قدرت او را ندارد پناه می‌برد. بنابر این وقتی که کار به آخرین حد رسید و شدیداً اندوهگین شد، ﴿قَالُواْبه او گفتند:‌ ﴿یَٰلُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَای لوط! ما فرستادگان پروردگارت هستیم. او را از حالت خودبا خبر کردند تا دلش آرام گیرد، ﴿لَن یَصِلُوٓاْ إِلَیۡکَآنان هرگزبه تو گزندی نخواهند رسید.

سپس جبرئیل بال‌هایش را گستراند و چشم‌هایشان کور گشت و آنها رفتند و لوط را تهدید کردندکه فردا صبح بر خواهند گشت. فرشتگان به لوط دستور دادند تا خانواده‌اش را شب هنگام ببرد، ﴿بِقِطۡعٖ مِّنَ ٱلَّیۡلِدر پاسی از شب و خیلی قبل از فجر، تا بتوانند از آبادی خود دور شوند، ﴿وَلَا یَلۡتَفِتۡ مِنکُمۡ أَحَدٌو به سرعت بیرون روید، و فقط به نجات خویش بیاندیشید و به پشت سر خود ننگرید. ﴿إِلَّا ٱمۡرَأَتَکَۖ إِنَّهُۥ مُصِیبُهَا مَآ أَصَابَهُمۡمگر همسرت که هر آنچه از عذاب به آنان برسد به او هم خواهد رسید، چون با قومش در گناه شریک بود و هرگاه برای لوط مهمانهایی می‌آمد آنها را خبر می‌کرد. ﴿إِنَّ مَوۡعِدَهُمُ ٱلصُّبۡحُبدون شک موعد ایشان صبح است. گویا لوط عجله داشت، بنابر این به او گفته شد: ﴿أَلَیۡسَ ٱلصُّبۡحُ بِقَرِیبٖآیا صبح نزدیک نیست؟.

آیه‌ی ۸۳-۸۲:

﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا جَعَلۡنَا عَٰلِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهَا حِجَارَةٗ مِّن سِجِّیلٖ مَّنضُودٖ٨٢[هود: ۸۲]. «و هنگامی که فرمان ما در رسید آن را زیرورو نمودیم و آنجا را با سنگ گل و (به طور) پیاپی سنگباران کردیم».

﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَۖ وَمَا هِیَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ بِبَعِیدٖ٨٣[هود: ۸۳]. «سنگ‌هایی که از سوی پروردگارت نشان‌دار بودند و این چنین سنگ‌هایی از ستمکاران دور نیست».

﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَاو هنگامی که فرمان ما مبنی بر فرود آمدن عذاب و واقع شدنش بر آنها در رسید، ﴿جَعَلۡنَا عَٰلِیَهَا سَافِلَهَاسرزمین آنها را زیرو رو نمودیم، ﴿وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهَا حِجَارَةٗ مِّن سِجِّیلٖو آنجا را با سنگ گل سنگباران نمودیم. ﴿مَّنضُودٖبه طور پیاپی، و هر کسی که می‌خواست از روستا فرار کند وی را اصابت می‌کرد. ﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَسنگ‌هایی که نزد پروردگارت با علامت عذاب و خشم نشان دار شده بودند، ﴿وَمَا هِیَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ بِبَعِیدٖاین چنین سنگ‌هایی از ستمکاران که عمل قوم لوط را انجام دهند دور نیست، پس بندگان باید بپرهیزند از این‌که کار آنها راانجام دهند، مبادا عذابی که به آنان رسیده است به ایشان هم برسد.

آیه‌ی ۸۶-۸۴:

﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ وَلَا تَنقُصُواْ ٱلۡمِکۡیَالَ وَٱلۡمِیزَانَۖ إِنِّیٓ أَرَىٰکُم بِخَیۡرٖ وَإِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٖ مُّحِیطٖ٨٤[هود: ۸۴]. «و به‌سوی قوم مدین برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما جز او معبود (راستینی) ندارید، و از پیمانه و ترازو مکاهید، من شما را خوب و در آسایش می‌بینم، و من بر شما از عذاب روز فراگیر می‌ترسم».

﴿وَیَٰقَوۡمِ أَوۡفُواْ ٱلۡمِکۡیَالَ وَٱلۡمِیزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ٨٥[هود: ۸۵]. «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را دادگرانه و به تمام و کمال دهید و از چیزهای مردم نکاهید، و در زمین فساد و تباهی نکنید».

﴿بَقِیَّتُ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِحَفِیظٖ٨٦[هود: ۸۶]. «(ای قوم من!) چیزی را که خداوند (ازمال حلال برایتان) باقی می‌گذارد. برایتان بهتر است، اگر مؤمن هستید، و من بر شما نگاهبان نیستم».

﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَو به‌سوی قبیلۀ معروف «مدین» که در جنوب فلسطین زندگی می‌کردند، ﴿أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗابرادر نسبی‌شان شعیب را فرستادیم، چون آنها او را می‌شناختند و می‌توانستند از او یاد بگیرند. ﴿قَالَشعیب به آنها گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُای قوم من! خدا را بپرستید که معبود راستنی جز او ندارید. و عبادت را خالصانه برای او انجام دهید. آنها شرک می‌ورزیدند و پیمانه و ترازو را کم می‌دادند. بنابر این آنان‌را از اینکار نهی کرد و گفت: ﴿وَلَا تَنقُصُواْ ٱلۡمِکۡیَالَ وَٱلۡمِیزَانَو از پیمانه و ترازو مکاهید، بلکه دادگرانه پیمانه و ترازو را به کمال و تمام بدهید. ﴿إِنِّیٓ أَرَىٰکُم بِخَیۡرٖمن شما را خوب و در آسایش می‌بینم. یعنی شما از نعمت‌های زیاد و سلامتی فراوان و اموال و فرزندان بسیاری برخوردار هستید، پس خداوند را به خاطر آنچه که به شما داده‌است سپاسگزار باشید و کفران نعمت نکنید که آن را از شما خواهد گرفت. ﴿وَإِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٖ مُّحِیطٖو من بر شما از عذاب روزی فراگیر می‌ترسم، عذابی که همۀ شما را فرا بگیرد، و هیچ اثری از شما باقی نگذارد.

﴿وَیَٰقَوۡمِ أَوۡفُواْ ٱلۡمِکۡیَالَ وَٱلۡمِیزَانَ بِٱلۡقِسۡطِو ای قوم من! پیمانه و ترازو را به دادگری و انصاف بدهید همانگونه که دوست دارید، به شما داده شود. ﴿وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡو از چیزهای مردم نکاهید و با کم کردن پیمانه و ترازو آن را ندزدید. ﴿وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَو در زمین فساد وتباهی نکنید. زیرا استمرار و گناه دین و دنیا را فاسد و تباه می‌نماید، و کشتزارو نسل او نابود می‌کند.

﴿بَقِیَّتُ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لَّکُمۡمال حلالی که از آن شماست و خداوند آن‌را باریتان باقی می‌گذارد بهتر است، پس چشم طمع به چیزی ندوزید که به آن نیاز ندارید و بسیار برایتان مضر است. ﴿إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَاگر شما مومن هستید، پس به مقتضای ایمان عمل کنید. ﴿وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِحَفِیظٖو من مراقب و نگاهبان اعمالتان نیستم، بلکه اعمالتان را خداوند ثبت و ضبط می‌نماید، و من فقط پیامی را که با آن مبعوث شده‌ام به شما می‌رسانم.

آیه‌ی ۸۸-۸۷:

﴿قَالُواْ یَٰشُعَیۡبُ أَصَلَوٰتُکَ تَأۡمُرُکَ أَن نَّتۡرُکَ مَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَآ أَوۡ أَن نَّفۡعَلَ فِیٓ أَمۡوَٰلِنَا مَا نَشَٰٓؤُاْۖ إِنَّکَ لَأَنتَ ٱلۡحَلِیمُ ٱلرَّشِیدُ٨٧[هود: ۸۷]. «گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو فرمان می‌دهد که آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند رها سازیم یا نتوانیم در اموال خود آن‌گونه که می‌خواهیم تصرف کنیم؟ بی‌گمان تو بردبار و خردمند هستی».

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنۡهُ رِزۡقًا حَسَنٗاۚ وَمَآ أُرِیدُ أَنۡ أُخَالِفَکُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰکُمۡ عَنۡهُۚ إِنۡ أُرِیدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِیقِیٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ أُنِیبُ٨٨[هود: ۸۸]. «گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم و از سوی خود رزق و روزی خوبی به من داده باشد (آیا می‌توانم به خلاف دستورات او عمل کنم؟)، و نمی‌خواهم شما را از چیزی نهی کنم و خودم مرتکب آن شوم. من تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح چیزی را نمی‌خواهم، و توفیق من هم جز با خدا نیست، و بر او توکل نموده‌ام و به‌سوی او باز می‌گردم».

﴿قَالُواْ یَٰشُعَیۡبُ أَصَلَوٰتُکَ تَأۡمُرُکَ أَن نَّتۡرُکَ مَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَآگفتند: «ای شعیب! آیا نمازت ترا فرمان می‌دهد که آنچه را پدرانمان می‌پرستیدند رها سازیم؟ این سخن را در قالب مسخره ود ر قالب این‌که هرگز سخن او را نخواهند پذیرفت به پیامبرشان گفتند. ومعنی سخن‌شان این است که نماز خواندنت سبب شده است ما را از عبادت آنچه نیاکان ما می‌پرستیدند باز داری. پس پرستش خدا از سوی شما مو. جب آن می‌گردد که ما آنچه را نیاکانمان می‌پرستیدند بدون دلیل و فقط به خاطر میل و خواهش تو رها کنیم؟ پس چگونه از تو پیروی کنیم و پدران ونیماکانمان راکهدارای عقل و خرد بودند رها سازیم؟.

و همچنین سخن تو بر ما لازم نمی‌گرداند، ﴿أَن نَّفۡعَلَ فِیٓ أَمۡوَٰلِنَاکه نتوانیم در اموال خود آن‌گونه که می‌خواهیم تصرف کنیم. یعنی تو که به ما می‌گویی پیمانه و ترازو را کامل بدهیم و حقِ آن را بپردازیم ما را از این‌که به دلخواه خود در اموالمان تصرف کنیم باز نمی‌دارد، بلکه ما هرچه بخواهیم می‌کنیم چون اموالمان متعلق به خود ماست و تو در آن حقی نداری.

بنابراین با مسخره به و گفتند: ﴿إِنَّکَ لَأَنتَ ٱلۡحَلِیمُ ٱلرَّشِیدُبی‌گمان بردباری و متانت و اخلاق نیک و راهیابی صفت توست، پس چیزی جز راهنمایی از تو سر نمی‌زند، و جز به خوبی فرمان نمی‌دهی، و جز از گمراهی و زشتی باز نمی‌داری. منظورشان این بود که شعیب به ضد این دو صفنت متصف، یعنی به بی‌خردی و گمراهی، یعنی چگونه تو بردبار و راه یافته هستی و پدران ما بی‌خرد و گمراه؟!.

آنها از روی تمسخر این سخنان را بر زبان آورده و عکس آن را گمان می‌بردند. اما حقیقت مساله آن‌گونه نبود که آنها گمان می‌بردند. ، بلکه حقیقت همانطور بود که می‌گفتند. نماز شعیب به او فرمان می‌داد تا آنها را از آنچه نیاکان گمراهشان می‌پرستیدند، و از این‌که هر طور بخواهند در اموال خود تصرف نمایند باز دارد، زیرا نماز از کارهای زشت و منکر باز می‌دارد، و چه منکری بزرگتر از پرستش غیر خداوند است؟ و چه منکر و کار زشتی بزرگتر از ندادن حقوق مردم یا دزدیدن آن از طریق کم کردن پیمانه و ترازو است؟ و در حقیقت شعیب ÷راهیاب و خردمند بود.

﴿قَالَشعیب به آنها گفت: ﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّیای قوم من! چه می‌اندیشید اگر من در صحت و درستی آنچه آورده‌ام یقین و اطمینان داشته باشم، ﴿وَرَزَقَنِی مِنۡهُ رِزۡقًا حَسَنٗاو خداوند انواع مالها را به من بخشیده باشد.

﴿وَمَآ أُرِیدُ أَنۡ أُخَالِفَکُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰکُمۡ عَنۡهُو من نمی‌خواهم در آنچه شما را از آن نهی می‌کنم با شما مخالفت ورزم، و نمی‌خواهم شما را از کم کردن پیمانه و ترازو نهی کنم و خودم آن را انجام دهم تا درا ین مورد متهم شوم. بلکه شما را از هیچ کاری باز نمی‌دارم مگر این‌که پیش از همه به ترک آن مبادرت می‌ورزم.

﴿إِنۡ أُرِیدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمن هدفی جز این که حالات شما اصلاح شود و منافعتان تامین گردد، ندارم. هدف شخصی ندارم و تا آنجا که می‌توانم برای اصلاح شما می‌کوشم.

و از آنجا که این سخن به نوعی تعریف و تمجید از مقام خودش بود، سوء تفاهم را برطرف کرد و گفت: ﴿وَمَا تَوۡفِیقِیٓ إِلَّا بِٱللَّهِو من برای انجام کار خوب و دوری از کار بد، هنری از خود ندارم مگر این‌که خداوند مرا توفیق دهد، و من با قدرت و حرکت خود نمی‌توانم کاری بکنم. ﴿عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُدر کارهایم به او تکیه کرده و به او اعتماد کافی دارم. ﴿وَإِلَیۡهِ أُنِیبُو به‌سوی او باز می‌گردم و عبادت‌هایی را انجام می‌دهم که مرا به انجام آن فرمان داده است و بااین دو کار، یعنی کمک خواستن از پروردگارم و بازگشت به‌سوی او حالات بندگان درست می‌شود، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَکَّلۡ عَلَیۡهِ[هود: ۱۲۳]. «او را پرستش کنم و بر او توکل نما». و فرموده است: ﴿إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ٥[الفاتحة: ۵]. «تنها ترا می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم».

آیه‌ی ۹۰-۸۹:

﴿وَیَٰقَوۡمِ لَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شِقَاقِیٓ أَن یُصِیبَکُم مِّثۡلُ مَآ أَصَابَ قَوۡمَ نُوحٍ أَوۡ قَوۡمَ هُودٍ أَوۡ قَوۡمَ صَٰلِحٖۚ وَمَا قَوۡمُ لُوطٖ مِّنکُم بِبَعِیدٖ٨٩[هود: ۸۹]. «و ای قوم من ! مخالف با من، شما را بر آن ندارد که همان بلائی به شما برسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید، و قوم لوط از شما دور نیستند».

﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِۚ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٞ وَدُودٞ٩٠[هود: ۹۰]. «و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به‌سوی او برگردید، بی‌گمان پروردگارم مهربان (و) دوستدار است».

﴿وَیَٰقَوۡمِ لَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شِقَاقِیٓو ای قوم من! دشمنی و مخالفت با من شما را بر آن ندارد، که، ﴿أَن یُصِیبَکُم مِّثۡلُ مَآ أَصَابَ قَوۡمَ نُوحٍ أَوۡ قَوۡمَ هُودٍ أَوۡ قَوۡمَ صَٰلِحٖۚ وَمَا قَوۡمُ لُوطٖ مِّنکُم بِبَعِیدٖبه شما بلا و عذابی برسد که به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید، و قوم لوط از شما دور نیستند، چرا که هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی به شما نزدیکند. ﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡو به خاطر گناهانی که مرتکب شده‌اید از پروردگارتان آمرزش بخواهید، ﴿ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِسپس در زندگی آینده‌تان با توسل به انجام طاعت او و ترک مخالفتش به سویش باز گردید.

﴿إِنَّ رَبِّی رَحِیمٞ وَدُودٞبی‌گمان پروردگارم نسبت به کسی که توبه کند و به‌سوی او بازگردد مهربان است، به او رحم می‌کند و او را می‌آمرزد و توبه‌اش را می‌پذیرد و اورا دوست می‌دارد. ﴿وَدُودٞاز نام‌های‌ خدا می‌باشد و بدین معنی است که او بندگان مؤمن خود را دوست دارد، و آنها هم او را دوست می‌دارند. پس کلمۀ ﴿وَدُودٞ«فعول» به معنی «فاعل» و نیز معنی «مفعول» است.

آیه‌ی ۹۱:

﴿قَالُواْ یَٰشُعَیۡبُ مَا نَفۡقَهُ کَثِیرٗا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَىٰکَ فِینَا ضَعِیفٗاۖ وَلَوۡلَا رَهۡطُکَ لَرَجَمۡنَٰکَۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡنَا بِعَزِیزٖ٩١[هود: ۹۱]. «گفتند:‌ ای شعیب! بسیاری از آنچه را که می‌گویی نمی‌فهمیم و ما تو را در میان خود ناتوان می‌بینیم، و اگر قبیله‌ات نبود تو را سنگسار می‌کردیم، و تو پیش ما گرانقدر نیستی».

﴿قَالُواْ یَٰشُعَیۡبُ مَا نَفۡقَهُ کَثِیرٗا مِّمَّا تَقُولُآنان از موعظه و اندرزهای شعیب به ستوه آمده و گفتند: بسیاری از آنچه را که می‌گویی نمی‌فهمیم، و این به خاطر نفرت آنها از شعیب و گفته‌هایش بود.

﴿وَإِنَّا لَنَرَىٰکَ فِینَا ضَعِیفٗاو ما تو را در میان خود ناتوان می‌بینیم. یعنی تو از بزرگان و سران نیستی، بلکه از مستضعفان و ناتوانان می‌باشی. ﴿وَلَوۡلَا رَهۡطُکَو اگر قبیله‌ات نبود، ﴿لَرَجَمۡنَٰکَۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡنَا بِعَزِیزٖحتماً تو را سنگسار می‌کردیم. تو نزد ما ارزش واحترامی نداری و اگر ما با تو کاری نداریم به خاطر احترام قبیله‌ات است.

آیه‌ی ۹۳-۹۲:

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ أَرَهۡطِیٓ أَعَزُّ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱللَّهِ وَٱتَّخَذۡتُمُوهُ وَرَآءَکُمۡ ظِهۡرِیًّاۖ إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ٩٢[هود: ۹۲]. «گفت: ای قوم من! آیا قبیله‌ام در نزد شما از خداوند گرامی‌تر است؟ و خدا را پشت سر خویش انداخته و فراموش کرده‌اید، بی‌گمان پروردگارم به آنچه می‌کنید احاطه دارد».

﴿وَیَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَٰمِلٞۖ سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَمَنۡ هُوَ کَٰذِبٞۖ وَٱرۡتَقِبُوٓاْ إِنِّی مَعَکُمۡ رَقِیبٞ٩٣[هود: ۹۳]. «و ای قوم من بر روش و شیوۀ خودتان عمل کنید، من نیز (به شیوۀ خود) عمل می‌کنم، به زودی خواهید دانست که عذاب رسوا کننده به چه کسی می‌رسد، (و خواهید دانست) چه کسی دروغگو است، چشم براه باشید من هم چشم براهم».

﴿قَالَشعیب با دلسوزی به آنها گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ أَرَهۡطِیٓ أَعَزُّ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱللَّهِای قوم من! آیا قبیله‌ام در نزد شما از خداوند گرامی‌تر است؟ چگونه به خاطر قبیله‌ام رعایت مرا می‌کنید و به خاطر خدا رعایت مرا نمی‌کنید؟ پس قبیله‌ام برای شما از خداوند مهمتر و گرامی‌تر است. ﴿وَٱتَّخَذۡتُمُوهُ وَرَآءَکُمۡ ظِهۡرِیًّاو خدا را پشت سر انداخته و به آن توجه نکرده و از او نمی‌هراسید ﴿إِنَّ رَبِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ مُحِیطٞهمانا پروردگارم به آنچه می‌کنید احاطه دارد و به اندازۀ ذره‌ای از کارهای شما در زمین و آسمان بر او پوشیده نمی‌ماند، و به زودی به کیفر کارهایی که می‌کنید سخت‌ترین سزا را به شما خواهد داد. و هنگامی که شعیب از آنها خسته شد، گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡای قوم من! به روش و دینتان عمل کنید. ﴿إِنِّی عَٰمِلٞۖ سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِمن نیز به شیوۀ خود عمل می‌کنم به زودی خواهید دانست که عذاب رسوا کننده به چه کسی می‌رسد روایش می‌کند، و عذاب همیشگی بر چه کسی فرود می‌آید؟ ﴿وَمَنۡ هُوَ کَٰذِبٞو به زودی خواهید دانست که چه کسی دروغگو است، من یا شما؟ و وقتی عذاب بر آنان وارد شد این حقیقت را دانستند. ﴿وَٱرۡتَقِبُوٓاْ إِنِّی مَعَکُمۡ رَقِیبٞو چشم به راه و منتظر باشید که چه بلایی به من می‌رسد، و من هم چشم به راه عذابی هستم که به آن گرفتار خواهید شد.

آیه‌ی ۹۵-۹۴:

﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا شُعَیۡبٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَأَخَذَتِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلصَّیۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دِیَٰرِهِمۡ جَٰثِمِینَ٩٤[هود: ۹۴]. «و هنگامی که فرمان ما در رسید شعیب و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند به رحمتی از سوی خود نجات دادیم، و صدایی مرگبار ستمکاران را در گرفت، پس در خانه و کاشانۀ خود خشکیدند و از پای درآمدند».

﴿کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَآۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّمَدۡیَنَ کَمَا بَعِدَتۡ ثَمُودُ٩٥[هود: ۹۵]. «(چنان که) گویی هرگز در آنجا نبودند، هان! نفرین و لعنت بر قوم مدین باد همانطور که قوم ثمود نفرین شدند».

﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَاو هنگامی که فرمان ما مبنی بر هلاک کردن قوم شعیب در رسید، ﴿نَجَّیۡنَا شُعَیۡبٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَأَخَذَتِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلصَّیۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دِیَٰرِهِمۡ جَٰثِمِینَشعیب و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند به رحمتی از سوی خود نجات دادیم و صدایی مرگبار ستمکاران را در گرفت، پس در خانه و کاشانۀ خود خشکیدند و از پای درآمدند و صدایی از آنان به گوش نرسید و حرکتی از آنان به چشم نخورد. ﴿کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَآچنان که گویی اصلاًٌ در خانه‌هایشان سکونت نداشته و از ناز و نعمت بهره‌مند نبوده‌اند.

﴿أَلَا بُعۡدٗا لِّمَدۡیَنَهان! نفرین بر قوم مدین باد که خداوند آن را هلاک ساخت و رسوا کرد، ﴿کَمَا بَعِدَتۡ ثَمُودُهمانطور که قوم ثمود نفرین شدند، یعنی این دو قبیله در نابودی و دوری از رحمت خدا و هلاکت مشترک بودند.

شعیب ÷خطیب و سخنران پیامبران نامیده می‌شود، چون او خیی زیبا با قومش گفتگو می‌کرد. داستان او فواید و درس‌های عبرت آموز زیادی دارد، که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱- همانطور که کافران به پذیرش اصل اسلام دعوت می‌شوند و به خاطر نپذیرفتن ان مجازات می‌گردند همچنین به پذیرش قوانین و فروع اسلام نیز فراخوانده می‌شوند و به خاطر نپذیرفتن ان مجازات می‌گردند. زیرا شعیب قومش را به توحیدو کامل دادن پیمانه و ترازو فراخواند و به دنبال آن تهدید کرد که چنانچه سرپیچی کنند دچار عذاب الهی خواهند شد.

۲- کاستن از پیمانه و ترازو از گناهان کبیره است، و هرکس با تقلب و کم کردن از پیمانه و ترازو دادو ستد نماید بیم آن می‌رود که در دنیا دزدیدن اموال مردم است، و وقتی که دزدیدن اموال مردم با کاستن پیمانه و ترازو سبب عذاب گردد، پس دزدیدن اموال مردم و گرفتن آن با زور به طریق اولی موجب عذاب می‌باشد.

۳- جز از نوع عمل است، پس هر کس اموال مردم را کم دهد و بخواهد با کاستن از اموال آنها بر مال خودش بیفزاید، به کیفر این کار مال او کم خواهد شد، و این کار باعث از بین رفتن روزی حلال او می‌گردد، زیرا فرمود: ﴿إِنِّیٓ أَرَىٰکُم بِخَیۡرٖمن شما را به خوبی و آسایش می‌بینم. یعنی با این کارهایتان سبب از بین رفتن خوبی و آسایش خود نشوید.

۴- بنده باید به آنچه خداوند به او داده‌است قانع شود و به روزی و درآمدهای حرام چشم ندوزد و به شغل‌های مشروع و حلال قانع گردد و این برایش بهتر است. ﴿بَقِیَّتُ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لَّکُمۡروزی حلالی که خداوند برایتان باقی می‌گذارد بهتر است، و روی آوردن به اسباب حرام برای به دست آوردن روزی باعث تلف شدن مال و ثروت می‌گردد، و این روزی حلال است که دارای خیر و برکت باشد.

۵- قناعت به رزق حلال از ملزومات ایمان و آثار آن می‌باشد، زیرا بر حسب آیۀ شریفه زمانی آدمی به رزق حلال خدا قناعت می‌کند که ایمان داشته باشد، و این دلالت می‌نماید که هر گاه عمل نباشد ایمان ناقص است، یا اصلاً ایمانی در کار نیست.

۶- نماز همواره برپیامبران گذشته واجب بوده است، و نماز از بهترین اعمال است و حتی کافران فضیلت و برتری و مقدم بودن آن را بر سایر اعمال قبول داشتند، نماز از کارهای زشت و منکر باز می‌دارد. و نماز ترازویی برای سنجش ایمان و آیین قوانین ایمانی است. پس اگر نماز به صورت شایسته بر پا شود. احوال بنده کامل می‌گردد. و اگر نمای به صورت واقعی بر پا نشود دین آدمی مختل می‌گردد.

۷- مالی که خداوند به عنوان روزی به انسان می‌دهد گرچه خداوند آن را به او بخشیده است اما نمی‌تواند هر طور که دلش بخواهد در ان تصرف کند، زیرا آن مال امانتی است نزد او، و بر اوست که با پرداختن حقوقی که در آن است، و با پرهیز از شغل‌هایی که خدا و پیامبرش حرام نموده‌اند حق خداوند را از آن بپردازد. نه آن‌گونه که کافران و امثال آنها گمان می‌برند مالهایشان از آن خودشان است، و هر طور بخواهند می‌توانند در آن تصرف نمایند، خواه با دستور خدا مطابق و موافق، و خواه مخالف باشد.

۸- آنچه که مکمل کار دعوتگر می‌باشد این است که به انجام دادن چیزی بپردازد که دیگران را به انجام آن دستور می‌دهد. او باید قبل از همه به انجام این کارها مبادرت ورزد و قبل از همه از آنچه مردم را از آن باز می‌دارد باز آید. همانطور که شعیب ÷گفت: ﴿وَمَآ أُرِیدُ أَنۡ أُخَالِفَکُمۡ إِلَىٰ مَآ أَنۡهَىٰکُمۡ عَنۡهُو من نمی‌خواهم در آنچه شما را از آن نهی می‌کنم با شما مخالفت ورزم. نیز به دلیل این‌که خداوند فرموده است:‌ ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢[الصف: ۲]. «ای مومنان! چرا چیزهایی را می‌گویید که خود انجام نمی‌دهید؟».

۹- پیامبران موظفند بر حسب توانایی خویش برای تحصیل منافع و مصالح عمومی جامعۀ اسلامی تلاش نمایند و مفاسد و مضار را دفع نموده و یا آنرا کم کنند، ومصالح عام را بر مصالح خاص مقدم بدارند. تامین مصلحت یعنی این که حالات مختلف بندگان بهبود یابد، و امور دینی و دنیوی‌شان سامان پذیرد.

۱۰- هر کس باید به اندازۀ توان خود برای اصلاح جامعه بپاخیزد اما در مسایلی که قدرت و توانایی اصلاحگری را ندارد مورد نکوهش و مذمت قرار نمی‌گیرد. پس بنده باید به اندازۀ توان خود به اصلاح خود و دیگران بپردازد.

۱۱- شایسته است بنده حتی به اندازۀ یک چشم به هم زدن به خودش تکیه نکند، بلکه همواره از پروردگارش یاری بجوید، و بر او توکل نماید و از او توفیق مسئلت کند. و هرگاه توفیقی یافت آن‌را به توفیق دهنده نسبت دهد و به خود نبالد: ﴿وَمَا تَوۡفِیقِیٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ أُنِیبُتوفق من جز با خدا نیست، بر او توکل نموده‌ام و به‌سوی او باز می‌گردم.

۱۲- باید از آنچه که بر سر امت‌های گذشته آمده است برحذر باشیم، و شاسته است داستان‌هایی که در آن فرود آمدن عذاب بر مجرمان ذکر شده است در قالب وعظ و اندرز یادآوری شود. نیز به منظور تشویق و تحریک مسلمانان نعمت‌هایی را که خداوند به پرهیزگاران ارزانی داشته است یادآوری شود.

۱۳- خداوند گناه توبه کننده را می‌آمرزد و از او صرف نظر می‌کند و او را دوست می‌دارد اما سخن کسی که می‌گوید: «توبه کننده هرگاه توبه نماید خداوند او را عفو خواهد کرد، اما او را دوست نخواهد داشت»، ‌اعتباری ندارد زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِۚ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٞ وَدُودٞ٩٠و از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به‌سوی او برگردید، بی‌گمان پروردگارم مهربان و دوستدار است.

۱۴- خداوند به طرق زیادی از مومنان دفاع می‌کند که مردم برخی از این طرق را می‌دانند و گاهی چیزی را از آن نمی‌دانند.

و در بخری مواقع خداوند به وسیلۀ‌قبیله یا هموطنان‌شان کافران را ازآنان دفع می‌نماید، همانطور که خداوند قبیلۀ شعیب را مانعی جهت سنگسار شدن وی از سوی قومش قرار داد، و ایرادی ندارد برای ایجاد روابطی که منجر به دفاع از اسلام و مسلمانان گردد سعی و تلاش شود، بلکه گاهی اوقات واجب است برای ایجاد چنین روابطی اقدام نمود، چرا که سعی و تلاش در راستای اصلاح و ساماندهی (امور مسلمین) بر حسب توانایی و امکانات امری مطلوب و پسندیده است.

بنابراین اگر مسلمانانی که تحت حکومت کافران هستند دیگران را یاری دادند تا حکومت جمهوری راتشکیل دهند تا افراد و ملت‌ها بتوانند حقوق دینی و دنیوی خود را استیفا کنند، بهتر ازآن است که در برابر دولتی که می‌خواهد حقوق دینی و دنیوی آنان را زیر پا بگذارد و بر نابود کردن و قرار دادن آنان به عنوان برده و کارگر خودش حریص است، تسلیم شوند.

آری، در حال توانستن واجب است کاری کنند که حکومت از آن مسلمانان و آنان حاکم شوند. اما اگر رسیدن به این مرحله امکان پذیر نبود مرحله‌ای که محافظت از دین و دنیای مسلمانان درآن است مقدم بر هر چیزی است والله اعلم.

آیه‌ی ۹۷-۹۶:

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ٩٦[هود: ۹۶]«و به راستی موسی را همراه با نشانه‌های خود و دلیل روشن فرستادیم».

﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَٱتَّبَعُوٓاْ أَمۡرَ فِرۡعَوۡنَۖ وَمَآ أَمۡرُ فِرۡعَوۡنَ بِرَشِیدٖ٩٧[هود: ۹۷]. «به سوی فرعون و اشراف و رؤسایش (فرستادیم) پس آنان از فرمان فرعون پیروی کردند درحالیکه فرمان فرعون راست، و مایۀ هدایت نبود».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَاو به راستی که موسی پسر عمران را همراه با نشانه‌های خود که به راستی آنچه او آورده بود دلالت می‌نمود، از قبیل عصا و دست و امثال آن فرستادیم. ﴿وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍو (همراه با) دلیل روشنی که چون خورشید آشکار و روشن بود. ﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِبه‌سوی فرعون و اشراف قومش فرستادیم، چون مردم از آنها پیروی می‌کردند. اما آنها تسلیم معجزاتی نشدند که موسی به آنها نشانه داد. همانطورکه مشروح قصۀ آنان در سوره اعراف گذشت. ﴿فَٱتَّبَعُوٓاْ أَمۡرَ فِرۡعَوۡنَۖ وَمَآ أَمۡرُ فِرۡعَوۡنَ بِرَشِیدٖولی آنان از فرمان فرعون پیروی کردند در حالی که فرمان فرعون راست و مایۀ هدایت نبود، بلکه او گمراه و سرکش بود، و جز به آنچه که زیان محض بود دستور نمی‌داد. و چون قومش از او پیروی کردند آنها را هلاک و نابود ساخت.

آیه‌ی ۹۹-۹۸:

﴿یَقۡدُمُ قَوۡمَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فَأَوۡرَدَهُمُ ٱلنَّارَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡوِرۡدُ ٱلۡمَوۡرُودُ٩٨[هود: ۹۸]. «فرعون در روز قیامت پیشاپیش قوم خود حرکت کرده، آنگاه آنان را به آتش درخواهد آورد، چه بد جایگاهی است که بدان وارد می‌شوند!».

﴿وَأُتۡبِعُواْ فِی هَٰذِهِۦ لَعۡنَةٗ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ بِئۡسَ ٱلرِّفۡدُ ٱلۡمَرۡفُودُ٩٩[هود: ۹۹]. «در این دنیا و در روز قیامت نفرین بدرقۀ راه آنان است. چه بد عطائی (به آنان) داده می‌شود!».

﴿یَقۡدُمُ قَوۡمَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فَأَوۡرَدَهُمُ ٱلنَّارَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡوِرۡدُ ٱلۡمَوۡرُودُ٩٨فرعون در روز قیامت پیشاپیش قوم خود حرکت کرده، آنگاه آنان را به آتش درخواهد آورد، چه بد جایگاهی است که بدان وارد می‌شوند! ﴿وَأُتۡبِعُواْ فِی هَٰذِهِۦ لَعۡنَةٗ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِو خدا و فرشتگان و همۀ مردم آنان را در دنیا و آخرت نفرین می‌کنند. ﴿بِئۡسَ ٱلرِّفۡدُ ٱلۡمَرۡفُودُچه بد چیزی است عذاب خدا و لعنت دنیا و آخرت که بر آنان قرار می‌گیرد.

آیه‌ی ۱۰۱-۱۰۰:

﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّهُۥ عَلَیۡکَۖ مِنۡهَا قَآئِمٞ وَحَصِیدٞ١٠٠[هود: ۱۰۰]. «این از خبرهای شهرهایی است که برای تو بازگو می‌کنیم، برخی از این شهرها هنوز باقی هستند و برخی از بیخ برکنده شده‌اند».

﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡۖ فَمَآ أَغۡنَتۡ عَنۡهُمۡ ءَالِهَتُهُمُ ٱلَّتِی یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ لَّمَّا جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَمَا زَادُوهُمۡ غَیۡرَ تَتۡبِیبٖ١٠١[هود: ۱۰۱]. «و ما بر آنان ستم نکردیم، بلکه خودشان بر خویشتن ستم کردند، و معبودانشان که به غیر از خدا می‌پرستیدند و به فریاد می‌خواندند وقتی که فرمان پروردگارت در رسید چیزی را از آنان دفع نکردند، و بر آنان جز نابودی نیافزودند».

وقتی که خداوند داستان این امت‌ها و پیامبرانشان را بیان نمود به پیامبرش فرمود: ﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّهُۥ عَلَیۡکَاین از خبرهای شهرهاست که برای تو بازگو می‌کنیم تا با آن مردمان را بیم دهی، و نشانه‌ای برای رسالت تو و موعظه و پندی برای مومنان باشد.

﴿مِنۡهَا قَآئِمٞبرخی از آنها باقی است و از بین نرفته و آثار خانه‌هایشان باقی مانده است. ﴿وَحَصِیدٞو برخی از آنها از بیخ‌کنده شده است، خانه‌ها و منزلهایشان ویران شده، و هیچ اثری از آن باقی نمانده است.

﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡو ما با گرفتار کردن آنها به انواع عذاب بر آنها ستم نکردیم، ﴿وَلَٰکِن ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡبلکه خودشان با ارتکاب شرک و کفر و مخالفت ورزیدن بر خویشتن ستم کردند.

﴿فَمَآ أَغۡنَتۡ عَنۡهُمۡ ءَالِهَتُهُمُ ٱلَّتِی یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ لَّمَّا جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَو معبودهایی که به غیر از خدا می‌پرستیدند و به فریاد می‌خواندند وقتی که فرمان پروردگار در رسید چیزی را از آنان دفع نکردند. و هر کس که به غیر از خداوند پناه ببرد به هنگام پیش آمدن سختی‌ها به او فایده‌ای نمی‌دهد.

﴿وَمَا زَادُوهُمۡ غَیۡرَ تَتۡبِیبٖو بر عکس آنچه تصور می‌کردند جز نابودی و زیان و هلاکت بر آنان نیافزودند.

آیه‌ی ۱۰۴-۱۰۲:

﴿وَکَذَٰلِکَ أَخۡذُ رَبِّکَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِیَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِیمٞ شَدِیدٌ١٠٢[هود: ۱۰۲]. «و عذاب پروردگارت چنین است هرگاه شهرهایی را عقاب دهد که مردمانشان ستمگر باشند، به راستی عذاب خدا دردناک و سخت است».

﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّمَنۡ خَافَ عَذَابَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ ذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّجۡمُوعٞ لَّهُ ٱلنَّاسُ وَذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّشۡهُودٞ١٠٣[هود: ۱۰۳]. «به راستی در این برای کسی که از عذاب آخرت بترسد نشانه‌ای است، آن روزی است که مردم در آن گرد آورده می‌شوند و آن روز روزی است که (اهوال و صحنه‌های وحشت‌انگیزش) مشاهده می‌گردد».

﴿وَمَا نُؤَخِّرُهُۥٓ إِلَّا لِأَجَلٖ مَّعۡدُودٖ١٠٤[هود: ۱۰۴]. «و آنرا مگر تا مدتی معین به تاخیر نمی‌اندازیم».

﴿وَکَذَٰلِکَ أَخۡذُ رَبِّکَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِیَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِیمٞ شَدِیدٌ١٠٢و عذاب پروردگارت چنین است هرگاه شهرهایی را عقاب دهد که مردمانشان ستمگر باشند، به راستی عذاب خدا دردناک و سخت است. یعنی آنان را از بین برده و نابود می‌کند و آنچه را به جای خدا به فریاد می‌خواندند کوچکترین سودی به آنان نمی‌رساند.

﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّمَنۡ خَافَ عَذَابَ ٱلۡأٓخِرَةِبه راستی در این برای کسی که از عذاب آخرت بترسد عبرت و دلیلی است بر این‌که ستمگران و گناهکاران هم در دنیا و هم در آخرت به عذاب گرفتار خواهند شد. سپس به بیان حالت آخرت پرداخت و فرمود: ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّجۡمُوعٞ لَّهُ ٱلنَّاسُآن روزی است که مردم در آن گرد آورده می‌شوند تا سزا و جزا یابند و تا عظمت خدا و عدالت گستردۀ او برای آنان آشکار شود و او را آن‌گونه که شایسته است بشناسند. ﴿وَذَٰلِکَ یَوۡمٞ مَّشۡهُودٞو آن روز روزی است که خدا و فرشتگان و همۀ آفریدگان در آن حاضر می‌آیند. ﴿وَمَا نُؤَخِّرُهُۥٓ إِلَّا لِأَجَلٖ مَّعۡدُودٖ١٠٤و آمدن روز قیامت را مگر تا مدتی معین به تأخیر نمی‌اندازیم. پس هرگاه مدت زمان دنیا و عمر مخلوقاتی که خدا در آن خلق نموده است به پایان رسید آنگاه خداوند را به سرای آخرت منتقل می‌نماید، و احکام جزائی‌اش را بر آنان اجرا می‌کند، همانطور که احکام شرعی خود را در دنیا بر آنان اجرا نمود.

آیه‌ی ۱۰۸-۱۰۵:

﴿یَوۡمَ یَأۡتِ لَا تَکَلَّمُ نَفۡسٌ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ فَمِنۡهُمۡ شَقِیّٞ وَسَعِیدٞ١٠٥[هود: ۱۰۵]. «روزی که (قیامت) فرا می‌رسد هیچ‌کس جز به اذن او سخن نمی‌گوید، پس دسته‌ای از آنان بدبختند و دسته‌ای از آنان خوشبخت».

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ شَقُواْ فَفِی ٱلنَّارِ لَهُمۡ فِیهَا زَفِیرٞ وَشَهِیقٌ١٠٦[هود: ۱۰۶]. «اما آنان که بدبختند در آتش‌اند، آنان در آنجا (در دم و بازدم خود) ناله دارند».

﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّکَۚ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٞ لِّمَا یُرِیدُ١٠٧[هود: ۱۰۷]. «آنان که در آن جا تا زمانی که آسمان‌ها و زمین باقی است جاودانه می‌مانند مگر مدت زمانی که پروردگارت بخواهد، بی‌گمان پروردگار تو هر کاری را که بخواهد انجام می‌دهد».

﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّکَۖ عَطَآءً غَیۡرَ مَجۡذُوذٖ١٠٨[هود: ۱۰۸]. «و اما کسانی که خوشبخت‌اند در بهشت به سر می‌برند و در آنجا تا زمانی که آسمان‌ها و زمین باقی است جاودانه‌اند مگر مدت زمانی که پروردگارت بخواهد، بخشش بزرگی می‌دهد که گسستنی نیست».

﴿یَوۡمَ یَأۡتِآن روزی که (قیامت) فرا می‌رسد و خلق گرد می‌آیند، ﴿لَا تَکَلَّمُ نَفۡسٌ إِلَّا بِإِذۡنِهِهیچ‌کس جز به اجازۀ خدا سخن نمی‌گوید، حتی پیامبران و فرشتگان بزرگوار جز با اجازۀ او شفاعت نمی‌کنند. ﴿فَمِنۡهُمۡبرخی از مردم، ﴿شَقِیّٞ وَسَعِیدٞبدبختند و برخی خوشبخت. بدبختان کسانی‌اند که به خدا کفر ورزیده، و پیامبران را تکذیب کرده و از دستور خدا سرپیچی کرده‌اند. و خوشبختان، مومنان پرهیزگار هستند.

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ شَقُواْو سزای کسانی که دچار بدرختی و رسوایی شده‌اند این است که، ﴿فَفِی ٱلنَّارِدر عذاب آتش غوطه ور شده و عذاب آتش بر آنان سخت می‌آید، (لَهُمْ فِیهَا ) ﴿لَهُمۡ فِیهَاآنان از سختی عذابی که در آن گرفتار آمده‌اند، ﴿زَفِیرٞ وَشَهِیقٌدر آنجا در هر دم و بازدم خود ناله سر می‌دهند، و آن بدترین و زشت‌ترین صداست.

﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّکَآنان که در جهتنم که چنین عذاب سختی دارد برای همیشه در آن جاودانه می‌مانند، مگر مدت زمانی که پروردگارت بخواهد در آن نباشند، و این قبل از دخول آن است. همانطور که جمهور مفسرین گفته ان. پس استثنا بر این مبنا مربوط به قبل از وارد شدن به جهنم است. پس آنان همواره در جهنم جاودانه می‌مانند، به جز زمانی که قبل از وارد شدن به جهنم است.

﴿إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٞ لِّمَا یُرِیدُبی‌گمان پروردگارت تو هر کاری را که بخواهد انجام دهد انجام می‌دهد. پس آنچه را که بخواهد انجام دهد و حکمت او انجام شدنش را اقتضا نماید آن را انجام می‌دهد، و هیچ‌کس نمی‌تواند او را از آنچه که می‌خواهد باز دارد.

﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ سُعِدُواْو اما کسانی‌که به سعادت و رستگاری و موفقیت دست یافته‌اند، ﴿فَفِی ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ إِلَّا مَا شَآءَ رَبُّکَدر بهشت‌اند، و تا زمانی که آسمان‌ها و زمین باقی است جاودانه می‌مانند مگر مدت زمانی که پروردگارت بخواهد. این را با ﴿عَطَآءً غَیۡرَ مَجۡذُوذٖ(بخشش ناگسستنی)، تأکید کرد. یعنی ناز و نعمت پایدار و لذت عالی که خداوند به آنها بخشیده است همیشگی می‌باشد، و هیچ وقت قطع نمی‌شود. از خداوند بزرگوار می‌خواهیم که ما را از زمرۀ آنان بگرداند.

آیه‌ی ۱۰۹:

﴿فَلَا تَکُ فِی مِرۡیَةٖ مِّمَّا یَعۡبُدُ هَٰٓؤُلَآءِۚ مَا یَعۡبُدُونَ إِلَّا کَمَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُهُم مِّن قَبۡلُۚ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمۡ نَصِیبَهُمۡ غَیۡرَ مَنقُوصٖ١٠٩[هود: ۱۰۹]. «پس، از بطلان آنچه می‌پرستند در تردید مباش، اینان همان چیزهایی را می‌پرستند که پدران‌شان در گذشته می‌پرستیدند، و ما بهرۀ آنان را بدون هیچ کم و کاستی به آنان خواهیم داد».

خداوند متعال به پیامبرش صمی‌فرماید: ﴿فَلَا تَکُ فِی مِرۡیَةٖ مِّمَّا یَعۡبُدُ هَٰٓؤُلَآءِاز باطل بودن آنچه این مشرکان می‌پرستند تردید نکن، زیرا دلیل عقلی و شرعی ندارند، بلکه دلیل و شبهۀ آنان این است که، ﴿مَا یَعۡبُدُونَ إِلَّا کَمَا یَعۡبُدُ ءَابَآؤُهُم مِّن قَبۡلُآنان همان چیزهایی را می‌پرستند که پدران‌شان در گذشته می‌پرستیدند. و مع لوم است که این حتی شبهه‌ای را نیز ایجاد نمی‌کند، گذشته از این‌که دلیلی باشد، چون به جز سخن پیامبران که سند و مدرک معتبری هستند سخن دیگران معتبر نیست، و باید برای اثبات صحت آن دلیل آورد. خصوصاً سخن چنین افرادی گمراه که در رابطه با موضوع دین سخنان پوچ و باطل فراوانی از آنان روایت شده است، زیرا گفته‌هایشان ـ هر چند که بر آن اتفاق نموده بودند ـ اشتباه و آکنده از گمراهی است.

﴿وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمۡ نَصِیبَهُمۡ غَیۡرَ مَنقُوصٖو ما بهرۀ آنان‌را بدون هیچ کم و کاستی به آنان خواهیم داد. حتماً بهره‌شان از دنیا که برایشان مقدور شده است به آنان می‌رسد گرچه آن بهره در نگاه مردم زیاد یا زیبا باشد. اما این امر دلیلی بر شایستگی آنان نیست زیرا خداوند دنیا را به کسی‌که دوستش بدارد و نیز به کسی که دوست نمی‌دارد می‌بخشد، اما ایمان و دین را جز به کسی که دوستش دارد نمی‌دهد. بنابر این از اتفاق نظر گمراهان بر سخنان پدران گمراهشان و نعمت‌هایی که خداوند به آنان ارزانی داشته است نباید فریب خورد.

آیه‌ی ۱۱۱-۱۱۰:

﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ فَٱخۡتُلِفَ فِیهِۚ وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَفِی شَکّٖ مِّنۡهُ مُرِیبٖ١١٠[هود: ۱۱۰]. «و به درستی که ما کتاب را به موسی دادیم، آنگاه در آن اختلاف شد، و اگر سخن پروردگارت از پیش بر این نرفته بود قطعاً در میان آنان داوری می‌شد و آنان سخت در شک و تردیدند».

﴿وَإِنَّ کُلّٗا لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمۡ رَبُّکَ أَعۡمَٰلَهُمۡۚ إِنَّهُۥ بِمَا یَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ١١١[هود: ۱۱۱]. «و پروردگارت (سزای) اعمال همگان را بی‌ کم و کا ست می‌دهد و او به آنچه می‌کنند آگاه است».

خداوند متعال خبر می‌دهد که کتاب تورات را که موجب آن است بر اوامر و نواهی‌اش اتفاق نمود و بر آن اجماع نمود به موسی داده است. اما با وجود این کسانی که خود را به تورات منسوب می‌کنند در آن اختلاف نمودند و این اختلاف به عقاید و جامعۀ دینی‌شان ضرر وارد کرد. ﴿وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَو اگر سخن پروردگارت از پیش بر این نرفته بود که آنها را مهلت دهد و در دنیا آنان را به عذاب گرفتار نکند، ﴿لَقُضِیَ بَیۡنَهُمۡقطعاً در میان آنان داوری می‌شد، و عذاب او بر ستمگران فرود می‌آمد، و اما حکمت خداوند متعال اقتضا نموده است که حکم و داوری میان آنها را تا روز قیامت به تأخیر اندازد، و آنها در شک باقی مانده‌اند. پس وقتی موضعگیری آنان در مقابل کتاب خودشان چنین ا ست بعید نیست که گروهی از یهود به قرآنی که به تو وحی شده است ایمان نیاورند و در آن شک داشته باشند. ﴿وَإِنَّ کُلّٗا لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمۡ رَبُّکَ أَعۡمَٰلَهُمۡو قطعاً خداوند در روز قیامت دادگرانه میان آنها قضاوت خواهد کرد و هرکس را آن‌گونه که سزاوارش باشد سزا و جزا می‌دهد. ﴿إِنَّهُۥ بِمَا یَعۡمَلُونَ خَبِیرٞو او به آنچه از خوبی و بدی انجام می‌دهند آگاه است، پس هیچ یک از کارهای بزرگ و کوچک‌شان بر او پوشیده نیست.

آیه‌ی ۱۱۵-۱۱۲:

﴿فَٱسۡتَقِمۡ کَمَآ أُمِرۡتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطۡغَوۡاْۚ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ١١٢[هود: ۱۱۲]. «پس همانگونه که فرمان یافته‌ای استقامت کن و (نیز) کسی که همراه تو روی به خدا آورده است (باید چنین کند) و سرکشی می‌کنید، بی‌گمان او به آنچه می‌کنید بیناست».

﴿وَلَا تَرۡکَنُوٓاْ إِلَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِنۡ أَوۡلِیَآءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ١١٣[هود: ۱۱۳]. «و به ستمکاران گرایش پیدا نکنید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید، و جز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید، و یاری نمی‌گردید».

﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَیِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِۚ ذَٰلِکَ ذِکۡرَىٰ لِلذَّٰکِرِینَ١١٤[هود: ۱۱۴]. «و در دو طرف روز و در اوائل شب نماز بگزار، بی‌گمان نیکی‌ها بدی‌ها را از میان می‌برند. این پندی است برای پندپذیران».

﴿وَٱصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١١٥[هود: ۱۱۵]. «و شکیبایی کن که خداوند پاداشن نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد».

خداوند هنگامی که از عدم استقامت اهل کتاب خبر داد که موجب اختلاف و دو دستگی آنان شد، پیامبرش محمد صو مومنان را دستور داد تا همان‌گونه که فرمان یافته‌اند پایداری و استقامت ورزند و آیین‌هایی را که خداوند مشروع نموده است در پیش بگیرند، و عقاید درستی را که خداوند به انان ارزانی داشته است پاس بدارند. و از آن منحرف نشون و بر آن مواظبت نمایند و همیشه به آن پایبند باشند و بر رعایت حد و مری که خداوند برایشان معین نموده است پابرجا مانده و از آن تجاوز نکنند.

﴿إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞبی‌گمان او به آنچه می‌کنید بیناست. یعنی هیچ چیزی از کارهایتان بر او پوشیده نمی‌ماند و شما را بر آن مجازات خواهد کرد. در این آیه مسلمانان بر استقامت و پایداری تشویق، و از ضد آن نهی شده‌اند. به همین خاطر آنان را بر حذر داشت و از این‌که به کسانی تمایل و گرایش پیدا کنند که از راه راست منحرف شده‌اند و فرمود:

﴿وَلَا تَرۡکَنُوٓاْ إِلَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْو به ستمکاران گرایش پیدا نکنید، زیرا وقتی که به‌سوی آنان گرایش پیدا کنید و در ستم‌شان با آنان موافقت نمایید و یا به ستمی که آنان روا می‌دارند خشنود شوید، ﴿فَتَمَسَّکُمُ ٱلنَّارُآتش دوزخ به شما خواهد رسید. ﴿وَمَا لَکُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِنۡ أَوۡلِیَآءَجز خدا دوستان و سرپرستانی ندارید، که شما را از عذاب خدا نجات بدهند، و چیزی از پاداش خدا را برای شما فراهم نمی‌کنند. ﴿ثُمَّ لَا تُنصَرُونَو عذاب را آنگاه که فرا رسد از شما دور نمی‌کنند. پس در این آیه از گرایش به ستمگران نهی شده است، و منظور از «رکون» گرایش و پیوستن به ستم ستمگر، و همسویی با او و راضی شدن به ستمی است که انجام می‌دهد. پس وقتی که چنین وعیدی در مورد گرایش به ستمگران آمده است، حالت ستمگران چگونه خواهد بود؟ از خداوند می‌خواهیم که ما را از ستم دور بدارد.

﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَو خداوند متعال به بر پا داشتن نماز به‌طور کامل در ﴿طَرَفَیِ ٱلنَّهَارِاول و آخر روز که نماز صبح و ظهر و عصر در آن داخل شده است دستور می‌دهد. ﴿وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِو در ساعتی از شب نماز بگذار. نماز مغرب و عشا و نماز شب «قیام اللیل» در این داخل است، زیرا این نماز انسان را به خدا نزدیک می‌نماید.

﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِبی‌گمان نیکی‌ها، بدی‌ها را از میان می‌برد. یعنی نمازهای پنج گانه و نمازهای نقل که به دنبال آنها انجام می‌شوند از بزرگ‌ترین نیکی‌ها به حساب آمده و انسان را به خدا نزدیک می‌نمایند و پاداش زیادی به همراه دارند. زیرا بدیها، گناهان صغیره است همانطور که احادیث صحیحی که از پیامبر صثابت شده آن را مقید کرده است. مانند فرمودۀ پیامبر که می‌فرماید: «و نمازهای پنج گانه، و جمعه تا جمعه‌ای دیگر و رمضان تا رمضانی دیگر گناهانی را که در این میان انجام شده‌اند محو می‌کنند، به شرطی که از گناهان کبیره پرهیز شود». آیه‌ی ای در سورۀ نساء نیز آن را مقید به پرهیز از گناهان کبیره نموده است: ﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیِّ‍َٔاتِکُمۡ وَنُدۡخِلۡکُم مُّدۡخَلٗا کَرِیمٗا٣١[النساء: ۳۱]. «اگر از گناهان کبیره‌ای که از آن نهی می‌شوید، بپرهیزید، بدیهایتان ر می‌زداییم، و شما را به جایگاه خوبی در می‌آوریم».

﴿ذَٰلِکَآن. شاید به همۀ مطالبی باشد که گذشت، اعم از استقامت بر راه است و تعدی نکردن از ان و گرایش پیدا نکردن به ستمگران، و امر به برپا داشتن نماز و این‌که نیکی‌ها، بدی‌ها را می‌زدایند. همۀ این‌ها ﴿ذِکۡرَىٰ لِلذَّٰکِرِینَپندی است برای پند پذیران و از این طریق آنچه را که خداوند آنان‌را به آن فرمان داده و یا از آن بازداشته است می‌فهمند. و از اوامری که نیکی‌ها را به دنبال دارند و بدیها را دور می‌کنند فرمان می‌برند اما این کارها نایز به مجاهدۀ با نفس و تلاش و شکیبایی دارد. بنابر این فرمود: ﴿وَٱصۡبِرۡو دل را بر طاعت خدا پایدار ساز، و از نافرمانی او بر حذر دار، و بر آن استوار دار. و این راه را ادامه بده و دلتنگ و آزرده خاطر مشو. ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَچرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد، بلکه کارهای خوب آنان را می‌پذیرد، و پاداش آنها را بر اساس بهترین کارشان به آنان می‌هد. و این تشویق بزرگی است برای صبر و شکیبایی ورزیدن، و هرگاه انسان ضعیف و سست شود با به یادآوردن پاداش خدا تقویت می‌گردد.

آیه‌ی ۱۱۷-۱۱۶:

﴿فَلَوۡلَا کَانَ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِن قَبۡلِکُمۡ أُوْلُواْ بَقِیَّةٖ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡفَسَادِ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا قَلِیلٗا مِّمَّنۡ أَنجَیۡنَا مِنۡهُمۡۗ وَٱتَّبَعَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَآ أُتۡرِفُواْ فِیهِ وَکَانُواْ مُجۡرِمِینَ١١٦[هود: ۱۱۶]. «در سده‌های قبل از شما اگر انسان‌هایی فاضل و نیکوکار را به وجود نمی‌آوردم که از فساد در روی زمین نهی می‌کردند، ادیان الهی به طور کلی از میان می‌رفتند، اما این نوع انسان‌ها کم بودند و سرانجام نجات‌شان دادم. و ستمکاران به دنبال خوشگذرانی و تنعمی بودند که آنان را مغرور و فاسد کرده بود، گناهکار بودند».

﴿وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهۡلِکَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا مُصۡلِحُونَ١١٧[هود: ۱۱۷]. «و پروردگارت هرگز بر آن نبوده است که شهرها را از روی ستم ویران کند درحالیکه ساکنان آن جاها نیکوکاران باشند».

پس از آنکه خداوند متعال بیان داشت امت‌هایی را هلاک ساخت که پیامبران را تکذیب کردند و فرمود بیشتر امت‌های گذشته منحرف بودند، و حتی بیشتر کسانی که اهل کتاب بودند، نیز منحرف بودند، و این امر سبب می‌شود تا ادیان آسمانی نابود شوند، فرمود: اگر خدا درمیان امت‌های پیش از شما، افرادی فاضل و نیکوکار را به وجود نمی‌آورد که مردم را به هدایت فرا خوانده و از فساد و گمراهی باز دارند که ادیان به برکت وجود همین افراد ماندگار شدند اگر چنین نبود فساد و انحرافی بزرگ روی می‌داد و به طور کلی ادیان الهی از بین می‌رفتند، اما تعداد آنان بسیار اندک بوده است و سرانجام کارشان چنین شد که با پیروی کردن از پیامبران و پایبندی به امور دینی‌شان خداوند آنان‌را نجات داد و خداوند حجت خویش را بر دست آنان به اتمام رساند ﴿لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖ وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖ[الأنفال: ۴۲]. «و این بدان خاطر بود که تا هرکس از آنان که هلاک می‌شود از روی دلیل هلاک شود و هرکس که زنده می‌ماند از روی دلیل زنده بماند»، دلیل و حجتی که از سوی خدا بر وی ظاهر گشته است.

﴿وَٱتَّبَعَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَآ أُتۡرِفُواْ فِیهِولی ستمکاران به دنبال ناز و نعمت و خوشگذرانی رفتند و آن را با چیزی دیگر عوض نکردند.

﴿وَکَانُواْ مُجۡرِمِینَبه سبب غوطه‌ور شدن در ناز و نعمت و خوشگذرانی ستمکار شدند. بنابر این عذاب بر آنان واجب گردید، و خداوند آنها را ریشه کن کرد. و این تشویقی است برای این امت که بایددر میان آنها افراد مصلح باشد تا آنچه را مردم فاسد کرده‌اند اصلاح نمایند و دین خدا را بر پا دارند، و هرکس را که گمراه شده است به‌سوی هدایت فرا بخوانند و در مقابل اذیت و آزار آنان شیکبایی ورزند، و آنان را از کوری به بینایی بیاورند و روشنایی بخشند. و این بالاترین حالتی است که باید برای رسیدن به آن تلاش نمود. و صاحب چنین صفتی اگر عملش را خالصانه برای پروردگار جهانیان انجام دهد به مقام پیشوا و رهبریت دینی می‌رسد.

﴿وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهۡلِکَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا مُصۡلِحُونَ١١٧[هود: ۱۱۷]. و پروردگارت هرگز بر آن نبوده است که ستمگرانه اهل شهرها را نابود نماید در حالی که نیکوکاران باشند. و به ا عمال خوب و نیکو ادامه دهند. پس خداوند آنها را هلاک نکرد مگر وقتی که ستم کردند و حجت بر آنان اقامه گردید.

و احتمال دارد که معنی آیه چنین باشد که خداوند آبادی‌ها را به خاطر ستمی که در گذشته انجام داده‌اند هلاک نخواهد کرد. به شرطی که توبه کنند و اعمالشان را صالح گردانند. زیرا خداوند آنها را می‌بخشد و ستم گذشتۀ آنا‌را محو می‌نماید.

آیه‌ی ۱۲۳-۱۱۸:

﴿وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ ٱلنَّاسَ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗۖ وَلَا یَزَالُونَ مُخۡتَلِفِینَ١١٨[هود: ۱۱۸]. «و اگر پروردگارت می‌خواست مردمان را یک امت قرار می‌داد، ولی همواره اختلاف دارند».

﴿إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَۚ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمۡۗ وَتَمَّتۡ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ١١٩[هود: ۱۱۹]. «مگر کسی که خداوند به و رحم کرده باشد، و برای این آنان را آفریده است، و سخن پروردگارت بر این رفته است که قطعاً جهنم را از همگی جن و انس پر می‌کنم».

﴿وَکُلّٗا نَّقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِۦ فُؤَادَکَۚ وَجَآءَکَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَقُّ وَمَوۡعِظَةٞ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ١٢٠[هود: ۱۲۰]. «و از اخبار پیامبران تمام آنچه را که بدان نیاز داری بر تو می‌خوانیم تا دلت را بدان استوار بداریم، در ضمن این (سوره) برای تو حق آمده است، و برای مؤمنان پند و یادآوری (مهمی) است».

﴿وَقُل لِّلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنَّا عَٰمِلُونَ١٢١[هود: ۱۲۱]. «و به کسانی که ایمان نمی‌آورند، بگو: بر شیوۀ خود عمل کنید ما نیز عمل می‌کنیم».

﴿وَٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ١٢٢[هود: ۱۲۲]. «و چشم به راه باشید، ما نیز چشم به راهیم».

﴿وَلِلَّهِ غَیۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُ ٱلۡأَمۡرُ کُلُّهُۥ فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَکَّلۡ عَلَیۡهِۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ١٢٣[هود: ۱۲۳]. «و (آگاهی از) غیب آسمان‌ها و زمین ویژۀ خداست، و همۀ کارها به او برمی‌گردد، پس او را بپرست، و بر او توکل کن، و پروردگارت از آنچه می‌کنند غافل نیست».

خداوند متعال خبر می‌دهد که اگر او می‌خواست همه‌ی مردم را در قالب یک امت بر دین اسلام قرار می‌داد، زیرا مشیت و خواست او محدودیتی ندارد و انجام هیچ کاری برای او غیر ممکن نیست، اما حکمت او اقتضا نموده است که آنان همواره مختلف و با راه راست مخالف باشند و از راههایی پیروی کنند که به جهنم منتهی می‌شود. و هر گروه چیزی را که می‌گوید حق می‌پندارد و سخن دیگری را گمراهی می‌بینند. ﴿إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَمگر کسی‌که خداوند به آنان رحم کند و آنها را به شناخت حق و عمل کردن به آن رهنمون گرداند، پس ایشان سعادت را دریافته و عنایت خداوند و توفیق الهی آنان را دربرگرفته است، وغیر از ایشان همه خوارند و به خودشان واگذار شده‌اند. ﴿وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمۡو آنان را برای این آفریده است. یعنی حکمت او اقتضا نمود که آنان را بیافریند تا برخی از آنان نیک بخت باشند و برخی بدبخت، برخی متحد و برخی مختلف باشند، دسته‌ای را هدایت نمود، و گمراهی را بر دسته‌ای از آنان مقرر گرداند، تا عدل و حکمت الهی برای بندگانش روشن شود و خوبی و بدی که در سرشت انسان‌ها نهاده شده است آشکار گردد، و تا بازار جهاد و عبادت‌هایی که جز با امتحان و آزمایش میسر نمی‌شود دایر گردد.

﴿وَتَمَّتۡ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَو برای این‌که سخن پروردگارت بر این رفته است که قطعاً جهنم را از همگی جن و انس پر می‌کنم. پس باید برای جهنم افرادی فراهم شوند تا کارهایی را انجام دهند که انسان را به جهنم می‌رساند.

در این سوره سرگذشت و اخبار پیامبران بیان شد، سپس حکمت آن را بیان کرد و فرمود: ﴿وَکُلّٗا نَّقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِۦ فُؤَادَکَو از اخبار پیامبران تمام آنچه را که بدان نیازی داری به تو می‌خوانیم تا بدین وسیله دلت را بدان استوار بداریم، و قلبت آرام گیرد و پا برجا شود، و شکیبایی بورزی، همانطور که پیامبر اولوالعزم صبر و شکیبایی ورزیدند. زیرا انسان دوست دارد از دیگران الگو بدراری کند، و با اقتدار به دیگران بهتر می‌تواند کارهایش را انجام دهد و از این طریق می‌خواهد از دیگران گوی سبقت را ببرد، و حق نیز با بیان شواهد، و در صورت فراوانی کسانی که آن را بر پا می‌دارند استوار می‌گردد. ﴿وَجَآءَکَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَقُّو در این سوره حق و یقین برایت آمده است، و به هیچ صورت در آن شکی نیست. پس آگاهی یافتن از آن آگاهی یافتن از حق است، و بزرگ‌ترین برتری انسان‌ها شناخت حق است. ﴿ی ﴿وَمَوۡعِظَةٞ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَاست برای مومنان زیرا از آن پند می‌گیرند و از کارهای ناپسند باز می‌آیند و کارهایی را که مورد پسند خداست به یاد می‌آورند و آن را انجام می‌دهند. اما هرکس که اهل ایمان نیست موظعه و اندرز به آنان سودی نمی‌بخشد. بنابر این فرمود: ﴿وَقُل لِّلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَو به کسانی که ایمان نمی‌آورند بعد از آنکه حجت بر آنان اقامه گردید به آنها بگو: ﴿ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡبه حالت و شیوۀ خود عمل کنید. ﴿إِنَّا عَٰمِلُونَما نیز به شیوۀ خود عمل می‌کنیم. ﴿وَٱنتَظِرُوٓاْو چشم به راه باشید که چه چیزی بر سرما می‌آید. ﴿إِنَّا مُنتَظِرُونَما (هم) چشم به راه هستیم که چه چیزی بر سر شما می‌آید.

و خداوند بین هر دو گروه جدایی آورد، و کاری کرد که بندگان مومنش هلاکت دشمنان خدا را با چشم سر ببیند.

﴿وَلِلَّهِ غَیۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِو آگاهی از امور پنهان و غیب آسمان‌ها و زمین ویژۀ خداوند است.

﴿وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُ ٱلۡأَمۡرُ کُلُّهُۥو همۀ کارها و انجام دهندگان آن به‌سوی او بر می‌گردند، پس پاک را از ناپاک جدا می‌نماید. ﴿فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَکَّلۡ عَلَیۡهِبنابر این عبادت را برای او انجام بده و آن عبارت از انجام چیزهایی است که خداوند به انجام آن فرمان داده است، و بر انجام آن توانایی داری. و در این کار بر خدا توکل کن. ﴿وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَو پروردگارت از کار خوب و بدی که انجام می‌دهند غافل نیست، بلکه آگاهی‌اش آن را احاطه کرده و قلمش بر آن رفته و فرمان او و سزا و جزایش بر آن جاری است.

پایان تفسیر سوره‌ی هود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد