ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
فی ظلال القرآن
جزء چهارم
سورهی آل عمران آیات 200-93 و سورهی نساء تا آیه 23
رهنمودهای جزء چهارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
این جزء فراهم آمده است از بقیه سورۀ آل عمران، و اوائل سورۀ نساء، تا میرسد به گفتار پروردگاری: (وَ الْحُصَناتِ مِنَ اُلنِّساءِ ... ) ...
این ماندۀ سورۀ آل عمران از چهار مقطع اصلی فراهم میآید که خط سیر سوره را تکمیل مینماید. خط سری که در مطلع سوره -در جزء سوم - به تفصیل از آن سخن گفتیم. دیگر جای تکرار مجدّد آن در اینجا نیست و در همانجا بدان مراجعه شود.
مقطع اوّل، بیانگر بخشی از پیکار جدلی میان اهل کتاب و گروه مسلمانان در مدینه است. پیکاری که به نظر ما در آن برهه از زمان بوده و سوره در برگیرندۀ وقائع آن دربارۀ زندگانی گروه مسلمانان، بعد از جنگ بدر در رمضان سال دوم هجری، تا خاتمۀ جنگ احد در شوّال سال سوم هجری میباشد ... این پیکار تمام بخشهای گذشتۀ سوره را فراگرفته است. پیکاری که جلوهگاه تجلّی حقیقت جهانبینی ایمانی، حقیقت "دین"، حقیقت "اسلام"، و حقیقت برنامۀ الهی بوده است که اسلام آن را با خود نیاورده است، و هر پیغمبری هم که پیش از آن بوده است آن را با خود آورده است. همچنین این پیکار، جولانگاهی جهت کشف ماهیت “اهلکتاب" بود که با پیغمبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَاله وَ سَلَّمَ و پیروانش مجادله و گفتگو مینمودند. و پرده برانداختن از انحراف آنان از آئین یزدان، رسوائی اندیشۀ ایشان دربارۀ گروه مسلمانان در مدینه، انگیزههای نهان در فراسوی حیلهگریها و بدسگالیهایشان، و بالأخره بر حذر داشتن گروه مسلمانان از همۀ این دوز و کلکها و بازیها و نیرنگهایشان، درگسترۀ این پیکار در پرتو تابش انوار کردگار انجام میگیرد و خداوند مهربان خطرات آن را برای گروه مسلمانان مجسّم میدارد و بدیشان گوشزد میفرماید که اگر غافل شوند و سخنان دشمنانشان را بشنوند و باور دارند، چه سرانجام بدی در انتظارشان خواهد بود و چه زیانهائی که خواهند دید.
مقطع دوم که آن هم گسترۀ سترگی از سوره را فرا گرفته است، انتقال از این پیکار و پرداختن به پیکار دیگری است که تنها با زبان و نیرنگ و حیلهگری و پشتاندازی درنمیگیرد، بلکه پیکاری است که با شمشیر و نیزه و پیکان، شعلۀ آن زبانه میکشد. پرداختن به "جنگ احد" و وقایع و پیآمدهای آن است. با روشی که خاص قرآن است. آیهها بعد از این پیکار نازل شدهاند و بیانگر جنبههایگوناگونی از جهانبینی ایمانی هستند. از سوی دیگر در پرتو این پیکار، و در پرتو کشف خطاهائی در جهانبینی، و پریشانی حاصل از سوء تصرّف درکار، و شکاف افتادن در صف مؤمنان، تربیت مناسبی برای تربیت گروه مسلمانان دست داد، و جای آن شد که بدیشان گفته شود که راه خویشتن را در پیش گیرند و رنجهای آن را با جان و دل بپذیرند. همچنین آنان را ندا در داد که هان! به دست شما امانت بزرگی سپردهاند، و شما را مقام والائی دادهاند، پس به بلندای آن در آئید و این سپردۀ سترگ را پاس دارید، و شکر این نعمت خدای را بجای آرید که شما را برای همچون کار عظیمی برگزیده است و پاسداری از آخرین رسالت آسمانیتان بخشیده است.
مقطع سوم، برگشت به اهل کتاب و بیان سرباز زدن آنان از پیمانهائی است که با پیغمبر صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَاله وَ سَلَّمَ داشتند. آن پیمانهائی که او در آغاز ورودش به مدینه با ایشان بسته بود. همچنین سرزنش اهل کتاب در برابر کجرویهائی که در اندیشهها و دیدگاههایشان پیدا کرده بودند به میان میآید، و به علّت کارهای ناشایستی که دربارۀ پیغمبرانشان روا دیده بودند و گناهان فراوانی را مرتکب گشته بودند مورد تهدید قرار میگیرند. آنگاه تحذیر گروه مسلمانان از پیروی آنان به میان میآید، و دلهای با ایمان بر شکیبائی در برابر ناملایمات و مصائبی خوانده میشوند که از آزمایش جانی و مالی بدانها دست میدهد. همچنین به این دلها آموخته میشود که در برابر اذیت و آزار بیشمار اهل کتاب و کافران پایدار و استوار بمانند، و های و هوی و باد و بروت دشمنانشان را در هر حالی ناچیز شمارند.
مقطع چهارم که آخرین مقطع است، سیمای حالی را ترسیم میکند که مؤمنان با پروردگارشان دارند. سیمائی که بیانگر خزیدن ایمان به درون دلهای مؤمنان به هنگام رویاروئی آنان با آیات خداوند در گسترۀ جهان، و رو کردن ایشان به پروردگارشان و پروردگار این جهان، با دعای خاشعانۀ لرزان است. همچنین این سیما مینمایاند که چگونه آفریدگارشان مغفرت و مرحمت خویش را شامل ایشان میدارد و دعای آنان را میپذیرد و بدیشان پاداش نیکو عطاء میفرماید. و باز نشان میدهد که کار کافران زار است و دارائی و اموال اندکی را که بر روی این کرۀ خاکی فراچنگ میآورند، ناچیز و بیمقدار است، و سرانجام جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است!
سوره با دعوت خدا از مؤمنان پایان میگیرد... دعوت آنان به شکیبائی و پایداری و مرزداری و پرهیزگاری، تا اینکه رستگارگردند.
این مقطعهای چهارگانهای که در روند گفتار هماهنگ و همآوایند، مکمّل چیزهائی هستند که در سوره، در جزء سوم، بیان آنها گذشت. این مقاطع با خط سیرهای اصلی و برجستهای همگام و همراهند که در آنجا به تفصیل سخن گفتیم... و به هنگام رسیدن بدانها در روند گفتار با تفصیل ویژهای سخن خواهیم گفت. و امّا بخش دوم این جزء که اوائل سورۀ نساء است، انشاءالله در جای خود دربارۀ آن بحث خواهیم کرد، رسیدن به مراد در دست خدا است.
*