تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی تغابن


مدنی و ۱۸ آیه است.

آیه‌ی ۴-۱:

﴿یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ لَهُ ٱلۡمُلۡکُ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ١[التغابن: ۱]. «آنچه در آسمان‌ها و آن‌چه در زمین است خدا را به پاکی یاد می‌کنند، فرمانروایی از آن اوست و ستایش (نیز) او راست و او بر هر کاری تواناست».

﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُمۡ فَمِنکُمۡ کَافِرٞ وَمِنکُم مُّؤۡمِنٞۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٌ٢[التغابن: ۲]. «او خدایی است که شما را آفریده است آن‌گاه گروهی از شما کافر و گروهی از شما مؤمن‌اند و خداوند به آن‌چه می‌کنید بیناست».

﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ وَصَوَّرَکُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَکُمۡۖ وَإِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ٣[التغابن: ۳]. «آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفریده و شما را صورتگری کرده است و شکل‌های شما را خوب و زیبا نموده است و بازگشت به‌سوی اوست».

﴿یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَیَعۡلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعۡلِنُونَۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٤[التغابن: ۴]. «آن‌چه را که در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و آن‌چه را که نهان می‌سازید و آن‌چه را که آشکار می‌سازید می‌داند و خداوند به راز دل‌ها آگاه است».

در این آیات کریمه شمار زیادی از اوصاف خداوند بزرگ بیان شده است. پس خداوند کمال الوّهیت خویش و گستردگی توانگری‌اش و نیازمندی همه آفریده‌ها به او را و این که همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است ستایش پروردگارشان را می‌گویند بیان کرده و فرموده است: فرمانروایی همه از آن خداوند است و هیچ آفریده‌ای از گستره فرمانروایی او بیرون نمی‌رود، پس همه‌ی ستایش از آن اوست و به خاطر صفت‌های کمالی که دارد و نیز به خاطر چیزهایی که آفریده و احکامی که مقّرر داشته و نعمت‌هایی که ارزانی کرده است مورد ستایش است. و قدرت و توانمندی او فراگیر است و هیچ موجودی از گستره توانایی‌اش بیرون نمی‌رود و او هر کاری را که بخواهد در انجام آن ناتوان نمی‌ماند.

خداوند می‌فرماید او بندگان را آفریده است و برخی از آن‌ها را مؤمن و برخی را کافر قرار داده‌است، پس ایمان آوردن و کفر ورزیدن آن‌ها طبق تقدیر و قضای الهی است و او این را از آن‌ها خواسته است به این صورت که به آن‌ها قدرت و اراده داده که هر آنچه را از امر و نهی بخواهند انجام دهند. ﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٌو خداوند به آنچه می‌کنید بیناست.

وقتی آفرینش انسان را که مورد امر و نهی قرار گرفته است بیان کرد آفرینش دیگر مخلوقات را نیز بیان کرد و فرمود: ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَآسمان‌ها و زم ین و همه‌ی آنچه را که در آن‌هاست آفریده است و آن‌ها را بسیار خوب آفرینش بخشیده است. ﴿بِٱلۡحَقِّبا حکمت و با هدف.

﴿وَصَوَّرَکُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَکُمۡو شما را شکل و صورت بخشیده است و خوب شما را صورتگری کرده است همانطور که خداوند متعال می‌فرماید: [التین: ۴]. ﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِیٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِیمٖ٤[التین: ۴]. «به راستی که انسان را در بهترین سیما و قوام آفریدیم». پس انسان از همه مخلوقات صورتی بهتر و منظره‌ای زیباتر دارد.

﴿وَإِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُدر روز قیامت بازگشت به‌سوی خداست. آنگاه شما که بنابر کفر و ایمانتان سزا و جزا خواهد داد و از نعمت‌هایی که به شما ارزانی کرده است خواهد پرسید که آیا سپاس آن را به جای آورده‌اید یا نه؟ سپس این را بیان کرد که آگاهی او فراگیر است و فرمود: ﴿یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِپنهان و بیدار را در آسمانها و زمین می‌داند. ﴿وَیَعۡلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعۡلِنُونَۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِو آنچه را که پنهان می‌دارید و آنچه را که آشکار می‌سازید می‌داند و خداوند به راز دل‌ها آگاه است. یعنی به اسرار پاکی که در دل‌هاست و نیت‌های صالح و خوب و اهداف فاسد و بدی که در دل‌هاست آگاه است.

پس وقتی که خداوند به راز دل‌ها آگاه است فرد عاقل و با بصیرت باید در حفظ درون خود از اخلاق زشت بکوشد و تلاش کند درون خود را با اخلاق زیبا مزِین نماید.

آیه‌ی ۶-۵:

﴿أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَبۡلُ فَذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ٥[التغابن: ۵]. «آیا خبر آنان که پیش از این کافر بودند به شما نرسیده است؟ آنان و بال کار خود را چشیدند و عذابی دردناک (در پیش) دارند».

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُۥ کَانَت تَّأۡتِیهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَقَالُوٓاْ أَبَشَرٞ یَهۡدُونَنَا فَکَفَرُواْ وَتَوَلَّواْۖ وَّٱسۡتَغۡنَى ٱللَّهُۚ وَٱللَّهُ غَنِیٌّ حَمِیدٞ٦[التغابن: ۶]. «این بدان جهت بود که رسولانشان با معجزات نزد آنان آمدند و گفتند: آیا بشری ما را هدایت می‌کنند؟ آن‌گاه کفر ورزیدند و روی گرداندند و خداوند اظهار بی‌نیازی نمود و خداوند بی‌نیاوز ستوده است».

وقتی خداوند برخی از اوصاف کامل و بزرگ خود را بیان کرد که با این صفت‌ها شناخته می‌شود و پرستش می‌گردد و موجب می‌شوند آدمی در راه جلب او کوشش نماید و از ناخشنودی‌هایش پرهیز کند، از آنچه امت‌های گذشته کرده‌اند خبر داد، امت‌هایی که همواره ملّت‌های پس از آنان داستان‌هایشان را بازگو می‌نمایند. آنها وقتی پیغمبرانشان به همراه حقّ نزدشان آمدند پیامبران خود را تکذیب کردند و با آن‌ها به مخالفت برخاستند.

﴿فَذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡپس آن‌ها عقوبت کارشان را در دنیا چشیدند و خداوند آن‌ها را در همین دنیا خوار گرداند. ﴿وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞو آنان در سرای آخرت عذاب دردناکی در پیش دارند. بنابراین، سبب این عقوبت و عذاب را بیان کرد و فرمود: ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُۥ کَانَت تَّأۡتِیهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِاین بدان خاطر بود که پیغمبرانشان آیات روشنی را برایشان آوردند که حق را از باطل جدا می‌ساخت، اما آنان مشمئز شدند و بر پیامبرانشان تکبر ورزیدند، پس گفتند: ﴿أَبَشَرٞ یَهۡدُونَنَاآیا بشری ما را هدایت می‌کند؟ یعنی آنان هیچ فضلی بر ما ندارند، و چرا خداوند آنان‌را به این موضوع اختصاص داده است نه ما را؟ همانگونه که در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ[إبراهیم: ۱۱]. «پیامبرانشان به آنان گفتند ما جز شری همچون شما نیستیم، ولی خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منت می‌نهد».

پس آن‌ها نپذیرفتند که خداوند بر پیغمبرانش منت گذاشته و به آنها لطف نموده است و آنان را برای هدایت مردم فرستاده است. بنابراین، به پرستش درختان و سنگ‌ها و امثال آن‌ها گرفتار آمدند. ﴿فَکَفَرُواْ وَتَوَلَّواْپس آن‌ها به خدا کفر ورزیده‌اند و از اطاعت و فرمانبرداری او روی برگرداندند. ﴿وَّٱسۡتَغۡنَى ٱللَّهُو خداوند از آن‌ها بی‌نیاز است و به آن‌ها توجه نمی‌کند و گمراه شدن آنان کوچکترین زیانی به خداوند نمی‌رساند. ﴿وَٱللَّهُ غَنِیٌّ حَمِیدٞو خداوند بی‌نیاز ستوده است، بی‌نیازی مطلق که از همه‌ی جهات بی‌نیاز است و در گفته‌ها و اوصاف خودش ستوده است.

آیه‌ی ۷:

﴿زَعَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَن لَّن یُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ٧[التغابن: ۷]. «کافران گمان می‌برند که برانگیخته نخواهند شد، بگو: آری! سوگند به پروردگارم! به یقین برانگیخته خواهید شد سپس از آن‌چه می‌کردید به شما خبر خواهند داد و این کار برای خدا آسان است».

خداوند متعال از عناد کافران و از پندار باطلشان و از اینکه ناآگاهانه رستاخیز را تکذیب می‌کنند بدون این که دانش و هدایت و کتاب روشنگری داشته باشند خبر می‌دهد. پس خداوند شریف‌ترین انسان را فرمان داد تا به پروردگارش سوگند بخورد که آن‌ها پس از مرگشان زنده خواهند شد و در مقابل کارهای زشت و پلیدشان و به خاطر تکذیب حقّ مجازات خواهند شد.

﴿وَذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞو این کار برای خدا آسان است گرچه این کار برای انسان و مخلوق دشوار و غیر ممکن است و اگر همه‌ی مخلوقات نیرو و قدرتشان را جمع نمایند و بخواهند یک فرد مرده را زنده نمایند نخواهند توانست. امّا خداوند متعال هرگاه بخواهد کاری را بکند به آن می‌گوید: باش و آن می‌شود. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِیَامٞ یَنظُرُونَ٦٨[الزمر: ۶۸]. «و در صور دمیده خواهد شد پس هرکس که در آسمان‌ها و زمین است بیهوش خواهد افتاد، به جز کسی‌که خدا بخواهد سپس بار دیگر در صور دمیده می‌شود ناگهان همه زنده می‌شوند و ایستاده نگاه می‌کنند».

آیه‌ی ۸:

﴿فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلنُّورِ ٱلَّذِیٓ أَنزَلۡنَاۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ٨[التغابن: ۸]. «پس به خدا و پیغمبر او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و خداوند به آن‌چه می‌کنید آگاه است».

وقتی خداوند انکار زنده شدن پس از مرگِ منکران قیامت را بیان کرد و فرمود که این امر باعث شده تا آن‌ها به خدا و آیات او کافر شوند، به چیزی دستور داد که (آدمی را) از هلاکت و بدبختی مصون می‌دارد، و آن عبارت است از ایمان به خدا و رسول و کتابش. و کتاب خود را نور نامید چون نور و روشنایی ضد ظلمت و تاریکی است پس احکام و اخبار و مقّرراتی که خداوند در کتاب خود نازل کرده است انواری هستند که به وسیله آن می‌توان در ظلمت‌های جهالت راه را روشن کرد و در میان شب ظلمانی به وسیله آن نورها پیش رفت.

و کتاب‌های دیگر به غیر از کتاب خدا که بدانها تمسک جسته می‌شود علومی هستند که زیانشان بیش‌تر از سودشان است و شرّ آنها بیش‌تر از خیرشان است. بلکه خیر و فایده‌ای در آنها نیست مگر آنچه که با پیام پیامبران موافق و مطابق باشد. و ایمان آوردن به خدا و پیغمبر و کتابش مقتضی تصدیق قطعی و عمل کردن به لوازم آن و اطاعت از اوامر الهی و پرهیز از نواهی است.

﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞو خداوند به آن‌چه می‌کنید آگاه است، پس شما را طبق اعمال بد و نیکتان مجازات خواهد کرد.

آیه‌ی ۱۰-۹:

﴿یَوۡمَ یَجۡمَعُکُمۡ لِیَوۡمِ ٱلۡجَمۡعِۖ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلتَّغَابُنِۗ وَمَن یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَیَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا یُکَفِّرۡ عَنۡهُ سَیِّ‍َٔاتِهِۦ وَیُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٩[التغابن: ۹]. «هنگامی‌که (خداوند) شما را در روز گردهمائی جمع آورد، آن روز، روز زیانمندی است و کسی‌که به خداوند ایمان بیاورد و کار شایسته کند بدی‌هایش را از او دور می‌سازد و به باغ‌هایی داخل می‌گرداند که از زیر (کاخ‌ها و درختان) آن رودبارها جاری است که در آنجا همواره جاودانه‌اند. این است کامیابی بزرگ».

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ١٠[التغابن: ۱۰]. «و کسانی‌که کفر روزیدند و آیات ما را دروغ انگاشتند ایشان دوزخی‌اند، در آن جاودانه‌اند و بد جایگاهی است».

روز گردهمایی را به یاد آورید که خداوند در آن روز گذشتگان و آیندگان را گرد می‌آورد و در محلی هولناک می‌ایستاند و آن‌ها را از آنچه کرده‌اند آگاه می‌سازد. در آن روز تفاوت میان مردم آشکار می‌شود، گروهی به «اعلی علیین» و اتاق‌های بلند و منازل مرتفع که همه شادی‌ها را در بردارند بالا برده می‌شوند، و گروهی به «اسفل السافلین» و جای غم و اندوه و عذاب سخت سقوط می‌کنند. و این نتیجه‌ی کارهایی است که برای خود پیش فرستاده‌اند.

بنابراین فرمود: ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلتَّغَابُنِیعنی در این روز تفاوت میان مردم آشکار می‌شود و مومنان سودمند و فاسقان زیانمند می‌شوند و مجرمان می‌دانند که بر چیز درستی نبوده‌اند و اینان زیانکارانند. پس انگار این سوال پیش می‌آید که رستگاری، ناکامی، بدبختی، نعمت و عذاب به سبب چه چیزی فراهم می‌شود؟

بنابراین، اسباب آن را بیان کرد و فرمود: ﴿وَمَن یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِو هرکس به خداوند ایمان بیاورد، ایمانی کامل که همه آنچه را خداوند بدان فرمان داده است فرا بگیرد. ﴿وَیَعۡمَلۡ صَٰلِحٗاو کارهای شایسته کند. یعنی واجبات و نوافل را از قبیل به جا آوردن حقوق خدا و حقوق بندگانش را به جای بیاورد. ﴿وَیُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُاو را به باغ‌های بهشتی داخل می‌گرداند که رودبارها از زیر کاخ‌ها و درختان آن روان است.

در این باغ‌های بهشتی هر آنچه دل‌ها بخواهند و چشم‌ها از دین آن لذّت برند و دل‌ها شیفته آن شوند فراهم است. ﴿خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُدر آن جاودانه‌اند. این است رستگاری بزرگ.

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآو کسانی که بدون هیچ دلیل شرعی و عقلی کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند. بلکه دلایل و معجزات نزد آن‌ها آمد امّا آن‌را تکذیب نمودند و با مدلول آن مخالفت ورزیدند. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُاینان دوزخی‌اند و در آن جاودانه‌اند و جهنّم بد جایگاهی است، چون هر بدبختی و مشقّت و عذابی در آن فراهم است.

آیه‌ی ۱۳-۱۱:

﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَمَن یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ یَهۡدِ قَلۡبَهُۥۚ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ١١[التغابن: ۱۱]. «هیچ مصیبتی جز به حکم خدا نمی‌رسد و هرکس به خدا ایمان بیاورد خدا دل او را هدیات می‌کند و خداوند به همه چیز داناست».

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَۚ فَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ١٢[التغابن: ۱۲]. «از خدا و پیغمبر اطاعت کنید و اگر رویگردان شوید بر فرستادۀ جز رساندن پیام آشکار و روشن نیست».

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٣[التغابن: ۱۳]. «خداوند است که جز او معبود به حقی نیست، پس مؤمنان باید بر خدا توکل کنند و بس».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِهیچ مصیبت و بلایی جز به فرمان خدا نمی‌رسد. این شامل مصیبت‌های وارده به جان و مال و فرزند و دوستان و امثال آن می‌شود. پس همه‌ی آنچه که به بنده برسد به قضا و تقدیر الهی است و از قبل چنین مقدر شده است و خداوند آن را دانسته و قلمش بر آن رفته و مشیت او نافذ شده است و خداوند آن‌را دانسته و قلمش بر آن رفته و مشیت او نافذ شده است و حکمتش چنین چیزی را اقتضا کرده است.

ولی آنچه مهم می‌باشد این است که آیا بنده وظیفه خود را انجام می‌دهد یا نه؟ پس اگر وظیفه خود را به هنگام مصیبت انجام داد در دنیا و آخرت مستحق پاداش فراوان است. پس اگر ایمان داشت که این مصیبت و بلا از جانب خداست و بدان راضی شد و تسلیم فرمان الهی گردید خداوند دل او را هدایت می‌نماید به گونه‌ای که دلش آرام می‌گیرد و به هنگام مصیبت‌ها پریشان نمی‌شود.

همانگونه که کسی‌که خداوند دلش را هدایت نکرده باشد به هنگام مصیبت‌ها آشفته و پریشان می‌گردد. خداوند به کسی که دلش را هدایت نموده به هنگام مصیبت‌ها پایداری می‌دهد به گونه‌ای که به موجبات صبر عمل می‌نماید و از این طریق در دنیا پاداش می‌یابد، ضمن اینکه خداوند از این طریق برای او پاداش بزرگی در روز قیامت ذخیره می‌کند. همان طورکه خداوند متعال فرموده است:﴿إِنَّمَا یُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَیۡرِ حِسَابٖ[الزمر: ۱۰]. «قطعا خداوند به شکیبایان پاداششان را به تمام و کمال و بدون حساب می‌دهد». و از این معلوم می‌شود که هرکس به هنگام پیش آمدن مصیبت‌ها به خداوند باور نداشته باشد به این صورت که تقدیر و قضای الهی را در نظر بیاورد بلکه فقط اسباب را در نظر بگیرد چنین کسی خوار می‌شود خداوند او را به خودش می‌سپارد.

و هرگاه بنده به خودش سپرده شود جز داد و فریاد کاری از دست او بر نمی‌آید، و این سزای بنده در همین دنیا ـ قبل از عذاب آخرت ـ است و این سزا به خاطر کوتاهی او در صبر و شکیبایی ورزیدن است.

﴿وَمَن یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ یَهۡدِ قَلۡبَهُو هرکس به خدا ایمان بیاورد خداوند دلش را هدایت می‌کند. این مطالبی بود که پیرامون این آیه به هنگام نزول مصیب بیان شد. امّا آنچه از نظر عموم لفظ به این آیه مربوط می‌شود این است که خداوند خبر داده‌است هرکس که به خدا و فرشتگان و کتاب‌های آسمانی و پیامبران و روز قیامت و قضای خیر و شرّ خدا ایمان آوَرَد و صداقت ایمان خود را با انجام مقتضیان و واجبات ایمان ثابت نماید این بزرگترین سبب برای هدایت بنده در گفتار و کردار و همه حالاتش و در علم و عملش می‌باشد.

و این بهترین پاداشی است که خداوند به مومنان می‌بخشد همانطور که خداوند متعال می‌فرماید او مومنان را در زندگانی دنیا و آخرت ثابت قدم می‌گرداند و اصل ثبات و پایداری ثبات قلب و شکیبایی بر آن و یقین نمودن آن به هنگام دچار شدن به فتنه و آزمایش است. بنابراین, خداوند متعال فرموده است: ﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ[إبراهیم: ۲۷]. «خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و آخرت ثابت قدم می‌گرداند». پس مؤمنان به خاطر ایمانی که دارند دل‌هایشان از همه مردم هدایت یافته‌تر است و به هنگام سختی‌ها و پریشانی‌ها از همه مردم استوارتر و پایدارتراست.

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَو با اطاعت از فرامین خدا و پیامبر و پرهیز از آنچه از آن نهی کرده‌اند از خدا و پیغمبر اطاعت کنید چون اطاعت از خدا و پیامبر مدار سعادت و نشان رستگاری است. ﴿فَإِن تَوَلَّیۡتُمۡپس اگر از اطاعت خدا و پیامبر روی گردان شدید، ﴿فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُبدانید که بر عهده‌ی رسول ما تنها پیام رساندن آشکار است. یعنی پیامی را که با آن به‌سوی شما فرستاده شده است به صورت واضح و روشن به شما می‌رساند و حجّت بر شما اقامه می‌گردد. هدایت و راهیاب شدن شما وظیفه او نیست و هیچ‌چیزی از حساب شما بر عهده او نمی‌باشد. بلکه این کار بر عهده خداوندی است که دانای پیدا و پنهان می‌باشد.

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَجز خداوند معبود به حقی نیست و تنها او سزاوار پرستش و الوّهیت می‌باشد و هر معبودی غیر از او باطل است. ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَپس مؤمنان باید بر خدا توکل کنند و بس. یعنی در هر چیزی که در آن‌ها می‌رسد و در هر کاری که می‌خواهند انجام دهند باید فقط بر خداوند توکل کنند.

چون هیچ کاری جز به توفیق خدا آسان نمی‌گردد. و این، راهی جز توکل کردن بر خدا ندارد. و توکل نمودن بر خداوند کامل نمی‌گردد مگر این که بنده گمان خود را نسبت به پروردگارش نیک بگرداند و به یقین بداند خداوندی که بنده بر او توکل می‌نماید او را کفایت می‌کند. و قوت و ضعف توکل بنده برحسب ایمانش است. پس هر اندازه ایمان قوی باشد، توکل نیز محکم و قوی خواهد بود.

آیه‌ی ۱۵-۱۴:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ مِنۡ أَزۡوَٰجِکُمۡ وَأَوۡلَٰدِکُمۡ عَدُوّٗا لَّکُمۡ فَٱحۡذَرُوهُمۡۚ وَإِن تَعۡفُواْ وَتَصۡفَحُواْ وَتَغۡفِرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ١٤[التغابن: ۱۴]. «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! به‌راستی بعضی از همسران و فرزندانتان دشمن شما هستند پس، از آنان برحذر باشید، و اگر عفو کنید و چشم‌پوشی نمائید و ببخشید (بدانید) که خداوند آمرزگار مهربان است».

﴿إِنَّمَآ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَأَوۡلَٰدُکُمۡ فِتۡنَةٞۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ١٥[التغابن: ۱۵]. «جز این نیست که اموالتان و فرزندانتان مایۀ آزمون هستند و نزد خداوند پاداش بزرگی است».

در اینجا خداوند مؤمنان را برحذر می‌دارد که مبادا فریب همسران و فرزندان را بخورند چون بعضی از همسران و فرزندان دشمن آدمی هستند. و دشمن کسی است که شرّ و بدی را برای تو می‌خواهد. بنابراین، کسی‌که چنین است از او برحذر باش. سرشت انسان چنین است که همسران و فرزندان را دوست می‌دارد، پس خداوند بندگانش را نصیحت می‌نماید که مبادا این مصیبت باعث شود بنده از خواسته‌های نامشروع زنان و فرزندان پیروی نماید، و خداوند بندگانش را تشویق نموده تا از فرامین او اطاعت کنند و خشنودی وی را (بر هر چیزی) مقدّم بدارند، آنگاه به آنان پاداش بزرگ خواهد داد.

این پاداش بزرگ مشتمل بر مطالب عالی و دوست داشتنی‌های گرانبهاست، و آن‌ها را تشویق نموده که آخرت را بر دنیای فانی و پایان یافتنی ترجیح دهند. و از آن جا که احتمالا نهی از اطاعت از همسران و فرزندان در آنچه که به زیان بنده است، باعث شکنجه دادن آن‌ها شود خداوند فرمان داد تا از آن‌ها چشم‌پوشی شود و مورد عفو و گذشت قرار بگیرند، چون عفو و گذشت فواید و مصلحت‌های بی‌شماری دارد. بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿وَإِن تَعۡفُواْ وَتَصۡفَحُواْ وَتَغۡفِرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌواگر عفو کنید و ببخشید بدانید که خداوند آمرزگار مهربان است. پس هرکس عفو کند خداوند او را عفو می‌نماید هرکس درگذرد خداوند از او می‌گذرد، چون جزا از نوع عمل است، و هرکس با خداوند رفتاری نماید که خداوند آن را دوست می‌دارد و با بندگان طوری رفتار کند که آن را دوست می‌دارند و به سود آن‌هاست، محبّت خداوندی را به دست می‌آورد و بندگان نیز او را دوست می‌دارند و کارش درست و استوار می‌گردد.

آیه‌ی ۱۸-۱۶:

﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ وَٱسۡمَعُواْ وَأَطِیعُواْ وَأَنفِقُواْ خَیۡرٗا لِّأَنفُسِکُمۡۗ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٦[التغابن: ۱۶]. «پس تا حدی که می‌توایند از خدا بترسید و بشنوید و اطاعت کنید و انفاق نمائید که برای خودتان بهتر است و کسانی‌که از بخل نفس خویش مصون باشند اینانند که رستگارند».

﴿إِن تُقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا یُضَٰعِفۡهُ لَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ١٧[التغابن: ۱۷]. «اگر به خداوند قرض الحسنه بدهید آن‌را برایتان چندین برابر می‌سازد و شما را می‌آمرزد و خداوند سپاسگزار بردبار است».

﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ١٨[التغابن: ۱۸]. «او آگاه از نهان و آشکار است (و) پیروزمند فرزانه است».

خداوند به تقوی و پرهیزگاری فرمان می‌دهد. تقوی یعنی اطاعت از اوامر و پرهیز از نواهی. و خداوند پرهیزگاری را مقید به توانایی نموده است. پس این آیه دلالت می‌نماید هر واجبی که بنده توانایی انجام دادن آن‌را نداشته باشد از او ساقط می‌گردد، و اگر توانایی برخی از کارها را داشت و در انجام برخی دیگر از کارها ناتوان بود به همان اندازه‌ای که می‌تواند آن را انجام دهد، و هرچیزی را که توانایی انجام دادنش را نداشته باشد از ذمه او ساقط می‌شود.

همانطور که پیامبرصفرمود: «هرگاه شما را به کاری دستور دادم به هر اندازه که می‌توانید آن را انجام دهید». و فروع بی‌شماری تحت این قاعده‌ی شرعی داخل می‌شوند. ﴿وَٱسۡمَعُواْو اندرزهایی را که خدا به شما می‌گوید و احکامی را که برایتان مقّرر می‌دارد بشنوید و آن را یاد بگیرید و از آن اطاعت کنید. ﴿وَأَطِیعُواْو از خدا و پیغمبرش درهمه کارهایتان اطاعت کنید.

﴿وَأَنفِقُواْ خَیۡرٗا لِّأَنفُسِکُمۡو نفقات واجب و مستحب را بپردازید. این کار در دنیا و آخرت به نفع شما خواهد بود و هر خیر و خوبی در اطاعت از فرمان‌های خداوند و پذیرفتن اندرزهای الهی و تسلیم شدن در برابر شریعت اوست. و شرّ و بدی همه در مخالفت با فرامین و شریعت خداوند است.

امّا آفتی که بسیاری از مردم را از انفاق که بدان امر شده‌اند باز می‌دارد بخل و آزمندی است که بیش‌تر مردم بدان خو گرفته‌اند، چون نفس انسان به مال بخل می‌ورزد و آن را دوست می‌دارد و از دست رفتن مال را ناپسند می‌داند.

﴿وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِو هرکس که از آزمندی و بخل نفس خودش مصون بماند به این صورت که نفس وی انفاق را برای او زیبا جلوه بدهد، ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَپس اینانند که رستگارند. چون آن‌ها به مطلوب دست یافته‌اند و از امر ناگوار نجات پیدا کرده‌اند. این شامل همه چیزهایی است که بنده بدان امر شده یا از آن نهی گردیده است.

پس اگر نفس او بخیل باشد، از آنچه بدان امر شده پرداخت نخواهد کرد. چنین فردی رستگار نمی‌شود بلکه دنیا و آخرت را از دست می‌دهد. و اگر نفس او بخیل نباشد بلکه نفسی آرام و پذیرای شریعت الهی و طالب خشنودی‌های او باشد چنین کسی به محض این که پی ببرد و بداند که به این کار موظف شده است بلافاصله آن را انجام می‌دهد و این‌گونه رستگار و موفق می‌شود.

سپس خداوند متعال به انفاق کردن تشویق نمود و فرمود: ﴿إِن تُقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗااگر به خداوند قرض الحسنه بدهید، و آن هر چیزی است که در راه حلال خرج شود اگر هدف بنده از آن جلب رضایت خدا باشد و آن‌را در جای مناسب انفاق کنید، ﴿یُضَٰعِفۡهُ لَکُمۡخداوند آن نفقه را برای شما ده برابر تا هفتصد برابر و حتی چندین برابر می‌سازد. ﴿وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡو اضافه بر این که آن‌را چندین برابر می‌سازد گناهانتان را نیز می‌آمرزد، چون صدقات و کارهای نیک گناهان را می‌زدایند.

﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ[هود: ۱۱۴]. «بی‌گمان نیکی‌ها بدی‌ها را از بین می‌برند». ﴿وَٱللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌو خداوند سپاسگزار و بردبار است. و هرکس نافرمانی وی را بکند او بلافاصله عذاب نمی‌دهد بلکه مهلتش می‌دهد ولی او را فراموش نمی‌کند.

﴿وَلَوۡ یُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِمَا کَسَبُواْ مَا تَرَکَ عَلَىٰ ظَهۡرِهَا مِن دَآبَّةٖ وَلَٰکِن یُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى[فاطر: ۴۵]. «و اگر خداوند مردم را به خاطر کارهایی که کرده‌اند مواخذه می‌نمودروی زمین هیچ جنبنده‌ای را نمی‌گذاشت ولی آن‌ها را تا مدّت زمان معینی به تأخیر می‌اندازد».

﴿وَٱللَّهُ شَکُورٌ و خداوند سپاسگزار است و عمل ناچیز و اندک را از بنده‌اش می‌پذیرد و به پاداش آن به وی مزد فراوانی می‌دهد. و خداوند از کسی که به خاطر او دشواری‌ها و مشقّت‌ها و انواع تکلیف‌های سنگین را تحمل نماید تقدیر و تشکر می‌کند و هرکس به خاطر خدا چیزی را رها نماید خداوند بهتر از آن را به او می‌دهد.

﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِاو دانای پنهان است.یعنی لشکریانی را که کسی جز او نمی‌داند و از نگاه بندگان مهربان هستند می‌داند و مخلوقاتی که بندگان آن‌ها را مشاهده می‌کنند، می‌داند. ﴿ٱلۡعَزِیزُتوانمند است و شکست نمی‌خورد و بازداشته نمی‌شود. خداوند بر همه چیره است. ﴿ٱلۡحَکِیمُو در خلق و امر خودش با حکمت است و هرچیزی را در جای خودش قرار می‌دهد.

پایان تفسیر سوره تغابن

تفسیر سوره‌ی قلم


مدنی و ۵۲آیه است.

آیه‌ی ۷-۱:

﴿نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ١[القلم: ۱]. «نون. سوگند به قلم و آن‌چه می‌نویسند».

﴿مَآ أَنتَ بِنِعۡمَةِ رَبِّکَ بِمَجۡنُونٖ٢[القلم: ۲]. «(که) تو به فضل پروردگارت دیوانه نیستی».

﴿وَإِنَّ لَکَ لَأَجۡرًا غَیۡرَ مَمۡنُونٖ٣[القلم: ۳]. «و بی‌گمان تو پاداشی پاین ناپذیر داری».

﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ٤[القلم: ۴]. «و همانا تو از خوی سترگی برخوردار هستی».

﴿فَسَتُبۡصِرُ وَیُبۡصِرُونَ٥[القلم: ۵]. «پس خواهی دید و (آنان) هم خواهند دید».

﴿بِأَییِّکُمُ ٱلۡمَفۡتُونُ٦[القلم: ۶]. «که کدام یک از شما دیوانه است»؟.

﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ٧[القلم: ۷]. «بی‌گمان پروردگارت به کسی‌که از راهش بی‌راه شده داناتر است و او به راه‌یافتگان (هم) داناتر می‌باشد».

خداوند متعال به قلم سوگند می‌خورد. قلم اسم جنس است و همه قلم‌ها را شامل می‌شود، قلم‌هایی که با آنها انواع علوم و انواع سخن‌هایی که با آن نوشته می‌شود از آیات خداوند می‌باشد و سزاوار است که برای اثبات برائت پیامبر اسلام حضرت محمّدصاز دیوانگی و غیره که دشمنانش به او نسبت می‌دادند بدان سوگند خورده شود.

پس خداوند بیان نمود که بر پیامبر انعام کرده و به او عقل کامل و رأی پسندیده و سخن قاطع ارزانی نموده است، و این بهترین چیزی است که قلم‌ها نگاشته‌اند و این بهترین سعادت دنیا برای آدمی است. به همین خاطر اتّهام دیوانگی را از پیامبر نفی نمود. سپس سعادت و خوشبختی پیامبر را در آخرت بیان کرد و فرمود: ﴿وَإِنَّ لَکَ لَأَجۡرًا غَیۡرَ مَمۡنُونٖ٣و همانا تو پاداشی بزرگ داری. همانطور که نکره بودن «اجر» این مطلب را می‌رساند. این پاداش تمام شدنی نیست بلکه همیشگی است. و این پاداش بزرگ به خاطر کارهای شایسته و اخلاق و رهنمود شدن به هر خیر و خوبی است که پیامبر برای خود پیش فرستاده است.

بنابراین فرمود: ﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ٤و بی‌گمان تو از اخلاقی بزرگ برخوردار هستی و با این اخلاق که خداوند به تو ارزانی نموده است والا و برتر هستی. اخلاق بزرگ پیامبر آن است که عایشهلآن را تفسیر کرده و می‌فرماید: «اخلاق پیامبر قرآن بود» و این مانند آن است که خداوند متعال فرموده است:

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ١٩٩[الأعراف: ۱۹۹]. «گذشت را پیشه‌کن و به کار خوب امر نما و از جاهلان روی گردان». ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡ...[آل عمران: ۱۵۹]. «پس به سبب رحمتی از جانب خدا برایشان مهربان ونرم گشتی». ﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ عَزِیزٌ عَلَیۡهِ مَا عَنِتُّمۡ ...[التوبة: ۱۲۸]. «پیامبری از خودتان به نزد شما آمده که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید». و دیگر آیاتی که بر این دلالت می‌نماید پیامبر به فضایل اخلاقی متصف است، وآیاتی که بر خوی و رفتار زیبا تشویق دلالت می‌کنند.

پیامبر کامل‌ترین و بزرگ‌ترین اخلاق را دارا بوده و او در هر خصلتی در آخرین حد بوده است. پس پیامبرصنرم خو مهربان بود، به مردم نزدیک بود و هرکس او را دعوت می‌کرد دعوتش را می‌پذیرفت و نیازهای مردم را برطرف می‌ساخت ودل هرکس را که از او چیزی می‌خواست شاد می‌کرد و او را محروم نمی‌نمود و او را ناکام بر نمی‌گرداند. وهرگاه یارانش از او چیزی می‌خواستند با آن‌ها بر آن چیز توافق می‌کرد و اگر در آن کار ممنوعّیتی شرعی وجود نداشت از نظر آن‌ها پیروی می‌کرد.

و اگر تصمیم کاری را می‌گرفت به خودکامگی عمل نمی‌کرد بلکه با آن‌ها مشورت می‌کرد. او نیکی ِ نیکوکارانشان را می‌پذیرفت و از بدکارانشان گذشت می‌کرد و با هرکس که همنشین می‌شد به بهترین صورت با وی همنشینی می‌کرد. او چهره‌اش را در هم نمی‌کشید و به همنشین خود سخنان تندی نمی‌گفت و از لغزش زبان همنشین خود خرده نمی‌گرفت.

و اگر جفا می‌کرد او را مواخذه نمی‌نمود بلکه با او به نیکی رفتار می‌کرد و همنشین خود را تا آخرین حد مورد تکریم قرار می‌داد. وقتی خداوند پیامبرش محمدصرا در بالاترین جایگاه قرار داد، دشمنانش او را متهم کردند که دیوانه است، به همین خاطر خداوند متعال فرمود: ﴿فَسَتُبۡصِرُ وَیُبۡصِرُونَ٥ بِأَییِّکُمُ ٱلۡمَفۡتُونُ٦پس خواهی دید و آنان هم خواهند دید که کدام یک از شما دیوانه است؟ و روشن گردیده است که پیامبر از همه مردم راهیافته‌تر و در راستای رساندن سود و منفعت به خودش و دیگران کامل‌ترین انسان است. و مشّخص است که دشمنان پیامبر گمراه‌ترین مردم و برای دیگران بدترین مردم هستند، زیرا بندگان خدا را به فتنه مبتلا کرده و مردم را از راه خدا گمراه کرده‌اند و همین کافی است که خداوند به این امور آگاه است و او حسابرس و مجازات کننده است.

﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ٧در اینجا گمراهان تهدید شده‌اند و به هدایت یافتگان نوید داده شده است. نیز بیان حکمت الهی است که کسی را هدایت می‌کند که شایسته‌ی هدایت است.

آیه‌ی ۱۶-۸:

﴿فَلَا تُطِعِ ٱلۡمُکَذِّبِینَ٨[القلم: ۸]. «پس، از تکذیب‌کنندگان پیروی مکن».

﴿وَدُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ فَیُدۡهِنُونَ٩[القلم: ۹]. «آنان دوست می‌دارند که نرمش و سازش‌شان دهی تا آنا هم نرمش و سازش از خود نشان دهند».

﴿وَلَا تُطِعۡ کُلَّ حَلَّافٖ مَّهِینٍ١٠[القلم: ۱۰]. «و از هر فرومایه‌ای که بسیار سوگند می‌خورد پیروی مکن».

﴿هَمَّازٖ مَّشَّآءِۢ بِنَمِیمٖ١١[القلم: ۱۱]. «بسیار عیب‌جوئی که دائما سخن‌چینی می‌کند».

﴿مَّنَّاعٖ لِّلۡخَیۡرِ مُعۡتَدٍ أَثِیمٍ١٢[القلم: ۱۲]. «بسیار مانع کار خیر (و) تجاوزگر گناهکار است».

﴿عُتُلِّۢ بَعۡدَ ذَٰلِکَ زَنِیمٍ١٣[القلم: ۱۳]. «سخت روی، گذشته از این که بی‌اصل و نسب است».

﴿أَن کَانَ ذَا مَالٖ وَبَنِینَ١٤[القلم: ۱۴]. «از آن روی که دارای مال و فرزند است».

﴿إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِ ءَایَٰتُنَا قَالَ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ١٥[القلم: ۱۵]. «هنگامی‌که آیه‌های ما بر او خوانده می‌شود می‌گوید: افسانه‌های پیشینیان است».

﴿سَنَسِمُهُۥ عَلَى ٱلۡخُرۡطُومِ١٦[القلم: ۱۶]. «ما بر بینی او داغ خواهیم نهاد».

خداوند متعال به پیامبرشصمی‌فرماید: ﴿فَلَا تُطِعِ ٱلۡمُکَذِّبِینَ٨از کسانی‌که تو را تکذیب کرده و با حق به مخالفت برخاسته‌اند پیروی مکن چون آن‌ها سزاوار نیستندکه از آنان پیروی شود زیرا جز به آنچه که مطابق خواسته‌هایشان باشد فرمان نمی‌دهند و جز باطل چیزی را نمی‌خواهند و کسی‌که از آن‌ها اطاعت کند به کاری روی آورده که به زیانش می‌باشد. و این عام است در مورد هر تکذیب کننده و هر طاعتی که از تکذیب نشأت گرفته باشد گرچه آیه درباره مورد خاصّی بیان گردیده است و آن این که مشرکان از پیامبر خواستند تا از طعنه زدن به معبودان و دینشان دست بردارد تا آن‌ها نیز او را عیب‌جویی نکنند.

بنابراین فرمود: ﴿وَدُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ فَیُدۡهِنُونَ٩مشرکان دوست دارند که با آن‌ها سازش کنی. یعنی در رابطه با برخی از آنچه که بر آن هستند با آن‌ها در سخن یا در عمل موافقت کنی و یا در جایی که باید سخن بگویی ساکت شوی، و آن هم با تو سازش کنند. اما فرمان خداوند را آشکارا بیان کن و دین اسلام را اظهار بدار و کمال اظهار دین این است که آنچه با دین مخالف و متضاد است نقض شود و مورد عیب‌جویی قرار گیرد.

﴿وَلَا تُطِعۡ کُلَّ حَلَّافٖ مَّهِینٍ١٠کسی که بسیار سوگند می‌خورد دروغگوست. بنابراین، از او پیروی مکن و هرکس که دروغگو باشد فرومایه و فاقد فرزانگی است و به خیر و خوبی علاقه‌ای ندارد بلکه فقط به دنبال شهوت‌های فرومایه خودش می‌باشد. ﴿هَمَّازٖزیاد از مردم عیب می‌گیرد و با غیبت کردن و تمسخر به مردم طعنه می‌زند. ﴿مَّشَّآءِۢ بِنَمِیمٖسخن چین است و سخن بعضی از مردم را به بعضی دیگر می‌رساند تا بین آن‌ها فساد و دشمنی به وجود بیاورد.

﴿مَّنَّاعٖ لِّلۡخَیۡرِکارهای خیر و آنچه بر او واجب است از قبیل نفقات واجب و کفاره‌ها و زکات و غیره را نمی‌دهد. ﴿مُعۡتَدٍبه مردم تجاوز می‌کند. یعنی با ستم کردن و حمله به خون و مال و آبروی مردم بر آن‌ها تجاوز می‌کند. ﴿أَثِیمٍگناهان زیادی در حق خدا مرتکب می‌شود.

﴿عُتُلِّۢ بَعۡدَ ذَٰلِکَدرشت خو و سنگدل و نافرمان است. ﴿زَنِیمٍیعنی اصل و نسبی ندارد که از آن خیر و خوبی برآید بلکه اخلاق او زشت‌ترین اخلاق است و امید هیچ رستگاری از او نمی‌رود و دارای نشانه‌ای در شر و بدی است که با آن شناخته می‌شود. خداوند متعال ما را از پیروی کردن کسی‌که بسیار سوگند می‌خورد و فرومایه و بداخلاق می‌باشد نهی کرده است خصوصا اخلاق بدی که همراه با خودپسندی و تکبّر در برار حق و مردم باشد، و مردم را با غیبت و سخن چینی و عیب‌جویی تحقیر نماید و گناهان زیادی مرتکب شود. خداوند ما را از اطاعت از چنین کسی نهی کرده است.

این آیات در مورد بعضی از مشرکین مانند ولید بن مغیره و غیره نازل شده است که خداوند درباره‌ی او می‌فرماید: ﴿أَن کَانَ ذَا مَالٖ وَبَنِینَ١٤ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِ ءَایَٰتُنَا قَالَ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ١٥به خاطر مال و فرزندانش سرکشی کرد و با خود بزرگ‌بینی از پذیرفتن حق سرباز زد.

و وقتی حق نزد او آمد آن‌را نپذیرفت و آن را از افسانه‌های پیشینیان برشمرد، افسانه‌هایی که صدق و کذب آن محتمل است. گرچه این آیات در مورد ولید است، اما هرکس را که چنین حالتی داشته باشد شامل می‌گردد، چون قرآن برای هدایت همه مردم نازل شده است. و اول و آخر امت در آن داخل است. و شاید بعضی از آیه‌ها به سبب امری و یا فردی از افراد نازل شده باشند تا به وسیله آن قاعده کلی روشن گردد و به وسیله آن امثال جزئیاتی که در قضایای کلی داخل‌اند شناخته شوند. سپس خداوند چنین کسی را تهدید کرد که بر بینی‌اش داغ می‌نهد و به او عذاب آشکاری خواهد داد و بر صورت او که مهم‌ترین عضو اوست نشانه‌ای خواهد گذاشت.

آیه‌ی ۳۳-۱۷:

﴿إِنَّا بَلَوۡنَٰهُمۡ کَمَا بَلَوۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ إِذۡ أَقۡسَمُواْ لَیَصۡرِمُنَّهَا مُصۡبِحِینَ١٧[القلم: ۱۷]. «بی‌گمان ما آنان‌را آزمودیم چنانکه صاحبان آن باغ را آزمودیم، هنگامی‌که سوگند یاد کردند که میوه‌های باغ را بامدادن بچینند».

﴿وَلَا یَسۡتَثۡنُونَ١٨[القلم: ۱۸]. «و نگفتند: إن شاء الله».

﴿فَطَافَ عَلَیۡهَا طَآئِفٞ مِّن رَّبِّکَ وَهُمۡ نَآئِمُونَ١٩[القلم: ۱۹]. «پس بر آن باغ بلایی از سوی پروردگارت فرود آمد درحالیکه آنان خفته بودند».

﴿فَأَصۡبَحَتۡ کَٱلصَّرِیمِ٢٠[القلم: ۲۰]. «آن‌گاه مانند شب تاریک گردید».

﴿فَتَنَادَوۡاْ مُصۡبِحِینَ٢١[القلم: ۲۱]. «آن‌گاه صبحگاهان همدیگر را ندا دادند».

﴿أَنِ ٱغۡدُواْ عَلَىٰ حَرۡثِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰرِمِینَ٢٢[القلم: ۲۲]. «اگر می‌خواهید میوه‌های خود را بچینید صبحِ زود حرکت کنید و خویشتن را به کشتزار خود برسانید».

﴿فَٱنطَلَقُواْ وَهُمۡ یَتَخَٰفَتُونَ٢٣[القلم: ۲۳]. «آن‌گاه پج پچ‌کنان به راه افتادند».

﴿أَن لَّا یَدۡخُلَنَّهَا ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکُم مِّسۡکِینٞ٢٤[القلم: ۲۴]. «که نباید امروز بینوائی در باغ پیش شما بیاید».

﴿وَغَدَوۡاْ عَلَىٰ حَرۡدٖ قَٰدِرِینَ٢٥[القلم: ۲۵]. «و بامدادن بدین قصد که می‌توانند (از ورود فقرا) جلوگیری کنند و (ایشان را) بازدارند (به‌سوی باغ) روان شدند».

﴿فَلَمَّا رَأَوۡهَا قَالُوٓاْ إِنَّا لَضَآلُّونَ٢٦[القلم: ۲۶]. « و هنگامی‌که باغ را دیدند، گفتند: ما راه را گم کرده‌ایم».

﴿بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ٢٧[القلم: ۲۷]. «بلکه ما محروم هستیم».

﴿قَالَ أَوۡسَطُهُمۡ أَلَمۡ أَقُل لَّکُمۡ لَوۡلَا تُسَبِّحُونَ٢٨[القلم: ۲۸]. «بهترین آنان گفت: آیا به شما نگفته بودیم که چرا خداوند را به پاکی یاد نمی‌کنید».

﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ٢٩[القلم: ۲۹]. «گفتند: پروردگارمان پاک و منزّه است، ما ستمکار بوده‌ایم».

﴿فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَلَٰوَمُونَ٣٠[القلم: ۳۰]. «پس سرزنش‌کنان روی به یکدیگر آوردند».

﴿قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَآ إِنَّا کُنَّا طَٰغِینَ٣١[القلم: ۳۱]. «گفتند: وای بر ما به‌راستی که ما طغیانگر بوده‌ایم».

﴿عَسَىٰ رَبُّنَآ أَن یُبۡدِلَنَا خَیۡرٗا مِّنۡهَآ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا رَٰغِبُونَ٣٢[القلم: ۳۲]. «امیدواریم پروردگارمان بهتر از آن‌را برای ما جایگزین کند، همانا ما رو به‌سوی پروردگارمان داریم».

﴿کَذَٰلِکَ ٱلۡعَذَابُۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ٣٣[القلم: ۳۳]. «عذاب این چنین است و عذاب آخرت بزرگتر می‌باشد اگر می‌دانستند».

خداوند متعال می‌فرماید: ما کسانی را که خیر را تکذیب کردند آزمودیم و مهلتشان دادیم و به آن‌ها مال و فرزند و طول عمر و آنچه خواستند دادیم و این بدان خاطر نیست که آن‌ها نزد ما گرامی و با ارزش هستند بلکه آن‌ها را از آنجا که نمی‌دانند دچار استدراج می‌کنیم. پس فریب خوردن آن‌ها به مال و دارایی مانند فریب خوردن صاحبان آن باغ است که در باغ شریک بودند و زمانی که میوه‌های باغ رسید و زمان چیدن میوه‌ها فرا سید یقین کردند که اینک میوه‌ها در دستشان است و مانعی نیست که آن‌ها را از برداشت میوه‌ها باز دارد.

بنابراین، انشاءالله نگفتند و سوگند خوردند که آن‌ها به هنگام صبح زود میوه‌های آن را خواهند چید و و ندانستند که خداوند در کمین آن‌هاست و عذاب به سراغشان خواهد آمد.

﴿فَطَافَ عَلَیۡهَا طَآئِفٞ مِّن رَّبِّکَ وَهُمۡ نَآئِمُونَ١٩شب هنگام که آن‌ها خوابیده بودند عذابی بر باغ فرود آمد و آن را نابود کرد. ﴿فَأَصۡبَحَتۡ کَٱلصَّرِیمِ٢٠و باغ مانند شب تاریک و سیاه گردید و درختان و میوه‌ها از بین رفت. این در حالی بود که آن‌ها این واقعیت دردناک را درک نمی‌کردند. بنابراین، وقتی از خواب بیدار شدند یکدیگر را صدا زدند و به یکدیگر گفتند: ﴿أَنِ ٱغۡدُواْ عَلَىٰ حَرۡثِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰرِمِینَ٢٢اگر می‌خواهید میوه‌های باغ خود را بچینید صبح زود حرکت کنید و خویشتن را به کشتزار خود برسانید. ﴿فَٱنطَلَقُواْ وَهُمۡ یَتَخَٰفَتُونَ٢٣سپس آن‌ها به‌سوی باغ به راه افتادند درحالیکه با همدیگر آهسته صحبت می‌کردند که حق خدا را بر این باغ ندهند و می‌گفتند: ﴿أَن لَّا یَدۡخُلَنَّهَا ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکُم مِّسۡکِینٞ٢٤نباید امروز بینوایی در باغ پیش شما بیاید. یعنی و صبح زود قبل از آن که مردم پخش شوند و حرکت کنند به راه افتادند و یکدیگر را توصیه کردند که بینوایان و مستمندان را به باغ راه ندهند و از بس که آزمند و بخیل بودند این سخن را آهسته با همدیگر می‌گفتند تا هیچ‌کس آن را نشنود و آن را به فقیران و بینوایان برساند.

﴿وَغَدَوۡاْو با این حالت زشت و سنگدلی و بی‌مهری، ﴿عَلَىٰ حَرۡدٖ قَٰدِرِینَو با این قصد که خواهند توانست حق خداوند را از رسیدن به مستحقان دریغ دارند و به قدرت و توانایی خود یقین داشتند، به‌سوی باغ حرکت کردند.

﴿فَلَمَّا رَأَوۡهَاوقتی باغ را نابود و همانند شب سیاه و تاریک دیدند، ﴿قَالُوٓاْاز حیرت و پریشانی گفتند: ﴿إِنَّا لَضَآلُّونَما راه را گم کرده‌ایم و شاید این باغ نباشد. وقتی دانستند که این باغ خودشان است و عقلشان سر جایش آمد و گفتند: ﴿بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ٢٧بلکه ما از باغ بی‌بهره هستیم. پس در این هنگام دانستند که این عقوبت و بلایی است.

﴿قَالَ أَوۡسَطُهُمۡنیک مردترین و بهترین آن‌ها گفت: ﴿أَلَمۡ أَقُل لَّکُمۡ لَوۡلَا تُسَبِّحُونَآیا به شما نگفته بودم که چرا خداوند را از آنچه شایسته او نیست منزه نمی‌دارید؟!.

و از جمله آنچه که شایسته خداوند نیست این است که شما گمان بردید قدرت و توانایی شما مستقل است. پس اگر شما «إن شاء الله» می‌گفتید و خواست خود را تابع خواست خداوند می‌دانستید چنین چیزی اتفاق نمی‌افتاد».

﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ٢٩سپس متوجه شدند، ولی بعد از آن که عذابی به سراغشان آمد که برطرف نمی‌شد. گفتند: «پاک است پروردگار ما، قطعا ما ستمکار بوده‌ایم» و آنان خدا را به پاکی یاد کردند و اعتراف نمودند که ستم کرده‌اند، شاید این امر گناه آن‌ها را سبک‌تر نماید و توبه‌ای باشد، بنابراین، آن‌ها به شدت پشیمان شدند.

﴿فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَلَٰوَمُونَ٣٠پس به خاطر کاری که کرده بودند رو به همدیگر نموده و یکدیگر را سرزنش کردند. ﴿قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَآ إِنَّا کُنَّا طَٰغِینَ٣١امیدواریم پروردگارمان بهتر از این باغ را به ما بدهد، همانا ما رو به‌سوی پروردگارمان کرده‌ایم. آن‌ها به خدا امیدوار شدند که بهتر از این باغ را به آنان بدهد و وعده کردند که رو به‌سوی خدا نهند. پس اگر آن‌طور باشند که گفتند ظاهر امر چنین است که خداوند در دنیا بهتر از آن باغ را به آن‌ها داده‌است چون هرکس صادقانه خدا را به فریاد بخواند و رو به‌سوی او کند و به او امید ببندد خداوند خواسته‌اش را به او می‌دهد.

خداوند متعال با بزرگ شمردن آنچه اتفاق افتاد فرمود: ﴿کَذَٰلِکَ ٱلۡعَذَابُعذاب دنیوی اینگونه است برای کسی که اسباب عذاب را فراهم نماید آنگاه خداوند چیزی را که سبب سرکشی و تجاوز او شده و باعث شده تا زندگانی دنیا را برآخرت ترجیح دهد از دست او می‌گیرد و آنچه را که بیش از همه بدان نیاز دارد از دست او خارج می‌سازد.

﴿وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَو عذاب آخرت از عذاب دنیا بزرگتر است اگر می‌دانستند. دانستن این حقیقت باعث می‌شود تا آدمی از هر سببی که باعث نزول عذاب می‌شود و انسان را از پاداش محروم می‌کند دوری گزیند.

آیه‌ی ۴۱-۳۴:

﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ٣٤[القلم: ۳۴]. «همانا پرهیزگارشان نزد پروردگارشان باغ‌های پر ناز و نعمت دارند».

﴿أَفَنَجۡعَلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ کَٱلۡمُجۡرِمِینَ٣٥[القلم: ۳۵]. «آیا فرمانبرداران را همچون گناهکاران یکسان قرار می‌دهیم»؟!.

﴿مَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ٣٦[القلم: ۳۶]. «شما را چه شده است! چگونه حکم می‌کنید»؟.

﴿أَمۡ لَکُمۡ کِتَٰبٞ فِیهِ تَدۡرُسُونَ٣٧[القلم: ۳۷]. «آیا شما کتابی دارید که در آن می‌خوانید».

﴿إِنَّ لَکُمۡ فِیهِ لَمَا تَخَیَّرُونَ٣٨[القلم: ۳۸]. «و شما آنچه را که برمی‌گزینید در آن است»؟.

﴿أَمۡ لَکُمۡ أَیۡمَٰنٌ عَلَیۡنَا بَٰلِغَةٌ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّ لَکُمۡ لَمَا تَحۡکُمُونَ٣٩[القلم: ۳۹]. «آیا شما بر (عهدۀ) ما تا به قیامت عهدهایی استوار دارید؟ که هرچه حکم کنید خواهید داشت»؟.

﴿سَلۡهُمۡ أَیُّهُم بِذَٰلِکَ زَعِیمٌ٤٠[القلم: ۴۰]. «از آن بپرس کدام یک از ایشان ضامن چنین پیمان‌هایی است»؟!.

﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَکَآءُ فَلۡیَأۡتُواْ بِشُرَکَآئِهِمۡ إِن کَانُواْ صَٰدِقِینَ٤١[القلم: ۴۱]. «یا اینکه شریک‌هائی دارند، اگر راست می‌گویند شریکان خود را بیاورند».

خداوند متعال از آنچه که برای پرهیزگاران و دوری کنندگان از کفر و گناهان آماده کرده است خبر می‌دهد، و آن انواع نعمت‌ها و زندگی سالم در کنار خداوند بزرگوار می‌باشد. پرهیزگارانی که فرمانبردار پروردگارشان بوده و از دستورات او اطاعت کرده و به دنبال خشنودی او بوده‌اند.

پروردگار متعال می‌فرماید: «حکمت من اقتضا نمی‌کند که چنین کسانی را مانند مجرمانی قرار دهم که مرتکب گناه و نافرمانی و کفر ورزیدن به آیات خدا و مخالفت با پیامبران و جنگ با دوستانش شده‌اند».

و هرکس گمان برد که خداوند در امان پاداش، مجرمان را با پرهیزگاران برابر قرار می‌دهد به راستی که بد حکم و قضاوتی کرده است و حکم او باطل و نظرش فاسد است. مجرمان که چنین ادعایی می‌کنند هیچ مستند و دلیلی ندارند، کتابی ندارند که در آن بخوانند که آن‌ها اهل بهشت هستند و هرچه بخواهند و برگزینند به آنان خواهد رسید.

آیا آن‌ها عهد و سوگندی تا روز قیامت بر ما دارند که هرچه حکم کنند مال آنان باشند؟! خیر، آنان شریکان و یاورانی ندارند که آنها را برای دریافت آنچه خواسته‌اند یاری کنند و اگر شریکان و یاورانی دارند آن‌ها را بیاورند اگر راست می‌گویند. و مشخص است که همه‌ی این‌ها منتفی است. پس آن‌ها نیز نه کتابی دارند و نه با خدا پیمانی بسته‌اند که آن‌ها را نجات دهد، و نه شریکانی دارند که آن‌ها را یاری نمایند. پس معلوم شد که ادعای آن‌ها و باطل و فاسد است. ﴿سَلۡهُمۡ أَیُّهُم بِذَٰلِکَ زَعِیمٌ٤٠از آنان بپرس که کدام یک از آن‌ها ضامن این ادعا است که باطل بودن آن مشخص گردید؟! هیچ‌کس نمی‌تواند این کار را بکند و ضامن و کفیل این کار باشد.

آیه‌ی ۴۳-۴۲:

﴿یَوۡمَ یُکۡشَفُ عَن سَاقٖ وَیُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلسُّجُودِ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ٤٢[القلم: ۴۲]. «روزی که ساق آشکار می‌شود و به سجده فراخوانده می‌شوند ولی نمی‌توانند».

﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۖ وَقَدۡ کَانُواْ یُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلسُّجُودِ وَهُمۡ سَٰلِمُونَ٤٣[القلم: ۴۳]. «این در حالی است که چشمانشان به‌زیر افتاده و خواری و پستی وجودشان را فرا گرفته است، این در حالی است هنگامی‌که سالم و تندرست بودند به‌ سجده فراخوانده شدند».

وقتی روز قیامت فرا می‌رسد و زلزله‌ها و هول‌ها و آشفتگی‌های که در تصور نمی‌گنجد آشکار می‌گردد و خداوند برای قضاوت میان بندگانش و برای مجازات آن‌ها می‌آید و سیاق خود را که هیچ چیزی مانند آن نیست آشکار می‌نماید و مردم چیزهایی از عظمت و شکوه خداوند مشاهده می‌کنند که نمی‌توان آن را بر زبان آورد، در این هنگام مردم به سجده فراخوانده می‌شوند.

سپس مؤمنانی که با اختیار خود در دنیا برای خدا سجده کرده‌اند به سجده می‌روند و فاسقانِ منافق نیز درصدد برخواهند آمد تا سجده نمایند اما نمی‌توانند سجده کنند و پشت‌هایشان چون پشت و کمر گاو می‌گردد و نمی‌توانند خم شوند.

این جزا از نوع عملشان است، آن‌ها در دنیا به سجده کردن برای خدا و به یگانه دانستن خدا و به عبادت او فراخوانده می‌شدند در حالی که سالم و تندرست بودند و هیچ اشکالی در وجود و سلامتی آن‌ها نبود اما از سجده کردن ابا می‌ورزیدند و خود را برتر می‌دانستند. پس امروز از حالت و سرانجام بد آن‌ها مپرس چون خداوند بر آن‌ها خشم گرفته و فرمان عذاب بر آن‌ها قطعی شده است و هیچ راه چاره‌ای ندارند و پشیمانی و عذرخواستن در روز قیامت برای آن‌ها سودی ندارد. بیان این مطلب دل‌ها را از این که آدمی بر گناهان باقی بماند برحذر می‌دارد و باعث می‌شود تا هرچه زودتر گذشته را جبران نماید. بنابراین فرمود:

آیه‌ی ۵۲-۴۴:

﴿فَذَرۡنِی وَمَن یُکَذِّبُ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِیثِۖ سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ٤٤[القلم: ۴۴]. «پس مرا با کسی‌که این سخن را دروغ می‌انگارد رها کن، به تدریج آنان‌را از جایی که نمی‌دانند خواهیم گرفت».

﴿وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ٤٥[القلم: ۴۵]. «و به آنان مهلت می‌دهم بی‌گمان چاره‌جوئی من استوار است».

﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ٤٦[القلم: ۴۶]. «آیا از آنان مزدی درخواست می‌کنی و آنان زیر بار تاوان گرانبارند»؟.

﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ٤٧[القلم: ۴۷]. «یا اینکه نزدشان علم غیب وجود دارد و آنان (از روی آن) می‌نویسند».

﴿فَٱصۡبِرۡ لِحُکۡمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ ٱلۡحُوتِ إِذۡ نَادَىٰ وَهُوَ مَکۡظُومٞ٤٨[القلم: ۴۸]. «پس در راستای فرا رسیدن حکم پروردگارت شکیبایی ورز و مانند قرین ماهی مباش که با دلی سرشار از غم دعا کرد».

﴿لَّوۡلَآ أَن تَدَٰرَکَهُۥ نِعۡمَةٞ مِّن رَّبِّهِۦ لَنُبِذَ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ مَذۡمُومٞ٤٩[القلم: ۴۹]. «اگر نعمت و رحمتی از سوی پروردگارش او را درنمی‌یافت به یقین نکوهش شده در زمین بی‌آب و علف افکنده می‌شد».

﴿فَٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَجَعَلَهُۥ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ٥٠[القلم: ۵۰]. «آن‌گاه پروردگارش او را برگزید و او را از درستکاران قرار داد».

﴿وَإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّکۡرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ٥١[القلم: ۵۱]. «و به یقین نزدیک بود کافران چون قرآن را شنیدند تو را با چشم‌های خود بلغزانند و می‌گویند: او دیوانه است».

﴿وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ٥٢[القلم: ۵۲]. «حال آنکه آن (قرآن) جز پندی برای جهانیان است».

﴿فَذَرۡنِی وَمَن یُکَذِّبُ بِهَٰذَا ٱلۡحَدِیثِمرا با کسانی‌که قرآن بزرگ را تکذیب می‌کنند رها کن، به راستی که سزای آن‌ها بر عهده من است، و برای عذاب دادنِ آنان شتاب مکن.

﴿سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَما آنان‌را اندک اندک و به گونه‌ای که در نیابند به‌سوی عذاب خواهیم کشاند. پس به آنان اموال و فرزندان می‌دهیم و روزی‌های فراوان می‌بخشیم تا فریب بخورند و مغرور شوند و به آنچه که به زیانشان است ادامه دهند. این است چاره‌جویی و نقشه کشی خدا برای آن‌ها، و نقشه کشی و تدبیر الهی برای دشمانش قوی و محکم است و به آنان سزا و کیفری کامل خواهد داد.

﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ٤٦یعنی سببی برای گریزان بودنشان از تو و تصدیق نکردن آنچه که آورده‌ای وجود ندارد، چرا که آن‌ها را فقط در راستای منفعت خودشان تعلیم می‌دهی و به‌سوی خدا فرا می‌خوانی بدون این که از اموالشان چیزی را به عنوان پاداش بخواهی که آنان از تحمل چنین تاوانی گرانبار باشند.

﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ٤٧یا این که اسرار غیب پیش از ایشان است و آنچه می‌گویند از روی آن می‌نویسند؟ و از روی اسرار غیب دریافته‌اند که آن‌ها بر حق نیستند و نزد خدا پاداش دارند؟ نه چنین نیست، بلکه آن‌ها ستمگر و لجوج هستند. پس باید در برابر آزار و اذیت آن‌ها شکیبایی بورزی و آنچه را که از آن‌ها سر می‌زند تحمل نمایی و به دعوتشان ادامه دهی. بنابراین فرمود:

﴿فَٱصۡبِرۡ لِحُکۡمِ رَبِّکَدر برابر آنچه که پروردگارت به صورت شعری یا تقدیری بدان حکم می‌نماید شکیبایی کن، و در برابر فرمانی که مقدر شده و با آن مورد آزار قرار می‌گیری شکیبا باش و با ناخشنودی و داد و فریاد با آن حکم تقدیری برخورد نکن. نیز باید با پذیرفتن و تسلیم و اطاعت، با حکم شرعی خدا روبرو شوی.

﴿وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ ٱلۡحُوتِو مانند صاحب ماهی مباش. منظور از صاحب ماهی یونس بن متی÷است. یعنی حالتی چون حالت او اختیار نکن که باعث شد تا در شکم ماهی زندانی شود. و آن حالت این بود که در برابر قومش شکیبایی نورزید و و آن شکیبایی را که از او انتظار می‌رفت به اتمام نرساند و در حالی بیرون رفت که پروردگارش را خشمگین کرده بود، تا اینکه سوار کشتی شد. پس هنگامی‌که کشتی به دلیل وجود مسافران زیاد، سنگین شد، اهل کشتی قرعه کشی کردند و قرعه به نام یونس درآمد و او را در دریا انداختند و آنگاه ماهی او را فرو بلعید درحالیکه سزاوار نکوهش بود.

﴿إِذۡ نَادَىٰ وَهُوَ مَکۡظُومٞیعنی یونس در شکم ماهی با دلی سرشار از غم و اندوه فریاد زد یا به این معنی است در حالی که ماهی او را فرو بلعیده بود فریاد زد. ﴿لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ[الأنبیاء: ۸۷]. «هیچ معبود به حقی جز تو نیست بی‌گمان تو از ستمگران بوده‌ام». پس خداوند دعای او را پذیرفت و ماهی او را از شکم خود به بیرون از دریا انداخت در حالی که او مریض بود و خداوند درختی از کدو رویاند تا در سایه آن بیارامد. بنابراین فرمود:

﴿لَّوۡلَآ أَن تَدَٰرَکَهُۥ نِعۡمَةٞ مِّن رَّبِّهِۦ لَنُبِذَ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ مَذۡمُومٞ٤٩اگر نعمت و رحمتی از سوی پروردگارش او را در نمی‌یافت در سرزمینی بی‌آب و علف، و نکوهش شده بیرون افکنده می‌شد ولی خداوند او را با رحمت خویش فروپوشاند و او به بیرون افکنده شد در حالی که حالت او بهتر بود و مورد ستایش قرار گرفت.

﴿فَٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُو پروردگارش او را برگزید و وی را از هر آلودگی پاک کرد. ﴿فَجَعَلَهُۥ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَواو را از کسانی قرار داد که گفته و کارها و نیت‌ها و حالاتشان شایسته و درست است. و پیامبر ما محمدصاز فرمان خداوند اطاعت نمود و در برابر حکم پروردگارش چنان صبر و شکیبایی از خود نشان داد که هیچ‌یک از جهانیان نمی‌تواند چنان صبر و شکیبایی بورزد. و خداوند سرانجام کار را برای او رقم زد. ﴿وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ[القصص: ۸۳]. و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است و دشمنان پیامبر نتوانستند به او گزندی برسانند و هرچه کردند به زیان خودشان تمام شد.

حتی کافران کوشیدند با چشم‌های خود به او بلایی برسانند، زیرا نسبت به او کینه و دشمنی داشتند. این نهایت آزار عملی بود که می‌توانستند به او برسانند، حال آنکه خداوند نگهبان و یاور پیامبر بود. و با سخنان و حرف‌های خود نیز به او آزار می‌رساندند و در مورد او سخنانی برحسب آنچه دردل‌هایشان بود می‌گفتند. پس گاهی می‌گفتند: «دیوانه» است و گاهی می‌گفتند: «شاعر» است و گاهی او را «جادوگر» می‌گفتند.

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ٥٢این قرآن بزرگ و با حکمت جز اندرز و پندی برای جهانیان نیست که به وسیله آن منافع دنیوی و منافع دینشان را به یاد می‌آورند. و ستایش از آن خداست.

پایان تفسیر سوره‌ی قلم

تفسیر سوره‌ی ملک


مکی و ۳۰ آیه است.

آیه‌ی ۴-۱:

﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ١[الملک: ۱]. «خجسته است خدایی که فرمانروایی به دست اوست و او بر هر کاری تواناست».

﴿ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَیَوٰةَ لِیَبۡلُوَکُمۡ أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفُورُ٢[الملک: ۲]. «خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارتر است و او توانمند آمرزگار است».

﴿ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗاۖ مَّا تَرَىٰ فِی خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖۖ فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖ٣[الملک: ۳]. «آن (خداوندی) که هفت آسمان را بالای یک‌دیگر و هماهنگ آفریده است در آفرینش خداوند مهربان هیچ نابسامانی نمی‌بینی باز چشم بگردان آیا هیچ خللی می‌بینی»؟.

﴿ثُمَّ ٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ کَرَّتَیۡنِ یَنقَلِبۡ إِلَیۡکَ ٱلۡبَصَرُ خَاسِئٗا وَهُوَ حَسِیرٞ٤[الملک: ۴]. «باز هم بارها و بارها بنگر (تا) چشم تو خسته و درمانده به‌سویت باز می‌گردد».

﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُبزرگوار و والا است و خدا دارای برکات و خیر بسیار و احسان فراگیر است. و از عظمت و شکوهمندی‌اش این است که فرمانروایی جهان بالا و پائین به دست اوست و آفریننده آسمانها و زمین است و با فرامین تقدیری و دینی که تابع حکمت اوست آنگونه بخواهد در آن‌ها تدبیر و تصرف می‌کند.

﴿وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌو خداوند دارای کمال قدرت و توانمندی است و بر هر کاری تواناست و مخلوق ات بزرگی چون آسمانها و زمین را با این قدرت خویش ایجاد کرده است. ﴿ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَیَوٰةَکسی‌که برای بندگانش چنان مقدّر نمود که آن‌ها را زنده نماید و بمیراند. ﴿لِیَبۡلُوَکُمۡ أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاتا شما را بیازماید که عمل کدام یک از شما خالص‌تر و درست‌تر است.

خداوند بندگانش را آفریده و به این جهان آورده و به آنها خبر داده‌است که به زودی از این جهان خواهند رفت و آن‌ها را امر و نهی نموده و با شهوت‌هایی که با امر الهی متضاد هستند آن‌ها را آزموده است. پس هرکس تسلیم فرمان خدا گردد و کار نیک انجام دهد خداوند در هردو جهان به او پاداش نیک می‌دهد و هرکس به‌سوی شهوت‌ها و امیال نفس گرایش یابد و فرمان لهی را پشت سر اندازد او بدترین سزا را خواهد داشت.

﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفُورُو خداوند توانمند است و بر همه چیز چیره می‌باشد و آفریده‌ها منقاد اویند.

و آمرزگار است و بدکارانی که کوتاهی کرده‌اند و گناهکاران را می‌آمرزد به خصوص وقتی که توبه کنند و برگردند. او گناهانشان را می‌آمرزد گرچه پُرِ زمین و آسمان باشد و عیب‌هایشان را می‌پوشاند گرچه به اندازه‌ای تمام دنیا باشد.

﴿ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗاخداوندی که هفت آسمان را بر بالای یکدیگر و در نهایت زیبایی و استحکام آفریده است. ﴿مَّا تَرَىٰ فِی خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖدر آفرینش خداوند مهربان هیچ خلل و نقصی نمی‌بینی.

و چنانچه از هر حیثی نقص منتفی می‌گردد، به طور کامل از حیث رنگ و هیأت و ارتفاعش نیکو و متناسب می‌گردد. و همچنین خورشید و ماه و ستارگان روشنی که برخی ثابت و برخی سیارند هیچ خلل و نقصی در آنها نیست. و از آنجا که کمال آنها مشخّص است خداوند دستور داد تا چند بار به آن نگاه کرده شود و در کرانه‌های آن تامل شود. پس فرمود: ﴿فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَبار دیگر به آن بنگر و عبرت بگیر، ﴿هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖآیا در آن عیب و خللی می‌بینی؟

﴿ثُمَّ ٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ کَرَّتَیۡنِمنظور این است که چندین بار بنگر. ﴿یَنقَلِبۡ إِلَیۡکَ ٱلۡبَصَرُ خَاسِئٗا وَهُوَ حَسِیرٞچرا که چشم تو از این عاجز و ناتوان است که عیب و خللی را در آن مشاهده کند، هرچند که بکوشی و دریغ نورزی.

آیه‌ی ۱۰-۵:

﴿وَلَقَدۡ زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَٰبِیحَ وَجَعَلۡنَٰهَا رُجُومٗا لِّلشَّیَٰطِینِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِیرِ٥[الملک: ۵]. «و به‌راستی که آسمان دنیا را با چراغ‌ها آراسته‌ایم و آن‌ها را (ابراز) سنگ‌سار کردن شیطان‌ها قرار داده‌ایم و عذاب دوزخ را برای آن‌ها آماده کرده‌ایم».

﴿وَلِلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ٦[الملک: ۶]. «و (نیز) برای کسانی‌که به پروردگارشان کفر ورزیدند عذاب دوزخ (مهیّا است) و بد جایگاهی است».

﴿إِذَآ أُلۡقُواْ فِیهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِیقٗا وَهِیَ تَفُورُ٧[الملک: ۷]. «چون در آنجا افکنده شوند از آن نعره‌ای می‌شنوند درحالیکه می‌جوشد».

﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۖ کُلَّمَآ أُلۡقِیَ فِیهَا فَوۡجٞ سَأَلَهُمۡ خَزَنَتُهَآ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَذِیرٞ٨[الملک: ۸]. «نزدیک است که از خشم پاره پاره شود، هر زمان که گروهی به آن انداخته می‌شوند نگهبانهایش از آنان می‌پرسند: آیا هشدار دهنده‌ای به‌سوی شما نیامد»؟.

﴿قَالُواْ بَلَىٰ قَدۡ جَآءَنَا نَذِیرٞ فَکَذَّبۡنَا وَقُلۡنَا مَا نَزَّلَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ کَبِیرٖ٩[الملک: ۹]. «می‌گویند: آری! هشداردهنده‌ای به نزد ما آمد پس ما دعوت او را دروغ انگاشتیم و گفتیم: خداوند چیزی را نازل نکرده است. جز این نیست که شما در گمراهی بزرگ هستید».

﴿وَقَالُواْ لَوۡ کُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا کُنَّا فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ١٠[الملک: ۱۰]. «و می‌گویند: اگر می‌شنیدیم و یا خرد می‌ورزیدیم در (زمرۀ) دوزخیان قرار نمی‌گرفتیم».

﴿وَلَقَدۡ زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَاو آسمان دنیا را می‌بینی و مشاهده می‌کنی که آن‌را آراسته‌ایم، ﴿بِمَصَٰبِیحَبا ستارگان که هریک نور متفاوتی دارد. و اگر ستارگان در آسمان نبودند آسمان سقفی تاریک بود و زیبایی نداشت ولی خداوند این ستارگان را زینت بخش آسمان و روشنایی آن قرار داده است. و ابزارهای راهنمایی هستند که در تاریکی‌های دریا و خشکی مردم به وسیله آنها راهیاب می‌شوند. و این که خداوند می‌فرماید آسمان دنیا را با چراغ‌هایی آراسته منافاتی با این ندارد که بسیاری از ستارگان بالای آسمان‌های هفت‌گانه باشند، چون آسمان‌ها شفاف هستند و اینگونه آسمان دنیا آراسته می‌گردد، گرچه ستارگان در آن نباشند.

﴿وَجَعَلۡنَٰهَا رُجُومٗا لِّلشَّیَٰطِینِو این چراغ‌ها را ابزار سنگ سار کردن شیطان‌هایی قرار داده‌ایم که می‌خواهند دزدکی به اخبار آسمان گوش دهند و استراق سمع نمایند. پس خداوند این ستارگان را پاسداران آسمان قرار داده است و نمی‌گذارند شیطان‌ها اخبار آسمان‌ها را به زمین بیاورند، شهاب‌هایی که از ستارگان پرتاب می‌شوند و خداوند آن را برای راندن شیطان‌ها آماده کرده است.

﴿وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِیرِو در آخرت برای آنان عذاب سوزان دوزخ آماده کرده‌ایم چون آن‌ها سرکشی کرده و بندگان خدا را گمراه نموده‌اند. بنابراین، پیروان کافرشان همانند آن‌ها می‌باشند و خداوند برای آنان عذاب سوزان دوزخ را آماده کرده است. بنابراین فرمود: ﴿وَلِلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُو (نیز) برای کسانی‌که به پروردگارشان کفر ورزیدند عذاب دوزخ مهیا است و بدجایگاهی است که دوزخیان در نهایت خواری و ذلّت در آن قرار می‌گیرند.

﴿إِذَآ أُلۡقُواْ فِیهَاوقتی با اهانت و خواری به دوزخ افکنده می‌شوند، ﴿سَمِعُواْ لَهَا شَهِیقٗاصدای بلند و خشن از آن می‌شنوند. ﴿وَهِیَ تَفُورُدرحالیکه دوزخ می‌جوشد.

﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ ٱلۡغَیۡظِنزدیک است که دوزخ از خشم پاره پاره شود و از بس که بر کافران خشمگین است از هم بپاشد. پس وقتی که وارد آن شوند گمان می‌بری با آنها چه کار خواهد کرد؟!.

سپس سرزنش نگهبانان دوزخ را که کافران را مورد سرزنش قرار می‌دهند بیان کرد و فرمود: ﴿کُلَّمَآ أُلۡقِیَ فِیهَا فَوۡجٞ سَأَلَهُمۡ خَزَنَتُهَآ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَذِیرٞهرگاه گروهی در دوزخ افکنده شوند نگهبانان دوزخ از آن‌ها می‌پرسند: «آیا هشداردهنده‌ای به‌سوی شما نیامد؟» یعنی حالت شما و دوزخی بودنتان چنان است که گویا از این دوزخ خبر داده نشده‌اید و بیم دهندگان شما را از آن برحذر داشته‌اند.

﴿قَالُواْ بَلَىٰ قَدۡ جَآءَنَا نَذِیرٞ فَکَذَّبۡنَا وَقُلۡنَا مَا نَزَّلَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ کَبِیرٖ٩می‌گویند: آری! هشداردهنده‌ای نزد ما آمد امّا او را تکذیب کردیم و گفتیم خداوند هیچ چیزی را نازل نکرده است و شما در گمراهی بزرگ هستید. پس آن‌ها پیامبر خود را تکذیب کردند و به طور کلّی همه آنچه را که خداوند نازل کرده است دروغ انگاشتند.

و به این بسنده نکردند و همه پیامبران هشداردهنده را گمراه خواندند درحالیکه آن‌ها راهیافتگان هدایت کننده بودند. و فقط به گمراه قرار دادن آن‌ها اکتفا نکردند بلکه گمراهی آن‌ها را گمراهی بزرگ قرار دادند. پس کدام عناد و تکبر و ستم شبیه چنین عناد و تکبری است؟

﴿وَقَالُواْ لَوۡ کُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا کُنَّا فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ١٠آنها با اعتراف به اینکه شایسته هدایت نبودند می‌گویند: اگر می‌شنیدیم یا خرد می‌ورزیدیم در زمره دوزخیان نمی‌بودیم. پس آن‌ها همه راه‌های هدایت را از خود نفی می‌کنند که عبارتند از: شنیدن چیزهایی که خداوند نازل کرده است و یا پیامبران آورده‌اند، عقلی که به صاحب خود فایده می‌رساند و او را به حقایق اشیا آگاه می‌کند و به ترجیح خیر وامی دارد و از هر آنچه که سرانجام زشتی دارد برحذر می‌دارد.

پس آنان نه عقل دارند و نه نیروی شنوایی. و این به خلاف عقل و ایمان ارباب صدق و یقین است که آن‌ها ایمان خود را با دلایل سمعی تأیید نموده‌اند. پس آنچه را که از سوی خدا و پیامبر آمده است شنیده‌اند و به آن عمل کرده‌اند. نیز با دلایل عقلی ایمان خود را تقویت کرده‌اند و گمراهی را از هدایت و خیر را از شر تشخیص داده‌اند. پس ایمان آنها براساس دلایل عقلی و نقلی استوار است کسی که لطف خویش را به هرکس که بخواهد اختصاص می‌دهد. و بر هرکس از بندگانش که بخواهد منّت می‌نهد و او را به درجاتی رفیع می‌رساند و کسانی را که شایسته خوبی نیستند خوار می‌گرداند.

خداوند متعال درباره کسانی‌که وارد دوزخ می‌شوند و به ستمگری و عناد خود اعتراف می‌کنند و می‌فرماید:

آیه‌ی ۱۱:

﴿فَٱعۡتَرَفُواْ بِذَنۢبِهِمۡ فَسُحۡقٗا لِّأَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ١١[الملک: ۱۱]. «پس به گناهان خود اعتراف می‌کنند. نفرین بر دوزخیان باد»!.

﴿﴿فَٱعۡتَرَفُواْ بِذَنۢبِهِمۡ فَسُحۡقٗا لِّأَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ١١به گناهان خود اعتراف می‌کنند، پس دوری از رحمت خدا و زیانمندی و شقاوت بهره دوزخیان باد. چقدر بدبخت و خوار هستند وقتی که پاداش الهی را از دست داده‌اند و در دوزخ قرار گرفته‌اند، دوزخی که آتش سوزان آن جسم‌ها و دل‌هایشان را می‌سوزاند.

آیه‌ی ۱۲:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَیۡبِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٞ١٢[الملک: ۱۲]. «بی‌گمان کسانی‌که در نهان از پروردگار خود می‌ترسد آمرزش و پاداش بزرگ و فراوانی دارند».

وقتی حالت بدکافران فاسق را بیان کرد توصیف نیکوکاران خوشبخت را نیز ذکر نمود و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَیۡبِکسانی‌که در نهان از پروردگارشان می‌ترسند و در همه حالات خود از خداوند می‌ترسند حتی در حالت و وضعیتی که جز از خدا کسی از آن‌ها اطلاع ندارد پس آنان اقدام به ارتکاب گناه نمی‌کنند ودر انجام آنچه خداوند آنان را بدان امر نموده است کوتاهی می‌ورزند.

﴿لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٞآنان آمرزش و پاداش بزرگ و فراوانی دارند. یعنی گناهانشان بخشیده می‌شود، و وقتی که خداوند گناهانشان را بیامرزد آنان را از شر گناهان محفوظ می‌دارد و از عذاب دوزخ نجات می‌دهد. و پاداش بزرگی دارند و آن نعمت‌های پایدار پادشاه بزرگ و لذّت‌های پیوسته و منازل عالی و حورهای خوب و خدمت گزارانی است که خداوند در بهشت برای آنان آماده کرده است و بزرگ‌تر از این رضایت خداوند مهربان است که بر ساکنان بهشت فرود می‌آورد.

آیه‌ی ۱۴-۱۳:

﴿وَأَسِرُّواْ قَوۡلَکُمۡ أَوِ ٱجۡهَرُواْ بِهِۦٓۖ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١٣[الملک: ۱۳]. «و سخنان را نهان دارید یا آن‌را آشکار سازید. (در هر صورت) او به راز دل‌ها آگاه است»؟!.

﴿أَلَا یَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُ١٤[الملک: ۱۴]. «آیا کسی‌که (همه چیز را) آفریده است نمی‌داند؟ درحالیکه او باریک‌بین آگاه است».

خداوند در اینجا از گستردگی آگاهی و دانش و فراگیر بودن لطف خویش خبر می‌دهد و می‌فرماید: ﴿وَأَسِرُّواْ قَوۡلَکُمۡ أَوِ ٱجۡهَرُواْ بِهِو سخنتان را نهان دارید یا آن‌را آشکار سازید در هر دو صورت نزد او برابر است و هیچ چیز پنهان و پوشیده‌ای بر او پنهان و پوشیده نمی‌ماند.

﴿إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِبی‌گمان خداوند به نیت‌ها و اراده‌هایی که در دل‌هاست آگاه است، پس گفته‌ها و کارهایی که شنیده و دیده می‌شوند چگونه خواهد بود؟

سپس با استناد به یک دلیل عقلی بر آگاهی خداوند استدلال نمود و فرمود: ﴿أَلَا یَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَآیا کسی‌که آفریده است نمی‌داند؟ پس کسی که خلق را آفریده و خلقت آن‌را خوب و محکم کرده است چگونه آن‌را نمی‌داند؟! ﴿وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُو او باریک بین آگاه است.

دانش و آگاهی او دقیق است تا جایی که رازها و پنهانی‌ها را می‌داند، و او ﴿یَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ وَأَخۡفَى[طه: ۷]. «نهان و نهان‌تر را می‌داند».

از جمله معانی لطیف یکی این است که او نسبت به بنده و دوست خود لطف و مهربانی دارد و نیکی و احسان را از جایی به او می‌رساند که گمانش را نمی‌برد و او را از شر و بدی حفاظت می‌کند و به وسیله اسبابی که بنده فکرش را هم نمی‌کند او را به بالاترین مراتب و جایگاهها می‌رساند، حتی گاه ناخوش به بنده می‌چشاند تا به وسیله‌ی آن او را به امور دوست داشتنی بزرگ و خواسته‌های ارزشمند برساند.

آیه‌ی ۱۵:

﴿هُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَیۡهِ ٱلنُّشُورُ١٥[الملک: ۱۵]. «او خدایی است که زمین را برایتان رام گردانیده است پس در گوشه و کنار آن راه بروید و از روزی خداوند بخورید و زنده شدن دوباره در دست اوست».

خداوند است که زمین را برایتان رام گردانیده است تا بتوانید نیازهای خود را از قبیل کاشتن و ساختن و شخم زدن را از آن برآورده نمائید و در آن راههایی قرار داده که به وسیله آن‌ها به منطاق دوردست و شهرهای دور می‌رسید. ﴿فَٱمۡشُواْ فِی مَنَاکِبِهَاپس برای طلب روزی و کارهایتان در گوشه و کنار زمین حرکت کنید.

﴿وَکُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَیۡهِ ٱلنُّشُورُو از روزی خداوند بخورید. و زنده شدن پس از مرگ در دست اوست. یعنی بعد از آن که از این جهان رخت بربندید که خداوند آن‌را میدان آزمایش و پلی برای انتقال به آن دنیا قرار داده‌است دوباره زنده‌تان خواهد کرد و به‌سوی خدا حشر می‌شوید تا شما را طبق کارهای نیک و بدتان جزا و سزا بدهد.

آیه‌ی ۱۸-۱۶:

﴿ءَأَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ أَن یَخۡسِفَ بِکُمُ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ١٦[الملک: ۱۶]. «آیا از خدایی که در آسمان است خود را در امان می‌دانید که شما را در زمین فرو بَرَد درحالیکه آن می‌جنبد».

﴿أَمۡ أَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ أَن یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗاۖ فَسَتَعۡلَمُونَ کَیۡفَ نَذِیرِ١٧[الملک: ۱۷]. «آیا از خدایی که در آسمان است ایمن شده‌اید که طوفان شن بر شما بفرستد؟! پس خواهید دانست که هشدار من چگونه بوده است»!.

﴿وَلَقَدۡ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَکَیۡفَ کَانَ نَکِیرِ١٨[الملک: ۱۸]. «و به‌راستی کسانی‌که پیش از اینان بودند تکذیب کردند پس بنگر کیفر من چگونه بوده است»!.

این تهدید و وعیدی است برای کسی‌که به سرکشی و تعدی و گناه خود که موجب عذاب است ادامه دهد. پس فرمود: ﴿ءَأَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِآیا از کسی‌که در آسمان است ایمن شده‌اید که شما را در زمین فرو بَرَد و آن خداوند متعال است که بر بالای آفریده‌هایش قرار گرفته است؟! ﴿أَن یَخۡسِفَ بِکُمُ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُکه شما را در زمین فرو بَرَد در حالی که ناگهان زمین به حرکت و جنبش در آید تا این که هلاک و تلف شوید.

﴿أَمۡ أَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ أَن یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗاآیا از کسی‌که در آسمان است ایمن شده‌اید که طوفانی از شن بر شما بفرستد؟! یعنی عذابی از آسمان بر شما بفرستد که شما را سنگباران نماید و از شما انتقام بگیرد. ﴿فَسَتَعۡلَمُونَ کَیۡفَ نَذِیرِپس خواهید دانست که چگونه آنچه که کتاب‌ها و پیامبران شما را از آن بیم داده بودن به سراغتان می‌آید! پس گمان مبرید که چون شما از آمدن عذاب از آسمان و زمین ایمن هستید این برای شما فایده‌ای دارد. بنابراین، شما سرانجام کارتان را خواهید دانست، خواه مدتی طولانی بر شما بگذرد یا مدتی کوتاه بر شما سپری شود.

به راستی کسانی که پیش از شما بودند همانند شما تکذیب کردند آنگاه خداوند آن‌ها را هلاک و نابود ساخت. پس بنگرید که خشم و کیفر خدا نسبت به آن‌ها چگونه بوده است که آن‌ها را قبل از عذاب آخرت در دنیا عذاب داد. پس بترسید از این که گرفتار عذابی شوید که آنها بدان گرفتار شدند.

آیه‌ی ۱۹:

﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ إِلَى ٱلطَّیۡرِ فَوۡقَهُمۡ صَٰٓفَّٰتٖ وَیَقۡبِضۡنَۚ مَا یُمۡسِکُهُنَّ إِلَّا ٱلرَّحۡمَٰنُۚ إِنَّهُۥ بِکُلِّ شَیۡءِۢ بَصِیرٌ١٩[الملک: ۱۹]. «آیا پرندگانی را نگاه نکرده‌اند که گاهی بال‌های خود را گسترده و گاهی جمع می‌کنند؟! جز خداوند مهربان آن‌ها را نگاه نمی‌دارد، چرا که او هر چیزی را می‌بیند».

در اینجا آدمی ملامت و تشویق شده است که به پرنده‌ای بنگرد که خداوند آن‌را رام کرده و فضا و هوا را برای او مسّخر گردانیده است، پرنده‌ای که بال‌هایش را برای پرواز می‌گشاید و برای پائین آمدن می‌بندد و در فضا شنا می‌کند و هرجا که بخواهد و نیاز دارد می‌رود.

﴿مَا یُمۡسِکُهُنَّ إِلَّا ٱلرَّحۡمَٰنُجز خدای مهربان کسی آن‌ها را نگاه نمی‌دارد و اوست که فضا را برای آن‌ها رام گردانیده است و پرندگان را به گونه‌ای خلق کرده که برای پرواز آمادگی دارند. و هرکس به حالت پرنده بنگرد و در آن بیاندیشد، به قدرت و عنایت خداوندراهیاب می‌شود، و نشانگر این است که او یگانه و یکتاست و عبادت جز برای او شایسته‌ی کسی نیست. ﴿إِنَّهُۥ بِکُلِّ شَیۡءِۢ بَصِیرٌبی‌گمان او به هر چیزی بینا است. پس اوست که به گونه‌ای شایسته و طبق حکمت خود به تدبیر امور بندگان می‌پردازد.

آیه‌ی ۲۱-۲۰:

﴿أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ جُندٞ لَّکُمۡ یَنصُرُکُم مِّن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِۚ إِنِ ٱلۡکَٰفِرُونَ إِلَّا فِی غُرُورٍ٢٠[الملک: ۲۰]. «و چه کسی است آن که لشکر شماست و به جای خداوند مهربان به شما کمک می‌کند؟ کافران به جز در فریب و گمراهی به سر نمی‌برند».

﴿أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی یَرۡزُقُکُمۡ إِنۡ أَمۡسَکَ رِزۡقَهُۥۚ بَل لَّجُّواْ فِی عُتُوّٖ وَنُفُورٍ٢١[الملک: ۲۱]. «یا کیست کسی‌که اگر خداوند روزی خود را بازدارد به شما روزی می‌دهد؟ بلکه در سرکشی و گریز پافشاری می‌کنند».

خداوند به کافرانی که از فرمان او سرپیچی کرده و از حق روی برگردانیده‌اند می‌گوید: ﴿أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ جُندٞ لَّکُمۡ یَنصُرُکُم مِّن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِاگر خداوند قصد بدی به شما بک ند چه کسی می‌تواند عذاب او را از شما دور نماید؟

یعنی چه کسی به غیر از خداوند مهربان شما را بر دشمنان پیروز می‌کند؟ پس او تعالی تنها یاری کننده و عزت دهنده و خوار کننده است و اگر تمام مردم برای یاری کردن انسان گرد هم بیایند به اندازه ذره‌ای به او سودی نخواهند رساند. بنابراین ادامه دادن کافران به کفرشان بعد از آن که می‌دانند جز خداوند کسی آنان‌را یاری نمی‌کند غرور و بی‌خردی است.

﴿أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی یَرۡزُقُکُمۡ إِنۡ أَمۡسَکَ رِزۡقَهُیعنی روزی همه به دست خداوند است. پس اگر روزی را از شما دریغ دارد چه کسی برایتان می‌فرستد؟ مردم نمی‌توانند به خودشان روزی بدهند، پس دیگران را چگونه روزی خواهند داد؟ پس روزی دهنده و نعمت بخشنده‌ی همه‌ی نعمت‌ها خداست و شایسته است که به تنهایی پرستش شود، ولی کافران ﴿بَل لَّجُّواْ فِی عُتُوّٖ وَنُفُورٍبر سنگدلی و سرکشی و گریز از حق پافشاری می‌کنند.

آیه‌ی ۲۲:

﴿أَفَمَن یَمۡشِی مُکِبًّا عَلَىٰ وَجۡهِهِۦٓ أَهۡدَىٰٓ أَمَّن یَمۡشِی سَوِیًّا عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٢٢[الملک: ۲۲]. «آیا کسی‌که فرو رفته بر چهرۀ خویش راه می‌رود راه‌یاب‌تر است یا کسی‌که برپای ایستاده و در راه راست گام برمی‌دارد»؟!.

از این دو نفر کدام یک راه یاب‌تر است، کسی که در گمراهی و سرگردانی و کفر غرق است و قلبش واژگون گردیده پس حق نزد او باطل قرار گرفته و باطل را حق شمرده است، یا کسی که حق را می‌شناسد و آن را برگزیده و در کارها و گفته‌ها و همه حالت‌های خود بر راه راست و درست گام برمی دارد؟! پس با تأمّل در حالت این دو نفر فرق آن دو مشخص می‌شود که به وضوح خواهیم دانست کدام یک هدایت یافته و کدام یک گمراه است. و حالات انسان شاهد بزرگتری از گفته‌هایش می‌باشند!.

آیه‌ی ۲۶-۲۳:

﴿قُلۡ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَکُمۡ وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡ‍ِٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ٢٣[الملک: ۲۳]. «بگو: او خدایی است که شما را آفریده و برایتان گوش و چشم‌ها و دل‌ها قرار داده‌است. کمتر سپاسگزاری می‌کنید».

﴿قُلۡ هُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ٢٤[الملک: ۲۴]. «بگو: اوست که شما را در زمین پراکنده نموده است و به‌سوی او برانگیخته می‌شوید».

﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ٢٥[الملک: ۲۵]. «و می‌گویند: اگر راست می‌گویید این وعده‌ای که می‌دهید کی خواهید بود»؟.

﴿قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِ وَإِنَّمَآ أَنَا۠ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٢٦[الملک: ۲۶]. «بگو: علم (آن) تنها نزد خدا است و جز این نیست که من هشدار دهنده‌ای آشکار هستم».

خداوند متعال با بیان این که تنها او معبود به حق است و با فراخواندگان بندگانش به شکرگزاری او و یگانه پرستی می‌فرماید: ﴿قُلۡ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَکُمۡبگو: اوست که شما را از عدم پدید آورد بدون این که یاور و پشتیبانی داشته باشد. ﴿وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡ‍ِٔدَةَو بعد از آنکه شما را پدید آورد به وسیله‌ی گوش و چشم و دل، خلقت شما را کامل نمود.

این اعضای سه گانه بهترین اعضای بدن و کامل‌ترین نیروی بدنی می‌باشند. ﴿قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَولی با وجود این که به شما نعمت داده است کمتر سپاس خداوند را می‌گزارید، و شکرگزاری شما اندک است.

﴿قُلۡ هُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِبگو: اوست خدایی که شما را در زمین پش نموده و در گوشه و کنار آن جای داده، و به شما امر و نهی نموده و نعمت‌ها را به سویتان سرازیر کرده است که از آن استفاده می‌برید. سپس شما را در روز قیامت حشر می‌کند.

ولی مخالفان این وعده را تکذیب می‌کنند و می‌گویند: ﴿مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَاگر راست می‌گویید این وعده‌ای را که می‌دهید کی خواهد بود؟ آن‌ها نشانه‌ی صداقت پیامبران را این قرار دادند که وقت آمدن قیامت را به آنان خبر دهند و این کار آن‌ها ستمگری و عناد است.

﴿قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِبگو: علم آن تنها نزد خدا است، هیچ‌کس دیگری از فرا رسیدن قیامت آگاهی و علم ندارد و خبر دادن از این که قیامت خواهد آمد مشروط بر این نیست که زمان آن فاش شود، چون سخن راست با دلایل آن شناخته می‌شود و خداوند دلایل و حجّت‌هایی بر صحت و درستی آن اقامه کرده است، دلایلی که با وجود آن کوچک‌ترین شکّی در این که قیامت خواهد آمد باقی نمی‌ماند. امّا کسی درک می‌کند که با گوش و دل، گوش فرا دهد.

آیه‌ی ۳۰-۲۷:

﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ زُلۡفَةٗ سِیٓ‍َٔتۡ وُجُوهُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقِیلَ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَدَّعُونَ٢٧[الملک: ۲۷]. «پس چون آن‌را نزدیک ببینند چهره‌های کافران درهم و زشت می‌گردد و گفته می‌شود: این است آنچه که می‌طلبیدید».

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَهۡلَکَنِیَ ٱللَّهُ وَمَن مَّعِیَ أَوۡ رَحِمَنَا فَمَن یُجِیرُ ٱلۡکَٰفِرِینَ مِنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ٢٨[الملک: ۲۸]. «بگو: به من خبر دهید اگر خدا من و همراهانم را نابود کند و یا به ما رحم نماید آن‌گاه چه کسی کافران را از عذاب دردناک در پناه خود می‌دارد»؟.

﴿قُلۡ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ءَامَنَّا بِهِۦ وَعَلَیۡهِ تَوَکَّلۡنَاۖ فَسَتَعۡلَمُونَ مَنۡ هُوَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٢٩[الملک: ۲۹]. «بگو: او (خدای) رحمان است، به او ایمان آورده و بر او توکل کرده‌ایم، پس خواهید دانست که چه کسی در گمراهی و سرگشتگی آشکار است».

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُکُمۡ غَوۡرٗا فَمَن یَأۡتِیکُم بِمَآءٖ مَّعِینِۢ٣٠[الملک: ۳۰]. «بگو: به من خبر دهید اگر آبتان فرو بنشیند، چه کسی برایتان آبی روان می‌آورد».

کافران در دنیا فرا رسیدن قیامت را تکذیب می‌کنند اما در روز قیامت که عذاب را از نزدیک مشاهده می‌کنند، اندوهگین و پریشان خواهند شد. پس چهره‌هایشان تغییر می‌کند و به خاطر تکذیب و دروغ انگاشتنشان مورد سرزنش و توبیخ قرار می‌گیرند و گفته می‌شود: ﴿هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَدَّعُونَاین همان چیزی است که خود می‌خواستید.

پس امروز آن را به‌طور آشکار مشاهده می‌کنید و قضیه برایتان روشن گردیده و بی‌چاره گشته‌اید و چیزی جز گرفتار شدن به آن عذاب برایتان نیست. از آن جا که تکذیب کنندگان پیامبرصکه دعوت او را رد کردند منتظر نابود و هلاک شدن پیامبر بودند، خداوند به پیامبر فرمان داد تا به آن‌ها بگوید اگر شما به آرزوی خودتان برسید و خداوند من و همراهانم را هلاک سازد این به شما فایده‌ای نخواهد رساند چون شما به آیات خدا کفر ورزیده‌اید و سزاوار عذاب گشته‌اید.

پس چه کسی شما را از عذاب دردناکی که بر شما قطعی گردیده است نجات خواهد داد؟ بنابراین، آزمند بودن شما برای نابودی من فایده‌ای برایتان ندارد. و از جمله ادّعاهای کافران این بود که می‌گفتند آن‌ها بر هدایت هستند و پیامبر بر گمراهی می‌باشد. آن‌ها این سخن را تکرار می‌کردند و بر این امر مجادله می‌نمودند.

پس خداوند پیامبرش را دستور داد تا از حالت خود و حالت پیروانش خبر دهد تا برای هریک هدایت و پرهیزگاری‌اش روشن گردد و آن این است که بگویند: ﴿هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ءَامَنَّا بِهِۦ وَعَلَیۡهِ تَوَکَّلۡنَااو خداوند مهربان است، به او ایمان آورده‌ایم و بر او توکل کرده‌ایم. و ایمان شامل تصدیق باطن و اعمال باطنی و ظاهری می‌شود.

و از آن جا که وجود اعمال و کمال آن بستگی به توکل دارد خداوند از میان سایر اعمال توکل را به طور ویژه بیان کرد، وگرنه توکل در ایمان داخل است، و از جمله‌ی لوازم ایمان است. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ[المائدة: ۲۳]. «و بر خداوند توکل کنیداگر شما مومن هستید».

پس وقتی حالت پیامبر و پیروانش چنین است و این حالت راه رستگاری است و سعادت اخروی به آن بستگی دارد، حالت دشمنان پیامبر برخلاف این می‌باشد. آن‌ها ایمان و توکل ندارند و با این مشخص می‌شود که چه کسی بر هدایت است و چه کسی در گمراهی آشکاری به سر می‌برد. سپس خبر داد که نعمت‌ها را او به تنهایی داده است به خصوص آبی که خداوند هرچیز زنده‌ای را از آن آفریده است. پس فرمود:

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُکُمۡ غَوۡرٗابگو: به من خبر دهید اگر آبتان فرو بنشیند، ﴿فَمَن یَأۡتِیکُم بِمَآءٖ مَّعِینِۢچه کسی برایتان آبی روان می‌آورد که از آن بنوشید و چهارپایانتان و درختان و کشتزارهایتان را از آن آب بدهید؟ این استفهام به معنی نفی است. یعنی هیچ‌کس جز خداوند توانایی چنین کاری را ندارد.

پایان تفسیر سوره‌ی ملک

تفسیر سوره‌ی تحریم


مدنی و ۱۲ آیه است.

آیه‌ی ۵-۱:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَکَۖ تَبۡتَغِی مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِکَۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ١[التحریم: ۱]. «ای پیغمبر! چرا چیزی را که خداوند برایت حلال کرده است به خاطر به دست آوردن خشنودی همسرانت بر خود حرام می‌کنی؟ و خداوند آمرزگار مهربان است».

﴿قَدۡ فَرَضَ ٱللَّهُ لَکُمۡ تَحِلَّةَ أَیۡمَٰنِکُمۡۚ وَٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡحَکِیمُ٢[التحریم: ۲]. «به‌راستی خداوند گشودن سوگندهایتان را برای شما مشروع ساخته و خداوند کارساز شما است و اوست دانای فرزانه».

﴿وَإِذۡ أَسَرَّ ٱلنَّبِیُّ إِلَىٰ بَعۡضِ أَزۡوَٰجِهِۦ حَدِیثٗا فَلَمَّا نَبَّأَتۡ بِهِۦ وَأَظۡهَرَهُ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ عَرَّفَ بَعۡضَهُۥ وَأَعۡرَضَ عَنۢ بَعۡضٖۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِۦ قَالَتۡ مَنۡ أَنۢبَأَکَ هَٰذَاۖ قَالَ نَبَّأَنِیَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡخَبِیرُ٣[التحریم: ۳]. «و آن‌گاه که پیامبرصبا یکی از همسرانش سخنی نهانی گفت، و به محض این که وی آن (سخن) را برای (زن دیگر) بازگو کرد و خداوند (پیامبر) را بر آن مطلع گردانید (پیامبر) بخشی آز آن‌را اظهار کرد و از بخشی (دیگر) اعراض نمود. و چون (موضوع) را به آن (زن) خبر داد، وی گفت: چه کسی این را به تو خبر داده‌است؟، گفت: (خداوندِ) دانای آگاه مرا خبرم داده‌است».

﴿إِن تَتُوبَآ إِلَى ٱللَّهِ فَقَدۡ صَغَتۡ قُلُوبُکُمَاۖ وَإِن تَظَٰهَرَا عَلَیۡهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُ وَجِبۡرِیلُ وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ بَعۡدَ ذَٰلِکَ ظَهِیرٌ٤[التحریم: ۴]. «(شما ای دو همسر پیامبر) اگر به درگاه خداوند توبه کنید (برایتان بهتر است)، بی‌گمان دل‌هایتان منحرف گشته است و اگر بر ضد او همدست شوید (بدانید) که خداوند کارساز اوست و (نیز) جبرئیل و درستکاران مؤمن و فرشتگان پشتیبان او هستند».

﴿عَسَىٰ رَبُّهُۥٓ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبۡدِلَهُۥٓ أَزۡوَٰجًا خَیۡرٗا مِّنکُنَّ مُسۡلِمَٰتٖ مُّؤۡمِنَٰتٖ قَٰنِتَٰتٖ تَٰٓئِبَٰتٍ عَٰبِدَٰتٖ سَٰٓئِحَٰتٖ ثَیِّبَٰتٖ وَأَبۡکَارٗا٥[التحریم: ۵]. «اگر شما را طلاق دهد چه بسا پروردگارش همسرانی بهتر از شما برایش جایگزین کند، (زنانی که) مسلمان، مؤمن، فرمانبردار، توبه‌کار، پرستشگر (خداوند)، روزه‌دار، اعم از بیوه و دوشیزه».

در اینجا خداوند پیامبرش محمدصرا مورد سرزنش قرار می‌دهد که ازدواج با کنیزش «ماریه» و یا خوردن عسل را به خاطر به دست آوردن خشنودی برخی از همسرانش بر خود حرام کرد که داستان معروفی دارد. سپس خداوند این آیات را نازل فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّای کسی‌که خداوند با دادن نبوت و رسالت و وحی بر تو منت گذارده است! ﴿لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَکَچرا چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند به تو و امّت تو ارزانی نموده است بر خود حرام می‌داری.

﴿تَبۡتَغِی مَرۡضَاتَ أَزۡوَٰجِکَۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞتو با این حرام کردن می‌خواهی خشنودی همسرانت را به دست بیاوری، و خداوند آمرزگار مهربان است. در اینجا به صراحت بیان شده که خداوند پیامبرش را بخشیده و ملامت خود را از او رفع نموده و بر او رحم کرده است و تحریمی که او بر خود واداشت سببی برای مقرّر شدن حکمی کلی برای همه امّت گردید. پس خداوند متعال ـ در راستای اثبات این حکم ـ فرمود: ﴿قَدۡ فَرَضَ ٱللَّهُ لَکُمۡ تَحِلَّةَ أَیۡمَٰنِکُمۡخداوند راه گشودن سوگندهایتان را برای شما مقّرر می‌دارد، و این عام است و همه سوگندهای مؤمنان را شامل می‌شود.

یعنی آنچه را که به وسیله آن سوگندهایتان را باز کنید قبل از آنکه آن را بشکنید، و کفّاره‌ای که بعد از شکستن باید بدهید، برایتان مقرّر کرده است.

همان‌طور که می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَکُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ٨٧[المائدة: ۸۷]. تا این که می‌فرماید: ﴿فَکَفَّٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَةِ مَسَٰکِینَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِیکُمۡ أَوۡ کِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِیرُ رَقَبَةٖۖ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ ثَلَٰثَةِ أَیَّامٖۚ ذَٰلِکَ کَفَّٰرَةُ أَیۡمَٰنِکُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡ[المائدة: ۸۹]. «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! پاکیزه‌هایی را که خداوند برایتان حلال کرده است حرام نکنید و تجاوز ننمایید بی‌گمان خداوند متجاوزان را دوست نمی‌دارد...». پس کفّاره آن، خوراک دادن به ده مسکین است از غذاهای میانه‌ای که به خانواده‌هایتان می‌دهید و یا پوشانیدن آنان و یا آزاد کردن یک برده است. پس هرکس این چیزها را نیافت سه روز روزه بگیرد.این کفّاره سوگندهایتان است وقتی که سوگند خوردید.

پس هرکس چیزی را از قبیل غذا یا نوشیدنی یا کنیزی که برای او حلال است بر خود حرام کرد یا به خدا سوگند خورد که فلان کار را می‌کنم یا نمی‌کنم، سپس سوگند خود را شکست یا خواست آن را بشکند کفاره‌ی مذکور بر او لازم است و باید آن‌را ادا نماید. ﴿وَٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡو خداوند کارسازتان است و شما را به بهترین صورت در امر دین و دنیایتان و در آنچه که به وسیله آن شرّ از شما دور می‌گردد رهنمود می‌سازد.

بنابراین، خداوند گشودن سوگندهایتان را برای شما مقرّر داشته تا ذمه و عهده‌ی شما تبرئه گردد. ﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡحَکِیمُو خداوند دانای فرزانه است. و او کسی است که دانایی و آگاهی‌اش ظاهر و باطن شما را احاطه نموده و او در همه آنچه که آفریده و به آن حکم نموده با حکمت است. بنابراین برای شما احکامی را مقرّر نموده که می‌دانسته است به مصلحت شما و مناسب احوال و اوضاع شماست.

﴿وَإِذۡ أَسَرَّ ٱلنَّبِیُّ إِلَىٰ بَعۡضِ أَزۡوَٰجِهِۦ حَدِیثٗابسیاری از مفسران گفته‌اند زنی که پیامبر با او رازی را در میان نهاد ام المومنین حفصهلبود که پیامبر با او رازی را در میان نهاد و به او فرمان داد که کسی را از این راز خبر نکند امّا حفصه آن‌را برای عائشهلبازگو نمود، و خداوند پیامبر را از این خبر مطلع گرداند و پیامبر بخشی از آنچه که همسرش گفته بود را برای او بازگو کرد و از روی لطف و مهربانی از برخی اعراض نمود.

﴿قَالَتۡ مَنۡ أَنۢبَأَکَ هَٰذَاهمسر پیامبر گفت: چه کسی تو را از خبری که از پیش ما بیرون نرفته آگاه کرده است؟ ﴿قَالَ نَبَّأَنِیَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡخَبِیرُفرمود: خداوند دانای آگاه که هیچ چیز پنهانی بر او پوشیده نیست و راز و پنهان را می‌داند مرا آگاه کرد.

﴿إِن تَتُوبَآ إِلَى ٱللَّهِ فَقَدۡ صَغَتۡ قُلُوبُکُمَااین خطاب به دو همسر گرامی پیامبر حفصه و عایشهلمی‌باشد که سبب شدند تا پیامبر آنچه را که دوست می‌داشت بر خودش حرام نماید سپس خداوند توبه را به آن‌ها عرضه نمود و آن‌ها را بر کارشان سرزنش کرد و به آن‌ها خبر داد که دل‌هایتان از پرهیزگاری و ادبی که شایسته است با پیامبر رعایت کنید و او را احترام بدارید منحرف گشته است.

﴿وَإِن تَظَٰهَرَا عَلَیۡهِو اگر با همدیگر همکاری کنید در امری که بر او دشوار می‌آید و او را ناراحت می‌کند، و این کار شما ادامه داشته باشد پس بدانید که ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ مَوۡلَىٰهُ وَجِبۡرِیلُ وَصَٰلِحُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ بَعۡدَ ذَٰلِکَ ظَهِیرٌخداوند خودش کارساز و یاور پیامبر است و نیز جبرئیل و مومنانِ خوب و همه یاوران و پشتبیان یاور و پشتیبان او هستند. یعنی همه یاوران و پشتیبان پیامبر هستند و هرکس که یاورانش این‌ها باشند قطعا پیروز خواهد بود. و این بزرگترین برتری و شرافت است برای سرور پیامبران محمّدصکه ذات بزرگوار خداوند و بندگان و آفریده‌های برگزیده‌اش یاوران این پیامبر بزرگوار می‌باشند.

و در این آیه نیز دو همسر گرامی پیامبر برحذر داشته شده‌اند، نیز آن‌ها را با چیزی ترسانده که بر زنان بسیار دشوار می‌آید و آن طلاق است که گران‌ترین چیز برای آن‌هاست. پس فرمود: ﴿عَسَىٰ رَبُّهُۥٓ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبۡدِلَهُۥٓ أَزۡوَٰجًا خَیۡرٗا مِّنکُنَّپس خود را برتر ندانید چون اگر او شما را طلاق بدهد کار بر او دشوار نخواهد شد و برای نگاه داشتن شما مجبور نخواهد بود چون خداوند به او همسرانی خواهد داد که از نظر زیبایی و دیانت از شما بهتر خواهند بود، امّا این از باب تعلیق است و هنوز تحقق نیافته و لازم نیست که محقق شده باشد چون همسرانش را طلاق نداد و اگر طلاق می‌داد چنین زنان فاضله‌ای که خدا ذکر نموده پدید می‌آمدند.

﴿مُسۡلِمَٰتٖ مُّؤۡمِنَٰتٖزنان مسلمانی مومنی که هم مقّررات ظاهری را به جای می‌آورند و هم ایمان دارند. یعنی شرائع باطنی از قبیل عقاید و اعمال قلب را نیز به جای می‌آورند. ﴿قَٰنِتَٰتٖو همواره و همیشه فرمانبردارند. ﴿تَٰٓئِبَٰتٍو از آنچه که خدا نمی‌پسندد توبه می‌کنند و اعراض می‌نمایند. پس آنچه را که خدا دوست می‌دارد انجام می‌دهند و از آنچه که دوست نمی‌دارد روی گردان می‌شوند. ﴿ثَیِّبَٰتٖ وَأَبۡکَارٗابرخی بیوه و برخی دوشیزه خواهند بود، تا پیامبرصبه دلخواه خود زنان متنوّعی داشته باشد.

وقتی همسران پیامبرصاین هشدار و تأدیب را شنیدند بلافاصله برای کسب رضایت پیامبرصشتافتند. پس این صفت بر آن‌ها منطبق بود و آن‌ها برترین زنان جهان گشتند.

آیه‌ی ۶:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ وَأَهۡلِیکُمۡ نَارٗا وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُ عَلَیۡهَا مَلَٰٓئِکَةٌ غِلَاظٞ شِدَادٞ لَّا یَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ٦[التحریم: ۶]. «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! خودتان و خانواده‌تان را از آتشی حفظ کنید که آتش افروزش مردم و سنگ‌ها خواهند بود. فرشتگانی بر آن گماره شده‌اند که خشن و سخت‌گیر و زورمند و توانا هستند، از خدا در آن‌چه به آنان فرمان داده‌است نافرمانی نمی‌کنند و آن‌چه را که فرمان می‌یابند انجام می‌دهند».

ای کسانی‌که خداوند نعمت ایمان را به شما ارزانی نموده است! لوازم و شرایط ایمان را انجام دهید، پس ﴿قُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ وَأَهۡلِیکُمۡ نَارٗاخودتان و خانواده‌تان را از آتشی نجات دهید که بسیار خطرناک و ناگوار است. و مصون ماندن از آتش زمانی تحقق می‌یابد که انسان به آنچه خداوند او را بدان امر نموده است پایبند باشد و از آنچه نهی کرده پرهیز نماید و از آنچه خداوند را ناخشنود و خشمگین می‌نماید و باعث عذاب می‌شود توبه کند و برگردد.

و حفظ خانواده و فرزندان از آتش جهّنم به این صورت محقق می‌شود که انسان زن و فرزندش را ادب نماید و به آن‌ها بیامرزد و آنان را اجبار کند تا فرمان خدا را اجرا نمایند. پس بنده سالم نخواهد ماند مگر آن که دستورات خدا را در مورد خودش و در حقّ کسانی‌که تحت سرپرستی او هستند اجرا کند. و خداوند دوزخ را با چنان صفت‌هایی توصیف نموده تا بندگانش را از بی‌توجهی به آن باز دارد. پس فرمود: ﴿وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُافزوزینه‌ی دوزخ سنگ‌ها و انسان‌ها هستند. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ٩٨[الأنبیاء: ۹۸]. «شما و آنچه که به جای خدا پرستش می‌کنید بهره جهنّم هستید و شما به آن در خواهید آمد».

﴿عَلَیۡهَا مَلَٰٓئِکَةٌ غِلَاظٞ شِدَادٞبر دوزخ فرشتگانی تندخو و سخت گیر گمارده شده‌اند که صدایشان وحشتناک و سیمای آن‌ها هولناک است. آن‌ها دوزخیان را با زور و توانایی‌شان خوار می‌گردانند و فرمان خدا را که حکم قطعی به عذابشان داده و سختی عذاب را بر آن‌ها واجب گردانده است در حقّ آن‌ها اجرا می‌نمایند.

﴿لَّا یَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَاز خدا در آنچه به آنان فرمان داده است نافرمانی نمی‌کنند. در اینجا نیز فرشتگان ستوده شده‌اند و فرمانبرداری آن‌ها از خداوند و اطاعتشان در هر دستوری که به آن‌ها می‌دهد مورد ستایش قرار گرفته است.

آیه‌ی ۷:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَعۡتَذِرُواْ ٱلۡیَوۡمَۖ إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٧[التحریم: ۷]. «ای آنان‌که کفر ورزیده‌اید! امروز پوزش مطلبید. تنها در برابر کارهایی که کرده‌اید جزا داده می‌شوید».

دوزخیان در روز قیامت با این سخنان سرزنش و توبیخ می‌شوند و به آن‌ها گفته می‌شود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَعۡتَذِرُواْ ٱلۡیَوۡمَای کافران! امروز عذرخواهی مکنید یعنی وقت پوزش طلبیدن و عذرخواستن تمام شده و سودی ندارد و اکنون چیزی جز دیدن سزای اعمال نمانده است و شما جز کفر ورزیدن به خدا و تکذیب آیات او و مخالفت با پیامبران و دوستان الهی کاری دیگر نکرده‌اید و عملی دیگر پیش نفرستاده‌اید.

آیه‌ی ۸:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ تُوبُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ تَوۡبَةٗ نَّصُوحًا عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمۡ سَیِّ‍َٔاتِکُمۡ وَیُدۡخِلَکُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ یَوۡمَ لَا یُخۡزِی ٱللَّهُ ٱلنَّبِیَّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥۖ نُورُهُمۡ یَسۡعَىٰ بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَبِأَیۡمَٰنِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٨[التحریم: ۸]. «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! به درگاه خدا برگردید و توبۀ خالصانه‌ای بکنید شاید پروردگارتان گناهانتان را از شما بزداید و شما را به باغ‌هایی درآورد که از زیر (درختان و کاخ‌های آن) رودها روان است. روزی که خدا پیامبرش و آنان‌را که با او ایمان آورده‌اند خوار و رسوا نمی‌سازد نورشان پیش روی آنان و به سمت راستشان در حرکت است. می‌گویند: پروردگارا! نورمان را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی».

خداوند در این آیه به توبه خالصانه فرمان داده و وعده داده‌است که در مقابل توبه خالصانه گناهان را توبه کننده بزداید و او را وارد بهشت کند و او رستگار و موفق خواهد شد آنگاه که مؤمنان در روز قیامت در پرتو نور ایمانشان و با روشنایی آن حرکت می‌کنند و از این راحتی و آسایش بهره‌مند می‌شوند. و زمانی که نورهای منافقان خاموش می‌شود، مؤمنان از خداوند می‌خواهند که نورشان را کامل بگرداند و خدا دعایشان را می‌پذیرد و آن‌ها را به وسیله نور یقینی که با خود دارند به باغ‌های بهشت می‌رساند و در جوار پروردگار بزرگوار جای می‌گیرند و همه این‌ها نتایج و آثار توبه خالصانه است.

منظور از توبه خالصانه برگشتن و دست کشیدن از همه گناهان است، توبه‌ای که هدف بنده فقط رضای خدا باشد و هدفی جز رضایت او و نزدیک شدن به وی را داشته باشد و همیشه و در هر حالت بر این توبه پایدار بماند.

آیه‌ی ۹:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ جَٰهِدِ ٱلۡکُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱغۡلُظۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ٩[التحریم: ۹]. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت‌گیر، و جایگاه آنان دوزخ است و بد جایگاهی است».

خداوند متعال به پیامبر فرمان می‌دهد تا با کافران و منافقان جهاد کند و بر آنان سخت بگیرد و این شامل جهاد با کافران به وسیله‌ی اقامه حجّت بر آن‌ها و دعوت دادنشان با موعظه حسنه و باطل کردن گمراهی‌هایی است که بر آن قرار دارند.

نیز شامل جهاد کردن با آن‌ها به وسیله سلاح و پیکار با کسی است که دعوت خدا را نمی‌پذیرد و تسلیم حکم او نمی‌گردد. چنین کسی‌که دعوت خدا را نمی‌پذیرد و تسلیم نمی‌شود باید با او جهاد کرد و به درشتی با او رفتار نمود.

جهاد نوع اول با همان شیوه‌ای که بهتر است باید انجام شود. و خداوند کافران و منافقان را با مسلط کردن پیامبر و حزب الله بر آن‌ها عذاب می‌دهد. نیز در آخرت با دوزخ عذابشان می‌دهد و دوزخ بدجایگاهی است که سرانجام هر بدبخت و زیانمندی خواهد بود.

آیه‌ی ۱۲-۱۰:

﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱمۡرَأَتَ نُوحٖ وَٱمۡرَأَتَ لُوطٖۖ کَانَتَا تَحۡتَ عَبۡدَیۡنِ مِنۡ عِبَادِنَا صَٰلِحَیۡنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمۡ یُغۡنِیَا عَنۡهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗا وَقِیلَ ٱدۡخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِینَ١٠[التحریم: ۱۰]. «خداوند دربارۀ کافران مثلی می‌زند، زن نوح لوط را (آن دو) در نکاح دو بنده از بندگان درستکار ما بودند آن‌گاه به آنان خیانت ورزیدند پس آن (دو بنده) نتوانستند از (عذاب) خدا چیزی را از آن (دو زن) دفع کند و گفته شد: با در آیندگان به آتش (دزوخ) درآئید».

﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱمۡرَأَتَ فِرۡعَوۡنَ إِذۡ قَالَتۡ رَبِّ ٱبۡنِ لِی عِندَکَ بَیۡتٗا فِی ٱلۡجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرۡعَوۡنَ وَعَمَلِهِۦ وَنَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ١١[التحریم: ۱۱]. «و خداوند دربارۀ مؤمنان (نیز) زن فرعون را مثل زده است، هنگامی‌که گفت: پروردگارا! برای من در بهشت نزد خودت خانه‌ای بنا کن و مرا از فرعون و کارهایش رهایی بخش و مرا از (دست) گروه ستمکاران نجات بده».

﴿وَمَرۡیَمَ ٱبۡنَتَ عِمۡرَٰنَ ٱلَّتِیٓ أَحۡصَنَتۡ فَرۡجَهَا فَنَفَخۡنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَا وَصَدَّقَتۡ بِکَلِمَٰتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِۦ وَکَانَتۡ مِنَ ٱلۡقَٰنِتِینَ١٢[التحریم: ۱۲]. «و مریم دختر عمران را که پاکدامنی ورزید، پس، از روح خود در آن دمیدیم و او سخنان پروردگارش و کتاب‌هایش را تصدیق کرد و از فرمانبرداران بود».

خداوند این دو مثل را برای مومنان و کافران زده است تا برایشان بیان دارد که ارتباط کفر با مومن و نزدیک بودنش با او، سودی به وی نمی‌رساند. همچنین ارتباط مؤمن با کافر به او زیانی نمی‌رساند در صورتی که مؤمن، وظیفۀ خود را انجام دهد. گویا در اینجا همسران پیامبر از گناه برحذر داشته شده‌اند و به آنها اشاره شده که ارتباط آنها با پیامبرصبه آنها سودی نمی‌رساند اگرکار بد انجام دهند. پس فرمود: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱمۡرَأَتَ نُوحٖ وَٱمۡرَأَتَ لُوطٖۖ کَانَتَا تَحۡتَ عَبۡدَیۡنِ مِنۡ عِبَادِنَا صَٰلِحَیۡنِخداوند درباره کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده است که آن دو در نکاح دو بنده درستکار ما که نوح و لوطبودند قرار داشتند.

﴿فَخَانَتَاهُمَاامّا آن دو زن در دین به نوح و لوط خیانت کردند، دو بنده درستکار ما که بر دین همسران خود نبودند. منظور از خیانت در اینجا همین است نه این که در امر زناشویی و عفّت به آن‌ها خیانتی کرده باشند، چون زن هیچ پیامبری مرتکب فاحشه و زنا نشده است، و خداوند هرگز زن هیچ پیامبری را زناکار نگردانده است.

﴿فَلَمۡ یُغۡنِیَا عَنۡهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗا وَقِیلَ ٱدۡخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِینَپس نوح و لوط نتوانستند چیزی از عذاب خدا را از آن دو زن دور کنند و به آن دو زن گفته شد که به دوزخ درآئید. پس به همراه همه کسانی که بدان در می‌آیند وارد آن می‌شوند. ﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱمۡرَأَتَ فِرۡعَوۡنَو خداوند درباره‌ی مؤمنان نیز آسیه بنت مزاحملرا مثل زده است. ﴿إِذۡ قَالَتۡ رَبِّ ٱبۡنِ لِی عِندَکَ بَیۡتٗا فِی ٱلۡجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرۡعَوۡنَ وَعَمَلِهِۦ وَنَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَهنگامی‌که گفت: پروردگارا! برای من خانه‌ای نزد خودت بساز و مرا از فرعون و کارهایش رهایی بخش و مرا از دست گروه ستمکاران نجات بده.

خداوند مریم را به داشتن ایمان و تضرع نمودن به پیشگاه خدا و طلب نمودن بالاترین خواسته که ورود به بهشت و قرار گرفتن در مجاورت پروردگار بزرگوار است توصیف نموده است. هم چنین بیان داشته که او از خداوند خواست تا وی را از فتنه فرعون و کارهای زشت او و از فتنه هر ستمگری نجات بدهد. پس خداوند دعای او را پذیرفت و او از ایمانی کامل و ثباتی تام برخوردار شد.

و از فتنه‌ها نجات یافت. بنابراین پیامبرصفرمود: «از میان مردان، افراد بسیاری به کمال رسیده‌اند و از میان زنان کسی به کمال نرسید جز مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خولید، و برتری عایشه بر سایر زنان همچون برتری آبگوشت بر سائر غذاهاست».

﴿وَمَرۡیَمَ ٱبۡنَتَ عِمۡرَٰنَ ٱلَّتِیٓ أَحۡصَنَتۡ فَرۡجَهَاو مریم دختر عمران که به خاطر کمال دینداری و پاکدامنی‌اش دامن به گناه نیالود و پاکدامنی ورزید. ﴿فَنَفَخۡنَا فِیهِ مِن رُّوحِنَاپس از روح خود در آن دمیدیم که جبرئیل÷در گریبانش دمید، و دمیدنش به وجود مریم منتهی شد و عیسی÷پیامبر بزرگوار از او متوّلد گردید.

﴿وَصَدَّقَتۡ بِکَلِمَٰتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِو مریم سخنان پروردگارش و کتاب‌های او را تصدیق کرد. در اینجا مریم به دانش و معرفت توصیف شده است چون تصدیق سخنان خداوند، سخنان دینی و تقدیری او را شامل می‌شود. و تصدیق کتاب‌هایش مقتضی شناخت چیزی است که به وسیله آن تصدیق تحقق می‌یابد، این کار جز با علم و عمل محقق نمی‌شود، بنابراین فرمود: ﴿وَکَانَتۡ مِنَ ٱلۡقَٰنِتِینَو مریم از فرمانبرداران بود. یعنی همواره و همیشه با فروتنی و خضوع به طاعت الهی پایبند بود و این توصیف او به کمال عمل است چون او صدّیقه بود و صدّیقیت یعنی کمال علم و عمل.

پایان تفسیر سوره‌ی تحریم

تفسیر سوره‌ی معارج


مکی و ۴۴ آیه است.

آیه‌ی ۷-۱:

﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ١[المعارج: ۱]. «خواهنده‌ای درخواست عذابی کرد که به وقوع می‌پیوندند».

﴿لِّلۡکَٰفِرِینَ لَیۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ٢[المعارج: ۲]. «و آن برای کافران هیچ بازدارنده‌ای ندارد».

﴿مِّنَ ٱللَّهِ ذِی ٱلۡمَعَارِجِ٣[المعارج: ۳]. «از سوی خداوند صاحب درجات و مقاما (است)».

﴿تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَیۡهِ فِی یَوۡمٖ کَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِینَ أَلۡفَ سَنَةٖ٤[المعارج: ۴]. «فرشتگان و (نیز) روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به‌سوی او فرا می‌روند».

﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِیلًا٥[المعارج: ۵]. «پس به صبر نیکو برداری ورز».

﴿إِنَّهُمۡ یَرَوۡنَهُۥ بَعِیدٗا٦[المعارج: ۶]. «آنان آن (روز) را دور می‌بینند».

﴿وَنَرَىٰهُ قَرِیبٗا٧[المعارج: ۷]. «و ما آن‌را نزدیک می‌بینیم».

خداوند متعال از جهالت و نادانی مخالفان و این که با تمسخر عذاب الهی را به شتاب می‌طلبند، سخن به میان آورده و با بیان این که آنان می‌پنداشتند که خدا از عذاب دادن آنها ناتوان است، می‌فرماید: ﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ١ لِّلۡکَٰفِرِینَخواهنده‌ای درخواست عذابی برای کافران کرد که به وقوع می‌پیوندد چون کافران به سبب کفر و عنادشان مستحق آن هستند.

﴿لَیۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ٢ مِّنَ ٱللَّهِ ذِی ٱلۡمَعَارِجِ٣[المعارج: ۲-۳]. عذابی که برخی از سرکشان مشرک آن‌را به شتاب می‌طلبند کسی نیست که قبل از آمدنش آن را دور کند و یا بعد از آمدنش آن را برطرف نماید. نضربن حارث قریشی یا کسی دیگر از تکذیب کنندگان دعا کرد و گفت: ﴿ٱللَّهُمَّ إِن کَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِکَ فَأَمۡطِرۡ عَلَیۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٖ[الأنفال: ۳۲]. «بار خدایا! اگر این قرآن حق و از جانب تو است از آسمان بر ما سنگ ببار و یا عذابی دردناک بر ما بیاورد». (پس بدانند که) عذاب حتما از جانب خدا بر آن‌ها خواهد آمد، خداوند یا در دنیا آن‌ها را عذاب می‌دهد یا عذابشان را برای آخرت ذخیره می‌نماید. پس اگر آن‌ها خدا را می‌شناختند و عظمت و گستردگی فرمانروایی او و کمال اسما و صفاتش را می‌دانستند عذاب را به شتاب نمی‌طلبیدند و تسلیم و مودب می‌شدند. بنابراین، خداوند از عظمت خویش سخن گفت، عظمتی که با گفته هی زشت آن‌ها مخالف است و سخنان آن‌ها را نقض می‌کند. پس فرمود: ﴿ذِی ٱلۡمَعَارِجِ٣ تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَیۡهِاین عذاب از سوی خداوندِ صاحب درجات و مراتب است، خداوندی که دارای علو و برتری و شکوه و عظمت است و سائر خلق تحت تدبیر او هستند. خداوندی که فرشتگان به‌سوی او بالا می‌روند چون آن‌ها تحت تدبیر او هستند، و روح نیز به‌سوی او بالا می‌رود.

و این شامل همه ارواح می‌شود. ارواح نیاکان و ارواح انسان‌های بد و این به هنگام مردن است که روح نیکان به‌سوی خدا بالا می‌رود و از این آسمان به آسمان دیگر اجازه عروج داده می‌شود تا به آسمانی می‌رسد که خداوند در آن است. آنجا روح به خدا درود می‌گوید و از نزدیک شدن به او بهره‌مند می‌گردد و شادمان می‌شود و مورد گرامیداشت و بزرگداشت قرار می‌گیرد.

امّا روح انسان‌های فاسق به‌سوی آسمان بالا می‌رود. وقتی به آسمان برسد اجازه‌ی ورود می‌خواهد، ولی به آن اجازه داده نمی‌شود و به زمین بازگردانده می‌شود.

سپس خداوند مسافتی را که در آن فرشتگان و روح به‌سوی خدا بالا می‌روند بیان کرد و فرمود: خداوند اسباب این کار را برای ارواح و فرشتگان آماده کرده و به آنها سرعت داده که در یک روز به‌سوی خدا بالا می‌روند، درحالیکه اگر از ابتدای عروج تا مقصد و ملاء اعلی به صورت عادی پیموده شود پنجاه هزار سال طول می‌کشد.

پس این پادشاهی سترگ و جهان بزرگِ بالا و پائین و آفرینش و تدبیر به دست خداوند بلندمرتبه والات. و خداوند حالات ظاهری و باطنی و قرارگاه آن‌ها را می‌داند و از رحمت و احسان خویش آن قدر به آن‌ها رسانده که همه جهانیان را در برگرفته است. و خداوند فرمان تقدیری و حکم شرعی و جزائی خود را بر آن‌ها اجرا نموده است. پس چقدر خوشبخت هستند مردمانی که عظمت خداوند را نمی‌دانند و قدر او را آنگونه که حق اوست نمی‌شناسند و با عجله و شتاب عذاب را می‌طلبند و گمان می‌برند که خداوند از انجام چنین کاری ناتوان است.

پاک است خداوند بردبار که به آن‌ها مهلت داده و آنان‌را فراموش نمی‌کند. و آنان خدا را به خشم آوردند امّا در مقابل کارهای زشتشان شکیبایی ورزیده و آنان‌را از تنگدستی و روزی فراوان برخوردار کرده است.

این یکی از احتمالات در تفسیر این آیه‌ی کریمه است. پس این عروج و بالا رفتن در دنیا خواهد بود، چون سیاق و عبارت اوّل بر همین دلالت می‌نماید. و احتمال دارد که این عروج در روز قیامت باشد و خداوند در آن روز از عظمت و شکوه خود چیزی را آشکار می‌کند که بزرگترین دلیل بر شناخت او باشد، و آن این که مردم عروج فرشتگان و ارواح را که با تدابیر الهی بالا می‌روند و پائین می‌آیند مشاهده خواهند کرد.

﴿فِی یَوۡمٖ کَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِینَ أَلۡفَ سَنَةٖدر روزی که از بس طولانی و سخت است به اندازه‌ی پنجاه هزار سال می‌باشد، ولی خداوند این روز را برای مومن کم و سبک می‌نماید.

﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِیلًا٥پس بر دعوت دادن قومت صبری نیکو داشته باش به گونه‌ای که خشمگین شدن و رنجور گشتن در این صبر و بردباری نباشد بلکه به فرمان الهی ادامه بده و بندگان را به یگانه دانستن خداوند دعوت کن، و فرمان نبردن و بی‌علاقه بودن آن‌ها تو را از ادامه دادن دعوت بازندارد چون در شکیبائی ورزیدن بر این کار خیر فراوانی است.

﴿إِنَّهُمۡ یَرَوۡنَهُۥ بَعِیدٗا٦ وَنَرَىٰهُ قَرِیبٗا٧آنان روز زنده شدن پس از مرگ و قیامت را بعید می‌دانند که در آن کسانی که خواهان عذاب هستند عذاب می‌بینند. یعنی آنها حالتی همانند حالت منکر قیامت دارند، با حالت کسی‌که بدبختی و مستی بر او غلبه یافته است تا جایی که همه‌ی چیزهایی که پیش رو دارد از قبیل زنده شدن پس از مرگ و حشر را دور می‌داند، اما خداوند آن‌را نزدیک می‌بیند چون او مهربان و بردبار است و عجله نمی‌کند و می‌داند که قطعا آن روز خواهد آمد،و هرآن چه می‌آید نزدیک است. سپس خداوند هراس‌های آن روز و حالات آن را بیان کرد و فرمود:

آیه‌ی ۱۸-۸:

﴿یَوۡمَ تَکُونُ ٱلسَّمَآءُ کَٱلۡمُهۡلِ٨[المعارج: ۸]. «روزی‌ که آسمان مانند مس گداخته می‌شود».

﴿وَتَکُونُ ٱلۡجِبَالُ کَٱلۡعِهۡنِ٩[المعارج: ۹]. «و کوه‌ها مانند پشم رنگین می‌شوند».

﴿وَلَا یَسۡ‍َٔلُ حَمِیمٌ حَمِیمٗا١٠[المعارج: ۱۰]. «و هیچ خویشاوندی از (حال) خویشاوندی دیگر نمی‌پرسد».

﴿یُبَصَّرُونَهُمۡۚ یَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ یَفۡتَدِی مِنۡ عَذَابِ یَوۡمِئِذِۢ بِبَنِیهِ١١[المعارج: ۱۱]. «(دوستان و خویشاوندان) به آنان نشان داده می‌شوند. گناهکار آرزو می‌کند که فرزندان خود را بلاگردان عذاب آن روز قرار دهد».

﴿وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِیهِ١٢[المعارج: ۱۲]. «همچنین همسر و برادرش را».

﴿وَفَصِیلَتِهِ ٱلَّتِی تُ‍ٔۡوِیهِ١٣[المعارج: ۱۳]. «و عشیره‌اش را که به او پناه می‌دهد».

﴿وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا ثُمَّ یُنجِیهِ١٤[المعارج: ۱۴]. «و حتی (آماده است) تمام کسانی را که روی زمین هستند (فدا کند) آنگاه (این کار) او را برهاند».

﴿کَلَّآۖ إِنَّهَا لَظَىٰ١٥[المعارج: ۱۵]. «هرگز، آن آتش سوزان و سراپا شعله است».

﴿نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ١٦[المعارج: ۱۶]. «پوست بدن را می‌کند و با خود می‌برد».

﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ١٧[المعارج: ۱۷]. «کسی را که پشت کرده و روی گردانده است. فرا می‌خواند».

﴿وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ١٨[المعارج: ۱۸]. «و (نیز کسی را که) گرد آورد و نگاه داشت».

﴿یَوۡمَ تَکُونُ ٱلسَّمَآءُ کَٱلۡمُهۡلِ٨روز قیامت روزی است که در آن این چیزهای بزرگ به وقوع می‌پیوندد و آسما از بس که تکه و پاره می‌گردد و هراس آن را فرا می‌گیرد مانند مس گداخته می‌شود. ﴿وَتَکُونُ ٱلۡجِبَالُ کَٱلۡعِهۡنِ٩و کوه‌ها مانند پشم رنگین و حلّاجی شده خواهند شد و بعد از آن به گرد و غباری پراکنده تبدیل می‌شوند و از بین می‌روند. وقتی آشفتگی و اضطراب این جرم‌ها و جمادات بزرگ را فرا می‌گیرد پس در مورد بنده ضعیفی که بار سنگین گناهان را بر دوش می‌کشد چه گمان می‌بری؟ آیا نباید دلش از جای درآید و عقلش را از دست بدهد و همه او را فراموش کنند؟ بنابراین فرمود:

﴿وَلَا یَسۡ‍َٔلُ حَمِیمٌ حَمِیمٗا١٠ یُبَصَّرُونَهُمۡو هیچ دوست و خویشاوندی از حال خویشاوندی دیگر نمی‌پرسد. خویشاوند خویشاوندش را می‌بیند اما هرگز به این فکر نمی‌کند که از حال او جویا شود و نه درباره زندگی و دوستی خودشان سخنی می‌گویند، بلکه هرکس فقط به فکر خودش است.

﴿یَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ یَفۡتَدِی مِنۡ عَذَابِ یَوۡمِئِذِۢ بِبَنِیهِ١١ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِیهِ١٢ وَفَصِیلَتِهِ ٱلَّتِی تُ‍ٔۡوِیهِ١٣فرد گناهکار آرزو می‌کند که کاش می‌شد برای رهایی از عذاب آن روز فرزندان و همسر و برادر و فامیل و بقیه را فدا سازد، فامیل و قبیله‌ای که در دنیا یکدیگر را یاری و کمک می‌نمودند. پس در قیامت هیچ‌کس به کسی دیگر فایده‌ای نمی‌رساند و هیچ‌کس شفاعت نمی‌کند مگر با اجازه خدا.

بلکه مجرمی که مستحق عذاب است اگر همه کسانی را که می‌شناسد فدا کند، ﴿وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا ثُمَّ یُنجِیهِ١٤و همه کسانی را که روی زمین هستند فدا نماید تا نجات یابد این کار برایش فایده‌ای نخواهد داشت.

﴿کَلَّآۖهیچ چاره و یاوری ندارند، فرمان عذاب بر آن‌ها قطعی شده و سود و فایده خویشاوندان و دوستان از بین رفته است. ﴿إِنَّهَا لَظَىٰ١٥ نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ١٦این آتش سوزان و سراپا شعله است که پوست اعضای ظاهری و باطنی را می‌کَنَد.

﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ١٧ وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ١٨دوزخ کسی را به‌سوی خود فرا می‌خواند که از پیروی کردنِ از حق روی برگردانده و اعراض کرده و به آن توجّهی ننموده و اموال و دارائی را روی هم انباشته و آن را نگاهداری نموده است و آنچه را که به سود اوست و آتش را از او دور می‌نماید از آن انفاق نکرده است. پس آتش دوزخ چنین کسانی را به‌سوی خودش فرا می‌خواند و آماده است تا بر آنان شعله بکشد.

آیه‌ی ۳۵-۱۹:

﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا١٩[المعارج: ۱۹]. «به‌راستی که انسان کم طاعت و ناشکیبا آفریده شده است».

﴿إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا٢٠[المعارج: ۲۰]. «هرگاه به او مصیبت رسد بی‌تاب و بی‌قرار می‌گردد».

﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَیۡرُ مَنُوعًا٢١[المعارج: ۲۱]. «و چون خوبی بدو رو کند بخیل می‌گردد».

﴿إِلَّا ٱلۡمُصَلِّینَ٢٢[المعارج: ۲۲]. «مگر نمازگزاران».

﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ٢٣[المعارج: ۲۳]. «کسانی‌که بر نمازشان مداومت و مواظبت دارند».

﴿وَٱلَّذِینَ فِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ٢٤[المعارج: ۲۴]. «و کسانی‌که در مال‌هایشان حقّی معیّن است».

﴿لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ٢٥[المعارج: ۲۵]. «برای گدا و محروم».

﴿وَٱلَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ٢٦[المعارج: ۲۶]. «و کسانی‌که روز جزا را تصدیق می‌کنند».

﴿وَٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٢٧[المعارج: ۲۷]. «و کسانی‌که از عذاب پروردگارشان بیمناک و ترسناکند».

﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَیۡرُ مَأۡمُونٖ٢٨[المعارج: ۲۸]. «بی‌گمان عذاب پروردگارشان ایمنی ناپذیر است».

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٢٩[المعارج: ۲۹]. «و کسانی‌که شرمگاه‌هایشان را محافظت می‌کنند».

﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ٣٠[المعارج: ۳۰]. «مگر بر زنان و کنیزان خود که (در این صورت) سرزنشی برایشان نیست».

﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ٣١[المعارج: ۳۱]. «پس هرکس فراتر از این را بجوید آنانند که تجاوزکارند».

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٣٢[المعارج: ۳۲]. «و کسانی‌که آنان امانت‌ها و عهدشان را رعایت می‌کنند».

﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ٣٣[المعارج: ۳۳]. «و کسانی‌که برپا دارندۀ گواهی‌هایشان هستند».

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ یُحَافِظُونَ٣٤[المعارج: ۳۴]. «و کسانی‌که آنان بر نماز‌های خود محافظت می‌کنند».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ فِی جَنَّٰتٖ مُّکۡرَمُونَ٣٥[المعارج: ۳۵]. «اینان در باغ‌هایی گرامی داشته می‌شوند».

در اینجا طبیعت و صفت آدمی بیان شده که کم طاقت و شکیبا است. ناشکیبایی انسان را اینگونه تفسیر کرد و فرمود: ﴿إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا٢٠اگر به انسان بلایی از قبیل فقر یا بیماری برسد، یا چیزی دوست داشتنی از قبیل مال یا خانواده یا فرزندی را از دست دهد شکیبایی نمی‌ورزد و به تقدیر الهی راضی نمی‌شود بلکه بی‌تابی و بی‌صبری می‌کند.

﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَیۡرُ مَنُوعًا٢١هرگاه نیکی و آسایشی به او برسد بخیل می‌شود از آنچه که خداوند به او داده است نمی‌بخشد و شکر خدا را به خاطر نعمت‌ها و احسانش به جای نمی‌آورد. پس انسان به هنگام زیانمندی و بلا بی‌تابی و بی‌قراری می‌کند و در حالت خوشی و آسایش بخل می‌ورزد.

﴿إِلَّا ٱلۡمُصَلِّینَ٢٢مگر نمازگزارانی که دارای این صفات باشند. آن‌ها هرگاه خیر و خوبی بدیشان برسد خدا را سپاس می‌گذارند و از نعمت‌هایی که خداوند به آن‌ها ارزانی کرده است انفاق می‌کنند.

و هرگاه بدی به آن‌ها برسد صبر می‌کنند و به پاداش الهی چشم می‌دوزند. در توصیف نمازگزاران فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ٢٣کسانی که نیازهایشان را در اول وقت و همراه با شرایط و ارکان آن می‌خوانند و همیشه به این پایبند هستند. و مانند کسی نیستند که نماز نمی‌خواند یا زمانی نماز می‌خواند و زمانی دیگر نماز نمی‌خواند یا به صورت ناقص نماز را انجام می‌دهد.

﴿وَٱلَّذِینَ فِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ٢٤ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ٢٥و کسانی که در مال‌هایشان برای کسی که گذایی می‌کند و برای کسی که چیزی ندارد ولی از مردم طلب نمی‌کند و کسی نمی‌داند که او فقیر است سهم مشخصی از زکات و صدقه قرار داده‌اند و به این افراد می‌دهند.

﴿وَٱلَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ٢٦و کسانی که به جزا و زنده شدن پس از مرگ که خدا و پیامبران به آمدن آن خبر داده‌اند ایمان می‌آورند و به آن یقین دارند و خود را برای قیامت آماده می‌کنند و برای آن می‌کوشند. و از تصدیق روز جزا تصدیق پیامبران و کتاب‌هایی را که آورده‌اند لازم می‌آید.

﴿وَٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٢٧و کسانیکه از عذاب پروردگارشان بیمناک و ترسناکند، پس بدین خاطر همه چیزهایی را که آنان‌را به عذاب خدا نزدیک می‌کند رها می‌کنند. ﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَیۡرُ مَأۡمُونٖ٢٨همانا عذاب پروردگارشان همان عذابی است که از آن باید ترسید و پرهیز کرد.

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٢٩و کسانی‌که شرمگاه‌های خود را پاک نگاه می‌دارند، و آن‌را در جای حرامی چون زنا یا لواط یا آمیزش با زن به هنگام عادت ماهانگی یا آمیزش از راه پشت با همسر به کار نمی‌برند. نیز شرمگاه‌های خود را از این حفاظت می‌کنند که کسی به آن نگاه کند یا آن‌را دست بزند که برایش جایز نیست و نیز وسیله‌های حرامی را که انگیزه انجام کار زشت می‌شود رها می‌کنند و از آن دوری می‌گزینند.

﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ٣٠مگر بر زنان و کنیزان خود که در این صورت آن‌ها به خاطر آمیزش و همخوابی با آنان از محلی که جایگاه حاصلخیزی و کشت و زرع است مورد سرزنش قرار نمی‌گیرند.

﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَو هرکس که به غیر از زن و کنیزش دنبال چیزی دیگر برود، ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَچنین کسانی از آنچه خداوند حلال نموده تجاوز کرده و به آنچه که حرام کرده است روی آورده‌اند. این آیه بر حرام بودن نکاح موقت دلالت می‌نماید چون زنی که به صورت موقت نکاح می‌شود نه همسر است و نه کنیز.

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٣٢و کسانی‌که برای وفای به عهدهای خود و ادای امانت‌هایش می‌کوشند. و این همه امت‌هایی را شامل می‌شود که میان بنده و پروردگارش می‌باشد مانند تکلیف‌های پنهانی که کسی جز خدا نمی‌داند. نیز اموال و رازهایی را که بندگان به صورت امانت به یکدیگر می‌سپارند در بر می‌گیرد. همچنین شامل عهدی است که با خدا یا با خلق بسته می‌شود. عهد و پیمان چیزی است که بنده از آن پرسیده می‌شود که آیا به آن وفادار بوده یا عهدشکنی و خیانت کرده است؟

﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ٣٣و کسانی‌که امانت‌ها و عهدهایشان را رعایت می‌کنند. یعنی فقط به چیزی گواهی می‌دهند که آن را می‌دانند، بدون این که گواهی را کم و کاست ارائه کنند، یا آن را بپوشانند و در ادای شهادت رعایت هیچ خویشاوند و دوستی را نمی‌کنند و هدفشان از دادن گواهی جلب رضایت خداست. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَأَقِیمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِ[الطلاق: ۲]. «و گواهی را برای خدا بدهید».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّٰمِینَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَیۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِینَ[النساء: ۱۳۵]. «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! به داد قیام کنید و برای خداوند شهادت دهید هرچند که به زیان خودتان یا پدر و مادر و یا خویشاوندان باشد». ﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ یُحَافِظُونَ٣٤آن‌ها با مداومت بر نمازهایشان آن‌ها را به بهترین و کامل‌ترین صورت می‌خوانند، ﴿أُوْلَٰٓئِکَاینان که دارای چنین صفاتی هستند، ﴿فِی جَنَّٰتٖ مُّکۡرَمُونَخداوند گرامیشان داشته و از نعمت‌های پایدار بهشت آنچه که دلشان می‌خواهد و چشم‌ها از دیدن آن لذّت می‌برند بهره‌مندشان کرده است و آنان در بهشت جاودانه‌اند.

خلاصه مطلب این که خداوند سعادتمندان و اهل خیر را با این صفات کامل و اخلاق و رفتار پسندیده از قبیل انجام عبادت‌های بدنی مانند نماز و مواظبت بر آن و اعمال قلبی مانند ترس از خداوند که خواستگاه هر کار خوبی است و عبادات مالی و عقاید مفید و بهترین رفتار با خدا و بندگان توصیف کرده است. آنان با مردم به عدل و انصاف رفتار می‌نمایند، و حقوق امانت‌هایشان را ضایع نمی‌کنند و کاملا پاک دامن هستند.

آیه‌ی ۳۹-۳۶:

﴿فَمَالِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ قِبَلَکَ مُهۡطِعِینَ٣٦[المعارج: ۳۶]. «پس کافران را چه شده که به‌سوی تو شتابان می‌آیند»؟!.

﴿عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ عِزِینَ٣٧[المعارج: ۳۷]. «گروه گروه در سمت راست و چپ تو قرای می‌گیرند».

﴿أَیَطۡمَعُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُدۡخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٖ٣٨[المعارج: ۳۸]. «آیا هریک از آنان امیدوارند که به بهشت پرناز و نعمت درآورده شوند»؟.

﴿کَلَّآۖ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا یَعۡلَمُونَ٣٩[المعارج: ۳۹]. «هرگز، ما آنان را از آنچه می‌دانند آفریده‌ایم».

خداوند متعال با بیان سرکشی و فریب خوردن کافران می‌گوید: ﴿فَمَالِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ قِبَلَکَ مُهۡطِعِینَ٣٦ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ عِزِینَ٣٧کافران را چه شده که شتابان به‌سوی تو می‌آیند و گروهها و دسته‌های گوناگون هستند و در راست و چپ تو قرار دارند و هریک به آنچه دارند شادمان است؟!.

﴿أَیَطۡمَعُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُدۡخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٖ٣٨آیا هریک از ایشان امیدوارند که به بهشت پرناز و نعمت درآورده شوند؟ یعنی چه سبب و دلیلی آن‌ها را به بهشت امیدوار کرده است درحالیکه آن‌ها جز کفر ورزیدن به پروردگار جهانیان عملی برای جهان آخرت پیش نفرستاده‌اند؟!.

بنابراین فرمود: ﴿کَلَّآۖقضیه آنگونه و مطابق آرزوهایشان نیست، و نمی‌توانند آنچه را که می‌خواهند با توان و قدرت خویش به دست آورند. ﴿إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا یَعۡلَمُونَما آنان را از چیزی آفریده‌ایم که می‌دانند. یعنی آن‌ها را از آبی منی آفریده‌ایم که از میان سینه‌ها و کمر بیرون می‌آید. پس آن‌ها ناتوان هستند و اختیار هیچ سود و زیانی برای خود ندارند، و اختیار مرگ و زندگی و رستاخیز را ندارند.

آیه‌ی ۴۴-۴۰:

﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِرَبِّ ٱلۡمَشَٰرِقِ وَٱلۡمَغَٰرِبِ إِنَّا لَقَٰدِرُونَ٤٠[المعارج: ۴۰]. «سوگند به پروردگار مغرب‌ها و مشرق‌ها که ما توانائیم».

﴿عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ خَیۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِینَ٤١[المعارج: ۴۱]. «بر آن که بهتر از آنان‌را جایگزین کنیم و ما ناتوان نیستیم».

﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٤٢[المعارج: ۴۲] «آنان‌را به حال خود واگذار تا به باطل خود فرو روند و به بازیچه بنشینند تا آنکه به آن روزشان که وعده داده می‌شوند برسند».

﴿یَوۡمَ یَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗا کَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ یُوفِضُونَ٤٣[المعارج: ۴۳]. «آن روزی که از گورها شتابان بیرون می‌شوند گویی آنان به‌سوی نشانه‌ای می‌دوند».

﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۚ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلَّذِی کَانُواْ یُوعَدُونَ٤٤[المعارج: ۴۴]. «درحالیکه چشمانشان به زیر افتاده و خواری و پستی ایشان را فرو بسته است. این است آن روزی که وعده داده شده‌اند».

در اینجا خداوند به مشرق‌ها و مغرب‌ها خورشید و ماه و ستارگان سوگند یاد می‌کند چون در این چیزها نشانه‌ای آشکار بر زنده شدن پس از مرگ است. خداوند سوگند می‌خورد که می‌تواند خلقت آنها را تغییر دهد بدون اینکه ذاتشان تغییر یابد. همان طور که می‌فرماید: ﴿وَنُنشِئَکُمۡ فِی مَا لَا تَعۡلَمُونَ[الواقعة: ۶۱]. «و شما را در آنچه نمی‌دانید پدید می‌آوریم».

﴿وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِینَو هیچ‌کس از ما سبقت نمی‌گیرد، و اگر بخواهیم او را باز زنده گردانیم از دست ما در نمی‌رود و ما را ناتوان نمی‌کند. پس وقتی که زنده شدن پس از مرگ و سزا و جزا ثابت شد و آن‌ها به تکذیب و فرمان نبردن از آیات خدا ادامه دادند، ﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْآنان را به حال خود واگذار کن تا در گفته‌های باطل و عقاید فاسد خود فرو روند و به خود سرگرم شوند و بخورند، بیاشامند و بهره‌مند گردند.

﴿حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَتا آن که به آن روزشان برسند که وعده داده می‌شوند. در آن روز خداوند برایشان شکنجه و عذابی آماده کرده است که سرانجام سرگرمی و فرو رفتن آن‌ها در باطل است. سپس حالت مردم را در روزی که به آنان وعده داده می‌شود بیان کرد و فرمود: ﴿یَوۡمَ یَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗاروزی که دعوت کننده را اجابت می‌کنند و از گورها بیرون می‌آیند و شتابان به‌سوی ندادهنده می‌روند.

﴿کَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ یُوفِضُونَانگار به‌سوی نشانه‌ای می‌دوند، پس نمی‌توانند از فرمان دعوت دهنده سرپیچی کنند، بلکه خوار و مغلوب نزد پروردگار جهانیان می‌آیند. ﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞخواری و پریشانی دل‌هایشان را فرا می‌گیرد، به همین سبب چشم‌هایشان به زیر می‌افتد و مردم از حرکت می‌ایستند و صداها قطع می‌شود. ﴿ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلَّذِی کَانُواْ یُوعَدُونَاین حالت و سرنوشت، همان روزی است که وعده داده می‌شدند و وعده خداوند به طور قطع تحقق می‌پذیرد و باید به آن وفا شود.

پایان تفسیر سوره‌ی معارج