مکی است و ۱۸۲ آیه میباشد.
آیهی ۱۱-۱:
﴿وَٱلصَّٰٓفَّٰتِ صَفّٗا١﴾[الصافات: ۱]. «قسم به (فرشتگان) صف بسته».
﴿فَٱلزَّٰجِرَٰتِ زَجۡرٗا٢﴾[الصافات: ۲]. «و قسم به آنان که سخت (ابرها را) میرانند».
﴿فَٱلتَّٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا٣﴾[الصافات: ۳]. «و قسم به آنانکه کتاب خدا را میخوانند».
﴿إِنَّ إِلَٰهَکُمۡ لَوَٰحِدٞ٤﴾[الصافات: ۴]. «همانا معبود شما یکی است».
﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَرَبُّ ٱلۡمَشَٰرِقِ٥﴾[الصافات: ۵]. «پروردگار آسمانها و زمین و همهی چیزهایی است که درمیان آن دو قرار دارد، و پروردگار مشرقهاست».
﴿إِنَّا زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِزِینَةٍ ٱلۡکَوَاکِبِ٦﴾[الصافات: ۶]. «بیگمان ما نزدیکترین آسمان (به شما) را با زینت ستارگان آراستهایم».
﴿وَحِفۡظٗا مِّن کُلِّ شَیۡطَٰنٖ مَّارِدٖ٧﴾[الصافات: ۷]. «و آنرا از هر شیطان سرکشی به خوبی حفظ کردهایم».
﴿لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰ وَیُقۡذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٖ٨﴾[الصافات: ۸]. «آنان نمیتوانند به (خبرهای) ملاء اعلی گوش دهند و از هرسو سنگباران میشوند».
﴿دُحُورٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ وَاصِبٌ٩﴾[الصافات: ۹]. «برای آنانکه رانده شوند و عذابی همیشگی دارند».
﴿إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ١٠﴾[الصافات: ۱۰]. «مگر کسیکه یکباره (خبری) را برباید آنگاه شعلهای سوزاننده بهدنبالش افتد».
﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآۚ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِینٖ لَّازِبِۢ١١﴾[الصافات: ۱۱]. «پس، از ایشان بپرس که آیا آفرینش آنان دشوارتر است یا آفرینش چیزهایی که آفریدهایم؟ بدون شک ما آنانرا از گل چسپنده آفریدهایم».
در اینجا خداوند متعال برای اثبات وحدانیت خویش در صفات الوهیت و ربوبیت به فرشتگان بزرگواری قسم یاد میکند که در حالت عبادت هستند و کارهایی را به فرمان خدا انجام میدهند که به آنان محول شده است. پس فرمود: ﴿وَٱلصَّٰٓفَّٰتِ صَفّٗا١﴾قسم به فرشتگانی که در خدمت پروردگارشان صف بستهاند.
﴿فَٱلزَّٰجِرَٰتِ زَجۡرٗا٢﴾و قسم به آن دسته از فرشتگان که ابرها و غیره را به فرمان خدا میرانند. ﴿فَٱلتَّٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا٣﴾و قسم به فرشتگانی که کتاب خدا را تلاوت میکنند.
پس، از آنجا که فرشتگان دارای چنین حالتی هستند که خداوند آن را بیان نمود، یعنی پروردگارشان را عبادت میکنند و در خدمت او هستند به اندازهی یک چشم بههم زدن از فرمان وی سرپیچی نمیکنند، خداوند به آنها قسم خورد، که او به تنهایی معبود به حق است: ﴿إِنَّ إِلَٰهَکُمۡ لَوَٰحِدٞ٤﴾بیگمان معبودتان یکی است که در الوهیت شرکی ندارد. پس تنها و مخلصانه او را دوست بدارید و فقط از او بترسید و فقط به او امیدوار باشید وعبادت را تنها برای او انجام دهید.
﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَرَبُّ ٱلۡمَشَٰرِقِ٥﴾او این مخلوقات را آفریده و به آنها روزی میدهد و آنها را رام ساخته است، پس همانطور که در آفرینش اینها شریکی ندارد، در الوهیت نیز شریکی ندارد. در بسیاری مواقع خداوند توحید الوهیت را در کنار توحید ربوبیت ذکر مینماید، چون توحید ربوبیت بر توحید الوهیت دلالت میکند. و حتی مشرکانی نیز که در عبادت برای خدا شریک قرار داده بودند، به توحید ربوبیت اقرار کرده بودند، به همین جهت خداوند متعال با همان چیزی که بدان اقرار کرده بودند آنان را به چیزی ملزم نمود که انکارش میکردند.
خداوند مشرقها را به طور ویژه بیان کرد، چون بر مغربها دلالت میکند، و یا این که محل برآمدن و مشرقِ ستارگانی هستند که به بیان آنها خواهد پرداخت. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّا زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِزِینَةٍ ٱلۡکَوَاکِبِ٦ وَحِفۡظٗا مِّن کُلِّ شَیۡطَٰنٖ مَّارِدٖ٧ لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰ﴾خداوند در مورد ستارگان دو فایده بیان کرده است، یکی این که ستارگان زینت بخش آسمان هستند، چون اگر ستارگان نبودند آسمان تاریک و بینور میشد. امّا خداوند آسمان را به وسیلهی ستارگان زینت دادهاست تا گوشههای آسمان روشن گردد و سیمای آن زیبا شود و در تاریکیهای دریا و خشکی مردم به وسیلهی ستارهها راهیاب شوند که منافعی دیگر از این رو برای مردم به دست میآید. دوم پاسداری آسمان و حفاظت آن از هر شیطان سرکشی است که به سبب سرکشیاش به ملاء اعلی میرود تا به خبرهای آنان گوش دهد. ملاء اعلی فرشتگان هستند. پس وقتی شیطانها به سخنان آنها گوش بدهند، ﴿وَیُقۡذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٖ﴾از هر سو به وسیله شهابها سنگباران میشوند. و اینکار برای آن است تا آنها طرد گردند و از گوش دادن به سخنان فرشتگان رانده شوند. ﴿دُحُورٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ وَاصِبٌ٩﴾برای آنان عذاب همیشگی است که برایشان آماده شده است، چون از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردهاند. اگر خداوند استثنایی قایل نمیشد، این بیانگر آن بود که آنها به هیچ چیزی گوش نمیکنند، امّا فرمود: ﴿إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ﴾مگر آن دسته از شیاطین سرکش که سخنی را مخفیانه و دزدکی گوش کنند و بربایند، ﴿فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ﴾پس آن گاه شعلهای سوزاننده به دنبالش میافتد. گاهی قبل از آن که شیطان سخن را به نزد دوستانش برساند، شعلهی آتشین او را فرا میگیرد و خبر آسمانی به کسی نمیرسد. او گاهی موفق میشود قبل از آن که شعلهی آتشی به او برسد خبر را برساند. پس در چنین حالتی صد دروغ را با آن خبر راست در میآمیزند.
وقتی این مخلوقات بزرگ را بیان کرد فرمود: ﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ﴾از کسانی که منکر زنده شدن پس از مرگ هستند بپرس، ﴿أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا﴾آیا به وجود آوردن اینها پس ازمرگشان سختتر و دشوارتر است؟ ﴿أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآ﴾یا چیزهایی از این مخلوقات که آفریدهایم؟ پس باید آنها اقرار کنند که آفرینش آسمانها و زمین از آفریدن مردم بزرگتر است. پس در این وقت بر آنها لازم است که به زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز اقرار کنند، بلکه اگر به خودشان بازگردند و در وجود خود فکر کنند خواهند دانست که آفرینش اولیه آنها از گلی چسبنده، بسی سختتر و دشوارتر است از پدید آوردن آنها پس از مرگشان. بنابراین فرمود ﴿إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِینٖ لَّازِبِۢ﴾ما آنها را از گل چسبندهای آفریده ایم. یعنی گل قوی و سخت. همچنانکه میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ مِّنۡ حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ٢٦﴾[الحجر: ۲۶]. «و انسان را از گلی خشک مانند گل سفال آفریدهایم».
آیهی ۲۱-۱۲:
﴿بَلۡ عَجِبۡتَ وَیَسۡخَرُونَ١٢﴾[الصافات: ۱۲]. «بلکه تو تعجب میکنی و ایشان مسخره مینمایند».
﴿وَإِذَا ذُکِّرُواْ لَا یَذۡکُرُونَ١٣﴾[الصافات: ۱۳]. «و چون پنده داده شوند نمیپذیرند».
﴿وَإِذَا رَأَوۡاْ ءَایَةٗ یَسۡتَسۡخِرُونَ١٤﴾[الصافات: ۱۴]. «و هرگاه نشانهای ببینند آنرا به مسخره میگیرند».
﴿وَقَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٌ١٥﴾[الصافات: ۱۵]. «و گفتنند: این جز جادویی آشکار نیست».
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ١٦﴾[الصافات: ۱۶]. «آیا وقتی بمیرم و (تبدیل به) خاک و استخوانهایی شویم برانگیخته خواهیم شد»؟.
﴿أَوَ ءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ١٧﴾[الصافات: ۱۷]. «آیا پدران گذشتۀ ما (نیز برانگیخته خواهند شد)»؟.
﴿قُلۡ نَعَمۡ وَأَنتُمۡ دَٰخِرُونَ١٨﴾[الصافات: ۱۸]. «بگو: آری (همۀ شما زنده میشوید) درحالیکه شما زبون خواهید بود».
﴿فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ فَإِذَا هُمۡ یَنظُرُونَ١٩﴾[الصافات: ۱۹]. «آنها یک صدای مرگبار است، پس ناگهان آنان مینگرند».
﴿وَقَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا هَٰذَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ٢٠﴾[الصافات: ۲۰]. «و میگویند: وای بر ما این روز جزاست».
﴿هَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ٢١﴾[الصافات: ۲۱]. «این روزِ داوری است که آنرا دروغ میانگاشتید».
﴿بَلۡ عَجِبۡتَ﴾امّا توای پیامبر! یا ای انسان! از تکذیب کسی که زنده شدن پس از مرگ را انکار میکند - بعد از آن که نشانههای بزرگ و دلایل درست را به آنها نشان دادم - تعجب میکنی، و این یک حقیقتا جای تعجب میباشد. چون زنده شدن پس از مرگ چیزی نیست که بتوان انکارش کرد. ﴿وَیَسۡخَرُونَ﴾و عجیبتر از انکارشان این است که آنها کسی را که خبر زنده شدن پس از مرگ را میدهد مسخره میکنند. آنها فقط به انکار بسنده نکردند، بلکه اضافه بر انکار سخن حق را به مسخره گرفتند.
﴿وَإِذَا ذُکِّرُواْ﴾و از جمله کارهای عجیب آنان یکی این است که آنها هرگاه پند داده شوند و به چیزی یادآور گرداند که آن را در فطرت و عقلهایشان میشناسند، ﴿لَا یَذۡکُرُونَ﴾آن را به یاد نمیآورند. اگر از روی جهالت و نادانی چنین میکنند این از روشنترین دلیل بر شدّت کودنی و حماقت آنها است، زیرا آنها چیزی را به یاد نمیآورند که در سرشت آنها قرار دارد و از نظر عقل مشخص و روشن است و اشکالی در آن نیست. و اگر از روی تجاهل چنین میکنند پس این عجیبتر است. و نیز این هم عجیب است که هرگاه دلایل بر آنها اقامه شود و به نشانههایی تذکر داده شوند که مردان بزرگ و خردمند آن را میپذیرند اینها آن چیزها را مورد تمسخر قرار داده و از آن تعجب میکنند.
واین هم عجیب است که وقتی سخن حق نزد آنها آمد به آن گفتند: ﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٌ﴾این جز جادویی آشکار نیست. پس آنها برترین و بزرگترین چیز را که حق است در مقام و جایگاه حقیرترین و بیارزشترین چیز قرار دارند. و از جمله چیزهای عجیب یکی این است که آنها قدرت پروردگار آسمانها و زمین را با قدرت انسانی که از همه جهات ناقص است قیاس میکنند. آنها از روی انکار و بعید دانستن گفتند: ﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ١٦﴾آیا هنگامی که مُردیم و تبدیل به استخوان گشتیم، زنده گردانده میشویم؟ و آیا پدران و نیاکان گذشتهی ما هم زنده میگردند؟ از آنجا که این تمام دلیل و فکری بود که آنها داشتند خداوند به پیامبرش دستور داد تا به آنها پاسخی بدهد که بطور ضمنی مشتمل بر هشدار آنان نیز باشد. پس فرمود: ﴿قُلۡ نَعَمۡ وَأَنتُمۡ﴾بگو: بلی! نه تنها شما پس از مرده شدن زنده خواهید شد، بلکه پدران گذشتهتان هم زنده خواهند شد. ﴿وَأَنتُمۡ دَٰخِرُونَ﴾و شما خوار و زبون خواهید بود و نمیتوانید امتناع ورزید و از قدرت الهی سرپیچی کنید.
﴿فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ﴾زنده شدن پس از مرگ تنها یک صدا است که اسرافیل در صور میدمد، ﴿فَإِذَا هُمۡ یَنظُرُونَ﴾که ناگهان آنان از قبرهایشان بر میخیزند و نگاه میکنند و همانند آفرینش آغازین با همهی اعضای خود بلند میشوند درحالیکه لخت هستند و ختنه نشدهاند. و در این حالت اظهار ندامت و پشیمانی میکنند و احساس خواری و زیانمندی مینمایند و فریاد و واویلا سر میدهند و آرزوی مرگ و نابود شدن را میکنند.
﴿وَقَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا هَٰذَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ٢٠﴾و میگویند: این روز حساب است، روزی که آدمی بر اعمالشان جزا داده میشود. پس آنها به آنچه که در دنیا مسخرهاش میکردند اعتراف و اقرار مینمایند.
و به آنها میشود: ﴿هَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ﴾این روز داوری است نسبت به حقوقی که میان بندگان و پروردگارشان وجود دارد، و حقوقی که میان خود بندگان و سایر مخلوقات وجود دارد.
آیهی ۲۶-۲۲:
﴿ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ وَمَا کَانُواْ یَعۡبُدُونَ٢٢﴾[الصافات: ۲۲]. «(ندا میآید) ستمکاران را همراه با همکیشانشان (و) به همراه آنچه میپرستیدهاند برانگیزید».
﴿مِن دُونِ ٱللَّهِ فَٱهۡدُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡجَحِیمِ٢٣﴾[الصافات: ۲۳]. «غیر از خدا (هرچه را پرستش میکرده اند) آنگاه آنانرا به راه دوزخ رهنمون شوید».
﴿وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسُۡٔولُونَ٢٤﴾[الصافات: ۲۴]. «و آنانرا نگاه دارید که باید پرس وجو شوند».
﴿مَا لَکُمۡ لَا تَنَاصَرُونَ٢٥﴾[الصافات: ۲۵]. «شما را چه شده که به همدیگر یاری نمیرسانید».
﴿بَلۡ هُمُ ٱلۡیَوۡمَ مُسۡتَسۡلِمُونَ٢٦﴾[الصافات: ۲۶]. «بلکه آنان امروز تسلیماند».
وقتی که در روز قیامت حاضر شوند و آنچه را تکذیب میکنند مشاهده نمایند و آنچه را که مسخره میکنند ببینند، آن گاه دستور داده میشود تا اینها را به جهنّم ببرند، جهنّمی که آن را دروغ میانگاشتند. پس گفته میشود: ﴿ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ﴾کسانی را که با کفر ورزیدن و ارتکاب شرک و گناهان بر خود ستم کردهاند، ﴿وَأَزۡوَٰجَهُمۡ﴾و همکیشانشان را که اعمالشان از نوع اعمال آنهاست اهل هر نوع معصیتی با هم جمع میشوند، ﴿وَمَا کَانُواْ یَعۡبُدُونَ٢٢ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾و بتها و همتایانی را که ستمکاران ادعا میکردند که گویا آنها شریک خدا هستند بهجای خدا پرستش میکردند، همه را جمع آوری کنید، ﴿فَٱهۡدُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡجَحِیمِ﴾آنگاه آنان را به راه جهنّم رهنمون شوید. یعنی با درشتی و سختی آنها را بهسوی جهنّم حرکت دهید.
و بعد از آن که مقرّر گردید که به جهّنم بروند، و میدانند که آنها اهل سرای هلاکت هستند، گفته میشود: ﴿وَقِفُوهُمۡ﴾قبل از این که آنان را به جهنّم برسانید آنها را نگاه دارید، ﴿إِنَّهُم مَّسُۡٔولُونَ﴾زیرا بیگمان آنها از چیزی که در دنیا دروغش میپنداشتند باید مورد پرسش قرار گیرند تا دروغگویی و رسوایی آنها برای همهی مردم آشکار گردد.
پس به آنها گفته میشود: ﴿مَا لَکُمۡ لَا تَنَاصَرُونَ﴾امروز چه بر سر شما آمده است که یکدیگر را یاری نمیکنید، بعد از آن که در دنیا ادعا نمودید معبودهایتان عذاب را از شما دفع خواهند کرد و به فریادتان میرسند و برای شما در نزد خدا شفاعت خواهند کرد؟ آنها به این سوال پاسخ نمیدهند، چون ذلّت و خواری آنها را فرا گرفته است و در برابر عذاب جهنّم تسلیم شدهاند، و دچارترس و سرافکندگی و ناامیدی گشتهاند، پس سخن نمیگویند. بنابراین فرمود ﴿بَلۡ هُمُ ٱلۡیَوۡمَ مُسۡتَسۡلِمُونَ٢٦﴾بلکه آنها در این روز کاملا مطیع و خوارند و هریک تسلیم است و یاوری ندارد.
آیهی ۳۹-۲۷:
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٢٧﴾[الصافات: ۲۷]. «و بعضی رو به بعضی مینمایند و همدیگر را بازخواست میکنند».
﴿قَالُوٓاْ إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَأۡتُونَنَا عَنِ ٱلۡیَمِینِ٢٨﴾[الصافات: ۲۸]. «میگویند: شما از سرِ خیرخواهی بهسوی ما آمدید».
﴿قَالُواْ بَل لَّمۡ تَکُونُواْ مُؤۡمِنِینَ٢٩﴾[الصافات: ۲۹]. «گویند: بلکه (کوتاهی از خودتان بود و) مؤمن نبودید».
﴿وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنِۢۖ بَلۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا طَٰغِینَ٣٠﴾[الصافات: ۳۰]. «و ما هیچگونه سلطه و قدرتی بر شما نداشتیم بلکه شما گروهی سرکش بودید».
﴿فَحَقَّ عَلَیۡنَا قَوۡلُ رَبِّنَآۖ إِنَّا لَذَآئِقُونَ٣١﴾[الصافات: ۳۱]. «و وعدهی پروردگارمان بر ما لازم آمد، بیگمان ما چشندۀ (طعم عذاب) خواهیم بود».
﴿فَأَغۡوَیۡنَٰکُمۡ إِنَّا کُنَّا غَٰوِینَ٣٢﴾[الصافات: ۳۲]. «ما خودمان گمراه بودیم و شما را هم گمراه کردیم».
﴿فَإِنَّهُمۡ یَوۡمَئِذٖ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ٣٣﴾[الصافات: ۳۳]. «پس به راستی آنروز (همۀ) آنان در عذاب شریک خواهد بود».
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِینَ٣٤﴾[الصافات: ۳۴]. «بیگمان ما با گناهکاران چنین میکنیم».
﴿إِنَّهُمۡ کَانُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ یَسۡتَکۡبِرُونَ٣٥﴾[الصافات: ۳۵]. «آنان چنان بودند که چون به آنان گفته میشد: معبود راستینی جز خداوند (یگانه) نیست، استکبار میورزیدند».
﴿وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ٣٦﴾[الصافات: ۳۶]. «و میگفتند: آیا معبودهای خویش را بهخاطر (سخن) شاعری دیوانه ترک گوییم»؟
﴿بَلۡ جَآءَ بِٱلۡحَقِّ وَصَدَّقَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٣٧﴾[الصافات: ۳۷]. «بلکه حق را آورده و پیامبران را تصدیق کرده است».
﴿إِنَّکُمۡ لَذَآئِقُواْ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَلِیمِ٣٨﴾[الصافات: ۳۸]. «شما قطعاً عذاب دردناک را خواهید چشید».
﴿وَمَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٣٩﴾[الصافات: ۳۹]. «و جز در برابر کارهایی که میکردید سزا داده نمیشوید».
وقتی آنها و همراهان و معبودهایشان جمع شده و به سوی جهنّم پیش برده شدند، نگاه داشته میشوند و مورد سوال واقع میگردند و پاسخ نمیدهند، بلکه رو به همدیگر مینمایند و یکدیگر را مقصر میدانند.پس پیروان به سران میگویند: ﴿إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَأۡتُونَنَا عَنِ ٱلۡیَمِینِ﴾شما با قدرت و زور نزد ما آمدید و ما را گمراه کردید، اگر شما نبودید ما ایمان میآوردیم.
﴿قَالُواْ﴾آنها میگویند: ﴿بَل لَّمۡ تَکُونُواْ مُؤۡمِنِینَ﴾بلکه شما همواره مشرک بودید، و ایمان نیاوردید همان طور که ما مشرک بودیم. پس چه چیزی شما را بر ما برتری داد؟ و چه چیزی ایجاب میکند که شما ما را سرزنش کنید؟ ﴿وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنِۢ﴾و ما هیچ قدرت و سلطهای بر شما نداشتیم تا شما را مجبور به کفر ورزیدن کنیم، ﴿بَلۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا طَٰغِینَ﴾بلکه خودتان گروهی بودید که از حق تجاوز کردید.
﴿فَحَقَّ عَلَیۡنَا قَوۡلُ رَبِّنَآۖ إِنَّا لَذَآئِقُونَ٣١﴾پس بر ما و بر شما و بر همه گفتهی پروردگارمان لازم آمد مبنی بر اینکه باید عذاب را بچشیم. یعنی تقدیر الهی بر ما و شما محقّق گشت و ما و شما عذاب را خواهیم چشید و در کیفر مشترک خواهیم بود. ﴿فَأَغۡوَیۡنَٰکُمۡ إِنَّا کُنَّا غَٰوِینَ٣٢﴾بنابراین، شما را به راهی که خود بر آن بودیم فرا خواندیم، و راه ما گمراهی بود، و شما هم پذیرفتید. پس ما را سرزنش نکنید بلکه خودتان را ملامت نمایید.
خداوند متعال میفرماید: ﴿فَإِنَّهُمۡ یَوۡمَئِذٖ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ٣٣﴾به راستی آنها در روز قیامت در عذاب شریک خواهند بود گرچه عذاب آنها برحسب جرمشان متفاوت است. همان طور که در دنیا در کفر ورزیدن اشتراک داشتند. در آخرت و در سزای آن نیز مشترک خواهند بود. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِینَ٣٤﴾ما با گناهکاران چنین میکنیم.
سپس بیان کرد که گناه ورزی آنان به اوج رسیده و از حد گذشته است. پس فرمود: ﴿إِنَّهُمۡ کَانُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾آنانچنان بودند که وقتی به آنها گفته میشد جز خدا معبود به حقّی نیست، و به یگانهپرستی جز خدا معبود به حقّی نیست، و به یگانه پرستی و معبود قرار ندادن غیرخداوند فرمان داده شدند، ﴿یَسۡتَکۡبِرُونَ﴾از روی خود بزرگ بینی از آن سرباز زدند و از کسانی که پیام توحید را آورده بودند، از روی تکبّر روی برتافتند.
و در مخالف با آن میگفتند: ﴿أَئِنَّا لَتَارِکُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ﴾آیا معبودهای خویش را که همواره ما و پدرانمان آنها را پرستش میکردیم به خاطر گفتهی شاعری دیوانه ترک گوییم؟ منظورشان از شاعری دیوانه محمّدصبود. پس آنها به روی گردانی از او و تکذیب کردنش بسنده نکردند، بلکه ظالمانهترین حکم را در حق او نمودند، و او را شاعری دیوانه قرار دادند، درحالیکه میدانستند او شعر را نمیداند و حالت شعر و شعر را نمیشناسد، و او از همهی خلق خدا غافلتر است و رای و فکر بزرگتری دارد.
بنابراین، خداوند متعال با رد گفتهی آنها فرمود: ﴿بَلۡ جَآءَ بِٱلۡحَقِّ﴾بلکه محمّدصبه حق آمده، و شریعت و کتابی را که آورده است حق میباشد، ﴿وَصَدَّقَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ﴾و آمدن وی پیامبران را تصدیق نمود. پس اگر او نمیآمد پیامبران راستگو نبودند. بنابراین او نشانه و معجزهای است برای هر پیامبری که قبل از او بوده است، چون پیامبران آمدن او را خبر و مژده دادهاند، و خداوند از آنها عهد و پیمان گرفت که اگر محمّد به میانشان آمد، به او ایمان بیاورند و وی را یاری کنند. و پیامبران این وعده را از امّتهای خود گرفته بودند. پس وقتیکه محمّدصآمد پیامبران ِ پیش ز خود را تصدیق نمود، و دروغگویی مخالفان پیامبران روشن گردید. بنابراین، اگر پیامبر نمیآمد و راستگویی سایر پیامبران زیر سوال میرفت. و نیز او پیامبران گذشته را تصدیق نمود زیرا چیزهایی را آورد که پیامبران آورده بودند، و به چیزهایی دعوت داد که آنها به آن دعوت کرده بودند، و به آنها ایمان آورد و صحّت رسالت و پیامبری و شریعت آنها را تایید نمود.
از آنجا که حرف قبلی آنان که گفتند: «بدون شک ما عذاب را خواهیم چشید» از سوی آنان صادر شده بود احتمال صدق و خطا را داشت. خداوند متعال از جانب خود سختی را مطرح کرد که جز صدق و یقین هیچ احتمال دیگری از آن نمیرود، به همین جهت فرمود: ﴿إِنَّکُمۡ لَذَآئِقُواْ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَلِیمِ٣٨﴾شما قطعا عذاب دردناک را خواهید چشید. ﴿وَمَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٣٩﴾و چشاندن عذاب دردناک به شما جز در بر ابر کارهایی که میکردید نیست. پس ما بر شما ستم نکردهایم، بلکه در مورد شما به عدالت رفتار نمودهایم. و از آنجا که این خطاب عام است و منظور از آن مشرکین است، خداوند مومنان را استثنا کرد:
آیهی ۴۹-۴۰:
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ٤٠﴾[الصافات: ۴۰]. «بهجز بندگان مخلص خدا».
﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ رِزۡقٞ مَّعۡلُومٞ٤١﴾[الصافات: ۴۱]. «اینان روزیِ معیّن دارند».
﴿فَوَٰکِهُ وَهُم مُّکۡرَمُونَ٤٢﴾[الصافات: ۴۲]. «(انواع) میوهها و اینان گرامیاند».
﴿فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ٤٣﴾[الصافات: ۴۳]. «در باغهای پرناز و نعمت بهشت بهسر میبرند».
﴿عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِینَ٤٤﴾[الصافات: ۴۴]. «بر تختهایی روبروی یکدیگر (نشستهاند)».
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِکَأۡسٖ مِّن مَّعِینِۢ٤٥﴾[الصافات: ۴۵]. «بر آنان جامی از شراب ناب گردانده شود».
﴿بَیۡضَآءَ لَذَّةٖ لِّلشَّٰرِبِینَ٤٦﴾[الصافات: ۴۶]. «سفید رنگ و لذّت بخش است برای نوشندگان».
﴿لَا فِیهَا غَوۡلٞ وَلَا هُمۡ عَنۡهَا یُنزَفُونَ٤٧﴾[الصافات: ۴۷]. «نه سر درد و نه مستی و زوال عقل در آن نیست».
﴿وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ عِینٞ٤٨﴾[الصافات: ۴۸]. «و در نزدشان زنان دیده فروهشتۀ فراخ چشم خواهند بود».
﴿کَأَنَّهُنَّ بَیۡضٞ مَّکۡنُونٞ٤٩﴾[الصافات: ۴۹]. «(از شدّت سفیدی) گویا آنان تخمهای (شتر مرغ) هستند که (در زیر پروبال آن) پنهان شدهاند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ٤٠﴾مگر بندگان مخلص خدا که آنها عذاب دردناک را نمیچشند، چون آنها اعمال را خالصانه برای خدا انجام دادهاند، در نتیجه خداوند هم آنچه را به رحمت خویش اختصاص داده و لطف خود را بر آنها ارزانی داشته است. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ رِزۡقٞ مَّعۡلُومٞ٤١﴾اینان روزی معین دارند. یعنی روزیشان نامعلوم نیست بلکه روزی بزرگی است که مقدار آنرا کسی نمیداند. روزی آنان را با این جمله تفسیر کرد و فرمود: ﴿فَوَٰکِهُ﴾از انواع میوهها که مردم از خوردن آن لذّت میبرند و رنگ و طعم آن لذّت بخش است برخوردارند. ﴿وَهُم مُّکۡرَمُونَ﴾و ایشان گرامیاند و حقیر و خوار نیستند، بلکه گرامی داشته میشوند و اکرام میگرداند. آنها یکدیگر را گرامی میدارند و فرشتگان آنها را گرامی داشته و از هر دری بر آنها وار میشوند و آنها را به رسیدن بهترین پاداش تبریک میگویند. و خداوند بزرگوار آنها را گرامی داشته و انواع خوبیها و نعمتهای معنوی و مادّی را به آنها دادهاست.
﴿فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ٤٣﴾یعنی باغهایی که پرناز و نعمتاند و مایه شادمانیاند، چون در این باغها چیزهایی هست که هیچ چشمی (تاکنون آنها را) ندیده و هیچ گوشی (اخبار آنرا) نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. و این باغها از همه آنچه که در نعمتهای آن خلل ایجاد کند و از همه ناگواریها سالم میباشند.
و از جمله نشانههای بزرگداشت آنها نزد پروردگارشان و این که آنها یکدیگر را گرامی میدارند این است که آنها ﴿عَلَىٰ سُرُرٖ﴾بر تختهایی نشستهاند. و آن محلهایی مرتفع و بلند برای نشستن است که با انواع پردهها و پوششهای فاخر و زیبا آراسته شده است و اهل بهشت با راحتی و آرامش و شادی بر آنها تکیه میزنند و روبه روی هم مینشینند و از این که گردهم جمع شدهاند لذّت میبرند. و روبه رو قرار گرفتن آنها بر این دلالت دارد که دلهایشان نیز ﴿مُّتَقَٰبِلِینَ﴾روبه رویهم است و نسبت به یکدیگر ادب را رعایت میکنند. بنابراین به یکدیگر پشت نمیکنند و از همدیگر روی برنمی تابند. بلکه این روبه رویهم قرار گرفتن بر کمال شادی و ادب دلالت دارد.
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِکَأۡسٖ مِّن مَّعِینِۢ٤٥﴾و نوجوانانی که برای خدمت آنها آمادهاند و با نوشیدنیهای لذیذ در جامهای زیبا که برگرفته شده از شراب نابِ مُهر شده است، در میان آنها به گردش در میآیند.
و این شراب با شرابهای دنیا از هر جهت فرق میکند، رنگ آن ﴿بَیۡضَآءَ﴾سفید است که از بهترین رنگهاست، و طعم آن ﴿لَذَّةٖ لِّلشَّٰرِبِینَ﴾لذیذ است که نوشنده، وقتی آنرا مینوشد و بعد از آن نیز از آن لذّت میبرد.
و این شراب از بیهوشی و زوال عقل و تلف شدن اموال صاحبش و سردرد و هرنوع ناگواری دور است. بعد از آنکه خداوند متعال طعام و شراب و مجالس آنها را بیان کرد - هرچند که تمام نعمتها و تفاصیل آنها در ﴿جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ﴾داخلاند، باغهایی که پر از ناز و نعمت و شادمانیاند، اما به تفصیل آنها را ذکر نمود تا نفسها بدان مشتاق گردند - همسرانشان را ذکر نمود و فرمود: ﴿وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ عِینٞ٤٨﴾و اهل بهشت در کنار خود حورهای زیبایی دارند که بیعیب و نقص هستند و چشمانی درشت و خمارآلود دارند، ﴿قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ﴾یعنی اینکه آنها فقط به شوهرانشان نگاه میکنند و به دیگران نگاه نمیکنند، چون پاکدامن هستند و به دیگران چشم نمیدوزند، و بدان جهت که همسرانشان زیبا و کامل میباشند، به گونهای که آنان در بهشت هیچکسی را جز همسرانشان نمیخواهند و فقط به آنان علاقه دارند. و یا این که منظور این است که شوهرش به او چشم دوخته، و این بیانگر آن است که زن بهشتی زیبا و کامل است و زیباییاش باعث شده تا شوهرش نگاهش فقط به او باشد. و منحصر بودن نگاه نیز بر این دلالت دارد که محبّت آنها منحصر به یکدیگر است. و هر دو معنی محتمل درست میباشند.
و همهی اینها بر زیبایی مردان و زنان بهشت دلالت میکند، و بیانگر آن است که آنها یکدیگر را دوست دارند و هیچ کس آرزو نمیکند که به جای همسرش کسی دیگر را داشته باشد. و نیز به شدّت پاکدامنی همهی آنها دلالت مینماید. و نیز نشانگر آن است که آنها در آنجا به همدیگر حسد و کینه نمیورزند، چون سببی برای حسد و کینه وجود ندارد. ﴿عِینٞ﴾به معنی زیبا چشم و سیاه چشم است.
﴿کَأَنَّهُنَّ﴾حوریان بهشتی انگار، ﴿بَیۡضٞ مَّکۡنُونٞ﴾تخمهای پوشیده شدهای هستند، و این به خاطر زیبایی و صفای آنهاست. و به خاطر آن است که رنگهایشان زیباترین و درخشنده ترین رنگهاست و هیچ تیرگی و بدی در آن نیست.
آیهی ۶۱-۵۰:
﴿فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٥٠﴾[الصافات: ۵۰]. «پس بعضی رو به بعضی دیگر میکنند و از یکدیگر میپرسند».
﴿قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٞ٥١﴾[الصافات: ۵۱]. «یکی از آنان میگوید: همانا من همنشینی داشتم».
﴿یَقُولُ أَءِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُصَدِّقِینَ٥٢﴾[الصافات: ۵۲]. «که میگفت: آیا تو از باورکنندگان هستی»؟
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَدِینُونَ٥٣﴾[الصافات: ۵۳]. «آبا چون بمیریم و به خاک و استخوانهایی تبدیل شویم آیا سزا و جزا میبینیم»؟
﴿قَالَ هَلۡ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ٥٤﴾[الصافات: ۵۴]. «گفت: آیا شما میتوانید نگاهی به (دوزخ) بیاندازید».
﴿فَٱطَّلَعَ فَرَءَاهُ فِی سَوَآءِ ٱلۡجَحِیمِ٥٥﴾[الصافات: ۵۵]. «پس خودش درنگریست و او را در وسط دوزخ دید».
﴿قَالَ تَٱللَّهِ إِن کِدتَّ لَتُرۡدِینِ٥٦﴾[الصافات: ۵۶]. «گفت: سوگند به خدا نزدیک بود که مرا هلاک کنی».
﴿وَلَوۡلَا نِعۡمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ٥٧﴾[الصافات: ۵۷]. «و اگر نعمت پروردگارم نبود من هم از احضارشدگان (در دوزخ) بودم».
﴿أَفَمَا نَحۡنُ بِمَیِّتِینَ٥٨﴾[الصافات: ۵۸]. «آیا ما دیگر نمیمیریم»؟!
﴿إِلَّا مَوۡتَتَنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ٥٩﴾[الصافات: ۵۹]. «مگر مرگ نخستینی که داشتیم و ما عذاب نخواهیم دید».
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٦٠﴾[الصافات: ۶۰]. «بیگمان این است همان کامیابی بزرگ»؟!.
﴿لِمِثۡلِ هَٰذَا فَلۡیَعۡمَلِ ٱلۡعَٰمِلُونَ٦١﴾[الصافات: ۶۱]. «برای چنین (نعمتی) کارکنان باید کار کند».
وقتی خداوند متعال بهرهمند شدن آنها را از نعمتها و شادمانی کامل و خوردنیها و نوشیدنیها و همسران زیبا و مجالس نیکو بیان کرد، نیز گفتگوی آنان را به همدیگر در رابطه با چیزهای گذشته توصیف نمود و فرمود: آنان همچنان مشغول گفتگو و پرسیدن از یکدیگر هستند تا این که گفتگویشان به اینجا میکشد که یکی از آنها میگوید: ﴿إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٞ﴾من یک همنشین داشتم که در دنیا همنشین من بود و او زنده شدن پس از مرگ را انکار میکرد و مرا به خاطر این که به زنده شدن پس از مرگ باور داشتم سرزنش مینمود: ﴿یَقُولُ أَءِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُصَدِّقِینَ٥٢ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَدِینُونَ٥٣﴾و میگفت: آیا تو از زمره کسانی هستی که قیامت را باور میکنند؟ آیا زمانی که مُردیم و تبدیل به خاک و استخوان شدیم به خاطر اعمالتان به ما سزا و جزا داده میشود؟ یعنی چگونه وقتی از هم پاشیده شویم و به خاک و استخوان تبدیل گردیم دوباره زنده خواهیم شد و محاسبه میشویم و به خاطر اعمالتان سزا و جزا میبینیم؟! و آیا این امر غریب و بعید را تصدیق میکنی؟! یعنی آن فرد بهشتی به برادرانش میگوید: این داستان من است و این حکایت من و همنشینم بود. و من همچنان مومن باقی ماندم و تصدیق کردم و او هم چنان تکذیب میکرد و زنده شدن پس از مرگ را انکار مینمود تا اینکه مُردیم و باز دوباره زنده شدیم. و من به این ناز و نعمت رسیدم که میبینید، نعمتهایی که پیامبران، ما را از آن خبر داده بودند، و او بدون شک به عذاب گرفتار شده است.
﴿قَالَ هَلۡ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ٥٤﴾آن بهشتی به دوستانش میگوید: آیا به دوزخ نگاه نمیکنید تا به آن همنشین من که در دنیا در کنار هم بودیم نگاه کنیم، تا شادی ما بیشتر گردد و این را با چشم خود مشاهده نماییم؟ و از ظاهر احوال بهشتیان و شاد شدن آنها به دیدار یک دیگر و موافقت آنها با همدیگر چنین برمیآید که آنها خواستهی او را اجابت کرده و به دنبال او راه افتاده تا از همنشین اواطلاع یابند. ﴿فَٱطَّلَعَ فَرَءَاهُ﴾و او نگاه میکند و همنشین خود را ﴿فِی سَوَآءِ ٱلۡجَحِیمِ﴾در وسط عذاب میبیند، در حالی که عذاب او را از هر طرف احاطه کرده است.
پس به خاطر حالتی که دارد خدا را سپاس میگوید، زیرا او را از مکر آن فرد نجات داده است. پس آن فرد را سرزنش کرده و میگوید: ﴿تَٱللَّهِ إِن کِدتَّ لَتُرۡدِینِ﴾سوگند به خدا نزدیک بود که مرا با شبهاتی که به من القاء میکردی هلاک گردانی.
﴿وَلَوۡلَا نِعۡمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ٥٧﴾و اگر نعمت پروردگارم نبودکه مرا بر اسلام ثابت قدم و استوار گردانید من هم به همراه تو از احضارشدگان در عذاب بودم. ﴿أَفَمَا نَحۡنُ بِمَیِّتِینَ٥٨ إِلَّا مَوۡتَتَنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ٥٩﴾و مومن با ابراز شادی از نعمتهای خداوند که به اهل بهشت داده، و این که در بهشت جاودانه میمانند و از عذاب در امان هستند، میگوید: آیا ما نمیمیریم؟! مگر مرگ نخستین که داشتیم و ما عذاب نخواهیم دید؟! استفهام برای اثبات و تاکید است. یعنی پس آیا ادعا میکنی که ما نمیمیریم به جز مرگ نخستین، و پس از آن هیچ زنده شدن و عذابی در کار نیست.
﴿فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٥٠﴾[الصافات: ۵۰]. «و بعضی رو به بعضی دیگر میکنند و از یکدیگر میپرسند. در اینجا معمول حذف شده است». و مقام، مقام لذّت و شادمانی است و بر این دلالت مینماید که آنها در مورد همه آن چیزهایی از هم دیگر سوال میکنند که از گفتگو کردن درباره آن لذّت میبرند. و یکدیگر را در مورد مسائلی جویا میشوند که در آن اختلاف داشتند. و مشخّص است که لذّت بردن اهل علم از پرس و جو درباره مسایلی علمی بالاتر از لذّتی است که به سبب یادآوری مسایل دنیا به آنان دست میدهد. پس آنها از این نوع لذّت، بهره کاملی دارند، وحقایقی از علم در بهشت برایشان روشن میگردد که نمیتوان آنرا بیان کرد.
وقتی نعمتهای بهشت را بیان کرد و با این اوصاف زیبا آنها را توصف نمود، بهشت را ستود و عاملان را تشویق کرد که برای رسیدن به آن کار و تلاش نمایند و فرمود: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٦٠﴾این واقعا پیروزی بزرگی است، زیرا آنها به هر خوبی دست یافتهاند و هر آنچه که دلشان میخواهد به دست آوردهاند، و هر امر مکروه و نامطلوبی از آنها دور گشته است. پس چرا که این آخرین مقاصد است که خشنودی پروردگار آسمانها و زمین آنان را فرا گرفته است. و از نزدیکی پروردگار شاد گشته و با شناخت او بهرهمند شده و از دیدن او خوشحال گردیده و از سخن گفتن با او شادمان شدهاند!.
﴿لِمِثۡلِ هَٰذَا فَلۡیَعۡمَلِ ٱلۡعَٰمِلُونَ٦١﴾برای رسیدن به چنین چیزی کارکنان باید کار کنند، پس بهشت شایستهترین و سزاوارترین چیزی است که ارزشمندترین لحظهها در آن تصرف شده است، و بهترین چیزی است که عارفان هوشیار برای بدست آوردن آن آستین بالا زدهاند. و حسرت و افسوس فراوان برای انسان محتاط و عاقبت اندیشی است که وقتی بر او سپری شود که در آن وقت به کاری نپردازد که وی را به این سرا نزدیک گرداند، پس چگونه خواهد بود اگر با پای خود به سوی هلاکت گام بردارد؟!.
آیهی ۷۴-۶۲:
﴿أَذَٰلِکَ خَیۡرٞ نُّزُلًا أَمۡ شَجَرَةُ ٱلزَّقُّومِ٦٢﴾[الصافات: ۶۲]. «آیا برای پذیرایی این بهتر است یا درخت زقّوم»؟!.
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهَا فِتۡنَةٗ لِّلظَّٰلِمِینَ٦٣﴾[الصافات: ۶۳]. «بدون شمک ما آنرا مایۀ رنج و زحمت ستمکاران قرار دادهایم».
﴿إِنَّهَا شَجَرَةٞ تَخۡرُجُ فِیٓ أَصۡلِ ٱلۡجَحِیمِ٦٤﴾[الصافات: ۶۴]. «آن درختی است که از ته دوزخ برمیآید».
﴿طَلۡعُهَا کَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّیَٰطِینِ٦٥﴾[الصافات: ۶۵]. «شکوفه و میوۀ آن انگار سرهای شیاطین است».
﴿فَإِنَّهُمۡ لَأٓکِلُونَ مِنۡهَا فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ٦٦﴾[الصافات: ۶۶]. «آنان از آن میخورند و شکمهایشان را از آن پر میکنند».
﴿ثُمَّ إِنَّ لَهُمۡ عَلَیۡهَا لَشَوۡبٗا مِّنۡ حَمِیمٖ٦٧﴾[الصافات: ۶۷]. «سپس بر آن داغ و آلودهای را مینوشند».
﴿ثُمَّ إِنَّ مَرۡجِعَهُمۡ لَإِلَى ٱلۡجَحِیمِ٦٨﴾[الصافات: ۶۸]. «آنگاه بازگشتشان بهسوی دوزخ است».
﴿إِنَّهُمۡ أَلۡفَوۡاْ ءَابَآءَهُمۡ ضَآلِّینَ٦٩﴾[الصافات: ۶۹]. «بیگمان آنان پدرانشان را در گمراهی یافتهاند».
﴿فَهُمۡ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ یُهۡرَعُونَ٧٠﴾[الصافات: ۷۰]. «پس آنان به دنبال پدرانشان شتابان رانده میشوند».
﴿وَلَقَدۡ ضَلَّ قَبۡلَهُمۡ أَکۡثَرُ ٱلۡأَوَّلِینَ٧١﴾[الصافات: ۷۱]. «و به راستی پیش از آنان بیشتر پیشینیان گمراه بودهاند».
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ٧٢﴾[الصافات: ۷۲]. «و همانا ما درمیانشان بیمدهندگانی روانه کردیم».
﴿فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِینَ٧٣﴾[الصافات: ۷۳]. «پس بنگر که سرانجام بیم دادهشدگان چه شده است».
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ٧٤﴾[الصافات: ۷۴]. «مگر بندگان پاکیزه و پاکدلِ خدا».
﴿أَذَٰلِکَ خَیۡرٞ نُّزُلًا﴾آیا نعمتهایی که بیان نمودیم برای بهشتیان بهتر است یا انواع عذابی که در جهنّم میباشد؟ پس، از این دو غذا کدامیک بهتر است، خوراکی که در بهشت است؟ یا خوراک اهل جهنم؟ و خوراک اهل جهنّم ﴿نُّزُلًا أَمۡ شَجَرَةُ ٱلزَّقُّومِ٦٢ إِنَّا جَعَلۡنَٰهَا فِتۡنَةٗ لِّلظَّٰلِمِینَ٦٣﴾درخت زقّوم است که آن را مایه عذاب و شکنجه کسانی قرار دادهایم که با کفر ورزیدن و ارتکاب گناهان بر خود ستم کردهاند.
﴿إِنَّهَا شَجَرَةٞ تَخۡرُجُ فِیٓ أَصۡلِ ٱلۡجَحِیمِ٦٤﴾زقّوم درختی است که در وسط جهنّم میروید. پس محل برآمدن و محل روئیدن را دارد. و بد بودن محل کاشته شدن آن مبین بد و زشت بودن نهالی است که در آنجا کاشته شده است. بنابراین، خداوند ما را با بیان جایی که در آن میروید از بد بودن آن آگاه نموده است. نیز با بیان حالت میوه آن زشتی آن را به ما گوشزد مینماید.
﴿طَلۡعُهَا کَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّیَٰطِینِ٦٥﴾شکوفه و میوه آن انگار کلّههای شیطان است، و بینهایت بد مزه است و شکمهای مجرمین را قطعه قطعه میکند، چارهای از آن ندارند و نمیتوانند به جای آن چیزی دیگر را انتخاب کنند. بنابراین فرمود: ﴿فَإِنَّهُمۡ لَأٓکِلُونَ مِنۡهَا فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ٦٦﴾آنان از آن میخورند و شکمهایشان را پُر میکنند. پس این خوراک اهل دوزخ است و چه بد خوراکی است خوراک آنها!.
سپس نوشیدنی دوزخیان را بیان میکند و میفرماید: ﴿ثُمَّ إِنَّ لَهُمۡ عَلَیۡهَا﴾سپس آنان بعد از خوردن این خوراک، ﴿لَشَوۡبٗا مِّنۡ حَمِیمٖ﴾آب بسیار داغی را مینوشند. همانگونه که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِن یَسۡتَغِیثُواْ یُغَاثُواْ بِمَآءٖ کَٱلۡمُهۡلِ یَشۡوِی ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا﴾[الکهف: ۲۹]. «واگر طلب کمک کنند با آب داغی که چهرهها را کباب میکند به فریادشان رسیده میشود. بدنوشیدنی و بد جایگاهی است». و همانطور که فرموده است: ﴿وَسُقُواْ مَآءً حَمِیمٗا فَقَطَّعَ أَمۡعَآءَهُمۡ﴾[محمد: ۱۵]. «و آب داغی نوشانیده میشوند، پس رودههایشان را تکه تکه میکند».
﴿ثُمَّ إِنَّ مَرۡجِعَهُمۡ لَإِلَى ٱلۡجَحِیمِ٦٨﴾سپس سرانجام و جایگاهشان به سوی دوزخ است و به سوی آن بر میگردند تا عذاب سخت آن و گرمای بزرگش را بچشند که هیچ بدبختی بالاتر از این برایشان نیست. انگار گفته میشود: چه چیزی آنها را به دوزخ و این جایگاه رسانده است؟ پس میفرماید: ﴿إِنَّهُمۡ أَلۡفَوۡاْ ءَابَآءَهُمۡ ضَآلِّینَ٦٩ فَهُمۡ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ یُهۡرَعُونَ٧٠﴾آنان پدرانشان را گمراه یافتند و به دنبال پدرانشان شتابان رانده میشوند. یعنی شتابان به سوی گمراهی میروند. پس آنها به دعوت پیامبران توجّه ننموده و به آنچه کتابها آنان را از آن برحذر داشته بودند مبالات نکردند و نیز به گفتههای نصیحت کنندگان التفات نکردند، بلکه با آنها مخالفت کرده و گفتند: ﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ﴾[الزخرف: ۲۳]. «ما پدران خود را بر ملت و آیینی یافتهایم و ما به آثار آنان اقتدا میکنیم».
﴿وَلَقَدۡ ضَلَّ قَبۡلَهُمۡ أَکۡثَرُ ٱلۡأَوَّلِینَ٧١﴾و به راستی پیش از این مخاطبان بیشتر گذشتگان گمراه بودند و تعداد اندکی از آنها ایمان آورده و هدایت یافته بودند. ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ٧٢﴾و ما درمیانشان بیم دهندگانی فرستادیم که آنها را از گمراهی و سرکشیشان بیم داده و برحذر میداشتند. ﴿فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِینَ٧٣﴾پس بنگر که سرانجام بیم داده شدگان چه شده است؟ سرانجام آنها هلاکت و خواری و رسوایی بوده است. پس اینا باید بپرهیزند از اینکه گمراهیشان را ادامه دهند و گرفتار عذابی شوند که آنها بدان گرفتار آمدند.
و از آنجا که بیم داده شدگان همه گمراه نبودند، بلکه افرادی از آنها ایمان آورده و دین و عبادت را خالصانه برای خدا انجام دادند، خداوند آنها را از هلاک شدن استثنا کرد و فرمود: ﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ٧٤﴾به جز بندگانی که خداوند آنها را پاکیزه و خالصه گرداند و به خاطر اخلاصشان آنها را مشمول رحمت خویش قرار داد، پس سرانجام چنین کسانی نیکو گردیده است.
آیهی ۸۲-۷۵:
﴿وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِیبُونَ٧٥﴾[الصافات: ۷۵]. «و به راستی نوح ما را به فریاد خواند و ما بهترین پاسخ دهندگان بودیم».
﴿وَنَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ٧٦﴾[الصافات: ۷۶]. «و ما او و خانواده و پیروانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم».
﴿وَجَعَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُۥ هُمُ ٱلۡبَاقِینَ٧٧﴾[الصافات: ۷۷]. «و تنها ذریّۀ او را باقی گذاشتیم».
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ٧٨﴾[الصافات: ۷۸]. «و برای او درمیان ملتهای بعد نام نیک برجای نهادیم».
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ نُوحٖ فِی ٱلۡعَٰلَمِینَ٧٩﴾[الصافات: ۷۹]. «(و آن) درود بر نوح، درمیان جهانیان (است)».
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ٨٠﴾[الصافات: ۸۰]. «ما اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم».
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٨١﴾[الصافات: ۸۱]. «به یقین او از بندگان با ایمان ما بود».
﴿ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ٨٢﴾[الصافات: ۸۲]. «سپس دیگران را غرق کردیم».
سپس نمونهای از عواقب ملّتهای تکذیب کننده را بیان میکند و میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ﴾تا ﴿ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ٨٢﴾خداوند متعال از بنده و پیامبرش نوح که اوّلین پیامبر است خبر میدهد. او مدّت طولانی قومش را به سوی خدا دعوت داد اما دعوت کردنش چیزی جز گریز به آنها نیافزود. پس در این هنگام نوح پروردگارش را به فریاد خواند و گفت: ﴿رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ دَیَّارًا﴾[نوح: ۲۶]. «پروردگارا! هیچکس از کافران را روی زمین زنده باقی مگذار». و گفت: ﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِی عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِینَ﴾[العنکبوت: ۳۰]. «پروردگارا! مرا بر قوم تبهکار یاری کن». خداوند دعای او را پذیرفت. و خداوند خویشتن را ستایش نمود و فرمود: ﴿فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِیبُونَ﴾و ما بهترین پاسخ دهندگان بودیم. و بهترین اجابت کننده برای دعای دعا کنندگان و شنیدن آه و زاری آنها هستیم. خداوند دعای نوح را پذیرفت و مطابق آنچه که او خواسته بود پدید آمد. پس خداوند او و خانواده و پیروانش را از اندوه بزرگ نجات داد و همه کافران را غرق کرد و ذرّیه و نسل نوح را باقی گذاشت. پس همه مردم از ذرّیه نوح÷هستند، و خداوند نام نیکی از او در میان ملتهای بعد بر جای گذاشت، چون او عبادت خداوند را به نیکویی انجام داد و با بندگان خدا به نیکی رفتار کرد. و این سنّت الهی در مورد نیکوکاران است که برحسب نیکوکاریشان نام نیک از آنها برجا میگذارد. و این گفته الهی که میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٨١﴾او از بندگان با ایمان ما بود، بر این دلالت مینماید که ایمان بالاترین مقام بندگان است، و ایمان شامل همه شرایع و اصول و فروع دین میشود، چون خداوند بندگان برگزیدهاش را به همین صفّت ستوده است.
آیهی ۱۱۱-۸۳:
﴿وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِۦ لَإِبۡرَٰهِیمَ٨٣﴾[الصافات: ۸۳]. «و همانا ابراهیم از پیروان او بود».
﴿إِذۡ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلۡبٖ سَلِیمٍ٨٤﴾[الصافات: ۸۴]. «آنگاه که با دلی سالم رو به پروردگارش آورد».
﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَاذَا تَعۡبُدُونَ٨٥﴾[الصافات: ۸۵]. «زمانیکه به پدر و قوم خود گفت: چه چیزی را میپرستید»؟!
﴿أَئِفۡکًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِیدُونَ٨٦﴾[الصافات: ۸۶]. «آیا غیر از خدا خواستار معبودهای سراپا دروغ هستید»؟.
﴿فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٨٧﴾[الصافات: ۸۷]. «پس گمانتان (نسبت) به پروردگار جهانیان چیست».
﴿فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِی ٱلنُّجُومِ٨٨﴾[الصافات: ۸۸]. «سپس نگاهی به ستارگان انداخت».
﴿فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٞ٨٩﴾[الصافات: ۸۹]. «پس گفت: همانا من بیمارم».
﴿فَتَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ مُدۡبِرِینَ٩٠﴾[الصافات: ۹۰]. «پس آنان بدو پشت کردند (و) رفتند».
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمۡ فَقَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ٩١﴾[الصافات: ۹۱]. «آنگاه شتابان و نهان بهسوی معبودهایشان رفت و گفت: آیا نمیخورید».
﴿مَا لَکُمۡ لَا تَنطِقُونَ٩٢﴾[الصافات: ۹۲]. «شما را چه شده است که حرف نمیزنید».
﴿فَرَاغَ عَلَیۡهِمۡ ضَرۡبَۢا بِٱلۡیَمِینِ٩٣﴾[الصافات: ۹۳]. «پس با دست راست بر سر اینها زد».
﴿فَأَقۡبَلُوٓاْ إِلَیۡهِ یَزِفُّونَ٩٤﴾[الصافات: ۹۴]. «پس مردم شتابان بهسوی او آمدند».
﴿قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ٩٥﴾[الصافات: ۹۵]. «(ابراهیم) گفت: آیا چیزهایی را میپرستید که خودتان میتراشید؟».
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ٩٦﴾[الصافات: ۹۶]. «حال آنکه خداوند شما و آنچه را که انجام میدهید آفریده است».
﴿قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡیَٰنٗا فَأَلۡقُوهُ فِی ٱلۡجَحِیمِ٩٧﴾[الصافات: ۹۷]. «گفتند: برای او چهار دیوار بزرگی بسازید و او را در آتش بیاندازید».
﴿فَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَسۡفَلِینَ٩٨﴾[الصافات: ۹۸]. «آنگاه در حق او نیرنگ وورزیدند ولی ما آنانرا پست و فروتر قرار دادیم».
﴿وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی سَیَهۡدِینِ٩٩﴾[الصافات: ۹۹]. «و ابراهیم گفت: همانا من بهسوی پروردگارم میروم، او مرا رهنمود میکند».
﴿رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١٠٠﴾[الصافات: ۱۰۰]. «پروردگارا! به من (فرزندی) از درستکاران عطا کن».
﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِیمٖ١٠١﴾[الصافات: ۱۰۱]. «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم».
﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡیَ قَالَ یَٰبُنَیَّ إِنِّیٓ أَرَىٰ فِی ٱلۡمَنَامِ أَنِّیٓ أَذۡبَحُکَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰۚ قَالَ یَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٠٢﴾[الصافات: ۱۰۲]. «وقتیکه (فرزندش) به سنّی رسید که (میتوانست با او به تلاش ایستد، گفت: فرزندم! من در خواب دیدهام که من (دارم) سر تو را میبرم، پس بنگر که نظرت چیست؟ گفت: ای پدر! آنچه را فرمان مییابی انجام بده ـ اگر خدا بخواهد مرا ـ از شکیبایان خواهی یافت».
﴿فَلَمَّآ أَسۡلَمَا وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِینِ١٠٣﴾[الصافات: ۱۰۳]. «هنگامیکه (پدر و پسر) هردو گردن نهادند و (ابراهیم) فرزندش را به طرف روی، بر زمین خواباند».
﴿وَنَٰدَیۡنَٰهُ أَن یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ١٠٤﴾[الصافات: ۱۰۴]. «و او را نداد دادیم که ای ابراهیم».
﴿قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡیَآۚ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٠٥﴾[الصافات: ۱۰۵]. «به درستیکه خواب (خود) را راست گرداندی بیگمان ما اینگونه به نیکوکاران جزا میدهیم».
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ١٠٦﴾[الصافات: ۱۰۶]. «بیگمان این آزمونی آشکار است».
﴿وَفَدَیۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِیمٖ١٠٧﴾[الصافات: ۱۰۷]. «و ما قربانی بزرگ و ارزشمندی را بلاگردان او گرداندیم».
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١٠٨﴾[الصافات: ۱۰۸]. «و برای او درمیان ملّتهای بعد (از وی) نام نیک برجای نهادیم».
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ١٠٩﴾[الصافات: ۱۰۹]. «سلام بر ابراهیم».
﴿کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١١٠﴾[الصافات: ۱۱۰]. «ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم».
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١١١﴾[الصافات: ۱۱۱]. «بیگمان او از بندگان با ایمان ما بود».
از زمره پیروان نوح÷وکسی که در نبوّت و رسالت و دعوت کردن مردم بهسوی خدا و پذیرفته شدن دعا بر شیوه و راه او بود ابراهیم خلیل÷است. ﴿إِذۡ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلۡبٖ سَلِیمٍ٨٤﴾وقتی که با دلی سالم و خالی از شرک و شبهه و شهواتی که مانع از شناخت حق و عمل کردن به آن میشوند به پروردگارش رویآورد. و هرگاه دل بنده سالم باشد، از هر بدی و شرّی سالم میماند و هر خیر و خوبی را به دست میآورد.
و از جمله سالم بودن دلش این بود که از فریب دادن مردم و کینه ورزیدن نسبت به آنها و دیگر زشتیها سالم و پاک بود. بنابراین مردم را در مورد خدا نصیحت کرد و از پدر و قومش آغاز نمود: ﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَاذَا تَعۡبُدُونَ٨٥﴾آنگاه که به پدرش و قومش گفت: چه چیزی را میپرستید؟ این استفهامِ انکار است و حجّت را بر آنها اقامه میکند.
﴿أَئِفۡکًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِیدُونَ٨٦﴾آیا به جای خدا معبودهای دروغینی را میپرستید که در حقیقت معبود نیستند و شایسته پرستش نمیباشند؟ پس گمان میبرید پروردگارتان با شما چه کار کند حال آن که غیر از او را پرستش کردهاید؟ در اینجا آنها را تهدید میکند که اگر بر شرک ورزی خود باقی بمانند دچار کیفر خواهند شد.
﴿فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٨٧﴾درباره پروردگارتان چه گمان میبرید و چه نقص و کمبودی را در او سراغ دارید که برای او همتایان و شریکانی قرار دادهاید؟!.
او÷خواست بتهایشان را بشکند و به آنان ضربهای بزند. پس زمان که آنها غافل و بیخبر بودند فرصت را غنیمت شمرد، آنگاه که آنها برای یکی از جشنهایشان بیرون رفتند، پس ابراهیم÷همراه آنها بیرون رفت. ﴿فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِی ٱلنُّجُومِ٨٨ فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٞ٨٩﴾سپس نگاهی به ستارگان انداخت و گفت: من بیمارم. در حدیث صحیح آمده است که: «ابراهیم÷جز سه دروغ، دروغی بر زبان نیاورده است: یکی اینکه گفت: همانا من بیمار هستم. و دیگر اینکه گفت: ﴿بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ هَٰذَا﴾[الأنبیاء: ۶۳]. «بلکه بزرگشان این کار را کرده است». و اینکه در مورد همسرش گفت: این خواهرم است».
منظور این است که او از آنها بازماند تا بتواند معبودهایشان را بشکند. بنابراین، ﴿فَتَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ مُدۡبِرِینَ٩٠﴾آنها رفتند و ابراهیم فرصت اینکار را یافت. ﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمۡ﴾پس به صورت پنهانی و شتابان بهسوی معبودهایشان رفت، ﴿فَقَالَ﴾و با تمسخر گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَ٩١ مَا لَکُمۡ لَا تَنطِقُونَ٩٢﴾آیا نمیخورید؟ شما را چه شده که سخن نمیگویید؟! یعنی چگونه این بتها شایستگی آن را دارند که پرستش شوند در حالی که ناقصتر از حیواناتی هستند که غذا میخورند و حرف میزنند؟ اینها جمادات وچیزهای بیجانی هستند که غذا نمیخورند و حرف نمیزنند.
﴿فَرَاغَ عَلَیۡهِمۡ ضَرۡبَۢا بِٱلۡیَمِینِ٩٣﴾پس با تمام قدرت خود بر آنها ضربههای سخت و پیاپی فرود آورد تا این که آنها را تکّه تکّه کرد. به چز بت بزرگشان تا شاید بهسوی آن برگردند. ﴿فَأَقۡبَلُوٓاْ إِلَیۡهِ یَزِفُّونَ٩٤﴾و با شتاب آمدند و دویدند و خواستند او را کیفر دهند. بعد از آن که جستجو کردند، گفتند: ﴿مَن فَعَلَ هَٰذَا بَِٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾[الأنبیاء: ۵۹]. «چه کسی با خدایان ما چنین کرده است؟ هرکس این کار را کرده بیگمان از ستمکاران است». و به آنها گفته شد: ﴿سَمِعۡنَا فَتٗى یَذۡکُرُهُمۡ یُقَالُ لَهُۥٓ إِبۡرَٰهِیمُ٦٠﴾[الأنبیاء: ۶۰]. «جوانی را شنیدیم که معبودها را به زشتی یاد میکرد و به او ابراهیم گفته میشود». او میگفت: ﴿وَتَٱللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصۡنَٰمَکُم بَعۡدَ أَن تُوَلُّواْ مُدۡبِرِینَ٥٧﴾[الأنبیاء: ۵۷]. «سوگند به خدا که بتهایتان را مورد حمله قرار خواهم داد، بعد از آن که پشت کرده و رفتید». پس آنها ابراهیم را سرزنش و ملامت کردند. و ابراهیم گفت: ﴿قَالَ بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ هَٰذَا فَسَۡٔلُوهُمۡ إِن کَانُواْ یَنطِقُونَ٦٣ فَرَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ فَقَالُوٓاْ إِنَّکُمۡ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٦٤ ثُمَّ نُکِسُواْ عَلَىٰ رُءُوسِهِمۡ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا هَٰٓؤُلَآءِ یَنطِقُونَ٦٥ قَالَ أَفَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمۡ شَیۡٔٗا وَلَا یَضُرُّکُمۡ٦٦﴾[الأنبیاء: ۶۳-۶۶]. «بلکه این بزرگشان، این کار را با آنها کرده است. پس آنها را بپرسید اگر سخن میگویند. آنها به خودشان بازگشته و گفتند: همانا شما ستمگریدسپس سرافکنده شدند و گفتند: بیشک تو میدانی که اینها سخن نمیگویند. ابراهیم گفت: آیا به جای خدا چیزهایی را میپرستید که به شما سود و زیانی نمیبخشد»؟!
﴿قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ٩٥﴾دراینجا ابراهیم گفت: آیا چیزهایی را میپرستید که با دستهای خودتان میتراشید و آن را درست میکنید؟ پس چگونه آنها را پرستش میکنید حال آنکه شما خودتان آنها را درست کردهاید؟! و چگونه یگانهپرستی و اخلاص برای خدا را رها میکنید؟!.
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ٩٦ قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡیَٰنٗا﴾حال آنکه خداوند شما و آنچه را انجام میدهید آفریده است. گفتند: برای او ساختمانی بلند بسازید و در آن آتش بیافروزید. ﴿فَأَلۡقُوهُ فِی ٱلۡجَحِیمِ﴾سپس به کیفر این کارش که بتها را شکسته او را در آتش بیاندازید.
﴿فَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا﴾آنها نقشه کشیدند تا ابراهیم را به بدترین وضعیت بکشند و نابود کنند. ﴿فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَسۡفَلِینَ﴾ولی ما آنانرا مغلوب و ذلیل نمودیم، و خداوند نقشه و نیرنگ آنها را به خودشان بازگرداند وآتش را برای ابراهیم سرد و سالم نمود.
وقتی با ابراهیم چنین کردند و او بر آنها حجت اقامه نمود، و معذور قرار گرفت، ﴿وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی﴾گفت: من بهسوی پروردگارت هجرت میکنم و قصدِ سرزمین مبارک شام را دارم و بهسوی آن رهسپار میشوم، ﴿سَیَهۡدِینِ﴾و خداوند مرا به آنچه خیر دین و دنیای من در آن است راهنمایی خواهد کرد. و در آیه دیگر آمده که گفت: ﴿وَأَعۡتَزِلُکُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدۡعُواْ رَبِّی عَسَىٰٓ أَلَّآ أَکُونَ بِدُعَآءِ رَبِّی شَقِیّٗا٤٨﴾[مریم: ۴۸]. «و از شما و از آنچه که بهجای خدا میپرستید کنارهگیری میکنم، و پروردگارم را به فریاد میخوانم، امید است که در قرآن پروردگارم شقی و بدبخت نباشم».
﴿رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١٠٠﴾پروردگارا! به من فرزندی عطا کن که از صالحان و درستکاران باشد. این زمانی بود که ابراهیم از قومش ناامید گشت و در آنها هیچ خبری ندید، در این هنگام از پروردگارش خواست که به او فرزند صالحی بدهد که خداوند به وسیله آن فرزند هم در زندگی و هم پس از مرگش به او فایده بدهد.
پس خداوند دعای او را پذیرفت و فرمود: ﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِیمٖ١٠١﴾او را به پسری بردبار مژده دادیم. و این پسر بدون شک اسماعیل است چون بعد از او مژده تولّد اسحاق به او داده شده است. و خداوند در مورد مژده دادن به توّلد اسحاق میفرماید: ﴿فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ یَعۡقُوبَ﴾[هود: ۷۱]. «سپس او همسر ابراهیم را به اسحاق و پس از اسحاق به یعقوب مژده دادیم». پس دلالت مینماید که اسحاق غیر از اسماعیل ذبیح است و خداوند اسماعیل÷را به بردباری توصیف کرده، و بردباری متضمن صبر و شکیبایی و خوش اخلاقی و داشتن سعه صدر و گذشت از کسی است که در حق وی مرتکب بدی شده است.
﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡیَ﴾وقتی فرزندش به سنی رسید که میتوانست همپای او راه برود، و به سنی رسید که در این سن، اغلب پدر و مادر بیش از هر زمانی فرزندشان را دوست دارند، چون سختی پرورش آن به اتمام رسیده و زمان بهره برداری و فایده بردن از فرزند فرا رسیده است، ابراهیم÷به فرزندش گفت: ﴿إِنِّیٓ أَرَىٰ فِی ٱلۡمَنَامِ أَنِّیٓ أَذۡبَحُکَ﴾همانا من در خواب دیدهام که خداوند مرا به ذبح کردن تو دستور میدهد، و خواب پیامبران وحی است. ﴿فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰ﴾پس بنگر نظرت چیست، و دستور خداوند باید اجرا شود. ﴿قَالَ یَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِینَ﴾اسماعیل با صبر و شکیبایی و با چشمداشت ثواب و درحالیکه خشنودی پروردگارش را میجست، و نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود، گفت: کاری که به تو دستور داده میشود انجام بده، به خواست خدا مرا از شکیبایان خواهی یافت. او به پدرش خبر داد که خود را مقرون به خواست خدا گرداند، چون هیچ چیزی بدون خواست خدا انجام نمیشود.
﴿فَلَمَّآ أَسۡلَمَا﴾وقتیکه ابراهیم و اسماعیل هر دو تسلیم شدند و ابراهیم قاطعانه تصمیم گرفت که فرزندش و جگرگوشهاش را به خاطر اطاعت از فرمان خدا و به خاطر ترس از کیفر او ذبح کند و فرزند خود را وادار به شکیبایی کرد، طوری که فدا کردن جانش در مسیر اطاعت از فرمان پروردگارش و خشنودی پدرش برایش آسان شده بود، ﴿وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِینِ﴾و ابراهیم، اسماعیل را به طرف روی به زمین انداخت تا او را به پهلو بخواباند و ذبحش کند و او بر چهره افتاد تا به هنگام سر بریدن، ابراهیم به چهرهاش نگاه نکند.
﴿وَنَٰدَیۡنَٰهُ أَن یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ١٠٤ قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡیَآ﴾و در این حالت پریشانی و وضعیت هولناک، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! کاری را که به انجام آن دستور داده شده بودی انجام دادی، و خود را برای آن آماده ساختی، و همه کارها را کردی و فقط باقی مانده بود که با کارد حلقش را پاره کنی. ﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ﴾ما کسانی را که عبادتمان را به نیکویی انجام میدهند و خشنودی ما را بر شهوات و امیال خودشان مقدم میدارند اینگونه جزا میدهیم.
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ١٠٦﴾بیگمان چیزی که ابراهیم÷را بدان آزمودیم آزمونی آشکار بود که به وسیله آن صفای ابراهیم و کمال محبت او نسبت به پروردگارش و محبت پروردگارش نسبت به او آشکار گردید. خداوند وقتی اسماعیل÷را به ابراهیم÷عطا کرد ابراهیم به شدّت او را دوست داشت. ابراهیم، خلیل خدا بود و خلیل بودن بالاترین انواع محبت است و مقامی است که مشارکت را نمیپذیرد، و اقتضا مینماید که همهی اجزای قلب متعلق و وابسته به محبوب باشند. پس وقتی بخشی از بخشهای قلبش وابسته به فرزندش گردید خداوند خواست که محبّت او را خالص گرداند. و خلیل بودن او را آزمایش کند. بنابراین به او فرمان داد که کسی را ذبح کند که محبّت او با محبّت پروردگارش رقابت میکرد و مزاحمت ایجاد مینمود. وقتی ابراهیم محبّت خدا را مقدّم داشت و آن را برخواسته و میل خود ترجیح داد و تصمیم قطعی بر ذبح فرزندش گرفت و مزاحمت و رقابتی که در رابطه با محبت خداوند در قلبش پدید آمده بود از بین رفت، دراین وقت ذبح کردن اسماعیل فایدهای نداشت، بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ١٠٦ وَفَدَیۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِیمٖ١٠٧﴾این آزمایشی است که مبین صداقت ابراهیم است.
و به جای اسماعیل گوسفند بزرگی آورده شد، و ابراهیم آنرا ذبح کرد. پس آن گوسفند از این جهت بزرگ و ارزشمند بود که بلاگردان و فدیه اسماعیل بود. و از این جهت نیز مهم و بزرگ بود که قربانی تا روز قیامت سنت گردید.
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١٠٨﴾و برای او درمیان پسینیان نام نیکی باقی گذاردیم، همانطور که در میان پسینیان نیز نام نیکی داشت. پس در آینده نیز ابراهیم÷محبوب خواهد بود و مورد بزرگداشت و ستایش قرار میگیرد. ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ١٠٩﴾درود بر ابراهیم. همچنان که خداوند متعال میفرماید: [النمل: ۵۹]. ﴿قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِینَ ٱصۡطَفَىٰٓ﴾[النمل: ۵۹]. «بگو: ستایش خدای را سزاست و درود بر بندگان برگزیدهاش باد».
﴿کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١١٠﴾ما کسان را که عبادت خداوند را به نیکویی انجام میدهند و با خلق خدا به نیکویی رفتار مینمایند اینگونه جزا میدهیم، سختیها را از آنان دور میکنیم و سرانجام نیک را از آن آنها میگردانیم و نام نیکشان را باقی میگذاریم.
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١١١﴾بیگمان او از بندگان با ایمان ما بود و به آنچه که خداوند دستور داده بود که به آن ایمان بیاورد، ایمان داشت. او از بندگانی بود که ایمان، آنان را به مقام یقین رسانده بود. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَکَذَٰلِکَ نُرِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ مَلَکُوتَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلِیَکُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِینَ٧٥﴾[الأنعام: ۷۵]. «و اینگونه به ابراهیم ملکوت آسمانها و زمین را نشان میدهیم تا از یقین کنندگان باشد».
آیهی ۱۱۳-۱۱۲:
﴿وَبَشَّرۡنَٰهُ بِإِسۡحَٰقَ نَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١١٢﴾[الصافات: ۱۱۲]. «و او را به (تولّد) اسحاق که پیامبر و از زمرۀ شایستگان بود مژده دادیم».
﴿وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَۚ وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحۡسِنٞ وَظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ مُبِینٞ١١٣﴾[الصافات: ۱۱۳]. «و بر او و اسحاق برکت نازل نمودیم، و از دودمان این دو افرادی نیکوکار به وجود آمدند و برخی اشکارا بر خود ستم کردند».
﴿وَبَشَّرۡنَٰهُ بِإِسۡحَٰقَ نَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١١٢﴾این مژده دوّم، مژده به تولّد اسحاق است که بعد از او یعقوب است. پس ابراهیم را به تداوم یافتن ذریه اسحاق مژده داد. نیز او را به این مژده داد که اسحاق پیامبر و از زمره صالحان است. پس این مژدههای متعددی است.
﴿وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَ﴾و برکت را بر آنها نازل نمودیم. برکت به معنی رشد و فزونی یافتن دانش و عمل، و زیاد شدن نسل و فرزندانشان است. و خداوند از دودمان آنها سه ملّت بزرگ پخش و منتشر کرد. ملّت عرب از دودمان و نسل اسماعیل، و ملّت بنی اسرائیل و ملّت روم از فرزندان و نسل اسحاق هستند. ﴿وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحۡسِنٞ وَظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ مُبِینٞ﴾و برخی از ذریه آنها نیکوکاراند، و افرادی نیز ناصالح هستند. و برخی عادل و برخی ستمکارند که ستمگریشان به سبب کفر و شرک ورزیدنِ آشکار است. و احتمالا این فرموده برای دفع ایهام باشد، زیرا هنگامیکه خداوند متعال فرمود: ﴿وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَ﴾این فرموده مقتضی آن است که برکت شامل ذرّیه و نسل ابراهیم و اسحاق نیز باشد، و یکی از مظاهر کمال برکت این است که نسل و فرزندان، همگی نیکوکار باشند، بنابراین، خداوند متعال خبر داد که برخی از آنان نیکوکار و برخی دیگر ستمکار بودند. « واللّه اعلم».
آیهی ۱۲۲-۱۱۴:
﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١١٤﴾[الصافات: ۱۱۴]. «و بهراستی بر موسی و هارون منّت نهادیم».
﴿وَنَجَّیۡنَٰهُمَا وَقَوۡمَهُمَا مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ١١٥﴾[الصافات: ۱۱۵]. «و هردوی آنان و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم».
﴿وَنَصَرۡنَٰهُمۡ فَکَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِینَ١١٦﴾[الصافات: ۱۱۶]. «و آنانرا یاری کردیم پس آنان بودند که پیروز شدند».
﴿وَءَاتَیۡنَٰهُمَا ٱلۡکِتَٰبَ ٱلۡمُسۡتَبِینَ١١٧﴾[الصافات: ۱۱۷]. «و آن دو کتاب روشنگر دادیم».
﴿وَهَدَیۡنَٰهُمَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ١١٨﴾[الصافات: ۱۱۸]. «و آن دو را به راه راست رهنمود کردیم».
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِمَا فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١١٩﴾[الصافات: ۱۱۹]. «و نام نیک آن دو را در(میان) اقوام بعدی باقی گذاردیم».
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٠﴾[الصافات: ۱۲۰]. «سلام بر موسی و هارون».
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٢١﴾[الصافات: ۱۲۱]. «بیگمان ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم».
﴿إِنَّهُمَا مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٢٢﴾[الصافات: ۱۲۲]. «بیگمان آن دو از بندگان مؤمن ما بودند».
خداوند متعال منّت و احسان خویش بر دو بنده و پیامبرش موسی و هارون که فرزندان عمران بودند بیان میدارد. بر آنها منّت نهاد و به آنها پیامبری و نبوّت داد و آنان را امر نمود تا به سوی خداوند متعال دعوت کنند. و آنها قومشان را از دشمنشان فرعون نجات داد و آنها را بر فرعون پیروز گردانید تا این که خدا فرعون را غرق کرد در حالی که آنها نگاه میکردند. و کتاب روشنگر را بر آنها نازل فرمود و آن تورات بود که احکام و مواعظ و توضیح هرچیزی در آن است. و خداوند آنها را به راه راست رهنمون کرد و برایشان دینی تشریع نمود که دارای احکام و آیینهای درستی بود و انسان را به خدا میرسانید. و خداوند بر آنها منّت نهاد و به آنها توفیق داد تا راه آن را در پیش گیرند. ﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِمَا فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١١٩ سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٠﴾و برای آن دو در میان ملّتهای بعدی نام نیک و درود فرستادن را برجای نهادیم، و در میان ملّتهای گذشته به طریق اولی این کار را کردهایم. ﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٢١ إِنَّهُمَا مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٢٢﴾ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم، بیگمان آن دو از بندگان مومن ما بودند.
آیهی ۱۳۲-۱۲۳:
﴿وَإِنَّ إِلۡیَاسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٢٣﴾[الصافات: ۱۲۳]. «و همانا الیاس از پیامبران بود».
﴿إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَلَا تَتَّقُونَ١٢٤﴾[الصافات: ۱۲۴]. «هنگامیکه به قومش گفت: آیا پرهیزگاری پیشه نمیکنید»؟.
﴿أَتَدۡعُونَ بَعۡلٗا وَتَذَرُونَ أَحۡسَنَ ٱلۡخَٰلِقِینَ١٢٥﴾[الصافات: ۱۲۵]. «آیا بت بعل را به فریاد میخوانید و بهترینِ آفرینندگان را رها میکنید»؟.
﴿ٱللَّهَ رَبَّکُمۡ وَرَبَّ ءَابَآئِکُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ١٢٦﴾[الصافات: ۱۲۶]. «خدا را، که پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شماست».
﴿فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ١٢٧﴾[الصافات: ۱۲۷]. «پس او را تکذیب کردند و بیشک آنان احضار خواهند شد».
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٢٨﴾[الصافات: ۱۲۸]. «مگر بندگان مخلص خدا».
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١٢٩﴾[الصافات: ۱۲۹]. «و برای او درمیان ملّتهای بعدی نام نیکی برجای نهادیم».
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ یَاسِینَ١٣٠﴾[الصافات: ۱۳۰]. «سلام بر الیاس».
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣١﴾[الصافات: ۱۳۱]. «ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم».
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٣٢﴾[الصافات: ۱۳۲]. «بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود».
خداوند بنده و پیامبرش الیاس÷را به خاطر نبوّت و رسالت و دعوت کردن بهسوی خدا ستایش میکند. و او قومش را به پرهیزگاری و عبادت خدای یگانه فرمان داد و آنها را از پرستش بتی که داشتند و نامش بعل بود، نهی کرد و از اینکه آنها عبادت خداوند را ترک کرده بودند، خداوندی که مردم را آفریده و به بهترین شیوه آنها را صورتگری کرده است و خوب آنها را پرورش داده و تربیت نموده و نعمتهای ظاهری و باطنی را به آنان ارزانی داشته است، آنان را سرزنش کرده و گفت: چگونه عبادت کسی را ترک کردهاید که اینگونه است و به پرستش بتی روی آوردهاید که فایده و ضرری نمیدهد و چیزی نمیآفریند و روزی نمیرساند و نمیخورد و سخن نمیگوید؟ و آیا عبادت چنین چیزی جز بزرگترین گمراهی و بیخردی چیزی دیگر میتواند باشد؟!.
﴿فَکَذَّبُوهُ﴾آنان الیاس را در چیزهایی که به سوی آن دعوت میکرد تکذیب کردند، و از او اطاعت ننمودند. خداوند آنها را تهدید کرد و فرمود: ﴿فَإِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ﴾قطعا آنان روز قیامت در عذاب گردآورده خواهند شد. و برایشان کیفری دنیوی که بدان گرفتار شده باشند ذکر نکرده است.
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٢٨﴾مگر کسانی که خداوند آنها را برگزیده و نعمت پیروی کردن از پیامبرشان را به آنها بخشیده است، پس این افراد در عذاب گردآورده نمیشوند، بلکه خداوند به اینها پاداش فراوانی خواهد داد.
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١٢٩﴾و برای الیاس در میان ملّتهای بعدی نام نیکی باقی گذاردیم. ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ یَاسِینَ١٣٠﴾از جانب خدا و بندگانش بر او درود باد.
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣١ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٣٢﴾خداوند الیاس را مورد ستایش قرار داده، همانطور که دیگر برادران پیامبرش را ستوده است. صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین.
آیهی ۱۳۸-۱۳۳:
﴿وَإِنَّ لُوطٗا لَّمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٣٣﴾[الصافات: ۱۳۳]. «و بیگمان لوط از پیامبران بود».
﴿إِذۡ نَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِینَ١٣٤﴾[الصافات: ۱۳۴]. «زمانیکه او و خانوادهاش، همگی را نجات دادیم».
﴿إِلَّا عَجُوزٗا فِی ٱلۡغَٰبِرِینَ١٣٥﴾[الصافات: ۱۳۵]. «مگر پیرزنی که از باقی ماندگان بود».
﴿ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ١٣٦﴾[الصافات: ۱۳۶]. «سپس دیگران را نابود کردیم».
﴿وَإِنَّکُمۡ لَتَمُرُّونَ عَلَیۡهِم مُّصۡبِحِینَ١٣٧﴾[الصافات: ۱۳۷]. «و شما بامدادن از سرزمین ایشان عبور میکنید».
﴿وَبِٱلَّیۡلِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ١٣٨﴾[الصافات: ۱۳۸]. «و به هنگام شب (نیز) پس آیا خرد نمیورزید»؟!.
در اینجا خداوند بنده و پیامبرش لوط را به خاطر نبوّت و رسالت و دعوت کردن قومش به سوی خدا ونهی کردن آنها از شرک و از کار زشت، میستاید. پس وقتی قوم لوط از شرک و کار زشت باز نیامدند خداوند لوط و خانوادهاش، همگی را نجات داد و آنها شب هنگام از آنجا حرکت کردند و از عذاب نجات یافتند. ﴿إِلَّا عَجُوزٗا فِی ٱلۡغَٰبِرِینَ١٣٥﴾مگر پیرزنی که درمیان عذاب داده شدگان باقی ماند و آن پیرزن همسر لوط بود که به دین لوط نگرویده بود. ﴿ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ١٣٦﴾سپس دیگران را با زیرو رو کردن شهرشان نابود کردیم. ﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا جَعَلۡنَا عَٰلِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهَا حِجَارَةٗ مِّن سِجِّیلٖ مَّنضُودٖ٨٢﴾[هود: ۸۲]. «و آن شهر را زیر و رو کردیم و بر آنها سنگهایی از گل پخته باراندیم تا اینکه از بین رفتند و نابود گشتند».
﴿وَإِنَّکُمۡ لَتَمُرُّونَ عَلَیۡهِم مُّصۡبِحِینَ١٣٧ وَبِٱلَّیۡلِ﴾و شما به هنگام صبح از سرزمین قوم لوط عبور میکنید و به هنگام شب نیز از آنجا میگذرید. یعنی در این وقتها زیاد از آنجا عبور میکنید، پس در هلاک شدن آنها شک و تردیدی نیست. ﴿أَفَلَا تَعۡقِلُونَ﴾آیا در نشانهها وعبرتها نمیانشید و از آنچه که باعث هلاکت و نابودی میشود باز نمیآیید؟!.
آیهی ۱۴۸-۱۳۹:
﴿وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٣٩﴾[الصافات: ۱۳۹]. «و بیگمان یونس از پیامبران بود».
﴿إِذۡ أَبَقَ إِلَى ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ١٤٠﴾[الصافات: ۱۴۰]. «آنگاه که بهسوی کشتی گرانبار گریخت».
﴿فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُدۡحَضِینَ١٤١﴾[الصافات: ۱۴۱]. «آنگاه در قرعهکشی شرکت کرد و از بازندگان شد».
﴿فَٱلۡتَقَمَهُ ٱلۡحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٞ١٤٢﴾[الصافات: ۱۴۲]. «آنگاه ماهی او را فرو بلعید، درحالیکه او سزاوار نکوهش بود».
﴿فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِینَ١٤٣﴾[الصافات: ۱۴۳]. «پس اگر او قبلاً از نیایشگران نبود».
﴿لَلَبِثَ فِی بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ١٤٤﴾[الصافات: ۱۴۴]. «به یقین در شکمش تا روزی که (مردم) برانگیخته میشوند باقی میماند».
﴿۞فَنَبَذۡنَٰهُ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ سَقِیمٞ١٤٥﴾[الصافات: ۱۴۵]. «سپس درحالیکه بیمار بود او را به سرزمین خشک (و خالی از گیاه) انداختیم».
﴿وَأَنۢبَتۡنَا عَلَیۡهِ شَجَرَةٗ مِّن یَقۡطِینٖ١٤٦﴾[الصافات: ۱۴۶]. «و در کنارش درختی از (نوع) کدو رویاندیم».
﴿وَأَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ مِاْئَةِ أَلۡفٍ أَوۡ یَزِیدُونَ١٤٧﴾[الصافات: ۱۴۷]. «و او را بهسوی جمعیت یکصد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم».
﴿فََٔامَنُواْ فَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ١٤٨﴾[الصافات: ۱۴۸]. «پس ایمان آوردند آنگاه تا مدتی معین آنانرا بهرهمند ساختیم».
خداوند بنده و پیامبرش یونس بن متی را ستایش میکند همانطور که دیگر پیامبران را به خاطر نبوّت و رسالت و دعوت دادن بهسوی خدا ستایش کرد.
خداوند متعال بیان میدارد که یونس را در دنیا کیفر داد و او را به خاطر ایمان و کارهای شایستهاش از کیفر نجات داد. پس فرمود: ﴿إِذۡ أَبَقَ﴾آنگاه که از نزد پروردگارش در حالی که خشمگین بود گریخت، به گمان اینکه خداوند او را نمیگیرد و او را در شکم ماهی زندانی نمیکند. خداوند بیان نکرده است که یونس چرا خشمگین شد، و گناهی را که یونس مرتکب شده چه بود، چون دانستن آن برای ما فایدهای ندارد. آنچه برای ما فایده دارد این است که برای ما گفته شده او مرتکب گناه گردید و خداوند او را با وجود این که از پیامبران بزرگوار بود کیفر نمود، سپس او را نجات داد و سرزنش را از او دور کرد چیزی را برای او فراهم آورد که سبب صلاح و رستگاریاش بود. ﴿إِلَى ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ﴾وقتی یونس به کشتی پر از مسافر و کالا پناه برد، سوار کشتی شد درحالیکه کشتی پر بود، کشتی سنگین گردید و نیاز شد تا بعضی از مسافران را به دریا بیاندازند و آنها در این کار برای هیچکس برتری قایل نبودند.
بنابراین، قرعهکشی کردند و قرعه به نام هرکس میافتاد به دریا انداخته میشد. و این عدالتِ اهل کشتی بود، و خداوند هرگاه کاری را بخواهد بکند اسبابش را فراهم مینماید. وقتی اهل کشتی قرعه کشی کردند، قرعه به نام یونس درآمد، ﴿فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُدۡحَضِینَ﴾پس او از بازندگان گردید، و در دریا انداخته شد. ﴿فَٱلۡتَقَمَهُ ٱلۡحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٞ١٤٢﴾پس ماهی او را فرو بلعید درحالیکه او سزاوار ملامت بود. کاری کرده بود که مستحق نکوهش گردیده بود و آن اینکه پروردگارش را به خشم آورده بود. ﴿فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِینَ١٤٣﴾و اگر در گذشته با کثرت عبادت پروردگارش و بیان تسبیح و ستایش او از نیایشگران نبود و در شکم ماهی نیایش نمیکرد، و نمیگفت: «لا إلَهَ إلَّا أنتَ سُبحَانَکَ إنَّی کُنتُ مِنَ الظاَّلِمین» «هیچ معبود به حقی جز تو نیست، پاک و منزّهی، بیگمان من از ستمگران بودهام».
﴿لَلَبِثَ فِی بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ١٤٤﴾تا روز قیامت در شکم ماهی باقی میماند. یعنی شکم ماهی قبرش میشد، اما به سبب این که پروردگارش را ستایش میگفت و پاکیاش را بیان میکرد و به سبب این که خدا را عبادت و پرستش مینمود، خداوند متعال او را نجات داد. و اینگونه خداوند، مومنان را به هنگامیکه گرفتار سختیها میشوند نجات میدهد.
﴿فَنَبَذۡنَٰهُ بِٱلۡعَرَآءِ﴾پس او را در سرزمینی خشک و خالی از درخت و گیاه انداختیم. یعنی ماهی او را از شکم خود در سرزمینی خشک و خالی که هیچکس در آن نبود انداخت، و شاید در آن سرزمین هیچ درخت و سایهای وجود نداشته است، ﴿وَهُوَ سَقِیمٞ﴾و او به سبب زندانی شدن در شکم ماهی مریض شده بود، و همچون جوجهای شده بود که از تخم مرغ بیرون آورده میشود.
﴿وَأَنۢبَتۡنَا عَلَیۡهِ شَجَرَةٗ مِّن یَقۡطِینٖ١٤٦﴾و بر بالای او درختی از کدو رویاندیم که با سایهی خود بر او سایه میانداخت، چون سایه درخت کدو سرد است و مگس بر آن نمینشیند و این از لطف و مهربانی خداوند نسبت به او بود.
سپس خداوند در حق او لطفی دیگر نمود و منّتی بزرگتر بر او نهاد و آن این که او را به سوی ﴿مِاْئَةِ أَلۡفٍ أَوۡ یَزِیدُونَ﴾صد هزار نفر از مردم یا بیشتر فرستاد. یعنی اگر از صد هزار بیشتر نبودند کمتر هم نبودند. پس یونس آنها را به سوی خداوند دعوت کرد.
﴿فََٔامَنُواْ﴾آنان همه ایمان آوردند و ایمان آوردنشان در ترازوی اعمال یونس ثبت گردید، زیرا او آنها را دعوت داده بود. ﴿فَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ﴾پس آنها را تا مدّت زمان معینی بهرهمند ساختیم و خداوند عذاب را از آنها دور کرد، این در حالی بود که اسباب آن فراهم شده بود. خداوند متعال میفرماید: [یونس: ۹۸]. ﴿فَلَوۡلَا کَانَتۡ قَرۡیَةٌ ءَامَنَتۡ فَنَفَعَهَآ إِیمَٰنُهَآ إِلَّا قَوۡمَ یُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُواْ کَشَفۡنَا عَنۡهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡیِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ٩٨﴾[یونس: ۹۸]. «ایمان آوردن هیچ گروهی به هنگام فراهم شدن اسباب عذاب به آنها فایده نبخشید جز قوم یونس که وقتی ایمان آوردند عذاب خوارکننده را در زندگانی دنیا از آنها دور کردیم و تا مدت زمان معینی آنان را بهرهمند ساختیم».
آیهی ۱۵۷-۱۴۹:
﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَلِرَبِّکَ ٱلۡبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلۡبَنُونَ١٤٩﴾[الصافات: ۱۴۹]. «پس، از آنان بپرس که آیا دختران از آن پروردگار تو باشند و پسران از آن خودشان»؟.
﴿أَمۡ خَلَقۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ إِنَٰثٗا وَهُمۡ شَٰهِدُونَ١٥٠﴾[الصافات: ۱۵۰]. «یا فرشتگان را ماده آفریدیم و آنان حاضر بودند».
﴿أَلَآ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡکِهِمۡ لَیَقُولُونَ١٥١﴾[الصافات: ۱۵۱]. «هان! آنان از روی دروغها و تهمتهای بههم بافتۀ خود میگویند».
﴿وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ١٥٢﴾[الصافات: ۱۵۲]. «خداوند فرزند زاده است! و قطعاً ایشان دروغگویند».
﴿أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ عَلَى ٱلۡبَنِینَ١٥٣﴾[الصافات: ۱۵۳]. «(آیا خدا) دختران را بر پسران ترجیح دادهاست».
﴿مَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ١٥٤﴾[الصافات: ۱۵۴]. «شما را چه شده، چگونه حکم میکنید».
﴿أَفَلَا تَذَکَّرُونَ١٥٥﴾[الصافات: ۱۵۵]. «آیا یادآور نمیگردید».
﴿أَمۡ لَکُمۡ سُلۡطَٰنٞ مُّبِینٞ١٥٦﴾[الصافات: ۱۵۶]. «آیا دلیلی آشکار دارید».
﴿فَأۡتُواْ بِکِتَٰبِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٥٧﴾[الصافات: ۱۵۷]. «اگر راست میگویید کتاب خود را بیاورید».
خداوند متعال به پیامبرش محمّدصمیفرماید: ﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ﴾از کسانیکه چیزهایی دیگر را شریک خداوند قرار میدهند بپرس، کسانی که از فرشتگان را عبادت کرده و گمان بردهاند که آنها دختران خدا هستند، پس آنها هم شرک ورزیده و هم خداوند را به چیزی توصیف کردهاند که شایسته و سزاوار شکوه و بزرگی او نیست. از این مشرکان بپرس: ﴿أَلِرَبِّکَ ٱلۡبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلۡبَنُونَ﴾آیا دختران از آن پروردگار تو باشند و پسران از آن خودشان؟ یعنی این از چندین جهت تقسیمی نادرست و ستمگرانه است. اول: از آن جهت که آنها برای خدا فرزند قایل شدهاند. دوم: از آن جهت که از میان فرزندان همان گروه را که ضعیفتر و حقیرتر است به خدا نسبت دادهاند و آن دختران هستند، دخترانی که مشرکان آنان را برای خود نمیپسندند. همانطور که خداوند متعال در آیهای دیگر فرموده است: ﴿وَیَجۡعَلُونَ لِلَّهِ ٱلۡبَنَٰتِ سُبۡحَٰنَهُۥ وَلَهُم مَّا یَشۡتَهُونَ٥٧﴾[النحل: ۵۷]. «و آنها برای خداوند دختران مقرّر میدارند، - پاک است خداوند - و برای خود آنچه را که دوست دارند قرار میدهند». سوم: نیز از آن جهت که فرشتگان را دختران خدا قرار دادهاند.
خداوند متعال در بیان دروغ گفتن آنها میفرماید: ﴿أَمۡ خَلَقۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ إِنَٰثٗا وَهُمۡ شَٰهِدُونَ١٥٠﴾آیا ما فرشتگان را ماده آفریدیم و بر آفرینش آنها حاضر بودند؟ یعنی چنین نیست، آنها در هنگام آفرینش فرشتگان حضوری نداشتهاند. بنابراین، آنها این سخن را بدون علم و آگاهی میگویند، بلکه این تهمتی است که به خدا میزنند. پس خداوند متعال فرمود: ﴿أَلَآ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡکِهِمۡ لَیَقُولُونَ١٥١ وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ١٥٢﴾بدانکه آنها از روی دروغ آشکار خود میگویند خداوند فرزند زاده است، و قطعاً ایشان در این سخن خود دروغ آشکار میگویند و هیچ شکی در آن نیست.
﴿أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ عَلَى ٱلۡبَنِینَ١٥٣ مَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ١٥٤ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ١٥٥﴾آیا (خدا) دختران را بر پسران ترجیح دادهاست؟ شما را چه شده که اینگونه داوری کرده و به این صورت ستمگرانه حکم میکنید؟ آیا اندیشه نمیکنید و این گفته ستمگرانه را تشخیص نمیدهید؟ زیرا شما اگر بیاندیشید این سخن را نمیگفتید.
﴿أَمۡ لَکُمۡ سُلۡطَٰنٞ مُّبِینٞ١٥٦﴾آیا دلیلی آشکار از کتاب یا از پیامبر بر صحّت سخن خود دارید. هیچ یک از اینها وجود ندارد. بنابراین فرمود: ﴿فَأۡتُواْ بِکِتَٰبِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٥٧﴾اگر راست میگویید کتاب خود را بیاورید، چون هرکس سخنی بگوید و دلیلی شرعی بر آن اقامه نکند قطعا دروغگو است، یا قصد دروغ میگوید، یا بدون علم و آگاهی درباره خداوند سخن میگوید.
آیهی ۱۶۰-۱۵۸:
﴿وَجَعَلُواْ بَیۡنَهُۥ وَبَیۡنَ ٱلۡجِنَّةِ نَسَبٗاۚ وَلَقَدۡ عَلِمَتِ ٱلۡجِنَّةُ إِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ١٥٨﴾[الصافات: ۱۵۸]. «و آن (کافران) بین او و جنیان (رابطۀ) خویشاوندی مقرّر کردهاند حال آنکه جنّیان میدانند که احضار خواهند شد».
﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ١٥٩﴾[الصافات: ۱۵۹]. «خدا از آنچه (او را بدان) وصف میکنند پاک است».
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٦٠﴾[الصافات: ۱۶۰]. «مگر بندگان مخلص خدا».
مشرکان که برای خدا شریک مقرّر میکنند بین خدا و جنّیها نسبت خویشاوندی مقرّر کردند و ادعا نمودند که فرشتگان دختران خدا هستند و مادرانشان سران جنها هستند. در حالی که جنها میدانند آنها به پیشگاه خداوند احضار خواهند شد تا آنها را مجازات کند، پس جنها بندگانی خوار هستند و اگر با خداوند نسبت خویشاوندی داشتند چنین نبودند.
﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ١٥٩﴾خداوند، فرمانروایی بزرگ و کامل و بردبار، پاک است از هر صفتی که کفر و شرک ورزیدن آنان موجب نسبت دادن آن به ذات او میشود.
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٦٠﴾خداوند خودش را از آنچه که بندگان مخلص او را بدان توصیف میکنند منزه ندانسته است، چون بندگان مخلص، خداوند را جز به چیزهایی که شایسته شکوه اوست توصیف نکرده و با این کار مخلص گردیدهاند.
آیهی ۱۶۳-۱۶۱:
﴿فَإِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ١٦١﴾[الصافات: ۱۶۱]. «پس شما و آنچه میپرستید».
﴿مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ بِفَٰتِنِینَ١٦٢﴾[الصافات: ۱۶۲]. «هرگز نمیتوانید کسی را با فتنه و فساد از خداپرستی منحرف سازید».
﴿إِلَّا مَنۡ هُوَ صَالِ ٱلۡجَحِیمِ١٦٣﴾[الصافات: ۱۶۳]. «مگر کسی که مایل باشد به آتش جهنّم بسوزد».
شما ای مشرکان! و چیزهایی که شریک خدا کردهاید و به همراه خدا پرستش میکنید! نمیتوانید کسی را دچار فتنه سازید و گمراه کنید، مگر کسی را که خداوند مقرّر نموده که او از اهل جهنّم باشد، و تقدیر و قضای الهی در مورد او نافذ گشته است. منظور از این بیان ناتوانی آنها و معبودانشان است، و این که آنها نمیتوانند کسی را گمراه سازند. نیز منظور بیان قدرت و توانایی خداوند متعال است. یعنی به گمراه کردن بندگان مخلص خدا و گروه و رستگار الهی چشم طعم ندوزید و امیدوار نباشید (چرا که این کار از شما بر نمیآید).
آیهی ۱۶۶- ۱۶۴:
﴿وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٞ مَّعۡلُومٞ١٦٤﴾[الصافات: ۱۶۴]. «و کسی از ما نیست مگر آنکه جایگاه مشخصی دارد».
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ١٦٥﴾[الصافات: ۱۶۵]. «و همانا ما به صف ایستادگانیم».
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ١٦٦﴾[الصافات: ۱۶۶]. «و بیگمان ما نیایش کنندگانیم».
در اینجا برائت و پاکی فرشتگان از آنچه مشرکان درباره آنها گفته بودند بیان شده است. و این که آنها بندگان خدا هستند و به اندازه یک چشم به هم زدن نافرمانی خدا را نمیکنند، و هریک از آنها مقام و کار مشخّصی دارد که خداوند او را به آن فرمان دادهاست، و او از آن فراتر نمیرود، و آنها هیچ اختیاری از خود ندارند.
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ١٦٥﴾و ما در اطاعت خدا و خدمت به او به صف ایستادهایم، ﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ١٦٦﴾و ما جملگی به تسبیح و منزّه دانستن خداوند از همه آنچه که شایسته کبریای او نیست، مشغولیم. پس با این اوصافی که دارند، چگونه شایستهاند که شریکان خدا باشند؟! پاک است خداوند و بسی برتر و منزّه است از آنچه مشرکان میگویند.
آیهی ۱۸۲-۱۶۷:
﴿وَإِن کَانُواْ لَیَقُولُونَ١٦٧﴾[الصافات: ۱۶۷]. «و هرچند مشرکان میگفتند».
﴿لَوۡ أَنَّ عِندَنَا ذِکۡرٗا مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ١٦٨﴾[الصافات: ۱۶۸]. «اگر پندی از پیشینیان در نزد ما بود».
﴿لَکُنَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٦٩﴾[الصافات: ۱۶۹]. «به یقین از بندگان مخلص خدا میشدیم».
﴿فَکَفَرُواْ بِهِۦۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ١٧٠﴾[الصافات: ۱۷۰]. «پس بداون کفر ورزیدند و فرجام کار خود را خواهند دانست».
﴿وَلَقَدۡ سَبَقَتۡ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٧١﴾[الصافات: ۱۷۱]. «و بهراستی وعدۀ ما دربارۀ بندگان فرستادۀ ما از پیش ثبت و ضبظ گشته است».
﴿إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ١٧٢﴾[الصافات: ۱۷۲]. «و آن این که ایشان قطعاً یاری میگردند».
﴿وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ١٧٣﴾[الصافات: ۱۷۳]. «و بیگمان سپاهیان ما همان پیروزمندانند».
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ١٧٤﴾[الصافات: ۱۷۴]. «پس، از آنان تا مدّتی روی بگردان».
﴿وَأَبۡصِرۡهُمۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ١٧٥﴾[الصافات: ۱۷۵]. «و بنگر، و آنان خودشان هم خواهند دید».
﴿أَفَبِعَذَابِنَا یَسۡتَعۡجِلُونَ١٧٦﴾[الصافات: ۱۷۶] «آیا عذاب ما را به شتاب میخواهند».
﴿فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمۡ فَسَآءَ صَبَاحُ ٱلۡمُنذَرِینَ١٧٧﴾[الصافات: ۱۷۷]. «پس چون به ساختِ آنان فرود آید، بیم داده شدگان چه بامداد بدی خواهند داشت»!.
﴿وَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ١٧٨﴾[الصافات: ۱۷۸]. «و تا مدّتی از آنان روی بگردان».
﴿وَأَبۡصِرۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ١٧٩﴾[الصافات: ۱۷۹]. «و بنگر و آنان خودشان هم خواهند دید».
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّکَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ١٨٠﴾[الصافات: ۱۸۰]. «پاک و منزّه است پروردگارت، پروردگار شکوهمند، از توصیفهایی که کافران میکنند».
﴿وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٨١﴾[الصافات: ۱۸۱]. «و درود بر پیامبران».
﴿وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٨٢﴾[الصافات: ۱۸۲]. «و ستایش خدای را سزات که پروردگار جهانیان است».
خداوند متعال خبر میدهد که مشرکان آرزو میکنند و میگویند: اگر پند و کتابی همانند آنچه برای گذشتگان آمده برای ما نیز میآمد، عبادت را خالصانه برای خدا انجام میدادیم، بلکه مخلصان حقیقی میشدیم. امّا آنها در این سخن دروغ میگویند، چراکه بهترین کتاب به نزد آنها آمد و آنها بدان کفر ورزیدند. پس معلوم است که آنها در برابر حق تمرّد و سرکشی را پیشه میکنند. ﴿فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ﴾پس وقتیکه عذاب بر آنها فرود آمد خواهند دانست که به چه عذابی گرفتار شدهاند. و گمان نبرند که در دنیا پیروزند، بلکه سخن و فرمان ما که برگشت ناپذیر است و هیچ کس نمیتواند با آن مخالفت ورزد قبلا بر این رفته است که پیامبران و لشکر رستگار خدا بر دیگران پیروز شوند و از جانب خدا یاری گردند.
و در پرتو این نصرت و پیروی میتوانند دین خود را برپا دارند. و این مژده برای کسی است که از لشکریان خدا باشد. به این صورت که حالات او درست باشد و با کسانی بجنگد که به جنگیدن با آنها دستور داده شده است، و مژده بزرگی به آنان داده شده است که قطعا پیروز خواهند شد.
سپس خداوند پیامبرش را فرمان داد تا از کسانی روی بگرداند که مخالفت ورزیدند و حق را نپذیرفتند، و بیان نمودکه چیزی جز انتظار کشیدن برای عذابی که بر آنها فرو خواهد آمد باقی نمانده است. بنابراین فرمود: ﴿وَأَبۡصِرۡهُمۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ١٧٥﴾نگاهشان کن و آنان بالاخره خواهند دانست که چه کسی را عذاب فرو خواهد گرفت. و شکی نیست که به زودی عذاب آنانرا فرا خواهند گرفت. ﴿فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمۡ﴾پس وقتی عذاب بر آنها و از نزدیک آنها فرود بیاید، ﴿فَسَآءَ صَبَاحُ ٱلۡمُنذَرِینَ﴾بیم داده شدگان چه بامداد بدی خواهند داشت! چون بامداد شر و کیفر و نابود شدن است. سپس خداوند مجددا تکرار نمود که از آنها روی بگرداند، و آنان را به آمدن عذاب تهدید کرد.
وقتی در این سوره بسیاری از گفتههای زشت کافران که خداوند را بدانها توصیف میکردند بیان نمود، خود را از آن چیزها منزه قرار داد و فرمود: ﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّکَ﴾پاک و منزّه، و بسی برتر و بالاتر است پروردگارت، ﴿رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ﴾خداوندگار عزّت و قدرت. یعنی خداوندی با قدرت است، پس بر هر چیزی غالب است و از هر زشتی که آنها او را بدان توصیف میکنند پاک و برتر میباشد.
﴿وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٨١﴾و سلام بر پیامبران، چون آنها از گناهان و آفتها سالم بودهاند و توصیفهایشان درباره آفریننده آسمانها و زمین از گناه و شرک سالم بوده است. ﴿وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٨٢﴾الف و لام برای استغراق است. پس همه انواع حمد و ستایش بر صفتهای کامل و بزرگ و کارهایی که خداوند به وسیله آن جهانیان را پرورش داده و نعمتها را بر آنان سرازیر کرده و رنجها و سختیها را از آنان دور نموده است و جهانیان را در حرکت و سکونشان تدبیر نموده است برای خداست. پس خداوند متعال از نقص و عیب پاک است و به خاطر اینکه دارای هر کمالی میباشد مورد ستایش قرار میگیرد و محبوب جهانیان است. و پیامبرانش سالم هستند بر آنها درود باد و هرکس از آنها در این مورد پیروی نماید در دنیا و آخرت به سلامت خواهد بود و هلاکت و نابودی در دنیا و آخرت بهره دشمنان خدا است.
پایان تفسیر سورهی صافات
مکی و ۸۳ آیه است.
آیهی ۱۲-۱:
﴿یسٓ١﴾[یس: ۱]. «یاسین».
﴿وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ٢﴾[یس: ۲]. «سوگند به قرآن حکیم».
﴿إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٣﴾[یس: ۳]. «بیگمان تو از زمرهی فرستادگان (خدا) هستی».
﴿عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٤﴾[یس: ۴]. «و بر راه راست قرار داری».
﴿تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ٥﴾[یس: ۵]. «(این قرآن) فرو فرستادهی خداوند چیره و مهربان است».
﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ٦﴾[یس: ۶]. «تا قومی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشدهاند و خود غافل و بیخبرند».
﴿لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ٧﴾[یس: ۷]. «بیگمان وعدۀ (کیفر) بر بیشتر آنان تحقّق یافته است پس آنان ایمان نمیآورند».
﴿إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا فَهِیَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ فَهُم مُّقۡمَحُونَ٨﴾[یس: ۸]. «بدون شک ما به گردنهایشان طوقهایی تا (زیر) چانهها افکندهایم در نتیجه سرهایشان رو به بالا است».
﴿وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ٩﴾[یس: ۹]. «و در پیشروی ایشان و در پشت سر ایشان سدّی قرار دادهایم آنگاه چشمان آنانرا فرو پوشاندهایم پس آنان نمیبینند».
﴿وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ١٠﴾[یس: ۱۰]. «و چه آنان را بترسانی و چه ایشان را نترسانی برایشان یکسان است، ایمان نمیآورند».
﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ١١﴾[یس: ۱۱]. «تو تنها کسی را میترسانی که از پند پیروی کند و از خدای رحمان در نهان بترسد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند مژده بده».
﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ١٢﴾[یس: ۱۲]. «بدون شک ما خودمان مردگان را زنده میگردانیم و آنچه (از کارهای نیک و بد) که از پیش فرستادهاند و چیزهایی که برجای نهادهاند را مینویسیم و همه چیز را در کتابی روشنگر برشمردهایم».
در اینجا خداوند به قرآن حکیم سوگند میخورد، قرآنی که صفت آن حکیم بودن است. و حکمت یعنی گذاشتن هرچیزی در جای مناسبش، و قرار دادن امر ونهی در جای مناسب آن. پس احکام شرعی و جزائی قرآن همه دارای حکمت میباشند. و از حکمت قرآن این است که هم حکم مساله را بیان میکند و هم حکمت آن را بیان میدارد. پس عقلها را از مناسبتها و اوصافی که مقتضی ترتّب حکم برآن میباشند آگاه میسازد.
﴿إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٣﴾چیزی که به آن سوگند خورده شده است رسالت محمّدصاست. یعنی تو ای محمّد! از زمرهی پیامبران هستی، و تو اوّلین و تازهترین پیامبر نمیباشی. و نیز اصول دینی که پیامبران آوردهاند تو هم آوردهای. و هرکس در حالات و اوصاف پیامبران تامّل کند و فرق پیامبران را با دیگران بداند خواهد دانست که تو از پیامبران برگزیده هستی، چون دارای صفاتی کامل و اخلاقی نیکو میباشی. و پوشیده نیست که آنچه به آن سوگند یاد شده حکیم بودن قرآن است و آنچه برای آن سوگند یاد شده رسالت محمّدصاست و این دو با یکدیگر مرتبط میباشند. و اگر برای اثبات رسالت پیامبر دلیل و گواهی جز این قرآن نبود که سرشار از حکمت است، همین به عنوان دلیل و شاهد بر صدق رسالت او کافی بود، بلکه قرآن قوی ترین دلیل بر رسالت پیامبر است. پس همهی دلایل قرآن دلیلهایی برای اثبت رسالت محمّدصهستند.
سپس از بزرگ ترین صفتهای پیامبرصکه بر رسالت او دلالت مینماید خبر داد و آن این است که او ﴿عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٤﴾بر راه راست قرار دارد، راهی که میانه است و انسان را به خدا و به سرای بهشت میرساند. و این راه راست مشتمل بر کارهای شایسته میباشد که قلب و بدن و دنیا و آخرت را اصلاح میکند. و مشتمل بر اخلاق فاضلهای است که نفس را تزکیه مینماید و دل را پاک میگرداند و پاداش را میافزاید. پس قرار داشتن بر این راه راست صفت پیامبرصاست و صفت دینی است که آن را آورده است.
پس در شکوه و بزرگی این قرآن کریم بیاندیش که چگونه با شریفترین سوگند بر بزرگترین چیزی که برای اثبات آن قسم یاد میشود سوگند یاد کرده است. و فقط خبر دادن خداوند از مرسَل بودن پیامبر کافی بود، اما خداوند دلایل واضح و حجّتهای روشنی در اینجا برای اثبات صحت آنچه بر آن قسم خورده که رسالت پیامبرش میباشد بیان کرده و ما را بدان گوشزد نموده و برای درپیش گرفتن آن راه، ما را راهنمایی کرده است.
و این راه راست را، ﴿تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ٥﴾خداوند چیره و مهربان فرو فرستاده است. پس اوست که کتابش را فرو فرستاده تا آنها را به او برساند. او این راه و کتاب را با قدرت خویش از هر نوع تغییر و تحریف حفاظت کرده، و با این کار بر بندگانش رحم نموده، رحمتی که همواره شامل حال آنهاست تا اینکه آنان را به سرای رحمت خدا میرساند. بنابراین آیه را با این دو اسم بزرگوار ﴿ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ﴾به پایان رساند. وقتی خداوند بر رسالت پیامبر سوگند یاد کرد و برای اثبات آن دلایلی را ارائه داد، نیاز به رسالت و ضرورت آن را بیان نمود و فرمود: ﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ٦﴾تا قومی را بیم دهی که پدرانشان بیم داده نشدهاند. و آنها عربهای بیسواد هستند که کتاب و پیامبری نداشتهاند و جهالت آنها را فرا گرفته و گمراهی آنان را در خود فرو برده است. پس خداوند پیامبری از خودشان را به سوی آنها فرستاد تا آنان را تزکیه نماید و کتاب و حکمت را به آنها بیاموزد، گرچه قبل از آن در گمراهی آشکاری بودند. پس عربهای بیسواد و هر بیسواد دیگری را بیم میدهد و اهل کتاب را یادآور میشود تا آنچه را که در کتابهایشان آمده به یادآورند. پس پیامبر برای عربها نعمتی ویژه و برای دیگران نیز به طور عام رحمت و برکت است.
کسانی که برای بیم دادنشان مبعوث گشتهای بعد از آن که آنها را هشدار دادی به دو گروه تقسیم میشوند، گروهی آنچه را که تو آورده بودی رد کردند و بیم دادن را نپذیرفتند. و آنها کسانی هستند که خداوند در موردشان فرموده است: ﴿لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ٧﴾تقدیر و مشیت خدا در مورد آنها تحقق یافته است و آنها همواره در کفر و شرک خود باقی میمانند و وعدهی کیفر بر آنها تحقق یافته است، زیرا بعد از آن که حق بر آنها عرضه شد آن را نپذیرفتند، پس در این وقت، به کیفر نپذیرفتن حق بر دلهایشان مهر زده شد.
سپس موانعی را که مانع رسیدن ایمان به دلهایشان میشود بیان کرد و فرمود ﴿إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا﴾ما به گردنهایشان طوقهایی افکندهایم و این طوقها بزرگ هستند، ﴿إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ﴾که تا چانههایشان میرسد و سرهایشان رو به بالا نگاه میدارند. ﴿فَهُم مُّقۡمَحُونَ﴾پس آنها از شدّت و سختی زنجیرهایی که بر گردنهایشان است سرهایشان را رو به بالا نگاه داشتهاند و نمیتوانند آن را پایین آورند.
﴿وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا﴾و در پیش روی ایشان و در پشت سرشان مانعی قرار داده ایم که آنها را از ایمان باز میدارد. ﴿فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ﴾و بدینوسیله جلو چشمانشان را گرفتهایم پس آنها نمیبینند و جهالت و بدبختی، آنان را از هر جهت فرا گرفته است پس بیم دادن در مورد آنها مفید واقع نمیگردد.
﴿وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ﴾و چه آنانی را بترسانی و چه ایشان را نترسانی برایشان یکسان است و ایمان نمیآورند. و چگونه کسی ایمان میآورد که بر قلبش مهر زده شده و حق را باطل دیده و باطل را حق میبیند؟! و قسم دوّم کسانی هستند که بیم دادن در آنها تاثیر نموده است و خداوند در مورد آنان چنین میفرماید: ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ﴾بیم دادن تو فقط به کسانی فایده میدهد. و کسانی از نصیحت تو پند میپذیرند که هدفشان این است از حق و از آنچه بدان تذکر داده شدهاند پیروی کنند. ﴿وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِ﴾و از خداوند رحمان در نهان میترسند. یعنی هرکس به این دو صفت متصف باشد، با نیتی نیکو در طالب حق باشد و از خداوند بترسد از رسالت تو بهرهمند میشود و با تعلیم تو تزکیه مییابد. و هرکس به این دو امر توفیق یافت، ﴿فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ﴾به او مژده بده که آمرزیده میشوند و پاداشی ارزشمند میگیرد و کارهای شایسته و نیت نیکش دریافت میشود.
﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ﴾بدون شک ما مردگان را پس از مرگشان زنده میگردانیم تا به خاطر کارهایی که کردهاند به آنان سزا وجزا بدهیم. ﴿وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ﴾و کارهای نیک و بدی را که پیشاپیش فرستادهاند مینویسیم، و آن اعمالی است که در حال حیات و زندگیشان انجام دادهاند. ﴿وَءَاثَٰرَهُمۡ﴾و آنچه برجای نهادهاند، و آن آثار خیر و شری که آنها در دوران حیات خویش و بعد از مرگشان سبب به وجود آمدن آن بودهاند، و کارهایی که به سبب گفتهها و کردارها و حالات آنان پدید آمده است، و هرکار خیری که مردم به سبب تعلیم و آموزش آنان یا نصیحت و یا به سبب امر به معروف و نهی از منکرشان انجام دادهاند، و یا علمی که آن را به دانش آموزان آموخته و یا در کتابهایی آن را برجای گذاشتهاند که در دوران حیات آنان یا بعد از مردنشان از آن استفاده میشود، و یا کار خیری که انجام دادهاند از قبیل نماز یا زکات یا صدقه و احسان، و یا کسی دیگر آنان را سرمشق خویش قرار داده و به انجام این اعمال مبادرت میورزد، یا مسجدی ساختهاند و یا جایی درست کردهاند که مردم از آن استفاده میبرند، و امثال این، همه از آثار آنان هستند و پاداش آن برایشان نوشته میشود. و همچنین عمل شرّ اینگونه است. بنابراین، «هرکس در اسلام شیوه و روشی نیکو بنیاد نهد پاداش آن و پاداش کسی که تا قیامت به آن عمل نماید به او میرسد. و هرکس در اسلام سنّت و روشی بد پایهگذاری کند گناهش بر اوست و گناه کسانی که تا قیامت به آن عمل نمایند نیز بر اوست». و این بیانگر بلندی مقام دعوت نمودن مردم به راه خدا و هدایت کردن آنان با هر وسیله و طریق ممکن میباشد. نیز بیانگر پایین بودن مقام کسی است که به سوی شر دعوت میکند و در راه آن گام برمی دارد. چنین فردی فرومایهترینِ مردم میباشد و گناه و جرم او از همه بیشتر است. ﴿وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ﴾و همه چیز و همهی اعمال و نیتها را در کتابی که اساس و مرجع همهی کتابهایی است که در دست فرشتگانند برشمردهایم، و آن کتاب لوح محفوظ است.
آیهی ۳۰-۱۳:
﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡیَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ١٣﴾[یس: ۱۳]. «و آن شهروندان را برای آنان مثل بزن آنگاه که فرستادگان (خدا) بهسوی آنان آمدند».
﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ١٤﴾[یس: ۱۴]. «آنگاه که دو نفر (از فرستادگان خود) را بهسوی ایشان روانه کردیم، پس آنان را دروغگو انگاشتند، سپس (آن دو را با شخص) سومی تقویت نمودیم، پس گفتند: قطعاً و بدون گمان ما بهسوی ایشان فرستاده شدهایم».
﴿قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ١٥﴾[یس: ۱۵]. «گفتند: شما جز انسانهایی همچون ما نیستید و خداوند رحمان چیزی فرو نفرستاده است و شما جز دروغ نمیگوئید».
﴿قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ١٦﴾[یس: ۱۶]. «گفتند: پروردگارمان میداند که همانا ما بهسوی شما فرستاده شدهایم».
﴿وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ١٧﴾[یس: ۱۷]. «و بر ما جز رساندن اشکار نیست».
﴿قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ١٨﴾[یس: ۱۸]. «گفتند: همانا ما شما را به فال بد گرفتهایم، اگر دست برندارید قطعاً سنگسارتان میکنیم، و بدون شک از سوی ما عذابی دردناک به شما خواهد رسید».
﴿قَالُواْ طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ أَئِن ذُکِّرۡتُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ١٩﴾[یس: ۱۹]. «(پیامبران) گفتند: شومی خودتان با خودتان همراه است. آیا اگر به شما پنده داده شود (آنرا حمل بر شگونی میکنید) بلکه شما گروهی اسرافکار هستید».
﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٢٠﴾[یس: ۲۰]. «و از دورترین نقطۀ آن شهر مردی شتابان آمد، گفت: ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید».
﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسَۡٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ٢١﴾[یس: ۲۱]. «از کسانی پیروی کنید که پاداشی از شما نمیخواهند و آنان راه یافتهاند».
﴿وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٢٢﴾[یس: ۲۲]. «و چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است و بهسوی او بازگردانده میشوید».
﴿ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ٢٣﴾[یس: ۲۳]. «آیا غیر از او معبودهایی را برگزینم که اگر خداوند مهربان بخواهد زیانی به من برساند شفاعت آنان چیزی را از من دفع نمیکند و مرا نجات نمیدهند»؟!
﴿إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٢٤﴾[یس: ۲۴]. «بدون شک من آنگاه در گمراهی آشکاری خواهم بود».
﴿إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ٢٥﴾[یس: ۲۵]. «همانا من به پروردگار شما ایمان آوردهام پس بشنوید».
﴿قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ٢٦﴾[یس: ۲۶]. «بدو گفته شد: وارد بهشت شو گفت: ای کاش قوم من میدانستند».
﴿بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٧﴾[یس: ۲۷]. «که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و مرا از زمرهی گرامیان قرار داد».
﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ٢٨﴾[یس: ۲۸]. «و پس از (شهادت) او هیچ لشکری را از آسمان بر قوم وی فرو نفرستادیم (و پیش از این نیز) فرو فرستنده نبودیم».
﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ٢٩﴾[یس: ۲۹]. «(کیفر آنان) جز صدایی مرگبار نبود، پس به ناگاه خاموش شدند».
﴿یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٣٠﴾[یس: ۳۰] «ای دریغ بر بندگان! هیچ پیغمبری بهسوی ایشان نیامد مگر اینکه او را به مسخره میگرفتند».
برای کسانیکه رسالت تو را تکذیب میکنند و دعوتت را نمیپذیرند مثالی بزن که از آن عبرت بگیرند و برایشان اگر موفق به کسب خیر شوند موعظه و پندی باشد. و این مثال: ساکنان قریه میباشد و آنچه برای آنها به سبب تکذیب پیامبران خدا پیش آمد و به کیفر و عذاب خدا گرفتار شدند. و اگر ذکر نام این آبادی مهم بود و فایدهای در برداشت خداوند آنرا مشخص میکرد، پس چنانچه درصدد مشخص نمودن این آبادی باشیم خود را به تکلّف انداخته و بدون آگاهی سخن گفته ایم. بنابراین، هرگاه کسی در این زمینه سخن بگوید حرف بیهوده زده است. و طریق دست آن است که به حقایق بپردازیم و از آنچه فایدهای ندارد پرهیز کنیم. و به این صورت انسان تزکیه میشود و عملش افزون میگردد. و فرد جاهل گمان میبرد که علم و دانش او با ذکر اقوالی که دلیلی بر صحّت آن نیست اضافه میگردد. اما اینها علم را اضافه نمیکند و فایدهای جز تشویق ذهن و عادت کردن به امور مشکوک در برندارد. و شاهد و منظور در این مطلب آن است که خداوند این آبادی را مثالی برای مخاطبان بیان نموده است: ﴿إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ﴾آنگاه که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند و آنها را به عبادت خدای یکتا و یگانهپرستی فرمان دادند و از شرک و گناهان نهی کردند.
﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ﴾آنگاه که دونفر از فرستادگان خود را بهسوی آنها فرستادیم پس آن دو را تکذیب کردند، سپس ما آنها را با فرد سومی تقویت نمودیم، و آنها سه پیامبر شدند و این به خاطر آن بود که خداوند به اهالی آن شهر توجّه خاصّی داشت و میخواست با پی در پی فرستادن پیامبرانش به سوی آنها بر آنان اقامهی حجت نماید. ﴿فَقَالُوٓاْ﴾پس فرستادگان به آنها گفتند ﴿إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ﴾ما به سوی شما فرستاده شدهایم. آنها جوابی به آنان دادند که این پاسخ همواره میان کسانی که دعوت پیامبران را نپذیرفتهاند مشهور بوده است:
﴿قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا﴾در پاسخ به پیامبران گفتند: شما جز انسانهایی همچون ما نیستید، پس چه چیزی شما را بر ما برتری داده و شما را ویژه گردانیده و چنین منزلتی را به ما نداده است؟ پیامبران به امّتهایشان گفتند: [ابراهیم: ۱۱]. ﴿إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ﴾[إبراهیم: ۱۱]. «ما جز انسانهایی همانند شما نیستیم ولی خداوند برهرکس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد». ﴿وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ﴾و خداوند مهربان چیزی فرو نفرستاده است. یعنی رسالت را بهطور کلّی انکار کردند، سپس رسالت کسانی را نیز که آنها را مورد خطاب قرار میدادند تکذیب کردند و گفتند: ﴿إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ﴾شما جز دروغ نمیگوئید.
پس این سه پیامبر گفتند: ﴿قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ١٦﴾پروردگارمان میداند که ما بهسوی شما فرستاده شدهایم، و اگر ما دروغگو باشیم خداوند ما را رسوا میسازد و فورا ما را به عذاب گرفتار خواهد کرد.
﴿وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ١٧﴾آنچه وظیفهی ماست فقط رساندن آشکار است، که با آن امور مطلوب کاملا واضح میگردد. و غیر از این معجزاتی که پیشنهاد میشود یا اینکه عذاب زودتر آورده شده در اختیار ما نیست. تنها وظیفهی ما رساندن است و ما آن را انجام دادهایم و برایتان بیان کردهایم. پس اگر شما هدایت شوید این سعادت و توفیق شماست و اگر گمراه گردید ما اختیاری نداریم.
اهالی آن شهر به پیامبرانشان گفتند: ﴿قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡ﴾از آمدن شما و ارتباط برقرار کردنتان با ما چیزی جز شرّ و بدی ندیدیم. و این شگفتترین چیز است که کسی بزرگترین نعمتی را - که خداوند بر بندگان انعام میکند و نیاز بندگان به این نعمت از هر نیاز دیگری مقدمتر است - برای آنان بیاورد، به او بگویند: بدترین شرّ را آوردهای و جز شرّ بر ما نیافزودهای، و او را به شگون و فال بد بگیرند. ولی توفیق نیافتن انسان کاری میکند که دشمنش با او آن کار را نمیکند. سپس آن سه پیامبر را تهدید کردند و گفتند: ﴿لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ﴾اگر دست برندارید شما را به بدترین صورت خواهیم کشت. یعنی سنگسارتان خواهیم کرد. ﴿وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ﴾و از سوی ما به شما عذابی دردناک خواهید رسید.
پیامبرانشان به آنها گفتند: ﴿طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ﴾شومی خودتان با خودتان همراه است، و آن شرک و شرّی بود که بر آن بودند. و این سبب پیش آمدن عذاب و ناخوشی و از بین رفتن نعمات و برکات است. ﴿أَئِن ذُکِّرۡتُم﴾آیا به سبب اینکه ما شما را به چیزی پند میدهیم که صلاح شما در آن میباشد و موجب سعادتمندی شماست به ما چنین میگوئید؟ ﴿بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ﴾بلکه حقیقت آن است که شما گروهی متجاوزید و سخن گزاف میگویید. پس دعوت دادن پیامبران چیزی جز گریز و استکبار بر آنها نیافزود.
﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ﴾و از دورترین نقطه آن شهر مردی شتابان آمد، چون به نصیحت کردن قومش علاقمند بود. او وقتی آنچه را که پیامبران بدان دعوت میدادند شنید و به آن ایمان آورد و از پاسخی که قومش در جواب پیامبران گفته بودند آگاهی یافت به سوی قوم خود آمد و گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ﴾ای قوم من! از پیامبران پیروی کنید. پس آنها را به پیروی کردن از فرستادگان خدا فرمان داد و در اینباره آنها را نصیحت کرد و بر صحّت و رسالت پیامبران گواهی داد.
سپس در تایید آنچه به آن شهادت داده و به آن فرا خوانده بود، گفت: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسَۡٔلُکُمۡ أَجۡرٗا﴾از کسانی پیروی کنید که شما را نصیحت میکنند و فایدهی آن به شما بر میگردد، و هدف آنها از نصیحت کردنتان به چنگ آوردن اموالتان نیست و مزد دعوت و نصیحت خود را از شما نمیخواهند.
پس کسیکه چنین است باید از او پیروی کرد، ولی احتمالا کسی بگوید: او دعوت میکند و مزدی هم نمیگیرد اما برحق نیست، پس این توهم را دفع کرد و گفت: ﴿وَهُم مُّهۡتَدُونَ﴾و آنها راه یافتهاند، چون آنان تنها به چیزی فرا میخوانند که عقل به خوب بودن آن گواهی میدهد، و تنها از چیزی نهی میکنند که عقل به زشت و قبیح بودن آن گواهی میدهد.
قومش نصیحت او را نپذیرفتند و او را به خاطر پیروی از پیامبران و یگانهپرستی سرزنش کردند پس او گفت: ﴿وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٢٢﴾چه چیزی مرا از پرستش خدایی که سزاوار بندگی است باز میدارد، و چرا خدا را پرستش نکنم درحالیکه او مرا آفریده و روزی دادهاست و همهی خلق به سوی او باز میگردند و آنها را طبق کارهایشان سزا و جزا خواهد داد؟ پس کسی که آفرینش و روزی دادن و حکم نمودن در میان بندگان در دنیا و آخرت به دست او میباشد، سزاوار است تا پرستش شود و تمجید و تعریف گردد، نه کسی که هیچ سود و زیانی در اختیار او نیست و بخشیدن و محروم کردن و مرگ و زندگی در دست او نیست. بنابراین فرمود: ﴿ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡٔٗا﴾آیا غیر از الله معبودهایی را پرستش کنم که اگر خداوند مهربان بخواهد به من زیانی برساند شفاعت و میانجیگری ایشان هیچ چیزی را از من دور نخواهد کرد، چون هیچ کس پیش خداوند جز با اجازهی او نمیتواند شفاعت کند. پس شفاعت آنان هیچ چیزی را از من دور نخواهد کرد. ﴿وَلَا یُنقِذُونِ﴾و مرا از زیانی که خداوند بخواهد به من برساند نجات نخواهد داد.
﴿إِنِّیٓ إِذٗا﴾اگر چنین معبودانی را پرستش کنم آنگاه من، ﴿إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٢٤ إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ٢٥﴾در گمراهی آشکاری خواهم بود. همانا من به پروردگار شما ایمان آوردهام، پس بشنوید. در این سخن، هم آنها را نصیحت کرده و هم به رسالت پیامبران و راه یافتن آنها گواهی داده و خبر دادهاست که فقط باید خداوند به تنهایی بندگی و پرستش شود. و دلایل این امر را بیان نموده و این را ذکر کرده که عبادتِ غیرخداوند باطل است، و دلایل آن را نیز ذکر نموده و خبر داده که هرکس غیر از خداوند را پرستش کند گمراه است. سپس ایمان خود را آشکارا بیان کرد، هرچند که به شدّت از آنها میترسید که او را بکشند.
وقتیکه این مطلب را بیان نمود و گفت من به پروردگارتان ایمان آوردهام و قومش این سخن را شنیدند، او را کشتند. ﴿قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ٢٦﴾فورا به او گفته شد: وارد بهشت شو، او با خبر دادن از رسیدن به آنچه که در برابر توحید و یگانه پرستی به آن رسیده بود، و با لحنی خیرخواهانه برای قومش بعد از مرگش - آنچنانکه در دوران زندگی نیز خیرخواه آنها بود - گفت: ای کاش قوم من میدانستند، ﴿بِمَا غَفَرَ لِی﴾که چگونه پروردگارم مرا بخشید و انواع کیفرها را از من دور کرد!. ﴿وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ﴾و مرا با بهرهمند نمودن از انواع پاداشها و شادیها از زمرهی گرامیان قرار داد، یعنی اگر آنها میدانستند بر شرک خودشان باقی نمیماندند.
خداوند در مورد سزا و کیفر قوم او فرمود: ﴿وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ﴾ما نیازی نداشتیم که در کیفر دادن آنها تکلّف کنیم و از آسمان برای نابودی آنان لشکری را بفرستیم. ﴿وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ﴾و ما فرو نفرستادیم، چون به اینکار نیازی نبود و توانایی خداوند بسیار گسترده میباشد و انسان بسیار ضعیف و ناتوان است، و اگر کمترین چیزی از عذاب خدا به انسانها برسد برای نابودی آنان کفایت میکند.
﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾کیفر و عذاب آنها جز یک صدا نبود که یکی از فرشتگان خدا سر داد، ﴿فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ﴾و ناگهان آنها در اثر این صدا همه خاموش شدند و دلهایشان در درونشان پاره پاره گشت و این صدا آنان را مضطرب ساخت و خاموش نمود، به گونهای که نه صدایی داشتند و نه حرکتی. درحالیکه پیشتر سرکشی و استکباری شدید از خود نشان میدادند و با شریفترین انسانها روبرو شدند و بر آنها طغیان کردند و با آنان مبارزه نمودند. خداوند با ترحّم بر حال بندگان میفرماید: ﴿یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٣٠﴾انسانها چقدر بدبخت هستند و چقدر کینهتوز و چقدر جاهلاند که چنین حالتی دارند و اینگونه با پیامبران برخورد میکنند که سبب هرنوع بدبختی و هر عذاب و شکنجهای است!.
آیهی ۳۲-۳۱:
﴿أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَیۡهِمۡ لَا یَرۡجِعُونَ٣١﴾[یس: ۳۱]. «آیا نیندیشدهاند که پیش از آنان چه بسیار نسلها نابود کردهایم که آنان بهسویشان باز نمیگردند»؟!
﴿وَإِن کُلّٞ لَّمَّا جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ٣٢﴾[یس: ۳۲]. «و جز این نیست که جملگی آنان در نزد ما احضار خواهند شد».
خداوند متعال میفرماید آیا اینها نیندیشیدهاند و از کسانی که پیش از اینها بوده و پیامبران را تکذیب کردهاند عبرت نگرفتهاند که خداوند آنها را هلاک کرد و کیفر خویش را بر آنها فرو آورد و همهی آنها نابود شدند و به دنیا بازنگشتند و هرگز به دنیا باز نخواهند گشت؟ و خداوند به همه آفرینشی تازه خواهد داد و آنها را پس از مرگشان زنده خواهد کرد و پیش خداوند حاضر خواهند شد تا با حکم دادگرانهی خویش میان آنها قضاوت و داوری نماید، خداوند که به اندازهی ذرّهای ستم نمیکند، [النساء: ۴۰]. ﴿وَإِن تَکُ حَسَنَةٗ یُضَٰعِفۡهَا وَیُؤۡتِ مِن لَّدُنۡهُ أَجۡرًا عَظِیمٗا﴾[النساء: ۴۰]. «و اگر نیکی باشد خداوند آنرا چند برابر مینماید و از جانب خویش پاداشی بزرگ میدهد».
آیهی ۳۶-۳۳:
﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ٣٣﴾[یس: ۳۳]. «و نشانهای (از قدرت خدا بر تحقق رستاخیز) برای آنان زمین مرده است، که آنرا زنده گردانیدیم و از آن دانهای برآوردیم که از آن میخورند».
﴿وَجَعَلۡنَا فِیهَا جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ٣٤﴾[یس: ۳۴]. «و در آن باغهایی از درختان خرما و انگور قرار دادیم و چشمه سارانی را در آن روان ساختیم».
﴿لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ٣٥﴾[یس: ۳۵]. «تا از میوههای آن درختان که دست انسانها در ساختن آنها کمترین دخالتی نداشته است بخورند. آیا سپاس نمیگزارند»؟!.
﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ٣٦﴾[یس: ۳۶]. «پاک است خداوندی که همه نر و مادهها را آفریده است از (قبیل) آنچه زمین میرویاند و از خود آنان و از چیزهایی که ایشان نمیدانند».
﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا﴾و نشانهای برای آنان از قدرت خدا برای اثبات رستاخیز و حضور در نزد خداوند تا بر کارهایی که کردهاند جزا و سزا ببینند، زمین مرده است که خداوند بر آن باران فرو میفرستد، وپس از پژمرده شدنش آن را زنده و خرّم میگرداند. ﴿وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ﴾و از آن دانههایی بیرون آوردیم، از همهی انواع کشتزارها و از همه انواع گیاهان که چهارپایانشان از آن میخورند، ﴿وَجَعَلۡنَا فِیهَا﴾و در این مرده، ﴿جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ﴾باغهایی قرار دادیم که در آن درختان زیادی است، به خصوص درختان خرما و انگور که بهترین درختها هستند. ﴿وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ﴾و در زمین چشمه سارانی روان ساختیم. در زمین درختان خرما و انگور را قرار دادهایم، ﴿لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِ﴾تا از میوه آن بخورند و از آن لذّت ببرند و از آن برای درست کردن خورش استفاده نمایند، ﴿وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡ﴾حال آن که این میوهها را دستهای آنان درست نکرده است و آنها برای پدید آمدن آن کاری نکردهاند بلکه خداوند آن را ساخته است، خداوندی که دادگرترین داوران است و بهترین روزیدهنده میباشد. و نیز این میوهها را خداوند طوری درست کرده که نیازی به پختن و غیره ندارند، بلکه از درختان چیده شده و خورده میشوند. ﴿أَفَلَا یَشۡکُرُونَ﴾آیا سپاس خدایی را نمیگزارند که این نعمتها را به سوی آنان روانه کرده است و از جود و احسان خویش چیزهای فراوانی به آنها دادهاست که امور دین و دنیای آنها را بهبود میبخشد؟! آیا خدایی که زمین را پس از مردنش زنده گردانیده و در آن کشتزارها ودرختان رویانیده و از زمین خشک چشمه سارانی روان ساخته است، توانایی ندارد که مردگان را زنده نماید؟ آری! او بر هر چیزی تواناست.
﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا﴾پاک است خداوندی که همهی گونهها را آفریده است، ﴿مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ﴾انواع گونهها که بر شمردن آن دشوار است، از قبیل آنچه از زمین میروید، ﴿وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ﴾و از جنس خود انسانها که آنها را به دو صورت نر و ماده آفریده و میان آفرینش و اخلاق هریک و اوصاف ظاهری و باطنی آنها تفاوتها قرار داده است. ﴿وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ﴾و از مخلوقاتی که خداوند آفریده و علم و آگاهی ما به آنها احاطه ندارد، و مخلوقاتی که هنوز آفریده نشدهاند. پس پاک و منزه است خداوند از اینکه شریکی داشته باشد یا پشتیبان و یاور و وزیر یا همسر و فرزند و همتایی داشته باشد، یا چیزی او را درمانده و ناتوان سازد.
آیهی ۴۰-۳۷:
﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ٣٧﴾[یس: ۳۷]. «و شب (نیز) برایشان نشانهای است، ما روز را از آن برمیگیریم ناگهان تاریکی آنانرا فرا میگیرد».
﴿وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ٣٨﴾[یس: ۳۸]. «و خورشید بسوی (مسیر) قرارگاهاش حرکت میکند، این، اندازهگیری و تعیین خداوند توانای آگاه است».
﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ٣٩﴾[یس: ۳۹]. «و برای ماه منزلهایی تعیین کردهایم که (پس از طی کردن آنها) چون شاخهی خشکیدۀ دیرین (خرما) بازگردد».
﴿لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ٤٠﴾[یس: ۴۰]. «نه خورشید را سِزَد که ماه را دریابد و نه شب پیشیگیرندهی از روز است، و هریک در سپهری شناورند».
﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ﴾و نشانهای بر نفوذ و مشیت خدا و کمال قدرت او و نشانهای بر این که خداوند مردگان را پس از مرگشان زنده مینماید، ﴿ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ﴾شب است که این روشنایی بزرگ را که تمام زمین فرا گرفته است از آن دور میکنیم و آنرا به تاریکی تبدیل مینماییم، و شب را در جای روز قرار میدهیم، ﴿فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ﴾پس ناگهان تاریکی آنها را فرا میگیرد.
و همچنین ظلمتی را که آنها را فرا گرفته است دور میکنیم و خورشید را بر میآوریم که همه جا را روشن میکند و مردم به دنبال زندگی و منافع خویش به هرسو پراکنده میشوند. بنابراین فرمود: ﴿وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَا﴾و خورشید همواره در مسیری که قرارگاهش است و خداوند برایش مقدّر و معین نموده است حرکت میکند و از آن فراتر نمیرود و کمتر از آن نیز نمیرود و خودش اختیاری ندارد و نمیتواند از قدرت خداوند سرپیچی کند.
﴿ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ﴾این تقدیر خداوند تواناست که این مخلوقات را با بهترین نظام و کاملترین تدبیر راه اندازی کرده است. ﴿ٱلۡعَلِیمِ﴾خدایی دانا است و خورشید را از روی آگاهی و علم خویش در راستای تامین منافع دینی و دنیوی بندگانش قرار دادهاست.
﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ﴾و برای ماه منزلگاههایی تعیین کردهایم که هرشب در یکی از آنها قرار میگیرد، ﴿حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ﴾تا اینکه بسیار کوچک میشود و مانند خوشهی خشکیده خرما، کوچک و قوسی شکل میگردد سپس بر نور آن اضافه میشود تا اینکه نورش کامل میگردد و روشنایی، آن را فرا میگیرد.
﴿وَکُلّٞ﴾و هریک از ماه و خورشید و شب و روز را خداوند با تقدیر و اندازهگیری خود اندازهگیری کرده است که از آن فراتر نمیروند، و هریک از جدول زمانی خاصی برخوردار است، به گونهای که هرگاه یکی آمد دیگری میرود. بنابراین فرمود: ﴿لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ﴾نه خورشید را سزد که ماه را دریابد و در جدول زمانی آنکه شب است با آن جمع گردد، پس امکان ندارد که خورشید در شب وجود داشته باشد، ﴿وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِ﴾و نه شب میتواند از روز جلو بیافتند و قبل از تمام شدن جدول زمانی آن وارد قلمرو آن گردد، ﴿وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ﴾و هریک از خورشید و ماه و ستارگان در مداری شناورند. یعنی همواره در حرکتاند. پس همهی اینها دلیلی آشکار و حجّتی درخشان بر عظمت آفریننده و عظمت اوصاف اوست، به خصوص صفت قدرت و حکمت و علم وی که در اینجا به آنها اشاره شده است و امور مذکور بیشتر از این سه صفت سرچشمه گرفتهاند.
آیهی ۵۰-۴۱:
﴿وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ٤١﴾[یس: ۴۱]. «و نشانهای (دیگر) است برای آنانکه ما ذریّۀ آنها را در کشتی مملو (از ایشان و کالاهایشان) حمل کردیم».
﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢﴾[یس: ۴۲]. «و برای ایشان همسان کشتی چیزهایی را آفریدهایم که سوار(ش) میشوند».
﴿وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ٤٣﴾[یس: ۴۳]. «و اگر بخواهیم آنانرا غرق کنیم آنان فریادرسی ندارند و نجات داده نمیشوند».
﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ٤٤﴾[یس: ۴۴]. «مگر اینکه رحمت ما باشد و تا زمانی بهرهمند شوند».
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٤٥﴾[یس: ۴۵]. «و هنگامیکه به آنان گفته شود از آنچه پیش روی شماست و از آنچه که پشت سرتان است پروا کنید تا به شما رحم شود».
﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ٤٦﴾[یس: ۴۶]. «و هیچ نشانهای از نشانههای پروردگارشان به(سوی) آنان نمیآید مگر اینکه از آن رویگردان میشوند».
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٤٧﴾[یس: ۴۷]. «و هنگامیکه به آنان گفته شود: از چیزهائی که خدا روزیتان کرده است ببخشید، کافران به مؤمنان میگویند: آیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا میخواست به او خوارک میداد، شما جز در گمراهی آشکار نیستید».
﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ٤٨﴾[یس: ۴۸]. «و میگویند: اگر راست میگویید این وعده کی خواهد بود»؟
﴿مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ٤٩﴾[یس: ۴۹]. «انتظار نمیکشند مگر صدایی را که ایشان را دربر میگیرد درحالیکه با یکدیگر درگیرند».
﴿فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ٥٠﴾[یس: ۵۰]. «پس نمیتوانند وصیتی کنند و نه بهوسوی خانوادۀ خویش بازگردند».
دلیل و نشانهای دیگر بر این که خداوند به تنهایی معبود به حق میباشد، این است که نعمتها را بخشیده و بلاها را دور گردانده است. از جمله نعمتهای او این است که: ﴿أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ﴾بسیای از مفسران میگویند: منظور از ﴿ذُرِّیَّتَهُمۡ﴾پدران آنان است. پس - بنابراین قول- معنای آیه چنین خواهد بود: .... ما پدرانشان را در کشتی مملو از ایشان و کالاهایشان حمل کردیم. ﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢﴾و برای کسانی که بعد از پدرانشان آمدهاند همسان این کشتی، یعنی همسان جنس این کشتی چیزهایی را آفریدهایم، که بر آنها سوار میشوند. پس خداوند نعمت خویش را بر پدران بیان داشت که آنها را بر کشتیها حمل نمود، چرا که اعطای نعمت به آنها به مثابهی نعمت دادن به فرزندانشان است. این از مشکلترین موارد تفسیر برای من است. زیرا بسیاری از مفسران - همانطور که ذکر شد - بیان کردهاند که منظور از ذریه در اینجا پدران هستند، در صورتی که در قرآن جایی وجود ندارد که ذریه به معنی پدران آمده باشد. بلکه این نوعی ایهام است که سخن را از موضوع خارج میکند و خارج کردن سخن از موضوع چیزی است که کلام پروردگار جهانیان آن را نمیپذیرد، چرا که خداوند میخواهد مطالب را برای بندگانش روشن نماید.
احتمالی دیگر بهتر از این وجود دارد و آن اینکه منظور از ذریه جنس است. یعنی منظور از ذریه خود آنان میباشد، چرا که آنها خود از ذریه آدم میباشند. اما این معنی را آیه بعدی: ﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢﴾نقض میکند درحالیکه اگر گفته شود معنی آیه این است که برای این مخاطبان همانند این کشتی انواع کشتیها را آفریدهایم که بر آنها سوار میشوند، چون از حیث معنی تکراری روی میدهد که فصاحت و شیواگویی قرآن آن را نمیپذیرد.
و اگر منظور از ﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢﴾شتر باشد، که شترها کشتی خشکی هستند معنی درست و واضح میگردد. اما اگر این معنی مراد باشد مشکل به نوعی باقی میماند که در سخن نوعی تشویش وجود دارد. و اگر چنین معنایی را مدّنظر داشت میفرمود: و آیۀ: ﴿لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ٤١ وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ٤٢﴾پس اگر در آیهی اول بفرماید: ﴿حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ﴾(و منظور از ذریه خود آنان باشد، یعنی خود آنان را حمل نمودیم) و در آیهی دوم (که آن هم بر حمل دلالت میکند) بفرماید: «حملناهم» (یعنی آنان را بر شتر حمل نمودیم) در این حالت معنی روشن و واضح نخواهد بود، تا گفته نشود که ضمیر «هُم» در آیهی دوم به « ذریه» برمیگردد. (آنگاه معنی دو آیه چنین خواهد بود: و نشانهای دیگر برای آنان این است که ما آنان را بر کشتی مملو از سرنشین و کالا حمل نمودیم. نیز برای آنان همانند کشتی چیزی - یا چیزهایی - را درست کردهایم که بر آن سوار میشوند. منظور از این چیز شتر است). خداوند حقیقت امر را بهتر میداند.
وقتی که به اینجا رسیدم معنی دیگری به نظرم رسید که از مراد الهی دور نیست، و آن این که هرکس عظمت کتاب خداوند و بیانات کامل و شامل آن را در رابطه با امور حاضر و گذشته و آینده درک کند در مییابد که قرآن بالاترین و کاملترین حالات معنی و مفهوم را بیان مینماید و معلوم است که کشتیها از نشانههای خدا و نعمتهایش بر بندگان میباشند و از زمانی که خداوند صنعت کشتیسازی را به بندگان آموخته تا روز قیامت مردم از این نعمت بهرهمند میشوند. و این هنر قبلا وجود داشت و تا زمانی کسانی که مخاطب قرآن قرار گرفتند ادامه یافت. پس زمانی که خداوند آنها را با قرآن مورد خطاب قرار داد و حالت کشتی را بیان نمود و خداوند میدانست که بزرگترین نشانههای کشتی در زمانهای بعدی - نه زمانی که آنان در آن بسر میبرند - خواهد بود، آنگاه که خداوند ساختن کشتیهای بادبانی و بخاری، و هواپیماها به انسان میآموزد که مانند پرندگان در فضا شناورند، و سواریهایی که در خشکی از آنها استفاده میشود که این نشانههای بزرگ جز در زمان ذرّیه مخاطبان قرآن پدید نمیآیند بالاترین انواع نشانههایش را در این کتاب گوشزد نمود و فرمود: ﴿وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ٤١﴾و نشانهای است برای آنان که ما ذریهی آنان را در کشتی مملو از ایشان و کالاهایشان حمل میکنیم.
پس خداوند آنها را بر کشتیها سوار نمود و با دانشی که به آنان آموخت آنها را از غرق شدن نجات داد. بنابراین، نعمت خود را بر آنا یادآور شد، و این که آنها را از غرق شدن نجات داد، با این که میتوانست آنان را غرق نماید. پس فرمود: ﴿وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ﴾و اگر بخواهیم آنانرا غرق کنیم هیچکسی نیست که به فریادشان برسد و آنها را بر سختی و مصایبی که دچارش شدهاند یاری نماید و مشقت را از آنان دور کند. ﴿وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ﴾و نه از آنچه که در آن هستند نجات داده میشوند.
﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ٤٤﴾مگر این که رحمت ما به دادشان برسد و آنها را غرق نکنیم و مورد لطف قرار دهیم و تا مدتی بهرهمندشان سازیم، تا شاید برگردند و یا کوتاهیهایی را که از آنها صادر شده است جبران سازند. ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ﴾و هنگامیکه به آنان گفته شود از احوال برزخ و قیامت و از عقوبتهای دنیوی بترسید، ﴿لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ﴾تا به شما رحم شود. از آن روی میگردانند و به آن توجّهی نمیکنند، گرچه نشانههای فراوانی به نزد آنها بیایید. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ٤٦﴾در نسبت دادن نشانهها به پروردگارشان دلیلی بر کامل بودن و واضح بودن نشانههاست، چون هیچ چیزی از نشانههای خدا بزرگتر و روشنتر نیست. و از جمله تربیت الهی برای بندگانش این است که نشانههایی به آنها داده که آنها را در دین و دنیایشان سودمند خواهد کرد.
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ﴾و هنگامی که به آنان گفته شود از رزقی که خداوند به شما ارزانی نموده است - و اگر بخواهد آن را از شما میستاند - انفاق کنید، ﴿قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ﴾کافران در حالی که با حق مخالفت میورزند، با استناد به تقدیر و خواست الهی به مومنان میگویند: ﴿أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ﴾آیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا میخواست به او خوراک میداد؟! شما مومنان جز در گمراهی آشکاری نیستید، چرا که ما را به چنین کاری فرمان میدهید. و این از جمله چیزهایی است که نشانهی جهالت بزرگ آنهاست، یا این که آنها خود را به نادانی میزدند، زیرا هیچ زمان فرد گناهکار نباید مشیت و خواست خداوند را برای گناهکاری خویش بهانه کند، گرچه هرچه خدا بخواهد همان میشود، و هرچه خدا نخواهد نمیشود. اما خداوند متعال به بندگان قدرت داده و به آنها چنان توانایی بخشیده است که فرمان الهی را انجام دهند و از آنچه نهی ک رده است بپرهیزند. پس هرگاه بندگان آنچه را که خداوند به انجام آن دستور دادهاست ترک کنند این کارشان از روی اختیار بوده و اجبار و اکرهی در کار نیست.
﴿وَیَقُولُونَ﴾و در حالت تکذیب و شتاب ورزیدن میگویند: ﴿مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ﴾وعده آمدن قیامت کی خواهد بود اگر راست میگویید؟!.
خداوند متعال فرمود: این را دور ندانید، چون نزدیک است، ﴿مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾انتظار نمیکشند مگر صدایی را و آن صدای دمیدن صور است. ﴿تَأۡخُذُهُمۡ﴾که آنها را فرا میگیرد، ﴿وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ﴾درحالیکه آنها از آن غافلاند و درحالیکه مشغول گفتگو و جر و بحث با یکدیگرند آمدن چنین چیزی به ذهن آنها خطور نمیکند، چرا که جرو بحث معمولا در زمان غفلت و بیخبری صورت میگیرد.
وقتی این صدای مرگبار آنها را فرا بگیرد به هیچ ملّتی مهلت داده نمیشود، ﴿فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ﴾پس نمیتوانند کوچکترین وصیتی بکنند، ﴿وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ﴾و نه به سوی خانوادهشان باز میگردند.
آیهی ۵۴-۵۱:
﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ٥١﴾[یس: ۵۱]. «و در صور دمیده میشود و بناگاه همهی آنان از گورها بهسوی پروردگارشان خواهند شتافت».
﴿قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ٥٢﴾[یس: ۵۲]. «میگویند: وای بر ما! چه کسی ما را از خوابمان برانگیخته، این همان چیزی است که خداوند مهربان و عده داده بود، و پیامبران راست گفتند».
﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ٥٣﴾[یس: ۵۳]. «(آن) جز بانگی مرگبار نباشد، پس آنگاه همگی آنان در پیشگاهمان گردآورده میشوند».
﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٥٤﴾[یس: ۵۴]. «پس امروز به هیچکس کمترین ستمی نمیگردد و جز به سزای آنچه میکردید جزا نمییابید».
در اوّلین مرحلهی دمیدن در صور، مردم آشفته میشوند و میمیرند. و این دمیده شدن که در این آیهها بدان اشاره شده است همان است که برای زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز انجام میگیرد، پس وقتی که در صور دمیده میشود آنها از گورها و قبرها بیرون میآیند و شتابان به سوی پروردگارشان برای حضور در پیشگاه او میروند و نمیتوانند درنگ کنند.
و در این حالت تکذیب کنندگان ناراحت میشوند و اظهار ندامت و تاسف نموده و میگویند: ﴿یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜ﴾چه کسی ما را از خوابمان در قبرها برانگیخته است؟ چون در بعضی از احادیث آمده است که اهل قبرها اندکی پیش از دمیده شدن در صور، به خواب میروند. وقتی آنها چنین میگویند، به آنان پاسخ داده شده و گفته میشود: ﴿هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ﴾این همان چیزی است که خداوند و پیامبران شما را به آن وعده داده بودند، پس راستگویی پیامبران آشکار گردیده و با چشم خود آنرا مشاهده میکنید.
چنین گمان مبر که ذکر «رحمان» در اینجا فقط برای این است که از وعدهاش خبر میدهد، بلکه برای این است که خداوند در این روز بزرگ، مهربان است، و مردمان چیزهایی از رحمت و مهربانیاش مشاهده خواهند کرد که کسی گمان آنرا نمیبرد. هم چنانکه در جاهای دیگری نیز میفرماید: ﴿ٱلۡمُلۡکُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّ لِلرَّحۡمَٰنِ﴾[الفرقان: ۲۶]. «فرمانروایی حقیقی در این روز از آن خداوند مهربان است»، [طه: ۱۰۸]. ﴿وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ﴾[طه: ۱۰۸]. «و صداها در برابر خداوند مهربان آرامند».
﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾رستاخیز و برانگیختن از قبرها جز صدایی نمیباشد که اسرافیل در صور میدمد و آنگاه جسدهای مرده زنده میشوند. ﴿فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ﴾آن گاه همهی پیشینیان و پسینیان و انسانها و جنها همه در نزد ما گرد آورده میشوند تا بر کارهایشان محاسبه گردند.
﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡٔٗا﴾پس امروز به هیچ کس کمترین ستمی نمیگردد و از نیکیهایش کاسته نمیشود و به بدیهایش افزوده نمیگردد. ﴿وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾و جز خدای کارهای خوب وبدی که میکردهاید به شما داده نمیشود. پس هرکس در کارنامهی خویش خیری یافت باید خدا را ستایش کند، و هرکس غیر از خوبی چیزی دیگر یافت جز خودش کسی را ملامت نکند.
آیهی ۵۸-۵۵:
﴿إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ٥٥﴾[یس: ۵۵]. «بهشتیان امروز سخت سرگرم خوشی و شادمانی هستند».
﴿هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکُِٔونَ٥٦﴾[یس: ۵۶]. «آنان و همسرانشان در سایههایی بر تختها تکیه زدهاند».
﴿لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ٥٧﴾[یس: ۵۷]. «آنان در آنجا میوه دارند و هرچه بخواهند در اختیارشان خواهد بود».
﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ٥٨﴾[یس: ۵۸]. «از سوی پروردگار مهربان بدیشان درود گفته میشود».
وقتی خداوند بیان کرد که به هیچکس جزایی جز آنچه کرده است داده نمیشود، جزای هر دو گروه را بیان کرد و ابتدا پاداش و جزای اهل بهشت را بیان نمود و خبر داد که آنها در آنروز ﴿فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ﴾سرگرم شادمانی هستند و لذّت میبرند و همهی آنچه که انسان دوست دارد و چشمها از دیدن آن لذّت میبرند و آرزوکنندگان آرزویش مینمایند به آنها خواهد رسید.
و از جمله چیزهایی که به آنها میرسد دیدار با دوشیزگان زیباست. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ﴾آنان و همسرانشان از حورهای بهشتی که چهره و بدنی زیبا و اخلاقی خوب دارند، ﴿فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکُِٔونَ﴾در سایههایی بر تختها تکیه زدهاند. یعنی بر تختهایی که با پردهها و پارچههای آراسته شدهاند تکیه میزنند، تکیهای که نشانگر کمال راحتی و آرامش و لذّت است.
﴿لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ﴾برای آنان در بهشت میوههای لذّت بخش و فراوانی است از قبیل انگور و انجیر و انار و غیره. ﴿وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ﴾و آنچه که بخواهند و آرزو کنند به آنها خواهد رسید.
﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ٥٨﴾و بر آنان نیز از جانب پروردگار مهربان اسلام گفته میشود. در اینجا این مطلب ثابت میشود که خداوند متعال با اهل بهشت سخن میگوید و بر آنها سلام میکند، و آن را با ﴿قَوۡلٗا﴾تاکید کرده است. پس وقتی خداوند مهربان به آنها سلام میکند سلامتی کامل از هر جهت به آنها میرسد و تهنیت و درودی به آنها میرسد که بالاتر از آن نیست و هیچ نعمتی همانند آن وجود ندارد. چه فکر میکنید در مورد سلام و درود پادشاه پادشاهان، پروردگار بزرگ مهربان و بخشنده که اهل بهشت را سلام میکند، کسانی که خشنودی خود را از آنها اعلام داشته و هرگز از آنها ناخشنود نمیگردد. اگر خداوند چنین مقدر و مقرر نمینمود که آنها نمیرند و دلهایشان از شادی از جای برکنده نشود، قطعا به هنگامی که خداوند بر آنها سلامی میگفت، از فرط شادی میمردند، یا دلهایشان از جای کنده میشد. امیدوارم که پروردگارمان ما را از این نعمت محروم نکند و از نگاه کردن به چهره بزرگوارش بهرهمندتان سازد.
آیهی ۶۷-۵۹:
﴿وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٥٩﴾[یس: ۵۹]. «و (فرمان میدهیم) ای گناهکاران! امروز (از مؤمنان) جدا شوید».
﴿أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ٦٠﴾[یس: ۶۰]. «ای فرزندان آدم! مگر به شما فرمان ندادم که شیطان را پرستش نکنید چراکه او دشمنی آشکار برای شما است»؟!.
﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ٦١﴾[یس: ۶۱]. «و اینکه مرا پرستش کنید، این راه راست است».
﴿وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ٦٢﴾[یس: ۶۲]. «و همانا شیطان گروههای زیادی از شما را گمراه کرده است، پس آیا خرد نمیورزید».
﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ٦٣﴾[یس: ۶۳]. «این جهنّمی است که به شما وعده داده میشد».
﴿ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ٦٤﴾[یس: ۶۴]. «امروز به (سزای) کفری که میورزیدید وارد آن شوید».
﴿ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ٦٥﴾[یس: ۶۵]. «امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم و دربارۀ آنچه میکردند دستانشان با ما سخن میگویند و پاهایشان (بر آن) گواهی میدهند».
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ٦٦﴾[یس: ۶۶]. «و اگر بخواهیم کورشان مینمائیم، آنگاه شتابان بهسوی راه میروند اما چگونه میتوانند ببینند»؟!
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ٦٧﴾[یس: ۶۷]. «و اگر بخواهیم آنانرا بر جایگاهشان مسخ میکنیم پس نمیتوانند به جلو بروند و نیز برنمیگردند».
وقتی خداوند پاداش پرهیزگاران را بیان کرد سزای گناهکاران را نیز ذکر کرد و فرمود: ﴿وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٥٩﴾در روز قیامت به گناهکاران گفته میشود: از مؤمنان جدا شوید، تا آنها را سرزنش کند و در حضور همهی خلائق و قبل از آنکه آنها را وارد جهنّم سازد توبیخشان نماید، ﴿أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَ﴾مگر به شما فرمان ندادم و بر زبان پیامبران شما را توصیه نکردم که ای فرزندان آدم! از شیطان اطاعت مکنید؟ و در این توبیخ، توبیخ به خاطر انواع کفر و گناهان نهفته است، چون همهی انواع کفر و گناهان اطاعت از شیطان و عبادت او محسوب میشود. ﴿إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ﴾چرا که او دشمن آشکار شماست. پس شما را از پرستش شیطان به شدّت برحذر داشتم و شما را از اطاعت او ترساندم، و خبر دادم که او شما را به چه چیزی فرا میخواند. ﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِی﴾و شما را فرمان دادم که با اطاعت از دستورات من و ترک آنچه از آن نهی کردهام مرا بپرستید. ﴿هَٰذَا﴾عبادت و پرستش و اطاعت از من و سرپیچی از شیطان ﴿صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ﴾همان صراط مستقیم است پس دانشهای مربوط به راه راست و اعمال آن در این دو چیز - یعنی اطاعت از خدا و پیروی نکردن از شیطان - خلاصه میگردد.
ولی شما به عهد من پایبند نماندید و به سفارش و توصیهی من عمل نکردید بلکه دشمن را که شیطان است به دوستی گرفتید، شیطانی که ﴿أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًا﴾گروههای زیادی را از شما گمراه ساخت، ﴿أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ﴾آیا عقل نداشتید که شما را فرمان دهد تا پروردگارتان و کارساز حقیقیتان را به دوستی بگیرید و شما را از دوستی کردن با سرسخت ترین دشمنانتان باز دارد؟ اگر عقل و خرد درستی داشتید چنین نمیکردید.
پس هرگاه از شیطان پیروی کردید و با خداوند مهربان دشمنی ورزیدید و دیدار الهی را تکذیب کردید و آمدن قیامت که سرای سزا و جزاست را رد نمودید و نپذیرفتید، و سخن عذاب بر شما محقق گشت، ﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ٦٣﴾این همان جهنّمی است که به شما وعده داده میشد و آن را تکذیب میکردید. پس اینکه آن را با چشم خود آشکارا مشاهده کنید، جهنّمی که دلها از دیدن آن مضطرب گشته و چشمها از هول و وحشت، از حدقه بیرون میآیند.
سپس جریان آنان را اینگونه به پایان میرساند که دستور میدهد تا وارد جهنّم شوند و به آنها گفته میشود: ﴿ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ٦٤﴾وارد جهنّم شوید و در آن بسوزید، به صورتی که گرما و سوزش آن از هر سو شما را احاطه نموده و به همه جانتان سرایت میکند. و این بدان سبب است که شما به آیات خدا کفر میورزیدید و پیامبران خدا را تکذیب میکردید.
خداوند در بیان حالت زشت و اسفبار آنها در سرای بدبختی و شقاوت میگوید: ﴿ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ﴾امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم. یعنی آنها را گنگ و لال میکنیم، پس آنان سخن نمیگویند و نمیتوانند کارهایی را که کردهاند از قبیل کفر و تکذیب انکار کنند. ﴿وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ﴾و دستانشان با ما سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند. یعنی اعضای بدنشان در رابطه با کارهایی که انجام دادهاند علیه آنها گواهی میدهند. و اعضای آنها را خداوند به سخن میآورد، خداوندی که هر چیزی را به سخن میآورد.
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ﴾و اگر بخواهیم کورشان مینمائیم. یعنی همانطور که قدرت سخن گفتن را از آنها سلب میکنیم بیناییاشان را هم از آنها میگیریم. ﴿فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ﴾پس شتابان بهسوی راه میروند، «صراط» راه رسیدن به بهشت است. ﴿فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ﴾اما چگونه میتوانند ببینند در حالی که چشمهایشان کور گشته است؟!.
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ﴾و اگر بخواهیم آنان را بر جایگاهشان مسخ میکنیم. یعنی حرکتشان را از آنها میگیریم. ﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ﴾پس نمیتوانند به جلو بروند و نمیتوانند به عقب برگردند تا از عذاب جهنّم دور شوند. یعنی عذاب بر کافران قطعی شده و راه گریزی از آن ندارند. و در اینجا آتش جهنّم آشکار گردیده و هیچ کس راه نجاتی ندارد مگر این که از روی صراط عبور کند، و عبور کردن از روی پل صراط فقط برای مومنان ممکن است و فقط آنها میتوانند از آن بگذرند، که آنها به وسیله نورشان میروند. اما خداوند هیچ تعهدی ندارد که اینها را از جهنّم نجات بدهد. پس اگر بخواهد چشمهایشان را کور میگرداند و توان حرکت را از آنها سلب میکند، پس آنها اگر بهسوی صراط بشتابند آن را نمییابند و اگر خداوند بخواهد حرکت را از آنها میگیرد پس نمیتوانند به عقب و جلو بروند. منظور این است که آنها از پل صراط عبور نمیکنند و در نتیجه نجات نمییابند.
آیهی ۶۸:
﴿وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ٦٨﴾[یس: ۶۸]. «و هرکس را که عمر طولانی دهیم آفرینش و خلقت او را دگرگون میسازیم، ایا خرد نمیورزند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِ﴾و هرکس از انسانها را که عمر طولانی بدهیم خلقت او را دگرگون میسازیم، یعنی او را به حالت آغاز آفرینش که دارای توانایی جسمی و ضعف عقلی بود بر میگردانیم. ﴿ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ﴾آیا خرد نمیورزند و نمیفهمند که انسان از هر جهت ناقص است، تا به عقل بیایند و عقلشان را در راه اطاعت از پروردگارشان به کار بگیرند؟!.
آیهی ۷۰-۶۹:
﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُۥٓۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ٦٩﴾[یس: ۶۹]. «و به او شعر نیاموختیم و (آموختن شعر) سزاوار او نیست، آن جز پندی و قرآنی آشکار نمیباشد».
﴿لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٧٠﴾[یس: ۷۰]. «تا هرکس را که زنده باشد هشدار دهد و فرمان عذاب بر کافران مسلّم گردد».
خداوند متعال پیامبرش محمدصرا از تهمتی که مشرکان او را بدان متهم میکردند مبنی بر این که او شاعر است و آنچه آورده است شعر میباشد، منزّه و پاک داشته و میفرماید: ﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُ﴾ما به او شعر نیاموختهایم و سزاوار این نیست که شاعر باشد. یعنی این محال و غیرممکن است که او یک شاعر باشد، چون وی هدایت یافته و راهیاب است، و شاعران گمراهند و گمراهان و سرگشتگان از آنها پیروی میکنند.
و خداوند همهی شبهاتی را که گمراهان دستاویز خود قرار داده بودند از پیامبرش دور نمود. بنابراین خداوند او را بیسواد گذاشت طوری که خواندن و نوشتن بلد نبود، و خبر داد که به او شعر نیاموخته و شعر و شاعری سزاوار او نیست. ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ﴾آنچه که او آورده پندی است که خردمندان از آن پند میپذیرند، و همهی مطالب دینی را از آن فرا میگیرند. و این قرآن همه را به کاملترین صورت دربردارد و آنچه را که خداوند در سرشتشان به ودیعه نهاده در خصوص امر به نیکی و نهی از زشتی به عقلها یادآوری میکند ﴿وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ﴾و قرآنی است روشنگر، یعنی بیان کنندهی چیزهایی است که نیاز به تبیین دارند. و بدان خاطر معمول را حذف کرد تا بر این دلالت نماید که قرآن همهی حق و حقایق را با تمام دلایل تفصیلی و اجمالی آن بیان میدارد و باطل و دلایل بطلان آنرا روشن میکند. و خداوند قرآن را اینگونه بر پیامبرش نازل کرده است.
﴿لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا﴾تا هرکس را که زنده دل و آگاه باشد بیم دهد، زیرا کسی که زنده دل و بیدار است به قرآن توجّه مینماید، و دانشهای فراوانی از قرآن میآموزد و به آن عمل میکند. و قرآن برای دل همانند باران برای زمینی خوب و حاصلخیز است. ﴿وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾و تا وعدهی عذاب بر کافران مسلّم گردد، چون به وسیله قرآن حجّت خدا بر آنها اقامه گردیده و کوچکترین دلیل و عذر و شبههای برایشان باقی نمانده است.
آیهی ۷۳-۷۱:
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ٧١﴾[یس: ۷۱]. «آیا نیندیشیدهاند که ما برای آنان از ساختۀ دست خویش چهارپایان را آفریدهایم و اینان مالک آنها هستند».
﴿وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ٧٢﴾[یس: ۷۲]. «و آنها را برایشان رام ساختهایم، از برخی از آنها سواری میگیرند، و برخی (دیگر) از آنها را میخورند».
﴿وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ٧٣﴾[یس: ۷۳]. «و آنان در آنها ساتفادهها و نوشیدنیها دارند، پس آیا سپاس نمیگزارند»؟!
خداوند متعال به بندگان فرمان میدهد تا به چیزهایی از قبیل چهارپایان نظر کنند که برایشان رام و ذلیل ساخته و آنها را مالکشان گردانده است، به گونهای که هرطور بخواهند کاملا تحت امر آنان هستند و منافع بسیار فراوانی را در آنان برایشان قرار داده است به گونهای که بارها و کالاهایشان را حمل میکنند و از جایی به جای دیگر میبرند. و از گوشت چهارپایان میخورند و لباسهای گرمی از آنها تهیه نموده و از پشم و موی آنها کالاهایی درست میکنند و تا مدّتی معین از آن استفاده مینمایند، و مایهی زینت و زیبایی آنها هستند، و دیگر منافعی که دارند و دیده میشوند. ﴿أَفَلَا یَشۡکُرُونَ﴾پس آیا خداوند را سپاس نمیگزارند؟ خداوندی که این نعمتها را به آنان داده است، و آیا او را مخلصانه نمیپرستند البتّه که آنها باید از این نعمتها غافلانه و بدون عبرت گرفتن و اندیشیدن استفاده نکنند.
آیهی ۷۵-۷۴:
﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یُنصَرُونَ٧٤﴾[یس: ۷۴]. «و بهجای خداوند معبودانی برگرفتند بدان امید که یاری شوند».
﴿لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ٧٥﴾[یس: ۷۵]. «نمیتواند آنانرا یاری کنند و آنها برایشان لشکری احضار شده هستند».
این بیانگر پوچ و باطل بودن معبودان مشرکین است، معبودانی که به جای خدا آنها را به خدایی گرفتهاند و امید دارند که این معبودان باطل آنها را یاری نمایند و برایشان در نزد خداوند شفاعت و میانجیگری کنند. زیرا این معبودان در نهایت ناتوانی هستند، ﴿لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ﴾به گونهای که نمیتوانند آنها را یاری کنند و نمیتوانند خودشان را نیز یاری نمایند، پس وقتی نمیتوانند خودشان را یاری نمایند چگونه آنها را یاری خواهند کرد؟ حال آنکه یاری کردن دو شرط دارد، یکی توانستن و قدرت داشتن و دوم - بعد از وجود قدرت - اراده کردن است، به این معنی که آیا ارادهی کمک کردن به چنین کسانی را دارند که آنان را پرستش کردهاند یا نه؟ پس توانایی نداشتن برای یاری کردن، هر دو مورد را نفی میکند ﴿وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ﴾و همه در عذاب گرد آورده میشوند و از یکدیگر اظهار تنفّر و بیزاری میکنند. پس چرا در دنیا از عبادت معبودان باطل بیزای نجستند و عبادت را خالصانه برای خدایی انجام ندادند که فرمانروایی و سود و زیان و دادن و ندادن در دست اوست و او کارساز یاریگر است؟.
آیهی ۷۶:
﴿فَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ٧٦﴾[یس: ۷۶]. «پس سخن آنان تو را غمگین نکند، بیگمان ما میدانیم آنچه را که نهان میدارند و آنچه را که آشکار میسازند».
ای پیامبر! سخن تکذیب کنندگان تو را غمگین نکند. منظور از سخن، گفتهایست که سیاق بر آن دلالت مینماید و آن هر قولی است که با آن به عیبجویی از پیامبر و یا چیزی که آورده است میپرداختند. یعنی قلب خود را به غم خوردن برای آنها مشغول نکن، ﴿إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ﴾چرا که ما میدانیم آنچه را نهان میدارند و آنچه را آشکار میسازند. پس طبق آگاهی و خبری که از آنها داریم آنانرا مجازات خواهیم کرد و گفتهی آنها هیچ زیانی به تو نمیرساند.
آیهی ۸۳-۷۷:
﴿أَوَ لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ٧٧﴾[یس: ۷۷]. «آیا انسان نیندیشیده است که ما او را از نطفهای آفریدهایم آنگاه او ستیزهجویی آشکار است».
﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ٧٨﴾[یس: ۷۸]. «و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد. گفت: چه کسی این استخوانهای پوسیده و فرسوده را زنده میگرداند».
﴿قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ٧٩﴾[یس: ۷۹]. «بگو: خدایی آنها را زنده میگرداند که آنها را نخستین بار آفریده است و او به هر آفرینشی داناست».
﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ٨٠﴾[یس: ۸۰]. «همان خدایی که از درخت سبز برایتان آتشی قرار داد و شما با آن آتش روشن میکنید».
﴿أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ٨١﴾[یس: ۸۱]. «آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است توانا نیست بر آن که مانند آنها را بیافریند؟ آری! (تواناست) و اوست آفرینندهی دانا».
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیًۡٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ٨٢﴾[یس: ۸۲]. «هرگاه خدا چیزی را بخواهد کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید: موجود شو، پس بیدرنک موجود میشود».
﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٨٣﴾[یس: ۸۳]. «پس پاک است خداییکه مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست و بهسوی او بازگردانده میشوید».
در این آیات کریمه شبههای که از سوی منکران زنده شدن پس از مرگ مطرح شده، به کاملترین و بهترین وجه پاسخ داده شده است. پس خداوند متعال فرمود: ﴿لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ﴾آیا انسانی که منکر رستاخیز است یا در آن شک دارد به چیزی نیندیشیده که او را به یقین میرساند که زنده شدن پس از مرگ حتما انفاق خواهد افتاد؟ و آن این است که ﴿أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ﴾ما ابتدا او را از نطقهای آفریدهایم سپس و به تدریج مراحل مختلفی را پشت سر نهاده و تغییر شکل میدهد تا اینکه بزرگ و جوان شده و عقل او کامل میگردد. ﴿فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ﴾و بعد از آنکه او ابتدا از نطفهای آفریده شده بناگه ستیزهجویی آشکار میشود. پس او باید به تفاوت این دو حالت بنگرد و بداند کسی که او را از نیستی به هستی آورده به طریق اولی تواناست که او را پس از آن که متلاشی و از هم پاشیده شد دوباره بیافریند.
﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا﴾و برای ما مثلی زد که برای هیچ کس شایسته نیست این مثل را بیاورد. و این مثال عبارت است از مقایسهی قدرت و توانایی آفریننده با قدرت مخلوق، و اینکه چنانکه چیزی از قدرت و توانِ مخلوق خارج باشد از قدرت و توان خالق نیز خارج است. پس این مثال را توضیح داد و فرمود: ﴿قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ﴾این انسان گفت: آیا کسی هست که این استخوانهای پوسیده و فرسوده را زنده کند؟ استفهام انکاری است. یعنی هیچ کس این استخوانها را پس از آن که خشکیده و فرسوده شدند و از هم پاشیده گشته زنده نمیکند. منظور این انسان ملحد از طرح کردن این شبهه و مَثَل این بود که زنده کردن استخوانهای پوسیده، بینهایت بعید است و از قدرت بشر خارج میباشد، و این سخن که از این انسان صادر شد ناشی از غفلت او و فراموش نمودن آفرینش نخستین وی بود. و اگر به آفرینش خود بنگرد و این که پس از نیستی به سرای هستی پا نهاده است، چنین مثالی را نمیزند.
چیزی را که این انسان ملحد بعید میدانست خداوند پاسخی شفابخش به آن داد و فرمود: ﴿قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾بگو: خدایی آنها را زنده میگرداند که نخستین بار آنها را آفریده است. و هرکس به محض اینکه این را تصوّر نماید به یقین میداند کسی که اوّلین بار اینها را آفریده است میتواند بار دوم نیز آنها را بیافریند، و این برایش آسانتر است. ﴿وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ﴾و او به هر آفرینشی داناست. این دومین دلیل - که جزوِ صفات بزرگ خداوند متعال است - بر زنده نمودن مردگان پس از مرگ میباشد. و آن این که علم خداوند همهی مخلوقات را در همهی حالات و اوقات احاطه کرده و میداند زمین چه قدر از اجساد مردگان را کم میکند، و چقدر را باقی میگذارد. و او دانای پیدا و پنهان است. پس هرگاه بنده به این علم و دانایی بزرگ یقین حاصل کند خواهد دانست که علم و آگاهی خداوند بسیار بزرگتر از زنده کردن مردگان از قبرهایشان میباشد.
سپس بیان فرمود: ﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ٨٠﴾پس وقتی آتش خشک از درخت سبز که در نهایت تری است بیرون میآی با اینکه آتش و تری و رطوبت با هم در تضادند و به شدّت مخالف یکدیگرند، بیرون کردم مردگان از قبرهایشان نیز اینگونه است.
سپس دلیل چهارم را بیان کرد و فرمود: ﴿أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُم﴾آیا خدایی که آسمانها و زمین را با آن گستردگی و بزرگی آفریده است قدرت آن را ندارد که آنها را به گونه خودشان دوباره بیافریند؟ ﴿بَلَىٰ﴾آری! و بر این کار تواناست، چون آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش مردم بسیار بزرگتر است. ﴿وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ﴾و او آفرینش گری است دانشمند. این پنجمین دلیل است بر زنده کردن مردگان پس از مرگ، زیرا خداوند متعال آفرینندهای است که همهی مخلوقات گذشته و آینده و کوچک و بزرگ اثری از آثار خلقت و قدرت او میباشند، و هر مخلوقی را بخواهد بیافریند نمیتواند سرپیچی کند.
پس دوباره زنده کردند مردگان یکی از آثار خلقت اوست. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیًۡٔا﴾نکرده در سیاق شرط است پس هر چیزی را دربر میگیرد. یعنی خداوند هر چیزی را که بخواهد بشود کار او تنها این است که ﴿أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ﴾خطاب بدان بگوید بشو، پس فورا آن چیز بدون هیچ سرپیچی موجود میشود.
﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ﴾و این دلیل ششم است، پس خداوند متعال پادشاه و مالک هرچیزی است و همهی آنچه در جهان بالا و در جهان پایین وجود دارد در ملکیت اوست، و همه بنده و مسخّر و تحت تدبیر او هستند، و اودر میانشان با تقدیرهای حکیمانه و احکام شرعی و جزایی خویش تصرّف مینماید. بنابراین، زنده کردن اینها پس از مردنشان برای این که فرمان جزا را در میان آنها نافذ گردند، از کمال فرمانروایی اوست. بنابراین فرمود: ﴿وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾و بدون هیچ شک و تردیدی به سوی او بازگردانده میشوید و هیچ تردیدی در این نیست چون دلایل قاطع و حجّتهای روشن در این باره به تواتر آمدهاند. پس با برکت است خداوندی که در سخن خود هدایت و شفا و نور نهاده است.
پایان تفسیر سورهی یس
مکی و ۴۵ آیه میباشد.
آیهی ۲-۱:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ رُسُلًا أُوْلِیٓ أَجۡنِحَةٖ مَّثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَۚ یَزِیدُ فِی ٱلۡخَلۡقِ مَا یَشَآءُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ١﴾[فاطر: ۱]. «ستایش خداوندی را سزاست که آفرینندۀ آسمانها و زمین است (خدایی که) فرشتگان را پیام آوران (و) دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهارگانه گرداند. هرچه بخواهد در آفرینش میافزاید، بیگمان خداوند بر هر چیزی تواناست».
﴿مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٢﴾[فاطر: ۲]. «(درِ) رحمتی را که خداوند برای مردم بگشاید برای آن (رحمت) هیچ بازدارندهای نیست، و خداوند هرچیزی را که باز دارد جز او گشاینده و رهاکنندهای ندارد و او توانا و باحکمت است».
خداوند وجود مقدس و بزرگوارش را به خاطر آفریدن آسمانها و زمین و مخلوقاتی که در آنها هستند میستاید، چرا که اینکار دلیلی است بر کمال قدرت خداوند و گستردگی فرمانروایی و فراگیر بودن رحمت و حکمت شگفتانگیز و علم و آگاهی محیط او.
پس از آنکه خداوند از آفرینش سخن به میان آورد چیزی را بیان نمود که امر و فرمان او را در بردارد و آن این که خداوند، ﴿جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ رُسُلًا﴾فرشتگان را مامور نموده است تا فرمانهای تقدیری او را به اجرا درآورند، و آنها را برای رساندن فرمانهای دینی خویش واسطههایی میان خود و بندگانش قرار دادهاست. خداوند همهی فرشتگان را پیام آور قرار داده و هیچیک از آنها را استثنا نکرده دلیلی است بر این که فرشتگان کاملا از پروردگارشان اطاعت مینمایند و تسلیم فرمان او هستند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿لَّا یَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ﴾[التحریم: ۶]. «از فرمان خدا سرپیچی نمیکنند و هرآنچه را که به انجام دادن آن امر شوند انجام میدهند». و از آن جا که فرشتگان به فرمان الهی به تدبیر اموری میپردازند که خداوند به آنها محوّل نموده است بیان کرد و فرمود: ﴿أُوْلِیٓ أَجۡنِحَةٖ﴾دارای بالهایی هستند که با آن پرواز میکنند و در انجام آن چه بدان دستور داده شدهاند شتاب میورزند و با سرعت آن را انجام میدهند ﴿مَّثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَ﴾برخی از فرشتگان دو بال دارند و بعضی سه بال و بعضی چهاربال، برحسب آنچه حکمت الهی اقتضا نماید. ﴿یَزِیدُ فِی ٱلۡخَلۡقِ مَا یَشَآءُ﴾خداوند بر آفرینش و قدرت و زیبایی و بخشش بیشتر به آفریدههایش تواناست و بر زیبایی صدا و تعداد اعضای برخی از مخلوقات خود آنگونه که بخواهد میافزاید. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ﴾بیگمان خداوند بر هر چیزی تواناست و هرچه را بخواهد با قدرت خود انجام میدهد، و هیچ چیزی نمیتواند از او سرپیچی کند. و از جمله قدرت خداوند این است که به برخی از مخلوقات خود توانایی بیشتری دادهاست. سپس این را بیان کرد که تنها خداوند به تدبیر امور میپردازد، میدهد و محروم میکند. پس فرمود: ﴿مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِ﴾چنانچه خداوند رحمتی را برای مردم بگشاید کسی نمیتواند از آن جلوگیری کند، و اگر خداوند چیزی از رحمت خود را باز دارد کسی جز او نمیتواند آنرا رها و روان سازد. پس این ایجاب میکند که انسان به خداوند وابسته شود، زیرا انسان از همه جهت نیازمند اوست و نباید جز او کسی را بخواند و از هیچ کسی جز او ترس و امیدی داشته باشد. ﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ﴾و او تواناست و بر همه چیز غالب و چیره میباشد، و با حکمت است و هرچیزی را در جای مناسب آن قرار میدهد.
آیهی ۴-۳:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡۚ هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ٣﴾[فاطر: ۳]. «ای مردم! نعمت خداوند را بر خود یاد کنید، آیا آفریدگاری جز خداوند وجود دارد که به شما از آسمان و زمین روزی بدهد؟ جز او معبود بر حقی وجود ندارد، پس با این حال چگونه منحرف میشوید»!.
﴿وَإِن یُکَذِّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ٤﴾[فاطر: ۴]. «و اگر تو را تکذیب کنند (بدانکه) پیغمبران پیش از تو نیز تکذیب شدهاند و کارها بهسوی خدا بازگردانده میشوند».
خداوند همهی امور را امر میکند که نعمتهای او را یاد کنند. و این یاد کردن شامل یاد کردن با قلب میشود که با قلب به نعمتهای خدا اعتراف کند و با زبان او را ستایش نماید و با اعضا و جوارح از او اطاعت کند. یاد کردن نعمتهای خداوند سبب میگردد تا سپاس او به جای آورده شود. سپس خداوند آنها را به اصل و اساس نعمتها که آفرینش و روزی رساندن است گوشزد نمود و فرمود: ﴿هَلۡ مِنۡ خَٰلِقٍ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾آیا جز الله آفرینندهای وجود دار که شما را از آسمان و زمین روزی برساند؟! و از آنجا که هیچکسی جز خداوند نمیآفریند و روزی نمیدهد نتیجه میگیریم که تنها او معبود است و فقط او را باید بندگی کرد. بنابراین فرمود: ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ﴾هیچ معبود به حقی جز او نیست، پس چگونه از پرستش خداوند آفریننده و روزیدهنده روی میگردانید و به عبادت کسی روی میآورید که آفریده شده است و روزی داده میشود؟!.
﴿وَإِن یُکَذِّبُوکَ﴾ای پیامبر ! اگر تو را تکذیب کنند پیامبران پیش از تو در این مورد الگوی شما هستند. ﴿فَقَدۡ کُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ﴾زیرا آنان هم پیش از تو تکذیب شدهاند. پس خداوند تکذیب کنندگان را هلاک کرد و پیامبران و پیروانشان را نجات داد. ﴿وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ﴾و در آخرت هرکاری بهسوی خدا بازگردانده میشود، و او تکذیب کنندگان را مجازات خواهد کرد، و پیامبران و پیروانشان را یاری مینماید.
آیهی ۷-۵:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ٥﴾[فاطر: ۵]. «ای مردم! بهراستی وعدهی الهی حق است، پس زندگی دنیا شما را گول نزند و شیطان شما را نفریبد».
﴿إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمۡ عَدُوّٞ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا یَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِیَکُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ٦﴾[فاطر: ۶]. «بیگمان شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بگیرید. جز این نیست که او پیروان خود را فرا میخواند تا از دوزخیان باشند».
﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۖ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٌ٧﴾[فاطر: ۷]. «کسانیکه کفر ورزیدهاند عذاب سختی دارند و کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند آنان آمرزش و پاداشی بزرگ دارند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾ای مردم! وعده الهی در خصوص زنده شدن پس از مرگ و سزا و جزا دادن به خاطر اعمالتان حق است. یعنی در آن شک و تردیدی نیست، و دلایل نقلی و عقلی بر این امر دلالت مینماید.پس وقتی که وعده او حق است خود را برای آن آماده کنید، و اوقات گرانبهایتان را هدر ندهید، و بیدرنگ اعمال شایسته انجام دهید و هیچ چیزی شما را از انجام کارهای شایسته باز ندارد. ﴿فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا﴾و زندگی دنیا و لذتها و شهوتهایش شما را گول نزند و فریب آن را نخورید و شما را از آنچه که برای آن آفریده شدهاید غافل ننماید. ﴿وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ﴾و شیطانِ فریبکار شما را گول نزند، شیطانی که در حقیقت دشمن شماست.
﴿فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّا﴾پس او را دشمن خودتان بدانید و همیشه با او مبارزه نمایید و رویارویی با او را فراموش نکنید زیرا او شما را میبیند ولی شما او را نمیبینید، و او همواره در کمین شماست. ﴿إِنَّمَا یَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِیَکُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ﴾شیطان پیروانش را فرا میخواند تا از ساکنان آتش سوزان باشند. این هدف و مقصود او در مورد کسانی است که از وی پیروی میکنند. او میخواهد آنها با گرفتار شدن به عذاب سخت در نهایتِ خواری و اهانت قرار بگیرند.
سپس بیان کرد که مردم برحسب پیروی کردن از شیطان و پیروی نکردن از او به دو گروه تقسیم میشوند و پاداش هریک را بیان نمود و فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ﴾کسانی که آنچه را پیامبران آوردهاند و کتابها بر آن دلالت مینمایند تکذیب میکنند، ﴿لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞ﴾در آتش جهنّم عذاب سختی دارند و آنان همیشه در آن خواهند ماند. ﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٌ﴾و کسانی که با دلهای خود به آنچه خداوند گفته است ایمان آوردهاند و به مقتضای این ایمان با اعضا و جوارح خود کارهای شایسته کردهاند، گناهانشان آمرزیده خواهد شد، و به سبب این آمرزش هر نوع شر و بدی از آنها دور میگردد و پاداشی بزرگ دارند.
آیهی ۸:
﴿أَفَمَن زُیِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ فَرَءَاهُ حَسَنٗاۖ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُکَ عَلَیۡهِمۡ حَسَرَٰتٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ٨﴾[فاطر: ۸]. «آیا کسیکه کردار زشتش برای او آراسته شده است لذا آنرا نیک میبیند (مانند کسی است که چنین نمیباشد؟) بیشک خداوند هرکس را که بخواهد گمراه میکند و هرکس را که بخواهد رهنمون میسازد پس نباید وجود خود را به سبب حسرت خودرن بر آنان از بین ببری، بیگمان خداوند به آنچه میکنند داناست».
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَفَمَن زُیِّنَ لَهُۥ سُوٓءُ عَمَلِهِ﴾آیا کسی که کردار زشتش در نظر او آراسته شده، و شیطان اعمال بدش را برای او زینت داده و در نگاهش آنرا زیبا و نیک کرده است، ﴿فَرَءَاهُ حَسَنٗا﴾پس او آن را نیک میبیند، همانند کسی است که خداوند او را به راه راست و دین استوار هدایت نموده است؟ پس آیا این دو برابر هستند؟ اوّلی کار بد کرده و حق را باطل پنداشته و باطل را حق دانسته است، ولی دوّمی کار نیک کرده و حق را حق دیده و باطل را باطل دانسته است.
اما هدایت و گمراه ساختن به دست خداوند است، ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُکَ عَلَیۡهِمۡ حَسَرَٰتٍ﴾پس خداوند هرکس را بخواهد گمراه میسازد، و هرکس را بخواهد رهنمون میگرداند. پس نباید با حسرت خوردن بر گمراهانی که کردار زشتشان برایشان آراسته شده و شیطان آنها را از حق بازداشته است خودت را از بین ببری. یعنی خود را با غم و غصهی گمراهان و حسرت خوردن بر آنها هلاک مکن، چون تو وظیفهای جز تبلیغ نداری، و هدایت آنها بر تو نیست، و خداوند آنها را طبق اعمالشان مجازات خواهد کرد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ﴾بیگمان خداوند به آنچه میکنند داناست و آنها را طبق کارهایشان مجازات خواهد کرد.
آیهی ۹:
﴿وَٱللَّهُ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ ٱلرِّیَٰحَ فَتُثِیرُ سَحَابٗا فَسُقۡنَٰهُ إِلَىٰ بَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَحۡیَیۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ کَذَٰلِکَ ٱلنُّشُورُ٩﴾[فاطر: ۹]. «و خدا ذاتی است که بادها را روان میدارد و (بادها) ابرها را برمیانگیزند و ما آنها را بهسوی سرزمینی پژمرده روان میسازیم و با آن زمین را پس از پژمرده شدنش زنده میکنیم، رستاخیز نیز چنین است».
خداوند متعال از کمال اقتدار و توانایی و از گستردگی بخشش و سخاوت خویش خبر میدهد و اینکه او خدایی است که ﴿أَرۡسَلَ ٱلرِّیَٰحَ فَتُثِیرُ سَحَابٗا فَسُقۡنَٰهُ إِلَىٰ بَلَدٖ مَّیِّتٖ﴾بادها را روان میدارد و بادها ابرها را بر میانگیزانند و ما ابرها را بهسوی سرزمینی پژمرده روان میسازیم پس خداوند ابرها را بر آن سرزمین پژمرده میباراند و به وسیله آن زمین را زنده میگرداند، و در نتیجه شهرها و بندگان زنده و خرم میگردند، و حیوانات روزی میخورند و در این خوبیها و نعمتها میچرند. ﴿کَذَٰلِکَ﴾همچنین کسی که زمین را پس از پژمرده شدنش زنده و خرم مینماید، مردگان را نیز بعد از آن که خشکیده و متلاشی شدند از قبرهایشان بر میانگیزد و زنده مینماید، و خداوند بارانی را به سوی آنها میفرستد همانطور که باران را بهسوی سرزمین خشک و پژمرده میفرستد. پس به دنبال آن، اجساد زنده میشوند و از قبرها برمی خیزند و رستاخیز پدید میآید و مردم در پیشگاه خداوند حضور مییابند تا میان آنها داوری نماید و با فرمان عادلانهی خود وضعیت آنان را فیصله دهد.
آیهی ۱۰:
﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعِزَّةَ فَلِلَّهِ ٱلۡعِزَّةُ جَمِیعًاۚ إِلَیۡهِ یَصۡعَدُ ٱلۡکَلِمُ ٱلطَّیِّبُ وَٱلۡعَمَلُ ٱلصَّٰلِحُ یَرۡفَعُهُۥۚ وَٱلَّذِینَ یَمۡکُرُونَ ٱلسَّیَِّٔاتِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۖ وَمَکۡرُ أُوْلَٰٓئِکَ هُوَ یَبُورُ١٠﴾[فاطر: ۱۰]. «هرکس عزت میخواهد (بداند) که عزّت همگی از آن خداوند است، گفتار پاکیزه بهسوی او بالا میرود و کار پسندیده را بالا میبرد و کسانیکه بداندیشی میکنند عذاب سختی دارند و بداندیشی برباد و تباه است».
ای کسی که در پی عزت و قدرت هستی! آن را از کسی بخواه که عزّت در دست اوست، زیرا عزّت همگی در دست خداست و جز با اطاعت و پیروی از او به دست نمیآید. و خداوند آن را بیان نموده و میفرماید: ﴿إِلَیۡهِ یَصۡعَدُ ٱلۡکَلِمُ ٱلطَّیِّبُ﴾سخن پاک از قبیل تلاوت و خواندن قرآن و تسبیح و تهلیل و هر سخن پاک و خوبی به سوی خدا بالا میرود و بر او عرضه میشود، و خداوند صاحب آن سخن را در ملأ اعلی میستاید، ﴿وَٱلۡعَمَلُ ٱلصَّٰلِحُ یَرۡفَعُهُ﴾و خداوند کار شایسته را از قبیل اعمال قلبی و اعمالی که با عضا و جوارح انجام میشوند همانن سخن پاک بهسوی خود بالا میبرد. و گفته شده است که عمل صالح سخن پاک را بالا میبرد. پس بالا رفتن سخن پاک برحسب اعمال صالح بنده خواهد بود، و این عمل صالح است که سخن او را بالا میبرد. پس اگر بنده کار شایستهای نداشته باشد هیچ گفته و سخنی از او به سوی خدا بالا نمیرود و اعمالی که بهسوی خدا بالا برده میشوند سبب میگردند که صاحب این اعمال هم بالا رود و خداوند به او عزت دهد. اما کارهای بد برعکس این هستند، و کسیکه آنها را انجام میدهد میخواهد به وسیلهی آن عزت و سربلندی به دست آورد، او دست به مکر و توطئه میزند اما این مکر و توطئه علیه خود او برمیگردد و جز خواری و سقوط چیزی به او نمیافزاید. بنابراین فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ یَمۡکُرُونَ ٱلسَّیَِّٔاتِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞ﴾و کسانیکه نقشههای بد میکشند عذاب سختی دارند که در آن تا آخرین حد مورد اهانت قرار میگیرند. ﴿وَمَکۡرُ أُوْلَٰٓئِکَ هُوَ یَبُورُ﴾و توطئه و مکر اینها نابود و تباه میشود و فایدهای به آنها نمیرساند، چون این مکر و توطئه باطل است و برای رسیدن به باطل انجام میگیرد.
آیهی ۱۱:
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ جَعَلَکُمۡ أَزۡوَٰجٗاۚ وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِۦۚ وَمَا یُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٖ وَلَا یُنقَصُ مِنۡ عُمُرِهِۦٓ إِلَّا فِی کِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ١١﴾[فاطر: ۱۱]. «و خداوند شما را از خاک سپس از نطفه آفرید و آنگاه شما را به صورت زوجهایی (نر و ماده) درآورد، و هیچ زنی باردار نمیشود و وضع حمل نمیکند مگر اینکه خدا میداند، و هیچ عمر یا بندهای عمر نمییابد و از عمرش کاسته نمیشود مگر اینکه در کتاب (لوح محفوظ) ثبت و ضبط شده است. بیگمان این (کار) برای خداوند آسات است».
خداوند از آفرینش انسان سخن میگوید و مراحل خلقت او را بیان میدارد که از خاک و سپس نطفه و.... خلق شده است. ﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ جَعَلَکُمۡ أَزۡوَٰجٗا﴾همچنین شما را از حالتی به حالتی دیگر و به صورت زوجهای نر و ماده درآورد که با هم ازدواج میکنید. یکی از فلسفههای ازدواج به دنیا آوردن فرزند است. ازدواج یکی از اسباب آن است وگرنه این پرسه با تقدیر و علم الهی انجام میشود. ﴿وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِ﴾و هیچ زنی باردار نمیشود و وضع حمل نمیکند مگر اینکه خدا میداند. نیز تمام مراحلی که انسان طلی میکند، برحسب علم و تقدیر خداوند متعال است. ﴿وَمَا یُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٖ وَلَا یُنقَصُ مِنۡ عُمُرِهِ﴾و هیچ شخصی عمری دراز بدو داده نمیشود و به سبب طی شدن روزگارش از عمرش کاسته نمیشود ﴿إِلَّا﴾مگر اینکه خداوند میداند. یا معنی آنچنین است: و هیچ انسانی عمری دراز بدو داده نمیشود، و نیز به سبب ارتکاب گناهانی - همچون زنا، بدرفتاری با والدین، قطع صلهی رحم و دیگر چیزهایی که در نصوص شرعی به عنوان عوامل کوتاهی عمر ذکر شدهاند - از عمر هیچ انسانی کاسته نمیشود که درصدد رسیدن به عمر طولانی است. یعنی طولانی شدن و کوتاه شدن عمر به خاطر علت و سببی یا بدون آن، همه در دایرهی علم و آگاهی خداوند است. و تمام این را ﴿فِی کِتَٰبٍ﴾در کتابی - که لوح محفوظ - است ثبت و ضبط نموده است، کتابی که همه آنچه را که بر بنده در اوقات و روزهای زندگیاش میگذرد دربر دارد. ﴿إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ﴾بیگمان دانایی و آگاهی خداوند بسی فراوان است و همهای معلومات و دانستنیها را در بر میگیرد و کتابش به آسانی این معلومات را در برگرفته است. پس اینها سه دلیل بودند از ادلهی زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز که همهی آنها عقلی هستند و خداوند در این آیات آنها را گوشزد کرده است. این دلایل عبارتند از زنده کردن و خرّم گرداندن زمین پس از پژمرده شدنش زنده و خرم بگرداند مردگان را نیز زنده خواهد کرد.
و مراحل آفرینش انسان نیز یکی دیگر از دلایل عقلی اثبات زنده شدن پس از مرگ است. پس خدایی که او را آفریده و از این مرحله به آن مرحله درآورده و از این حالت به آن حالت برده است تا اینکه به مرحلهای میرسد که برایش مقدر شده است، باری دیگر بر زنده کردن و پدید آوردن او داناتر است و اینکار برایش آسانتر میباشد.
و احاطهی علم و آگاهی خداوند به همه اجزای جهان بالا و پایین و موجودات کوچک و بزرگ، و آنچه در دلهاست، و آگاه بودن به جنینهایی که در شکمهاست و زیاد و کوتاه شدن عمرها و ثبت و ضبط نمودن آن در یک کتاب نیز یکی دیگر از دلایل عقلی اثبات معاد است. پس خدایی که به آسانی همهای این کارها را انجام میدهد زنده گرداندن مردگان نیز برای او آسانتر است. پس با برکت است خدایی که خیر او زیاد است و بندگانش را به آنچه که اصلاح زندگی دنیا و آخرتشان در آن میباشد راهنمایی کرده است.
آیهی ۱۴-۱۲:
﴿وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡبَحۡرَانِ هَٰذَا عَذۡبٞ فُرَاتٞ سَآئِغٞ شَرَابُهُۥ وَهَٰذَا مِلۡحٌ أُجَاجٞۖ وَمِن کُلّٖ تَأۡکُلُونَ لَحۡمٗا طَرِیّٗا وَتَسۡتَخۡرِجُونَ حِلۡیَةٗ تَلۡبَسُونَهَاۖ وَتَرَى ٱلۡفُلۡکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ١٢﴾[فاطر: ۱۲]. «و دو دریا یکسان نیستند، این شیرین تشنگی زدا است که نوشیدنش گوارا میباشد و آن یک شور (و) تلخ. و از هریک گوشتی تازه میخورید و از هردوی آنها وسائل زینت برمیآورید که آنرا میپوشید. و کشتیها را در آن (دریا) شکافنده(ی امواج) میبینی تا از فضل خدا بهره گیرید و شکرگزار باشید».
﴿یُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَیُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡکُۚ وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا یَمۡلِکُونَ مِن قِطۡمِیرٍ١٣﴾[فاطر: ۱۳]. «(خدا) شب را در روز و روز را در شب داخل میکند، و خورشید و ماه را رام ساخته، هریک (از آنها) تا سر آمدی معیّن روان است. این است خداوند پروردگار شما، فرمانروایی اوراست، و کسانی را که بهجای او به فریاد میخوانید حتی مالکیت پوست هستۀ خرمایی را ندراند».
﴿إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا یَسۡمَعُواْ دُعَآءَکُمۡ وَلَوۡ سَمِعُواْ مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَکُمۡۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ یَکۡفُرُونَ بِشِرۡکِکُمۡۚ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثۡلُ خَبِیرٖ١٤﴾[فاطر: ۱۴]. «اگر آنها را به فریاد بخوانید صدای شما را نمیشنوند و اگر (به فرض محال) بشنوند توانایی پاسخگویی شما را ندارند، و روز قیامت شریک شما را انکار میکنند، و هیچکس همچون (خداوند) آگاه تو را با خبر نمیسازد».
در اینجا خداوند از قدرت و حکمت و رحمت مستمرّ خود خبر میدهد که او در نوع دریا را برای مصالح و منافع همهی اهل زمین قرار نداده، چون مصلحت اقتضا مینماید که نهرها شیرین و گوارا باشند تا نوشندگان و کشاورزان و درختکاران از آن بهرهمند شوند. نیز مصلحت ایجاب میکند که دریا تلخ و شور باشد تا هوایی که زمین را احاطه کرده است به سبب بوی حیواناتی که در دریا میمیرند، فاسد و آلوده نشود،و چون دریا ساکن است و روان نیست و از آن رو که شور است، آب آن تغییر نمیکند. و نیز شوریاش برای آن است تا حیوانات آن بهتر و لذیذتر باشند. بنابراین فرمود: ﴿وَمِن کُلّٖ تَأۡکُلُونَ لَحۡمٗا طَرِیّٗا﴾و از هردو دریای شور و شیرین گوشت تازهای میخورید، و آن ماهی است که شکار آن در دریا آسان است. ﴿وَتَسۡتَخۡرِجُونَ حِلۡیَةٗ تَلۡبَسُونَهَا﴾و لولو و مرجان و دیگر چیزهایی را که در دریا یافت میشود از آن بیرون میآورید. پس اینها مصالح بزرگی برای بندگان هستند. و از جمله منافعی که در دریا برای بندگان نهفته این است که خداوند دریا را برای حمل کشتیها مسخر کرده، پس کشتیها را میبینی که آب دریا را میشکافند و از منطقهای به منطقهای دیگر و از جایی به جایی دیگر میروند، و مسافران و بارهای سنگین و اموال تجارتی ایشان را حمل میکنند، و مردم با این کار از لطف و فضل خداوند در حد زیادی بهرهمند میشوند. بنابراین فرمود: ﴿لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ﴾تا از فضل خداوند بهرهمند شوید و شکر خدا را به خاطر نعمتهایی که پیشتر بیان شد به جای آورید.
و از جمله نعمتهایش نیز یکی این است که شب را در روز و روز را در شب داخل میکند، و هرگاه یکی بیاید دیگری میرود، و یکی بیشتر و یکی کمتر میشود، و گاهی شب و روز برابر میگردند. و در آمدن شب و روز منافع بندگان و حیوانات و درختان و کشتزارهایشان تامین میگردد. و همچنین خداوند برکات و نعمات دیگری را نیز در مسخّر کردن خورشید و ماه قرار داده است از قبیل روشنایی و نور و حرکت و سکون و پخش و پراکنده شدن مردم در روز برای جستن فضل خدا، و رسیدن میوهها در روز، و خشک شدن آنچه که باید خشک شود، و دیگر نیازهایی که اگر برآوره نشوند مردم متضرّر خواهند شد. اینها همه نعمتهای خداوند میباشند.
﴿کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمّٗى﴾هریک از ماه و خورشید تا مدت معینی در دایرهی خود در حرکتاند و هرگاه زمان معین فرا رسد و دنیا به پایان برسد ماه و خورشید از حرکت بازخواهند ایستاد و تاریک خواهند شد و ستارگان از بین میروند. وقتی خداوند از این مخلوقات و از عبرت و نشانههایشان که بر کمال و احسان خدا دلالت مینمایند سخن گفت، فرمود: ﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡکُ﴾این است خدا پروردگار شما، خدایی که همهی این پدیدهها را خود به تنهایی آفریده ومسخر کرده است. این خداوند پروردگار و معبود شما است که فرمانروایی همه از آن اوست.
﴿وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مَا یَمۡلِکُونَ مِن قِطۡمِیرٍ﴾و بتهایی را که بهجای خداوند به فریاد میخوانید مالک کوچک ترین چیزی نیستند، و حتی مالکیت پوست هسته خرما را که حقیرترین چیز است ندارند. پس چگونه آنها به فریاد و کمک خوانده میشوند در حالیکه مالک هیچ چیزی از آسمانها و زمین نیستند. ﴿إِن تَدۡعُوهُمۡ لَا یَسۡمَعُواْ دُعَآءَکُمۡ﴾با وجود این اگر آنها را به فریاد بخوانید، صدا و خواندن شما را نمیشنوند، چون معبودان باطلی را که به فریاد میخوانید موجودات جامد و یا مردگان، و یا فرشتگانی هستند که مشغول اطاعت و پرستش پروردگارشان میباشند. ﴿وَلَوۡ سَمِعُواْ﴾و اگر به فرض محال بشنوند، ﴿مَا ٱسۡتَجَابُواْ لَکُمۡ﴾توانایی پاسخگویی به شما را ندارند، چون آنها مالک هیچ چیزی نیستند، و بیشترشان به عبادت و پرستش کسانی که آنها را میپرستند راضی و خشنود نمیباشند. بنابراین، فرمود: ﴿وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ یَکۡفُرُونَ بِشِرۡکِکُمۡ﴾و روز قیامت از شما بیزاری میجویند و میگویند: ﴿سُبۡحَٰنَکَ أَنتَ وَلِیُّنَا مِن دُونِهِم﴾[سبأ: ۴۱]. «پاک و منزهی! تو یاور و کارساز ما هستی نه آنها».
﴿وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثۡلُ خَبِیرٖ﴾و هیچ کسی راستگوتر از خداوند دانای آگاه تو را با خبر نمیسازد. پس به طور قطع باور داشته باش چیزی که خداوند از آن خبر داده است حتما تحقّق خواهد یافت. پس هیچ شک و تردیدی در آن نداشته باش. و این آیات دلایل و حجّتهای روشنی را در بر دارند مبنی بر این که خداوند متعال معبود به حق است و هیچ کس جز او شایستهی کوچک ترین چیزی از عبادت نمیباشد، و پرستش غیرخداوند باطل است و متعلق به باطل میباشد و هیچ فایدهای به انجام دهندهاش نمیرساند.
آیهی ۱۸-۱۵:
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ١٥﴾[فاطر: ۱۵]. «ای مردم! نیازمند خدائید و خدا همو بینیاز و ستوده است».
﴿إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِیدٖ١٦﴾[فاطر: ۱۶]. «اگر بخواهید شما را از میان برمیدارد و آفرینش نوین (درمیان) میآورد».
﴿وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِیزٖ١٧﴾[فاطر: ۱۷]. «و این کار بر خداوند دشوار نیست».
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ وَإِن تَدۡعُ مُثۡقَلَةٌ إِلَىٰ حِمۡلِهَا لَا یُحۡمَلۡ مِنۡهُ شَیۡءٞ وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰٓۗ إِنَّمَا تُنذِرُ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَیۡبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَۚ وَمَن تَزَکَّىٰ فَإِنَّمَا یَتَزَکَّىٰ لِنَفۡسِهِۦۚ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ١٨﴾[فاطر: ۱۸]. «و هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد، و اگر گرانباری (کسی را) برای برداشتن بار (گناه) خود بخواند چیزی از بار گناهانش برداشته نمیشود، اگرچه (آنکس) خویشاوند باشد. تنها میتوانی به کسانی هشدار دهی که از پروردگارشان در نهان میترسند، و نماز را برپای میدارند. و هرکس پاک گردد تنها به سود خویش پاک میگردد و بازگشت بهسوی خداست».
خداوند همهی مردم را مورد خطاب قرار دادهاست و حالت و وضعیت آنها را برایشان بیان میدارد و میفرماید: همهی شما از هرجهت به خدا نیازمند هستید. انسانها در به وجود آمدنشان به خدا نیاز دارند که اگر خداوند آنها را به وجود نمیآورد به وجود نمیآمدند. و در مسلح شدن به قدرت و اعضا و جوارح به او نیاز دارند و اگر خداوند آنها را آماده نمیساخت آمادگی انجام هیچ کاری را نداشتند.
و در به دست آوردن روزیها و نعمتهای ظاهری و باطنی به او نیازمندند، پس اگر فضل و احسان خدا نبود و کارها را آسان نمیآوردند. و در دور شدن مصیبتها و بدیها از خویشتن و دور شدن سختیها و رنجها به خداوند نیاز دارند، پس اگر خداوند سختیها را از آنها دور نمیکرد و مشکلاتشان را حل نمینمود همواره به ناگواریها و سختیها گرفتار میآمدند.
و در پرورش یافتن و تدبیر امورشان به او نیاز دارند. در عبادت کردن خدا و دوست داشتن او و تعبّد و اخلاص بندگی برای خدا نیز به او نیاز دارند، چرا که اگر خداوند این توفیق را به آنها نمیداد هلاک میگشتند، و ارواح و دلها و احوالشان فاسد میگشت. و در آموختن آنچه نمیدانند و عمل کردن به آنچه که به صلاح و نفع آنهاست به خدا نیازمندند، که اگر خداوند به آنها یاد نمیداد، نمیآموختند. و اگر توفیق او نبود کار و اموراتشان سامان نمییافت. پس آنها از هرجهت به او نیاز دارند، خواه گوشهای از انواع این نیازمندیها را درک کنند یا درک نکنند.
ولی کسی موفق است که همواره و در همهی حالات دینی و دنیوی خویش نیازمندیاش را ابراز نماید و در برابر خداوند فروتنی و زاری کند، و از او بخواهد که وی را به اندازهی یک چشم بههم زدن نیز به خودش نسپارد، و او را در همهی کارهایش یاری کند. پس چنین کسی سزاوار است که از جانب پروردگار و معبودش که از مادر مهربانتر است یاری شود. ﴿وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ﴾و خداوند بینیاز و ستوده است و از هرجهت دارای غنا و بینیازی کامل است. پس او به آنچه بندگانش محتاج و نیازمندند نیازی ندارد، چون صفات او کاملاند و همهی صفات او و صفات کمال هستند. و از جمله توانگری و بینیازی خداوند این است که مردم را در دنیا و آخرت بینیاز میگرداند، و در ذات و نامهایش ستوده است، چون نامهای او «حسنی» در اوج زیبایی و جمال میباشد، و در صفاتش نیز ستوده است، چون صفاتش او «علیا» در اوج بالایی میباشد، و در کارهایش نیز ستوده است، زیرا کارهای او سرشار از فضل و نیکی و عدالت و حکمت و رحمت است، همچنین در اوامر و نواهیاش ستوده است، پس او به خاطر صفات پسندیدهاش که دارد، و به خاطر افعال و اوامر و نواهیاش که از ایشان صادر میشود، ستوده است، و در توانگری و بینیازیاش و در ستایش و حمد خویش نیز ستوده میباشد.
﴿إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِیدٖ﴾احتمال دارد منظور این باشد که ای مردم! اگر خداوند بخواهد شما را از میان برمیدارد و مردمانی دیگر را جایگزین شما میسازد که از شما بیشتر از خداوند اطاعت و فرمانبرداری میکنند. در اینجا خداوند انسانها را به هلاک ساختن و نابود کردن تهدید کرده است و اینکه مشیت و خواست خداوند بر این امر تواناست. و احتمال دارد که منظور از این اثبات رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ باشد و اینکه مشیت الهی در هر چیزی نافذ است و شما را پس از مردنتان دوباره زنده میگرداند و آفرینش تازه به شما میدهد، اما برای آن وقت زمانی است که خداوند مقدّر کرده است و آن مدّت مقرر پس و پیش نخواهد شد.
﴿وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِیزٖ١٧﴾و این کار بر خداوند دشوار نیست. یعنی ناممکن نیست و این کار فراتر از توان او نمیباشد. و آنچه را که بعد از آن بیان نمود بر معنی اخیر دلالت مینماید: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ﴾و در روز قیامت هرکس طبق عمل خودش مورد سزا و جزا قرار میگیرد، و هیچکس بار گناه کسی دیگر را به دوش نمیکشد.
﴿وَإِن تَدۡعُ مُثۡقَلَةٌ إِلَىٰ حِمۡلِهَا﴾و اگر انسانی که بار گناهانش سنگین است از کسی دیگر کمک بخواهد تا برخی از گناهانش را بردارد، ﴿لَا یُحۡمَلۡ مِنۡهُ شَیۡءٞ وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰٓ﴾چیزی از بار گناهانش برداشته نمیشود، اگرچه خویشاوند باشد. پس هیچ خویشاوندی بار خویشاوندی دیگر را بر نمیدارد. بنابراین، آخرت همانند دنیا نیست که دوست، دوست خود را یاری کند، بلکه در روز قیامت انسان آرزو میکند که ای کاش بر کسی حقی داشت گرچه این حق بر پدر و مادر و خویشاوندانش باشد. ﴿إِنَّمَا تُنذِرُ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَیۡبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾تو تنها کسانی را میترسانی که از پروردگارشان در نهان میترسند و نماز را برپای میدارند. یعنی اینها هستند که بیم دادن را میپذیرند و از آن بهرهمند میشوند.
اینها کسانی هستند که در نها و آشکار از خداوند میترسند. اینها کسانی هستند که نماز را با حدود و شرایط و ارکان و واجباتش و با خشوع میخوانند. چون ترس از خدا مقتضی آن است که بنده آنچه را که در صورت صایع کردنش ترس آن میرود دچار عقاب گردد، ضایع نکند، نیز مقتضی آن است تا از کاری دوری ورزد که با مرتکب شدن آن ترس آن میرود دچار عذاب گردد. ونماز آدمی را به خیر و خوبی فرا میخواند و از زشتی و منکر باز میدارد. ﴿وَمَن تَزَکَّىٰ فَإِنَّمَا یَتَزَکَّىٰ لِنَفۡسِهِ﴾و هرکس با پاک داشتن خود از عیبها از قبیل ریا و تکبر و دروغ و فریبکاری و مکر و نفاق و امثال آن خود را از کارهای زشت پاک بگرداند و خود را با اخلاق زیبا از قبیل راستگویی و اخلاص و تواضع و نرمی و خیرخواهی برای مردم و سالم بودن دل از کینه و حسد و دیگر زشتیهای اخلاقی آراسته بگرداند سود این تزکیه و پاک داشتن به خود او برمی گردد، و از عمل او هیچ چیزی ضایع نخواهد شد. ﴿وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ﴾و بازگشت (همه مخلوقات) بهسوی خداست، و او مردم را به خاطر کارهای گذشتهاشان سزا و جزا خواهد داد، و آنها را به خاطر کارهایی که کردهاند محاسبه مینماید، و هیچکار کوچک و بزرگی را نگذاشته مگر که آن را برشمرده است.
آیهی ۲۴-۱۹:
﴿وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ١٩﴾[فاطر: ۱۹]. «و نابینا و بینا یکسان نیستند».
﴿وَلَا ٱلظُّلُمَٰتُ وَلَا ٱلنُّورُ٢٠﴾[فاطر: ۲۰]. «و تاریکیها و نور همسان نمیباشند».
﴿وَلَا ٱلظِّلُّ وَلَا ٱلۡحَرُورُ٢١﴾[فاطر: ۲۱]. «و سایه و گرمای سوزان هم یکی نیست».
﴿وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَحۡیَآءُ وَلَا ٱلۡأَمۡوَٰتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُسۡمِعُ مَن یَشَآءُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِی ٱلۡقُبُورِ٢٢﴾[فاطر: ۲۲]. «و مردگان و زندگان برابر نمیباشند، بیگمان خداوند به هرکس بخواهد میشنواند و تو نمیتوانی به گور خفتگان را بشنوانی».
﴿إِنۡ أَنتَ إِلَّا نَذِیرٌ٢٣﴾[فاطر: ۲۳]. «تو جز هشدار دهنده نیستی».
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ بِٱلۡحَقِّ بَشِیرٗا وَنَذِیرٗاۚ وَإِن مِّنۡ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٞ٢٤﴾[فاطر: ۲۴]. «بدون شک ما تو را همراه (دین) حق به عنوان مژدهرسان و بیمدهنده فرستادهایم، و هیچ امّتی نیست مگر آنکه در آن بیم دهندهای بوده است».
خداوند متعال خبر میدهد که اضداد و چیزهای مخالف در حکمت الهی یکی نیستند، و نیز سرشت و فطرت بندگان نیز آنها را یکی نمیدانند، ﴿وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ١٩ وَلَا ٱلظُّلُمَٰتُ وَلَا ٱلنُّورُ٢٠ وَلَا ٱلظِّلُّ وَلَا ٱلۡحَرُورُ٢١وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَحۡیَآءُ وَلَا ٱلۡأَمۡوَٰتُ﴾«پس همانطور که برای شما ثابت و روشن است و هیچ تردیدی ندارید که این امور مذکور برابر نیستند، باید بدانید امور معنوی نیز که با همدیگر مخالفاند به طریق اولی یکی نیستند. پس مومن و کافر و هدایت یافته و گمراه و عالم و جاهل و اهل بهشت و اهل جهنّم و آنهایی که دلهایشان زنده است و آنهایی که دلهایشان مرده است یکی نمیباشند».
و این امور چنان تفاوت و فرقی دارند که جز خدا کسی تفاوت و فرق آنها را نمیدانند. پس هرگاه این مراتب شناخته شد و میان آنها تمییز و جدایی حاصل گشت،و بیان شد آنچه که باید در آن به رقابت پرداخت، فرد عاقل باید چیزی را انتخاب کند که اولیتر و به ترجیح دادن سزاوارتر است. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُسۡمِعُ مَن یَشَآءُ﴾بیگمان خداوند هرکس را که بخواهد میشنواند. یعنی چنین کسی میفهمد و میپذیرد چون خداوند متعال هدایت کننده و توفیق دهنده است. ﴿وَمَآ أَنتَ بِمُسۡمِعٖ مَّن فِی ٱلۡقُبُورِ﴾و تو نمیتوانی کسانی را که در قبرها هستند بشنوانی. یعنی کسانی را که دلهایشان مرده است نمیتوانی بشنوانی. یا همانگونه که اگر مردگان را صدا بزنی نمیشنوند همچنین دعوت فرد مخالف نیز فایدهای ندارد، ولی وظیفهی تو این است که بیم بدهی و آنچه را که با آن فرستاده شدهای به مردم برسانی، چه قبول کنند و چه قبول نکنند.
بنابراین، فرمود: ﴿إِنۡ أَنتَ إِلَّا نَذِیرٌ٢٣ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ بِٱلۡحَقِّ﴾یعنی ما تو را به حق فرستادهایم، چون خداوند تو را زمانی فرستاد که مدّتی بود پیامبری را نفرستاده بود و راههای هدایت کور شده و علم و دانش از بین رفته بود و ضرورت و نیاز بزرگی به بعثت تو وجود داشت، پس خداوند تو را به عنوان رحمتی برای جهانیان مبعوث کرد. و همچنین دین استوار و راه راستی که تو را همراه آن فرستادهایم حق است و باطل نیست. و همچنین قرآنی که همراه تو فرستاده ایم و پند و اندرزهای ارزندهای را که دربردارد حق و راست است. ﴿بَشِیرٗا وَنَذِیرٗا﴾تو را برای کسانی که از دین فرمان میبرند به عنوان مژده دهنده فرستادهایم تا آنها را به پاداش خداوند در دنیا و آخرت مژده دهی، و کسانی را که از تو سرپیچی میکنند از عذاب دنیوی و اخروی خداوند بترسانی. و تو اوّلین پیامبر نیستی. ﴿وَإِن مِّنۡ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٞ﴾چون هیچ امّتی از امّتهای گذشته نبوده مگر آن که در آن بیم دهندهای مبعوث شده است تا حجت خداوند را بر آنها اقامه نماید. [الأنفال: ۴۲]. ﴿لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖ وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖ﴾[الأنفال: ۴۲]. «تا هرکس که هلاک میشود از روی دلیل هلاک شود وهرکس که زنده میماند از روی دلیل زنده بماند».
آیهی ۲۶-۲۵:
﴿وَإِن یُکَذِّبُوکَ فَقَدۡ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلزُّبُرِ وَبِٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ٢٥﴾[فاطر: ۲۵]. «و اگر تو را تکذیب کنند بیگمان کسانی که پیش از آنان بودهاند نیز (پیامبران را) تکذیب کردند. پیامبرانشان نشانههای آشکار و نامهها(ی الهی) و کتاب روشن برایشان آوردند».
﴿ثُمَّ أَخَذۡتُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۖ فَکَیۡفَ کَانَ نَکِیرِ٢٦﴾[فاطر: ۲۶]. «سپس کافران را گرفتم، پس (بنگر) کیفر من چگونه است»!.
ای پیامبر! اگر این مشرکین تو را تکذیب میکنند بدان که اولین پیامبری نیستی که تکذیب شده است، ﴿وَإِن یُکَذِّبُوکَ فَقَدۡ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ﴾زیرا کسانیکه پیش از اینها بودهاند نیز پیامبرانشان را تکذیب کردهاند، پیامبرانشان با نشانههای روشنی که برحق و راستگویی آنان دلالت میکردند به نزدشان آمدند، ﴿وَبِٱلزُّبُرِ﴾و با نامههای نوشته شده که در آن بسیاری از احکام و دستورات نگاشته شده بود نزد آنها آمدند، ﴿وَبِٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ﴾و با کتاب روشن نزد آنها آمدند که اخبار راست و دستورات عادلانهی آن روشن بود. پس تکذیب کردن آنها ناشی از عدم تشخیص و اشتباه خطای آنان، یا تقصیر و کوتاهی پیامبران در آنچه برایشان آورده بودند، نبود، بلکه به علت ستمگری و عناد تکذیب کنندگان بود.
﴿ثُمَّ أَخَذۡتُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ﴾سپس کافران را با انواع کیفرها گرفتم، ﴿فَکَیۡفَ کَانَ نَکِیرِ﴾پس بنگر که کیفر من چگونه بود؟ کیفر و عذابی بسیار سخت بود. بنابراین، از تکذیب کردن این پیامبر بزرگوار بپرهیزید زیرا به همان عذاب دردناکی گرفتار میشوید که آنها بدان گرفتار شدند.
آیهی ۲۸-۲۷:
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ ثَمَرَٰتٖ مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهَاۚ وَمِنَ ٱلۡجِبَالِ جُدَدُۢ بِیضٞ وَحُمۡرٞ مُّخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٞ٢٧﴾[فاطر: ۲۷]. «آیا نمیبنی که خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد آنگاه از آن (آب) میوههایی به رنگهای گوناگون برآوردیم، و از کوهها راههایی است با رنگهای گوناگون که برخی از آنها سفید و برخی سرخ و بعضی سیاهِ سیاهند».
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ وَٱلدَّوَآبِّ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مُخۡتَلِفٌ أَلۡوَٰنُهُۥ کَذَٰلِکَۗ إِنَّمَا یَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ٢٨﴾[فاطر: ۲۸]. «و نیز از انسانها و جنبندگان و چهارپایان که رنگشان گوناگون است (پدید آوردهایم) جز این نیست که تنها بندگان دانا از خداوند بیم دارند. بیگمان خداوند توانا و چیره و بس آمرزگار است».
خداوند متعال بیان میدارد که او چیزهایی را آفریده است که با وجود اینکه اصلشان نیکی است اما چنان با هم فرق میکنند که همه این تفاوت را مشاهده مینمایند، تا خداوند با این امر بندگان را بر کمال قدرت خویش و حکمت شگفتانگیزش راهنمایی کند. از آن جمله یکی این است که خداوند از آسمان آبی میفرستد و به وسیلهی آن میوههای مختلف و گیاهان گوناگونی را میرویاند که ناظران آن را مشاهده میکنند، حال آن که آب یکی است و زمین یکی. نیز خداوند کوههایی را که آفریده است و همچون میخ بر زمین زده است. در میان کوهها، رشته کوههایی درآمیخته را بلکه یک کوه را میبینی که رنگهای مختلف و گوناگونی دارد و راههای سفید و زرد و قرمز و راههایی که به شدّت سیاه هستند در آن دیده میشود. و همچنین مردم و جنبدگان و چهارپایان را میبینی که رنگها و صفتها و صداها و شکلهای گوناگونی دارند، و مردم تفاوت آنها را با چشم مشاهده میکنند، حال آنکه همه از یک اصل و ماده هستند. پس تفاوت این چیزها دلیل عقلی بر مشیت و خواست الهی است که به هریک رنگ و صفت ویژهای دادهاست. و دلیلی است بر قدرت خداوند که این موجودات را اینگونه پدید آورده است، و این تفاوت نشانگر حکمت و رحمت الهی است. و در این تفاوت منافعی است، و از این طریق راهها شناخته میشوند و مردم یکدیگر را میشناسند. و نیز دلیلی است بر گستردگی آگاهی و علم خداوند متعال و این که او کسانی راکه در قبرها هستند زنده مینماید. اما فرد غافل به این چیزها و دیگر مسایل از روی غفلت نگاه میکند، و دیدن این چیزها حس پند پذیری را در او بر میانگیزد. و فقط کسی از اینها بهرهمند میشود که از خداوند میترسد و با فکر و اندیشهی درست خود حکمت این تفاوت را در مییابد. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَا یَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْ﴾تنها دانشمندان از خداوند میترسند. پس هرکس که بیشتر خدا را بشناسد بیشتر از او میترسد. و ترس الهی باعث میشود تا از گناهان دوری کند و برای ملاقات با خدا خویشتن را آماده نماید. و این دلیلی است بر فضیلت علم، چون علم و دانش سبب ترس از خداوند میشود. و کسانی که از خداوند میترسند مورد بزرگداشت او قرار میگیرند. همانطور که فرموده است: [الینة: ۸]. ﴿رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَشِیَ رَبَّهُ﴾[البینة: ۸]. «خداوند از آنها خشنود است و آنان از خدا راضیاند. این برای کسی است که از پروردگارش بهراسد». ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ﴾بیگمان خداوند کاملا تواناست و از توانایی او آفرینش این مخلوقات مختلف و گوناگون میباشد، و آمرزگار است و گناهان توبه کنندگان را میآمرزد.
آیهی ۳۰-۲۹:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ یَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ٢٩﴾[فاطر: ۲۹]. «بیگمان کسانیکه کتاب خداوند را میخوانند و نماز را برپای میدارند و از چیزهایی که بدیشان دادهایم در پنهان و آشکار میبخشند، امید به تجارتی دارند که هرگز کاستی نمیپذیرد».
﴿لِیُوَفِّیَهُمۡ أُجُورَهُمۡ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ غَفُورٞ شَکُورٞ٣٠﴾[فاطر: ۳۰]. «تا خداوند پاداشهای آنانرا به تمام و کمال بدهد، و از فضل خود (پاداشی) افزون (به آنان) دهد، بیگمان او آمرزنده و سپاسگزار است».
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ﴾بیگمان کسانی که از دستورات کتاب خدا پیروی میکنند و از آنچه که خدا از آن نهی کرده دوری میورزند، و اخبار آن را تصدیق مینمایند و گفتههای مخالف با کتاب خدا را بر آن مقدم نمیدارند و نیز کلمات آن را تلاوت میکنند و معانی و مفاهیم آن را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهند.
سپس بعد از تلاوت قرآن، نماز را ذکر کرد که ستون دین و نور مسلمانها و میزان ایمان و علامت اسلام راستین است. و دادن زکات و کفّارهها و نذرها و صدقات را به خویشاوندان و بینوایان و یتیمان بیان کرد، ﴿سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ﴾یعنی در همهی اوقات انفاق میکنند، ﴿یَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ﴾آنها با این کار به تجارتی چشم دوختهاند که هرگز کساد نمیشود و از میان نمیرود، بلکه تجارتی است که بزرگ ترین و بالاترین و برترین تجارت است و آن خشنود شدن پروردگارشان از آنها و رسیدن به پادش فراوان الهی و نجات یافتن از عذاب و کیفر اوست. یعنی آنها اعمال خود را خالصانه برای خدا انجام میدهند و از انجام دادن آن، اهداف بد و نیت فاسدی ندارند.
و بیان کرد آنچه را به آن امید دارند به دست میآورند. پس فرمود: ﴿لِیُوَفِّیَهُمۡ أُجُورَهُمۡ﴾تا پاداش کارهایشان را برحسب کمی و زیادی آن و خوب و بد بودنش به آنها بدهد، ﴿وَیَزِیدَهُم مِّن فَضۡلِهِ﴾و از فضل خود افزون بر پاداششان به آنها بدهد، ﴿إِنَّهُۥ غَفُورٞ شَکُورٞ﴾بیگمان خداوند آمرزنده و سپاسگزار است، گناهانشان را میآمرزد و نیکی اندک را از آنها میپذیرد.
آیهی ۳۵-۳۱:
﴿وَٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ هُوَ ٱلۡحَقُّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِعِبَادِهِۦ لَخَبِیرُۢ بَصِیرٞ٣١﴾[فاطر: ۳۱]. «و آنچه از کتاب که به تو وحی کردهایم حق است و تصدیق کنندهی کتابهای آسمانی پیش از خود است، به راستتی خداوند از (اوضاع) بندگان خود باخبر و بیناست».
﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡکِتَٰبَ ٱلَّذِینَ ٱصۡطَفَیۡنَا مِنۡ عِبَادِنَاۖ فَمِنۡهُمۡ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ وَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ وَمِنۡهُمۡ سَابِقُۢ بِٱلۡخَیۡرَٰتِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡکَبِیرُ٣٢﴾[فاطر: ۳۲]. «سپس کتاب (آسمانی) را به آن بندگانم که آنانرا برگزیدیم به ارث دادیم، پس برخی از آنان به خویشتن ستم میکنند و گروهی از ایشان میانهروند و بعضی از آنان به حکم خداوند در راه نیکیها پیشتازند. این است همان فضل بزرگ».
﴿جَنَّٰتُ عَدۡنٖ یَدۡخُلُونَهَا یُحَلَّوۡنَ فِیهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَلُؤۡلُؤٗاۖ وَلِبَاسُهُمۡ فِیهَا حَرِیرٞ٣٣﴾[فاطر: ۳۳]. «باغهای جاودانهای است که بدانها داخل میشوند در آنجا با دستبندهای طلا و مروارید آراسته میگردند و لباسشان در آنجا ابریشم است».
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِیٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٞ شَکُورٌ٣٤﴾[فاطر: ۳۴]. «و گفتند: ستایش خداوندی راست که اندوه را از ما زدود، بیگمان پروردگار ما آمرزنده و سپاسگذار است».
﴿ٱلَّذِیٓ أَحَلَّنَا دَارَ ٱلۡمُقَامَةِ مِن فَضۡلِهِۦ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٞ وَلَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٞ٣٥﴾[فاطر: ۳۵]. «خداییکه از (روی) فضل خویش ما را در سرای اقامت و ماندگاری جای داد، در آنجا به ما رنجی نمیرسد و در آنجا ما هیچ خستگی نبینیم».
خداوند متعال بیان میدارد کتابی که به پیامبرش وحی نموده ﴿هُوَ ٱلۡحَقُّ﴾حق است، و از آن جا که بسیار مطالب حق را در بردارد و اصول آن را احاطه کرده است انگار حق فقط در آن یافت میشود. پس نباید در دلهایتان شک و تردیدی نسبت به آن باشد، و آن را کم ندانید. پس وقتی که این کتاب حق است لزوما همهی مسائل الهی و غیبی و دیگری که در آن یافت میشود مطابق با واقعیت است. بنابراین جایز نیست چیزی از آن استنباط گردد که با ظاهرش و با مدلول واقعیاش مخالف باشد ﴿مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ﴾تصدیق کنندهی کتابها و پیامبرانی است که پیش از آن بودهاند، چون کتابها و پیامبرانِ گذشته به آمدن این کتاب خبر دادهاند.
پس وقتی این کتاب پدید آمد و آشکار گشت راست بودن کتابهای گذشته روشن گردید. بنابراین، کتابهای گذشته این مژده را دادهاند، و این قرآن تصدیق کنندهی کتابهای آسمانی پیشین است. بنابراین هیچ کس نمیتواند به کتابهای گذشته ایمان داشته باشد درحالیکه به قرآن کفر ورزد، چون اگر قرآن را قبول نکند ایمان او به کتابهای گذشته که از آمدن قرآن خبر دادهاند ملغی و باطل محسوب میشود، زیرا همهی کتابهای پیشین از قرآن از آمدن آن خبر دادهاند و اخبار کتابهای گذشته مطابق با اخبار قرآن است. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ بِعِبَادِهِۦ لَخَبِیرُۢ بَصِیرٞ﴾بیگمان خداوند از حال بندگانش آگاه و به سرانجام آنان بیناست. پس به هر امت و هر فردی چیزی میدهد که شایستهی حال اوست. از این رو شریعتهای گذشته فقط شایسته و مناسب آن زمان بودهاند. بنابراین، خداوند این چنین پیامبران را یکی پس از دیگری فرستاد تا این که با فرستادن محمدصنبوت را به پایان رساند، و محمدصشریعتی را آورد که تا روز قیامت مصالح و منافع و سعادت آنانرا تامین مینماید.
بنابراین، از آن جا که این امّت از همهی امّتهای گذشته عقلی کاملتر و اندیشهای بهتر داشتند و دلهایشان نرمتر و پاکیزهتر بود خداوند آنها را برگزید ودین اسلام را برای آنان برگزید و کتابی را که از همهی کتابهای برتر بود به آن داد. از اینرو میفرماید: ﴿ثُمَّ أَوۡرَثۡنَا ٱلۡکِتَٰبَ ٱلَّذِینَ ٱصۡطَفَیۡنَا مِنۡ عِبَادِنَا﴾سپس کتاب را به بندگان برگزیده خود عطا کردیم، ﴿فَمِنۡهُمۡ ظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِ﴾اما برخی با انجام گناهانی پایینتر از کفر بر خود ستم میکنند، ﴿وَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞ﴾و برخی میانهرو هستند و فقط به انجام آنچه بر آنها واجب است اکتفا مینمایند و از حرام دوری میجویند. ﴿وَمِنۡهُمۡ سَابِقُۢ بِٱلۡخَیۡرَٰتِ﴾و برخی در راه انجام نیکیها پیشتازند. یعنی در انجام آن میشتابند و از دیگران پیشی میگیرند.
و چنین کسانی فرائض را ادا میکنند و نوافل زیادی را انجام میدهند و حرام و مکروه را ترک مینمایند. خداوند اینها را برای به ارث بردن این کتاب برگزیده است، گرچه مراتب آنها فرق میکند و حالاتشان متفاوت است. پس هریک از اینها سهمی از کتاب را به ارث میبرند. حتی کسی که بر خود ستم میکند آنچه از اصل ایمان و علوم ایمان و اعمال ایمان که با خود دارد از وراثت کتاب است، چون منظور از وراثت و به ارث بردن کتاب به ارث بردن دانش و عمل کتاب و خواندن کتاب آن و بیرون آوردن معانی و مفاهیم آن است. ﴿بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾به «سابق بالخیرات» برمی گردد. یعنی پیشتازی او به سوی نیکیها به حکم خداست، تا او به عمل خودش مغرور نشود بلک بداند که به سوی نیکیها نشتافته است مگر به سبب توفیق و یاری خداوند. پس شایسته است که خداوند را به خاطر نعمتهایی که به او دادهاست شکرگذار باشد. ﴿ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡکَبِیرُ﴾این است فضل بزرگ. یعنی به ارث بردن کتاب بزرگوار از سوی بندگان برگزیده خدا فضل بزرگی است که همهی نعمتها در مقایسه با آن از ارزش چندانی برخوردار نیستند. پس بهطور مطلق بزرگترین نعمت و بزرگترین فضل به ارث بردن این کتاب است.
سپس پاداش کسانی را بیان کرد که آنها را وارث کتاب گردانده است و فرمود: ﴿جَنَّٰتُ عَدۡنٖ یَدۡخُلُونَهَا﴾باغهایی که مشتمل بر درختان سایه و باغ چههای زیبا و نهرهای جوشان وکاخهای بلند و منزلهای آراسته و جاودانگی و زندگی آنچنان است که پایان نمییابد. و «العدن» یعنی اقامت، پس ﴿جَنَّٰتُ عَدۡنٖ﴾یعنی باغهای اقامتی، و «جنات» را به « اقامه» اضافه نمود، چون آن باغها مخصوص اقامت، و همیشگی هستند، و کسانی که وارد آن میشوند برای همیشه در آن میمانند. ﴿یُحَلَّوۡنَ فِیهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ﴾در آنجا با دستبندهای طلا آراسته میگردند، دستبندهایی که آن را دوست میدارند و بر هرچیز دیگری ترجیح میدهند. و مردان و زنان در زیورات بهشت برابرند. ﴿وَلُؤۡلُؤٗا﴾و با مرواریدهایی که در لباسها و یدنشان رشته میگردد آراسته میشوند. ﴿وَلِبَاسُهُمۡ فِیهَا حَرِیرٞ﴾و لباسشان در آنجا ابریشم نازک و ضخیم سبز رنگ است.
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِیٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَ﴾وقتی نعمت و لذّتشان تکمیل گردید میگویند: ستایش خداوندی راست که اندوه را از ما زدود. و این شامل هر غم و اندوهی میشود. پس به خاطر پدید آمدن نقص و کمبود در زیبایی و غذاب و نوشیدنیشان غمی به آنها دست نمیدهد، و نه در بدنها و لذّتهایشان کمبودی پدید میآید تا به سبب آن غمگین شوند، و نه به خاطر این اندوهگین میشوند که آیا همیشه در این جا میمانند یا نه. پس آنها برای همیشه در ناز و نعمت به سر میبرند، و همواره بر نعمتهایشان افزوده میشود. ﴿إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٞ شَکُورٌ﴾بیگمان پروردگار ما آمرزنده سپاسگزار است، لغزشها و اشتباهات ما را بخشید و قدرشناس است که نیکیهای ما را پذیرفت و آن را چند برابر نمود و از فضل خویش به ما بخشید که اعمال و آرزوهای ما به این درجه از فضل نمیرسید. پس به سبب آمرزش خداوند آنها از هر ناگواری نجات یافتند و در سایه قدرشناسی و فضل خداوند هرچیز مرغوب و دوست داشتنی را به دست آوردند.
﴿ٱلَّذِیٓ أَحَلَّنَا دَارَ ٱلۡمُقَامَةِ﴾خداوندی که ما را در جایگاهی جای داد که اقامت در آن همیشگی است و سرایی است که ماندن در آن به خاطر خوبیهای فراوانش و شادیهای پی در پیاش و از بین رفتن رنجها هرکسی به آن گرایش دارد. و استقرار در این سرای همیشگی ﴿مِن فَضۡلِهِ﴾از فضل و لطف خداوند است نه از اعمال ما. پس اگر فضل او نبود ما به آنچه که رسیدهایم نمیرسیدیم. ﴿لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٞ وَلَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٞ﴾و در آنجا هیچگونه رنج و مشقت جسمانی و هیچگونه ناتوانی و رنج قلبی به ما دست نمیدهد و از کثرت لذت بردن رنجیده نمیشویم. و این دلالت مینماید که خداوند بدیهای آنها را رشد و پرورش میدهد و اسباب دایمی راحت و آسایش را برای آنها فراهم مینماید به گونهای که هیچ مشقت جسمی و روحی به آنها دست نمیدهد. و هیچ غم و اندوهی آنان را فرا نمیگیرد. و این بیانگر آن است که آنها در بهشت نمیخوابند، چون فایده خواب رفع خستگی، و راحت شدن است. اما اهل جنت خسته نمیشوند. نیز بدان سبب که خواب، مرگ کوچک است و اهل بهشت نمیمیرند. خداوند ما را به لطف و کرم خویش از بهشتیان بگرداند.
آیهی ۳۷-۳۶:
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَهُمۡ نَارُ جَهَنَّمَ لَا یُقۡضَىٰ عَلَیۡهِمۡ فَیَمُوتُواْ وَلَا یُخَفَّفُ عَنۡهُم مِّنۡ عَذَابِهَاۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی کُلَّ کَفُورٖ٣٦﴾[فاطر: ۳۶]. «و کسانیکه کفر ورزیدهاند آتش دوزخ برای آنان است، نه بر آنان (به مرگی دیگر) حکم میشود تا بمیرند، و نه (چیزی) از عذابش در حق آنان کاسته میشود. و بدینسان هر کافری را جزا میدهیم».
﴿وَهُمۡ یَصۡطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا نَعۡمَلۡ صَٰلِحًا غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُۚ أَوَ لَمۡ نُعَمِّرۡکُم مَّا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَن تَذَکَّرَ وَجَآءَکُمُ ٱلنَّذِیرُۖ فَذُوقُواْ فَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِن نَّصِیرٍ٣٧﴾[فاطر: ۳۷]. «و آنان در دوزخ فریاد برمیآورند: پروردگارا! ما را بیرون آور تا کارهای شایستهای انجام دهیم، غیر از کارهایی که قبلاً میکردیم، (میگوییم:) آیا آنقدر به شما عمر ندادیم که پند پذیر در آن پند پذیرد، و بیمدهنده (هم) نزد شما آمد پس عذاب را بچشید که ستمکاران یاوری ندارند».
وقتی خداوند حالت اهل بهشت و نعمتهای آنانرا بیان کرد، حالت اهل جهنّم و عذابشان را نیز بیان فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَهُمۡ نَارُ جَهَنَّمَ﴾و کسانی که نشانههایی را که پیامبرانشان برایشان آوردند انکار نمودند و ملاقات پروردگارشان را انکار کردند آتش دوزخ سرای آنان است که در آن به شدّت عذاب داده میشوند و سختترین کیفرها به آنها میرسد. ﴿لَا یُقۡضَىٰ عَلَیۡهِمۡ فَیَمُوتُواْ﴾بر آنان نه به مرگ حکم میشود تا بمیرند و راحت شوند، ﴿وَلَا یُخَفَّفُ عَنۡهُم مِّنۡ عَذَابِهَا﴾و نه چیزی از عذابش در حق آنان کاسته میشود. پس شدّت عذاب و بزرگی آن همواره و همیشه بر آنها ادامه دارد. ﴿کَذَٰلِکَ نَجۡزِی کُلَّ کَفُورٖ﴾بدینگونه با عذاب جهنّم هرکسی را که به کفر ورزی ادامه دهد و بر آن پافشاری کند سزا میدهیم.
﴿وَهُمۡ یَصۡطَرِخُونَ فِیهَا﴾و آنها در دوزخ فریاد بر میآورند و کمک میطلبند و میگویند: ﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا نَعۡمَلۡ صَٰلِحًا غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُ﴾پروردگارا! ما را از جهنّم بیرون بیاور تا کارهای شایسته انجام دهیم، غیر از کارهایی که قبلا میکردیم. پس آنها به گناهشان اعتراف کرده و میدانند خداوند دربارهی آنها به عدل و داد حکم نموده است. اما بازگشت به دنیا را زمانی از خدا میخواهند که دیگر وقت آن نیست، پس خداوند به آنها میفرماید: ﴿أَوَ لَمۡ نُعَمِّرۡکُم مَّا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَن تَذَکَّرَ﴾آیا بدان اندازه به شما عمر ندادیم که در آن هرکس میخواست پند پذیرد برایش کافی بود؟ یعنی به اندازهای به شما فرصت دادیم که هرکس درصدد پندپذیری و انجام عمل صالح بود میتوانست توشهی لازم را بردارد. و در دنیا بهرهمندتان ساختیم و روزیهای فراوان به شما دادیم واسباب راحتی و آسایش را برایتان فراهم نمودیم و عمرتان را طولانی کردیم و نشانهها را برایتان پی در پی فرستادیم.
﴿وَجَآءَکُمُ ٱلنَّذِیرُ﴾و بیم دهندگان را پشت سرهم بهسوی شما روانه ساختیم و شما را به خوشیها و ناخوشیها آزمودیم تا بهسوی ما بازگردید و توبه کنید. اما بیم دادن در مورد شما ثمربخش نگردید و هیچ موعظهای دربارهی شما مثمر ثمر واقع نشد. و کیفر را از شما دور داشتیم تا این که اجلهایتان به پایان رسید و عمرهایتان تمام شد و با بدترین حالات از دنیا رخت بربستید و به این جهان رسیدید، جهانی که در آن طبق اعمالتان کیفر داده میشوید. و اکنون که از خدا میخواهید شما را به دنیا بازگرداند دیگر وقت آن تمام شده و خداوند مهربان و بخشنده بر شما خشم گرفته است و عذاب آتش جهنّم بر شما شدّت یافته و اهل بهشت شما را فراموش کردهاند. پس برای همیشه در جهّنم بمانید و همیشه خوار و ذلیل در عذاب به سر برید. بنابراین فرمود: ﴿فَذُوقُواْ فَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِن نَّصِیرٍ﴾پس بچشید طعم عذاب را که ستمکاران یاوری ندارند تا آنها را یاری کند و از جهنّم بیرون آورد یا از عذابشان بکاهد.
آیهی ۳۸:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَٰلِمُ غَیۡبِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٣٨﴾[فاطر: ۳۸]. «بیگمان خداوند دانای (امور) پنهان آسمانها و زمین است و مسلّماً از چیزهایی که در درون دلهاست کاملاً آگاه است».
وقتی خداوند جزای اهل هر دو سرا را بیان نمود و اعمال و کارهای هردو گروه را ذکر کرد از گستردگی آگاهی و علم خداوند و مطلع بودن او از امور پنهان آسمانها و زمین خبر داد، امور پنهانی که از دید و نگاه مردم پنهان ا ست و از آن آگاهی ندارند. بیان کرد که خداوند رازهای درون سینهها را میداند و آنچه را از خیر و شر پاکی و ناپاکی در دلها پنهان است میداند پس به هرکس آنچه را که مستحق آن است میدهد و هریک را در جای مناسبش قرار میدهد.
آیهی ۳۹:
﴿هُوَ ٱلَّذِی جَعَلَکُمۡ خَلَٰٓئِفَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ فَمَن کَفَرَ فَعَلَیۡهِ کُفۡرُهُۥۖ وَلَا یَزِیدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ کُفۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ إِلَّا مَقۡتٗاۖ وَلَا یَزِیدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ کُفۡرُهُمۡ إِلَّا خَسَارٗا٣٩﴾[فاطر: ۳۹]. «او خدایی است که شما را در زمین جانشین گرداند پس هرکس که کفر ورزد کفرش به زیان اوست و کفر کافران در پیشگاه خدا جز بر خشم (پروردگار) نمیافزاید و جز زیان چیزی نصیب کافران نمیگرداند».
خداوند از کمال حکمت و رحمت بود نسبت به بندگانش خبر میدهد که او از قبل چنین مقدر نموده است برخی از بندگان جانشین برخی دیگر در روی زمین شوند. و چنین مقدر نموده است که برای هر امّتی از امّتها بیم دهندگان و پیامبرانی را بفرستد تا بنگرد که چگونه عمل میکنند؟ پس هرکس به خداوند و به آنچه پیامبرانش آوردهاند کفر بورزد بداند که کفر او به زیان خود اوست و گناه و کیفر کفرش به خودش میرسد. و هیچ کس بار گناه او را به دوش نخواهد کشید. و کفرورزی کافر چیزی جز این که پروردگارش بر او خشمگین شود نمیافزاید. و چه کیفری بالاتر از خشم و ناخشنودی خداوند وجود دارد؟! ﴿وَلَا یَزِیدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ کُفۡرُهُمۡ إِلَّا خَسَارٗا﴾و کفر کافران چیزی جز زیان به آنان نمیافزاید. یعنی آنها خود و خانواده و اعمال و منازلشان را در بهشت از دست خواهند داد، پس همواره بدبختی و زیانمندی کافر فزونی میگیرد و نزد خدا و خلق خدا خوار میگردد و محروم میشود.
آیهی ۴۰:
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ شُرَکَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡکٞ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا فَهُمۡ عَلَىٰ بَیِّنَتٖ مِّنۡهُۚ بَلۡ إِن یَعِدُ ٱلظَّٰلِمُونَ بَعۡضُهُم بَعۡضًا إِلَّا غُرُورًا٤٠﴾[فاطر: ۴۰]. «بگو: آیا به شریکان خوش که بهجای خداوند به فریاد میخوانید نگریستهاید؟ نشان دهید آنان چه چیزی را در زمین آفریدهاند؟ و یا در آفرینش آسمانها مشارکت داشتهاند! آیا به آنها کتابی دادهایم که از آن حجّتی در دست داشته باشند؟ حق این است که ستمگران به همدیگر جز از روی فریب وعده نمیدهند».
خداوند متعال با بیان ناتوانی و نقص معبودان باطل مشرکین و بیان بطلان شرک ورزی آنها از همه جهات میفرماید: ﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ شُرَکَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾ای پیامبر! به آنها بگو: به من دربارهی معبودان خود که به جز خداوند به فریاد میخوانید خبر دهید، آیا آنها سزاوار به فریاد خواندن و پرستش هستید؟ ﴿أَرُونِی مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ﴾به من نشان دهید که آنان چه چیزی را در زمین آفریدهاند؟ آیا دریایی آفریدهاند یا کوههایی را آفریدهاند یا حیوانی یا جمادی را آفریدهاند؟ آنان اقرار خواهند کرد که آفرینندهی همهی این چیزها نعمت الله است. ﴿أَمۡ لَهُمۡ شِرۡکٞ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ﴾آیا شریکانی که آنها مقرّر داشتهاند در آفرینش و تدبیر آسمانها مشارکتی دارند؟ خواهند گفت: آنها مشارکتی در این زمینه ندارند. پس وقتی آنها چیزی را نیافریدهاند و در آفرینش جهان هستی با آفریننده مشارکتی ندارد چرا آنها را عبادت میکنید و به فریاد میخوانید با اینکه به ناتوانی آنها اقرار میکنید؟! پس، از نظر عقلی دلیلی برای صحّت پرستش آنها وجود ندارد، بلکه دلایل عقلی بر باطل بودن عبادت آنها دلالت مینماید. سپس دلیلی نقلی را بیان کرد که آن نیز پرستش شرکا را منتفی میداند. بنابراین فرمود: ﴿أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا فَهُمۡ عَلَىٰ بَیِّنَتٖ مِّنۡهُ﴾آیا به آنها کتابی دادهایم که آنها را به شرک ورزیدن و پرستش بتها دستور دهد و از آن کتاب حجّتی در دست داشته باشند بر صحیح بودن شرکشان؟! چنین نیست، زیرا قبل از قرآن کتابی بر آنها نازل نشده، و قبل از پیامبر خدا محمّدصبیمدهنده و پیامبری نزد آنها نیامده است. اگر فرض شود که کتابی بر آنها نازل شده و پیامبری به سوی آنها فرستاده شده است و ادعا کنند که او آنها را به شرکشان فرمان دادهاست، در این حالت نیز در دروغگویی آنها شکی نداریم، چون خداوند فرموده است: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِیٓ إِلَیۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ٢٥﴾[الأنبیاء: ۲۵]. «و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادهایم مگر اینکه به سوی او وحی کردهایم که هیچ معبود به حقّی جز من الله نیست، پس مرا پرستش کنید». پس همهی پیامبران و کلیهی کتابهای آسمانی بر این مطلب اتفاق دارند که دین و عبادت را خالصانه برای خدا قرار داد. ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ﴾[البینة: ۵]. «و فرمان داده شدند مگر اینکه خداوند را مخلصانه و حقگرایانه بپرستند». اگر گفته شود مادامی که دلایل عقلی و نقلی بر باطل بودن شرک دلالت میکنند چه چیزی مشرکان را وادار به شرک ورزی کرده است با اینکه در میان آنها افراد هوشیار و خردمندی وجود داشت؟ در این زمینه خداوند متعال میفرماید: ﴿بَلۡ إِن یَعِدُ ٱلظَّٰلِمُونَ بَعۡضُهُم بَعۡضًا إِلَّا غُرُورًا﴾بلکه ستمکاران جز وعدههای دروغ به یکدیگر نمیدهند. یعنی برای راهی که در پیش گرفتهاند دلیلی ندارند، بلکه این براساس سفارش است که به همدیگر میکنند، و به خاطر این است که برای یکدیگر این راه را زیبا و آراسته جلوه میدهند و متاخّرین از پیشینیان گمراه تقلید مینمایند و به آنها اقتدا میکنند، و به خاطر آرزوهایی است که شیطان در ذهن و دل آنها جای داده و زشتی اعمالشان را برای آنها زیبا جلوه داده است. در نتیجه این عمل زشت در دلهایشان رشد کرده و صفتی از صفات آنها شده است. بنابراین، دور کردن آن از دلهایشان سخت و دشوار است. از این رو آنان بر کفر و شرک باطل و از میان رفتنی پافشاری میکنند.
آیهی ۴۱:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُمۡسِکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ أَن تَزُولَاۚ وَلَئِن زَالَتَآ إِنۡ أَمۡسَکَهُمَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا٤١﴾[فاطر: ۴۱]. «بیگمان خداوند آسمانها و زمین را نگاه میدارد از اینکه از جای بلغزند و اگر بلغزند جز خدا هیچکس نمیتواند آنها را نگاه بدارد. بیگمان او بردبار آمرزگار است».
خداوند متعال از کمال قدرت خویش و از رحمت فراوان خود و از گستردگی بردباری و آمرزگاری خویش خبر داده و میفرماید او آسمانها و زمین را نگاه میدارد و نمیگذارد از مسیر خود خارج شوند و اگر آسمان و زمین از جای خود بیرون روند هیچ کس غیر از خدا آنها را نگاه نمیدارد و مردم توانایی نگاه داشتن آنها را ندارند و قدرت و توانایی آنان از انجام چنین کاری عاجز است. امّا خداوند متعال چنین حکم نموده که آسمان و زمین همانگونه که آفریده شدهاند بمانند تا برای مردم و آفریدهها امنیت و آرامش حاصل شود واز آنها بهرهمند شوند و عبرت بیاموزند و به قدرت بزرگ خداوند پی ببرند و بر اثر آن دلهایشان از بزرگداشت و تعظیم و محبت خداوند لبریز گردد. همچنین تا اوج کمال و صبر و مغفرت خداوند برای آنان آشکار گردد، که به جنایتکاران مهلت داده و در سزا دادنشان عجله نکرده است. با اینکه اگر خداوند به آسمان دستور دهد، گناهکاران را سنگباران خواهد کرد. و اگر به زمین حکم نماید آنها را فرو خواهد بلعید. امّا آمرزگاری و بردباری و لطف الهی آنها را در برگرفته است. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا﴾بیگمان خداوند در به تاخیر انداختن عذاب از کافران بردبار است. ﴿غَفُورٗا﴾و آمرزندهی گناهان کسی است که توبه نماید.
آیهی ۴۳-۴۲:
﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَهُمۡ نَذِیرٞ لَّیَکُونُنَّ أَهۡدَىٰ مِنۡ إِحۡدَى ٱلۡأُمَمِۖ فَلَمَّا جَآءَهُمۡ نَذِیرٞ مَّا زَادَهُمۡ إِلَّا نُفُورًا٤٢﴾[فاطر: ۴۲]. «و آنان مؤکّدانه به خدا قسم خوردند که اگر بیمدهندهای به نزد آنان بیاید از هر امّتی راه یافتهتر خواهند بود. امّا هنگامیکه بیمدهندهای به میانشان آمد در حق آنان جز گریز نیافزود».
﴿ٱسۡتِکۡبَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَکۡرَ ٱلسَّیِّیِٕۚ وَلَا یَحِیقُ ٱلۡمَکۡرُ ٱلسَّیِّئُ إِلَّا بِأَهۡلِهِۦۚ فَهَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ ٱلۡأَوَّلِینَۚ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗاۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ ٱللَّهِ تَحۡوِیلًا٤٣﴾[فاطر: ۴۳]. «(گریزشان از حق) به خاطر استکبار در زمین و نیرنگ زشتی بود که ورزیدند و نیرنگهای زشت جز دامنگیر اهلش نمیگردد. آیا جز چشم به راه شیوۀ پیشینیان هستند؟ هرگز دگوگونی و تبدیلی در شیوۀ رفتار خدا نخواهی یافت. و هرگز نخواهی دید که روش خدا تغییر یابد».
کسانی که تو را ای پیامبر خدا! تکذیب کردند موکدانه قسم خوردند که ﴿لَئِن جَآءَهُمۡ نَذِیرٞ لَّیَکُونُنَّ أَهۡدَىٰ مِنۡ إِحۡدَى ٱلۡأُمَمِ﴾اگر بیم دهندهای به نزد آنان بیاید از یهودیان و نصاری که اهل کتاب هستند راهیاتتر خواهند بود، امّا به این قسمها و عهدها وفا نکردند. ﴿فَلَمَّا جَآءَهُمۡ نَذِیرٞ﴾پس وقتی که پیامبر به میانشان آمد هدایت شدند و از هر ملّتی راهیابتر نگشتند و بر گمراهی قبلی خود باقی ماندند، ﴿مَّا زَادَهُمۡ إِلَّا نُفُورًا﴾و جز گریز از حق و فزونی یافتن گمراهی و سرکشیشان چیزی به آنها افزوده نشد. و سوگند خوردن آنها به خاطر این نبود که قصدی نیکو داشته باشند، نیز برای طلب حق نبود، و اگر چنین بود آنها موفق میشدند، بلکه قسم خوردن آنان ناشی از استکبارشان در برابر مردم و حق بود و یک نوع سخن آرایی آنان بود به قصد اینکه مردم را فریب دهند و چنان بنمایانند که آنها اهل حقند و در طلب حق میکوشند، آنگاه فریب خوردگان، فریبشان را بخوردند و دنباله رو آنها شوند. ﴿وَلَا یَحِیقُ ٱلۡمَکۡرُ ٱلسَّیِّئُ إِلَّا بِأَهۡلِهِ﴾و مکر زشت که سرانجام آن بد و باطل است جز دامنگیر حیلهگران و مکرورزان نمیگردد. و مکر ورزی آنان علیه آنها برمیگردد. و خداوند برای بندگانش روشن نموده که آنها در این گفتارها و سوگندها دروغ میگویند و دیگران را فریب میدهند.
پس خواری و رسواییشان آشکار گردید و قصد و هدف زشت آنها روشن شد. و حیلهگریشان به ضرر خود آنها تمام شد، و خداوند مکرشان را به خود آنها بازگرداند.پس برای آنها چیزی جز این باقی نمانده است که منتظر عذاب باشند، عذابی که سنّت و روش خداوند دربارهی گذشتگان بوده است، و روش و سنّت الهی تغییر نمییابد و روش و آیین الهی چنین است که هرکس راه ستمگری و عناد و استکبار را در پیش گیرد عذاب الهی بر او فرود خواهد آمد و نعمت خدا از دست او گرفته خواهد شد. پس اینها چشم به راه کاری باشند که با گذشتگان انجام شده است.
آیهی ۴۵-۴۴:
﴿أَوَ لَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَکَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعۡجِزَهُۥ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَلِیمٗا قَدِیرٗا٤٤﴾[فاطر: ۴۴]. «آیا در زمین نگشتهاند تا بنگرند که سر انجام پیشینیانشان چگونه شد؟ حال آنکه آنان از اینان قوّت و قدرت بیشتری داشتند، و هیچ چیزی در آسمانها و در زمین خدا را درمانده و ناتوان نخواهد کرد، بیگمان او دانای تواناست».
﴿وَلَوۡ یُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِمَا کَسَبُواْ مَا تَرَکَ عَلَىٰ ظَهۡرِهَا مِن دَآبَّةٖ وَلَٰکِن یُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِۦ بَصِیرَۢا٤٥﴾[فاطر: ۴۵]. «و اگر خداوند مردم را به (سزای) آنچه میکردند گرفتار میساخت بر روی آن (زمین) هیچ جنبدهای را نمیگذاشت. بلکه آنانرا تا سر رسید زمان معیّنی به تاخیر میاندازد، پس وقتیکه مدّت مشخّص ایشان فرا رسید بیگمان خداوند به بندگانش بیناست».
خداوند مردم را تشویق میکند تا با دلها و جسمهایشان برای پند پذیرفتن نه برای تماشا و غفلت در زمین به گشت و گذار بپردازند و بنگرند سرانجام کار کسانی که پیش از ایشان بوده و پیامبران را تکذیب کردهاند چگونه بوده است؟
درحالیکه آنها از اینها اموال و فرزندان و قدرت و توانایی بیشتری داشته و زمین را بیشتر از اینها آباد کرده بودند، امّا وقتی که عذاب به سراغشان آمد قدرت و توانشان هیچ فایده و سودی به آنها نبخشید و فرزندان و اموالشان نتوانست در برابر خدا برای آنها کاری کند، و قدرت و خواست الهی درباره آنها نافذ گردید. ﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعۡجِزَهُۥ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾و خداوند چنین نیست که چیزی در آسمانها و زمین او را ناتوان سازد، و هیچ چیزی او را درمانده نخواهد کرد، چون علم و قدرتش کامل است. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ عَلِیمٗا قَدِیرٗا﴾بیگمان خدا به همه چیز آگاه است و بر همه چیز توانایی دارد.
سپس خداوند متعال کمال بردباری و مهلت دادن خود را به مجرمان وگناهکاران بیان نمود و فرمود: ﴿وَلَوۡ یُؤَاخِذُ ٱللَّهُ ٱلنَّاسَ بِمَا کَسَبُواْ مَا تَرَکَ عَلَىٰ ظَهۡرِهَا مِن دَآبَّةٖ﴾و اگر خداوند مردم را به سزای گناهانی که میکردند کیفر میداد و گرفتار میساخت، کیفر و عذاب هیچ جنبندهای را نمیگذاشت، حتی حیوانات غیر مکلف را نیز فرا میگرفت، ﴿وَلَٰکِن یُؤَخِّرُهُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِۦ بَصِیرَۢا﴾ولی آنان را تا سر رسید زمان معینی به تاخیر میاندازد، پس وقتی که مدّتشان فرا رسد بیگمان خداوند به بندگانش بیناست و آنها را طبق آنچه از خیر و شر انجام دادهاند جزا و سزا میدهد.
پایان تفسیر سوره فاطر
مکی و ۸۵ آیه است.
آیهی ۳-۱:
﴿حمٓ١﴾[غافر: ۱]. «حا میم».
﴿تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ٢﴾[غافر: ۲]. «فرو فرستادن این کتاب از سوی خداوند چیرۀ آگاه است».
﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِیدِ ٱلۡعِقَابِ ذِی ٱلطَّوۡلِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ٣﴾[غافر: ۳]. «(خدایی که) آمرزگار گناه (و) پذیرندۀ توبه (است). سختکیفر و صاحب نعمت (می باشد). هیچ معبود به حقّی جز او نیست، بازگشت (همه) بهسوی اوست».
خداوند متعال از کتاب بزرگش خبر میدهد و میفرماید: این کتاب از سوی او نازل شده است، خداوندی که معبود راستین است، چون دارای کمال میباشد و در کارهایش تنهاست. ﴿ٱلۡعَزِیزِ﴾توانمند است و با تواناییاش بر هر مخلوقی چیره و غالب است. ﴿ٱلۡعَلِیمِ﴾و به همه چیز آگاه و داناست.
﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ﴾آمرزنده گناه گناهکاران است. ﴿وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ﴾و توبه توبه کنندگان را میپذیرد. ﴿شَدِیدِ ٱلۡعِقَابِ﴾هرکس که جرأت به انجام گناه نماید و از آن توبه نکند و او را سختکیفر میدهد. ﴿ذِی ٱلطَّوۡلِ﴾صاحب فضل و احسانِ فراگیر است. خداوند از کمال خود چیزهایی را بیان کرد و این ایجاب میکند تا تنها او معبود باشد، معبودی که اعمال و طاعتها فقط برای او انجام میشود. پس فرمود: ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ﴾هیچ معبود به حقّی جز او نیست، بازگشت بهسوی اوست. وجه مناسب ذکر نزول قرآن از جانب خداوندی که به این صفتها متصف میباشد این است که این اوصاف مستلزم همه معانیی است که قرآن در بر دارد. پس به درستی که قرآن یا از اسماء و صفات و افعال خدا خبر میدهد که این همان اسماء و افعال و صفات خداست، و یا از مسایل پوشیده و مخفی گذشته و آینده خبر میدهد، که این جزو یاد دادنِ خداوندِ دانا برای بندگانش است، و یا از نعمتهای بزرگ و برکات چشمگیر و فرمانهایی خبر میدهد که انسان را به آن نعمتها میرساند، که ﴿ذِی ٱلطَّوۡلِ﴾بر این مفهوم دلالت میکند. و یا از عذابهای سخت خدا و گناهانی که باعث کیفرهای سخت الهی میشوند سخن میگوید، و ﴿شَدِیدِ ٱلۡعِقَابِ﴾بر این مطلب دلالت مینماید. و یا گناهکاران را به توبه و بازگشت و طلب آمرزش فرا میخواند که ﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِیدِ ٱلۡعِقَابِ﴾بر آن دلالت مینماید. و یا از این خبر میدهد که خداوند تنها معبود به حق است، و بر این مطلب دلایل عقلی و نقلی اقامه میکند، و مردم را بر آن تشویق مینماید و از عبادت غیر خداوند نهی مینماید و دلایل عقلی و نقلی بر فساد آن اقامه میکند و مردمان را از آن برحذر میدارد، که ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ﴾بر آن دلالت دارد. و یا از فرمان عادلانهی جزایی خدا و پاداش نیکوکاران و کیفر گناهکاران را خبر میدهد.
آیهی ۶-۴:
﴿مَا یُجَٰدِلُ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَا یَغۡرُرۡکَ تَقَلُّبُهُمۡ فِی ٱلۡبِلَٰدِ٤﴾[غافر: ۴]. «جز کافران در آیات خداوند مجادله نمیکنند، پس آمد و رفت آنها در شهرها نباید تو را فریفته سازد».
﴿کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۖ وَهَمَّتۡ کُلُّ أُمَّةِۢ بِرَسُولِهِمۡ لِیَأۡخُذُوهُۖ وَجَٰدَلُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِیُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّ فَأَخَذۡتُهُمۡۖ فَکَیۡفَ کَانَ عِقَابِ٥﴾[غافر: ۵]. «پیش از اینان قوم نوح و دستهها و گروههایی که بعد از ایشان بودهاند تکذیب کردهاند و هر امّتی آهنگ پیامبر خود کرد تا او را بگیرد، و به ناحق حدال و نزاع ورزید تا به وسیلۀ باطل، حق را نابود کنند ولی من ایشان را گرفتار ساختم ،پس بنگر که کیفر من چگونه بود»؟!.
﴿وَکَذَٰلِکَ حَقَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ٦﴾[غافر: ۶]. «و اینچنین فرمان پروردگارت بر کافران تحقّق یافت و آن اینکه ایشان دوزخیانند».
خداوند تبارک و تعالی خبر میدهد که: ﴿مَا یُجَٰدِلُ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ﴾هیچکس جز کافران در مقابل آیات خدا به ستیز نمیایستند. منظور از مجادله در اینجا رد نمودن آیات خدا و مقابله کردن با آن به وسیله باطل است. پس این، کار کافران میباشد. اما مومنان در مقابل حق تسلیم میشوند تا به وسیله آن باطل را در هم بشکنند. ونباید انسان به حالت دنیوی کسی فریب بخورد که خداوند به او در دنیا نعمت بخشیده است، و گمان برد که این دلیلی است بر این که خدا او را دوست دارد و او بر حق است. بنابراین فرمود: ﴿فَلَا یَغۡرُرۡکَ تَقَلُّبُهُمۡ فِی ٱلۡبِلَٰدِ﴾آمد و رفت آنها در شهرها برای انجام دادن انواع تجارتها تو را گول نزند، بلکه بر بنده لازم است که مردم را با معیار حق بسنجد، و به حقایق شرعی بنگرد و به وسیله آن مردم را بسنجد. و مردم را معیار حق نداند همچنان که کسی که علم و عقل ندارد چنین میکند.
سپس کسی راکه با آیات خدا به مجادله میپردازد تا آن را باطل کند، تهدید کرد. همانطور که امتّهای پیشین از قبیل قوم نوح و عاد و گروههایی که پس از آنان آمدند نیز چنین کردند، آنهایی که علیه حق بسیج شدند تا آنرا باطل کنند، و بر باطل گرد آمدند تا آن را یاری نمایند. ﴿وَهَمَّتۡ کُلُّ أُمَّةِۢ بِرَسُولِهِمۡ لِیَأۡخُذُوهُ﴾و تحزّب، آنها را به جایی کشاند که هر امّتی آهنگ پیامبر خود را کرد تا او را به قتل برساند، پیامبرانی که رهبران اهل خیر بودند و حق با آنها بود، حقّی که هیچ شکّی در آن نبود، آنها خواستند پیامبران را به قتل برسانند و این سختترین چیزی بود که در حق پیامبران روا میداشتند. پس آیا بعد از این تجاوز و گمراهی و بدبختی جز عذاب بزرگ چیزی دیگر را انتظار میکشند! عذابی که از آن هرگز خارج نمیشوند؟! بنابراین، در مورد کیفر دنیوی و اخروی آنها فرمود: ﴿فَأَخَذۡتُهُمۡ﴾به سبب تکذیب و تجزّبشان آنها را گرفتار ساختیم. ﴿فَکَیۡفَ کَانَ عِقَابِ﴾پس کیفر و عذاب من چگونه بود؟! آری! سختترین و بدترین کیفر بود، و آن فقط یک صدای مرگبار یا سنگهایی بود که از آسمان بر آنها میبارید، و یا خداوند زمین را دستور داد که آنها را فرو ببرد وبگیرد، و یا به دریا فرمان داد که غرقشان کند و ناگهان از پای درآمدند.
﴿وَکَذَٰلِکَ حَقَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ﴾و همانگونه که فرمان و حکم پروردگارت بر کافرانِ امتهای پیشین مبنی بر دوزخی بودن آنان تحقق یافت، به همان شیوه فرمان و حکم الهی مبنی بر گمراه شدن کسانی از قومت که کفر ورزیدند، تحقق یافت، فرمان و حکمی که دوزخی بودند آنان از آن نشأت گرفته است، بنابراین فرمود: ﴿أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ﴾یعنی زیرا ایشان دوزخیانند.
آیهی ۹-۷:
﴿ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ٧﴾[غافر: ۷]. «کسانیکه عرش را حمل میکنند و آنان که پیرامون (عرش) هستند به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان طلب آمرزش میکنند (و میگویند:) پروردگارا! مهربانی و دانش تو همه چیز ار فرا گرفته است، پس آنانرا که توبه کردهاند و از راه تو پیروی نمودهاند بیامرز و آنانرا از عذاب دوزخ حفظ کن».
﴿رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٨﴾[غافر: ۸]. «پروردگارا! و آنانرا به باغهای همیشه ماندگار بهشتی داخل گردان که به ایشان وعده دادهای (نیز) هرکس از پدران و همسران و فرزندانشان را که درستکارند (به همان بهشت داخل گردان) بیگمان شما چیره و باحکمت هستی».
﴿وَقِهِمُ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّیَِّٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٩﴾[غافر: ۹]. «و آنها را از بدیها نگهدار، و هرکه را در آنروز از کیفر بدیها نگهداری واقعاً به او رحم کردهای و این است کامیابی بزرگ».
خداوند متعال از کمال لطف خویش نسبت به بندگان مومنش و از اسبابی که برای سعادت آنها فراهم آورده و از توان آنها خارج است خبر میدهد، مانند طلب آمرزش کردن فرشتگان مقرب برای آنها و این که آنان آنچه را که صلاح دین و آخرتشان در آن است برایشان از خدا میخواهند. در ضمن از شرافت حاملان عرش و آنهایی که پیرامون آن هستند و از نزدیک بودنشان به پروردگارشان و از کثرت عبادت آنها و خیرخواهیشان برای بندگان خدا چون که میدانند که خداوند این امور را دوست دارد خبر میدهد. پس فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ﴾آنانکه عرش خداوند را حمل میکنند. عرش سقف همه آفریدهها و بزرگترین و گستردهترین و زیباترین مخلوقات است و از همه به خداوند نزدیکتر است و آسمانها و زمین و کرسی را فرا گرفته است.
و خداوند این فرشتگان را به حمل عرش برگماشته است و شکّی نیست که آنها از بزرگترین و قوی ترین فرشتگان میباشند. و انتخاب آنها از سوی خدا برای حمل عرش و مقدّم نمودن آنها در ذکر، و نزدیک بودنشان از خدا بر این دلالت مینماید که آنها برترین فرشتگان ‡هستند. خداوند متعال فرمود: ﴿وَیَحۡمِلُ عَرۡشَ رَبِّکَ فَوۡقَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ ثَمَٰنِیَةٞ﴾[الحاقة: ۱۷]. «و در آنروز هشت فرشته عرش پروردگارت را بالای خود حمل میکنند». ﴿وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ﴾و فرشتگان مقربی که پیرامون عرش هستند به ستایش پروردگارشان مشغولند.
در اینجا آنها به علّت کثرت بندگی کردن خدا به ویژه محمد و تسبیحشان مورد ستایش قرار گرفتهاند. و سایر عبادتها در تسبیح و ستایش خداوند داخل هستند، چون تسبیح یعنی منزّه دانستن خدا و این که بنده این عبادت را برای کسی دیگر انجام نمیدهد. ذکر «سُبحَان َ اللهِ وَبِحَمدِهِ» در این داخل است و از جمله آن عبادتهاست. ﴿وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾و به او ایمان دارند و برای مومنان آمرزش میخواهند. و این از جمله فواید ایمان و فضیلتهای زیاد آن است که فرشتگان که به خداوند ایمان دارند و گناهی مرتکب نمیشوند برای مومنان طلب آمرزش مینمایند. پس مومن به سبب ایمانش از چنین فضیلت بزرگی برخوردار میگردد. واز آن جا که آمرزش لوازمی دارد که جز با آن کامل نمیگردد غیر از آن چه که به بسیاری از اذهان خطور میکند مبنی بر این که طلب آمرزش نتیجهاش فقط بخشوده شدن گناهان است خداوند نحوهی آمرزش خواستن را بیان کرد که جز با آن کامل نمیگردد. پس فرمود: ﴿رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا﴾پروردگارا! دانش و مهربانی تو همه چیز را فرا گرفته و هیچ چیزی بر تو پوشیده نمیماند و به اندازه ذرّهای، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن در آسمانها و زمین از نگاه تو پنهان نمیماند، و رحمت تو همه چیز را فرا گرفته است. پس جهان بالا و پایین از رحمت الهی لبریز گشته و رحمت الهی آنها را فرا گرفته است و به سبب رحمت او بندگان به اینجا رسیدهاند. ﴿فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ﴾پس کسانی را که از شرک و گناهان توبه کردهاند و با پیروی از پیامبران و در پیش گرفتن راه توحید و اطاعت، از تو تبّعیت کردهاند. بیامرز. ﴿وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ﴾و آنان را از عذاب و از اسباب عذاب مصون بدار.
﴿رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡ﴾پروردگارا! و آنان را به باغهای همیشه ماندگار بهشتی داخل گردان که بر زبان پیامبرانت به آنها وعده داده ای، نیز پدران و همسران و فرزندان و دوستانشان را که با ایمان و انجام د ادن کارهای شایسته سامان یافتهاند، به این بهشت داخل گردان. ﴿إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ﴾بیگمان تو بر همه چیز چیره و غالب هستی، پس با عزّت و قدرت خویش گناهانشان را میآمرزی و ناگواریها را از آنان دور مینمایی و آنها را به هر خیر و خوبی میرسانی. و دارای حکمت هستی و هر چیزی را در جایش قرار میدهی. پس پروردگارا! ما از تو چیزی نمیخواهیم که حکمت تو خلاف آن را اقتضا مینماید، بلکه از جمله حکمت تو که بر زبان پیامبرانت از آن خبر دادهای و فضل تو آن را اقتضا نموده آمرزش مومنان است.
﴿وَقِهِمُ ٱلسَّیَِّٔاتِ﴾و آنها را از اعمال بد و سزای آن محافظت فرما. زیرا کارهای زشت صاحبش را زشت میگرداند. ﴿وَمَن تَقِ ٱلسَّیَِّٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُ﴾و هرکس را در روز قیامت از بدیها نگه داری همانا بر او رحم نموده ای، چون رحمت تو همواره شامل حال بندگان است و گناهان و بدیهای بندگان مانع از رحمت تو نمیشود، پس هرکس را از بدیها حفظ کنی در حقیقت او را بر انجام نیکی و پاداش آن توفیق دادهای. ﴿وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیم﴾و این است کامیابی بزرگ.
یعنی برطرف شدن ناگواری به وسیلهی مصون ماندن از بدیها، و به دست آوردن امور دوست داشتنی به وسیلهی به دست آوردن رحمت خدا کامیابی بزرگ است که هیچ کامیابی همانند آن نیست، و رقابت کنندگان در چیزی بهتر از آن نمیتوانند به رقابت بپردازند. این دعای فرشتگان متضمن کمال شناخت آنها نسبت به پروردگارشان است و آنها یا اسماء حسنی به خدا متوسّل میشوند، اسمایی که خداوند دوست دارد بندگان با توسّل به آن دعا کنند و نیز دوست دارد در تمامی دعاهایشان اسمی از اسماء الله به کار ببرند که با درخواستی که آنها از خداوند خواستند تا رحمت را بر آنها نازل گرداند و آنچه را که نفس انسانی اقتضا نماید از آنان دور کند، انسانی که خداوند نقص آن را میداند وهمواره مایل به ارتکاب گناهان است.
و امثال این مبادی و اسبابی که علم الهی بر آن محیط است. از این رو آنها به نام « الرحیم» و «العلیم» متوسّل میشوند. و دعای فرشتگان کمال ادب آنان نسبت به خداوند متعال است، زیرا به ربوبیت عام و خاص الهی نسبت به خودشان اعتراف میکنند، و این که آنها هیچ اختیاری ندارند و این که دعای آنان و درخواستشان از پروردگار درخواست فردی است که از هر جهت نیازمند و محتاج است، و چیزی را بر پروردگارش تحمیل نمینماید، بلکه فقط از سر فضل و کرم و احسان او چیزی را از وی میطلبند. همچنین دعای فرشتگان متضمن آن است که آنان کاملا با پروردگارشان موافق هستند، اعمالی را دوست دارند که مورد پسند پروردگارشان است و آن عبادتهایی است که انجام دادهاند، و همانند کسانی تلاش کردهاند که خدا را دوست دارند و آنها مومنانی هستند که خداوند آنانرا از میان بندگانش دوست دارد پس خداوند از دیگر انسانهای مکلّف به جز مومنانشان نفرت دارد، و فرشتگان چون مومنان را دوست دارند برای آنها نزد خدا دعا کرده و برای بهبود یافتن احوالشان میکوشند، چرا که دعا برای شخص روشنترین دلیل بر محبت آن فرد از سوی دعاگو است، چون او جز برای کسی که دوستش دارد دعا نمیکند.
توضیح و شرح دعای فرشتگان که خداوند بعد از ﴿وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾بیان کرده است کیفیت تدبّر در کتاب خدا را در بر دارد که تدبّر فقط به معنی مشغول شدن به واژهها نیست بلکه باید به معنی آنها فکر کرد، و وقتی آدمی آن را بهطور درست فهمید با عقل خویش به آن مسئله بنگرد و به راههایی که انسان را به آن میرساند و آنچه که جز با آن مطلوب کامل نمیگردد، فکر کند، و یقین داشته باشد که این مفهوم منظور الهی است، همانطور که در معنی کلمه یقین دارد که همین مراد خداست.
و آنچه باعث میشود تا او یقین پیدا کند که این مفهوم مورد نظر خدا است دو چیز است: یکی این که او بداند و یقین داشته باشد که این مفهوم از توابع معنی است و معنی کلمه بر آن متوقّف میباشد. دوم بداند که خداوند بر همه چیز آگاه است و بندهاش را فرمان داده تا در کتابش تدبّر نماید و بیندیشد. و یقین داشته باشد که خداوند آنچه را از این معانی برمیآید میداند و خداوند خیر داده که کتابش هدایت و نور و بیانگر هر چیزی است، و شیواترین کلام و روشنترین آن است. پس از این طریق بنده به دانش بزرگ و خیر فراوانی به همان اندازه که خداوند به او توفیق میدهد دست مییابد. و در این تفسیر مسایل زیادی از این نوع وجود دارد که خداوند به ما ارزانی نموده است. و در برخی از آیات مأخذ تفسیر برای کسی که درست نمیاندیشد نامعلوم و پنهان به نظر میآید که از خداوند میخواهیم از خزانههای رحمت خویش درهایی به روی ما بگشاید تا سبب اصلاح احوال ما و مسلمانها شود. پس ما راهی جز این نداریم که دست به دامان کرم و فضل او شویم و به احسان او توسل جوییم، احسانی که ما همواره و در همه لحظات در آن غ وطه ور هستیم. و از او میخواهیم که به لطف خویش ما را از شرّ نفسهایمان نجات بدهد، شرّی که مانعی است بر سر راه رسیدن به رحمت الهی. بیگمان او بزرگوار و بخشنده است و اسباب و مسبّبات را ارزانی مینماید. و آیه این مطلب را نیز دربردارد که همنشین از قبیل همسر و فرزند و دوست به سبب همنشینیاش با سعادتمندان خوشبخت میگردد و صرفِ ارتباط او سبب بهرهمند شدن از خیری میگردد که خارج از عمل و سبب عمل اوست. همانطور که فرشتگان برای مومنان دعا میکنند و برای پدران و همسران و فرزندان درستکارشان دعا مینمایند. و گفته میشود که همنشینی ِ صرف با اهل سعادت برای برخورداری از خیر کافی نیست، بلکه فرد باید خود دارای صلاح و خیر باشد، به دلیل اینکه میفرماید: ﴿وَمَن صَلَحَ﴾(پدران و همسران و فرزندان که صالح بودند). بنابراین، بهرهمند شدن این همنشینان از خیر، نتیجه عملِ خودشان است. والله اعلم.
آیهی ۱۲-۱۰:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنَادَوۡنَ لَمَقۡتُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُ مِن مَّقۡتِکُمۡ أَنفُسَکُمۡ إِذۡ تُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلۡإِیمَٰنِ فَتَکۡفُرُونَ١٠﴾[غافر: ۱۰]. «بیگمان کافران صدازده میشوند (:که) قطعاً خدا بیش از اینکه خودتان بر خویشتن خشمگین هستید بر شما خشمگین است چراکه به ایمان فراخوانده میشدید آنگاه کفر میورزیدید».
﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَیۡنِ وَأَحۡیَیۡتَنَا ٱثۡنَتَیۡنِ فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِیلٖ١١﴾[غافر: ۱۱]. «میگویند: پروردگارا! ما را دوبار میراندی و ما را دوبار زنده گرداندی، پس به گناهان خود اعتراف کردهایم آیا راهی برای خارج شدن وجود دارد»؟.
﴿ذَٰلِکُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِیَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ کَفَرۡتُمۡ وَإِن یُشۡرَکۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْۚ فَٱلۡحُکۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِیِّ ٱلۡکَبِیرِ١٢﴾[غافر: ۱۲]. «این (کیفر) به آن خاطر است که چون وقتی خداوند به تنهایی یاد میشد انکار میکردید و اگر برای خدا انبازی قرار داده میشد باور میداشتید، پس (اینک) داوری با خداوند والا و بزرگ است».
خداوند متعال از خواری و رسواییای که به کافران میرسد و از این که بازگشت به دنیا و بیرون رفتن از جهنم را میطلبند و این غیر ممکن است و از سرزنش کردن آنها خبر میدهد و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ﴾بیگمان کسانی که کفر ورزیدهاند. کفر را بهطور مطلق بیان نمود تا همه انواع کفر را شامل شود از قبیل کفر ورزیدن به خدا یا به کتابها و یا به پیامبرانش یا به روز قیامت. کافران وقتی وارد جهنّم میشوند و اقرار میکنند که آنها به خاطر گناهانی که مرتکب شدهاند سزاوار عذاب جهنّم هستند، در این وقت به شدت از خود نفرت دارند و بر خویشتن خشمگین هستند، پس در این هنگام صدا زده میشوند و به آنها گفته میشود: ﴿لَمَقۡتُ ٱللَّهِ﴾خدا بیش از اینکه خودتان بر خویشتن خشمگین هستید بر شما خشمگین است.
﴿إِذۡ تُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلۡإِیمَٰنِ فَتَکۡفُرُونَ﴾چرا که پیامبران و پیروانشان شما را به ایمان فرا خواندند ودلایل را برایشان اقامه نمودند و در پرتو آن حق روشن گردید، اما شما کفر ورزیدید و علاقهای به ایمان نشان ندادید، ایمانی که خداوند شما را برای آن آفریده است. و از رحمت گسترده الهی بیرون رفتید، و خداوند بر شما خشم گرفت. ﴿أَکۡبَرُ مِن مَّقۡتِکُمۡ أَنفُسَکُمۡ﴾پس خشم خداوند از خشم و دشمنی خودتان با خویشتن بزرگتر و بیشتر است. یعنی همواره بر شما خشمگین است و خداوند بزرگوار از شما خشنود است. پس امروز غضب و عذاب خدا شما را فرا گرفته است، حال آنکه مومنان به خشنودی خداوند و پاداش الهی دست یافتهاند.
آنان آرزوی بازگشت به دنیا را میکنند، ﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَیۡنِ﴾و میگویند: پروردگارا! دو بار ما را میراندی. یا منظورشان مرگ اول و بین دو دمیدن صور است. یا منظورشان از مردن اول عدم و نیستی است که قبل از به دنیا آمدن در آن قرار داشتند، سپس خداوند آنها را پدید آورد و باز آنها را میمیراند. ﴿وَأَحۡیَیۡتَنَا ٱثۡنَتَیۡنِ﴾و دو بار ما را زنده گرداندی، یکی زندگی دنیا و دیگری زندگی آخرت. ﴿فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِیلٖ﴾به گناهان خود اعتراف کردهایم، پس آیا راهی برای خارج شدن وجود دارد؟ یعنی حسرت میخورند و این را میگویند اما فایدهای ندارد و آنها به خاطر فراهم نکردن اسباب نجات سرزنش میشوند و به آنها گفته میشود: ﴿ذَٰلِکُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِیَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ﴾این کیفر به آن خاطر است که چون وقتی به توحید خدا و اخلاص عمل برای او دعوت میشدید و از شرک ورزیدن به او نهی میشوید، ﴿کَفَرۡتُمۡ﴾کفر میورزیدید و متنفر میماندید، ﴿وَإِن یُشۡرَکۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْ﴾و آنچه شما را در این جایگاه قرار داده آن است که ایمان را نمیپذیرفتید و کفر را راضی و خشنود میشدید، و آنچه را که مایه خیر و صلاح دنیا و آخرت است ناپسند میدانستید، و آنچه راکه سبب شقاوت و ذلت و خشم بود ترجیح میدادی و به آنچه که سبب رستگاری و کامیابی و موفقّیت بود تمایلی نشان نمیدادید. ﴿وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ﴾[الأعراف: ۱۴۶]. «و اگر راه هدایت را ببینند آن را به عنوان راه انتخاب نمیکنند، و اگر راه گمراهی را ببینند آن را به عنوان راه بر میگیرند». ﴿فَٱلۡحُکۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِیِّ﴾پس اینک داوری از آن خداوند والا و بزرگ است، خداوندی که از همه جهت دارای علوّ و بلندی مطلق است، ذات او بلند و جایگه او بلند است، و قدرتش نیز بسیار میباشد. و از علّو قدر و جایگاه او کمال عدالت اوست و او هر چیزی را در جایگاه خودش قرار میدهد و پرهیزگاران و فاسدان را برابر قرار نمیدهد. ﴿ٱلۡکَبِیرِ﴾بزرگ است، خدایی که در نامها و صفات و افعالش دارای کبریا و عظمت میباشد و از هر آفت و عیب و نقصی پاک و مبّرا است. پس وقتیکه حکم از آن خداست، و حکم به همیشه ماندنِ شما کرده است، حکم او تغییر و تبدیل نمییابد.
آیهی ۱۷-۱۳:
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُنَزِّلُ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ رِزۡقٗاۚ وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَن یُنِیبُ١٣﴾[غافر: ۱۳]. «او خدایی است که نشانههای خود را به شما مینمایاند و از آسمان برای شما روزی میفرستد و جز کسیکه رو (بهسوی خدا) میآورد پند نمیپذیرد».
﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ١٤﴾[غافر: ۱۴]. «پس خدا را به فریاد بخوانید و عبادت و طاعت را خاص او بدانید هرچند که کافران دوست نداشته باشند».
﴿رَفِیعُ ٱلدَّرَجَٰتِ ذُو ٱلۡعَرۡشِ یُلۡقِی ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ لِیُنذِرَ یَوۡمَ ٱلتَّلَاقِ١٥﴾[غافر: ۱۵]. «خدا دارای مقامات بالا و صاحب عرش است، او وحی را به فرمان خود بر هرکس از بندگانش که بخواهد نازل میکند تا (شما را) از روز رویارویی بترساند».
﴿یَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَۖ لَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَیۡءٞۚ لِّمَنِ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ١٦﴾[غافر: ۱۶]. «روزیکه آنان آشکار شوند چیزی از آنان بر خدا پنهان نمیماند (خداوند میفرماید:) امروز فرمانروایی از آن چه کسی است؟ (در پاسخ میفرماید:) از آن خداوند یکتای چیره و تواناست».
﴿ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَىٰ کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡۚ لَا ظُلۡمَ ٱلۡیَوۡمَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ١٧﴾[غافر: ۱۷]. «امروز هرکس در برابر کاری که کرده است جزا و سزا داده میشود، امروز هیچگونه ستمی وجود ندراد بیگمان خداوند سریع الحساب است».
خداوند متعال با تبیین حق از باطل از طریق نشان دادن نشانههای انفس و آفاق و نشانههای قرآنی به بندگانش که بر هر مطلوبی دلالت مینمایند و هدایت را از گمراهی مشخّص میکنند، طوری که برای کسی که در آن میاندیشد کوچکترین شکی در شناخت حقایق باقی نمیماند نعمتهای عظیمش را بر بندگانش یادآور میشود، و این از بزرگترین نعمتهای خدا بر بندگانش میباشد که او حق را شفاف و روشن کرده و راه درست را مشخص نموده است. بلکه نشانههای گوناگونی را ارائه داده است، ﴿لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖ وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖ﴾[الأنفال: ۴۲]. «تا هرکس هلاک میشود از روی دلیل هلاک گردد، و هرکس زنده میماند از روی دلیل زنده بماند». و هر اندازه مسائل بزرگتر و مهمتر باشند دلایلی که بر آن دلالت مینمایند بیشتر و آسانتر هستند. به موضوع توحید نگاه کنید، از آنجا که مسئلهی توحید بزرگ ترین مسئله است دلایل عقلی و نقلی زیادی برای اثبات آن ارائه کرده و مثالها زده است. بنابراین، آنرا در اینجا بیان کرد و جملهای از دلایل آن را گوشزد نمود. پس فرمود: ﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ﴾بنابراین، خداوند را بخوانید درحالیکه دین و طاعت را خاص او کردهاید. وقتی بیان کرد که او نشانههایش را به بندگانش نشان میدهد، نشانه بزرگی را گوشزد نمود. پس فرمود: ﴿وَیُنَزِّلُ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ رِزۡقٗا﴾و از آسمان بارانی برای شما میباراند که با آن روزی داده میشوید و شما و چهارپایانتان زندگی میکنید. این دلالت مینماید که نعمتها همه از جانب اوست. پس نعمتهای دینی از جانب اوست و آن عبارت از تبیین مسایل دینی و ارائه دلایل آن و عمل به آن میباشد، و نعمتهای دنیوی همان نعمتهایی هستند که از باران پدید میآیند و شهرها و بندگان با آن زنده میگردند، و این به صورت قاطعانه دلالت مینماید، که خداوند یکتا و معبود حقیقی است که طاعت و عبادت باید فقط برای او انجام شود، همانطور که تنها او نعمت دهنده است. ﴿وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَن یُنِیبُ﴾و از آیات پند نمیپذیرید مگر کسی که با روی آوردن به محبت خدا و ترس از او و انجام دادن طاعت و زاری نمودن بهسوی او، به طرف خدا برگردد. پس این فرد از نشانهها بهرهمند میشود و نشانهها در حق او رحمت میگردند و بینش او با آن افزوده میشود.
و از آنجا که آدمی از نشانهها پند میپذیرد و پند پذیرفتن باعث خالص نمودن عبادت و طاعت برای خدا میگردد موضوعی را که میخواهد به آن بپردازد و برآن مطلب، مترتّب شود با حرف «فا» که بر سببّیت دلالت مینماید، آغاز میکنند و میفرماید: ﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ﴾پس خدا را به ف ریاد بخوانید و عبادت و طاعت را خاص او کنید، و این هم شامل دعیا عبادت و هم شامل دعای خواست میشود. اخلاص یعنی اینکه در همه عبادتهای واجب و مستحب فقط خدا مدنظر باشد. و در ادای حقوق خدا وحقوق بندگان خدا، هدف فقط خدا باشد. (خلاصه، آیه).
یعنی هدفتان از تمام چیزهایی که به عنوان دین انجام میدهید و با آن به خدا نزدیکی میجویید هدفتان فقط خدا باشد. ﴿وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ﴾هرچند که کافران دوست نداشته باشند. بنابراین، به آنها توجه نکنید و شما را از دینتان باز ندارند و سرزنش هیچ سرزنش کنندهای شما را از خدا دور نکند. کافران یگانهپرستی و انجام خالصانه عبادت و طاعت برای خدا را نمیپسندند و به شدّت از آن نفرت دارند، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُکِرَ ٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ٤٥﴾[الزمر: ۴۵]. «و هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند خشمگین و ناراحت میشوند و هرگاه کسانی غیر از خدا یاد شوند به ناگاه آنان شاد و خوشحال میگردند».
سپس از جلال و کمال خودش سخن به میان آورد که این اقتضا مینماید عبادت خالصانه برای او انجام شود، پس فرمود: ﴿رَفِیعُ ٱلدَّرَجَٰتِ ذُو ٱلۡعَرۡشِ﴾خدایی که بلند و بلندتر است، و بر بالای عرش است و عرش از آن اوست و دارای مراتب و مقامات بالاست، و به سبب این بلند بودن از مخلوقاتش تمایز پیدا کرده است و جایگاهش والا گشته است و صفاتش از عظمت و بزرگی برخوردار گشته است و ذاتش برتر و بالاتر است از این که بندگان جز با عمل پاک و مخلصانه به او نزدیکی جویند، و مقامات مخلصین به وسیله آن بالا میرود و اخلاص آنها را به خدا نزدیک مینماید و آنان را از خلق خدا برتر قرار میدهد. سپس نعمت رسالت و وحی را بر بندگانش ذکر نمود و فرمود: ﴿یُلۡقِی ٱلرُّوحَ﴾وحی را میفرستد که برای دلها به منزله روح برای اجساد است. پس همانگونه که جسم بدون روح زنده نمیماند و زندگی نمیکند، و روان و قلب نیز بدون روح وحی بهبود نمییابد و کامیاب نمیگردد. پس خداوند متعال ﴿یُلۡقِی ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ﴾وحی را که سود و مصلحت بندگان در آن نهفته است به فرمان خود برای هرکس از بندگانش که بخواهد نازل میکند و آنها پیامبران هستند که خداوند آنان را فضیلت داده و وحی خویش و دعوت کردن بندگانش را به آنان اختصاص دادهاست.
فایده ارسال پیامبران این است که بندگان سعادت دین و دنیا و آخرتشان را به دست آورند و از بدبختی و شقاوت در دین و دنیا و آخرت مصون بمانند. بنابراین فرمود: ﴿لِیُنذِرَ یَوۡمَ ٱلتَّلَاقِ﴾تا کسی که وحی بر او القا میشود مردم را از روز رویارویی (قیامت) با آن وحی بترسانی و آنها را تشویق نمایند تا به وسیله اسبابی که باعث نجات میگردند خود را برای آن روز آماده نمایند، و آنروز را روز «رویا رویی» نامید، چون در آن روز خالق و مخلوق با همدیگر روبرو میشوند و مخلوقها با همدیگر، و عمل کنندگان با اعمال و سزا و جزایشان رو به رو میشوند.
﴿یَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَ﴾روزی که در یک میدان جمع میشوند و هیچ کجی و پستی در آن نیست و آنها روی زمین آشکار هستند و صدای فرا خواننده به همه آنان میرسد و همه در معرض دید قرار دارند. ﴿لَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَیۡءٞ﴾نه آنها و نه چیزی از اعمالشان و نه سزا و جزا آن بر خداوند پنهان نمیماند. ﴿لِّمَنِ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَ﴾صاحب و فرمانروای این روز بزرگ کیست که پیشینیان و پسینیان و اهل آسمانها و زمین را گرد آورده و شریکی در فرمانروایی ندارد؟ و هیچ سبب و وسیلهای در میان نمانده و جز اعمال نیک و بد چیزی باقی نمیماند. ﴿لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ﴾فرمانروایی از آنِ خداوند است که در ذات و اسما و صفات و کارهایش، یگانه است و او در هیچ چیزی از اینها به هیچ صورت شریکی ندارد. ﴿ٱلۡقَهَّارِ﴾خداوندی که بر همه مخلوقات چیره و غالب است و مخلوقات در برابر او فروتن هستند خصوصا در آن روز که مردم در برابر پروردگار زنده همیشه پایدار سر تسلیم فرود آوردهاند، در آن روز هیچکس سخن نمیگوید مگر با اجازه خدا.
﴿ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَىٰ کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ﴾امروز هرکسی در برابر کار نیک وبدی که در دنیا کرده است کم باشد یا زیاد سزا و جزا داده میشود، ﴿لَا ظُلۡمَ ٱلۡیَوۡمَ﴾امروز بر هیچکسی ستمی نمیشود تا بدیهایش بیشتر شود، و یا از نیکیهایش کاسته شود، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ﴾آن روز را دیر نپندارید، چون آن روز خواهد آمد و هرآنچه که میآید نزدیک است. نیز خداوند در روز قیامت بهخاطر آنکه علم او فراگیر است و قدرتش کامل میباشد زود از بندگانش حساب میگیرد.
آیهی ۲۰-۱۸:
﴿وَأَنذِرۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ إِذِ ٱلۡقُلُوبُ لَدَى ٱلۡحَنَاجِرِ کَٰظِمِینَۚ مَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ حَمِیمٖ وَلَا شَفِیعٖ یُطَاعُ١٨﴾[غافر: ۱۸]. «و آنانرا از روز نزدیک (قیامت) بترسان، آنگاه که دلها به حلقومها میرسند درحالیکه ساکت هستند و سخن نمیگویند. ستمگران نه دارای دوستی دلسوزند و نه دارای میانجیگری که میانجی او پذیرفته گردد».
﴿یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ١٩﴾[غافر: ۱۹]. «(خداوند) خیانت چشمان و آنچه را که دلها نهفته میدارند میداند».
﴿وَٱللَّهُ یَقۡضِی بِٱلۡحَقِّۖ وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَقۡضُونَ بِشَیۡءٍۗ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ٢٠﴾[غافر: ۲۰]. «و خداونند به حق حکم میکند و کسانی را که بهجای او به فریاد میخوانند بهچیزی حکم نمیکنند بیگمان خداوند شنوای بیناست».
خداوند متعال به پیامبرش محمدصمیفرماید: ﴿وَأَنذِرۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ﴾و آنانرا از روز قیامت که نزدیک شده و زمان فرا رسیدن وحشتها و زلزلهها و آشفتگیهای آن نزدیک شده است، بترسان، ﴿إِذِ ٱلۡقُلُوبُ لَدَى ٱلۡحَنَاجِرِ کَٰظِمِینَ﴾یعنی دلهایشان از جا کنده شده و جای آن خالی مانده است و ـ دلهایشان ـ از ترس و اندوه به حنجرهها میرسد و چشمهایشان خیره شده است. ﴿لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا﴾[النبأ: ۳۸]. «سخن نمیگویند، مگر کسیکه خداوند به او اجازه بدهد و او نیز سخن راست و درست بگوید». در برابر آن ترس شدید و اضطرابهای هولناکی که در دلهایشان است خاموش و ساکت هستند. ﴿مَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ حَمِیمٖ﴾ستمگران در آن روز هیچ دوست و یاری ندارند، ﴿وَلَا شَفِیعٖ یُطَاعُ﴾و نه شفاعت کنندهای دارند که سخنش را بپذیرند. چون شفاعت کنندگان در مورد کسی که با شرک ورزیدن بر خود ستم کرده باشد شفاعت نمیکنند، و به فرض اگر شفاعت نمایند خداوند از این شفاعت راضی نمیشود، پس آنرا قبول نمیکنند.
﴿یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ﴾خداوند خیانت چشمها را میداند. منظور از خیانت چشمها آن نگاه دزدانهای است که آدمی آن را از رفیق و همنشین پنهان میدارد. ﴿وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ﴾و آنچه را که بنده برای کسی بیان نکرده است خداوند آن امر پنهان را نیز میداند. پس چیزهای آشکار را به طریق اولی میداند. ﴿وَٱللَّهُ یَقۡضِی بِٱلۡحَقِّ﴾و خداوند به حق داوری مینماید، چون گفته او حق است و حکم شرعی و جزایی او حق است. و دانش او همه چیز را احاطه نموده و ثبت کرده است و او از ستمگری و نقص و سایر عیبها پاک و منزّه است. و اوست که قضاوت تقدیری خود را مینماید که هرگاه چیزی را بخواهد پدید آید آن چیز به وجود میآید، و هرچه را که نخواهد، به وجود نمیآید. و اوست که میان بندگان مومن و کافر خود در دنیا قضاوت مینماید و دوستانش را یاری میکند. ﴿وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَقۡضُونَ بِشَیۡءٍ﴾و هرآنچه ر ا که به جای خدا میپرستند به علت ناتوانیشان و اینکه خبر را نمیخواهند و توانایی انجام دادن آن را ندارند به چیزی حکم نمیکنند، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ﴾بیگمان خداوند همه صداها و همه زبانها و همه نیازها را میشنود، و به آنچه که شده و به آنچه که میشود و به آنچه که دیده میشود و به آنچه که دیده نمیشود و به آنچه که بندگان میدانند و به آنچه که نمیدانند بیناست. قبل از این آیه فرمود: ﴿وَأَنذِرۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ﴾و آنانرا از روز نزدیک قیامت بترسان، سپس آن را با این اوصاف توصیف نمود که اقتضا مینماید برای آن روز بزرگ خود را آماده کرد. چون آیات هم مشتمل بر ترساندن و هم مشتمل بر تشویق کردن هستند.
آیهی ۲۲-۲۱:
﴿أَوَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُواْ هُمۡ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ٢١﴾[غافر: ۲۱]. «آیا در زمین به سیر و سیاحت نپرداختهاند تا بنگرند که سرانجام کسانیکه پیش از ایشان بودهاند به کجا کشیده است؟ آنان از اینان توانمندتر و آثارشان در زمین بیشتر بوده است و خداوند ایشان را به سبب گناهانشان گرفتار ساخت و آنان در برابر خداوند پناه دهندهای نداشتند».
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانَت تَّأۡتِیهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَکَفَرُواْ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّهُۥ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٢٢﴾[غافر: ۲۲]. «این (کیفر) بدان خاطر بوده است که پیامبران با نشانهها به نزد آنان میآمدند و آنان کفر میورزیدند در نتیجه خداوند آنان را گرفتار ساخت. بیگمان او توانمند و سخت کیفر است».
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَوَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾آیا با دلها و جسمهایشان به قصد عبرت گرفتن و اندیشیدن در آثار در زمین به سیر و سیاحت نپرداختهاند، ﴿فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾تا بنگرند که سرانجام کسانی که پیش از اینان بودهاند به کجا کشیده است؟ آنهایی که تکذیب میکردند، پس خواهند دید که سرانجام آنها بدترین سرانجام و هلاکت و نابودی و رسوایی بوده است. ﴿کَانُواْ هُمۡ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾آنان از آنها توانمندتر بودند و لشکریان بیشتر و ساز و برگ اسلحه بیشتر و جسمهای بزرگتری داشتند، و در زمین نشانهها و آثار بیشتری داشتند. یعنی ساخت وساز بیشتری کرده و درختانِ بیشتری کاشته بودند. و قوت آثار بر قوت موثّر دلالت مینماید و این که آنها به وسیله آنچه درست کرده بودند میخواستند خود را حفاظت کنند. ﴿فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡ﴾امّا وقتی آنها بر گناهانشان اصرار ورزیدند و به آن ادامه دادند، خداوند آنها را به کیفر و عذاب خود گرفتار ساخت. ﴿إِنَّهُۥ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ﴾بیگمان خداوند توانمند و سخت کیفر است. پس قدرت و توانمندی کافران نتوانست آنها را در برابر قدرت خدا حفاظت نماید بلکه قدرتمندترین همه امتّها قوم عاد بودند که گفتند: ﴿مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً﴾[فصلت: ۱۵] «چه کسی قوّتش از ما بیشتر است». امّا خداوند بهسوی آنها بادی فرستاد که نیروهایش را ضعیف کرد و آنان را کاملا نابود گرداند.
آیهی ۴۶-۲۳:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ٢٣﴾[غافر: ۲۳]. «و همانا ما موسی را با نشانههای خویش و دلیلی روشن فرستادیم».
﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ فَقَالُواْ سَٰحِرٞ کَذَّابٞ٢٤﴾[غافر: ۲۴]. «بهسوی فرعون و هامان و قارون، پس گفتند: او جادوگر دروغگوئی است».
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ ٱقۡتُلُوٓاْ أَبۡنَآءَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ وَٱسۡتَحۡیُواْ نِسَآءَهُمۡۚ وَمَا کَیۡدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ٢٥﴾[غافر: ۲۵]. «پس وقتی با (پیام) حق از سوی ما به نزد آنان آمد، گفتند: پسران آنانرا که همراه با او ایمان آوردهاند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید، و نیرنگ کافران جز در تباهی نیست».
﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ذَرُونِیٓ أَقۡتُلۡ مُوسَىٰ وَلۡیَدۡعُ رَبَّهُۥٓۖ إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمۡ أَوۡ أَن یُظۡهِرَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡفَسَادَ٢٦﴾[غافر: ۲۶]. «و فرعون گفت: بگذارید موسی را بکشم و او پروردگارش را به فریاد بخواند، همانا من میترسم که دینتان را تغییر دهد یا اینکه در این سرزمین فساد را گسترش دهد».
﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِنِّی عُذۡتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٖ لَّا یُؤۡمِنُ بِیَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ٢٧﴾[غافر: ۲۷]. «موسی گفت: همانا من به پروردگار خود و پروردگار شما از هر متکبّری که به روز حساب ایمان نداشته باشد پناه میبرم».
﴿وَقَالَ رَجُلٞ مُّؤۡمِنٞ مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَکۡتُمُ إِیمَٰنَهُۥٓ أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ ٱللَّهُ وَقَدۡ جَآءَکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ مِن رَّبِّکُمۡۖ وَإِن یَکُ کَٰذِبٗا فَعَلَیۡهِ کَذِبُهُۥۖ وَإِن یَکُ صَادِقٗا یُصِبۡکُم بَعۡضُ ٱلَّذِی یَعِدُکُمۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ کَذَّابٞ٢٨﴾[غافر: ۲۸]. «و مرد مؤمنی از خاندان فرعون که ایمانش را پنهان میکرد گفت: آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من الله است. درحالیکه دلایل روشن و معجزات آشکاری از جانب پروردگارتان برایتان آورده است؟ اگر او دروغگو باشد (گناه) دروغش بر (عهدۀ) اوست و اگر راستگو باشد و یقین برخی از آنچه به شما وعده میدهد به شما میرسد، بیگمان خداوند کسی را که تجاوزکار و دروغپرداز باشد هدایت نمیکند».
﴿یَٰقَوۡمِ لَکُمُ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَ ظَٰهِرِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَمَن یَنصُرُنَا مِنۢ بَأۡسِ ٱللَّهِ إِن جَآءَنَاۚ قَالَ فِرۡعَوۡنُ مَآ أُرِیکُمۡ إِلَّا مَآ أَرَىٰ وَمَآ أَهۡدِیکُمۡ إِلَّا سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ٢٩﴾[غافر: ۲۹]. «ای قوم من! امروز فرمانروایی در دست شماست و در این سرزمین پیروز و چیرهاید اما اگر عذاب سخت خدا دامنگیرمان شود چه کسی ما را یاری خواهد کرد؟ فرعوت گفت: جز آنچه درمییابم به شما نمینمایانم و شما را جز به راه راست رهنمون نمیشوم».
﴿وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُم مِّثۡلَ یَوۡمِ ٱلۡأَحۡزَابِ٣٠﴾[غافر: ۳۰]. «و کسیکه ایمان آورده بود، گفت: ای قوم من! میترسم همان بلایی به شما برسد که در گذشته به گروهها و دستهها رسیده است».
﴿مِثۡلَ دَأۡبِ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعِبَادِ٣١﴾[غافر: ۳۱]. «همچون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانیکه بعد از آنان آمدند، و خداوند نمیخواهد بر بندگان ستمی کند».
﴿وَیَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ یَوۡمَ ٱلتَّنَادِ٣٢﴾[غافر: ۳۲]. «ای قوم من! همانا بر شما از روزی بیمناکم که (مردم) همدیگر را به فریاد میخوانند».
﴿یَوۡمَ تُوَلُّونَ مُدۡبِرِینَ مَا لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖۗ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ٣٣﴾[غافر: ۳۳]. «آن روز پشت میکنید و میگریزید شما در برابر خداوند هیچ نگهدارندهای ندارید، و هرکس را که خداوند گمراه سازد دیگر او هیچ هدایتگری ندارد».
﴿وَلَقَدۡ جَآءَکُمۡ یُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا زِلۡتُمۡ فِی شَکّٖ مِّمَّا جَآءَکُم بِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَکَ قُلۡتُمۡ لَن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ مُّرۡتَابٌ٣٤﴾[غافر: ۳۴]. «و به راستی یوسف پیش از این با نشانهها(ی فراوان) به نزد شما آمد، و همواره از آنچه برایتان آودره بود در شک بودید تا اینکه درگذشت (و) گفتنید: خداوند بعد از او هرگز پیغمبری را مبعوث نخواهد کرد. اینچنین خداوند اشخاص متجاوز و متردد را گمراه و سرگشته میسازد».
﴿ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡۖ کَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ قَلۡبِ مُتَکَبِّرٖ جَبَّارٖ٣٥﴾[غافر: ۳۵]. «کسانیکه بدون هیچ دلیلی که داشته باشند در مورد آیات الهی بهستیز و کشمکش میپردازند (این مجادلۀ آنان) در نزد خداوند و نزد مؤمنان بس ناپسند است. اینگونه خداوند بر هر دلی که خود بزرگبین و سرکش باشد مهر میزند».
﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ یَٰهَٰمَٰنُ ٱبۡنِ لِی صَرۡحٗا لَّعَلِّیٓ أَبۡلُغُ ٱلۡأَسۡبَٰبَ٣٦﴾[غافر: ۳۶]. «فرعون گفت: ای هامان! کاخی برای من بساز شاید به راهها دستیابم».
﴿أَسۡبَٰبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُۥ کَٰذِبٗاۚ وَکَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِفِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِیلِۚ وَمَا کَیۡدُ فِرۡعَوۡنَ إِلَّا فِی تَبَابٖ٣٧﴾[غافر: ۳۷]. «راههای آسمانها، تا به خدای موسی بنگرم، و همانا گمان من بر این است که موسی دروغگوست. اینچنین برای فرعون بدیِ کردارش آراسته شد و از راه (حق) بازداشته شد و نیرنگ فرعون جز در تباهی نبود».
﴿وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِکُمۡ سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ٣٨﴾[غافر: ۳۸]. «و کسیکه ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم».
﴿یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا مَتَٰعٞ وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِیَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ٣٩﴾[غافر: ۳۹]. «ای قوم من! جز این نیست که زندگانی دنیا کالای ناچیزی است و بیگمان آخرت سرای پایدار (و جاودانه) است».
﴿مَنۡ عَمِلَ سَیِّئَةٗ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَاۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ یُرۡزَقُونَ فِیهَا بِغَیۡرِ حِسَابٖ٤٠﴾[غافر: ۴۰]. «هرکس کار بدی انجام دهد جز به مانند آن کیفر داده نمیشود، ولی هرکس کار خوبی انجام دهد، مرد باشد یا زن به شرط اینکه مؤمن باشد چنین کسانی به بهشت میروند و در آنجا روزیِ بیشما مییابند».
﴿۞وَیَٰقَوۡمِ مَا لِیٓ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلنَّجَوٰةِ وَتَدۡعُونَنِیٓ إِلَى ٱلنَّارِ٤١﴾[غافر: ۴۱]. «و ای قوم من! مرا چه شده است که شما را بهسوی نجات میخوانم و شما مرا بهسوی آتش میخوانید»؟.
﴿تَدۡعُونَنِی لِأَکۡفُرَ بِٱللَّهِ وَأُشۡرِکَ بِهِۦ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞ وَأَنَا۠ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡغَفَّٰرِ٤٢﴾[غافر: ۴۲]. «مرا فرا میخوانید تا به خداوند کافر شوم و چیزی را که من به (حقیقت) آن علم ندارم شریکش سازم درحالیکه من شما را بهسوی (خداوند) پیروزمندِ آمرزگار فرا میخوانم».
﴿لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِ لَیۡسَ لَهُۥ دَعۡوَةٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَلَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَآ إِلَى ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ٤٣﴾[غافر: ۴۳]. «قطعاً آنچه مرا بهسوی آن فرا میخوانید نه در دنیا و نه در آخرت دعا را استجابت نمیکند، و به یقین بازگشت ما بهسوی خداست و اسرافکاران، دوزخی و همدم آتشند».
﴿فَسَتَذۡکُرُونَ مَآ أَقُولُ لَکُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ٤٤﴾[غافر: ۴۴]. «بهزودی آنچه را من به شما میگویم یاد خواهید کرد و من کار خود را به خدا میسپارم، بیگمان خداوند به (حال) بندگان بیناست».
﴿فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَیَِّٔاتِ مَا مَکَرُواْۖ وَحَاقَ بَِٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ٤٥﴾[غافر: ۴۵]. «پس خداوند او را از سوء توطئهها و نیرنگهای ایشان مصون و محفوظ داشت و عذاب سخت، فرعونیان را فرو گرفت».
﴿ٱلنَّارُ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِیّٗاۚ وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ٤٦﴾[غافر: ۴۶]. «و آن آتش دوزخ است که به هنگام صبح و شام بر آن عرضه میشوند و روزی که قیامت برپا شود (خداوند دستور میدهد:) خاندان فرعون را به شدیدترین عذاب درآورید».
سپس نمونهای از حالات آنهایی که پیامبران را تکذیب کردهاند که فرعون و لشکریانش باشند بیان نمود و فرمود: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ﴾تا ﴿أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ﴾یعنی موسی بن عمران را با نشانههای بزرگ خود که به طور قطع بر حقیقت آنچه پیامبران با آنها فرستاده شدند و بر باطل بودن شرکی که آنها بر آن قرار داشتند دلالت میکرد به سوی همکیشان این تکذیب کنندگان فرستادیم. ﴿وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ﴾و با حجتی روشن که بر دلها چیره میگردد و دلها به آن یقین میکنند میفرستادیم، همانند تبدیل شدن عصای موسی به اژدها و دیگر معجزات آشکاری که خداوند موسی را به وسیله آنها تائید نمود.
﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ﴾او به سوی فرعون و وزیرش هامان و قارون که از قوم موسی بود و به علّت ثروت خود علیه آنها دست به طغیان زده بود فرستاده شد. اینها به شدّت دعوت موسی را رد کردند و گفتند: ﴿سَٰحِرٞ کَذَّابٞ﴾او جادوگر دروغگویی است. ﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ مِنۡ عِندِنَا﴾و هنگامیکه موسی از جانب ما حق را برایشان رساند و خداوند او را با معجزات آشکار که سبب یقین کامل میگردند تایید نمود آنها یقین کامل نکردند و به ترک گفتن و روی گردانی اکتفا ننمودند و نیز به انکار آن و مخالفت با آن به وسیله باطل خود بسنده نکردند بلکه حالت زشت آنان به جایی رسید که ﴿قَالُواْ ٱقۡتُلُوٓاْ أَبۡنَآءَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ وَٱسۡتَحۡیُواْ نِسَآءَهُمۡ﴾گفتند: پسران آنانرا که همراه با او ایمان آوردهاند بکشید، و زنانشان را زنده بگذارید، ﴿وَمَا کَیۡدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ﴾و کافرانی که این توطئه را کردند و گمان بردند هرگاه پسران آنان را به قتل برسانند آنها قوی نخواهند بود و ایستادگی نخواهند کرد بلکه تحت بندگی و فرمانشان باقی خواهند ماند، کید و نیرنگشان تباه و بینتیجه بوده و جز گمراهی نخواهد بود، چون آنچه اراده کرده بودند برایشان تحقق نیافت بلکه موضوع برعکس شد. و خداوند آنها را هلاک کرد و همه آنان را نابود و از میان برد.
در این نکته تدّبر کن ـ که زیاد در قرآن تکرار شده است ـ و آن اینکه هرگاه داستان یا امر مشخّصی بیان شود و خداوند بخواهد در مورد آن قضیه معین حکم نماید، حکم را منحصر به آن قضیه نمیکند بلکه آنرا به صورت کلی بیان میکند تا فراگیرتر باشد و قضیهای نیز که سیاق کلام در مورد آن آورده شده در آن داخل گردد، و این توهم پیدا نشود که این حکم ویژه همین ماجرا است. بنابراین نفرمود: «وَمَا کَیدُهُم إِلَّا فِی ضَلَالِ» نیرنگ آنها بینتیجه بوده و جز گمراهی نخواهد بود، بلکه فرمود: ﴿وَمَا کَیۡدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ﴾و نیرنگ کافران بینتیجه بوده و جز گمراهی نخواهد بود. فرعون با تکبّر و غرور و سرکشی به قوم بیخردش گفت: ﴿ذَرُونِیٓ أَقۡتُلۡ مُوسَىٰ وَلۡیَدۡعُ رَبَّهُ﴾بگذارید من موسی را بکشم و او پروردگارش را به فریاد بخواند تا او را از دست من نجات دهد. یعنی او ادّعا میکرد که اگر رعایت خاطر قومش نبود موسی را میکشت، و نیز از این که موسی پروردگارش را به کمک بطلبد جلوگیری نمیکند. سپس انگیزهای که او را وادار مینماید تا موسی را بکشد بیان کرد و گفت: این کار را به خاطر خیرخواهی قوم خود و از بین بردن فساد و شر از روی زمین انجام میدهد. پس گفت: ﴿إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمۡ﴾من میترسم که دین شما را تغییر دهد، ﴿أَن یُظۡهِرَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡفَسَادَ﴾یا اینکه در این سرزمین فساد به پا کند. و این خود عجیب ترین چیز است که بدترین انسان مردم را نصیحت کند تا از بهترین انسان دوری کنند. این در حقیقت گول زدن و فریب دادن است که فقط در عقل کسانی جای میگیرد که خداوند در مورد آنها فرموده است: ﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ٥٤﴾[الزخرف: ۵۴]. «پس قومش را سبکسر انگاشت و آنها از او اطاعت کردند، بیگمان آنها قومی فاسق و مجرم بودند».
﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِنِّی عُذۡتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم﴾وقتی فرعون آن سخن زشت را بر زبان آورد که سرکشیاش سبب شده بود تا چنان بگوید و از قدرت و توان خود کمک گرفت، موسی از پروردگارش کمک خواست و فرمود: من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه میبرم، ﴿مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٖ لَّا یُؤۡمِنُ بِیَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ﴾از هر متکّبری که به روز قیامت ایمان نمیآورد. یعنی تکبّرش و ایمان نداشتن او به روز قیامت، او را به هر شر و فسادی وادار میکند. در این مطلب فرعون و دیگران داخل هستند، همانطور که قبلا بیان شد.
خداوند موسی را از هر متکبری که به روز قیامت ایمان نداشت حفاظت کرد و اسبابی برای او فراهم نمود که به وسیله آن شر فرعون و اشراف دربار او از موسی دفع گردید. و از جمله اسباب، مرد مومن بود که از خاندان فرعون بود و سخن او پذیرفته میشد، به خصوص این که به ظاهر میگفت با آنها موافق است، و ایمانش را پنهان میکرد. پس غالبا چنین است که آنها مراعات حال او میکردند. و اگر در ظاهر با آنها مخالفت ورزیدید چندان رعایتش نمیکردند. همانطور که خداوند پیامبرش محمدصرا به وسیله عمویش ابوطالب نزد قریش بزرگ و با آنها در دینشان موافق بود، و اگر او مسلمان بود اینطور نمیتوانست پیامبر را حفاظت کند.
آن مردِ مومن رستگار و عاقل با تقبیح کار قومش و زشت خواندن تصمیمی که گرفته بودند گفت: ﴿أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ ٱللَّهُ﴾آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من الله است؟ یعنی چگونه ریختن خون او را حلال میدانید به جرم این که میگوید پروردگار من الله است؟ حال آنکه سخن او بیدلیل هم نیست. بنابراین فرمود: ﴿وَقَدۡ جَآءَکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ مِن رَّبِّکُمۡ﴾در حالی دلائل روشن و معجزات آشکاری را از جانب پروردگارتان برایتان آورده است. چون معجزه موسی نزد آنها چنان معروف بود که کوچک و بزرگ آن را میدانستند. پس چنین کسی را نباید کشت. پس چرا شما قبل از اقدام به این کار حقّی را که آورده است باطل نکردید، و برای رد نمودن برهان او برهان اقامه نکردید؟ سپس به اندیشه فرو میرفتید که آیا اگر با حجّت و برهان بر وی غلبه یافتید کشتن او جایز است یا نه؟ اینک که حجت او غالب آمده است تا کشتن وی فاصلهی زیادی دارید. سپس دلیلی عقلی برای آنها ارائه داد که هر عاقلی به آن قانع میگردد. پس گفت: ﴿وَإِن یَکُ کَٰذِبٗا فَعَلَیۡهِ کَذِبُهُۥۖ وَإِن یَکُ صَادِقٗا یُصِبۡکُم بَعۡضُ ٱلَّذِی یَعِدُکُمۡ﴾یعنی موسی در دو حالت قرار دارد، یا در ادعّایش دروغ میگوید و یا راست میگوید. پس اگر دروغ گفته باشد زیان دروغش به خودش بر میگردد و به شما زیانی نمیرسد، چون شما از پذیرفتن سخن او امتناع ورزیدهاید. و اگر راستگو باشد، در حالی که با معجزات آشکار نزدتان آمده و به شما خبر داده که اگر سخن او را قبول نکنید خداوند در دنیا و آخرت شما را عذاب میدهد پس حتما برخی از آنچه به شما وعده میدهد که عذاب دنیا است گریبانگیرتان خواهد شد.
این از خردمندی او و دفاع زیبای او از موسی بود که پاسخی ارائه داد که هیچ تشویشی در آن نبود و مسئله را میان این دو حالت قرار داد و به هر تقدیر کشتن او را بیخردی و جهالت از جانب آنان تلقی کرد. سپس آن مرد س به بالاتر از این پرداخت و این که موسی به حق نزدیک است، و گفت: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ کَذَّابٞ﴾همانا خداوند کسی را که با ترک حق و روی آوردن به باطل از حد تجاوز کرده است و با نسبت دادن تجاوزهایش به خدا راه تعّدی را پیش گرفته است به راه راست هدایت نمیکند، و همانا دلیل او و آنچه بر صحت آن دلیل میآورد نادرست میباشد و خداوند به او توفیق هدایت به راه راست را نمیدهد. یعنی شما حقّی را که موسی بهسوی آن دعوت میکند دیدید، و معجزات آسمانی و دلایل عقلی که موسی به رهنمود خداوندی آن را ارائه داد مشاهده کردید، پس هرکس این راه را در پیش گیرد ممکن نیست که تجاوزکار و دروغگو باشد. و این دلیلی است بر کمال دانش و خرد و شناخت کامل وی نسبت به پروردگارش.
سپس قومش را برحذر دشت و آنها را نصیحت کرد و از عذاب آخرت ترساند و آنان را از فریب خوردن به فرمانروایی و حکومت ظاهری نهی کرد و گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ لَکُمُ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَ ظَٰهِرِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾ای قوم من! امروز در دنیا فرمانروایی در دست شماست، و بر رعیت و ملت خود پیروز و چیرهاید، هرآنچه بخواهید بر آنها اجرا میکنید، فرض کنید آنچه که خواستید به دست آوردید و به اتمام رسید، که هرگز به اتمام نخواهد رسید، ﴿فَمَن یَنصُرُنَا مِنۢ بَأۡسِ ٱللَّهِ إِن جَآءَنَا﴾پس اگر عذاب الهی دامنگیرمان شود چه کسی ما را یاری میدهد؟ این نشانه حسن دعوت کردن اوست که مسئله را میان خود و آنها مشترک قرار داد و گفت: ﴿فَمَن یَنصُرُنَا﴾چه کسی ما را یاری میدهد، و گفت: ﴿إِن جَآءَنَا﴾اگر به سراغ ما بیاید. تا آنها را متوّجه سازد که خیرخواهشان است، و همانطور که خیرخواه خودش نیز میباشد و آنچه برای خود دوست دارد و میپسندد برای آنها هم میپسندد. ﴿قَالَ فِرۡعَوۡنُ مَآ أُرِیکُمۡ إِلَّا مَآ أَرَىٰ وَمَآ أَهۡدِیکُمۡ إِلَّا سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ﴾فرعون با مخالفت با او در این باره و با فریب دادن قوم خود از اینکه از موسی پیروی کنند، گفت: جز آنچه را که خود بدان معتقدم به شما پیشنهاد نمیکنم، و شما را جز به راه راست رهنمون نمیشوم. و در این سخن که گفت: «جز آنچه را که خود بدان معتقدم به شما پیشنهاد نمیکنم» راست گفت. اما فرعون به چه چیزی معتقد بود؟ او بر این باور بود که قومش را سبکسر و نادان قرار دهد تا از وی پیروی نمایند و ریاست خودش را برپا دارد. او معتقد بود که حق با او نیست، بلکه حق با موسی است، و در حالی که در آن یقین داشت آن را انکار کرد. و دروغ گفت در این سخنش که گفت: ﴿وَمَآ أَهۡدِیکُمۡ إِلَّا سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ﴾و شما را جز به راه رشد و راست رهنمون نمیشوم.
این وارونه کردن حق و حقیقت است. اگر او قومش را به پیروی کردن از خود دستور میداد و میگفت: از کفر و گمراهی من پیروی کنید شرّش سبکتر بود، ولی آنها را دستور داد تا از ا و پیروی کنند و به دروغ میگفت که پیروی کردن از او پیروی کردن از حق است، و پیروی نمودن از حق را پیروی کردن از باطل میدانست.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ﴾و کسی که ایمان آورده بود در فواصل زمانی مختلفی قومش را دعوت میکرد و از هدایت شدن آنها ناامید نمیشد، آن طور که روش دعوتگران راه خداست و همواره و همیشه بهسوی پروردگارشان دعوت میکنند و هیچ چیزی آنها را از این کار باز نمیدارد و سرکشی کسی که دعوتش میکنند آنها را از تکرار دعوت باز نمیدارد. پس به آنها گفت: ﴿یَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُم مِّثۡلَ یَوۡمِ ٱلۡأَحۡزَابِ﴾ای قوم من! میترسم به عذابی گرفتار شوید که امتّهای تکذیب کننده بدان گرفتار شدند، همانهایی که به صورت حزب و گروههایی بر مخالفت با پیامبران همدست شده بودند.
سپس آن دستهها و گروهها را بیان کرد و گفت: ﴿مِثۡلَ دَأۡبِ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ﴾همانند قومِ نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنها آمدند و به کفر ورزیدن و تکذیب پیامبران عادت کرده بودند، و خداوند هم با شیوه خود به کیفر زودرس آنها در دنیا عذاب داد. ﴿وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعِبَادِ﴾و خداوند نمیخواهد بر بندگان ستمی کند و آنها را بدون این که گناهی کرده و جرمی مرتکب شده باشند عذاب بدهد.
وقتی آنها را از کیفرهای دنیوی ترساند آنان را از عذاب اخروی نیز برحذر داشت و فرمود: ﴿وَیَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ یَوۡمَ ٱلتَّنَادِ٣٢﴾ای قوم من! همانا من بر شما از روز قیامت و روزی که اهل بهشت، اهل جهنّم را صدا میزنند میترسم، آنها صدا میزنند و میگویند: ﴿أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا﴾[الأعراف: ۴۴]. «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده حق یافتیم»، ﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٠﴾[الأعراف: ۵۰]. «و اهل جهّنم بهشتیان را صدا میزنند که از آب یا از آنچه خداوند به شما روزی داده بر ما چیزی بریزید. میگویند: خداوند آن را بر کافران حرام کرده است. و هنگامی که دوزخیان مالک را صدا میزنند»، ﴿لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَ﴾[الزخرف: ۷۷]. «که پروردگارت را بگو در مورد ما فیصله کند». او میگوید: ﴿إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ﴾«شما ماندگارید». و آن گاه که دوزخیان پروردگارشان را صدا میزنند و میگویند: ﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ١٠٧﴾[المؤمنون: ۱۰۷]. «پروردگارا! ما را از جهنّم بیرون کن و اگر ما دوباره کارهای گذشته را انجام دهیم پس ما ستمکاریم». خداوند در پاسخ به آنها میفرماید: ﴿ٱخۡسَُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ﴾[المؤمنون: ۱۰۸]. «بتمرکید در جهنّم، و سخن مگوئید». و هنگامیکه به مشرکان گفته میشود: ﴿ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُمۡ﴾[القصص: ۶۴]. «شریکانتان را به فریاد بخوانید پس آنها را میخوانند. امّا پاداششان نمیدهند». آن مرد مومن سآنانرا از این روز ترسناک برحذر داشت و برایشان دلسوزی کرد که: اگر بر شرک خود باقی بمانند به این روز گرفتار میشوند، بنابراین گفت: ﴿یَوۡمَ تُوَلُّونَ مُدۡبِرِینَ﴾روزی که پشتکنان روی میگردانید و به سوی جهنّم برده میشوید، ﴿مَا لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖ﴾شما در برابر خداوند هیچ نگهدارندهای ندارید، نه خودتان قدرتی دارید که عذاب خدا را دفع کنید و نه کسی به جای خدا شما را یاری میکند. ﴿یَوۡمَ تُبۡلَى ٱلسَّرَآئِرُ٩ فَمَا لَهُۥ مِن قُوَّةٖ وَلَا نَاصِرٖ١٠﴾[الطارق: ۹-۱۰]. «روزی که رازها آشکار میگردد، پس اینان هیچ قدرت و یاریگری ندارند». ﴿وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ﴾و هرکس را که خدا گمراه سازد هیچ هدایتگری ندارد. چون هدایت به دست خداوند متعال است و هرگاه بندهاش را از هدایت محروم کند قطعا او میداند که این بنده به خاطر پلیدیاش شایسته هدایت نیست. و راهی برای هدایت او وجود ندارد.
﴿وَلَقَدۡ جَآءَکُمۡ یُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ﴾و همانا قبل از آمدن موسی، یوسف بن یعقوب با معجزات و نشانههایی که بر راستگویی او دلالت میکرد به نزد شما آمد، و شما را به پرستش خدای یگانه که شریکی ندارد فرمان داد، ﴿فَمَا زِلۡتُمۡ فِی شَکّٖ مِّمَّا جَآءَکُم بِهِ﴾امّا شما در دوران حیات او درباره آنچه آورده بود پیوسته در شک و تردید بودید، ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَکَ﴾تا این که وفات کرد، آنگاه شک و تردید و شرک ورزیتان بیشتر شد و ﴿قُلۡتُمۡ لَن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗا﴾گفتید: خداوند بعد از او پیغمبری را مبعوث نخواهد کرد. یعنی گمان باطلتان این بود که خداوند دیگر خداوند نیست، چون خداوند مخلوقات خود را بیهوده و بدون این که آنها را امر و نهی کند، رها نمیکند، بلکه پیامبرانشان را بهسوی آنها میفرستد. و این گمان درباره خدا که پیامبری نخواهد فرستاد، گمانی است که از گمرای سرچشمه میگیرد. بنابراین فرمود: ﴿کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ مُّرۡتَابٌ﴾اینچنین خداوند اشخاص متجاوز و متردّد را گمراه و سرگشته میسازد. و این صفت حقیقی آنها بود که موسی را از روی ستمگری و برتریجویی به آن متصف کرده بودند. پس آنها خودشان تجاوزکارانند که از حق تجاوز کرده و به گمراهی روی آوردهاند.
و آنها دروغگویانند چون این را به خدا نسبت داده و پیامبرش را تکذیب کردند. پس کسی که متجاوز و دروغگوست خداوند او را هدایت نمیکند و او را برای انجام خیر توفیق نمیدهد چون او حق را پس از آنکه به وی رسید و آن را شناخت رد کرد. بنابراین، سزایش این است که خداوند او را کیفر دهد به این صورت که او را از هدایت منع کند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ﴾[الصف: ۵]. «وقتی منحرف شدند خداوند دلهایشان را کج و منحرف ساخت». ﴿وَنُقَلِّبُ أَفِۡٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ کَمَا لَمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ١١٠﴾[الأنعام: ۱۱۰]. «و دلها و چشمهایشان را دگرگون میکنیم همانطور که اولین بار به آن ایمان نیاوردند، و آنها را در گمراهیشان سرگشته رها میکنیم». ﴿وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾[البقرة: ۲۵۸]. «و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمیکند».
سپس صفت متجاوزِ شک کننده را بیان کرد و فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ﴾کسانی که درباره آیات خدا که حق را از باطل جدا میکنند و همانند خورشید آشکارند و مجادله بر میخیزند و با وجود روشنی آن آیات تلاش میکنند تا آنها را دفع و باطل کنند، ﴿بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ﴾بدون این که دلیل و حجّتی داشته باشند. و این صفتِ همه کسانی است که در برابر آیات خدا به مجادله برمی خیزند، و محال است که دلیلی داشته باشند، چون هیچ چیزی در برابر حق نمیتواند قرار بگیرد.
پس ممکن نیست که حق به وسیله دلیلی شرعی یا عقلی مخالفت شود. ﴿کَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾یعنی قولی که متضمن رد کردن حق با باطل است، نزد خداوند بر مومنان بسیار منفور و ناپسند است، و پر واضح است که صاحب این گفته منفورتر و ناپسندتر است، چون این گفته تکذیب حق و تصدیق باطل و نسبت دادن آن به خدا را دارد و خداوند به شدّت از این سخنان و از کسی که چنین حالتی دارد خشمگین میشود. نیز بندگان مومن خدا به تبعیت از پروردگارشان از این چیزها به شدّت ناراحت میشوند، و اینها بندگان برگزیده خدا هستند و ناخشنودی و نفرت آنها دلیل زشت بودن کسی است که آنها از او متنفرند: ﴿کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ قَلۡبِ مُتَکَبِّرٖ جَبَّارٖ﴾همانطور که خداوند بر دلهای خاندان فرعون مُهر نهاد، بر دل هر متکّبر سرکشی مهر مینهد، کسی که با نپذیرفتن حق و با تحقیر مردم بر آنها تکبر میورزد و با کثرت ستمگری و تجاوزکاریاش سرکش و زورگویی روا میدارد.
﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ﴾و فرعون با مخالفت با موسی و تکذیب او در فراخوانیاش به اعتراف و اقرار به پروردگار جهانیان که بر بالای عرش است و بر همهی مخلوقات بلند و مرتفع گردید، گفت: ﴿یَٰهَٰمَٰنُ ٱبۡنِ لِی صَرۡحٗا﴾ای هامان! ساختمانی عظیم و مرتفع برایم ساز. و منظورم از اینکار این است که شاید بنگرم ﴿إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُۥ کَٰذِبٗا﴾به خدای موسی، هرچند که من او را در این ادّعایش مبنی بر این که ما پروردگاری داریم و این پروردگار بالای آسمانهاست و دروغگو میپندارم. امّا در واقع فرعون میخواست احتیاط نماید و مسئله را شخصا آزمایش کند و راست و غلط بودن سخن موسی را امتحان نماید.
و خداوند در بیان انگیزه او برای این سخن میفرماید: ﴿وَکَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِفِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ عَمَلِهِ﴾و اینگونه برای فرعون بدی کارش آراسته شده بود، پس کار بد برای او آراسته و زیبا جلوه داده شده بود و شیطان همچنان آن را زیبا جلوه میداد و او را به آن فرا میخواند تا این که فرعون آن را خوب پنداشت و همانند کسانی که بر حق هستند درباره آن مناظره کرد درحالیکه فرعون از بزرگترین فسادکاران بود. ﴿وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِیلِ﴾و به سبب باطلی که برای او زینت داده شده بود از راه حق بازداشته شد. ﴿وَمَا کَیۡدُ فِرۡعَوۡنَ إِلَّا فِی تَبَابٖ﴾و نیرنگ فرعون که با آن میخواست «علیه حق توطئه نماید و این توّهم را برای مردم ایجاد کند که او بر حق است و موسی بر باطل» جز زیان و تباهی نتیجهای نداشت و فایدهای جز بدبختی برای او در دنیا و آخرت به بار نیاورد.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِکُمۡ سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ٣٨﴾و کسیکه ایمان آورده بود با تکرار نصیحت گوییاش گفت: ای قوم من ! از من پیروی کنید تا شما را به راه راست هدایت کنم، نه آنگونه که فرعون به شما میگوید، چرا که او شما را جز به گمراهی و فساد هدایت نمیکند.
﴿یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا مَتَٰعٞ﴾ای قوم من! زندگانی این دنیا کالای اندک است و تا مدّت اندکی از آن استفاده میشود. سپس از بین میرود و تمام میگردد. پس زندگانی دنیا شما را از هدفی که برای آن آفریده شدهاید، نفریبد، ﴿وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِیَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ﴾و آخرت برای پایدار و جاودانه است و محل اقامت و جایگاه استقرار میباشد. پس شما باید آن را ترجیح دهید و عملی را انجام دهید که شما را در آن سرا سعادتمند نماید.
﴿مَنۡ عَمِلَ سَیِّئَةٗ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا﴾هرکس کار بدی از قبیل شرک، فسق یا هر گناه دیگری انجام دهد جز به مانند آن سزا داده نمیشود. یعنی جز با آنچه که او را ناراحت و غمگین میکند به اندازهای که سزاوارش میباشد سزا داده نمیشود، چون جزای بدی بدی است.
﴿وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ﴾و هرکس کار شایستهای انجا دهد اعم از اعمال قلبی و جوارح وگفتهها، خواه مرد باشد یا زن، ﴿وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ یُرۡزَقُونَ فِیهَا بِغَیۡرِ حِسَابٖ﴾درحالیکه او مومن است، پس ایشان وارد بهشت میشوند، و بیشمار روزی مییابند. یعنی بدون حساب و بیشمار پاداششان به آنها داده میشود بلکه خداوند به آنها به اندازهای میدهد که اعمالشان به آن اندازه نمیرسد.
﴿وَیَٰقَوۡمِ مَا لِیٓ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلنَّجَوٰةِ وَتَدۡعُونَنِیٓ إِلَى ٱلنَّارِ﴾و ای قوم من! چه خبر است؟! من با گفتههایم شما را بهسوی نجات فرا میخوانم ولی شما با پیروی نکردن از پیامبر خدا موسی÷مرا به آتش دوزخ فرا میخوانید. سپس آن را تفسیر کرد و گفت: ﴿تَدۡعُونَنِی لِأَکۡفُرَ بِٱللَّهِ وَأُشۡرِکَ بِهِۦ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞ﴾مرا فرا میخوانید تا به خداوند کافر شوم و چیزی را شریک او قرار دهم که نمیدانم آیا شایستگی آن را دارد که به جای خداوند کافر شوم و چیزی را شریک او قرار دهم که نمیدانم آیا شایستگی آن را دارد که بهجای خداوند مورد پرستش قرار گیرد یا نه؟! و سخن گفتن ِ بدون علم دربارهی خدا جزو بزرگ ترین و زشتترین گناهان است. ﴿وَأَنَا۠ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِیزِ﴾درحالیکه من شما را به سوی خداوند توانمند فرا میخوانم که همه قدرت در دست اوست و دیگران چیزی در اختیار ندارند. ﴿ٱلۡغَفَّٰرِ﴾خداوند آمرزگاری که هرگاه بندگان بر خود اسراف ورزند و به خود جرأت دهند تا او را خشنود نمایند، سپس توبه کنند و بهسوی او باز گردند گناهان و بدیهایشان را میزداید و کیفرهای دنیوی و اخروی را که به سبب ارتکاب گناهان دامنگیر انسان میگردد از آنها دور مینماید.
﴿لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِ لَیۡسَ لَهُۥ دَعۡوَةٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَلَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ﴾یقیناً چیزهایی که شما مرا به آن فرا میخوانید سزاوار نیستند که بهسوی آنها دعوت نمود و مردم را تشویق نمود که به آن پناه ببرند، نه در دنیا و نه در آخرت، چون عاجز و ناقص هستند وهیچ سود و زیان و مرگ و زندگی و رستاخیزی را در اختیار ندارند. ﴿وَأَنَّ مَرَدَّنَآ إِلَى ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ﴾و بازگشت ما بهسوی خداست و او هرکس را طبق عملش مجازات خواهد کرد و اسرافکاران که با جسارت در برابر پروردگارشان، با نافرمانی و کفر ورزیدن به او بر خود اسراف کردهاند دوزخی، و همدم آتشند.
وقتی آنها را نصیحت کرد و برحذر داشت و آنها از او اطاعت نکردند و با وی موافقت ننمودند، به آنان گفت: ﴿فَسَتَذۡکُرُونَ مَآ أَقُولُ لَکُمۡ﴾نصیحت مرا به زودی یاد خواهید کرد و به زودی زیان نپذیرفتن آن را خواهید دید، وقتی که عذاب شما را فرو میگیرد و از پاداش فراوان محروم میشوید. ﴿وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِ﴾و کارم را به خدا میسپارم، یعنی به او پناه میبرم و همه کارهایم را به او میسپارم و سود و منفعت خود را از او میطلبم و در دفع زیانی که از جانب شما یا از سوی دیگران به من میرسد به او روی میآورم. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ﴾بیگمان خداوند به حال بندگان بیناست، حالاتشان و آنچه را که سزاوار آن هستند میداند. و حالت من و ناتوانی ام را میداند پس مرا از شما حفاظت خواهد کرد و در برابر شر شما مرا کفایت مینماید. و حالا شما را میداند پس شما جز با اراده و خواست او تصرف نمیکنید.
و اگر شما را بر من مسلط کند حکمت اوست واین امر از اراده و خواست او سرچشمه گرفته است. ﴿فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَیَِّٔاتِ مَا مَکَرُواْ﴾یعنی خداوند نیرومند و قوی، آن مرد مومن و موفّق را از توطئهی خطرناک و نیرنگی که فرعون و خاندانش برای او چیده بودند و میخواستند او را بکشند، در امان داشت چون او سخنی به میان آورده که آنها را درمانده کرد. نیز آن مرد اظهار کرد که کاملا با موسی÷موافق است و فرعونیان را به چیزی دعوت کرد که موسی آنها را به آن دعوت کرده بود. و این چیزی بود که آنها تحمل آن را نداشتند، زیرا آنها قدرتمند بودند و این مرد آنها را خشمگین کرده بود. بنابراین، خواستند علیه او توطئه کنند اما خداوند او را از توطئه و نیرنگ بد آنها، مصون داشت و مکر و حیله اشان به خودشان بازگرداند. ﴿وَحَاقَ بَِٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ﴾و خاندان فرعون را عذاب سختی فرو گرفت و خداوند در یک صبحگاه همه آنان را از اول تا آخر غرق کرد.
﴿ٱلنَّارُ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِیّٗاۚ وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ٤٦﴾در برزخ، آنان صبح و شام بر عذاب آتش دوزخ عرضه میشوند، و روزی که قیامت برپا میشود خداوند به فرشتگان دستور میدهد خاندان فرعون را به شدیدترین عذاب داخل گردانید و گرفتار سازید. این است عقوبات وحشتناک و هراسانگیز که دامنگیر تکذیب کنندگانِ پیامبر خدا و کسانی میشود که با دستور و فرمان او مبارزه میکنند.
آیهی ۵۰-۴۷:
﴿وَإِذۡ یَتَحَآجُّونَ فِی ٱلنَّارِ فَیَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِیبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ٤٧﴾[غافر: ۴۷]. «و آنگاه که در اتش دوزخ با همدیگر به کشمکش و پرخاشگری میپردازند، و ناتوانان به سرکشان میگویند: بیگمان ما پیرو شما بودیم آیا میتوانید بخشی از (عذاب) آتش (دوزخ) را از ما دفع کنید».
﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُلّٞ فِیهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَکَمَ بَیۡنَ ٱلۡعِبَادِ٤٨﴾[غافر: ۴۸]. «مستکبران میگویند: ما و شما همگی در آن (آتش) هستیم، بهراستی که خداوند میان بندگان داوری کرده است».
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ فِی ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ یُخَفِّفۡ عَنَّا یَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ٤٩﴾[غافر: ۴۹]. «دوزخیان به نگهبانان دوزخ میگویند: از پروردگارتان بخواهید که یک روز (فقط یک روز) عذاب را از ما بردارد».
﴿قَالُوٓاْ أَوَ لَمۡ تَکُ تَأۡتِیکُمۡ رُسُلُکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِۖ قَالُواْ بَلَىٰۚ قَالُواْ فَٱدۡعُواْۗ وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٍ٥٠﴾[غافر: ۵۰]. «(نگهبانان دوزخ) میگویند: آیا پیغمبران شما با معجزههای روشن به نزدتان نمیآمدند؟ میگویند: آری. میگویند: پس خودتان دعا کنید، ولی دعای کافران جز سردرگمی نتیجهای ندارد».
خداوند از مجادله دوزخیان و سرزنش همدیگر و کمک خواستن آنها از نگهبانان، و این که این کار فایدهای برای آنان ندارد، خبر میدهد. پس میفرماید: ﴿وَإِذۡ یَتَحَآجُّونَ فِی ٱلنَّارِ﴾و آن گاه که در دوزخ پیروان، گمراه سازی سرانِ گمراه کننده را دلیل گمراهی خود بیان میکنند، و سران از پیرون خود بیزاری میجویند، ﴿فَیَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ﴾پیروان و مقلّدان به سرانی که در برابر حق استکبار ورزیدند و آنها را به سوی چیزی دعوت کردند که به خاطر آن تکبّر ورزیدند، میگویند: ﴿إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا﴾ما پیرو شما بودیم، شما ما را گمراه کردید و شرک ورزیدن و شر را برای ما آراستید و زیبا جلوه دادید. ﴿فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِیبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ﴾پس آیا میتوانید بخشی اندک از عذاب آتش را از ما دور کنید و یا به جای ما پذیرای آن باشید؟!.
﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ﴾مستکبران درحالیکه ناتوانی خود را بیان میکنند و نفوذ حکم الهی را در مورد همه اعلام میدارند، میگویند: ﴿إِنَّا کُلّٞ فِیهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَکَمَ بَیۡنَ ٱلۡعِبَادِ﴾ما همگی در آتش دوزخ هستیم و خداوند میان بندگان داوری کرده است و برای هریک بهرهای از عذاب مقرّر نموده است، پس به آن نمیافزاید و از آن نمیکاهد، و آنچه که خداوند با حکمت خود حکم نموده است تغییر نمییابد.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ فِی ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ﴾و مستکبران و ناتوانان که در آتش هستند به ماموران جهنّم میگویند: ﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ یُخَفِّفۡ عَنَّا یَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ﴾از پروردگارتان بخواهید که یک روز عذاب را از ما بردارد تا شاید کمی راحت شویم. ﴿قَالُوٓاْ أَوَ لَمۡ تَکُ تَأۡتِیکُمۡ رُسُلُکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ﴾نگهبانان دوزخ با سرزنش و با بیان اینکه میانجی گری آنها فایدهای برایشان ندارد و درخواستشان سودی به آنها نمیرساند به آنان میگویند: آیا پیغمبران شما آیههای روشن و دلایل آشکاری را برای شما نیاوردند تا با آن حق و صراط مستقیم و آنچه که آنان را به خدا نزدیک مینماید و آنچه که او را از خدا دور مینماید تشخیص دهید؟! ﴿قَالُواْ بَلَىٰ﴾میگویند: آری ! آنها با دلایل و نشانههای روشن به نزد ما آمدند و حجت رسای الهی بر ما اقامه شد ولی ما ستم کردیم و بعد از روشن شدن حق با آن مخالفت ورزیدیم. ﴿قَالُواْ فَٱدۡعُواْ﴾نگهبانان دوزخ با تبّری جستن از دعا کردن و شفاعت نمودن برای آنها به دوزخیان میگویند: شما خودتان درخواست کنید، ولی آیا دعای آنان کاری از پیش میبرد؟ خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٍ﴾و دعای کافران جز تباهی نیست. یعنی پوچ و بیهوده است، چون کفر همه اعمال را نابود مینماید و مانع اجابت و پذیرفته شدن دعا میگردد.
آیهی ۵۲-۵۱:
﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَیَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ٥١﴾[غافر: ۵۱]. «ما قطعاً پیغمبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند در زندگی دنیا و در آن روزی که گواهان بپا میخیزند یاری میدهیم».
﴿یَوۡمَ لَا یَنفَعُ ٱلظَّٰلِمِینَ مَعۡذِرَتُهُمۡۖ وَلَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ٥٢﴾[غافر: ۵۲]. «روزیکه عذرخواهی ستمگران به ایشان سودی نمیرساند و نفرین بهرۀ آنان خواهد بود و سرای بد از آن ایشان خواهد شد».
وقتی کیفر خاندان فرعون را در دنیا و برزخ و روز قیامت بیان کرد و حالت زشت و هولناک دوزخیان را که از پیامبران خدا روی برتافته و با آنها مبارزه کردهاند ذکر نمود و فرمود: ﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا﴾ما پیغمبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند، در زندگی دنیا با دلایل و برهان و کمک نمودن یاری میدهیم، ﴿وَیَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ﴾و در آخرت آنان و پیروانشان را با دادن پاداش یاری میکنیم. و هرکس را که با آنها سرستیز داشته است، به شدّت عذاب میدهیم. ﴿یَوۡمَ لَا یَنفَعُ ٱلظَّٰلِمِینَ مَعۡذِرَتُهُمۡۖ وَلَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ٥٢﴾روزی که عذرخواهی ِ ستمگران به آنان سودی نمیبخشد و نفرین و سرای بد بهره آنان خواهد بود که اقامت کنندگان در آن، حال و روزی بد دارند.
آیهی ۵۵-۵۳:
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡهُدَىٰ وَأَوۡرَثۡنَا بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡکِتَٰبَ٥٣﴾[غافر: ۵۳]. «و همانا ما به موسی هدیا عطا کردیم و بنیاسرائیل را وارثان کتاب نمودیم».
﴿هُدٗى وَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ٥٤﴾[غافر: ۵۴]. «(کتابیکه) راهنما و اندرزگوی خردمندان است».
﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ٥٥﴾[غافر: ۵۵]. «پس شکیبایی پیشهکن، بیگمان وعدۀ خداوند حق است. و برای گناهت آمرزش بخواه و بامدادن و شامگاهان به سپاس و ستایش پروردگارت بپرداز».
وقتی آنچه را که برای موسی و فرعون اتفّاق افتاد و سرانجام فرعون و لشکریانش را بیان کرد و حکم کلّی که فرعون و دوزخیان را شامل میشود ذکر نمود، بیان داشت که او به موسی هدایت را عطا کرد. یعنی آیات و دانشی راکه هدایت یافتگان به وسیله آن راهیاب میشوند به او بخشید. ﴿وَأَوۡرَثۡنَا بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡکِتَٰبَ﴾و بنی اسرائیل را وارثان کتاب نمودیم. یعنی هر نسل کتاب تورات را از نسلی دیگر به ارث میبرد. ﴿هُدٗى﴾و این کتاب مشتمل بر هدایت و رهنمود است که آن دانش احکام شرعی و غیره میباشد، ﴿وَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾و اندرزگوی خردمندان است، به خیر تذکر میدهد و به آن تشویق مینماید و با ترساندن آدمی از شر و بدی، وی را از آن باز میدارد. اما اینها برای هرکس مفید نیست، بلکه فقط خردمندان از آن پند میپذیرند.
﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾ای پیامبر! شکیبا باش همانطور که پیامبران اولوالعزم پیش از تو شکیبایی ورزیدهاند. بیگمان وعده خدا حق است. یعنی شک یا دروغی در وعده خدا نیست، پس نباید شکیبایی ورزیدن برای تو سخت باشد، بلکه وعده الهی حق و هدایتِ خالص است، و شکیبایان باید بر آن صبر نمایند و صاحبان بینش در تمسک جستن به آن تلاش کنند. پس گفته خداوند: ﴿إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾از اسبابی است که انسان را بر شکیبائی ورزیدن بر طاعت خداوند و دوری کردن از آنچه خدا دوست ندارد بر میانگیزد. ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ﴾و آمرزش گناهانت را بخواه زیرا گناه تو را، از به دست آوردن سعادت و توفیق باز میدارد. پس خداوند او را به صبر فرمان داد که به وسیله آن هر امر محبوبی به دست میآید. و به طلب آمرزش فرمان داد زیرا در راستای دفع چیزی که از آن باید پرهیز شود کارساز است. ﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ﴾و بامدادان و شامگاهان به سپاس و ستایش پروردگارت بپرداز. این دو وقت از بهترین اوقات هستند و او را در ذکرهای واجب و مستحبّی وجود دارند که در این دو وقت باید گفته شوند چون ذکر خدا موجب جلب یاری و مدد او بر هر کاری میشود.
آیهی ۵۶:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ إِن فِی صُدُورِهِمۡ إِلَّا کِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِیهِۚ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ٥٦﴾[غافر: ۵۶]. «بیگمان کسانیکه بدون دلیلی که (از سوی خدا) در دست داشته باشند در آیات خدا به ستیزهگری و کشمکش میپردازند. در سینههایشان جز برتریجویی نیست و هرگز هم به برتری نمیرسند، پس به خداوند پناه ببر، (و بدانکه) بیگمان هموست که شنوای بیناست».
خداوند متعال خبر میدهد که هرکس در آیات او به مجادله بپردازد تا به وسیله باطل آن را ابطال گرداند بدون این که از سوی او دلیل و حجتی داشته باشد اینکار از برتریجویی در حق و برکسانی که حق را آوردهاند و در سینههایشان است، سرچشمه میگیرد. آنها میخواهند با باطلی که با خود دارند برحق برتری جویند. پس قصد و مرادشان این است. اما آنها به این هدف نمیرسند. این نص صریح و مژده ایست مبنی بر این که هرکس با حق به ستیز و مجادله برخیزد مغلوب خواهد شد، و هرکس در مقابل حق به برتریجویی بپردازد در نهایت خوار و ذلیل میشود. ﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ﴾پس به خدا پناه ببر. چنان نکرد که از چه چیزی به خدا پناه ببرد، چون منظور کلی است. یعنی از کبری که باعث برتریجویی بر حق میشود به خدا پناه ببر. و از شیطانهای انسی و جنّی به خدا پناه ببر، و از همه شرها به خدا پناه ببر. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ﴾همانا که خداوند شنوای بیناست و همه صداها را با وجود تنّوع و اختلاف آن میشنود، و همه دیدنیها را در هر محل و جا و زمانی که باشند، میبیند.
آیهی ۵۹-۵۷:
﴿لَخَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَکۡبَرُ مِنۡ خَلۡقِ ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٥٧﴾[غافر: ۵۷]. «بیگمان آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است ولی بیشتر مردم نمیدانند».
﴿وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَلَا ٱلۡمُسِیٓءُۚ قَلِیلٗا مَّا تَتَذَکَّرُونَ٥٨﴾[غافر: ۵۸]. «و نابینا و بینا یکسان نیستند و کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند با کسانیکه بدکار و بزکهارند برابر نیستند اما شما کمتر پند میگیرید».
﴿إِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِیَةٞ لَّا رَیۡبَ فِیهَا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ٥٩﴾[غافر: ۵۹]. «بیگمان قیامت آمدنی است و شکّی در آن نیست ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند».
خداوند متعال به آنچه که در عقلها جای گرفته است خبر میدهد، و آن این که آفرینش آسمانها و زمین با وجود بزرگی و گستردگیشان بزرگتر و مهمتر است از آفریدن مردم، چرا که آفرینش آسمانها نسبت به آفرینش آسمانها و زمین بسیار کوچک است. پس کسی که اجرام بزرگ را آفرید و محکم نموده، بر زنده کردن مردگان پس از مردنشان به طریق اولی تواناست. و این یکی از دلایل عقلی زنده شدن پس از مرگ است که قاطعانه بر معاد دلالت مینماید و فرد عاقل به محض اینکه به این دلیل بنگرد، در مییابد که زنده شدن پس از مرگ که پیامبران از آن خبر دادهاند، اتفاق خواهد افتاد، و این استدلال شک و شبهه را نمیپذیرد. اما هرکسی در این حقیقت نمیاندیشد، بنابراین فرمود: ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ولی بیشتر مردمان نمیدانند، از این رو از آفرینش آسمانها عبرت نمیگیرند و به آن توجّهی نمیکنند.
سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَلَا ٱلۡمُسِیٓءُ﴾یعنی همانطور که بینا و نابینا برابر نیستند همچنین کسیکه به خدا ایمان آورده و کارهای شایسته کرده است با کسیکه از عبادت پروردگارش متکبّرانه سرباز زده و اقدام به ارتکاب گناه نموده و در راه ناخشنودی خدا تلاش کرده است برابر و یکسان نیست . ﴿قَلِیلٗا مَّا تَتَذَکَّرُونَ﴾یعنی پنذ پذیری شما اندک است و کمتر پند میگیرید، پس اگر شما مراتب و جایگاههای امورو منازل خیر و شر و تفاوت میان نیکوکاران و بدکاران را به یاد میآوردید و به آن توجّه داشتید مفید را بر مضر و هدایت را بر گمراهی و سعادت جاودانی را بر دنیا فانی ترجیح میدادید.
﴿إِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِیَةٞ لَّا رَیۡبَ فِیهَا﴾بیگمان قیامت خواهد آمد و شکّی در آن نیست و پیامبران که راستگوترین مخلوقات هستند به آمدن آن خبر دادهاند و کتابهای آسمانی که همۀ اختبار آن در بالاترین مقام راستگویی قرار دارد از آمدن آن سخن گفتهاند، و شواهدیکه با چشم دیده میشوند و نشانههای آفاقی بر آمدن آن دلالت دارند، ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ﴾امّا با وجود این امور که باعث کمال تصدیق و یقنی میگردند بیشتر مردم تصدیق نمیکنند و ایمان نمیآورند.
آیهی ۶۰:
﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ٦٠﴾[غافر: ۶۰]. «و پروردگارتان میگوید: مرا به فریاد بخوانید تا شما را اجابت کنم، بیگمان آنانکه از عبادت من تکبّر میورزند با خواری به جهنّم درمیآیند».
این از لطف خداوند نسبت به بندگان و از نعمتهای بزرگ الهی بر آنان است و آنها را به چیزی فرا میخواند که صلاح دین و دنیایشان در آن است. و به آنان دستور داده تا به بارگاهش دعا کنند، دعای عبادت و دعای خواستن و طلب کردن، و به آنان وعده داده که دعاهایشان را میپذیرد و هرکس که از روی تکّبر از دعا و فراخواندن او سر باز زند وی را تهدید کرده و فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ﴾همانا کسانیکه خود را بزرگتر از آن میدانند که مرا به فریاد بخوانند، در حالی که خوار و پست هستند وارد دوزخ میگردند و به سزای استکبارشان عذاب و اهانت آنها را فرا میگیرد.
آیهی ۶۵-۶۱:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَشۡکُرُونَ٦١﴾[غافر: ۶۱]. «همانا خداوند ذاتی است که شب را برایتان آفرید تا در آن بیارامید و روز را روشنی بخش گرداند، بیگمان خداوند نسبت به مردم فضل و کرم دارد ولی بیشتر مردم سپاس نمیگزارند».
﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ٦٢﴾[غافر: ۶۲]. «این است خداوند پروردگارتان آفرینندۀ هر چیزی، معبود به حقی جز او نیست، پس (از حق) به کجا برگردانده میشوید»؟!.
﴿کَذَٰلِکَ یُؤۡفَکُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ٦٣﴾[غافر: ۶۳]. «کسانیکه آیات خداوند را انکار میکردند اینگونه از حق منحرف و رویگردان میشوند».
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَصَوَّرَکُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَکُمۡ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡۖ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦٤﴾[غافر: ۶۴]. «خدا (ذاتی) است که زمین را جایگاه و قرارگاه شما کرد و آسمان را سقفی ساخت و شما را شکلی بخشید و شکلهایتان را زیبا بیافرید و از پاکیزهها به شما روزی داد. این است خداوند پروردگارتان، پس بس خجسته است پروردگار جهانیان».
﴿هُوَ ٱلۡحَیُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦٥﴾[غافر: ۶۵]. «اوست زنده، هیچ معبود به حقّی جز او نست، پس او را به فریاد بخوانید و عبادت را خاص او بدانید، سپاس و ستایش الله را سزاست که پروردگار جهانیان است».
در این آیات کریمه بیاندیش که بر گستردگی رحمت خدا و فضل و لطف فراوان او و وجوب شکرگزاری برای او دلالت دارند. نیز بر کمال قدرت و فرمانروایی بزرگ او دلالت میکنند، و این که او چیزی را آفریده و دارای حیات مطلق است و متصف بودن او به حمد، به خاطر هر صفت کاملی است که بدان متصف است، و همه کارهایش نیک میباشد. نیز بر این دلالت مینماید که او پروردگار همه هستی است و همه تدابیری که در جهان بالا و پایین و در گذشته و حال و آینده انجام میشود به دست خداست و هیچ کسی اختیاری نداشته و هیچ چیزی از قدرت را در دست ندارد. پس او خداوند معبودِ یگانه است و هیچکسی غیر از او سزاوار چیزی از عبادت نیست، همان طور که هیچ کسی مستحق ربوبیت نمیباشد. در نتیجه با انشیدن در این آیات دلها از معرفت خدا و محبت او و توسل به او و امید داشتن به وی سرشار میگردد. و خداوند خلق را به خاطر این دو امر معرفت و عبادت خدا آفریده و این همان هدفی است که خداوند تحقق آن را از بندگانش خواسته است.
این دو چیز انسان را به خوبی و موفقیت و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی میرساند. و اینها بهترین بخششهای خداوند بزرگوار به بندگانش میباشد. و هرکس این دو چیز را از دست بدهد هر خیری را از دست داده و هر شری او را فرا گرفته است. پس، از خداوند متعال میخواهیم که دلهای ما را سرشار از محبت و معرفت خویش نماید و حرکتهای باطنی و ظاهری ما را خالص برای خود و تابع فرمان خویش بگرداند که هیچ خواستهای بر او بزرگ جلوه نمیکند و دادن هیچ چیزی برایش ناممکن نیست. پس فرموده خداوند که میفرماید: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ﴾یعنی خداوند به خاطر شما شب را تاریک قرار داده تا در آن بیارامید و از حرکت باز ایستید، حرکاتی که اگر ادامه داشته باشد به شما زیان میرساند، بنابراین، با آمدن شب به رختخوابهایشان میروید و خداوند خواب را بر شما میافکند که به وسیله آن قلب و بدن استراحت میکنند. خواب از نیازهای ضروری انسان است و بدون آن نمیتوان به زندگی ادامه داد. نیز در شب هر دوستی در کنار دوستش آرام میگیرد و فکر و حواس جمع میشود و مشغولیتها فروکش میکند. ﴿وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًا﴾و خداوند روز را به وسیله خورشید که همواره در آسمان نورافشانی میکند روشن گردانده است.
پس در روز از رختخوابهایتان بلند میشوید و به کارهای دینی و دنیوی خود مشغول میشوید. یکی به ذکر و تلاوت و دیگری به نماز میپردازد و آن یکی به دنبال دانش و درس میرود و یکی به خرید و فروش میپردازد. یکی به بنّایی و یکی به آهنگری و دیگر صنعتها مشغول میگردد. یکی به سفر در دریا و یا خشکی میپردازد و دیگری به کشاورزی میپردازد و یا به حیواناتش رسیدگی مینماید. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَشۡکُرُونَ﴾بیگمان خداوند نسبت به مردم فضل و لطف دارد ولی بیشتر مردمان نمیدانند. یعنی خداوند دارای فضل و لطف بزرگی بر مردم است که این نعمتها را به آنان بخشیده و رنجها را از آنان دور نموده است و این ایجاب مینماید تا شکر او را کاملا به جای آورند و ذکر او را انجام دهند.
﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَشۡکُرُونَ﴾ولی بیشتر مردم به علّت ظلم و جهالت و نادانیشان سپاس نمیگزارند. ﴿وَقَلِیلٞ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ﴾[سبأ: ۱۳]. «و بندگان شگرگزارم اندک هستند»، آنهایی که به نعمتهای پروردگارشان اقرار میکنند و در برابر نعمتهای پروردگارشان اقرار میکنند و در برابر خداوند فروتنی مینمایند و او را دوست میدارند و از نعمتهای خداوند در راستای اطاعت و خشنودی پروردگارشان استفاده مینمایند. ﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ﴾خدایی که آن کارها را کرده پروردگار شما و آفریدگار همه هستی است. یعنی در الوّهیت و ربوبّیت یگانه است، زیرا این نعمتها را او به تنهایی بخشیده و این ناشی از ربوبیت اوست. و الوهیت او ایجاب میکند تا شکرش گزارده شود. ﴿خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ﴾آفریننده همه چیز است. این تاکید ربوبّیت اوست. ﴿لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾و این که هیچ معبود به حقی جز او نیست، تاکید بر این است که تنها خداوند سزاوار عبادت است، و شریکی ندارد. سپس با صراحت به عبادت خود فرمان داد و فرمود: ﴿فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ﴾چگونه از عبادت او که شریکی ندارد برگردانده میشوید بعد از آن که دلیل و راه را برایتان روشن کرده است؟! ﴿کَذَٰلِکَ یُؤۡفَکُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ٦٣﴾همانگونه که شما ای مشرکان از توحید و یکتاپرستی باز داشته شدید، به همان انکار نمودند، از آن بازداشته شدند. یعنی به سزای این که آیات خدا را انکار میکردند و بر پیامبرانشان تجاوز مینمودند از توحید و اخلاص و یگانهپرستی برگردانده شدند. همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ نَّظَرَ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ هَلۡ یَرَىٰکُم مِّنۡ أَحَدٖ ثُمَّ ٱنصَرَفُواْۚ صَرَفَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ١٢٧﴾[التوبة: ۱۲۷]. «و هرگاه سورهای نازل شود به همدیگر نگاه میکنند و میگویند:آیا کسی شما را میبیند؟. آن گاه بر میگردند، خداوند دلهایشان را از حق برگردانده است چون آنها قومی هستند که نمیفهمند».
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا﴾خداوند آن ذاتی است که زمین را جایگاه شما قرار داد و آن را ساکن و مهّیا گرداند به گونهای که همه مصالح و منافعتان را تامین میکند. میتوانید آن را بکاوید و شخم بزنید و در آن نهال ودرخت بکارید و بر روی آن خانه بسازید و در آن سفر کنید و اقامت ورزید. ﴿وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ﴾و آسمان را سقفی برای زمین که شما در آن هستید قرار داد. و خداوند در آسمان روشناییها و علامتهایی ستارگان را قرار داده که در تاریکیهای خشکی و دریا به وسیله آن راهیاب میشود. ﴿وَصَوَّرَکُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَکُمۡ﴾و شما را شکل بخشید، و شکلهایتان را زیبا بیافرید در میان حیوانات هیچ موجود زندهای شکل و صورت بهتری از انسان ندارد. همانطورکه خداوند متعال فرموده است: ﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِیٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِیمٖ٤﴾[التین: ۴]. «همانا ما انسان را در بهترین شکل آفریدیم». اگر میخواهی زیبایی انسان و کمال حکمت خداوند را در آن ببینی به هر عضوی از اعضای آن بنگر. آیا به نظر میآید که اگر این عضو در جای عضو دیگر بود بهتر میشد؟ و به گرایشهای قلبی انسانها به یکدیگر بنگر آیا این امر را در غیر انسانها مشاهده میکنی؟ و به عقل و ایمان و محبت و معرفت آدمی بنگر که خداوند به او اختصاص داده و از بهتری اخلاقها هستند و با زیباترین صورتها مناسب و سازگاری دارند. ﴿وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ﴾و از پاکیزهها به شما روزی داد. این شامل هرچیز پاکیزهای میباشد از قبیل خوردنی و نوشیدنی و همسر و لباس، و دیدنیها و شنیدنیها و دیگر چیزهای پاکیزهای که خداوند برای بندگانش میسر و فراهم نموده و اسباب آن را در دسترس آنها قرار داده است. و آنها را از پلیدیهایی که به بدن و دل و دینشان زیان میرساند منع کرده است. ﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡۖ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾آن خدایی که به تدبیر امورتان پرداخته و این نعمتها را به شما بخشیده الله پروردگار شما است. پس بالا و والا است و خیر و احسان او فراوان است. و بس خجسته است خداوند متعال که همه جهانیان را با نعمتهایش پرورش داده است.
﴿هُوَ ٱلۡحَیُّ﴾اوست زنده که دارای حیات کامل میباشد و حیات او مستلزم صفاتی ذاتی است که حیات او جز با آن کامل نمیگردد مانند شنیدن و دیدن و توانایی و علم و کلام و دیگر صفتهای کمالش که مستلزم حیات اویند. ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾هیچ معبود به حقی جز او نیست. ﴿فَٱدۡعُوهُ﴾او را بخوانید، و این شامل دعای خواستن و دعای عبادت میباشد. ﴿مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ﴾در عبادت و دعایتان قصد و هدفتان فقط خداوند متعال باشد. و اخلاص چیز است که بدان فرمان داده شده است همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ﴾[البینة: ۵]. «و به ایشان دستور داده نشده است جز این که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند». ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾همه ستایشها و تعریفهایی که با زبان انجام میشوند مانند ذکر و آنچه به صورت عملی انجام میگیرد از قبیل عبادت و پرستش مردم برای خدایشان، همه اینها سزاوار خداوند یگانه است که شریکی ندارد. چون او در صفتها یگانه است که شریکی ندارد. چون او در صفتها و افعال و همه نعمتهایش کامل است.
آیهی ۶۸-۶۶:
﴿قُلۡ إِنِّی نُهِیتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَمَّا جَآءَنِیَ ٱلۡبَیِّنَٰتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦٦﴾[غافر: ۶۶]. «بگو: من منع شدهام از اینکه کسانی را بپرستم که شما آنها را به فریاد میخوانید، از زمانیکه آیات روشن و دلایل اشکاری از جانب پروردگار برایم آمده است، و به من فرمان داده شده است که تسلیم پروردگار جهانیان گردم».
﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ مِنۡ عَلَقَةٖ ثُمَّ یُخۡرِجُکُمۡ طِفۡلٗا ثُمَّ لِتَبۡلُغُوٓاْ أَشُدَّکُمۡ ثُمَّ لِتَکُونُواْ شُیُوخٗاۚ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّىٰ مِن قَبۡلُۖ وَلِتَبۡلُغُوٓاْ أَجَلٗا مُّسَمّٗى وَلَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ٦٧﴾[غافر: ۶۷]. «خدا ذاتی است که شما را از خاک سپس از نطفه آنگاه از خون بسته آفرید و آنگاه شما را به شکل نوزادی (از شکم مادرانتان) بیرون آورد. باز (به شما زندگی میبخشد) تا به کمال قوت خود پرسید آنگاه پیر میشوید و برخی از شما پیش از آن مرحله میمیرند و (مهلت میدهد) تا به مدتی معین برسید و باشد که خرد ورزید».
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ٦٨﴾[غافر: ۶۸]. «او خدایی است که زندگی میبخشد و میمیراندو هنگامیکه خواست کاری انجام پذیرد تنها به او میگوید: باش، پس میشود».
وقتی که فرمان داد عبادت خالصانه برای خدای یگانه انجام شود، و ادلّه آن را بیان کرد، به صورت صریح از پرستش غیر خداوند نهی نمود. پس فرمود: ﴿قُلۡ إِنِّی نُهِیتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾ای پیامبر! بگو: من از این که معبودهایی را به جز خدا بپرستم که شما آنها را به فریاد میخوانید از قبیل بتها و هر آنچه که به جای خداوند مورد پرستش قرار میگیرد نهی شدهام. و من در کار خودم شک ندارم بلکه بر یقین و بصیرت هستم. بنابراین فرمود: ﴿لَمَّا جَآءَنِیَ ٱلۡبَیِّنَٰتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾زیرا دلایل آشکاری از جانب پروردگارم بهسوی من آمده و فرمان یافتهام که با قلب و زبان و اعضای بدنم فرمانبردار و تسلیم پروردگار باشم، به صورتی که قلب و زبان و اعضا و جوارح من مطیع و فرمانبردار او باشد. و این بهطور مطلق بزرگترین چیزی است که به آن دستور داده شده است، همانطور که نهی از عبادت غیر خدا بزرگ ترین چیزی است که از آن نهی شده است. سپس با بیان اینکه خداوند خود خالق و تکاملگر آفرینش شماست، بر توحید و یکتاپرستی تاکید نمود. پس همانطور که او به تنهایی شما را آفریده است شما هم باید فقط او را بپرستید. بنابراین فرمود: ﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ﴾او خدایی است که شما را از خاک آفرید که پدرتان آدم÷را از خاک آفریده است سپس شما را از نطفه آفرید و این ابتدای آفرینش سایر انسانها است که از شکم مادرشان شروع میشود و سپس با بیان ابتدای آفرینش به بقیه مراحل آفرینش از قبیل خون بسته، تکّه گوشت، پدید آمدن استخوانها و دمیده شدن روح اشاره کرد. ﴿ثُمَّ یُخۡرِجُکُمۡ طِفۡلٗا﴾اینگونه مراحل آفرینش الهی را میگذرانید تا این که شما را به صورت نوزادی از شکم مادرانتان بیرون میآورد. ﴿ثُمَّ لِتَبۡلُغُوٓاْ أَشُدَّکُمۡ﴾سپس شما را زنده نگه میدارد تا به کمال قوّت خود میرسید. یعنی به قوّت عقل و توانایی جسم و همه نیروهای ظاهری و باطنی میرسید. ﴿ثُمَّ لِتَکُونُواْ شُیُوخٗاۚ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّىٰ مِن قَبۡلُ﴾سپس شما را زنده نگه میدارد تا بپر و فرتوت شوید، و برخی از شما قبل از اینکه به مرحله فرتوتی برسند میمیرند. ﴿وَلِتَبۡلُغُوٓاْ أَجَلٗا مُّسَمّٗى﴾و تا با این مراحل مقدر شده به مدّت معینی برسید که در آن عمرهایتان به پایان میرسد، ﴿وَلَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ﴾و امید است شما حالات خود را بفهمید و در آن بیاندیشید، آنگاه خواهید دانست خدایی که شما را به این مراحل در میآورد دارای قدرت کامل است و او خدایی است که عبادت فقط برای او شایسته است و شما از هر جهت ناقص میباشید.
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ﴾فقط او به تنهایی زنده میکند و میمیراند، پس هیچ کس با سبب یا بدون سبب جز با اجازهی او نمیمیرد. [فاطر: ۱۱]. ﴿وَمَا یُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٖ وَلَا یُنقَصُ مِنۡ عُمُرِهِۦٓ إِلَّا فِی کِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ﴾[فاطر: ۱۱]. «و هیچ عمر داده شوندهای عمر داده نمیشود و از عمرش کاسته نمیگردد مگر اینکه اینها در کتابی ثبت و ضبط است، بیگمان این برای خداوند آسان است». ﴿فَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا﴾هرگاه بخواهد کار بزرگ یا کوچکی انجام پذیرد، ﴿فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ﴾تنها به آن میگوید: باش، پس میشود. سخن او رد نمیگردد و کسی نمیتواند از آن جلوگیری کند، و نیازی به تکرار فرمان ندارد.
آیهی ۷۶-۶۹:
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ یُصۡرَفُونَ٦٩﴾[غافر: ۶۹]. «مگر نمیبینی کسانیکه دربارۀ آیات خدا به کشمکش و ستیز میپردازند چگونه بازگردانده میشوند»؟!.
﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِٱلۡکِتَٰبِ وَبِمَآ أَرۡسَلۡنَا بِهِۦ رُسُلَنَاۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ٧٠﴾[غافر: ۷۰]. «آنانکه کتاب (آسمانی) و چیزهایی که به همراه پیغمبران فرو فرستادهایم را دروغ انگاشتند، پس (حقیقت را) خواهد دانست».
﴿إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ یُسۡحَبُونَ٧١﴾[غافر: ۷۱]. «آنگاه که طوقها و زنجیرهها در گردنشان خواهد بود (و در آتش) کشیده میشوند».
﴿فِی ٱلۡحَمِیمِ ثُمَّ فِی ٱلنَّارِ یُسۡجَرُونَ٧٢﴾[غافر: ۷۲]. «در آب بسیار داغ برافروخته و سپس در آتش تافته میشوند».
﴿ثُمَّ قِیلَ لَهُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تُشۡرِکُونَ٧٣﴾[غافر: ۷۳]. «آنگاه به ایشان گفته میشود: آن چیزهایی را که انباز خدا میکردید کجایند»؟.
﴿مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا بَل لَّمۡ نَکُن نَّدۡعُواْ مِن قَبۡلُ شَیۡٔٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلۡکَٰفِرِینَ٧٤﴾[غافر: ۷۴]. «(همان انبازهایی که) غیر از خدا میپرستید؟ میگویند: از ما ناپدید شدهاند، بلکه هرگز پیش از این چیزی (را به نیایش) نمیخواندیم، خداوند اینگونه کافران را سرگشته میسازد».
﴿ذَٰلِکُم بِمَا کُنتُمۡ تَفۡرَحُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا کُنتُمۡ تَمۡرَحُونَ٧٥﴾[غافر: ۷۵]. «این به سبب آن است که بناحق در زمین شادی میکردید و به سبب آن است که به خود مینازیدید».
﴿ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ٧٦﴾[غافر: ۷۶]. «از درهای دوزخ درحالیکه در آنجا جاویدان خواهید بود داخل شوید جایگاه متکبّران چه بد جایگاهی است»..
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ یُصۡرَفُونَ٦٩﴾آیا ننگریستهای به کسانی که در آیات روشن الهی مجادله میکنند؟ یعنی از حالت زشت آنها باید تعّجب کرد که آنها چگونه از آیات روشن الهی رویگردان میشوند؟ و بعد از این بیان کامل چه چیزی روی میآورند؟ آیا دیگر آیات روشنی مییابند که مخالف با آیات خدا باشد؟ نه سوگند به خدا چنین نیست! یا شبهاتی مییابند که با هوی و امیال آنها مطابقت دارد و به وسیله آن بر باطل خود ماندگار میشوند؟ پس بد چیزی است آنچه که آنها به جای آیات الهی گرفتهاند و بد عملی است کردار آنان، که کتابهای خدا را تکذیب کردند و از پیامبران که بهترین و راستگوترین و عاقلترین مردم هستند رویگردان شدند. اینها سزایی جز آتش داغ جهنّم ندارند بنابراین، خداوند آنها را تهدید نمود که به این عذاب گرفتار خواهند شد. پس فرمود: ﴿فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ٧٠ إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ یُسۡحَبُونَ٧١ فِی ٱلۡحَمِیمِ ثُمَّ فِی ٱلنَّارِ یُسۡجَرُونَ٧٢﴾«پس حقیقت را خواهند دانست وقتی که طوقها و زنجیرها در گردنشان خواهد بود و نمیتوانند هیچ حرکتی بکنند و آنها و شیاطینشان بدان بسته میشوند و در آب بسیار داغ کشیده میشوند سپس بر آتش تافته میگردند و شعلههای سوزان آتش بر آنها افروخته میشود»، سپس به خاطر ترک و دروغشان توبیخ میشوند.
﴿ثُمَّ قِیلَ لَهُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تُشۡرِکُونَ٧٣ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾سپس به آنان گفته میشود انبازهایی که به جای خدا پرستش مینمودید کجا هستند؟ آیا به شما فایدهای رساندند یا پارهای از عذاب را از شما دور ساختند؟ ﴿قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا﴾میگویند: آنها از دید ما ناپدید و پنهان شدند و حاضر نشدند و اگر حاضر میشدند فایدهای نمیبخشیدند. پس آنها انکار میکنند و میگویند: ﴿بَل لَّمۡ نَکُن نَّدۡعُواْ مِن قَبۡلُ شَیۡٔٗا﴾بلکه هرگز پیش از این ما چیزی را به نیاش نمیخواندیم. احتمال دارد که منظورشان انکار باشد، و گمان میبرند که این کار به آنها فایده میرساند. و احتمال دارد که منظورشان اعتراف به باطل بودن الوهیت چیزهایی باشد که عبادت میکردهاند، و اقرار میکنند که خداوند در حقیقت شریکی ندارد، بلکه اینها با پرستش چیزهایی که خدا نبودهاند گمراه و خطاکار گشتهاند. و این احتمال صحیحتر به نظر میآید.
﴿کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾نیز بر همین دلالت مینماید. یعنی ضلالتی که آنها در دنیا بر آن بودند ضلالتی است که برای هرکس آشکار میباشد. حتی آنها خودشان در روز قیامت به باطل بودن آن اقرار و اعتراف مینمایند. و معنی گفته خداوند که فرموده است: ﴿وَمَا یَتَّبِعُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُرَکَآءَۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ﴾[یونس: ۶۶]. «و کسانیکه به جز خدا شریکانی میخوانند جز از گمان پیروی نمیکنند». برایشان روشن میگردد. و فرموده الهی نیز بر همین مفهوم دلالت مینماید که فرموده است: ﴿وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ یَکۡفُرُونَ بِشِرۡکِکُمۡ﴾[فاطر: ۱۴]. «و در روز قیامت به شرکتان کفر میورزند و آن را انکار میکنند». ﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن یَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا یَسۡتَجِیبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ﴾[الأحقاف: ۵]. «و چه کسی گمراهتر از کسی است که به جای خدا کسانی را به فریاد میخواند که در روز قیامت او را اجابت نمیکنند»؟!
و به دوزخیان گفته میشود: ﴿ذَٰلِکُم بِمَا کُنتُمۡ تَفۡرَحُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا کُنتُمۡ تَمۡرَحُونَ٧٥﴾عذاب گوناگونی که بدان گرفتار شدهاید بدان جهت است که در زمین به سبب باطلی که بر آن بودید و با دانشی که به وسیله آن با دانش پیامبران مخالفت ورزیدید شادی میکردید، و از روی تجاوز و دشمنی و ستم و گناه بر بندگان خدا تکبر نموده و به خود مینازیدید.
همان طور که خداوند در آخر این سوره میفرماید: [غافر: ۸۳]. ﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ﴾[غافر: ۸۳]. «وقتیکه پیامبرانشان با دلایل آشکار نزد آنها آمدند با دانشی که داشتند شادمانی کردند». و همانطور که قوم قارون به او گفتند: ﴿لَا تَفۡرَحۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡفَرِحِینَ﴾[القصص: ۷۶]. «شادمان مباش که خداوند شادی کنندگان را دوست ندارد». این شادمانی مذموم است چرا که موجب عذاب و کیفر میشود. به خلاف شادی نیکو که خداوند در مورد آن فرموده است: ﴿قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِکَ فَلۡیَفۡرَحُواْ﴾[یونس: ۵۸]. «بگو: به فضل و لطف خدا باید خوشحال شوند. و آن شاد شدن به خاطر داشتن علم مفید و عمل صالح است».
﴿ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ﴾هریک از شما به طبقهای از طبقات جهنّم که مناس با عملتان میباشد وارد شوید، ﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا﴾و جاودانه در آن بمانید. هرگز آنها از آن بیرون نمیشوند، ﴿فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ﴾جایگاه متکّبران چه بد جایگاهی است! جایگاهی که در آن خوار و ذلیل میشوند و زندانی میگردند و عذاب داده میشوند و در میان گرما و سوزش آن به سر میبرند.
آیهی ۷۷:
﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۚ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعۡضَ ٱلَّذِی نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیۡنَا یُرۡجَعُونَ٧٧﴾[غافر: ۷۷]. «پس باش. بیگمان وعدۀ خداوند حق است، پس اگر پارهای از عذابی که به آنها وعده میدهیم که گرفتار آن شوند، به تو نشان دهیم، (اینگونه خواهد بود)، یا اگر قبل از اینکه آنرا مشاهد کنید تو را بمیرانیم، آنان بهسوی ما بازگردانده میشوند».
﴿فَٱصۡبِرۡ﴾ای پیامبر! بر دعوت کردن قوم خود و آزاری که از جانب آنها به تو میرسد شکیبا باش. و از ایمان خود بر شکیبایی ات کمک بخواه. ﴿إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾بیگمان وعده خداوند حق است و به زودی دینش را یاری خواهد کرد و آن را بالا میبرد و پیامبرانش را در دنیا و آخرت یاری میدهد. نیز از این که عذاب بر دشمنان تو در دنیا و آخرت واقع خواهد شد کمک بگیر، بنابراین فرمود: ﴿فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعۡضَ ٱلَّذِی نَعِدُهُمۡ﴾پس اگر پارهای از آنچه به آنها وعده میدهیم به تو نشان دهیم، اینگونه خواهد بود، ﴿أَوۡ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیۡنَا یُرۡجَعُونَ﴾یا اگر قبل از اینکه آن را مشاهده کنید تو را بمیرانیم. آنان به سوی ما بازگردانده میشوند و آنها را طبق اعمالشان مجازات خواهیم کرد. ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا یَعۡمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾[إبراهیم: ۴۲]. «پس گمان مبر که خداوند از آنچه ستمگران میکنند غافل است».
آیهی ۷۸:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِکَ مِنۡهُم مَّن قَصَصۡنَا عَلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّن لَّمۡ نَقۡصُصۡ عَلَیۡکَۗ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأۡتِیَ بَِٔایَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قُضِیَ بِٱلۡحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ٧٨﴾[غافر: ۷۸]. «و بیگمان پیش از تو پیغمبرانی را فرستادهایم. سرگذشت بعضی را برای تو بازگو کرده و سرگذشت برخی را بازگو نکردهایم. و هیچ پیامبری را نسزد که معجزهای درمیان آورد مگر به فرمان خدا، پس چون فرمان خدا آید به حق حکم میشود و باطلگرایان آنجا زیان ببینند».
سپس پیامبر را دلجویی داد و او را به وسیله سرگذشت برادران پیامبرش وادار به شکیبایی نمود و فرمود: ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا﴾تا ﴿ٱلۡمُبۡطِلُونَ﴾یعنی پیامبران زیادی را پیش از تو به سوی اقوامشان فرستادهایم که آنها را دعوت کردند و در مقابل اذّیت و آزارشان صبر کردند. ﴿مِنۡهُم مَّن قَصَصۡنَا عَلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّن لَّمۡ نَقۡصُصۡ عَلَیۡکَ﴾داستان بعضیها را برایت بازگو نمودهایم و داستان برخیها را برای تو بیان نکردهایم. و همه پیامبران تحت تدبیر الهی بوده و از خود اختیاری نداشتهاند، ﴿وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأۡتِیَ بَِٔایَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾و هیچ پیامبری از آن پیامبران حق نداشته است که معجزه و نشانه شنیدنی یا عقلی ارائه دهد مگر به فرمان و خواست خداوند پس این پیشنهادِ پیشنهاد کنندگان به پیامبران مبنی بر اینکه فلان نشانه و معجزه را ارائه دهند این ناشی از تکذیب و ستم و عناد پیشنهاد کنندگان است، بعد از اینکه خداوند پیامبران را به وسیله نشانههایی دالّ بر راستگوییشان و صحت آنچه که آوردهاند تاکید نمود. ﴿فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ﴾پس هرگاه فرمان خدا برای قضاوت و فیصله دادن میان پیامبران و دشمنانشان سر رسد، ﴿قُضِیَ بِٱلۡحَقِّ﴾میان آنها به حق داوری میشود و به نجات پیامبران و پیروانشان و هلاک شدن تکذیب کنندگان حکم میگردد، حکمی که به جا و درست است. ﴿وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ﴾و به هنگام قضاوت مذکور باطلگرایان زیان میبینند، کسانی که باطلگرایی تبدیل به صفت آنها شده و علم و عمل و هدفی که دارند باطل گشته است. پس این مخاطبان بپرهیزند از این که باطل خود را ادامه دهند که آنگاه همانند ایشان زیانمند میگردند. هیچ خیری در اینها نیست و نه در کتابهای آسمانی نجات ایشان ثبت گردیده است.
آیهی ۸۱-۷۹:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَنۡعَٰمَ لِتَرۡکَبُواْ مِنۡهَا وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ٧٩﴾[غافر: ۷۹]. «خداوند ذاتی است که چهارپایان را برای شما آفریده است تا بر (برخی) از آنها سوار شوید و (برخی) از آنها را میخورید».
﴿وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَلِتَبۡلُغُواْ عَلَیۡهَا حَاجَةٗ فِی صُدُورِکُمۡ وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ٨٠﴾[غافر: ۸۰]. «و شما در آنها منافعی دارید و تا با سوار شدن) بر آنها به هدفی که در دل دارید برسید، و بر چهارپایان و وری کشتیها حمل میشوید».
﴿وَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ فَأَیَّ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ تُنکِرُونَ٨١﴾[غافر: ۸۱]. «و (خداوند) نشانههای خود را به شما نشان میدهد، پس کدام یک از نشانههای خدا را انکار میکنید»؟!
خداوند بر بندگانش منّت مینهد که برای آنها چهارپایانی سودمند و مفید آفریده است. از جمله فواید آنها یکی سوار شدن و حمل بار با آنهاست، و این که از گوشت آنها استفاده شده و شیرشان نوشیده میشود. و از فوایدشان گرمازایی و تهیه وسایلی از مواد پشمهایشان میباشد، و فواید دیگری هم دارند. ﴿وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَلِتَبۡلُغُواْ عَلَیۡهَا حَاجَةٗ فِی صُدُورِکُمۡ﴾و تا با سوار شدن بر آنها به مقاصدی که در دل دارید برسید. از قبیل رسیدن به مناطق دور دست و به دست آورن سرور و شادی با رسیدن به آنجا. ﴿وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ﴾و شما بر مرکبهای خشکی و دریایی حمل میشوید. خداوندی که این چهارپایان و کشتیها را برایتان مسخّر نمود، شما را بر آن حمل مینماید و اسبابی را فراهم آورده است که متمّم کار این مرکبها است و آنها بدون این اسباب نمیتوانند کارشان را به انجام برسانند.
﴿وَیُرِیکُمۡ﴾و خداوند آیات و نشانههایش را که بر یگانگی و اسما و صفاتش دلالت میکنند به شما نشان میدهد. و این از بزرگ ترین نعمتهای خداست که آیات آفاقی و انفسی و نعمتهای آشکارش را به آنها نشان داده و برایشان برشمرده است تا آن را بشناسند و شکر آن را به جای آورند و خداوند را یاد نمایند. ﴿فَأَیَّ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ تُنکِرُونَ﴾پس کدام یک از آیات خدا را انکار میکنید و به آن اقرار نمینمائید؟! چرا که برایتان ثابت شده که همه نشانهها و نعمتها از جانب خداوند متعال هستند. پس نه تنها جایی برای انکار و روی گرداندن از آن باقی نمانده است، بلکه خردمندان باید تلاش خود را در راستای اطاعت از او، و بریدن از همه چیز و خدمت کردن به او مبذول دارند.
آیهی ۸۵-۸۲:
﴿أَفَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُوٓاْ أَکۡثَرَ مِنۡهُمۡ وَأَشَدَّ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ٨٢﴾[غافر: ۸۲]. «آیا در زمین به سیر و سیاحت نپرداختهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیان چگونه بوده است؟ آنانکه از اینان نیرومندتر و دارای آثار بیشتری در زمین بودهاند پس آنچه میکردند (عذاب خدا) را از (سر) آنان دفع نکرد».
﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٨٣﴾[غافر: ۸۳]. «پس چون پیامبرانشان با معجزهها بهسوی آنان آمدند به دانش و معلوماتی که خودشان داشتند خوشحال و شادمان شدند و آنچه که آنرا به ریشخند میگرفتند آنانرا فرو گرفت».
﴿فَلَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥ وَکَفَرۡنَا بِمَا کُنَّا بِهِۦ مُشۡرِکِینَ٨٤﴾[غافر: ۸۴]. «هنگامیکه کیفر ما را دیدند گفتند: تنها به خدا ایمان آوردهایم و آنچه را که شرک میآوردهایم منکر شدیم».
﴿فَلَمۡ یَکُ یَنفَعُهُمۡ إِیمَٰنُهُمۡ لَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَاۖ سُنَّتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ فِی عِبَادِهِۦۖ وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡکَٰفِرُونَ٨٥﴾[غافر: ۸۵]. «امّا ایمانشان هنگامیکه کیفر ما را دیدند به حالشان سودی نبخشید. این سنّت و شویهی همیشگی خدا در مورد بندگانش بوده است و کافران آنجا زیان میبینند».
خداوند متعال کسانی را که پیامبران را تکذیب میکنند تشویق مینماید تا با دل و جان در زمین به سیر و سیاحت بپردازند و از دانشمندان سوال کنند. ﴿فَیَنظُرُواْ﴾و با فکر اندیشه و استدلال بنگرند، نه این که از روی غفلت و بیتوجّهی از کنار حقایق رد شوند. ﴿کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾پس بنگرند که سرانجام امتّهای گذشته همچون عاد و ثمود و غیره که قبل از ایشان بودهاند چگونه بوده است، کسانی که ﴿کَانُوٓاْ أَکۡثَرَ مِنۡهُمۡ وَأَشَدَّ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾از اینها نیرومندتر و دارای اموال و آثار بیشتری از قبیل ساختمانها و دژهای محکم و در شکوفا و کشتزارهای فراوان در زمین بودند. ﴿فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ﴾ولی چیزهایی که به دست آورده بودند ایشان را از عذاب خدا وقتی که فرمان الهی آنها را فرا گرفت نجات نداد. پس تواناییشان چیزی از عذاب را از آنها دور نکرد و نتوانستند مالهایشان را به عنوان بلاگردان خود بدهند و از عذاب نجات یابند، و نتوانستند در قلعههای خود پناه بگیرند.
سپس جنایت و جرم بزرگ آنها را بیان کرد و فرمود: ﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ﴾وقتی پیامبرانشان با دلایل آشکار از قبیل کتابهای الهی و معجزات خارق العاده و علم مفید و روشنگر و هدایت دهنده از گمراهی و رهنمود کننده به سوی حق به نزد آنها آمدند، ﴿فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ﴾با دانشی که داشتند و مخالف دین پیامبران بود خوشحال شدند. و معلوم است که شاد شدن آنها بر شدت خشنودی از آن و تمسّک آنها به آن دانش، و دشمنی ورزیدنشان با حقّی که پیامبران آورده بودند دلالت مینماید. نیز نشانگر آن است که آنها باطل خود را حق قرار داده بودند. و این عام است و شامل همه علومی میباشد که به وسیله آن با آنچه پیامبران آوردهاند مخالفت ورزیده شود. و آنچه که سزاوار است بیش از دیگر علوم جزو این دانشها شمرده شود فلسفه و منطق یونانی است که به وسیله آن به مقابله با بسیاری از آیات قرآنی پرداخته شده و از جایگاه آن در دلها کاشته شده است. و دلایل یقینی و قاطع قرآن به صورت دلایلی لفظی که مفید یقین نیست و عقل بیخردان و اهل باطل بر آن مقدّم داشته شده نشان داده شده است. این بزرگترین الحاد در آیات خدا و مخالفت با آن است. ﴿وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ﴾و عذابی که آنها آن را به باد تمسخر میگرفتند آنان را فرو گرفت.
﴿فَلَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥ وَکَفَرۡنَا بِمَا کُنَّا بِهِۦ مُشۡرِکِینَ٨٤﴾پس وقتیکه عذاب ما را دیدند (اعتراف کردند، اما اقرارشان به آنها سودی نرساند و) گفتند: به خدای یگانه ایمان آوردهایم و به بتها و انبازهایی که به سبب آن مشرک به شمار میآمده ایم کفر ورزیدهایم (و از هر علم و عملی که با پیامبران مخالف است بیزاری میجوییم).
﴿فَلَمۡ یَکُ یَنفَعُهُمۡ إِیمَٰنُهُمۡ لَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا﴾اما ایمانشان به هنگام مشاهده عذاب سخت ما بدیشان سودی نرساند. ﴿سُنَّتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ فِی عِبَادِهِ﴾این شیوه الهی است که درباره بندگانش جاری است مبنی بر این که وقتی عذاب و کیفر خدا بر تکذیب کنندگان فرود آید و آنان در این هنگام ایما بیاورند ایمانشان اعتباری ندارد و آنها را از عذاب نجات نمیدهد. چون ایمانشان ایمان اضطراری است و مجبور شدهاند، و ایمانی است که بر اثر مشاهده انجام گرفته است، و تنها ایمانی صاحب خود را نجات میدهد که ایمان اختیاری به غیب و قبل از مشاهده قرائت عذاب باشد. ﴿وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡکَٰفِرُونَ﴾و به هنگام نابود شدن و چشاندن عذاب، کافران هنگام نابود شدن و چشاندن عذاب، کافران در دنیا و آخرتشان زیانبار میگردند، و زیانمند شدن تنها در این دنیا کافی نیست بلکه باید به عذاب سخت و ابدی گرفتار آیند.
پایان تفسیر سورهی غافر
مکی است و ۷۵ آیه دارد.
آیهی ۳-۱:
﴿تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ١﴾[الزمر: ۱]. «فرو فرستادن (این) کتاب از سوی خداوند توانمند باحکمت است».
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ٢﴾[الزمر: ۲]. «بیگمان ما کتاب را به حقّ بر تو نازل کردهایم، پس خدا را پرستش کن و دین خود را برای او خالص گردان».
﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ فِی مَا هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ کَٰذِبٞ کَفَّارٞ٣﴾[الزمر: ۳]. «بدانکه پرستش ناب از آن خداست و کسانی که بهجای او دوستانی گرفتهاند (میگویند): ما آنانرا پرستش نمیکنیم مگر برای آنکه ما را به خداوند نزدیک گردانند. خداوند میان ایشان دربارۀ چیزی که در آن اختلاف میورزند داوری خواهد کرد، بیگمان خداوند دروغگوی ناسپاس را هدایت نمیکند».
خداوند متعال از عظمت قرآن و از شکوه کسی که از آن سخن گفته از سوی او نازل شده خبر داده و میفرماید: قرآن از جانب خداوند توانمند و با حکمت نازل شده است، کسی که الوهیت و عبادت برای او، جزو صفات ایشان میباشد. و این به خاطر عظمت و کمال و توانایی اوست که بر همه مخلوقات چیره است و هر چیزی در برابر او حقیر و ضعیف است. و در آفرینش و فرمانش دارای حکمت و فرزانگی است. پس قرآن از جانب خدایی نازل شده که صفتش چنین است و سخن گفتن صفت او است، و صفت تابع موصوف است. پس همانطور که خداوند از هر جهت کامل است و همتایی ندارد، قرآنش نیز چنین است، و برای وصف قرآن همین کافی است، و بر مقام والای آن دلالت مینماید، امّا با این وجود بیشتر کمال آنرا روشن کرد آن هم به سبب دو چیز: اول: به سبب کسی که قرآن را بر او نازل کرده است، و او محمّدصاست، شریفترین مخلوقات. پس قرآن نیز شریفترین کتاب است.
دوم: به سبب چیزی که سبب نزول قرآن است، و آن حق میباشد. پس نازل شدن قرآن هم به سبب حقی است که هیچ شکی در آن نیست تا مردم را از تاریکیها بیرون آورد و به سوی نور رهنمون شود و هم دراخبار راستینی که داده و در احکام عادلانهای که با خود دارد دربر گیرندهی حق است. بنابراین تمام مطالب علمی که قرآن بر آن دلالت مینماید بالاترین انواع حق است، و بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست.
و از آنجا که قرآن از سوی حق نازل شده و مشتمل بر حق است و برای هدایت خلق بر شریفترین مردم نازل شده است نعمت بسیار بزرگی است و باید شکر آن را به جای آورد و شکر آن همان خالص گرداندن عبادت و بندگی برای خداست. بنابراین فرمود: ﴿فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ﴾پس همه دین و عبادت خود را از قبیل شرائع ظاهری و باطنی، اسلام، ایمان و احسان را برای خدا خالص بگردان. یعنی اینها را فقط برای خدا انجام ده و هدف تو از آن فقط جلب رضایت خدا باشد.
﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُ﴾این فراز از آیه تاکیدی بر موضوع اخلاص برای خدا است که پیشتر بدان امر نمود. و بیانگر آن است که همانگونه که هر کمالی متعلق به خدا است، نیز دین خالصِ پاک از تمامی آلودگیها از آن اوست، زیرا دین خالص آن دینی است که او به عنوان دین خویش برگزیده است. و آنانرا بدان امر نموده است، چرا که متضمن عبادت کردن بندگان برای خداست از حیث محبت وی و ترس از او و امید به او. نیز متضمن آن است که بهسوی او برگردند و او را پرستش نمایند و برای بدست آوردن نیازهایشان به او پناه ببرند.
و این چنین عبادتی است که دلها را پاکیزه میگرداند. امّا شرک ورزیدن در هر عبادتی قلب را آلوده میگرداند و خداوند از داشتن هر شریک و هر نوع شراکتی پاک است. شرک ورزیدن دل و روح آدمی را در دنیا و آخرت به تباهی میکشاند و مایه نهایت شقاوت و بدبختی است، بنابراین وقتی به توحید و اخلاص فرمان داد از شرک ورزیدن به خدا نهی کرد و کسی را که به او شرک میورزد مذمّت نمود. پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ﴾و کسانی که بهجای خدا دوستان و یاورانی برگرفتهاند که با پرستش آنها و به فریاد خواندنشان با آنها دوستی مینمایند و عذر خود را چنین بیان میکنند و میگویند: ﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر برای آن که نیازهای ما را به خدا برسانند و پیش خدا برای ما شفاعت کنند، وگرنه ما میدانیم که اینها نمیآفرینند و روزی نمیدهند، و هیچ چیزی در اختیارشان نیست. پس اینها یگانهپرستی و اخلاصی را که خداوند به آن دستور دادهاست ترک نموده و بر انجام بزرگترین کار حرام که شرک است جرأت کردهاند و کسی را که همتا و همانندی ندارد و پادشاه بزرگ است با پادشاهان دنیا مقایسه کرده و با عقلهای فاسد خود چنین گمان بردهاند که ـ همانگونه که نمیتوان به پادشاهان رسید بدون واسطه گری و سفارش و خواهش افراد والا مقام و وزرایی که نیاز و خواستههای ملّت را به پادشاهان میرسانند و نسبت به ایشان ترحمشان برانگیخته و زمینهی برآورده شدن آن نیاز و خواستهها را فراهم میکنند ـ خداوند متعال نیز چنین است و این قیاس از فاسدترین قیاسهاست، چرا که متضمن مساوات میان خالق و مخلوق است، با اینکه از دیدگاه عقل و نقل و فطرت فرق بزرگی بین خالق و مخلوق وجود دارد. پادشاهان بدان جهت نیاز دارند تا افرادی میان آنها و رعیتشان واسطه قرار گیرند چون آنها احوال رعیت را نمیدانند. بنابراین به کسی نیاز دارند که آنان را از احوالشان باخبر نماید.
و شاید رحمت و مهربانی در دلشان نسبت به کسی که نیازمند است نباشد، بنابراین به کسی احتیاج دارند که آنان را وادار نماید تا بر آنها رحم کنند. و به سفارش کنندگان و وزیران نیاز دارند و از آنها میترسند، بنابراین، نیاز کسانی را که وزیران برایشان وساطت میکنند برآورده میسازند تا اینگونه رعایت وزیران را کرده باشند. و نیز پادشاهان، فقیر و مستمند هستند و گاهی به خاطر فقر از برآورده کردن نیاز سرباز میزنند. اما پروردگار متعال خدایی است که علم و آگاهی او ظاهر و باطنِ امور را در برگرفته است و به کسی نیاز ندارد که او را از احوال رعیتها و بندگانش باخبر کند. و او تعالی مهربانترین مهربانان است و بخشندهترین بخشایندگان است و به هیچ کسی از بندگانش نیاز ندارد تا نسبت به بندگانش مهربانی کنند، بلکه خداوند از خود بندگان و از پدران و مادرانشان برایشان مهربانتر است و اوست که آنها را تشویق مینماید و آنها را به سوی اسبابی فرا میخواند که به وسیله آن رحمت الهی را به دست آورند. او چیزهایی از منافع و مصالح آنها را میخواهد که خودشان هم برای خود نمیخواهند.
و خداوند دارای توانگری مطلق و کامل است و اگر همه مخلوقات از اول تا آخر در یک میدان جمع شوند و از او بخواهند و او به هرکس هر آنچه که خواسته و آرزو نموده است بدهد، هیچ چیزی از توانگریاش کم نخواهد شد، و هیچ چیزی را از آنچه او دارد کم نمیکنند، مگر به اندازهای که سوزنی در دریا فرو برده شود و اندازهای از آب دریا را با خود بالا آوَرَد. و همه شفاعت کنندگان از او میترسند و هیچ کسی از آنها جز با اجازه او شفاعت نخواهد کرد. و تمام شفاعتها در دست اوست. پس با این تفاوتها جهالت مشرکین نسبت به خدا و بیخردی بزرگشان و شدّت جرأت آنها بر وی معلوم میشود. و نیز حکمت اینکه خداوند شرک را نمیبخشد معلوم میگردد، چون شرک عیبجویی خداوند را در بردارد. بنابراین، میان دو گروه یگانهپرست و مشرک داوری کرده و در ضمن مشرکان را تهدید نموده و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ فِی مَا هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ﴾بیگمان خداوند میان ایشان درباره آنچه که در آن اختلاف میورزند داوری خواهد کرد. و دانسته شد که حکم و داوری خداوند این است که مومنان مخلص را در باغهای بهشت جای دهد، و هرکس که برای خدا شریک قائل شود بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش را آتش دوزخ قرار دهد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ کَٰذِبٞ کَفَّارٞ﴾بیگمان خداوند توفیق هدایت شدن به راه راست را به کسی نمیدهد که دروغگو و کفر پیشه و ناسپاس است و مواعظ و آیات نزد او میآیند امّا دروغگویی و ناسپاسی از او دور نمیشود.
و خداوند نشانهها را به او نشان میدهد امّا آنها را انکار میکند و به آنها کفر میورزد و دروغ میگوید. پس چنین کسی چگونه هدایت میشود درحالیکه دروازه هدایت را به روی خود بسته است؟! و به سزای کارهایی که میکند خداوند بر دلش مهر مینهد پس او ایمان نخواهد آورد.
آیهی ۴:
﴿لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدٗا لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ٤﴾[الزمر: ۴]. «اگر خداوند میخواست فرزندی بگیرد از میان چیزهایی که خود میآفریند کسی یا چیزی را برمیگزید. او پاک و منزّه و خداوند یگانه و پیروزمند است».
﴿لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدٗا﴾اگر خداوند آنگونه که بیخردان گمان میبرند میخواست فرزندی داشته باشد، ﴿لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُ﴾از میان مخلوقات کسی را که میخواست برمی گزید، و آن را به منزله فرزند خویش قرار میداد، و نیازی به گرفتن همسر نداشت. ﴿سُبۡحَٰنَهُ﴾پاک و منّزه است خداوند از آنچه کافران درباره او گمان میبرند، و پاک است از آنچه که ملحدان به او نسبت میدهند. ﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ﴾و او در ذات و اسما و صفات و در کارهایش یگانه است، پس او در این چیزها شبیه و همانندی ندارد، و اگر فرزندی داشت این اقتضا میکرد تا در یگانیاش شبیه او باشد، چون فرزند جزئی از او میشد.
﴿ٱلۡقَهَّارُ﴾و بر همه جهان بالا و پایین چیره است، پس اگر فرزندی داشت فرزندش تحت چیرگی او قرار نمیگرفت، و بر پدرش از روی ناز و کرشمه گستاخی میکرد. و یگانگی و چیرگی خداوند متلازم هستند. پس یگانه حتما چیره است، و کسی نمیتواند بر همه چیز چیره باشد مگر اینکه یگانه و یکتا باشد، و این امر مشارکتِ با او را از هر جهت نفی میکند.
آیهی ۷-۵:
﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ یُکَوِّرُ ٱلَّیۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیۡلِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمًّىۗ أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفَّٰرُ٥﴾[الزمر: ۵]. «خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، شب را بر روز و روز را بر شب میگستراند و خورشید و ماه را فرمانبردار کرده است و هریک تا زمان معیّنی در حرکت خواهد بود. بدانکه اوست پیروزمند آمرزگار».
﴿خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖۚ یَخۡلُقُکُمۡ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ فِی ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡکُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ٦﴾[الزمر: ۶]. «شما را از یک تن آفرید سپس همسرش را از آن پدید آورد و از چهارپایان هشت نوع برای شما آفرید. او شما را در شکمهای مادرانتان درمیان تاریکهای سهگانه آفرینشهای پیاپی میبخشد. کسیکه چنین میکند الله است و پروردگار شما است و فرمانروایی از آن اوست، معبود به حقی جز او نیست. پس چگونه برگردانده میشوید»؟!.
﴿إِن تَکۡفُرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمۡۖ وَلَا یَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡکُفۡرَۖ وَإِن تَشۡکُرُواْ یَرۡضَهُ لَکُمۡۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرۡجِعُکُمۡ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٧﴾[الزمر: ۷]. «اگر کافر گردید (بدانید که) بیگمان خداوند از شما بینیاز است ولی کفر را برای بندگان خود نمیپسندد. و اگر سپاس بگزارید آنرا برایتان میپسندد. و هیچکس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد، آنگاه بازگشت همۀ شما بهسوی پروردگارتان خواهد بود، سپس شما را به آنچه میکردید خبر میدهد. بیگمان او به راز دلها دانا است».
خداوند متعال خبر میدهد که او ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ﴾آسمانها و زمین را از روی حکمت و مصلحت آفریده است، و تا بندگان را امر ونهی کند، و به آنها پاداش و کیفر بدهد. ﴿یُکَوِّرُ ٱلَّیۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیۡلِ﴾هریک از شب و روز را بر دیگری داخل میکند، و هریک را به جای دیگری قرار میدهد. و شب و روز جمع نمیشوند، بلکه هرگاه یکی بیاید دیگری میرود. ﴿وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمًّى﴾و خورشید و ماه را به صورت منظّم مسخّر کرده و آنها حرکتی قانونمند دارند و هریک تا مدت زمان معینی حرکت خواهد کرد و آن زمانی است که این دنیا به پایان میرسد و نابود میشود. پس آن گاه خداوند همه مخلوقات و خورشید و ماه را از بین میبرد و آفرینش را از نو آغاز میکند تا در سرای جاودانگی بهشت یا جهّنم ماندگار شوند. ﴿أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ﴾بدانکه او غالب است و بر هرچیزی چیره میباشد و هیچ چیزی در برابر او توان سرپیچی ندارد و او با توانمندی خویش این مخلوقات بزرگ را پدید آورده و آنها را فرمانبردار نموده است که به فرمان او حرکت میکنند. ﴿ٱلۡغَفَّٰرُ﴾آمرزنده گناهان بندگانِ توبهکار و با ایمان میباشد. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِنِّی لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ٨٢﴾[طه: ۸۲]. «و بیگمان من آمرزنده هستم برای کسی که توبه کرده و ایمان آوَرَد و کار شایسته انجام دهد و سپس راهیاب شود». و خداوند کسی را که شرک بورزد بعد از آن که آیات بزرگ او را دیده است سپس توبه کند و برگردد میآمرزد.
از قدرت و توانمندیاش این است که ﴿خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ﴾شما را با اینکه زیاد هستید و در گوشههای زمین پراکنده میباشید از یک تن آفرید. ﴿ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا﴾سپس همسرش را از آن پدید آورد تا در آغوش همدیگر آرام بگیرند و نعمتش را بر آنان کامل بگرداند. ﴿وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖ﴾و از چهارپایان هشت نوع را با تقدیر و اندازهگیری معینی از سوی خود، برای شما آفرید. و این بیانگر رحمت و مهربانی او نسبت به شما است. و آن هشت نوع همانها هستند که در سوره انعام بیان شدهاند: ﴿ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَیۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّکَرَیۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ﴾[الأنعام: ۱۴۳]. «هشت جفت، از میش دو تا و از بز دوتا»، ﴿وَمِنَ ٱلۡإِبِلِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ ٱثۡنَیۡنِ﴾[الأنعام: ۱۴۴]. «و از شتر دوتا و از گاو دوتا». و اینها را بهطور ویژه بیان کرد با این که او برای مصالح بندگانش حیوانات دیگری را هم آفریده است، چون اینها فایدهشان بیشتر است و منافعشان فراگیر میباشد، و همچنین دارای ویژگیهایی هستند که دیگر حیوانات ندارند، مانند قربانی و هدی و عقیقه و واجب بودن زکات و دیه در آنها. به همین خاطر اینها را بهطور ویژه بیان کرد.
وقتی آفرینش پدر و مادرمان «آدم و حوا» را بیان کرد، ابتدای آفرینش ما را نیز ذکر نمود و فرمود: ﴿یَخۡلُقُکُمۡ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ﴾شما را در شکمهای مادرانتان از مرحلهای به مرحلهای دیگر در میآورد، درحالیکه دست هیچ مخلوقی به شما نمیرسید، و هیچ چشمی نیست که شما را زیرنظر داشته باشد. و اوست که شما را در ای مکان تنگ پرورش میدهد، ﴿فِی ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖ﴾درمیان سه تاریکی، تاریکی شکم سپس تاریکی رحم و سپس تاریکی مشیمه و بچهدان. ﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ﴾خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر نموده و شما را خلق کرده و چهارپایان را برایتان آفریده الله است، که پروردگار و معبود حقیقی شماست و شما را پرورش داده و به تدبر امورتان پرداخته است.
پس همانگونه که او در آفرینش و پرورش شما تنها و یگانه است و شریکی ندارد، در الوهیتش نیز یگانه است و شریکی برای وی نیست. بنابراین فرمود: ﴿لَهُ ٱلۡمُلۡکُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ﴾فرمانروایی از آن اوست، هیچ معبود به حقّی جز او نیست، پس چگونه برگردانده میشوید؟
سپس بیان کرد که تنها خداوند سزاوار پرستش است نه بتهایی که هیچ کاری را تدبیر نمیکنند و هیچ اختیاری ندارند. پس فرمود: ﴿إِن تَکۡفُرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمۡۖ﴾اگر کفر بورزید بدانید که مسلّما خداوند از شما بینیاز است، و کفر ورزیدن شما به او زیانی نمیرساند، همان طور که از اطاعت و عبادت شما فایدهای به او نمیرسد. ولی امر ونهی او به شما فقط ناشی از فضل و لطف او بر شماست. ﴿وَلَا یَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡکُفۡرَ﴾و خداوند به خاطر کمال و احسانش، و از آن جا که میداند کفر، بندگانش را بدبخت مینماید چنان بدختی که بعد از آن هرگز سعادت را نخواهند دید، چرا که آنها را برای عبادت خود آفریده است، و هدف نهایی از آفرینش مردم عبادت خداست از این رو خداوند کفر را از بندگانش نمیپسندد و راضی نیست آنها چیزی را ترک کنند که برای آن آفریده شدهاند. و اگر با یگانهپرستی و اخلاص دین و عبادت برای او، سپاس او را بگزارید آن را برایتان میپسندد، چون نسبت به شما مهربان است و دوست دارد بر شما احسان کند، و چون کاری را که کردهاید که برای آن آفریده شدهاید. و همانطور که از شرک ورزیدن شما به او زیانی نمیرسد، و عمل (خوب و بد) شما و توحید و یکتاپرستیتان به او نفعی نمیرساند، به همان شیوه هریک از شما کار خیر و شرش به خود او بر میگردد. ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ﴾و هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد، ﴿ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرۡجِعُکُمۡ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾سپس بازگشت شما در روز قیامت بهسوی پروردگارتان است و آنگاه شما را به آنچه میکردید خبر میدهد، خبر دادنی که علم او آن را احاطه کرده و قلمش بر آن رفته است و فرشتگان آن را برایتان ثبت و ضبط کردهاند و اعضایتان بر آن گواهی دادهاست. پس هریک را به آنچه که سزاوارش است سزا و جزا میدهد. ﴿إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾بیگمان او به سینهها و حالات نیک و بدی که در آن است آگاه میباشد. منظور این است که خداوند با دادگری کامل سزا و جزا میدهد.
آیهی ۸:
﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَا رَبَّهُۥ مُنِیبًا إِلَیۡهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُۥ نِعۡمَةٗ مِّنۡهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدۡعُوٓاْ إِلَیۡهِ مِن قَبۡلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِۦۚ قُلۡ تَمَتَّعۡ بِکُفۡرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ٨﴾[الزمر: ۸]. «و هرگاه به انسان گزندی برسد پروردگارش را به فریاد میخواند و زاریکنان رو به درگاه او میآورد، سپس هنگامیکه از سوی خود نعمتی به او ببخشد آن (مصیبتی) را که در دفع آن بیشتر به درگاه او دعا میکرد، فراموش میکند و برای خداوند همتایانی قرار میدهد تا از اره او گمراه سازد. بگو: اندک زمانی از کفر خود بهرهمند شو، بیگمان تو از دوزخیانی».
خداوند متعال از احسان خویش نسبت به بندهاش و از نیکوکاری خود و از کم سپاسی او خبر میدهد که هرگاه زیان و گزندی از قبیل بیماری یا فقر و یا افتادن در مشقّت دریا و یا غیر آن به او برسد، میداند که در این حالت کسی جز خدا او را نجات نمیدهد، بنابراین، با تضّرع و زاری رو به خدا میآورد و او را به فریاد میخواند و از او کمک میخواهد تا آنچه را که بدان گرفتار شده دور نماید، و در این مورد اصرار میورزد. ﴿ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُۥ نِعۡمَةٗ مِّنۡهُ﴾سپس هنگامی که خداوند از سوی خود نعمتی به او ببخشد و زیان و رنج و اندوهش را دور سازد، ﴿مِّنۡهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدۡعُوٓاْ إِلَیۡهِ مِن قَبۡلُ﴾رنج و اندوهی راکه قبلا خدا را به خاطر آن به فریاد میخواند، فراموش میکند و چنان میشود که گویا به او زیانی نرسیده است، و به شرک ورزیدن خود ادامه میدهد. ﴿وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِ﴾و برای خداوند همتایانی قرار میدهد تا خود و دیگران را از راه او گمراه سازد، چون گمراه ساختن، بخشی از گمراه شدن است. پس ملزوم را بیان کرد تا بر لازم دلالت نماید. ﴿قُلۡ﴾به کسی که در مقابل نعمت خدا ناسپاسی را پیشه کرده است بگو: ﴿تَمَتَّعۡ بِکُفۡرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ﴾اندک زمانی از کفر خود بهرهمند شو، بیگمان تو از دوزخیانی، پس آنچه از آن بهرهمند میشوی چیزی را از تو دور نمیکند، چرا که سرانجامِ تو جهنّم است. ﴿أَفَرَءَیۡتَ إِن مَّتَّعۡنَٰهُمۡ سِنِینَ٢٠٥ ثُمَّ جَآءَهُم مَّا کَانُواْ یُوعَدُونَ٢٠٦ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یُمَتَّعُونَ٢٠٧﴾[الشعراء: ۲۰۵-۲۰۷]. «آیا اندیشیدهای اگر آنها را چند سال بهرهمند کنیم سپس آنچه به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید آنچه از آن بهرهمند میشوند چیزی را از آنها دور نخواهد کرد»؟!
آیهی ۹:
﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا یَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَیَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩﴾[الزمر: ۹]. «(آیا چنین شخص مشرکی که اوصافش را بیان کردیم بهتر است) یا کسیکه در اوقات شب سجدهکنان و ایستاده به عبادت میپردازد درحالیکه از آخرت میترسد و به بخشایش پروردگارش امید دارد؟ بگو: آیا آنان که میدانند و آنان که نمیدانند برابرند؟. تنها خردمندان پند میپذیرند».
این مقایسهای است بین کسی که اطاعت و عبادت خدا را انجام میدهد و کسیکه چنین نیست، مقایسه عالم و جاهل و این که اینها از اموری هستند که از نظر عقل واضحاند و به طور یقین تفاوت آنها مشخص است. پس کسی که از طاعت و عبادت پروردگارش روی میگرداند و از هوای نفس خود پیروی میکند، مانند کسی نیست که با انجام بهترین عبادتها که نماز است، در بهترین اوقات که اوقات شب است از پروردگارش اطاعت میکند. پس او را به کثرت عمل و برترین آن توصیف کرد سپس او را به ترسیدن از خدا و امیدوار بودن به وی توصیف نمود و بیان کرد که آنچه او از آن بیم دارد عذاب آخرت است، و به خاطر گناهان گذشته از عذاب آخرت میترسد.
و به رحمت خداوند امیدوار است پس او را به انجام عمل ظاهری و باطنی توصیف نمود. ﴿قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ﴾بگو: آیا کسانیکه پروردگارشان را میشناسند و دین شرعی و آیین جزایی و اسرار و حکمتهای آن را میدانند، و کسانی که به چیزی از این امور آگاهی ندارند برابرند؟ این دو گروه برابر نیستند، همانطور که شب و روز، و روشنایی و تاریکی و آب و آتش یکی نیستند. ﴿إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾تنها خردمندان وقتی پند داده شوند پند میپذیرند، آنها که دارای خردهای پاک و درست هستند و برتر را بر آنچه پست و بیارزش است ترجیح میدهند. پس ایشان علم را بر جهل، و اطاعت خدا را بر مخالفت با وی ترجیح میدهند، چون آنها عقلهایی دارند که عواقب و سرانجام کارها را به آنان مینمایاند. به خلاف کسی که عقل و خرد ندارد، و از آنجا که عقل و خرد ندارند هوای نفس خود را معبود خویش قرار میدهد.
آیهی ۱۰:
﴿قُلۡ یَٰعِبَادِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمۡۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞۗ وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌۗ إِنَّمَا یُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَیۡرِ حِسَابٖ١٠﴾[الزمر: ۱۰]. «(ای پیامبر!) بگو: ای بندگان مؤمن من! از پروردگارتان پروا بدارید، کسانیکه نیکی کنند در همین جهان به ایشان نیکی میشود، و زمین خدا فراخ است، قطعاً به شکیبایان پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود».
﴿قُلۡ یَٰعِبَادِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾ای پیامبر! با شرافت ترین مردمان را که مومنان هستند فرا بخوان و آنان را به برترین کار که پرهیزگاری است دستور ده، و چیزهایی را برایشان بیان کن که باعث تقوا میشود ـ و آن عبارت است از اینکه خداوند متعال آنها را با نعمتهایی که به آنها داده پرورش داده و به آنان عطا کرده است ـ و به آنان بگو: ﴿ٱتَّقُواْ رَبَّکُمۡ﴾از پروردگارتان پروا بدارید. این نوعی از تشویق است چنان که میگویند: ای سخاوتمند ببخش، و ای شجاع بجنگ.
و پاداشی را که در دنیا آنان را به وجد و نشاط میآورد برایشان ذکر کرد و فرمود: ﴿لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞۗ﴾کسانیکه با انجام دادن عبادت پروردگارشان در این دنیا نیکی کردهاند پاداش نیک و روزی فراخ دارند، و خداند آرامش قلب و شرح صدر را به آنان ارزانی میدارد. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةٗ طَیِّبَةٗ﴾[النحل: ۹۷]. «مرد یا زنی که کار شایسته انجام دهد درحالیکه او مومن است، به وی زندگی پاکیزهای خواهیم داد». ﴿وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌ﴾و سرزمین خدا فراخ و وسیع است، پس هرگاه از عبادت خدا در سرزمینی بازداشته شدید، به جایی دیگر هجرت کنید تا در آن پروردگارتان را عبادت کنید و بتوانید دین خود را برپا دارید. وقتی فرمود: ﴿لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞ﴾برای کسانیکه نیکی کنند در همین جهان به ایشان نیکی میشود، شاید برای برخی این پرسش پیش آید که نصّ، عامّ و کلّی است و هرکس در اینجا نیکوکاری کند در همین دنیا به او نیکی میشود، پس چرا فردی که ایمان آورده و در سرزمینی مورد ستم و توهین قرار میگیرد و با او نیکی نمیشود؟ به همین خاطر این گمان را دفع کرد و فرمود: ﴿وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌ﴾و سرزمنی خدا فراخ و پهناور است. و اینجا مژدهای هست که پیامبرصفرموده است: «همواره گروهی از امّت من بر حق خواهند بود، هرکس آنان را یاری نماید و یا با آنان مخالفت ورزد به آنان زیانی نمیرساند. و تا زمانی که فرمان خدا میآید آنها بر این هستند». این آیه به این مطلب اشاره میکند. خداوند متعال خبر دادهاست که سرزمین او فراخ و وسیع است پس هرگاه در جایی از عبادت کردن خدا منع شدید، به جایی دیگر هجرت کنید، و این شامل هر زمان و مکانی میشود. پس هر مهاجری باید پناهگاهی در میان مسلمانها داشته باشد که به آن پناه ببرد تا بتواند دین خود را برپا دارد. ﴿إِنَّمَا یُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَیۡرِ حِسَابٖ﴾قطعا به شکیبایان پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود. و این شامل همه انواع صبر و شکیبایی میشود، از جمله صبر و شکیبایی بر تقدیرهای دردآور الهی. پس فرد شکیبا زبان به ناخشنودی نمیگشاید، همچنان که خویشتن داری در برابر گناهان را نیز دارد، پس فرد شکیبا بصورت عمدی مرتکب گناهان نمیشود. و صبر نمودن بر طاعت خدا و به جای آوردن آن را نیز شامل میشود. و خداوند به شکیبایان وعده دادهاست که پاداش آنها را بدون هیچ حساب و کتابی خواهد داد. و اینها همه به خاطر فضیلت صبر و شکیبایی و جایگاه آن نزد خداست. و صبر انسان را بر انجام کارها کمک مینماید.
آیهی ۱۶-۱۱:
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ١١﴾[الزمر: ۱۱]. «بگو: من فرمان یافتهام که خدا را بپرستم و پرستش را خاص او گردانم».
﴿وَأُمِرۡتُ لِأَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٢﴾[الزمر: ۱۲]. «و فرمان یافتهام به آنکه نخستین (کس از) مسلمانان باشم».
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ١٣﴾[الزمر: ۱۳]. «بگو: من اگر از پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی بزرگ میترسم».
﴿قُلِ ٱللَّهَ أَعۡبُدُ مُخۡلِصٗا لَّهُۥ دِینِی١٤﴾[الزمر: ۱۴]. «بگو: خدا را بندگی میکنم درحالیکه پرستش را برای او خالص میگردانم».
﴿فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِۦۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِیهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِینُ١٥﴾[الزمر: ۱۵]. «پس هرچه را که میخواهید بهجای او پرستش کنید. بگو: زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خاندانشان را در روز قیامت زیانبار کنند. بدانکه این است زیان آشکار».
﴿لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ وَمِن تَحۡتِهِمۡ ظُلَلٞۚ ذَٰلِکَ یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ یَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ١٦﴾[الزمر: ۱۶]. «بالای سرشان سایبانهایی از آتش و در زیر پاهایشان سایبانهایی از آتش دارند، این چیزی است که خداوند با آن بندگانش را میترساند. ای بندگانم! از من پروا بدارید».
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ١١﴾ای پیامبر! به مردم بگو: من فرمان یافتهام که خدا را بپرستم و پرستش را خاص او گردانم. این دستور در اوّل سوره داده شده است: ﴿أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ﴾خدا را عبادت کن درحالیکه عبادت تو خالص برای او باشد. ﴿وَأُمِرۡتُ لِأَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٢﴾و به من دستور داده شده که نخستین فرد از افراد منقاد اوامر خدا باشم، چون من دعوت کننده و راهنمای مردم به سوی پروردگارشان هستم، و این اقتضا مینماید که من اوّلین کسی باشم که از آنچه مردم بدان دستور داده شدهاند اطاعت کنم. و اوّلین کسی باشم که تسلیم خدا شده است. و محّمدصبه این فرمان عمل کرد، و باید چنین میشد. و هرکس که از پیروان اوست باید چنین باشد. و تسلیم فرمان خدا باشد و اعمال ظاهری و باطنی را خالصانه برای او انجام دهد.
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ١٣﴾بگو: اگر در این که خداوند مرا به اخلاص و اسلام دستور داده از دستورش سرپیچی کنم از عذاب روزی بزرگ میترسم. و هرکس شرک ورزد برای همیشه در عذاب میماند، و هرکس نافرمانی کند در آن روز سزا داده میشود. ﴿قُلِ ٱللَّهَ أَعۡبُدُ مُخۡلِصٗا لَّهُۥ دِینِی١٤ فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِ﴾بگو: تنها خدا را میپرستم و بس، و عبادت و طاعتم را برای او خالص میگردانم. اما شما هرچه را که میخواهید به جای او پرستش کنید. همانطور که فرموده است: ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ١ لَآ أَعۡبُدُ مَا تَعۡبُدُونَ٢ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٣ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٞ مَّا عَبَدتُّمۡ٤ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٥﴾[الکافرون: ۱-۵]. «بگو: ای کافران! آنچه را که شما میپرستید من نمیپرستم. و شما نیز نمیپرستید آنچه را که من میپرستم. و نه من آنچه را شما میپرستید، میپرستم. و نه شما آنچه را من میپرستم، میپرستید. دین خودتان برای خودتان. و دین خودم برای خودم». ﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِیهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ﴾بگو: زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خاندانشان را در روز قیامت زیانبار کردهاند، خود را از پاداش محروم کردهاند و سبب شدهاند تا گرفتار عذاب سخت شوند و میان خود و خانوادههایشان جدایی افکنده و به شدّت غمگین گشتهاند، و زیانشان بزرگ است. ﴿أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِینُ﴾بدانکه این است زیان آشکار و هیچ زیانی مانند آن نیست. زیانی است پیوسته که بعد از آن فایدهای عایدشان نخواهد شد، بلکه پس از آن هیچ آرامشی نخواهند دید. سپس شدّت بدبختی ِ آنان را بیان کرد و فرمود: ﴿لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ﴾از بالای سرشان قطعههایی از عذاب به مانند ابرهای بزرگ قرار دارد، و در زیر پاهایشان نیز چنین است. ﴿ذَٰلِکَ﴾حالتی که از عذاب اهل جهّنم بیان کردیم چیزی است که خداوند به وسیله آن بندگانش را بهسوی رحمت خویش سوق میدهد. ﴿یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ یَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ﴾یعنی عذابی که خداوند برای شقا وتمندان آماده کرده است را انگیزهای قرار داده که بندگانش را به تقوا و پرهیزگاری فرا خواند و آنها را از آنچه که سبب گرفتار شدن به عذاب میشود باز دارد. پس پاک است خداوندی که بر بندگانش در هر چیزی رحم کرده و راههایی را که انسان را به خدا تشویق نموده است تا این راهها را در پیش بگیرند و آنها را به هر آنچه که مردم به آن علاقه دارند و دلها با آن آرامش مییابند تشویق نموده است. و آنها را از انجام کارهای ناشایست به شدّت نهی کرده و اسبابی که آنها را از این کارها باز میدارد برایشان بیان نموده است.
آیهی ۱۸-۱۷:
﴿وَٱلَّذِینَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن یَعۡبُدُوهَا وَأَنَابُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰۚ فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧﴾[الزمر: ۱۷]. «و کسانیکه از عبادت طاغوت دوری گزیده و رو بهسوی خدا آوردهاند ایشان را بشارت باد. پس آن بندگانم را مژده باد».
﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٨﴾[الزمر: ۱۸]. «کسانیکه سخنها را میشنوند آنگاه از بهترینش پیروی میکنند، اینانند کسانیکه خداوند هدایتشان کرده و ایشانند خردمندان».
بعد از آنکه خداوند متعال احوال مجرمان را بیان کرد حالت و ثواب کسانی را که به سوی او روی آوردهاند، بیان نمود و فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن یَعۡبُدُوهَا﴾و کسانی که از عبادت طاغوت دوری گزیدهاند. منظور از طاغوت در اینجا پرستش غیر الله است، پس آنها از پرستش آن پرهیز میکنند. و این یکی از بهترین و زیباترین شیوههای برحذر داشتن از سوی خداوند حکیم و علیم است، زیرا مدحی که در اینجا وارد شده است شامل هرکسی است که از عبادت طاغوت پرهیز کرده باشد. ﴿وَأَنَابُوٓاْ إِلَى﴾و با عبادت خدا و خالص گرداندن عبادت و طاعت برای خدا رو به سوی او آوردهاند. پس انگیزههای آنان از پرستش بتها برگشته است و بهسوی پرستش خداوند روی آوردهاند. و از شرک و گناهان روی برتافتهاند و بر یگانهپرستی و طاعت خدا ماندگار شدهاند. ﴿لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ﴾اینان را مژده است، مژدهای که اندازه و حالت آن را جز کسی که آن را به ایشان ارزانی نموده است نمیداند. و این شامل مژده در زندگی دنیاست، که نام نیک از آن برجای میماند، و صاحب رویای صادقانه خواهند بود و از توجّه و عنایات خدا برخوردار خواهند شد. به گونهای که از این رهگذر احساس خواهند کرد که خداوند میخواهد آنها را در دنیا و آخرت مورد تکریم قرار دهد. و آنان در آخرت به هنگام مردن و در قبر و در روز قیامت هم مژده دارند و آخرین مژده آن است که خداوند اعلام میدارد برای همیشه از آنان راضی است و در بهشت با امن و امان به سر میبرند و از لطف پروردگار بهرهمند میشوند.
وقتی خبر داد که اینها مژده دارند، خداوند به پیامبر فرمان داد تا به آنها مژده بدهد، و صفتی را که به خاطر آن سزاوار بشارت میگردند بیان کند. پس فرمود: ﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧ ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ﴾به آن بندگانم مژده بده که سخنها را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند. و این شامل هر سخنی میشود. پس آنها هر سخنی را میشنوند تا آنچه را که باید برگزید و آنچه را که باید از آن پرهیز کرد تشخیص دهند. بنابراین از روی خرد و درایت خویش بهترین سخن را پیروی میکنند. و بهترین سخنها بهطور مطلق کلام خدا و کلام پیامبرش میباشد. همانطور که در این سوره فرموده است: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ کِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا﴾«خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده است، کتابی همگون». در این آیه نکتهای هست و آن این که وقتی خداوند از کسانی خبر داد که مورد ستایش قرار گرفتهاند و فرمود که آنها سخنها را میشنوند آن گاه از بهترین آن پیروی میکنند. انگار گفته میشود که راه شناخت بهترین سخن چیست تا متصف به صفت خردمندان باشیم و آن پیروی کرد از خردمندان است؟ گفته میشود: آری! بهترین سخن چیزی است که خداوند بدان تصریح کرده است: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ کِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا﴾خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده است، کتابی همگون. ﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَىٰهُمُ﴾کسانیکه سخنها را میشنوند آنگاه از بهترینش پیروی میکنند، ایشان کسانی هستند که خداوند آنها را به سوی بهترین اخلاق و اعمال هدایت کرده است. ﴿وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾و ایشان خردمندانند. یعنی دارای عقلهای درست میباشند. و نشان خردورزی آنها این است که خوب و بد را تشخیص داده، و آنچه را که باید برگزینند، برگزیدهاند.
و این علامت برخورداری از عقل است، بلکه خردمندی نشانهای جز این ندارد. پس کسی که میان گفتهها تشخیص نمیدهد و خوب و بد آن را نمیداند از زمره کسانی نیست که دارای عقلهای درست هستند. و کسی که تشخیص میدهد امّا شهوت بر عقلش غالب میآید و عقلش تابع شهوت و میلش میگردد و در نتیجه بهترین را ترجیح نمیدهد، چنین فردی ناقص العقل است.
آیهی ۲۰-۱۹:
﴿أَفَمَنۡ حَقَّ عَلَیۡهِ کَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِی ٱلنَّارِ١٩﴾[الزمر: ۱۹]. «آیا کسیکه فرمان عذاب دربارۀ او قطعی و محقّق گشته است (امید رهایی دارد؟) پس آیا تو میتوانی کسی را که در آتش است نجات دهی»؟.
﴿لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ غُرَفٞ مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِیَّةٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ ٱلۡمِیعَادَ٢٠﴾[الزمر: ۲۰]. «امّا کسانی که تقوای پروردگارشان را پیشه کردهاند دارای قصرها و کاخهای هستند که بالای یکدیگر ساخته شدهاند و در زیر آن رودبارها جاری است. این وعده را خدا میدهد و خدا وعده را خلاف نمیکند».
کسیکه به سبب ادامه دادن راه گمراهی و عناد و کفر، فرمان عذاب درباره او قطعی و محقق گشته است، نمیتوانی او را هدایت نمایی. و نمیتوانی کسی را که به طور قطع در جهنّم است نجات بدهی. امّا توانگری و رستگاری واقعی از آنِ پرهیزگاران است، همان کسانی که خداوند انواع نعمتها را برایشان آماده کرده است، و به نیکی آنان را مورد تکریم قرار میدهد.
﴿لَهُمۡ غُرَفٞ مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِیَّةٞ﴾آنان منازلی عالی و بلند و آراسته دارند. و از جمله زیبایی آن، این است که بیرونِ آنها از داخلشان دیده میشود و داخلشان از بیرون دیده میشود. و چنان بلند هستند که چون ستارهای که بعد از افول ستارگان دیگر در افق شرقی یا غربی دیده میشود دیده میشوند. بنابراین فرمود: ﴿مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِیَّةٞ﴾این قصرها روی هم ساخته شدهاند، و از طلا و نقره ساخته شدهاند و ملاط آن مشک است. ﴿تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾از زیر آن جویباران روانند، رودهایی که خروشانند و باغهای سرسبز و شکوفا و درختان زیبا را آبیاری میکنند، و این درختان میوههای خوشمزه و رسیدهای را به بار میآورند. ﴿وَعۡدَ ٱللَّهِ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ ٱلۡمِیعَادَ﴾این وعده خداست و خداوند به پرهیزگاران این وعده را داده است و حتما به آن وفا خواهد کرد. پس آنان باید از خصلتهای ناشی از پرهیزگاری کاملا برخوردار باشند تا پاداششان را به طور کامل به آنها بدهد.
آیهی ۲۱:
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَلَکَهُۥ یَنَٰبِیعَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ یُخۡرِجُ بِهِۦ زَرۡعٗا مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُۥ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ حُطَٰمًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢١﴾[الزمر: ۲۱]. «آیا نیندیشدهای که خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد، آنگاه آنرا به صورت چشمههایی در زمین راه داد، سپس به وسیلۀ آن انواع سبزه زارها و کشتزارها را با رنگهای گوناگون میرویاند، سپس خشک میگردد، و آنرا زرد رنگ میبینی آنگاه آنها را خشک و پر پر میسازد. بیگمان در این برای خردمندان پندی است».
درزمین روان گردانید، آنگاه به آن کشتههای رنگارنگ برویانید، سپس همه خشک میشوند و میبینی که زرد شدهاند، آنگاه خردشان میسازد؟ هرآینه خردمندان را در آن اندرزی است.
خداوند خردمندان را یادآور میشود که از آسمان آبی فرو میفرستد، سپس این آب را به صورت چشمه در دل زمین قرار میدهد که به آسانی میجوشد و بیرون آورده میشود. ﴿ثُمَّ یُخۡرِجُ بِهِۦ زَرۡعٗا مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُ﴾سپس به وسیله آن کشتزارهای گوناگونی میرویاند از قبیل گندم و ذرّت و جو و برنج و غیره. ﴿ثُمَّ یَهِیجُ﴾سپس به هنگامی که این کشتزارها میرسند و کامل میگردند، نیز آنگاه که آفتی آنها را فرا میگیرد پژمرده میشوند، ﴿فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ حُطَٰمًا﴾پس آنها را زرد میبینی، آنگاه آنها را خشک و پرپر میسازد. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾بیگمان در این امر برای خردمندان پندی است و با آن عنایت و لطف پروردگارشان را نسبت به بندگانش به یاد میآورند که او این آب را در دسترس آنها قرار داده و درانبارهای زمین آن را برحسب مصلحت بندگان انبار کرده است.
و با این کمال قدرت الهی را به یاد میآورند و میدانند که او مردگان را زنده مینماید همانگونه که زمین را پس از پژمرده شدنش زنده میکند. نیز در مییابند کسی که چنین کاری را کرده است سزاوار عبادت و پرستش میباشد. بار خدایا! ما را از خردمندانی بگردان که از آنها به خوبی یاد کردهای و با عقلهایی که به آنها بخشیدهای آنان را هدایت نموده و از اسرار کتاب خود و نشانههای شگفت خویش، چیزهایی به آنان نشان دادهای که دیگران به آن دست نیافتهاند. بیگمان تو بسیار بخشایندهای.
آیهی ۲۲:
﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦۚ فَوَیۡلٞ لِّلۡقَٰسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٢٢﴾[الزمر: ۲۲]. «آیا کسیکه خداوند دلش را برای (پذیرش) اسلام گشوده است و او از سوی پروردگارش از نوری برخوردار است (چون سنگدلان است؟) وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمییابد! اینان در گمارهی آشکارند».
آیا کسی که خداوند دلش را برای پذیرش اسلام گشاد و فراخ کرده است، و برای فرا گرفتن احکام خدا و عمل کردن به آن مهّیا است و شادمان و دارای بینش است، و خدا او را چنین توصیف مینماید: ﴿فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِ﴾او از جانب پروردگارش بر نوری قرار دارد، آیا چنین فردی مانند کسی است که اینگونه نیست؟ ﴿فَوَیۡلٞ لِّلۡقَٰسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکۡرِ ٱللَّهِ﴾پس وای بر کسانی که دلهایشان با کتاب خدا نرم نمیگردد و از آیات قرآن پند نمیپذیرد، و با ذکر خدا دلهایشان آرام نمیگیرد، بلکه دلهایشان از پروردگارشان روی گردان بوده و به دیگران روی آورده است. پس اینها هلاکت و شر بزرگی در انتظارشان است. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ﴾اینان در گمراهی آشکاری به سر میبرند، و چه گمراهی بزرگتر از گمراهی کسی است که از سرور خود روی برتافته است؟ و از سعادت کامل که روی آوردن به مولاست روی گردان شده و به خاطر ترک ذکر الهی سنگدل شده و به چیزی روی آورده که به او زیان میرساند؟!.
آیهی ۲۳:
﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ کِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِیَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ٢٣﴾[الزمر: ۲۳]. «خداوند بهترین سخن را نازل کرده است، کتابی که همگون و مکرّر است. پوستهای آنانکه از پروردگارشان میترسند از (شنیدن) آن به لرزه میافتد، آنگاه پوستها و دلهایشان با یاد خدا نرم میشود. این هدایت الهی است و خداوند هرکه را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد و هرکس را که خدا گمراه سازد راهنما و هدایتگری نخواهد داشت».
خداوند از کتابی که نازل فرموده خبر داده و میفرماید: ﴿أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ﴾بهطور مطلق بهترین سخن است، پس بهترین سخن کلام خداست و بهترین کتابی که نازل شده است قرآن است. و چون بهترین میباشد معلوم است که کلمات آن فصیحترین و روشن ترین کلمات هستند، و مفاهیم آن بزرگترین مفاهیم میباشد، چون قرآن در لفظ و معنی بهترین سخن است و در زیبایی و هماهنگی و متضاد نبودن همگون و همانند است. و هرچند در آن تدبر و تفکر شود حتی اگر در معانی ریز و مبهم نیز تامّل شود هماهنگی آن بیشتر دیده میشود که ناظران را به شگفتی میاندازد و بهطور قطع یقین حاصل میکنند که چنی کلامی فقط از سوی خداوند حکیم و علیم است. منظور از تشابه در اینجا همین است. اما اینکه فرموده است: ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞ﴾[آل عمران: ۷]. «او خدایی است که کتاب را بر تو نازل کرده است، بخشی از آن آیات محکمات (روشن و واضح) هستند، که اینها اساس کتاب میباشند، و بخشی دیگر متشابهات هستند». منظور از متشابهات در اینجا آیاتی است که بسیاری از مردم آنها را اشتباه میفهمند، و تنها زمانی معنی این آیات فهمیده میشود که به محکمات برگردانده شوند، آن وقت است که اشتباه رفع میگردد. بنابراین فرمود: ﴿مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞ﴾[آل عمران: ۷]. فقط برخی از آیات قرآنی متشابه هستند. ولی در این آیه همه قرآن را متشابه قرار داده یعنی همه آن در زیبایی همگون است، چون فرموده است: ﴿أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ﴾بهترین سخن است. قرآن مرکّب از سورهها و آیات است که همه با یکدیگر همگوناند. ﴿مَّثَانِیَ﴾که داستانها و احکام و وعده و وعید، و صفات نیکوکاران و صفات بدکاران و نامها و صفات خدا در آن تکرار شده است. و این از زیبایی و شکوه قرآن است. خداوند متعال از آنجا که میدانست بندگان به مفاهیم قرآنی نیازمندند، مفاهیمی که دلها را تزکیه مینماید و اخلاق را به کمال میرساند، و میدانست که این مفاهیم برای دلها بسان آب برای آبیاری درختان است، پس همانطور که اگر زمان آبیاری آنها به تاخیر بیفتد در آنها کمبودی پدید میآید بلکه چه بسا تلف شوند و از بین بروند، نیز هرگاه بیشتر آبیاری گردند زیباتر میشوند و انواع میوههای سودمند را به بار میآورند.
دلها نیز همیشه نیازمندند که مفاهیم کلام خدا بر آنها عرضه شود، و اگر یک مفهوم در تمام قرآن یک بار تکرار گردد و بهطور شایسته به دل راه پیدا نمیکند و نتیجه نمیدهد. از این رو من در این تفسیر این شیوه زیبا را در پیش گرفتهام و در هیچجا نمیبینی که در تفسیرِ یک مطلب موضوع را به جایی دیگر حواله داده باشیم، بلکه در هرجا آیه مورد نظر را بهطور کامل تفسیر کردهام بدون اینکه مشابه آنرا که قبلا از آن بحث شده است مورد توّجه قرار دهم. گرچه در بعضی جاها تفسیر آیهای را به صورت مشروحتر آوردهایم، چرا که فایده بیشتری میرساند. و اینگونه برای کسیکه قرآن را میخواند و در آیات آن تدبر مینماید، شایسته است که در همه جا تدبر نماید و هیچ جایی را بدون تدبر رها نکند. زیرا با این کار خیر فراوان و فایده زیادی به دست میآورد. و از آن جا که قرآن با این عظمت و شکوه در دلهای خردمندان ِ راهیافته اثر میگذار خداوند متعال فرمود: ﴿تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ﴾کسانی که از پروردگارشان میترسند از شنیدن آن لرزه بر اندام میشوند، چون در آن انسانها بهصورت هراسناکی از عذابهای الهی برحذر داشته شدهاند. ﴿ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ﴾سپس به هنگام بحث از امید و تشویق، دلها و پوستهایشان آرام میگیرد. پس قرآن گاهی انسانها را بر انجام عمل خیر تشویق مینماید، و گاهی آنها را از عمل بد باز میدارد. ﴿ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ﴾تاثیر قرآن در آنها که خداوند آن را ذکر کرد هدایتی است از جانب خدا که به بندگانش میرسد، و از جمله فضل و احسان خدا بر آنهاست. ﴿یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ﴾خداوند به سبب آن هرکس را از بندگانش که بخواهد هدایت مینماید. و احتمال دارد که منظور از ﴿ذَٰلِکَ﴾این باشد: قرآنی که برایتان توصیف کردیم، ﴿هُدَى ٱللَّهِ﴾هدایت و رهنمون الهی است که جز این راهی برای رسیدن به خدا نیست ﴿یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ﴾به وسیلهی آن هرکس از بندگانش که نیتش صحیح و سالم باشد، هدایت مینماید. ﴿یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ﴾[المائدة: ۱۶]. «خداوند به وسیله آن هرکس را که از خشنودی او پیروی نماید به راههای سلامتی هدایت میکند»، ﴿وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ﴾و هرکس را که خدا گمراه سازد هیچ هدایتگر و راهنمایی نخواهد داشت. چون راهی نیست که انسان را به خدا برساند جز توفیق الهی، و توفیق، زمانی به دست میآید که انسان به کتاب خدا روی بیاورد. پس وقتی این کار انجام نشد راهی برای هدایت نیست، و جز گمراهی آشکار و شقاوت خوار کننده چیزی نخواهد بود.
آیهی ۲۶- ۲۴:
﴿أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجۡهِهِۦ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَقِیلَ لِلظَّٰلِمِینَ ذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ٢٤﴾[الزمر: ۲۴]. «پس آیا کسیکه در روز قیامت با چهرهاش سختی عذاب را از خود دور مینماید (همچون کسی است که خویشتن را از آن ایمن میدارد؟!)، و به ستمکاران گفته میشود: بچشید (کیفر) کارهایی را که کردهاید».
﴿کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ٢٥﴾[الزمر: ۲۵]. «آنان (هم) که پیش از ایشان بودند (پیامبران را) تکذیب کردند در نتیجه عذاب از جاییکه نمیدانستند گریبانگیرشان شد».
﴿فَأَذَاقَهُمُ ٱللَّهُ ٱلۡخِزۡیَ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ٢٦﴾[الزمر: ۲۶]. «آنگاه خداوند خواری و رسوایی را در زندگانی دنیا به آنان چشاند و قطعاً عذاب آخرت بزرگتر است اگر میدانستند».
آیا کسیکه خداوند او را هدایت کرده و به وی توفیق داده است تا راهی را در پیش بگیرد که او را به سرای بهشت میرساند و کسی که در گمراهی است و بر عناد خود ادامه میدهد تا این که به قیامت آمده و عذاب بزرگ او را فرا گرفته و آنرا با چهره و صورت که شریف ترین عضو است و کوچکترین عذاب در آن اثر میکند از خود دور مینماید چرا که دست و پای او با زنجیر بسته شدهاند؟ برابر هستند؟ ﴿وَقِیلَ لِلظَّٰلِمِینَ﴾و کسانی که با کفر ورزیدن و انجام گناهان بر خود ستم کردهاند مورد سرکوفت و سرزنش قرار گرفته و به آنان گفته میشود: ﴿ذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ﴾بچشید کیفر کارهایی را که کردهاید.
﴿کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾امّتهایی که پیش از ایشان بودند همانند آنها پیامبران را تکذیب کردند، ﴿فَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ﴾در نتیج عذاب خدا از جاییکه نمیدانستند گریبانگیرشان شد. به هنگامی که در ابتدای روز بودند، یا به هنگام خواب نیمروز عذاب به سراغشان آمد.
﴿فَأَذَاقَهُمُ ٱللَّهُ ٱلۡخِزۡیَ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا﴾خداوند به سبب این عذاب خواری و رسوایی را در زندگی دنیا به آنان چشاند پس آنها نزد خدا و نزد خلق خدا رسوا شدند. ﴿وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ﴾و قطعا عذاب آخرت بزرگتر است اگر بدانند. پس اینها باید از تکذیب بپرهیزند، چون اگر ادامه دهند به عذابی گرفتار خواهند شد که تکذیب کنندگان پیشین به آن گرفتار آمدند.
آیهی ۳۱-۲۷:
﴿وَلَقَدۡ ضَرَبۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ٢٧﴾[الزمر: ۲۷]. «و به درستیکه در این قرآن برای مردم هر مثلی را زدهایم، باشد که آنان پند پذیرند».
﴿قُرۡءَانًا عَرَبِیًّا غَیۡرَ ذِی عِوَجٖ لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ٢٨﴾[الزمر: ۲۸]. «قرآن عربی، بیهیچ کژی، باشد که آنان تقوی خدا را پیشه کنند».
﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلٗا فِیهِ شُرَکَآءُ مُتَشَٰکِسُونَ وَرَجُلٗا سَلَمٗا لِّرَجُلٍ هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًاۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٢٩﴾[الزمر: ۲۹]. «خداوند مثالی زده است: مردی را که بردۀ شریکانی است که پیوسته دربارۀ او به مشاجره و منازعه مشغولند و مردی را که تنها برای یک شخص است، آیا این دو برابر و یکسانند؟ ستایش تنها خدا را سزات بلکه بیشتر آنان نمیدانند».
﴿إِنَّکَ مَیِّتٞ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ٣٠﴾[الزمر: ۳۰]. «(ای پیامبر) تو میمیری و به یقین آنان نیز خواهند مرد».
﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عِندَ رَبِّکُمۡ تَخۡتَصِمُونَ٣١﴾[الزمر: ۳۱]. «سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش میپردازید».
خداوند متعال خبر میدهد که در این قرآن هر مَثَلی را آورده است، مَثل اهل خیر و اهل شر، مثَل توحید و شرک، و مَثَلهایی که حقایق اشیا را به ذهن آدمی نزدیک میسازند، و حکمت این امر آن است که ﴿لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ﴾باشد مخاطبان قرآن پند پذیرند، و به هنگامیکه حق را برایشان توضیح میدهیم آن را بشناسند و به آن عمل کنند. ﴿قُرۡءَانًا عَرَبِیًّا غَیۡرَ ذِی عِوَجٖ﴾این قرآن را به زبان عربی نازل کردهایم که دارای الفاظ و واژههایی واضح و روشن و معانیی سهل و میسور است، به ویژه برای عربها. ﴿غَیۡرَ ذِی عِوَجٖ﴾به هیچ وجهی، خلل و کاستی بدون راه ندارد، نه در الفاظش و نه در معانیاش. و این مبین آن است که قرآن در اوج اعتدال و توازن قرار دارد. همچنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡکِتَٰبَ وَلَمۡ یَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ١ قَیِّمٗا...﴾[الکهف: ۱-۲]. «ستایش خدایی را سزاست که این کتاب را بر بنده خویش نازل کرد و هیچ کژی در آن ننهاد، کتابی راست و درست». ﴿لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ﴾باشد که تقوای خدا را پیشه کنند. چرا که راه تقوای علمی و عملی را به واسطه این قرآن که دارای الفاظ و معانی واضح و آشکاری است و در اوج اعتدال و توازن قرار دارد، برای آنان هموار کردهایم، قرآنی که در آن هر نوع مَثَلی آورده شده است.
سپس مثالی را برای شرک و توحید بیان داشت و فرمود: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلٗا فِیهِ شُرَکَآءُ مُتَشَٰکِسُونَ﴾خداوند مثالی زده است: مردی را که برده شریکانی است. افراد زیادی با هم شریک هستند و با هم در یک امر و در یک حالت اتفاق ندارند تا آن برده راحت باشد، بلکه اربابان او به مشاجره و منازعه درباره او مشغولند، هریک خواستهای دارد که میخواهد آن را اجرا کند، و دیگران هم خواستههای دیگری دارند. پس در مورد حالت این مرد با این شریکان که با هم اختلاف دارند چه گمان میبری؟ ﴿وَرَجُلٗا سَلَمٗا لِّرَجُلٍ﴾و مردی که فقط برده یک نفر است و منظور و مراد آقای خود را میداند، و در راحتی کامل به سر میبرد. ﴿هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًا﴾آیا این دو مرد برابر و یکسانند؟ نه، برابر نیستند. همچنین شرک، شریکان زیادی دارد که با هم اتفاق ندارند، گاهی این را به فریاد میخواند، گاهی آنرا. پس او آرامش ندارد و قلبش در هیچجایی اطمینان پیدا نمیکند. اما موحّد و یکتاپرست که طاعت و عبادت خویش را برای پروردگارش خالص نموده است خداوند او را از تشویق خاطر رهایی بخشیده است، و در راحتی و آرامش کامل به سر میبرد. ﴿هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًاۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ﴾آیا این دو برابر و یکسانند؟ نه، پس ستایش خدا را سزاست که حق را از باطل جدا نموده و جاهلان را راهنمایی کرده است. ﴿بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾بلکه بیشتر آنها نمیدانند به سبب شرک ورزی خود به چه عذابی گرفتار میشوند. ﴿إِنَّکَ مَیِّتٞ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ٣٠﴾همه شما حتما میمیرید، ﴿وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِکَ ٱلۡخُلۡدَۖ أَفَإِیْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ٣٤﴾[الأنبیاء: ۳۴]. «و پیش از تو برای هیچ انسانی زندگی جاودانگی را مقرّر نکردهایم، آیا اگر تو بمیری آنها برای همیشه خواهند ماند».
﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عِندَ رَبِّکُمۡ تَخۡتَصِمُونَ٣١﴾سپس شما روز قیامت در آنچه با هم اختلاف داشتید نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش خواهید پرداخت، و خداوند با حکم دادگرانه خویش میان شما داوری میکند، و به هریک طبق عملش سزا و جزا میدهد. ﴿یَوۡمَ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْۚ أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ٦﴾[المجادلة: ۶]. «خداوند کارهایی را که کردهاند برشمرده است و آنها آن را فراموش کردهاند».
آیهی ۳۵-۳۲:
﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن کَذَبَ عَلَى ٱللَّهِ وَکَذَّبَ بِٱلصِّدۡقِ إِذۡ جَآءَهُۥٓۚ أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡکَٰفِرِینَ٣٢﴾[الزمر: ۳۲]. «پس کیست ستمکارتر از کسیکه بر خدا دروغ بندد و حقیقت را چون به او رسد دروغ انگارد؟ آیا کافران در جهنّم جایگاهی ندارند».
﴿وَٱلَّذِی جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ٣٣﴾[الزمر: ۳۳]. «و کسیکه حقیقت و راستی را با خود آورد و آنرا تصدیق کرد، اینانند که پرهیزگارند».
﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٣٤﴾[الزمر: ۳۴]. «آنان هرآنچه را بخواهند نزد پروردگارشان دارند، این پاداش نیکوکاران است».
﴿لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٣٥﴾[الزمر: ۳۵]. «تا خداوند بدترین آنچه را که کردهاند از (کارنامۀ) آنان بزداید و پاداششان را به (پاس) نیکوترین آنچه میکردهاند به آنها بدهد».
خداوند متعال درحالیکه (تکذیب کنندگان را) برحذر میدارد، خبر میدهد و میفرماید: هیچ کس ستمکارتر از کسی نیست که ﴿کَذَبَ عَلَى ٱللَّهِ﴾بر خداوند دروغ ببندد و چیزهایی را به او نسبت دهد که شایسته شکوه او نیست. یا به دروغ ادّعای پیامبری کند، یا به دروغ خبر دهد که خداوند متعال چنین گفته، یا چنان خبر داده یا به فلان چیز حکم کرده است. پس این در این فرموده الهی داخل است که میفرماید: ﴿وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾[البقرة: ۱۶۹]. «و این که از روی نادانی چیزهایی را به خداوند نسبت دهید که نمیدانید». و اگر از روی نادانی نباشد پس آن بسیار زشتتر و قبیحتر است. ﴿وَکَذَّبَ بِٱلصِّدۡقِ إِذۡ جَآءَهُ﴾و هیچکس ستمکارتر از کسی نیست که حقی را دروغ انگارد که با نشانههای فراوان نزد آمده است.پس تکذیب او ستم بزرگی است. چون او با تکذیب خویش حق را پس از آن که برای او روشن شده رد کرده است. پس اگر بر خدا دروغ بندد و حقیقت را هم تکذیب کند این خود، ظلم مضاعف است.
﴿أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡکَٰفِرِینَ﴾آیا در جهنمّ جایگاهی برای کافران وجود ندارد که از آنها انتقام گرفته شود، و حق خدا از هر ستمگر و کافری گرفته شوند؟! ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمٞ﴾[لقمان: ۱۳]. «بیگمان شرک ستم بزرگی است». وقتیکه به دروغگوی تکذیب کننده، و جنایت و کیفرش پرداخت، از راستگوی تصدیق کننده و پاداشش ذکر به میان آورد و فرمود: ﴿وَٱلَّذِی جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ﴾و کسی که حقیقت و راستی را در سخن و کردارش با خود آورد. پیامبران و جانشینانشان در این داخل هستند، کسانی که در سخنشان در رابطه با اخبار و احکام خدا راست گفتهاند، و نیز در خصلتهای صدقی که داشتند راست گفتهاند. ﴿وَصَدَّقَ بِهِ﴾و حقیقت و راستی را باور داشته و تصدیق کرده است. چون گاهی انسان راستی و حقیقت را میگوید و آن را آورده است، آن را تصدیق نمیکند، بنابراین، کسی مورد ستایش قرار میگیرد که حتما دارای صفت «صدق» و «تصدیق» باشد. پس راستگویی آن فرد نشانگر دانش و عدالت اوست و تصدیقش نشانه فروتنی میباشد. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ﴾کسانی که توفیق یافتهاند تا هر دو چیز را داشته باشند اینان پرهیزگاران واقعیاند، چون همه خصلتهای پرهیزگاری به صداقت و راستی و تصدیق آن بر میگردد.
﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾آنان هر آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان دارند، پاداشی که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. پس همه آنچه که اراده و خواست آنها باشد از انواع لذّتها برایشان فراهم و آماده خواهد بود. ﴿ذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ﴾این است پاداش نیکوکاران، کسانی که خدا را چنان عبادت میکنند که انگار او را میبینند، و اگر او را نمیبینند او آنها را میبیند، و کسانی که با بندگان خدا به نیکویی رفتار مینمایند.
﴿لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٣٥﴾عمل انسان سه حالت دارد، یا بدتر است یا بهتر است و یا نه بدتر و نه بهتر. نوع سوّم نوع مباح است که پاداش و کیفری به آن تعلّق نمیگیرد. و بدتر همه گناهان هستند، و بهتر همه طاعت و عبادتها میباشند. پس با این توضیح معنی آیه روشن میشود. و این که خداوند میفرماید: ﴿لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ﴾تا خداوند بدترینِ آنچه را که کردهاند یعنی گناهان صغیره آنها را به سبب نیکوکاری و پرهیزگاریشان ببخشاید. ﴿وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ﴾و پاداششان را به پای نیکوترین ِ آنچه که میکردهاند یعنی به پاس همه نیکیهایشان به آنها بدهد، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَظۡلِمُ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖۖ وَإِن تَکُ حَسَنَةٗ یُضَٰعِفۡهَا وَیُؤۡتِ مِن لَّدُنۡهُ أَجۡرًا عَظِیمٗا٤٠﴾[النساء: ۴۰]. «بیگمان خداوند به اندازه ذرّهای ستم نمیکند، و اگر نیکی باشد آن را چند برابر مینماید، و از جانب خویش پاداش بزرگی میدهد».
آیهی ۳۷-۳۶:
﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَهُۥۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ٣٦﴾[الزمر: ۳۶]. «آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟ آنان تو را از کسانی جز خدا میترساند، و هرکس را که خدا گمراه سازد او هدایتگری ندارد».
﴿وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّضِلٍّۗ أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِعَزِیزٖ ذِی ٱنتِقَامٖ٣٧﴾[الزمر: ۳۷]. «و هرکس را خدا رهنمود کند او گمراه کنندهای ندارد، آیا خداوند چیرۀ انتقام گیرنده نیست».
﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَهُ﴾آیا یکی از مصادیق کرم و لطف و عنایت خداوند به بنده اش، بندهای که او را بندگی نموده و از دستورش اطاعت نموده و از نواهیاش پرهیز کرده است، این نیست که خداوند او را کافی باشد؟! به ویژه کاملترین بنده خدا محمّدصکه خداوند او را در امر دین و دنیا کفایت خواهد کرد، و هرکس را که به او سوء قصد نماید از او دور میسازد. ﴿وَیُخَوِّفُونَکَ بِٱلَّذِینَ مِن دُونِهِ﴾آنان تو را از کسانی جز خدا میترسانند. تو را از بتها و انبازان میترسانند که اینها به تو زیانی خواهند رساند، این طرز فکر از گمراهی و سرکشی آنها سرچشمه میگیرد. ﴿وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ٣٦ وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّضِلٍّ﴾و هرکس را که خدا گمراه سازد هیچ هدایتگری ندارد، و هرکس را که خدا هدایت کند هیچ گمراه کنندهای ندارد. چون هدایت و گمراه ساختن به دست خداوند متعال است. و او خدایی است که هرچه بخواهد میشود و هر آنچه نخواهد نمیشود. ﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِعَزِیزٖ﴾آیا خدا چیره نیست؟! آری! او دارای عزّت و چیرگی کامل است و بر هر چیزی غالب است و با قدرت و توانمندیاش بندهاش را کفایت میکند و مکر و توطئه آنها را از او دور مینماید. ﴿ذِی ٱنتِقَامٖ﴾و از کسی که از فرمان او سرپیچی کند، انتقام میگیرد. پس، از آنچه که باعث کیفر و عذاب خدا میشود بپرهیزید.
آیهی ۳۸:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَرَءَیۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِیَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ کَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِی بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِکَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِیَ ٱللَّهُۖ عَلَیۡهِ یَتَوَکَّلُ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ٣٨﴾[الزمر: ۳۸]. «و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: خدا. بگو: آیا معتقدید چیزهایی که به جز خدا به فریاد میخوانید اگر خدا بخواهد زیان و گزندی به من برساند آنها میتوانند آن زیان وگزند خداوندی را برطرف سازند؟ و یا اگر خدا بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد آنها میتوانند لطف و مرحمتش را مانع شوند؟! بگو: خدا مرا بس است، توکّل کنندگان تنها بر او توکّل مینمایند».
اگر از این گمراهانی که تو را از چیزهای به جز خداوند میترسانند، بپرسی و دلیل علیه آنان اقامه نمایی و بگویی: ﴿مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ به هیچ شیوهای آفرینش آسمانها و زمین را به معبودهای خود نسبت ندادند. ﴿لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾خواهند گفت: خداوند به تنهایی آنها را آفریده است. ﴿قُلۡ أَفَرَءَیۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِیَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ کَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِ﴾پس، بعد از آنکه قدرت خداوند روشن شد با تاکید بر ناتوانی معبودهایشان به آنها بگو: مرا خبر دهید که اگر خدا بخواهد زیان و گزندی به من برساند هر زیانی که باشد آیا مبعودهای شما میتوانند، آن زیان را کاملا از من دور سازند و یا آن را تقلیل دهند؟ ﴿أَوۡ أَرَادَنِی بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِکَٰتُ رَحۡمَتِهِ﴾و اگر خدا بخواهد در حق من لطف و مرحمتی را روا بدارد و سودی در دین یا دنیا عاید من شود آیا آنها میتوانند مانع رحمت خدا شوند و از رسیدن آن به من جلوگیری نمایند؟! خواهند گفت: نه، آنها زیان را دور نخواهند کرد و نمیتوانند رحمت را باز دارند. و بعد از آن که دلیل قاطع روشن شد که تنها خداوند معبود است و او مخلوقات را آفریده و تنها او سود و زیان میدهد و غیر او از هر جهت، از آفریدن و زیان رساندن و نفع رساندن عاجز هستند، با طلب نمودن یاری و کفایت خدا و طلبِ دفع مکر و توطئههای آنان بگو: ﴿حَسۡبِیَ ٱللَّهُۖ عَلَیۡهِ یَتَوَکَّلُ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ﴾خدا مرا کافی است، و توکّل کنندگان فقط بر او توکّل مینمایند. یعنی تکیه کنندگان در به دست آوردن منافع خود و دور شدن زیانها از خود بر او تکیه مینمایند پس کسی که «کافی بودن» برای اوست، او مرا کافی است، مرا در برابر همه آنچه که برایم مهّم است، و یا برایم مهم نمیباشد، کافی است.
آیهی ۴۰-۳۹:
﴿قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَٰمِلٞۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٣٩﴾[الزمر: ۳۹]. «بگو: ای قوم من! به شیوۀ خود عمل کنید من (نیز به شیوۀ خود) عمل خواهم کرد، پس خواهید دانست».
﴿مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ٤٠﴾[الزمر: ۴۰]. «(خواهید دانست که) چه کسی عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد و خوار و رسوایش خواهد کرد و عذابی پاینده بر او فرود میآید».
﴿قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ﴾ای پیامبر! به آنها بگو: ای قوم من! به همان شیوه و حالتی که برای خود پسندیدهاید و آن عبارت از پرستش کسی است که سزاوار پرستش نیست و اختیاری ندارد، عمل کنید. ﴿إِنِّی عَٰمِلٞ﴾من هم به چیزی عمل میکنم که شما را به سوی آن دعوت کردهام، و آن عبارت است از اخلاص واطاعت و عبادت فقط برای خدا. ﴿فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٣٩ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ﴾پس خواهید دانست که سرانجام و عاقبت به سود چه کسی خواهد بود،و چه کسی عذاب خوارکننده در دنیا به سراغش خواهد آمد. ﴿وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ﴾و در آخرت عذاب جاویدان و همیشگی که از او برطرف نمیشود گریبانگیرش میگردد. این تهدید بزرگی است برای آنها و خود میمانند که مستحق عذاب جاویدان هستند، امّا ظلم و عناد مانع از ایمان آوردنشان شده بود.
آیهی ۴۱:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ لِلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٍ٤١﴾[الزمر: ۴۱]. «بیگمان ما این کتاب را برای (هدایت) مردم به حق بر تو فرو فرستادیم. پس هرکس که هدایت یابد به نفع خود اوست و هرکس که گمراه گردد تنها به زیان خود گمراه میشود. و تو بر آنان نگهبان نیستی».
خداوند متعال خبر میدهد که او قرآن را که در اخبار و اوامر و نواهیاش مشتمل بر حق و حقیقت است و برای کسی که بخواهد (به خدا) و سرای کرامت برسد اساس هدایت و وسیلهی رسیدن به خدا میباشد، بر پیامبرش نازل کرده است. نیز خداوند متعال خبر میدهد که به وسیله نزول قرآن حجّت بر همهی جهانیان اقامه شده است. ﴿فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَا﴾و هرکس در پرتو نور قرآن راهیاب شود و از اوامر آن پیروی نماید، فایده هدایت شدن و پیروی نمودن به خود او بر میگردد، و هرکس بعد از آن که راه راست برای او روشن گردید گمراه گردد زیان گمراهیاش به خودش بر میگردد، و به خدا زیانی نمیرساند. ﴿وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٍ﴾و تو بر آنان نگهبان نیستی که اعمالشان را ثبت و ضبط نمایی، و آنها را بر آن محاسبه کنی، و بر آنچه میخواهی مجبورشان سازی. بلکه تو فقط رسانندهای. هستی که آنچه را به آن فرمان یافتهای به آنا میرسانی، و وظیفه ات را انجام میدهی.
آیهی ۴۲:
﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِینَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ فَیُمۡسِکُ ٱلَّتِی قَضَىٰ عَلَیۡهَا ٱلۡمَوۡتَ وَیُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ٤٢﴾[الزمر: ۴۲]. «خداوند جانها را به هنگام مرگشان برمیگیرد، و نیز آن (جانی) که نمرده است (آنرا) هنگام خوابش (میگیرد)، و (جانی را) که به مرگ آن حکم کرده است نگاه میدارد، و آن دیگر را تا زمان معیّنی باقی میگذارد، بیگمان در این امر نشانههای روشنی برای اندیشمندان است».
خداوند متعال خبر میدهد که او به تنهایی در حالت بیداری و خواب بندگانش و در حالت مرگ و زنده بودنشان تصّرف مینماید: ﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ﴾خداوند روحها را قبض مینماید. قبض روح دو نوع است: قبض بزرگ و قبض کوچک. در اینجا منظور قبض بزرگ است، و آن مرگ میباشد. این که خداوند خبر دادهاست که او خودش ارواح را قبض میکند با این منافاتی ندارد که او فرشته مرگ و همکارانش را گماشته تا ارواح را قبض نمایند، همانطور که فرموده است: ﴿قُلۡ یَتَوَفَّىٰکُم مَّلَکُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِی وُکِّلَ بِکُمۡ﴾[السجدة: ۱۱]. «بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماشته شده جانهایتان را میستاند». ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا یُفَرِّطُونَ﴾[الأنعام: ۶۱]. «تا اینکه مرگ به سراغ یکی از شما بیاید، فرستادگان ما روح او را قبض میکنند و آنها کاستی نمیورزند». چون خداوند متعال از این نظر کارها را به خود نسبت میدهد که او آفریننده مدبر است. و از این نظر امور را به اسباب آن نسبت میدهد که از سنتّهای الهی و حکمت او این است برای هر امری سببی را قرار دادهاست. و این که میفرماید: ﴿وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ﴾نیز ـ به هنگام خواب ـ آن دسته از ارواح را که نمودهاند،قبض مینماید. این قبض، قبض کوچک است، به عبارتی دیگر مرگ کوچک است. ﴿فَیُمۡسِکُ ٱلَّتِی قَضَىٰ عَلَیۡهَا ٱلۡمَوۡتَ﴾و آنگاه از میان آن دو دسته از ارواح، دستهی اول را که فرمان مرگشان را صادر کرده است نگاه میدارد، و این ارواح کسانی است که مردهاند یا خداوند فرمان مرگشان را درحالیکه خواب هستند صادر کرده است. ﴿ٱلۡمَوۡتَ وَیُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّى﴾و گروه دوم ارواح که هنوز فرمان مرگشان صادر نشده است به تن باز میگرداند تا زمانی که روزی خود را کامل گردانند و اجلشان فرا برسد. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ﴾بیگمان در این امر برای اندیشمندان نشانههای روشنی است که بر کمال توانمندی خداوند و این که مردگان را پس از مرگشان زنده خواهد کرد دلالت میکند. این آیه دلیلی است بر این که روح و نفس جسمی است که قائم به ذات خود میباشد و جوهر آن با جوهر بدن فرق میکند و دلیلی است بر این که روح، آفریده شده و تحت تدبیر پروردگار است و خداوند آن را میستاند و نگاه میدارد، و باز به تن بر میگرداند. و ارواح زندگان در برزخ همدیگر را ملاقات میکنند و گردهم آمده و با یکدیگر گفتگو مینمایند. پس آنگاه که خداوند ارواح زندگان را بر میگرداند و ارواح مردگان را نگاه میدارد.
آیهی ۴۴-۴۳:
﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ٤٣﴾[الزمر: ۴۳]. «آیا بهجای خداوند شفیعانی گرفتهاند؟ بگو: گرچه هیچ کاری نتوانند انجام دهند و خرد نورزند (باز آنانرا شفیعان خود میگیرید)»؟!
﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِیعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٤٤﴾[الزمر: ۴۴]. «بگو: شفاعت، سراسر از آن خداست، فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست، سپس بهسوی خدا برگردانده میشوید».
خداوند متعال کار کسانی را که بهجای او میانجیهایی را برگزیدهاند و دست به دامان آنها میشوند و از آنها میخواهند و آنها را پرستش میکنند تقبیح نموده و میفرماید: ﴿قُلۡ﴾(ای پیامبر!) با بیان جهالت آنها و این که شفیعانی را برگزیدهاند که سزاوار هیچ عبادتی نیستند به آنان بگو: ﴿أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ﴾آیا اگر چیزهایی را که میانجی و متصرف در امور میدانید به اندازه ذرّهای و نه کمتر از آن نه در آسمانها و نه در زمین ندارند، بلکه فهم و شعوری ندارند که به سبب آن سزاوار ستایش شوند، چون آنها جماداتی از سنگ و درخت و تمثالها بوده، و مردگانی بیش نیستند. پس آیا کسی که چنین چیزهایی را پرستش کند عقل دارد؟! یا از گمراهترین و نادان ترین مردم میباشد و ستم او از ستم همه بزرگتر است؟
﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِیعٗا﴾به آنان بگو: شفاعت، سراسر از آن خداست، چون اختیار همه در دست اوست. و هر شفاعت کنندهای که باشد از خدا میترسد، و هیچکس جز با اجازه او نمیتواند سفارش و میانجیگری کند. پس هرگاه بخواهد بر بندهاش رحم نماید به شفاعت کننده بزرگوار اجازه میدهد تا نزد او شفاعت کند، و این رحمتی است که خداوند در حق شفاعت کننده و کسی که برای او شفاعت میشود روا میدارد. پس تاکید کرد که شفاعت، همگی برای خداست، ﴿لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾همه آنچه از ذات و کار و صفت که در آسمانها و زمین است، از آن او میباشد. پس باید شفاعت را از کسی خواست که اختیار آن را دارد. و عبادت فقط برای او انجام میشود. ﴿ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾سپس به سوی او برگردانده میشوید، پس آن کس را که عبادت و طاعت او را خالص کرده باشد پاداش فراوان میدهد، و هرکس را که برای او شریک قرار داده باشد عذاب هولناک میدهد.
آیهی ۴۶-۴۵:
﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُکِرَ ٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ٤٥﴾[الزمر: ۴۵]. «و هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود کسانیکه به آخرت نمیآورند متنفرّ میشوند، و چون کسانی جز او یاد شوند بناگاه شاد و خوشحال میگردند».
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ عَٰلِمَ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ أَنتَ تَحۡکُمُ بَیۡنَ عِبَادِکَ فِی مَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ٤٦﴾[الزمر: ۴۶]. «بگو: خداوندا! ای پدید آورندۀ آسمانها و زمین! ای آگاه از نهان و آشکار! تو میان بندگانت در آنچه در آن اختلاف میکردند داوری میکنی».
خداوند حالت مشرکین و آنچه را که شرکشان اقتضاء مینماید چنین میدارد و میفرماید: ﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ﴾هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود و یگانگی او بیان گردد و اینکه باید عبادت و طاعت فقط برای او انجام پذیرد و معبودهایی که بجز خدا پرستش میگردند، رها شوند، مشرکین دلگیر و متنفّر گشته و این را به شدّت ناپسند میدانند. ﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱلَّذِینَ مِن دُونِهِ﴾و هرگاه بتها و انبازها یاد شوند و مردمان به پرستش و ستایش آنها فرا خوانده شوند، ﴿إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ﴾بناگاه مشرکان از این که معبودهایشان یاد شدهاند و به دلیل این که شرک با امیال و خواستههایشان موافق است شاد و خوشحال میگردند، و این بدترین و زشتترین حالت است، اما وعده آنها روز قیامت است. در آنروز، حساب پس خواهند داد و مشاهده خواهند کرد که آیا معبودهایشان که آنانرا به جای خدا، به فریاد میخواندند، به آنها سودی میرسانند یا نه؟
بنابراین فرمود: ﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾بگو: خداوندا! ای پدید آورنده و مدّبر آسمانها و زمین! ﴿عَٰلِمَ ٱلۡغَیۡبِ﴾ای آن که از عالم غیب و آنچه که از چشم و دانش ما پنهان است آگاهی! ﴿وَٱلشَّهَٰدَةِ﴾و ای کسی که به آنچه آشکار است و ما مشاهدهاش میکنیم، به آن نیز آگاهی! ﴿أَنتَ تَحۡکُمُ بَیۡنَ عِبَادِکَ فِی مَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ﴾تو میان بندگانت در آنچه در آن اختلاف میکردند، داوری میکنی. و یکی از بزرگترین اختلافها اختلاف موحّدان مخلص است، کسانیکه میگویند:آنچه بر آن هستند حق است و در آخرت پاداش نیک دارند و برای دیگران چنین پاداشی وجود ندارد. مشرکین به شدّت اختلاف دارند که بهجای تو همتایانی و بتهایی را به خدایی گرفتهاند، و چیزهایی را با تو برابر قرار دادهاند که هیچ ارزشی ندارند، و بینهایت از تو عیبجویی میکنند و به هنگام ذکر معبودهایشان شاد شده و به هنگام یاد و ذکر تو متنفّر و دلگیر میگردند با وجود این ادعا میکنند که آنها برحق هستند و دیگران بر باطل، و اینها پاداش نیک دارند. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبِِٔینَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلۡمَجُوسَ وَٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ یَفۡصِلُ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ١٧﴾[الحج: ۱۷]. «بیگمان خداوند میان مومنان و یهودیان و صائبان و نصاری و مجوس و مشرکان در روز قیامت داوری میکند، بیگمان خداوند بر هرچیزی حاضر و گواه است». سپس از داوری میان آنها نیز خبر داده و فرموده است: ﴿هَٰذَانِ خَصۡمَانِ ٱخۡتَصَمُواْ فِی رَبِّهِمۡۖ فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ قُطِّعَتۡ لَهُمۡ ثِیَابٞ مِّن نَّارٖ یُصَبُّ مِن فَوۡقِ رُءُوسِهِمُ ٱلۡحَمِیمُ١٩ یُصۡهَرُ بِهِۦ مَا فِی بُطُونِهِمۡ وَٱلۡجُلُودُ٢٠ وَلَهُم مَّقَٰمِعُ مِنۡ حَدِیدٖ٢١﴾[الحج: ۱۹-۲۱]. «این دو طرف درباره پروردگارشان به منازعه پرداختهاند، پس کسانی که کفر ورزیدهاند لباسهایی از آتش دارند و آب داغ از بالای سرهایشان بر آنان ریخته میشود که رودهها و آنچه در شکمشان است و پوستهایشان را ذوب میکند، و آنان گرزهایی آهنین دارند». تا اینکه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُدۡخِلُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ یُحَلَّوۡنَ فِیهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَلُؤۡلُؤٗاۖ وَلِبَاسُهُمۡ فِیهَا حَرِیرٞ٢٣﴾[الحج: ۲۳]. «بیگمان خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند وارد باغهایی از بهشت مینماید که از زیر کاخهای آن رودها روان است. و آنها در آنجا با دستبندهایی از طلا و آراسته میشوند و لباسهایشان در آنجا ابریشم است». و میفرماید: ﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ إِیمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ٨٢﴾[الأنعام: ۸۲].«کسانیکه ایمان آورده وایمانشان را با هیچ ستمی (شرکی) نیالودهاند ایشان در امنیت و آسایش خواهند بود و اینانند راهیافتگان». ﴿إِنَّهُۥ مَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُ﴾[المائدة: ۷۲]. «بیگمان هرکس برای خدا شریک قایل شود خداوند بهشت را بر او حرام نموده و جایگاهش آتش جهّنم است».
پس در این آیه عموم آفرینش خدا ودانش و حکم و داوری کلّی و فراگیرش درمیان بندگانش بیان شده است. پس قدرت او که همه مخلوقات از آن پدید آمده است و علم فراگیرش که همه چیز را در احاطه دارد بر این دلالت مینماید که او میان بندگانش داوری خواهد کرد و آنان را پس از مرگشان زنده میکند و از اعمال نیک و بد و مقدار کیفر و پاداش آن آگاهی دارد. وآفرینش او نشانگر علم و آگاهیاش میباشد. ﴿﴾﴿أَلَا یَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ﴾[الملک: ۱۴]. «آیا خدای آفریننده اوضاع و احوال بندگانش را نمیداند».
آیهی ۴۸-۴۷:
﴿وَلَوۡ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦ مِن سُوٓءِ ٱلۡعَذَابِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ یَکُونُواْ یَحۡتَسِبُونَ٤٧﴾[الزمر: ۴۷]. «و اگر هر آنچه در زمین است از آنِ ستمکاران باشد و مانند آن (نیز) همراهش باشد به یقین به خاطر سختی عذاب روز قیامت آنرا بلا گردان خود سازند. و از جانب خدا چیزی برایشان آشکار شود که گمانش را نمیبردند».
﴿وَبَدَا لَهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٤٨﴾[الزمر: ۴۸]. «و (کیفر) بدآنچه کرده بودند برایشان آشکار میشود و آنچه را که به یاد تمسخر میگرفتند آنانرا دربر میگیرد».
وقتی خداوند بیان کرد که او میان بندگانش داوری میکند و نیز سخن مشرکین و زشتی آن را بیان داشت انگار مردم علاقمند شدند که بدانند خداوند در روز قیامت با مشرکان چه کار خواهد کرد؟ پس خبر داد که آنان ﴿سُوٓءِ ٱلۡعَذَابِ﴾سختترین و فجیع ترین عذاب را خواهند داشت، همان طور که در دنیا سختترین و زشتترین سخنان کفر آمیز را بر زبان آوردند. و اگر همه آنچه از طلا و نقره و مروارید و حیوانات و درختان و کشتزارهایی که در زمین است و همه ظروف آن و مانند آن را در اختیار داشته باشند، سپس در روز قیامت آنرا بدهند تا از عذاب خدا رهایی یابند از آنها پذیرفته نمیشود، و هیچ چیزی عذاب خدا را از آنها دور نمیسازد. ﴿یَوۡمَ لَا یَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِیمٖ٨٩﴾[الشعراء: ۸۸-۸۹]. «روزیکه هیچ مال و فرزندی فایده نمیدهد، مگر کسی که با دلی سالم به نزد خدا بیاید». ﴿وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ یَکُونُواْ یَحۡتَسِبُونَ﴾و از جانب خدا پنهان و خشم و عذاب بزرگی برای آنها آشکار میشود که گمانش را نمیبردند، زیرا آنها در مورد خود قضاوت دیگری میکردند.
﴿وَبَدَا لَهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ﴾و چیزهایی برایشان آشکار میشود که آنها را ناراحت میکند، و این بهخاطر کارهای بدشان است که انجام دادهاند. ﴿وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ﴾و وعید و عذابی که آنرا به مسخره میگرفتند آنها را فرا میگیرد.
آیهی ۵۲-۴۹:
﴿فَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢۚ بَلۡ هِیَ فِتۡنَةٞ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٤٩﴾[الزمر: ۴۹]. «هنگامیکه به انسان گزندی برسد ما را به فریاد میخواند و هنگامیکه از سوی خود به او نعمتی عطا کنیم خواهد گفت: جز این نیست که آنرا بنابر دانشی که دارم به من دادهاند، چنین نیست بلکه این نعمت وسیلۀ آزمایش است ولی بیشتر مردم نمیدانند».
﴿قَدۡ قَالَهَا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ٥٠﴾[الزمر: ۵۰]. «همانا این سخن را کسانی هم گفتهاند که پیش از ایشان بودند امّا آنچه به دست آوردند بدیشان سودی نبخشید».
﴿فَأَصَابَهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْۚ وَٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ سَیُصِیبُهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ وَمَا هُم بِمُعۡجِزِینَ٥١﴾[الزمر: ۵۱]. «پس (کیفر) بدیهایی که کرده بودند به آنان رسید، و کسانی از اینان هم که ستم کردهاند (کیفر) بدیهایی که میکردند به آنان خواهد رسید، و هرگز نمیتوانند (از عذاب الهی بگریزند و خدای را) ناتوان کنند».
﴿أَوَ لَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ٥٢﴾[الزمر: ۵۲]. «آیا ندانستهاند که خداوند رزق و روزی را برای هرکس که بخواهد گسترده و فراخ یا تنگ و کم میگرداند؟ بیگمان در این نشانههایی است برای کسانیکه ایمان میآورند».
خداوند متعال از حالت انسان و طبیعت او خبر میدهد که هرگاه گزندی از قبیل بیماری یا سختی و یا اندوه به وی برسد، ﴿دَعَانَا﴾با اصرار ما را به فریاد میخواند تا آنچه را که به او رسیده است دور سازیم، ﴿ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا﴾سپس وقتی که از سوی خود نعمتی به او عطا کنیم و زیان را از وی دور سازیم و سختیاش را برطرف نماییم آن گاه به پروردگارش کفر میورزد و ناسپاسی میکند. ﴿قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢ﴾میگوید: خداوند این نعمت را بر این اساس که شایسته و سزاوار آن هستم به من دادهاست، چون من پیش خدا ارزشمندم. یا اینکه میگوید: این نعمت را بنابر دانشی که خودم داشتهام و راههای به دست آوردن آن را میدانستهام به دست آوردهام. خداوند متعال میفرماید: ﴿بَلۡ هِیَ فِتۡنَةٞ﴾بلکه این نعمت، آزمایشی است که خداوند به وسیله آن بندگانش را میآزماید تا بنگرد که چه کسی سپاس او را میگذارد و چه کسی ناسپاسیاش میکند؟! ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ولی بیشتر مردم نمیدانند، بنابراین، آزمایش را هدیه و بخششی میشمارند، و خیر محض را با آنچه که ممکن است سبب خیر یا شر شود اشتباه میگیرند.
خداوند متعال میفرماید: ﴿قَدۡ قَالَهَا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَمَآ﴾قطعا کسانیکه پیش از ایشان بودند سخن ایشان را بر زبان آوردهاند، ﴿إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢ﴾و گفتهاند که این نعمت از روی دانشی که داشتهایم به ما عطا شده است. پس همواره تکذیب کنندگان اعتراف نکردن به نعمت پروردگارشان را از یکدیگر به ارث میبرند و گمان میبرند که خداوند حقّی بر آنها ندارد. و این کار همواره شیوه آنها بوده تا این که هلاک میشوند. ﴿فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ﴾امّا وقتی عذاب به سراغ آنها آمد آنچه به دست آورده بودند عذاب را از آنها دفع نکرد و به آنها سودی نبخشید.
﴿فَأَصَابَهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ﴾پس آنان کیفر کارهایی را که کرده بودند، دیدند. ﴿وَٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ سَیُصِیبُهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ﴾و کسانی از اینان هم که ستم کردهاند کیفر کردار ناپاکشان گریبانگیرشان خواهد گردید. پس آنها از اینان بهتر نیستند و برائت آنان در هیچ کتابی آسمانی ثبت و ضبط نشده است.
وقتی بیان داشت که آنها فریب مال و دارایی را خوردهاند و به سبب جهالت خود گمان بردهاند که داشتن مال نشانه خوب بودن حالت صاحب دارایی ومال است، به آنها خبر داد که برخورداری از رزق و روزی خداوند بر این چیز دلالت نمیکند و ﴿أَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُ﴾خداوند روزی را برای هرکس از بندگانش چه صالح باشد چه ناصالح گسترده و فراوان مینماید، و برای هرکس از بندگانش خواه صالح باشد خواه ناصالح روزی را کم میگرداند. پس روزی خداوند میان همه مخلوقات مشترک است. ولی ایما و عمل صالح فقط مخصوص بهترین مردمان میباشد. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ﴾بیگمان در فراوان نمودن روزی و کم کردن آن برای گروهی که ایما میآورند نشانهای مهّمی است، چون آنها میدانند که این امر به حکمت و رحمت خدا بر میگردد و او حالت بندگانش را بهتر میداند، پس گاهی روزی آنان را کم مینماید و اینکار را از روی لطف و رحمتی که نسبت به آنها دارد انجام میدهد، چون اگر روزی آنان را گسترده و فراوان کند در زمین فساد و تباهی میورزند پس خداوند در این امر صلاح دینی بندگان را که اساس سعادت ورستگاریشان است رعایت میکند.
آیهی ۵۹-۵۳:
﴿قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ٥٣﴾[الزمر: ۵۳]. «بگو: ای بندگانم که بر خود اسراف کردهاید! از رحمت خدا ناامید نشوید، به راستی که خداوند همۀ گناهان را میآمرزد، چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است».
﴿وَأَنِیبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ٥٤﴾[الزمر: ۵۴]. «و بهسوی پروردگار خود برگردید و تسلیم او شوید پیش از آنکه عذاب به شما برسد آنگاه یاری نمیشوید».
﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ٥٥﴾[الزمر: ۵۵]. «و پیش از آنکه ناگهان و درحالیکه حدس نمیزنید عذاب به شما برسد از بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید».
﴿أَن تَقُولَ نَفۡسٞ یَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِی جَنۢبِ ٱللَّهِ وَإِن کُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِینَ٥٦﴾[الزمر: ۵۶]. «که (مبادا) کسی بگوید: وای بر من به خاطر کوتاهیای که در حق خدا کردیم و بیگمان از مسخرهکنندگان بودم».
﴿أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ٥٧﴾[الزمر: ۵۷]. «یا اینکه بگوید: ای کاش خداوندراهنماییام میکرد و از پرهیزگاران میبودم».
﴿أَوۡ تَقُولَ حِینَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِی کَرَّةٗ فَأَکُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٥٨﴾[الزمر: ۵۸]. «یا چون عذاب را ببیند بگوید: کاش بازگشتی داشتم تا از نیکوکاران شوم».
﴿بَلَىٰ قَدۡ جَآءَتۡکَ ءَایَٰتِی فَکَذَّبۡتَ بِهَا وَٱسۡتَکۡبَرۡتَ وَکُنتَ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٩﴾[الزمر: ۵۹]. «آری! بیگمان آیات من به تو رسید ولی آنها را تکذیب کردی و تکبّر ورزیدی و از زمرۀ کافران گشتی».
خداوند به آن دسته از بندگانش که گناهان زیادی را مرتکب شدهاند خبر میدهد که فضل و بخشش او گسترده است، و آنها را تشویق میکند تا به سوی او بازگردند قبل از آن که این کار را نتوانند انجام بدهند. پس فرمود: ﴿قُلۡ﴾ای پیامبر! و ای کسی که به جای پیامبر به دین خدا دعوت میکنی! از جانب پروردگار به بندگان خبر بده و بگو: ﴿یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ﴾ای بندگان من که با ارتکاب گناهان و تلاش و حرکت در مسیر ناخشنودی خداوند بر خود اسراف کردهاید! ﴿لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِ﴾از رحمت خداوند ناامید نشوید و با ناامیدی، خود را به هلاکت اندازید و نگویید که گناهان ما زیاد گشته و عیبهای ما روی هم انباشته شده است و راهی برای نجات ما وجود ندارد، و گناهان ما زدوده نخواهند شد، و به سبب این فکر همچنان بر گناهان اصرار ورزید، و توشهای از آنچه پروردگار مهربان را خشمگین مینماید جمع آوری نکنید. بلکه پروردگار خود را با نامهایی که با کرم و لطف و بخشش او دلالت مینماید بشناسید. و بدانید که ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًا﴾خداوند همه گناهان از قبیل شرک و قتل و زناو ربا و ظلم و دیگر گناهان کبیره و صغیره را میآمرزد. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ﴾بیگمان او بسیار آمرزگار و بس مهربان است. یعنی آمرزش و رحمت صفت او است، دو صفتی که لازم او هستند و از ذات او جدا نمیشوند و همواره آثار این دو صفت در فرایند هستی جریان دارد و هر موجودی را فرا میگیرد.
در همه اوقات خیرات را سرازیر مینماید و نعمتها و بخششها را پی در در پی در پنهان و آشکار بر بندگان سرازیر میدارد، و بخشیدن را از ندادن بیشتر دوست دارد و رحمت او بر خشم وی پیشی گرفته است. اما رحمت و مغفرت او اسبابی دارند که با آنها به دست میآیند، و اگر بنده این اسباب را فراهم نکند دروازه رحمت و آمرزش را به روی خود بسته است. و بزرگترین سبب به دست آوردن رحمت و آمرزش بلکه تنها سببی که موجب این دو چیز است بازگشت بهسوی خدا به وسیله توبه واقعی و با دعا و زاری و عبادت و بندگی میباشد. پس بشتابید به سوی این سبب بزرگ و راه نجات! بنابراین، خداوند متعال به بازگشت و شتافتن به سوی خود دستور داد و فرمود: ﴿وَأَنِیبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُ﴾و با دلهایتان به سوی پروردگار خود باز گردید، و با اعضا و جوارح خود تسلیم او شوید. هرگاه انابت به تنهایی ذکر شود اعمال جوارح هم در آن داخل است و هرگاه انابت و تسلیم با هم بیان شوند معنی همین گونه است که بیان کردیم. ﴿إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُ﴾این بیانگر اهمیت اخلاص است و این که اعمال ظاهری و باطنی بدون اخلاص سودمند نیستند. ﴿مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ﴾پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید و نتوان آن را دفع کرد. ﴿ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ﴾و دیگر کمک و یاری نشوید. انگار در اینجا این سوال مطرح میشود که انابت و تسلیم شدن چیست؟ و جزئیات و کارهای آنان چه میباشد؟
پس خداوند متعال پاسخ داد و فرمود: ﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُم﴾از بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید از قبیل اعمال باطنی که شما را به آن امر نموده است مانند محبّت خدا وترس از خدا وامیدوار بودن به او و خیرخواهی برای بندگان و ترک نمودن آنچه با این موارد مخالف است. و اعمال ظاهری مانند نماز و زکات و حج و صدقه وانواع نیکوکاریها وامثال آن چیزی است که خداوند به آن فرمان داده، و آن بهترین چیزی است که از سوی کسیکه در این کارها از دستورات پروردگارش اطاعت میکند بهسوی او بازگشته و تسلیم شده است. ﴿مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ﴾پیش از آن که ناگهان عذاب به سراغ شما بیاید و شما ناآگاه باشید. و همه اینها تشویق به شتاب ورزیدن در انجام امور خیر و غنیمت شمردم فرصت است.
سپس خداوند بندگان را برحذر داشت و آنها را اندرز گفت و فرمود: ﴿أَن تَقُولَ نَفۡسٞ یَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِی جَنۢبِ ٱللَّهِ﴾به غفلت خود ادامه ندهند مبادا روزی برسد که در آن روز پشیمان شوند و پشیمانی دیگر سودی ندارد. و تا این که کسی نگوید وای بر من به خاطر کوتاهیای که در حق خدا کردم، ﴿وَإِن کُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِینَ﴾و افسوس که در دنیا قیامت را به مسخره میگرفتم تا اینکه آن را به صورت آشکار مشاهده کردم.
﴿أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ٥٧﴾«لو» در اینجا به معنی آرزو کردن است یعنی کاش خداوند مرا هدایت میکرد و از پرهیزگاران میشدم، و از عقاب در امان میماندم و سزاوار پاداش میگشتم. و به معنی شرط نیست چون اگر شرطیه باشد به معنی این است آنها با قضا و قدر بر گمراهی خود احتجاج میکردند. و این دلیل باطلی است و در روز قیامت هر دلیل باطلی پوچ و نابود میگردد.
﴿أَوۡ تَقُولَ حِینَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِی کَرَّةٗ فَأَکُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٥٨﴾یا وقتی عذاب را ببیند و به وارد شدن آن یقین نماید، بگوید: «ای کاش بازگشتی به دنیا برایم میسر بود تا از نیکوکاران باشم».
خداوند متعال میفرماید این چیز ممکن و سودمند نیست، بلکه اینها آرزوهای باطلی است که حقیقت ندارد. چون اگر بنده به دنیا بازگردانده شود برای او روشنگری فراتر از روشنگر اول وجود نخواهد داشت.
﴿بَلَىٰ قَدۡ جَآءَتۡکَ ءَایَٰتِی فَکَذَّبۡتَ بِهَا وَٱسۡتَکۡبَرۡتَ وَکُنتَ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٩﴾آری! نشانهها و آیات من که بر حق دلالت میکنند و در آن تردیدی نیست نزد تو آمدند، ولی آنها را دروغ انگاشتی و از پیروی کردن از آن متکّبرانه سرباز زدی و از کافران گشتی، پس طلب بازگشت به دنیا بیهوده است ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ﴾[الأنعام: ۲۸]. «و چنانچه آنها به دنیا بازگردانده شوند باز به چیزهایی میروند که از آن نهی شدهاند،و ایشان دروغگویانند».
آیهی ۶۱-۶۰:
﴿وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تَرَى ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى ٱللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسۡوَدَّةٌۚ أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَکَبِّرِینَ٦٠﴾[الزمر: ۶۰]. «و ورز قیامت آنانرا که بر خداوند دروغ بستهاند خواهی دید که چهرههایشان سیاه شده است. آیا برای متکبران جایگاهی در دوزخ نیست».
﴿وَیُنَجِّی ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ بِمَفَازَتِهِمۡ لَا یَمَسُّهُمُ ٱلسُّوٓءُ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٦١﴾[الزمر: ۶۱]. «و خداوند پرهیزگاران را به (پاس) رستگاریشان نجات میدهد و عذاب به ایشان نمیرسد و اندوهگین نمیگردند».
خداوند از رسوایی و خواری کسانی خبر میدهد که بر او دروغ بستهاند و میفرماید: چهرههایشان در روز قیامت سیاه میشود، انگار شبهای تاریکاند، و حاضرین در محشر آنها را از روی چهرهاش سیاهشان میشناسند. پس حق روشن و درخشان میباشد، انگار صبح است. و همانطور که آنها چهره حق را با دروغ سیاه کردند، خداوند نیز چهرههایشان را سیاه مینماید و کیفر از نوع عملشان میباشد. پس آنان چهرههایشان سیاه است و در جهنّم عذاب سختی دارند. بنابراین، فرمود: ﴿أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَکَبِّرِینَ﴾آیا برای آنان که از پذیرفتن حق متکبرانه سرباز زده و از روی خود بزرگ بینی از عبادت پروردگار روی برتافته و بر خدا دروغ بستهاند در جهنّم جایگاهی نیست؟ آری ! هست، سوگند به خدا در جهّنم کیفر و رسوایی و عذابی هست که سراپای متکبّران را فرا میگیرد و حق از آنها ستانده میشود. دروغ گفتن بر خداوند شامل دروغ بستن بر او در شریک قرار دادن برای اوست، و فرزند و همسر قایل شدن برای او، و خبر دادن از او به آنچه که شایستهاش نیست، میشود. و نیز ادّعای دروغین نبوت و گفتن سخنی دروغین در شریعت خدا و ادّعا کردن که، این سخن را پیامبر خدا گفته است، را شامل میگردد.
وقتی حالت متکبّران را بیان کرد حالت پرهیزگاران را نیز ذکر نمود و فرمود: ﴿وَیُنَجِّی ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ بِمَفَازَتِهِمۡ﴾و خداوند پرهیزگاران را به سبب نجاتشان رهایی میبخشد، چون آنها وسیله نجات را که تقوای الهی است به همراه دارند. تقوا وسیله رهایی از سختیها و مشکلات است. ﴿لَا یَمَسُّهُمُ ٱلسُّوٓءُ﴾عذابی به آنها نمیرسد که رنجورشان سازد، ﴿وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ﴾و غمگین و اندوهگین نمیگردند. پس دچار شدن به عذاب و ترس و هراس آن را از آنها نفی کرد و این بیانگر آن است که آنها در امنیت کامل به سر میبرند. و این امنیت ادامه خواهد یافت تا این که آنانرا به سرای ایمن بهشت میرساند و در آن جا از هر رنج و امر ناپسندی ایمن خواهند بود و از نعمتهای تر و تازه برخوردار خواهند شد و میگویند: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِیٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٞ شَکُورٌ﴾[فاطر: ۳۴]. «ستایش خداوندی را سزاست که اندوه را از ما دور کرد، بیگمان پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزاراست».
آیهی ۶۳-۶۲:
﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٞ٦٢﴾[الزمر: ۶۲]. «خداوند آفرینندۀ همه چیز است و او بر همه چیز نگهبان است».
﴿لَّهُۥ مَقَالِیدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ٦٣﴾[الزمر: ۶۳]. «کلیدهای آسمان و زمین از آن اوست و کسانیکه به آیات خدا کفر ورزیدهاند ایشان زیانکارند».
خداوند از عظمت و کمال خود خبر میدهد که موجب ضرر و خسارت کسی میشود که به او کفر ورزیده است. پس میفرماید: ﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ﴾خداوند آفریننده همه چیز است. این عبارت و امثال آن که در قرآن بسیار آمده است بر این دلالت مینماید که هرچیزی ـ به جز ذات خداوند و نامها و صفاتش ـ مخلوق هستند. پس در این آیه سخن کسانی که میگویند: «بعضی از مخلوقات قدیم هیستند» رد شده است. فلاسفه میگویند: زمین و آسمانها قدیماند. کسان دیگری هم یافت میشوند که میگویند: «ارواح قدیم هستند». و امثال این گفتههای باطل که متضمن بیاثر نمودن صفتِ آفرینندگی خداوند در آفریدههایش است. و کلام خدا مخلوق نیست، چون کلام صفت متکلم است و خداوند با نامها و صفاتش اول و ازلی است و قبل از او چیزی نبوده است. استدلال معتزله به این آیه و امثال آن مبنی بر این که کلام خدا مخلوق است از بزرگترین جهالتهاست. چون خداوند همیشه و همواره با نامها و صفاتش بوده است و هیچ صفتی از صفاتش حادث نیست که بعدا پدید آمده باشد و هیچ گاه صفت او تعطیل نمیشود.
به دلیل این که خداوند از ذات بزرگوارش خبر داده که او همه جهان بالا و پایین را آفریده و بر هر چیزی نگهبان است و این مستلزم آن است که خداوند باید کاملا مراقب و آگاه باشد و بر آنچه که مراقب آن است قدرت کامل داشته باشد تا بتواند در آن تصرّف نماید و آن را حفظ کند. نیز باید حکمت و شناخت داشته باشد و انواع تصرّفات را بداند تا در آن تصرّف و تدبیر نماید و همان کاری را در آن انجام دهد که شایستهتر است. پس نگهبان بودن و مراقبت جز با داشتن این اوصاف کامل نمیگردد و اگر در یکی از این موارد نقصی مشاهده شود نقص در نگهبانی به حساب میآید. و معلوم است که خداوند بر همه چیز نگهبان است و این بیانگر آن است که علم و آگاهی او همه چیز را احاطه نموده است و از قدرت و تدبیر و فرزانگی کامل و غیر قابل تصورّی برخوردار است و هرچیزی را در جای مناسب آن قرار میدهد.
﴿لَّهُۥ مَقَالِیدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾کلیدهای علم و آگاهی و تدبیر آسمانها و زمین از آن اوست. پس ﴿مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٢﴾[فاطر: ۲]. «هر رحمتی که خداوند برای مردم بگشاید هیچ بازدارندهای ندارد و هر آنچه که نگاه دارد هیچ فرستندهای برای آن نیست و او توانای با حکمت است». وقتی عظمت خود را بیان کرد که اقتضا مینماید دلها از توقیر او لبریز گردند، نیز حالت کسی را بیان کرد که قضیه را برعکس نموده و قدر خداوند را نمیشناسد، پس فرمود : ﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ﴾و کسانیکه آیات و نشانههای خدا را که بر حق و یقین و صراط مستقیم دلالت مینمایند، باور نداشته و به آن کفر ورزیدهاند، ﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾ایشان زیانکارانند، زیرا بندگی و عبودیت و اخلاص و ذکر و طاعت خدا را که موجب اصلاح دل و زبان و سایر اعضای آدمی است، از دست دادهاند و در عوض اینها هر آن چیزی را که دلها و جسمها را فاسد میکند بهمیان آورده و باغهای بهشت را از دست داده و در عوض آن عذاب دردناک را به دست آوردهاند.
آیهی ۶۶- ۶۴:
﴿قُلۡ أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّیٓ أَعۡبُدُ أَیُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ٦٤﴾[الزمر: ۶۴]. «بگو: ای نادانان! آیا به من دستور میدهید که غیر از خدا را بندگی کنم».
﴿وَلَقَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡکَ وَإِلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکَ لَئِنۡ أَشۡرَکۡتَ لَیَحۡبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٦٥﴾[الزمر: ۶۵]. «و بهراستی که به تو و به کسانیکه پیش از تو بودند وحی شد که اگر شرکورزی کردارت نابود میشود و از زیانکاران خواهی بود».
﴿بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ٦٦﴾[الزمر: ۶۶]. «بلکه تنها خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش».
﴿قُلۡ أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّیٓ أَعۡبُدُ أَیُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ٦٤﴾ای پیامبر! به این جاهلانی که تو را بهسوی عبادت غیر خداوند فرا میخوانند بگو: ای نادانان! آیا به من دستور میدهید که غیر از خدا را بندگی کنم؟! یعنی این فرمان از جهالت و نادانیتان سرچشمه گرفته است و اگر شما علم و دانش داشتید و میدانستید که خداوند از همه جهات کامل است و همه نعمتها را به شما بخشیده و او سزاوار عبادت است نه کسی که از هر جهت ناقص میباشد و سود و زیانی نمیرساند، مرا به این فرمان نمیدادید. چون شرک ورزیدن به خدا همه اعمال را نابود وحالات را فاسد میکند. از این رو فرمود: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡکَ وَإِلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکَ﴾و همانا به تو و به همه پیامبران پیش از تو وحی شده است. ﴿لَئِنۡ أَشۡرَکۡتَ لَیَحۡبَطَنَّ عَمَلُکَ﴾که اگر شرکورزی کردارت نابود میشود. ﴿عَمَلُکَ﴾مفرد و مضاف است و هر عملی را شامل میشود، پس در رسالت همه پیامبران آمده است که شرک ورزیدن همه اعمال را نابود میکند. همانطور که در سوره انعام وقتی که بسیاری از پیامبران را برشمرده در مورد آنها فرموده است: ﴿ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَکُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٨٨﴾[الأنعام: ۸۸]. «این رهنمود خداست، خداوند هرکس را از بندگانش که بخواهد به وسیله آن هدایت میکند واگر شرک ورزند آنچه کردهاند نابود میشود».
﴿وَلَتَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ﴾و دین و آخرت خود را از دست خواهی داد و در هردو سرا زیانمند خواهی شد. پس با شرک ورزیدن اعمال نابود میشوند و آدمی سزاوار کیفر و عذاب میگردد. وقتی خبر داد که جاهلان او را فرمان میدهند تا شرک ورزد و از زشتِی سخن آنها خبر داد، پیامبر را به اخلاص امر نمود و فرمود: ﴿بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ﴾بلکه فقط خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش، همانها که خدا را به خاطر توفیقی که به آنها عطا کرده است سپاس میگزارند. پس همان طور که به خاطر نعمتهای دنیوی از قبیل تندرستی و سلامتی جسم و فراهم شدن روزی و غیر از آن، شکر خداوند به جای آورده میشود، نیز به خاطر نعمتهای دینی مانند توفیق یافتن و اخلاص و پرهیزگاری باید شکر و ثنای خداوند را به جای آورد، بلکه نعمتهای خداوند را به جای آورد، بلکه نعمتهای حقیقی همان نعمتهای دینی هستند. و اگر انسان بیندیشد که این نعمتها از جانب خدا داده شدهاند و شکر آن را بهجای آورد، از آفت خودپسندی سالم خواهد ماند، آفتی که بسیاری از عاملان و عبادت گزاران، به علّت جهالت خود به آن گرفتار میشوند. و اگر بنده حقیقت حال را بداند، از این که خداوند نعمتی را روزی وی کرده است نه تنها دچار غرور و خودپسندی نمیشود بلکه بیشتر سپاس خدا را به جای میآورد.
آیهی ۶۷:
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعٗا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٦٧﴾[الزمر: ۶۷]. «و خداوند را چنانکه سزاوار بزرگی اوست ارج ننهادند و ورز قیامت، سراسر زمین یکباره در مشت او قرار دارد و آسمانها با دست راست او درهم پیچیده میشود. او پاک و منزّه است و از آنچه شریک (وی) میگردانند برتر است».
خداوند متعال میفرماید: مشرکان، خداوند را به گونه شایسته ارج ننهادند و او را آنگونه که باید تعظیم کنند، تعظیم ننمودند. بلکه چیزهایی را که در صفات و کارهایش ناقص هستند شریک او قرار دادند. پس صفات و کارشان از هر جهت ناقص است و هیچ سود و زیان و دادن و ندادنی در دست آنها نیست و هیچ اختیاری ندارند. و مشرکان این مخلوقات ناقص را با آفریننده و پروردگار بزرگ برابر قرار دادند، خداوندی که از عظمت آشکار و قدرت چیره او این است که همه زمین در روز قیامت در مشت او است و آسمانها با وجود گستردگی و بزرگیشان با دست راست او در هم پیچیده میشوند. پس هرکس چیزی را با خداوند برابر قرار داده باشد خداوند را آنگونه که شایسته است تعظیم نکرده است و مسلّما کسیکه چنین کند از همه ستمکارتر است. ﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ﴾خداوند پاک و منزّه است از آنچه که برای او شریک قرار میدهند و بسی برتر است.
آیهی ۷۰-۶۸:
﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِیَامٞ یَنظُرُونَ٦٨﴾[الزمر: ۶۸]. «و در صور دمیده خواهد شد پس کسانیکه در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسیکه خدا بخواهد. سپس دوباره در آن دمیده میشود پس بناگاه همگی بهپا میخیزند و مینگرند».
﴿وَأَشۡرَقَتِ ٱلۡأَرۡضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ وَجِاْیٓءَ بِٱلنَّبِیِّۧنَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ٦٩﴾[الزمر: ۶۹]. «و زمین به نور پروردگارش روشن میگردد و کتاب گذاشته میشود و پیامبران و گواهان آودره میشوند و به حق بین آنان داوری میشود و به ایشان ستم نمیشو».
﴿وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَا یَفۡعَلُونَ٧٠﴾[الزمر: ۷۰]. «و به هرکسی سزا و جزای آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود و او (خدا) به آنچه میکنند داناتر است».
وقتی خداوند آنها را از عظمت خویش ترساند آنان را هم از حالات روز قیامت برحذر داشت و تشویق نمود. و فرمود: ﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ﴾و در صور دمیده میشود، و آن شاخ بزرگی است که جز خدا کسی اندازه بزرگی آن را نمیداند، امّا کسی که خداوند او را آگاه نموده است کم و کیف آن را میداند. پس اسرافیل÷که از فرشتگان مقرّب الهی و یکی از حاملان عرش است در آن میدهد. ﴿فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾و همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند بیهوش میشوند یا میمیرند. یعنی همه وقتی دمیدن صور را میشنوند از شدّت و عظمت آن، نیز از آنجا که میدانند اینکار مقدمه قیامت است پریشان میگردند. ﴿إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ﴾مگر کسیکه خدا بخواهد، از آنان که خداوند آنها را به هنگام دمیدن صور ثابت قدم میگرداند، پس آنها بیهوش نمیشوند مانند شهیدان یا برخی از آنها و دیگر کسانی که خدا بخواهد. و این نفخهی اول، نفخهی «صَعق» یا نفخهی « فَزَع» نامیده میشود. ﴿ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخۡرَىٰ﴾سپس بار دیگر در آن دمیده میشود و این دمیدن برای رستاخیز است. ﴿فَإِذَا هُمۡ قِیَامٞ﴾پس بناگاه همگی از قبرهایشان به پا میخیزند تا زنده شوند و مورد محاسبه قرار گیرند، آفرینش جسم و ارواح آنها کامل میگردد و چشمهایشان خیره میشود، ﴿یَنظُرُونَ﴾نگاه میکنند که خداوند با آنان چه میکند؟
﴿وَأَشۡرَقَتِ ٱلۡأَرۡضُ بِنُورِ رَبِّهَا﴾و زمین به نور پروردگارش روشن میشود. از این معلوم میگردد که انوار و روشنایی دنیا در روز قیامت همه از بین میروند و نابود میشوند، چون خداوند خبر داده که خورشید بینور میگردد و ماه از بین میرود وستارگان پراکنده میشوند و مردم در تاریکی قرار میگیرند، پس در این هنگام زمین به نور پروردگارش روشن میشود، هنگامی که خداوند تجلی میکند و برای داوری کردن میان انسانها پایین میآید.
در این روز خداوند به خلق نیرو میدهد و آنها را چنان پدید میآورد که قوی میشوند و نور الهی آنها را نمیسوزاند و میتوانند او را ببینند، وگرنه، نور خداوند بزرگ است و اگر آنرا آشکار کند عظمت او و نور چهرهاش همه مخلوقات را میسوزاند. ﴿وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ﴾و کتاب اعمال و دیوان آن نهاده میشود تا نیکیها و بدیهایی که در آن است بازبینی شود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِینَ مُشۡفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَٰوَیۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡکِتَٰبِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةٗ وَلَا کَبِیرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗاۗ وَلَا یَظۡلِمُ رَبُّکَ أَحَدٗا٤٩﴾[الکهف: ۴۹]. «و کتاب اعمال نهاده میشود پس گناهکاران را میبینی که از آنچه در آن است ناراحتاند و میگویند:ای وای بر ما! چه شده این کتاب را که هیچ گناه کوچک و بزرگی را نگذاشته مگر این که آن را برشمرده است؟.، و آنچه را که کردهاند حاضر میبینند و پروردگارت برهیچ کس ستم روا نمیدارد». و از روی کمال عدالت و دادگری به عملکننده گفته میشود: ﴿ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا١٤﴾[الإسراء: ۱۴]. «کتاب اعمال خودت را بخوان، امروزه خودت برای اینکه حسابرس خود باشی کافی است». ﴿وَجِاْیٓءَ بِٱلنَّبِیِّۧنَ﴾و پیامبران آورده میشوند تا در خصوص رساندن پیام الهی به امّتهایشان پرسیده شوند، و علیه آنها گواهی بدهند. ﴿وَٱلشُّهَدَآءِ﴾و گواهان اعم از فرشتگان و اعضای انسان و زمین آورده میشوند. ﴿وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ﴾و به عدالت کامل و انصاف بزرگ میان آنها داوری میشود، چون این حسابی است که از جانب خدا صادر شده و او همه چیز را احاطه کرده است. و کتاب او که لوح محفوظ است همه کارهایی را که انسانها کردهاند دربردارد. و فرشتگان، کسانی که از فرمان پروردگارشان سرپیچی نمیکنند کارهایی را که انسانها کردهاند ثبت نمودهاند. و عادل ترین گواهان براین حکم شهادت دادهاند. پس کسی حکم و داوری مینماید که اندازه اعمال و اندازه پاداش و کیفر آنها را میداند. آن گاه حکمی صادر میکند که خلق به آن گردن مینهند و به ستایش و دادگری خداوند اعتراف میکنند و به عظمت و علم و حکمت و رحمت او پی میبرند و به چیزهایی از آن آگاه میشوند که به دلهایشان خطور نکرده است و زبانهایشان توان بیان آن را ندارد. بنابراین فرمود: ﴿وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَا یَفۡعَلُونَ٧٠﴾و به هرکسی جزای آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود، و خدا به آنچه میکنند داناتر است.
آیهی ۷۵-۷۱:
﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا فُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَآ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَتۡلُونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِ رَبِّکُمۡ وَیُنذِرُونَکُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَاۚ قَالُواْ بَلَىٰ وَلَٰکِنۡ حَقَّتۡ کَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٧١﴾[الزمر: ۷۱]. «و کافران بهسوی دوزخ گروه گروه رانده میشوند و هنگامیکه به آنجا رسند درهایش گشوده میشود و نگهبانانش به آنان میگویند: آیا پیامبرانی از خودتان به نزدتان نیامدند تا آیههای پروردگارتان را برای شما بخوانند و شما را از رویاروئی چنین روزی بترسانند؟ میگویند: آری! ولی فرمان عذاب بر کافران ثابت و قطعی گردید».
﴿قِیلَ ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ٧٢﴾[الزمر: ۷۲]. «به ایشان گفته میشود: از درهای دوزخ داخل شوید درحالیکه که در آن جاودانه خواهید بود. پس چه بد است جایگاه متکبران»!.
﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَا سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡ طِبۡتُمۡ فَٱدۡخُلُوهَا خَٰلِدِینَ٧٣﴾[الزمر: ۷۳]. «و کسانیکه از پروردگارشان پروا داشتند گروه گروه بهسوی بهشت سوق داده میشوند و هنگامیکه به آنجا رسند (مسرور میشوند) و درهایش گشوده میشود و نگهبانانش به آنان میگویند: درودتان باد! خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید. پس خوش باشید و جاودانه به آن درآیید».
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَیۡثُ نَشَآءُۖ فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ٧٤﴾[الزمر: ۷۴]. «و (اهل بهشت) میگویند: سپاس خداوندی راست که وعدهاش را در حق ما محقّق ساخت و سرزمین (بهشت) را به ما داد، از بهشت هرجا که بخواهیم مأوی میگیریم، پس چه نیک است پاداش نیکوکاران»!.
﴿وَتَرَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ حَآفِّینَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡۚ وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّۚ وَقِیلَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٧٥﴾[الزمر: ۷۵]. «و فرشتگان را میبینی که پیرامون عرش حلقه زدهاند و به سپاس و ستایش پروردگار خود مشغولند و درمیان آنان به حق داوری شده و گفته میشود: ستایش خداوند جهانیان را سزاست».
بعد از آنکه خداوند متعال بیان نمود که میان بندگانش حکم و داوری مینماید ـ بندگانی که آنها را آفریده و به همه روزی داده و به تدبیرشان پرداخته و آنها را در دنیا و قیامت گرد هم آورده ـ (و تصریح نموده که) آنانرا به هنگام پاداش و جزا دادن از یکدیگر جدا مینماید، همانطور که در دنیا در ایمان و کفر و در تقوا و معصیت با همدیگر فرق داشتند. پس فرمود: ﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ﴾و کافران با خشونت به سوی جهنم برده میشوند. با شلاّقهای دردآور زده میشوند و نگهبانان تندخو و سرسخت جهنم آنها را میزنند و به سوی بدترین زندان و بدترین جایگاه میبرند و آن جهنّمی است که همه انواع عذاب را در خود دارد و تمام انواع بدبختیها در آن وجود دارد و هیچ نوع شادی در آن نیست. همانطور که میفرماید: ﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣﴾[الطور: ۱۳]. «روزیکه بهسوی آتش جهنم رانده میشوند چون از وارد شدن به آن امتناع میورزند». ﴿زُمَرًا﴾یعنی به صورت گروههای متفرّق، هرگروه که کارهایشان همگون است به سوی جهنّم رانده میشوند و یک دیگر را نفرین میکنند و از یک دیگر بیزاری میجویند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا فُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾تا اینکه به نزدیک جهنّم و کنار آن میرسند، آنگاه درهای جهنّم و کنار آن میرسند، آنگاه درهای جهنّم بهروی آنان گشوده میشود تا در آنجا از آنان پذیرایی شود. ﴿وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَآ﴾و نگهبانان جنهنّم درحالیکه آنها را به شقاوت، جاودانی و عذاب همیشگی مژده میدهند، و به خاطر اعمالشان آنها را سرزنش میکنند، اعمالی که آنها را به این جایگاه زشت و هولناک رسانده است، میگویند: ﴿أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ﴾آیا پیامبرانی از نوع خودتان که شما آنها را میشناختید و راستگویی آنان را میدانستید و میتوانستید از آنها فرا بگیرید و بیاموزید به نزد شما نیامدند؟ ﴿یَتۡلُونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِ رَبِّکُمۡ﴾آیههای پروردگارتان را که پیامبران را با آن فرستاده با روشنترین دلیلها بر حق و یقین دلالت میکردند بر شما بخوانند؟! ﴿وَیُنذِرُونَکُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَا﴾و شما را از رویاروئی چنین روزی بترسانند؟ یعنی این ایجاب میکرد که شما از آنها پیروی کنید و با پیشه کردن پرهیزگاری، خود را از عذاب این روز برحذر دارید، اما حالت شما به خلاق این بود.
﴿قَالُواْ بَلَىٰ﴾آنها با اعتراف به گناهانشان و این که حجّت خدا بر آنها اقامه شده است میگویند: آری! پیامبران پروردگار ما با آیات و حجتهای الهی نزد ما آمدند و نهایت روشنگری را برای ما کردند و ما را از این برحذر داشتند، ﴿وَلَٰکِنۡ حَقَّتۡ کَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾ولی فرمان عذاب بر کافران قطعی و ثابت است. یعنی به سبب کفر ورزیدنشان به آیات خدا فرمان عذاب بر آنها قطعی است، و این عذاب قطعی برای هرکسی است که به آیات خدا کفر ورزد و آنچه را که پیامبران آوردهاند انکار نماید. پس آنها به گناهان خود و به این که حجت بر آنها اقامه شده اعتراف کردند.
به حالت توهین به آنها گفته میشود: ﴿ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ﴾به درهای دوزخ وارد شوید، پس هر گروه از دری که مناسب آنان است و مطابق با عملشان میباشد وارد میگردند. ﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا﴾برای همیشه در آن هستند و از آن بیرون نمیگردد. و به آنان مهلت داده نمیشود. ﴿فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ﴾پس چه بد است جایگاه متکبران، آتش جایگاه آنهاست، چون آنها با خود بزرگ بینی حق را نپذیرفتند پس خداوند به آنها سزایی از نوع عملشان داد و آنها را خوار و ذلیل و رسوا گرداند.
سپس از اهل بهشت سخن به میان آورد و فرمود: ﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ﴾و کسانیکه به یگانهپرستی و عمل به طاعت خدا پرهیزگاری را پیشه کردهاند با اکرام و بزرگداشت، ﴿إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًا﴾گروه گروه و درحالیکه شاد هستند و هر گروهی با دستههای دیگری است که عملش با آن مناسب میباشد به سوی بهشت بر مرکبهای برگزیده سوق داده میشوند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا﴾تا این که به آستانه بهشت و منازل زیبا میرسند و نسیم آن بر آنها میوزد و زمانِ همیشه ماندن و بهرهمند شدن از نعمتهای آن فرا میرسد، ﴿وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾و درهای بهشت برای بزرگداشت آنان به رویشان گشوده میشود، ﴿وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَا سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡ طِبۡتُمۡ﴾و نگهبانانش با تبریک و خوش آمد گفتن به آنها میگویند: «سلام بر شما». یعنی از هر آفت و بدی سالم و به دور هستید و دلهایتان با شناخت و محبّت خدا و ترس از او پاک گردیده و زبانهایتان با ذکر او و اعضا و جوارحتان با اطاعت او پاک شده است. ﴿فَٱدۡخُلُوهَا خَٰلِدِینَ﴾پس به سبب پاکیتان وارد آن شوید در حالی که در آنجا جاودانه خواهید بود، چون بهشت سرای پاکیزگی و پاکی است و جز پاکان کسی وارد آن نمیشود. در مورد جهّنم فرمود: ﴿وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾و در مورد بهشت فرمود: ﴿وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾و «واو» را اضافه کرد که اشاره به این مطلب است که اهل جهنّم به محض این که به جهنّم میرسند بدون این که مهلتی داده شوند درهای آن به رویشان گشوده میگردد، و باید به روی آنها گشوده شود و به محض رسیدن آنها باز گردد، تا گرما و شدّت عذاب آن را بیشتر احساس کنند. اما بهشت سرای گرانقدری است که جز کسی که مقدمات آنرا فراهم آورده است به آن وارد نمیشود با وجود این آنها برای وارد شدن به آن به شفاعت بزرگواترین شفاعت کنندگان نیاز دارند. و به محض رسیدنشان درهای آن گشوده نمیشود. بلکه از خداوند میخواهند تا محمدصبرای آنها نزد او شفاعت کند، و پیامبرصشفاعت میکند. و این آیات دلیلی بر این است که بهشت و جهنّم درهایی دارند که گشوده و بسته میشوند و هریک نگهبانانی دارند. و آن دو سرایی هستند که فقط کسی وارد آن میشود که سزاوار آن باشد، به خلاف سایر سراها.
﴿وَقَالُواْ﴾آنها به هنگام وارد شدن به بهشت و قرار گرفتن در آن، ستایش پروردگارشان را به سبب آنچه به آنها بخشیده و آنها را هدایت نموده است بهجای میآورند و میگویند: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ﴾ستایش خداوندی راست که وعدهاش را در حق ما محقّق ساخت. یعنی بر زبان پیامبرانش به ما وعده داد که اگر ایمان آوریم و صالح شویم ما را وارد بهشت خواهد کرد. پس وعدهای که به ما داده بود به طور کامل به آن وفا کرد، ﴿وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَیۡثُ نَشَآءُ﴾و سرزمین بهشت را به ما داد به گونهای که هرجا بخواهیم در آن جای میگیریم و هر نعمتی از آن بخواهیم بر میداریم و هیچ چیزی برای ما ممنوع نیست. ﴿فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ﴾پس چه نیک است پاداش نیکوکاران، کسانی که با طاعت از پروردگارشان در زمان کوتاه و از میان رفتنی دنیا تلاش کردند و در مقابل آن به چنین خیر بزرگ و پایداری دست یازیدند.
و این سرای بهشت است که در حقیقت سزاوار ستایش است که خداوند در آن بندگان برگزیدهاش را مورد اکرام قرار میدهد و خداوند بخشنده و بزرگوار آنرا به عنوان جایگاه مهمانی آنها پسندیده است و به بالاترین و بهترین صورت آنرا ساخته و با دست خود نهال آن را کاشته و از رحمت و کرامت خویش آن را سرشار نموده است که با بهرهمندی از آن، هر اندوهگینی شاد میگردد، و ناراحتیاش از میان میرود و صفا و سرورش کامل میگردد.
﴿وَتَرَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ﴾و در آن روز بزرگ فرشتگان را خواهی دید، ﴿حَآفِّینَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ﴾که گرداگرد عرش حلقه زدهاند. یعنی در خدمت پروردگارشان ایستادهاند و گرد عرش او جمع شدهاند و در برابر شکوه او فروتن و به کمال او اعتراف دارند و در جمال و زیبایی او غرق گشتهاند. ﴿یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ﴾خداوند را از هر آنچه که شایسته شکوه او نیست و از آنچه که مشرکان به او نسبت دادهاند و آنچه که مشرکان نسبت ندادهاند منّزه و پاک میدانند. ﴿وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ﴾و میان پیشینیان و پسینیان به حق و حقیقت که هیچ اشتباهی در آن نیست و کسیکه علیه او حکم میشود آن را انکار نمیکند، داوری میشود. ﴿وَقِیلَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾و گفته میشود: ستایش خداوند جهانیان را سزاست. بیان نکرد که گوینده چه کسی است، تا بر ایندلالت نماید که همه خلایق ستایش پروردگارشان را به زبان میآورند و او را به خاطر آنچه که برای اهل بهشت و اهل جهنّم قضاوت نموده است، نیز به خاطر فضل و احسان و عدل و حکمتش ستایش میکنند.
پایان تفسیر سورهی زمر