مکی است و ۷۵ آیه دارد.
آیهی ۳-۱:
﴿تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ١﴾[الزمر: ۱]. «فرو فرستادن (این) کتاب از سوی خداوند توانمند باحکمت است».
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ٢﴾[الزمر: ۲]. «بیگمان ما کتاب را به حقّ بر تو نازل کردهایم، پس خدا را پرستش کن و دین خود را برای او خالص گردان».
﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ فِی مَا هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ کَٰذِبٞ کَفَّارٞ٣﴾[الزمر: ۳]. «بدانکه پرستش ناب از آن خداست و کسانی که بهجای او دوستانی گرفتهاند (میگویند): ما آنانرا پرستش نمیکنیم مگر برای آنکه ما را به خداوند نزدیک گردانند. خداوند میان ایشان دربارۀ چیزی که در آن اختلاف میورزند داوری خواهد کرد، بیگمان خداوند دروغگوی ناسپاس را هدایت نمیکند».
خداوند متعال از عظمت قرآن و از شکوه کسی که از آن سخن گفته از سوی او نازل شده خبر داده و میفرماید: قرآن از جانب خداوند توانمند و با حکمت نازل شده است، کسی که الوهیت و عبادت برای او، جزو صفات ایشان میباشد. و این به خاطر عظمت و کمال و توانایی اوست که بر همه مخلوقات چیره است و هر چیزی در برابر او حقیر و ضعیف است. و در آفرینش و فرمانش دارای حکمت و فرزانگی است. پس قرآن از جانب خدایی نازل شده که صفتش چنین است و سخن گفتن صفت او است، و صفت تابع موصوف است. پس همانطور که خداوند از هر جهت کامل است و همتایی ندارد، قرآنش نیز چنین است، و برای وصف قرآن همین کافی است، و بر مقام والای آن دلالت مینماید، امّا با این وجود بیشتر کمال آنرا روشن کرد آن هم به سبب دو چیز: اول: به سبب کسی که قرآن را بر او نازل کرده است، و او محمّدصاست، شریفترین مخلوقات. پس قرآن نیز شریفترین کتاب است.
دوم: به سبب چیزی که سبب نزول قرآن است، و آن حق میباشد. پس نازل شدن قرآن هم به سبب حقی است که هیچ شکی در آن نیست تا مردم را از تاریکیها بیرون آورد و به سوی نور رهنمون شود و هم دراخبار راستینی که داده و در احکام عادلانهای که با خود دارد دربر گیرندهی حق است. بنابراین تمام مطالب علمی که قرآن بر آن دلالت مینماید بالاترین انواع حق است، و بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست.
و از آنجا که قرآن از سوی حق نازل شده و مشتمل بر حق است و برای هدایت خلق بر شریفترین مردم نازل شده است نعمت بسیار بزرگی است و باید شکر آن را به جای آورد و شکر آن همان خالص گرداندن عبادت و بندگی برای خداست. بنابراین فرمود: ﴿فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ﴾پس همه دین و عبادت خود را از قبیل شرائع ظاهری و باطنی، اسلام، ایمان و احسان را برای خدا خالص بگردان. یعنی اینها را فقط برای خدا انجام ده و هدف تو از آن فقط جلب رضایت خدا باشد.
﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُ﴾این فراز از آیه تاکیدی بر موضوع اخلاص برای خدا است که پیشتر بدان امر نمود. و بیانگر آن است که همانگونه که هر کمالی متعلق به خدا است، نیز دین خالصِ پاک از تمامی آلودگیها از آن اوست، زیرا دین خالص آن دینی است که او به عنوان دین خویش برگزیده است. و آنانرا بدان امر نموده است، چرا که متضمن عبادت کردن بندگان برای خداست از حیث محبت وی و ترس از او و امید به او. نیز متضمن آن است که بهسوی او برگردند و او را پرستش نمایند و برای بدست آوردن نیازهایشان به او پناه ببرند.
و این چنین عبادتی است که دلها را پاکیزه میگرداند. امّا شرک ورزیدن در هر عبادتی قلب را آلوده میگرداند و خداوند از داشتن هر شریک و هر نوع شراکتی پاک است. شرک ورزیدن دل و روح آدمی را در دنیا و آخرت به تباهی میکشاند و مایه نهایت شقاوت و بدبختی است، بنابراین وقتی به توحید و اخلاص فرمان داد از شرک ورزیدن به خدا نهی کرد و کسی را که به او شرک میورزد مذمّت نمود. پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ﴾و کسانی که بهجای خدا دوستان و یاورانی برگرفتهاند که با پرستش آنها و به فریاد خواندنشان با آنها دوستی مینمایند و عذر خود را چنین بیان میکنند و میگویند: ﴿مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ﴾ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر برای آن که نیازهای ما را به خدا برسانند و پیش خدا برای ما شفاعت کنند، وگرنه ما میدانیم که اینها نمیآفرینند و روزی نمیدهند، و هیچ چیزی در اختیارشان نیست. پس اینها یگانهپرستی و اخلاصی را که خداوند به آن دستور دادهاست ترک نموده و بر انجام بزرگترین کار حرام که شرک است جرأت کردهاند و کسی را که همتا و همانندی ندارد و پادشاه بزرگ است با پادشاهان دنیا مقایسه کرده و با عقلهای فاسد خود چنین گمان بردهاند که ـ همانگونه که نمیتوان به پادشاهان رسید بدون واسطه گری و سفارش و خواهش افراد والا مقام و وزرایی که نیاز و خواستههای ملّت را به پادشاهان میرسانند و نسبت به ایشان ترحمشان برانگیخته و زمینهی برآورده شدن آن نیاز و خواستهها را فراهم میکنند ـ خداوند متعال نیز چنین است و این قیاس از فاسدترین قیاسهاست، چرا که متضمن مساوات میان خالق و مخلوق است، با اینکه از دیدگاه عقل و نقل و فطرت فرق بزرگی بین خالق و مخلوق وجود دارد. پادشاهان بدان جهت نیاز دارند تا افرادی میان آنها و رعیتشان واسطه قرار گیرند چون آنها احوال رعیت را نمیدانند. بنابراین به کسی نیاز دارند که آنان را از احوالشان باخبر نماید.
و شاید رحمت و مهربانی در دلشان نسبت به کسی که نیازمند است نباشد، بنابراین به کسی احتیاج دارند که آنان را وادار نماید تا بر آنها رحم کنند. و به سفارش کنندگان و وزیران نیاز دارند و از آنها میترسند، بنابراین، نیاز کسانی را که وزیران برایشان وساطت میکنند برآورده میسازند تا اینگونه رعایت وزیران را کرده باشند. و نیز پادشاهان، فقیر و مستمند هستند و گاهی به خاطر فقر از برآورده کردن نیاز سرباز میزنند. اما پروردگار متعال خدایی است که علم و آگاهی او ظاهر و باطنِ امور را در برگرفته است و به کسی نیاز ندارد که او را از احوال رعیتها و بندگانش باخبر کند. و او تعالی مهربانترین مهربانان است و بخشندهترین بخشایندگان است و به هیچ کسی از بندگانش نیاز ندارد تا نسبت به بندگانش مهربانی کنند، بلکه خداوند از خود بندگان و از پدران و مادرانشان برایشان مهربانتر است و اوست که آنها را تشویق مینماید و آنها را به سوی اسبابی فرا میخواند که به وسیله آن رحمت الهی را به دست آورند. او چیزهایی از منافع و مصالح آنها را میخواهد که خودشان هم برای خود نمیخواهند.
و خداوند دارای توانگری مطلق و کامل است و اگر همه مخلوقات از اول تا آخر در یک میدان جمع شوند و از او بخواهند و او به هرکس هر آنچه که خواسته و آرزو نموده است بدهد، هیچ چیزی از توانگریاش کم نخواهد شد، و هیچ چیزی را از آنچه او دارد کم نمیکنند، مگر به اندازهای که سوزنی در دریا فرو برده شود و اندازهای از آب دریا را با خود بالا آوَرَد. و همه شفاعت کنندگان از او میترسند و هیچ کسی از آنها جز با اجازه او شفاعت نخواهد کرد. و تمام شفاعتها در دست اوست. پس با این تفاوتها جهالت مشرکین نسبت به خدا و بیخردی بزرگشان و شدّت جرأت آنها بر وی معلوم میشود. و نیز حکمت اینکه خداوند شرک را نمیبخشد معلوم میگردد، چون شرک عیبجویی خداوند را در بردارد. بنابراین، میان دو گروه یگانهپرست و مشرک داوری کرده و در ضمن مشرکان را تهدید نموده و میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ فِی مَا هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ﴾بیگمان خداوند میان ایشان درباره آنچه که در آن اختلاف میورزند داوری خواهد کرد. و دانسته شد که حکم و داوری خداوند این است که مومنان مخلص را در باغهای بهشت جای دهد، و هرکس که برای خدا شریک قائل شود بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش را آتش دوزخ قرار دهد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ کَٰذِبٞ کَفَّارٞ﴾بیگمان خداوند توفیق هدایت شدن به راه راست را به کسی نمیدهد که دروغگو و کفر پیشه و ناسپاس است و مواعظ و آیات نزد او میآیند امّا دروغگویی و ناسپاسی از او دور نمیشود.
و خداوند نشانهها را به او نشان میدهد امّا آنها را انکار میکند و به آنها کفر میورزد و دروغ میگوید. پس چنین کسی چگونه هدایت میشود درحالیکه دروازه هدایت را به روی خود بسته است؟! و به سزای کارهایی که میکند خداوند بر دلش مهر مینهد پس او ایمان نخواهد آورد.
آیهی ۴:
﴿لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدٗا لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ٤﴾[الزمر: ۴]. «اگر خداوند میخواست فرزندی بگیرد از میان چیزهایی که خود میآفریند کسی یا چیزی را برمیگزید. او پاک و منزّه و خداوند یگانه و پیروزمند است».
﴿لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدٗا﴾اگر خداوند آنگونه که بیخردان گمان میبرند میخواست فرزندی داشته باشد، ﴿لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُ﴾از میان مخلوقات کسی را که میخواست برمی گزید، و آن را به منزله فرزند خویش قرار میداد، و نیازی به گرفتن همسر نداشت. ﴿سُبۡحَٰنَهُ﴾پاک و منّزه است خداوند از آنچه کافران درباره او گمان میبرند، و پاک است از آنچه که ملحدان به او نسبت میدهند. ﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ﴾و او در ذات و اسما و صفات و در کارهایش یگانه است، پس او در این چیزها شبیه و همانندی ندارد، و اگر فرزندی داشت این اقتضا میکرد تا در یگانیاش شبیه او باشد، چون فرزند جزئی از او میشد.
﴿ٱلۡقَهَّارُ﴾و بر همه جهان بالا و پایین چیره است، پس اگر فرزندی داشت فرزندش تحت چیرگی او قرار نمیگرفت، و بر پدرش از روی ناز و کرشمه گستاخی میکرد. و یگانگی و چیرگی خداوند متلازم هستند. پس یگانه حتما چیره است، و کسی نمیتواند بر همه چیز چیره باشد مگر اینکه یگانه و یکتا باشد، و این امر مشارکتِ با او را از هر جهت نفی میکند.
آیهی ۷-۵:
﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ یُکَوِّرُ ٱلَّیۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیۡلِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمًّىۗ أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفَّٰرُ٥﴾[الزمر: ۵]. «خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، شب را بر روز و روز را بر شب میگستراند و خورشید و ماه را فرمانبردار کرده است و هریک تا زمان معیّنی در حرکت خواهد بود. بدانکه اوست پیروزمند آمرزگار».
﴿خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖۚ یَخۡلُقُکُمۡ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ فِی ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡکُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ٦﴾[الزمر: ۶]. «شما را از یک تن آفرید سپس همسرش را از آن پدید آورد و از چهارپایان هشت نوع برای شما آفرید. او شما را در شکمهای مادرانتان درمیان تاریکهای سهگانه آفرینشهای پیاپی میبخشد. کسیکه چنین میکند الله است و پروردگار شما است و فرمانروایی از آن اوست، معبود به حقی جز او نیست. پس چگونه برگردانده میشوید»؟!.
﴿إِن تَکۡفُرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمۡۖ وَلَا یَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡکُفۡرَۖ وَإِن تَشۡکُرُواْ یَرۡضَهُ لَکُمۡۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرۡجِعُکُمۡ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٧﴾[الزمر: ۷]. «اگر کافر گردید (بدانید که) بیگمان خداوند از شما بینیاز است ولی کفر را برای بندگان خود نمیپسندد. و اگر سپاس بگزارید آنرا برایتان میپسندد. و هیچکس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد، آنگاه بازگشت همۀ شما بهسوی پروردگارتان خواهد بود، سپس شما را به آنچه میکردید خبر میدهد. بیگمان او به راز دلها دانا است».
خداوند متعال خبر میدهد که او ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ﴾آسمانها و زمین را از روی حکمت و مصلحت آفریده است، و تا بندگان را امر ونهی کند، و به آنها پاداش و کیفر بدهد. ﴿یُکَوِّرُ ٱلَّیۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیۡلِ﴾هریک از شب و روز را بر دیگری داخل میکند، و هریک را به جای دیگری قرار میدهد. و شب و روز جمع نمیشوند، بلکه هرگاه یکی بیاید دیگری میرود. ﴿وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمًّى﴾و خورشید و ماه را به صورت منظّم مسخّر کرده و آنها حرکتی قانونمند دارند و هریک تا مدت زمان معینی حرکت خواهد کرد و آن زمانی است که این دنیا به پایان میرسد و نابود میشود. پس آن گاه خداوند همه مخلوقات و خورشید و ماه را از بین میبرد و آفرینش را از نو آغاز میکند تا در سرای جاودانگی بهشت یا جهّنم ماندگار شوند. ﴿أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ﴾بدانکه او غالب است و بر هرچیزی چیره میباشد و هیچ چیزی در برابر او توان سرپیچی ندارد و او با توانمندی خویش این مخلوقات بزرگ را پدید آورده و آنها را فرمانبردار نموده است که به فرمان او حرکت میکنند. ﴿ٱلۡغَفَّٰرُ﴾آمرزنده گناهان بندگانِ توبهکار و با ایمان میباشد. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِنِّی لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ٨٢﴾[طه: ۸۲]. «و بیگمان من آمرزنده هستم برای کسی که توبه کرده و ایمان آوَرَد و کار شایسته انجام دهد و سپس راهیاب شود». و خداوند کسی را که شرک بورزد بعد از آن که آیات بزرگ او را دیده است سپس توبه کند و برگردد میآمرزد.
از قدرت و توانمندیاش این است که ﴿خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ﴾شما را با اینکه زیاد هستید و در گوشههای زمین پراکنده میباشید از یک تن آفرید. ﴿ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا﴾سپس همسرش را از آن پدید آورد تا در آغوش همدیگر آرام بگیرند و نعمتش را بر آنان کامل بگرداند. ﴿وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖ﴾و از چهارپایان هشت نوع را با تقدیر و اندازهگیری معینی از سوی خود، برای شما آفرید. و این بیانگر رحمت و مهربانی او نسبت به شما است. و آن هشت نوع همانها هستند که در سوره انعام بیان شدهاند: ﴿ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَیۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّکَرَیۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ﴾[الأنعام: ۱۴۳]. «هشت جفت، از میش دو تا و از بز دوتا»، ﴿وَمِنَ ٱلۡإِبِلِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ ٱثۡنَیۡنِ﴾[الأنعام: ۱۴۴]. «و از شتر دوتا و از گاو دوتا». و اینها را بهطور ویژه بیان کرد با این که او برای مصالح بندگانش حیوانات دیگری را هم آفریده است، چون اینها فایدهشان بیشتر است و منافعشان فراگیر میباشد، و همچنین دارای ویژگیهایی هستند که دیگر حیوانات ندارند، مانند قربانی و هدی و عقیقه و واجب بودن زکات و دیه در آنها. به همین خاطر اینها را بهطور ویژه بیان کرد.
وقتی آفرینش پدر و مادرمان «آدم و حوا» را بیان کرد، ابتدای آفرینش ما را نیز ذکر نمود و فرمود: ﴿یَخۡلُقُکُمۡ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ﴾شما را در شکمهای مادرانتان از مرحلهای به مرحلهای دیگر در میآورد، درحالیکه دست هیچ مخلوقی به شما نمیرسید، و هیچ چشمی نیست که شما را زیرنظر داشته باشد. و اوست که شما را در ای مکان تنگ پرورش میدهد، ﴿فِی ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖ﴾درمیان سه تاریکی، تاریکی شکم سپس تاریکی رحم و سپس تاریکی مشیمه و بچهدان. ﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ﴾خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخر نموده و شما را خلق کرده و چهارپایان را برایتان آفریده الله است، که پروردگار و معبود حقیقی شماست و شما را پرورش داده و به تدبر امورتان پرداخته است.
پس همانگونه که او در آفرینش و پرورش شما تنها و یگانه است و شریکی ندارد، در الوهیتش نیز یگانه است و شریکی برای وی نیست. بنابراین فرمود: ﴿لَهُ ٱلۡمُلۡکُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ﴾فرمانروایی از آن اوست، هیچ معبود به حقّی جز او نیست، پس چگونه برگردانده میشوید؟
سپس بیان کرد که تنها خداوند سزاوار پرستش است نه بتهایی که هیچ کاری را تدبیر نمیکنند و هیچ اختیاری ندارند. پس فرمود: ﴿إِن تَکۡفُرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمۡۖ﴾اگر کفر بورزید بدانید که مسلّما خداوند از شما بینیاز است، و کفر ورزیدن شما به او زیانی نمیرساند، همان طور که از اطاعت و عبادت شما فایدهای به او نمیرسد. ولی امر ونهی او به شما فقط ناشی از فضل و لطف او بر شماست. ﴿وَلَا یَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡکُفۡرَ﴾و خداوند به خاطر کمال و احسانش، و از آن جا که میداند کفر، بندگانش را بدبخت مینماید چنان بدختی که بعد از آن هرگز سعادت را نخواهند دید، چرا که آنها را برای عبادت خود آفریده است، و هدف نهایی از آفرینش مردم عبادت خداست از این رو خداوند کفر را از بندگانش نمیپسندد و راضی نیست آنها چیزی را ترک کنند که برای آن آفریده شدهاند. و اگر با یگانهپرستی و اخلاص دین و عبادت برای او، سپاس او را بگزارید آن را برایتان میپسندد، چون نسبت به شما مهربان است و دوست دارد بر شما احسان کند، و چون کاری را که کردهاید که برای آن آفریده شدهاید. و همانطور که از شرک ورزیدن شما به او زیانی نمیرسد، و عمل (خوب و بد) شما و توحید و یکتاپرستیتان به او نفعی نمیرساند، به همان شیوه هریک از شما کار خیر و شرش به خود او بر میگردد. ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ﴾و هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد، ﴿ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرۡجِعُکُمۡ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾سپس بازگشت شما در روز قیامت بهسوی پروردگارتان است و آنگاه شما را به آنچه میکردید خبر میدهد، خبر دادنی که علم او آن را احاطه کرده و قلمش بر آن رفته است و فرشتگان آن را برایتان ثبت و ضبط کردهاند و اعضایتان بر آن گواهی دادهاست. پس هریک را به آنچه که سزاوارش است سزا و جزا میدهد. ﴿إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾بیگمان او به سینهها و حالات نیک و بدی که در آن است آگاه میباشد. منظور این است که خداوند با دادگری کامل سزا و جزا میدهد.
آیهی ۸:
﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَا رَبَّهُۥ مُنِیبًا إِلَیۡهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُۥ نِعۡمَةٗ مِّنۡهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدۡعُوٓاْ إِلَیۡهِ مِن قَبۡلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِۦۚ قُلۡ تَمَتَّعۡ بِکُفۡرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ٨﴾[الزمر: ۸]. «و هرگاه به انسان گزندی برسد پروردگارش را به فریاد میخواند و زاریکنان رو به درگاه او میآورد، سپس هنگامیکه از سوی خود نعمتی به او ببخشد آن (مصیبتی) را که در دفع آن بیشتر به درگاه او دعا میکرد، فراموش میکند و برای خداوند همتایانی قرار میدهد تا از اره او گمراه سازد. بگو: اندک زمانی از کفر خود بهرهمند شو، بیگمان تو از دوزخیانی».
خداوند متعال از احسان خویش نسبت به بندهاش و از نیکوکاری خود و از کم سپاسی او خبر میدهد که هرگاه زیان و گزندی از قبیل بیماری یا فقر و یا افتادن در مشقّت دریا و یا غیر آن به او برسد، میداند که در این حالت کسی جز خدا او را نجات نمیدهد، بنابراین، با تضّرع و زاری رو به خدا میآورد و او را به فریاد میخواند و از او کمک میخواهد تا آنچه را که بدان گرفتار شده دور نماید، و در این مورد اصرار میورزد. ﴿ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُۥ نِعۡمَةٗ مِّنۡهُ﴾سپس هنگامی که خداوند از سوی خود نعمتی به او ببخشد و زیان و رنج و اندوهش را دور سازد، ﴿مِّنۡهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدۡعُوٓاْ إِلَیۡهِ مِن قَبۡلُ﴾رنج و اندوهی راکه قبلا خدا را به خاطر آن به فریاد میخواند، فراموش میکند و چنان میشود که گویا به او زیانی نرسیده است، و به شرک ورزیدن خود ادامه میدهد. ﴿وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِ﴾و برای خداوند همتایانی قرار میدهد تا خود و دیگران را از راه او گمراه سازد، چون گمراه ساختن، بخشی از گمراه شدن است. پس ملزوم را بیان کرد تا بر لازم دلالت نماید. ﴿قُلۡ﴾به کسی که در مقابل نعمت خدا ناسپاسی را پیشه کرده است بگو: ﴿تَمَتَّعۡ بِکُفۡرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ﴾اندک زمانی از کفر خود بهرهمند شو، بیگمان تو از دوزخیانی، پس آنچه از آن بهرهمند میشوی چیزی را از تو دور نمیکند، چرا که سرانجامِ تو جهنّم است. ﴿أَفَرَءَیۡتَ إِن مَّتَّعۡنَٰهُمۡ سِنِینَ٢٠٥ ثُمَّ جَآءَهُم مَّا کَانُواْ یُوعَدُونَ٢٠٦ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یُمَتَّعُونَ٢٠٧﴾[الشعراء: ۲۰۵-۲۰۷]. «آیا اندیشیدهای اگر آنها را چند سال بهرهمند کنیم سپس آنچه به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید آنچه از آن بهرهمند میشوند چیزی را از آنها دور نخواهد کرد»؟!
آیهی ۹:
﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا یَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَیَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩﴾[الزمر: ۹]. «(آیا چنین شخص مشرکی که اوصافش را بیان کردیم بهتر است) یا کسیکه در اوقات شب سجدهکنان و ایستاده به عبادت میپردازد درحالیکه از آخرت میترسد و به بخشایش پروردگارش امید دارد؟ بگو: آیا آنان که میدانند و آنان که نمیدانند برابرند؟. تنها خردمندان پند میپذیرند».
این مقایسهای است بین کسی که اطاعت و عبادت خدا را انجام میدهد و کسیکه چنین نیست، مقایسه عالم و جاهل و این که اینها از اموری هستند که از نظر عقل واضحاند و به طور یقین تفاوت آنها مشخص است. پس کسی که از طاعت و عبادت پروردگارش روی میگرداند و از هوای نفس خود پیروی میکند، مانند کسی نیست که با انجام بهترین عبادتها که نماز است، در بهترین اوقات که اوقات شب است از پروردگارش اطاعت میکند. پس او را به کثرت عمل و برترین آن توصیف کرد سپس او را به ترسیدن از خدا و امیدوار بودن به وی توصیف نمود و بیان کرد که آنچه او از آن بیم دارد عذاب آخرت است، و به خاطر گناهان گذشته از عذاب آخرت میترسد.
و به رحمت خداوند امیدوار است پس او را به انجام عمل ظاهری و باطنی توصیف نمود. ﴿قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ﴾بگو: آیا کسانیکه پروردگارشان را میشناسند و دین شرعی و آیین جزایی و اسرار و حکمتهای آن را میدانند، و کسانی که به چیزی از این امور آگاهی ندارند برابرند؟ این دو گروه برابر نیستند، همانطور که شب و روز، و روشنایی و تاریکی و آب و آتش یکی نیستند. ﴿إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾تنها خردمندان وقتی پند داده شوند پند میپذیرند، آنها که دارای خردهای پاک و درست هستند و برتر را بر آنچه پست و بیارزش است ترجیح میدهند. پس ایشان علم را بر جهل، و اطاعت خدا را بر مخالفت با وی ترجیح میدهند، چون آنها عقلهایی دارند که عواقب و سرانجام کارها را به آنان مینمایاند. به خلاف کسی که عقل و خرد ندارد، و از آنجا که عقل و خرد ندارند هوای نفس خود را معبود خویش قرار میدهد.
آیهی ۱۰:
﴿قُلۡ یَٰعِبَادِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمۡۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞۗ وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌۗ إِنَّمَا یُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَیۡرِ حِسَابٖ١٠﴾[الزمر: ۱۰]. «(ای پیامبر!) بگو: ای بندگان مؤمن من! از پروردگارتان پروا بدارید، کسانیکه نیکی کنند در همین جهان به ایشان نیکی میشود، و زمین خدا فراخ است، قطعاً به شکیبایان پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود».
﴿قُلۡ یَٰعِبَادِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾ای پیامبر! با شرافت ترین مردمان را که مومنان هستند فرا بخوان و آنان را به برترین کار که پرهیزگاری است دستور ده، و چیزهایی را برایشان بیان کن که باعث تقوا میشود ـ و آن عبارت است از اینکه خداوند متعال آنها را با نعمتهایی که به آنها داده پرورش داده و به آنان عطا کرده است ـ و به آنان بگو: ﴿ٱتَّقُواْ رَبَّکُمۡ﴾از پروردگارتان پروا بدارید. این نوعی از تشویق است چنان که میگویند: ای سخاوتمند ببخش، و ای شجاع بجنگ.
و پاداشی را که در دنیا آنان را به وجد و نشاط میآورد برایشان ذکر کرد و فرمود: ﴿لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞۗ﴾کسانیکه با انجام دادن عبادت پروردگارشان در این دنیا نیکی کردهاند پاداش نیک و روزی فراخ دارند، و خداند آرامش قلب و شرح صدر را به آنان ارزانی میدارد. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةٗ طَیِّبَةٗ﴾[النحل: ۹۷]. «مرد یا زنی که کار شایسته انجام دهد درحالیکه او مومن است، به وی زندگی پاکیزهای خواهیم داد». ﴿وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌ﴾و سرزمین خدا فراخ و وسیع است، پس هرگاه از عبادت خدا در سرزمینی بازداشته شدید، به جایی دیگر هجرت کنید تا در آن پروردگارتان را عبادت کنید و بتوانید دین خود را برپا دارید. وقتی فرمود: ﴿لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞ﴾برای کسانیکه نیکی کنند در همین جهان به ایشان نیکی میشود، شاید برای برخی این پرسش پیش آید که نصّ، عامّ و کلّی است و هرکس در اینجا نیکوکاری کند در همین دنیا به او نیکی میشود، پس چرا فردی که ایمان آورده و در سرزمینی مورد ستم و توهین قرار میگیرد و با او نیکی نمیشود؟ به همین خاطر این گمان را دفع کرد و فرمود: ﴿وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌ﴾و سرزمنی خدا فراخ و پهناور است. و اینجا مژدهای هست که پیامبرصفرموده است: «همواره گروهی از امّت من بر حق خواهند بود، هرکس آنان را یاری نماید و یا با آنان مخالفت ورزد به آنان زیانی نمیرساند. و تا زمانی که فرمان خدا میآید آنها بر این هستند». این آیه به این مطلب اشاره میکند. خداوند متعال خبر دادهاست که سرزمین او فراخ و وسیع است پس هرگاه در جایی از عبادت کردن خدا منع شدید، به جایی دیگر هجرت کنید، و این شامل هر زمان و مکانی میشود. پس هر مهاجری باید پناهگاهی در میان مسلمانها داشته باشد که به آن پناه ببرد تا بتواند دین خود را برپا دارد. ﴿إِنَّمَا یُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَیۡرِ حِسَابٖ﴾قطعا به شکیبایان پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود. و این شامل همه انواع صبر و شکیبایی میشود، از جمله صبر و شکیبایی بر تقدیرهای دردآور الهی. پس فرد شکیبا زبان به ناخشنودی نمیگشاید، همچنان که خویشتن داری در برابر گناهان را نیز دارد، پس فرد شکیبا بصورت عمدی مرتکب گناهان نمیشود. و صبر نمودن بر طاعت خدا و به جای آوردن آن را نیز شامل میشود. و خداوند به شکیبایان وعده دادهاست که پاداش آنها را بدون هیچ حساب و کتابی خواهد داد. و اینها همه به خاطر فضیلت صبر و شکیبایی و جایگاه آن نزد خداست. و صبر انسان را بر انجام کارها کمک مینماید.
آیهی ۱۶-۱۱:
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ١١﴾[الزمر: ۱۱]. «بگو: من فرمان یافتهام که خدا را بپرستم و پرستش را خاص او گردانم».
﴿وَأُمِرۡتُ لِأَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٢﴾[الزمر: ۱۲]. «و فرمان یافتهام به آنکه نخستین (کس از) مسلمانان باشم».
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ١٣﴾[الزمر: ۱۳]. «بگو: من اگر از پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی بزرگ میترسم».
﴿قُلِ ٱللَّهَ أَعۡبُدُ مُخۡلِصٗا لَّهُۥ دِینِی١٤﴾[الزمر: ۱۴]. «بگو: خدا را بندگی میکنم درحالیکه پرستش را برای او خالص میگردانم».
﴿فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِۦۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِیهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِینُ١٥﴾[الزمر: ۱۵]. «پس هرچه را که میخواهید بهجای او پرستش کنید. بگو: زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خاندانشان را در روز قیامت زیانبار کنند. بدانکه این است زیان آشکار».
﴿لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ وَمِن تَحۡتِهِمۡ ظُلَلٞۚ ذَٰلِکَ یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ یَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ١٦﴾[الزمر: ۱۶]. «بالای سرشان سایبانهایی از آتش و در زیر پاهایشان سایبانهایی از آتش دارند، این چیزی است که خداوند با آن بندگانش را میترساند. ای بندگانم! از من پروا بدارید».
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ١١﴾ای پیامبر! به مردم بگو: من فرمان یافتهام که خدا را بپرستم و پرستش را خاص او گردانم. این دستور در اوّل سوره داده شده است: ﴿أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ﴾خدا را عبادت کن درحالیکه عبادت تو خالص برای او باشد. ﴿وَأُمِرۡتُ لِأَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٢﴾و به من دستور داده شده که نخستین فرد از افراد منقاد اوامر خدا باشم، چون من دعوت کننده و راهنمای مردم به سوی پروردگارشان هستم، و این اقتضا مینماید که من اوّلین کسی باشم که از آنچه مردم بدان دستور داده شدهاند اطاعت کنم. و اوّلین کسی باشم که تسلیم خدا شده است. و محّمدصبه این فرمان عمل کرد، و باید چنین میشد. و هرکس که از پیروان اوست باید چنین باشد. و تسلیم فرمان خدا باشد و اعمال ظاهری و باطنی را خالصانه برای او انجام دهد.
﴿قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ١٣﴾بگو: اگر در این که خداوند مرا به اخلاص و اسلام دستور داده از دستورش سرپیچی کنم از عذاب روزی بزرگ میترسم. و هرکس شرک ورزد برای همیشه در عذاب میماند، و هرکس نافرمانی کند در آن روز سزا داده میشود. ﴿قُلِ ٱللَّهَ أَعۡبُدُ مُخۡلِصٗا لَّهُۥ دِینِی١٤ فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِ﴾بگو: تنها خدا را میپرستم و بس، و عبادت و طاعتم را برای او خالص میگردانم. اما شما هرچه را که میخواهید به جای او پرستش کنید. همانطور که فرموده است: ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ١ لَآ أَعۡبُدُ مَا تَعۡبُدُونَ٢ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٣ وَلَآ أَنَا۠ عَابِدٞ مَّا عَبَدتُّمۡ٤ وَلَآ أَنتُمۡ عَٰبِدُونَ مَآ أَعۡبُدُ٥﴾[الکافرون: ۱-۵]. «بگو: ای کافران! آنچه را که شما میپرستید من نمیپرستم. و شما نیز نمیپرستید آنچه را که من میپرستم. و نه من آنچه را شما میپرستید، میپرستم. و نه شما آنچه را من میپرستم، میپرستید. دین خودتان برای خودتان. و دین خودم برای خودم». ﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِیهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ﴾بگو: زیانکاران واقعی کسانی هستند که خود و خاندانشان را در روز قیامت زیانبار کردهاند، خود را از پاداش محروم کردهاند و سبب شدهاند تا گرفتار عذاب سخت شوند و میان خود و خانوادههایشان جدایی افکنده و به شدّت غمگین گشتهاند، و زیانشان بزرگ است. ﴿أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِینُ﴾بدانکه این است زیان آشکار و هیچ زیانی مانند آن نیست. زیانی است پیوسته که بعد از آن فایدهای عایدشان نخواهد شد، بلکه پس از آن هیچ آرامشی نخواهند دید. سپس شدّت بدبختی ِ آنان را بیان کرد و فرمود: ﴿لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ﴾از بالای سرشان قطعههایی از عذاب به مانند ابرهای بزرگ قرار دارد، و در زیر پاهایشان نیز چنین است. ﴿ذَٰلِکَ﴾حالتی که از عذاب اهل جهّنم بیان کردیم چیزی است که خداوند به وسیله آن بندگانش را بهسوی رحمت خویش سوق میدهد. ﴿یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ یَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ﴾یعنی عذابی که خداوند برای شقا وتمندان آماده کرده است را انگیزهای قرار داده که بندگانش را به تقوا و پرهیزگاری فرا خواند و آنها را از آنچه که سبب گرفتار شدن به عذاب میشود باز دارد. پس پاک است خداوندی که بر بندگانش در هر چیزی رحم کرده و راههایی را که انسان را به خدا تشویق نموده است تا این راهها را در پیش بگیرند و آنها را به هر آنچه که مردم به آن علاقه دارند و دلها با آن آرامش مییابند تشویق نموده است. و آنها را از انجام کارهای ناشایست به شدّت نهی کرده و اسبابی که آنها را از این کارها باز میدارد برایشان بیان نموده است.
آیهی ۱۸-۱۷:
﴿وَٱلَّذِینَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن یَعۡبُدُوهَا وَأَنَابُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰۚ فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧﴾[الزمر: ۱۷]. «و کسانیکه از عبادت طاغوت دوری گزیده و رو بهسوی خدا آوردهاند ایشان را بشارت باد. پس آن بندگانم را مژده باد».
﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٨﴾[الزمر: ۱۸]. «کسانیکه سخنها را میشنوند آنگاه از بهترینش پیروی میکنند، اینانند کسانیکه خداوند هدایتشان کرده و ایشانند خردمندان».
بعد از آنکه خداوند متعال احوال مجرمان را بیان کرد حالت و ثواب کسانی را که به سوی او روی آوردهاند، بیان نمود و فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن یَعۡبُدُوهَا﴾و کسانی که از عبادت طاغوت دوری گزیدهاند. منظور از طاغوت در اینجا پرستش غیر الله است، پس آنها از پرستش آن پرهیز میکنند. و این یکی از بهترین و زیباترین شیوههای برحذر داشتن از سوی خداوند حکیم و علیم است، زیرا مدحی که در اینجا وارد شده است شامل هرکسی است که از عبادت طاغوت پرهیز کرده باشد. ﴿وَأَنَابُوٓاْ إِلَى﴾و با عبادت خدا و خالص گرداندن عبادت و طاعت برای خدا رو به سوی او آوردهاند. پس انگیزههای آنان از پرستش بتها برگشته است و بهسوی پرستش خداوند روی آوردهاند. و از شرک و گناهان روی برتافتهاند و بر یگانهپرستی و طاعت خدا ماندگار شدهاند. ﴿لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ﴾اینان را مژده است، مژدهای که اندازه و حالت آن را جز کسی که آن را به ایشان ارزانی نموده است نمیداند. و این شامل مژده در زندگی دنیاست، که نام نیک از آن برجای میماند، و صاحب رویای صادقانه خواهند بود و از توجّه و عنایات خدا برخوردار خواهند شد. به گونهای که از این رهگذر احساس خواهند کرد که خداوند میخواهد آنها را در دنیا و آخرت مورد تکریم قرار دهد. و آنان در آخرت به هنگام مردن و در قبر و در روز قیامت هم مژده دارند و آخرین مژده آن است که خداوند اعلام میدارد برای همیشه از آنان راضی است و در بهشت با امن و امان به سر میبرند و از لطف پروردگار بهرهمند میشوند.
وقتی خبر داد که اینها مژده دارند، خداوند به پیامبر فرمان داد تا به آنها مژده بدهد، و صفتی را که به خاطر آن سزاوار بشارت میگردند بیان کند. پس فرمود: ﴿فَبَشِّرۡ عِبَادِ١٧ ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ﴾به آن بندگانم مژده بده که سخنها را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند. و این شامل هر سخنی میشود. پس آنها هر سخنی را میشنوند تا آنچه را که باید برگزید و آنچه را که باید از آن پرهیز کرد تشخیص دهند. بنابراین از روی خرد و درایت خویش بهترین سخن را پیروی میکنند. و بهترین سخنها بهطور مطلق کلام خدا و کلام پیامبرش میباشد. همانطور که در این سوره فرموده است: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ کِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا﴾«خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده است، کتابی همگون». در این آیه نکتهای هست و آن این که وقتی خداوند از کسانی خبر داد که مورد ستایش قرار گرفتهاند و فرمود که آنها سخنها را میشنوند آن گاه از بهترین آن پیروی میکنند. انگار گفته میشود که راه شناخت بهترین سخن چیست تا متصف به صفت خردمندان باشیم و آن پیروی کرد از خردمندان است؟ گفته میشود: آری! بهترین سخن چیزی است که خداوند بدان تصریح کرده است: ﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ کِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا﴾خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده است، کتابی همگون. ﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَىٰهُمُ﴾کسانیکه سخنها را میشنوند آنگاه از بهترینش پیروی میکنند، ایشان کسانی هستند که خداوند آنها را به سوی بهترین اخلاق و اعمال هدایت کرده است. ﴿وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾و ایشان خردمندانند. یعنی دارای عقلهای درست میباشند. و نشان خردورزی آنها این است که خوب و بد را تشخیص داده، و آنچه را که باید برگزینند، برگزیدهاند.
و این علامت برخورداری از عقل است، بلکه خردمندی نشانهای جز این ندارد. پس کسی که میان گفتهها تشخیص نمیدهد و خوب و بد آن را نمیداند از زمره کسانی نیست که دارای عقلهای درست هستند. و کسی که تشخیص میدهد امّا شهوت بر عقلش غالب میآید و عقلش تابع شهوت و میلش میگردد و در نتیجه بهترین را ترجیح نمیدهد، چنین فردی ناقص العقل است.
آیهی ۲۰-۱۹:
﴿أَفَمَنۡ حَقَّ عَلَیۡهِ کَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِی ٱلنَّارِ١٩﴾[الزمر: ۱۹]. «آیا کسیکه فرمان عذاب دربارۀ او قطعی و محقّق گشته است (امید رهایی دارد؟) پس آیا تو میتوانی کسی را که در آتش است نجات دهی»؟.
﴿لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ غُرَفٞ مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِیَّةٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ ٱلۡمِیعَادَ٢٠﴾[الزمر: ۲۰]. «امّا کسانی که تقوای پروردگارشان را پیشه کردهاند دارای قصرها و کاخهای هستند که بالای یکدیگر ساخته شدهاند و در زیر آن رودبارها جاری است. این وعده را خدا میدهد و خدا وعده را خلاف نمیکند».
کسیکه به سبب ادامه دادن راه گمراهی و عناد و کفر، فرمان عذاب درباره او قطعی و محقق گشته است، نمیتوانی او را هدایت نمایی. و نمیتوانی کسی را که به طور قطع در جهنّم است نجات بدهی. امّا توانگری و رستگاری واقعی از آنِ پرهیزگاران است، همان کسانی که خداوند انواع نعمتها را برایشان آماده کرده است، و به نیکی آنان را مورد تکریم قرار میدهد.
﴿لَهُمۡ غُرَفٞ مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِیَّةٞ﴾آنان منازلی عالی و بلند و آراسته دارند. و از جمله زیبایی آن، این است که بیرونِ آنها از داخلشان دیده میشود و داخلشان از بیرون دیده میشود. و چنان بلند هستند که چون ستارهای که بعد از افول ستارگان دیگر در افق شرقی یا غربی دیده میشود دیده میشوند. بنابراین فرمود: ﴿مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِیَّةٞ﴾این قصرها روی هم ساخته شدهاند، و از طلا و نقره ساخته شدهاند و ملاط آن مشک است. ﴿تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾از زیر آن جویباران روانند، رودهایی که خروشانند و باغهای سرسبز و شکوفا و درختان زیبا را آبیاری میکنند، و این درختان میوههای خوشمزه و رسیدهای را به بار میآورند. ﴿وَعۡدَ ٱللَّهِ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ ٱلۡمِیعَادَ﴾این وعده خداست و خداوند به پرهیزگاران این وعده را داده است و حتما به آن وفا خواهد کرد. پس آنان باید از خصلتهای ناشی از پرهیزگاری کاملا برخوردار باشند تا پاداششان را به طور کامل به آنها بدهد.
آیهی ۲۱:
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَلَکَهُۥ یَنَٰبِیعَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ یُخۡرِجُ بِهِۦ زَرۡعٗا مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُۥ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ حُطَٰمًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ٢١﴾[الزمر: ۲۱]. «آیا نیندیشدهای که خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد، آنگاه آنرا به صورت چشمههایی در زمین راه داد، سپس به وسیلۀ آن انواع سبزه زارها و کشتزارها را با رنگهای گوناگون میرویاند، سپس خشک میگردد، و آنرا زرد رنگ میبینی آنگاه آنها را خشک و پر پر میسازد. بیگمان در این برای خردمندان پندی است».
درزمین روان گردانید، آنگاه به آن کشتههای رنگارنگ برویانید، سپس همه خشک میشوند و میبینی که زرد شدهاند، آنگاه خردشان میسازد؟ هرآینه خردمندان را در آن اندرزی است.
خداوند خردمندان را یادآور میشود که از آسمان آبی فرو میفرستد، سپس این آب را به صورت چشمه در دل زمین قرار میدهد که به آسانی میجوشد و بیرون آورده میشود. ﴿ثُمَّ یُخۡرِجُ بِهِۦ زَرۡعٗا مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُ﴾سپس به وسیله آن کشتزارهای گوناگونی میرویاند از قبیل گندم و ذرّت و جو و برنج و غیره. ﴿ثُمَّ یَهِیجُ﴾سپس به هنگامی که این کشتزارها میرسند و کامل میگردند، نیز آنگاه که آفتی آنها را فرا میگیرد پژمرده میشوند، ﴿فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ حُطَٰمًا﴾پس آنها را زرد میبینی، آنگاه آنها را خشک و پرپر میسازد. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾بیگمان در این امر برای خردمندان پندی است و با آن عنایت و لطف پروردگارشان را نسبت به بندگانش به یاد میآورند که او این آب را در دسترس آنها قرار داده و درانبارهای زمین آن را برحسب مصلحت بندگان انبار کرده است.
و با این کمال قدرت الهی را به یاد میآورند و میدانند که او مردگان را زنده مینماید همانگونه که زمین را پس از پژمرده شدنش زنده میکند. نیز در مییابند کسی که چنین کاری را کرده است سزاوار عبادت و پرستش میباشد. بار خدایا! ما را از خردمندانی بگردان که از آنها به خوبی یاد کردهای و با عقلهایی که به آنها بخشیدهای آنان را هدایت نموده و از اسرار کتاب خود و نشانههای شگفت خویش، چیزهایی به آنان نشان دادهای که دیگران به آن دست نیافتهاند. بیگمان تو بسیار بخشایندهای.
آیهی ۲۲:
﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦۚ فَوَیۡلٞ لِّلۡقَٰسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٢٢﴾[الزمر: ۲۲]. «آیا کسیکه خداوند دلش را برای (پذیرش) اسلام گشوده است و او از سوی پروردگارش از نوری برخوردار است (چون سنگدلان است؟) وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمییابد! اینان در گمارهی آشکارند».
آیا کسی که خداوند دلش را برای پذیرش اسلام گشاد و فراخ کرده است، و برای فرا گرفتن احکام خدا و عمل کردن به آن مهّیا است و شادمان و دارای بینش است، و خدا او را چنین توصیف مینماید: ﴿فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِ﴾او از جانب پروردگارش بر نوری قرار دارد، آیا چنین فردی مانند کسی است که اینگونه نیست؟ ﴿فَوَیۡلٞ لِّلۡقَٰسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکۡرِ ٱللَّهِ﴾پس وای بر کسانی که دلهایشان با کتاب خدا نرم نمیگردد و از آیات قرآن پند نمیپذیرد، و با ذکر خدا دلهایشان آرام نمیگیرد، بلکه دلهایشان از پروردگارشان روی گردان بوده و به دیگران روی آورده است. پس اینها هلاکت و شر بزرگی در انتظارشان است. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ﴾اینان در گمراهی آشکاری به سر میبرند، و چه گمراهی بزرگتر از گمراهی کسی است که از سرور خود روی برتافته است؟ و از سعادت کامل که روی آوردن به مولاست روی گردان شده و به خاطر ترک ذکر الهی سنگدل شده و به چیزی روی آورده که به او زیان میرساند؟!.
آیهی ۲۳:
﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ کِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِیَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ٢٣﴾[الزمر: ۲۳]. «خداوند بهترین سخن را نازل کرده است، کتابی که همگون و مکرّر است. پوستهای آنانکه از پروردگارشان میترسند از (شنیدن) آن به لرزه میافتد، آنگاه پوستها و دلهایشان با یاد خدا نرم میشود. این هدایت الهی است و خداوند هرکه را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد و هرکس را که خدا گمراه سازد راهنما و هدایتگری نخواهد داشت».
خداوند از کتابی که نازل فرموده خبر داده و میفرماید: ﴿أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ﴾بهطور مطلق بهترین سخن است، پس بهترین سخن کلام خداست و بهترین کتابی که نازل شده است قرآن است. و چون بهترین میباشد معلوم است که کلمات آن فصیحترین و روشن ترین کلمات هستند، و مفاهیم آن بزرگترین مفاهیم میباشد، چون قرآن در لفظ و معنی بهترین سخن است و در زیبایی و هماهنگی و متضاد نبودن همگون و همانند است. و هرچند در آن تدبر و تفکر شود حتی اگر در معانی ریز و مبهم نیز تامّل شود هماهنگی آن بیشتر دیده میشود که ناظران را به شگفتی میاندازد و بهطور قطع یقین حاصل میکنند که چنی کلامی فقط از سوی خداوند حکیم و علیم است. منظور از تشابه در اینجا همین است. اما اینکه فرموده است: ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞ﴾[آل عمران: ۷]. «او خدایی است که کتاب را بر تو نازل کرده است، بخشی از آن آیات محکمات (روشن و واضح) هستند، که اینها اساس کتاب میباشند، و بخشی دیگر متشابهات هستند». منظور از متشابهات در اینجا آیاتی است که بسیاری از مردم آنها را اشتباه میفهمند، و تنها زمانی معنی این آیات فهمیده میشود که به محکمات برگردانده شوند، آن وقت است که اشتباه رفع میگردد. بنابراین فرمود: ﴿مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞ﴾[آل عمران: ۷]. فقط برخی از آیات قرآنی متشابه هستند. ولی در این آیه همه قرآن را متشابه قرار داده یعنی همه آن در زیبایی همگون است، چون فرموده است: ﴿أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ﴾بهترین سخن است. قرآن مرکّب از سورهها و آیات است که همه با یکدیگر همگوناند. ﴿مَّثَانِیَ﴾که داستانها و احکام و وعده و وعید، و صفات نیکوکاران و صفات بدکاران و نامها و صفات خدا در آن تکرار شده است. و این از زیبایی و شکوه قرآن است. خداوند متعال از آنجا که میدانست بندگان به مفاهیم قرآنی نیازمندند، مفاهیمی که دلها را تزکیه مینماید و اخلاق را به کمال میرساند، و میدانست که این مفاهیم برای دلها بسان آب برای آبیاری درختان است، پس همانطور که اگر زمان آبیاری آنها به تاخیر بیفتد در آنها کمبودی پدید میآید بلکه چه بسا تلف شوند و از بین بروند، نیز هرگاه بیشتر آبیاری گردند زیباتر میشوند و انواع میوههای سودمند را به بار میآورند.
دلها نیز همیشه نیازمندند که مفاهیم کلام خدا بر آنها عرضه شود، و اگر یک مفهوم در تمام قرآن یک بار تکرار گردد و بهطور شایسته به دل راه پیدا نمیکند و نتیجه نمیدهد. از این رو من در این تفسیر این شیوه زیبا را در پیش گرفتهام و در هیچجا نمیبینی که در تفسیرِ یک مطلب موضوع را به جایی دیگر حواله داده باشیم، بلکه در هرجا آیه مورد نظر را بهطور کامل تفسیر کردهام بدون اینکه مشابه آنرا که قبلا از آن بحث شده است مورد توّجه قرار دهم. گرچه در بعضی جاها تفسیر آیهای را به صورت مشروحتر آوردهایم، چرا که فایده بیشتری میرساند. و اینگونه برای کسیکه قرآن را میخواند و در آیات آن تدبر مینماید، شایسته است که در همه جا تدبر نماید و هیچ جایی را بدون تدبر رها نکند. زیرا با این کار خیر فراوان و فایده زیادی به دست میآورد. و از آن جا که قرآن با این عظمت و شکوه در دلهای خردمندان ِ راهیافته اثر میگذار خداوند متعال فرمود: ﴿تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ﴾کسانی که از پروردگارشان میترسند از شنیدن آن لرزه بر اندام میشوند، چون در آن انسانها بهصورت هراسناکی از عذابهای الهی برحذر داشته شدهاند. ﴿ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ﴾سپس به هنگام بحث از امید و تشویق، دلها و پوستهایشان آرام میگیرد. پس قرآن گاهی انسانها را بر انجام عمل خیر تشویق مینماید، و گاهی آنها را از عمل بد باز میدارد. ﴿ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ﴾تاثیر قرآن در آنها که خداوند آن را ذکر کرد هدایتی است از جانب خدا که به بندگانش میرسد، و از جمله فضل و احسان خدا بر آنهاست. ﴿یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ﴾خداوند به سبب آن هرکس را از بندگانش که بخواهد هدایت مینماید. و احتمال دارد که منظور از ﴿ذَٰلِکَ﴾این باشد: قرآنی که برایتان توصیف کردیم، ﴿هُدَى ٱللَّهِ﴾هدایت و رهنمون الهی است که جز این راهی برای رسیدن به خدا نیست ﴿یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ﴾به وسیلهی آن هرکس از بندگانش که نیتش صحیح و سالم باشد، هدایت مینماید. ﴿یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ﴾[المائدة: ۱۶]. «خداوند به وسیله آن هرکس را که از خشنودی او پیروی نماید به راههای سلامتی هدایت میکند»، ﴿وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ﴾و هرکس را که خدا گمراه سازد هیچ هدایتگر و راهنمایی نخواهد داشت. چون راهی نیست که انسان را به خدا برساند جز توفیق الهی، و توفیق، زمانی به دست میآید که انسان به کتاب خدا روی بیاورد. پس وقتی این کار انجام نشد راهی برای هدایت نیست، و جز گمراهی آشکار و شقاوت خوار کننده چیزی نخواهد بود.
آیهی ۲۶- ۲۴:
﴿أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجۡهِهِۦ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَقِیلَ لِلظَّٰلِمِینَ ذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ٢٤﴾[الزمر: ۲۴]. «پس آیا کسیکه در روز قیامت با چهرهاش سختی عذاب را از خود دور مینماید (همچون کسی است که خویشتن را از آن ایمن میدارد؟!)، و به ستمکاران گفته میشود: بچشید (کیفر) کارهایی را که کردهاید».
﴿کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ٢٥﴾[الزمر: ۲۵]. «آنان (هم) که پیش از ایشان بودند (پیامبران را) تکذیب کردند در نتیجه عذاب از جاییکه نمیدانستند گریبانگیرشان شد».
﴿فَأَذَاقَهُمُ ٱللَّهُ ٱلۡخِزۡیَ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ٢٦﴾[الزمر: ۲۶]. «آنگاه خداوند خواری و رسوایی را در زندگانی دنیا به آنان چشاند و قطعاً عذاب آخرت بزرگتر است اگر میدانستند».
آیا کسیکه خداوند او را هدایت کرده و به وی توفیق داده است تا راهی را در پیش بگیرد که او را به سرای بهشت میرساند و کسی که در گمراهی است و بر عناد خود ادامه میدهد تا این که به قیامت آمده و عذاب بزرگ او را فرا گرفته و آنرا با چهره و صورت که شریف ترین عضو است و کوچکترین عذاب در آن اثر میکند از خود دور مینماید چرا که دست و پای او با زنجیر بسته شدهاند؟ برابر هستند؟ ﴿وَقِیلَ لِلظَّٰلِمِینَ﴾و کسانی که با کفر ورزیدن و انجام گناهان بر خود ستم کردهاند مورد سرکوفت و سرزنش قرار گرفته و به آنان گفته میشود: ﴿ذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ﴾بچشید کیفر کارهایی را که کردهاید.
﴿کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾امّتهایی که پیش از ایشان بودند همانند آنها پیامبران را تکذیب کردند، ﴿فَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ﴾در نتیج عذاب خدا از جاییکه نمیدانستند گریبانگیرشان شد. به هنگامی که در ابتدای روز بودند، یا به هنگام خواب نیمروز عذاب به سراغشان آمد.
﴿فَأَذَاقَهُمُ ٱللَّهُ ٱلۡخِزۡیَ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا﴾خداوند به سبب این عذاب خواری و رسوایی را در زندگی دنیا به آنان چشاند پس آنها نزد خدا و نزد خلق خدا رسوا شدند. ﴿وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ﴾و قطعا عذاب آخرت بزرگتر است اگر بدانند. پس اینها باید از تکذیب بپرهیزند، چون اگر ادامه دهند به عذابی گرفتار خواهند شد که تکذیب کنندگان پیشین به آن گرفتار آمدند.
آیهی ۳۱-۲۷:
﴿وَلَقَدۡ ضَرَبۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ٢٧﴾[الزمر: ۲۷]. «و به درستیکه در این قرآن برای مردم هر مثلی را زدهایم، باشد که آنان پند پذیرند».
﴿قُرۡءَانًا عَرَبِیًّا غَیۡرَ ذِی عِوَجٖ لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ٢٨﴾[الزمر: ۲۸]. «قرآن عربی، بیهیچ کژی، باشد که آنان تقوی خدا را پیشه کنند».
﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلٗا فِیهِ شُرَکَآءُ مُتَشَٰکِسُونَ وَرَجُلٗا سَلَمٗا لِّرَجُلٍ هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًاۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٢٩﴾[الزمر: ۲۹]. «خداوند مثالی زده است: مردی را که بردۀ شریکانی است که پیوسته دربارۀ او به مشاجره و منازعه مشغولند و مردی را که تنها برای یک شخص است، آیا این دو برابر و یکسانند؟ ستایش تنها خدا را سزات بلکه بیشتر آنان نمیدانند».
﴿إِنَّکَ مَیِّتٞ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ٣٠﴾[الزمر: ۳۰]. «(ای پیامبر) تو میمیری و به یقین آنان نیز خواهند مرد».
﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عِندَ رَبِّکُمۡ تَخۡتَصِمُونَ٣١﴾[الزمر: ۳۱]. «سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش میپردازید».
خداوند متعال خبر میدهد که در این قرآن هر مَثَلی را آورده است، مَثل اهل خیر و اهل شر، مثَل توحید و شرک، و مَثَلهایی که حقایق اشیا را به ذهن آدمی نزدیک میسازند، و حکمت این امر آن است که ﴿لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ﴾باشد مخاطبان قرآن پند پذیرند، و به هنگامیکه حق را برایشان توضیح میدهیم آن را بشناسند و به آن عمل کنند. ﴿قُرۡءَانًا عَرَبِیًّا غَیۡرَ ذِی عِوَجٖ﴾این قرآن را به زبان عربی نازل کردهایم که دارای الفاظ و واژههایی واضح و روشن و معانیی سهل و میسور است، به ویژه برای عربها. ﴿غَیۡرَ ذِی عِوَجٖ﴾به هیچ وجهی، خلل و کاستی بدون راه ندارد، نه در الفاظش و نه در معانیاش. و این مبین آن است که قرآن در اوج اعتدال و توازن قرار دارد. همچنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡکِتَٰبَ وَلَمۡ یَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ١ قَیِّمٗا...﴾[الکهف: ۱-۲]. «ستایش خدایی را سزاست که این کتاب را بر بنده خویش نازل کرد و هیچ کژی در آن ننهاد، کتابی راست و درست». ﴿لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ﴾باشد که تقوای خدا را پیشه کنند. چرا که راه تقوای علمی و عملی را به واسطه این قرآن که دارای الفاظ و معانی واضح و آشکاری است و در اوج اعتدال و توازن قرار دارد، برای آنان هموار کردهایم، قرآنی که در آن هر نوع مَثَلی آورده شده است.
سپس مثالی را برای شرک و توحید بیان داشت و فرمود: ﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلٗا فِیهِ شُرَکَآءُ مُتَشَٰکِسُونَ﴾خداوند مثالی زده است: مردی را که برده شریکانی است. افراد زیادی با هم شریک هستند و با هم در یک امر و در یک حالت اتفاق ندارند تا آن برده راحت باشد، بلکه اربابان او به مشاجره و منازعه درباره او مشغولند، هریک خواستهای دارد که میخواهد آن را اجرا کند، و دیگران هم خواستههای دیگری دارند. پس در مورد حالت این مرد با این شریکان که با هم اختلاف دارند چه گمان میبری؟ ﴿وَرَجُلٗا سَلَمٗا لِّرَجُلٍ﴾و مردی که فقط برده یک نفر است و منظور و مراد آقای خود را میداند، و در راحتی کامل به سر میبرد. ﴿هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًا﴾آیا این دو مرد برابر و یکسانند؟ نه، برابر نیستند. همچنین شرک، شریکان زیادی دارد که با هم اتفاق ندارند، گاهی این را به فریاد میخواند، گاهی آنرا. پس او آرامش ندارد و قلبش در هیچجایی اطمینان پیدا نمیکند. اما موحّد و یکتاپرست که طاعت و عبادت خویش را برای پروردگارش خالص نموده است خداوند او را از تشویق خاطر رهایی بخشیده است، و در راحتی و آرامش کامل به سر میبرد. ﴿هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًاۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ﴾آیا این دو برابر و یکسانند؟ نه، پس ستایش خدا را سزاست که حق را از باطل جدا نموده و جاهلان را راهنمایی کرده است. ﴿بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾بلکه بیشتر آنها نمیدانند به سبب شرک ورزی خود به چه عذابی گرفتار میشوند. ﴿إِنَّکَ مَیِّتٞ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ٣٠﴾همه شما حتما میمیرید، ﴿وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِکَ ٱلۡخُلۡدَۖ أَفَإِیْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ٣٤﴾[الأنبیاء: ۳۴]. «و پیش از تو برای هیچ انسانی زندگی جاودانگی را مقرّر نکردهایم، آیا اگر تو بمیری آنها برای همیشه خواهند ماند».
﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عِندَ رَبِّکُمۡ تَخۡتَصِمُونَ٣١﴾سپس شما روز قیامت در آنچه با هم اختلاف داشتید نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش خواهید پرداخت، و خداوند با حکم دادگرانه خویش میان شما داوری میکند، و به هریک طبق عملش سزا و جزا میدهد. ﴿یَوۡمَ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْۚ أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ٦﴾[المجادلة: ۶]. «خداوند کارهایی را که کردهاند برشمرده است و آنها آن را فراموش کردهاند».
آیهی ۳۵-۳۲:
﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن کَذَبَ عَلَى ٱللَّهِ وَکَذَّبَ بِٱلصِّدۡقِ إِذۡ جَآءَهُۥٓۚ أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡکَٰفِرِینَ٣٢﴾[الزمر: ۳۲]. «پس کیست ستمکارتر از کسیکه بر خدا دروغ بندد و حقیقت را چون به او رسد دروغ انگارد؟ آیا کافران در جهنّم جایگاهی ندارند».
﴿وَٱلَّذِی جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ٣٣﴾[الزمر: ۳۳]. «و کسیکه حقیقت و راستی را با خود آورد و آنرا تصدیق کرد، اینانند که پرهیزگارند».
﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٣٤﴾[الزمر: ۳۴]. «آنان هرآنچه را بخواهند نزد پروردگارشان دارند، این پاداش نیکوکاران است».
﴿لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٣٥﴾[الزمر: ۳۵]. «تا خداوند بدترین آنچه را که کردهاند از (کارنامۀ) آنان بزداید و پاداششان را به (پاس) نیکوترین آنچه میکردهاند به آنها بدهد».
خداوند متعال درحالیکه (تکذیب کنندگان را) برحذر میدارد، خبر میدهد و میفرماید: هیچ کس ستمکارتر از کسی نیست که ﴿کَذَبَ عَلَى ٱللَّهِ﴾بر خداوند دروغ ببندد و چیزهایی را به او نسبت دهد که شایسته شکوه او نیست. یا به دروغ ادّعای پیامبری کند، یا به دروغ خبر دهد که خداوند متعال چنین گفته، یا چنان خبر داده یا به فلان چیز حکم کرده است. پس این در این فرموده الهی داخل است که میفرماید: ﴿وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾[البقرة: ۱۶۹]. «و این که از روی نادانی چیزهایی را به خداوند نسبت دهید که نمیدانید». و اگر از روی نادانی نباشد پس آن بسیار زشتتر و قبیحتر است. ﴿وَکَذَّبَ بِٱلصِّدۡقِ إِذۡ جَآءَهُ﴾و هیچکس ستمکارتر از کسی نیست که حقی را دروغ انگارد که با نشانههای فراوان نزد آمده است.پس تکذیب او ستم بزرگی است. چون او با تکذیب خویش حق را پس از آن که برای او روشن شده رد کرده است. پس اگر بر خدا دروغ بندد و حقیقت را هم تکذیب کند این خود، ظلم مضاعف است.
﴿أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡکَٰفِرِینَ﴾آیا در جهنمّ جایگاهی برای کافران وجود ندارد که از آنها انتقام گرفته شود، و حق خدا از هر ستمگر و کافری گرفته شوند؟! ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمٞ﴾[لقمان: ۱۳]. «بیگمان شرک ستم بزرگی است». وقتیکه به دروغگوی تکذیب کننده، و جنایت و کیفرش پرداخت، از راستگوی تصدیق کننده و پاداشش ذکر به میان آورد و فرمود: ﴿وَٱلَّذِی جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ﴾و کسی که حقیقت و راستی را در سخن و کردارش با خود آورد. پیامبران و جانشینانشان در این داخل هستند، کسانی که در سخنشان در رابطه با اخبار و احکام خدا راست گفتهاند، و نیز در خصلتهای صدقی که داشتند راست گفتهاند. ﴿وَصَدَّقَ بِهِ﴾و حقیقت و راستی را باور داشته و تصدیق کرده است. چون گاهی انسان راستی و حقیقت را میگوید و آن را آورده است، آن را تصدیق نمیکند، بنابراین، کسی مورد ستایش قرار میگیرد که حتما دارای صفت «صدق» و «تصدیق» باشد. پس راستگویی آن فرد نشانگر دانش و عدالت اوست و تصدیقش نشانه فروتنی میباشد. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ﴾کسانی که توفیق یافتهاند تا هر دو چیز را داشته باشند اینان پرهیزگاران واقعیاند، چون همه خصلتهای پرهیزگاری به صداقت و راستی و تصدیق آن بر میگردد.
﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾آنان هر آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان دارند، پاداشی که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. پس همه آنچه که اراده و خواست آنها باشد از انواع لذّتها برایشان فراهم و آماده خواهد بود. ﴿ذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ﴾این است پاداش نیکوکاران، کسانی که خدا را چنان عبادت میکنند که انگار او را میبینند، و اگر او را نمیبینند او آنها را میبیند، و کسانی که با بندگان خدا به نیکویی رفتار مینمایند.
﴿لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٣٥﴾عمل انسان سه حالت دارد، یا بدتر است یا بهتر است و یا نه بدتر و نه بهتر. نوع سوّم نوع مباح است که پاداش و کیفری به آن تعلّق نمیگیرد. و بدتر همه گناهان هستند، و بهتر همه طاعت و عبادتها میباشند. پس با این توضیح معنی آیه روشن میشود. و این که خداوند میفرماید: ﴿لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ﴾تا خداوند بدترینِ آنچه را که کردهاند یعنی گناهان صغیره آنها را به سبب نیکوکاری و پرهیزگاریشان ببخشاید. ﴿وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ﴾و پاداششان را به پای نیکوترین ِ آنچه که میکردهاند یعنی به پاس همه نیکیهایشان به آنها بدهد، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَظۡلِمُ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖۖ وَإِن تَکُ حَسَنَةٗ یُضَٰعِفۡهَا وَیُؤۡتِ مِن لَّدُنۡهُ أَجۡرًا عَظِیمٗا٤٠﴾[النساء: ۴۰]. «بیگمان خداوند به اندازه ذرّهای ستم نمیکند، و اگر نیکی باشد آن را چند برابر مینماید، و از جانب خویش پاداش بزرگی میدهد».
آیهی ۳۷-۳۶:
﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَهُۥۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ٣٦﴾[الزمر: ۳۶]. «آیا خداوند برای بندهاش کافی نیست؟ آنان تو را از کسانی جز خدا میترساند، و هرکس را که خدا گمراه سازد او هدایتگری ندارد».
﴿وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّضِلٍّۗ أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِعَزِیزٖ ذِی ٱنتِقَامٖ٣٧﴾[الزمر: ۳۷]. «و هرکس را خدا رهنمود کند او گمراه کنندهای ندارد، آیا خداوند چیرۀ انتقام گیرنده نیست».
﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَهُ﴾آیا یکی از مصادیق کرم و لطف و عنایت خداوند به بنده اش، بندهای که او را بندگی نموده و از دستورش اطاعت نموده و از نواهیاش پرهیز کرده است، این نیست که خداوند او را کافی باشد؟! به ویژه کاملترین بنده خدا محمّدصکه خداوند او را در امر دین و دنیا کفایت خواهد کرد، و هرکس را که به او سوء قصد نماید از او دور میسازد. ﴿وَیُخَوِّفُونَکَ بِٱلَّذِینَ مِن دُونِهِ﴾آنان تو را از کسانی جز خدا میترسانند. تو را از بتها و انبازان میترسانند که اینها به تو زیانی خواهند رساند، این طرز فکر از گمراهی و سرکشی آنها سرچشمه میگیرد. ﴿وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ٣٦ وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّضِلٍّ﴾و هرکس را که خدا گمراه سازد هیچ هدایتگری ندارد، و هرکس را که خدا هدایت کند هیچ گمراه کنندهای ندارد. چون هدایت و گمراه ساختن به دست خداوند متعال است. و او خدایی است که هرچه بخواهد میشود و هر آنچه نخواهد نمیشود. ﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِعَزِیزٖ﴾آیا خدا چیره نیست؟! آری! او دارای عزّت و چیرگی کامل است و بر هر چیزی غالب است و با قدرت و توانمندیاش بندهاش را کفایت میکند و مکر و توطئه آنها را از او دور مینماید. ﴿ذِی ٱنتِقَامٖ﴾و از کسی که از فرمان او سرپیچی کند، انتقام میگیرد. پس، از آنچه که باعث کیفر و عذاب خدا میشود بپرهیزید.
آیهی ۳۸:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَرَءَیۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِیَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ کَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِی بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِکَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِیَ ٱللَّهُۖ عَلَیۡهِ یَتَوَکَّلُ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ٣٨﴾[الزمر: ۳۸]. «و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ خواهند گفت: خدا. بگو: آیا معتقدید چیزهایی که به جز خدا به فریاد میخوانید اگر خدا بخواهد زیان و گزندی به من برساند آنها میتوانند آن زیان وگزند خداوندی را برطرف سازند؟ و یا اگر خدا بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد آنها میتوانند لطف و مرحمتش را مانع شوند؟! بگو: خدا مرا بس است، توکّل کنندگان تنها بر او توکّل مینمایند».
اگر از این گمراهانی که تو را از چیزهای به جز خداوند میترسانند، بپرسی و دلیل علیه آنان اقامه نمایی و بگویی: ﴿مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ به هیچ شیوهای آفرینش آسمانها و زمین را به معبودهای خود نسبت ندادند. ﴿لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾خواهند گفت: خداوند به تنهایی آنها را آفریده است. ﴿قُلۡ أَفَرَءَیۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِیَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ کَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِ﴾پس، بعد از آنکه قدرت خداوند روشن شد با تاکید بر ناتوانی معبودهایشان به آنها بگو: مرا خبر دهید که اگر خدا بخواهد زیان و گزندی به من برساند هر زیانی که باشد آیا مبعودهای شما میتوانند، آن زیان را کاملا از من دور سازند و یا آن را تقلیل دهند؟ ﴿أَوۡ أَرَادَنِی بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِکَٰتُ رَحۡمَتِهِ﴾و اگر خدا بخواهد در حق من لطف و مرحمتی را روا بدارد و سودی در دین یا دنیا عاید من شود آیا آنها میتوانند مانع رحمت خدا شوند و از رسیدن آن به من جلوگیری نمایند؟! خواهند گفت: نه، آنها زیان را دور نخواهند کرد و نمیتوانند رحمت را باز دارند. و بعد از آن که دلیل قاطع روشن شد که تنها خداوند معبود است و او مخلوقات را آفریده و تنها او سود و زیان میدهد و غیر او از هر جهت، از آفریدن و زیان رساندن و نفع رساندن عاجز هستند، با طلب نمودن یاری و کفایت خدا و طلبِ دفع مکر و توطئههای آنان بگو: ﴿حَسۡبِیَ ٱللَّهُۖ عَلَیۡهِ یَتَوَکَّلُ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ﴾خدا مرا کافی است، و توکّل کنندگان فقط بر او توکّل مینمایند. یعنی تکیه کنندگان در به دست آوردن منافع خود و دور شدن زیانها از خود بر او تکیه مینمایند پس کسی که «کافی بودن» برای اوست، او مرا کافی است، مرا در برابر همه آنچه که برایم مهّم است، و یا برایم مهم نمیباشد، کافی است.
آیهی ۴۰-۳۹:
﴿قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَٰمِلٞۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٣٩﴾[الزمر: ۳۹]. «بگو: ای قوم من! به شیوۀ خود عمل کنید من (نیز به شیوۀ خود) عمل خواهم کرد، پس خواهید دانست».
﴿مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ٤٠﴾[الزمر: ۴۰]. «(خواهید دانست که) چه کسی عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد و خوار و رسوایش خواهد کرد و عذابی پاینده بر او فرود میآید».
﴿قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ﴾ای پیامبر! به آنها بگو: ای قوم من! به همان شیوه و حالتی که برای خود پسندیدهاید و آن عبارت از پرستش کسی است که سزاوار پرستش نیست و اختیاری ندارد، عمل کنید. ﴿إِنِّی عَٰمِلٞ﴾من هم به چیزی عمل میکنم که شما را به سوی آن دعوت کردهام، و آن عبارت است از اخلاص واطاعت و عبادت فقط برای خدا. ﴿فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٣٩ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ﴾پس خواهید دانست که سرانجام و عاقبت به سود چه کسی خواهد بود،و چه کسی عذاب خوارکننده در دنیا به سراغش خواهد آمد. ﴿وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ﴾و در آخرت عذاب جاویدان و همیشگی که از او برطرف نمیشود گریبانگیرش میگردد. این تهدید بزرگی است برای آنها و خود میمانند که مستحق عذاب جاویدان هستند، امّا ظلم و عناد مانع از ایمان آوردنشان شده بود.
آیهی ۴۱:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ لِلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٍ٤١﴾[الزمر: ۴۱]. «بیگمان ما این کتاب را برای (هدایت) مردم به حق بر تو فرو فرستادیم. پس هرکس که هدایت یابد به نفع خود اوست و هرکس که گمراه گردد تنها به زیان خود گمراه میشود. و تو بر آنان نگهبان نیستی».
خداوند متعال خبر میدهد که او قرآن را که در اخبار و اوامر و نواهیاش مشتمل بر حق و حقیقت است و برای کسی که بخواهد (به خدا) و سرای کرامت برسد اساس هدایت و وسیلهی رسیدن به خدا میباشد، بر پیامبرش نازل کرده است. نیز خداوند متعال خبر میدهد که به وسیله نزول قرآن حجّت بر همهی جهانیان اقامه شده است. ﴿فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَا﴾و هرکس در پرتو نور قرآن راهیاب شود و از اوامر آن پیروی نماید، فایده هدایت شدن و پیروی نمودن به خود او بر میگردد، و هرکس بعد از آن که راه راست برای او روشن گردید گمراه گردد زیان گمراهیاش به خودش بر میگردد، و به خدا زیانی نمیرساند. ﴿وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٍ﴾و تو بر آنان نگهبان نیستی که اعمالشان را ثبت و ضبط نمایی، و آنها را بر آن محاسبه کنی، و بر آنچه میخواهی مجبورشان سازی. بلکه تو فقط رسانندهای. هستی که آنچه را به آن فرمان یافتهای به آنا میرسانی، و وظیفه ات را انجام میدهی.
آیهی ۴۲:
﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِینَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ فَیُمۡسِکُ ٱلَّتِی قَضَىٰ عَلَیۡهَا ٱلۡمَوۡتَ وَیُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ٤٢﴾[الزمر: ۴۲]. «خداوند جانها را به هنگام مرگشان برمیگیرد، و نیز آن (جانی) که نمرده است (آنرا) هنگام خوابش (میگیرد)، و (جانی را) که به مرگ آن حکم کرده است نگاه میدارد، و آن دیگر را تا زمان معیّنی باقی میگذارد، بیگمان در این امر نشانههای روشنی برای اندیشمندان است».
خداوند متعال خبر میدهد که او به تنهایی در حالت بیداری و خواب بندگانش و در حالت مرگ و زنده بودنشان تصّرف مینماید: ﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ﴾خداوند روحها را قبض مینماید. قبض روح دو نوع است: قبض بزرگ و قبض کوچک. در اینجا منظور قبض بزرگ است، و آن مرگ میباشد. این که خداوند خبر دادهاست که او خودش ارواح را قبض میکند با این منافاتی ندارد که او فرشته مرگ و همکارانش را گماشته تا ارواح را قبض نمایند، همانطور که فرموده است: ﴿قُلۡ یَتَوَفَّىٰکُم مَّلَکُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِی وُکِّلَ بِکُمۡ﴾[السجدة: ۱۱]. «بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماشته شده جانهایتان را میستاند». ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا یُفَرِّطُونَ﴾[الأنعام: ۶۱]. «تا اینکه مرگ به سراغ یکی از شما بیاید، فرستادگان ما روح او را قبض میکنند و آنها کاستی نمیورزند». چون خداوند متعال از این نظر کارها را به خود نسبت میدهد که او آفریننده مدبر است. و از این نظر امور را به اسباب آن نسبت میدهد که از سنتّهای الهی و حکمت او این است برای هر امری سببی را قرار دادهاست. و این که میفرماید: ﴿وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ﴾نیز ـ به هنگام خواب ـ آن دسته از ارواح را که نمودهاند،قبض مینماید. این قبض، قبض کوچک است، به عبارتی دیگر مرگ کوچک است. ﴿فَیُمۡسِکُ ٱلَّتِی قَضَىٰ عَلَیۡهَا ٱلۡمَوۡتَ﴾و آنگاه از میان آن دو دسته از ارواح، دستهی اول را که فرمان مرگشان را صادر کرده است نگاه میدارد، و این ارواح کسانی است که مردهاند یا خداوند فرمان مرگشان را درحالیکه خواب هستند صادر کرده است. ﴿ٱلۡمَوۡتَ وَیُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّى﴾و گروه دوم ارواح که هنوز فرمان مرگشان صادر نشده است به تن باز میگرداند تا زمانی که روزی خود را کامل گردانند و اجلشان فرا برسد. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ﴾بیگمان در این امر برای اندیشمندان نشانههای روشنی است که بر کمال توانمندی خداوند و این که مردگان را پس از مرگشان زنده خواهد کرد دلالت میکند. این آیه دلیلی است بر این که روح و نفس جسمی است که قائم به ذات خود میباشد و جوهر آن با جوهر بدن فرق میکند و دلیلی است بر این که روح، آفریده شده و تحت تدبیر پروردگار است و خداوند آن را میستاند و نگاه میدارد، و باز به تن بر میگرداند. و ارواح زندگان در برزخ همدیگر را ملاقات میکنند و گردهم آمده و با یکدیگر گفتگو مینمایند. پس آنگاه که خداوند ارواح زندگان را بر میگرداند و ارواح مردگان را نگاه میدارد.
آیهی ۴۴-۴۳:
﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ٤٣﴾[الزمر: ۴۳]. «آیا بهجای خداوند شفیعانی گرفتهاند؟ بگو: گرچه هیچ کاری نتوانند انجام دهند و خرد نورزند (باز آنانرا شفیعان خود میگیرید)»؟!
﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِیعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٤٤﴾[الزمر: ۴۴]. «بگو: شفاعت، سراسر از آن خداست، فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست، سپس بهسوی خدا برگردانده میشوید».
خداوند متعال کار کسانی را که بهجای او میانجیهایی را برگزیدهاند و دست به دامان آنها میشوند و از آنها میخواهند و آنها را پرستش میکنند تقبیح نموده و میفرماید: ﴿قُلۡ﴾(ای پیامبر!) با بیان جهالت آنها و این که شفیعانی را برگزیدهاند که سزاوار هیچ عبادتی نیستند به آنان بگو: ﴿أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ﴾آیا اگر چیزهایی را که میانجی و متصرف در امور میدانید به اندازه ذرّهای و نه کمتر از آن نه در آسمانها و نه در زمین ندارند، بلکه فهم و شعوری ندارند که به سبب آن سزاوار ستایش شوند، چون آنها جماداتی از سنگ و درخت و تمثالها بوده، و مردگانی بیش نیستند. پس آیا کسی که چنین چیزهایی را پرستش کند عقل دارد؟! یا از گمراهترین و نادان ترین مردم میباشد و ستم او از ستم همه بزرگتر است؟
﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِیعٗا﴾به آنان بگو: شفاعت، سراسر از آن خداست، چون اختیار همه در دست اوست. و هر شفاعت کنندهای که باشد از خدا میترسد، و هیچکس جز با اجازه او نمیتواند سفارش و میانجیگری کند. پس هرگاه بخواهد بر بندهاش رحم نماید به شفاعت کننده بزرگوار اجازه میدهد تا نزد او شفاعت کند، و این رحمتی است که خداوند در حق شفاعت کننده و کسی که برای او شفاعت میشود روا میدارد. پس تاکید کرد که شفاعت، همگی برای خداست، ﴿لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾همه آنچه از ذات و کار و صفت که در آسمانها و زمین است، از آن او میباشد. پس باید شفاعت را از کسی خواست که اختیار آن را دارد. و عبادت فقط برای او انجام میشود. ﴿ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾سپس به سوی او برگردانده میشوید، پس آن کس را که عبادت و طاعت او را خالص کرده باشد پاداش فراوان میدهد، و هرکس را که برای او شریک قرار داده باشد عذاب هولناک میدهد.
آیهی ۴۶-۴۵:
﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُکِرَ ٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ٤٥﴾[الزمر: ۴۵]. «و هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود کسانیکه به آخرت نمیآورند متنفرّ میشوند، و چون کسانی جز او یاد شوند بناگاه شاد و خوشحال میگردند».
﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ عَٰلِمَ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ أَنتَ تَحۡکُمُ بَیۡنَ عِبَادِکَ فِی مَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ٤٦﴾[الزمر: ۴۶]. «بگو: خداوندا! ای پدید آورندۀ آسمانها و زمین! ای آگاه از نهان و آشکار! تو میان بندگانت در آنچه در آن اختلاف میکردند داوری میکنی».
خداوند حالت مشرکین و آنچه را که شرکشان اقتضاء مینماید چنین میدارد و میفرماید: ﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ﴾هرگاه خداوند به تنهایی یاد شود و یگانگی او بیان گردد و اینکه باید عبادت و طاعت فقط برای او انجام پذیرد و معبودهایی که بجز خدا پرستش میگردند، رها شوند، مشرکین دلگیر و متنفّر گشته و این را به شدّت ناپسند میدانند. ﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱلَّذِینَ مِن دُونِهِ﴾و هرگاه بتها و انبازها یاد شوند و مردمان به پرستش و ستایش آنها فرا خوانده شوند، ﴿إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ﴾بناگاه مشرکان از این که معبودهایشان یاد شدهاند و به دلیل این که شرک با امیال و خواستههایشان موافق است شاد و خوشحال میگردند، و این بدترین و زشتترین حالت است، اما وعده آنها روز قیامت است. در آنروز، حساب پس خواهند داد و مشاهده خواهند کرد که آیا معبودهایشان که آنانرا به جای خدا، به فریاد میخواندند، به آنها سودی میرسانند یا نه؟
بنابراین فرمود: ﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾بگو: خداوندا! ای پدید آورنده و مدّبر آسمانها و زمین! ﴿عَٰلِمَ ٱلۡغَیۡبِ﴾ای آن که از عالم غیب و آنچه که از چشم و دانش ما پنهان است آگاهی! ﴿وَٱلشَّهَٰدَةِ﴾و ای کسی که به آنچه آشکار است و ما مشاهدهاش میکنیم، به آن نیز آگاهی! ﴿أَنتَ تَحۡکُمُ بَیۡنَ عِبَادِکَ فِی مَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ﴾تو میان بندگانت در آنچه در آن اختلاف میکردند، داوری میکنی. و یکی از بزرگترین اختلافها اختلاف موحّدان مخلص است، کسانیکه میگویند:آنچه بر آن هستند حق است و در آخرت پاداش نیک دارند و برای دیگران چنین پاداشی وجود ندارد. مشرکین به شدّت اختلاف دارند که بهجای تو همتایانی و بتهایی را به خدایی گرفتهاند، و چیزهایی را با تو برابر قرار دادهاند که هیچ ارزشی ندارند، و بینهایت از تو عیبجویی میکنند و به هنگام ذکر معبودهایشان شاد شده و به هنگام یاد و ذکر تو متنفّر و دلگیر میگردند با وجود این ادعا میکنند که آنها برحق هستند و دیگران بر باطل، و اینها پاداش نیک دارند. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبِِٔینَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلۡمَجُوسَ وَٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ یَفۡصِلُ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ١٧﴾[الحج: ۱۷]. «بیگمان خداوند میان مومنان و یهودیان و صائبان و نصاری و مجوس و مشرکان در روز قیامت داوری میکند، بیگمان خداوند بر هرچیزی حاضر و گواه است». سپس از داوری میان آنها نیز خبر داده و فرموده است: ﴿هَٰذَانِ خَصۡمَانِ ٱخۡتَصَمُواْ فِی رَبِّهِمۡۖ فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ قُطِّعَتۡ لَهُمۡ ثِیَابٞ مِّن نَّارٖ یُصَبُّ مِن فَوۡقِ رُءُوسِهِمُ ٱلۡحَمِیمُ١٩ یُصۡهَرُ بِهِۦ مَا فِی بُطُونِهِمۡ وَٱلۡجُلُودُ٢٠ وَلَهُم مَّقَٰمِعُ مِنۡ حَدِیدٖ٢١﴾[الحج: ۱۹-۲۱]. «این دو طرف درباره پروردگارشان به منازعه پرداختهاند، پس کسانی که کفر ورزیدهاند لباسهایی از آتش دارند و آب داغ از بالای سرهایشان بر آنان ریخته میشود که رودهها و آنچه در شکمشان است و پوستهایشان را ذوب میکند، و آنان گرزهایی آهنین دارند». تا اینکه میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُدۡخِلُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ یُحَلَّوۡنَ فِیهَا مِنۡ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٖ وَلُؤۡلُؤٗاۖ وَلِبَاسُهُمۡ فِیهَا حَرِیرٞ٢٣﴾[الحج: ۲۳]. «بیگمان خداوند کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند وارد باغهایی از بهشت مینماید که از زیر کاخهای آن رودها روان است. و آنها در آنجا با دستبندهایی از طلا و آراسته میشوند و لباسهایشان در آنجا ابریشم است». و میفرماید: ﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ إِیمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ٨٢﴾[الأنعام: ۸۲].«کسانیکه ایمان آورده وایمانشان را با هیچ ستمی (شرکی) نیالودهاند ایشان در امنیت و آسایش خواهند بود و اینانند راهیافتگان». ﴿إِنَّهُۥ مَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُ﴾[المائدة: ۷۲]. «بیگمان هرکس برای خدا شریک قایل شود خداوند بهشت را بر او حرام نموده و جایگاهش آتش جهّنم است».
پس در این آیه عموم آفرینش خدا ودانش و حکم و داوری کلّی و فراگیرش درمیان بندگانش بیان شده است. پس قدرت او که همه مخلوقات از آن پدید آمده است و علم فراگیرش که همه چیز را در احاطه دارد بر این دلالت مینماید که او میان بندگانش داوری خواهد کرد و آنان را پس از مرگشان زنده میکند و از اعمال نیک و بد و مقدار کیفر و پاداش آن آگاهی دارد. وآفرینش او نشانگر علم و آگاهیاش میباشد. ﴿﴾﴿أَلَا یَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ﴾[الملک: ۱۴]. «آیا خدای آفریننده اوضاع و احوال بندگانش را نمیداند».
آیهی ۴۸-۴۷:
﴿وَلَوۡ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦ مِن سُوٓءِ ٱلۡعَذَابِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ یَکُونُواْ یَحۡتَسِبُونَ٤٧﴾[الزمر: ۴۷]. «و اگر هر آنچه در زمین است از آنِ ستمکاران باشد و مانند آن (نیز) همراهش باشد به یقین به خاطر سختی عذاب روز قیامت آنرا بلا گردان خود سازند. و از جانب خدا چیزی برایشان آشکار شود که گمانش را نمیبردند».
﴿وَبَدَا لَهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٤٨﴾[الزمر: ۴۸]. «و (کیفر) بدآنچه کرده بودند برایشان آشکار میشود و آنچه را که به یاد تمسخر میگرفتند آنانرا دربر میگیرد».
وقتی خداوند بیان کرد که او میان بندگانش داوری میکند و نیز سخن مشرکین و زشتی آن را بیان داشت انگار مردم علاقمند شدند که بدانند خداوند در روز قیامت با مشرکان چه کار خواهد کرد؟ پس خبر داد که آنان ﴿سُوٓءِ ٱلۡعَذَابِ﴾سختترین و فجیع ترین عذاب را خواهند داشت، همان طور که در دنیا سختترین و زشتترین سخنان کفر آمیز را بر زبان آوردند. و اگر همه آنچه از طلا و نقره و مروارید و حیوانات و درختان و کشتزارهایی که در زمین است و همه ظروف آن و مانند آن را در اختیار داشته باشند، سپس در روز قیامت آنرا بدهند تا از عذاب خدا رهایی یابند از آنها پذیرفته نمیشود، و هیچ چیزی عذاب خدا را از آنها دور نمیسازد. ﴿یَوۡمَ لَا یَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِیمٖ٨٩﴾[الشعراء: ۸۸-۸۹]. «روزیکه هیچ مال و فرزندی فایده نمیدهد، مگر کسی که با دلی سالم به نزد خدا بیاید». ﴿وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ یَکُونُواْ یَحۡتَسِبُونَ﴾و از جانب خدا پنهان و خشم و عذاب بزرگی برای آنها آشکار میشود که گمانش را نمیبردند، زیرا آنها در مورد خود قضاوت دیگری میکردند.
﴿وَبَدَا لَهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ﴾و چیزهایی برایشان آشکار میشود که آنها را ناراحت میکند، و این بهخاطر کارهای بدشان است که انجام دادهاند. ﴿وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ﴾و وعید و عذابی که آنرا به مسخره میگرفتند آنها را فرا میگیرد.
آیهی ۵۲-۴۹:
﴿فَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢۚ بَلۡ هِیَ فِتۡنَةٞ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٤٩﴾[الزمر: ۴۹]. «هنگامیکه به انسان گزندی برسد ما را به فریاد میخواند و هنگامیکه از سوی خود به او نعمتی عطا کنیم خواهد گفت: جز این نیست که آنرا بنابر دانشی که دارم به من دادهاند، چنین نیست بلکه این نعمت وسیلۀ آزمایش است ولی بیشتر مردم نمیدانند».
﴿قَدۡ قَالَهَا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ٥٠﴾[الزمر: ۵۰]. «همانا این سخن را کسانی هم گفتهاند که پیش از ایشان بودند امّا آنچه به دست آوردند بدیشان سودی نبخشید».
﴿فَأَصَابَهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْۚ وَٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ سَیُصِیبُهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ وَمَا هُم بِمُعۡجِزِینَ٥١﴾[الزمر: ۵۱]. «پس (کیفر) بدیهایی که کرده بودند به آنان رسید، و کسانی از اینان هم که ستم کردهاند (کیفر) بدیهایی که میکردند به آنان خواهد رسید، و هرگز نمیتوانند (از عذاب الهی بگریزند و خدای را) ناتوان کنند».
﴿أَوَ لَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ٥٢﴾[الزمر: ۵۲]. «آیا ندانستهاند که خداوند رزق و روزی را برای هرکس که بخواهد گسترده و فراخ یا تنگ و کم میگرداند؟ بیگمان در این نشانههایی است برای کسانیکه ایمان میآورند».
خداوند متعال از حالت انسان و طبیعت او خبر میدهد که هرگاه گزندی از قبیل بیماری یا سختی و یا اندوه به وی برسد، ﴿دَعَانَا﴾با اصرار ما را به فریاد میخواند تا آنچه را که به او رسیده است دور سازیم، ﴿ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا﴾سپس وقتی که از سوی خود نعمتی به او عطا کنیم و زیان را از وی دور سازیم و سختیاش را برطرف نماییم آن گاه به پروردگارش کفر میورزد و ناسپاسی میکند. ﴿قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢ﴾میگوید: خداوند این نعمت را بر این اساس که شایسته و سزاوار آن هستم به من دادهاست، چون من پیش خدا ارزشمندم. یا اینکه میگوید: این نعمت را بنابر دانشی که خودم داشتهام و راههای به دست آوردن آن را میدانستهام به دست آوردهام. خداوند متعال میفرماید: ﴿بَلۡ هِیَ فِتۡنَةٞ﴾بلکه این نعمت، آزمایشی است که خداوند به وسیله آن بندگانش را میآزماید تا بنگرد که چه کسی سپاس او را میگذارد و چه کسی ناسپاسیاش میکند؟! ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ولی بیشتر مردم نمیدانند، بنابراین، آزمایش را هدیه و بخششی میشمارند، و خیر محض را با آنچه که ممکن است سبب خیر یا شر شود اشتباه میگیرند.
خداوند متعال میفرماید: ﴿قَدۡ قَالَهَا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَمَآ﴾قطعا کسانیکه پیش از ایشان بودند سخن ایشان را بر زبان آوردهاند، ﴿إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢ﴾و گفتهاند که این نعمت از روی دانشی که داشتهایم به ما عطا شده است. پس همواره تکذیب کنندگان اعتراف نکردن به نعمت پروردگارشان را از یکدیگر به ارث میبرند و گمان میبرند که خداوند حقّی بر آنها ندارد. و این کار همواره شیوه آنها بوده تا این که هلاک میشوند. ﴿فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ﴾امّا وقتی عذاب به سراغ آنها آمد آنچه به دست آورده بودند عذاب را از آنها دفع نکرد و به آنها سودی نبخشید.
﴿فَأَصَابَهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ﴾پس آنان کیفر کارهایی را که کرده بودند، دیدند. ﴿وَٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ سَیُصِیبُهُمۡ سَیَِّٔاتُ مَا کَسَبُواْ﴾و کسانی از اینان هم که ستم کردهاند کیفر کردار ناپاکشان گریبانگیرشان خواهد گردید. پس آنها از اینان بهتر نیستند و برائت آنان در هیچ کتابی آسمانی ثبت و ضبط نشده است.
وقتی بیان داشت که آنها فریب مال و دارایی را خوردهاند و به سبب جهالت خود گمان بردهاند که داشتن مال نشانه خوب بودن حالت صاحب دارایی ومال است، به آنها خبر داد که برخورداری از رزق و روزی خداوند بر این چیز دلالت نمیکند و ﴿أَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُ﴾خداوند روزی را برای هرکس از بندگانش چه صالح باشد چه ناصالح گسترده و فراوان مینماید، و برای هرکس از بندگانش خواه صالح باشد خواه ناصالح روزی را کم میگرداند. پس روزی خداوند میان همه مخلوقات مشترک است. ولی ایما و عمل صالح فقط مخصوص بهترین مردمان میباشد. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ﴾بیگمان در فراوان نمودن روزی و کم کردن آن برای گروهی که ایما میآورند نشانهای مهّمی است، چون آنها میدانند که این امر به حکمت و رحمت خدا بر میگردد و او حالت بندگانش را بهتر میداند، پس گاهی روزی آنان را کم مینماید و اینکار را از روی لطف و رحمتی که نسبت به آنها دارد انجام میدهد، چون اگر روزی آنان را گسترده و فراوان کند در زمین فساد و تباهی میورزند پس خداوند در این امر صلاح دینی بندگان را که اساس سعادت ورستگاریشان است رعایت میکند.
آیهی ۵۹-۵۳:
﴿قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ٥٣﴾[الزمر: ۵۳]. «بگو: ای بندگانم که بر خود اسراف کردهاید! از رحمت خدا ناامید نشوید، به راستی که خداوند همۀ گناهان را میآمرزد، چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است».
﴿وَأَنِیبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ٥٤﴾[الزمر: ۵۴]. «و بهسوی پروردگار خود برگردید و تسلیم او شوید پیش از آنکه عذاب به شما برسد آنگاه یاری نمیشوید».
﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ٥٥﴾[الزمر: ۵۵]. «و پیش از آنکه ناگهان و درحالیکه حدس نمیزنید عذاب به شما برسد از بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید».
﴿أَن تَقُولَ نَفۡسٞ یَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِی جَنۢبِ ٱللَّهِ وَإِن کُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِینَ٥٦﴾[الزمر: ۵۶]. «که (مبادا) کسی بگوید: وای بر من به خاطر کوتاهیای که در حق خدا کردیم و بیگمان از مسخرهکنندگان بودم».
﴿أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ٥٧﴾[الزمر: ۵۷]. «یا اینکه بگوید: ای کاش خداوندراهنماییام میکرد و از پرهیزگاران میبودم».
﴿أَوۡ تَقُولَ حِینَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِی کَرَّةٗ فَأَکُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٥٨﴾[الزمر: ۵۸]. «یا چون عذاب را ببیند بگوید: کاش بازگشتی داشتم تا از نیکوکاران شوم».
﴿بَلَىٰ قَدۡ جَآءَتۡکَ ءَایَٰتِی فَکَذَّبۡتَ بِهَا وَٱسۡتَکۡبَرۡتَ وَکُنتَ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٩﴾[الزمر: ۵۹]. «آری! بیگمان آیات من به تو رسید ولی آنها را تکذیب کردی و تکبّر ورزیدی و از زمرۀ کافران گشتی».
خداوند به آن دسته از بندگانش که گناهان زیادی را مرتکب شدهاند خبر میدهد که فضل و بخشش او گسترده است، و آنها را تشویق میکند تا به سوی او بازگردند قبل از آن که این کار را نتوانند انجام بدهند. پس فرمود: ﴿قُلۡ﴾ای پیامبر! و ای کسی که به جای پیامبر به دین خدا دعوت میکنی! از جانب پروردگار به بندگان خبر بده و بگو: ﴿یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ﴾ای بندگان من که با ارتکاب گناهان و تلاش و حرکت در مسیر ناخشنودی خداوند بر خود اسراف کردهاید! ﴿لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِ﴾از رحمت خداوند ناامید نشوید و با ناامیدی، خود را به هلاکت اندازید و نگویید که گناهان ما زیاد گشته و عیبهای ما روی هم انباشته شده است و راهی برای نجات ما وجود ندارد، و گناهان ما زدوده نخواهند شد، و به سبب این فکر همچنان بر گناهان اصرار ورزید، و توشهای از آنچه پروردگار مهربان را خشمگین مینماید جمع آوری نکنید. بلکه پروردگار خود را با نامهایی که با کرم و لطف و بخشش او دلالت مینماید بشناسید. و بدانید که ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًا﴾خداوند همه گناهان از قبیل شرک و قتل و زناو ربا و ظلم و دیگر گناهان کبیره و صغیره را میآمرزد. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ﴾بیگمان او بسیار آمرزگار و بس مهربان است. یعنی آمرزش و رحمت صفت او است، دو صفتی که لازم او هستند و از ذات او جدا نمیشوند و همواره آثار این دو صفت در فرایند هستی جریان دارد و هر موجودی را فرا میگیرد.
در همه اوقات خیرات را سرازیر مینماید و نعمتها و بخششها را پی در در پی در پنهان و آشکار بر بندگان سرازیر میدارد، و بخشیدن را از ندادن بیشتر دوست دارد و رحمت او بر خشم وی پیشی گرفته است. اما رحمت و مغفرت او اسبابی دارند که با آنها به دست میآیند، و اگر بنده این اسباب را فراهم نکند دروازه رحمت و آمرزش را به روی خود بسته است. و بزرگترین سبب به دست آوردن رحمت و آمرزش بلکه تنها سببی که موجب این دو چیز است بازگشت بهسوی خدا به وسیله توبه واقعی و با دعا و زاری و عبادت و بندگی میباشد. پس بشتابید به سوی این سبب بزرگ و راه نجات! بنابراین، خداوند متعال به بازگشت و شتافتن به سوی خود دستور داد و فرمود: ﴿وَأَنِیبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُ﴾و با دلهایتان به سوی پروردگار خود باز گردید، و با اعضا و جوارح خود تسلیم او شوید. هرگاه انابت به تنهایی ذکر شود اعمال جوارح هم در آن داخل است و هرگاه انابت و تسلیم با هم بیان شوند معنی همین گونه است که بیان کردیم. ﴿إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُ﴾این بیانگر اهمیت اخلاص است و این که اعمال ظاهری و باطنی بدون اخلاص سودمند نیستند. ﴿مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ﴾پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید و نتوان آن را دفع کرد. ﴿ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ﴾و دیگر کمک و یاری نشوید. انگار در اینجا این سوال مطرح میشود که انابت و تسلیم شدن چیست؟ و جزئیات و کارهای آنان چه میباشد؟
پس خداوند متعال پاسخ داد و فرمود: ﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُم﴾از بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید از قبیل اعمال باطنی که شما را به آن امر نموده است مانند محبّت خدا وترس از خدا وامیدوار بودن به او و خیرخواهی برای بندگان و ترک نمودن آنچه با این موارد مخالف است. و اعمال ظاهری مانند نماز و زکات و حج و صدقه وانواع نیکوکاریها وامثال آن چیزی است که خداوند به آن فرمان داده، و آن بهترین چیزی است که از سوی کسیکه در این کارها از دستورات پروردگارش اطاعت میکند بهسوی او بازگشته و تسلیم شده است. ﴿مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ﴾پیش از آن که ناگهان عذاب به سراغ شما بیاید و شما ناآگاه باشید. و همه اینها تشویق به شتاب ورزیدن در انجام امور خیر و غنیمت شمردم فرصت است.
سپس خداوند بندگان را برحذر داشت و آنها را اندرز گفت و فرمود: ﴿أَن تَقُولَ نَفۡسٞ یَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِی جَنۢبِ ٱللَّهِ﴾به غفلت خود ادامه ندهند مبادا روزی برسد که در آن روز پشیمان شوند و پشیمانی دیگر سودی ندارد. و تا این که کسی نگوید وای بر من به خاطر کوتاهیای که در حق خدا کردم، ﴿وَإِن کُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِینَ﴾و افسوس که در دنیا قیامت را به مسخره میگرفتم تا اینکه آن را به صورت آشکار مشاهده کردم.
﴿أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ٥٧﴾«لو» در اینجا به معنی آرزو کردن است یعنی کاش خداوند مرا هدایت میکرد و از پرهیزگاران میشدم، و از عقاب در امان میماندم و سزاوار پاداش میگشتم. و به معنی شرط نیست چون اگر شرطیه باشد به معنی این است آنها با قضا و قدر بر گمراهی خود احتجاج میکردند. و این دلیل باطلی است و در روز قیامت هر دلیل باطلی پوچ و نابود میگردد.
﴿أَوۡ تَقُولَ حِینَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِی کَرَّةٗ فَأَکُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ٥٨﴾یا وقتی عذاب را ببیند و به وارد شدن آن یقین نماید، بگوید: «ای کاش بازگشتی به دنیا برایم میسر بود تا از نیکوکاران باشم».
خداوند متعال میفرماید این چیز ممکن و سودمند نیست، بلکه اینها آرزوهای باطلی است که حقیقت ندارد. چون اگر بنده به دنیا بازگردانده شود برای او روشنگری فراتر از روشنگر اول وجود نخواهد داشت.
﴿بَلَىٰ قَدۡ جَآءَتۡکَ ءَایَٰتِی فَکَذَّبۡتَ بِهَا وَٱسۡتَکۡبَرۡتَ وَکُنتَ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٩﴾آری! نشانهها و آیات من که بر حق دلالت میکنند و در آن تردیدی نیست نزد تو آمدند، ولی آنها را دروغ انگاشتی و از پیروی کردن از آن متکّبرانه سرباز زدی و از کافران گشتی، پس طلب بازگشت به دنیا بیهوده است ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ﴾[الأنعام: ۲۸]. «و چنانچه آنها به دنیا بازگردانده شوند باز به چیزهایی میروند که از آن نهی شدهاند،و ایشان دروغگویانند».
آیهی ۶۱-۶۰:
﴿وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تَرَى ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى ٱللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسۡوَدَّةٌۚ أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَکَبِّرِینَ٦٠﴾[الزمر: ۶۰]. «و ورز قیامت آنانرا که بر خداوند دروغ بستهاند خواهی دید که چهرههایشان سیاه شده است. آیا برای متکبران جایگاهی در دوزخ نیست».
﴿وَیُنَجِّی ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ بِمَفَازَتِهِمۡ لَا یَمَسُّهُمُ ٱلسُّوٓءُ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٦١﴾[الزمر: ۶۱]. «و خداوند پرهیزگاران را به (پاس) رستگاریشان نجات میدهد و عذاب به ایشان نمیرسد و اندوهگین نمیگردند».
خداوند از رسوایی و خواری کسانی خبر میدهد که بر او دروغ بستهاند و میفرماید: چهرههایشان در روز قیامت سیاه میشود، انگار شبهای تاریکاند، و حاضرین در محشر آنها را از روی چهرهاش سیاهشان میشناسند. پس حق روشن و درخشان میباشد، انگار صبح است. و همانطور که آنها چهره حق را با دروغ سیاه کردند، خداوند نیز چهرههایشان را سیاه مینماید و کیفر از نوع عملشان میباشد. پس آنان چهرههایشان سیاه است و در جهنّم عذاب سختی دارند. بنابراین، فرمود: ﴿أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَکَبِّرِینَ﴾آیا برای آنان که از پذیرفتن حق متکبرانه سرباز زده و از روی خود بزرگ بینی از عبادت پروردگار روی برتافته و بر خدا دروغ بستهاند در جهنّم جایگاهی نیست؟ آری ! هست، سوگند به خدا در جهّنم کیفر و رسوایی و عذابی هست که سراپای متکبّران را فرا میگیرد و حق از آنها ستانده میشود. دروغ گفتن بر خداوند شامل دروغ بستن بر او در شریک قرار دادن برای اوست، و فرزند و همسر قایل شدن برای او، و خبر دادن از او به آنچه که شایستهاش نیست، میشود. و نیز ادّعای دروغین نبوت و گفتن سخنی دروغین در شریعت خدا و ادّعا کردن که، این سخن را پیامبر خدا گفته است، را شامل میگردد.
وقتی حالت متکبّران را بیان کرد حالت پرهیزگاران را نیز ذکر نمود و فرمود: ﴿وَیُنَجِّی ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ بِمَفَازَتِهِمۡ﴾و خداوند پرهیزگاران را به سبب نجاتشان رهایی میبخشد، چون آنها وسیله نجات را که تقوای الهی است به همراه دارند. تقوا وسیله رهایی از سختیها و مشکلات است. ﴿لَا یَمَسُّهُمُ ٱلسُّوٓءُ﴾عذابی به آنها نمیرسد که رنجورشان سازد، ﴿وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ﴾و غمگین و اندوهگین نمیگردند. پس دچار شدن به عذاب و ترس و هراس آن را از آنها نفی کرد و این بیانگر آن است که آنها در امنیت کامل به سر میبرند. و این امنیت ادامه خواهد یافت تا این که آنانرا به سرای ایمن بهشت میرساند و در آن جا از هر رنج و امر ناپسندی ایمن خواهند بود و از نعمتهای تر و تازه برخوردار خواهند شد و میگویند: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِیٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَۖ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٞ شَکُورٌ﴾[فاطر: ۳۴]. «ستایش خداوندی را سزاست که اندوه را از ما دور کرد، بیگمان پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزاراست».
آیهی ۶۳-۶۲:
﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٞ٦٢﴾[الزمر: ۶۲]. «خداوند آفرینندۀ همه چیز است و او بر همه چیز نگهبان است».
﴿لَّهُۥ مَقَالِیدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ٦٣﴾[الزمر: ۶۳]. «کلیدهای آسمان و زمین از آن اوست و کسانیکه به آیات خدا کفر ورزیدهاند ایشان زیانکارند».
خداوند از عظمت و کمال خود خبر میدهد که موجب ضرر و خسارت کسی میشود که به او کفر ورزیده است. پس میفرماید: ﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ﴾خداوند آفریننده همه چیز است. این عبارت و امثال آن که در قرآن بسیار آمده است بر این دلالت مینماید که هرچیزی ـ به جز ذات خداوند و نامها و صفاتش ـ مخلوق هستند. پس در این آیه سخن کسانی که میگویند: «بعضی از مخلوقات قدیم هیستند» رد شده است. فلاسفه میگویند: زمین و آسمانها قدیماند. کسان دیگری هم یافت میشوند که میگویند: «ارواح قدیم هستند». و امثال این گفتههای باطل که متضمن بیاثر نمودن صفتِ آفرینندگی خداوند در آفریدههایش است. و کلام خدا مخلوق نیست، چون کلام صفت متکلم است و خداوند با نامها و صفاتش اول و ازلی است و قبل از او چیزی نبوده است. استدلال معتزله به این آیه و امثال آن مبنی بر این که کلام خدا مخلوق است از بزرگترین جهالتهاست. چون خداوند همیشه و همواره با نامها و صفاتش بوده است و هیچ صفتی از صفاتش حادث نیست که بعدا پدید آمده باشد و هیچ گاه صفت او تعطیل نمیشود.
به دلیل این که خداوند از ذات بزرگوارش خبر داده که او همه جهان بالا و پایین را آفریده و بر هر چیزی نگهبان است و این مستلزم آن است که خداوند باید کاملا مراقب و آگاه باشد و بر آنچه که مراقب آن است قدرت کامل داشته باشد تا بتواند در آن تصرّف نماید و آن را حفظ کند. نیز باید حکمت و شناخت داشته باشد و انواع تصرّفات را بداند تا در آن تصرّف و تدبیر نماید و همان کاری را در آن انجام دهد که شایستهتر است. پس نگهبان بودن و مراقبت جز با داشتن این اوصاف کامل نمیگردد و اگر در یکی از این موارد نقصی مشاهده شود نقص در نگهبانی به حساب میآید. و معلوم است که خداوند بر همه چیز نگهبان است و این بیانگر آن است که علم و آگاهی او همه چیز را احاطه نموده است و از قدرت و تدبیر و فرزانگی کامل و غیر قابل تصورّی برخوردار است و هرچیزی را در جای مناسب آن قرار میدهد.
﴿لَّهُۥ مَقَالِیدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾کلیدهای علم و آگاهی و تدبیر آسمانها و زمین از آن اوست. پس ﴿مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٢﴾[فاطر: ۲]. «هر رحمتی که خداوند برای مردم بگشاید هیچ بازدارندهای ندارد و هر آنچه که نگاه دارد هیچ فرستندهای برای آن نیست و او توانای با حکمت است». وقتی عظمت خود را بیان کرد که اقتضا مینماید دلها از توقیر او لبریز گردند، نیز حالت کسی را بیان کرد که قضیه را برعکس نموده و قدر خداوند را نمیشناسد، پس فرمود : ﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ﴾و کسانیکه آیات و نشانههای خدا را که بر حق و یقین و صراط مستقیم دلالت مینمایند، باور نداشته و به آن کفر ورزیدهاند، ﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾ایشان زیانکارانند، زیرا بندگی و عبودیت و اخلاص و ذکر و طاعت خدا را که موجب اصلاح دل و زبان و سایر اعضای آدمی است، از دست دادهاند و در عوض اینها هر آن چیزی را که دلها و جسمها را فاسد میکند بهمیان آورده و باغهای بهشت را از دست داده و در عوض آن عذاب دردناک را به دست آوردهاند.
آیهی ۶۶- ۶۴:
﴿قُلۡ أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّیٓ أَعۡبُدُ أَیُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ٦٤﴾[الزمر: ۶۴]. «بگو: ای نادانان! آیا به من دستور میدهید که غیر از خدا را بندگی کنم».
﴿وَلَقَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡکَ وَإِلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکَ لَئِنۡ أَشۡرَکۡتَ لَیَحۡبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٦٥﴾[الزمر: ۶۵]. «و بهراستی که به تو و به کسانیکه پیش از تو بودند وحی شد که اگر شرکورزی کردارت نابود میشود و از زیانکاران خواهی بود».
﴿بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ٦٦﴾[الزمر: ۶۶]. «بلکه تنها خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش».
﴿قُلۡ أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّیٓ أَعۡبُدُ أَیُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ٦٤﴾ای پیامبر! به این جاهلانی که تو را بهسوی عبادت غیر خداوند فرا میخوانند بگو: ای نادانان! آیا به من دستور میدهید که غیر از خدا را بندگی کنم؟! یعنی این فرمان از جهالت و نادانیتان سرچشمه گرفته است و اگر شما علم و دانش داشتید و میدانستید که خداوند از همه جهات کامل است و همه نعمتها را به شما بخشیده و او سزاوار عبادت است نه کسی که از هر جهت ناقص میباشد و سود و زیانی نمیرساند، مرا به این فرمان نمیدادید. چون شرک ورزیدن به خدا همه اعمال را نابود وحالات را فاسد میکند. از این رو فرمود: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡکَ وَإِلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکَ﴾و همانا به تو و به همه پیامبران پیش از تو وحی شده است. ﴿لَئِنۡ أَشۡرَکۡتَ لَیَحۡبَطَنَّ عَمَلُکَ﴾که اگر شرکورزی کردارت نابود میشود. ﴿عَمَلُکَ﴾مفرد و مضاف است و هر عملی را شامل میشود، پس در رسالت همه پیامبران آمده است که شرک ورزیدن همه اعمال را نابود میکند. همانطور که در سوره انعام وقتی که بسیاری از پیامبران را برشمرده در مورد آنها فرموده است: ﴿ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَکُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ٨٨﴾[الأنعام: ۸۸]. «این رهنمود خداست، خداوند هرکس را از بندگانش که بخواهد به وسیله آن هدایت میکند واگر شرک ورزند آنچه کردهاند نابود میشود».
﴿وَلَتَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ﴾و دین و آخرت خود را از دست خواهی داد و در هردو سرا زیانمند خواهی شد. پس با شرک ورزیدن اعمال نابود میشوند و آدمی سزاوار کیفر و عذاب میگردد. وقتی خبر داد که جاهلان او را فرمان میدهند تا شرک ورزد و از زشتِی سخن آنها خبر داد، پیامبر را به اخلاص امر نمود و فرمود: ﴿بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ﴾بلکه فقط خدا را بپرست و از سپاسگزاران باش، همانها که خدا را به خاطر توفیقی که به آنها عطا کرده است سپاس میگزارند. پس همان طور که به خاطر نعمتهای دنیوی از قبیل تندرستی و سلامتی جسم و فراهم شدن روزی و غیر از آن، شکر خداوند به جای آورده میشود، نیز به خاطر نعمتهای دینی مانند توفیق یافتن و اخلاص و پرهیزگاری باید شکر و ثنای خداوند را به جای آورد، بلکه نعمتهای خداوند را به جای آورد، بلکه نعمتهای حقیقی همان نعمتهای دینی هستند. و اگر انسان بیندیشد که این نعمتها از جانب خدا داده شدهاند و شکر آن را بهجای آورد، از آفت خودپسندی سالم خواهد ماند، آفتی که بسیاری از عاملان و عبادت گزاران، به علّت جهالت خود به آن گرفتار میشوند. و اگر بنده حقیقت حال را بداند، از این که خداوند نعمتی را روزی وی کرده است نه تنها دچار غرور و خودپسندی نمیشود بلکه بیشتر سپاس خدا را به جای میآورد.
آیهی ۶۷:
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعٗا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٦٧﴾[الزمر: ۶۷]. «و خداوند را چنانکه سزاوار بزرگی اوست ارج ننهادند و ورز قیامت، سراسر زمین یکباره در مشت او قرار دارد و آسمانها با دست راست او درهم پیچیده میشود. او پاک و منزّه است و از آنچه شریک (وی) میگردانند برتر است».
خداوند متعال میفرماید: مشرکان، خداوند را به گونه شایسته ارج ننهادند و او را آنگونه که باید تعظیم کنند، تعظیم ننمودند. بلکه چیزهایی را که در صفات و کارهایش ناقص هستند شریک او قرار دادند. پس صفات و کارشان از هر جهت ناقص است و هیچ سود و زیان و دادن و ندادنی در دست آنها نیست و هیچ اختیاری ندارند. و مشرکان این مخلوقات ناقص را با آفریننده و پروردگار بزرگ برابر قرار دادند، خداوندی که از عظمت آشکار و قدرت چیره او این است که همه زمین در روز قیامت در مشت او است و آسمانها با وجود گستردگی و بزرگیشان با دست راست او در هم پیچیده میشوند. پس هرکس چیزی را با خداوند برابر قرار داده باشد خداوند را آنگونه که شایسته است تعظیم نکرده است و مسلّما کسیکه چنین کند از همه ستمکارتر است. ﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ﴾خداوند پاک و منزّه است از آنچه که برای او شریک قرار میدهند و بسی برتر است.
آیهی ۷۰-۶۸:
﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِیَامٞ یَنظُرُونَ٦٨﴾[الزمر: ۶۸]. «و در صور دمیده خواهد شد پس کسانیکه در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسیکه خدا بخواهد. سپس دوباره در آن دمیده میشود پس بناگاه همگی بهپا میخیزند و مینگرند».
﴿وَأَشۡرَقَتِ ٱلۡأَرۡضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ وَجِاْیٓءَ بِٱلنَّبِیِّۧنَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ٦٩﴾[الزمر: ۶۹]. «و زمین به نور پروردگارش روشن میگردد و کتاب گذاشته میشود و پیامبران و گواهان آودره میشوند و به حق بین آنان داوری میشود و به ایشان ستم نمیشو».
﴿وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَا یَفۡعَلُونَ٧٠﴾[الزمر: ۷۰]. «و به هرکسی سزا و جزای آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود و او (خدا) به آنچه میکنند داناتر است».
وقتی خداوند آنها را از عظمت خویش ترساند آنان را هم از حالات روز قیامت برحذر داشت و تشویق نمود. و فرمود: ﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ﴾و در صور دمیده میشود، و آن شاخ بزرگی است که جز خدا کسی اندازه بزرگی آن را نمیداند، امّا کسی که خداوند او را آگاه نموده است کم و کیف آن را میداند. پس اسرافیل÷که از فرشتگان مقرّب الهی و یکی از حاملان عرش است در آن میدهد. ﴿فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾و همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند بیهوش میشوند یا میمیرند. یعنی همه وقتی دمیدن صور را میشنوند از شدّت و عظمت آن، نیز از آنجا که میدانند اینکار مقدمه قیامت است پریشان میگردند. ﴿إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ﴾مگر کسیکه خدا بخواهد، از آنان که خداوند آنها را به هنگام دمیدن صور ثابت قدم میگرداند، پس آنها بیهوش نمیشوند مانند شهیدان یا برخی از آنها و دیگر کسانی که خدا بخواهد. و این نفخهی اول، نفخهی «صَعق» یا نفخهی « فَزَع» نامیده میشود. ﴿ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخۡرَىٰ﴾سپس بار دیگر در آن دمیده میشود و این دمیدن برای رستاخیز است. ﴿فَإِذَا هُمۡ قِیَامٞ﴾پس بناگاه همگی از قبرهایشان به پا میخیزند تا زنده شوند و مورد محاسبه قرار گیرند، آفرینش جسم و ارواح آنها کامل میگردد و چشمهایشان خیره میشود، ﴿یَنظُرُونَ﴾نگاه میکنند که خداوند با آنان چه میکند؟
﴿وَأَشۡرَقَتِ ٱلۡأَرۡضُ بِنُورِ رَبِّهَا﴾و زمین به نور پروردگارش روشن میشود. از این معلوم میگردد که انوار و روشنایی دنیا در روز قیامت همه از بین میروند و نابود میشوند، چون خداوند خبر داده که خورشید بینور میگردد و ماه از بین میرود وستارگان پراکنده میشوند و مردم در تاریکی قرار میگیرند، پس در این هنگام زمین به نور پروردگارش روشن میشود، هنگامی که خداوند تجلی میکند و برای داوری کردن میان انسانها پایین میآید.
در این روز خداوند به خلق نیرو میدهد و آنها را چنان پدید میآورد که قوی میشوند و نور الهی آنها را نمیسوزاند و میتوانند او را ببینند، وگرنه، نور خداوند بزرگ است و اگر آنرا آشکار کند عظمت او و نور چهرهاش همه مخلوقات را میسوزاند. ﴿وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ﴾و کتاب اعمال و دیوان آن نهاده میشود تا نیکیها و بدیهایی که در آن است بازبینی شود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ فَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِینَ مُشۡفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَٰوَیۡلَتَنَا مَالِ هَٰذَا ٱلۡکِتَٰبِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةٗ وَلَا کَبِیرَةً إِلَّآ أَحۡصَىٰهَاۚ وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗاۗ وَلَا یَظۡلِمُ رَبُّکَ أَحَدٗا٤٩﴾[الکهف: ۴۹]. «و کتاب اعمال نهاده میشود پس گناهکاران را میبینی که از آنچه در آن است ناراحتاند و میگویند:ای وای بر ما! چه شده این کتاب را که هیچ گناه کوچک و بزرگی را نگذاشته مگر این که آن را برشمرده است؟.، و آنچه را که کردهاند حاضر میبینند و پروردگارت برهیچ کس ستم روا نمیدارد». و از روی کمال عدالت و دادگری به عملکننده گفته میشود: ﴿ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا١٤﴾[الإسراء: ۱۴]. «کتاب اعمال خودت را بخوان، امروزه خودت برای اینکه حسابرس خود باشی کافی است». ﴿وَجِاْیٓءَ بِٱلنَّبِیِّۧنَ﴾و پیامبران آورده میشوند تا در خصوص رساندن پیام الهی به امّتهایشان پرسیده شوند، و علیه آنها گواهی بدهند. ﴿وَٱلشُّهَدَآءِ﴾و گواهان اعم از فرشتگان و اعضای انسان و زمین آورده میشوند. ﴿وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ﴾و به عدالت کامل و انصاف بزرگ میان آنها داوری میشود، چون این حسابی است که از جانب خدا صادر شده و او همه چیز را احاطه کرده است. و کتاب او که لوح محفوظ است همه کارهایی را که انسانها کردهاند دربردارد. و فرشتگان، کسانی که از فرمان پروردگارشان سرپیچی نمیکنند کارهایی را که انسانها کردهاند ثبت نمودهاند. و عادل ترین گواهان براین حکم شهادت دادهاند. پس کسی حکم و داوری مینماید که اندازه اعمال و اندازه پاداش و کیفر آنها را میداند. آن گاه حکمی صادر میکند که خلق به آن گردن مینهند و به ستایش و دادگری خداوند اعتراف میکنند و به عظمت و علم و حکمت و رحمت او پی میبرند و به چیزهایی از آن آگاه میشوند که به دلهایشان خطور نکرده است و زبانهایشان توان بیان آن را ندارد. بنابراین فرمود: ﴿وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَا یَفۡعَلُونَ٧٠﴾و به هرکسی جزای آنچه کرده است به تمام و کمال داده میشود، و خدا به آنچه میکنند داناتر است.
آیهی ۷۵-۷۱:
﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا فُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَآ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَتۡلُونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِ رَبِّکُمۡ وَیُنذِرُونَکُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَاۚ قَالُواْ بَلَىٰ وَلَٰکِنۡ حَقَّتۡ کَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٧١﴾[الزمر: ۷۱]. «و کافران بهسوی دوزخ گروه گروه رانده میشوند و هنگامیکه به آنجا رسند درهایش گشوده میشود و نگهبانانش به آنان میگویند: آیا پیامبرانی از خودتان به نزدتان نیامدند تا آیههای پروردگارتان را برای شما بخوانند و شما را از رویاروئی چنین روزی بترسانند؟ میگویند: آری! ولی فرمان عذاب بر کافران ثابت و قطعی گردید».
﴿قِیلَ ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ٧٢﴾[الزمر: ۷۲]. «به ایشان گفته میشود: از درهای دوزخ داخل شوید درحالیکه که در آن جاودانه خواهید بود. پس چه بد است جایگاه متکبران»!.
﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَا سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡ طِبۡتُمۡ فَٱدۡخُلُوهَا خَٰلِدِینَ٧٣﴾[الزمر: ۷۳]. «و کسانیکه از پروردگارشان پروا داشتند گروه گروه بهسوی بهشت سوق داده میشوند و هنگامیکه به آنجا رسند (مسرور میشوند) و درهایش گشوده میشود و نگهبانانش به آنان میگویند: درودتان باد! خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید. پس خوش باشید و جاودانه به آن درآیید».
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَیۡثُ نَشَآءُۖ فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ٧٤﴾[الزمر: ۷۴]. «و (اهل بهشت) میگویند: سپاس خداوندی راست که وعدهاش را در حق ما محقّق ساخت و سرزمین (بهشت) را به ما داد، از بهشت هرجا که بخواهیم مأوی میگیریم، پس چه نیک است پاداش نیکوکاران»!.
﴿وَتَرَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ حَآفِّینَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡۚ وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّۚ وَقِیلَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٧٥﴾[الزمر: ۷۵]. «و فرشتگان را میبینی که پیرامون عرش حلقه زدهاند و به سپاس و ستایش پروردگار خود مشغولند و درمیان آنان به حق داوری شده و گفته میشود: ستایش خداوند جهانیان را سزاست».
بعد از آنکه خداوند متعال بیان نمود که میان بندگانش حکم و داوری مینماید ـ بندگانی که آنها را آفریده و به همه روزی داده و به تدبیرشان پرداخته و آنها را در دنیا و قیامت گرد هم آورده ـ (و تصریح نموده که) آنانرا به هنگام پاداش و جزا دادن از یکدیگر جدا مینماید، همانطور که در دنیا در ایمان و کفر و در تقوا و معصیت با همدیگر فرق داشتند. پس فرمود: ﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ﴾و کافران با خشونت به سوی جهنم برده میشوند. با شلاّقهای دردآور زده میشوند و نگهبانان تندخو و سرسخت جهنم آنها را میزنند و به سوی بدترین زندان و بدترین جایگاه میبرند و آن جهنّمی است که همه انواع عذاب را در خود دارد و تمام انواع بدبختیها در آن وجود دارد و هیچ نوع شادی در آن نیست. همانطور که میفرماید: ﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣﴾[الطور: ۱۳]. «روزیکه بهسوی آتش جهنم رانده میشوند چون از وارد شدن به آن امتناع میورزند». ﴿زُمَرًا﴾یعنی به صورت گروههای متفرّق، هرگروه که کارهایشان همگون است به سوی جهنّم رانده میشوند و یک دیگر را نفرین میکنند و از یک دیگر بیزاری میجویند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا فُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾تا اینکه به نزدیک جهنّم و کنار آن میرسند، آنگاه درهای جهنّم و کنار آن میرسند، آنگاه درهای جهنّم بهروی آنان گشوده میشود تا در آنجا از آنان پذیرایی شود. ﴿وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَآ﴾و نگهبانان جنهنّم درحالیکه آنها را به شقاوت، جاودانی و عذاب همیشگی مژده میدهند، و به خاطر اعمالشان آنها را سرزنش میکنند، اعمالی که آنها را به این جایگاه زشت و هولناک رسانده است، میگویند: ﴿أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ﴾آیا پیامبرانی از نوع خودتان که شما آنها را میشناختید و راستگویی آنان را میدانستید و میتوانستید از آنها فرا بگیرید و بیاموزید به نزد شما نیامدند؟ ﴿یَتۡلُونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِ رَبِّکُمۡ﴾آیههای پروردگارتان را که پیامبران را با آن فرستاده با روشنترین دلیلها بر حق و یقین دلالت میکردند بر شما بخوانند؟! ﴿وَیُنذِرُونَکُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَا﴾و شما را از رویاروئی چنین روزی بترسانند؟ یعنی این ایجاب میکرد که شما از آنها پیروی کنید و با پیشه کردن پرهیزگاری، خود را از عذاب این روز برحذر دارید، اما حالت شما به خلاق این بود.
﴿قَالُواْ بَلَىٰ﴾آنها با اعتراف به گناهانشان و این که حجّت خدا بر آنها اقامه شده است میگویند: آری! پیامبران پروردگار ما با آیات و حجتهای الهی نزد ما آمدند و نهایت روشنگری را برای ما کردند و ما را از این برحذر داشتند، ﴿وَلَٰکِنۡ حَقَّتۡ کَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾ولی فرمان عذاب بر کافران قطعی و ثابت است. یعنی به سبب کفر ورزیدنشان به آیات خدا فرمان عذاب بر آنها قطعی است، و این عذاب قطعی برای هرکسی است که به آیات خدا کفر ورزد و آنچه را که پیامبران آوردهاند انکار نماید. پس آنها به گناهان خود و به این که حجت بر آنها اقامه شده اعتراف کردند.
به حالت توهین به آنها گفته میشود: ﴿ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ﴾به درهای دوزخ وارد شوید، پس هر گروه از دری که مناسب آنان است و مطابق با عملشان میباشد وارد میگردند. ﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا﴾برای همیشه در آن هستند و از آن بیرون نمیگردد. و به آنان مهلت داده نمیشود. ﴿فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ﴾پس چه بد است جایگاه متکبران، آتش جایگاه آنهاست، چون آنها با خود بزرگ بینی حق را نپذیرفتند پس خداوند به آنها سزایی از نوع عملشان داد و آنها را خوار و ذلیل و رسوا گرداند.
سپس از اهل بهشت سخن به میان آورد و فرمود: ﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ﴾و کسانیکه به یگانهپرستی و عمل به طاعت خدا پرهیزگاری را پیشه کردهاند با اکرام و بزرگداشت، ﴿إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًا﴾گروه گروه و درحالیکه شاد هستند و هر گروهی با دستههای دیگری است که عملش با آن مناسب میباشد به سوی بهشت بر مرکبهای برگزیده سوق داده میشوند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا﴾تا این که به آستانه بهشت و منازل زیبا میرسند و نسیم آن بر آنها میوزد و زمانِ همیشه ماندن و بهرهمند شدن از نعمتهای آن فرا میرسد، ﴿وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾و درهای بهشت برای بزرگداشت آنان به رویشان گشوده میشود، ﴿وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَا سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡ طِبۡتُمۡ﴾و نگهبانانش با تبریک و خوش آمد گفتن به آنها میگویند: «سلام بر شما». یعنی از هر آفت و بدی سالم و به دور هستید و دلهایتان با شناخت و محبّت خدا و ترس از او پاک گردیده و زبانهایتان با ذکر او و اعضا و جوارحتان با اطاعت او پاک شده است. ﴿فَٱدۡخُلُوهَا خَٰلِدِینَ﴾پس به سبب پاکیتان وارد آن شوید در حالی که در آنجا جاودانه خواهید بود، چون بهشت سرای پاکیزگی و پاکی است و جز پاکان کسی وارد آن نمیشود. در مورد جهّنم فرمود: ﴿وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾و در مورد بهشت فرمود: ﴿وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا﴾و «واو» را اضافه کرد که اشاره به این مطلب است که اهل جهنّم به محض این که به جهنّم میرسند بدون این که مهلتی داده شوند درهای آن به رویشان گشوده میگردد، و باید به روی آنها گشوده شود و به محض رسیدن آنها باز گردد، تا گرما و شدّت عذاب آن را بیشتر احساس کنند. اما بهشت سرای گرانقدری است که جز کسی که مقدمات آنرا فراهم آورده است به آن وارد نمیشود با وجود این آنها برای وارد شدن به آن به شفاعت بزرگواترین شفاعت کنندگان نیاز دارند. و به محض رسیدنشان درهای آن گشوده نمیشود. بلکه از خداوند میخواهند تا محمدصبرای آنها نزد او شفاعت کند، و پیامبرصشفاعت میکند. و این آیات دلیلی بر این است که بهشت و جهنّم درهایی دارند که گشوده و بسته میشوند و هریک نگهبانانی دارند. و آن دو سرایی هستند که فقط کسی وارد آن میشود که سزاوار آن باشد، به خلاف سایر سراها.
﴿وَقَالُواْ﴾آنها به هنگام وارد شدن به بهشت و قرار گرفتن در آن، ستایش پروردگارشان را به سبب آنچه به آنها بخشیده و آنها را هدایت نموده است بهجای میآورند و میگویند: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ﴾ستایش خداوندی راست که وعدهاش را در حق ما محقّق ساخت. یعنی بر زبان پیامبرانش به ما وعده داد که اگر ایمان آوریم و صالح شویم ما را وارد بهشت خواهد کرد. پس وعدهای که به ما داده بود به طور کامل به آن وفا کرد، ﴿وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَیۡثُ نَشَآءُ﴾و سرزمین بهشت را به ما داد به گونهای که هرجا بخواهیم در آن جای میگیریم و هر نعمتی از آن بخواهیم بر میداریم و هیچ چیزی برای ما ممنوع نیست. ﴿فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ﴾پس چه نیک است پاداش نیکوکاران، کسانی که با طاعت از پروردگارشان در زمان کوتاه و از میان رفتنی دنیا تلاش کردند و در مقابل آن به چنین خیر بزرگ و پایداری دست یازیدند.
و این سرای بهشت است که در حقیقت سزاوار ستایش است که خداوند در آن بندگان برگزیدهاش را مورد اکرام قرار میدهد و خداوند بخشنده و بزرگوار آنرا به عنوان جایگاه مهمانی آنها پسندیده است و به بالاترین و بهترین صورت آنرا ساخته و با دست خود نهال آن را کاشته و از رحمت و کرامت خویش آن را سرشار نموده است که با بهرهمندی از آن، هر اندوهگینی شاد میگردد، و ناراحتیاش از میان میرود و صفا و سرورش کامل میگردد.
﴿وَتَرَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ﴾و در آن روز بزرگ فرشتگان را خواهی دید، ﴿حَآفِّینَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ﴾که گرداگرد عرش حلقه زدهاند. یعنی در خدمت پروردگارشان ایستادهاند و گرد عرش او جمع شدهاند و در برابر شکوه او فروتن و به کمال او اعتراف دارند و در جمال و زیبایی او غرق گشتهاند. ﴿یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ﴾خداوند را از هر آنچه که شایسته شکوه او نیست و از آنچه که مشرکان به او نسبت دادهاند و آنچه که مشرکان نسبت ندادهاند منّزه و پاک میدانند. ﴿وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ﴾و میان پیشینیان و پسینیان به حق و حقیقت که هیچ اشتباهی در آن نیست و کسیکه علیه او حکم میشود آن را انکار نمیکند، داوری میشود. ﴿وَقِیلَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾و گفته میشود: ستایش خداوند جهانیان را سزاست. بیان نکرد که گوینده چه کسی است، تا بر ایندلالت نماید که همه خلایق ستایش پروردگارشان را به زبان میآورند و او را به خاطر آنچه که برای اهل بهشت و اهل جهنّم قضاوت نموده است، نیز به خاطر فضل و احسان و عدل و حکمتش ستایش میکنند.
پایان تفسیر سورهی زمر
تفسیر نور:
سوره زمر آیه 1
متن آیه :
تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ
الْحَکِیمِ
ترجمه :
نزول کتاب ( قرآن ) از سوی خداوند باعزّت و باحکمت انجام پذیرفته است .
توضیحات :
« تَنزِیلُ » : ( نگا : شعراء / 192 ، سجده / 2 ، یس / 5 ) .
سوره زمر آیه 2
متن آیه :
إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ
فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ
ترجمه :
( ای پیغمبر ! ) ما این کتاب را که در برگیرنده حق و حقیقت است ، بر تو فرو
فرستادهایم . خدا را پرستش کن و پرستش خود را سره و خاصّ او گردان .
توضیحات :
« بِالْحَقِّ » : در برگیرنده حق . فرمان دهنده به حق ( نگا : آلعمران / 3 ،
نساء / 105 ، مائده / 48 ) . « الدِّینَ » : طاعت و عبادت ( نگا : اعراف / 29 ،
یونس / 22 ، عنکبوت / 65 ، لقمان / 32 ، بیّنه / 5 ) .
سوره زمر آیه 3
متن آیه :
أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ
اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى
اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ
یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ
ترجمه :
هان ! تنها طاعت و عبادت خالصانه برای خدا است و بس . کسانی که جز خدا سرپرستان و
یاوران دیگری را برمیگیرند ( و بدانان تقرّب و توسّل میجویند ، میگویند : ) ما
آنان را پرستش نمیکنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند . خداوند
روز قیامت میان ایشان ( و مؤمنان ) درباره چیزی که در آن اختلاف دارند داوری خواهد
کرد . خداوند دروغگوی کفرپیشه را ( به سوی حق ) هدایت و رهنمود نمیکند ( و او را
با وجود کذب و کفر به درک و فهم حقیقت نائل نمیگرداند ) .
توضیحات :
« لِلّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ » : تنها عبادت بیشائبه از کفر و شرک ، خداپسند و
مقبول خدا است . تنها خدا ، طاعت و عبادت خالصانه میگردد و بس . « مِن دُونِهِ »
: غیر از خدا . جدای از خدا . « أَوْلِیَآءَ » : سرپرستان . یاوران . مراد معبودها
است . از قبیل : فرشتگان و عُزَیر و عیسی و اصنام . ( نگا : اعراف / 27 و 30 ،
هود / 20 و 113 ، رعد / 16 ، کهف / 50 و 102 ، فرقان / 18 ، عنکبوت / 41 ) . «
زُلْفی » : ( نگا : سبأ / 37 ، ص / 25 و 40 ) . « کُفَّار » : کفرپیشه . کفران
کننده نعمت .
سوره زمر آیه 4
متن آیه :
لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً
لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ
الْقَهَّارُ
ترجمه :
اگر خداوند میخواست فرزندی داشته باشد ، میبایست از میان چیزهائی که خود میآفریند
کسی یا چیزی را برگزیند . ( در صورتی که فرزند باید از جنس پدر بوده و همچون او
قدیم باشد . این هم ناممکن است ) . خداوند پاک و منزّه ( از همه عیبها به ویژه از
نیاز به فرزند ) است . او خداوند یگانه پیروزمند است ( و فرزند داشتن مخالف با
یگانگی ، و نیاز به فرزند بیانگر عدم پیروزمندی و چیرگی است ) .
توضیحات :
« إِصْطَفی » : برگزید .
سوره زمر آیه 5
متن آیه :
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ
اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ وَسَخَّرَ
الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ
الْغَفَّارُ
ترجمه :
خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است ( نه به بازیچه ) . شب را بر روز ، و
روز را بر شب میپیچد ، و خورشید و ماه را فرمانبردار ( دستور خود ) کرده است ( و
برای مصلحت بندگان به گردش و چرخش انداخته است ) . هر یک از آنها تا مدّت معیّن و
مشخّصی ( که خدا میداند ) در حرکت خواهد بود . هان ! خدا بسیار مقتدر و بخشنده
است ( و هر چه را بخواهد میکند و هر که را بخواهد میبخشد ) .
توضیحات :
« بِالْحَقِّ » : به حق نه به شوخی و عبث . یعنی آفرینش دارای نظم و نظام شگرف و
مقصد و هدف بزرگی است ، و زندگی بازیچه نیست . « یُکَوِّرُ » : میپیچد . یعنی
خداوند زمین را کروی آفریده است و به دور خود به گردش انداخته است ، و بر اثر این
گردش ، قسمتی از کره زمین روز و قسمتی شب است ، و گوئی از یک سو نوار سفید بر سیاه
، و از سوی دیگر نوار سیاه بر سفید پیچیده میشود . چرا که مصدر آن ( تکویر ) است
که به معنی پیچیدن عمامه و دستار به دور سر است . « أَجَلٍ مُّسَمّیً » : ( نگا :
رعد / 2 ، لقمان / 29 ، فاطر / 13 ) .
سوره زمر آیه 6
متن آیه :
خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا
زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ
فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ
ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى
تُصْرَفُونَ
ترجمه :
خدواند شما را از یک تن ( به نام آدم ) بیافرید ، سپس از جنس او همسرش را ( به
نام حوّاء ) خلق کرد ، و برای شما هشت جفت چهارپا گسیل داشت . او شما را در شکمهای
مادرانتان ، در میان تاریکیهای سهگانه ، آفرینشهای جوراجور و پیاپی میبخشد ( و
جنین را هر دم به گونهای درآورده و به پلّهای از خلقت میرساند ) کسی که چنین (
نعمتهائی را میبخشد و این گونه نقش آفرینی ) میکند ، الله است که پروردگار شما
است و حکومت و مملکت ( سراسر عالم هستی ) از آن او است . جز او معبودی وجود ندارد
. پس چگونه ( با وجود این همه موجبات و دواعی عبادت از حق منحرف میگردید ، و از
پرستش خدا به پرستش چیزهای دیگر ) برگردانده میشوید ؟
توضیحات :
« نَفْسٍ وَاحِدَةٍ » : شخص واحدی . یک تن . مراد ابوالبشر ، آدم 7 است ( نگا :
نساء / 1 ، انعام / 98 ، اعراف / 189 ) . « ثُمَّ » : برای تأخیر زمانی نیست
بلکه برای تأخیر بیان است . « جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا » : همسر او را از جنس او
آفرید . ( نگا : نساء / 1 ، اعراف / 189 ) . « أَنزَلَ » : خلقت بخشید . بیافرید
. ( نگا : اعراف / 26 ، حدید / 25 ) . « ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ » : ( نگا : انعام
/ 143 ) . « خَلْقاً مِّن بَعْدِ خَلْقٍ » : مراد تطوّرات جنین و تحوّلات عجیب آن
در مراحل مختلف است . « ظُلُمَاتٍ ثَلاثٍ » : چه بسا مراد ظلمت شکم مادر ، و ظلمت
رحم ، و ظلمت مشیمه یا بچّهدان باشد . یا مراد لایههای جنینی إِکْتُودِرْم و
مِزُودِرْم و اِنْدُودِرْم باشد . و یا این که مراد تخمدان و لوله فالوپ و رحم
باشد . هدف اصلی را به علم « جنینشناسی » که در اصل درس خداشناسی است واگذار میکنیم
. « أَنَّی » : چگونه ؟ کجا ؟ « فَأَنَّی تُصْرَفُونَ » : ( نگا : یونس / 32 )
.
سوره زمر آیه 7
متن آیه :
إِن تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمْ وَلَا
یَرْضَى لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِن تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَلَا تَزِرُ
وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم
بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
ترجمه :
اگر کافر گردید ، خدا بینیاز از ( ایمان و عبادت ) شما است ، و لیکن کفر را از
بندگان خود نمیپسندد ، و اگر ( با انجام عبادت و طاعت خدا را ) سپاسگزاری کنید ،
از این کارتان خوشنود میگردد . هیچ کس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد ( و
گناهان دیگری را به گردن نمیگیرد ) . بعدها بازگشت همه شماها به سوی پروردگارتان
خواهد بود و از چیزهائی که میکردهاید آگاهتان خواهد ساخت . چرا که او آگاه از
اسرار و افکار نهفته در سینهها است .
توضیحات :
« إِن تَکْفُرُوا » : اگر کافر شوید . اگر ناشکری و کفران نعمت کنید « الْکُفْرَ
» : الحاد و بیدینی . ناشکری و کفران نعمت . « إِن تَشْکُرُوا » : اگر شکر نعمت
به جای آورید و سپاسگزار الطاف خداوندی باشید . شکر ، علاوه از شکر نعمت اصطلاحی ،
کنایه از ایمان و فرمانبرداری از دستورات خدا هم میباشد . « لا تَزِرُ . . . » :
( نگا : انعام / 164 ، اسراء / 15 ، فاطر / 18 ) . « ذَاتِ الصُّدُورِ » : ( نگا
: آلعمران / 119 و 154 ، مائده / 7 ، انفال / 43 ) .
سوره زمر آیه 8
متن آیه :
وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ
مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ
یَدْعُو إِلَیْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَاداً لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِ
قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ
ترجمه :
هنگامی که گزندی متوجّه انسان میگردد ، پروردگار خود را به فریاد میخواند و
تضرّع کنان رو به درگاه او میآورد . سپس هنگامی که نعمت بزرگی از جانب خود بدو
داد ( و شقاوت او را به سعادت و ناخوشی وی را به خوشی تبدیل کرد ) خدا را که قبلاً
به فریاد میخواند فراموش میکند ( و گزند را از یاد میبرد و به ترک دعا میگوید
) و خداگونههائی را برای خدا میسازد تا ( هم خود را و هم مردمان را بدان ) از
راه او به در برد و گمراه کند . ( ای پیغمبر ! به چنین فردی ) بگو : اندک روزگاری
از کفر خود بهرهمند شو ( و با آن خوش بگذران ، امّا بدان که ) تو از دوزخیانی .
توضیحات :
« الإِنسَانَ » : مراد از ذکر جنس ، بعضی از افراد است . مانند : إِنَّ
الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ( ابراهیم / 34 ) . « ضُرٌّ » : گزند . زیان و ضرر
مالی و بدنی . ( نگا : یونس / 12 ، نحل / 53 و 54 ، مؤمنون / 75 ، روم / 33 )
. « مُنِیباً » : توبهکنان . برگردنده با تضرّع و زاری . حال است . « خَوَّلَهُ »
: ( نگا : انعام / 94 ) . « نَسِیَ مَا » : خدا را فراموش میکند . در این صورت (
مَا ) به معنی ( مَنْ ) و برای تفخیم و تعظیم است . گزند و بلا را فراموش میکند .
دعا کردن و به فریاد خواستن را از یاد میبرد . در این صورت ( مَا ) مصدریّه است (
نگا : تفسیر آلوسی ) . « یَدْعُو » : الف زائدی در رسمالخطّ قرآنی دارد . «
أَندَاداً » : امثال و نظائر . خداگونهها .
سوره زمر آیه 9
متن آیه :
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِداً
وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی
الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا
الْأَلْبَابِ
ترجمه :
( آیا چنین شخص مشرکی که بیان کردیم ، بهتر است ) یا کسی که در اوقات شب سجدهکنان
و ایستاده به طاعت و عبادت مشغول میشود و ( خویشتن را ) از ( عذاب ) آخرت به دور
میدارد ، و رحمت پروردگار خود را خواستار میگردد ؟ بگو : آیا کسانی که ( وظیفه
خود را در قبال خدا ) میدانند ، با کسانی که ( چنین چیزی را ) نمیدانند ، برابر
و یکسانند ؟ ! ( هرگز ) . تنها خردمندان ( فرق اینان را با آنان تشخیص میدهند ، و
از آن ) پند و اندرز میگیرند .
توضیحات :
« قَانِتٌ » : پرستشگر فرمانبردار . شخص مطیعی که با خشوع و خضوع نماز و دعای خود
را طول میدهد ( نگا : بقره / 116 و238 ، آلعمران / 17 ، نساء / 34 ، نحل /
120 ) . « آناءَ » : ( نگا : آلعمران / 113 ، طه / 130 ) .
سوره زمر آیه 10
متن آیه :
قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ
لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ
إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ
ترجمه :
( ای پیغمبر ! از سوی من به مردمان ) بگو : ای بندگان مؤمن من ! از ( عذاب )
پروردگارتان ( خویشتن را ) بپرهیزید . کسانی که نیکی کنند ، در همین جهان بدیشان
نیکی میشود . ( در مراکز کفر و شرک و ظلم و غرق در گناه زندگی نکنید و پستی و
خواری را نپذیرید و هجرت را پیشه سازید ) . زمین خداوند وسیع و فراخ است ( و در
دیار غربت شکیبائی کنید ) . قطعاً به شکیبایان اجر و پاداششان به تمام و کمال و
بدون حساب داده میشود .
توضیحات :
« لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ » : کسانی که نیکی کنند ،
علاوه از آخرت در همین جهان نیکی عظیمی میبینند ( نگا : نحل / 30 و 122 ، غافر /
51 ) . برای کسانی که در این جهان نیکی کنند ، در آخرت نیکی عظیمی است . تفسیر
اوّل درستتر به نظر میرسد . چرا که نقطه مقابل نیکوکاران ، بدکارانند که در هر
دو جهان بدی میبینند ( نگا : بقره / 85 و 114 ، آلعمران / 56 ، رعد / 34 ) .
پس باید که نیکوکاران نیز در هر دو جهان نیکی ببینند . « بِغَیْرِ حِسَابٍ » : (
نگا : بقره / 212 ، آلعمران / 27 و 37 ، نور / 38 ، ص / 39 ) .
سوره زمر آیه 11
متن آیه :
قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً
لَّهُ الدِّینَ
ترجمه :
بگو : به من فرمان داده شده است به این که خدا را بپرستم و پرستش را ( از هر گونه
شائبه کفر و شرک و ریا ، پالوده و زدوده سازم و ) خاصّ او کنم .
توضیحات :
« مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ » : ( نگا : اعراف / 29 ، یونس / 22 ، عنکبوت / 65
، لقمان / 32 ، زمر / 2 ) .
سوره زمر آیه 12
متن آیه :
وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ
ترجمه :
و به من دستور داده شده است که نخستین فرد از افراد منقاد ( اوامر خدا ) باشم .
توضیحات :
« أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ » : دارای دو معنی عمده است : الف - نخستینِ
مسلمانان و پیروان دین اسلام باشم . یعنی در آنچه مردم را بدان میخوانم ، خودم
قدوه و الگو بوده و در طاعت و عبادت و تلاش در راه پیشبرد مقاصد آئین اسلام ،
سرآمد دیگران باشم . ب - من نخستین فرد از تسلیم شوندگان اوامر یزدان در حرکت با
کاروان ایمان به قافله سالاری پیغمبران باشم ( نگا : انعام / 163 ، نمل / 91 )
.
سوره زمر آیه 13
متن آیه :
قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ
یَوْمٍ عَظِیمٍ
ترجمه :
بگو : اگر من از ( اوامر ) پروردگارم سرکشی کنم ، از عذاب روز بزرگ ( قیامت ) میترسم
. ( چرا که من باید اوّلین مؤمن به آئین خویش و پیشگامترین مسلمانان در انجام
وظائف مکتب آسمانی باشم ، و هر کس در هر مقامی که باشد اگر در برابر مقام الوهیّت
، عبودیّت خود را نشان ندهد ، باید به عذاب الهی بسوزد ) .
توضیحات :
« قُلْ إِنّی . . . » : ( نگا : انعام / 15 ، یونس / 15 ) .
سوره زمر آیه 14
متن آیه :
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَّهُ دِینِی
ترجمه :
بگو : تنها خدا را میپرستم و بس ، و عبادت و طاعتم را خاصّ او میکنم و ( پرستش
او را از هر گونه کفر و شرکی میزدایم و ) میپالایم .
توضیحات :
« اللهَ » : مفعول به برای ( أَعْبُدُ ) میباشد و بیانگر حصر است .
سوره زمر آیه 15
متن آیه :
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ قُلْ إِنَّ
الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ
أَلَا ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ
ترجمه :
امّا شما هر چه و هر که را جز او میخواهید بپرستید . ( راه من این بود و راه شما
هر چه میخواهد باشد ، هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت ) . بگو : زیانکاران واقعی
کسانی هستند که ( عمر و جان ) خود را ( به سبب گمراهی ، و حتّی عمر و جان اهل و
عیال ) و وابستگان خود را ( با گمراهسازی ) ، در روز قیامت ( هدر دهند و ) زیانبار
کنند . هان ! زیان آشکار واقعاً همین است .
توضیحات :
« خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ » : ( نگا : انعام / 12 و 20 ، اعراف / 9 و 53 ) . «
أَهْلِیهِمْ » : أَهْلُونَ و أَهْلِینَ ، جمع أَهْل است . اهل و عیال و خویشان و
وابستگان ( نگا : مائده / 89 ) .
سوره زمر آیه 16
متن آیه :
لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن
تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِکَ یُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ یَا عِبَادِ
فَاتَّقُونِ
ترجمه :
بالای سرشان سایبانهائی از آتش و در زیر پاهایشان سایبانهائی از آتش دارند ( و
بلکه از هر سو آتش بر آنان خیمه زده است و طبقات آتش ایشان را فرا گرفته است ) .
این چیزی است که خداوند بندگان خود را از آن میترساند ( و بر حذر میدارد ) . پس
ای بندگانم ! خویشتن را از ( عذاب ) من بپرهیزید ( و با انجام طاعت و عبادت خود را
از آتش دوزخ در امان دارید ) .
توضیحات :
« ظُلَلٌ » : جمع ظُلَّة ، سایبانها . مراد طبقات و چینها و لایههای متراکم آتش
است ( نگا : بقره / 210 ، لقمان / 32 ، اعراف / 171 ، شعراء / 189 ) .
سوره زمر آیه 17
متن آیه :
وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا
وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ
ترجمه :
کسانی که از عبادت طاغوت دوری میگزینند ، و ( با توبه و استغفار ) به سوی خدا
باز میگردند ، ایشان را بشارت باد ( به اجر و پاداش عظیم خداوندی ) . مژده بده به
بندگانم .
توضیحات :
« الطَّاغُوتَ » : بتان و شیاطین و هر معبودی جز خدا ( نگا : بقره / 256 و 257 ،
نساء / 51 و 60 و 76 ، مائده / 60 ، نحل 36 ) . « أَنَابُوا » : با توبه و
استغفار به سوی خدا برگشتند . « الْبُشْری » : مژده . بشارت ( نگا : بقره / 97 ،
آلعمران / 126 ، یونس / 64 ) . « عِبَادِ » : بندگان من در اصل ( عِبادی ) بوده
و یاء حذف شده و کسره به جای آن است .
سوره زمر آیه 18
متن آیه :
الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ
أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا
الْأَلْبَابِ
ترجمه :
آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی
میکنند . آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است ، و ایشان واقعاً خردمندند .
توضیحات :
« الْقَوْلَ » : مراد هر گونه سخن و گفتاری است . چرا که این آیه بیانگر
آزاداندیشی مسلمانان و انتخابگری ایشان در مسائل مختلف است . به مؤمنان اجازه میدهد
سخنان دیگران را مطالعه و بررسی کنند و اهل تحقیق باشند .
سوره زمر آیه 19
متن آیه :
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ
تُنقِذُ مَن فِی النَّارِ
ترجمه :
آیا کسی که ( به خاطر ارتکاب معاصی و اصرار بر ظلم و فساد ، روح ایمان و تشخیص
برای همیشه در او مرده است و وجودش یکپارچه وجود جهنّمی شده است ، و لذا ) فرمان
عذاب درباره او قطعی و محقّق گشته است ( تو میتوانی وی را از عذاب برهانی ؟ )
آیا تو میتوانی کسی را نجات دهی که در آتش دوزخ قرار گرفته است ؟
توضیحات :
« حَقَّ » : ثابت و واجب شده است . ( نگا : اعراف / 30 ، حجّ / 18 ، ص / 14 )
. « کَلِمَةُ الْعَذَابِ » : فرمان عذاب ( نگا : یونس / 33 و 96 ، نحل / 36 ) .
« أَفَمَنْ . . . أَفَأَنتَ . . . » : تکرار استفهام برای تأکید انکار و نفی است .
یعنی اصلاً نمیتوانی . « تُنقِذُ » : نجات میدهی و میرهانی .
سوره زمر آیه 20
متن آیه :
لَکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ
مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِیَّةٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ
اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ
ترجمه :
و امّا کسانی که از ( عذاب ) پروردگارشان ( خویشتن را ) بپرهیزند ، آنان ( در
بهشت برین جای دارند و ) دارای قصرها و کاخهائی هستند که بالای یکدیگر ساخته شدهاند
و در زیر آنها رودبارها جاری است . این وعده را خدا میدهد و خدا خلاف وعده نمیکند
.
توضیحات :
« غُرَفٌ » : منازل برافراشته و خانههای سر به فلک کشیده . بالاخانهها و کاخها
( نگا : فرقان / 75 ) . « مَبْنِیَّةٌ » : ساخته شده . ذکر این واژه پس از (
غُرَف ) مراد حقیقت آن است . یعنی جنبه مجازی ندارد و بلکه واقعاً وجود دارد . «
وَعْدَ » : مفعول مطلق فعل محذوف است و برای تأکید مضمون جمله پیشین است . یعنی :
وَعَدَهُمُ اللهُ بِذلِکَ وَعْداً . « الْمِیعَادَ » : ( نگا : آلعمران / 9 ،
انفال / 42 ، رعد / 31 ، سبأ / 30 ) .
سوره زمر آیه 21
متن آیه :
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ
مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً
مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ
حُطَاماً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ
ترجمه :
( ای مخاطب ! ) مگر نمیبینی که خداوند از آسمان آب را میباراند و آن را به آب
انبارهای زیرزمینی زمین وارد و مستقرّ میگرداند ، و سپس به وسیله آن انواع سبزهزارها
و کشتزارها را با رنگهای گوناگون میرویاند ، و آنگاه سبزهزارها و کشتزارها میبالند
و لبریز از جوش و خروش میشوند و بعداً آنها را پژمرده و زردرنگ میبینی ، و آن
وقت خدا آنها را خشک و پرپر میسازد ؟ واقعاً در این ( چرخه آب و گیاه ، درس )
عبرتی برای خردمندان است .
توضیحات :
« سَلَکَهُ » : آن را داخل و مستقرّ میگرداند ( نگا : مدّثّر / 42 ، شعراء / 200
، مؤمنون / 27 ) . « یَنَابِیعَ » : جمع یَنبُوع ، چشمهها . مراد منبعها و آب
انبارهای زیرزمینی است . منصوب به نزع خافض است و در اصل چنین است : فِی
یَنَابِیعَ . یا این که حال است و به معنی آبهای جَهنده و جوشنده از زمین است (
نگا : روحالمعانی ) . « مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ » : در رنگهای گوناگون . دارای
انواع جوراجور . « یَهِیجُ » : از اضداد است و به دو معنی آمده است : خشک میگردد
. میبالد و جوش و خروش برمیدارد ( نگا : نمونه . صفوة البیان . التفسیر القرآنی
للقرآن ) . « مُصْفَرّاً » : زرد رنگ ( نگا : روم / 51 ) . « حُطامّا » : گیاه
خشکیده و خُرد و پرپر شده . « ذِکْری » : تذکّر و بیدار باش . درس عبرت ( نگا :
انعام / 68 و 69 و 90 ، اعراف / 2 ، هود / 114 و 120 ) .
سوره زمر آیه 22
متن آیه :
أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ
عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ
اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
ترجمه :
آیا کسی که خداوند سینهاش را برای پذیرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و دارای (
بینشی روشن از ) نور پروردگارش میباشد ( و در پرتو آن ، راه را از چاه تشخیص میدهد
، همچون کسی است که هدایت الهی در سایه اسلام پرتوی به دل او نیفکنده است و درونش
با ایمان تابان نشده است ؟ ! ) . وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا
بدانها راه نمییابد ( و قرآن یزدان در آنها اثر نمیگذارد ! ) . آنان واقعاً به
گمراهی و سرگشتگی آشکاری دچارند .
توضیحات :
« شَرَحَ صَدْرَهُ » : ( نگا : انعام / 125 ، طه / 25 ) . « عَلی نُورٍ » :
دارای نور هدایت است ( نگا : مائده / 44 و 46 ، نور / 40 ، حدید / 28 ) . بینش
روشن خدادادی . « أَفَمَن شَرَحَ . . . » : جواب ( مَنْ ) محذوف است که مفهوم از
سیاق سخن است و تقدیر چنین است : أَفَمَن شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ
فَهُوَ عَلی نُورٍ کَمَنْ هُوَ قَاسِی الْقَلْبِ لا یَهْتَدِی بِنُورٍ . ( نگا :
محمّد / 14 ) . « ذِکْرِ اللهِ » : یاد خدا . قرآن خدا ( نگا : آلعمران / 58 ،
اعراف / 63 و 69 ، حجر / 6 و 9 ، نحل / 44 ) . « الْقَاسِیَةِ » : سخت و سنگین (
نگا : مائده / 13 ، حجّ / 53 ) .
سوره زمر آیه 23
متن آیه :
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً
مُّتَشَابِهاً مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ
رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ
هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَمَن یُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ
هَادٍ
ترجمه :
خداوند بهترین سخن را ( به نام قرآن ) فرو فرستاده است . کتابی را که ( از لحاظ
کاربرد و گیرائی الفاظ ، و والائی و همآوایی معانی ، در اعجاز ) همگون و ( مطالبی
چون مواعظ و براهین و قصص ، و مسائل مقابل و مختلفی همانند : ایمان و کفر ، حق و
باطل ، هدایت و ضلالت ، خیر و شر ، حسنات و سیّئات ، بهشت و دوزخ ، البتّه هر بار
به شکلی تازه و به شیوهای نو ، در آن ) مکرّر است . از ( شنیدن آیات ) آن لرزه بر
اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند ، و از آن پس پوستهایشان و
دلهایشان ( و همه وجودشان ) نرم و آماده پذیرش قرآن خدا میگردد ( و آن را تصدیق و
بدان عمل میکنند ) . این ( کتاب مشتمل بر ) رهنمود الهی است و خدا هر که را
بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد ، و خدا هر که را گمراه سازد ، اصلاً راهنما و
راهبری نخواهد داشت .
توضیحات :
« أَحْسَنَ الْحَدِیثِ » : زیباترین کلام و بهترین سخن . مراد قرآن است . «
کِتَاباً » : بدل از ( أَحْسَنَ ) است . « مُتَشَابِهاً » : همگون و همسان . مراد
این است که جملگی قرآن از لحاظ لفظی و معنوی همگون در اعجاز است . در سراسر قرآن ،
الفاظ به گونه زیبا و بجا به کار رفتهاند ، و معانی بدون کمترین تناقض و تضاد
استعمال شدهاند . « مَثَانِیَ » : جمع مثنّی ، مکرّر . مراد این است که احکام و
مواعظ و قصص و غیره در موارد متعدّد به شکلهای متفاوت و صورتهای مختلف تکرار شدهاند
تا خوب فهم و در مغزها جایگزین شوند . یا این که مثنّی به معنی دو تا و جفت یکدیگر
است . یعنی مسائل و مطالب مقابل یکدیگر در قرآن آمده است که در هر دو بخش اعجاز
قرآن پیدا و هویدا است . از قبیل : ایمان و کفر . حق و باطل ، هدایت و ضلالت ، خیر
و شرّ ، حسنات و سیّئات ، بیم و امید . « تَقْشَعِرُّ » : بر خود میلرزد . «
تَلِینُ » : نرم میگردد . میگراید . مراد رام و پذیرای قوانین و احکام قرآن شدن
و تسلیم حقائق و معانی آن گشتن است . « ذِکْرِ اللهِ » : قرآن خدا ( نگا : زمر /
22 ) .
سوره زمر آیه 24
متن آیه :
أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ یَوْمَ
الْقِیَامَةِ وَقِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا مَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ
ترجمه :
آیا کسی که عذاب بد ( و سوزناک دوزخ ) را در روز قیامت با چهره و صورت از خود دور
میسازد ( زیرا دست و پای وی در غل و زنجیر است ، همانند کسی است که در آن روز در
نهایت امنیّت و خوشی بسر میبرد ؟ در آن روز ) به ظالمان گفته میشود : بچشید (
کیفر ) کارهائی را که کردهاید .
توضیحات :
« أَفَمَن یَتَّقِی . . . » : هنگامی که خطری متوجّه صورت میشود ، انسان دست و
بازو و سایر اعضای پیکر خود را سپر آن قرار میدهد تا چهره را از خطر مصون کند .
امّا در دوزخ ، حال دوزخیان به گونهای است که باید با صورت از خود دفاع کنند .
چرا که دست و پای دوزخیان در غل و زنجیر است ( نگا : یس / 8 ، انسان / 4 ) .
جواب ( مَنْ ) محذوف است و تقدیر چنین است : أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ
الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَمَنْ هُوَ ءَامِنٌ مِّن کُلِّ مَکْرُوهٍ ، وَ
مُتَنَعِّمٌ فِی الْجِنَانِ . « ذُوقُوا مَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ » : ( نگا :
عنکبوت / 55 ) .
سوره زمر آیه 25
متن آیه :
کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمْ
الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ
ترجمه :
( ستمگران تصوّر نکنند فقط در آخرت دچار عذاب میگردند و در این جهان در امان میمانند
) کسانی که قبل از ایشان بودهاند ( و پیغمبران ما را ) تکذیب کردهاند ، عذاب (
الهی به گونهای و ) از جائی دامانشان را گرفته است که ( انتظارش را نداشته و )
بدان پی نبردهاند .
توضیحات :
« مِن قَبْلِهِمْ . . . » : پیش از این کافران و مشرکانِ فعلی . « مِنْ حَیْثُ »
: از جائی که .
سوره زمر آیه 26
متن آیه :
فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْیَ فِی الْحَیَاةِ
الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ
ترجمه :
خداوند خواری و رسوائی را در زندگی دنیا بدیشان چشانده است ، و قطعاً عذاب آخرت (
آنان از عذاب ذلّت و پستی همین جهان ایشان ، بسیار سختتر و ) بزرگتر است اگر
بدانند ( و اهل سنجش و بینش باشند ) .
توضیحات :
« الْخِزْیَ » : خواری و پستی . رسوائی و بدنامی ( نگا : بقره / 85 و 114 ،
مائده / 33 و 41 ) . « أَکْبَرُ » : بزرگتر . مراد سختتر و شدیدتر و دردناکتر
است .
سوره زمر آیه 27
متن آیه :
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن
کُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ
ترجمه :
ما در این قرآن برای مردمان هر نوع مثلی را ( که برای رهنمود و بیداری ایشان مفید
باشد ) بیان داشتهایم ، تا این که آنان پند گیرند و هوشیار گردند .
توضیحات :
« مِن کُلِّ مَثَلٍ » : هر نوع مثلی که مفید بوده و برای عبرت و هدایت لازم باشد
.
سوره زمر آیه 28
متن آیه :
قُرآناً عَرَبِیّاً غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ
یَتَّقُونَ
ترجمه :
قرآن فصیحی که به زبان عربی ( نازل شده ) است و خالی از هر گونه کژی ( ظاهری ) و
نادرستی ( معنوی ) است ؛ شاید که ایشان پرهیزگاری پیشه کنند ( و در پرتو فهم قرآن
، خویشتن را از خواری دنیا و عذاب سخت آخرت برهانند و به دور دارند ) .
توضیحات :
« قُرْءَاناً عَرَبِیّاً » : قرآنی که به زبان عربی است . قرآنی که فصیح و رسا
است . ( قُرْءَاناً ) حال مؤکّده ( الْقُرْءَانِ ) است . واژه ( عَرَبِیّاً ) به
معنی عربی یا فصیح است . « عِوَجٍ » : کژی و نادرستی . مراد این است که قرآن هم از
لحاظ قوانین دستوری ، و هم از نظر محتوا و معانی ، نقص و عیبی ندارد ( نگا : کهف
/ 1 ) .
سوره زمر آیه 29
متن آیه :
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِیهِ شُرَکَاء
مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلاً سَلَماً لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ
لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
ترجمه :
خداوند مثالی زده است : مردی را که برده شریکانی است که پیوسته درباره او به
مشاجره و منازعه مشغولند ( و هر کدام او را به کاری دستور میدهد و او در میان
دستورهای ضدّ و نقیض ایشان سرگردان و ویلان است ) ، و مردی را که تنها تسلیم یک
نفر است ( و تحت سرپرستی او خطّ و برنامهاش مشخّص است و لذا سرگردان و حیران در
میان این و آن نیست ) . آیا این دو ( برده که نمونه مشرک و موحّدند ) برابر و
یکسانند ؟ ( هرگز ) . حمد و سپاس تنها خدا را سزا است ( نه بتها و انبازها و
معبودهای دروغین را ) و لیکن بیشتر آنان نمیدانند ( و این حقیقت را فراموش کردهاند
) .
توضیحات :
« رَجُلاً » : بدل از ( مَثَلاً ) است . « مُتَشَاکِسُونَ » : افراد درگیر جنگ و
نزاع . کشمکش کنندگان . « سَلَماً » : خالص . دربست . مراد این است که چنین بردهای
بر کنار از دعوا و گیر و دار اربابان متفرّق است و دربست متعلّق به کسی است . «
مَثَلاً رَّجُلاً » : کنایه از مشرک است . یعنی شخص مشرک با پرستش معبودهای متعدّد
، سرگردان و ویلان و بیپناه و بینوا است . « رَجُلاً سَلَماً » : کنایه از موحّد
و یکتاپرست است . یعنی مؤمن یکتاپرست دارای پناهگاه معیّن و راه و مقصد روشن است .
« أَکْثَرُهُمْ » : بیشتر آنان . مراد همه آنان ، یعنی مشرکان است .
سوره زمر آیه 30
متن آیه :
إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ
ترجمه :
( ای محمّد ! مرگ از مسائلی است که همه انسانها در آن یکسانند ، و شتری است که بر
در خانه همه کس میخوابد . لذا ) تو هم میمیری ، و همه آنان میمیرند ( و
سرانجامِ نیک و خوش و جاویدان از آنِ پرهیزگاران است ) .
توضیحات :
« إِنَّکَ مَیِّتٌ » : تو خواهی مرد . ضمیر ( ک ) به پیغمبر خدا ، محمّد مصطفی ،
برمیگردد ، و عمومیّت قانون مرگ را نسبت به همه انسانها روشن میسازد .
سوره زمر آیه 31
متن آیه :
ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عِندَ رَبِّکُمْ
تَخْتَصِمُونَ
ترجمه :
سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان به نزاع و کشمکش میپردازید ( و خدا در
میانتان داوری میکند و حق هر کسی را به کف دستش مینهد ) .
توضیحات :
« تَخْتَصِمُونَ » : منازعه و مجادله میکنید . مراد دادگاهی همه انسانها در
قیامت است . انبیاء بیان میفرمایند که رسالت خود را به جای آورده و تبلیغ خود را
کردهاند . برخی از مردم این کار را انکار میکنند . مظلوم ظالم را ، و زیردست
بالادست را به داوری میکشاند ( نگا : بقره / 166 و 167 ، احزاب / 967 و 68 ،
صافّات / 27 - 33 و 50 - 61 ) .
سوره زمر آیه 32
متن آیه :
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ
بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ
ترجمه :
چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ میبندد ، و حقیقت و صداقت را که (
توسّط پیغمبران ) بدو رسیده است ( بدون کمترین پژوهش و اندیشهای ) تکذیب میکند ؟
آیا منزل و مأوای کافران در دوزخ نخواهد بود ؟ ( پس بگذار هر چه میخواهند بگویند
و بکنند ، تا بدانجا میرسند ) .
توضیحات :
« الصِّدْقِ » : حقیقت و صداقت . « مَثْویً » : جایگاه . اقامتگاه ( نگا : آلعمران
/ 151 ، نحل / 29 ، عنکبوت / 68 ) .
سوره زمر آیه 33
متن آیه :
وَالَّذِی جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِکَ
هُمُ الْمُتَّقُونَ
ترجمه :
کسانی که حقیقت و صداقت را با خود آوردهاند ( و از سوی خدا به مردمان ابلاغ کردهاند
که پیغمبرانند ) و کسانی که حقیقت و صداقت را باور داشتهاند ( و برابر آن رفتهاند
که مؤمنانند ) آنان پرهیزگاران واقعی هستند .
توضیحات :
« الَّذِی جَآءَ بِالصِّدْقِ » : مراد پیغمبران به طور عامّ ، و پیغمبر اسلام به
طور خاصّ است . « صَدَّقَ بِهِ » : مراد مؤمنان و پیروان جملگی پیغمبران به طور
عامّ ، و مؤمنان و پیروان پیغمبر اسلام به طور خاصّ است .
سوره زمر آیه 34
متن آیه :
لَهُم مَّا یَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِکَ جَزَاء
الْمُحْسِنِینَ
ترجمه :
هر چه بخواهند برایشان در پیشگاه پروردگارشان آماده است . این ، پاداش نیکوکاران
است . ( آنان که عقیده نیک و کردار نیک دارند ) .
توضیحات :
« مَا یَشَآؤُونَ » : هر چه بخواهند و آنچه طلب کنند ( نگا : فرقان / 16 ) .
سوره زمر آیه 35
متن آیه :
لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی
عَمِلُوا وَیَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ
ترجمه :
خداوند ( چنین تفضّلی در حق ایشان میفرماید ) تا بدترین کارهای ایشان را ( چه
برسد به لغزشهای ناچیزشان بزداید و ) ببخشاید ، و آنان را برابر نیکوترین
کارهایشان پاداش عطاء نماید .
توضیحات :
« لِیُکَفِّرَ » : تا محو کند و بزداید . تا صرف نظر کند و ببخشاید . متعلّق به (
لَهُم مَّا یَشَآؤُونَ ) است . « أَسْوَأَ الَّذِی . . . » : مراد این است که
خداوند بدترین گناهان بندگان متّقی را از قبیل کفر قبل از ایمان میبخشد . معلوم
است وقتی که بدترین چیز بخشوده شود ، بد و ناچیز پیش از آن بخشوده میگردد . به
عبارت دیگر ، وقتی که کبائر بخشیده شود ، صغائر قطعاً مورد عفو قرار میگیرد . یا
این که ( أَسْوَأَ ) در اینجا معنی تفضیل ندارد و در معنی ( سُوء ) یعنی بد به کار
رفته است . یعنی خداوند بدیها را میبخشاید . « أَحْسَنَ الَّذِی . . . » : برابر
نیکوترین چیزی که کردهاند . یعنی خداوند خوبها و خوبترهای اعمال متّقیان را
خوبترین به شمار میآورد و پاداش نامحدود عطاء میفرماید . یا این که ( أَحْسَنَ )
معنی تفضیلی ندارد و در معنی ( حَسَن ) است . یعنی کارهای نیکو .
سوره زمر آیه 36
متن آیه :
أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ
بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
ترجمه :
آیا خداوند برای ( حفاظت و حمایت از ) بندهاش کافی نیست ؟ آنان تو را از کسانی
جز خدا میترسانند . ( مگر بتها و معبودهای دروغین و عداوت کافران و دشمنان و
طوفان حوادث زمان ، میتوانند کمترین زیانی به کسی برسانند که خدا پشتیبان او است
؟ ) . هر کس را خدا گمراه کند ، راهنما و رهبری نخواهد داشت .
توضیحات :
« کَافٍ » : کافی و بسنده .
سوره زمر آیه 37
متن آیه :
وَمَن یَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَیْسَ
اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَامٍ
ترجمه :
و هر کس را خدا رهنمود کند ، هیچ گمراه کنندهای نخواهد داشت . مگر خدا چیره
انتقام گیرنده نیست ؟ ( پس ای مؤمنان ! تکیه بر لطف خدا کنید و از انبوه دشمنان
نهراسید و از کمی همراهان باک مدارید ) .
توضیحات :
« أَلَیْسَ اللهُ » : ( أَ ) همزه استفهام انکاری و برای نفی است . ( لَیْسَ ) هم
برای نفی است . نفیِ نفی مثبت میگردد . یعنی : قطعاً خدا چنین است .
سوره زمر آیه 38
متن آیه :
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ
وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ
اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ
أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ
عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ
ترجمه :
اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است ؟ خواهند گفت : خدا .
بگو : آیا چیزهائی را که بجز خدا به فریاد میخوانید چنین میبینید که اگر خدا
بخواهد زیان و گزندی به من برساند ، آنها بتوانند آن زیان و گزند خداوندی را برطرف
سازند ؟ و یا اگر خدا بخواهد لطف و مرحمتی در حق من روا دارد ، آنها بتوانند جلو
لطف و مرحمتش را بگیرند و آن را باز دارند ؟ بگو : خدا مرا بس است . توکّل کنندگان
تنها بر او تکیه و توکّل میکنند و بس .
توضیحات :
« لَئِن سَأَلْتَهُمْ . . . » : قرآن مردمان را به داوری عقل و حکمِ وجدان و ندای
فطرت میبرد ، تا ایشان را متوجّه کند که « خالقیّت » و « قدرت بر سود و زیان »
متعلّق به ذات پاک یزدان است و بس . دیگران نه خالقند و نه مالک سود و زیان . «
کَاشِفَاتُ » : برطرف کنندگان و از میان بردارندگان .
سوره زمر آیه 39
متن آیه :
قُلْ یَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی
عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
بگو : ای قوم من ! شما بر موضع خود باشید و هر چه در توان دارید انجام دهید ، من
نیز در راه خود ثابت قدم هستم و به وظیفه خود عمل میکنم ، امّا خواهید دانست .
توضیحات :
« عَلی مَکَانَتِکُمْ » : ( نگا : انعام / 135 ، هود / 93 و 121 ، یس / 67 ) .
سوره زمر آیه 40
متن آیه :
مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیْهِ
عَذَابٌ مُّقِیمٌ
ترجمه :
( خواهید دانست که ) چه کسی عذاب خوار کننده ( دنیا ) به سراغ او خواهد آمد و
خوار و رسوایش خواهد کرد ، و ( به دنبال آن ) عذاب جاویدان ( آخرت ) گریبانگیرش میگردد
.
توضیحات :
« یُخْزِیهِ » : خوار و رسوایش میکند . حقیر و درماندهاش میسازد . « یَحِلُّ »
: در میرسد . وارد میگردد . « مُقِیمٌ » : ماندگار . جاویدان .
سوره زمر آیه 41
متن آیه :
إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ لِلنَّاسِ
بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ
عَلَیْهَا وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِوَکِیلٍ
ترجمه :
ما کتاب ( قرآن ) را که مشتمل بر حق و حقیقت است بر تو نازل کردهایم تا آن را به
مردمان برسانی . هر کس ( از آن درس برگیرد و ) هدایت پذیرد ، به نفع خود او است ،
و هر کس ( از آن دوری گزیند و ) گمراه گردد ، به زیان خود سرگردان و ویلان شود (
وظیفه تو تنها ابلاغ و انذار است ) و تو مواظب و مراقب ایشان نمیباشی ( تا
اعمالشان را بپائی و افعالشان را زیر نظر بداری ) .
توضیحات :
« لِلنَّاسِ » : برای مردم . برای ابلاغ به مردم . « بِالْحَقِّ » : مشتمل بر حق
و حقیقت است و باطل بدان راه ندارد . « یَضِلُّ عَلَیْهَا » : به زیان خود گمراه
میگردد . « وَکِیلٍ » : ( نگا : انعام / 66 و 102 و 107 ، یونس / 108 ، هود /
12 ، یوسف / 66 ، قصص / 28 ) .
سوره زمر آیه 42
متن آیه :
اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا
وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا
الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ
لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
ترجمه :
خداوند ارواح را به هنگام مرگ انسانها و در وقت خواب انسانها برمیگیرد . ارواح
کسانی را که فرمان مرگ آنان را صادر کرده است نگاه میدارد ، و ارواح دیگری را (
که هنوز صاحبانشان اجلشان فرا نرسیده به تن ) باز میگرداند تا سرآمد معیّنی ( و
وقت مشخّصی که پایان عمر است ) . در این مسأله ( خواب و بیداری که همسان مردن و
زنده شدن است ) نشانههای روشنی ( از مبدأ و معاد و قدرت خدا و ضعف انسانها ) برای
اندیشمندان است .
توضیحات :
« یَتَوَفّی » : کاملاً دریافت میدارد . به تمام و کمال قبض میکند و برمیگیرد
. « الأنفُسَ » : ارواح . « مَوْتِها » : مراد مرگ اجسام است . « یُمْسِکُ الَّتی
. . . » : اشاره به حالت مرگ است که موت کبری است و در آن روحها با بدنها به طور
کامل قطع رابطه میکنند و برای همیشه به عالم ارواح میروند . « یُرْسِلُ الأُخْری
» : اشاره به حالت خواب یا موت صغری است که چهره ضعیفی از مرگ است و روحها با بدنها
به طور ناقص قطع ارتباط میکنند . یا میتوان گفت : ارواح میان عالم روحانی و
دنیای جسمانی در جولان و نوسانند . « أَجَلٍ مُّسَمّیً » : مراد پایان عمر انسانها
است . یادآوری : از این آیه استفاده میشود که : 1 - انسان ترکیبی از روح و جسم
است 2 - روح موجودی جدا از جسم است و هنگامی که با آن رابطه پیدا کند نشانه حیات
پدیدار میگردد 3 - انسان به هنگام خواب در آستانه مرگ قرار میگیرد ( نگا : انعام
/ 60 ) . عبدالکریم خطیب معتقد است که ( نفس ) در قرآن ، نه روح است و نه جسم .
بلکه انسانیّت انسان ، یا انسان معنوی است ( نگا : التفسیر القرآنی للقرآن ) .
سوره زمر آیه 43
متن آیه :
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ
أَوَلَوْ کَانُوا لَا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَلَا یَعْقِلُونَ
ترجمه :
بلکه آنان بدون رضایت و اجازه خداوند میانجیهائی را برگزیدهاند ( تا به گمان
ایشان میان آنان و خداوند سبحان ، در برآوردن نیازمندیهای این جهان و دفع عذاب آن
جهان ، واسطه گردند . ) بگو : آیا ( چنین چیزهائی را میانجی و متصرّف در امور میدانید
) هر چند که کاری اصلاً از دست ایشان ساخته نبوده و فهم و شعوری نداشته باشند ؟
توضیحات :
« مِن دُونِ اللهِ » : بدون رضایت خدا . بدون اجازه خدا ( نگا : روحالمعانی ) .
سوره زمر آیه 44
متن آیه :
قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً لَّهُ مُلْکُ
السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
ترجمه :
بگو : هر گونه میانجیگری از آن خدا است ( و کسی نمیتواند کمترین میانجیگری بکند
، مگر این که : کسی که برای او میانجیگری میشود مورد رضایت خدا بوده ، و به شخص
میانجی هم اجازه این کار داده شود ، و شفاعت هم حَسَنه باشد ) . مالکیّت و حاکمیّت
آسمانها و زمین از آن خدا است . ( پس در این جهان کاری از دست کسی بر نمیآید ) .
بعد ( هم در آخرت که روز جزا و سزا است ) به سوی خدا برگردانده میشوید ( و کسی
دارای کوچکترین اختیار و توانی نیست تا برای شما کاری بکند ) .
توضیحات :
« لِلّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعاً » : هر چه شفاعت است از آن خدا است . شفاعت وقتی
میسّر است که خدا به شفاعت کننده اجازه دهد ( نگا : بقره / 255 ، یونس / 3 ، طه
/ 109 ) و از شفاعت شده خوشنود گردد ( نگا : انبیاء / 28 ) و خود شفاعت ، پسندیده
و درست باشد ( نگا : نساء / 85 ، زخرف / 86 ) .
سوره زمر آیه 45
متن آیه :
وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ
الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ
إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ
ترجمه :
هنگامی که خداوند به یگانگی یاد میشود ، کسانی که به آخرت ایمان ندارند ،
دلهایشان میگیرد و بیزار ( از یکتاپرستی ) میگردد ، امّا هنگامی که از معبودهائی
جز خدا سخن به میان میآید ، به ناگاه شاد و خوشحال میشوند !
توضیحات :
« إِذا ذُکِرَ اللهُ وَحْدَهُ . . . » : ( نگا : اسراء / 46 ) . « إِشْمَأَزَّتْ
» : گرفته و بیزار گردید . به هم آمد . « یَسْتَبْشِرُونَ » : شاد و مسرور میگردند
. یادآوری : هماکنون انسانهائی هستند که از شنیدن نام خدا ، شور و شوقی از ایشان
دیده نمیشود ، ولی به محض به میان آمدن نام بندهای از بندگان خدا هیاهو و نعرهها
سر میدهند و غرق سرور میشوند و چه بسا به حالت جذبه میافتند و سرودگویان به دست
افشانی و پایکوبی میپردازند . و گاهی در مقابل قطعه سنگی و چوبی و یا انسانی
بیسواد و بیخبر از قرآن و فقه و شریعت زانو میزنند !
سوره زمر آیه 46
متن آیه :
قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
عَالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبَادِکَ فِی مَا
کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ
ترجمه :
بگو : خداوندا ! ای هستی بخش آسمانها و زمین ! ای آگاه از نهان و آشکار ! این
توئی که در میان بندگانت راجع بدانچه در آن اختلاف دارند داوری میکنی . ( من آئین
توحیدی را به این کجاندیشان رساندم . در قیامت تو خود دانی و گمراهان ) .
توضیحات :
« أَللَّهُمَّ » : ( نگا : آلعمران / 26 ، مائده / 114 ، انفال / 32 ، یونس
/ 10 ) . « فَاطِرَ » : ( نگا : انعام / 14 ، یوسف / 101 ، ابراهیم / 10 ، فاطر
/ 1 ) منادا یا صفت ( أَللَّهُمَّ ) است .
سوره زمر آیه 47
متن آیه :
وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الْأَرْضِ
جَمِیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ یَوْمَ
الْقِیَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ
ترجمه :
اگر ستمکاران ( مشرک ) تمام چیزهائی که در زمین است و همچندان آن مالِ ایشان باشد
، حاضر خواهند بود همه آنها را در برابر رهائی خود از عذاب شدید روز قیامت
بپردازند . . . و از جانب خدا چیزی ( از شکنجه و عذاب ) برای ایشان جلوهگر و
پدیدار میشود که گمانش نمیبردند ( و به فکرشان هم نمیرسید ) .
توضیحات :
« وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا . . . » : ( نگا : رعد / 18 ، آلعمران /
91 ، یونس / 54 ) . « بَدَا » : ظاهر گردید . نمایان شد . « لَمْ یَکُونُوا
یَحْتَسِبُونَ » : گمان نمیبردند .
سوره زمر آیه 48
متن آیه :
وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا وَحَاقَ بِهِم
مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون
ترجمه :
( در آن روز ) اعمال زشتی را که ( در دنیا ) انجام میدادهاند برای ایشان نمایان
و آشکار میگردد ( و کیفر بدیها را میبینند ) و آنچه را که ( در دنیا ) به باد
تمسخر میگرفتهاند آنان را در بر میگیرد .
توضیحات :
« حَاقَ بِهِمْ » : ایشان را احاطه میکند . آنان را در بر میگیرد « مَا کَانُوا
بِهِ یَسْتَهْزِؤُونَ » : ( نگا : انعام / 10 ، هود / 8 ، نحل / 34 ، انبیاء /
41 ) .
سوره زمر آیه 49
متن آیه :
فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا
خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِیَ
فِتْنَةٌ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
ترجمه :
هنگامی که به انسان گزند و آزار و زیان و ضرری برسد ، ما را به فریاد میخواند ،
و هنگامی که از سوی خود نعمتی بدو عطاء میکنیم ، خواهد گفت : این نعمت در پرتو
آگاهی و کاردانیم به من داده شده است . چنین نیست ؛ بلکه این نعمت وسیله آزمایش
است ، ولیکن بیشتر مردم ( این مسأله را ) نمیدانند .
توضیحات :
« خَوَّلْنَاهُ » : ( نگا : انعام / 94 ، زمر / 8 ) . « إِنَّمَا أُوتِیتُهُ
عَلی عِلْمٍ » : این نعمت را بر اثر فرزانگی و در پرتو دانش و کاردانی به دست
آوردهام . « فِتْنَةٌ » : امتحان . آزمایش .
سوره زمر آیه 50
متن آیه :
قَدْ قَالَهَا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَمَا أَغْنَى
عَنْهُم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ
ترجمه :
این سخن را کسانی هم گفتهاند که پیش از ایشان میزیستهاند . امّا چیزهائی را که
به دست آوردند بدیشان سودی نبخشید ( و آنان را از عذاب ما رها نساخت و دیدند آنچه
را که میبایست ببینند ) .
توضیحات :
« قَدْ قَالَهَا . . . » : ضمیر ( ها ) به ( مَقالَة ) باز میگردد که از جمله
سابق استفاده میشود . « الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ » : ( نگا : قصص / 78 ) . «
مَآ أَغْنی عَنْهُمْ » : ( نگا : حجر / 84 ، شعراء / 207 ) .
سوره زمر آیه 51
متن آیه :
فَأَصَابَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا وَالَّذِینَ
ظَلَمُوا مِنْ هَؤُلَاء سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا وَمَا هُم
بِمُعْجِزِینَ
ترجمه :
پس بدیهای اعمال خود را دیدند ( و کیفر کارهای زشتشان را چشیدند ) و از اینان هم
کسانی که ستم میکنند ( و کفر و شرک میورزند ) بدیهای اعمالشان ( و کیفر کردار
ناپاکشان ) گریبانگیرشان خواهد گردید و هرگز نمیتوانند ( از چنگال عذاب الهی
بگریزند و خدای را ) ناتوان کنند .
توضیحات :
« مُعْجِزِینَ » : ( نگا : توبه / 2 و 3 ، انعام / 134 ، یونس / 53 ) .
سوره زمر آیه 52
متن آیه :
أَوَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ
لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ
ترجمه :
مگر ندانستهاند که خداوند روزی را برای هر کس که خود بخواهد گسترده و فراخ یا
تنگ و کم میگرداند ؟ واقعاً در این ( افزایش و کاهش نعمت ) نشانههای مهمّی برای
مؤمنان است ( این که مواظب باشند مسبّبالاسباب را فراموش نکنند و تنها به اسباب
چشم ندوزند ) .
توضیحات :
« إِنَّ اللهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ وَ یَقْدِرُ . . . » : ( نگا : رعد / 26 ،
اسراء / 30 ، قصص / 82 ، عنکبوت / 62 ) .
سوره زمر آیه 53
متن آیه :
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى
أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ
الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
ترجمه :
( از قول خدا به مردمان ) بگو : ای بندگانم ! ای آنان که در معاصی زیادهروی هم
کردهاید ! از لطف و مرحمت خدا مأیوس و ناامید نگردید . قطعاً خداوند همه گناهان
را میآمرزد . چرا که او بسیار آمرزگار و بس مهربان است .
توضیحات :
« إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً » : مراد این است که درهای غفران به
روی همه بندگان بدون استثناء گشوده است مشروط به این که مفاهیم دو آیه بعدی در نظر
گرفته شود : الف - دست کشیدن از گناه و برگشتن به سوی درگاه خدا . ( أنیبُوا إِلی
. . . ) . ب - تسلیم فرمان خدا شدن . ( أَسْلِمُوا لَهُ . . . ) . ج - پیروی در
گفتار و کردار از احکام و قوانین الهی . ( إِتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا . . . ) .
کسانی که وعده غفران را در آیه فوق مشروط به شرائطی نمیدانند ، و کسانی که آن را
مقیّد به اموری میدانند ، فقط گرفتار نزاع لفظی هستند . چرا که توبه و برگشت به
سوی خدا تنها با کلمات نیست و بلکه نشانه توبه ، یعنی تغییر مسیر ، ترک سیّئات و
انجام حسنات است . این هم مقبول همگان است .
سوره زمر آیه 54
متن آیه :
وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ
أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ
ترجمه :
و به سوی پروردگار خود برگردید ( و با ترک سیّئات و انجام حسنات به سوی
آفریدگارتان تغییر مسیر دهید ) و تسلیم او شوید ( و خاضعانه و خاشعانه از اوامرش
فرمانبرداری کنید ) پیش از این که عذاب ( خانه برانداز و ریشهکن کننده دنیوی و
سخت و دردناک و سرمدی اخروی ) ناگهان به سوی شما تاخت آرد و دیگر کمک و یاری نشوید
( و کسی نتواند شما را از عذاب خدا برهاند ) .
توضیحات :
« أَنِیبُوا » : برگردید و توبه کنید . « أَسْلِمُوا » : خالصانه و خاشعانه تسلیم
فرمان خدا شوید ( نگا : بقره / 131 ، حجّ / 34 ) .
سوره زمر آیه 55
متن آیه :
وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن
رَّبِّکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا
تَشْعُرُونَ
ترجمه :
و از زیباترین و بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است
( که قرآن است ) پیروی کنید پیش از این که عذاب ( دنیوی یا اخروی ) ناگهان به سوی
شما تاخت آرد ، در حالی که شما بیخبر باشید .
توضیحات :
« إِتَّبِعُوا » : پیروی کنید . « أَحْسَنَ مَآ أُنزِلَ إلَیْکُمْ » : زیباترین و
بهترین چیزی که برای شما انسانها نازل شده است . مراد قرآن است ( نگا : زمر / 23 )
.
سوره زمر آیه 56
متن آیه :
أَن تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ
فِی جَنبِ اللَّهِ وَإِن کُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ
ترجمه :
( به درگاه خدا برگردید و تسلیم فرمان او شوید و از تعالیم وی پیروی کنید تا روز
قیامت ) کسی نگوید : دردا و حسرتا ! چه کوتاهیها که در حق ( طاعت و عبادت ) خدا
کردهام . دریغا و فسوسا ! من از زمره مسخرهکنندگان ( آئین یزدانی ) بودهام . (
وای بر من ! سرمایه وجودم را باختهام و گرفتار خشم خدا شدهام ! ) .
توضیحات :
« أَن تَقُولَ » : تا نگوید . مبادا که بگوید . مفعول له است برای ( أَنِیبُوا وَ
أَسْلِمُوا و إِتَّبِعُوا ) یا برای مضاف مقدّری همچون : کَرَاهَة ، مَخَافَة . «
یَا حَسْرَتَا » : دردا و حسرتا ! دریغا و فسوسا « فَرَّطْتُ » : کوتاهی کردم .
سهلانگاری نمودم . « جَنبِ اللهِ » : سوی خدا . ناحیه خدا . مراد ( در حق خدا )
است و منظور از آن ، تمام کارهائی است که فرمان انجام یا ترک آنها از ناحیه خدا
صادر میشود . « وَ إِن کُنتُ . . . » : حرف ( إِنْ ) مخفّف از مثقّله است ، و
جمله حال است . در معنی چنین است : فَرَّطْتُ وَ أَنَا سَاخِرٌ . ( نگا : کشّاف )
.
سوره زمر آیه 57
متن آیه :
أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَکُنتُ مِنَ
الْمُتَّقِینَ
ترجمه :
یا این که نگوید : اگر خداوند راهنمائیم میکرد از زمره پرهیزگاران میشدم ( و هماکنون
همچون ایشان در بهشت بسر میبردم . امّا دیگر گذشت ) .
توضیحات :
« لَوْ أَنَّ اللهَ هَدَانِی » : بیان چنین عباراتی به خاطر تحیّر و تحسّر است و
اظهار ندامت بر گذشته است ( نگا : ابراهیم / 21 ) . یا این که چنان که قرطبی میگوید
: سخن حقی است و مراد باطل است ( نگا : انعام / 148 ) .
سوره زمر آیه 58
متن آیه :
أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِی
کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ
ترجمه :
یا این که - بدان گاه که عذاب را مشاهده میکند - نگوید : کاشکی بازگشتی به دنیا
برایم میسّر میبود تا از زمره نیکوکاران گردم !
توضیحات :
« کَرَّةً » : رجعت و بازگشت به دنیا ( نگا : شعراء / 102 ) .
سوره زمر آیه 59
متن آیه :
بَلَى قَدْ جَاءتْکَ آیَاتِی فَکَذَّبْتَ بِهَا
وَاسْتَکْبَرْتَ وَکُنتَ مِنَ الْکَافِرِینَ
ترجمه :
آری ! ( ای پشیمان ! ) آیههای من ( که در بر گیرنده تعالیم من بود ، توسّط پیامآورانم
) به تو رسید ، ولی آنها را تکذیب کردی و تکبّر نمودی و از زمره کافران گشتی . (
مقصّر اصلی خودت هستی و خود کرده را چاره نیست ) .
توضیحات :
« بَلی » : ( نگا : بقره / 81 و 112 و 260 ، آلعمران / 76 ) . «
إِسْتَکْبَرْتَ وَ کُنتَ » : واژه ( نفْس ) به صورت مذکّر و مؤنّث به کار میرود .
در افعال ( تَقُولَ ) و ( تَری ) جنبه مؤنّث و در افعال بعدی جنبه مذکّر مورد نظر
بوده است .
سوره زمر آیه 60
متن آیه :
وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ تَرَى الَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى
اللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى
لِّلْمُتَکَبِّرِینَ
ترجمه :
کسانی که بر خدا دروغ میبندند ، روز قیامت آنان را خواهی دید که ( بر اثر غم و
اندوه و ذلّت و خواری ) روهایشان سیاه است . مگر جایگاه متکبّران دوزخ نیست ؟
توضیحات :
« وُجُوهُهُم مُّسْوَدَّةٌ » : ( نگا : آلعمران / 106 ، نحل / 58 ، زخرف / 17
) . « مَثْویً » : ( نگا : آلعمران / 151 ، نحل / 29 ، عنکبوت / 68 ) .
سوره زمر آیه 61
متن آیه :
وَیُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ
لَا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
ترجمه :
خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردهاند رهائی میبخشد و به مقصودشان میرساند .
هیچ گونه بدی و بلائی بدیشان نمیرسد و غمگین و اندوهگین نمیگردند .
توضیحات :
« بِمَفَازَتِهِمْ » : مفازه ، مصدر میمی و به معنی رستگاری و کامیاب شدن و به
آرزو رسیدن است ( نگا : آلعمران / 188 ، نبأ / 31 ) . حرف ( ب ) برای ملابسه است
.
سوره زمر آیه 62
متن آیه :
اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ
شَیْءٍ وَکِیلٌ
ترجمه :
خدا آفریدگار همه چیز است و همه چیز را میپاید و مراقبت مینماید .
توضیحات :
« وَکِیلٌ » : عهدهدار و نگاهدار . ناظر و مراقب ( نگا : آلعمران / 173 ،
انعام / 66 و 102 و 107 ) .
سوره زمر آیه 63
متن آیه :
لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِینَ
کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
ترجمه :
کلیدهای آسمانها و زمین از آن او است . کسانی که آیات خدا را باور نمیدارند
ایشان زیانکارند . ( چرا که قوانین و رهنمودهای کسی را نمیپذیرند که مالک و صاحب
سراسر جهان و فرمانده و گرداننده آن است ) .
توضیحات :
« مَقَالِیدُ » : جمع مِقْلاد ، کلیدها . « لَهُ مَقَالِیدُ . . . » : کنایه از
مالکیّت و حاکمیّت است .
سوره زمر آیه 64
متن آیه :
قُلْ أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ
أَیُّهَا الْجَاهِلُونَ
ترجمه :
بگو : ای نادانان ! آیا به من دستور میدهید که غیر خدا را پرستش کنم ؟ !
توضیحات :
« أَفَغَیْرَ اللهِ . . . » : مشرکان با لحنی آمرانه و بدون ذکر دلیل و منطق از
پیغمبر میخواستند بتهای ایشان را پرستش نماید تا بدو ایمان بیاورند و از او پیروی
کنند .
سوره زمر آیه 65
متن آیه :
وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ
قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ
الْخَاسِرِینَ
ترجمه :
به تو و به یکایک پیغمبران پیش از تو وحی شده است که اگر شرکورزی کردارت ( باطل
و بیپاداش میگردد و ) هیچ و نابود میشود ، و از زیانکاران خواهی بود .
توضیحات :
« لإِنْ أَشْرَکْتَ . . . » : پیغمبران معصومند و شرک نمیورزند . چنین خطابی
گوشه زدن به دیگران است . « لَیَحْبَطَنَّ » : قطعاً هیچ و نابود و بیپاداش و
بیسود میشود ( نگا : بقره / 217 ، آلعمران / 22 ، مائده / 53 ) .
سوره زمر آیه 66
متن آیه :
بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَکُن مِّنْ الشَّاکِرِینَ
ترجمه :
پس در این صورت تنها خدا را بپرست و از زمره سپاسگزاران باش .
توضیحات :
« اللهَ » : مفعول مقدّم ( أُعْبُدْ ) و تقدیم آن برای حصر است . « بَلْ . . . »
: پس در این صورت . با توجّه به این .
سوره زمر آیه 67
متن آیه :
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ
جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ
سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ
ترجمه :
آنان آن گونه که شایسته است خدا را نشناختهاند ( این است که تو را به شرک میخوانند
. خدا آن کسی است که ) در روز قیامت سراسر کره زمین یکباره در مشت او قرار دارد و
آسمانها با دست راست او در هم پیچیده میشود . خدا پاک و منزّه از شرک آنان ( و
دورِ دور از انبازهای ایشان و فراتر از اندیشه انسان ) است .
توضیحات :
« مَا قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ » : ( نگا : انعام / 91 ، حجّ / 74 ) . «
قَبْضَتُهُ » : قبض به معنی در مشت گرفتن است و اینجا به معنی ( مَقبوض ) یعنی (
در مشت ) است . مراد این است که همه زمین در قبضه قدرت و تحت تصرّف او است . «
مَطْوِیَّاتٌ » : در پیچیدهها . در هم نوردیدهها . ( نگا : انبیاء / 104 ) . «
بِیَمِینِهِ » : با دست راست او . انتخاب دست راست بدان خاطر است که اغلب مردم
کارهای مهمّ را با دست راست انجام میدهند و قوّت و قدرت بیشتری در آن احساس میکنند
. همه این تشبیهات و تعبیرات ، کنایه از سلطه مطلق پروردگار بر عالم هستی است و
این سلطه در جهان دیگر برای انسانها محسوستر و آشکارتر است .
سوره زمر آیه 68
متن آیه :
وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ
وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى فَإِذَا
هُم قِیَامٌ یَنظُرُونَ
ترجمه :
در صور دمیده خواهد شد و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر
کسانی که خدا بخواهد ( آنان را تا زمان دیگری زنده بدارد ) . سپس بار دیگر در آن
دمیده میشود ، به ناگاه همگی ( جان میگیرند و ) بپا میخیزند و مینگرند ( تا در
حق ایشان چه شود و حساب و کتابشان کی انجام پذیرد و سرنوشتشان به کجا بینجامد ) .
توضیحات :
« الصُّورِ » : ( نگا : انعام / 73 ، کهف / 99 ، طه / 102 ) . « صَعِقَ » :
مُرد ( نگا : طور / 45 ) . « مَن شَآءَ اللهُ » : قرآن و خبر صحیح مشخّص نفرمودهاند
مراد از چنین افرادی که مستثنی هستند چه کسانی میباشند ( نگا : المراغی ) . « قِیَامٌ
» : جمع قائِم ، ایستادگان . « یَنظُرُونَ » : چشم به راه حساب و کتاب و سزا و جزا
و شقاوت و سعادت ابدی خویش هستند .
سوره زمر آیه 69
متن آیه :
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ
الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ
وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ
ترجمه :
و زمین ( محشر و عرصات قیامت ) با نور ( تجلّی ) خداوندگارش روشن میشود ، و کتاب
( و نامه اعمال به دست صاحبانش ) گذاشته میشود و پیغمبران و گواهان آورده میشوند
، و راست و درست میان مردم داوری میگردد ، و اصلاً بدیشان ستم نمیشود .
توضیحات :
« أَشْرَقَتْ » : روشن شد . تابان گردید . « الأرْضُ » : مراد زمین محشر و گستره
قیامت است . « بِنُورِ رَبِّهَا » : با نور خداوندگارش . مراد از نور خدا ، پرتو
تجلّی است ( نگا : اعراف / 143 ) . بعضیها نور را کنایه از عدل و داد الهی گرفتهاند
که محشر را نورانی میکند . « وُضِعَ الْکِتَابُ » : نامه اعمال به دست صاحبان آن
داده میشود ( نگا : اسراء / 13 و 14 ، کهف / 49 ) . « الشُّهَدَآءِ » : جمع شهید
، گواهان . مراد انبیاء ( نگا : نساء / 41 ، قصص / 75 ) و علماء و راهنمایان امت
محمّدی ( نگا : بقره / 143 ) و فرشتگان است ( نگا : نساء / 166 ، ق / 21 ، انفطار
/ 10 - 12 ) . در صورت اوّل ، عطف ( الشُّهَدَآءِ ) بر ( النَّبِیِّینَ ) از قبیل
عطف عامّ بر خاصّ است .
سوره زمر آیه 70
متن آیه :
وَوُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُوَ
أَعْلَمُ بِمَا یَفْعَلُونَ
ترجمه :
و به تمام و کمال سزا و جزای هر کاری را که انسان کرده است بدو داده میشود ، و
خدا ( از هر کس دیگری ) بهتر میداند که آنان چه کارهائی را میکردهاند .
توضیحات :
« وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ » : ( نگا : آلعمران / 25 ) . « هُوَ أَعْلَمُ . . .
» : مراد این است ، احضار گواهان نه بدان خاطر است که اعمال مردم را برای خدا
معلوم سازند . بلکه بدان خاطر است تا خود مردم کردارشان را به یاد آورند و با چشم
خویش کِشته خویشتن را ببینند و گواهان بر آن گواهی دهند .
سوره زمر آیه 71
متن آیه :
وَسِیقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَراً
حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ
یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَتْلُونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِ رَبِّکُمْ
وَیُنذِرُونَکُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَکِنْ حَقَّتْ
کَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْکَافِرِینَ
ترجمه :
و کافران به سوی دوزخ گروه گروه رانده میشوند و هنگامی که بدانجا رسیدند درهای
آن به رویشان گشوده میگردد و نگهبانان دوزخ بدیشان میگویند : آیا پیغمبرانی از
جنس خودتان به میانتان نیامدهاند تا آیههای پروردگارتان را برای شما بخوانند و
شما را از رویاروئی چنین روزی بترسانند ؟ میگویند : آری ! ( پیغمبران برانگیخته
شدند و اوامر و نواهی خدا را به ما رساندند و از عذاب آخرت بیممان دادند ) ولیکن
فرمان عذاب بر کافران ثابت و قطعی است ( و ما راه کفر در پیش گرفتیم و باید هم
تاوان آن را بپردازیم و چنین سرنوشت شومی داشته باشیم ) .
توضیحات :
« سِیقَ » : سوق داده شد . رانده شد . « زُمَراً » : جمع زُمْرَة ، گروه گروه .
فوج فوج . دسته دسته . « خَزَنَتُهَا » : خَزَنَة جمع خازِن ، محافظان ، نگهبانان
. « رُسُلٌ مِّنکُمْ » : پیغمبرانی از جنس و نوع خودتان . مراد این است که
پیغمبران به زبان خودتان شریعت را به شما تفهیم کردهاند . « أَلَمْ یَأْتِکُمْ
رُسُلٌ مِّنکُمْ » : این پرسش جنبه توبیخ و تهدید دارد « حَقَّتْ کَلِمَةُ . . . »
: ( نگا : یونس / 33 و 96 ، نحل / 36 ) .
سوره زمر آیه 72
متن آیه :
قِیلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا
فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ
ترجمه :
بدیشان گفته میشود : از درهای دوزخ داخل شوید . جاویدانه در آن میمانید .
جایگاه متکبّران چه بد جایگاهی است .
توضیحات :
« مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ » : ( نگا : نحل / 29 ، زمر / 60 ) .
سوره زمر آیه 73
متن آیه :
وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى
الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ
لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ
ترجمه :
و کسانی که از ( عذاب و خشم ) پروردگارشان میپرهیزند ، گروه گروه به سوی بهشت
رهنمود میشوند تا بدان گاه که به بهشت میرسند ، بهشتی که درهای آن ( برای احترامشان
به رویشان ) باز است . بدین هنگام نگاهبانان بهشت بدیشان میگویند : درودتان باد !
خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید ، پس خوش باشید و داخل بهشت شوید و جاودانه در
آن بمانید .
توضیحات :
« وَ فُتِحَتْ أَبْوابُهَا » : در حالی که درهای آن به رویشان باز است . حرف واو
، حالیّه است ( نگا : ص / 50 ) . همین عبارت در آیه 71 بدون واو است ، چرا که
جهنّم به منزله زندان است و درِ زندان هنگامی گشوده میشود که زندانی یا زندانیانی
را بدانجا برسانند . ولی در این آیه حرف واو بیانگر جای خوب و باصفائی است که چون
بزرگانی را بدانجا میبرند که در پیش خدا ارجمندند ، به احترام ایشان درها قبلاً
باز شده و آماده تشریف فرمائی و ورود ایشان است . « سَلامٌ عَلَیْکُمْ » : درودتان
باد ! در امن و امان هستید . « طِبْتُمْ » : در دنیا خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید
. خوش باشید و به خوشی زندگی کنید ! تلاشتان نیکو بوده است و پاداشتان نیکو خواهد
بود ( نگا : المراغی ) . جاه و مکان خوب و خوشی دارید .
سوره زمر آیه 74
متن آیه :
وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا
وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاء
فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ
ترجمه :
و میگویند : سپاس و ستایش خداوندی را سزا است که با ما به وعده خویش ( که توسّط
پیغمبران به آدمیزادگان داده بود ) وفا کرد و سرزمین ( بهشت ) را از آن ما نموده
است تا در هر جائی از بهشت که بخواهیم منزل گزینیم و بسر بریم . پاداش عمل کنندگان
( به دستورات پروردگار ) چه خوب و جالب است !
توضیحات :
« صَدَقَنَا وَعْدَهُ » : ( نگا : آلعمران / 152 ، انبیاء / 9 ) . «
أَوْرَثَنَا » : به ما داده است . از آن ما کرده است ( نگا : اعراف / 128 و 137 ،
شعراء / 59 ) . « نَتَبَوَّأُ » : جایگاه خود میکنیم . جایگزین میشویم و بسر میبریم
( نگا : یوسف / 56 ، یونس / 87 و 93 ) . « حَیْثُ » : هر کجا . ( نگا : بقره /
35 و 58 و 144 ) .
سوره زمر آیه 75
متن آیه :
وَتَرَى الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ
یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ
لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
ترجمه :
( در آن روز ، ای مخاطب ! ) فرشتگان را خواهی دید که گرداگرد عرش خدا حلقه زدهاند
و به سپاس و ستایش پروردگار خود مشغولند . در میان ( بندگان خدا داوری میشود ) و
دادگرانه و واقعی در میانشان داوری میگردد ، ( و از سوی همه هستی فریاد برآورده
میشود ) و گفته میشود : حمد و سپاس خداوند جهانیان را سزا است !
توضیحات :
« حَآفِّینَ » : طواف کنندگان و گردندگان . حلقه زنندگان . فراگیرندگان . «
قُضِیَ بَیْنَهُمْ » : ( نگا : یونس / 19 و 47 و 54 ، هود / 110 ، زمر / 69 ) .
سورهی زمر آیهی 7-1
فی ظلال القرآن
جزء بیست و چهارم
سوره زمر، سوره غافر و سوره فصلت
سورهی زمر مکی و مشتمل بر ٧٥ آیه است
بسم الله الرحمن الرحیم
تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (1) إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ (2) أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ (3) لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (4) خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ (5) خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (6) إِن تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمْ وَلَا یَرْضَى لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِن تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (7)
این سوره تقریباً محدود به توضیح مساله توحید و یگانهپرستی است. دل انسان را به گردشهای پیاپی میبرد، و بر تارهای دل آهنگهای متصل را مینوازد، و دل را از ژرفا، تکانهای سخت و پیاپی میدهد تا حقیقت توحید و یگانهپرستی را بر دل بنگارد و آن را در دل جایگزین گرداند، و از دل هرگونه شبههای را و هرگونه شبحی را دورگرداندکه این حقیقت را بیالاید و آن را آغشته بنماید. بدین خاطر این سوره دارای یک موضوع یگانه استکه از آغاز تا به انجام متصل به هم است و به شکلهایگوناگون عرضه میگردد.
از سرآغاز این سوره، این مساله یگانهای که نزدیک است سوره تنها بدان محدود شود و به چارهجوئی آن بپردازد، خودنمائی میکند و جلوهگر میآید:
«تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ . إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ . أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ ... » ... الخ ...
نزول کتاب (قرآن) از سوی خداوند با عزت و با حکمت انجام پذیرفته است. (ای پیغمبر!) ما این کتاب را که دربرگیرنده حق و حقیقت است، بر تو فرو فرستادهایم. خدا را پرستش کن و پرستش خود را سره وخاص او گردان. هان! تنها طاعت و عبادت خالصانه برای خدا است و بس ... تا آخر ... (زمر/1-3)
این مساله در بندهای خود و در بخشهای نزدیک به یکدیگر تکرار میگردد، چه به صورت نص، و چه به شکل مفهوم.
صورت نص مانند این فرموده خداوند بزرگوار:
(قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ . وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ . قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ .قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصاً لَّهُ دِینِی . فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ...)..الخ ...
بگو: اگر من از (اوامر) پروردگارم سرکشی کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) میترسم. (چرا که من باید اولین مومن به آئین خویش و پیشگامترین مسلمانان در انجام وظائف مکتب آسمانی باشم، و هرکس در هر مقامی که باشد اگر در برابر مقام الوهیت، عبودیت خود را نشان ندهد، باید به عذاب الهی بسوزد). بگو: تنها خدا را میپرستم و بس، و عـبادت و طاعتم را خاص او میکنم و (پـرستش او را از هرگونه کفر و شرک میزدایم و) میپالایم. امّا شما هرچه و هرکه را جز او را میخواهید بپرستید ... ... تا آخر ... (زمر/11-15)
یا این فرموده خدای بزرگوار:
(قُلْ أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجَاهِلُونَ ؟ وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ . بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَکُن مِّنْ الشَّاکِرِینَ)
به تو و به یکایک پیغمبران پیش از تو وحی شده است که اگر شرک ورزی کردارت (باطل و بیپاداش میگردد و) هیچ و نابود میشود، و از زیانکاران خواهی بود. پس در این صورت تنها خدا را بپرست و از زمره سپاسگزاران باش. (زمر/64-66)
به صورت مفهوم همچون این فرموده خداوند بزرگوار:
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِیهِ شُرَکَاء مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلاً سَلَماً لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ).
خداوند مثالی زده است: مردی را که برده شریکانی است که پیوسته در باره اوبه مشاجره ومنازعه مشغولند (و هر کدام او را به کاری دستور میدهد و او در میان دستورهای ضد و نقیض ایشان سرگردان و ویلان است). و مردی را که تنها تسلیم یک نفر است (و تحت سرپرستیاو خط و برنامهاش مشخص است و لذا سرگردان و حیران در میان این وآن نیست). آیا این دو (برده که نمونه مشرک و موحدند) برابر و یکسانند؟ (هرگز). حمد وسپاس تنها خدا را سزا است (نه بتها و انبازها و معبودهای دروغین را) ولیکن بیشتر آنان نمیدانند (و این حقیقت را فراموش کردهاند). (زمر/29)
یا این فرموده خداوند بزرگوار:
( أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ . وَمَن یَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقَامٍ ).
آیا خداوند برای (حفاظت و حمایت از) بندهاش کافی نیست؟ آنان تو را از کسانی جز خدا میترسانند. (مگر بتها و معبودهای دروغین و عداوت کافران و دشمنان و طوفان حوادث زمان، میتوانند کمترین زیانی به کسی برسانند که خدا پشتیبان او است؟). هرکس را خدا رهنمود کند، هیچ گمراهکنندهای نخواهد داشت. مگر خدا چیره انتقامگیرنده نیست؟ (پس ای مومنان! تکیه بر لطف خدا کنید و از انبوه دشمنان نهراسید و از کمی همراهان باک مدارید). (زمر/36-37)
درکنار حقیقت توحید و یگانهپرستیای که این سوره میخواهد آن را در دل بنگارد و جایگزین سازد، میبینیم که در این سوره رهنمودها و اشارههائی برای بیدارکردن این دل و به جوش و خروش انداخـتن آن و برانگیختن حساسیت وگوش به زنگ شدن آن برای دریافت و تاثیر پذیری و پاسخگوئی، موجود است. مثال آن همچون این فرمودههای خداوند بزرگوار:
(وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ . الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ).
کسانی که از عبادت طاغوت دوری میگزینند، و (با توبه و استغفار) به سوی خدا بازمیگردند، ایشان را بشـارت باد (به اجر و پاداش عظیم خداوندی). مژده بده به بندگانم، آن کسانی که به همه سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است، و ایشان واقعاً خردمندند. (زمر/17-18)
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُّتَشَابِهاً مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَمَن یُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ».
خداوند بهترین سخن را (به نام قرآن) فرو فرستاده است، کتابی را که (از لحاظ کاربرد و گیرائی الفاظ، و والائی و همآوائی معانی، در اعجاز) همگون و (مطالبی چون مواعظ و براهین و قصص، و مسائل مقابل و مختلفی همانند: ایمان و کفر، حق و باطل، هدایت و ضلالت، خیر و شر، حسنات و سیئات، بهشت و دوزخ؛ البته هربار به شکلی تازه و به شیوهای نو، در آن) مکرر است. از (شنیدن آیات) آن لرزه بر اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند، و از آن پس پوستهایشان و دلهایشان (و همه وجـودشان) نرم و آماده پذیرش قرآن خدا میگردد (و آن را تصدیق و بدان عمل میکنند). این (کتاب مشتمل بر) رهنمود الهی است و خدا هرکه را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد، و خدا هرکه را گمراه سازد، اصلاً راهنما و راهبری نخواهد داشت. (زمر/23)
(وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَاداً لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ).
هنگامی که گزندی متوجه انسان میگردد، پروردگار خود را به فریاد میخواند و تضرعکنان رو به درگاه او میآورد. سپس هنگامی که نعمت بزرگی از جانب خود بدو داد (و شقاوت او را به سعادت و ناخوشی وی را به خوشی میبرد و به ترک دعا میگوید) و خداگونههائی را برای خدا میسازد تا (هم خود را و هم مردمان را بدان) از راه او به در برد و گمراه کند. (ای پیغمبر! به چنین فردی) بگو: اندک روزگاری از کفر خود بهرهمند شو (و با آن خوش بگذران، امّا بـدان که) تو از دوزخیانی. (زمر/8)
پدیده نمایانی در فضای سوره دیده میشود . . . سایه آخرت از اول سوره تا آخر آن را میپوشاند. روند سوره دل بشری را در هر مرحلهای از مراحلکوتاه آن به گشت و گذار درمیاندازد، و دل بشری را اغلب اوقات به زندگی در زیر سایههای جهان دیگر میبرد!
این جولانگاه نمایش نخستین در سوره استکه برجسته و مکرر در لابلای آن به میان میآید. بدین خاطر استکه صحنههای قیامت یا اشاره بدانها در هر بخش و بندی از بخشها و بندهای فراوان آن پیاپی ذکر میشود و به همدیگر میییوندد. مثل این اشارهها:
( أَم مَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ؟). (زمر/٩)
یا کسی که در اوقات شب سجده کنان و ایستاده به طاعت و عبادت مشغول میشود و(خویشتن را)از (عذاب) آخرت به دور میدارد. ورحمت پروردگار خود را خواستار میگردد؟
( قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ).
بگو: اگر من از (اوامر) پروردگارم سرکشی کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) میترسم (چرا که من باید اولین مومن به آئین خویش و پیشگامترین مسلمانان در انجام وظائف مکتب آسمانی باشم، و هرکس در هر مقامی که باشد اگر در برابر مقام الوهیت، عبودیت خود را نشان ندهد، باید به عذاب الهی بسوزد). (زمر/١٣)
( أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِی النَّارِ ؟ ) .
آیا کسی که (به خاطر ارتکاب معاصی و اصرار بر ظلم و فساد، روح ایمان و تشخیص برای همیشه در او مرده است و وجودش یکپارچه وجود جهنمّی شده است، و لذا) فرمان عذاب درباره او قطعی و محقق گشته است (تو میتوانی وی را از عذاب برهانی؟) آیا تو میتوانی کسی را نجات دهی که در آتش دوزخ قرار گرفته است؟. (زمر/19)
(أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؟).
آیا کسی که عذاب بد (و سوزناک دوزخ) را در روز قیامت با چهره و صورت از خود دور مـیسازد (زیرا دست و پای وی در غل و زنجیر است، همانند کسی است که درآن روز در نهایت امنیت و خوشی بسر میبرد؟). (زمر/٢٤)
(وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ).
و قطعاً عذاب آخرت (انسان از عذاب ذلت و پستی همین جهان ایشان، بسیار سختتر و) بزرگتر است اگر بدانند (و اهل سنجش و بینش باشند). (زمر/26)
(أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ ).
آیا منزل و ماوای کافران در دوزخ نخواهد بود؟. (زمر/32 )
«وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ ».
اگر ستمکاران (مشرک) تمام چیزهائی که در زمین است و همچندان آن مال ایشان باشد، حاضر خواهند بود همه آنها را در برابر رهائی خود از عذاب شدید روز قیامت بپردازند . . . و از جانب خدا چیزی (از شکنجه و عذاب) برای ایشان جلوهگر و پدیدار میشود که گمانش نمیبردند (و به فکرشان هم نمیرسید). (زمر/47)
(وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (54) وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَکُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ (55) أَن تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللَّهِ وَإِن کُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِی لَکُنتُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (57) أَوْ تَقُولَ حِینَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِی کَرَّةً فَأَکُونَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ (58)
و به سوی پروردگار خود برگردید (و با ترک سیئات و انجام حسنات به سوی آفریدگارتان تغییر مسیر دهید) و تسلیم او شوید (و خاضعانه و خاشعانه از اوامرش فرمانبرداری کنید) پیش از این که عذاب (خانهبرانداز و ریشهکن کننده دنیوی و سخـت و دردناک و سرمدی اخروی) ناگهان به سوی شما تاخت آرد و دیگر کمک و یاری نشوید (و کسی نتواند شما را از عذاب خدا برهاند) و از زیباترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است (که قرآن است) پیروی کنید پیش از این که عذاب (دنیوی یا اخروی) ناگهان به سوی شما تاخت آرد، در حالی که شما بیخبر باشید. (به درگاه خدا برگردید و تسلیم فرمان او شوید و از تعالیم وی پیروی کنید) تا روز قیامت کسی نگوید: دردا و حسرتا! چه کوتاهیها که در حق (طاعت و عبادت) خدا کردهام. دریغا و فسوسا! من از زمره مسخرهکنندگان (آئین یزدانی) بودهام. (وای بر من! سرمایه وجودم را باختهام و گرفتار خشم خدا شدهام. یا این که نگوید: اگر خداوند راهنمائیم میکرد از زمره نیکوکاران گردم!. (زمر/54-58)
اینها گذشته از صـحنههای کاملی است که گستره فراخی از سوره را فرا میگیرند، و با سایههای آخرت بر آن سایه میافکنند.
و امّا صحنههای جهانی راکه بسیار و به شیوههای گوناگون در سورههای مکی دیدهایم بدانگاه که حقائق عقیده را بیان میدارند، در این سوره اندک هستند. یک صحنه جهانی استکه در سرآغاز سوره بیان میگردد:
(خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ).
خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است (نه به بازیچه). شب را بر روز، و روز را بر شب میپیچد، و خورشید و ماه را فرمانبردار (دستور خود) کرده است (و برای مصلحت بندگان به گردش و چرخش انداخته است). هریک از آنها تا مدت معین و مشخصی (که خدا میداند) در حرکت خواهد بود. هان! خدا بسیار مقتدر و بخشنده است (و هرچه را بخواهد میکند و هرکه را بخواهد میبخشد). (زمر/5)
صـحنه دیگری هم در میانه سوره است:
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ » .
(ای مخاطب!) مگر نمیبینی که خداوند از آسمان آب را میباراند و آن را به آبانبارهای زیرزمینی زمین وارد و مستقر میگرداند، و سپس به وسیله آن انواع سبزهزارها و کشتزارها را بـا رنگهای گوناگون میرویاند، و آنگاه سبزهزارها و کشتزارها میبالند و لبریز از جوش و خروش میشوند و بعداً آنها را پژمرده و زردرنگ میبینی، و آن وقت خدا آنها را خشک و پرپر میسازد؟ واقعاً در این (چرخه آب و گیاه، درس) عبرتی برای خردمندان است. (زمر/21)
بجز این دو صحنه برجسته و پیدا اشارههای تند و سریعی به آفرینش آسمانها و زمین میگردد.
همچنین این سوره پسودههائی از واقعیت زندگانی انسانها و ژرفاهای درونشان را دربر داردکه در لابلای آن پخش و پراکندهاند.
در سرآغاز سخن از پیدایش انسان آمده است:
(خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ؟)
خداوند شما را از یک تن (به نام آدم) بیافرید، سپس از جنس او همسرش را (به نام حواء) خلق کرد، و برای شما هشت جفت چهارپا گسیل داشت. او شما را در شکمهای مادرانتان، در میان تاریکیهای سهگانه، آفرینشهای جوراجور و پیاپی میبخشد (و جنین را هردم به گونهای درآورده و به پلهای از خلقت میرساند). کسی کـه چنین (نعمتهائی را میبخشد و اینگونه نقشآفرینی) میکند، الله است که پروردگار شما است و حکومت و مملکت (سراسر عالم هستی) ازآن او است. پس چگونه (با وجود این همه موجبات و دواعی عبادت از حق منحرف میگردید، و از پـرستش خدا بـه پرستش چیزهای دیگر) برگردانده میشوید؟. (زمر/٦)
در این سوره از سرشت نفس بشری در وقت زیان و ضرر و درد و رنج، و در وقت سود و نفع و خوشی و شادی، سخن میرود:
« وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ . ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِن قَبْلُ. . . » . . . الخ . . .
هنگامی که گزندی متوجه انسان میگردد، پروردگار خود را به فریاد میخواند و تضرعکنان رو به درگاه او میآورد. سپس هنگامی که نعمت بزرگی از جانب خود بدو داد (و شقاوت او را به سعادت و ناخوشی وی را به خوشی تبدیل کرد) خدا را که قبلاً به فریاد میخواند فراموش میکند (و گزند را از یاد میبرد و به ترک دعا میگوید) ... تا آخر ... (زمر/٨)
(فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ...)
هنگامی که به انسان گزند و آزار و زیان و ضرری برسد، ما را به فریاد میخواند، و هنگامی که از سوی خود نعمتی بدو عطاء میکنیم، خواهد گفت: این نعمت در پرتو آگاهی و کاردانیم به من داده شده است. چنین نیست؛ بلکه این نعمت وسیله آزمایش است ... (زمر/49)
در به تصویرکشیدن اینکه جان انسانها در همه آن و همه حال در قبضه تصرف خدا است، آمده است:
(اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ )
خداوند ارواح را به هنگام مرگ انسانها و در وقت خواب انسانها برمیگیرد. ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنان را صادر کرده است نگاه میدارد، و ارواح دیگری را (که هنوز صاحبانشان اجلشان فـرا نرسیده به تن) بازمیگرداند تا سرآمد معینی (و وقت مشخصی که پایان عمر است). در این مساله (خواب و بیداری که همسان مردن و زنده شدن است) نشانهای روشنی (از مبدا و معاد و قدرت خدا و ضعف انسانها) برای اندیشمندان است. (زمر/21)
ولیکن سایه آخرت و فضای آن پیوسته بر سراسر این سوره چیره است - همانگونهکه قبلاً گفتیم - تا بدانجا که این سوره با صحنه فروتنانهایکه سایه آن روز و فضای آن را ترسیم میکند، به پایان میرسد:
( وَتَرَى الْمَلَائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ).
(در آن روز، ای مخاطب!) فرشتگان را خواهی دید که گرداگرد عرش خدا حلقه زدهاند و به سپاس و ستایش پروردگار خود مشغولند. در میان (بندگان خدا داوری مـیشود) و دادگرانه و واقعی در میانشان داوری میگردد، (و از سوی همه هستی فریاد برآورده مـیشود) و گفته میشود: حمد و سپاس خداوند جهانیان را سزا است!. (زمر/75)
این سایه هماهنگ با فضای سوره، و با نوع پسودههائی استکه سوره دل بشری را با آنها فرا میگیرد. این پسودهها به فنای ترس و هراس و لرزش و تپش نزدیکترند. بدین خاطر حالتهائی راکه مییابیم، حالتهای لرزش و تپش و تکان و جنبش و ترس و هراس دل است. این امر را در تصویرکسی مییابیمکه در اوقات شب سجدهکنان و ایستاده به طاعت و عبادت مشغول میشود و خویشتن را از عذاب آخرت به دور میدارد و رحمت پروردگار خود را خواستار میگردد.[1] و آن را همچنین در تصویرکسانی مییابیم که از پروردگار خود میترسند و در برابر این قرآن پوستهایشان به لرزه به افتد، و آنگاه پوستهایشان و دلهایشان نرم و آماده پذیرش قوانین و احکام قرآن و تسلیم حقائق و معانی آن میگردد.[2] همچنین این امر را دررهنمون و رهنمود به تقوا وپرهیزگاری وترس و هراس از عذاب، و در بیم دادن و برحذر داشتن از عذاب، خواهیم یافت:
( قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ).
بگو: اگر من از (اوامر) پروردگارم سرکشی کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) میترسم. (زم/13)
(لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِکَ یُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ یَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ) .
بالای سرشان سایبانهائی از آتش و در زیر پاهایشان سایبانهائی از آتش دارند (و بلکه از هر سو آتش بر آنان خیمه زده است وطبقات آتش ایشان را فراگرفته است). این چیزی است که خداوند بندگان خود را از آن میترساند (و برحذر میدارد). پس ای بندگانم! خویشتن را از (عذاب من بپرهیزید و با انجام طاعت و عبادت خود را از آتش دوزخ در امان دارید). (زمر/16)
گذشته از این، همچون امری را خواهیم یافت در صحنههای قیامت و در جزع و فزع و ترس و هراسیکه در آنها جلوهگر میآید، و در توبه و گشت و پشیمانی و خشوع و خضوعیکه در آنها پدیدار میگردد.
*
این سوره به یک موضوع اساسی با خشها و گردشهای کوتاه و پیاپی میپردازد. هر چرخش و گردشی تقریباً با صحنهای از صحنههای قیامت، و یا با سایهروشنی از سایهروشنهای آن، به اتمام میرسد و خاتمه مـیپذیرد. خواهیمکوشید این خشها و گردشهای پیاپی را بدانگونهکه در روند قرآنی آمده است بررسی و وارسیکنیم و نشان دهیم. چراکه تقسیم این سوره به درسهای طولانی مشکل مینماید. هـر مجموعه اندکی از آیات سوره، حلقهای را تشکیل میدهدکه در جای مناسب آن آیات نشان داده میشود، و همه این حلقهها هم به حقیقت واحدی میپردازندکه حقیقت بزرگ توحید و یگانهپرستی است.
*
(تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ . أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ).
نزول کتاب (قرآن) از سوی خداوند با عزت و باحکمت انجام پذیرفته است. (ای پیغمبر!) ما این کتاب را که دربرگیرنده حق و حقیقت است، بر تو فرو فرستادهایم. خدا را پرستش کن و پرستش خود را سره وخاص او گردان. هان! تنها طاعت و عبادت خالصانه برای خدا است و بس. کسانی که جز خدا سرپرستان و یاوران دیگری را برمیگیرند (و بدانان تقرب و توسل میجویند، میگویند:) ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند. خداونـد روز قیامت میان ایشان (و مومنان) در باره چیزی که در آن اختلاف دارند داوری خواهـد کرد. خداوند دروغگوی کفرپیشه را (به سوی حق) هدایت و رهنمود نمیکند (و او را با وجود کذب و کفر به درک و فهم حقیقت نائل نمیگرداند).
این سوره با همچون بیان قاطعانهای آغاز میگردد:
(تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ) .
نزول کتاب (قرآن) از سوی خداوند با عزت و با حکمت انجام پذیرفته است.
خداوند با عزّتیکه بر فرو فرستادن قرآن توانا است. حکیم وکاربجا است و میداند در باره چه چیز و برای چه آن را نازل میگرداند. اینکار را با حکمت و تدبیر و تقدیر انجام میدهد.
روند قرآنی در حد و مرز این حقیقت زیاد نمیایستد. چه این حقیقت دیباچه مساله اصیلی استکه نزدیک است این سوره وقف آن شود، و قرآن نازلگردیده است تا آن را بیانکند و موکدش دارد. این مساله، توحید یزدان و یگانهپرستی ایزد سبحان، و تنها او را پرستیدن، و فقط از او اطاعتکردن و فرمان بردن، و او را از هرگونه شرکی در هر شکلی از اشکال شرک زدودن و مبرا دانستن، و مستقیم و بدون واسطه و میانجی رو بدوکردن است:
(إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ).
(ای پیغمبر!) ما این کتاب را که دربرگیرنده حـق و حقیقت است، بر تو فرو فرستادهایم.
بنیاد حقیکهکتاب قرآن را با خود به ارمغان آورده است، وحدانیت مطلقی استکه جهان هستی بر آن استوار و پایدار است. در آیه پنجم همین سوره آمده است:
( خلق السماوات و الارض بالحق) .
خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است (نه به بازیچه).
این حق همان استکه آسمانها و زمین بر آن استوار و پایدار است، و اینکتاب قرآن نام بدان ناطق و بیانگر آن است. حق واحد و یگانهای استکه وحدت نظام هستی بدان گواهی میدهد، نظامی که آسمانها و زمین را میگرداند، و اینکتاب آسمانی گویای آن است. حقی استکه هرچه در وجود است و از ساختار سازنده نو آفرین و زیبانگار است نشاندار بدان است.
( فاعبدالله مخـلصاً له الدین ) .
خدا را پرستش کن و پرستش خود را سره وخاص او گردان.
خطاب به پیغمبر خدا (ص) است که اینکتابکه دربرگیرنده حق و فرماندهنده به حق است بر او نازل گردیده است. این کتاب برنامه او است، برنامهای که جملگی مردمان را به سوی آن میخواند . . . محتوای آن خدا را به یگان پرستیدن، و پرستش و اطاعت خود را سره و خاص اوکردن، و سراسر زندگی را - بنیاد این توحید و یگانهپرستی استوار و پایدار داشتن است.
خدا را به یگانگی پرستیدن و اطاعت و پرستش را سره و خاص اوکردن، تنها سخنی نیستکه با زبانگفته شود و بس، بلکه برنامه کامل زندگی است. از جهانبینی و باور درون میآغازد، و به سیستم و نظامی منتهی میشودکه شامل زندگی فرد و اجتماع است.
دلیکه خدا را به یگانگی میپرستد، تنها او را پرستش میکند، و فقط از او اطاعت مینماید و فرمان میبرد، و سرش را در برابرکسی جز او خم نمیکند، و چیزی از غیر او نمیطلبد، و برکسی از آفریدگانش تکیه نمیکند، و بهکسی جز او پشت نمیبندد. زیرا تنها خدا به عقیده او توانا و نیرومند است، و فقط او بر بندگانش چیره و مسلط است. بندگان هم ضعیف و ناتوانند. آنان نه مالک سودی و نه مالک زیانی هستند. پس نیازی ندارد به اینکه سرش را در برابرکسی از ایشان خمکند و برای او کرنش برد. آنان جملگی هـمسان اویند، نه مالک سودی و نه مالک زیانی برای خودشان هستند. تنها خدا استکه بخشنده و بازدارنده است. هیچ نیازی بدین ندارد که متوجهکسی شود و به سوی کسی جز خدا روی آرد. خدا استکه بینیاز و دارا است، و آفریدگان همه نیازمند و نادارند.
دلی که خدا را به یگانگی میشناسد، به وحدت قانون الهی ایمان میآورد، قانونی که سراسر جهان هستی را اداره میکند، و در این صورت ایمان میآورد به اینکه سیستم و نظامیکه خدا آن را برای انسانها برگزیده است بخشی از آن قانون یگانه است، و زندگانی انسانها خوب و رو به راه نمیگردد و با جهان هستیای که انسانها در آن زندگی میکنند راست و درست درنمیآید مگر با پیروی از این قانون. بدین خاطر همچون دلی چیزی را برنمیگزیند مگر آن چیزی راکه خدا از مقررات برگزیده است، و از چیزی پیروی نمیکند مگر از شریعت خدا، شریعتیکه با سیستم و نظام کل هستی و با سیستم و نظام حیات هماهنگ است.
دلیکه خدا را به یگانگی میشناسد، میان خود و میان همه چیزهائیکه دست خدا در این جهان از زندهها و غیر زندهها آفریده است و به جهانگسیل داشته است، قرابت و نزدیکی را احساس میکند، و در جهانی زندگی میکندکه دوست او بشمار میآید. نسبت بدین جهان مهر میورزد و با آن همآوا میشود، و دست خدا را در همه چیزهائی احساس میکندکه پیرامون او هستند. ایـن است که در انس و الفت با خدا و آفریدههای او زندگی میکند، آفریدههائیکه دستهایش آنها را میپساید و لمس مینماید و چشمانش بر آنها میافتد و آنها را مشاهده میکند. همچنین همچون دلی میفهمدکه باید از اذیت و آزار رساندن به افراد دوری بگزیند، و چیزی را تلف نکند و نابود نسازد، و در باره کسی یا چیزیکاری نکند مگر بدانگونه و بدان شیوه که خدا دستور داده است و اجازه فرموده است، خدائی که آفریدگار هر چیزی، و زندگیبخش هر زندهای، و پروردگار او و پروردگار هر چیزی و هر زندهای است. همچنین آثار توحید جلوهگر میآید در جهانبینیها و اندیشهها و بینشها و احساسها، بدانگونهکه آثار توحید جلوهگر میآید در رفتار وکردار و اعمال و افعال. برای سراسر زندگی هم برنامهکامل و واضح و ممتازی را ترسیم میکند. آن وقت استکه توحید و یگانهپرستی تنهاکلمهای نخواهد بودکه بر زبان رود و بس. از همین جا است این همه عنایت و توجه میشود به بیان عقیده توحید و توضیح آن و تکرار سخن از آن درکتابیکه خدا آن را نازل فرموده است. هرکسی هم نیاز به تدبر و تفکر این سخن دارد، در هر عصر و زمانی و در هر محیط و مکانیکه باشد. چه توحید و یگانهپرستی در معنی واقعی خود دارای مفهوم بزرگ و فراگیری است و نیاز به درک و فهم دارد.
(أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ) .
هان! تنها طاعت و عبادت خـالصانه برای خدا است و بس.
عقیده توحیدی و یگانهپرستی را بدینگونه طنینانداز و بلند در این تعبیر بلندآوای قرآنی اعلان میدارد، و آن را با واژه افتتاح (الا: هان) و به شیوه کوتاه ذکر میفرماید:
( لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ ).
تنها طاعت و عبادت خالصانه برای خدا است و بس.
و با ساختار واژگانی عبارت، معنی انحصار را موکّد میفرماید . . . این هم قاعدهای استکه زندگی به طور کلی بر آن استوار میگردد، و بلکه سراسر هستی بر آن پایدار میشود. بدین خاطر لازم است به ژرفای دلها فرو رود و واضح و آشکار شود و بدین شیوه موکد و قاطعانه اعلام و اعلان گردد:
(أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ).
هان! تنها طاعت و عبادت خالصانه برای خدا است و بس.
آنگاه روند قرآنی به چارهجوئی افسانة گنگ و پیچیدهای میپردازد که مشرکان آن را در برابر عقیدة توحیدی و یگانهپرستی اظهار میداشتند و به پیکار آن میرقتند:
(وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ)
کسانی که جز خدا سرپرستان و یاوران دیگری را برمیگیرند (و بدانان تقرب و توسل میجویند، میگویند:) ما آنان را پرستش نمیکنیم مگر بدان خاطر که ما را به خداوند نزدیک گردانند. خداوند روز قیامت میان ایشان (و مومنان) در باره چیزی که در آن اختلاف دارند داوری خواهد کرد. خداوند دروغگوی کفرپیشه را (به سوی حق) هدایت و رهنمود نمیکند (و او را با وجود کذب و کفر به درک و فهم حقیقت نائل نمی گرداند).
مشرکان اعلان میداشتند که خدا آفریدگار ایشان و آفریدگار آسمانها و زمین است ... ولیکن آنان با منطق فطرت راه نمیرفتند در اینکه آفریدگار را تنها عبادت کنند، و اطاعت و عبادت را فقط به خدا اختصاص دهند و برای او شریک و انباز درست نکنند. بلکه ایشان افسانه فرزند بودن فرشتگان برای یزدان سبحان را بـه هم میبافتند، و فرشتگان را فرزندان خدا میدانستند. بدین لحاظ مجسمههائی را از فرشتگان میساختند و آنها را پرستش میکردند.گمان هم میبردندکه عبادت مجسمههای فرشتگان - همان چیزهائی که آنها را آلهه مینامیدند، از قبیل: لات، و عزّی، و منات -عبادت آن مجسمهها نیست. بلکه عبادت مجسمهها عبادت خدا است، و این مجسمهها وسیله قربت و نزدیک شدن به خدا میگردند و در پیشگاه خدا برایشان شفاعت مینمایند و میانجیگری میکنند!
این کار انحراف از سادگی و درستی فطرت، به سوی پیچیدگی و خیالبافی و خرافهگرائی است. چه نه فرشتگان دختران یزدانند، و نه بتها مجسمههای فرشتگانند، و نه یزدان سبحان از این انحراف خشنود میگردد، و نه شـفاعت و میانجیگری را برایشان میپذیرد، و نه ایشان را از این راه به خود نزدیک میفرماید و عزیزشان مینماید.
انسانها از منطق فطرت منحرف میگردند هر زمانکه از توحید خالص سادهای منحرف میشوندکه اسلام آن را با خود آورده است، و هر عقیدهای از عقائد یگانه الهی هم فقط آن را به همراه آورده است و به مردمان ارمغان داشته است. ما امروزه در هر مکانی میبینیمکه مردمان مقدسان و پاکان و اولیاء یزدان را عبادت میکنند! عبادتیکه شبیه به عبادت عربهای نخستین برای فرشتگان - یا برای مجسمههای فرشتگان - است و مراد از آن -بهگمان ایشان -قربت و نزدیک شدن به خدا، و طلب شفاعت از آن مقدسان و پاکان و اولیاء یزدان در پیشگاه ایزد منان است! در حالی که یزدان سبحان راه رسیدن به آستانه خود را مشخص و معین فرموده استکه راه توحید خالصانه و یگانهپرستی ساده و بیآلایشی است که با وساطتی یا شفاعتی بسان آن افسانه شگفت و شگرف آمیخته و آلوده نگردد.
( إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ)
قطعا خداوند دروغگوی کفرپیشه را (به سوی حق) هدایت و رهنمود نمیکند (و او را با وجود کذب و کفر به درک و فهم حقیقت نائل نمیگرداند).
مشرکان از زبان خدا دروغ میگفتند، و فرزندی فرشتگان را به یزدان سبحان نسبت میدادند، و از زبان خدا دروغ میگفتند و اظهار میداشتندکه این عبادت در پیشگاه خدا وسیله شفاعت و نجاتشان میگردد! در صورتیکه با همچون عبادتیکافر میشدند، و با آن از راه یزدان منحرف میگردیدند و با فرمان واضح و صریح او مخالفتمیورزیدند.
خدا کسی را هدایت عطاء نمیفرماید و به راستای راه حق رهنمود نمینمایدکه از زبان او دروغ بگوید، و بدوکافر شود. چه هدایت و راهیابی، پاداش رو به خدا کردن و مخلص فرمان او بودن و دوری ازگناه نمودن، و همچنین عشق و علاقه به هدایت و راهیابی و برگزیدن راه توحید و یگانهپرستی است. و امّا کسانی که از زبان خدا دروغ میگویند وکافر میگردند، آنان مستحق هدایت خدا و سزاوار رعایت و عنایت او نیستند. ایشان خودشان دوری از راه خدا را برای خویشش برمیگزینند، پسکی وکجا هدایت را به خود میبینند؟
آنگاه روند قرآنی پرده از این هرزهدرائی و یاوهسرائی و بیارجی اندیشه و جهانبینی برمیدارد:
(لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لَّاصْطَفَى مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ) .
اگر خـداوند میخواست فرزندی داشته باشد، میبایست از میان چیزهائی که خود میآفریند کسی یا چیزی را برگزیند. (در صورتی که فرزند باید از جنس پدر بوده و همچون او قدیم باشد. این هم ناممکن است). خداوند پاک و منزه (از همه عیبها بهویژه از نیاز به فرزند) است. او خداوند یگانه پیروزمند است (و فرزند داشتن مخالف با یگانگی، و نیاز به فرزند بیانگر عدم پیروزمندی و چیرگی است).
این یک فرض جدلی برای تصحیـح جهانبینی است. چه اگر خدا میخواست فرزندی را برگزیند، از میان آفریدگان خود چیزی یا کسی را برمیگزید. اراده و مشیت خدا مطلق و نامقید است. ولیکن یزدان سبحان خود را ازگزینش فرزند منزه و مبرا فرموده است. لذا کسی را نسزدکه بدو فرزندی را نسبت دهد. این اراده او است. این مشیت او است. این تقدیر و تدبیر او است. و این هم منزه و مبرا فرمودن خدا از فرزند و انباز است:
( سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ) .
خداوند پاک و منزه (از همه عیبها بـهویژه از نیاز به فرزند) است. او خداوند یگانه پیروزمند است (و فرزند داشتن مخالف با یگانگی، و نیاز به فرزند بیانگر عدم پیروزمندی و چیرگی است).
او را به برگزیدن فرزند چه نیاز است؟ اوکه همه چیز را از نیستی به هستی آورده است. او آفریدگار هر چیزی است. اوگرداننده و ادارهکننده هر چیزی است. همه چیز و همهکس ازآن او است. او هر چیزی راکه بخواهد انجام میدهد:
(خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ)
خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است (نه به بازیچه). شب را بر روز، و روز را بر شب میپیچد، و خورشید و ماه را فرمانبردار (دستور خود) کرده است (و برای مصلحت بندگان به کردش و چرخش انداخته است). هریک از آنها تا مدت معین و مشخصی (که خدا میداند) در حرکت خواهد بود. هان! خدا بسیار مقتدر و بخشنده است (و هرچه را بخواهد میکند و هرکه را بخواهد میبخشد).
این نگاه گذرا به ملکوت آسمانها و زمین، و به پدیده شب و روز، و به تسخیر خورشید و ماه، حقیقت الوهیتی را به فطرت الهام میکندکه با آن سزاوار نیست فرزندی یا انبازی باشد. چه کسیکه این مخلوقات را میآفریند و آنها را از نیستی به هستی میآورد، نیاز به فرزند ندارد و انبازی با او نیست. نشانه وحدانیت پدیدار و نمایان است در نحوه آفرینش آسمانها و زمین، و در قانونیکه بـر جهان فرمانروا است. تنها نگاهی به آسمانها و زمین انداختن،
الهامبخش وحدت اراده آفریننده ادارهکننده جهان هستی است. چیزیکه انسانها تا به امروز از دلائـل وحدت کشف کردهاند و بدان رسیدهاند کافی و بسنده است. روشن شده استکه جهان شناخته شده برای انسان، سراسر آن از اتمهائی ساخته و پرداخته گردیده استکه همه آنها در ماهیت یکسانند.
همه آنها در نقشیکه بر عهده دارند از پرتوهائی فراهم آمدهاند که دارای سرشت واحدی هستند. روشن هم شده استکه همه اتمها و همه ستار٥هائی که از اتمها تشکیلگردیدهاند، چه زمینی که روی آن زندگی میکنیم یا ستارگان و سیارگان دیگر همه در حرکت دائم هستند و پیوسته میگردند، و این حرکت وگردش قانون ثابتی است و حتی در اتم کوچ و همچنین در ستاره بزرگی تخلف نمیپذیرد. روشن هم شده استکه این حرکت وگردش دارای سیستم و نظام ثابتی استکه این هم به نوبه خود بیانگر وحدت آفرینش و وحدت تدبیر و تقدیر وگرداندن و ادارهکردن جهان هستی است . . . انسانها هر روز به کشف جدیدی از دلائل وحدت نائل میآیند، وحدتیکه در طرح و نقشه جهان هستی است. و هر روز حق ثابتی راکشف میکنندکه در این طرح و نقشه است و با آرزوها وگرایشهای این و آن دگرگون نمیگردد، و بدین سو و بدان سو منحرف نمیشود، و یک لحظه هم تخلف نمیکند وکناره نمیرود.
(خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است (نه به بازیچه).
کتاب قرآن را به حق نازلکرده است و دربرگیرنده حق است . . . این حق، حق واحدی در جهان و در قرآن است ٠ . . هم جهان و هم قرآن از سرچشمه یگانهای بر دمیدهاند و سرچشمه گرفتهاند. هردوتای جهان و قرآن نشانهای بر وحدت هستیبخش توانای فرزانه کاربجا هستند.
(یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَى النَّهَارِ وَیُکَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّیْلِ )
شب را بر روز، وروزرا برشب میپیچد.
تعبیر شگفـتی است. کسیکه بدین تغییر بنگرد وادار میشودکه به چیزی توجهکند و اهمّیت بدهدکه به تازگی در بارهکروی بودن زمینکشف شده است. من هرچند در «فی ظلال القرآن» آزمندم بر اینکه قرآن را در پرتو نظریههائی دنبال نکنم که انسانها به کشف آنها نائل میآیند، زیرا نظریهها گاهی به خطا میروند و گاهی درست درمیآیند. چه بسا امروز نظریهای درست باشد و فردا نادرست قلمداد شود. ولی قرآن حق ثابت و پابرجائی است و نشانه صدق خود را در ضمن خود دارد و با خود برمیدارد، و از موافقت یا از مخالفت چیزیکمک نمیگیردکه انسانهای ضعیف و ناچیز بهکشف آن نائل میآیند.
ولی با وجود این آزمندی، این تعبیر مرا بر آن وامیداردکه به موضوعکروی بودن زمین بنگرم و توجهکنم. چه این موضوع یک حقیقت مادی محسوس و ملحوظی را در سطح زمین به تصویر میکشد. زمین کروی است و پیرامون خود روبروی خورشید میگردد. بحث از سطحکروی زمینکه روبروی خورشید قرار میگیرد، نور بدان میتابد و آن را فرا میگیرد و روز بشمار میآید. ولیکن این بخش ثابت و بر دوام نمیماند چون زمین پیرامون خود دور میزند. هر وقت که زمین حرکت میکند و دور میزند، شبکمکم از ناحیه دیگری در میرسد و تاری سطحی را میپوشاند که در آنجا روز بود. این سطح نیز درهم پیچیده میشود. چه روز درهم پیچیده میشود و شب به دنبالش میآید و آن را درهم میپیچد و بساط آن را جمع میگرداند. بعد از زمانی روز از ناحیه دیگری میآغازد و بر شب میپیچد و بساط آن را جمع میکند. اینکار شب و روز، همیشگی و پیوسته در چرخش وگردش است. واژهایکه در اینجا به کار رفته است[3] شکل را ترسیم شکند، و وضعیت را مشخص میگرداند، و نوع سرشت زمین و حرکت آن را معین میسازد. کروی بودن زمین وگردش آن این تفسیر را دقیقتر از هر تفسیر دیگریکه با این نظریه همراه نباشد به تصویر میکشند.
(وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى)
و خورشید و ماه را فرمانبردار (دستور خود) کرده است (و برای مصلحت بندگان بـه گردش و چرخش انداخته است). هریک از آنها تا مدت معین و مشخصی (که خدا میداند) در حرکت خواهد بود.
خورشید در مدار خود حرکت میکند. ماه در مدار خود حرکت میکند. هر دوی آنها مسخر فرمان یزدانند. هیچ کسیگمان نبرده است وگمان نمیبردکه او خورشید و ماه را به حرکت در میاندازد. منطق فطرت هـم نمیپذیرد خورشید و ماه بدون حرکتدهنده حرکت بکند، و آن دو را بگرداند و بچرخاند ویار و بارشان را رو به راه سازد با این نظـم و نظامیکه در میلیونها سال به اندازه موئی خلل نپذیرفته و خلل نمیپذیرد. خورشید حرکت خواهدکرد، و ماه حرکت خواهدکرد تا:
«لاجل مسمّی » ٠
تا مدت معین و مشخصی (که خدا میداند).
تا مدت معین و مشخصیکهکسی جز یزدان سبحان از آن آگاه نیست.
( أَلَا هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ)
هان! خدا بسیار مقتدر و بخشنده است (و هرچـه را بخواهد میکند و هرکه را بخواهد میبخشد).
خدا با وجود داشش قدرت و قوت و عزت، بخشنده کسی استکه توبهکند و به سوی او برگردد، از آن کسانیکه از زبان خدا دروغ میگویند وکافر میشوند و با او خداگونههائی را برمیگزینند، وگمان میبرندکه یزدان دارای فرزند است - بدانگونه که گفته شد - در جلوشان راه باز است تا برگردند به سوی خداوند چیره و توانا و بخشنده و آمرزنده.
*
روند قرآنی از این نگاهگذرا به افقهای جهان بزرگ، منتقل میشود به پسودن دلها و درونهای بندگان، و به نشانه زندگی نزدیک خودشانکه در خویشش خودشان و در چهارپایان مسخر ایشان، وجود دارد:
( خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ)
. خداوند شما را از یک تن (به نام آدم) بیافرید، سپس از جنس او همسرش را (به نام حواء) خلق کرد. و برای شما هشت جفت چهارپا گسیل داشت. او شما را در شکمهای مادرانتان، در میان تاریکیهای سهگانه، آفرینشهای جوراجور و پیاپی میبخشد (و جنین را هردم به گونهای درآورده و بـه پلهای از خلقت میرساند). کسی که چنین (نعمتهائی را میبخشد و اینگونه نقشآفرینی) میکند، الله است کـه پروردگار شما است و حکومت و مملکت (سراسر عـالم هستی) ازآن او است. جز او معبودی وجود ندارد. پس چگونه (با وجود این همه موجبات و دواعی عبادت از حق منحرف میگردید، و از پرستش خدا به پرستش چیزهای دیگر) برگردانده میشوید؟.
وقتیکه انسان درباره وجود خود بیندیشد میبیندکه خودش وجودش را نیافریده است. از آفرینش وجودش چیزی نمیداند مگر آنچه راکه خدا برای او روایت میفرماید. وجودش منحصر به فرد است. سرشت یگانهای دارد. دارای ویژگیهای خاص خود است. ویژگیهائی داردکه او را از سائر آفریدگان جدا میسازد، هر چند هم که این ویژگیها در تمام همنوعان او هست و همه همنوعانش را در چهارچوبی گرد میآورد. نفس بشری در جملگی میلیونها افراد پراکنده در زمین و در میان همه نسلها و در همه سرزمینها یکسان است. همسرش نیز از جنس او است. زن با مرد در ویژگیهای عمومی بشری شرکت دارد - با وجود اختلافکلی در تفصیلات این ویژگیها - همه اینها بیانگر وحدت طرح و نقشه بنیادین این پدیده بشری است، اعم از زن و مرد، و بیانگر وحدت ارادهای است که این نفس واحده را با دو نیم آن -که زن و مرد است - آفریده است.
هنگام اشاره به خاصیت زوجیت در نفس بشری، بدین خاصیت که در چهارپایان نیز موجود است اشارهای به میان میآید. این هم بیانگر وحدت قانون در جمل زندهها است:
« زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ » ٠
و برای شما هشت جفت چهارپا گسیل داشت.
چهارپایان هشتگانه - همانگونه که در آیه دیگری هم آمده است[4] -عبارتند از:گوسفند و بز وگاو و شتر ... نر و ماده اینها. هریک از نر و ماده جفت همدیگر نامیده میشوند، وقتی که درکنار یکدیگر قرار میگیرند. چهار نوع حیوان نر و چهار صنف حیوان ماده، رویهمرفته هشت تا میگردند . . . تعبیر قرآنی بیانگر مسخرکردن حیوان برای انسان است، چون میفرماید از سوی خدا روانهکردن وگسیل داشتن آنها صورت پذیرفته است. معلوم است این تسخیر از جانب خدا صورتگرفته است، و از آستانه والای او اجازه استفاده انسان از حیوان صادر گردیده است.
روند قرآنی بعد از این اشاره به وحدت خاصیت زوجیت در انسانها و همچنین در چهارپایان، به پیگیری مراحل آفـرینش جنینها در شکمهای مادرانشان برمیگردد:
(یَخْلُقُکُمْ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْقٍ).
او شما را در شکمهای مادرانتان، در میان تاریکیهای سهگانه، آفرینشهای جوراجور و پیاپی میبخشد (و جنین را هردم به گونهای درآورده و به پلهای از خلقت میرساند).
مراد تطورات جنین و تحولات عجیب آن در مراحل مختلف است، از قبیل: نطفه، علقه، مضغه، عظام[5] و آنگاه مخلوق شکلگرفته و پدیداریکه در آن عنصر بشری هویدا و پیدا است.
ِ(فی ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ.)
در میان تاریکیهای سهگانه.
این سه تاریکی عبارتند از: تاری مشیمه یا بچهدان که جنین را فرا میگیرد. تاری رحمکه مشیمه یا بچهدان درآن قرار میگیرد. تاری شکمکه رحم در آن جایگزین میشود.[6] دست قدرت خدا این سلول کوچک را آفرینشهای پیاپی میبخشد و هردم آن را به شکلی درمیآورد. چشم خدا این آفریده را میپاید و قدرت رشد و نمو در او به ودیعت میگذارد، و توانائی تحول و ترقی بدو میبخشد. بدو قدرت میدهد ببالد و گام بهگام در راه انسان شدن حرکتکند و پیشرفت نماید بدانگونه که آفریدگارش برای او مقدر و مقرر فرموده است.
دنبال کردن این کوچ کوتاه مدتی که دارای فاصلهها و مرحلههای دور از یکدیگر است، و اندیشیدن در باره این تغییرات و تحولات، و تدبر و تفکر درباره آن ویژگیهای شگفـتی که گامهای این سلول ضعیف را در کوچ شگرفیکه دارد رهبری و راهنمائی میکند در داخل تاریکیهائی که فراتر از دانش انسان و قدرت انسان و چشم انسان است، همه اینها میطلبدکه دل بشری را به دیدن دست آفریدگار زیبانگار بکشاند، دیدن دست آفریننده دادار از دریچه مشاهده آثار زنده روشن و برجسته و پدیدار و نمودار. همچنین همه اینها میطلبدکه دل بشری ایمان بیاورد به وحدانیتیکه اثر آن درکار آفرینش و ییدایش هویدا و پیدا است. با وجود همه اینها چگونه دلی یافته میشودکه از دیدن این حقیقت منصرف و رویگردان میگردد؟:
(ثَلَاثٍ ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ )
الله است که پروردگارشما است و حکومت ومملکت (سراسر عالم هستی) ازآن او است. جز او معبودی وجود ندارد. پس چگونه (با وجود این همه موجبات و دواعی عبادت از حق منحرف میگردید، و از پرستش خدا به پرستش چیزهای دیگر) برگردانده میشوید؟.
*
روند قرآنی پس از نگاه داشش مردمان در پیشگاه مشاهده آشکار نشانه وحدانیت مطلق، و نشانه قدرت کامل، مردمان را در پـیشگاه وجود خودشان نگاه میدارد، و دوراه جدائی کفر و شکر را بدیشان نشان میدهد، و آنان را به مسوولیت فردی و مستقیم در گزینش راه آشنا میگرداند، و پایان کوچ را دورادور بدیشان نشان میدهد، و بدانان میگوید که حساب و کتابی در انتظارشان است، حساب وکتابی که کسی عـهدهدار آن است که ایشان را در آن تاریکیهای سهگانه میآفریند، و مطلع و آگاه از همه اسرار و رموزی استکه در سینهها نهان و پنهان میشود:
( إِن تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمْ وَلَا یَرْضَى لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِن تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ).
اگر کافر گردید، خدا بینیاز از (ایمان و عبادت) شما است، ولیکن کفر را از بندگان خود نمیپسندد، و اگر (با انجام عبادت و طاعت خدا را) سپاسگزاری کنید، از این کارتان خشنود میگردد. هیچ کس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد (و گناهان دیگری را به گردن نمیگیرد). بعدها بازگشت همه شماها بـه سوی پروردگارتان خواهد بود و از چیزهائی که میکردهاید آگاهتان خواهد ساخت. چرا که او آگاه از اسـرار و افکار نهفته در سینهها است.
کوچ درون شکمهای مادران مرحلهای از راه دور و دراز است. به دنبال این مرحله، مرحله زندگی بیرون از شکمهای مادران میآغازد. بعدها به دنبال این مرحله هم مرحله واپسین میآیدکه مرحله حساب وکتاب و سزا و جزا است. این مراحل با تدبیر و تقدیر خداوند هستیبخش بس دانا و بس آگاه صورت میپذیرد. یزدان سبحان بینیاز از بندگان ضعیف و ناچیز است. امّا فضل و مرحمت او میطلبدکه بندگانش را تحت عنایت و رعایت خود بگیرد. آنان همان ضعف و ناچیزی را دارند که دارند.
(إِن تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمْ).
اگر کافر گردید، خدا بینیاز از (ایـمان و عبادت) شما است.
ایمان شما چیزی بر ملک و مملکت خدا نمیافزاید.کفر شما هم از ملک و مملکت خدا چیزی نمیکاهد. ولیکن خدا ازکفرکافران راضی نیست و آن را دوست نمیدارد:
( وَلَا یَرْضَى لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ).
کفر را از بندگان خود نمیپسندد.[7]
« وَإِن تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ ».
و اگر (با انجام عبادت و طاعت خدا را) سپاسگزاری کنید، از این کارتان خشنود میگردد.
از شکر و سپاس شما خشنود میشود و آن را دوست میدارد، و پاداش خوبی در برابر آن به شما میدهد. هرکسی درگرو عمل خویش است، و در برابرکار و کسب و رفتار وکردارش محاسبه میگردد و مورد پرس و جو قرار میگیرد. هیچکسی بارگناهانکس دیگری را برنمیدارد و بر دوش نمیکند. بلکه هرکسی بار خود
را خودش برمیدارد و مسوولکار خود است.
( وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى).
(هیچ کس بار گناهان دیگری را بر دوش نمیکشد (و گناهان دیگری را به گردن نمیگیرد).
بازگشت همگان سرانجام به سوی یزدان است نه به سوی دیگران. هیچ گریزی وگزیری از حضور در پیشگاه خدا نیست، و هیچگونه پناهگاهی در نزد غیر او پیدا نمیشود:
(ثُمَّ إِلَى رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ )
بعدها بازگشت همه شماها به سوی پروردگارتان خواهد بود و از چیزهائی که میکردهایـد آگاهتان خواهد ساخت.
هیچ چیزی ازکار و بار شما بر خدا پوشیده نمیماند:
(تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ).
او آگاه از اسرار و افکار نهفته در سینهها است.
این، سرانجام کار است. آن هم دلائل هدایت و راهیابی است. این هم دو راهه جدائی است . . . هرکسی هرچه میخواهد میتواند برگزیند، ولی این گزینش باید از روی دلیل و حجت و تدبر و تکفرباشد و در پرتو دانش و بینش صورت پذیرد.
*
[1] مراجعه شود به زمر/9 (مترجم)
[2] مراجعه شود به زمر/23 (مترجم)
[3] این واژه «یکور» است به معنی میییچد . . . خداوند زمین را کروی آفریده است و به دور خود به گردش انداخته است. بر اثر این گردش، قسمتی از کره زمین روز و قسمتی شب است. گوئی از یک سو نوار سفید بر سیاه، و از سوی دیگر نوار سیاه بر سفید پیچیده میشود. مصدر آن «تکویر» است که به معنی پیچیدن عمامه و دستار به دور سر است. (مترجم)
[4] سوره انعام آیه ١٤٣٠ (مترجم)
[5] «نطفة»: مراد موجود زنده حاصل در منی است. «علقة»: خون بسته زالوگونه. «مضغة» قطعه گوشتی بدان شکل و اندازه که جویده شود. «عظام» استخوانها... مراجعه شود به سوره حج آیه 5. (مترجم)
[6] «ظلمات ثلاث»: چه بسا مراد ظلمت شکم مادر، و ظلمت رحم، و ظلمت مشیمه یا بچهدان باشد. یامراد لایههای جنینی اکتودرم ومزودرم و اندودرم باشد. و یا اینکه مراد تخمدان و لوله فالوپ و رحم باشد. (مترجم)
[7] - واژه کفر در این آیه میتواند به معنی الحاد و بیدینی، و به معنی ناشکری وکفران نعمت هم باشد. (مترجم)
سورهی زمر آیهی 10-8
وَإِذَا مَسَّ الإنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلا إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ (٨)أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الألْبَابِ (٩)قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ (١٠)
در چرخش وگردش نخستین، خداوند بزرگوار دلهای مردمان را پسود و لمس نمود با ذکر داستان وجودشان، و آفرینش ایشان از یککس، و آفرینش یک زن از جنس خودش، و زوجیت انسان، و همچنین آفرینش حیوان و زوجیت بخشیدن بدان. اشاره شد به آفرینش انسانها در شکمهای مادرانشان و قرارگرفتن آنان در تاریکیهای سهگانه. بدیشان فهماندکه دست قدرت خدا استکه ویژگیهای جنس بشری را اولین بار بدانان داده است، و ویژگیهای ماندگاری و رشد و نمو و ترقی و تعالی را بدیشان ارزانی داشته است.
در اینجا دجر باره دلهایشان را مـیپساید و لمس مینماید، بدان گاهکه هیئت و وضع ایشان را وقت خوشی و ناخوشی و داشتن و نداشتن بدیشان نشان میدهد، و دگرگونی و سستی و ادعاء و ناپایداریشان را بر یک روال و یک منوال پیش چشمانشان میدارد. بدیشان اطلاع میدهد تنها وقتی نیرومند و پایدار می مانند و ضعف و زبونی بدانان دست نمیدهدکه با پروردگارشان در تماس باشند و بدو چشم امید بدوزند و برایشکرنش برند و تسلیم فرمانش شوند. آن وقت استکه راه را میشناسند، و حقیقت را میدانند، و از ویژگیهای انسان که خدا بدیشان داده است بهرهمند میشوند و سود میبرند.
*
( وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَاداً لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِأَم.)
هنگامی که گزندی متوجه انسان میگردد، پروردگار خود را به فریاد میخواند و تضرعکنان رو به درگاه او میآورد. سپس هنگامی که نعمت بزرگی از جانب خود بدو داد (و شقاوت او را به سعادت و ناخوشی وی را به خوشی میبرد و به ترک دعا می گوید) و خداگونههائی را برای خدا میسازد تا (هم خود را و هم مردمان را بدان) از راه او به در برد و گمراه کند. (ای پیغمبر! به چنین فردی) بگو: اندک روزگاری از کفر خود بهرهمند شو (و با آن خوش بگذران، امّا بدان که) تو از دوزخیانی.
وقتیکه زیان و ضرر و بلا و مصیبتی به انسان میرسد، فطرت انسان لخت و آشکار جلوهگر و پدیدار میگردد، و تودهها و انباشتهها از روی فطرت فرو میافتند وکنار میروند، و پردهها از روی آن دور میگردند، و اوهام و خیالبافیها از آن دور میشوند، در این وقت فطرت تنها رو به پروردگار خود میکند، و تنها به سوی او برمیگردد، و فقط از او یاری و مدد میطلبد. چون بدین هنگام فطرت میداند و درک و فهم میکندکه جز خداکسی و چیزی زیان و ضرر و بلا و مصیبت را دفع و برطرف نمیکند، و آگاه میگرددکه انبازها و میانجیگرانیکه قبلا بهکمک خواسته است و از ایشان مدد طلبیده است، همه پوچ و نقش بر آب هستند.
ولی زمانیکه زیان و ضرر و بلا و مصیبت از میان میرود، و زمان رفاه و خوشی در میرسد، و خدا نعمتی از جانب خود بدو میدهد، و درد و رنج و زبونی وگرفتاری را از او میزداید و به دور مینماید، آن انسانیکه در وقت زیان و ضرر و بلا و مصیبت فطرتش لخت و زدوده شده بود برمیگردد و تودهها و انباشتهها را بر فطرتش مـیگذارد و آن را آغشته و آلوده میدارد، و تضرع و زاری و توبه و بازگشت به سوی خدا و یگانهپرستی پروردگارش را فراموش مینماید، و چشم دوختن خود به آستانه الهی در وقت محنت و زحمت را از یاد میبرد، در آن وقتکه دفع درد و رنج و بلا و مصیبت را فقط از خدا میخواست و جز خدا نمیتوانست محنت و زحمت را از دوش او بردارد و شر بلا و مصیبت را از سر او کوتاه کند . . . همه اینها را فراموش میکند و انبازها و شریکهائی برای خدا ترتیب میدهد، چه خداگونههائیکه آنـها را میپرستد بدانگونهکه در جاهلیـت پیشین خود آنها را میپرستید، و یا ارزشها و اشخاص و اوضاعیکه برای آنها در درون خود با خدا شرکتشان میدهد، بدانسان که در جاهلیتهای فراوانش چنین میکند. ناگهان دیده میشود او هواها و هوسها، آرزوها وگرایشها، آزها، ترسها و بیمها، اموال و اولاد، و فرمانروایان و بزرگانـش را عبادت و پرستش میکند، بدانگونهکه خدا را میپرستد، یا حتی عبادت و پرستش مخلصانهتری برای آنها انجام میدهد، و آنها را دوست میدارد و یا بیشتر از خدا هم دوستشان میدارد! . . . شرک انواع و اقسامی دارد. در میان انواع شرک یکی شرک خفی یا نهان است و مردمان آن را شرک نمیانگارند. زیرا این نوع شرک، شکل شرک معروف وشناخته شده را به خود نمیگیرد، ولی در اصل خود شرک بشمار میآید. چنین کاری سرانجام گمراهی و دور شدن از راه خدا است. چه راه خدا ی بیش نیست و چند تا نمیشود. تنها خدا را عبادت و پرستشکردن، و تنها رو به درگاه او آوردن و سر بر آستانهاش. سودن، و فقط عشق و محبت او را داشتن، راه او است و بس. عقیده به خدا تاب تحمّل شرکتکسی با خدا در دل را ندارد، و شرکت مال، فرزند، میهن، زمین، صدیق، خویشاوند و غیره را با خدا نمیپذیرد. هرگونه شرک با خدا از این چیزها و امثال آنها، انباز ورزیدن و شریک نمودن است، وگمراهی بشمار میآید و راه خدا را گم کردن است، و بعد از مدت زمان اندکی بهرهوری و استفاده از
خوشیها وکالاها بر روی این زمین است:
( قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلاً إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ) ٠
بگو: اندک روزگاری از کفر خود بهرهمند شو (و با آن خوش بگذران، امّا بدان که) تو از دوزخیانی.
هرگونه بهرهمندی و لذتی در این زمین اندک بشمار است هرچند هم زیاد و فراوان باشد و به طول بینجامد. روزهائی کـه انسان بر روی این زمین دارد قابل شمارش و اندک است، هر اندازه هم عمرکرده باشد و سالهای سال را پشت سرگذاشته باشد. بلکه زندگانی جنس بشری رویهمرفتهکوتاه است و بهرهمندی اندک محسوب میگردد، وقتیکه با روزها و روزگاران خدا مقایسه میشود و با آخرت سنجیده و مقایسه میگردد.
*
روند قرآنی درکنار این سیمای بدبیار و نکبتبار انسان، سیمای دیگری را نشان میدهد . . . سیمای دلی که از خدا میترسد و از عذاب او میهراسد. خدا را به یاد دارد و به ذکرش در خروش است، و خدا را در شادی و خوشی و ناشادی و ناخوشی و در هنگام داشتن و نداشتن، فراموش نمیکند، و در سراسر زندگی خود بر روی این زمین، آخرت را به یاد دارد و خویشتن را از عذاب آن میپاید، و به مرحمت و محبت و لطف وکرم خدا چشم امید میدوزد، و از تماس و پیوندیکه با خدا دارد دانش درست و آگاهی صحیحی از حقائق هستی خواهد داشت و در راستای راه راست گام برمیدارد:
(أَم مَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ )
(آیا چنین شخص مشرکی که بیان کردیم، بهتر است) یا کسی که در اوقات شب سجدهکنان و ایستاده به طاعت و عبادت مشغول میشود و (خویشتن را) از (عذاب) آخرت به دور میدارد، و رحمت پروردگار خود را خواستار میگردد؟ بگو: آیا کسانی که (وظیفه خود را در قبال خدا) میدانند، بـا کسانی که (چنین چیزی را) نمیدانند، برابر و یکسانند؟! (هرگز). تنها خردمندان (فرق اینان را با آنان تشخـیص میدهند، و از آن) پند و اندرز میگیرند.
این تصویر درخشان و رخشان و لطیف و ظریفی است. کرنش بردن و اطاعتکردن و توجه نمودن - در حالی که انسان بر سجده افتاده است و به پا خاسته است - و این حساسیت تیزبینانه و هوشمندانه - در حالی که انسان خویشتن را از عذاب آخرت میپاید و رحمت پروردگارش را چشم میدارد - و این پاکی و این شفافیتیکه بینش را باز میکند، و به دل نعمت دیدار و تماس و دریافت را میبخشد، همه اینها تصویری را ترسیم میکنندکه متعلق به انسانی است دارای چـهره درخشان و نورانیکه در برابر آن تصـویر زشت و پلشت و واژگونه و بدشگونی قرار داردکه آیه پیشین ترسیمکرده بود. به ناچار اینکار مقایسه و سنجش را دشوار و پیچیده میسازد:
« قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ؟».
بگـو: آیا کسانی که (وظیفه خودرا در قبال خدا) میدانند، با کسانی که (چنین چیزی را) نمیدانند، برابر و یکسانند؟!.
دانش راستین، آشنائی و شناخت است. آشنائی و شناخت هم درک و فهم حقیقت است. درک و فهم حقیقت نیز باز شدن بینش است. باز شدن بینش هم تماس و پیوند با حقائق ثابت و پایدار در این جهان است. دانش عبارت از معلومات مجرد و منقطعی نیست که در ذهن انباشته میشوند، و به حقائق جهان بزرگ منتهی نمیگردند، و از ظواهر محسوسات فراتر نمیروند.
راه رسیدن به دانش راستین و راه دستیابی به شناخت روشن و روشنگر همین است ... این همان راه است ... تسلیم خدا شدن و برایش کرنش بردن، حساسیت دل، هوشیار و بیدار از عذاب آخرت پرهیزکردن، چشم امید به رحمت و فضل خدا دوختن و به لطف وکرمش امیدوار بودن، و خدا را ترسان وکرنشکنان مراقب اوضاع و احوال خود دیدن، راه این است. کسی که این صفات را داشته باشد عقل و مغز را میشناسد. دانش و شناخت دارد. میداند چه میکند. از آنچه میبیند سود میبرد. از آنچه میآزماید بهرهمند میگردد. و سرانجامکارش به جائی میکشدکه حقائق بزرگ و ثابت جهان را با دوربین کوچک مشاهدات اندک و تجارب کم خود میبیند و درک و فهم میکند. و امّا کسانی در حد و مرز تجارب مجرد و مشاهدات ظاهر
میایستند، آنان گردآورندگان معلومات هستند و عالم و فرزانه بشمار نمیآیند.
( إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ).
تنها خردمندان پند و اندرز میگیرند.
تنها و تنها صاحبدلان هوشیار و بینا و دارای بینش باز و درک و فهم فراخ با حقائقی آشنائی پیدا میکنندکه در فراسوی ظواهر است، آن صاحبدلانیکه سود میبرند و استفاده میکنند از آنچه میبینند و از آنچه آگاهی پیدا میکنند. آنکسانیکه هر چیزی راکه ببینند و هرچیزی راکه لمس کنند با آن به یاد خدا میافتند و خدا را به یاد میآورند، و خدا را فراموش نمیکنند، و خدا هم در روزیکه او را ملاقات مینمایند ایشان را فراموش نمیفرماید.
*
روند قرآنی پس از نشان دادن این دو تـصویر، به کسانی رو میکند که ایمان آوردهاند. ایشان را فریاد میدارد از خدا بترسند و پرهیزگاریکنند و نیکی و نیکوکاری در پیشگیرند. زندگانی کوتاهی راکه بر روی این زمین دارند وسیله فراچنگ آوردن اندوخته فراوان آخرت کنند:
( قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ ) .
(ای پیغمبر! از سوی من به مردمان) بگو: ای بندگان مومن من! از (عذاب) پروردگارتان (خویشتن را) بپرهیزید. کسانی کهنیکی کنند، در همین جهان بدیشان نیکی میشود. (در مراکز کفر و شرک و ظلم و غرق در گناه زندگی نکنید و پستی و خواری را نپذیرید و هجرت را پیشه سازید). زمین خداوند وسیع و فراخ است (و در دیار غربت شکیبائی کنید). قطعاً به شکیبایان اجر و پاداششـان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود.
در این تعبیر نگرش ویژهای است:
( قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا) .
بگو: ای بندگان مومن من!.
در اصل چنین است: بگو به بندگان من، آنکسانیکه ایمان آوردهاند . . . بگو بدیشان: از پروردگار خود بترسید و نهراسید. ولیکن آن را به شکل منادا بیان فرموده است. ایشان را فریاد میدارد، چون در فریاد داشتن اعلان و اعلام و بیدارباش و هوشیارباش است. پیغمبر (ص) بدیشان نمیگوید:
( یا عبادی )
ای بندگانمن.
زیرا آنان بندگان خدایند. این نگرشی استکه در اینجا آمده است و در لابلای انجام وظیفهاش صنعت التفات به کار رفته است، وظیفهاشکه تبلیغ فرمان و از جمله فریاد داشتن ایشان به نام یزدان است. این نداء در حقیقت از سوی خدا است. محمّد (ص)جز رساننده نداء بدیشان نیست.
(قُلْ : یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ ) .
بگو: ای بندگان مومن من! از (عذاب) پروردگارتان (خویشتن را) بپرهیزید.
تقوا و پرهیزگاری حساسیتی در دل است. چشم دوختن به خدا است همراه با ترس و هراس از او ، و امیدوار بودن بهکرم و لطف او، و طمع ورزیدن به نعمت و فضل او. درضمن خویشتن را از خشم خدا دور نگاه داشتن و به اوامر و نواهی او تن دردادن و خشنود بودن با آمادگی و هوشیاری لازم . . . این تصویر درخشان و رخشانی استکه آیه پیشین از آنگروه فروتن و مطیع بندگان خدا ترسیمکرده است.
(لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ).
کسانی که نیکی کنند، در همین جهان بدیشان نیکی میشود.
چه سزا و جزای فراوانی است! حسنهای که در این جهان گناه و دارای روزهای ماندگاری اندک انجام بگیرد، در برابرش حسنهای در آخرت دارد که سرای ماندگاری و جاودانگی است. ولیکن این فضل و لطف خدا در حق این انسان است. خدائیکه ضعف و عجز انسان را میداند و از ناچیزی تلاش و پویش او آگاه است. این است که در حق انسان اکرام و انعام میفرماید و او را تحت رعایت و عنایت خود قرار میدهد.
(وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ) .
زمین خداوند وسیع و فراخ است.
عشق به زمین، و انس و الفت به مکان، و روابط خویشاوندی و نزدیکی و دوستی در سرزمینی، شما را از هجرت از آنجا بازندارد، زمانیکه از لحاظ دین بر شما تنگ گرفتند، و شما را از نیکی و نیکوکاری بازداشتند. در همچون حالتی چسبیدن به زمین راهی از راههای نفوذ اهریمن است، و نوعی از انتخاب انبارها برای خدا در دل است.
این هم یک نگرش ظریف و لطیف قرآنی است. انسان را توجه میدهد به محلهای نهانی شرک در دل آدمی . این نگرش وقتی انداخته میشودکه از توحید و یکتائی خدا و از ترس و هراس از او سخن میرود. این نگرش خبر از چشمه این قرآن میدهد. به معالجه و چارهجوئی این دل بشری این چـنین نمیپردازد مگر آفریننده این دل و بیننده این دل و آگاه از اسرار و نهانیهای این دل.
خدا که آفریدگار مردمان است، میداند که کوچیدن و هجرتکردن از سرزمینی برای دل و درون آدمی چه اندازه مشکل و دشوار است. بریدن از همه آن پیوندها و خویشاوندیهاکار سخت و سنگینی است. به ترک عادات و زندگی مانوسگفتن، و وسائل و ابزار رزق و روزی را رهاکردن، و پذیرای زندگی در سرزمین تازهای رفتن، تکلیف و وظیفه دشوار و سختی برای آدمیزادگان است. بدین خاطر خدا در اینجا به صبر کردن و پاداش مطلق و بدون حساب آن در نزد خـدا اشاره می فرماید .
(إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ).
قطعاً به شکیبایان اجر و پاداششان به تمام و کمال و بدون حساب داده میشود.
خدا دلهای شکیبایان را با این پسوده در جای مناسب خـود لمس مینماید، و به چارهجوئی آن دلهای ضعیف میپردازد، و اینگونه به تمام و بهکمال آن دلها را معالجه و مداوا میفرماید، و در جایگاه سختی و دشواری نسیم قربت و رحمت را بر آن دلها وزان میکند، و درهای عوض میهن و زمین و اهل و انس و الفت را برایشان باز میگرداند، به عنوان عطای بدون حسابی از سوی خود . . . پاک و منزه خداوندگاری است که از این دلها کاملاً آگاه است، و از جایگاههای ورود و نفوذ اهریمن دقیقاً خبر دارد، و میداند چه اسرار نهانی به دلها میخزد و در آنها چه چیزهائی در غوغا است.
سورهی زمر آیهی 29-21
( أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ (21) أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ (22) اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُّتَشَابِهاً مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَمَن یُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (23) أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَقِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا مَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ (24) کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمْ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ (25) فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْیَ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ (26) وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (27) قُرآناً عَرَبِیّاً غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (28) ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِیهِ شُرَکَاء مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلاً سَلَماً لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُون(29).
در این بند سوره نگرشی به زندگیگیاهان بر روی زمین میگردد به دنبال بارش باران از آسمان بر آن، و سرانجامیکه بدان هرچه زودتر میرسد. در بسیاری از اوقات مثالگیاهان و باران به عنوان ضربالمثل حقیقت زندگی دنیای فناپذیر بیان میشود.
خردمندان هم رهنمود میگردندکه این مثال را به خاطر آورند و در بارهاش بیندیشند و آن را به یاد دارند. پس از یاد فروفرستادن باران از آسمان بهکتاف نازل شده از آسمان هم اشاره میشود تا دلها بدان زنده شود و سینهها از آن شادگردد و بگشاید. با تصویر الهامگرانهای از پاسخگوئی دلهائی که فروتنانه و لرزان، و بعد آهسته و آرام و با اطمینان رو به این کتاب باز شدهاند، و با تصویر دیگری از فرجام کار کسانیکه دل به یاد خدا دادهاند و فرمان او را لبیک گفتهاند، و با تـصویر سومی از سنگدلانیکه از یاد خدا غافل ماندهاند و او را فراموشکردهاند، این بند به دنبال این تصویرها، در نهایت متوجه حقیقت توحید و یگانهپرستی میشود، و مثال کسی را میآورد که خدای یگانه را میپرستد و عبادت میکند، و مثالکسی را ذکر میکند خدایان متعددی را میپرستد و عبادت میکند. معلوم استکه اینکسان برابر و یکسان بشمار
نمیآیند و یک حال و یک وضع را ندارند. بدانگونه که حال و وضم بندهایکه صاحبان زیادی دارد با بندهای برابر و یکسان نیستکه یک صاحب دارد و برای یک آقا کار میکند وکسی با اربابش در او سهیم نمیباشد.
*
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ » .
(ای مخاطب) مگر نمیبینی که خداوند از آسمان آب را میباراند و آن را به آبانبارهای زیرزمینی زمین وارد و مستقر میگرداند و سپس به وسیله آن انواع سبزهزارها و کشتزارها را با رنگهای گوناگون میرویاند، و آنگاه سبزهزارها و کشتزارها میبالند و لبریز از جوش و خروش میشوند و بعداً آنها را پژمرده و زردرنگ میبینی، و آن وقت خدا آنها را خشک و پرپر میسازد؟ واقعاً در این (چرخه آب و گیاه، درس) عبرتی برای خردمندان است.
این پدیدهایکه قران چشمها را برای وارسیکردن و اندیشیدن متوجه ان میسازد، پدیدهای است که پیوسته در نواس زمین تکرار میگردد، تا بدانجاکه انس و الفت بدان و شـتیهائیکه درگام بهگام و مرحله * مرحلة آن وجود دارد، تازگی و عظمت آن را از میان میبرد و میزداید. قران مجید دیدگان را متوجه رویت دست خدا و دنبالکردن آثار آن در هر گامی ازگامهای زندگی میگرداند.
این آبیکه از آسمان نازل میگردد، چیست و چگونه پائین میآید! ما به خاطر الفت زیاد بدان و طول تکرار آن، تند و سریع ازکنار آن میگذریم. خود آفرینش آب، معجزه است. هرچندکه ما میدانیم آب از ترکیب دو اتم ئیدروژن با یک اتم اکسیژن [1] در شرائط ویژه حاصل میگردد، این آگاهی باید که دلهایمان را بیدار گرداند و دست خدا را به ما بنمایاند، دستیکه این جهان را به گونهای ساخته استکه ئیدروژن و اکسیژن و شرائط ویژهای یافته میشود، شرائطی که اجازه میدهد ئیدروژن و اکسیژن ترکیب شوند، و از این ترکیب آب حاصلگردد، و آنگاه زندگی در این زمین پدیدار آید و میسر شود. اگر آب نبود حیات هم نبود. اینها زنجیرهای از اندیشه و پژوهش است و از راه آن به وجود آب و به وجود حیات میرسیم. در پشت سر این چرخه آب و حیات خدا است. همه اینها ساختار دست آفریدگار است . . .گذشته از تشکیل و پیدایش آب، بارش این آب و نزول آن نیز معجزه نوینی است که از پابرجائی زمین و جهان بر این نظم و نظام استوار است، نظم و نظامی که اجازه میدهد آب تشکیل و حاصل شود و برابر تدبیر و تقدیر خدا ببارد و پائین بیاید.
آنگاهگام و مرحله بعدی نزول آب به میان میآید:
(فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ).
وآن را به آب انبارهای زیرزمییی زمین وارد و مستقر میگرداند.
فرقی نمیکند چه مراد رودبارهای جاری بر سطح زمین باشد، و چه مراد رودبارهای جاری در زیر چینها و لایههای زمین باشد. رودبارهای زیرزمینی از آبهای سطحی تشکیل میگردند، سپس به شکل چشـمهها و چشمهسارها از زمین برمیجوشند، یا به شکل چاهها پدیدار میآیند. دست خدا آب را نگاه و محفوظ میدارد و نمیگذارد به ژرفاهای زمین آن اندازه فرو برودکه هرگز بدان دسترسی حاصل نگردد و اثـری از آن دیده نشود!
(ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ).
سپس به وسیله آن انواع سبزهزارها و کشتزارها را با رنگهای گوناگون میرویاند.
زندگیگیاهیکه به دنبال نزول آب قرار میگیرد و از آب پدید میآید، این نوع زندگی هم معجزه است،
معجزهایکه در برابرش کوشش و تلاش انسان درمانده و ناتوان میماند. دیدن گیاهی کوچ که پرده خاک زمین را پاره میکند و آن راکنار میزند، و تودههای سنگین را از روی خود میزداید، و رو به فضا و نور و آزادی میرود وکمکم میبالد و به سوی بالا اوج میگیرد، دیدن چنین چیزی کافی است برای این که دل باز را از یاد خدا لبریزکند، و در آن احساس شناخت خدای آفریدگار نوآفرین زیبانگاری را برانگیزد که به هر چیزی آفرینش ویژه خودش را داده است و سپس او را به راه و روش خود رهنمون و رهنمودکرده است. سبزهزار و کشتزاری که دارای رنگهای گوناگونی در سرزمینی است، بلکه در یکگیاه، و بلکه در یک شکوفه وگل است، جز نمایشگاه قدرتنمائی نیست. انسان با دیدن این همه رنگها و زیبائیها احساس میکند کاملاً ناتوان از پدیدآوردن چیزی از این رنگها و زیبائیها است) این سبزهزار وکشتزاریکه رشد و نمو میکند و نرم و لطیف است و حیات در آن موج میزند، به تمام وکمال خود میرسد، و روزهای خود را سپری مینماید:
« ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً »
آنگاه سبزهزارها و کشتزارها میبالند و لبریز از جوش و خروش میشوند، و بعدا آنها را پژمرده و زردرنگ میبینی.
سبزهزارها وکشتزارها به پایان عمر مقدر و مقرر خود در قانون هستی، و در نظام جهان، و در مراحل حیات میرسد، و آماده درو میگردد:
« ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً » .
و آن وقت خدا آنها را خشک و پرپر میسازد.
سبزهزارها وکشتزارها به سر رسید عمر خود رسیدهاند و نقش خود را ایفاء نمودهاند و بازی کردهاند بدان اندازه و بدان گونه که بخشنده حیات، مقدر و مقرر فرموده است.
« إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ ».
واقعاً در این (چرخه آب و گیاه، درس) عبرتی برای خردمندان است.
آن خردمندانیکه به تدبر و تفکر میپردازند و خدای را به یاد میآورند، و از عقل و خرد و درک و فهمیکه خدا بدیشان بخشیده است استفاده میکنند و سود میبرند.
*
« أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ . اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَاباً مُّتَشَابِهاً مَّثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَمَن یُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ » ٠
آیا کسی که خداوند سینهاش را برای پذیرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و دارای (بینشی روشن از) نور پروردگارش میباشد (و در پرتو آن، راه را از چاه تشخیص میدهد، همچون کسی است که هدایت الهی در سایه اسلام پرتوی به دل او نیفکنده است و درونش با ایمان تابان نشده است؟!). وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمییابد (و قرآن یزدان در آنها اثر نمیگذارد!). آنان واقعاً به گمراهی و سرگشتگی آشکاری دچارند. خداوند بهترین سخن را (به نام قرآن) فرو فرستاده است. کتابی را که (از لحاظ کاربرد و گیرائی الفاظ، و والائی و همآوائی معانی، در اعجاز) همگون و (مطالبی چون مواعظ و براهین و قصص، و مسائل مقابل و مختلفی همانند: ایمان و کفر، حق و باطل، هدایت و ضلالت، خیر و شر، حسنات و سیئات، بهشت و دوزخ، البته هربار بـه شکلی تازه و به شیوهای نو، در آن) مکرر است. از (شنیدن آیات) آن لرزه بر اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند، و از آن پس پوستهایشان و دلهایشان (و همه وجودشان) نرم و آماده پذیرش قرآن خدا میگردد (و آن را تصدیق و بدان عمل میکنند). این (کتاب مشتمل بر) رهنمود الهی است و خدا هرکه را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد، و خدا هرکه را گمراه سازد، اصلا راهنما و راهبری نخواهد داشت.
همانگونهکه خدا آب را از آسمان نازل میکند، و سبزهزار و کشتزار را به رنگهای گوناگون بدان میرویاند، به همین شکل از آسمان آب را نازل میکند و آن را مایه یاد و یادآوری میگرداند، و دلهای زنده آن را دریافت میدارند و بدان باز و شکوفا میشوند و میگشایند و جنبش حیات به حرکت و موج درمیآید، ولی دلهای سخت قرآن را دریافت میدارند امّا بدان گونهکه صخره سنگهای سخت بدون حیات و بدون تری و شادابی، آن را دریافت میدارند!
خداوند دلهائی را برای پذیرش اسلام میگشاید و فراخی میبخشایدکه در آنها خیر و صلاح سراغ داشته باشد. همچون دلهائی را به نور خود واصل میگرداند. در این وقت چنین دلهائی درخشان و رخشان میشوند. فرق میان این دلها و دلهای دیگریکه سخت و سنگین هستند، فرق زیادی است.
(فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ ).
وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راهنمییابد.
(أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ).
آنان واقعاً به گمراهی و سرگشتگی آشکاری دچارند.
این آیه حقیقت دلهائی را به تصویر میکشدکه اسلام را دریافت میدارند و میپذیرند و از آن شاد و گشوده میگردند و بدان شاداب و تازه میشوند. و حال و وضع چنین دلهائی را با خدا به تصویر میزند، حال و وضعگشایش یافتن و شکفتن و بازشدن و شادابی یافتن و شادمان گردیدن و درخشان و رخشان شدن. همچنین این آیه حقیقت دلهای دیگری را به تصویر میکشد و با سنگینی و زمختی و مردگی و خش و تیرگی و تاریایکه دارند . . . کسانیکه خدا سینههای ایشان را برای پذیرش اسلام بگشاید و از نور خود بدانان کمک نماید، قطعاً بسان کسانی نیستند که سنگیندلانی هستند و خدا را به یاد ندارند و به ذکرش نمیپردازند. واقعاً فاصلههای زیادی میان اینان
و میان آنان است.
همچنین آیه دوم، هیئت و حالت دریافتن و پذیرفتن این قرآن از سوی مومنان را به تصویر میزند. اینکتاب هماهنگ است. نه در سرشت خود، و نه در رویکرد خود، و نه در روح خویش، و نه در ویژگیهای خویشتن اختلاف ندارد. اینکتاب «متشابه» یعنی همگون و همسان است. اینکتاب (مثانی) یعنی مکرر یا دوتا و جفت همدیگر است. بندها و بخشها و داستانهاو رهنمودها و صحنههای آن تکرار میشوند، ولیکن اختلاف پیدا نمیکنند و متعارض نمیافتند و ضد و نقیض درنمیآیند. بلکه در موارد متعددی به شکلهای متفاوت و صورتهای مخـتلف تکرار میشوند و عودت میگردند، برابر فلسفه و حکمتیکه در تکرار و عودت است. هماهنگی و استواری این کتاب و اصول ثابت متشابهی است، به گونهایکه هیچگونه تناقض و تعارضی و هیچگونه تضاد و اختلافی در آن یافته نمیشود.
کسانیکه از پروردگار خود میترسند و از خشم و عذاب او خویشتن را میپرهیزند، و با پرهیز و هراس زندگی میکنند و پیوسته چشم امید به خدا میدوزند، این قرآن را با ترس و لرز دریافت میدارند، و سخت از آن متاثر میشوند و پوستهای بدنشان از آن به لرزه میافتد، سپس درونهایشان آرام میگیرد، و دلهایشان بدین قرآن انس و الفت پیدا میکند، و پوستهایشان و دلهایشان نرم میشود و به یاد خدا اطمینان پیدا میکند و آرامش مییابد.
این تصویر زنده حساسی استکه واژهها آن را ترسیم میکنند و نزدیک است حرکات در آن پدیدار و نمودار گردد.
(ذَلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ).
این (کتاب مشتمل بر ) رهنمود الهی است و خدا هرکه را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد.
دلها بدین منوال و بر این روال به جنبش و لرزش درنمیافتند مگر زمانیکه انگشت خداوند مهربان آنها را به سوی هدایت و پاسخگوئی و درخشندگی حرکت دهد. خداوند از حقیقت دلها چیزی را میداندکه هدایت یا ضلالت است و در برابر آن پاداش و پادافره میدهد:
(وَمَن یُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ).
خدا هرکه را گمراه سازد، اصلاً راهنما و راهبری نخواهد داشت.
خدا او راگمراه میکند در برابر حقیقت ضلالتیکه از او سراغ دارد و وی را مستقر بر آن میبیند، ضلالتیکه هدایت نمیپذیرد و به هیچ وجه به سوی آن نمیگراید. سپس چیزی راکه منتظر گمراهان در روز قیامت است، در صحنه ناامیدوارانهای که مربوط به موعد دروکردن اعمال و خرمن افعال است نشان میدهد)
(أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ؟وَقِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا مَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ ).
آیا کسی که عذاب بد ( وسوزناک دوزخ ) را در روز قیامت با چهره و صورت از خود دور میسازد (زیرا دست و پای وی در غل و زنجیر است، همانند کسی است که درآن روز در نهایت امنیت و خوشی بسر میبرد؟ در آن روز ) به ظالمان گفته میشود: بچشید (کیفر ) کارهائی را که کردهاید.
انسان معمولا با دست و بدن خود، چهره و صورت خویش را محفوظ و مصـون میدارد. امّا در اینجا نمیتواند با دستها و پاهایش از چهره و صورتش آتش را به دور دارد. بلکه با چهره و صورتش به دفع آتش میکوشد، و با چهره و صورت عذاب بد و سخت دوزخ را به دور میدارد. این هم چیزی استکه بیانگر هول و هراس و شدت و حدت و اضطراب و پریشانی است. درگیر و دار همچون عذابی، انسان دوزخی تنبیه و تهدید را میشنود، و اندوخته زندگانیش به سوی او پرت میشود. وای چه اندوختهای):
(وَقِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا مَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ).
به ظالمان گفته میشود: بچشید (کیفر) کارهائی را که کردهاید.
تکذیبکنندگانی میآوردکه با محمّد (ص)رو در رو میشدند. تا بدیشان بگوید حکایت آنچه بر سر تکذیبکنندگان پیش از آنان آمده است. بلکه بیدار و هوشیار شوند و خویشتن را دریابند:
(کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمْ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ . فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْیَ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ)
(ستمگران تصور نکنند فقط در آخرت دچار عذاب میگردند و ، در این جهان در امان میمانند) کسانی که قبل از ایشـان بودهاند (و پیغمبران ما را) تکذیب کردهاند، عذاب (الهی به گونهای و) از جائی دامانشان را گرفته است که (انتظارش را نـداشته و) بدان پی نبردهاند. خداوند خواری و رسوائی را بدیشان چشانده است، و قطعاً عذاب آخرت (آنان از عذاب ذلت و پستی همین جهان ایشان، بسیار سختتر و) بزرگتر است اگر بدانند (و اهل سنجش و بینش باشند).
این حال تکذیبکنندگان است در دنیا و آخرت. در دنیا خدا خواری و رسوائی را بهره ایشان مـیسازد، و در آخرت عذاب بس بزرگ و سترگ در انتظارشان است. قانون و سنت خدا اجراء میگردد و تخلفناپذیر است. محلهای نابودی و نقش زمین شدن نسلهای پیش از ایشانگواهی بر این قضیه است. وعده کیفری هـمکه خدا بدیشان میدهد در آخرت حاضر و آماده است. هنوز هم فرصت جبران گذشتهها در اختیارشان است. این نیز پند و اندرز برایکسی استکه پند و اندرز بگیرد.
(لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ).
اگر بدانند (و اهل سنجش و بینش باشند).
*
(وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (27) قُرآناً عَرَبِیّاً غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (28) ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِیهِ شُرَکَاء مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلاً سَلَماً لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ).
از این صحنه میپردازد و روی به سخنگفتن از ما در این قرآن برای مردمان هر نوع مثلی را (که برای رهنمود و بیداری ایشان مفید باشد) بیان داشتهایم، تا این که آنان پند گیرند و هوشیار کردند. قرآن فصیحی که به زبان عربی (نازل شده) است و خار از هرگونه کژی (ظاهری) و نادرستی (معنوی) است، شاید که ایشان پرهیزگاری پیشه کنند (و در پرتو فهم قرآن، خویشتن را از خواری دنیا و عذاب سخت آخرت برهانند و به دور دارند).
بـرای بنده یکتاپرست و برای بنده مشرک مثال میآورد. بنده مشرک بسان بردهای است که اربابان و صاحبانی داشته باشد و بر سر او یکی با دیگری به جدال و نزاع بپردازد. او در میانشان سرگردان باشد و هریک او را بهیاری و راهی رهنمودگرداند و تکلیف و وظیفهای برایش تعیین کند و از او بخواهد. او در میانشان پریشان شود و برابر برنامهای کار نکند، و بر راستای راهی استوار نماند، و نتواند خواستها و آرزوهای ستیزهجویانه و پرخاشگرانه و متناقض و متضادشان را برآورد کند، خواستها و آرزوهائی که رویکردها و نیروهای او را پخش و پراکنده میدارند! بنده یکتاپرست هم بسان بردهای استکه یک ارباب و صاحب داشته باشد. در نتیجه او میداند ارباب و صاحبش چه چیزی از او میخواهد و او را وادار به انجام چه تکلیف و وظیفهای میکند. همچون بردهای آسودهخاطر است و خود را مستقر بر برنامه یگانه آشکاری میبیند و میداند چه کاری را باید بکند.
« هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً ؟ » .
آیا این دو (برده که نمونه مشرک و موحدند) برابر و یکسانند؟ ( هرگز).
آن دو برده برابر نیستند. بردهایکه یک ارباب و صاحب دارد از آسایش استقرار و شناخت و اطمینان برخوردار است. توان و نیروی خود را جمع میکند، و جهت یگانهای را در پیش میگیرد، و راه و روش روشنی برای خود دارد. امّا بردهایکه مطیع و فرمانبردار اربابان و صاحبان کشمکشکننده و درگیر جنگ با یکدیگر است، معذب و مضطرب و پریشانحال و روزگار است. بر حال و وضع یگانهای مستقر نمیماند، و یکی از آنان را خشنود نمیگرداند چه رسد به اینکه همه ایشان را خشنودگرداند!
این مثال حقیقت توحید و یکتاپرستی، و حقیقت شرک و چندگانهپرستی را در تمام اوضاع و احوال به تصویر میکشد. چه دلیکه به حقیقت توحید و یکتاپرستی ایمان دارد، دلی استکه کوچ این جهانی را در پرتو هدایت و راهیابی بر روی این زمین میسپرد، چون چشمانش همیشه متوجه ستاره واحدی بر روی افق است و راه رایج وگم نمیکند. زیرا او سرچشمه یگانهای برای زندگی و قدرت و رزق، و برای سود و زیان، و برای بخشیدن و بازداشتن میشناسد و بس. در نتیجهگامهایش را راست و روان به سوی این سرچشمه یگانه برمیدارد، و تنها از او مدد وکمک میجوید و میخواهد، و دستهایش را تنها به رشته یگانهای محکم میکند، و به دستاویز آن سخت متوسل میشود و چنگ میزند، و به رویکرد و جهت خود اطمینان دارد و میداندکه راستای راهش به سوی هدف یگانهای است. چشمانش از این هدف یگانه سر نمیکشد و جز آن را نمینگرد. به خدمت ارباب واحدی میپردازد، و میداند که چه چیز او را خشنود میگرداند، آن را انجام میدهد، و میداندکه چه چیز او را خشمگین مینماید، از آن دوری و پرهیز میکند . . . بدین لحاظ نیرویش جمع میگردد و یکشو میشود، و به تمام وکمال توان و تلاش او به ثمر مینشیند، و در حالی که پاهایش بر زمین راست و استوار قرار دارد، چشمانش را به خداوند یگانهای که در آسمان است میدوزد... .
روند قرآنی بر این مثالگویای الهامگرانه پیرو میزند با حمد و ستایش خدائیکه برای بندگانش آسایش و آرامش و استقامت و استقرار برگزیده است. ولی با این وجود مشرکان منحرف میشوند و به کژراهه میافتند، و اکثر ایشان نادان هستند.
این مثال از جمله مثالهائی است که قرآن آنها را برای مردمان ذکر میکند، تا یادآور شوند و پند و اندرز گیرند. قرآن به زبان عربی وگویا و روشن و راست و درست است. در قرآن کجی و کژی و انحرف و اشتباهی وجود ندارد. قرآن فطرت را با منطق نزدیک به ذهن و قابل فهم فطرت، مخاطب قرار میدهد.
1 H2O1(مترجم).