مکی و ۴۹ آیه است.
آیهی ۱۶-۱:
﴿وَٱلطُّورِ١﴾[الطور: ۱]. «سوگند به طور».
﴿وَکِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ٢﴾[الطور: ۲]. «و به کتاب نوشته شده».
﴿فِی رَقّٖ مَّنشُورٖ٣﴾[الطور: ۳]. «در ورقی گشوده».
﴿وَٱلۡبَیۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ٤﴾[الطور: ۴]. «و قسم به خانۀ آبادان».
﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ٥﴾[الطور: ۵]. «و سوگند به سقف برافراشته».
﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ٦﴾[الطور: ۶]. «و سوگندبه دریای برافروخته».
﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَٰقِعٞ٧﴾[الطور: ۷]. «قطعاً عذاب پروردگارت واقع میشود».
﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ٨﴾[الطور: ۸]. «آن، باز دارندهای ندارد».
﴿یَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩﴾[الطور: ۹]. «ورزیکه اسمان سخت بلرزد».
﴿وَتَسِیرُ ٱلۡجِبَالُ سَیۡرٗا١٠﴾[الطور: ۱۰]. «و کوهها به تندی روان شوند».
﴿فَوَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١١﴾[الطور: ۱۱]. «پس آن روز وای به حال کسانیکه (حق را) تکذیب کردهاند».
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی خَوۡضٖ یَلۡعَبُونَ١٢﴾[الطور: ۱۲]. «کسانیکه در بیهودهگویی سرگرمند».
﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣﴾[الطور: ۱۳]. «روزیکه بهسوی آتش جهنّم به سختی گسیل داشته میشوند».
﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ١٤﴾[الطور: ۱۴]. «این همان آتشی است که آنرا دروغ میانگاشتید».
﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥﴾[الطور: ۱۵]. «آیا این جادو است یا این که شما نمیبینید».
﴿ٱصۡلَوۡهَا فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡۖ إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٦﴾[الطور: ۱۶]. «به آن وارد شوید، چه شکیبایی ورزید یا شکیبایی نورزید بر شما یکسان است، تنها برابر کارهایی که خودتان کردهاید کیفر داده میشوید».
خداوند بزرگ به این امور بزرگ که دربرگیرندهی حکمتهای گران قدر است برای اثبات حقّانیت رستاخیز و پاداش پرهیزگاران و سزای تکذیب کنندگان سوگند میخورد. پس به «طور» سوگند خورد و آن کوهی است که خداوند بر بالای آن با موسی بن عمران ÷سخن گفت و به او احکامی را وحی کرد. و این احکام منّتی بر او وامّتش بود و از آیات بزرگ خدا و از نعمتهایش بودند که بندگان نمیتوانند ارزش آن را برشمارند.
﴿وَکِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ٢﴾و سوگند به کتاب نوشته شده. احتمال دارد که منظور از آن لوح محفوظ باشدکه خداوند در آن همه چیز را نوشته است. و احتمال دارد که منظور از کتاب نوشته شده قرآن کریم باشد که برترین کتابهاست و خداوند آنرا نازل فرموده درحالیکه خبر و حکایت پیشنیان و پسینیان را در بردارد و مشتمل بر دانشهای گذشتگان و آیندگان است.
﴿فِی رَقّٖ مَّنشُورٖ٣﴾در ورقی نوشته شده که آشکار است و بر هیچ عاقل و بینندهای پوشیده نیست.
﴿وَٱلۡبَیۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ٤﴾و قسم به خانه آباد و آن خانهایست که بر بالای آسمان هفتم است و همواره به وسیله فرشتگان بزرگوار آباد میباشد و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن میشوند و در آن پروردگارشان را بندگی میکنند، هرگاه از آن خارج شود تا روز قیامت نوبت بازگشت به آنها نمیرسد. و گفته شده که «بیت المعمور» بیت الحرام (کعبه) است که با طواف کنندگان و نمازگزاران و با زایرانی که به قصد انجام حج و عمره میایند در هر وقت آباد است. همانطور که خداوند در آیهای دیگر به بیت الحرام قسم خورده و میفرماید: ﴿وَهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ٱلۡأَمِینِ٣﴾[التین: ۳]. «و سوگند به این شهر امین».
و خانهای که برترین خانههای زمین است و مردم به قصد انجام حج و عمره که یکی از ارکان اسلام و ارزشهای بزرگ آن میباشد به سوی آن میآیند، خانهای که ابراهیم و اسماعیل آن را ساختهاند و خداوند آنرا مایه پاداش و ثواب مردم و محلّی امن قرار دادهاست. چنین خانهای سزاوار است که خداوند به آن سوگند بخورد و عظمت شایسته آنرا بیان نماید و به حرمت آن سوگند بخورد.
﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ٥﴾و سوگند به سقف برافراشته، یعنی آسمان که خداوند آن را سقفی برای مخلوقات و زمین قرار داده که زمین روشناییاش را از آن میگیرد، و مردم با استفاده از علامتها و نشانههای آن راهیاب میشوند و خداوند باران رحمت و انواع روزی را از آن نازل میکند.
﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ٦﴾و سوگند به دریای سرشار از آب که خداوند آن را پر کرده و از طغیان و جاری شدن بر روی زمین منع کرده است با این که به اقتضای طبیعت میبایست روی زمین را بپوشاند، ولی حکمت خداوند اقتضا نموده است که دریا را از جاری شدن باز دارد تا انواع حیوانات بتوانند روی زمین زندگی نمایند. و گفته شده که «مسجور» به معنی بر افروخته شده میباشد که روز قیامت آب آن به آتش تبدیل میگردد و دریا سراپا آتش میشود و سرشار از انواع عذاب میگردد.
چیزهایی که خداوند به آن سوگند خورده است بر این دلالت مینمایند که اینها از نشانههای خدا هستند و دلایل یگانگی و توانمندی او میباشند.
و دلایلی بر این هستند که او میتواند مردگان را زنده نماید. پس فرمود: ﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَٰقِعٞ٧﴾قطعا عذاب پروردگارت واقع میشود و خداوند خلاف وعده نمیکند. ﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ٨﴾باز دارندهای برای عذاب خدا و جود ندارد که از آن جلوگیری کند چون هیچ چیزی بر قدرت خداوند چیره نمیگردد و هیچ فرار کنندهای از دست او در نمیرود. سپس وصف و حالت آن روز را بیان کرد که عذاب در آن واقع میشود، پس فرمود: ﴿یَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩﴾روزی که آسمان به چرخش و تکان و جنبش در میآید و آشفتگی و لرزش آن ادامه مییابد.
﴿وَتَسِیرُ ٱلۡجِبَالُ سَیۡرٗا١٠﴾و کوهها از جاهایشان برکنده میشوند و همانند ابرها به حرکت در آمده و مانند پنبه حلّاجی شده به رنگهای مختلف درمی آیند، سپس پراکنده میگردند و همه اینها به خاطر وحشت روز قیامت است. سپ انسان ضعیف در آن روز چگونه خواهد بود؟!.
﴿فَوَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١١﴾ویل کلمهایست که هر نوع عذاب و غم و اندوه و ترسی را شامل میشود. در آن روز تکذیب کنندگان به همه اینها گرفتار میشوند. سپس حالت تکذیب کنندگان را بیان کرد، کسانی که به سبب تکذیب حق سزاوار ویل گشتهاند، پس فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی خَوۡضٖ یَلۡعَبُونَ١٢﴾کسانی که سرگرم کارهای باطل خود هستند و دانش و پژوهش آنها علوم زیانباری است که تکذیب حق و تصدیق باطل را در بردارد. و اعمال و کارهایشان کارهای جاهلان و بیخردان است. به خلاف آن چه اهل تصدیق و ایمان بر آنها هستند که علومشان مفید و کارهایشان شایسته است.
﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣﴾روزی که با قهر و خشونت بهسوی آتش جهنّم برده شده و بر چهرههایشان کشانده میشوند و با لومه و سرزنش به آنها گفته میشود:
﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ١٤﴾این همان آتشی است که آنرا دروغ میپنداشتید پس امروز بچشید عذاب همیشگی را، عذابی که مقدار و حالت آنرا کسی (جز خدا) نمیداند.
﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥﴾آیا این جادو است یا این که شما نمیبینید؟ احتمال دارد که اشاره به آتش و عذاب باشد. همانطور که سیاق آیات بر همین دلالت میکند. یعنی وقتی آنها آتش و عذاب را ببینند به صورت توبیخ به آنها گفته میشود: «آیا این جادویی است که حقیقت ندارد حال آنکه آن را دیدهاید، یا اینکه در دنیا نمیتوانستید ببینید؟» یعنی بینش و دانش نداشتید بلکه به این چیز جاهل و ناآگاه بودید و حجّت بر شما اقامه نشده است؟ و پاسخ منتفی بودن هر دو چیز است. امّا سحر و جادو آشکار است که قرآن راستترین کلام سات و از همه جهات با جادو متضاد است. و امّا این که آنها بینش و دانش نداشتند مسئله برخلاف این است بلکه خداوند حجّت را بر آنها اقامه نمود و پیامبران آنها را فرا خواندند تا به این روز ایمان بیاورند. و دلایل و حجّتهایی بر آن اقامه شد که آن را از بزرگترین امور مدّلل و واضح قرار میدهد.
و احتمال دارد که ﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥﴾اشارهبه حق آشکار و راه راستی است که محمدصآورده است. یعنی آیا آنچه که محمدصآورده است، سحر است یا اینکه شما بینش و دانش ندارید و حقیقت امر بر مشا مشتبه شده است؟! البته که اینگونه نیست، بلکه آنچه محمدصآورده است از هر چیزی واضح و آشکارتر است و از هر حقی حقتر است و بر آنان حجّت اقامه شده است.
﴿ٱصۡلَوۡهَا﴾وارد آن شوید به صورتی که شما را از هر سو در بر میگیرد و بدنهایتان را میپوشاند و آتش به دلهایتان میرسد. ﴿فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ﴾چه شکیبایی کنید چه بیتابی نمایید برایتان یکسان است. یعنی شکیبایی ورزیدنتان در برابر آتش فایدهای ندارد و برخی از شما در کنار برخی دیگر احساس آرامش نخواهد کرد، و عذاب از شما کاسته نخواهد شد و این عذاب از چیزهایی نیست که هرگاه بنده بر آن شکیبایی بورزد سختی و مشقّت آن آسان شود. و آنها به سبب اعمال ناپاکشان به چنین عذابی گرفتار شدهاند، بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾تنها برابر کارهایی که خودتان کردهاید کیفر داده میشوید.
آیهی ۲۰-۱۷:
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَنَعِیمٖ١٧﴾[الطور: ۱۷]. «بیگمان پرهیزگاران در باغها و ناز و نعمت خواهند بود».
﴿فَٰکِهِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ١٨﴾[الطور: ۱۸]. «درحالیکه از آنچه پروردگارشان به آنان دادهاست شاد و خوشحالند، و پروردگارشان آنانرا از عذاب دوزخ محفوظ و مصون داشته است».
﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِیَٓٔۢا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٩﴾[الطور: ۱۹]. «به پاداش آنچه کردهاید گوارا بخورید و بیاشامید».
﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖۖ وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِینٖ٢٠﴾[الطور: ۲۰]. «بر تختهای ردیف شده تکیه زدهاند و حوران درشت چشم را به همسری آنان درمیآوریم».
وقتی کیفر تکذیب کنندگان را بیان کرد، نعمت پرهیزگاران را نیزذکر نمود تا هم تشویق کرده باشد و هم بیم داده باشد و دلها در میان ترس و امید به سر ببرند. پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ﴾بیگمان کسانی که با انجام دادن دستورات و پرهیز از منهّیات از خشم وناخشنودی و عذاب خداوند پروا داشته و پرهیز نمودهاند، ﴿فِی جَنَّٰتٖ﴾در باغهایی هستند که درختان پرشکوفه و نهرهای خروشان و منظرههای شگفتانگیز و منزلهای آراسته آن باغها را فرا گرفتهاند. ﴿وَنَعِیمٖ﴾و در ناز و نعمت هستند. و این شامل نعمتهای قلبی و روحی و بدنی میباشد.
﴿فَٰکِهِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ﴾از آن چه پروردگارشان به آنان داده شاد و خوشحالند و با شادی و لذّت از آن بهره میبرند و از نعمتهای وصف ناپذیری که خداوند به آنها داده خوشحالند و هیچکس نمیداندکه چه نعمتهای لذّت بخشی برای وی پنهان شده است. ﴿وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ﴾و خداوند آنانرا از عذاب دوزخ محفوظ داشته است. پس هر آنچه را که دوست داشتنی است به آنها دادهاست و از آنچه مایه ترس و وحشت است آنانرا نجات دادهاست، چون کارهایی کردهاند که خداوند دوست داشته است، و از آن چه خدا را ناخشنود میکند پرهیز کردهاند.
﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ﴾و از انواع خوردنیها و نوشیدنیها که دوست دارید بخورید و بیاشامید، ﴿هَنِیَٓٔۢا﴾و نوش و گواریتان باد. ﴿بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾آنچه بدان دست یافته اید به سبب کارهای نیک و گفتههای خوبتان است که انجام دادهاید.
﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖ﴾آنان با راحتی و آرامش بر تختهایی که با انواع پردهها آراسته شدهاند و در کنار هم قرار گرفتهاند تکیه میزنند. و خداوند تختها را اینگونه توصیف نمود که در کنار هم و ردیف هستند. تا بر کثرت آن و ترتیب زیبایشان دلالت نماید و نشانگر آن باشد که آنها گردهم میآیند و با مهربانی و شادی زندگی میکنند. پس وقتی از نعمتهای قلبی و روحی و جسمی برخودار شدند، آنگونه که در تصوّر هیچ انسانی نمیگنجد، خوردنیهای لذیذ و نوشیدنیهای گوارا و مجالس زیبا که به دل هیچ انسانی خطور نمیکند، بهرهمند شدن از زنانی باقی میماند که شادی جز با آنها کامل نمیشود. پس خداوند متعال بیان کرد آنها همسرانی دارند که از نظر هیئت و آفرینش و اخلاق از همه زنها کاملتر میباشند. بنابراین فرمود: ﴿وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِینٖ﴾و حورهای درشت چشم را به همسری آنان در میآوریم و آنها زنانی هستند که از زیبایی ظاهری برخوردار هستند و هم دارای اخلاق خوب میباشند که این باعث میشود بینندگان از زیبایی آنها به حیرت بیافتند و عقلهای جهانیان را بربایند و نزدیک است که دلها از اشتیاق و علاقه به سوی آنها پر بگشایند. «عِین» یعنی درشت چشم، حورهایی که چشمهایی دلکش دارند که سیاهی و سفیدی آن بسیار زیباست.
آیهی ۲۸-۲۱:
﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱتَّبَعَتۡهُمۡ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَٰنٍ أَلۡحَقۡنَا بِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَمَآ أَلَتۡنَٰهُم مِّنۡ عَمَلِهِم مِّن شَیۡءٖۚ کُلُّ ٱمۡرِیِٕۢ بِمَا کَسَبَ رَهِینٞ٢١﴾[الطور: ۲۱]. «و کسانیکه خودشان ایمان آورده و فرزندانشان نیز در ایمان آوردن از آنان پیروی کردهاند فرزندانشان را به آنان ملحقّ میکنیم و از عملشان چیزی نمیکاهیم. هر شخص در گرو کارهایی است که کرده است».
﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُم بِفَٰکِهَةٖ وَلَحۡمٖ مِّمَّا یَشۡتَهُونَ٢٢﴾[الطور: ۲۲]. «و با میوه و گوشتی که اشتها میکنند آنانرا مدد میرسانیم».
﴿یَتَنَٰزَعُونَ فِیهَا کَأۡسٗا لَّا لَغۡوٞ فِیهَا وَلَا تَأۡثِیمٞ٢٣﴾[الطور: ۲۳]. «در آنجا جامی را از دست همدیگر میگیرند که در آن هیچ بیهودگی و گناهی نیست».
﴿وَیَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ کَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّکۡنُونٞ٢٤﴾[الطور: ۲۴]. «و نوجوانانی برای (خدمت) آنان است که بر گرد آنان آمد و رفت میکنند، گویی آنان مروارید نهفتهاند».
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٢٥﴾[الطور: ۲۵]. «و پرسشکنان روی به همدیگر میکنند».
﴿قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا قَبۡلُ فِیٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِینَ٢٦﴾[الطور: ۲۶]. «میگویند: ما پیش از این درمیان خانواده و فرزندانمان بیمناک بودیم».
﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ٢٧﴾[الطور: ۲۷]. «پس خداوند بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش حفظ کرد».
﴿إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِیمُ٢٨﴾[الطور: ۲۸]. «همانا ما از پیش او را به فریاد میخواندیم بیگمان او نیکوکار مهربان است».
این از کمال نعمت بهشت است که خداوند فرزندان اهل بهشت را به خودشان ملحق میگرداند، فرزندانی که در ایمان آوردن از پدران خود پیروی کردهاند، یعنی به واسطهی ایمانی که از پدرانشان صادر شده به آنان ملحق شدهاند، پس اگر پیروی نمودنشان به سبب ایمانی باشد که از خودشان صادر شده باشد به طریق اولی آنان به پدرانشان ملحق میشوند.
پس خداوند آنها را در بهشت به پدرانشان ملحق میگرداند و به مقام و منزلت آنان میرساند، گرچه آنها به وسیله عمل و کردار خود به آن مقامات نرسند، و این کار را به پاداش پدرانشان انجام میدهند تا ثوابشان بیشتر گردد. با وجود این خداوند چیزی از اعمالشان را نمیکاهد.
ممکن است کسی گمان ببرد که اهل دوزخ نیز چنین هستند و خداوند فرزندانشان را به آنها ملحق مینماید. بنابراین، خداوند خبر داد که حکم هر دو سرا (بهشت و جهّنم) یکی نیست چرا که دوزخ سرای عدالت است. و از جمله عدالت الهی این است که هیچ کس را بدون گناه عذاب نمیدهد، بنابراین فرمود: ﴿کُلُّ ٱمۡرِیِٕۢ بِمَا کَسَبَ رَهِینٞ﴾هرکس در گروه عمل خود است.
پس هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد و بار گناه هیچ کسی بر دوش کسی دیگر گذاشته نمیشود. و این جملهای معترضه است و یکی از فواید آن، این است که توّهم مذکور را رفع مینماید.
﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُم﴾و همواره از فضل گسترده و روزی فراگیر خودمان به اهل بهشت میرسانیم. ﴿بِفَٰکِهَةٖ﴾هر میوهای از انگور، انار، سیب و انواع میوههای لذیذی که بخواهند به آنان میدهیم، و میوههایی دیگر اضافه بر آنچه میخورند. ﴿وَلَحۡمٖ مِّمَّا یَشۡتَهُونَ﴾و هرگوشتی که بخواهند از گوشتهای پرندگان و غیره به آنها میدهیم.
﴿یَتَنَٰزَعُونَ فِیهَا کَأۡسٗا﴾و در بهشت جامی را از دست یکدیگر میگیرند یعنی جامهای شراب را از دست یکدیگر میگیرند و به هم دیگر میدهند و نوجوانان، شراب را با لیوانها و پارچها بر آنها میگردانند. ﴿لَّا لَغۡوٞ فِیهَا وَلَا تَأۡثِیمٞ﴾در بهشت سخنی بیهوده و گفتاری که فایدهای ندارد و آنچه که در آن گناه است وجود ندارد، و هرگاه این دو چیز وجود نداشته باشند چیزسومی محقّق میشود و آن این که سخن آنها در بهشت سلام و پاکیزگی است که جانها را شاد مینماید و دلها را خوشحال میگرداند. آنان به بهترین صورت با هم دیگر همنشینی مینمایند و از پروردگارشان فقط چیزهایی میشنوند که آنها را مسرور میگرداند. و این بیانگر آن است که خداونداز آنها راضی است و آنها را دوست دارد.
﴿وَیَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ کَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّکۡنُونٞ٢٤﴾و نوجوانانی که خدمتگزار ایشان هستند پیوسته گرداگرد آنان در چرخش و گردشند و از بس که زیبا هستند گویا مرواریدهای پنهانِ در صدف هستند و برای خدمتگزاری آنان و انجام دادن کارهایشان پیرامون آنها رفت و آمد میکنند. و این نشانگر آن است که آنان از نعمتهای فراوانی برخوردارند، و دالّ بر کمال آسایش آنان میباشد.
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٢٥﴾و روی به هم دیگر میکنند و در مورد امور دنیا و احوال آن از یکدیگر پرسش میکنند. ﴿قَالُوٓاْ﴾در رابطه با آن چه که آنها را به این شادی و سرور رسانده است میگویند: ﴿إِنَّا کُنَّا قَبۡلُ فِیٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِینَ﴾ما پیش از این در دنیا در میان خانوادههایمان بیمناک بودیم، پس از ترس و بیم خداوند گناهان را ترک نمودیم و به سبب آن به اصلاح عیبهایمان پرداختیم.
﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا﴾خداوند با هدایت و توفیق دادن به ما بر ما منّت گذارد. ﴿وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ﴾و ما را از عذاب سوزان و بسیار داغ حفظ کرد.
﴿إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُ﴾همانا ما پیش از این او را به فریاد میخواندیم که ما را از عذاب شعلهور دوزخ دور بدارد و به سرای نعمت برساند. این به فریاد خواندن شامل دعای عبادت و خواستن است. یعنی همواره با انجام انواع عبادتها به او تقّرب میجستیم و در همه اوقات او را به فریاد میخواندیم.
﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِیمُ﴾بیگمان او نیکوکار مهربان است. از جمله نیکی و مهربانیاش به ما این است که از ما خشنود گردید و ما را وارد بهشت گرداند و از ناخشنودی خویش و عذاب جهنّم نجات داد.
آیهی ۴۳-۲۹:
﴿فَذَکِّرۡ فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٖ وَلَا مَجۡنُونٍ٢٩﴾[الطور: ۲۹]. «پس پند و اندرز بده که تو به فضل پروردگارت کاهن و دیوانه نیستی».
﴿أَمۡ یَقُولُونَ شَاعِرٞ نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَیۡبَ ٱلۡمَنُونِ٣٠﴾[الطور: ۳۰]. «آیا میگویند: شاعری است که دربارهاش چشم به راه رویداد روزگار هستیم».
﴿قُلۡ تَرَبَّصُواْ فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِینَ٣١﴾[الطور: ۳۱]. «بگو: چشم به راه باشید که من نیز با شما چشم به راهم».
﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآۚ أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٣٢﴾[الطور: ۳۲]. «آیا خردهایشان آنانرا به این (سخنان) فرمان میدهد یا آنان گروهی سرکشند»؟!.
﴿أَمۡ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥۚ بَل لَّا یُؤۡمِنُونَ٣٣﴾[الطور: ۳۳]. «آیا میگویند: آنرا بربافته است؟ (چنین نیست)، بلکه ایمان نمیآورند».
﴿فَلۡیَأۡتُواْ بِحَدِیثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن کَانُواْ صَٰدِقِینَ٣٤﴾[الطور: ۳۴]. «پس اگر راستگویند سخنی همچون آنرا بیاورند».
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥﴾[الطور: ۳۵]. «آیا ایشان بیآفریدگار آفریده شدهاند، یا این که خودشان آفریدگارند»؟!.
﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ٣٦﴾[الطور: ۳۶]. «آیا آسمانها و زمین را آفریدهاند؟ (نه) بلکه آنان یقین نمیکنند».
﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّکَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜیۡطِرُونَ٣٧﴾[الطور: ۳۷]. «آیا خزانههای پروردگارت نزد آنان است یا آنان چیره هستند».
﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ یَسۡتَمِعُونَ فِیهِۖ فَلۡیَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ٣٨﴾[الطور: ۳۸]. «آیا نردبانی دارند که بر (بالای) آن (اسراررا) میشنوند؟ پس باید که شنوندۀ آنان دلیلی آشکار بیاورد».
﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَکُمُ ٱلۡبَنُونَ٣٩﴾[الطور: ۳۹]. «آیا دختران سهم خدایند و پسران سهم شما»؟.
﴿أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ٤٠﴾[الطور: ۴۰]. «یا اینکه تو از آنان مزدی میخواهی که آنان از تاوان آن گرانبارند».
﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ٤١﴾[الطور: ۴۱]. «آیا در نزد خود (علم) غیب دارند که آنان (هرچه بخواهند) مینویسند».
﴿أَمۡ یُرِیدُونَ کَیۡدٗاۖ فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَکِیدُونَ٤٢﴾[الطور: ۴۲]. «آیا میخواهند نیرنگ بزنند؟ پس کافران به حیلت خود گرفتار میآیند».
﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٤٣﴾[الطور: ۴۳]. «آیا آنان جز خدا معبودی دارند؟ خداوند پاک و منزّه است از آنچه شرک میآورند».
خداوند متعال به پیامبرشصفرمان میدهد به همه مردم اعم از مسلمان و کافر پند و اندرز بدهد تا حجّت خدا بر ستمگران اقامه شود، و توفیق یافتگان به سبب اندرز او هدایت شوند. و به پیامبر فرمان میدهد که به گفتههای تکذیب کنندگان و اذیت و آزار و سخنانی که به وسیله آن مردم را از اطاعت پیامبر باز میدارند توّجه نکند. آنها سخنانی درباره پیامبر میگویند که خودشان میدانند او دورترین مردم از این چیزهاست. بنابراین، هر نقصی را که مشرکین پیامبر را بدان متّهم مینمایند از او نفی نمود و فرمود: ﴿فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٖ﴾تو به فضل و لطف پروردگارت کاهن نیستی. کاهن کسی است که جنّی نزد او میآید و از خبرهای غیبی به او میرساند و یک سخن راست را با صد دروغ در میآمیزد.
﴿وَلَا مَجۡنُونٍ﴾ودیوانه نیستی، و فاقد عقل نمیباشی، بلکه از همه مردم عقلت کاملتر است و از همه، از شیاطین دورتر هستی و از همه مردم راستگوتر و کاملتر و بزرگوارتر میباشی.
﴿أَمۡ یَقُولُونَ شَاعِرٞ﴾و گاهی درباره او میگویند:شاعری است که شعر میسرای در حالیکه خداوند میفرماید: ﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُ﴾[یس: ۶۹]. «و شعر را به او نیاموختهایم و نه شعر سرایی سزاوار اوست». ﴿نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَیۡبَ ٱلۡمَنُونِ﴾منتظر مرگ او هستیم، پس وقتی بمیرد کارش تمام میشود و از دست او راحت میشویم.
﴿قُلۡ﴾در پاسخ یاوه سرایی شان بگو: ﴿تَرَبَّصُواْ﴾منتظر مرگ باشید، ﴿فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِینَ﴾بیگمان من منتظرم تا خداوند شما را به عذابی از سوی خود یا به عذابی به وسیله ما گرفتار نماید.
﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآ﴾آیا این تکذیب و سخنانی که درباره تو گفتهاند از خرد و عقلهایشان برآمده است؟ اگر چنین است چه بدعقل و خردی دارند، زیرا عاقل ترین انسان را دیوان قرار داده و راستترین سخن و حق ترین سخن را دروغ و باطل انگاشتهاند. قطعا دیوانگان نیز از داشتن چنین خردی دور هستند. ﴿أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ﴾یا ستمگری و سرکشیشان، آنها را به گفتن چنین سخنانی واداشته است؟! و واقعیت همین است و سرکشی حدّی ندارد که بر آن توقّف نمایند پس، از فرد سرکش و کسی که از حدّ تجاوز کرده است هر سخن و کاری برمیآید.
﴿أَمۡ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ﴾آیا میگویند: محمّد قرآن را از پیش خود ساخته است؟! ﴿بَل لَّا یُؤۡمِنُونَ﴾بلکه ایمان نمیآورند، و اگر ایمان میآوردند چنین سخنانی نمیگفتند. ﴿فَلۡیَأۡتُواْ بِحَدِیثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن کَانُواْ صَٰدِقِینَ٣٤﴾یعنی اگر راست میگویید که او قرآن را از پیش خود ساخته است، شما هم عرب شیوا زبان و فصیح و بلیغ هستیدو قرآن شما را به مبارزه طلبیده که همچون آنرا بیاورید.
پس همانند آنرا بیاورید، آنگاه مخالفت شما درست خواهد بود، وگرنه به صداقت و راست بودن آن اقرار کنید، پس اگر شما وهمه انسانها و جنها جمع شوند نخواهند توانست همانند قرآن را بیاورید. بنابراین، درمیان دو چیز قرار دارید یا به آن ایمان میآورید و به رهنمود آن اقتدا میکنید و یا دشمنی میورزید و از باطلی که از بطلان آن آگاه هستید پیروی مینمایید.
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥﴾این استدلال علیه آنهاست با امری که آنان را ناچار میسازد که یا در برابر حق تسلیم شوند و یا از مقتضای عقل و دین بیرون روند. و بیان آن (=امر) این است که آنها یگانگی خداوند را انکار میکنند و پیامبرش را تکذیب مینمایند و این مستلزم آن است که آنها منکر آنند که خداوند آنها را آفریده است، و عقلا و شرعا ثابت است که حقیقت این قضیه از یکی از این سه حالت خالی نیست:
یا اینکه آنها بدون هیچ آفریدگاری آفریده شدهاند و این محال و غیرممکن است. و یا این که خودشان خویشتن را آفریدهاند که این هم محال و غیرممکن است، چون تصوّر نمیشود که کسی خودش را پدید بیاورد. وقتی این دو امر باطل باشند و ناممکن بودنشان روشن گردد حالت سوم ثابت و مقرّر میگردد و آن اینکه خداوند آنها را آفریده است. بنابراین، معبود به حق تنها خداوند است که عبادت سزاوار هیچکسی جز او نیست.
﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾آیا آسمانها و زمین را آفریدهاند؟ این استفهامی است که بر تاکید نفی دلالت میکند. یعنی آنها آسمانها و زمین را نیافریدهاند تا شریکان خدا باشند و این چیزی بسیار واضح است. ﴿بَل لَّا یُوقِنُونَ﴾بلکه تکذیب کنندگان دارای آنچنان علم کافی و یقینی نیستند که به سبب آن از دلایل شرعی و عقلی استفاده ببرند.
﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّکَ﴾آیا خزانهها و گنجینههای رحمت پروردگارت در اختیار این تکذیب کنندگان است که هرکس را بخواهند بدهند و هرکس را بخواهند محروم نمایند؟ یعنی به این خاطر اجازه نمیدهند که خداوند نّبوت را به بنده و پیامبرش محمّدصبدهد که گویا آنها سرپرستان گنجینههای رحمت خداوند هستند، در حالی که آنها بسیار حقیرتر و خوارتر از این میباشند که چنین چیزی در اختیارشان باشد. پس آنها سود و زیان و مرگ و زندگی خودشان را نیز در اختیار ندارند ﴿أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا﴾[الزخرف: ۳۲]. «آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟ ما زندگیشان را در دنیا میان آنها تقسیم کردهایم». ﴿أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜیۡطِرُونَ﴾یا اینکه آنها بر خلق خدا و ملک الهی چیره و مسلّط هستند؟ چنین نیست، بلکه آنان عاجز و نیازمندند.
﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ یَسۡتَمِعُونَ فِیهِ﴾آیا آنها از غیب اطلاعی دارند و یا به ملکوت اعلی بالا میروند و گوش فرا میدهند آنگاه از چیزهایی خبر میدهند که غیر از ایشان کسی دیگر آن را نمیداند؟ ﴿فَلۡیَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ﴾پس گوش فرا دهنده ایشان که مدّعی چنین چیزی است باید دلیلی آشکار بیاورد، و از کجا میتواند دلیلی ارائه بدهد؟
زیرا خداوند دانای پنهان و پیداست و او هیچ کسی را از غیب آگاه نمیکند مگر پیامبری را، که به آن چه بخواهد او را آگاه مینماید. پس اگر محمّدصکه برترین پیامبران و داناترین و پیشوای آنان است و به توحید خداوند و وعید الهی و دیگر اخبار راستین خبر داده، با این حال چیزی جز آنچه خداوند به او آموخته است نمیداند، و تکذیب کنندگان اهل ضلالت و سرکشی و جهالت باشند، کدام یک از این دو مُخبر سزاوار آن است که خبرش قبول گردد؟!.
به ویژه اینکه پیامبر برای اثبات آن چه از آن خبر داده دلایل و حجّتهایی اقامه نموده است که باعث یقین قطعی میگردند، و آنها بر آن چه ادّعا کردهاند شبههای مطرح نکردهاند، گذشته از این که دلیلی ارائه داده باشند.
﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَکُمُ ٱلۡبَنُونَ٣٩﴾آیا آنگونه که ادعا نمودهاید پسران سهم او هستند و دختران سهم شما؟! پس شما دو امر ممنوع را اعلام میدارید: یکی اینکه برای خداوند فرزند مقّرر میدارید و ناقصترین نوع آنرا برای خدا مقرّر میدارید! پس آیا طعنهای بزرگتر از این به خدا وجود دارد؟
﴿أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ أَجۡرٗا﴾یا اینکهای پیامبر! در مقابل تبلیغ رسالت از آنها مزد و پاداشی میطلبی؟! ﴿فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ﴾که همچون بار گرانی بر دوش آنان سنگینی میکند و آنان از تاوان آن گرانبارند؟ چنین نیست، بلکه تو علاقمند هستی که بدون هیچ مزد و پاداشی آنها را تعلیم دهی، و حاضر هستی که اموال هنگفتی خرج کنی تا آنها رسالت تو را بپذیرند و دعوت تو را لبیک گویند.
و به «مولفۀ القلوب» اموالی میدهی تا دلهایشان را به دست آوری و علم و ایمان در دلهایشان جای بگیرد.
﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ٤١﴾آیا نزد خود علم غیب دارند، پس آنها امور غیبی را مینویسند، در نتیجه به اموری از غیب اطلاع یافتهاند که پیامبر خدا از آن اطلاع نیافته است؟! آن گاه با علمی از غیب که دارند با او به مخالفت برخاستهاند؟ معلوم است که آنها ملّتی بیسواد و جاهل و گمراه هستند، و علم و دانش پیامبر از دیگران بیشتر است، و خداوند از غیب او را به چیزهای آگاه کرده است که هیچیک از خلق خدا از آن اطلاع نیافتهاند.
و اینها همه راههای نقلی و عقلی هستند که بر فساد گفتههایشان دلالت مینماید و این راهها بطلان سخن آنها را به بهترین و واضحترین شیوه ترسیم مینماید. ﴿أَمۡ یُرِیدُونَ﴾آیا آنها میخواهند با عیبجویی از تو و از آنچه آوردهای، ﴿کَیۡدٗا﴾نیرنگی بزنند تا به وسیله آن دین تو را باطل کرده و کارت را نابود نمایند؟ ﴿فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَکِیدُونَ﴾پس مکر و نیرنگ کافران به خودشان بر میگردد و زیان آن به سوی خودشان باز خواهند گشت. و خداوند چنین نمود و کافران هر چقدر توانستند حیله ومکر ورزیدند امّا خداوند پیامبرش را بر آنها پیروز گرداند و دینش را چیره نمود و آنها را خوار و ذلیل گرداند.
﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ﴾آیا آنان معبودی جز خداوند دارند؟! آیا غیر از الله معبود دیگری دارند که به سود و نفع او امیدوار باشند و از زیان او بیم داشته باشند؟! ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ﴾پاک و منّزه است خداوند از آنچه شرک میورزند. پس او هیچ شریکی در فرمانروایی ندارد، و هیچ شریکی در یگانگی و عبادت ندارد. ومقصود از کلامی که آورده شده همین است. یعنی باطل بودن پرستش معبودهای غیر از الله و بیان فساد آن با این دلایل قطعی گردید. و آن چه مشرکان بر آن هستند باطل میباشد و کسی که سزاوار است که پرستش گردد و برایش نماز گزارده شود و سجده برده شود و دعای عبادت و دعای خواستن خاص او باشد خداوند است که معبود به حق است واسماء و صفات او کامل هستند، و صفتهای نیکوی زیادی دارد و کارهای زیبای زیادی انجام دادهاست.
پس دارای شکوه و بزرگی و قدرتی است که شکست نمیخورد، یگانه و یکتاست و آن قدر والا است که برای رفع نیازها به او روی آورده میشود. پس بزرگ و ستوده و بزرگوار است خداوند قادر و دانا.
آیهی ۴۶-۴۴:
﴿وَإِن یَرَوۡاْ کِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا یَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡکُومٞ٤٤﴾[الطور: ۴۴]. «و اگر پارهای از آسمان افتاده ببینند میگویند: ابرای انباشته است».
﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی فِیهِ یُصۡعَقُونَ٤٥﴾[الطور: ۴۵]. «پس ایشان را به حال خود واگذار، تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش میشوند».
﴿یَوۡمَ لَا یُغۡنِی عَنۡهُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡٔٗا وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَ٤٦﴾[الطور: ۴۶]. «روزیکه نیرنگشان چیزی (از عذاب خدا) را از آنان دفع نمیکند و مدد و یاری نمیشوند».
خداوند در بیان این که مشرکان تکذیب کننده حق از حقیقت روی برتافتهاند وبه باطل روی آوردهاند میفرماید: اگر هر دلیلی برای اثبات حق آورده شود آنها از حق پیروی نخواهند کرد و با آنها به مخالفت برخواهند خواست. ﴿وَإِن یَرَوۡاْ کِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا﴾و اگر از آسمان از ن شانههای روشن پاره و تکّه بزرگی از عذاب بر آنان بیافتد. ﴿یَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡکُومٞ﴾میگویند: این ابری است که به طور طبیعی روی هم انباشته شده است. یعنی به نشانههایی که میبینند توجّه نمیکنند و از آن درس عبرت نمیآموزند.
و اینها جز عذاب و شکنجه علاجی ندارند بنابراین فرمود: ﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی فِیهِ یُصۡعَقُونَ٤٥﴾آنان را به حال خود واگذار تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش میشوند و آن، روز قیامت است که در آن به عذابی گرفتار میشوند که اندازه و مقدار آن قابل توصیف نیست.
﴿یَوۡمَ لَا یُغۡنِی عَنۡهُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡٔٗا﴾روزی که نیرنگشان کمترین سودی به حالشان نخواهد داشت و کمترین چیزی از عذاب خدا را از آنها دور نمیکند. گرچه در دنیا نیرنگی میورزند که به وسیله آن اندک زمانی زندگی میکنند. پس در روز قیامت نیرنگ و توطئه آنها نابود میگردد و تلاشهایشان باطل خواهد شد و از عذاب خدا رهایی نمییابند. ﴿وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَ﴾و آنان یاری نمیشوند.
آیهی ۴۹-۴۷:
﴿وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ عَذَابٗا دُونَ ذَٰلِکَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٤٧﴾[الطور: ۴۷]. «و ستمکاران عذابی جز این (نیز) دارند ولی بیشترشان نمیدانند».
﴿وَٱصۡبِرۡ لِحُکۡمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعۡیُنِنَاۖ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ٤٨﴾[الطور: ۴۸]. «و برابر فرمان پروردگارت صبر و شکیبایی پیشهکن که تو زیر نظر مایی. و هنگامیکه (از خواب) برمیخیزی با ستایش پروردگارت تسبیح گوی».
﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ٤٩﴾[الطور: ۴۹]. «و در پارهای از شب او را به پاکی یاد کن و (نیز) در پی نهان شدن ستگارگان».
وقتی خداوند عذاب ستمگران را در روز قیامت ذکر کرد خبر داد که آنها قبل از روز قیامت هم عذابی دارند و این شامل عذاب دنیا میشود که آنها با کشته شدن و اسیر گشتن و اخراج شدن از شهرها به آنها گرفتار میآیند. همچنین به عذاب قبر و برزخ گرفتار میشوند. ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ولی بیشترشان نمیدانند، زیرا بر آنچه که باعث عذاب و شدت کیفر میشود باقی ماندهاند.
وقتی خداوند حجّت و دلایلی را بر باطل بودن گفتههای تکذیب کنندگان ارائه داد، به پیامبر دستور داد تا به آنها توّجه نکند و با التزام به فرمان تقدیری و تشریعی پروردگار و با استقامت نمودن بر آن شکیبایی ورزد. و به او وعده داد که وی را حفاظت خواهد کرد. ﴿فَإِنَّکَ بِأَعۡیُنِنَا﴾بیگمان تو تحت نظر و حفاظت ما هستی. و به او فرمان داد که ذکر و عبادت را وسیله و کمکی برای شکیبایی قرار دهد. پس فرمود: ﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ﴾و هنگامیکه در شب از خواب بر میخیزی با ستایش پروردگار تسبیح گوی.
در اینجا به قیام شب امر شده است. یا معنی آیه این است که وقتی برای انجام نمازهای پنج گانه بر میخیزی پروردگارت را به پاکی یاد نما، به دلیل اینکه میفرماید: ﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ٤٩﴾و در پارهای از شب او را به پاکی یاد کن و نیز در پی نهان شدن ستارگان، یعنی در آخر شب تسبیح او را بگوی. و نماز صبح در این داخل است. والله اعلم.
پایان تفسیر سورهی طور
مکی و ۶۰ آیه است.
آیهی ۶-۱:
﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١﴾[الذاریات: ۱]. «سوگند به بادهایی که به سختی پراکنده میدارند».
﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢﴾[الذاریات: ۲]. «و سوگند به ابرهای آبستن به باران».
﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا٣﴾[الذاریات: ۳]. «و سوگند به ستارگانی که آسان در حرکتند».
﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا٤﴾[الذاریات: ۴]. «و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم کردهاند».
﴿إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٞ٥﴾[الذاریات: ۵]. «بیگمان آنچه که وعده داده میشوید راست است».
﴿وَإِنَّ ٱلدِّینَ لَوَٰقِعٞ٦﴾[الذاریات: ۶]. «و همانا روز جزا حتماً به وقوع میپیوندد».
در اینجا خداوندِ راستگو به این آفریدههای بزرگ که منافع و مصالح زیادی در آنها قرار داده شده است سوگند میخورد که وعدهاش راست است و روز جزا و محاسبه قطعا خواهد آمد و هیچ چیزی نمیتواند آن را دفع کند.
خداوند صادق عظیم از آمدن روز جزا و محاسبه خبر داد، روزی که بسیار عظیم است، و بر حتمّیت آن قسم یاد کرد، و برای اثبات آن برهانها و دلایل زیادی را اقامه نمود، پس چرا تکذیب کنندگان آن را تکذیب میکنند و عمل کنندگان از عمل برای آن روی میگردانند؟! ﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١﴾سوگند به بادهایی که به سختی و نرمی پراکنده میدارند. ﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢﴾و سوگند به ابرهایی که آب فراوان را با خود بر میدارند که خداوند با آن به بندگان و شهرها فایده میرساند.
﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا٣﴾و سوگند به ستارگانی که به آسانی در حرکت هستند. و آسمان با آنها آراسته میشود و در تاریکیهای دریا و خشکی مردم با آن راه خود را مییابند و با عبرت گرفتن از آن فایده میبرند. ﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا٤﴾و سوگند به فرشتگانی که به اذن خدا کارها را تقسیم و تدبیر میکنند. پس هریک از آنها را خداوند به تدبیر کاری از کارهای دنیا و آخرت بر گماشته و از آنچه برای او مقّدر شده تجاوز نمیکند و نیز در آن کوتاهی نمیورزد.
آیهی ۹-۷:
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ٧﴾[الذاریات: ۷]. «و سوگند به آسمان که دارای راههاست».
﴿إِنَّکُمۡ لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ٨﴾[الذاریات: ۸]. «بیگمان شما (دربارۀ پیامبر) سخنی گوناگون دارید».
﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ٩﴾[الذاریات: ۹]. «کسی از (راه) او منحرف میشود که منحرف شده باشد».
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ٧﴾و سوگند به آسمان که دارای راههای نیکو است که به چین و بافت ریگها و آبهای حوضها میمانند آن گاه که باد آن را به حرکت در میآورد. ﴿إِنَّکُمۡ﴾شما ای کسانی که محمّدصرا تکذیب میکنید! درباره او ﴿لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ﴾سخن گوناگونی دارید، برخی میگویید: جادوگر است و برخی میگویید کاهن است، و بعضی میگویید دیوانه است، و دیگر سخنها که نشانگر حیرت و تردید آنهاست. و دال بر این است که آنچه آنها بر آن هستند باطل و پوچ است.
﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ٩﴾از آن بازگردانده میشود هرکس که از ایمان بازگردانده شده باشد، و از دلایل یقینی خداوند منصرف و روی گردان شده باشد. اختلاف گفتههایشان دلیلی است بر باطل بودن سخنانشان، امّا سخن راستی که محمّدصآورده است هماهنگ و همگون است و برخی از آن برخی دیگر را تصدیق میکند و تناقض و تضادّی در آن وجود ندارد و اختلافی در آن نیست، و این دلیلی است بر صحّت و درستی آن و دلیلی است بر این که از سوی خداوند است. ﴿وَلَوۡ کَانَ مِنۡ عِندِ غَیۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ ٱخۡتِلَٰفٗا کَثِیرٗا﴾[النساء: ۸۲]. «و اگر از جانب غیر خداوند بود در آن اختلاف زیادی مییافتند».
آیهی ۱۴-۱۰:
﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ١٠﴾[الذاریات: ۱۰]. «مرگ بر دروغگویان».
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١﴾[الذاریات: ۱۱]. «کسانیکه آنان در ورطۀ نادانی بیخبرند».
﴿یَسَۡٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٢﴾[الذاریات: ۱۲]. «میپرسند روز جزا کی خواهد بود»؟.
﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣﴾[الذاریات: ۱۳]. «روزی که آنان بر آتش عذاب شوند».
﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ١٤﴾[الذاریات: ۱۴]. «بچشید عذاب خود را، این همان چیزی است که آنرا به شتاب میطلبیدید».
﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ١٠﴾خداوند کسانی را نابود کند که بر وی دروغ بستند و آیات او را انکار کردند و در صدد آن برآمدند تا به وسیله باطل، حق را از بین ببرند، همان کسانی که چیزهایی به خداوند نسبت میدهند که نمیدانند. ﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١﴾کسانی که در ورطه کفر و جهالت و گمراهی سرگشتهاند.
﴿یَسَۡٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٢﴾از روی شک و تکذیبِ روز قیامت میپرسند چه وقت مبعوث خواهند شد؟ یعنی آن را بعید میپندارند. بنابراین، از حالت و سرانجامشان مپرس. ﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣﴾روزی که به سبب پلیدی ظاهری و باطنی که با خود دارند در آتش، عذاب میبینند.
به آنها گفته میشود: ﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ﴾عذاب آتش را بچشید زیرا اثر و پیامد چیزی است که به سبب آن دچار فتنه شده بودید، از قبیل آزمایشی که آنها را به کفر و گمراهی برگرداند. ﴿هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ﴾عذابی که شما به آن گرفتار شده اید چیزی است که در فرا رسیدن آن شتاب میورزیدید. پس اکنون از انواع کیفرها و شکنجهها و زنجیرها و خشم و عذاب بهره ببرید.
آیهی ۱۹-۱۵:
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ١٥﴾[الذاریات: ۱۵]. «بیگمان پرهیزگاران در باغها و چشمهساران هستند».
﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ١٦﴾[الذاریات: ۱۶]. «چیزهایی را که پروردگارشان به آنان میدهد دریافت میدارند. بیگمان آنان پیش از این نیکوکار بودند».
﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧﴾[الذاریات: ۱۷]. «آنان اندکی از شب میخوابیدند».
﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ١٨﴾[الذاریات: ۱۸]. «و در سحرگاهان درخواست آمرزش میکردند».
﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩﴾[الذاریات: ۱۹]. «و در اموالشان برای سائل و بینوا حقّی بود».
خداوند در بیان پاداش پرهیزگاران و اعمالشان که به سبب آن به این پاداش رسیدهاند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ﴾بیگمان پرهیزگاران که تقوا و اطاعت از خدا را شعار خود ساخته بودند، ﴿فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ﴾در میان باغهای بهشت خواهند بود، باغهایی که انواع درختان و میوهها را در بردارند که برخی از آنها همانندی در دنیا دارند و برخی در دنیا نظیری ندارند. میوهها و درختانی که چشمها مانند آنرا ندیدهاند و گوشها (اخبار) آنرا نشنیدهاند و تصّور آن به دل هیچکسی خطور نکرده است. ﴿وَعُیُونٍ﴾و در میان چشمههای روان هستند، و این باغها با این چشمههای آبیاری میشوند و بندگان از آن مینوشند و آن را میجوشانند.
﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ﴾احتمال دارد که معنی آیه این باشد که خداوند همه آرزوهای اهل بهشت را برآورده میسازد و همه انواع نعمتها را به آنان میدهد و آنان این نعمتها را دریافت میدارند در حالی که خشنود و شادمان هستند و جایگزینی برای آن را نمیجویند و نمیخواهند از آن بیرون آورده شوند و به هریک اندازهای از نعمت داده میشود که بیشتر از آن نمیخواهند.
و احتمال دارد که این، صفت و حالت پرهیزگاران در دنیا باشد و آنها اوامر و نواهی خداوند را فرا میگیرند. یعنی با شرح صدر و دلی شاد آنرا فرا گرفته و از آن چه نهی شدهاند به کاملترین صورت دوری میگزینند.
پس کسانیکه خداوند به آنها اوامر و نواهی داده اینها از بهترین بخششهای الهی هستند که باید آن را فرا بگیرند و شکر آن را به جای آورند و منقاد شوند. امّا معنی اوّل به سیاق عبارت نزدیکتر است چون خداوند وصف آنها و اعمالشان را در دنیا بیان داشته است که ﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ﴾اینان پیش از اینکه به این نعمت دست یابند نیکوکار بودهاند. و نیکوکاری آنها عبادت پروردگارشان را شامل میشود که او را چنان بپرستند که انگار او را میبینند و اگر او را نمیبینند او آنها را میبیند. هم چنین نیکی کردن با بندگان خدا با رساندن فایده به آنها و احسان با آنها با دادن مال یا علم، یا خیرخواهی برایشان و استفاده از مقام و موقعیت خود در راه رساندنِ خیر به آنان و امر به معروف و نهی از منکر و دیگر راههای نیک را شامل میشود.
حتّی نیکی کردن با سخن نرم و نیکویی کردن با زیردستان و حیواناتی که در ملکّیت آدمی هستند و یا مربوط به دیگران میباشند در این داخل است.
و از بهترین انواع احسان و نیکی کردن در عبادت خالق، نماز شب است که دالّ بر اخلاص و هماهنگ بودن زبان و قلب است. بنابراین فرمود: ﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧﴾نیکوکاران خوابشان در شب اندک است. امّا بیشتر شب را با عبادت پروردگارشان سپری مینمایند، نماز میخوانند و تلاوت میکنند و خدا را یاد میکنند و دعا و زاری میکنند.
﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ﴾و به هنگام سحر یعنی اندکی پیش از بامداد، ﴿هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ﴾آنان از خداوند طلب آمرزش میکنند پس نمازشان تا سحر ادامه دارد، سپس در پایان نماز شب مینشینند و از خداوند متعال طلب آمرزش میکنند، همانند آمرزش خواستن گناه کاری که برای بخشوده شدن گناهش آمرزش میطلبد.
و آمرزش خواستن به هنگام سحر فضیلت و ویژگی خاص خود را دارد که در دیگر اوقات این برتری و ویژگی را ندارد. همانطور که خداوند در توصیف اهل ایمان و طاعت فرموده است: ﴿وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ﴾[آل عمران: ۱۷]. «و آنان که سحرگاهان طلب آمرزش مینمایند».
﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩﴾و در مالهایشان حق واجب و مستحّی برای نیازمندان است، برای آنهایی که از مردم طلب و سوال میکنند، و برای آن بینوایانی که از مردم چیزی نمیخواهند.
آیهی ۲۳-۲۰:
﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ٢٠﴾[الذاریات: ۲۰]. «و در زمین برای اهل یقین نشانههایی است».
﴿وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٢١﴾[الذاریات: ۲۱]. «و نیز در وجودتان (نشانههایی است) آیا نمیبینید»؟.
﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ٢٢﴾[الذاریات: ۲۲]. «و ورزیتان و آنچه وعده مییابید در آسمان (مقرّر) است».
﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ٢٣﴾[الذاریات: ۲۳]. «به پروردگار آسمان و زمین سوگند که بیگمان او حق است همانند آنکه شما سخن میگویید».
خداوند درحالیکه بندگانش را به تفکّر و عبرت گرفتن فرا میخواند میفرماید: ﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ٢٠﴾و در زمین برای یقین کنندگان نشانههایی است و این شامل خود زمین و کوهها و دریاها و نهرها و درختان و گیاهانی است که در زمین قرار دارند که هرکس در این چیزها بیاندیشد و به فلسفه آن فکر کند او را به عظمت آفریننده این مخلوقات و گستردگی فرمانرواییاش و فراگیر بودن احسانش و به این که دانش او امور پیدا و پنهان را در بر گرفته است راهنمایی میکند. و همچنین در وجود آدمی عبرتها و حکمتها و رحمتهایی است که نشانگر آن است خداوند یکتاست و او والامقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی میآورند، و بر این دلالت مینماید که خلق را بیهوده نیافریده است.
﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ٢٢﴾و مادهی روزی شما که عبارت است از باران و انواع روزی دینی و دنیوی که خداوند برایتان مقّرر نموده، و نیز جزایی که در دنیا و آخرت از جانب خدا به شما وعده داده میشود، همه همانند سایر چیزهایی که مقدر شده است از سوی خدا نازل میشوند.
وقتی نشانهها را بیان کرد و آنها را یادآوری نمود طوری که هر فردی هوشیار آگاه میشود، خداوند متعال سوگند یاد کرد که وعده و جزای او حق و درست است. و آن را به بدیهی ترین و آشکارترین چیز که سخن گفتن است تشبیه نمود. پس فرمود: ﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ٢٣﴾سوگند به پروردگار آسمانها و زمین که وعده خدا و جزای او حق است، همانگونه که شما سخن میگویید. پس همانطور که در سخن گفتن خود شک و تردیدی ندارید همچنین نباید درباره رستاخیز و جزا شک و تردیدی داشته باشید.
آیهی ۳۷-۲۴:
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤﴾[الذاریات: ۲۴]. «آیا خبر مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است».
﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥﴾[الذاریات: ۲۵]. «آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: سلام (بر تو، ابراهیم نیز) گفت: سلام بر شما، مردمان ناشناسی هستید».
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦﴾[الذاریات: ۲۶]. «پس آهسته بهسوی خانوادهاش رفت و گوسالۀ فربهای آورد».
﴿فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ٢٧﴾[الذاریات: ۲۷]. «سپس آنرا به آنان نزدیک کرد (و) گفت: ایا نمیخورید»؟!.
﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ٢٨﴾[الذاریات: ۲۸]. «و (در دل) از ایشان احساس ترس و وحشت کرد. گفتند: مترس، و او را به فرزندی دانا مژده دادند».
﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ٢٩﴾[الذاریات: ۲۹]. «همسرش درحالیکه (از تعجّب) فریاد میکشید، سیلیای بر چهرۀ خود زد (و) جلو آمد و گفت: پیرزنی نازا هستم».
﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ٣٠﴾[الذاریات: ۳۰]. «گفتند: پروردگارت چنین فرموده است، بیگمان او فرزانۀ داناست».
﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٣١﴾[الذاریات: ۳۱]. «(ابراهیم) گفت: ای فرستادگان کار شما چیست».
﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ٣٢﴾[الذاریات: ۳۲]. «گفتند: بیگمان ما بهسوی قومی گناهکار فرستاده شدهایم».
﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ٣٣﴾[الذاریات: ۳۳]. «تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم».
﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ٣٤﴾[الذاریات: ۳۴]. «نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانمند شده است».
﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣٥﴾[الذاریات: ۳۵]. «آنگاه کسانی از مؤمنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم».
﴿فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٦﴾[الذاریات: ۳۶]. «پس آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم».
﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٣٧﴾[الذاریات: ۳۷]. «و در آن برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند نشانهای برجای گذشتیم».
خداوند متعال میفرماید: ﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤﴾آیا خبر شگفتانگیز مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ آن مهمانان فرشتگانی بودند که خداوند آنها را برای هلاک کردن قوم لوط فرستاده بود، و به آنها فرمان داد تا بر ابراهیم نیز گذر کنند. پس آنها به صورت مهمان نزد ابراهیم آمدند.
﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥﴾آنگاه که بر ابراهیم وارد شدند و گفتند: سلام بر تو، ابراهیم درپاسخ گفت: سلام بر شما. شما گروهی ناشناس هستید، پس دوست دارم که خودتان را معرفی کنید. و تا آنها خود را معرفی نکردند آنان را نشناخت.
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِ﴾پس آهسته به سوی خانوادهاش رفت تا از مهمانان پذیرانی کند. ﴿فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦ فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ﴾سپس گوساله فربهای را آورد و نزد آنان گذاشت تا از آن بخورند. گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَ﴾آیا نمیخورید؟! ﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗ﴾پس وقتی دید که به سوی آن دست دراز نمیکنند در دل خود از آنها احساس ترس و وحشت نمود. ﴿قَالُواْ لَا تَخَفۡ﴾آنها گفتند: مترس، و او را به آن چه که برای انجام دادنش آمده بودند خبر دادند. ﴿وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ﴾او را به فرزندی دانا که اسحاق÷بود مژده دادند.
﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا﴾وقتی زن ابراهیم مژده را شنید با خوشحالی و فریاد جلو آمد و سیلیای بر چهره خود زد. این از جنس آن حالتی است که در حالت شنیدن سخن شادی آور و دیدن حالتی که معمول و متداول نباشد به زنان دست میدهد. ﴿وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ﴾و گفت: از کجا من فرزندی به دنیا میآورم درحالیکه پیر شده و به سنّی رسیدهام که زنان در این سن دیگر فرزند به دنیا نمیآورند؟! در ضمن من نازا و عقیم هستم و اصلا صلاحّیت باردار شدن را ندارم. پس دو مانع وجود دارد که هریک از آنها مانع به دنیا آمدن فرزند میشوند. و مانع سوّم را در سوره هود بیان کرده است: ﴿وَهَٰذَا بَعۡلِی شَیۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عَجِیبٞ﴾[هود: ۷۲]. «و این شوهرم پیرمردی است. بیگمان این چیز عجیبی است».
﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ﴾گفتند: خداوند این امر را مقّدر و واجب نموده است پس نباید در قدرت الهی تعّجب کرد. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ﴾بیگمان خداوند فرزانه داناست. یعنی او خدایی است که هر چیزی را در جای مناسبش قرار میدهد و دانایی و آگاهیاش هر چیزی را فرا گرفته است. پس تسلیم فرمان او باشید و سپاس او را در برابر نعمتهایش به جای آورید.
﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٣١﴾ابراهیم÷به فرشتگان گفت: کارتان چیست و چه میخواهید؟ چون ابراهیم فهمید که خداوند آنها را برای کار مهّمی فرستاده است. ﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ٣٢﴾گفتند: همانا ما بهسوی قومی گناهکار فرستاده شدهایم. و آنها قوم لوط بودند که با شرک ورزیدن به خدا و تکذیب پیغمبرشان و انجام دادن کار زشتِ هم جنس بازی که پیش از آنها هیچ یک از جهانیان مرتکب این جنایت نشده بود، جرم و گناه کرده بودند.
﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ٣٣ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ٣٤﴾تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم و این سنگها نزد پروردگارت نشاندار شده و بر هر سنگی اسم صاحب آن نوشته شده است چون آنها اسراف کرده و از حد تجاوز کردهاند. ابراهیم با آنها درباره قوم لوط مجادله کرد تا شاید خداوند عذاب را از آنها دور نماید. پس به ابراهیم گفته شد: ﴿یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِیهِمۡ عَذَابٌ غَیۡرُ مَرۡدُودٖ٧٦﴾[هود: ۷۶]. «ای ابراهیم! از این روی بگردان، بیگمان فرمان پروردگارت آمده است و بر آنها عذابی خواهد آمد که بر نخواهد گشت».
﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣٥ فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٦﴾آنگاه کسانی از مومنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم. آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم. و آن خانه لوط÷بود، به جز همسرش که او از هلاک شدگان بود. ﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٣٧﴾و در آن برای کسانیکه از عذاب دردناک میترسند نشانهای بر جای گذاشتیم که از آن عبرت میگیرند و میدانند که خداوند سخت کیفر است و پیامبرانش راستگویند.
حکمتها و احکامی که در این داستان وجود دارد:
۱- خداوند متعال براساس حکمت خود داستان خوبان و بدان را برای بندگانش نقل کرده تا از آنها عبرت بگیرند و بدانند که سرانجام آنها چه بوده است.
۲- خداوند در آغاز داستان، فضیلت ابراهیم خلیل÷را بازگو کرده است که بر مهم بودن ماجرای او دلالت مینمایند.
۳- مهمان داری و مهماننوازی از سنّتهای ابراهیم خلیل÷است که خداوند به محّمدصو امّتش دستور داده از آئین او پیروی کنند. و خداوند در اینجا ابراهیم را به خاطر مهماننوازی ستوده است.
۴- مهمان باید با عمل و سخن گرامی داشته شود چون خداوند بیان کرد که مهمانان ابراهیم÷گرامی بودند یعنی ابراهیم آنها را گرامی داشت، و خداوند بیان کرد که ابراهیم با عمل و سخن از آنها پذیرایی به عمل آورد همچنین بیان کرد که آنها نزد ما هم گرامی هستند.
۵- خانه ابراهیم÷پناهگاهی برای مهمانان و مسافران بود چون آنها بدون اجازه وارد خانه او شدند امّا ادب را رعایت کرده و ابتدا سلام کردند. ابراهیم نیز سلام آنها را کاملتر از سلامشان جواب داد، چون او جمله اسمیهای را ذکر کرد که دالّ بر ثبوت و استمرار است.
۶- کسیکه نزد انسان میآید یا نوعی ارتباط با او دارد باید خود را معرفی کند چون این کار فواید زیادی دارد.
۷- ادب ابراهیم و نرمیاش در حرف زدن که فرمود: ﴿قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ﴾[الحجر: ۶۲]. قومی ناآشنا هستید و نگفت: «أَنکَرتُکُم»شما را نشناختم. و این دو کلمه با هم فرق دارند که تفاوت آن مشخّص است.
۸- شتاب در پذیرایی از مهمان. چون بهترین نیکویی، همان است که هر چه زودتر انجام شود. بنابراین، ابراهیم خیلی زود و شتابان رفت و خوراک مهمانهایش را آورد.
۹- حیوانی که قبل از آمدن مهمان ذبح شده و برای کس دیگری آماده شده است اگر به مهمان داده شود توهینی به او نیست، بلکه این بزرگداشت مهمان است. همانطور که ابراهیم÷چنین کرد و خداوند خبر داد که مهمانانش گرامی بودند.
۱۰- خداوند کرم و سخاوتمندی فراوانی را به ابراهیم ارزانی داشته بود، زیرا همواره خوراک در خانهاش آماده و حاضر بود و نیازی نبود که از بازاز یا از پیش همسایهها بیاورد.
۱۱- ابراهیم خودش از مهمانانش پذیرایی کرد در حالیکه او خلیل خداوند و سردار مهمان نوازی بود.
۱۲- ابراهیم خوراکشان را به آنها نزدیک کرد و پیش آنها گذاشت و خوراک را در جایی دیگر نگذاشت که به آنها بگوید: بفرمائید، یا بروید غذا بخورید. چون این کار آسانتر و راحتتر بود.
۱۳- ابراهیم با مهربانی با آنها سخن گفت به خصوص وقتی که عذا را به آنها داد. ابراهیم با مهربانی به آنها گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَ﴾آیا نمیخورید. ونگفت: بخوید، و یا کلمهای دیگر نگفت. پس کسیکه از او پیروی مینماید باید چنین کلمات خوب و شایستهای را بگوید. مثلا بگوید: به ما افتخار بدهید. و امثال آن.
۱۴- اگر کسی از کسی ترسید باید ترس را از او دور کند و هراس او را به آرامش تبدیل کند. همانطور که زمانی ابراهیم از فرشتگان ترسید به وی گفتند: ﴿لَا تَخَفۡ﴾مترس. و او را به آن مژده شادی آفرین خبر دادند بعد از آنکه از آنها احساس ترس نموده بود.
۱۵- شدّت شادی همسر ابراهیم «ساره» به جایی رسید که سیلی بر چهرهاش زد و فریاد برآورد، کاری که قبلا از وی مشاهده نشده بود.
۱۶- خداوند ابراهیم و همسرش ساره را با مژده دادنشان به فرزندی دانا گرامی داشت.
آیهی ۴۰-۳۸:
﴿وَفِی مُوسَىٰٓ إِذۡ أَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ٣٨﴾[الذاریات: ۳۸]. «و (نیز) در (حکایت) موسی (نشانهای هست) آنگاه که او را با دلیلی آشکار بهسوی فرعون فرستادیم».
﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِۦ وَقَالَ سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ٣٩﴾[الذاریات: ۳۹]. «آنگاه همراه لشکر خویش رویگردان شد و گفت: او جادوگر یا دیوانه است».
﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ٤٠﴾[الذاریات: ۴۰]. «ما او و لشکریانش را گرفتار کردیم و به دریایشان انداختیم و او سزاوار نکوهش بود».
﴿وَفِی مُوسَىٰٓ﴾و در داستان موسی و این که خداوند او را با نشانهها و معجزات روشن به سوی فرعون و اشراف قومش فرستاد نشانهای است برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند. پس وقتی که موسی با این دلیل آشکار آمد، ﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِ﴾فرعون از حقّ روی برتافت و به آن توّجه نکرد و بزرگترین عیب و طعنه را به او زد و گفت: ﴿سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ﴾موسی از دو حال خالی نیست، یا آنچه آورده جادو و شعبده بازی است و حقّ نیست، و یا این که دیوانه است و عقل ندارد و هرکاری که از او سر میزند نباید مواخذه شود. این در صورتی بود که آنها به خصوص فرعون میدانست که موسی راستگوست. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾[النمل: ۱۴]. «و آنان از روی ستمگری و برتریجویی آنرا انکار کردند و در دل به حقّانیت آن یقین داشتند». و موسی به فرعون گفت: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ﴾[الإسراء: ۱۰۲]. «تو میدانی که خداوند آسمانها و زمین اینها را جز به عنوان رهنمودهایی نازل نکرده است». ﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ٤٠﴾پس او و لشکریانش را گرفتار کردیم و آنها را در دریا انداختیم و او سرکش و گناهکار بود. پس خداوند او را با تمام قدرت به عذاب گرفتار کرد.
آیهی ۴۲-۴۱:
﴿وَفِی عَادٍ إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ٤١﴾[الذاریات: ۴۱]. «و (نیز) در (ماجرای) عاد بدانگاه که تند باد بیخیر و برکتی بر آنان فرستادیم».
﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢﴾[الذاریات: ۴۲]. «بر هر چیزی که میوزید آنرا باقی نمیگذشت مگر اینکه آنرا چون استخوان پوسیده میگرداند».
و برای آنها نشانه و مایه عبرتی است، ﴿فِی عَادٍ﴾در قبیله معروف عاد. ﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ﴾آنگاه که تندباد بیخبر و برکتی بر آنان فرستادیم که هیچخیری در آن نبود. و این عذاب وقتی آمد که آنها پیامبرشان هود÷را تکذیب کردند. ﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢﴾بر هر چیزی که میوزید آنرا مانند استخوانهای خشک و پودر شده میگرداند. خداوند آنها را با وجود قدرت و توانمندیشان هلاک کرد. این دلیلی است بر کمال قدرت و قدرتمندی خداوند که هیچ چیزی او را درمانده نمیکند، و او از کسانیکه از فرمانش سرپیچی کنند، انتقام خواهد گرفت.
آیهی ۴۵-۴۳:
﴿وَفِی ثَمُودَ إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ٤٣﴾[الذاریات: ۴۳]. «و در سرگذشت قوم ثمود نیز پند و عبرت است، آنگاه که بدانان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید».
﴿فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٤٤﴾[الذاریات: ۴۴]. «آنگاه از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند در نتیجه صاعقه ایشان را فرا گرفت درحالیکه نگاه میکردند».
﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ٤٥﴾[الذاریات: ۴۵]. «پس نتوانستند برخیزند و نتوانستند خویشتن را کمک کنند».
﴿وَفِی ثَمُودَ﴾و در قوم ثمود نشانه بزرگی است، آنگاه که خداوند صالح÷را بهسوی آنان فرستاد و او را تکذیب کردند و با او مخالفت ورزیدند، و خداوند شتر را به عنوان نشانهای راهنما و روشنگر برایش پدید آورد، امّا این نشانه جز سرکشی و گریز چیزی به آنان نیفزود. ﴿إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ٤٣ فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٤٤﴾آنگاه که به آنان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید. پس آنان از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند آن گاه صدای بزرگ و مرگبار صاعقه آنها را فرا گرفت و با چشمان خود به عذابشان نگاه میکردند.
﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ﴾آنها نتوانستند برخیزند و خود را از عذاب نجات بدهند. ﴿وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ﴾و نتوانستند خود را یاری نمایند.
آیهی ۴۶:
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ٤٦﴾[الذاریات: ۴۶]. «و پیش از این قوم نوح را (نیز نابود کردیم) آنان گروهی بدکار بودند».
همچنین وقتی که قوم نوح، نوح÷را تکذیب کردند و از فرمان خدا سرپیچی نمودند خداوند آنان را هلاک کرد و از آسمان آب فراوانی بر آنها فرو فرستاد و همه آنان را هلاک ساخت و از کافران کسی را بر جای نگذاشت. و این عادت و سنّت خدا درباره کسانی است که از فرمان او سرپیچی میکنند.
آیهی ۵۱-۴۷:
﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ٤٧﴾[الذاریات: ۴۷]. «و آسمان را با توانمندی بنا نهادیم و بیگمان ما وسعت دهندهایم».
﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ٤٨﴾[الذاریات: ۴۸]. «و زمین را گستراندیم پس چه نیک کسترانندهایم».
﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٤٩﴾[الذاریات: ۴۹]. «و از هر چیزی دو نوع آفریدیم تا شما پند گیرید».
﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥٠﴾[الذاریات: ۵۰]. «پس بهسوی خدا بشتابید، بهراستی من از سوی او برایتان بیمدهندهای آشکار هستم».
﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥١﴾[الذاریات: ۵۱]. «و با خداوند معبودی دیگر قرار ندهید، همانا من از سوی او برایتان بیمدهندۀ آشکاری هستم».
خداوند با بیان قدرت بزرگش میفرماید: ﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ﴾و آسمان را با توانمندی بنا نموده و آن را محکم کرده و آن را سقفی برای زمین و آن چه روی زمین است قرار دادهایم. ﴿وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ﴾و ما همواره گوشه و کرانههای آنرا وسعت میبخشیم. و روزی را برای بندگان خود گشاده و فراوان میداریم، که هیچ جنبندهای در دل صحراها و قعر دریاها و گوشههای جهان نیست مگر اینکه به اندازه کافی به آن روزی میرسد. و خداوند از احسان خویش آن قدر به او میدهد که او را بینیاز سازد. پس پاک است خداوندی که بخشش او همه مخلوقات را فرا گرفته است. و خجسته است خداوندی که رحمت او همه آفریدهها را فرا گرفته است.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا﴾و زمین را بستری برای خلق قرار دادهایم که میتوانند در آن خانه بسازند و درخت بکارند و کشاورزی کنند و بنشینند. و راههایی در آن قرار دادهایم که میتوانند به وسیله آن به مقاصد خود برسند و منافعشان را در زمین تامین نمایند. و از آن جا که بستر و فرش ممکن است از جهتی قابل استفاده و مناسب باشد. و از جهتی نامناسب، خداوند خبر داد که آنرا به بهترین صورت گسترده است، و خود را بر این چیز ستوده و فرمود: ﴿فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ﴾و چه نیک گسترانیدهایم، خدایی که آنچه رحمت و رحمتش اقتضا نموده برای بندگانش گسترانده است!.
﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ﴾و از هر حیوانی دو نوع نر و ماده آفریدیم، ﴿لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ﴾تا نعمتهای خداوند را که به شما ارزانی داشته یاد آورید. و چنین مقّدر نموده هر حیوانی دارای نر و ماده باشد. و حکمت الهی را به یاد آورید که نر و ماده بودن را سبب بقای همه حیوانات گردانده است تا به پرورش دادن و تربیت آن بپردازید و در نتیجه منافع فراوانی برایتان به دست آید.
وقتی بندگان را به اندیشیدن در نشانههایش فراخواند که موجب ترس از خدا و روی آوردن به او میشوند به چیزی فرمان داد که از تامل و اندیشه کردن در آیات خدا همان چیز حاصل میشود، و آن فرار به سوی خداست. یعنی فرار از آن چه خدا در ظاهر و باطن دوست ندارد و روی آوردن به آن چه در ظاهر و باطن دوست دارد، گریز از جهالت بهسوی علم و از کفر بهسوی ایمان و از معصیت بهسوی طاعت و از غفلت بهسوی یادآوری. پس هرکس این چیزها را کامل نماید به راستی که تمام دین را کامل نموده و هر امر نامطلوبی از او دور شده و به مقصود و مراد خود رسیده است. و خداوند بازگشت به سوی خویش را فرار نامیده است، چون بازگشت بهسوی غیر او دارای انواع هراسها و ناگواریهاست و در بازگشتن به سوی او انواع امور دوست داشتنی و امنّیت و شادی و سعادت و رستگاری است. پس بنده از قضا و تقدیر الهی بهسوی قضا و تقدیر او میگریزد و از هر آن چه که بترسد از آن به سوی خدا میگریزد. پس به هر اندازه که انسان از چیزی بترسد به همان اندازه از آن بهسوی خدا فرار میکند.
﴿إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ﴾همانا من برای شما از جانب او بیمدهنده آشکاری هستم. یعنی شما را از عذاب خدا میترسانم و بیمدهنده و ترساننده آشکاری هستم. ﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾و با خداوند معبود دیگری را انباز مسازید. این از جمله فرار کردن به سوی خداست، بلکه این اصل فرار و گریز به سوی خداست و انسان باید از برگرفتن معبودی دیگر به غیر از خدا از قبیل بتها و همتایان و قبرها و دیگر چیزهایی که به جای خدا پرستش میشوند فرار کند و ترس و عبادت را خاص خداوند نماید و تنها به او امید داشته باشد و او را بخواند و فقط بهسوی او روی آورد.
آیهی ۵۳-۵۲:
﴿کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ٥٢﴾[الذاریات: ۵۲]. «همچنین هیچ پیغمبری بهسوی مردمان پیش از ایشان نیامده است مگر اینکه گفت: جادوگر یا دیوانه است».
﴿أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٥٣﴾[الذاریات: ۵۳]. «آیا همدیگر را (به گفتن چنین سخنی) سفارش کردهاند؟! (خیر) بکله آنان قومی سرکشند».
خداوند پیامبرش را دلجویی میدهد که اگر این مشرکان کسانی را برای خدا شریک قرار میدهند و پیامبر را تکذیب میکنند و درباره او سخنان زشتی میگویند ـ که او از این سخنان پاک و بدور است ـ این گفتهها همواره شیوه مجرمان و تکذیب کنندگان پیامبران بوده است. پس خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه قومش او را به جادوگری و یا دیوانگی متهّم کردهاند.
خداوند متعال میفرماید: آیا گفتههایی که از اینها و از پیشینیانشان سر زده است یکدیگر را به آن توصیه نموده و آن را به یکدیگر تلقین کردهاند؟ پس اگر چنین است اتّفاقشان بر این سخنان عجیب نیست، ﴿بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ﴾اینچنین نیست، بلکه اینها قومی سرکشند که دلها و اعمالشان در کفر ورزیدن و طغیان همانند یکدیگر است، در نتیجه گفتههایشان که از طغیان و سرکشی آنها برآمده همگون و شبیه هم است. و حقیقت همین است. همانطورکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ لَوۡلَا یُکَلِّمُنَا ٱللَّهُ أَوۡ تَأۡتِینَآ ءَایَةٞۗ کَذَٰلِکَ قَالَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّثۡلَ قَوۡلِهِمۡۘ تَشَٰبَهَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾[البقرة: ۱۱۸]. «و کافران گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید، یا معجزهای برای ما نمیآید؟ کسانی که پیش از ایشان بودهاند سخنی همانند سخن اینها گفتند: دلهایشان همگون است». همچنین مؤمنان که دلهایشان در یقین داشتن به حقّ و طلب نمودن آن و تلاش در راه آن شبیه یکدیگر است شتابان به پیامبرانشان ایمان آوردند و آنها را تعظیم نموده و گرامی داشتند و با سخنانی آنها را خطاب نمودند که شایسته آنهاست.
آیهی ۵۵-۵۴:
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ٥٤﴾[الذاریات: ۵۴]. «پس از آنان روی بگردان که تو سزاوار نکوهش نیستی».
﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٥٥﴾[الذاریات: ۵۵]. «و پند ده بهراستی که پند دادن به مؤمنان سود میبخشد».
خداوند متعال به پیامبرش فرمان میدهد تا از کسانی که از حقّ روی گردانده وپیامبررا تکذیب کردهاند روی بگرداند: ﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ﴾به آنها توجّه نکن و آنها را مواخذه ننما و به کار خودت مشغول باش. ﴿فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ﴾تو به خاطر گناه آنها مورد سرزنش قرا نمیگیری بلکه وظیفه تو فقط رساندن است و تو وظیفهات را انجام دادهای و پیام خدا را که به همراه آن فرستاده شدهای رساندهای.
﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾و یادآوری کن که به راستی یادآوری مومنان را سودمند خواهند کرد.
یادآوری دو نوع است:
۱- یادآوری آنچه که به طور مشروح و مفصّل تعریف نشده و مردم آنرا نمیدانند و عقل و سرشت فقط به صورت خلاصه و مجمل آنرا میشناسند، خداوند عقلها را بر این سرشته است که خیر را دوست دارند و آنرا ترجیح میدهند واز شّر و بدی متنفر هستند، و شریعت خداوند با این امور فطری و عقلی مطابق است. و هر امر و نهی شریعت از مصادیق پند دادن و یادآوری میباشد. و کمال پند دادن و یادآوری آن است که خیر و خوبی و منافعی که در چیزی نهفته و بدان امر شده است، تذکر داده شود و زیانهایی که از آن نهی شده یادآوری گردد.
۲- آنچه برای مؤمنان مشخّص و معلوم است امّا غفلت و فراموشی بر آن سایه افکنده است به آنان یادآوری گردد و برایشان تکرار شود تا در اذهانشان ریشه بدواند، و بیدار شوند و به آن عمل کنند و برایشان نشاط و همّت پدید آمد، همّتی که سبب میشود تا آنها استفاده ببرند و مقامشان بالا رود. و خداوند متعال خبر دادهاست که یادآوری و پند دادن به مؤمنان فایده میدهد چون ایمان و ترس از خدا و روی آوردن به او و پیروی کردن از خشنودی وی باعث میشود تا یادآوری و پند دادن به آنها سودمند باشد و موعظه در وجودشان اثر بگذارد. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَذَکِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّکۡرَىٰ٩ سَیَذَّکَّرُ مَن یَخۡشَىٰ١٠ وَیَتَجَنَّبُهَا ٱلۡأَشۡقَى١١﴾[الأعلى: ۹-۱۱]. «هرگاه پند و اندرز سودمند واقع شود پند و اندرز بده، زیرا کسی که از خدا میترسد پند و اندرز خواهد گرفت. و بدبختترین فرد از آن روی میگرداند».
امّا کسیکه فاقد ایمان باشد و برای پذیرش پند و اندرز آمادگی داشته باشد پند دادن و یادآوری برای چنین کسی سودمند نخواهد بود. همانند زمین شوره زاری که باران هیچ فایدهای برای آن ندارد. این گروه اگر نشانه و معجزهای برایشان بیاید به آن ایمان نمیآورند مگر آن که عذاب دردناک را ببینند.
آیهی ۵۸-۵۶:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶]. «و من جن و انس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند نیافریدهام».
﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧﴾[الذاریات: ۵۷]. «هیچ ورق و روزی از آنان نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا خوراک بدهند».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ٥٨﴾[الذاریات: ۵۸]. «بیگمان تنها خداوند روزیرسان و صاحب قدرت و نیرومند است».
این هدفی است که خداوند جنها و انسانها را برای آن آفریده و همه پیامبران را مبعوث کرده است تا بهسوی آن دعوت کنند. و این هدف پرستش و بندگی خداوند است که باید همراه با شناخت و محبّت او و روی آوردن به وی و روی برگرداند از غیر او باشد. واین متوقّف بر معرفت خداوند متعال باشد. و کمال عبادت بستگی به شناخت خداوند دارد بلکه هر اندازه بنده شناخت خداوند دارد بلکه هر اندازه بنده شناخت بیشتری نسبت به پروردگارش داشته باشد عبادت او کاملتر خواهد بود. و عبادت چیزی است که خداوند بندگان را به خاطر آن آفریده است. پس آنها را برای این نیافریده که به آنان نیازی داشته باشد.
﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧﴾از آنان هیچ روزیای نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا خوراک بدهند! پاک و بسی برتر است خداوندِ توانگر بینیاز از اینکه نیازمند کسی باشد، بلکه همه در همه نیازها و خواستههای ضروری وغیر ضروری خویش نیازمند او هستند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ﴾بیگمان خداوند روزی فراوان دارد و هیچ جنبندهای در آسمانها و زمین نیست مگر این که روزیاش بر خداوند است و قرارگاه و آرامگاه آن را میداند. ﴿ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ﴾و خداوند دارای قدرت و توانمندی کامل است و اجرام بزرگ بالا و پایین را آفریده است و با قدرت کامل خویش در ظاهر و باطن تصرف مینماید و مشّیت و خواست او در همه آفریدهها نافذ است. پس هر آنچه خدا بخواهد میشود، و هرچه نخواهد نمیشود و هیچ فرار کنندهای از دست او درنمی رود و در برابر فرمانروایی او هیچکس نمیتواند سرِ نافرمانی بلند کند. و ازقدرت و توانایی او این است که رزق خود را به تمام جهان رسنده است، و از قدرت و توانمندی اوست که مردگان را پس از آن که استخوانهایشان از هم پاشیده شد و هم بادهای تند آنها را با خود به جاهای دور برد یا پرندگان و درندگان آنها را فرو بلعید و در بیابانهای خشک و صحراها پراکنده گشتند و یا دراعماق امواج دریا ناپدید شدند، زنده میگرداند و هیچیک از اینها از او گم نمیشوند و میداند که زمین چه اندازه از اجسادشان را میکاهد. پس پاک است خداوند قوی و نیرومند.
آیهی ۶۰-۵۹:
﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذَنُوبٗا مِّثۡلَ ذَنُوبِ أَصۡحَٰبِهِمۡ فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ٥٩﴾[الذاریات: ۵۹]. «همانا کسانیکه ستم کردهاند بهرهای (از عذاب) همچون سهم یارانشان دارند پس نباید (کیفر را) به شتاب (از من) بطلبند».
﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٦٠﴾[الذاریات: ۶۰]. «پس وای بر کافران از آن روزشان که وعده داده میشوند».
﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ﴾همانا کسانی که با تکذیب محمّدصستم کردهاند ﴿ذَنُوبٗا﴾بهره و سهمی از عذاب و شکنجه دارند همچنانکه یاران ستمگر و تکذیب کنندشان چنین بهرهای داشتهاند. ﴿فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ﴾پس نباید به شتاب وقوع عذاب را از من بخواهند. چون سنّت خداوند درباره امّتها یکی است. پس هر تکذیب کنندهای که به تکذیب خود ادامه دهد بدون آنکه توبه نماید و بهسوی خدا برگردد قطعا عذاب بر او واقع خواهد شد گرچه مدّتی دیر شود. بنابراین، خداوند آنها را از روی قیامت برحذر داشت و فرمود: ﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٦٠﴾پس وای به حال آنانکه کفر ورزیدهاند از روزی که به آن وعده داده شدهاند! و آن روز قیامت است که در آن روز به انواع عذاب و شکنجهها گرفتار میشوند و به زنجیرها بسته خواهند شد. پس هیچ فریادرسی ندارند و هیچکسی نیست که آنها را از عذاب خدا نجات دهد از این عذاب به خداوند پناه میجوئیم.
پایان تفسیر سورهی ذاریات
مکی و ۴۵ آیه دارد.
آیهی ۴-۱:
﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِیدِ١﴾[ق: ۱]. «قاف، سوگند به قرآن مجید».
﴿بَلۡ عَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡ فَقَالَ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا شَیۡءٌ عَجِیبٌ٢﴾[ق: ۲]. «بلکه به شگفت آمدند از اینکه بیم دهندهای از خودشان بهسوی آنان آمد. پس کافران گفتند: این چیز شگفتی است».
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗاۖ ذَٰلِکَ رَجۡعُۢ بَعِیدٞ٣﴾[ق: ۳]. «آیا هنگامیکه مردیم و خاک شدیم (برانگیخته خواهیم شد؟) چنین بازگشتی بعید است»!.
﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡۖ وَعِندَنَا کِتَٰبٌ حَفِیظُۢ٤﴾[ق: ۴]. «بهراستی آنچه را که زمین از آنان میکاهد میدانیم و نزد ما کتابی نگهدارنده است».
خداوند متعال به قرآن مجید سوگند میخورد، قرآن مجید معنی قرآنی که معانی آن گسترده و والا است و ابعاد زیاد و برکتهای فراوانی دارد و نیکوییها و افتخاران آن فراوان است، «مجد» یعنی بزرگی و گستردگی اوصاف. و سزاوارترین سخنی که به این صفتها متّصف است قرآن است که مشتمل بر دانشهای گذشتگان و آیندگان است، و دارای کامل ترین فصاحت و بزرگترین کلمات است و دارای فراگیرترین و بهترین معانی است. و این باعث میشود تا کاملا از آن پیروی شود و فورا تسلیم آن شد و شکر خداوند را به خاطر اینکه آنرا ارزانی داشته بهجا آورد.
ولی بیشتر مردم قدر نعمتهای خداوند را نمیدانند، بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿بَلۡ عَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡ﴾تکذیب کنندگان پیامبرصاز این که بیمدهندهای از خودشان بهسویشان آمد به شگفت آمدند، بیمدهندهای که آنها را از آنچه به آنان زیان میرساند بیم میداد و آنها را به چیزی فرمان میداد که به سودشان بود. این پیامبر از جنس خودشان بود و آنها میتوانستند از او یاد بگیرند و حالات و صداقت او را بشناسند. پس آنها از چیزی تعجّ کردند که نباید از آن تعجب کرد بلکه آن چه مایه شگفتی است عقل کسی است که از چنین چیزی تعجب میکند. ﴿فَقَالَ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا شَیۡءٌ عَجِیبٌ﴾پس آنچه کافران را وادار به این کرد، کفر و تکذیبشان بود نه این که نقصی در هوشیاری خردهایشان داشته باشند. آنها گفتند: این چیزی شگفت آور است. آنها در این شگفت زدگی یکی از دو حالت را داشتند: یا در تعجّب خود راستگو بودند و این بر نهایت جهالت و نادانی و ضعف عقلهایشان دلالت میکند. مانند دیوانهای که از سخن عاقل تعّجب میکند. و همانند این است که بخیل و تنگ چشم از سخاوتمندی سخاوتمندان تعجّب کند. و یا اینکه شخص ترسو از رویارویی سوارکاران جنگجو به تعّجب و شگفت بیفتد. پس چنین کسی اگر تعجّب کند تعجب کردن او چه زیانی دارد؟! و آیا تعجب او جز این که دلیلی بر جهالت و ستمگری زیاد او باشد چیزی دیگر است؟ و یا آنها تعجب میکردند، و در همان حال اشتباه خود را میدانستند. پس این بزرگترین و زشت ترین ستمگری است.
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗاۖ ذَٰلِکَ رَجۡعُۢ بَعِیدٞ٣﴾آیا هنگامیکه مردیم و خاک شدیم باز زنده میشویم؟ چنین بازگشتی بعید و دور از عقل است. آنها توانایی و قدرت کسی را که بر همه چیز تواناست و از هر جهت کامل است با توانایی بنده نیازمند و ناتوان مقایسه کردند، و جاهل و نادانی را که هیچ نمیداند، با کسی مقایسه کردند که همه چیز را میداند.
﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡ﴾بهدرستی که ما آن چه را زمین در دوران زندگی شان در برزخ از جسدهایشان میخورد و میکاهد میدانیم و در کتاب خدا ثبت و ضبط گردیده است. ﴿وَعِندَنَا کِتَٰبٌ حَفِیظُۢ﴾و نزد ما کتابی وجود دارد که از تغییر و تبدیل محفوظ میباشد و همه آنچه را که در زندگی و مرگشان بر سر آنان میآید ثبت و ضبط کرده است. این استدلال حاکی از گستردگی دانش و آگاهی خداوند که جز او کسی بر آن احاطه ندارد میباشد، و این که او بر زنده کردن مردگان تواناست.
آیهی ۵:
﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَهُمۡ فِیٓ أَمۡرٖ مَّرِیجٍ٥﴾[ق: ۵]. «بلکه آنان حق را چون برایشان آمد دروغ انگاشتند و آنان در کاری پریشان هستند».
﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ﴾بلکه سخنی که از آنها سر زده عناد و تکذیب است و آنها حق را که بالاترین انواع صدق است تکذیب کردند ﴿لَمَّا جَآءَهُمۡ فَهُمۡ فِیٓ أَمۡرٖ مَّرِیجٍ﴾هنگامیکه برایشان آمد پس آنان دارای حالی پریشان و کار نابسامانی هستند و بر یک چیز استوار نمیمانند. گاهی میگویند تو جادوگری، و گاهی میگویند دیوانهای، و گاهی میگویند شاعر هستی. و همچنین هریک درباره قرآن طبق نظر فاسد خود اظهار نظر میکنند. و اینگونه است کسی که حق را تکذیب کند. پس او در امر و حالتی به هم ریخته و نابسامان است، جهت و ثبات او مشخص نیست و کارهایشان را میبینی که متناقض و به هم بافته ایست. امّا کسی که از حق پیروی کند و آنرا تصدیق نماید کار و راه و سخن و کردارش راست و درست میشود.
آیهی ۱۱-۶:
﴿أَفَلَمۡ یَنظُرُوٓاْ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَوۡقَهُمۡ کَیۡفَ بَنَیۡنَٰهَا وَزَیَّنَّٰهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٖ٦﴾[ق: ۶]. «آیا بر فرازشان به آسمان ننگریستهاند که ما چگونه آنرا ساخته و آراستهایم و در آن هیچ شکافی نیست»؟!.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا وَأَلۡقَیۡنَا فِیهَا رَوَٰسِیَ وَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوۡجِۢ بَهِیجٖ٧﴾[ق: ۷]. «و زمین را گسترده و کوههای محکم و پابرجایی را در آن فرو افکندهایم و در آن از هر نوع (گیاه) پسندیده رویاندهایم».
﴿تَبۡصِرَةٗ وَذِکۡرَىٰ لِکُلِّ عَبۡدٖ مُّنِیبٖ٨﴾[ق: ۸]. «(اینها را) برای راهنمایی و پند دادن هر بندۀ توبهکنندهای مقرّر داشتهایم».
﴿وَنَزَّلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ مُّبَٰرَکٗا فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ جَنَّٰتٖ وَحَبَّ ٱلۡحَصِیدِ٩﴾[ق: ۹]. «و از آسمان آب پر برکتی را بارانده و بدان باغها رویاندهایم، و دانههای کشتزارهایی را برآوردهایم که درو میگردد».
﴿وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ لَّهَا طَلۡعٞ نَّضِیدٞ١٠﴾[ق: ۱۰]. «و درختان بلند خرما که آن میوهای انباشته برهم دارد».
﴿رِّزۡقٗا لِّلۡعِبَادِۖ وَأَحۡیَیۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ ٱلۡخُرُوجُ١١﴾[ق: ۱۱]. «(آنرا) برای روزی بندگان (آفریدهایم) و با آن سرزمین پژمرده را زنده کردهایم. رستاخیز (نیز) بدینسان است».
وقتی خداوند حالت تکذیب کنندگان و مذّمت آنها را بیان کرد آنانرا فرا خواند تا به آیات و نشانههای آفاقی بنگرند و عبرت بگیرند و از آن بر چیزهایی استدلال نمایند که نشانههایی بر آن امر قرار داده شدهاند. پس فرمود: ﴿أَفَلَمۡ یَنظُرُوٓاْ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَوۡقَهُمۡ﴾آیا به آسمان که بر بالای سرشان است ننگریستهاند؟ یعنی این نگاه کردن نیازی به تحمّل سختی، و سفر ندارد، بلکه در نهایت آسانی است. پس آنها بنگرند که ﴿کَیۡفَ بَنَیۡنَٰهَا﴾چگونه آسمان را به صورت گنبدی که همه زوایای آن برابر است ساختهایم و با ستارهها و سیارههایی که حرکت میکنند و از نگاه پنهان میشوند آراستهایم. آسمانی که از این کرانه تا آن کرانهاش در نهایت زیبایی قرار دارد و هیچ عیب و شکاف و خللی در آن مشاهده نمیشود. خداوند این آسمان را سقفی برای اهل زمین قرار داده و بسیاری از منافع ضروری انسانها را در آن به ودیعه نهاده است.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا﴾و آیا به زمین ننگریستهاند که چگونه آن را گستردهایم، به گونهای که هر حیوانی میتواند در آن مستقر شود، و زمین برای استحصال هر نوع منافعی آماده است. و این زمین را به وسیله کوهها محکم و پابرجا نمودهایم تا تکان نخورد و پابرجا باشد. ﴿وَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوۡجِۢ بَهِیجٖ﴾و در آن از هر نوع گیاه مسّرت بخشی که بینندگان را شگفت زده مینماید و موجب شادیشان میشود رویاندهایم، تا انسانها و چهارپایانشان از آن بخورند، و این گیاهان را برای منافعشان آفریدهایم. و از میان این منافع، باغهایی را که مشتمل بر میوههای خوشمزه و لذیذ است از قبیل انگور و انار و لیمو و سیب و دیگر انواع میوهها بهطور ویژه بیان کرد. همچنین درختان بلند خرما که فایده آن تا مدّت طولانی ادامه دارد و تنه آن بهسوی آسمان بالا میرود که بسیاری از درختها نمیتوانند به اندازه آن قامت بکشند. پس خرمای روی هم انباشته از خوشههای آن بیرون میآید و روزی بندگان میگردد و از آن میخورند و ذخیرهاش میکنند و چهارپایانشان نیز از آن استفاده میکنند.
همچنین خداوند به وسیله باران و به وسیله جویبارهایی که در اثر نزول باران در روی زمین روانند دانههای کشتزارهایی را میرویاند که درو میگردد، از قبیل گندم و جو و ذرّت و برنج و ارزن و غیره.
پس نگاه کردن به این چیزها (آسمان و زمین و آنچه که در آنهاست) ﴿تَبۡصِرَةٗ﴾راهنمایی و بینشی است که آدمی را از نابینایی جهالت بیرون میآورد. ﴿وَذِکۡرَىٰ﴾و پندی است که به سبب آن آدمی متذکر میشود و چیزهایی را به یاد میآورد که در دین و دنیا به وی سود میرساند و نیز به ـ سبب آن ـ آنچه را که خداوند و پیامبرانش از آن خبر دادهاند به یاد میآورد، و این برای هرکسی نیست، بلکه ﴿لِکُلِّ عَبۡدٖ مُّنِیبٖ﴾برای آن بندهایست که با ترس و امید و پذیرفتن حق، و اجابت دعوتگر الهی بهسوی خدا روی آورده است.
امّا نشانهها و هشدارها برای شخص روی گردان و یا تکذیب کننده سودی ندارند، چون این چیزها برای قومی که ایمان نمیآورند سودبخش نیستند. حاصل امر این که آفرینش مبهوت کننده و شدّت و قوّتی که در آسمان و زمین وجود دارد، دلیلی بر قدرت و کمال خداوند متعال است.
و صنعت شگفتانگیز و آفرینش زیبا و استواری که در آنها وجود دارد دلیلی است بر اینکه خداوند عادلترین داوران است و او به هر چیزی داناست. و منافع و مصلحتهایی که در آن برای بندگان قرار دارد دلیلی است بر این که رحمت خداوند همه چیز را فرا گرفته است و عظمت آفرینش و نظام زیبای آن دلیلی است بر این که خداوند متعال یکتای یگانه و والا مقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی میآورند. و خدایی است که همسر و فرزند و همتایی ندارد و عبادت و کرنش و محبّت جز او سزاوار کسی نیست.
و زنده گرداندن زمین پس از پژمردنش دلیلی است براین که خداوند متعال مردگان را زنده مینماید تا آنها را طبق اعمالشان مجازات کند. بنابراین فرمود: ﴿وَأَحۡیَیۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ ٱلۡخُرُوجُ﴾و با آن سرزمین پژمرده را زنده کردهایم، رستاخیز نیز بدینسان است. وقتی آنها را با این نشانههای آسمانی و زمینی تذکّر داد و هشدار داد که به تکذیب خود ادامه ندهند زیرا به آن چه تکذیب کنندگان بدان گرفتار شدند، گرفتار خواهند شد، فرمود:
آیهی ۱۵-۱۲:
﴿کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَأَصۡحَٰبُ ٱلرَّسِّ وَثَمُودُ١٢﴾[ق: ۱۲]. «پیش از اینان قوم نوح و یاران «رس» و قوم ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند».
﴿وَعَادٞ وَفِرۡعَوۡنُ وَإِخۡوَٰنُ لُوطٖ١٣﴾[ق: ۱۳]. «و (همچنین) قوم عاد و فرعون و قوم لوط».
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡأَیۡکَةِ وَقَوۡمُ تُبَّعٖۚ کُلّٞ کَذَّبَ ٱلرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ١٤﴾[ق: ۱۴]. «و اصحاب ایکه و قوم تبّع هریک پیامبران را تکذیب کردند و وعدۀ عذاب من دربارۀ ایشان تحقّق یافت».
﴿أَفَعَیِینَا بِٱلۡخَلۡقِ ٱلۡأَوَّلِۚ بَلۡ هُمۡ فِی لَبۡسٖ مِّنۡ خَلۡقٖ جَدِیدٖ١٥﴾[ق: ۱۵]. «آیا ما از آفرینش نخستین درمانده و ناتوان بودهایم؟ (خیر) بلکه آنان دربارۀ آفرینش مجدّد تردید دارند».
پیش از ایشان، امّتها پیامبران بزرگوارشان را تکذیب کردند مانند نوح که قومش او را تکذیب کردند، و قوم ثمود صالح را، و قوم عاد هود را، و قوم لوط، لوط را تکذیب کردند. و اصحاب ایکه شعیب را و قوم تبّع تبّع به هر پادشاهی گفته میشود که قبل از اسلام بر یمن حکم کرده است پیامبران را که خداوند بهسوی آنها فرستاده بود تکذیب کردند.
خداوند به ما خبر نداده که آن پیامبر چه کسی بوده است و قوم کدام تبع از تبعها پیامبرشان را تکذیب کردهاند، چون ـ والله اعلم ـ این ماجرا در آن زمان نزد عرب معروف بود، زیرا این قوم جزو آن دسته از عربهای اصیل بودند که داستان و سرگذشت آنان به ویژه این واقعه مهم و بزرگ بر سایر عربها پوشیده نیست.
پس اینها همه پیامبرانشان را که خداوند به سوی آنها فرستاده بود تکذیب کردند، ان گاه وعده عذاب الهی بر آنان تحّقق یافت. و شما ای کسانی که محمّدصرا تکذیب میکنید! از آنها بهتر نیستند، و پیامبران آنها نیز نزد خداوند از پیامبر شما گرامیتر نبودند! پس، از جنایتی که آنان مرتکب شدند بپرهیزند تا به عذابی گرفتار نشوید که آنها بدان گرفتار شدند.
سپس خداوند متعال از آفرینش نخستین بر آفرینش مجّدد و زنده شدن در آخرت استدلال کرد و فرمود: همان طور که آنها را از نیستی پدید آورده است نیز بعد از مرگشان آنان را دوباره زنده مینماید، بعد از آن که مردند و به استخوانهایی پوسیده تبدیل شدند. ﴿أَفَعَیِینَا بِٱلۡخَلۡقِ ٱلۡأَوَّلِ﴾آیا ما در آفرینش نخستین درمانده و ناتوان بودهایم؟ نه چنین نیست، ما ناتوان و درمانده نبودهایم و در این شکّی نیست، ﴿بَلۡ هُمۡ فِی لَبۡسٖ مِّنۡ خَلۡقٖ جَدِیدٖ﴾بلکه آنان درباره آفرینش مجّدد تردید دارند. این چیزی است که آنها در آن تردید دارند با این که تردیدی در آن نیست چون بازگرداندن از آغاز کردن آسانتر است، همانطور که خداوند متعال فرموده است: [الروم: ۲۷]. ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِ﴾[الروم: ۲۷]. «و اوست خدایی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند و آن برایش آسانتر است».
آیهی ۱۸-۱۶:
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ١٦﴾[ق: ۱۶].
«همانا ما انسان را آفریدهایم و میدانیم آنچه را که نفسش به او وسوسه میکند و ما از شاهرگ گردن بدون نزدیکتریم».
﴿إِذۡ یَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِیدٞ١٧﴾[ق: ۱۷]. «آنگاه که دو (فرشتهی) دریافت کننده در (سمت) راست و چپ مراقب و ملازم هستند».
﴿مَّا یَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَیۡهِ رَقِیبٌ عَتِیدٞ١٨﴾[ق: ۱۸]. «هیچ سخنی را بر زبان نمیآورد مگر آنکه نزدش نگهبانی آماده (حضور) دارد».
خداوند متعال خبر میدهد که او جنس انسان اعم از زنان و مردان را به تنهایی آفریده است، و او حالات انسان و آن چه او را شاد میکند و به خاطرش میگذرد میداند، و میفرماید: ﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ﴾ما به او از شاهرگ گردنش ـ که از هر چیزی به انسان نزدیکتر است نزدیکتریم ـ و این چیزی است که انسان را متذکر میشود که همواره خداوند را در نظر داشته باشد، خداوندی که بر قلب او آگاه است و به او نزدیک میباشد.
پس باید شرم کند از این که خداوند او را در جایی ببیند که او را نهی کرده است، و یا او را در جایی نیابد که به او دستور دادهاست.
همچنین انسان باید فرشتگان گرامی را که اعمال او را مینویسند در نظر داشته باشد، و آنها را گرامی بدارد و بپرهیزد از اینکه سخن یا کاری از وی صادر شود و آنان آن را بنویسند که پرودگار جهانیان از آن خشنود نباشد. بنابراین فرمود: ﴿إِذۡ یَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِیدٞ١٧﴾یعنی همۀ اعمال انسان را دریافت میدارند، یکی در سمت راست نشسته و نیکیها را مینویسد و دیگری در سمت چپ بدیها را مینویسد، و هریک از این دو برای انجام دادن کارش آماده است و پیوسته آن را انجام میدهد.
﴿مَّا یَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ﴾انسان هیچ سخن خوب و بدی را به زبان نمیآورد، ﴿إِلَّا لَدَیۡهِ رَقِیبٌ عَتِیدٞ﴾مگر ان که نزدش نگهبانی آماده حضور دارد. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَٰفِظِینَ١٠ کِرَامٗا کَٰتِبِینَ١١ یَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ١٢﴾[الانفطار: ۱۰-۱۲]. «و بیگمان بر شما نگهبانانی مقّرر است، و فرشتگان بزرگواری که مینویسند و آنچه را میکنید میدانند».
آیهی ۲۲-۱۹:
﴿وَجَآءَتۡ سَکۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّۖ ذَٰلِکَ مَا کُنتَ مِنۡهُ تَحِیدُ١٩﴾[ق: ۱۹]. «و سخنی مرگ، حقیقت را به همراه میآورد، این همان چیزی است که از آن میگریختی».
﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِۚ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡوَعِیدِ٢٠﴾[ق: ۲۰]. «و در صور دمیده میشود، این روز (تحقّق) وعدۀ کیفر است».
﴿وَجَآءَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّعَهَا سَآئِقٞ وَشَهِیدٞ٢١﴾[ق: ۲۱]. «و هرکسی در حالی میآید که سوقدهنده و گواهی، با خود دارد».
﴿لَّقَدۡ کُنتَ فِی غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَآءَکَ فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدٞ٢٢﴾[ق: ۲۲]. «بهراستی از این (امر) در غفلت بودی، پس پردهات را زا (دیدهات) برداشتیم و امروز چشمانت تیزیین است».
﴿وَجَآءَتۡ سَکۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّ﴾و سکرات مرگ بطور حقیقی به نزد این غافل و تکذیب کننده آیات خدا آمد که بازگشتی ندارد و گریزی از آن نیست. ﴿ذَٰلِکَ مَا کُنتَ مِنۡهُ تَحِیدُ﴾این همان چیزی است که از آن میگریختی.
﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِۚ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡوَعِیدِ٢٠﴾و در صور دمیده میشود، و آن روزی است که خداوند عقابی را که به ستمکاران وعده داده بود، به آنان میرساند، و ثوابی را که به مومنان وعده داده بود، به آنان میدهد. ﴿وَجَآءَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّعَهَا سَآئِقٞ وَشَهِیدٞ٢١﴾و هرکسی در حالی میآید که سوق دهندهای او را به سوی جایگاه قیامت پیش میبرد، نیز گواهی که بر اعمال خیر و شر او گواهی میدهد با خود دارد. و این دالّ بر این است که خداوند متعال بندگان را مورد توّجه قرار میدهد و اعمالشان را ثبت و ضبط مینماید و عادلانه آنها را جزا و سزا میدهد. پس این چیزی است که بنده باید همواره آن را مدّ نظر قرار دهد.
ولی بیشتر مردم از این غافل هستند، بنابراین فرمود: ﴿لَّقَدۡ کُنتَ فِی غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا﴾در روز قیامت به اعراض کننده و تکذیب کننده به صورت سرزنش گفته میشود که تو این روز را تکذیب کردی و برای آن عمل انجام ندادی، ﴿فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَآءَکَ﴾پس اکنون پردهای را که قلبت را پوشانده بود و خوابت را فزون کرده بود و به سبب آن روی گردانی ات ادامه یافته بود کنار زدهایم. ﴿فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدٞ﴾پس امروز چشمانت کاملا تیزبین هستند، و انواع شکنجه و عذابهای وحشتناک را به خوبی میبینند.
یا اینکه خداوند با این کلام بنده را مورد خطاب قرار میدهد، زیرا بنده در دنیا از هدفی که برای آن آفریده شده غافل مانده بود امّا در روز قیامت بیدار میشود و خواب غفلت از او دور میگردد، زمانی که جبران آن چه که از دست رفته برایش ممکن نیست. و اینگونه خداوند بندگان را میترساند، و با بیان آن چه که در آن روز بزرگ بر سر تکذیب کنندگان میآید بندگان را هشدار میدهد.
آیهی ۲۹-۲۳:
﴿وَقَالَ قَرِینُهُۥ هَٰذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ٢٣﴾[ق: ۲۳]. «و همراهش میگوید: این است آنچه در نزد من آماده است».
﴿أَلۡقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٖ٢٤﴾[ق: ۲۴]. «هر کافر سرکشی را به دوزخ بیندازید».
﴿مَّنَّاعٖ لِّلۡخَیۡرِ مُعۡتَدٖ مُّرِیبٍ٢٥﴾[ق: ۲۵]. «هر بازدارندۀ تجاوزگر شک آورندهای را».
﴿ٱلَّذِی جَعَلَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَأَلۡقِیَاهُ فِی ٱلۡعَذَابِ ٱلشَّدِیدِ٢٦﴾[ق: ۲۶]. «آن کسی که معبود دیگری را با خدا برگزیده است پس او را در عذاب سخت (دوزخ) بیندازید».
﴿قَالَ قَرِینُهُۥ رَبَّنَا مَآ أَطۡغَیۡتُهُۥ وَلَٰکِن کَانَ فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖ٢٧﴾[ق: ۲۷]. «همنشین او میگوید: پروردگارا! من او را گمراه نساختم بلکه (خود) در گمراهی دور و درازی بود».
﴿قَالَ لَا تَخۡتَصِمُواْ لَدَیَّ وَقَدۡ قَدَّمۡتُ إِلَیۡکُم بِٱلۡوَعِیدِ٢٨﴾[ق: ۲۸]. «(خداوند) میفرماید: در پیشگاه من ستیزه مکنید و بیگمان (پیش از این) برایتان هشدار فرستاده بودم».
﴿مَا یُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَیَّ وَمَآ أَنَا۠ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ٢٩﴾[ق: ۲۹]. «سخن در نزد من تغییر داده نمیشود و من نسبت به بندگان ستمگر نیستم».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَقَالَ قَرِینُهُ﴾فرشتهای که خداوند همدم و همراه این تکذیب کننده رویگردان قرار دادهاست که یکی از فرشتگانی است که خداوند آنها را مامور نموده تا آن انسان را حفظ نمایند و اعمالش را بنویسند آن تکذیب کننده و اعمالش را در روز قیامت حاضر میگرداند و میگوید: ﴿هَٰذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ﴾آنچه را که مقّرر شده بود و بر او و اعمالش نگهبانی دهم و آن ر ثبت و ضبط نمایم آماده کردهام. پس آن گاه انسان طبق عملش مجازات میگردد.
و به کسانی که سزاوار جهنّم هستند گفته میشود: ﴿أَلۡقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٖ٢٤﴾هر کافر سرکشی که مخالف آیات خداست و گناهان زیادی را انجام دادهاست در دوزخ بیندازید.
﴿مَّنَّاعٖ لِّلۡخَیۡرِ﴾یعنی خیری را که پیش روی اوست که بزرگترین آن ایمان آورد به خدا و پیامبر و فرشتگان و کتابهایش میباشد از خود و دیگران منع میکند. و از منافع مالی و جانیاش جلوگیری مینماید. ﴿مُعۡتَدٖ﴾و از حدود الهی تجاوز میکند و بر بندگان الهی تعدی مینماید. ﴿مُّرِیبٍ﴾و در وعده وعید الهی شک دارد، پس نه ایمان دارد و نه نیکی میکند، بلکه کفر و تجاوزگری و شک و بخل تبدیل به صفات او گشتهاند نیز به جای خدا معبودان دیگری را برگزیده است، بنابراین فرمود: ﴿ٱلَّذِی جَعَلَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾کسیکه به همراه خدا معبود دیگری را به پرستش گرفته است، معبودی که برای خویش اختیار هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی را ندارد.
﴿فَأَلۡقِیَاهُ فِی ٱلۡعَذَابِ ٱلشَّدِیدِ﴾پس ای دو فرشتهای که همراه او هستید! او را در عذابی بیندازید که سخت تری و بزرگترین عذاب است.
﴿قَالَ قَرِینُهُ﴾شیطانی که همدم و همنشین اوست با اظهار بیزاری از او و در حالی که گناهش را به گردن وی میاندازد، میگوید: ﴿رَبَّنَا مَآ أَطۡغَیۡتُهُ﴾پروردگارا! من او را گمراه نساختم، چون من بر او تسلّی و حجّت و دلیلی نداشتم، ﴿وَلَٰکِن کَانَ فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖ﴾بلک او خود در گمراهی دور و درازی بود. پس او خودش گمراه و از حق دور گشت، همان طور که در آیه دیگری میفرماید: ﴿وَقَالَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لَمَّا قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَکُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُکُمۡ﴾[إبراهیم: ۲۲]. «وقتی کار پایان مییابد شیطان میگوید: خداوند به شما وعده راستین و حقیقت دارد و من بر شما وعده دادم و خلاف آنرا کردم».
خداوند در پاسخ به ستیز و مجادله شان میفرماید: ﴿لَا تَخۡتَصِمُواْ لَدَیَّ﴾در پیشگاه من ستیزه مکنید، یعنی مجادله و ستیر شما نزد من فایدهای ندارد، ﴿وَقَدۡ قَدَّمۡتُ إِلَیۡکُم بِٱلۡوَعِیدِ﴾حال آنکه من پیش از این برایتان هشدار فرستاده بودم. یعنی پیامبرانم با نشانههای روشن و حجّتهای واضح و دلایل روشن نزد شما آمدند، پس حجّت من بر شما اقامه گردید و شما با کارهایی که درگذشت کردهاید و جزای آن قطعی گردیده، نزد من آمدهاید.
﴿مَا یُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَیَّ﴾امکان ندارد که آنچه خدا گفته و بدان خبر داده خلافی در آن واقع شود، چون هیچ گفته و سخنی از گفته خداوند راستتر نیست. ﴿وَمَآ أَنَا۠ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ﴾و من نسبت به بندگان ستمگر نیستم بلکه آنها را بر اساس خیر و شّری که انجام دادهاند جزا و سزا خواهم داد، پس به بدیهایشان افزوده نمیشود و از نیکیهایشان کاسته نمیگردد.
آیهی ۳۵-۳۰:
﴿یَوۡمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ ٱمۡتَلَأۡتِ وَتَقُولُ هَلۡ مِن مَّزِیدٖ٣٠﴾[ق: ۳۰]. «روزی که به دوزخ میگوییم: آیا پر شدهای؟ و (دوزخ) میگوید: آیا افزون بر این هم هست»؟!
﴿وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِینَ غَیۡرَ بَعِیدٍ٣١﴾[ق: ۳۱]. «و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک داشته میشود و از آنان دور نخواهد بود».
﴿هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٖ٣٢﴾[ق: ۳۲]. «این است آنچه وعده داده میشدید که خاصِ هر توبهکار (حد) نگاهدار است».
﴿مَّنۡ خَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِ وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِیبٍ٣٣﴾[ق: ۳۳]. «همان کسیکه در نهان از خداوند مهربان بترسد و با دلی توبهکار پیش آید».
﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٖۖ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُلُودِ٣٤﴾[ق: ۳۴]. «به سلامت وارد بهشت شوید. این است روز جاودانگی».
﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ فِیهَا وَلَدَیۡنَا مَزِیدٞ٣٥﴾[ق: ۳۵]. «آنان در آنجا هرچه بخواهند دارند، و نزد ما افزون (بر این) است».
خداوند درحالیکه بندگانش را میترساند، میفرماید: ﴿یَوۡمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ ٱمۡتَلَأۡتِ﴾آن روز که به جهنّم میگوییم: آیا پر شدهای؟ و این برای آن است که افراد زیادی در آن انداخته میشوند. ﴿وَتَقُولُ هَلۡ مِن مَّزِیدٖ﴾و جهنّم میگوید آیا بیشتر هم هست؟ یعنی همواره مجرمین و گناهکاران بیشتری را میطلبید و به خاطر پروردگارش خشمگین است و بر کافران خشم میگیرد. و خداوند وعده داد که آن را پر خواهد کرد. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ﴾[السجدة: ۱۳]. «بدون شک دوزخ را از جن و انس پر خواهم کرد». تا آنگاه که پروردگار شکوهمند پای مبارک و شریف خود را که از هر تشبیهی پاک و منزه است بر روی جهنم میگذارد. آنگاه جهنم فشرده میگردد و میگوید: بس است، بس است، پرشدم.
﴿وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِینَ غَیۡرَ بَعِیدٍ٣١﴾و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک گردانده میشود، طوری که نعمتهای پایدار و شادی و سروری که در آن هست مشاهده میگردد. این بهشت فقط برای کسانی نزدیک گردانده میشود که از پروردگارشان پروا داشته و شرک کوچک و بزرگ را ترک کرده و از دستورات پروردگارشان اطاعت نمودهاند.
و به صورت خوش آمد به آنها گفته میشود: ﴿هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ﴾خداوند این بهشت و آنچه را که دلها میخواهند و چشمها از دیدن آن لذّت میبرند به توبه کنندگان میدهد که همواره با ذکر و محبّت و کمک جستن از خداوند و خواندن او و ترس از او و امید داشتن به او بهسوی خدا بر میگردد. ﴿حَفِیظٖ﴾و بر آن چه خداوند به آن فرمان داده بود محافظت کند و آن را مخلصانه اطاعت نماید و به بهترین صورت آنرا انجام داده و حدود الهی را مراعات کند.
﴿مَّنۡ خَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِ﴾و از روی شناخت از پروردگارش در نهان بترسد و به رحمت او امید داشته باشد و در نهان و در جایی که مردم او را نمیبینند از خدا بترسد. این است که مردم حضور دارند و نگاه میکنند گاهی ممکن است از روی ریاکاری و شهرت طلبی باشد. پس این بر خشیت و ترس الهی دلالت نمیکند، بلکه خشیت و ترسی مفید است که در نهان و آشکار انسان از خدا بترسد. ﴿وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِیبٍ﴾و با دلی توبه کننده پیش آید. یعنی این دل دارای صفتِ بازگشتِ بهسوی پروردگار، و روی آوردن بهسوی چیزهایی است که رضایت و خشنودی خدا در آن است.
و به پرهیزگاران نیکوکار گفته میشد: ﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٖ﴾به سلامت وارد بهشت شوید. یعنی ورودتان همراه با سلامت بودن از همه آفات و بدیهاست و از همه امور ناگوار و ناخوشایند در امان خواهید بود. پس نعمهایشان تمام نمیشود و هیچ ناراحتی و ناگواری در بهشت نیست. ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُلُودِ﴾این روز جاودانگی است که تمام نمیشود و مرگی در آن نیست و هیچ چیز ناراحت کنندهای در آن نمیباشد.
﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ فِیهَا﴾آنان در بهشت هر آنچه بخواهند برایشان فراهم است، ﴿وَلَدَیۡنَا مَزِیدٞ﴾و افزون بر آن نزد ما هست. یعنی پاداش افزونی هست که خداوند به آنها ارزانی میدارد، چیزی که هیچ چشمی همانند آن را و به هیچگوشی نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. و بالاترین و بزرگترین و برترین پاداشی که میدهد نگاه کردن به چهره بزرگوار خودش است و لّذت بردن و بهرهمند شدن از سخن او و لذّت بردن از قرب اوست. پس، از او میخواهیم که به لطف خویش این را به ما عنایت کند.
آیهی ۳۷-۳۶:
﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هُمۡ أَشَدُّ مِنۡهُم بَطۡشٗا فَنَقَّبُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ هَلۡ مِن مَّحِیصٍ٣٦﴾[ق: ۳۶]. «ما پیش از آنان اقوام زیادی را هلاک ساختیم که از ایشان بسی نیرومندتر بودند و در شهرها سیر کردند، امّا آیا گریزگاهی داشتند».
﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِمَن کَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ أَوۡ أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِیدٞ٣٧﴾[ق: ۳۷]. «و بهراستی در این اندرزی است برای کسیکه دلی (آگاه) داشته باشد و با حضور قلب و گوش فرا دارد».
خداوند متعال، مشرکانی که پیامبر را تکذیب میکنند، میترسانی و میفرماید: ﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ﴾و چه بسیار امّتهایی را پیش از آنان نابود کردیم که، ﴿هُمۡ أَشَدُّ مِنۡهُم بَطۡشٗا﴾آنان از ایشان بسی نیرومندتر بودند، و آثار و نشانههای بیشتر و قوی ترین در زمین داشتند.
بنابراین فرمود: ﴿فَنَقَّبُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ﴾پس دژهای محکم و منازل مرتفعی ساختند و درختان زیادی کاشتند و جویبارها را روان ساختند، و آباد کردند و ویران نمودند. پس وقتی پیامبران خدا را تکذیب کردند و آیات الهی را انکار نمودند نابود کرد. ﴿هَلۡ مِن مَّحِیصٍ﴾آنها گریز گاهی از عذاب خدا ندارند وقتی که بر آنها فرود آید.
پس قدرت و اموال و فرزندانشان چیزی از عذاب خدا را از آنها دور نساخت. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِمَن کَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ﴾به راستی در این برای کسی که دلی زنده و هوشیار داشته باشد اندرز بزرگی است. پس چنین کسی هرگاه چیزی از آیات خدا بر او وارد شود از آن پند میپذیرد و در نتیجه مقامش بالا میرود. همچنین کسی که ﴿أَوۡ أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِیدٞ﴾به قصد رهنمود شدن به آیات خدا و با حضور قلب گوش دهد، برای چنین کسی نیز موعظه و شفا و هدایت است. امّا کسیکه رویگردان است و به آیات گوش نمیدهد فایدهای نمیبرد، چون آیات را نمیپذیرد، و حکمت الهی راهیاب شدن چنین کسی را اقتضا نمیکند.
آیهی ۴۰-۳۸:
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٖ٣٨﴾[ق: ۳۸]. «و بهراستی آسمانها و زمین و آنچه را که در بین آن دو است در شش روز آفریدیم و هیچ خستگی به ما نرسید».
﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ ٱلۡغُرُوبِ٣٩﴾[ق: ۳۹]. «پس بر آنچه میگویند شکیبا باش و پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب آن به ستایش پروردگارت تسبیحگوی».
﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَأَدۡبَٰرَ ٱلسُّجُودِ٤٠﴾[ق: ۴۰]. «و نیز در پارهای از شب و به دنبال نمازها او را به پاکی یاد کن».
در اینجا خداوند از قدرت بزرگ و مشیت نافذ خود خبر میدهد که با آن بزرگترین مخلوقات را که آسمانها هستند آفرید، ﴿ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ﴾آسمانها و زمین و آن چه را که در بین آن دو است در شش روز آفریدیم. آفرینش آسمانها و زمین و آن چه بین آن دو است از روز یکشنبه آغاز شد و در روز جمعه پایان یافت بدون این که کوچکترین خستگی و رنجی به خداوند برسد. پس کسی که آنرا علی رغم بزرگی و عظمتش به وجود آورده است، به طور بهتر و شایستهتر بر زنده گرداندن مردگان توانا است.
﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ﴾و در مقابل مذمّتی که نسبت به تو انجام میدهند و تکذیب آن چه که آوردهای شکیبا باش و آنها را به حال خود بگذار و در آغاز روز و در آخر آن و در اوقات شب و بعد از نمازها به عبادت و ستایش پروردگارت مشغول باش. چون ذکر خداوند مایه تسّلی خاطر میگردد و شکیبایی ورزیدن را آسان میکند و انسان به آن انس میگیرد.
آیهی ۴۵-۴۱:
﴿وَٱسۡتَمِعۡ یَوۡمَ یُنَادِ ٱلۡمُنَادِ مِن مَّکَانٖ قَرِیبٖ٤١﴾[ق: ۴۱]. «و (داستان) روزی را بشنو که ندادهنده از مکان نزدیکی ندا در میدهد».
﴿یَوۡمَ یَسۡمَعُونَ ٱلصَّیۡحَةَ بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُرُوجِ٤٢﴾[ق: ۴۲]. «روزی که بهراستی بانگ مرگبار را میشنوند، آن روز، بیرون آمدن است».
﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِۦ وَنُمِیتُ وَإِلَیۡنَا ٱلۡمَصِیرُ٤٣﴾[ق: ۴۳]. «بیگمان ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و بازگشت بهسوی ماست».
﴿یَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلۡأَرۡضُ عَنۡهُمۡ سِرَاعٗاۚ ذَٰلِکَ حَشۡرٌ عَلَیۡنَا یَسِیرٞ٤٤﴾[ق: ۴۴]. «روزیکه زمین از (فراز) آنان میشکافد (و) شتابان (بیرون میآیند). این برانگیختن بر ما آسان است».
﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَقُولُونَۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِجَبَّارٖۖ فَذَکِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ٤٥﴾[ق: ۴۵].«ما به آنچه میگویند داناتریم و تو بر آنان چیره و مسلّط نیستی. پس کسی را که از هشدار من میترسد با قرآن پند ده».
﴿وَٱسۡتَمِعۡ یَوۡمَ یُنَادِ ٱلۡمُنَادِ مِن مَّکَانٖ قَرِیبٖ٤١﴾و با گوش دلت بشنو (ندای) روزی را که منادی اسرافی÷از جای نزدیکی از زمین ندا در میدهد یعنی در صور میدهد. ﴿یَوۡمَ یَسۡمَعُونَ ٱلصَّیۡحَةَ بِٱلۡحَقِّ﴾روزی که آن صدای هولناک و وحشتناک را که شکّی در آن نیست میشنوند، ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُرُوجِ﴾در آن روز از قبرها بیرون میآیند و خداوند تواناست که به تنهایی آنها را بیرون آورد. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِۦ وَنُمِیتُ وَإِلَیۡنَا ٱلۡمَصِیرُ٤٣یَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلۡأَرۡضُ عَنۡهُمۡ﴾بیگمان ماییم که مردگان را زنده میکنیم و میمیرانیم و بازگشت بهسوی ماست. روزی که زمین از فراز مردمان میشکافد و کنار میرود، ﴿سِرَاعٗا﴾و شتابان فریاد ندا دهنده را که آنها را به جایگاه قیامت فرا میخواند اجابت میکنند. ﴿ذَٰلِکَ حَشۡرٌ عَلَیۡنَا یَسِیرٞ﴾آن روز، روز گردهم آیی و برای ما آسان است. یعنی حشر کردن آنها برای خداوند آسان است و هیچ خستگی و مشقّتی در آن نیست.
﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَقُولُونَ﴾ما به آنچه آنان به تو میگویند و تو را اندوهگین میسازد از تو آگاهتریم. پس وقتی ما آن را بهتر میدانیم تو میدانی که چگونه مورد توجّه ما هستی و چگونه کارهایت را آسان میگردانیم و تو را در برابر دشمنانت یاری میدهیم. پس بایددلت شاد و خاطرت جمع باشد، و بدان که ما از خودت نسبت به تو مهربانتر هستیم. پس چیزی برایت باقی نمیماند جز این که منتظر وعده خداوند باشی و از پیامبران اولوالعزم الگوبرداری، کنی. ﴿وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِجَبَّارٖ﴾و تو بر آنان مسلطّ نیستی. ﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞۖ وَلِکُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ﴾[الرعد: ۷]. «بلکه تو فقط بیمدهنده هستی و برای هر قومی هدایتگری هست». بنابراین فرمود: ﴿فَذَکِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ﴾پس کسی را که از هشدار خدا میترسد با قرآن پند بده. و پند دادن یعنی دوست داشتن خیر و ترجیح دادن و انجام دادن آن، و نفرت داشتن از بدی و پرهیز کردن از آن، که اینها اموری فطری هستند و عقل اینها را قبول دارد. و کسی پند میپذیرد که از هشدارالهی میترسد. و امّا آن کس که از وعید و هشدار الهی نمیترسد و به آن ایمان نمیآورد آن را نمیپذیرد. و حجّت بر او اقامه میگردد تا نگوید: ﴿مَا جَآءَنَا مِنۢ بَشِیرٖ وَلَا نَذِیرٖ﴾[المائدة: ۱۹]. «هیچ بیمدهنده و مژده دهندهای نزد ما نیامده است».
پایان تفسیر سورهی قاف
مکی و ۷۸ آیه است.
آیهی ۱۳-۱:
﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ١﴾[الرحمن: ۱]. «(خداوند) رحمان».
﴿عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ٢﴾[الرحمن: ۲]. «قرآن را آموزش دادهاست».
﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ٣﴾[الرحمن: ۳]. «انسان را آفریده است».
﴿عَلَّمَهُ ٱلۡبَیَانَ٤﴾[الرحمن: ۴]. «به او سخن گفتن یاد دادهاست».
﴿ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ بِحُسۡبَانٖ٥﴾[الرحمن: ۵]. «خورشید و ماه طبق حسابِ مقرّر روانند».
﴿وَٱلنَّجۡمُ وَٱلشَّجَرُ یَسۡجُدَانِ٦﴾[الرحمن: ۶]. «و ستاره و درخت سجده میبرند».
﴿وَٱلسَّمَآءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ٱلۡمِیزَانَ٧﴾[الرحمن: ۷]. «و آسمان را برافراشت و ترازو را مقرّر کرد».
﴿أَلَّا تَطۡغَوۡاْ فِی ٱلۡمِیزَانِ٨﴾[الرحمن: ۸]. «(با این هدف) که در سنجش از حد مگذرید».
﴿وَأَقِیمُواْ ٱلۡوَزۡنَ بِٱلۡقِسۡطِ وَلَا تُخۡسِرُواْ ٱلۡمِیزَانَ٩﴾[الرحمن: ۹]. «و سنجش را به داد استوار دارید و در ترازو کاستی درمیان نیاورید».
﴿وَٱلۡأَرۡضَ وَضَعَهَا لِلۡأَنَامِ١٠﴾[الرحمن: ۱۰]. «و زمین را برای خلق گستراند».
﴿فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَٱلنَّخۡلُ ذَاتُ ٱلۡأَکۡمَامِ١١﴾[الرحمن: ۱۱]. «در آن میوه(های فراوانی) هست و درختهای خرمای پوششدار».
﴿وَٱلۡحَبُّ ذُو ٱلۡعَصۡفِ وَٱلرَّیۡحَانُ١٢﴾[الرحمن: ۱۲]. «(و در آن) دانۀ برگدار و ریحان است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٣﴾[الرحمن: ۱۳]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
این سوره بزرگ و گران قدر را خداوند با نام خویش ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ١﴾آغاز کرده است. همان اسمی که نشانگر گستردگی رحمت و فراگیر بودن احسان و فراوانی لطف و فضل اوست.
سپس آنچه را که بر رحمت او و آثار آن دلالت مینماید بیان کرد، نعمتهای دینی و دنیوی و اخروی که خداوند به لطف و مرحمت خویش بندگان را از آنها برخوردار کرده است. و بعد از بیان هر نوع از نعمتهایش انسانها و جنها را گوشزد میکند تا شکر او را به جای آورند، و میفرماید: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٣﴾پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب و انکار میکنید؟!.
﴿عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ٢﴾پس بیان نمود که او کلمات و معانی قرآن را به بندگانش آموخته و آن را برایشان آسان گردانده است. و این بزرگترین منّت و مرحمتی است که با آن بر بندگان رحم نموده و قرآنی را به زبان عربی و با بهترین کلمات و واضحترین مفاهیم که هر نوع خیر و خوبی را در بردارد و از همه انواع شرّ و بدی برحذر میدارد برای آنها نازل کرده است.
﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ٣﴾انسان را در بهترین شکل و با اعضایی کامل و اسکلتی محکم آفریده و به سبب گویای ویژهاش بر همه حیوانات برتری دادهاست.
﴿عَلَّمَهُ ٱلۡبَیَانَ٤﴾به او آموخته است تا آنچه را که در دل دارید بیان کند. و این شامل تعلیم بیانی و تعلیم نوشتاری است. پس گویایی که خداوند با آن انسان را بر دیگر حیوانات برتری دادهاست از بزرگترین نعمتهای الهی است که به انسان ارزانی داشته است.
﴿ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ بِحُسۡبَانٖ٥﴾خداوند از آنجا که نسبت به بندگان مهربان است و به آنها عنایت دارد ماه و خورشید را آفریده و آنها را چنان مسخر نموده است که طبق حسابی دقیق و مقّرر شده آفریده و آن دو را به حرکت درآورده تا با گردش آنها منافع بندگان تامین شود و شمارگان سالها و حساب را بدانند.
﴿وَٱلنَّجۡمُ وَٱلشَّجَرُ یَسۡجُدَانِ٦﴾و ستارگان آسمان و درختان زمین پروردگارشان را میشناسند و برای او سجده میبرند و کرنش و فروتنی میکنند و برای تامین منافع بندگان که خداوند آنها را برای آن مسّخر کرده است عمل میکنند.
﴿وَٱلسَّمَآءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ٱلۡمِیزَانَ٧﴾و آسمان را برافراشته و سقفی برای آفریدههای زمین قرار دادهاست و عدالت و دادگری در گفتارها و کردارها را در میان بندگانش مقّرر کرده است. و منظور از میزان تنها ترازوی معروف نیست، بلکه همانگونه که ذکر کردیم منظور عدالت است، و ترازوی معروف نیز در آن داخل میباشد، ترازویی که با آن اشیا وزن کرده میشود و مساحتهایی که به وسیله آن امور ناشناخته ثبت و کنترل میگردند، و حقایقی که به وسیله آن امور ناشناخته ثبت و کنترل میشوند و حقایقی که به وسیله آن میان مخلوقات داوری میشود و با آن میان آنها عدالت برقرار میگردد. همه در «میزان» داخل است. بنابراین فرمود: ﴿أَلَّا تَطۡغَوۡاْ فِی ٱلۡمِیزَانِ٨﴾یعنی: خداوند ترازو را مقّرر کرده تا شما در حقوق و کارها از حدّ تجاوز نکنید. و اگر خداوند داد و سنجش را مقرّر نمیکرد و کارها به عقل شما واگذار میگردید فساد و تباهی، آسمانها و زمین و آنچه را که در این میان است فرا میگرفت.
﴿وَأَقِیمُواْ ٱلۡوَزۡنَ بِٱلۡقِسۡطِ﴾و تا آنجا که میتوانید در ترازو و سنجش به عدالت رفتار کنید. ﴿وَلَا تُخۡسِرُواْ ٱلۡمِیزَانَ﴾و در ترازو کاستی در میان نیاورید. یعنی آنرا ناقص نکنید، و به خلاف و ضد آن عمل نکنید، که آن جور و ستم و طغیان است.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ وَضَعَهَا لِلۡأَنَامِ١٠﴾و زمین را با ضخامت و حالات مختلف آن برای خلق گستراند تا بر آن قرار بگیرند و برایشان بستری باشد، و روی آن خانه بسازند. و آنها را شخم بزنند و در آن نهال بکارند و چاره حفر کنند در راههای آن حرکت نمایند و از معادن آن و از همه آنچه که در آن هست و به آن نیاز دارند استفاده ببرند.
سپس خوراکیهای ضروری را که در آن وجود دارد نام برد و فرمود: ﴿فِیهَا فَٰکِهَةٞ﴾در زمین میوه(هایی) هست و آن همه درختانی هستند که میوه میدهند از قبیل انگور انجیر و انار و سیب و غیره. ﴿وَٱلنَّخۡلُ ذَاتُ ٱلۡأَکۡمَامِ﴾و درختهای خرمای پوشش دار. پوششی که خوشه خرما آهسته و کم کم از آن بیرون میآید و تبدیل به میوه میشود و از آن میخورند و ذخیره میکنند و مقیم و مسافر آنرا به عنوان توشه خود نگهداری مینمایند. خرما میوه لذیذی است و از بهترین میوهها محسوب میشود.
﴿وَٱلۡحَبُّ ذُو ٱلۡعَصۡفِ﴾و دانه که ساقه و خوشه دارد و از آن قسمت دور میشود و از کاه آن چهارپایان و غیره استفاده میکنند. و این شامل دانه گندم و جو و ذرّت و برنج و ارزن میشود.
﴿وَٱلرَّیۡحَانُ﴾و ریحان. احتمال دارد که منظور همه خوراکیهایی باشد که انسانها میخورند، و آنگاه در اینجا عام بر خاص عطف شده است. و خداوند به طرز عام و خاص روزی را به بندگانش ارزانی میدارد. و احتمال دارد که منظور همین ریحان معروف است و خداوند با فراهم آوردن انواع بوهای خوشی که به مشام میرسد و باعث شادی میگردند بر بندگانش منّت گذارده است.
وقتیکه بسیاری از نعمتهایش را که با چشم و بصیرت مشاهده میشوند بیان کرد و انسان و جن را مخاطب قرار داد، مجدّدا خداوند نعمتهایش را به آنها گوشزد نمود و فرمود: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٣﴾کدام یک از نعمتهای دینی و دنیوی خداوند را تکذیب میکنید؟ به راستی که جنها پاسخ خوبی دادند آنگاه که پیامبرصاین سوره را برای آنها خواند. ایشان هر وقت این گفته الهی را تکرار میکرد ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٣﴾جنها میگفتند: «پروردگار! هیچ چیزی از نعمتهایت را تکذیب نمیکنیم، پس ستایش تو را سزاست». بنابراین، شایسته است که بنده هرگاه نعمتهای خداوند برای او ذکر شوند به آن اعتراف نماید و سپاس گزارد و خداوند را به خاطر این نعمتها ستایش کند.
آیهی ۱۶-۱۴:
﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ کَٱلۡفَخَّارِ١٤﴾[الرحمن: ۱۴]. «انسان را از گلِ خشکِ سفال مانند آفرید».
﴿وَخَلَقَ ٱلۡجَآنَّ مِن مَّارِجٖ مِّن نَّارٖ١٥﴾[الرحمن: ۱۵]. «و جن را از زبانهای از آتش آفرید».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٦﴾[الرحمن: ۱۶]. «پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید»؟.
سپس خداوند متعال فرمود: ﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ﴾تا ﴿تُکَذِّبَانِ﴾این از نعمتهای خداوند بر بندگانش است و آثار قدرت و آفرینش شگفتانگیز خود را به آنها نشان میدهد. ﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ﴾پدر انسانها آدم÷را ﴿مِن صَلۡصَٰلٖ کَٱلۡفَخَّارِ﴾از گل خمیر شدهای که خشک شده بود آفرید، و آنگاه صدایی میداد که مانند صدای سفال بود.
﴿وَخَلَقَ ٱلۡجَآنَّ﴾و پدر جنها ابلیس لعنت خدا بر او باد را ﴿مِن مَّارِجٖ مِّن نَّارٖ﴾از زبانه صاف و خالص آتش یا زبانهای که آغشته به دود بود آفرید. و این بر شرافت ماده انسان دلالت مینماید که از خاک آفریده شده است، خاکی که ماده محکم و متین و دارای منافع فراوان است، برخلاف ماده جنها که آتش است و محل سبک سری و تجاوز و شرارت و فساد است.
وقتی ماده آفرینش انسان و جن را بیان کرد و این منّتی بود از جانب خدا بر آنها، فرمود: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٦﴾پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟
آیهی ۱۸-۱۷:
﴿رَبُّ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ وَرَبُّ ٱلۡمَغۡرِبَیۡنِ١٧﴾[الرحمن: ۱۷]. «پروردگار دو مشرق و دو مغرب».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٨﴾[الرحمن: ۱۸]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
خداوند متعال، پروردگار همۀ آن چیزهایی است که خورشید و ماه و ستارگان درخشان بر آنها طلوع میکنند، و پروردگار همه آنهایی است که خورشید و ماه و ستارگان برای مدتّی از دید آنها غروب میکنند. و هر آنچه در جهان هستی است همه تحت تدبیر و ربّوبیت او میباشند. و خداوند اینجا فرمود که دو مشرق و دو مغرب. چون خورشید در تابستان از جایی طلوع میکند و در زمستان از جایی دیگر. نیز در تابستان در جایی غروب میکند و در زمستان از جایی دیگر.
آیهی ۲۳-۱۹:
﴿مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ یَلۡتَقِیَانِ١٩﴾[الرحمن: ۱۹]. «دو دریار را (در کنار هم) روان کرد تا (به هم) بپیوندند».
﴿بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخٞ لَّا یَبۡغِیَانِ٢٠﴾[الرحمن: ۲۰]. «بین آن دو حجابی است که (به محدودۀ همدیگر) تجاوز نمیکنند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢١﴾[الرحمن: ۲۱]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
﴿یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ٢٢﴾[الرحمن: ۲۲]. «از آن دو مروارید و مرجان بیرون میآید».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٣﴾[الرحمن: ۲۳]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
منظور از دو دریا دریای شیرین و دریای شور است. آنها بههم میپیوندند و دریای شیرین در دریای شور میریزد و در نتیجه آمیخته میشوند امّا خداوند میانشان مانعی از زمین قرار دادهاست تا یکی به محدوده دیگری تجاوز نکند و استفاده از هریک ممکن باشد.
از دریای شیرین مردم مینوشند و با آن درختان و کشتزارهایشان را آبیاری میکنند. و با دریای شور هوا پاکیزه میشود و ماهی تولید میگردد و مروارید و مرجان از آن به دست میآید. و قرارگاه کشتی و لنجها میشود. بنابراین فرمود:
آیهی ۲۵-۲۴:
﴿وَلَهُ ٱلۡجَوَارِ ٱلۡمُنشََٔاتُ فِی ٱلۡبَحۡرِ کَٱلۡأَعۡلَٰمِ٢٤﴾[الرحمن: ۲۴]. «و او (خداوند) در دریا کشتیهای (بادبان) برافراشتۀ کوهوار دراد».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٥﴾[الرحمن: ۲۵]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
و خداوند کشتیها را که دریا را میشکافند و به حکم خداوند در آن حرکت میکنند برای بندگانش مسخّر گردانده است. این کشتیها را انسانها میسازند و از بس که بزرگ هستند چون کوههای بزرگ میمانند و مردم بر آن سوار میشوند و کالاهایشان و انواع اموال تجاری خویش را بر آنها حمل مینمایند، و آنچه نیاز دارند بر کشتیها بار میزنند.
خداوندی که نگهبان آسمانها و زمین است این کشتیها را محافظت مینماید و این از نعمتهای بزرگ پروردگار است. بنابراین فرمود: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٥﴾پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟
آیهی ۲۸-۲۶:
﴿کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ٢٦﴾[الرحمن: ۲۶]. «هرکس بر آن (زمین) است، فناپذیر است».
﴿وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ٢٧﴾[الرحمن: ۲۷]. «و (تنها) ذات پروردگار شکوهمندِ گرامی باقی میماند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٨﴾[الرحمن: ۲۸]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید»؟.
همه انسانها و جنها و جانورانی که روی زمین هستند، و همه مخلوقات فنا میشوند و از بین میروند و تنها خداوندِ زنده که هرگز نمیمیرد باقی میماند. ﴿ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ﴾یعنی خداوندی که دارای عظمت و بزرگی و شکوه است و از این رو تعظیم و بزرگداشت میشود و دارای اکرام است. اکرام یعنی گستردگی فضل و بخششی که خداوند با آن دوستان و بندگان برگزیدهاش را گرامی میدارد، و دوستانش او را دوست میدارند و رو بهسوی او میآورند و او را بندگی و تعظیم میکنند. ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٨﴾پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید؟
آیهی ۳۰-۲۹:
﴿یَسَۡٔلُهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ کُلَّ یَوۡمٍ هُوَ فِی شَأۡنٖ٢٩﴾[الرحمن: ۲۹]. «هرکس که در آسمانها و زمیناست از او (کمک) میخواهد و هر روزی او در کاری است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٠﴾[الرحمن: ۳۰]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید»؟.
او از همۀ مخلوقاتش بینیاز است و او دارای جود و لطف فراوان و گسترده میباشد. پس همه آفریدهها بدو نیازمندند و همه نیازهایشان را با زبان حال و زبان گفتار از او میخواهند، و به اندازه یک چشم به هم زدن و کمتر از آن نمیتوانند از خدا بینیاز باشند.
و او تعالی ﴿کُلَّ یَوۡمٍ هُوَ فِی شَأۡنٖ﴾هر روزی در کاری است، فقیری را غنی میگرداند و شکستِ شکست خوردهای را جبران مینماید،و به قومی میبخشد، و گروهی را محروم مینماید. زنده مینماید و میمیراند و کسی را پائین میآورد و کسی را بالا میبرد، هیچ کاری او را از پرداختن به کاری دیگر باز نمیدارد. اشتباه نمیکند و اصرارِ اصرارکنندگان و خواسته طولانی جویندگان او را از پای در نمیآورد. پس پاک و منزّه است خداوند بخشنده بزرگوار که بخششهایش ما و اهل زمین و آسمانها را پوشانده و لطف او همه خلق را در همه لحظات فراگرفته است. پاک و برتر و والاست کسیکه گناه گناهکاران او را از اینکه به آنها نعمت بدهد باز نمیدارد.
و اظهار بینیازی فقیرانی که نسبت به او و لطفش آگاهی ندارند او را از جود و بخشش منع نمیکند. و این که خداوند خبر دادهاست هر روز در کاری است بیان تقدیر و تدبیرهای است که ازل مقّدر نموده است و همواره آنها را در اوقاتی که حکمت او اقتضا نماید اجرا میکند. و این همان احکام دینی و امر و نهی و فرمانهای تقدیری او هستند که در این دنیا بر بندگانش اجرا میشوند.
امّا زمانیکه جهان آفرینش پایان یابد و خداوند آن را نابود کند که آنچنان عدالت و فضل و احسان فراوان خویش را به آنها میدهد که بندگان به سبب آن او را میشناسند و میدانند که او یگانه و یکتاست. و آنجاست که مکلّفین را از سرای آزمایش به سرای زندگانی همیشگی منتقل مینماید.
آیهی ۳۲-۳۱:
﴿سَنَفۡرُغُ لَکُمۡ أَیُّهَ ٱلثَّقَلَانِ٣١﴾[الرحمن: ۳۱]. «ای انس و جن به زودی به حساب شما میپردازیم».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٢﴾[الرحمن: ۳۲]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید»؟.
اینک برای اجرای احکامی که زمان آن فرا رسیده فارغ میشویم. منظور از ﴿سَنَفۡرُغُ﴾این است که به زودی طبق اعمالی که در دنیا انجام دادهاید به حساب و مجازات شما خواهیم پرداخت.
آیهی ۳۴-۳۳:
﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ٣٣﴾[الرحمن: ۳۳]. «ای گروه جن و انس! اگر میتوانید از کنارههای آسمان و زمین بگذرید، پس بگذرید، جز به توانی (شگرف از آنها) نمیتوانید بگذرید».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٤﴾[الرحمن: ۳۴]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
خداوند آنها را در جایگاه قیامت جمع میکند و آنانرا به ناتوانی و ضعفشان و به کمال فرمانروایی و نفوذ مشّیت و قدرت خویش خبر میدهد. پس به آنها میفرماید: ﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ٣٣﴾ای گروه جن و انس! اگر میتوانید راه و روزنهای پیدا کنید که از حیطه فرمانروایی خداوند بیرون روید، اینکار را بکنید! امّا نمیتوانید از فرمانروایی خداوند بیرون روید مگر اینکه قدرت کاملی داشته باشید. و آنها از کجا چنین قدرتی خواهند داشت درحالیکه مالک کوچکترین سود و زیان و مرگ و زندگی برای خود نیستند؟!.
پس در اینجا هیچکس جز با اجازه خداوند سخن نمیگوید و جز صدای آهسته نمیشنوی. و در روز قیامت پادشاهان و بردگان و سران و زیردستان و ثروتمندان و فقیران همه برابر و یکسان هستند.
آیهی ۳۶-۳۵:
﴿یُرۡسَلُ عَلَیۡکُمَا شُوَاظٞ مِّن نَّارٖ وَنُحَاسٞ فَلَا تَنتَصِرَانِ٣٥﴾[الرحمن: ۳۵]. «شعلهای از آتش بر شما فرستاده میشود و (نیز) دودی. آنگاه نمیتوانید انتقام بگیرید».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٦﴾[الرحمن: ۳۶]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
سپس آنچه را که در آن روز برایشان آماده کرده است بیان کرد و فرمود: ﴿یُرۡسَلُ عَلَیۡکُمَا شُوَاظٞ مِّن نَّارٖ﴾شعله خاصی از آتش بر شما فرستاده میشود. و ﴿وَنُحَاسٞ﴾به شعلهای از آتش گفت میشود که آمیخته با دود باشد. یعنی این دو چیز ناخوشایند بر شما فرستاده میشوند و همه شما را از هرطرف احاطه میکنند و آنگاه نه خودتان میتوانید خود را یاری کنید و نه کسی غیر از خدا وجود دارد که شما را یاری نماید.
و از آنجا که بیم دادن بندگان از سوی خداوند نعمتی است از جانب او و آنها را به بالاترین مراتب میرساند و بهترین بخششها را نصیب آنها میگرداند، منّت خویش را در این باره بیان کرد و فرمود: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٦﴾پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟
آیهی ۴۰-۳۷:
﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ وَرۡدَةٗ کَٱلدِّهَانِ٣٧﴾[الرحمن: ۳۷]. «پس چون آسمان بشکافد آنگاه (مانند) گل سرخی همچون روغن گداخته شود».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٨﴾[الرحمن: ۳۸]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید»؟.
﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُسَۡٔلُ عَن ذَنۢبِهِۦٓ إِنسٞ وَلَا جَآنّٞ٣٩﴾[الرحمن: ۳۹]. «پس آنروز هیچ انس و جنّی از گناهش پرسیده نمیشود».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٠﴾[الرحمن: ۴۰]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ﴾یعنی به سبب سختیها و وحشتهای روز قیامت آسمان میشکافد و خورشید و ماه تاریک میگردند و ستارگان آسمان پراکنده میشوند.
﴿فَکَانَتۡ وَرۡدَةٗ کَٱلدِّهَانِ﴾و آسمان از شدّت ترس و اضطراب مانند مِس گداخته شده میشود. ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٨ فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُسَۡٔلُ عَن ذَنۢبِهِۦٓ إِنسٞ وَلَا جَآنّٞ٣٩﴾پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید؟ و هیچ انس و جنّی از گناهش پرسیده نمیشود یعنی از آنچه که اتّفاق افتاده است مورد سوال استعلامی واقع نمیشود.
چون خداوند متعال دانای پیدا و پنهان و گذشته و آینده است و میخواهد بندگان را طبق آگاهیای که از حالات آنها دارد جزا و سزا دهد. و برای نیکوکاران و بدکاران در روز قیامت نشانههایی قرار دادهاست که با آن شناخته میشوند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞ﴾[آل عمران: ۱۰۶]. «روزیکه چهرههایی سفید میشوند و چهرههایی سیاه میگردند».
آیهی ۴۲-۴۱:
﴿یُعۡرَفُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ بِسِیمَٰهُمۡ فَیُؤۡخَذُ بِٱلنَّوَٰصِی وَٱلۡأَقۡدَامِ٤١﴾[الرحمن: ۴۱]. «گناهکاران از قیافههایشان شناخته میشوند آنگاه از ناحیۀ پیشانی و پاها گرفته میشوند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٢﴾[الرحمن: ۴۲]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید»؟.
در اینجا فرمود: ﴿یُعۡرَفُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ﴾یعنی پیشانیها و پاهای گناهکاران گرفته میشود و آنگاه در دوزخ انداخته میشوند و بهسوی جهنّم کشانده میشوند و خداوند با سرزنش و توبیخ از آها میپرسد.درحالیکه اوضاع و احوال آنها را بهتر میداند امّا خداوند متعال میخواهد حجّت رسا و حکمت شکوهمند خویش را برای خلق اظهار دارد.
آیهی ۴۵-۴۳:
﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٤٣﴾[الرحمن: ۴۳]. «این است دوزخی که آنرا گناهکاران دروغ میانگشاتند».
﴿یَطُوفُونَ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَ حَمِیمٍ ءَانٖ٤٤﴾[الرحمن: ۴۴]. «بین آن و آب گرمی جوشان میگردند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٥﴾[الرحمن: ۴۵]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید»؟.
یعنی هنگامیکه جهنّم برافروخته میگردد به کسانی که وعده و وعید خداوندی را تکذیب میکردند، گفته میشود: ﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٤٣﴾این است دوزخی که گناهکاران آن را دروغ میانگاشتند پس تکذیب کردنشان آنها را مبارک باد و باید که عذاب دوزخ و شکنجه و آتشسوزان و زنجیرهای آنرا که سزای تکذیبشان است بچشند.
﴿یَطُوفُونَ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَ حَمِیمٍ﴾و در میان طبقههای جهنّم و آتش و شعلههای آن و بین آبی که بسیار داغ و سوزان است قرار میگیرند و در قسمت بسیار سرد جهّنم که در نهایت و شدّت سردی ست گرفتار میشوند. ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٥﴾پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید؟
آیهی ۶۵-۴۶:
﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ٤٦﴾[الرحمن: ۴۶]. «و کسیکه از ایستادن (در حضور) پروردگارش ترسیده باشد دو باغ دارد».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٧﴾[الرحمن: ۴۷]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
﴿ذَوَاتَآ أَفۡنَانٖ٤٨﴾[الرحمن: ۴۸]. «(دو باغ که درختانش) شاخههای بسیار دارند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٩﴾[الرحمن: ۴۹]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید»؟.
﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ تَجۡرِیَانِ٥٠﴾[الرحمن: ۵۰]. «در آن دو (باغ) دو چشمه روانند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥١﴾[الرحمن: ۵۱]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢﴾[الرحمن: ۵۲]. «در آن دو (باغ) از هر میوهای از دو نوع است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥٣﴾[الرحمن: ۵۳]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ فُرُشِۢ بَطَآئِنُهَا مِنۡ إِسۡتَبۡرَقٖۚ وَجَنَى ٱلۡجَنَّتَیۡنِ دَانٖ٥٤﴾[الرحمن: ۵۴]. «بر فرشهایی تکیه زدهاند که آسترهایش از ابریشم ستبر است، و میوۀ آن دو باغ در دسترس است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥٥﴾[الرحمن: ۵۵]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ٥٦﴾[الرحمن: ۵۶]. «در آن (کاخها حوریانی) دیده فروهشته هستند که پیش از آنان دست هیچ انس و جنی به آنها نرسدیه است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥٧﴾[الرحمن: ۵۷]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
﴿کَأَنَّهُنَّ ٱلۡیَاقُوتُ وَٱلۡمَرۡجَانُ٥٨﴾[الرحمن: ۵۸]. «گویی آنها یاقوت و مرجانند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥٩﴾[الرحمن: ۵۹]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را دروغ میانگارید».
﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ٦٠﴾[الرحمن: ۶۰]. «آیا پاداش نیکوکاری جز نیکوکاری است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦١﴾[الرحمن: ۶۱]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید»؟.
﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ٦٢﴾[الرحمن: ۶۲]. «و جز (این) دو (باغ) دو باغ دیگر است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦٣﴾[الرحمن: ۶۳]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
﴿مُدۡهَآمَّتَانِ٦٤﴾[الرحمن: ۶۴]. «هردو کاملاً سبز و خرم هستند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦٥﴾[الرحمن: ۶۵]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
وقتی آنچه را که بر سر گناهکاران میآید، بیان کرد، پاداش پرهیزگاران را نیز که از خداوند ترسیدهاند بیان کرد و فرمود: ﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ٤٦﴾و کسیکه از پروردگارش و از ایستادن در حضور او ترسیده باشد در نتیجه آنچه را که خداوند نهی کرده ترک گفته و آنچه را که خداوند فرمان داده است، انجام داده، پاداش چنین کسی این است که دو باغ خواهد داشت که ظروف آن و ساختمانهایشان و آنچه در آنهاست طلاست. یکی از دو باغ پاداشی است که در مقابل ترک منّهیات به او داده میشود، و دیگری به پاداش انجام طاعتها به او عطا میگردد.
و از اوصاف این دو باغ آن است که ﴿ذَوَاتَآ أَفۡنَانٖ٤٨﴾در آنها نعمتهای متنّوع و گوناگونی هست، نعمتهای ظاهری و باطنی که هیچ چشمی آنها را ندیده و هیچ گوشی نشنیده و تصور آن به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. و در این باغها درختان زیاد و شکوفهایی هست که شاخههای نرمی دارند و در این شاخهها میوههای رسیده لذیذ فراوانی هست.
و در این دو باغ ﴿عَیۡنَانِ تَجۡرِیَانِ﴾دو چشمه روانند که آنها به دلخواه خویش آن چشمهها را میجوشانند. ﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢﴾یعنی از همه انواع میوهها از هریک دو نوع است و هر نوعی لذّت و رنگ دیگری دارد.
﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ فُرُشِۢ بَطَآئِنُهَا مِنۡ إِسۡتَبۡرَقٖ﴾این صفت فرشهای اهل بهشت و وصف نشستن آنها بر آن است که با راحتی و آرامش همچون پادشاهان بر آن تکیه میزنند. و حالت و وصف این فرشها و زیباییشان را کسی جز خداوند متعال نمیداند و قسمت زیرین این فرشها که روی زمین قرار میگیرند از بهترین ابریشم است پس قسمت بالاییشان که بر آن مینشینند چگونه خواهد بود؟! ﴿وَجَنَى ٱلۡجَنَّتَیۡنِ دَانٖ﴾یعنی میوههای این دو باغ نزدیک و در دسترس است که فرد نشسته و ایستاده و کسیکه خوابیده به آن دسترسی دارد.
﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ﴾یعنی در آن کاخها حوریانی هست که چشم فرو هشتهاند. یعنی چشمانشان فقط به شوهرانشان معطوف، از آن جا که شوهرانشان بسیار زیبا و خوب هستند و کاملا آنها را دوست دارند، شوهرانشان نیز فقط به آنها چشم دوختهاند چون آنها بسیار زیبا میباشند و آنها را به شدّت دوست دارند و وصالشان لذّت بخش است.
﴿لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ﴾یعنی هیچ احدی از جن و انس قبل از آنان به آنها دسترسی پیدا نکرده است و به سبب اینکه به طریقهی نیکو شوهرداری میکنند و دارای ناز و دلبری و ملاحت هستند به نزد شوهرانشان محبوب هستند، به همین جهت فرمود: ﴿کَأَنَّهُنَّ ٱلۡیَاقُوتُ وَٱلۡمَرۡجَانُ٥٨﴾انگار آنان یاقوت و مرجان هستند، و این به خاطر صفای آنان و زیبایی منظر و رخسارهی آنان است.
﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ٦٠﴾آیا کسیکه پرستش خداوند را به نیکویی انجام داده و به بندگان سود رسانده است جز این پاداشی دارد که با دادن پاداش فراوان و رستگاری بزرگ و نعمت و زندگی سالم با او نیکی شود. این دو باغ عالی برای مقّربان میباشند.
﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ٦٢﴾و جز این دو باغ، دو باغ دیگر است که ساختارشان و آراستنیهایشان از نقره است. و این دو باغ ﴿مُدۡهَآمَّتَانِ٦٤﴾از شدّت سرسبزی و خرّمی سیاه رنگ میباشند.
آیهی ۷۸-۶۶:
﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ نَضَّاخَتَانِ٦٦﴾[الرحمن: ۶۶]. «در آن دو (باغ) دو چشمۀ جوشان است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦٧﴾[الرحمن: ۶۷]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
﴿فِیهِمَا فَٰکِهَةٞ وَنَخۡلٞ وَرُمَّانٞ٦٨﴾[الرحمن: ۶۸]. «در آن دو (باغ) میوه و درختان خرما و انار هست».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦٩﴾[الرحمن: ۶۹]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
﴿فِیهِنَّ خَیۡرَٰتٌ حِسَانٞ٧٠﴾[الرحمن: ۷۰]. «در آن باغها زنان برگزیدۀ زیبا هستند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧١﴾[الرحمن: ۷۱]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید»؟.
﴿حُورٞ مَّقۡصُورَٰتٞ فِی ٱلۡخِیَامِ٧٢﴾[الرحمن: ۷۲]. «حوریانِ نگه داشته شده در خیمهها».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧٣﴾[الرحمن: ۷۳]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
﴿لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ٧٤﴾[الرحمن: ۷۴]. «دست هیچ انس و جنّی پیش از آنان (=مؤمنان) به آنان نرسیده است».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧٥﴾[الرحمن: ۷۵]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ رَفۡرَفٍ خُضۡرٖ وَعَبۡقَرِیٍّ حِسَانٖ٧٦﴾[الرحمن: ۷۶]. «درحالیکه بر بالشهای سبز و بسترهای نیک تکیه زدهاند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧٧﴾[الرحمن: ۷۷]. «پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب میکنید».
﴿تَبَٰرَکَ ٱسۡمُ رَبِّکَ ذِی ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ٧٨﴾[الرحمن: ۷۸]. «خجسته است نام پروردگار شکوهمند و گرامی دارنده».
﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ نَضَّاخَتَانِ٦٦﴾در آن دو باغ دو چشمۀ جوشان است. ﴿فِیهِمَا فَٰکِهَةٞ﴾و در آن باغها انواع میوهها موجود است و مهمترین آن میوهها خرما و انار هستند که منافع فراوانی دارند.
﴿فِیهِنَّ﴾در همه باغهای بهشت ﴿خَیۡرَٰتٌ حِسَانٞ﴾زنان نیک سیرت و زیبا وجود دارند و آنها هم دارای زیبایی و حسن ظاهری هستند. همچنین از حسن و زیبایی باطنی نیز برخوردارند. خلاصه این که خوش اندام و خوش اخلاقند.
﴿حُورٞ مَّقۡصُورَٰتٞ فِی ٱلۡخِیَامِ٧٢﴾حوریان نگه داشته شده در خیمهها، یعنی در خیمههایی که از لولو هستند نگه داشته شدهاند و خود را برای همسرانشان آماده کردهاند. و محبوس بودن آنها در خیمهها این را نفی نمیکند که آنها را از ورود به باغها منع کنند و در باغهای بهشت به گشت و گذار نپردازند. همانطور که دختران پادشاهان که محجبّه و دارای پوشش هستند به باغها میروند و تفریح میکنند.
﴿لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ٧٤ فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧٥ مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ رَفۡرَفٍ خُضۡرٖ﴾اهل این دو باغ متکّاهایشان بالشهای سبز رنگ است که بر آن تکیه میزنند، و آن بسترهایی است که در بالای نشیمن گاههای آنان قرار دارند و از درخشندگی و منظره بسیار زیبایی برخوردارند. ﴿وَعَبۡقَرِیٍّ حِسَانٖ﴾و فرشهای منقّش زیبا. «عبقری» به منسوجات زیبا گفته میشود. بنابراین، آنرا به نوعی از زیبایی وصف نمود که شامل زیبایی جنس و منظره و نرم بودن آن میشود.
و این دو باغ غیر از آن دو باغ اوّلی هستند، همانطور که خداوند متعال تصریح نموده است: ﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ٦٢﴾و جز آن دو باغ دو باغ دیگر است.
و دو باغ اوّلی را با اوصافی توصیف نموده که دو باغ دیگر را با آن اوصاف توصیف نکرده است. پس درباره باغ اوّل فرمود: ﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ تَجۡرِیَانِ٥٠﴾در آن دو باغ دو چشمه روان است. و در توصیف دو باغ دیگر فرمود: ﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ نَضَّاخَتَانِ٦٦﴾در آن دو باغ دو چشمه جوشان است.
و فرق چشمه روان با چشمهای که فواره میزند و جوشان است معلوم میباشد. و درباره دو باغ اوّلی فرمود: ﴿﴿ذَوَاتَآ أَفۡنَانٖ٤٨﴾درختانشان شاخههای بسیار دارند. و در مورد دو باغ دیگر این را نگفت. هم چنین درباره دو تای اوّلی فرمود: ﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢﴾در آن دو باغ از هر میوهای دو نوع است.
و درباره دو نوع دیگر فرمود: ﴿فِیهِمَا فَٰکِهَةٞ وَنَخۡلٞ وَرُمَّانٞ٦٨﴾در آن دو، میوه و درخت خرما و انار است.
و تفاوت هر دو توصیف معلوم و مشخّص است. و در بارهی دو تای اوّلی فرمود: ﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ فُرُشِۢ بَطَآئِنُهَا مِنۡ إِسۡتَبۡرَقٖۚ وَجَنَى ٱلۡجَنَّتَیۡنِ دَانٖ٥٤﴾بر فرشهایی که آسترشان از ابرایشم ضخیم است تکیه زدهاند و میوههای این باغها در دسترس است. ولی این مطالب را در مورد دو باغ دیگر نگفت. بلکه فرمود: ﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ رَفۡرَفٍ خُضۡرٖ وَعَبۡقَرِیٍّ حِسَانٖ٧٦﴾بر بالشهای سبز و بسترهای زیبا و منقّش تکیه زدهاند.
و در رابطه با توصیف زنان و همسران مومنی که در دو باغ اوّل قرار دارند گفت: ﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ﴾در آن باغها حوریانی دیده فروهشته هستند. و درباره دو باغ دیگر فرمود: ﴿حُورٞ مَّقۡصُورَٰتٞ فِی ٱلۡخِیَامِ٧٢﴾زنانی زیبا که در خیمهها نگاه داشته شدهاند.
و در مورد دو تای اوّلی گفت: ﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ٦٠﴾آیا پاداش نیکوکاری جز نیکی است؟ پس این دلالت مینماید که آنها به عنوان پاداش به نیکوکاران داده میشوند. امّا درباره دو باغ اخیر چنین گفت. و این که دو تا باغ اوّلی را بر دو تای اخری مقدّم کرده است نشانگر برتری دو باغ اوّلی است.
پس با این چیزها فضیلت دو باغ اولی بر دو تای دیگر معلوم میشود، و فهمیده میشود که آن باغها برای بندگان مقرّب از قبیل پیامبران و صدّیقان و بندگان برگزیده خداوند آماده گشتهاند. و دو تا باغ اخیر برای عموم مومنان آماده شدهاند.
و در هریک از باغها چیزهایی است که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی (اخبارش را) نشنیده و به تصوّر هیچ دلی نیامده است. و هرآنچه که انسان دلش بخواهد و چشمها از دیدن آن لذّت ببرند در آن باغها فراهم است.
و کسانیکه در این باغها قرار میگیرند در نهایت آسایش و خشنودی و آرامش به سر میبرند تا جایی که هیچ یک از آنها دیگری را بهتر از خودش نمیبیند. و فکر نمیکند هیچکس بهتر از او در ناز و نعمت قرار داشته باشد. وقتی گستردگی فضل و احسان خویش را بیان کرد، فرمود: ﴿تَبَٰرَکَ ٱسۡمُ رَبِّکَ ذِی ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ٧٨﴾پروردگار تو بزرگ است و خیر او فراوان است و دارای شکوهمندی آشکار و مجد و بزرگی کامل است و دوستانش را گرامی میدارد.
پایان تفسیر سورهی رحمن
مکی و ۵۵ آیه است.
آیهی ۵-۱:
﴿ٱقۡتَرَبَتِ ٱلسَّاعَةُ وَٱنشَقَّ ٱلۡقَمَرُ١﴾[القمر: ۱]. «قیامت نزدیک شد و ماه شکافت».
﴿وَإِن یَرَوۡاْ ءَایَةٗ یُعۡرِضُواْ وَیَقُولُواْ سِحۡرٞ مُّسۡتَمِرّٞ٢﴾[القمر: ۲]. «و اگر نشانهای را ببیند روی میگردانند و میگویند: جادویی مؤثر است».
﴿وَکَذَّبُواْ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَکُلُّ أَمۡرٖ مُّسۡتَقِرّٞ٣﴾[القمر: ۳]. «و تکذیب کردند و از خواستههای (نفسانی) خود پیروی نمودند و هرکاری هم ثابت و ماندگار میماند».
﴿وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّنَ ٱلۡأَنۢبَآءِ مَا فِیهِ مُزۡدَجَرٌ٤﴾[القمر: ۴]. «اخباری که بتواند موجب بیزاری (از گناهان) شود به اندازۀ کافی برای آنان آمده است».
﴿حِکۡمَةُۢ بَٰلِغَةٞۖ فَمَا تُغۡنِ ٱلنُّذُرُ٥﴾[القمر: ۵]. «حکمتی رسا و بسنده است، پس هشدارها سودی نمیبخشد».
خداوند متعال خبر میدهد که قیامت نزدیک شده و زمان آن فرا رسیده است امّا با وجود این تکذیب کنندگان همواره قیامت را دروغ میانگارند و برای فرا رسیدن آن خود را آماده نمیکنند. و خداوند به آنها نشانههای بزرگی نشان میدهد که بر آمدن قیامت دلالت میکنند و انسان با دیدن چنین نشانههای ایمان میآورد. پس، یکی از بزرگترین نشانههایی که بر صحّت پیامبر محمّد بن عبدالله صدلالت مینماید این است که وقتی تکذیب کنندگان از او خواستند به آنها چیزهایی از امور خارق العاده نشان دهد که بر صحّت و درستی پیام و راستگویی او دلالت کنند، ایشانصبا انگشت بهسوی ماه اشاره کرد و آنگاه ماه به فرمان خداوند شکاف برداشت و به دو نیمه تقسیم شد. تکّهای از آن بر کوه ابی قبیس و تکهای از آن بر کوه قعیقعان قرار گرفت.
و مشرکان و دیگران از این معجزه و نشانه بزرگ را مشاهده کردند. معجزه و نشانهای که انسان (معمولی) نمیتواند چنین کاری را بکند و مردم را فریب دهد و با چشم بندی چنین کاری را انجام دهد. آنان چیزی را مشاهده کردند که همانند آنرا ندیده بودند، بلکه نشنیده بودند که برای یکی از پیامبران پیش از محمّدصمعجزهای همانند این معجزه رخ داده باشد. پس، از این معجزه حیران و شگفتزده شدند و ایمان به دلهایشان راه نیافت و خداوند نخواست که خیری بهره آنان شود.
بنابراین، حیرتزده شدند و گفتند: محمّد ما را جادو کرده است. ولی شما از کسانی بپرسید که از سفر برگشته و نزد شما آمدهاند، چرا که اگر محمّد بتواند شما را جادو کند نمیتواند کسانی را که حضور نداشتهاند جادو نماید. بنابراین، از کسانی که از سفر برگشته بودند سوال کردند و آنها به آنان خبر دادند که چنین چیزی را مشاهده کردهاند، آنگاه گفتند: ﴿سِحۡرٞ مُّسۡتَمِرّٞ﴾محمّد، هم ما را جادو کرده و هم دیگران را.
شگفتی و حیرتی که آنها اظهار میداشتند جز نادانترین و گمراهترین مردم از راه هدایت و عقل فریب آنرا نمیخورد، و آنها فقط این نشانه و معجزه را انکار نکردند، بلکه هر نشانهای که نزدشان بیاید آمادگی آنرا دارند که آنرا درو انگاشته و به طریقهای باطل با آن مقابله کنند و آنرا رد نمایند. بنابراین فرمود: ﴿وَإِن یَرَوۡاْ ءَایَةٗ یُعۡرِضُواْ﴾و ضمیر را به «موضوع انشقاق ماه» برنگردانده و نفرموده است: «وإن یروها»، بلکه فرمود: ﴿وَإِن یَرَوۡاْ ءَایَةٗ یُعۡرِضُواْ﴾و تکذیب کردند و از هوای نفس خود یپروی نمودند. همانا این که میفرماید: ﴿فَإِن لَّمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَکَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡ﴾[القصص: ۵۰]. «پس اگر سخن تو را نپذیرفتند بدانکه آنها فقط از خواستههای نفسانی خود پیروی میکنند». و چون اگر هدفشان پیروی از حق بود قطعاً ایمان میآوردند و از محمّد اطاعت میکردند، چرا که خداوند توسّط محمّدصنشانهها و معجزاتی به آنها نمایانده است که بر همۀ مطالب الهی و مقاصد شرعی دلالت میکنند. ﴿وَکُلُّ أَمۡرٖ مُّسۡتَقِرّٞ﴾و هر کاری هم ثابت و ماندگار میماند. یعنی تاکنون کار به نهایت و آخرت نرسیده است، بلکه از این به بعد کار به سرانجام خواهد رسید، آنگاه کسیکه تصدیق کرده است در باغهای بهشت قرار میگیرد و از آمرزش و خشنودی خداوند بهرهمند میشود. و کسی که تکذیب کرده است در ناخشنودی و عذاب خدا برای همیشه میماند.
خداوند متعال ـ با بیان این که آنها هدف درستی ندارند و نمیخواهند از هدایت پیروی کنند ـ میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّنَ ٱلۡأَنۢبَآءِ مَا فِیهِ مُزۡدَجَرٌ٤﴾از اخبار بازدارنده آنچه که آنها را از سرکشی در گمراهیشان باز میدارد نزد آنان آمده است، و آن ﴿حِکۡمَةُۢ بَٰلِغَةٞ﴾حکمتی رسا از جانب خداوند است. یعنی تا حجّت بر جهانیان اقامه شود و بعد از آمدن پیامبران هیچکسی بر خداوند دلیلی نداشته باشد. ﴿فَمَا تُغۡنِ ٱلنُّذُرُ﴾پس هشدار سودی نمیبخشد. چون خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَوۡ جَآءَتۡهُمۡ کُلُّ ءَایَةٍ حَتَّىٰ یَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٩٧﴾[یونس: ۹۷]. «و اگر هر نشانهای نزدشان بیاد ایمان نمیآورند تا آنکه عذاب دردناک را ببینند».
آیهی ۸-۶:
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡۘ یَوۡمَ یَدۡعُ ٱلدَّاعِ إِلَىٰ شَیۡءٖ نُّکُرٍ٦﴾[القمر: ۶]. «بنابراین، از ایشان روی بگردان آن روزی که فرا خواننده به چیزی ناخوشایند فرا میخواند».
﴿خُشَّعًا أَبۡصَٰرُهُمۡ یَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ کَأَنَّهُمۡ جَرَادٞ مُّنتَشِرٞ٧﴾[القمر: ۷]. «درحالیکه دیدگانشان فروهشته است. از گورها چنان بیرون میآیند که گویی آنها ملخهایی پراکندهاند».
﴿مُّهۡطِعِینَ إِلَى ٱلدَّاعِۖ یَقُولُ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَسِرٞ٨﴾[القمر: ۸]. «حال آنکه شتابان بهسوی فرا خواننده میروند. کافران میگویند: این روزی دشوار است».
خداوند متعال به پیامبرشصمیفرماید: معلوم است که چارهای برای هدایت تکذیب کنندگان نیست و چیزی جز روی گرداندن از آنها باقی نمیماند. پس فرمود: ﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ﴾از آنان روی بگردان و منتظر باش تا روزی بزرگ و وحشتناک آنها را فرا گیرد، و آن ﴿یَوۡمَ یَدۡعُ ٱلدَّاعِ إِلَىٰ شَیۡءٖ نُّکُرٍ﴾روزی است که فرا خواننده که اسرافیل÷است مردمرا به چیز ناخوشایندی فرا میخواند و انسانها هرگز منظرهای ناخوشایندتر و دردناکتر از آن را ندیدهاند. پس اسرافیل در صور میدمد و با صدای آن مردگان از گورهایشان بر میخیزند و در محل قیامت گرد میآیند.
﴿خُشَّعًا أَبۡصَٰرُهُمۡ﴾از ترس و وحشتی که دلهایشان را فرا گرفته است چشمانشان فروهشته است. ﴿یَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ﴾از گورها بیرون میآیند، ﴿کَأَنَّهُمۡ جَرَادٞ مُّنتَشِرٞ﴾و از بس که زیادند و به یکدیگر برخورد میکنند گویی آنها ملخهایی هستند که در زمین پراکنده شدهاند و بسیار زیادند.
﴿مُّهۡطِعِینَ إِلَى ٱلدَّاعِ﴾شتابان ندای فرا خواننده را اجابت میکنند. و این دلالت مینماید که فرا خواننده آنها را دعوت میکند و به آنها فرمان میدهد تا در محل قیامت حاضر شوند. پس آنها دعوتش را لبیک میگویند و شتابان آنرا پاسخ میدهند. ﴿یَقُولُ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَسِرٞ﴾کافرانی که عذابشان آماده است میگویند: این روز سختی است. همانطرو که خداوند متعال میفرماید: ﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ١٠﴾[المدثر: ۱۰]. «بر کافران آسان نیست». یعنی برای مؤمنان سهل و آسان است.
آیهی ۱۷-۹:
﴿۞کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ فَکَذَّبُواْ عَبۡدَنَا وَقَالُواْ مَجۡنُونٞ وَٱزۡدُجِرَ٩﴾[القمر: ۹]. «پیش از آنان قوم نوح تکذیب کردند و بندۀ ما را دروغگو انگاشتند و گفتند: دیوانه است. و (با او) به درشتی رفتار شد».
﴿فَدَعَا رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَغۡلُوبٞ فَٱنتَصِرۡ١٠﴾[القمر: ۱۰]. «آنگاه پروردگارش را به فریاد خواند: بهدرستی که من مغلوب شدهام پس (از آنان) انتقام بگیر».
﴿فَفَتَحۡنَآ أَبۡوَٰبَ ٱلسَّمَآءِ بِمَآءٖ مُّنۡهَمِرٖ١١﴾[القمر: ۱۱]. «سپس درهای آسمان را با آبی فروریزنده گشودیم».
﴿وَفَجَّرۡنَا ٱلۡأَرۡضَ عُیُونٗا فَٱلۡتَقَى ٱلۡمَآءُ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ قَدۡ قُدِرَ١٢﴾[القمر: ۱۲]. «و از زمین چشمهها جوشاندیم سپس آب برای کاری که مقدّر شده بود فراهم آمد».
﴿وَحَمَلۡنَٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَٰحٖ وَدُسُرٖ١٣﴾[القمر: ۱۳]. «و نوح را بر کشتی ساخته شده از تختهها و میخها سوار کردیم».
﴿تَجۡرِی بِأَعۡیُنِنَا جَزَآءٗ لِّمَن کَانَ کُفِرَ١٤﴾[القمر: ۱۴]. «(کشتی) زیر نظر ما روان بود. (این) پاداش کسی بود که انکارش کرده بودند».
﴿وَلَقَد تَّرَکۡنَٰهَآ ءَایَةٗ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ١٥﴾[القمر: ۱۵]. «و آنرا نشانهای برجای گذاشتیم، پس آیا پند پذیری هست»؟!.
﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ١٦﴾[القمر: ۱۶]. «پس عذاب و هشدارهای من چگونه بود».
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ١٧﴾[القمر: ۱۷]. «و بهراستی که قرآن را برای پند پذیری آسان گرداندهایم، پس آیا پند پذیری هست»؟.
وقتی خداوند تبارک و تعالی حالات کسانی را بیان کرد که پیامبرش را تکذیب میکنند، و این که آیات هیچ نفع و سودی به حال آنان ندارد، آنان را برحذر داشت که چگونه خداوند تکذیب کنندگان پیش از آنها را هلاک نمود و عذابش را بر آنان فرود آورد. پس قوم نوح را بیان کرد. نوح اوّلین پیامبری است که خداوند او را بهسوی قومی بت پرستان فرستاد.
پس نوح آنها را به شناخت خدای یگانه و یگانهپرستی فرا خواند امّا آنها از ترک گفتن شرک امتناع ورزیدند و گفتند: ﴿لَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسۡرٗا﴾[نوح: ۲۳]. «معبودهای خود را رها نکنید و «ودّ» و «سواع» و «یغوث» و «یعوق» و «نسر» را ترک ننمایید». و نوح شب و روز و در پنهانی و آشکار آنها را دعوت میکرد امّا دعوت آنها چیزی جز عناد و سرکشی و عیبجویی پیامبرشان به آنان نیفزود. بنابراین در اینجا فرمود: ﴿فَکَذَّبُواْ عَبۡدَنَا وَقَالُواْ مَجۡنُونٞ﴾آنان بنده ما را تکذیب کردند وگفتند : دیوانه است. چون ادعا میکردند که شرک و گمراهی که آنها و پدرانشان بر آن هستند چیزی است که عقل به آن فرا میخواند و آنچه نوح÷آورده است جهالت و گمراهی است و فقط دیوانگان آن را ابراز میدارند! و نوح را دروغگو انگاشتند و حقایقی که از دیدگاه عقل و شریعت ثابت است را وارونه جلوه دادند، چرا که آنچه نوح آورده بود حق بود و عقلهای روشن و سالم را بهسوی هدایت و نور و رشد راهنمایی میکرد، و آنچه آنها بر آن بودند جهالت و گمراهی بود. ﴿وَٱزۡدُجِرَ﴾و قوم نوح، او را از خود راندند، و وقتی نوح آنها را بهسوی خدا دعوت کرد با خشونت با او رفتار کردند. آنها فقط به ایمان نیاوردن و تکذیب او بسنده نکردند، بلکه تا آنجا که میتوانستند او را اذیت و آزار کردند و اینگونه که همه پیامبران دچار اذیت و آزار شدهاند.
پس در این هنگام نوح پروردگارش را به فریاد خواند و گفت: ﴿أَنِّی مَغۡلُوبٞ﴾من مغلوب شدهام و توانایی چیره شدن بر آنها را ندارم. چون تعداد بسیار اندکی از قومش ایمان آورده بودند و آنها توان مقابله با قومشان را نداشتند. پس نوح دعا کرد که من شکست خوردهام. ﴿فَٱنتَصِرۡ﴾بار خدایا! از آنان انتقام بگیر. و در آیهای دیگر فرموده است: ﴿رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ دَیَّارًا﴾[نوح: ۲۶]. «بار خدایا! هیچ کسی از کافران را روی زمین باقی و زنده مگذار».
پس خداوند خواسته نوح را پذیرفت و از قومش انتقام گرفت. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَفَتَحۡنَآ أَبۡوَٰبَ ٱلسَّمَآءِ بِمَآءٖ مُّنۡهَمِرٖ١١﴾پس درهای آسمان را با آبی تند و فراوان گشودیم. ﴿وَفَجَّرۡنَا ٱلۡأَرۡضَ عُیُونٗا﴾و از زمین چشمهها جوشاندیم. پس آب به صورت غیر طبیعی و خارق العاده از آسمان فرو میریخت و از تمام زمین چشمهها میجوشید، حتی از تنور که معمولا آب در آن معنایی ندارد گذشته از اینکه چشمه آب باشد، چون تنور محل آتشی است آب برآمد. ﴿فَٱلۡتَقَى ٱلۡمَآءُ﴾پس آب آسمان و زمین، ﴿عَلَىٰٓ أَمۡرٖ قَدۡ قُدِرَ﴾برای اجرای کاری که مقّدر شده بود و خداوند در ازل آنرا به عنوان کیفر برای ستمگران سرکش ثبت کرده بود به هم آمیختند.
﴿وَحَمَلۡنَٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَٰحٖ وَدُسُرٖ١٣﴾بندهمان نوح را بر کشتی که از تختهها و میخها ساخته شده بود سوار کردیم و نجاتش دادیم. ﴿تَجۡرِی بِأَعۡیُنِنَا﴾و کشتی درحالیکه نوح و کسانی که به او ایمان آورده بودند و با انواع مخلوقاتی که نوح بر آن سوار کرده بود تحت نظر ما در حرکت بود. و خداوند کشتی را حفاظت میکرد تا غرق نشود و او بهترین نگهبان و کارساز است. ﴿جَزَآءٗ لِّمَن کَانَ کُفِرَ﴾آنچه با نوح کردیم و او را از غرق نجات دادیم پاداش این بودکه قومش او را تکذیب کردند و کفر ورزیدند و او با بردباری آنها را دعوت کرد و دستور الهی را ادامه داد و هیچ چیزی او را از انجام فرمان خدا بازنداشت. همانطور که خداوند متعال در آیهای دیگر فرموده است: ﴿قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَکَ﴾[هود: ۴۸]. «گفته شد: ای نوح! با سلامتی از جانب ما و برکتهایی که بر تو و ملتهایی است که همراه تو هستند فرو بیا».
و احتمال دارد که معنی این باشد ما قوم نوح را هلاک کردیم و آنها را عذاب داده و خوار نمودیم و این به سزای کفر و عنادشان بود. و این معنی طبق قرائتی است که ﴿کُفِرَ﴾را با فتح «کاف» یعنی (کَفَرَ) خوانده است.
﴿وَلَقَد تَّرَکۡنَٰهَآ ءَایَةٗ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ١٥﴾و همانا داستان نوح و قومش را به عنوان نشانهای برجای گذاشتهایم تا پند پذیران از آن پند بگیرند، و هرکس از پیامبران سرپیچی کند و با آنها مخالفت نماید خدا او را با عذابی سخت و فراگیر هلاک خواهد کرد. ویا این که ضمیر به کشتی جنس آن برمیگردد و اینکه خداوند به پیامبرش نوح÷آموخت سپس خداوند صنعت کشتیسازی را میان مردم باقی گذاشت، تا وجود کشتی آدمی را به این راهنمایی کند که خداوند نسبت به خلق خویش مهربان است و به آنها توّجه دارد. و تا دالّ بر کمال قدرت و آفرینش و صنعت شگفتانگیز خداوند باشد.
﴿فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ﴾پس آیا پندپذیری هست که از نشانهها پند بگیرد و ذهن و فکرش را به آنچه از آیات برمیآید مشغول نماید؟ زیرا آیات در نهایت روشنی وضوح و آسانی قرار دارند. ﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ١٦﴾ای مخاطب! عذاب دردناک خداوند و بیم دادن او را که برای هیچکس حجّتی باقی نمیگذارد چگونه دیدی؟
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ١٧﴾و بدون شک ما این قرآن کریم را ساده و آسان گرداندهایم و کلماتش را برای حفظ کردن و تلّفظ آسان نمودهایم به گونهای که مفاهیم آن به آسانی فهمیده و فرا گرفته میشود. چون قرآن بهترین سخن و راستترین معنی را در بردارد و تفسیر و توضیح آن بسیار روشن و واضح است و هرکس به آن روی بیاورد خداوند مقصود او را در نهایت آسانی به او میدهد و برایش سهل میگرداند. و «ذکر» شامل همه حلال و حرام و احکام و امر و نهی و احکام جزا و موعظهها و عبرتها، و عقاید مفید و اخبار راستین میشود که عاملان از آن پند میپذیرند. بنابراین، دانش قرآن از لحاظ حفظ تفسیر آن از همه علوم آسانتر است و به طور مطلق از همه دانشها مهمتر و بزرگتر میباشد. علم مفیدی است که هرگاه بنده آن را بجوید در آن یاری میشود. برخی از سلف در رابطه با این آیه گفتهاند: اگر طالب علمی وجود داشته باشد بر آموختن علم قرآن یاری میشود. بنابراین، خداوند از بندگانش میخواهد تا به قرآن روی آورند و از آن پند بگیرند چنانکه فرموده است: ﴿فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ﴾آیا یاد گیرنده و پند پذیری وجود دارد؟!.
آیهی ۲۲-۱۸:
﴿کَذَّبَتۡ عَادٞ فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ١٨﴾[القمر: ۱۸]. «(قوم) عاد تکذیب کردند (پس بنگر) عذاب من و هشدارهایم چگونه بود»؟.
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِیحٗا صَرۡصَرٗا فِی یَوۡمِ نَحۡسٖ مُّسۡتَمِرّٖ١٩﴾[القمر: ۱۹]. «بهدرستی که ما در روزی شوم (و) به طور مداوم تند باد سختی را بر آنان فرستادیم».
﴿تَنزِعُ ٱلنَّاسَ کَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٖ مُّنقَعِرٖ٢٠﴾[القمر: ۲۰]. «بادی که مردمان را از زمین برمیداشت گویی که آنان تنههای درختان خرمایی هستند که از جا برکنده شدهاند».
﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ٢١﴾[القمر: ۲۱]. «پس عذاب من و هشدارهایم چگونه بود».
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ٢٢﴾[القمر: ۲۲]. «و بهراستی قرآن را برای پند پذیری آسان گرداندهایم، پس آیا پند پذیری هست».
عاد قبیله معروفی بود که در یمن اقامت داشتند. خداوند هود÷را به عنوان پیامبر بهسوی آنها فرستاد و آنانرا به توحید و پرستش خداوند دعوت نمود امّا او را تکذیب کردند، آنگاه خداوند ﴿رِیحٗا صَرۡصَرٗا﴾باد بسیار تند و شدیدی را ﴿فِی یَوۡمِ نَحۡسٖ مُّسۡتَمِرّٖ﴾در یک روز شوم، روزی که بدبختی و عذاب دردناکی داشتند بر آنان فرستاد و هفت شب و هشت روز ادامه یافت.
﴿تَنزِعُ ٱلنَّاسَ﴾از بس که شدید و تند بود مردم را از زمین بر میکند و به هوا میبرد سپس آنها را به زمین میزد و نابود میشود و آنها طوری میشدند که ﴿کَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٖ مُّنقَعِرٖ﴾اجسادشان بعد از مرگشان گویی تنههای درختان خرمایی هستند که باد آنها را از یخ کنده و به زمین انداخته است. به راستی که مردم وقتی خدا را نافرمانی بکنند بسیار برای او بیارزش میشوند! ﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ٢١﴾پس عذاب من و هشدارهایم چگونه بود؟
باید گفت که سوگند به خدا عذبی بس دردناک است و هشداری است که برای هیچکس عذر و دلیلی باقی نمیگذارد. ﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ٢٢﴾و به راستی قرآن را به منظور پندپذیری آسان گرداندهایم، پس آیا پندپذیری هست؟ خداوند متعال از آن جا که نسبت به بندگانش مهربان است و به آنها توّجه دارد و آنها را به آنچه دین و دنیایشان را بهبودی میبخشد فرا میخواند، این مطلب را تکرار مینماید که قرآن را برای پند پذیری آسان گردانده است.
آیهی ۳۲-۲۳:
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِٱلنُّذُرِ٢٣﴾[القمر: ۲۳]. «ثمود هشدارهای (پیامبرشان) را تکذیب کردند».
﴿فَقَالُوٓاْ أَبَشَرٗا مِّنَّا وَٰحِدٗا نَّتَّبِعُهُۥٓ إِنَّآ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ وَسُعُرٍ٢٤﴾[القمر: ۲۴]. «آنگاه گفتند: آیا زا انسانی از خودمان پیروی کنیم؟ همانا ما آنگاه در گمراهی و دیوانگی خواهیم بود».
﴿أَءُلۡقِیَ ٱلذِّکۡرُ عَلَیۡهِ مِنۢ بَیۡنِنَا بَلۡ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٞ٢٥﴾[القمر: ۲۵]. «آیا از میان همۀ ما وحی بر او فرو فرستاده شده است؟ (خیر) بلکه او دروغگویی خود پسند است».
﴿سَیَعۡلَمُونَ غَدٗا مَّنِ ٱلۡکَذَّابُ ٱلۡأَشِرُ٢٦﴾[القمر: ۲۶]. «فردا خواهند دانست که بسیار دروغگوی خودپسند کیست».
﴿إِنَّا مُرۡسِلُواْ ٱلنَّاقَةِ فِتۡنَةٗ لَّهُمۡ فَٱرۡتَقِبۡهُمۡ وَٱصۡطَبِرۡ٢٧﴾[القمر: ۲۷]. «بیگمان ما ماده شتر را برای امتحان آنان خواهیم فرستاد، پس (ای صالح) چشم به راهشان باش و شکیبایی ورز».
﴿وَنَبِّئۡهُمۡ أَنَّ ٱلۡمَآءَ قِسۡمَةُۢ بَیۡنَهُمۡۖ کُلُّ شِرۡبٖ مُّحۡتَضَرٞ٢٨﴾[القمر: ۲۸]. «و به آنان خبر ده که آب درمیان آنان تقسیم شده است. نوبت هرکدام که باشد بر سر آب میورد».
﴿فَنَادَوۡاْ صَاحِبَهُمۡ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ٢٩﴾[القمر: ۲۹]. «پس یارشان را ندا دادند و او دست درازی کرد آنگاه شتر را پی نمود».
﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ٣٠﴾[القمر: ۳۰]. «پس عذاب من و هشدارهایم چگونه بود».
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَکَانُواْ کَهَشِیمِ ٱلۡمُحۡتَظِرِ٣١﴾[القمر: ۳۱]. «همانا بر آنان بانگ مرگباری را فرستادیم و ایشان همگی به صورت گیاه خشکی درآمدند که صاحب چهارپایان در آغل جمعآوری میکند».
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ٣٢﴾[القمر: ۳۲]. «و بهراستی قرآن را برای پند پذیری آسان گرداندیم پس آیا پند پذیری هست».
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ﴾ثمود قبیلۀ معروف و مشهوری در سرزمین حجر بودند، و پیامبرشان صالح÷وقتی آنها را به عبادت خداوند یگانه و بیشریک دعوت نمود و آنها را از عذاب بیم داد، با او مخالفت کردند.
پس آنها صالح را تکذیب کردند و خود را از او برتر داشتند و از روزی تکبّر و سرکشی گفتند: ﴿أَبَشَرٗا مِّنَّا وَٰحِدٗا نَّتَّبِعُهُ﴾چگونه از یک انسان که فرشته نیست پیروی کنیم. همچنین او از خود ماست و از دیگران که نزد مردمان از ما بزرگتر هستند والا و مهمتر نمیباشد، با وجود این او یک نفر است. ﴿إِنَّآ إِذٗا﴾اگر در این صورت ما از او پیروی کنیم، همانا ﴿لَّفِی ضَلَٰلٖ وَسُعُرٍ﴾دیوانه و بدبخت خواهیم بود. آنها این سخن را به سبب گمراهی و شقاوتشان میگفتند آنها نپذیرفتند که پیامبر انسان باشد و این امر را عیب میپنداشتند. امّا این را عیب و ننگ نمیدانستند که درخت و سنگ و مجسمههایی را پرستش میکنند.
﴿أَءُلۡقِیَ ٱلذِّکۡرُ عَلَیۡهِ مِنۢ بَیۡنِنَا﴾چگونه از میان همه ما خداوند اورا میگزیند و وحی را بر او نازل میکند؟ کدام ویژگی او سبب شده که وی از میان ما برگزیده شود؟ این اعتراضی بود که تکذیب کنندگان میکردند و همواره با این اعتراض دعوت پیامبران را رد میکردند و خداوند با این گفته که پیامبران به امّتهایشان گفتهاند پاسخ آنها را دادهاست: ﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ﴾[إبراهیم: ۱۱]. «پیامبرانشان گفتند: ما جز انسانهایی همچون شما نیستیم، ولی خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد». خداوند صفات و اخلاق و کمالاتی به پیامبران ارزانی داشته است که با آن برای حمل رسالت پروردگارشان شایسته میگردند و وحی الهی را به خود اختصاص دادهاند. و این از رحمت و حکمت الهی است که پیامبران انسان بودهاند، و اگر فرشته بودند انسانها نمیتوانستند از آنها فرا بگیرند. و اگر پیامبران را از فرشتگان مقّرر میکرد تکذیب کنندگان را هرچه زودتر عذاب فرا میگرفت.
منظور قوم ثمود از سخنی که به پیامبرشان صالح میگفتند تکذیب کردن او بود، بنابراین حکم ستمگرانهای در حق او نمودند و گفتند: ﴿بَلۡ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٞ﴾بلکه او زیاد دروغ میگوید و بدی او زیاد است. خداوند رویشان را زشت بگرداند! چقدر نادان و ستمگر بودند و چقدر با سخنان زشت و سخت با راستگویان خیرخواه برخورد میکردند. پس وقتی که طغیان و سرکشیشان شدّت گرفت خداوند آنها را گرفتار کیفر و عذاب کرد.
پس خداوند ماده شتر را فرستاد که از بزرگترین نعمتهایش بر آنها بود و آنها شیر آن را میدوشیدند و همه را کفایت میکرد. ﴿فِتۡنَةٗ لَّهُمۡ﴾و برای امتحان و آزمون آنها بود. ﴿فَٱرۡتَقِبۡهُمۡ وَٱصۡطَبِرۡ﴾پس بر دعوت کردن خود شکیبا باش و منتظر عذابی باش که بر آنها فرود خواهد آمد. یا منتظر باش و ببین آیا ایمان میآورند یا کفر میورزند؟
﴿وَنَبِّئۡهُمۡ أَنَّ ٱلۡمَآءَ قِسۡمَةُۢ بَیۡنَهُمۡ﴾و به آنان خبر ده آیی که استفاده میکنند میان آنها و ماده شتر تقسیم شده است، یک روز نوبت ماده شتر است و یک روز دیگر نوبت آب آنهاست. ﴿کُلُّ شِرۡبٖ مُّحۡتَضَرٞ﴾و هرکس که نوبتش باشد بر سر آب میآید و هرکس که نوبتش نباشد بر سر آب نمیآید.
﴿فَنَادَوۡاْ صَاحِبَهُمۡ﴾پس همان یارشان را که شتر را پی زد کسی که بدبختترین فرد قبیله بود صدا زدند، ﴿فَتَعَاطَىٰ﴾و دستوری را که به او دادند اطاعت کرد. ﴿فَعَقَرَ﴾و شتر را پی زد.
﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ٣٠﴾پس عذاب خدا سختترین عذاب بود و خداوند بانگی مرگبار و زلزلهای را برای نابودیشان فرستاد که همه را نابود کرد و صالح و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند نجات داد.
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ﴾پس از چهار روز، بعد از این که شتر را پی زدند بر آنان بانگ مرگباری فرستادیم که جبرئیل÷آنرا سر داد. ﴿فَکَانُواْ کَهَشِیمِ ٱلۡمُحۡتَظِرِ﴾پس آنان همگی به صورت گیاه خشکیده و خُرد شدهای درآمدند. یا مانند گیاه خشکی درآمدند که صاحب چهارپایان در آغل جمعآوری میکند. خلاصه معنی این است که بر آنها بانگ مرگباری مسلط کردیم و به سبب آن مانند گیاهان خشکی شدند که هرکس بخواهد آن را جمع آوری میکند تا به چهارپایانش بدهد. ﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ٣٢﴾و به درستی که قرآن را برای پندپذری آسان گرداندهایم، پس آیا پند پذیری هست؟
آیهی ۴۰-۳۳:
﴿کَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطِۢ بِٱلنُّذُرِ٣٣﴾[القمر: ۳۳]. «قوم لوط هشدارهای پیامبران را تکذیب کردند».
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ حَاصِبًا إِلَّآ ءَالَ لُوطٖۖ نَّجَّیۡنَٰهُم بِسَحَرٖ٣٤﴾[القمر: ۳۴]. «بیگمان ما بر آنان سنگبادی فرستادیم، جز خانوادۀ لوط که آنانرا به هنگام سحر نجات دادیم. (همه نابود شدند)».
﴿نِّعۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَاۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی مَن شَکَرَ٣٥﴾[القمر: ۳۵]. «این نعمتی بود از جانب ما، بدینسان کسی را که سپاس گزارد جزا میدهیم».
﴿وَلَقَدۡ أَنذَرَهُم بَطۡشَتَنَا فَتَمَارَوۡاْ بِٱلنُّذُرِ٣٦﴾[القمر: ۳۶]. «و بهراستی (لوط) آنانرا از کیفر ما بیم داد امّا آنان دربارۀ هشدارها شک کردند».
﴿وَلَقَدۡ رَٰوَدُوهُ عَن ضَیۡفِهِۦ فَطَمَسۡنَآ أَعۡیُنَهُمۡ فَذُوقُواْ عَذَابِی وَنُذُرِ٣٧﴾[القمر: ۳۷]. «و همانا با (لوط) دربارۀ مهمانانش سخن گفتند، پس ما چشمهایشان را کور کردیم (و گفتیم: طعم) عذاب من و هشدارهایم را بچشید».
﴿وَلَقَدۡ صَبَّحَهُم بُکۡرَةً عَذَابٞ مُّسۡتَقِرّٞ٣٨﴾[القمر: ۳۸]. «و بامدادن عذابِ پیاپی و پایداری به سراغ ایشان آمد».
﴿فَذُوقُواْ عَذَابِی وَنُذُرِ٣٩﴾[القمر: ۳۹]. «پس (طعم) عذاب من و هشدارهایم را بچشید».
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ٤٠﴾[القمر: ۴۰]. «و بهراستی قرآن را برای پند پذیری آسان گرداندهایم، پس آیا پند پذیری هست».
﴿کَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطِۢ﴾لوط÷وقتی قومش را به پرستش خداوند یگانه که شریکی ندارد فرا خواند و آنان را از شرک و کار زشتی که پیش از آنان هیچیک از جهانیان مرتکب آن نشده بود نهی کرد، او را تکذیب کردند و دروغگوش انگاشتند و به شرک ورزیدن و زشتیهای خود ادامه دادند، حتی فرشتگانی که به صورت مهمان پیش لوط آمدند وقتی قومش خبر شدند شتابان آمدند تا با آنها کار زشت انجام دهند.
خداوند آنها را لعنت کند! و از لوط خواستند تا به آنها اجازه دهد تا با مهمانانش عمل زشت را انجام دهند. آنگاه خداوند به جبرئیل÷دستور داد که چشمانشان را کور گرداند و پیامبرشان آنها را از گرفتار شدن به عذاب خدا و کیفر الهی ترسانده بود. ﴿فَتَمَارَوۡاْ بِٱلنُّذُرِ﴾امّا آنها درباره هشدارها شک کردند.
﴿وَلَقَدۡ صَبَّحَهُم بُکۡرَةً عَذَابٞ مُّسۡتَقِرّٞ٣٨﴾و بامدادان عذابی کوبنده و پایدار آنها را فرا گرفت، و خداوند دیارشان را زیرو رو کرد و با سنگهای نشان دار آنها را سنگباران نمود. و خداوند لوط و خانوادهاش را به پاداش آنکه شکر پروردگارشان را بهجای آورده بودند و تنها او را پرستش کرده بودند از اندوه بزرگ نجات داد.
آیهی ۵۵-۴۱:
﴿وَلَقَدۡ جَآءَ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ ٱلنُّذُرُ٤١﴾[القمر: ۴۱]. «و بهراستی هشدارها به نزد فرعونیان آمد».
﴿کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا کُلِّهَا فَأَخَذۡنَٰهُمۡ أَخۡذَ عَزِیزٖ مُّقۡتَدِرٍ٤٢﴾[القمر: ۴۲]. «آنان (همۀ) آیات ما را تکذیب کردند آنگاه آنانرا چون فرو گرفتن پیروزمندی توانا فرو گرفتیم».
﴿أَکُفَّارُکُمۡ خَیۡرٞ مِّنۡ أُوْلَٰٓئِکُمۡ أَمۡ لَکُم بَرَآءَةٞ فِی ٱلزُّبُرِ٤٣﴾[القمر: ۴۳]. «(ای قریش!) آیا کافرانتان از اینان (که ذکر شد) بهترند یا اینکه در کتابهای (پیشین) برائتی دارید».
﴿أَمۡ یَقُولُونَ نَحۡنُ جَمِیعٞ مُّنتَصِرٞ٤٤﴾[القمر: ۴۴]. «یا اینکه میگویند: ما گروهی شکست ناپذیر هستیم و یکدیگر را یاری میدهیم»؟!.
﴿سَیُهۡزَمُ ٱلۡجَمۡعُ وَیُوَلُّونَ ٱلدُّبُرَ٤٥﴾[القمر: ۴۵]. «این گروه شکست خواهند خورد و پشت میکنند».
﴿بَلِ ٱلسَّاعَةُ مَوۡعِدُهُمۡ وَٱلسَّاعَةُ أَدۡهَىٰ وَأَمَرُّ٤٦﴾[القمر: ۴۶]. «بلکه موعدشان قیامت است و قیامت سختتر و تلختر است».
﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی ضَلَٰلٖ وَسُعُرٖ٤٧﴾[القمر: ۴۷]. «بیگمان گناهکاران در نادانی و گمراهیاند».
﴿یَوۡمَ یُسۡحَبُونَ فِی ٱلنَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ٤٨﴾[القمر: ۴۸]. «روزیکه بر چهرههایشان در دوزخ کشیده میشوند (و میگوییم:) طعم و در آتش دوزخ را بچشید».
﴿إِنَّا کُلَّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ٤٩﴾[القمر: ۴۹]. «بیگمان ما هرچیزی را به اندازۀ مقرّر آفریدهایم».
﴿وَمَآ أَمۡرُنَآ إِلَّا وَٰحِدَةٞ کَلَمۡحِۢ بِٱلۡبَصَرِ٥٠﴾[القمر: ۵۰]. «و حکم ما جز مانند چشم بههم زدنی نیست».
﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَکۡنَآ أَشۡیَاعَکُمۡ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ٥١﴾[القمر: ۵۱]. «و بهراستی امثال شما را نابود کردیم. پس آیا پنذ پذیری هست».
﴿وَکُلُّ شَیۡءٖ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ٥٢﴾[القمر: ۵۲]. «و هرچیزی را که انجام دادهاند در کار نامهها هست».
﴿وَکُلُّ صَغِیرٖ وَکَبِیرٖ مُّسۡتَطَرٌ٥٣﴾[القمر: ۵۳]. «و هر کوچک و بزرگی نوشته شده است».
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ٥٤﴾[القمر: ۵۴]. «بیگمان پرهیزگاران در باغها و (در جوار) جویباران خواهند بود».
﴿فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکٖ مُّقۡتَدِرِۢ٥٥﴾[القمر: ۵۵]. «در مقام و منزلتی راستین در نزد فرمانروایی توانا».
﴿وَلَقَدۡ جَآءَ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ ٱلنُّذُرُ٤١﴾و به درستی که هشدارها به سراغ فرعون و قومش آمد. خداوند موسی را بهسوی آنها فرستاد و او را با نشانهها و معجزات روشن تایید کرد و عبرتها و آموختنیهایی را به آنها نشان داد که به دیگران نشان نداده بود. امّا آنها همه آیات و نشانههای الهی را تکذیب کردند آنگاه خداوند آنها را کیفر دادن پیروزمندی توانا، پس او و لشکریانش را در دریا غرق نمود.
منظور از بیان این داستانها برحذر داشتن مردم و تکذیب کنندگان محّمدصاست. بنابراین فرمود: ﴿أَکُفَّارُکُمۡ خَیۡرٞ مِّنۡ أُوْلَٰٓئِکُمۡ﴾آیا این بتهایی که برترین پیامبر را تکذیب کردهاند از آن تکذیب کنندگان بهتر هستند، آنهایی که خداوند هلاک شدنشان را بیان کرد؟! پس اگر اینان از آنها بهترند ممکن است از عذاب نجات یابند و به عذابی گرفتار نشوند که آن انسانهای شرور بدان گرفتار شدند. ولی در حقیقت چنین نیست و اینها اگر از آنها بدتر نباشند بهتر نیستند. ﴿أَمۡ لَکُم بَرَآءَةٞ فِی ٱلزُّبُرِ﴾با اینکه خداوند در کتابهایی که بر پیامبران نازل کرده است به شما عهد و پیمانی دادهاست و آنگاه شما بر این باورید که طبق آنچه خداوند خبر داده و وعده داده است نجات یافتگان هستید؟
چنین نیست، بلکه عقلا و شرعاً امکان ندارد که در کتابهای الهی که متضمّن حکمت و عدالت هستند برای آنها برائت و نجاتی ثبت شده باشد، چون نجات یافتن چنین معاندان تکذیب کنندهای که برترین و محترمترین پیامبر خدا را دروغگو انگاشتهاند مطابق حکمت نیست.
پس تنها این احتمال باقی میماند که آنها قدرتی داشته باشند و به وسیله آن چیره و پیروز گردند. بنابراین، خداوند خبر داد که آنها میگویند: ﴿نَحۡنُ جَمِیعٞ مُّنتَصِرٞ﴾ما گروهی شکست ناپذیر هستیم و یکدیگر را یاری میدهیم.
خداوند متعال با بیان ناتوانی آنها و این که شکست خواهند خورد فرمود: ﴿سَیُهۡزَمُ ٱلۡجَمۡعُ وَیُوَلُّونَ ٱلدُّبُرَ٤٥﴾این گروه شکست خواهند خورد و پشت میکنند. و همانگونه که خداوند خیر داده بود اتفّاق افتاد و خداوند گروه بزرگشان را در روز «بدر» شکست داد و سران و بزرگشان را در روز «بدر» شکست داد و سران و بزرگشان کشته شدند و خوار گردیدند و خداوند دین و پیامبرش و گروه مؤمنان را یاری نمود و پیروز گرداند.
با وجود این، همهی آنها موعدی دارند که در آن گردآورده میشوند، آنهایی که در دنیا گرفتار عذاب شدند، و آنهایی که از لذّتهای دنیا بهرهمند شدند. بنابراین فرمود: ﴿بَلِ ٱلسَّاعَةُ مَوۡعِدُهُمۡ﴾بلکه قیامت وعده گاه آنان است و در آن جزا داده میشوند و دادگرانه حق از آنها گرفته میشود. ﴿وَٱلسَّاعَةُ أَدۡهَىٰ وَأَمَرُّ﴾قیامت بزرگتر و دشوارتر از همه آن چیزی است که تصوّر میشود.
﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی ضَلَٰلٖ وَسُعُرٖ٤٧﴾کسانیکه مرتکب جنایتهای زیاد و گناهان بزرگ از قبیل شرک و غیره شدهاند، چنین کسانی در دنیا گمراه هستند و از علم و عملی که آنها را از عذاب نجات میدهد دور میباشند و روز قیامت در عذاب دردناک و در آتشی که در اجسامشان شعله ور میگردد و به دلهایشان میرسد خواهند بود.
﴿یَوۡمَ یُسۡحَبُونَ فِی ٱلنَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ﴾روزی که بر چهرههایشان که شریفترین عضو آنهاست و بیشتر از دیگر اعضا درد میگیرد در دوزخ کشیده میشوند، و اینگونه خوار میگردند. و به آنها گفته میشود: ﴿ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ﴾درد و رنج و خشم و شعلههای آتش دوزخ را بچشید.
﴿إِنَّا کُلَّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ٤٩﴾ما هر چیزی را به اندازه مقّرر آفریدهایم. و این شامل همه مخلوقات و دنیای بالا و پایین میشود. همه اینها را خداوند به تنهایی آفریده است و آفرینندهای دیگر ندارند و هیچکس در آفرینش آن مشارکتی نداشته است.
خداوند آفریدهها را طبق نقشهای که از پیش علم و قلمش بر آن رفته است در وقت و زمان مشخّص و به اندازه و مقدار معلوم و همراه با همه صفتهایی که دارند آفریده است. و اینکار برای خداوند آسان است. بنابراین فرمود: ﴿وَمَآ أَمۡرُنَآ إِلَّا وَٰحِدَةٞ کَلَمۡحِۢ بِٱلۡبَصَرِ٥٠﴾فرمان ما جز یک کلمه نیست، مانند چشم به همزدنی پس هرگاه خداوند چیزی به آن میگوید: باش! پس میشود، همانند بههم زدن چشم که بیهیچ ممانعت و بدون هیچ سختی انجام میگیرد.
﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَکۡنَآ أَشۡیَاعَکُمۡ﴾و همانا کسانی را که پیش از شما بوده و کارهای شما را کرده و همانند شما پیامبران را تکذیب کردهاند هلاک و نابود کردهایم. ﴿فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ﴾پس آیا پند پذیری هست تا بداند که سنت و شیوه الهی در مورد گذشتگان و آیندگان یکی است؟! و همان طور که حکمت او اقتضا نموده تا آن بدکاران را هلاک کند اینها هم مثل آنها هستند و بین دو گروه هیچ فرقی نیست.
﴿وَکُلُّ شَیۡءٖ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ٥٢﴾و هر کار نیک و بدی که انجام دادهاند در کتابهای تقدیری نوشته شده است. ﴿وَکُلُّ صَغِیرٖ وَکَبِیرٖ مُّسۡتَطَرٌ٥٣﴾و هر کوچک و بزرگی مکتوب میباشد. و این حقیقت تقدیر و قضا است، خداوند هر چیزی را دانسته و نزد خودش در لوح محفوظ نگاشته و ثبت کرده است. پس هرآنچه خدا بخواهد میشود و هر آنچه نخواهد نمیشود و هر آنچه که به انسان میرسد امکان نداشته که به او نرسد و هر آنچه که به انسان رسیده امکان نداشته که به او اصابت نکند.
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ﴾کسانیکه با انجام اوامر الهی و ترک نواهی او از خدا پروا داشتهاند و از شرک و گناهان کبیره و صغیره پرهیز کردهاند ﴿جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ﴾در باغهای پر ناز و نعمت بهشت و در کنار جویبارها هستند، بهشتی که در آن نعمتهایی است که هیچ چشمی همانند آن را ندیده و هیچگوشی آن را نشنیده و به دل و تصور هیچ انسانی خطور نکرده است، نعمتهایی از قبیل درختان شکوفا با میوههای رسیده و نهرهای روان و قصرها و کاخهای بلند و منازل زیبا و خوردنیها و نوشیدنیهای لذیذ و گوارا و حورهای بهشتی و باغچههای زیبا و رضامندی خداوند و دستیابی به قرب و نزدیکی او. بنابراین فرمود: ﴿فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکٖ مُّقۡتَدِرِۢ٥٥﴾آنان در مقام و منزلتی راستین نزد فرمانروایی توانا قرار میگیرند. و دیگر از آنچه پروردگارشان از جود خودش به آنها عطا میکند مپرس. خداوند ما را از زمره آنان بگرداند و از خیری که نزد اوست به سبب شّر و بدیهایمان محروم نسازد.
پایان تفسیر سورهی قمر