تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی طور


مکی و ۴۹ آیه است.

آیه‌ی ۱۶-۱:

﴿وَٱلطُّورِ١[الطور: ۱]. «سوگند به طور».

﴿وَکِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ٢[الطور: ۲]. «و به کتاب نوشته شده».

﴿فِی رَقّٖ مَّنشُورٖ٣[الطور: ۳]. «در ورقی گشوده».

﴿وَٱلۡبَیۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ٤[الطور: ۴]. «و قسم به خانۀ آبادان».

﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ٥[الطور: ۵]. «و سوگند به سقف برافراشته».

﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ٦[الطور: ۶]. «و سوگندبه دریای برافروخته».

﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَٰقِعٞ٧[الطور: ۷]. «قطعاً عذاب پروردگارت واقع می‌شود».

﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ٨[الطور: ۸]. «آن، باز دارنده‌ای ندارد».

﴿یَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩[الطور: ۹]. «ورزی‌که اسمان سخت بلرزد».

﴿وَتَسِیرُ ٱلۡجِبَالُ سَیۡرٗا١٠[الطور: ۱۰]. «و کوه‌ها به تندی روان شوند».

﴿فَوَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١١[الطور: ۱۱]. «پس آن روز وای به حال کسانی‌که (حق را) تکذیب کرده‌اند».

﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی خَوۡضٖ یَلۡعَبُونَ١٢[الطور: ۱۲]. «کسانی‌که در بیهوده‌گویی سرگرمند».

﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣[الطور: ۱۳]. «روزی‌که به‌سوی آتش جهنّم به سختی گسیل داشته می‌شوند».

﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ١٤[الطور: ۱۴]. «این همان آتشی است که آن‌را دروغ می‌انگاشتید».

﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥[الطور: ۱۵]. «آیا این جادو است یا این که شما نمی‌بینید».

﴿ٱصۡلَوۡهَا فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡۖ إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٦[الطور: ۱۶]. «به آن وارد شوید، چه شکیبایی ورزید یا شکیبایی نورزید بر شما یکسان است، تنها برابر کارهایی که خودتان کرده‌اید کیفر داده می‌شوید».

خداوند بزرگ به این امور بزرگ که دربرگیرنده‌ی حکمت‌های گران قدر است برای اثبات حقّانیت رستاخیز و پاداش پرهیزگاران و سزای تکذیب کنندگان سوگند می‌خورد. پس به «طور» سوگند خورد و آن کوهی است که خداوند بر بالای آن با موسی بن عمران ÷سخن گفت و به او احکامی را وحی کرد. و این احکام منّتی بر او وامّتش بود و از آیات بزرگ خدا و از نعمت‌هایش بودند که بندگان نمی‌توانند ارزش آن را برشمارند.

﴿وَکِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ٢و سوگند به کتاب نوشته شده. احتمال دارد که منظور از آن لوح محفوظ باشدکه خداوند در آن همه چیز را نوشته است. و احتمال دارد که منظور از کتاب نوشته شده قرآن کریم باشد که برترین کتاب‌هاست و خداوند آن‌را نازل فرموده درحالیکه خبر و حکایت پیشنیان و پسینیان را در بردارد و مشتمل بر دانش‌های گذشتگان و آیندگان است.

﴿فِی رَقّٖ مَّنشُورٖ٣در ورقی نوشته شده که آشکار است و بر هیچ عاقل و بیننده‌ای پوشیده نیست.

﴿وَٱلۡبَیۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ٤و قسم به خانه آباد و آن خانه‌ایست که بر بالای آسمان هفتم است و همواره به وسیله فرشتگان بزرگوار آباد می‌باشد و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن می‌شوند و در آن پروردگارشان را بندگی می‌کنند، هرگاه از آن خارج شود تا روز قیامت نوبت بازگشت به آن‌ها نمی‌رسد. و گفته شده که «بیت المعمور» بیت الحرام (کعبه) است که با طواف کنندگان و نمازگزاران و با زایرانی که به قصد انجام حج و عمره می‌ایند در هر وقت آباد است. همانطور که خداوند در آیه‌ای دیگر به بیت الحرام قسم خورده و می‌فرماید: ﴿وَهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ٱلۡأَمِینِ٣[التین: ۳]. «و سوگند به این شهر امین».

و خانه‌ای که برترین خانه‌های زمین است و مردم به قصد انجام حج و عمره که یکی از ارکان اسلام و ارزش‌های بزرگ آن می‌باشد به سوی آن می‌آیند، خانه‌ای که ابراهیم و اسماعیل آن را ساخته‌اند و خداوند آن‌را مایه پاداش و ثواب مردم و محلّی امن قرار داده‌است. چنین خانه‌ای سزاوار است که خداوند به آن سوگند بخورد و عظمت شایسته آن‌را بیان نماید و به حرمت آن سوگند بخورد.

﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ٥و سوگند به سقف برافراشته، یعنی آسمان که خداوند آن را سقفی برای مخلوقات و زمین قرار داده که زمین روشنایی‌اش را از آن می‌گیرد، و مردم با استفاده از علامت‌ها و نشانه‌های آن راهیاب می‌شوند و خداوند باران رحمت و انواع روزی را از آن نازل می‌کند.

﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ٦و سوگند به دریای سرشار از آب که خداوند آن را پر کرده و از طغیان و جاری شدن بر روی زمین منع کرده است با این که به اقتضای طبیعت می‌بایست روی زمین را بپوشاند، ولی حکمت خداوند اقتضا نموده است که دریا را از جاری شدن باز دارد تا انواع حیوانات بتوانند روی زمین زندگی نمایند. و گفته شده که «مسجور» به معنی بر افروخته شده می‌باشد که روز قیامت آب آن به آتش تبدیل می‌گردد و دریا سراپا آتش می‌شود و سرشار از انواع عذاب می‌گردد.

چیزهایی که خداوند به آن سوگند خورده است بر این دلالت می‌نمایند که این‌ها از نشانه‌های خدا هستند و دلایل یگانگی و توانمندی او می‌باشند.

و دلایلی بر این هستند که او می‌تواند مردگان را زنده نماید. پس فرمود: ﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَٰقِعٞ٧قطعا عذاب پروردگارت واقع می‌شود و خداوند خلاف وعده نمی‌کند. ﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ٨باز دارنده‌ای برای عذاب خدا و جود ندارد که از آن جلوگیری کند چون هیچ چیزی بر قدرت خداوند چیره نمی‌گردد و هیچ فرار کننده‌ای از دست او در نمی‌رود. سپس وصف و حالت آن روز را بیان کرد که عذاب در آن واقع می‌شود، پس فرمود: ﴿یَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩روزی که آسمان به چرخش و تکان و جنبش در می‌آید و آشفتگی و لرزش آن ادامه می‌یابد.

﴿وَتَسِیرُ ٱلۡجِبَالُ سَیۡرٗا١٠و کوه‌ها از جاهایشان برکنده می‌شوند و همانند ابرها به حرکت در آمده و مانند پنبه حلّاجی شده به رنگ‌های مختلف درمی آیند، سپس پراکنده می‌گردند و همه این‌ها به خاطر وحشت روز قیامت است. سپ انسان ضعیف در آن روز چگونه خواهد بود؟!.

﴿فَوَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١١ویل کلمه‌ایست که هر نوع عذاب و غم و اندوه و ترسی را شامل می‌شود. در آن روز تکذیب کنندگان به همه این‌ها گرفتار می‌شوند. سپس حالت تکذیب کنندگان را بیان کرد، کسانی که به سبب تکذیب حق سزاوار ویل گشته‌اند، پس فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی خَوۡضٖ یَلۡعَبُونَ١٢کسانی که سرگرم کارهای باطل خود هستند و دانش و پژوهش آن‌ها علوم زیانباری است که تکذیب حق و تصدیق باطل را در بردارد. و اعمال و کارهایشان کارهای جاهلان و بی‌خردان است. به خلاف آن چه اهل تصدیق و ایمان بر آن‌ها هستند که علومشان مفید و کارهایشان شایسته است.

﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣روزی که با قهر و خشونت به‌سوی آتش جهنّم برده شده و بر چهره‌هایشان کشانده می‌شوند و با لومه و سرزنش به آن‌ها گفته می‌شود:

﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ١٤این همان آتشی است که آن‌را دروغ می‌پنداشتید پس امروز بچشید عذاب همیشگی را، عذابی که مقدار و حالت آن‌را کسی (جز خدا) نمی‌داند.

﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥آیا این جادو است یا این که شما نمی‌بینید؟ احتمال دارد که اشاره به آتش و عذاب باشد. همان‌طور که سیاق آیات بر همین دلالت می‌کند. یعنی وقتی آن‌ها آتش و عذاب را ببینند به صورت توبیخ به آن‌ها گفته می‌شود: «آیا این جادویی است که حقیقت ندارد حال آنکه آن را دیده‌اید، یا اینکه در دنیا نمی‌توانستید ببینید؟» یعنی بینش و دانش نداشتید بلکه به این چیز جاهل و ناآگاه بودید و حجّت بر شما اقامه نشده است؟ و پاسخ منتفی بودن هر دو چیز است. امّا سحر و جادو آشکار است که قرآن راست‌ترین کلام سات و از همه جهات با جادو متضاد است. و امّا این که آن‌ها بینش و دانش نداشتند مسئله برخلاف این است بلکه خداوند حجّت را بر آن‌ها اقامه نمود و پیامبران آنها را فرا خواندند تا به این روز ایمان بیاورند. و دلایل و حجّت‌هایی بر آن اقامه شد که آن را از بزرگترین امور مدّلل و واضح قرار می‌دهد.

و احتمال دارد که ﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥اشارهبه حق آشکار و راه راستی است که محمدصآورده است. یعنی آیا آنچه که محمدصآورده است، سحر است یا اینکه شما بینش و دانش ندارید و حقیقت امر بر مشا مشتبه شده است؟! البته که اینگونه نیست، بلکه آنچه محمدصآورده است از هر چیزی واضح و آشکارتر است و از هر حقی حق‌تر است و بر آنان حجّت اقامه شده است.

﴿ٱصۡلَوۡهَاوارد آن شوید به صورتی که شما را از هر سو در بر می‌گیرد و بدن‌هایتان را می‌پوشاند و آتش به دل‌هایتان می‌رسد. ﴿فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡچه شکیبایی کنید چه بیتابی نمایید برایتان یکسان است. یعنی شکیبایی ورزیدنتان در برابر آتش فایده‌ای ندارد و برخی از شما در کنار برخی دیگر احساس آرامش نخواهد کرد، و عذاب از شما کاسته نخواهد شد و این عذاب از چیزهایی نیست که هرگاه بنده بر آن شکیبایی بورزد سختی و مشقّت آن آسان شود. و آن‌ها به سبب اعمال ناپاکشان به چنین عذابی گرفتار شده‌اند، بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَتنها برابر کارهایی که خودتان کرده‌اید کیفر داده می‌شوید.

آیه‌ی ۲۰-۱۷:

﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَنَعِیمٖ١٧[الطور: ۱۷]. «بی‌گمان پرهیزگاران در باغها و ناز و نعمت خواهند بود».

﴿فَٰکِهِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ١٨[الطور: ۱۸]. «درحالیکه از آنچه پروردگارشان به آنان داده‌است شاد و خوشحالند، و پروردگارشان آنان‌را از عذاب دوزخ محفوظ و مصون داشته است».

﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِیٓ‍َٔۢا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٩[الطور: ۱۹]. «به پاداش آن‌چه کرده‌اید گوارا بخورید و بیاشامید».

﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖۖ وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِینٖ٢٠[الطور: ۲۰]. «بر تخت‌های ردیف شده تکیه زده‌اند و حوران درشت چشم را به همسری آنان درمی‌آوریم».

وقتی کیفر تکذیب کنندگان را بیان کرد، نعمت پرهیزگاران را نیزذکر نمود تا هم تشویق کرده باشد و هم بیم داده باشد و دل‌ها در میان ترس و امید به سر ببرند. پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَبی‌گمان کسانی که با انجام دادن دستورات و پرهیز از منهّیات از خشم وناخشنودی و عذاب خداوند پروا داشته و پرهیز نموده‌اند، ﴿فِی جَنَّٰتٖدر باغ‌هایی هستند که درختان پرشکوفه و نهرهای خروشان و منظره‌های شگفت‌انگیز و منزل‌های آراسته آن باغ‌ها را فرا گرفته‌اند. ﴿وَنَعِیمٖو در ناز و نعمت هستند. و این شامل نعمت‌های قلبی و روحی و بدنی می‌باشد.

﴿فَٰکِهِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡاز آن چه پروردگارشان به آنان داده شاد و خوشحالند و با شادی و لذّت از آن بهره می‌برند و از نعمت‌های وصف ناپذیری که خداوند به آن‌ها داده خوشحالند و هیچ‌کس نمی‌داندکه چه نعمت‌های لذّت بخشی برای وی پنهان شده است. ﴿وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِو خداوند آنان‌را از عذاب دوزخ محفوظ داشته است. پس هر آنچه را که دوست داشتنی است به آن‌ها داده‌است و از آنچه مایه ترس و وحشت است آنان‌را نجات داده‌است، چون کارهایی کرده‌اند که خداوند دوست داشته است، و از آن چه خدا را ناخشنود می‌کند پرهیز کرده‌اند.

﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْو از انواع خوردنیها و نوشیدنی‌ها که دوست دارید بخورید و بیاشامید، ﴿هَنِیٓ‍َٔۢاو نوش و گواریتان باد. ﴿بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَآنچه بدان دست یافته اید به سبب کارهای نیک و گفته‌های خوبتان است که انجام داده‌اید.

﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖآنان با راحتی و آرامش بر تخت‌هایی که با انواع پرده‌ها آراسته شده‌اند و در کنار هم قرار گرفته‌اند تکیه می‌زنند. و خداوند تخت‌ها را اینگونه توصیف نمود که در کنار هم و ردیف هستند. تا بر کثرت آن و ترتیب زیبایشان دلالت نماید و نشانگر آن باشد که آن‌ها گردهم می‌آیند و با مهربانی و شادی زندگی می‌کنند. پس وقتی از نعمت‌های قلبی و روحی و جسمی برخودار شدند، آن‌گونه که در تصوّر هیچ انسانی نمی‌گنجد، خوردنی‌های لذیذ و نوشیدنی‌های گوارا و مجالس زیبا که به دل هیچ انسانی خطور نمی‌کند، بهره‌مند شدن از زنانی باقی می‌ماند که شادی جز با آن‌ها کامل نمی‌شود. پس خداوند متعال بیان کرد آن‌ها همسرانی دارند که از نظر هیئت و آفرینش و اخلاق از همه زن‌ها کامل‌تر می‌باشند. بنابراین فرمود: ﴿وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِینٖو حورهای درشت چشم را به همسری آنان در می‌آوریم و آن‌ها زنانی هستند که از زیبایی ظاهری برخوردار هستند و هم دارای اخلاق خوب می‌باشند که این باعث می‌شود بینندگان از زیبایی آن‌ها به حیرت بیافتند و عقل‌های جهانیان را بربایند و نزدیک است که دل‌ها از اشتیاق و علاقه به سوی آن‌ها پر بگشایند. «عِین» یعنی درشت چشم، حورهایی که چشم‌هایی دلکش دارند که سیاهی و سفیدی آن بسیار زیباست.

آیه‌ی ۲۸-۲۱:

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱتَّبَعَتۡهُمۡ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَٰنٍ أَلۡحَقۡنَا بِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَمَآ أَلَتۡنَٰهُم مِّنۡ عَمَلِهِم مِّن شَیۡءٖۚ کُلُّ ٱمۡرِیِٕۢ بِمَا کَسَبَ رَهِینٞ٢١[الطور: ۲۱]. «و کسانیکه خودشان ایمان آورده و فرزندانشان نیز در ایمان آوردن از آنان پیروی کرده‌اند فرزندانشان را به آنان ملحقّ می‌کنیم و از عملشان چیزی نمی‌کاهیم. هر شخص در گرو کارهایی است که کرده است».

﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُم بِفَٰکِهَةٖ وَلَحۡمٖ مِّمَّا یَشۡتَهُونَ٢٢[الطور: ۲۲]. «و با میوه و گوشتی که اشتها می‌کنند آنان‌را مدد می‌رسانیم».

﴿یَتَنَٰزَعُونَ فِیهَا کَأۡسٗا لَّا لَغۡوٞ فِیهَا وَلَا تَأۡثِیمٞ٢٣[الطور: ۲۳]. «در آنجا جامی را از دست هم‌دیگر می‌گیرند که در آن هیچ بیهودگی و گناهی نیست».

﴿وَیَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ کَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّکۡنُونٞ٢٤[الطور: ۲۴]. «و نوجوانانی برای (خدمت) آنان است که بر گرد آنان آمد و رفت می‌کنند، گویی آنان مروارید نهفته‌اند».

﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٢٥[الطور: ۲۵]. «و پرسش‌کنان روی به هم‌دیگر می‌کنند».

﴿قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا قَبۡلُ فِیٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِینَ٢٦[الطور: ۲۶]. «می‌گویند: ما پیش از این درمیان خانواده و فرزندانمان بیمناک بودیم».

﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ٢٧[الطور: ۲۷]. «پس خداوند بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش حفظ کرد».

﴿إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِیمُ٢٨[الطور: ۲۸]. «همانا ما از پیش او را به فریاد می‌خواندیم بی‌گمان او نیکوکار مهربان است».

این از کمال نعمت بهشت است که خداوند فرزندان اهل بهشت را به خودشان ملحق می‌گرداند، فرزندانی که در ایمان آوردن از پدران خود پیروی کرده‌اند، یعنی به واسطه‌ی ایمانی که از پدرانشان صادر شده به آنان ملحق شده‌اند، پس اگر پیروی نمودنشان به سبب ایمانی باشد که از خودشان صادر شده باشد به طریق اولی آنان به پدرانشان ملحق میشوند.

پس خداوند آن‌ها را در بهشت به پدرانشان ملحق می‌گرداند و به مقام و منزلت آنان می‌رساند، گرچه آن‌ها به وسیله عمل و کردار خود به آن مقامات نرسند، و این کار را به پاداش پدرانشان انجام می‌دهند تا ثوابشان بیش‌تر گردد. با وجود این خداوند چیزی از اعمالشان را نمی‌کاهد.

ممکن است کسی گمان ببرد که اهل دوزخ نیز چنین هستند و خداوند فرزندانشان را به آن‌ها ملحق می‌نماید. بنابراین، خداوند خبر داد که حکم هر دو سرا (بهشت و جهّنم) یکی نیست چرا که دوزخ سرای عدالت است. و از جمله عدالت الهی این است که هیچ کس را بدون گناه عذاب نمی‌دهد، بنابراین فرمود: ﴿کُلُّ ٱمۡرِیِٕۢ بِمَا کَسَبَ رَهِینٞهرکس در گروه عمل خود است.

پس هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد و بار گناه هیچ کسی بر دوش کسی دیگر گذاشته نمی‌شود. و این جمله‌ای معترضه است و یکی از فواید آن، این است که توّهم مذکور را رفع می‌نماید.

﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُمو همواره از فضل گسترده و روزی فراگیر خودمان به اهل بهشت می‌رسانیم. ﴿بِفَٰکِهَةٖهر میوه‌ای از انگور، انار، سیب و انواع میوه‌های لذیذی که بخواهند به آنان می‌دهیم، و میوه‌هایی دیگر اضافه بر آنچه می‌خورند. ﴿وَلَحۡمٖ مِّمَّا یَشۡتَهُونَو هرگوشتی که بخواهند از گوشت‌های پرندگان و غیره به آن‌ها می‌دهیم.

﴿یَتَنَٰزَعُونَ فِیهَا کَأۡسٗاو در بهشت جامی را از دست یکدیگر می‌گیرند یعنی جام‌های شراب را از دست یکدیگر می‌گیرند و به هم دیگر می‌دهند و نوجوانان، شراب را با لیوان‌ها و پارچ‌ها بر آن‌ها می‌گردانند. ﴿لَّا لَغۡوٞ فِیهَا وَلَا تَأۡثِیمٞدر بهشت سخنی بیهوده و گفتاری که فایده‌ای ندارد و آنچه که در آن گناه است وجود ندارد، و هرگاه این دو چیز وجود نداشته باشند چیزسومی محقّق می‌شود و آن این که سخن آن‌ها در بهشت سلام و پاکیزگی است که جان‌ها را شاد می‌نماید و دل‌ها را خوشحال می‌گرداند. آنان به بهترین صورت با هم دیگر همنشینی می‌نمایند و از پروردگارشان فقط چیزهایی می‌شنوند که آن‌ها را مسرور می‌گرداند. و این بیانگر آن است که خداونداز آن‌ها راضی است و آن‌ها را دوست دارد.

﴿وَیَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ کَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّکۡنُونٞ٢٤و نوجوانانی که خدمتگزار ایشان هستند پیوسته گرداگرد آنان در چرخش و گردشند و از بس که زیبا هستند گویا مرواریدهای پنهانِ در صدف هستند و برای خدمتگزاری آنان و انجام دادن کارهایشان پیرامون آن‌ها رفت و آمد می‌کنند. و این نشانگر آن است که آنان از نعمت‌های فراوانی برخوردارند، و دالّ بر کمال آسایش آنان میباشد.

﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٢٥و روی به هم دیگر می‌کنند و در مورد امور دنیا و احوال آن از یکدیگر پرسش می‌کنند. ﴿قَالُوٓاْدر رابطه با آن چه که آن‌ها را به این شادی و سرور رسانده است می‌گویند: ﴿إِنَّا کُنَّا قَبۡلُ فِیٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِینَما پیش از این در دنیا در میان خانواده‌هایمان بیمناک بودیم، پس از ترس و بیم خداوند گناهان را ترک نمودیم و به سبب آن به اصلاح عیب‌هایمان پرداختیم.

﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَاخداوند با هدایت و توفیق دادن به ما بر ما منّت گذارد. ﴿وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِو ما را از عذاب سوزان و بسیار داغ حفظ کرد.

﴿إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُهمانا ما پیش از این او را به فریاد می‌خواندیم که ما را از عذاب شعله‌ور دوزخ دور بدارد و به سرای نعمت برساند. این به فریاد خواندن شامل دعای عبادت و خواستن است. یعنی همواره با انجام انواع عبادت‌ها به او تقّرب می‌جستیم و در همه اوقات او را به فریاد می‌خواندیم.

﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِیمُبی‌گمان او نیکوکار مهربان است. از جمله نیکی و مهربانی‌اش به ما این است که از ما خشنود گردید و ما را وارد بهشت گرداند و از ناخشنودی خویش و عذاب جهنّم نجات داد.

آیه‌ی ۴۳-۲۹:

﴿فَذَکِّرۡ فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٖ وَلَا مَجۡنُونٍ٢٩[الطور: ۲۹]. «پس پند و اندرز بده که تو به فضل پروردگارت کاهن و دیوانه نیستی».

﴿أَمۡ یَقُولُونَ شَاعِرٞ نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَیۡبَ ٱلۡمَنُونِ٣٠[الطور: ۳۰]. «آیا می‌گویند: شاعری است که درباره‌اش چشم به راه رویداد روزگار هستیم».

﴿قُلۡ تَرَبَّصُواْ فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِینَ٣١[الطور: ۳۱]. «بگو: چشم به راه باشید که من نیز با شما چشم به راهم».

﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآۚ أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٣٢[الطور: ۳۲]. «آیا خردهایشان آنان‌را به این (سخنان) فرمان می‌دهد یا آنان گروهی سرکشند»؟!.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥۚ بَل لَّا یُؤۡمِنُونَ٣٣[الطور: ۳۳]. «آیا می‌گویند: آن‌را بربافته است؟ (چنین نیست)، بلکه ایمان نمی‌آورند».

﴿فَلۡیَأۡتُواْ بِحَدِیثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن کَانُواْ صَٰدِقِینَ٣٤[الطور: ۳۴]. «پس اگر راستگویند سخنی هم‌چون آن‌را بیاورند».

﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥[الطور: ۳۵]. «آیا ایشان بی‌آفریدگار آفریده شده‌اند، یا این که خودشان آفریدگارند»؟!.

﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ٣٦[الطور: ۳۶]. «آیا آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟ (نه) بلکه آنان یقین نمی‌کنند».

﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّکَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜیۡطِرُونَ٣٧[الطور: ۳۷]. «آیا خزانه‌های پروردگارت نزد آنان است یا آنان چیره هستند».

﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ یَسۡتَمِعُونَ فِیهِۖ فَلۡیَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ٣٨[الطور: ۳۸]. «آیا نردبانی دارند که بر (بالای) آن (اسراررا) می‌شنوند؟ پس باید که شنوندۀ آنان دلیلی آشکار بیاورد».

﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَکُمُ ٱلۡبَنُونَ٣٩[الطور: ۳۹]. «آیا دختران سهم خدایند و پسران سهم شما»؟.

﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ٤٠[الطور: ۴۰]. «یا اینکه تو از آنان مزدی می‌خواهی که آنان از تاوان آن گرانبارند».

﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ٤١[الطور: ۴۱]. «آیا در نزد خود (علم) غیب دارند که آنان (هرچه بخواهند) می‌نویسند».

﴿أَمۡ یُرِیدُونَ کَیۡدٗاۖ فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَکِیدُونَ٤٢[الطور: ۴۲]. «آیا می‌خواهند نیرنگ بزنند؟ پس کافران به حیلت خود گرفتار می‌آیند».

﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٤٣[الطور: ۴۳]. «آیا آنان جز خدا معبودی دارند؟ خداوند پاک و منزّه است از آنچه شرک می‌آورند».

خداوند متعال به پیامبرشصفرمان می‌دهد به همه مردم اعم از مسلمان و کافر پند و اندرز بدهد تا حجّت خدا بر ستمگران اقامه شود، و توفیق یافتگان به سبب اندرز او هدایت شوند. و به پیامبر فرمان می‌دهد که به گفته‌های تکذیب کنندگان و اذیت و آزار و سخنانی که به وسیله آن مردم را از اطاعت پیامبر باز می‌دارند توّجه نکند. آن‌ها سخنانی درباره پیامبر می‌گویند که خودشان می‌دانند او دورترین مردم از این چیزهاست. بنابراین، هر نقصی را که مشرکین پیامبر را بدان متّهم می‌نمایند از او نفی نمود و فرمود: ﴿فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٖتو به فضل و لطف پروردگارت کاهن نیستی. کاهن کسی است که جنّی نزد او می‌آید و از خبرهای غیبی به او می‌رساند و یک سخن راست را با صد دروغ در می‌آمیزد.

﴿وَلَا مَجۡنُونٍودیوانه نیستی، و فاقد عقل نمی‌باشی، بلکه از همه مردم عقلت کامل‌تر است و از همه، از شیاطین دورتر هستی و از همه مردم راستگوتر و کامل‌تر و بزرگوارتر می‌باشی.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ شَاعِرٞو گاهی درباره او می‌گویند:شاعری است که شعر می‌سرای در حالیکه خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُ[یس: ۶۹]. «و شعر را به او نیاموخته‌ایم و نه شعر سرایی سزاوار اوست». ﴿نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَیۡبَ ٱلۡمَنُونِمنتظر مرگ او هستیم، پس وقتی بمیرد کارش تمام می‌شود و از دست او راحت می‌شویم.

﴿قُلۡدر پاسخ یاوه سرایی شان بگو: ﴿تَرَبَّصُواْمنتظر مرگ باشید، ﴿فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِینَبی‌گمان من منتظرم تا خداوند شما را به عذابی از سوی خود یا به عذابی به وسیله ما گرفتار نماید.

﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآآیا این تکذیب و سخنانی که درباره تو گفته‌اند از خرد و عقل‌هایشان برآمده است؟ اگر چنین است چه بدعقل و خردی دارند، زیرا عاقل ترین انسان را دیوان قرار داده و راست‌ترین سخن و حق ترین سخن را دروغ و باطل انگاشته‌اند. قطعا دیوانگان نیز از داشتن چنین خردی دور هستند. ﴿أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَیا ستمگری و سرکشی‌شان، آن‌ها را به گفتن چنین سخنانی واداشته است؟! و واقعیت همین است و سرکشی حدّی ندارد که بر آن توقّف نمایند پس، از فرد سرکش و کسی که از حدّ تجاوز کرده است هر سخن و کاری برمی‌آید.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُآیا می‌گویند: محمّد قرآن را از پیش خود ساخته است؟! ﴿بَل لَّا یُؤۡمِنُونَبلکه ایمان نمی‌آورند، و اگر ایمان می‌آوردند چنین سخنانی نمی‌گفتند. ﴿فَلۡیَأۡتُواْ بِحَدِیثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن کَانُواْ صَٰدِقِینَ٣٤یعنی اگر راست می‌گویید که او قرآن را از پیش خود ساخته است، شما هم عرب شیوا زبان و فصیح و بلیغ هستیدو قرآن شما را به مبارزه طلبیده که هم‌چون آن‌را بیاورید.

پس همانند آن‌را بیاورید، آن‌گاه مخالفت شما درست خواهد بود، وگرنه به صداقت و راست بودن آن اقرار کنید، پس اگر شما وهمه انسان‌ها و جن‌ها جمع شوند نخواهند توانست همانند قرآن را بیاورید. بنابراین، درمیان دو چیز قرار دارید یا به آن ایمان می‌آورید و به رهنمود آن اقتدا می‌کنید و یا دشمنی می‌ورزید و از باطلی که از بطلان آن آگاه هستید پیروی می‌نمایید.

﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥این استدلال علیه آن‌هاست با امری که آنان را ناچار می‌سازد که یا در برابر حق تسلیم شوند و یا از مقتضای عقل و دین بیرون روند. و بیان آن (=امر) این است که آن‌ها یگانگی خداوند را انکار می‌کنند و پیامبرش را تکذیب می‌نمایند و این مستلزم آن است که آن‌ها منکر آنند که خداوند آن‌ها را آفریده است، و عقلا و شرعا ثابت است که حقیقت این قضیه از یکی از این سه حالت خالی نیست:

یا اینکه آن‌ها بدون هیچ آفریدگاری آفریده شده‌اند و این محال و غیرممکن است. و یا این که خودشان خویشتن را آفریده‌اند که این هم محال و غیرممکن است، چون تصوّر نمی‌شود که کسی خودش را پدید بیاورد. وقتی این دو امر باطل باشند و ناممکن بودنشان روشن گردد حالت سوم ثابت و مقرّر می‌گردد و آن اینکه خداوند آن‌ها را آفریده است. بنابراین، معبود به حق تنها خداوند است که عبادت سزاوار هیچ‌کسی جز او نیست.

﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَآیا آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟ این استفهامی است که بر تاکید نفی دلالت می‌کند. یعنی آن‌ها آسمان‌ها و زمین را نیافریده‌اند تا شریکان خدا باشند و این چیزی بسیار واضح است. ﴿بَل لَّا یُوقِنُونَبلکه تکذیب کنندگان دارای آنچنان علم کافی و یقینی نیستند که به سبب آن از دلایل شرعی و عقلی استفاده ببرند.

﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّکَآیا خزانه‌ها و گنجینه‌های رحمت پروردگارت در اختیار این تکذیب کنندگان است که هرکس را بخواهند بدهند و هرکس را بخواهند محروم نمایند؟ یعنی به این خاطر اجازه نمی‌دهند که خداوند نّبوت را به بنده و پیامبرش محمّدصبدهد که گویا آن‌ها سرپرستان گنجینه‌های رحمت خداوند هستند، در حالی که آن‌ها بسیار حقیرتر و خوارتر از این می‌باشند که چنین چیزی در اختیارشان باشد. پس آن‌ها سود و زیان و مرگ و زندگی خودشان را نیز در اختیار ندارند ﴿أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا[الزخرف: ۳۲]. «آیا آن‌ها رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما زندگی‌شان را در دنیا میان آن‌ها تقسیم کرده‌ایم». ﴿أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜیۡطِرُونَیا اینکه آن‌ها بر خلق خدا و ملک الهی چیره و مسلّط هستند؟ چنین نیست، بلکه آنان عاجز و نیازمندند.

﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ یَسۡتَمِعُونَ فِیهِآیا آن‌ها از غیب اطلاعی دارند و یا به ملکوت اعلی بالا می‌روند و گوش فرا می‌دهند آنگاه از چیزهایی خبر می‌دهند که غیر از ایشان کسی دیگر آن را نمی‌داند؟ ﴿فَلۡیَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍپس گوش فرا دهنده ایشان که مدّعی چنین چیزی است باید دلیلی آشکار بیاورد، و از کجا می‌تواند دلیلی ارائه بدهد؟

زیرا خداوند دانای پنهان و پیداست و او هیچ کسی را از غیب آگاه نمی‌کند مگر پیامبری را، که به آن چه بخواهد او را آگاه می‌نماید. پس اگر محمّدصکه برترین پیامبران و داناترین و پیشوای آنان است و به توحید خداوند و وعید الهی و دیگر اخبار راستین خبر داده، با این حال چیزی جز آنچه خداوند به او آموخته است نمی‌داند، و تکذیب کنندگان اهل ضلالت و سرکشی و جهالت باشند، کدام یک از این دو مُخبر سزاوار آن است که خبرش قبول گردد؟!.

به ویژه اینکه پیامبر برای اثبات آن چه از آن خبر داده دلایل و حجّت‌هایی اقامه نموده است که باعث یقین قطعی می‌گردند، و آن‌ها بر آن چه ادّعا کرده‌اند شبهه‌ای مطرح نکرده‌اند، گذشته از این که دلیلی ارائه داده باشند.

﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَکُمُ ٱلۡبَنُونَ٣٩آیا آنگونه که ادعا نموده‌اید پسران سهم او هستند و دختران سهم شما؟! پس شما دو امر ممنوع را اعلام می‌دارید: یکی اینکه برای خداوند فرزند مقّرر می‌دارید و ناقص‌ترین نوع آن‌را برای خدا مقرّر می‌دارید! پس آیا طعنه‌ای بزرگ‌تر از این به خدا وجود دارد؟

﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ أَجۡرٗایا اینکه‌ای پیامبر! در مقابل تبلیغ رسالت از آن‌ها مزد و پاداشی می‌طلبی؟! ﴿فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَکه همچون بار گرانی بر دوش آنان سنگینی می‌کند و آنان از تاوان آن گرانبارند؟ چنین نیست، بلکه تو علاقمند هستی که بدون هیچ مزد و پاداشی آن‌ها را تعلیم دهی، و حاضر هستی که اموال هنگفتی خرج کنی تا آن‌ها رسالت تو را بپذیرند و دعوت تو را لبیک گویند.

و به «مولفۀ القلوب» اموالی می‌دهی تا دل‌هایشان را به دست آوری و علم و ایمان در دل‌هایشان جای بگیرد.

﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ٤١آیا نزد خود علم غیب دارند، پس آن‌ها امور غیبی را می‌نویسند، در نتیجه به اموری از غیب اطلاع یافته‌اند که پیامبر خدا از آن اطلاع نیافته است؟! آن گاه با علمی از غیب که دارند با او به مخالفت برخاسته‌اند؟ معلوم است که آن‌ها ملّتی بی‌سواد و جاهل و گمراه هستند، و علم و دانش پیامبر از دیگران بیش‌تر است، و خداوند از غیب او را به چیزهای آگاه کرده است که هیچ‌یک از خلق خدا از آن اطلاع نیافته‌اند.

و این‌ها همه راه‌های نقلی و عقلی هستند که بر فساد گفته‌هایشان دلالت می‌نماید و این راه‌ها بطلان سخن آن‌ها را به بهترین و واضح‌ترین شیوه ترسیم می‌نماید. ﴿أَمۡ یُرِیدُونَآیا آن‌ها می‌خواهند با عیب‌جویی از تو و از آنچه آورده‌ای، ﴿کَیۡدٗانیرنگی بزنند تا به وسیله آن دین تو را باطل کرده و کارت را نابود نمایند؟ ﴿فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَکِیدُونَپس مکر و نیرنگ کافران به خودشان بر می‌گردد و زیان آن به سوی خودشان باز خواهند گشت. و خداوند چنین نمود و کافران هر چقدر توانستند حیله ومکر ورزیدند امّا خداوند پیامبرش را بر آن‌ها پیروز گرداند و دینش را چیره نمود و آن‌ها را خوار و ذلیل گرداند.

﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِآیا آنان معبودی جز خداوند دارند؟! آیا غیر از الله معبود دیگری دارند که به سود و نفع او امیدوار باشند و از زیان او بیم داشته باشند؟! ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَپاک و منّزه است خداوند از آنچه شرک می‌ورزند. پس او هیچ شریکی در فرمانروایی ندارد، و هیچ شریکی در یگانگی و عبادت ندارد. ومقصود از کلامی که آورده شده همین است. یعنی باطل بودن پرستش معبودهای غیر از الله و بیان فساد آن با این دلایل قطعی گردید. و آن چه مشرکان بر آن هستند باطل می‌باشد و کسی که سزاوار است که پرستش گردد و برایش نماز گزارده شود و سجده برده شود و دعای عبادت و دعای خواستن خاص او باشد خداوند است که معبود به حق است واسماء و صفات او کامل هستند، و صفت‌های نیکوی زیادی دارد و کارهای زیبای زیادی انجام داده‌است.

پس دارای شکوه و بزرگی و قدرتی است که شکست نمی‌خورد، یگانه و یکتاست و آن قدر والا است که برای رفع نیازها به او روی آورده می‌شود. پس بزرگ و ستوده و بزرگوار است خداوند قادر و دانا.

آیه‌ی ۴۶-۴۴:

﴿وَإِن یَرَوۡاْ کِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا یَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡکُومٞ٤٤[الطور: ۴۴]. «و اگر پاره‌ای از آسمان افتاده ببینند می‌گویند: ابرای انباشته است».

﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی فِیهِ یُصۡعَقُونَ٤٥[الطور: ۴۵]. «پس ایشان را به حال خود واگذار، تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش می‌شوند».

﴿یَوۡمَ لَا یُغۡنِی عَنۡهُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَ٤٦[الطور: ۴۶]. «روزی‌که نیرنگشان چیزی (از عذاب خدا) را از آنان دفع نمی‌کند و مدد و یاری نمی‌شوند».

خداوند در بیان این که مشرکان تکذیب کننده حق از حقیقت روی برتافته‌اند وبه باطل روی آورده‌اند می‌فرماید: اگر هر دلیلی برای اثبات حق آورده شود آن‌ها از حق پیروی نخواهند کرد و با آن‌ها به مخالفت برخواهند خواست. ﴿وَإِن یَرَوۡاْ کِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗاو اگر از آسمان از ن شانه‌های روشن پاره و تکّه بزرگی از عذاب بر آنان بیافتد. ﴿یَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡکُومٞمی‌گویند: این ابری است که به طور طبیعی روی هم انباشته شده است. یعنی به نشانه‌هایی که می‌بینند توجّه نمی‌کنند و از آن درس عبرت نمی‌آموزند.

و این‌ها جز عذاب و شکنجه علاجی ندارند بنابراین فرمود: ﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی فِیهِ یُصۡعَقُونَ٤٥آنان را به حال خود واگذار تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش می‌شوند و آن، روز قیامت است که در آن به عذابی گرفتار می‌شوند که اندازه و مقدار آن قابل توصیف نیست.

﴿یَوۡمَ لَا یُغۡنِی عَنۡهُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗاروزی که نیرنگشان کمترین سودی به حالشان نخواهد داشت و کمترین چیزی از عذاب خدا را از آن‌ها دور نمی‌کند. گرچه در دنیا نیرنگی می‌ورزند که به وسیله آن اندک زمانی زندگی می‌کنند. پس در روز قیامت نیرنگ و توطئه آن‌ها نابود می‌گردد و تلاش‌هایشان باطل خواهد شد و از عذاب خدا رهایی نمی‌یابند. ﴿وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَو آنان یاری نمی‌شوند.

آیه‌ی ۴۹-۴۷:

﴿وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ عَذَابٗا دُونَ ذَٰلِکَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٤٧[الطور: ۴۷]. «و ستمکاران عذابی جز این (نیز) دارند ولی بیش‌ترشان نمی‌دانند».

﴿وَٱصۡبِرۡ لِحُکۡمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعۡیُنِنَاۖ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ٤٨[الطور: ۴۸]. «و برابر فرمان پروردگارت صبر و شکیبایی پیشه‌کن که تو زیر نظر مایی. و هنگامی‌که (از خواب) برمی‌خیزی با ستایش پروردگارت تسبیح گوی».

﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ٤٩[الطور: ۴۹]. «و در پاره‌ای از شب او را به پاکی یاد کن و (نیز) در پی نهان شدن ستگارگان».

وقتی خداوند عذاب ستمگران را در روز قیامت ذکر کرد خبر داد که آن‌ها قبل از روز قیامت هم عذابی دارند و این شامل عذاب دنیا می‌شود که آن‌ها با کشته شدن و اسیر گشتن و اخراج شدن از شهرها به آن‌ها گرفتار می‌آیند. همچنین به عذاب قبر و برزخ گرفتار می‌شوند. ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَولی بیش‌ترشان نمی‌دانند، زیرا بر آنچه که باعث عذاب و شدت کیفر می‌شود باقی مانده‌اند.

وقتی خداوند حجّت و دلایلی را بر باطل بودن گفته‌های تکذیب کنندگان ارائه داد، به پیامبر دستور داد تا به آن‌ها توّجه نکند و با التزام به فرمان تقدیری و تشریعی پروردگار و با استقامت نمودن بر آن شکیبایی ورزد. و به او وعده داد که وی را حفاظت خواهد کرد. ﴿فَإِنَّکَ بِأَعۡیُنِنَابی‌گمان تو تحت نظر و حفاظت ما هستی. و به او فرمان داد که ذکر و عبادت را وسیله و کمکی برای شکیبایی قرار دهد. پس فرمود: ﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُو هنگامیکه در شب از خواب بر می‌خیزی با ستایش پروردگار تسبیح گوی.

در اینجا به قیام شب امر شده است. یا معنی آیه این است که وقتی برای انجام نمازهای پنج گانه بر می‌خیزی پروردگارت را به پاکی یاد نما، به دلیل اینکه می‌فرماید: ﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ٤٩و در پاره‌ای از شب او را به پاکی یاد کن و نیز در پی نهان شدن ستارگان، یعنی در آخر شب تسبیح او را بگوی. و نماز صبح در این داخل است. والله اعلم.

پایان تفسیر سوره‌ی طور

تفسیر سوره‌ی ذاریات


مکی و ۶۰ آیه است.

آیه‌ی ۶-۱:

﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١[الذاریات: ۱]. «سوگند به بادهایی که به سختی پراکنده می‌دارند».

﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢[الذاریات: ۲]. «و سوگند به ابرهای آبستن به باران».

﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا٣[الذاریات: ۳]. «و سوگند به ستارگانی که آسان در حرکتند».

﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا٤[الذاریات: ۴]. «و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم کرده‌اند».

﴿إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٞ٥[الذاریات: ۵]. «بی‌گمان آنچه که وعده داده می‌شوید راست است».

﴿وَإِنَّ ٱلدِّینَ لَوَٰقِعٞ٦[الذاریات: ۶]. «و همانا روز جزا حتماً به وقوع می‌پیوندد».

در اینجا خداوندِ راستگو به این آفریده‌های بزرگ که منافع و مصالح زیادی در آن‌ها قرار داده شده است سوگند می‌خورد که وعده‌اش راست است و روز جزا و محاسبه قطعا خواهد آمد و هیچ چیزی نمی‌تواند آن را دفع کند.

خداوند صادق عظیم از آمدن روز جزا و محاسبه خبر داد، روزی که بسیار عظیم است، و بر حتمّیت آن قسم یاد کرد، و برای اثبات آن برهان‌ها و دلایل زیادی را اقامه نمود، پس چرا تکذیب کنندگان آن را تکذیب می‌کنند و عمل کنندگان از عمل برای آن روی می‌گردانند؟! ﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١سوگند به بادهایی که به سختی و نرمی پراکنده می‌دارند. ﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢و سوگند به ابرهایی که آب فراوان را با خود بر می‌دارند که خداوند با آن به بندگان و شهرها فایده می‌رساند.

﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا٣و سوگند به ستارگانی که به آسانی در حرکت هستند. و آسمان با آن‌ها آراسته می‌شود و در تاریکی‌های دریا و خشکی مردم با آن راه خود را می‌یابند و با عبرت گرفتن از آن فایده می‌برند. ﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا٤و سوگند به فرشتگانی که به اذن خدا کارها را تقسیم و تدبیر می‌کنند. پس هریک از آن‌ها را خداوند به تدبیر کاری از کارهای دنیا و آخرت بر گماشته و از آنچه برای او مقّدر شده تجاوز نمی‌کند و نیز در آن کوتاهی نمی‌ورزد.

آیه‌ی ۹-۷:

﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ٧[الذاریات: ۷]. «و سوگند به آسمان که دارای راه‌هاست».

﴿إِنَّکُمۡ لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ٨[الذاریات: ۸]. «بی‌گمان شما (دربارۀ پیامبر) سخنی گوناگون دارید».

﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ٩[الذاریات: ۹]. «کسی از (راه) او منحرف می‌شود که منحرف شده باشد».

﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ٧و سوگند به آسمان که دارای راه‌های نیکو است که به چین و بافت ریگ‌ها و آب‌های حوض‌ها می‌مانند آن گاه که باد آن را به حرکت در می‌آورد. ﴿إِنَّکُمۡشما ای کسانی که محمّدصرا تکذیب می‌کنید! درباره او ﴿لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖسخن گوناگونی دارید، برخی می‌گویید: جادوگر است و برخی می‌گویید کاهن است، و بعضی می‌گویید دیوانه است، و دیگر سخن‌ها که نشانگر حیرت و تردید آن‌هاست. و دال بر این است که آنچه آن‌ها بر آن هستند باطل و پوچ است.

﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ٩از آن بازگردانده می‌شود هرکس که از ایمان بازگردانده شده باشد، و از دلایل یقینی خداوند منصرف و روی گردان شده باشد. اختلاف گفته‌هایشان دلیلی است بر باطل بودن سخنانشان، امّا سخن راستی که محمّدصآورده است هماهنگ و هم‌گون است و برخی از آن برخی دیگر را تصدیق می‌کند و تناقض و تضادّی در آن وجود ندارد و اختلافی در آن نیست، و این دلیلی است بر صحّت و درستی آن و دلیلی است بر این که از سوی خداوند است. ﴿وَلَوۡ کَانَ مِنۡ عِندِ غَیۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ ٱخۡتِلَٰفٗا کَثِیرٗا[النساء: ۸۲]. «و اگر از جانب غیر خداوند بود در آن اختلاف زیادی می‌یافتند».

آیه‌ی ۱۴-۱۰:

﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ١٠[الذاریات: ۱۰]. «مرگ بر دروغگویان».

﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١[الذاریات: ۱۱]. «کسانی‌که آنان در ورطۀ نادانی بی‌خبرند».

﴿یَسۡ‍َٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٢[الذاریات: ۱۲]. «می‌پرسند روز جزا کی‌ خواهد بود»؟.

﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣[الذاریات: ۱۳]. «روزی که آنان بر آتش عذاب شوند».

﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ١٤[الذاریات: ۱۴]. «بچشید عذاب خود را، این همان چیزی است که آن‌را به شتاب می‌طلبیدید».

﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ١٠خداوند کسانی را نابود کند که بر وی دروغ بستند و آیات او را انکار کردند و در صدد آن برآمدند تا به وسیله باطل، حق را از بین ببرند، همان کسانی که چیزهایی به خداوند نسبت می‌دهند که نمی‌دانند. ﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١کسانی که در ورطه کفر و جهالت و گمراهی سرگشته‌اند.

﴿یَسۡ‍َٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٢از روی شک و تکذیبِ روز قیامت می‌پرسند چه وقت مبعوث خواهند شد؟ یعنی آن را بعید می‌پندارند. بنابراین، از حالت و سرانجامشان مپرس. ﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣روزی که به سبب پلیدی ظاهری و باطنی که با خود دارند در آتش، عذاب می‌بینند.

به آنها گفته می‌شود: ﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡعذاب آتش را بچشید زیرا اثر و پیامد چیزی است که به سبب آن دچار فتنه شده بودید، از قبیل آزمایشی که آن‌ها را به کفر و گمراهی برگرداند. ﴿هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَعذابی که شما به آن گرفتار شده اید چیزی است که در فرا رسیدن آن شتاب می‌ورزیدید. پس اکنون از انواع کیفرها و شکنجه‌ها و زنجیرها و خشم و عذاب بهره ببرید.

آیه‌ی ۱۹-۱۵:

﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ١٥[الذاریات: ۱۵]. «بی‌گمان پرهیزگاران در باغ‌ها و چشمه‌ساران هستند».

﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ١٦[الذاریات: ۱۶]. «چیزهایی را که پروردگارشان به آنان می‌دهد دریافت می‌دارند. بی‌گمان آنان پیش از این نیکوکار بودند».

﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧[الذاریات: ۱۷]. «آنان اندکی از شب می‌خوابیدند».

﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ١٨[الذاریات: ۱۸]. «و در سحرگاهان درخواست آمرزش می‌کردند».

﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩[الذاریات: ۱۹]. «و در اموالشان برای سائل و بینوا حقّی بود».

خداوند در بیان پاداش پرهیزگاران و اعمالشان که به سبب آن به این پاداش رسیده‌اند می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَبی‌گمان پرهیزگاران که تقوا و اطاعت از خدا را شعار خود ساخته بودند، ﴿فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍدر میان باغ‌های بهشت خواهند بود، باغ‌هایی که انواع درختان و میوه‌ها را در بردارند که برخی از آن‌ها همانندی در دنیا دارند و برخی در دنیا نظیری ندارند. میوه‌ها و درختانی که چشم‌ها مانند آن‌را ندیده‌اند و گوش‌ها (اخبار) آن‌را نشنیده‌اند و تصّور آن به دل هیچ‌کسی خطور نکرده است. ﴿وَعُیُونٍو در میان چشمه‌های روان هستند، و این باغ‌ها با این چشمه‌های آبیاری می‌شوند و بندگان از آن می‌نوشند و آن را می‌جوشانند.

﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡاحتمال دارد که معنی آیه این باشد که خداوند همه آرزوهای اهل بهشت را برآورده می‌سازد و همه انواع نعمت‌ها را به آنان می‌دهد و آنان این نعمت‌ها را دریافت می‌دارند در حالی که خشنود و شادمان هستند و جایگزینی برای آن را نمی‌جویند و نمی‌خواهند از آن بیرون آورده شوند و به هریک اندازه‌ای از نعمت داده می‌شود که بیش‌تر از آن نمی‌خواهند.

و احتمال دارد که این، صفت و حالت پرهیزگاران در دنیا باشد و آن‌ها اوامر و نواهی خداوند را فرا می‌گیرند. یعنی با شرح صدر و دلی شاد آن‌را فرا گرفته و از آن چه نهی شده‌اند به کامل‌ترین صورت دوری می‌گزینند.

پس کسانی‌که خداوند به آن‌ها اوامر و نواهی داده این‌ها از بهترین بخشش‌های الهی هستند که باید آن را فرا بگیرند و شکر آن را به جای آورند و منقاد شوند. امّا معنی اوّل به سیاق عبارت نزدیک‌تر است چون خداوند وصف آن‌ها و اعمالشان را در دنیا بیان داشته است که ﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَاینان پیش از اینکه به این نعمت دست یابند نیکوکار بوده‌اند. و نیکوکاری آن‌ها عبادت پروردگارشان را شامل می‌شود که او را چنان بپرستند که انگار او را می‌بینند و اگر او را نمی‌بینند او آن‌ها را می‌بیند. هم چنین نیکی کردن با بندگان خدا با رساندن فایده به آن‌ها و احسان با آن‌ها با دادن مال یا علم، یا خیرخواهی برایشان و استفاده از مقام و موقعیت خود در راه رساندنِ خیر به آنان و امر به معروف و نهی از منکر و دیگر راه‌های نیک را شامل می‌شود.

حتّی نیکی کردن با سخن نرم و نیکویی کردن با زیردستان و حیواناتی که در ملکّیت آدمی هستند و یا مربوط به دیگران می‌باشند در این داخل است.

و از بهترین انواع احسان و نیکی کردن در عبادت خالق، نماز شب است که دالّ بر اخلاص و هماهنگ بودن زبان و قلب است. بنابراین فرمود: ﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧نیکوکاران خوابشان در شب اندک است. امّا بیش‌تر شب را با عبادت پروردگارشان سپری می‌نمایند، نماز می‌خوانند و تلاوت می‌کنند و خدا را یاد می‌کنند و دعا و زاری می‌کنند.

﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِو به هنگام سحر یعنی اندکی پیش از بامداد، ﴿هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَآنان از خداوند طلب آمرزش می‌کنند پس نمازشان تا سحر ادامه دارد، سپس در پایان نماز شب می‌نشینند و از خداوند متعال طلب آمرزش می‌کنند، همانند آمرزش خواستن گناه کاری که برای بخشوده شدن گناهش آمرزش می‌طلبد.

و آمرزش خواستن به هنگام سحر فضیلت و ویژگی خاص خود را دارد که در دیگر اوقات این برتری و ویژگی را ندارد. همان‌طور که خداوند در توصیف اهل ایمان و طاعت فرموده است: ﴿وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ[آل عمران: ۱۷]. «و آنان که سحرگاهان طلب آمرزش می‌نمایند».

﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩و در مال‌هایشان حق واجب و مستحّی برای نیازمندان است، برای آن‌هایی که از مردم طلب و سوال می‌کنند، و برای آن بینوایانی که از مردم چیزی نمی‌خواهند.

آیه‌ی ۲۳-۲۰:

﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ٢٠[الذاریات: ۲۰]. «و در زمین برای اهل یقین نشانه‌هایی است».

﴿وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٢١[الذاریات: ۲۱]. «و نیز در وجودتان (نشانه‌هایی است) آیا نمی‌بینید»؟.

﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ٢٢[الذاریات: ۲۲]. «و ورزیتان و آنچه وعده می‌یابید در آسمان (مقرّر) است».

﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ٢٣[الذاریات: ۲۳]. «به پروردگار آسمان و زمین سوگند که بی‌گمان او حق است همانند آنکه شما سخن می‌گویید».

خداوند درحالیکه بندگانش را به تفکّر و عبرت گرفتن فرا می‌خواند می‌فرماید: ﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ٢٠و در زمین برای یقین کنندگان نشانه‌هایی است و این شامل خود زمین و کوه‌ها و دریاها و نهرها و درختان و گیاهانی است که در زمین قرار دارند که هرکس در این چیزها بیاندیشد و به فلسفه آن فکر کند او را به عظمت آفریننده این مخلوقات و گستردگی فرمانروایی‌اش و فراگیر بودن احسانش و به این که دانش او امور پیدا و پنهان را در بر گرفته است راهنمایی می‌کند. و همچنین در وجود آدمی عبرت‌ها و حکمت‌ها و رحمت‌هایی است که نشانگر آن است خداوند یکتاست و او والامقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی می‌آورند، و بر این دلالت می‌نماید که خلق را بیهوده نیافریده است.

﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ٢٢و ماده‌ی روزی شما که عبارت است از باران و انواع روزی دینی و دنیوی که خداوند برایتان مقّرر نموده، و نیز جزایی که در دنیا و آخرت از جانب خدا به شما وعده داده می‌شود، همه همانند سایر چیزهایی که مقدر شده است از سوی خدا نازل می‌شوند.

وقتی نشانه‌ها را بیان کرد و آن‌ها را یادآوری نمود طوری که هر فردی هوشیار آگاه می‌شود، خداوند متعال سوگند یاد کرد که وعده و جزای او حق و درست است. و آن را به بدیهی ترین و آشکارترین چیز که سخن گفتن است تشبیه نمود. پس فرمود: ﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ٢٣سوگند به پروردگار آسمان‌ها و زمین که وعده خدا و جزای او حق است، همان‌گونه که شما سخن می‌گویید. پس همان‌طور که در سخن گفتن خود شک و تردیدی ندارید همچنین نباید درباره رستاخیز و جزا شک و تردیدی داشته باشید.

آیه‌ی ۳۷-۲۴:

﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤[الذاریات: ۲۴]. «آیا خبر مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است».

﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥[الذاریات: ۲۵]. «آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: سلام (بر تو، ابراهیم نیز) گفت: سلام بر شما، مردمان ناشناسی هستید».

﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦[الذاریات: ۲۶]. «پس آهسته به‌سوی خانواده‌اش رفت و گوسالۀ فربه‌ای آورد».

﴿فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ٢٧[الذاریات: ۲۷]. «سپس آن‌را به آنان نزدیک کرد (و) گفت: ایا نمی‌خورید»؟!.

﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ٢٨[الذاریات: ۲۸]. «و (در دل) از ایشان احساس ترس و وحشت کرد. گفتند: مترس، و او را به فرزندی دانا مژده دادند».

﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ٢٩[الذاریات: ۲۹]. «همسرش درحالیکه (از تعجّب) فریاد می‌کشید، سیلی‌ای بر چهرۀ خود زد (و) جلو آمد و گفت: پیرزنی نازا هستم».

﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ٣٠[الذاریات: ۳۰]. «گفتند: پروردگارت چنین فرموده است، بی‌گمان او فرزانۀ داناست».

﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٣١[الذاریات: ۳۱]. «(ابراهیم) گفت: ای فرستادگان کار شما چیست».

﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ٣٢[الذاریات: ۳۲]. «گفتند: بی‌گمان ما به‌سوی قومی گناهکار فرستاده شده‌ایم».

﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ٣٣[الذاریات: ۳۳]. «تا بر آنان سنگ‌هایی از گل فرو ریزیم».

﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ٣٤[الذاریات: ۳۴]. «نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانمند شده است».

﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣٥[الذاریات: ۳۵]. «آن‌گاه کسانی از مؤمنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم».

﴿فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٦[الذاریات: ۳۶]. «پس آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم».

﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٣٧[الذاریات: ۳۷]. «و در آن برای کسانی که از عذاب دردناک می‌ترسند نشانه‌ای برجای گذشتیم».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤آیا خبر شگفت‌انگیز مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ آن مهمانان فرشتگانی بودند که خداوند آن‌ها را برای هلاک کردن قوم لوط فرستاده بود، و به آن‌ها فرمان داد تا بر ابراهیم نیز گذر کنند. پس آن‌ها به صورت مهمان نزد ابراهیم آمدند.

﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥آن‌گاه که بر ابراهیم وارد شدند و گفتند: سلام بر تو، ابراهیم درپاسخ گفت: سلام بر شما. شما گروهی ناشناس هستید، پس دوست دارم که خودتان را معرفی کنید. و تا آن‌ها خود را معرفی نکردند آنان را نشناخت.

﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِپس آهسته به سوی خانواده‌اش رفت تا از مهمانان پذیرانی کند. ﴿فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦ فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡسپس گوساله فربه‌ای را آورد و نزد آنان گذاشت تا از آن بخورند. گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَآیا نمی‌خورید؟! ﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗپس وقتی دید که به سوی آن دست دراز نمی‌کنند در دل خود از آن‌ها احساس ترس و وحشت نمود. ﴿قَالُواْ لَا تَخَفۡآن‌ها گفتند: مترس، و او را به آن چه که برای انجام دادنش آمده بودند خبر دادند. ﴿وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖاو را به فرزندی دانا که اسحاق÷بود مژده دادند.

﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَاوقتی زن ابراهیم مژده را شنید با خوشحالی و فریاد جلو آمد و سیلی‌ای بر چهره خود زد. این از جنس آن حالتی است که در حالت شنیدن سخن شادی آور و دیدن حالتی که معمول و متداول نباشد به زنان دست می‌دهد. ﴿وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞو گفت: از کجا من فرزندی به دنیا می‌آورم درحالیکه پیر شده و به سنّی رسیده‌ام که زنان در این سن دیگر فرزند به دنیا نمی‌آورند؟! در ضمن من نازا و عقیم هستم و اصلا صلاحّیت باردار شدن را ندارم. پس دو مانع وجود دارد که هریک از آن‌ها مانع به دنیا آمدن فرزند می‌شوند. و مانع سوّم را در سوره هود بیان کرده است: ﴿وَهَٰذَا بَعۡلِی شَیۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عَجِیبٞ[هود: ۷۲]. «و این شوهرم پیرمردی است. بی‌گمان این چیز عجیبی است».

﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِگفتند: خداوند این امر را مقّدر و واجب نموده است پس نباید در قدرت الهی تعّجب کرد. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُبی‌گمان خداوند فرزانه داناست. یعنی او خدایی است که هر چیزی را در جای مناسبش قرار می‌دهد و دانایی و آگاهی‌اش هر چیزی را فرا گرفته است. پس تسلیم فرمان او باشید و سپاس او را در برابر نعمت‌هایش به جای آورید.

﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٣١ابراهیم÷به فرشتگان گفت: کارتان چیست و چه می‌خواهید؟ چون ابراهیم فهمید که خداوند آن‌ها را برای کار مهّمی فرستاده است. ﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ٣٢گفتند: همانا ما به‌سوی قومی گناهکار فرستاده شده‌ایم. و آن‌ها قوم لوط بودند که با شرک ورزیدن به خدا و تکذیب پیغمبرشان و انجام دادن کار زشتِ هم جنس بازی که پیش از آن‌ها هیچ یک از جهانیان مرتکب این جنایت نشده بود، جرم و گناه کرده بودند.

﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ٣٣ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ٣٤تا بر آنان سنگ‌هایی از گل فرو ریزیم و این سنگ‌ها نزد پروردگارت نشاندار شده و بر هر سنگی اسم صاحب آن نوشته شده است چون آن‌ها اسراف کرده و از حد تجاوز کرده‌اند. ابراهیم با آن‌ها درباره قوم لوط مجادله کرد تا شاید خداوند عذاب را از آن‌ها دور نماید. پس به ابراهیم گفته شد: ﴿یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِیهِمۡ عَذَابٌ غَیۡرُ مَرۡدُودٖ٧٦[هود: ۷۶]. «ای ابراهیم! از این روی بگردان، بی‌گمان فرمان پروردگارت آمده است و بر آن‌ها عذابی خواهد آمد که بر نخواهد گشت».

﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣٥ فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٦آنگاه کسانی از مومنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم. آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم. و آن خانه لوط÷بود، به جز همسرش که او از هلاک شدگان بود. ﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٣٧و در آن برای کسانی‌که از عذاب دردناک می‌ترسند نشانه‌ای بر جای گذاشتیم که از آن عبرت می‌گیرند و می‌دانند که خداوند سخت کیفر است و پیامبرانش راستگویند.

حکمت‌ها و احکامی که در این داستان وجود دارد:

۱- خداوند متعال براساس حکمت خود داستان خوبان و بدان را برای بندگانش نقل کرده تا از آنها عبرت بگیرند و بدانند که سرانجام آنها چه بوده است.

۲- خداوند در آغاز داستان، فضیلت ابراهیم خلیل÷را بازگو کرده است که بر مهم بودن ماجرای او دلالت می‌نمایند.

۳- مهمان داری و مهمان‌نوازی از سنّت‌های ابراهیم خلیل÷است که خداوند به محّمدصو امّتش دستور داده از آئین او پیروی کنند. و خداوند در اینجا ابراهیم را به خاطر مهمان‌نوازی ستوده است.

۴- مهمان باید با عمل و سخن گرامی داشته شود چون خداوند بیان کرد که مهمانان ابراهیم÷گرامی بودند یعنی ابراهیم آن‌ها را گرامی داشت، و خداوند بیان کرد که ابراهیم با عمل و سخن از آن‌ها پذیرایی به عمل آورد همچنین بیان کرد که آن‌ها نزد ما هم گرامی هستند.

۵- خانه ابراهیم÷پناهگاهی برای مهمانان و مسافران بود چون آن‌ها بدون اجازه وارد خانه او شدند امّا ادب را رعایت کرده و ابتدا سلام کردند. ابراهیم نیز سلام آن‌ها را کامل‌تر از سلامشان جواب داد، چون او جمله اسمیه‌ای را ذکر کرد که دالّ بر ثبوت و استمرار است.

۶- کسی‌که نزد انسان می‌آید یا نوعی ارتباط با او دارد باید خود را معرفی کند چون این کار فواید زیادی دارد.

۷- ادب ابراهیم و نرمی‌اش در حرف زدن که فرمود: ﴿قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ[الحجر: ۶۲]. قومی ناآشنا هستید و نگفت: «أَنکَرتُکُم»شما را نشناختم. و این دو کلمه با هم فرق دارند که تفاوت آن مشخّص است.

۸- شتاب در پذیرایی از مهمان. چون بهترین نیکویی، همان است که هر چه زودتر انجام شود. بنابراین، ابراهیم خیلی زود و شتابان رفت و خوراک مهمان‌هایش را آورد.

۹- حیوانی که قبل از آمدن مهمان ذبح شده و برای کس دیگری آماده شده است اگر به مهمان داده شود توهینی به او نیست، بلکه این بزرگداشت مهمان است. همان‌طور که ابراهیم÷چنین کرد و خداوند خبر داد که مهمانانش گرامی بودند.

۱۰- خداوند کرم و سخاوتمندی فراوانی را به ابراهیم ارزانی داشته بود، زیرا همواره خوراک در خانه‌اش آماده و حاضر بود و نیازی نبود که از بازاز یا از پیش همسایه‌ها بیاورد.

۱۱- ابراهیم خودش از مهمانانش پذیرایی کرد در حالیکه او خلیل خداوند و سردار مهمان نوازی بود.

۱۲- ابراهیم خوراکشان را به آن‌ها نزدیک کرد و پیش آن‌ها گذاشت و خوراک را در جایی دیگر نگذاشت که به آن‌ها بگوید: بفرمائید، یا بروید غذا بخورید. چون این کار آسان‌تر و راحت‌تر بود.

۱۳- ابراهیم با مهربانی با آن‌ها سخن گفت به خصوص وقتی که عذا را به آن‌ها داد. ابراهیم با مهربانی به آن‌ها گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَآیا نمی‌خورید. ونگفت: بخوید، و یا کلمه‌ای دیگر نگفت. پس کسی‌که از او پیروی می‌نماید باید چنین کلمات خوب و شایسته‌ای را بگوید. مثلا بگوید: به ما افتخار بدهید. و امثال آن.

۱۴- اگر کسی از کسی ترسید باید ترس را از او دور کند و هراس او را به آرامش تبدیل کند. همان‌طور که زمانی ابراهیم از فرشتگان ترسید به وی گفتند: ﴿لَا تَخَفۡمترس. و او را به آن مژده شادی آفرین خبر دادند بعد از آنکه از آن‌ها احساس ترس نموده بود.

۱۵- شدّت شادی همسر ابراهیم «ساره» به جایی رسید که سیلی بر چهره‌اش زد و فریاد برآورد، کاری که قبلا از وی مشاهده نشده بود.

۱۶- خداوند ابراهیم و همسرش ساره را با مژده دادنشان به فرزندی دانا گرامی داشت.

آیه‌ی ۴۰-۳۸:

﴿وَفِی مُوسَىٰٓ إِذۡ أَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ٣٨[الذاریات: ۳۸]. «و (نیز) در (حکایت) موسی (نشانه‌ای هست) آن‌گاه که او را با دلیلی آشکار به‌سوی فرعون فرستادیم».

﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِۦ وَقَالَ سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ٣٩[الذاریات: ۳۹]. «آنگاه همراه لشکر خویش روی‌گردان شد و گفت: او جادوگر یا دیوانه است».

﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ٤٠[الذاریات: ۴۰]. «ما او و لشکریانش را گرفتار کردیم و به دریایشان انداختیم و او سزاوار نکوهش بود».

﴿وَفِی مُوسَىٰٓو در داستان موسی و این که خداوند او را با نشانه‌ها و معجزات روشن به سوی فرعون و اشراف قومش فرستاد نشانه‌ای است برای کسانی که از عذاب دردناک می‌ترسند. پس وقتی که موسی با این دلیل آشکار آمد، ﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِفرعون از حقّ روی برتافت و به آن توّجه نکرد و بزرگ‌ترین عیب و طعنه را به او زد و گفت: ﴿سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞموسی از دو حال خالی نیست، یا آنچه آورده جادو و شعبده بازی است و حقّ نیست، و یا این که دیوانه است و عقل ندارد و هرکاری که از او سر می‌زند نباید مواخذه شود. این در صورتی بود که آن‌ها به خصوص فرعون می‌دانست که موسی راستگوست. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا[النمل: ۱۴]. «و آنان از روی ستمگری و برتری‌جویی آن‌را انکار کردند و در دل به حقّانیت آن یقین داشتند». و موسی به فرعون گفت: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ[الإسراء: ۱۰۲]. «تو می‌دانی که خداوند آسمان‌ها و زمین این‌ها را جز به عنوان رهنمودهایی نازل نکرده است». ﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ٤٠پس او و لشکریانش را گرفتار کردیم و آن‌ها را در دریا انداختیم و او سرکش و گناه‌کار بود. پس خداوند او را با تمام قدرت به عذاب گرفتار کرد.

آیه‌ی ۴۲-۴۱:

﴿وَفِی عَادٍ إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ٤١[الذاریات: ۴۱]. «و (نیز) در (ماجرای) عاد بدانگاه که تند باد بی‌خیر و برکتی بر آنان فرستادیم».

﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢[الذاریات: ۴۲]. «بر هر چیزی که می‌وزید آن‌را باقی نمی‌گذشت مگر اینکه آن‌را چون استخوان پوسیده می‌گرداند».

و برای آن‌ها نشانه و مایه عبرتی است، ﴿فِی عَادٍدر قبیله معروف عاد. ﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَآنگاه که تندباد بی‌خبر و برکتی بر آنان فرستادیم که هیچ‌خیری در آن نبود. و این عذاب وقتی آمد که آن‌ها پیامبرشان هود÷را تکذیب کردند. ﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢بر هر چیزی که می‌وزید آن‌را مانند استخوان‌های خشک و پودر شده می‌گرداند. خداوند آن‌ها را با وجود قدرت و توانمندی‌شان هلاک کرد. این دلیلی است بر کمال قدرت و قدرتمندی خداوند که هیچ چیزی او را درمانده نمی‌کند، و او از کسانی‌که از فرمانش سرپیچی کنند، انتقام خواهد گرفت.

آیه‌ی ۴۵-۴۳:

﴿وَفِی ثَمُودَ إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ٤٣[الذاریات: ۴۳]. «و در سرگذشت قوم ثمود نیز پند و عبرت است، آنگاه که بدانان گفته شد: تا مدّتی بهره‌مند شوید».

﴿فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٤٤[الذاریات: ۴۴]. «آنگاه از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند در نتیجه صاعقه ایشان را فرا گرفت درحالیکه نگاه می‌کردند».

﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ٤٥[الذاریات: ۴۵]. «پس نتوانستند برخیزند و نتوانستند خویشتن را کمک کنند».

﴿وَفِی ثَمُودَو در قوم ثمود نشانه بزرگی است، آنگاه که خداوند صالح÷را به‌سوی آنان فرستاد و او را تکذیب کردند و با او مخالفت ورزیدند، و خداوند شتر را به عنوان نشانه‌ای راهنما و روشنگر برایش پدید آورد، امّا این نشانه جز سرکشی و گریز چیزی به آنان نیفزود. ﴿إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ٤٣ فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٤٤آنگاه که به آنان گفته شد: تا مدّتی بهره‌مند شوید. پس آنان از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند آن گاه صدای بزرگ و مرگبار صاعقه آن‌ها را فرا گرفت و با چشمان خود به عذابشان نگاه می‌کردند.

﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖآن‌ها نتوانستند برخیزند و خود را از عذاب نجات بدهند. ﴿وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَو نتوانستند خود را یاری نمایند.

آیه‌ی ۴۶:

﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ٤٦[الذاریات: ۴۶]. «و پیش از این قوم نوح را (نیز نابود کردیم) آنان گروهی بدکار بودند».

همچنین وقتی که قوم نوح، نوح÷را تکذیب کردند و از فرمان خدا سرپیچی نمودند خداوند آنان را هلاک کرد و از آسمان آب فراوانی بر آن‌ها فرو فرستاد و همه آنان را هلاک ساخت و از کافران کسی را بر جای نگذاشت. و این عادت و سنّت خدا درباره کسانی است که از فرمان او سرپیچی می‌کنند.

آیه‌ی ۵۱-۴۷:

﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ٤٧[الذاریات: ۴۷]. «و آسمان را با توانمندی بنا نهادیم و بی‌گمان ما وسعت دهنده‌ایم».

﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ٤٨[الذاریات: ۴۸]. «و زمین را گستراندیم پس چه نیک کستراننده‌ایم».

﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٤٩[الذاریات: ۴۹]. «و از هر چیزی دو نوع آفریدیم تا شما پند گیرید».

﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥٠[الذاریات: ۵۰]. «پس به‌سوی خدا بشتابید، به‌راستی من از سوی او برایتان بیم‌دهنده‌ای آشکار هستم».

﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥١[الذاریات: ۵۱]. «و با خداوند معبودی دیگر قرار ندهید، همانا من از سوی او برایتان بیم‌دهندۀ آشکاری هستم».

خداوند با بیان قدرت بزرگش می‌فرماید: ﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖو آسمان را با توانمندی بنا نموده و آن را محکم کرده و آن را سقفی برای زمین و آن چه روی زمین است قرار داده‌ایم. ﴿وَإِنَّا لَمُوسِعُونَو ما همواره گوشه و کرانه‌های آن‌را وسعت می‌بخشیم. و روزی را برای بندگان خود گشاده و فراوان می‌داریم، که هیچ جنبنده‌ای در دل صحراها و قعر دریاها و گوشه‌های جهان نیست مگر اینکه به اندازه کافی به آن روزی می‌رسد. و خداوند از احسان خویش آن قدر به او می‌دهد که او را بی‌نیاز سازد. پس پاک است خداوندی که بخشش او همه مخلوقات را فرا گرفته است. و خجسته است خداوندی که رحمت او همه آفریده‌ها را فرا گرفته است.

﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَاو زمین را بستری برای خلق قرار داده‌ایم که می‌توانند در آن خانه بسازند و درخت بکارند و کشاورزی کنند و بنشینند. و راه‌هایی در آن قرار داده‌ایم که می‌توانند به وسیله آن به مقاصد خود برسند و منافعشان را در زمین تامین نمایند. و از آن جا که بستر و فرش ممکن است از جهتی قابل استفاده و مناسب باشد. و از جهتی نامناسب، خداوند خبر داد که آن‌را به بهترین صورت گسترده است، و خود را بر این چیز ستوده و فرمود: ﴿فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَو چه نیک گسترانیده‌ایم، خدایی که آنچه رحمت و رحمتش اقتضا نموده برای بندگانش گسترانده است!.

﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِو از هر حیوانی دو نوع نر و ماده آفریدیم، ﴿لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَتا نعمت‌های خداوند را که به شما ارزانی داشته یاد آورید. و چنین مقّدر نموده هر حیوانی دارای نر و ماده باشد. و حکمت الهی را به یاد آورید که نر و ماده بودن را سبب بقای همه حیوانات گردانده است تا به پرورش دادن و تربیت آن بپردازید و در نتیجه منافع فراوانی برایتان به دست‌ آید.

وقتی بندگان را به اندیشیدن در نشانه‌هایش فراخواند که موجب ترس از خدا و روی آوردن به او می‌شوند به چیزی فرمان داد که از تامل و اندیشه کردن در آیات خدا همان چیز حاصل می‌شود، و آن فرار به سوی خداست. یعنی فرار از آن چه خدا در ظاهر و باطن دوست ندارد و روی آوردن به آن چه در ظاهر و باطن دوست دارد، گریز از جهالت به‌سوی علم و از کفر به‌سوی ایمان و از معصیت به‌سوی طاعت و از غفلت به‌سوی یادآوری. پس هرکس این چیزها را کامل نماید به راستی که تمام دین را کامل نموده و هر امر نامطلوبی از او دور شده و به مقصود و مراد خود رسیده است. و خداوند بازگشت به سوی خویش را فرار نامیده است، چون بازگشت به‌سوی غیر او دارای انواع هراس‌ها و ناگواری‌هاست و در بازگشتن به سوی او انواع امور دوست داشتنی و امنّیت و شادی و سعادت و رستگاری است. پس بنده از قضا و تقدیر الهی به‌سوی قضا و تقدیر او می‌گریزد و از هر آن چه که بترسد از آن به سوی خدا می‌گریزد. پس به هر اندازه که انسان از چیزی بترسد به همان اندازه از آن به‌سوی خدا فرار می‌کند.

﴿إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞهمانا من برای شما از جانب او بیم‌دهنده آشکاری هستم. یعنی شما را از عذاب خدا می‌ترسانم و بیم‌دهنده و ترساننده آشکاری هستم. ﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَو با خداوند معبود دیگری را انباز مسازید. این از جمله فرار کردن به سوی خداست، بلکه این اصل فرار و گریز به سوی خداست و انسان باید از برگرفتن معبودی دیگر به غیر از خدا از قبیل بت‌ها و همتایان و قبرها و دیگر چیزهایی که به جای خدا پرستش می‌شوند فرار کند و ترس و عبادت را خاص خداوند نماید و تنها به او امید داشته باشد و او را بخواند و فقط به‌سوی او روی آورد.

آیه‌ی ۵۳-۵۲:

﴿کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ٥٢[الذاریات: ۵۲]. «هم‌چنین هیچ پیغمبری به‌سوی مردمان پیش از ایشان نیامده است مگر اینکه گفت: جادوگر یا دیوانه است».

﴿أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٥٣[الذاریات: ۵۳]. «آیا هم‌دیگر را (به گفتن چنین سخنی) سفارش کرده‌اند؟! (خیر) بکله آنان قومی سرکشند».

خداوند پیامبرش را دلجویی می‌دهد که اگر این مشرکان کسانی را برای خدا شریک قرار می‌دهند و پیامبر را تکذیب می‌کنند و درباره او سخنان زشتی می‌گویند ـ که او از این سخنان پاک و بدور است ـ این گفته‌ها همواره شیوه مجرمان و تکذیب کنندگان پیامبران بوده است. پس خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه قومش او را به جادوگری و یا دیوانگی متهّم کرده‌اند.

خداوند متعال می‌فرماید: آیا گفته‌هایی که از این‌ها و از پیشینیانشان سر زده است یکدیگر را به آن توصیه نموده و آن را به یکدیگر تلقین کرده‌اند؟ پس اگر چنین است اتّفاقشان بر این سخنان عجیب نیست، ﴿بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَاینچنین نیست، بلکه این‌ها قومی سرکشند که دل‌ها و اعمالشان در کفر ورزیدن و طغیان همانند یکدیگر است، در نتیجه گفته‌هایشان که از طغیان و سرکشی آن‌ها برآمده همگون و شبیه هم است. و حقیقت همین است. همانطورکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ لَوۡلَا یُکَلِّمُنَا ٱللَّهُ أَوۡ تَأۡتِینَآ ءَایَةٞۗ کَذَٰلِکَ قَالَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّثۡلَ قَوۡلِهِمۡۘ تَشَٰبَهَتۡ قُلُوبُهُمۡ[البقرة: ۱۱۸]. «و کافران گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید، یا معجزه‌ای برای ما نمی‌آید؟ کسانی که پیش از ایشان بوده‌اند سخنی همانند سخن این‌ها گفتند: دل‌هایشان همگون است». همچنین مؤمنان که دل‌هایشان در یقین داشتن به حقّ و طلب نمودن آن و تلاش در راه آن شبیه یکدیگر است شتابان به پیامبرانشان ایمان آوردند و آن‌ها را تعظیم نموده و گرامی داشتند و با سخنانی آن‌ها را خطاب نمودند که شایسته آن‌هاست.

آیه‌ی ۵۵-۵۴:

﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ٥٤[الذاریات: ۵۴]. «پس از آنان روی بگردان که تو سزاوار نکوهش نیستی».

﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٥٥[الذاریات: ۵۵]. «و پند ده به‌راستی که پند دادن به مؤمنان سود می‌بخشد».

خداوند متعال به پیامبرش فرمان می‌دهد تا از کسانی که از حقّ روی گردانده وپیامبررا تکذیب کرده‌اند روی بگرداند: ﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡبه آن‌ها توجّه نکن و آن‌ها را مواخذه ننما و به کار خودت مشغول باش. ﴿فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖتو به خاطر گناه آن‌ها مورد سرزنش قرا نمی‌گیری بلکه وظیفه تو فقط رساندن است و تو وظیفه‌ات را انجام داده‌ای و پیام خدا را که به همراه آن فرستاده شده‌ای رسانده‌ای.

﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَو یادآوری کن که به راستی یادآوری مومنان را سودمند خواهند کرد.

یادآوری دو نوع است:

۱- یادآوری آنچه که به طور مشروح و مفصّل تعریف نشده و مردم آن‌را نمی‌دانند و عقل و سرشت فقط به صورت خلاصه و مجمل آن‌را می‌شناسند، خداوند عقل‌ها را بر این سرشته است که خیر را دوست دارند و آن‌را ترجیح می‌دهند واز شّر و بدی متنفر هستند، و شریعت خداوند با این امور فطری و عقلی مطابق است. و هر امر و نهی شریعت از مصادیق پند دادن و یادآوری می‌باشد. و کمال پند دادن و یادآوری آن است که خیر و خوبی و منافعی که در چیزی نهفته و بدان امر شده است، تذکر داده شود و زیان‌هایی که از آن نهی شده یادآوری گردد.

۲- آنچه برای مؤمنان مشخّص و معلوم است امّا غفلت و فراموشی بر آن سایه افکنده است به آنان یادآوری گردد و برایشان تکرار شود تا در اذهانشان ریشه بدواند، و بیدار شوند و به آن عمل کنند و برایشان نشاط و همّت پدید آمد، همّتی که سبب می‌شود تا آن‌ها استفاده ببرند و مقامشان بالا رود. و خداوند متعال خبر داده‌است که یادآوری و پند دادن به مؤمنان فایده می‌دهد چون ایمان و ترس از خدا و روی آوردن به او و پیروی کردن از خشنودی وی باعث می‌شود تا یادآوری و پند دادن به آن‌ها سودمند باشد و موعظه در وجودشان اثر بگذارد. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿فَذَکِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّکۡرَىٰ٩ سَیَذَّکَّرُ مَن یَخۡشَىٰ١٠ وَیَتَجَنَّبُهَا ٱلۡأَشۡقَى١١[الأعلى: ۹-۱۱]. «هرگاه پند و اندرز سودمند واقع شود پند و اندرز بده، زیرا کسی که از خدا می‌ترسد پند و اندرز خواهد گرفت. و بدبخت‌ترین فرد از آن روی می‌گرداند».

امّا کسی‌که فاقد ایمان باشد و برای پذیرش پند و اندرز آمادگی داشته باشد پند دادن و یادآوری برای چنین کسی سودمند نخواهد بود. همانند زمین شوره زاری که باران هیچ فایده‌ای برای آن ندارد. این گروه اگر نشانه و معجزه‌ای برایشان بیاید به آن ایمان نمی‌آورند مگر آن که عذاب دردناک را ببینند.

آیه‌ی ۵۸-۵۶:

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ٥٦[الذاریات: ۵۶]. «و من جن و انس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند نیافریده‌ام».

﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧[الذاریات: ۵۷]. «هیچ ورق و روزی از آنان نمی‌خواهم، و نمی‌خواهم که مرا خوراک بدهند».

﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ٥٨[الذاریات: ۵۸]. «بی‌گمان تنها خداوند روزی‌رسان و صاحب قدرت و نیرومند است».

این هدفی است که خداوند جن‌ها و انسان‌ها را برای آن آفریده و همه پیامبران را مبعوث کرده است تا به‌سوی آن دعوت کنند. و این هدف پرستش و بندگی خداوند است که باید همراه با شناخت و محبّت او و روی آوردن به وی و روی برگرداند از غیر او باشد. واین متوقّف بر معرفت خداوند متعال باشد. و کمال عبادت بستگی به شناخت خداوند دارد بلکه هر اندازه بنده شناخت خداوند دارد بلکه هر اندازه بنده شناخت بیش‌تری نسبت به پروردگارش داشته باشد عبادت او کامل‌تر خواهد بود. و عبادت چیزی است که خداوند بندگان را به خاطر آن آفریده است. پس آن‌ها را برای این نیافریده که به آنان نیازی داشته باشد.

﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧از آنان هیچ روزی‌ای نمی‌خواهم، و نمی‌خواهم که مرا خوراک بدهند! پاک و بسی برتر است خداوندِ توانگر بی‌نیاز از اینکه نیازمند کسی باشد، بلکه همه در همه نیازها و خواسته‌های ضروری وغیر ضروری خویش نیازمند او هستند.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُبی‌گمان خداوند روزی فراوان دارد و هیچ جنبنده‌ای در آسمان‌ها و زمین نیست مگر این که روزی‌اش بر خداوند است و قرارگاه و آرامگاه آن را می‌داند. ﴿ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُو خداوند دارای قدرت و توانمندی کامل است و اجرام بزرگ بالا و پایین را آفریده است و با قدرت کامل خویش در ظاهر و باطن تصرف می‌نماید و مشّیت و خواست او در همه آفریده‌ها نافذ است. پس هر آنچه خدا بخواهد می‌شود، و هرچه نخواهد نمی‌شود و هیچ فرار کننده‌ای از دست او درنمی رود و در برابر فرمانروایی او هیچ‌کس نمی‌تواند سرِ نافرمانی بلند کند. و ازقدرت و توانایی او این است که رزق خود را به تمام جهان رسنده است، و از قدرت و توانمندی اوست که مردگان را پس از آن که استخوان‌هایشان از هم پاشیده شد و هم بادهای تند آن‌ها را با خود به جاهای دور برد یا پرندگان و درندگان آن‌ها را فرو بلعید و در بیابان‌های خشک و صحراها پراکنده گشتند و یا دراعماق امواج دریا ناپدید شدند، زنده می‌گرداند و هیچ‌یک از این‌ها از او گم نمی‌شوند و می‌داند که زمین چه اندازه از اجسادشان را می‌کاهد. پس پاک است خداوند قوی و نیرومند.

آیه‌ی ۶۰-۵۹:

﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذَنُوبٗا مِّثۡلَ ذَنُوبِ أَصۡحَٰبِهِمۡ فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ٥٩[الذاریات: ۵۹]. «همانا کسانی‌که ستم کرده‌اند بهره‌ای (از عذاب) هم‌چون سهم یارانشان دارند پس نباید (کیفر را) به شتاب (از من) بطلبند».

﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٦٠[الذاریات: ۶۰]. «پس وای بر کافران از آن‌ روزشان که وعده داده می‌شوند».

﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْهمانا کسانی که با تکذیب محمّدصستم کرده‌اند ﴿ذَنُوبٗابهره و سهمی از عذاب و شکنجه دارند همچنانکه یاران ستمگر و تکذیب کنندشان چنین بهره‌ای داشته‌اند. ﴿فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِپس نباید به شتاب وقوع عذاب را از من بخواهند. چون سنّت خداوند درباره امّت‌ها یکی است. پس هر تکذیب کننده‌ای که به تکذیب خود ادامه دهد بدون آنکه توبه نماید و به‌سوی خدا برگردد قطعا عذاب بر او واقع خواهد شد گرچه مدّتی دیر شود. بنابراین، خداوند آن‌ها را از روی قیامت برحذر داشت و فرمود: ﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٦٠پس وای به حال آنانکه کفر ورزیده‌اند از روزی که به آن وعده داده شده‌اند! و آن روز قیامت است که در آن روز به انواع عذاب و شکنجه‌ها گرفتار می‌شوند و به زنجیرها بسته خواهند شد. پس هیچ فریادرسی ندارند و هیچ‌کسی نیست که آن‌ها را از عذاب خدا نجات دهد از این عذاب به خداوند پناه می‌جوئیم.

پایان تفسیر سوره‌ی ذاریات

تفسیر سوره‌ی قاف


مکی و ۴۵ آیه دارد.

آیه‌ی ۴-۱:

﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِیدِ١[ق: ۱]. «قاف، سوگند به قرآن مجید».

﴿بَلۡ عَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡ فَقَالَ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا شَیۡءٌ عَجِیبٌ٢[ق: ۲]. «بلکه به شگفت آمدند از اینکه بیم دهنده‌ای از خودشان به‌سوی آنان آمد. پس کافران گفتند: این چیز شگفتی است».

﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗاۖ ذَٰلِکَ رَجۡعُۢ بَعِیدٞ٣[ق: ۳]. «آیا هنگامی‌که مردیم و خاک شدیم (برانگیخته خواهیم شد؟) چنین بازگشتی بعید است»!.

﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡۖ وَعِندَنَا کِتَٰبٌ حَفِیظُۢ٤[ق: ۴]. «به‌راستی آنچه را که زمین از آنان می‌کاهد می‌دانیم و نزد ما کتابی نگهدارنده است».

خداوند متعال به قرآن مجید سوگند می‌خورد، قرآن مجید معنی قرآنی که معانی آن گسترده و والا است و ابعاد زیاد و برکت‌های فراوانی دارد و نیکویی‌ها و افتخاران آن فراوان است، «مجد» یعنی بزرگی و گستردگی اوصاف. و سزاوارترین سخنی که به این صفت‌ها متّصف است قرآن است که مشتمل بر دانش‌های گذشتگان و آیندگان است، و دارای کامل ترین فصاحت و بزرگ‌ترین کلمات است و دارای فراگیرترین و بهترین معانی است. و این باعث می‌شود تا کاملا از آن پیروی شود و فورا تسلیم آن شد و شکر خداوند را به خاطر اینکه آن‌را ارزانی داشته به‌جا آورد.

ولی بیش‌تر مردم قدر نعمت‌های خداوند را نمی‌دانند، بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿بَلۡ عَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡتکذیب کنندگان پیامبرصاز این که بیم‌دهنده‌ای از خودشان به‌سویشان آمد به شگفت آمدند، بیم‌دهنده‌ای که آن‌ها را از آنچه به آنان زیان می‌رساند بیم می‌داد و آن‌ها را به چیزی فرمان می‌داد که به سودشان بود. این پیامبر از جنس خودشان بود و آن‌ها می‌توانستند از او یاد بگیرند و حالات و صداقت او را بشناسند. پس آن‌ها از چیزی تعجّ کردند که نباید از آن تعجب کرد بلکه آن چه مایه شگفتی است عقل کسی است که از چنین چیزی تعجب می‌کند. ﴿فَقَالَ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا شَیۡءٌ عَجِیبٌپس آنچه کافران را وادار به این کرد، کفر و تکذیبشان بود نه این که نقصی در هوشیاری خردهایشان داشته باشند. آن‌ها گفتند: این چیزی شگفت آور است. آن‌ها در این شگفت زدگی یکی از دو حالت را داشتند: یا در تعجّب خود راستگو بودند و این بر نهایت جهالت و نادانی و ضعف عقل‌هایشان دلالت می‌کند. مانند دیوانه‌ای که از سخن عاقل تعّجب می‌کند. و همانند این است که بخیل و تنگ چشم از سخاوتمندی سخاوتمندان تعجّب کند. و یا اینکه شخص ترسو از رویارویی سوارکاران جنگجو به تعّجب و شگفت بیفتد. پس چنین کسی اگر تعجّب کند تعجب کردن او چه زیانی دارد؟! و آیا تعجب او جز این که دلیلی بر جهالت و ستمگری زیاد او باشد چیزی دیگر است؟ و یا آن‌ها تعجب می‌کردند، و در همان حال اشتباه خود را می‌دانستند. پس این بزرگ‌ترین و زشت ترین ستمگری است.

﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗاۖ ذَٰلِکَ رَجۡعُۢ بَعِیدٞ٣آیا هنگامیکه مردیم و خاک شدیم باز زنده می‌شویم؟ چنین بازگشتی بعید و دور از عقل است. آن‌ها توانایی و قدرت کسی را که بر همه چیز تواناست و از هر جهت کامل است با توانایی بنده نیازمند و ناتوان مقایسه کردند، و جاهل و نادانی را که هیچ نمی‌داند، با کسی مقایسه کردند که همه چیز را می‌داند.

﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡبه‌درستی‌ که ما آن چه را زمین در دوران زندگی شان در برزخ از جسدهایشان می‌خورد و می‌کاهد می‌دانیم و در کتاب خدا ثبت و ضبط گردیده است. ﴿وَعِندَنَا کِتَٰبٌ حَفِیظُۢو نزد ما کتابی وجود دارد که از تغییر و تبدیل محفوظ می‌باشد و همه آنچه را که در زندگی و مرگشان بر سر آنان می‌آید ثبت و ضبط کرده است. این استدلال حاکی از گستردگی دانش و آگاهی خداوند که جز او کسی بر آن احاطه ندارد می‌باشد، و این که او بر زنده کردن مردگان تواناست.

آیه‌ی ۵:

﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَهُمۡ فِیٓ أَمۡرٖ مَّرِیجٍ٥[ق: ۵]. «بلکه آنان حق را چون برایشان آمد دروغ انگاشتند و آنان در کاری پریشان هستند».

﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّبلکه سخنی که از آن‌ها سر زده عناد و تکذیب است و آن‌ها حق را که بالاترین انواع صدق است تکذیب کردند ﴿لَمَّا جَآءَهُمۡ فَهُمۡ فِیٓ أَمۡرٖ مَّرِیجٍهنگامیکه برایشان آمد پس آنان دارای حالی پریشان و کار نابسامانی هستند و بر یک چیز استوار نمی‌مانند. گاهی می‌گویند تو جادوگری، و گاهی می‌گویند دیوانه‌ای، و گاهی می‌گویند شاعر هستی. و همچنین هریک درباره قرآن طبق نظر فاسد خود اظهار نظر می‌کنند. و اینگونه است کسی که حق را تکذیب کند. پس او در امر و حالتی به هم ریخته و نابسامان است، جهت و ثبات او مشخص نیست و کارهایشان را می‌بینی که متناقض و به هم بافته ایست. امّا کسی که از حق پیروی کند و آن‌را تصدیق نماید کار و راه و سخن و کردارش راست و درست می‌شود.

آیه‌ی ۱۱-۶:

﴿أَفَلَمۡ یَنظُرُوٓاْ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَوۡقَهُمۡ کَیۡفَ بَنَیۡنَٰهَا وَزَیَّنَّٰهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٖ٦[ق: ۶]. «آیا بر فرازشان به آسمان ننگریسته‌اند که ما چگونه آن‌را ساخته و آراسته‌ایم و در آن هیچ شکافی نیست»؟!.

﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا وَأَلۡقَیۡنَا فِیهَا رَوَٰسِیَ وَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوۡجِۢ بَهِیجٖ٧[ق: ۷]. «و زمین را گسترده و کوه‌های محکم و پابرجایی را در آن فرو افکنده‌ایم و در آن از هر نوع (گیاه) پسندیده رویانده‌ایم».

﴿تَبۡصِرَةٗ وَذِکۡرَىٰ لِکُلِّ عَبۡدٖ مُّنِیبٖ٨[ق: ۸]. «(این‌ها را) برای راهنمایی و پند دادن هر بندۀ توبه‌کننده‌ای مقرّر داشته‌ایم».

﴿وَنَزَّلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ مُّبَٰرَکٗا فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ جَنَّٰتٖ وَحَبَّ ٱلۡحَصِیدِ٩[ق: ۹]. «و از آسمان آب پر برکتی را بارانده و بدان باغ‌ها رویانده‌ایم، و دانه‌های کشتزارهایی را برآورده‌ایم که درو می‌گردد».

﴿وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ لَّهَا طَلۡعٞ نَّضِیدٞ١٠[ق: ۱۰]. «و درختان بلند خرما که آن میوه‌ای انباشته برهم دارد».

﴿رِّزۡقٗا لِّلۡعِبَادِۖ وَأَحۡیَیۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ ٱلۡخُرُوجُ١١[ق: ۱۱]. «(آن‌را) برای روزی بندگان (آفریده‌ایم) و با آن سرزمین پژمرده را زنده کرده‌ایم. رستاخیز (نیز) بدینسان است».

وقتی خداوند حالت تکذیب کنندگان و مذّمت آن‌ها را بیان کرد آنان‌را فرا خواند تا به آیات و نشانه‌های آفاقی بنگرند و عبرت بگیرند و از آن بر چیزهایی استدلال نمایند که نشانه‌هایی بر آن امر قرار داده شده‌اند. پس فرمود: ﴿أَفَلَمۡ یَنظُرُوٓاْ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَوۡقَهُمۡآیا به آسمان که بر بالای سرشان است ننگریسته‌اند؟ یعنی این نگاه کردن نیازی به تحمّل سختی، و سفر ندارد، بلکه در نهایت آسانی است. پس آن‌ها بنگرند که ﴿کَیۡفَ بَنَیۡنَٰهَاچگونه آسمان را به صورت گنبدی که همه زوایای آن برابر است ساخته‌ایم و با ستاره‌ها و سیاره‌هایی که حرکت می‌کنند و از نگاه پنهان می‌شوند آراسته‌ایم. آسمانی که از این کرانه تا آن کرانه‌اش در نهایت زیبایی قرار دارد و هیچ عیب و شکاف و خللی در آن مشاهده نمی‌شود. خداوند این آسمان را سقفی برای اهل زمین قرار داده و بسیاری از منافع ضروری انسان‌ها را در آن به ودیعه نهاده است.

﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَاو آیا به زمین ننگریسته‌اند که چگونه آن را گسترده‌ایم، به گونه‌ای که هر حیوانی می‌تواند در آن مستقر شود، و زمین برای استحصال هر نوع منافعی آماده است. و این زمین را به وسیله کوه‌ها محکم و پابرجا نموده‌ایم تا تکان نخورد و پابرجا باشد. ﴿وَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوۡجِۢ بَهِیجٖو در آن از هر نوع گیاه مسّرت بخشی که بینندگان را شگفت زده می‌نماید و موجب شادیشان می‌شود رویانده‌ایم، تا انسان‌ها و چهارپایانشان از آن بخورند، و این گیاهان را برای منافعشان آفریده‌ایم. و از میان این منافع، باغ‌هایی را که مشتمل بر میوه‌های خوشمزه و لذیذ است از قبیل انگور و انار و لیمو و سیب و دیگر انواع میوه‌ها به‌طور ویژه بیان کرد. همچنین درختان بلند خرما که فایده آن تا مدّت طولانی ادامه دارد و تنه آن به‌سوی آسمان بالا می‌رود که بسیاری از درخت‌ها نمی‌توانند به اندازه آن قامت بکشند. پس خرمای روی هم انباشته از خوشه‌های آن بیرون می‌آید و روزی بندگان می‌گردد و از آن می‌خورند و ذخیره‌اش می‌کنند و چهارپایانشان نیز از آن استفاده می‌کنند.

هم‌چنین خداوند به وسیله باران و به وسیله جویبارهایی که در اثر نزول باران در روی زمین روانند دانه‌های کشتزارهایی را می‌رویاند که درو می‌گردد، از قبیل گندم و جو و ذرّت و برنج و ارزن و غیره.

پس نگاه کردن به این چیزها (آسمان و زمین و آنچه که در آنهاست) ﴿تَبۡصِرَةٗراهنمایی و بینشی است که آدمی را از نابینایی جهالت بیرون می‌آورد. ﴿وَذِکۡرَىٰو پندی است که به سبب آن آدمی متذکر می‌شود و چیزهایی را به یاد می‌آورد که در دین و دنیا به وی سود می‌رساند و نیز به ـ سبب آن ـ آنچه را که خداوند و پیامبرانش از آن خبر داده‌اند به یاد می‌آورد، و این برای هرکسی نیست، بلکه ﴿لِکُلِّ عَبۡدٖ مُّنِیبٖبرای آن بنده‌ایست که با ترس و امید و پذیرفتن حق، و اجابت دعوتگر الهی به‌سوی خدا روی آورده است.

امّا نشانه‌ها و هشدارها برای شخص روی گردان و یا تکذیب کننده سودی ندارند، چون این چیزها برای قومی که ایمان نمی‌آورند سودبخش نیستند. حاصل امر این که آفرینش مبهوت کننده و شدّت و قوّتی که در آسمان و زمین وجود دارد، دلیلی بر قدرت و کمال خداوند متعال است.

و صنعت شگفت‌انگیز و آفرینش زیبا و استواری که در آنها وجود دارد دلیلی است بر اینکه خداوند عادل‌ترین داوران است و او به هر چیزی داناست. و منافع و مصلحت‌هایی که در آن برای بندگان قرار دارد دلیلی است بر این که رحمت خداوند همه چیز را فرا گرفته است و عظمت آفرینش و نظام زیبای آن دلیلی است بر این که خداوند متعال یکتای یگانه و والا مقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی می‌آورند. و خدایی است که همسر و فرزند و همتایی ندارد و عبادت و کرنش و محبّت جز او سزاوار کسی نیست.

و زنده گرداندن زمین پس از پژمردنش دلیلی است براین که خداوند متعال مردگان را زنده می‌نماید تا آن‌ها را طبق اعمالشان مجازات کند. بنابراین فرمود: ﴿وَأَحۡیَیۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ ٱلۡخُرُوجُو با آن سرزمین پژمرده را زنده کرده‌ایم، رستاخیز نیز بدینسان است. وقتی آن‌ها را با این نشانه‌های آسمانی و زمینی تذکّر داد و هشدار داد که به تکذیب خود ادامه ندهند زیرا به آن چه تکذیب کنندگان بدان گرفتار شدند، گرفتار خواهند شد، فرمود:

آیه‌ی ۱۵-۱۲:

﴿کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَأَصۡحَٰبُ ٱلرَّسِّ وَثَمُودُ١٢[ق: ۱۲]. «پیش از اینان قوم نوح و یاران «رس» و قوم ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند».

﴿وَعَادٞ وَفِرۡعَوۡنُ وَإِخۡوَٰنُ لُوطٖ١٣[ق: ۱۳]. «و (هم‌چنین) قوم عاد و فرعون و قوم لوط».

﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡأَیۡکَةِ وَقَوۡمُ تُبَّعٖۚ کُلّٞ کَذَّبَ ٱلرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ١٤[ق: ۱۴]. «و اصحاب ایکه و قوم تبّع هریک پیامبران را تکذیب کردند و وعدۀ عذاب من دربارۀ ایشان تحقّق یافت».

﴿أَفَعَیِینَا بِٱلۡخَلۡقِ ٱلۡأَوَّلِۚ بَلۡ هُمۡ فِی لَبۡسٖ مِّنۡ خَلۡقٖ جَدِیدٖ١٥[ق: ۱۵]. «آیا ما از آفرینش نخستین درمانده و ناتوان بوده‌ایم؟ (خیر) بلکه آنان دربارۀ آفرینش مجدّد تردید دارند».

پیش از ایشان، امّت‌ها پیامبران بزرگوارشان را تکذیب کردند مانند نوح که قومش او را تکذیب کردند، و قوم ثمود صالح را، و قوم عاد هود را، و قوم لوط، لوط را تکذیب کردند. و اصحاب ایکه شعیب را و قوم تبّع تبّع به هر پادشاهی گفته می‌شود که قبل از اسلام بر یمن حکم کرده است پیامبران را که خداوند به‌سوی آن‌ها فرستاده بود تکذیب کردند.

خداوند به ما خبر نداده که آن پیامبر چه کسی بوده است و قوم کدام تبع از تبع‌ها پیامبرشان را تکذیب کرده‌اند، چون ـ والله اعلم ـ این ماجرا در آن زمان نزد عرب معروف بود، زیرا این قوم جزو آن دسته از عرب‌های اصیل بودند که داستان و سرگذشت آنان به ویژه این واقعه مهم و بزرگ بر سایر عرب‌ها پوشیده نیست.

پس این‌ها همه پیامبرانشان را که خداوند به سوی آن‌ها فرستاده بود تکذیب کردند، ان گاه وعده عذاب الهی بر آنان تحّقق یافت. و شما ای کسانی که محمّدصرا تکذیب می‌کنید! از آن‌ها بهتر نیستند، و پیامبران آن‌ها نیز نزد خداوند از پیامبر شما گرامی‌تر نبودند! پس، از جنایتی که آنان مرتکب شدند بپرهیزند تا به عذابی گرفتار نشوید که آن‌ها بدان گرفتار شدند.

سپس خداوند متعال از آفرینش نخستین بر آفرینش مجّدد و زنده شدن در آخرت استدلال کرد و فرمود: همان طور که آن‌ها را از نیستی پدید آورده است نیز بعد از مرگشان آنان را دوباره زنده می‌نماید، بعد از آن که مردند و به استخوان‌هایی پوسیده تبدیل شدند. ﴿أَفَعَیِینَا بِٱلۡخَلۡقِ ٱلۡأَوَّلِآیا ما در آفرینش نخستین درمانده و ناتوان بوده‌ایم؟ نه چنین نیست، ما ناتوان و درمانده نبوده‌ایم و در این شکّی نیست، ﴿بَلۡ هُمۡ فِی لَبۡسٖ مِّنۡ خَلۡقٖ جَدِیدٖبلکه آنان درباره آفرینش مجّدد تردید دارند. این چیزی است که آن‌ها در آن تردید دارند با این که تردیدی در آن نیست چون بازگرداندن از آغاز کردن آسان‌تر است، همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: [الروم: ۲۷]. ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِ[الروم: ۲۷]. «و اوست خدایی که آفرینش را می‌آغازد سپس آن را باز می‌گرداند و آن برایش آسان‌تر است».

آیه‌ی ۱۸-۱۶:

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ١٦[ق: ۱۶].

«همانا ما انسان را آفریده‌ایم و می‌دانیم آنچه را که نفسش به او وسوسه می‌کند و ما از شاهرگ گردن بدون نزدیکتریم».

﴿إِذۡ یَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِیدٞ١٧[ق: ۱۷]. «آن‌گاه که دو (فرشته‌ی) دریافت کننده در (سمت) راست و چپ مراقب و ملازم هستند».

﴿مَّا یَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَیۡهِ رَقِیبٌ عَتِیدٞ١٨[ق: ۱۸]. «هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر آنکه نزدش نگهبانی آماده (حضور) دارد».

خداوند متعال خبر می‌دهد که او جنس انسان اعم از زنان و مردان را به تنهایی آفریده است، و او حالات انسان و آن چه او را شاد می‌کند و به خاطرش می‌گذرد می‌داند، و می‌فرماید: ﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِما به او از شاهرگ گردنش ـ که از هر چیزی به انسان نزدیک‌تر است نزدیکتریم ـ و این چیزی است که انسان را متذکر می‌شود که همواره خداوند را در نظر داشته باشد، خداوندی که بر قلب او آگاه است و به او نزدیک می‌باشد.

پس باید شرم کند از این که خداوند او را در جایی ببیند که او را نهی کرده است، و یا او را در جایی نیابد که به او دستور داده‌است.

همچنین انسان باید فرشتگان گرامی را که اعمال او را می‌نویسند در نظر داشته باشد، و آنها را گرامی بدارد و بپرهیزد از اینکه سخن یا کاری از وی صادر شود و آنان آن را بنویسند که پرودگار جهانیان از آن خشنود نباشد. بنابراین فرمود: ﴿إِذۡ یَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِیدٞ١٧یعنی همۀ اعمال انسان را دریافت می‌دارند، یکی در سمت راست نشسته و نیکی‌ها را می‌نویسد و دیگری در سمت چپ بدی‌ها را می‌نویسد، و هریک از این دو برای انجام دادن کارش آماده است و پیوسته آن را انجام می‌دهد.

﴿مَّا یَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍانسان هیچ سخن خوب و بدی را به زبان نمی‌آورد، ﴿إِلَّا لَدَیۡهِ رَقِیبٌ عَتِیدٞمگر ان که نزدش نگهبانی آماده حضور دارد. همانطور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَٰفِظِینَ١٠ کِرَامٗا کَٰتِبِینَ١١ یَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ١٢[الانفطار: ۱۰-۱۲]. «و بی‌گمان بر شما نگهبانانی مقّرر است، و فرشتگان بزرگواری که می‌نویسند و آنچه را می‌کنید می‌دانند».

آیه‌ی ۲۲-۱۹:

﴿وَجَآءَتۡ سَکۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّۖ ذَٰلِکَ مَا کُنتَ مِنۡهُ تَحِیدُ١٩[ق: ۱۹]. «و سخنی مرگ، حقیقت را به همراه می‌آورد، این همان چیزی است که از آن می‌گریختی».

﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِۚ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡوَعِیدِ٢٠[ق: ۲۰]. «و در صور دمیده می‌شود، این روز (تحقّق) وعدۀ کیفر است».

﴿وَجَآءَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّعَهَا سَآئِقٞ وَشَهِیدٞ٢١[ق: ۲۱]. «و هرکسی در حالی می‌آید که سوق‌دهنده و گواهی، با خود دارد».

﴿لَّقَدۡ کُنتَ فِی غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَآءَکَ فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدٞ٢٢[ق: ۲۲]. «به‌راستی از این (امر) در غفلت بودی، پس پرده‌ات را زا (دیده‌ات) برداشتیم و امروز چشمانت تیزیین است».

﴿وَجَآءَتۡ سَکۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّو سکرات مرگ بطور حقیقی به نزد این غافل و تکذیب کننده آیات خدا آمد که بازگشتی ندارد و گریزی از آن نیست. ﴿ذَٰلِکَ مَا کُنتَ مِنۡهُ تَحِیدُاین همان چیزی است که از آن می‌گریختی.

﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِۚ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡوَعِیدِ٢٠و در صور دمیده می‌شود، و آن روزی است که خداوند عقابی را که به ستمکاران وعده داده بود، به آنان می‌رساند، و ثوابی را که به مومنان وعده داده بود، به آنان می‌دهد. ﴿وَجَآءَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّعَهَا سَآئِقٞ وَشَهِیدٞ٢١و هرکسی در حالی می‌آید که سوق دهنده‌ای او را به سوی جایگاه قیامت پیش می‌برد، نیز گواهی که بر اعمال خیر و شر او گواهی می‌دهد با خود دارد. و این دالّ بر این است که خداوند متعال بندگان را مورد توّجه قرار می‌دهد و اعمالشان را ثبت و ضبط می‌نماید و عادلانه آن‌ها را جزا و سزا می‌دهد. پس این چیزی است که بنده باید همواره آن را مدّ نظر قرار دهد.

ولی بیش‌تر مردم از این غافل هستند، بنابراین فرمود: ﴿لَّقَدۡ کُنتَ فِی غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَادر روز قیامت به اعراض کننده و تکذیب کننده به صورت سرزنش گفته می‌شود که تو این روز را تکذیب کردی و برای آن عمل انجام ندادی، ﴿فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَآءَکَپس اکنون پرده‌ای را که قلبت را پوشانده بود و خوابت را فزون کرده بود و به سبب آن روی گردانی ات ادامه یافته بود کنار زده‌ایم. ﴿فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدٞپس امروز چشمانت کاملا تیزبین هستند، و انواع شکنجه و عذاب‌های وحشتناک را به خوبی می‌بینند.

یا اینکه خداوند با این کلام بنده را مورد خطاب قرار می‌دهد، زیرا بنده در دنیا از هدفی که برای آن آفریده شده غافل مانده بود امّا در روز قیامت بیدار می‌شود و خواب غفلت از او دور می‌گردد، زمانی که جبران آن چه که از دست رفته برایش ممکن نیست. و اینگونه خداوند بندگان را می‌ترساند، و با بیان آن چه که در آن روز بزرگ بر سر تکذیب کنندگان می‌آید بندگان را هشدار می‌دهد.

آیه‌ی ۲۹-۲۳:

﴿وَقَالَ قَرِینُهُۥ هَٰذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ٢٣[ق: ۲۳]. «و همراهش می‌گوید: این است آنچه در نزد من آماده است».

﴿أَلۡقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٖ٢٤[ق: ۲۴]. «هر کافر سرکشی را به دوزخ بیندازید».

﴿مَّنَّاعٖ لِّلۡخَیۡرِ مُعۡتَدٖ مُّرِیبٍ٢٥[ق: ۲۵]. «هر باز‌دارندۀ تجاوز‌گر شک آورنده‌ای را».

﴿ٱلَّذِی جَعَلَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَأَلۡقِیَاهُ فِی ٱلۡعَذَابِ ٱلشَّدِیدِ٢٦[ق: ۲۶]. «آن کسی که معبود دیگری را با خدا برگزیده است پس او را در عذاب سخت (دوزخ) بیندازید».

﴿قَالَ قَرِینُهُۥ رَبَّنَا مَآ أَطۡغَیۡتُهُۥ وَلَٰکِن کَانَ فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖ٢٧[ق: ۲۷]. «هم‌نشین او می‌گوید: پروردگارا! من او را گمراه نساختم بلکه (خود) در گمراهی دور و درازی بود».

﴿قَالَ لَا تَخۡتَصِمُواْ لَدَیَّ وَقَدۡ قَدَّمۡتُ إِلَیۡکُم بِٱلۡوَعِیدِ٢٨[ق: ۲۸]. «(خداوند) می‌فرماید: در پیشگاه من ستیزه مکنید و بی‌گمان (پیش از این) برایتان هشدار فرستاده بودم».

﴿مَا یُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَیَّ وَمَآ أَنَا۠ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ٢٩[ق: ۲۹]. «سخن در نزد من تغییر داده نمی‌شود و من نسبت به بندگان ستمگر نیستم».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَقَالَ قَرِینُهُفرشته‌ای که خداوند همدم و همراه این تکذیب کننده روی‌گردان قرار داده‌است که یکی از فرشتگانی است که خداوند آن‌ها را مامور نموده تا آن انسان را حفظ نمایند و اعمالش را بنویسند آن تکذیب کننده و اعمالش را در روز قیامت حاضر می‌گرداند و می‌گوید: ﴿هَٰذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌآن‌چه را که مقّرر شده بود و بر او و اعمالش نگهبانی دهم و آن ر ثبت و ضبط نمایم آماده کرده‌ام. پس آن گاه انسان طبق عملش مجازات می‌گردد.

و به کسانی که سزاوار جهنّم هستند گفته می‌شود: ﴿أَلۡقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٖ٢٤هر کافر سرکشی که مخالف آیات خداست و گناهان زیادی را انجام داده‌است در دوزخ بیندازید.

﴿مَّنَّاعٖ لِّلۡخَیۡرِیعنی خیری را که پیش روی اوست که بزرگ‌ترین آن ایمان آورد به خدا و پیامبر و فرشتگان و کتاب‌هایش می‌باشد از خود و دیگران منع می‌کند. و از منافع مالی و جانی‌اش جلوگیری می‌نماید. ﴿مُعۡتَدٖو از حدود الهی تجاوز می‌کند و بر بندگان الهی تعدی می‌نماید. ﴿مُّرِیبٍو در وعده وعید الهی شک دارد، پس نه ایمان دارد و نه نیکی می‌کند، بلکه کفر و تجاوزگری و شک و بخل تبدیل به صفات او گشته‌اند نیز به جای خدا معبودان دیگری را برگزیده است، بنابراین فرمود: ﴿ٱلَّذِی جَعَلَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَکسی‌که به همراه خدا معبود دیگری را به پرستش گرفته است، معبودی که برای خویش اختیار هیچ سود و زیان و مرگ و زندگی را ندارد.

﴿فَأَلۡقِیَاهُ فِی ٱلۡعَذَابِ ٱلشَّدِیدِپس ای دو فرشته‌ای که همراه او هستید! او را در عذابی بیندازید که سخت تری و بزرگ‌ترین عذاب است.

﴿قَالَ قَرِینُهُشیطانی که همدم و همنشین اوست با اظهار بیزاری از او و در حالی که گناهش را به گردن وی می‌اندازد، می‌گوید: ﴿رَبَّنَا مَآ أَطۡغَیۡتُهُپروردگارا! من او را گمراه نساختم، چون من بر او تسلّی و حجّت و دلیلی نداشتم، ﴿وَلَٰکِن کَانَ فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖبلک او خود در گمراهی دور و درازی بود. پس او خودش گمراه و از حق دور گشت، همان طور که در آیه دیگری می‌فرماید: ﴿وَقَالَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لَمَّا قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَکُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُکُمۡ[إبراهیم: ۲۲]. «وقتی کار پایان می‌یابد شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین و حقیقت دارد و من بر شما وعده دادم و خلاف آن‌را کردم».

خداوند در پاسخ به ستیز و مجادله شان می‌فرماید: ﴿لَا تَخۡتَصِمُواْ لَدَیَّدر پیشگاه من ستیزه مکنید، یعنی مجادله و ستیر شما نزد من فایده‌ای ندارد، ﴿وَقَدۡ قَدَّمۡتُ إِلَیۡکُم بِٱلۡوَعِیدِحال آنکه من پیش از این برایتان هشدار فرستاده بودم. یعنی پیامبرانم با نشانه‌های روشن و حجّت‌های واضح و دلایل روشن نزد شما آمدند، پس حجّت من بر شما اقامه گردید و شما با کارهایی که درگذشت کرده‌اید و جزای آن قطعی گردیده، نزد من آمده‌اید.

﴿مَا یُبَدَّلُ ٱلۡقَوۡلُ لَدَیَّامکان ندارد که آنچه خدا گفته و بدان خبر داده خلافی در آن واقع شود، چون هیچ گفته و سخنی از گفته خداوند راست‌تر نیست. ﴿وَمَآ أَنَا۠ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِو من نسبت به بندگان ستمگر نیستم بلکه آن‌ها را بر اساس خیر و شّری که انجام داده‌اند جزا و سزا خواهم داد، پس به بدیهایشان افزوده نمی‌شود و از نیکی‌هایشان کاسته نمی‌گردد.

آیه‌ی ۳۵-۳۰:

﴿یَوۡمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ ٱمۡتَلَأۡتِ وَتَقُولُ هَلۡ مِن مَّزِیدٖ٣٠[ق: ۳۰]. «روزی که به دوزخ می‌گوییم: آیا پر شده‌ای؟ و (دوزخ) می‌گوید: آیا افزون بر این هم هست»؟!

﴿وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِینَ غَیۡرَ بَعِیدٍ٣١[ق: ۳۱]. «و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک داشته می‌شود و از آنان دور نخواهد بود».

﴿هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٖ٣٢[ق: ۳۲]. «این است آنچه وعده داده می‌شدید که خاصِ هر توبه‌کار (حد) نگاهدار است».

﴿مَّنۡ خَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِ وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِیبٍ٣٣[ق: ۳۳]. «همان کسی‌که در نهان از خداوند مهربان بترسد و با دلی توبه‌کار پیش آید».

﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٖۖ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُلُودِ٣٤[ق: ۳۴]. «به سلامت وارد بهشت شوید. این است روز جاودانگی».

﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ فِیهَا وَلَدَیۡنَا مَزِیدٞ٣٥[ق: ۳۵]. «آنان در آنجا هرچه بخواهند دارند، و نزد ما افزون (بر این) است».

خداوند درحالیکه بندگانش را می‌ترساند، می‌فرماید: ﴿یَوۡمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ ٱمۡتَلَأۡتِآن روز که به جهنّم می‌گوییم: آیا پر شده‌ای؟ و این برای آن است که افراد زیادی در آن انداخته می‌شوند. ﴿وَتَقُولُ هَلۡ مِن مَّزِیدٖو جهنّم می‌گوید آیا بیشتر هم هست؟ یعنی همواره مجرمین و گناهکاران بیش‌تری را می‌طلبید و به خاطر پروردگارش خشمگین است و بر کافران خشم می‌گیرد. و خداوند وعده داد که آن را پر خواهد کرد. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ[السجدة: ۱۳]. «بدون شک دوزخ را از جن و انس پر خواهم کرد». تا آنگاه که پروردگار شکوهمند پای مبارک و شریف خود را که از هر تشبیهی پاک و منزه است بر روی جهنم می‌گذارد. آنگاه جهنم فشرده می‌گردد و می‌گوید: بس است، بس است، پرشدم.

﴿وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِینَ غَیۡرَ بَعِیدٍ٣١و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک گردانده می‌شود، طوری که نعمت‌های پایدار و شادی و سروری که در آن هست مشاهده می‌گردد. این بهشت فقط برای کسانی نزدیک گردانده می‌شود که از پروردگارشان پروا داشته و شرک کوچک و بزرگ را ترک کرده و از دستورات پروردگارشان اطاعت نموده‌اند.

و به صورت خوش آمد به آن‌ها گفته می‌شود: ﴿هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍخداوند این بهشت و آنچه را که دل‌ها می‌خواهند و چشم‌ها از دیدن آن لذّت می‌برند به توبه کنندگان می‌دهد که همواره با ذکر و محبّت و کمک جستن از خداوند و خواندن او و ترس از او و امید داشتن به او به‌سوی خدا بر می‌گردد. ﴿حَفِیظٖو بر آن چه خداوند به آن فرمان داده بود محافظت کند و آن را مخلصانه اطاعت نماید و به بهترین صورت آن‌را انجام داده و حدود الهی را مراعات کند.

﴿مَّنۡ خَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِو از روی شناخت از پروردگارش در نهان بترسد و به رحمت او امید داشته باشد و در نهان و در جایی که مردم او را نمی‌بینند از خدا بترسد. این است که مردم حضور دارند و نگاه می‌کنند گاهی ممکن است از روی ریاکاری و شهرت طلبی باشد. پس این بر خشیت و ترس الهی دلالت نمی‌کند، بلکه خشیت و ترسی مفید است که در نهان و آشکار انسان از خدا بترسد. ﴿وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِیبٍو با دلی توبه کننده پیش آید. یعنی این دل دارای صفتِ بازگشتِ به‌سوی پروردگار، و روی آوردن به‌سوی چیزهایی است که رضایت و خشنودی خدا در آن است.

و به پرهیزگاران نیکوکار گفته می‌شد: ﴿ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٖبه سلامت وارد بهشت شوید. یعنی ورودتان همراه با سلامت بودن از همه آفات و بدی‌هاست و از همه امور ناگوار و ناخوشایند در امان خواهید بود. پس نعم‌هایشان تمام نمی‌شود و هیچ ناراحتی و ناگواری در بهشت نیست. ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُلُودِاین روز جاودانگی است که تمام نمی‌شود و مرگی در آن نیست و هیچ چیز ناراحت کننده‌ای در آن نمی‌باشد.

﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ فِیهَاآنان در بهشت هر آنچه بخواهند برایشان فراهم است، ﴿وَلَدَیۡنَا مَزِیدٞو افزون بر آن نزد ما هست. یعنی پاداش افزونی هست که خداوند به آن‌ها ارزانی می‌دارد، چیزی که هیچ چشمی همانند آن را و به هیچ‌گوشی نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. و بالاترین و بزرگ‌ترین و برترین پاداشی که می‌دهد نگاه کردن به چهره بزرگوار خودش است و لّذت بردن و بهره‌مند شدن از سخن او و لذّت بردن از قرب اوست. پس، از او می‌خواهیم که به لطف خویش این را به ما عنایت کند.

آیه‌ی ۳۷-۳۶:

﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هُمۡ أَشَدُّ مِنۡهُم بَطۡشٗا فَنَقَّبُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ هَلۡ مِن مَّحِیصٍ٣٦[ق: ۳۶]. «ما پیش از آنان اقوام زیادی را هلاک ساختیم که از ایشان بسی نیرومندتر بودند و در شهرها سیر کردند، امّا آیا گریزگاهی داشتند».

﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِمَن کَانَ لَهُۥ قَلۡبٌ أَوۡ أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِیدٞ٣٧[ق: ۳۷]. «و به‌راستی در این اندرزی است برای کسیکه دلی (آگاه) داشته باشد و با حضور قلب و گوش فرا دارد».

خداوند متعال، مشرکانی که پیامبر را تکذیب می‌کنند، می‌ترسانی و می‌فرماید: ﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍو چه بسیار امّت‌هایی را پیش از آنان نابود کردیم که، ﴿هُمۡ أَشَدُّ مِنۡهُم بَطۡشٗاآنان از ایشان بسی نیرومندتر بودند، و آثار و نشانه‌های بیش‌تر و قوی ترین در زمین داشتند.

بنابراین فرمود: ﴿فَنَقَّبُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِپس دژهای محکم و منازل مرتفعی ساختند و درختان زیادی کاشتند و جویبارها را روان ساختند، و آباد کردند و ویران نمودند. پس وقتی پیامبران خدا را تکذیب کردند و آیات الهی را انکار نمودند نابود کرد. ﴿هَلۡ مِن مَّحِیصٍآن‌ها گریز گاهی از عذاب خدا ندارند وقتی که بر آن‌ها فرود آید.

پس قدرت و اموال و فرزندانشان چیزی از عذاب خدا را از آن‌ها دور نساخت. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِمَن کَانَ لَهُۥ قَلۡبٌبه راستی در این برای کسی که دلی زنده و هوشیار داشته باشد اندرز بزرگی است. پس چنین کسی هرگاه چیزی از آیات خدا بر او وارد شود از آن پند می‌پذیرد و در نتیجه مقامش بالا می‌رود. همچنین کسی که ﴿أَوۡ أَلۡقَى ٱلسَّمۡعَ وَهُوَ شَهِیدٞبه قصد رهنمود شدن به آیات خدا و با حضور قلب گوش دهد، برای چنین کسی نیز موعظه و شفا و هدایت است. امّا کسی‌که روی‌گردان است و به آیات گوش نمی‌دهد فایده‌ای نمی‌برد، چون آیات را نمی‌پذیرد، و حکمت الهی راهیاب شدن چنین کسی را اقتضا نمی‌کند.

آیه‌ی ۴۰-۳۸:

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٖ٣٨[ق: ۳۸]. «و به‌راستی آسمان‌ها و زمین و آن‌چه را که در بین آن دو است در شش روز آفریدیم و هیچ خستگی به ما نرسید».

﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ ٱلۡغُرُوبِ٣٩[ق: ۳۹]. «پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب آن به ستایش پروردگارت تسبیح‌گوی».

﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَأَدۡبَٰرَ ٱلسُّجُودِ٤٠[ق: ۴۰]. «و نیز در پاره‌ای از شب و به دنبال نمازها او را به پاکی یاد کن».

در اینجا خداوند از قدرت بزرگ و مشیت نافذ خود خبر می‌دهد که با آن بزرگ‌ترین مخلوقات را که آسمان‌ها هستند آفرید، ﴿ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٖآسمان‌ها و زمین و آن چه را که در بین آن دو است در شش روز آفریدیم. آفرینش آسمانها و زمین و آن چه بین آن دو است از روز یکشنبه آغاز شد و در روز جمعه پایان یافت بدون این که کوچک‌ترین خستگی و رنجی به خداوند برسد. پس کسی که آن‌را علی رغم بزرگی و عظمتش به وجود آورده است، به طور بهتر و شایسته‌تر بر زنده گرداندن مردگان توانا است.

﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَو در مقابل مذمّتی که نسبت به تو انجام می‌دهند و تکذیب آن چه که آورده‌ای شکیبا باش و آن‌ها را به حال خود بگذار و در آغاز روز و در آخر آن و در اوقات شب و بعد از نمازها به عبادت و ستایش پروردگارت مشغول باش. چون ذکر خداوند مایه تسّلی خاطر می‌گردد و شکیبایی ورزیدن را آسان می‌کند و انسان به آن انس می‌گیرد.

آیه‌ی ۴۵-۴۱:

﴿وَٱسۡتَمِعۡ یَوۡمَ یُنَادِ ٱلۡمُنَادِ مِن مَّکَانٖ قَرِیبٖ٤١[ق: ۴۱]. «و (داستان) روزی را بشنو که ندادهنده از مکان نزدیکی ندا در می‌دهد».

﴿یَوۡمَ یَسۡمَعُونَ ٱلصَّیۡحَةَ بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُرُوجِ٤٢[ق: ۴۲]. «روزی که به‌راستی بانگ مرگبار را می‌شنوند، آن روز، بیرون آمدن است».

﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِۦ وَنُمِیتُ وَإِلَیۡنَا ٱلۡمَصِیرُ٤٣[ق: ۴۳]. «بی‌گمان ماییم که زنده می‌کنیم و می‌میرانیم و بازگشت به‌سوی ماست».

﴿یَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلۡأَرۡضُ عَنۡهُمۡ سِرَاعٗاۚ ذَٰلِکَ حَشۡرٌ عَلَیۡنَا یَسِیرٞ٤٤[ق: ۴۴]. «روزی‌که زمین از (فراز) آنان می‌شکافد (و) شتابان (بیرون می‌آیند). این برانگیختن بر ما آسان است».

﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَقُولُونَۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِجَبَّارٖۖ فَذَکِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ٤٥[ق: ۴۵].«ما به آنچه می‌گویند داناتریم و تو بر آنان چیره و مسلّط نیستی. پس کسی را که از هشدار من می‌ترسد با قرآن پند ده».

﴿وَٱسۡتَمِعۡ یَوۡمَ یُنَادِ ٱلۡمُنَادِ مِن مَّکَانٖ قَرِیبٖ٤١و با گوش دلت بشنو (ندای) روزی را که منادی اسرافی÷از جای نزدیکی از زمین ندا در می‌دهد یعنی در صور می‌دهد. ﴿یَوۡمَ یَسۡمَعُونَ ٱلصَّیۡحَةَ بِٱلۡحَقِّروزی که آن صدای هولناک و وحشتناک را که شکّی در آن نیست می‌شنوند، ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلۡخُرُوجِدر آن روز از قبرها بیرون می‌آیند و خداوند تواناست که به تنهایی آن‌ها را بیرون آورد. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِۦ وَنُمِیتُ وَإِلَیۡنَا ٱلۡمَصِیرُ٤٣یَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلۡأَرۡضُ عَنۡهُمۡبی‌گمان ماییم که مردگان را زنده می‌کنیم و می‌میرانیم و بازگشت به‌سوی ماست. روزی که زمین از فراز مردمان می‌شکافد و کنار می‌رود، ﴿سِرَاعٗاو شتابان فریاد ندا دهنده را که آن‌ها را به جایگاه قیامت فرا می‌خواند اجابت می‌کنند. ﴿ذَٰلِکَ حَشۡرٌ عَلَیۡنَا یَسِیرٞآن روز، روز گردهم آیی و برای ما آسان است. یعنی حشر کردن آن‌ها برای خداوند آسان است و هیچ خستگی و مشقّتی در آن نیست.

﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَقُولُونَما به آنچه آنان به تو می‌گویند و تو را اندوهگین می‌سازد از تو آگاهتریم. پس وقتی ما آن را بهتر می‌دانیم تو می‌دانی که چگونه مورد توجّه ما هستی و چگونه کارهایت را آسان می‌گردانیم و تو را در برابر دشمنانت یاری می‌دهیم. پس بایددلت شاد و خاطرت جمع باشد، و بدان که ما از خودت نسبت به تو مهربانتر هستیم. پس چیزی برایت باقی نمی‌ماند جز این که منتظر وعده خداوند باشی و از پیامبران اولوالعزم الگوبرداری، کنی. ﴿وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِجَبَّارٖو تو بر آنان مسلطّ نیستی. ﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞۖ وَلِکُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ[الرعد: ۷]. «بلکه تو فقط بیم‌دهنده هستی و برای هر قومی هدایتگری هست». بنابراین فرمود: ﴿فَذَکِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن یَخَافُ وَعِیدِپس کسی را که از هشدار خدا می‌ترسد با قرآن پند بده. و پند دادن یعنی دوست داشتن خیر و ترجیح دادن و انجام دادن آن، و نفرت داشتن از بدی و پرهیز کردن از آن، که این‌ها اموری فطری هستند و عقل این‌ها را قبول دارد. و کسی پند می‌پذیرد که از هشدارالهی می‌ترسد. و امّا آن کس که از وعید و هشدار الهی نمی‌ترسد و به آن ایمان نمی‌آورد آن را نمی‌پذیرد. و حجّت بر او اقامه می‌گردد تا نگوید: ﴿مَا جَآءَنَا مِنۢ بَشِیرٖ وَلَا نَذِیرٖ[المائدة: ۱۹]. «هیچ بیم‌دهنده و مژده دهنده‌ای نزد ما نیامده است».

پایان تفسیر سوره‌ی قاف

تفسیر سوره‌ی نجم


مکی و ۶۲ آیه دارد.

آیه‌ی ۱۸-۱:

﴿وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ١[النجم: ۱]. «سوگند به ستاره در آن زمان که دارد غروب می‌کند».

﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَمَا غَوَىٰ٢[النجم: ۲]. «(که) رفیق شما نه گمراه گشته و نه به بیراه رفته است».

﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣[النجم: ۳]. «و از روی هوی و هوس سخن نمی‌گوید».

﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ٤[النجم: ۴]. «آن (چیزی که با خود آورده و با شما درمیان نهاده است) جز وحیی نیست که (بر او) فرستاده می‌شود».

﴿عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ٥[النجم: ۵]. «(فرشتۀ‌) بس نیرومند آن‌را بدو آموخته است».

﴿ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ٦[النجم: ۶]. «(فرشته‌ای) نیرومند، آنگاه راست و درست ایستاد».

﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٧[النجم: ۷]. «و او در کنارۀ بلند آسمان بود».

﴿ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ٨[النجم: ۸]. «آنگاه نزدیک شد، سپس فرود آمد».

﴿فَکَانَ قَابَ قَوۡسَیۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩[النجم: ۹]. «تا آنکه فاصلۀ او به اندازۀ دو کمان یا کمتر گردید».

﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠[النجم: ۱۰]. «سپس (خدا) به بندۀ خود آنچه را که باید می‌رساند، وحی کرد».

﴿مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١[النجم: ۱۱]. «دل (پیامبر) آنچه را دید انکار نکرد».

﴿أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ١٢[النجم: ۱۲]. «آیا با او دربارۀ چیزی که دیده است ستیزه می‌کنید»؟.

﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ١٣[النجم: ۱۳]. «و به‌راستی او را باری دیگر دیده بود».

﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ١٤[النجم: ۱۴]. «نزد سدرة المنتهی».

﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ١٥[النجم: ۱۵]. «جنة المأوی نزد آن است».

﴿إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ١٦[النجم: ۱۶]. «هنگامیکه (درخت)) سدره را آنچه پوشانده بود فرو پوشاند».

﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ١٧[النجم: ۱۷]. «دیده(ی پیامبر) منحرف نشد و سرکشی نکرد».

﴿لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ١٨[النجم: ۱۸]. «همانا او بخشی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد».

خداوند متعال به ستاره سوگند خورده است بدانگاه که در آخر شب در افق پنهان می‌شود و غروب می‌کند و شب پایان می‌یابد و روز می‌آید. چون در این نشانه‌های بزرگی است که ایجاب می‌کند خداوند به آن قسم بخورد. و صحیح آن است که «نجم» اسم جنس است و شامل همه ستارگان می‌باشد. خداوند به ستارگان قسم می‌خورد که شک و تردیدی در صحت وحی الهی نیست، چون در این مناسبت عجیبی است و آن این که خداوند ستارگان را زینت بخش آسمان قرار داده‌است، همچنان که وحی و پیامدهای آن زینت بخش زمین هستند و اگر نبود دانشی که از پیامبران برجای مانده است، مردم به چنان تاریکی در می‌افتادند که بسی شدیدتر از تاریکی شب ظلمانی است.

و سوگند یاد نمود که پیامبر از اینکه در دانش و هدف خود گمراه باشد منزّه است. و این مستلزم آن است که پیامبر در علم خود راهیافته و هادی و دارای هدفی نیکو خیرخواه خلق باشد. برعکس آنچه اهل گمراهی بر آن هستند که دانش آن‌ها فاسد و قصد و هدفشان باطل است.

و فرمود: ﴿صَاحِبُکُمۡیار شما. تا آنها را یادآور شود که آنها راستگویی و راهیابی پیامبر را می‌دانند و کار و بارش بر آن‌ها پوشیده نیست.

﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣و سخنان او از روی هوی و هوس و امیال نفسانی‌اش نمی‌باشد. ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ٤پیامبر جز آنچه از هدایت و پرهیزگاری که بر او وحی می‌شود پیروی نمی‌کنند، و این دلالت می‌نماید که سنّت و حدیث از جانب خدا بر پیامبرش وحی می‌شود. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ[النساء: ۱۱۳]. «و خداوند کتاب و حکمت (سنت) را بر تو نازل فرموده است». و بر این دلالت می‌نماید که پیامبر در آنچه از خداوند خبر می‌دهد و در تبیین شریعت الهی معصوم است چون کلام او از روی هوی و هوس صادر نمی‌گردد، بلکه از وحی برمی‌آید که بر او وحی می‌شود.

سپس از معلّم پیامبر سخن به میان آورد، معلّمش جبرئیل÷نیرومندترین و کامل‌ترین و فاضل‌ترین فرشتگان است. پس فرمود: ﴿عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ٥جبرئیل÷که در ظاهر و باطن بسیار نیرومند است وحی را بر پیامبر فرود آورده است. او بر اجرای آنچه خداوند دستور داده است قوی می‌باشد. و بر رساندن وحی به پیامبر و جلوگیری شیاطین از ربودن آن تواناست. نیز بر این تواناست که نگذارد شیطان چیزی را به وحی داخل کند که از آن نیست. و این شیوه‌ای است برای حفظ و حراست وحی از جانب خداوند بزرگ، و آن اینکه وحی را توسط این فرستاده‌ی قوی و امین فرستاده است.

﴿ذُو مِرَّةٖدارای توانمندی و اخلاق نیکو، و زیبایی ظاهری و باطنی است. ﴿فَٱسۡتَوَىٰپس جبرئیل÷راست و درست ایستاد. ﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٧درحالیکه او در جهت بلند و افق آسمان که از زمین بلندتر و برتر است، قرار داشت. پس روحی از ارواح علوی است که شیاطین نمی‌توانند به آن برسند.

﴿ثُمَّ دَنَاسپس جبرئیل برای رساندن وحی به پیامبرشصنزدیک شد. ﴿فَتَدَلَّىٰو از افق اعلی و آسمان بلند بر او فرود آمد. ﴿فَکَانَ قَابَ قَوۡسَیۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩و به اندازه دو کمان یا کمتر از آن به او نزدیک شد. و این بر کمال نزدیک شدن او به پیامبر دلالت می‌نماید، و نشانگر آن است که میان او و جبرئیل واسطه‌ای نبوده است.

﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠پس خداوند به وسیله جبرئیل÷آنچه را از شریعت بزرگ و خبر درست و راست را که باید به بنده خدا می‌رساند، وحی نمود. ﴿مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١دل پیامبر و دیده‌اش وحیی را که خداوند به او وحی نمود انکار نکرد و چشم و گوش و قلبش با آن متفق بود.

و این دلیلی است بر کمال وحیی که خداوند بر او وحی نموده است. و پیامبر آن‌را طوری از جبرئیل فرا گرفته که هیچ شک و تردیدی درآن نیست. دلش آنچه را که چشمانش دیده بود تکذیب نکرد و در آن شکّی نکرد. و احتمال دارد منظور نشانه‌های بزرگی است که پیامبرصدر شب معراج دید و او با قلب و چشم به آن یقین نمود و همین در تاویل آیه کریمه مذکور درست است.

و گفته شده که منظور از آن دیدن پروردگار از سوی پیامبر در شب معراج و سخن گفتن با اوست. و این را بسیاری از علما برگزیده‌اند و ثابت کرده‌اند که پیامبر پروردگارش را در دنیا دیده است. امّا قول اوّل درست است و منظور جبرئیل÷است. همان طور که سیاق آیه بر آن دلالت می‌نماید. یعنی محّمد جبرئیل را به صورت اصلی دوبار دیده است، یک بار در افق اعلی زیر آسمان دنیا، همان‌طور که گذشت. و بار دوّم بالای آسمان هفتم در شب معراج، شبی که پیامبرصبه آسمان‌های بالا برده شد. بنابراین فرمود:

﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ١٣و همانا محمّد جبرئیل را باری دیگر در حالی که به‌سوی او فرود می‌آمد دید. ﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ١٤نزد «سدرة المنتهی»، و آن درخت بسیار بزرگی است بر بالای آسمان هفتم و این درخت «سدرة المنتهی» نامیده می‌شود، چون هرچه از زمین به‌سوی بالا می‌رود به آن منتهی می‌گردد و آنچه از وحی و غیره که از سوی خداوند نازل می‌گردد از آن فرود می‌آید. و یا به خاطر این «سدرة المنتهی» نامیده می‌شود که علم مخلوقات بدان منتهی می‌شود. یعنی چون آن بالای آسمان‌ها و زمین قرار دارد پس آن در اوج بلندی است. و یا به خاطر مسایلی دیگر. و الله اعلم. پس محمّدصجبرئیل را در آن جا دید، جاییکه محل ارواح علوی و پاک شده زیباست که هیچ شیطانی و هیچ روح پلیدی نمی‌تواند به آن نزدیک شود.

﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ١٥جنّت نزد آن درخت است که همه انواع نعمت‌ها در آن فراهم است، طوری که همه آرزوها در آن تحقّق می‌یابد و دل‌ها به آن علاقمند می‌شوند، و این دلیلی است بر آن که بهشت در بالاترین جا و بالای آسمان هفتم است.

﴿إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ١٦آنگاه که امری بزرگ از سوی خدا آن را می‌پوشاند که وصف و حالت آن را جز خداوندنمی‌داند. ﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ١٧چشم پیامبر به راست و چپ از مقصود و هدف منحرف نشد و به خطا نرفت. و این کمال ادب پیامبرصاست که در جایی قرار گرفت که خداوند وی را در آنجا قرار داد و در انجام آن کوتاهی نورزید و از آن تجاوز نکرد. و این کامل‌ترین نوع ادب است که در آن از گذشتگان و آیندگان پیشی گرفته است و کوتاهی ورزیدن به روش‌های زیر صورت می‌گیرد: این که بنده به آنچه خداوند او را بدان دستور داده به آن عمل نکند و آن را انجام ندهد یا آن را به صورتی انجام دهد که در آن کوتاهی بورزد، یا در انجام دهد که در آن کوتاهی بورزد، یا در انجام آن افراط نماید، و یا به صورتی انجام دهد که به چپ و راست منحرف شود. و همه این چیزها از منتفی و دور است.

﴿لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ١٨او در شب إسرا بخشی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش از قبیل بهشت وجهنّم و دیگر نشانه‌ها را مشاهده کرد.

آیه‌ی ۲۵-۱۹:

﴿أَفَرَءَیۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ١٩[النجم: ۱۹]. «آیا چنین می‌بینید (و معتقدید) که لات و عزّی».

﴿وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ٢٠[النجم: ۲۰]. «و منات آن سومین بت دیگر (معبود شمایند)».

﴿أَلَکُمُ ٱلذَّکَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ٢١[النجم: ۲۱]. «آیا (به گمان شما) برای شما پسر است و برای او دختر».

﴿تِلۡکَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِیزَىٰٓ٢٢[النجم: ۲۲]. «در این صورت این تقسیمی ظالمانه و ستمگرانه‌ای است».

﴿إِنۡ هِیَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ٢٣[النجم: ۲۳]. «این جز نام‌هایی نیست که شما و پدرانتان آنها را نام‌گذاری کرده‌اید که خداوند دربارۀ (صحّت) آن دلیلی نازل نکرده است؟! جز از گمان و خواستۀ دل‌ها پیروی نمی‌کنند و به‌راستی از (سوی) پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است».

﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ٢٤[النجم: ۲۴]. «آیا انسان هر آنچه را که آرزو کند دارد».

﴿فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ٢٥[النجم: ۲۵]. «آری! آخرت و دنیا از آن خداست».

وقتی خداوند آنچه را از هدایت و دین راستین و فرمان دادن به پرستش پروردگار و یگانه دانستن او، که محمّدصآورده است بیان کرد، بطلان آنچه را که مشرکان بر آن هستند نیز بیان نمود.

از جمله پرستش چیزهایی که هیچ چیزی از صفات کمال را دارا نیستند و سود و زیانی نمی‌رسانند، بلکه نام‌های بی‌معنی هستند که مشرکان و پدران گمراه و نادانشان نام‌گذاری نموده و نام‌های باطلی برای آنها ایجاد کرده‌اند که سزاوار آن نیستند.

پس آنها خود و دیگر گمراهان را با آن فریفتند. پس معبودهایی که چنین هستند به اندازه ذرّه‌ای سزاوار پرستش نمی‌باشند و انبازهایی که آنان نام گذاری کرده‌اند به ناحق چنین پنداشته‌اند از اوصافی که معبودها بدان متصف می‌باشند مشتق‌اند. آنها «اللات» را از «اله» که به معنی سزاوار پرستش است گرفته و بر بت خود نهاده‌اند. و «العزی» را از عزیز و «مناة» را از منّان گرفته‌اند. اینگونه نام‌های الهی را منحرف کرده و راه الحاد را در پیش گرفته و به خود جرأت داده‌اند که با او شرک بورزند. و این نام‌ها معنی ندارند. پس هرکس که کم‌ترین بهره از عقل و خرد داشته باشد باطل بودن این اوصاف را می‌داند.

﴿أَلَکُمُ ٱلذَّکَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ٢١آیا به گمان و پندار باطل خویش دختران را به خدا نسبت می‌دهید و پسران از آن شما هستند؟ ﴿تِلۡکَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِیزَىٰٓ٢٢این تقسیم ستمگرانه‌ای است، و چه ستمی بالاتر از تقسیمی است که بنده مخلوق بر خداوند خالق برتری داده شود؟! بسی والا و پاک و منّزه است خداوند از آنچه می‌گویید.

﴿إِنۡ هِیَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍاین‌ها فقط نام‌هایی است که شما و پدرانتان آن‌ها را نام گذاری کرده‌اید و خداوند هیچ حجّت و دلیلی بر صحّت باور و مذهبتان نازل نکرده است و هر آنچه که خداوند درباره صحّت آن دلیلی نازل نکرده باشد باطل و فاسد است و به عنوان دین و آیین برگرفته نمی‌شود.

همچنین آنها پیش خودشان از دلیلی پیروی نمی‌کنند تا به راهی که در پیش گرفته‌اند یقین داشته باشند، بلکه آنچه که آن‌ها را بر این سخنشان یاری کرده است گمان فاسد و پوچ، و جهالت بی‌ارزش و شرک و بدعت‌هایی است که امیال نفسانی‌شان آن‌ها را به‌سوی آن می‌کشاند. آنان چز پیروی از گمان، انگیزه‌ای برای کارشان ندارند چرا که فاقد دانش و هدایت‌اند. بنابراین فرمود: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓحال آنکه از سوی پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است. یعنی چیزی آمده که آن‌ها را به‌سوی توحید و نبّوت و همه مطالبی که بندگان بدان نیاز دارند راهنمایی می‌نماید.

و همه این موارد را خداوند به کامل‌ترین و روشن‌ترین صورت بیان کرده و چنان بیان نموده است که بیش از هر چیزی انسان را به‌سوی هدف راهنمایی می‌کند. و دلایل و حجّت‌هایی بر آن اقامه نموده که باعث می‌شود تا آن‌ها و دیگران از آن پیروی نمایند. پس بعد از بیان روشنگر و ارائه دلیل، برای هیچ کسی حجّت و عذری باقی نمانده است.

و از آنجا که آنچه آن‌ها بر آن هستند پیروی از گمان است و سرانجام آن شقاوت و عذاب همیشگی است، باقی ماندن بر این حالت کمال بی‌خردی و نهایت ستمگری است، با وجود این آن‌ها خیالات و آرزوهایی در سر می‌پرورانند و فریب می‌خورند.

بنابراین، خداوند بر کسیکه ادعا می‌کند هر آنچه آرزو کند بدان می‌رسد اعتراض نمود و بیان داشت که چنین فردی دروغ می‌گوید: پس فرمود: ﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ٢٤آیا انسان هر آنچه را که آرزو کند بدان می‌رسد؟ آری! آخرت و دنیا از آن خداست پس به هرکس بخواهد می‌دهد و به هرکس که بخواهد نمی‌دهد، و این امر پیرو آرزوهای آنان نیست و طبق میل آن‌ها انجام نمی‌شود.

آیه‌ی ۲۶:

﴿وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ًٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ٢٦[النجم: ۲۶]. «و چه بسیار فرشتگانی در آسمانها هستند که شفاعتشان سودی نمی‌بخشد مگر بعد از آنکه خداوند برای هرکس که بخواهد و بپسندد اجازه دهد».

خداوند با اعتراض بر کسیکه فرشتگان و غیر از الله را پرستش می‌کند و گمان می‌برد که به او سود می‌بخشد و روز قیامت نزد خداوند برایش شفاعت می‌کند، می‌فرماید ﴿وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِچه بسیار فرشتگان مقرّب و بزرگواری در آسمان‌ها هستند که ﴿لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاکه برای کسیکه آنها را به فریاد خوانده و دست به دامانشان شده و به آن‌ها امید بسته سودی نمی‌بخشند و فایده‌ای نمی‌رسانند.

﴿إِلَّا ﴿إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓبعد از آنکه خداوند برای هرکسی که بخواهد و بپسندد اجازه دهد. یعنی حتما باید دو شرط وجود داشته باشد: یکی اینکه خداوند متعال اجازه شفاعت بدهد، و از کسی‌که برای او شفاعت می‌شود راضی و خشنود باشد. و معلوم است که فقط عملی پذیرفته می‌شود که خالصانه برای خدا انجام بگیرد و کسی که آن را انجام می‌دهد آن را مطابق شریعت انجام دهد. پس مشرکان هیچ بهره‌ای از شفاعتِ شفاعت کنندگان ندارند چرا که آن‌ها درِ رحمت مهربان‌ترین مهربانان را به روی خود بسته‌اند.

آیه‌ی ۳۰-۲۷:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ لَیُسَمُّونَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ تَسۡمِیَةَ ٱلۡأُنثَىٰ٢٧[النجم: ۲۷]. «بی‌گمان آنانکه به آخرت ایمان نمی‌آورند فرشتگان را با نام‌های زنان نام‌گذاری می‌کنند».

﴿وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا یُغۡنِی مِنَ ٱلۡحَقِّ شَیۡ‍ٔٗا٢٨[النجم: ۲۸]. «و آنان به آن هیچ علمی ندارند. جز از گمان پیروی نمی‌کنند و به یقین گمان، آدمی را از (شناخت) حق بی‌نیاز نمی‌کند».

﴿فَأَعۡرِضۡ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِکۡرِنَا وَلَمۡ یُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا٢٩[النجم: ۲۹]. «بنابراین، از کسی روی بگردان که از یاد ما روی گردان شده و جز زندگی دنیوی نمی‌خواهد».

﴿ذَٰلِکَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ٣٠[النجم: ۳۰]. «این مُنتهای دانش آنان است، بی‌گمان پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده داناتر است و او به کسیکه راهیاب شده داناتر می‌باشند».

کسانیکه برای خدا شریک قرار می‌دهند و پیامبرانش را تکذیب می‌نمایند و به آخرت ایمان نمی‌آورند به سبب آنکه به خدا ایمان نیاورده‌اند گفته‌ها و کارهایی از آن‌ها سر می‌زند که مخالف با شریعت خدا و پیامبرش می‌باشد. از جمله می‌گویند: «فرشتگان دختران خدایند». پس آن‌ها پروردگارشان را از داشتن فرزند منزّه ندانسته و فرشتگان را گرامی داشته و آن‌ها را زن نامیده‌اند.

حال آنکه آن‌ها بدان علم و آگاهی ندارند، نه از سوی خدا در این باره به آن‌ها دانشی رسیده و نه از سوی پیامبرش، و نه سرشت‌ها و خِرَدها بر این دلالت می‌کنند. و خداوند از داشتن فرزند و همسر منّزه و پاک است چرا که او یگانه یکتاست و تنهای بی‌نیاز می‌باشد. خدایی است که نه از کسی زاده شده و نه کسی از او زاده می‌شود و هیچ همتایی ندارد. و فرشتگان بزرگوار، مقّرب بارگاه خداوند هستند و کمر به خدمت او بسته‌اند. ﴿لَّا یَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ[التحریم: ۶]. «از آنچه خداوند به آنها فرمان دهد سرپیچی نمی‌کنند و هرآنچه را فرما یابند انجام دهند».

و مشرکان در این باره از سخن زشتی پیروی می‌کنند و آن گمان است که انسان را از حق و حقیقت بی‌نیاز نمی‌کند، و به جای یقین نمی‌نشیند چون حق باید در آن یقین باشد، یقینی که برآمده از دلایل و حجّت‌های روشن است.

و از آنجا که شیوه کسانی که ذکر شدند چنین است و هدف آنها پیروی کردن از حق نیست و هدفشان پیروی از خواسته‌ها و امیال و هوی و هوس می‌باشد، خداوند به پیامبرش فرمان داد تا از کسانی که از ذکر و پند الهی که قرآن بزرگ است روی گردانده‌اند روی بگرداند. زیرا کسی که به قرآن پشت کرده از علوم مفید و سودمند روی گردانده و جز زندگی دنیوی چیزی نخواسته است و نهایت هدف او همین است. و معلوم است که آن را می‌خواهد، پس تلاش این‌ها منحصر به دنیا و لذّت‌هایش می‌باشد، و از هر راه و به هر صورتی که به دست بیاید آن‌را به دست می‌آورند.

﴿ذَٰلِکَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِاین مُنتهای دانش آنان است. امّا کسانیکه به آخرت ایمان دارند و آن را تصدیق می‌کنند دارای عقل و خرد هستند. پس هدف آنها سرای آخرت است و علوم آن‌ها برترین و بزرگ‌ترین دانش‌هاست و علوم آن‌ها از کتاب خدا و سنّت پیامبرشصبرگرفته شده است. و خداوند کسی را که سزاوار هدایت است بهتر می‌شناسد و او را هدایت می‌نماید و هم چنین کسی را که شایسته هدایت نیست بهتر می‌شناسد و به احوال او آگاه‌تر است و او رابه حال خودش واگذار می‌کند و خوارش می‌گرداند، در نتیجه آن فرد از راه خدا گمراه می‌شود. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰبی‌گمان پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده داناتر است و به کسیکه هدایت یافته داناتر است. پس خداوند فضل و لطف خویش را در جای مناسب و شایسته قرار می‌دهد.

آیه‌ی ۳۲-۳۱:

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى٣١[النجم: ۳۱]. «و آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خدست تا سرانجام کسانی را که بد کرده‌اند به (کیفر) آنچه کرده‌اند جزا دهد و تا نیکوکاران را به نکی جزا دهد».

﴿ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِۚ هُوَ أَعۡلَمُ بِکُمۡ إِذۡ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡۖ فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ٣٢[النجم: ۳۲]. «کسانیکه از گناهان کبیره و زشتی‌ها ـ جز گناهان صغیره ـ دوری می‌گزینند (بدانند که) بی‌گمان پروردگارت دارای آمرزش گسرتده است. او به (حال) شما وقتیکه شما را از زمین پدید آورد و هنگامی‌که شما در شکم مادرانتان جنین‌هایی بودید داناتر است. پس، از پاک بودن خود سخن مگویید. او به پرهیزگاران داناتر است».

خداوند متعال خبر می‌دهد که او فرمانروای هستی است و در فرمانروایی و پادشاهی دنیا و آخرت تنها و یگانه است و همه آنچه که در آسمان‌ها و زمین است ملک خدا و از آن او است. و او چون پادشاهی بزرگ در بندگانش تصّرف می‌کند و تقدیر او در آن‌ها نافذ است و شریعت او بر آن‌ها جاری می‌شود و آن‌ها را امر می‌نماید و یا نهی می‌کند آنان‌را جزا می‌دهد، به فرمانبردار پاداش می‌دهد و گناهکار را کیفر می‌دهد. ﴿لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْتا کسانی را که بد کرده‌اند به کیفر کارهای بدی از قبیل کفر و دیگر گناهانی که انجام داده‌اند کیفر سخت بدهد. ﴿وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَىو به کسانی که عبادت خداوند را به نیکویی انجام داده و با خلق خدا به نیکی رفتار کرده‌اند پاداش نیک بدهد. یعنی حالت آن‌ها را در دنیا و آخرت نیک گرداند و بالاتر و بزرگ‌تر از این خشنودی پرورگارشان، و دست یابی به بهشت و نعمت‌های آن می‌باشد.

سپس حالتشان را بیان کرد و فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَکسانیکه از گناهان کبیره و زشتی‌ها جز گناهان صغیره دوری می‌گزینند. یعنی واجباتی را انجام می‌دهند که خداوند به انجام آن فرمان داده و ترک کردن آن از گناهان کبیره است.

و گناهان کبیره از قبیل زنا، نوشیدن شراب، رباخواری، قتل و امثال آن از گناهان بزرگ را ترک می‌نمایند و از آن دوری می‌گزینند. ﴿إِلَّا ٱللَّمَمَبه جز گناهان کوچک که انجام دهنده آن بر آن اصرار نمی‌ورزد، و یا گناهانی که هر از چند گاهی بنده آن را انجام می‌دهد و بسیار کم و به ندرت مرتکب آن‌ها می‌شود. این گناه طوری نیست که به محض این که بنده آن‌را انجام داد از زمره نیکوکاران خارج شود، چنین گناهانی اگر انجام داده شود و در ضمن آن واجبات به جای آورده شود و در ضمن آن واجبات به جای آورده شود و محرّمات ترک شوند تحت آمرزش خداوند قرار می‌گیرند، آمرزشی که هر چیزی را فرا گرفته است. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِبی‌گمان پروردگارت دارای آمرزش گسترده است و اگر آمرزش او نبود آبادی‌ها و مردم هلاک می‌شدند.

و اگر گذشت و بردباری‌اش نبود آسمان روی زمین فرو می‌افتاد و خداوند هیچ جانوری را روی زمین باقی نمی‌گذاشت.

بنابراین پیامبرصفرمود: «نمازهای پنج‌گانه و هر جمعه و تا جمعه دیگر و هر رمضان تا رمضان دیگر، کفّاره گناهانی هستند که میان آن دو اتّفاق می‌افتند به شرطی که از گناهان کبیره پرهیز شود». ﴿هُوَ أَعۡلَمُ بِکُمۡ إِذۡ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡخداوند متعال به حالات شما و به ضعفی که شما را بر آن سرشته است و این که در انجام بسیاری از فرمان‌های او سستی می‌ورزید و انگیزه‌های فراوانی که برای انجام کارهای حرام در وجود شما است.

و گناهان و جاذبه‌های زیادی که دارند و موانع قوی در برابر آن ندارید آگاه‌تر است. و ضعف در شما مشاهده می‌شود، از زمانی که خداوند شما را از زمین پدید آورد و آنگاه که در شکم مادرانتان بودید همواره ضعیف و ناتوان هستید، گرچه خداوند نیرویی در شما به وجود آورده که شما را بر انجام آنچه بدان دستور داده است کمک می‌نماید، ولی همواره ضعیف و ناتوان هستید.

پس، از آنجا که خداوند به این حالات شما آگاه است حکمت الهی و کَرَم ربّانی اقتضا نموده تا شما را غرق رحمت و آمرزش و عفو خویش گرداند و با احسان خود شما را بپوشاند و گناهان را از شما دور کند. به خصوص اگر بنده در همه اوقات به دنبال خشنودی پروردگارش باشد و در اکثر اوقات بکوشد تا کارهایی انجام دهد که او را به پروردگارش نزدیک نماید و از گناهان بگریزد، گناهانی که پروردگارش را از او ناخشنود می‌گرداند.

امّا گاهی گناهانی از آدمی سر می‌زنند پس خداوندت بخشنده‌ترین بخشندگان است و نسبت به بندگانش از مادر به فرزندش مهربانتر است. پس قطعا چنین فردی همواره به آمرزش پروردگارش نزدیک است و خداوند همواره او را اجابت می‌کند. بنابراین فرمود: ﴿فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡپس، از پاک بودن خود سخن مگویید.

یعنی با ستودن خویش نزد مردم از پاکیزگی خود سخن مگویید. ﴿هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓخداوند به پرهیزگاران داناتر است، چون تقوی و پرهیزگاری در قلب جای دارد و خداوند از قلب آگاه است و مطلع است و انسان را طبق نیکی و پرهیزگاری که در دل دارد جزا می‌دهد. و مردم هیچ چیزی از عذاب خدا را از شما دور نمی‌کنند.

آیه‌ی ۳۳-۶۲:

﴿أَفَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی تَوَلَّىٰ٣٣[النجم: ۳۳]. «آیا آن کسی را دیده‌ای که روی گردانده است».

﴿وَأَعۡطَىٰ قَلِیلٗا وَأَکۡدَىٰٓ٣٤[النجم: ۳۴]. «و اندکی داد و سنگ‌دل شد».

﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَیۡبِ فَهُوَ یَرَىٰٓ٣٥[النجم: ۳۵]. «آیا او علم غیب دارد پس او (همه چیز را) می‌بیند».

﴿أَمۡ لَمۡ یُنَبَّأۡ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَىٰ٣٦[النجم: ۳۶]. «یا به آنچه که در صحیفه‌های موسی بوده خبر داده نشده است».

﴿وَإِبۡرَٰهِیمَ ٱلَّذِی وَفَّىٰٓ٣٧[النجم: ۳۷]. «(نیز در صحیفۀ) ابراهیمی که وفا نمود»؟.

﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ٣٨[النجم: ۳۸]. «(در صحف ایشان آمده است): که هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد».

﴿وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩[النجم: ۳۹]. «و انسان جز آنچه کرده است ندارد».

﴿وَأَنَّ سَعۡیَهُۥ سَوۡفَ یُرَىٰ٤٠[النجم: ۴۰]. «و اینکه حاصل تالشش در آخرت دیده می‌شود (و نیک و بد آن مشخّص می‌گردد)».

﴿ثُمَّ یُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ٤١[النجم: ۴۱]. «آنگاه جزای کافی به او داده خواهد شد».

﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢[النجم: ۴۲]. «و اینکه بازگشت به‌سوی پروردگار تواست».

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ٤٣[النجم: ۴۳]. «و اینکه او می‌خنداند و می‌گریاند».

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡیَا٤٤[النجم: ۴۴]. «و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند».

﴿وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ٤٥[النجم: ۴۵]. «و اینکه اوست دو نوع نر و ماده را آفرید».

﴿مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ٤٦[النجم: ۴۶]. «از نطفه‌ای بدانگاه که (در رحم) ریخته می‌شوند».

﴿وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ٤٧[النجم: ۴۷].«و اینکه بر (عهدۀ) اوست پدید آوردن دوباره».

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ وَأَقۡنَىٰ٤٨[النجم: ۴۸]. «و اینکه اوست که بی‌نیاز می‌کند و سرمایه می‌دهد».

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ٤٩[النجم: ۴۹]. «و اینکه اوست پروردگار ستارۀ شعری».

﴿وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَکَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ٥٠[النجم: ۵۰]. «و اینکه او عاد نخستین را نابود کرد».

﴿وَثَمُودَاْ فَمَآ أَبۡقَىٰ٥١[النجم: ۵۱]. «و قوم ثمود را هلاک کرد و از ایشان هیچ باقی نگذاشت».

﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ٥٢[النجم: ۵۲]. «و (نیز) پیش از این قوم نوح را (نابود کرد) بی‌گمان آنان ستمکرتر و سرکش‌تر بودند».

﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِکَةَ أَهۡوَىٰ٥٣[النجم: ۵۳]. «و (دیار) مؤتفکه را نگون‌سار کرد».

﴿فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ٥٤[النجم: ۵۴]. «و آن‌را فرو پوشاند آنچه می‌بایست آن‌را فرو پوشاند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکَ تَتَمَارَىٰ٥٥[النجم: ۵۵]. «پس به کدام یک از نعمت‌های پروردگارت شک و تردید می‌ورزی».

﴿هَٰذَا نَذِیرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ٥٦[النجم: ۵۶]. «این بیم دهنده‌ای از بیم‌دهندگان پیشین است».

﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ٥٧[النجم: ۵۷]. «قیامت نزدیک گردیده است».

﴿لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَةٌ٥٨[النجم: ۵۸]. «آن جز خداوند، آشکار کننده‌ای ندارد».

﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ٥٩[النجم: ۵۹]. «آیا از این سخن تعجّب می‌کنید»؟.

﴿وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ٦٠[النجم: ۶۰]. «و می‌خندید و گریه نمی‌کنید».

﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ٦١[النجم: ۶۱]. «و شما غفلت زده‌اید».

﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩٦٢[النجم: ۶۲]. «پس برای خداوند سجده کنید و (او را) بندگی نمایید».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿أَفَرَءَیۡتَآیا زشتی حالت کسی را دیده‌ای که به عبادت پروردگار و یگانه دانستن او مامور شد سپس از آن روی گرداند؟ اگر اندکی بذل و بخشش نماید آن‌را ادامه نخواهد داد بلکه بخل می‌ورزد و نمی‌دهد. چون احسان و نیکوکاری خوی و عادت طبیعی اونیست بلکه طبیعت او چنان است که از عبادت روی می‌گرداند و بر انجام دادن کار خوب استوار نمی‌ماند و با وجود این خودش را می‌ستاید و ادّعای پاک بودن می‌کند و خودش را در جایی قرار می‌دهد که خداوند او را در آن مقام قرار نداده است.

﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَیۡبِ فَهُوَ یَرَىٰٓ٣٥آیا او علم غیب دارد پس او دنیای پنهان و غیب را می‌بیند و از آن خبر میدهد؟ یا اینکه بر خدا دروغ می‌بندد و به خود جرأت داده تا مرتکب زشتی (=روی گرداندن از عبادت)، و تعریف و تمجید از خویشتن شده است، همانگونه که این، حقیقت حالِ چنان کسانی است. چون می‌داند که علم غیب ندارد و به فرض اینکه اگر ادّعای علم غیب کند، اخبار قاطعی از علم غیب که پیامبر معصومصآن‌را آورده است برخلاف سخن او دلالت می‌نماید. و این نشانگر باطل بودن سخن اوست.

﴿أَمۡ لَمۡ یُنَبَّأۡ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَىٰ٣٦ وَإِبۡرَٰهِیمَ ٱلَّذِی وَفَّىٰٓ٣٧آیا این مدّعی ِ غیب، به آنچه در صحیفه‌های موسی و ابراهیم بوده است با خبر نشده است، ابراهیمی که همه فرامین و دستورات خدا و اصول و فروع دین را انجام داد و از تمامی آزمایش‌های خداوند سربلند بیرون آمد. و در این صحیفه‌ها احکام زیادی بوده است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت است از آنچه خداوند بیان داشته است که ﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ٣٨ وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد و انسان جز بهره کارهایی که کرده است بهره و پاداشی ندارد. یعنی هرکس پاداش عمل نیک و بدی که انجام داده است به دست می‌آورد و عمل و تلاش دیگران به او نمی‌رسد. و هیچ‌کس گناه کسی دیگر را بر دوش نمی‌کشد.

﴿وَأَنَّ سَعۡیَهُۥ سَوۡفَ یُرَىٰ٤٠و این که حاصل تلاش او در آخرت دیده می‌شود، پس عمل نیکش از عمل بدش جدا ساخته می‌شود. ﴿ثُمَّ یُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ٤١سپس جزای کامل عمل به او داده می‌شود. یعنی پاداش کامل در برابر آن دسته از اعمال نیک که کاملا نیک میباشند. و سزای کامل در برابر آن دسته از اعمال زشت که کاملا زشت هستند. و آن دسته از اعمال نیک و زشتی که به‌طور کامل نیک و زشت نیستند، پاداشی برحسب نیک و زشت بودنشان دارند، پاداش و سزایی که همه مردم به عدالت خداوندی اقرار می‌نمایند و خداوند را در بر ابر این دادگری می‌ستایند.

حتّی اهل دوزخ وارد جهنّم می‌شوند و دل‌هایشان سرشار از ستایش پروردگار می‌باشد و به کمال حکمت او و بدی خودشان اقرار می‌نمایند و اعتراف می‌کنند که آن‌ها خودشان خویشتن را به چنین جایی رسانده و خود را به بدترین جا وارد کرده‌اند.

کسانی‌که معتقدند اهدای ثواب عبادات ـ به دیگران خواه مرده باشند یا زنده ـ سودی به آنها نمی‌رساند، به این آیه استدلال کرده اند: ﴿وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩آنان می‌گویند: چون خداوند متعال فرموده است: ﴿وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩و برای انسان نیست جز آنچه که برایش تلاش کرده است، پس رسیدن محصول تلاش کسی به دیگری منافی این آیه است. امّا این استدلال جای تامّل دارد چون آیه بر این دلالت می‌نماید که انسان بهره و پاداشی ندارد جز آنچه که خود کرده و برای آن تلاش نموده است، این درست است و اختلاف در آن نیست.

امّا بر این دلالت نمی‌کند که انسان از تلاش و عملکرد کسی دیگر چنانچه کار خودش را به او ببخشد بهره‌مند نمی‌شود. همانگونه که انسان چیزی جز دارایی و مالی که تحت تصرف خودش می‌باشد، ندارد، ولی از این لازم نمی‌آید که اگر کسی از مال خودش چیزی را به او بخشید مال او قرار نگیرد.

﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢و همانا کاری به‌سوی او باز می‌گردند و مردم با زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز به‌سوی پروردگارت بر می‌گردند و در همه حالات بازگشت به‌سوی اوست. علم و دانش و حکمت و رحمت و سایر کمالات در نهایت به او منتهی می‌گردند.

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ٤٣یعنی و اوست که اسباب خنده و گریه را فراهم آورده است، و آن عبارت از خیر و شرّ و شادی و اندوه است.و او تعالی در این باره حکمت فراوان دارد. ﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡیَا٤٤و تنها اوست که به وجود می‌آورد و از میان می‌برد. و کسی که خلق را به وجود می‌آورد و آن‌ها را امر و نهی می‌کند آنان را پس از مرگشان دوباره زنده خواهد کرد و در برابر کارهایی که در دنیا کرده‌اند آنان را سزا و جزا خواهد داد: ﴿وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَیۡنِو اینکه اوست که جفت‌ها را آفریده است. سپس آن‌را توضیح داد و فرمود: ﴿ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰنر و ماده را آفریده است. و این اسم جنس است و شامل همه حیوانات و انسان‌ها می‌شود. پس خداوند به تنهایی همه آن‌ها را آفریده است.

﴿مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ٤٦از نطفه‌ای بدانگاه که در رحم ریخته می‌شود. و این از بزرگ‌ترین دلایل کمال قدرت خداوند و یگانه بودن وی در توانمندی است، و این که همه حیوانات کوچک و بزرگ را از آب ناچیزی به وجود آورده، آنگاه آن‌ها را رشد داده و کامل می‌گرداند تا سرانجام به رشد مطلوب می‌رسند سپس ایشان یا به بالاترین مقام ارتقا می‌یابد و یا به نازل‌ترین و پست‌ترین جایگاه فرو می‌افتد.

بنابراین، با بیان آفرینش نخستین، بر اعاده آن استدلال نمود و فرمود: ﴿وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ٤٧و این که پدید آوردن دوباره بر عهده خداست. پس خداوند مردگان را دوباره از گورها زنده بیرون می‌آورد و آن‌ها را برای روز میعاد گردهم می‌آورد و در برابر نیکی‌ها و بدی‌هایی که کرده‌اند سزا و جزاشان می‌دهد.

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰو با فراهم آوردن امور زندگی از قبیل تجارت و انواع کسب‌ها و حرفه‌ها وغیره بندگان را بی‌نیاز گردانده است. ﴿وَأَقۡنَىٰو بندگانش را از انواع اموال و دارایی بهره‌مند کرده است به گونه‌ای که آن را دارا می‌باشند و مالک بسیاری چیزها هستند. و این از نعمت الهی است که به آن‌ها خبر داده که همه نعمت‌ها از آن اوست و او باعث می‌شود تا بندگان او را سپاس گزارند و وی را به یگانگی بپرستند.

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ٤٩و اوست پروردگار شعری. شعری ستاره‌ایست که به «الشعری العبور» معروف بود و آن‌را مرزم نامیده‌اند. خداوند با آن که پروردگار همه چیز است به‌طور ویژه بیان کرد که او پروردگار ستاره شعری می‌باشد. چون این ستاره در ایاّم جاهلّیت پرستش می‌شد. پس خداوند متعال خبر داد که آنچه آن‌ها می‌پرستند خود آفریده شده‌اند و تحت تدبیر خداوند قرار دارند پس چنین چیزی چگونه می‌تواند در کنار خداوند معبود قرار داده شود.

﴿وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَکَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ٥٠و این که او عاد نخستین را هلاک کرد. و آن‌ها قوم عاد÷بودند، وقتی که هود را تکذیب کردند خداوند آن‌ها را با تند بادی ویرانگر نابود و هلاک ساخت.

﴿وَثَمُودَاْو ثمود را هلاک کرد. ثمود قوم صالح÷بودند. خداوند صالح را به‌سوی ثمود فرستاد پس آن‌ها او را تکذیب کردند آنگاه خداوند شتر ماده را به عنوان نشانه و معجزه به‌سوی آن‌ها فرستاد امّا آن‌ها شتر را پی زدند و صالح را تکذیب کردند. در نتیجه خداوند آن‌ها را هلاک و نابود کرد. ﴿فَمَآ أَبۡقَىٰو از آنها هیچ کسی را باقی نگذاشت بلکه همه آنان را نابود ساخت.

﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ٥٢و نیز قوم نوح را قبل از آنان هلاک کرد و آنان از همه این امّت‌ها ستمگرتر و سرکش‌تر بودند. پس خداوند آنان‌را هلاک کرد و غرق نمود.

﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِکَةَآن‌ها قوم لوط÷هستند ﴿أَهۡوَىٰیعنی خداوند به آنها عذابی داد که هیچ یک از جهانیان را چنان عذابی نداده است. خداوند شهرهای آنان را زیرو رو کرد و بر آن‌ها سنگ‌هایی از گلِ باراند. بنابراین فرمود: ﴿فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ٥٤مقدار بزرگی از عذاب دردناک که نمی‌توان آن را توصیف کرد آن شهر و دیار را فرا گرفت و فرو پوشاند.

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکَ تَتَمَارَىٰ٥٥پس‌ای انسان! به کدام یک از نعمت‌های خداوند و فضل او شک و تردیدی می‌ورزی؟ چون نعمت‌های خداوند آشکار هستند و به هیچ صورت تردید و شکّی در آن وجود ندارد. و هر نعمتی که بندگان دارند از جانب خداست و جز خدا هیچ احدی رنج‌ها را دور نمی‌کند.

﴿هَٰذَا نَذِیرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ٥٦این پیامبر قریشی هاشمی، محمّد بن عبدالله ص نخستین پیامبر نیست، بلکه پیش از او نیز پیامبرانی آمده‌اند و به آنچه او به آن دعوت می‌کند دعوت کرده‌اند.

پس چرا رسالت او مورد انکار قرار می‌گیرد؟ و با چه دلیلی دعوت او باطل قرار داده می‌شود؟ آیا اخلاق او همانند اخلاق و رفتار پیامبران بزرگوار نیست؟ مگر او به هر خوبی و خیر دعوت نمی‌کند و از هر شرّ و بدی نهی نمی‌کند؟!.

آیا او قرآن کریمی را که باطل از هیچ سویی به آن راه ندارد نیاورده است؟ قرآنی که از سوی خداوند فرزانه ستوده نازل گردیده است؟! آیا خداوند کسانی را که پیامبران پیش از او تکذیب کرده‌اند هلاک نکرده است؟ پس چه چیزی عذاب را از کسانی دور می‌نماید که محمّد سرور پیامبران و پیشوای پرهیزگاران را تکذیب می‌کنند؟!.

﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ٥٧یعنی قیامت نزدیک شده و وقت آن نزدیک گردیده و علامت‌های آن آشکار شده است. ﴿لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَةٌ٥٨هرگاه قیامت بیاید و عذابی که به آن‌ها وعده داده شده است فرا رسد هیچ‌کس نمی‌تواند آن را دور کند. سپس کسانی را که منکر رسالت محمّدصهستند و آنچه را که قرآن آورده است تکذیب می‌کنند تهدید نمود و فرمود: ﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ٥٩آیا از این سخن تعجب می‌کنید؟! یعنی آیا از این سخن که بهترین و برترین و شریف‌ترین سخن است تعّجب می‌کنید و آن را امری غیر عادی و غیر طبیعی می‌دانید که با امور و حقائق معروف و طبیعی مخالف است؟

این از جهالت و گمراهی و عناد آنهاست وگرنه قرآن سخنی است که هرگا بیان شود تصدیق می‌گردد و هرگاه چیزی بگوید گفته آن قطعی است و شوخی بردار نیست. این قرآن بزرگ اگر بر کوهی نازل شود کوه را از خشیت الهی تکه و پاره خواهد دید. این قرآن افرادی را که دارای شایستگی و صلاح هستند خرد و اندیشه می‌افزاید و به آن‌ها ایمان و درستکاری می‌بخشد.

بلکه آنچه که باید از آن تعجّب کرد بی‌خردی و گمراهی کسی است که از قرآن تعجّب می‌کند. ﴿وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ٦٠و به آن می‌خندید و آن‌را به مسخره می‌گیرید، با این که انسان‌ها باید با شنیدن امر و نهی قرآن و گوش فرا دادن به آن به وعده و وعید آن و شنیدن اخبار راست و نیکوی آن متاّثر شوند ودل‌ها نرم گردند و چشم‌ها گریان شوند.

﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ٦١و شما از آن غافل و بی‌خبر هستید و از تدّبر و اندیشیدن در آن غافل می‌باشید و این نشانگر کم خردی و گمرای شماست. پس اگر شما خدا را عبادت می‌کردید و خشنودی او را در همه حالات طلب می‌نمودید در این حالت که خردمندان آن را ننگ می‌دانند قرار نمی‌گرفتید. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩٦٢پس برای خدا سجده کنید و او را بندگی نمایید.

اینکه به سجده کردن برای خدا به طور ویژه امر شده دلیلی است بر فضیلت سجده و نشانگر آن است که سجده راز عبادت ومغز آن است، زیرا روح عبادت خشوع و فروتنی برای خداست و سجده بزرگ‌ترین و بالاترین حالتی است که بنده با آن کرنش و فروتنی می‌نماید چون دل و جسمش فروتنی می‌کند و شریف‌ترین عضو خود را بر زمین و جایی که پا گذاشته می‌شود می‌گذارد.سپس به عبادت و بندگی کردن به طور عام فرمان داد که شامل تمام آن کارها و گفته‌های ظاهری و باطنی می‌شود که خداوند آنها را دوست دارد و می‌پسندد.

پایان تفسیر سوره‌ی نجم

تفسیر سوره‌ی رحمن


مکی و ۷۸ آیه است.

آیه‌ی ۱۳-۱:

﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ١[الرحمن: ۱]. «(خداوند) رحمان».

﴿عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ٢[الرحمن: ۲]. «قرآن را آموزش داده‌است».

﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ٣[الرحمن: ۳]. «انسان را آفریده است».

﴿عَلَّمَهُ ٱلۡبَیَانَ٤[الرحمن: ۴]. «به او سخن گفتن یاد داده‌است».

﴿ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ بِحُسۡبَانٖ٥[الرحمن: ۵]. «خورشید و ماه طبق حسابِ مقرّر روانند».

﴿وَٱلنَّجۡمُ وَٱلشَّجَرُ یَسۡجُدَانِ٦[الرحمن: ۶]. «و ستاره و درخت سجده می‌برند».

﴿وَٱلسَّمَآءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ٱلۡمِیزَانَ٧[الرحمن: ۷]. «و آسمان را برافراشت و ترازو را مقرّر کرد».

﴿أَلَّا تَطۡغَوۡاْ فِی ٱلۡمِیزَانِ٨[الرحمن: ۸]. «(با این هدف) که در سنجش از حد مگذرید».

﴿وَأَقِیمُواْ ٱلۡوَزۡنَ بِٱلۡقِسۡطِ وَلَا تُخۡسِرُواْ ٱلۡمِیزَانَ٩[الرحمن: ۹]. «و سنجش را به داد استوار دارید و در ترازو کاستی درمیان نیاورید».

﴿وَٱلۡأَرۡضَ وَضَعَهَا لِلۡأَنَامِ١٠[الرحمن: ۱۰]. «و زمین را برای خلق گستراند».

﴿فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَٱلنَّخۡلُ ذَاتُ ٱلۡأَکۡمَامِ١١[الرحمن: ۱۱]. «در آن میوه(‌های فراوانی) هست و درخت‌های خرمای پوشش‌دار».

﴿وَٱلۡحَبُّ ذُو ٱلۡعَصۡفِ وَٱلرَّیۡحَانُ١٢[الرحمن: ۱۲]. «(و در آن) دانۀ برگ‌دار و ریحان است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٣[الرحمن: ۱۳]. «پس کدامیک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

این سوره بزرگ و گران قدر را خداوند با نام خویش ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ١آغاز کرده است. همان اسمی که نشانگر گستردگی رحمت و فراگیر بودن احسان و فراوانی لطف و فضل اوست.

سپس آنچه را که بر رحمت او و آثار آن دلالت می‌نماید بیان کرد، نعمت‌های دینی و دنیوی و اخروی که خداوند به لطف و مرحمت خویش بندگان را از آنها برخوردار کرده است. و بعد از بیان هر نوع از نعمت‌هایش انسان‌ها و جن‌ها را گوشزد می‌کند تا شکر او را به جای آورند، و می‌فرماید: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٣پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب و انکار می‌کنید؟!.

﴿عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ٢پس بیان نمود که او کلمات و معانی قرآن را به بندگانش آموخته و آن را برایشان آسان گردانده است. و این بزرگترین منّت و مرحمتی است که با آن بر بندگان رحم نموده و قرآنی را به زبان عربی و با بهترین کلمات و واضح‌ترین مفاهیم که هر نوع خیر و خوبی را در بردارد و از همه انواع شرّ و بدی برحذر می‌دارد برای آنها نازل کرده است.

﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ٣انسان را در بهترین شکل و با اعضایی کامل و اسکلتی محکم آفریده و به سبب گویای ویژه‌اش بر همه حیوانات برتری داده‌است.

﴿عَلَّمَهُ ٱلۡبَیَانَ٤به او آموخته است تا آنچه را که در دل دارید بیان کند. و این شامل تعلیم بیانی و تعلیم نوشتاری است. پس گویایی که خداوند با آن انسان را بر دیگر حیوانات برتری داده‌است از بزرگترین نعمت‌های الهی است که به انسان ارزانی داشته است.

﴿ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ بِحُسۡبَانٖ٥خداوند از آنجا که نسبت به بندگان مهربان است و به آن‌ها عنایت دارد ماه و خورشید را آفریده و آنها را چنان مسخر نموده است که طبق حسابی دقیق و مقّرر شده آفریده و آن دو را به حرکت درآورده تا با گردش آنها منافع بندگان تامین شود و شمارگان سال‌ها و حساب را بدانند.

﴿وَٱلنَّجۡمُ وَٱلشَّجَرُ یَسۡجُدَانِ٦و ستارگان آسمان و درختان زمین پروردگارشان را می‌شناسند و برای او سجده می‌برند و کرنش و فروتنی می‌کنند و برای تامین منافع بندگان که خداوند آن‌ها را برای آن مسّخر کرده است عمل می‌کنند.

﴿وَٱلسَّمَآءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ٱلۡمِیزَانَ٧و آسمان را برافراشته و سقفی برای آفریده‌های زمین قرار داده‌است و عدالت و دادگری در گفتارها و کردارها را در میان بندگانش مقّرر کرده است. و منظور از میزان تنها ترازوی معروف نیست، بلکه همانگونه که ذکر کردیم منظور عدالت است، و ترازوی معروف نیز در آن داخل می‌باشد، ترازویی که با آن اشیا وزن کرده می‌شود و مساحت‌هایی که به وسیله آن امور ناشناخته ثبت و کنترل می‌گردند، و حقایقی که به وسیله آن امور ناشناخته ثبت و کنترل می‌شوند و حقایقی که به وسیله آن میان مخلوقات داوری می‌شود و با آن میان آن‌ها عدالت برقرار می‌گردد. همه در «میزان» داخل است. بنابراین فرمود: ﴿أَلَّا تَطۡغَوۡاْ فِی ٱلۡمِیزَانِ٨یعنی: خداوند ترازو را مقّرر کرده تا شما در حقوق و کارها از حدّ تجاوز نکنید. و اگر خداوند داد و سنجش را مقرّر نمی‌کرد و کارها به عقل شما واگذار می‌گردید فساد و تباهی، آسمان‌ها و زمین و آنچه را که در این میان است فرا می‌گرفت.

﴿وَأَقِیمُواْ ٱلۡوَزۡنَ بِٱلۡقِسۡطِو تا آنجا که می‌توانید در ترازو و سنجش به عدالت رفتار کنید. ﴿وَلَا تُخۡسِرُواْ ٱلۡمِیزَانَو در ترازو کاستی در میان نیاورید. یعنی آن‌را ناقص نکنید، و به خلاف و ضد آن عمل نکنید، که آن جور و ستم و طغیان است.

﴿وَٱلۡأَرۡضَ وَضَعَهَا لِلۡأَنَامِ١٠و زمین را با ضخامت و حالات مختلف آن برای خلق گستراند تا بر آن قرار بگیرند و برایشان بستری باشد، و روی آن خانه بسازند. و آن‌ها را شخم بزنند و در آن نهال بکارند و چاره حفر کنند در راه‌های آن حرکت نمایند و از معادن آن و از همه آنچه که در آن هست و به آن نیاز دارند استفاده ببرند.

سپس خوراکی‌های ضروری را که در آن وجود دارد نام برد و فرمود: ﴿فِیهَا فَٰکِهَةٞدر زمین میوه‌(هایی) هست و آن همه درختانی هستند که میوه می‌دهند از قبیل انگور انجیر و انار و سیب و غیره. ﴿وَٱلنَّخۡلُ ذَاتُ ٱلۡأَکۡمَامِو درخت‌های خرمای پوشش دار. پوششی که خوشه خرما آهسته و کم کم از آن بیرون می‌آید و تبدیل به میوه می‌شود و از آن می‌خورند و ذخیره می‌کنند و مقیم و مسافر آن‌را به عنوان توشه خود نگهداری می‌نمایند. خرما میوه لذیذی است و از بهترین میوه‌ها محسوب می‌شود.

﴿وَٱلۡحَبُّ ذُو ٱلۡعَصۡفِو دانه که ساقه و خوشه دارد و از آن قسمت دور می‌شود و از کاه آن چهارپایان و غیره استفاده می‌کنند. و این شامل دانه گندم و جو و ذرّت و برنج و ارزن می‌شود.

﴿وَٱلرَّیۡحَانُو ریحان. احتمال دارد که منظور همه خوراکی‌هایی باشد که انسان‌ها می‌خورند، و آنگاه در اینجا عام بر خاص عطف شده است. و خداوند به طرز عام و خاص روزی را به بندگانش ارزانی می‌دارد. و احتمال دارد که منظور همین ریحان معروف است و خداوند با فراهم آوردن انواع بوهای خوشی که به مشام می‌رسد و باعث شادی می‌گردند بر بندگانش منّت گذارده است.

وقتی‌که بسیاری از نعمت‌هایش را که با چشم و بصیرت مشاهده می‌شوند بیان کرد و انسان و جن را مخاطب قرار داد، مجدّدا خداوند نعمت‌هایش را به آن‌ها گوشزد نمود و فرمود: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٣کدام یک از نعمت‌های دینی و دنیوی خداوند را تکذیب می‌کنید؟ به راستی که جن‌ها پاسخ خوبی دادند آنگاه که پیامبرصاین سوره را برای آن‌ها خواند. ایشان هر وقت این گفته الهی را تکرار می‌کرد ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٣جن‌ها می‌گفتند: «پروردگار! هیچ چیزی از نعمت‌هایت را تکذیب نمی‌کنیم، پس ستایش تو را سزاست». بنابراین، شایسته است که بنده هرگاه نعمت‌های خداوند برای او ذکر شوند به آن اعتراف نماید و سپاس گزارد و خداوند را به خاطر این نعمت‌ها ستایش کند.

آیه‌ی ۱۶-۱۴:

﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ کَٱلۡفَخَّارِ١٤[الرحمن: ۱۴]. «انسان را از گلِ خشکِ سفال مانند آفرید».

﴿وَخَلَقَ ٱلۡجَآنَّ مِن مَّارِجٖ مِّن نَّارٖ١٥[الرحمن: ۱۵]. «و جن را از زبانه‌ای از آتش آفرید».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٦[الرحمن: ۱۶]. «پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید»؟.

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَتا ﴿تُکَذِّبَانِاین از نعمت‌های خداوند بر بندگانش است و آثار قدرت و آفرینش شگفت‌انگیز خود را به آن‌ها نشان می‌دهد. ﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَپدر انسان‌ها آدم÷را ﴿مِن صَلۡصَٰلٖ کَٱلۡفَخَّارِاز گل خمیر شده‌ای که خشک شده بود آفرید، و آنگاه صدایی می‌داد که مانند صدای سفال بود.

﴿وَخَلَقَ ٱلۡجَآنَّو پدر جن‌ها ابلیس لعنت خدا بر او باد را ﴿مِن مَّارِجٖ مِّن نَّارٖاز زبانه صاف و خالص آتش یا زبانه‌ای که آغشته به دود بود آفرید. و این بر شرافت ماده انسان دلالت می‌نماید که از خاک آفریده شده است، خاکی که ماده محکم و متین و دارای منافع فراوان است، برخلاف ماده جن‌ها که آتش است و محل سبک سری و تجاوز و شرارت و فساد است.

وقتی ماده آفرینش انسان و جن را بیان کرد و این منّتی بود از جانب خدا بر آنها، فرمود: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٦پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟

آیه‌ی ۱۸-۱۷:

﴿رَبُّ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ وَرَبُّ ٱلۡمَغۡرِبَیۡنِ١٧[الرحمن: ۱۷]. «پروردگار دو مشرق و دو مغرب».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ١٨[الرحمن: ۱۸]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

خداوند متعال، پروردگار همۀ آن چیزهایی است که خورشید و ماه و ستارگان درخشان بر آن‌ها طلوع می‌کنند، و پروردگار همه آن‌هایی است که خورشید و ماه و ستارگان برای مدتّی از دید آنها غروب می‌کنند. و هر آنچه در جهان هستی است همه تحت تدبیر و ربّوبیت او می‌باشند. و خداوند اینجا فرمود که دو مشرق و دو مغرب. چون خورشید در تابستان از جایی طلوع می‌کند و در زمستان از جایی دیگر. نیز در تابستان در جایی غروب می‌کند و در زمستان از جایی دیگر.

آیه‌ی ۲۳-۱۹:

﴿مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ یَلۡتَقِیَانِ١٩[الرحمن: ۱۹]. «دو دریار را (در کنار هم) روان کرد تا (به هم) بپیوندند».

﴿بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخٞ لَّا یَبۡغِیَانِ٢٠[الرحمن: ۲۰]. «بین آن دو حجابی است که (به محدودۀ هم‌دیگر) تجاوز نمی‌کنند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢١[الرحمن: ۲۱]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

﴿یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ٢٢[الرحمن: ۲۲]. «از آن دو مروارید و مرجان بیرون می‌آید».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٣[الرحمن: ۲۳]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

منظور از دو دریا دریای شیرین و دریای شور است. آنها به‌هم می‌پیوندند و دریای شیرین در دریای شور می‌ریزد و در نتیجه آمیخته می‌شوند امّا خداوند میانشان مانعی از زمین قرار داده‌است تا یکی به محدوده دیگری تجاوز نکند و استفاده از هریک ممکن باشد.

از دریای شیرین مردم می‌نوشند و با آن درختان و کشتزارهایشان را آبیاری می‌کنند. و با دریای شور هوا پاکیزه می‌شود و ماهی تولید می‌گردد و مروارید و مرجان از آن به دست می‌آید. و قرارگاه کشتی و لنج‌ها می‌شود. بنابراین فرمود:

آیه‌ی ۲۵-۲۴:

﴿وَلَهُ ٱلۡجَوَارِ ٱلۡمُنشَ‍َٔاتُ فِی ٱلۡبَحۡرِ کَٱلۡأَعۡلَٰمِ٢٤[الرحمن: ۲۴]. «و او (خداوند) در دریا کشتی‌های (بادبان) برافراشتۀ کوه‌وار دراد».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٥[الرحمن: ۲۵]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

و خداوند کشتی‌ها را که دریا را می‌شکافند و به حکم خداوند در آن حرکت می‌کنند برای بندگانش مسخّر گردانده است. این کشتی‌ها را انسان‌ها می‌سازند و از بس که بزرگ هستند چون کوه‌های بزرگ می‌مانند و مردم بر آن سوار می‌شوند و کالاهایشان و انواع اموال تجاری خویش را بر آن‌ها حمل می‌نمایند، و آنچه نیاز دارند بر کشتی‌ها بار می‌زنند.

خداوندی که نگهبان آسمان‌ها و زمین است این کشتی‌ها را محافظت می‌نماید و این از نعمت‌های بزرگ پروردگار است. بنابراین فرمود: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٥پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟

آیه‌ی ۲۸-۲۶:

﴿کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ٢٦[الرحمن: ۲۶]. «هرکس بر آن (زمین) است، فناپذیر است».

﴿وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ٢٧[الرحمن: ۲۷]. «و (تنها) ذات پروردگار شکوهمندِ گرامی باقی می‌ماند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٨[الرحمن: ۲۸]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید»؟.

همه انسان‌ها و جن‌ها و جانورانی که روی زمین هستند، و همه مخلوقات فنا می‌شوند و از بین می‌روند و تنها خداوندِ زنده که هرگز نمی‌میرد باقی می‌ماند. ﴿ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِیعنی خداوندی که دارای عظمت و بزرگی و شکوه است و از این رو تعظیم و بزرگداشت می‌شود و دارای اکرام است. اکرام یعنی گستردگی فضل و بخششی که خداوند با آن دوستان و بندگان برگزیده‌اش را گرامی می‌دارد، و دوستانش او را دوست می‌دارند و رو به‌سوی او می‌آورند و او را بندگی و تعظیم می‌کنند. ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٢٨پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید؟

آیه‌ی ۳۰-۲۹:

﴿یَسۡ‍َٔلُهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ کُلَّ یَوۡمٍ هُوَ فِی شَأۡنٖ٢٩[الرحمن: ۲۹]. «هرکس که در آسمان‌‌ها و زمیناست از او (کمک) می‌خواهد و هر روزی او در کاری است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٠[الرحمن: ۳۰]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید»؟.

او از همۀ مخلوقاتش بی‌نیاز است و او دارای جود و لطف فراوان و گسترده می‌باشد. پس همه آفریده‌ها بدو نیازمندند و همه نیازهایشان را با زبان حال و زبان گفتار از او می‌خواهند، و به اندازه یک چشم به هم زدن و کمتر از آن نمی‌توانند از خدا بی‌نیاز باشند.

و او تعالی ﴿کُلَّ یَوۡمٍ هُوَ فِی شَأۡنٖهر روزی در کاری است، فقیری را غنی می‌گرداند و شکستِ شکست خورده‌ای را جبران می‌نماید،و به قومی می‌بخشد، و گروهی را محروم می‌نماید. زنده می‌نماید و می‌میراند و کسی را پائین می‌آورد و کسی را بالا می‌برد، هیچ کاری او را از پرداختن به کاری دیگر باز نمی‌دارد. اشتباه نمی‌کند و اصرارِ اصرارکنندگان و خواسته طولانی جویندگان او را از پای در نمی‌آورد. پس پاک و منزّه است خداوند بخشنده بزرگوار که بخشش‌هایش ما و اهل زمین و آسمان‌ها را پوشانده و لطف او همه خلق را در همه لحظات فراگرفته است. پاک و برتر و والاست کسی‌که گناه گناهکاران او را از اینکه به آنها نعمت بدهد باز نمی‌دارد.

و اظهار بی‌نیازی فقیرانی که نسبت به او و لطفش آگاهی ندارند او را از جود و بخشش منع نمی‌کند. و این که خداوند خبر داده‌است هر روز در کاری است بیان تقدیر و تدبیرهای است که ازل مقّدر نموده است و همواره آن‌ها را در اوقاتی که حکمت او اقتضا نماید اجرا می‌کند. و این همان احکام دینی و امر و نهی و فرمان‌های تقدیری او هستند که در این دنیا بر بندگانش اجرا می‌شوند.

امّا زمانی‌که جهان آفرینش پایان یابد و خداوند آن را نابود کند که آنچنان عدالت و فضل و احسان فراوان خویش را به آنها می‌دهد که بندگان به سبب آن او را می‌شناسند و می‌دانند که او یگانه و یکتاست. و آنجاست که مکلّفین را از سرای آزمایش به سرای زندگانی همیشگی منتقل می‌نماید.

آیه‌ی ۳۲-۳۱:

﴿سَنَفۡرُغُ لَکُمۡ أَیُّهَ ٱلثَّقَلَانِ٣١[الرحمن: ۳۱]. «ای انس و جن به زودی به حساب شما می‌پردازیم».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٢[الرحمن: ۳۲]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید»؟.

اینک برای اجرای احکامی که زمان آن فرا رسیده فارغ می‌شویم. منظور از ﴿سَنَفۡرُغُاین است که به زودی طبق اعمالی که در دنیا انجام داده‌اید به حساب و مجازات شما خواهیم پرداخت.

آیه‌ی ۳۴-۳۳:

﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ٣٣[الرحمن: ۳۳]. «ای گروه جن و انس! اگر می‌توانید از کناره‌های آسمان و زمین بگذرید، پس بگذرید، جز به توانی (شگرف از آنها) نمی‌توانید بگذرید».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٤[الرحمن: ۳۴]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

خداوند آنها را در جایگاه قیامت جمع می‌کند و آنان‌را به ناتوانی و ضعفشان و به کمال فرمانروایی و نفوذ مشّیت و قدرت خویش خبر می‌دهد. پس به آنها می‌فرماید: ﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ٣٣ای گروه جن و انس! اگر می‌توانید راه و روزنه‌ای پیدا کنید که از حیطه فرمانروایی خداوند بیرون روید، اینکار را بکنید! امّا نمی‌توانید از فرمانروایی خداوند بیرون روید مگر اینکه قدرت کاملی داشته باشید. و آن‌ها از کجا چنین قدرتی خواهند داشت درحالیکه مالک کوچک‌ترین سود و زیان و مرگ و زندگی برای خود نیستند؟!.

پس در اینجا هیچ‌کس جز با اجازه خداوند سخن نمی‌گوید و جز صدای آهسته نمی‌شنوی. و در روز قیامت پادشاهان و بردگان و سران و زیردستان و ثروتمندان و فقیران همه برابر و یکسان هستند.

آیه‌ی ۳۶-۳۵:

﴿یُرۡسَلُ عَلَیۡکُمَا شُوَاظٞ مِّن نَّارٖ وَنُحَاسٞ فَلَا تَنتَصِرَانِ٣٥[الرحمن: ۳۵]. «شعله‌ای از آتش بر شما فرستاده می‌شود و (نیز) دودی. آن‌گاه نمی‌توانید انتقام بگیرید».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٦[الرحمن: ۳۶]. «پس کدامیک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

سپس آنچه را که در آن روز برایشان آماده کرده است بیان کرد و فرمود: ﴿یُرۡسَلُ عَلَیۡکُمَا شُوَاظٞ مِّن نَّارٖشعله خاصی از آتش بر شما فرستاده می‌شود. و ﴿وَنُحَاسٞبه شعله‌ای از آتش گفت می‌شود که آمیخته با دود باشد. یعنی این دو چیز ناخوشایند بر شما فرستاده می‌شوند و همه شما را از هرطرف احاطه می‌کنند و آنگاه نه خودتان می‌توانید خود را یاری کنید و نه کسی غیر از خدا وجود دارد که شما را یاری نماید.

و از آنجا که بیم دادن بندگان از سوی خداوند نعمتی است از جانب او و آنها را به بالاترین مراتب می‌رساند و بهترین بخشش‌ها را نصیب آن‌ها می‌گرداند، منّت خویش را در این باره بیان کرد و فرمود: ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٦پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟

آیه‌ی ۴۰-۳۷:

﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ وَرۡدَةٗ کَٱلدِّهَانِ٣٧[الرحمن: ۳۷]. «پس چون آسمان بشکافد آن‌گاه (مانند) گل سرخی همچون روغن گداخته شود».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٨[الرحمن: ۳۸]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید»؟.

﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُسۡ‍َٔلُ عَن ذَنۢبِهِۦٓ إِنسٞ وَلَا جَآنّٞ٣٩[الرحمن: ۳۹]. «پس آن‌روز هیچ انس و جنّی از گناهش پرسیده نمی‌شود».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٠[الرحمن: ۴۰]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُیعنی به سبب سختی‌ها و وحشت‌های روز قیامت آسمان می‌شکافد و خورشید و ماه تاریک می‌گردند و ستارگان آسمان پراکنده می‌شوند.

﴿فَکَانَتۡ وَرۡدَةٗ کَٱلدِّهَانِو آسمان از شدّت ترس و اضطراب مانند مِس گداخته شده می‌شود. ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٣٨ فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُسۡ‍َٔلُ عَن ذَنۢبِهِۦٓ إِنسٞ وَلَا جَآنّٞ٣٩پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید؟ و هیچ انس و جنّی از گناهش پرسیده نمی‌شود یعنی از آنچه که اتّفاق افتاده است مورد سوال استعلامی واقع نمی‌شود.

چون خداوند متعال دانای پیدا و پنهان و گذشته و آینده است و می‌خواهد بندگان را طبق آگاهی‌ای که از حالات آن‌ها دارد جزا و سزا دهد. و برای نیکوکاران و بدکاران در روز قیامت نشانه‌هایی قرار داده‌است که با آن شناخته می‌شوند. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞ[آل عمران: ۱۰۶]. «روزی‌که چهره‌هایی سفید می‌شوند و چهره‌هایی سیاه می‌گردند».

آیه‌ی ۴۲-۴۱:

﴿یُعۡرَفُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ بِسِیمَٰهُمۡ فَیُؤۡخَذُ بِٱلنَّوَٰصِی وَٱلۡأَقۡدَامِ٤١[الرحمن: ۴۱]. «گناه‌کاران از قیافه‌هایشان شناخته می‌شوند آن‌گاه از ناحیۀ پیشانی و پاها گرفته می‌شوند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٢[الرحمن: ۴۲]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید»؟.

در اینجا فرمود: ﴿یُعۡرَفُ ٱلۡمُجۡرِمُونَیعنی پیشانی‌ها و پاهای گناهکاران گرفته می‌شود و آنگاه در دوزخ انداخته می‌شوند و به‌سوی جهنّم کشانده می‌شوند و خداوند با سرزنش و توبیخ از آ‌ها می‌پرسد.درحالیکه اوضاع و احوال آنها را بهتر می‌داند امّا خداوند متعال می‌خواهد حجّت رسا و حکمت شکوهمند خویش را برای خلق اظهار دارد.

آیه‌ی ۴۵-۴۳:

﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٤٣[الرحمن: ۴۳]. «این است دوزخی که آن‌را گناهکاران دروغ می‌انگشاتند».

﴿یَطُوفُونَ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَ حَمِیمٍ ءَانٖ٤٤[الرحمن: ۴۴]. «بین آن و آب گرمی جوشان می‌گردند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٥[الرحمن: ۴۵]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید»؟.

یعنی هنگامی‌که جهنّم برافروخته می‌گردد به کسانی که وعده و وعید خداوندی را تکذیب می‌کردند، گفته می‌شود: ﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٤٣این است دوزخی که گناهکاران آن را دروغ می‌انگاشتند پس تکذیب کردنشان آنها را مبارک باد و باید که عذاب دوزخ و شکنجه و آتش‌سوزان و زنجیرهای آن‌را که سزای تکذیبشان است بچشند.

﴿یَطُوفُونَ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَ حَمِیمٍو در میان طبقه‌های جهنّم و آتش و شعله‌های آن و بین آبی که بسیار داغ و سوزان است قرار می‌گیرند و در قسمت بسیار سرد جهّنم که در نهایت و شدّت سردی ست گرفتار می‌شوند. ﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٥پس کدام یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟

آیه‌ی ۶۵-۴۶:

﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ٤٦[الرحمن: ۴۶]. «و کسیکه از ایستادن (در حضور) پروردگارش ترسیده باشد دو باغ دارد».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٧[الرحمن: ۴۷]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

﴿ذَوَاتَآ أَفۡنَانٖ٤٨[الرحمن: ۴۸]. «(دو باغ که درختانش) شاخه‌های بسیار دارند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٤٩[الرحمن: ۴۹]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید»؟.

﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ تَجۡرِیَانِ٥٠[الرحمن: ۵۰]. «در آن دو (باغ) دو چشمه روانند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥١[الرحمن: ۵۱]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢[الرحمن: ۵۲]. «در آن دو (باغ) از هر میوه‌ای از دو نوع است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥٣[الرحمن: ۵۳]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ فُرُشِۢ بَطَآئِنُهَا مِنۡ إِسۡتَبۡرَقٖۚ وَجَنَى ٱلۡجَنَّتَیۡنِ دَانٖ٥٤[الرحمن: ۵۴]. «بر فرش‌هایی تکیه زده‌اند که آسترهایش از ابریشم ستبر است، و میوۀ آن دو باغ در دسترس است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥٥[الرحمن: ۵۵]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ٥٦[الرحمن: ۵۶]. «در آن (کاخ‌ها حوریانی) دیده فروهشته هستند که پیش از آنان دست هیچ انس و جنی به آنها نرسدیه است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥٧[الرحمن: ۵۷]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

﴿کَأَنَّهُنَّ ٱلۡیَاقُوتُ وَٱلۡمَرۡجَانُ٥٨[الرحمن: ۵۸]. «گویی آن‌ها یاقوت و مرجانند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٥٩[الرحمن: ۵۹]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را دروغ می‌انگارید».

﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ٦٠[الرحمن: ۶۰]. «آیا پاداش نیکوکاری جز نیکوکاری است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦١[الرحمن: ۶۱]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید»؟.

﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ٦٢[الرحمن: ۶۲]. «و جز (این) دو (باغ) دو باغ دیگر است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦٣[الرحمن: ۶۳]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

﴿مُدۡهَآمَّتَانِ٦٤[الرحمن: ۶۴]. «هردو کاملاً سبز و خرم هستند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦٥[الرحمن: ۶۵]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

وقتی آنچه را که بر سر گناهکاران می‌آید، بیان کرد، پاداش پرهیزگاران را نیز که از خداوند ترسیده‌اند بیان کرد و فرمود: ﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ٤٦و کسی‌که از پروردگارش و از ایستادن در حضور او ترسیده باشد در نتیجه آنچه را که خداوند نهی کرده ترک گفته و آنچه را که خداوند فرمان داده است، انجام داده، پاداش چنین کسی این است که دو باغ خواهد داشت که ظروف آن و ساختمان‌هایشان و آنچه در آنهاست طلاست. یکی از دو باغ پاداشی است که در مقابل ترک منّهیات به او داده می‌شود، و دیگری به پاداش انجام طاعت‌ها به او عطا می‌گردد.

و از اوصاف این دو باغ آن است که ﴿ذَوَاتَآ أَفۡنَانٖ٤٨در آن‌ها نعمت‌های متنّوع و گوناگونی هست، نعمت‌های ظاهری و باطنی که هیچ چشمی آن‌ها را ندیده و هیچ‌ گوشی نشنیده و تصور آن به دل هیچ انسانی خطور نکرده است. و در این باغ‌ها درختان زیاد و شکوف‌هایی هست که شاخه‌های نرمی دارند و در این شاخه‌ها میوه‌های رسیده لذیذ فراوانی هست.

و در این دو باغ ﴿عَیۡنَانِ تَجۡرِیَانِدو چشمه روانند که آنها به دلخواه خویش آن چشمه‌ها را می‌جوشانند. ﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢یعنی از همه انواع میوه‌ها از هریک دو نوع است و هر نوعی لذّت و رنگ دیگری دارد.

﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ فُرُشِۢ بَطَآئِنُهَا مِنۡ إِسۡتَبۡرَقٖاین صفت فرش‌های اهل بهشت و وصف نشستن آن‌ها بر آن است که با راحتی و آرامش همچون پادشاهان بر آن تکیه می‌زنند. و حالت و وصف این فرش‌ها و زیبایی‌شان را کسی جز خداوند متعال نمی‌داند و قسمت زیرین این فرش‌ها که روی زمین قرار می‌گیرند از بهترین ابریشم است پس قسمت بالایی‌شان که بر آن می‌نشینند چگونه خواهد بود؟! ﴿وَجَنَى ٱلۡجَنَّتَیۡنِ دَانٖیعنی میوه‌های این دو باغ نزدیک و در دسترس است که فرد نشسته و ایستاده و کسی‌که خوابیده به آن دسترسی دارد.

﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِیعنی در آن کاخ‌ها حوریانی هست که چشم فرو هشته‌اند. یعنی چشمانشان فقط به شوهرانشان معطوف، از آن جا که شوهرانشان بسیار زیبا و خوب هستند و کاملا آنها را دوست دارند، شوهرانشان نیز فقط به آنها چشم دوخته‌اند چون آنها بسیار زیبا می‌باشند و آن‌ها را به شدّت دوست دارند و وصالشان لذّت بخش است.

﴿لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞیعنی هیچ احدی از جن و انس قبل از آنان به آنها دسترسی پیدا نکرده است و به سبب اینکه به طریقه‌ی نیکو شوهرداری می‌کنند و دارای ناز و دلبری و ملاحت هستند به نزد شوهرانشان محبوب هستند، به همین جهت فرمود: ﴿کَأَنَّهُنَّ ٱلۡیَاقُوتُ وَٱلۡمَرۡجَانُ٥٨انگار آنان یاقوت و مرجان هستند، و این به خاطر صفای آنان و زیبایی منظر و رخساره‌ی آنان است.

﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ٦٠آیا کسی‌که پرستش خداوند را به نیکویی انجام داده و به بندگان سود رسانده است جز این پاداشی دارد که با دادن پاداش فراوان و رستگاری بزرگ و نعمت و زندگی سالم با او نیکی شود. این دو باغ عالی برای مقّربان می‌باشند.

﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ٦٢و جز این دو باغ، دو باغ دیگر است که ساختارشان و آراستنی‌هایشان از نقره است. و این دو باغ ﴿مُدۡهَآمَّتَانِ٦٤از شدّت سرسبزی و خرّمی سیاه رنگ می‌باشند.

آیه‌ی ۷۸-۶۶:

﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ نَضَّاخَتَانِ٦٦[الرحمن: ۶۶]. «در آن دو (باغ) دو چشمۀ جوشان است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦٧[الرحمن: ۶۷]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

﴿فِیهِمَا فَٰکِهَةٞ وَنَخۡلٞ وَرُمَّانٞ٦٨[الرحمن: ۶۸]. «در آن دو (باغ) میوه و درختان خرما و انار هست».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦٩[الرحمن: ۶۹]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

﴿فِیهِنَّ خَیۡرَٰتٌ حِسَانٞ٧٠[الرحمن: ۷۰]. «در آن باغ‌ها زنان برگزیدۀ زیبا هستند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧١[الرحمن: ۷۱]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید»؟.

﴿حُورٞ مَّقۡصُورَٰتٞ فِی ٱلۡخِیَامِ٧٢[الرحمن: ۷۲]. «حوریانِ نگه داشته شده در خیمه‌ها».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧٣[الرحمن: ۷۳]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

﴿لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ٧٤[الرحمن: ۷۴]. «دست هیچ انس و جنّی پیش از آنان (=مؤمنان) به آنان نرسیده است».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧٥[الرحمن: ۷۵]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ رَفۡرَفٍ خُضۡرٖ وَعَبۡقَرِیٍّ حِسَانٖ٧٦[الرحمن: ۷۶]. «درحالیکه بر بالش‌های سبز و بسترهای نیک تکیه زده‌اند».

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧٧[الرحمن: ۷۷]. «پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید».

﴿تَبَٰرَکَ ٱسۡمُ رَبِّکَ ذِی ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ٧٨[الرحمن: ۷۸]. «خجسته است نام پروردگار شکوهمند و گرامی دارنده».

﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ نَضَّاخَتَانِ٦٦در آن دو باغ دو چشمۀ جوشان است. ﴿فِیهِمَا فَٰکِهَةٞو در آن باغ‌ها انواع میوه‌ها موجود است و مهم‌ترین آن میوه‌ها خرما و انار هستند که منافع فراوانی دارند.

﴿فِیهِنَّدر همه باغ‌های بهشت ﴿خَیۡرَٰتٌ حِسَانٞزنان نیک سیرت و زیبا وجود دارند و آنها هم دارای زیبایی و حسن ظاهری هستند. همچنین از حسن و زیبایی باطنی نیز برخوردارند. خلاصه این که خوش اندام و خوش اخلاقند.

﴿حُورٞ مَّقۡصُورَٰتٞ فِی ٱلۡخِیَامِ٧٢حوریان نگه داشته شده در خیمه‌ها، یعنی در خیمه‌هایی که از لولو هستند نگه داشته شده‌اند و خود را برای همسرانشان آماده کرده‌اند. و محبوس بودن آنها در خیمه‌ها این را نفی نمی‌کند که آنها را از ورود به باغ‌ها منع کنند و در باغ‌های بهشت به گشت و گذار نپردازند. همان‌طور که دختران پادشاهان که محجبّه و دارای پوشش هستند به باغ‌ها می‌روند و تفریح می‌کنند.

﴿لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ٧٤ فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٧٥ مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ رَفۡرَفٍ خُضۡرٖاهل این دو باغ متکّاهایشان بالش‌های سبز رنگ است که بر آن تکیه می‌زنند، و آن بسترهایی است که در بالای نشیمن گاه‌های آنان قرار دارند و از درخشندگی و منظره بسیار زیبایی برخوردارند. ﴿وَعَبۡقَرِیٍّ حِسَانٖو فرش‌های منقّش زیبا. «عبقری» به منسوجات زیبا گفته می‌شود. بنابراین، آن‌را به نوعی از زیبایی وصف نمود که شامل زیبایی جنس و منظره و نرم بودن آن می‌شود.

و این دو باغ غیر از آن دو باغ اوّلی هستند، همان‌طور که خداوند متعال تصریح نموده است: ﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ٦٢و جز آن دو باغ دو باغ دیگر است.

و دو باغ اوّلی را با اوصافی توصیف نموده که دو باغ دیگر را با آن اوصاف توصیف نکرده است. پس درباره باغ اوّل فرمود: ﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ تَجۡرِیَانِ٥٠در آن دو باغ دو چشمه روان است. و در توصیف دو باغ دیگر فرمود: ﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ نَضَّاخَتَانِ٦٦در آن دو باغ دو چشمه جوشان است.

و فرق چشمه روان با چشمه‌ای که فواره می‌زند و جوشان است معلوم می‌باشد. و درباره دو باغ اوّلی فرمود: ﴿﴿ذَوَاتَآ أَفۡنَانٖ٤٨درختانشان شاخه‌های بسیار دارند. و در مورد دو باغ دیگر این را نگفت. هم چنین درباره دو تای اوّلی فرمود: ﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢در آن دو باغ از هر میوه‌ای دو نوع است.

و درباره دو نوع دیگر فرمود: ﴿فِیهِمَا فَٰکِهَةٞ وَنَخۡلٞ وَرُمَّانٞ٦٨در آن دو، میوه و درخت خرما و انار است.

و تفاوت هر دو توصیف معلوم و مشخّص است. و در باره‌ی دو تای اوّلی فرمود: ﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ فُرُشِۢ بَطَآئِنُهَا مِنۡ إِسۡتَبۡرَقٖۚ وَجَنَى ٱلۡجَنَّتَیۡنِ دَانٖ٥٤بر فرش‌هایی که آسترشان از ابرایشم ضخیم است تکیه زده‌اند و میوه‌های این باغ‌ها در دسترس است. ولی این مطالب را در مورد دو باغ دیگر نگفت. بلکه فرمود: ﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ رَفۡرَفٍ خُضۡرٖ وَعَبۡقَرِیٍّ حِسَانٖ٧٦بر بالش‌های سبز و بسترهای زیبا و منقّش تکیه زده‌اند.

و در رابطه با توصیف زنان و همسران مومنی که در دو باغ اوّل قرار دارند گفت: ﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِدر آن باغ‌ها حوریانی دیده فروهشته هستند. و درباره دو باغ دیگر فرمود: ﴿حُورٞ مَّقۡصُورَٰتٞ فِی ٱلۡخِیَامِ٧٢زنانی زیبا که در خیمه‌ها نگاه داشته شده‌اند.

و در مورد دو تای اوّلی گفت: ﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ٦٠آیا پاداش نیکوکاری جز نیکی است؟ پس این دلالت می‌نماید که آنها به عنوان پاداش به نیکوکاران داده می‌شوند. امّا درباره دو باغ اخیر چنین گفت. و این که دو تا باغ اوّلی را بر دو تای اخری مقدّم کرده است نشانگر برتری دو باغ اوّلی است.

پس با این چیزها فضیلت دو باغ اولی بر دو تای دیگر معلوم می‌شود، و فهمیده می‌شود که آن باغ‌ها برای بندگان مقرّب از قبیل پیامبران و صدّیقان و بندگان برگزیده خداوند آماده گشته‌اند. و دو تا باغ اخیر برای عموم مومنان آماده شده‌اند.

و در هریک از باغ‌ها چیزهایی است که هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی (اخبارش را) نشنیده و به تصوّر هیچ دلی نیامده است. و هرآنچه که انسان دلش بخواهد و چشم‌ها از دیدن آن لذّت ببرند در آن باغ‌ها فراهم است.

و کسانی‌که در این باغ‌ها قرار می‌گیرند در نهایت آسایش و خشنودی و آرامش به سر می‌برند تا جایی که هیچ یک از آنها دیگری را بهتر از خودش نمی‌بیند. و فکر نمی‌کند هیچ‌کس بهتر از او در ناز و نعمت قرار داشته باشد. وقتی گستردگی فضل و احسان خویش را بیان کرد، فرمود: ﴿تَبَٰرَکَ ٱسۡمُ رَبِّکَ ذِی ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ٧٨پروردگار تو بزرگ است و خیر او فراوان است و دارای شکوهمندی آشکار و مجد و بزرگی کامل است و دوستانش را گرامی می‌دارد.

پایان تفسیر سوره‌ی رحمن