ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی و ۳۶ آیه است.
آیهی ۶-۱:
﴿وَیۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِینَ١﴾[المطففین: ۱]. «وای به حال کاهندگان (از حقوق مردم)».
﴿ٱلَّذِینَ إِذَا ٱکۡتَالُواْ عَلَى ٱلنَّاسِ یَسۡتَوۡفُونَ٢﴾[المطففین: ۲]. «کسانیکه چون (برای خود) پیمانه زنند از مردم به تمام و کمال دریافت میدارند».
﴿وَإِذَا کَالُوهُمۡ أَو وَّزَنُوهُمۡ یُخۡسِرُونَ٣﴾[المطففین: ۳]. «و هنگامیکه برای دیگران پیمانه میزنند یا وزن میکنند کم میگذارند».
﴿أَلَا یَظُنُّ أُوْلَٰٓئِکَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤﴾[المطففین: ۴]. «آیا اینان نمیدانند که دوباره زنده میشوند».
﴿لِیَوۡمٍ عَظِیمٖ٥﴾[المطففین: ۵]. «در روزی (بس) بزرگ».
﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦﴾[المطففین: ۶]. «روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند».
﴿وَیۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِینَ١﴾«ویل» کلمه عذاب و عقاب است. و «مطففین» را خداوند اینگونه تفسیر کرده است: ﴿ٱلَّذِینَ إِذَا ٱکۡتَالُواْ عَلَى ٱلنَّاسِ یَسۡتَوۡفُونَ٢﴾کسانیکه وقتی برای خود پیمانه میزنند به تمام و کمال و بدون کم و کاست از مردم دریافت میدارند.
﴿وَإِذَا کَالُوهُمۡ أَو وَّزَنُوهُمۡ یُخۡسِرُونَ٣﴾و هنگامیکه میخواهند حق مردم را که بر آنهاست وزن کنند و بدهند از آن میکاهند و به اندازه لازم نمیدهند. از آن کم میکنند، یا به وسیله پیمانه و ترازویی که کم نشان میدهند حق آنها را پایمال میکنند و یا این که پیمانه و ترازو را پر نمیکنند و یا از راههای دیگری از حق مردم میکاهند.
پس کسی که به زور و یا از راه دزدی اموال مردم را از دستشان میگیرد به طریق اولی سزاوار چنین عذابی است. آیه دلالت میکند که انسان هم چنان که حق خود را از مردم میگیرد باید حق مردم را نیز در معاملات به آنها بدهد. بلکه حجت و سخن هم در این داخل است، پس همانطور که عادت بر این است که دو فردِ مناظرهگر هریک میکوشد تا دلایل خود را ارائه دهد بر او لازم است که دلیل طرف خودش را که خود آن را نمیداند بیان کند. و همان طور که به دلایل خود مینگرد دلایل طرف راهم نگاه کند. و در این جا، انصاف از تعصب و فروتنی از تکبر و خردمندی از بیخردی مشخص میگردد.
از خداوند میخواهیم که ما را بر انجام هر کار خیری توفیق دهد. سپس خداوند کاهندگان را تهدید کرد و از حالتشان و از آنچه که بر آن بودند اظهار شگفتی نمود و فرمود: ﴿أَلَا یَظُنُّ أُوْلَٰٓئِکَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤ لِیَوۡمٍ عَظِیمٖ٥ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦﴾پس آنچه به آنها جرأت داد که از حقوق مردم بکاهند ایمان نداشتن آنها به روز قیامت است و اگر به قیامت ایمان داشتند و میدانستند روزی در پیشگاه خدا میایستند و آنها را در مورد همه چیز بازخواست میکند از این کارها دست میکشیدند و از آن توبه میکردند.
آیهی ۱۷-۷:
﴿کَلَّآ إِنَّ کِتَٰبَ ٱلۡفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٖ٧﴾[المطففین: ۷]. «حتماً نامۀ کردار بدکاران در سجین قرار دارد».
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سِجِّینٞ٨﴾[المطففین: ۸]. «و تو چه میدانی که سجین چه و چگونه است»؟.
﴿کِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ٩﴾[المطففین: ۹]. «کتاب نوشتۀ شدهای است».
﴿وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١٠﴾[المطففین: ۱۰]. «در آن روز وای به حال تکذیبکنندگان».
﴿ٱلَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ١١﴾[المطففین: ۱۱]. «آن کسانیکه روز جزا را دروغ میانگارند».
﴿وَمَا یُکَذِّبُ بِهِۦٓ إِلَّا کُلُّ مُعۡتَدٍ أَثِیمٍ١٢﴾[المطففین: ۱۲]. «و جز تجاوزگر گناهکار کسی آن را دروغ نمیانگارد».
﴿إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِ ءَایَٰتُنَا قَالَ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ١٣﴾[المطففین: ۱۳]. «چون آیات ما بر او خوانده شود میگوید: افسانههای پیشینیان است».
﴿کَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ١٤﴾[المطففین: ۱۴]. «چنین نیست (که میگویند) بلکه کردار و تلاش ایشان دلهایشان را زنگزده کرده است».
﴿کَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ١٥﴾[المطففین: ۱۵]. «چنین نیست (که میگویند) بیگمان آنان آن روز از (لقای) پروردگارشان در حجاباند».
﴿ثُمَّ إِنَّهُمۡ لَصَالُواْ ٱلۡجَحِیمِ١٦﴾[المطففین: ۱۶]. «سپس آنان داخل آتش دوزخ میگردند و در آن میسوزند».
﴿ثُمَّ یُقَالُ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ١٧﴾[المطففین: ۱۷]. «سپس به آنها گفته میشود: این است آنچه آنرا دروع میانگاشتید».
خداوند متعال میفرماید: ﴿کَلَّآ إِنَّ کِتَٰبَ ٱلۡفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٖ٧﴾به درستی که نامه اعمال بدکاران در سجین است. و این همه بدکاران را از نوع کافران و منافقان و فاسقان شامل میشود. و «سجّین» را چنین تفسیر کرد: ﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سِجِّینٞ٨ کِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ٩﴾کتابی است که اعمال پلید و زشت آنها در آنها نوشته شده است.
«سجّین» جای تنگ و دشواری است. « سجّین» ضد «علیین» است. «علیین» محلی است که نامه اعمال نیکوکاران در آن قرار دارد، همچنان که بیان خواهد شد. و گفته شده «سجین» زیرزمین هفتم قرارگاه بدکاران است.
﴿وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١٠ ٱلَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ١١﴾وای به حال تکذیب کنندگان، آنهایی که روز جزا را تکذیب میکنند.
﴿وَمَا یُکَذِّبُ بِهِۦٓ إِلَّا کُلُّ مُعۡتَدٍ أَثِیمٍ١٢﴾و جز کسیکه بر محارم الهی تجاوز کرده و پا را از حلال فراتر گذاشته و بسیار گناهکار است آن را تذکیب نمیکند. چنین کسی دشمنیاش او را وادار میکند تا تکذیب نماید و تکبرش برای او ایجاب مینماید تا حق را نپذیرد. بنابراین فرمود: ﴿إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِ ءَایَٰتُنَا﴾وقتی آیات ما که بر حق و بر راست بودن آنچه پیامبران آوردهاند دلالت میکند بر او خوانده شود آن را تکذیب میکند و به مخالفت با آن برمیخیزد، ﴿قَالَ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾و میگوید: این افسانههای پیشینیان و حکایتهای امتهای گذشته است و از جانب خدا نیست.
تکذیب کنندگان این را از روی عناد و تکبر میگویند. امّا کسی که انصاف داشته باشد و هدف و مقصود او تبعیت از حق روشن باشد روز جزا را تکذیب نمیکند چون خداوند چنان دلایل قطعی و روشنی برای اثبات روز قیامت ارائه دادهاست که آنرا تبدیل به حق و یقین کرده است و آنها همان طور که با چشم خود خورشید را میبینند با جشم خود حقانیت آمدن روز جزا را میبینند.
اما کسیکه کردارش بر دلش زنگار بسته است و گناهانش او را پوشاندهاند از حق بازداشته میشود و حق را نمیبیند.
پس همانطور که دلِ چنین کسی از دیدن آیات الهی در حجاب است در روز قیامت نیز از لقای پروردگارشان در حجاب خواهند بود. و این سزای تکذیب است. ﴿ثُمَّ إِنَّهُمۡ﴾سپس آنان همراه با این عقوبت شدید ﴿لَصَالُواْ ٱلۡجَحِیمِ﴾به جهنم در خواهند آمد. سپس با توبیخ و سرزنش به آنها گفته میشود: ﴿هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ﴾این همان دوزخی است که آن را تکذیب میکردید.
پس سه نوع عذاب را برای آنها بیان کرد که عبارتند از : عذاب دوزخ، عذاب سرزنش و توبیخ، و عذاب در حجاب ماندن از لقای پروردگار جهانیان. محجوب بودن آنها از دیدار پروردگار به خاطر آن است که خداوند بر آنها خشمگین میباشد و این برایشان از عذاب دوزخ بزرگتر است.
مفهوم آیه دلالت میکند که مومنان پروردگارشان را در روز قیامت و در بهشت میبینند و از نگاه کردن به خدا لذت میبرند و این برایشان از همه شادیها لذت بخشتر است و آنها از سخن گفتن خداوند با آنها شاد میگردند و از نزدیک بودن به او خوشحال و مسرور میشوند. همانطور که خداوند در چندین آیه از قرآن این را بیان کرده و به تواتر نیز از پیامبرصنفل شده است.
در این آیات آدمی از ارتکاب گناهان برحذر داشته شده چون گناهان به تدریج دل را زنگار زده میکنند تا این که نور دل از بین میرود و حقائق را وارونه میبیند آنگاه باطل را حق و حق را باطل میبیند و این از بزرگترین سزاهای گناهان است.
آیهی ۲۸-۱۸:
﴿کَلَّآ إِنَّ کِتَٰبَ ٱلۡأَبۡرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ١٨﴾[المطففین: ۱۸]. «و بهدرستی که نامهی کردار نیکان در (علیّین) قرار دارد».
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا عِلِّیُّونَ١٩﴾[المطففین: ۱۹]. «و تو چه میدانی که (علیّین) چه و چگونه است».
﴿کِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ٢٠﴾[المطففین: ۲۰]. «کتابِ نوشته شدهای است».
﴿یَشۡهَدُهُ ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢١﴾[المطففین: ۲۱]. «فرشتگان مقرب در آنجا حضور مییابند».
﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِی نَعِیمٍ٢٢﴾[المطففین: ۲۲]. «بیگمان نیکان در نعمتاند».
﴿عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ٢٣﴾[المطففین: ۲۳]. «بر تختها (نشستهاند و) مینگرند».
﴿تَعۡرِفُ فِی وُجُوهِهِمۡ نَضۡرَةَ ٱلنَّعِیمِ٢٤﴾[المطففین: ۲۴]. «خوشی و خرّمیِ نعمت را در چهرههایشان میبینی».
﴿یُسۡقَوۡنَ مِن رَّحِیقٖ مَّخۡتُومٍ٢٥﴾[المطففین: ۲۵]. «و از شراب نابِ مُهر شده به آنان مینوشانند».
﴿خِتَٰمُهُۥ مِسۡکٞۚ وَفِی ذَٰلِکَ فَلۡیَتَنَافَسِ ٱلۡمُتَنَٰفِسُونَ٢٦﴾[المطففین: ۲۶]. «مُهر دربند آن از مشک است و راغبان باید به همین (شراب ناب) رغبت کنند».
﴿وَمِزَاجُهُۥ مِن تَسۡنِیمٍ٢٧﴾[المطففین: ۲۷]. «و آمیزۀ آن از تسنیم است».
﴿عَیۡنٗا یَشۡرَبُ بِهَا ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢٨﴾[المطففین: ۲۸]. «(تسنیم) چشمهای است که مقرّبان از آن مینوشند».
وقتی بیان کرد که نامه اعمال بدکاران در پائینترین و تنگترین جا قرار دارد بیان داشت که نامه اعمال نیکان در بالاترین و گشادهترین جا قرار دارد و کتابشان، ﴿کِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ٢٠ یَشۡهَدُهُ ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢١﴾کتاب نوشته شدهای که فرشتگان و ارواح پیامبران و صدیقان و شهیدان در آن حاضر میگردند و خداوند در ملکوت اعلی از آنان نام میبرد. و «علیون» نام بالاترین جای بهشت است.
پس وقتی نامه اعمالشان را بیان کرد و فرمود که آنها در نعمتاند یعنی از همهی نعمتهای قلبی و روحی و جسمی برخوردارند.
﴿عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ٢٣﴾بر تختهای نشستهاند که با فرشها و پردههای زیبا آراسته شدهاند و به نعمتهایی که خداوند برایشان فراهم کرده است نیز به سیمای پروردگار نگاه میکنند. ﴿تَعۡرِفُ﴾شما که به آنان نگاه میکنی، میبینی ﴿فِی وُجُوهِهِمۡ نَضۡرَةَ ٱلنَّعِیمِ﴾شادابی و آثار نعمتها را در رخسارشان. یعنی به خاطر بهرهمندی از نعمتهای خدا چهرههایشانتر و تازه و خرم و خوش است، چون برخورداری مستمر از شادیها چهره را نورانی میکند و آن را زیبا میگرداند.
﴿یُسۡقَوۡنَ مِن رَّحِیقٖ مَّخۡتُومٍ٢٥﴾آنان از شراب ناب ِ مُهر شده نوشانده میشوند. یعنی از بهترین و لذیذترین شراب زلال و خالص به آنان داده میشود. ﴿خِتَٰمُهُۥ مِسۡکٞ﴾احتمال دارد که منظور این باشد که آنچه شراب را فاسد میکند و یا از لذت آن میکاهد راهی به این شراب ندارد، و چیزی که مانع این اتفاق خواهد شد آن مُهر و درپوش مشکباری است که بر روی آن شراب نهاده شده است.
و احتمال دارد که منظور این باشد که مقدار شرابی که در آخر ظرف باقی میماند مشکی و خوش بو است. پس این که در دنیا معمولا ته مانده شراب را میریزند در جنت چنین نخواهد بود. ﴿وَفِی ذَٰلِکَ فَلۡیَتَنَافَسِ ٱلۡمُتَنَٰفِسُونَ﴾و برای به دست آوردن این نعمت پایدار که زیبایی و مقدار آن را کسی جز خدا نمیداند باید با انجام دادن کارهایی که آدمی را به این نعمت میرساند از همدیگر پیشی بگیرند و این بهترین چیز است و باید گرانبهاترین چیزها را برای به دست آوردن آن صرف نمود.
﴿وَمِزَاجُهُۥ مِن تَسۡنِیمٍ٢٧﴾این شراب آمیزهاش از تسنیم است ﴿عَیۡنٗا یَشۡرَبُ بِهَا ٱلۡمُقَرَّبُونَ٢٨﴾تسنیم چشمهای است که تنها مقربان از آن مینوشند و به طور مطلق بالاترین نوشیدنی بهشت است. بنابراین، ویژه مقربان است، آنهایی که مقامشان از همه مردم بالاتر است. و «تسنیم» با شراب ناب و دیگر نوشیدنیهای لذیذ برای «اصحاب الیمین» یعنی یاران راست آمیخته شده است.
آیهی ۳۶-۲۹:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ أَجۡرَمُواْ کَانُواْ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یَضۡحَکُونَ٢٩﴾[المطففین: ۲۹]. «بیگمان گناهکاران به مؤمنان میخندیدند».
﴿وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمۡ یَتَغَامَزُونَ٣٠﴾[المطففین: ۳۰]. «و چون بر آنان میگذشتند (بههم دیگر) اشارت میکردند».
﴿وَإِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمُ ٱنقَلَبُواْ فَکِهِینَ٣١﴾[المطففین: ۳۱]. «و هنگامیکه گناهکاران به نزد خانوادهشان بازمیگشتند شادمان برمیگشتند».
﴿وَإِذَا رَأَوۡهُمۡ قَالُوٓاْ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَضَآلُّونَ٣٢﴾[المطففین: ۳۲]. «و هنگامیکه مؤمنان را میدیدند میگفتند: بیگمان اینان گمراهند».
﴿وَمَآ أُرۡسِلُواْ عَلَیۡهِمۡ حَٰفِظِینَ٣٣﴾[المطففین: ۳۳]. «و بر آنان نگهبانانی فرستاده نشدهاند».
﴿فَٱلۡیَوۡمَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ ٱلۡکُفَّارِ یَضۡحَکُونَ٣٤﴾[المطففین: ۳۴]. «پس امروز مؤمنان به کافران میخندند».
﴿عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ٣٥﴾[المطففین: ۳۵]. «بر تختها (تکیه میزنند) و مینگرند».
﴿هَلۡ ثُوِّبَ ٱلۡکُفَّارُ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ٣٦﴾[المطففین: ۳۶]. «آیا به کافران پاداش و سزای کارهایی که میکردهاند داده شده است».
وقتی خداوند متعال سزای گناهکاران و پاداش نیکوکاران را بیان کرد و تفاوت بزرگ میان آنها را ذکر نمود خبر داد که گناهکاران در دنیا مومنان را به تمسخر و استهزا میگرفتند و به آنان میخندیدند و هنگامیکه مؤمنان از کنار ایشان میگذشتند با اشارات سر و دست آنان را مورد تمسخر و تحقیر قرار میدادند و با وجود این مطمئن بودند و هیچ احساسی ترسی نمیکردند.
﴿وَإِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمُ ٱنقَلَبُواْ فَکِهِینَ٣١﴾و به هنگام صبح و شام وقتی به نزد خانوادهشان برمی گشتند شاد و مسرور باز میگشتند و این نهایت غرور و سرکشی است، زیرا آنها با این که بدترین کار را کرده بودند باز هم احساس آرامش مینمودند، گویا که از جانب خداوند عهد و پیمانی آمده است که آنها اهل سعادت و خوشبختی هستند.
آنها برای خود حکم کردند که اهل هدایت میباشند و مومنان گمراهند و این دروغی بود که بر خداوند میبستند و به خود جرأت دادند و بدون آگاهی بر خداوند دروغ بستند. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَآ أُرۡسِلُواْ عَلَیۡهِمۡ حَٰفِظِینَ٣٣﴾بزهکاران و مجرمان ملزم به ثبت اعمال مومنان نیستند تا برای متهم کردن آنها به گمراهی بکوشند و این کارشان از لجاجت و عناد سرچشمه میگیرد و دلیل و حجتی ندارند. بنابراین، سزایشان در آخرت از نوع عملشان است.
﴿فَٱلۡیَوۡمَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ ٱلۡکُفَّارِ یَضۡحَکُونَ٣٤﴾در روز قیامت مؤمنان وقتی گناهکاران را میبینند که در میان عذاب میغلتند و به آمال و آرزوهای دروغنیشان نرسیدهاند، به آنها میخندند.
﴿عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ٣٥﴾مومنان در نهایت آرامش و راحتی بر تختهای مجلّل تکیه میزنند و در میان نعمتهایی به سر میبرند که خداوند برایشان آماده کرده است و به چهره پروردگار مینگرند.
﴿هَلۡ ثُوِّبَ ٱلۡکُفَّارُ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ٣٦﴾آیا به کفار سزایی همانند کارهایی که در دنیا میکردهاند به آنان داده شده است؟ پس همانگونه که در دنیا به مومنان میخندیدند و آنها را به گمراه بودن متهم میکردند، مومنان نیز در روز قیامت که به کیفر گمراهی و سرکشی آنها را در عذاب و شکنجه میبینند به آنها میخندند.
آری! پاداش کارهایی که میکردند به آنان داده شده است و این عدالت الهی و حکمت اوست و خداوند دانای حکیم است.
پایان تفسیر سورهی مطففین
مکی و ۱۹ آیه است.
آیهی ۱۹-۱:
﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّکَ ٱلۡأَعۡلَى١﴾[الأعلى: ۱]. «نام پروردگار برترت را به پاکی یاد کن».
﴿ٱلَّذِی خَلَقَ فَسَوَّىٰ٢﴾[الأعلى: ۲]. «کسیکه آفرید و استوار داشت».
﴿وَٱلَّذِی قَدَّرَ فَهَدَىٰ٣﴾[الأعلى: ۳]. «و کسیکه اندازه را مقرر کرد و راه نمود».
﴿وَٱلَّذِیٓ أَخۡرَجَ ٱلۡمَرۡعَىٰ٤﴾[الأعلى: ۴]. «و کسیکه چراگاه را بیرون آورد».
﴿فَجَعَلَهُۥ غُثَآءً أَحۡوَىٰ٥﴾[الأعلى: ۵]. «آنگاه آنرا سیاهِ خشک گرداند».
﴿سَنُقۡرِئُکَ فَلَا تَنسَىٰٓ٦﴾[الأعلى: ۶]. «ما قرآن را بر تو خواهیم خواند و تو دیگر آنرا فراموش نخواهی کرد».
﴿إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّهُۥ یَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ وَمَا یَخۡفَىٰ٧﴾[الأعلى: ۷]. «مگر آنچه را که خدا بخواهد، به یقین او پنهان و پیدار میداند».
﴿وَنُیَسِّرُکَ لِلۡیُسۡرَىٰ٨﴾[الأعلى: ۸]. «و تو را برای شریعت ساده و آسان آماده میسازیم».
﴿فَذَکِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّکۡرَىٰ٩﴾[الأعلى: ۹]. «پس اگر پند و اندرز سودمند باشد پند و اندرز بده».
﴿سَیَذَّکَّرُ مَن یَخۡشَىٰ١٠﴾[الأعلى: ۱۰]. «هرکس (از خداوند) میترسد پند خواهد پذیرفت».
﴿وَیَتَجَنَّبُهَا ٱلۡأَشۡقَى١١﴾[الأعلى: ۱۱]. «و بدبختترین فرد از آن دوری خواهد گزید».
﴿ٱلَّذِی یَصۡلَى ٱلنَّارَ ٱلۡکُبۡرَىٰ١٢﴾[الأعلى: ۱۲]. «آن کسیکه داخل بزرگترین آتش خواهد شد».
﴿ثُمَّ لَا یَمُوتُ فِیهَا وَلَا یَحۡیَىٰ١٣﴾[الأعلى: ۱۳]. «آنگاه در آنجا نه میمیرد و نه زنده میشود».
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَکَّىٰ١٤﴾[الأعلى: ۱۴]. «بهراستی کسیکه خود را پاکیزه داشت رستگار شد».
﴿وَذَکَرَ ٱسۡمَ رَبِّهِۦ فَصَلَّىٰ١٥﴾[الأعلى: ۱۵]. «و نام پروردگارش را یاد کرد و نمازگزارد».
﴿بَلۡ تُؤۡثِرُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا١٦﴾[الأعلى: ۱۶]. «بلکه زندگی دنیا را ترجیح میدهید».
﴿وَٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ١٧﴾[الأعلى: ۱۷].«و آخرت بهتر و ماندگارتر است».
﴿إِنَّ هَٰذَا لَفِی ٱلصُّحُفِ ٱلۡأُولَىٰ١٨﴾[الأعلى: ۱۸]. «بیگمان این در کتابهای پیشین بوده است».
﴿صُحُفِ إِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ١٩﴾[الأعلى: ۱۹]. «کتابهای ابراهیم و موسی».
خداوند متعال به تسبیح خود فرمان میدهد که متضمن ذکر و عبادت برای او و کرنش در برابر شکوه و بزرگیاش میباشد. این تسبیح، تسبیحی باشد که شایسته عظمت خداوند باشد، به این صورت که نامهای نیکوی او یاد شوند، نامهایی نیکویی که به سبب معانی نیکو و عظیمی که دارند بر هر نامی برتری دارند.
نیز کارهای خداوند باید یاد شوند. از جمله کارهایش این است که او ﴿خَلَقَ فَسَوَّىٰ﴾همه مخلوقات را آفریده و آفرینش آنها را محکم و زیبا نموده است.
﴿وَٱلَّذِی قَدَّرَ فَهَدَىٰ٣﴾خداوند همه چیز را اندازه گیری کرده و همه مخلوقات را به اندازه راه نموده است. این هدایتِ عام است که هر مخلوقی را به آنچه صلاح او در آن است هدایت کرده است. نعمتهای دنیوی از زمره هدایت مذکور میباشند. بنابراین فرمود: ﴿وَٱلَّذِیٓ أَخۡرَجَ ٱلۡمَرۡعَىٰ٤﴾و کسی که از آسمان آبی فرستاد و به وسیله آن انواع گیاهان و علفهای زیادی میروید که مردم و چهارپایان و همه حیوانات از آن میخورند.
سپس بعد از آنکه مدت زمانی را به پایان برد که خداوند مقرر نموده بود در آن مدت زمانتر و تازه باشد، آن را درهم پیچید و ﴿فَجَعَلَهُۥ غُثَآءً أَحۡوَىٰ٥﴾آنگاه آنرا سیاه و خشک گردانید.
و نعمتهای دینی هم از زمرهی هدایت مذکور میباشند. بنابراین، به اساس و اصل همه نعمتهای دینی که قرآن است اشاره کرد و فرمود: ﴿سَنُقۡرِئُکَ فَلَا تَنسَىٰٓ٦﴾کتابی را که بر تو وحی نمودهایم محافظت میکنیم و آن را در دل تو جای میدهیم و تو از آن چیزی را فراموش نخواهی کرد.
این مژده بزرگی از جانب خداوند به بنده و پیامبرشصاست مبنی بر این که خداوند دانشی به او میدهد که آن را فراموش نمیکند.
﴿إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ﴾مگر آنچه که حکمت الهی اقتضا کند که آن را فراموش کنی. ﴿إِنَّهُۥ یَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ وَمَا یَخۡفَىٰ﴾و خداوند پیدا و پنهان را میداند و آنچه را که مصلحت بندگانش میباشد میداند. بنابراین، هرآنچه بخواهد به عنوان شریعت مقرر میدارد و به آن فرمان میدهد.
﴿وَنُیَسِّرُکَ لِلۡیُسۡرَىٰ٨﴾این نیز مژدهای دیگر است که خداوند همه کارهای پیامبرش را آسان میگرداند و آئین و شریعت او را سهل و ساده مینماید.
﴿فَذَکِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّکۡرَىٰ٩﴾به شریعت الهی و آیات او پند بده اگر پند مورد قبول واقع گردد، و موعظه و اندرز بگو اگر کسی گوش کند، خواه از پند دادن تمام هدف آن برآورده شود یا برخی از آن برآورده گردد. مفهوم آیه این را میرساند که اگر پند دادن سودمند نباشد به این صورت که پند دادن به شر و بدی بیفزاید یا از خیر و خوبی بکاهد در این صورت نباید پند داد. و پند دادن مردم را به دو گروه تقسیم میکند، کسانی که استفاده میبرند و کسانی که استفاده نمیبرند.
کسانیکه از پند استفاده میبرند آنهایی هستند که از خداوند میترسند و هرگاه انسان بداند که خداوند او را به خاطر کارهایی که کرده است مجازات میکند، و از کیفر او بهراسد، از آنچه خداوند را ناخشنود مینماید دوری میکند و برای انجام دادن کارهای خوب تلاش مینماید.
﴿وَیَتَجَنَّبُهَا ٱلۡأَشۡقَى١١ ٱلَّذِی یَصۡلَى ٱلنَّارَ ٱلۡکُبۡرَىٰ١٢﴾و اما کسانیکه از پند بهره نمیبرند بدبختترین افرادی هستند که وارد بزرگترین آتش میشوند و با آن میسوزند.
﴿ثُمَّ لَا یَمُوتُ فِیهَا وَلَا یَحۡیَىٰ١٣﴾آنان عذاب دردناکی میبینند که هیچگونه استراحت و آرامشی ندارد. تا جایی که آنها آرزوی مرگ میکنند اما مرگ به سراغشان نمیآید.
همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿لَا یُقۡضَىٰ عَلَیۡهِمۡ فَیَمُوتُواْ وَلَا یُخَفَّفُ عَنۡهُم مِّنۡ عَذَابِهَا﴾[فاطر: ۳۶]. «نه میمیرند و نه از عذابشان کاسته میگردد».
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَکَّىٰ١٤﴾هرکس که خودش را پاکیزه کند و خویشتن را از شرک ورزیدن و ستمگری و رفتارهای زشت پاک دارد قطعا رستگار است. ﴿وَذَکَرَ ٱسۡمَ رَبِّهِۦ فَصَلَّىٰ١٥﴾و به ذکر پروردگارش مشغول شود و قلبش با ذکر او اُنس بگیرد چنین کسی کارهایی میکند که خداوند را خشنود گرداند به خصوص نماز میخواهند که نماز ترازوی ایمان است. کسانی است که «تَزَکى... فَصَلَّى» را اینگونه تفسیر کردهاند: «زکات فطریه بدهد و نماز عید بخواند». گرچه این مفهوم را نیز شامل میشود اما معنی آیه تنها این نیست.
﴿بَلۡ تُؤۡثِرُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا١٦﴾اما شما زندگانی دنیا را بر آخرت مقدم میدارید و نعمت از بین رونده و ناخوشِ آن را بر میگزینند و آخرت را رها میکنید. ﴿وَٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ١٧﴾در حالی که آخرت از هر نظر از دنیا بهتر و ماندگارتر است. چون آخرت سرای جاودانگی و بقاست و دنیا سرای فنا و نابودی است. پس مومنِ عاقل بهتر را رها نمیکند و زشتتر را بر نمیگزیند و آرامش و راحتی همیشگی را به خاطر لذت و شادمانی آنی از دست نمیدهد.پس محّبت دنیا و ترجیح دادن آن بر آخرت اساس هر اشتباهی است.
﴿إِنَّ هَٰذَا لَفِی ٱلصُّحُفِ ٱلۡأُولَىٰ١٨ صُحُفِ إِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ١٩﴾امر نیکو و اخبار خوبی که در این سورهی مبارکه برایتان بیان شد منحصر به این کتاب آسمانی نیست بلکه در کتابهای پیشین هم آمده است از جمله کتابهای ابراهیم و موسی که بعد از محمّد بزرگترین و شریفترین پیامبران هستند. پس اینها فرامینی است که در هر شریعتی آمدهاند چون به منافع هر دوجهان بر میگردند و این اوامر در هر زمان و مکانی صلاح و منفعت آدمی را تامین میکنند.
پایان تفسیر سورهی أعلی
مکی و ۱۷ آیه است.
آیهی ۱۷-۱:
﴿وَٱلسَّمَآءِ وَٱلطَّارِقِ١﴾[الطارق: ۱]. «سوگند به آسمان و ستارگانی که شبانگاهان پدیدار میآیند».
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلطَّارِقُ٢﴾[الطارق: ۲]. «و تو چه دانی ستارگانی که شبانگاهان پدیدار میآیند چه هستند»؟.
﴿ٱلنَّجۡمُ ٱلثَّاقِبُ٣﴾[الطارق: ۳]. «ستارگان درخشان هستند که (تاریکی شب را) میشکافند».
﴿إِن کُلُّ نَفۡسٖ لَّمَّا عَلَیۡهَا حَافِظٞ٤﴾[الطارق: ۴]. «کسی وجود ندارد مگر آنکه بر او نگهبانی است».
﴿فَلۡیَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ مِمَّ خُلِقَ٥﴾[الطارق: ۵]. «پس انسان باید بنگرد که از چه چیزی آفریده شده است»؟.
﴿خُلِقَ مِن مَّآءٖ دَافِقٖ٦﴾[الطارق: ۶]. «از آب جهندۀ ناچیزی آفریده شده است».
﴿یَخۡرُجُ مِنۢ بَیۡنِ ٱلصُّلۡبِ وَٱلتَّرَآئِبِ٧﴾[الطارق: ۷]. «(آبی) که از میان استخوان پشت و استخوان سینه برمیآید».
﴿إِنَّهُۥ عَلَىٰ رَجۡعِهِۦ لَقَادِرٞ٨﴾[الطارق: ۸]. «بیگمان خداوند بر باز آفریدنش تواناست».
﴿یَوۡمَ تُبۡلَى ٱلسَّرَآئِرُ٩﴾[الطارق: ۹]. «روزی که رازهای نهان آشکار میگردد».
﴿فَمَا لَهُۥ مِن قُوَّةٖ وَلَا نَاصِرٖ١٠﴾[الطارق: ۱۰]. «آنگاه او را توان و یاوری نباشد».
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلرَّجۡعِ١١﴾[الطارق: ۱۱]. «سوگند به آسمان باراندار».
﴿وَٱلۡأَرۡضِ ذَاتِ ٱلصَّدۡعِ١٢﴾[الطارق: ۱۲]. «و سوگند به زمین شکاف بردار».
﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلٞ فَصۡلٞ١٣﴾[الطارق: ۱۳]. «به یقین قرآن سخنی روشن است».
﴿وَمَا هُوَ بِٱلۡهَزۡلِ١٤﴾[الطارق: ۱۴]. «و آن شوخی نیست».
﴿إِنَّهُمۡ یَکِیدُونَ کَیۡدٗا١٥﴾[الطارق: ۱۵]. «بیگمان آنان سخت نیرنگ میورزند».
﴿وَأَکِیدُ کَیۡدٗا١٦﴾[الطارق: ۱۶]. «و من نیز چارهاندیشی میکنم».
﴿فَمَهِّلِ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَمۡهِلۡهُمۡ رُوَیۡدَۢا١٧﴾[الطارق: ۱۷]. «پس به کافران مهلت بده، اندک زمانی آنانرا رها کن».
خداوند به ستارگانی قسم میخورد که به هنگام شب میآیند و نور و درخشش آنها تاریکی شب و آسمانها را میشکافد و در زمین دیده میشوند. صحیح این است که ﴿ٱلنَّجۡمُ ٱلثَّاقِبُ٣﴾همه ستارگان را شامل میگردد. و گفته شده که منظور «زحل» است که نورش آسمانهای هفت گانه را میشکافد و از آنها میگذرد و دیده میشود.
و خداوند سوگند خورده که: ﴿إِن کُلُّ نَفۡسٖ لَّمَّا عَلَیۡهَا حَافِظٞ٤﴾هرکس نگهبانی دارد که کارهای نیک و بدش را ثبت و ضبط مینماید و در برابر کارهایی که کرده و ثبت شدهاند سزا و جزا خواهید دید.
﴿فَلۡیَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ مِمَّ خُلِقَ٥﴾پس باید انسان در آفرینش خود و آغاز پیدایش خود بنگرد، او ﴿خُلِقَ مِن مَّآءٖ دَافِقٖ٦﴾از آبی جهنده و ناچیز که منی است آفریده شده است و این آب ﴿یَخۡرُجُ مِنۢ بَیۡنِ ٱلصُّلۡبِ وَٱلتَّرَآئِبِ٧﴾از کمر مرد و از سینه زن بیرون میآید.
و احتمال دارد که منظور منی مرد باشد که از میان کمر و سینهاش برمیآید. و شاید این معنی بهتر باشد چون آب را به جهنده بودن توصیف کرده است و این منی مرد است که جهنده میباشد. و کلمه «ترائب» برای مرد استعمال میشود، و «ترائب» از مردان به مثابهی دو پستان زنان میباشد. پس اگر منظور زن باشد، میفرمود: «من بین الصلب و الثدیین» یعنی از میان کمر و دو پستان. والله اعلم.
﴿إِنَّهُۥ عَلَىٰ رَجۡعِهِۦ لَقَادِرٞ٨﴾خداوندی که انسان را از آبی جهنده آفریده است، آبی که از این جای سخت و دشوار بیرون میآید، برای بازگرداندن انسان در آخرت و زنده کردن دوباره او برای جزا و سزا توانا است، و گفته شده که معنی آن چنین است: «همانا خداوند بر برگرداندن آن آب که از کمر جهیده شده است، تواناست». البته هرچند که این معنی صحیح میباشد، اما این معنی از آیه مدّنظر نیست، به همین خاطر به دنبال آن فرمود: ﴿یَوۡمَ تُبۡلَى ٱلسَّرَآئِرُ٩﴾در روزی که خوبیها و بدیهایی که در دلها پنهان است بر چهرهها آشکار میگردد. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞ﴾[آل عمران: ۱۰۶]. «روزی که چهرههایی سفید و چهرههایی سیاه میگردند».
در دنیا بسیاری از چیزها پنهان و پوشیده میماند و برای مردم آشکار نمیشود اما در روز قیامت نیکی نیکوکاران و بدی بدکاران آشکار میگردد و همه چیز علنی میشود.
﴿فَمَا لَهُۥ مِن قُوَّةٖ وَلَا نَاصِرٖ١٠﴾او توانی برای دفاع از خودش ندارد و نه کسی دارد که او را کمک نماید. در اینجا به عاملان بدانگاه که عملی را انجام میدهند و به هنگامی که جزای آن را میبینند سوگند خورده است.
سپس بار دوم بر صحت قرآن سوگند یاد کرد و فرمود: ﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلرَّجۡعِ١١ وَٱلۡأَرۡضِ ذَاتِ ٱلصَّدۡعِ١٢﴾سوگند به آسمان باران دار که هر سال از آن باران میبارد و زمین را میشکافد و گیاهان میرویند و به وسیله آن انسانها و حیوانات زندگی میکنند و همیشه تقدیر و شئونات الهی درآسمان انجام میپذیرد، زمین روز قیامت میشکافد و مردگان از آن بیرون میآیند.
﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلٞ فَصۡلٞ١٣﴾قرآن حق و راست و روشن و واضح است. ﴿وَمَا هُوَ بِٱلۡهَزۡلِ١٤﴾قرآن گزافه و شوخی نیست بلکه جدی است. سخنی است که میان احزاب و اندیشهها داوری مینماید و مجادلات به وسیلهی آن حل وفصل میشود.
﴿إِنَّهُمۡ یَکِیدُونَ کَیۡدٗا١٥﴾کسانیکه قرآن و پیامبر را تکذیب میکنند سخت نیرنگ میورزند تا با نیرنگ خودشان حق را شکست دهند و باطل را یاری کنند. خداوند میفرماید: ﴿وَأَکِیدُ کَیۡدٗا١٦﴾من نیز برای اظهار حق و دور کردن باطلی که آوردهاند تدبیر مینمایم. هرچند کافران این را ناپسند بدانند. و مشخص است که پیروز چه کسی است، چرا که انسان بسی ناتوانتر و حقیرتر است از آن که خداوند توانمند و دانا را شکست دهد.
﴿فَمَهِّلِ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَمۡهِلۡهُمۡ رُوَیۡدَۢا١٧﴾مدت کمی به کافران مهلت بده که عذاب آنها را فرا میگیرد. آنان سرانجام کارشان را خواهند دانست.
پایان تفسیر سورهی طارق
مکی و ۳۰ آیه است.
آیهی ۵-۱:
﴿وَٱلۡفَجۡرِ١﴾[الفجر: ۱]. «سوگند به صبح».
﴿وَلَیَالٍ عَشۡرٖ٢﴾[الفجر: ۲]. «و به شبهای دهگانه».
﴿وَٱلشَّفۡعِ وَٱلۡوَتۡرِ٣﴾[الفجر: ۳]. «و به جفت و طاق».
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَسۡرِ٤﴾[الفجر: ۴]. «و به شب چون بگذرد».
﴿هَلۡ فِی ذَٰلِکَ قَسَمٞ لِّذِی حِجۡرٍ٥﴾[الفجر: ۵]. «آیا در این (امر) سوگندی برای خردمندان وجود دارد»؟.
ظاهراً آنچه خداوند برای اثبات آن سوگند خورده همان چیزی است که به وسیله آن سوگند یاد کرده است. و این جایز است و اگر امرِ ظاهر و مهمی باشد استعمال میشود و در اینجا چنین است. سپس خداوند متعال به صبح که آخر شب و آغاز روز است سوگند یاد کرد، چون در رفتن شب و آمدن روز نشانههایی است که بر کمال قدرت خداوند متعال دلالت مینماید و دال بر این است که خداوند همه کارها را تدبیر مینماید، خداوندی که عبادت جز برای او شایسته کسی نیست.
و در صبح نمازی بزرگ و نیک انجام میشود که شایسته است خداوند به آن سوگند بخورد. بنابراین، بعد از صبح به شبهای دهگانه سوگند یاد کرد. و این شبها بنا به گفتهی صحیح عبارت از شبهای دهگانه (آخر) رمضان یا شبهای دهگانهی «ذی الحجة» است، چون اینها شبهایی هستند که روزهای با فضیلتی دارند و در آن عبادتهایی انجام میشود که در دیگر روزها انجام نمیگیرد.
و در شبهای دهگانه شب قدر قرار دارد که بهتر از هزار ماه است و ده روز آن روزه آخر ماه رمضان است که یکی از بزرگترین ارکان اسلام میباشد. و در ایام دهه ذی الحجه وقوف در عرفه انجام میشود که در آن روز خداوند چنان بندگانش را میآمرزد که شیطان ناراحت میشود، زیرا شیطان هیچگاه حقیرتر و بدبختتر از روز عرفات دیده نشده است. شیطان وقتی پائین آمدن فرشتگان و رحمت از جانب خدا را مشاهده میکند ناراحت و حقیر میگردد.
و در این روزها بسیاری از اعمال حج و عمره انجام داده میشود و اینها چیزهای بزرگی است که سزاوار است خداوند به آنها سوگند بخورد.
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَسۡرِ٤﴾سوگند به شب هنگامی که لحظات خود را سپری میکند و تاریکی را بر مردم میگستراند و مردم استراحت میکنند و این رحمت و لطفی است از جانب خداوند. ﴿هَلۡ فِی ذَٰلِکَ قَسَمٞ لِّذِی حِجۡرٍ٥﴾آیا در آنچه ذکر شد برای خردمندان سوگندی وجود دارد؟ آری، بخشی از آنچه ذکر شد برای کسی که با گوش دل بشنود کافی است.
آیهی ۱۴-۶:
﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ٦﴾[الفجر: ۶]. «آیا ندانستهای که پروردگارت چگونه با قوم عاد رفتار کرد»؟.
﴿إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ٧﴾[الفجر: ۷]. «قوم ارم که صاحب قامتهای بلند و ستون مانند بودند».
﴿ٱلَّتِی لَمۡ یُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِی ٱلۡبِلَٰدِ٨﴾[الفجر: ۸]. «که همانند آن در (هیچیک) از شهرها آفریده نشده است».
﴿وَثَمُودَ ٱلَّذِینَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ٩﴾[الفجر: ۹]. «و ثمودی که صخرهها را در وادی (قری) تراشیده بودند».
﴿وَفِرۡعَوۡنَ ذِی ٱلۡأَوۡتَادِ١٠﴾[الفجر: ۱۰]. «و فرعون صاحب سپاه».
﴿ٱلَّذِینَ طَغَوۡاْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ١١﴾[الفجر: ۱۱]. «همان کسانیکه در شهرها سرکشی کردند».
﴿فَأَکۡثَرُواْ فِیهَا ٱلۡفَسَادَ١٢﴾[الفجر: ۱۲]. «و در آنجا خیلی فساد و تباهی به راه اندختند».
﴿فَصَبَّ عَلَیۡهِمۡ رَبُّکَ سَوۡطَ عَذَابٍ١٣﴾[الفجر: ۱۳]. «سرانجام پروردگارت آنانرا به عذاب گرفتار ساخت».
﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ١٤﴾[الفجر: ۱۴].«بهراستی پروردگارت در کمین است».
﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ٦ إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ٧﴾آیا با دل و چشم نیندیشیدهای که پروردگارت با قبیله سرکش ارم، قبیله معروفی که در یمن میزیستند چه کرد! آنهایی که دارای قدرت و توانمندی و سرکشی بودند؟!.
﴿ٱلَّتِی لَمۡ یُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِی ٱلۡبِلَٰدِ٨﴾در قدرت و توانمندی در همانند آنها در هیچیک از شهرها آفریده نشده است. همانطور که پیامبرشان هود÷فرمود: ﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٦٩﴾[الأعراف: ۶۹]. «و به یاد آورید هنگامیکه خداوند شما را بعد از قوم نوح جایگزین کرد و به شما در آفرینش قدرت بیشتری داد، پس ن عمتهای خدا را به یاد آورید تا رستگار شوید».
﴿وَثَمُودَ ٱلَّذِینَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ٩﴾آیا ندانستهای که با قوم ثمود چه کرده است؟ همان قومی که با قدرت خود صخرههای بزرگی را در وادی القری تراشیده و برای خود خانه ساخته بودند.
﴿وَفِرۡعَوۡنَ ذِی ٱلۡأَوۡتَادِ١٠﴾آیا ندانستهای که با فرعون چه کرده است؟ همان فرعونی که دارای لشکریانی بود که پادشاهی او را پابرجا و استوار کرده بودند، همان طور که اشیا با میخها محکم و استوار میشوند.
﴿ٱلَّذِینَ طَغَوۡاْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ١١﴾این صفت قوم عاد و ثمود و فرعون و پیروانشان است. آنها در شهرها و آبادیها سرکشی کردند و بندگان خدا را در دین و دنیا اذیت و آزار رساندند. بنابراین فرمود: ﴿فَأَکۡثَرُواْ فِیهَا ٱلۡفَسَادَ١٢﴾و در آنجا خیلی فساد و تباهی به راه انداختند. فساد و تباهی کردن یعنی انجام کفر و شعبههای آن از انواع گناهان، و آنها در مبارزه با پیامبران و بازداشتن مردم از راه خدا کوشیدند.
﴿فَصَبَّ عَلَیۡهِمۡ رَبُّکَ سَوۡطَ عَذَابٍ١٣﴾وقتی آنان در وادی سرکشی که سبب هلاکتشان بود پا نهادند خداوند از عذاب خود بر آنان فرود آورد.
﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ١٤﴾همانا پروردگارت در کمین کسی است که از فرمان او سرپیچی میکند، پس خداوند او را اندک زمانی مهلت میدهد سپس او را به شدت گرفتار میکند.
آیهی ۲۰-۱۵:
﴿فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَکۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَکۡرَمَنِ١٥﴾[الفجر: ۱۵]. «پس اما انسان هرگاه پروردگارش او را بیازماید و او را گرامی دارد و به او نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشته».
﴿وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَیۡهِ رِزۡقَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَهَٰنَنِ١٦﴾[الفجر: ۱۶]. «و اما زمانیکه پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد، میگوید: پروردگارم مرا خوار داشته است».
﴿کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ١٧﴾[الفجر: ۱۷]. «چنین نیست بلکه یتیم را گرامی نمیدارید».
﴿وَلَا تَحَٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ١٨﴾[الفجر: ۱۸]. «و همدیگر را به خوراک دادن به مستمند ترغیب نمیکنید».
﴿وَتَأۡکُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَکۡلٗا لَّمّٗا١٩﴾[الفجر: ۱۹]. «و همدیگر را به خوراک دادن به مستمند ترغیب نمیکنید».
﴿وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا٢٠﴾[الفجر: ۲۰]. «و مال را بسیار دوست میدارید».
خداوند از طبیعت انسان خبر میدهد که نادان و ستمگر است و سرانجام کارها را نمیداند و گمان میبرد حالتی که در آن قرار دارد ادامه مییابد و از بین نمیرود. نیز میپندارد که تکریم او از جانب خداوند در دنیا و نعمت دادن خداوند به او بر این دلالت میکند که او نزد خداوند گرامی است!.
و هرگاه خداوند روزی انسان را تنگ و گم نماید طوری که از خوراک روزانهاش بیشتر نباشد، گمان میبرد که خداوند او را خوار و زبون کرده است. خداوند این پندار انسان را نادرست قرار داد، و فرمود: ﴿کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ١٧﴾چنین نیست که هرکس را در دنیا نعمت دادم نزد من گرامی و با ارزش است و هرکس که روزی او را تنگ و کم نمودم نزد من خوار و بیارزش است، بلکه توانگری و فقر و روزی فراوان و روزی کم آزمایشی است که از جانب خداوند که با آن بندگان خود را میآزماید تا ببیند که چه کسی شکر میگذارد و صبر پیشه میکند تا او را پاداش فراوان میدهد، و هرکس را که چنین نیست به عذاب هلاک کننده گرفتار سازد.
همچنین اگر بنده فقط به فکر خودش باشد این دلیل ضعیف همت اوست. بنابراین، خداوند آنها را به خاطر بیتوجهی به حالات مردم نیازمند سرزنش کرد و فرمود: ﴿کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ١٧﴾چنین نیست، بلکه شما کودکی که پدرش را از دست داده و نیاز به دلداری و نیکی دارد گرامی نمیدارید، بلکه او را مورد اهانت قرار میدهید واین نشانگر عدم وجود رحمت و مهربانی میباشد و دال بر این است که شما به کار خوب علاقه ندارید.
﴿وَلَا تَحَٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ١٨﴾و شما همدیگر را به خوراک دادن به نیازمندان و بینوایان تشویق و ترغیب نمیکنید و این به خاطر آن است که دنیا را به شدت و از ته دل دوست میدارید و بر آن بخل میورزید. بنابراین، فرمود: ﴿وَتَأۡکُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَکۡلٗا لَّمّٗا١٩﴾مال و دارایی بر جای مانده از رفتگان را با آزمندی شدید میخورید و هیچ چیزی را از آن برجای نمیگذارید.
﴿وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا٢٠﴾و مال و دارایی را به شدت دوست میدارید و این مانند فرمودهی الهی است که میفرماید: ﴿بَلۡ تُؤۡثِرُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا١٦ وَٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ١٧﴾[الأعلى: ۱۶-۱۷]. «بلکه زندگانی دنیا را ترجیح میدهید. حال آن که آخرت بهتر و ماندگارتر است». ﴿کَلَّا بَلۡ تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ٢٠ وَتَذَرُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ٢١﴾[القیامة: ۲۰-۲۱]. «چنین نیست. بلکه دنیا را دوست میدارید و آخرت را رها میکنید».
آیهی ۳۰-۲۱:
﴿کَلَّآۖ إِذَا دُکَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَکّٗا دَکّٗا٢١﴾[الفجر: ۲۱]. «چنین نیست (که میگویید)، زمانیکه زمین پی در پی هموار شود».
﴿وَجَآءَ رَبُّکَ وَٱلۡمَلَکُ صَفّٗا صَفّٗا٢٢﴾[الفجر: ۲۲]. «و پروردگارت بیاید و فرشتگان صف صف حاضر شوند».
﴿وَجِاْیٓءَ یَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَۚ یَوۡمَئِذٖ یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّکۡرَىٰ٢٣﴾[الفجر: ۲۳]. «و آن روز دوزخ را درمیان میآورند. آن روز انسان پند میگیرد ولی چنین یاد کردنی چه سودی برای او دارد»!.
﴿یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی قَدَّمۡتُ لِحَیَاتِی٢٤﴾[الفجر: ۲۴]. «میگوید: ای کاش! برای این زندگیام (خوبیها و نیکیهایی) پیشاپیش میفرستادم».
﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ٢٥﴾[الفجر: ۲۵]. «پس آن روز کسی چون عذاب خداوند عذاب نکند».
﴿وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ٢٦﴾[الفجر: ۲۶]. «و هیچکسی همچون خداوند او را به بند نمیکشد».
﴿یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ٢٧﴾[الفجر: ۲۷]. «ای روح آرامگیرنده»!.
﴿ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةٗ مَّرۡضِیَّةٗ٢٨﴾[الفجر: ۲۸]. «خشنود و خداپسند بهسوی پروردگارت بازگرد».
﴿فَٱدۡخُلِی فِی عِبَٰدِی٢٩﴾[الفجر: ۲۹]. «و درمیان بندگانم درآی».
﴿وَٱدۡخُلِی جَنَّتِی٣٠﴾[الفجر: ۳۰]. «و به بهشت من داخل شود».
چنین نیست، اموالی که دوست میدارید و لذتهایی که برای به دست آوردن آن از همدیگر پیشی میگیرید برای همیشه باقی نمیماند بلکه روز بزرگ و وحشتناکی در پیش دارید که در آن، ﴿دُکَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَکّٗا دَکّٗا﴾کوهها و زمین، سخت درهم کوبیده میشوند تا اینکه زمین به میدانی صاف و هموار که هیچ فراز و نشیبی در آن نیست تبدیل میگردد.
﴿وَجَآءَ رَبُّکَ وَٱلۡمَلَکُ صَفّٗا صَفّٗا﴾خداوند برای داوری کردن میان بندگانش در سایههایی از ابر میآید و فرشتگانِ آسمانها صف در صف میآیند. فرشتگان هر آسمانی در یک صف قرار میگیرند و مردم را احاطه مینمایند و اینها صفتهای فروتنی و کرنش در برابر خداوند جبار است.
﴿وَجِاْیٓءَ یَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَ﴾در آن روز فرشتگان، دوزخ را با زنجیر میکشند و میآورند، پس وقتی این امور رخ دهند ﴿یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ﴾انسان کار خوب و بدی را که کرده است به یاد میآورد. ﴿وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّکۡرَىٰ﴾اما چنین یاد کردنی چه سودی برای انسان دارد؟! چون زمان آن گذشته است.
انسان به خاطر کوتاهیهایی که کرده است، حسرت میخورد و میگوید: ﴿یَٰلَیۡتَنِی قَدَّمۡتُ لِحَیَاتِی﴾ای کاش! برای زندگی جاودانی و همیشگیام شایستهای پیشاپیش میفرستادم. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَیَوۡمَ یَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیۡهِ یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِیلٗا٢٧ یَٰوَیۡلَتَىٰ لَیۡتَنِی لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِیلٗا٢٨﴾[الفرقان: ۲۷-۲۸]. «میگوید: ای کاش! راهی همراه پیامبر برمی گزیدم. وای برمن! ای کاش فلانی را به عنوان دوست خود بر نمیگزیدم». و این دلیلی است بر این که زندگی حقیقی که آدمی باید برای به دست آوردن آن کوشش کند زندگی جهان اخرت است، چون سرای ماندگاری و جاودانگی میباشد.
﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ٢٥﴾در روز قیامت خداوند کافران را چنان عذابی میدهد که هیچکس عذابی همسان عذاب خداوند به آنها نمیرساند. و این به خاطر آن است که قیامت و عمل کردن برای آن را فراموش کردهاند.
﴿وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ٢٦﴾دوزخیان با زنجیرهایی جهنمی بسته شده و بر چهرههایشان کشانده میشوند و آنگاه در دوزخ میسوزند، این است سزای مجرمان. و اما کسی که به خداوند ایمان آورد و به او دل ببندد و پیامبرانش را تصدیق کند به او گفته میشود:
﴿یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ٢٧﴾ای انسانی روحی با یاد و محبت خدا آرام گرفته و شاد شدهای!.
﴿ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةٗ مَّرۡضِیَّةٗ٢٨﴾درحالیکه از پروردگار خشنود هستی و او از تو خشنود است بهسوی او بازگرد.
﴿فَٱدۡخُلِی فِی عِبَٰدِی٢٩﴾و در میان بندگانم درآی. ﴿وَٱدۡخُلِی جَنَّتِی٣٠﴾و به بهشت من داخل شود. اینها کلماتی است که روح در روز قیامت و به هنگام مرگ با آن مورد خطاب قرار میگیرد.
پایان تفسیر سورهی فجر
مکی و ۲۶ آیه است.
آیهی ۱۶-۱:
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ٱلۡغَٰشِیَةِ١﴾[الغاشیة: ۱]. «آیا خبر حادثه فراگیر به تو رسیده است».
﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٍ خَٰشِعَةٌ٢﴾[الغاشیة: ۲]. «چهرههایی در آن روز خوار خواهند بود».
﴿عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ٣﴾[الغاشیة: ۳]. «تلاشگر (و) در زحمت».
﴿تَصۡلَىٰ نَارًا حَامِیَةٗ٤﴾[الغاشیة: ۴]. «به آتشی سوزان درمیآیند».
﴿تُسۡقَىٰ مِنۡ عَیۡنٍ ءَانِیَةٖ٥﴾[الغاشیة: ۵]. «از چشمۀ بسیار داغ و گرمی نوشانده میشوند».
﴿لَّیۡسَ لَهُمۡ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٖ٦﴾[الغاشیة: ۶]. «آنان خوراکی جز «ضریع» نخواهند داشت».
﴿لَّا یُسۡمِنُ وَلَا یُغۡنِی مِن جُوعٖ٧﴾[الغاشیة: ۷]. «که فربه نمیکند و نه از گرسنگی میهاند».
﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاعِمَةٞ٨﴾[الغاشیة: ۸]. «چهرههایی در آن روز خرّم و تازه خواهند بود».
﴿لِّسَعۡیِهَا رَاضِیَةٞ٩﴾[الغاشیة: ۹]. «و از کوشش خود راضی خواهند بود».
﴿فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٖ١٠﴾[الغاشیة: ۱۰]. «در بهشتی برین».
﴿لَّا تَسۡمَعُ فِیهَا لَٰغِیَةٗ١١﴾[الغاشیة: ۱۱]. «در آنجا هیچ سخن بیهودهای نشنوی».
﴿فِیهَا عَیۡنٞ جَارِیَةٞ١٢﴾[الغاشیة: ۱۲]. «در آنجا چشمهای روان است».
﴿فِیهَا سُرُرٞ مَّرۡفُوعَةٞ١٣﴾[الغاشیة: ۱۳]. «در آنجا تختهای بلند و عالی است».
﴿وَأَکۡوَابٞ مَّوۡضُوعَةٞ١٤﴾[الغاشیة: ۱۴]. «و ساغرهایی که گذارده شدهاند».
﴿وَنَمَارِقُ مَصۡفُوفَةٞ١٥﴾[الغاشیة: ۱۵]. «و بالشهایی ردیف شده».
﴿وَزَرَابِیُّ مَبۡثُوثَةٌ١٦﴾[الغاشیة: ۱۶]. «و زیر اندرازهای نفیس گسترده».
خداوند حالات قیامت و وحشتهای که در آن روز وجود دارد بیان میدارد و این که قیامت با سختیهایش مردم را فرا میگیرد و مردم طبق اعمالشان جزا و سزا میبینند و به دو گروه تقسیم میشوند، گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ خواهند بود. پس خداوند حالت هر دو گروه را بیان کرد و در توصیف دوزخیان فرمود:
﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٍ خَٰشِعَةٌ٢﴾چهرههایی در روز قیامت از خواری و رسوایی خاضع و سرافکنده و شرمنده میباشند. ﴿عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ٣﴾در عذاب خسته و رنجور هستند و بر چهرههایشان کشانده میشوند و آتش چهرههای آنانرا فرو میپوشاند. و احتمال دارد که منظور از ﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٍ خَٰشِعَةٌ٢ عَامِلَةٞ نَّاصِبَةٞ٣﴾چهرههایی باشد که در دنیا تلاش کرده و رنج کشیدهاند.
یعنی عبادات و عمل صالح انجام دادهاند ولی از آن جا که شرط قبول شدن اعمال که ایمان است وجود نداشته است در روز قیامت عملشان پوچ شده است. و این احتمال گرچه از نظر معنی درست است اما سیاق کلام بر آن دلالت نمیکند بلکه آنچه قطعا درست است احتمال اول است چون آن را مقید به ظرف کرده که روز قیامت است و چون هدف در اینجا ذکر دوزخیان بهطور عام است و این معنی بخش اندکی از دوزخیان را شامل میشود، و سخن درباره بیان حالت مردم به هنگامی است که حادثه فروپوشاننده آنها را فرا میگیرد، و در اینجا منظور بیان حالات آنها در دنیا نیست.
﴿تَصۡلَىٰ نَارًا حَامِیَةٗ٤﴾وارد آتشی بسیار داغ میگردند که از هرسو آنها را احاطه کرده است و از چشمه بسیار داغ و گرمی نوشانده میشوند. ﴿وَإِن یَسۡتَغِیثُواْ یُغَاثُواْ بِمَآءٖ کَٱلۡمُهۡلِ یَشۡوِی ٱلۡوُجُوهَ﴾[الکهف: ۲۹]. «و اگر کمک بخواهند با آبی داغ که چهرهها را بریان میکند به فریاد آنها رسیده میشود». پس این نوشیدنی آنهاست. ﴿لَّیۡسَ لَهُمۡ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٖ٦﴾اما غذایشان این است که آنها عذابی جز ضریع ندارند. ضریع گیاه خارداری است که شبرق نامیده میشود.
﴿لَّا یُسۡمِنُ وَلَا یُغۡنِی مِن جُوعٖ٧﴾که فربه نمیکند و از گرسنگی نمیرهاند، چون هدف از خوردن غذا دو چیز است، یکی این که گرسنگی را برطرف نماید، و درد و رنج آدمی را برطرف گرداند و یا اینکه آدمی از لاغری در امان باشد، و بدن چاق گردد. اما این غذا این دو چیز را ندارد، بلکه خوراکی است بینهایت تلخ و بدبو و زشت. از خداوند میخواهیم که ما را از آن در امان دارد.
﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاعِمَةٞ٨﴾اما نیکوکاران چهرههایشان در روز قیامتتر و تازه است و خرّمی و تازگی نعمت بر چهرهها و بدنهایشان آشکار میباشد و چهرههایشان نورانی و بینهایت شادمان و مسرور است. ﴿لِّسَعۡیِهَا رَاضِیَةٞ٩﴾و از تلاشی که در دنیا کرده و کارهای شایستهای که انجام داده و نیکیای که با بندگان خدا نمودهاند راضی و شاد هستند، زیرا پاداش آنرا چندین برابر مییابند و به هرچه میخواهند دست مییازند.
﴿فِی جَنَّةٍ﴾و آنان در بهشتی که همهی انواع نعمتها را در بردارد به سر خواهند برد، ﴿عَالِیَةٖ﴾این بهشت هم در مکانی مرتفع قرار دارد و هم منازل آن بلند است، مکان آن در «اعلی علیین» قرار دارد و آن بلندترین ِ بلندیها میباشد، و منازلش عبارت از خانههایی است که دارای اتاقهایی است، و بر بالای آنها اتاقهای دیگری ساخته شده است که بهشتیان از آنها به نعمتهایی نگاه میکنند که خداوند به آنان دادهاست.
﴿قُطُوفُهَا دَانِیَةٞ٢٣﴾[الحاقة: ۲۳]. یعنی دارای میوههای لذیذ و فراوان است، و دارای میوههایی نیکو میباشد که به سهولت و آسانی قابل تناول است، به گونهای که در هر حالی که باشند به آن دسترسی پیدا میکنند و نیازی ندارند که از درختی بالا روند، و هیچ میوهای از دسترس آنان خارج نیست.
﴿لَّا تَسۡمَعُ فِیهَا لَٰغِیَةٗ١١﴾در بهشت هیچ سخن بیهودهای نخواهند شنید، گذشته از این که سخن حرام وناجایزی بشنوند، بلکه سخن آنها خوب و مقید است و مشتمل بر ذکر خداوند و ذکر نعمتهای متوالی او است. و مشتمل بر آداب نیکو بین کسانی است که با هم زندگی میکنند. آدابی که دلها را شاد میگرداند.
﴿فِیهَا عَیۡنٞ جَارِیَةٞ١٢﴾«عین» اسم جنس است. یعنی در آن چشمههایی روان است که هرجا بخواهند آنها را میبرند. ﴿فِیهَا سُرُرٞ مَّرۡفُوعَةٞ١٣﴾جایگاههای بلندی که روی آن فرشهای نرم انداخته شده است. ﴿وَأَکۡوَابٞ مَّوۡضُوعَةٞ١٤﴾در بهشت ظرفهایی است که از انواع شراب لذیذ پر شدهاند و جلوی آنها گذاشته میشود و برایشان آماده میگردد. و در اختیار آنها میباشد و نوجوانان خدمتگزاری که همیشه نوجواناند با آن لیوانها میان بهشتیها میگردند.
﴿وَنَمَارِقُ مَصۡفُوفَةٞ١٥﴾بالشهایی از ابریشم کلفت و ابریشم نازک و چیزهای دیگری که فقط خدا میداند چگونه ساخته شدهاند، در بهشت وجود دارد. این بالشها برای نشستن و تکیه زدن ردیف شدهاند و بهشتیها خود زحمت درست کردن و ردیف کردن آنها را نمیکشند. ﴿وَزَرَابِیُّ مَبۡثُوثَةٌ١٦﴾و زیراندازهای فاخر و گرانبهایی که گسترده و پهن شدهاند و این زیراندازها در هر مکانی از مجالس آنان به وفور به چشم میخورد.
آیهی ۲۶-۱۷:
﴿أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَى ٱلۡإِبِلِ کَیۡفَ خُلِقَتۡ١٧﴾[الغاشیة: ۱۷]. «آیا به شتران نمینگرند که چگونه آفریده شدهاند»؟.
﴿وَإِلَى ٱلسَّمَآءِ کَیۡفَ رُفِعَتۡ١٨﴾[الغاشیة: ۱۸]. «و به آسمان نگاه نمیکنند که چگونه برافراشته شده است»؟
﴿وَإِلَى ٱلۡجِبَالِ کَیۡفَ نُصِبَتۡ١٩﴾[الغاشیة: ۱۹]. «و به کوهها نمینگرند که چگونه برقرار گردیدهاند».
﴿وَإِلَى ٱلۡأَرۡضِ کَیۡفَ سُطِحَتۡ٢٠﴾[الغاشیة: ۲۰]. «و به زمین که چگونه گسترده شده است».
﴿فَذَکِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَکِّرٞ٢١﴾[الغاشیة: ۲۱]. «پس پند ده که تو تنها پند دهندهای».
﴿لَّسۡتَ عَلَیۡهِم بِمُصَیۡطِرٍ٢٢﴾[الغاشیة: ۲۲]. «بر آنان چیره و مسلط نیستی».
﴿إِلَّا مَن تَوَلَّىٰ وَکَفَرَ٢٣﴾[الغاشیة: ۲۳]. «ولی هرکس رویگرداند و کفر ورزد».
﴿فَیُعَذِّبُهُ ٱللَّهُ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَکۡبَرَ٢٤﴾[الغاشیة: ۲۴]. «خداوند بزرگترین عذاب را بدو میرساند».
﴿إِنَّ إِلَیۡنَآ إِیَابَهُمۡ٢٥﴾[الغاشیة: ۲۵]. «به یقین بازگشت آنان بهسوی ماست».
﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا حِسَابَهُم٢٦﴾[الغاشیة: ۲۶]. «آنگاه حساب ایشان با ما خواهد بود».
خداوند متعال کسانی را که پیامبرصرا تصدیق نمیکنند، و نیز دیگر مردمان را تشویق مینماید تا در آفریدههای خداوند که دال بر یگانگی اوست بیندیشند، ﴿أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَى ٱلۡإِبِلِ کَیۡفَ خُلِقَتۡ١٧﴾آیا به آفرینش شگفتانگیز شتر نمینگرند و به این نگاه نمیکنند که چگونه خداوند آن را برای بندگان مسخّر کرده و برای منافع زیادشان رام گردانیده است؟!.
﴿وَإِلَى ٱلسَّمَآءِ کَیۡفَ رُفِعَتۡ١٨﴾آیا به آسمان نمینگرند که چگونه برافراشته شده، ﴿وَإِلَى ٱلۡجِبَالِ کَیۡفَ نُصِبَتۡ١٩﴾و به کوهها نگاه نمیکنند که چگونه به صورتی زیبا و شگفتانگیزنصب شدهاند و به وسیله آن زمین پابرجا شده و از تکان و جنبش مصون مانده و خداوند منافع بزرگ و زیادی در کوهها قرار دادهاست؟!.
﴿وَإِلَى ٱلۡأَرۡضِ کَیۡفَ سُطِحَتۡ٢٠﴾و آیا به زمین نمینگرند که چگونه پهن و گسترده شده و هموار گردیده است تا بندگان برپشت آن قرار بگیرند و بتوانند آنرا شخم بزنند و در آن نهال بکارند و خانه بسازند و در راههای آن حرکت نمایند؟! باید دانست که تسطیح و همواره کردن زمین با این موضوع که زمین کرهای شکل است و فلکهای دیگر آن از هر سو احاطه کردهاند منافاتی ندارد همانطور که عقل و نقل و حس و مشاهده بر این دلالت میکند.
دایرهای بودن زمین در این زمانها بین بیشتر مردم معروف است. چون در این زمان مردم بیشتر گوشههای آن را به وسیله ابزارهایی که راههای دور را در مدتی کوتاه میپیمایند پیمودهاند. و تسطیح و هموار بودن با کرهای بودن جسمی منافات دارد که بسیار کوچک است. اما در مورد زمین که بسیار بزرگ است وجود این دو حالت با همدیگر تضادی ندارند آنگونه که اهل تخصص میگویند.
﴿فَذَکِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَکِّرٞ٢١ لَّسۡتَ عَلَیۡهِم بِمُصَیۡطِرٍ٢٢﴾مردم را پند بده و آنانرا اندرز بگوی و از عذاب خدا بیم بده و به بهشت و نعمتها نویدشان بده چون تو برای دعوت دادن مردم بهسوی خدا و پند دادن آنها مبعوث شدهای، و تو بر آنها مسلط نیستی و نگهبان کارهایشان نمیباشی.
پس وقتی وظیفه ات را انجام دادی بعد از امروز هیچ سرزنشی بر تو نیست. ﴿وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِجَبَّارٖۖ فَذَکِّرۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ﴾[ق: ۴۵]. «و تو بر آنان چیره نیستی، پس به وسیله قرآن کسی را که از وعید میترسد پند بده».
﴿إِلَّا مَن تَوَلَّىٰ وَکَفَرَ٢٣ فَیُعَذِّبُهُ ٱللَّهُ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَکۡبَرَ٢٤﴾هرکس از فرمان برداری روی گرداند و به خدا کفر ورزد خداوند به او عذاب سخت و همیشگی خواهد رساند و ﴿إِنَّ إِلَیۡنَآ إِیَابَهُمۡ٢٥﴾همه مردم در روز قیامت بهسوی ما بر میگردند و نزد ما گرد میآیند. ﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا حِسَابَهُم٢٦﴾آنگاه از آنان به خاطر کارهای خوب و بدی که کردهاند حساب میگیریم.
پایان تفسیر سورهی غاشیه