ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی و ۴۶ آیه است.
آیهی ۱۴-۱:
﴿وَٱلنَّٰزِعَٰتِ غَرۡقٗا١﴾[النازعات: ۱]. «سوگند به فرشتگانی که به سختی جان (کافران را) میستانند».
﴿وَٱلنَّٰشِطَٰتِ نَشۡطٗا٢﴾[النازعات: ۲]. «و سوگند به فرشتگانی که جان (مؤمنان را) به نرمی میکشند».
﴿وَٱلسَّٰبِحَٰتِ سَبۡحٗا٣﴾[النازعات: ۳]. «و سوگند به فرشتگانی که شناورند».
﴿فَٱلسَّٰبِقَٰتِ سَبۡقٗا٤﴾[النازعات: ۴]. «و سوگند به فرشتگانی پیشتاز».
﴿فَٱلۡمُدَبِّرَٰتِ أَمۡرٗا٥﴾[النازعات: ۵] «و سوگند به فرشتگانی که همۀ کارها را تدبیر میکنند».
﴿یَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلرَّاجِفَةُ٦﴾[النازعات: ۶]. «در آن روز زلزلهای درمیگیرد».
﴿تَتۡبَعُهَا ٱلرَّادِفَةُ٧﴾[النازعات: ۷]. «پی آیندهای در پی آن درمیآید».
﴿قُلُوبٞ یَوۡمَئِذٖ وَاجِفَةٌ٨﴾[النازعات: ۸]. «دلهایی در آن روز ترسان باشند».
﴿أَبۡصَٰرُهَا خَٰشِعَةٞ٩﴾[النازعات: ۹]. «چشمان آن (گروه) فرو افتاده است».
﴿یَقُولُونَ أَءِنَّا لَمَرۡدُودُونَ فِی ٱلۡحَافِرَةِ١٠﴾[النازعات: ۱۰]. «میگویند: آیا ما دوباره به زندگی بازگردانده میشویم»؟.
﴿أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا نَّخِرَةٗ١١﴾[النازعات: ۱۱]. «آیا چون استخوانهای پوسیده شویم (بازگردانده میشویم)»؟.
﴿قَالُواْ تِلۡکَ إِذٗا کَرَّةٌ خَاسِرَةٞ١٢﴾[النازعات: ۱۲]. «میگویند: آنگاه آن بازگشتی زیانبار است».
﴿فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ١٣﴾[النازعات: ۱۳]. «پس آن تنها یک بانگ بلند است».
﴿فَإِذَا هُم بِٱلسَّاهِرَةِ١٤﴾[النازعات: ۱۴]. «پس آنگاه آنان بر زمین هموار میآیند».
در اینجا خداوند به فرشتگان و کارهایشان که نشانگر کمال فرمانبرداری آنها از خدا و شتاب آنان در اجرای دستور او میباشد، سوگند خورده است. احتمال دارد که آنچه برای اثبات آن سوگند خورده شده جزا و زنده شدن پس از مرگ باشد. و احتمالا آنچه برای اثبات قیامت بیان شده است. و احتمالا آنچه برای اثبات آن سوگند خورده شده و آنچه به آن سوگند یاد شده است یکی هستند و خداوند به فرشتگان قسم خورده تا وجود آنها ثابت گردد. چون اعتقاد به وجود فرشتگان یکی از ارکان شش گانه ایمان است.
نیز پرداختن به کارهایشان متضّمن جزا و پاداشی است که به هنگام مرگ و قبل و بعد از آن بر عهده فرشتگانی است. فرشتگانی هستند که ارواح را با قدرت و شدت بیرون میکشند و در کشیدن آن غرق میگردند تا این که روح بیرون میآید و طبق عملی که کرده است جزا و سزا میبیند.
فرشتگانی هستند که با قدرت و نشاط جانها را میستانند. و یا «نشط»برای ارواح مومنان و «نزع» برای ارواح کافران است. و سوگند به فرشتگانی که در بالا و پائین سیر میکنند. و سوگند به فرشتگانی که برای انجام امر الهی از دیگر فرشتگانی پیشی میگیرند. نیز از شیطانها پیشی میگیرند تا وحی خداوند را به پیامبرانش برسانند و شیطانها نتوانند آنرا بدزدند.
و سوگند به فرشتگانی که خداوند آنها را برای تدبیر بسیاری از کارها در جهان بالا و پائین از قبیل باران و روئیدن گیاهان و وزیدن بادها و اداره دریاها و حیوانات و بهشت و جهّنم و غیره مقرر داشته است.
در آن روز زلزلهای درمیگیرد و آن روز، روز قیامت است. و زلزلهای دیگر به دنبال آن میآید. دلهایی در آن روز از سختی و وحشت آنچه میبینند و میشنوند ترسان میشوند. چشمان آنها فرو افتاده و ترس دلهایشان را فرا گرفته و وحشت دلهایشان را از بین برده و تأسف و حسرت بر آنها مستولی و چیره گشته است.
کافرانی که در دنیا زنده شدن پس از مرگ را با تمسخر انکار میکردند میگویند: آیا پس از مرگ به آفرینش نخستین باز میگردیم؟! این استفهام، انکاری است که مشتمل بر غایت تعجب است. یعنی آنها زنده شدن پس از مرگ را انکار کردند. سپس آن را بیشتر بعید دانسته و به آن ادامه دادند.
کافران در دنیا به صورت تکذیب میگویند: آیا وقتی که تبدیل به استخوانهای پوسیده و از هم پاشیدهای شدیم باز به زندگی بر میگردیم؟ آنها بعید میدانند که خداوند آنان را پس از مرگ و بعد از آن که به استخوانهای پوسیده تبدیل گشتند دوباره زنده گرداند. چون آنان نسبت به قدرت و توانایی خداوند جاهل بودند و در حق او جسارت میکردند.
خداوند در بیان این که زنده کردن مردگان برایش آسان است میفرماید: آن تنها یک بانگ بلند است که در صور دمیده میشود.
ناگهان همه مردم روی زمین ایستادند و نگاه میکنند. پس خداوند آنها را گرد میآورد و با حکم دادگرانهاش میانشان قضاوت مینماید و آنها را جزا و سزا میدهد.
آیهی ۲۶-۱۵:
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ مُوسَىٰٓ١٥﴾[النازعات: ۱۵]. «آیا خبر موسی به تو رسیده است»؟.
﴿إِذۡ نَادَىٰهُ رَبُّهُۥ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوًى١٦﴾[النازعات: ۱۶]. «بدانگاه که پروردگارش او را در سرزمین مقدس طوی صدا زد».
﴿ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ١٧﴾[النازعات: ۱۷]. «بهسوی فرعون برو که سرکشی و طغیان کرده است».
﴿فَقُلۡ هَل لَّکَ إِلَىٰٓ أَن تَزَکَّىٰ١٨﴾[النازعات: ۱۸]. «آنگاه بگو: آیا (هیچ) میخواهی که پاکیزه شوی»؟.
﴿وَأَهۡدِیَکَ إِلَىٰ رَبِّکَ فَتَخۡشَىٰ١٩﴾[النازعات: ۱۹]. «و تو را بهسوی پروردگارت راه نمایم تا تو بیمناک گردی».
﴿فَأَرَىٰهُ ٱلۡأٓیَةَ ٱلۡکُبۡرَىٰ٢٠﴾[النازعات: ۲۰]. «و (موسی) معجزۀ بزرگ را به او نشان داد».
﴿فَکَذَّبَ وَعَصَىٰ٢١﴾[النازعات: ۲۱]. «آنگاه دروغ انگاشت و سرپیچی کرد».
﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ یَسۡعَىٰ٢٢﴾[النازعات: ۲۲]. «سپس پشت کرد و رفت و به سعی و تلاش پرداخت».
﴿فَحَشَرَ فَنَادَىٰ٢٣﴾[النازعات: ۲۳]. «و گرد آورد و سپس ندا داد».
﴿فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّکُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٤﴾[النازعات: ۲۴]. «آنگاه گفت: من پروردگار برتر شما هستم».
﴿فَأَخَذَهُ ٱللَّهُ نَکَالَ ٱلۡأٓخِرَةِ وَٱلۡأُولَىٰٓ٢٥﴾[النازعات: ۲۵]. «پس خدا او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار کرد».
﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّمَن یَخۡشَىٰٓ٢٦﴾[النازعات: ۲۶]. «بیگمان در این (رویداد) برای کسیکه از خدا بترسد پند بزرگی است».
خداوند متعال به پیامبرش محمدصمیفرماید: ﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ مُوسَىٰٓ١٥﴾آیا خبر موسی به تو رسیده است؟ این سوال از امر بزرگی است که به وقوع پیوسته است. یعنی آیا خبر او به تو رسیده است آنگاه که ﴿نَادَىٰهُ رَبُّهُۥ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوًى﴾پروردگارش او را در وادی پاک «طوی» صدا زد؟
طوی جایی است که خداوند در آن جا با موسی سخن گفت و با اعطای رسالت بر او منت گذارد و او را به همراه وحی مبعوث کرد و برگزید. پس به او فرمود:
﴿ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ١٧﴾برو بهسوی فرعون که او سرکشی کرده است. یعنی برو و با سخنانی نرم و مهربانانه او را از سرکشی و طغیان و شرک ورزیدن و نافرمانی بازدار. ﴿لَّعَلَّهُۥ یَتَذَکَّرُ أَوۡ یَخۡشَىٰ﴾[طه: ۴۴]. «شاید او پند پذیرد یا بترسد».
﴿فَقُلۡ هَل لَّکَ إِلَىٰٓ أَن تَزَکَّىٰ١٨﴾پس به او بگو: آیا میخواهی به خصلتی پسندیده و زیبا که خردمندان در به دست آوردن آن از یکدیگر پیشی میگیرند روی بیاوری؟ و آن این است که خود را پاکیزه گردانی و خویشتن از از آلودگی کفر و طغیان پاک کنی و بهسوی ایمان و عمل صالح بیرون بیایی؟!.
﴿وَأَهۡدِیَکَ إِلَىٰ رَبِّکَ﴾و تو را بهسوی خدا راهنمایی کنم و عوامل رضایت و خشم خدا را برایت بیان نمایم؟! ﴿فَتَخۡشَىٰ﴾پس چون راه راست را بشناسی از پروردگارت بیمناک خواهی شد. اما فرعون از پذیرفتن آنچه موسی او را بهسوی آن فرا خواند امتناع ورزید.
﴿فَأَرَىٰهُ ٱلۡأٓیَةَ ٱلۡکُبۡرَىٰ٢٠﴾و نشانهای بزرگ را به او نشان داد. پس این منافاتی با تعدّد معجزات ندارد. ﴿فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ٣٢ وَنَزَعَ یَدَهُۥ فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِینَ٣٣﴾[الشعراء: ۳۲-۳۳]. «موسی عصایش را انداخت و ناگهان به اژدهایی آشکار تبدیل شد. و دست خودش را از گریبان بیرون کشید و ناگهان برای بینندگان سفید و درخشنده گردید».
﴿فَکَذَّبَ وَعَصَىٰ٢١﴾فرعون حق را دروغ انگاشت و از فرمان خدا سرپیچی کرد. ﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ یَسۡعَىٰ٢٢﴾سپس پشت کرد و رفت و برای مبارزه با حق به کوشش و تلاش پرداخت.
﴿فَحَشَرَ فَنَادَىٰ٢٣ فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّکُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٤﴾فرعون لشکریانش را جمع کرد و ندا زد و به آنها گفت: «من پروردگار برتر شما هستم». پس مردم سخن او را باور کردند و به باطل او اقرار نمودند زیرا عقل آنها را به بازیچه گرفته بود.
﴿فَأَخَذَهُ ٱللَّهُ نَکَالَ ٱلۡأٓخِرَةِ وَٱلۡأُولَىٰٓ٢٥﴾خداوند عذاب فرعون را نمونهای از عذاب دنیا و آخرت و هشداری برای ستمگران قرار داد. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّمَن یَخۡشَىٰٓ٢٦﴾بیگمان در گرفتار شدن فرعون به عذاب برای کسی که از خدا بترسد پند و عبرت بزرگی است. چون هرکس که از خدا بترسد از نشانه و عبرتها فایده میبرد. پس وقتی عذاب فرعون را ببیند میداند که هرکس تکبر ورزد و نافرمانی کند و با پادشاه برتر و والا به مبارزه برخیزد خداوند او را در دنیا و آخرت عذاب میدهد. ولی هرکس که ترسی از خدا در دل او نباشد به هیچ نشانهای ایمان نمیآورد.
آیهی ۳۳-۲۷:
﴿ءَأَنتُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَمِ ٱلسَّمَآءُۚ بَنَىٰهَا٢٧﴾[النازعات: ۲۷]. «آیا قریش شما سختتر است یا آفرینش آسمان که خداوند آنرا ساخته است».
﴿رَفَعَ سَمۡکَهَا فَسَوَّىٰهَا٢٨﴾[النازعات: ۲۸]. «بلندی آنرا برافراشته و آنرا به سامان ساخت».
﴿وَأَغۡطَشَ لَیۡلَهَا وَأَخۡرَجَ ضُحَىٰهَا٢٩﴾[النازعات: ۲۹]. «و شب آنرا تاریک کرد و روز آنرا روشن نمود».
﴿وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ دَحَىٰهَآ٣٠﴾[النازعات: ۳۰]. «و پس از آن زمین را هموار ساخت».
﴿أَخۡرَجَ مِنۡهَا مَآءَهَا وَمَرۡعَىٰهَا٣١﴾[النازعات: ۳۱]. «از (زمین) آب آن و چراگاهش را بیرون آورد».
﴿وَٱلۡجِبَالَ أَرۡسَىٰهَا٣٢﴾[النازعات: ۳۲]. «و کوهها را استوار ساخت».
﴿مَتَٰعٗا لَّکُمۡ وَ لِأَنۡعَٰمِکُمۡ٣٣﴾[النازعات: ۳۳]. «برای منفعت شما و چهارپایانتان».
خداوند برای کسانی که زنده شدن پس از مرگ را انکار میکنند دلیل روشن و واضحی ارائه میدهد و میفرماید: ﴿ءَأَنتُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَمِ ٱلسَّمَآءُۚ بَنَىٰهَا٢٧﴾ای انسانها! آیا آفرینش شما سختتر است یا آفرینش آسمانها با آن حجم بزرگ و خلقت محکم و ارتفاع شگفتانگیز که خداوند آنرا ساخته است؟
﴿رَفَعَ سَمۡکَهَا﴾جرم و سیمای آسمان را برافراشته و ارتفاع آن را بالا برده است. ﴿فَسَوَّىٰهَا﴾و با استحکام و استواری شگفتانگیز، آن را سامان دادهاست.
﴿وَأَغۡطَشَ لَیۡلَهَا﴾شبش را تاریک کرد. وقتی شب میشود تاریکی همه گوشههای آسمان را فرا میگیرد و زمین را تاریک میگرداند. ﴿وَأَخۡرَجَ ضُحَىٰهَا﴾و روز آنرا روشن گرداند. هنگامیکه خورشید طلوع میکند مردم به دنبال منافع دینی و دنیوی خود میروند.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ دَحَىٰهَآ٣٠﴾بعد از آفرینش آسمان زمین را هموار و آماده ساخت و منافع آن را در آن به ودیعه نهاد. و این منافع را چنین توضیح نمود: ﴿أَخۡرَجَ مِنۡهَا مَآءَهَا وَمَرۡعَىٰهَا٣١ وَٱلۡجِبَالَ أَرۡسَىٰهَا٣٢﴾آب زمین و چراگاهش را از آن بیرون آورد و کوهها را در زمین استوار و محکم گرداند. پس خداوند براساس این آیات زمین را بعد از آفرینش آسمانها هموار نمود و گستراند.
اما خود آفرینش زمین قبل از آفرینش آسمان بوده است. همانطور که میفرماید: ﴿قُلۡ أَئِنَّکُمۡ لَتَکۡفُرُونَ بِٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِی یَوۡمَیۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِکَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩﴾[فصلت: ۹]. «بگو: آیا شما به کسی کفر میورزید که زمین را در دور روز آفرید و برای او همتایانی قرار میدهید؟ این است پروردگار جهانیان». سپس میفرماید: ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ﴾[فصلت: ۱۱]. «وانگهی بهسوی آفرینش آسمان قصد نمود».
پس خدایی که آسمانهای بزرگ و انوار و اجرامی که در آن هست و زمین ضخیم و آنچه را از ضروریات مردم که در خود دارد آفریده است قطعا انسانها را پس از مرگشان زنده میکند و آنها را طبق اعمالشان مجازات خواهد کرد. پس هرکس کار نیک کند پاداش نیک دارد و هرکس کار بد کند جز خودش کسی را ملامت نکند. بنابراین، به موضوع قیامت و جزا و پاداش آخرت پرداخت و فرمود:
آیهی ۴۱-۳۴:
﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلطَّآمَّةُ ٱلۡکُبۡرَىٰ٣٤﴾[النازعات: ۳۴]. «هنگامیکه بزرگترین حادثه فرا میرسد».
﴿یَوۡمَ یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ مَا سَعَىٰ٣٥﴾[النازعات: ۳۵]. «روزیکه انسان تلاش خود را به یاد میآورد».
﴿وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِیمُ لِمَن یَرَىٰ٣٦﴾[النازعات: ۳۶]. «و دوزخ برای هر فرد بینائی آشکار و نمایان میگردد».
﴿فَأَمَّا مَن طَغَىٰ٣٧﴾[النازعات: ۳۷]. «پس اما کسیکه سرکشی کرده است».
﴿وَءَاثَرَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا٣٨﴾[النازعات: ۳۸]. «و زندگی دنیا را ترجیح دادهاست».
﴿فَإِنَّ ٱلۡجَحِیمَ هِیَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٣٩﴾[النازعات: ۳۹]. «(بداند که) دوزخ جای (او) است».
﴿وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ٤٠﴾[النازعات: ۴۰]. «و اما کسیکه از ایستادن در حضور پروردگارش بیمناک بوده است. و نفس را از هوی و هوس باز داشته باشد».
﴿فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِیَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٤١﴾[النازعات: ۴۱]. «بهشت جایگاه اوست».
وقتی که رستاخیز و شدت و سختی بزرگ آن فرا میرسد در این هنگام پدر، فرزندش را فراموش میکند. و دوست، دوست خود را فراموش میکند.
﴿یَوۡمَ یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ مَا سَعَىٰ٣٥﴾روزی که انسان تلاش دنیا و کار خوب و بدی را که انجام دادهاست به یاد میآورد و آرزو میکند که ای کاش یک ذرّه به نیکیهایش افزوده میشد، و به خاطر یک ذرّه اضافه شدن بدیهایش اندوهگین میشود. و میداند که اساس سود و زیان تلاشی است که در دنیا کرده است و جز اعمالش هر پیوندی را که در دنیا داشته است فراموش میکند.
﴿وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِیمُ لِمَن یَرَىٰ٣٦﴾و دوزخ آشکار و نمایان میگردد و هرکسی آنرا میبیند و دوزخ برای دوزخیان آماده شده و برای گرفتن آنها آماده گشته است و فقط منتظر فرمان پروردگارش میباشد.
﴿فَأَمَّا مَن طَغَىٰ٣٧﴾و امّا کسی که از حد گذشته و بر ارتکاب گناهان بزرگ به خود جرات کرده است. ﴿وَءَاثَرَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا٣٨﴾و زندگانی دنیا را بر آخرت ترجیح داده و برای زندگی دنیا تلاش کرده و تمام وقت خود را صرف لذّتهای آن نموده و آخرت و عمل کردن برای آن را فراموش کرده است.
﴿فَإِنَّ ٱلۡجَحِیمَ هِیَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٣٩﴾کسیکه چنین باشد جایگاه او دوزخ است. ﴿وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ﴾اما کسیکه از ایستادن در حضور پروردگار و از مجازات دادگرانه او ترسیده و این ترس در دل او اثر گذاشته باشد. ﴿وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ﴾و نفس را از هوی و هوس که آن را از اطاعت خدا باز میدارد بازداشته باشد و از آنچه پیامبر آورده است پیروی نماید و با هوای نفس و شهوت که انسان را از خیر باز میدارند مبارزه کند. ﴿فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِیَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٤١﴾کسیکه اینگونه باشد بهشت که هر شادی و نعمت و سروری را در بردارد جایگاه اوست.
آیهی ۴۶-۴۲:
﴿یَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَا٤٢﴾[النازعات: ۴۲]. «دربارۀ قیامت از تو میپرسند که چه زمانی واقع میشود»؟.
﴿فِیمَ أَنتَ مِن ذِکۡرَىٰهَآ٤٣﴾[النازعات: ۴۳]. «تو را چه خبر از آن»؟.
﴿إِلَىٰ رَبِّکَ مُنتَهَىٰهَآ٤٤﴾[النازعات: ۴۴]. «آگاهی از زمان وقوع قیامت با پروردگارت است».
﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخۡشَىٰهَا٤٥﴾[النازعات: ۴۵]. «تو تنها بیمدهندۀ کسی هستی که از آن (قیامت) میترسد».
﴿کَأَنَّهُمۡ یَوۡمَ یَرَوۡنَهَا لَمۡ یَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا عَشِیَّةً أَوۡ ضُحَىٰهَا٤٦﴾[النازعات: ۴۶]. «روزیکه آنرا میبینند، انگار که آنان جز شبی یا روزی درنگ نکردهاند».
یعنی تکذیب کنندگان قیامت تو را درباره قیامت میپرسند که چه زمانی واقع میشود؟ پس خداوند آنها را پاسخ داد و فرمود: ﴿فِیمَ أَنتَ مِن ذِکۡرَىٰهَآ٤٣﴾این که بدانید کی واقع میشود برای تو و آنها چه فایدهای دارد؟ پس دانستن این مطلب نتیجهای ندارد. بنابراین، آگاهی مردم از زمان وقوع قیامت برای آنها هیچ مصلحت دینی و دنیوی ندارد بلکه مصلحت در این است که بر آنها پوشیده بماند و دانستن و آگاهی از زمان وقوع قیامت بر همهی خلائق پوشیده میباشد. و کسی در این زمینه چیزی نمیداند، بلکه فقط خداوند زمان وقوع آن را میداند.
﴿إِلَىٰ رَبِّکَ مُنتَهَىٰهَآ٤٤﴾آگاهی از زمان وقوع قیامت به پروردگارت بر میگردد. همان طور که خداوند متعال در آیهای دیگر میفرماید: ﴿یَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَ﴾[الأعراف: ۱۸۷]. «از تو دربارۀ زمان وقوع قیامت میپرسند که چه زمانی خواهد بود؟ بگو: آگاهی از زمان وقوع قیامت فقط نزد پروردگارم میباشد، آنرا آشکار نمیکند مگر در وقت آن».
﴿إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخۡشَىٰهَا٤٥﴾بیم دادن تو فقط به کسی سود میبخشد که از آمدن قیامت بترسد و از ایستادن در پیشگاه خداوند بیمناک باشد. چنین کسانی آنچه برایشان مهم است فقط این است که برای قیامت آمادگی حاصل نمایند و برای آن کار کنند. و اما کسی که به قیامت باور ندارد به عناد و لجاجت او نباید توجّه کرد چون لجاجت او مبنی بر تکذیب و عناد است و وقتی او به چنین حالتی رسیده است پاسخ دادن به او کار بیهودهای میباشد و خداوند که داورترین داوران است از انجام دادن کار بیهوده پاک و منزّه است.
پایان تفسیر سورهی نازعات
مکی و ۱۹ آیه است.
آیهی ۵-۱:
﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنفَطَرَتۡ١﴾[الانفطار: ۱]. «هنگامیکه آسمان شکافته میگردد».
﴿وَإِذَا ٱلۡکَوَاکِبُ ٱنتَثَرَتۡ٢﴾[الانفطار: ۲]. «و هنگامیکه ستارگان فرو میریزند».
﴿وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ فُجِّرَتۡ٣﴾[الانفطار: ۳]. «و هنگامیکه دریاها روان میشوند».
﴿وَإِذَا ٱلۡقُبُورُ بُعۡثِرَتۡ٤﴾[الانفطار: ۴]. «و هنگامیکه گورها زیر و رو میگردند».
﴿عَلِمَتۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ وَأَخَّرَتۡ٥﴾[الانفطار: ۵]. «هرکس آنچه را که پیش فرستاده و آنچه را که باز پس داشته است خواهد دانست».
هنگامیکه آسمان شکافته میگردد، و ستارگان پخش و پراکنده میشوند و فرو میریزند و زیبائی آنها از بین میرود و دریاها بر جوشانده میشوند و راه آنها به هم باز میگردد و همه به یک دریا تبدیل میشوند، و گورها زیر و رو میشوند و مردگان بیرون میآیند و در محشر و در پیشگاه خداوند برای جزای اعمال گرد میآیند، در این هنگام پرده کنار میرود و آنچه پنهان بوده آشکار میشود و هرکس سود و زیان خود را میداند. در اینجا ستمگر وقتی آنچه از پیش فرستاده را میبیند انگشتانش را گاز میگیرد و به شقاوت همیشگی و عذاب جاودانه یقین حاصل مینماید. و در اینجا پرهیزگاران که کارهای شایسته کردهاند رستگار میشوند و نعمت پایدار و سالم ماندن از عذاب دوزخ را به دست میآورند.
آیهی ۱۲-۶:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ ٱلۡکَرِیمِ٦﴾[الانفطار: ۶]. «ای انسان! چه چیزی تو را (نسبت) به پروردگار بزرگوارت فریفت»؟.
﴿ٱلَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّىٰکَ فَعَدَلَکَ٧﴾[الانفطار: ۷]. «خدایی که تو را آفرید آنگاه استوارت ساخت سپس (آفرینش تو را) معتدل گرداند».
﴿فِیٓ أَیِّ صُورَةٖ مَّا شَآءَ رَکَّبَکَ٨﴾[الانفطار: ۸]. «و آنگاه به هر شکلی که خواست تو را ترکیب کرد».
﴿کَلَّا بَلۡ تُکَذِّبُونَ بِٱلدِّینِ٩﴾[الانفطار: ۹]. «چنین نیست (که میگویید) بلکه شما سزا و جزا را دروغ میانگارید».
﴿وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَٰفِظِینَ١٠﴾[الانفطار: ۱۰]. «بیگمان نگهبانانی بر شما گمارده شدهاند».
﴿کِرَامٗا کَٰتِبِینَ١١﴾[الانفطار: ۱۱]. «نگارندگان گرامی».
﴿یَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ١٢﴾[الانفطار: ۱۲]. «آنچه را که میکنید میدانند».
خداوند متعال با سرزنش انسانی که در ادای حق خدا کوتاهی ورزیده و بر ارتکاب گناهان جرأت نموده است میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ ٱلۡکَرِیمِ٦﴾ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته است؟!.
آیا در انجام حقوق خداوند سستی میورزی؟ یا این که عذاب او را ناچیز میدانی؟یا این که سزا و جزای خداوند باور نداری؟
آیا خداوند همان نیست که تو را ﴿خَلَقَکَ﴾آفرید و از بهترین سیما برخوردارت نمود؟ ﴿فَعَدَلَکَ﴾و ترکیب تو را درست و متناسب قرار داد و در بهترین شکلها تو را آفرید؟! آیا شایسته تو است که نعمت خدا را که به تو انعام نموده ناسپاسی کنی و احسان او را انکار نمایی؟ این کار جز از جهالت و ستمگری و عناد تو سرچشمه نمیگیرد.
پس خداوند را ستایش کن که سیمای تو را چون سیمای سگ یا الاغ یا دیگر حیوانات قرار نداده است. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿فِیٓ أَیِّ صُورَةٖ مَّا شَآءَ رَکَّبَکَ٨﴾و آنگاه به هر شکلی که خواست تو را ترکیب کرد. ﴿کَلَّا بَلۡ تُکَذِّبُونَ بِٱلدِّینِ٩﴾با وجود این موعظه و پند دادن همواره به دروغ انگاشتن روز جزا ادامه میدهید.
شما باید آنچه را که کردهاید محاسبه نمایید و خداوند فرشتگانی گرامی گمارده است که گفتهها و کارهایتان را مینویسند و آنرا میدانند. خطرات دلها و افعال اعضا و جوارح در این داخل است. بنابراین، آنچه شایستهی شماست این است که این فرشتگان را گرامی و بزرگ بدارید.
آیهی ۱۹-۱۳:
﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِی نَعِیمٖ١٣﴾[الانفطار: ۱۳]. «بیگمان نیکان در نعمت خواهند بود».
﴿وَإِنَّ ٱلۡفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٖ١٤﴾[الانفطار: ۱۴]. «و همانا بدکاران در دوزخند».
﴿یَصۡلَوۡنَهَا یَوۡمَ ٱلدِّینِ١٥﴾[الانفطار: ۱۵]. «در روز جزا به آن درمیآیند».
﴿وَمَا هُمۡ عَنۡهَا بِغَآئِبِینَ١٦﴾[الانفطار: ۱۶]. «و آنان هیچگاه از آن دور نمیشوند».
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٧﴾[الانفطار: ۱۷]. «و تو چه میدانی که روز جزا چیست»؟.
﴿ثُمَّ مَآ أَدۡرَىٰکَ مَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٨﴾[الانفطار: ۱۸]. «باز تو چه میدانی که روز جزا چیست»؟.
﴿یَوۡمَ لَا تَمۡلِکُ نَفۡسٞ لِّنَفۡسٖ شَیۡٔٗاۖ وَٱلۡأَمۡرُ یَوۡمَئِذٖ لِّلَّهِ١٩﴾[الانفطار: ۱۹]. «روزی که هیچ کسی برای دیگران نمیتواند کاری بکند و در آن ورز فرمان، فرمان خدا است».
﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِی نَعِیمٖ١٣﴾منظور از نیکان کسانی هستند که حقوق خدا و حقوق بندگانش را به جای میآورند و در اعمال قلبی و اعمالی که توسط اعضا و جوارح انجام میشود به نیکوکاری پایبند هستند. پس پاداش آنان نعمت قلبی و روحی و جسمی در دنیا و برزخ و آخرت است.
﴿وَإِنَّ ٱلۡفُجَّارَ﴾و بدکاران که در ادای حقوق خدا و حقوق بندگانش کوتاهی ورزیدهاند و دل و اعمالشان به بدی آلوده است. ﴿لَفِی جَحِیمٖ﴾در دوزخند. یعنی در دنیا و برزخ و آخرت در عذابی دردناک قرار دارند.
﴿یَصۡلَوۡنَهَا یَوۡمَ ٱلدِّینِ١٥﴾روزی که جزای اعمال داده میشود آنها به شدت در دوزخ عذاب داده میشوند. ﴿وَمَا هُمۡ عَنۡهَا بِغَآئِبِینَ١٦﴾و هیچ گاه از دوزخ بیرون نمیآیند بلکه همواره در آن هستند.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٧ ثُمَّ مَآ أَدۡرَىٰکَ مَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٨﴾این بیان هولناک بودن آن روز سخت است، روزی که شدت هول و هراس آن عقلها را حیران مینماید.
﴿یَوۡمَ لَا تَمۡلِکُ نَفۡسٞ لِّنَفۡسٖ شَیۡٔٗا﴾قیامت روزی است که هیچ کسی برای هیچ کسی نمیتواند کاری بکند گرچه خویشاوند و دوست باشد. در آن روز هرکس به خودش مشغول است و دنبال آزادی و رهایی کسی دیگر نیست. ﴿وَٱلۡأَمۡرُ یَوۡمَئِذٖ لِّلَّهِ﴾و در آن روز، فرمان، فرمان خداست. پس اوست که میان بندگان داوری مینماید و حق مظلوم را از ظالم و ستمگر میگیرد. والله اعلم.
پایان تفسیر سورهی انفطار
مکی و ۲۹ آیه است.
آیهی ۱۴-۱:
﴿إِذَا ٱلشَّمۡسُ کُوِّرَتۡ١﴾[التکویر: ۱]. «هنگامیکه خورشید درهم پیچیده شود».
﴿وَإِذَا ٱلنُّجُومُ ٱنکَدَرَتۡ٢﴾[التکویر: ۲]. «و هنگامیکه ستارگان تیره گردند».
﴿وَإِذَا ٱلۡجِبَالُ سُیِّرَتۡ٣﴾[التکویر: ۳]. «و هنگامیکه کوهها را روان سازند».
﴿وَإِذَا ٱلۡعِشَارُ عُطِّلَتۡ٤﴾[التکویر: ۴]. «و هنگامیکه ماده شترانی را که بچههایشان به دنبالشان هستند وانهند».
﴿وَإِذَا ٱلۡوُحُوشُ حُشِرَتۡ٥﴾[التکویر: ۵]. «و هنگامیکه جانوران وحشی گرد آورده شوند».
﴿وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ سُجِّرَتۡ٦﴾[التکویر: ۶]. «و هنگامیکه دریاها (مانند آتش) افروخته شوند».
﴿وَإِذَا ٱلنُّفُوسُ زُوِّجَتۡ٧﴾[التکویر: ۷]. «و هنگامیکه جانها را (با همکیشان) قرین سازند».
﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ٨﴾[التکویر: ۸]. «و هنگامیکه از دختر زنده بهگور شده پرسیده شود».
﴿بِأَیِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ٩﴾[التکویر: ۹]. «به کدامین گناه کشته شده است»؟.
﴿وَإِذَا ٱلصُّحُفُ نُشِرَتۡ١٠﴾[التکویر: ۱۰]. «و هنگامیکه نامههای اعمال گشوده شود».
﴿وَإِذَا ٱلسَّمَآءُ کُشِطَتۡ١١﴾[التکویر: ۱۱]. «و هنگامیکه آسمان (مانند پوست حیوان) برکنده شود».
﴿وَإِذَا ٱلۡجَحِیمُ سُعِّرَتۡ١٢﴾[التکویر: ۱۲]. «و هنگامیکه دوزخ برافروخته و شعلهور شود».
﴿وَإِذَا ٱلۡجَنَّةُ أُزۡلِفَتۡ١٣﴾[التکویر: ۱۳]. «و هنگامیکه بهشت نزدیک آورده شود».
﴿عَلِمَتۡ نَفۡسٞ مَّآ أَحۡضَرَتۡ١٤﴾[التکویر: ۱۴]. «هرکس آنچه را که آماده ساخته است میداند».
وقتی این امور وحشتناک اتفاق افتاد مردم مشخص میگردند و هرکس میداند که برای آخرت خود چه کاری کرده است، و خوب و بدی را که انجام داده میداند. چون در روز قیامت خورشید در هم پیچیده میشود و ماه بینور میگردد و خورشید و ماه در آتش انداخته میشوند.
﴿وَإِذَا ٱلنُّجُومُ ٱنکَدَرَتۡ٢﴾و آنگاه که ستارگان تغییر کنند و پراکنده شوند. ﴿وَإِذَا ٱلۡجِبَالُ سُیِّرَتۡ٣﴾و آن وقت که کوهها چون ریگ به حرکت درآیند و سپس چون پشم رنگین به هوا روند. آن هنگام تغییر میکنند و به غباری پراکنده تبدیل میشوند از جای خود برکنده میشوند.
﴿وَإِذَا ٱلۡعِشَارُ عُطِّلَتۡ٤﴾در آن روز مردم گرانبهاترین اموال خود را که در همه اوقات مواظب آن بودند رها میکنند چون چیزی آمده که آن اموال گرانبها را از یادشان برده است. به شتران مادهای اشاره کرد که بچههایشان به دنبالشان است. و این گرانبهاترین و ارزشمندترین اموال عرب بود.
﴿وَإِذَا ٱلۡوُحُوشُ حُشِرَتۡ٥﴾و هنگامیکه حیوانات وحشی در روز قیامت گردآورده میشوند تا خداوند قصاص برخی را از دیگری بگیرد و بندگان کمال عدالت و دادگری خداوند را میبینند زیرا او انتقام بز بیشاخ را از بز شاخ دار میستاند. سپس به آنها میگوید نابود شوید.
﴿وَإِذَا ٱلۡبِحَارُ سُجِّرَتۡ٦﴾و هنگامیکه دریاها افروخته میشوند و با آن وسعت و بزرگی که آتش تبدیل میگردند. ﴿وَإِذَا ٱلنُّفُوسُ زُوِّجَتۡ٧﴾یعنی هرکس با همانند خود جفت میگردد، پس نیکوکاران با نیکوکاران جمع میشوند و بزهکاران با بزهکاران جمع میگردند.
مومن با حور بهشتی همسر و جفت میگردد و کافر با شیطان جفت میشود و این همانند آن است که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا﴾[الزمر: ۷۱]. «و کافران گروه گروه بهسویدوزخ رانده میشوند».
﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًا﴾[الزمر: ۷۳]. «و پرهیزگاران گروه گروه بهسوی بهشت برده میشوند». ﴿ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ﴾[الصافات: ۲۲]. «ستمکاران را به همراه همسرانشان گرد آورید».
﴿وَإِذَا ٱلۡمَوۡءُۥدَةُ سُئِلَتۡ٨﴾و هنگامیکه از دختر زنده به گور شده پرسیده میشود. جاهلان دختران را زنده به گور میکردند و آنها گناهی جز این نداشتند که پدرشان از فقر میترسید.
پس پرسیده میشود: ﴿بِأَیِّ ذَنۢبٖ قُتِلَتۡ٩﴾این دختران به چه گناهی کشته شدهاند؟ مشخص است که گناهی مرتکب نشدهاند، اما این سوال برای سرزنش و توبیخ قاتلان آنها است.
﴿وَإِذَا ٱلصُّحُفُ نُشِرَتۡ١٠﴾و هنگامیکه نامههای اعمال که هر بد و نیکی در آن نوشته شده گشوده میشوند و هریک به صاحب آن داده میشود. پس برخی نامهی اعمالشان را به دست راستشان گرفتهاند و برخی نامه اعمال را در دست چپ یا پشت سر گرفتهاند.
﴿وَإِذَا ٱلسَّمَآءُ کُشِطَتۡ١١﴾و هنگامیکه آسمان از بین میرود، همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَیَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلسَّمَآءُ بِٱلۡغَمَٰمِ﴾[الفرقان: ۲۵]. «روزی که آسمان با ابرها پاره میگردد». ﴿یَوۡمَ نَطۡوِی ٱلسَّمَآءَ کَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡکُتُبِ﴾[الأنبیاء: ۱۰۴]. «روزی که آسمان را درهم میپیچیم، همانطور که سجل، کتابها را درهم میپیچد». ﴿وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعٗا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِ﴾[الزمر: ۶۷]. «و تمام زمین در روز قیامت در قبضه اوست و آسمانها با دست راست او پیچیده میشوند».
﴿وَإِذَا ٱلۡجَحِیمُ سُعِّرَتۡ١٢﴾و هنگامیکه جهنم برافروخته میشود و چنان شعله ور میگردد که قبلا آنگونه مشتعل نبوده است. ﴿وَإِذَا ٱلۡجَنَّةُ أُزۡلِفَتۡ١٣﴾و هنگامیکه بهشت برای پرهیزگاران نزدیک آورده میشود.
﴿عَلِمَتۡ نَفۡسٞ مَّآ أَحۡضَرَتۡ١٤﴾هرکس اعمالی را که نزد او حاضر و نمایان است و پیشتر انجام داده است میداند. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَوَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرٗا﴾[الکهف: ۴۹]. «و آنچه را که کردهاند حاضر و آماده مییابند». این صفتهایی که خداوند برای قیامت بیان کرده است که دلها را به تکان و بدنها را به لرزه در میآورد و هراس آن همه را فرا میگیرد و خردمند را تحریک میکند تا برای آن روز آمادگی حاصل نمایند و آنها را از هر آنچه که باعث سرزنش میگردد باز میدارد. بنابراین، برخی از سلف گفته اند: هرکس میخواهد به قیامت بنگرد آنگونه که آن را با چشم خود مشاهده میکند، باید به سوره ﴿إِذَا ٱلشَّمۡسُ کُوِّرَتۡ١﴾بیندیشد.
آیهی ۲۹-۱۵:
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلۡخُنَّسِ١٥﴾[التکویر: ۱۵]. «سوگند به ستارگانی که واپس میروند».
﴿ٱلۡجَوَارِ ٱلۡکُنَّسِ١٦﴾[التکویر: ۱۶]. «(ستارگان) سیّارِ نهان شونده».
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا عَسۡعَسَ١٧﴾[التکویر: ۱۷]. «و به شب چون بازگردد».
﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ١٨﴾[التکویر: ۱۸]. «و به صبح چون بدمد».
﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ١٩﴾[التکویر: ۱۹]. «بیگمان (آن ( قرآن) برخواندۀ فرستادۀ بزرگواری است».
﴿ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی ٱلۡعَرۡشِ مَکِینٖ٢٠﴾[التکویر: ۲۰]. «او نیرومند است و نزد خداوندِ صاحب عرش دارای منزلت والائی است».
﴿مُّطَاعٖ ثَمَّ أَمِینٖ٢١﴾[التکویر: ۲۱]. «فرمانبرداری شده، در آنجا (او) امین و درستکار است».
﴿وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجۡنُونٖ٢٢﴾[التکویر: ۲۲]. «و رفیق شما دیوانه نیست».
﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡمُبِینِ٢٣﴾[التکویر: ۲۳]. «و بهراستی (او) آن (فرشته) را در کرانۀ آشکار آسمان دید».
﴿وَمَا هُوَ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ بِضَنِینٖ٢٤﴾[التکویر: ۲۴]. «و او بر غیب بخیل نیست».
﴿وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَیۡطَٰنٖ رَّجِیمٖ٢٥﴾[التکویر: ۲۵]. «و آن (قرآن) گفتۀ شیطان رانده شده نیست».
﴿فَأَیۡنَ تَذۡهَبُونَ٢٦﴾[التکویر: ۲۶]. «پس به کجا میروید».
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ٢٧﴾[التکویر: ۲۷]. «آن قرآن جز پند و اندرز برای جهانیان نیست».
﴿لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَسۡتَقِیمَ٢٨﴾[التکویر: ۲۸]. «برای کسی از شما که بخواهد راست کردار شود».
﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٢٩﴾[التکویر: ۲۹]. «درحالیکه نمیتوانید بخواهید مگر آن که خدا، پروردگار جهانیان بخواهد».
خداوند متعال به «الخنّس» سوگند خورده است و آن ستارگانی هستند که از حرکت معمولی ستارگان بهسوی مشرق بازپس میروند و آن ستارگان هفتگانه سیار هستند که عبارتند از «خورشید»، «ماه»، «زهره»، « مشتری»، «مریخ»، «زحل» و «عطارد». پس این هفت ستاره دو حرکت دارند، یکی حرکت بهسوی مغرب به همراه همه ستارگان و افلاک. و دوم حرکت معکوس از جهت مشرق که فقط این هفت ستاره اینگونه هستند.
پس خداوند به اینها در حال بازماندن و حرکت کردنشان و پنهان شدنشان سوگند خورده است، و احتمال دارد که منظور همه ستارگان سیار و غیره باشد.
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا عَسۡعَسَ١٧﴾و سوگند میخورم به شب چون روی بیاورد. و گفته شده که «عسعس» به معنی «پشتکننده» میباشد.
﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ١٨﴾و به صبح وقتی که نشانههای آن آشکار میگردد و روشناییاش به تدریج سیاهی شب را بشکافد تا این که کامل میگردد و خورشید طلوع میکند. اینها نشانههای بزرگی هستند که خداوند برای بزرگی و شکوه و محفوظ بودن قرآن از هر شیطان رانده شدهای به آنها قسم خورده است. پس فرمود: ﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ١٩﴾بیگمان قرآن برخواندهی فرستاده بزرگواری است و او جبرئیل÷است که قرآن را از سوی خدا نازل کرده است، همانطور که خداوند متعال میفرماید:. ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِیلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِینُ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِکَ لِتَکُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ١٩٤﴾[الشعراء: ۱۹۲-۱۹۴]. «و بیگمان قرآن را پروردگار جهانیان فرستاده و جبرئیل آنرا بر قلب تو نازل کرده است تا از بیم دهندگانی باشی». و خداوند جبرئیل را با بزرگواری توصیف نمود، چون رفتار او پسندیده، و او برترین فرشتگان است و نزد خداوند مقامش از همه بالاتر میباشد.
﴿ذِی قُوَّةٍ﴾او در اجرای فرمان الهی نیرومند است. از جمله نیرومندیاش این است که دیار و سرزمین قوم لوط را زیر و رو کرد و آنان را نابود ساخت. ﴿عِندَ ذِی ٱلۡعَرۡشِ﴾جبرئیل مقرب درگاه خداست و نزد خداوند مقامی والا دارد و خداوند این مقام ویژه را به او اختصاص دادهاست. ﴿مَکِینٖ﴾و دارای مکانت و جایگاهی بالاتر از جایگاه همه فرشتگان میباشد. ﴿مُّطَاعٖ ثَمَّ أَمِینٖ٢١﴾در ملکوت اعلی از جبرئیل اطاعت میشود چون او از فرشتگان مقرّب است و از نظر و فرمانش فرمانبرداری میشود. و امانتدار است و هرچه را به او فرمان دهند بدون کم و کاست و بدون این که از حدودی که برایش مقرر شده است پارا فراتر بگذارد آن را انجام میدهد. اینها همه بر شرافت و عظمت قرآن در پیشگاه خداوند دلالت مینمایند.
خداوند قرآن را با این فرشته بزرگوار که دارای این چنین صفات کاملی میباشد فرستاده است. و عادت بر این است که پادشاهان کسانی را که برایشان گرامی هستند برای رساندن مهمترین و شریفترین پیامها میگمارند. پس وقتی که فضیلت فرشتهی حامل قرآن را بیان کرد فضیلت انسانی را که قرآن بر او نازل شده و بهسوی آن دعوت کرده است نیز بیان کرد و فرمود:
﴿وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجۡنُونٖ٢٢﴾و همدم و معاشر شما محمدصدیوانه نیست آنطور که دشمنانش که رسالت او را تکذیب میکنند، میگویند و تهمتهایی به او بر میبندند و میخواهند با این گفتهها آنچه را با خود آورده است خاموش کنند. بلکه محمدصاز همه مردم عاقلتر و راستگوتر است.
﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡمُبِینِ٢٣﴾و محمدصجبرئیل÷را در بالاترین کرانه روشن و آشکار که با چشم دیده میشود دید. ﴿وَمَا هُوَ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ بِضَنِینٖ٢٤﴾و او بر آنچه خداوند به وی وحی نموده است بخیل نیست تا برخی از آن را از شما پنهان کند بلکه او صامانتدار اهل آسمان و زمین است و پیامهای پروردگارش را به صورت آشکار میرساند.
پس پیامبرصدر رساندن چیزی از آن به شما بخل نورزیده است و هیچ چیزی از آن را از هیچکس نه از توانگر و نه از فقیر و نه از رئیس و نه از زیردست و نه از مرد و نه از زن و نه از شهرنشین و نه از روستایی پنهان نکرده است. بنابراین، خداوند او را در میان ملتی بیسواد و جاهل به علمایی ربانی و دانشمندانی خبره تبدیل شدند که دانشها و علوم به آنان منتهی میگشت و آنها استاد و دیگران شاگردانشان بودند.
﴿وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَیۡطَٰنٖ رَّجِیمٖ٢٥﴾وقتی بزرگی کتاب و فضیلت آن را همراه با ذکر دو فرستاده بزرگوار که به وسیلهی آنها به مردم رسیده است بیان کرد و این دو فرستاده را ستود، هر نوع کمبود و آفت را از آن منتفی دانست که در صداقت و راستی قرآن عیبی شمرده میشود. و فرمود: ﴿وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَیۡطَٰنٖ رَّجِیمٖ٢٥﴾و آن قرآن گفته شیطان رانده شده از خداوند نیست.
﴿فَأَیۡنَ تَذۡهَبُونَ٢٦﴾چگونه چنین تصوری به ذهن شما خطور میکند؟ و اذهانتان به کجا رفته است؟ چگونه حقی را که در بالاترین مراتب راستی و صدق است به منزله دروغ که پائینترین باطل است قرار میدهید؟ این چیزی جز وارونه کردن حقایق نیست.
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ٢٧﴾آن قرآن جز پند و اندرز برای جهانیان نیست که با آن به یاد پروردگارشان میافتند و خداوند و صفتهای کمالی را که دارد به یاد میآورند و زشتیها و عیبهایی را که خداوند از آن منزه است میدانند و به وسیلهی قرآن اوامر و نواهی و حکمتهای آنرا به یاد میآورند و احکام تقدیری و شرعی و جزائی را یادآور میشوند.
خلاصهی مطالب اینکه منافع هر دو جهان را به یاد میآورند و به وسیله آن برای سعادت هر دو جهان تلاش میکنند. ﴿لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَسۡتَقِیمَ٢٨﴾برای کسی از شما که بخواهد راست کردار شود، بعد از آن که هدایت از گمراهی روشن گردیده است.
﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٢٩﴾مشیت و خواست او نافذ است و امکان ندارد که چیزی با خواست خداوند مخالفان ورزد. این آیه و امثال آن ردّی است بر دو فرقه قدّریه و جبرّیه که خواست و مشیت خدا را نفی میکنند.
والحمدلله.
پایان تفسیر سورهی تکویر
مکی و ۲۲ آیه است.
آیهی ۲۲-۱:
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡبُرُوجِ١﴾[البروج: ۱]. «سوگند به آسمان که دارای برجهاست».
﴿وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡمَوۡعُودِ٢﴾[البروج: ۲]. «و به روز موعود».
﴿وَشَاهِدٖ وَمَشۡهُودٖ٣﴾[البروج: ۳]. «و به گروه و مورد گواهی».
﴿قُتِلَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأُخۡدُودِ٤﴾[البروج: ۴]. «اهل خندقها نابود شدند».
﴿ٱلنَّارِ ذَاتِ ٱلۡوَقُودِ٥﴾[البروج: ۵]. «گودالِ پر از آتش و دارای هیزم فراوان».
﴿إِذۡ هُمۡ عَلَیۡهَا قُعُودٞ٦﴾[البروج: ۶]. «هنگامیکه آنان بر آن نشسته بودند».
﴿وَهُمۡ عَلَىٰ مَا یَفۡعَلُونَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ شُهُودٞ٧﴾[البروج: ۷]. «و آنان بر آنچه با مؤمنان میکردند حاضر بودند».
﴿وَمَا نَقَمُواْ مِنۡهُمۡ إِلَّآ أَن یُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ٨﴾[البروج: ۸]. «و از آنان ایرادی جز این نگرفته بودند که به خداوند توانای ستوده ایمان آوردند».
﴿ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ٩﴾[البروج: ۹]. «خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن اوست، و خداوند بر همه چیز گواه است».
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَتَنُواْ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَتُوبُواْ فَلَهُمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمۡ عَذَابُ ٱلۡحَرِیقِ١٠﴾[البروج: ۱۰]. «بیگمان کسانیکه مردان و زنان مؤن را شکنجه دادند آنگاه توبه نکردند دوزخ دامنگیرشان خواهد شد و عذاب سوزان آتش را در پیش دارند».
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡکَبِیرُ١١﴾[البروج: ۱۱]. «بهراستی آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند باغهایی دارند که از زیر آن رودها روان است. این است کامیابی بزرگ».
﴿إِنَّ بَطۡشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ١٢﴾[البروج: ۱۲]. «بیگمان فرو گرفتن پروردگارت سخت است».
﴿إِنَّهُۥ هُوَ یُبۡدِئُ وَیُعِیدُ١٣﴾[البروج: ۱۳]. «بهراستی او (از آغاز) پدید میآورد و باز میآفریند».
﴿وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلۡوَدُودُ١٤﴾[البروج: ۱۴]. «و او آمرزگارِ دوستدار است».
﴿ذُو ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡمَجِیدُ١٥﴾[البروج: ۱۵]. «صاحب ارجمند عرش».
﴿فَعَّالٞ لِّمَا یُرِیدُ١٦﴾[البروج: ۱۶]. «هر آنچه بخواهد انجام میدهد».
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ٱلۡجُنُودِ١٧﴾[البروج: ۱۷]. «آیا خبر لشکرها به تو رسیده است»؟!.
﴿فِرۡعَوۡنَ وَثَمُودَ١٨﴾[البروج: ۱۸]. «که (همان) فرعون و ثمود باشند».
﴿بَلِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی تَکۡذِیبٖ١٩﴾[البروج: ۱۹]. «حق این است که کافران همواره تکذیب میکنند».
﴿وَٱللَّهُ مِن وَرَآئِهِم مُّحِیطُۢ٢٠﴾[البروج: ۲۰]. «و خداوند از پشت سر ایشان را احاطه کرده است».
﴿بَلۡ هُوَ قُرۡءَانٞ مَّجِیدٞ٢١﴾[البروج: ۲۱]. «بلکه این قرآن، بزرگوار و عالیقدر است».
﴿فِی لَوۡحٖ مَّحۡفُوظِۢ٢٢﴾[البروج: ۲۲]. «در لوح محفوظ (حای دارد)».
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡبُرُوجِ١﴾سوگند به آسمان که دارای منازل است و منازل خورشید و ماه و ستارگان را که با نظمی کامل در حرکت هستند دربردارد. سیر خورشید و ماه و ستارگان بر کمال قدرت خداوند و بر کمال رحمت و گستردگی علم و حکمتش دلالت مینماید.
﴿وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡمَوۡعُودِ٢﴾و سوگند به روز موعود که روز قیامت است و خداوند به مردم وعده داده است که آنها را در آن روز گرد آوَرَد و همه را یک جا جمع کند. این وعده الهی امکان ندارد که تغییر کند یا خلاف آن عمل شود.
﴿وَشَاهِدٖ وَمَشۡهُودٖ٣﴾و این شامل هرکس میگردد که به این صفت متصف باشد. یعنی بیننده و آنچه دیده میشود و حاضر و آنچه حاضر شده است. آنچه خداوند برای اثبات آن سوگند خورده مواردی است که این سوگند در بردارد و آن نشانههای بزرگ الهی و فرمان آشکار و رحمت گستردهاش میباشد.
گفته شده آنچه بر آن قسم خورده شده فرموده الهی است که میفرماید: ﴿قُتِلَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأُخۡدُودِ٤﴾اهل خندقها نابود گردند. اهل خندقها قومی کافر بودند که گروهی مومن با آنها زندگی میکردند. کافران از مومنان خواستند که به دین آنها بگروند اما مؤمنان از پذیرفتن دین کافران امتناع ورزیدند. آنگاه کافران چالههایی در زمین کندند و در آن آتش برافروختند و اطراف آن نشسته و مومنان را در این چالهها میانداختند. هرکس دین آنها را میپذیرفت او را آزاد میکردند و هرکس بر ایمان خود باقی میماند او را در آتش میانداختند و این نهایت مبارزه با خدا و حزب خداست.
بنابراین، خداوند آنها را لعنت کرد و نابودشان گرداند و آنان را تهدید نمود پس فرمود: ﴿قُتِلَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأُخۡدُودِ٤﴾اهل خندقها نابود گردند. سپس گودالها (أخدود) را توضیح داد و فرمود: ﴿ٱلنَّارِ ذَاتِ ٱلۡوَقُودِ٥﴾گودالهای پر از آتش و دارای هیزم فراوان، ﴿إِذۡ هُمۡ عَلَیۡهَا قُعُودٞ٦﴾هنگامیکه بر آن نشسته بودند، ﴿وَهُمۡ عَلَىٰ مَا یَفۡعَلُونَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ شُهُودٞ٧﴾و آنان بر آنچه با مژمنان میکردند حاضر و گواه بودند. این نهایت سنگدلی و ستمگری است چون آنها هم به آیات خدا کفر ورزیدند و با آن عناد ورزیدند و هم مومنان را شکنجه کردند، شکنجهای بسیار فجیع که دلها را به تکان و لرزه میدارد!.
کافران بر کنار گودالهای پر از آتش حاضر میشدند و به تماشای صحنهی انداختن مومنان به داخل آتش میپرداختند، و از مؤمنان ایرادی جز خصلتی نگرفته بودند که مومنان به خداوند ایمان آورده بودند. که در حقیقت به واسطهی آن خصلت مورد مدح و ستایش قرار میگیرند و مایه سعادت آنان است، و آن عبارت است از ایمان به خدای چیره و ستوده، خداوندی که دارای آن چنان عزتی است که بر هر چیزی غالب آمده، و او در گفتهها و اوصاف و اقوالش ستوده است. و خداوندی که ﴾﴿لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾همه آنچه را در آسمانها و زمین است آفریده و همه تحت فرمانروایی او قرار دارند و هرگونه که بخواهد در آنها تصّرف مینماید ﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ﴾و خداوند با علم و شنیدن و دیدن بر همه چیز حاضر و گواه است. (یعنی علم و شنوایی و بینایی خداوند بر همه چیز احاطه دارد). پس آیا این سرکشان نمیترسند از اینکه خداوند توانا آنها را فرو بگیرد و آیا نمیدانند که همه تحت فرمانروایی خدا هستند و هیچ کسی بر دیگری جز به اجازهی خداوند سلطهای ندارد؟!.
و آیا بر آنها پوشیده است که خداوند بر کارهایشان احاطه دارد و آنان را مجازات خواهد کرد؟ هرگز، بدون تردید کافران در فریب به سر میبرند و جاهلان در گمراهی قرار دارند. سپس خداوند آنها را تهدید کرد و توبه را به آنان پیشنهاد نمود و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَتَنُواْ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَتُوبُواْ فَلَهُمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمۡ عَذَابُ ٱلۡحَرِیقِ١٠﴾بیگمان کسانیکه مردان و زنان مومن را شکنجه دادند، سپس توبه نکردند، عذاب سوزان دوزخ دامنگیرشان خواهد شد.
حسن /گفته است: به این همه بزرگواری و کرم بنگرید! کافران دوستان خدا و بندگان فرمانبردارش را کشتند اما باز هم آنان را به توبه و برگشتن فرامی خواند!.
وقتی سزای ستمگران را بیان کرد پاداش مومنان را نیز ذکر کرد و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾کسانی که با دل ایمان آوردند، ﴿وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾و با اعضا و جوارح کارهای شایسته کردند به باغهایی وارد میشوند که از زیر کاخها و درختان آن رودها روان است. این است کتابی بزرگ، زیرا آنان به رضایت خداوند دست یافته و به بهشت او درآمدهاند.
﴿إِنَّ بَطۡشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ١٢﴾کیفر دادن مجرمان و گناهکاران سخت و شدید است و او در کمین ستمگران است. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَکَذَٰلِکَ أَخۡذُ رَبِّکَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِیَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِیمٞ شَدِیدٌ١٠٢﴾[هود: ۱۰۲]. «و اینگونه است فرو گرفتن پروردگارت آنگاه که اهل آبادیهای ستمگر را فروگرفت، بیگمان فرو گرفتن او سخت است».
﴿إِنَّهُۥ هُوَ یُبۡدِئُ وَیُعِیدُ١٣﴾او به تنها آفرینش را آغاز میکند و آن را باز تکرار مینماید و هیچ کسی در این کار با او مشارکتی ندارد. ﴿وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ﴾او آمرزگار است و همه گناهان کسی را که توبه نماید و از او آمرزش بخواهد میآمرزد ﴿ٱلۡوَدُودُ﴾و او ودود است. یعنی دوستانش او را چنان دوست میدارند که هیچ چیزی را همانند او دوست نمیدارند. پس همان طور که هیچ چیزی در صفات و شکوه و زیبایی و معانی و افعال با او شبیه نیست همین طور محبت او در دل بندگان برگزیده با هیچ محبتی شباهت ندارد.
بنابراین، دوست داشتن خداوند اساس بندگی است و محبتی است که بر همه محبتها مقدم و چیره است و اگر دیگر محبتها به دنبال محبت خدا نباشند برای محبت کنندگان مایهی عذاب خواهند بود.
خداوند نیز دوستانش را دوست میدارد. همانطور که میفرماید: ﴿یُحِبُّهُمۡ وَیُحِبُّونَهُ﴾[المائدة: ۵۴]. «خداوند آنها را دوست میدارد و آنها هم خدا را دوست میدارند». مودّت یعنی محبت ناب و خالص.
در اینجا نکتهای باریک است که خداوند واژهی «ودود» را با «غفور» یک جا بیان کرده است تا بر این دلالت نماید که گناهکاران هرگاه بهسوی خدا برگردند و توبه کنند خداوند گناهانشان را میآمرزد و آنان را دوست میدارد. چنین نیست همان طور که برخی به اشتباه میگویند «فقط گناهانشان بخشیده میشود و دیگر آنها را دوست ندارد». بلکه خداوند از توبه بندهاش بیشتر از مردی شاد میشود که شترش را با آب و غذایش در بیابانی گم کرده و ناامید و به انتظار مرگ در زیر سایه درختی دراز کشیده است.
اما ناگهان شتر را بالای سر خود مییابد و مهار آن را میگیرد و از فرط خوشحالی آن چنان کنترل خود را از دست میدهد که میگوید: «پروردگارا! تو بنده منی و من خدای تو»! خداوند از توبه بندهاش بیشتر از این مرد خوشحال میشود. ستایش و تمجید خدا را سزاست که احسان خیر فراوانی دارد!.
﴿ذُو ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡمَجِیدُ١٥﴾خدا صاحب عرش بزرگ است که آسمانها و زمین و کرسی را فرا گرفته است. آسمانها و زمین و کرسی نسبت به عرش مانند حلقهای افتاده در بیابان هستند نسبت به سایر زمین.
خداوند به طور ویژه عرش را ذکر کرد چون خیلی بزرگ است و از همه مخلوقات به خداوند نزدیکتر است. این در صورتی است که «المجید» به کسر خوانده شود که در این صورت صفت عرش قرار میگیرد واگر به رفع خوانده شود صفت خداوند است یعنی دارای صفات بزرگ و گسترده است.
﴿فَعَّالٞ لِّمَا یُرِیدُ١٦﴾هرگاه خداوند چیزی بخواهد آن را انجام میدهد و برای هرکاری که بخواهد فقط همین کافی است که به آن بگوید: «باش» پس آن میشود. و هیچ کسی چنین نیست که هرچه بخواهد بتواند انجام دهد.
و مخلوقات اگر بخواهند کاری بکنند باید کسی آنها را کمک کند و نیز کسی از آنها جلوگیری نکند. اما خداوند نیازی به کسی ن دارد که او را یاری کند و هیچکس نمیتواند جلوی اراده او را بگیرد. سپس به بیان بخشی از افعال خود پرداخت که دالّ بر صداقت چیزی است که پیامبرانش آوردهاند، و فرمود: ﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ٱلۡجُنُودِ١٧﴾آیا خبر لشکرهای فرعون و ثمود به تو رسیده است که چگونه پیامبران را تکذیب کردند و آنگاه خداوند آنان را هلاک ساخت؟!.
﴿بَلِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی تَکۡذِیبٖ١٩﴾حقیقت این است که کافران همواره دروغ انگاشتن حق و مخالفت با آن را ادامه میدهند و آیات و موعظهها در مورد آنان کارساز و سودمند نیست.
﴿وَٱللَّهُ مِن وَرَآئِهِم مُّحِیطُۢ٢٠﴾و علم و آگاهی خداوند آنان را از هر سو احاطه کرده و قدرت الهی بر آنان چیره است. همان طور که خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ١٤﴾[الفجر: ۱۴]. «بیگمان پروردگارت در کمین است». پس در اینجا به کافران هشدار سختی داده شده مبنی بر اینکه آنان همه تحت تدبیر و در قبضه او هستند و حتما آنها را کیفر خواهد داد.
﴿بَلۡ هُوَ قُرۡءَانٞ مَّجِیدٞ٢١﴾بلکه این قرآنی است که معانی و مفاهیم آن بزرگ و زیاد است و خیر و دانش فراوان دارد، ﴿فِی لَوۡحٖ مَّحۡفُوظِۢ٢٢﴾در لوح محفوظ جای دارد و در آن جا از هرگونه تغییر و کاستی و از شیطانها محفوظ است. و آن لوحی است که خداوند همه چیز را در آن ثبت و ضبط کرده است. و این بر بزرگی و اهمیت مقام والای قرآن دلالت مینماید.
پایان تفسیر سورهی بروج
مکی و ۲۵ آیه است.
آیهی ۱۵-۱:
﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ١﴾[الانشقاق: ۱]. «هنگامیکه آسمان بشکافد».
﴿وَأَذِنَتۡ لِرَبِّهَا وَحُقَّتۡ٢﴾[الانشقاق: ۲]. «و پروردگارش را فرمان میبرد و چنین هم سزد».
﴿وَإِذَا ٱلۡأَرۡضُ مُدَّتۡ٣﴾[الانشقاق: ۳]. «و هنگامیکه زمین کشیده میشود».
﴿وَأَلۡقَتۡ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتۡ٤﴾[الانشقاق: ۴]. «و آنچه را که در آن است برون اندازد و تهی گردد».
﴿وَأَذِنَتۡ لِرَبِّهَا وَحُقَّتۡ٥﴾[الانشقاق: ۵]. «و پروردگارش را فرمان برد و چنین هم سزد».
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدۡحٗا فَمُلَٰقِیهِ٦﴾[الانشقاق: ۶]. «ای انسان! تو پیوسته با تلاش بیامان و رنج فراوان بهسوی پروردگار خود رهسپاری و سرانجام او را ملاقات خواهی کرد».
﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ٧﴾[الانشقاق: ۷]. «و اما کسیکه نامۀ اعمالش به دست راستش داده شود».
﴿فَسَوۡفَ یُحَاسَبُ حِسَابٗا یَسِیرٗا٨﴾[الانشقاق: ۸]. «به حسابی آسان محاسبه میشود».
﴿وَیَنقَلِبُ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورٗا٩﴾[الانشقاق: ۹]. «و شادمان بهسوی خانوادهاش برمیگردد».
﴿وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ وَرَآءَ ظَهۡرِهِۦ١٠﴾[الانشقاق: ۱۰]. «و اما کسیکه نامۀ اعمالش از پشت سر او به او داده شود».
﴿فَسَوۡفَ یَدۡعُواْ ثُبُورٗا١١﴾[الانشقاق: ۱۱]. «نابودی را خواهد طلبید».
﴿وَیَصۡلَىٰ سَعِیرًا١٢﴾[الانشقاق: ۱۲]. «و به دوزخ درمیآید».
﴿إِنَّهُۥ کَانَ فِیٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورًا١٣﴾[الانشقاق: ۱۳]. «چراکه او درمیان خانوادۀ خود شادمان بود».
﴿إِنَّهُۥ ظَنَّ أَن لَّن یَحُورَ١٤﴾[الانشقاق: ۱۴]. «بیگمان او پنداشته بود که وی هرگز باز نخواهد گشت».
﴿بَلَىٰٓۚ إِنَّ رَبَّهُۥ کَانَ بِهِۦ بَصِیرٗا١٥﴾[الانشقاق: ۱۵]. «آری! بیگمان پروردگارش به او بینا بود».
خداوند با بیان آنچه در روز قیامت رخ میدهد و تغییراتی که در اجرام بزرگ روی میدهد میفرماید: ﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ١﴾آنگاه که آسمانها میشکافد و از همدیگر جدا میشود و ستارگان پخش و پراکنده میگردند و ماه و خورشید بینور و تاریک میشوند.
﴿وَأَذِنَتۡ لِرَبِّهَا﴾و به فرمان پروردگارش گوش فرا میدهد، ﴿وَحُقَّتۡ﴾و سزاوار چنین کاری هم میباشد، چو ن آسمان مسخّر و تحت تدبیر و فرمانروایی خداوند بزرگ است و هرچه به آن دستور دهد سرپیچی نمیکند و با فرمان خدا وند مخالفت نمینماید.
﴿وَإِذَا ٱلۡأَرۡضُ مُدَّتۡ٣﴾و هنگامیکه زمین به لرزه و تکان در میآید و کوههای آن از بین میروند و نشانهها و ساختمانهایی که روی آن هست نابود میگردند و خداوند آن را چون سفره پهن میکند و بسیار گسترده میگردد و همه مردم را با وجود اینکه خیلی زیاد هستند در خود جای میدهد، پس آنگاه زمین به میدانی صاف و هموار که هیچ فراز و نشیبی ندارد تبدیل میشود.
﴿وَأَلۡقَتۡ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتۡ٤﴾و در روز قیامت مردگان و خزانههایی که در زمین است بیرون انداخته میشوند و زمین خالی میگردد. در آن روز در صور دمیده میشود، آنگاه مردگان از گورها بیرون میآیند و گنجهای زمین نیز بیرون میآید و چون تودهای بزرگ روی هم انباشته میشود و مردم آنها را میبینند و حسرت میخورند که چرا برای به دست آوردن چنین چیزهایی از یکدیگر پیشی میگرفتهاند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدۡحٗا فَمُلَٰقِیهِ٦﴾ای انسان! تو همواره بهسوی خداوند رهسپاری و به اوامر و نواهی او عمل میکنی و خودت را با انجام خیر یا شر بهسوی او نزدیک میکنی سپس در روز قیامت او را ملاقات خواهی کرد و پاداش همه کارها را خواهی دید. پس اگر خوشبخت باشی با فضل خود با تو رفتار خواهد کرد و اگر بدبخت باشی دادگرانه به تو سزا خواهد داد.
بنابراین، تفصیل جزا را بیان کرد و فرمود کسی که نامه اعمالش به دست راستش داده شود و آنان اهل سعادت هستند با او حسابی ساده و آسان خواهد شد. و حساب آسان این است که بنده به گناهانش اعتراف میکند و گمان میبرد که دیگر هلاک شده است اما خداوند میگوید گناهانت را در دنیا پوشاندم و امروز نیز میپوشانم.
﴿وَیَنقَلِبُ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورٗا٩﴾و شادمان و مسرور بهسوی خانوادهاش در بهشت برمی گردد و شاد و مسرور است چون از عذاب نجات یافته و به پاداش دست یازیده است. اما کسی که نامهی اعمالش به دست چپ وی از پشت سر داده شود از خواری و رسوایی و از زشتی کارهایی که در نامه اعالش ثبت شده و از آن توبه ننموده است هلاکت و نابودی خود را میطلبد.
﴿وَیَصۡلَىٰ سَعِیرًا١٢﴾آتش سوزان دوزخ او را از هر سو احاطه میکند و عذاب داده میشود. این بدان خاطر است که او در میان خ انواده خود شادمان بود و ﴿ظَنَّ أَن لَّن یَحُورَ﴾به ذهنش خطور نمیکرد وکه بعد از مرگ زنده شود، و هرگز نمیپنداشت که بهسوی پروردگارش برگردد و در پیشگاه او بایستد.
﴿بَلَىٰٓۚ إِنَّ رَبَّهُۥ کَانَ بِهِۦ بَصِیرٗا١٥﴾آری! بهسوی پروردگارش برخواهد گشت و پروردگارش به او بینا بود. پس هیچ گاه او را بیهوده رها نخواهد کرد بلکه او را امرو نهی میکند. تا پاداش یا عذاب ببیند.
آیهی ۲۵-۱۶:
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلشَّفَقِ١٦﴾[الانشقاق: ۱۶]. «سوگند به شفق».
﴿وَٱلَّیۡلِ وَمَا وَسَقَ١٧﴾[الانشقاق: ۱۷]. «و سوگند به شب و هر آنچه فرامیگیرد».
﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا ٱتَّسَقَ١٨﴾[الانشقاق: ۱۸]. «و به ماه چون کامل شود».
﴿لَتَرۡکَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٖ١٩﴾[الانشقاق: ۱۹]. «قطعاً وضع و حالی دیگر خواهید یافت».
﴿فَمَا لَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ٢٠﴾[الانشقاق: ۲۰]. «آنانرا چه شده است که ایمان نمیآورند»؟!
﴿وَإِذَا قُرِئَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقُرۡءَانُ لَا یَسۡجُدُونَۤ۩٢١﴾[الانشقاق: ۲۱]. «و هنگامیکه قرآن بر آنان خوانده شود به سجده نمیروند»؟!.
﴿بَلِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُکَذِّبُونَ٢٢﴾[الانشقاق: ۲۲]. «بلکه کافران تکذیب میکنند».
﴿وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یُوعُونَ٢٣﴾[الانشقاق: ۲۳]. «و خداوند به آنچه در دل نهفته دارند داناتر است».
﴿فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ٢٤﴾[الانشقاق: ۲۴]. «پس آنانرا به عذابی دردناک مژده بده».
﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ أَجۡرٌ غَیۡرُ مَمۡنُونِۢ٢٥﴾[الانشقاق: ۲۵]. «مگر کسانیکه ایمان آودرهاند و کارهای شایتسه کردهاند، آنان پاداشی پایان ناپذیر دارند».
در اینجا خداوند به نشانههای شب سوگند خورده است، به شفق که باقیمانده نور و روشنایی خورشید و آغازگر شب است. ﴿وَٱلَّیۡلِ وَمَا وَسَقَ١٧﴾سوگند به شب و همه آنچه از حیوانات و غیره که فرا میگیرد. ﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا ٱتَّسَقَ١٨﴾سوگند به ماه چون کامل میشود. خداوند به ماه ـ در حالت کامل بودنش ـ قسم یاد میکند، زیرا در این حالت صورت و ظاهر آن از بقیهی حالتهایش زیباتر است و منافعش نیز بیشتر است. و آنچه که بر آن قسم یاد شده عبارت است از ﴿لَتَرۡکَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٖ١٩﴾شما ای انسانها! مراحل و حالات مختلفی را طی میکنید، از نطفه به خونی بسته و از خون بسته به تکهای گوشت تبدیل میشوید تا این که روح در شما دمیده میگردد.
سپس دوران نوزادی و بعد دوران کودکی را پشت سر میگذرانید سپس به سن تکلیف و امر و نهی میرسید. و سپس خواهید مرد و بعد از مرگ زنده میشوید و سزا و جزای اعمال خود را خواهید دید. این مراحل مختلفی است که بر انسان میگذ رد و این مراحل دال بر این است که تنها خداوند معبود و یکتاست و او طبق حکمت و رحمت خویش به تدبیر بندگان میپردازد، و بنده نیازمند و ناتوان است و تحت تدبیر خداوندِ توانای مهربان قرار دارد.
با وجود این بسیاری از مردم ایمان نمیآورند و هنگامیکه قرآن بر آنان خوانده شود کرنش نمیکنند و از اوامر و نواهی قرآن اطاعت نمیکنند. ﴿بَلِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُکَذِّبُونَ٢٢﴾بلکه کافران تکذیب میکنند. یعنی بعد از آن که حق برایشان روش شده است با آن مخالفت میکنند.
پس ایمان نیاوردن اینها و اطاعت نکردنشان از قرآن چیز عجیبی نیست چون کسی که حق را از روی عناد تکذیب میکند چارهای برای هدایتش نیست.
﴿وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یُوعُونَ٢٣﴾و خداوند رازهایی را که ایشان پنهان میدارند بهتر میداند و به کارهای پنهان و آشکارشان آگاه است و آنان را به سزای اعمالشان میرساند. بنابراین فرمود:
﴿فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ٢٤﴾بشارت بدان جهت بشارت نامیده شده است چون آثار آن در پوست و چهره نمایان میگردد. این است حالت بیشتر مردم، قرآن را تکذیب میکنند و به آن ایمان نمیآورند.
﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ أَجۡرٌ غَیۡرُ مَمۡنُونِۢ٢٥﴾اما برخی از مردم هستند که خداوند آنها را هدایت کرده است. پس ایشان به خدا ایمان آورده و آنچه را که پیامبران آوردهاند پذیرفتهاند. پس ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند و ایشان پاداشی پایان ناپذیر دارند بلکه پاداش آنها همیشگی است و آن چیزهایی است که هیچ چشمی تاکنون آنها را ندیده و هیچ گوشی اخبار آنرا نشنیده و تصوّر آن به دل هیچ انسانی خطور نکرده است.
پایان تفسیر سورهی انشقاق