تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی حاقه


مکی و ۵۲ آیه است.

آیه‌ی ۸-۱:

﴿ٱلۡحَآقَّةُ١[الحاقة: ۱]. «رخداد راستین».

﴿مَا ٱلۡحَآقَّةُ٢[الحاقة: ۲]. «رخداد راستین چگونه رخدادی است».

﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلۡحَآقَّةُ٣[الحاقة: ۳]. «و تو چه می‌دانی رخداد راستین چیست»؟.

﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ وَعَادُۢ بِٱلۡقَارِعَةِ٤[الحاقة: ۴]. «ثمود و عاد قیامت را دروغ انگاشتند».

﴿فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهۡلِکُواْ بِٱلطَّاغِیَةِ٥[الحاقة: ۵]. «پس امّا ثمود به (وسیلۀ) فریادی مرگبار نابود شدند».

﴿وَأَمَّا عَادٞ فَأُهۡلِکُواْ بِرِیحٖ صَرۡصَرٍ عَاتِیَةٖ٦[الحاقة: ۶]. «و امّا عاد به (وسیلۀ) تندبادی سرکش نابود شدند».

﴿سَخَّرَهَا عَلَیۡهِمۡ سَبۡعَ لَیَالٖ وَثَمَٰنِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِیهَا صَرۡعَىٰ کَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِیَةٖ٧[الحاقة: ۷]. «(خداوند) آن‌را هفت شب و هفت روز به غایت نحس بر آنان گماشت آن‌گاه مردمان را می‌دیدی که روی زمین افتاده‌اند و انگار تنه‌های پوک و توخالی درختان خرمایند».

﴿فَهَلۡ تَرَىٰ لَهُم مِّنۢ بَاقِیَةٖ٨[الحاقة: ۸]. «پس آیا می‌بینی که اثری از آن‌ها باقی مانده باشد»؟!.

﴿ٱلۡحَآقَّةُیکی از نام‌های قیامت است چون قطعا فرا می‌رسد و مردم را فرا می‌گیرد و در آن حقائق امور و رازهای دل‌ها آشکار می‌گردد. پس خداوند با تکرار کردن آن قیامت را مهم خواند: ﴿ٱلۡحَآقَّةُ١ مَا ٱلۡحَآقَّةُ٢ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلۡحَآقَّةُ٣رخداد راستین. رخداد راستین چگونه رخدادی است. و تو چه می‌دانی رخداد راستین چیست؟ حاقه و رخداد راستین بسیار مهم و عظیم است. سپس نمونه‌ای از حالات موجود قیامت را که در دنیا مشاهده می‌شود بیان کرد، و آن عقوبت‌ها و عذاب‌های خطرناکی است که خداوند امت‌های سرکش را بدان گرفتار کرده است. پس فرمود: ﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُثمود قبیله معروفی بود که در حجر سکونت داشتند و خداوند پیامبرش صالح÷را به‌سوی آن‌ها فرستاد. صالح آنان را از شرکی که بر آن بودند نهی کرد و آنان را به یکتاپرستی فرا خواند اما آنان دعوت او را نپذیرفتند و وی را تکذیب کردند، و وقتی که از آمدن قیامت خبر داد او را تکذیب کردند، حال آنکه حوادث و احوال قیامت مردمان را فرا می‌گیرد و آنان را در هم می‌کوبد.

همچنین قبیله عاد نخستین که ساکنان حضرموت بودند وقتی که خداوند پیامبرش هود÷را به‌سوی آن‌ها فرستاد و آنان‌را به عبادت خداوند یگانه فرا خواند، او را تکذیب کردند و رستاخیزی را که او از آن خبر می‌داد انکار کردند، آنگاه خداوند هر دو گروه عاد و ثمود را دردنیا هلاک کرد.

﴿فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهۡلِکُواْ بِٱلطَّاغِیَةِ٥و اما قبیله ثمود با صدای بزرگ و وحشتناکی که دل‌هایشان را پاره پاره کرد و روحشان را از تن به درآورد هلاک شدند، و چیزی جز خانه‌ها و اجسادشان از آنان باقی نماند. ﴿وَأَمَّا عَادٞ فَأُهۡلِکُواْ بِرِیحٖ صَرۡصَرٍ عَاتِیَةٖ٦و قبیله‌ی عاد به وسیله‌ی تندبادی شدید که صدای تندتری از رعد داشت هلاک شدند. ﴿عَاتِیَةٖبه گفته‌ی بسیاری از مفسران عبارت از تندبادی است که بر نگهبانانش از حد معمول در گذرد و سرکشی کند. و صحیح آن است که به معنی بادی است که بیش از حد بر عاد تجاوز کرد.

﴿سَخَّرَهَا عَلَیۡهِمۡ سَبۡعَ لَیَالٖ وَثَمَٰنِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومٗاخداوند آن تندباد را هفت شب و روز بر آنها گمارد و این روزهای شوم و بدی برای آنان بود و تندباد آن‌ها را هلاک و نابود کرد. ﴿فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِیهَا صَرۡعَىٰپس مردمان را می‌دیدی که نابود شده و مرده بودند.

﴿کَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِیَةٖانگار آن‌ها تنه‌های درختان خرما هستند که سرهایشان قطع شده و روی هم افتادند. ﴿فَهَلۡ تَرَىٰ لَهُم مِّنۢ بَاقِیَةٖآیا می‌بینی که اثری از آن‌ها باقی مانده باشد. این استفهام به معنی نفی موکد است. یعنی چیزی و کسی از آن‌ها باقی نماند.

آیه‌ی ۱۲-۹:

﴿وَجَآءَ فِرۡعَوۡنُ وَمَن قَبۡلَهُۥ وَٱلۡمُؤۡتَفِکَٰتُ بِٱلۡخَاطِئَةِ٩[الحاقة: ۹]. «و فرعون و کسانی‌که پیش از او بودند و همچنین اهالی شهرهای زیر و رو شده مرتکب گناه شدند».

﴿فَعَصَوۡاْ رَسُولَ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَهُمۡ أَخۡذَةٗ رَّابِیَةً١٠[الحاقة: ۱۰]. «آنان از (فرمان) فرستادۀ پروردگارشان سرپیچی کردند، و خداوند ایشان را به سختی فرو گرفت».

﴿إِنَّا لَمَّا طَغَا ٱلۡمَآءُ حَمَلۡنَٰکُمۡ فِی ٱلۡجَارِیَةِ١١[الحاقة: ۱۱]. «همانا ما هنگامی‌که آب طغیان کرد شما را بر کشتی روان سوار کردیم».

﴿لِنَجۡعَلَهَا لَکُمۡ تَذۡکِرَةٗ وَتَعِیَهَآ أُذُنٞ وَٰعِیَةٞ١٢[الحاقة: ۱۲]. «تا آن‌را برایتان پندی قرار دهیم و گوش‌هایی فراگیر آن‌را به خاطر بسپارند».

همچنین غیر از این دو گروه سرکش عاد و ثمود سرکشان و متجاوزان دیگری نیز آمده‌اند، همانند فرعون مصر که خداوند بنده و پیامبرش موسی بن عمران÷را به‌سوی او فرستاد و معجزات روشنی به آن‌ها ارائه داد که به وسیله آن حق را به یقین شناختند اما از روی ستمگری و برتری جوئی آن را انکار کردند و بدان کفر ورزیدند. و دیگر تکذیب کنندگانی که پیش از او بودند.

﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِکَٰتُ بِٱلۡخَاطِئَةِو اهل آبادی‌های زیر و رو شده. یعنی همه‌ی آبادی‌هایی که قوم لوط در آن می‌زیستند مرتکب کفر و تکذیب و ستمگری و مخالفت و انواع گناهان و فساد گشتند.

﴿فَعَصَوۡاْ رَسُولَ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَهُمۡ أَخۡذَةٗ رَّابِیَةً١٠این اسم جنس است. یعنی هرکدام از این قوم و دسته‌ها پیامبری را تکذیب کردند که خداوند به‌سوی آنان فرستاده بود، و خداوند همه‌ی آنان را با عذاب فرو گرفت و به شدت آن‌ها را مواخذه کرد و هلاک ساخت.

از جمله کسانی‌که خداوند آن‌ها را گرفتار عذاب نمود قوم نوح هستند که خداوند آن‌ها را در طوفان غرق کرد. ﴿لَمَّا طَغَا ٱلۡمَآءُوقتی که آب روی زمین طغیان کرد و از جاهای بلند زمین فراتر رفت. اما خداوند بر مردمانی که مانده بودند منّت گذارد و آن‌ها را در کشتی روان سوار کرد درحالیکه در کمرهای پدران و مادرانشان بودند و خداوند پدران و مادران آن‌ها را نجات داد. پس خداوند را ستایش کنید و او را سپاس گزارید، خداوندی که شما را نجات داد آنگاه که سرکشان راهلاک و نابود ساخت.

و از آیات الهی که بر یگانگی او دلالت می‌نمایند درس عبرت بیاموزید. بنابراین فرمود: ﴿لِنَجۡعَلَهَا لَکُمۡ تَذۡکِرَةٗتا جنس کشتی را برایتان پندی قرار دهیم که شما را یادآوری نماید که اولین کشتی ساخته شده چگونه ساخته شد و حکایت آن چگونه بود و خداوند چگونه کسانی را که به او ایمان آورده و از پیامبرش پیروی کرده بودند به وسیله‌ی آن کشتی نجات داد و تمام اهل زمین را هلاک کرد! چون نوع هر چیزی انسان را به یاد اصل و اساس آن می‌اندازد.

﴿وَتَعِیَهَآ أُذُنٞ وَٰعِیَةٞو این را خردمندان می‌فهمند و منظور از آن را درک می‌نمایند. به خلاف کسانی که غافل و روی گردان می‌باشند و کودن هستند، چنین کسانی‌که از آیات الهی سود نمی‌برند چون آن‌ها نمی‌فهمند و در آیات الهی نمی‌اندیشند.

آیه‌ی ۱۸-۱۳:

﴿فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ نَفۡخَةٞ وَٰحِدَةٞ١٣[الحاقة: ۱۳]. «و هنگامی‌که یک بار در صور دمیده شود».

﴿وَحُمِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّةٗ وَٰحِدَةٗ١٤[الحاقة: ۱۴]. «و زمین و کوهها برداشته شوند، سپس یک‌باره درهم کوبیده شوند».

﴿فَیَوۡمَئِذٖ وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ١٥[الحاقة: ۱۵]. «پس در آن روز واقعه رخ می‌دهد».

﴿وَٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَهِیَ یَوۡمَئِذٖ وَاهِیَةٞ١٦[الحاقة: ۱۶]. «و آسمان از هم می‌شکافد و در آن روز سست و نااستوار است».

﴿وَٱلۡمَلَکُ عَلَىٰٓ أَرۡجَآئِهَاۚ وَیَحۡمِلُ عَرۡشَ رَبِّکَ فَوۡقَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ ثَمَٰنِیَةٞ١٧[الحاقة: ۱۷]. «و فرشتگان بر کناره‌های آن خواهند بود و هشت تن (از ملائکه) عرش پروردگارت را در آن روز بر فرازشان برمی‌دارند».

﴿یَوۡمَئِذٖ تُعۡرَضُونَ لَا تَخۡفَىٰ مِنکُمۡ خَافِیَةٞ١٨[الحاقة: ۱۸]. «در آن روز پیش آورده می‌شوید، از (کارهای) شما هیچ نهفته‌ای نهان نمی‌ماند».

وقتی خداوند آنچه را که با تکذیب کنندگان کرده بود بیان کرد و فرمود که «چگونه آن‌ها را مجازت کرده و آنها را در دنیا به سزای اعمالشان رسانده و خداوند پیامبران و پیروان آن‌ها را نجات داده‌است»، این مقدمه‌ای بود برای بیان جزای جهان آخرت که در آن روز پاداش اعمالِ به تمام و کمال داده می‌شود.

پس خداوند چیزهای خطرناکی را که پیش از وقوع قیامت اتفاق می‌افتد بیان کرد و فرمود: اولین چیزی که اتفاق می‌افتد این است که اسرافیل در صور می‌دمد، آنگاه که اجساد از نو زنده می‌شوند. ﴿نَفۡخَةٞ وَٰحِدَةٞیک بار در صور دمیده می‌شود و ارواح بیرون می‌آیند و هر روحی در جسد خودش داخل می‌شود و ناگهان مردم می‌ایستند و نگاه می‌کنند.

﴿وَحُمِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّةٗ وَٰحِدَةٗ١٤و زمین و کوه‌ها برداشته می‌شوند و کوه‌ها در هم کوبیده و نابود می‌گردند و با زمین مخلوط می‌شوند. و زمین از بین رفته و به میدانی صاف و هموار تبدیل می‌گردد که هیچ فراز و نشینبی در آن دیده نمی‌شود. این کاری است که با زمین و اهل زمین می‌شود.

و آنچه با آسمان می‌شود این است که آسمان به تکان و جنبش در می‌آید و پاره می‌گردد و رنگ آن تغییر می‌کند و بعد از این صلابت و قدرت بزرگ، سست و نااستوار می‌گردد. به راستی که امر بزرگی آن را آشفته می‌کند و اندوه خطرناکی آن را سست و ضعیف می‌گرداند.

﴿وَٱلۡمَلَکُ عَلَىٰٓ أَرۡجَآئِهَاو فرشتگان بزرگوار بر کناره‌های آسمان خواهند بود در حالی که در برابر عظمت خداوند فروتن‌اند. ﴿وَیَحۡمِلُ عَرۡشَ رَبِّکَ فَوۡقَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ ثَمَٰنِیَةٞو هشت تن از فرشتگان که بی‌نهایت قوی هستند در آن روز عرش پروردگار را حمل می‌کنند، آنگاه که خداوند برای قضاوت و داوری با عدالت و فضل خویش می‌آید.

بنابراین فرمود: ﴿یَوۡمَئِذٖ تُعۡرَضُونَدر آن روز پیش خدا آورده می‌شوید ﴿لَا تَخۡفَىٰ مِنکُمۡ خَافِیَةٞو هیچ چیزی از اجساد و کارها و حالات شما نهان نمی‌ماند، چون خداوند دانای پیدا و پنهان است. و بندگان را در آن روز با سر و پای برهنه و به صورت ختنه نشده، در زمینی هموار و صاف حشر می‌گرداند، که صدای صدا کننده به آن‌ها می‌رسد و همه با چشم دیده می‌شوند. در این هنگام که آن‌ها را طبق کارهایی که کرده‌اند جزا و سزا می‌دهد. بنابراین، کیفیت جزا را بیان کرد و فرمود:

آیه‌ی ۲۴-۱۹:

﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ فَیَقُولُ هَآؤُمُ ٱقۡرَءُواْ کِتَٰبِیَهۡ١٩[الحاقة: ۱۹]. «پس امّا کسی‌که کارنامه‌اش به دست راست او داده شود می‌گوید: بگیرید، کارنامه‌ام را بخوانید».

﴿إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَٰقٍ حِسَابِیَهۡ٢٠[الحاقة: ۲۰]. «من یقین داشتم که همانا من به حسابم خواهم رسید».

﴿فَهُوَ فِی عِیشَةٖ رَّاضِیَةٖ٢١[الحاقة: ۲۱]. «پس او در زندگانی پسندیده‌ای خواهد بود».

﴿فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٖ٢٢[الحاقة: ۲۲]. «در بهشتی (بسیار) بلند خواهد بود».

﴿قُطُوفُهَا دَانِیَةٞ٢٣[الحاقة: ۲۳]. «که میوه‌اش در دسترس است».

﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِیٓ‍َٔۢا بِمَآ أَسۡلَفۡتُمۡ فِی ٱلۡأَیَّامِ ٱلۡخَالِیَةِ٢٤[الحاقة: ۲۴]. «گوارا بخورید و بیاشامید به (پاداش) آنچه در روزگاران گذشته انجام می‌دادید».

این‌ها اهل سعادت و خوشبختی هستند و نامه‌های اعمالشان که در آن کارهای درستشان ثبت شده به دست راستشان داده می‌شود تا از دیگران مشخص گردند و بیانگر این باشد که آن‌ها گرامی و بزرگوار هستند. هرکدام از این‌ها در این هنگام از سر شادی و از آنجا که دوست دارد مردم از احسانی که خداوند به او نموده آگاه شوند، می‌گوید: ﴿هَآؤُمُ ٱقۡرَءُواْ کِتَٰبِیَهۡبگیرید نامه‌ی اعمال مرا بخوانید، نامه اعمال من به باغ‌های بهشت و انواع خوبی‌ها و بخشوده شدن گناهان و پوشیده شدن عیب‌ها مژده می‌دهد.

و آنچه مرا به اینجا رساند، ایمان به زنده شدن پس از مرگ و کسب آمادگی برای آن با انجام دادن اعمالی بود که می‌توانستم آنها را انجام دهم. ﴿إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَٰقٍ حِسَابِیَهۡ٢٠من یقین داشتم که با حساب و کتاب خود روبرو می‌شود.

﴿فَهُوَ فِی عِیشَةٖ رَّاضِیَةٖ٢١او در زندگانی‌ای خواهد بود که همه آنچه را دل‌ها دوست دارند و چشم‌ها ازدیدن آن لذّت می‌برند دربر دارد، درحالیکه آن‌را پسندیده است و حاضر نیست چیزی دیگر را به جای آن انتخاب کند. ﴿فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٖ٢٢در منازل و کاخ‌های بلند و مرتفع خواهد بود.

﴿قُطُوفُهَا دَانِیَةٞ٢٣میوه‌های متنوّع این باغ‌ها به راحتی در دسترس است و اهل بهشت آن را در حال نشسته و ایستاده و درحالیکه لمیده‌اند می‌توانند بچینند و بردارند.

و به صورت گرامیداشت به آن‌ها گفته می‌شود: ﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْاز هر نوع غذای لذیذ بخورید و از هر نوشیدنی گوارا بنوشید. ﴿هَنِیٓ‍َٔۢاکامل و بدون آن که آلاینده‌ای در این خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها باشد. ﴿بِمَآ أَسۡلَفۡتُمۡ فِی ٱلۡأَیَّامِ ٱلۡخَالِیَةِاین به پاداش کارهای شایسته است است که انجام می‌دادید.

از قیبل نماز و روزه و صدقه و حج و نیکی کردن با مردم و ذکر خدا و روی آوردن به او و ترک کردن کارهای بد. پس خداوند اعمال را سببی برای ورود به بهشت گردانده و آن را اساس نعمت‌ها و سعادت قرار داده‌است.

آیه‌ی ۳۷-۲۵:

﴿وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِشِمَالِهِۦ فَیَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی لَمۡ أُوتَ کِتَٰبِیَهۡ٢٥[الحاقة: ۲۵]. «و امّا کسی‌که کارنامه‌اش به دست چپ او داده شود می‌گوید: ای کاش! کارنامه‌ام به من داده نمی‌شد».

﴿وَلَمۡ أَدۡرِ مَا حِسَابِیَهۡ٢٦[الحاقة: ۲۶]. «و (ای کاش!) نمی‌دانستم که حساب من چیست».

﴿یَٰلَیۡتَهَا کَانَتِ ٱلۡقَاضِیَةَ٢٧[الحاقة: ۲۷]. «ای کاش مرگ یکسره کننده(ی کار من) بود».

﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنِّی مَالِیَهۡۜ٢٨[الحاقة: ۲۸]. «دارائی من مرا سودی نبخشید».

﴿هَلَکَ عَنِّی سُلۡطَٰنِیَهۡ٢٩[الحاقة: ۲۹]. «قدرت من از دست من برفت».

﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ٣٠[الحاقة: ۳۰]. «(خداوند به فرشتگان دستور می‌دهد که) او را بگیرید و به بند و زنجیرش کشید».

﴿ثُمَّ ٱلۡجَحِیمَ صَلُّوهُ٣١[الحاقة: ۳۱]. «سپس او را به دوزخ افکنید».

﴿ثُمَّ فِی سِلۡسِلَةٖ ذَرۡعُهَا سَبۡعُونَ ذِرَاعٗا فَٱسۡلُکُوهُ٣٢[الحاقة: ۳۲]. «آن‌گاه او را در زنجیری که طولش هفتاد گز است در بند کشید».

﴿إِنَّهُۥ کَانَ لَا یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ ٱلۡعَظِیمِ٣٣[الحاقة: ۳۳]. «بی‌گمان او به خداوند بزرگ ایمان نمی‌آورد».

﴿وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ٣٤[الحاقة: ۳۴]. «و (مردم را) بر خوراک دادن بینوا ترغیب نمی‌کرد».

﴿فَلَیۡسَ لَهُ ٱلۡیَوۡمَ هَٰهُنَا حَمِیمٞ٣٥[الحاقة: ۳۵]. «پس او امروز در این‌جا یار مهربانی ندارد».

﴿وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنۡ غِسۡلِینٖ٣٦[الحاقة: ۳۶]. «و خوراکی هم جز زردابه ندارند».

﴿لَّا یَأۡکُلُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡخَٰطِ‍ُٔونَ٣٧[الحاقة: ۳۷]. «جز گناهکاران آن‌را نمی‌خورند».

این‌ها اهل شقاوت و بدبختی هستند که نامه اعمال آنان که کارهای بدشان در آن‌ها ثبت شده است به دست چپشان داده می‌شود تا مشخّص گردند و خوار و رسوا شوند. پس هرکدام از آن‌ها به خاطر غم و اندوه و ناراحتی می‌گوید: ﴿یَٰلَیۡتَنِی لَمۡ أُوتَ کِتَٰبِیَهۡای کاش کارنامه‌ام به من داده نمی‌شد! چون این کارنامه به وارد شدن به دوزخ و زیانمندی همیشگی مژده می‌دهد.

﴿وَلَمۡ أَدۡرِ مَا حِسَابِیَهۡ٢٦کاش چیزی نمی‌بودم و برانگیخته نمی‌شدم و مورد حساب و بازخواست قرار نمی‌گرفتم. بنابراین می‌گوید: ﴿یَٰلَیۡتَهَا کَانَتِ ٱلۡقَاضِیَةَ٢٧ای کاش مرگ من پایان بخش عمرم بود و بعد از آن دوباره زنده نمی‌شدم!.

سپس متوجه دارایی و قدرت خویش می‌شود و ناگهان می‌بینید که مال و قدرت او آفت جانش گشته، چون او از این مال و قدرت برای آخرت خود استفاده نکرده است و برای او در روز قیامت سودی ندارد، و اگر بخواهد مال خود را به عنوان بلاگردان خویش بدهد به او فایده نمی‌رساند. پس می‌گوید: ﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنِّی مَالِیَهۡۜ٢٨مال و دارائی‌ام در دنیا به من سودی نرساند چون من از آن چیزی برای آخرت خود پیش نفرستادم. همچنین در آخرت به من سودی نبخشید چون زمان فایده رساندن آن گذشته است.

﴿هَلَکَ عَنِّی سُلۡطَٰنِیَهۡ٢٩فرمانروایی و قدرت من از دستم رفت و نابود گشت، پس لشکریان و کثرت ساز و برگ و مقام و جایگاه بزرگ به من سودی نرساند بلکه همه از بین رفتند و به سبب همین مال و مقام سود (واقعی) را از دست دادم و به جای آن غم‌ها و رنج‌ها مرا فرا گرفت. پس در این وقت دستور داده می‌شود که او را عذاب دهند و به نگهبانان تندخو و سخت گیر جهنّم گفته می‌شود: ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ٣٠او را بگیرید و در گردنش طوقی بیندازید که او را خفه کند.

﴿ثُمَّ ٱلۡجَحِیمَ صَلُّوهُ٣١سپس او را بر اخگرها و شعله‌های آتش بغلطانید. ﴿ثُمَّ فِی سِلۡسِلَةٖ ذَرۡعُهَا سَبۡعُونَ ذِرَاعٗا فَٱسۡلُکُوهُ٣٢سپس او را در زنجیری از زنجیرهای بسیار داغ جهنّم که طولش هفتاد گز است به بند کشید. یعنی زنجیر را از مقعد او فروبرید و از دهانش بیرون کنید تا در آن به بند کشیده شود و آویزان گردد.

و او همواره به این عذاب وحشتناک گرفتار می‌شود. چه بد عذاب و چه بد کیفری است! و چقدر جای حسرت و تأسّف است. چون سببی که او را به اینجا رسانده این است که او:

﴿إِنَّهُۥ کَانَ لَا یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ ٱلۡعَظِیمِ٣٣بی‌گمان من خداوند بزرگ ایمان نمی‌آورد و به پروردگارش کفر می‌ورزید و با پیامبران خدا به مخالفت بر می‌خواست و حقّی را که آن‌ها با خود آورده بودند رد کرد.

﴿وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ٣٤و مردم را بر خوراک دادن به بینوا ترغیب نمی‌کرد. یعنی در دلش مهربانی و رحم نبود که بر فقرا و بینوایان رحم کند. پس او آن‌ها را از مال خود خوراک نمی‌داد و دیگران را نیز تشویق نمی‌کرد که به آن‌ها خوراک دهند چون انگیزه‌ای در دلش برای این کار وجود نداشت.

باید دانست که مدار خوشبختی دو چیز است: یکی اخلاص برای خدا که اصل آن ایمان آوردن به خداست، و دیگری نیکی کردن با مردم است، و بزرگترین نیکی برآورده کردن نیاز مستمندان و دادن غذا به آن‌هاست. اما این‌ها نه اخلاص داشتند و نه نیکوکاری کردند، بنابراین، سزاوار چیزی می‌گردند که مستحق آن هستند.

﴿فَلَیۡسَ لَهُ ٱلۡیَوۡمَ هَٰهُنَا حَمِیمٞ٣٥او در روز قیامت خویشاوند یا دوستی ندارد که برایش سفارش کند تا از عذاب خدا نجات یابد و یا به پاداش الهی دست یازد. ﴿وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُ[سبأ: ۲۳]. «و شفاعت نزد او (خدا) برای هیچ کسی فایده نخواهد داشت، مگر شفاعت کسی که خداوند به او اجازه دهد». ﴿مَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ حَمِیمٖ وَلَا شَفِیعٖ یُطَاعُ[غافر: ۱۸]. «ستمگران هیچ یار مهربان و شفاعت کننده‌ای ندارند که اطاعت شود».

﴿وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنۡ غِسۡلِینٖ٣٦و خوراکی جز خون و چرکی که از بدن دوزخیان بیرون می‌آید ندارند. این چرک و خونابه به شدت داغ و تلخ و بدبو و مزه است. این خوراک زشت را ﴿إِلَّا ٱلۡخَٰطِ‍ُٔونَجز کسانی که از راه راست منحرف شده و راه‌هایی را در پیش گرفته‌اند که آن‌ها را به جهنم می‌رساند نمی‌خورند، بنابراین، مستحق عذاب دردناک شده‌اند.

آیه‌ی ۵۲-۳۸:

﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَا تُبۡصِرُونَ٣٨[الحاقة: ۳۸]. «پس به آنچه می‌بینید سوگند می‌خورم».

﴿وَمَا لَا تُبۡصِرُونَ٣٩[الحاقة: ۳۹]. «و (نیز به) آنچه که نمی‌بینید».

﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ٤٠[الحاقة: ۴۰]. «این (قرآن) گفتار فرستاده‌ای گرانقدر است».

﴿وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَاعِرٖۚ قَلِیلٗا مَّا تُؤۡمِنُونَ٤١[الحاقة: ۴۱]. «و آن گفتۀ شاعری نیست، اندکی ایمان می‌آورید».

﴿وَلَا بِقَوۡلِ کَاهِنٖۚ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ٤٢[الحاقة: ۴۲]. «و گفتۀ هیچ غیبگو و کاهی نیست، اندکی پند می‌پذیرید».

﴿تَنزِیلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٤٣[الحاقة: ۴۳]. «از سوی پروردگار جهانیان فرو فرستاده شده است».

﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَیۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِیلِ٤٤[الحاقة: ۴۴]. «و اگر پیغمبر پاره‌ای از سخنان را به دروغ بر ما می‌بست».

﴿لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡیَمِینِ٤٥[الحاقة: ۴۵]. «بی‌گمان از او به سختی انتقام می‌گرفتیم».

﴿ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِینَ٤٦[الحاقة: ۴۶]. «سپس رگ دلش را پاره می‌کردیم».

﴿فَمَا مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِینَ٤٧[الحاقة: ۴۷]. «پس هیچ‌کس از شما بازدارندۀ (کیفر ما) از او نیست».

﴿وَإِنَّهُۥ لَتَذۡکِرَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ٤٨[الحاقة: ۴۸]. «و بی‌گمان آن پندی برای پرهیزگاران است».

﴿وَإِنَّا لَنَعۡلَمُ أَنَّ مِنکُم مُّکَذِّبِینَ٤٩[الحاقة: ۴۹]. «و ما به یقین می‌دانیم که برخی از شما تکذیب کننده‌اید».

﴿وَإِنَّهُۥ لَحَسۡرَةٌ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٠[الحاقة: ۵۰]. «و آن بر کافران مایۀ حسرتی است».

﴿وَإِنَّهُۥ لَحَقُّ ٱلۡیَقِینِ٥١[الحاقة: ۵۱]. «و این (قرآن) حقیقتی راستین است».

﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلۡعَظِیمِ٥٢[الحاقة: ۵۲]. «پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی یاد کن».

خداوند متعال به همه‌ی آنچه مردم می‌بینند و به آنچه که نمی‌بینند سوگند می‌خورد.

پس همه‌ی خلق در این داخل‌اند و ذات مقدّس خدا هم داخل است که مردم آن‌را نمی‌بینند. خداوند بر آنچه مردم می‌بینند و بر آنچه که نمی‌بینند بر صداقت پیامبر و در خصوص قرآنی که آورده است سوگند خورده و اینکه پیامبر بزرگوار آن را از جانب خدا به مردم رسانده است. و خداوند پیامبرش را از آنچه دشمنانش او را به شاعر یا جادوگر بودن متهم کردند منزه و پاک قرار داد و بیان داشت که آنچه آن‌ها را به این اتهام واداشت عدم ایمان آوردن و پندپذیرفتن آن‌هاست. پس اگر ایمان می‌آوردند و پند می‌پذیرفتند آنچه را که به سود و زیان آن‌هاست می‌دانستند.

آن‌ها باید به حالت محمدصو اوصاف و اخلاق او بنگرند تا چیزی را مثل خورشیدِ آشکار مشاهده کنند که آن‌ها را راهنمایی می‌کند که محمد پیامبر بر حق خداوند است. و آنچه او با خود آورده است ﴿تَنزِیلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٤٣از سوی پروردگار جهانیان فرو فرستاده شده است و شایسته نیست که سخن انسانی باشد، بلکه سخنی است که بر عظمت و بزرگی اوصاف و کمال و رفعت مقام کسی دلالت می‌نماید که این سخنان را گفته است. نیز این محصول گمان آنهاست و هرگز شایسته‌ی خدا و حکمت او نیست.

﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَیۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِیلِ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡیَمِینِ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِینَ٤٦و اگر پیغمبر پاره‌ای از سخنان را به دروغ بر ما می‌بست، با دست راست او را می‌گرفتیم و رگ دلش را پاره می‌کردیم، «وتین» رگی است که به قلب متصل است و هرگاه قطع شود انسان می‌میرد و هلاک می‌گردد.

پس به فرض این که پیغمبر سخنانی را به دروغ به خداوند نسبت می‌داد خداوند بلافاصله او را عذاب می‌داد و به سختی او را مواخذه می‌کرد چون خداوند با حکمت و بر هر چیزی تواناست.

و حکمت او اقتضا می‌کند که به کسی مهلت ندهد که بر او دروغ می‌بندد و ادعا می‌کند خداوند خون و مالِ مخالفانش را برای او مباح قرار داده و او و پیروانش نجات یافته‌اند و مخالفانش هلاک شوندگانند.

خداوند پیغمبرش را به وسیله معجزات تأیید نمود و بر راست بودن آنچه او آورده نشانه‌های روشنگر را دلیل قرار داد، و او را بر دشمنانش پیروز گرداند، و به او قدرت داد تا آن‌ها را تسلیم کند، و این بزرگترین گواه از جانب خدا بر رسالت اوست.

﴿فَمَا مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِینَ٤٧و اگر خداوند پیغمبر را هلاک کند او نمی‌تواند خودش را نجات دهد و نه کسی دیگر می‌تواند او را از عذب خدا برهاند. ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَذۡکِرَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ٤٨و این قرآن کریم پندی است برای پرهیزگاران که به وسیله آن منافع دینی و دنیوی خود را به یاد می‌آورند و آن را می‌شناسند و به آن عمل می‌نمایند. قرآن عقائد و باورهای دینی و اخلاق پسندیده و احکام شرعی را به آن‌ها تذکر می‌دهد و آنگاه آنان از علمای ربانی و عبادت کنندگان عارف و پیشوایان هدایت یافته خواهند شد.

﴿وَإِنَّا لَنَعۡلَمُ أَنَّ مِنکُم مُّکَذِّبِینَ٤٩و ما به یقین می‌دانیم که برخی از شما، آن‌را تکذیب می‌کنید در اینجا تکذیب کنندگان تهدید شده‌اند و به آن‌ها هشدار داده شده است که خداوند آنان را به علت تکذیبشان کیفری سخت خواهد داد.

﴿وَإِنَّهُۥ لَحَسۡرَةٌ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٠و این قرآن برای کافران، مایه حسرت است. چون آن‌ها وقتی بدان کفر ورزند و آنچه را که خداوند به آن‌ها وعده داده‌است مشاهده کنند حسرت می‌خورند که چرا به وسیله قرآن راهیاب نشدند و از فرامین آن اطاعت نکردند، در نتیجه به علت اطاعت نکردن، پاداش خدا را از دست داده و به سخت‌ترین عذاب گرفتار آمده‌اند.

﴿وَإِنَّهُۥ لَحَقُّ ٱلۡیَقِینِ٥١قرآن بالاترین مراتب دانش و آگاهی است، چون بالاترین مراتب علم، یقین است. و یقین علم و دانش ثابت و استواری که متزلزل نمی‌شود و از بین نمی‌رود. یقین سه مرحله دارد که هریک از قبلی بالاتر است:

اول: علم الیقین و آن دانشی است که از خبر و آگاهی می‌آید.

دوم: عین الیقین و آن علم و دانشی است که به وسیله حس بینایی به دست می‌آید.

سوم: حق الیقین و آن آگاهی و دانشی است که به وسیله حس چشایی و لامسه به دست آید. این قرآن ارجمند که دارای اوصاف بسیار عالی و عظیمی است، به واسطه‌ی علومی که در بر دارد و مستند به براهین و دلایل قطعی است، نیز به واسطه‌ی حقایق و معارف ایمانی ای که دارد، برای هرکسی «حق الیقین» حاصل می‌گردد، به شرط آن که لذت این علوم و حقایق را چشیده باشد.

﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلۡعَظِیمِ٥٢پس پروردگارت را از آنچه شایسته شکوه او نیست پاک و منزه بدان و با ذکر اوصاف شکوه و جمال و کمالش وی را تقدیس کن.

پایان تفسیر سوره‌ی حاقه

تفسیر سوره‌ی جن


مکی و ۲۸ آیه است.

آیه‌ی ۲-۱:

﴿قُلۡ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗا١[الجن: ۱]. «بگو: به من وحی شده است که گروهی از جنّیان (به تلاوت قرآن) گوش فرا دادند، آنگاه گفتند: بی‌گمان قرآنی شگفت شنیدیم».

﴿یَهۡدِیٓ إِلَى ٱلرُّشۡدِ فَ‍َٔامَنَّا بِهِۦۖ وَلَن نُّشۡرِکَ بِرَبِّنَآ أَحَدٗا٢[الجن: ۲]. «به راه راست هدایت می‌کند، پس به آن ایمان آوردیم و هرگز کسی را با پروردگار خود شریک نمی‌‌سازیم».

﴿قُلۡ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّای پیامبر! به مردمان بگو: به من وحی شده است که گروهی از جن‌ها به قرآن گوش فرا دادند. خداوند این جن‌ها را به‌سوی پیامبر برد تا آیات او را بشنوند و حجت بر آن‌ها اقامه گردد و نعمت بر آنان کامل شود و قوم خود را بیم دهند.

خداوند به پیامبر فرمان داد تا حکایت آن‌ها را برای مردم تعریف کند. آن‌ها وقتی نزد پیامبر آمدند گفتند: ساکت باشید، وقتی ساکت شدند و گوش فرا دادند معانی و مفاهیم قرآن را فهمیدند و حقایق قرآن به دل‌هایشان رسید.

﴿فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗاپس گفتند: ما قرآنی شگفت و زیبا که دارای مطالبی عالی است شنیدیم. ﴿یَهۡدِیٓ إِلَى ٱلرُّشۡدِرشد به همه چیزهایی گفته می‌شود که مردم را به‌سوی منافع دینی و دنیوی هدایت می‌کند. ﴿فَ‍َٔامَنَّا بِهِۦۖ وَلَن نُّشۡرِکَ بِرَبِّنَآ أَحَدٗاپس به آن ایمان آوردیم و هرگز چیزی را شریک پروردگارمان نمی‌کنیم. پس آن‌ها هم ایمان آوردند که همه‌ی اعمال خیر در آن است و هم پرهیزگاری پیشه کردند که پرهیزگاری متضمّن دوری از بدی است.

و آن‌ها عامل ایمان آوردن و لوازم آن را راهنمایی‌های قرآن قرار دارند که مصالح و فواید فراوانی دربردارد و آدمی را از مضّرات برحذر می‌دارد. این چیزها نشانه‌ای بزرگ و دلیلی قاطع هستند برای کسی که در پرتو نور قرآن راهش را پیدا کند و به وسیله آن راهیاب گردد. و این ایمانی است که سودمند می‌باشد و هر خیر و نیکی را است که سودمند می‌باشد و هر خیر و نیکی را به بار می‌آورد.

این ایمان براساس رهنمود قرآن به دست می‌آید به خلاف ایمانی که بنابر عرف به دست می‌آید به خلاف ایمانی که بنابر عرف و عادت و محیط زندگی و امثال آن حاصل می‌شود. چنین ایمانی، تقلیدی و سنتی است و در معرض خطر و عوارض زیادی قرار دارد.

آیه‌ی ۴-۳:

﴿وَأَنَّهُۥ تَعَٰلَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا ٱتَّخَذَ صَٰحِبَةٗ وَلَا وَلَدٗا٣[الجن: ۳]. «و شأن و شکوه پروردگارمان بس بلند است، او همسر و فرزندی برنگرفته است».

﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى ٱللَّهِ شَطَطٗا٤[الجن: ۴]. «و (شگفت) این که نادانِ ما دربارۀ خداوند سخنان نادرستی می‌گفت».

﴿وَأَنَّهُۥ تَعَٰلَىٰ جَدُّ رَبِّنَاجلال و عظمت خداوند والاست و نام‌هایش مقدّس می‌باشد. ﴿مَا ٱتَّخَذَ صَٰحِبَةٗ وَلَا وَلَدٗااو همسر و فرزندی برنگرفته است. پس آن‌ها از والا بودن شأن و شکوه خداوند به این پی بردند که او از داشتن همسر و فرزند پاک است، چون در هر صفت کمالی دارای شأن و عظمت است. و داشتن همسر و فرزند با این چیز منافات دارد، چون برنگرفتن زن و فرزند با کمال بی‌نیازی متضاد است.

﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى ٱللَّهِ شَطَطٗا٤کم خردان ما درباره خداوند سخنان نادرستی می‌گفتند. و آنچه آن‌ها را به گفتن چنین سخنانی وادار کرد کم خردی آن‌ها بود، وگرنه چنانچه هوشیار و فهمیده بودند می‌دانستند که چه بگویند.

آیه‌ی ۵:

﴿وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن تَقُولَ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا٥[الجن: ۵]. «و ما گمان می‌کردیم که آدمیان و جن‌ها هرگز بر خدا دروغ نمی‌بندند».

قبل از این ما فریب خورده بودیم و سرکردگان جن و انس ما را فریب داده بودند و ما به آن‌ها گمان خوب داشتیم و گمان می‌بردیم که آنان جرأت دروغ بستن بر خدا را ندارند بنابراین، قبل از این ما بر راه آن‌ها بودیم. و امروز که حق برای ما روشن شده است راه خدا را در پیش گرفته‌ایم و از حق پیروی می‌کنیم و به سخن هیچ کسی ـ اگر با هدایت مخالف باشد ـ توجّه نمی‌کنیم.

آیه‌ی ۷-۶:

﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا٦[الجن: ۶]. «و کسانی از انسان‌ها به کسانی‌ از جن‌ها پناه بردند و بدین وسیله بر سرکشی آنان افزودند».

﴿وَأَنَّهُمۡ ظَنُّواْ کَمَا ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ أَحَدٗا٧[الجن: ۷]. «و آنان - چنانکه شما پنداشتید - گمان بردند که هرگز خداوند کسی را برنمی‌گیزند».

﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا٦انسان‌ها به هنگام هراس و پریشانی‌ها به جن‌ها پناه می‌برند و آن‌ها را پرستش می‌کردند. بنابراین، انسان‌ها بر طغیان و سرکشی و تکبر جن‌ها افزودند، زیرا جن‌ها دیدند که انسان‌ها آنان را عبارت می‌کنند و به آن‌ها پناه می‌برند.

و احتمال دارد که ضمیر «واو» در « زادهم» به جن برگردد. یعنی جن‌ها وقتی دیدند که انسان‌ها به آن‌ها پناه می‌برند انسان‌ها را بیش‌تر پریشان کردند و ترساندند تا اینگونه انسان‌ها را مجبور نمایند به آن‌ها پناه ببرند و به آنچه که جن‌ها بر آن هستند چنگ بزنند. پس هرگاه انسانی به درّه‌ای ترسناک وارد می‌شد می‌گفت: به صاحب این دره از بی‌خردان قومش پناه می‌برم.

﴿وَأَنَّهُمۡ ظَنُّواْ کَمَا ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ أَحَدٗا٧پس وقتی زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز را انکار کردند به شرک ورزیدن روی آوردند.

آیه‌ی ۹-۸:

﴿وَأَنَّا لَمَسۡنَا ٱلسَّمَآءَ فَوَجَدۡنَٰهَا مُلِئَتۡ حَرَسٗا شَدِیدٗا وَشُهُبٗا٨[الجن: ۸]. «و ما رو به آسمان نهادیم و آن‌را چنان یافتیم که از محافظانی نیرومند و شهاب‌هایی پر شده است».

﴿وَأَنَّا کُنَّا نَقۡعُدُ مِنۡهَا مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِۖ فَمَن یَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ یَجِدۡ لَهُۥ شِهَابٗا رَّصَدٗا٩[الجن: ۹]. «(پیش از این) در گوشه‌های آسمان برای استراق سمع می‌نشستیم ولی اگر کسی اکنون گوش فرا دهد برای خود شبهای آماده می‌یابد».

﴿وَأَنَّا لَمَسۡنَا ٱلسَّمَآءَو ما به آسمان آمدیم و آن‌را آزمایش کردیم ﴿فَوَجَدۡنَٰهَا مُلِئَتۡ حَرَسٗا شَدِیدٗاپس آن را چنان یافتیم که از نگهبانانی نیرومند پرشده است و نمی‌گذارند کسی به طراف آن برسد یا به آن نزدیک شود. ﴿وَشُهُبٗاو از شهاب‌هایی پرشده است که هرکس از آن جا استراق سمع نماید به وسیله‌ی این شهاب‌ها زده می‌شود. و این برخلاف عادت قبلی ماست که می‌توانستیم به اخبار آسمان دست پیدا کنیم.

﴿وَأَنَّا کُنَّا نَقۡعُدُ مِنۡهَا مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِو ما برای استراق سمع در گوشه‌های می‌نشستیم و از اخبار آسمان آنچه خدا می‌خواست فرا می‌گرفتیم. ﴿فَمَن یَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ یَجِدۡ لَهُۥ شِهَابٗا رَّصَدٗاامّا اکنون اگر کسی گوش فرا دهد شهاب آماده‌ای را در کمین خود می‌یابد که برای از بین بردن او آماده شده است و این چیز مهّمی است. جن‌ها یقین کردند که خداوند می‌خواهد در زمین حادثه‌ای بزرگ بد یا نیک ایجاد کند، بنابراین گفتند:

آیه‌ی ۱۵-۱۰:

﴿وَأَنَّا لَا نَدۡرِیٓ أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ أَرَادَ بِهِمۡ رَبُّهُمۡ رَشَدٗا١٠[الجن: ۱۰]. «و ما نمی‌دانیم که آیا برای ساکنان زمین شر اراده شده یا این‌که پروردگارشان برای آنان خیر و هدایت خواسته است».

﴿وَأَنَّا مِنَّا ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِکَۖ کُنَّا طَرَآئِقَ قِدَدٗا١١[الجن: ۱۱]. «برخی از ما صالح و برخی جز این‌اند. ما گروه‌های گوناگونی هستیم».

﴿وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن نُّعۡجِزَ ٱللَّهَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَن نُّعۡجِزَهُۥ هَرَبٗا١٢[الجن: ۱۲]. «و ما یقین داریم که هرگز نمی‌توانیم بر ارادۀ خداوند در زمین غالب شویم و نمی‌توانیم از دست او فرار کنیم».

﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعۡنَا ٱلۡهُدَىٰٓ ءَامَنَّا بِهِۦۖ فَمَن یُؤۡمِنۢ بِرَبِّهِۦ فَلَا یَخَافُ بَخۡسٗا وَلَا رَهَقٗا١٣[الجن: ۱۳]. «و این که چون (ندای) هدایت را شنیدیم به آن ایمان آوردیم، پس هرکس که به پروردگارش ایمان بیاورد نه از کاستی (پاداش) می‌ترسد و نه از ستم».

﴿وَأَنَّا مِنَّا ٱلۡمُسۡلِمُونَ وَمِنَّا ٱلۡقَٰسِطُونَۖ فَمَنۡ أَسۡلَمَ فَأُوْلَٰٓئِکَ تَحَرَّوۡاْ رَشَدٗا١٤[الجن: ۱۴]. «و گروهی از ما فرمانبردار و جمعی از ما منحرف و بیدادگرند. پس کسانی‌که اسلام آوردند اینانند که راه راست را می‌جویند».

﴿وَأَمَّا ٱلۡقَٰسِطُونَ فَکَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبٗا١٥[الجن: ۱۵]. «و اما منحرفان هیزم جهنم‌اند».

﴿وَأَنَّا لَا نَدۡرِیٓ أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ أَرَادَ بِهِمۡ رَبُّهُمۡ رَشَدٗا١٠و ما نمی‌دانیم که برای اهل زمین شر و بلایی در نظر گرفته شده یا این که پروردگارشان برای آنان خیر و هدایت خواسته است؟ یعنی حتما یکی از این دو حالت به وقوع می‌پیوندد، چون جن‌ها دیدند که مسئله برای آن‌ها تغییر کرده است، بنابراین، از روی هوش و ذکاوت خود دریافتند که خداوند می‌خواهد در زمین کاری را انجام دهد. و این بیانگر مودب بودن جن‌ها است که خیر را به خدا نسبت دادند و انجام دهنده شر را ذکر نکردند، تا ادب را رعایت نمایند.

﴿وَأَنَّا مِنَّا ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِکَبعضی از ما صالح و درستکار هستند و بعضی از ما جز این‌اند. یعنی فاسق و کافرند. ﴿کُنَّا طَرَآئِقَ قِدَدٗاما فرقه‌های گوناگونی هستیم و هر گروهی به آنچه دارد شادمان است.

﴿وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن نُّعۡجِزَ ٱللَّهَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَن نُّعۡجِزَهُۥ هَرَبٗا١٢اینک کمال قدرت خداوند و کمال ناتوانی مان و این که اختیار ما در دست خداست برایمان روشن شده است پس ما نمی‌توانیم خدا را در زمین درمانده سازیم، نیز نمی‌توانیم او را درمانده سازیم اگر فرار کنیم و اسباب خروج از قدرت او را فراهم نماییم، هیچ پناهگاهی نیست که بتوان برای درامان ماندن از عذاب او بدان پناه برد، مگر اینکه به خود او پناهنده شد.

﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعۡنَا ٱلۡهُدَىٰٓوقتی ما رهنمود (قرآن کریم) را شنیدیم که به راه راست هدایت می‌کند، و هدایت و ارشاد آن را شناختیم، در دل‌های ما اثر گذاشت و ﴿ءَامَنَّا بِهِما به آن ایمان آوردیم. سپس آنچه را که موجب تشویق شدن مؤمن می‌شود بیان کرد و فرمود: ﴿فَمَن یُؤۡمِنۢ بِرَبِّهِۦ فَلَا یَخَافُ بَخۡسٗا وَلَا رَهَقٗاپس هرکس صادقانه به خدا ایمان بیاورد نقصانی نمی‌بیند و نه به او آزاری می‌رسد و هرگاه از شر و بلا در امان قرار گرفت خیر و خوبی برای او به دست می‌آید پس ایمان سببی است که انس و جن را از هر خیری برخوردار می‌کند و از هر شرّی مصون می‌دارد.

﴿وَأَنَّا مِنَّا ٱلۡمُسۡلِمُونَ وَمِنَّا ٱلۡقَٰسِطُونَبرخی از ما فرمانبردارند و برخی ستمگر و منحرف از راه راست هستند. ﴿فَمَنۡ أَسۡلَمَ فَأُوْلَٰٓئِکَ تَحَرَّوۡاْ رَشَدٗاپس کسانی‌که فرمانبرداری کنند به راه درست دست یافته‌اند که آن‌ها را به بهشت و نعمت‌های آن می‌رساند.

﴿وَأَمَّا ٱلۡقَٰسِطُونَ فَکَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبٗا١٥و اما آن‌هایی که منحرف و ستمگرند آتش افروز دوزخ می‌باشند و این سزای کارهایشان است نه این که خداوند بر آن‌ها ستم کرده باشد.

آیه‌ی ۱۷-۱۶:

﴿وَأَلَّوِ ٱسۡتَقَٰمُواْ عَلَى ٱلطَّرِیقَةِ لَأَسۡقَیۡنَٰهُم مَّآءً غَدَقٗا١٦[الجن: ۱۶]. «و اگر بر راه راست ماندگار بمانند آب زیاد بهرۀ ایشان می‌گردانیم».

﴿لِّنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِۚ وَمَن یُعۡرِضۡ عَن ذِکۡرِ رَبِّهِۦ یَسۡلُکۡهُ عَذَابٗا صَعَدٗا١٧[الجن: ۱۷]. «تا ایشان را بیازماییم، و هرکس از ذکر و یاد پروردگارش روی‌گردان گردد او را به عذابی سخت داخل می‌گرداند».

﴿وَأَلَّوِ ٱسۡتَقَٰمُواْ عَلَى ٱلطَّرِیقَةِ لَأَسۡقَیۡنَٰهُم مَّآءً غَدَقٗا١٦واگر آنان بر راه راست ماندگار بمانند به آنان آب فراوان و گوارایی می‌دهیم. و آنچه که آن‌ها را از این محروم کرده است ستمگری و تجاوزایشان است.

﴿لِّنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِتا آن را بیازمائیم و راستگو از دروغگو مشخص شود. ﴿وَمَن یُعۡرِضۡ عَن ذِکۡرِ رَبِّهِۦ یَسۡلُکۡهُ عَذَابٗا صَعَدٗاو هرکس از ذکر و یاد خدا که کتاب خداوند است روی بگرداند و از آن پیروی نکند و از آن غافل و بی‌خبر باشد به او عذابی سخت می‌دهد

آیه‌ی ۱۹-۱۸:

﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨[الجن: ۱۸]. «و این که مسجد خاص خداوند است، پس کسی دیگر را با خداوند مخوانید».

﴿وَأَنَّهُۥ لَمَّا قَامَ عَبۡدُ ٱللَّهِ یَدۡعُوهُ کَادُواْ یَکُونُونَ عَلَیۡهِ لِبَدٗا١٩[الجن: ۱۹]. «و این‌که چون بندۀ خداوند برخاست تا او را به (نیایش) بخواند نزدیک بود که بر او هجوم آورند».

﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا١٨و مساجد مختص پرستش خداوند هستند، پس کسی دیگر را با خدا مخوانید و کسی دیگر را همراه با او نپرستید، چون مساجد که بزرگ‌ترین جای عبادت هستند. براساس اخلاص برای خدا و فروتنی در برابر عظمت و کرنش در برابر قدرت او بنا شده‌اند.

﴿وَأَنَّهُۥ لَمَّا قَامَ عَبۡدُ ٱللَّهِ یَدۡعُوهُو این که چون بنده خداوند به نیایش پروردگارش ایستاد و به عبادت خدا مشغول شد و خواندن قرآن را شروع کرد، ﴿کَادُواْ یَکُونُونَ عَلَیۡهِ لِبَدٗانزدیک بود جن‌ها با ازدحام بر او هجوم آورند، از بس که به رهنمودهای پیامبر علاقمند بودند.

آیه‌ی ۲۳-۲۰:

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّی وَلَآ أُشۡرِکُ بِهِۦٓ أَحَدٗا٢٠[الجن: ۲۰]. «بگو: فقط پروردگارم را به (نیایش) می‌خوانم و کسی را انباز او نمی‌گردانم».

﴿قُلۡ إِنِّی لَآ أَمۡلِکُ لَکُمۡ ضَرّٗا وَلَا رَشَدٗا٢١[الجن: ۲۱]. «بگو: من نمی‌توانم هیچ‌گونه زیانی به شما برسانم و نمی‌توانم شما را هدایت کنم».

﴿قُلۡ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞ وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا٢٢[الجن: ۲۲]. «بگو: بی‌گمان هیچ کسی مرا در برابر (خشم) خدا پناه نمی‌دهد وهرگز پشت و پناهی جز او نمی‌یابم».

﴿إِلَّا بَلَٰغٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِسَٰلَٰتِهِۦۚ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا٢٣[الجن: ۲۳]. «(بگو:) تنها (می‌توانم) پیامی از جانب خداوند و رسالت‌های او را به انجام می‌رسانم و هرکس از (فرمان) خداوند و رسول او سرپیچی کند بی‌گمان آتش جهنم را خواهد داشت که در آن جاودانه خواهد ماند».

﴿قُلۡای پیامبر! با بیان حقیقت آنچه که به‌سوی آن فرامی خوانی به آن‌ها بگو: ﴿إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّی وَلَآ أُشۡرِکُ بِهِۦٓ أَحَدٗافقط پروردگارم را می‌پرستم و او را یگانه می‌دانم و از بت‌ها و هر آنچه که مشرکان به جای خدا پرستش می‌کنند دست می‌کشم.

﴿قُلۡ إِنِّی لَآ أَمۡلِکُ لَکُمۡ ضَرّٗا وَلَا رَشَدٗا٢١بگو: من نمی‌توانم هیچ زیانی به شما برسانم و نمی‌توانم شما را هدایت کنم، چون من بنده‌ای بیش نیستم و اختیاری ندارم. ﴿قُلۡ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞیعنی هیچ کسی نیست که به او پناه ببرم و او بتواند مرا از عذاب خدا نجات دهد. و پیامبر که کامل‌ترین انسان است توانایی رساندن هیچ زیان و هدایتی را ندارد و نمی‌تواند خودش را از عذاب خدا نجات دهد اگر خداوند بخواهد بلایی به او می‌رساند.

پس دیگر مردم به طریق اولی توانایی ندارند. ﴿وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًاو من جز او پناهی ندارم.

﴿إِلَّا بَلَٰغٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِسَٰلَٰتِهِمن هیچ برتری بر مردم برتری بر مردم ندارم جز این که خداوند مرا برای رساندن پیام‌هایش و دعوت دادن مردم به‌سوی او برگزیده است و با این کار حجت بر مردم اقامه می‌گردد.

﴿وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًاو هرکس از فرمان خدا و پیغمبرش سرپیچی کند آتش جهنم را خواهد داشت و برای همیشه در آن جاودانه است. منظور از معصیت در اینجا معصیتی کفرآمیز است همان‌طور که نص‌های روشن دیگری معصیت مذکور را به کفر مقّید کرده‌اند. اما گناه صرف باعث خلود در دوزخ نمی‌شود. همان طور که آیات قرآن و احادیث پیامبر و اجماع سلف است و امامان امت بر این دلالت می‌نماید.

آیه‌ی ۲۴:

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا یُوعَدُونَ فَسَیَعۡلَمُونَ مَنۡ أَضۡعَفُ نَاصِرٗا وَأَقَلُّ عَدَدٗا٢٤[الجن: ۲۴]. «(کافران نمی‌فهمند مگر) زمانی‌که آنچه را به آنان وعده داده می‌شود ببینند آن‌گاه خواهند دانست که چه کسی یاورانش ناتوان‌تر و تعدادش کمتر است».

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا یُوعَدُونَزمانی که آنچه را به آنها وعده داده می‌شود آشکار را مشاهده کنند و یقین نمایند که آن‌ها را فراگرفته است ﴿فَسَیَعۡلَمُونَدر این وقت به طور حقیقی خواهند دانست که ﴿مَنۡ أَضۡعَفُ نَاصِرٗا وَأَقَلُّ عَدَدٗاچه کسی ناتوان‌تر و کم تعدادتر است. وقتی که کسی آن‌ها را یاری نمی‌کند و خودشان نیز نمی‌توانند خود را یاری نمایند و تک و تنها و همانگونه که نخستین بار آفریده شده‌اند حشر گردند، آنگاه خواهند دانست که چه کسی ضعیف‌تر و ناتوان است!.

آیه‌ی ۲۸-۲۵:

﴿قُلۡ إِنۡ أَدۡرِیٓ أَقَرِیبٞ مَّا تُوعَدُونَ أَمۡ یَجۡعَلُ لَهُۥ رَبِّیٓ أَمَدًا٢٥[الجن: ۲۵]. «بگو: نمی‌دانم آیا آنچه به شما وعده داده می‌شود نزدیک است یا اینکه پروردگارم زمان طولانی و زیادی را برای آن مقرّر می‌دارد».

﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ فَلَا یُظۡهِرُ عَلَىٰ غَیۡبِهِۦٓ أَحَدًا٢٦[الجن: ۲۶]. «(پروردگارم) دانای غیب است و هیچ کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌سازد».

﴿إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ فَإِنَّهُۥ یَسۡلُکُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ رَصَدٗا٢٧[الجن: ۲۷]. «مگر کسانی‌ از رسولانی که خود بپسندد که او پیشاپیش و پشت سر او نگهبانی رهسپار می‌کند».

﴿لِّیَعۡلَمَ أَن قَدۡ أَبۡلَغُواْ رِسَٰلَٰتِ رَبِّهِمۡ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیۡهِمۡ وَأَحۡصَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ عَدَدَۢا٢٨[الجن: ۲۸]. «تا (پیامبر) بداند که پیغمبران پیام‌های پروردگارشان را رسانده‌اند و (خداوند) به آنچه که در نزد آنان است احاطه دارد و هر چیزی را سر شماری کرده است».

اگر آنها از تو پرسیدند و گفتند: ﴿مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ[یونس: ۴۸]. «این وعده کی خواهد بود اگر راست می‌گویید». به آنها بگو: ﴿قُلۡ إِنۡ أَدۡرِیٓ أَقَرِیبٞ مَّا تُوعَدُونَ أَمۡ یَجۡعَلُ لَهُۥ رَبِّیٓ أَمَدًا٢٥نمی‌دانم آیا آنچه وعده داده می‌شوید نزدیک است یا پروردگارم زمانی طولانی برای آن مّقرر می‌دارد؟ و آن زمان نزد خداوند مشخص است.

﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ فَلَا یُظۡهِرُ عَلَىٰ غَیۡبِهِۦٓ أَحَدًا٢٦[الجن: ۲۶]. خداوند دانای پنهان است و هیچ کسی از مردم را برغیب خود آگاه نمی‌سازد بلکه فقط خداوند به راز دل‌ها و اسرار پنهانی آگاه است. ﴿إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖمگر کسانی را از رسولانی که خود بپسندد، پس او را به آنچه که حکمتش اقتضا نماید خبر می‌دهد. چون پیامبران مانند دیگران نیستند و خداوند آن‌ها را با چیزهایی کمک کرده که هیچ‌کس از مردم را چنان چیزی نداده است و آنچه را که خداوند به آن‌ها وحی نموده حفاظت می‌نماید تا آن را به صورت واقعی برسانند بدون از آن که شیطان‌هایی نزدیک او گردند و چیزی را به وحی اضافه کنند یا از آن بکاهند. بنابراین فرمود: ﴿فَإِنَّهُۥ یَسۡلُکُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ رَصَدٗاو از میان فرشتگان محافظان و نگهبانانی در پیش و پس او روان می‌دارد.

﴿لِّیَعۡلَمَ أَن قَدۡ أَبۡلَغُواْ رِسَٰلَٰتِ رَبِّهِمۡتا با این کار پیامبر بداند که پیامبران با اسبابی که خداوند برایشان فراهم کرده است پیام‌های او را رسانده‌اند. ﴿وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیۡهِمۡو خداوند به آنچه در نزد آنان است و آنچه پنهان یا آشکار داشته احاطه دارد. ﴿وَأَحۡصَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ عَدَدَۢاو هر چیزی را برشمرده است.

در این سوره چند فایده به شرح ذیل وجود دارد:

۱- جن وجود حقیقی دارد و آن‌ها امر و نهی شده‌اند و طبق اعمالشان جزا و سزا می‌بینند همان طور که به صراحت در این سوره بیان شده است.

۲- پیامبر خداصهمان‌طور که به‌سوی انسان مبعوث شده به‌سوی جن‌ها نیز فرستاده شده است، و خداوند گروهی از جن‌ها را به‌سوی او فرستاد تا آنچه را که بر او وحی می‌شود بشنوند و به قوم خود بودند.

۳- هوشمندی جن‌ها و شناخت حق و این که آنچه آن‌ها را به‌سوی ایمان پیش برد این بود که آن‌ها به طور قطع دریافتند که قرآن (کتاب) هدایت است. نیز از این آیات برمی‌آید که جن‌ها در تعامل با خداوند بسیار مودب هستند.

۴- توّجه خداوند به پیامبرش و محافظت از آنچه پیامبر از سوی خدا آورده است. در آغاز مژده‌های نبوت پیامبر، آسمان به وسیله ستارگان محافظت می‌شد و شیاطین از کمینگاه‌های خود گریختند، امّا خداوند با نبوت پیامبر آن‌را اندازه گیری نمود. و خداوند خیر و هدایت را برای اهل زمین اراده کرد و خواست که دین و شریعت و معرفت خویش را در زمین آشکار گرداند که به وسیله‌ی آن دل‌ها‌تر و تازه می‌شوند و خردمندان شاد می‌گردند و شعائر اسلام آشکار می‌شود و بت‌ها ریشه کن و نابود می‌گردند.

۵- شدت علاقمندی جن‌ها به گوش فرا دادن به پیامبر و ازدحام آن‌ها پیرامون او.

۶- این سوره مشتمل به امر به توحید و نهی از شرک است. و بیان شده که هیچ مخلوقی سزاوار ذرّه‌ای پرستش نیست چون پیامبرصکه وقتی اختیار هیچ سود و زیانی را برای کسی، بلکه برای خودش نیز ندارد معلوم است که مردم همه اینگونه هستند. پس اشتباه و ستم است که چنین کسی معبود قرار داده شود.

۷- علوم غیب و پنهان را فقط خدا می‌داند، و هیچ کسی از مخلوقات آن را نمی‌داند مگر کسی که خداوند او را برگزیند و چیزی از علم غیب را به او بدهد.

پایان تفسیر سوره‌ی جن

تفسیر سوره‌ی نوح


مکی و ۲۸ آیه است.

آیه‌ی ۴-۱:

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرۡ قَوۡمَکَ مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ١[نوح: ۱]. «به‌راستی که ما نوح را به‌سوی قومش فرستادیم که قوم خود را بترسان پیش از آنکه عذابی دردناک به سراغ ایشان بیاید».

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ إِنِّی لَکُمۡ نَذِیرٞ مُّبِینٌ٢[نوح: ۲]. «(نوح) گفت: ای قوم من! من برای شما بیم‌دهنده‌ای آشکارم».

﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ٣[نوح: ۳]. «که خدا را بندگی کنید و از او بترسید و از من فرمان ببرید».

﴿یَغۡفِرۡ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُؤَخِّرۡکُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ إِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ إِذَا جَآءَ لَا یُؤَخَّرُۚ لَوۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٤[نوح: ۴]. «خداوند گناهان شما را می‌آمرزد و اجل شما را تا وقتی مقرّر به تأخیر می‌اندازد. بی‌گمان اگر می‌دانستید، بدانگاه که وقت مقرّر الهی فرا رسد باز پس داشته نمی‌شود».

خداوند در این سوره به جز داستان نوح چیزی را بیان نکرده است چون نوح تا مدتی طولانی در میان قومش ماندگار شد و بارها آنان‌را به یکتاپرستی دعوت نمود و از شرک ورزیدن بازداشت. پس خداوند متعال خبر می‌دهد که او نوح را از روی لطف و رحمت خویش و برای این که آنان را از عذاب دردناک بترساند به‌سوی آنها فرستاد تا به کفر خویش ادامه ندهند که آنگاه برای همیشه نابود خواهند شد و به آنان عذابی همیشگی خواهد داد.

نوح÷فرمان الهی را اطاعت کرد و آن را انجام داد و فرمود: ﴿یَٰقَوۡمِ إِنِّی لَکُمۡ نَذِیرٞ مُّبِینٌای قوم من! همانا من برای شما بیم دهنده‌ای آشکارم. چون او به‌طور واضح بیان می‌کرد که مردم را از چه چیزی بیم می‌داد. و بیان می‌داشت که چگونه می‌توان نجات یافت.

پس راه نجات را به آنان نشان داد و فرمود: ﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱتَّقُوهُخدا را بندگی کنید. یعنی او را به یگانگی پرستش نمایید و از شرک ورزیدن و راهها و وسایل آن دوری جوئید. و اینکه اگر آنان تقوای الهی را رعایت کنند گناهانشان آمرزیده می‌شود و هرگاه گناهانشان آمرزیده شود از عذاب نجات پیدا می‌کنند و به پاداش دست می‌یازند.

﴿وَیُؤَخِّرۡکُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىشما را در این جهان بهره‌مند می‌سازد و نابودی و هلاکت را تا مدتی معین از شما دور می‌کند. یعنی باقی ماندن در دنیا به تقدیر و قضای الهی است و تا مدتی معین انسان در این دنیا باقی می‌ماند و برای همیشه در دنیا بهره‌مند نخواهد بود. چون مرگ قطعا روزی فرا می‌رسد. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ إِذَا جَآءَ لَا یُؤَخَّرُۚ لَوۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَبی‌گمان هنگامی‌که اجل نهایی الهی فرا رسد تأخیر پیدا نمی‌کند، اگر شما می‌دانستید.

به خدا کفر نمی‌ورزیدید و با حق مخالفت نمی‌کردید. آنها دعوت نوح را نپذیرفتند و از فرمان او اطاعت نکردند. پس نوح به درگاه پروردگارش شکایت کرد و فرمود:

آیه‌ی ۱۴-۵:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوۡتُ قَوۡمِی لَیۡلٗا وَنَهَارٗا٥[نوح: ۵]. «(نوح) گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز فراخواندم».

﴿فَلَمۡ یَزِدۡهُمۡ دُعَآءِیٓ إِلَّا فِرَارٗا٦[نوح: ۶]. «ولی دعوت من در حق آنان به جز گریز نیافزود».

﴿وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِیَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَکۡبَرُواْ ٱسۡتِکۡبَارٗا٧[نوح: ۷]. «و هرگاه من آنان‌را فراخواندم تا آنان‌را بیامرزی انگشت‌هایشان را به گوش‌های خود فرو کردند و جامه‌هایشان را به خود پیچیدند و پافشاری کردند و سخت کبر ورزیدند».

﴿ثُمَّ إِنِّی دَعَوۡتُهُمۡ جِهَارٗا٨[نوح: ۸]. «سپس من آنان‌را با صدای بلند و آشکار دعوت کردم».

﴿ثُمَّ إِنِّیٓ أَعۡلَنتُ لَهُمۡ وَأَسۡرَرۡتُ لَهُمۡ إِسۡرَارٗا٩[نوح: ۹]. «سپس (دعوتم را) برای آنان آشکار ساختم و به صورت نهانی (هم) بدیشان رساندم».

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارٗا١٠[نوح: ۱۰]. «و گفتم: از پروردرگاتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است».

﴿یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا١١[نوح: ۱۱]. «(اگر چنین کنید) خدا از آسمان باران‌های پرخیر و برکت و یپاپی می‌بارند».

﴿وَیُمۡدِدۡکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ جَنَّٰتٖ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ أَنۡهَٰرٗا١٢[نوح: ۱۲]. «و شما را با (بخشیدن) اموال و فرزندان مدد می‌رساند و به شما باغ‌ها می‌دهد و برایتان رودها پدید می‌آورد».

﴿مَّا لَکُمۡ لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ وَقَارٗا١٣[نوح: ۱۳]. «شما را چه شده است که بزرگی و شکوه برای خداوند قابل نمی‌شوید»؟.

﴿وَقَدۡ خَلَقَکُمۡ أَطۡوَارًا١٤[نوح: ۱۴]. «شما را چه شده است که بزرگی و شکوه برای خداوند قابل نمی‌شوید»؟.

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوۡتُ قَوۡمِی لَیۡلٗا وَنَهَارٗا٥ فَلَمۡ یَزِدۡهُمۡ دُعَآءِیٓ إِلَّا فِرَارٗا٦نوح گفت: پروردگارا! من قوم خویش را شب و روز دعوت داده‌ام اما دعوت دادن من جز گریز از حق و روی گردانی به آنان نیافزود. بنابراین، دعوت دادن فایده‌ای نداشت چون فایده دعوت این است که هدف کاملا به دست یابی یا قسمتی از آن حاصل گردد.

﴿وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡو من هر زمان که ایشان را فراخواندم تا آنان‌را بیامرزی. یعنی آنان را دعوت کردم تا اجابت کنند چون وقتی اجابت کنند آن‌ها را می‌آمرزی و این فقط به مصلحت آنان بود، اما آنان به جز ادامه دادن به باطل خود و گریز از حق چیزی نپذیرفتند.

﴿جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡآنان برای این که سخنان پیامبرشان نوح÷را نشنوند انگشتان خود را در گوش‌هایشان فرو بردند. ﴿وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِیَابَهُمۡو لباس‌هایشان را بر سر کشیدند و این به خاطر دوری از حق و نفرت از آن بود. ﴿وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَکۡبَرُواْ ٱسۡتِکۡبَارٗاو بر کفر و بدی خود پافشاری کردند و در برابر حق تکبر ورزیدند. پس شر و بدی آن‌ها فزونی گرفت و خیر و خوبی از آن‌ها دور گشت.

﴿ثُمَّ إِنِّی دَعَوۡتُهُمۡ جِهَارٗا٨سپس آنان را با صدای بلند و آشکار که همه می‌شنیدند دعوت کردم. ﴿ثُمَّ إِنِّیٓ أَعۡلَنتُ لَهُمۡ وَأَسۡرَرۡتُ لَهُمۡ إِسۡرَارٗا٩سپس به صورت علنی و نهانی دعوت را بدیشان رساندم. همه این‌ها به خاطر خیرخواهی برای آنان بود، و از هر راهی که گمان می‌رفت هدف به دست می‌آید نوح وارد شد.

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡپس به آنان گفتم: گناهانی را که بر آن هستید رها کنید و از خداوند برای گناهانتان طلب آمرزش نمائید. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارٗابی‌گمان خداوند برای کسی که توبه کند و آمرزش بطلبد بس آمرزنده است پس نوح آن‌ها را به بخشوده شدن گناهان و پاداشی که به دنبال آن می‌آید و دور شدن عذاب تشویق کرد.

هم چنین نوح آن‌ها را به خیر و نیکی دنیا تشویق کرد و فرمود: ﴿یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا١١خداوند بارانی پیاپی که دره‌ها را پرآب خواهد کرد و شهرها و مردمان را زندگی و آبادانی می‌بخشد بر شما می‌فرستد.

﴿وَیُمۡدِدۡکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَو دارائی‌تان را که به وسیله آن هرچه از دنیا بخواهید به دست می‌آورید، و نیز فرزندانتان را زیاد می‌کند. ﴿وَیَجۡعَل لَّکُمۡ جَنَّٰتٖ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ أَنۡهَٰرٗاو به شما باغ‌ها می‌دهد و رودبارهای پرآب در اختیارتان می‌گذارد و این بالاترین لذت دنیا و خواسته‌های آن است.

﴿مَّا لَکُمۡ لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ وَقَارٗا١٣شما را چه شده که خداوند نزدتان قدر ندارد و برای او شکوه و بزرگی قایل نیستند و از عظمت الهی نمی‌ترسید؟

﴿وَقَدۡ خَلَقَکُمۡ أَطۡوَارًا١٤حال آنکه خداوند آفرینشی پیاپی در شکم مادر به شما داده و در مراحل مختلف و به گونه‌های متفاوتی شما را آفریده است! در شکم مادر آفرینشی دیگر داشته‌اید و به هنگام شیرخواری آفرینشی دیگر دارید و در سن کودکی و سپس سن رشد و آنگاه در دوران جوانی به گونه‌ای دیگر بوده‌اید. سپس همواره آفرینش تغییر می‌یابد. پس خداوند که به تنهای می‌آفریند فقط او باید عبادت و پرستش شود.

بیان آفرینش نخستین آن‌ها اشاره‌ای به معاد و زندگی پس از مرگ است. یعنی بدانید کسی که شما را از عدم و نیستی آفریده است می‌تواند شما را بعد از مردنتان زنده کند. و نیز برای اثبات معاد به آفرینش آسمانها که از خلقت مردم مهم‌تر و بزرگتر است استدلال نموده و می‌فرماید:

آیه‌ی ۲۱-۱۵:

﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ کَیۡفَ خَلَقَ ٱللَّهُ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗا١٥[نوح: ۱۵]. «آیا نمی‌بینید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بر بالای دیگری آفریده است»؟!.

﴿وَجَعَلَ ٱلۡقَمَرَ فِیهِنَّ نُورٗا وَجَعَلَ ٱلشَّمۡسَ سِرَاجٗا١٦[نوح: ۱۶]. «و ماه را درمیان آن‌ها تابان، و خورشید را چراغ (درخشان) کرده است»؟!.

﴿وَٱللَّهُ أَنۢبَتَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ نَبَاتٗا١٧[نوح: ۱۷]. «و خداوند به گونۀ شگفتی شما را از زمین آفریده است».

﴿ثُمَّ یُعِیدُکُمۡ فِیهَا وَیُخۡرِجُکُمۡ إِخۡرَاجٗا١٨[نوح: ۱۸]. «سپس شما را به آن باز می‌گرداند و بعد شما را به گونۀ شگفت آوری (از زمین) بیرون می‌آورد».

﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ بِسَاطٗا١٩[نوح: ۱۹]. «و خداوند زمین را برای شما گسترده و فراخ کرده است».

﴿لِّتَسۡلُکُواْ مِنۡهَا سُبُلٗا فِجَاجٗا٢٠[نوح: ۲۰]. «تا در آن راه‌های فراخ در پیش گیرید».

﴿قَالَ نُوحٞ رَّبِّ إِنَّهُمۡ عَصَوۡنِی وَٱتَّبَعُواْ مَن لَّمۡ یَزِدۡهُ مَالُهُۥ وَوَلَدُهُۥٓ إِلَّا خَسَارٗا٢١[نوح: ۲۱]. «نوح گفت: پروردگارا! بی‌گمان از من نافرمانی کردند و از کسی پیروی کردند که مال و فرزندانش جز زیان بر او نیفزود».

﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ کَیۡفَ خَلَقَ ٱللَّهُ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗا١٥آیا نمی‌بینید که خداوند چگونه هفت آسمان را یکی بر بالای دیگری آفریده است؟!

﴿وَجَعَلَ ٱلۡقَمَرَ فِیهِنَّ نُورٗاو ماه را برای اهل زمین پرتو افشان قرار داده‌است. ﴿وَجَعَلَ ٱلشَّمۡسَ سِرَاجٗاو خورشید را چراغی گردانده است. در اینجا به عظمت و اهمیت آفرینش این چیزها و کثرت منافعی که در خورشید و ماه است اشاره شده است. و این منافع بر رحمت خداوند و گستردگی احسان او دلالت می‌نماید. پس خداوند بزرگ و مهربان سزاوار است که بزرگ داشته شود و مورد محبت قرا ر گیرد و او را پرستش کنیم و از او بهراسیم و به او امیدوار باشیم.

﴿وَٱللَّهُ أَنۢبَتَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ نَبَاتٗا١٧و خداوند شما را از زمین آفریده است، آنگاه که آدم را از زمین آفرید و شما در کمر او بودید.

﴿ثُمَّ یُعِیدُکُمۡ فِیهَاسپس به هنگام مردم شما را به زمین بازمی گرداند. ﴿وَیُخۡرِجُکُمۡ إِخۡرَاجٗاو بعد شما را به گونه عجیبی برای حشر و رستاخیز از زمین بیرون می‌آورد. پس زندگی و مرگ و رستاخیز به دست اوست.

﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ بِسَاطٗا١٩و خداوند زمین را برای بهروزی شما پهن و آماده قرار داده‌است.

﴿لِّتَسۡلُکُواْ مِنۡهَا سُبُلٗا فِجَاجٗا٢٠تا از راه‌های فراخ و گسترده آن بگذرید. پس اگر خداوند زمین را گسترده و فراخ نمی‌کرد راهی در آن نبود و آسمان‌ها نمی‌توانستند آن‌را شخم بزنند و در آن نهال بکارند و کشاورزی نمایند و بر روی آن خانه بسازید و به آرامی بنشینند.

﴿قَالَ نُوحٞنوح با شکایت به درگاه پروردگارش گفت: سخن و موعظه و اندرز در مورد آن‌ها سودمند نگردید، ﴿رَّبِّ إِنَّهُمۡ عَصَوۡنِیپروردگارا! آن‌ها از من نافرمانی کردند. ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَن لَّمۡ یَزِدۡهُ مَالُهُۥ وَوَلَدُهُۥٓ إِلَّا خَسَارٗاو از کسی پیروی نمودند که مال و فرزندش جز زیان چیزی به او نیافزوده است. یعنی از پیامبر که خیرخواه و راهنمای ِ به‌سوی خوبی و خیر بود سرپیچی کردند و از سران و اشرافی که اموال و فرزندانشان جز زیان و هلاکت به آن‌ها چیزی نیافزود اطاعت نمودند. پس چگونه خواهند بود کسانی‌که مطیع آنان گشتند و از آنان پیروی نمودند!.

آیه‌ی ۲۵-۲۲:

﴿وَمَکَرُواْ مَکۡرٗا کُبَّارٗا٢٢[نوح: ۲۲]. «و آن (پیشوایان) دست به مکری بس بزرگ زدند».

﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَکُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسۡرٗا٢٣[نوح: ۲۳].«و گفتند: معبودانتان را رها مکنید و «ود» و «سواع» و «یغوث» و «یعوق» و «نسر» را وامگذارید».

﴿وَقَدۡ أَضَلُّواْ کَثِیرٗاۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا ضَلَٰلٗا٢٤[نوح: ۲۴]. «و به‌راستی که بسیاری را گمراه کردند و جز گمراهی بر ستمکاران میفزای».

﴿مِّمَّا خَطِیٓـَٰٔتِهِمۡ أُغۡرِقُواْ فَأُدۡخِلُواْ نَارٗا فَلَمۡ یَجِدُواْ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَنصَارٗا٢٥[نوح: ۲۵]. «به (سزای) گناهانشان غرق گشتند سپس به آتش درآورده شدند و برای خود در برابر خداوند یاورانی نیافتند».

﴿وَمَکَرُواْ مَکۡرٗا کُبَّارٗا٢٢و آن سران برای مخالفت با حق مکری بزرگ ورزیدند. ﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَکُمۡسران کفر با دعوت کردن آن‌ها به‌سوی شرک و زیبا جلوه دادن آن گفتند: معبودانتان را رها نکنید، پس آن‌ها را به تعّصب بر شرکی که بودند فراخواندند و از آن‌ها خواستند تا معبودانی را که پدران و نیاکانشان بر آن بوده‌اند رها نکنند. سپس معبودان آن‌ها را مشخص کردند و گفتند: ﴿وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسۡرٗاودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نکنید. این‌ها نام‌های مردان صالحی بود که وقتی مردند شیطان برای قومشان این را آراست که تمثال‌هایشان را درست کنند، تا وقتی که عکس‌ها و تمثال‌های آنان را می‌بینند برای عبادت قوّت بگیرند. سپس روزگاری طولانی گذشت و نسلی دیگر آمد و شیطان به این‌ها گفت پدرانتان این تمثال‌ها را عبادت می‌کردند و به آن‌ها توسل می‌جستند.

و به وسیله‌ی این‌ها باران بر آنان می‌باریده است. پس اینان بت‌ها و مجسمّه‌ها را پرستش کردند. بنابراین، سران و اشرافشان پیروان خود را توصیه کردند که عبادت این بت‌ها را رها نکنند.

﴿وَقَدۡ أَضَلُّواْ کَثِیرٗاسران و بزرگان با دعوت خود بسیاری از مردم را گواه کرده‌اند. ﴿وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا ضَلَٰلٗاو جز گمراهی بر کافران میفزای. یعنی اگر انحراف آنها موقعی که ایشان را دعوت می‌کردم به‌سوی حق می‌بود، چنین انحرافی مصلحت بود، اما آنها با دعوت سران و بزرگانشان جز گمراهی عایدشان نشد. بنابراین، خداوند عذاب و عقوبت دنیوی و اخروی آن‌ها را بیان کرد و فرمود: ﴿مِّمَّا خَطِیٓـَٰٔتِهِمۡ أُغۡرِقُواْآن‌ها به سزای گناهانشان در دریا که آن‌ها را از هر سو احاطه کرده بود غرق شدند.

﴿فَأُدۡخِلُواْ نَارٗاپس جشم‌هایشان در آب غرق شد و ارواح آن‌ها وارد آتش گردید. و این همه به خاطر گناهانشان بود، پیامبرشان نزد آن‌ها آمد و آن‌ها را هشدار داد و آن‌ها را از عاقبت بد گناهان خبر داد اما آن‌ها گفته‌های پیغمبر خود را نپذیرفتند تا این که عذاب آن‌ها را فرا گرفت.

﴿فَلَمۡ یَجِدُواْ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَنصَارٗاپس در برابر خداوند یاورانی نیافتند که آن‌ها را هنگام فرود آمدن عذاب یاری کند و هیچ کسی نبود که جلوِ قضا و تقدیر الهی را بگیرد.

آیه‌ی ۲۸-۲۶:

﴿وَقَالَ نُوحٞ رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ دَیَّارًا٢٦[نوح: ۲۶]. «و نوح گفت: پروردگارا! هیچ کسی از کافران را بر روی زمین باقی مگذار».

﴿إِنَّکَ إِن تَذَرۡهُمۡ یُضِلُّواْ عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا کَفَّارٗا٢٧[نوح: ۲۷]. «چرا که اگر تو آنان‌را باقی بگذاری بندگانت را گمراه می‌سازند و جز بدکار ناسپاس به دنیا نمی‌آورند».

﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیۡتِیَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا تَبَارَۢا٢٨[نوح: ۲۸]. «پروردگارا! من و پدر و مادرم را و هر آن کس را که مؤمن به خانه‌ام درآید و مردان و زنان مؤمن را بیامرز و ستمکاران را جز نابودی میفزای».

﴿وَقَالَ نُوحٞ رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ دَیَّارًا٢٦و نوح گفت: پروردگارا! بر روی زمین هیچ کسی را مگذار که حرکت کند. او علّت درخواست نابودی آن‌ها را ذکر کرد و گفت: ﴿إِنَّکَ إِن تَذَرۡهُمۡ یُضِلُّواْ عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا کَفَّارٗا٢٧اگر آنان‌را بگذری بندگانت را گمراه می‌سازند و جز فرزندان بدکار و کافر و سرسخت به دنیا نمی‌آورند. یعنی باقی ماندن آن‌ها باعث تباهی خودشان و دیگران می‌شود.

نوح بدان خاطر این سخن را گفت که بسیار با آن‌ها سروکار داشت و آنها را می‌شناخت و اخلاق آنان را می‌دانست بنابراین، می‌دانست که به سبب اعمالشان چنین چیزی به وجود می‌آید. بنابراین، خداوند دعایش را پذیرفت و همه آنان را غرق کرد و نوح و مومنانی را که همراهش بودند نجات داد.

﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیۡتِیَ مُؤۡمِنٗااین‌ها را به طور ویژه بیان کرد چون حقشان بیشتر و مقدّم‌تر است. سپس به طور عام دعا کرد و گفت: ﴿وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا تَبَارَۢاو زنان و مردان مومن را بیامرز و ستمکاران را چیزی جز هلاکت و نابودی و نابودی و زیان میفزای.

پایان تفسیر سوره‌ی نوح

تفسیر سوره‌ی مدثر


مکی و ۵۶ آیه است.

آیه‌ی ۷-۱:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١[المدثر: ۱]. «ای جامه به خود پیچیده»!.

﴿قُمۡ فَأَنذِرۡ٢[المدثر: ۲]. «برخیز و هشدار ده».

﴿وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ٣[المدثر: ۳]. «و پروردگارت را به بزرگی یاد کن».

﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ٤[المدثر: ۴]. «و لباس‌هایت را پاکیزه بدار».

﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥[المدثر: ۵]. «و پلیدی را دور ساز».

﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ٦[المدثر: ۶]. «و بذل و بخشش مکن تا افزون طلبی کنی».

﴿وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ٧[المدثر: ۷]. «و برای پروردگارت شکیبایی کن».

پیش‌تر گذشت که مدّثر و مزّمّل یک معنی دارند و خداوند پیامبرش را به تلاش برای انجام عبادت‌های الهی فرمان داده است، عبادت‌هایی که مربوط به خود انسان می‌شود و عبادت‌هایی که به دیگران ارتباط پیدا می‌کند. پس قبلا به عبادت‌های با فضیلت و بزرگواری فرمان داد که مربوط به خود انسان می‌شود، نیز او را به شکیبایی ورزیدن در برابر اذیت و آزار قومش دستور داد. و در اینجا خداوند پیامبر را به آشکار کردن دعوت و بیم دادن به صورت علنی فرمان میدهد و می‌فرماید:

﴿قُمۡ فَأَنذِرۡ٢با جّدّیت و نشاط برخیز و مردم را با گفتار و کردار، و با بیان حقیقت آنچه که آنان را از آن برحذر می‌داری، بترسان تا آنچه که بر آن هستند رها کنند و مقصود تحقق یابد.

﴿وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ٣و با یکتاپرستی، خداوند را بزرگ بدار و قصد هدفت از بیم دادن، جلب رضایت خدا باشد و این که مردم او را تعظیم نمایند و وی را پرستش کنند. ﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ٤و لباس‌هایت را پاکیزه بدار. احتمال دارد که منظور از لباس‌ها همه اعمال پیامبر باشد و پاک کردن آن یعنی خالص گرداندن آن و انجام دادن اعمال به کامل‌ترین صورت و پاک کردن از آنچه اعمال را باطل و فاسد و ناقص می‌گرداند از قبیل شرک و ریا و نفاق و خودپسندی و تکبر و غفلت و دیگر چیزهایی که باید بنده در عبادت‌هایش از آن پرهیز نماید.

و پاک کردن لباس‌ها از نجاست در این داخل است چون پاکیزه داشتن لباس خصوصا در نماز، جزو کمالِ پاکیزه داشتن اعمال است. بسیاری از علما گفته اند: دور ساختن نجاست از لباس شرطی از شرایط درست بودن نماز است. و احتمال دارد که منظور از لباس‌ها، لباس‌های معروف باشد و او باید لباس‌هایش را از همه نجاست‌ها و در همه اوقات به خصوص به هنگام ایستادن برای نماز پاک بگرداند. پیامبرصبه پاک کردن ظاهر، امر شده است زیرا پاکی ظاهر جزو کمال پاکی باطن است.

﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥احتمال دارد که منظور از «رجز» بت‌ها باشند که به همراه خدا مورد پرستش قرار می‌گرفتند. پس خداوند پیامبر را به ترک و دوری جستن از بت‌ها و از اقوال و اعمالی که به آنها نسبت داده شده است فرمان داد. و احتمال دارد که منظور از «رجز» همه کارها و گفته‌های بد باشد. و خداوند پیامبر را به ترک کردن همه گناهان کوچک و بزرگ و پنهان و آشکار امر نموده است. پس شرک و گناهانِ پائین‌تر از آن در این داخل هستند.

﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ٦و به خاطر نعمت‌های دینی و دنیوی که به مردم می‌دهی بر آن‌ها منّت مگذار تا به سبب این منت گذاردن افزون خواهی نمایی و خود را از آن‌ها برتر بدانی. بلکه تا جایی که برایت ممکن است با مردم نیکی کن و نیکی خود را فراموش کن و پاداش خود را از خداوند بخواه و کسی را که با او نیکی و احسان کرده‌ای با کسی که با وی احسان نکرده‌ای برابر بدان.

گفته شده که معنی آیه چنین است: با این هدف چیزی به کسی مده که او بیش‌تر از آن را به تو بدهد و نیکی تو را جبران نماید. و این ویژه‌ی پیامبرصخواهد بود.

﴿وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ٧و به امید پاداش الهی شکیبایی کن و هدف تو از بردباری، رضایت خدا باشد. پس پیامبرصاز فرمان پروردگارش اطاعت نمود آن‌را بلافاصله اجرا کرد و مردم را بیم داد و همه مطالب الهی را برای مردم با آیات روشنگر توضیح داد. و خداوند را تعظیم نمود و مردم را به تعظیم خدا و پاک کردن اعمال ظاهری و باطنی از هر بدی و ترک کردن همه‌ی آنچه که به جز خدا پرستش می‌شود و دوری کردن از بت‌ها و شر و اهل آن دعوت داد.

و پیامبر بعد از فضل و منت خدا بر مردم فضل و منت دارد. بدون این که از آن‌ها مزد و تشکری خواسته باشد. و به کامل‌ترین صورت برای پروردگارش شکیبایی ورزید پس بر عبادت خداوند شکیبایی ورزید و خودش را از نافرمانی‌ها و گناهان برحذر داشت و در برابر بلاهای دردناکی که خداوند مقدر نموده بود شکیبایی ورزید تا این که از پیامبران اولوالعزم برتر گردید. درود و سلام خدا بر همه پیامبران باد.

آیه‌ی ۱۰-۸:

﴿فَإِذَا نُقِرَ فِی ٱلنَّاقُورِ٨[المدثر: ۸]. «پس هنگامی‌که در صور دمیده شود».

﴿فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ٩[المدثر: ۹]. «آن روز، روز سختی خواهد بود».

﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ١٠[المدثر: ۱۰]. «بر کافران آسان نیست».

پس هرگاه برای برخاستن از گورها و گرد آمدن مردم برای رستاخیز و حشر در صور دمیده شود.

﴿فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ٩آن روز به خاطر کثرت وحشت‌ها و سختی‌هایش روز سختی خواهد بود. ﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ١٠بر کافران آسان نیست چون آن‌ها از خیری ناامید گشته‌اند و به هلاکت و نابودی خود یقین کرده‌اند. مفهوم آن این است که آن روز برای مومنان آسان است همان طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَقُولُ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَسِرٞ[القمر: ۸]. «کافران می‌گویند: این روزی سخت است».

آیه‌ی ۳۱-۱۱:

﴿ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا١١[المدثر: ۱۱]. «مرا واگذار با آن کسی‌که او را تک و تنها آفریده‌ام».

﴿وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا١٢[المدثر: ۱۲]. «و برایش مالی فراوان قرار داده‌ام».

﴿وَبَنِینَ شُهُودٗا١٣[المدثر: ۱۳]. «و فرزندانی به او داده‌ام که همه حاضرند».

﴿وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا١٤[المدثر: ۱۴]. «و (وسائل زندگی را) از هر نظر برای او فراهم ساخته‌ام».

﴿ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ١٥[المدثر: ۱۵]. «باز طمع می‌ورزد که افزون سازم».

﴿کَلَّآۖ إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗا١٦[المدثر: ۱۶]. «هرگز (چنین نخواهد بود) چرا که با آیات ما دشمن و ستیزه‌جو است».

﴿سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا١٧[المدثر: ۱۷]. «به‌زودی او را به بالا رفتن از گردنۀ (مشکلات) وامی‌دارم».

﴿إِنَّهُۥ فَکَّرَ وَقَدَّرَ١٨[المدثر: ۱۸]. «او بیندیشید و سنجید».

﴿فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ١٩[المدثر: ۱۹]. «مرگ بر او باد چگونه سنجید»!.

﴿ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ٢٠[المدثر: ۲۰]. «باز مرگ بر او باد چگونه سنجید»!.

﴿ثُمَّ نَظَرَ٢١[المدثر: ۲۱]. «سپس نگریست».

﴿ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ٢٢[المدثر: ۲۲]. «آن‌گاه رو ترش کرد و پیشانی درهم کشید».

﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ٢٣[المدثر: ۲۳]. «سپس پشت کرد و کبر ورزید».

﴿فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ٢٤[المدثر: ۲۴]. «آن‌گاه گفت: این چیزی جز جادوی منقول (از پیشینیان) نیست».

﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ٢٥[المدثر: ۲۵]. «این جز سخن انسان نیست».

﴿سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ٢٦[المدثر: ۲۶]. «او را به دوزخ درخواهم آورد».

﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ٢٧[المدثر: ۲۷]. «و تو چه می‌دانی که دوزخ چگونه است»؟!.

﴿لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ٢٨[المدثر: ۲۸]. «نه باقی می‌گذراد و نه رها می‌کند».

﴿لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ٢٩[المدثر: ۲۹]. «سوزانندۀ انسان‌هاست».

﴿عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠[المدثر: ۳۰]. «بر آن نوزده (کس) گمارده شده‌اند».

﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِکَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗا وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَۚ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِ٣١[المدثر: ۳۱]. «و مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیده‌ایم و شمار آنان‌را نیز جز مایۀ آزمایش کافران قرار نداده‌ایم تا اهل کتاب یقین حاصل کنند و تا ایمان مؤمنان بیشتر شود و تا اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا بیماردلان و کافران بگویند: خداوند از این مثل چه خواسته است؟ خداوند بدینسان هرکس را که بخواهد گمراه می‌سازد و هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند و لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمی‌داند و این جز اندرزی برای بشر نیست».

این آیات دربارۀ ولید بن مغیره که با حق مخالف بود و به مبارزه با خدا و پیامبرش برخاسته بود نازل شده‌اند. خداوند او را چنان مذمت کرده که کسی را آنگونه مذمت نکرده است. و این سزای همه‌ی کسانی است که با حق مخالفت می‌ورزند چنین کسانی در دنیا خوار و رسوا می‌گردند و عذاب آخرت خوارکننده و رسواکننده‌تر است.

پس فرمود: ﴿ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا١١مرا واگذار با کسی‌که او را تک و تنها بدون آن که مال و خانواده و قبیله‌ای داشته باشد آفریدم و او را همچنان پرورش داده و از نعمت‌هایم برخوردار کردم.

﴿وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا١٢ وَبَنِینَ شُهُودٗا١٣و به او مال فراوانی داده ام و پسرانی به او عطا کرده ام که همیشه پیش او حاضر هستند و از آن‌ها استفاده می‌کند و نیازهای خود را به وسیله آنان برطرف می‌نماید و از آن‌ها کمک می‌گیرد.

﴿وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا١٤و دنیا و اسباب آن را به او داده‌ام که به راحتی به خواسته‌هایش می‌رسد و هرچه بخواهد و دوست دارد به دست می‌آورد. ﴿ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ١٥باز با این همه نعمت‌ها و امکاناتی که به او داده‌ام طمع می‌ورزد که به نعمت‌های آخرت دست یازد همان‌طور که نعمت‌های دنیا را به دست آورده است.

﴿کَلَّآهرگز آنگونه که او طمع می‌ورزد نخواهد بود بلکه برخلاف مقصود او اتفاق خواهد افتاد. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗاچون او با آیات ما دشمن است. او آیات ما را شناخت سپس آن را انکار کرد و او را به حق فراخواند اما او اطاعت نکرد. او تنها به این بسنده نکرد که از آیات ما روی گردانی نماید بلکه به ستیز با آیات برخاست و برای ابطال آن کوشید. بنابراین، درباره او فرمود: ﴿إِنَّهُۥ فَکَّرَاو با خودش فکر کرد، ﴿وَقَدَّرَو آنچه را که در آن فکر کرده بود سنجید تا سخن بگوید که به وسیله آن قرآن را باطل نماید.

﴿فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ١٩ ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ٢٠مرگ بر او باد چگونه سنجید و نقشه کشید! باز مرگ بر او باد چگونه سنجید! چون او پا به جایی گذاشت که او و امثالش به آن نخواهند رسید و این کار در شأن او نیست.

﴿ثُمَّ نَظَرَ٢١ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ٢٢سپس در آنچه می‌گفت اندیشه کرد و آنگاه روترش نمود و چهره در هم کشید و ظاهر او نفرتش را از حق نشان می‌داد.

﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ٢٣پپس روی گرداند و در نتیجه‌ی تلاش فکری و عملی و قولی‌اش تکبر ورزید.

﴿فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ٢٤ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ٢٥پس گفت: این قرآن کلام خدا نیست بلکه سخن انسان می‌باشد. نیز کلام انسان‌های برگزیده و خوب نیست بلکه کلام انسان‌های بد و بزهکار است از قبیل دروغگویان و جادوگران. پس هلاک باد! او چقدر از راه راست دور و چقدر سزاوار هلاکت و شقاوت می‌باشد.

چگونه در ذهن می‌آید و چگونه در خاطر انسان می‌گنجد که بزرگترین و برترین کلام که کلام پروردگار بزرگ است با سخن انسان‌های نیازمند و ناقص مشابه باشد؟! و چگونه این دروغگوی حق ستیز به خود جرأت داد که کلام خداوند متعال را چنین توصیف نماید؟!.

پس چنین کسی حقش جز عذاب سخت نیست. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ٢٦ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ٢٧ لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ٢٨او را به دوزخ درخواهم آورد، و تو چه می‌دانی که آتش دوزخ چگونه است؟! هیچ میزانی از سختی و شدت را باقی نمی‌گذارد مگر اینکه آن را اعمال می‌کند. (یعنی در اوج شدت و سختی است) و هیچ جایی از کسی که عذاب داده می‌شود باقی نمی‌گذارد مگر اینکه به آن می‌رسد.

﴿لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ٢٩انسان‌ها را می‌سوزاند و از شدت گرما و سرمایش آن‌ها را پریشان و رنجور می‌نماید. ﴿عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠نوزده تن از فرشتگان که تندخو و سخت گیرند به عنوان نگهبان دوزخ گماشته شده‌اند. این فرشتگان از فرمان خدا سرپیچی نمی‌کنند و هر آنچه بدان امر شوند انجام می‌دهند.

﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِکَةٗو ماموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیده‌ایم چون فرشتگان نیرومند و سخت گیر هستند. ﴿وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْاحتمال دارد منظور این باشد که شمار و تعداد فرشتگان را جز برای عذاب و کیفر کافران در آخرت و بیشتر شکنجه دادن آن‌ها قرار نداده‌ایم. و به عذاب فتنه هم گفته می‌شود همان طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣[الذاریات: ۱۳]. «روزی که با آتش عذاب داده می‌شوند».

و احتمال دارد منظور این باشد که ما شما را از تعداد ماموران دوزخ خبر ندادیم مگر برای آن که معلوم داریم که چه کسی تصدیق می‌نماید و چه کسی تکذیب می‌کند. و آنچه را که بعد از این ذکر نمود بر همین مفهوم دلالت می‌کند: ﴿لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗاتا اهل کتاب یقین کنند و به ایمان مؤمنان افزوده شود. چون اهل کتاب وقتی ببینند که آنچه قرآن می‌گوید با آنچه که در کتاب‌های آن‌هاست مطابقت دارد بیشتر به حقانیت قرآن یقین می‌کنند، و هر وقت خداوند آیه‌ای نازل کند و مومنان به آن ایمان بیاورند و آن را تصدیق نمایند ایمانشان بیشتر می‌گردد.

﴿وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَو تا شک و تردید از اهل کتاب و مومنان دور شود و این‌ها اهدافی بزرگ هستند که خردمندان به آن توجه می‌نمایند و آن اهداف تلاش برای کسب یقین و اضافه شدن ایمان در هر وقت و درباره هر مسئله‌ای از مسایل دین و دفع شک و اوهامی است که در مقابل حق پیش می‌آید، پس خداوند آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده است سببی برای به دست آمدن این اهداف بزرگ قرار داده‌است و باعث می‌شود تا راستگویان از دروغگویان مشخص گردند بنابراین فرمود ﴿وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاو تا کسانی که در دل‌هایشان بیماری شک و شبهه و نفاق است و نیز کافران بگویند: خداوند با این مثل چه خواسته است؟ و آن‌ها این را به صورت شک و کفر ورزیدن به آیات خدا می‌گویند.

و این امر مایه هدایت کسی است که خداوند او را هدایت نماید. همچنانکه باعث گمراه شدن کسی است که خداوند او را گمراه کند. بنابراین فرمود: ﴿کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُبدینسان خداوند هرکس را که بخواهد گمراه می‌نماید و هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند.

پس خدا هرکس را هدایت نماید آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده در حق او رحمتی قرار می‌دهد و آن را باعث زیاد شدن دین و ایمانش می‌گرداند. و هرکس را گمراه کند آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده سببی برای افزون شدن بدبختی و حیرت و ستم کردنش در حق خودش می‌گرداند. پس لازم است هر آنچه که خداوند پیامبرش را از آن خبر داده است پذیرفته شود.

﴿وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَو لشکرهای پروردگارت از قبیل فرشتگان و غیره را کسی جز او نمی‌داند. پس وقتی شما لشکرهای او را نمی‌دانید و خداوند دانا و آگاه شما را از آن خبر داده‌است باید خبر او را تصدیق نمایید و هیچ شک و تردیدی به خود راه ندهید.

﴿وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِو منظور از این موعظه و اندرز، بازی و سرگرمی نیست، بلکه هدف از آن این است که انسان‌ها به وسیله‌ی این قرآن آنچه را که به سودشان است به خاطر آورند و بپذیرند و انجام دهنده چیزهایی را که به زیانشان است رها کنند.

آیه‌ی ۵۶-۳۲:

﴿کَلَّا وَٱلۡقَمَرِ٣٢[المدثر: ۳۲]. «اینچنین نیست (که ایشان می‌پندارند) سوگند به ماه».

﴿وَٱلَّیۡلِ إِذۡ أَدۡبَرَ٣٣[المدثر: ۳۳]. «و سوگند به شب بدانگاه که پشت کند».

﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَآ أَسۡفَرَ٣٤[المدثر: ۳۴]. «و به صبح چون روشن شود».

﴿إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ٣٥[المدثر: ۳۵]. «که آن (دوزخ) یکی از (بلاهای) بزرگت است».

﴿نَذِیرٗا لِّلۡبَشَرِ٣٦[المدثر: ۳۶]. «برای انسان‌ها بیم‌دهنده است».

﴿لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَتَقَدَّمَ أَوۡ یَتَأَخَّرَ٣٧[المدثر: ۳۷]. «برای کسی از شما که بخواهد گام پیش نهد یا پس ماند».

﴿کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ٣٨[المدثر: ۳۸]. «هرکس در گرو عملکرد خویش است».

﴿إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ٣٩[المدثر: ۳۹]. «مگر سمت راستی‌ها».

﴿فِی جَنَّٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ٤٠[المدثر: ۴۰]. «در باغ‌های (بهشتی) خواهند بود. از همدیگر می‌پرسند».

﴿عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ٤١[المدثر: ۴۱]. «از بزهکاران».

﴿مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ٤٢[المدثر: ۴۲]. «چه چیز شما را به دوزخ درآورد»؟.

﴿قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ٤٣[المدثر: ۴۳]. «می‌گویند: از نمازگزاران نبودیم».

﴿وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ٤٤[المدثر: ۴۴]. «و به بینوا خوراک نمی‌دادیم».

﴿وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ٤٥[المدثر: ۴۵]. «و ما پیوسته با باطل‌گرایان فرو می‌رفتیم».

﴿وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ٤٦[المدثر: ۴۶]. «و روز جزا را دروغ می‌انگاشتیم».

﴿حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ٤٧[المدثر: ۴۷]. «تا این که مرگ به سراغمان آمد».

﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ٤٨[المدثر: ۴۸]. «پس شفاعت شفاعت‌کنندگان سودی به آنان نمی‌بخشد».

﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ٤٩[المدثر: ۴۹]. «پس آنان‌را چه شده است که از پند روی‌گردانند»؟!.

﴿کَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ٥٠[المدثر: ۵۰]. «گویی که آنان درازگوشان رمنده‌ای هستند».

﴿فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ٥١[المدثر: ۵۱]. «که از شیری گریخته باشند».

﴿بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢[المدثر: ۵۲]. «بلکه هرکس از آن‌ها می‌خواهد که به او صحیفه‌هایی گشوده داده شود».

﴿کَلَّاۖ بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ٥٣[المدثر: ۵۳]. «چنین نیست بلکه از آخرت پروایی ندارند».

﴿کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ٥٤[المدثر: ۵۴]. «حاشا، حق این است که آن (سوره‌) پندی است».

﴿فَمَن شَآءَ ذَکَرَهُۥ٥٥[المدثر: ۵۵]. «پس هرکس بخواهد آن‌را یاد کند».

﴿وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ٥٦[المدثر: ۵۶]. «و یاد نمی‌کنند مگر این که خدا بخواهد. اوست سزاوار پروا و اوست سزاوار آمرزش».

﴿کَلَّآواژه «کلا»در اینجا یا به معنی حق و قطعا است و یا به معنی «إلا»استفتاحی می‌باشد. خداوند به ماه، و به شب بدانگاه که پشت می‌کند و می‌رود، و به روز بدانگاه که روشن می‌شوند سوگند خورده است. چون این چیزها مشتمل بر آیات بزرگ خدا هستند و بر کمال قدرت خداوند و حکمت و گستردگی فرمانروایی‌اش و فراگیر بودن رحمت و احاطه‌ی علم و آگاهی‌اش دلالت می‌نمایند.

و آنچه خداوند برایش سوگند خورده این است که می‌فرماید: ﴿إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ٣٥آتش جهنم یکی از چیزهای بزرگ و مهم است. پس شما را به آن خبر دادیم و از آن آگاه شدید، پس هرکسی از شما می‌خواهد گام به پیش بگذارد و کارهایی انجام دهد که او را به خدا و خشنودی و بهشتش نزدیک می‌گرداند یا از آنچه که برای آن آفریده شده و خدا آن را دوست می‌دارد و می‌پسندد عقب بکشد و مرتکب گناه شود و خودش را به جهنم نزدیک گرداند. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡیُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡیَکۡفُرۡ...[الکهف: ۲۹]. «و بگو: حق از سوی پروردگارتان است، پس هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کفر بورزد».

﴿کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ٣٨هرکس در گرو کارهای بدی است که کرده است. پس در مقابل آن گروگان گرفته می‌شود و آن کارها طوق گردنش خواهند بود و باعث گرفتار شدنش به عذب می‌گردند. ﴿إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ٣٩مگر کسانی‌که کارنامه اعمالشان به دست راست داده می‌شود و از سعادتمندان هستند. این‌ها گروگان گرفته نمی‌شوند بلکه آزاد و شاد خواهند بود.

﴿فِی جَنَّٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ٤٠ عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ٤١در باغ‌هایی بهشتی خواهند بود که همه خواسته‌هایشان در آن فراهم است و در آسایش کامل هستند. آنان رو به همدیگر می‌نمایند و از یکدیگر درباره گناهکاران می‌پرسند که حالتشان چگونه شد، آیا آنچه را که خدا به آن‌ها وعده داده بود یافتند؟ و برخی به برخی دیگر می‌گویند: «آیا از آن‌ها خبر دارید؟». آنگاه آنان را در وسط دوزخ می‌بینند که عذاب داده می‌شوند. پس به آنان می‌گویند: ﴿مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ٤٢چه چیزی شما را وارد دوزخ گردانیده است؟ و به چه گناهی شما مستحق دوزخ شده‌اید؟

﴿قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ٤٣ وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ٤٤می‌گویند: از نمازگزاران نبودیم و به بینوا خوراک نمی‌دادیم پس آن‌ها نه عبادت خدا را انجام داده‌اند و نه به مردم نیازمند کمک کرده‌اند.

﴿وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ٤٥و به وسیله باطل به مجادله با حق می‌پرداختیم. ﴿وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ٤٦و ما روز جزا را دروغ می‌انگاشتیم.

و این آثار فرو رفتن در باطل است که وقتی کسی در باطل فرو رود که روز قیامت است اعراض می‌نماید، قیامتی که محل جزای اعمال است و جایی است که پادشاهی خدا و حکم دادگرانه‌ی او برای سایر مردم آشکار می‌گردد. پس این راه باطل را ادامه دادیم ﴿حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ٤٧تا این که مرگ به سراغمان آمد. و هنگامی‌که بر کفر مردند درِ همه آرزوها به رویشان بسته شد، و هیچ راه چاره‌ای برایشان نماند.

﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ٤٨پس دیگر شفاعت و میانجی‌گری شفاعت کنندگان سودی به آنان نمی‌بخشد، چون شفاعت کنندگان فقط برای کسی شفاعت می‌نمایند که خداوند بپسندد. اما خداوند اعمال این‌ها را نمی‌پسندد. پس از اینکه خداوند سرنوشت مخالفان را بیان کرد، مشرکانی را که در قید حیات هستند مورد سرزنش و ملامت قرار داد و فرمود: ﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ٤٩پس آنان‌را چه شده است که از پند روی گردان و غافل هستند.

﴿کَأَنَّهُمۡآن‌ها چنان از اندرز گریزان و متنفر هستند انگار ﴿حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞخرهای وحشی هستند که رم کرده‌اند. وقتی رم کنند تندتر می‌دوند. ﴿فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ٥١گورخرانی که از دست شکارچی و یا از پیش شیری و امثال آن گریخته باشند. این بزرگترین گریز از حق است.آن‌ها با وجود چنین گریز و رویگردانی ادعاهای بزرگی می‌کنند.

﴿بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢بلکه هرکس از آن‌ها می‌خواهد که به او صحیفه‌هایی گشوده داده شود، صحیفه‌هایی که از آسمان بر او نازل شود و ادعا می‌کند که تا چنین کاری انجام نشود از حق پیروی نخواهد کرد. حال آن که دروغ می‌گویند و اگر هر نشانه‌ای برای این‌ها بیاید ایمان نمی‌آورند تا آنکه عذاب دردناک را ببینند، چون نشانه‌های روشنگری که حق را روشن و واضح می‌گرداند نزد آن‌ها آمده است پس اگر خیری در این‌ها بود ایمان می‌آوردند.

بنابراین فرمود: ﴿کَلَّاآنچه را که می‌خواهند به آن‌ها نمی‌دهیم و آن‌ها هدفشان فقط این است که بگویند خدا نمی‌تواند.

﴿بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَبلکه اصلا آنان از آخرت نمی‌ترسند و اگر از آن می‌ترسیدند چنین کارهایی از آنان سر نمی‌زد. ﴿کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ٥٤آنگونه نیست، به درستی که آن یادآوری است. ضمیر در «إِنَّهُ»پس هرکس می‌خواهد آن را یاد کند، چون این راه را برای او روشن گردانیده و دلیل را پیش روی او گذارده است.

﴿وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُو پند نمی‌پذیرند مگر این که خدا بخواهد چون مشیت و خواست خداوند نافذ و فراگیر است و کوچکترین اتفاقی بیرون از خواست خداوند صورت نمی‌پذیرد. در اینجا اعتقاد و نظریات قدریه رد شده است، آن‌هایی که معتقدند کارهای بندگان تحت مشیت و خواست خداوند انجام نمی‌گیرد.

هم‌چنین ردی است بر جبریه که گمان می‌برند بنده هیچ اراده و خواستی ندارد و در حقیقت کاری انجام نمی‌دهد بلکه او بر انجام دادن کارش مجبور است. پس خداوند ثابت کرد که بنده دارای خواست و اراده‌ی حقیقی و فعلی است اما خواست او تابع مشیت و خواست خداوند می‌باشد.

﴿هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِخداوند سزاوار است که از خشم او پرهیز شود و مورد پرستش قرار گیرد چون او معبود به حقّی است که عبادت جز برای او شایسته‌ی کسی نیست، و سزاوار است که کسی را بیامرزد که از او می‌ترسد و دنبال رضایت اوست.

پایان تفسیر سوره‌ی مدثر

تفسیر سوره‌ی مزمل


مکی و ۲۰ آیه است.

آیه‌ی ۱۱-۱:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ١[المزمل: ۱]. «ای جامه به خود پیچیده»!.

﴿قُمِ ٱلَّیۡلَ إِلَّا قَلِیلٗا٢[المزمل: ۲]. «شب را زنده بدار مگر اندکی (از آن‌را)».

﴿نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِیلًا٣[المزمل: ۳]. «نیمی از شب یا کمی از نیمه بکاه».

﴿أَوۡ زِدۡ عَلَیۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِیلًا٤[المزمل: ۴]. «یا اندکی بر آن بیفزا و قرآن را چنانکه باید شمرده و شیوا بخوان».

﴿إِنَّا سَنُلۡقِی عَلَیۡکَ قَوۡلٗا ثَقِیلًا٥[المزمل: ۵]. «همانا ما سخن سنگینی بر تو نازل خواهیم کرد».

﴿إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّیۡلِ هِیَ أَشَدُّ وَطۡ‍ٔٗا وَأَقۡوَمُ قِیلًا٦[المزمل: ۶]. «به یقین شب زنده‌داری در سازگاریِ زبان و دل مؤثرتر و در سخن استوارتر است».

﴿إِنَّ لَکَ فِی ٱلنَّهَارِ سَبۡحٗا طَوِیلٗا٧[المزمل: ۷]. «همانا تو در روز تلاش فراوان و طولانی داری».

﴿وَٱذۡکُرِ ٱسۡمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلۡ إِلَیۡهِ تَبۡتِیلٗا٨[المزمل: ۸]. «و نام پروردگارت را یاد کن و چنانکه باید رو به سوی او آر، و (از همه چیز) دل بِبُر».

﴿رَّبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱتَّخِذۡهُ وَکِیلٗا٩[المزمل: ۹]. «پروردگار مشرق و مغرب که هیچ معبود به حقی جز او نیست. پس او را کارساز خود بگیر».

﴿وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَٱهۡجُرۡهُمۡ هَجۡرٗا جَمِیلٗا١٠[المزمل: ۱۰]. «و بر آنچه می‌گویند شکیبایی کن و به شیوه‌ی پسندیده‌ای از ایشان دوری نما».

﴿وَذَرۡنِی وَٱلۡمُکَذِّبِینَ أُوْلِی ٱلنَّعۡمَةِ وَمَهِّلۡهُمۡ قَلِیلًا١١[المزمل: ۱۱]. «و مرا با تکذیب‌کنندگانِ برخوردار از آسایش تنها بگذار و اندکی به آنان مهلت ده».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ١ای کسی‌که خودت را با لباسهایت پیچیده ای! این حالت پیامبر بود، وقتی که خداوند برای اولین بار جبرئیل را به همراه وحی به‌سوی او فرستاد. پیامبر چیزی را دید که قبلا مانند آن را ندیده بود و فقط پیامبران توان تحمل وحی را دارند. در این هنگام که بر پیامبر وحی شد و جبرئیل÷را دید اضطرابی او را فرا گرفت. پس او به نزد خانواده‌اش آمد و گفت: (مرا بپوشانید، مرا بپوشانید) و پیامبر به لرزه افتاده بود.

سپس جبرئیل نزد او آمد و گفت: بخوان. پیامبر گفت: من خواننده نیستم. آنگاه جبرئیل او را تا آخرین حد فشار داد و از او خواست که بخواند. آنگاه پیامبرصخواند. سپس خداوند ثبات و پایداری را بر دل او نهاد و پشت سر هم وحی به او نازل شد تا به مقامی رسید که هیچ یک از پیامبران به آن مقام نرسیده‌اند.

پس پاک است خداوند! آغاز نبوت پیامبر و آخر آن چقدر متفاوت است! بنابراین، خداوند او را با این وصف «جامه به خود پیچیده» که در آغاز کارش چنین کرده بود، مورد خطاب قرار داد.

در اینجا خداوند او را به عبادت‌هایی فرمان داد که مخصوص او هستند. سپس او را دستور داد تا در برابر اذیت و آزار قومش شکیبا باشد، و او را دستور داد تا فرمان الهی را آشکارا اعلام نماید و به صورت علنی آن‌ها را به‌سوی خداوند دعوت کند. پس پیامبر را به بهترین عبادت‌ها که نماز است و در بهترین وقت‌ها که شب است فرمان داده است و از آن جا که خداوند نسبت به پیامبر لطف و مرحمت داشته است او را به زنده نگاه داشتن تمام شب فرمان نداده است: ﴿﴿قُمِ ٱلَّیۡلَ إِلَّا قَلِیلٗا٢شب را زنده بدار جز اندکی از آن را.

سپس اندازه آن‌را بیان کرد و فرمود: ﴿نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِیلًا٣نیمی از شب را زنده بدار یا از نیمه‌ی آن اندکی بکاه. یعنی یک سوم آن را زنده بدار. ﴿أَوۡ زِدۡ عَلَیۡهِیا بر نصف بیفزا. یعنی حدود دو سوم شب را زنده بدار. ﴿وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِیلًاو قرآن را چنانکه باید شمرده و شیوا بخوان، چون اگر قرآن با ترتیل خوانده شود تدبر و اندیشیدن در آن حاصل خواهد شد و دل‌ها را تکان خواهد داد و انسان را بر عبادت خدا با آیات او و آمادگی کامل برای عبادت تحریک خواهد کرد.

﴿إِنَّا سَنُلۡقِی عَلَیۡکَ قَوۡلٗا ثَقِیلًا٥بدون شکّ ما این قرآن سنگین را بر تو وحی می‌کنیم. یعنی معانی و مفاهیم و اوصاف آن بزرگ است و سزاوار است که برای آن آمادگی پیدا کنی و آن را به ترتیل بخوانی و در مطالبی که در بردارد اندیشه نمایی. سپس حکمت اینکه پیامبر را به شب زنده داری فرمان داده‌است بیان کرد و فرمود:

﴿إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّیۡلِ هِیَ أَشَدُّ وَطۡ‍ٔٗا وَأَقۡوَمُ قِیلًا٦بیدار شدن از خواب در شب برای خواندن نماز و به منظور به دست آوردن مقصود قرآن راهی نزدیک‌تر است: زبان و قلب هماهنگ می‌گردند و کارها در شب کم می‌شوند و هرچه که خواننده بگوید می‌فهمد و کارش درست انجام می‌گیرد. به خلاف روز که این مقاصد درآن به دست نمی‌آیند. بنابراین فرمود:

﴿إِنَّ لَکَ فِی ٱلنَّهَارِ سَبۡحٗا طَوِیلٗا٧در روز به دنبال نیازها و زندگی خود هستی که این باعث می‌شود تا دل به این چیزها مشغول گردد. ﴿وَٱذۡکُرِ ٱسۡمَ رَبِّکَو نام پروردگارت را یاد کن. و این انواع ذکر را شامل می‌شود. ﴿وَتَبَتَّلۡ إِلَیۡهِ تَبۡتِیلٗااز همه چیز بُبر و بدو بپیوند چون بریدن از خلق و روی آوردن به سوس خدا یعنی جدا شدن قلب از همه آفریده‌ها و متصف شدن به محبت خدا و به آنچه که انسان را به خدا و خشنودی او نزدیک می‌گرداند.

﴿رَّبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِاین اسم جنس است و شامل همه مشرق‌ها و مغرب‌ها می‌گردد. پس خداوند متعال پروردگار مشرق‌ها و مغرب‌ها و همه‌ی انواری است که در آن می‌باشد و پروردگار جهان بالا و پائین است و او پروردگار و آفریننده و تدبیر کننده‌ی همه چیز می‌باشد. ﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱتَّخِذۡهُ وَکِیلٗاتنها او را محافظ و کارساز همه امور خویش بدان.

پس از اینکه خداوند پیامبر را به طور ویژه به خواندن نماز، و به طور عام به ذکر فرمان داد، و با این قوت و تحمل فراوانی برای رویارویی با دشواری‌ها و انجام کارهای سخت برای بنده پدید می‌آید. او را فرمان داد تا در برابر آنچه مخالفان به او می‌گویند و ناسزاهایی که نثارش می‌کنند شکیبایی ورزد و امر الهی را ادامه دهد و هیچ چیزی او را از انجام آن بازندارد. نیز به پیامبر دستور داد تا به شیوه‌ای نیکو از آنان دوری کند.

و دوری گزیدن نیکو عبارت است از آن دوری که مصلحت آن‌را اقتضا نماید و اذیت و رنجی را در پی نداشته باشد. پس به فرمان الهی که پیامبر را آزار می‌دهد اعراض نماید. همچنین خداوند به پیامبر فرمان داد تا به بهترین شیوه با آنان مجادله نماید.

﴿وَذَرۡنِی وَٱلۡمُکَذِّبِینَ أُوْلِی ٱلنَّعۡمَةِ وَمَهِّلۡهُمۡ قَلِیلًاو مرا واگذار با کسانی که تکذیب می‌کنند، من از آنان انتقام خواهم گرفت و اگر به آنان مهلت دهم بدانند که آنان را فراموش نمی‌کنم، تکذیب کنندگانی که از نعمت و ثروت برخوردار هستند، آن‌هایی که وقتی خداوند روزیشان را فراوان کرد و از لطف خویش آنان‌را در آسایش قرار داد سرکشی کردند. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿کَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَیَطۡغَىٰٓ٦ أَن رَّءَاهُ ٱسۡتَغۡنَىٰٓ٧[العلق: ۶-۷]. «هرگز، بی‌گمان انسان سرکشی خواهد کرد وقتی که ثروتمند بگردد».

آیه‌ی ۱۴-۱۲:

﴿إِنَّ لَدَیۡنَآ أَنکَالٗا وَجَحِیمٗا١٢[المزمل: ۱۲]. «بی‌گمان نزد ما عذاب‌هایی سخت و آتش سوزانِ دوزخ است».

﴿وَطَعَامٗا ذَا غُصَّةٖ وَعَذَابًا أَلِیمٗا١٣[المزمل: ۱۳]. «و (همچنین) خوراکی گلوگیر و عذاب دردناک».

﴿یَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ وَکَانَتِ ٱلۡجِبَالُ کَثِیبٗا مَّهِیلًا١٤[المزمل: ۱۴]. «روزی که زمین و کوه‌ها بجنبند و کوه‌ها به توده‌های پراکنده و تپه‌های ریگِ روان تبدیل می‌شوند».

سپس خداوند آن‌ها را به عذابی که نزد اوست تهدید کرد و فرمود: ﴿إِنَّ لَدَیۡنَآ أَنکَالٗا وَجَحِیمٗا١٢نزد ما عذابی سخت است که آن را مایه شکنجه کسی قرار می‌دهیم که همواره کارهایی انجام می‌دهد که خداوند را خشمگین می‌سازد، و آتشی داغ و سوزان نزد ما هست. ﴿وَطَعَامٗا ذَا غُصَّةٖ وَعَذَابًا أَلِیمٗا١٣و عذابی دردناک و خوراکی گلوگیر از بس که تلخ و بدبو و بدمزه است گلوگیر می‌باشد.

﴿یَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ وَکَانَتِ ٱلۡجِبَالُ کَثِیبٗا مَّهِیلًا١٤روزی که به سبب هول و وحشت (قیامت) زمین و کوه‌ها به لرزش و جنبش درآیند و کوه‌های محکم و سخت چون ریگ‌های پراکنده شوند و آنگاه چون گرد و غبار به هوا روند.

آیه‌ی ۱۶-۱۵:

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ رَسُولٗا شَٰهِدًا عَلَیۡکُمۡ کَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ رَسُولٗا١٥[المزمل: ۱۵]. «به یقین ما پیامبری را به‌سوی شما فرستاده‌ایم که بر شما گواه است، همچنانکه به‌سوی فرعون پیامبری فرستادیم».

﴿فَعَصَىٰ فِرۡعَوۡنُ ٱلرَّسُولَ فَأَخَذۡنَٰهُ أَخۡذٗا وَبِیلٗا١٦[المزمل: ۱۶]. «پس فرعون از فرمان آن پیامبر سرپیجی کرد و او را به سختی فرو گرفتیم».

خداوند متعال می‌فرماید: پروردگارتان را به خاطر فرستادن این پیامبر درس نخوانده سپاس گزار باشید و او را ستایش کنید، پیامبری که عرب است و مژده دهنده و بیم دهنده و بر اعمال امّت گواه می‌باشد و باید شکر این نعمت بزرگ را به جای آورید.

از کفر ورزیدن بپرهیزید که آنگاه از فرمان پیامبرتان سرپیچی خواهید کرد، در نتیجه مانند فرعون خواهید بود، فرعونی که خداوند موسی پسر عمران را به‌سوی او فرستاد و موسی او را به‌سوی خدا فراخواند و به یگانه پرستی فرمان داد اما فرعون او را تصدیق نکرد بلکه از فرمانش سرپیچی نمود. پس خداوند فرعون را به شدت فروگرفت.

آیه‌ی ۱۸-۱۷:

﴿فَکَیۡفَ تَتَّقُونَ إِن کَفَرۡتُمۡ یَوۡمٗا یَجۡعَلُ ٱلۡوِلۡدَٰنَ شِیبًا١٧[المزمل: ۱۷]. «پس اگر کفر ورزید از روزی که کودکان را پیر می‌گرداند چگونه ایمن خواهید شد»؟!.

﴿ٱلسَّمَآءُ مُنفَطِرُۢ بِهِۦۚ کَانَ وَعۡدُهُۥ مَفۡعُولًا١٨[المزمل: ۱۸]. «آسمان در آن روز شکافته می‌گردد، وعدۀ او شدنی است».

چگونه در روز قیامت نجات خواهید یافت، روزی خطرناک و هولناک که کودکان را پیر می‌گرداند و جمادات بزرگ در آن روز از هم می‌پاشند و آسمان شکافته می‌گردد و ستارگان پخش و پراکنده می‌شوند؟! ﴿کَانَ وَعۡدُهُۥ مَفۡعُولًاوعده خداوند به طور قطع واقع خواهد شد و هیچ مانعی برای وقوع آن نخواهد بود.

آیه‌ی ۱۹:

﴿إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡکِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِیلًا١٩[المزمل: ۱۹]. «بی‌گمان این پندی است و هرکس که بخواهد راهی به‌سوی پروردگار خود درپیش بگیرد».

موعظه و پندی که خداوند با آن از حالت و اهوال روز قیامت خبر داد اندرزی است که پرهیزگاران از آن پند می‌گیرند و مومنان باز می‌آیند. ﴿فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِیلًاپس هرکس که می‌خواهد راهی را به‌سوی پروردگارش در پیش بگیرد که او را به پروردگارش می‌رساند و این کار با پیروی از شریعت خدا انجام می‌شود. و خداوند شریعت را کاملا روشن نموده و آن را توضیح داده‌است. و این دلیلی است بر آن که خداوند متعال به بندگان اختیار و توانایی کارهایشان را داده‌است. و آنگونه نیست که جبریه می‌گویند: «کارهای بندگان بدون خواست خودشان انجام می‌شود». و چنین سخنی برخلاف عقل و نقل است.

آیه‌ی ۲۰:

﴿إِنَّ رَبَّکَ یَعۡلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدۡنَىٰ مِن ثُلُثَیِ ٱلَّیۡلِ وَنِصۡفَهُۥ وَثُلُثَهُۥ وَطَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلَّذِینَ مَعَکَۚ وَٱللَّهُ یُقَدِّرُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحۡصُوهُ فَتَابَ عَلَیۡکُمۡۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرۡضَىٰ وَءَاخَرُونَ یَضۡرِبُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَءَاخَرُونَ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنۡهُۚ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗاۚ وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکُم مِّنۡ خَیۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَیۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗاۚ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمُۢ٢٠[المزمل: ۲۰]. «پس آن مقدار از قرآن را (در نماز) بخوانید که برایتان میسّر است و خداوند دانست که برخی از شما بیمار خواهند بود و دیگرانی هم برای به دست آوردن نعمت خدا در زمین مسافرت می‌کنند و دستۀ دیگر در راه خدا می‌جنگند. پس آنچه میسّر باشد از آن بخوانید. و نماز را برپای دارید و زکات را بپردازید و به خداوند قرض الحسنه بدهید. و کارهای نیکی را که برای خودتان پیش می‌فرستید آن‌را نزد خداوند بهتر و با پاداش بیشتری خواهید یافت. و از خداوند آمرزش بخواهید که خداوند آمرزگار مهربان است».

خداوند در این سوره بیان داشت که او پیامبرش را فرمان داده تا نیمی از شب و یا یک سوم آن و یا دو سوم آن را به نماز بایستد. و اصل بر این است که او در احکام الگوی امت می‌باشد. در اینجا بیان کرد که پیامبر و گروهی از مومنان که همراه او بودند این فرمان را اطاعت کردند.

و از آنجا که تعیین وقتی که به نماز خواندن در آن امر شده برای مردم دشوار بود خداوند خبر داد که در این باره کار را برایشان بسیار ساده و آسان کرده است. پس فرمود: ﴿وَٱللَّهُ یُقَدِّرُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَخداوند اندازه شب و روز و آنچه از آن می‌رود و آنچه از آن باقی می‌ماند را می‌داند.

﴿عَلِمَ أَن لَّن تُحۡصُوهُخداوند می‌داند که شما هرگز اندازه شب و روز را به طور دقیق و بدون کم و کاست نمی‌دانید، چون اندازه‌گیری آن نیاز به بیداری و خستگی زیادی دارد. ﴿فَتَابَ عَلَیۡکُمۡپس به شما تخفیف داد و شما را به چیزی که برایتان میسر است فرمان داد، خواه از اندازه بیشتر باشد یا کمتر.

﴿فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِو آنچه از قرآن می‌دانید همان را بخوانید و خداوند بر شما سخت نمی‌گیرد. بنابراین، کسی‌که در شب به نماز می‌ایستد تا وقتی موظف به خواندن نماز است که سرحال و با نشاط است، و هرگاه خسته شد و سست و تنبل گردید یا خواب بر او مستولی گشت باید استراحت کند تا نماز را با آرامش و راحتی بخواند.

سپس به بیان عوامل و اسبابی پرداخت که در صورت وجود آنها تخفیفی صورت می‌گیرد و فرمود: ﴿عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرۡضَىٰخداوند می‌داند که کسانی از شما بیمار می‌شوند و دو سوم از شب یا نصف آن یا یک سوم آن به نماز ایستادن برایشان مشکل است. و برایشان آسان نخواهد بود و فرد بیمار نیز موظف نیست که نماز را ایستاده بخواند بلکه اگر خواندن نماز نفل برایش مشکل بود آن‌را نخواند و پاداش آنچه در زمان تندرستی انجام می‌داده است به او می‌رسد.

﴿وَءَاخَرُونَ یَضۡرِبُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِو خداوند می‌داند که کسانی از شما مسافر هستند و برای تجارت به سفر می‌پردازند تا از مردم بی‌نیاز باشند و به‌سوی آن‌ها دست دراز نکنند. یعنی به مسافر باید تخفیف داده شود بنابراین، خداوند در نماز فرض به او تخفیف داده و خواندن دو نماز را در یک وقت برایش مباح و جایز قرار داده است. نیز نمازهای چهاررکعتی را به صورت قصر و دو رکعتی بخواند. ﴿وَءَاخَرُونَ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنۡهُو گروهی دیگر هستند که در راه خدا می‌جنگند. پس آنچه ذکر نمود: یکی تخفیف برای فرد تندرست و مقیم که اگر سرحال و با نشاط بود نماز شب بخواند و تعیین وقت بر او لازم نیست، بلکه بکوشد در ثلث اخیرش یا بعد از نیمه شب که بهترین وقت است نماز بخواند. و تخفیفی دیگر برای بیمار و مسافر، خواه سفرش برای تجارت باشد یا برای عبادت از قبیل جهاد یا حج و غیره.

خداوند به این دسته نیز تخفیف داده‌است تا گرفتار سختی نشوند. پس ستایش خدا را سزاست که در دین برای ما سختی و مشکلی قرار نداده است بلکه شریعت خود را آسان نموده و حالات بندگان و منافع دین و جسم و دنیای آن‌ها را رعایت کرده است.

سپس بندگان را به ادای دو عبادت که اساس و پایه عبادت‌ها هستند فرمان داد: برپا داشتن نماز که دین جز با نماز استوار نمی‌گردد، و پرداختن زکات که برهان ایمان است و با ادای زکات، با فقرا و بینوایان همدردی می‌شود.پس فرمود: ﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَو نمار را با ارکان و شرایط و همه مکملات آن بخوانید. ﴿وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَو زکات مال خود را بپردازید ﴿وَأَقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗاو به خداوند قرض الحسنه بدهید. یعنی فقط برای جلب رضایت خدا و با نیتی صادق از مال پاکیزه در راه خدا انفاق کنید. و در این صدقه واجب و مستحب داخل است.

سپس بر عموم کارهای خوب تشویق نمود و فرمود: ﴿وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکُم مِّنۡ خَیۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَیۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗاو کارهای نیکی را که برای خودتان پیش می‌فرستید نزد خداوند بهتر و با پاداش بیشتری خواهید یافت. یک نیکی ده برابر تا هفتصد برابر و بیشتر از آن تا چندین برابر می‌گردد. و باید دانست که ذرّه‌ای کار نیک، پاداش آن در بهشت چندین برابر این دنیا و لذایذ آن خواهد شد.

و خوبی و نیکی این دنیا اساس خوبی و نیکی جهان آخرت است. پس بسی جای تأسف است که آدمی اوقاتی را در غفلت به سر ببرد. و باید بر زمان‌هایی که بدون انجام کارهای شایسته سپری شده‌اند حسرت بخورد. و وای بر دل‌هایی که پند و موعظه‌ی پروردگارشان در آن‌ها اثر نکرده، و تشویق کسی که از خود انسان به او مهربان‌تر است برای وی مفید واقع نگردیده است.

خداوندا! تو را ستایش می‌کنیم و به درگاه تو شکایت می‌بریم. فریادرس ما تویی و جز با یاری تو توان انجام هیچ کاری را نداریم. ﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمُۢو از خداوند آمرزش بخواهید بی‌گمان خداوند آمرزگار مهربان است.

فرمان دادن به طلب آمرزش بعد از تشویق کردن به کارهای خیر فایده‌ای بزرگ و مهم دارد و آن این است که بنده حتما در انجام آنچه بدان امر شده کوتاهی می‌ورزد، یا آن‌را اصلا انجام نمی‌دهد یا به صورت ناقص آن را انجام می‌دهد. پس خداوند دستور داد تا این کوتاهی با طلب آمرزش جبران شود، چرا که بنده در طول شب و روز مرتکب گناهانی می‌شود. پس هرکس مشمول رحمت خداوند نشود هلاک خواهد شد.

پایان تفسیر سوره‌ی مزمل