ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 36؛ شمار آیات آن 83
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿یسٓ ١﴾.
یا. سین؛ از حروف مقطّعاتاند که خداوند متعال به معنای آنها داناتر میباشد؛ هرچند میدانیم که معناهای ارزنده دارند.
﴿وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ ٢﴾.
خداوند عزوجل به قرآن کریم سوگند یاد میکند؛ قرآنی که الفاظ و معناهای آن را مُحکم ساخته و با موجودات حکمتها، احکام شرعی و براهین، آن را مشرّف و بلند مرتبه ساخته است.
﴿إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣﴾.
ای پیامبر! شکّی نیست که تو از فرستاده شدگان خداوند عزوجل هستی که با وحیاش به سوی بندگان آمدهای.
﴿عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤﴾.
ای پیامبر! تو بر راه راستینی استوار میباشی که راه اسلام است؛ راهی که در آن کجی و نااستواری وجود ندارد.
﴿تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ ٥﴾.
قرآن کریم کتابی است که خداوند عزیز آن را با سلطه حکم خویش نازل کرده است؛ خداوندی که هر که با وی زورآزمایی کند قهرش میکند و هر که با وی بستیزد شکستش میدهد. او که از دشمنانش انتقام میگیرد و به کسی که با توبه به سویش باز گردد رحمت مینماید.
﴿لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ ٦﴾.
ای پیامبر! پروردگار سبحان قرآن را بر تو نازل کرده تا به وسیلۀ آن کافران را بیم بدهی؛ کافرانی را که برای پدران پیشین آنان از جانب خداوند عزوجل بیم دهندهای نیامده بود تا آنان را از عذابش بترساند. از این رو از ایمان و عمل صالح در لهو و بیراههروی مصروف بودند، چون هر گروه یا جماعتی که دعوت به سوی پروردگار را درنیابد و بدان دسترسی نداشته باشد، به غفلت دچار میشود.
این آیه میرساند که بر دانشمندان دینی و دعوتگران راه خدا واجب است به آموزش، نصیحت و پندآموزی مردم اقدام کنند.
﴿لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٧﴾.
به یقین که خداوند عزوجل بر بیشتر کافران عذاب را واجب نمود؛ البته بعد از اینکه حجّت را بر آنان اقامه داشت و مطلوب آن را واضح ساخت. اما آنان به حق یقین نکردند و راستی را نپذیرفتند، بلکه به اوتعالی کافر شدند و رسولش را تکذیب نمودند.
﴿إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا فَهِیَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ فَهُم مُّقۡمَحُونَ ٨﴾.
هر آینه خداوند عزوجل گروه کافران را که ارمغان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جانب خدا را رد نمودند و با حق عناد ورزیدند، مانند کسانی مقدّر داشته که در گردنهای آنان زنجیرهایی انداخته شده و دستهای آنان نیز با گردنهایشان در زیر زنخهای آنان جمع شده باشد و بعد از آن سرهای خود را به سوی آسمان بالا کنند. حقتعالی دستهای این کافران را نیز از هر خیری به زنجیر بسته و دیدگان آنان را از دیدن هدایت نابینا کرده است؛ از این رو کار خیری را انجام نمیدهند و حق را نمیبینند.
﴿وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ٩﴾.
خداوند عزوجل پردهای از تاریکی را در پیش رو و پشت سر آنان ایجاد کرده است؛ یعنی صفت آنان مانند کسی است که با حایلی از پیش رو و از پشت سر در حجاب شده باشد و از اثرش چیزی را نبیند و به راهی هدایت نشود. حقتعالی چشمهایشان را نابینا ساخته و بینش آنان را محو نموده است. هریک از دشمنان اسلام بدون شک به چنین عذابی گرفتار است؛ از همین است که حیرتزده، متردّد و راه گم کردهاند.
﴿وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٠﴾.
ای پیامبر! اگر اهل کفر و سرکشان را به عذاب الهی بیم دهی یا بیم ندهی برابر است؛ زیرا در هردو صورت ایمان نمیآورند و نمیپذیرند.
﴿إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ ١١﴾.
ای پیامبر! ترساندن و بیم دادنت تنها به کسی فایده میدهد که به کتاب الله عزوجل ایمان آورد و از آن پیروی کند، به قرآن عمل نماید و از خداوند رحمان – بدون اینکه او را دیده باشد – بترسد و نیز در غیاب مردم، حقتعالی را مراقب خویش بداند. کسی که عملکردش چنین است، او را به آمرزشی که گناهان را محو میکند و به پاداش بزرگ حسناتش که بهرهمندی از رضای خداوند عزوجل و داخل شدن به بهشت است مژده بده.
﴿إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ ١٢﴾.
خداوند عزوجل مردهها را زنده میکند و از قبرها برای حساب دهی برمیانگیزد. اعمال نیک و پاداش کارهای خیری را که سبب شدهاند مینویسد؛ چنانچه علم نافع، فرزند صالح و صدقۀ جاریه از آن جمله است. همچنان گناهان و اعمال بدی را که انجام دادند یا سبب انجام آن شدهاند مینویسد؛ چنانچه کفر و بدعت از آن جمله است. این در حالی است که الله عزوجل هر کار فساد و صلاحی را در لوح محفوظ با بیان و وضاحت نوشته است، پس باید بنده با ترس از پروردگارش از گناه حذر داشته باشد و بداند که گفتار و کردارش نوشته میشود و بعد از آن مورد محاسبه قرار میگیرد.
﴿وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡیَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ١٣﴾.
ای پیامبر! برای کافران که تو را تکذیب کردند، اصحاب قریه را مثال بیاور که حقتعالی پیامبرانی را به سوی آنان روان کرد تا آنان را به عبادت خداوند یگانه فرا خوانند و از شرک به اوتعالی باز دارند.
﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ ١٤﴾.
آنگاه که الله عزوجل دو تن از پیامبران را فرستاد تا آنان را به عبادت خداوند یگانه و به ترک شرک فرا خوانند و اهل قریه آن دو پیامبر را تکذیب کردند، پروردگار آن دو نفر را با پیامبری دیگر مورد تأیید قرار داد و نیرو بخشید. هرسه نفر اهل قریه را خبر دادند که خداوند سبحان ایشان را برای دعوت به سوی توحید فرستاده است.
﴿قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ ١٥﴾.
اهل قریه سخن پیامبران را رد کردند و برایشان گفتند: شما فقط کسانی مانند ما میباشید و بر ما برتری ندارید و خداوند بر کسی از مردم وحیی را نازل نکرده است؛ از این رو شما بر اوتعالی دروغ میبندید. خداوند عزوجل پیامبرانش را از چنین بهتانی نگه داشته است.
﴿قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ ١٦﴾.
آن پیامبران برای قومشان گفتند: خداوند عزوجل که پروردگار ماست و ما را مبعوث کرده میداند که ما به سوی شما فرستاده شدهایم و موظّف هستیم و میداند که ما بر او دروغ نبستیم و این کار را از خود ادّعا نکردهایم.
﴿وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ١٧﴾.
آنچه بر ما واجب است دساندن پیام الهی با بیان کامل و کافی است و کار ما تنها همین است و بس. اما هدایت شما در توان ما نیست، بلکه اگر خداوند عزوجل بخواهد کار اوست.
﴿قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٨﴾.
اهل قریه سخن پیامبران را رد کردند و گفتند: ما شما و پیامتان را به فال بد گرفتهایم، اگر از دعوت و بیم دادن ما دست نکشید شما را سنگباران میکنیم و به قتل میرسانیم و از جانب ما عذاب سختی به شما خواهد رسید.
﴿قَالُواْ طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ أَئِن ذُکِّرۡتُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ١٩﴾.
پیامبران گفتند: بد فالی شما در خود شما و در اعمال بدشما مانند شرک و گناهانتان خلاصه شده و شما را فرا گرفته است. آیا وقتی شما را نصیحت کردیم و به چیزی فراخواندیم که صلاح و فلاح شماست، ما را به فال بد میگیرید و به سنگباران و مجازات وعده میدهید؟ به یقین که شما در گناه و سرکشی از حد گذشتهاید.
﴿وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٢٠﴾.
از دورترین ناحیۀ شهر مردی که به او خبر رسیده بود که اصحاب قریه به کشتن و مجازات پیامبران اقدام کردند شتابان آمد و قومش را بر حذر ساخت و گفت: ای قوم! به پیامبران تصدیق کنید و از ایشان پیروی کنید؛ زیرا با شواهدی از جانب پروردگارشان آمدند.
﴿ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسَۡٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٢١﴾.
ای قوم من! از پیام آوردن خداوند عزوجل که در برابر رسالت و دعوت خویش از شما مزدی نمیخواهند پیروی کنید. ایشان در فرا خوانی شما به سوی اخلاص عبادت برای خدا و نهی از شرک، با هدایت و حق همراه هستند.
بیان این آیه فضیلت دعوتگران به سوی دین حق را آشکار میسازد و یقیناً مرتبۀ دعوت به سوی دین الهی از بالاترین مراتب بندگی است.
﴿وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٢٢﴾.
چه چیزی مرا از عبادت الله یگانه، اخلاص عبادت برای اوتعالی و پرهیز از شرک بازمیدارد؟ در حالی که خداوند عزوجل مرا آفریده است و همه مردم به سوی او باز میگردند.
﴿ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ ٢٣﴾.
چه گونه غیر از الله عزوجل خدایان دیگری چون بتها و مجسمّهها را پرستش کنم که نه نفعی برای من میرسانند و نه ضرری را از من دفع میکنند. اگر خداوند رحمان به من ارادۀ امر ناخوشایندی را داشته باشد، این خدایان ساختگی از من دفع کرده نمیتوانند و از گرفتاری بدان نجاتم نمیدهند.
﴿إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ٢٤﴾.
اگر من جز خداوند یگانه خدایان دیگری را برایم برگزینم در گمراهی واضح، خطای آشکار و دوری از حق به سر خواهم برد.
﴿إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ ٢٥﴾.
من به پروردگار شما، یعنی به خداوندی که جز او معبود بر حقی نیست ایمان آوردم و عبادت را برای او خالص ساختم. اکنون سخن مرا با پذیرش و قبول بشنوید و از دعوتم به سوی توحید باریتعالی و اخلاص عبادت برای او پیروی نمایید. وقتی سخنش به پایان رسید برخواستند و او را کشتند. خداوند عزوجل شهادتش را پذیرفت و او را به بهشت داخل کرد.
﴿قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ ٢٦﴾.
بعد از اینکه در راه خدا و برای بلندبردن دین اوتعالی به شهادت رسید، برایش گفته شدک با عزّت و سرافرازی و با شادمانی و سرور به بهشت داخل شو. او در حالی که در بهشت در آمده بود گفت: ای کاش قوم من میدانستند که من چه سعادت و کرامتی را دریافتهام.
﴿بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ ٢٧﴾.
ای کاش قومم میدانستند که پروردگارم گناهان مرا آمرزیده است، به من کرامت بخشیده و مرتبۀ بلندی عطا کرده است؛ زیرا من به او ایمان آوردم، عبادت را برای او خالص ساختم و از پیامبرانش پیروی کردم. شاید آنگاه که این امر را میدانستند از پیامبران الهی اطاعت مینمودند و همچون من در بهشت داخل میشدند. خداوند عزوجل به او جزای خیر دهد! چه اندازه به قوم خود در هنگام زندگی و بعد از مرگ خیررسان بود. آری! باید دعوتگران نیز همچنین باشند و خوبیها را برای همگان دوست داشته باشند.
﴿۞وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ ٢٨﴾.
این امر که به تکذیب و قتل دعوتگر اقدام کردند، تقاضا نمیکرد که برای سرکوب آنان لشکری از آسمان بفرستیم، بلکه امر از این آسانتر بود و آنان ناچیزتر از این بودند که لشکر آسمانیی برای مقابله با آنان فرود آید. خداوند عزوجل برای هلاک ساختن تکذیب کنندگان فرشتگان را نفرستاد، بلکه با ارسال عذابی آنان را نابود کرد.
﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ ٢٩﴾.
مؤاخذه و هلاک ساختن کافران جز یک آواز بیش نبود که به وسیلهاش همه مردند و آنگاه نه حرکتی داشتند و نه از آنان اثری ماند.
﴿یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٣٠﴾.
در روز رستاخیز بزرگ، حسرت و ندامت بر این مردم باد! آنگاه که هول انگیزیهایش را مشاهده کنند؛ زیرا هیچ پیامبری از نزد پروردگار به منظور فراخوانی آنان به سوی توحید نیامد، مگر اینکه او را به مسخره گرفتند و استهزا کردند.
﴿أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَیۡهِمۡ لَا یَرۡجِعُونَ ٣١﴾.
آیا کافران به منظور پندگرفتن مشاهده نکردند که چه اندازه خداوند عزوجل اهل قرنهای گذشته را هلاک ساخته است و دیگر به سوی زندگی دنیا باز نگشتند؟
﴿وَإِن کُلّٞ لَّمَّا جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ ٣٢﴾.
همه اهل قرنهایی که خداوند عزوجل آنان را هلاک و نابود کرد بطور قطعی در روز قیامت و حسابدهی حاضر آورده میشوند تا ایشان را مطابق اعمالی که انجام دادند جزا دهد.
﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ ٣٣﴾.
زنده کردن این زمین خشک و بیآب و علف که سرسبزیی در آن نیست دلیلی برای گروه کافران است که بر قدرت الله عزوجل دلالت میکند. خداوند بزرگ آن را بعد از فرود آوردن باران از آسمان، با رویاندن سبزیجات زنده میسازد و به وسیلۀ آب، انواع میوهها و دانهها از زمین بیرون میشود و انسان و حیوانات از آنها مستفید میشوند. کسی که زمین را با چنین رویاندنی حیات بخشد، مخلوقات را نیز بعد از مردن آنان زنده میگرداند.
﴿وَجَعَلۡنَا فِیهَا جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ ٣٤﴾.
خداوند عزوجل در روی زمین دو نوع باغ سرسبز: نخلستانهای خرما و باغهای انگوری را به وجود آورد و چشمههای آب را جاری ساخت تا آنها را سیراب سازد.
﴿لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ ٣٥﴾.
حقتعالی همه اینها را آفرید تا مردم از میوههای آن بخورند و با استفاده از این نعمتها به شکرانش بپردازند. آفرینش این نعمتها رحمتی از جانب خداوند بزرگ است که به سبب سعی و تلاش مردم و با نیرو و زحمتکشیشان به وجود نیامده است. پس چرا و به چه سبب اوتعالی را در برابر نعمتهایش، با ترک شرک و اخلاص عبادت شکر گزاری نمیکنند؛ در حالی که شکر گزاری نعمت دهنده واجب است و منعم حقیقی تنها اوتعالی است و بس.
﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ ٣٦﴾.
خداوند بزرگ و با عظمت، پاک و مقدّس است و نامهای با برکت دارد. او پروردگاری است که انواع گوناگونی از درختها، میوهها و حبوبات را آفریده است، از جنس انسان مرد و زن را خلق کرده و از سایر مخلوقات و کائناتی که مردم بدان علم ندارند اصناف متعدّدی را پدید آورده است. آری! پروردگاری که در آفرینش یگانه است، سزاوار است که تنها او عبادت شود و هیچ چیزی به او شریک آورده نشود.
﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ ٣٧﴾.
آفرینش و وجود شب به گونهای که الله عزوجل روز را با غروب خورشید از آن بیرون میکشد و مردم در تاریکی و سیاهی تیرهای قرار میگیرند، نشانه و برهانی برای کافران است که به قدرت خداوند یگانۀ قهّار دلالت میکند.
﴿وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٣٨﴾.
خورشید در مداری که الله عزوجل برایش مقدّر کرده به حرکت ادامه میدهد، از آن تجاوز نمیکند و متوقّف نمیشود. وجود این پدیدۀ بزرگ، برهان و دلیلی برای کافران است که به قدرت خداوند یگانۀ قهّار دلالت مینماید. حرکت مقدّر و موقّت خورشید از حکمت پروردگار عزیزی صدور یافته که دوستانش را عزّت میبخشد و دشمنانش را ذلیل میسازد. او ذات غالبی است که مغلوب نمیشود و خدای دانایی است که همه چیزها را با علم و حکمتش مقدّر کرده است.
﴿وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ ٣٩﴾.
از جملۀ براهین دلالت کننده بر قدرت خداوند یگانۀ قهّار وجود ماه است؛ ماهی که خداوند بزرگ برای سیر و حرکتش منازلی را مقدّر داشته که هر شب به یکی از این منازل جایگزین میشود. ماه به گونۀ هلال پدید میآید و اندک اندک بزرگ میشود تا به ماهی روشن و دایروی شکل مبدّل میگردد، باز اندک اندک سیر کوچکشدن را میپیماید تا در باریکی، ناچیزی، زردی و خشکی خود مانند چوبکِ خشک و منحنیی از درخت خرما میشود.
﴿لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ ٤٠﴾.
برای خورشید ممکن نیست به ماه یکجا شود و نورش را نابود کند؛ زیرا برای آن مجرایی غیر از مجرای ماه و منازلی غیر از منازل ماه مقدّر شده است؛ یعنی هرکدام از خورشید و ماه به وقت معیّن و محدودی حرکت میکنند. برای شب نیز ممکن نیست از روز سبقت جوید و پیش از اینکه وقت و لحظههای آن به نهایت رسد، در روز داخل شود. بنابراین لحظات روز و شب با حسابی از جانب خداوند عزوجل معلوم و محدود است که کم و زیاد نمیگردد و هریک از خورشید، ماه، ستارهگان و سیارهگان در مدار معلومی جریان مییابند؛ چنانکه هیچ کدام به دیگری تصادم نمیکند. آری! الله عزوجل مسیر حرکت و اندازۀ منازل هر کدام را میداند.
﴿وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ ٤١﴾.
این نیز برای کافران برهان و دلیلی بر ربوبیت، الوهیت و استحقاق عبودیت خداوند عزوجل است که اوتعالی کسانی از فرزندان آدم علیه السلام را به وسیلۀ کشتی نوح علیه السلام که اصناف مخلوقات در آن جای گرفته بود از غرق نجات داد تا حیات نوع مخلوقات بعد از طوفان ادامه یابد. از این رو نگهداریشان از غرق شدن و هدایت آنان به سوی ایمان، احسان الهی برایشان است.
﴿وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ ٤٢﴾.
خداوند عزوجل مانند کشتی نوح علیه السلام کشتیها و وسایل سواری بسیاری را برای انسانها آفرید تا هم مسافرت خودشان و هم حمل و تقل مواد غذاییشان از جایی دیگر آسان شود.
﴿وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ ٤٣﴾.
و هرگاه که خداوند عزوجل بخواهد، کشتیها و سرنشینان آنها را غرق میکند. در آن وقت راه نجات از غرق و پناهگاهی از هلاکت ندارند و خود آنان نیز خویشتن را نجات داده نمیتوانند.
﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ ٤٤﴾.
مگر آنکه خداوند عزوجل به آنان رحمت کند، از غرق و هلاکت نجاتشان دهد و تا وقت محدودی که نهایت عمرهاست، آنان را بهرهمند سازد؛ برای اینکه شاید توبه کنند و ایمان آورند.
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٤٥﴾.
و آنگاه که برای کافران گفته میشود: با ایمان و انجام اعمال نیکو از عذاب آخرت بترسید و از آمد و شد دنیا و مصیبتهای آن بر حذر باشید، شاید خداوند عزوجل با گشتاندن عذاب از شما در وقتی که به آن عرضه شوید و پاسخی نداشته باشید رحمتتان کند.
﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ ٤٦﴾.
برای این کافران هیچ برهان واضحی از جانب خداوند عزوجل نمیآید که آنان را به حقّ و راهیابی دلالت کند؛ مگر اینکه به آن نمیاندیشند و از آن غفلت میورزند.
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٧﴾.
و آنگاه که برای کافران گفته میشود: از آنچه خداوند عزوجل برای شما از نعمتها احسان کرده نفقه کنید با ستیز و عناد، سخن مؤمنان را رد میکنند و میگویند: چگونه برای مردمی طعام بدهیم که پروردگار آنان را آفریده است و اگر بخواهد برایشان روزی میدهد و او بینیاز است؟ شما ای مؤمنان! جز در دوری از حقّ و راهیابی قرار ندارید؛ زیرا ما را به چنین کاری دستور میدهید.
﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٨﴾.
کافران در حالی که منکر قامتاند و از آن انکار دارند میگویند: ای مؤمنان! اگر در سخنتان راستگوی هستید، پس قیامت چه وقت میآید؟ ما را از وقت قیام آن خبر دهید.
﴿مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ ٤٩﴾.
برای کافران که وقوع قیامت را دور میشمردند مهلت داده نمیشود؛ مگر تا آنگاه که صور هول انگیز نخستین، در هنگام قیام قیامت دمیده شود. آنگاه آنان را با مغروریت و در حالی که در امور دنیا در حال خصومتاند هلاک میسازد.
﴿فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ ٥٠﴾.
کافران در وقت دمیدن صور توان ندارند که برای فرزندان و خویشاوندان خود چیزی را وصیت کنند؛ از آنرو که وقت، تنگ و واقعه، هولناک است. همچنان توان ندارند که به خانوادهها و خانههای خود بر گردند، بلکه در حالی که در راهها و بازارها قرار دارند مرگ به سراغ آنان میآید.
﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ ٥١﴾.
فرشتۀ موظّف، در صور که شاخی است برای بار دوم میدمد و از اثرش ارواح به بدنها باز میگردد و در این هنگام مردم از قبرهای خود شتابان برمیخیزند تا به موقف حشر حاضر آیند.
﴿قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٥٢﴾.
کافران با حسرت و ندامتی که بر آنان مستولی شده میگویند: وای بر ما باد! چه کسی ما را از قبرهای ما بیرون آورد؟ برای آنان گفته میشود: این همان امری است که خداوند رحمان بدان وعده کرده بود و وعدهاش را خلاف نمیکند و همان امری است که پیامبران بدان خبر دادهاند و در خبرشان راست گفته بودند.
﴿إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ ٥٣﴾.
برانگیختن و زنده ساختن مردم از قبرها، تنها با یک بار دمیدن در صور انجام میشود و به دیگر کاری نیاز ندارد، و چون دمیده شود همه مردم برای جزا و سؤال ایستادهاند.
﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٥٤﴾.
در این روز، جزا دادن مردم بر مبنای عدل است و بر هیچ کسی با کم شدن حسنات، یا با زیادشدن گناهان ستم روا داشته نمیشود. همچنان در آن روز، جزا و پاداشی برای بندگان مقرّر داشته نمیشود؛ مگر در برابر عمل خیر یا کار بدی که شخصی آن را انجام دهد یا سبب انجام آن شده باشد.
﴿إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ ٥٥﴾.
اهل بهشت با لذیذترین عیش، بزرگترین نعمتها و کاملترین سعادت در تنعّم مصروفاند؛ در حالی که با خورسندی، آرامش، تازگی و شادمانی زندگیشان را میگذرانند.
﴿هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکُِٔونَ ٥٦﴾.
اهل بهشت و همسرانشان در زیر سایههای پهناور، بر تختهای زیبا و راحت بخش تکیه زدهاند و از نعمتها بهره میگیرند.
﴿لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ ٥٧﴾.
برای اهل بهشت میوههای متنوّعی در آنجا آماده شده که بدان اشتها دارند. همچنان از سایر چیزهای پاکیزه، هرچه بخواهند و اشتها داشته باشند برایشان حاضر است.
﴿سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ ٥٨﴾.
بزرگترین بهره و بالاترین کرامت برای اهل بهشت وقتی میسّر است که خداوند رحمان و رحیم با ایشان سخن میگوید و برایشان با سلام تحیه میفرستد. این سلام از جانب پروردگاری است که برایشان نعمت ارزانی نموده، رحمتشان کرده و عذاب را از ایشان دفع کرده است، پس برایشان چه قدر جای شادمانی است!!
﴿وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٥٩﴾.
برای کافران در روز قیامت گفته میشود: از مؤمنان جدا شوید و همراهشان نباشید؛ چون شما حال دیگر و ایشان حال دیگر دارند.
﴿۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٠﴾.
خداوند عزوجل با ملامت و توبیخ برای بندگانی که کافر شدهاند میفرماید: آیا با فرود آوردن کتابهایم بر پیامبران، بر شما واجب نکردم که شیطان را عبادت نکنید و از او فرمان برداری ننمایید؟ زیرا او دشمن آشکار شماست که با شما سخت بغض و کینه دارد.
﴿وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١﴾.
و بر شما واجب آوردم که مرا به یگانگی بشناسید، تنها مرا عبادت کنید و طاعت را مخصوص من سازید. این طریقی استوار و راه مستقیمی است که شما را به رضای خدا و بهشت الهی پیوست میسازد.
﴿وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ ٦٢﴾.
شیطان انسانهای زیادی را از ایمان اغوا کرده و به بیراهه برده است. آیا عقل ندارند که به وسیلۀ آن بیندیشند و آنان را از سرکشی و گمراهی باز دارد؟
﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٦٣﴾.
این آتش افروخته که اکنون در پیش روی شما قرار دارد، همان آتشی است که در دنیا برایتان وعده داده شد. برایتان گفته شده بود که اگر کافر شوید و تکذیب نمایید بدان گرفتار میشوید.
﴿ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٦٤﴾.
در آتش در آیید، در قعر آن داخل شوید و از حرارت آن بچشید که این جزای تکذیب و کفر شماست.
﴿ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٦٥﴾.
خداوند عزوجل در روز قیامت بر دهنهای کافران مُهر مینهد؛ چنانکه سخن زده نمیتوانند. آنگاه دستهای آنان به کارهایی که انجام داده به سخن درمیآید و پاهای آنان به هرجایی که رفته و به هر کاری که کرده سخن میگوید.
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ ٦٦﴾.
اگر خداوند عزوجل بخواهد چشمهای کافران را همچنان که بر دهنهای آنان مُهر کرده نابینا میسازد. اکنون سبقت میجویند و سبقت به خرج میدهند تا از صراط بگذرند. اما وقتی خداوند عزوجل چشمهای آنان را نابینا کرده چگونه توان گذشتن از آن را دارند؟
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ ٦٧﴾.
اگر خداوند عزوجل بخواهد خلقت و آفرینش کافران را تغییر میدهد، شکلهای آنان را تبدیل مینماید و آنان را جامانده میسازد. بعد از آن نه توان رفتن به جانب پیش رو را دارند و نه توان بازگشت به جانب پشت سر را دارند، بلکه حیرت زده و خاموش باقی میمانند.
﴿وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ ٦٨﴾.
کسی را که خداوند عزوجل عمر طولانی عطا کند، پیروی و کم خردی به سراغش میآید، او را در ضعف عقل و ناتوانی جسمی به نخستین مراحل عمر باز میگرداند؛ مثل اینکه کودکی باشد. آیا عقلهای خویش را به تفکّر وا نمیدارند تا بدانند که هر که در مخلوقش چنین کند، تواناست که انسانها را از قبرهایشان زنده نماید.
﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُۥٓۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ ٦٩﴾.
خداوند عزوجل برای رسولش شعر نیاموخته و برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز مناسب نیست که شاعر باشد؛ زیرا شاعر در وادیهای باطل فرو میرود، مبالغه میکند، به خیالپردازی دست میزند و گاهی دروغ میگوید. اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نبی معصوم و راستگویی است که الله عزوجل شنوایی، بینایی و دلش را پاک ساخته است. او از خواهشهایش سخن نمیزند و آنچه میآورد وحیی از جانب پروردگار است. وحیی که بر آن حضرت فرود آمده جز تذکّری برای صاحبان عقلهای سلیم و فطرتهای مستقیم چیز دیگری نمیباشد و آیات قرآنی که برایشان نازل شده بیانگر احکام، آداب و اخلاق شریعت اسلامی است.
﴿لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧٠﴾.
وحی الهی فرود آمده تا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به وسیلۀ آن کسانی را که زندهدل، روشنبین و دارای فطرت مستقیماند بترساند و خداوند عزوجل نزول عذابش را بر کسانی ثابت گرداند که به او کافر شدهاند؛ زیرا اوتعالی دلایلش را با نازل کردن کتاب و فرستادن رسولش اقامه داشته و عذری برای آنان باقی نمانده است.
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ ٧١﴾.
آیا انسانها ندیدند که خداوند عزوجل چارپایانی را آفریده و آنها را به منظور مصلحتهایشان رام ساخته است؛ چنانکه مالک و متصرّف آنها هستند و این فضل و احسانی از جانب پروردگار سبحان است؟
﴿وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ ٧٢﴾.
خداوند عزوجل این چارپایان را برای بندگان رام ساخته است؛ چنانکه از گوشت برخی میخورند، از شیر بعضی استفاده میکنند، بر عدّهای سوار میشوند و بر بعضی دیگر مال و متاعشان را بار میکنند. پس پاک است خداوندی که اینها را برای بندگانش عطا کرده و رام ساخته است.
﴿وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ ٧٣﴾.
در آفرینش چارپایان برای مردم منفعتهای زیادی است، چنانچه از گوشت، شیر پشم، کُرک و موی آنها فایده میبرند. آیا خداوند عزوجل را در برابر این نعمتها با اخلاص عبادت و التزام طاعتش شکر گزاری نمیکنند؟
﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یُنصَرُونَ ٧٤﴾.
کافران غیر از خداوند عزوجل خدایان دیگری مانند بتها و مجسمهها را برگزیدند و عبادت میکنند؛ به امید آنکه این خدایان، یاریشان کنند و به دفاع از آنان بپردازند.
﴿لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ ٧٥﴾.
این بتها و مجسمهها عبادت کنندگان خود را یاری کرده نمیتوانند؛ چنانچه توان ندارند به خویشتن هم کاری انجام دهند. کافران با بتهایی که به عبادت آنها میپرداختند در روز قیامت به حضور خداوند عزوجل برای عذاب شدن حاضر آورده میشوند و در این هنگام بعضی از بعضی دیگر برائت میجویند.
﴿فَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ ٧٦﴾.
ای پیامبر! سخن کافران که تو را تکذیب و استهزا میکنند و به تمسخر میگیرند اندوهناکت نسازد. حقتعالی به امور پنهان و آشکار و به امور سرّی و علنی آنان داناست و به زودی از آنان حساب میگیرد.
﴿أَوَ لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ ٧٧﴾.
آیا انسان منکر روز قیامت و منکر زندهشدن بعد از مرگ، ندیده است که چگونه خداوند عزوجل آفرینش وی را از نطفهای آغاز کرده است، بعد از آن احوالش ترقّی یافت تا انسانی گردید، سپس به شخص منکر و ستیزهجویی تبدیل شد که بسیار عناد میورزد و سخت جدال مینماید؟
﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ ٧٨﴾.
شخص منکر، برای خداوند عزوجل و رسولش مَثَلی را ارئه کرده که ارائۀ آن برایش روا نیست؛ زیرا او قدرت خداوند رحمان را مانند قدرت انسان دانسته است، از اصل نشأتش غفلت ورزیده و با انکار از زنده شدن بعد از مرگ گفته است: کی استخوانها را آنگاه که بپوسد و پارچه پارچه شود زنده مینماید؟
﴿قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ ٧٩﴾.
ای پیامبر! برای این منکر (عاص بن وائل) پاسخ ارائه دار و بگو: این استخوانهای پوسیده و پارچه پارچه را کسی زنده میکند که بار نخست به وجود آورده است و زنده کردن بعد از مرگ، از پدید آوردن چیزی از عدم آسانتر است. اوتعالی به همه مخلوقاتش داناست و از گفتار و کردار آنان چیزی بر او پوشیده نیست.
﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ ٨٠﴾.
خداوند عزوجل ذاتی است که از درخت سبز و خرّم و تر و تازه، آتش سوزان و برافروختهای را بیرون آورده است. ببین که چگونه دو چیز ضدّ یکدیگر را باهم جمع کرده است و مردم با استفاده از این آفرینش الهی از درخت سبز، آتشی را برمیافروزند. اکنون باید اندیشید که هر که چنین کاری را انجام دهد، به بیرون آوردن چیزی از ضدّ آن تواناست.
بیان این آیه دلالت میکند که خداوند متعال به زنده کردن مردگان از قبرهایشان تواناست.
﴿أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ ٨١﴾.
آیا خداوندی که آسمانها، زمین و مخلوقات موجود میان آن دو را آفریده توانا نیست که کافران را بیافریند؛ یعنی که آنان را دوباره به مانند آفرینش نخستین به حیات باز گرداند؟ بدون شک تواناست. الله تعالی به حکمتش همه مخلوقات را آفریده است، به آفریدههایش داناست، به امور پوشیده و آکارشان آگاه است و هیچ امر پوشیدهای از او مخفی نیست.
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیًۡٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٨٢﴾.
امر خداوند عزوجل طوری است که چون انجام کاری، انفاذ امری، یا آفرینش چیزی را اراده کند، برایش میگوید: (کن = پیدا شو) و از اثرش پدید میآید. همه امور آفرینش و تقدیر، زندگی و مرگ، زنده کردن و برانگیختن به همین طریق تحقّق مییابد.
﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٣﴾.
خداوند بزرگ از گفتههای مشرکان منزّه است، از عیب و ناتوانی پاک است و از شرک و شریکان بالاتر است. او مالک همه کائنات، تصرّف کننده در همه مخلوقات و تقدیر کنندۀ حادثات است. هیچ کسی در آفرینش با او منازعه نمیکند و هیچ انسانی در حکم با او شریک نیست. معجزههای او شگفت آور، نشانههایش آشکار، قدرتش بینهایت و نعمتهایش کامل است. همه بندگان در روز قیامت به سوی او برمیگردند تا اعمال خوب و بدشان را جزا و پاداش دهد.