تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ ذاریات

سورۀ ذاریات

مکی است؛ ترتیب آن 51؛ شمار آیات آن 60

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١.

خداوند عزوجل به باد‌هایی که خاک‌ها را برمی‌انگیزد و ابر‌ها را پراکنده می‌سازد سوگند یاد کرده است.

﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا ٢.

سپس الله تعالی به ابر‌هایی که بار گران و زیادی از آب را برمی‌دارند سوگند یاد نمود.

﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا ٣.

باز به کشتی‌هایی که بر روی دریا به آسانی و سهولت حرکت می‌کنند سوگند یاد کرده است.

﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا ٤.

و باز به فرشتگانی که فرمان و روزی خداوند متعال را میان بندگان تقسیم می‌کنند سوگند یاد نموده است.

﴿إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٞ ٥.

به راستی ای مردم! اموری چون زنده‌شدن بعد از مرگ و حساب اعمال که خداوند عزوجل برای شما وعده کرده خواهی نخواهی واقع‌شدنی است و در وقوع آن شکّ و شبهۀ وجود ندارد.

﴿وَإِنَّ ٱلدِّینَ لَوَٰقِعٞ ٦.

و هر آینه روز جزای اعمال که انسان‌ها پاداش و سزای عملکردهای خویش را درمی‌یابند حقّ است، ‌در آن شکّی وجود ندارد و طبق وعدۀ خداوند عزوجل واقع می‌شوند.

﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ ٧.

الله تعالی به آسمان که دارای شکل زیباست و با استواری و استحکام آفریده شده سوگند یاد کرده است.

﴿إِنَّکُمۡ لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ ٨.

ای کافران! یقیناً که شما دربارۀ کتاب الله عزوجل و پیامبرش سخنان متناقض ارائه داشتید و به یک سخن ثابت نیستید.

﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ ٩.

کسی از انتفاع به قرآن باز داشته می‌شوند که حق‌تعالی دلش را از ایمان به کتاب و پیامبرش و از فهم براهین و انتفاع به حجّت‌هایش بگرداند و در نتیجه هدایت نشود.

﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ ١٠.

دروغگویان که دربارۀ حق، شکّ و پندار‌های نادرست دارند کشته شوند و مورد لعنت قرار گیرند!

﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ ١١.

آنان‌که در تاریکی و ظلمت کفر و تکذیب قرار دارند، در غفلت به سر می‌برند و به سرکشی ادامه می‌دهند.

﴿یَسۡ‍َٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ ١٢.

آنان به طور تکذیب و استبعاد می‌پرسند: روز قیامت که از مردم حساب گرفته می‌شود چه وقت فرا می‌رسد؟

﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ ١٣.

روز حساب روزی است که کافران در آتش دوزخ به عذاب سختی گرفتار می‌شوند و در آن می‌سوزند.

﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ ١٤.

برای کافران در آتش دوزخ گفته می‌شوند: از این عذاب بچشید، از عذابی که به فرا رسیدنش در دنیا عجله می‌کردید و آمدنش را دیر می‌پنداشتید.

﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ ١٥.

یقیناً کسانی که با انجام طاعات و پرهیز از معاصی از پروردگار‌شان ترسیدند در باغ‌های دلپسند، درختستان‌های بزرگ و چشمه‌های آب خوشگوار و جاری قرار دارند.

﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ ١٦.

پروردگار منّان انواع امور مسرّت‌آفرین، نعمت‌های متنوّع و چیزهای دوست داشتنی را برای‌شان بخشیده است؛ زیرا ایشان در دنیا با انجام طاعات و پرهیز از محرّمات، پیش از دریافت نعمت‌ها و کرامت‌های کنونی، نیکوکار بودند.

﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ ١٧.

این نیکو‌کاران جز اندکی از شب را نمی‌خوابیدند، برای پروردگار‌شان نماز تهجّد می‌خواندند، به پیشگاهش دعا می‌کردند و از او آمرزش می‌خواستند.

﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ ١٨.

پیش از صبح در سحرگاهان برای گناهان‌شان از خداوند عزوجل آمرزش می‌خواهند، چون سحرگاهان بهترین وقت استغفار ابرار است.

﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ١٩.

در اموال ایشان حق و صدقۀ نافله‌ای برای نیازمندان است؛ نیازمندانی که سؤال می‌کنند، یا حیا ایشان را از سؤال باز داشته است.

﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ ٢٠.

در روی زمین براهین و نشانه‌های آشکاری وجود دارد که اشخاص باورمند به وسیلۀ آن‌ها به قدرت و یگانگی الله تعالی استدلال می‌کنند.

﴿وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٢١.

در آفرینش انسان براهینی است که عظمت و قدرت و صُنع با استحکام پروردگار را ثابت ساخته به یگانگی وی دلالت می‌کند؛ زیرا هر که در آفرینش اوتعالی بیندیشد از عجایب قدرتش شگفت‌زده می‌شوند و ایمانش فزونی می‌یابد.

﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ ٢٢.

رزق و روزی مردم و همچنان اموری مانند پاداش و جزا، خیر و شرّ، و منافع و زیان‌هایی که خداوند عزوجل برای بندگانش وعده کرده در آسمان است؛ به طوری که همه در لوح محفوظ نوشته و مقدّر شده است.

﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ ٢٣.

خداوند سبحان به ذات بزرگش سوگند یاد نموده که آنچه وعده نموده حقّ و واقع شدنی است، در آن شکّی وجود ندارد و هیچ‌کس آن را رد کرده نمی‌تواند. این امر در تحقّق خویش همانند سخنی است که آن را بر زبان می‌آورید و در آن شک ندارید.

﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ ٢٤.

ای پیامبر! آیا خبر مهمانان ابراهیم علیه السلام برای تو رسیده است؛ آنان‌که در نزد الله عزوجل صاحب کرامت بودند و در نزد ابراهیم علیه السلام نیز حرمت یافتند؟

﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ ٢٥.

آنگاه که به خانۀ ابراهیم علیه السلام و حضورش رفتند و بر او سلام دادند، ابراهیم علیه السلام سلام‌شان را جواب داد ولی ایشان را نشناخت؛ چون برایش ناشناخته بودند.

﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ ٢٦.

ابراهیم علیه السلام به سوی خانواده‌اش برگشت، گوسالۀ فربهی را گرفت و آن را برای مهمانانش ذبح و بریان کرد.

﴿فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ ٢٧.

گوسالۀ بریان‌شده را آورد و در پیش روی‌شان نهاد. با مهربانی تعارف نمود و ایشان را به خوردن طعام فرا خواند و گفت: چرا نمی‌خورید؟!

﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ ٢٨.

وقتی ابراهیم علیه السلام دید از طعامش نمی‌خورند از طرف‌شان در دلش ترس پدید آمد. فرشتگان برایش گفتند: از ما مترس، ما فرستادگان خداوند عزوجل هستیم و پیدایش فرزندی را برایش مژده دادند که به دین الهی عالم خواهد بود. آن فرزند، اسحق علیه السلام بود که از همسرش ساره به وجود آمد.

﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ ٢٩.

چون ساره مژدۀ فرشتگان برای ابراهیم علیه السلام را شنید که فرزندی از وی به وجود می‌آید به سوی‌شان آمد، با تعجّب از این مژده آواز کشید و به رویش زد و گفت: چگونه فرزندی را به دنیا می‌آورم در حالی که پیره زنی بزرگ‌سال و نازای هستم؟

﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٠.

فرشتگان برای ساره گفتند: پروردگارت همچنان گفته و طوری که به شما مژده دادیم مقدّر کرده است. خداوند عزوجل بر هر چیزی تواناست و هیچ امری او را ناتوان ساخته نمی‌تواند. او یقیناً در تدبیر و تقدیرش با‌حکمت است، هر چیزی را در جایش می‌نهد و به مصالح و منافع بندگان داناست.

﴿۞قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٣١.

ابراهیم علیه السلام برای فرشتگان گفت: چه خبری با خود دارید و به چه منظور به سویم فرستاده شده‌اید؟

﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ ٣٢.

فرشتگان گفتند: پروردگار، ما را به سوی قومی فرستاده که به اوتعالی کافر شده‌اند و از حدودش تجاوز کردند؛

﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ ٣٣.

تا آنان را با سنگ‌هایی از گِل پُخته که با آتش پُخته‌شده و به سنگ سختی تبدیل شده بزنیم و هدف قرار دهیم.

﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ ٣٤.

هر یک از سنگ‌ها در نزد خداوند عزوجل نشانه‌دار شده و برای کسانی مهیّا شده که با گناهان و خطاها از حدود الهی گذشته‌اند.

﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٣٥.

خداوند سبحان اهل ایمان به حق‌تعالی را از قریۀ قوم لوط علیه السلام بیرون ساخت تا عذاب الهی به ایشان نرسد.

﴿فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٣٦.

اما در آن قریه جز یک خانوادۀ مسلمان وجود نداشت؛ آن هم اهل خانۀ لوط علیه السلام بودند.

﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ ٣٧.

خداوند عزوجل در آن قریه نشانۀ آشکاری را باقی گذاشت که بر قدرت، عظمت و قهر اوتعالی بر دشمنان دلالت کند و این پندی از جانب وی بود؛ برای کسانی که از عذاب دردآورش می‌ترسند.

﴿وَفِی مُوسَىٰٓ إِذۡ أَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ ٣٨.

در فرستادن موسی علیه السلام به سوی فرعون و اینکه آن‌حضرت براهین آشکار و معجزه‌های شگفت‌آوری را آورده پند و اندرزی است؛ برای کسانی که از عذاب خداوند عزوجل بترسند و تقوا داشته باشند.

﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِۦ وَقَالَ سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ ٣٩.

فرعون با تکبّر رو گشتاند و با غروری که از نیرومندی به وی دست داده بود اعراض کرد و دربارۀ موسی علیه السلام گفت: او جادوگری است که در عقلش خلل وارد آمده یا دیوانه‌ای است که عقلش را از دست داده است.

﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ ٤٠.

خداوند قهّار فرعون و لشکریانش را به قهرش گرفت و در دریا غرق نمود. آری! فرعون اعمال کفر، تکذیب و سرکشی را به اندازه‌ای انجام داده بود که مورد ملامت قرار می‌گرفت.

﴿وَفِی عَادٍ إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ ٤١.

در سرگذشت قوم عاد و نابودی آنان اندرز‌هایی و نصایحی برای اندیشمندان وجود دارد؛ آنگاه که خداوند عزوجل بر آنان بادی را فرستاد که خیر و نفعی را با خود داشت، بارانی با به ارمغان نمی‌آورند و درختی را آبستن نمی‌کرد.

﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ ٤٢.

بادی بود که بر هر‌چه گذر کردی رهایش نمی‌گذاشت؛ مگر اینکه آن را می‌خشکاند و در هم شکستاند.

﴿وَفِی ثَمُودَ إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ ٤٣.

در داستان قوم ثمود و نابودی آنان نصیحتی برای پند‌پذیران است؛ آنگاه که برای آنان گفته شد: از نعمت‌هایی که خداوند منّان برای شما ارزانی نموده بهره جویید.

﴿فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ ٤٤.

امّا آنان از دین خداوند عزوجل رو گشتاندند و از پیامبرش نافرمانی کردند و در نتیجه حق‌تعالی آنان را با صاعقۀ عذاب در حالی هلاک ساخت که می‌دیدند مرگ آنان را دَرَو می‌کند.

﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ ٤٥.

آنگاه که از اثر عذابی که از جانب خداوند عزوجل که به آنان رسیده بود توان برخواستن را نداشتند، نمی‌توانستند از سرنوشت خود بگریزند و از خویشتن دفاع کنند.

﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٤٦.

الله تعالی قوم نوح علیه السلام را پیش از امت‌های یاد شده عذاب نمود؛ زیرا آنان از حدود الهی تجاوز کردند و در عصیانگری زیاده‌روی نمودند.

﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ٤٧.

خداوند سبحان آسمان را مرتفع ساخت و برابر داشت، بنایش را با توانایی و نیروی خویش استحکام بخشید و ساختمان و اطرافش را وسعت داد.

﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ ٤٨.

الله عزوجل زمین را فرشی برای مخلوقات مقرّر داشت، آن را گهواره‌ای ساخت و برابر نمود تا هر مخلوقی بر روی آن استقرار یابد. آری! خداوند منّان زمین را چگونه هموار داشته و چه خوب گهواره‌ای ساخته است.

﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٤٩.

خداوند پاک از همه انواع مخلوقات دو نوع مختلف نر و ماده را مقرّر داشت تا شما یگانگی و عظمتش را به یاد آورید. بدین‌گونه که همه مخلوقات جفت‌اند امّا حق‌تعالی یگانه است، دومی ندارد، شریکی برایش نیست و از همسر و فرزند منزّه و مبرّاست.

﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٥٠.

پس ای بندگان! از عذاب خداوند عزوجل با انجام طاعات به سوی رحمتش بگریزید. به یقین ای مردم! من یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیم دهنده‌ای هستم که با حجّتی قوی، سخنی راست و بیم‌دادنی آشکار شما را از عذاب حق‌تعالی می‌ترسانم.

﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٥١.

به خداوند عزوجل چیزی را شریک نیاورید و جز او خدایان دیگری را عبادت نکنید. من شما را از عذاب سختی که در پیش رویش قرار دارم بیم می‌دهم، بیم دادنم آشکار است و به دلیل کمال حجّت، بر هیچ کسی پوشیده نیست.

﴿کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ ٥٢.

همچنان که کافران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کردند امت‌های زیادی پیش از آنان به تکذیب پرداختند و پیامبران خویش را جادوگران خیال‌پسند یا دیوانگان بی‌خرد دانستند؛ چنان‌که قریش با پیامبر معامله نمودند.

﴿أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ ٥٣.

آیا پیشینیان، متأخّران را به تکذیب پیامبران وصیت کردند و از این‌رو همه آنان به تکذیب اتفاق کرده‌اند؟ چنین نیست، بلکه آنان قومی‌اند که در عصیانگری از حد گذشتند، دل‌های آنان را شبهه فرا گرفته و در اعمال خود به تکذیب و کفر توافق دارند. بنابراین سخن متأخّران مانند متقدّمان است.

﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ ٥٤.

پس ای پیامبر! از کافران اعراض نما تا عذابی که از آن بیم‌شان دادی فرود آید؛ زیرا تو رسالت خویش را انجام دادی و تو را کسی ملامت نمی‌کند.

﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٥٥.

با وجود اعراض از کافران و بی‌پروایی به تکذیب آنان بازهم به دعوت به سوی خداوند عزوجل و تبلیغ رسالتش ادامه بده؛ زیرا مؤمنان از موعظه فایده می‌گیرند و یقین و ترس‌شان افزوده می‌شوند و بر سرکشان نیز حجّت اقامه می‌شوند.

﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ ٥٦.

خداوند سبحان جنّیان و انسان‌ها را نیافریده است،‌ مگر برای اینکه تنها وی را عبادت نمایند و به او چیزی را شریک نیاورند. آری! دعوت همه پیامبران الهی همین بوده است.

﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ ٥٧.

حق‌تعالی جنیّان و انسان‌ها را برای این نیافریده تا به او روزی دهند؛ زیرا الله عزوجل روزی دهندۀ همه مخلوقات است. همچنان اراده ندارد که برایش طعام دهند؛ چون او برای دیگران طعام می‌دهد و به طعام نیازی ندارد. اوتعالی از مخلوقات بی‌نیاز است و همه خلق به او نیازمند‌اند.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ ٥٨.

به راستی که تنها خداوند منّان برای همه مخلوقات روزی می‌دهد و روزی‌شان را ضمانت کرده است. اوتعالی صاحب نیروی متین است، هر که با وی مقابله نماید قهرش می‌کند و هر که با او زور‌آزمایی نماید شکستش می‌دهد. او خداوند توانایی است که هیچ چیزی ناتوانش ساخته نمی‌تواند و ذات نیرومندی است که مقهور و مغلوب کسی واقع نمی‌شود.

﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذَنُوبٗا مِّثۡلَ ذَنُوبِ أَصۡحَٰبِهِمۡ فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ ٥٩.

هر آینه برای کسانی که با کفر ورزیدن به خداوند عزوجل و تکذیب پیامبرش بر خویشتن ستم روا داشته‌اند حصه‌ای از عذاب الهی رسیدنی است و حتماً آنان را خواهد گرفت؛ همچنان که برای موافقان آنان از امّت‌های تکذیب‌کنندۀ پیشین بخشی از عذاب رسید. بنابراین در عذاب عجله نکنند و آمدنش را دیر ندانند؛ زیرا بدون شک بر آنان فرود می‌آید.

﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٦٠.

پس هلاکت و تباهی،‌ عاقبت ناپسند و احوال ناخوشایند روز قیامت بر کافران باد؛ احوالی که خداوند عزوجل در دنیا برای آنان وعده کرده بود!