مکی است؛ ترتیب آن 53؛ شمار آیات آن 62
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ ١﴾.
خداوند عزوجل به ستارۀ پروین آنگاه که از جایگاهش فرود آید و جدا شود، یا بعد از طلوعش غروب نماید سوگند یاد نموده است.
﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَمَا غَوَىٰ ٢﴾.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از هدایت انحراف نکرده و به غیر آن میل ننموده است. او بر حق و همراه حقّ، دارای استقامت کامل و بر راه مستقیم استوار است.
﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣﴾.
او از نزد خویش و بر مبنای خواستهاش سخن نمیگوید، بلکه کلامش وحیی از جانب خداوند عزوجل است.
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ ٤﴾.
قرآن و سنّت جز وحیی از جانب حقتعالی نیست. آن را بر پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرود آورده و سخن کسی از انسانها نمیباشد.
﴿عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ ٥﴾.
جبرئیل علیه السلام که فرشتۀ بسیار نیرومندی است و دارای غلبه و قدرت است آن را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آموزش داده است.
﴿ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ ٦﴾.
او دارای منظر نیکو و چهرۀ زیباست و به صورتی که حقتعالی وی را آفریده برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آشکار شد.
﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٧﴾.
وی در هنگام طلوع خورشید، در کنارۀ بلند آسمان بالا رفت و برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آشکار شد و پدید آمد.
﴿ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ٨﴾.
بعد از آن جبرئیل علیه السلام به آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم نزدیک شد و سپس بیشتر به آنحضرت نزدیکی جست.
﴿فَکَانَ قَابَ قَوۡسَیۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ ٩﴾.
در آن هنگام جبرئیل علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اندازۀ مسافۀ دو قوس فاصله داشت یا از آن هم نزدیکتر بود.
﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ ١٠﴾.
آنگاه الله تعالی آنچه را از قرآن کریم میخواست، از طریق جبرئیل علیه السلام به سوی بنده و پیامبرش وحی فرستاد.
در این آیه ذکر فعل «اوحی» به وحیی که بر آن حضرت نازل شده تعظیم صورت گرفته است.
﴿مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ ١١﴾.
دل پیامبر الهی محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم به آنچه چشمهایشان دید و مشاهد کرد دروغ نمیگوید.
﴿أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ ١٢﴾.
آیا با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مجادله میکنید و خبری را که از مشاهدۀ آیات الهی و چشمدید خویش آورده رد مینمایید؟
﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ ١٣﴾.
و مسلّماً پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جبرئیل علیه السلام را بار دوم نیز به شکل اصلی او در نزدیک سدرة المنتهی، یعنی درخت سدر که در آسمان هفتم است مشاهده کردند.
﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ ١٤﴾.
در نزدیک سدرة المنتهی، یعنی در نهاییترین جایی که از زمین به سوی آسمان بالا میرود و از بالای زمین به سویش فرود میآید.
﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ ١٥﴾.
در نزدیک سدرة المنتهی جنة المأوی قرار دارد؛ جایی که ابرار نیکوکار در آن مأوا میگزینند.
﴿إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ ١٦﴾.
آنگاه که به فرمان خداوند عزوجل چیز بزرگی بر سدره بالا رفت که آن را هیچ کسی توصیف کرده نمیتواند و عظمتش را جز خداوند یگانه کسی نمیشناسد.
﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ١٧﴾.
چشم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از محل نگاهش میل نکرد و نیز از جایی که در آن مینگریست تجاوز ننمود، بلکه نگاه چشمش جریان داشت و دلش ثابت بود.
﴿لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ ١٨﴾.
به یقین که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج نشانههای بزرگی چون بهشت، دوزخ و دیگر چیزها را دیدند که به قدرت و عظمت الله دلالت میکند.
﴿أَفَرَءَیۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ ١٩﴾.
ای کافران! برایم از بتهایی مانند لات و عزّی که به عبادت آنها میپردازید خبر دهید، آیا نفع و ضرری دارند؟ این پرسش به گونۀ توبیخ مطرح شده است.
﴿وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ ٢٠﴾.
به همینگونه بُت منات که بعد از لات و عُزّی در جایگاه سوم قرار دارد، آیا دارای نفع و ضرری است که غیر از خداوند عزوجل عبادت شود؟ این سخن، انکار بر کسانی است که به عبادت بتها میپردازند.
﴿أَلَکُمُ ٱلذَّکَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ ٢١﴾.
ای کافران! آیا فرزندان مذکّر را برای خویشتن مقرّر میدارید و نصیب خود میدانید و فرزندان مؤنّث را به زعم خود به خداوند پاک نسبت میدهید؟ در حالی که خود از آن راضی نیستید.
﴿تِلۡکَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِیزَىٰٓ ٢٢﴾.
این تقسیم که پسران برای شما و دختران برای خداوند عزوجل باشد تقسیم ستمگرانه و ظالمانه است.
﴿إِنۡ هِیَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ ٢٣﴾.
این بتها و تمثالها جز نامهای بیحقیقت چیز دیگری نمیباشد؛ یعنی از اوصاف کمال، قدرت و عظمت چیزی در آنها مشاهده نمیشوند، بلکه اینها مجرّد نامهاییاند که شما و پدرانتان به ظلم و ناحق بر مبنای هوای نفس و تزیین شیطان بر آنها نهادید و خداوند بزرگ هیچ برهانی را نازل نکرده که مسلک و دعوای باطل شما را تصدیق کند. کافران چیزی جز گمانهای دروغین و خواهشهای نفس امّاره بالسّوء و منحرف از هدایت را پیروی نمیکنند. یقیناً از جانب خداوند عزوجل توسّط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم معصومش محمّد برایتان هدایتی آمد، اگر از آن پیروی کنید راهیاب میشوید.
﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ ٢٤﴾.
آیا آنچه را انسان از خواهشهای نفسانیاش تمنّا و آرزو میکند مانند شفاعت بتها، تمثالها و سایر امور در اختیار و قدرت اوست؟ چنین نیست بلکه امر و فرمان، مخصوص الله است.
﴿فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ ٢٥﴾.
امر دنیا و آخرت به خداوند عزوجل مربوط است. اوست که به هرچه بخواهد حکم میکند و فیصله مینماید، برای اهل حق پاداش و به کافران دروغگوی جزا میدهد.
﴿۞وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیًۡٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ ٢٦﴾.
شمار بسیاری از فرشتگان آسمان با مرتبۀ بلند و منزلت عالیی که دارند شفاعتشان برای هیچ کسی فایده نمیرساند، مگر آنگاه که خداوند عزوجل برایشان اجازۀ شفاعت را بدهد و از کسی که برایش شفاعت صورت میگیرد راضی باشد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ لَیُسَمُّونَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ تَسۡمِیَةَ ٱلۡأُنثَىٰ ٢٧﴾.
هر آینه کافرانی که به روز قیامت تصدیق ندارند و برای آمدگی به آن روز عملی انجام نمیدهند، فرشتگان را به نامهای اناث مینامند؛ زیرا اعتقاد دارند که فرشتگان در جنس خود مؤنثاند و دختران خداوند هستند. این سخن از نادانی و بیخردی آنان نشأت کرده است.
﴿وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا یُغۡنِی مِنَ ٱلۡحَقِّ شَیۡٔٗا ٢٨﴾.
کافران برای ادّعای خود که میگویند: فرشتگان از جنس اناثاند دانش و دلیلی ندارند، بلکه از گمان دروغینی پیروی میکنند که انسان را به هدایتی دلالت نمیکند، به دانشی نمیرساند و نمیتواند قایم مقام حق باشد.
﴿فَأَعۡرِضۡ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِکۡرِنَا وَلَمۡ یُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا ٢٩﴾.
بنابراین از کسانی که با ترک ایمان از هدایت الهی، یعنی قرآن کریم رو گشتاندند و از آن پیروی نکردند اعراض کن؛ از آنانکه جز زندگی دنیای فانی مراد و مقصدی ندارند.
﴿ذَٰلِکَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ ٣٠﴾.
دوستی و مصروفیت به دنیا مقصود اصلی و مطلوب نهایی کافران است؛ از آنرو که همّتها و شخصیتهای آنان سقوط کرده و به انحطاط گراییده است. هر آینه خداوند عزوجل به کسانی که از هدایت انحراف کردهاند و نیز به کسانی که با راهیابی استقامت را لازم گرفتند و از حق پیروی داشتهاند داناتر است.
﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى ٣١﴾.
همه موجودات آسمانها و زمین مملوک خداوند عزوجل هستند؛ یعنی اوتعالی تدبیرکننده و متصرّف آنهاست. اوست که بدکاران را در برابر اعمال بد جزا میدهد و برای نیکوکاران در قبال اعمال نیکشان بهشتهای پر از نعمت را ارزانی میکند؛
﴿ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِۚ هُوَ أَعۡلَمُ بِکُمۡ إِذۡ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡۖ فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ ٣٢﴾.
برای آن نیکو کارانی که از گناهان کبیره، معصیتها و فواحش پرهیز میکنند، مگر از (لَمَم)؛ یعنی از گناهان صغیرهای که مرتکبش بر آن اصرار ندارد، یا گناهی که آن را انسان به ندرت انجام میدهد.
بنابراین آنگاه که بنده واجبات را انجام دهد و از محرّمات بپرهیزد خداوند عزوجل بر او میآمرزد، عفوش میکند و گناهانش را میپوشاند؛ زیرا حقتعالی گذشت بسیار و آمرزش فراگیر دارد. او به طبیعت بندگان در هنگامی که پدرشان را از خاک آفرید و آنگاه که به گونۀ چنین در شکم مادرانشان اند داناتر است. این امر بر ناتوانی انسان، مظنّۀ صدور گناه و پیدایش تقصیرات از او دلالت میکند. بنابراین ای مردم! خویشتن را با توصیف به تقوا، استقامت و خوبیها تزکیه ننمایید. الله تعالی به حال پرهیزگاران حقیقی دانا و به امور پوشیده و آشکار بندگان آگاه است؛ از اینرو ترک تزگیۀ نفس، لزوم انکسار و استغفار به پیشگاه خداوند عزیز و جبّار واجب است.
﴿أَفَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی تَوَلَّىٰ ٣٣﴾.
ای پیامبر! آیا کسی را که از ایمان پشت گشتاند و از طاعت خداوند رحمن اعراض نمود دیدهای که چه اندازه نادانی و غفلت بسیار او را فراگرفته است.
﴿وَأَعۡطَىٰ قَلِیلٗا وَأَکۡدَىٰٓ ٣٤﴾.
به او ببین که چگونه بعد از مصرف اندکی مال عطای خویش را قطع نمود، امساک ورزید و خود را از احسان باز داشت؛ از آنرو که بخلش افزون است.
﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَیۡبِ فَهُوَ یَرَىٰٓ ٣٥﴾.
آیا این شخص بخیل که از ایمان روگردان است به علم غیب آگاهی دارد تا دلالت کند بر اینکه مال و ثروتش تمام میشوند و بدین سبب احسانش را منع مینماید؟ و آیا این امر را به چشمش مشاهده میکند؟ این اندیشه درست نیست؛ زیرا او به علم غیب آگاهی ندارد، بلکه بخلش او را از انفاق مال باز داشته و حرص بر دنیا به امساک واداشته است.
﴿أَمۡ لَمۡ یُنَبَّأۡ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَىٰ ٣٦﴾.
آیا از امور و احکامی که در کتاب تورات آمده و بر موسی علیه السلام فرود آمده برایش خبر داده نشده است؟
﴿وَإِبۡرَٰهِیمَ ٱلَّذِی وَفَّىٰٓ ٣٧﴾.
آیا به امور و احکام صحیفههای ابراهیم علیه السلام که به انجام اوامر الهی پرداخت و مردم را به سوی آن فرا خواند، باخبر نیست؟
﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ ٣٨﴾.
اینکه هیچ کسی به گناه دیگری مورد محاسبه قرار نمیگیرد و جرم دیگری را برنمیدارد؛ یعنی هر کسی از عملکردنش مورد بازپرس قرار میگیرد؛ نه از کردار دیگری.
﴿وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩﴾.
و اینکه برای انسان ثوابی نوشته نمیشوند، مگر آنچه را انجام دهد یا سبب انجامش شود؛ مانند فرزند صالح، علم نافع، صدقۀ جاریه و دیگر امور خیر جاری.
﴿وَأَنَّ سَعۡیَهُۥ سَوۡفَ یُرَىٰ ٤٠﴾.
و اینکه سعی و کوشش انسان به زودی در روز قیامت آشکار میشوند؛ یعنی خوبیها از بدیها متمایز میگردد، برای اعمال خیر پاداش نیکو و برای اعمال بد جزای دشوار مقرّر داشته میشوند.
﴿ثُمَّ یُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ ٤١﴾.
بعد از آن خداوند عزوجل برای انسان در برابر همه اعمالی که انجام داده جزای کامل و وافی مقرّر میدارد.
﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلۡمُنتَهَىٰ ٤٢﴾.
و اینکه نهایت هر مخلوق، سرانجام هر عمل و بازگشت هر چیزی به سوی پروردگار بزرگ توست.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ ٤٣﴾.
و اینکه خداوند سبحان هر که از بندگانش را که بخواهد با سعادتمندی میخنداند و هر که را بخواهد با گرفتاری به غم و رنج به گریه میآورند؛ یعنی آن آفریدگار اسباب شادمانی و غمگین است.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡیَا ٤٤﴾.
و اینکه الله عزوجل بندهای را که وقت مرگش فرا رسیده باشد با قبض روحش میمیراند و هر که را اراده کند با دمیدن روح در وجودش در ابتدای آفرینش در شکم مادر، یا برای زندگی بعد از مرگ زنده میسازد.
بنابراین زندهساختن و میراندن در اختیار اوست.
﴿وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ ٤٥﴾.
و اینکه خداوند منّان از همه زندهجانها جفت نر و ماده را آفرید؛ برای اینکه نوع آنها ماندگار باشد، حیات استمرار یابد و جهان آباد شود.
﴿مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ ٤٦﴾.
جفت نر و ماده را از منی نوع مذکّر که در رحم مؤنث قرار میگیرد خلق میکند و به وجود میآورند.
﴿وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ ٤٧﴾.
و اینکه بازگشتاندن مخلوقات بعد از مرگ بر ذمّۀ خداوند عزوجل است؛ به گونهای که آنان را زنده میکند و از قبرهایشان بیرون میسازد و مراد از «النشأة الأخری» همین است.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ وَأَقۡنَىٰ ٤٨﴾.
و اینکه فقط حقتعالی هر کدام از بندگانش را که بخواهد با اعطای مال و ثروت بینیاز میسازد، به آنچه بخشیده راضی مینماید و قناعت میدهد.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ ٤٩﴾.
و اینکه الله پاک پروردگار «الشعری» است؛ یعنی پروردگار ستارهای که بسیاری دور، بلند و روشنگر است و کافران به عبادتش میپرداختند.
﴿وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَکَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ ٥٠﴾.
و اینکه الله عزوجل قوم عاد را در نخست، آنگاه که تکذیب نمودند به هلاکت رساند، تباه کرد و نابود ساخت.
﴿وَثَمُودَاْ فَمَآ أَبۡقَىٰ ٥١﴾.
و اینکه خداوند سبحان قبیلۀ ثمود، یعنی قوم صالح علیه السلام را هلاک ساخت و به عذاب سختی گرفتار نمود.
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ ٥٢﴾.
و پیش از این اقوام، قوم نوح علیه السلام را هلاک ساخت؛ آنانکه از آیندگان عصیانگری بیشتر داشتند، گناهان بزرگتر انجام میدادند و بیشتر سرکشی میکردند.
﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِکَةَ أَهۡوَىٰ ٥٣﴾.
همچنان قریههای قوم لوط علیه السلام را خداوند قهّار نابود و تباه ساخت، اهل آن را به هلاکت رسانده و منطقۀ آنان را زیر و رو کرد.
﴿فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ ٥٤﴾.
آنچه از سنگها بر آن قوم ریختنی بود و عذابی که مقدّر شده بود آنان را تحت پوشش قرار داد.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکَ تَتَمَارَىٰ ٥٥﴾.
پس ای انسان! به کدام یک از نعمتهای که خداوند عزوجل برایت ارزانی داشته شک میورزید؟ در حالی که هر نعمت کوچک و بزرگی تنها از جانب الله تعالی و او در برابر نعمتهایش سزاوار ثنا و ستایش است.
﴿هَٰذَا نَذِیرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ ٥٦﴾.
محمد صلی الله علیه و آله و سلم مانند پیامبران پیش از خود، بیمدهندهای است که از جانب خداوند عزوجل برای تبلیغ رسالتش آمده است. رسالتش امر تازهای نیست، بلکه پیش از او نیز پیامبرانی آمدهاند.
﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ ٥٧﴾.
قیامت نزدیک شده است، روز رستاخیز قریب آمده و به زودی هنگام وقوع آن فرا میرسد.
﴿لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَةٌ ٥٨﴾.
جز خداوند عزوجل هیچکس آن را رد نمیکند، وقت آن را کسی نمیداند و هولناکیی آن را جز خداوند یگانۀ یکتا کسی دور ساخته نمیتواند.
﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ ٥٩﴾.
ای کافران! آیا از قرآن تعجّب میکنید و در درستی آن شک دارید؟ در حالی که حقّ است و از جانب خداوند عزوجل آمده است؟
﴿وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ ٦٠﴾.
ای کافران! شما به گونۀ استهزا و تمسخر به قرآن میخندید، امّا از روی شوق به وعدهاش و با ترس از وعیدش گریه نمیکنید؟
﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ ٦١﴾.
و شما در دنیای خود مصروف هستید، از پندپذیری اعراض مینمایید و از موعظههای قرآن بیخبر میباشید؟
﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩ ٦٢﴾.
برای خداوند بزرگ سجده نمایید، در طاعتش اخلاص ورزید، به فرمانش منقاد باشید و به پیشگاه عظمتش فروتنی داشته باشید.
سوره نجم
وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ
سوگند به ستاره، آنگاه که افول کند
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَمَا غَوَىٰ
که یار شما [= محمد صلی الله علیه وسلم] هرگز گمراه نشده و به راه تباهى نیفتاده است؛
وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ
و از روی هوای نفس سخن نمیگوید.
إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ
[آنچه میگوید] نیست جز وحی [الهی] که به [او] وحی میشود.
عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ
[جبرئیل که فرشتهاى است] پُرتوان، به او آموزش داده است.
ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ
[همان فرشتۀ] خوشمنظری که [با چهرۀ حقیقیاش در برابر پیامبر] ایستاد.
وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ
در حالی که او در افق بالا [در آسمان] قرار داشت.
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ
سپس [جبرئیل] نزدیک شد؛ و نزدیکتر؛
فَکَانَ قَابَ قَوۡسَیۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ
تا آنکه [فاصلۀ او با پیامبر] به اندازۀ طول دو کمان یا کمتر بود.
فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ
آنگاه [آن فرشتۀ بزرگوار] آنچه را که باید به بندۀ الله وحی میکرد، وحی نمود.
مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ
آنچه را که [پیامبر] دید، قلبش دروغ نپنداشت.
أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ
آیا با او دربارۀ آنچه میبیند مجادله میکنید؟
وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ
در حقیقت، پیامبر یک بار دیگر نیز آن فرشته را [به صورت کامل] مشاهده کرده بود.
عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ
در کنارِ [درخت بزرگ] «سِدرةُ المُنتَهی» [در آسمان هفتم]
عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ
که آرامشگاه بهشت، همانجاست.
إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ
آنگاه که هالهاى آن درخت را پوشانده بود.
مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ
چشم [پیامبر، به چپ و راست] منحرف نشد و [از حد] تجاوز نکرد.
لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ
به راستی که او برخی از بزرگترین نشانههاى پروردگارش را [در آنجا] مشاهده کرد.
أَفَرَءَیۡتُمُ ٱللَّـٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ
[ای مشرکان،] آیا «لات» و «عُزّی» را دیدهاید؟
وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ
و «مَنات» آن سومین [نمادِ بیارزش] را؟ [آیا هیچ سود و زیانی به شما میرسانند؟]
أَلَکُمُ ٱلذَّکَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ
آیا [ادعا میکنید که] فرزند پسر برای شماست و دختر برای الله؟
تِلۡکَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِیزَىٰٓ
در این صورت، تقسیمی ناعادلانه است.
إِنۡ هِیَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ
این[نماد]ها فقط اسمهایی [بىمعنا] هستند که خود و پدرانتان با آنها [معبودهاى دروغین خود را] نام نهادهاید و الله هیچ دلیلی [بر حقانیت این کار] نازل نکرده است. [مشرکان، در اعتقاداتشان] فقط پیرو گمان و خواستههای دلِ خویشند؛ حال آنکه [موجبات] هدایت، از جانب پروردگارشان بر آنان رسیده است.
أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ
آیا انسان هر چه [از شفاعت این معبودان باطل] آرزو کند برایش میسر است؟
فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ
دنیا و آخرت از آنِ الله است [و به هر کس، هر چه را صلاح بداند میبخشد].
۞وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡـًٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ
چه بسیار فرشتگانی در آسمانها هستند که شفاعتشان به هیچ وجه سودمند نخواهد بود؛ مگر پس از آنکه الله، براى هر کس که بخواهد و راضی باشد، اجازه دهد.
إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ لَیُسَمُّونَ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةَ تَسۡمِیَةَ ٱلۡأُنثَىٰ
کسانى که به آخرت باور ندارند، بر فرشتگان الهی نام دختر میگذارند [و آنان را دختران الله مىدانند].
وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا یُغۡنِی مِنَ ٱلۡحَقِّ شَیۡـٔٗا
آنان در موردِ این امر، [کاملاً] بىاطلاعند [و] فقط از حدس و گمان پیروی میکنند؛ در حالى که براى [شناخت] حقیقت، گمان کافى نیست.
فَأَعۡرِضۡ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِکۡرِنَا وَلَمۡ یُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا
پس [ای پیامبر،] تو نیز از کسى که از یاد ما روى گردانده و فقط [لذتهای] زندگى دنیا را مىخواهد، روى برتاب.
ذَٰلِکَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ
نهایت درک و فهمشان همین است. بیتردید، پروردگارت به حال کسانى که از راه او منحرف شدهاند آگاهتر است؛ و نیز به حال راهیافتگان.
وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَـٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى
هر چه در آسمانها و زمین است، از آنِ الله است؛ [راه خیر و شر را به انسان ارائه کرد] تا بدکاران را در برابر رفتارشان کیفر دهد و نیکوکاران را [با نعمتهای بهشت] پاداش نیکو عطا نماید.
ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَـٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِۚ هُوَ أَعۡلَمُ بِکُمۡ إِذۡ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡۖ فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ
و [نیز براى] کسانی که از گناهان بزرگ و بیحیاییها اجتناب میورزند؛ مگر لغزشهای کماهمیت [و گناهان صغیره که با توبه و عبادت بخشوده میشوند] که آمرزشِ پروردگارت گسترده است؛ از همان دَم که شما را از زمین پدید آورد و آنگاه که به صورت جنین در شکم مادرانتان بودید، به [طبیعتِ] شما آگاهتر [از خودتان] است؛ پس خودستایى نکنید، که او تعالی به حال پرهیزگاران داناتر است.
أَفَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی تَوَلَّىٰ
آیا آن کسی را که [از حق] روی برتافت دیدهای؟
وَأَعۡطَىٰ قَلِیلٗا وَأَکۡدَىٰٓ
و اندکى انفاق کرد و [سپس] خوددارى نمود.
أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَیۡبِ فَهُوَ یَرَىٰٓ
آیا علم غیب دارد و [آینده را] مىبیند؟
أَمۡ لَمۡ یُنَبَّأۡ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَىٰ
آیا از مطالب کتاب آسمانى موسى باخبر نشده است؟
وَإِبۡرَٰهِیمَ ٱلَّذِی وَفَّىٰٓ
و [از تعلیمات] ابراهیم، که حق [رسالت و بندگى ما] را به تمامى ادا کرد،
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ
که هیچ گناهکاری بارِ گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید؛
وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ
و اینکه انسان فقط ثمرۀ تلاش [و نیت] خود را خواهد داشت؛
وَأَنَّ سَعۡیَهُۥ سَوۡفَ یُرَىٰ
و اینکه بىگمان، تلاش او [در محاسبۀ اعمالش در روز قیامت،] منظور خواهد شد؛
ثُمَّ یُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ
آنگاه پاداشش را به تمامى خواهند داد،
وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلۡمُنتَهَىٰ
و اینکه بازگشت [همۀ امور] به سوی پروردگار توست؛
وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ
و اوست که میخندانَد و میگریانَد؛
وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡیَا
و اوست که میمیرانَد و [در آخرت] زنده میکند؛
وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ
و هموست که زوج نر و ماده را میآفریند؛
مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ
از نطفهاى که [در رحِم] ریخته میشود؛
وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ
و پدیدآوردن دوبارۀ آنها [در قیامت نیز بر عهدۀ] الله است.
وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ وَأَقۡنَىٰ
و اوست که [شما را] بىنیاز میکند و سرمایه میبخشد؛
وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ
و اوست که پروردگار [ستارۀ] «شِعْرىٰ» است؛
وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَکَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ
و اوست که قوم عاد را در گذشته هلاک کرد؛
وَثَمُودَاْ فَمَآ أَبۡقَىٰ
و قوم ثمود را [نیز نابود کرد] و [هیچ یک از آنان را] باقی نگذاشت.
وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ
و قوم نوح را که ستمکارتر و سرکشتر بودند نیز پیش از آن [هلاک نمود]؛
وَٱلۡمُؤۡتَفِکَةَ أَهۡوَىٰ
و شهرهاى زیر و روشده [قوم لوط] را [بالا برد و] درهم کوبید؛
فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ
و آنان را [با باران سنگ] ـ چنان که باید ـ فروپوشانید؛
فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکَ تَتَمَارَىٰ
حال [اى انسان،] در مورد کدام یک از نعمتهای پروردگارت تردید روا مىدارى [و مجادله میکنی]؟
هَٰذَا نَذِیرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ
این [پیامبر نیز] هشداردهندهاى است از [گروه] هشداردهندگان پیشین.
أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ
قیامت نزدیک شد؛
لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَةٌ
و هیچ کس ـ جز الله ـ نمیتواند آن را آشکار کند [و سختیهایش را برطرف سازد].
أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ
[ای مشرکان،] آیا از این سخن در شگفتید؟
وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ
و [به آیات قرآن] مىخندید و [از شنیدنِ هشدارهایش نمیترسید و] اشک نمىریزید؟
وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ
و در حال غفلت و غرور هستید؟
فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩
پس [همگی] برای الله سجده کنید و [تنها] او را عبادت کنید.
An-Najm
مکی و ۶۲ آیه دارد.
آیهی ۱۸-۱:
﴿وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ١﴾[النجم: ۱]. «سوگند به ستاره در آن زمان که دارد غروب میکند».
﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَمَا غَوَىٰ٢﴾[النجم: ۲]. «(که) رفیق شما نه گمراه گشته و نه به بیراه رفته است».
﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣﴾[النجم: ۳]. «و از روی هوی و هوس سخن نمیگوید».
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ٤﴾[النجم: ۴]. «آن (چیزی که با خود آورده و با شما درمیان نهاده است) جز وحیی نیست که (بر او) فرستاده میشود».
﴿عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ٥﴾[النجم: ۵]. «(فرشتۀ) بس نیرومند آنرا بدو آموخته است».
﴿ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ٦﴾[النجم: ۶]. «(فرشتهای) نیرومند، آنگاه راست و درست ایستاد».
﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٧﴾[النجم: ۷]. «و او در کنارۀ بلند آسمان بود».
﴿ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ٨﴾[النجم: ۸]. «آنگاه نزدیک شد، سپس فرود آمد».
﴿فَکَانَ قَابَ قَوۡسَیۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩﴾[النجم: ۹]. «تا آنکه فاصلۀ او به اندازۀ دو کمان یا کمتر گردید».
﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠﴾[النجم: ۱۰]. «سپس (خدا) به بندۀ خود آنچه را که باید میرساند، وحی کرد».
﴿مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١﴾[النجم: ۱۱]. «دل (پیامبر) آنچه را دید انکار نکرد».
﴿أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ١٢﴾[النجم: ۱۲]. «آیا با او دربارۀ چیزی که دیده است ستیزه میکنید»؟.
﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ١٣﴾[النجم: ۱۳]. «و بهراستی او را باری دیگر دیده بود».
﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ١٤﴾[النجم: ۱۴]. «نزد سدرة المنتهی».
﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ١٥﴾[النجم: ۱۵]. «جنة المأوی نزد آن است».
﴿إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ١٦﴾[النجم: ۱۶]. «هنگامیکه (درخت)) سدره را آنچه پوشانده بود فرو پوشاند».
﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ١٧﴾[النجم: ۱۷]. «دیده(ی پیامبر) منحرف نشد و سرکشی نکرد».
﴿لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ١٨﴾[النجم: ۱۸]. «همانا او بخشی از نشانههای بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد».
خداوند متعال به ستاره سوگند خورده است بدانگاه که در آخر شب در افق پنهان میشود و غروب میکند و شب پایان مییابد و روز میآید. چون در این نشانههای بزرگی است که ایجاب میکند خداوند به آن قسم بخورد. و صحیح آن است که «نجم» اسم جنس است و شامل همه ستارگان میباشد. خداوند به ستارگان قسم میخورد که شک و تردیدی در صحت وحی الهی نیست، چون در این مناسبت عجیبی است و آن این که خداوند ستارگان را زینت بخش آسمان قرار دادهاست، همچنان که وحی و پیامدهای آن زینت بخش زمین هستند و اگر نبود دانشی که از پیامبران برجای مانده است، مردم به چنان تاریکی در میافتادند که بسی شدیدتر از تاریکی شب ظلمانی است.
و سوگند یاد نمود که پیامبر از اینکه در دانش و هدف خود گمراه باشد منزّه است. و این مستلزم آن است که پیامبر در علم خود راهیافته و هادی و دارای هدفی نیکو خیرخواه خلق باشد. برعکس آنچه اهل گمراهی بر آن هستند که دانش آنها فاسد و قصد و هدفشان باطل است.
و فرمود: ﴿صَاحِبُکُمۡ﴾یار شما. تا آنها را یادآور شود که آنها راستگویی و راهیابی پیامبر را میدانند و کار و بارش بر آنها پوشیده نیست.
﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ٣﴾و سخنان او از روی هوی و هوس و امیال نفسانیاش نمیباشد. ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ٤﴾پیامبر جز آنچه از هدایت و پرهیزگاری که بر او وحی میشود پیروی نمیکنند، و این دلالت مینماید که سنّت و حدیث از جانب خدا بر پیامبرش وحی میشود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ﴾[النساء: ۱۱۳]. «و خداوند کتاب و حکمت (سنت) را بر تو نازل فرموده است». و بر این دلالت مینماید که پیامبر در آنچه از خداوند خبر میدهد و در تبیین شریعت الهی معصوم است چون کلام او از روی هوی و هوس صادر نمیگردد، بلکه از وحی برمیآید که بر او وحی میشود.
سپس از معلّم پیامبر سخن به میان آورد، معلّمش جبرئیل÷نیرومندترین و کاملترین و فاضلترین فرشتگان است. پس فرمود: ﴿عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ٥﴾جبرئیل÷که در ظاهر و باطن بسیار نیرومند است وحی را بر پیامبر فرود آورده است. او بر اجرای آنچه خداوند دستور داده است قوی میباشد. و بر رساندن وحی به پیامبر و جلوگیری شیاطین از ربودن آن تواناست. نیز بر این تواناست که نگذارد شیطان چیزی را به وحی داخل کند که از آن نیست. و این شیوهای است برای حفظ و حراست وحی از جانب خداوند بزرگ، و آن اینکه وحی را توسط این فرستادهی قوی و امین فرستاده است.
﴿ذُو مِرَّةٖ﴾دارای توانمندی و اخلاق نیکو، و زیبایی ظاهری و باطنی است. ﴿فَٱسۡتَوَىٰ﴾پس جبرئیل÷راست و درست ایستاد. ﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٧﴾درحالیکه او در جهت بلند و افق آسمان که از زمین بلندتر و برتر است، قرار داشت. پس روحی از ارواح علوی است که شیاطین نمیتوانند به آن برسند.
﴿ثُمَّ دَنَا﴾سپس جبرئیل برای رساندن وحی به پیامبرشصنزدیک شد. ﴿فَتَدَلَّىٰ﴾و از افق اعلی و آسمان بلند بر او فرود آمد. ﴿فَکَانَ قَابَ قَوۡسَیۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ٩﴾و به اندازه دو کمان یا کمتر از آن به او نزدیک شد. و این بر کمال نزدیک شدن او به پیامبر دلالت مینماید، و نشانگر آن است که میان او و جبرئیل واسطهای نبوده است.
﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ١٠﴾پس خداوند به وسیله جبرئیل÷آنچه را از شریعت بزرگ و خبر درست و راست را که باید به بنده خدا میرساند، وحی نمود. ﴿مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ١١﴾دل پیامبر و دیدهاش وحیی را که خداوند به او وحی نمود انکار نکرد و چشم و گوش و قلبش با آن متفق بود.
و این دلیلی است بر کمال وحیی که خداوند بر او وحی نموده است. و پیامبر آنرا طوری از جبرئیل فرا گرفته که هیچ شک و تردیدی درآن نیست. دلش آنچه را که چشمانش دیده بود تکذیب نکرد و در آن شکّی نکرد. و احتمال دارد منظور نشانههای بزرگی است که پیامبرصدر شب معراج دید و او با قلب و چشم به آن یقین نمود و همین در تاویل آیه کریمه مذکور درست است.
و گفته شده که منظور از آن دیدن پروردگار از سوی پیامبر در شب معراج و سخن گفتن با اوست. و این را بسیاری از علما برگزیدهاند و ثابت کردهاند که پیامبر پروردگارش را در دنیا دیده است. امّا قول اوّل درست است و منظور جبرئیل÷است. همان طور که سیاق آیه بر آن دلالت مینماید. یعنی محّمد جبرئیل را به صورت اصلی دوبار دیده است، یک بار در افق اعلی زیر آسمان دنیا، همانطور که گذشت. و بار دوّم بالای آسمان هفتم در شب معراج، شبی که پیامبرصبه آسمانهای بالا برده شد. بنابراین فرمود:
﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ١٣﴾و همانا محمّد جبرئیل را باری دیگر در حالی که بهسوی او فرود میآمد دید. ﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ١٤﴾نزد «سدرة المنتهی»، و آن درخت بسیار بزرگی است بر بالای آسمان هفتم و این درخت «سدرة المنتهی» نامیده میشود، چون هرچه از زمین بهسوی بالا میرود به آن منتهی میگردد و آنچه از وحی و غیره که از سوی خداوند نازل میگردد از آن فرود میآید. و یا به خاطر این «سدرة المنتهی» نامیده میشود که علم مخلوقات بدان منتهی میشود. یعنی چون آن بالای آسمانها و زمین قرار دارد پس آن در اوج بلندی است. و یا به خاطر مسایلی دیگر. و الله اعلم. پس محمّدصجبرئیل را در آن جا دید، جاییکه محل ارواح علوی و پاک شده زیباست که هیچ شیطانی و هیچ روح پلیدی نمیتواند به آن نزدیک شود.
﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ١٥﴾جنّت نزد آن درخت است که همه انواع نعمتها در آن فراهم است، طوری که همه آرزوها در آن تحقّق مییابد و دلها به آن علاقمند میشوند، و این دلیلی است بر آن که بهشت در بالاترین جا و بالای آسمان هفتم است.
﴿إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ١٦﴾آنگاه که امری بزرگ از سوی خدا آن را میپوشاند که وصف و حالت آن را جز خداوندﻷنمیداند. ﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ١٧﴾چشم پیامبر به راست و چپ از مقصود و هدف منحرف نشد و به خطا نرفت. و این کمال ادب پیامبرصاست که در جایی قرار گرفت که خداوند وی را در آنجا قرار داد و در انجام آن کوتاهی نورزید و از آن تجاوز نکرد. و این کاملترین نوع ادب است که در آن از گذشتگان و آیندگان پیشی گرفته است و کوتاهی ورزیدن به روشهای زیر صورت میگیرد: این که بنده به آنچه خداوند او را بدان دستور داده به آن عمل نکند و آن را انجام ندهد یا آن را به صورتی انجام دهد که در آن کوتاهی بورزد، یا در انجام دهد که در آن کوتاهی بورزد، یا در انجام آن افراط نماید، و یا به صورتی انجام دهد که به چپ و راست منحرف شود. و همه این چیزها از منتفی و دور است.
﴿لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ١٨﴾او در شب إسرا بخشی از نشانههای بزرگ پروردگارش از قبیل بهشت وجهنّم و دیگر نشانهها را مشاهده کرد.
آیهی ۲۵-۱۹:
﴿أَفَرَءَیۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ١٩﴾[النجم: ۱۹]. «آیا چنین میبینید (و معتقدید) که لات و عزّی».
﴿وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ٢٠﴾[النجم: ۲۰]. «و منات آن سومین بت دیگر (معبود شمایند)».
﴿أَلَکُمُ ٱلذَّکَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ٢١﴾[النجم: ۲۱]. «آیا (به گمان شما) برای شما پسر است و برای او دختر».
﴿تِلۡکَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِیزَىٰٓ٢٢﴾[النجم: ۲۲]. «در این صورت این تقسیمی ظالمانه و ستمگرانهای است».
﴿إِنۡ هِیَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ٢٣﴾[النجم: ۲۳]. «این جز نامهایی نیست که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید که خداوند دربارۀ (صحّت) آن دلیلی نازل نکرده است؟! جز از گمان و خواستۀ دلها پیروی نمیکنند و بهراستی از (سوی) پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است».
﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ٢٤﴾[النجم: ۲۴]. «آیا انسان هر آنچه را که آرزو کند دارد».
﴿فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ٢٥﴾[النجم: ۲۵]. «آری! آخرت و دنیا از آن خداست».
وقتی خداوند آنچه را از هدایت و دین راستین و فرمان دادن به پرستش پروردگار و یگانه دانستن او، که محمّدصآورده است بیان کرد، بطلان آنچه را که مشرکان بر آن هستند نیز بیان نمود.
از جمله پرستش چیزهایی که هیچ چیزی از صفات کمال را دارا نیستند و سود و زیانی نمیرسانند، بلکه نامهای بیمعنی هستند که مشرکان و پدران گمراه و نادانشان نامگذاری نموده و نامهای باطلی برای آنها ایجاد کردهاند که سزاوار آن نیستند.
پس آنها خود و دیگر گمراهان را با آن فریفتند. پس معبودهایی که چنین هستند به اندازه ذرّهای سزاوار پرستش نمیباشند و انبازهایی که آنان نام گذاری کردهاند به ناحق چنین پنداشتهاند از اوصافی که معبودها بدان متصف میباشند مشتقاند. آنها «اللات» را از «اله» که به معنی سزاوار پرستش است گرفته و بر بت خود نهادهاند. و «العزی» را از عزیز و «مناة» را از منّان گرفتهاند. اینگونه نامهای الهی را منحرف کرده و راه الحاد را در پیش گرفته و به خود جرأت دادهاند که با او شرک بورزند. و این نامها معنی ندارند. پس هرکس که کمترین بهره از عقل و خرد داشته باشد باطل بودن این اوصاف را میداند.
﴿أَلَکُمُ ٱلذَّکَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ٢١﴾آیا به گمان و پندار باطل خویش دختران را به خدا نسبت میدهید و پسران از آن شما هستند؟ ﴿تِلۡکَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِیزَىٰٓ٢٢﴾این تقسیم ستمگرانهای است، و چه ستمی بالاتر از تقسیمی است که بنده مخلوق بر خداوند خالق برتری داده شود؟! بسی والا و پاک و منّزه است خداوند از آنچه میگویید.
﴿إِنۡ هِیَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍ﴾اینها فقط نامهایی است که شما و پدرانتان آنها را نام گذاری کردهاید و خداوند هیچ حجّت و دلیلی بر صحّت باور و مذهبتان نازل نکرده است و هر آنچه که خداوند درباره صحّت آن دلیلی نازل نکرده باشد باطل و فاسد است و به عنوان دین و آیین برگرفته نمیشود.
همچنین آنها پیش خودشان از دلیلی پیروی نمیکنند تا به راهی که در پیش گرفتهاند یقین داشته باشند، بلکه آنچه که آنها را بر این سخنشان یاری کرده است گمان فاسد و پوچ، و جهالت بیارزش و شرک و بدعتهایی است که امیال نفسانیشان آنها را بهسوی آن میکشاند. آنان چز پیروی از گمان، انگیزهای برای کارشان ندارند چرا که فاقد دانش و هدایتاند. بنابراین فرمود: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ﴾حال آنکه از سوی پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است. یعنی چیزی آمده که آنها را بهسوی توحید و نبّوت و همه مطالبی که بندگان بدان نیاز دارند راهنمایی مینماید.
و همه این موارد را خداوند به کاملترین و روشنترین صورت بیان کرده و چنان بیان نموده است که بیش از هر چیزی انسان را بهسوی هدف راهنمایی میکند. و دلایل و حجّتهایی بر آن اقامه نموده که باعث میشود تا آنها و دیگران از آن پیروی نمایند. پس بعد از بیان روشنگر و ارائه دلیل، برای هیچ کسی حجّت و عذری باقی نمانده است.
و از آنجا که آنچه آنها بر آن هستند پیروی از گمان است و سرانجام آن شقاوت و عذاب همیشگی است، باقی ماندن بر این حالت کمال بیخردی و نهایت ستمگری است، با وجود این آنها خیالات و آرزوهایی در سر میپرورانند و فریب میخورند.
بنابراین، خداوند بر کسیکه ادعا میکند هر آنچه آرزو کند بدان میرسد اعتراض نمود و بیان داشت که چنین فردی دروغ میگوید: پس فرمود: ﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ٢٤﴾آیا انسان هر آنچه را که آرزو کند بدان میرسد؟ آری! آخرت و دنیا از آن خداست پس به هرکس بخواهد میدهد و به هرکس که بخواهد نمیدهد، و این امر پیرو آرزوهای آنان نیست و طبق میل آنها انجام نمیشود.
آیهی ۲۶:
﴿وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیًۡٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ٢٦﴾[النجم: ۲۶]. «و چه بسیار فرشتگانی در آسمانها هستند که شفاعتشان سودی نمیبخشد مگر بعد از آنکه خداوند برای هرکس که بخواهد و بپسندد اجازه دهد».
خداوند با اعتراض بر کسیکه فرشتگان و غیر از الله را پرستش میکند و گمان میبرد که به او سود میبخشد و روز قیامت نزد خداوند برایش شفاعت میکند، میفرماید ﴿وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ﴾چه بسیار فرشتگان مقرّب و بزرگواری در آسمانها هستند که ﴿لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیًۡٔا﴾که برای کسیکه آنها را به فریاد خوانده و دست به دامانشان شده و به آنها امید بسته سودی نمیبخشند و فایدهای نمیرسانند.
﴿إِلَّا ﴾﴿إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ﴾بعد از آنکه خداوند برای هرکسی که بخواهد و بپسندد اجازه دهد. یعنی حتما باید دو شرط وجود داشته باشد: یکی اینکه خداوند متعال اجازه شفاعت بدهد، و از کسیکه برای او شفاعت میشود راضی و خشنود باشد. و معلوم است که فقط عملی پذیرفته میشود که خالصانه برای خدا انجام بگیرد و کسی که آن را انجام میدهد آن را مطابق شریعت انجام دهد. پس مشرکان هیچ بهرهای از شفاعتِ شفاعت کنندگان ندارند چرا که آنها درِ رحمت مهربانترین مهربانان را به روی خود بستهاند.
آیهی ۳۰-۲۷:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ لَیُسَمُّونَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ تَسۡمِیَةَ ٱلۡأُنثَىٰ٢٧﴾[النجم: ۲۷]. «بیگمان آنانکه به آخرت ایمان نمیآورند فرشتگان را با نامهای زنان نامگذاری میکنند».
﴿وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا یُغۡنِی مِنَ ٱلۡحَقِّ شَیۡٔٗا٢٨﴾[النجم: ۲۸]. «و آنان به آن هیچ علمی ندارند. جز از گمان پیروی نمیکنند و به یقین گمان، آدمی را از (شناخت) حق بینیاز نمیکند».
﴿فَأَعۡرِضۡ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِکۡرِنَا وَلَمۡ یُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا٢٩﴾[النجم: ۲۹]. «بنابراین، از کسی روی بگردان که از یاد ما روی گردان شده و جز زندگی دنیوی نمیخواهد».
﴿ذَٰلِکَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ٣٠﴾[النجم: ۳۰]. «این مُنتهای دانش آنان است، بیگمان پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده داناتر است و او به کسیکه راهیاب شده داناتر میباشند».
کسانیکه برای خدا شریک قرار میدهند و پیامبرانش را تکذیب مینمایند و به آخرت ایمان نمیآورند به سبب آنکه به خدا ایمان نیاوردهاند گفتهها و کارهایی از آنها سر میزند که مخالف با شریعت خدا و پیامبرش میباشد. از جمله میگویند: «فرشتگان دختران خدایند». پس آنها پروردگارشان را از داشتن فرزند منزّه ندانسته و فرشتگان را گرامی داشته و آنها را زن نامیدهاند.
حال آنکه آنها بدان علم و آگاهی ندارند، نه از سوی خدا در این باره به آنها دانشی رسیده و نه از سوی پیامبرش، و نه سرشتها و خِرَدها بر این دلالت میکنند. و خداوند از داشتن فرزند و همسر منّزه و پاک است چرا که او یگانه یکتاست و تنهای بینیاز میباشد. خدایی است که نه از کسی زاده شده و نه کسی از او زاده میشود و هیچ همتایی ندارد. و فرشتگان بزرگوار، مقّرب بارگاه خداوند هستند و کمر به خدمت او بستهاند. ﴿لَّا یَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ﴾[التحریم: ۶]. «از آنچه خداوند به آنها فرمان دهد سرپیچی نمیکنند و هرآنچه را فرما یابند انجام دهند».
و مشرکان در این باره از سخن زشتی پیروی میکنند و آن گمان است که انسان را از حق و حقیقت بینیاز نمیکند، و به جای یقین نمینشیند چون حق باید در آن یقین باشد، یقینی که برآمده از دلایل و حجّتهای روشن است.
و از آنجا که شیوه کسانی که ذکر شدند چنین است و هدف آنها پیروی کردن از حق نیست و هدفشان پیروی از خواستهها و امیال و هوی و هوس میباشد، خداوند به پیامبرش فرمان داد تا از کسانی که از ذکر و پند الهی که قرآن بزرگ است روی گرداندهاند روی بگرداند. زیرا کسی که به قرآن پشت کرده از علوم مفید و سودمند روی گردانده و جز زندگی دنیوی چیزی نخواسته است و نهایت هدف او همین است. و معلوم است که آن را میخواهد، پس تلاش اینها منحصر به دنیا و لذّتهایش میباشد، و از هر راه و به هر صورتی که به دست بیاید آنرا به دست میآورند.
﴿ذَٰلِکَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ﴾این مُنتهای دانش آنان است. امّا کسانیکه به آخرت ایمان دارند و آن را تصدیق میکنند دارای عقل و خرد هستند. پس هدف آنها سرای آخرت است و علوم آنها برترین و بزرگترین دانشهاست و علوم آنها از کتاب خدا و سنّت پیامبرشصبرگرفته شده است. و خداوند کسی را که سزاوار هدایت است بهتر میشناسد و او را هدایت مینماید و هم چنین کسی را که شایسته هدایت نیست بهتر میشناسد و به احوال او آگاهتر است و او رابه حال خودش واگذار میکند و خوارش میگرداند، در نتیجه آن فرد از راه خدا گمراه میشود. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ﴾بیگمان پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده داناتر است و به کسیکه هدایت یافته داناتر است. پس خداوند فضل و لطف خویش را در جای مناسب و شایسته قرار میدهد.
آیهی ۳۲-۳۱:
﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى٣١﴾[النجم: ۳۱]. «و آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدست تا سرانجام کسانی را که بد کردهاند به (کیفر) آنچه کردهاند جزا دهد و تا نیکوکاران را به نکی جزا دهد».
﴿ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِۚ هُوَ أَعۡلَمُ بِکُمۡ إِذۡ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡۖ فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ٣٢﴾[النجم: ۳۲]. «کسانیکه از گناهان کبیره و زشتیها ـ جز گناهان صغیره ـ دوری میگزینند (بدانند که) بیگمان پروردگارت دارای آمرزش گسرتده است. او به (حال) شما وقتیکه شما را از زمین پدید آورد و هنگامیکه شما در شکم مادرانتان جنینهایی بودید داناتر است. پس، از پاک بودن خود سخن مگویید. او به پرهیزگاران داناتر است».
خداوند متعال خبر میدهد که او فرمانروای هستی است و در فرمانروایی و پادشاهی دنیا و آخرت تنها و یگانه است و همه آنچه که در آسمانها و زمین است ملک خدا و از آن او است. و او چون پادشاهی بزرگ در بندگانش تصّرف میکند و تقدیر او در آنها نافذ است و شریعت او بر آنها جاری میشود و آنها را امر مینماید و یا نهی میکند آنانرا جزا میدهد، به فرمانبردار پاداش میدهد و گناهکار را کیفر میدهد. ﴿لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ﴾تا کسانی را که بد کردهاند به کیفر کارهای بدی از قبیل کفر و دیگر گناهانی که انجام دادهاند کیفر سخت بدهد. ﴿وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى﴾و به کسانی که عبادت خداوند را به نیکویی انجام داده و با خلق خدا به نیکی رفتار کردهاند پاداش نیک بدهد. یعنی حالت آنها را در دنیا و آخرت نیک گرداند و بالاتر و بزرگتر از این خشنودی پرورگارشان، و دست یابی به بهشت و نعمتهای آن میباشد.
سپس حالتشان را بیان کرد و فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ﴾کسانیکه از گناهان کبیره و زشتیها جز گناهان صغیره دوری میگزینند. یعنی واجباتی را انجام میدهند که خداوند به انجام آن فرمان داده و ترک کردن آن از گناهان کبیره است.
و گناهان کبیره از قبیل زنا، نوشیدن شراب، رباخواری، قتل و امثال آن از گناهان بزرگ را ترک مینمایند و از آن دوری میگزینند. ﴿إِلَّا ٱللَّمَمَ﴾به جز گناهان کوچک که انجام دهنده آن بر آن اصرار نمیورزد، و یا گناهانی که هر از چند گاهی بنده آن را انجام میدهد و بسیار کم و به ندرت مرتکب آنها میشود. این گناه طوری نیست که به محض این که بنده آنرا انجام داد از زمره نیکوکاران خارج شود، چنین گناهانی اگر انجام داده شود و در ضمن آن واجبات به جای آورده شود و در ضمن آن واجبات به جای آورده شود و محرّمات ترک شوند تحت آمرزش خداوند قرار میگیرند، آمرزشی که هر چیزی را فرا گرفته است. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ﴾بیگمان پروردگارت دارای آمرزش گسترده است و اگر آمرزش او نبود آبادیها و مردم هلاک میشدند.
و اگر گذشت و بردباریاش نبود آسمان روی زمین فرو میافتاد و خداوند هیچ جانوری را روی زمین باقی نمیگذاشت.
بنابراین پیامبرصفرمود: «نمازهای پنجگانه و هر جمعه و تا جمعه دیگر و هر رمضان تا رمضان دیگر، کفّاره گناهانی هستند که میان آن دو اتّفاق میافتند به شرطی که از گناهان کبیره پرهیز شود». ﴿هُوَ أَعۡلَمُ بِکُمۡ إِذۡ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ﴾خداوند متعال به حالات شما و به ضعفی که شما را بر آن سرشته است و این که در انجام بسیاری از فرمانهای او سستی میورزید و انگیزههای فراوانی که برای انجام کارهای حرام در وجود شما است.
و گناهان و جاذبههای زیادی که دارند و موانع قوی در برابر آن ندارید آگاهتر است. و ضعف در شما مشاهده میشود، از زمانی که خداوند شما را از زمین پدید آورد و آنگاه که در شکم مادرانتان بودید همواره ضعیف و ناتوان هستید، گرچه خداوند نیرویی در شما به وجود آورده که شما را بر انجام آنچه بدان دستور داده است کمک مینماید، ولی همواره ضعیف و ناتوان هستید.
پس، از آنجا که خداوند به این حالات شما آگاه است حکمت الهی و کَرَم ربّانی اقتضا نموده تا شما را غرق رحمت و آمرزش و عفو خویش گرداند و با احسان خود شما را بپوشاند و گناهان را از شما دور کند. به خصوص اگر بنده در همه اوقات به دنبال خشنودی پروردگارش باشد و در اکثر اوقات بکوشد تا کارهایی انجام دهد که او را به پروردگارش نزدیک نماید و از گناهان بگریزد، گناهانی که پروردگارش را از او ناخشنود میگرداند.
امّا گاهی گناهانی از آدمی سر میزنند پس خداوندت بخشندهترین بخشندگان است و نسبت به بندگانش از مادر به فرزندش مهربانتر است. پس قطعا چنین فردی همواره به آمرزش پروردگارش نزدیک است و خداوند همواره او را اجابت میکند. بنابراین فرمود: ﴿فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡ﴾پس، از پاک بودن خود سخن مگویید.
یعنی با ستودن خویش نزد مردم از پاکیزگی خود سخن مگویید. ﴿هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ﴾خداوند به پرهیزگاران داناتر است، چون تقوی و پرهیزگاری در قلب جای دارد و خداوند از قلب آگاه است و مطلع است و انسان را طبق نیکی و پرهیزگاری که در دل دارد جزا میدهد. و مردم هیچ چیزی از عذاب خدا را از شما دور نمیکنند.
آیهی ۳۳-۶۲:
﴿أَفَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی تَوَلَّىٰ٣٣﴾[النجم: ۳۳]. «آیا آن کسی را دیدهای که روی گردانده است».
﴿وَأَعۡطَىٰ قَلِیلٗا وَأَکۡدَىٰٓ٣٤﴾[النجم: ۳۴]. «و اندکی داد و سنگدل شد».
﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَیۡبِ فَهُوَ یَرَىٰٓ٣٥﴾[النجم: ۳۵]. «آیا او علم غیب دارد پس او (همه چیز را) میبیند».
﴿أَمۡ لَمۡ یُنَبَّأۡ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَىٰ٣٦﴾[النجم: ۳۶]. «یا به آنچه که در صحیفههای موسی بوده خبر داده نشده است».
﴿وَإِبۡرَٰهِیمَ ٱلَّذِی وَفَّىٰٓ٣٧﴾[النجم: ۳۷]. «(نیز در صحیفۀ) ابراهیمی که وفا نمود»؟.
﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ٣٨﴾[النجم: ۳۸]. «(در صحف ایشان آمده است): که هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد».
﴿وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩﴾[النجم: ۳۹]. «و انسان جز آنچه کرده است ندارد».
﴿وَأَنَّ سَعۡیَهُۥ سَوۡفَ یُرَىٰ٤٠﴾[النجم: ۴۰]. «و اینکه حاصل تالشش در آخرت دیده میشود (و نیک و بد آن مشخّص میگردد)».
﴿ثُمَّ یُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ٤١﴾[النجم: ۴۱]. «آنگاه جزای کافی به او داده خواهد شد».
﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢﴾[النجم: ۴۲]. «و اینکه بازگشت بهسوی پروردگار تواست».
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ٤٣﴾[النجم: ۴۳]. «و اینکه او میخنداند و میگریاند».
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡیَا٤٤﴾[النجم: ۴۴]. «و اینکه اوست که میمیراند و زنده میگرداند».
﴿وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ٤٥﴾[النجم: ۴۵]. «و اینکه اوست دو نوع نر و ماده را آفرید».
﴿مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ٤٦﴾[النجم: ۴۶]. «از نطفهای بدانگاه که (در رحم) ریخته میشوند».
﴿وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ٤٧﴾[النجم: ۴۷].«و اینکه بر (عهدۀ) اوست پدید آوردن دوباره».
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ وَأَقۡنَىٰ٤٨﴾[النجم: ۴۸]. «و اینکه اوست که بینیاز میکند و سرمایه میدهد».
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ٤٩﴾[النجم: ۴۹]. «و اینکه اوست پروردگار ستارۀ شعری».
﴿وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَکَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ٥٠﴾[النجم: ۵۰]. «و اینکه او عاد نخستین را نابود کرد».
﴿وَثَمُودَاْ فَمَآ أَبۡقَىٰ٥١﴾[النجم: ۵۱]. «و قوم ثمود را هلاک کرد و از ایشان هیچ باقی نگذاشت».
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ٥٢﴾[النجم: ۵۲]. «و (نیز) پیش از این قوم نوح را (نابود کرد) بیگمان آنان ستمکرتر و سرکشتر بودند».
﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِکَةَ أَهۡوَىٰ٥٣﴾[النجم: ۵۳]. «و (دیار) مؤتفکه را نگونسار کرد».
﴿فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ٥٤﴾[النجم: ۵۴]. «و آنرا فرو پوشاند آنچه میبایست آنرا فرو پوشاند».
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکَ تَتَمَارَىٰ٥٥﴾[النجم: ۵۵]. «پس به کدام یک از نعمتهای پروردگارت شک و تردید میورزی».
﴿هَٰذَا نَذِیرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ٥٦﴾[النجم: ۵۶]. «این بیم دهندهای از بیمدهندگان پیشین است».
﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ٥٧﴾[النجم: ۵۷]. «قیامت نزدیک گردیده است».
﴿لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَةٌ٥٨﴾[النجم: ۵۸]. «آن جز خداوند، آشکار کنندهای ندارد».
﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ٥٩﴾[النجم: ۵۹]. «آیا از این سخن تعجّب میکنید»؟.
﴿وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ٦٠﴾[النجم: ۶۰]. «و میخندید و گریه نمیکنید».
﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ٦١﴾[النجم: ۶۱]. «و شما غفلت زدهاید».
﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩٦٢﴾[النجم: ۶۲]. «پس برای خداوند سجده کنید و (او را) بندگی نمایید».
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَفَرَءَیۡتَ﴾آیا زشتی حالت کسی را دیدهای که به عبادت پروردگار و یگانه دانستن او مامور شد سپس از آن روی گرداند؟ اگر اندکی بذل و بخشش نماید آنرا ادامه نخواهد داد بلکه بخل میورزد و نمیدهد. چون احسان و نیکوکاری خوی و عادت طبیعی اونیست بلکه طبیعت او چنان است که از عبادت روی میگرداند و بر انجام دادن کار خوب استوار نمیماند و با وجود این خودش را میستاید و ادّعای پاک بودن میکند و خودش را در جایی قرار میدهد که خداوند او را در آن مقام قرار نداده است.
﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَیۡبِ فَهُوَ یَرَىٰٓ٣٥﴾آیا او علم غیب دارد پس او دنیای پنهان و غیب را میبیند و از آن خبر میدهد؟ یا اینکه بر خدا دروغ میبندد و به خود جرأت داده تا مرتکب زشتی (=روی گرداندن از عبادت)، و تعریف و تمجید از خویشتن شده است، همانگونه که این، حقیقت حالِ چنان کسانی است. چون میداند که علم غیب ندارد و به فرض اینکه اگر ادّعای علم غیب کند، اخبار قاطعی از علم غیب که پیامبر معصومصآنرا آورده است برخلاف سخن او دلالت مینماید. و این نشانگر باطل بودن سخن اوست.
﴿أَمۡ لَمۡ یُنَبَّأۡ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَىٰ٣٦ وَإِبۡرَٰهِیمَ ٱلَّذِی وَفَّىٰٓ٣٧﴾آیا این مدّعی ِ غیب، به آنچه در صحیفههای موسی و ابراهیم بوده است با خبر نشده است، ابراهیمی که همه فرامین و دستورات خدا و اصول و فروع دین را انجام داد و از تمامی آزمایشهای خداوند سربلند بیرون آمد. و در این صحیفهها احکام زیادی بوده است که یکی از مهمترین آنها عبارت است از آنچه خداوند بیان داشته است که ﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ٣٨ وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩﴾هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد و انسان جز بهره کارهایی که کرده است بهره و پاداشی ندارد. یعنی هرکس پاداش عمل نیک و بدی که انجام داده است به دست میآورد و عمل و تلاش دیگران به او نمیرسد. و هیچکس گناه کسی دیگر را بر دوش نمیکشد.
﴿وَأَنَّ سَعۡیَهُۥ سَوۡفَ یُرَىٰ٤٠﴾و این که حاصل تلاش او در آخرت دیده میشود، پس عمل نیکش از عمل بدش جدا ساخته میشود. ﴿ثُمَّ یُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ٤١﴾سپس جزای کامل عمل به او داده میشود. یعنی پاداش کامل در برابر آن دسته از اعمال نیک که کاملا نیک میباشند. و سزای کامل در برابر آن دسته از اعمال زشت که کاملا زشت هستند. و آن دسته از اعمال نیک و زشتی که بهطور کامل نیک و زشت نیستند، پاداشی برحسب نیک و زشت بودنشان دارند، پاداش و سزایی که همه مردم به عدالت خداوندی اقرار مینمایند و خداوند را در بر ابر این دادگری میستایند.
حتّی اهل دوزخ وارد جهنّم میشوند و دلهایشان سرشار از ستایش پروردگار میباشد و به کمال حکمت او و بدی خودشان اقرار مینمایند و اعتراف میکنند که آنها خودشان خویشتن را به چنین جایی رسانده و خود را به بدترین جا وارد کردهاند.
کسانیکه معتقدند اهدای ثواب عبادات ـ به دیگران خواه مرده باشند یا زنده ـ سودی به آنها نمیرساند، به این آیه استدلال کرده اند: ﴿وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩﴾آنان میگویند: چون خداوند متعال فرموده است: ﴿وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ٣٩﴾و برای انسان نیست جز آنچه که برایش تلاش کرده است، پس رسیدن محصول تلاش کسی به دیگری منافی این آیه است. امّا این استدلال جای تامّل دارد چون آیه بر این دلالت مینماید که انسان بهره و پاداشی ندارد جز آنچه که خود کرده و برای آن تلاش نموده است، این درست است و اختلاف در آن نیست.
امّا بر این دلالت نمیکند که انسان از تلاش و عملکرد کسی دیگر چنانچه کار خودش را به او ببخشد بهرهمند نمیشود. همانگونه که انسان چیزی جز دارایی و مالی که تحت تصرف خودش میباشد، ندارد، ولی از این لازم نمیآید که اگر کسی از مال خودش چیزی را به او بخشید مال او قرار نگیرد.
﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلۡمُنتَهَىٰ٤٢﴾و همانا کاری بهسوی او باز میگردند و مردم با زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز بهسوی پروردگارت بر میگردند و در همه حالات بازگشت بهسوی اوست. علم و دانش و حکمت و رحمت و سایر کمالات در نهایت به او منتهی میگردند.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ٤٣﴾یعنی و اوست که اسباب خنده و گریه را فراهم آورده است، و آن عبارت از خیر و شرّ و شادی و اندوه است.و او تعالی در این باره حکمت فراوان دارد. ﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡیَا٤٤﴾و تنها اوست که به وجود میآورد و از میان میبرد. و کسی که خلق را به وجود میآورد و آنها را امر و نهی میکند آنان را پس از مرگشان دوباره زنده خواهد کرد و در برابر کارهایی که در دنیا کردهاند آنان را سزا و جزا خواهد داد: ﴿وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَیۡنِ﴾و اینکه اوست که جفتها را آفریده است. سپس آنرا توضیح داد و فرمود: ﴿ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ﴾نر و ماده را آفریده است. و این اسم جنس است و شامل همه حیوانات و انسانها میشود. پس خداوند به تنهایی همه آنها را آفریده است.
﴿مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ٤٦﴾از نطفهای بدانگاه که در رحم ریخته میشود. و این از بزرگترین دلایل کمال قدرت خداوند و یگانه بودن وی در توانمندی است، و این که همه حیوانات کوچک و بزرگ را از آب ناچیزی به وجود آورده، آنگاه آنها را رشد داده و کامل میگرداند تا سرانجام به رشد مطلوب میرسند سپس ایشان یا به بالاترین مقام ارتقا مییابد و یا به نازلترین و پستترین جایگاه فرو میافتد.
بنابراین، با بیان آفرینش نخستین، بر اعاده آن استدلال نمود و فرمود: ﴿وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ٤٧﴾و این که پدید آوردن دوباره بر عهده خداست. پس خداوند مردگان را دوباره از گورها زنده بیرون میآورد و آنها را برای روز میعاد گردهم میآورد و در برابر نیکیها و بدیهایی که کردهاند سزا و جزاشان میدهد.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ﴾و با فراهم آوردن امور زندگی از قبیل تجارت و انواع کسبها و حرفهها وغیره بندگان را بینیاز گردانده است. ﴿وَأَقۡنَىٰ﴾و بندگانش را از انواع اموال و دارایی بهرهمند کرده است به گونهای که آن را دارا میباشند و مالک بسیاری چیزها هستند. و این از نعمت الهی است که به آنها خبر داده که همه نعمتها از آن اوست و او باعث میشود تا بندگان او را سپاس گزارند و وی را به یگانگی بپرستند.
﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ٤٩﴾و اوست پروردگار شعری. شعری ستارهایست که به «الشعری العبور» معروف بود و آنرا مرزم نامیدهاند. خداوند با آن که پروردگار همه چیز است بهطور ویژه بیان کرد که او پروردگار ستاره شعری میباشد. چون این ستاره در ایاّم جاهلّیت پرستش میشد. پس خداوند متعال خبر داد که آنچه آنها میپرستند خود آفریده شدهاند و تحت تدبیر خداوند قرار دارند پس چنین چیزی چگونه میتواند در کنار خداوند معبود قرار داده شود.
﴿وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَکَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ٥٠﴾و این که او عاد نخستین را هلاک کرد. و آنها قوم عاد÷بودند، وقتی که هود را تکذیب کردند خداوند آنها را با تند بادی ویرانگر نابود و هلاک ساخت.
﴿وَثَمُودَاْ﴾و ثمود را هلاک کرد. ثمود قوم صالح÷بودند. خداوند صالح را بهسوی ثمود فرستاد پس آنها او را تکذیب کردند آنگاه خداوند شتر ماده را به عنوان نشانه و معجزه بهسوی آنها فرستاد امّا آنها شتر را پی زدند و صالح را تکذیب کردند. در نتیجه خداوند آنها را هلاک و نابود کرد. ﴿فَمَآ أَبۡقَىٰ﴾و از آنها هیچ کسی را باقی نگذاشت بلکه همه آنان را نابود ساخت.
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ٥٢﴾و نیز قوم نوح را قبل از آنان هلاک کرد و آنان از همه این امّتها ستمگرتر و سرکشتر بودند. پس خداوند آنانرا هلاک کرد و غرق نمود.
﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِکَةَ﴾آنها قوم لوط÷هستند ﴿أَهۡوَىٰ﴾یعنی خداوند به آنها عذابی داد که هیچ یک از جهانیان را چنان عذابی نداده است. خداوند شهرهای آنان را زیرو رو کرد و بر آنها سنگهایی از گلِ باراند. بنابراین فرمود: ﴿فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ٥٤﴾مقدار بزرگی از عذاب دردناک که نمیتوان آن را توصیف کرد آن شهر و دیار را فرا گرفت و فرو پوشاند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکَ تَتَمَارَىٰ٥٥﴾پسای انسان! به کدام یک از نعمتهای خداوند و فضل او شک و تردیدی میورزی؟ چون نعمتهای خداوند آشکار هستند و به هیچ صورت تردید و شکّی در آن وجود ندارد. و هر نعمتی که بندگان دارند از جانب خداست و جز خدا هیچ احدی رنجها را دور نمیکند.
﴿هَٰذَا نَذِیرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ٥٦﴾این پیامبر قریشی هاشمی، محمّد بن عبدالله ص نخستین پیامبر نیست، بلکه پیش از او نیز پیامبرانی آمدهاند و به آنچه او به آن دعوت میکند دعوت کردهاند.
پس چرا رسالت او مورد انکار قرار میگیرد؟ و با چه دلیلی دعوت او باطل قرار داده میشود؟ آیا اخلاق او همانند اخلاق و رفتار پیامبران بزرگوار نیست؟ مگر او به هر خوبی و خیر دعوت نمیکند و از هر شرّ و بدی نهی نمیکند؟!.
آیا او قرآن کریمی را که باطل از هیچ سویی به آن راه ندارد نیاورده است؟ قرآنی که از سوی خداوند فرزانه ستوده نازل گردیده است؟! آیا خداوند کسانی را که پیامبران پیش از او تکذیب کردهاند هلاک نکرده است؟ پس چه چیزی عذاب را از کسانی دور مینماید که محمّد سرور پیامبران و پیشوای پرهیزگاران را تکذیب میکنند؟!.
﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ٥٧﴾یعنی قیامت نزدیک شده و وقت آن نزدیک گردیده و علامتهای آن آشکار شده است. ﴿لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَةٌ٥٨﴾هرگاه قیامت بیاید و عذابی که به آنها وعده داده شده است فرا رسد هیچکس نمیتواند آن را دور کند. سپس کسانی را که منکر رسالت محمّدصهستند و آنچه را که قرآن آورده است تکذیب میکنند تهدید نمود و فرمود: ﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ٥٩﴾آیا از این سخن تعجب میکنید؟! یعنی آیا از این سخن که بهترین و برترین و شریفترین سخن است تعّجب میکنید و آن را امری غیر عادی و غیر طبیعی میدانید که با امور و حقائق معروف و طبیعی مخالف است؟
این از جهالت و گمراهی و عناد آنهاست وگرنه قرآن سخنی است که هرگا بیان شود تصدیق میگردد و هرگاه چیزی بگوید گفته آن قطعی است و شوخی بردار نیست. این قرآن بزرگ اگر بر کوهی نازل شود کوه را از خشیت الهی تکه و پاره خواهد دید. این قرآن افرادی را که دارای شایستگی و صلاح هستند خرد و اندیشه میافزاید و به آنها ایمان و درستکاری میبخشد.
بلکه آنچه که باید از آن تعجّب کرد بیخردی و گمراهی کسی است که از قرآن تعجّب میکند. ﴿وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ٦٠﴾و به آن میخندید و آنرا به مسخره میگیرید، با این که انسانها باید با شنیدن امر و نهی قرآن و گوش فرا دادن به آن به وعده و وعید آن و شنیدن اخبار راست و نیکوی آن متاّثر شوند ودلها نرم گردند و چشمها گریان شوند.
﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ٦١﴾و شما از آن غافل و بیخبر هستید و از تدّبر و اندیشیدن در آن غافل میباشید و این نشانگر کم خردی و گمرای شماست. پس اگر شما خدا را عبادت میکردید و خشنودی او را در همه حالات طلب مینمودید در این حالت که خردمندان آن را ننگ میدانند قرار نمیگرفتید. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩٦٢﴾پس برای خدا سجده کنید و او را بندگی نمایید.
اینکه به سجده کردن برای خدا به طور ویژه امر شده دلیلی است بر فضیلت سجده و نشانگر آن است که سجده راز عبادت ومغز آن است، زیرا روح عبادت خشوع و فروتنی برای خداست و سجده بزرگترین و بالاترین حالتی است که بنده با آن کرنش و فروتنی مینماید چون دل و جسمش فروتنی میکند و شریفترین عضو خود را بر زمین و جایی که پا گذاشته میشود میگذارد.سپس به عبادت و بندگی کردن به طور عام فرمان داد که شامل تمام آن کارها و گفتههای ظاهری و باطنی میشود که خداوند آنها را دوست دارد و میپسندد.
پایان تفسیر سورهی نجم
سورة النجم - سورة 53 - عدد آیاتها 62
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى
وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى
إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى
وَهُوَ بِالأُفُقِ الأَعْلَى
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى
عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى
عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى
لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى
أَفَرَأَیْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّى
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الأُخْرَى
أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الأُنثَى
تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى
إِنْ هِیَ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى
أَمْ لِلإِنسَانِ مَا تَمَنَّى
فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَالأُولَى
وَکَم مِّن مَّلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلاَّ مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاء وَیَرْضَى
إِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلائِکَةَ تَسْمِیَةَ الأُنثَى
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا
فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا
ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى
أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى
وَأَعْطَى قَلِیلا وَأَکْدَى
أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى
وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى
أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى
وَأَن لَّیْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الأَوْفَى
وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنتَهَى
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى
وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالأُنثَى
مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى
وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الأُخْرَى
وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى
وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الأُولَى
وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى
وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى
وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى
فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى
فَبِأَیِّ آلاء رَبِّکَ تَتَمَارَى
هَذَا نَذِیرٌ مِّنَ النُّذُرِ الأُولَى
أَزِفَتِ الآزِفَةُ
لَیْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ
وَتَضْحَکُونَ وَلا تَبْکُونَ
وَأَنتُمْ سَامِدُونَ
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا
سورة نجم
به نام الله بخشندة مهربان
سوگند به ستاره چون فرود افتد، ﴿1﴾ (که) یار شما (= محمدr) گمراه نشده و راه را گم نکرده است، ﴿2﴾ و از روی هوای نفس سخن نمیگوید. ﴿3﴾ این نیست جز آنچه به او وحی میشود (و بجز وحی چیزی نمیگوید)([1]). ﴿4﴾ (فرشتۀ) بس نیرومند (= جبرئیل) او را تعلیم داده است، ﴿5﴾ (همان فرشتۀ) نیرومندی که آنگاه راست و درست (به شکل حقیقی فرا رویش) ایستاد. ﴿6﴾ در حالیکه او در افق اعلی (آسمان) بود. ﴿7﴾ سپس (جبرئیل) نزدیک شد، آنگاه فرو آمد (و نزدیکتر شد). ﴿8﴾ پس (فاصلۀ او با پیامبر) به قدر دو کمان یا کمتر بود. ﴿9﴾ آنگاه (الله) آنچه را باید وحی میکرد، به بنده اش وحی نمود. ﴿10﴾ قلب (پیامبر) آنچه را دید، دروغ نگفت. ﴿11﴾ آیا با او در بارۀ آنچه میبیند مجادله میکنید؟!. ﴿12﴾ و به راستی بار دیگر (نیز) اورا دید ([2]). ﴿13﴾ نزد «سدرة المنتهی» ([3]). ﴿14﴾ که «جنة المأوی» نزد آن (درخت) است. ﴿15﴾ چون (درخت) سدرة را چیزی (= نوری) پوشاند. ﴿16﴾ چشم (پیامبر) خطا نکرد و (از حد) در نگذشت. ﴿17﴾ به راستی (او) پارة از نشانههای بزرگ پروردگارش را دید([4]). ﴿18﴾ آیا «لات» و «عزّی» را دیدهاید؟! ﴿19﴾ و «منات» (بت) سومی بیارزش را؟. ﴿20﴾ آیا شما را پسر باشد و او را دختر؟ ﴿21﴾ در این صورت، این تقسیمی غیر عادلانه است. ﴿22﴾ اینها چیزی جز نامهایی نیست که شما و پدارنتان بر آنها گذاشتهاید و الله دلیلی بر (صدق مدعی شما) نازل نکرده است. آنها جز از گمان (های بد و بیاساس) و هوای نفس پیروی نمیکنند، در حالیکه هدایت از (سوی) پروردگارشان برای آنها آمده است. ﴿23﴾ آیا انسان هر چه آرزو کند برایش میسّر است؟! ﴿24﴾ پس آخرت و دنیا از آنِ الله است. ﴿25﴾ و چه بسیار فرشتگانی که در آسمانها هستند که شفاعت آنها هیچ سودی نمیبخشد، مگر پس از آنکه الله برای هرکس که بخواهد اجازه دهد و راضی باشد. ﴿26﴾بیگمان کسانیکه به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را به نام دختران نامگذاری میکنند. ﴿27﴾ و آنها به آن هیچ دانشی ندارند، جز از گمان (بیاساس) پیروی نمیکنند، و یقیناً گمان (انسان را) از (شناخت) حق بینیاز نمیکند. ﴿28﴾ پس (ای پیامبر) از کسیکه از ذکر ما روی میگرداند، و جز زندگی (مادی) دنیا را نخواهد، اعراض کن. ﴿29﴾ این آخرین حد دانش آنهاست، بیگمان پروردگار تو به کسانیکه از راه او گمراه شدهاند داناتر است، و او (نیز) به کسانیکه هدایت یافتند داناتر است. ﴿30﴾ و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ الله است تا کسانی را که (کار) بد کردند به (سبب) آنچه کردهاند کیفر دهد، و کسانی را که نیکوکاری کردند با (بهشت) نیکو پاداش دهد. ﴿31﴾ (همان) کسانیکه از گناهان کبیره ([5]) و اعمال زشت ـ جز گناهان صغیره ـ دوری میکنند بیگمان پروردگار تو گسترده آمرزش است، و او نسبت به شما داناتر است، هنگامیکه شما را از زمین پدید آورد، و هنگامیکه شما در شکم مادرانتان بصورت جنینهایی بودید، پس خودتان را نستائید (و پاک نشمارید) او به کسانیکه پرهیزکاری نمودند داناتر است. ﴿32﴾ آیا دیدهای کسی را که (از حق) روی گرداند؟! ﴿33﴾ و اندکی (مال) بخشید و (سپس سنگدل شد و) خود داری کرد. ﴿34﴾ آیا نزد او علم غیب است پس او (همه چیز را) میبیند؟! ﴿35﴾ یا از آنچه در صحیفههای موسی بوده، آگاه نشده است؟! ﴿36﴾ و (نیز آنچه در صحیفههای) ابراهیم، همان کسیکه وفا دار بود؟! ﴿37﴾ که هیچ کس بارگناه دیگری را بر دوش نمیکشد. ﴿38﴾ و اینکه برای انسان (بهرهای) جز آنچه سعی کرده، نیست. ﴿39﴾ و اینکه به زودی (حاصل) تلاش و سعی او دیده خواهد شد. ﴿40﴾ سپس او به پاداشی تمام (و کافی) پاداش داده خواهد شد، ﴿41﴾ و یقیناً بازگشت (همۀ امور) به سوی پروردگار توست. ﴿42﴾ و اینکه او خنداند و گریاند. ﴿43﴾ و اینکه او میراند و زنده کرد. ﴿44﴾ و اینکه او دو جفت نر و ماده آفرید. ﴿45﴾ از نطفهای چون (در رحم) ریخته شود. ﴿46﴾ و اینکه پدید آوردن بار دیگر بر (عهدۀ) او (= الله) است. ﴿47﴾ و اینکه اوست که بینیاز کرد و سرمایه بخشید. ﴿48﴾ و اینکه اوست که پروردگار (ستاره) «شعری» ([6]) است. ﴿49﴾ و اینکه اوست که «عاد نخستین» را هلاک کرد. ﴿50﴾ و (نیز) «ثمود» را (هلاک کرد) پس (کسی را) باقی نگذاشت. ﴿51﴾ (و (همچنین) قوم نوح را پیش از آن (هلاک نمود). بیگمان آنها از همه ظالمتر و سرکشتر بودند. ﴿52﴾ و (شهرهای) مؤتفکه (= قوم لوط) را زیر و رو (و نابود) کرد ([7]). ﴿53﴾ پس آنها را با آنچه سزاوار بودند از عذاب سنگین و دردناک پوشانید. ﴿54﴾ پس (ای انسان نا سپاس) به کدامیک از نعمتهای پروردگارت شک داری؟! ﴿55﴾ این (پیامبر) هشدار دهندهای از (قبیل) هشدار دهندگان پیشین است. ﴿56﴾ قیامت نزدیک شده است. ﴿57﴾ و هیچ کس جز الله آشکارش نکند (و نتواند سختیهای آن را دفع کند). ﴿58﴾ آیا از این سخن تعجب میکنید؟! ﴿59﴾ و میخندید و نمیگریید؟! ﴿60﴾ و شما همواره در غفلت (و هوسرانی) هستید. ﴿61﴾ پس (همه) برای الله سجده کنید، و او را بپرستید([8]). ﴿62﴾
([1])- این آیه دلالت دارد بر اینکه «سنت» نیز وحی میباشد، بنابر این آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از قرآن و سنت بیان میفرماید وحی الهی است. عبد الله بن عمرو بن العاصب میگوید: من آنچه از زبان مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میشنیدم مینوشتم، برخی از قریش مرا از این کار باز داشتند و گفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بشر هستند، در حال خشم و خشنودی سخن میگوید، آنگاه من ماجرا را برای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیان کردم، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «بنویس قسم به ذاتی که جانم در دست اوست، چیزی جز حق از زبان من خارج نمیشود» (سنن ابو داود 3646).
([2])- جبرئیل علیه السلام را در صورت حقیقی، در حالیکه ششصد بال داشت دیدند. (صحیح بخاری 3232 و تفسیر ابن کثیر)
([3])- درخت سدر عظیمی که در آسمان هفتم است و علم هیچ کس از آن فراتر نرود. (تفسیر طبری)
([4])- این آیه دربارۀ معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشد که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم با روح و جسد به آسمانها رفتند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «من کنار خانۀ کعبه بحالت خواب و بیدار در میان دو نفر بودم، (که فرشتگان نزد من آمدند و مرا شناختند) آنگاه تشتی طلائی سرشار از حکمت و ایمان نزد من آوردند، سپس سینۀ مرا شکافتند و با آب زمزم شستشو دادند، و آن را از حکمت و ایمان مملو نمودند، و بعد مرکبی سفید بنام براق، که کوچکتر از قاطر و بزرگتر از الاغ بود برایم آوردند، آنگاه به همراه جبرئیل به آسمانها رفتیم، ... در آسمان اول حضرت آدم علیه السلام را ملاقات کردم، و در آسمان دوم حضرت عیسی و یحیی علیهما السلام را ملاقات کردم، و در آسمان سوم یوسف علیه السلام را، و در آسمان چهارم با ادریس ملاقات کردم، و در آسمان پنچم با هارون علیه السلام و در ششم با موسی علیه السلام ملاقات نمودم، و در آسمان هفتم با حضرت ابراهیم علیه السلام ملاقات کردم، و در آنجا بیت المعمور بمن نشان داده شد، و پنجاه نماز فرض گردید که بعد به پنچ نماز در اداء و پنجاه نماز در صواب مقرر شد». (اختصار از صحیح بخاری شماره 3207).
([5])- در حدیث صحیح آمده رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «از هفت گناه (کبیرۀ) هلاککننده اجتناب کنید» یاران عرض کردند: آنها کدام اند؟ فرمود: «شرک به الله، و سحر، و کشتن کسی که الله کشتن اورا جز بحق حرام گردانیده، و خوردن مال ربا و خوردن مال یتیم، و پشت کردن به دشمن در میدان جنگ، و تهمت نا روا بستن به زنان پاکدامن و بیخبر». (صحیح بخاری 6857 و صحیح مسلم 89)
([6])- ستارۀ شعری در زمان جاهلیت پرستیده میشد بدین خاطر الله آن را ذکر نموده است. (تفسیر ابن کثیر و تفسیر سعدی).
([7])- عموره و سدوم از شهرهای زیرورو شدۀ قوم لوط میباشد.
([8])- عبد الله بن عباس میگوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سورۀ نجم را تلاوت فرمودند و سجده نمودند و مسلمانان و مشرکان و جن و انس همگی سجده کردند. (صحیح بخاری 4862) و عبد الله بن مسعودt میگوید: اولین سورة که نازل گردید و در آن سجده وجود داشت سورۀ نجم بود، پس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تلاوت فرمودند آنگاه سجده کردند و همۀ حاضران بجز یک نفر سجده کردند، و آن یک نفر مشتی از خاک برداشت و بر پیشانی خود گذاشت و گفت: این مرا کفایت میکند، عبد الله میگوید: او امیه بن خلف بود، او را دیدم که به حالت کفر کشته شد. (صحیح بخاری 4863 و صحیح مسلم 576).
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ ١ مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَمَا غَوَىٰ ٢ وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ ٤ عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ ٥ ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ ٦ وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٧ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ٨ فَکَانَ قَابَ قَوۡسَیۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ ٩ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ ١٠ مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ ١١ أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ ١٢ وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ ١٣ عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ ١٤ عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ ١٥ إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ ١٦ مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ١٧ لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ ١٨ أَفَرَءَیۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ ١٩ وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ ٢٠ أَلَکُمُ ٱلذَّکَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ ٢١ تِلۡکَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِیزَىٰٓ ٢٢ إِنۡ هِیَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ ٢٣ أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ ٢٤ فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ ٢٥ ۞وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیًۡٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ ٢٦إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ لَیُسَمُّونَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ تَسۡمِیَةَ ٱلۡأُنثَىٰ ٢٧ وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا یُغۡنِی مِنَ ٱلۡحَقِّ شَیۡٔٗا ٢٨ فَأَعۡرِضۡ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِکۡرِنَا وَلَمۡ یُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا ٢٩ ذَٰلِکَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ ٣٠ وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى ٣١ ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِۚ هُوَ أَعۡلَمُ بِکُمۡ إِذۡ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡۖ فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ ٣٢ أَفَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی تَوَلَّىٰ ٣٣ وَأَعۡطَىٰ قَلِیلٗا وَأَکۡدَىٰٓ ٣٤ أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَیۡبِ فَهُوَ یَرَىٰٓ ٣٥ أَمۡ لَمۡ یُنَبَّأۡ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَىٰ ٣٦ وَإِبۡرَٰهِیمَ ٱلَّذِی وَفَّىٰٓ ٣٧ أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ ٣٨ وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩ وَأَنَّ سَعۡیَهُۥ سَوۡفَ یُرَىٰ ٤٠ ثُمَّ یُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ ٤١ وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلۡمُنتَهَىٰ ٤٢ وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ ٤٣ وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡیَا ٤٤وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ ٤٥ مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ ٤٦ وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ ٤٧ وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ وَأَقۡنَىٰ ٤٨ وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ ٤٩ وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَکَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ ٥٠ وَثَمُودَاْ فَمَآ أَبۡقَىٰ ٥١ وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ ٥٢ وَٱلۡمُؤۡتَفِکَةَ أَهۡوَىٰ ٥٣ فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ ٥٤ فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکَ تَتَمَارَىٰ ٥٥ هَٰذَا نَذِیرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ ٥٦ أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ ٥٧ لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَةٌ ٥٨ أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ ٥٩ وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ ٦٠ وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ ٦١ فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩ ٦٢
سوره نجم
به نام خداوند بخشندة مهربان
سوگند به ستاره در آن زمان که دارد غروب میکند. ﴿1﴾ (که) رفیق شما نه گمراه گشته و نه به بیراه رفته است. ﴿2﴾ و از روی هوی و هوس سخن نمیگوید. ﴿3﴾ آن (چیزی که با خود آورده و با شما درمیان نهاده است) جز وحیی نیست که (بر او) فرستاده میشو. ﴿4﴾ (فرشتة) بس نیرومند آنرا بدو آموخته است. ﴿5﴾ (فرشتهای) نیرومند، آنگاه راست و درست ایستاد. ﴿6﴾ و او در کنارة بلند آسمان بود. ﴿7﴾ آنگاه نزدیک شد، سپس فرود آمد. ﴿8﴾ تا آنکه فاصلة او به اندازة دو کمان یا کمتر گردید. ﴿9﴾ سپس (خدا) به بندة خود آنچه را که باید میرساند، وحی کرد. ﴿10﴾ دل (پیامبر) آنچه را دید انکار نکرد. ﴿11﴾ آیا با او دربارة چیزی که دیده است ستیزه میکنید؟. ﴿12﴾ و بهراستی او را باری دیگر دیده بود. ﴿13﴾ «نزد سدرة المنتهی. ﴿14﴾ جنة المأوی نزد آن است. ﴿15﴾ هنگامیکه (درخت)) سدره را آنچه پوشانده بود فرو پوشاند. ﴿16﴾ دیده(ی پیامبر) منحرف نشد و سرکشی نکرد. ﴿17﴾ همانا او بخشی از نشانههای بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد. ﴿18﴾ آیا چنین میبینید (و معتقدید) که لات و عزّی. ﴿19﴾ و منات آن سومین بت دیگر (معبود شمایند)؟. ﴿20﴾ آیا (به گمان شما) برای شما پسر است و برای او دختر. ﴿21﴾ در این صورت این تقسیمی ظالمانه و ستمگرانهای است. ﴿22﴾ این جز نامهایی نیست که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید که خداوند دربارة (صحّت) آن دلیلی نازل نکرده است؟! جز از گمان و خواستة دلها پیروی نمیکنند و بهراستی از (سوی) پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است. ﴿23﴾ آیا انسان هر آنچه را که آرزو کند دارد؟. ﴿24﴾ آری! آخرت و دنیا از آن خداست. ﴿25﴾ و چه بسیار فرشتگانی در آسمانها هستند که شفاعتشان سودی نمیبخشد مگر بعد از آنکه خداوند برای هرکس که بخواهد و بپسندد اجازه دهد. ﴿26﴾بیگمان آنانکه به آخرت ایمان نمیآورند فرشتگان را با نامهای زنان نامگذاری میکنند. ﴿27﴾ و آنان به آن هیچ علمی ندارند. جز از گمان پیروی نمیکنند و به یقین گمان، آدمی را از (شناخت) حق بینیاز نمیکند. ﴿28﴾ بنابراین، از کسی روی بگردان که از یاد ما روی گردان شده و جز زندگی دنیوی نمیخواهد. ﴿29﴾ این مُنتهای دانش آنان است، بیگمان پروردگارت به کسیکه از راه او گمراه شده داناتر است و او به کسیکه راهیاب شده داناتر میباشند. ﴿30﴾ و آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدست تا سرانجام کسانی را که بد کردهاند به (کیفر) آنچه کردهاند جزا دهد و تا نیکوکاران را به نکی جزا دهد. ﴿31﴾ کسانیکه از گناهان کبیره و زشتیها ـ جز گناهان صغیره ـ دوری میگزینند (بدانند که) بیگمان پروردگارت دارای آمرزش گسرتده است. او به (حال) شما وقتیکه شما را از زمین پدید آورد و هنگامیکه شما در شکم مادرانتان جنینهایی بودید داناتر است. پس، از پاک بودن خود سخن مگویید. او به پرهیزگاران داناتر است. ﴿32﴾ آیا آن کسی را دیدهای که روی گردانده است. ﴿33﴾ و اندکی داد و سنگدل شد. ﴿34﴾ آیا او علم غیب دارد پس او (همه چیز را) میبیند؟. ﴿35﴾ یا به آنچه که در صحیفههای موسی بوده خبر داده نشده است؟. ﴿36﴾ (نیز در صحیفة) ابراهیمی که وفا نمود؟. ﴿37﴾ (در صحف ایشان آمده است:) که هیچکس بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد. ﴿38﴾ و انسان جز آنچه کرده است ندارد. ﴿39﴾ و اینکه حاصل تالشش در آخرت دیده میشود (و نیک و بد آن مشخّص میگردد). ﴿40﴾ آنگاه جزای کافی به او داده خواهد شد. ﴿41﴾ و اینکه بازگشت بهسوی پروردگار تواست. ﴿42﴾ و اینکه او میخنداند و میگریاند. ﴿43﴾ و اینکه اوست که میمیراند و زنده میگرداند. ﴿44﴾و اینکه اوست دو نوع نر و ماده را آفرید. ﴿45﴾ از نطفهای بدانگاه که (در رحم) ریخته میشوند. ﴿46﴾ و اینکه بر (عهدة) اوست پدید آوردن دوباره. ﴿47﴾ و اینکه اوست که بینیاز میکند و سرمایه میدهد. ﴿48﴾ و اینکه اوست پروردگار ستارة شعری. ﴿49﴾ و اینکه او عاد نخستین را نابود کرد. ﴿50﴾ و قوم ثمود را هلاک کرد و از ایشان هیچ باقی نگذاشت. ﴿51﴾ و (نیز) پیش از این قوم نوح را (نابود کرد) بیگمان آنان ستمکرتر و سرکشتر بودند. ﴿52﴾ و (دیار) مؤتفکه را نگونسار کرد. ﴿53﴾ و آنرا فرو پوشاند آنچه میبایست آنرا فرو پوشاند. ﴿54﴾ پس به کدام یک از نعمتهای پروردگارت شک و تردید میورزی. ﴿55﴾ این بیم دهندهای از بیمدهندگان پیشین است. ﴿56﴾ قیامت نزدیک گردیده است. ﴿57﴾ آن جز خداوند، آشکار کنندهای ندارد. ﴿58﴾ آیا از این سخن تعجّب میکنید؟. ﴿59﴾ و میخندید و گریه نمیکنید. ﴿60﴾ و شما غفلت زدهاید؟. ﴿61﴾ پس برای خداوند سجده کنید و (او را) بندگی نمایید. ﴿62﴾