تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ طور

سورۀ طور

مکی است؛ ترتیب آن 52؛ شمار آیات آن 49

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿وَٱلطُّورِ ١.

خداوند متعال به «طور» سوگند یاد کرده؛ به کوهی که با موسی علیه السلام بر بالای آن سخن زد و در سینا موقعیت دارد.

﴿وَکِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ ٢.

الله متعال به کتابش قرآن کریم در صفحات و ورق‌های نوشته‌شده سوگند یاد نموده است.

﴿فِی رَقّٖ مَّنشُورٖ ٣.

به کتاب خویش قرآن کریم در صفحات منشوری نوشته‌شده و در پوست‌های نرمی ثبت گردیده است.

﴿وَٱلۡبَیۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ ٤.

حق‌تعالی به بیت المعمور که فرشتگان در همه وقت‌ها بدان طواف می‌نمایند سوگند یاد نموده است.

﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ ٥.

خداوند عزوجل به آسمان سوگند یاد نموده است که بالای زمین سقف مرفوعی است و بلندی یافته است.

﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ ٦.

و به دریای پُر از آب، یا دریایی که در هنگام فرا رسیدن قیامت از آتش شعله‌ور است سوگند یاد نموده است.

﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَٰقِعٞ٧.

به راستی که عذاب خداوند بزرگ بر دشمنان کافرش خواهی نخواهی آمدنی است و واقع می‌شوند.

﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ ٨.

هیچ کسی توانایی ندارد عذاب خداوند عزوجل را از کافران باز دارد و از وقوعش جلو‌گیری نماید.

﴿یَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا ٩.

در روزی که آسمان به جنبش و اضطراب آید،‌ در نظامش خلل وارد شود و اجزای آن پراگنده گردد.

﴿وَتَسِیرُ ٱلۡجِبَالُ سَیۡرٗا ١٠.

در آن وقت که کوه‌ها مانند گرد و غبار در هوا به حرکت می‌آیند و از جایگاه‌های خود دور می‌شوند.

﴿فَوَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ ١١.

با فرا رسیدن آن روز هلاکت و تباهی بر کافران باد که به تکذیب پیامبران می‌پرداختند؛

﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی خَوۡضٖ یَلۡعَبُونَ ١٢.

آنان‌که در امور باطل فرو می‌روند و حق را به بازی می‌گیرند؛ یعنی زندگی آنان در لهو و تمسخر می‌گذرد.

﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ١٣.

در آن روز کافران با سختی و درشتی و با خواری و ذلّت به سوی آتش دوزخ کشانده می‌شوند.

﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ١٤.

برای کافران به طور توبیخ گفته می‌شوند: اینک آتش دوزخ که در زندگی دنیا بدان تکذیب می‌کردید در پیش چشم شما قرار دارد و عذاب آن را بچشید.

﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ ١٥.

آیا این عذاب جادوست، همچنان که شما قرآن را در دنیا جادو می‌پنداشتید، یا شما آن را حقیقتاً دیده نمی‌توانید.

﴿ٱصۡلَوۡهَا فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡۖ إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٦.

ای کافران! از گرمی آتش دوزخ بچشید. اگر در گرمی، زهرناکی و داغی آن صبر نمایید یا صبر نکنید، عذاب از شما دفع نمی‌شوند و از آن هر‌گز بیرون نمی‌شوید؛ یعنی صبر و عدم صبر شما برابر است. این جزای کفر و تکذیب شماست که در دنیا مرتکب شدید و الله تعالی بر بندگان ستمگار نمی‌باشد.

﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَنَعِیمٖ ١٧.

به یقین که پرهیز‌گاران در بهشت‌ها و نعمت‌ها، در شادمانی و کرامت و در جوار خداوند بخشندۀ مهربان قرار دارند.

﴿فَٰکِهِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ ١٨.

از انواع نعمت‌های سرور‌آفرین،‌ امور خوشایند و لذایذی که خداوند عزوجل بر ایشان منّت گذاشته استفاده می‌برند حق‌تعالی از عذاب دوزخ نجات‌شان داده است؛ زیرا به خداوند یگانۀ قهّار ایمان آوردند و از پیامبر ستودۀ مختار پیروی کردند.

﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِیٓ‍َٔۢا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٩.

ای نیکو کاران! از طعام‌های گوارای بهشت بخورید و از نوشیدنی‌های خوش‌مزّۀ آن بیاشامید. این‌ها پاداش اعمال نیکی است که در دنیا انجام دادید.

﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖۖ وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِینٖ ٢٠.

ابرار نیکو‌کار به منظور استفادۀ بیشتر از نعمت‌ها،‌ رو‌بروی یکدیگر بر تخت‌های بهشت تکیه زده‌اند، خداوند منّان همسران زیبا، سفید و فراخ‌چشمی را به ازدواج‌شان درمی‌آورند.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱتَّبَعَتۡهُمۡ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَٰنٍ أَلۡحَقۡنَا بِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَمَآ أَلَتۡنَٰهُم مِّنۡ عَمَلِهِم مِّن شَیۡءٖۚ کُلُّ ٱمۡرِیِٕۢ بِمَا کَسَبَ رَهِینٞ ٢١.

خداوند سبحان، مؤمنان را با عده‌ای از ذریۀ‌شان که در اعمال به آنان اقتدا و موافقت کرده‌اند در بهشت جمع می‌سازد؛ طوری که ذریه را به درجۀ پدران بالا می‌برد،‌ هر‌چند از نگاه عمل به مرتبۀ‌شان نرسیده باشند، تا همگان را با جمع ساختن در یک جایگاه از نعمتش برخوردار سازد، امّا حق‌تعالی پاداش عمل هیچکدام را کم نمی‌کند، ‌بلکه کامل و زیادتر عطا می‌نماید. هر انسانی مرهون عملی است که انجام داده و به خاطر جُرم دیگری مورد محاسبه قرار نمی‌گیرد.

﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُم بِفَٰکِهَةٖ وَلَحۡمٖ مِّمَّا یَشۡتَهُونَ ٢٢.

خداوند منّان بر نعمت‌های که یاد‌آوری شد، میوه‌ها و گوشت‌های تازه،‌ اشتها‌آور و خوشمزّه‌ای را مزید می‌سازد که نفس بدان میل می‌کند و از آن لذّت می‌برد.

﴿یَتَنَٰزَعُونَ فِیهَا کَأۡسٗا لَّا لَغۡوٞ فِیهَا وَلَا تَأۡثِیمٞ ٢٣.

از نعمت‌های که خداوند عزوجل برای بندگانش در بهشت آماده داشته این است که جام‌های شراب را در جمع خویش به یکدیگر تعارف می‌کنند و با اُنس و شادمانی دَور می‌دهند تا استفاده از نعمت‌ها بزرگ جلوه کند. این شرابی است که عقل را نمی‌رباید و با نوشیدنش بیهوده گویی و نابسامانی در سخن پدید نمی‌آید و مانند شراب دنیا در نوشیدنش گناهی نیست.

﴿۞وَیَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ کَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّکۡنُونٞ ٢٤.

بر ابرار نیکو‌کار در بهشت نوجوانانی طواف می‌کنند و به خدمت‌گزاری‌شان می‌پردازند که در ارزش و پاکیزه‌گی و در تناسب و سفیدی‌شان مانند مرواریدی هستند که در صدف مسون باشد و هنوز به دست مردم نرسیده باشد.

﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ ٢٥.

بعضی ابرار نیکو‌کار در بهشت به همدیگر رو می‌آورند و از نعمت‌های زیاد و سبب کرامت‌هایی که به ایشان عطا شده سؤال می‌کنند.

﴿قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا قَبۡلُ فِیٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِینَ ٢٦.

می‌گویند: ما پیش از این در زندگی دنیوی و در بین خانواده‌های خویش از خداوند عزوجل می‌ترسیدیم و از عذابش هراس داشتیم،‌ به طاعاتش عمل می‌کردیم و از معصیت‌ها امتناع می‌ورزیدیم.

﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ ٢٧.

از این‌رو حق‌تعالی با منّت و کرمش بر ما احسان نمود و ما را از عذاب زهر‌آگین دوزخ، یعنی از شعله‌ها و گرمی سختش نگه داشت.

﴿إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِیمُ ٢٨.

پیش از این ما در دنیا خداوند عزوجل را به یگانگی می‌خواندیم، با اخلاص عبادت می‌کردیم و به او چیزی را شریک نمی‌آورندیم تا ما را از دوزخ نگه دارد و به بهشت‌های پر از نعمت داخل نماید. الله تعالی دعای ما را قبول کرد و آنچه را خواسته بودیم به ما بخشید. یقیناً خداوند عزوجل با انواع مهربانی‌ها بر بندگانش صاحب فضل و احسان است وجود و سخاوتش را بر آنان فرو ریخته است. او بر بندگان مهربان است؛ چنان‌که آنان را در دخول به بهشت و نجات از دوزخ توفیق بخشیده است.

﴿فَذَکِّرۡ فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٖ وَلَا مَجۡنُونٍ ٢٩.

ای پیامبر!‌ قوم خویش را به قرآن کریم پند بده و آنان را بدان نصیحت کن؛ تو با نعمت‌هایی چون رسالت،‌ حکمت،‌ علم نافع و عقل‌برتر که برایت عطا شده کاهنی نیستی که مردم را بدون علم و براساس گمان به امور آینده خبر دهی و نیز دیوانۀ بی‌خردی نمی‌باشی که ندانسته سخن گویی.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ شَاعِرٞ نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَیۡبَ ٱلۡمَنُونِ ٣٠.

بلکه کافران دربارۀ پیامبر مختار می‌گویند که شاعری است و ما مرگش را انتظار می‌کشیم تا دعوتش نیز با خودش بمیرد.

﴿قُلۡ تَرَبَّصُواْ فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِینَ ٣١.

ای پیامبر!‌ برای آنان بگو: شما مرگ مرا انتظار کشید و من مرگ شما را انتظار می‌کشم، شما وفات مرا چشم به راه باشید و من عذاب خداوند برای شما را چشم به راه خواهم بود و به زودی خواهید دانست که عاقبت نیکو و پسندیده برای کیست.

﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآۚ أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ ٣٢.

آیا یقیناً‌ عقل‌های کافران آنان را به این سخن متناقض امر کرده است؟ آخر چگونه کهانت،‌ شعر و دیوانگی در یک شخص و در یک وقت جمع می‌شوند، بلکه آنان در سرکشی زیاده‌روی کردند و در عصیانگری از حد گذشتند.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥۚ بَل لَّا یُؤۡمِنُونَ ٣٣.

بلکه کافران می‌گویند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را از نزد خود ساخته، امّا چنین نیست. واقعیت این است که این قوم تکذیب می‌کنند و تصدیق ندارند؛‌ چون اگر به رسالت تصدیق می‌داشتند چنین سخنی را بر زبان نمی‌آورند.

﴿فَلۡیَأۡتُواْ بِحَدِیثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن کَانُواْ صَٰدِقِینَ ٣٤.

اگر کافران راست می‌گویند که پیامبر قرآن کریم را از خود ساخته پس آنان هم بیابند سخنی را بیاورند که در بیان و فصاحتش مانند قرآن باشد.

﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣٥.

آیا کافران بدون آفریدگار و پدید‌آورنده‌ای به وجود آمدند یا خود خویشتن را آفریده‌اند؟ این اندیشه درست نیست،‌ نه آنان را عدم به وجود آورده و نه هم خود خویشتن را آفریده‌اند. درست این است که خداوند یگانه آنان را آفریده پس واجب است که فقط اوتعالی را بدون شک عبادت کنند.

﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ ٣٦.

آیا آسمان‌ها و زمین را با این استحکام عجیب کافران آفریده‌اند؟ بلکه آنان به قدرت و یگانگی خداوند عزوجل یقین ندارند و از آن‌رو کافر شدند.

﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّکَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜیۡطِرُونَ ٣٧.

آیا خزانه‌های رزق و روزی و بخشش‌های خداوندی در نزد کافران است و در آن هر طوری که بخواهند تصرّف می‌کنند؟ واقعیت این است که آنان چیزی را مالک نیستند. آیا آنان در جهان دارای نیرو و سلطه‌ای هستند که غلبه و زورمندی از آن ایشان باشد؟ این همه درست نیست،‌ بلکه آنان ناتوان و ضعیف‌اند و خداوند عزوجل نیرومند و زور‌آور است.

﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ یَسۡتَمِعُونَ فِیهِۖ فَلۡیَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ ٣٨.

آیا برای کافران نردبانی است که در آن بالا می‌روند تا به وحی گوش دهند و در نتیجه وحیی را درمی‌یابند که نظر باطل آنان را تأیید می‌کند؟ پس باید هر کافری که چنین ادّعایی دارد دلیل قاطعی را برای صدق دعوایش بیاورد.

﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَکُمُ ٱلۡبَنُونَ ٣٩.

آیا همچنان که شما به دروغ و ناحق ادّعا می‌کنید دختران برای خداوند و پسران فقط مخصوص شماست؟

﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ ٤٠.

ای پیامبر! آیا برای تبلیغ رسالت خویش مزدی را طلب کرده‌ای و آنان برای دفع تکلیف تاوانی که از آنان خواستار شده‌ای به دشواری و مشقّت افتادند؟

﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ ٤١.

آیا کافران علم غیب دارند و آن را به منظور آگاهی مردم می‌نویسند و یاد داشت می‌کنند؟ چنین ادّعایی دروغ است؛ چون جز خداوند کسی غیب را نمی‌داند.

﴿أَمۡ یُرِیدُونَ کَیۡدٗاۖ فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَکِیدُونَ ٤٢.

بلکه کافران اراده دارند تدبیر و حیله‌ای را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به کار برند، امّا به زودی ضرر تدبیر و حیلۀ آنان به خود‌شان برخواهد گشت.

﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٤٣.

آیا کافران غیر از پروردگار عزوجل خدای دیگری دارند که سزاوار عبادت باشد؟ الله تعالی از شرک کافران مقدّس و متعالی است. حق‌تعالی در آفرینش و الوهیت شریکی ندارد، پس تنها او مستحقّ عبادت است.

﴿وَإِن یَرَوۡاْ کِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا یَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡکُومٞ ٤٤.

اگر کافران قطعه‌ای از عذاب را ببینند که از آسمان بر آنان فرود می‌آید، بازهم هر‌گز از شرک خود توبه نمی‌کنند بلکه می‌گویند: این ابری است که به روی هم متراکم شده و عذاب نمی‌باشد.

﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی فِیهِ یُصۡعَقُونَ ٤٥.

پس ای پیامبر! کافران را به حال آنان بگذار تا روز قیامت، یعنی روز هلاکت و عذاب خویش را ملاقات کنند.

﴿یَوۡمَ لَا یُغۡنِی عَنۡهُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَ ٤٦.

حیله و تدبیر کافران برای آنان در روز قیامت فایده‌ای ندارد، عذاب خداوند عزوجل را از آنان دفع نمی‌کند و جز اوتعالی یاوری ندارند که یاری‌شان نماید.

﴿وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ عَذَابٗا دُونَ ذَٰلِکَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٤٧.

پیش از رسیدن روز قیامت در زندگی دنیا برای کافران عذاب‌هایی چون قتل، اسارت،‌ خواری،‌ مصیبت، عذاب قبر و دیگر امور ناخوشایند آماده شده است، امّا بیشتر کافران بدان دانا نیستند.

﴿وَٱصۡبِرۡ لِحُکۡمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعۡیُنِنَاۖ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ ٤٨.

ای پیامبر! به حکم پروردگار سبحان، به مأموریت خویش در انجام رسالتی که به منظور تبلیغ آن به سوی این کافران فرستاده شده‌ای و در برابر آزار،‌ تمسخر و حیله‌هایی که بدان مواجه می‌شوی صبر و استقامت پیشه کن؛ زیرا تو زیر نظر و مورد حفظ،‌ رعایت و تأیید حق‌تعالی قرار داری. و آنگاه که برای ادای نماز یا از خواب برمی‌خیزی، پروردگارت را به طور شایسته ثنا و ستایش نما و به پاکی یاد کن.

﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ ٤٩.

همچنان الله عزوجل را در نماز تهجّد و دیگر اوقات شب و نیز در حین پوشیدگی ستاره‌گان یعنی وقت نماز صبح به پاکی یاد کن؛ زیرا تسبیح و همه انواع ذکر،‌ انسان را در برابر دشواری‌های زندگی یاری می‌رساند.


تفسیر سوره‌ی طور


مکی و ۴۹ آیه است.

آیه‌ی ۱۶-۱:

﴿وَٱلطُّورِ١[الطور: ۱]. «سوگند به طور».

﴿وَکِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ٢[الطور: ۲]. «و به کتاب نوشته شده».

﴿فِی رَقّٖ مَّنشُورٖ٣[الطور: ۳]. «در ورقی گشوده».

﴿وَٱلۡبَیۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ٤[الطور: ۴]. «و قسم به خانۀ آبادان».

﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ٥[الطور: ۵]. «و سوگند به سقف برافراشته».

﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ٦[الطور: ۶]. «و سوگندبه دریای برافروخته».

﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَٰقِعٞ٧[الطور: ۷]. «قطعاً عذاب پروردگارت واقع می‌شود».

﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ٨[الطور: ۸]. «آن، باز دارنده‌ای ندارد».

﴿یَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩[الطور: ۹]. «ورزی‌که اسمان سخت بلرزد».

﴿وَتَسِیرُ ٱلۡجِبَالُ سَیۡرٗا١٠[الطور: ۱۰]. «و کوه‌ها به تندی روان شوند».

﴿فَوَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١١[الطور: ۱۱]. «پس آن روز وای به حال کسانی‌که (حق را) تکذیب کرده‌اند».

﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی خَوۡضٖ یَلۡعَبُونَ١٢[الطور: ۱۲]. «کسانی‌که در بیهوده‌گویی سرگرمند».

﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣[الطور: ۱۳]. «روزی‌که به‌سوی آتش جهنّم به سختی گسیل داشته می‌شوند».

﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ١٤[الطور: ۱۴]. «این همان آتشی است که آن‌را دروغ می‌انگاشتید».

﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥[الطور: ۱۵]. «آیا این جادو است یا این که شما نمی‌بینید».

﴿ٱصۡلَوۡهَا فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡۖ إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٦[الطور: ۱۶]. «به آن وارد شوید، چه شکیبایی ورزید یا شکیبایی نورزید بر شما یکسان است، تنها برابر کارهایی که خودتان کرده‌اید کیفر داده می‌شوید».

خداوند بزرگ به این امور بزرگ که دربرگیرنده‌ی حکمت‌های گران قدر است برای اثبات حقّانیت رستاخیز و پاداش پرهیزگاران و سزای تکذیب کنندگان سوگند می‌خورد. پس به «طور» سوگند خورد و آن کوهی است که خداوند بر بالای آن با موسی بن عمران ÷سخن گفت و به او احکامی را وحی کرد. و این احکام منّتی بر او وامّتش بود و از آیات بزرگ خدا و از نعمت‌هایش بودند که بندگان نمی‌توانند ارزش آن را برشمارند.

﴿وَکِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ٢و سوگند به کتاب نوشته شده. احتمال دارد که منظور از آن لوح محفوظ باشدکه خداوند در آن همه چیز را نوشته است. و احتمال دارد که منظور از کتاب نوشته شده قرآن کریم باشد که برترین کتاب‌هاست و خداوند آن‌را نازل فرموده درحالیکه خبر و حکایت پیشنیان و پسینیان را در بردارد و مشتمل بر دانش‌های گذشتگان و آیندگان است.

﴿فِی رَقّٖ مَّنشُورٖ٣در ورقی نوشته شده که آشکار است و بر هیچ عاقل و بیننده‌ای پوشیده نیست.

﴿وَٱلۡبَیۡتِ ٱلۡمَعۡمُورِ٤و قسم به خانه آباد و آن خانه‌ایست که بر بالای آسمان هفتم است و همواره به وسیله فرشتگان بزرگوار آباد می‌باشد و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن می‌شوند و در آن پروردگارشان را بندگی می‌کنند، هرگاه از آن خارج شود تا روز قیامت نوبت بازگشت به آن‌ها نمی‌رسد. و گفته شده که «بیت المعمور» بیت الحرام (کعبه) است که با طواف کنندگان و نمازگزاران و با زایرانی که به قصد انجام حج و عمره می‌ایند در هر وقت آباد است. همانطور که خداوند در آیه‌ای دیگر به بیت الحرام قسم خورده و می‌فرماید: ﴿وَهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ٱلۡأَمِینِ٣[التین: ۳]. «و سوگند به این شهر امین».

و خانه‌ای که برترین خانه‌های زمین است و مردم به قصد انجام حج و عمره که یکی از ارکان اسلام و ارزش‌های بزرگ آن می‌باشد به سوی آن می‌آیند، خانه‌ای که ابراهیم و اسماعیل آن را ساخته‌اند و خداوند آن‌را مایه پاداش و ثواب مردم و محلّی امن قرار داده‌است. چنین خانه‌ای سزاوار است که خداوند به آن سوگند بخورد و عظمت شایسته آن‌را بیان نماید و به حرمت آن سوگند بخورد.

﴿وَٱلسَّقۡفِ ٱلۡمَرۡفُوعِ٥و سوگند به سقف برافراشته، یعنی آسمان که خداوند آن را سقفی برای مخلوقات و زمین قرار داده که زمین روشنایی‌اش را از آن می‌گیرد، و مردم با استفاده از علامت‌ها و نشانه‌های آن راهیاب می‌شوند و خداوند باران رحمت و انواع روزی را از آن نازل می‌کند.

﴿وَٱلۡبَحۡرِ ٱلۡمَسۡجُورِ٦و سوگند به دریای سرشار از آب که خداوند آن را پر کرده و از طغیان و جاری شدن بر روی زمین منع کرده است با این که به اقتضای طبیعت می‌بایست روی زمین را بپوشاند، ولی حکمت خداوند اقتضا نموده است که دریا را از جاری شدن باز دارد تا انواع حیوانات بتوانند روی زمین زندگی نمایند. و گفته شده که «مسجور» به معنی بر افروخته شده می‌باشد که روز قیامت آب آن به آتش تبدیل می‌گردد و دریا سراپا آتش می‌شود و سرشار از انواع عذاب می‌گردد.

چیزهایی که خداوند به آن سوگند خورده است بر این دلالت می‌نمایند که این‌ها از نشانه‌های خدا هستند و دلایل یگانگی و توانمندی او می‌باشند.

و دلایلی بر این هستند که او می‌تواند مردگان را زنده نماید. پس فرمود: ﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَٰقِعٞ٧قطعا عذاب پروردگارت واقع می‌شود و خداوند خلاف وعده نمی‌کند. ﴿مَّا لَهُۥ مِن دَافِعٖ٨باز دارنده‌ای برای عذاب خدا و جود ندارد که از آن جلوگیری کند چون هیچ چیزی بر قدرت خداوند چیره نمی‌گردد و هیچ فرار کننده‌ای از دست او در نمی‌رود. سپس وصف و حالت آن روز را بیان کرد که عذاب در آن واقع می‌شود، پس فرمود: ﴿یَوۡمَ تَمُورُ ٱلسَّمَآءُ مَوۡرٗا٩روزی که آسمان به چرخش و تکان و جنبش در می‌آید و آشفتگی و لرزش آن ادامه می‌یابد.

﴿وَتَسِیرُ ٱلۡجِبَالُ سَیۡرٗا١٠و کوه‌ها از جاهایشان برکنده می‌شوند و همانند ابرها به حرکت در آمده و مانند پنبه حلّاجی شده به رنگ‌های مختلف درمی آیند، سپس پراکنده می‌گردند و همه این‌ها به خاطر وحشت روز قیامت است. سپ انسان ضعیف در آن روز چگونه خواهد بود؟!.

﴿فَوَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ١١ویل کلمه‌ایست که هر نوع عذاب و غم و اندوه و ترسی را شامل می‌شود. در آن روز تکذیب کنندگان به همه این‌ها گرفتار می‌شوند. سپس حالت تکذیب کنندگان را بیان کرد، کسانی که به سبب تکذیب حق سزاوار ویل گشته‌اند، پس فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی خَوۡضٖ یَلۡعَبُونَ١٢کسانی که سرگرم کارهای باطل خود هستند و دانش و پژوهش آن‌ها علوم زیانباری است که تکذیب حق و تصدیق باطل را در بردارد. و اعمال و کارهایشان کارهای جاهلان و بی‌خردان است. به خلاف آن چه اهل تصدیق و ایمان بر آن‌ها هستند که علومشان مفید و کارهایشان شایسته است.

﴿یَوۡمَ یُدَعُّونَ إِلَىٰ نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا١٣روزی که با قهر و خشونت به‌سوی آتش جهنّم برده شده و بر چهره‌هایشان کشانده می‌شوند و با لومه و سرزنش به آن‌ها گفته می‌شود:

﴿هَٰذِهِ ٱلنَّارُ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ١٤این همان آتشی است که آن‌را دروغ می‌پنداشتید پس امروز بچشید عذاب همیشگی را، عذابی که مقدار و حالت آن‌را کسی (جز خدا) نمی‌داند.

﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥آیا این جادو است یا این که شما نمی‌بینید؟ احتمال دارد که اشاره به آتش و عذاب باشد. همان‌طور که سیاق آیات بر همین دلالت می‌کند. یعنی وقتی آن‌ها آتش و عذاب را ببینند به صورت توبیخ به آن‌ها گفته می‌شود: «آیا این جادویی است که حقیقت ندارد حال آنکه آن را دیده‌اید، یا اینکه در دنیا نمی‌توانستید ببینید؟» یعنی بینش و دانش نداشتید بلکه به این چیز جاهل و ناآگاه بودید و حجّت بر شما اقامه نشده است؟ و پاسخ منتفی بودن هر دو چیز است. امّا سحر و جادو آشکار است که قرآن راست‌ترین کلام سات و از همه جهات با جادو متضاد است. و امّا این که آن‌ها بینش و دانش نداشتند مسئله برخلاف این است بلکه خداوند حجّت را بر آن‌ها اقامه نمود و پیامبران آنها را فرا خواندند تا به این روز ایمان بیاورند. و دلایل و حجّت‌هایی بر آن اقامه شد که آن را از بزرگترین امور مدّلل و واضح قرار می‌دهد.

و احتمال دارد که ﴿أَفَسِحۡرٌ هَٰذَآ أَمۡ أَنتُمۡ لَا تُبۡصِرُونَ١٥اشارهبه حق آشکار و راه راستی است که محمدصآورده است. یعنی آیا آنچه که محمدصآورده است، سحر است یا اینکه شما بینش و دانش ندارید و حقیقت امر بر مشا مشتبه شده است؟! البته که اینگونه نیست، بلکه آنچه محمدصآورده است از هر چیزی واضح و آشکارتر است و از هر حقی حق‌تر است و بر آنان حجّت اقامه شده است.

﴿ٱصۡلَوۡهَاوارد آن شوید به صورتی که شما را از هر سو در بر می‌گیرد و بدن‌هایتان را می‌پوشاند و آتش به دل‌هایتان می‌رسد. ﴿فَٱصۡبِرُوٓاْ أَوۡ لَا تَصۡبِرُواْ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡچه شکیبایی کنید چه بیتابی نمایید برایتان یکسان است. یعنی شکیبایی ورزیدنتان در برابر آتش فایده‌ای ندارد و برخی از شما در کنار برخی دیگر احساس آرامش نخواهد کرد، و عذاب از شما کاسته نخواهد شد و این عذاب از چیزهایی نیست که هرگاه بنده بر آن شکیبایی بورزد سختی و مشقّت آن آسان شود. و آن‌ها به سبب اعمال ناپاکشان به چنین عذابی گرفتار شده‌اند، بنابراین فرمود: ﴿إِنَّمَا تُجۡزَوۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَتنها برابر کارهایی که خودتان کرده‌اید کیفر داده می‌شوید.

آیه‌ی ۲۰-۱۷:

﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَنَعِیمٖ١٧[الطور: ۱۷]. «بی‌گمان پرهیزگاران در باغها و ناز و نعمت خواهند بود».

﴿فَٰکِهِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ١٨[الطور: ۱۸]. «درحالیکه از آنچه پروردگارشان به آنان داده‌است شاد و خوشحالند، و پروردگارشان آنان‌را از عذاب دوزخ محفوظ و مصون داشته است».

﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِیٓ‍َٔۢا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ١٩[الطور: ۱۹]. «به پاداش آن‌چه کرده‌اید گوارا بخورید و بیاشامید».

﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖۖ وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِینٖ٢٠[الطور: ۲۰]. «بر تخت‌های ردیف شده تکیه زده‌اند و حوران درشت چشم را به همسری آنان درمی‌آوریم».

وقتی کیفر تکذیب کنندگان را بیان کرد، نعمت پرهیزگاران را نیزذکر نمود تا هم تشویق کرده باشد و هم بیم داده باشد و دل‌ها در میان ترس و امید به سر ببرند. پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَبی‌گمان کسانی که با انجام دادن دستورات و پرهیز از منهّیات از خشم وناخشنودی و عذاب خداوند پروا داشته و پرهیز نموده‌اند، ﴿فِی جَنَّٰتٖدر باغ‌هایی هستند که درختان پرشکوفه و نهرهای خروشان و منظره‌های شگفت‌انگیز و منزل‌های آراسته آن باغ‌ها را فرا گرفته‌اند. ﴿وَنَعِیمٖو در ناز و نعمت هستند. و این شامل نعمت‌های قلبی و روحی و بدنی می‌باشد.

﴿فَٰکِهِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡاز آن چه پروردگارشان به آنان داده شاد و خوشحالند و با شادی و لذّت از آن بهره می‌برند و از نعمت‌های وصف ناپذیری که خداوند به آن‌ها داده خوشحالند و هیچ‌کس نمی‌داندکه چه نعمت‌های لذّت بخشی برای وی پنهان شده است. ﴿وَوَقَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِو خداوند آنان‌را از عذاب دوزخ محفوظ داشته است. پس هر آنچه را که دوست داشتنی است به آن‌ها داده‌است و از آنچه مایه ترس و وحشت است آنان‌را نجات داده‌است، چون کارهایی کرده‌اند که خداوند دوست داشته است، و از آن چه خدا را ناخشنود می‌کند پرهیز کرده‌اند.

﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْو از انواع خوردنیها و نوشیدنی‌ها که دوست دارید بخورید و بیاشامید، ﴿هَنِیٓ‍َٔۢاو نوش و گواریتان باد. ﴿بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَآنچه بدان دست یافته اید به سبب کارهای نیک و گفته‌های خوبتان است که انجام داده‌اید.

﴿مُتَّکِ‍ِٔینَ عَلَىٰ سُرُرٖ مَّصۡفُوفَةٖآنان با راحتی و آرامش بر تخت‌هایی که با انواع پرده‌ها آراسته شده‌اند و در کنار هم قرار گرفته‌اند تکیه می‌زنند. و خداوند تخت‌ها را اینگونه توصیف نمود که در کنار هم و ردیف هستند. تا بر کثرت آن و ترتیب زیبایشان دلالت نماید و نشانگر آن باشد که آن‌ها گردهم می‌آیند و با مهربانی و شادی زندگی می‌کنند. پس وقتی از نعمت‌های قلبی و روحی و جسمی برخودار شدند، آن‌گونه که در تصوّر هیچ انسانی نمی‌گنجد، خوردنی‌های لذیذ و نوشیدنی‌های گوارا و مجالس زیبا که به دل هیچ انسانی خطور نمی‌کند، بهره‌مند شدن از زنانی باقی می‌ماند که شادی جز با آن‌ها کامل نمی‌شود. پس خداوند متعال بیان کرد آن‌ها همسرانی دارند که از نظر هیئت و آفرینش و اخلاق از همه زن‌ها کامل‌تر می‌باشند. بنابراین فرمود: ﴿وَزَوَّجۡنَٰهُم بِحُورٍ عِینٖو حورهای درشت چشم را به همسری آنان در می‌آوریم و آن‌ها زنانی هستند که از زیبایی ظاهری برخوردار هستند و هم دارای اخلاق خوب می‌باشند که این باعث می‌شود بینندگان از زیبایی آن‌ها به حیرت بیافتند و عقل‌های جهانیان را بربایند و نزدیک است که دل‌ها از اشتیاق و علاقه به سوی آن‌ها پر بگشایند. «عِین» یعنی درشت چشم، حورهایی که چشم‌هایی دلکش دارند که سیاهی و سفیدی آن بسیار زیباست.

آیه‌ی ۲۸-۲۱:

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱتَّبَعَتۡهُمۡ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَٰنٍ أَلۡحَقۡنَا بِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَمَآ أَلَتۡنَٰهُم مِّنۡ عَمَلِهِم مِّن شَیۡءٖۚ کُلُّ ٱمۡرِیِٕۢ بِمَا کَسَبَ رَهِینٞ٢١[الطور: ۲۱]. «و کسانیکه خودشان ایمان آورده و فرزندانشان نیز در ایمان آوردن از آنان پیروی کرده‌اند فرزندانشان را به آنان ملحقّ می‌کنیم و از عملشان چیزی نمی‌کاهیم. هر شخص در گرو کارهایی است که کرده است».

﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُم بِفَٰکِهَةٖ وَلَحۡمٖ مِّمَّا یَشۡتَهُونَ٢٢[الطور: ۲۲]. «و با میوه و گوشتی که اشتها می‌کنند آنان‌را مدد می‌رسانیم».

﴿یَتَنَٰزَعُونَ فِیهَا کَأۡسٗا لَّا لَغۡوٞ فِیهَا وَلَا تَأۡثِیمٞ٢٣[الطور: ۲۳]. «در آنجا جامی را از دست هم‌دیگر می‌گیرند که در آن هیچ بیهودگی و گناهی نیست».

﴿وَیَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ کَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّکۡنُونٞ٢٤[الطور: ۲۴]. «و نوجوانانی برای (خدمت) آنان است که بر گرد آنان آمد و رفت می‌کنند، گویی آنان مروارید نهفته‌اند».

﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٢٥[الطور: ۲۵]. «و پرسش‌کنان روی به هم‌دیگر می‌کنند».

﴿قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا قَبۡلُ فِیٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِینَ٢٦[الطور: ۲۶]. «می‌گویند: ما پیش از این درمیان خانواده و فرزندانمان بیمناک بودیم».

﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَا وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ٢٧[الطور: ۲۷]. «پس خداوند بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش حفظ کرد».

﴿إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِیمُ٢٨[الطور: ۲۸]. «همانا ما از پیش او را به فریاد می‌خواندیم بی‌گمان او نیکوکار مهربان است».

این از کمال نعمت بهشت است که خداوند فرزندان اهل بهشت را به خودشان ملحق می‌گرداند، فرزندانی که در ایمان آوردن از پدران خود پیروی کرده‌اند، یعنی به واسطه‌ی ایمانی که از پدرانشان صادر شده به آنان ملحق شده‌اند، پس اگر پیروی نمودنشان به سبب ایمانی باشد که از خودشان صادر شده باشد به طریق اولی آنان به پدرانشان ملحق میشوند.

پس خداوند آن‌ها را در بهشت به پدرانشان ملحق می‌گرداند و به مقام و منزلت آنان می‌رساند، گرچه آن‌ها به وسیله عمل و کردار خود به آن مقامات نرسند، و این کار را به پاداش پدرانشان انجام می‌دهند تا ثوابشان بیش‌تر گردد. با وجود این خداوند چیزی از اعمالشان را نمی‌کاهد.

ممکن است کسی گمان ببرد که اهل دوزخ نیز چنین هستند و خداوند فرزندانشان را به آن‌ها ملحق می‌نماید. بنابراین، خداوند خبر داد که حکم هر دو سرا (بهشت و جهّنم) یکی نیست چرا که دوزخ سرای عدالت است. و از جمله عدالت الهی این است که هیچ کس را بدون گناه عذاب نمی‌دهد، بنابراین فرمود: ﴿کُلُّ ٱمۡرِیِٕۢ بِمَا کَسَبَ رَهِینٞهرکس در گروه عمل خود است.

پس هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد و بار گناه هیچ کسی بر دوش کسی دیگر گذاشته نمی‌شود. و این جمله‌ای معترضه است و یکی از فواید آن، این است که توّهم مذکور را رفع می‌نماید.

﴿وَأَمۡدَدۡنَٰهُمو همواره از فضل گسترده و روزی فراگیر خودمان به اهل بهشت می‌رسانیم. ﴿بِفَٰکِهَةٖهر میوه‌ای از انگور، انار، سیب و انواع میوه‌های لذیذی که بخواهند به آنان می‌دهیم، و میوه‌هایی دیگر اضافه بر آنچه می‌خورند. ﴿وَلَحۡمٖ مِّمَّا یَشۡتَهُونَو هرگوشتی که بخواهند از گوشت‌های پرندگان و غیره به آن‌ها می‌دهیم.

﴿یَتَنَٰزَعُونَ فِیهَا کَأۡسٗاو در بهشت جامی را از دست یکدیگر می‌گیرند یعنی جام‌های شراب را از دست یکدیگر می‌گیرند و به هم دیگر می‌دهند و نوجوانان، شراب را با لیوان‌ها و پارچ‌ها بر آن‌ها می‌گردانند. ﴿لَّا لَغۡوٞ فِیهَا وَلَا تَأۡثِیمٞدر بهشت سخنی بیهوده و گفتاری که فایده‌ای ندارد و آنچه که در آن گناه است وجود ندارد، و هرگاه این دو چیز وجود نداشته باشند چیزسومی محقّق می‌شود و آن این که سخن آن‌ها در بهشت سلام و پاکیزگی است که جان‌ها را شاد می‌نماید و دل‌ها را خوشحال می‌گرداند. آنان به بهترین صورت با هم دیگر همنشینی می‌نمایند و از پروردگارشان فقط چیزهایی می‌شنوند که آن‌ها را مسرور می‌گرداند. و این بیانگر آن است که خداونداز آن‌ها راضی است و آن‌ها را دوست دارد.

﴿وَیَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ غِلۡمَانٞ لَّهُمۡ کَأَنَّهُمۡ لُؤۡلُؤٞ مَّکۡنُونٞ٢٤و نوجوانانی که خدمتگزار ایشان هستند پیوسته گرداگرد آنان در چرخش و گردشند و از بس که زیبا هستند گویا مرواریدهای پنهانِ در صدف هستند و برای خدمتگزاری آنان و انجام دادن کارهایشان پیرامون آن‌ها رفت و آمد می‌کنند. و این نشانگر آن است که آنان از نعمت‌های فراوانی برخوردارند، و دالّ بر کمال آسایش آنان میباشد.

﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٢٥و روی به هم دیگر می‌کنند و در مورد امور دنیا و احوال آن از یکدیگر پرسش می‌کنند. ﴿قَالُوٓاْدر رابطه با آن چه که آن‌ها را به این شادی و سرور رسانده است می‌گویند: ﴿إِنَّا کُنَّا قَبۡلُ فِیٓ أَهۡلِنَا مُشۡفِقِینَما پیش از این در دنیا در میان خانواده‌هایمان بیمناک بودیم، پس از ترس و بیم خداوند گناهان را ترک نمودیم و به سبب آن به اصلاح عیب‌هایمان پرداختیم.

﴿فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡنَاخداوند با هدایت و توفیق دادن به ما بر ما منّت گذارد. ﴿وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِو ما را از عذاب سوزان و بسیار داغ حفظ کرد.

﴿إِنَّا کُنَّا مِن قَبۡلُ نَدۡعُوهُهمانا ما پیش از این او را به فریاد می‌خواندیم که ما را از عذاب شعله‌ور دوزخ دور بدارد و به سرای نعمت برساند. این به فریاد خواندن شامل دعای عبادت و خواستن است. یعنی همواره با انجام انواع عبادت‌ها به او تقّرب می‌جستیم و در همه اوقات او را به فریاد می‌خواندیم.

﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡبَرُّ ٱلرَّحِیمُبی‌گمان او نیکوکار مهربان است. از جمله نیکی و مهربانی‌اش به ما این است که از ما خشنود گردید و ما را وارد بهشت گرداند و از ناخشنودی خویش و عذاب جهنّم نجات داد.

آیه‌ی ۴۳-۲۹:

﴿فَذَکِّرۡ فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٖ وَلَا مَجۡنُونٍ٢٩[الطور: ۲۹]. «پس پند و اندرز بده که تو به فضل پروردگارت کاهن و دیوانه نیستی».

﴿أَمۡ یَقُولُونَ شَاعِرٞ نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَیۡبَ ٱلۡمَنُونِ٣٠[الطور: ۳۰]. «آیا می‌گویند: شاعری است که درباره‌اش چشم به راه رویداد روزگار هستیم».

﴿قُلۡ تَرَبَّصُواْ فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِینَ٣١[الطور: ۳۱]. «بگو: چشم به راه باشید که من نیز با شما چشم به راهم».

﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآۚ أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٣٢[الطور: ۳۲]. «آیا خردهایشان آنان‌را به این (سخنان) فرمان می‌دهد یا آنان گروهی سرکشند»؟!.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥۚ بَل لَّا یُؤۡمِنُونَ٣٣[الطور: ۳۳]. «آیا می‌گویند: آن‌را بربافته است؟ (چنین نیست)، بلکه ایمان نمی‌آورند».

﴿فَلۡیَأۡتُواْ بِحَدِیثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن کَانُواْ صَٰدِقِینَ٣٤[الطور: ۳۴]. «پس اگر راستگویند سخنی هم‌چون آن‌را بیاورند».

﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥[الطور: ۳۵]. «آیا ایشان بی‌آفریدگار آفریده شده‌اند، یا این که خودشان آفریدگارند»؟!.

﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ٣٦[الطور: ۳۶]. «آیا آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟ (نه) بلکه آنان یقین نمی‌کنند».

﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّکَ أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜیۡطِرُونَ٣٧[الطور: ۳۷]. «آیا خزانه‌های پروردگارت نزد آنان است یا آنان چیره هستند».

﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ یَسۡتَمِعُونَ فِیهِۖ فَلۡیَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ٣٨[الطور: ۳۸]. «آیا نردبانی دارند که بر (بالای) آن (اسراررا) می‌شنوند؟ پس باید که شنوندۀ آنان دلیلی آشکار بیاورد».

﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَکُمُ ٱلۡبَنُونَ٣٩[الطور: ۳۹]. «آیا دختران سهم خدایند و پسران سهم شما»؟.

﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ أَجۡرٗا فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ٤٠[الطور: ۴۰]. «یا اینکه تو از آنان مزدی می‌خواهی که آنان از تاوان آن گرانبارند».

﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ٤١[الطور: ۴۱]. «آیا در نزد خود (علم) غیب دارند که آنان (هرچه بخواهند) می‌نویسند».

﴿أَمۡ یُرِیدُونَ کَیۡدٗاۖ فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَکِیدُونَ٤٢[الطور: ۴۲]. «آیا می‌خواهند نیرنگ بزنند؟ پس کافران به حیلت خود گرفتار می‌آیند».

﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٤٣[الطور: ۴۳]. «آیا آنان جز خدا معبودی دارند؟ خداوند پاک و منزّه است از آنچه شرک می‌آورند».

خداوند متعال به پیامبرشصفرمان می‌دهد به همه مردم اعم از مسلمان و کافر پند و اندرز بدهد تا حجّت خدا بر ستمگران اقامه شود، و توفیق یافتگان به سبب اندرز او هدایت شوند. و به پیامبر فرمان می‌دهد که به گفته‌های تکذیب کنندگان و اذیت و آزار و سخنانی که به وسیله آن مردم را از اطاعت پیامبر باز می‌دارند توّجه نکند. آن‌ها سخنانی درباره پیامبر می‌گویند که خودشان می‌دانند او دورترین مردم از این چیزهاست. بنابراین، هر نقصی را که مشرکین پیامبر را بدان متّهم می‌نمایند از او نفی نمود و فرمود: ﴿فَمَآ أَنتَ بِنِعۡمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٖتو به فضل و لطف پروردگارت کاهن نیستی. کاهن کسی است که جنّی نزد او می‌آید و از خبرهای غیبی به او می‌رساند و یک سخن راست را با صد دروغ در می‌آمیزد.

﴿وَلَا مَجۡنُونٍودیوانه نیستی، و فاقد عقل نمی‌باشی، بلکه از همه مردم عقلت کامل‌تر است و از همه، از شیاطین دورتر هستی و از همه مردم راستگوتر و کامل‌تر و بزرگوارتر می‌باشی.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ شَاعِرٞو گاهی درباره او می‌گویند:شاعری است که شعر می‌سرای در حالیکه خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُ[یس: ۶۹]. «و شعر را به او نیاموخته‌ایم و نه شعر سرایی سزاوار اوست». ﴿نَّتَرَبَّصُ بِهِۦ رَیۡبَ ٱلۡمَنُونِمنتظر مرگ او هستیم، پس وقتی بمیرد کارش تمام می‌شود و از دست او راحت می‌شویم.

﴿قُلۡدر پاسخ یاوه سرایی شان بگو: ﴿تَرَبَّصُواْمنتظر مرگ باشید، ﴿فَإِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُتَرَبِّصِینَبی‌گمان من منتظرم تا خداوند شما را به عذابی از سوی خود یا به عذابی به وسیله ما گرفتار نماید.

﴿أَمۡ تَأۡمُرُهُمۡ أَحۡلَٰمُهُم بِهَٰذَآآیا این تکذیب و سخنانی که درباره تو گفته‌اند از خرد و عقل‌هایشان برآمده است؟ اگر چنین است چه بدعقل و خردی دارند، زیرا عاقل ترین انسان را دیوان قرار داده و راست‌ترین سخن و حق ترین سخن را دروغ و باطل انگاشته‌اند. قطعا دیوانگان نیز از داشتن چنین خردی دور هستند. ﴿أَمۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَیا ستمگری و سرکشی‌شان، آن‌ها را به گفتن چنین سخنانی واداشته است؟! و واقعیت همین است و سرکشی حدّی ندارد که بر آن توقّف نمایند پس، از فرد سرکش و کسی که از حدّ تجاوز کرده است هر سخن و کاری برمی‌آید.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُآیا می‌گویند: محمّد قرآن را از پیش خود ساخته است؟! ﴿بَل لَّا یُؤۡمِنُونَبلکه ایمان نمی‌آورند، و اگر ایمان می‌آوردند چنین سخنانی نمی‌گفتند. ﴿فَلۡیَأۡتُواْ بِحَدِیثٖ مِّثۡلِهِۦٓ إِن کَانُواْ صَٰدِقِینَ٣٤یعنی اگر راست می‌گویید که او قرآن را از پیش خود ساخته است، شما هم عرب شیوا زبان و فصیح و بلیغ هستیدو قرآن شما را به مبارزه طلبیده که هم‌چون آن‌را بیاورید.

پس همانند آن‌را بیاورید، آن‌گاه مخالفت شما درست خواهد بود، وگرنه به صداقت و راست بودن آن اقرار کنید، پس اگر شما وهمه انسان‌ها و جن‌ها جمع شوند نخواهند توانست همانند قرآن را بیاورید. بنابراین، درمیان دو چیز قرار دارید یا به آن ایمان می‌آورید و به رهنمود آن اقتدا می‌کنید و یا دشمنی می‌ورزید و از باطلی که از بطلان آن آگاه هستید پیروی می‌نمایید.

﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥این استدلال علیه آن‌هاست با امری که آنان را ناچار می‌سازد که یا در برابر حق تسلیم شوند و یا از مقتضای عقل و دین بیرون روند. و بیان آن (=امر) این است که آن‌ها یگانگی خداوند را انکار می‌کنند و پیامبرش را تکذیب می‌نمایند و این مستلزم آن است که آن‌ها منکر آنند که خداوند آن‌ها را آفریده است، و عقلا و شرعا ثابت است که حقیقت این قضیه از یکی از این سه حالت خالی نیست:

یا اینکه آن‌ها بدون هیچ آفریدگاری آفریده شده‌اند و این محال و غیرممکن است. و یا این که خودشان خویشتن را آفریده‌اند که این هم محال و غیرممکن است، چون تصوّر نمی‌شود که کسی خودش را پدید بیاورد. وقتی این دو امر باطل باشند و ناممکن بودنشان روشن گردد حالت سوم ثابت و مقرّر می‌گردد و آن اینکه خداوند آن‌ها را آفریده است. بنابراین، معبود به حق تنها خداوند است که عبادت سزاوار هیچ‌کسی جز او نیست.

﴿أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَآیا آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟ این استفهامی است که بر تاکید نفی دلالت می‌کند. یعنی آن‌ها آسمان‌ها و زمین را نیافریده‌اند تا شریکان خدا باشند و این چیزی بسیار واضح است. ﴿بَل لَّا یُوقِنُونَبلکه تکذیب کنندگان دارای آنچنان علم کافی و یقینی نیستند که به سبب آن از دلایل شرعی و عقلی استفاده ببرند.

﴿أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَبِّکَآیا خزانه‌ها و گنجینه‌های رحمت پروردگارت در اختیار این تکذیب کنندگان است که هرکس را بخواهند بدهند و هرکس را بخواهند محروم نمایند؟ یعنی به این خاطر اجازه نمی‌دهند که خداوند نّبوت را به بنده و پیامبرش محمّدصبدهد که گویا آن‌ها سرپرستان گنجینه‌های رحمت خداوند هستند، در حالی که آن‌ها بسیار حقیرتر و خوارتر از این می‌باشند که چنین چیزی در اختیارشان باشد. پس آن‌ها سود و زیان و مرگ و زندگی خودشان را نیز در اختیار ندارند ﴿أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا[الزخرف: ۳۲]. «آیا آن‌ها رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما زندگی‌شان را در دنیا میان آن‌ها تقسیم کرده‌ایم». ﴿أَمۡ هُمُ ٱلۡمُصَۜیۡطِرُونَیا اینکه آن‌ها بر خلق خدا و ملک الهی چیره و مسلّط هستند؟ چنین نیست، بلکه آنان عاجز و نیازمندند.

﴿أَمۡ لَهُمۡ سُلَّمٞ یَسۡتَمِعُونَ فِیهِآیا آن‌ها از غیب اطلاعی دارند و یا به ملکوت اعلی بالا می‌روند و گوش فرا می‌دهند آنگاه از چیزهایی خبر می‌دهند که غیر از ایشان کسی دیگر آن را نمی‌داند؟ ﴿فَلۡیَأۡتِ مُسۡتَمِعُهُم بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍپس گوش فرا دهنده ایشان که مدّعی چنین چیزی است باید دلیلی آشکار بیاورد، و از کجا می‌تواند دلیلی ارائه بدهد؟

زیرا خداوند دانای پنهان و پیداست و او هیچ کسی را از غیب آگاه نمی‌کند مگر پیامبری را، که به آن چه بخواهد او را آگاه می‌نماید. پس اگر محمّدصکه برترین پیامبران و داناترین و پیشوای آنان است و به توحید خداوند و وعید الهی و دیگر اخبار راستین خبر داده، با این حال چیزی جز آنچه خداوند به او آموخته است نمی‌داند، و تکذیب کنندگان اهل ضلالت و سرکشی و جهالت باشند، کدام یک از این دو مُخبر سزاوار آن است که خبرش قبول گردد؟!.

به ویژه اینکه پیامبر برای اثبات آن چه از آن خبر داده دلایل و حجّت‌هایی اقامه نموده است که باعث یقین قطعی می‌گردند، و آن‌ها بر آن چه ادّعا کرده‌اند شبهه‌ای مطرح نکرده‌اند، گذشته از این که دلیلی ارائه داده باشند.

﴿أَمۡ لَهُ ٱلۡبَنَٰتُ وَلَکُمُ ٱلۡبَنُونَ٣٩آیا آنگونه که ادعا نموده‌اید پسران سهم او هستند و دختران سهم شما؟! پس شما دو امر ممنوع را اعلام می‌دارید: یکی اینکه برای خداوند فرزند مقّرر می‌دارید و ناقص‌ترین نوع آن‌را برای خدا مقرّر می‌دارید! پس آیا طعنه‌ای بزرگ‌تر از این به خدا وجود دارد؟

﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ أَجۡرٗایا اینکه‌ای پیامبر! در مقابل تبلیغ رسالت از آن‌ها مزد و پاداشی می‌طلبی؟! ﴿فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَکه همچون بار گرانی بر دوش آنان سنگینی می‌کند و آنان از تاوان آن گرانبارند؟ چنین نیست، بلکه تو علاقمند هستی که بدون هیچ مزد و پاداشی آن‌ها را تعلیم دهی، و حاضر هستی که اموال هنگفتی خرج کنی تا آن‌ها رسالت تو را بپذیرند و دعوت تو را لبیک گویند.

و به «مولفۀ القلوب» اموالی می‌دهی تا دل‌هایشان را به دست آوری و علم و ایمان در دل‌هایشان جای بگیرد.

﴿أَمۡ عِندَهُمُ ٱلۡغَیۡبُ فَهُمۡ یَکۡتُبُونَ٤١آیا نزد خود علم غیب دارند، پس آن‌ها امور غیبی را می‌نویسند، در نتیجه به اموری از غیب اطلاع یافته‌اند که پیامبر خدا از آن اطلاع نیافته است؟! آن گاه با علمی از غیب که دارند با او به مخالفت برخاسته‌اند؟ معلوم است که آن‌ها ملّتی بی‌سواد و جاهل و گمراه هستند، و علم و دانش پیامبر از دیگران بیش‌تر است، و خداوند از غیب او را به چیزهای آگاه کرده است که هیچ‌یک از خلق خدا از آن اطلاع نیافته‌اند.

و این‌ها همه راه‌های نقلی و عقلی هستند که بر فساد گفته‌هایشان دلالت می‌نماید و این راه‌ها بطلان سخن آن‌ها را به بهترین و واضح‌ترین شیوه ترسیم می‌نماید. ﴿أَمۡ یُرِیدُونَآیا آن‌ها می‌خواهند با عیب‌جویی از تو و از آنچه آورده‌ای، ﴿کَیۡدٗانیرنگی بزنند تا به وسیله آن دین تو را باطل کرده و کارت را نابود نمایند؟ ﴿فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هُمُ ٱلۡمَکِیدُونَپس مکر و نیرنگ کافران به خودشان بر می‌گردد و زیان آن به سوی خودشان باز خواهند گشت. و خداوند چنین نمود و کافران هر چقدر توانستند حیله ومکر ورزیدند امّا خداوند پیامبرش را بر آن‌ها پیروز گرداند و دینش را چیره نمود و آن‌ها را خوار و ذلیل گرداند.

﴿أَمۡ لَهُمۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِآیا آنان معبودی جز خداوند دارند؟! آیا غیر از الله معبود دیگری دارند که به سود و نفع او امیدوار باشند و از زیان او بیم داشته باشند؟! ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَپاک و منّزه است خداوند از آنچه شرک می‌ورزند. پس او هیچ شریکی در فرمانروایی ندارد، و هیچ شریکی در یگانگی و عبادت ندارد. ومقصود از کلامی که آورده شده همین است. یعنی باطل بودن پرستش معبودهای غیر از الله و بیان فساد آن با این دلایل قطعی گردید. و آن چه مشرکان بر آن هستند باطل می‌باشد و کسی که سزاوار است که پرستش گردد و برایش نماز گزارده شود و سجده برده شود و دعای عبادت و دعای خواستن خاص او باشد خداوند است که معبود به حق است واسماء و صفات او کامل هستند، و صفت‌های نیکوی زیادی دارد و کارهای زیبای زیادی انجام داده‌است.

پس دارای شکوه و بزرگی و قدرتی است که شکست نمی‌خورد، یگانه و یکتاست و آن قدر والا است که برای رفع نیازها به او روی آورده می‌شود. پس بزرگ و ستوده و بزرگوار است خداوند قادر و دانا.

آیه‌ی ۴۶-۴۴:

﴿وَإِن یَرَوۡاْ کِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗا یَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡکُومٞ٤٤[الطور: ۴۴]. «و اگر پاره‌ای از آسمان افتاده ببینند می‌گویند: ابرای انباشته است».

﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی فِیهِ یُصۡعَقُونَ٤٥[الطور: ۴۵]. «پس ایشان را به حال خود واگذار، تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش می‌شوند».

﴿یَوۡمَ لَا یُغۡنِی عَنۡهُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَ٤٦[الطور: ۴۶]. «روزی‌که نیرنگشان چیزی (از عذاب خدا) را از آنان دفع نمی‌کند و مدد و یاری نمی‌شوند».

خداوند در بیان این که مشرکان تکذیب کننده حق از حقیقت روی برتافته‌اند وبه باطل روی آورده‌اند می‌فرماید: اگر هر دلیلی برای اثبات حق آورده شود آن‌ها از حق پیروی نخواهند کرد و با آن‌ها به مخالفت برخواهند خواست. ﴿وَإِن یَرَوۡاْ کِسۡفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطٗاو اگر از آسمان از ن شانه‌های روشن پاره و تکّه بزرگی از عذاب بر آنان بیافتد. ﴿یَقُولُواْ سَحَابٞ مَّرۡکُومٞمی‌گویند: این ابری است که به طور طبیعی روی هم انباشته شده است. یعنی به نشانه‌هایی که می‌بینند توجّه نمی‌کنند و از آن درس عبرت نمی‌آموزند.

و این‌ها جز عذاب و شکنجه علاجی ندارند بنابراین فرمود: ﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی فِیهِ یُصۡعَقُونَ٤٥آنان را به حال خود واگذار تا به آن روزی برسند که در آن بیهوش می‌شوند و آن، روز قیامت است که در آن به عذابی گرفتار می‌شوند که اندازه و مقدار آن قابل توصیف نیست.

﴿یَوۡمَ لَا یُغۡنِی عَنۡهُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗاروزی که نیرنگشان کمترین سودی به حالشان نخواهد داشت و کمترین چیزی از عذاب خدا را از آن‌ها دور نمی‌کند. گرچه در دنیا نیرنگی می‌ورزند که به وسیله آن اندک زمانی زندگی می‌کنند. پس در روز قیامت نیرنگ و توطئه آن‌ها نابود می‌گردد و تلاش‌هایشان باطل خواهد شد و از عذاب خدا رهایی نمی‌یابند. ﴿وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَو آنان یاری نمی‌شوند.

آیه‌ی ۴۹-۴۷:

﴿وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ عَذَابٗا دُونَ ذَٰلِکَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٤٧[الطور: ۴۷]. «و ستمکاران عذابی جز این (نیز) دارند ولی بیش‌ترشان نمی‌دانند».

﴿وَٱصۡبِرۡ لِحُکۡمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعۡیُنِنَاۖ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُ٤٨[الطور: ۴۸]. «و برابر فرمان پروردگارت صبر و شکیبایی پیشه‌کن که تو زیر نظر مایی. و هنگامی‌که (از خواب) برمی‌خیزی با ستایش پروردگارت تسبیح گوی».

﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ٤٩[الطور: ۴۹]. «و در پاره‌ای از شب او را به پاکی یاد کن و (نیز) در پی نهان شدن ستگارگان».

وقتی خداوند عذاب ستمگران را در روز قیامت ذکر کرد خبر داد که آن‌ها قبل از روز قیامت هم عذابی دارند و این شامل عذاب دنیا می‌شود که آن‌ها با کشته شدن و اسیر گشتن و اخراج شدن از شهرها به آن‌ها گرفتار می‌آیند. همچنین به عذاب قبر و برزخ گرفتار می‌شوند. ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَولی بیش‌ترشان نمی‌دانند، زیرا بر آنچه که باعث عذاب و شدت کیفر می‌شود باقی مانده‌اند.

وقتی خداوند حجّت و دلایلی را بر باطل بودن گفته‌های تکذیب کنندگان ارائه داد، به پیامبر دستور داد تا به آن‌ها توّجه نکند و با التزام به فرمان تقدیری و تشریعی پروردگار و با استقامت نمودن بر آن شکیبایی ورزد. و به او وعده داد که وی را حفاظت خواهد کرد. ﴿فَإِنَّکَ بِأَعۡیُنِنَابی‌گمان تو تحت نظر و حفاظت ما هستی. و به او فرمان داد که ذکر و عبادت را وسیله و کمکی برای شکیبایی قرار دهد. پس فرمود: ﴿وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ حِینَ تَقُومُو هنگامیکه در شب از خواب بر می‌خیزی با ستایش پروردگار تسبیح گوی.

در اینجا به قیام شب امر شده است. یا معنی آیه این است که وقتی برای انجام نمازهای پنج گانه بر می‌خیزی پروردگارت را به پاکی یاد نما، به دلیل اینکه می‌فرماید: ﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡهُ وَإِدۡبَٰرَ ٱلنُّجُومِ٤٩و در پاره‌ای از شب او را به پاکی یاد کن و نیز در پی نهان شدن ستارگان، یعنی در آخر شب تسبیح او را بگوی. و نماز صبح در این داخل است. والله اعلم.

پایان تفسیر سوره‌ی طور