تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سوره رعد

سوره رعد

Ayah: 1

الٓمٓرۚ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡکِتَٰبِۗ وَٱلَّذِیٓ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ ٱلۡحَقُّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ

المر [= الف. لام. میم. را]. این آیاتِ کتاب [آسمانی] و آنچه از [سوی] پروردگارت بر تو نازل شده است، حق است؛ ولی بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند.

 

Ayah: 2

ٱللَّهُ ٱلَّذِی رَفَعَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَیۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَاۖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ یُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ یُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّکُم بِلِقَآءِ رَبِّکُمۡ تُوقِنُونَ

الله است که آسمان‌ها را بدون ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراشت، آنگاه [آن گونه که شایسته جلال و مقام اوست] بر عرش قرار گرفت؛ و خورشید و ماه را به خدمت [انسان] گماشته است که هر یک تا زمانی معیّن در [مدار خود] در حرکت باشند. [الله] کار [جهان‌] را تدبیر می‌کند و آیات [خویش‌] را به روشنی بیان می‌دارد؛ باشد که به دیدارِ پروردگارتان یقین پیدا کنید.

 

Ayah: 3

وَهُوَ ٱلَّذِی مَدَّ ٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَٰسِیَ وَأَنۡهَٰرٗاۖ وَمِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِ جَعَلَ فِیهَا زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ

و او همان ذاتی است که زمین را بگسترد و در آن، کوه‌های استوار و جویبارها پدید آورد و در آن از هر گونه میوه‌اى دو گونه آفرید؛ شب را به روز [و روز را به شب‌] می‌پوشانَد. قطعاً در این [امور] براى مردمى که می‌اندیشند نشانه‌هایی [از قدرت پروردگار] است.

 

Ayah: 4

وَفِی ٱلۡأَرۡضِ قِطَعٞ مُّتَجَٰوِرَٰتٞ وَجَنَّـٰتٞ مِّنۡ أَعۡنَٰبٖ وَزَرۡعٞ وَنَخِیلٞ صِنۡوَانٞ وَغَیۡرُ صِنۡوَانٖ یُسۡقَىٰ بِمَآءٖ وَٰحِدٖ وَنُفَضِّلُ بَعۡضَهَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فِی ٱلۡأُکُلِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ

و در زمین، قطعاتی است در کنار هم [که با یکدیگر متفاوتند]؛ و [نیز] باغ‌هایی از انگور و کشتزارها و درختان خرما که [نر و ماده‌اند و] گاه از یک ریشه می‌رویند و گاه از ریشه‌های متفاوتند و [همۀ آنها] با یک آب سیراب می‌شوند. و [با این حال،] بعضی از آنها را در [طعم و خواص] میوه بر دیگری برتری می‌دهیم. بی‌تردید، در این [امر نیز] برای مردمی که خرد می‌ورزند، نشانه‌های [روشنى‌] است.

 

Ayah: 5

۞وَإِن تَعۡجَبۡ فَعَجَبٞ قَوۡلُهُمۡ أَءِذَا کُنَّا تُرَٰبًا أَءِنَّا لَفِی خَلۡقٖ جَدِیدٍۗ أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِیٓ أَعۡنَاقِهِمۡۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ

و [ای پیامبر،] اگر [از بی‌ایمانیِ کافران] تعجب می‌کنی، عجیب[تر] گفتار آنان است که [دربارۀ معاد می‌گویند:] «آیا وقتى خاک شدیم، واقعاً [زنده می‌شویم و] در آفرینش جدیدی خواهیم بود؟» اینانند که به پروردگارشان کفر ورزیده‌اند و در گردن‌هایشان [از آتش،] زنجیرهاست و آنان اهل آتشند [و] در آن جاودانند.

 


Ayah: 6

وَیَسۡتَعۡجِلُونَکَ بِٱلسَّیِّئَةِ قَبۡلَ ٱلۡحَسَنَةِ وَقَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِمُ ٱلۡمَثُلَٰتُۗ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ لِّلنَّاسِ عَلَىٰ ظُلۡمِهِمۡۖ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ

و [ای پیامبر، مشرکان] پیش از نیکی [= رحمت] به شتاب از تو بدی [= عذاب] را درخواست می‌کنند و حال آنکه پیش از اینان [نیز بر کافران‌] عقوبت‌های عبرت‌آموز رفته است؛ و به راستى، پروردگارت نسبت به مردم ـ با وجود ستمکاری‌شان ‌ـ آمرزنده است؛ و بی‌تردید، پروردگارت سخت‌کیفر است.

 

Ayah: 7

وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ ءَایَةٞ مِّن رَّبِّهِۦٓۗ إِنَّمَآ أَنتَ مُنذِرٞۖ وَلِکُلِّ قَوۡمٍ هَادٍ

و کسانی‌ که کفر ورزیدند می‌گویند: «چرا نشانه‌ها [و معجزاتی همانند موسی و عیسی] از پروردگارش بر او نازل نشده است؟» [ای پیامبر،] بی‌تردید، تو فقط بیم‌دهنده‌ای؛ و هر قومی، [پیامبرِ] هدایتگری دارد.

 

Ayah: 8

ٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تَحۡمِلُ کُلُّ أُنثَىٰ وَمَا تَغِیضُ ٱلۡأَرۡحَامُ وَمَا تَزۡدَادُۚ وَکُلُّ شَیۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ

الله مى‌داند آنچه را که هر ماده‌اى [در رحِم‌] بار مى‌گیرد و [نیز] آنچه را که رحِم‌ها مى‌کاهند و آنچه را مى‌افزایند؛ و هر چیزى نزد او به اندازه [و دقیق] است.

 

Ayah: 9

عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡکَبِیرُ ٱلۡمُتَعَالِ

[او] دانای نهان و آشکار [و] بزرگِ بلندمرتبه است.

 

Ayah: 10

سَوَآءٞ مِّنکُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَمَن جَهَرَ بِهِۦ وَمَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۭ بِٱلَّیۡلِ وَسَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ

[ای مردم،] هر یک از شما که سخن [خود] را پنهان کند یا آن را آشکارا بیان سازد و هر کس در [تاریکیِ] شب پنهان گردد یا در روز [به دنبال انجام کارهایش] برود، [در علم الهی] یکسان است [و او همه را می‌داند].

 

Ayah: 11

لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡۗ وَإِذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ سُوٓءٗا فَلَا مَرَدَّ لَهُۥۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَالٍ

برای او [= انسان] فرشتگانی است که همواره از پیش رو و از پشت سرش، او را به فرمان الله حفاظت می‌کنند. بی‌گمان، الله حال [و سرنوشت نیکوی] هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنان آنچه را که در دل‌هایشان دارند دگرگون سازند [و مرتکب گناه شوند]؛ و هنگامی ‌که الله برای قومی [گرفتاری و] بدی بخواهد، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد و آنان جز [ذات پاکِ] او هیچ کارسازی ندارند.

 

Ayah: 12

هُوَ ٱلَّذِی یُرِیکُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَیُنشِئُ ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ

اوست که برق را برای بیم[از صاعقه و آتش‌] و امید [به باران‌] به شما می‌نمایانَد و ابرهای گرانبار را پدید می‌آورَد.

 

Ayah: 13

وَیُسَبِّحُ ٱلرَّعۡدُ بِحَمۡدِهِۦ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ مِنۡ خِیفَتِهِۦ وَیُرۡسِلُ ٱلصَّوَٰعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَآءُ وَهُمۡ یُجَٰدِلُونَ فِی ٱللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ ٱلۡمِحَالِ

رعد به ستایش او و [تمام] فرشتگان از خوف و خشیت، او را تسبیح می‌گویند؛ و [اوست که‌] صاعقه‌ها را می‌فرستد؛ و آن [صاعقۀ مرگبار] به هر کس که او بخواهد برخورد می‌کند؛ و آنان [= کافران] دربارۀ [یگانگیِ] الله مجادله می‌کنند و او تعالی سختگیر [و سخت‌کیفر] است.‌

 


Ayah: 14

لَهُۥ دَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّۚ وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیۡءٍ إِلَّا کَبَٰسِطِ کَفَّیۡهِ إِلَى ٱلۡمَآءِ لِیَبۡلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَٰلِغِهِۦۚ وَمَا دُعَآءُ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ

دعای حقیقی [و عبادت به یگانگی] فقط از آنِ او [= الله] است؛ و کسانی را که [مشرکان] به جای او [به دعا و یاری] می‌خوانند، به هیچ وجه دعایشان را اجابت نمی‌کنند؛ مگر مانند کسى که دو دستش را به سوى آب بگشاید تا [آب‌] به دهانش برساند، در حالى که [هیچ آبی‌] به [دهان‌] او نمی‌رسد؛ و دعای کافران [در برابر معبودهایشان] جز در گمراهی نیست.

 

Ayah: 15

وَلِلَّهِۤ یَسۡجُدُۤ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَظِلَٰلُهُم بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ۩

و هر کس [و هر چه] در آسمان‌ها و زمین است ـ خواه و ناخواه ـ و [حتی] سایه‌هایشان، بامداد و شامگاه براى الله سجده [و فروتنی] مى‌کنند.

 

Ayah: 16

قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ قُلِ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ لَا یَمۡلِکُونَ لِأَنفُسِهِمۡ نَفۡعٗا وَلَا ضَرّٗاۚ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ أَمۡ هَلۡ تَسۡتَوِی ٱلظُّلُمَٰتُ وَٱلنُّورُۗ أَمۡ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَآءَ خَلَقُواْ کَخَلۡقِهِۦ فَتَشَٰبَهَ ٱلۡخَلۡقُ عَلَیۡهِمۡۚ قُلِ ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُوَ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّـٰرُ

[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست؟» بگو: «الله». [سپس] بگو: «آیا به جای او [دوستان و] کارسازانی برگزیده‌اید که [حتی] مالک سود و زیان خود نیستند؟». بگو: «آیا نابینا و بینا برابرند؟ یا تاریکی‌ها و نور یکسانند؟ یا آنان شریکانی برای الله قرار داده‌اند که همچون آفرینش او آفریده‌اند و [در نتیجه، امرِ] آفرینش بر آنان مُشتبه شده است؟» بگو: «الله آفرینندۀ همه چیز است و او یگانۀ پیروزمند است.

 

Ayah: 17

أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَالَتۡ أَوۡدِیَةُۢ بِقَدَرِهَا فَٱحۡتَمَلَ ٱلسَّیۡلُ زَبَدٗا رَّابِیٗاۖ وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیۡهِ فِی ٱلنَّارِ ٱبۡتِغَآءَ حِلۡیَةٍ أَوۡ مَتَٰعٖ زَبَدٞ مِّثۡلُهُۥۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ وَٱلۡبَٰطِلَۚ فَأَمَّا ٱلزَّبَدُ فَیَذۡهَبُ جُفَآءٗۖ وَأَمَّا مَا یَنفَعُ ٱلنَّاسَ فَیَمۡکُثُ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ کَذَٰلِکَ یَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ

[الله] از آسمان آبی فرو بارید؛ آنگاه رودها هر یک به اندازۀ [گنجایش] خود جاری شدند و سیلاب، کف روی خود را برآورد؛ و از آنچه بر آتش می‌افروزند [و می‌گدازند] تا زیور یا کالایی به دست آورند [نیز] کفی همانند آن [آب‌ برمی‌آید]. الله حق و باطل را اینچنین مثال می‌زند. و اما کف، به کناری می‌رود و نیست می‌گردد؛ ولی آنچه به مردم سود می‌رسانَد بر زمین [باقی] می‌مانَد. الله مَثَل‌ها را اینچنین بیان می‌کند.

 

Ayah: 18

لِلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱلَّذِینَ لَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُۥ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦٓۚ أُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡحِسَابِ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ

برای کسانی‌ که [دعوت] پروردگارشان را اجابت کردند، پاداش نیک [= بهشت در پیش] است؛ و کسانی‌ که [دعوت] او را اجابت نکردند، اگر تمام آنچه در زمین است و [نیز] همانندش را با آن داشتند، یقیناً [حاضر بودند که همه را] برای رهاییِ خویش [از عذاب] بپردازند، [ولی از آنان پذیرفته نخواهد شد]. آنان حسابی بد [و بازخواستی بسیار سخت] دارند و جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است!

 


Ayah: 19

۞أَفَمَن یَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ ٱلۡحَقُّ کَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓۚ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ

آیا کسی ‌که می‌داند آنچه از [طرف] پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند کسی است که [نسبت به حق] نابیناست؟ تنها خردمندان پند می‌گیرند.

 

Ayah: 20

ٱلَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَلَا یَنقُضُونَ ٱلۡمِیثَٰقَ

[همان] کسانی‌ که به پیمان الله وفا می‌کنند و عهد نمی‌شکنند.

 

Ayah: 21

وَٱلَّذِینَ یَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن یُوصَلَ وَیَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَیَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ

و کسانى که هر آنچه را الله به پیوند کردنِ آن فرمان داده است مى‌پیوندند [= صلۀ رحِم برقرار می‌کنند] و از پروردگارشان مى‌ترسند و از سختیِ حساب می‌هراسند.

 

Ayah: 22

وَٱلَّذِینَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ وَیَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَةِ ٱلسَّیِّئَةَ أُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ

و کسانی‌ که برای کسب خشنودی پروردگار‌شان شکیبایی کرده‌اند و نماز بر پا داشته‌اند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم، پنهان و آشکارا انفاق کرده‌اند و بدی را با نیکی می‌زدایند. آنانند که فَرجامی نیک‌ خواهند داشت.

 

Ayah: 23

جَنَّـٰتُ عَدۡنٖ یَدۡخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّـٰتِهِمۡۖ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ یَدۡخُلُونَ عَلَیۡهِم مِّن کُلِّ بَابٖ

[پاداششان] باغ‌های جاودان [بهشت است] که آنان و هر یک از پدران و همسران و فرزندانشان که نیکوکار بوده‌اند، به آن وارد می‌شوند و فرشتگان از هر دری بر آنان درمی‌آیند.

 

Ayah: 24

سَلَٰمٌ عَلَیۡکُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ

[و به آنان می‌گویند:] «سلام بر شما به [پاداشِ] آنچه [بر ایمانتان] شکیبایی کرده‌اید. پس چه نیکوست فرجامِ آن سرای

 

Ayah: 25

وَٱلَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهۡدَ ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مِیثَٰقِهِۦ وَیَقۡطَعُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن یُوصَلَ وَیُفۡسِدُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ

و کسانی‌ که پیمان الله را پس از استوارکردنش می‌شکنند و آنچه را که الله به پیوستنش فرمان داده است [= صلۀ رحِم] می‌گسلند و در زمین [فتنه و] فساد می‌کنند، اینانند که [در آخرت] لعنت و فَرجامی بد دارند.

 

Ayah: 26

ٱللَّهُ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ وَفَرِحُواْ بِٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا مَتَٰعٞ

الله [نعمت و] روزی را بر هر کس که بخواهد گسترده می‌دارد و یا تنگ می‌کند؛ و [کافران] به زندگی دنیا شاد شدند و[لی] زندگی دنیا در [برابر] آخرت، جز بهره‌ای [ناچیز] نیست.

 

Ayah: 27

وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ ءَایَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِیٓ إِلَیۡهِ مَنۡ أَنَابَ

و کسانی ‌که کفر ورزیدند می‌گویند: «چرا نشانه‌ای از [سوی] پروردگارش بر او نازل نشده است؟» بگو: «بی‌تردید، الله هر کس را که بخواهد گمراه می‌کند؛ و هر کس را که توبه نماید به سوی خویش هدایت می‌کند».

 

Ayah: 28

ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکۡرِ ٱللَّهِۗ أَلَا بِذِکۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ

[همان‌] کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد الله آرام می‌گیرد. آگاه باشید که تنها با یاد الله دل‌ها آرام می‌گیرد.

 


Ayah: 29

ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ طُوبَىٰ لَهُمۡ وَحُسۡنُ مَـَٔابٖ

کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، خوشا بر آنان! و سرانجامی نیک دارند.

 

Ayah: 30

کَذَٰلِکَ أَرۡسَلۡنَٰکَ فِیٓ أُمَّةٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهَآ أُمَمٞ لِّتَتۡلُوَاْ عَلَیۡهِمُ ٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ وَهُمۡ یَکۡفُرُونَ بِٱلرَّحۡمَٰنِۚ قُلۡ هُوَ رَبِّی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ مَتَابِ

[ای پیامبر،] این‌گونه، تو را بین امتی فرستادیم که پیش از آنها امت‌هایی [دیگر] آمده [و رفته‌] بودند تا آنچه بر تو وحی کرده‌ایم بر آنان بخوانی و حال آنکه آنان به [پروردگار] رحمان کفر می‌ورزند. بگو: «او پروردگار من است [و] معبودی [به‌حق] جز او نیست؛ بر او توکل کرده‌ام و بازگشتم به سوی اوست».‌

 

Ayah: 31

وَلَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا سُیِّرَتۡ بِهِ ٱلۡجِبَالُ أَوۡ قُطِّعَتۡ بِهِ ٱلۡأَرۡضُ أَوۡ کُلِّمَ بِهِ ٱلۡمَوۡتَىٰۗ بَل لِّلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ جَمِیعًاۗ أَفَلَمۡ یَاْیۡـَٔسِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ لَهَدَى ٱلنَّاسَ جَمِیعٗاۗ وَلَا یَزَالُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوۡ تَحُلُّ قَرِیبٗا مِّن دَارِهِمۡ حَتَّىٰ یَأۡتِیَ وَعۡدُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ

و [حتی] اگر قرآنی بود که کوه‌ها از [هیبت‌] آن به حرکت درمی‌آمد و زمین پاره‌پاره می‌شکافت یا مردگان از [تلاوتِ] آن به سخن درمی‌آمدند [باز هم کافران ایمان نمی‌آوردند]. امر [تدبیر جهان و نزول معجزات،] از آنِ الله است. آیا کسانی که ایمان آورده‌اند نمی‌دانند که اگر الله می‌خواست قطعاً همۀ مردم را هدایت می‌کرد؟ و کسانى که کفر ورزیدند، پیوسته به [سزاى‌] آنچه کرده‌اند گرفتار مصیبت کوبنده‌اى مى‌شوند یا [عذاب الهی] نزدیک خانه‌هایشان فرود مى‌آید تا [سرانجام] وعدۀ الله فرارسد. بی‌تردید، الله خُلف وعده نمى‌کند.

 

Ayah: 32

وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِکَ فَأَمۡلَیۡتُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذۡتُهُمۡۖ فَکَیۡفَ کَانَ عِقَابِ

[ای پیامبر،] یقیناً پیامبرانی که پیش از تو بودند [نیز] مورد تمسخر واقع شدند، آنگاه به کسانی که کفر ورزیدند مهلت دادم، سپس آنان را [به عذاب] فروگرفتم. پس [بنگر که‌] کیفرِ من چگونه بود.‌

 

Ayah: 33

أَفَمَنۡ هُوَ قَآئِمٌ عَلَىٰ کُلِّ نَفۡسِۭ بِمَا کَسَبَتۡۗ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَآءَ قُلۡ سَمُّوهُمۡۚ أَمۡ تُنَبِّـُٔونَهُۥ بِمَا لَا یَعۡلَمُ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَم بِظَٰهِرٖ مِّنَ ٱلۡقَوۡلِۗ بَلۡ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ مَکۡرُهُمۡ وَصُدُّواْ عَنِ ٱلسَّبِیلِۗ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ

آیا آن [پروردگاری] که حاکم بر هر کس و [ناظر بر] رفتار و کردارِ اوست [به عبادت سزاوارتر است یا معبودهای باطل و بی‌خبر]؟ و [کافران] شریکانی براى الله قرار دادند. بگو: «آنان را نام ببرید». آیا [می‌خواهید به] او تعالی دربارۀ آنچه در زمین است و او نمى‌داند خبر ‌دهید، یا فقط سخنى سطحى [و بی‌اساس‌] مى‌گویید؟ [چنین نیست‌؛] بلکه براى کسانى که کفر ورزیده‌اند، نیرنگشان آراسته شده است و از راه [حق‌] بازداشته شده‌اند؛ و هر کس که الله او را گمراه گذارد، هدایتگری نخواهد داشت.

 

Ayah: 34

لَّهُمۡ عَذَابٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَقُّۖ وَمَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ

آنان در زندگی دنیا عذاب [درد‌ناکی] دارند و قطعاً عذاب آخرت سخت‌تر است؛ و در برابر [عذابِ] الله، هیچ [یار و] محافظی ندارند.

 


Ayah: 35

۞مَّثَلُ ٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَۖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ أُکُلُهَا دَآئِمٞ وَظِلُّهَاۚ تِلۡکَ عُقۡبَى ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْۚ وَّعُقۡبَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٱلنَّارُ

ویژگی بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده [چنین است که:] جویبارها از زیر [درختان] آن جاری است، میوه‌هایش همیشگی و سایه‌اش [نیز دائمی است]. این، سرانجامِ کسانی است ‌که پرهیزگاری کرده‌اند؛ و سرانجامِ کافران، آتش [دوزخ] است.

 

Ayah: 36

وَٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَۖ وَمِنَ ٱلۡأَحۡزَابِ مَن یُنکِرُ بَعۡضَهُۥۚ قُلۡ إِنَّمَآ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَلَآ أُشۡرِکَ بِهِۦٓۚ إِلَیۡهِ أَدۡعُواْ وَإِلَیۡهِ مَـَٔابِ

و کسانى که به آنان کتاب آسمانى داده‌ایم، از آنچه بر تو نازل شده است شادمان مى‌شوند و برخى از گروه‌ها[ی اهل کتاب]، بخشى از آن را انکار مى‌کنند. [ای پیامبر، به آنان] بگو: «جز این نیست که من دستور یافته‌ام الله را عبادت کنم و به او شرک نورزم؛ به سوى او دعوت مى‌دهم و بازگشتم به سوى اوست».

 

Ayah: 37

وَکَذَٰلِکَ أَنزَلۡنَٰهُ حُکۡمًا عَرَبِیّٗاۚ وَلَئِنِ ٱتَّبَعۡتَ أَهۡوَآءَهُم بَعۡدَ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَکَ مِنَ ٱللَّهِ مِن وَلِیّٖ وَلَا وَاقٖ

و این‌گونه، این [قرآن] را فرمانى به زبان عربى [فصیح] نازل کردیم؛ و اگر پس از دانشى که [از جانب پروردگار] برایت آمده است، از هوس‌های آنان [= مشرکان] پیروى کنى، در برابر [عذابِ] الله هیچ کارساز و نگهدارنده‌ای نخواهى داشت.

 

Ayah: 38

وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِکَ وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَذُرِّیَّةٗۚ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأۡتِیَ بِـَٔایَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ لِکُلِّ أَجَلٖ کِتَابٞ

و بی‌تردید، پیش از تو [نیز] پیامبرانی فرستادیم و برای آنان [مانند دیگر انسان‌ها] همسران و فرزندانی قرار دادیم؛ و برای هیچ پیامبری سزاوار نیست که جز به فرمان الله [معجزه و] آیه‌ای بیاورد. هر امری، [تقدیر و] نوشته‌ای [معلوم] دارد.

 

Ayah: 39

یَمۡحُواْ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ وَیُثۡبِتُۖ وَعِندَهُۥٓ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ

الله هر چه را که بخواهد از میان می‌برد و [آنچه را بخواهد] استوار می‌دارد؛ و اُمّ الکتاب [= لوح محفوظ] نزد اوست.

 

Ayah: 40

وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعۡضَ ٱلَّذِی نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُ وَعَلَیۡنَا ٱلۡحِسَابُ

و [ای پیامبر،] اگر برخی از آنچه را که به آنان وعده می‌دهیم به تو نشان دهیم یا [پیش از فرارسیدنِ عذاب،] تو را بمیرانیم، [در هر حال] فقط تبلیغ [رسالت] بر [عهدۀ] توست و حساب [و مجازاتشان] بر ماست.

 

Ayah: 41

أَوَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا نَأۡتِی ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَاۚ وَٱللَّهُ یَحۡکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکۡمِهِۦۚ وَهُوَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ

آیا [کافران] ندیده‌اند که ما [با فتوحات لشکرِ اسلام،] از دامنه‌های سرزمین [کفر] می‌کاهیم [و بر قلمروی اسلام می‌افزاییم‌]؟ و الله حکم می‌کند و [هیچ] بازدارنده‌ای برای حُکمش نیست و او در حسابرسی سریع است‌.

 

Ayah: 42

وَقَدۡ مَکَرَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَلِلَّهِ ٱلۡمَکۡرُ جَمِیعٗاۖ یَعۡلَمُ مَا تَکۡسِبُ کُلُّ نَفۡسٖۗ وَسَیَعۡلَمُ ٱلۡکُفَّـٰرُ لِمَنۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ

و به راستی، کسانی ‌که پیش از آنان بودند [برای مقابله با پیامبرانشان] مکر ورزیدند؛ ولی تمام مکرها [و تدبیرها] از آنِ الله است. او تعالی می‌داند که هر ‌کسی چه کاری انجام می‌دهد؛ و به زودی کافران خواهند دانست که فرجامِ [نیکوی] سرای [آخرت] از آنِ کیست.

 


Ayah: 43

وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَسۡتَ مُرۡسَلٗاۚ قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡ وَمَنۡ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡکِتَٰبِ

و کسانی‌ که کفر ورزیدند می‌گویند: «[ای محمد،] تو رسول [الله] نیستی». بگو: «کافی است که الله و کسانی‌ که دانش [کتاب‌های آسمانیِ پیشین] نزدشان است، میان من و شما گواه باشند».

 


 


Ar-Ra‘d

 

سوره الرعد

سورة الرعد - سورة 13 - عدد آیاتها 43

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله بخشندة مهربان

  1. المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِیَ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ المر (الف. لام. میم. را) این‌ها  آیات کتاب (قرآن) است، و آنچه از (سوی) پروردگارت بر تو نازل شده، حق است، و لیکن بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند. ﴿1﴾

  2. اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ الله کسی است که آسمان‌ها را بدون ستون بر افراشت که می‌بینید، آنگاه بر عرش مستقر شد، و خورشید و ماه را مسخر ساخت، که هر کدام تا مدت معینی روان است، کار (و امور هستی) را تدبیر می‌کند، نشانه‌های را (روشن) بیان می‌کند، شاید شما به لقای پروردگار‌تان یقین حاصل کنید. ﴿2﴾

  3. وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ و او کسی است که زمین را گسترد، و در آن کوه‌ها و نهرها قرار داد، و در آن از هر نوع میوه‌ها دو قسم (ترش و شیرین و...) پدید آورد، شب را بر روز می‌پوشاند، بی‌گمان در این (امور) نشانه‌ها (و عبرت‌ها) است برای گروهی که می‌اندیشند. ﴿3﴾

  4. وَفِی الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ و در زمین قطعه‌های (گوناگون) کنارهم (قرار دارد) و باغ‌هایی از انگور و کشتزار و نخل‌های که گاه از یک بن می‌رویند و گاهی از چند بن، (در صورتی) که از یک آب سیراب می‌شوند، و (با این حال) میوه‌ی‌ بعضی از آن‌ها را بعضی (دیگر) برتری دادیم، بدون شک در این (امور) نشانه‌ها (و عبرت‌ها) است برای گروهی که خرد می‌ورزند. ﴿4﴾

  5. وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَئِذَا کُنَّا تُرَابًا أَئِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ الأَغْلالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ و (ای پیامبر!) اگر (از ایمان نیاوردن کفار) تعجب می‌کنی، پس سخن آنان عجیب (تر) است، که (می‌گویند:) «آیا هنگامی‌که (مردیم و) خاک شدیم (بار دیگر زنده می‌شویم  و) به آفرینش نوینی باز می‌گردیم؟!» اینان کسانی هستند که به پروردگار‌شان کافر شده‌اند، و اینان غل‌ها (و زنجیرها) در گردن‌هایشان است، و اینان اهل آتش (جهنم) اند، و جاودانه درآن خواهند ماند. ﴿5﴾

  6. وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ و آن‌ها پیش از نیکی (و رحمت) بدی (و عذاب) را به شتاب از تو می‌خواهند، با اینکه (بر امت‌ها) پیش از آن‌ها بلا‌ها (و عقوبت‌های عبرت انگیز) گذشته است، و بی‌گمان پروردگار تو نسبت به مردم – با وجود ستمکار بودن‌شان – دارای مغفرت است (و می‌آمرزد) و همانا پروردگار تو سخت کیفراست. ﴿6﴾

  7. وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ و کسانی‌که کافر شدند می‌گویند: «چرا نشانه‌ها (و معجزه‌ی) از (سوی) پروردگارش بر او نازل نشده است؟!» (ای پیامبر!) تو فقط هشدار دهند ه‌ی، و برای هر قومی هدایت کننده‌ی است. ﴿7﴾

  8. اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ الله می‌داند آنچه را که هر ماده‌ی بدان بار دار می‌شود، و آنچه را که رحم‌ها می‌کاهند و آنچه افزون می‌کنند، و هر چیز نزد او مقدار معینی دارد. ﴿8﴾

  9. عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ (او) دانای غیب و آشکار، بزرگ بلند مرتبه است. ﴿9﴾

  10. سَوَاء مِّنکُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ (برای الله) یکسان است که کسی از شما پنهانی سخن بگوید، و کسی‌که آن را آشکار سازد، و کسی‌که در (تاریکی) شب پنهان می‌شود، یا در (روشنایی) روز (آشکارا) راه می‌رود. ﴿10﴾

  11. لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ  برای او (= انسان) فرشتگانی است که پی درپی (صبح و شام) از پیش رویش و از پشت سرش او را به امر الله حفظ می‌کنند، بی‌گمان الله حالت (و سرنوشت) هیچ قومی را تغیر نمی‌دهد، تا وقتی که آنان آنچه را که در ضمیر‌شان است، تغیر دهند. و هنگامی‌که الله برای قومی (بخاطر اعمال‌شان) بدی را اراده کند، پس هیچ چیز مانع آن نخواهد شد، و آنان را جز او هیچ کارسازی نیست. ﴿11﴾

  12. هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ او کسی است که برق را برای ترساندن، و امیدوار شدن به شما می‌نمایاند، و ابرهای سنگین (بار) را پدید می‌آورد. ﴿12﴾ 

  13. وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَاء وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ و رعد به ستایش او و فرشتگان از ترس او تسبیح می‌گویند. و صاعقه‌ها را می‌فرستد، پس هر کس را که بخواهد بدان آسیب می‌رساند، و آن‌ها (با وجود مشاهده این همه آیات الهی همچنان) در باره‌ی الله مجادله می‌کنند،  و او بسیار نیرومند (و سخت‌گیر) است. ﴿13﴾

  14. لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ إِلاَّ کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاء لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلالٍ دعوت حق از آن اوست، و کسانی را که (مشرکان) به جای او می‌خوانند، (هرگز) دعوت‌شان را اجابت نمی‌کنند، مگر مانند کسی‌که کف دستش را به سوی آب می‌گشاید تا (آب) به دهانش برسد، و (هرگز) به آن نخواهد رسید، و دعای کافران جز در گمراهی نیست. ﴿14﴾

  15. وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ (تمام) کسانی‌که در آسمان‌ها و زمین هستند – از روی اطاعت (و دل خواه) یا اکراه (و نا خواه) – و (همچنین) سایه‌هایشان؛ صبحگاهانه و شامگاهان برای الله سجده می‌کنند. ﴿15﴾

  16. قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِیَاء لاَ یَمْلِکُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَاء خَلَقُواْ کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ (ای پیامبر! به مشرکان) بگو: «پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست؟» بگو: «الله» (سپس به آن‌ها) بگو: «آیا به جای او اولیاء (و معبودانی) بر گزیده‌‌اید که مالک سود و زیان خود نیستند». بگو: «آیا نابینا و بینا  برابرند، یا تاریکی‌ها و نور یکسان است؟ آیا آن‌ها شریکانی برای الله قرار داده‌اند که همچون آفرینش او آفریده‌اند، پس (این) آفرینش (ها) بر آن‌ها مشبه شده است؟!». بگو: «الله آفریننده‌ی همه چیز است، و او یگانه‌ی چیره است. ﴿16﴾

  17. أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ (الله)  از آسمان‌ها آب را فرو فرستاد، پس رودخانه‌ها به‌اندازه‌ی (ظرفیت) خویش روان شد، آنگاه سیل بر روی خود کفی بالا آمده  برداشت، و ازآنچه (در کوره‌ها) برای بدست آوردن زینت آلات یا وسایل زندگی آتش روی آن روشن می‌کنند، کفی مانند آن به وجود می‌آید، الله (مثال) حق و باطل را این گونه بیان می‌کند، پس اما کف‌ها کنار افتاده، از بین می‌رود، و آنچه به مردم سود می‌بخشد در زمین (باقی) می‌ماند، این گونه الله (برای روشن شدن حق از باطل) مثال می‌زند. ﴿17﴾

  18. لِلَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ أُوْلَئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ  برای کسانی‌که (دعوت) پروردگارشان را اجابت کردند، پاداش نیک (= بهشت) است و کسانی‌که (دعوت) او را اجابت نکردند، اگر تمام آنچه در زمین است و (نیز) همانندش، از آن آن‌ها باشد برای رهایی خود (از عذاب) فدیه بدهند، (از آن‌ها پذیرفته نخواهد شد) آن‌ها حساب سختی خواهند داشت، و جایگاه‌شان جهنم است، و چه بد جایگاهی است!. ﴿18﴾

  19. أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ  آیا کسی‌که می‌داند آنچه از (طرف) پروردگارت بر تو نازل شده  حق است، مانند کسی است که او نابیناست؟! تنها خردمندان پند می‌گیرند. ﴿19﴾

  20. الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلاَ یَنقُضُونَ الْمِیثَاقَ (همان) کسانی‌که به پیمان الله وفا می‌کنند، و عهد (و پیمان) را نمی‌شکنند. ﴿20﴾

  21. وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ و کسانی‌که آنچه را الله به پیوستن آن فرمان داده؛ پیوند می‌دهند، و از پروردگار‌شان می‌ترسند، و از سختی حساب بیم دارند. ﴿21﴾

  22. وَالَّذِینَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً وَیَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ و کسانی‌که به طلب روی پروردگار‌شان صبر کردند، و نماز را بر پا داشتند و از آنچه به آن‌ها روزی داده‌ایم، پنهان و آشکارا انفاق کردند، و بدی را با نیکی دفع می‌کنند، فرجام (نیک) سرای آخرت از آن آن‌هاست. ﴿22﴾

  23. جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِّن کُلِّ بَابٍ  (همان) باغ‌های جاویدان (بهشتی) که وارد آن می‌شوند، و (همچنین) هر کس از پدران‌شان و همسران‌شان  و فرزندان‌شان که نیکو کار بوده‌اند، و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‌شوند. ﴿23﴾

  24. سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (و به آن‌ها می‌گویند:) «سلام بر شما به (خاطر) آنچه صبر نموده‌اید، پس چه خوب است عاقبت آن سرای (جاویدان)». ﴿24﴾

  25. وَالَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ و کسانی‌که پیمان الله را پس از استوار کردنش می‌شکنند، و آنچه را که الله به پیوستن آن فرمان داده؛ قطع می‌کنند، و در زمین فساد می‌نمایند، لعنت برای آن‌هاست، و برای آن‌ها سختی (و بدی) آن سرای (آخرت) است. ﴿25﴾

  26. اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاء وَیَقْدِرُ وَفَرِحُواْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ الله روزی را برای هرکسی‌که بخواهد وسیع می‌گرداند، و (برای هر کس که بخواهد) تنگ می‌دارد، و (کافران) به زندگی دنیا شاد شدند، در حالی‌که زندگی دنیا در (برابر) آخرت جز متاعی (ناچیز) نیست. ﴿26﴾

  27. وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاء وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ و کسانی‌که کافر شدند می‌گویند: «چرا نشانه (و معجزه‌ی) از (سوی) پروردگارش بر او نازل نشده است؟!». (ای پیامبر!) بگو: «بی‌گمان الله هرکس را بخواهد گمراه می‌کند، و هر کس که باز گردد (و توبه کند) به سوی خویش هدایت می‌کند». ﴿27﴾

  28. الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (همانا) کسانی‌که ایمان آوردند، و دل‌های شان  به یاد الله آرام می‌گیرد، آگاه باشید! (تنها) با یاد الله دل‌ها آرام می‌گیرند. ﴿28﴾

  29. الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ و کسانی‌که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، برایشان خوشی است، و بازگشت‌گاه نیکو (دارند). ﴿29﴾

  30. کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِیَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ (ای پیامبر!) این گونه تو را در (میان) امتی فرستادیم که پیش از آن‌ها امت‌های (دیگر، بودند و) رفتند، تا آنچه را به تو وحی کردیم بر آن‌ها بخوانی، در حالی‌که آن‌ها به (الله) رحمان کفر می‌ورزند. بگو: «او پروردگار من است، معبودی (به حق) جز او نیست، بر او توکل کردم، و بازگشتم به سوی اوست». ﴿30﴾

  31. وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلَّهِ الأَمْرُ جَمِیعًا أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُواْ أَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُواْ تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ اگر (چنین) قرآنی بود که کوه‌ها به آن به حرکت آیند یا زمین به آن پاره پاره شود یا مردگان  را به سخن آرد، (باز هم ایمان نمی‌آورند) بلکه همه امور از آن الله است، آیا کسانی‌که ایمان آورده‌اند (هنوز) ندانسته‌اند که اگر الله می‌خواست؛ قطعاً همه‌ی مردم را هدایت می‌کرد؟!و پیوسته به کسانی‌که کفر ورزیدند به سزای کار‌های‌که کرده‌اند مصیبت کوبنده‌ی می‌رسد یا آن مصیبت به نزدیک خانه‌ی‌ آنان فرو می‌آید تا آنگاه وعده‌ی الهی فرا رسد، یقینا الله متعال وعده‌ی که داده خلاف نمی‌کند﴿31﴾

  32. وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ  و به راستی به پیامبرانی پیش از تو (نیز) تمسخر (و استهزاء) کرده شد، پس (من) به کسانی‌که کفر ورزیدند مهلت دادم؛ آنگاه آنان را (فرو) گرفتم، پس (بنگر) مجازات من چگونه بود؟! ﴿32﴾ 

  33. أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ مَکْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِیلِ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ آیا کسی که بر همه نفوس (جهانیان) با آنچه به دست آورده‌اند مراقب (و نگهبان) است (سزاوار پرستش است یا مخلوقات عاجز و ناتوان و از همه جا بى‌خبر)؟! و برای الله شریکانی قرار دادند، (ای پیامبر!) بگو: «آن‌ها  را نام ببرید! آیا او را به چیزی‌که در زمین نمی‌داند، آگاه می‌کنید؟! یا سخن بیهوده (و بی‌محتوا) می‌گویید؟!» بلکه (حق این است که) برای کسانی‌که کافر شدند؛ مکرشان آراسته شده است، و از راه (راست) باز داشته شده‌اند، و کسی را که الله گمراه کند، پس هیچ راهنمایی برای او وجود نخواهد داشت. ﴿33﴾

  34. لَّهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ در زندگی دنیا برای آن‌ها عذاب (درد‌ناکی) است و قطعاً عذاب آخرت سخت‌تر است، و آن‌ها را هیچ نگه دارنده‌ای از (عذاب) الله نیست. ﴿34﴾

  35. مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ وصف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است، (چنین است که:) نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، میوه‌هایش همیشگی، و (نیز) سایه‌اش (دائمی است)، این است سرانجام کسانی‌که پرهیزگاری کردند، و سرانجام کافران آتش (جهنم)  است. ﴿35﴾

  36. وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن یُنکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ و کسانی‌که به آن‌ها کتاب (آسمانی) دادیم، از آنچه بر تو نازل شده، خوشحال می‌شوند، و از احزاب (و گروه‌ها) کسانی هستند که قسمتی از آن را انکار می‌کنند، (ای پیامبر!) بگو: «من مأمورم که «الله» را بپرستم، و به او شرک نیاورم، و تنها به سوی او دعوت می‌کنم، و بازگشت من به سوی اوست». ﴿36﴾

  37. وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ وَاقٍ  و این گونه این (قرآن) را (به عنوان) حکم (و فرمانی به زبان) عربی نازل کردیم، و اگر بعد از آن که آگاهی برای توآمده، از هوس‌های آن‌ها پیروی کنی، در برابر (عذاب) الله هیچ کارساز و نگهدارنده‌ای نخواهی داشت. ﴿37﴾

  38. وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیَّةً وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ و به راستی پیش از تو پیامبرانی فرستادیم و برای آن‌ها همسران و فرزندانی قرار دادیم، و هیچ پیامبری حق نداشت، که جز به فرمان الله معجزه‌ای بیاورد، برای هر (امر و) زمانی، نوشته‌ای مقرر است. ﴿38﴾

  39. یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاء وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ الله هرچه را که بخواهد محو و (هرچه را بخواهد) اثبات می‌کند و ام الکتاب (= لوح محفوظ) نزد اوست. ﴿39﴾

  40. وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ و اگر برخی از آنچه را که به آن‌ها وعده می‌دهیم به تو نشان دهیم، یا (بیش از فرا رسیدن آن‌ها) تو را بمیرانیم،  در هر حال بر (عهده‌ی) تو تنها تبلیغ (رسالت) است، و حساب (آن‌ها) بر ماست. ﴿40﴾

  41. أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ  آیا ندیده‌اند که ما پیوسته به سراغ (این سر) زمین (کفر) می‌آییم، که آن را از اطراف (و دامنه‌هایش) می‌کاهیم؟! (و به سرزمین اسلام می‌افزاییم؟) و الله حکم می‌کند، و هیچ کس نمی‌تواند حکم او را رد کند، و او سریع الحساب (= زود شمار) است. ﴿41﴾

  42. وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَسَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ و به راستی کسانی‌که پیش از آن‌ها بودند مکر ورزیدند (و نقشه کشیدند) پس (باید دانست که) تمام مکرها (و نقشه‌ها) از آنِ الله است، می‌داند آنچه را که هر کس انجام می‌دهد، و به زودی کافران خواهند دانست که سر انجام (نیک) سرای (آخرت) از آنِ کیست. ﴿42﴾

  43. وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ و کسانی‌که کافر شدند می‌گویند: «تو پیامبر (الله) نیستی» بگو: «کافی است که الله و کسی‌که علم (پیشین) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند». ﴿43﴾





سورة رعد

تفسیر نور: سوره رعد

تفسیر نور:
سوره رعد آیه 1
‏متن آیه : ‏
‏ المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِیَ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏الف . لام . میم . را . اینها ، آیه‌هائی از کتاب ( قرآن ) است . و چیزی که از سوی پروردگارت ( در سراسر این قرآن ) بر تو نازل شده است حق است ، ولیکن بسیاری از مردم ( با وجود روشنی امر ، به سبب دشمنی با حق به بیراهه می‌روند و بدان ) نمی‌گروند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« المر » ( نگا : بقره‌ / 1 ) . « تِلْکَ » : آن . در اینجا به معنی این است ، و اشاره به آیات موجود در سوره است . به کار بردن اسم اشاره بعید به جای قریب ، بیانگر عظمت و رفعت مشارالیه است . این واژه مبتدا و ( آیات ) خبر آن است . « الَّذی‌ » : مبتدا است و خبر آن ( اُنزِلَ إِلَیْکَ . . . ) یا ( الْحَقُّ ) است . « الْحَقُّ » : خبر ( الَّذی ) ، یا خبر مبتدای محذوف است . « لکِنَّ أَکْثَرَ . . . » : ( نگا : یوسف‌ / 103 ) .‏

سوره رعد آیه 2
‏متن آیه : ‏
‏ اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا همان کسی است که آسمانها را چنان که می‌بینید ، بدون ستون برپا داشت ، سپس ( به دنبال آفرینش این آسمانهای بی‌ستون ) به فرمانروائی جهان هستی پرداخت ، و خورشید و ماه ( و همه کرات و ستارگان دیگر ) را فرمانبردار ( خود و خدمتگزار شما ) ساخت . هر کدام تا مدّت مشخّصی ( و به خاطر هدف معیّنی ) به حرکت خود ادامه می‌دهند . خداوند کار و بار ( جهان ) را ( زیر نظر می‌دارد و با حساب و کتاب دقیقی ) می‌گرداند و او ( نشانه‌های دیدنی را در پهنه کتاب هستی بر می‌شمرد و ) آیه‌ها ( ی خواندنی کتاب قرآن ) را بیان می‌دارد ، تا این که یقین حاصل کنید که ( در سرای دیگر ) پروردگارتان را ملاقات خواهید کرد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رَفَعَ » : برپا داشت . برافراشت . مراد پدید آوردن و آفریدن است . « عَمَدٍ » : اسم جمع است و واحد آن را ( عَمُود ) و ( عِماد ) ذکر کرده‌اند . برخی هم آن را جمع می‌دانند و مفرد را ( عَمُود ) و ( عِماد ) می‌شمارند ( نگا : هُمَزَه‌ / 9 ) . « تَرَوْنَها » : مرجع ضمیر ( ها ) واژه ( السَّمَاوَاتِ ) یا ( عَمَدٍ ) است . این جمله می‌تواند صفت ( عَمَد ) یا حال ( السَّمَاوَاتِ ) باشد . « بَغَیرٍ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا » : آسمانها را می‌بینید که خداوند آنها را بدون ستون آفریده است . آسمانها را آفریده و با ستونهای نامرئیِ قوّه جاذبه به هم پیوند داده است . یعنی دارای ستون بوده ولی ستونها را نمی‌بینید . « إِسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ » : ( نگا : بقره‌ / 29 ، اعراف‌ / 54 ، یونس‌ / 3 ) / « سَخَّرَ » : مسخر گرداند . فرمانبردار کرد . « أَجَلٍ مُّسَمّیً » : سر رسید معیّن و مدّت مشخّص . مراد فرا رسیدن هنگامه رستاخیز است . « یُدَبِّرُ » : می‌گرداند . می‌چرخاند . « یُفَصِّلُ » : شرح می‌دهد . بیان می‌دارد ( نگا : انعام‌ / 55 و 97 ، یونس‌ / 5 ) .‏

سوره رعد آیه 3
‏متن آیه : ‏
‏ وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَاراً وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و او آن کسی است که زمین را گسترانیده و در آن کوهها و جویبارها قرار داده است ، و از هرگونه ثمر و میوه‌ای ، جفت نر و ماده‌ای در آن آفریده است . شب را بر روز می‌پوشاند ( و برعکس روز را بر پرده شب می‌گرداند ) . بی‌گمان در این ( آفرینش شگرف و فرمانروائی سترگ و نمایش شگفت هستی ) نشانه‌هائی ( واضح و آشکار بر قدرت آفریدگار ) است ، برای آنان که می‌اندیشند ( و سرسری از کنار عجائب و غرائب نمی‌گذرند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَدَّ » : گسترانیده است . « رَوَاسِیَ » : جمع راسی و راسِیَة ، کوههای ثابت و استوار . « زَوْجَیْنِ » : دو صِنف . دو نوع . « إِثْنَیْنِ » : دو تا . مراد نر و ماده است ( نگا : هود / 40 ، یس‌ / 36 ، رحمن‌ / 52 ، نجم‌ / 45 ) . « یُغْشِی‌ » : ( نگا : اعراف‌ / 54 ) .‏

سوره رعد آیه 4
‏متن آیه : ‏
‏ وَفِی الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاء وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در روی زمین ، قطعه زمینهائی در کنار هم قرار دارد ( که خاک هر یک بایسته محصولی و جنس هرکدام شایسته منظوری است ) و تاکستانها و کشتزارها و نخلستانهای یک پایه و دو پایه در آن موجود است که هر چند با یک نوع آب سیراب می‌گردند ، امّا برخی را از لحاظ طعم بر برخی دیگر برتری می‌دهیم . بی‌گمان در این ( اختلاف استعداد خاکها و جوراجوری درختها و گیاهها و دگرگونیهای میوه‌ها و طعم آنها ) نشانه‌هائی ( بر قدرت خدا ) برای کسانی است که عقل خویش را به کار می‌گیرند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قِطَعٌ » : جمع قِطعة ، بخشها و پاره‌ها . « مُتَجَاوِرَاتٌ » : کنار هم . نزدیک به هم . « قِطَعٌ مُتَجَاوِراتٌ » : مراد قطعه‌های مختلف و متفاوت زمین است . « زَرْعٌ » : کشت . مصدر است و در اینجا به معنی کشتزارها است . « صِنْوانٌ » : جمع صِنْو ، همگون . یک‌پایه . « غَیْرُ صِنْوانٍ » : مختلف . دوپایه . « صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ » : درختانی که بیخ جداگانه دارند و مستقلّ از درختان همنوع خود هستند . یا این که : درختان همگون و همسان ، و درختان مختلف و متفاوت . این معانی در صورتی است که واژه ( صِنْوان ) را تنها صفت ( نَخیل ) بدانیم . امّا اگر ( صِنْوان ) را به سبب عطف ، صفت ( نَخیل ) و ( زَرْع ) و ( جنّات ) بشمار آوریم ، یا این که آن را خبر مبتدای محذوف ، مانند ( کلّ ) بدانیم معنی ( صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ ) عبارت خواهد بود از : درختان یک‌پایه و درختان دوپایه مصطلح در گیاه‌شناسی . بدین معنی که : برخی از درختان و گیاهان ، ماده نرینه در یک درخت یا بوته ، و ماده مادینه در یک درخت یا بوته دیگری است ، و آنها را یک‌پایه می‌گویند ، مانند درخت خرما . برخی از درختان و گیاهان هم ، ماده نرینه و ماده مادینه هر دو بر یک درخت یا بوته است که بیشتر درختان و گیاهان بدین صورت بوده و آنها را دوپایه می‌نامند . حال ممکن است نرینه و مادینه در یک گل باشند ، مانند بوته پنبه ، و یا این که هر یک در گل جداگانه‌ای باشند ، از قبیل بوته کدو . « یُسْقی‌ » : آبیاری می‌گردند . نائب فاعل ضمیر ( هُوَ ) است که به کلّ واحدی از ( قِطَعٌ ، جنّاتٌ ، زَرْعٌ ، نَخیلٌ ) برمی‌گردد . « الأُکُلِ » : آنچه خورده می‌شود . دانه و میوه ( انعام‌ / 14 ، سبأ / 16 ) .‏

سوره رعد آیه 5
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَئِذَا کُنَّا تُرَاباً أَئِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ الأَغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! از چیزی ) اگر باید در شگفت بمانی ، شگفت‌انگیز ( ترین چیز ) سخن ایشان است که می‌گویند : آیا هنگامی که خاک شدیم ، آیا دوباره ( زنده می‌گردیم و ) آفرینش تازه‌ای پیدا می‌کنیم ؟ آنان کسانیند که به پروردگارشان ایمان ندارند ، و غلّها و زنجیرها به گردنهایشان می‌افتد و دوزخیانند و در آتش جاودانه می‌مانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِن تَعْجَبْ . . . » : اگر باید از چیزی در شگفت شد ، شگفت‌انگیزترین چیز سخن ایشان است که . « خَلْقٍ جَدیدٍ » : آفرینش تازه . حیات دوباره . آفریده نو . « الأغْلالُ » : جمع غُلّ ، طوق آهنین ( نگا : اعراف‌ / 157 ) . « الأغْلالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ » : اشاره به وضع اسفناک آنان در جهنّم است ( نگا : غافر / 71 ، حاقّه‌ / 30 و 32 ) .‏

سوره رعد آیه 6
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلاَتُ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! گمراهی ، مشرکان را بدانجا کشانده است که آنان تمسخرکنان ) از تو بخواهند که بدی ( و بلائی که از سوی خدا ایشان را از آن می‌ترسانی ) پیش از خوبی ( و نعمتی که از سوی خدا بدیشان مژده آن را می‌رسانی ) بدانان رسد ! و حال آن که عذابهای درهم کوبنده و خوارکننده قبل از ایشان بوده است و ( بر سر گذشتگان آمده است و طومار حیات افراد کافر چون ایشان را در هم نوردیده است . ) پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ستمهائی که ( با انجام گناه به خود ) می‌کنند بخشنده است ( و در عذابشان شتاب روا نمی‌دارد ) و پروردگار تو دارای کیفر سخت است ( و عقوبت او در انتظار گناهکارانی است که در انجام معاصی پافشاری می‌کنند و از راه اهریمن به راه خدا برنمی‌گردند و از نیکیها اندوخته‌ای برنمی‌بندند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« السَّیِّئَةِ » : بدی . مراد بلا و عذاب است . « الْحَسَنَةِ » : خوبی . مراد نعمت و رحمت است . « الْمَثُلاتُ » : جمع مَثُلَة ، کیفر سخت ، عقوبت رسوا کننده . « عَلَیا ظُلْمِهِمْ » : با وجود ستمگری و بزهکاری ایشان . جار و مجرور در موضع حال است . حرف ( عَلی ) به معنی ( مَعَ ) ( نگا : بقره‌ / 177 ، عَلی حُبِّهِ ) .‏

سوره رعد آیه 7
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کافران می‌گویند : کاش ! معجزه‌ای ( از معجزات پیشنهادی ما ) از سوی پروردگارش بر او ( که خویشتن را خاتم‌الانبیاء می‌خواند ) نازل می‌شد ، ( و پیغمبریِ محمّد را برای ما ثابت می‌کرد . آخر قرآن و کارهای دیگری که از او دیده می‌شود ، ما را قانع نمی‌کند . تازه اگر ما را قانع هم بکند ، ما تنها چیزهائی را می‌پسندیم که خودمان پیشنهاد می‌کنیم . ای محمّد ! ) تو تنها بیم‌دهنده‌ای ( و پیغمبری ، و بر رسولان پیام باشد و بس ، ) و هر ملّتی راهنمائی ( از میان سائر پیغمبران ) دارد ( و تو چیز نوظهور و بی‌سابقه‌ای نمی‌باشی ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ءَایَةٌ مِّن رَّبِّهِ » : معجزه‌ای بزرگ از سوی پروردگارش . مراد معجزه یا معجزاتی است که خودشان از روی عناد می‌خواستند . مثل کوه صفا را طلا کردن ، برداشتن برخی از کوهها و تبدیل آنها به گلزارها و کشتزارها ، و . . . ( نگا : اسراء / 90 - 93 ) . « لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ » : مراد از ( هادٍ ) پیغمبر هر قوم ، کتاب آسمانی هر یک از انبیاء ، ذات ذوالجلال ، پیروان مبلِّغ انبیاء ، و محمّد مصطفی می‌تواند باشد .‏

سوره رعد آیه 8
‏متن آیه : ‏
‏ اللّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا می‌داند که هر زنی ( در شکم خود ) چه چیز حمل می‌کند ( و بار او پسر یا دختر است ، و وضع جسمانی و روحانی ، و کیفیّت و کمیّت استعدادها و نیروهای بالقوّه در او چگونه است ) ، و می‌داند که رحمها از چه چیز می‌کاهند و بر چه چیز می‌افزایند ( و فعل و انفعالات دوران عادی و قاعدگی و آبستنی آنها چگونه بوده و زمان حاملگی و زایمان چه وقت و چقدر و بر چه منوال است ) ، و هر چیز در نزد او به مقدار و میزان است ( و از اندازه معیّن و حساب مشخّص برخوردار است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کُلُّ أُنثَیا » : هر ماده‌ای اعم از انسان یا حیوان . « تَغِیضُ » : می‌کاهد و کم می‌کند . فرو می‌برد و می‌بلعد . این فعل به صورت لازم و متعدّی استعمال می‌شود . در اینجا متعدّی است . « تَزْدَادُ » : می‌افزاید . افزون می‌نماید . « کُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ » : در نزد خدا همه‌چیز دارای مقدار و اندازه مشخّص و معیّن ، و حساب و کتاب دقیق و روشن است ( نگا : حجر / 21 ، فرقان‌ / 2 ، طلاق / 3 ) . « بِمِقْدَارٍ » : دارای اندازه ثابت و کمیّت معیّن است .‏

سوره رعد آیه 9
‏متن آیه : ‏
‏ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا آگاه از جهان پنهان ( از دید و دانش مردمان ) و آگاه از جهان دیدنی ( و آشکار در برابر چشم و علم ایشان ) است ، و بزرگوار و والا است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ » : ( نگا : انعام‌ / 73 ، توبه‌ / 94 و 105 ) . « الْمُتَعَالِ » : والا و برتر از جهان و منزّه از مشابهت و مماثلت این و آن . چیره و مسلّط بر همه چیز . اصل آن ( الْمُتَعالی ) است و حذف یاء محض تخفیف است ( نگا : غافر / 15 و 32 ) .‏

سوره رعد آیه 10
‏متن آیه : ‏
‏ سَوَاء مِّنکُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسی که از شما سخن را پنهان می‌دارد ، و کسی که سخن را آشکار می‌سازد ، و آن که در روز ( به دنبال کار خود ) روان می‌گردد ، ( برای خدا بی‌تفاوت و ) یکسان می‌باشند ( و خداوند از اوضاع و احوال و رفتار و کردارتان ، هرگونه که بوده و هرجا و هر زمان که باشد آگاه است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَوَآءٌ » : یکسان و برابر است . مصدر و به معنی ( مُسْتَوی ) است و خبر مقدّم ( مَنْ ) می‌باشد . « أَسَرَّ » : پنهان کرد . آهسته گفت . « جَهَرَ بِهِ » : آشکارش کرد . آن را بلند گفت . « مُسْتَخْفٍ » : بسیار خویشتن را پنهان کننده . « سَارِبٌ » : رونده . در اینجا مراد کسی است که خود را ظاهر می‌سازد و به دنبال کار خویش روان می‌گردد .‏

سوره رعد آیه 11
‏متن آیه : ‏
‏ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللّهُ بِقَوْمٍ سُوءاً فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏انسان دارای فرشتگانی است که به ( نوبت عوض می‌شوند و ) پیاپی از روبرو و از پشت سر ( و از همه جوانب دیگر ، او را می‌پایند و ) به فرمان خدا از او مراقبت می‌نمایند . خداوند حال و وضع هیچ قوم و ملّتی را تغییر نمی‌دهد ( و ایشان را از بدبختی به خوشبختی ، از نادانی به دانائی ، از ذلّت به عزّت ، از نوکری به سروری ، و . . . و بالعکس نمی‌کشاند ) مگر این که آنان احوال خود را تغییر دهند ، و ( این سنّت جاری در اسباب و مسبّبات ظاهری است ، ولی ) هنگامی که خدا بخواهد بلائی به قومی برساند هیچ کس و هیچ‌چیزی نمی‌تواند آن را ( از ایشان ) برگرداند ، و هیچ کس غیر خدا نمی‌تواند یاور و مددکار آنان شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مُعَقِّبَاتٌ » : جمع مُعَقِّبَة ، گروه ملائکه و جماعت فرشتگان . حرف ( ة ) برای مبالغه است . فرشتگانی که آدمی را می‌پایند و کردار و گفتار او را ضبط می‌نمایند و از مصائب و بلایا و اشیاء و اشخاصی که خدا بخواهد وی را حفظ می‌کنند . از آنجا که فرشتگان مانند افراد کشیکچی عوض می‌شوند و به دنبال یکدیگر می‌آیند و اعمال انسان را تعقیب می‌نمایند و او را نیز می‌پایند ، آنان را ( مُعَقِّبات ) گفته‌اند ( نگا : یونس‌ / 21 ، زخرف‌ / 80 ، ق / 17 و 18 ، انفطار / 10 و 11 و 12 ) . « مِنْ أَمْرِ اللهِ » : به خاطر فرمان خدا . به فرمان خدا . حرف ( مِنْ ) به معنی ( ب ) است ( نگا : غافر / 15 ) . « سُوءًا » : بلا و بدی . هلاک و عذاب . « مَرَدَّ » : برگرداندن . برگرداننده . مصدر میمی است و می‌تواند به معنی ( رَدّ ) و یا به معنی اسم فاعل ( رادّ ) باشد . « فَلا مَرَدَّ لَهُ » : برگرداندن آن ممکن نیست . کسی و چیزی نمی‌تواند آن را برگرداند و دفع کند . « مِن دُونِهِ » : بغیر از خدا . « والٍ » : یاور . سرپرست و عهده‌دار امور .‏

سوره رعد آیه 12
‏متن آیه : ‏
‏ هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( قدرت خدا در گستره هستی پدیدار ، و آثار آن در همه‌جا آشکار است ) . او است که آذرخش آسمان را به شما می‌نماید که هم باعث بیم و هم مایه امید شما می‌گردد ، و نیز ابرهای سنگین بار را ( با تبخیر آبهای تلخ و شیرین اقیانوسها و دریاها و رودبارها ) پدید می‌آورد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْبَرْقَ » : آذرخش آسمان که بر اثر برخورد دو توده ابر ، بارهای الکتریکی متفاوت مثبت و منفی به وجود می‌آید ، همان گونه که از برخورد سر دو سیم برق ، جرقّه تولید می‌شود و به اصطلاح تخلیه الکتریکی صورت می‌گیرد . « خَوْفاً وَ طَمَعاً » : بیم و امید . بیم از آتش‌سوزیها و بارانهای نابهنگام و جریان سیلابها و جزغاله شدن به سبب صاعقه و دیگر خطرات ، و امید به فوائد و برکات فراوانی که باعث آن می‌گردد . از قبیل : آبیاری زمینها . سمپاشی با آب اکسیژنه حاصل از آن ، و تغذیه گیاهان توسّط کود ناشی از برخورد برق با هوای آسمان و غیره . این دو واژه می‌تواند مفعول سوم ( یُری ) ، یا حال از ( کُمْ ) و به معنی : خَآئِفینَ وَ طَامِعِین ، و یا حال ( الْبَرَِْ ) باشند . « یُنشِئُ » : پدید می‌آورد . « السَّحَابَ » : جمع ( سَحابَة ) است ، ابرها . « ثِقَالَ » : جمع ( ثَقیلَة ) ، سنگین‌بار از آبهای فراوانی که در خود دارند ( نگا : اعراف‌ / 57 ) .‏

سوره رعد آیه 13
‏متن آیه : ‏
‏ وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلاَئِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و رعد ( مانند همه‌چیز فرمانبردار یزدان است و با صدائی که از آن می‌شنوید ، با زبان حال ) ، و فرشتگان از هیبت و عظمت یزدان ، ( به زبان قال ) ، حمد و ثنای خدا را می‌گویند ، و خدا صاعقه‌ها را روان می‌سازد و هرکس را که بخواهد بدانها گرفتار می‌کند . در حالی که ( کافران این همه نشانه‌های دالّ بر وجود خدا را در گوشه و کنار جهان مشاهده می‌کنند ، خوب نمی‌اندیشند و ) آنان درباره خدا ( و توانائی او در امر زنده‌گرداندن و جزا دادن ) به مجادله می‌پردازند ، و خدا دارای قدرتی بی‌انتهاء و کیفری سخت و دردناک است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الرَّعْدُ » : رعد . صدائی که از برخورد دو توده ابر ، با بار الکتریکی متفاوت به وجود می‌آید . « یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ » : ( نگا : إسراء / 44 ، نور / 41 ، حشر / 24 ) . « الصَّوَاعِقَ » : جمع صاعِقَة ، آذرخش . آتشی که بر اثر رعد و برق شدید پدید می‌آید . « الِْمحَالِ » : اگر مصدر باب مفاعله بشمار آید ، به معنی مُکایَدَه ، یعنی چاره‌جوئی و چاره‌سازی است ، و اگر اسم باشد ، به معنی قوّت و قدرت است . اصل آن ( محلّ ) به معنی حیله و نیرنگ است . برخی هم آن را از ( حَوْل ) و هم‌ریشه با ( حیلَة ) می‌دانند ، و قوّت و نقمت معنی می‌کنند . ( نگا : اعراف‌ / 183 ، طارق / 15 و 16 ) .‏

سوره رعد آیه 14
‏متن آیه : ‏
‏ لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ إِلاَّ کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاء لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است که شایسته نیایش و دعا است . کسانی که جز او دیگران را به یاری می‌خوانند ، به هیچ وجه دعاهایشان را اجابت نمی‌نمایند و کمترین نیازشان را برآورده نمی‌کنند . آنان ( که غیر خدا را به فریاد می‌خوانند ، و به جای آفریدگار ، از آفریدگان برآوردن نیازهایشان را درخواست می‌نمایند ) به کسی می‌مانند که ( برکنار آبی دور از دسترس نشسته باشد و ) کف دستهایش را باز و به سوی آب دراز کرده باشد ( و آن آب را به سوی خود بخوانَد ) تا آب به دهان او برسد ، و هرگز آب به دهانش نرسد . دعای کافران ( و پرستش ایشان ) جز سرگشتگی و بیهوده‌کاری نیست .‏

‏توضیحات : ‏
‏« دَعْوَةُ الْحَقِّ » : نیایش راستین . پرستش حقیقی . اضافه موصوف به صفت است . « لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ » : شایسته نیایش و بایسته پرستش خدا است . سزاوار تقاضای نیاز ، و درخور طلب اجابتِ دعا خدا است . « أَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ » : کسانی که جز خدا را به فریاد می‌خوانند و جز او را پرستش می‌کنند . « لا یَسْتَجِیبُونَ لَهُم بِشَیْءٍ » : اصلاً دعاهایشان را نمی‌شنوند و به فریادشان نمی‌رسند . نیازی از نیازهایشان را برآورده نمی‌سازند و کاری برایشان نمی‌کنند . « إِلاّ » : مگر . یعنی اجابت دعا و برآوردن نیاز توسّط پرستش شوندگان و به یاری خواندگان ، چیزی جز همانند پاسخ و اجابت آب در برابر درخواست چنان فردی نیست . « مَا هُوَ بِبَالِغِهِ » : او به آب دسترسی پیدا نمی‌کند . آب به او یا به دهانش نمی‌رسد . « دُعَآءُ » : دعا . پرستش . « ضَلالٍ » : گمراهی و سرگشتگی . بیهوده‌کاری و پوچگرائی .‏

سوره رعد آیه 15
‏متن آیه : ‏
‏ وَلِلّهِ یَسْجُدُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَظِلالُهُم بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنچه در آسمانها و زمین است - خواه ناخواه‌ - خدای را سجده می‌برد ( و در برابر عظمت او سر تسلیم و تکریم فرود می‌آورد ) ، همچنین سایه‌های آنها ( که همچون خود آنها از نظم و نظام دقیق و فرمانبرداری شگفت برخوردارند ) بامدادان و شامگاهان در مقابلش به سجده می‌افتند ( و پیوسته در برابر اراده باری کرنش می‌برند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَسْجُدُ » : سجده می‌کند . کرنش می‌برد . در اینجا مراد اطاعت و فرمانبرداری از اراده و خواست حضرت باری است ( نگا : آل‌عمران‌ / 83 ) . « مَنْ » : کسانی که . واژه ( مَنْ ) برای ذوی‌العقول ، یعنی انسانها و فرشتگان و پریان به کار می‌رود ، ولیکن در اینجا از راه تغلیب شامل غیر ذوی‌العقول نیز می‌باشد و به معنی ( آنچه ) است ( نگا : نحل‌ / 49 ) . « طَوْعاً أَوْ کَرْهاً » : خواه ناخواه . یعنی همه‌کس و همه‌چیز در برابر فرمان خدا خاضع و فرمانبردار می‌باشند ، ولی خضوع و فرمانبرداری دسته‌ای تکوینی است ، و خضوع و فرمانبرداری دسته‌ای تکوینی و تشریعی است . مؤمنان از روی میل و رغبت در پیشگاه پروردگار به سجده می‌افتند ، امّا غیر مؤمنان هرچند حاضر به چنین سجده‌ای نیستند ، تمام ذرّات وجودشان از نظر قوانین آفرینش خواه ناخواه تسلیم فرمان خدا است . این دو واژه مصدر و حال می‌باشند ( نگا : آل‌عمران‌ / 83 ) . « ظِلالُهُمْ » : سایه‌های آنان . مراد این است که سایه‌های اشیاء نیز از نظم و نظام شگفتی برخوردار است و علاوه از فوائد ظاهری ، می‌توان از سایه‌ها برای اندازه‌گیری خود اشیاء سود جست و نیز همچون ساعت ، زمان را بدانها سنجید . « الْغُدُوِّ » : جمع غَداة ، بامدادان . « الآصَال‌ » : جمع أَصیل ، شامگاهان ( نگا : اعراف‌ / 205 ) . « بِالْغُدُوِّ وَ الآصَالِ » : مراد همیشه و پیوسته است .‏

سوره رعد آیه 16
‏متن آیه : ‏
‏ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِیَاء لاَ یَمْلِکُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَکَاء خَلَقُواْ کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای محمّد ! به مشرکان ) بگو : چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است‌ ؟ ( و آنها را می‌گرداند و می‌پاید ؟ جواب درست را برای آنان بیان کن و ) بگو : الله . بگو : آیا جز خدا اولیاء ( و معبودهائی ) برای خود برگزیده‌اید ( و بدانها تمسّک جسته‌اید ) که برای خودشان ( چه رسد به شما ) سودی و زیانی ندارند ؟ بگو : آیا کور ( که شمائید ) و بینا ( که مؤمنانند ) برابرند ؟ یا این که تاریکیها ( که پرستشهای کورکورانه شما است ) و نور ( که هدایت خدا و ارمغان مؤمنان است ) یکسان است‌ ؟ یا این که ( شدّت گمراهی آنان را بدانجا کشانده است که ) برای خدا انبازهائی قائل می‌شوند که ( به گمان ایشان ) آنها همچون خدا دست به آفرینش یازیده‌اند ( و آفریده‌هائی همچون آفریده‌های خدا دارند ) و این است که کار آفرینش ( و تشخیص آفریده‌های ایشان از آفریده‌های خدا ) بر آنان مشتبه و مختلط گشته است‌ ؟ ( که چنین نیست ) . بگو : خدا آفریننده همه چیز است و او یکتا و توانا ( بر انجام آفرینش و چرخش هستی ) است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أوْلِیَآءَ » : جمع وَلیّ ، سرپرستان . مراد معبودهای دروغین است . « أَمْ » : بلکه آیا ؟ استفهام انکاری است . « أَمْ جَعَلُوا لِلّهِ شُرَکَآءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ » : این عبارت می‌تواند جنبه تهکّم و ریشخند را داشته باشد . یعنی : بلکه آنان برای خدا انبازهائی قرار داده‌اند که چه بسا همچون خدا دست به آفرینش یازیده‌اند و این است که جدائی آنها از خدا برایشان دشوار شده است‌ ؟ ! یا این که استفهام انکاری باشد که ترجمه آن در معنی آیه مذکور است . « خَلَقُوا کَخَلْقِهِ » : آیا همچون خدا دست به کار آفرینش زده‌اند و مخلوقاتی را آفریده‌اند ؟ آیا مخلوقاتی همچون مخلوقات خدا را پدیدار کرده‌اند ؟ « فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ » : به سبب آن ، آفریده‌ها برای آنان یکسان و مشتبه گشته است . لذا آفرینش خدا و آفرینش چنین معبودهائی ، ایشان را دچار مشکل و اشتباه ساخته است . « الْقَهَّارُ » : بسیار چیره و توانا . بسیار غالب و قاهر .‏

سوره رعد آیه 17
‏متن آیه : ‏
‏ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَّابِیاً وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند از ( ابرهای ) آسمان ، آب فرو می‌باراند و دره‌ها و رودخانه‌ها هر یک به اندازه گنجایش خویش ( برای رویش گیاهان و بهره‌وری درختان ، از آب آن ) در خود می‌گنجانند ، و روی این سیلابها ، کفهای زیاد و بیسودی قرار می‌گیرد ، همچنین است آنچه از طلا و نقره و غیره جهت تهیّه زینت‌آلات روی آتش ذوب می‌نمایند ، کفهائی همانند کفهای آب بر می‌آورد ، - پروردگار برای حق و باطل چنین مثالی می‌زند - امّا کفها ، ( بیسود و بیهوده بوده و هرچه زودتر ) دور انداخته می‌شود ، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار می‌گردد . خداوند این چنین مثالی می‌زند . ( عقائد باطل ، همسان کف و خس و خاشاک روی آب و بالای فلزات است که هرچه زودتر از میان می‌رود ، ولی ادیان حقیقی آسمانی ، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار می‌باشد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سالَتْ » : جاری شد . « أَوْدِیَةٌ » : جمع وادی ، درّه‌ها . مراد رودخانه و جویبارهای میان کوهها است . « بِقَدَرِهَا » : به اندازه گنجایش خود . « زَبَداً » : کف . « رَابِیاً » : برآمده . در بالا قرار گرفته . « إِبْتِغَآءَ » : به خاطر . از برای . مفعولٌ‌له است . « حِلْیَةٍ » : زیور . « جُفَآءً » : دور انداختنی . مصدر ماده ( جَفْأ ) به معنی اسم مفعول ، یعنی مَجْفُوء است که به معنی مطرود و پرت شده می‌باشد .‏

سوره رعد آیه 18
‏متن آیه : ‏
‏ لِلَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُواْ لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً وَمِثْلَهُ مَعَهُ لاَفْتَدَوْاْ بِهِ أُوْلَئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( انسانها در مسیر زندگی دو گروهند : دسته‌ای به راه یزدان می‌روند ، و دسته‌ای به راه شیطان ) . کسانی که ( دعوت ) پروردگار خود را پاسخ می‌گویند ، سرانجامِ نیک دارند ، و کسانی که ( دعوت ) پروردگار خود را پاسخ نمی‌گویند ، ( عاقبتِ بسیار بد و دردناکی دارند و ) اگر همه چیزهائی که در زمین است و همانند آنها از آن ایشان باشد و همگی را برای رهائی خود ( از عذاب دوزخ ) پرداخت کنند ( از آنان پذیرفته نمی‌گردد و از عذاب آن رهائی میسّر نمی‌شود ) . آنان حساب بدحال کننده‌ای دارند و جایگاهشان دوزخ است ، و چه بد جایگاهی است !‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْحُسْنَیا » : عاقبت نیک . سرانجام پسندیده . پاداش خوب . مبتدای مؤخّر است ، و صفت به جای موصوف نشسته است و تقدیر چنین است : الْعَاقِبَةُ الْحُسْنَیا . الْمَثُوبَةُ الْحُسْنَیا . « أَلَّذِینَ » : مبتدا و جمله ( لَوْ أَنَّ لَهُمْ . . . تا . . . سُوءُ الْحِسَابِ ) خبر آن است .‏

سوره رعد آیه 19
‏متن آیه : ‏
‏ أَفَمَن یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس آیا کسی که می‌داند که آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است حق است ( و برابر آن زندگی می‌کند و هم بر آن می‌میرد ، سزا و جزای او ) همانند ( سزا و جزای ) کسی خواهد بود که ( به سبب انحراف از حق و کفر مطلق ، انگار ) نابینا است‌ ؟ ! تنها خردمندان ( حق را و عظمت خدا را ) درک می‌کنند ( و فرق میان دو گروه مؤمن و کافر را می‌فهمند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الألْبَابِ » : حق را و عظمت خدا را تنها خردمندان درک و فهم می‌کنند . تنها عاقلان می‌دانند که باید مؤمنان و کافران مثل هم بشمار نیایند .‏

سوره رعد آیه 20
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَلاَ یِنقُضُونَ الْمِیثَاقَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خردمندان ، یعنی ) آن کسانی که به عهد ( تکوینی و تشریعی ) خدا وفا می‌کنند ، و پیمان ( موجود میان خود و بندگان ) را نمی‌شکنند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَهْدِ اللهِ » : پیمان فطری و تکوینی خدا با انسان . یعنی آن بخش از حقائق هستی که انسان با نیروی خرد و اندیشه بدانها پی می‌برد ( نگا : انعام‌ / 152 ) . و پیمان تشریعی ، یعنی رعایت احکام و قوانینی که خدا توسّط انبیاء برای راهنمائی انسانها فرستاده است . « الْمِیثَاقَ » : پیمانهائی که انسانها با انسانها می‌بندند .‏

سوره رعد آیه 21
‏متن آیه : ‏
‏ وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و کسانی که برقرار می‌دارند پیوندهائی را که خدا به حفظ آنها دستور داده است ، ( از قبیل : رابطه انسان با آفریننده جهان ، پیوند انسان با جامعه انسانیّت ، و رابطه او با همنوعان به ویژه خویشان و نزدیکان ) و از پروردگارشان می‌ترسند و از محاسبه بدی ( که در قیامت به سبب گناهان داشته باشند ) هراسناک می‌باشند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَصِلُونَ » : برقرار می‌دارند . پیوند می‌دهند . « سُوءَ الْحِسَابِ » : ( نگا : رعد / 18 ) .‏

سوره رعد آیه 22
‏متن آیه : ‏
‏ وَالَّذِینَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیَةً وَیَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و کسانی که ( در برابر مشکلات زندگی و اذیّت و آزار دیگران ) به خاطر پروردگارشان شکیبائی می‌ورزند ، و نماز را چنان که باید می‌خوانند ، و از چیزهائی که بدیشان داده‌ایم ، به گونه پنهان و آشکار می‌بخشند و خرج می‌کنند ، و با انجام نیکیها بدیها را از میان برمی‌دارند . آنان ( با انجام چنین کارهای پسندیده‌ای ) عاقبت نیک دنیا ( که بهشت است ) از آن ایشان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِبْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ » : به خاطر ذات پروردگارشان . « سِرّاً وَ عَلانِیَةً » : در پنهان و آشکارا . یعنی در جائی که پنهان بهتر است پنهانی می‌بخشند ، و در جائی که آشکارا بهتر است آشکارا می‌بخشند . حال ضمیر ( و ) در فعل ( أَنفَقُوا ) می‌باشد ( نگا : بقره‌ / 274 ) . « یَدْرَؤُونَ » : دفع می‌کنند . از میان می‌برند . « عُقْبَیا » : عاقبت نیک . سرانجام خوبی که به دنبال دنیا می‌آید که بهشت است ( نگا : اعراف‌ / 128 ، هود / 49 ، طه‌ / 132 ) . « عُقْبَی الدَّارِ » : سرانجام خوب دنیا که بهشت است . ( عُقْبَیا ) مصدر است و به فاعل خود ( الدَّارِ ) افزوده شده است .‏

سوره رعد آیه 23
‏متن آیه : ‏
‏ جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالمَلاَئِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِّن کُلِّ بَابٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این عاقبت نیکو ) باغهای بهشت است که جای ماندگاری ( سرمدی و زیستن ابدی ) است ، و آنان همراه کسانی از پدران و فرزندان و همسران خود بدانجا وارد می‌شوند که صالح ، ( یعنی از عقائد و اعمال پسندیده‌ای برخوردار بوده ) باشند ( و جملگی در کنار هم جاودانه و سعادتمندانه در آن بسر می‌برند ) و فرشتگان از هر سوئی بر آنان وارد ( و به درودشان ) می‌آیند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَدْنٍ » : جای ماندن و جاودانه بسر بردن ( نگا : توبه‌ / 72 ) . « جَنَّاتُ عَدْنٍ » : بَدَل کلّ از کلّ ( عُقْبَی الدّارِ ) است . « وَ مَن صَلَحَ . . . » : همراه با کسی که مؤمن صالحی بوده باشد . « مِن کُلِّ بَابٍ » : از هر دری . مراد از هر طرف و از هر سوئی است .‏

سوره رعد آیه 24
‏متن آیه : ‏
‏ سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرشتگان بدانان خواهند گفت : ) درودتان باد ! ( همیشه به سلامت و خوشی بسر می‌برید ) به سبب شکیبائی ( بر اذیّت و آزار ) و استقامتی که ( بر عقیده و ایمان ) داشتید . چه پایان خوبی ( دارید که بهشت یزدان و نعمت جاویدان است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بِمَا صَبَرْتُمْ » : به سبب صبری که کردید . و آن شکیبائی بر ناگواریها ، تحمّل اذیّت و آزارها ، مبارزه با هواها و هوسها ، استقامت بر عقیده و ایمان ، و غیره است .‏

سوره رعد آیه 25
‏متن آیه : ‏
‏ وَالَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُوْلَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا کسانی که ( برعکس افراد فوق الذّکر ) ، پیمان ( فطری و تکوینی ) خدا را می‌شکنند که ( با اعطای عقل و شعور ) با ایشان بسته است ، و پیوندی را می‌گسلانند که خدا به حفظ و نگاهداشت آن دستور داده است ، و در روی زمین به فساد و تباهی می‌پردازند ، نفرین بهره ایشان است و پایان بدِ جهان ( که دوزخ سوزان است ) از آنِ آنان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« اللَّعْنَةُ » : لعن و نفرین . طرد از رحمت خدا و بی‌بهره‌ماندن از نعمت او . « سُوءُ الدَّارِ » : سرانجام بد . پایان بد جهان که دوزخ است .‏

سوره رعد آیه 26
‏متن آیه : ‏
‏ اللّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقَدِرُ وَفَرِحُواْ بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا روزی را برای هرکس که بخواهد ( و او را متمسّک به اسباب و علل ظاهری ببیند ) فراوان و فراخ می‌گرداند ، و آن را برای هرکس که بخواهد ( و او را غیر متمسّک به اسباب و علل ظاهری ببیند ) کم و تنگ می‌نماید . ( کافران ) به زندگی دنیا شاد و خوشنودند ، و زندگی دنیا هم در برابرِ آخرت ، کالای ناچیزی بیش نیست .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَبْسُطُ » : توسعه می‌دهد . فراخ و فراوان می‌گرداند . « یَقْدِرُ » : محدود و تنگ می‌گرداند . « فِی الآخِرَةِ » : در برابر آخرت . با مقایسه و توجّه به آخرت که نامحدود و دارای نعمتهای فراوان است . « مَتَاعٌ » : کالای ناچیز و اندک . تنوین آن دالّ بر ناچیزی و بی‌ارزشی است .‏

سوره رعد آیه 27
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کافران می‌گویند : کاش ! معجزه‌ای ( از معجزات پیشنهادی ما ) از سوی پروردگارش بر او ( که خویشتن را خاتم‌الانبیاء می‌خواند ) نازل می‌شد ، ( و پیغمبری محمّد را برای ما ثابت می‌کرد . آخر قرآن و کارهای دیگری که از او دیده می‌شود ما را قانع نمی‌سازد . تازه اگر ما را هم قانع سازد ، ما تنها چیزهائی را می‌پسندیم که خودمان پیشنهاد می‌کنیم ! ای پیغمبر ، بدیشان ) بگو : ( ایمان نیاوردن آنان تنها به خاطر کمبود معجزه نیست . بلکه آنان به سبب دلبستگی به دنیا و انجام گناه و مال دوستی و آرزوپرستی ، گمراه گشته‌اند و ) خداوند هرکه را بخواهد گمراه می‌کند و هرکه را که ( به سوی او ) برگردد ، به جانب خود رهبری می‌کند ( و او را در مسیر هدایت توفیق می‌دهد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لَوْ لآ أُنزِلَ عَلَیْهِ ءَایَةٌ . . . » : ( نگا : یونس‌ / 20 ، رعد / 7 ) . « أَنَابَ » : توبه کرد . برگشت .‏

سوره رعد آیه 28
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن کسانی که ایمان می‌آورند و دلهایشان با یاد خدا سکون و آرامش پیدا می‌کند . هان ! دلها با یاد خدا آرام می‌گیرند ( و از تذکّر عظمت و قدرت خدا و انجام عبادت و کسب رضای یزدان اطمینان پیدا می‌کنند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلَّذِینَ » : خبر مبتدای محذوف ، یا بدل کلّ از کلّ ( مَنْ أَنابَ ) ، و یا منصوب به مدح است .‏

سوره رعد آیه 29
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن کسانی که ایمان می‌آورند و کارهای شایسته می‌کنند ، خوشا به حال ایشان ، و چه جایگاه زیبائی دارند !‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلَّذِینَ » : بدل از ( أَلَّذِینَ ) در آیه قبلی است و یا مبتدا و خبر آن جمله دعائی ( طُوبَیا لَهُمْ ) است . « طُوبَیا » : اسم خاصّ بهشت است . یا این که مصدر است و به معنی نیک و زیبا است ، و یا اسم تفضیل و مؤنّث ( أَطْیَبُ ) است و به معنی پاکیزه‌ترین و زیباترین . « طُوبَیا لَهُمْ » : بهشت یا زیباترین سرانجام از آن ایشان است . خوشا به حال ایشان ! « مَئَابٍ » : محلّ بازگشت . بازگشت ( نگا : آل‌عمران‌ / 14 ) .‏

سوره رعد آیه 30
‏متن آیه : ‏
‏ کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِیَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بدین گونه شگرف تو را به میان ملّتی فرستاده‌ایم که ملّتهای فراوانی پیش از آنان آمده‌اند و رفته‌اند ، تا آنچه را که به تو وحی کرده‌ایم بر آنان - هر چند که منکر خداوند مهربانند - بخوانی . بگو او پروردگار من است . جز او خدائی نیست . بر او توکّل کرده‌ام ، و بازگشت من به سوی او است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَذلِکَ أَرْسَلْنَاکَ » : این گونه شگرف و بدین صورت سترگ که در شأن تو است ، تو را روانه کرده‌ایم . مگر نه این است که خاتم پیغمبرانی و پیغمبر همه جهانیانی‌ ؟ ! « کَذَالِکَ » : این گونه و بدین ویژگی خاصّی که در ارسال تو منظور بوده است . همان گونه که پیغمبران پیشین به میان اقوام خود فرستاده شده‌اند ، تو نیز به میان این مردمان فرستاده شده‌ای . « وَ هُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ » : در حالی که آنان به خدای مهربان اعتقاد ندارند . این جمله حال ضمیر ( هُمْ ) در ( عَلَیْهِمْ ) است . یعنی تو قرآن را برای آنان می‌خوانی و آنان بر کفر خود می‌افزایند . « مَتَابِ » : اصل آن ( مَتابی ) است . یعنی بازگشت من .‏

سوره رعد آیه 31
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِیعاً أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُواْ أَن لَّوْ یَشَاءُ اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعاً وَلاَ یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُواْ تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( به فرض به جای این قرآن ) ، قرآنی باشد که کوهها بدان به حرکت درآید ، یا زمین به وسیله آن شکافته گردد ، و یا بدان مردگان ( زنده و ) به سخن درآورده شوند ، ( باز هم بعضیها به سبب عناد با حق ، بدان نمی‌گروند و بر راه خدا نمی‌روند . وظیفه تو تبلیغ است و ایمان آوردن یا ایمان نیاوردن آنان در دست تو نیست ) بلکه همه کارها در دست خدا است . آیا مسلمانان ( هنوز منتظرند که پدران و پسران و برادران و همسران و دوستان مشرک ایشان ایمان بیاورند ؟ ) مگر نمی‌دانند که اگر خدا می‌خواست همه مردمان را هدایت می‌داد ؟ ! پیوسته کافران ( در زندگی این جهان ) به سبب کاری که می‌کنند دچار بلا و مصیبت کوبنده می‌گردند ، و یا این که بلا و مصیبت کوبنده بر دور و برق آنان فرود می‌آید ( و ایشان را تهدید می‌نماید ) تا وعده خدا فرا رسد ( که قیامت است و پروردگار سزا و جزای قطعی ایشان را بدیشان نماید ) . بی‌گمان خداوند خلاف وعده نمی‌کند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« وَ لَوْ . . . » : جواب ( لَوْ ) محذوف است که ( مَا ءَامَنُوا بِهِ ) است ( نگا : انعام‌ / 27 ) . « قُرْءَاناً » : قرآنی . کتابی خواندنی . « أَفَلَمْ یَیْأَسْ » : آیا ندانسته‌اند ؟ استعمال ( یَئِسَ ) به معنی ( عَلِمَ ) را برخی حقیقی دانسته‌اند ، و بعضی آن را مجازی بشمار آورده‌اند و گفته‌اند : مأیوس شدن ، متضمّن علم و آگاهی است . « قَارِعَة » : بلای کوبنده و مصیبت ویرانگر . « تَحُلُّ » : وارد می‌شود . فرا می‌رسد . « تَحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ » : نزدیک به خانه و کاشانه و سرزمین ایشان رخ می‌دهد و وارد می‌گردد . « حَتَّیا یَأْتِیَ وَعْدُ اللهِ » : اگر آیه تنها راجع به صدر اسلام باشد ، مراد وعده غلبه مسلمانان بر قریشیان مشرک و فتح شهر مکّه است ، ولی اگر عام باشد ، مراد فرا رسیدن قیامت و کیفر دادن مشرکان در آن است .‏

سوره رعد آیه 32
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! اگر کافران ، تو و آئین اسلام را استهزاء می‌کنند ، غمگین مباش که ) بی‌گمان پیغمبرانی پیش از تو استهزاء شده‌اند و من کافران ( استهزاء کننده ) را مدّتی مهلت داده‌ام و ( آزاد گذاشته‌ام ) سپس ایشان را گرفتار ( قهر و عذاب شدید خود ) ساخته‌ام . آیا باید عذاب من ( در حق ایشان ) چگونه بوده باشد ؟ ! ( تاریخ گذشتگان را بخوانید و شهر و دیار و آثار جبّاران را بنگرید تا بدانید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَمْلَیْتُ » : مهلت داده‌ام و آزاد گذارده‌ام . ناقص واوی و از مصدر ( مَلاوَة ) به معنی آزاد گذاشتن و به حال خود رها کردن است ( نگا : آل‌عمران‌ / 178 ) . « عِقَابِ » : اصل آن ( عِقابی ) است . یعنی عذاب و عقاب من . « فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ » : جمله پرسشی و برای تعجّب از حال ایشان است و بیانگر مکافات شدید و عذاب سخت خدا می‌باشد ( نگا : بقره‌ / 66 ، نساء / 84 ) .‏

سوره رعد آیه 33
‏متن آیه : ‏
‏ أَفَمَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَکَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ مَکْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِیلِ وَمَن یُضْلِلِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا خدائی که ( همه مردمان را آفریده است و ) حافظ و مراقب همه‌کس است و اعمال ایشان را می‌پاید ( همسان بتهائی است که همچون او نمی‌باشند ؟ مگر خدا و معبودهای دروغین مانند یکدیگرند ؟ ) . برای خدا انبازهائی قرار داده‌اند . بگو : آنها را ( خدا ) بنامید ( ولی بدانید که حقیر و ناقابلند و سود و زیانی ندارند و شایان پرستش نمی‌باشند ) . یا این که خدا را از چیزهائی ( به نام شریکها و انبازها ) خبر می‌دهید که او از بودن آنها در زمین بی‌خبر است‌ ؟ ! ( مگر می‌شود که شریکها و انبازهائی خدا داشته باشد و او آنها را نشناسد ؟ ! ) یا این که با سخنان ظاهری ( و بی‌اساس ، آنها را شریک و انباز خدا می‌سازید ؟ ! ) بلکه ( حقیقت این است که ) نیرنگ کافران ( که رخنه‌گرفتن از پیغمبران و ایجاد موانع در سر راه دعوت آنان و القاء شبهه‌ها در دلائلشان است ) در نظرشان زیبا جلوه‌گر شده است و ( بدین سبب ) از راه خدا بازداشته شده‌اند . و خدا هرکس را ( به سبب اعمال ناشایست ) گمراه سازد ، راهنمائی نخواهد داشت ( که او را به سوی رستگاری رهبری کند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَآئِمٌ » : ایستاده . مراقب و مواظب . « مَنْ . . . » : مبتدا است و خبر آن محذوف است که ( کَمَنْ لَیْسَ کَذلِکَ ) می‌باشد ( نگا : رعد / 19 ، نحل‌ / 17 ) . « سَمُّوهُمْ » : آنها را نامگذاری کنید . آنها را خدا نام بدهید . مراد این است که بتها چیزی نیستند و خود کافران آنها را نامگذاری کرده و به خیال فاسد خویش مؤثّر و متصرّف در امور جهان می‌دانند ( نگا : اعراف‌ / 71 ، غافر / 74 ) أ « تُنَبِّؤُونَهُ » : او را باخبر و مطّلع می‌سازید . « بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ » : با سخنی که فقط ظاهر دارد و حقیقت ندارد مانند خیال . با سخنی که دارای مفهوم صحیح و واقعیّت درست نمی‌باشد . « صُدُّوا » : بازداشته شده‌اند .‏

سوره رعد آیه 34
‏متن آیه : ‏
‏ لَّهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللّهِ مِن وَاقٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان در زندگی دنیا عذابی دارند ( که مکافات عمل ایشان در این جهان است ) و عذاب آخرت ( آنان در آن جهان ، از عذاب این جهان ایشان ) سخت‌تر می‌باشد ، و هیچ کسی و هیچ چیزی نمی‌تواند حافظ ایشان در برابر ( عذاب ) خدا باشد ( و آن را از ایشان دفع کند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَشَقُّ » : سخت‌تر و دارای مشقّت و رنج بیشتر ( نگا : سجده‌ / 21 ، زمر / 26 ، غاشیه‌ / 24 ) . « وَاقٍ » : حفظ کننده . نگاه‌دارنده .‏

سوره رعد آیه 35
‏متن آیه : ‏
‏ مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏صفت بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است ( این است که ) رودخانه‌ها و جویبارها در زیر ( درختان ) آن جاری است . میوه و نعمتش همیشگی و سایه‌اش دائمی است . این سرانجام کسانی است که پرهیزگارند ، و سرانجام کافران آتش ( دوزخ ) است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَثَلُ » : مانند و شبیه . مجازاً به معنی صفت عجیب و شگفت . این واژه مبتدا و خبر آن محذوف است . « أُکُل‌ » : ( نگا : بقره‌ / 265 ، رعد / 4 ) . « ظِلّ » : سایه . کنایه از رفاهیّت و عزّت و نعمت و راحت دائم است . « تِلْکَ » : آن . مراد ( این ) و مرجع جنّت است . « عُقْبَیا‌ » : ( نگا : رعد / 22 ) .‏

سوره رعد آیه 36
‏متن آیه : ‏
‏ وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن یُنکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی که کتاب ( آسمانی ) بدیشان داده‌ایم ( و منصف هستند ) از آنچه بر تو نازل شده است خوشحالند ، و از میان دسته‌ها ( و گروههای اهل کتاب و سایر مشرکان ) کسانی هستند ( که به سبب تعصّبهای مذهبی و قومی ) قسمتی از آن را نمی‌پذیرند . ( ای پیغمبر ! به مخالفت و لجاجت این و آن اعتناء مکن و بلکه خطّ اصیل و صراط مستقیم خود را پیش بگیر و برو ، و ) بگو : من تنها و تنها مأمورم که خدا را بپرستم و انبازی برای او نسازم . من ( مردمان را ) به سوی او می‌خوانم و بازگشت من ( و همگان ) به جانب او است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلَّذِینَ ءَاتَیْناهُمُ الْکِتَابَ . . . » : مراد گروهی از یهودیان و مسیحیانی است که ایمان آورده‌اند . « الأحْزَابِ » : گروهها و دسته‌ها . « مِنَ الأحْزَابِ مَنْ . . . » : مراد یهودیان و مسیحیان و همچنین مشرکانی است که گرد هم آمدند و بر ضدّ پیغمبر و آئین اسلام به مبارزه برخاستند . « أَدْعُو » : دعوت می‌کنم . مردم را فرا می‌خوانم . در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد . « مَئَابِ » : رجوع و بازگشت من . اصل آن ( مَئَابی ) و از ماده ( أَوْب ) می‌باشد .‏

سوره رعد آیه 37
‏متن آیه : ‏
‏ وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَاهُ حُکْماً عَرَبِیّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ وَاقٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان گونه ( که کتابهای آسمانی را برای پیغمبران پیشین فرستادیم ) قرآن را هم به عنوان داور ( در میان مردم و داور کتابهای گذشته ، به زبان ) عربی ( بر تو ) فرستادیم . ( پس برابر آن با همگان اعم از اهل کتاب و سایر مشرکان رفتار کن و برابر آرزوها و خواستهای مردم راه مرو ) و اگر از آرزوها و خواستهایشان ، بعد از آن که دانش ( وحی ) به تو رسیده است ، پیروی کنی ، کسی نمی‌تواند در برابر خدا تو را یاری دهد و تو را ( از دست عذاب او ) محفوظ دارد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حُکْماً » : داوری . مصدر است و می‌تواند به معنی اسم فاعل ، یعنی حاکم و داور باشد . مراد این است که قرآن فاصل حق از باطل و بیانگر احکام راستین الهی است . « عَرَبِیّاً » : به زبان عربی که زبان قوم پیغمبر است ( نگا : ابراهیم‌ / 4 ) . « اَلْعِلْمِ » : دانش و آگاهی . مراد وحی و دستور آسمانی است . « مَا لَکَ مِنَ اللهِ . . . » : مخاطب پیغمبر و مراد امّت او است .‏

سوره رعد آیه 38
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجاً وَذُرِّیَّةً وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برخیها داشتن زنان و فرزندان را بر تو عیب می‌گیرند ) و ما پیش از تو پیغمبرانی را روانه کرده‌ایم و زنان و فرزندانی بدیشان داده‌ایم . ( پیغمبران جملگی انسان بوده‌اند و بنا به سرشت انسانی خورده‌اند و خفته‌اند و با مردم رفت و آمد داشته و معامله کرده و ازدواج نموده‌اند ) و هیچ پیغمبری را نرسیده است که معجزه‌ای جز با اجازه خدا بیاورد ( و به مردم ارائه دهد ) . هر زمانی دارای نوعی معجزه است ( که شایسته آن و حکمت و مصلحت در آن است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ءَایَةٍ » : معجزه . مراد معجزاتی است که مشرکان و یهودیان پیشنهاد می‌کردند و انجام آنها را درخواست می‌نمودند ( نگا : إِسراء / 90 - 93 ، فرقان‌ / 7 و 8 ) أ « أَجَلٍ » : مدّت . زمان . « کِتَابٌ » : کار حتمی و امر معیّن . مصدر است و به معنی اسم مفعول ، یعنی ( مکتوب ) به معنی محتوم است . در اینجا مراد حکم معیّن و معجزه مشخّص و کار مقدّر است . « لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ » : هر زمانی معجزه مربوط به خود دارد . هر زمانی دارای حکم معیّن و کار مقدّری است که جز آن در آن انجام نمی‌گیرد ( نگا : انعام‌ / 67 ) .‏

سوره رعد آیه 39
‏متن آیه : ‏
‏ یَمْحُو اللّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند هرچه را که بخواهد ( و مصلحت بداند ، از نشانه‌های کتاب دیدنی جهانی و از آیه‌های کتاب خواندنی آسمانی ) از میان برمی‌دارد ، و هرچه را ( از قوانین هستی و از شرائع الهی که حکمتش اقتضاء کند و مناسب با زمان باشد ) برجای می‌دارد و ( جایگزین می‌سازد . و همه اینها ) در علم خدا ثابت و مقرّر است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَمْحُو » : از میان برمی‌دارد . زائل می‌گرداند . در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد . « یُثْبِتُ » : بر جای می‌دارد . ثابت و استوار می‌سازد . مراد از محو و اثبات در اینجا ، عبارت است از : 1 - تصرّفات خداوندی در نظام هستی ، از قبیل : زنده‌گرداندن و میراندن ، پدید آوردن و نابود کردن ، کاستن و افزودن ، رویاندن و پژمراندن ، نیرو دادن و نیرو زدودن ، و . . . 2 - تصرّفات خداوندی در آیات و احکام کتابهای آسمانی ، از قبیل : اقامه دینی و ازاله آئینی ، منسوخ‌کردن آیات و احکامی و لازم گرداندن مقرّرات و قوانینی ، و . . . « أُمُّ » : اصل . مرکز . « الْکِتَابِ » : علم خدا . لوح محفوظ . یعنی حوادث کَوْنی و انسانی ، و آیات و احکام آئین آسمانی ، خاضع علم ثابت خدا و مشیّت تغییرناپذیر او بوده که در لوح محفوظ ضبط و منعکس است . آیه فوق را می‌توان چنین هم معنی کرد : خداوند هر قانون و شریعتی را که بخواهد از میان برمی‌دارد ، و هر قانون و شریعتی را که بخواهد برجای می‌دارد ؛ و یا آئین پسین را جایگزین آئین پیشین می‌گرداند ، و قوانین و شرائع اصولی همچون توحید و نبوّت و معاد و تحریم رذائل و تحسین فضائل ، ثابت و تغییرناپذیر می‌مانند .‏

سوره رعد آیه 40
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِن مَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاَغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! ) اگر ( تو را زنده بداریم و ) برخی از چیزهائی را به تو بنمائیم که به آنان وعده می‌دهیم ، و یا این که تو را بمیرانیم ( و شکست و مصیبت کافران و پیروزی و نعمت مؤمنان را نشانت ندهیم مسأله‌ای نیست . چرا که ) بر تو تنها ابلاغ ( رسالت ) است ، و بر ما حساب و کتاب .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْبَلاغُ » : تبلیغ . ابلاغ رسالت ( نگا : آل‌عمران‌ / 20 ، مائده‌ / 92 و 99 ) . « الْحِسَابُ » : محاسبه . بازپرسی . « وَ إِن مَّا نُرِیَنَّکَ . . . » : ( نگا : زخرف‌ / 41 و 42 ) .‏

سوره رعد آیه 41
‏متن آیه : ‏
‏ أَوَلَمْ یَرَوْاْ أَنَّا نَأْتِی الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللّهُ یَحْکُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر ( این کافران مغرور و لجوج ) نمی‌دانند که ما به زمین می‌آئیم ( و ) از اطراف آن می‌کاهیم‌ ؟ ( از سرزمین اینان می‌کاهیم و بر سرزمین آنان می‌افزائیم ، و اقوام و تمدنها و حکومتهائی را نابود می‌کنیم و اقوام و تمدنها و حکومتهای دیگری را جایگزین آنها می‌سازیم . آیا این قانون همیشگی و ساری و جاری در همه سرزمینها و جامعه‌های بشری ، برای بیدار شدن مردمان کافی نیست‌ ؟ ) . خداوند فرمان می‌راند و فرمانش هیچ گونه رادع و مانعی ندارد . ( اصلاً چه کسی یا چه چیزی یارای جلوگیری از اجرا فرمان او را دارد ؟ ! ) و ( از آنجا که خدا آگاه از هر چیزی و گواهان آماده و دلائل مهیّا است ) او سریع‌الحساب است ( و در روز قیامت نیازی به طول زمان جهت رسیدگی به حساب مردمان نیست ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أوَلمْ یَرَوْا » : آیا نمی‌دانند . مراد از دیدن ، دانستن است . « الأرْضَ » : مراد سرزمین ظالمان و کافران است ( نگا : انعام‌ / 6 ) . یا این که مضاف محذوف است و مراد اهل آن است . مراد خود کره زمین نیز می‌تواند باشد . « أَطْرَافِ » : دَور و بَر . نواحی . « نَنقُصُ مِنْ أطْرَافِهَا » : از اطراف آن می‌کاهیم . این کاهش ممکن است اشاره به فتوحات اسلامی یا این که تخریب ممالک ستمگران و هلاک کردن ملحدان و مشرکان باشد . و شاید اشاره به این کشف علمی‌باشد که می‌گوید : سرعت گردش زمین به دور محور خود ، و نیروی گریز از مرکز ، سبب شده‌اند که در دو قطب از برآمدگی کره زمین کاسته شود . یا اشاره به این نکته دانش جدید باشد که می‌گوید : هرگاه سرعت انطلاق بخشی از گازهائی که همچون غلافی کره زمین را احاطه کرده‌اند ، از قوّه جاذبه‌ای که زمین نسبت بدانها دارد افزونتر باشد ، مقداری از آن گازها از جو زمین خارج و راهی پهنه هستی می‌گردند . این انطلاق که نوعی کاهش از اطراف کره زمین بشمار است ، هر روزه به طور مستمرّ انجام می‌پذیرد ( نگا : تفسیر المنتخب ) . « مُعَقِّبَ » : تعقیب کننده و بازپرس . به تعقیب اندازنده و بازدارنده . « لاَ مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ » : کسی نمی‌تواند فرمان او را بازپرسی و پی‌گردی کند ، یا از اجرا فرمانش جلوگیری به عمل آورد .‏

سوره رعد آیه 42
‏متن آیه : ‏
‏ وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَکْرُ جَمِیعاً یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَسَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی پیش از آنان ( درباره پیغمبران ) توطئه‌ها کرده‌اند و نقشه‌ها کشیده‌اند ( و توطئه‌هایشان خنثی و نقشه‌هایشان نقش بر آب شده است ) و طرحها و نقشه‌ها همگی از آن خدا است ( و مسلّماً توطئه‌ها و نقشه‌هائی که هم‌اینک نیز کافران برای مبارزه با تو می‌کنند و می‌کشند ، خنثی و بی‌نتیجه می‌گردد ) . خدا از کار و بار هر کسی آگاه است ( و لذا از حیله حیله‌گران چون ایشان هم بی‌خبر نمی‌باشد ) و کافران خواهند دانست که پایان نیکوی این جهان ( و سعادت مینوی آن جهان ) از آن کیست .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَکَرَ » : حیله‌گری و چاره‌جوئی کرد . توطئه کرد و نقشه کشید . « الْمَکْرُ » : مراد مشاکله است ( نگا : آل‌عمران‌ / 54 ، انفال‌ / 30 ، اعراف‌ / 123 ) .‏

سوره رعد آیه 43
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَى بِاللّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏کافران می‌گویند : تو فرستاده ( خدا ) نمی‌باشی . بگو : کافی است میان من و شما خدا و کسی که از کتاب ( قرآن ) آگاه باشد گواه شوند . ( همین بس که خدا می‌داند که من فرستاده او هستم ، و کسانی هم که از محتوای قرآن مجید آگاه باشند ، از اعجاز قرآن می‌فهمند که کتابی را که با خود آورده‌ام ساخته و پرداخته مغز بشری نیست و از سوی آفریننده مغزها به دستشان رسیده است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مُرْسَلاً » : فرستاده . پیغمبر . « شَهِیداً » : گواه . « مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ » : مراد آگاهان از قرآن ، یا علماء یهودی و مسیحی است که از روی تورات و انجیل ، آسمانی بودن قرآن و صدق پیغمبر اسلام را درک می‌کنند .‏

رهنمودهای جزء سیزدهم

 

فی  ظلال  القرآن

جزء  سیزدهم

سوره  یوسف  آیات  111-53  سوره ؛ رعد  و  سوره  ابراهیم

 

رهنمودهای جزء سیزدهم

 

بسم  الله الرحمن  الرحیم

این  جزء  فراهم  آمده  است  از  بقیّه  سوره  یوسف  و  دو  سوره  رعد  و  ابراهیمکه  همه  مکّی  هتند.  پس  این  جزء  کاملاً  مکی  است  و  همه  ویژگیهای  قرآن  مکی  را  دارا  است[1].

انشاءالله  سورههای  رعد  و  ابراهیم  را  در  جایگاه  خودشان  معرفی  خواهیمکرد.  برای  آشنائی  با  بقیه  سوره  یوسف،  خواهشمندیم  پیش  از  شروع به  خواندن  آن  در  این  جزء،  به  معرفی  سوره  یوسف  درجزء پیشین  مراجعه  گردد .

ما  در  این  جزء  پذیره  بقیه  سوره  یوسف  میشویم  و  به  پیروهای  مستقیم  آن  میپردازیم.  بعدها  واپسین  پیروها  را  در  سوره  از  مد  نظر  میگذرانیم  ...  همچنین  در  این  جزء  پذیره  مرحله  تازهای  از  مراحل  زندگی  شخصیت  بنیادین  داستان  - شخصیت  یوسف (ع)میرویم،  و  با  ادامه  زندگی  این  شخصیت  و  پایداری  او  بر  ارکان  و  اصول  بنیادین  خود  به  پیش  میرویم  -آن  ارکان  و  اصولیکه  در  معرفی  شخصیتهای  داستان  در  دیباچه  سورهگذشت[2]  -  ما  در  این  مرحله  سیماهای  تازه  برجستهای  را  مییابیمکه  ادامه  سرشتی  واقعی  رشد  و  نمو  شخصیت  و  مرحله  ییشین  زندگی  او  است،  ولی  با  وجود  این  دارای  قالب  ممتاز  و  جداگانه  خود  است .

شخصیت  یوسف ( ع)  را  خواهیم  یافتکه  در  برابر  مشکلات  پرورش  خود  و  حوادثیکه  بر  اوگذشته  است،  و  آزمونهائیکه  داشته  است  و  بلاهائیکه  دیده  است،  استقامتکرده  است  و  پایداری  نموده  است،  و  در  سایه  تربیت  ربانی  غنوده  است،  تربیتیکه  درباره  بنده  شایستهای  انجامگرفته  استکه  خدا  بدو  وعده  داده  است  او  را  در  زمین  مکانت  و  منزلت  بخشد  تا  بدانجاکه

بتواند  به  سوی  آئین  یزدان  دعوتکند،  بدانگاهکه  در  زمین  قوت و  قدرت  خواهد  داشت  و  زمام  امور  را  در  مرکز  تدارکات  شوون  و  تامین  خوار  و  بار  و  ارزاق  خاورمیانه  به  دست  خواهدگرفت!

نخستین  سیما  از  سیماهای  این  مرحله  عبارت  است  از:  به  خدا  نازیدن،  بدو  اطمینان  داشتن،  در  پناه  یقین  و  اعتقاد  بدو  غنودن،  مخلصانه  تسلیم  او  شدن،  از  همه  ارزشها  و  معیارهای  زمینی  دستکشیدن،گردن  خود  را  از  همه  یوغهای  زمینی  آزاد  و  رهاکردن،  شأن  و  مقام  نیروهای فرمانروای  زمینی  راکوچک  و  ناچیز  انگاشتن،  پست  و  بیارزش  شمردن  چنان  ارزشها  و  چنین  نیروهائی  در  پیشگاه  نفسیکه  اسباب  و  علل  را  به  یزدان  سبحان  و  خداوند  بزرگوار  واگذار  میکند  و  بدو  حواله  میدارد .

این  پدیده  آشکار،  در  موقعیتیکه  یوسف (ع)  با  قاصد  شاه  پیدا  میکند  نمودار  است،  قاصدیکه  از  سوی  شاه  به  پیش  او  در  زندان  میآید  و  علاقه  شاه  به  دیدار  او  را  بدو  ابلاغ  میکند  ...  یوسف(ع)درخواست  شاه  را  زود جواب  نمیدهد،  و  برای  ترک  زندان  ستمگرتاریک  شتاب  نمیورزد،  و  در  رفتن  به  پیشگاه  شاه که  میخواهد  او  را  ببیند  عجله  نمیکند، و  شادی  بیرون  رفتن  از  این  تنگنا  او  را  بازیچه  خویش  نمیگرداند  و  سبک  از  جای  برنمیدارد .

این  پدیده،  و  دگرگونیهای  ژرفیکه  در  فراسوی  آن  نهفته  است  و  در  مقیاسها  و  معیارها  و  احساسات  ذات  یوسف  صدیق  قرارگرفته  است،  جلوهگر  نمیآید  و  پدیدار  نمیگردد،  مگر  چند  سالی  به  عقب بر گردیم،  تا  یوسف  را  ببینیم  در آن  حال و  احوالیکه  ساقی  شاه  را  -  که گمان  می‏برد  نجات  پیدا  میکند  - توصیه  میکند  به  اینکه  او  را  در  نزد  خداوند  خود  یادکند  ...  ایمان  همان ایمان  است،  ولی  این  یکی  آرامشی  استکه  به  دل  میریزد  بدان  هنگامکه  قضا  و  قدر  خدا  را  در  جریان  عملکرد  و  در  وقت پیاده  شدن  میبیند‏بیند  ...  او  میبیندکه  قضا  و  قدر  چگونه  در  جلو  چشمانش  عملا  تحقق  پیدا  میکند  و  پیاده  میگردد  ...  همان  آرامشیکه  نیای  او  ابراهیم ( ع)  آن  را  درخواست  میکند،  بدان  هنگام  که  به  پروردگارش  عرض  میکند:

( ربّ  أرنی کیفَ  تحیی  الموتی  )

پروردگارا!  به  من  نشان  بده  چگونه  مردگان  را  زنده  میکنی.  (بقره/260)

پروردگارش  از  او  میپرسد  -  هرچندکه  خدا  میداندکه او  چه  میخواهد  و  چرا  میخواهد .

(اولم  تومن؟ )

مگر  ایمان  نیاوردهای؟.   (بقره/  260)

ابراهیم  میگوید  -  هرچندکه  پروردگارش  حقیقت  چیزی  را  میداند  که  ابراهیم  احساس  میکند،  و  حقیقت  چیزی  راکه  میگوید

“قال: بلی ولکن  لیطمئن  قلبی  »

گفت:  چرا!  ولی  تا  اطمینان  قلب  پیدا  کنم  (و  با  افزودن  آگاهی  بیشتر،  دلم  آرامش  یابد). (بقره/  260)

این  آرامشی  است  که  تربیت  ربانی  آن  را  به  دلهای  گروه  برگزیده  میریزد،  با  بلا  و  رنج  و  آزمایش  و  آزمون  و  دیدن  و  مشاهده  نمودن  و  شناختن  و  مزهکردن  ...گذشته  از  اینها  با  یقین  یافتن  و  تسکین  پیداکردن.  این  پدیده  آشکاری  است  در  همه  موقعییتها.ئیکه  یوسف (ع) پس  از  این  پیدا  میکند،  تا  بدانجاکه  به  این  موقعیت  واپسین  در  مناجات  با  پروردگار  خود  میرسد.  در  این  موقعیت  استکه  از  هرچه  مردمان  در  این  زمین  میخواهند  دل  میکند،  و  برید٥  از  همه  چیز  جز  خدا  فرباد  برمیآورد

رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الأحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ (١٠١)

(یوسف  رو  به  خدا  کرد  و  گفت:)  پروردگارا!  (سپاسگرارم  که  بخش  بزرگی)  از  حکومت  به  من  دادهای  و  مرا  از  تعبیر  خوابها  آگاه  ساختهای.  ای  آفریدگار  آسمانها  و  زمین!  تو  سرپرست  من  در  دنیا  و  آخرت  هستی.  (همه  امور  خود  را  به  تو  وامیگذارم  و  خویشتن  را  در  پناه  تو  میدارم)  مرا  مسلمان  بمیران  و  به  صالحان  ملحق  گردان. (یوسف/101)

و  امّا  پیروهائیکه  در  پایان  داستان  میآیند،  و  پیروهای  همگانی  در  سوره،  درباره  آنها  چکیدهوار  در  دیباچه  جزء  دوازدهم[3]  صحبت  کردیم.  انشاءالله  از  آنها  در  موارد  و  مواضع  مربوطه  در  روند  قرآنی  بهطور  مشروح  صحبت  خواهیم  کرد  ...  در  اینجا  تنها  خواستیم  این  پدیده تازه  در  شخصیت  اصلی  داستان  را  برجسته  نشان  دهیم  و  آشکارا  بنمائیم.  چرا  که  این  پدیده،  پدیده  بنیادینی  است که  چهر٥  شخصیت  بدان  کامل  میشود.  همچنین  این  پدیده،  پدیده  بنیادینی  است  که  روند  داستان  و  روند  سوره  از  لحاظ  حرکت  و  جنبش  تربیتی  برنامه  قرآنی،  بدان  توجه  و  اهمّیت  بیشتری  میدهد.  هم اینک  با  نصوص  آیات  به طور  مشروح  رویاروی  خواهیم  شد:


 


1-مراجعه  شود  به  دیباچه  سوره انعام  در  جزء  هفتم،و  دیباچه  سوره  یونس  در  جزء  یازدهم و  دیباچه  سوره هود  در  جزء  دوازدهم .

2-جزء  دوازدهم،  صفحات793-883 

3-مراجعه  شود  به  صفحات793-838  جزء  دوازدهم.  

 

رهنمودهای سوره‌ی رعد

 

 

رهنمودهای سوره‌ی رعد

 

سوره‌رعد مکی‌ و دارای ٤٣ آیه است

 مدتهای زیادی در برابر آیه‌های قر‌آن می‌ایستم و می‌ترسم‌که با شیوه نارسای آدمی بدانها بپردازم و آنها را آشفته سازم‌. هراسم از این است‌که نکند با تعبیر انسان فناپذیر چون خود، آیه‌ها را بپالایم و از عهده آنها برنیایم.

این سو‌ره سراسر آن - بسان سوره انعام است‌که قبلا گذشت -‌از زمره نصوصی است‌که جسارت نمی‌کنم بدانها بپردازم و تفسیری یا توضیحی راجع بدانها بدهم.

امّا چه ‌کار کنم‌. ما در میان نسلی هستیم ‌که باید قرآن را همراه با توضیحهای زیادی از سرشت و موضوع و همچنین رویکرد آن بدیشان تقدیم نمود و پیشکش کرد. چراکه مردمان از فضائی به دور افتاده‌اند که قرآن در آن نازل ‌گردیده است‌. و از توجیهات و اهدافی به دور گردیده‌اند که قرآن برای آنها فرود آمده است‌، و مدلولها و مفهومها و ابعاد و زوایای حقیقی قرآن در ذهن و شعور و اندیشه و تنور مردمان ذوب گردیده است و به تحلیل رفته است و ضعیف و نحیف شده است و اصطلاحات قرآن در ذهن و شعو‌ر مردمان از معانی خود منحرف‌گردیده و به دور افتاده است‌. مردمان در جاهلیتی بسان جاهلیتی زندگی می‌کنندکه قرآن نازل می‌گردید تا با آن مقابله و مبارزه‌کند. با این فرق‌که مردمان امروزی نمی‌جنبند و این قرآن را به پیکار وکارزار جاهلیت نمی‌برند، ولی مردمان زمان نزول قرآن جنبیدند و این قرآن را به پیکار وکارزار جاهلیت بردند ... معلوم است بدون همچون جنبش و جهشی مردمان نی‌توا‌نند چیزی از اسرار و رموز این قران را درک و فهم‌کنند. چه‌کسی‌که نشسته است اسرار و رموز این قران را درک و فهم نمی‌کند، و مدلولها و مفهومهای آن جز انسانی نمید‌اندکه بدان ایمان می‌آورد و با آن می‌جنبد و آن را به پیکار و کارزار جاهلیت می‏برد تا مدلولها و مفهومها و نگرشها و رویکردهای قرآن تحقق یابد و ییاده شود.

من هم اینک ژرف وعمیق فرق میان نسل معاصری را که با آ‌نان زندگی می‌کنیم و میان نسلی‌که این قرآن را مستقیم و بدون واسطه دریافت داشته‌اند درک و فهم می‌کنم‌. نسلی‌که این قرآن را مستقیم و بدون واسطه دریافت می‌داشتند، و آ‌هنگها و نواها، و تصویرها و سایه‌روشنها، و الهامها و اشاره‌های آن را در ذهن و شعو‌ر خود دریافت می‌کردند و به‌گوش جان و دل می‌سپردند، و مستقیم و بدون واسطه با آن آهنگها و نواها و تصویرها و سایه‌روشنها و الهامها و اشاره‌ها می‌زیستند و منقلب و متحول می‌گردیدند و قالب می‌گرفتند و مستقیم و بدون واسطه آنها را می‌پذیرفتند و بدانها پاسخ می‌گفتند. آنان با این قرآن به پیکار جاهلیت می‌رفتند تا مدلولها و مفهومهای قرآن را در جهان‌بینی و اندیشه خود پیاده کنند. ایشان توانستند در عمرکو‌تاه بشری آن همه‌کارهای خارق‌العاده را تحقق بخشند و پیاده‌کنند، در سایه انقلاب و دگرگونی مطلقی که در دلها و در خردها و در زندگی ایشان صورت پذ‌یرفته است‌، و بعد از آن با انقلاب و دگرگونی دیگری‌که در زندگی پیرامون خود، و در زندگی نواحی همه جهان آن روزی‌، و در خط سیر تاریخ تا آن زمان که یزدان زمین و زمینیان را به ارث خواهد برد، انجام گرفته است و انجام خواهدگرفت‌.

آنان مستقیم و بدون واسطه از سرچشمه این قرآن آب برمی‌گرفتند و می‌نوشیدند، و از آهنگها و نواهائی‌که از آن به گوش جانشان می‌خواند فورا متاثر و منقلب می‌گردیدند و ازگیرنده گوش به بلندگوی دهان می‏بردند، و در برابرگرمی و پرتو و الهام آن پخته و رسیده می‌شدند، و بعد از آن طبق حقائق و ارزشها و جهان‌بینیها و اندیشه‌های آن منقلب و دگرگون می‌گردیدند.

اما ما امروزه منقلب و دگرگون می‌گردیم طبق جهان‌بینیها و اندیشه‌های فلانی و فلانی که درباره هستی و زندگی و معیارها و ارزشها و اوضاع و احوال دارد. معلوم است فلانی و فلانی هم از زمره انسانها هستند و انسانها دارای دانش و بینش محدود و ناتمام هستند و فرزندان فنا و نیستی می‏باشند.

گذشته از این‌، ما می‌نگریم‌که نسل نخستین مسلمین در زندگی خود چه خوارق عاداتی به‌وجود آوردند، هم در خود خودشان و هم در زندگی پیرامون خودشان‌. آنگاه تلاش می‌کنیم این خوارق عادات را با منطق خودمان تفسیر و تعبیر و توجیه و ریشه‌یابی‌کنیم و اسباب و علل آن را بیان داریم‌، منطقی که معیارها و مقیاسهای آن از ارزشها و اندیشه‌ها و جهان‌بینی و انگیزه‌هائی مدد و یاری می‌طلبدکه جدای از ارزشها و اندیشه‌ها و جهان‌بینیها و انگیزه‌های آنان است‌. این است بی‏گمان در ارزیابی خواستها و انگیزه‌ها و ریشه‌یابی عوامل و محرکها و تفسیر و تعبیر نتائج ‌کارها، راه خطا می‌پوئیم ... زیرا آنان آفریده‌ها و ساخته‌های دیگری از ساختار این قرآن هستند.

من خوانندگان‌کتاب «‌فی ظلال القرآن‌» را فریاد می‌دارم‌که هدف آنان تنها فهم خود مطالب و مقاصد این‌کتاب نباشد و بس‌. بلکه «‌فی ظلال القرآن‌» را بد‌انند تا به خود قرآن نزدیک شوند. آن‌گاه قرآن را به دست‌گیرند و در مسیر حقیقی قرآن از آن استفاده کنند و با آن همراه و همگام شوند، و سپس «‌فی ظلال القرآن‌» را از خود دورکنند. امّا بدانندکه آنان قرآن را در مسیر حقیقی قرآن به دست نمی‌گیرند و مورد استفاده قرار نمی‌دهند تا زمانی‌که همه زندگی خود را وقف پیاده‌کردن مدلولها و مفهومهای قرآن نکنند، و تا زمانی‌که به نام قرآن و زیر پرچم قرآن به پیکار و کارزار جاهلیت نپردازند و سر و جان خویش را در راه آن نبازند.

*

در ادامه این سخنانی‌که بدان پریدم‌، این سوره را پیش روی دارم‌، سوره رعد. انگار برای اولین بار است‌که آن را می‌خوانم‌. در حالی‌که قبلا بارها و بارها آن را خوانده‌ام و بدان گوش داده‌ام‌، آن اندازه که نمی‌توانم آن را بشمارم. ولیکن این قرآن بدان اندازه به تو بهره می‌دهدکه تو بدان‌گوش جان فرا می‌دهی‌، و هر بار دریچه پرتوها و درخششها و الهامها و نواهائی را برای تو باز می‌کند، بدان اندازه‌که تو دریچه دل خود را برای آن باز می‌کنی‌، و هر بار در برابر دیدگانت تازه و نو جلوه‌گر می‌آید، انگارکه تو همین لحظه است‌که آن را می‌بینی، و قبل از این آن را نخوانده‌ای یا آن را نشنیده‌ای و یا بدان نپرداخته‌ای‌!

این سوره از شگفتیهای سوره‌های قرآنی است‌. سوره‌ای است‌که از آغاز تا به انجام با شخصیت یگانه‌ای‌، آهنگ و نوای یگانه‌ای‌،‌[1] فضای یگانه‌ای‌، و با عطر و عبیر یگانه‌ای‌، تو را شیفته خود می‌کند و به خود مشغول می‌دارد. سوره‌ای است‌که با تصویرها و سایه‌روشنها و صحنه‌ها و دل‌شوره‌ها و خاطره‌ها درون انسان را لبریز می‌کند وگستره احساس او را فرامی‌گیرد و زیر سیطره خود می‌دارد. سوره‌ای است که سراپای هستی انسان را از هر سو و جهتی یکجا فرامی‌گیرد، و ناگهان جشنی از تصویرها و احساسها و آهنگها و نواها و نورها و پرتوها تشکیل می‌شود و شور و غوغائی درمی‌گیرد. سوره‌ای است که دل را به افقها و جهانها و دنیاها و زمانها می‌برد و در میان آنها می‌گرداند. دل در این گشت وگذار، بیدار، بینا، دانا، فهمیده‌، و آگاه از صحنه‌ها و الهامها و اشاره‌هائی است که پیرامون او موج می‌زند.

سوره‌ای است که واژه‌ها و عبارتها نیست‌. بلکه مضرابها و نواهائی است از تصویرها، سایه‌روشنها، صحنه‌ها، موسیقیها و پسوده‌های درونی‌که پنهان می‌شوند و اینجا و آنجا پخش می‌گردند.

موضوع اصلی این سوره تقریبا همانند موضوع همه سوره‌های مکی است‌[2]... موضوع اصلی این سوره عقیده و مسائل مربوط بدان است ... از قبیل‌: توحید الوهیت و توحید ربوبیت، و توحیدکرنش بردن و پرستش‌کردن برای یزدان یگانه جهان در هر دوی دنیا و آخرت‌. بعد از آن مساله وحی و مسأ‌له رستاخیز ... و چیزهای دیگری از این قبیل‌، مطرح می‌شود ...

امّا این موضوع یگانه دارای مسائل یگانه‌ای است که هرگز عرضه آن با یک شیوه یگانه در سراسر سوره‌های مکی و همچنین در سوره‌های مدنی تکرار نمی‌گردد. چه در هر باری به شیوه تازه‌ای عرضه می‌گردد و از نورها و پرتوهای تازه‌ای برخوردار می‌شود، و عرضه کردن آن انگیزه‌هائی و الهامهائی دربر دارد که دارای موسیقی و نوای نوین و الهامها و اشاره‌های نوین است.

این مسائل به صورت مجادله سرد و بی‌مزه با واژه‌هائی عرضه نمی‌گردد و همچون هر مساله ذهنی سرد و بی‌مزه پایان بپذیرد. بلکه این مسائل عرضه می‌شوند و چهارچوبی در اطراف خود دارند. این چهارچوب عبارت است از جهان و هرچه در آن است‌. همه جهان است با همه شگفتیهائی‌که دلائل و براهین و نشانه‌های این مسائل برای فهم و درک بینا و باز بشری هستند.

این شگفتیها هم پایان نمی‌گیرند، وکهنه نمی‌شوند و رونق آنها از میان نمی‌رود. زیرا هر روز پرده از چیز تازه‌ای به‌کنار می‌رود و در پرتو فهم بشری چیز تازه‌ای کشف می‌شود، ولی آنچه قبل از این کشف گردیده است در پرتو چیز جدیدی‌که کشف شده است کهنه نمی‌شود و بلکه باز هم تازه است‌. بدین خاطر است‌که این مسائل در جشن شگفتیهای هستی‌، زنده و نوین می‌مانند، شگفتیهائی که پایان نمی‌پذیرند وکهنه نمی‌شوند!

این سوره دل انسان را در جولانگاه‌ها و افقها و زمانها و فرازها و نشیبها و ژرفاها می‌گرداند و بدو نشان می‌دهد سراسر هستی را در جولانگاه‌های گوناگون دلربائی که دارد، اعم از: آسمانهای برافراشته بدون ستون‌، خورشید و ماهی‌که هریک تا مدت زمانی در گشت وگذارند، شب‌که روز آن را می‌پوشاند، زمین گسترده‌ای که دراز کشیده است و لمیده است‌، کوه‌های بلندی که در آن است‌، رودخانه‌هائی که در آن روان است‌، باغها وکشتزارها و نخلستانهائی‌که ثمره آنها به شکلها و مزه‌ها و رنگهای مختلف وگوناگون است‌، در قطعه‌های مجاور همدیگر زمین می‌رویند، و با آب واحدی آبیاری می‌گردند، آذرخش می‌ترساند و امیدوار هم می‌گرداند، رعد به حمد و سپاس و تسبیح و تقدیس یزدان می‌پردازد، فرشتگان می‌ترسند و خشوع و خضوع می‌کنند، صاعقه‌ها را به هرکس‌که بخواهد می‌رساند و دامنگیرش می‌گرداند، ابرهای سنگین باری که‌گستره آسمان را می‌سپرند، بارانهائی‌که در دشتها و بیابانها می‌بارند، کفهای دریاها و رودبارها بیهوده می‌روند و بیفائده می‌شوند، و در زمین چیزی ماندگار می‌ماند که به مردم سود می‌رساند، و ...

همه اینها آن دل را می‌پسایند، و هرجاکه رود آن را ملاقات می‌کنند. آن را با آگاهی و اطلاع و د‌انش خدا روبرو می‌کنند، اگاهی و اطلاع و دانشی‌که ساری و جاری است و پرده از همه چیز برمی‌دارد و همه چیز را فرامی‌گیرد، و دررونده و درآینده را می‌پاید، و پنهان‌شنونده و به سوراخها خزنده را می‌پساید، و هر زنده‌ای را دنبال می‌کند و همه اندیشه‌ها و خاطره‌های دل او را سرشماری می‌نماید و به حساب او می‌نگارد و نگاه می دارد.

آن غیب نهان‌که گمان بدان نمی‌رسد، برای علم و دانش یزدان آشکار و هو‌یدا و پیدا است‌. هر ماده‌ای هرچه را که در رحم خود بردارد و به هرچه باردار شود، و رحمها هرآنچه راکه فروبرند و هرآنچه راکه بیفزایند، علم و دانش یزدان مشتمل بر آن و مطلع از آن است‌.

این چیزها به درک و فهم انسانها مقداری از حقیقت بزرگ محیط بر جهان‌، چه پیدا و چه ناپیدای آن‌، و چه درشت و بزرگ و چه ریز وکوچک آن‌، و چه آنچه هست و چه آنچه خواهد بود، نزدیک می‌گرداند، و این مقداری راکه به درک و فهم انسانها نزدیک می‌گرداند، تصور آ‌ن هراس‌انگیز و بیمناک است و دلها از آ‌ن به لرزه درمی‌آ‌یند.

اینها و مثالهای به تصویرکشنده دیگری در صحنه‌های زنده لبریز از جنبش وکنش‌، همراه با صحنه‌های قیامت‌، و تصویرهائی از نعمتهای بهشت و عذابهای دوزخ‌، و درکنار آنها چیزهائی‌که درباره این یا آن بر دلها می‌گذرد و زوایای درونها را می‌سپرد، و همراه با ایستاد‌نها و نگاه‌هائی بر جایگاه‌های نقش زمین شدنهای گذشتگان و مهلکه‌های پیشینیان، و اندیشه‌هائی درباره چگو‌نگی کوچ کوچندگان و نحوه کار رهسپاران و روندگان به سرا‌ی جاویدان‌، و تامّل و تفکر راجع به سنت یزدان‌که درباره ایشان‌گذشته است و دامنگیرشان شده است‌، و زمان چندانی نگذشته است که آنان فرسوده‌اند و تکه‌تکه گردیده ‌اند ... اینها موضوعهائی است‌که در این سوره وجود دارد.

*

اینها چیزهائی درباره موضوعها و مسائل این سوره‌، و اشاره‌هائی به افقها وکرانه‌های جهان هستی و پهنه و گستره آن بود ... درکنار آنها به ویژگیهای طرز ادای هنری شگفت‌انگیز سوره نگاه گذرائی افکنده شد. گفتیم چهارچوب عامی که این مسائل در آن نمایش داده می‌شود جهان هستی است‌، و صحنه‌ها و شگفتیهای این چهارچوب در زوایای درون انسان و در آفاق بیرون جهان قرار دارد. این چهارچوب هم دارای فضای ویژه است:

این فضا، فضای صحنه‌های طبیعت است‌که متقابل یکدیگرند: آسمان و زمین‌، خورشید و ماه، شب و روز، شخصیتها و سایه‌ها، کوه‌های استوار و پایدار و رودبارهای جاری و روان‌، کفی که از میان می‌رود و آبی که جای می‌ماند، قطعه‌های مجاور و مختلف زمین‌، و درختان خرمائی‌که یک پایه و دو پایه‌اند ... بدین جهت این تقابلها در همه معانی و در همه حرکات و در همه سرنوشتها، در این سوره ییاپی یکدیگر قرار می‏گیرند و استمرار می‏یابند، و تقابلهای معنوی با تقابلهای محسوس هماهنگ می‌شوند، و در فضای عام و عمومی همآوا و همنوا می‌گردند ... مثلا استعلاء و والا شدن با استواء و بر زبر تخت نشستن‌، متقابل می‌گردد با تسخیر و به زیر فرمان‌کشاندن خورشید و ماه‌، و چیزهائی‌که رحمها به درون خود فرومی‌برند و می‌کاهند با چیزهائی‌که رحمها بر آنها می‌افزایند و افزون می‌شوند، متقابل است‌. کسی که‌گفتار را نهان می‌دارد با کسی‌که‌گفتار را آشکار می‌سازد متقابل است‌. کسی‌که در شب نهان می‌گردد باکسی‌که در روز پنهان می‌شود متقابل است‌. ترس از آذرخش با امید به آذرخش متقابل است‌. تسبیح و تقد‌یس سپاسگزاری رعد با تسبیح و تقدیس هراس فرشتگان متقابل است‌.

دعوت راستینی‌که به سوی خدا می‌شود با دعوت دروغینی که به سوی انبازها می‌گردد متقابل است‌. کسی که می‌داند با کسی‌که نابینا است متقابل است‌. کسانی از اهل‌کتاب‌که از نزول قرآن شادمانی می‌کنند با کسانی‌که از اهل‌کتاب برخی از قرآن را نمی‌پذیرند متقابل است‌. محو ازکتاب و ثبت درکتاب متقابل است ... خلاصه معانی متقابل می‌شوند، و حرکات متقابل می‌گردند، و رویکردها متقابل قرار می‌گیرند ... تا فضای عام ادای مطالب و مقاصد، هماهنگ و همآوا گردد!

پدیده دیگری از پدیده‌های هماهنگی و همآوائی در فضای ادای مطالب و مقاصد نهفته است ... چه در فضای طبیعت آسمان و زمین‌، و خورشید و ماه‌، و رعد و برق، و صاعقه‌ها و بارانها، و حیات و رویش‌، سخن می‌رود از چیزهائی که رحمهای جانداران در خود نهان و پنهان می‌دارند. در این راستا آمده است‌:

(و ما تغیض الأرحام و ما تزداد).

چه چیزهائی رحمها فرو می‌برند و می‌کاهند، و چه چیزهائی رحمها می‌افزایند.

کاهش رحمها و افزایش آنها، با سیلاب آبها در دشتها و بیابانها و دره‌ها، و با رویش‌گیاهان‌، هماهنگ و همنوا است ... این هم از زیبائیهای هماهنگی و همنوائی در این قرآن است‌.[3]

اینها برخی از چیزهای است‌که به خاطر آنها در برابر این سوره می‌ایستم - همان‌گونه که در بسیاری از اوقات در برابر سوره‌های دیگری ایستاده‌ام - در حالی که می‌ترسم با شیوه‌کوتاه و نارسای بشری خود بدان بپردازم‌، و می‌ترسم با تعبیر بشری فناپذیر خود آن را بپالایم و ناقص و نارسا از آن صحبت نمایم‌.

ولکن نیاز نسل است‌، نسلی‌که در فضای این قرآن نمی‌زید ... از خدا در این راستا کمک و یاری می‌طلبیم ... خدا یار و مددکار است‌.

*


 

1- آهنگها و نواهای موسیقی در قرآن‌، از عناصر گوناگونی فراهم می‌آید، از قبیل‌: مخارج حروف در واژه یگانه‌ای، همآوائی نواها میان واژه‌های بندها و بخشها، رویکردهای‌کشش در واژه‌ها، رویکردهای‌کششها در پایان فاصله‌های پیاپی در آیات‌، و از خود حرف فاصله - از این موضوع در کتاب التصویر الفنی فی‌القرآن بسیار سخن‌گفته‌ام و داد سخن داده‌ام - همه عناصری‌که آهنگها و نواها در این سوره از آنها فراهم می‌آید یکسان است مگر رویکرد کشش و حرف فاصله در قسمت اول آن تا آیه پنجم‌. چه‌کشش فاصله و حرف فاصله عبارتند از: «‌یومنون‌، توقنون‌، یتفکرون‌، یعقلون‌، خالدون‌»‌. در بقیه سوره چنین است‌: «‌العقاب‌، هاد، بمقدار، المتعال‌،‌بالنهار ...»‌و چیزهای دیگری‌...

2- سوره رعد یک سوره مکی است‌. هرچندکه در قرآن امیری و برخی از قرآنهای دیگر - با تکیه بر برخی از روایات - مدنی قلمداد گردیده است ... مکی بودن این سوره بسیار آشکار است‌، چه در سرشت موضوع آن‌، یا در شیوه اداء‌، و یا در فضای عمومی آن‌. فضائی‌که ناپیدا نمی‌ماند برای‌کسی که مدتی در سایه قرآن بیاساید و زندگی نماید.

3 - مراجعه شود به کتاب‌: «‌التصویر الفنی فی‌القرآن‌» فصل‌: ‌«‌التناسق الفنی‌»‌.