تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ زمر

سورۀ زمر

مکی است؛ ترتیب آن 39؛ شمار آیات آن 75

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ ١.

بدون شک نزول قرآن حکیم وحیی از جانب خداوند عزوجل است؛ خدایی که در پادشاهی‌اش عزیز و غالب است، چنان‌که هر که از وی اطاعت کند عزّتش می‌دهد و هر که از او نافرمانی کند خوارش می‌سازد. پروردگاری که در آفرینش و صُنعش و در تدبیر و شریعتش باحکمت است.

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ ٢.

ای پیامبر! همانا خداوند عزوجل قرآن را به سویت به حقّ و عدالت فرو فرستاده است، بنابراین پروردگارت را یگانه بشناس، عبادت را برای او خالص گردان و دیگری را به او شریک نساز.

﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ فِی مَا هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ کَٰذِبٞ کَفَّارٞ ٣.

آگاه باش که عبادت خالص از شرک و سالم از ریا و سمعه، سزاوار خداوند عزوجل است. اما کسانی که به اوتعالی شریک می‌آوردند و به عبادت چیزهای دیگر می‌پردازند، ادعا می‌کنند که ایشان خدایان دیگری را عبادت نمی‌کنند؛ مگر به منظور اینکه در نزد حق‌تعالی برای آنان شفاعت کند و در تقربّ‌شان به اوتعالی بیفزایند. اینان در دعوای‌شان دروغ می‌گویند و سخن آنان افترایی بیش نیست؛ زیرا عبادت و شفاعت مخصوص پروردگار است. الله عزوجل به طور قطع در امور اختلافی میان مؤمنان و کافران فیصله می‌کند؛ یعنی برای مؤمنان مخلص که وی را به یگانگی عبادت کردند و به او شریک نیاوردند پاداش می‌دهد و مشرکان را که با پروردگار یگانه خدایان دیگری را برگزیدند مجازات می‌کند. حق‌تعالی کسی را که در گفته‌ها و اعمالش دروغ گوید و به آیاتش کافر شود به سویی حقّ و راهیابی هدایت نمی‌کند؛ از این رو کافران افتراکننده از هدایت الهی محروم اند.

﴿لَّوۡ أَرَادَ ٱللَّهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدٗا لَّٱصۡطَفَىٰ مِمَّا یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٤.

اگر خداوند عزوجل اراده داشت که از بندگانش فرزندی داشته باشد، خودش هرچه می‌خواست برایش برمی‌گزید؛ نه اینکه بندگان به او نسبت دهند. اما پروردگار متعال از این امر پاک و مقدّس است و بلندتر از این است که فرزندی داشته باشد؛ زیرا او معبودی یگانه، پروردگار یکتا و ذات بی‌‌نیاز است که چیزی را نزاده، از کسی زاده نشده و برای او همتایی نیست. او ذات قهّاری است که بر دیگران غلبه دارد، هر که با او جنگ کند خوارش می‌سازد و هر که با وی دشمنی ورزد شکستش می‌دهد. پس هر چیزی مقهور عظمت و تسلیم سلطان اوتعالی است.

﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ یُکَوِّرُ ٱلَّیۡلَ عَلَى ٱلنَّهَارِ وَیُکَوِّرُ ٱلنَّهَارَ عَلَى ٱلَّیۡلِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِی لِأَجَلٖ مُّسَمًّىۗ أَلَا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفَّٰرُ ٥.

خداوند عزوجل آسمان‌ها و زمین و موجودات میان هردو را بر مبنای حکمت‌های بزرگی به حقّ و عدالت آفرید و پاک و مقدّس است از اینکه آن‌ها را بیهوده و بی‌فایده آفریده باشد. اوتعالی شب را می‌آورد و روز را از میان برمی‌دارد، باز روز را می‌آورد و شب را دور می‌سازد؛ بر علاوه لحظات هرکدام را از لحظات یکی دیگر کم می‌سازد و هریک از شب و روز را در وقت معیّنه‌اش پدید می‌آورد؛ چنان‌که هیچکدام بر دیگری سبقت نمی‌جوید. الله عزوجل خورشید و ماه را رام ساخته است؛ یعنی هرکدام را مقررّ داشته که در مدارش با نظم و حسابی تا قیام قیامت به حرکت ادامه می‌دهد؛ طوری که برای خورشید مناسب نیست ماه را دریابد و هریک با نظم مخصوصی در منازل خود فرود می‌آیند. آگاه باش! خداوندی که آفرینش خویش را نیکو ساخته، در صُنعش ابداع دارد، بر بندگانش صاحب فضل است و هرچه را بخواهد از مخلوقاتش مسخّر می‌سازد، در پادشاهی خویش نیز غالب است، هر که با وی مقابله کند قهرش می‌کند، هر که با وی زور آزمایی کند مغلوبش می‌سازد و آمرزندۀ گناهان تایبان است.

﴿خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖۚ یَخۡلُقُکُمۡ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡ خَلۡقٗا مِّنۢ بَعۡدِ خَلۡقٖ فِی ظُلُمَٰتٖ ثَلَٰثٖۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ لَهُ ٱلۡمُلۡکُۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٦.

ای بندگان! خداوند عزوجل شما را از پدرتان آدم خلق کرد، همانگونه که حوا همسر آدم را نیز از وجود خود آدم پدید آورد. اوتعالی برای شما از مواشی شتر، گاو، گوسفند و بُز، هشت صنف نر و ماده را آفرید و به همین طریق شما را به گونۀ جنین در شکم‌های مادر‌های‌تان به وجود آورد و به احوال نطفه، علقه و مضغه متغیّر ساخت؛ چنان‌چه در تاریکی شکم مادر، رحم و پردۀ نوزاد از حالی به حالی دیگر متحول می‌گردید. کسی که مخلو‌قات را بدین‌گونه آفرید و خلقتش را نیکو ساخت، خداوند یگانۀ یکتایی است که پروردگار شماست و جز او خدایی نیست. تنها او مستحقّ عبادت است؛ نه دیگران، پس به چه دلیلی از عبادتش به سوی غیر او رو می‌آورید؛ در حال که او آفریدگار و روزی‌دهنده است و دیگران نه چیزی را آفریده‌اند نه روزی داده‌اند.

﴿إِن تَکۡفُرُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنکُمۡۖ وَلَا یَرۡضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلۡکُفۡرَۖ وَإِن تَشۡکُرُواْ یَرۡضَهُ لَکُمۡۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرۡجِعُکُمۡ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٧.

ای بندگان! اگر به خداوند عزوجل کفر ورزید، پیامبرانش را تکذیب کنید و از فرمانش سرپیچی کنید اوتعالی از شما بی‌نیاز است، طاعت مطیع برایش فایده‌ای نمی‌رساند و گناه گنهکار به او ضرری ندارد اما شما به فضل و رحمتش نیازمند هستید. حق‌تعالی به کفر بندگانش راضی نیست و ایشان را بدان فرمان نداده است؛ بلکه از بنده‌ای راضی می‌شود که به وسیلۀ عبادت و اخلاص طاعت به شکر نعمت‌هایش بپردازد. هیچ کسی گناه کسی دیگر را برنمی‌دارد؛ یعنی نتیجۀ نیکی و بدی هر شخصی به خودش می‌رسد، بعد از آن به سوی حق‌تعالی بازمی‌گردید تا در روز قیامت از شما حساب بگیرد، از اعمال‌تان خبر دهد و مطابق آن برای شما جزا مقررّ دارد. اوتعالی به اسرار نهانی، به امور مخفی در ضمایر و پنهان در سینه‌ها باخبر است.

﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَا رَبَّهُۥ مُنِیبًا إِلَیۡهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُۥ نِعۡمَةٗ مِّنۡهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدۡعُوٓاْ إِلَیۡهِ مِن قَبۡلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلَّ عَن سَبِیلِهِۦۚ قُلۡ تَمَتَّعۡ بِکُفۡرِکَ قَلِیلًا إِنَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ ٨.

این از طبیعت انسانی است که هرگاه به سختیی چون بیماری، ناداری و مصیبت گرفتار شود به خدا پناه می‌برد، در پیشگاهش سر تسلیم فرود می‌آورد و به او استغاثه می‌نماید. اما وقتی دعایش را پذیرفت، گشایش را نصیبش کرد و فضلش را شامل حالش ساخت احسان پروردگارش را فراموش کرده تمردّ و سرکشی می‌نماید، به خداوند عزوجل شریک می‌آورد و در بیراهه کشاندن دیگران تلاش می‌کند تا آنان را از هدایت دور سازد. ای پیامبر! برای این گروه منکر ستیزه‌جو بگو: از زندگی فناپذیر دنیا با کفر خویش بهره‌مند شوید؛ زیرا بازگشت شما به سوی دوزخ است و در آن جاودان خواهید ماند.

﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا یَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَیَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٩.

آیا این منکر ستیزه‌جو بهتر است، یا کسی که به پیشگاه پروردگارش فروتنی می‌کند و مطیع مولای خویش می‌باشد، لحظات شب را با نماز، تلاوت قرآن و ذکر خداوند عزوجل می‌گذراند و از عذاب حق‌تعالی در روز قیامت می‌ترسد، رحمت پروردگار سبحان را آرزو می‌برد و خوف و رجاء را در دل می‌پروراند؟ ای پیامبر! بگو: آیا اهل علم نافعی که صاحبش را به طاعت و عبادت پروردگار می‌رساند و به نماز تهجُد وامی‌دارد، با کسی که علم سودمند ندارد، در نادانی و شهواتش فرو رفته و در لذت‌هایش غافل مانده است برابر اند؟ به یقین که برابر نیستند. به راستی که اندیشمندان با بصیرت و صاحبان فطرت مستقیم میان این دو گروه فرق قایل می‌شوند.

﴿قُلۡ یَٰعِبَادِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمۡۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞۗ وَأَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٌۗ إِنَّمَا یُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجۡرَهُم بِغَیۡرِ حِسَابٖ ١٠.

ای پیامبر! برای بندگان نیکوکار و اخلاص‌مندم بگو: با عمل به طاعات و ترک معاصی از الله عزوجل بترسید. برای کسی که در عبادت او تعالی، پیروی از پیامبرش و توشه‌گیری از اعمال نیکو اخلاص ورزد، پاداش بهشت‌های پر از نعمت داده می‌شود. بر علاوه پاداش‌های دنیوی چون حال نیکو، زندگی بهتر، وسعت روزی، ستایش به شایستگی‌ها و پذیرفتگی در نزد مردم برایش میسّر است. برای کسی که عبادت پروردگارش را اراده داشته باشد زمین خداوند عزوجل فراخ است؛ یعنی در سرزمینی که به عبادت مولایش قدرت نداشته باشد باقی نمی‌ماند، بلکه به جای دیگری هجرت می‌کند. به راستی پروردگار منّان در روز قیامت بخشش بسیار و بدون حسابی برای صابران عطا می‌نماید، اما دیگران را با حساب عطا می‌کند و این به خاطر بزرگی مربتۀ صبر است.

﴿قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّینَ ١١.

ای پیامبر! برای مردم بگو: الله عزوجل به من و پیروانم دستور داده که عبادت را برای او خالص سازیم و به او چیزی را شریک نیاوریم؛ زیرا اوتعالی اعمال را تا هنگامی که خالص برای او و مطابق سنّت رسولش نباشد نمی‌پذیرد.

﴿وَأُمِرۡتُ لِأَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٢.

بگو ای پیامبر! خداوند عزوجل مرا مأمور ساخته تا نخستین فرد مسلمان امّتم باشم؛ یعنی به عبادتش منقاد و به فرمانش تسلیم باشم، امورم را به او بسپارم و بر او توکّل کنم.

﴿قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ١٣.

ای پیامبر! برای مردم بگو: اگر اوامر الهی را ترک کنم و نواهی‌اش را انجام دهم، از این می‌ترسم که مرا در روز هولناک قیامت که سختی بیش از حد دارد عذاب نماید.

﴿قُلِ ٱللَّهَ أَعۡبُدُ مُخۡلِصٗا لَّهُۥ دِینِی ١٤.

ای پیامبر! برای مردم بگو من خدای یگانه‌ای را می‌پرستم که پروردگار من است، جز او معبود بر حقّی وجود ندارد و کسی غیر او سزاوار پرستش نیست. طاعتم را برای او خالص ساختم و کسی را در عبادتم به او شریک نمی‌آورم.

﴿فَٱعۡبُدُواْ مَا شِئۡتُم مِّن دُونِهِۦۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِیهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِینُ ١٥.

اکنون ای کافران هرچه را می‌خواهید از بتان و مجسمه‌ها عبادت کنید، چون زیان آن به خود شما می‌رسد و به من هیچ ضرر و آزاری ندارد. ای پیامبر! به کافران خبر بده که زیانمندان حقیقی کسانی اند که خود و خانوادۀ خویش را در روز حساب، آنگاه که عذاب و مجازات الهی بر آنان فرا رسد به خساره مواجه کنند، زیرا چنین افرادی سبب گمراهی و بیراهه روی خانوادۀ خود شده‌اند. آگاه باش که زیانمندی کافران در روز قیامت خسارۀ دیگری را در پی دارد؛ زیرا هلاکت حقیقی و گرفتاری دوامدار در آتش است.

﴿لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ وَمِن تَحۡتِهِمۡ ظُلَلٞۚ ذَٰلِکَ یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ یَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ ١٦.

قطعاتی از عذاب بر کافران در دوزخ سایه می‌اندازد و آنان را می‌پوشاند؛ مانند اینکه بر سر آنان سایبانی باشد، همچنان در زیر پای آنان قطعاتی از آتش فرش می‌کنند. خداوند عزوجل این عذاب سخت را یادآوری می‌کند تا بندگان بترسند و با طاعت و ترک معصیت از اوتعالی حذر داشته باشند. پس ای بندگان! با ایمان به پروردگار، پیروی از رسول الله، انجام اوامر و اجتناب از نواهی تقوای الهی را درپیش گیرید.

﴿وَٱلَّذِینَ ٱجۡتَنَبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ أَن یَعۡبُدُوهَا وَأَنَابُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰۚ فَبَشِّرۡ عِبَادِ ١٧.

کسانی که از طاعت شیطان و از اطاعت پیروان و همکارانش دست کشیدند، از شرک به خداوند عزوجل پرهیز کردند و با اخلاص طاعت و حسن عبادت به سوی حق‌تعالی بازگشتند برای‌شان در زندگی دنیا مژده‌ای است که با پذیرش در نزد مخلوقات، محبّت مردم، ستایش نیکو، توفیق به طاعت و استقامت در همه امور تحقّق می‌یابد و در آخرت نیز رضای الهی، فوز بزرگ و نعمت‌های جاودانی برای‌شان آماده شده است. پس ای پیامبر! بندگان صاحم را به این احسان بزرگ مژده بده.

﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَىٰهُمُ ٱللَّهُۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٨.

این بندگان ابرار، کسانی‌اند که برای شنیدن سخن‌های رهنمون‌ساز کتاب و سنّت و علم نافع سکوت می‌کنند و از نیکوترین سخن پیروی می‌‌نمایند. خداوند عزوجل ایشان را به راه مستقیم توفیق می‌دهد، راهیابی را الهام‌شان می‌نماید، بر هدایت ثبات‌شان می‌بخشد و تنها آنان صاحبان عقل‌های اندیشمند و فطرت‌های‌سلیم‌اند.

﴿أَفَمَنۡ حَقَّ عَلَیۡهِ کَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِی ٱلنَّارِ ١٩.

ای پیامبر! آیا می‌توانی کسی را که خداوند عزوجل عذاب را بر او مقدّر کرده و خودش به گمراهی راضی است، از هدایت دور رفته و کفر را برگزیده است هدایت نمایی؟ آیا در توان تو هست که او را از عذاب دوزخ نجات دهی؟ تو توان این کار را نداری؛ زیرا آنچه در توان تو هست هدایت ارشاد است، اما هدایت توفیق، تنها کار الله عزوجل است.

﴿لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ غُرَفٞ مِّن فَوۡقِهَا غُرَفٞ مَّبۡنِیَّةٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ ٱلۡمِیعَادَ ٢٠.

اما برای پرهیزکاران نیکوکار که به طاعت خداوند عزوجل عمل کنند و از نافرمانی‌اش بپرهیزند، اطاق‌هایی در بهشت مهیّا شده که هرکدام از دیگری در زیبایی و ارزشمندی برتر ‌اند و از زیر درخت‌ها و کاخ‌های آن جوی‌ها جاری است. این وعدۀ پروردگار برای دوستان اوست که حتماً واقع‌شدنی است؛ زیرا الله عزوجل به وعدۀ خویش وفا‌ می‌کند.

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَسَلَکَهُۥ یَنَٰبِیعَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ یُخۡرِجُ بِهِۦ زَرۡعٗا مُّخۡتَلِفًا أَلۡوَٰنُهُۥ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ یَجۡعَلُهُۥ حُطَٰمًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢١.

آیا ندیدی که چگونه خداوند عزوجل آب با برکتی را از ابرها فرود ‌می‌ریزد، سپس آن را در منافذ زمین فرو می‌برد و از اثرش چشمه‌های فوّار و جوی‌های جاری را پدید می‌آورد. بعد از آن با این آب‌ها کشت‌ها را با رنگ‌ها و اصناف مختلف سبز می‌گرداند، باز این کشت‌ها بعد از سرسبزی و تازگی به خشکی و زردی می‌گرایند و بعد‌ از خشک‌شدن درهم شکسته و پارچه می‌شوند. به راستی که در پیدایش و نابودی این مخلوقات که حق‌تعالی آن‌ها را مقدّر ساخته و تازه به وجود آورده پند بزرگ و موعظۀ سترگی برای صاحبان عقل‌های سلیم و فطرت‌های معتدل وجود دارد.

﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦۚ فَوَیۡلٞ لِّلۡقَٰسِیَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ٢٢.

آیا کسی که خداوند عزوجل دلش را بگشاید؛ چنان‌که اوامر اسلام، عمل به شریعت و پیروی از هدایت پیامبر را بپذیرد، با بینشی از خویشتن و با هدایتی از پروردگار همراه باشد، حق را بشناسد و بدان عمل کند، باطل را تشخیص دهد و از آن اجتناب نماید مانند کسی است که چنین نیست؟ به یقین که این دو کس برابر نیستند؛ یعنی کسی که هدایت شده، دلی گشایش یافته و آباد از طاعت دارد و یا یقین و هدایت همراه است. امّا شخص گمراه و منحرف، از حق روگردان است و در گمراهی و حیرت به سر می‌برد. پس هلاکت به تمام و کمال بر سنگدلانی باد که هم خود از یاد الله عزوجل روگردان اند و هم دیگران را از راه اوتعالی بازمی‌دارند، آری! این گروه از راه هدایت دور افتاده‌اند، به حق توفیق نمی‌یابند و در امور خیر استقامت ندارند.

﴿ٱللَّهُ نَزَّلَ أَحۡسَنَ ٱلۡحَدِیثِ کِتَٰبٗا مُّتَشَٰبِهٗا مَّثَانِیَ تَقۡشَعِرُّ مِنۡهُ جُلُودُ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمۡ وَقُلُوبُهُمۡ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٍ ٢٣.

الله عزوجل خداوندی است که نیکوترین سخن را، از نگاه لفظ و معنی و از نگاه برکت و رشد، بر پیامبرش نازل کرده است. این کلام و سخن، قرآن کریم است که بعضی آیات آن در زیبایی و استحکام، در حکمت و هدایت و در عدم تضاد و اختلاف، با آیات دیگرش همانندی دارد. کتابی است که خبرها، براهین، دلایل و احکام در آن تکرار شده و در هنگام شنیدنش لرزه بر اندام پرهیزگاران می‌افتد؛ از آن‌رو که بیانش ترساندن، بیم دادن و وعدۀ نعمت‌ها، ترغیب در خیر و رحمت الهی نرم می‌شود. تأثیر قرآن بر دل‌های پرهیز‌گاران نیکوکار هدایتی از جانب خداوند عزوجل بر ایشان است؛ زیرا حق‌تعالی هر که را بخواهد هدایت ‌می‌کند؛ اما اگر با اراده‌اش کسی را از راه حق و ایمان بازدارد، هیچ کسی جز اوتعالی هدایتش کرده نمی‌تواند و آنگاه در گمراهی و سرکشی باقی می‌ماند.

﴿أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجۡهِهِۦ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَقِیلَ لِلظَّٰلِمِینَ ذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ ٢٤.

آیا کسی که بر رویش در آتش دوزخ انداخته شود، طوری که دست‌هایش از پشت سرش به زنجیر بسته باشد و به علّت تکذیب و کفر خویش نتواند خودرا از آتش باز دارد بهتر و برتر است، یا شخصی که به سبب ایمان و صلاح خویش، به رضای خدا و بهشتش نایل آمده است؟ به راستی که این دو شخص باهم برابر نمی‌باشند. در آن روز برای کافران که با شرک و گناه بر خویشتن ستم کرده‌اند گفته می‌شود: نتیجۀ اعمال بد و ثمرۀ جرم و گناه خویش را که در دنیا انجام داده‌اید بچشید.

﴿کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَأَتَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَشۡعُرُونَ ٢٥.

 ای پیامبر! اهل قرن‌های پیشین، به مانند کافران امّت تو پیامبران خود را تکذیب کردند و در نتیجه خداوند عزوجل عذاب را از جایی که نزول آن را گمان نمی‌بردند بر آنان فرود آورد؛ یعنی به گونۀ ناگهانی و با بی‌خبری آنان را فرا گرفت.

﴿فَأَذَاقَهُمُ ٱللَّهُ ٱلۡخِزۡیَ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَکۡبَرُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ ٢٦.

خداوند عزوجل بر امّت‌های کافر و تکذیب کنندۀ گذشته، در زندگی دنیا عذاب سختی را با خواری و ذلّت چشانید و بدترین و هولناکترین عذاب را در آتش دوزخ برای آنان آماده کرده است. اگر این کافران می‌دانستند که به سبب ارتکاب تکذیب، چه عذابی بر آنان فرود می‌آید ایمان می‌آوردند و تصدیق می‌کردند. امّا نادانی و خواهش‌های نفسانی بر آنان غلبه کرد و گمراه شدند.

﴿وَلَقَدۡ ضَرَبۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ ٢٧.

به راستی که خداوند عزوجل در کتاب بزرگش هرنوع مَثَل را به طور پند دهی و موعظه برای کافران ارائه کرده است برای اینکه از کفر و گناهان خویش باز گردند.

﴿قُرۡءَانًا عَرَبِیًّا غَیۡرَ ذِی عِوَجٖ لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ٢٨.

خداوند عزوجل کتاب بزرگش را به زبان عربی فرود آورده که الفاظ واضح و معانی آسان دارد و تعقید و غرابتی در آن نیست؛ برای اینکه چون قرآن عربی واضح را بخوانند، با انجام طاعات و پرهیز از گناهان تقوا پیشه شوند.

﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلٗا فِیهِ شُرَکَآءُ مُتَشَٰکِسُونَ وَرَجُلٗا سَلَمٗا لِّرَجُلٍ هَلۡ یَسۡتَوِیَانِ مَثَلًاۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٢٩.

خداوند متعال برای هر یک از دو شخص: مؤمن یگانه شناس و کافر مُشرک مَثَلی را ارائه می‌دارد. برای کافر مشرک بردۀ مملوکی را مَثَل می‌زند که مال شریکانِ متخاصم است چنان‌که در راضی‌ساختن همگان در حیرت است؛ زیرا رضای یکی از شریکان خشم دیگری را فراهم می‌کند. اما برای مؤمن یگانه شناس بردۀ دیگری را مثال می‌آورد که مال خالص مولای خود است، به گونه‌ای که رضای اوست کار می‌کند و همه قصد و توان خود را در کار مولایش به خرچ می‌دهد. آیا این دو برده با هم برابر اند؟ یقیناً که برابر نیستند. این دو مَثَل، برای مشرکِ متذبذب و حیرت زده و برای مؤمن صاحب اطمینان و یقین است. ستایش نیکو و شکران شایسته مخصوص پروردگاری است که برای بندگانش چنین مثال‌هایی را بیان داشته است، اما بیشتر مردم حق را نمی‌دانند تا با آن هدایت شوند و در نادانی و گمراهی به سر می‌برند.

﴿إِنَّکَ مَیِّتٞ وَإِنَّهُم مَّیِّتُونَ ٣٠.

ای پیامبر! خواهی نخواهی تو وفات می‌کنی و جاودانه نیستی. به همین‌گونه دشمنانت نیز می‌میرند و جاودانه نمی‌باشند. بنابراین شما درعدم جاودانگی در دنیا مشترک هستید، پس چرا کافران مرگ تو را انتظار می‌کشند؛ در حالی که مرگ بر همگان آمدنی است؟

﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عِندَ رَبِّکُمۡ تَخۡتَصِمُونَ ٣١.

ای بندگان! بعد از آن شما در روز باز گشت در نزد خداوند عزوجل متفاوت هستید؛ گروهی اهل ایمان و صلاح و گروهی اهل کفر و فساد می‌باشید و یقنیاً که پروردگار سبحان میان بندگانش در آن روز به عدل حکم می‌کند؛ یعنی پرهیزگاران را نجات می‌بخشد و بدکاران را عذاب می‌نماید.

﴿۞فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن کَذَبَ عَلَى ٱللَّهِ وَکَذَّبَ بِٱلصِّدۡقِ إِذۡ جَآءَهُۥٓۚ أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡکَٰفِرِینَ ٣٢.

هیچ‌کس در جهان از کسی که بر خداوند عزوجل دروغ بربندد ستمگارتر نیست؛ یعنی از شخصی که برای اوتعالی شریکی، فرزندی یا همسری قایل شود، یا حق‌تعالی را به یکی از مخلوقاتش همانند بداند و یا او را به غیر صفاتی که در کتاب و سنّت آمده توصیف کند. همچنان است هر که به دروغ ادّعا کند که پروردگار سبحان بر او وحی نازل کرده است و نیز کسی که به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تکذیب کند و شریعتش را رد نماید. آیا جایگاه و جای بود و باش کافران در دوزخ نیست؟ آری! دوزخ سرا و قرارگاه آنان است.

﴿وَٱلَّذِی جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ ٣٣.

کسانی که وحی را از جانب خداوند عزوجل به بندگان می‌آورند و در گفتار، کردار و احوال‌شان راستگوی اند، همچنان کسانی که به وحی الهی تصدیق می‌کنند و در اعتقاد، گفتار و کردار خویش از آن پیروی می‌کنند واقعاً پرهیزگار و نیکو کار‌اند. آری! پیشوا و سردار راستگویان رسول خدا محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و همچنان یاران نیکوکار و پیروان بزرگوارش تا روز قیامت از جملۀ همین پرهیزگاران نیکوکاراند.

﴿لَهُم مَّا یَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٣٤.

برای این پرهیزگاران وفادار و راستکار، انواع شادمانی‌ها، لذایذ و خواسته‌های مهیّاست که نه آن‌ها را چشم دیده، نه گوش شنیده و نه در دل انسان خطور کرده است. این پاداش کسی است که در عبادت و طاعت پروردگارش احسان و اخلاص ورزد؛ یعنی عبادت را مخصوص خداوند عزوجل سازد و از پیامبرش اطاعت نماید.

﴿لِیُکَفِّرَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٣٥.

 برای اینکه خداوند عزوجل با ملاحظۀ ایمان، توبه و انجام حسنات بعد از گناهان، بدترین گناهان و خطاهایی را که در دنیا انجام دادند کفّاره کند و بزرگ‌ترین و نیکوترین پاداش را برای‌شان عطا کند؛ طوری که پاداش آنان را مطابق بهترین عمل‌شان عیار سازد و بعد از آن اعمال دیگرشان را به منظور دریافت پاداش بدان پیوست سازد.

﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَهُۥۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ ٣٦.

آیا خداوند عزوجل پیامبرش را از شرّ و تدبیر کافران نگه نمیدارد تا آزار و اذیت آنان به او نرسد؟ آری! پروردگار منّان آن حضرت را در دنیا و آخرت محافظت و یاری می‌کند، اذیت و آزار کافران را از او دفع می‌نماید و عزّت و پیروزی‌اش میبخشد، دشمنان و مخالفانش را سرکوب می‌کند و شکست می‌دهد. ای پیامبر! کافران از خدایان باطل خویش تو را می‌ترسانند و با عقیدۀ دروغین خویش می‌پندارند که آن‌ها به تو ضرر می‌رساند. کسی که الله عزوجل دلش را ازهدایت منصرف سازد و گمراهی بر او مقدّر شده باشد، جز پروردگار هدایتگری نمی‌یابی که به راه راست رهنمونش سازد.

﴿وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن مُّضِلٍّۗ أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِعَزِیزٖ ذِی ٱنتِقَامٖ ٣٧.

کسی ر ا که خداوند عزوجل با هدایتش به راه مستقیم دلالت کند، آنگاه از کتاب و سنّت پیروی نماید و شریعت الهی را در ظاهر و باطن خویش حاکم سازد، هیچ کسی نمی‌تواند او را از راه هدایت باز گرداند. آیا حق‌تعالی در پادشاهی و مجازات دشمنانش غالب نیست؟ اوتعالی دوستانش را عزیز و دشمنانش را خوار می‌سازد، هر که با وی ستیزه کند شکستش می‌دهد و هر که با وی زور آزمایی کند مغلوبش می‌کند و به این طریق با فرود آوردن عذاب از دشمنان و مخالفانش انتقام می‌گیرد.

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلۡ أَفَرَءَیۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَنِیَ ٱللَّهُ بِضُرٍّ هَلۡ هُنَّ کَٰشِفَٰتُ ضُرِّهِۦٓ أَوۡ أَرَادَنِی بِرَحۡمَةٍ هَلۡ هُنَّ مُمۡسِکَٰتُ رَحۡمَتِهِۦۚ قُلۡ حَسۡبِیَ ٱللَّهُۖ عَلَیۡهِ یَتَوَکَّلُ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ ٣٨.

ای پیامبر! اگر از مشرکان بپرسی که آسمان‌ها و زمین را که آفریده است؟ به زودی برایت پاسخ می‌دهند که فقط خداوند عزوجل آن‌ها را آفریده است. پس چرا خدایان دیگری را با اوتعالی پرستش می‌کنند؟ اکنون از آنان بپرس: آیا خدایانی که شما عبادت می‌کنید امر ناخوشایندی را که حق‌تعالی بر من مقدّر کرده باشد می‌توانند دفع کنند؟ یا ضرری را که بر من فرود آمده باشد مرفوع کرده می‌توانند؟ آیا توان دارند خیر و رحمتی را که الله تعالی بر من حکم و مقدّر کرده باشد باز دارند؟ قطعاً! برایت پاسخ خواهند داد که نمی‌توانند. برای آنان بگو: پس تنها پروردگار مرا کفایت می‌کند و بسنده است. هر شخص موحّد صداقتکار و اخلاصمند، در جلب منافع و دفع امور زیان آور و نیز در رسیدن به خیر و دورساختن شرّ، به اوتعالی اعتماد می‌کند. اوست که اختیار همه امور را به دست دارد و مالک نفع و ضرر است؛ همه امورم را به وی می‌سپارم و بر او توکّل می‌کنم، او مرا بسنده و بهترین سرپرستی است.

﴿قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَٰمِلٞۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٣٩.

ای پیامبر! برای کافران بگو: شما بر روش خود که کفر و تکذیب است ادامه دهید و عمل کنید، من نیز به اخلاص عبادت برای او تعالی، اطاعت از هدایات شریعت و عقیده و عمل به حق که مرا خداوند عزوجل به آن هدایت کرده عمل می‌کنم، به راستی آنگاه که الله عزوجل بین من و شما حکم کند آشکار می‌شود که هلاک‌شونده و نجات یابنده کیست و راستگو و دروغگو چه کسی خواهد بود.

﴿مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَیَحِلُّ عَلَیۡهِ عَذَابٞ مُّقِیمٌ ٤٠.

به طور قطع خواهید دانست که هر که به عذاب خداوند عزوجل گرفتار شود، خوار و ذلیلش می‌سازد و او را در آتش دوزخ فرود می‌آورند؛ آتشی که درد آور و دایمی است، انقطاع نمی‌پذیرد و تخفیف نمی‌یابد.

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ لِلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٍ ٤١.

ای پیامبر! خداوند عزوجل قرآن را با راستی وعدل بر تو نازل کرده تا هدایتی برای مردم و بیانگر حکم همه امور باشد. اکنون هر که از قرآن فایده گیرد و از آن پیروری کند، به احکامش عمل کند و آن را حاکم بر امور خود سازد به خویشتن احسان کرده و نفعش به خودش باز می‌گردد. امّا کسی که هدایت را رها کند و سرکشی را اختیار کند، زیان عملکرد و جزای کردارش به خودش برمی‌گردد؛ چون طاعت مطیعان به اوتعالی فایده‌ای نمی‌رساند و معصیت گنهکاران ضرری را متوجه وی نمی‌گرداند. ای پیامبر! تو وکیل مردم نیستی که اعمال آنان را بشماری، کردارشان را محاسبه نمایی و آنان را بر هدایت مجبور سازی؛ یعنی وظیفۀ تو جز رساند پیام و دعوت حکمیانه به سوی خدا کار دیگری نمی‌باشد.

﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِینَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ فَیُمۡسِکُ ٱلَّتِی قَضَىٰ عَلَیۡهَا ٱلۡمَوۡتَ وَیُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ٤٢.

خداوند عزوجل ذاتی است که ارواح انسان‌ها را در هنگام فرا رسیدن مرگ، بزرگ که در وقت کمال پذیری عمر و نهایت حیات فرا ‌می‌رسد قبض می‌کند، آنگاه روحش را محبوس می‌سازد تا به بدنش باز نگردد. اما کسی که با چنین مرگی نمرده، روحش را فقط در وقت خواب یعنی موت کوچک می‌گیرد و نگه می‌دارد، بعد از اتمام خواب رهایش می‌سازد تا به بدن بر گردد و این بازگشت روح با هنگامی که مدّت عمرش به نهایت و کمال رسد ادامه دارد. یقیناً در قبض روح مرده‌گان، نگهداشت روح شخص خوابیده و بازگشت دوباره‌اش به وجود، دلایل آشکاری بر قدرت و حکمت خداوند منّان است؛ البته برای کسانی که بیندیشند و پند گیرد.

﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ کَانُواْ لَا یَمۡلِکُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَعۡقِلُونَ ٤٣.

آیا کافران برای خود شفیعانی را به منظور رفع نیاز‌های خویش بر گزیدند؛ در حالی که خداوند عزوجل به این کار راضی نیست و بدان اجازه نداده است؟ ای پیامبر! برای آنان بگو: چگونه شفیعانی را برمی‌گزینید که مالک جلب منفعت و دفع ضرری نیستند. آری! خدایان باطل به عبادت مشرکان آگاه نیستند؛ زیرا جماد و بی‌خرداند.

﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِیعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٤٤.

ای پیامبر! برای مشکان بگو: تنها خداوند عزوجل مالک شفاعت است و بدان اجازه می‌دهد. پادشاهی آسمان‌ها و زمین و موجودات میان آن‌ها از آن اوست، فرمانش اجرا شدنی و حکمتش نافذ است، مخلوقات بندگان او هستند و او آفریدگار با تدبیر و متصرّف عالم کَون است. مسلّماً شفاعت از کسی طلب می‌شود که مالک آن است، از این رو واجب است عبادت فقط برای او تقدیم شود و طاعت برای وی خالص ساخته شود؛ زیرا خدایان باطل و ادّعایی مشرکان نفع و ضرری رسانده نمی‌توانند. همه در روز قیامت به سوی اوتعالی برمی‌گردند تا هر کس را مطابق عملش جزا دهد؛ یعنی برای اعمال خیر، پاداش نیکو و بری اعمال بد، جزای دشواری مقررّ دارد.

﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُکِرَ ٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ ٤٥.

آنگاه که خداوند عزوجل به یگانگی یاد شود و چیزی به او شریک آورده نشود، این امر در دل‌های کافران ناخوشایند است و نفس‌های بدکاران منکر روز جزا از آن تنفّر می‌کند. امّا وقتی نه از الله عزوجل بلکه از معبودان باطل آنان ذکر به عمل آید شادمان می‌شوند؛ زیرا شیطان، شرک را در نظر آنان مزیّن ساخته و توحید را زشت می‌نمایاند؛ یعنی حق به گونۀ باطل، و باطل به گونۀ حق در نگاه آنان جلوه‌گر می‌شود.

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ عَٰلِمَ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ أَنتَ تَحۡکُمُ بَیۡنَ عِبَادِکَ فِی مَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ ٤٦.

بگو: بار خدایا! ای آفریدگار و ابداع‌گر آسمان‌ها و زمین که آن‌ها را بدون مثال سابقی آفریده‌ای، ای کسی که به آنچه از دیده‌ها غایب است و به آنچه در معرض چشم‌ها قرار دارد دانایی! تو در روز بازگشت میان مخلوقات در امور مورد اختلاف‌شان چون ربوبیت، الوهیت، رسالت و دیگر امور ایمان فیصله می‌کنی، پروردگارا! از تو مسألت می‌دارم در امور اختلافی میان مردم مرا هدایت فرما و به حق رهنمایی کن؛ زیرا تنها تو به راه راست هدایت می‌کنی.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با این جملات به حضور خداوند عزوجل بسیار دعا می‌کردند.

﴿وَلَوۡ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦ مِن سُوٓءِ ٱلۡعَذَابِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ یَکُونُواْ یَحۡتَسِبُونَ ٤٧.

اگر تمام اموال، خزانه‌ها و ذخیره‌های ثروت روی زمین در اختیار کافران می‌بود و چندین برابر دیگر از این ذخیره‌ها و ثروت‌ها را نیز به دسترس می‌داشتند، همه را در روز قیامت فدیه می‌دادند تا از عذاب پروردگار جهانیان نجات یابند. امّا اگر چنین فدیه‌ای را هم بپردازند و همه اموال و ذخایر را صرف کنند پذیرفته نمی‌شود و عذاب را از آنان دفع کرده نمی‌تواند. کافران در روز قیامت به عذاب و مجازاتی گرفتار می‌شوند که به گمان آنان نیامده و در دل‌شان خطور نکرده است؛ یعنی با زنجیرها شکنجه می‌شوند و به هول و وحشت گرفتار می‌آیند.

﴿وَبَدَا لَهُمۡ سَیِّ‍َٔاتُ مَا کَسَبُواْ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٤٨.

جزای گناهان انجام شدۀ کافران که به خداوند شریک می‌آوردند، به اوتعالی همسر و فرزندان را نسبت می‌دادند، در نام‌ها و صفاتش انحراف می‌کردند، پیامبرانش را تکذیب می‌کردند و با دوستانش ستیزه می‌نمودند در روز قیامت آشکار می‌شود، در آن هنگام عذاب دردآور و سختی از هر طرف بر آنان احاطه می‌کند؛ زیرا آنان به شریعت پروردگار جهانیان تمسخر کردند و به دین حق استهزا نمودند.

﴿فَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ضُرّٞ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلۡنَٰهُ نِعۡمَةٗ مِّنَّا قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمِۢۚ بَلۡ هِیَ فِتۡنَةٞ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٤٩.

آنگاه که انسان به بلا و محنتی گرفتار شود به پروردگارش رجوع می‌کند، عبادت را برای اوتعالی خالص می‌سازد و رهایی از دشواری را از او می‌خواهد. اما آنگاه که خداوند عزوجل محنت و بلا را از وی دور نمود، با آسانی بعد از سختی و با فراوانی بعد از تنگدستی به او نعمت داد با کبر و عناد می‌گوید: این فراوانی و آسایش بدین سبب به من داده شده که سزاوار آن بوده‌ام، یا می‌گوید: از آن‌رو به من عنایت شده که به وسایل تحصیل آن‌ها آگاه بودم و علم داشتم. درست آن است که این همه نعمت و فراوانی، بلا و فتنه‌ای از جانب حق‌تعالی است که بندگانش را با آن امتحان می‌کند تا شکرگزار از کافر و راستگو را از دروغگو باز شناسد. اما بیشتر مردم به علّت غفلت، نادانی و گمراهی این حکم را نمی‌دانند و به این رازها آگاه نیستند.

﴿قَدۡ قَالَهَا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٥٠.

اهل قرن‌های گذشته نیز مانند این مقولۀ نادرست کافران بر زبان آوردند، امّا فرزندان آنان با مال و ثروتی که جمع آورده بودند عذاب خداوند عزوجل را از آنان دفع نکرد.

﴿فَأَصَابَهُمۡ سَیِّ‍َٔاتُ مَا کَسَبُواْۚ وَٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ سَیُصِیبُهُمۡ سَیِّ‍َٔاتُ مَا کَسَبُواْ وَمَا هُم بِمُعۡجِزِینَ ٥١.

در نتیجه صاحبان این مقولۀ گنهکارانه در قرن‌های گذشته به عاقبت معاصی و جزای گناهان خود گرفتار شدند؛ طوری که خواری و ذلّت دنیا و عذاب درد آور آخرت آنان را فرا گرفت. به همانگونه کافران این امّت که با شرک به خداوند عزوجل بر خویشتن ستم کردند، قطعاً جزای گناهان و اعمال بد خویش را خواهند دید و جزای عملکردشان به آنان رسیدنی است، از عذاب حق‌تعالی نجاتی نمی‌یابند و اوتعالی از مجازات و عذاب آنان ناتوان نیست؛ زیرا در قبضه و تحت قهرش قرار دارند.

﴿أَوَ لَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٥٢.

آیا این کافران ندانستند که الله عزوجل به هر که از بندگانش خواسته باشد مال، دارایی، فرزندان، قدرت و منزلت را عطا می‌کند و در روزی‌اش فراوانی ‌آورد و برای هر که بخواهد روزی را کم می‌سازد و فقیر و تنگدستش می‌گرداند، بنابراین بخشش مزید و فراوانی روزی به خوبی اعمال و صلاح شخص دلالت نمی‌کند، همچنان که کمبود روزی و فقر، به فساد اعمال و بدکاره گی کسی آگاهی نمی‌دهد؛ یعنی با هردو حالت، بندگان مورد ابتلا و امتحان خداوند عزوجل قرار می‌گیرند. یقیناً فراوانی و کمبود روزی بر بندگان، دلایل روشنی است که بر قدرت پروردگار منّان و حکمت اوتعالی در تصرّف به احوال مخلوقات دلالت می‌کند، اما کسانی از این براهین فایده می‌گیرند که به کتاب الهی و رسالت پیامبرش تصدیق داشته باشند.

﴿قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ٥٣.

ای پیامبر! برای بندگانی که گناه بسیار انجام داده‌اند و در نافرمانی از حد گذشته‌اند به سبب گناهان زیاد و بزرگ خویش از رحمت پروردگار ناامید نباشید؛ زیرا رحمتش فراخ است، گناهان توبه گاران را می‌آمرزد و تمام کارهای بدشان را می‌بخشد؛ چون پروردگار منّان به توبۀ بنده‌اش شادمان می‌شود و بدی‌هایش را به کارهای نیک مبدّل می‌سازد. آری! اگر توبه بهترین چیز به نزد الله عزوجل نبودی، عزیزترین بنده‌اش آدم علیه السلام را به گناه مبتلا نمی‌کرد. بنابراین خداوند عزوجل برای بندۀ گنهکار نهایت آمرزنده و بسیار توبه پذیر است؛ چنان‌که با فضل و احسان، و با عفو و بخشش با او روبرو می‌شود. او به بندگانش مهربان است؛ از آن‌رو با رساندن انواع نعمت‌ها و بهترین اسباب برآنان مهربانی می‌کند و امور ناخوشایند را از آنان باز ‌می‌گرداند.

برای شخص مسلمان سزاوار است با ملاحظۀ این آیه شادمان شود، به پروردگارش گمان نیکو داشته باشد و از رحمت اوتعالی ناامید نباشد، بلکه باید به هر اندازه که گناه کرده باشد و هر چند نافرمانی از او سرزده باشد توبه کند، به‌سوی پروردگارش باز گردد و از معبود و آفریدگارش آمرزش بخواهد. این فضل عظیم و پاداش بزرگ که با بازگشت به خداوند عزوجل میسر است، مایۀ خورسندی و خوشنودی توبه کنندگان می‌باشد و این ندای الهی از جانب خداوند رحمن و رحیم، بزرگ‌ترین مژده برای یکتاپرستان است. چه بندگان با این کرم وجود الهی سعادتمند می‌شوند! از خداوند مسألت می‌نماییم با نام‌های نیکو و صفات بلندش توبۀ ما را بپذیرد و گناهان مارا بیامرزد.

این آیه در نظر شمار زیادی از دانشمندان، امید بخش‌ترین آیۀ قرآن کریم برای بندگان است.

﴿وَأَنِیبُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَأَسۡلِمُواْ لَهُۥ مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ٥٤.

ای بندگان! با طلب آمرزش و توبه و با ندامت از گناهان به سوی پروردگار خویش بر گردید، به امرش فرمانبردار و به حکمش تسلیم باشید، پیش از آنکه عذاب خداوند شمار فرا گیرد، مجازاتش شمار دریابد و آنگاه عذابش را کسی از شما دفع کرده نتواند؛ زیرا حکم الهی را نمی‌تواند کسی رد نماید.

﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَکُمُ ٱلۡعَذَابُ بَغۡتَةٗ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٥٥.

 ای بندگان! از بهترین ارمغانی که پروردگارتان بر پیامبر معصومش نازل کرده که قرآن کریم و سنّت نبوی است و همه‌اش پسندیده می‌باشد پیروی نمایید، پیش از اینکه عذاب خدا گنهکاران و اعراض کنندگان را ناگهان فرا گیرد؛ طوری که به وقت فرا رسیدنش آگاهی نداشته باشند. آری! عذاب الهی در حالی به سراغ کافران می‌آید که از

شریعت و سنّت پیامبرش اعراض دارند و به نزول مجازات غافل اند.

این متابعت با انجام اوامر و مشروعات الهی، با ترک نواهی و مکروهات شریعت، با اخلاص عمل برای خداوند عزوجل و پیروی درست از پیامبرش در زندگی دنیا امکان پذیر و میسّر است.

﴿أَن تَقُولَ نَفۡسٞ یَٰحَسۡرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِی جَنۢبِ ٱللَّهِ وَإِن کُنتُ لَمِنَ ٱلسَّٰخِرِینَ ٥٦.

با ترس از خداوند عزوجل به اطاعتش اقدام نمایید و از پیامبرش پیروی کنید تا در آن وقت که ندامت سودی ندارد و تحسُّر اثری نمی‌بخشد شخص گنهکار پشیمان نشود، به گذشت بی‌هودۀ عمرش تأسّف نخورد و نگوید: ای وای بر من که به امر پروردگار بی‌توجّهی نمودم، اعمال نیکو را انجام ندادم، از ادای واجبات غفلت ورزیدم و از محرّمات استفاده کردم. چنان نشود که بگوید: من در زندگی دنیا شریعت و کتاب الهی و سنّت پبامبرش را به مسخره گرفتم و به دین و اهلش استهزا کردم؛ چون با غفلت عقلم در گناه فرو رفته بودم، با غلبۀ هوای نفس از شیطان اطاعت کردم و به نفس امّاره بالسّوء منقاد شده بودم.

﴿أَوۡ تَقُولَ لَوۡ أَنَّ ٱللَّهَ هَدَىٰنِی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ ٥٧.

یا چنان نشود که با افسوس و ندامت بگوید: ای کاش خداوند عزوجل مرا به راه هدایت توفیق می‌بخشید و از جملۀ پرهیزگاران می‌بودم، اوامرش را انجام می‌دادم و از نواهی‌اش پرهیز می‌نمودم. اما این کار بعید است و اکنون ندامت سودی نمی‌بخشد.

﴿أَوۡ تَقُولَ حِینَ تَرَى ٱلۡعَذَابَ لَوۡ أَنَّ لِی کَرَّةٗ فَأَکُونَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٥٨.

یا چنان نشود که بعد از مشاهدۀ عذابی که خداوند عزوجل برای عصیانگران آماد کرده بگوید: ای کاش بازگشت به دنیا بریم میسّر می‌شد تا عبادت پروردگارم را به وجه نیکو انجام دهم، به هدایتش عمل کنم و از پیامبرش پیروی کنم. اما این سخنی است که فایده‌ای نمی‌رساند؛ زیرا تحسّری در حدّ افراط است.

﴿بَلَىٰ قَدۡ جَآءَتۡکَ ءَایَٰتِی فَکَذَّبۡتَ بِهَا وَٱسۡتَکۡبَرۡتَ وَکُنتَ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٥٩.

این شخص در آنچه می‌گوید خطا کرده است؛ زیرا وقت انجام این اعمال گذشته و آنگاه که آیات آشکار الهی از طریق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او رسیده بود با عناد و انکار به تکذیب آن پرداخته، از قبول حق و پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تکبّر ورزیده و در نهایت، هم به خداوند عزوجل و آیاتش و هم به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و سنّتش کافر شده است.

﴿وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تَرَى ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَى ٱللَّهِ وُجُوهُهُم مُّسۡوَدَّةٌۚ أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَکَبِّرِینَ ٦٠.

در روز قیامت چهره‌های کافران را مشاهده می‌کنی که به علت زشتی افترا و ادّعای نادرست شان، سیاه، تیره و بد رنگ است؛ چهره‌های آنان‌که به دروغ بر خداوند عزوجل افترا می‌کردند، ادعا داشتند که برای اوتعالی شریک، فرزند و همسری است والله عزوجل را به غیر اوصافش توصیف می‌کردند. آیا دوزخ جایگاه کافران و مسکن هرشخص ستیزه جو و متکبّری که از راه خدا باز دارد و از شریعتش رو گرداند نمی‌باشد؟

﴿وَیُنَجِّی ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ بِمَفَازَتِهِمۡ لَا یَمَسُّهُمُ ٱلسُّوٓءُ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٦١.

الله عزوجل پرهیزگاران نیکوکار را که از خداوند یگانۀ قهّار اطاعت کردند و از نافرمانی پروردگار بزرگ و جبّار اجتناب نمودن از آتش دوزخ نجات می‌دهد؛ بدین طریق که به فوز و فلاح که در دنیا آرزو داشتند و برای دریافت آن عمل کردند نایل آیند، با تحصیل رضای خدا و بهشتش به کامیابی می‌رسند، عذاب الهی به ایشان نمی‌رسد، خطری ایشان را تهدید نمی‌نماید، به خاطر متاع دنیوی که از دست‌شان رفته‌اند وهناک نمی‌شوند و در نتیجه با سرور و شادمانی به سر می‌برند.

﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٞ ٦٢.

خداوند بزرگ آفریدگار، مُبدع، تدبیر کننده و متصرّف همه مخلوقات است. او نگهداشت همه را به ذمّه گرفته است، هیچ چیز غایبی از او پوشیده نیست و هیچ امر مخفی از او پنهان نمی‌ماند.

﴿لَّهُۥ مَقَالِیدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٦٣.

کلیدهای خزانه‌های آسمان‌ها و زمین و باز گشایی همه امور به دست اوتعالی است، اوست که عطا می‌کند و بازمی‌دارد، مرتبۀ انسان‌ها را بالا می‌برد و فرود می‌آورد، توفیق عطا می‌کند و شکست می‌دهد، قدرت تصرّف می‌بخشد و از آن عزل می‌کند، به ناخوشایندها مبتلا می‌نماید و از آن رهایی می‌بخشد و در نهایت هدایت می‌کند و گمراه می‌سازد، بنابراین هیچ چیزی در کائنات جز به امر و فرمانش واقع نمی‌شود. کسانی که از آیات آشکار و دلایل واضح خداوند عزوجل انکار می‌ورزند، سعی و کوشش آنان بی‌نتیجه و عمل‌شان بی‌اثر است و در دنیا و آخرت زیانمند شده‌اند؛ یعنی در دنیا به خواری و شکست و در آخرت به آتش دایمی دوزخ گرفتار می‌شوند.

﴿قُلۡ أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَأۡمُرُوٓنِّیٓ أَعۡبُدُ أَیُّهَا ٱلۡجَٰهِلُونَ ٦٤.

ای پیامبر! برای کافران بگو: ای نادانان! آیا مرا دستور می‌دهد که به عبادت غیر خداوند عزوجل بپردازم و اوتعالی را که آفریدگار، روزی‌دهند، زنده‌کننده، میراننده و مستحقّ عبادت است رها نمایم؟ حال آنکه جز وی معبود بر حقّ و پروردگاری وجود ندارد. پس نادانتر از مشرکان و احمق‌تر از منکران معاند کسی وجود ندارد.

﴿وَلَقَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡکَ وَإِلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکَ لَئِنۡ أَشۡرَکۡتَ لَیَحۡبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٦٥.

ای پیامبر! به یقین که الله عزوجل هم بر تو و هم به پیامبران پیش از تو وحی نموده که اگر چیزی را در عبادت با اوتعالی شریک سازی عملت را باطل می‌سازد، کوششت را بی‌نتیجه می‌کند و از هلاک‌شوندگان و گمراهان می‌باشی. در نتیجه دنیا و آخرت تو تباه می‌شود و خداوند عزوجل هیچ عملی را از تو نمی‌پذیرد؛ زیرا او هیچ عمل مشرکان را قبول نمی‌نماید.

﴿بَلِ ٱللَّهَ فَٱعۡبُدۡ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ٦٦.

پس تنها خداوندی را پرستش نما که پروردگاری جز او نیست و او سزاوار عبادت است. عبادت را برای او خالص گردان و با یکتاشناسی، اخلاص‌مندی، دوام ذکر و سپاس‌گذاری، شکر نعمت‌هایش را ادا نما.

﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعٗا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٦٧.

کافران، خداوند عزوجل را به گونۀ شایسته تعظیم نکردند؛ زیرا همتایان و بت‌ها را در عبادت به وی شریک آوردند، بخشی از عبادات را به بت‌ها و تمثال‌ها مخصوص داشتند و طاعت خویش را به پروردگار یگانۀ دیّان خالص نساختند. چه قدر زیاد نادان و احمق اند! چگونه مخلوق ناتوان، ناچیز و نیازمند را با آفریدگار بی‌نیازی که مالک همه چیز و تونا و بزرگ است برابر دانستند؟ از عظمت آفریدگار بزرگ این است که تمام زمین در روز قیامت در قبضۀ اوست و آسمان‌های هفتگانه، مانند پروندۀ کتابی به دست راستش درهم پیچیده است. اوتعالی از شرک مشرکان و اوصافی که به اونسبت می‌دهند پاک و منزّه است بلکه او موصوف به صفاتی است که خود خویشتن را بدان توصیف نموده یا پیامبرش او را وصف کرده است.

این آیۀ قبضه و دست راست را برای خداوند عزوجل به اثبات می‌رساند و دو دست الله عزوجل راست است، به همین‌گونه طیّ و در هم‌پیچیدن آسمان‌ها از طرف پروردگار را ثابت می‌کند. صفات مذکور طوری است که سزاوار عظمت و جلال اوتعالی است؛ بدون اینکه کیفیت، همانندی، مشابهت و تعطیل اوتعالی ملحوظ نظر باشد.

﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِیَامٞ یَنظُرُونَ ٦٨.

اسرافیل در صور می‌دمد و از اثر دمیدنش همه زنده‌جان‌هایی که در آسمان‌های و زمین هستند می‌میرند؛ مگر آنچه خداوند عزوجل زنده ماندنش را خواسته باشد. باز اسرافیل بار دوم می‌دمد و حق‌تعالی با دمیدنش همه کسانی ر که در دمیدن نخست مرده‌اند زنده می‌گرداند. در آن هنگام همه در نزد پروردگار برای حساب ایستاده‌اند و می‌بینند که با آنان چه معامله صورت می‌گیرد و این مقام و جایگاه سخت‌ترین و دشوارترین مقام برای انسان‌هاست.

﴿وَأَشۡرَقَتِ ٱلۡأَرۡضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ وَجِاْیٓءَ بِٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٦٩.

مردم در پیشگاه خداوند متعال حضور می‌یابند و چون اوتعالی در روز محشر برای حساب گرفتن بندگان تجلّی می‌کند زمین روشن می‌شود، صحیفه‌های اعمال خوب و بد پراکنده می‌شود و پیامبران علیهم‌السلام با سایر گواهان اعمال مردم حضور ‌می‌یابند تا خداوند عزوجل در حالی که داناست از پیامبران سؤال کند که دربارۀ امت‌های‌شان چه جواب می‌دهند. از امّت‌ها بپرسد که دربارۀ پیامبران چه پاسخ می‌دهند و به همین‌گونه از امّت‌ محمّد صلی الله علیه و آله و سلم می‌خواهد بر همه امت‌های دیگر گواهی دهند. آنگاه پروردگار منّان میان بندگان در اموری که اختلاف می‌ورزیدند حکم می‌کند، از بعضی برای بعضی دیگر قصاص و به عدل حکم می‌کند؛ بدین معنی که از اعمال نیک نیکوکاران چیزی کم نمی‌شود و در کاهای بد مردم چیزی اضافه نمی‌شود.

﴿وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَا یَفۡعَلُونَ ٧٠.

خداوند عزوجل جزای عمل هر شخص عاقل را به گونۀ کامل برایش عطا می‌کند. برای عمل خیر، پاداش نیکو و برای عمل بد جزای دشواری مقررّ می‌دارد. اوتعالی به اعمال نیک و بد همه عمل کنندگان داناست.

﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا فُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَآ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَتۡلُونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِ رَبِّکُمۡ وَیُنذِرُونَکُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَاۚ قَالُواْ بَلَىٰ وَلَٰکِنۡ حَقَّتۡ کَلِمَةُ ٱلۡعَذَابِ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧١﴾.

فرشتگان، کافران را جماعت جماعت به سوی آتش دوزخ سوق می‌دهند تا آنگاه که کافران به دروازه‌های دوزخ با خواری وذلّت ایستاده می‌شوند. در این هنگام فرشتگان موظّف، دروازه‌های دوزخ را می‌گشایند و از کافران به گونۀ توبیخ می‌پرسند: آیا پیامرانی از جانب خداوند عزوجل به نزد شما نیامدند، آیات کتاب‌های الهی را برای شما نخواندند، شما را از روز قیامت بیم ندادند و از شرک به خدا و روگشتاند از دینش نهی نکردند؟ کافران با اعتراف و ندامت پاسخ می‌دهند که آری! پیامبران آمدند، ما را بیم دادند و به سوی ایمان فراخواندند، امّا عذاب بر کسانی که تکذیب کردند و اعراض نمودند واجب شده است.

﴿قِیلَ ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ ٧٢.

برای کافران به طور توبیخ و توهین گفته می‌شود: به دروازه‌های دوزخ داخل شوید و در آن همیشه و جاودان باشید؛ بدون آنکه از آن بیرو شوید یا عذابش تخفیف یابد. در نتیجه هر که از حق تکبّر ورزد و از هدایت رو گرداند، با پیامبران ستیزه کند و کتاب‌های الهی را تکذیب نماید به جایگاه بدی گرفتار می‌شود.

﴿وَسِیقَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوهَا وَفُتِحَتۡ أَبۡوَٰبُهَا وَقَالَ لَهُمۡ خَزَنَتُهَا سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡ طِبۡتُمۡ فَٱدۡخُلُوهَا خَٰلِدِینَ ٧٣.

پرهیزگاران ابرار که در دنیا اعمال نیکو انجام داده و از محرّمات اجتناب کرده‌اند گروه گروه به سوی بهشت‌های پر از نعمت سوق داده می‌شوند. آنگاه دروازه‌های بهشت را به احترام و اکرام قدوم‌شان باز می‌یابند. فرشتگان برای آنان با شادباش و تهنیت تحیّه تقدیم می‌دارند و مژده می‌دهند که سعادتمند اند و اعمال و جایگاه‌شان نیکوست؛ از آن رو که از گناهان پاک بودند. بنابراین از هر آزار و اذیتی به سلامت اند، از هر ترس و بیمی در امن اند و در جایگاه صدق و سرای رستگاری جاودان و همیشه می‌مانند.

﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَیۡثُ نَشَآءُۖ فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ ٧٤.

مؤمنان بعد از ورود به بهشت می‌گویند: همه حمد و سپاس و ستایش نیکو مخصوص خداوندی است که آنچه را به زبان پیامبرانش به ما وعده کرده بود با پاداش ابرار در دار قرار عملی ساخت و بهشت و نعمت‌های آن را به ما ارزانی کرد؛ چنان‌که در میانش به هرجای که اراده کنیم با امن و خورسندی و با لذّت و سرور گردش می‌کنیم. آری! بهترین پاداش، پاداش نیکوکاران است؛ آنان‌که طاعت الهی را با بهترین وجه و با اخلاص به خداوند عزوجل ادا نمودند و از پیامبرش پیروی کردند.

﴿وَتَرَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ حَآفِّینَ مِنۡ حَوۡلِ ٱلۡعَرۡشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡۚ وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡحَقِّۚ وَقِیلَ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٧٥.

فرشتگان را می‌بینی که به عرش خداوند رحمن احاطه دارند، حق‌تعالی را از هر عیبی مقدّس می‌شمارند و او را با سپاس و بزرگی تسبیح می‌گویند. خداوند متعال در بین بندگان به عدل حکم می‌کند؛ یعنی به هیچ‌کس ستم نمی‌کند. در نتیجه ابرار نیکوکار در بهشت‌های پر از نعمت داخل می‌شوند و بدکاران نابکار به آتش دوزخ درمی‌آیند. بعد از اینکه حکم و حساب میان مردم تمام شد و پاداش و جزا برای مستحقّان داده شد، سپاس و ستایش سزاوار خداوندی است که پروردگار جهانیان است و حکمی نیکو و جزای عادلانه دارد. آری! یک سپاسگزاری در برابر فضل و احسانی که بر دوستانش کرده واجب است و حمدی دیگر در برابر عدلش در مجازات دشمنانش لازم می‌باشد.


سورۀ غافر

سورۀ غافر

مکی است؛ ترتیب آن 40؛ شمار آیات 85

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿حمٓ ١.

حا. میم؛ از جملۀ حروف مقطّعات است که خداوند عزوجل به مراد خویش در فرود آوردن آن‌ها داناتر می‌باشد.

﴿تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٢.

قرآن کریم وحیی از جانب خداوند متعال است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است و حق‌تعالی ذات باعزّتی است که دوستانش را عزّت می‌دهد و دشمنانش را خوار و ذلیل می‌سازد. همچنان او داناست؛ چنان‌که هیچ امر پنهانی بر او پوشیده نیست، با عزّتش بر دیگران قهر و غلبه دارد و با علمش بهترین حکم را صادر می‌کند.

﴿غَافِرِ ٱلذَّنۢبِ وَقَابِلِ ٱلتَّوۡبِ شَدِیدِ ٱلۡعِقَابِ ذِی ٱلطَّوۡلِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ إِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ ٣.

خداوند عزوجل آمرزندۀ گناه آمرزش خواهان است، پذیرندۀ توبۀ تائبان است و بر رجوع کنندگان مهربان است. اوتعالی کسانی را که از حدودش تجاوز کنند، امرش را بی‌ارزش شمارند و بر گناهان اصرار ورزند سخت عذاب می‌کند، بر بندگانش صاحب احسان و بر مخلوقات صاحب انعام است، معبود برحقّی جز او نیست، خدایی جز او وجود ندارد، در پادشاهی‌اش بدون شریک است و همه مخلوقات به سوی او باز می‌گردند تا حقّ هر کس برایش سپرده شود و هر کدام را مطابق استحقاقش مجازات کند.

﴿مَا یُجَٰدِلُ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَلَا یَغۡرُرۡکَ تَقَلُّبُهُمۡ فِی ٱلۡبِلَٰدِ ٤.

جز تکذیب کنندگان ستیزه جو و منکر، هیچ کسی در براهین خداوندی خصومت نمی‌ورزد، از آن‌ها انکار نمی‌کند و در دلایل یگانگی خداوند عزوجل شریک نمی‌نماید. پس ای پیامبر! تردّد کافران در سفرها برای جمع‌آوری درهم و دینار، اشتغال آنان به کار و کشت و لذّت‌یابی آنان از متاع دنیوی تو را فریب ندهد؛ زیرا آنان به سوی هلاکت سعی و کوشش می‌کنند و جای بود و باش آنان دوزخ است که بد جایگاهی است.

﴿کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۖ وَهَمَّتۡ کُلُّ أُمَّةِۢ بِرَسُولِهِمۡ لِیَأۡخُذُوهُۖ وَجَٰدَلُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ لِیُدۡحِضُواْ بِهِ ٱلۡحَقَّ فَأَخَذۡتُهُمۡۖ فَکَیۡفَ کَانَ عِقَابِ ٥.

پیش از کافران مکّه قوم نوح و اهل قرن‌های بعد از آنان پیامبران را تکذیب کردند، به تعذیب آنان اتفاق نمودند و به کشتن‌شان تصمیم گرفتند، آنان به حکم خواهش‌های نفسانی خود با حق معارضه کردند و براهین الهی را با تکذیب و انکار رد نمودن، قصد آنان از انجام این امور، خوامش ساختن نور خدا و رد کردن حق بود. از این رو الله عزوجل آنان را مجازات نمود و تباه ساخت. ببین که انتقام پروردگار از دشمنان و عذاب او بر آنان چگونه بود؟

﴿وَکَذَٰلِکَ حَقَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ ٦.

همچنان که اهل قرن‌های گذشته مستوجب عذاب شدند، عذاب خداوند عزوجل بر این کافران نیز واجب است و اینان هم مستحقّ عذاب دوزخ می‌باشند؛ از آن‌رو که به خداوند یگانۀ قهّار کافر شدند.

﴿ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ ٧.

فرشتگان حامل عرش که در نزد خداوند مقام برتر و بهتر دارند و نیز فرشتگان با کرامتی که به اطراف عرش هستند و بدان احاطه دارند به تمجید و تقدیس پروردگار مصروف اند، اوتعالی را ازهمه عیب‌ها منزّه می‌شمارند و به ستایش و صفاتی که خود برایش ثابت دانسته یاد و توصیف می‌نمایند. این فرشتگان با رسوخ و اخلاص به حق‌تعالی ایمان دارند و از پروردگارشان برای بندگان مؤمن آمرزش می‌خواهند و می‌گویند: پروردگارا! رحمت و عملت همه چیز را فرا گرفته است، پس برای کسانی که از کفر و گناه توبه کردن، به هدایتت راهیاب شدند و راه مستقیم اسلام را در پیش گرفتند بیامرز، ایشان را به رحمت خویش از عذاب دوزخ دور گردان و نجات بخش.

این آیه به فضیلت توبه و اکرام بندگان مؤمن دلالت می‌کند؛ چنان‌چه فرشتگان را مقرّر داشته شدند تا برای‌شان آمرزش بخواهند. همچنان دلالت دارد که راه خداوند عزوجل حقّ است که اوتعالی بدان راضی می‌شود.

﴿رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٨.

 پروردگارا! بندگان مؤمنت را به پاداش ایمان و اعمال نیکو به بهشت‌های جاودانه‌ای داخل گردان که در دنیا برای‌شان وعده کرده بودی. همچنان پدران، همسران و فرزندان صالح و نیکوکار آنان را همراه‌شان به بهشت داخل نما، به‌ راستی که تو ذات با عزّتی که با حکم غالب خود از دشمنانت انتقام می‌گیری، در آفرینش و صُنع خویش و در حکم و شریعت خود با حکمتی.

﴿وَقِهِمُ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٩.

پروردگارا! ایشان را از عاقبت بدِ گناهان نگه دار؛ یعنی آنان را عفو نما و عذاب‌شان مکن. آری! هر که را از انجام گناهان دور داری، با بهره بخشی از بهشت، نجات از آتش دوزخ و نایل ساختن به رضای خویش بر او رحمت نموده‌ای و این همان کامیابی به بزرگ‌ترین مقاصد و دستیابی به بلندترین مراتب است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنَادَوۡنَ لَمَقۡتُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُ مِن مَّقۡتِکُمۡ أَنفُسَکُمۡ إِذۡ تُدۡعَوۡنَ إِلَى ٱلۡإِیمَٰنِ فَتَکۡفُرُونَ ١٠.

آنگاه که کافران بدکار به خاطر ترک ایمان و مشاهدۀ زیانمندی بر خویشتن عیب می‌گیرند، وظیفه داران دوزخ بر آنان چنین ندا می‌کنند: تقبیح اعمال شما در دنیا از طرف خداوند عزوجل در آن وقت که نافرمانی کردید و پیامبران را تکذیب نمودید، از تقبیح خود شما سخت‌تر بود. اکنون شما وقتی خود را ملامت می‌کنید که عذاب را مشاهده کردید و یقین داشتید که بر مبنای عدل الهی وقت مجازات شما در برابر ترک توحید باریتعالی فرا رسیده است.

﴿قَالُواْ رَبَّنَآ أَمَتَّنَا ٱثۡنَتَیۡنِ وَأَحۡیَیۡتَنَا ٱثۡنَتَیۡنِ فَٱعۡتَرَفۡنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلۡ إِلَىٰ خُرُوجٖ مِّن سَبِیلٖ ١١.

کافران می‌گویند: پروردگارا! دو بار ما را میرانده‌ای: یک بار آنگاه که ما جنین‌هایی در شکم‌های مادران خود بوده‌ایم و هنوز روح در ما دمیده نشده بود و بار دوم آنگاه که عمر‌های ما در زندگی دنیا کامل شد. همچنان ما را دو بار زنده نمودی: یک بار در زنگی دنیا، آنگاه که مادران مان ما را تولّد نمودند و بار دوم روزی که ما را از قبر‌های ما برانگیختی، اکنون ما به گناهان خود اعتراف داریم، آیا برای ما کدام حیله‌ای وجود دارد که به وسیله‌اش از آتش دوزخ بیرون شویم و به دنیا باز گردیم تا به تو ایمان آوریم و از پیامبرانت پیروی نماییم؟ اما چنین کاری بسیار دور است؛ زیرا وقتش گذشته و اکنون زمان ایمان آوردن نیست.

﴿ذَٰلِکُم بِأَنَّهُۥٓ إِذَا دُعِیَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُۥ کَفَرۡتُمۡ وَإِن یُشۡرَکۡ بِهِۦ تُؤۡمِنُواْۚ فَٱلۡحُکۡمُ لِلَّهِ ٱلۡعَلِیِّ ٱلۡکَبِیرِ ١٢.

سبب گرفتاری شما به این عذاب شدید آن است که چون به سوی عبادت خداوند یگانه و ترک شرک فرا خوانده شدید، به دعوت و نصیحت کفر ورزیده از آن‌رو گشتاندید. امّا شرک به حق‌تعالی را پذیرفتید و مرتکب آن شدید. اکنون صدور حکم در اختیار الله متعال است، او به عدالت حکم می‌کند و بر کسی ستم روا نمی‌دارد، هر که را بخواهد هدایت می‌کند و مورد رحمت قرار می‌دهد و هر که را خواسته باشد گمراه می‌سازد و عذاب می‌نماید. او در مقدّراتش با حکمت و در کارهایش صاحب احسان است، در ذات و قدرت و قهرش بلند مرتبه است و کبریا و جلال و عظمت سزاوار اوست.

﴿هُوَ ٱلَّذِی یُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُنَزِّلُ لَکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ رِزۡقٗاۚ وَمَا یَتَذَکَّرُ إِلَّا مَن یُنِیبُ ١٣.

ای انسان‌ها! الله عزوجل خداوندی است که شما را به براهین دلالت‌گر به صُنع بدیع و کمال قدرتش در آفاق و انفس آگاه می‌سازد. او از ابرها آب با برکتی را فرود می‌آورد که به اذن خداوند عزوجل سبب سرسبزی، تر و تازگی، رشد و نمو، و زندگی اشیا و زنده جان‌ها می‌شود. اما از این براهین جز کسانی که با طاعت، اخلاص عبادت و توبۀ بسیار به سوی خداوند عزوجل برمی‌گردند نفع نمی‌گیرند و در آن‌ها تفکّر نمی‌کنند.

﴿فَٱدۡعُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ ١٤.

ای مردم! خدا را پرستش کنید، با اخلاص عبادت بخوانید، خواسته‌های خود را تنها از او مسألت نمایید و به او چیزی دیگری را شریک نیاورید، اگرچه کافر از عملکردتان به خشم آیند، زیرا آنان به شما ضرری رسانده نمی‌توانند. پس در اخلاص عبادت برای اوتعالی ثابت قدم باشید.

﴿رَفِیعُ ٱلدَّرَجَٰتِ ذُو ٱلۡعَرۡشِ یُلۡقِی ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ لِیُنذِرَ یَوۡمَ ٱلتَّلَاقِ ١٥.

الله عزوجل خداوندی است که قدر و مرتبۀ بلند دارد؛ یعنی در ذات و منزلت و در غلبه بر مخلوقات بلند مرتبه است و این وصف مخصوص اوتعالی است. او صاحب عرش عظیمی است که بزرگی آن را جز وی کسی نمی‌داند و طوری که شایستۀ جلال اوست بر عرش استوا دارد. از لطف الهی به مخلوقاتش این است که پیامبران را به سوی بندگان مبعوث نموده حکمت، علم نافع و هدایت را به سوی‌شان وحی می‌فرستد و به منزلۀ روحی انسان‌ها را زندگی می‌بخشد، بلکه حیات انسان با وحی وهدایت الهی بزرگتر از حیاتش به وسیلۀ روح است. با این وحی است که پیامبران الهی مردم را از روز رستاخیز بزرگ می‌ترسانند و از همه اعمالی که موجب عذاب روز قامت می‌شود برحذر می‌دارند؛ روزی که با همگان ملاقات می‌کنند؛

﴿یَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَۖ لَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَیۡءٞۚ لِّمَنِ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ ١٦.

در روزی که مردم در محضر خداوند بزرگ برای حساب در عرصۀ قیامت حاضر می‌آیند. در آن روز از مردم و اعمال‌شان هیچ چیزی از خدا غایب نمی‌ماند؛ زیرا وی به همه امور داناست، به احوال هر چیز اطلاع دارد، همه چیز را بر شمرده و به زودی از مردم حساب می‌گیرد. خداوند بزرگ در روز قیامت می‌گوید: امروز پادشاهی برای کیست؟ هیچ فرشتۀ مقّرب و پیامبر مرسلی پاسخ نمی‌دهد. در آن هنگام خود حق‌تعالی برای خویشتن جواب می‌دهد و می‌فرماید: پادشاهی برای خداوندی است که تنها او سزاوار بندگی است. پروردگار قهّاری که بر همگان غلبه دارد، دوستانش را عزّت می‌بخشد و دشمنانش را خوار می‌سازد. او یگانه‌ای است که صفات الوهیت مخصوص اوست و قهّاری است که صفا ربوبیت تنها به او تعلّق دارد.

﴿ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَىٰ کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡۚ لَا ظُلۡمَ ٱلۡیَوۡمَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٧.

در روز قیامت هر کس موافق عمل خوب و بدی که در دنیا انجام داده پاداش داده می‌شود و در روز حساب با زیادت گناهان و کم‌شدن حسنات بر هیچ بنده‌ای ستم روا داشته نمی‌شود. به یقین که خداوند به سرعت حساب گیرنده است؛ یعنی روز حساب از شما به تأخیر نمی‌افتد، بلکه نزدیک است و به آن آمادگی بگیرید.

﴿وَأَنذِرۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡأٓزِفَةِ إِذِ ٱلۡقُلُوبُ لَدَى ٱلۡحَنَاجِرِ کَٰظِمِینَۚ مَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ حَمِیمٖ وَلَا شَفِیعٖ یُطَاعُ ١٨.

ای پیامبر! بندگان را از روز بازگشت که وقوعش قریب است بترسان، روزی که از هولناکی آن دل‌ها از جایگاهش فراز آمده به سینه‌ها می‌رسد و به گلوها نزدیک می‌شود. مردم در غم عمیق و اندوه سختی گرفتار اند و در آن هنگام برای کافران، خویشاوندی که نفع‌شان رساند، دوستی که شفاعت‌شان کند و یاری دهنده‌ای که عذاب را از آنان دفع کند وجود ندارد.

﴿یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ ١٩.

خداوند عزوجل نگاه ناگهانی چشم‌ها را می‌داند و به امور مخفی آگاه است؛ یعنی که حرکات چشم و راز‌های دل‌ها برای اوتعالی معلوم است.

﴿وَٱللَّهُ یَقۡضِی بِٱلۡحَقِّۖ وَٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَقۡضُونَ بِشَیۡءٍۗ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ٢٠.

خداوند متعال میان بندگان در روز بازگشت به عدل حکم می‌کند؛ یعنی برای نیکوکار پاداش نیکو و به بدکار جزای دشوار می‌دهد. در آن وقت معبودان باطل کافران، نفع و ضرری رسانده نمی‌توانند و حکمی از آن‌ها صادر نمی‌شود؛ زیرا از این امور ناتوان اند. بدون شک حق‌تعالی به همه آوزاها شنوا و به همه اعمال و نیت‌ها بیناست، همه سخن‌ها را می‌شنود و همه اعمال را ‌می‌بیند.

﴿۞أَوَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُواْ هُمۡ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ ٢١.

آیا کافران در اطراف زمین به سیر و سیاحت نپرداختند تا آثار بدکاران و معاملۀ خداوند عزوجل با آنان را مشاهده کنند و بدانند که وقتی کافر شدند و به پیامبران تکذیب کردند اوتعالی با آنان چه کرد؟ آری! کافران پیشین از نگاه قدرت و مکنت، توان جسمی و اسباب و وسایل قدرتمندتر و قوی‌تر بودند و در دنیا بناهای مستحکم‌ تری داشتند، اما قوت و نیروی آنان عذاب الهی را دفع نکرد، بلکه حق‌تعالی آنان را به اثر گناهان کفر و معصیت هلاک ساخت و کسی نبود که از عذاب نگاه‌شان دارد.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانَت تَّأۡتِیهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَکَفَرُواْ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّهُۥ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٢٢.

عذابی را که خداوند عزوجل بر دشمنانش نازل کرد، بدان سبب بود که به پیامبران کافر شدند و بعد از اینکه رسولان الهی براهینی را برای اثبات نبوّت و توحید باریتعالی آوردند به تکذیب‌شان پرداختند و در نتیجه حق‌تعالی آنان را هلاک و نابود کرد. آری! پروردگار سبحان نیرومند است، هر که با او بستیزد قهرش می‌کند و هر که با وی زور آزمایی کند خوارش می‌سازد. او سرکشان را به سختی عذاب می‌کند و دشمنانش را به شدّت مؤاخذه می‌نماید.

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ ٢٣.

یقیناً خداوند متعال موسی علیه السلام را با براهینی که بر وحدانیتش دلالت می‌کرد فرستاد. او با دلایل واضح و آشکار آمد که بر درستی نبوّتش و بر نادرستی و کذب دعوای فرعون دلالت می‌نمود.

﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَ وَقَٰرُونَ فَقَالُواْ سَٰحِرٞ کَذَّابٞ ٢٤.

 خداوند عزوجل موسی  علیه السلام را با براهینی به سوی فرعون پادشاه طغیانگر مصر، وزیرش هامان و قارون که صاحب گنج‌ها بود فرستاد. آنان به رسالت آن‌حضرت کافر شدند و گفتند: او ساحری است که عقلش زایل شده، در گفتارش دروغگوست و چنین کسی نمی‌تواند پیامبر باشد.

﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ مِنۡ عِندِنَا قَالُواْ ٱقۡتُلُوٓاْ أَبۡنَآءَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ وَٱسۡتَحۡیُواْ نِسَآءَهُمۡۚ وَمَا کَیۡدُ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ ٢٥.

آنگاه که موسی علیه السلام به نزد فرعون، هامان و قارون آمد آنان به او کافر شدند و تکذیبش نمودند. علاوه بر آن به کشتن پسران و نگهداشتن زنان برای خدمتگاری دستور دادند. اما مکر و تدبیر کافران فایده‌ای برای آنان بازدهی نمی‌کند، مگر اینکه آنان را از حق دور سازد و به هلاکت نزدیک گرداند.

﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ذَرُونِیٓ أَقۡتُلۡ مُوسَىٰ وَلۡیَدۡعُ رَبَّهُۥٓۖ إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمۡ أَوۡ أَن یُظۡهِرَ فِی ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡفَسَادَ ٢٦.

فرعون برای سرکردگان قومش گفت: مرا بگذاری که موسی را به قتل برسانم و او از پروردگارش که وی را فرستاده بخواهد تا از من حمایتش کند. من می‌ترسم موسی دین ما را با دین دیگری که به سویش فرا می‌خواند تبدیل نماید، یا در زمین مصر فساد برپا کند. این ادّعای فرعون از قبیل قلب حقایق بود؛ زیرا مصلح، به عنوان مفسد و مفسد، مصلح قلمداد شده است.

﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِنِّی عُذۡتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُم مِّن کُلِّ مُتَکَبِّرٖ لَّا یُؤۡمِنُ بِیَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ ٢٧.

موسی علیه السلام برای فرعون و قومش گفت: من از هر متکّبر، منکر و ستیزه جویی که به رسالت تکذیب کند و به روز قیامت تصدیق نکند به خداوندی که پروردگارر من و شماست پناه می‌جویم و کسی که چنین باشد، جز پروردگار جهان کسی او را از عملکردش باز داشته نمی‌تواند.

﴿وَقَالَ رَجُلٞ مُّؤۡمِنٞ مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَکۡتُمُ إِیمَٰنَهُۥٓ أَتَقۡتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ ٱللَّهُ وَقَدۡ جَآءَکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ مِن رَّبِّکُمۡۖ وَإِن یَکُ کَٰذِبٗا فَعَلَیۡهِ کَذِبُهُۥۖ وَإِن یَکُ صَادِقٗا یُصِبۡکُم بَعۡضُ ٱلَّذِی یَعِدُکُمۡۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ کَذَّابٞ ٢٨.

یکی از اعضای خانوادۀ فرعون که بطور پوشیده به خدا ایمان داشت و موسی  علیه السلام را تصدیق می‌کرد گفت: چگونه ارادۀ قتل شخصی را دارید که گناهی ندارد و می‌گوید: خداوند عزوجل پروردگار من و مستحقّ عبادت است، بر علاوه این شخص برای راستی رسالتش دلایل درستی را آورده است؟ اگر موسی در ادّعایش دروغگوی باشد ضرر دروغش به خودش برمی‌گردد و عواقب آن را خودش بر خواهد داشت. اما اگر راستگوی باشد و شما او را تکذیب کنید، آنچه را وعده می‌دهد به شما خواهد رسید. به یقین که الله عزوجل کسی را که با انجام کفر و گناه از حد بگذرد به سوی هدایت رهنمایی نمی‌کند؛ زیر او به اختیار بیراهه را در پیش گرفته و باطل را اختیار نموده است. همچنان دروغگوی را به سبب کفر و گناهی که انجام می‌‌دهد به سوی خویش هدایت نمی‌کند؛ زیرا او مردم را به شک می‌اندازد و از این رو حق بر او پوشیده می‌ماند.

﴿یَٰقَوۡمِ لَکُمُ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَ ظَٰهِرِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَمَن یَنصُرُنَا مِنۢ بَأۡسِ ٱللَّهِ إِن جَآءَنَاۚ قَالَ فِرۡعَوۡنُ مَآ أُرِیکُمۡ إِلَّا مَآ أَرَىٰ وَمَآ أَهۡدِیکُمۡ إِلَّا سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ ٢٩.

شخص مذکور علاوه کرد که ای قوم من! شما در این مقطع زمانی در مصر سلطنت داشته و سردار بنی اسرائیل هستید، اگر عذاب خدا بر ما واقع شود چه کسی ما را از آن نگه می‌دارد؟ فرعون برای ردّ سخن آن شخص، قومش را مخاطب قرار داد و گفت: من شما را به گونه‌ای مشوره می‌دهم و نصیحت می‌کنم که به خود مشوره دهم و نصیحت کنم، شما را جز به روشی درست و رأیی محکم رهنمایی نمی‌نمایم.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُم مِّثۡلَ یَوۡمِ ٱلۡأَحۡزَابِ ٣٠.

شخص مؤمن خانوادۀ فرعون، با پنددهی و بیم دادن قومش گفت: ای قوم من! اگر موسی علیه السلام را به قتل رسانید، از روز خطرناک و سیاهی بر شما می‌ترسم که عذاب شما را فراگیرد همچنان که عذاب بر احزاب آمد؛ آنگاه که به جنگ با پیامبران خویش اتفاق کردند.

﴿مِثۡلَ دَأۡبِ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعِبَادِ ٣١.

مانند رفتار و عادت قوم‌های نوح، عاد، ثمود و اهل قرن‌های بعد از آنکه در کفر و تکذیب فرو رفتند و خداوند عزوجل آنان را به سبب ارتکاب گناهان مورد عذاب قرار داد؛ نه اینکه بر آنان ستم روا داشته باشد. پروردگار متعال با عدلش عذاب می‌کند، با فضلش رحمت می‌نماید و بلندتر است از اینکه بر بندگان ستم کند؛ بلکه به سبب کفر و فساد مجازات‌شان می‌نماید.

﴿وَیَٰقَوۡمِ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ یَوۡمَ ٱلتَّنَادِ ٣٢.

ای قوم من! اگر کافر شوید از وقوع عذاب روزی برشما می‌ترسم که مردم در آن از اثر خطری که متوجه‌شان شده یک دیگر را ندا می‌کنند و آن روز قیامت است.

﴿یَوۡمَ تُوَلُّونَ مُدۡبِرِینَ مَا لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖۗ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ ٣٣.

در آن روز از هول انگیزی موقف می‌گریزید، اما گریز گاهی برای شما وجود ندارد. کسی نیست که عذاب را از شما دفع کند و شما را در هنگام وقوع مجازات یاری نماید، هر که را خداوند عزوجل از هدایت باز دارد و به حق توفیق نبخشد، هیچ‌کس از مردم توان هدایتش را ندارد.

﴿وَلَقَدۡ جَآءَکُمۡ یُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا زِلۡتُمۡ فِی شَکّٖ مِّمَّا جَآءَکُم بِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَکَ قُلۡتُمۡ لَن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَنۡ هُوَ مُسۡرِفٞ مُّرۡتَابٌ ٣٤.

به راستی یوسف علیه السلام به عنوان رسول و پیام آوری از جانب خداوند عزوجل با براهین آشکار و واضحی بر درستی نبوّتش آمد و شما را به سوی توحید و طاعت پروردگار فراخواند. اما شما در تمام حیاتش در رسالت وی شکّ و تردید داشتید و چون او را حق‌تعالی وفات گردانید، شکّ و حیرت شما بیشتر شد و گفتید: الله متعال هرگز پیامبری را بعد از وفات یوسف علیه السلام نمی‌فرستد. آری! همچنان که شما گمراه شدید، آفریدگار منّان گمراهی را بر کسی که از حدود الهی تجاوز کند و در الوهیتش شک ورزد مقدّر می‌سازد. در نتیجه چنین شخصی در برابر حق تکبّر می‌ورزد، در سخن راست شک می‌کند و به راه حق و صواب توفیق نمی‌یابد.

﴿ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡۖ کَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ قَلۡبِ مُتَکَبِّرٖ جَبَّارٖ٣٥.

کسانی که بطور باطل خصومت می‌ورزند و براهینی را که خداوند عزوجل به وسیلۀ پیامبرانش فرستاده بدون دلیل و با هوای نفسانی خود رد می‌نمایند، عملکرد آنان در ناپسندی و جُرمش در پیشگاه پروردگار سبحان و در نزد مؤمنان کار بزرگی است. همچنان که الله عزوجل دل‌های افراد امت‌های پیشین را که به باطل مجادله می‌کردند مُهر نهاد، بر دل هر شخص مستکبر، ستیزه جو، منکر، ستمگر و مستبدّ مُهر می‌نهد. آنگاه با تکبّر حق را رد می‌کند، با قدرتش به باطل عمل می‌نماید و به سویش فرا می‌خواند.

﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ یَٰهَٰمَٰنُ ٱبۡنِ لِی صَرۡحٗا لَّعَلِّیٓ أَبۡلُغُ ٱلۡأَسۡبَٰبَ ٣٦﴾.

بعد از آنکه فرعون، موسی علیه السلام را تکذیب کرد و به ردّ شریعتش پرداخت، با تهدید و قدرت نمایی به وزیرش گفت: ای هامان! برایم کاخ بلند و مرتفعی را بنا کن تا بر آن بالا روم و به دروازه‌های آسمان دست یابم.

﴿أَسۡبَٰبَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰٓ إِلَٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُۥ کَٰذِبٗاۚ وَکَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِفِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ عَمَلِهِۦ وَصُدَّ عَنِ ٱلسَّبِیلِۚ وَمَا کَیۡدُ فِرۡعَوۡنَ إِلَّا فِی تَبَابٖ ٣٧.

آنگاه که بالا روم و به دروازه‌های آسمان دسترسی پیدا کنم، به سوی خدای موسی نظر خواهم کرد تا راستی و دروغگویی موسی را باز شناسم، هرچند پیش از این کار، به گمان غالبم او دروغگوی است. بدین‌گونه فعل بدش را نیکو دانست و مستحسن پنداشت و به سبب باطلی که در نظرش نیکو نمایان شد از هدایت منصرف شد، مکر و تدبیر فرعون و حیله‌بازی‌اش به منظور ردّ رسالت موسی علیه السلام تأثیری نداشت مگر اینکه زیان، هلاکت، نابودی و تباهی را برای خودش پدید آورد؛ زیرا نتیجۀ زشت تدبیرش به خود و قومش باز گشت.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِیٓ ءَامَنَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِکُمۡ سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ ٣٨.

شخص مؤمن خانوادۀ فرعون، دعوت و موعظه‌اش را دوباره تکرار کرد و گفت: ای قوم من پیروی کنید که شما را به سوی حق فرا می‌‌خوانم، به راه هدایت رهنمایی می‌نمایم و از طریق هلاکت بر حذر می‌دارم.

﴿یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا مَتَٰعٞ وَإِنَّ ٱلۡأٓخِرَةَ هِیَ دَارُ ٱلۡقَرَارِ ٣٩.

ای قوم من! یقیناً زندگی دنیا کوتاه و فنا شدنی است، روزهای نعمت‌هایی و لذّتش اندک و زودگذر است، پس بدان مغرور نشوید و به بقای آن دل نبندید. اما دار آخرت برای مؤمنان نیکوکار سرای نعمت دایمی، سرور جاودانی، زندگی با امن و خوشنودی همیشگی است، بنابراین اعمالی چون ایمان به خداوند عزوجل و اخلاص در عبادت را که مربوط به آخرت است، بر اعمال دنیا و مغرورشدن بدان مقدّم سازید.

﴿مَنۡ عَمِلَ سَیِّئَةٗ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَاۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ یُرۡزَقُونَ فِیهَا بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٤٠.

کسی که در زندگی مرتکب گناهی شود، خداوند عزوجل جزایی را به اندازۀ گناهش بر او مقررّ می‌دارد. اما هر که کار خیری مانند طاعت خداوند، اعمال نیکو و ترک معصیت‌ها را با توحید باری‌تعالی و اخلاص عمل انجام دهد، برابر است که زن باشد یا مرد سعادتمند شده است. برای اینان بهشت‌های پر از نعمت آماده شده که در آن داخل می‌شوند و ماندگار هستند. خداوند عزوجل خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های لذیذ و خوشمزه، زنان هم سنّ و سال، زیورات و جامه‌های نیکو و بی‌حسابی را برای‌شان در بهشت آماده کرده است.

﴿۞وَیَٰقَوۡمِ مَا لِیٓ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلنَّجَوٰةِ وَتَدۡعُونَنِیٓ إِلَى ٱلنَّارِ ٤١.

ای قوم من! چگونه من شما را به سوی توحید خداوند عزوجل و پیروی از پیامبرش موسی علیه السلام فرا می‌خوانم که شما را از عذاب خدا نجات می‌دهد و رسیدن به بهشت‌های پر از نعمت را برای‌تان تضمین می‌کند، اما شما مرا به سوی کفر به پروردگار و تکذیب موسی علیه السلام فرا می‌خوانید که عاملش را به آتش دوزخ همیشگی می‌رساند؟!

﴿تَدۡعُونَنِی لِأَکۡفُرَ بِٱللَّهِ وَأُشۡرِکَ بِهِۦ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞ وَأَنَا۠ أَدۡعُوکُمۡ إِلَى ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡغَفَّٰرِ ٤٢

شما مرا به سوی کفر و شرک به خداوند عزوجل و اعراض از طاعتش فرا می‌خوانید؛ حال آنکه نمی‌دانم که کسی جز اوتعالی سزاوار عبادت باشد. امّا من شما را به عبادت خداوندی فرا می‌خوانم که در پادشاهی‌اش با عزّت و در انتقامش نیرومند است و گناهان کسی را که توبه کند و به وی رجوع نماید می‌آمرزد. او پروردگار عزیزی است که دوستانش را عزّت می‌بخشد و برای توبه‌کارانی که به سویش باز می‌گردند آمرزنده است.

﴿لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدۡعُونَنِیٓ إِلَیۡهِ لَیۡسَ لَهُۥ دَعۡوَةٞ فِی ٱلدُّنۡیَا وَلَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَآ إِلَى ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ ٤٣.

آنچه مرا به عبادتش فرا می‌خوانید بدون شک سزاوار نیست که عبادت شود، یا از آن چیزی خواسته شود و یا در نیازهای دنیوی و اخروی به آن پناه جسته شود. به راستی بازگشت همه مردم در آخرت به سوی خداوند عزوجل است تا اعمال‌شان را محاسبه نماید. آری! هر که از حدود الهی تجاوز کند، به اوتعالی کافر شود، دست به خون‌ریزی زند و بر مردم ستم روا دارد باز گشتش به سوی دوزخ است.

﴿فَسَتَذۡکُرُونَ مَآ أَقُولُ لَکُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٤٤.

بعد از آنکه آنان را نصیت کرد و بیم داد و سرانجام از پذیرش نصایحش نا امیدشد، برای آنان خبر داد که حتماً پشیمان خواهند شد؛ آنگاه که پشیمانی بعد از لغزش قدم سودی ندارد و نیز اعلام داشت که خود به پروردگارش اعتماد می‌کند، به مولایش توکّل می‌ورزد و به سوی آفریدگارش رجوع می‌نماید؛ زیرا اوتعالی به اعمال و سخنان مردم داناست و هیچ امر وعملی از وی پنهان و پوشیده نمی‌باشد.

﴿فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَیِّ‍َٔاتِ مَا مَکَرُواْۖ وَحَاقَ بِ‍َٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ ٤٥.

خداوند عزوجل شخص مؤمن خانوادۀ فرعون را از انتقام کافران و عاقبت مکر آنان نگه داشت؛ زیرا وی تنها به اوتعالی توکّل نمود. امّا کافران در این دنیا به عذاب بدی گرفتار آمدند و نیز در آتش دوزخ ماندگار خواهندبود.

﴿ٱلنَّارُ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِیّٗاۚ وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ ٤٦.

قوم فرعون که در دنیا با غرق شدن مجازات شدند و در آخرت به آتش دوزخ عذاب می‌شوند اکنون صبح و شام به آتش عرضه می‌شوند و این دلیلی برای اثبات عذاب قبر است. اما در روز قیامت با آتش دوزخ درمی‌آیند، در آن همیشه جاودان می‌مانند و جزای کفر و تکذیب خویش را می‌چشند.

﴿وَإِذۡ یَتَحَآجُّونَ فِی ٱلنَّارِ فَیَقُولُ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا نَصِیبٗا مِّنَ ٱلنَّارِ ٤٧.

از آنگاه یاد کن که میان کافران در آتش دوزخ خصومت پدید می‌آید؛ یعنی پیروان، رعایا و مقلّدان برای بزرگان و سرکردگان می‌گویند: ما در زندگی دنیا در امور اعتقادی خود از شما پیروی نمودیم، آیا اکنون چیزی از عذاب آتش را که ما بدان گرفتاریم برمی‌دارید؛ زیرا شما سبب گمراهی و کفر ما شده‌اید؟

﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُلّٞ فِیهَآ إِنَّ ٱللَّهَ قَدۡ حَکَمَ بَیۡنَ ٱلۡعِبَادِ ٤٨.

بزرگان و سر کردگان برای پیروان می‌گویند: ما توان نداریم چیزی از عذاب را از شما کم کنیم؛ زیرا همه ما در آتش دوزخ به سر می‌بریم و راه بیرون شدن برای ما میسّر نیست. خداوند در بین مردم حکم کرده و به هرکدام آنچه را از عذاب و پاداش مستحق بوده طور عادلانه داده است.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ فِی ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ یُخَفِّفۡ عَنَّا یَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٤٩.

کافران، اعم از سرکردگان و پیروان که در آتش دوزخ قرار دارند برای وظیفه داران دوزخ می‌گویند: از خداوند عزوجل بخواهید یک روز عذاب را از ما تخفیف دهد تا وقت اندکی از آن راحت باشیم.

﴿قَالُوٓاْ أَوَ لَمۡ تَکُ تَأۡتِیکُمۡ رُسُلُکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِۖ قَالُواْ بَلَىٰۚ قَالُواْ فَٱدۡعُواْۗ وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٍ ٥٠.

وظیفه داران دوزخ سخن کافران را رد می‌کنند و می‌گویند: هرگز عذاب از شما تخفیف نمی‌یابد. آیا پیامبران الهی با براهین دلالت کننده بر یگانگی اوتعالی و درستی رسالت‌شان نیامدند و شما کافر شدید و تکذیب نمودید؟ کافران اقرار می‌نمایند که به آیات خداوند یگانۀ قهّار تکذیب نمودند. وظیفه داران دوزخ می‌گویند: ما تخفیف عذاب را برای‌تان خواستار نمی‌شویم و شفاعت نمی‌کنیم خود شما دعا کنید و بخواهید، اما دعای شما فایده‌ای ندارد و قبول نمی‌شود؛ زیرا دعای کافران فایده‌بخش نیست، حق‌تعالی آن را نمی‌پذیرد و بی‌نتیجه است.

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَیَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ ٥١.

خداوند متعال پیامبران و بندگان مؤمن را یاری می‌کند و بر کسانی که با ایشان جنگ می‌نمایند، هم در زندگی دنیا پیروزی می‌بخشد و هم در آخرت؛ در آن روز که فرشتگان، پیامبران و بندگان نیکوکار بر امت‌های کافر گواهی می‌دهند و نیز پیامبران شهادت می‌دهند که رسالت خود را تبلیغ کردند، اما کافران به تکذیب‌شان پرداختند.

﴿یَوۡمَ لَا یَنفَعُ ٱلظَّٰلِمِینَ مَعۡذِرَتُهُمۡۖ وَلَهُمُ ٱللَّعۡنَةُ وَلَهُمۡ سُوٓءُ ٱلدَّارِ ٥٢.

معذرت کافران در روز قیامت برای آنان فایده‌ای ندارد و از رحمت خداوند عزیز و آمرزگار دور اند، در دار آخرت بدترین قرار گاهی دارند که آتش دوزخ است.

﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡهُدَىٰ وَأَوۡرَثۡنَا بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡکِتَٰبَ ٥٣.

به یقین که خداوند عزوجل تورات را بر موسی علیه السلام نازل فرمود؛ کتابی را که در آن هدایت و بیان وجود دارد و دارای احکامی است که به خیر و هدایت دلالت می‌کند و نیز مقرّر داشت که بنی اسرائیل آن را قرنی بعد از قرن دیگر به ارث برند.

﴿هُدٗى وَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٥٤.

کتاب تورات، پیش از اینکه تحریف شود و با شریعت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم منسوخ گردد، رهنمایی به سوی راه راست بود و در آن پند، موعظه و یاد آوری‌هایی برای صاحبان عقل‌های سلیم و فطرت‌های معتدل وجود داشت.

﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ ٥٥.

ای پیامبر! در برابر تکذیب کافران و اذیت بدکاران صبر پیشه نما؛ زیرا خداوند عزوجل پیروزی، قدرتمندی و بلندمرتبه‌گی را برای تو وعده نموده و وعده‌اش را خلاف نمی‌کند، بلکه آن را عملی می‌سازد؛ چنان‌چه عملی شد. بر تو لازم است از گناهان آمرزش بخواهی؛ زیرا با آمرزش خواهی خوشنودی الله عزوجل به دست می‌آید و از خطرها نجات حاصل می‌شود. در هر صبح و شام، پروردگارت را با تسبیحی که نقایص را از اوتعالی دور سازد منزّه بدان و بزرگ بشمار؛ با تسبیحی که مقرون به حمد باشد و کمال را برای اوتعالی به اثبات رساند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ سُلۡطَٰنٍ أَتَىٰهُمۡ إِن فِی صُدُورِهِمۡ إِلَّا کِبۡرٞ مَّا هُم بِبَٰلِغِیهِۚ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ٥٦.

کسانی که دربارۀ براهین دلالت کننده بر وحدانیت و عظمت خداوند عزوجل مخاصمه می‌کنند، حق را به باطل می‌آمیزند و برای مخالفت و اثبات دعوای خود دلیل درستی هم ندارند، آنان را کبر، ستیزه‌جویی و عُجبی که در دلهای آنان پیچیده بر این کار وا داشته است. آنان در فضل و احسانی که الله عزوجل به تو بخشیده حسد می‌ورزند، امّا هرگز به این فضل الهی دست نمی‌یابند و به تو ضرری رسانده نمی‌توانند. پروردگار نگهبان توست، بنابراین به او پناه جوی و در برابر آزار کافران از او حمایت بخواه؛ زیرا او گفته‌های شما را می‌شنود، احوال و افعال شما را ‌می‌بیند و به همه احاطه دارد.

﴿لَخَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَکۡبَرُ مِنۡ خَلۡقِ ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٥٧.

به راستی که آفرینش آسمان‌ها و زمین از آفرینش مردم و زنده ساختن بعد از مردن‌شان کاری بزرگتر و عظیمتر است. پس به چه دلیل در قدرت خداوند عزوجل به زنده کردن مردم از قبرها شک می‌نمایند؟ بیشتر مردم حقیقت این سخن را نمی‌دانند که آفرینش هر چیز بر اوتعالی آسان است و باز آفریدن آسمان‌ها و زمین از آفریدن انسان بزرکتر است.

﴿وَمَا یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَلَا ٱلۡمُسِیٓءُۚ قَلِیلٗا مَّا تَتَذَکَّرُونَ ٥٨.

شخص نابینا و بینا در کمال دیدن و تمییز اشیاء با یک دیگر برابر نیستند، به همین‌گونه مؤمن نیکوکار و کافر ستیزه جو با هم برابر نمی‌باشند. ای مردم! چه قدر از براهین الهی کم پند می‌گیرید و چه اندازه تدبُّر، انتفاع و دانش شما از این براهین اندک است!

﴿إِنَّ ٱلسَّاعَةَ لَأٓتِیَةٞ لَّا رَیۡبَ فِیهَا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یُؤۡمِنُونَ ٥٩.

به راستی که روز قیامت خواهی نخواهی آمدنی است، برای آن روز با اخلاص عبادت برای خداوند عزوجل و با توشه گیری از اعمال نیکو آمادگی بگیرید. امّا بیشتر مردم به روز آخرت تصدیق نمی‌کنند و آن را نمی‌دانند، بلکه در غفلت و اعراض به سر می‌برند.

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠.

ای مردم! پروردگار شما فرمود: تنها مرا بخوانید و عبادت را برای من خالص سازید من از شما می‌پذیرم، نیازهای شما را بر آورده می‌سازم و دشواری‌های‌تان را بر طرف می‌نمایم. همانا کسانی که از بندگی خداوند عزوجل و اقرار به اوتعالی تکبّر می‌ورزند، با خواری و زیانمندی به دوزخ داخل می‌شوند.

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَشۡکُرُونَ ٦١.

خداوند عزوجل ذاتی است که شب را برای‌تان آفرید تا در آن خواب شوید، آرام باشید و از مشقّت اعمال استراحت جویید. روز را با تابش خورشید برای‌تان روشن آفرید تا در آن به طلب روزی بپردازید و به انجام کار‌های خویش اقدام کنید. بدون شک خداوند عزوجل بر بندگانش صاحب نعمت‌های بزرگی است. اما بیشتر انسان‌ها اوتعالی را با اخلاص عبادت و طاعت شکر گرازی نمی‌کنند.

﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ ٦٢.

خداوند یگانه ذاتی است که با این نعمت‌ها بر شما احسان کرده است، همانا او پروردگار شماست و آفریدگار روزی دهند‌ه‌ای است که همه چیزها را از عدم خلق نموده است، جز او معبود بر حقّی نیست و برای او شریکی وجود ندارد. پس چگونه شما از یگانه شناسی خداوندی که بلند مرتبه و بزرگ است و پروردگاری جز او برای شما نیست به سوی شرک و عبادت دیگر چیزها رو می‌آورید.

﴿کَذَٰلِکَ یُؤۡفَکُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ ٦٣.

همچنان که شما از عبادت خداوند عزوجل و توحیدش انحراف و اعراض کردید، هر منکر و ستیزه‌جویی که دلیل را نپذیرد و از حق پیروی نکند از آیات الهی انحراف می‌ورزد.

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ قَرَارٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَصَوَّرَکُمۡ فَأَحۡسَنَ صُوَرَکُمۡ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡۖ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٤.

ای مردم! الله عزوجل خداوندی است که زمین را برای شما آفرید، گهواره‌ای ساخت و برابر نمود تا بر روی آن استقرار یابید و به آسانی زندگی کنید، آسمان را سقف مرفوع زمین ساخت و نشانه‌هایی چون خورشید، ماه، ستاره‌ها و ابرها را در آن پدید آورد که همه نعمت‌هایی برای‌تان است. همچنان شمارا با زیباترین صورت و کاملترین سیما آفرید و با خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های خوش مزّه و گوارا، با وسایل سواری و روزی‌های کافی و با لذایذ زندگی و سهولت‌های حیات بر شما احسان کرد. کسی که با این نعمت‌ها بر شما انعام و احسان نموده پروردگار یگانه‌ای است که بلند مرتبه و متعالی است و احسان بسیار دارد، فضلش عام وجودش فراگیر است، از هر وصفی که سزاوار او نیست مقدّس است و او آفریدگار همه مخلوقات و کائنات است.

﴿هُوَ ٱلۡحَیُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٥.

او خداوندی است که به زندگی کامل و بی‌پایانی زنده است و حیاتش به حیات مخلوقات که ناقص و دارای نهایت است همانندی ندارد. تنها و تنها او سزاوار عبادت است؛ نه دیگران. پس او را عبادت کنید، نیازهای خویش را از او بخواهید و با او شریک نیاورید. سپاس و ستایش شایسته و شکران بزرگ مخصوص اوتعالی است که آفریدگار کائنات و موجودات است.

﴿۞قُلۡ إِنِّی نُهِیتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَمَّا جَآءَنِیَ ٱلۡبَیِّنَٰتُ مِن رَّبِّی وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٦.

ای پیامبر! برای کافران بگو: خداوند عزوجل مرا از عبادت بت‌هایی که شما پرستش می‌کنید نهی‌کرده و با آمدن براهین واضح و درست، به یگانه‌شناسی‌اش توصیه نوده است. همچنان پروردگارم مرا مأمور داشته که از فرمانش اطاعت نمایم، به حکمش منقاد باشم و یقین کنم که او آفریدگار مخلوقات و پروردگار کائنات است.

﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ مِنۡ عَلَقَةٖ ثُمَّ یُخۡرِجُکُمۡ طِفۡلٗا ثُمَّ لِتَبۡلُغُوٓاْ أَشُدَّکُمۡ ثُمَّ لِتَکُونُواْ شُیُوخٗاۚ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّىٰ مِن قَبۡلُۖ وَلِتَبۡلُغُوٓاْ أَجَلٗا مُّسَمّٗى وَلَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٦٧.

ای انسان‌ها! الله عزوجل خداوندی است که پدر شما آدم را از خاک به وجود آورد، بعد از آن شما را با توالد و تناسل از آبی بی‌ارزش و سپس از خون بسته و باز از قطعۀ گوشتی آفرید، آنگاه هر کدام شما از مادرش به گونۀ طفل کوچکی تولد می‌شود، باز هر کدام‌تان به مرحلۀ کمال رشد و قوت جسمی خود می‌رسید، بعد از آن افسرده می‌شود و با سپری‌شدن عمر پیر مرد بزرگسال و ناتوانی می‌گردد، امّا بعضی از شما پیش از بزرگسالی وفات می‌کنید. این همه برای آن است که به آنچه حق‌تعالی بر شما مقدّر کرده در مدّت عمر خویش دست یابید و برای این است که در براهین و آفرینش تعحب‌آور و نفاذ قدرتش بیندیشید، در صُنع بدیعش تفکر کنید، او را به یگانگی بشناسید و عبادت را برای او خالص سازید.‌

﴿هُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَإِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٦٨.

اوتعالی پروردگاری است که مخلوقات را از عدم می‌آفریند بعد از آن شما را می‌میراند و باز بعد از مردن دوباره زنده می‌سازد. چون کاری را اراده کند به کلمۀ «کُن» به پیدایش آن حکم می‌نماید و آنگاه به اذن اوتعالی پدید می‌آید.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ أَنَّىٰ یُصۡرَفُونَ ٦٩.

ای پیامبر! آیا از عملکرد کافران تعجّت نمی‌کنی که در براهین و دلایل راستین و درست خداوند عزوجل که به یگانگی وی طور یقین دلالت می‌کند خصومت می‌ورزند؟ چگونه با وجود درستی و راستی این آیات و دلایل، انحراف می‌ورزند و چگونه بعد از اقامۀ حجّت آشکار گمراه می‌شوند!

﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِٱلۡکِتَٰبِ وَبِمَآ أَرۡسَلۡنَا بِهِۦ رُسُلَنَاۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ٧٠.

این کافران، کسانی اند که به قرآن کریم و به کتاب‌های قبل از آن بر پیامبران الهی نازل شده تکذیب کردند. به زودی نتیجۀ کفر خویش را آشکارا خواهند دید؛ آنگاه که خداوند عزوجل سخت‌ترین عذاب را در روز قیامت به عنوان جزای تکذیب‌شان بر آنان فرود آورد.

﴿إِذِ ٱلۡأَغۡلَٰلُ فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ وَٱلسَّلَٰسِلُ یُسۡحَبُونَ ٧١.

در آن روز که طوقهای آتشین در گردن‌های کافران انداخته شود و دست‌های آنان به زنجیر کشیده شود.

﴿فِی ٱلۡحَمِیمِ ثُمَّ فِی ٱلنَّارِ یُسۡجَرُونَ ٧٢.

«زبانیه» کافران را به سوی آب بسیار داغ و جوشانی می‌کشانند و بعد از آن در آتش دوزخ سوختانده می‌شوند.

﴿ثُمَّ قِیلَ لَهُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تُشۡرِکُونَ ٧٣.

بعد از آن برای کافران که در آتش دوزخ قرار دارند به گونۀ توبیخ گفته می‌شود: معبودان باطلی که به عبادت آن‌ها می‌پرداختید کجا هستند؟

﴿مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا بَل لَّمۡ نَکُن نَّدۡعُواْ مِن قَبۡلُ شَیۡ‍ٔٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧٤.

آیا معبودانی که غیر از خداوند عزوجل به پرستش آن‌ها می‌پرداختید، شما را یاری کرده می‌توانند؟ آیا در توان آن‌ها هست که امروز عذاب حق‌تعالی را از شما دفع کنند؟ کافران می‌گویند: امروز آن معبودان از چشم‌های ما غایب شده‌اند، ما را رها کردند و هیچ فایده‌ای به ما نمی‌رسانند. بدین‌گونه به خطا وجرم خویش در عبادت غیر پروردگار و شرک ورزیدن به اوتعالی و به اینکه در بی‌خردی و راه باطل روان بودند اقرار و اعتراف می‌نمایند. همچنان که الله عزوجل این کافران را به عبادت چیزهایی که نفع و ضرری رسانده نمی‌توانند گمراه کرد، هر منکر و ستیزه جویی را که حق را رد کند و وحی را تکذیب نماید گمراه می‌سازد.

﴿ذَٰلِکُم بِمَا کُنتُمۡ تَفۡرَحُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا کُنتُمۡ تَمۡرَحُونَ ٧٥.

ای کافران! عذابی که به شما رسیده، به سبب غفلت از طاعت پروردگار، شادمانی به انجام گناهان، فریفتگی به شهوات و گرفتاری به مظاهر فریبندۀ دنیاست و به سبب بدکاری، کبر، غرور و خود خواهیی که داشتید شما را فرا گرفته است.

﴿ٱدۡخُلُوٓاْ أَبۡوَٰبَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ فَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ ٧٦.

برای کافران گفته می‌شود: به دروازه‌های دوزخ داخل شوید و به عذاب آن دوامدار و ماندگار گرفتار باشید. دوزخ برای هر متکبّر و ستیزه‌گر جایگاه زشتی است و بد اشخاصی را در خود جای داده است.

﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۚ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعۡضَ ٱلَّذِی نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیۡنَا یُرۡجَعُونَ ٧٧.

ای پیامبر! در برابر مشکلاتی که در برابر دعوت پدید می‌آید استقامت کن، بر هر اذیتی که در راه خدا به تو می‌رسد صبر نما و در روش خود ثابت قدم باش، خداوند عزوجل تو را به پیروزی و نیرومندی وعده داده و قطعاً وعده‌اش را عملی می‌سازد؛ بدین‌گونه که یا در زندگی‌ات عذابی را که برای کافران وعده کرده خواهی دید، یا اینکه پیش از فرارسیدن وقت عذاب و مجازات آنان، تو وفات می‌نمایی، به هر صورت باز گشت کافران در روز قیامت به سوی اوتعالی است و آنان را در برابر اعمال کفر و تکذیبی که انجام داده‌اند عذاب می‌کند. از این رو بر تو لازم است دعوت را ادامه دهی و در آن استقامت وثبات داشته باشی.

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلٗا مِّن قَبۡلِکَ مِنۡهُم مَّن قَصَصۡنَا عَلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّن لَّمۡ نَقۡصُصۡ عَلَیۡکَۗ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأۡتِیَ بِ‍َٔایَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قُضِیَ بِٱلۡحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ٧٨.

ای پیامبر! به یقین که الله عزوجل پیش از تو پیامبرانی را به سوی اقوام‌شان فرستاد، چنان‌چه از احوال بعضی به تو خبر داده و از بعضی خبر نداده است. همه این پیامبران رسالت خویش را انجام دادند، اما هیچ‌یک توان این را نداشته که برای قومش معجزه، آیۀ شرعی، و یا آیۀ کونیی را بدون خواستۀ خداوند متعال بیاورد. در نهایت کار، وقتی نزول عذاب فرا رسد حق‌تعالی بین پیامبران و تکذیب کنندگان به عدل حکم می‌کند و در نتیجه تکذیب کنندگانی که بر خداوند سبحان افترا کردند هلاک می‌شوند و به جزای اعمال خویش یعنی عذاب الهی گرفتار می‌شوند.

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَنۡعَٰمَ لِتَرۡکَبُواْ مِنۡهَا وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٧٩.

ای انسان‌ها! الله عزوجل خداوند یگانه‌ای است که چار پایان را برای‌تان آفرید و منافعی را در وجود آن‌ها برای شما مقرّر داشت. از آن جمله اینکه بر پشت بعضی سوار می‌شوید و از گوشت برخی می‌خورید. این‌ها نعمت‌هایی است که واجب است در برابر آن‌ها از پروردگار سبحان شکر گزاری شود.

﴿وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَلِتَبۡلُغُواْ عَلَیۡهَا حَاجَةٗ فِی صُدُورِکُمۡ وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ ٨٠.

همچنان در وجود چارپایان برای شما منافع زیادی نهفته است؛ مانند اینکه از پوست، موی، کُرک و پشم آن‌ها استفاده می‌نمایید. و نیز برای این آفریده شده‌اند که توسط آن‌ها مقاصد دل خود مانند سفر به جای‌های دور را بر آورده سازید؛ چنان‌چه کالاهای تجارتی خود را در خشکی به وسیلۀ همین چارپایان و در دریا توسط کشتی‌ها انتقال می‌دهید.

﴿وَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ فَأَیَّ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ تُنکِرُونَ ٨١.

خداوند عزوجل براهین و دلایلی را برای شما نشان می‌دهد که به یگانگی، عظمت و صُنع نیکویش دلالت می‌کند، اکنون از کدام یک از این براهین و دلایل انکار می‌کنید و برای شما پوشیده و ناشناخته است؟ همه این دلایل واضح و آشکار است.

﴿أَفَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُوٓاْ أَکۡثَرَ مِنۡهُمۡ وَأَشَدَّ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٨٢.

آیا کافران در اطراف زمین به سیر و سیاحت نپرداختند تا در آثار بدکارانی که خداوند یگانۀ قهّار آنان را هلاک ساخته بیندیشند؟ آنان نسبت به کافران کنونی از تعدّد افراد، ازدیاد وسایل، برخورداری از امکانات، داشتن ساختمان‌ها، دسترسی به صنایع و زراعت و مانند این امور نیرومندتر بودند. امّا قوّت، وسایل و امکاناتی که داشتند عذاب الهی را از آنان دفع نکرد، بلکه حق‌تعالی آنان را به هلاکت و تباهی رساند.

﴿فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَرِحُواْ بِمَا عِندَهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٨٣.

آنگاه که پیامبران علیهم السلامبراهین دلالت کننده بر یگانگی و قدرت خداوند متعال را برای این کافران آوردند؛ از روی نادانی و غرور به دانش خویش که با براهین پیامبران معارضه داشت اظهار شادمانی کردند. در نتیجه عقوبت و عذابی را که در برابر تمسخر پیامبران و استهزا به آیات الهی مستحق بودند بر آنان فرود آمد.

این آیه دلالت دارد بر اینکه هر عملی که با شریعت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت داشته باشد زیان آور و زشت است.

﴿فَلَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَحۡدَهُۥ وَکَفَرۡنَا بِمَا کُنَّا بِهِۦ مُشۡرِکِینَ ٨٤.

اما آنگاه که کافران مجازات پروردگار یگانۀ قهّار را مشاهده کنند اقرار می‌نمایند و می‌گویند: به خداوند عزیز و آمرزگار ایمان آوردیم و به همه معبودان باطل که از سنگ و چوب اند کافر هستیم، ولی اکنون اقرار به اوتعالی برای آنان فایده‌ای ندارد.

﴿فَلَمۡ یَکُ یَنفَعُهُمۡ إِیمَٰنُهُمۡ لَمَّا رَأَوۡاْ بَأۡسَنَاۖ سنّت ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ فِی عِبَادِهِۦۖ وَخَسِرَ هُنَالِکَ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٨٥.

 ایمان کافران در این هنگام برای آنان مفید نیست؛ زیرا بعد از گذشت وقت خود و در هنگامی است که خواری و ذلّت را مشاهده می‌کنند. سنّت الهی طوری است که چون به کافران عذاب فرود آید، ایمان آنان فایده‌ای ندارد؛ چون ایمان جبری و اضطراری است. در آن هنگام عذاب و مجازات خداوند عزوجل فرا می‌رسد و دشمنان منکر و ستیزه گرش به هلاکت می‌رسند.


سورۀ فصلت

سورۀ فصلت

مکی است؛ ترتیب آن 41؛ شمار آیات آن 54

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿حمٓ ١.

حا. میم؛ از جملۀ حروف مقطعات است و خداوند عزوجل به مراد خویش در ارائۀ آن‌ها در کلامش داناتر است.

﴿تَنزِیلٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ٢.

این کتاب با حکمت وحیی از جانب خداوند عزوجل است که آن را بر پیامبر بزرگوارش نازل کرده است. فرود آورندۀ آن پروردگار رحمانی است که رحمتش همه چیز را فرا گرفته است؛ ذات رحیمی که هر یک از بندگانش را که خواسته به رحمتش مخصوص ساخته است.

﴿کِتَٰبٞ فُصِّلَتۡ ءَایَٰتُهُۥ قُرۡءَانًا عَرَبِیّٗا لِّقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٣.

قرآن کریم کتابی است که آیاتش بیان شده، احکامش واضح گردیده و معجزاتش آشکار شده است. خداوند عزوجل آن را به فصیح‌ترین زبان فرود آورده تا در هنگام تلاوت به آسانی و وضاحت فهمیده شود.

﴿بَشِیرٗا وَنَذِیرٗا فَأَعۡرَضَ أَکۡثَرُهُمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ٤.

این قرآن مؤمنان را به پاداش مژده می‌دهد و کافران را از عذاب می‌ترساند، امّا بیشتر مردم از قرآن کریم رو گشتاندند و آن را ترک نمودند؛ زیرا آیات آن به منظور فهمیدن، پذیرش و استجابت نمی‌شود.

﴿وَقَالُواْ قُلُوبُنَا فِیٓ أَکِنَّةٖ مِّمَّا تَدۡعُونَآ إِلَیۡهِ وَفِیٓ ءَاذَانِنَا وَقۡرٞ وَمِنۢ بَیۡنِنَا وَبَیۡنِکَ حِجَابٞ فَٱعۡمَلۡ إِنَّنَا عَٰمِلُونَ ٥.

کافران برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: دل‌های ما از دانستن چیزهایی که تو آورده‌ای در ورای حجابی قرار دارد و گوش‌های ما را ناشنوایی فرا گرفته است. بنابراین آنچه را می‌گویی نمی‌شنویم و میان ما و تو پرده‌ای است که ما را از پیروی و پذیرش سخنت حایل شده است. پس تو به روش و دین خویش که آن را آوردی عمل کن و ما را با روش ما و دین پدران ما رها بگذار.

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَٱسۡتَقِیمُوٓاْ إِلَیۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُۗ وَوَیۡلٞ لِّلۡمُشۡرِکِینَ ٦.

ای پیامبر! برای کافران بگو: واقعیت این است که من مانند شما انسانی هستم و فرشته‌ای نمی‌باشم، اما با این فرق که خداوند عزوجل بر من وحی فرو فرستاده و مرا پیام آورش مقرّر داشته است. من شما را به سوی این اندیشه فرا می‌خوانم که هیچ معبودی جز پروردگار یگانه وجود ندارد؛ پروردگاری که در ربوبیت، الوهیت، نام‌ها و صفاتش یگانه است و شریکی ندارد. راه مستقیم را در پیش گیرید که شما را به اوتعالی وصل می‌گرداند، یعنی راه توحید را که همه پیامبران به سویش فرا خواندند و برای گناهان خویش از خدا آمرزش بخواهید. وای باد بر کافران که به حق‌تعالی چیزهای دیگر را شریک می‌آورند.

﴿ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ کَٰفِرُونَ ٧.

کافرانی که نماز و زکات را ترک نمودند، آفریگار را عبادت نکردند، به مخلوقات نفعی نرساندند و به زنده شدن بعد از مرگ تکذیب کردند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ أَجۡرٌ غَیۡرُ مَمۡنُونٖ ٨.

به راستی که برای مؤمنان نیکوکار پاداش عظیم و نعمت‌های جاودانی آماده شده که نه قطع می‌شود نه از آن باز داشت می‌شوند.

﴿قُلۡ أَئِنَّکُمۡ لَتَکۡفُرُونَ بِٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِی یَوۡمَیۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِکَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٩.

ای پیامبر! عملکرد کافران را تقبیح کن و برای آنان بگو: آیا شما به خداوند عزوجل کافر می‌شوید؛ در حالی که او زمین را در مدّت دو روز آفرید؟ آیا معبودان باطل را به حق‌تعالی شریک می‌آورید؟ او پروردگاری است که نام‌های پاک دارد و به تنهایی همه جهان را با انسان‌ها و موجودات آفریده است؟

﴿وَجَعَلَ فِیهَا رَوَٰسِیَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَآ أَقۡوَٰتَهَا فِیٓ أَرۡبَعَةِ أَیَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِینَ ١٠.

خداوند عزوجل کوه‌های ثابت و مستحکمی را در روی زمین مقرّر داشت تا آن را از اضطراب نگه دارد، زمین را با انواع امور خیر، چون روزی‌ها و میوه‌ها برکت بخشید و نیازهای مخلوقات مانند غذا، آب، پوشاک، هوا و دوا را در مدّت چهار روز مقدّر ساخت. آری! آفرینش زمین در دو روز صورت پذیرفته و در دو روز دیگر آفرینش کوه‌ها و تقدیر سایر امکانات انجام شد و این پاسخ علمی سؤالی است که در این مورد مطرح می‌شود.

﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِیَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِیَا طَوۡعًا أَوۡ کَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَیۡنَا طَآئِعِینَ ١١﴾.

بعد از آن خداوند متعال به سوی آسمان استوا نمود؛ یعنی به سویش قصد کرد و هنوز دود بود. حق‌تعالی برای آسمان و زمین گفت: به رضا یا به زور، به امر من منقاد شوید. آن دو گفتند: با طیب نفس به امرت منقاد و رام هستیم، توانی نداریم که از امرت مخالفت ورزیم و اراده‌ای نیست که با اراده‌ات مخالفتی داشته باشد. سبحان الله! آسمان و زمین با این قوت و بزرگی خود منقاد و فرمانبرداری فرمان خداوند عزوجل شدند، چگونه انسان ضعیف و ناتوان به پیشگاهش منقاد نمی‌گردد و رام نمی‌شود!

﴿فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِی یَوۡمَیۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِی کُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَاۚ وَزَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَٰبِیحَ وَحِفۡظٗاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ١٢.

خداوند متعال آفرینش آسمان‌های هفتگانه را حکم کرد و کار آن‌ها در دو روز تمام شد و استحکام یافت، بدین ترتیب آفرینش آسمان‌ها و زمین، مدّت شش روز را دربر گرفت؛ هرچند حق‌تعالی توانا بود آن‌ها را در یک لحظه با کلمۀ «کُن» بیافریند. بعد از آن خداوند بزرگ آنچه را می‌خواست در هر آسمانی وحی کرد و امر نمود. اوتعالی آسمان دنیا را با ستاره‌های روشن زینت بخشید، طوری که هم وسیلۀ زینتش شدند و هم آن را از شیطان‌هایی که استراق سمع را اراده داشته باشند نگه ‌می‌دارند. این آفرینش با استحکام را خداوندی مقدّر نموده که در پاد شاهی‌اش با عزّت است، مطیعانش را عزیز می‌سازد و از عصیانگرانش انتقام می‌گیرد. او ذات دانایی است که هیچ امر پوشیده‌ای از او پنهان نیست، با عزّتش نیرومند و به حکمش داناست.

﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ فَقُلۡ أَنذَرۡتُکُمۡ صَٰعِقَةٗ مِّثۡلَ صَٰعِقَةِ عَادٖ وَثَمُودَ ١٣.

ای پیامبر! اگر کافران بعد از ارائۀ حق باز هم تکذیب نمودند، آنگاه آنان را به عذاب هولناکی بیم ده که همه را هلاک و تباه می‌سازد؛ همچنان که قوم عاد و ثمود با کفر و تکذیب خود به چنین عذابی گرفتار و هلاک شدند.

﴿إِذۡ جَآءَتۡهُمُ ٱلرُّسُلُ مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۖ قَالُواْ لَوۡ شَآءَ رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِکَةٗ فَإِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ١٤.

آنگاه که پیامبران به تعقیب یک دیگر و بدون انقطاع به سوی قوم عاد و ثمود آمدند و آنان را به توحید باریتعالی و طاعتش فراخواندند، تکذیب کنندگان پیامبران گفتند: اگر خداوند اراده داشت که ما تنها او را پرستش کنیم و به او شریک نیاوریم، از آسمان بر ما فرشتگانی را فرو می‌فرستاد تا ما را به سوی توحید فراخوانند و انسانی مانند ما را نمی‌فرستاد. بنابراین به چیزی که ما را بدان فرا می‌خوانید تکذیب می‌کنیم و سخنان‌تان را تصدیق نمی‌نماییم.

﴿فَأَمَّا عَادٞ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَقَالُواْ مَنۡ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةًۖ أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَهُمۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۖ وَکَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ١٥.

اما قبیلۀ عاد که قوم هود علیه السلام بودند بر مردم تکبّر ورزیده بودند، خود را در روی زمین برتر می‌دانستند و با تکبّر و عناد می‌گفتند: کسی از ما نیرومندتر نیست. آیا این گروه نادان ندانستند که آفریدگاری که همه را از عدم به وجود آورده در نیرومندی و قدرت از آنان بزرگتر است؟ این جاهلان از براهین قدرت الهی انکار می‌ورزیدند و دلایل یگانگی‌اش را رد می‌کردند.

﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِیحٗا صَرۡصَرٗا فِیٓ أَیَّامٖ نَّحِسَاتٖ لِّنُذِیقَهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡیِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَخۡزَىٰۖ وَهُمۡ لَا یُنصَرُونَ ١٦.

خداوند متعال باد نیرومند و تندی را که آوازی قوی و مهیب داشت، در روزهای ناخوشایند و ترس آوری بر قبیلۀ عاد فرستاد تا عذاب خواری و ذلّت را در دنیا بچشد. اما عذاب آتش دوزخ آخرت در نزد خداوند عزوجل خواری، ذلّت و زیان بیشتری را به همراه دارد و در آن روز کسی نیست که عذاب الهی را از آنان دفع کند.

﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیۡنَٰهُمۡ فَٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡعَمَىٰ عَلَى ٱلۡهُدَىٰ فَأَخَذَتۡهُمۡ صَٰعِقَةُ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡهُونِ بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ١٧.

اما برای قبیلۀ ثمود یعنی قوم صالح علیه السلام نیز خداوند متعال راه مستقیم را واضح ساخت و به روش میانه و راست رهنمایی‌شان نمود. آنان سرکشی و گمراهی را بر هدایت بر گزیدند و در نتیجه صاعقه عذاب خوار کننده و زیان آوری به سبب اعمال بد کفر و گناه هلاکشان ساخت.

﴿وَنَجَّیۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ١٨.

خداوند عزوجل از عذابی که به قوم عاد و ثمود رسید، مؤمنان و پیروان را نجات داد؛ آنان‌که از اوتعالی می‌ترسیدند و با پرهیزگاری از وی اطاعت می‌نمودند.

﴿وَیَوۡمَ یُحۡشَرُ أَعۡدَآءُ ٱللَّهِ إِلَى ٱلنَّارِ فَهُمۡ یُوزَعُونَ ١٩.

کافران در روز قیامت به سوی آتش دوزخ رانده می‌شوند و زبانیه نخستین و آخرین افراد آنان را جمع می‌آورد؛

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا مَا جَآءُوهَا شَهِدَ عَلَیۡهِمۡ سَمۡعُهُمۡ وَأَبۡصَٰرُهُمۡ وَجُلُودُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٢٠.

تا اینکه کافران به نزد آتش دوزخ می‌رسند و از اعمال بدی که انجام داده‌اند انکار می‌نمایند. در این هنگام گوش‌ها، چشم‌ها و پوست‌های آنان به اعمالی که انجام داده‌اند گواهی می‌دهند.

﴿وَقَالُواْ لِجُلُودِهِمۡ لِمَ شَهِدتُّمۡ عَلَیۡنَاۖ قَالُوٓاْ أَنطَقَنَا ٱللَّهُ ٱلَّذِیٓ أَنطَقَ کُلَّ شَیۡءٖۚ وَهُوَ خَلَقَکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٢١.

کافران برای پوست‌های وجود خود، هنگامی که بر عملکرد آنان گواهی می‌دهند می‌گویند: برای چه به گناهانی که ما انجام دادیم گواهی دادید؟ به پاسخ می‌گویند: خداوند عزوجل ما را به سخن در آورده است؛ خدایی که هرچیزی را به سخن می‌آورد. او که شما را نخستین بار هنوز که چیزی نبودید آفرید و باز بعد از مردن، برای حساب دهی به سوی او باز می‌گردید.

﴿وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَتِرُونَ أَن یَشۡهَدَ عَلَیۡکُمۡ سَمۡعُکُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُکُمۡ وَلَا جُلُودُکُمۡ وَلَٰکِن ظَنَنتُمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَا یَعۡلَمُ کَثِیرٗا مِّمَّا تَعۡمَلُونَ ٢٢.

شما در وقت ارتکاب گناهان، از ترس اینکه مبادا گوش‌ها، چشم‌ها و پوست‌ها در روز قیامت بر شما گواهی دهند پنهان کاری نمی‌کردید، بلکه گمان می‌کردید که بسیاری از اعمال بد شما بر خداوند عزوجل پوشیده خواهد ماند.

﴿وَذَٰلِکُمۡ ظَنُّکُمُ ٱلَّذِی ظَنَنتُم بِرَبِّکُمۡ أَرۡدَىٰکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣.

همان گمان بدی که به خداوند متعال داشتید و می‌پنداشتید که به بسیاری از اعمال شما دانا نیست شما را هلاک ساخت و در روز قیامت از کسانی شدید که خود و اهل‌شان را زیانمند ساختند.

﴿فَإِن یَصۡبِرُواْ فَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡۖ وَإِن یَسۡتَعۡتِبُواْ فَمَا هُم مِّنَ ٱلۡمُعۡتَبِینَ ٢٤.

اکنون اگر کافران بر عذاب صبر نمایند آتش دوزخ جای بود و باش و استقرار آنان است و بر آن صبر ممکن نیست. امّا اگر رجعت به سوی دنیا را به منظور توبه بخواهند، هرگز پذیرفتنی نیست و توبه و عذر آنان قبول نمی‌شود.

﴿وَقَیَّضۡنَا لَهُمۡ قُرَنَآءَ فَزَیَّنُواْ لَهُم مَّا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَحَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ خَٰسِرِینَ ٢٥.

خداوند پاک هم‌نشینان و همراهانی از شیطان‌های انسی و جنّی را برای کافران مهیّا کرده تا گناهان و اعمال بد را در دنیا برای آنان نیکو جلوه دهند، آنان را به انجام محرّمات و شهوات وا داشته و از طاعات باز دارند، اموری غیر از مسأله آخرت را در نظر آنان زینت بخشند، یاد آخرت را فراموش‌شان سازند و نتیجه به زنده شدن بعد از مرگ و حساب اعمال کافر شوند. حق‌تعالی بر این واجب گردانیده که به سبب کفر و گناهان انجام شدۀ خویش با امّت‌های پیشین از گروه انسان‌ها و جنّیان به دوزخ داخل شوند. آری! این کافران، خود و خانواده و عملکرد‌های خویش را زیانمند ساختند.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَٱلۡغَوۡاْ فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَغۡلِبُونَ ٢٦.

بعضی از کافران برای کافران دیگر توصیه کردند و گفتند: به قرآن گوش ندهید، پیروی نکنید، آن را نپذیرید و آنگاه که بر شما خوانده می‌شود با آوازهای زیر و بم بر محمّد بشورید، تا بر او غلبه کنید و قرآن را نخواند و در نهایت با خاموش ساختن و منعش از تلاوت و دعوت بر او پیروز شوید.

﴿فَلَنُذِیقَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ عَذَابٗا شَدِیدٗا وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَسۡوَأَ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٢٧.

به زودی و بطور قطعی خداوند عزوجل عذاب سختی را برای کافران می‌چشاند. این عذاب در برابر اعمال بدی که انجام داده‌اند، در دنیا با کشته شدن، خواری و ذلّت، و در آخرت به دخول در آتش دوزخ بر آنان اعمال می‌شود و حتماً به سخت‌ترین وجهی در برابر ارتکاب اعمال بد مورد مجازات‌شان قرار می‌گیرند.

﴿ذَٰلِکَ جَزَآءُ أَعۡدَآءِ ٱللَّهِ ٱلنَّارُۖ لَهُمۡ فِیهَا دَارُ ٱلۡخُلۡدِ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ٢٨.

عذاب کافران آتش دوزخ است که در آن همیشه می‌مانند. این عذاب، جزای تکذیب به آیات الهی و انکار از براهین شریعت اوتعالی است و هر که در باز داشتن مردم از کتاب و سنّت به هر وسیله‌ای بکوشد در این وعید داخل می‌شود.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَیۡنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ نَجۡعَلۡهُمَا تَحۡتَ أَقۡدَامِنَا لِیَکُونَا مِنَ ٱلۡأَسۡفَلِینَ ٢٩.

کافران در حالی که در آتش دوزخ قرار دارند می‌گویند: پروردگارا! شیطان‌های انسی و جنّی را که باعث گمراهی ما شدند به ما نشان بده تا آنان را در طبقۀ پایانی دوزخ در زیر پای خویش نهیم؛ زیرا آنان ما را گمراه ساختند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٣٠.

به راستی کسانی که می‌گویند: پروردگار ما خداوند است، او را یگانه می‌شناسند، عبادت را برای او خالص می‌سازند، به او چیزی را شریک نمی‌آورند و بعد از آن با انجام اوامر، پرهیز از نواهی و متابعت شایسته از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دین خدا استقامت می‌ورزند، فرشتگان رحمت در هنگام سختی مرگ، بر چنین افراد نیکوکار فرود می‌آیند و برای‌شان می‌گویند: به آسایشی که پروردگار برای‌تان آماده ساخته شادمان باشید؛ از مرگ و هولناکی بعد از آن نترسید، به دارایی و فرزندانی که در دنیا باقی گذاشتید اندوهناک نباشید و موافق وعدۀ پروردگار صاحب عزّت و جلال، به دخول در بهشت جاودانی که زوال نمی‌پذیرد و از آن انتقال نمی‌یابید شادمان باشید.

﴿نَحۡنُ أَوۡلِیَآؤُکُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَکُمۡ فِیهَا مَا تَشۡتَهِیٓ أَنفُسُکُمۡ وَلَکُمۡ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ ٣١.

فرشتگان برای مؤمنان می‌گویند: ما در زندگی دنیا یاوران و دوستان شما بودیم و شما را به امر خداوند عزوجل از هر امر ناخوشایندی نگه می‌داشتیم. در آخرت نیز با شما هستیم و شما را از هر امر ترسناکی مطمئن می‌سازیم. در بهشت‌های پر از نعمت، هر چه نفس‌های‌تان آرزو کند و در نگاه‌تان خوشایند باشد برای‌تان میسّر است؛ یعنی هر خواستۀ شما پذیرفته می‌شود و هر چیزی را که دوست داشته باشید در پیش روی خویش بدون رنج بلکه بطور خوش‌گوار و شفابخش حاضر می‌یابید.

﴿نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِیمٖ ٣٢.

این همه نعمت‌ها، مهمانیی از جانب خداوندی است که آمرزگار گناهان و بر بندگان مهربان می‌باشد، پس اوست که کارهای بد شما را می‌آمرزد و طاعت‌تان را به رحمتش می‌پذیرد.

﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٣٣.

هیچ کسی در جهان نیست که در گفتار خویش نیکوتر از شخصی باشد که به سوی توحید الهی و عبادتش فراخواند، با انجام اعمال نیکو به سوی سنّت پیامبر بزرگوار اسلام دعوت نماید و بگوید که نخست خودم به حکم و شریعت الهی با فروتنی و انقیاد تسلیم هستم.

این آیه به فضلیت دعوت به سوی خداوند عزوجل دلالت دارد و می‌رساند که این کار از والاترین مقام بندگی است و دانشمندانی که با حکمت و موعظۀ حسنه به سوی دین حق دعوت می‌کنند، بهترین افراد جامعۀ انسانی، برترین افراد امّت و محبوبترین بندگان خداوند عزوجل می‌باشند. آری! چنین تزکیه و ستایشی از طرف پروردگار آسمان و زمین برای دعوتگران بسنده است.

﴿وَلَا تَسۡتَوِی ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّیِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِی بَیۡنَکَ وَبَیۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ کَأَنَّهُۥ وَلِیٌّ حَمِیمٞ ٣٤.

اعمال نیک ابرار و کار‌های بد اشرار برابر نیستند. احسان، نیکوکاری، گذشت و بردباری با اذیت و آزار رساندن به مردم برابر نمی‌باشند. پس ای مؤمن! کار بد مردم را با بردباری از خود دفع نما، عمل زشت را با کار نیکو، و بدی را با احسان پاسخ بده. با چنین برخوردی دشمنانت به رفیقان و دوستانی تبدیل می‌شوند که با تو محبّت داشته باشند.

﴿وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٖ ٣٥.

چنین اخلاقی را کسی نمی‌تواند لازم بگیرد و عفو و احسان و بردباری با بدکاران را در پیش گیرد؛ مگر شخصی که در برابر ناخوشایندها صبر نماید و خود را از انتقام گرفتن باز دارد، با شریعت الهی برابر سازد و موافق با کتاب الهی و سنّت رسول الله عمل نماید. با این روش هم تنها کسی توفیق می‌یابد و خود را بدان برابر می‌سازد که نصیب بزرگی از سعادت و نیک‌بختی و استقامت و پایداری را به او بخشیده باشند. به راستی که او هر کجا باشد موفّق است و با برکت زندگی می‌نماید.

﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٦.

اگر شیطان تو را با دعوت به کارهای بد به وسوسه انداخت و به اعمال ناشایست، آزار مردم و مجازات کار بد با جزای تشویق نمود، به خداوند عزوجل پناه بجوی، با طاعت پروردگار و ترک گناهان به او رجوع نما و به یاد پروردگار تمسّک داشته باش؛ زیرا اوتعالی سخنان و آوازهای شما را می‌شنود، به هر کار و حالی داناست و با شنیدن و دانایی خویش برای دعاکنندگان می‌بخشاید و پناه جویان را پناه می‌دهد.‌

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِ ٱلَّیۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُۚ لَا تَسۡجُدُواْ لِلشَّمۡسِ وَلَا لِلۡقَمَرِ وَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ ٱلَّذِی خَلَقَهُنَّ إِن کُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ ٣٧.

از براهین کَونی پروردگار که به یگانگی و قدرتش دلالت می‌کند اختلاف شب و روز است که یکی بعد از دیگری می‌آید و نیز اختلاف خورشید و ماه است که با وقتی مشخّص و حکمتی والا جریان دارند و به فرمان خداوند عزوجل مسخّر و رام شده‌اند. پس ای بندگان! برای خورشید و ماه سجده نکنید که هردو مخلوق اند و تحت تدبیر دیگری قرار دارند، بلکه برای خداوندی سجده و عبادت کنید که این مخلوقات را با صُنع بدیعش آفریده است. اگر می‌خواهید او را به گونۀ شایسته عبادت کنید به یگانگی به پرستش او بپردازید.

﴿فَإِنِ ٱسۡتَکۡبَرُواْ فَٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُۥ بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَهُمۡ لَا یَسۡ‍َٔمُونَ ٣٨.

اگر کافران از سجده برای خداوند یگانۀ قهّار تکبّر ورزیدند، فرشتگان ابرار او را در شب و روز تسبیح می‌گویند و از این کار خسته و ملول نمی‌شوند. بناءً بر بنده واجب است مانند فرشتگان همیشه به یاد خداوند عزوجل مصروف باشد.

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنَّکَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡۚ إِنَّ ٱلَّذِیٓ أَحۡیَاهَا لَمُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓۚ إِنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٣٩.

ای انسان! از براهینی که به یگانگی و عظمت خداوند بزرگ دلالت می‌کند این است که زمین در ابتدا خشک و بی‌آب و علف است. امّا آنگاه که خداوند عزوجل آب را از آسمان بر آن فرود می‌آورد، به اذن پروردگار سبز می‌شود و گل‌ها، درخت‌ها و سبزه‌ها را می‌رویاند و در آن نباتات و علف‌ها رشد می‌کند و بلند می‌شود. یقیناً آفریدگاری که زمین را زنده می‌کند به زنده کردن دوبارۀ انسان‌ها از قبرها بعد ازمردن‌شان تواناست؛ زیرا او بر هر چیزی قدرت دارد وهیچ امردی او را عاجز کرده نمی‌تواند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا لَا یَخۡفَوۡنَ عَلَیۡنَآۗ أَفَمَن یُلۡقَىٰ فِی ٱلنَّارِ خَیۡرٌ أَم مَّن یَأۡتِیٓ ءَامِنٗا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ٱعۡمَلُواْ مَا شِئۡتُمۡ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٌ ٤٠.

یقیناً کسانی که از آیات الهی انکار می‌نمایند و از ایمان به خداوند عزوجل اعراض می‌کنند، به خدای رحمن کافر می‌شوند و قرآن کریم را تکذیب می‌نمایند، اعمال و کردار آنان بر خداوند یگانۀ دیّان پوشیده نیست. او به کارهای آنان دانا و بر اعمال‌شان آگاه است. اکنون آیا تکذیب کننده‌ای که در آتش انداخته می‌شود بهتر است یا مؤمن تصدیق کننده‌ای که در روز قیامت می‌آید و از عذاب حق‌تعالی در امن است، به رحمتش داخل است و در بهشتش مستقر می‌باشد؟ ای کافران منکر! هرچه می‌خواهید انجام دهید، به راستی که خداوند عزوجل به اعمال و کردار شما دانا و آگاه است، هیچ کار پوشیده‌ای از او پنهان نیست و هر کس را موافق عملش جزا می‌دهد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِٱلذِّکۡرِ لَمَّا جَآءَهُمۡۖ وَإِنَّهُۥ لَکِتَٰبٌ عَزِیزٞ ٤١.

کسانی که با تکذیب به آیات قرآن انکار ورزیدند و بدان ایمان نیاوردند، به عذاب و هلاکت گرفتار می‌آیند. یقیناً قرآن کریم کتاب عزّتی است و از جایگاه عالی و بلندی برخوردار است، از زیادت و نقصان محفوظ است و از تحریف و تبدیل مصون می‌باشد؛ بدان سبب که خداوند عزوجل آن را نگه می‌دارد.

﴿لَّا یَأۡتِیهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِیلٞ مِّنۡ حَکِیمٍ حَمِیدٖ ٤٢.

به قرآن کریم از هیچ جانبی باطل راه نمی‌یابد. در براهین و احکامش، در مواعظ و داستان‌هایش و در مثل‌ها و بیانش باطل راه ندارد و از تحریف و تبدیل محفوظ است. این کتاب را خداوندی بر پیامبرش کرده که در آفرینش و صُنعش با حکمت، در صفات و افعالش ستوده و در برابر نعمت‌ها و احسان‌هایش قابل ستایش است.

﴿مَّا یُقَالُ لَکَ إِلَّا مَا قَدۡ قِیلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبۡلِکَۚ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغۡفِرَةٖ وَذُو عِقَابٍ أَلِیمٖ ٤٣.

ای پیامبران! کافران برای تو چیز تازه‌ای نمی‌گویند، بلکه سخنانی همانند کافران گذشته برای پیامبران پیشین را ارائه می‌دارند؛ آنان‌که به تکذیب و استهزای پیامبران خویش می‌پرداختند. پس در برابر اذیت آنان صبر کن و بر مشکلات تبلیغ رسالت خویش استقامت داشته باش؛ زیرا پروردگار تو برای کسی که از سرکشی توبه کند، بسیار آمرزنده است و کسی را که به کفر و تکذیب اصرار ورزد، سخت مجازات می‌کند.

﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا أَعۡجَمِیّٗا لَّقَالُواْ لَوۡلَا فُصِّلَتۡ ءَایَٰتُهُۥٓۖ ءَا۬عۡجَمِیّٞ وَعَرَبِیّٞۗ قُلۡ هُوَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ وَهُوَ عَلَیۡهِمۡ عَمًىۚ أُوْلَٰٓئِکَ یُنَادَوۡنَ مِن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ ٤٤.

اگر خداوند عزوجل قرآن کریم را به زبان غیر عربی بر پیامبرش نازل می‌کرد، کافران می‌گفتند: به چه دلیل آیات قرآن به زبان عربی برای ما بیان نشده و چرا به زبان عجمی است، حال آنکه پیامبران از مردم عرب است؟ ای پیامبر! برای کافران بگو: قرآن هدایتی است که مؤمنان را از گمراهی نجات می‌دهد و شفایی است که دل‌های‌شان را از شکّ و اضطراب و شبهات شفا می‌بخشد. اما گوش‌های تکذیب گران از فهم قرآن ناشنوا و دل‌های آنان از دانستن و پذیرش آن کور است؛ زیرا هر باری که آن را می‌شنوند، به تکذیب می‌پردازند و گمراهی آنان زیاد می‌شود. وقتی این کافران به سوی ایمان فراخوانده می‌شوند؛ مانند کسی هستند که از جای دوری آواز داده شود و در نتیجه نه آواز دعوتگر را می‌شنود و نه سخن ندا کننده را می‌پذیرد.

﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ فَٱخۡتُلِفَ فِیهِۚ وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَفِی شَکّٖ مِّنۡهُ مُرِیبٖ ٤٥.

مسلّماً خداوند عزوجل تورات را برای موسی علیه السلام داده بود، همچنان قرآن را بر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم عطا نموده است و بنی اسرایئل در تورات اختلاف ورزیدند؛ یعنی برخی آن را تصدیق نمودند و بعضی دیگر به تکذیبش پرداختند. اگر الله عزوجل تأجیل در عذاب کافران را مقدّر نکرده بودی، در حال به هلاکت کافران حکم می‌کرد و آنان را مهلت نمی‌داد. به راستی که کافران دربارۀ قرآن شک دارند و در حیرت به سر می‌برند؛ از آن‌رو که در دل‌های آنان تکذیب جای گرفته است.

﴿مَّنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَسَآءَ فَعَلَیۡهَاۗ وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ ٤٦.

هر که از خداوند متعال بترسد و با اخلاص و اعمال صالح از سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کند، کار نافعی را انجام داده و فایدۀ اعمال وی به خودش برمی‌گردد. همچنان کسی که خدا و رسولش را نافرمانی نماید، ضرر عملکرد او به خودش باز می‌گردد و جزای آن بر خودش واقع شدنی است. پروردگار منّان بر مردم ستمگار نیست که از اعمال نیکوی نیکوکاران بکاهد و یا بر اعمال زشت بدکاران افزایش دهد.

﴿۞إِلَیۡهِ یُرَدُّ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِۚ وَمَا تَخۡرُجُ مِن ثَمَرَٰتٖ مِّنۡ أَکۡمَامِهَا وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِۦۚ وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ أَیۡنَ شُرَکَآءِی قَالُوٓاْ ءَاذَنَّٰکَ مَامِنَّا مِن شَهِیدٖ ٤٧.

علم روز قیامت و اینکه چه وقت به وقوع می‌پیوندد و چه اموری در آن انجام می‌شود، تنها و تنها به خداوند متعال مربوط است، همچنان هیچ میوه‌ای از جایگاهش برنمی‌آید، هیچ زنده‌جان ماده‌ای باردار نمی‌شود و هیچ بارداری وضع حمل نمی‌کند، مگر اینکه به علم و تقدیر خداوند عزوجل صورت می‌پذیرد و از همه این‌ها چیزی بر اوتعالی پوشیده نست. روزی که حق‌تعالی به گونۀ توبیخ به کافران ندا درمی‌دهد و می‌پرسد: کجا هستند شریکانی که آن‌ها را در عبادت به من شریک می‌ساختید؟ کافران جواب داده می‌گویند: امروز برایت اعلان می‌داریم که هیچ‌یک از ما به وجود خدای دیگری که با تو شریک باشد گواهی نمی‌دهد، پس تنها تو معبودی بر حق هستی و برایت شریکی وجود ندارد، امّا این شهادتی است که بعد از گذشت وقتش صورت می‌گیرد.

﴿وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَدۡعُونَ مِن قَبۡلُۖ وَظَنُّواْ مَا لَهُم مِّن مَّحِیصٖ ٤٨.

در آن هنگام معبودان باطل کافران نابود شده، از آنان جدا گردیده و کافران یقین کردند که از عذاب خداوند عزوجل گریخته نمی‌توانند. آری! نجات از عذاب پروردگار جز در پناه اوتعالی میسّر نیست.

﴿لَّا یَسۡ‍َٔمُ ٱلۡإِنسَٰنُ مِن دُعَآءِ ٱلۡخَیۡرِ وَإِن مَّسَّهُ ٱلشَّرُّ فَیَ‍ُٔوسٞ قَنُوطٞ ٤٩.

بنده از اینکه امور خوشایند دنیوی را از پروردگارش بخواهد ملول و خسته نمی‌شود؛ زیرا زندگی را دوست می‌دارد و بر خوبی‌ها حریص است. اما آنگاه که برایش ضرر و مصیبتی برسد، از مهربانی و رحمت خداوند عزوجل مأیوس و ناامید می‌شود، به اوتعالی بد گمان می‌گردد و رفع مشکلات را دور می‌پندارد.

﴿وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنَّا مِنۢ بَعۡدِ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُ لَیَقُولَنَّ هَٰذَا لِی وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّجِعۡتُ إِلَىٰ رَبِّیٓ إِنَّ لِی عِندَهُۥ لَلۡحُسۡنَىٰۚ فَلَنُنَبِّئَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِیظٖ ٥٠.

آنگاه که خداوند عزوجل با پدید آوردن گشایشی بعد از دشواری و آسانیی بعد از سختی بر بنده نعمت ارزانی می‌کند به احسان الهی اعتراف نمی‌نماید، بلکه ادّعا می‌کند که به خاطر لیاقت و شایستگی‌اش به او داده شده است. او عقیده ندارد که قیامت فرا می‌رسد و به فرض اینکه قیامت بر پا شود، می‌پندارد که بهشت‌های پر از نعمت در نزد پروردگار برای او مهّیاست. به زودی حق‌تعالی برای کافران از گناهانی که انجام دادند خبر می‌دهد به خاطر تکذیب آنان به وعد و وعید الهی، عذاب سختی را برای آنان می‌چشاند.

﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنَ‍َٔابِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِیضٖ ٥١.

آنگاه که خداوند متعال با اعطای تندرستی، مال، جاه و دیگر چیزها به انسان احسان کند، از عبادت پروردگار و انقیاد به حق تکبّر می‌ورزد. امّا آنگاه که به سختی و دشواری دچار شود، در دعا و رجوع به پروردگار بسیار می‌کوشد تا سختی دور شود و مشکل وی مرفوع گردد؛ یعنی در دشواری پروردگارش را می‌شناسد و در آسایش انکار می‌نماید.

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ثُمَّ کَفَرۡتُم بِهِۦ مَنۡ أَضَلُّ مِمَّنۡ هُوَ فِی شِقَاقِۢ بَعِیدٖ ٥٢.

ای پیامبر! برای کافران بگو: به من خبر دهید اگر قرآن وحی الهی باشد و شما به آن تکذیب کنید، چه کسی از شما ستمگارتر و گمراه‌تر خواهد بود؟ محقّقًا هیچ‌کس نمی‌باشد؛ زیرا شما با حق مخالفت ورزیدید و از راه صواب اجتناب کردید و بسیار از هدایت دوری گزیدید.

﴿سَنُرِیهِمۡ ءَایَٰتِنَا فِی ٱلۡأٓفَاقِ وَفِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ أَوَ لَمۡ یَکۡفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ٥٣.

به زودی خداوند عزوجل مردم را به براهین یگانگی و قدرتش که در اطراف آسمان‌ها و زمین وجود دارد آگاه می‌سازد، صُنع بدیع و آفرینش عجیبش را برای ایشان نشان می‌دهد و اسرار قدرت و عجایب تکوینش را برای آنان طوری می‌نمایاند که عقل‌ها را به شگفت وا می‌دارد تا برای هر که شک دارد بیان دارد که قرآن حقّ است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم راستگوی است. آیا برای کافران کافی نیست که اوتعالی گواهی می‌دهد بر اینکه قرآن وحیی از جانب اوست و محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبری است که از طرف وی مبعوث شده است؟ آری! شهادتی بزرگتر از گواهی خداوند پاک وجود ندارد و او بهترین گواهی است که شهادت داده بر اینکه قرآن حق است و رسالت آن حضرت حقیقت دارد.

﴿أَلَآ إِنَّهُمۡ فِی مِرۡیَةٖ مِّن لِّقَآءِ رَبِّهِمۡۗ أَلَآ إِنَّهُۥ بِکُلِّ شَیۡءٖ مُّحِیطُۢ ٥٤.

آگاه باش که کافران در مسألۀ زنده شدن بعد از مرگ و حساب روز جزا شکّ و تردید دارند. آگاه باش که خداوند عزوجل از نگاه عمل، نگهداری، تقدیر و شمارش امور به هر چیزی احاطه دارد؛ چنان‌که هیچ امر غایبی از او پنهان نیست و هیچ کاری از او پوشیده نمی‌ماند.


سورۀ شوری

سورۀ شوری

مکی است؛ ترتیب آن 42؛ شمار آیات آن 53

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿حمٓ ١.

حا. میم؛ مثل دیگر حروف مقطعات است؛ یعنی الله عزوجل به مراد خویش در نزول آن‌ها داناتر است.

﴿عٓسٓقٓ ٢.

عین. سین. قاف؛ علم این حروف را که از جملۀ مقطّعات اند به کسی می‌سپاریم که آن‌ها را نازل فرموده و در معنای آن‌ها خود را به تکلّف نمی‌اندازیم.

﴿کَذَٰلِکَ یُوحِیٓ إِلَیۡکَ وَإِلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکَ ٱللَّهُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٣.

ای پیامبر! همچنان که قرآن کریم بر تو نازل شده بر پیامبران پیش از تو نیز کتاب‌های فرود آمده و خداوند عزوجل به ایشان وحی نموده است. الله عزوجل ذات با عزتی است که کسی با او زور آزمایی و محاربه کرده نمی‌تواند، بر همه تسلّط دارد، دوستانش را عزّت می‌بخشد و دشمنانش را ذلیل می‌سازد. او در آفرینش و صُنعش و درتدبیر و شریعتش با حکمت است.

﴿لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ ٤.

همه موجودات آسمان‌ها و زمین از نگاه آفرینش و روزی دادن و تدبیر امور تنها و تنها مملوک اوتعالی است. خداوند پاک به ذات و قدرتش و به قهر و غلبه‌اش بلند مرتبه است. او واقعاً بر عرش خویش استوا دارد، در نام‌ها و صفاتش بزرگ است و عظمت، بزرگواری و عزّت مخصوص اوست.

﴿تَکَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ یَتَفَطَّرۡنَ مِن فَوۡقِهِنَّۚ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِمَن فِی ٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ٥.

نزدیک است که آسمان‌های هفتگانه که یکی بالای دیگر قرار دارد، با ضخامت و استحکام بنای خویش، از عظمت حق‌تعالی دونیمه شوند، فرشتگان الهی پروردگار را از اموری که سزاوار او نیست منزّه می‌دانند، اوتعالی را به همه اوصاف نیکو ستایش می‌کنند و از وی می‌خواهند گناهان فرزندان مؤمن آدم را بیامرزد. آگاه باشید که پروردگار سبحان برای کسی که به او رجوع نماید بسیار آمرزنده است و به توبه کنندگان مهربان است؛ یعنی که مجازات را از آنان باز می‌گرداند و پاداش نیکو عنایت‌شان می‌کند.

﴿وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیۡهِمۡ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٖ ٦.

خداوند عزوجل به اعمال مشرکان که غیر اوتعالی را پرستش می‌کنند آگاه است، همه را برمی‌شمارد و نگه می‌دارد تا در روز جزا با آنان محاسبه نماید. ای پیامبر! تو نگهبان و برشمارندۀ اعمال آنان نیستی که برای آنان جزا دهی، بلکه تبلیغ کنندۀ پیام حق‌تعالی می‌باشی تا حجّت را بر آنان اقامه کنی. از این رو رساندن پیام الهی کار تو و حساب اعمال کار الله عزوجل است.

﴿وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ قُرۡءَانًا عَرَبِیّٗا لِّتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَا وَتُنذِرَ یَوۡمَ ٱلۡجَمۡعِ لَا رَیۡبَ فِیهِۚ فَرِیقٞ فِی ٱلۡجَنَّةِ وَفَرِیقٞ فِی ٱلسَّعِیرِ ٧.

ای پیامبر! همچنان که خداوند عزوجل به سوی پیامبران پیشین وحی فرستاد، به سوی تو هم قرآن را به زبان عربی وحی نموده تا اهل مکه و سایر نواحی جهان در اطراف مکّه را بیم دهی و مردم را در صورت عدم ایمان از عذاب روز قیامت بترسانی؛ از عذاب روزی که الله عزوجل مردم اوّلین و آخرین را جمع می‌نماید و حتماً واقع شدنی است. در آن روز بندگان دو گروه اند: اهل ایمان که در بهشت‌های پر از نعمت اند و اهل کفر که در دوزخ برافروخته قرار دارند. بنابراین هر که به خویشتن خیر اندیش است، باید خود را با طاعت پروردگار، پیروی از رسول و توشۀ اعمال نیکو از آتش دوزخ نجات دهد.

﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَهُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰکِن یُدۡخِلُ مَن یَشَآءُ فِی رَحۡمَتِهِۦۚ وَٱلظَّٰلِمُونَ مَا لَهُم مِّن وَلِیّٖ وَلَا نَصِیرٍ ٨.

اگر خداوند متعال اراده کند که همه بندگان را به پذیرش اسلام متّفق سازد، به این کار تواناست و ایشان را امتی هدایت شده می‌گرداند. اما او اراده دارد مطیعان را که از هدایتش پیروی نمایند به رحمتش مخصوص سازد و کسانی را که کافر شوند و پیامبر را تکذیب کنند براساس عدلش عذاب نماید. کسی نیست که در روز قیامت به امور کافران رسیدگی نماید و عذاب را از آنان دفع نماید؛ یعنی در آن روز شفاعتگر، یاور و دوست صمیمی برای آنان وجود ندارد.

﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۖ فَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡوَلِیُّ وَهُوَ یُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٩.

بلکه کافران خدایانی را برگزیدند و عبادت می‌کنند که می‌پندارند به امور آنان رسیدگی می‌نمایند؛ حال آنکه تنها خداوند عزوجل در امور تصرّف دارد، او را ولی خویش می‌دانند و به عبادتش می‌پردازند. اوتعالی هم با رعایت و هدایتش در امورشان تصرّف می‌نماید و تنها اوست که مرده گان را برای حساب گرفتن زنده می‌نماید. او بر هر کاری تواناست، هیچ امری بر او دشوار نیست و هیچ قدرتی او را عاجز کرده نمی‌تواند.

﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِیهِ مِن شَیۡءٖ فَحُکۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبِّی عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ أُنِیبُ ١٠.

ای بندگان! در هر امری از امور دین و مسایل شریعت که اختلاف ورزیدید با ردّ آن به کتاب و سنّت، حکم خدا و رسول درباره‌اش صادر می‌شود. این حاکم عدل، پروردگار، آفریدگار، روزی دهنده و تدبیر کنندۀ امور من و شماست. به او اعتماد می‌کنم و تمسّک می‌جویم، امورم رابه او می‌سپارم و در همه شؤون زندگی خود به او باز می‌گردم؛ یعنی او مبدأ و معاد همه چیز است و زندگی و مردنم برای او می‌باشد.

﴿فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ جَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا یَذۡرَؤُکُمۡ فِیهِۚ لَیۡسَ کَمِثۡلِهِۦ شَیۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ١١.

تنها و تنها خداوند متعال آفریدگار آسمان‌ها و زمین است. او آن‌ها را به نیکویی و استحکام خلق کرد، زنان را برای مردان از جنس انسانی‌شان آفرید تا میان هردو جنس استقرار نفسی و آرامش روحی پدید آید. همچنان در آفرینش چهار پایان، جفت‌های نر و ماده را مقرّر داشت که به سبب ایجاد جنس نر و ماده، نسل افزونی حاصل می‌کند و نوع بقا می‌یابد. هیچ چیزی از مخلوقات به خداوند پاک همانند نیست و هیچ چیزی در ذات، صفات، نام‌ها و افعال با اوتعالی مشابهت ندارد. نام‌های او همه نیکو و صفاتش همه بلند است، افعالش همه با حکمت است و او شنوای هر آواز و سخن، و بینای هر حال و عملی است.

﴿لَهُۥ مَقَالِیدُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ ١٢.

پادشاهی آسمان‌ها و زمین مخصوص خداوند عزوجل است و کلیدهای خزانه‌های روزی، رحمت و علم به دست اوست. روزی هر که از بندگانش را که بخواهد گشایش می‌دهد و بر هر که بخواهد تنگ می‌سازد. اوتعالی به هر چیزی داناست و از جمله می‌داند که چی کسی سزاوار توانگری و ناداری، چه کسی سزاوار هدایت و گمراهی و چی کسی مستحق و چه کسی مستحق دانایی و نادانی است و با حکمت خویش هر یک از این اوصاف را در جایش می‌نهد.

﴿۞شَرَعَ لَکُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ وَمَا وَصَّیۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِیمُواْ ٱلدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِیهِۚ کَبُرَ عَلَى ٱلۡمُشۡرِکِینَ مَا تَدۡعُوهُمۡ إِلَیۡهِۚ ٱللَّهُ یَجۡتَبِیٓ إِلَیۡهِ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِیٓ إِلَیۡهِ مَن یُنِیبُ ١٣.

خداوند عزوجل دینی را برای بندگانش مشروع ساخته و به پیامبرش وحی فرستاده که عبارت از دین اسلام است و آیینی است که آن را به نوح  علیه السلام پیش از آنکه بدان فرا خواند و عمل کند توصیه داشته بود و نیز ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلامرا وصیت نموده بود تا بدان عمل کنند. این پنج تن پیامبران اولوالعزم اند که خداوند عزوجل ایشان را مأمور ساخت با انجام اوامر او تعالی، چون توحید و عبادت، و پرهیز از نواهی‌اش به اقامۀ شعائر دین بپردازند و نیز ایشان را از اختلاف و تنازع در دین نهی کرده است؛ زیرا تفرقه دشمنی را به بار می‌آورد. ای پیامبر! فراخوانی کافران به سوی توحید و اخلاص عبادت برای خداوند عزوجل در نظر آنان بزرگ می‌آید. اوتعالی هر که از بندگانش را که بخواهد به پذیرش ایمان برمی‌گزیند و هر که با توبه و استغفار به سویش باز گردد به سوی هدایت توفیقش می‌دهد.

﴿وَمَا تَفَرَّقُوٓاْ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۚ وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى لَّقُضِیَ بَیۡنَهُمۡۚ وَإِنَّ ٱلَّذِینَ أُورِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَفِی شَکّٖ مِّنۡهُ مُرِیبٖ ١٤﴾.

کافران در معتقدات خود به گروه‌ها و احزاب گوناگون تقسیم نشدند، مگر بعد از اینکه با فرستادن پیامبران و نازل شدن کتاب‌ها برای آنان علم حاصل شد و حجّت اقامه گردید. این بدان سبب بود که بعضی بر بعضی دیگر بغاوت کردند و حسد ورزیدند. اگر خداوند عزوجل در تقدیر از پیش تعیین شده‌اش تأخیر عذاب تا روز قیامت را بر کافران مقرّر نمی‌داشت عقوبت بر آنان را در دنیا بطور عاجل حکم می‌نمود. به راستی کسانی از یهود و نصاری که علم تورات و انجیل را به میراث بردند در برابر ایمان و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شکّ و تردید دارند؛ چنان‌که این شکّ و تردید، آنان را به منازعۀ حرام و اختلاف ناپسند کشانده است.

﴿فَلِذَٰلِکَ فَٱدۡعُۖ وَٱسۡتَقِمۡ کَمَآ أُمِرۡتَۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡۖ وَقُلۡ ءَامَنتُ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِن کِتَٰبٖۖ وَأُمِرۡتُ لِأَعۡدِلَ بَیۡنَکُمُۖ ٱللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّکُمۡۖ لَنَآ أَعۡمَٰلُنَا وَلَکُمۡ أَعۡمَٰلُکُمۡۖ لَا حُجَّةَ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمُۖ ٱللَّهُ یَجۡمَعُ بَیۡنَنَاۖ وَإِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ ١٥.

ای پیامبر! پس مردم را به سوی دین اسلام که دین پیامبران علیهم السلاماست فراخوان و با انجام اوامر و اجتناب از نواهی الهی مطابق امر و توصیه‌اش استقامت داشته باش. چنین عملکردی موافق به علم و پیروی از شریعت است؛ نه بدعت گرایی. اما از آرای گمراه کنندۀ کافران متابعت منما، بلکه به وحی نازل شده تمسّک بجوی؛ زیرا تمسّک به وحی و دور انداختن آرای مخالفش اصل بزرگی از اصول شریعت است و بگو که من به همه کتاب‌هایی که خداوند عزوجل بر پیامبرانش نازل کرده تصدیق می‌نمایم و حق‌تعالی مرا فرمان داده که در میان شما به عدالت حکم کنم. ما پاداش اعمال نیک خود را درمی‌یابیم و شما جزای اعمال خویش را در خواهید یافت و بعد از قیامت حجّت و آشکار شدن حق، بین ما و شما جدال و خصومتی لازم نیست. پروردگار سبحان همه ما را جمع می‌آورد تا روز قیامت در امور اختلافی میان ما و شما حکم نماید. ما به سوی اوتعالی برمی‌گردیم و آنگاه از اعمال هر کس حساب می‌گیرد و مطابق اعمالش جزا می‌دهد.

﴿وَٱلَّذِینَ یُحَآجُّونَ فِی ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا ٱسۡتُجِیبَ لَهُۥ حُجَّتُهُمۡ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَعَلَیۡهِمۡ غَضَبٞ وَلَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٌ ١٦.

کسانی که بعد از پذیرش توحید و دعوت الهی توسط بندگان، در یگانگی خداوند عزوجل که آن را پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورده است مخاصمه می‌کنند حجّت و دلیل آنان در نزد اوتعالی باطل و مردود است، مورد خشم حق‌تعالی قرار می‌گیرند و برای آنان عذاب درد آوری مقرّر است؛ چون کافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند.

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ وَٱلۡمِیزَانَۗ وَمَا یُدۡرِیکَ لَعَلَّ ٱلسَّاعَةَ قَرِیبٞ ١٧.

الله عزوجل خداوندی است که قرآن و سایر کتاب‌های نازل شده بر پیامبران را فرو فرستاده است، همچنان میزان را که عبارت از عدالت در همه چیزهاست نازل فرموده تا مردم آن را بر خود حَکَم قرار دهند. تو چه می‌دانی، شاید قیامت نزدیک شده باشد و به قیام آن چیزی نمانده باشد.

﴿یَسۡتَعۡجِلُ بِهَا ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِهَاۖ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مُشۡفِقُونَ مِنۡهَا وَیَعۡلَمُونَ أَنَّهَا ٱلۡحَقُّۗ أَلَآ إِنَّ ٱلَّذِینَ یُمَارُونَ فِی ٱلسَّاعَةِ لَفِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٍ ١٨.

کافران تکذیب کنندۀ قیامت با استهزا و تمسخر، قیام آن را به عجله خواستار می‌شوند، اما مؤمنان چون هول انگیزی قیامت را می‌شنوند، از برپایی آن ترسناک می‌باشند و عقیده دارند که حقّ است و در آن شکی وجود ندارد. آگاه باش که هر که در برپایی قیامت شک داشته باشد و در آن جدال نماید، در گمراهی دور از حق به سر می‌برد.

﴿ٱللَّهُ لَطِیفُۢ بِعِبَادِهِۦ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡعَزِیزُ ١٩.

خداوند متعال به بندگانش لطف بسیار دارد، به امور خوشایند وصل‌شان می‌سازد و امور ناخوشایند را از ایشان بازمی‌دارد. اوتعالی با حکمت بزرگش روزی را به هر که از بندگان بخواهد فراخ می‌سازد و به هر که بخواهد تنگ می‌گرداند. او ذات نیرومندی است که کسی با او توان زور آزمایی و محاربه را ندارد و از قوّت و نیرومندی‌اش این است که دشمنانش را شکست می‌دهد. او ذات با عزّتی است که در قلمروش ستم نمی‌کند، با عزّت خویش دوستانش را عزیز می‌سازد و با عظمت خود عصیانگرانش را خوا می‌گرداند.

﴿مَن کَانَ یُرِیدُ حَرۡثَ ٱلۡأٓخِرَةِ نَزِدۡ لَهُۥ فِی حَرۡثِهِۦۖ وَمَن کَانَ یُرِیدُ حَرۡثَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَا لَهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِن نَّصِیبٍ ٢٠.

کسی که با علم و دانش خود پاداش اخروی را اراده کند و با اخلاص در اعمال برای رضای اوتعالی بکوشد خداوند عزوجل با ایجاد برکت در عملش او را به طاعات توفیق می‌بخشد و پاداش حسناتش را از ده برابر تا بی‌نهایت بالا می‌برد. اما کسی که با علمش دنیا را اراده داشته باشد و با فراموشی آخرت پاداش اخروی را از نزد خداوند عزوجل طلب ننماید حق‌تعالی از متاع دنیوی آنچه را برایش مقدّر کرده عطا می‌کند، ولی در نزد وی پاداشی ندارد؛ زیرا مزدش را در دنیا عطا کرده و چنین شخصی در واقع محروم و شکست خورده است.

﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَکَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا لَمۡ یَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُۚ وَلَوۡلَا کَلِمَةُ ٱلۡفَصۡلِ لَقُضِیَ بَیۡنَهُمۡۗ وَإِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٢١.

آیا برای کافران شریکانی است که مسلک کفر و گمراهی را که دین غیر مشروع الهی است برای آنان اختراع کرده باشد؟ اگر خداوند عزوجل مهلت در مجازات کافران را مقدّر نکرده بودی، آنان را طور عاجل مجازات می‌نمود و عذاب را بر آنان حواله می‌داشت. به یقین که کافران به عذاب درد آور آتش دوزخ گرفتار می‌شوند.

﴿تَرَى ٱلظَّٰلِمِینَ مُشۡفِقِینَ مِمَّا کَسَبُواْ وَهُوَ وَاقِعُۢ بِهِمۡۗ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فِی رَوۡضَاتِ ٱلۡجَنَّاتِۖ لَهُم مَّا یَشَآءُونَ عِندَ رَبِّهِمۡۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَضۡلُ ٱلۡکَبِیرُ ٢٢.

کافران را در روز قیامت می‌بینی به خاطر جزای اعمال بد کفر و معاصیی که در دنیا انجام داده‌اند خایف و ترسناک اند و به بدترین وجهی به عذاب گرفتار می‌شوند. اما مؤمنان صالحی که مطیع پروردگار و پیرو رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هستند در باغ‌های بهشت جاودان، با نعمت و شادمانی به سر می‌برند. در آنجا هر چه بخواهند و نفس‌های‌شان میل داشته باشد برای‌شان میسّر است و خداوند عزوجل فضل و کرمش را بر ایشان فراوان می‌سازد. این کرامت‌ها و نعمت‌ها، کامیابی بزرگ و بهره‌مندی بی‌نهایتی است که توصیفش بلندتر از بیان است؛ زیرا ایشان به هر چیز دوست داشتنی، مطلوب و مرغوبی رسیده از هر امر ناخوشایند و ناپسندی نجات یافته‌اند.

﴿ذَٰلِکَ ٱلَّذِی یُبَشِّرُ ٱللَّهُ عِبَادَهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِۗ قُل لَّآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِی ٱلۡقُرۡبَىٰۗ وَمَن یَقۡتَرِفۡ حَسَنَةٗ نَّزِدۡ لَهُۥ فِیهَا حُسۡنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ شَکُورٌ ٢٣.

نعمت‌های جاودانی که خداوند عزوجل برای بندگانش در بهشت وعده کرده بشارتی است که به وسیلۀ آن دوستانش را مژده می‌دهد؛ یعنی برای کسانی است که تنها از اوتعالی اطاعت و از پیامبرش متابعت کردند. ای پیامبر! برای کافران بگو: من از شما در برابر تبلیغ رسالتم مزد و پاداشی نمی‌خواهم؛ زیرا پاداش من بر خداست. امّا مراعات خویشاوندی و صلۀ رحم را از شما توقُّع دارم. آری! خویشاوندی آنان با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حقّ نیکی‌رسانی، احترام و قدرشناسی برای آن حضرت را ثابت می‌ساخت. هر که عمل نیکی را انجام دهد پروردگار منّان پاداش عملش را ده چند یا بیشتر از آن عطا می‌نماید، به یقین که حق‌تعالی بسیار آمرزنده است و گناهان تائبان را می‌آمرزد؛ شکور است و پاداش نیکوکاران و اخلاصمندان را عطا می‌کند. اوتعالی با آمرزگاری‌اش گناهان را نابود می‌گرداند و با شکر پذیری خویش نیکی‌ها را چند برابر می‌سازد.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗاۖ فَإِن یَشَإِ ٱللَّهُ یَخۡتِمۡ عَلَىٰ قَلۡبِکَۗ وَیَمۡحُ ٱللَّهُ ٱلۡبَٰطِلَ وَیُحِقُّ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٢٤.

آیا کافران می‌گویند: پیامبر بر خداوند عزوجل دروغ بست و ادعا می‌کند که اوتعالی بر او وحی فرستاده و به رسالتش بر گزیده و می‌پندارد که به او چیزی وحی نشده و نه به رسالت مبعوث نگردیده است؟ ای پیامبر! اگر تو چنین کاری را انجام می‌دادی پروردگار سبحان بر مبنای خواسته‌اش بر دلت مهر می‌نهاد، باطل را محو و نابود می‌ساخت و حق را با کلمات و وعدۀ تخلّف نا پذیرش ثابت و پایدار می‌داشت. بنابراین باطل نابود شدنی است؛ هر چند که دوام و انسجام یابد و حق پیروز و مورد تأیید پروردگار است؛ هرچند با آن مقابله صورت گیرد و رد شود. خداوند عزوجل به راز دل‌های بندگان دانا و به امور پنهانی نفس‌ها و ضمایرشان آگاه می‌باشد و هیچ چیزی از او غایب نیست.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَیَعۡفُواْ عَنِ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ وَیَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ ٢٥.

خداوند متعال ذاتی است که توبۀ تائبان را می‌پذیرد؛ یعنی اعمال نیک‌شان مورد قبولش قرار می‌گیرد و اعمال بدشان را می‌بخشد. اوتعالی به اعمال نیک و بد بندگان داناست، هیچ کاری بر او پوشیده نیست و قطعاً از اعمال‌شان حساب می‌گیرد.

﴿وَیَسۡتَجِیبُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَیَزِیدُهُم مِّن فَضۡلِهِۦۚ وَٱلۡکَٰفِرُونَ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞ ٢٦.

مؤمنان نیکوکار با اجابت دعوت پروردگار به اوامر اوتعالی عمل می‌نمایند و از نواهی‌اش می‌پرهیزند. خداوند عزوجل نیز احسانش را بر آنان مزید می‌گرداند؛ بدین‌گونه که برای تحصیل هدایت و علم، و رزق و روزی توفیق‌شان می‌دهد و حسنات‌شان را زیاده می‌گرداند، امّا برای کافران در نزد پروردگار یگانۀ قهّار، عذاب آتش دوزخ و جایگاه بدی آماده شده است.

﴿۞وَلَوۡ بَسَطَ ٱللَّهُ ٱلرِّزۡقَ لِعِبَادِهِۦ لَبَغَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٖ مَّا یَشَآءُۚ إِنَّهُۥ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرُۢ بَصِیرٞ ٢٧.

اگر خداوند عزوجل رزق و روزی را برای بعضی از بندگانش فراخ سازد به سبب دارایی و ثروت بر دیگران فخر فروشی می‌کنند، تکبّر می‌ورزند، زورمند می‌شوند و در زمین دست به فساد می‌زنند. امّا حق‌تعالی با تقدیر و حکمت خویش به اندازۀ کفایت برای‌شان عطا می‌نماید؛ زیرا به مصلحت بندگانش داناست، اوتعالی با خبر است که از دارایی و ناداری و از تندرستی و بیماری، کدام یک به حال بندگانش مناسبتر می‌باشد و نیز به رعایت شؤون، تدبیر احوال و تصرّف در زندگی‌شان بیناست.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُنَزِّلُ ٱلۡغَیۡثَ مِنۢ بَعۡدِ مَا قَنَطُواْ وَیَنشُرُ رَحۡمَتَهُۥۚ وَهُوَ ٱلۡوَلِیُّ ٱلۡحَمِیدُ ٢٨.

خداوند یگانه ذاتی است که با فرود آوردن باران از آسمان بعد از ناامیدی مردم از نزول باران، به فریاد بندگان و شهرها می‌رسد. او رحمتش را بر مخلوقات و بندگانش فرو می‌ریزد تا همه سیراب شوند، با تصرّف مهربانانه در امور، شؤون حیات‌شان را مراعات می‌نماید و با لطف خویش مورد احسانشان قرار می‌دهد، در ولایت و رعایتش ستوده است و صفات شایسته و کمال مخصوص اوست.

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَآبَّةٖۚ وَهُوَ عَلَىٰ جَمۡعِهِمۡ إِذَا یَشَآءُ قَدِیرٞ ٢٩.

از براهنیی که به قدرت، یگانگی و عظمت خداوند عزوجل دلالت می‌کند آفرینش آسمان‌ها و زمین است که با وسعت، ضخامت و استحکام، بدون اینکه مثال سابقی داشته باشند آفریده شده‌اند و نیز از آن دلایل، آفرینش انواع مخلوقاتی است که در زمین می‌خزند. اوتعالی به جمع آوری و اعادۀ آن‌ها وقتی که بخواهد تواناست تا آنان را برای حساب اعمال در روز جزا جمع نماید، هیچ چیزی او را عاجز کرده نمی‌تواند و هیچ امری بر او دشوار نیست.

﴿وَمَآ أَصَٰبَکُم مِّن مُّصِیبَةٖ فَبِمَا کَسَبَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَیَعۡفُواْ عَن کَثِیرٖ ٣٠.

ای بندگان! آنچه از مصیبت‌ها در امور دین و دنیا به شما می‌رسد به سبب گناهان و خطاهایی است که مرتکب می‌شوید؛ هرچند خداوند پاک بسیاری گناهان‌تان را می‌بخشد و شما را بدان مؤاخذه نمی‌نماید.

﴿وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِیّٖ وَلَا نَصِیرٖ ٣١.

ای بندگان! شما خداوند متعال را ناتوان ساخته نمی‌توانید و توان گریختن از تحت سلطه‌اش را ندارید، بلکه زیر فرمان قهر و پادشاهی او قرار دارید. کسی جز اوتعالی نیست که در شؤون حیات و امور زندگی‌تان تصرّف کند و جز او هیچ‌کس نمی‌تواند نا خوشایندها را از شما دفع نماید و مشکلات را دور سازد.

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِ ٱلۡجَوَارِ فِی ٱلۡبَحۡرِ کَٱلۡأَعۡلَٰمِ ٣٢.

از براهین و دلایل قدرت و نیروی بی‌نهایت زورمندانۀ حق‌تعالی کشتی‌هایی است که بر روی آب دریاها مانند کوه‌ها جریان می‌یابد.

﴿إِن یَشَأۡ یُسۡکِنِ ٱلرِّیحَ فَیَظۡلَلۡنَ رَوَاکِدَ عَلَىٰ ظَهۡرِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٍ ٣٣.

هرگاه خداوند عزوجل اراده کند که باد را ساکن سازد تا حرکت نکند و کشتی‌ها را به تحرک وا ندارد، همه بر روی آب ساکن و راکد می‌مانند و توان حرکت را ندارند. یقیناً حرکت و ایستایی کشتی‌ها و وزیدن و توقُّف بادها، براهین و دلایل واضحی است که به قدرت و یگانگی الله عزوجل دلالت می‌کند؛ البته در نگاه کسانی که بر انجام طاعات و پرهیز از نواهی استقامت داشته باشند، در برابر تقدیرات رنج آور الهی صابر باشند و به امور خیر و بخشش‌های الهی شکرگزار باشند.

﴿أَوۡ یُوبِقۡهُنَّ بِمَا کَسَبُواْ وَیَعۡفُ عَن کَثِیرٖ ٣٤.

و اگر خداوند عزوجل اراده کند به سبب گناهان مردم، کشتی‌ها را در دریا غرق می‌نماید، امّا از گناهان زیادی گذشت می‌کند و صاحبان آن‌ها را مؤاخذه نمی‌کند، بلکه آنان را مورد عفو و بخشش خود قرار می‌دهد.

﴿وَیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ یُجَٰدِلُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا مَا لَهُم مِّن مَّحِیصٖ ٣٥.

کسانی که در براهین وحداینت خداوند عزوجل خصومت می‌ورزند، آنگاه که عذاب آنان را فراگیرد حتماً خواهند دانست که گریزگاه و نجاتی ندارند و پناه‌گاهی از این عذاب برای آنان وجود ندارد.

﴿فَمَآ أُوتِیتُم مِّن شَیۡءٖ فَمَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ ٣٦.

آنچه را خداوند متعال از داریی، فرزندان، جاه و جلال و سایر چیزها برای‌تان روزی داده متاع فناشدنی است که به زندگی دنیا مربوط است و دوامی ندارد، امّا آنچه در نزد خداوند عزوجل برای بندگان صالحش وجود ‌دارد نیکوتر و ماندگارتر است. آری! نعمت‌های پروردگار از متاع دنیا بهتر و ماندگارتر است؛ چون با کرامت و شایستگی والا در بهشت‌های جاودان و جایگاه راستینی دوام و استمرار دارد و فناپذیر نیست. این نعمت‌ها را برای کسانی مهیّا کرده که با ایمان به پروردگار بر اوتعالی توکّل ورزیده امور خویش را به وی سپرده باشند.

﴿وَٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُواْ هُمۡ یَغۡفِرُونَ ٣٧.

همچنان نعمت‌های جاودانی یاد شده برای کسانی آماده شده که از گناهان کبیره یعنی معاصیی که به حدّ زشتی و پلدیی رسیده بپرهیزند. این گروه افرادی‌اند که در برابر برخوردهای خشم آور دیگران گذشت را در پیش می‌گیرند، بردبار‌ند و دست به انتقام نمی‌زنند؛ یعنی با اختیار احسان با خالق و مخلوق، از کار بد پرهیز می‌نمایند و بدکاران را می‌بخشند.

﴿وَٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَیۡنَهُمۡ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ ٣٨.

از صفات این گروه ابرار آن است که دعوت الهی را پذیرفته؛ دعوتی را که توسط کتاب خدا و به زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ایشان رسیده و آنان را به سوی ایمان و اخلاص عبادت برای خداوند عزوجل فراخوانده است، همچنان نمازهای واجب را طوری کامل به گونه‌ای که مشروع شده ادا می‌نمایند و در امور حیات با یک دیگر مشوره می‌کنند؛ طوری که هیچ کدام رأی خود را بر برادران مسلمان خویش تحمیل نمی‌کنند و در نهایت از آنچه حق‌تعالی برای‌شان از قبیل علم و دانش و مال و جاه عنایت کرده صدقه و انفاق می‌کنند. آری! به وسیلۀ نماز میان خود و پروردگار ارتباط برقرار می‌سازند و با مشوره و نصیحت میان خود و مسلمانان رابطه ایجاد می‌نمایند.

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡبَغۡیُ هُمۡ یَنتَصِرُونَ ٣٩.

اینان مؤمنانی‌اند که در برابر ظلم و ستم به دفاع می‌پردازند و به اندازۀ ستمی که بر ایشان صورت گرفته به احیای حقّ خویش اقدام می‌نمایند؛ مانند اشخاص ترسو ذلّت را نمی‌پذیرند و به ظلم تن نمی‌دهند.

﴿وَجَزَٰٓؤُاْ سَیِّئَةٖ سَیِّئَةٞ مِّثۡلُهَاۖ فَمَنۡ عَفَا وَأَصۡلَحَ فَأَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٠.

آری! جزای عمل بد این است که به اندازه‌اش مجازات صورت گیرد و از آن چیزی زیاده نشود، با این‌هم اگر کسی با بخشش و بردباری از ستمگر گذشت نماید و مجازاتش نکند و با ایجاد ارتباط شایسته با وی دوستی برقرار سازد، خداوند عزوجل او را پاداش می‌دهد و می‌بخاشید. امّا کسانی که با ستم بر مردم بر حقوق‌شان تجاوز نمایند و در هنگام انتقام، از حق خویش زیاده ستانی کنند، پروردگار بزرگ آنان را دوست ندارد.

﴿وَلَمَنِ ٱنتَصَرَ بَعۡدَ ظُلۡمِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ مَا عَلَیۡهِم مِّن سَبِیلٍ ٤١.

هر که از شخصی که بر او ستم روا داشته انتقام گیرد و حقّ خویش را باز ستاند، خداوند عزوجل مجازاتش نمی‌کند؛ زیرا به اندازه‌ای که بر او ظلم شده به استیفای حقّش پرداخته است.

﴿إِنَّمَا ٱلسَّبِیلُ عَلَى ٱلَّذِینَ یَظۡلِمُونَ ٱلنَّاسَ وَیَبۡغُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٤٢.

بدون شک خداوند عزوجل کسانی را مؤاخذه می‌کند که با تجاوز بر مردم حقوق‌شان را تلف نمایند، با تمایل به باطل در معاملات، بدون حق در روی زمین دست به فساد زنند. برای چنین اشخاصی عذاب درد آوری در آتش دوزخ آماده شده است.

﴿وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَٰلِکَ لَمِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ٤٣.

اما کسی که همّت عالی، مناقب پسندیده و خصایل بزرگواری داشته باشد، در برابر آزار و اذیت صبرنماید و بدی دیگران را بپوشاند خداوند متعال یاد خیر، ستایش نیکو و پاداش بزرگی را برایش عطا می‌نماید.

﴿وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن وَلِیّٖ مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَتَرَى ٱلظَّٰلِمِینَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ یَقُولُونَ هَلۡ إِلَىٰ مَرَدّٖ مِّن سَبِیلٖ ٤٤.

کسی را که خداوند عزوجل به سبب سرکشی و کفرش از هدایت به گمراهی کشاند و از راهیابی باز دارد، هیچ کسی نیست تا از امورش سرپرستی‌کند، به شؤون حیاتش توجّهی داشته باشد، او را بر دشمنانش پیروزی بخشد و ضررها را از او دفع نماید. کافران را در وقت معاینۀ عذاب آتش دوزخ می‌بینی که می‌گویند: آیا راهی برای نجات از آتش دوزخ و بازگشت به دار دنیا وجود دارد تا ایمان بیاوریم و اعمال شایسته‌ای انجام دهیم؟ امّا این امر ناممکن است و وقت توبه و انجام اعمال نیک گذشته است.

﴿وَتَرَىٰهُمۡ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا خَٰشِعِینَ مِنَ ٱلذُّلِّ یَنظُرُونَ مِن طَرۡفٍ خَفِیّٖۗ وَقَالَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَأَهۡلِیهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَآ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ فِی عَذَابٖ مُّقِیمٖ ٤٥.

کافران را در روز قیامت می‌بینی که با ذلّت و خواری به آتش دوزخ عرضه می‌شوند، در حالی که با ضعف و ذلّت و با چشمان ترسناک به سوی آتش نظر می‌کنند. امّا آنگاه که مؤمنان به بهشت داخل شوند و کافران در آتش دوزخ مشاهده کنند می‌گویند: زیانمندان و هلاک شوندگان حقیقی‌کسانی‌اند که خود و خانوادۀ خویش را در روز قیامت، با گرفتاری در آتش دوزخ دایمی‌در زیان افگندند. آگاه باش که کافران در عذاب و ذلّت همیشگی و دوامداری قرار دارند که فناپذیر نیست و از آنان برنمی‌گردد.

﴿وَمَا کَانَ لَهُم مِّنۡ أَوۡلِیَآءَ یَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِۗ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِن سَبِیلٍ ٤٦.

برای کافران در آتش دوزخ یاورانی نیست که عذاب خداوند جبّار را از آنان دفع کند. کسی که حق‌تعالی گمراهی و بدبختی را بر او مقدّر کند، راهی برای هدایت و نجاتش وجود ندارد. به یقین که الله عزوجل به سبب کفر چنین شخصی هر راه رساننده به سوی بهشت و خوشنودی خویش را بر او مسدود نموده است.

﴿ٱسۡتَجِیبُواْ لِرَبِّکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمٞ لَّا مَرَدَّ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِۚ مَا لَکُم مِّن مَّلۡجَإٖ یَوۡمَئِذٖ وَمَا لَکُم مِّن نَّکِیرٖ ٤٧.

ای کافران! پیش از فرا رسیدن قیامت که به تعویق افتادن و ردّ آن ممکن نیست با اختیار توحید باری‌تعالی، اخلاص عبادت برای پروردگار و پیروی از پیامبرش دعوت الهی را پذیرا باشید. ای کافران! از عذاب خداوند عزوجل گریزگاهی ندارید، فرار کرده نمی‌توانید و ممکن نیست که خود را پوشیده دارید تا شما را نشناسند.

این آیه می‌رساند که مبادرت به انجام توبه، اعمال نیکو تأخیر دراین امر از واجبات دینی است؛ زیرا ماندگاری در دنیا تضمین‌شده نیست، روزگار گذران است و در تأخیر کارهای خیر آفاتی وجود دارد.

﴿فَإِنۡ أَعۡرَضُواْ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ حَفِیظًاۖ إِنۡ عَلَیۡکَ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُۗ وَإِنَّآ إِذَآ أَذَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِنَّا رَحۡمَةٗ فَرِحَ بِهَاۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیهِمۡ فَإِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ کَفُورٞ ٤٨.

ای پیامبر! اگر کافران از ایمان و پذیرش دعوت روگشتاندند، خداوند متعال تو را نفرستاده که نگهبان اعمال آنان باشی و بر آن جزای مقرّر داری؛ زیرا وظیفۀ تو تنها رساندن پیام الهی برای آنان است و بس. آنگاه که خداوند عزوجل از رحمتش برای انسان تندرستی و زیبایی، ثروت و روزی و خانواده و فرزندانی را عطا کند با در نظرداشت ظاهر حال، شادمان و مسرور می‌شود. امّا آنگاه که انسان را به سبب گناهانش به محنتی چون بیماری، ناداری، مصیبت و امثال این‌ها گرفتار سازد از نعمت‌های گذشته منکر می‌شود، جز مشقّت‌ها را یادآوری نمی‌نماید و در حالت دشواری روزهای فراوانی را فراموش می‌کند.

﴿لِّلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ یَهَبُ لِمَن یَشَآءُ إِنَٰثٗا وَیَهَبُ لِمَن یَشَآءُ ٱلذُّکُورَ ٤٩.

پادشاهی آسمان‌ها و زمین و آنچه در آن وجود دارد تنها از آن خداوند عزوجل است، هرچه از مخلوقات را اراده کند می‌آفریند، برای برخی از بندگانش ذرّیه‌ای را تنها از جنس مؤنَث می‌بخشاید و برای بعضی از بندگان طبق اراده‌اش فرزندانی تنها از جنس مذکّر عطا می‌کند.

 ﴿أَوۡ یُزَوِّجُهُمۡ ذُکۡرَانٗا وَإِنَٰثٗاۖ وَیَجۡعَلُ مَن یَشَآءُ عَقِیمًاۚ إِنَّهُۥ عَلِیمٞ قَدِیرٞ ٥٠.

امّا آنگاه که حق‌تعالی نخواهد برای‌شان از هردو جنس مذکّر و مؤنث فرزندانی عطا می‌کند و بعضی را هم نازای می‌سازد که ذرّیه‌ای از ایشان باقی نمی‌ماند. یقیناً خداوند عزوجل به مخلوقاتش و به اینکه روی چه حکمتی آن‌ها را به وجود می‌آورد داناست، به آفرینش آنچه اراده کند تواناست، هیچ کاری بر او دشوار نیست و هیچ امری او را عاجز ساخته نمی‌تواند.

﴿۞وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحۡیًا أَوۡ مِن وَرَآیِٕ حِجَابٍ أَوۡ یُرۡسِلَ رَسُولٗا فَیُوحِیَ بِإِذۡنِهِۦ مَا یَشَآءُۚ إِنَّهُۥ عَلِیٌّ حَکِیمٞ ٥١.

برای هیچ انسانی مناسب نیست که الله عزوجل بدون حجاب، بدون واسطه و بالفعل با وی سخن گوید، مگر اینکه به گونۀ وحی از طریق فرشته‌ای به او وحی بفرستد، یا از عقب حجابی با او سخن گوید همچنان که با موسی علیه السلام سخن زد یا فرشته‌ای را به عنوان فرستاده‌اش به سوی او بفرستد مانند اینکه جبرئیل علیه السلام به سوی پیامبر ما فرستاده می‌شد و فرشته نه چیزی را که خواسته باشد، بلکه آنچه را الله تعالی اراده کند به او وحی بیاورد. بدون شک خداوند بزرگ از نگاه منزلت و قهرش، در ذات و نام‌ها، و در صفات و افعالش بر بندگان تعالی دارد؛ همچنان که در آفرینش و صُنعش و در حکم و شریعتش با حکمت است.

این آیه صفت کلام را برای حق‌تعالی به گونه‌ای که سزاوار ذات اوست ثابت می‌سازد.

﴿وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَاۚ مَا کُنتَ تَدۡرِی مَا ٱلۡکِتَٰبُ وَلَا ٱلۡإِیمَٰنُ وَلَٰکِن جَعَلۡنَٰهُ نُورٗا نَّهۡدِی بِهِۦ مَن نَّشَآءُ مِنۡ عِبَادِنَاۚ وَإِنَّکَ لَتَهۡدِیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٥٢.

ای پیامبر! همچنان که الله عزوجل به پیامبران پیش از تو وحی فرستاد، به تو هم از نزد خویش قرآنی را وحی نموده که در زنده کردن دل‌ها مانند روح برای بدن‌هاست. ای پیامبر! تو پیش از آمدن وحی، چیزی از کتاب‌های پیشین را نمی‌دانستی و به ایمان و امور شریعت آگاهی نداشتی، اما خداوند سبحان برایت از طریق وحی دانایی بخشید و قرآن را به عنوان نوری نازل فرمود که به وسیلۀ آن هرکدام از بندگانش را که اراده کند هدایت می‌کند و از ظلمات کفر، جهل و شبهات بیرون می‌آید. ای پیامبر! تو تنها کسانی را به سوی راه مستقیم یعنی آیین اسلام رهنمایی و هدایت می‌کنی که پروردگار منّان هدایتشان را خواسته باشد. این همان هدایت رهنمایی است؛ زیرا هدایت توفیق مخصوص خداوند عزوجل است.

﴿صِرَٰطِ ٱللَّهِ ٱلَّذِی لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِلَى ٱللَّهِ تَصِیرُ ٱلۡأُمُورُ ٥٣.

راهی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی آن رهنمایی می‌کند همان راه مستقیم الهی است که الله عزوجل پیامبران و بندگان نیکو کارش را بدان هدایت نموده است. الله تعالی هدایتگر بندگان خویش است، او صاحب اختیار و تدبیر کنندۀ آسمان‌ها و زمین و موجودات میان آن‌هاست که به کاملترین وجهی تدبیر امور آن‌ها را به دست دارد، امور خلایق اعم از نیک و بد به سوی او برمی‌گردد و ایشان را محاسبه می‌نماید؛ یعنی اگر اعمال خیر باشد پاداش نیک و اگر اعمال بد باشد جزای سختی را بر آن مرتّب می‌سازد.


سورۀ زخرف

سورۀ زخرف

مکی است؛ ترتیب آن 43؛ شمار آیات آن 89

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿حمٓ ١.

حا. میم؛ از حروف مقطعات است و خداوند متعال به معانی این حروف و به مراد خویش در نزول آن‌ها داناتر می‌باشد.

﴿وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ ٢.

الله تعالی به کتابش قرآن کریم که دارای لفظ و معنای واضح است و به ارادۀ خداوند متعال دلالت آشکار دارد سوگند یاد کرده است.

﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٣.

به راستی خداوند عزوجل قرآن کریم را به زبان عربی نازل کرده تا مردم آن را بفهمند، در آیاتش تدبّر کنند و معانیش را بدانند.

﴿وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ٤.

بدون شک قرآن کریم در لوح محفوظ نوشته شده است، کتابی است که در قدر و منزلت خود بلند مرتبه، در لفظ و معنایش مُحکم و عاری از اختلاف و تناقض است.

﴿أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا أَن کُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِینَ ٥.

آیا به خاطر اینکه از هدایت اعراض کردید و با کفر و گناهان از حدود الهی تجاوز کردید شما را در گمراهی و سرکشی رها کنیم، به سوی شما قرآن را نازل ننماییم و پیامبری را نفرستیم؟ چنین نخواهد بود، بلکه از اقامۀ حجّت ناگزیریم.

﴿وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ ٦.

خداوند عزوجل در قرن‌های گذشته پیامبران زیادی را فرستاد تا حجّت را بر آنان اقامه نماید؛ یعنی ای پیامبر! یقیناً پیش از او پیامبرانی آمده‌اند.

﴿وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٧.

ای پیامبر! هیچ‌یک از انبیا از جانب خداوند عزوجل به نزد کافران پیشین نیامد، مگر اینکه به او تمسخر و استهزا می‌کردند؛ همچنان که قومت با تو چنین برخورد کردند.

﴿فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٨.

در نتیجه خداوند متعال تکذیب کنندگان پیشین را که از نگاه نیرو و قوّت خویش از قوم تو ای پیامبر قوی‌تر بودند هلاک نمود و جزای امّت‌های نخستین جاری و نافذ شد؛ زیرا آنان کافر شدند و تکذیب نمودن.

این آیه کافران این امّت را تهدید می‌کند که آنچه امت‌های پیشین رسیده است به شما هم رسیدنی است.

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ ٩.

ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ پاسخ می‌دهند که آفریگار آن‌ها خداوند بزرگ است که در پادشاهی خویش غالب، به مخلوقاتش دانا و به احوال هر چیزی آگاه است. بنابراین به ربوبیت خداوند عزوجل ایمان دارند، امّا به الوهیت وی شرک می‌ورزند.

﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠.

ای مردم! خداوند یگانه ذاتی است که زمین را برای‌تان مانند فرشی هموار داشته، چون گهواره‌ای نموده و برابر ساخته تا بر روی آن زندگی کنید. در روی زمین برای شما راه‌هایی را ایجاد نموده تا به منظور کسب معیشت و طلب روزی، راه رفتن در آن‌ها آسان باشد و به وسیلۀ این راه‌ها به مقاصد دین و دنیا، چون علم تجارت و جهانگردی و امور دیگر آشنا و هدایت شوید.

﴿وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ ١١.

الله تعالی خداوندی است که از آسمان باران را فرو می‌آورد و در آن حساب و حکمتی را مقدّر داشته است؛ یعنی نه آن طوفانی می‌سازد که غرق کند و نه ناچیز می‌نماید که نیاز‌های زندگی را بر طرف کرده نتواند. به وسیلۀ باران، زمین خشک را سر سبز می‌نماید و انواع میوه‌ها و سبزیجات را بیرو نمی‌آورد که شما و چهارپایان شما از آن‌ها استفاده می‌نمایید. همچنان که پروردگار بزرگ زمین مرده را زنده می‌سازد به همانگونه مرده‌ها را زنده می‌نماید و از قبرهای‌شان برای حساب بیرون می‌آیند.

﴿وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ ١٢.

و خداوند متعال ذاتی است که انواع انسان‌ها، حیوانات و نباتات را به وجود آورده است و کشتی‌ها و چهار پایانی چون شتر، اسب، قاطر و خرها را آماده ساخته تا در خشکی و دریا به منظور مصالح زندگی خود بر آن‌ها سوار شوید.

﴿لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ ١٣.

تا بر این کشتی‌ها و چهار پایان تسلّط یابید و سوار شوید و بعد از آن فضل و احسان خداوند عزوجل را که این مخلوقات و مصنوعات را برای‌تان رام ساخته به یاد آورید و بگویید: به پاکی یاد می‌کنم پروردگاری را که این‌ها را برای ما رام ساخته و اگر اوتعالی این‌ها را برای ما مسخّر نمی‌ساخت، توان تسخیر آن‌ها را نداشتیم.

﴿وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤.

و همچنان بگویید: ما به سوی پروردگارمان برای حساب اعمال خویش در روز قیامت باز می‌گردیم.

﴿وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ ١٥.

کافران از مخلوقات خداوند عزوجل بخشی را برای اوتعالی مقرّر می‌دارند و به طور بهتان و ناحق می‌گویند: فرشتگان دختران خداوند هستند؛ در حالی که اوتعالی از هر چیز بی‌نیاز است. طبیعت انسان این است که از احسان و نعمت‌های پروردگار انکار می‌کند؛ طوری که مشقّت‌ها را برمی‌شمارد و نعمت‌ها را فراموش می‌نماید.

﴿أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا یَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰکُم بِٱلۡبَنِینَ ١٦.

ای کافران! آیا ادّعا می‌نمایید که خداوند عزوجل از مخلوقاتش دخترانی را برای خود بر گزیده؛ در حالی که او خداوند یگانه‌ای است که چیزی را نزاده، از کسی زاده هم نشده و هیچ کسی همتای او نیست؟ شما از نسبت دختران به خویشتن ناراضی می‌باشید و می‌پندارید که الله عزوجل شما را به داشتن پسران مخصوص ساخته و کرامت بخشیده است؟ این دروغ و افترایی از جانب شماست.

﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ ١٧.

آنگاه که از ولادت دختری به یکی از کافران خبر داده شود از ناخوشایندی خبر ولادتش چهرۀ وی تغییر می‌یابد و سیاه می‌شود، اندوهناک و غمزده می‌گردد. پس چگونه چیزی را که به خود نمی‌پسندید به خداوند نسبت می‌دهید، حق‌تعالی از چنین نسبتی بسیار بلندتر است.

﴿أَوَ مَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ ١٨.

چگونه دختران را به الله تعالی نسبت می‌دهید، در حالی که دختران خود را می‌آرایند، با زیورات به زیبایی خویش می‌کوشند و توان ندارند در وقت جدل و خصومت استدلال کنند و حجّت‌شان را آشکار سازند.

﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُکۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَیُسۡ‍َٔلُونَ ١٩.

کافران فرشتگان را که بندگان خداوند عزوجل هستند مؤنث مقرّر داشته و گفتند: ایشان دختران خداوند هستند، اوتعالی بلندتر از این است آیا کافران در هنگام آفرینش فرشتگان حضور داشتند و از روی علم گواهی می‌دهند و حکم می‌نمایند که ایشان از جنس مؤنّث‌اند؟! به زودی و بطور قطع الله عزوجل گواهی دروغ و گنهگارانۀ کافران را می‌نویسد و آنان را درباره‌اش مورد بازپرس قرار می‌دهد.

﴿وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ٢٠.

کافران گفتند: اگر خداوند اراده می‌داشت که ما جز او چیز دیگری را عبادت نکنیم این کار را می‌کرد و مقدّر می‌ساخت. این دلیل و حجّت باطلی است که ارائه داشتند؛ زیرا آنان به علم غیب آگاه نیستند و به قضا و قدر الهی شناخت و معرفتی ندارند. حق‌تعالی با نازل کردن کتاب‌ها و فرستادن پیامبران بر مردم اقامۀ حجّت نموده و برای کافران استدلال عقلی درست و روایت صحیحی که سخن آنان را تأیید نماید وجود ندارد، بلکه این سخن را از روی وهم و گمان و به دروغ می‌گویند.

﴿أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ ٢١.

آیا خداوند عزوجل بر کافران کتابی را پیش از قرآن نازل کرده است که به وسیلۀ آن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم استدلال نمایند و به ادّعای خویش گواهی داشته باشند؟ الله کتابی را بر آنان نازل نکرده و در نزد خود دلیل و دانشی ندارند، بلکه به دروغ ادّعا می‌کنند و براساس وهم و گمان سخن می‌گویند.

﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ ٢٢.

بلکه کافران گفتند: ما پدران خویش را بر دین و مذهب سابق در یافتیم. اکنون با پیش گرفتن تقلید به همان روش روانیم، با آنان مخالفت نمی‌ورزیم و از دین‌شان پیروی می‌نماییم.

﴿وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ ٢٣.

ای پیامبر! به همین‌گونه خداوند عزوجل پیامبری را پیش از تو در هیچ قریه‌ای نفرستاد که آنان را از عذاب الهی بترساند و به سوی طاعت و عدم مخالفت امرش فراخواند، مگر سرکردگان اسراف کار و ثروتمندان متکبّر می‌گفتند: ما پدران خویش را بر دین سابق و مذهب ثابتی در یافتیم. اکنون به دین و مذهب آنان تمسّک می‌جوییم و آن را رها نمی‌کنیم. این همان تقلید کور کورانۀ ناپسند است.

﴿۞قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٢٤.

پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم و سایر پیامبران علیهم السلامبرای اقوام خویش که به ردّ شریعت‌شان می‌پرداختند و به دین پدران خود تمسّک می‌جستند گفتند: آیا به دین باطل پدران خود تمسّک می‌جویید، اگرچه آنچه ما آورده‌ایم از دین باطل شما به هدایت و راه نجات بیشتر هدایت و دلالت کند؟ کافران سخن پیامبران را با عناد و تکبّر رد کردند و گفتند: ما به تکذیب آنچه شما از جانب خداوند آورده‌اید می‌پردازیم و از آن انکار می‌نماییم؛ یعنی آنان در کفر ورزیدن از پدران خویش تقلید نمودند، دین حق را رد کردند و به تکذیب پیامبران پرداختند.

﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ٢٥.

خداوند عزوجل از این تکذیب کنندگان با خسف و مسخ، با نابود ساختن و غرق کردن و با سایر انواع عذاب انتقام گرفت، پس به انجام سرنوشت گروه منکر و تکذیب کننده تأمّل نما. آری! همه تکذیب کننندگان باید از گرفتاری به چنین عذابی بر حذر باشند؛ زیرا در عملکرد خود با آنان یکسان‌اند.

﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦.

از آنگاه یاد کن که ابراهیم علیه السلام برای پدر گمراه و قوم کافرش گفت: من از خدایان باطل و وهمیّی که شما به عبادت آن‌ها می‌پردازید بیزار هستم. این برائت بر هر مسلمانی واجب است و بدین معناست که از کافران و نحوۀ عبادتشان بیزای جسته به کفری که مرتکب می‌شوند راضی نباشد و با آنان دوستی برقرار نکند.

﴿إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ ٢٧.

من جز خداوند یگانه‌ای که مرا آفرید و از عدم به وجود آورد چیز دیگری را پرستش نمی‌کنم، او خداوندی است که مرا به زودی به راه راست و دین معتدل هدایت خواهد کرد.

﴿وَجَعَلَهَا کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٢٨.

 ابراهیم علیه السلام کلمۀ توحید (لا إله إلا الله) را برای کسانی که بعد از وی می‌آیند به ارث گذاتش و ماندگار ساخت تا مردم به سوی پروردگارشان باز گردند؛ یعنی مفهوم این کلمه را در اندیشۀ خود تحقّق بخشند، عبادت را برای خداوند عزوجل خالص سازند، با توبه و استغفار و ترک کفر و گناهان به اوتعالی رجوع نمایند. آری! این کلمه بزرگ‌ترین رابطه‌ای است که هر مؤمن را با برادرش پیوند می‌دهد و جمع می‌نماید.

﴿بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ ٢٩.

بلکه خداوند عزوجل کافران این امّت و پدران آنان را با دوام حیات و نعمت‌ها بهره مند ساخت و طور عاجل به هلاکت نرساند. آنان را به تأخیر انداخت تا هنگامی که پیامبر بزرگوارش محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را با کتاب و سنّت مبعوث نمود؛ برای اینکه هدایت را بیان دارد و آنان را به سوی اسلام فراخواند.

﴿وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٣٠.

آنگاه که قرآن کریم به گونۀ وحیی از جانب خداوند عزوجل بر پیامبرش آمد کافران گفتند: این قرآن سحر ‌است و وحی نمی‌باشد، ما از آن انکار داریم و بدان ایمان نمی‌آوریم.

﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ ٣١.

کافران گفتند: اگر این قرآن، حقّ و از جانب خداوند عزوجل است، پس چرا آن را بر شخص بزرگ، صاحب جاه و ثروتمندی از اهل مکّه یا طایف نازل نمی‌کند. این سخن را بدان سبب گفتند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صاحب مال و دارایی نبودند و در نزد آن مردم تفاخر و برتری فقط به دنیا و ثروتمندی بود و بس.

﴿أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ٣٢.

آیا کافران نبوّت را تقسیم می‌نمایند و وضع و تعیین آن را طبق ارادۀ خود می‌طلبند؛ در حالی که خداوند عزوجل داناتر است که رسالتش را در کجا و به چی کسی بسپارد؟ او پروردگاری است که هر کدام از بندگان خواسته باشد به رسالتش برمی‌گزیند. اوتعالی رزق و روزی را میان بندگانش تقسیم می‌نماید، او دنیا را به دوستان و دشمنانش عطا می‌نماید، اما برای رسالت کسی را مخصوص می‌سازد که این منزلت بزرگ و مرتبۀ بلند را سزاوار باشد، به همین‌گونه هدایت را به بندگان صالحی عطا می‌نماید که ایشان را دوست داشته باشد. خداوند عزوجل بعضی از مردم را بر بعضی دیگر در امور دین و دنیا رفعت می‌بخشد، بنابراین بندگان از هم متفاوت‌اند؛ چنان‌چه دانا و نادان، دارا و نادار، امیر و مأمور و تابع و متبوع می‌باشند. این بدان منظور است که بعضی بر بعضی دیگر درجات بالاتری داشته باشند تا برخی سبب معاش دیگری شوند و زندگی در میان مردم قوام یابد؛ زیرا اگر به یک روش می‌بودند در نظام حیات خلل وارد می‌گردید. رحمت خداوند بزرگ با اعطای هدایت، توفیق طاعت، علم نافع و عمل صالح، از مال و منال فانی دنیویی که مردم جمع‌آوری می‌نمایند بهتر است.

﴿وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ ٣٣.

اگر باعث رجوع همه مردم به سوی کفر نمی‌شد، خداوند عزوجل سقف خانه و زینه‌های کافران را که بدان بالا می‌روند از نقره مقرّر می‌داشت؛ از آن‌رو که دنیا بی‌ارزش و حقیر است. اما برای آنکه ناتوانان و نادانان با دیدن مظاهر و زیب و زینت خانه‌های کافران فریب نخورند و از آنان در کفر تقلید ننمایند، الله عزوجل برای کافران این امتیاز را مقرّر نساخت.

﴿وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکِ‍ُٔونَ ٣٤.

و نیز خداوند عزوجل دروازه‌های خانه‌های کافران را از نقره مقدّر می‌نمود و تخت‌هایی را برای آنان آماده می‌داشت که برا آن‌ها تکیه می‌زدند.

﴿وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُتَّقِینَ ٣٥.

و نیز حق‌تعالی برای کافران طلای بیش ازحد می‌بخشید. این همه متاع زندگی دنیاست که فانی و زودگذر می‌باشد. اما نعمت‌های آخرت بای دوستان پرهیزگار پروردگار که به طاعات عمل می‌کنند و از گناهان اجتناب می‌نمایند آماده و ذخیره شده است.

﴿وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ ٣٦.

کسی که از یاد خداوند رحمن، یعنی از کتاب الهی و سنّت پیامبرش روگشتانده با این دو مرجع هدایت نشود و به آن‌ها عمل نکند، خداوند عزوجل شیطانی را مقرّر می‌دارد که او را گمراه ساخته گناهان را برایش خوب جلوه می‌دهد و طاعات را زشت می‌نمایاند. این شیطان، شب و روز با او یکجا می‌باشد، همراه و رفیق اوست و جز به وسیلۀ یاد خداوند رحمن از آن نجات حاصل کرده نمی‌تواند.

﴿وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧.

 به یقین که شیطان‌ها اعراض کنندگان از ذکر خداوند عزوجل را از راه هدایت باز می‌دارند، سرکشی و گناهان را برای آنان نیکو جلوه می‌دهند و طاعات را بد می‌نمایانند. در این حال پیروان شیطان می‌پندارند که در کار و روش خود با هدایت و بینشی همراهند، امّا در گمراهی و سرکشی به سر می‌برند.

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ ٣٨.

تا اینکه شخص روگردان از یاد الله عزوجل که شیطان همراهش در دنیا فریبش داده به سوی خداوند متعال باز گردد و مواقف حساب را مشاهده نماید، آنگاه می‌گوید: ای همنشین بد! کاش میان من و تو به اندازۀ میان مشرق و مغرب فاصله و دوری می‌بود. تو بد همنشینی ‌بودی؛ زیرا باطل را برایم زینت بخشیدی، حق را زشت نمایاندی و مرا به بیراهه بردی.

﴿وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ ٣٩.

ای کافران! امروز همراهی و اشتراک در عذاب با شیطان‌های همنشین‌تان برای شما فایده‌ای ندارد؛ زیرا برای هریک از شما حصۀ کاملی از عذاب مقرّر است و عذاب با ملاحظۀ تعداد شما تقسیم نمی‌شود که بر شما تخفیف یابد.

﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٠.

ای پیامبر! آیا می‌توانی شخصی را که خداوند عزوجل از شنیدن حق ناشنوا ساخته بشنوانی، یا آن کس را که الله تعالی دلش را از راهیابی کور‌کرده رهنمایی کنی و یا کسی را که طور واضح در سرکشی و گمراهی واضح و آشکار به سر می‌برد هدایت کنی؟ تو توان این کار را نداری، تنها و تنها کارت رساندن پیام الهی است و هدایت بر ذمّۀ تو نمی‌باشد.

﴿فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ ٤١.

ای پیامبر! اگر خداوند عزوجل تو را پیش از پیروزی‌ات بر کافران بمیراند، به زودی با عذاب آخرت از آنان انتقام خواهد گرفت.

﴿أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ ٤٢.

اما اگر الله وعده‌اش را برایت نشان داد طوری که تو را پیروز نمود و آنان را چون روز بدر خوار ساخت، بر این کار تواناست و هیچ کاری او را ناتوان ساخته نمی‌تواند. این امر واقع شد و خداوند عزوجل بنده‌اش را پیروزی عنایت کرد، لشکرش را غلبه بخشید و احزاب را خودش به یگانگی شکست داد.

﴿فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤٣.

ای پیامبر! اکنون به آنچه خداوند عزوجل از کتاب و سنّت به سویت وحی فرستاده تمسّک نما، بدان عمل کن و به سویش فراخوان؛ زیرا تو بر مسیر هدایتی استوار روانی که دین اسلام است و حق‌تعالی جز آن را نمی‌پذیرد.

﴿وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَۖ وَسَوۡفَ تُسۡ‍َٔلُونَ ٤٤.

ای پیامبر! به یقین که قرآن برای تو و برای قومت که از قبیلۀ قریش‌اند مایۀ شرف و بزرگواری است؛ همچنان که این کتاب برای هر که از آن پیروی نماید و بدان عمل کند وسیلۀ عزّت، سربلندی و بزرگی است. به زودی و طور قطعی خداوند متعال از عمل به کتابی که بر شما نازل کرده و از شکرگزاری نعمت‌هایی که عطا نموده از شما سؤال خواهد کرد.

﴿وَسۡ‍َٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ ٤٥.

ای پیامبر! از پیروان پیامبران الهی در امّت‌های پیشین بپرس: آیا آنان امّت‌های خویش را به سوی عبادت غیر حق‌تعالی فراخوانده‌اند؟ چنین کاری را نکرده‌اند، بلکه همه پیامبران به سوی توحید الهی فرا می‌خواندند و با این پیام آمده بودند که جز خداوند یگانه که از شریک منزّه است معبود بر حقّی وجود ندارد.

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٦.

خداوند متعال موسی علیه السلام با براهین قاطعی به سوی فرعون و سران قومش؛ همچنان که محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی قوم‌شان فرستاده است. موسی علیه السلام به فرعون و قومش گفت: پروردگار جهانیان مرا فرستاده تا شما را فراخوانم که اوتعالی را به یگانگی و بدون شریک عبادت کنید و طاعت را برای او خالص سازید.

﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ٤٧.

اما آنگاه که موسی علیه السلام با براهین که به قدرت و یگانگی‌خداوند عزوجل و بر راستی و درستی دعوتش دلالت می‌کرد به سوی فرعون و قومش آمد، او و سران قومش به چیزی که موسی علیه السلام آورده بود می‌خندیدند و مسخره می‌کردند و به معجزه‌ها و پندآموزی‌هایش استهزا می‌نمودند.

﴿وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٤٨.

خداوند بزرگ برای فرعون و قومش هیچ نشانه و برهانی را نشان نداد، مگر اینکه از برهان و آیۀ پیشتر بزرگتر بود و بیشتر بر راستی دعوت موسی علیه السلام دلالت می‌نمود. الله تعالی فرعون و قومش را به انواع مجازات‌ها مانند هجوم ملخ، کنه، مگل‌ها، خون، طوفان و دیگر چیزها گرفتار ساخت تا شاید از کفر و گناهان به سوی توحید و طاعت باری‌تعالی باز گردند.

﴿وَقَالُواْ یَٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ ٤٩.

در این هنگام فرعون و سران قومش برای موسی علیه السلام گفتند: ای جادو گران! (با این خطاب احترامش را قصد داشتند، چون سحر و جادو در نزد آنان صفت بزرگی بود و بد شمرده نمی‌شد) از پروردگارت که تو را مخصوص ساخته، اختیار کرده و برگزیده بخواه تا عذاب را از ما دور سازد؛ زیر ما به آنچه بدان فرستاده شده‌ای تصدیق داریم و به خداوند ایمان آوردیم.

﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ٥٠.

اما آنگاه که موسی علیه السلام به پروردگارش دعاکرد که عذاب را از فرعون و قومش دور سازد و خداوند عزوجل عذاب را از آنان مرفوع ساخت، بدون درنگ و به زودی خیانت و نقض عهد کردند و به کفر و گمراهی رو آوردند.

﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٥١.

فرعون در جمع سران قومش با تکبّر، زور آوری و در حالی که به پادشاهی مصر تفاخر می‌کرد گفت: آیا پاداش‌های مصر از من نیست و این جوی‌ها از زیر پایم نمی‌گذرد؟ آن لعین قصد داشت که هر که چنین باشد سزاوار عبادت است و از این رو برای قومش گفت: آیا در عظمت پادشاهی و قوّت و سلطه‌ام، و به ناتوانی موسی و دست مایۀ اندکش نمی‌اندیشید؟

﴿أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ ٥٢.

بلکه من از موسی که قدرت و منزلتی ندارد و از شرف و بزرگواریی بر خوردار نیست بهتر هستم؛ چنان‌چه او در امور معیشت و به دست آوردن روزی گرفتار محنت است و وقتی سخن می‌زند به علت بندش زبان، شنونده سخنش را نمی‌فهمد. ملاحظه می‌شود که فروعون به امور ظاهری دنیا مانند قدرت، شوکت و فصاحت زبان مباهات نمود و فراموش کرد که نبوّت، علم نافع و عمل صالح موسی علیه السلام از آنچه خودش می‌گوید بهتر و سودمندتر است.

﴿فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ ٥٣.

اگر موسی راستگوی است که خداوند او را فرستاده، چرا دستبندهای طلایی برایش داده نمی‌شود تا از فقر و نیازمندی نجات یابد؟ و چرا پیوسته و پی‌درپی فرشتگان به نزدش نمی‌آیند تا یاری‌اش کنند و به صداقتش گواهی دهند؟

﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٥٤.

فرعون قوم خود را با سخنانش سبک سر ساخت، عقل‌های‌شان را ربود و آنان را به بیراهه برد. در نتیجه قوم او به گمراهی‌اش موافقت نمودند و به دعوت موسی علیه السلام کافر شدند. به یقین که قوم فرعون به علّت بدکارگی خویش از طاعت و عبادت خداوند عزوجل بیرون شدند و دعوت فرعون گمراه کننده را پذیرفتند.

﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٥٥.

وقتی فرعون و قومش با کفر و تکذیب موسی علیه السلام الله تعالی را به بخشم آوردند، با شدیدترین جزایی از آنان انتقام گرفت و به عذاب عاجلی گرفتارشان نمود؛ بدین‌گونه که همگی را در دریا غرق کرد و پادشاهی را از آنان گرفت.

﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ ٥٦.

خداوند عزوجل فرعون و قوم او را بعد از غرق نمودن پیشرو و پیشقدم کسانی ساخت که در قرن‌های آینده مانند عملکرد آنان انجام دهند؛ یعنی همچنان جزایی برای‌شان داده می‌شود. به همین‌گونه آنان را عبرت و پندی برای همه دوره‌های آینده تا قیام قیامت ساخت.

﴿۞وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ ٥٧.

آنگاه که کافران عیسی بن مریم را در مجادله با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مَثَل آوردند، با این استدلال که نصاری عیسی علیه السلام را عبادت می‌کردند، با آن شادمان شدند و حُجّتی برای خویش پنداشتند. از این رو بلند آوازی کردند و فریاد کشیدند؛ زیرا وقتی خداوند عزوجل این فرموده‌اش را نازل نمود: ﴿إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ ٩٨ [الأنبیاء: 98]. «شما و آنچه غیر خدا می‌پرستید، هیزم جهنم خواهید بود و همگی در آن وارد می‌شود». کافران گفتند: پس عیسی علیه السلام نیز با خدایان ما در آتش دوزخ خواهد بود؛ زیرا نصاری او را مانند عبادت ما برای بت‌ها پرستش می‌نمودند. امّا الله عزوجل برای ردّ آنان این آیه را نازل فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِکَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ ١٠١ [الأنبیاء: 101]. «کسانی که از قبل، وعدۀ نیک از سوی ما به آن‌ها داده شده از آن دور نگاه داشته می‌شوند». بنابراین آنچه عذاب می‌شود، خدایان باطل و عبادت کنندگان آن‌هاست؛ نه عیسی علیه السلام که به عبادت نصرانیان برایش راضی نبوده است.

﴿وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ ٥٨﴾.

کافران گفتند: آیا خدایانی که ما عبادت می‌کنیم از عیسی علیه السلام که قومش او را عبادت می‌کردند بهتر است؟ آنگاه که عیسی علیه السلام در آتش عذاب شود ما هم راضی هستیم که مانند او در آتش عذاب شویم، امّا این سخن‌شان جدالی بی‌نتیجه و کلامی فاسد و باطل است.

﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٥٩.

عیسی بن مریم علیه السلام جز بنده‌ای از بندگان خدا نبود که الله تعالی با نبوّت و رسالت بر او فضل و احسان نمود و او را آیت و پندی برای بنی اسرائیل مقرّر داشت؛ چنان‌که با آن به قدرت و عظمت حق‌تعالی استدلال می‌جستند.

﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ ٦٠.

اگر خداوند عزوجل اراده کند به جای مردم، فرشتگان را در روی زمین جایگزین و مقرّر می‌سازد تا در آن زندگی نمایند، به اعمارش، بپردازند و در این امر خلیفۀ یک دیگر باشند.

﴿وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١.

به راستی که نزول عیسی علیه السلام در آخرالزمان دلیلی به نزدیکی قیامت است. پس در برپایی قیامت شک نورزید و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در اموری که شما را بدان فرا می‌خواند و به شما خبر می‌دهد پیروی نمایید. این همان طریق میانه و راه مستقیمی است که رونده‌اش را به رضای الهی و بهشتش وصل می‌سازد.

﴿وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٢.

شیطان، شما را با زینت دهی گمراهی و باطل از راه هدایت باز ندارد؛ زیرا او دشمن آشکار شماست که دشمنیی عیان دارد. او بدی‌ها را برای‌تان زیبا جلوه می‌دهد و خوبی‌ها را در نظر شما زشت می‌نمایاند.

﴿وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٦٣.

و آنگاه که عیسی علیه السلام با براهین آشکار و قوی به سوی بنی‌اسرائیل آمد، برای آنان گفت: من پیام الهی را برای‌تان آوردم تا بعضی امور دین را که در آن اختلاف ورزیده‌اید برای شما واضح نمایم. پس با انجام طاعات و پرهیز از گناهان، از خداوند عزوجل بترسید و در اموری که برای‌تان بیان داشتیم و شما رابه سویش فرا خواندم از من پیروی کنید.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦٤.

خداوند یگانه پروردگار من و شماست و او آفریدگار و روزی دهندۀ همگی می‌باشد. عبادت را برای او خالص سازید، او را به یگانگی بشناسید و به او چیزی را شریک نیاورید. آنچه شما رابه سویش فرا می‌خوانم و بدان نصیحت می‌نمایم، واقعاً راه معتدلی است که روند‌ه‌اش را به خیر دنیا و آخرت می‌رساند.

﴿فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ ٦٥.

اما آنان گروه‌ها و مذاهب متعدّدی را تشکیل داده در شأن عیسی علیه السلام اختلاف ورزیدند. برخی عقیده دارند که او بنده و فرستادۀ خداوند عزوجل است و این عقیدۀ درست می‌باشد، گروهی می‌پندارند که او فرزند خداست، خداوند از چنین نسبتی بلندتر است. لعنت و خشم پروردگار و عذابش بر کسی باد که اوتعالی را به اموری وصف می‌کند که خویشتن را بدان توصیف ننموده است و عذاب درد آورش برای کسانی باد که از راه مستقیم مخالفت ورزیده‌اند.

﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٦٦.

آن گروه‌های که در بندگی و رسالت عیسی علیه السلام مخالفت می‌ورزند چه انتظار می‌کشند، جز اینکه قیامت به گونۀ ناگهانی و بدون آنکه آمادگی داشته باشند بر آنان فرا رسد؛ در حالی که وقت برپاشدن آن را نمی‌دانند.

﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ ٦٧.

رفیقان و دوستانی که با انجام معاصی خداوند عزوجل با هم یکجا بودند، از یک دیگر خود در روزی قیامت بیزاری می‌جویند، اما اگر بر طاعت خداوند متعال دوستی و محبت ورزیده باشند، دوستی و محبّت‌شان ماندگار است و در دنیا و آخرت برای‌شان فایده می‌رساند.

﴿یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٦٨.

برای گروه پرهیزگاران نیکوکار که به خاطر رضای الله عزوجل با هم دوستی دارند گفته می‌شود: از عذابم نترسید و به خاطر چیزهایی که از زندگی دنیا از دست‌تان رفته اندوهگین مباشید؛ یعنی که از آینده خوفی ندارند و بر گذشته‌ها اندوه و تأسفی متوجه‌شان نمی‌باشد.

﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ ٦٩.

این گروه پرهیزگار کسانی‌اند که به کتاب خداوند عزوجل و سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ایمان دارند، به حکم الله تعالی منقاد اند و با قلب و اعضای وجود خویش به شریعتش تسلیم می‌باشند.

﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ تُحۡبَرُونَ ٧٠.

در روز قیامت برای‌شان گفته می‌شود: با شادمانی و سرور، همراه با همسران، فرزندان و دوستان خویش به بهشت درآیید؛ در حالی که با خورسندی و راحت خاطر از همه نعمت‌ها بر خوردار می‌شوید.

﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُۖ وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٧١.

برای این گروه از مؤمنان در باغ‌های پر از نعمت بهشت، ظرف‌هایی از طلا دَور داده می‌شود که در آن‌ها لذیذترین، گواراترین و نیکوترین طعام‌ها و جود دارد، همچنان برای‌شان جام‌های طلایی را دَور می‌دهند که در آن شیرین‌ترین و خوشمزّه‌ترین نوشیدنی مهیّا شده است. همه چیزهایی که نفس بدان اشتها می‌کند، چشم‌ها لذّت می‌برد و روان‌ها راحت می‌یابد در بهشت موجود و میسّر است. این در حالی است که اهل بهشت در آنجا اقامت همیشگی و بقای ماندگار دارند.

﴿وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٧٢.

این بهشتی است که خداوند عزوجل آن را به سبب انجام طاعات و اعمال نیکی که پیش فرستاده بودید برای‌تان به ارث داده و شما را در آن سکنی گزین ساخته است؛ یعنی که الله تعالی بهشت را با رحمت و احسان خویش جزای اعمال‌تان قرار داده و اگر رحمتش نمی‌بود هیچ کسی با عملش به بهشت داخل نمی‌شد.

﴿لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٧٣.

ای نیکوکاران! برای‌تان در باغ‌های بهشت میوه‌هایی از انواع مختلف و صنف‌های گوناگون وجود دارد که به اندارۀ اشتهای‌تان از آن‌ها استفاده می‌برید.

﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ٧٤.

به یقین که کافران بدکار در عذاب دوزخ همیشه می‌باشند؛ زیرا آنان از خداوند جبّار نافرمانی کردند و با پیامبر مختار صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت ورزیدند.

﴿لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ ٧٥.

عذاب الهی از مجرمان تخفیف نمی‌یابد و آنان در آتش دوزخ از رحمت خداوند یگانۀ قهّار ناامید اند؛ یعنی آروزی نجات ندارند و راهی برای دریافت رحمت برای آنان موجود نیست.

﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِینَ ٧٦.

خداوند منّان بر این گروه بدکار با عذاب کردن آنان ستم روا نداشته است، بلکه خود آنان با اختیار کفر به پروردگار بر خویشتن ستم روا داشته‌اند.

﴿وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ ٧٧.

بدکاران کافر بعد از اینکه خداوند جبّار آنان را در آتش دوزخ داخل می‌سازد، برای مالک یعنی وظیفه دار دوزخ می‌گویند: ای مالک! از پروردگارت بخواه که ما را بمیراند تا از عذاب راحت یابیم، مالک دوزخ خواستۀ آنان را رد کرده می‌گوید: شما در عذاب باقی می‌مانید و از آن بیرون نمی‌شوید، بر شما تخفیف نمی‌یابد و مورد رحمت قرار نمی‌گیرید.

﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ ٧٨.

به یقین که خداوند عزوجل پیامبرش را با حقّانیت به سوی شما فرستاد و هدایت را برای شما بیان داشت، امّا بیشتر شما ابا آوردید، حق را بد شمردید و به ردّ آن پرداختید.

﴿أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ ٧٩.

بلکه کافران کید و تدبیری را مستحکم ساختند و در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حقّی که به تبلیغ آن مبعوث شده بود به کار بردند. اما خداوند عزوجل استحکام بخش تدبیرهاست و عذابی را که به انتظار کافران است برنامه ریزی می‌نماید.

﴿أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ ٨٠.

آیا کافران گمان می‌کنند که خداوند عزوجل امور پنهانی ضمایر و سخنانی را که با همدیگر به گونۀ راز مطرح می‌کنند نمی‌شنود؟ چنین نمی‌باشد؛ زیرا حق‌تعالی می‌شنود و می‌داند، به همه امور آگاه است و هیچ امر پوشیده‌ای از او پنهان نمی‌باشد، بلکه فرشتگان بزرگوار که فرستادگان الله تعالی هستند، سخنان و اعمال آنان را می‌نویسند تا از جانب حق‌تعالی در روز قیامت مورد محاسبه قرار گیرند.

﴿قُلۡ إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ ٨١.

ای محمّد! برای کافران که به دروغ و ناحق فرشتگان را دختران خداوند می‌دانند بگو: الله تعالی فرزندی ندارد؛ زیرا او چیزی را نزاده و از کسی زاده هم نشده است و همتایی برایش وجود ندارد. من نخستین فرد عبادت کنندۀ اوتعالی هستم که از ادعای دروغین مشرکان انکار دارم. آری! حق‌تعالی از داشتن همسر و فرزند و از گزینش شریک و مددگار بلندتراست.‌

﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ ٨٢.

خداوند عزوجل منزّه، مقدّس و بلند مرتبه است. او پروردگار، آفریدگار، تدیبرکنندۀ آسمان‌ها و زمین و پروردگار عرش عظیم است. از داشتن همسر، فرزند، شریک و دیگر اوصاف باطلی که کافران او را بدان توصیف می‌کنند منزّه و نام‌های مقدّس دارد.

﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٨٣.

ای پیامبر! گروه کافران را بگذار در باطل فرو روند و در بیهودگی‌های دنیا مصرف باشند تا آنگاه که با روز حساب روبرو شوند، روزی که خداوند عزوجل سخت‌ترین عذاب را برای آنان وعده داده است. یا آنان را بگذار تا عقوبت، خواری و شکستی را که خداوند متعال در این دنیا برای آنان وعد کرده دریابند.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ ٨٤.

خداوند یگانه معبود بر حقّی است که جز او خدایی نیست و در آسمان و زمین جز او پروردگاری وجود ندارد. او بر عرش خویش به گونه‌ای سزاوار جلال اوست استوا دارد، در آفرینش و صُنعش و در تدبیر و شریعتش با حکمت است، به امور پنهان و آشکار و به کارهای مخفی و علنی بندگان داناست.

﴿وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٥.

برکات خداوند بسیار و خیر او عام است، عظمت بزرگوارانه و نام‌های مقدّس دارد. پادشاهی و مالکیت آسمان‌ها و زمین و همه موجودات میان آن‌ها تنها برای اوست. او به یگانگی خویش تدبیر کننده و صاحب تصرّف آفرینش و روزی دهنده است، وقت وقوع قیامت را تنها او می‌داند و همه مخلوقات به سوی او باز می‌گردند؛ یعنی از آنان حساب می‌گیرد و به عملکردشان جزا می‌دهد؛ چنان‌که برای عمل نیک پاداش شایسته و برای عمل زشت جزای دشوار مقرّر می‌دارد.

﴿وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٨٦.

اما خدایان باطلی که به منظور شفاعت عبادت کنندگان مورد پرستش قرار می‌گیرند مالک چیزی نیستند، بلکه کسانی می‌توانند شفاعت کنند که توحید را برای الله تعالی خالص ساخته و از پیامبرش پیروی نموده باشند؛ در حالی که به حقیقت آنچه بدان گواهی و اقرار می‌دهند دانا باشند.

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٨٧.

ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی که چه کسی شما را آفریده است؟ می‌گویند: خداوند عزوجل ما را آفریده است. پس چگونه غیر حق‌تعالی را عبادت می‌کنند؛ حال آنکه او آفریدگار آنان است؟ چگونه به او دیگران را شریک می‌آورند؛ در حالی که تنها اوتعالی آنان را به وجود آورده است؟!

﴿وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ ٨٨.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با شکایت از کافران، در دعای خویش به پروردگارش می‌گوید: پروردگارم! این گروه از کافران مرا تکذیب کردند، به رسالتم ایمان نیاوردند و دعوت مرا رد نمودند.

﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ٨٩.

ای پیامبر! گذشت را در پیش گیر، از آزار و اذیت آنان صرف نظر نما و با سلام و ترک انتقام با آنان روبرو شو. این روش ابرار نیکوکار با نادانان بی‌خرد است؛ زیرا ابرار نیکوکار با کافران به بدی مقابله نمی‌کنند و مانند آنان کارهای جاهلانه را انجام نمی‌دهند. در نهایت کافران خواهند دانست که روز قیامت چگونه عذابی در انتظارشان است.