مدنی است: ترتیب آن 5؛ شمار آیات آن 120
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِۚ أُحِلَّتۡ لَکُم بَهِیمَةُ ٱلۡأَنۡعَٰمِ إِلَّا مَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ غَیۡرَ مُحِلِّی ٱلصَّیۡدِ وَأَنتُمۡ حُرُمٌۗ إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ مَا یُرِیدُ ١﴾.
ای مؤمنان! ای آنانی که کتاب خدا عزوجل را تصدیق نموده و از پیامبرش پیروی کردید، به پیمانهایی که با خدا أ، مولا و در بین خود بستید وفادار باشید و هرگز پیمانشکنی نکنید و آنچه را بر آن موافقه مینمائید از قبیل رد و بدل سندها، عقد نکاح، خرید و فروش، اجاره، انواع شرکتها، معاملات، معاهدات انسانی و بین المللی در صورتی که مخالف با شریعت نباشد به صورت کامل اجرا کنید. و از جمله نعمتهای خدا عزوجل بر شما یکی هم این است که برای شما گوشت شتر، گاو، بز و بره در صورتی که مطابق احکام شرعی ذبح شده باشد حلال نموده است و برای شما مجاز نیست در حالت احرام دست به شکار بزنید؛ زیرا شما در چنین حالی در واقع وارد مرحلۀ اجرای شعائر حج و عمره شدید پس باید مردم، پرندگان و حیوانات از ناحیۀ شما در امان باشند و بدانید که حقتعالی آنچه را بخواهد و اراده کند در خلق خود انجام میدهد و هیچ بازدارندهای برای حکم او و هیچ مانعی در مقابل قضا و قدرش وجود ندارد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوَٰنٗاۚ وَإِذَا حَلَلۡتُمۡ فَٱصۡطَادُواْۚ وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ أَن صَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ أَن تَعۡتَدُواْۘ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٢﴾.
ای مؤمنان! آنچه را خدایتعالی بر شما در ماههای حج یعنی شوال، ذوالقعده و ذوالحجه حرام نموده حلال نسازید و نه آنچه به خانۀ خدا از چهارپایان اهدا شده و بر گردنهای آنها گردنبند هدیه به فقرای حرم آویخته شده است. پس برای شما هرگز نیست تا متعرض چنین چیزهایی از خانۀ خدا عزوجل از طریق ممانعت و غصب شوید و برای شما مجاز نیست تا به آنها آزار و اذیت برسانید و یا با کسانی که به مقصد خانۀ کعبه در حرکتاند بجنگید، کسانی که میخواهند با انجام اعمال حج و عمره عبادت مولای خویش را بنمایند و از او اطاعت کنند.
ولی هرگاه از احرام بیرون شدید برای شما شکار خشکی که در حالت احرام بر شما حرام بوده حلال است و کراهتی که نسبت به دشمنانی که شما را از مسجد الحرام باز داشتهاند نباید شما را بر تجاوز بر آنها وا دارد که خدایتعالی ستم و ستمگران را دوست ندارد اگرچه بر دشمنان هم باشد؛ زیرا دین به خاطر رفتار عادلانه با همۀ انسانها آمده است اگرچه کافر هم باشند. حقتعالی ظلم و ستم را حتی اگر بر غیر مسلمانان نیز صورت گیرد حرام نموده و بر شماست تا در بین خود در انجام امور خیر، صلاح و تقوی همکاری کنید.
معاونت بر خوبی و نیکی شامل معاونت در تمام اموری میشود که خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن اعمال را دوست دارند و معاونت بر تقوا پرهیز نمودن از تمام اموری است که خدایتعالی و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم حرام نمودهاند و از این برحذر باشید که تعاون و همکاری شما در راستای گناه و تجاوز باشد و همواره در همۀ امورتان خدا عزوجل را مراقبت کنید که اوتعالی صاحب قوت و قدرتی است که هرگز مقهور نمیشود. او دارای عذابی است که هیچکس توان تحمل آن را ندارد. این کیفر برای کسی است که به مخالفت امر خدا عزوجل بپردازد و مرتکب منهیات او شود.
﴿حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّیَةُ وَٱلنَّطِیحَةُ وَمَآ أَکَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِکُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡیَوۡمَ یَئِسَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِی مَخۡمَصَةٍ غَیۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣﴾.
و بدانید که خداوند عزوجل بر شما خود مرده یا حیوانی که بدون ذبح شرعی مرده است را حرام نموده و همچنان خون مسفوح که هنگام ذبح فوران میکند و گوشت خوک اگرچه مطابق شریعت هم ذبح شود، زیرا خوک نجس است. و بر شما تمام حیواناتی حرام است که به خاطر غیر خدا عزوجل مانند بتها و جادوگران و کاهنان ذبح شده باشد و بر شما هر حیوانی که با طناب خفه شده باشد یا از بلندی سقوط نموده و یا غرق شده باشد نیز حرام است. و همچنان حیوانی که حیوانی دیگر او را لگدمال کرده باشد یا شیر و گرگ دریده باشد حرام است، مگر زمانی که این حیوان را پیش از مردنش گرفته باشید و مطابق شریعت ذبح نموده باشید.
و برای شما مجاز نیست تا با تیرهای قمار در بین خود چیزی را تقسیم کنید که این عمل از کارهای جاهلیت و صنعت مشرکان است. مردم در زمان جاهلیت سه سهم را میگرفتند که بر یکی از آنها نوشته شده بود بیرون شو و بر دیگری بیرون نشو و بر سوم هیچ نوشته نشده بود. هرگاه کسی میخواست مسافرت کند در بین این تیرها قرعه میزد، اگر تیر بیرون شو انتخاب میشد به سفر میرفت و اگر تیر بیرون نشو انتخاب میشد به سفر نمیرفت و اگر آنچه بیرون میشد که بر آن چیزی نوشته نشده بود قرعه را دوباره انجام میدادند. این کار از جملۀ اعمال جاهلیت و خروج از طاعت خدایتعالی و دین او بود.
در ادامه پروردگار به بیان این مطلب پرداخت که آروزی کافران در این امر که شما دین خود را ترک گوئید با یأس مبدل شده پس بر شما لازم است تا همچنان از خدای خود بترسید و از کفار نترسید؛ زیرا حقتعالی دین خود را نیرومند ساخته و پیامبرش را نصرت داده و کلمهاش را بلند ساخته است و بدانید که خداوند عزوجل برای شما با نازل کردن قرآن و سنّت و تعلیم احکام شرعی و حلال و حرام دین خود را کامل نموده پس بر آن چیزی نیفزائید و هر کس عملی انجام دهد که بر آن امر اسلام نیست مردود است. پروردگار این نعمت را با ارسال حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و نزول وحی کامل ساخته است. این نعمت بزرگترین نعمت و هدیه از جانب پروردگار عالمیان است. ولی با این حال بر شما امّت اسلام این رخصت داده شده که هرگاه در چنین زمینههایی دچار مشکل و ضرورت و گرسنگی شدید شوید از چنین خودمردههایی بخورید بشرط آنکه این اکل از روی تلذذ و به اندازۀ تجاوز از حد رخصت یا به هدف مخالفت از نهی پروردگار نباشد؛ زیرا ضرورتها محظورات را مباح میسازد، چنین رخصتهایی از جملۀ سهولتهای دین و شریعت خدا و منهج و روش معتدل و حنیف است و بدانید که حقتعالی خطاها را میبخشد و بر توبه کنندگان رحم مینماید از اینروی فضل او واسع و عطایش زیاد است و خدایی جز او نیست.
﴿یَسَۡٔلُونَکَ مَاذَآ أُحِلَّ لَهُمۡۖ قُلۡ أُحِلَّ لَکُمُ ٱلطَّیِّبَٰتُ وَمَا عَلَّمۡتُم مِّنَ ٱلۡجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ ٱللَّهُۖ فَکُلُواْ مِمَّآ أَمۡسَکۡنَ عَلَیۡکُمۡ وَٱذۡکُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ٤﴾.
مردم از تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ آنچه خدا عزوجل مباح نموده میپرسند. به آنها بگو خدایتعالی هر پدیدۀ خوب را که نفع دارد و ضرر آلود و پلید نیست مباح نموده و بر شما همۀ آنچه دل و طبیعت سالم از آن بد برد مانند؛ خوک، سگ و موش حرام است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به این منظور آمده تا پاکیزهها را که به جسم فایده دارد و به عقل ضرر ندارد و موجب اتلاف زندگی نیز نمیشود مباح و پلیدیهایی را که دل از آن بد میبرد حرام کند. همچنان به آنها بگو برای شما تمام شکار حیوانات آموزش دیده مانند: سگ شکار، شاهین و باز و امثال آن مجاز است. حیوان شکارچی آموزش دیده حیوانی است که هرگاه او را به سوی شکار بفرستید برود و هرگاه باز دارید نرود و از شکار نیز چیزی نخورد ولی هرگاه چنین حیوانی را به شکار میفرستید باید که نام خدا عزوجل را بگوئید.
در اینکه سگها باید آموزش دیده باشند نشانۀ فضل و جایگاه بلند علم و دانش است تا جائی که خدایتعالی شکار سگهای آموزش دیده را حلال نموده و شکار سگهای غیر آموزش دیده را حرام نموده است.
و بر شماست تا تقوای خدا عزوجل را در همۀ امور و شئون زندگی خود رعایت نموده همواره او امرش را اطاعت و از نواهیاش اجتناب کنید که اوتعالی به زودی همه را محاسبه میکند و عذاب او دردناک و برای عصیانگران است و ثوابش عظیم و برای اطاعت کنندگان میباشد و هرگاه دست به عملی میزنید روز حساب را به خاطر بیاورید.
﴿ٱلۡیَوۡمَ أُحِلَّ لَکُمُ ٱلطَّیِّبَٰتُۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حِلّٞ لَّکُمۡ وَطَعَامُکُمۡ حِلّٞ لَّهُمۡۖ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ إِذَآ ءَاتَیۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحۡصِنِینَ غَیۡرَ مُسَٰفِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِیٓ أَخۡدَانٖۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلۡإِیمَٰنِ فَقَدۡ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٥﴾.
بعد از ارسال محمد صلی الله علیه و آله و سلم خدایتعالی برای شما تمام پدیدههای مفید و پاک از طعام و شراب را مباح نموده و از رحمتی که به شما دارد بر شما بعد از اینکه برخی را بر سایر امتها حرام نموده بود حلال کرده است چنانچه به شما طعام یهودیان و نصرانیان و ذبح آنها را نیز مباح کرده، زیرا آنها اهل کتاب اند. بر خلاف ذبح مشرکان که بر شما حرام است. و حقتعالی برای شما همسران مؤمن و با عفت از میان یهودیان و نصرانیان را مباح ساخته و از این امر نهی نموده است که در معصیت پروردگار خویش مانند زنا و گرفتن دوست دختر و معشوقه بازی و بدکاری با آنها تجاهر کنید و هر که بعد از ایمان به آیات الهی کافر شود عملش برباد رفته و به زیان و ذلّت رسیده است؛ زیرا او به عصیان مولای خود و به مخالفت اوامرش پرداخته و از طاعت اوتعالی بیرون شده است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُم مِّنۡهُۚ مَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیَجۡعَلَ عَلَیۡکُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمۡ وَلِیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٦﴾.
ای مؤمنان! هرگاه ارادۀ نماز کردید باید که وضوی مطابق شریعت بگیرید و بر این اساس ابتدا روی خود را بشوئید، در جمله روی شستن دهان و بینی نیز داخل است و سپس دست راست را تا آرنج و دست چپ را نیز بشوئید و بر سر خویش یکبار مسح کنید و هردو پای خویش را بشوئید زیرا «ارجُل» بر «ایدی» عطف شده از اینروی مسح پاها بدون موزه و جوراب مجاز نیست و باید که شسته شود. و هرگاه دچار جنابت شدید باید غسل کنید ولی اگر مریض بودید و غسل با آب به شما ضرر داشت یا مسافر بودید و آبی برای وضو نیافتید بر شماست تا تیمم کنید.
و هرگاه به قضای حاجت رفته و یا با همسران خویش مقاربت جنسی کردید و آبی برای غسل نیافتید خاک پاک برای شما کافی است پس با آن خاک بر طریقۀ شرعی تیمم کنید. حقتعالی با مشروع ساختن این احکام ارادۀ آسانی و خیر را نسبت به شما دارد و او در دین هیچ حرج و سختیی قرار نداده است، بلکه رخصتها را مشروع ساخته و شما را بر اموری امر نموده که طاقت و توان آن را دارید و مشکلات و سختیها را برکنار داشته تا شما را با این رسالت و این آموزشهای ربانی پاک گرداند و ارواحتان را تزکیه و نفسهایتان را اصلاح سازد و امور را بر شما آسان سازد، شاید که این نعمتها شما را بر شکر و شناخت نعمت الهی و طاعت اوتعالی و اجتناب از نواهیش وا دارد.
﴿وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَمِیثَٰقَهُ ٱلَّذِی وَاثَقَکُم بِهِۦٓ إِذۡ قُلۡتُمۡ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٧﴾.
و ای مؤمنان نعمت خدا عزوجل را یاد آورید، هنگامی که بر شما پیامبر خود محمد صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاد و بر او کتاب خویش را نازل فرمود و بعد از اینکه مشرک بوده و در جاهلیت بسر میبردید شما را هدایت کرد و این توفیق بزرگ را نصیبتان نمود و یاد آورید که با خدا عزوجل و پیامبرش در اطاعت از آنها در بیعت رضوان و امثال آن تعهد نموده بودید و قول خدا عزوجل را پذیرفته و گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم و مانند یهودیان نگفتید که شنیدیم و نافرمانی کردیم و بر این اساس سخن را شنیدید و در عمل پیاده کردید. پس بر شما لازم است تا تقوای الهی را رعایت کنید که هیچ امر پنهانی بر خدا عزوجل پوشیده نیست و علم و اطلاع او برای بازداشتن بنده از اعمال بد کافی و بسنده است تا او را در هر صغیره و کبیرهای مراقب پروردگارش بسازد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّٰمِینَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ٨﴾.
ای مؤمنان شهادت را بر وجه صحیح ادا کنید و در ادای آن مراقب خدایتعالی باشید و هرگز به ناحق شهادت ندهید و هیچگاه ملامت ملامتگران شما را از شهادت به عدالت و راستی بازندارد همچنانی که دشمنی کفار و مشرکان نیز نباید مانع عدالت در شهادتتان شود، بلکه همواره سخن حق بگوئید ولو به نفع دشمن شما نیز باشد؛ زیرا عدالت به تقوا نزدیکتر است و براساس عدالت است که آسمانها و زمین برپای شده و بر شماست تا تقوای الهی و خوف از او را در شهادت رعایت کنید که بر خدایتعالی هیچ امری مخفی و پوشیده نیست و او تمام اعمال و گفتارتان را میداند و بر آن محاسبه مینماید از اینروی بر شما خوف از او لازم و ضروری است.
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٌ عَظِیمٞ ٩﴾.
و خدایتعالی به همۀ کسانی که ایمان آورده و پیامبرش را تصدیق نمودند و همواره کارهای خوب و مأمور به انجام داده و از منهیات اجتناب کردند وعدۀ صادقانه داده تا گناهانشان را ببخشد و عیبهایشان را پنهان دارد و برایشان نعمتهای بهشت را در جایگاهی خجسته و گرامی و در جوار پروردگار مهربان آماده سازد. این پاداش به عنوان پاداش عملکردهای خوبشان خواهد بود.
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ١٠﴾.
و در مقابل، حقتعالی آنانی را که کافر شده و پیامبرانش را تکذیب نمودهاند و با شریعتش مخالفت کردند را به آتش دوزخ وعده داده که برای همیشه در آن باقی خواهند ماند و چه بد قرارگاهی است دوزخ. در آن عذابی سخت و شدید برای مشرکان و کافران است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ هَمَّ قَوۡمٌ أَن یَبۡسُطُوٓاْ إِلَیۡکُمۡ أَیۡدِیَهُمۡ فَکَفَّ أَیۡدِیَهُمۡ عَنکُمۡۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١١﴾.
و یاد آورید ای مؤمنان! نعمتهای خدا عزوجل و فضل او را بر خویشتن که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شما را از مکر و دسیسههای یهودیان و مشرکان محفوظ داشت و دست یهودیان را از ضرر رسانی به شما کوتاه نمود به خصوص زمانی که دسیسۀ ترور ایشان را چیدند و خواستند سنگی را بر ایشان بیندازند این بود که حقتعالی در مسیر آنان مانع ایجاد کرد و پیامبر خویش را محفوظ داشت.
پس بر شما لازم است تا تقوای الهی را رعایت کنید زیرا هر که تقوای الهی را رعایت کند خداوند عزوجل او را بر دشمنانش پیروز میگرداند و مورد تأیید خود قرار میدهد. و بر شماست تا همواره در تمام امور خویش به خصوص در مبارزه با کفار و دشمنان بر خدا عزوجل توکل کنید که بهترین کسی که انسان امور خود را به او میسپارد و بر او عتماد میکند حقتعالی است و به زودی چنین کسی را خدایتعالی یاری میرساند و دشمنانش را خوار و ذلیل مینماید.
﴿۞وَلَقَدۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَبَعَثۡنَا مِنۡهُمُ ٱثۡنَیۡ عَشَرَ نَقِیبٗاۖ وَقَالَ ٱللَّهُ إِنِّی مَعَکُمۡۖ لَئِنۡ أَقَمۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَیۡتُمُ ٱلزَّکَوٰةَ وَءَامَنتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرۡتُمُوهُمۡ وَأَقۡرَضۡتُمُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا لَّأُکَفِّرَنَّ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّکُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۚ فَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ مِنکُمۡ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِیلِ ١٢﴾.
و بدانید که خدایتعالی پیمانها و تعهدات سختی از یهودیان گرفت ولی آنان این پیمانها را شکستند و نقض کردند، از این برحذر باشید که شما نیز مانند آنها پیمان شکنی کنید که به کیفر آنها دچار خواهید شد. خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و موسی علیه السلام از میان آنها دوازده مرد از میان بزرگان و رؤسایشان برگزید تا آنها را بر رعایت این پیمانها ملزم سازد. حقتعالی به آنها این وعده را داد که اگر به پیمانی که با خدا بستند وفادار باشند اوتعالی آنان را یاری میرساند و کمک میکند و از خطا و اشتباه بازمیدارد البته تا وقتی که نماز برپای دارند و زکاتی که بر اموالشان لازم است بدهند و رسالت الهی را تصدیق نموده و از پیامبرش پیروی کنند و او را یاری رسانند و در کنار او با دشمنان به جهاد بپردازند و از اموال خویش نیز در راههای خیر و خوبی مصرف کنند و در عوض، خدایتعالی وعده داد که گناهانشان را ببخشد و از بدیهایشان درگذرد و در اخیر آنها را وارد بهشت کند، بهشتی که نعمتهای آن را هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و نه هم به قلب کسی خطور نموده است.
ولی کسی که بر او نشانهها و دلیل و حجّت و برهان اقامت گردد و او با تمام اینها از در مخالفت دراید یقیناً که مرتکب اشتباهی واضح و آشکار شده و به مسیری گام برداشته که هرگز رضایت بخش نیست و مسیری درست نیز نمیباشد.
﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّیثَٰقَهُمۡ لَعَنَّٰهُمۡ وَجَعَلۡنَا قُلُوبَهُمۡ قَٰسِیَةٗۖ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنۡهُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا مِّنۡهُمۡۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱصۡفَحۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣﴾.
به سبب همین پیمانشکنی حقتعالی آنان را از رحمت خود طرد و از رضوان خود دور نمود و قلبهایشان را به گونهای سخت گردانید که به هیچ وجه در برابر حق نرم نمیشود و از هیچ موعظه و اندرزی نفع نمیگیرد. این پیمان شکنی آنان را بهگونهای ساخت که دست به تغییر کلام خدا عزوجل و تبدیل معانی و انحراف الفاظ از معنی و مراد اصلی آن زدند در حالی که این عملکرد آنها از روی انحراف، گمراهی، سرکشی و تجاوز است. همچنان این گناهان منجر به آن شد تا دانش سودمند و دلائل و براهینی که داشتند را فراموش کنند.
این است نتیجۀ بدی معصیت و گناه که موجب فراموشی علم نافع میشود. و هنوز هم پیمانشکنی، خیانت از این یهودیان سرمیزند و تو همه روزه چنین اعمالی را از سوی آنان ملاحظه مینمائی مگر برخی از آنها مانند عبدالله بن سلام و امثال آنکه ایمان آورده و چنین اعمالی مرتکب نمیشوند، پس بر توست ای محمد که از گناهان آنها درگذری تا زمانی که خدایتعالی در بین آنها حکم کند و عملکرد حق و درست را به تو نشان دهد.
خداوند عزوجل عملکرد درست را به پیامبر خویش نشان داد و ایشان را امر کرد تا با آنها بجنگد و به ایشان خبر داد که هر کسی در رفتار خود به گونۀ بهتر و شایستهتر عمل کند و همواره عدالت را بر خود لازم گیرد خداوند عزوجل به او ثواب و پاداش میدهد.
﴿وَمِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰٓ أَخَذۡنَا مِیثَٰقَهُمۡ فَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَأَغۡرَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَاوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَسَوۡفَ یُنَبِّئُهُمُ ٱللَّهُ بِمَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ ١٤﴾.
مدعیان نصرانیت گفتند ما یاری دهندگان خدائیم در حالی که حقتعالی این وصف را در حق آنها ثابت نداشته، بلکه گفته است که آنها صرفاً این مسأله را به زبانهای خود ادعا میکنند؛ خداوند عزوجل از اینها نیز تعهدات و پیمانهای سختی گرفت ولی آنها حتی بعد از اینکه بیم داده شدهاند نیز عهد شکنی نمودند، از اینروی حقتعالی آنان را دچار انواع و اقسام بلیات از جمله ایجاد عداوت در بین آنها و شعلهور شدن آتش جنگ در بین فرقههای آنان نمود، از اینروی نصرانیان را چنین خواهی یافت که فرقههای آنها مانند پروتستانت و کاتولیک در بین خود دشمنی دارند و این عداوت و دشمنی تا روز قیامت در بین آنها مستمر خواهد بود.
این بلیات کیفر پیمان شکنی و عصیانشان در برابر پروردگار است و به زودی خدایتعالی آنان را در برابر این عملکرد زشت محاسبه خواهد نمود تا جزای هر کسی را مطابق عملش بدهد.
﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ کَثِیرٗا مِّمَّا کُنتُمۡ تُخۡفُونَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَعۡفُواْ عَن کَثِیرٖۚ قَدۡ جَآءَکُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَکِتَٰبٞ مُّبِینٞ ١٥﴾.
ای اهل کتاب! ای یهودیان و نصرانیان! همانا محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم به سوی شما آمده تا برای شما بسیاری از معجزات و نشانههایی که با پیامبران گذشتۀتان بوده را یادآوری کند و شما را در جریان بسیاری از اطلاعاتی که در توارت و انجیل نازل شده قرار دهد، اطلاعاتی مانند: آیۀ سنگسار، داستان شکارچیان روز شنبه، بلند کردن کوه بر سر شما، کوبیدن عصا بر صخره و انفجار آب از آن، شکافتن دریا، مسخ نمودن چهرههای شما و تبدیل آنها به چهرههای بوزینگان و خوکان و از این قبیل و بسیاری آیات و نشانههای دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قبال آنها سکوت اختیار میکند و شما را رسوا نمیسازد. پس بدانید که حقتعالی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با نوری بزرگ در کتاب حکیم خود و با دلائل و نشانههای واضحی که این کتاب با خود دارد فرستاده و در آن برخی از اطلاعات غیبی نیز وجود دارد و اگر این محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبری صادق نمیبود هرگز نمیتوانست شما را در جریان این همه اطلاعات قرار دهد چون چنین اطلاعاتی را جز یک پیامبر کسی دیگر نمیداند.
﴿یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَیُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَیَهۡدِیهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٦﴾.
هر کس از کتاب بزرگی که خداوند عزوجل بر پیامبر خود نازل نموده پیروی کند حقتعالی او را به انجام اعمال صالح و نیک موفق میگرداند، اعمال صالحی که انسان را به سوی رضوان الهی و هدایت او و سلوکیاتی که به بهشت منتهی میشود میکشاند. اعمال صالحی که انسان را از خشم الهی و آتش دوزخ نجات میدهد. این کتاب پیروان خود را از تاریکیهای جهل و نادانی و شرک و شبهات و پیروی شهوات و مخالفتها بیرون و به سوی نور، هدایت، دلیل واضح، صدق، برهان و رضایت خدای رحمان رهنمایی میکند. پس در آن کتاب هدایت مطلق، عام و خاص و نوری است واضح و آشکار و نجات از هر انحراف است.
﴿لَّقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَۚ قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ مِنَ ٱللَّهِ شَیًۡٔا إِنۡ أَرَادَ أَن یُهۡلِکَ ٱلۡمَسِیحَ ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗاۗ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۚ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٧﴾.
آن دسته از نصرانیان که میگویند عیسی بن مریم علیه السلام خداست در حقیقت به خدا عزوجل کافر شده و از دین او بیرون شدند. عیسی علیه السلام و مادرش بندهای از بندگان خدایند.
به نصرانیان بگو: چه کسی از عیسی و مادرش عذاب الهی را در صورتی که خدا عزوجل اراده نماید تا آن دو را عذاب کند دفع مینماید و چه کسی از آنها حمایت میکند؟ عیسی مسیح بندهای از بندگان خدا عزوجل و تحت تصرف و تدبیر خداست و مالک هیچ نفع و ضرری، هیچ زندگی و مرگ و حشری برای خود نیست و اگر خدایتعالی ارادۀ هلاک عیسی و مادرش را بنماید و یا اراده کند تا تمام اهل زمین را نابود کند چه کسی او را از این عمل بازمیدارد؟ او خدایی است که جز او خدایی نیست، برای اوست تمام آنچه در آسمانها و زمین است. او خالق همه و متصرف و مدبر امور آنهاست. حقتعالی آنچه را بخواهد و به گونهای که اراده کند میآفریند. آدم علیه السلام را از خاک و بدون پدر و مادر آفرید و همسرش را بدون مادر خلق کرد، چنانچه عیسی علیه السلام را نیز از مادر و بدون پدر به وجود آورد در حالی که سایر مردم را از پدر و مادر آفرید، او بر همه چیز قادر و تواناست و هیچ چیزی او را از انجام کاری عاجز ساخته نمیتواند و هیچ چیزی از قدرت او بیرون شده نمیتواند.
﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ وَٱلنَّصَٰرَىٰ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُۥۚ قُلۡ فَلِمَ یُعَذِّبُکُم بِذُنُوبِکُمۖ بَلۡ أَنتُم بَشَرٞ مِّمَّنۡ خَلَقَۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۖ وَإِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ ١٨﴾.
یهودیان میگویند آنها فرزندان خدا عزوجل و دوستان اویند چنانچه نصرانیان نیز چنین ادعا میکنند، همه این سخنان دروغ و بهتان است زیرا خدایتعالی هرگز کسی را از بندگان خود به عنوان فرزند برنگزیده و دوستان خدا عزوجل نیز کسانیاند که طاعت و عبادت او را بر جای میآورند و اگر یهودیان و نصرانیان در این ادعاهای خود صادق میبودند حقتعالی آنان را به سبب گناهانشان عذاب نمینمود چون دوستدار، هیچگاه دوست خود را کیفر نمیدهد. یهودیان و نصرانیان مانند سایر مردماند. از میان آنها کسی که تقوا را رعایت کند ثواب میگیرد و اگر نافرمانی کند خدایتعالی او را کیفر میدهد و برای خدا عزوجل حکمت و پادشاهی مطلق است. او کسی را که بخواهد میبخشد و آنکه را اراده کند عذاب مینماید؛ زیرا تنها او خالق و رازق است و خدای بر حقی جز او وجود ندارد و تمام خلایق به سوی او باز میگردند و این اوست که همه را در قبال اعمالشان کیفر میدهد.
﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ عَلَىٰ فَتۡرَةٖ مِّنَ ٱلرُّسُلِ أَن تَقُولُواْ مَا جَآءَنَا مِنۢ بَشِیرٖ وَلَا نَذِیرٖۖ فَقَدۡ جَآءَکُم بَشِیرٞ وَنَذِیرٞۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٩﴾.
ای یهودیان ونصرانیان! خدایتعالی بعد از مدتی توقف در جریان ارسال پیامبران، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی شما فرستاد، چنانچه بین عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم بیشتر از پنج قرن گذشت. حالا پیامبر خود را به عنوان رحمتی برای جهانیان فرستاد تا اطاعت کنندگان را به رحمت و بهشت او بشارت دهد و نافرمانان و عاصیان را از خشم و کیفر او برحذر دارد. او به شما نیز این بشارت را میدهد به شرط آنکه از خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت کنید، زیرا او تصدیق کنندۀ تمام آن چیزی است که موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام آوردهاند، پس بر امر خدا ثابت و استوار باشید و دعوتگر خدا عزوجل را اجابت کنید و از پیامبرش فرمان برید که اوتعالی برپاداش طاعت کنندگان و کیفر نافرمانان توان و قدرت دارد.
﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦ یَٰقَوۡمِ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ جَعَلَ فِیکُمۡ أَنۢبِیَآءَ وَجَعَلَکُم مُّلُوکٗا وَءَاتَىٰکُم مَّا لَمۡ یُؤۡتِ أَحَدٗا مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢٠﴾.
ای محمد ج! روزی را برای مردم یادآور که موسی علیه السلام برای بنی اسرائیل گفت نعمت و فضل خدا عزوجل را بر خویشتن یاد آورید، روزی را که از میان شما پیامبرانی برگزید و شما را با بر انگیختن انبیایی از میان خودتان شرافت داد و شما را مانند پادشاهان در نعمت و آسودگی بعد از اینکه بردۀ فرعون و قومش بودید قرار داد و اوتعالی به شما نعمت آزادی و استقلال و خروج از مصر را بعد از آن همه استبداد، ظلم و ستم داد و به شما نشانههایی داد که به هیچیک از جهانیان نداده بود، نشانههایی مانند: شکافتن دریا، شکافتن سنگ و بیرون کردن آب از آن، سایه ساختن ابر، فرو فرستادن پرندۀ آسمانی و انگبین و سایر ویژگیها از قبیل کسب علوم مختلف، وجود حکما، علما، رهبران و اصلاحگران درمیان شما.
﴿یَٰقَوۡمِ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡأَرۡضَ ٱلۡمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِی کَتَبَ ٱللَّهُ لَکُمۡ وَلَا تَرۡتَدُّواْ عَلَىٰٓ أَدۡبَارِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ ٢١﴾.
و موسی علیه السلام خطاب به بنی اسرائیل گفت: بیائید باهم سرزمین مبارک بیت المقدس را فتح کنیم و در آن سکنی گزین شده و شریعت خدا عزوجل را اقامه نمائیم زیرا حقتعالی شما را اهل این سرزمین قرار داده به شرط آنکه بر دین خود ثابت و استوار باشید و از من پیروی کنید و وای بر شما اگر از اوامر الهی مخالفت کنید و طاعتش را ترک کنید که در چنین حالی از شما عزّت و سربلندی را سلب میکند و مانع پیروزی شما میشود و علاوه بر این ذلّت و خواری را بر شما حتمی میسازد و بر قلبهایتان مهر مینهد و شما مقهور دشمانان خود خواهید شد.
﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ فِیهَا قَوۡمٗا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَن نَّدۡخُلَهَا حَتَّىٰ یَخۡرُجُواْ مِنۡهَا فَإِن یَخۡرُجُواْ مِنۡهَا فَإِنَّا دَٰخِلُونَ ٢٢﴾.
یهودیان به موسی علیه السلام پاسخی بسیار زشت و بد دادند که نشانۀ بزدلی، ترس و ذلتشان است چنانچه خطاب به پیامبر خدا علیه السلام گفتند ای موسی! ما نمیتوانیم وارد بیت المقدس شویم، زیرا در آن قومی سرسخت و دلاورند که ما توان مقابله با آنان را نداریم ولی صبر میکنیم تا خود این دلاوران از آن شهر بیرون شوند که هرگاه چنین کنند ما بدون جنگ و جهاد وارد آن میشویم. حقتعالی از اینروی ترس و ذلّت را بر آنان مقدر کرد که آنها به مخالفت اوامر الهی پرداخته و پیمانشکنی کردند، زیرا یکی از بزرگترین عللی که امتها را دچار سستی، ذلّت و شکست در برابر دشمنانشان میکند گناهان است.
﴿قَالَ رَجُلَانِ مِنَ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمَا ٱدۡخُلُواْ عَلَیۡهِمُ ٱلۡبَابَ فَإِذَا دَخَلۡتُمُوهُ فَإِنَّکُمۡ غَٰلِبُونَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٢٣﴾.
ولی دو تن از مؤمنانی که با موسی علیه السلام بوده و خداوند عزوجل بر آنها نعمت هدایت و ثبات قلب و صحت عقل داده بوده برخواستند و از یهودیان خواستند تا وارد بیت المقدس شوند و در این راه دست به تلاش و کوشش و جهاد بزنند و هیچگاه نباید دشمنان موجب ترس آنها شوند، زیرا خدایتعالی از دشمنان و کفار قویتر است. این دو مرد خطاب به یهودیان گفتند: بر خدا عزوجل توکل کنید و به اذن الهی وارد شوید دشمنان در برابر شما شکست میخورند، زیرا هرگاه با خدا عزوجل از در صداقت و راستی بیرون شوید اوتعالی با شما خواهد بود و هر که خدا عزوجل با او باشد هرگز از کسی نمیهراسد و دشمنش با شکست مواجه میشود و خودش به عزّت و سربلندی میرسد و عاقبت نیز به اذن خدا عزوجل از آن کسی خواهد بود که ایمان آورد و به دین باور داشته و تقوای الهی را پیشه سازد.
﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّا لَن نَّدۡخُلَهَآ أَبَدٗا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَٱذۡهَبۡ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَٰتِلَآ إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ ٢٤﴾.
یهودیان کودن بار دیگر جواب عناد آلودی که انکار خالق متعال را با خود داشت تکرار نموده به موسی علیه السلام گفتند: ای موسی علیه السلام ! خود را در مشقت قرار نده که ما هرگز تا وقتی که جباران زمان در آن قرار دارند وارد سرزمین مقدس نمیشویم، ما تصمیم قاطعانه گرفتیم که هرگز با آنها مقابله نکنیم و اگر تو میخواهی با آنها بجنگی این کار مربوط به خود توست، پس با خدایت برو و با آنها بجنگ و ما منتظر نتیجۀ جنگ باقی میمانیم. این پاسخ یهودیان، آلوده به ذلت، زشتی و نوعی استهزا و تمسخر بود که حقتعالی بر آن علم کامل دارد.
این پاسخ آنها را با پاسخ یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مقایسه کنید زمانی که در معرکۀ «بدر» خطاب به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: سوگند به خدا که ما مانند گفتۀ بنی اسرائیل نمیگوئیم که خطاب به پیامبر خود گفتند تو و پروردگارت بروید و بجنگید و ما در اینجا نشستهایم، بلکه میگوئیم تو و پروردگارت بروید بجنگید ما نیز در کنار شما با آنان میجنگیم، سوگند به خدا عزوجل که در پیشرو، پشت سر، در طرف راست و طرف چپ تو میجنگیم، ببینید این پاسخ چقدر زیبا و شفاف است در حالی که پاسخ یهودیان سخیف و حقارت آمیز است.
﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی لَآ أَمۡلِکُ إِلَّا نَفۡسِی وَأَخِیۖ فَٱفۡرُقۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٢٥﴾.
در این هنگام بود که موسی علیه السلام پروردگارش را خواند و گفت: بار الها! تو میدانی که من جز بر خویشتن و برادرم هارون تسلطی ندارم، اما این قوم، که از اوامر من سرپیچی نموده و در برابرم سرکشی کردند، پس تو بین من و اینها جدایی افگن، زیرا از پیمانشکنی و عصیان و نافرمانیشان از اوامر تو خسته شدم و نمیخواهم دیگر در میان آنها باشم.
﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیۡهِمۡۛ أَرۡبَعِینَ سَنَةٗۛ یَتِیهُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٢٦﴾.
خدایتعالی به موسی علیه السلام خبر داد که سرزمین مقدس بر این نسل از بنی اسرائیل نظر به ترک جهاد و سرکشیی که کردند مدّت چهل سال حرام است تا زمانی که این نسل بزدل و شکست خورده ازبین بروند و به جای آنها نسلی دیگر که شجاع و مجاهد باشند به وجود آیند تا با مشکلات مواجه شوند و در برابر دشمنان بایستند.
اما اینها، چون از اوامر پروردگار سرپیچی نمودند، خدایتعالی آنها را به مدّت چهل سال با سرگردانی در صحرا مبتلا نمود که داستان این سرگردانی به نام «تیه» مشهور است. اینها در طول روز راه میرفتند و با فرا رسیدن شب استراحت میکردند، چون فردایش فرا میرسید و میخواستند به راه خود ادامه دهند بار دیگر خود را در همان مکان اولی میدیدند و هیچ راهی برای نجات خود از این معضل نمییافتند. اینها چون منهج و روش درست را رها کردند، حقتعالی آنها را در زمین سرگردان نمود و چون از راه راست انحراف کردند خدایتعالی راه را بر آنان پنهان داشت از اینروی رهیاب نمیشدند.
سپس خدایتعالی خطاب به موسی علیه السلام میگوید: بر این اشرار بدکار غمگین مباش که اینها از طاعت الهی خارجاند و هر که گنهکار و سرکش باشد نباید انسان بر فراقش دچار غم و اندوه و در هلاکتش دچار پشیمانی شود، زیرا در فراق و جدایی چنین کسانی برکت، خوبی و راهیابی است.
﴿۞وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱبۡنَیۡ ءَادَمَ بِٱلۡحَقِّ إِذۡ قَرَّبَا قُرۡبَانٗا فَتُقُبِّلَ مِنۡ أَحَدِهِمَا وَلَمۡ یُتَقَبَّلۡ مِنَ ٱلۡأٓخَرِ قَالَ لَأَقۡتُلَنَّکَۖ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ ٢٧﴾.
و ای محمد ج! بر اینها داستان فرزندان آدم علیه السلام قابیل و هابیل را به دور از دروغهای امتهای گذشته بازگو! زمانی که قابیل و هابیل به پیشگاه خداوند متعال قربانی تقدیم کردند. هابیل چون در عملکرد خود اخلاص و صداقت داشت خدایتعالی قربانیش را پذیرفت ولی قابیل نیّت بد و نهادی زشت داشت خدایتعالی قربانیاش را نپذیرفت از اینروی بر هابیل خشم گرفت و از در حسادت و تجاوز داخل شد و سوگند یاد کرد که هابیل را بکشد. هابیل خطاب به برادر گفت: ای برادر چرا من را میکشی در حالی که در حق تو ظلم و ستمی مرتکب نشده و گناهی نکردهام؟ قابیل گفت: تو را میکشم چون حقتعالی از تو پذیرفت و از من نپذیرفت. هابیل گفت: حقتعالی از کسی میپذیرد که در عمل و نیّت خود اخلاص داشته باشد و اندرونش پاک و بیآلایش باشد و از عملی که انجام میدهد رضای الهی را مد نظر داشته باشد و با فرمان الهی معارضه نکند، اما گناه من چیست؟!
﴿لَئِنۢ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقۡتُلَنِی مَآ أَنَا۠ بِبَاسِطٖ یَدِیَ إِلَیۡکَ لِأَقۡتُلَکَۖ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢٨﴾.
هابیل در کمال ادب و آرامش خطاب به برادر گفت: اگر تو دستت را به سوی من دراز کنی تا من را از روی ظلم و ستم و تجاوز بکشی من هرگز دست خود را به سوی تو دراز نمیکنم تا تو را بکشم، من از خدایی میترسم که پروردگار من است از اینروی هرگز دست به عملی نمیزنم که موجب خشم و غضب او باشد.
﴿إِنِّیٓ أُرِیدُ أَن تَبُوٓأَ بِإِثۡمِی وَإِثۡمِکَ فَتَکُونَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِۚ وَذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٩﴾.
من با نکشتن تو میخواهم بار گناه من که تو را نکشتم و گناه خود که مرا کشتی بر دوش بکشی و در چنین حالی به سوی خدا عزوجل بازگردی و از جملۀ اهل دوزخ باشی و این است مصیر بد که به عنوان کیفر ستمگران مقرر شده است، ستمگرانی که هرگز نمیتوانند از عدالت الهی فرار کنند.
﴿فَطَوَّعَتۡ لَهُۥ نَفۡسُهُۥ قَتۡلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُۥ فَأَصۡبَحَ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٣٠﴾.
نفس اماره به بدی، قابیل را به سوی قتل برادر کشانید و آن را در نظرش نیکو جلوه داد در حالی که این قتل خود تجاوز و ستمی بیش نبود، از اینروی برادر را در حالی که برادرش بود کشت و با این کار مرتکب جرم و تجاوز بر نفس معصوم شد و چون برادر را کشت از رحمت الهی دور گشت و از طاعت خدا عزوجل با زیان و خسارت کلی خارج و در معاملۀ خود خسارمند شد و در آخرت نیز هلاک گردید.
﴿فَبَعَثَ ٱللَّهُ غُرَابٗا یَبۡحَثُ فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیُرِیَهُۥ کَیۡفَ یُوَٰرِی سَوۡءَةَ أَخِیهِۚ قَالَ یَٰوَیۡلَتَىٰٓ أَعَجَزۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِثۡلَ هَٰذَا ٱلۡغُرَابِ فَأُوَٰرِیَ سَوۡءَةَ أَخِیۖ فَأَصۡبَحَ مِنَ ٱلنَّٰدِمِینَ ٣١﴾.
پس حقتعالی اراده نمود تا به او مَثَل و عبرتی را ارائه کند و به او نشان دهد که با برادر چه تعاملی انجام دهد این بود که کلاغی را فرستاد تا با کلاغی دیگر بجنگد و او را بکشد، چون کلاغ اولی برادرش را کشت او را در خاک دفن کرد. این بود که قابیل گفت: من را چه شده که به سوی چنین عملی که کلاغ در حق برادرش انجام داده رهنمایی نشدم در حالی که او یک پرنده است.
تأسف قابیل بر قتل برادر نه بلکه بر دفن نکردن وی بود و اگر بر قتل اظهار تأسف مینمود حقتعالی توبهاش را میپذیرفت. چنانچه در حدیث شریف آمده است که: «پشیمانی و ندامت توبه است».
﴿مِنۡ أَجۡلِ ذَٰلِکَ کَتَبۡنَا عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَیۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِیعٗا وَمَنۡ أَحۡیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحۡیَا ٱلنَّاسَ جَمِیعٗاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا بِٱلۡبَیِّنَٰتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡأَرۡضِ لَمُسۡرِفُونَ ٣٢﴾.
و چون بر ذاتی معصوم تجاوز صورت گرفت و خونش به هَدَر رفت حقتعالی اراده فرمود تا این امر را بر بنی اسرائیل حرام قرار دهد از اینروی این مسأله را در کتاب تورات ذکر نمود و بر آنها واجب کرد که اگر کسی بر نفسی معصوم تجاوز کند مَثَل و حالت او مانند مَثَل و حالت کسی است که تمام مردم را کشته است؛ زیرا اصل تمام مردم از یک ذات است و هر که ذاتی را از بردگی برهاند گویا که تمام مردم را زنده نموده است. برای بنی اسرائیل انواع و اقسام دلائل و براهین واضح و روشن از جانب خدا عزوجل مبنی بر حرمت کشتن انسان و ریختن خونش آمد ولی با همۀ این دلائل آنها پیامبران را کشتند و بیگناهان را ذبح نموده و موجبات خشم و غضب پروردگار آسمان و زمین را فراهم نمودند. بسیاری از بنی اسرائیل با ارتکاب گناه و معصیت بر نفس خویش اسراف کرده و عهد و پیمان را نیز شکستند.
﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِینَ یُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ یُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ یُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِۚ ذَٰلِکَ لَهُمۡ خِزۡیٞ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ٣٣﴾.
در ادامه خداوند متعال به بیان کیفر کسانی پرداخت که علیه مسلمانان طغیان نمودند و بیان داشت که حد چنین کسانی که در زمین از طریق کشتن، غصب، و تخویف مردم دست به فساد میزنند این است که آنها را بکشید و به صلیب بکشید و بر ستونها و امثال آن آویزان کنید تا پند و عبرتی برای کسانی قرار گیرند که پند میگیرند یا دستها و پاهایشان را به صورت یکی در میان قطع کنید و یا آنها را تبعید نموده از خانه و کاشانۀشان بیرون کنید. این کیفر مایۀ ننگ، عار و ذلّت آنها در دنیا خواهد بود اما در آخرت پس حقتعالی برای آنها کیفری بزرگ آماده نموده است. از اینروی هر کسی بکشد کشته میشود و هر که بکشد و مالی را بگیرد هم کشته میشود و هم به صلیب کشیده میشود و هر که مال کسی را بگیرد و او را نکشد دست و پایش به صورت یکی در میان قطع میگردد و آنکه به تخویف مردم بپردازد و مرتکب قتل کسی نشود و مال کسی را نیز نگیرد تبعید میگردد.
﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِن قَبۡلِ أَن تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهِمۡۖ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٤﴾.
مگر اینکه این باغیان پیش از اینکه توسط حکومت اسلامی دستگیر شوند و پیش از اینکه خود را به عدالت تسلیم کنند توبه نموده و دست از این عمل بردارند که در چنین حالی حقتعالی توبۀ توبه کنندگان را میپذیرد و از ناحیۀ ولی امر مسلمین نیز مؤاخذه نمیشود؛ زیرا پروردگار از تقصیرات آنها در گذشته است. این آیه، حاوی تشویق به توبه است تا کسانی که دست به فساد میزنند از تباهیگری خود دست بردارند و دوباره با جماعت مسلمانان یکجا شده و به عفو الهی راضی شوند که اوتعالی دارای مغفرت و بخششی وسیع است و بر بندگان خود رحم میکند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَیۡهِ ٱلۡوَسِیلَةَ وَجَٰهِدُواْ فِی سَبِیلِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣٥﴾.
ای مؤمنان! ای آنانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و پیامبرش را تصدیق نمودهاید از خدا عزوجل و عذابش بترسید و مراقب اوامر و نواهی اوتعالی باشید و تلاش کنید همواره اعمال صالح و شایسته انجام دهید تا این اعمال وسیلهای بین شما و پروردگارتان باشد و سبب نجات شما از آتش دوزخ و رستگاریتان با حصول رضوان الهی گردد و بر شماست تا در راه خدا عزوجل با انواع و اقسام مجاهدتها از قبیل جهاد با نفس، با مال، با زبان، با قلم با فکر و از این قبیل جهاد کنید تا به رستگاری ابدی و جاودانگی و رضوان الهی برسید، رضوانی که بعد از آن رضوانی نیست.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لِیَفۡتَدُواْ بِهِۦ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنۡهُمۡۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٣٦﴾.
اما کافران، آنانی که خدا عزوجل را تکذیب کردند، اگر برای یکی از آنها به اندازۀ سطح زمین طلا و نقره و سرمایه باشد و آنها خواسته باشند به منظور نجات خود از خشم و عذاب الهی این سرمایۀ هنگفت را فدیه دهند هرگز پذیرفته نمیشود و برعکس دچار عذاب خواهند شد، زیرا اینها با تکذیب خود بزرگترین گناه را در جهان مرتکب شدند که عبارت از شرک به خداست، از اینروی خداوند متعال هرگز از آنان نه فدیهای میپذیرد و نه پول، سرمایه، شهید، دوست و حامی دیگر میتواند از آنان حمایت به عمل آورد و عذاب را دفع کند پس برای چنین کسی در پیشگاه خداوند بزرگ عزوجل عذابی دردناک است.
﴿یُرِیدُونَ أَن یَخۡرُجُواْ مِنَ ٱلنَّارِ وَمَا هُم بِخَٰرِجِینَ مِنۡهَاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّقِیمٞ ٣٧﴾.
این کفار زمانی که وارد آتش دوزخ میشوند آرزوی بیرون شدن از عذاب را مینمایند ولی هرگز این آرزو تحقق نخواهد یافت و آنها هرگز از آتش دوزخ بیرون نمیشوند، بلکه برای همیشه و ابد در آتش دوزخ باقی خواهند ماند، زیرا آنها به خدا عزوجل شریک آورده و برای مشرک هرگز گناه شرک او بخشیده نمیشود، بلکه او برای همیشه در دوزخ و عذاب دردناک بنابر عملکرد گناه آلود خود قرار دارد.
﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَیۡدِیَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا کَسَبَا نَکَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٣٨﴾.
و اگر مرد یا زنی دزدی کرد و بر ثبوت سرقت آنها دلائل اقامه شد و تمام شروط اقامۀ حد تحقق یافت در چنین حالی دست این دزد از قسمت مفصل کف آنگونه که در احادیث نبوی بیان شده قطع میشود. این قطع جزای عملکرد بد و زشت این شخص است که به منظور حفاظت اموال مردم و حمایت حقوق آنها صورت میگیرد و تا امنیت برهم نخورد و هر بدکار و دزد از عمل زشت و بد خود دست بردارد.
این حکم خداست که چون نیرومند است حکم نمود و از جمله نشانههای عزّت و قوت او یکی هم صادر نمودن چنین احکامی است و از جمله حکمتهای اوتعالی نازل کردن حکم مناسب با عمل سرقت و قتل و امثال آنست و تو هرگز از حکم خدایتعالی حکمی بهتر نخواهی یافت.
﴿فَمَن تَابَ مِنۢ بَعۡدِ ظُلۡمِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَإِنَّ ٱللَّهَ یَتُوبُ عَلَیۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٣٩﴾.
هرگاه مرد یا زن دزد بعد از دزدی و اقامۀ حد توبه کند و آنچه بین او و خدایش است را دوباره اصلاح نماید و بر عملکرد خود نادم و متأسف شود خدایتعالی گناهش را میبخشد و عیبش را میپوشاند و عوض گناهانش به او حسنات میدهد، زیرا مغفرت خدا وسیع و رحمتش عمومی است، از اینروی هر زناکار، دزد و قاتلی که توبه میکند باید به فضل الهی طمع داشته باشد که خداوند توبه پذیر و مهربان است.
﴿أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ یُعَذِّبُ مَن یَشَآءُ وَیَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٤٠﴾.
آیا نمیدانی تمام آنچه در آسمانها و زمین قرار دارد از آن خدا أ، ملک و بندۀ اوست و برای او در همۀ اینها قدرت و فرمانروائی مطلق است؟ او هرگونه که بخواهد با اینها تعامل میکند. او هر که را بخواهد عذاب میکند و این عذاب او عین عدالت است و هر کسی از بندگان خود که دوستش داشته باشد مشمول عفو و رحمت و فضل خود مینماید. حکمت اوتعالی نافذ و عملش کامل است و او بر همه چیز قدرت دارد و هیچ چیزی او را از انجام کاری عاجز ساخته نمیتواند و بر او غلبه نمینماید و از قدرت و توان او هیچ مخلوقی بیرون شده نمیتواند. رحمت، علم، عزت، حکمت، فضل و قدرت خدا عزوجل بر همه چیز احاطه دارد.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ لَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِ مِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَلَمۡ تُؤۡمِن قُلُوبُهُمۡۛ وَمِنَ ٱلَّذِینَ هَادُواْۛ سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ سَمَّٰعُونَ لِقَوۡمٍ ءَاخَرِینَ لَمۡ یَأۡتُوکَۖ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ مِنۢ بَعۡدِ مَوَاضِعِهِۦۖ یَقُولُونَ إِنۡ أُوتِیتُمۡ هَٰذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمۡ تُؤۡتَوۡهُ فَٱحۡذَرُواْۚ وَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ فِتۡنَتَهُۥ فَلَن تَمۡلِکَ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِ شَیًۡٔاۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمۡۚ لَهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا خِزۡیٞۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٞ ٤١﴾.
ای پیامبر خدا! از این منافقانی که به سوی کفر باهم مسابقه میدهند و تو را در حالی تکذیب مینمایند که ظاهراً ادعای ایمان داشته و در باطن کافراند غمگین مباش! از تکذیبگریهای یهودیان نیز اندوهگین مباش که آنها پیش از تو نیز پیامبرانی را تکذیب نموده و بسیاری از آنها را کشته و شکنجه کردند. از جمله صفات این یهودیان است که همواره به سخنان دروغ، بهتان، شائعات بیاساس و سخنهای زشت گوش فرا میدهند و این سخنان را میپذیرند و از اوامر رؤسا و بزرگان خود که نظر به تکبر و غروری که دارند نزد تو نمیآیند اطاعت میکنند. از صفات دیگر اینها این است که احکام خدا عزوجل را تبدیل میکنند و دست به تحریف و تغییر سخن الهی از معنی و مقصود اصلی آن میزنند و زمانی که نزد تو آمدند تا دربارۀ یکی از آنها که در حالت احصان دست به زنا زده بود حکم نمائی، آنها در بین خود چنین تصمیم گرفتند که اگر حکم تو بر شلاق بود آن را بپذیرند و اگر بر سنگسار حکم کردی آن را نپذیرند. (آنها نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمدند ایشان از آنها پرسیدند در تورات در این باره چه حکمی وجود دارد؟ گفتند زدن شلاق، سیاه کردن روی و تشهیر زناکار در بین مردم. ایشان یکی از آنها را به خدای یگانهای تورات را نازل فرموده سوگند داد وی گفت که در تورات راجع به چنین شخصی حکم سنگسار است. از اینروی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم همان حکم سنگسار را در حق او جاری ساخت).
این یهودیان در فتنه و گمراهی وقع شده و تو مادامی که خدایتعالی در حق آنها شقاوت و بدبختی را مقدر نموده توان هدایت و رهنمایی آنها را نداری ولو از انواع و اقسام براهین و شیوههای اقناع استفاده کنی و حقتعالی اراده ندارد تا قلبهای آنها را از خباثت و نفسهای آنها را از شک، تردید و مرض پاک کند تا وقتیکه بر کفر و تکذیب خود دوام میدهند و اعمالی را انجام میدهند که موجب خشم پروردگار میشود. از اینروی خداوند عزوجل بر آنها عار، ذلّت و خواری دنیا را مقدر کرد و در آخرت برای آنها به خاطر جرائمی که در حق پیامبران و کتابهای خود انجام دادهاند عذابی شدید و دردناک خواهد بود.
﴿سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ أَکَّٰلُونَ لِلسُّحۡتِۚ فَإِن جَآءُوکَ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُمۡ أَوۡ أَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡۖ وَإِن تُعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ فَلَن یَضُرُّوکَ شَیۡٔٗاۖ وَإِنۡ حَکَمۡتَ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِٱلۡقِسۡطِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ ٤٢﴾.
این یهودیان همواره سخن دروغ و باطل را میشنوند و میپذیرند و آن را در بین مردم منتشر مینمایند و علاوه بر این، رشوت و اموال حرام میگیرند و بر این اساس بین گفتار گناه آلود و غذای حرام جمع میکنند، از اینروی، هم فهم و درک آنها فاسد شده و هم اجسام آنها. پس هرگاه این یهودیان نزد تو آمده و طالب حکم و اقامۀ حدود در حق خویش شدند تو در این خصوص اختیار داری که در بین آنها قضاوت کنی یا نکنی، اگر نکنی خدایتعالی تو را از شر آنها حمایت میکند و آنها هرگز نمیتوانند به تو ضرر و آسیبی برسانند ولی اگر در بین آنها حکم کردی باید این حکم براساس عدالتی باشد که خدایتعالی در کتاب خود نازل فرموده است چون خدایتعالی عدل را دوست و از ظالم و ستمگر نفرت دارد.
رعایت این عدالت حتی با یهودیان و نصرانیان و سایر امم نیز بر یک مسلمان لازم است؛ چنانچه برقاضیان و حاکمان نیز رعایت تقوای الهی لازم است و باید چنین کسانی عدالت را رعایت کنند و بر کسی ظلم و ستمی روا ندارند.
﴿وَکَیۡفَ یُحَکِّمُونَکَ وَعِندَهُمُ ٱلتَّوۡرَىٰةُ فِیهَا حُکۡمُ ٱللَّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوۡنَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِکَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٤٣﴾.
شگفتا از این عمل یهودیان که به حکم تو راضی میشوند و به حکم کتاب تورات که بر پیامبرشان نازل شده راضی نمیشوند. اینها تورات را تحریف و تبدیل نموده و عهد و پیمانش را نقض کرده و از آن روی گردان شدند. تمام این اعمال را بنابر کفر و تکذیب انجام دادند و اگر آنها واقعاً به تو باور میداشتند و به آنچه بر تو نازل شده ایمان میآوردند حتماً حکم و قضاوت تو را میپذیرفتند ولی هیهات که چنین نمیکنند.
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِیهَا هُدٗى وَنُورٞۚ یَحۡکُمُ بِهَا ٱلنَّبِیُّونَ ٱلَّذِینَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِیُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن کِتَٰبِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ عَلَیۡهِ شُهَدَآءَۚ فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بَِٔایَٰتِی ثَمَنٗا قَلِیلٗاۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٤٤﴾.
و حقتعالی تورات را بر موسی علیه السلام نازل فرمود که در آن دلیل قاطع، شافی و کافی است و بین گمراهی و هدایت، عدالت و ظلم فرق میگذارد و براساس آن انبیای بنی اسرائیل در بین یهودیانی که در برابر فرمان خدا گردن نهادند نه سرکشانِ آنها حکم میکنند. چنانچه علمای ربانیی که از خدای خود میترسند و فقهای بنی اسرائیل که به لقای خدا عزوجل یقین کامل دارند نیز براساس آن حکم مینمایند، چون حقتعالی آنها را بر این کار امر فرموده و از آنها خواسته است تا تورات را محافظت کنند و آن را تحریف و تبدیل نکنند و هیچیک از آیات الهی و احکام شریعتش را به خاطر به دست آوردن متاع زودگذر دنیای فانی و یا رسیدن به مقام و منصب تبدیل و با نصوص الهی بازی نکنند تا احکام شرعی و الهی معطل قرار نگیرد و دنیای فانی بر سرای باقی برتری داده نشود. و هر کس به آنچه خدا عزوجل نازل کرده حکم نکند و شریعتش را تغییر دهد و چنین پندارد که حکم غیر خدا عزوجل از حکم خدایتعالی بهتر است، چنین کسی قطعاً و یقیناً کافر و از ملت اسلام خارج و مرتد است، زیرا به حکم غیر خدا عزوجل راضی شده و حکم اوتعالی را فرو گذاشته است.
﴿وَکَتَبۡنَا عَلَیۡهِمۡ فِیهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ وَٱلۡعَیۡنَ بِٱلۡعَیۡنِ وَٱلۡأَنفَ بِٱلۡأَنفِ وَٱلۡأُذُنَ بِٱلۡأُذُنِ وَٱلسِّنَّ بِٱلسِّنِّ وَٱلۡجُرُوحَ قِصَاصٞۚ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِۦ فَهُوَ کَفَّارَةٞ لَّهُۥۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٥﴾.
و محققاً که ما بر بنی اسرائیل لازم گردانیدیم که اگر نفسی دیگر را بکشد خود را در بدل نفس مقتول کشته شود و اگر کسی کسی دیگر را کور یا کر کند و یا بینیاش را بر کند و یا دندان کسی را بشکند در بدل همۀ اینها مقابله بالمثل میشود و در تمام جروح و زخمها مطابق خود آن جرح و زخم قصاص است. هدف از همۀ اینها این است که تا در زمین ظلم و ستم و تجاوزی نباشد و تا جان و اعضای مردم حفظ شود و تا که انسان از تجاوز برادر خود در امان باشد. ولی هر کس بر او تجاوز صورت گیرد و خود او به رضایت خویش عفو کند خدایتعالی نیز گناهانش را مقابل عفوی که انجام داده میبخشد. و هر کس به این شریعت حکم نکند او انسانی متجاوز و مخالف امر خداست و باریتعالی او را در جملۀ ستمگرانی داخل میکند که برای آنها عذابی دردناک آماده کرده است.
﴿وَقَفَّیۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم بِعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِیلَ فِیهِ هُدٗى وَنُورٞ وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِینَ ٤٦﴾.
سپس در پی انبیای بنی اسرائیل عیسی مسیح علیه السلام را فرستادیم و با او انجیل را نازل نمودیم که در آن انواع و اقسام دلائل واضح و نور درخشان و بیان شافی است و این کتاب در واقع تصدیق کنندۀ احکام تورات است و آن را نسخ نمینماید و در آن بیان بسیاری از آداب و اخلاقیات و موعظههایی است که بنده را به سوی راهیابی رهنمود میسازد و از سرکشی و فساد بازمیدارد. از تمام این احکام و موعظه پند نمیگیرد مگر کسی که از خدای خود بترسد و تقوای الهی را رعایت نموده و به اصلاح آنچه بین او و خدایش است بپردازد، زیرا علم و دانش به او نفع میرساند و به غیر او نفع نمیرساند.
﴿وَلۡیَحۡکُمۡ أَهۡلُ ٱلۡإِنجِیلِ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فِیهِۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤٧﴾.
حقتعالی بر مسیحیان لازم گردانید تا مطابق آنچه در انجیل نازل شده حکم کنند زیرا آنچه بر عیسی علیه السلام نازل شده به منظور اقامۀ اوامر و اجتناب از نواهیاش است و تا که از این طریق امر خدایتعالی اطاعت گردد ولی کسی که مطابق فرمان خدا عزوجل حکم نکند و شریعتش را تغییر و تبدیل نماید چنین کسی از طاعت خدا عزوجل خارج است و هر که از طاعت اوتعالی خارج شود ستمگر و انسان بدکاری است که از ملت اسلام خارج شده و از این طریق هم بر خود ظلم نموده و هم بر دیگران زیرا شریعت خالق را با شریعت مخلوق تبدیل نموده است.
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمُهَیۡمِنًا عَلَیۡهِۖ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ لِکُلّٖ جَعَلۡنَا مِنکُمۡ شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰکِن لِّیَبۡلُوَکُمۡ فِی مَآ ءَاتَىٰکُمۡۖ فَٱسۡتَبِقُواْ ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ٤٨﴾.
و ما تو را ای محمد با نزول قرآن شرافت و کرامت بخشیدیم، قرآنی که بر حقیقتی نازل شده که بین هدایت و گمراهی تمایز ایجاد میکند. قرآن تصدیق کنندۀ کتابهای گذشته مانند تورات و انجیل است و تمام حقایق این کتابها را ثابت میداند و انحرافات آنها را رد مینماید. ولی قرآن ناسخ بسیاری از احکام این دو کتاب است به خصوص احکامی که در آن مشقت و تکلیف طاقت فرساست. پس بر تو ای محمد لازم است تا مطابق آنچه در کتاب الهی و سنّت نبوی است حکم کنی و هیچگاه به دنبال هوی و هوس مردمان نروی و وحی منزل از آسمان را فرو نگذاری بلکه همواره از حق پیروی کنی هر کسی راضی میشود راضی شود و اگر دچار خشم میشود خشمگین شود.
شرایع و احکام پیامبران از هم تفاوت دارند ولی اصل ادیان همه یکی است. به عنوان مثال یهودیان از خود شریعتی دارند و مسیحیان نیز و شما مسلمانان از خود شریعت خاص خود را دارید ولی ملت همه یکی و فقط اسلام است و اگر خدایتعالی اراده میفرمود تا همۀ مردم را بریک شریعت قرار دهد این کار را میکرد، زیرا قدرت او نافذ و جاری است ولی حقتعالی اراده فرمود تا دلهای بندگان را امتحان کند و در بین آنها شرائع گوناگونی بفرستد تا دیده شود چه کسی از اوتعالی اطاعت میکند و چه کسی نافرمانی، چه کسی شریعت الهی را تصدیق میکند و چه کسی تکذیب. بنابراین بر شما مسلمانان لازم است تا هموراه به سوی انجام اعمال خوب از قبیل طاعت خدا عزوجل و رعایت تقوای او بشتابید و از پیامبرش اطاعت کنید و به روزی که به ملاقات پروردگار میروید باور و یقین کامل داشته باشید، زیرا این بازگشت حتمی و یقینی است و پایان کار نزد اوست و او به زودی شما را مورد باز خواست قرار میدهد و بر اعمالی که انجام دادهاید اگر خوب بود پاداش و اگر بد بود کیفر میدهد.
﴿وَأَنِ ٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن یَفۡتِنُوکَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُصِیبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ ٤٩﴾.
و بر توست ای محمد ج! تا بر یهود و دیگران مطابق آنچه خداوند عزوجل نازل نموده حکم کنی و هیچگاه از هوی و هوس و اموری که نفسهای مردم نیکو میپندارند پیروی ننمائی و بر آنها عدالت را تطبیق کن و از این برحذر باش که تو را از حقیقت که بر تو نازل شده بازدارند.
این آیه کریمه دربارۀ بزرگانی از یهود نازل شده که نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمده و از ایشان خواهان آن شدند تا به نفع آنها و بر علیه مردمشان حکم کند تا آنها از ایشان پیروی کنند. اینها چنین استدلال میکردند که اگر ما از تو پیروی کنیم دیگران نیز از تو پیروی مینمایند. خدایتعالی پیامبر خود را از پذیرفتن این پیشنهاد آنها برحذر داشت و فرمود که اگر تو در بین آنها مطابق حق و عدالت حکم کنی و آنها از پذیرش این حکم سر باز زنند و این حقیقت را نپذیرند تو بدان که خدایتعالی اراده دارد تا آنها را بر گناهان و جرائمی که مرتکب شدهاند جزا دهد و اگر اکثر انسانها از طاعت خدا عزوجل خارج باشند حتماً اندکی از آنها سپاسگذار خواهند بود در حالی که اکثراً منکر آیات الهی و تکذیب کنندگان شریعتشاند و از طاعت و عبادتش خارج میباشند.
﴿أَفَحُکۡمَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ یَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ ٥٠﴾.
سبحان الله! اینها حکم جاهلیت، هوا و انحراف را میپذیرند و از قبول حکم خدا عزوجل که بر مبنای حقیقت نازل شده و همهاش نور، صداقت و عدالت است سر باز میزنند. اینها حکم آفریدههای جاهل، غافل و مقصر را میپذیرند و حکم خدای خالق، عادل، حکیم، دانا، و باخبر از همه چیز را ترک میکنند. اینها قومیاند که نه تصدیق میکنند و نه ایمان میآورند و نه ارادۀ خیر و خوبی دارند. هیچ حکمی از حکم خدا عزوجل بهتر، عادلانهتر، واضحتر، حکیمتر، مصلحت آمیزتر و به خوبی دنیا و آخرت نیست ولی حکم الهی را فقط کسی میپذیرد و از آن خشنود میشود که ایمان در دل او محکم و استوار شده باشد و او مولای خود را دوست داشته باشد و از او طاعت کند.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡیَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِیَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥١﴾.
ای مؤمنان! ای آنانی که به کتاب پروردگار خود باورمند شده و از پیامبر خویش پیروی نمودید، یهودیان و نصرانیان را غیر از خدا عزوجل دوست نگیرید طوری که از آنها یاری بطلبید و نسبت به آنها دوستی و محبت داشته باشید. این یهودیان و نصرانیان همدیگر خویش را یاری میرسانند و دوست میگیرند و از این طریق همۀ آنها در یک حزب با شما میجنگند و هر کسی که یهود و نصارا را را دوست بگیرد او در واقع از آنهاست، زیرا به اعمال آنها راضی شده و غیر از مؤمنان آنها را برای خود دوست گرفته است. چنین کسی با این عمل مرتکب ظلم، ستم و تجاوز شده است و حقتعالی هرگز ستمگر را هدایت و اصلاح نمیکند و موفق نمیسازد.
﴿فَتَرَى ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ یُسَٰرِعُونَ فِیهِمۡ یَقُولُونَ نَخۡشَىٰٓ أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٞۚ فَعَسَى ٱللَّهُ أَن یَأۡتِیَ بِٱلۡفَتۡحِ أَوۡ أَمۡرٖ مِّنۡ عِندِهِۦ فَیُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَآ أَسَرُّواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ نَٰدِمِینَ ٥٢﴾.
به زودی منافقان را خواهی یافت که در موالات و دوستی یهود و نصارا باهم مسابقه میدهند. آنها چنین ادعا میکنند که شاید مسلمانان با یهود و نصارا وارد جنگ شوند و آنها میخواهند با این عملکرد خود گویا از حوادث پیشی گیرند و با این دوستی شأن و شکوت آنها را بشکنند. همچنان گفته شده که آنها میخواستند با این دوستی برای خود پشتوانۀ محکمی نزد آنها بیابند و با آنها خود را تقویت کنند و از آنها در مبارزه با مسلمانان یاری بجویند و تا که مسلمانان نتوانند بر آنها هجوم آورند. حقتعالی در کتاب خود این امیدواری را داد که مسلمانان مکه را فتح کنند و با فتح مکه مشرکان و هم پیمانانشان از یهود و نصارا هلاک کنند و یا امری دیگر در هلاک آنها و ازالۀشان صادر کند و مسلمانان را بر علیه آنان یاری رساند، در آن هنگام خواهد بود که منافقان بر اعمال خویش در موالات با دشمنان خدا عزوجل و یکجا شدن با آنها پشیمان خواهند شد.
﴿وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ إِنَّهُمۡ لَمَعَکُمۡۚ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَأَصۡبَحُواْ خَٰسِرِینَ ٥٣﴾.
مؤمنان به یهودیان میگویند این انصار و کمکگارانتان از منافقان که به شما اظهار دوستی میکنند ولی در باطن از شما بد میبرند و سوگند یاد میکنند که با شمایند، اینها اصلاً مردم ذلیل و بدبخت و شقاوت پیشهییاند که حقتعالی ثمره و نتیجۀ اعمالشان را به سبب نفاقی که دارند از بین برد و برای آنها هیچ عهد و پیمانی نه در دنیاست و نه در آخرت.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرۡتَدَّ مِنکُمۡ عَن دِینِهِۦ فَسَوۡفَ یَأۡتِی ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ یُحِبُّهُمۡ وَیُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ یُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ ٥٤﴾.
ای مؤمنان! هر کس از شما که از دین اسلام به سوی کفر روی آورد خداوند عزوجل از او غنی است و نیازی به عبادتش ندارد و به زودی حقتعالی به اسلام، عوض بهتری از او خواهد داد و لشکریانی خواهد آورد که او را دوست داشته باشند و او نیز آنها را دوست داشته باشد، کسانی که در برابر مؤمنان متواضع و فروتن و در برابر کفار قوی و شدید باشند و در راه خدا عزوجل با دست، زبان، علم و قلم خویش جهاد کنند و باکی از ملامت هیچ ملامتگر و تمسخر هیچ مسخرهگر نداشته باشند، زیرا ایمان آنها قوی و خودشان دارای مبادی ثابت و استوارند. این از فضل خداست که آنها را بر جهاد، موالات و محبت خود توفیق داده و فضل الهی وسیع و بیحد است و هیچ باز دارندهای برای خیرش نیست، چون اوتعالی میداند چه کسی مستحق فضل و احسان اوست.
﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُمۡ رَٰکِعُونَ ٥٥﴾.
ای مؤمنان! خداوند عزوجل ولی و دوستدارتان است نه یهودیان، نصرانیان و مشرکان، ولی شما پیامبر خداست که این دین را برای شما آورده است. ولی شما مؤمنان صادقیاند که نمازها را برپای میدارند و زکات میدهند و در برابر پروردگار خویش متواضع و فروتن اند. حق این است که شما اینها را برای خود مولا و دوست بگیرید.
﴿وَمَن یَتَوَلَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ ٥٦﴾.
و آنکه خدا عزوجل و رسولش و مؤمنان را دوست گیرد و با آنها یکجا شود و از آنها یاری جوید، چنین کسی در حقیقت پیروز است و عاقبت از آن او و خدایتعالی با او خواهد بود و هر که خدای رحمان دوستش باشد هرگز شکست نمیخورد و مغلوب واقع نمیشود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَکُمۡ هُزُوٗا وَلَعِبٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَٱلۡکُفَّارَ أَوۡلِیَآءَۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٥٧﴾.
ای مؤمنان! از این برحذر باشید که یهود، نصارا، مشرکان و منافقان را دوست بگیرید و از آنها خواهان دوستی و محبت شوید در حالی که به دین شما استهزا نموده آن را عامل خندۀ خود قرار دادند. اینها دشمنان واقعی شمایند پس شما نیز با کسانی که خدای شما دشمن گرفته دشمنی کنید و از کیفر الهی و خشم او برحذر باشید اگر به آنچه خدای شما ارشاد و امر فرموده ایمان دارید.
﴿وَإِذَا نَادَیۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ ٱتَّخَذُوهَا هُزُوٗا وَلَعِبٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ ٥٨﴾.
این دشمنان از میان کتاب و منافقان، هرگاه اذان را بشنوند آن را مصدر تمسخر، استهزا و خندۀ خود قرار میدهند؛ زیرا به خدای خود استخفاف نموده و از طاعتش بیرون شدند و دیگر اینکه با شما دشمنی شدید دارند از اینروی نزد آنها خشیت و عقلی که آنها را بازدارد نیست پس آنها دشمناند نه دوست.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ هَلۡ تَنقِمُونَ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلُ وَأَنَّ أَکۡثَرَکُمۡ فَٰسِقُونَ ٥٩﴾.
ای محمد ج! برای اهل کتاب بگو: ای یهودیان و نصرانیان! آیا به خاطر اینکه به پروردگار خویش ایمان آورده و از پیامبر پیروی نموده و به قرآن و آنچه پیش از آن نازل شده باور کردیم آیا به خاطر چنین اموری از ما عیبجوئی میکنید و این کار را از ما نمیپذیرید؟ آیا این شما نیستید که از طاعت خدا عزوجل بیرون شدید؟ پس کدام گروه سزاوار این است که عیبجوئی شود و عملکردش پذیرفته نشود؟ ما یا شما؟
﴿قُلۡ هَلۡ أُنَبِّئُکُم بِشَرّٖ مِّن ذَٰلِکَ مَثُوبَةً عِندَ ٱللَّهِۚ مَن لَّعَنَهُ ٱللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیۡهِ وَجَعَلَ مِنۡهُمُ ٱلۡقِرَدَةَ وَٱلۡخَنَازِیرَ وَعَبَدَ ٱلطَّٰغُوتَۚ أُوْلَٰٓئِکَ شَرّٞ مَّکَانٗا وَأَضَلُّ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِیلِ ٦٠﴾.
ای یهودیان و نصرانیان! آیا شما را از کسی خبر ندهم که عاقبتی بد دارد و برایش عذابی دردناک است؟ این شخص کسی است که حقتعالی بر او طرد شدن و دوری از رحمت خویش را مقدر نموده در نتیجه او به سوی خشم خدا عزوجل باز گشته است، زیرا به پیامبران استهزا نموده و آنان را کشته است و علاوه بر اینها دست به تحریف کتاب مقدس زده و از اوامر پروردگار دور شده است. حقتعالی چهرههای آنها را چهرههای بوزینه و خوک ساخته و در میان آنها کسانی را قرار داده که شیطان و پیروانش را میپرستند. اینها تمام تلاشها و اعمالشان، هم در دنیا و هم در آخرت به هدر رفته و آنها بدترین خلق خدایند و اینها کسانیاند که از راه راست منحرف شدهاند.
﴿وَإِذَا جَآءُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَقَد دَّخَلُواْ بِٱلۡکُفۡرِ وَهُمۡ قَدۡ خَرَجُواْ بِهِۦۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا کَانُواْ یَکۡتُمُونَ ٦١﴾.
این دسته از یهودیان که نزد شما تظاهر به اسلام میکنند زمانی که نزد شما بیایند میگویند ما به دین شما ایمان آورده و به پیامبرتان باور داریم در حالی که حقیقت چیز دیگری است، آنها هنگامی که با کفر نزد شما آمده و با کفر نزد قوم خویش برگشتند و خدایتعالی به تمام امور پوشیده و آنچه در نهاد خویش پنهان میدارند آگاه است و به زودی آنها را محاسبه خواهد نمود.
﴿وَتَرَىٰ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَأَکۡلِهِمُ ٱلسُّحۡتَۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٦٢﴾.
بسیاری از یهودیان در ارتکاب گناه، حرام خواری و مخالفت اوامر الهی و ترک طاعت او باهم مسابقه میدهند. چقدر بد است کارشان. آنها مرتکب بدی شده و کار بسیار بدی را انجام دادند.
﴿لَوۡلَا یَنۡهَىٰهُمُ ٱلرَّبَّٰنِیُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ عَن قَوۡلِهِمُ ٱلۡإِثۡمَ وَأَکۡلِهِمُ ٱلسُّحۡتَۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ ٦٣﴾.
آیا اندیشمندان و رؤسای یهودیان آنها را از دروغ، رشوت و سودخواری منع نمیکنند؟ آیا آنها را از این افعال بد و زشت برحذر نمیدارند؟ آیا آنها را پند و اندرز نمیدهند؟ چقدر بد است این عمل آنها! و چقدر سایر منکراتی که مرتکب میشوند بد است! علمایشان چقدر عمل بدی را مرتکب میشوند زمانی که آنها را از منکر بازنمیدارند. این آیه دلالت بر آن دارد که ترک نهی خود انجام فعل است، زیرا نه علمای آنها، را نصیحت کردند و نه عوامشان نصیحتی شنیده و از عملکرد زشت خود دست کشیدند از اینروی همۀ آنها در معصیت باهم اشتراک نموده و به سوی خشم الهی بازگشتند.
﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ یَدُ ٱللَّهِ مَغۡلُولَةٌۚ غُلَّتۡ أَیۡدِیهِمۡ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْۘ بَلۡ یَدَاهُ مَبۡسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیۡفَ یَشَآءُۚ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ طُغۡیَٰنٗا وَکُفۡرٗاۚ وَأَلۡقَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ کُلَّمَآ أَوۡقَدُواْ نَارٗا لِّلۡحَرۡبِ أَطۡفَأَهَا ٱللَّهُۚ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادٗاۚ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٦٤﴾.
و از بدی عملکرد یهود که خداوند هلاکشان کند یکی هم این است که آنها بر خدا عزوجل افترا نموده گفتند که اوتعالی در انفاق خویش بخیل است و به خلق خود روزی وسیع نمیدهد. - خداوند عزوجل بسیار بلندتر از این اتهام آنهاست – حقتعالی این اتهام را با نفرین پاسخ داد و بیان داشت که دستهای خود آنها بسته است و به زودی در روز قیامت این دستها بر گردنهایشان بسته خواهد شد و از رحمت الهی طرد خواهند گردید. واقعیت چنین است که خداوند عزوجل با هردو ید بلاکیف خود انفاق میکند و هردو یدش یمین، دهنده و پر از برکت و شب و روز گسترده است و اوتعالی همۀ آنچه در آسمانها و زمین قرار دارند را روزی میدهد و او بسیار سخاوتمند، بخشنده و دارای فضل و منت زیاد است. این یهودیان با نزول قرآن به زودی کفری را بر کفر خویش و عدوانی را بر عدوان خویش میافزایند، زیرا هرگاه آیهای نازل شود و آنها به آن کافر شوند کفر و سرکشیی بر کفر و سرکشی آنها افزوده میگردد. علاوه بر این آنها در برابر هر آیهای که بر شما نازل میشود با شما از در حسادت وارد میشوند و به این ترتیب گناهی بر گناهانشان نزد پروردگار علاوه میگردد.
همچنان پروردگار در بین فرقههای آنها عداوت، دشمنی، کینه و خشم را ایجاد نموده از اینروی آنها در بین خود به دشت اختلاف و مخاصمه دارند و این خصومت تا روز قیامت ادامه خواهد داشت طوری که هیچگاه بریک رأی و نظر جمع نخواهند شد. آنها هرگاه تلاشی را به منظور جنگ با مسلمانان و شعلهور ساختن آتش فتنه در بین آنها انجام دهند خداوند عزوجل این مکر و حیلۀشان را بر خود آنها بازمیگرداند و تلاششان را باطل مینماید. آنها هیچگاه دست از تباهیگری در زمین و انتشار فتنه و جنایت و اشاعۀ کارهای بد برنمیدارند. حقتعالی کسی را که چنین صفتی داشته باشد دوست ندارد زیرا او از اهل فساد و مفسدان بیزار است. او فقط اهل صلاح و تقوا را دوست دارد.
﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَکَفَّرۡنَا عَنۡهُمۡ سَیَِّٔاتِهِمۡ وَلَأَدۡخَلۡنَٰهُمۡ جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ ٦٥﴾.
اگر یهودیان و نصرانیان به آنچه خدا عزوجل بر پیامبر خود نازل فرموده باور داشته باشند و از پیامبرش پیروی کنند و در ضمن به پیامبران خود نیز ایمان بیاورند و از آنها نیز تبعیت نمایند و به امتثال امر خدا عزوجل و اجتناب از نواهیاش بپردازند، تمام بدیهای آنها را محو خواهیم کرد و از اعمال بدشان در خواهیم گذشت و بر آنها رحم خواهیم نمود و توبۀشان را خواهیم پذیرفت و عاقبت آنها در بهشت ماندگار و جاودان توأم با حصول رضوان الهی و رستگاری بزرگ خواهد بود.
﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ أَقَامُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِم مِّن رَّبِّهِمۡ لَأَکَلُواْ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِمۚ مِّنۡهُمۡ أُمَّةٞ مُّقۡتَصِدَةٞۖ وَکَثِیرٞ مِّنۡهُمۡ سَآءَ مَا یَعۡمَلُونَ ٦٦﴾.
و اگر این یهودیان به آنچه در تورات نازل شده و نصرانیان به آنچه در انجیل نازل شده ایمان آورند و علاوه بر آن، به آنچه بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده نیز باور کنند، حتماً خدایتعالی در روزی آنها خواهد افزود و به آنها نعمت بسیار ارزانی خواهد داشت و این روزی را در بوستانها و باغهای پُر از انواع و اقسام میوه قرار خواهد بود.
و در میان این یهودیان و نصرانیان گروهی معتدل نیز قرار دارند که در حوزۀ دین، منهج و روشی معتدل و میانه داشته طوری که نه زیاده روی میکنند و نه کوتاهی، اینها کسانیاند که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نمودند اما عمل اکثر آنها بد و زشت است، زیرا به مخالفت امر خدایتعالی میپردازند و رسولش را تکذیب میکنند.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ یَعۡصِمُکَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٦٧﴾.
ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! بر توست تا رسالتی را که حقتعالی تو را امین آن قرار داده ادا کنی و این دین را به گونۀ کامل تبلیغ نمائی و هرگز از آن چیزی نکاهی که اگر چنین کنی در واقع امانت را بر وجه درست ادا نکرده رسالت خویش را نرسانیدی و امّت را نصیحت نکردی! ایشان هرگز چنین نکردند – و در تبلیغ رسالت از مردم نترس که خدا عزوجل حافظ و نگهبان تو و باطل کنندۀ مکر و حیلۀ دشمنان توست، زیرا هر کسی که با تو دشمنی کند کافر است و حقتعالی هیچگاه کافر را ره نمینماید و مانع او از کارهای بد نمیشود و او را برای انجام هیچ خیری موفق نمیسازد، پس رسالت از جانب خداست و بر پیامبر صرفاً تبلیغ و رسانیدن آن. خدایتعالی رسالت خود را بیان نمود و محمد صلی الله علیه و آله و سلم آن را ادا کرد و ما مسلمان شده به آن باور نمودیم.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَسۡتُمۡ عَلَىٰ شَیۡءٍ حَتَّىٰ تُقِیمُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡۗ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ طُغۡیَٰنٗا وَکُفۡرٗاۖ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٦٨﴾.
ای یهود و نصارا! شما بر حق و بر بیّنهای از امر خویش نیستید تا خود را به تورات و انجیل بدانید، به خصوص بعد از اینکه این دو کتاب آسمانی را تحریف نموده و بسیاری از نصوص آن را تغییر دادید و عمل به آنها را کنار گذاشتید و پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را نیز تکذیب نمودید.
آنچه حقتعالی بر پیامبر خود نازل نموده در حق اینها مایۀ دوری از خدا و ارتکاب معصیت است؛ زیرا هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آیهای را ارائه کند آنها تکذیب میکنند و اگر دلیل و برهانی ارائه کند به آن کافر میشود و با این عناد و تکذیب، بر کفر خویش میافزایند. پس تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر کفر و اعراض آنها غمگین مباش که حقتعالی از آنها بینیاز است و به زودی تو را بر آنها یاری میرساند و به جای آنها انسانهای بهتری قرار میدهد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبُِٔونَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٦٩﴾.
مؤمنانی که به کتابهای خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرانش پیروی میکنند مانند یهودیانی که موسی علیه السلام را تصدیق نموده و از آنچه در تورات آمده تبعیت کردند و همچنان «صابئه» (کسانی که دینی مشخص ندارند ولی بر فطرت خویش قرار دارند) و همچنان نصرانیانی که از عیسی علیه السلام پیروی نموده و انجیل را تصدیق کردند و هرکدام در زمان خویش به روز آخرت ایمان آورده و عمل شایسته انجام دادند، اینها هرگز از مشکلاتی که در آینده منتظر آنهاست در خوف و بیم قرار نخواهند داشت، زیرا خدایتعالی به سبب اعمال صالحی که آنها انجام دادهاند خوفشان را از بین بُرد، از اینروی آنها غم و اندوهی به خاطر کارهایی که انجام دادهاند نخواهند داشت. اینها کسانیاند که در زمان خویش به پیامبران خود ایمان آوردهاند اما بعد از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای هیچ کسی جز پیروی از ایشان مجاز نیست: ﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٨٥﴾ [آل عمران: 85] «و هر که غیر از اسلام دینی دیگر بر گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود». بنابراین، آیه هم شامل کسانی میشود که به پیامبران خود ایمان آورده و پیش از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مردند و هم آن دسته از اهل کتاب به ایشان بعد از بهثت ایمان آوردند.
﴿لَقَدۡ أَخَذۡنَا مِیثَٰقَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَأَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمۡ رُسُلٗاۖ کُلَّمَا جَآءَهُمۡ رَسُولُۢ بِمَا لَا تَهۡوَىٰٓ أَنفُسُهُمۡ فَرِیقٗا کَذَّبُواْ وَفَرِیقٗا یَقۡتُلُونَ ٧٠﴾.
در گذشته از یهودیان عهد و پیمانهای محکم و سوگندهای شدید بر این امر گرفتیم که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرانش پیروی کنید ولی زمانی که پیامبران را به سوی آنها فرستادیم و آنها ملاحظه کردند آنچه این پیامبران با خود آوردهاند مخالف هوسهایشان است شروع به کشتن پیامبران نمودند و آنها را تکذیب نموده و به این ترتیب دو عمل زشت انجام دادند: تکذیب کتابها و کشتن پیامبران. به این ترتیب هدایت را ترک کرده و از هوی و هوس پیروی کردند و در مسیر پَست گام برداشتند.
﴿وَحَسِبُوٓاْ أَلَّا تَکُونَ فِتۡنَةٞ فَعَمُواْ وَصَمُّواْ ثُمَّ تَابَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ ثُمَّ عَمُواْ وَصَمُّواْ کَثِیرٞ مِّنۡهُمۡۚ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ ٧١﴾.
یهودیان گمان کردند که خدایتعالی در قبال عملکردشان آنها را کیفر نخواهد داد از اینروی کوری را بر هدایت ترجیح داده و از شنیدن سخن حق کَر شدند سپس خدایتعالی توبۀ آنها را پذیرفت تا در خویشتن نظر کنند و به سوی خدای خود بازگردند، اما آنها دوباره به ارتکاب جرم و جنایات خود پرداخته و در شنیدن و دیدن حق بر کوری و کری خود افزودند. بسیاری از آنها چنین کردند و تعداد اندکی از آنها هدایت را پذیرفتند. و بر خدا عزوجل هیچ کاری از آنها پوشیده نیست و به زودی اوتعالی آنها را به سبب عملکرد زشتشان کیفر خواهد داد.
﴿لَقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَۖ وَقَالَ ٱلۡمَسِیحُ یَٰبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡۖ إِنَّهُۥ مَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ٧٢﴾.
سوگند به خدا عزوجل آن دسته از مسیحیان کافر شدند که گفتهاند عیسی مسیح علیه السلام خداست.
این فرقه به نام «یعقوبیان» شناخته میشوند، کسانی که گمان میکنند خدایتعالی در عیسی مسیح حلول نموده است. این فرقه همچنان به مبدأ لاهوت و ناسوت معتقداند که براساس این نظریه میگویند ذات خدا عزوجل در ذات عیسی علیه السلام حلول نموده است. – حقتعالی از چنین چیزی پاک و منزه است – اینها همچنان میگویند عیسی علیه السلام بین اینکه خدا باشد و همزمان انسان نیز باشد جمع نموده و در اخیر ایشان را خدا پنداشتند در حالی که خود این پیامبر علیه السلام از چنین باوری بریء و بیزار است و خود او در میان قوم خود فریاد برداشت که ای قوم من خدای را عبادت کنید که مستحق عبودیت و الوهیت است و من را نپرستید که من بندهای از بندگان اویم و پروردگار من و شما خداست و او کسی است که ما را آفریده و روزی داده و امر کرده است تا تنها او را عبادت کنیم. این عمل شما شرک آلود است و شما را از ملت اسلام بیرون میکند و آنکه به خدا عزوجل شریک آورد بهشت بر او حرام است و آتش جایگاه اوست که در آن برای همیشه جاودان خواهد بود. چنین کسی ستمگار و تجاوزگر است و برای ستمگار و متجاوز دوستی که از او بدی را در روز قیامت دفع کند و یا به او نفع برساند نیست و یاری دهندهای برایش در برابر عذاب نیست.
﴿لَّقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ وَإِن لَّمۡ یَنتَهُواْ عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٧٣﴾.
گروهی دیگر از مسیحیان قایل به تثلیتاند (سه گانه پرستی) و اینکه خدا سوم سه تاست: خدای پدر، خدای پسر و روح القدس، اینها نیز به خدا عزوجل کافر و در آتش دوزخ قرار دارند، زیرا خدایی جز خدای یگانه نیست و برای اوتعالی شریکی در ملکش وجود ندارد و عیسی علیه السلام و مریم علیه السلام بندگان خدایند. این گروه اگر دست از این دروغ و افترای خود برندارند به زودی خداوند عزوجل آنها را به کیفر خویش گرفتار میکند و یقیناً کیفر او بسیار عظیم و بزرگ است و هیچکس طاقت تحمل آن را ندارد، زیرا آنها بزرگترین گناه را مرتکب شدهاند.
﴿أَفَلَا یَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ وَیَسۡتَغۡفِرُونَهُۥۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٧٤﴾.
آیا اینها از این گفتۀ مرض آلود خود دست برنمیدارند؟! از عقیدۀ تثلیت و اینکه خداوند عزوجل دارای سه جزء است: یکی پدر، دیگری پسر و سومی روح القدس و از این گمان که مریم و عیسی در الوهیت با خدا عزوجل شریکاند. حقتعالی از چنین پندارهایی بلند مرتبه، یکتا و یگانه است. اینها عقل را تحقیر میکنند و یک را سه میدانند!! این سخن آنها از جملۀ باطلترین نظریات و محالترین محالات است. اینها براساس زعم و گمان خود نظریۀ خود را به خورشید تشبیه میکنند که دارای: قُرص یا همان کُره، شعاع و حرارت است در حالی که هرسه یکی به شمار میروند!! این نظریه در حوزۀ معقولات نوعی سفاهت و نادانی و در منقولات دروغی بیش نیست و در عین حال تحقیر فکر بشر و عقل انسان نیز هست. اگر اینها از این نظریۀ باطل توبه و استغفار کنند خدایتعالی آنها را میبخشد که او بسیار بخشند و مهربان است.
ببینید خدایتعالی چگونه بر آنها توبه را عرضه داشته در حالی که او بسیار گنده گفته بودند. این امر در واقع نوعی امید بخشیدن به هر گناه کار بدکاری است که میتواند به خویشتن خویش رجوع نموده و توبه کند.
﴿مَّا ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُ وَأُمُّهُۥ صِدِّیقَةٞۖ کَانَا یَأۡکُلَانِ ٱلطَّعَامَۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ ٱلۡأٓیَٰتِ ثُمَّ ٱنظُرۡ أَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٧٥﴾.
عیسی فرزند مریم بندۀ خدا و پیامبرش است و خدا نمیباشد. او مانند پیامبران پیش از خود است. مریم نیز چنین است، او مادر عیسی و زنی صدیقه، عفیفه، شریفه و پاکدامن است. عیسی و مادرش هردو بشراند و در آنها هیچ خصوصیتی از خدا نیست. آنها نیز به خوردن و نوشیدن نیاز دارند و مانند سایر مردم طعام میخورند و فضلات را دفع میکنند.
در اینجا ملاحظه میشود که قرآن کریم ذوق انسانی را با تعبیر از فضلات طعام به خوردن، وارد بلندترین مراتب آن میکند طوری که مفهوم آن را صاحبان زیرکی و هشیاری درک میکنند. نظر صحیح و درست و مطابق حقیقت در این مسأله همین است. شگفتا از این عمل نصرانیان که اینگونه دلیل و برهان برای آنها واضح میگردد ولی آنها دچار انحراف و سردرگمی میشوند و بر خدا عزوجل دروغ برمیبندند و سخن باطل و منحرف میگویند.
﴿قُلۡ أَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَمۡلِکُ لَکُمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗاۚ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٧٦﴾.
ای محمد ج! به نصرانیان بگو آیا کسی را مانند عیسی علیه السلام که از میان بشر است و مالک هیچ نفع و یا ضرری برای خویشتن نیست میپرستید؟! در حالی که خدایتعالی مستحق عبادت است چون مالک هر نفع و ضرری میباشد و این اوست که زنده میکند و میمیراند و میدهد و بازمیدارد. خدایتعالی اقوال گناه آلود شما را میشنود و بر تمام افعال بد و زشت شما داناست و به زودی همۀتان را بر آنچه انجام دادهاید مورد محاسبه قرار میدهد.
﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِی دِینِکُمۡ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِیلِ ٧٧﴾.
ای یهود و نصارا! در معتقدات خود از حد تجاوز نکنید و بر پروردگار دروغ نگفته از هوا و هوس پیروی ننمائید. نصرانیان در شأن عیسی علیه السلام غلو و زیاده روی نموده برخی او را خدا دانستند و برخی دیگر فرزند خدا، چنین باورهایی افترا بر خدا عزوجل و تجاوز از حد است. یهودیان نیز دست به غلو و زیاده روی زده و سخنی زشت در حق مادر عیسی علیه السلام گفته او را متهم به زنا نمودند و در حق عیسی علیه السلام نیز گفتند که فرزند غیر شرعی است – خدایتعالی وی را گرامی داشته و او و مادرش را از چنین اعمال زشتی نگهداشته است – اینها از راه راست دور شدند و در زمین دست به فساد و تباهی زدند و با چنین گفتاری دیگران را نیز گمراه کردند. روی این اساس هردوی اینها در معتقدات خود به راه بد رفتند.
﴿لُعِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۢ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ ٧٨﴾.
محققاً که خدایتعالی کفار بنی اسرائیل و تکذیبگرانشان را از رحمت خود طرد نموده و بر آنها خشم فراوان گرفته است. این لعنت را خداوند عزوجل در کتاب «زبور» که بر داود علیه السلام نازل نموده و در انجیل عیسی علیه السلام ذکر کرده است چون آنها به مخالفت امر خدا پرداختند و پیامبران الهی را تکذیب نموده و بر دین از طریق ترک اوامر و انجام نواهی و مخالفت با شریعت تجاوز نمودند.
﴿کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنکَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ ٧٩﴾.
این بدکاران بنی اسرائیل یکدیگر خود را از انجام فعل بد و فساد نهی نمیکنند، بلکه در برابر انجام این اعمال سکوت میکنند. چقدر بد است این عملکرد آنها و به زودی خدایتعالی به آنها کیفر خواهد داد.
﴿تَرَىٰ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ یَتَوَلَّوۡنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ لَبِئۡسَ مَا قَدَّمَتۡ لَهُمۡ أَنفُسُهُمۡ أَن سَخِطَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَفِی ٱلۡعَذَابِ هُمۡ خَٰلِدُونَ ٨٠﴾.
بسیاری از یهودیان را مییابی نظر به کینه و حقدی که نسبت به مسلمانان دارند با مشرکان بتپرست موالات و دوستی میکنند. این موالات آنها کاری است زشت. اینها با این عمل، خشم و غضب الهی را هم در دنیا و هم در آخرت به خود جلب میکنند و به زودی خدایتعالی آنها را در آتش دوزخ جاودان میسازد، زیرا آنها کفر را به ایمان برگزیدند.
﴿وَلَوۡ کَانُواْ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلنَّبِیِّ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مَا ٱتَّخَذُوهُمۡ أَوۡلِیَآءَ وَلَٰکِنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨١﴾.
اگر این یهودیان به آنچه از تورات بر پیامبرشان موسی علیه السلام نازل شده باور میداشتند و در عین حال از پیامبر خدا عزوجل پیروی میکردند و از موالات با مشرکان دست برمیداشتند این کار برای آنها بهتر بود ولی آنها از طاعت خدا عزوجل خارج و در تطبیق اوامر الهی بدکار و سرکشانیاند که از پروردگار نمیهراسند.
﴿۞لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلۡیَهُودَ وَٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقۡرَبَهُم مَّوَدَّةٗ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنۡهُمۡ قِسِّیسِینَ وَرُهۡبَانٗا وَأَنَّهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ ٨٢﴾.
ای محمد ج! خواهی یافت که بیشترین دشمنی را با مؤمنان پیرو تو یهودیان خواهند داشت، زیرا آنها حسود، متکبر و سرکشاند. بعد از آنها مشرکان بتپرست خواهند بود ولی نصرانیان از همه بیشتر با مسلمانان دوستی خواهند داشت، زیرا در بین آنها علما، زهاد، عباد، و کسانی قرار دارند که در برابر حق خاضع و فروتناند و برخی از آنها به محمد صلی الله علیه و آله و سلم باور دارند و دست به الحاد نزدند که البته منظور همین گروه از نصرانیان است نه همه.
﴿وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡیُنَهُمۡ تَفِیضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّۖ یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨٣﴾.
و هرگاه به قرآن کریم گوش فرا دهند چشمانشان از خشوع و باوری که به آنچه میشنوند دارند پُر از اشک میشود، چنانچه «نجاشی» و اهل حبشه چنین کردند و از خدایتعالی خواستند آنها را در کنار امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از جملۀ شاهدان بر امتهای دیگر در روز قیامت قرار دهد تا آنها نیز به رستگاری بزرگ برسند.
﴿وَمَا لَنَا لَا نُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡحَقِّ وَنَطۡمَعُ أَن یُدۡخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلصَّٰلِحِینَ ٨٤﴾.
چه چیزی ما را از توحید خدا عزوجل و تصدیق کتابش و همچنان پیروی پیامبر امّیاش بازمیدارد. ما آرزو داریم حقتعالی ما را از جملۀ کسانی قرار دهد که در عبادت اوتعالی صادقاند و به مغفرتش رستگار شده و وارد بهشت او شدند.
﴿فَأَثَٰبَهُمُ ٱللَّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٥﴾.
پاداش آنها در پیشگاه خداوند بنابر ایمان به حق و بنابر صداقت در گفتار، کمائی نمودن بهترین بهشتها و رستگاری به رضوان الهی است. این پاداش برای تمام اهل احسان و نیکوکاران است.
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ٨٦﴾.
و آنانی که به پروردگار خود کافر شده و پیامبرش را تکذیب و کتابش را نپذیرفتند اینها در آتش دوزخ و در عذاب برای همیشه ماندگار خواهند بود در حالی که نه دوستی دارند تا از آنها شفاعت کند و نه یاری دهندهای که عذاب را از آنها دفع نماید و نه هم دعائی از آنها شنیده میشود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَکُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٨٧﴾.
ای مؤمنان! خو را از تمتع پاکیزههایی مانند: خوراکیها، نوشیدنیها و همسران باز ندارید طوری که آنها را بر خویشتن حرام سازید ولی به محرومات نزدیک نشوید که خدایتعالی تجاوزگری با تحریم حلال و تحلیل حرام را دوست ندارد. اوتعالی کسی را دوست دارد که مطابق شریعتش عمل کند.
﴿وَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ أَنتُم بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ ٨٨﴾.
و بر شماست ای مؤمنان تا همواره از پاکیزههای حلال بخورید و از محرومات پلید اجتناب کنید و از پروردگار خویش با انجام آنچه امر شدید و اجتناب از آنچه نهی شدید بترسید، اگر واقعاً در عبودیت خدا عزوجل و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شریعت صداقت دارید.
﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَۖ فَکَفَّٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَةِ مَسَٰکِینَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِیکُمۡ أَوۡ کِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِیرُ رَقَبَةٖۖ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ ثَلَٰثَةِ أَیَّامٖۚ ذَٰلِکَ کَفَّٰرَةُ أَیۡمَٰنِکُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡۚ وَٱحۡفَظُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٨٩﴾.
ای اهل ایمان! شما را حقتعالی هرگز به خاطر سوگندهای لغو مانند اینکه بگوئید «نه به خدا» یا «آری به خدا» و از این قبیل مجازات نمیکند البته تا هنگامی که در نهاد خود نیّت سوگند نداشته باشید، ولی اگر کسی در نهاد خود نیّت سوگند داشته باشد هرگاه به پروردگار سوگند یاد کند این سوگند منعقد میشود که اگر به موجب آن عمل کرد کاری خوب است ورنه باید برای ده مسکین نیم پیمانه (دو کیلو) از قوت مردم بدهد یا برای ده تن به صورت مکمل لباس بپوشاند و یا بردهای را آزاد کند و هر کسی که توان چنین کارهایی نداشته باید که سه روز روزه بگیرد. و از این برحذر باشید که در یاد کردن سوگند از حد تجاوز کنید و یا به موجب آن عمل نکنید و یا کفارۀ سوگند را ترک کنید. و همانگونه که خدایتعالی برای شما احکام سوگند را بیان نموده همانسان شرائع دینی را بیان کرده است تا شما به خاطر آنچه بر هدایتگر امین محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل نموده شکرگذار پروردگار عالمیان باشید.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٩٠﴾.
ای مؤمنان! تمام آنچه موجب زوال عقل، مستی و ضایع شدن سرمایه است، مانند قمار یا آنچه غیر از خدا عزوجل عبادت شود مانند بتها یا مانع توکل شود مانند تیرهای نصیب و قسمت، تمام اینها حرام و از پنهانکاریهای ابلیس و مکر و حیلهاش میباشد پس چنین اعمال را ترک کنید تا رضوان الهی را به دست آورید و از خشم و غضب او نجات پیدا کنید.
﴿إِنَّمَا یُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُوقِعَ بَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِی ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَیۡسِرِ وَیَصُدَّکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١﴾.
شیطان میخواهد از خلال واقع شدن در چنین امور حرامی در بین شما اختلاف و خصومت ایجاد کند و برخی بر دیگران بغض و کینه داشته باشید و به سبب شراب و مستی با یکدیگرتان دشمن باشید، زیرا شراب انسان را از نماز و ذکر خدا عزوجل بازمیدارد و قمار عمر را ضایع و مانع اذکار میشود و این امر موجب جلب خشم خدای جبار میگردد. اگر شما در ایمان خود صادقید دست از آنچه قرآن نهی نموده بردارید.
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَٱحۡذَرُواْۚ فَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ٩٢﴾.
طاعت خدا عزوجل را به خوبی انجام دهید و از بهترین خلایق پیروی کنید. از حقتعالی بترسید و با ادای آنچه واجب نموده و دوری از آنچه نهی کرده مراقب اوتعالی باشید و اگر از استقامت در این راه که موجب کمائی کردن کرامت است دست بردارید بر شما ویل و ندامت خواهد بود و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فقط وظیفۀ اقامۀ حجّت و توضیح برهان را دارد و مسئول کسی که گمراه میشود و در پستی واقع میگردد نیست.
﴿لَیۡسَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِیمَا طَعِمُوٓاْ إِذَا مَا ٱتَّقَواْ وَّءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ ثُمَّ ٱتَّقَواْ وَّءَامَنُواْ ثُمَّ ٱتَّقَواْ وَّأَحۡسَنُواْۚ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٩٣﴾.
بر کسانی که ایمان آورده و از خدای خود اطاعت کردند گناهی در استفاده از مواد سکرآور پیش از تحریم نیست به شرط آنکه بعد از تحریم این عمل را ترک نموده باشند و از مولای خود بترسند و همواره تقوایش را رعایت و در راستای انجام خوبیها و ترک بدیها تلاش کنند و تقوای خود را با انجام آنچه به آن امر شده و ترک آنچه از آن نهی شدهاند و تقویت تصدیق و رسوخ شناخت از دیاد بخشند تا جائی که در ایمان به درجۀ یقین برسند و ثبوت امور غیب نزد آنها مانند عیان گردد و این همان درجۀ احسان است که براساس آن انسان تقوای الهی را طوری رعایت میکند و عبادتش را به گونهای انجام میدهد که گویا او را میبیند و هر که دارای چنین خصوصیاتی باشد پروردگار دوستش دارد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَیَبۡلُوَنَّکُمُ ٱللَّهُ بِشَیۡءٖ مِّنَ ٱلصَّیۡدِ تَنَالُهُۥٓ أَیۡدِیکُمۡ وَرِمَاحُکُمۡ لِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن یَخَافُهُۥ بِٱلۡغَیۡبِۚ فَمَنِ ٱعۡتَدَىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَلَهُۥ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٩٤﴾.
ای مؤمنان! به زودی خدایتعالی ایمان شما و امتثالی که از شرع دارید را در آزمون قرار میدهد به این صورت که شکار حرم در حالتی که آنها احرام دارند به آنها نزدیک میشود تا جائی که دستشان به آن میرسد و در تیر رَسشان قرار خواهند گرفت تا دانسته شود چه کسی مراقب خداست و از او میترسد و به شکار نمیپردازد و هر کس تجاوز کند و شکار را بکشد و مرتکب نهی شود یقیناً مستحق عذاب شدید و حتمی میشود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡتُلُواْ ٱلصَّیۡدَ وَأَنتُمۡ حُرُمٞۚ وَمَن قَتَلَهُۥ مِنکُم مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ یَحۡکُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ هَدۡیَۢا بَٰلِغَ ٱلۡکَعۡبَةِ أَوۡ کَفَّٰرَةٞ طَعَامُ مَسَٰکِینَ أَوۡ عَدۡلُ ذَٰلِکَ صِیَامٗا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمۡرِهِۦۗ عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَۚ وَمَنۡ عَادَ فَیَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنۡهُۚ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ ٩٥﴾.
ای مؤمنان! اگر شما احرام دارید از شکار حیوانات خشکی بپرهیزید و هر که شکاری را بکشد بر او لازم است تا به مثل آن از شتر، گاو یا گوسفند ذبح کند و در بین فقرای حرم تقسیم نماید. مقدار و نوعیت این هَدْی را دو نفر از اهل عدالت تعیین میکنند و اگر حیوانی که شبیه شکار کشته شده باشد یافت نشد شکارچی میتواند به اندازۀ قیمت آن، طعامی را بخرد و در بین فقرای حرم تقسیم کند و یا در بدل هر نیم پیمانه از آن طعام، یک روز روزه بگیرد تا این امر نوعی تأدیب و تعزیر باشد و او را از ارتکاب چنین کارهایی در آینده بازدارد. و هر که قبل از حرام شدن شکار به این عمل مبادرت کرده باشد خدایتعالی از گناه او درمیگذرد. ولی اگر بعد از حرمت شکار کند حتماً از او انتقام میگیرد، زیرا این شخص مرتکب عملی حرام شده و پروردگار توانائی است که هیچکس بر او غلبه نمییابد و نیرومندی است که هیچکس توان جنگ با او را ندارد. هر که او را اراده داشته باشد اراده کننده را درمییابد و از نافرمانان انتقام میگیرد.
﴿أُحِلَّ لَکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَحۡرِ وَطَعَامُهُۥ مَتَٰعٗا لَّکُمۡ وَلِلسَّیَّارَةِۖ وَحُرِّمَ عَلَیۡکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَرِّ مَا دُمۡتُمۡ حُرُمٗاۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٩٦﴾.
ای مؤمنان! حقتعالی به شما شکار دریا را مجاز نموده چه مرده باشد یا زنده. شما از آن میتوانید هم در حالت اقامت و هم در حالت سفر استفاده کنید. پس هرگاه احرام بستید شکار خشکی بر شما تا زمانی که از احرام خارج شوید حرام است و مراقب پروردگار خود باشید و تمام آنچه را امر نموده انجام دهید و از تمام آنچه نهی کرده اجتناب نمائید که به زودی به سوی خدا عزوجل به منظور حساب و کتاب رانده میشوید و نزد او یا پاداش دریافت میدارید و یا کیفر.
﴿۞جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلۡکَعۡبَةَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ قِیَٰمٗا لِّلنَّاسِ وَٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَٱلۡهَدۡیَ وَٱلۡقَلَٰٓئِدَۚ ذَٰلِکَ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَأَنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ ٩٧﴾.
خداوند عزوجل فضل و احسان نموده به اینکه کعبه را خانۀ حرام و محلی امن و مایۀ صلاح دین و قبلۀ نماز قرار داده و در آن و در ماههای حج: شوال، ذوالقعده و ذوالحجه تجاوز را حرام قرار داده است. پس برای هیچکس مجاز نیست تا بر کسی تجاوز کند و حقتعالی شکستن حرمت چهارپایانی که به کعبه اهدا میشوند و قلاده به گردنهای آنها آویزان میگردد و تبدیل به شعیره میشوند را حرام قرار داده تا شما با این احکام به این یقین برسید که بر خدایتعالی هیچ امری پوشیده و مخفی نیست. او همۀ اسرار آسمانها و زمین را میداند و بر همۀ آنچه در نهاد انسان قرار دارد آگاه است و علم او بر همه چیز احاطه دارد.
﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ وَأَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٩٨﴾.
ای مردم! بدانید که خداوند عزوجل کسانی را که از او نافرمانی میکنند به قوت و شدّت میگیرد و او را به سختی کیفر میدهد، کسانی که به مخالفت اوامرش بپردازند و نواهیاش را انجام دهند و اینکه خدایتعالی برای کسی که به توبه کند بسیار بخشنده است و برای کسانی که به او رجوع کنند مهربان است. او چون مهربان است دارای مغفرتی وسیع و بیپایان میباشد.
﴿مَّا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَکۡتُمُونَ ٩٩﴾.
بر پیامبر ما جز این نیست که فرمان ما را برساند، او حقیقت آنچه را شما پنهان میدارید و یا آشکار میسازید نمیداند این خداست که همۀ این امور را میداند و براساس آن کیفر میدهد.
﴿قُل لَّا یَسۡتَوِی ٱلۡخَبِیثُ وَٱلطَّیِّبُ وَلَوۡ أَعۡجَبَکَ کَثۡرَةُ ٱلۡخَبِیثِۚ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠٠﴾.
به آنها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم خبر بده امکان ندارد خوب یک چیز با بد آن مساوی باشد، چنانچه امکان ندارد کافر با مؤمن، گناهکار با اطاعت کننده، جاهل با عالم، اهل بدعت با پیرو سنت، مال بد با مال خوب، سخن زشت با سخن شایسته برابر و مساوی باشد. پس ای مردم اگر بصیرت و عقلی دارید که با آن تفکر میکنید از خدا بترسید و مراقب اوتعالی باشید و همواره به سوی کارهای خوب روی آورده و بدیها را فرو گذارید تا به رضوان الهی برسید و به رحمت و ثواب او در بهشت رستگار شوید.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَسَۡٔلُواْ عَنۡ أَشۡیَآءَ إِن تُبۡدَ لَکُمۡ تَسُؤۡکُمۡ وَإِن تَسَۡٔلُواْ عَنۡهَا حِینَ یُنَزَّلُ ٱلۡقُرۡءَانُ تُبۡدَ لَکُمۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهَاۗ وَٱللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٞ ١٠١﴾.
ای مؤمنان! هنگام تشریع احکام از کثرت سوال بپرهیزید، آنچه خدا عزوجل از آن سکوت نموده شما در برابر آن مسئول نیستید و هرگاه از این امور سوال کنید و در سوالات خود تکلف نمائید، شاید بر شما آنچه میپرسید فرض شود و شما توان انجام آن را نداشته باشید. پس در همان دائرهای که حقتعالی برخی اشیا را برای شما عفو نموده باقی بمانید. امکان دارد از برداشت و تحمل این امور هنگامی که خدا عزوجل بیان میکند و یا بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل میشود ناتوان شوید؛ پس عفو و رحمت الهی را در حق خود بپذیرید که او گناهان را میبخشد و در برابر کسانی که نافرمانیاش میکنند حلم دارد و توبۀ توبه کنندگان را میپذیرد و از کسی که به سویش روی آورد درمیگذرد.
﴿قَدۡ سَأَلَهَا قَوۡمٞ مِّن قَبۡلِکُمۡ ثُمَّ أَصۡبَحُواْ بِهَا کَٰفِرِینَ ١٠٢﴾.
امتهای گذشته چنین سوالهای تعجیزی و مشقت آفرین را مطرح میکردند، چون حکم به آنها بیان شد آن را انکار نموده و در آن دست به الحاد زدند و تکذیب نمودند و به آنچه خدا عزوجل امر کرده بود عمل ننموده و از آنچه نهی نموده بود دوری نگزیدند.
﴿مَا جَعَلَ ٱللَّهُ مِنۢ بَحِیرَةٖ وَلَا سَآئِبَةٖ وَلَا وَصِیلَةٖ وَلَا حَامٖ وَلَٰکِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَۖ وَأَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ ١٠٣﴾.
مشرکان دروغ گفتند، خدایتعالی هرگز گمراهگریهای آنها و آنچه دربارۀ چهارپایان بدعت نهادند را مشروع ننموده، چنانچه این چهارپایان را در دستههای متفاوتی تقسیم کردند در حالی که خداوند عزوجل در مشروعیت آنها هیچ چیزی را مقرر نداشته است. مانند: «بحیره» (ماده شتری که ده شکم بزاید. قولی نیز وجود دارد که بحیره از جملۀ اولاد سائبه است) که گوشهایش را هرگاه چند شکم میزائید میبُریدند و سپس آنها را سائبه (به حال خود برای بتها رها میکردند به گونهای که کسی نه بر آن سوار میشد و نه از آن شیر میدوشید) و «وصیله» یا همان شتری که پیوسته ماده بزاید و «حامی» و آن شتر نری است که از پشت او چند شتر زاده شود. مشرکان این شترها را برای بتهای خود اختصاص میدادند و به آنها نزدیک نمیشدند و ادعا میکردند که حقتعالی آنها را بر چنین کاری امر نموده در حالی که دروغ میگفتند و بر خدا عزوجل افترا مینمودند. خدایتعالی التزام حق و صدقی امر میکند که بر پیامبر خود نازل فرموده ولی آنها عقلی که با آن تفکر کنند و بصیرتی که با آن امور را ببینند ندارند.
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ کَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ شَیۡٔٗا وَلَا یَهۡتَدُونَ ١٠٤﴾.
و هرگاه به این مشرکان خطاب شده گفته شود به سوی کتاب خدا عزوجل و سنّت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم بشتابید میگویند برای ما آنچه از پدران خود ارث بردیم کافی است. آیا اگر پدرانشان گمراه و جاهل باشند؟! طوری که چیزی را نفهمند و امور خوب را درک نکنند و منکر را ندانند و به سوی حق راهیاب نشوند؟! چگونه اینها از چنین پدرانی پیروی میکنند و هدایتی را که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر آن فرستاده شده را ترک میکنند و نظریات خود را بر وحی مقدم میدانند در حالی که از جملۀ گمراهترین مردم و جاهلترین آنهایند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَیۡکُمۡ أَنفُسَکُمۡۖ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهۡتَدَیۡتُمۡۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٠٥﴾.
ای مؤمنان! همواره به طاعت خدا عزوجل تمسک جوئید و بر خویشتن و اصلاح را لازم گیرید و گناهان را ترک کنید و بر عبادت خدایتعالی دوام و استمرار بخشید تا مستوجب رحمت الهی شوید. شما هرگاه رسالت پروردگار خود را تبلیغ کنید و به معروف امر و از منکر نهی کنید هیچگاه گمراهی گمراهان به شما ضرری نمیرساند، بلکه این گمراهی برخود او خواهد بود و هیچ گناهی از ناحیۀ او به شما نمیرسد، زیرا شما به آنچه حقتعالی بر شما واجب نموده بود عمل نمودید. بدانید که مرجع و بازگشت همه به سوی اوست و او همه را به آنچه عمل کردند خبر و پاداش میدهد و محاسبه میکند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ شَهَٰدَةُ بَیۡنِکُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ حِینَ ٱلۡوَصِیَّةِ ٱثۡنَانِ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ أَوۡ ءَاخَرَانِ مِنۡ غَیۡرِکُمۡ إِنۡ أَنتُمۡ ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةُ ٱلۡمَوۡتِۚ تَحۡبِسُونَهُمَا مِنۢ بَعۡدِ ٱلصَّلَوٰةِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ لَا نَشۡتَرِی بِهِۦ ثَمَنٗا وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰ وَلَا نَکۡتُمُ شَهَٰدَةَ ٱللَّهِ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡأٓثِمِینَ ١٠٦﴾.
ای مؤمنان! هرگاه یکی از شما نزدیک مرگ خویش قرار گرفت و بر او آثار و نشانههای مرگ ظاهر گشت و دانست که به زودی به سفر آخرت خواهد رفت باید که بر وصیت خود دو تن از مسلمانان عادل را شاهد بگیرد، اگر در محضر او مسلمان نبود میتواند از میان کافران نیز شاهد بگیرد و اگر در شهادت شاهدان دچار شک شدید آنها را امر کنید تا بعد از نماز عصر به منظور سوگند در محضر مردم بایستند و به خدا عزوجل سوگند یاد کنند که صداقت در شهادت را به هیچ چیزی را متاع ناچیز دنیا عوض نمیکنند طوری که به خاطر این متاع به دنبال هیزم دنیا باشند و بر خدا عزوجل دروغ بگویند و به بندگانش خیانت کنند اگرچه کسی که به او سوگند میخوریم از جملۀ نزدیکان ما باشد و هرگز چیزی از این شهادت را نه مخفی مینمائیم و نه تغییر میدهیم، بلکه آن را به صورت کامل و واضح ادا میکنیم و اگر چیزی از آن را مخفی کنیم در واقع مرتکب جور، ظلم و ستم شدهایم.
﴿فَإِنۡ عُثِرَ عَلَىٰٓ أَنَّهُمَا ٱسۡتَحَقَّآ إِثۡمٗا فََٔاخَرَانِ یَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ٱلَّذِینَٱسۡتَحَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَوۡلَیَٰنِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ لَشَهَٰدَتُنَآ أَحَقُّ مِن شَهَٰدَتِهِمَا وَمَا ٱعۡتَدَیۡنَآ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٧﴾.
اگر چنین ثابت شد که آنها دروغ گفتند و در شهادت خود ثابت کردند پس دو تن دیگر از اولیای متوفی که عادل باشند برگزینید تا سوگند یاد کنند که شهادت ما از شهادت شاهدان دروغگو تفاوت دارد و مبتنی بر صداقت و راستی است، زیرا آن دو دروغ گفتند و خیانت کردند و اگر ما نیز مانند آنها باشیم حتماً از جملۀ ستمگران گنهکار و مستوجب کیفر خواهیم بود.
﴿ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِٱلشَّهَٰدَةِ عَلَىٰ وَجۡهِهَآ أَوۡ یَخَافُوٓاْ أَن تُرَدَّ أَیۡمَٰنُۢ بَعۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡمَعُواْۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ١٠٨﴾.
چنین صیغهای به ادای شهادت بر وجه صحیح بدون هرگونه خیانت، دروغ، تغییر و تحریف نزدیکتر است، زیرا موجب ترس از عار دنیا و عذاب آخرت میشود و هرگاه شهادت آن دو در دنیا رد شود رسوا خواهند شد و در آخرت زمانی که به حضور حقتعالی بروند عذاب خواهند گردید و به این ترتیب از گرفتار شدن به چنین سرنوشتی میترسند و بر راستی و وفا حریص میشوند و از دروغ و خیانت برحذر خواهند بود.
ای مردم! از خدای خود بترسید و از عقابش با انجام طاعت برحذر باشید و اوامر او را بشنوید و خداوند عزوجل هیچگاه کسی را که از طاعتش بیرون شود توفیق هدایت نمیدهد و سرکشان در برابر شریعتش را در رسیدن به رضوان اوتعالی یاری نمیرساند.
﴿۞یَوۡمَ یَجۡمَعُ ٱللَّهُ ٱلرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَآ أُجِبۡتُمۡۖ قَالُواْ لَا عِلۡمَ لَنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ١٠٩﴾.
ای مردم! یاد آورید روز هولناکی بزرگ را، روزی که خدایتعالی پیامبران و امتهایشان را جمع میکند و از پیامبران دربارۀ میزان پذیرش امتهایشان و اینکه آیا این امتها تصدیقشان کردند یا تکذیب و آیا آنچه را با خود آورده بودند پذیرفتند یا رد نمودند در حالی که خدایتعالی از همه به این مسأله آگاهتر است. پیامبران از شدّت هولناکی موقف میگویند: ما نمیدانیم چه واقع شده و ما در مقایسه با دانسته تو هیچ نداریم و تو به آنچه در سینهها پنهان شده آگاهتری و نمیدانیم بعد از ما در امتها چه واقع شده است.
﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ٱذۡکُرۡ نِعۡمَتِی عَلَیۡکَ وَعَلَىٰ وَٰلِدَتِکَ إِذۡ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ ٱلۡقُدُسِ تُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗاۖ وَإِذۡ عَلَّمۡتُکَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَۖ وَإِذۡ تَخۡلُقُ مِنَ ٱلطِّینِ کَهَیَۡٔةِ ٱلطَّیۡرِ بِإِذۡنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِیۖ وَتُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ بِإِذۡنِیۖ وَإِذۡ تُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِیۖ وَإِذۡ کَفَفۡتُ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَنکَ إِذۡ جِئۡتَهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ١١٠﴾.
و یاد آورید آن روز سخت و ترسناک را، روزی که خداوند عزوجل به عیسی فرزند مریم گفت: ای عیسی یاد آور فضل من را بر خود و مادرت مریم هنگامی که تو را نیرو بخشیدیم و با مدد جبرئیل کمک کردیم و در حالت شیرخوارگی سخنی کاملاً درست گفتی و آنها را به سوی توحید در حالتی که بزرگ بودی فرا خواندی و به تو خط و حکمت را بدون معلم آموختیم از اینروی در تو نفوذ بصیرت و قوت ادراک پیدا شد و تورات و انجیل را در سینهات حفظ کردیم در حالی که نصوص و معانی آن را میدانستی و این تو بودی که بر گِل رسم مینمودی و مجسمههای مانند پرندگان میساختی و در آن میدمیدی و مشاهده میکردی که به اذان خدا عزوجل پرواز میکرد و آنکه از مادر به شکل کور زاده شده بود را به امر و قدرت الهی بینائیاش را باز میگردانیدی و بیماری پیسی را از بیماران آن از میان میبردی و به جای آن به مشیت خدا و قدرت او پوستی شاداب اعاده میکردی و مردگان را ندا میدادی و آنها در پاسخ تو و به اذن و قدرت خدا عزوجل سر از قبر بیرون میآوردند. ملاحظه میشود که در این آیه واژۀ «بإذنی» چهار بار تکرار شده تا بر نصرانیان اهل افترا این ادعایشان را ردّ کند که عیسی علیه السلام خدایی است که مردگان را زنده میکند در حالی که دروغ میگفتند. همۀ اینها به قدرت پروردگار زمین و آسمانهاست.
و یاد آور ای عیسی علیه السلام نعمت من را بر خود زمانی که بنی اسرائیل را از کشتن تو باز داشتم و آنها نتوانستند به تو هنگامی که آیات و نشانهها و معجزات را ارائه کردی دسترسی پیدا کنند، این بود که تکذیبگران آنها چنین به مبارزه با تو برخواستند که آنچه تو آوردهای جادویی است آشکار در حالی که این ادعایشان مبتنی بر دروغ و افترا بود.
﴿وَإِذۡ أَوۡحَیۡتُ إِلَى ٱلۡحَوَارِیِّۧنَ أَنۡ ءَامِنُواْ بِی وَبِرَسُولِی قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّنَا مُسۡلِمُونَ ١١١﴾.
و یاد آور ای عیسی هنگامی را که حواریان را امر کردی تا به وحدانیت و رسالت من که تو را به خاطر تبلیغ آن فرستادم ایمان آورند و در اعمال خود اخلاص داشته باشند و به گونۀ نیکو منقاد پروردگار باشند و آنها چنین کردند.
﴿إِذۡ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ هَلۡ یَسۡتَطِیعُ رَبُّکَ أَن یُنَزِّلَ عَلَیۡنَا مَآئِدَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِۖ قَالَ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١١٢﴾.
و یاد آورید روزی را که حواریان پیرو عیسی در کمال بیادبی گفتند: ای عیسی! آیا خداوند عزوجل توان دارد تا بر ما سفرهای از طعام از آسمان نازل کند؟! عیسی علیه السلام گفت: اگر شما در ایمان خود و پیروی از من صادقید از خدا بترسید و با او ادب داشته باشید. گویا که آنها به منظور دریافت اطمینان این سوال را مطرح کردند نه به خاطر امتحان.
﴿قَالُواْ نُرِیدُ أَن نَّأۡکُلَ مِنۡهَا وَتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعۡلَمَ أَن قَدۡ صَدَقۡتَنَا وَنَکُونَ عَلَیۡهَا مِنَ ٱلشَّٰهِدِینَ ١١٣﴾.
حواریان گفتند ای عیسی! ما میخواهیم با خوردن، از آن سفره تبرک بجوئیم و ایمان و یقین ما زیاد شود. ما به صداقت تو ایمان کامل داریم و نزد کسانی که شاهد این معجزه نبودند بر وجود آن شهادت خواهیم داد و برای ما نیز دلیل وحدانیت خدا و رسالت تو ظاهر میگردد و تو نیز بر این امر شاهد میباشی!
﴿قَالَ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ ٱللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنزِلۡ عَلَیۡنَا مَآئِدَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ تَکُونُ لَنَا عِیدٗا لِّأَوَّلِنَا وَءَاخِرِنَا وَءَایَةٗ مِّنکَۖ وَٱرۡزُقۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ ١١٤﴾.
و چون عیسی علیه السلام بر صداقت حورایان پی برد ایستاد و از خدای خود با ذکر الوهیت و ربوبیتش خواست تا بر آنها سفرهای از آسمان نازل کند که روز نزول آن برای آنها عید و مایۀ شادمانی و سرور باشد. چنانچه این سفره – ای خدا – نشانۀ وحدانیت تو و معجزهای باشد بر اثبات رسالت من. و تو ای خدا أ! بر ما با فضل واسع خود کرم کن و خیر و خوبیات را بر ما تعمیم بخش که تو بهترین کسی هستی که میدهی و کریمترین کسی هستی که میبخشد.
﴿قَالَ ٱللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُهَا عَلَیۡکُمۡۖ فَمَن یَکۡفُرۡ بَعۡدُ مِنکُمۡ فَإِنِّیٓ أُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا لَّآ أُعَذِّبُهُۥٓ أَحَدٗا مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١١٥﴾.
خداوند عزوجل بر عیسی علیه السلام وحی کرد که به زودی بر شما سفرهای را که میخواهید نازل خواهیم کرد اما بعد از این معجزه اگر کسی تکذیب کند او را به عذابی شدید و دردناک گرفتار خواهیم نمود، زیرا در چنین حالی حجّت تمام شده و آن کسی که از قبول آن سرمیزند در واقع سرکشی میکند از اینروی عذابش مضاعف میگردد، زیرا چنین کسی از روی قصد و علم کافر شده است.
این آیه دلالت بر آن دارد که هر کسی از خدا عزوجل در حال داشتن علم و دانش نافرمانی کند از کسی که در حالت جهل چنین کند جرمی بسیار بزرگتر دارد.
﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ مَا یَکُونُ لِیٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَیۡسَ لِی بِحَقٍّۚ إِن کُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِی وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِکَۚ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ١١٦﴾.
ای عیسی علیه السلام ! آیا تو به مردم گفتی که تو و مادرت را به غیر اوتعالی خدا پندارند؟ خداوند عزوجل بر همه چیز آگاهی دارد ولی با طرح این سوال اراده دارد تا نفی این امر از زبان خود عیسی علیه السلام صادر شود. عیسی علیه السلام گفت: ای پروردگار! ما تو را از این امر پاک و منزه میدانیم که شریک داشته باشی و خود ما نیز از این تهمت بَری و پاک هستیم. برای من هرگز سزاوار نیست تا چنین سخنی زشت بگویم، تو خود میدانی که من چنین سخنی بر زبان نیاوردهام تو خدایی هستی که جز تو هیچ معبود به حقی نیست، تو آنچه در نهاد من است را میدانی در حالی که من آنچه را در ارادۀ توست نمیدانم. علم و دانش تو بر همه چیز احاطه دارد و علم و دانش من قاصر، ناقص و محدود است. چون تو پروردگار و معبود بر حقی و من مخلوق و معبود تو ام و بر تو هیچ امری پوشیده و مخفی نیست و از علم تو هیچ چیزی غائب نمیباشد.
﴿مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِی بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡۚ وَکُنتُ عَلَیۡهِمۡ شَهِیدٗا مَّا دُمۡتُ فِیهِمۡۖ فَلَمَّا تَوَفَّیۡتَنِی کُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِیبَ عَلَیۡهِمۡۚ وَأَنتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ١١٧﴾.
من به بنی اسرائیل جز آنچه من را به تبلیغ آن مکلف نموده بودی نرسانیدم و بر آن نه چیزی افزودم و نه از آن کم کردم. من آنها را به سوی عبادت و توحید تو دعوت کردم، زیرا تو خالق، رازق و تنها تو مدبری! و من مانند آنها مخلوقی هستم که برایم سزاوار ادعای الوهیت یا اینکه به خود ربوبیت را نسبت دهم نیست. من در طول مدّت زمان حیات خویش شاهد اعمال آنها بودم ولی بعد از اینکه من را به آسمان بلند نمودی کار من با آنها خاتمه یافت و این توئی که محیط بر اعمال آنها بوده و هستی و تو بر همۀ امور دانا و آگاهی!
﴿إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُکَۖ وَإِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١١٨﴾.
اگر تو ای خدا آنها را کیفر دهی تو پروردگار آنهائی و آنها بندگان تویند که مستحق عذاب شدند، زیرا غیر تو را پرستش نمودند و در چنین حالی عذاب تو عین عدالت است و در آن هیچ ستمی نیست ولی اگر آنها را ببخشی تو موجود نیرومندی که مقهور هیچکس واقع نمیشوی! تو قادر و توانائی هستی که هیچکس نمیتواند تو را از کاری عاجز سازد. تو کسی هستی که در تمام افعال خود حکمت داری خواه عذاب کنی یا مغفرت نمائی! با عزّت تو گاهی موأخذه و به حکمت تو گاهی رحم صورت میگیرد. تو آنچه را آنگونه که بخواهی انجام میدهی! عذاب تو عدل و مغفرت تو فضل است.
﴿قَالَ ٱللَّهُ هَٰذَا یَوۡمُ یَنفَعُ ٱلصَّٰدِقِینَ صِدۡقُهُمۡۚ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١١٩﴾.
خداوند عزوجل در روز قیامت که طبیعتاً روز عدالت است و در آن هیچ ظلم و ستمی واقع نمیگردد به عیسی علیه السلام خبر میدهد که او در آنچه میگوید صادق است و او رسالت خدای خود را آنگونه که بوده رسانیده و بر این اساس مردم را به توحید و یکتا پرستی دعوت کرده است و از آنچه نصرانیان گفتهاند او کاملاً بری و پاک است و اینکه او بندهای از بندگان خداست که با کلمۀ او آفریده شده و هر که تصدیقش نموده و کارهای خوب انجام داده باشد مصیرش به سوی بهشت نعمت و جاودانگی ماندگار است، جاودانگیی که هرگز از آن انتقالی نیست، زندگیی که مرگی ندارد، صحّتی که بیماری و جوانیی که پیری ندارد. اینها همه توأم با حصول رضای الهی است، زیرا چنین کسی عمل شایسته انجام داده و پروردگارش از او راضی شده است. یقیناً این است پیروزی بزرگ و رستگاری عظیم و نعمت ماندگار توأم با رضوان الهی.
﴿لِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا فِیهِنَّۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرُۢ ١٢٠﴾.
خداوند عزوجل مالک، متصرف و مدبر تمام آنچیزی است که در آسمانها و زمین قرار دارد. هیچ پدیدهای از قدرت او خارج نمیشود و هیچ امری از علم و دانش او پوشیده نیست. قدرت و توان او بر همگان نافذ است و هیچ ردّ کنندهای برای قضا و قدرش نیست و هیچ مانعی برای آنچه بدهد نمیباشد. هیچ چیزی و هیچکس نمیتواند بین او و مرادش حائل واقع گردد. پادشاهی کامل و قدرت تمام از آن اوست.