تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ مؤمنون

سورۀ مؤمنون

مکی است؛ ترتیب آن 23؛ شمار آیات آن 118

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١.

به راستی مؤمنان به خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم رستگار شدند؛ همانان که بدانچه حق‌تعالی مشروع ساخته است عمل کرده و از آنچه نهی نموده، پرهز کرده‌اند.

﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢.

همانان که نماز را آنگونه که مشروع شده است به کامل‌ترین وجه در حالی ادا می‌کنند که دل‌های‌شان در آن خاشع و اندام‌های‌شان از شیرینی مناجات، آرام است.

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ ٣.

و آنان‌که همۀ گفتارها و رفتارهایی را که در دنیا و آخرت سودی دربر ندارد، فرو می‌گذارند.

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ ٤.

و آنان‌که زکات اموال‌شان را پرداخته و به وسیله بخشیدن آن به مستحقانش، روان و اخلاق خود را پاک می‌سازند.

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥.

و آنان‌که پاکدامن بوده و اندام‌های جنسی خود را از فحشا و منکرات که خداوند عزوجل آن‌ها را حرام کرده است، نگه می‌دارند.

﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ ٦.

مگر بر زنان و کنیزان‌شان؛ زیرا آن‌ها برای‌شان حلال‌اند و در بهره گیری جنسی از آنان گناه و حَرَجی نیست.

﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧.

بناءً هر کس خواسته باشد تا از غیر همسر یا کنیز خویش بهره گیرد، او از تجاوز گران حدود الهی است که خویشتن را در معرض خشم خدای قهّار قرار داده است.

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ ٨.

و کسانی که امانت‌ها را ادا کرده، به عهدها و قرار دادها وفا می‌کنند؛ نه خیانت می‌ورزند، نه پیمان شکسته و نه غدر می‌نمایند.

﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ ٩.

و آنان‌که نماز را به کامل‌ترین وجه – آنگونه که مشروع شده – در همان شکل و هیأت و اوقات مخصوصش ادا می‌کنند و آن را ضایع نمی‌گردانند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ ١٠.

این گروه ساکن بهشت‌های پرناز و نعمت‌اند که در آن جاوید ابدی می‌مانند.

﴿ٱلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١١.

سکونت‌شان در بالاترین درجات بهشت و برترین و مرکزیترین منازل آن (فردوس) است؛ در نعمت‌های پایداری که نه زوال می‌پذیرد و نه دگرگون می‌شود.

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن طِینٖ ١٢.

و به یقین خداوند عزوجل آدم را آفرید و او را از گِلی که از خاک زمین بر گرفته بود، مصوّر ساخت.

﴿ثُمَّ جَعَلۡنَٰهُ نُطۡفَةٗ فِی قَرَارٖ مَّکِینٖ ١٣.

سپس نسلش را از منی مرد و زن به صورت تناسل قرار داد در نتیجه زاد و ولد کردند و بسیار شدند.

﴿ثُمَّ خَلَقۡنَا ٱلنُّطۡفَةَ عَلَقَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡعَلَقَةَ مُضۡغَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡمُضۡغَةَ عِظَٰمٗا فَکَسَوۡنَا ٱلۡعِظَٰمَ لَحۡمٗا ثُمَّ أَنشَأۡنَٰهُ خَلۡقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِینَ ١٤.

سپس حق‌تعالی نطفه را علقه‌ای گردانید که همان خون قرمز رنگ است، آنگاه پس از چهل روز از علقه مضغه را ساخت که پاره‌ای از گوشت به اندازۀ یک لقمۀ کوچک است، سپس مضغه را استخوان‌هایی گردانید، آنگاه بر استخوان‌ها گوشت پوشایند، سپس جنین را در آفرینشی دیگر پدید آورد چرا که در آن روح دمید؛ آفرین باد بر خدایی که بهترین آفرینندگان است و هرچه را آفریده، به نیکویی تمام آفریده است.

﴿ثُمَّ إِنَّکُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ لَمَیِّتُونَ ١٥.

سپس شما ای مردم! بعد از بقای خود در زندگانی دنیا و به پایان رسیدن اجل‌های‌تان، خواه ناخواه مردنی هستید.

﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تُبۡعَثُونَ ١٦.

آنگاه پس از مردن و باقی ماندن‌تان در قبرهای‌تان، برای حساب در عرصات قیامت بر انگیخته می‌شوید.

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَآئِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِینَ ١٧.

و به راستی خداوند عزوجل هفت آسمان را بعضی بر بالای بعضی دیگر آفرید و او از آفرینش خلق غافل نبوده است، بلکه آن‌ها را به شما آورده و بر اعمال‌شان آگاه بوده است؛ هیچ امر نهانی از امور آن‌ها بر وی پنهان نیست.

﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَسۡکَنَّٰهُ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابِۢ بِهِۦ لَقَٰدِرُونَ ١٨.

و خداوند عزوجل به اندازۀ نیاز آفرینش، از آسمان آبی پربرکت فرود آورده است و برای آن در چاه‌ها و چشمه‌ها قرار گاه‌هایی قرار داده است و او مسلّما بر از بین بردن این آب تواناست؛ بدینسان که آن را در زمین فرو برده یا تلخ و نمکین و غیر قابل استفاده‌اش گرداند یا آن را از جایگاهش به انتها برساند.

﴿فَأَنشَأۡنَا لَکُم بِهِۦ جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ لَّکُمۡ فِیهَا فَوَٰکِهُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ١٩.

سپس حق‌تعالی با آب باغستان‌های خرما و انگور را آفرید که در آن‌ها انواع و گونه‌های بسیار و متنوع میوه‌ها به اشکال و گروه‌های مختلفی پدید آورد که از آن‌ها می‌خورید.

﴿وَشَجَرَةٗ تَخۡرُجُ مِن طُورِ سَیۡنَآءَ تَنۢبُتُ بِٱلدُّهۡنِ وَصِبۡغٖ لِّلۡأٓکِلِینَ ٢٠.

خداوند عزوجل درخت زیتون را آفرید و آن را پیرامون کوه طور سینا رویانید که از آن روغن برگرفته شده و آن روغن به عنوان نان خورش مورد استفاده قرار می‌گیرد و هم بر بدن مالیده می‌شود.

﴿وَإِنَّ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَنۡعَٰمِ لَعِبۡرَةٗۖ نُّسۡقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهَا وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٢١.

ای بندگان! و برای شما در آفرینش شتر و گاو و گوسفند نشانه‌ای است که باید در آن اندیشیده و در آنچه خداوند عزوجل از شیر شکم آن‌ها به شما می‌نوشاند تأمل کنید. به علاوه شما را در آن‌ها منافعی است بسیار و از جمله: استفاده از پشم و پوست و کرک و موی آن‌ها، سوارشدن بر آن‌ها، حمل بارهای سنگین بر آن‌ها و خوردن از گوشت آن‌ها.

﴿وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ ٢٢.

و بر شتر و کشتی در خشکه و دریا سوار می‌شوید و کالاهای‌تان را حمل می‌کنید.

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٢٣.

به یقین خداوند عزوجل نوح علیه السلام را با پیام پرستش خویش به یگانگی و نفی شرک به سوی قومش فرستاد؛ نوح این رسالت را ادا کرد و آنان را از عذاب خدا بیم و هشدار داد.

﴿فَقَالَ ٱلۡمَلَؤُاْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیۡکُمۡ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِکَةٗ مَّا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِیٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِینَ ٢٤.

پس اشراف قومش وی را تکذیب کرده و به عامۀ مردم گفتند: در حقیقت نوح نیز انسان آفریده‌ای مانند شماست و بر شما هیچ فضیلتی ندارد، بلکه می‌خواهد با این دعوت بر شما برتری جوید تا در میانتان جاه و شرفی کسب کند و اگر خدا می‌خواست به سوی شما پیامبری بفرستد قطعا وی را از فرشتگان قرار می‌داد، بی‌گمان نوح چیز غریب و جدیدی آورده است که مانند آن را در امّت‌های گذشتۀ پیشین نشنیده‌ایم.

﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلُۢ بِهِۦ جِنَّةٞ فَتَرَبَّصُواْ بِهِۦ حَتَّىٰ حِینٖ ٢٥.

نوح جز مردی که به وی تماسی از جن رسیده نیست پس منتظر بمانید تا از جنون خود به هوش آمده و دعوت خویش را فرو گذارد یا به مرگ طبیعی خود بمیرد و از وی آسوده خاطر شوید.

﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ ٢٦.

نوح علیه السلام به بارگاه پروردگارش دعا کرد که که وی را بر قومش نصرت دهد، چرا که آن‌ها رسالتش را انکار و دعوتش را دروغ انگاشتند و وی از اجابت گویی‌شان مأیوس شده است.

﴿فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ أَنِ ٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ فَٱسۡلُکۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ مِنۡهُمۡۖ وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ ٢٧.

پس خداوند عزوجل به نوح وحی کرد که به دستور و یاری و نگهبانی‌ام، کشتی بزرگی بسازم و چون عذاب بر امتت فرود آمد و آب از تنور آتش فوران کرد، در کشتی از هر نوح از انواع زنده جان‌ها یک نر و یک ماده بر آن حمل کن تا اصل نسل‌ها باقی بماند. همچنین مؤمنان خانواده‌ات را در آن حمل کن؛ اما دربارۀ کافران بدکار شفاعت نکن زیرا عذاب بر آنان لازم و قطعی شده است و بناء خداوند عزوجل آن‌ها را با غرق نابود می‌کند.

﴿فَإِذَا ٱسۡتَوَیۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى ٱلۡفُلۡکِ فَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٨.

و چون تو با مؤمنان همراهت فراز کشتی رفته و از غرق نجات یافتید پس بگو: ستایش خدایی را که ما را از آزار و فرجام کار قوم کافر نجات داد.

﴿وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ ٢٩.

و بگو: پروردگارا! برایم فرودی مبارک و ایمن میسر ساز، زیرا تو بهترین فرود آورندگانی. آری! خدای  عزوجل  است که برای بندگانش بهترین منازل را برمی‌گزیند.

هرگاه بنده در هنگام فرود آمدن در جایی، این آیه را بخواند کاری بس نیکو است.

﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ وَإِن کُنَّا لَمُبۡتَلِینَ ٣٠.

بی‌گمان در یاری دهی خدا برای دوستانش و نابودسازی دشمنانش، برهان‌هایی است آشکار بر راستی و درستی دعوت پیامبران و قدرت خدای سبحان. و خداوند عزوجل با فرستادن پیامبران بندگان را امتحان می‌کند پس هر کس ایمان آورد، پاداشش می‌دهد و هر کس کفر ورزد، مجازاتش می‌کند.

﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ ٣١.

سپس خداوند عزوجل بعد از هلاک قوم نوح، قوم دیگری را پدید آورد که عبارت از قوم عاد بودند.

﴿فَأَرۡسَلۡنَا فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣٢.

حق‌تعالی هود علیه السلام را به سوی قومش عاد فرستاد. هود به آنان گفت: خدا عزوجل را به یگانگی بپرستید، طاعت را برای وی خالص گردانید و به وی چیزی را شریک نیاورید، آیا از عذاب و کیفرش هیچ ترس و پروایی نمی‌دارید؟

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَتۡرَفۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یَأۡکُلُ مِمَّا تَأۡکُلُونَ مِنۡهُ وَیَشۡرَبُ مِمَّا تَشۡرَبُونَ ٣٣.

اشراف قوم هود که به حق‌تعالی کفر ورزیده، منکر رستاخیز گردیده بودند حال آنکه او به آنان مال و جاه عطا کرده بود گفتند: این مرد که شما را به سوی توحید فرا می‌خواند، جز انسانی مانند شما نیست که غذا می‌خورد و آب می‌نوشد؛ پس او چه ویژگی و امتیازی بر شما دارد؟

﴿وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَکُمۡ إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ٣٤.

و اگر انسانی مانند خود را تصدیق کنید بی‌گمان با یگانه پرستی الله عزوجل و ترک خدایان خود، در گمراهی و جهلی آشکار قرار خواهید داشت.

﴿أَیَعِدُکُمۡ أَنَّکُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَکُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّکُم مُّخۡرَجُونَ ٣٥.

چگونه می‌تواند سخن هود در این مورد صحیح باشد که شما بعد از فنا و تبدیل اجسام‌تان در قبرها به خاک و استخوان‌های پوسیده، باز از نوبه زندگی برمی‌گردید؟ بی‌گمان این امری است بعید!

﴿۞هَیۡهَاتَ هَیۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ٣٦.

وه چه دور است باز گشت دادن‌تان به زندگی بعد از مرگ؛ آنسان که هود به شما وعده داده است! بی‌شک این امری است محال.

﴿إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا نَمُوتُ وَنَحۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ ٣٧.

قضیۀ حیات جز همین یک زندگی دنیا نیست؛ پدران ما می‌میرند و پسران ما زنده می‌شوند و ما هرگز از نو برانگیخته نمی‌شویم.

﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا وَمَا نَحۡنُ لَهُۥ بِمُؤۡمِنِینَ ٣٨.

هود جز انسانی که بر خدا عزوجل دروغ بسته است نیست و ما ابداً سخنانش را تصدیق نمی‌کنیم. که حق‌تعالی هود علیه السلام را از این پندار باطل‌شان مصون داشته است.

﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ ٣٩.

هود علیه قومش عاد دعا کرد و گفت: پروردگارا! با نابود ساختن‌شان مرا بر آنان یاری ده و من و همراهانم را نجات بخش؛ زیرا پیامبرت را تکذیب کرده‌اند و به تو کفر ورزیده‌اند.

﴿قَالَ عَمَّا قَلِیلٖ لَّیُصۡبِحُنَّ نَٰدِمِینَ ٤٠.

خداوند عزوجل در پاسخ هود فرمود: اندک زمانی صبر کن و به زودی عذاب بر قومت نازل خواهد شد و آنان بر کفر خود پشیمان خواهند شد.

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّیۡحَةُ بِٱلۡحَقِّ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ غُثَآءٗۚ فَبُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤١.

و بعد از اندک زمانی فریاد مرگبار آنان را به حق فرو گرفت در نتیجه خداوند عزوجل تمامی آنان را نابود کرد و از بیخ برکند و در فرجام بسان خس و خاشاک روی سیل که بر سطح آب پدیدار می‌شود گردیدند. پس هلاک و دوری از رحمت حق بر گروه دروغ انگاران باد که با کفر به خداوند عزوجل بر خویشتن ستم کردند.

﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قُرُونًا ءَاخَرِینَ ٤٢.

سپس خداوند عزوجل بعد از قوم هود علیه السلام اقوام دیگری را آفرید؛ همچون قوم لوط، شعیب، ایوب و یونس علیهم السلامرا.

﴿مَا تَسۡبِقُ مِنۡ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسۡتَ‍ٔۡخِرُونَ ٤٣.

هیچ قومی از این اقوام دروغ انگار نه از میعاد معینی که خداوند عزوجل برای هلاک‌شان مقرر کرده است پیشی می‌گیرند و نه از آن میعاد باز پس می‌مانند.

﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا تَتۡرَاۖ کُلَّ مَا جَآءَ أُمَّةٗ رَّسُولُهَا کَذَّبُوهُۖ فَأَتۡبَعۡنَا بَعۡضَهُم بَعۡضٗا وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَۚ فَبُعۡدٗا لِّقَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ ٤٤.

سپس خداوند عزوجل پیامبران را پیاپی فرستاد هر بار که پیامبری قومش را به سوی توحید فرا می‌خواند، او را تکذیب کردند در نتیجه خداوند عزوجل امت‌های سرکش را یکی از پی‌دیگری به هلاک و عذاب دنبال کرد و جز اخبار و تاریخ‌شان چیز دیگری باقی نماند و آنان را برای نسل‌های بعدی افسانه‌های مجالس شبانۀشان گردانید. پس هلاک و دوری از رحمت خدا عزوجل باد بر کفر ورزان به خدا عزوجل و دروغ انگاران پیامبرانش.

﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَٰرُونَ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ ٤٥.

سپس خداوند عزوجل موسی و برادرش هارون را با نشانه‌های نه گانۀ خود فرستاد. این نشانه‌ها که عبارت بود از: عصا، ید بیضا، نزول ملخ، شپش، قورباغه، خون، طوفان، قحطی و کاستی میوه‌ها؛ برهان روشنی بر حقانیت راه خدا بود که روان‌ها را تسخیره می‌کرد؛ در نتیجه دل‌های مؤمنان برای آن گرویده و تکذیبگران بدان نابود و بیخ کن می‌شدند.

﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمًا عَالِینَ ٤٦.

خداوند عزوجل موسی و هارون را به سوی فرعون و قومش در مصر فرستاد، اما آنان در برابر حق استکبار ورزیده، صدق و راستی را تکذیب کردند، به بندگان ستم نموده و در بلاد فساد افروختند.

﴿فَقَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لِبَشَرَیۡنِ مِثۡلِنَا وَقَوۡمُهُمَا لَنَا عَٰبِدُونَ ٤٧.

فرعون و قومش گفتند: چگونه دو مرد را که در بشریت همانند ما هستند تصدیق کنیم با علم به اینکه قوم موسی و هارون – یعنی بنی‌اسرائیل – نزد ما بنده و نوکر و خدمتکار اند؟

﴿فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡلَکِینَ ٤٨.

به این ترتیب فرعون و قومش موسی و هارون را تکذیب کردند در نتیجه خداوند عزوجل آنان را با غرق نمودن در دریا ویران و تباه گردانید.

﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ لَعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ ٤٩.

و به یقین خداوند عزوجل موسی را با کتاب تورات گرامی داشت؛ در آن برای کسانی که بدان راه جویند، هدایت و بیانی است.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥٓ ءَایَةٗ وَءَاوَیۡنَٰهُمَآ إِلَىٰ رَبۡوَةٖ ذَاتِ قَرَارٖ وَمَعِینٖ ٥٠.

و خداوند عزوجل عیسی پسر مریم و مادرش را دلیل روشن و برهان آشکاری بر قدرت خود گردانید؛ زیرا عیسی را بدون پدر آفرید و برای او و مادرش جایگاهی عالی از زمین را قرار داد که نرم و آمادۀ سکونت و استقرار بود، بر بستر خاکی پاکیزه و آبی جالی و گوارا.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٥١.

ای پیامبران! از روزی پاکیزه و حلال خداوند عزوجل بخورید، از پلیدی و حرام اجتناب کنید، اعمال شایستۀ مشروع را انجام دهید و بدعت‌ها و معصیت را فرو گذارید، زیرا مسلما خداوند عزوجل عمل هر عمل کننده‌ای را می‌داند و چیزی بر وی پنهان نیست. البته پیامبران – علیهم السلام– و بعد از ایشان پیروان‌شان تا روز قیامت مخاطب این دستوراند.

﴿وَإِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّکُمۡ فَٱتَّقُونِ ٥٢.

ای پیامبران! در حقیقت آیین شما آیین اسلام است که خداوند عزوجل آن را مشروع گردانیده و پسندیده است، پروردگار شما – تعالی و تقدس – یگانه است پس با عمل به طاعت و ترک معصیتش از او پروا کنید.

﴿فَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ زُبُرٗاۖ کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ ٥٣.

اما طایفه‌ها در دین اختلاف کرده و به گروه‌ها و احزاب مختلف تقسیم شدند، ادیان دیگری غیر آنچه را که حق‌تعالی مشروع ساخته بود اختراع نمودند، هرگروه و دسته‌ای به مذهب خود دل خوش کرده و بر آن بود که او خود حق و دیگران بر باطل‌اند و برگرایش‌های متعصبانۀ مذهبی خود بود که بنیاد دوستی‌ها و دشمنی‌ها را برافراشتند.

این آیه هشدارگر اختلاف در دین و افتراق و تضاد در کیش و آیین است.

﴿فَذَرۡهُمۡ فِی غَمۡرَتِهِمۡ حَتَّىٰ حِینٍ ٥٤.

پس ای پیامبر! آنان را در گمراهی و دوری‌شان از هدایت واگذار تا خداوند عزوجل بر آن‌ها عذاب را نازل کند.

﴿أَیَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِینَ ٥٥.

آیا کافران می‌پندارند که مال و پسرانی که یگانۀ قهار به آنان عطا کرده فقط برای آن است که نزد وی جایگاه و منزلتی دارند و او دوست‌شان دارد؟

﴿نُسَارِعُ لَهُمۡ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ بَل لَّا یَشۡعُرُونَ ٥٦.

نه! هرگز چنان نیست بلکه خداوند عزوجل این بهره‌های شتابان گذار را از روی آزمایش و استدراج به آنان داده است اما آن‌ها این مکر پنهان پروردگار سبحان را نمی‌فهمند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ خَشۡیَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٥٧.

بی‌گمان مؤمنانی که از خدا عزوجل می‌ترسند و او را حاضر و ناظر می‌دادند، از خشمش پروا داشته و از عذابش حذر دارند؛

﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ ٥٨.

و کسانی که به آیات نازل شدۀ خدا عزوجل در کتابش و به آیات آفاقی و انفسی جلوه‌گر در پهنۀ هستی‌اش یقین دارند؛

﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا یُشۡرِکُونَ ٥٩.

و کسانی که طاعت را برای الله عزوجل خالص گردانیده و کسی را با وی در عبادت شریک نیاورده‌اند و از ریا شهرت طلبی و نمایاندن اعمال خود در نگاه دیگران پرهیز نموده‌اند؛

﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠.

و کسانی که کارهای شایسته انجام داده و در امور خیر می‌شتابند با این حال از آن ترسانند که این عمال از ایشان پذیرفته نشود یا کارهای خیرشان بر آنان برگردانده شوند بناء به رحمت خدا عزوجل تکیه دارند نه بر اعمال خویش و از بیمناکند که اعمال‌شان در روزی که حق‌تعالی را ملاقات می‌کنند نجاتبخش‌شان واقع نشود؛

﴿أُوْلَٰٓئِکَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ ٦١.

این گروه ابرار انجام دهندۀ کارهای شایسته که اوصاف‌شان بیان شد، عادت و شیوۀشان شتاب ورزی به سوی هر امر خیر و سبقت جویی به سوی هرکار نیکی است.

﴿وَلَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ وَلَدَیۡنَا کِتَٰبٞ یَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٦٢.

و خداوند عزوجل هیچ انسانی را فراتر از توانش تکلیف نمی‌دهد، بلکه بر وی از عمل همان قدر واجب می‌گرداند که توان پرداختن به آن را دارا باشد. کارهای بندگان همه نزد خدای سبحان در کتابی که به حق سخن می‌گویند، ثبت است و او به آنان هیچ ستم نمی‌کند.

﴿بَلۡ قُلُوبُهُمۡ فِی غَمۡرَةٖ مِّنۡ هَٰذَا وَلَهُمۡ أَعۡمَٰلٞ مِّن دُونِ ذَٰلِکَ هُمۡ لَهَا عَٰمِلُونَ ٦٣.

ولی دل‌های فاجران از این قرآن عظیم در پرده و نابینایی است و آنان را افزون بر شرک‌شان کارهای زشت دیگری است. پس حق‌تعالی بر عمرشان می‌افزاید تا از این بارهای گناه بیشتر بردارند و در نتیجه به خشم یگانۀ قهار گرفتار آیند.

﴿حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذۡنَا مُتۡرَفِیهِم بِٱلۡعَذَابِ إِذَا هُمۡ یَجۡ‍َٔرُونَ ٦٤.

تا آنکه چون خداوند عزوجل خوشگذرانان اسرافکار را به گناهان‌شان گرفتار ساخت به ناگاه آنان از شدّت عذاب فریاد برداشته به ناله و زار درمی‌آیند.

﴿لَا تَجۡ‍َٔرُواْ ٱلۡیَوۡمَۖ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ ٦٥.

پس به آن گروه اشرار گفته می‌شود: از خشم پادشاه جبار فریاد سر ندهید که نه هرگز عذاب را از خود دفع توانید کرد و نه هرگز دیگران آن را از شما دفع می‌کنند. پس نه از خود نیرویی دارید و نه از غیر خود یار و یاوری.

﴿قَدۡ کَانَتۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ تَنکِصُونَ ٦٦.

در حقیقت آیات قرآن بر شما در دنیا خوانده می‌شد تا بدان تصدیق کرده و به چلچراغ هدایت راه یابید اما شما از شنیدن آن روی گردانیده، از عمل بدان ابا آورده و حتی دیگران را نیز از شنیدن آن باز می‌داشتید.

﴿مُسۡتَکۡبِرِینَ بِهِۦ سَٰمِرٗا تَهۡجُرُونَ ٦٧.

و شما بودید که بربندگان تکبر ورزیده، روز معاد را انکار کرده و بر بقیۀ اعراب با مسجدالحرام افتخار می‌کردید و مدعی آن بودید که به خاطر مسجدالحرام از همۀ مردم بهترید؛ با وجود آنکه شب هنگام پیرامون خانۀ کعبه سخنان زشت و فحش بر زبان می‌آورید.

﴿أَفَلَمۡ یَدَّبَّرُواْ ٱلۡقَوۡلَ أَمۡ جَآءَهُم مَّا لَمۡ یَأۡتِ ءَابَآءَهُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٦٨.

چرا در آیات قرآن تدبر نکردند تا بدانند که این آیات از نزد الله عزوجل است؟ یا مگر چیزی که آنان را از ایمان به خدا عزوجل باز داشته این است که از نزد الله عزوجل برای‌شان پیامی آمده است که مانند آن برای پدران نخستین‌شان نیامده بود پس از این جهت منکر گردیده‌اند؟

﴿أَمۡ لَمۡ یَعۡرِفُواْ رَسُولَهُمۡ فَهُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ ٦٩.

یا آنچه که بر تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وادارشان داشته این است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزدشان ناشناخته است و لذا آنان به نام، نسب، راستگویی و امانتداری‌اش آشنایی ندارند؟ در حالی که این ادعا نادرست است.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ بِهِۦ جِنَّةُۢۚ بَلۡ جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ وَأَکۡثَرُهُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ ٧٠.

یا این پندار آنان را برکفر واداشته که گفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مجنون است؟ سوگند به خدا که دروغ گفتند حق‌تعالی از این امر مصونش داشته است – او برای‌شان هدایت و حکمت و رشد و رستگاری را آورده است؛ لیکن بیشترشان از روی حسد و عناد، از حق نفرت دارند.

﴿وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِذِکۡرِهِمۡ فَهُمۡ عَن ذِکۡرِهِم مُّعۡرِضُونَ ٧١.

و اگر خداوند عزوجل وحی را بر وفق هواهای کفار نازل می‌کرد، یقینا آسمان‌ها و زمین و هر که در آن‌هاست تباه می‌شد؛ از آن‌رو که آنان اهل باطل و تقلب و دروغ‌اند. هرگز! بلکه خداوند عزوجل قرآن را شرف و عزتی برای این امّت نازل کرده است ولی کافران از این شرف رویگردانند.

﴿أَمۡ تَسۡ‍َٔلُهُمۡ خَرۡجٗا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیۡرٞۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ ٧٢.

ای پیامبر! آیا این امر کافران را از ایمان برگردانیده است که تو بر اجرای رسالت خود از اموال‌شان مزدی مطالبه می‌کنی و آن‌ها از پرداخت این اجرت بخل ورزیده‌اند؟ حال آنکه تو این کار را نکرده‌ای؛ زیرا گنجینۀهای عطا و ارزاق فقط نزد الله عزوجل است و او بهترین روزی دهندگان می‌باشد؛ تمام کسانی را که از وی روزی درخواست کنند یا درخواست نکنند روزی می‌دهد، دهش وی بدون مطالبۀ عوض است و دهشش را پایانی نیست.

﴿وَإِنَّکَ لَتَدۡعُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٧٣.

ای پیامبر! و تو امتت را بر دینی استوار و راه و روشی پایدار و مستقیم راهنمایی می‌کنی که همانا اسلام بزرگ است.

﴿وَإِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ عَنِ ٱلصِّرَٰطِ لَنَٰکِبُونَ ٧٤.

و در حقیقت دروغ انگاران روز که برای آن کار نمی‌کنند، از راه هدایت به بیراهه متمایل شده و از راه رشد منحرف گردیده‌اند.

﴿۞وَلَوۡ رَحِمۡنَٰهُمۡ وَکَشَفۡنَا مَا بِهِم مِّن ضُرّٖ لَّلَجُّواْ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ٧٥.

و اگر خداوند عزوجل بر کافران رحم کند و بناءً بعد از قحطی و خشک‌سالی به آنان خیر و فراوانی و سال‌های بارانی ارزانی بدارد، یقینا باز بر عناد و فساد خویش استمرار ورزیده و اکورمال کورمال در کژراهۀ گمراهی گام می‌گذارند و از جهالت در تیرگی حیرت و طغیان سرگردان باقی می‌مانند.

﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ فَمَا ٱسۡتَکَانُواْ لِرَبِّهِمۡ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ ٧٦.

و به رساتی خداوند عزوجل انواع مجازات‌ها و اشکال گرفتاری‌ها و نکبت‌ها را بر آنان فرود آورد اما آن‌ها برای پروردگار خود فروتن نشده، از گناه باز نیامدند و توبه‌کار نشدند.

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا فَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَابٗا ذَا عَذَابٖ شَدِیدٍ إِذَا هُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ ٧٧.

تا وقتی که چون خداوند عزوجل بردشمنانش در آخرت دروازۀ عذاب دردناک و کیفر پایدار و ابدی را گشود آن‌ها از رحمت وی نومید شده و به حیرتی در افتادند که نمی‌دانند راه خروج از آن چیست؛ در نتیجه کارشان بر آنان پریش و زار شده است.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡ‍ِٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ٧٨.

و تنها خداوند عزوجل است که برای شما نیروی شنوایی را آفرید تا صداها را بدان بشنوید، بینایی را آفرید تا دیدنی‌ها را با آن مشاهده کنید و دل‌ها و عقل‌ها را آفرید تا بدان دانستی‌ها را بفهمید، اما با وجود این نعمت‌های پیاپی و احسان‌های متواتر شکر و سپاس شما اندک و عبادت و نیایش‌تان ناچیز است!!

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٧٩.

و تنها خداست که بشر را برروی زمین آفرید و تمام خلق برای حساب فقط به سوی او باز می‌گردند.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ وَلَهُ ٱخۡتِلَٰفُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٨٠.

و تنها اوست که از عدم ایجاد کرد، بعد از حیات می‌میراند، بعد از مرگ برمی‌انگیزد و پشت سرهم آمدن شب با تاریکی‌هایش و روز با روشنگری‌هایش همراه با اختلاف در اوقات تنها از اوست، پس آیا در عظمت و قدرت بی‌مثال الله عزوجل نمی‌اندیشید؟!

﴿بَلۡ قَالُواْ مِثۡلَ مَا قَالَ ٱلۡأَوَّلُونَ ٨١.

ولی دشمنان خدا عزوجل پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب و کتابش را انکار کردند و همان پاسخی را ارئه دادند که کفار پیش از آنان ارائه می‌دادند.

﴿قَالُوٓاْ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ ٨٢.

کافران منکرانه گفتند: آیا معقول است که وقتی مردیم و در گور شدیم، اجساد ما در زمین پاشان و پراکنده شد و استخوان‌های ما پوسیده باز از نو به زندگی برگردیم؟! این امر ابداً عقلانی نیست.

﴿لَقَدۡ وُعِدۡنَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا هَٰذَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٨٣.

ای محمد! این سخن بر پدران ما نیز تکرار شده، آنگونه که تو نیز آن را به ما می‌گویی اما راستی و درستی آن بر ما آشکار نشده است؛ این سخن جز خرافات امت‌های پیشین نیست.

﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهَآ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤.

ای پیامبر! به آنان بگو: اگر می‌دانید کیست که زمین را آفریده و مالکیت زمین و هر که در آن است از آن اوست؟ کیست که روزی دهندۀ همگان و تدبیر گرهمگی است؟

﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ٨٥.

پس به راستی گواهی خواهند داد که آفریننده و مالک زمین و هرچه در آن است تنها خدای یگانه است. ای پیامبر! به آنان بگو: پس آیا این امر دلیلی بر آن نیست که خدا عزوجل برزنده ساختن بعد از میراندن نیز تواناست؟

﴿قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ ٨٦.

ای پیامبر! به کافران بگو: کیست که آفریننده، مالک، مدبر و متصرف آسمان‌های هفت گانه و عرش عظیم که بزرگ‌ترین و بالاترین مخلوقات است؛ می‌باشد؟

﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧.

گواهی خواهند داد که تنها خدای یگانه است. پس به آنان بگو: در این صورت آیا اگر غیر وی را به پرستش گرفتید از عذابش نمی‌ترسید؟ شگفتا! نه با وجود بسیار نعمت‌هایش به وی امید می‌بندید و نه با وصف نیرومندی قدرت و غلبه‌اش از وی پروا دارید؟!

﴿قُلۡ مَنۢ بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیۡهِ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨.

ای پیامبر! به آنان بگو: مالک، تدبیر ساز و گردانندۀ همه چیز کیست؟ گنجینه‌ها و کلید‌های امور به دست کیست؟ چه کسی است که پناهجوی به خود را پناه می‌دهد در حالی که هیچ‌کس نمی‌تواند آن کس را که خدا عزوجل به وی ارادۀ آسیبی داشته باشد پناه دهد؟ اگر به این کار دانشی دارید بگویید؟ نه! بلکه شما به قدرت حق‌تعالی پی نبردید؛ هم از این رو فرمانش را عصیان و نعمتش را کفران نمودید.

﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩.

پس کافران گواهی خواهند داد که آن همه ملک و توانایی فقط از آن خدای یگانه است؛ وانگه از آنان بپرس: چگونه خردهای‌تان سلب شده و نیروی تفکرتان از بین رفته است که از توحید الله عزوجل و ایمان به پیامبر و کتاب روز آخرت برگردانیده شدید؟ گویی به شما سحری رسیده است؟!

﴿بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٩٠.

بلکه خداوند عزوجل آورندۀ حق نازل شده بربنده و پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و آن‌ها در شرکشان به خدا و انکار روز جزا دروغگویند.

﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ٩١.

خدای یگانه است که فرزندی ندارد، نه کسی را زاده است و نه از کسی زاده شده و نه وی را همتایی است، الهی دیگر غیر او نیست، شریکی ندارد، پروردگاری جز او وجود ندارد زیرا اگر در عرصۀ هستی بیشتر از یک خدا وجود می‌داشت، یقینا هر خدایی آنچه را آفریده بود به تنهایی از آن خود می‌ساخت و در آن صورت یقینا در میان‌شان کشمکش و تضادی پرپهنا روی می‌داد؛ آنگونه که در میان سلاطین زمین روی می‌دهد وانگه نظام کائنات حتما مختل می‌شد و احوال جهان به هم می‌ریخت. پس مقدس و منزه است حق‌تعالی از فرزند و شریک که دشمنانش به وی نسبت می‌دهند.

﴿عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٩٢.

و خداوند عزوجل آنچه را از دیده‌ها پنهان است و آنچه را دیده‌ها می‌بیند، می‌داند، هیچ امر پنهانی بر وی نهان نیست، بناءً از داشتن شریک منزه است؛ معبودی جز او وجود ندارد.

﴿قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ ٩٣.

ای پیامبر! بگو: پروردگارا! چنان‌چه عقاب و عذابی را که به کافران وعده داده و از آن هشدارشان داده‌ای، به من نشان دادی و من در میان‌شان موجود بودم؛

﴿رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِی فِی ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٩٤.

پس پروردگارا! در آن صورت مرا با کافران هلاک مکن و مرا از عذاب و خشمت به سلامت دار؛ مرا در مجازات با اشرار یکجا نساز، بلکه از کسانی قرارم ده که از ایشان راضی گردیده‌ای؛ مرا همراه ابرار قرار ده.

﴿وَإِنَّا عَلَىٰٓ أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمۡ لَقَٰدِرُونَ ٩٥.

ای پیامبر! و به راستی خداوند عزوجل بر این امر تواناست که آنچه را از عذاب دنیا به کافران وعده داده است بر تو بنمایاند.

﴿ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ ٱلسَّیِّئَةَۚ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَصِفُونَ ٩٦.

ای پیامبر! بدی از سوی مردم را با بدیی از نزد خود مقابله نکن، بلکه شکیبایی و بردباری و گذشت در پیش گرفته و بدی را با نیکی پاسخ گوی تا به رحمت دانای غیب دست یابی؛ به علاوه این روش، سبب کفاره شدن گناه و رویکرد دل‌ها به سویت می‌شود بدان که تنها خداوند عزوجل است که به توصیف‌های فساد آلود و کینه توزانۀ کفار داناست و به زودی آنان را در قبال آن کیفر خواهد داد.

﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ ٩٧.

ای پیامبر! و بگو: پروردگارا! از وسوسه‌ها و اغواهای شیاطین و از دعوت‌های انگیزندۀ آن‌ها به سوی گناه، فحشا و منکر به تو پناه می‌برم.

﴿وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ ٩٨.

پروردگارا! و از اینکه شیاطین در چیزی از کارها و امورم حاضر شده و آن امر را بر من تباه سازند، به تو پناه می‌برم.

﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ ٩٩.

تا چون کافران در آستانۀ مرگ قرار گیرد و هول و وحشتی را که پیش رو دارد ببیند می‌گوید: پروردگارا! مرا به دنیا باز گردان.

﴿لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّآۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٠٠.

شاید توبه کنم و آنچه را از ایمان و صلاح از دست داده‌ام مجددا جبران نمایم! پس به وی گفته می‌شود: این امکان به تو داده نمی‌شود زیرا فرصت از دست رفته است، جز این نیست که این آرزوی باطل صرفا سخنی است که آن را به زبان می‌آورد و این سخن هیچ سودی برایش دربر ندارد؛ زیرا میان او و میان بازگشت به دنیا یک برزخ زمانی حایل است که در آن برزخ عذاب می‌شود و آن عبارت از عذاب قبر است، پس او هرگز و ابداً تا روز حساب به دنیا باز نخواهد گشت.

﴿فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ وَلَا یَتَسَآءَلُونَ ١٠١.

پس چون قیامت برپا شود و فرشته در صور بدمد و مردم از قبرهای‌شان بیرون شوند دیگر نه موقعیت‌های برتر اجتماعی – چون مال و ثروت و جاه که در دنیا داشته‌اند – به دردشان می‌خورد و نه پیوندهای نسبی و خویشاوندی‌ها و فخر ورزیدن به آن‌ها؛ چرا که موقف محشر، جایگاه نمایش نیکی‌ها و بدی‌ها و ثواب‌ها و گناهان است نه محل طرح ادعاهای بی‌پشتوانه و باطل. در این موقف هیچ‌کس از حال دیگری نمی‌پرسد؛ زیرا هر کس برای خود چنان وضع پردغدغه و پر از گرفتاریی دارد که او را از پرداختن به دیگران بی‌نیاز می‌سازد.

﴿فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٢.

پس کسانی که ثواب‌های‌شان از اعمال شایسته بسیار باشد و این ثواب‌ها روز حساب در کفۀ میزان بر گناهان سنگینی نماید، بی‌گمان او به نعمت‌های ابدی و جاودانه نایل و رستگار شده است.

﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فِی جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ١٠٣.

اما کسانی که به علت بسیاری گناهان کفۀ حسنات‌شان سبک باشد و این امر موجبات خشم پروردگار سبحان را فراهم آورد بی‌گمان به زیان ابدی در دوزخ گرفتار خواهند شد.

﴿تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ وَهُمۡ فِیهَا کَٰلِحُونَ ١٠٤.

آتش از شدّت سوزش و شرارتی که دارد چهرۀ کافران را می‌سوزاند در حالی که چهره‌های‌شان اخمو و ترش، گونه‌های‌شان تیره و سیاه، لب‌های‌شان در هم فرو رفته و بریان دندان‌های‌شان نمایان است.

﴿أَلَمۡ تَکُنۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ١٠٥.

روز قیامت به کافران گفته می‌شود: آیا آیات کتاب خداوند عزوجل در دنیا به شما خوانده نمی‌شد و همواره آن را مورد تکذیب قرار نمی‌دادید؟

﴿قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَیۡنَا شِقۡوَتُنَا وَکُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّینَ ١٠٦.

و چون علیه آن‌ها حجّت اقامه شد و به این یقین رسیدند که هلاک می‌شوند می‌گویند: پروردگارا! گناهان و نافرمانی‌های ما که از سویت بر ما مقدر شده بود بر ما غلبه کرد و ما از هدایت و رشد در انحراف بودیم.

﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ ١٠٧.

پروردگارا! ما را از دوزخ نجات ده تا به دنیا باز گردیم و هدایت شویم وانگه اگر بازهم به گمراهی بر گشتیم این بار دیگر ستم کرده‌ایم و عذاب بر ما واجب شده است.

﴿قَالَ ٱخۡسَ‍ُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ ١٠٨.

پس خدای سبحان سرزنش کنان به آنان می‌گوید: ذلیل و حقارت زده در آتش باقی بمانید و با من سخن نگویید! در آن هنگام است که از رحمت ارحم الراحمین نومید می‌شوند.

﴿إِنَّهُۥ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٠٩.

در حقیقت گروهی از بندگان مؤمن خدا بودند که از پروردگارشان می‌خواستند تا خطاهای‌شان را بپوشاند، گناهان‌شان را بیامرزد و به رحمت خویش بر آنان مهر ورزد و او بهترین مهربانان است.

﴿فَٱتَّخَذۡتُمُوهُمۡ سِخۡرِیًّا حَتَّىٰٓ أَنسَوۡکُمۡ ذِکۡرِی وَکُنتُم مِّنۡهُمۡ تَضۡحَکُونَ ١١٠.

اما شما بودید که تمسخر و استهزا به مؤمنان شغل همیشگی و اولویت پیوستۀتان بود تا بدانجا که یاد و پرستش الله عزوجل را فراموش کرده و بر کفر باقی ماندید و مسخره کنان و ریشخند زنان به آنان می‌خندیدید.

﴿إِنِّی جَزَیۡتُهُمُ ٱلۡیَوۡمَ بِمَا صَبَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ١١١.

بی‌گمان خداوند عزوجل این گروه از بندگان مؤمن خود را به بهشت‌های پرناز و نعمت پاداش داده است؛ از آن‌رو که بر انجام طاعت و پرهیز از معصیت شکیبایی ورزیدند.

﴿قَٰلَ کَمۡ لَبِثۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ عَدَدَ سِنِینَ ١١٢.

و از کفار فجار در دوزخ پرسیده می‌شود: چه بسیار مدت‌ها که به شمار سال‌ها در زندگی دنیا ماندید؟ ولی با این وجود در گناهان زیاده روی کردید.

﴿قَالُواْ لَبِثۡنَا یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖ فَسۡ‍َٔلِ ٱلۡعَآدِّینَ ١١٣.

پس در حالی که از شدّت هول و هراس در دهشتی عظیم به سر می‌برند پاسخ می‌دهند: در دنیا فقط یک روز یا بخشی از یک روز زیسته‌ایم؛ از حسابگرانی که ماه‌ها و روزها را برمی‌شمارند بپرس زیرا آن‌ها از ما داناتراند.

﴿قَٰلَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗاۖ لَّوۡ أَنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١١٤.

پروردگار متعال می‌فرماید: در دنیا جز زمان اندکی نماندید، زیرا عمر دنیا نسبت به آخرت کوتاه است، اما اگر نزد شما علم سودمندی بود که به راه صواب رهنمون‌تان می‌شد، بر انجام طاعت و ترک معصیت صبر می‌کردید در آن صورت یقینا به رضوان و حنان دست می‌یافتید.

﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّکُمۡ إِلَیۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ ١١٥.

ای بندگان! آیا پنداشتید که خداوند عزوجل شما را بی‌هوده و بی‌هدف آفریده است؟ به طوری که نه امری در کار است و نه نهی، نه ثواب و نه عقابی و به سوی خدا باز نمی‌گردید تا هرعمل کننده‌ای را در برابر عملش جزا دهد؟

﴿فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡکَرِیمِ ١١٦.

پس منزه و مقدس است خدای سبحان از اینکه خلق را برای بی‌هودگی و سرگرمی بیافریند. بناءً آفرینش خلق جز به حق و راستی نیست؛ در ورای آفرینش حکمتی بزرگ وجود دارد که همانا پرستش خدای متعال است، هموکه معبود و پروردگاری جز وی نیست و همو که پروردگار عرش گرامی است.

﴿وَمَن یَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ ١١٧.

و هر که با خداوند عزوجل اله دیگری غیر از وی را بخواند که او را برشایسته‌گی آن اله به عبودیت همراه الله عزوجل هیچ دلیلی نیست، پس جزایش در برابر این کار زشتن عذابی سخت و سنگین از جانب پروردگارش می‌باشد. بی‌گمان کافر در روز قیامت نه نجات می‌یابد و نه رستگار می‌شود.

﴿وَقُل رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١١٨.

و پروردگارت را بخوان و بگو: پروردگارا! گناهان را بیامبرز، از خطاها درگذر و ای ذوالجلال و الإکرام! بر حال زار ما رحم کن زیرا تو بهترین بخشندگان و برترین مهربانانی؛ توبه را می‌پذیری و از گنه‌کار درمی‌گذری.