تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سوره ملک

سُورَةُ المُلۡکِ

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿ تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ١ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَیَوٰةَ لِیَبۡلُوَکُمۡ أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفُورُ ٢ ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗاۖ مَّا تَرَىٰ فِی خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖۖ فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖ ٣ ثُمَّ ٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ کَرَّتَیۡنِ یَنقَلِبۡ إِلَیۡکَ ٱلۡبَصَرُ خَاسِئٗا وَهُوَ حَسِیرٞ ٤ وَلَقَدۡ زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَٰبِیحَ وَجَعَلۡنَٰهَا رُجُومٗا لِّلشَّیَٰطِینِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِیرِ ٥ وَلِلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ٦ إِذَآ أُلۡقُواْ فِیهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِیقٗا وَهِیَ تَفُورُ ٧ تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۖ کُلَّمَآ أُلۡقِیَ فِیهَا فَوۡجٞ سَأَلَهُمۡ خَزَنَتُهَآ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَذِیرٞ ٨ قَالُواْ بَلَىٰ قَدۡ جَآءَنَا نَذِیرٞ فَکَذَّبۡنَا وَقُلۡنَا مَا نَزَّلَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ کَبِیرٖ ٩ وَقَالُواْ لَوۡ کُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا کُنَّا فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ ١٠ فَٱعۡتَرَفُواْ بِذَنۢبِهِمۡ فَسُحۡقٗا لِّأَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ ١١ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَیۡبِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٞ ١٢

به نام خداوند بخشندۀ مهربان

بسیار با برکت است آن خدا که به دست اوست پادشاهى و او بر همه چیز تواناست. ﴿1آن خدا که آفرید موت و حیات را تا بیازماید شما را که کدام یک از شما نیکوتر است در عمل و اوست غالب آمرزگار. ﴿2آن خدا که آفرید هفت آسمان را تو بر تو. نبینى [اى بیننده] در آفرینش خدا هیچ بى‏ضابطگى. پس بازگردان چشم را آیا مى‏بینى هیچ شکستگى؟. ﴿3پس بازگردان چشم را دوباره تا بازآید به جانب تو چشم خوار شدۀ مانده‏گشته. ﴿4و هرآیینه زینت دادیم آسمان نزدیک را به چراغ‌ها و ساختیم آن چرا‌غ‌ها را آلات رجم شیاطین و آماده کرده‏ایم براى شیاطین عذاب دوزخ. ﴿5و براى آنان‌که کافر شده‌اند به پروردگار خود عذاب دوزخ است و آن بد جایى است. ﴿6وقتى که افکنده شود ایشان را به دوزخ بشنوند آن را آوازى مانند آواز خر و آن دوزخ جوش مى‏زند. ﴿7نزدیک است که پاره پاره شود از خشم. هرگاه افکنده شود به دوزخ گروهى را، سؤال کنند از آن گروه نگاهبان دوزخ: آیا نیامده بود نزدیک شما هیچ پیغامبر ترساننده؟. ﴿8بگویند: آرى! آمده بود به ما ترسانند‌ه‌ای. پس دروغ داشتیم و گفتیم: نَفرود آورده است خدا هیچ چیزى را. نیستید شما مگر در گمراهى بزرگ. ﴿9و گویند: اگر ما مى‏شنیدیم یا مى‏فهمیدیم نمى‏شدیم داخل در زمره اهل دوزخ. ﴿10پس اقرار کرده‌اند به گناه خویش پس لعنت باد اهل دوزخ را! . ﴿11هرآیینه آنان‌که مى‏ترسند از پروردگار خویش غایبانه ایشان راست آمرزش و مزد بزرگ. ﴿12

﴿وَأَسِرُّواْ قَوۡلَکُمۡ أَوِ ٱجۡهَرُواْ بِهِۦٓۖ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١٣ أَلَا یَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُ ١٤ هُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَیۡهِ ٱلنُّشُورُ ١٥ ءَأَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ أَن یَخۡسِفَ بِکُمُ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ ١٦ أَمۡ أَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ أَن یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗاۖ فَسَتَعۡلَمُونَ کَیۡفَ نَذِیرِ ١٧ وَلَقَدۡ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَکَیۡفَ کَانَ نَکِیرِ ١٨ أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ إِلَى ٱلطَّیۡرِ فَوۡقَهُمۡ صَٰٓفَّٰتٖ وَیَقۡبِضۡنَۚ مَا یُمۡسِکُهُنَّ إِلَّا ٱلرَّحۡمَٰنُۚ إِنَّهُۥ بِکُلِّ شَیۡءِۢ بَصِیرٌ ١٩ أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ جُندٞ لَّکُمۡ یَنصُرُکُم مِّن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِۚ إِنِ ٱلۡکَٰفِرُونَ إِلَّا فِی غُرُورٍ ٢٠ أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی یَرۡزُقُکُمۡ إِنۡ أَمۡسَکَ رِزۡقَهُۥۚ بَل لَّجُّواْ فِی عُتُوّٖ وَنُفُورٍ ٢١ أَفَمَن یَمۡشِی مُکِبًّا عَلَىٰ وَجۡهِهِۦٓ أَهۡدَىٰٓ أَمَّن یَمۡشِی سَوِیًّا عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٢٢ قُلۡ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَکُمۡ وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡ‍ِٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ٢٣ قُلۡ هُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٢٤ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٢٥ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِ وَإِنَّمَآ أَنَا۠ نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٢٦

و پنهان کنید سخن خود را یا آشکارا گویید آن را، هرآیینه خدا دانا است به آنچه در سینه‌ها باشد. ﴿13آیا نداند کسی که آفرید و اوست باریک بین خبردار؟!﴿14اوست آنکه رام ساخت براى شما زمین را تا راه روید در نواى آن و بخورید از رزق خدا و سوى اوست برانگیختن. ﴿15آیا ایمن شده‏اید از کسی که در آسمان است از آنکه فرو برد شما را به زمین، پس ناگهان زمین جنبش کند؟. ﴿16آیا ایمن شده‏اید از کسی که در آسمان است از آنکه بفرستد بر شما باد سنگبار؟ پس خواهید دانست چگونه است ترسانیدن من. ﴿17و هرآیینه دروغ داشتند آنان‌که پیش از ایشان بودند، پس چگونه بود عقوبت من؟. ﴿18آیا ندیده‏اند به سوى مرغان بالاى خود گشاینده بازوى و گاه‏گاه فراهم مى‏آرند؟! نگاه نمی‌دارد ایشان را مگر خدا، هرآیینه او به هر چیز بیناست. ﴿19آیا کیست آنکه وى لشکر است براى شما نصرت می‌دهد شما را بجز خدا؟ نیستند کافران مگر در فریب. ﴿20آیا کیست آنکه روزى دهد شما را اگر بازگیرد خدا رزق خود را؟ بلکه محکم پیوسته‏اند در سرکشى و رمیدگى. ﴿21آیا کسی که برود نگونسار افتاده بر روى خود راه یافته‏تر است آیا کسی که می‌رود راست ایستاده بر راه راست؟ [1181]. ﴿22بگو: اوست آنکه بیافرید شما را و پدید آورد براى شما شنوایى و چشم‌ها و دل‌ها اندکى شکر مى‏کنید. ﴿23بگو: اوست آنکه پراکنده ساخت شما را در زمین و به سوى او برانگیخته خواهید شد. ﴿24و می‌گویند: کافران کى باشد این وعده اگر راستگویید؟!. ﴿25بگو: جز این نیست که علم نزدیک خداست و جز این نیست که من بیم‌کنندۀ آشکارم. ﴿26

﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ زُلۡفَةٗ سِیٓ‍َٔتۡ وُجُوهُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقِیلَ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَدَّعُونَ ٢٧ قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَهۡلَکَنِیَ ٱللَّهُ وَمَن مَّعِیَ أَوۡ رَحِمَنَا فَمَن یُجِیرُ ٱلۡکَٰفِرِینَ مِنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ ٢٨ قُلۡ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ءَامَنَّا بِهِۦ وَعَلَیۡهِ تَوَکَّلۡنَاۖ فَسَتَعۡلَمُونَ مَنۡ هُوَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٢٩ قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُکُمۡ غَوۡرٗا فَمَن یَأۡتِیکُم بِمَآءٖ مَّعِینِۢ ٣٠

و آنگاه که ببینند وعده را نزدیک شده ناخوش کرده شود [1182]روى آنان‌که کافر شدند و گفته شود: این است آنچه او را مى‏طلبیدید. ﴿27بگو: آیا دیدید اگر هلاک کند مرا خدا و آنان را که همراه منند یا رحمت کند بر ما، به هر تقدیر که خلاصى دهد کافران را از عذاب درد دهنده؟. ﴿28بگو: اوست بخشاینده، به وى ایمان آوردیم و بر وى توکل نمودیم، پس خواهید دانست که کیست در گمراهى ظاهر. ﴿29بگو: آیا دیدید اگر شود آب شما فرورفته، پس که بیارد براى شما آب روان را؟. ﴿30

تفسیر سوره‌ ملک

سوره‌ ملک

مکی‌ است‌ و دارای‌ (30) آیه‌ است‌.

وجه‌ تسمیه: این‌ سوره‌ به‌ سبب‌ افتتاح‌ با تقدیس‌ و بزرگداشت‌ ذات‌ با عظمت ‌خداوند از سوی‌ خودش‌، «ملک‌» نامیده‌ شد و به‌ نام‌های «واقیه‌» و «منجیه‌» نیز نامیده‌ می‌شود زیرا خواننده‌ خویش‌ را از عذاب‌ قبر حفظ نموده‌ و نجات‌ می‌دهد چنان‌که‌ بیان‌ خواهد شد. ابن‌ عباس‌ رضی الله عنه  این‌ سوره‌ را «مجادله‌» می‌نامید به‌ دلیل‌ آن‌که‌ این‌ سوره‌ از خواننده‌ خود در قبر دفاع‌ می‌کند.

فضیلت‌ آن: در فضیلت‌ این‌ سوره‌ احادیث‌ بسیاری‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ این‌ حدیث‌ شریف‌ است: «إن‌ سورة‌ فی‌ القرآن‌ ثلاثین‌ آیة شفعت‌ لصاحبها غفر له: ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ [الملک: 1]. «همانا سوره‌ای‌ در قرآن‌ هست‌ که‌ سی‌ آیه‌ دارد و برای ‌صاحب‌ خود شفاعت‌ کرد پس‌ برایش‌ آمرزیده‌ شد، این‌ سوره‌ ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ است‌». همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ابن‌عباس‌ رضی الله عنه  آمده‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «هی‌ المانعة‌، هی‌ المنجیة‌، تنجیه‌ من‌ عذاب‌ القبر». «این‌ سوره ‌بازدارنده‌ است‌، این‌ سوره‌ نجات‌ دهنده‌ است‌ و خواننده‌ خود را از عذاب‌ قبر نجات‌ می‌دهد». همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ آمده‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  دو سوره‌ «الم تنزیل السجده» و «تبارک الذی...» را در هر شب‌ می‌خواندند و خواندن‌ آن‌ها را در سفر و حضر ترک‌ نمی‌کردند از این‌ جهت‌ گفته‌ شده‌ که‌ قرائت‌ آن‌ در هر شب ‌مستحب‌ است‌. صاحب‌ تفسیر «فی‌ظلال‌ القرآن‌» می‌گوید: «این‌ سوره‌ جهانبینی ‌جدیدی‌ را از هستی‌ و رابطه‌ آن‌ با آفریننده‌اش‌ به‌ تصویر می‌کشد، جهانبینی‌ای‌ که ‌مرزهای‌ محدود زمانی‌ و مکانی‌ را در می‌نوردد...».

﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ١

«تبارک‌ است‌ آن‌ که‌ به‌ دست‌ اوست‌ ملک» تبارک: از برکت‌ است‌ که‌ عبارت‌ از رشد و فزونی‌ حسی‌ یا معنوی‌ می‌باشد. یعنی‌ خیر خداوند عزوجل  بسیار و انعام‌ وی‌ بزرگ‌ است‌ و او از صفات‌ مخلوقان‌ برتر و والا و خجسته‌ می‌باشد. مراد از ملک: فرمانروایی‌ آسمان‌ها و زمین‌ در دنیا و آخرت‌ است‌. «و او بر همه‌ چیز تواناست» و هیچ‌ چیز او را عاجز نمی‌تواند کرد بلکه‌ او هرگونه‌ که‌ بخواهد در ملک‌ خویش‌تصرف‌ می‌کند؛ از انعام‌ نمودن‌ یا انتقام‌ گرفتن‌، از بلند بردن‌ یا پست‌ نمودن‌ و از بخشیدن‌ یا بازداشتن‌؛ و مؤمنان‌ در دنیا به‌ این‌ امر دانا و باورمندند اما کفار منکر آن ‌می‌باشند ولی‌ در آخرت‌؛ احدی‌ جز حق‌ تعالی‌ ادعای‌ ملک‌ و فرمانروایی‌ را نمی‌کند و هیچ‌کس‌ منکر فرمانروایی‌ وی‌ نمی‌گردد از این‌ جهت‌ است‌ که‌ خداوند متعال‌ فرموده‌ است:﴿مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ٤ [الفاتحة: 4] «خداوند فرمانروای‌ روز جز است» و نیز فرموده‌ است: ﴿یَوۡمَ هُم بَٰرِزُونَۖ لَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِنۡهُمۡ شَیۡءٞۚ لِّمَنِ ٱلۡمُلۡکُ ٱلۡیَوۡمَۖ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ١٦ [غافر: 16]. «روزی‌ که‌ آنان‌ سراپا آشکار باشند و از آنان‌ چیزی‌ بر خداوندپوشیده‌ نباشد، ندا آید: امروز فرمانروایی‌ از آن‌ کیست‌؟ (پاسخ‌ آید که) از آن‌خداوند یگانه‌ قهار است‌».

﴿ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَیَوٰةَ لِیَبۡلُوَکُمۡ أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفُورُ٢

«همان‌ که‌ مرگ‌ و زندگی‌ را آفرید» مرگ: انقطاع‌ و جدایی‌ روح‌ از بدن‌؛ و حیات: تعلق‌ و پیوند روح‌ به‌ بدن‌ است‌. پس‌ حیات‌ در اینجا به‌ این‌ معنی‌ است‌ که: خدای‌  عزوجل ‌ بشر را در ساختار انسانی‌اش‌ آفرید و در وی‌ روح‌ را خلق‌ کرد «تا شما را بیازماید که‌ کدام‌ یک‌ از شما نیکوکردارتر است» یعنی: مرگ‌ و زندگی‌ را آفرید و شما را عاقل‌ گردانید تا شما را مکلف‌ سازد، سپس‌ شما را بیازماید و آن‌گاه‌ شما را بر مبنای‌ این‌ تکلیف‌، جزا و پاداش‌ دهد. پس‌ هدف‌ اصلی‌ از ابتلا، نمایان‌ کردن‌ کمال‌ نیکوکاری‌ نیکان‌ است‌ «و اوست‌ عزیز» یعنی: غالبی‌ که‌ مغلوب‌ نمی‌شود «آمرزگار» است‌ برای‌ کسی‌ که‌ توبه‌ و انابت‌ پیشه‌ کرده‌ است‌. در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ابن ‌عمر رضی الله عنه  آمده‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  آیه: ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ [الملک: 1] را تلاوت‌ نمودند و چون‌ به: ﴿أَیُّکُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلٗاۚ رسیدند، فرمودند: «از محرمات‌ خداوند عزوجل  بپرهیز و در طاعت‌ وی‌ بشتاب‌».

﴿ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗاۖ مَّا تَرَىٰ فِی خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖۖ فَٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ هَلۡ تَرَىٰ مِن فُطُورٖ٣

«همان‌ که‌ هفت‌ آسمان‌ را طبقه‌ طبقه‌ آفرید» بر فراز یک‌دیگر، هر آسمانی‌ را جدا از آسمان‌ دیگر چنان‌که‌ در حدیث «اسراء» و غیر آن‌ آمده‌ است‌. آسمان: ماده‌ای‌ است‌ که‌ جز خدای‌ سبحان‌ کسی‌ حقیقت‌ آن‌ را نمی‌داند، چنان‌ که‌ در احادیث‌ شریف‌ آمده‌ است‌ و فاصله‌ آن‌ از زمین‌ با مقیاس‌های‌ قدیم‌ مسافت ‌پنجصد سال‌ راه‌ است‌ و امروزه‌ در برنامه‌های‌ فضایی‌ این‌ مسافت‌ را به‌ مایل ‌می‌سنجند. به‌قولی: آسمان‌ عبارت‌ از مدارهای‌ سیر سیارگان‌ است‌ چنان‌ که‌ دانشمندان‌ نجوم‌ نیز برآنند که‌ آسمان‌ عبارت‌ از فضای‌ خالی‌ای‌ است‌ که‌ سیارگان‌ در آن‌ سیر می‌کنند. و اگر بدانیم‌ که‌ سیارگان‌ و ستارگان‌ دارای‌ ابعاد بس‌ متفاوت‌ و مسافت‌های‌ عظیمی‌ هستند، در این‌ صورت‌ می‌توانیم‌ عظمت‌ کرات‌ آسمآن‌ها را درک‌ کنیم‌. «در آفرینش‌ خدای‌ رحمن‌ هیچ‌ بی‌ضابطه‌گی‌ای‌ نمی‌بینی» یعنی: ای ‌بیننده‌! تو هیچ‌ تناقض‌، تباین‌، کجی‌ و نابسامانی‌ای‌ در آفرینش‌ خدای‌ بخشایشگر نمی‌بینی‌ بلکه‌ آفرینش‌ وی‌ بسیار به‌ سامان‌، منظم‌ و استوار است‌ به‌ طوری‌ که‌ بر وجود آفریننده‌ خود دلالت‌ می‌کند «باز بنگر، آیا هیچ‌ خلل‌ و نقصانی‌ می‌بینی‌؟» یعنی: باز نگاهت‌ را به‌ آسمان‌ بدوز و تأمل‌ کن‌ که‌ آیا ـ با وجود عظمت‌ و گستردگی‌ آسمان‌ ـ هیچ‌ شکاف‌ یا رخنه‌ یا خلل‌ و شکستگی‌ای‌ در آن‌ می‌بینی‌؟.

﴿ثُمَّ ٱرۡجِعِ ٱلۡبَصَرَ کَرَّتَیۡنِ یَنقَلِبۡ إِلَیۡکَ ٱلۡبَصَرُ خَاسِئٗا وَهُوَ حَسِیرٞ٤

«باز دوباره‌ چشم‌ بگردان» یعنی: بارهای‌ متوالی‌ به‌ طور پیاپی‌ بنگر و نیک‌ تأمل‌کن‌ هرچند که‌ نگرشت‌ بسیار شود زیرا تکرار نگرش‌ و تأمل‌، در اقامه‌ حجت‌ بلیغ‌تر و عذر و بهانه‌ را قطع‌ کننده‌تر است‌ «تا نگاهت‌ زبون‌ و درمانده‌ به‌سویت ‌بازگردد» یعنی: اگر هم‌ پیوسته‌ بنگری‌ و پیاپی‌ تأمل‌ کنی‌، نگاهت‌ با ذلت‌ و حقارت‌ و خسته‌ و مانده‌ از این‌که‌ در آفرینش‌ آسمان‌ چیزی‌ از عیب‌ را ببیند، به‌ سویت‌ بازمی‌گردد.

﴿وَلَقَدۡ زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَٰبِیحَ وَجَعَلۡنَٰهَا رُجُومٗا لِّلشَّیَٰطِینِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابَ ٱلسَّعِیرِ٥

«و هر آینه‌ آسمان‌ دنیا را به‌ چراغ‌هایی‌ زینت‌ دادیم» پس‌ آسمان‌ دنیا در نیکوترین ‌ساختار، کامل‌ترین‌ صورت‌، دل‌انگیزترین‌ شکل‌ و بسان‌ نگارینه‌ترین‌ تابلویی‌ قرار گرفته‌ است‌. ستارگان‌ چراغها نامیده‌ شدند زیرا همچون‌ روشنی‌ بخشیدن‌ چراغ ‌پرتو بر می‌افشانند «و آن‌ها را رماننده‌ شیاطین‌ گردانیدیم» یعنی: این‌ چراغ‌ها را آلات ‌رجمی‌ گردانیدیم‌ که‌ شیاطین‌ به‌ وسیله‌ آن‌ها رانده‌ می‌شوند. البته‌ این‌ جمله‌ مفید فایده‌ دیگری‌ غیر از این‌ فایده‌ است‌ که‌ ستارگان‌ زینت‌ و آرایشی‌ برای‌ آسمان‌ دنیا هستند. قتاده‌ می‌گوید: «خداوند عزوجل  ستارگان‌ را برای‌ سه‌ حکمت‌ آفرید:

1-   زینتی‌ برای‌ آسمان‌.

2-   رماننده‌ای‌ برای‌ شیاطین‌

3-    نشانه‌هایی‌ که‌ به‌ وسیله‌ آن‌ها در خشکی‌ و دریا راهیابی‌ می‌شود».

«و برای‌ آنان‌ عذاب‌ آتش‌ افروخته‌ آماده‌ کرده‌ایم» یعنی: برای‌ شیاطین‌ بعد از سوختاندن‌ آن‌ها در دنیا به‌ وسیله‌ شهابهای‌ آسمانی‌، عذاب‌ آتش‌ را آماده‌ کرده‌ایم‌.

﴿وَلِلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ٦

«و برای‌ کسانی‌ که‌ به‌ پروردگارشان‌ کفر ورزیده‌اند» از بنی‌آدم‌، یا از هردو گروه‌ بنی‌آدم‌ و جن «عذاب‌ جهنم‌ است‌ و چه‌ بد سرانجامی‌ است» جهنم‌ که‌ بدان ‌می‌گرایند و می‌پیوندند.

﴿إِذَآ أُلۡقُواْ فِیهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِیقٗا وَهِیَ تَفُورُ٧

«چون‌ در آن‌ افگنده‌ شوند» چنان‌که‌ هیزم‌ در آتش‌ افگنده‌ می‌شود؛ «برای‌ آن ‌آوازی‌ مانند آواز خر می‌شنوند» شهیق: آوازی‌ مانند آواز خر در اول‌ نعره‌ آن‌ است‌. ابن‌ عباس‌ رضی الله عنه  می‌گوید: «آواز جهنم‌ در هنگام‌ افگندن‌ کفار در آن‌، همچون‌ آواز خر است‌ آن‌ گاه‌ که‌ از دیدن‌ جو دم‌ بر می‌آورد و نفس‌ نفس‌ می‌زند و سپس‌ عرعر تندی‌ می‌کشد که‌ همه‌ کس‌ از شنیدن‌ آن‌ بر خود می‌لرزد». «و آن‌ برمی‌جوشد» یعنی: دوزخ‌ بر دوزخیان‌ همچون‌ جوشیدن‌ دیگ‌ برمی‌جوشد.

﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۖ کُلَّمَآ أُلۡقِیَ فِیهَا فَوۡجٞ سَأَلَهُمۡ خَزَنَتُهَآ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَذِیرٞ٨

«نزدیک‌ است‌ که‌ از خشم‌ پاره‌ پاره‌ شود» یعنی: نزدیک‌ است‌ که‌ دوزخ‌ از شدت‌ خشم‌ بر کفار، از هم‌ شگافته‌ و پاره‌پاره‌ شود «هرگاه‌ که‌ فوجی‌ در آن‌ افگنده ‌شوند» فوج: یک‌ گروه‌ از مردم‌اند «نگهبانانش‌ از آنان‌ می‌پرسند» یعنی: فرشتگان‌ نگهبان‌ دوزخ‌ که «مالک‌» و همکاران‌ وی‌اند از سر توبیخ‌ و سرکوفت‌ از دوزخیان‌ می‌پرسند: «آیا نزد شما» در دنیا «بیم‌دهنده‌ای‌ نیامد» که‌ شما را از چنین‌ روز سختی‌ بیم‌ و هشدار دهد؟.

﴿قَالُواْ بَلَىٰ قَدۡ جَآءَنَا نَذِیرٞ فَکَذَّبۡنَا وَقُلۡنَا مَا نَزَّلَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ کَبِیرٖ٩

«گویند: چرا، نزد ما هشداردهنده‌ای‌ آمد» یعنی: فرستاده‌ای‌ از بارگاه‌ پروردگار ما نزد ما آمد و ما را بیم‌ و هشدار داد و ما را از چنین‌ روزی‌ آگاهانید «پس‌ تکذیب ‌کردیم» آن‌ هشداردهنده‌ را «و گفتیم: خداوند چیزی‌ فرو نفرستاده‌ است» بر زبان ‌شما از امور غیب‌، اخبار آخرت‌ و شرایع‌ و احکامی‌ که‌ متضمن‌ بیان‌ چیزهایی ‌باشد که‌ خداوند عزوجل  از ما می‌طلبد «شما جز در گمراهی‌ بزرگ‌ نیستید» یعنی‌ ما به ‌پیامبران‌ گفتیم: بی‌گمان‌ شما از حق‌ و راه‌ صواب‌ دور هستید. یا این‌ سخن‌ نگهبانان ‌دوزخ‌ به‌ دوزخیان‌ است‌. به‌ هرحال‌؛ خدای‌  عزوجل ‌ در این‌ آیه‌ از عدالتش‌ در معامله‌ با خلقش‌ یادآور می‌شود و این‌که‌ او هیچ‌کس‌ را جز بعد از برپا داشتن ‌حجت‌ علیه‌ وی‌ عذاب‌ نمی‌کند.

﴿وَقَالُواْ لَوۡ کُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا کُنَّا فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ١٠

«و گویند» کفار «اگر شنیده‌ بودیم» به‌ سمع‌ قبول‌ و فهم‌ «یا تعقل‌ کرده ‌بودیم» مانند تعقل‌ و درک‌ و دریافت‌ کسی‌ که‌ نیک‌ می‌نگرد و می‌اندیشد؛ «از زمره‌ دوزخیان‌ نبودیم» بلکه‌ می‌بایست‌ به‌ آنچه‌ که‌ خدای‌  عزوجل ‌ برای‌ ما نازل‌ کرده‌ بود ایمان‌ می‌آوردیم‌ و از پیامبران  علیهم السلام  متابعت‌ و پیروی‌ می‌ کردیم‌.

﴿فَٱعۡتَرَفُواْ بِذَنۢبِهِمۡ فَسُحۡقٗا لِّأَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ١١

«پس‌ به‌ گناه‌ خود» یعنی: به‌ کفر خود که‌ به‌ سبب‌ آن‌ سزاوار عذاب‌ دوزخ‌ شدند «اعتراف‌ کردند پس‌ دوری‌ باد بر اهل‌ دوزخ» یعنی: دور باشند از رضای ‌خداوند عزوجل  و رحمت‌ وی‌. بدین‌گونه‌ خداوند متعال‌ عذاب‌ را گریبانگیر آنان ‌می‌سازد، بعد از آن‌که‌ به‌ گناه‌ خود اعتراف‌ می‌کنند زیرا با این‌ عتراف‌ است‌ که ‌علیه‌ آنان‌ حجت‌ بر پا می‌شود و برایشان‌ عذری‌ باقی‌ نمی‌ماند. در حدیث‌ شریف‌آمده‌ است‌: «لن‌ یهلک‌ الناس‌ حتی‌ یعذروا من‌ انفسهم: مردم‌ هرگز نابود ساخته ‌نمی‌شوند تا این‌که‌ از جانب‌ خویش‌ عذر نمایانده‌ شوند». یعنی: حجت‌ علیه‌ آنان ‌ثابت‌ گردد و خود نیز به‌ جرم‌ خویش‌ اعتراف‌ کنند. همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ آمده‌است‌: «لا یدخل‌ أحد النار إلا وهو یعلم‌ أن‌ النار أولی‌ به‌ من‌ الجنة». «هیچ‌ کس‌ به ‌دوزخ‌ داخل‌ نمی‌شود مگر این‌که‌ می‌داند که‌ دوزخ‌ به‌ او از بهشت‌ سزاوارتر است‌».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَیۡبِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٞ کَبِیرٞ١٢

«بی‌گمان‌ کسانی‌ که‌ غایبانه‌ از پروردگار خویش‌ می‌ترسند» یعنی: درحالی‌ از عذاب‌ او می‌ترسند که‌ او و عذابش‌ را ندیده‌اند پس‌ از بیم‌ عذابش‌ به‌ او ایمان ‌آورده‌ و در نهان‌ و آشکار از او اطاعت‌ می‌کنند؛ «آنان‌ را آمرزشی» است‌ بزرگ ‌که‌ خداوند عزوجل  به‌ سبب‌ آن‌ از گناهانشان‌ در می‌گذرد «و» برای‌ ایشان‌ «مزدی ‌بزرگ‌ است» که‌ همانا بهشت‌ می‌باشد. در حدیث‌ شریف‌ آمده‌ است‌: «سبعة‌ یظلهم ‌الله‌ تعالی‌ فی‌ ظل‌ عرشه‌ یوم‌ لا ظل‌ إلا ظله‌ ... منهم‌: ورجل‌ دعته‌ امرأة‌ ذات‌ منصب ‌وجمال‌ فقال: إنی‌ أخاف‌ الله‌ ورجل‌ تصدق‌ بصدقة‌ فأخفاها حتی‌ لا تعلم‌ شماله‌ ما تنفق ‌یمینه‌». «هفت‌ کس‌اند که‌ خداوند متعال‌ ایشان‌ را در روزی‌ که‌ سایه‌ای‌ جز سایه‌ ‌وی‌ نیست‌، در سایه‌ عرش‌ خود جای‌ می‌دهد ... و از جمله‌ ایشان‌ مردی‌ است‌ که ‌زن‌ صاحب‌ جاه‌ و جمالی‌ او را به‌سوی‌ خود می‌خواند ولی‌ آن‌ مرد می‌گوید: من‌ (این‌ کار بد را نمی‌کنم‌ زیرا) از خداوند عزوجل  می‌ترسم‌. و از جمله‌ ایشان‌ مردی‌ است‌که‌ صدقه‌ای‌ می‌دهد و آن‌ را مخفی‌ می‌دارد تا بدانجا که‌ دست‌ چپ‌ وی‌ پی ‌نمی‌برد به‌ آنچه‌ که‌ دست‌ راستش‌ انفاق‌ می‌کند».

﴿وَأَسِرُّواْ قَوۡلَکُمۡ أَوِ ٱجۡهَرُواْ بِهِۦٓۖ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١٣

«و اگر سخن‌ خود را پنهان‌ دارید، یا آشکارش‌ نمایید» یعنی: اگر سخن‌ خود در مورد رسول‌ اکرم‌ صلی الله علیه و آله و سلم  را پوشیده‌ دارید، یا آشکار نمایید بدانید که‌ خداوند عزوجل  همه‌ این‌ها را می‌داند و هیچ‌ چیز از آن‌ بر وی‌ مخفی‌ نمی‌ماند «بی‌گمان‌ او به‌ آنچه‌ در سینه‌هاست» یعنی: او به‌ راز دلها و به‌ خلجان‌ اندرونها «داناست».

ابن‌ عباس‌ رضی الله عنه  در بیان‌ سبب‌ نزول‌ آیه‌ کریمه‌ می‌گوید: این‌ آیه‌ درباره‌ مشرکان ‌نازل‌ شد که‌ مشغول‌ عیب‌ جویی‌ و طعن ‌زدن‌ به‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  بودند پس‌ جبرئیل‌ علیه السلام  ایشان‌ را از سخنان‌ آن‌ها آگاه‌ کرد و پس‌ از آن‌ آن‌ها به‌ یک ‌دیگر می‌گفتند: «سخنتان‌ را پوشیده‌ دارید تا خدای‌ محمد نشنود». اما خطاب‌ آیه‌ کریمه‌ عام ‌است‌ برای‌ تمام‌ خلق‌ در تمام‌ اعمال‌شان‌.

﴿أَلَا یَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُ١٤

«آیا کسی‌ که‌ آفریده‌ است‌ نمی‌داند؟» یعنی: آیا کسی‌ که‌ خود این‌ سخنان‌ پنهانی ‌و راز دلها را خلق‌ و ایجاد کرده‌ است‌، بدآن‌ها علم‌ ندارد؟ آخر حق‌ تعالی‌ انسان‌ را به‌ دست‌ بلا کیف‌ خویش‌ آفریده‌ است‌ و مسلما داناترین‌ کس‌ به‌ یک‌ شی‌ء آفریده ‌شده‌، صانع‌ و آفریننده‌ آن‌ است «با این‌ که‌ او خود لطیف‌ خبیر است» یعنی: دانا است‌ به‌ همه‌ دقایق‌ و از جمله‌ به‌ آنچه‌ که‌ در دل‌هاست‌؛ خبیر و آگاه‌ است‌ به‌ آنچه ‌که‌ دلها پنهان‌ می‌دارند پس‌ هیچ‌ امر پوشیده‌ای‌ بر او پنهان‌ نمی‌ماند.

﴿هُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ ذَلُولٗا فَٱمۡشُواْ فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُواْ مِن رِّزۡقِهِۦۖ وَإِلَیۡهِ ٱلنُّشُورُ١٥

«اوست‌ کسی‌ که‌ زمین‌ را برای‌ شما رام‌ گردانید» یعنی: آن‌ را هموار و نرم ‌گردانید تا بر آن‌ استقرار یابید و آن‌ را خشن‌ نگردانید به‌ گونه‌ای‌ که‌ نشستن‌ و راه‌ رفتن‌ بر آن‌ دشوار باشد «پس‌ در مناکب‌ آن‌ راه‌ روید» یعنی: در فراخنا و اطراف‌ وجوانب‌ آن‌ برای‌ انواع‌ کسب‌ و کار و تجارت‌ رهسپار شوید «و از رزق‌ خدا بخورید» یعنی: از آنچه‌ که‌ خداوند متعال‌ برای‌ شما روزی‌ داده‌ و آن‌ را برای‌ شما در زمین‌ آفریده‌ است‌، بهره‌ ببرید. بدین‌سان‌ خدای‌  عزوجل ‌ با تمکین‌ دادن‌ فرزندان‌ آدم‌ در زمین‌ و دادن‌ توانمندی‌ به‌ دست‌ آوردن‌ خیرات‌ و برکات‌ آن‌ برایشان‌، بر آنان‌ منت‌ می‌گذارد ولی‌ بر آنان‌ است‌ که‌ بدانند؛ سرانجام‌ بازگشت‌شان ‌به‌سوی‌ اوست‌ از این‌ جهت‌ فرمود: «و رستاخیز به‌سوی‌ اوست» یعنی: برانگیختن‌تان‌ از قبرهایتان‌ به‌سوی‌ اوست‌ نه‌ به‌سوی‌ غیر او. مراد این‌ دو آیه‌ و ماقبل ‌آن‌ تهدید کافران‌ است‌ پس‌ گویی‌ حق‌ تعالی‌ فرمود: هان‌ ای‌ کفار! بدانید که‌ من‌ به ‌امور آشکار و نهان‌ شما دانایم‌ پس‌ از من‌ بیمناک‌ و از عذابم‌ برحذر باشید زیرا این ‌من‌ هستم‌ که‌ شما را در این‌ زمین‌ ساکن‌ گردانیده‌ و آن‌ را سبب‌ منافع‌ و ارزاق‌ شما قرار داده‌ام‌ و اگر بخواهم‌ شما را به‌ این‌ زمین‌ فرو می‌برم‌ چنان‌که‌ می‌فرماید:

﴿ءَأَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ أَن یَخۡسِفَ بِکُمُ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ١٦

«آیا از آن‌ کس‌ که‌ در آسمان‌ است‌ ایمن‌ شده‌اید؟» و او خداوند عزوجل  است‌ زیرا اعراب‌ بر این‌ باور بودند که‌ حق‌ تعالی‌ در آسمان‌ می‌باشد. آری‌! آیا ایمن‌ شده‌اید از این‌ «که‌ شما را» مانند قارون «در زمین‌ فرو برد» بعد از آن‌که‌ زمین‌ را برایتان ‌رام‌ گردانید که‌ در فراخنای‌ آن‌ راه‌ می‌روید «پس‌ بناگاه‌ زمین‌ به‌ تپیدن‌ افتد» یعنی: زمین‌ در هنگام‌ فروبردنتان‌ به‌ لرزوه‌ و جنبش‌ در می‌آید، بر خلاف‌ حالت ‌طبیعی‌ خود که‌ رام‌ و آرام‌ بوده‌ است‌.

﴿أَمۡ أَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ أَن یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗاۖ فَسَتَعۡلَمُونَ کَیۡفَ نَذِیرِ١٧

«آیا از کسی‌ که‌ در آسمان‌ است‌ ایمن‌ شده‌اید که‌ بر شما حاصبی‌ بفرستد؟» یعنی: باران‌ سنگی‌ از آسمان‌ بفرستد چنان‌که‌ سنگها را بر قوم‌ لوط و اصحاب‌ فیل ‌فرستاد؟ به‌قولی‌؛ حاصب: بادی‌ است‌ که‌ از آن‌ سنگریزه‌ می‌بارد «پس‌ به‌ زودی ‌خواهید دانست‌ که‌ بیم‌ دادن‌ من‌ چگونه‌ است‌؟» آن‌ گاه‌ که‌ عذابم‌ را معاینه‌ و مشاهده‌ کنید اما دانستن‌ در آن‌ هنگام‌ هیچ‌ به‌ درد شما نمی‌خورد. مفسران‌ در معنی: ﴿ءَأَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ [الملک: 16]. «آیا از کسی‌ که‌ در آسمان‌ است‌، ایمن‌ شده‌اید؟» گفته‌اند: یعنی‌ آیا از خداوندی‌ ایمن‌ شده‌اید که‌ قدرت‌ او در آسمان‌ نافذ است‌ نه‌ قدرت‌بتانی‌ که‌ شما در زمین‌ می‌پرستید؟ با علم‌ به‌ این‌که‌ خداوند عزوجل  هم‌ در آسمان‌ و هم‌در زمین‌ خداوند است‌ چنان‌که‌ می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ٨٤ [الزخرف: 84]. «اوست‌ آن‌که‌ در آسمان‌ خداست‌ و در زمین‌ خداست،‌ و اوست‌فرزانه‌ دانا».  امام‌ رازی‌ در ردی‌ بر فرقه‌ مشبهه‌ که‌ با استناد به‌ آیه ﴿ءَأَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ [الملک: 16] بر اثبات‌ مکان‌ برای‌ خداوند متعال‌ استدلال‌ کرده‌اند،می‌گوید: «حمل‌ این‌ آیه‌ بر ظاهر آن‌ به‌ اتفاق‌ مسلمین‌ امکان‌ ندارد زیرا این‌ امر که‌خدای‌  عزوجل ‌ در آسمان‌ باشد مقتضی‌ آن‌ است‌ که‌ آسمان‌ از تمام‌ جوانب‌ به‌ او محیط باشد پس‌ در این‌ صورت‌ باید او کوچکتر از آسمان‌ باشد و با در نظرداشت‌این‌ که‌ آسمان‌ از عرش‌ بسیار کوچکتر است‌ زیرا عرش‌ بزرگترین‌ مخلوقات ‌حق‌ تعالی‌ در آسمان‌ و زمین‌ می‌باشد پس‌ لازم‌ می‌آید که‌ حق‌ تعالی‌ از عرش‌ نیز کوچک‌تر باشد و این‌ امر به‌ اتفاق‌ اهل‌ اسلام‌ محال‌ است‌ بدان‌ جهت‌ که‌ حق‌ تعالی‌خود فرموده‌ است: ﴿قُل لِّمَن مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُل لِّلَّهِۚ [الأنعام: 12] «بگو: آنچه‌ درآسمآن‌ها و زمین‌ است‌ از آن‌ کیست‌؟ بگو: از آن‌ خداست‌» بنابراین‌، برگردانیدن‌ آیه‌ از ظاهر آن‌ به‌سوی‌ تأویل‌ واجب‌ است‌». شایان‌ ذکر است‌ که‌ علما چند وجه‌ را در تأویل‌ این‌ آیه‌ ذکر کرده‌اند که‌ بهترین‌ آن‌ها این‌ تأویل‌ است: «آیا از کسی‌ که‌ سلطه‌ و فرمانروایی‌ و قدرتش‌ در آسمان‌ است‌ ایمن‌ شده‌اید؟». هدف‌ ازذکر آسمان‌، به‌ تصویر کشیدن‌ سلطه‌ عظیم‌ خداوند متعال‌ و قدرت‌ وی‌ می‌باشد چنان‌که‌ او خود فرموده‌ است: ﴿وَهُوَ ٱللَّهُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ [الأنعام: 3]. «و او در آسمان‌ها و در زمین‌ خداست» پس‌ یک‌ چیز واحد همزمان‌ در دو مکان‌بوده‌ نمی‌تواند[1].

﴿وَلَقَدۡ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ فَکَیۡفَ کَانَ نَکِیرِ١٨

«و هرآینه‌ کسانی‌ که‌ پیش‌ از آنان‌ بودند، نیز تکذیب‌ کردند پس‌ عقوبت‌ من‌ چگونه ‌بود؟» یعنی: بنگر که‌ عذاب‌ من‌ بر آنان‌ در برابر آن‌ تکذیب‌ چگونه‌ بود و به‌ آنان ‌از عذاب‌ فاجعه ‌بار چه‌ها رسید؟ لذا چگونه‌ اینان‌ از عذابم‌ ایمن‌ خواهند بود؟

﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ إِلَى ٱلطَّیۡرِ فَوۡقَهُمۡ صَٰٓفَّٰتٖ وَیَقۡبِضۡنَۚ مَا یُمۡسِکُهُنَّ إِلَّا ٱلرَّحۡمَٰنُۚ إِنَّهُۥ بِکُلِّ شَیۡءِۢ بَصِیرٌ١٩

«آیا بر فراز سرشان‌ به‌ پرندگان‌ ننگریسته‌اند که‌ بال‌ گشاده‌اند» در هوا و در هنگام‌ پرواز بال‌هایشان‌ را گشاده‌ می‌دارند «و گاه‌ فرو می‌بندند» بالهای‌ خود را «جز خدای‌ رحمان‌ کسی‌ آنان‌ را» در هوا در هنگام‌ پرواز و بازکردن‌ و فروبستن‌ بال‌هایشان ‌«نگاه‌ نمی‌دارد» خدای‌ توانا و مقتدری‌ که‌ از رحمت‌ و لطف‌ خویش‌ چنان‌ صنعت ‌دقیق‌ و ترکیب‌ عجیبی‌ در پرندگان‌ به‌ کار برده ‌است‌ که‌ به‌ آن‌ها امکان‌ می‌دهد تا آن‌گونه‌ که‌ بخواهند در هوا جولان‌ کنند. و بخش‌هایی‌ از این‌ صنعت‌ دقیق‌ عبارت ‌است‌ از: سبکی‌ اجسام‌شان‌، پوشاندن‌شان‌ با کسوت‌ پر و پراکندن‌ آن‌ پرها به‌ روش‌ معینی‌ که‌ چون‌ آن‌ها را بر هوا زنند در جو ارتفاع‌ می‌گیرند و به‌ جلو می‌روند پس ‌پاک‌ و منزه‌ است‌ آفریننده‌ بی‌ مثال‌ «بی‌گمان‌ او به‌ هر چیز بیناست» یعنی: به‌ چیزهایی‌ که‌ برای‌ هر یک‌ از مخلوقاتش‌ شایسته‌ است‌ لذا چیزی‌ بر حق‌ تعالی‌ پنهان ‌نمی‌ماند و او می‌داند که‌ چگونه‌ عجایب‌ و غرایب‌ را بیافریند و آن‌ها را در فضای‌ خلقت‌ به‌ جولان‌ اندازد پس‌ چرا کفار از نگرش‌ در پریدن‌ مرغان‌، به‌ قدرت‌ ما بر عذاب‌ نمودن‌ خود پی ‌نمی‌برند و راه‌ نمی‌یابند؟

﴿أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ جُندٞ لَّکُمۡ یَنصُرُکُم مِّن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِۚ إِنِ ٱلۡکَٰفِرُونَ إِلَّا فِی غُرُورٍ٢٠

«یا آن‌ کسی‌ که‌ خود برای‌ شما چون‌ سپاهی‌ است‌ که‌ شما را در برابر خدای‌ رحمان ‌یاری‌ می‌کند کیست‌؟» یعنی: کیست‌ آن‌ موجود حقیری‌ که‌ به‌ پندار شما لشکری ‌برای‌ شما است‌ که‌ متولی‌ و عهده‌دار نصرت‌ شما باشد چنانچه‌ خداوند عزوجل  خود شما را به‌ رحمت‌ و یاری‌ خود نصرت‌ ندهد؟ بدانید که‌ شما سپاه‌ و لشکری‌ نداریدکه‌ از عذاب‌ خدای‌ سبجان‌ بازتان‌ دارد. تعبیر:﴿مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ به‌ این‌ حقیقت ‌اشاره‌ دارد که‌ بقای‌ مردم‌ در زمین‌ همراه‌ با کفر و ظلم‌شان‌، به‌ سبب‌ رحمت‌ خدای ‌رحمانی‌ است‌ که‌ رحمتش‌ بر همه‌ چیز فراگیر و گسترده‌ است‌ «کافران‌ جز در فریب ‌نیستند» فریب‌ بزرگی‌ از جهت‌ شیطان‌ که‌ آن‌ها را بدان‌ می‌فریبد. آیه‌ کریمه‌ رد پندار کفاری‌ است‌ که‌ با تکیه‌ بر یاری‌ یاران‌ کافرشان‌ از ایمان‌ آوردن‌ امتناع ‌می‌کردند.

آن‌ گاه‌ خداوند متعال‌ بر این‌ پندار کفار که‌ غیر از او روزی‌دهنده‌ دیگری‌ نیز وجود دارد و بتان‌ سرچشمه‌ تمام‌ خیرها هستند و آفات‌ را از آنان‌ دفع‌ می‌کنند، مهر بطلان‌ کوبیده‌ و می‌فرماید:

﴿أَمَّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی یَرۡزُقُکُمۡ إِنۡ أَمۡسَکَ رِزۡقَهُۥۚ بَل لَّجُّواْ فِی عُتُوّٖ وَنُفُورٍ٢١

«یا کیست‌ آن‌ کس‌ که‌ به‌ شما روزی‌ دهد اگر خدا رزق‌ خود را از شما باز دارد؟» یعنی: چه‌ کسی‌ است‌ که‌ بر شما ارزاق‌ ـ اعم‌ از باران‌ و غیر آن‌ ـ را فرو ریزاند، اگر خدای‌ سبحان‌ این‌ ارزاق‌ را از شما باز دارد و باز گیرد؟ «بلکه‌ حق‌ این‌ است‌ که ‌در سرکشی‌ و رمیدگی‌ پای‌ فشردند» و در عناد و استکبار از حق‌ دراز دستی‌ می‌کنند لذا نه‌ درس‌ و اندرز می‌گیرند و نه‌ اندیشه‌ می‌کنند.

﴿أَفَمَن یَمۡشِی مُکِبًّا عَلَىٰ وَجۡهِهِۦٓ أَهۡدَىٰٓ أَمَّن یَمۡشِی سَوِیًّا عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٢٢

آن‌ گاه‌ خدای‌ متعال‌ برای‌ مؤمن‌ و کافر مثلی‌ می‌آورد: «پس‌ آیا آن‌ کس‌ که‌ نگونسار راه‌ می‌پیماید، راهیافته‌تر است‌ یا آن‌ کس‌ که‌ ایستاده‌ بر راه‌ راست ‌می‌رود؟» کسی‌ که‌ نگونسار راه‌ می‌پیماید، انسان‌ کافر است‌ که‌ در دنیا در معاصی‌ خدای‌  عزوجل ‌ فروافتاده‌ است‌ لذا او هم‌ وی‌ را در روز قیامت‌ درافتاده‌ بر رویش‌حشر می‌کند و آن‌ کس‌ که‌ راست‌ و ایستاده‌ بر راهی‌ می‌رود که‌ راست‌ است‌ و هیچ‌ کجی‌ و انحرافی‌ در آن‌ نیست‌، شخص‌ مؤمنی‌ است‌ که‌ در دنیا بر مبنای‌ برنامه ‌خدا عزوجل  و در روشنایی‌ هدایت‌ و بینش‌ به‌ جلو می‌رود پس‌ این‌ انسان‌ مؤمن‌ در آخرت‌ نیز راست‌ و استوار بر راه‌ راستی‌ حشر می‌شود که‌ انجام‌ آن‌ بهشت‌ است‌ و او را یکراست‌ به‌ بهشت‌ می‌رساند.

﴿قُلۡ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَکُمۡ وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡ‍ِٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ٢٣

«بگو» ای‌ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  «اوست‌ آن‌ کس‌ که‌ شما را آفرید» در آفرینش‌ نخستین‌ بعد از آن‌که‌ چیزی‌ نبودید و در پرده‌ عدم‌ قرار داشتید «و پدید آورد» برای‌ شما «گوش‌ها» را تا به‌ وسیله‌ آن‌ بشنوید «و چشم‌ها را» تا به‌ وسیله‌ آن‌ ببینید «و دل‌ها را» تا به‌ وسیله‌ آن‌ها در مخلوقات‌ خداوند متعال‌ عارفانه‌ بیندیشید «چه‌ کم‌ شکر می‌گزارید» یعنی: شما شکر پروردگار این‌ نعمت‌ها را جز اندکی‌ به‌ جا نمی‌آورید تا با یکتاپرستی‌ آن‌ سر به‌ راه‌ طاعت‌ و اخلاص‌ بگذارید؛ آخر او در شما حاسه‌ شنوایی‌ را آفرید تا به‌ وسیله‌ آن‌ اندرزها را بشنوید و حاسه‌ بینایی‌ را آفرید تا به‌وسیله‌ آن‌ در ابداعات‌ آفرینش‌ وی‌ نظر کنید و دلها و عقلها را آفرید تا به‌ وسیله‌ آن‌ در مخلوقات‌ او و ادراک‌ حقایق‌ اشیاء تأمل‌ و تفکر کنید ولی‌ شما از این‌ نیروها در جهت‌ طاعت‌ و انجام‌ اوامر حق‌ و ترک‌ نواهی‌اش‌ اندکی‌ بهره‌ می‌گیرید در حالی‌ که ‌شکر حقیقی‌ این‌ است‌ که‌ این‌ نیروها و توانایی‌ها را در جهت‌ آنچه‌ که‌ به‌ خاطر آن ‌آفریده‌ شده‌اند به‌ کار گیرید، نه‌ این‌که‌ صرفا شکر را به‌ زبان‌ تکرار کنید اما همزمان ‌با عصیان‌ هم‌آوا و هم‌ آغوش‌ باشید! پس‌ هرگاه‌ این‌ نیروها در طلب‌ رضای‌ الهی‌ به‌کار گرفته‌ نشد، یقین‌ داشته‌ باشید که‌ مطلقا شکر منعم‌ را به‌ جای‌ نیاورده‌اید. دلیل ‌این‌که‌ این‌ اندامها به‌ یادآوری‌ مخصوص‌ گردیده‌اند این‌ است‌ که‌ این‌ها ابزارهای ‌فهم‌ و دانش‌ اند.

سپس‌ حق‌ تعالی‌ سومین‌ برهان‌ بر کمال‌ قدرت‌ خویش‌ را ذکر نموده‌ و می‌فرماید:

﴿قُلۡ هُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ٢٤

«بگو» ای‌ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  «اوست‌ آن‌ کس‌ که‌ شما را در زمین‌ پدید آورد» و بر روی ‌آن‌ پراکنده‌ ساخت‌ همراه‌ با اختلاف‌ زبآن‌ها، رنگها و اشکالتان‌ «و به‌سوی‌ او محشور می‌شوید» بعد از این‌ پراکندگی‌ پس‌ اوست‌ که‌ شما را جمع‌ می‌کند، همان‌گونه‌ که‌ پراکنده‌تان‌ کرد و شما را برای‌ حساب‌ باز می‌آورد چنان‌که‌ نخستین‌ بار شما را آفرید.

﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ٢٥

«و می‌گویند» کفار «این‌ وعده» که‌ شما در مورد حشر و قیامت‌ و دوزخ‌ و عذاب‌ به‌ ما می‌دهید؛ «کی‌ فرامی‌رسد؟ اگر» در این‌ وعده «راست‌ می‌گویید» پس‌به‌ ما خبر دهید، یا این‌ وقت‌ را برای‌ ما روشن‌ سازید و بیان‌ نمایید، یا این‌ وعده‌ را برای‌ ما محقق‌ گردانید؟ پس‌ خداوند عزوجل  در پاسخ‌شان‌ می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِ وَإِنَّمَآ أَنَا۠ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٢٦

«بگو» ای‌ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  «جز این‌ نیست‌ که‌ علم‌ آن‌ فقط نزد خداوند است» یعنی: آگاهی‌ از وقت‌ برپایی‌ قیامت‌ فقط نزد خداوند عزوجل  است‌ و دیگری‌ آن‌ را نمی‌داند «و جز این‌ نیست‌ که‌ من‌ بیم‌دهنده‌ آشکاری‌ هستم» که‌ شما را از فرجام‌ نامیمون‌ کفرتان‌ بیم‌ می‌دهم‌ و برای‌ شما آنچه‌ را که‌ خدای‌  عزوجل ‌ مرا به‌ بیان‌ آن‌ امر نموده ‌است‌ بیان‌ می‌کنم‌ و بدانید که‌ پروردگارم‌ مرا به‌ این‌ امر نکرده‌ که‌ وقت‌ وقوع‌ قیامت‌ را به‌ اطلاع‌ شما برسانم‌ زیرا عقیده‌ به‌ روز آخرت‌ اثر طبیعی‌ ایمان‌ به‌ اوست‌ و در مخفی‌ داشتن‌ وقت‌ قیامت‌ حکمت‌های‌ فراوانی‌ وجود دارد.

آن‌ گاه‌ خداوند متعال‌ حال‌ این‌ گروه‌ کفار را در هنگام‌ دیدن‌ عذاب‌ وصف ‌نموده‌ و می‌فرماید:

﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ زُلۡفَةٗ سِیٓ‍َٔتۡ وُجُوهُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقِیلَ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَدَّعُونَ٢٧

«و چون‌ آن‌ را» یعنی‌ عذاب‌ را «نزدیک‌ ببینند، چهره‌های‌ کافران‌ ناخوش ‌شود» یعنی: سیاه‌ و اندوهگین‌ و افسرده‌ شود و غباری‌ از ذلت‌ و حقارت‌ بر آن‌ها فرونشیند «و گفته‌ شود: این‌ است‌ آنچه‌ آن‌ را می‌طلبیدید» به‌ شتاب‌ در دنیا؛ از روی ‌استهزا و تمسخر.

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَهۡلَکَنِیَ ٱللَّهُ وَمَن مَّعِیَ أَوۡ رَحِمَنَا فَمَن یُجِیرُ ٱلۡکَٰفِرِینَ مِنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ٢٨

«بگو» ای‌ محمد صلی الله علیه و آله و سلم  به‌ این‌ مشرکان‌ منکر نعمت‌های حق‌ تعالی «به‌ من‌ خبر دهید، اگر خداوند مرا هلاک‌ کند» با مرگ‌ یا کشته‌ شدنم‌، همان‌ گونه‌ که‌ شما در حق ‌من‌ چنین‌ آرزو و تمنایی‌ دارید و در کمین‌ فرود آمدن‌ مصایب‌ و نابودی‌ برای‌ من‌هستید «و اگر ایشان‌ را که‌ همراه‌ من‌اند» از مؤمنان‌ نیز نابود کند؛ «یا بر ما رحمت‌آورد» با به‌ تأخیر افگندن‌ این‌ هلاکت‌ تا میعاد معینی‌؟ آری‌! اگر فرض‌ کنیم‌ که ‌چنین‌ شود: «پس‌ کیست‌ که‌ کافران‌ را از عذابی‌ دردناک‌ رهایی‌ دهد؟» یعنی: قطعا هیچ‌کس‌ آنان‌ را از این‌ عذاب‌ نجات‌ نمی‌دهد، چه‌ خداوند عزوجل  پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  و مؤمنان ‌همراهش‌ را ـ آن‌ گونه‌ که‌ کفار در آرزوی‌ آن‌ بودند ـ هلاک‌ گرداند و چه‌ این ‌امر را به‌ تأخیر افگند؛ پس‌ به‌ هرحال‌ آنان‌ را از عذال‌ الهی‌ گریزی‌ نیست‌.

در بیان‌ سبب‌ نزول‌ آیه‌ کریمه‌ روایت‌ شده‌ است‌ که: کفار مکه‌ علیه ‌رسول‌ اکرم‌ صلی الله علیه و آله و سلم  و مؤمنان‌ دعای‌ هلاکت‌ می‌کردند، همان‌ بود که‌ این‌ آیه‌ نازل‌ شد.

﴿قُلۡ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ءَامَنَّا بِهِۦ وَعَلَیۡهِ تَوَکَّلۡنَاۖ فَسَتَعۡلَمُونَ مَنۡ هُوَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٢٩

«بگو» ای‌ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  «اوست‌ رحمان» ذکر رحمان‌ در اینجا به‌ این‌ حقیقت ‌اشاره‌ دارد که‌ اهل‌ ایمان‌ مورد مرحمت‌اند پس‌ آرزوی‌ کفار در مورد خواری‌ و خسران‌شان‌، آرزویی‌ خام‌ و بی‌ اساس‌ است‌. آری‌! بگو: «به‌ او ایمان‌ آورده‌ایم» و چیزی‌ را با او شریک‌ نمی‌گردانیم «و بر او توکل‌ کرده‌ایم» نه‌ بر غیر وی‌. توکل: سپردن‌ امور به‌ خدای‌  عزوجل ‌ است‌ «پس‌ به‌ زودی‌ خواهید دانست‌ که‌ چه‌ کسی‌ در گمراهی‌ آشکار است» ما یا شما؟ و به‌ زودی‌ خواهید دانست‌ که‌ سرانجام‌ کار در دنیا و آخرت‌ به‌ سود کیست‌؟ به‌ سود ما که‌ بر خدای‌  عزوجل ‌ توکل‌ کرده‌ایم‌، یا به‌سود شما که‌ بر مردان‌ و اموال‌ خویش‌ متکی‌ هستید؟.

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُکُمۡ غَوۡرٗا فَمَن یَأۡتِیکُم بِمَآءٖ مَّعِینِۢ٣٠

«بگو» ای‌ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  «به‌ من‌ خبر دهید؛ اگر آب‌ شما در زمین‌ فرو رود» یعنی: اگر این‌ آبی‌ که‌ خداوند عزوجل  بر شما در چشمه‌ها و چاه‌ها و جویباران‌ ارزانی‌ داشته‌ است ‌در زمین‌ فرو رود، به‌ گونه‌ای‌ که‌ اصلا از آن‌ در زمین‌ هیچ‌ نشانی‌ باقی‌ نماند، یا در عمقی‌ از زمین‌ فرو رود که‌ هرگز امکانات‌ شما ـ مانند دلو و غیره‌ ـ به‌ آن ‌دسترسی‌ یافته‌ نتواند؛ «پس‌ چه‌ کسی‌ برای‌ شما آب‌ روان‌ می‌آورد؟» معین: آب ‌بسیاری‌ است‌ که‌ پیوسته‌ جاری‌ باشد و هرگز قطع‌ نشود. یعنی: احدی‌ جز خداوند متعال‌ آن‌ را برای‌ شما از طریق‌ بارآن‌ها و جویباران‌ پدید نمی‌آورد تا بدان‌ بهره‌مند و متنعم‌ شوید.

آیه‌ کریمه‌ دلیل‌ بر وجوب‌ اتکا بر خداوند متعال‌ در هر حاجتی‌ است‌ افزون‌ بر این‌که‌ این‌ آیه‌ برهانی‌ دیگر بر کمال‌ قدرت‌ و وحدانیت‌ خداوند عزوجل  می‌باشد وهدف‌ از طرح‌ آن‌ این‌ است‌ که‌ حق‌ تعالی‌ کفار را به‌ برخی‌ از نعمت‌های خود مقر و معترف‌ گرداند تا زشتی‌ کفرشان‌ را از دریچه‌ آن‌ به‌ آنان‌ بنمایاند لذا آن‌ گاه‌ که ‌ناگزیر در پاسخ‌ این‌ سؤال‌ بگویند: فقط خداوند عزوجل  قادر به‌ این‌ کار است‌، در این ‌هنگام‌ به‌ آنان‌ گفته‌ شود: پس‌ چرا چیزهایی‌ را در عبودیت‌ شریک‌ وی‌ قرار می‌دهید که‌ اصلا بر هیچ‌ چیزی‌ قدرت‌ ندارند؟ روایت‌ شده‌ است‌ که‌ این‌ آیه: ﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُکُمۡ [الملک: 30] ‌نزد یکی‌ از ستمگران‌ خوانده‌ شد پس‌ گفت: باکی‌ نیست‌؛ اگر آب‌ ما در زمین‌ فرو رود، باز این‌ نیروی‌ تبر و کلنگ‌ ما آن‌ را از قعر زمین‌ برای ‌ما باز می‌آورد! پس‌ چشمه‌های‌ آن‌ ستمگر در دم‌ خشک‌ شد.




[1]- برای روشن شدن آنچه در بالا ذکر شد معلومات ذیل را بر آن اضافه میکنیم: ﴿ءَأَمِنتُم مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ أَن یَخۡسِفَ بِکُمُ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ١٦ [الملک: 16]. « آیا در امان می دارید خود را از آن کسی که در آسمان است که زمین را بشکافد وشما را در آن فرو برد، وآنگاه بلرزد وبجنبد وبحرکت در آید».

معنی کلمات:

الخسف: فرو رفتن به پایین. ﴿أَن یَخۡسِفَ بِکُمُ: شما را به زمین فرو ببرد. همانطور که قارون را بلعید.

المور: حرکت وجنبش پریشان وبسیار تند. و ﴿تَمُور حرکت می کند، به جنبش و لرزش می افتد. وبرای همین است که خداوند زمین را با میخ‌ها ـ کوه‌ها ـ‌ ثابت نگاه داشته. در سوره النازعات آیه 32 و33 می خوانیم: ﴿وَٱلۡجِبَالَ أَرۡسَىٰهَا٣٢ مَتَٰعٗا لَّکُمۡ وَ لِأَنۡعَٰمِکُمۡ٣٣ [النازعات: 32-33]. «وکوهها را محکم واستوار کرد برای استفاده شما وچهارپایانتان».

و در آیه 6 و7 سوره النبأ می خوانیم: ﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا٦ وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا٧ [النبأ: 6-7]. «آیا ما زمین را جایگاه آماده ای نساخته ایم؟ وآیا کوهها را میخهائی ننموده ایم؟».

﴿مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ ـ‌ کسی که در آسمان است ـ مراد خداوند متعال است. و بدون شک منظور محدود ساختن پروردگار به جا ومکان نیست. ماشا لله!

واین رأی ابن جریر است. وهمچنین قرطبی آن را از دانشمند این امت یار وپسر عموی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  ابن عباس  رضی الله عنه  روایت کرده است.

وعبارات بعد از آن از «فرو بردن در زمین»، ـ ﴿أَن یَخۡسِفَ بِکُمُ ٱلۡأَرۡضَ ـ و «فرستادن تند باد شدید»ـ ﴿یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗاۖ ـ این نقطه که منظور از آنکسی که در آسمان است خداوند متعال می باشد را بخوبی واضح وروشن ساخته است. چرا که کسی جزء آن قادر مطلق همانگونه که در آیات قرآنی به کرات بیان شده توان این کارها را ندارد.

و بدین صورت آنچه «کسائی» وکسانی چون «ابو حیان» که از او پیروی کردند گفته اند درست نیست. ایشان ادعا کرده اند که در اینجا عبارت مجازی است وحذفی در آن صورت گرفته است. وگفته اند که معنا چنین است: «(من ملکوته فی السماء) ـ‌ کسی که ملکوتش در آسمان است! ـ یعنی؛ مضاف در اینجا حذف شده که البته ملکوت الهی در هر چیزی است واینجا آسمان را تحدیدا آورده چونکه جایگاه فرشتگان اوست! و همچنین جایگاه عزت اوست. و کرسیش و لوح محفوظ در آنجاست. و از آنجا اوامر وفرامین الهی وکتاب‌ها وسایر امور دیگر فرود می آید... وغیره».

وگفته شده: منظور از آنکه در آسمان است جبریل می باشد که مسئول فرو بردن وخسف می باشد.

وگفته شده: منظور پروردگار یکتا است، و در اینجا بدینصورت که او در آسمان است آورده شده تا با اعتقاد پیشینیان که خداوند را در آسمان تلقی می کردند همخوانی داشته باشد.

همه این گفته‌ها در حقیقت بر می گردد به فرار کردن گویندگانشان از تشبیه نمودن خداوند متعال، غافل از اینکه آنان با فرار از باران زیر ناودان قرار گرفتند! چرا که صفت «العلو» را از خداوند متعال ناخواسته نفی کرده اند.

اما آنچه علماء سلف و دیدگاه راجح امت است که بیان شد. وآنرا از ابن عباس و ابن جریر طبری نیز روایت نمودیم بدون شک ثابت تر ودرستتر است. وآن با حدیث مشهور کنیزک نیز موافقت دارد که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  از او پرسید: خداوند کجاست؟ او گفت: در آسمان. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  به صاحب کنیزک امر کردند که: او را آزاد کن. چرا که او مؤمن است.

و این نشانه ی اینست که بدور از بحثهای فلسفی ودشوار سازی وتعقید چیزهای واضح وروشن فطرت انسانی به صفت علویت وبالایی وبرتری خداوند متعال اقرار دارد. مگر نه اینست که در هنگام دعا دست به آسمان بلند می کنیم! ودر هنگام حاجت چشم وجان ودلمان متوجه بالا است!

وهمچنین دیدگاه سلف با سایر آیات وارده در این معنا موافقت وهمخوانی کامل دارد.

پس نمی توان گفت که منظور از ﴿فِی ـ‌ در ‌ـ تحدید ظرف ومکان است. بدین معنا که آسمان جایی است که خداوند متعال در آن قرار دارد وبدینصورت خداوند را به چیزی که در جایی قرار می گیرد تشبیه داده باشیم!.. ماشا لله!

چرا که خداوند از تحدید در مکان مشخص آنچنان که تصور عقل‌های کوچک بشر است پاک ومبرا است.

واین حقیقتی است که عقل انسانی آنرا هرگز نمی پذیرد، وآثار وارده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  شاهدی است گویا بر آن.

از آن جمله است حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم  که فرموده اند: «آسمان‌های هفتگانه در مقابل صندلی (کرسی) الهی چون حلقه ای است ناچیز، ویا چون درهمی است بر سپری. وآن کرسی (صندلی) در مقابل عرش پروردگار چون حلقه ای است ناچیز در صحرائی بیکران، واین عرش در کف پروردگار متعال چون دانه ای است ناچیز در کف یکی از شما».

پس با این وجود ظرف بودن آسمان برای پروردگار سبحان آنگونه که در تصور ماست بکلی بر طرف شد. چرا که خداوند متعال بر عرش خویش استقرار یافت بگونه ای که بر ما پوشیده است وشایان مقام الوهیت وجلال اوست.

و در آنچه گفته شد شفاست وکفایت از برای ما، و شکر و حمد و سپاس او راست سزاوار...

واز جمله آراء دیگری که با این معنای گفته شده همگام می شود:

رأی قرطبی است که می گوید: ﴿مَّن فِی ٱلسَّمَآءِ [الملک: 16] همان بالای آسمان است. آنطور که خداوند متعال در آیه دوم سوره توبه می فرمایند: ﴿فَسِیحُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ [التوبة: 2]. (بگردید در زمین). یعنی: بالا یا روی زمین.

وهمچنین گفته اند: ﴿فِی بمعنی «علی» ـ‌ روی ـ می باشد. مثل آیه 71 سوره طه: ﴿وَلَأُصَلِّبَنَّکُمۡ فِی جُذُوعِ ٱلنَّخۡلِ [طه: 71]. ـ وشما را بر روی شاخهای درختان خرما به دار می‌آویزم ـ.

وآثار وأحادیث صحیح وارده در این مورد که همه بر صفت «علو» وبلندی وبالایی پروردگار یگانه وپاک ومنزه بودن او از پستی وپایینی، وبر احترام ومکانت او دلالت دارند بسیار زیادند وکسی نمی تواند آنها را انکار کند مگر ملحد ونادان بی دین!..

وآنچه بیان آن رفت مذهب علماء ودانشمندان صدر اسلام است... آنانکه پروردگار خود را پاک ومبرا از هر عیب ونقصی می دانستند، و او را با زیباترین کلمات وعباراتی که تنها شایسته اوست یاد می کردند. ودر پیروی آنان رشادت وسعادت دو دنیا نهفته است. (مصحح)