ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 70؛ شمار آیات آن 44
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ ١﴾.
درخواستکنندهای از کافران، عذاب حقتعالی را بر خود و قومش خواستار شد. عذاب الهی در آتش دوزخ بر آنان رسیدنی است، پس از چه رو در دنیا به وقوع آن عجله میکنند؟!
﴿لِّلۡکَٰفِرِینَ لَیۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ ٢﴾.
این عذاب سخت، برای کافران وعده داده شده و ثابت است؛ یعنی از جانب خداوند متعال کسی وظیفه داده نشده تا از وقوعش جلوگیری کند و هیچ کسی برای رد کردنش مأمور نشده است.
﴿مِّنَ ٱللَّهِ ذِی ٱلۡمَعَارِجِ ٣﴾.
این عذاب از جانب حقتعالی است و از بلندی و شکوه برخوردار است. این آیه به عظَمت قهر، بلندی مرتبه و قوّت فرمان اوتعالی دلالت میکند.
﴿تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَیۡهِ فِی یَوۡمٖ کَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِینَ أَلۡفَ سَنَةٖ ٤﴾.
فرشتگان و جبرئیل علیه السلام در روزی که اندازهاش پنجاه هزار سال از سالهای دنیاست به سوی حقتعالی بالا میروند. این همان روز قیامت است که بر مؤمن به مانند وقت یک نماز فرض میگذرد.
﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِیلًا ٥﴾.
ای پیامبر! در برابر اذیت کافران صبر نما؛ طوری که از اذیت آنان ناآرام نباشی، مأیوس نگردی و شکایتی نداشته باشی.
﴿إِنَّهُمۡ یَرَوۡنَهُۥ بَعِیدٗا٦﴾.
هر آینه کافران عذاب روز حساب را دور میپندارند؛ یعنی که آن را واقع ناشدنی میدانند و بدان ایمان ندارند.
﴿وَنَرَىٰهُ قَرِیبٗا ٧﴾.
امّا ما روز حساب را واقعشدنی و نزدیک میبینیم؛ چنانکه به ناچار واقع میشود و در آن شکی نیست، پدید آمدنش قریب آمده و وقوع آن نزدیک است.
﴿یَوۡمَ تَکُونُ ٱلسَّمَآءُ کَٱلۡمُهۡلِ٨﴾.
آنگاه که قیامت بر پا شود، آسمان سیلان میکند؛ همچنان که کنجارۀ روغن از گرمی ذوب شود و از هول سیلان کند.
﴿وَتَکُونُ ٱلۡجِبَالُ کَٱلۡعِهۡنِ ٩﴾.
در آن هنگام کوهها مانند پشم ندّافی شدهای میگردد که وزنش باز آن را مانند غباری در هوا پراگنده ساخته باشد.
﴿وَلَا یَسَۡٔلُ حَمِیمٌ حَمِیمٗا ١٠﴾.
در روز قیامت هیچ خویشاوندی از خویشاوندیش نمیپرسد و به سرنوشت دیگری اعتنایی ندارد. هر که به خویشتن مشغول است و گرفتاریاش او را از دیگران بازمیدارد.
﴿یُبَصَّرُونَهُمۡۚ یَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ یَفۡتَدِی مِنۡ عَذَابِ یَوۡمِئِذِۢ بِبَنِیهِ ١١﴾.
آنان را به چشمان خویش میبینند و به دلهای خود میشناسند؛ با وجود آن هیچکس توان ندارد به دیگری نفعی برساند، شناساییها از بین رفته و قرابتها باطل شده است. در آن روز شخص کافر آرزو میبرد که کاش برای نجات خویش از عذاب روز قیامت فرزندانش را که از همه مردم به نزدش محبوبتر اند فدیه دهد. امّا هول دشواریها این دوستی را از بین برده است و این کار بسیار بعید است.
﴿وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِیهِ١٢﴾.
شخصی کافر آرزو میبرد کاش برای نجاتش از عذاب همسرش را با وجود محبّت، دوستی و مهربانیی که به او دارد –امّا ترس او را فراموشکار ساخته است- فدیه بدهد. همچنان اراده دارد برادرش را با وجود رابطۀ قرابتش فدیه دهد.
﴿وَفَصِیلَتِهِ ٱلَّتِی تُٔۡوِیهِ ١٣﴾.
کافر آرزو میبرد ای کاش برای رهایی از عذاب، خانوادهاش را که در آن پرورده شده و قبیلهاش را که در آن رشد نموده فدیه دهد، امّا حسبها و نسبها از میان رفته است.
﴿وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا ثُمَّ یُنجِیهِ ١٤﴾.
همچنان آرزو دارد همه موجودات روی زمین اعم از انسانها و دیگر چیزها را فدیه دهد تا از عذاب نجات یابد؛ یعنی تنها نفسش در نزد او ارزشمند است نه دیگر چیزها.
﴿کَلَّآۖ إِنَّهَا لَظَىٰ ١٥﴾.
امّا واقعیت چنان نیست که آرزو میبرد، بلکه ناچار باید به آتشی که از شدّت سوزندگیاش شعلهور است و اهل خود را در هم میشکند داخل شود.
﴿نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ ١٦﴾.
از شدّت سوزندگیاش پوست روی و دست را بیرون میکشد و اطراف بدن را بریان میکند تا جسم مانند ذغال میشود.
﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ ١٧﴾.
کسی را صدا میزند و به کمک میخواهد که از ایمان و طاعت خداوند رحمن رو گشتاندهاند، از شیطان پیروی کردهاند و در دنیا و خواهشهای آن فرو رفتهاند.
﴿وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ ١٨﴾.
مال و ثروت را جمع آورده است، امّا حقّ خداوند عزوجل را منع کرده، ذخیرهاش کرده و خدمتگار آن شده، برای تحصیلش وقت خویش را صرف کرده و به خاطرش از طاعات باز مانده است.
﴿۞إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا ١٩﴾.
یقیناً انسان با طبیعتی حریص و طمعکار آفریده شده است؛ طوری که حرصی شدید دارد و تعلّقش به دنیا مستحکم است.
﴿إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا ٢٠﴾.
آنگاه که امر ناخوشایندی به او برسد بسیار ناآرام میشود و چون به ضرری گرفتار شود سخت تأسّف مینماید؛ یعنی توان صبر بر سختیها را ندارد و ضررها را تحمّل کرده نمیتواند.
﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَیۡرُ مَنُوعًا ٢١﴾.
و آنگاه که مال و ثروتی فراچنگ میآورد از دیگران بازمیدارد؛ یعنی صدقه نمیدهد و احسان نمیکند. آری! طبیعت انسانی است که به چیزهای دست یافته طعمکار است و چون چیزی از او خواسته شود بخل میورزد.
﴿إِلَّا ٱلۡمُصَلِّینَ ٢٢﴾.
مگر کسانی که به اقامۀ نماز میپردازند و به ادای نماز در وقتهایش محافظت مینمایند که نماز ایشان را بر سخاوت کمک میکند و صبر و قناعت میبخشد.
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ ٢٣﴾.
ایشان که بر اقامۀ نماز مداومت دارند، هیچ امری از ادای نماز مصروفشان نمیسازد، دلهایشان معلّق به مساجد است و نماز روشنی چشمشان است.
﴿وَٱلَّذِینَ فِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ ٢٤﴾.
و کسانی که در مالهایشان بخش شناخته شدهای وجود دارد؛ یعنی زکاتی که فرض است و آن را با خوشنودی خاطر و تسلیم به فرمان الهی ادا مینمایند.
﴿لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ٢٥﴾.
آن را برای مستحقّی که طلب کند یا استغنا جوید، طعمکار باشد یا قناعت پیشه باشد عطا مینمایند؛ یعنی مالشان به سایل و مستغنی به مصرف رسد.
﴿وَٱلَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ ٢٦﴾.
کسانی که به روز قیامت باور دارند، از اینرو به اوامر الهی عمل میکنند، از نواهیاش اجتناب میورزند و با اعمال نیکو برای آن روز آمادگی میگیرند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٢٧﴾.
کسانی که از عذاب الله تعالی ترسناکاند، خویشتن را از مکر اوتعالی در امان نمیدانند، مجازاتش را بیارزش نمیشمارند و برای نجات از آن به انجام طاعات و پرهیز از گناهان اقدام میکنند.
﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَیۡرُ مَأۡمُونٖ ٢٨﴾.
یقیناً هیچ مؤمنی خو را از عذاب خداوند عزوجل در امان نمیداند، بلکه ترسناک است و از آن حذر میکند؛ زیرا به وقوعش باور دارد. امّا شخص بدکار خویشتن را از عذاب مأمون میداند و اعمال بد را انجام میدهد.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٢٩﴾.
کسانی که از ترس خداوند سبحان دامان خویش را از بیعفّتی و حرام حفظ میکنند و از زناکاری نگه میدارند.
﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ ٣٠﴾.
مگر به همسران و کنیزان خود که مؤاخذه نمیشوند، بلکه خداوند منّان برایشان روا ساخته است. بدین اساس حلالهای الهی را حلال و محرّماتش را حرام میدانند.
﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٣١﴾.
کسی که به منظور ارضای نیروی شهوانی وجودش، غیر از همسران و کنیزان دیگری را طلب کند، به محرّمات دست زده و با ارتکاب نواهی از حد گذشته است.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ ٣٢﴾.
کسانی که به ادای امانتهای الهی مانند حقوق الله عزوجل و حقوق مردم که بر ذمۀشان گذاشته شده میپردازند، پیمانها را حفظ میکنند و نمیشکنند و به عهدها و عقدهایی که میبندند وفا مینمایند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ ٣٣﴾.
کسانی که با راستگویی به ادای شهادتها میپردازند، آن را به حقّانیت ادا میکنند و به خاطر روابط خویشاوندی و یا کینهتوزی با کسی گواهی خویش را نمیپوشند و تغییری در آن وارد نمیکنند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ یُحَافِظُونَ ٣٤﴾.
کسانی که به ادای نمازها به گونۀ مشروع محافظت میکنند، در واجباتش خلل وارد نمیسازند و وقتهایش را ضایع نمینمایند، بلکه آن را در وقت معیّن و به صفت درست ادا مینمایند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ فِی جَنَّٰتٖ مُّکۡرَمُونَ ٣٥﴾.
این گروه که ابرار نیکوکار اند و به صفات پسندیدۀ یادشده موصوف اند، در بهشتهای پر از نعمت با بهرۀ بزرگ و مقام سترگ قرار دارند.
﴿فَمَالِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ قِبَلَکَ مُهۡطِعِینَ ٣٦﴾.
ای محمّد! کافران را چه شده که با شتاب و گردنهای افراشته به تو رو آوردهاند و با چشمان خویش متعجّبانه ضرر به تو را قصد دارند؟ حال آنکه میدانند آنچه را آوردهای مایۀ تعجّب نیست؛ زیرا حقّانیتش آشکار است.
﴿عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ عِزِینَ ٣٧﴾.
به طرف راست و چپ تو طور پراگنده جمع میشوند و با تعجّب از آنچه آوردهای از یکدیگر خویش سوال میکنند؛ زیرا با شرک پدران آنان مخالفت دارد.
﴿أَیَطۡمَعُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُدۡخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٖ ٣٨﴾.
آیا هر یک از این کافران بدکار طمع دارند که خداوند عزوجل آنان را به بهشت ناز و نعمت داخل نماید، در صورتی که از راه مستقیم مخالفت ورزیدند، به قرآن تکذیب کردند و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جنگ پرداختند؟!
﴿کَلَّآۖ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا یَعۡلَمُونَ ٣٩﴾.
واقعیت طوری نیست که طمع میکنند، بلکه بهشت بر آنان حرام شده است. ما آنان را از آب بیارزشی و ناچیزی آفریدهایم و این امر بدون عمل نیکو آنان را شایستۀ دخول به بهشت نمیسازد. از نگاه اصل خود نیز مانند دیگراناند و هیچ امتیازی ندارند.
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِرَبِّ ٱلۡمَشَٰرِقِ وَٱلۡمَغَٰرِبِ إِنَّا لَقَٰدِرُونَ ٤٠﴾.
حقتعالی به خویشتن که طلوعگاهها و غروبگاههای خورشید، ماه، ستارگان و سیّارگان را آفریده سوگند یاد نموده است که بر آنچه اراده نماید تواناست و هیچ امری او را عاجز ساخته نمیتواند. آری! این مخلوقات به صُنع تازه و آفرینش بزرگش دلالت دارد.
﴿عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ خَیۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِینَ ٤١﴾.
اوتعالی سوگند یاد نمود که وی قادر است کافران را به قومی بهتر و فرمانبردارتر تبدیل نماید که در نزد خداوند عزوجل از مشرکان که به وی کافر شدند و پیامبرش را تکذیب نمودند مکرّمتر باشند و هیچ کسی نیست که از نزد خداوند عزوجل فراموش شود، یا او را ناتوان سازد، یا از دایرۀ حکمش خارج شود یا خود را از اراده و قضایش محفوظ دارد.
﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٤٢﴾.
ای پیامبر! کافران را رها بگذار تا در باطل فرو روند و در امور دنیا بازی نمایند. گفتار آنان لهو و بیفایده، کردار آنان بیهوده و عمرهای آنان ضایعشدنی است تا وقتی که روز حساب را ملاقات نمایند و در آن روز عذاب را بچشند؛ زیرا جزای آنان در دنیا نیست، بلکه در آخرت است.
﴿یَوۡمَ یَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗا کَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ یُوفِضُونَ ٤٣﴾.
در آن روز از قبرهای خویش شتابان بیرون میشوند و میدوند تا جزایی را که در انتظار آنان است و عذابی را که مهیّا شده است دریابند؛ همچنان که در دنیا به سوی خدایان باطلی که به عبادت آنها میپرداختند شتاب میورزیدند.
﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۚ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلَّذِی کَانُواْ یُوعَدُونَ ٤٤﴾.
هنگامی که کافران آتش دوزخ را معاینه میکنند، چشمهای آنان را خواری فرا میگیرد و ننگ و ذلّت بر آنان مستولی میگردد. این همان روز قیامتی است که در دنیا وعده داده شدند، اما بدان تکذیب و استهزا میکردند و امروز آن را به چشم سر مشاهده میکنند.