تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ فجر

سورۀ فجر

مکی است؛ ترتیب آن 89؛ شمار آیات آن 30

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿وَٱلۡفَجۡرِ ١.

به بامداد سوگند یاد می‌کنم که با روشنی خود جهان را تحت پوشش قرار می‌دهد، با درخشش خویش کائنات را فرا می‌گیرد و با نورش دنیا را روشنی می‌بخشد.

﴿وَلَیَالٍ عَشۡرٖ ٢.

به شب‌های ده‌گانۀ ذی الحجّه سوگند یاد می‌نمایم که زمانی بزرگوار است، اعمال خیر در آن بسیار انجام می‌گیرد و وقت انجام افعال و مناسک حجّ تعیین شده است.

﴿وَٱلشَّفۡعِ وَٱلۡوَتۡرِ ٣.

به زوج و فرد هر نوع و صنفی سوگند یاد می‌نمایم. هر موجودی که با تناسل تکثّر یابد دارای زوج‌هایی است، امّا آنکه جامد باشد یک فرد است و بس.

﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَسۡرِ ٤.

و به شب سوگند یاد می‌کنم، آنگاه که تاریکی خود را می‌گذراند و سیاهی‌اش را نابود می‌کند تا روز فرا رسد و در رفتن شب روشنی صبح نشانه‌ای است که قدرت حق‌تعالی را به نمایش می‌گذارد.

﴿هَلۡ فِی ذَٰلِکَ قَسَمٞ لِّذِی حِجۡرٍ ٥.

آیا سوگندی که به این مخلوقات یا نمودم برای کسانی که عقل دارند، کافی و شافی است تا آنان را به سوی راستی و درستی اموری که بر آن‌ها سوگند یاد کردم رهنمایی کند؟

﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ٦.

آیا ندانستی که پروردگارت به قبیلۀ عاد، یعنی قوم هود علیه السلام چه کرد؟ آنگاه که آنان را با باد سختی عذاب نمود و با هلاکت نابودشان کرد؛ در حالی که از کافران مکّه نیرومند‌تر بودند؟ بنابراین هلاکت این کافران آسان‌تر است.

﴿إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ ٧.

آنان‌که صاحب شهری بزرگ، با ساختمان‌های بلند، کاخ‌های سر به فلک کشیده و کوشک‌های مرتفع بودند. گفته شده که این شهر در نزدیک عدن بوده است.

﴿ٱلَّتِی لَمۡ یُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِی ٱلۡبِلَٰدِ ٨.

شهری که تا اکنون مانند بنای عجیب، شکل غریب، نیرومندی مردم، کثرت اموال و استحکام بنایش به وجود نیامده است.

﴿وَثَمُودَ ٱلَّذِینَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ ٩.

و قبیلۀ ثمود را هلاک ساختیم، آنان‌که صخره‌ها را در درّه‌های خویش قطع می‌نمودند و از‌ آن ساختمان بنا می‌کردند. امّا آنگاه که هلاک‌شان ساختیم قوّت و شوکتی که داشتند هلاکت را از آنان باز نداشت.

﴿وَفِرۡعَوۡنَ ذِی ٱلۡأَوۡتَادِ ١٠.

فرعون را با کاخ‌های بزرگ و لشکر ستیزه‌گرش هلاک نمودیم و بنا‌های او را که در ثبات، استواری و ارتفاعش مانند کوه‌ بود نابود کردیم.

﴿ٱلَّذِینَ طَغَوۡاْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ ١١.

این اقوام، بر مخلوقات بیش از حد ستم روا داشتند، در گناهان اسراف نمودند، خون‌های حرام را ریختند و در نتیجه مستحقّ چنین انتقامی شدند.

﴿فَأَکۡثَرُواْ فِیهَا ٱلۡفَسَادَ ١٢.

در شهر‌ها به فساد زیادی چون تکذیب و عناد، ظلم و استبداد، قهر و استبعاد و ضرر رساندن به عبادت دست زدند.

﴿فَصَبَّ عَلَیۡهِمۡ رَبُّکَ سَوۡطَ عَذَابٍ ١٣.

خداوند عزوجل بر آنان عقوبت دردآور، عذاب سخت و مجازات با هیبتی را حواله کرد؛ چنان‌که هلاک‌شان ساخت و دیار آنان را نابود نمود.

﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ١٤.

به راستی که پروردگارت در کمین اعمال بد‌کاران است و افعال کافران را مراقبت دارد و بعد آنان را در دنیا تباه می‌سازد و در آخرت به آتش عذاب می‌کند.

﴿فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَکۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَکۡرَمَنِ ١٥.

عادت انسان این است که چون پروردگارش او را با دارایی بیازماید؛ یعنی ثروتش بخشد و حالش را نیکو سازد مغرور می‌شود، فریب می‌خورد و می‌گوید: این همه به خاطر منزلتم در نزد پروردگار من است و بدان سبب است که در پیشگاهش تقرّب و مقامی دارم؛ هر‌چند گاهی این معامله به گونۀ استدراج می‌باشد.

﴿وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَیۡهِ رِزۡقَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَهَٰنَنِ ١٦.

امّا آنگاه که او را با فقر و تنگدستی بیازماید؛ طوری که روزی وی را کم سازد و زندگی‌اش را تنگ گرداند، می‌پندارد که این سرنوشت به خاطر دوری از حق‌تعالی و جایگاه بدش در نزد پروردگار بوده و گمان می‌کند که خداوند عزوجل خوارش کرده است.

﴿کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ ١٧.

درست آن است که هیچ‌یک از این دو پندار حقّانیت ندارد؛ یعنی به طور مطلق اعطای ثروت کرامت نیست و منعش اهانت را لازم ندارد. امّا شما در حال ثروتمندی به یتیمان احسان نمی‌کنید، بر ناتوانی‌شان رحمت نمی‌نمایید و به ایشان مهربانی ندارید؛ زیرا دارایی شما را سرکش و سخت‌دل ساخته است.

﴿وَلَا تَحَٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ ١٨.

همچنان به طعام‌دادن به مساکین، سرپرستی درست و رعایت نیکو از ایشان یکدیگرتان را تشویق و ترغیب نمی‌کنید؛ چنان‌چه بیشتر مردم با فقیران جفا می‌نمایند.

﴿وَتَأۡکُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَکۡلٗا لَّمّٗا ١٩.

میراث را با حرص و آزمندی می‌خورید، میان حلال و حرام فرق نمی‌کنید و حقّ یتیمان، بیوه‌ها و زنان را بدون ترس از پروردگار عزوجل به مال‌تان یکجا می‌سازید.

﴿وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا ٢٠.

جمع‌کردن مال را به شدّت دوست می‌دارید و برای تحصیل آن عمر‌ها را ضایع می‌کنید، خطر‌ها را تحمّل می‌نمایید و سفر‌های زیادی را در پیش می‌گیرید. آری! بیشتر مردم بندۀ درهم و دینار هستند.

﴿کَلَّآۖ إِذَا دُکَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَکّٗا دَکّٗا ٢١.

از چنین عملکردی خود را باز دارید و وقتی را به یاد آورید که زمین به شدّت بی‌نهایتی به لرزه درمی‌آید؛ چنان‌که همه موجودات رویش نابود شوند، بناهایش تخریب گردند، ارکانش انهدام یابد، اهلش نابود شوند و ساکنانش را حیرت فرا گیرد.

﴿وَجَآءَ رَبُّکَ وَٱلۡمَلَکُ صَفّٗا صَفّٗا ٢٢.

و پروردگارت برای حکم فیصله کننده میان مردم، طوری که سزاوار جلال اوست می‌آید و فرشتگان آسمان نیز در حالی که صف زده، به هم پیوسته، ترسناک و مطیع اوتعالی هستند با وی حضور می‌یابند.

﴿وَجِاْیٓءَ یَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَۚ یَوۡمَئِذٖ یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّکۡرَىٰ ٢٣.

آتش دوزخ برای ناظران و مجرمان، آشکار و حاضر آورده می‌شود. در آن هنگام است که انسان گناهان، بی‌پروایی‌ها و تقصیرات دنیوی خود را به یاد می‌آورد. امّا وقتی است که یاد‌آوری نفعی ندارد و از ندامت فایده‌ای نیست؛ زیرا وقت آن گذشته است، حساب نزدیک شده و هنگام حکم فرا رسیده است.

﴿یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی قَدَّمۡتُ لِحَیَاتِی ٢٤.

این شخص گنهکار می‌گوید: ای کاش در زندگی فانی دنیا برای این زندگی جاودانی کدام خیر و خوبیی را از قبیل اعمال نیک و افعال پسندیده انجام می‌دادم.

﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ ٢٥.

در این وقت خداوند عزوجل دشمنانش را طوری عذاب می‌کند که هیچ کسی آنچنان عذاب نمی‌کند؛ زیرا عذاب و عقوبتش سخت است و سزا و مجازاتش بزرگ و نیرومند می‌باشد.

﴿وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ ٢٦.

و طوری که الله عزوجل دشمنانش را در‌آتش دوزخ بسته می‌کند، هیچ کسی نمی‌بندد؛ زیرا کافران در شرایط و حالت بد، آیندۀ ناپسند و گرفتاری به عذاب به زنجیر کشیده می‌شوند و با طوق‌های آهنین بسته می‌گردند.

﴿یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ ٢٧.

برای شخص مؤمن صالح گفته می‌شود: ای کسی که به دین خداوند عزوجل و به حکم و عطایش راضی بودی، به ذکرش آرامش داشتی، از پیامبرش پیروی کردی و به وعده وعیدش یقین داشتی!

﴿ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةٗ مَّرۡضِیَّةٗ ٢٨.

به سوی پاداش و رضای پروردگار، به سوی بهشت و احسانش و به سوی عطا و امتنانش بازگرد؛ حال آنکه از عنایت پاداش و برگشت عقوبتش خوشنود هستی و اوتعالی نیز به خاطر رفتنت در راه هدایت و اجتنابت از گمراهی و ضلالت از تو راضی و خوشنود است.

﴿فَٱدۡخُلِی فِی عِبَٰدِی ٢٩.

در میان بندگان صالح، حزب رستگاران و لشکر سرافراز خداوند عزوجل داخل شو که به نعمت‌های جاودانی و خلود سرمدی در بهشت ابدی قرار دارند.

﴿وَٱدۡخُلِی جَنَّتِی ٣٠.

در بهشتم که مقرّ رحمت من است داخل شو، از نعمت‌های بهشت و از همجواری با ابرار بهره‌مند باش، در جایگاه راستین، مقام امن و محلّی جاودانه مسکن ‌گزین و از نعمت‌هایی که نابود‌شدنی نیست و خیری که ماندگار است مستفید شو.


سوره فجر

سوره فجر

Ayah: 1

وَٱلۡفَجۡرِ

سوگند به سپیده‌دم [صبحگاهان]

 

Ayah: 2

وَلَیَالٍ عَشۡرٖ

و به شب‌های دهگانه [آغاز ذی‌حجه]

 

Ayah: 3

وَٱلشَّفۡعِ وَٱلۡوَتۡرِ

و به زوج و فرد [اشیاء]

 

Ayah: 4

وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَسۡرِ

و سوگند به شب، هنگامی‌ که [حرکت می‌کند و] می‌رود.

 

Ayah: 5

هَلۡ فِی ذَٰلِکَ قَسَمٞ لِّذِی حِجۡرٍ

آیا در این [چیزها] سوگندی برای صاحب‌خرد نیست [که او را قانع نماید]؟

 

Ayah: 6

أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ

[ای پیامبر،] آیا ندیدی که پروردگارت با [قوم] عاد چه کرد؟

 

Ayah: 7

إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ

[همان قبیلۀ] اِرَم که دارای [کاخ‌هایی با] ستونهای بلند بودند

 

Ayah: 8

ٱلَّتِی لَمۡ یُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِی ٱلۡبِلَٰدِ

که همانند آن در شهرها آفریده نشده بود؟

 

Ayah: 9

وَثَمُودَ ٱلَّذِینَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ

و [نیز قوم] ثَمود، کسانی که صخره‌های سخت را از [کنار] وادی می‌تراشیدند [و خانه برای خودشان می‌ساختند]؟

 

Ayah: 10

وَفِرۡعَوۡنَ ذِی ٱلۡأَوۡتَادِ

و فرعون، صاحب سپاه [بزرگ و قدرتمند].

 

Ayah: 11

ٱلَّذِینَ طَغَوۡاْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ

[همان] کسانی که در شهر‌ها طغیان [و سرکشی] کردند

 

Ayah: 12

فَأَکۡثَرُواْ فِیهَا ٱلۡفَسَادَ

و فسادِ بسیار در آنها به بار آوردند.

 

Ayah: 13

فَصَبَّ عَلَیۡهِمۡ رَبُّکَ سَوۡطَ عَذَابٍ

آنگاه پروردگارت تازیانۀ عذاب را بر آنان فرود آورد.

 

Ayah: 14

إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ

یقیناً پروردگار تو در کمینگاه است.

 

Ayah: 15

فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَکۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَکۡرَمَنِ

و اما انسان هنگامی که پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و به او نعمت بخشد، [مغرور می‌گردد و گمان می‌کند که این امر به خاطر کرامتی است که نزد الله دارد]، پس می‌گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است»؛

 

Ayah: 16

وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَیۡهِ رِزۡقَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَهَٰنَنِ

و اما هنگامی که او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ سازد، [دلسرد ‌شده و گمان می‌کند که این امر بدان سبب است که نزد الله، خوار و ذلیل است؛] پس می‌گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است».

 

Ayah: 17

کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ

هرگز چنین نیست [که شما می‌پندارید]؛ بلکه شما یتیم را گرامی نمی‌دارید

 

Ayah: 18

وَلَا تَحَـٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ

و یکدیگر را بر اطعام مستمندان ترغیب نمی‌کنید

 

Ayah: 19

وَتَأۡکُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَکۡلٗا لَّمّٗا

و میراث را حریصانه می‌خورید [و حق ضعیفان را نمی‌دهید]

 

Ayah: 20

وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا

و مال و ثروت [دنیا] را بسیار دوست دارید.

 

Ayah: 21

کَلَّآۖ إِذَا دُکَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَکّٗا دَکّٗا

هرگز چنین نیست [که شما گمان می‌کنید]؛ هنگامی ‌که زمین سخت در هم کوبیده شود [و هموار گردد]

 

Ayah: 22

وَجَآءَ رَبُّکَ وَٱلۡمَلَکُ صَفّٗا صَفّٗا

و پروردگارت [برای دادرسی] بیاید و [نیز] فرشتگان صف‌درصف [بایستند]

 


Ayah: 23

وَجِاْیٓءَ یَوۡمَئِذِۭ بِجَهَنَّمَۚ یَوۡمَئِذٖ یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّکۡرَىٰ

و در آن روز جهنم آورده شود، آن روز است که انسان [کافر] پند می‌گیرد [و توبه می‌کند]؛ و [اما] این پند گرفتن، چه سودی برایش دارد؟

 

Ayah: 24

یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی قَدَّمۡتُ لِحَیَاتِی

وی می‌گوید: «ای کاش [در دنیا] برای [این] زندگی‌ام [اعمال نیک، از] پیش فرستاده بودم!

 

Ayah: 25

فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ

در آن روز، هیچ کس همانند عذاب او [= الله] عذاب نمی‌کند،

 

Ayah: 26

وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ

و هیچ کس همچون بند کشیدن او [= الله]، کسی را به بند نمی‌کشد.

 

Ayah: 27

یَـٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ

[اما به مؤمن ندا می‌شود:] «ای روحِ آرام‌یافته،

 

Ayah: 28

ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةٗ مَّرۡضِیَّةٗ

به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که تو [از پاداشِ الله] راضی هستی، و او از [اعمال] تو راضی است.

 

Ayah: 29

فَٱدۡخُلِی فِی عِبَٰدِی

پس در زمرۀ بندگان [خاصّ] من در آی

 

Ayah: 30

وَٱدۡخُلِی جَنَّتِی

و به بهشت من وارد شو».

 


 


Al-Fajr

 

تفسیر سوره‌ی فجر


مکی و ۳۰ آیه است.

آیه‌ی ۵-۱:

﴿وَٱلۡفَجۡرِ١[الفجر: ۱]. «سوگند به صبح».

﴿وَلَیَالٍ عَشۡرٖ٢[الفجر: ۲]. «و به شب‌های دهگانه».

﴿وَٱلشَّفۡعِ وَٱلۡوَتۡرِ٣[الفجر: ۳]. «و به جفت و طاق».

﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَسۡرِ٤[الفجر: ۴]. «و به شب چون بگذرد».

﴿هَلۡ فِی ذَٰلِکَ قَسَمٞ لِّذِی حِجۡرٍ٥[الفجر: ۵]. «آیا در این (امر) سوگندی برای خردمندان وجود دارد»؟.

ظاهراً آنچه خداوند برای اثبات آن سوگند خورده همان چیزی است که به وسیله آن سوگند یاد کرده است. و این جایز است و اگر امرِ ظاهر و مهمی باشد استعمال می‌شود و در اینجا چنین است. سپس خداوند متعال به صبح که آخر شب و آغاز روز است سوگند یاد کرد، چون در رفتن شب و آمدن روز نشانه‌هایی است که بر کمال قدرت خداوند متعال دلالت می‌نماید و دال بر این است که خداوند همه کارها را تدبیر می‌نماید، خداوندی که عبادت جز برای او شایسته کسی نیست.

و در صبح نمازی بزرگ و نیک انجام می‌شود که شایسته است خداوند به آن سوگند بخورد. بنابراین، بعد از صبح به شب‌های دهگانه سوگند یاد کرد. و این شب‌ها بنا به گفته‌ی صحیح عبارت از شب‌های دهگانه (آخر) رمضان یا شب‌های دهگانه‌ی «ذی الحجة» است، چون این‌ها شب‌هایی هستند که روزهای با فضیلتی دارند و در آن عبادت‌هایی انجام می‌شود که در دیگر روزها انجام نمی‌گیرد.

و در شب‌های دهگانه شب قدر قرار دارد که بهتر از هزار ماه است و ده روز آن روزه آخر ماه رمضان است که یکی از بزرگترین ارکان اسلام می‌باشد. و در ایام دهه ذی الحجه وقوف در عرفه انجام می‌شود که در آن روز خداوند چنان بندگانش را می‌آمرزد که شیطان ناراحت می‌شود، زیرا شیطان هیچ‌گاه حقیرتر و بدبخت‌تر از روز عرفات دیده نشده است. شیطان وقتی پائین آمدن فرشتگان و رحمت از جانب خدا را مشاهده می‌کند ناراحت و حقیر می‌گردد.

و در این روزها بسیاری از اعمال حج و عمره انجام داده می‌شود و این‌ها چیزهای بزرگی است که سزاوار است خداوند به آن‌ها سوگند بخورد.

﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَسۡرِ٤سوگند به شب هنگامی که لحظات خود را سپری می‌کند و تاریکی را بر مردم می‌گستراند و مردم استراحت می‌کنند و این رحمت و لطفی است از جانب خداوند. ﴿هَلۡ فِی ذَٰلِکَ قَسَمٞ لِّذِی حِجۡرٍ٥آیا در آنچه ذکر شد برای خردمندان سوگندی وجود دارد؟ آری، بخشی از آنچه ذکر شد برای کسی که با گوش دل بشنود کافی است.

آیه‌ی ۱۴-۶:

﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ٦[الفجر: ۶]. «آیا ندانسته‌ای که پروردگارت چگونه با قوم عاد رفتار کرد»؟.

﴿إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ٧[الفجر: ۷]. «قوم ارم که صاحب قامت‌های بلند و ستون مانند بودند».

﴿ٱلَّتِی لَمۡ یُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِی ٱلۡبِلَٰدِ٨[الفجر: ۸]. «که همانند آن در (هیچ‌یک) از شهرها آفریده نشده است».

﴿وَثَمُودَ ٱلَّذِینَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ٩[الفجر: ۹]. «و ثمودی که صخره‌ها را در وادی (قری) تراشیده بودند».

﴿وَفِرۡعَوۡنَ ذِی ٱلۡأَوۡتَادِ١٠[الفجر: ۱۰]. «و فرعون صاحب سپاه».

﴿ٱلَّذِینَ طَغَوۡاْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ١١[الفجر: ۱۱]. «همان کسانی‌که در شهرها سرکشی کردند».

﴿فَأَکۡثَرُواْ فِیهَا ٱلۡفَسَادَ١٢[الفجر: ۱۲]. «و در آن‌جا خیلی فساد و تباهی به راه اندختند».

﴿فَصَبَّ عَلَیۡهِمۡ رَبُّکَ سَوۡطَ عَذَابٍ١٣[الفجر: ۱۳]. «سرانجام پروردگارت آنان‌را به عذاب گرفتار ساخت».

﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ١٤[الفجر: ۱۴].«به‌راستی پروردگارت در کمین است».

﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ٦ إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ٧آیا با دل و چشم نیندیشیده‌ای که پروردگارت با قبیله سرکش ارم، قبیله معروف‌ی که در یمن می‌زیستند چه کرد! آن‌هایی که دارای قدرت و توانمندی و سرکشی بودند؟!.

﴿ٱلَّتِی لَمۡ یُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِی ٱلۡبِلَٰدِ٨در قدرت و توانمندی در همانند آن‌ها در هیچ‌یک از شهرها آفریده نشده است. همان‌طور که پیامبرشان هود÷فرمود: ﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٦٩[الأعراف: ۶۹]. «و به یاد آورید هنگامی‌که خداوند شما را بعد از قوم نوح جایگزین کرد و به شما در آفرینش قدرت بیشتری داد، پس ن عمت‌های خدا را به یاد آورید تا رستگار شوید».

﴿وَثَمُودَ ٱلَّذِینَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ٩آیا ندانسته‌ای که با قوم ثمود چه کرده است؟ همان قومی که با قدرت خود صخره‌های بزرگی را در وادی القری تراشیده و برای خود خانه ساخته بودند.

﴿وَفِرۡعَوۡنَ ذِی ٱلۡأَوۡتَادِ١٠آیا ندانسته‌ای که با فرعون چه کرده است؟ همان فرعونی که دارای لشکریانی بود که پادشاهی او را پابرجا و استوار کرده بودند، همان طور که اشیا با میخ‌ها محکم و استوار می‌شوند.

﴿ٱلَّذِینَ طَغَوۡاْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ١١این صفت قوم عاد و ثمود و فرعون و پیروانشان است. آن‌ها در شهرها و آبادی‌ها سرکشی کردند و بندگان خدا را در دین و دنیا اذیت و آزار رساندند. بنابراین فرمود: ﴿فَأَکۡثَرُواْ فِیهَا ٱلۡفَسَادَ١٢و در آنجا خیلی فساد و تباهی به راه انداختند. فساد و تباهی کردن یعنی انجام کفر و شعبه‌های آن از انواع گناهان، و آن‌ها در مبارزه با پیامبران و بازداشتن مردم از راه خدا کوشیدند.

﴿فَصَبَّ عَلَیۡهِمۡ رَبُّکَ سَوۡطَ عَذَابٍ١٣وقتی آنان در وادی سرکشی که سبب هلاکتشان بود پا نهادند خداوند از عذاب خود بر آنان فرود آورد.

﴿إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ١٤همانا پروردگارت در کمین کسی است که از فرمان او سرپیچی می‌کند، پس خداوند او را اندک زمانی مهلت می‌دهد سپس او را به شدت گرفتار می‌کند.

آیه‌ی ۲۰-۱۵:

﴿فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَکۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَکۡرَمَنِ١٥[الفجر: ۱۵]. «پس اما انسان هرگاه پروردگارش او را بیازماید و او را گرامی دارد و به او نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته».

﴿وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَیۡهِ رِزۡقَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَهَٰنَنِ١٦[الفجر: ۱۶]. «و اما زمانی‌که پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد، می‌گوید: پروردگارم مرا خوار داشته است».

﴿کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ١٧[الفجر: ۱۷]. «چنین نیست بلکه یتیم را گرامی نمی‌دارید».

﴿وَلَا تَحَٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ١٨[الفجر: ۱۸]. «و همدیگر را به خوراک دادن به مستمند ترغیب نمی‌کنید».

﴿وَتَأۡکُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَکۡلٗا لَّمّٗا١٩[الفجر: ۱۹]. «و همدیگر را به خوراک دادن به مستمند ترغیب نمی‌کنید».

﴿وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا٢٠[الفجر: ۲۰]. «و مال را بسیار دوست می‌دارید».

خداوند از طبیعت انسان خبر می‌دهد که نادان و ستمگر است و سرانجام کارها را نمی‌داند و گمان می‌برد حالتی که در آن قرار دارد ادامه می‌یابد و از بین نمی‌رود. نیز می‌پندارد که تکریم او از جانب خداوند در دنیا و نعمت دادن خداوند به او بر این دلالت می‌کند که او نزد خداوند گرامی است!.

و هرگاه خداوند روزی انسان را تنگ و گم نماید طوری که از خوراک روزانه‌اش بیشتر نباشد، گمان می‌برد که خداوند او را خوار و زبون کرده است. خداوند این پندار انسان را نادرست قرار داد، و فرمود: ﴿کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ١٧چنین نیست که هرکس را در دنیا نعمت دادم نزد من گرامی و با ارزش است و هرکس که روزی او را تنگ و کم نمودم نزد من خوار و بی‌ارزش است، بلکه توانگری و فقر و روزی فراوان و روزی کم آزمایشی است که از جانب خداوند که با آن بندگان خود را می‌آزماید تا ببیند که چه کسی شکر می‌گذارد و صبر پیشه می‌کند تا او را پاداش فراوان می‌دهد، و هرکس را که چنین نیست به عذاب هلاک کننده گرفتار سازد.

همچنین اگر بنده فقط به فکر خودش باشد این دلیل ضعیف همت اوست. بنابراین، خداوند آن‌ها را به خاطر بی‌توجهی به حالات مردم نیازمند سرزنش کرد و فرمود: ﴿کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ١٧چنین نیست، بلکه شما کودکی که پدرش را از دست داده و نیاز به دلداری و نیکی دارد گرامی نمی‌دارید، بلکه او را مورد اهانت قرار می‌دهید واین نشانگر عدم وجود رحمت و مهربانی می‌باشد و دال بر این است که شما به کار خوب علاقه ندارید.

﴿وَلَا تَحَٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ١٨و شما همدیگر را به خوراک دادن به نیازمندان و بینوایان تشویق و ترغیب نمی‌کنید و این به خاطر آن است که دنیا را به شدت و از ته دل دوست می‌دارید و بر آن بخل می‌ورزید. بنابراین، فرمود: ﴿وَتَأۡکُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَکۡلٗا لَّمّٗا١٩مال و دارایی بر جای مانده از رفتگان را با آزمندی شدید می‌خورید و هیچ چیزی را از آن برجای نمی‌گذارید.

﴿وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا٢٠و مال و دارایی را به شدت دوست می‌دارید و این مانند فرموده‌ی الهی است که می‌فرماید: ﴿بَلۡ تُؤۡثِرُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا١٦ وَٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ١٧[الأعلى: ۱۶-۱۷]. «بلکه زندگانی دنیا را ترجیح می‌دهید. حال آن که آخرت بهتر و ماندگارتر است». ﴿کَلَّا بَلۡ تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ٢٠ وَتَذَرُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ٢١[القیامة: ۲۰-۲۱]. «چنین نیست. بلکه دنیا را دوست می‌دارید و آخرت را رها می‌کنید».

آیه‌ی ۳۰-۲۱:

﴿کَلَّآۖ إِذَا دُکَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَکّٗا دَکّٗا٢١[الفجر: ۲۱]. «چنین نیست (که می‌گویید)، زمانی‌که زمین پی در پی هموار شود».

﴿وَجَآءَ رَبُّکَ وَٱلۡمَلَکُ صَفّٗا صَفّٗا٢٢[الفجر: ۲۲]. «و پروردگارت بیاید و فرشتگان صف صف حاضر شوند».

﴿وَجِاْیٓءَ یَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَۚ یَوۡمَئِذٖ یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّکۡرَىٰ٢٣[الفجر: ۲۳]. «و آن روز دوزخ را درمیان می‌آورند. آن روز انسان پند می‌گیرد ولی چنین یاد کردنی چه سودی برای او دارد»!.

﴿یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی قَدَّمۡتُ لِحَیَاتِی٢٤[الفجر: ۲۴]. «می‌گوید: ای کاش! برای این زندگی‌ام (خوبی‌ها و نیکی‌هایی) پیشاپیش می‌فرستادم».

﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ٢٥[الفجر: ۲۵]. «پس آن روز کسی چون عذاب خداوند عذاب نکند».

﴿وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ٢٦[الفجر: ۲۶]. «و هیچ‌کسی هم‌چون خداوند او را به بند نمی‌کشد».

﴿یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ٢٧[الفجر: ۲۷]. «ای روح آرام‌گیرنده»!.

﴿ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةٗ مَّرۡضِیَّةٗ٢٨[الفجر: ۲۸]. «خشنود و خداپسند به‌سوی پروردگارت بازگرد».

﴿فَٱدۡخُلِی فِی عِبَٰدِی٢٩[الفجر: ۲۹]. «و درمیان بندگانم درآی».

﴿وَٱدۡخُلِی جَنَّتِی٣٠[الفجر: ۳۰]. «و به بهشت من داخل شود».

چنین نیست، اموالی که دوست می‌دارید و لذت‌هایی که برای به دست آوردن آن از همدیگر پیشی می‌گیرید برای همیشه باقی نمی‌ماند بلکه روز بزرگ و وحشتناکی در پیش دارید که در آن، ﴿دُکَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَکّٗا دَکّٗاکوه‌ها و زمین، سخت درهم کوبیده می‌شوند تا اینکه زمین به میدانی صاف و هموار که هیچ فراز و نشیبی در آن نیست تبدیل می‌گردد.

﴿وَجَآءَ رَبُّکَ وَٱلۡمَلَکُ صَفّٗا صَفّٗاخداوند برای داوری کردن میان بندگانش در سایه‌هایی از ابر می‌آید و فرشتگانِ آسمان‌ها صف در صف می‌آیند. فرشتگان هر آسمانی در یک صف قرار می‌گیرند و مردم را احاطه می‌نمایند و این‌ها صفت‌های فروتنی و کرنش در برابر خداوند جبار است.

﴿وَجِاْیٓءَ یَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَدر آن روز فرشتگان، دوزخ را با زنجیر می‌کشند و می‌آورند، پس وقتی این امور رخ دهند ﴿یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُانسان کار خوب و بدی را که کرده است به یاد می‌آورد. ﴿وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّکۡرَىٰاما چنین یاد کردنی چه سودی برای انسان دارد؟! چون زمان آن گذشته است.

انسان به خاطر کوتاهی‌هایی که کرده است، حسرت می‌خورد و می‌گوید: ﴿یَٰلَیۡتَنِی قَدَّمۡتُ لِحَیَاتِیای کاش! برای زندگی جاودانی و همیشگی‌ام شایسته‌ای پیشاپیش می‌فرستادم. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَیَوۡمَ یَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیۡهِ یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِیلٗا٢٧ یَٰوَیۡلَتَىٰ لَیۡتَنِی لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِیلٗا٢٨[الفرقان: ۲۷-۲۸]. «می‌گوید: ای کاش! راهی همراه پیامبر برمی گزیدم. وای برمن! ای کاش فلانی را به عنوان دوست خود بر نمی‌گزیدم». و این دلیلی است بر این که زندگی حقیقی که آدمی باید برای به دست آوردن آن کوشش کند زندگی جهان اخرت است، چون سرای ماندگاری و جاودانگی می‌باشد.

﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ٢٥در روز قیامت خداوند کافران را چنان عذابی می‌دهد که هیچ‌کس عذابی همسان عذاب خداوند به آن‌ها نمی‌رساند. و این به خاطر آن است که قیامت و عمل کردن برای آن را فراموش کرده‌اند.

﴿وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ٢٦دوزخیان با زنجیرهایی جهنمی بسته شده و بر چهره‌هایشان کشانده می‌شوند و آنگاه در دوزخ می‌سوزند، این است سزای مجرمان. و اما کسی که به خداوند ایمان آورد و به او دل ببندد و پیامبرانش را تصدیق کند به او گفته می‌شود:

﴿یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ٢٧ای انسانی روحی با یاد و محبت خدا آرام گرفته و شاد شده‌ای!.

﴿ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةٗ مَّرۡضِیَّةٗ٢٨درحالیکه از پروردگار خشنود هستی و او از تو خشنود است به‌سوی او بازگرد.

﴿فَٱدۡخُلِی فِی عِبَٰدِی٢٩و در میان بندگانم درآی. ﴿وَٱدۡخُلِی جَنَّتِی٣٠و به بهشت من داخل شود. این‌ها کلماتی است که روح در روز قیامت و به هنگام مرگ با آن مورد خطاب قرار می‌گیرد.

پایان تفسیر سوره‌ی فجر

سورة الفجر

سورة الفجر - سورة 89 - عدد آیاتها 30

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. وَالْفَجْرِ

  2. وَلَیَالٍ عَشْرٍ

  3. وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ

  4. وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ

  5. هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِّذِی حِجْرٍ

  6. أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ

  7. إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ

  8. الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلادِ

  9. وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ

  10. وَفِرْعَوْنَ ذِی الأَوْتَادِ

  11. الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلادِ

  12. فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ

  13. فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ

  14. إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ

  15. فَأَمَّا الإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ

  16. وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ

  17. کَلاَّ بَل لّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ

  18. وَلا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ

  19. وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلا لَّمًّا

  20. وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا

  21. کَلاَّ إِذَا دُکَّتِ الأَرْضُ دَکًّا دَکًّا

  22. وَجَاءَ رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا

  23. وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى

  24. یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی

  25. فَیَوْمَئِذٍ لّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ

  26. وَلا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ

  27. یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ

  28. ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً

  29. فَادْخُلِی فِی عِبَادِی

  30. وَادْخُلِی جَنَّتِی



سورة فجر

 

به نام الله بخشندة مهربان

 

سوگند به صبح. ﴿1﴾ و به شب‌های ده‌گانه (ذیحجه). ﴿2﴾ و به زوج و فرد. ﴿3﴾ و سوگند به شب هنگامی‌که (حرکت می‌کند و) می‌رود. ﴿4﴾ آیا در این (چیزها) سوگندی برای صاحب خرد نیست؟! ﴿5﴾ (ای پیامبر) آیا ندیدی که پروردگارت با (قوم) عاد چه کرد؟ ﴿6﴾ (همان عاد) ارم که دارای ستون‌ها (و قامت بلند) بودند. ﴿7﴾ که همانند آن در شهرها آفریده نشده بود. ﴿8﴾ و (نیز قوم) ثمود، آن‌هایی که صخره‌های سخت را از (کنار) وادی می‌تراشیدند (و برای خود خانه می‌ساختند)؟ ﴿9﴾ و فرعون صاحب میخ‌ها (شکنجه‌ها و سپاه). ﴿10﴾ (همان) کسانی‌که در شهر‌ها طغیان (و سرکشی) کردند. ﴿11﴾ پس در آن‌ها بسیار فساد به بار آوردند. ﴿12﴾ آنگاه پروردگارت تازیانه عذاب را بر آنان فرو آورد. ﴿13﴾ یقیناً پروردگار تو در کمین‌گاه است. ﴿14﴾ پس اما انسان هنگامی که پروردگارش او را بیازماید و او را گرامی دارد و به او نعمت بخشد، (مغرور می‌شود و) می‌گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است». ﴿15﴾ و اما هنگامی‌که او را بیازماید، پس روزیش را بر او تنگ گیرد (نا امید می‌شود و) می‌گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است». ﴿16﴾ هرگز چنین نیست (که شما می‌پندارید)، بلگه یتیم را گرامی نمی‌دارید. ﴿17﴾ و یکدیگر را بر اطعام مستمندان ترغیب و تشویق نمی‌کنید. ﴿18﴾ و میراث را حریصانه می‌خورید (و حق دیگران را نمی‌دهید). ﴿19﴾ و مال و ثروت (دنیا) را بسیار دوست دارید. ﴿20﴾ هرگز چنین نیست (که شما گمان می‌کنید) هنگامی‌که زمین سخت درهم گوبیده شود (و هموار گردد). ﴿21﴾ و پروردگارت (برای دادرسی) بیاید و (نیز) فرشتگان صف در صف (بیانید). ﴿22﴾ و در آن روز جهنم آورده شود، در آن روز انسان متذکر می‌شود، و (اما) این تذکر چه فایدة برای او دارد؟! ﴿23﴾می‌گوید: «ای کاش (در دنیا) برای (این) زندگیم (چیزی از) پیش فرستاده بودم. ﴿24﴾ پس در آن روز هیچ کسی همانند عذاب او (= الله) عذاب نمی‌کند. ﴿25﴾ و هیچ کس همچون بند گشیدن او (= الله) کسی را بند نکشد. ﴿26﴾ «ای روح آرام یافته. ﴿27﴾ به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی‌که تو از او خوشنودی و او از تو خشنود است. ﴿28﴾ پس در زمرۀ بندگان (خاص) من در آی. ﴿29﴾ و به بهشت من وارد شو» ﴿30﴾

سُورَةُ الفَجۡرِ

 

سُورَةُ الفَجۡرِ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

وَٱلۡفَجۡرِ ١ وَلَیَالٍ عَشۡرٖ ٢ وَٱلشَّفۡعِ وَٱلۡوَتۡرِ ٣ وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَسۡرِ ٤ هَلۡ فِی ذَٰلِکَ قَسَمٞ لِّذِی حِجۡرٍ ٥ أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ٦ إِرَمَ ذَاتِ ٱلۡعِمَادِ ٧ ٱلَّتِی لَمۡ یُخۡلَقۡ مِثۡلُهَا فِی ٱلۡبِلَٰدِ ٨ وَثَمُودَ ٱلَّذِینَ جَابُواْ ٱلصَّخۡرَ بِٱلۡوَادِ ٩ وَفِرۡعَوۡنَ ذِی ٱلۡأَوۡتَادِ ١٠ ٱلَّذِینَ طَغَوۡاْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ ١١ فَأَکۡثَرُواْ فِیهَا ٱلۡفَسَادَ ١٢ فَصَبَّ عَلَیۡهِمۡ رَبُّکَ سَوۡطَ عَذَابٍ ١٣ إِنَّ رَبَّکَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ١٤ فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَکۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَکۡرَمَنِ ١٥ وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَیۡهِ رِزۡقَهُۥ فَیَقُولُ رَبِّیٓ أَهَٰنَنِ ١٦ کَلَّاۖ بَل لَّا تُکۡرِمُونَ ٱلۡیَتِیمَ ١٧ وَلَا تَحَٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ ١٨ وَتَأۡکُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَکۡلٗا لَّمّٗا ١٩ وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا ٢٠ کَلَّآۖ إِذَا دُکَّتِ ٱلۡأَرۡضُ دَکّٗا دَکّٗا ٢١ وَجَآءَ رَبُّکَ وَٱلۡمَلَکُ صَفّٗا صَفّٗا ٢٢ وَجِاْیٓءَ یَوۡمَئِذِۢ بِجَهَنَّمَۚ یَوۡمَئِذٖ یَتَذَکَّرُ ٱلۡإِنسَٰنُ وَأَنَّىٰ لَهُ ٱلذِّکۡرَىٰ ٢٣ یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی قَدَّمۡتُ لِحَیَاتِی ٢٤ فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُۥٓ أَحَدٞ ٢٥ وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُۥٓ أَحَدٞ ٢٦ یَٰٓأَیَّتُهَا ٱلنَّفۡسُ ٱلۡمُطۡمَئِنَّةُ ٢٧ ٱرۡجِعِیٓ إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةٗ مَّرۡضِیَّةٗ ٢٨ فَٱدۡخُلِی فِی عِبَٰدِی ٢٩ وَٱدۡخُلِی جَنَّتِی ٣٠

 

 

سوره فجر

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

 

سوگند به صبح. ﴿1 و به شب‌های دهگانه. ﴿2 و به جفت و طاق. ﴿3 و به شب چون بگذرد. ﴿4 آیا در این (امر) سوگندی برای خردمندان وجود دارد؟. ﴿5 آیا ندانسته‌ای که پروردگارت چگونه با قوم عاد رفتار کرد؟. ﴿6 قوم ارم که صاحب قامت‌های بلند و ستون مانند بودند. ﴿7 که همانند آن در (هیچ‌یک) از شهرها آفریده نشده است. ﴿8 و ثمودی که صخره‌ها را در وادی (قری) تراشیده بودند. ﴿9 و فرعون صاحب سپاه. ﴿10 همان کسانی‌که در شهرها سرکشی کردند. ﴿11 و در آن‌جا خیلی فساد و تباهی به راه اندختند. ﴿12 سرانجام پروردگارت آنان‌را به عذاب گرفتار ساخت. ﴿13 به‌راستی پروردگارت در کمین است. ﴿14 پس اما انسان هرگاه پروردگارش او را بیازماید و او را گرامی دارد و به او نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته. ﴿15 و اما زمانی‌که پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد، می‌گوید: پروردگارم مرا خوار داشته است. ﴿16 چنین نیست بلکه یتیم را گرامی نمی‌دارید. ﴿17 و همدیگر را به خوراک دادن به مستمند ترغیب نمی‌کنید. ﴿18 و همدیگر را به خوراک دادن به مستمند ترغیب نمی‌کنید. ﴿19 و مال را بسیار دوست می‌دارید. ﴿20 چنین نیست (که می‌گویید)، زمانی‌که زمین پی در پی هموار شود. ﴿21 و پروردگارت بیاید و فرشتگان صف صف حاضر شوند. ﴿22 و آن روز دوزخ را درمیان می‌آورند. آن روز انسان پند می‌گیرد ولی چنین یاد کردنی چه سودی برای او دارد!. ﴿23می‌گوید: ای کاش! برای این زندگی‌ام (خوبی‌ها و نیکی‌هایی) پیشاپیش می‌فرستادم. ﴿24 پس آن روز کسی چون عذاب خداوند عذاب نکند. ﴿25 و هیچ‌کسی هم‌چون خداوند او را به بند نمی‌کشد. ﴿26 ای روح آرام‌گیرنده!. ﴿27 خشنود و خداپسند به‌سوی پروردگارت بازگرد. ﴿28 و درمیان بندگانم درآی. ﴿29 و به بهشت من داخل شود. ﴿30