تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی قیامه


مکی و ۴۰ آیه است.

آیه‌ی ۶-۱:

﴿لَآ أُقۡسِمُ بِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ١[القیامة: ۱]. «به روز قیامت سوگند یاد می‌کنم».

﴿وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ٢[القیامة: ۲]. «و به نفس سرزنشگر سوگند یاد می‌کنم».

﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ٣[القیامة: ۳]. «آیا انسان می‌پندارد که استخوان‌هایش را گرد نخواهیم آورد».

﴿بَلَىٰ قَٰدِرِینَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُۥ٤[القیامة: ۴]. «آری! (چنین خواهیم کرد) درحالیکه تواناییم بر آن‌ که (حتی) سرانگشتانش را (هم) یکسان سازیم».

﴿بَلۡ یُرِیدُ ٱلۡإِنسَٰنُ لِیَفۡجُرَ أَمَامَهُۥ٥[القیامة: ۵]. «بلکه انسان می‌خواهد در مدت زمانی که در پیش دارد بدکاری کند».

﴿یَسۡ‍َٔلُ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلۡقِیَٰمَةِ٦[القیامة: ۶]. «می‌پرسد: روز قیامت چه زمانی است»؟.

«لا»در اینجا به معنی نفی نیست، و همچنین زائد نمی‌باشد، بلکه برای استفتاح و اهمیت دادن به چیزی است که بعد از آن ذکر می‌شود. و استعمال «لا»با سوگند بسیار شایع است، لذا استفتاح با آن چیز عجیبی نیست، گرچه «لا»در اصل برای استفتاح وضع نشده است. آنچه به آن قسم یاد شده همان چیزی است که برای اثبات آن قسم خورده شده، یعنی زنده شدن پس از مرگ و برخاستتن مردم از گورهایشان و ایستادن آن‌ها به انتظار این که پروردگار چه حکمی بر آن‌ها می‌نماید.

﴿وَلَآ أُقۡسِمُ بِٱلنَّفۡسِ ٱللَّوَّامَةِ٢و به نفس سرزنش کننده سوگند یاد می‌کنم. و این همه نفس‌های نیکوکار و بدکار را شامل می‌شود. و همه «لوامه» یعنی سرزنشگر، نامیده شده‌اند چون حالاتشان م تنوع است و بریک حالت ثابت نیستند، نفس انسان کافر، پس از مرگ صاحبش را به خاطر کارهایی که انجام می‌داد سرزنش می‌کند، اما نفس مومن، صاحب خود را به خاطر کوتاهی‌هایی که ورزیده یا غفلتی که کرده است در دنیا سرزنش می‌کند.

پس هم به جزا و اثبات آن و هم به مستحق جزا سوگند یاد کرده است. سپس خبر داده‌است که برخی از مخالفان روز جزا را تکذیب می‌کنند. پس فرمود: ﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ٣آیا انسان می‌پندارد که ما استخوان‌هایش را پس از مردنش گردِ نخواهیم آورد؟ همان‌طور که فرموده است: ﴿قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ[یس: ۷۸]. «گفت: چه کسی استخوان‌های پوسیده را زنده می‌گرداند»؟!. پس چنین انسانی به خاطر جهالت و عداوتش قدرت خداوند را بر آفرینش مجدد استخوان‌هایش که ستون بدن او هستند بعید می‌داند. ولی خدا سخن او را رد کرد و فرمود: ﴿بَلَىٰ قَٰدِرِینَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُۥ٤آری! آن‌ها را گرد می‌آوریم. ما حتّی می‌توانیم سرانگشتان و استخوان‌هایش را برابر کنیم و این مستلزم آفریدن همه بدن است. چون وقتی انگشتان به وجود بیایند آفرینش جسد تمام شده است. و انکار قدرت خداوند بدان خاطر نیست که دلیل محکمی او را به قدرت خداوند راهنمایی نکرده باشد، بلکه ﴿یُرِیدُ... لِیَفۡجُرَبدان خاطر است که ـ عمداً ـ می‌خواهد رستاخیزی را که در پیش دارد انکار کند و مرتکب گناه شود و قصدا دروغ بگوید. سپس حالات قیامت را بیان کرد و فرمود:

آیه‌ی ۱۵-۷:

﴿فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ٧[القیامة: ۷]. «پس آن‌گاه که چشم خیره شود».

﴿وَخَسَفَ ٱلۡقَمَرُ٨[القیامة: ۸]. «و نور و روشنایی ماه از بین برود».

﴿وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ٩[القیامة: ۹]. «و خورشید و ماه به هم آورده می‌شوند».

﴿یَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذٍ أَیۡنَ ٱلۡمَفَرُّ١٠[القیامة: ۱۰]. «انسان در آن روز می‌گوید: راه گریز کجاست»؟.

﴿کَلَّا لَا وَزَرَ١١[القیامة: ۱۱]. «نه هیچ پناهی نیست».

﴿إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ١٢[القیامة: ۱۲]. «در آن روز قرارگاه در دست پروردگار تو است».

﴿یُنَبَّؤُاْ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذِۢ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ١٣[القیامة: ۱۳]. «انسان در آن روز به آنچه از پیش فرستاده و به آنچه باز پس گذاشته است خبر داده می‌شود».

﴿بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِیرَةٞ١٤[القیامة: ۱۴]. «اصلاً انسان خودش از وضع خود آگاه است».

﴿وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِیرَهُۥ١٥[القیامة: ۱۵]. «گرچه برای خود عذرهای درمیان آورد».

﴿فَإِذَا بَرِقَ ٱلۡبَصَرُ٧وقتی قیامت برپا شود چشم از هول و هراس بزرگ آن روز، خیره و باز می‌ماند. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿...إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمۡ لِیَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِیهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ٤٢ مُهۡطِعِینَ مُقۡنِعِی رُءُوسِهِمۡ لَا یَرۡتَدُّ إِلَیۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفۡ‍ِٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ٤٣[إبراهیم: ۴۲-۴۳]. «آن‌ها را برای روزی به تاخیر می‌اندازد که چشم‌ها در آن روز خیره می‌گردند. شتابان سر برداشته و چشم برهم نمی‌زنند و دلهایشان تهی است». ﴿وَجُمِعَ ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ٩و خورشید و ماه جمع می‌گردند. از وقتی که خداوند خورشید و ماه را آفریده است یک‌جا جمع نشده‌اند. در روز قیامت خداوند آن‌ها را جمع می‌کند و ماه بی‌نور می‌گردد و خورشید تیره و تار می‌شود، و هر دو در آتش انداخته می‌شوند تا بندگان ببینند که خورشید و ماه دو بنده و تحت اختیار خدایند. و تا کسانی که خورشید و ماه را پرستش می‌کرده‌اند بدانند و ببینند که دروغگو بوده‌اند.

﴿یَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذٍ أَیۡنَ ٱلۡمَفَرُّ١٠وقتی انسان این پریشانی‌ها را می‌بیند می‌گوید: راه رهایی از آنچه بر ما آمده و گرفتارش شده‌ایم کجاست؟ ﴿کَلَّا لَا وَزَرَ١١هیچ‌کس پناهگاهی جز خدا ندارد.

﴿إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمُسۡتَقَرُّ١٢در آن روز قرارگاه سایر بندگان در دست پروردگار تو است. پس هیچ‌کس نمی‌تواند خود را پنهان و استتار نماید یا از آنجا بگریزد بلکه به ناچار باید بایستد تا سزای عملش را ببیند. بنابراین فرمود: ﴿یُنَبَّؤُاْ ٱلۡإِنسَٰنُ یَوۡمَئِذِۢ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ١٣انسان به همه کارهای نیک و بدی که در اول دوران زندگی و در آخر آن کرده است خبر داده می‌شود و نمی‌تواند آن‌را انکار کند.

﴿بَلِ ٱلۡإِنسَٰنُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ بَصِیرَةٞ١٤انسان بر خودش گواه است و حسابرش خودش می‌باشد. ﴿وَلَوۡ أَلۡقَىٰ مَعَاذِیرَهُۥ١٥گرچه برای خود عذرهایی بیاورید، اما بداند که عذرهایش پذیرفته نخواهد شد، بلکه مجبور می‌شود که به عملکرد خود اقرار نماید. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا١٤[الإسراء: ۱۴]. «کارنامه خویش را بخوان، همین کافی است که خودت بر خود گوه باشی».

پس بنده گرچه انکار کند یا برای آنچه که کرده است عذر بیاورد از او پذیرفته نمی‌شود و به او فایده نخواهد بخشید چون گوش و چشم و همه اعضایش بر آنچه کرده است گواهی می‌دهد. و اصولا زمانی برای عذرخواستن باقی نمانده است و عذر خواستن فایده‌ای ندارد. ﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یَنفَعُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَعۡذِرَتُهُمۡ وَلَا هُمۡ یُسۡتَعۡتَبُونَ٥٧[الروم: ۵۷]. «پس امروز به ستمکاران عذر خواستنشان فایده نخواهد داد و از آنان خواسته نمی‌شود تا خداوند را خشنود کنند».

آیه‌ی ۱۹-۱۶:

﴿لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ١٦[القیامة: ۱۶].«زبان را به (تکرار) و مجُنبان تا به شتاب آن‌را (به خاطر بسپاری)».

﴿إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ١٧[القیامة: ۱۷]. «بی‌گمان گرد آوردن قرآن و خواندنش بر عهدۀ ماست».

﴿فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ١٨[القیامة: ۱۸]. «و چون آن‌را بر خواندیم (به همان صورت) خواندن آن‌را تبعیت کن».

﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا بَیَانَهُۥ١٩[القیامة: ۱۹]. «سپس بیان و توضیح آن بر ماست».

وقتی جبرئیل همراه با وحی نزد پیامبرصمی‌آمد و شروع به خواندن آن می‌کرد پیامبر از بس که حریص و علاقمند بود با شتاب آن را فرا می‌گرفت قبل از آنکه جبرئیل کارش تمام شود، و به همراه جبرئیل آن را می‌خواند. پس خداوند او را از این نهی کرد و فرمود: ﴿وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن یُقۡضَىٰٓ إِلَیۡکَ وَحۡیُهُ[طه: ۱۱۴]. «و در خواندن قرآن پیش از آن که وحی آن تمام شود شتاب مکن»، و در اینجا فرمود: ﴿لَا تُحَرِّکۡ بِهِۦ لِسَانَکَ لِتَعۡجَلَهنگام نزول وحی و قرآن، شتابگرانه زبان به خواندن آن مجنبان. سپس خداوند برای او تضمین کرد که حتما او قرآن را حفظ می‌کند و می‌خواند و خداوند آن را در سینه‌اش جمع خواهد کرد و فرمود: ﴿إِنَّ عَلَیۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ١٧گردآوردن قرآن و آسان ساختن خواندنش بر عهده ماست، پس تلاشی که تو می‌نمایی برای آن است که مبادا چیزی از آن‌را از دست بدهی یا فراموش کنی. اما خداوند ضامن است که آن را در سینه ات حفظ کند. بنابراین، نیازی به تلاش مضاعف و آزمند بودن برای حفظ آن نیست.

﴿فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ١٨پس هرگاه جبرئیل آنچه را که به‌سوی تو وحی می‌کند، کامل گرداند، از آنچه که قرائت نمود تبعیت کن و آن را بخوان. ﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا بَیَانَهُۥ١٩و انگهی بیان مفاهیم آن بر عهده ماست. خداوند به پیامبر وعده داد که کلمات و معانی آن را حفظ کند و این بالاترین چیزی است که باید انجام شود.

پس پیامبرصدر برابر پروردگارش ادب را رعایت کرد و بعد از آن هر وقت جبرئیل قرآن را بر او تلاوت می‌کرد به جبرئیل گوش فرا می‌داد، و وقتی که جبرئیل تمام می‌کرد پیامبر آن‌را می‌خواند. این آیه آداب فراگرفتن علم را بیان می‌نماید که دانش آموز باید بگذارد تا معلم مسئله را بیان کند و وقتی مسئله را بیان کرد دانش آموز اشکالش را بپرسد.

همچنین اگر در ابتدای کلام چیزی بود که ایجاب می‌کرد تا سخن را رد کند یا آن‌را تایید نماید، در حالی که هنوز سخن تمام نشده است نباید آن‌را رد کند یا تایید نماید، تا درست و نادرستی سخن روشن گردد و شنونده آن‌را خوب بفهمد و بتواند به درستی در مورد آن اظهار نظر نماید. در این همچنین به این مساله اشاره شده است که پیامبرصهمچنانکه کلمات وحی را برای امت بیان کرده، مفاهیم آن را نیز بیان کرده است.

آیه‌ی ۲۵-۲۰:

﴿کَلَّا بَلۡ تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ٢٠[القیامة: ۲۰]. «چنین نیست (که شما می‌گویید) شما دنیا را دوست می‌دارید».

﴿وَتَذَرُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ٢١[القیامة: ۲۱]. «و آخرت را رها می‌کنید».

﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ٢٢[القیامة: ۲۲]. «در آن روز چهره‌هایی تازه (و خرم) هستند».

﴿إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣[القیامة: ۲۳]. «به پروردگار خود می‌نگرند».

﴿وَوُجُوهٞ یَوۡمَئِذِۢ بَاسِرَةٞ٢٤[القیامة: ۲۴]. «و در آن روز چهره‌هایی درهم کشیده هستند».

﴿تَظُنُّ أَن یُفۡعَلَ بِهَا فَاقِرَةٞ٢٥[القیامة: ۲۵]. «یقین دارند که مصیبتی کمرشکن به آنان می‌رسد».

این که شما غافل هستید و از اندرز الهی روی گردان می‌باشید برای آن است که ﴿تُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَدنیا را دوست می‌دارید و برای به دست آوردن دنیا و لذت‌هایش تلاش می‌کنید و آن را بر آخرت ترجیح می‌دهید و عمل برای آخرت را رها می‌نمایید چون نعمت‌ها و لذت‌های دنیا حاضر و در دسترس می‌باشند و انسان چیزی را که حاضر و در دسترس باشد دوست می‌دارد و شیفته آن می‌گردد.

و نعمت‌های آخرت پس از مرگ به دست خواهند آمد، بنابراین، شما از آن غافل گشته و آن‌را رها کرده‌اید، انگار اصلا برای آخرت آفریده نشده‌اید و این جهان، جهان همیشگی است که باید عمر گرانبها را صرف آن کرد و شب و روز برای آن تلاش نمود. پس حقیقت برایتان وارونه گردید و زیانمند شدید. بنابراین، اگر آخرت را بر دنیا ترجیح دهید و عاقلانه به عواقب و سرانجام کارها نگاه کنید رستگار می‌شوید و سودی بی‌پایان و موفّقیتی کامل به دست خواهید آورد.

سپس چیزهایی را بیان کرد که آدمی را به ترجیح دادن آخرت فرا می‌خوانند، و برای این منظور به بیان حال اهل آخرت و تفاوت و تمایزی که در آنجا (با دیگران) دارند، پرداخت. پس درباره پاداش کسانی که آخرت را بر دنیا ترجیح می‌دهند فرمود: ﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ٢٢در آن روز چهره‌هایی زیبا و درخشان هستند و دل‌هایشان شاد و مسرور است.

﴿إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣برحسب مقام‌هایشان به پروردگار خود نگاه می‌کنند. برخی از آن‌ها هر صبح و شام به پروردگارشان می‌نگرند و برخی هر جمعه یک بار او را می‌بینند. پس آن‌ها از نگاه کردن به چهره و جمال خداوندی که هیچ چیز مانند آن نیست بهره‌مند میشوند. پس وقتی خداوند را می‌بینند نعمت‌هایی را که در آن هستند فراموش می‌نمایند و چنان لذّت و شادمانی به آن‌ها دست می‌دهد که قابل توصیف و بیان نیست و چهره‌هایشان‌تر و تازه می‌گردد. پس بر زیبایی‌شان افزوده می‌گردد. از خداوند بزرگوار می‌خواهیم که ما را از زمره آن‌ها بگرداند.

و در مورد کسانی که دنیا را بر آخرت ترجیح داده‌اند، می‌فرماید: ﴿وَوُجُوهٞ یَوۡمَئِذِۢ بَاسِرَةٞ٢٤و چهره‌هایی در روز قیامت درهم کشیده و عبوس و خوار و ذلیل‌اند. ﴿تَظُنُّ أَن یُفۡعَلَ بِهَا فَاقِرَةٞ٢٥یقین دارند که به عقوبتی شدید و عذابی دردناک گرفتار می‌آیند. بنابراین چهره‌هایشان تغییر کرده و عبوس شده است.

آیه‌ی ۴۰-۲۶:

﴿کَلَّآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلتَّرَاقِیَ٢٦[القیامة: ۲۶]. «چنین نیست (که می‌گویید) هنگامی‌که (روح) به گلوگاه‌ها برسد».

﴿وَقِیلَ مَنۡۜ رَاقٖ٢٧[القیامة: ۲۷]. «و گفته شود: چه کسی افسونگر است».

﴿وَظَنَّ أَنَّهُ ٱلۡفِرَاقُ٢٨[القیامة: ۲۸]. «و یقین پیدا می‌کند که زمان فراق فرا رسیده است».

﴿وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ٢٩[القیامة: ۲۹]. «و پاها جفت می‌گردند».

﴿إِلَىٰ رَبِّکَ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡمَسَاقُ٣٠[القیامة: ۳۰]. «در آن روز همه را به نزد پروردگارت باز برند».

﴿فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّىٰ٣١[القیامة: ۳۱]. «پس (انسان سرکش) نه تصدیق کرد و نه نماز گزارد».

﴿وَلَٰکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ٣٢[القیامة: ۳۲]. «بلکه دروغ انگاشت و روی‌گرداند».

﴿ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ یَتَمَطَّىٰٓ٣٣[القیامة: ۳۳]. «سپس متکبرانه به نزد خانواده‌اش رفت».

﴿أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰ٣٤[القیامة: ۳۴]. «وای بر تو، باز وای بر تو».

﴿ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰٓ٣٥[القیامة: ۳۵]. «باز وای بر تو، وای بر تو».

﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى٣٦[القیامة: ۳۶]. «آیا انسان می‌پندارد که بی‌هدف رها می‌شود».

﴿أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ٣٧[القیامة: ۳۷]. «آیا نطفه‌ای از منی نبود که (در رحم) ریخته می‌شود».

﴿ثُمَّ کَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ٣٨[القیامة: ۳۸]. «آن‌گاه خون بسته‌ای بود که (خداوند آن‌را) آفرید سپس (آفرینش او را) استوار داشت».

﴿فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ٣٩[القیامة: ۳۹]. «آن‌گاه از آن دو زوج، مرد و زن را پدید آورد».

﴿أَلَیۡسَ ذَٰلِکَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰ٤٠[القیامة: ۴۰]. «آیا این (خدا) بر آنکه مردگان را زنده کند توانا نیست»؟.

خداوند متعال با بیان حالت فرد در حال احتضار و جان دادن، و هنگامی‌که به‌سوی پروردگارش برده می‌شود، بندگانش را موعظه می‌کند که هرگاه روح به گلوگاه برسد در این وقت مشکل و اندوه شدّت می‌گیرد و هر وسیله و سببی که گمان می‌رود با آن شفا و راحتی حاصل می‌گردد، طلبیده می‌شود. بنابراین فرمود: ﴿وَقِیلَ مَنۡۜ رَاقٖ٢٧و گفته می‌شود: آیا کسی است هست که افسون و تعویذی برایش بخواند؟ چون آن‌ها دیگر از اسباب عادی قطع امید کرده‌اند و به اسباب الهی دل می‌بندند. اما قضا و تقدیر هرگاه قطعی باشد بازگشتی ندارد.

﴿وَظَنَّ أَنَّهُ ٱلۡفِرَاقُ٢٨و یقین پیدا می‌کند که زمان جدا شدن از دنیاست. ﴿وَٱلۡتَفَّتِ ٱلسَّاقُ بِٱلسَّاقِ٢٩و پاها با یکدیگر جفت می‌گردند، یعنی سختی‌ها جمع می‌گردد و اندوه شدت می‌گیرد و روح می‌خواهد از بدنی که همواره با آن بوده و با آن انس گرفته است خارج شود و به‌سوی خدا برده می‌شود تا آن‌را طبق اعمالش جزا و سزا دهد و به کارهایی که انجام داده است اعتراف نماید.

هشداری که خداوند بیان کرد دل‌ها را به‌سوی چیزی می‌برد که مایه‌ی هلاکتشان باز می‌دارد. وی ستیزه جو و مخالفی که آیات به او سود نمی‌رساند همچنان به سرکشی و کفر و عناد خویش ادامه می‌دهد.

﴿فَلَا صَدَّقَاو به خدا و ملائکه و کتاب‌ها و پیامبرانش و روز قیامت و تقدیر خیر و شر او، ایمان نیاورد. ﴿وَلَا صَلَّىٰ٣١ وَلَٰکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ٣٢و نه نماز گزارد، بلکه حق را به جای تصدیق تکذیب کرد و از امر و نهی روی گرداند. این در حالی است که دلش آرام بود و از پروردگارش هراس و ترسی نداشت.

﴿ثُمَّ ذَهَبَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ یَتَمَطَّىٰٓ٣٣سپس متکّبرانه و بی‌توجه به نزد خانواده‌اش رفت.

سپس تهدید کرد وفرمود: ﴿أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰ٣٤ ثُمَّ أَوۡلَىٰ لَکَ فَأَوۡلَىٰٓ٣٥این‌ها کلمه‌های تهدیدی است که آن‌را تکرار کرده است.

سپس آفرینش نخستین را به انسان یادآور شد و فرمود: ﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى٣٦آیا انسان می‌پندارد که بی‌هدف رها می‌شود؟ و امر و نهی نمی‌گردد و پاداش و سزا نمی‌بیند؟ این پنداری باطل درباره خداوند است که شایسته حکمت او نیست.

﴿أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ٣٧ ثُمَّ کَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ٣٨آیا نطفه‌ای از منی نبود که در رحم ریخته می‌شود؟ سپس به خون بسته‌ای درآمد و آنگاه خداوند او را زنده گرداند و آفرینش او را محکم و استوار گرداند؟!.

﴿فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ٣٩ أَلَیۡسَ ذَٰلِکَآنگاه از آنها دو زوج، مرد و زن را آفرید. آیا کسی‌که انسان را آفریده و آفرینش آن‌را به مراحل مختلفی درآورده است. ﴿بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰبر این که مردگان را زنده کند توانا نیست؟ آری! او بر هرچیزی تواناست.

پایان تفسیر سوره‌ی قیامت