تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سوره انبیاء

سوره انبیاء

Ayah: 1

ٱقۡتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمۡ وَهُمۡ فِی غَفۡلَةٖ مُّعۡرِضُونَ

[زمان] حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی [از بازخواستِ آخرت] رویگردانند.

 

Ayah: 2

مَا یَأۡتِیهِم مِّن ذِکۡرٖ مِّن رَّبِّهِم مُّحۡدَثٍ إِلَّا ٱسۡتَمَعُوهُ وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ

هیچ پند تازه‌ای از جانب پروردگارشان برای آنان نمی‌آید، مگر آنکه بازی‌کنان به آن گوش می‌دهند.

 

Ayah: 3

لَاهِیَةٗ قُلُوبُهُمۡۗ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ هَلۡ هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡۖ أَفَتَأۡتُونَ ٱلسِّحۡرَ وَأَنتُمۡ تُبۡصِرُونَ

[پیام الهی را در حالی می‌شنوند که] دل‌هایشان غافل است؛ و کسانی ‌که [کافر و] ستمکار بودند، نجواهایشان را پنهان کردند [و گفتند:] «آیا این [مدعى پیامبرى،] جز بشرى همچون شماست؟ آیا در حالی ‌که [حقیقت را] می‌بینید، به جادو روی می‌آورید؟»

 

Ayah: 4

قَالَ رَبِّی یَعۡلَمُ ٱلۡقَوۡلَ فِی ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ

[پیامبر] گفت: «پروردگارم هر سخنی را که در آسمان و زمین باشد می‌داند و او شنوای داناست».

 

Ayah: 5

بَلۡ قَالُوٓاْ أَضۡغَٰثُ أَحۡلَٰمِۭ بَلِ ٱفۡتَرَىٰهُ بَلۡ هُوَ شَاعِرٞ فَلۡیَأۡتِنَا بِـَٔایَةٖ کَمَآ أُرۡسِلَ ٱلۡأَوَّلُونَ

بلکه [کافران در ستیز با قرآن] گفتند: «[آنچه محمد می‌گوید] خواب‌هایی آشفته است؛ بلکه آن را به دروغ [به الله] نسبت می‌دهد؛ [نه،] بلکه او شاعر است. پس [اگر راست می‌گوید،] معجزه‌ای برایمان بیاورد، چنان که پیامبران پیشین [نیز با معجزات] فرستاده شدند».

 

Ayah: 6

مَآ ءَامَنَتۡ قَبۡلَهُم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَآۖ أَفَهُمۡ یُؤۡمِنُونَ

پیش از آنان [نیز ساکنان هر] شهری که نابودش می‌کردیم [به آیات و معجزاتِ ما] ایمان نیاورده بودند. پس آیا [اینها] ایمان می‌آورند؟

 

Ayah: 7

وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِمۡۖ فَسۡـَٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ

و [ای پیامبر،] پیش از تو جز مردانی که به آنان وحی می‌کردیم [برای هدایت مردم] نفرستادیم؛ پس [ای کافران،] اگر نمی‌دانید، از اهل کتاب بپرسید.

 

Ayah: 8

وَمَا جَعَلۡنَٰهُمۡ جَسَدٗا لَّا یَأۡکُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَمَا کَانُواْ خَٰلِدِینَ

و [ما] آنان را پیکرهایی [مخالف سرشت و طبیعت بشری] که غذا نخورند قرار ندادیم و [در دنیا نیز] جاودان نبودند.

 

Ayah: 9

ثُمَّ صَدَقۡنَٰهُمُ ٱلۡوَعۡدَ فَأَنجَیۡنَٰهُمۡ وَمَن نَّشَآءُ وَأَهۡلَکۡنَا ٱلۡمُسۡرِفِینَ

سپس وعده‌ای را که [دربارۀ پیروزی و نجات] به آنان داده بودیم تحقق بخشیدیم و آنان را به همراه هرکس که خواستیم نجات دادیم و اسرافکاران [کافر] را نابود کردیم.

 

Ayah: 10

لَقَدۡ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ کِتَٰبٗا فِیهِ ذِکۡرُکُمۡۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ

بی‌تردید، کتابی به سویتان نازل کردیم که عزت [و شرف دنیا و آخرتِ] شما در آن است. آیا نمی‌اندیشید؟

 


Ayah: 11

وَکَمۡ قَصَمۡنَا مِن قَرۡیَةٖ کَانَتۡ ظَالِمَةٗ وَأَنشَأۡنَا بَعۡدَهَا قَوۡمًا ءَاخَرِینَ

چه بسیار شهرهایی را که [ساکنانش] ستمکار بودند در هم شکستیم و پس از آنان گروهی دیگر پدید آوردیم.

 

Ayah: 12

فَلَمَّآ أَحَسُّواْ بَأۡسَنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَرۡکُضُونَ

هنگامی‌که عذاب ما را احساس می‌کردند [و به چشم می‌دیدند،] ناگاه از آنجا می‌گریختند.

 

Ayah: 13

لَا تَرۡکُضُواْ وَٱرۡجِعُوٓاْ إِلَىٰ مَآ أُتۡرِفۡتُمۡ فِیهِ وَمَسَٰکِنِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُسۡـَٔلُونَ

[به تمسخر گفتیم:] «فرار نکنید. به سوی خانه‌هایتان و نعمت‌هایی که در آن آسوده بودید بازگردید؛ باشد که [فقط دربارۀ امور دنیوی] بازخواست شوید».

 

Ayah: 14

قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَآ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ

گفتند: «وای بر ما [که] قطعاً ستمکار بوده‌ایم

 

Ayah: 15

فَمَا زَالَت تِّلۡکَ دَعۡوَىٰهُمۡ حَتَّىٰ جَعَلۡنَٰهُمۡ حَصِیدًا خَٰمِدِینَ

پس گفتارشان پیوسته همین بود تا آنکه آنان را [چون گیاهی] درو شده [و] بی‌جان ساختیم.

 

Ayah: 16

وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا لَٰعِبِینَ

و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست به بازیچه نیافریده‌ایم.

 

Ayah: 17

لَوۡ أَرَدۡنَآ أَن نَّتَّخِذَ لَهۡوٗا لَّٱتَّخَذۡنَٰهُ مِن لَّدُنَّآ إِن کُنَّا فَٰعِلِینَ

اگر [به فرض] می‌خواستیم که سرگرمی‌ای [مانند فرزند یا هم‌صحبت برای خود] برگزینیم، آن را [نه از معبود‌های شما بلکه] از نزد خویش برمی‌گزیدیم.

 

Ayah: 18

بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَیَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞۚ وَلَکُمُ ٱلۡوَیۡلُ مِمَّا تَصِفُونَ

بلکه ما حق را بر باطل می‌افکنیم؛ که آن را در هم می‌شکند و ناگاه آن [باطل] نابود می‌شود؛ و [ای کافران،] وای بر شما از آنچه توصیف می‌کنید!

 

Ayah: 19

وَلَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَنۡ عِندَهُۥ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَلَا یَسۡتَحۡسِرُونَ

هر کس [و هر چه] در آسمان‌ها و زمین است از آنِ اوست و کسانی که نزد او هستند [= فرشتگان] از عبادتش سرکشی نمی‌کنند و خسته نمی‌شوند.

 

Ayah: 20

یُسَبِّحُونَ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ لَا یَفۡتُرُونَ

آنان شب و روز [الله را] به پاکی می‌ستایند و سستی نمی‌ورزند.

 

Ayah: 21

أَمِ ٱتَّخَذُوٓاْ ءَالِهَةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ هُمۡ یُنشِرُونَ

آیا [این مشرکان] معبودانی از زمین برگزیده‌اند که [مردگان را] زنده می‌کنند؟

 

Ayah: 22

لَوۡ کَانَ فِیهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ

اگر در آنها [= آسمان و زمین] معبودانی جز الله وجود داشت، [در اثر ناسازگاریِ آنها] قطعاً هر دو تباه مى‌شدند؛ پس الله ـ پروردگار عرش ـ از توصیفی که [مشرکان] می‌کنند پاک و منزه است.

 

Ayah: 23

لَا یُسۡـَٔلُ عَمَّا یَفۡعَلُ وَهُمۡ یُسۡـَٔلُونَ

[الله] به خاطر آنچه می‌کند بازخواست نمی‌شود؛ [ولی] آنان [در برابر رفتارشان] مسئولند.

 

Ayah: 24

أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗۖ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَکُمۡۖ هَٰذَا ذِکۡرُ مَن مَّعِیَ وَذِکۡرُ مَن قَبۡلِیۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٱلۡحَقَّۖ فَهُم مُّعۡرِضُونَ

آیا [مشرکان] معبودانی جز او برگزیده‌اند؟ [به آنان] بگو: «دلیلتان را بیاورید. این [قرآن] کتابی است که همراه من است و [اینها نیز] کتاب‌هایی است [متعلق به پیامبرانی] که پیش از من بودند؛ [و در هیچ کدام دلیلی بر حقانیتِ شما وجود ندارد]»؛ بلکه بیشتر آنان [به جهل و تقلید استناد می‌کنند و] حق را نمی‌دانند و [از آن] رویگردانند.

 


Ayah: 25

وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِیٓ إِلَیۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ

و ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر آنکه به او وحی کردیم که [به مردم بگوید]: «معبودی [به‌حق] جز من [= الله] نیست؛ پس تنها مرا عبادت کنید».

 

Ayah: 26

وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۚ بَلۡ عِبَادٞ مُّکۡرَمُونَ

[مشرکان با این تصور که فرشتگان دخترانِ الله هستند] گفتند: «[الله] رحمان فرزندی [برای خویش] برگزیده است». او منزّه است؛ [چنین نیست که می‌پندارند؛] بلکه [فرشتگان] بندگان گرامی‌[اش] هستند.

 

Ayah: 27

لَا یَسۡبِقُونَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ وَهُم بِأَمۡرِهِۦ یَعۡمَلُونَ

آنان هرگز در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند و [پیوسته] به فرمانش عمل می‌کنند.

 

Ayah: 28

یَعۡلَمُ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا یَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ وَهُم مِّنۡ خَشۡیَتِهِۦ مُشۡفِقُونَ

[الله] گذشته و آیندۀ آنان را مى‌داند و آنان جز براى کسى که [الله] بپسندد [و از او راضی باشد] شفاعت نمى‌کنند و خود از بیم او هراسانند.

 

Ayah: 29

۞وَمَن یَقُلۡ مِنۡهُمۡ إِنِّیٓ إِلَٰهٞ مِّن دُونِهِۦ فَذَٰلِکَ نَجۡزِیهِ جَهَنَّمَۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّـٰلِمِینَ

و هر یک از آنان بگوید: «جز او، من [نیز] معبود هستم»، وی را به دوزخ کیفر مى‌دهیم. [آرى‌،] ستمکاران را اینچنین کیفر مى‌دهیم.

 

Ayah: 30

أَوَلَمۡ یَرَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ کَانَتَا رَتۡقٗا فَفَتَقۡنَٰهُمَاۖ وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ کُلَّ شَیۡءٍ حَیٍّۚ أَفَلَا یُؤۡمِنُونَ

آیا کسانی که کفر ورزیدند، ندانسته‌اند که آسمان‌ها و زمین به هم چسبیده بودند؛ [نه بارانی می‌بارید و نه گیاهی می‌رویید؛] سپس [ما] آن دو را [به قدرت خویش] از هم جدا کردیم و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم؟ پس آیا [باز هم] ایمان نمی‌آورند؟

 

Ayah: 31

وَجَعَلۡنَا فِی ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِیَ أَن تَمِیدَ بِهِمۡ وَجَعَلۡنَا فِیهَا فِجَاجٗا سُبُلٗا لَّعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ

و کوه‌هایی استوار در زمین نهادیم تا مبادا آنان را بلرزانَد و راه‌هایی [وسیع] در آن پدید آوردیم؛ باشد که [در سفرهایشان، به مقصد] راه یابند.

 

Ayah: 32

وَجَعَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ سَقۡفٗا مَّحۡفُوظٗاۖ وَهُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِهَا مُعۡرِضُونَ

و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم و[لی] آنان [= مشرکان] از [تفکر در] نشانه‌هایش رویگردانند.

 

Ayah: 33

وَهُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ

اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید [و چنان منظم ساخت که] هر یک [از اینها] در مداری [معیّن] شناورند.

 

Ayah: 34

وَمَا جَعَلۡنَا لِبَشَرٖ مِّن قَبۡلِکَ ٱلۡخُلۡدَۖ أَفَإِیْن مِّتَّ فَهُمُ ٱلۡخَٰلِدُونَ

[ای پیامبر،] ما پیش از تو برای هیچ بشری جاودانگی [در دنیا] قرار ندادیم. آیا اگر تو بمیری، آنان جاودانند؟

 

Ayah: 35

کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَنَبۡلُوکُم بِٱلشَّرِّ وَٱلۡخَیۡرِ فِتۡنَةٗۖ وَإِلَیۡنَا تُرۡجَعُونَ

هر کسی چشندۀ [طعم‌] مرگ است؛ و [ای مردم،] شما را با بدی و نیکی می‌آزماییم و [سرانجام] به سوی ما بازگردانده می‌شوید.

 


Ayah: 36

وَإِذَا رَءَاکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِن یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا ٱلَّذِی یَذۡکُرُ ءَالِهَتَکُمۡ وَهُم بِذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ هُمۡ کَٰفِرُونَ

کسانی که کفر ورزیدند، هر گاه که تو را می‌بینند، فقط به مسخره‌ات می‌گیرند [و می گویند:] «آیا این همان کسی است که از معبودانتان [به بدی] یاد می‌کند؟» و حال آنکه آنان خود یاد [الله] رحمان را انکار می‌کنند.

 

Ayah: 37

خُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ مِنۡ عَجَلٖۚ سَأُوْرِیکُمۡ ءَایَٰتِی فَلَا تَسۡتَعۡجِلُونِ

انسان [ذاتاً] عجول آفریده شده است [و همه چیز را پیش از زمان مقررش می‌خواهد]. به زودی نشانه‌های [عذابِ] خویش را به شما نشان خواهیم داد؛ پس [نزولِ عذاب را] به شتاب نخواهید.

 

Ayah: 38

وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ

[کافران] می‌گویند: «اگر راستگویید، این وعده‌[ی قیامت] کی خواهد بود؟»

 

Ayah: 39

لَوۡ یَعۡلَمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ حِینَ لَا یَکُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ ٱلنَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمۡ وَلَا هُمۡ یُنصَرُونَ

کسانی‌ که کفر ورزیدند اگر می‌دانستند زمانی که [به دوزخ می‌افتند] نمی‌توانند [شعله‌های] آتش را از چهره‌ها و پشت‌هایشان بازدارند و [از سوی هیچ کس] یاری نمی‌شوند، [هرگز این گونه شتابان عذاب را نمی‌خواستند].

 

Ayah: 40

بَلۡ تَأۡتِیهِم بَغۡتَةٗ فَتَبۡهَتُهُمۡ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ

بلکه [آتش، چنان‌] ناگهانى به آنان مى‌رسد و آنان را [چنان سرگشته و] بهت‌زده مى‌کند که نه مى‌توانند آن را [از خود] دفع کنند و نه مهلت [توبه] به آنان داده مى‌شود.

 

Ayah: 41

وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِکَ فَحَاقَ بِٱلَّذِینَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ

یقیناً پیامبران پیش از تو [نیز] مورد تمسخر قرار گرفتند؛ آنگاه بر سرِ کسانی که آنها [= عذاب‌های الهی] را به ریشخند می‌گرفتند، همان چیزی آمد که آن را مسخره می‌کردند.

 

Ayah: 42

قُلۡ مَن یَکۡلَؤُکُم بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ مِنَ ٱلرَّحۡمَٰنِۚ بَلۡ هُمۡ عَن ذِکۡرِ رَبِّهِم مُّعۡرِضُونَ

[ای پیامبر، به کافران] بگو: «چه کسی شما را در شب و روز از [عذاب الله] رحمان محافظت می‌کند؟ بلکه [حق این است که] آنان از یاد پروردگارشان رویگردانند.

 

Ayah: 43

أَمۡ لَهُمۡ ءَالِهَةٞ تَمۡنَعُهُم مِّن دُونِنَاۚ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَ أَنفُسِهِمۡ وَلَا هُم مِّنَّا یُصۡحَبُونَ

آیا آنان معبودانی دارند که [می‌توانند] در برابر ما از آنان دفاع کنند؟ [هرگز!] آنان نه می‌توانند خود را یاری دهند و نه از [عذاب] ما در امانند.

 

Ayah: 44

بَلۡ مَتَّعۡنَا هَـٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ طَالَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡعُمُرُۗ أَفَلَا یَرَوۡنَ أَنَّا نَأۡتِی ٱلۡأَرۡضَ نَنقُصُهَا مِنۡ أَطۡرَافِهَآۚ أَفَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ

بلکه [ما] آنان و پدرانشان را [از نعمت‌های دنیوی] بهره‌مند ساختیم تا عمرشان به درازا کشید [و مغرور شدند]. آیا نمى‌بینند که ما [همواره] به سراغ زمین مى‌آییم و آن را از هر طرف مى‌کاهیم [و مردمش را نابود می‌کنیم]؟ پس آیا آنان [بر قدرتِ الله] پیروزند؟

 


Ayah: 45

قُلۡ إِنَّمَآ أُنذِرُکُم بِٱلۡوَحۡیِۚ وَلَا یَسۡمَعُ ٱلصُّمُّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا مَا یُنذَرُونَ

بگو: «من فقط شما را به وسیلۀ وحی [از عذاب الهی] بیم می‌دهم» و[لى] چون به کران بیم داده ‌شود، دعوت [حق] را نمى‌شنوند.

 

Ayah: 46

وَلَئِن مَّسَّتۡهُمۡ نَفۡحَةٞ مِّنۡ عَذَابِ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ یَٰوَیۡلَنَآ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ

اگر اندکی از عذاب پروردگارت به آنان برسد، قطعاً می‌گویند: «ای وای بر ما [که] یقیناً ستمکار بوده‌ایم!».

 

Ayah: 47

وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِینَ ٱلۡقِسۡطَ لِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡـٔٗاۖ وَإِن کَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَیۡنَا بِهَاۗ وَکَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِینَ

روز قیامت، ما ترازوهای عدل را [برای حسابرسی در میان] می‌نهیم؛ آنگاه به هیچ کس [کمترین] ستمی نمی‌شود؛ و اگر [کردارشان] همسنگِ دانۀ خَردَلی باشد، آن را [به حساب] می‌آوریم؛ و کافی است که ما حسابرس باشیم.

 

Ayah: 48

وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ٱلۡفُرۡقَانَ وَضِیَآءٗ وَذِکۡرٗا لِّلۡمُتَّقِینَ

به راستی، ما به موسی و هارون فُرقان [= تورات] دادیم و [این کتاب] برای پرهیزگاران، روشنایی و اندرزی است.

 

Ayah: 49

ٱلَّذِینَ یَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَیۡبِ وَهُم مِّنَ ٱلسَّاعَةِ مُشۡفِقُونَ

[همان] کسانی ‌که در نهان از پروردگارشان می‌ترسند و از قیامت بیمناکند.

 

Ayah: 50

وَهَٰذَا ذِکۡرٞ مُّبَارَکٌ أَنزَلۡنَٰهُۚ أَفَأَنتُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ

و این [قرآن،] پند مبارکی است که آن را نازل کردیم. آیا [باز هم] انکارش می‌کنید؟

 

Ayah: 51

۞وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَآ إِبۡرَٰهِیمَ رُشۡدَهُۥ مِن قَبۡلُ وَکُنَّا بِهِۦ عَٰلِمِینَ

و بی‌تردید، پیش از آن، ما به ابراهیم [رشد فکری و] هدایتش را عطا کردیم و به [شایستگی‌های] او دانا بودیم؛

 

Ayah: 52

إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَا هَٰذِهِ ٱلتَّمَاثِیلُ ٱلَّتِیٓ أَنتُمۡ لَهَا عَٰکِفُونَ

آنگاه که به پدر خود و قومش گفت: «این مجسمه‌ها چیست که به عبادت آنها ایستاده‌اید؟»

 

Ayah: 53

قَالُواْ وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا لَهَا عَٰبِدِینَ

آنان گفتند: «ما پدرانمان را دیدیم که آنها را عبادت می‌کردند».

 

Ayah: 54

قَالَ لَقَدۡ کُنتُمۡ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُمۡ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ

[ابراهیم] گفت: «قطعاً شما و پدرانتان در گمراهیِ آشکار بوده‌اید».

 

Ayah: 55

قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا بِٱلۡحَقِّ أَمۡ أَنتَ مِنَ ٱللَّـٰعِبِینَ

آنان گفتند: «آیا [سخن] حق برایمان آورده‌ای یا شوخی می‌کنی؟»

 

Ayah: 56

قَالَ بَل رَّبُّکُمۡ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ ٱلَّذِی فَطَرَهُنَّ وَأَنَا۠ عَلَىٰ ذَٰلِکُم مِّنَ ٱلشَّـٰهِدِینَ

[ابراهیم] گفت: «[نه،] بلکه [سخنم حق است:] پروردگارتان، پروردگار آسمان‌ها و زمین است؛ همان ذاتی که آنها را پدید آورده است و من بر این [سخن] گواهم».

 

Ayah: 57

وَتَٱللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصۡنَٰمَکُم بَعۡدَ أَن تُوَلُّواْ مُدۡبِرِینَ

و [با خود گفت:] «به الله سوگند، پس از آنکه پشت کردید و [به جشن] رفتید، برای [نابودی] بُت‌هایتان تدبیری می‌اندیشم».

 


Ayah: 58

فَجَعَلَهُمۡ جُذَٰذًا إِلَّا کَبِیرٗا لَّهُمۡ لَعَلَّهُمۡ إِلَیۡهِ یَرۡجِعُونَ

و [در غیابِ بت‌پرستان،] همۀ آنها جز [بُت] بزرگشان را خُرد کرد؛ شاید به سراغ آن بروند [تا حقایق را برایشان بازگو کند].

 

Ayah: 59

قَالُواْ مَن فَعَلَ هَٰذَا بِـَٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

[وقتی آنان معبودان خویش را چنین دیدند] گفتند: «چه کسی با معبودان ما چنین کرده است؟ قطعاً او ستمکار است».

 

Ayah: 60

قَالُواْ سَمِعۡنَا فَتٗى یَذۡکُرُهُمۡ یُقَالُ لَهُۥٓ إِبۡرَٰهِیمُ

[برخی] گفتند: «ما شنیدیم جوانی که او را ابراهیم می‌نامند از آنها [به بدی] یاد می‌کند».

 

Ayah: 61

قَالُواْ فَأۡتُواْ بِهِۦ عَلَىٰٓ أَعۡیُنِ ٱلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡهَدُونَ

گفتند: «پس او را در برابر دیدگان مردم بیاورید؛ باشد که [بر اعترافش به گناه] گواه باشند».

 

Ayah: 62

قَالُوٓاْ ءَأَنتَ فَعَلۡتَ هَٰذَا بِـَٔالِهَتِنَا یَـٰٓإِبۡرَٰهِیمُ

[وقتی ابراهیم را آوردند] گفتند: «ای ابراهیم، آیا تو این [کار] را با معبودان ما کرده‌ای؟»

 

Ayah: 63

قَالَ بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ هَٰذَا فَسۡـَٔلُوهُمۡ إِن کَانُواْ یَنطِقُونَ

[او] گفت: «بلکه بزرگشان چنین کرده است. اگر سخن می‌گویند، از آنها بپرسید».

 

Ayah: 64

فَرَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ فَقَالُوٓاْ إِنَّکُمۡ أَنتُمُ ٱلظَّـٰلِمُونَ

آنگاه [آنان] به خود آمدند و [به یکدیگر] گفتند: «واقعاً شما [مشرک و] ستمکارید».

 

Ayah: 65

ثُمَّ نُکِسُواْ عَلَىٰ رُءُوسِهِمۡ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا هَـٰٓؤُلَآءِ یَنطِقُونَ

سپس [باز هم] سر به دشمنی و انکار برداشتند [و گفتند:] «تو خوب می‌دانی که اینها سخن نمی‌گویند».

 

Ayah: 66

قَالَ أَفَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمۡ شَیۡـٔٗا وَلَا یَضُرُّکُمۡ

[ابراهیم] گفت: «آیا به جای الله چیزهایی را عبادت می‌کنید که نه سودی برایتان دارد و نه زیانی به شما می‌رساند؟

 

Ayah: 67

أُفّٖ لَّکُمۡ وَلِمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ

اُف بر شما و بر آنچه به جای الله عبادت می‌کنید! آیا نمی‌اندیشید؟»

 

Ayah: 68

قَالُواْ حَرِّقُوهُ وَٱنصُرُوٓاْ ءَالِهَتَکُمۡ إِن کُنتُمۡ فَٰعِلِینَ

آنان گفتند: «اگر مى‌خواهید [برای مجازاتش] کارى کنید، او را بسوزانید و معبودانتان را یاری دهید».

 

Ayah: 69

قُلۡنَا یَٰنَارُ کُونِی بَرۡدٗا وَسَلَٰمًا عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ

[سرانجام او را در آتش انداختند؛ ولی ما] گفتیم: «ای آتش، بر ابراهیم سرد و سلامت باش».

 

Ayah: 70

وَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَخۡسَرِینَ

و خواستند برای [نابودی] او نیرنگی به کار برند؛ ولی ما آنان را زیانکارترین [مردم] ساختیم؛

 

Ayah: 71

وَنَجَّیۡنَٰهُ وَلُوطًا إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَا لِلۡعَٰلَمِینَ

و او و لوط را [با هجرت‌] به سرزمینی که برای جهانیان در آن برکت نهاده‌ایم [= شام] نجات دادیم؛

 

Ayah: 72

وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ نَافِلَةٗۖ وَکُلّٗا جَعَلۡنَا صَٰلِحِینَ

و اسحاق و [نوه‌اش] یعقوب را [نیز به عنوان بخشش] افزونی به او بخشیدیم و همگی‌شان را [افرادی] شایسته گرداندیم؛

 


Ayah: 73

وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِمۡ فِعۡلَ ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَإِقَامَ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءَ ٱلزَّکَوٰةِۖ وَکَانُواْ لَنَا عَٰبِدِینَ

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت می‌کردند و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنان وحی کردیم؛ و آنان [همه] عبادت‌کننده ما بودند.

 

Ayah: 74

وَلُوطًا ءَاتَیۡنَٰهُ حُکۡمٗا وَعِلۡمٗا وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَت تَّعۡمَلُ ٱلۡخَبَـٰٓئِثَۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمَ سَوۡءٖ فَٰسِقِینَ

ما به لوط، [اجازۀ] قضاوت و علم [دین] دادیم و او را از شهری که [ساکنانش] اعمال زشت [و پلید] مرتکب می‌شدند نجات بخشیدیم. به راستی که آنان گروهی پلید و نافرمان بودند.

 

Ayah: 75

وَأَدۡخَلۡنَٰهُ فِی رَحۡمَتِنَآۖ إِنَّهُۥ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ

و او را در رحمت خود وارد کردیم. بی‌گمان، او از شایستگان بود.

 

Ayah: 76

وَنُوحًا إِذۡ نَادَىٰ مِن قَبۡلُ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَنَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ

و نوح را [یاد کن] هنگامی ‌که پیشتر [از سایر پیامبران، ما را] ندا داد؛ ما [نیز دعای] وی را اجابت کردیم آنگاه او و خاندانش را از اندوهِ بزرگ نجات دادیم.

 

Ayah: 77

وَنَصَرۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمَ سَوۡءٖ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ

و در برابر قومی ‌که آیات ما را تکذیب کرده بودند یاری‌اش کردیم. بی‌تردید، آنان گروه بدکاری بودند؛ پس همگی‌شان را غرق کردیم.

 

Ayah: 78

وَدَاوُۥدَ وَسُلَیۡمَٰنَ إِذۡ یَحۡکُمَانِ فِی ٱلۡحَرۡثِ إِذۡ نَفَشَتۡ فِیهِ غَنَمُ ٱلۡقَوۡمِ وَکُنَّا لِحُکۡمِهِمۡ شَٰهِدِینَ

و [یاد کن از] داود و سلیمان، آنگاه ‌که دربارۀ کشتزاری داوری می‌کردند که گوسفندان قوم، شبانه در آن چریده بودند و ما بر داوری آنان گواه بودیم.

 

Ayah: 79

فَفَهَّمۡنَٰهَا سُلَیۡمَٰنَۚ وَکُلًّا ءَاتَیۡنَا حُکۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ وَسَخَّرۡنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلۡجِبَالَ یُسَبِّحۡنَ وَٱلطَّیۡرَۚ وَکُنَّا فَٰعِلِینَ

آن [حقیقت] را به سلیمان فهماندیم و به هر یک از آنان پیامبری و دانش [عمل به احکام دین] عطا کردیم؛ و کوه‌ها و پرندگان را در خدمت داود گماشتیم که [همراه با او، پروردگار را] تسبیح می‌گفتند و ما بودیم که این [همه] را انجام دادیم.

 

Ayah: 80

وَعَلَّمۡنَٰهُ صَنۡعَةَ لَبُوسٖ لَّکُمۡ لِتُحۡصِنَکُم مِّنۢ بَأۡسِکُمۡۖ فَهَلۡ أَنتُمۡ شَٰکِرُونَ

و ساختن زره را به او [= داود] آموختیم تا شما را از [آسیب] جنگ‌هایتان حفظ کند؛ پس آیا شکر می‌گزارید؟

 

Ayah: 81

وَلِسُلَیۡمَٰنَ ٱلرِّیحَ عَاصِفَةٗ تَجۡرِی بِأَمۡرِهِۦٓ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۚ وَکُنَّا بِکُلِّ شَیۡءٍ عَٰلِمِینَ

و تندباد را برای سلیمان [به خدمت گماشتیم] که به فرمانِ او به سوی سرزمینی که در آن برکت نهاده‌ایم [= شام] روان بود؛ و ما همه چیز را می‌دانستیم.

 


Ayah: 82

وَمِنَ ٱلشَّیَٰطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُۥ وَیَعۡمَلُونَ عَمَلٗا دُونَ ذَٰلِکَۖ وَکُنَّا لَهُمۡ حَٰفِظِینَ

و [نیز] از شیاطین کسانی را [گماشتیم] که برایش غواصی می‌کردند [و جواهر استخراج می‌نمودند] و کارهایی غیر از این [نیز] انجام می‌دادند؛ و ما مراقب [رفتار و تعداد] آنان بودیم.

 

Ayah: 83

۞وَأَیُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَسَّنِیَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّـٰحِمِینَ

و ایوب را [یاد کن] آنگاه‌ که پروردگارش را [چنین] ندا داد: «رنج [و بیماری] به من رسیده است و تو مهربان‌ترینِ مهربانانی».

 

Ayah: 84

فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ فَکَشَفۡنَا مَا بِهِۦ مِن ضُرّٖۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ أَهۡلَهُۥ وَمِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ رَحۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَا وَذِکۡرَىٰ لِلۡعَٰبِدِینَ

ما [دعای] او را اجابت کردیم و رنجی را که به او رسیده بود برطرف ساختیم و خانواده‌اش و [نیز تعدادی] همانندشان را به همراه آنان به وی بازگرداندیم [تا] رحمتی از جانب ما و پندی برای عبادت‌کنندگان باشد.

 

Ayah: 85

وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِدۡرِیسَ وَذَا ٱلۡکِفۡلِۖ کُلّٞ مِّنَ ٱلصَّـٰبِرِینَ

و [یاد کن از] اسماعیل و ادریس و ذوالکِفل که همگی از شکیبایان بودند.

 

Ayah: 86

وَأَدۡخَلۡنَٰهُمۡ فِی رَحۡمَتِنَآۖ إِنَّهُم مِّنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ

و [ما] آنان را در رحمت خویش وارد کردیم. بی‌تردید، آنان از شایستگان بودند.

 

Ayah: 87

وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

و [یاد کن از] ذوالنون [= یونس] آنگاه که خشمگین [از میان قومش] رفت و چنین پنداشت که ما هرگز بر او سخت نمی‌گیریم [و به خاطر این کار مجازاتش نمی‌کنیم]؛ [وقتی ماهی او را بلعید] در تاریکی‌ها ندا داد که: «[پروردگارا،] هیچ معبودی [به‌حق] جز تو نیست. تو منزّهی. بی‌تردید، من از ستمکاران بوده‌ام».

 

Ayah: 88

فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُـۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ

دعایش را اجابت کردیم و او را از اندوه نجات دادیم و مؤمنان را [نیز] اینچنین نجات می‌دهیم.

 

Ayah: 89

وَزَکَرِیَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِی فَرۡدٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡوَٰرِثِینَ

و [یاد کن از] زکریا، آنگاه ‌که پروردگارش را [این گونه] ندا داد: «پروردگارا، مرا تنها [و بی‌فرزند] مگذار و تو بهترین وارثانی».

 

Ayah: 90

فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَوَهَبۡنَا لَهُۥ یَحۡیَىٰ وَأَصۡلَحۡنَا لَهُۥ زَوۡجَهُۥٓۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَیَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗاۖ وَکَانُواْ لَنَا خَٰشِعِینَ

دعایش را اجابت کردیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را [که نازا بود] برایش شایسته [و آمادۀ بارداری] نمودیم. آنان همواره در کارهای خیر می‌شتافتند و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند و پیوسته برای ما [فرمانبردار و] فروتن بودند.

 


Ayah: 91

وَٱلَّتِیٓ أَحۡصَنَتۡ فَرۡجَهَا فَنَفَخۡنَا فِیهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلۡنَٰهَا وَٱبۡنَهَآ ءَایَةٗ لِّلۡعَٰلَمِینَ

و [یاد کن از مریم،] زنی که دامانِ خود را پاک نگاه داشت و [ما] از روح[ی از جانب] خویش در [وجودِ] او دمیدیم و او و پسرش را برای جهانیان نشانه‌ای [از قدرت الهی] قرار دادیم.

 

Ayah: 92

إِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُونِ

[ای مردم،] به راستی، این آیین شما، آیینی یگانه [و مبتنی بر یکتاپرستی] است و من پروردگارتان هستم؛ پس مرا عبادت کنید.

 

Ayah: 93

وَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡۖ کُلٌّ إِلَیۡنَا رَٰجِعُونَ

و[لی مردم] میان خود در امر [دین]شان فرقه‌فرقه شدند؛ [ولی سرانجام،] همگی به سوی ما بازمی‌گردند.

 

Ayah: 94

فَمَن یَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا کُفۡرَانَ لِسَعۡیِهِۦ وَإِنَّا لَهُۥ کَٰتِبُونَ

هر کس کارهای شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، در برابر کوشش او ناسپاسی نخواهد شد و ما کارهایش را می‌نویسیم‌.

 

Ayah: 95

وَحَرَٰمٌ عَلَىٰ قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَآ أَنَّهُمۡ لَا یَرۡجِعُونَ

و [مردم] هر شهری را که [بر اثر کفر و گناه] نابودش کردیم، محال است که [بتوانند به قصدِ توبه به دنیا] بازگردند.

 

Ayah: 96

حَتَّىٰٓ إِذَا فُتِحَتۡ یَأۡجُوجُ وَمَأۡجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٖ یَنسِلُونَ

تا زمانی‌ که [سدّ] یأجوج و مأجوج گشوده شود و آنان از هر بلندی [و تپه‌ای] شتابان سرازیر گردند.

 

Ayah: 97

وَٱقۡتَرَبَ ٱلۡوَعۡدُ ٱلۡحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَٰخِصَةٌ أَبۡصَٰرُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَٰوَیۡلَنَا قَدۡ کُنَّا فِی غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا بَلۡ کُنَّا ظَٰلِمِینَ

و وعدۀ حق [= قیامت] نزدیک گردد؛ در آن هنگام، چشم‌های کسانی ‌که کفر ورزیدند [از شدت وحشت] خیره می‌مانَد [و می‌گویند:] «ای وای بر ما! قطعاً ما از این [حادثه] در غفلت بودیم! بلکه [کافر و] ستمکار بودیم».

 

Ayah: 98

إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ

[به آنان گفته می‌شود:] «قطعاً شما و آنچه که به جای الله عبادت می‌کنید، هیزمِ دوزخید [و همگی] در آن وارد خواهید شد».

 

Ayah: 99

لَوۡ کَانَ هَـٰٓؤُلَآءِ ءَالِهَةٗ مَّا وَرَدُوهَاۖ وَکُلّٞ فِیهَا خَٰلِدُونَ

اگر اینها معبودانی [به‌حق] بودند، هرگز وارد آن نمی‌شدند؛ و حال آنکه همگی در آن [عذاب سوزان] جاودانند.

 

Ayah: 100

لَهُمۡ فِیهَا زَفِیرٞ وَهُمۡ فِیهَا لَا یَسۡمَعُونَ

در آنجا ناله‌هایى [دردناک‌] دارند و [از شدت درد و ترس] چیزى نمى‌شنوند.

 

Ayah: 101

إِنَّ ٱلَّذِینَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَـٰٓئِکَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ

[امّا] کسانی ‌که پیشتر، وعدۀ نیکو [= بهشت] از جانب ما به آنان داده شده است، یقیناً از آن [آتش جهنم] دور نگه داشته می‌شوند.

 


Ayah: 102

لَا یَسۡمَعُونَ حَسِیسَهَاۖ وَهُمۡ فِی مَا ٱشۡتَهَتۡ أَنفُسُهُمۡ خَٰلِدُونَ

آنان صدای آن [آتش هولناک و فریادهای دوزخیان] را نمی‌شنوند و در آنچه میل داشته باشند، جاودانه [در آسایش] هستند.

 

Ayah: 103

لَا یَحۡزُنُهُمُ ٱلۡفَزَعُ ٱلۡأَکۡبَرُ وَتَتَلَقَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ هَٰذَا یَوۡمُکُمُ ٱلَّذِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ

وحشت بزرگ [قیامت] آنان را اندوهگین نمی‌سازد و فرشتگان به استقبالشان می‌آیند [و به آنان می‌گویند:] «این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد».

 

Ayah: 104

یَوۡمَ نَطۡوِی ٱلسَّمَآءَ کَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡکُتُبِۚ کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ

روزی که آسمان را در هم می‌پیچیم همانگونه که طومار نوشته‌ها را درهم می‌پیچد، [و] همان ‌گونه که نخستین [بار] آفرینش را آغاز کردیم، [بار دیگر] آن را بازمی‌گردانیم. [این] وعده‌ای است بر عهدۀ ما که قطعاً انجامش خواهیم داد.

 

Ayah: 105

وَلَقَدۡ کَتَبۡنَا فِی ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّکۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ ٱلصَّـٰلِحُونَ

و به راستی پس [از اینکه در] لوح محفوظ [ثبت شده بود]، در [تمام] کتاب‌های [آسمانی] نوشتیم که: «زمین را بندگان شایسته‌ام به ارث می‌برند».

 

Ayah: 106

إِنَّ فِی هَٰذَا لَبَلَٰغٗا لِّقَوۡمٍ عَٰبِدِینَ

بی‌گمان، در این [سخن، عبرت و] پیام روشنی برای عبادت‌کنندگان است.

 

Ayah: 107

وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِینَ

و [ای محمد،] تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.

 

Ayah: 108

قُلۡ إِنَّمَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ

بگو: «در حقیقت به من وحی می‌شود که: "بی‌تردید، معبود شما معبودی یگانه است؛ پس آیا تسلیم [دعوتِ حق] می‌شوید؟

 

Ayah: 109

فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُلۡ ءَاذَنتُکُمۡ عَلَىٰ سَوَآءٖۖ وَإِنۡ أَدۡرِیٓ أَقَرِیبٌ أَم بَعِیدٞ مَّا تُوعَدُونَ

اگر رویگردان شدند، بگو: «من [همۀ] شما را به طور یکسان آگاه کردم [و دربارۀ عذاب الهی هشدار دادم] و نمی‌دانم آنچه که به شما وعده داده می‌شود نزدیک است یا دور.

 

Ayah: 110

إِنَّهُۥ یَعۡلَمُ ٱلۡجَهۡرَ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ وَیَعۡلَمُ مَا تَکۡتُمُونَ

یقیناً او تعالی سخن آشکار را می‌داند و [نیز] آنچه را [در دل خویش] پنهان می‌کنید می‌داند.

 

Ayah: 111

وَإِنۡ أَدۡرِی لَعَلَّهُۥ فِتۡنَةٞ لَّکُمۡ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ

و نمی‌دانم؛ شاید این [تأخیر عذاب، مایۀ] آزمایش و بهره‌مندیِ شما تا مدتی [معیّن] باشد».

 

Ayah: 112

قَٰلَ رَبِّ ٱحۡکُم بِٱلۡحَقِّۗ وَرَبُّنَا ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ

[پیامبر] گفت: «پروردگارا، [بین ما و کافران] به حق داوری کن؛ و پروردگار ما، [الله] رحمان است که در برابر آنچه [از کفر و شرک] می‌گویید از او یاری می‌خواهیم».

 


 


Al-Anbiyā’

 

سوره الأنبیاء

سورة الأنبیاء - سورة 21 - عدد آیاتها 112

بسم الله الرحمن الرحیم

            به نام الله بخشندة مهربان

  1. اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ حساب مردم به آن‌ها نزدیک شده است، در حالی‌که آن‌ها در غفلت روی گردانند. ﴿1﴾

  2. مَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ هیچ پند تازه‌ای از جانب پروردگارشان برای آن‌ها نمی‌آید، مگر آنکه بازی‌کنان به آن گوش می‌دهند. ﴿2﴾

  3. لاهِیَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ  (در حالی که) دل‌های شان  غافل (و در لهو سرگرم) است. و کسانی‌که ستمکار بودند پنهانی نجوی کردند (و گفتند:) «آیا جز این است که او بشری مانند شماست؟! آیا به جادو روی می‌آورید، در حالی‌که (حقیقت را) می‌بینید؟!» ﴿3﴾

  4. قَالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ  (پیامبر) گفت: «پروردگارم هر سخنی را که در آسمان و زمین باشد، می‌داند، و او شنوای داناست». ﴿4﴾

  5. بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ  بلکه (آن‌ها) گفتند: «(آنچه او آورده) خواب‌های آشفته است، بلکه آن را به دروغ (به الله) افترا بسته است، (نه) بلکه او شاعر است، پس (اگر راست می‌گوید) برای ما معجزه‌ای بیاورد، چنانکه پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند». ﴿5﴾

  6. مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا أَفَهُمْ یُؤْمِنُونَ  پیش از آن‌ها هیچ (آبادی و) قریه‌ای که آن را هلاک کردیم؛ ایمان نیاورده بودند، آیا این‌ها  ایمان می‌آورند؟! ﴿6﴾

  7. وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ  و (ای پیامبر!) پیش از تو، جز مردانی را که به آن‌ها وحی می‌کردیم؛ نفرستادیم، پس (ای مردم!) اگر نمی‌دانید از اهل کتاب بپرسید. ﴿7﴾

  8. وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لّا یَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا کَانُوا خَالِدِینَ  و (ما) آن‌ها را پیکرهایی که غذا نخورند، قرار ندادیم، و (در دنیا) جاوید هم نبودند. ﴿8﴾

  9. ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَیْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ  سپس وعده‌ای را که به آن‌ها داده بودیم راست گردانیدیم (و وفا کردیم) پس آن‌ها و هر که را خواستیم (از دشمنان‌شان) نجات دادیم، و مسرفان را هلاک کردیم. ﴿9﴾

  10. لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ به راستی به سوی شما کتابی نازل کردیم که آوازه (و عزت) شما در آن است، آیا خرد نمی‌ورزید؟ ﴿10﴾

  11. وَکَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِینَ چه بسیار شهرهایی را که (ساکنانش) ستمکار بودند؛ درهم شکستیم، و بعد از آن‌ها قوم دیگری را پدید آوردیم. ﴿11﴾

  12. فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا یَرْکُضُونَ  پس چون عذاب ما را احساس کردند، ناگهان آن‌ها ازآنجا می‌گریختند. ﴿12﴾

  13. لا تَرْکُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَمَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْأَلُونَ  (گفتیم:) فرار نکنید، به سوی خانه‌هایتان و نعمت‌های که در آن آسوده بودید، باز گردید، باشد که باز خواست شوید. ﴿13﴾

  14. قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ  گفتند: «وای بر ما، یقیناً ما ستمکار بودیم». ﴿14﴾

  15. فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِیدًا خَامِدِینَ پس پیوسته فریاد شان این بود، تا آنکه آن‌ها را (چون کشت) درو شده خاموش ساختیم. ﴿15﴾

  16. وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لاعِبِینَ و (ما) آسمان و زمین، و آنچه را که در میان آن دو است به بازیچه  نیافریدیم. ﴿16﴾

  17. لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْوًا لّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن کُنَّا فَاعِلِینَ  (به فرض محال) اگر می‌خواستیم که سر گرمی بگیریم، همانا آن را از نزد خودمان بر می‌گرفتیم، اگر (چنین کاری) می‌کردیم. ﴿17﴾

  18. بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ بلکه ما حق را بر باطل می‌افکنیم، پس آن را درهم می‌شکند و ناگاه آن (باطل) نابود می‌شود، و وای بر شما (ای کافران) از آنچه توصیف می‌کنید. ﴿18﴾

  19. وَلَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلا یَسْتَحْسِرُونَ  و هرکس که در آسمان‌ها و زمین است، از آن اوست، و آنان که نزد او هستند، (هیچ‌گاه) از عبادتش سرکشی نمی‌کنند، و (هرگز) خسته نمی‌شوند. ﴿19﴾

  20. یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لا یَفْتُرُونَ شب و روز تسبیح می‌گویند، سستی نمی‌ورزند. ﴿20﴾

  21. أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الأَرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ  آیا آن‌ها معبودانی از زمین برگزیده‌اند، که آن‌ها (مردگان را) بر می‌انگیزند. ﴿21﴾

  22. لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ  اگر در این دو (= آسمان و زمین) معبودانی جز «الله» بود، مسلماً هر دو (= آسمان و زمین) تباه می‌شدند (و نظام هستی به هم می‌خورد) پس منزه است الله، پروردگار عرش، از آنچه آن‌ها توصیف می‌کنند. ﴿22﴾

  23. لا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ  (او) از آنچه می‌کند، باز خواست نمی‌شود، و آنان باز خواست می‌شوند. ﴿23﴾

  24. أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ هَذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَذِکْرُ مَن قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ  آیا به جز او معبودانی را بر گزیده‌اند؟! بگو: «دلیل تان را بیاورید، این پند کسانی است که با من هستند، و پند آنان که پیش از من بودند» بلکه بیشتر آن‌ها حق را نمی‌دانند، لذا آن‌ها (از آن) روی گردانند. ﴿24﴾

  25. وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ و (ما) پیش از توهیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر آنکه به او وحی کردیم که: «معبودی جز من نیست، پس تنها مرا عبادت کنید». ﴿25﴾

  26. وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ و گفتند: «(الله) رحمان فززندی برگزیده است» او منزه است، بلکه آنان (= فرشتگان) بندگان گرامی (او) هستند، ﴿26﴾

  27. لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ  (هرگز) در سخن بر او پیشی نمی‌گیرند، و به فرمان او کار می‌کنند. ﴿27﴾

  28. یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ  (الله) آنچه که در پیش روی آن‌ها است، و آنچه که پشت سر آن‌هاست می‌داند، و  آن‌ها جز برای کسی‌که (الله از او خشنود باشد و) بپسندد، شفاعت نمی‌کنند، و آن‌ها از ترس او بیمناک‌ اند. ﴿28﴾

  29. وَمَن یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ و هر کس از آن‌ها بگوید: «همانا من به جای او معبود هستم» پس سزای چنین کسی را جهنم می‌دهیم، و ستمکاران را این گونه سزا می‌دهیم. ﴿29﴾

  30. أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلا یُؤْمِنُونَ آیا کسانی‌که کافر شدند؛ ندیدند که آسمان‌ها و زمین به هم پیوسته بودند، پس (ما) آن‌ها را از یکدیگر باز کردیم، و هر چیز زنده‌ای را از آب پدید آوردیم؟! آیا ایمان نمی‌آورند؟! ﴿30﴾

  31. وَجَعَلْنَا فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِیهَا فِجَاجًا سُبُلا لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ  و در زمین، کوه‌ها (ی استوار) قرار دادیم، که (مبادا) آن‌ها را بلرزاند، و در آن راه‌هایی گشاده قرار دادیم؛ باشد که آنان راه یابند. ﴿31﴾

  32. وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ  و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم، و آن‌ها از آیات آن روی گردانند. ﴿32﴾

  33. وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ  و او کسی است که شب و روز، و خورشید و ماه را آفرید، هر یک در مداری شناورند. ﴿33﴾

  34. وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ  و پیش از تو (ای پیامبر!) برای هیچ بشری جاودانگی قرار ندادیم، آیا اگرتو بمیری، پس آن‌ها جاوید خواهند بود؟! ﴿34﴾

  35. کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ  هر کسی چشنده‌ی مرگ است، و شما را به بدی و نیکی (کاملاٌ) آزمایش می‌کنیم، و به سوی ما باز گردانده می‌شوید. ﴿35﴾

  36. وَإِذَا رَآکَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِن یَتَّخِذُونَکَ إِلاَّ هُزُوًا أَهَذَا الَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ وَهُم بِذِکْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ کَافِرُونَ  و کسانی‌که کافر شدند؛ هنگامی‌که تو را ببینند، فقط تو را به ریشخند می‌گیرند، (و می گویند:) «آیا این همان کسی است که معبودان شما را (به بدی) یاد می‌کند؟!» در حالی‌که خودشان یاد (الله) رحمان را انکار می‌کنند. ﴿36﴾

  37. خُلِقَ الإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلا تَسْتَعْجِلُونِ  انسان از شتاب آفریده شده، به زودی آیات خود را به شما نشان خواهیم داد، پس شتاب نکنید. ﴿37﴾

  38. وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ  و می‌گویند: «اگر راست می‌گویید، این وعده‌ی (قیامت) کی خواهد بود؟!». ﴿38﴾

  39. لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا حِینَ لا یَکُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلا عَن ظُهُورِهِمْ وَلا هُمْ یُنصَرُونَ  اگر کسانی‌که کافر شدند؛ می‌دانستند زمانی که (قیامت فرا رسد) نمی‌توانند (شعله‌ها ی) آتش را از چهره‌هایشان و نه از پشت‌هایشان باز دارند، و نه کسی آن‌ها را یاری می‌کند، (چنین نمی‌گفتند). ﴿39﴾

  40. بَلْ تَأْتِیهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا یَسْتَطِیعُونَ رَدَّهَا وَلا هُمْ یُنظَرُونَ  بلکه (حق این است که آن) ناگهانی به سراغ‌شان می‌آید، پس مبهوت‌شان می‌کند، آنگاه نمی‌توانند آن را دفع کنند، و نه به آن‌ها مهلت داده شود. ﴿40﴾

  41. وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون  و به راستی به پیامبران پیش از تو (نیز) استهزاء شد (و مورد تمسخر قرار گرفتند)، پس آنچه را مسخره می‌کردند، (از عذاب الهی) دامان کسانی از آن‌ها را که مسخره می‌کردند گرفت (و هلاک شدند). ﴿41﴾

  42. قُلْ مَن یَکْلَؤُکُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَن ذِکْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ  (ای پیامبر!) بگو: «چه کسی شما را در شب و روز از (عذاب الله) رحمان نگاه می‌دارد؟ بلکه (حق این است که) آن‌ها از یاد پروردگارشان روی گردانند. ﴿42﴾

  43. أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُم مِّن دُونِنَا لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَ أَنفُسِهِمْ وَلا هُم مِّنَّا یُصْحَبُونَ  آیا آن‌ها معبودانی دارند که (می توانند) آن‌ها را در برابر (عذاب) ما (حفظ کنند و) باز دارند. (آن‌ها) نمی‌توانند خودشان را یاری دهند، و نه آن‌ها از (عذاب) ما محفوظ هستند. ﴿43﴾

  44. بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلاء وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلا یَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِی الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ بلکه، (ما) آن‌ها و پدران‌شان را (از نعمت‌های دنیوی) بهرمند ساختیم، تا اینکه عمرشان به درازا کشید (و مغرور شدند) آیا نمی‌بینند که ما پیوسته به سراغ (سر) زمین (کفر) می‌آییم، که آن را از اطراف (و دامنه‌هایش) می‌کاهیم؟! آیا آن‌ها پیروزند، (یا ما)؟! ﴿44﴾

  45. قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُکُم بِالْوَحْیِ وَلا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاء إِذَا مَا یُنذَرُونَ (ای پیامبر!) بگو: «من تنها شما را به وحی هشدار می‌دهم» و کران هنگامی‌که هشدار می‌شوند، ندا را نمی‌شنوند. ﴿45﴾

  46. وَلَئِن مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ  اگر شمّه‌ای از عذاب پروردگارت به آن‌ها برسد، قطعاً خواهند گفت: «ای وای بر ما! بی‌گمان ما (همگی) ستمکار بودیم». ﴿46﴾

  47. وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ و (ما) در روز قیامت ترازوهای عدل را می‌نهیم، پس به هیچ کس، هیچ ستمی نمی‌شود، و اگر (عملی) به مقدار سنگینی یک دانه‌ی خردل باشد، آن را (به حساب) می‌آوریم، و حساب‌رسی ما کافی است. ﴿47﴾

  48. وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِیَاء وَذِکْرًا لِّلْمُتَّقِینَ و به راستی به موسی و هارون فرقان (= جدا کننده‌ی حق از باطل) و روشنی و پندی برای پرهیزگاران، دادیم. ﴿48﴾

  49. الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ  (همانا) کسانی‌که در نهان از پروردگارشان می‌ترسند، و آنان از قیامت بیم دارند. ﴿49﴾

  50. وَهَذَا ذِکْرٌ مُّبَارَکٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنکِرُونَ  و این (قرآن) پند مبارکی است که آن را نازل کردیم، آیا شما آن را انکار می‌کنید؟! ﴿50﴾

  51. وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَکُنَّا بِه عَالِمِینَ به راستی (ما) پیش از این به ابراهیم رشد (و راه یابی اش) را دادیم، و به (حال) او آگاه بودیم. ﴿51﴾

  52. إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ چون به پدرش و قومش گفت: «این مجسمه‌ها چیست که شما به (پرستش) آن‌ها دل نهاده‌اید؟! ﴿52﴾

  53. قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِینَ  گفتند: «ما پدران خود را پرستش کنندگان آن‌ها یافته‌ایم». ﴿53﴾

  54. قَالَ لَقَدْ کُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُکُمْ فِی ضَلالٍ مُّبِینٍ  (ابراهیم) گفت: «به راستی شما و پدران‌تان، در گمراهی آشکار بوده‌اید». ﴿54﴾

  55. قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللاَّعِبِینَ  گفتند: «آیا برای ما (سخن) حق را آورده‌ای، یا تو از بازی کنندگانی (و شوخی می‌کنی)؟!» ﴿55﴾

  56. قَالَ بَل رَّبُّکُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الَّذِی فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِکُم مِّنَ الشَّاهِدِینَ گفت: «بلکه پروردگار شما، پروردگار آسمان‌ها و زمین است، آن که آن‌ها را پدید آورد، و من بر این (سخن) از گواهانم. ﴿56﴾

  57. وَتَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ  و (آهسته گفت:) به الله سوگند، بعد از آن که پشت‌کنان روی بگردانید برای (نابودی) بت‌های شما تدبیری خواهم اندیشید. ﴿57﴾

  58. فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلاَّ کَبِیرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ پس (در غیاب بت‌پرستان) همه‌ی آن‌ها - جز (بت) بزرگ‌شان - را قطعه قطعه کرد، باشد که به سوی او باز گردند. ﴿58﴾

  59. قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ (و هنگامی‌که به بت خانه آمدند و دیدند) گفتند: «هر کسی‌که با معبودان ما چنین کرده است، مسلماً او از ستمکاران است». ﴿59﴾

  60. قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ (عده‌ای) گفتند: «شنیدیم جوانی که او را ابراهیم می‌گویند، آن‌ها (= بت‌ها) را (به بدی) یاد می‌کرد». ﴿60﴾

  61. قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْیُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ گفتند: «پس او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، باشد که آن‌ها گواهی دهند». ﴿61﴾

  62. قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا یَا إِبْرَاهِیمُ (هنگامی‌که ابراهیم را حاضر کردند) گفتند: «ای ابراهیم! آیا تو این (کار) را با معبودان ما کرده‌ای؟!» ﴿62﴾

  63. قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن کَانُوا یَنطِقُونَ  گفت: «بلکه این بزرگ‌شان این (کار) را کرده است، پس از آن‌ها بپرسید اگر سخن می‌گویند!». ﴿63﴾

  64. فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّکُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ آنگاه (آن‌ها) به خود باز گشتند، پس گفتند: «بی‌گمان شما خود ستمکار هستید». ﴿64﴾

  65. ثُمَّ نُکِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلاء یَنطِقُونَ سپس (با شرمندگی) سر به زیر انداختند (و گفتند:) «مسلماً تو می‌دانی که این‌ها  سخن نمی‌گویند». ﴿65﴾

  66. قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا یَنفَعُکُمْ شَیْئًا وَلا یَضُرُّکُمْ (ابراهیم) گفت: «آیا به جای الله چیزی را می‌پرستید که هیچ نفعی برای شما ندارد، و نه زیانی به شما می‌رساند؟! ﴿66﴾

  67. أُفٍّ لَّکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ اف برشما، و بر آنچه به جای الله می‌پرستید، آیا نمی‌اندیشید؟!» ﴿67﴾

  68. قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ گفتند: «او را بسوزانید، و معبودان خود را یاری کنید، اگر کننده‌ی (کاری) هستید». ﴿68﴾

  69. قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ (سر انجا م آن‌ها او را به آتش انداختند، ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش». ﴿69﴾

  70. وَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَخْسَرِینَ  و آن‌ها خواستند برای (نابودی) او نیرنگ (خطرناکی) ورزند، پس آن‌ها را زیانکارترین (مردم) قرار دادیم. ﴿70﴾

  71. وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ و او و لوط را به سرزمینی که در آن برای جهانیان برکت داده‌ایم، نجات دادیم. ﴿71﴾

  72. وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلا جَعَلْنَا صَالِحِینَ  و اسحاق، و افزون (بر اونوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم، و همه‌ی آنان را شایسته قرار دادیم. ﴿72﴾

  73. وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ و (نیز) آن‌ها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می‌کردند، و انجام کارهای نیک و بر پاداشتن نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم، و آن‌ها (همه) عبادت‌گزار ما بودند. ﴿73﴾

  74. وَلُوطًا آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِینَ  و لوط را حکمت (= نبوت) و دانش دادیم، و او را از شهری که (مردمانش) اعمال زشت (و پلید) انجام می‌دادند، نجات دادیم، بی‌شک آن‌ها مردم بدِ فاسقی بودند. ﴿74﴾

  75. وَأَدْخَلْنَاهُ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ و او را در رحمت خود داخل کردیم، بی‌گمان او از صالحان بود. ﴿75﴾

  76. وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ و (ای پیامبر!) نوح را (به یاد آور) هنگامی‌که پیش از آن (ما را) ندا داد، پس ما (دعایش) را برای او اجابت کردیم، آنگاه او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم. ﴿76﴾

  77. وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ و او را بر قومی‌که آیات ما را تکذیب کرده بودند؛ یاری دادیم، بی‌گمان آن‌ها قوم بدی بودند، پس همه‌ی آن‌ها را غرق کردیم. ﴿77﴾

  78. وَدَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ إِذْ یَحْکُمَانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَکُنَّا لِحُکْمِهِمْ شَاهِدِینَ و داود و سلیمان را (به یاد آور) هنگامی‌که در (باره‌ای) کشت‌زاری که گوسفندان قوم، شبانه در آن چریده بودند، داوری می‌کردند، و ما بر حکم (و قضاوت) آن‌ها شاهد بودیم. ﴿78﴾

  79. فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلا آتَیْنَا حُکْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ پس آن (شیوه‌ی قضاوت عادلانه و درست) را به سلیمان فهماندیم، و به هر یک از آنان حکمت (= داوری) و دانش عطا کردیم، و کوه‌ها و پرندگان را با داود مسخر ساختیم که (همراه او) تسبیح می‌گفتند، و ما این (همه) را انجام دادیم. ﴿79﴾

  80. وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّکُمْ لِتُحْصِنَکُم مِّن بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاکِرُونَ  و ساختن زره را بخاطر شما به او آموختیم، تا شما را از (آسیب) جنگ‌های تان محفوظ دارد، پس آیا شکر گزار هستید؟!. ﴿80﴾

  81. وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَى الأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ و تند باد را مسخر (و مطیع) سلیمان کردیم، که به فرمان او به سوی سرزمینی که در آن برکت دادیم، حرکت می‌کرد، و ما بر هر چیز آگاهیم. ﴿81﴾

  82. وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلا دُونَ ذَلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ و (نیز) از شیاطین کسانی را (مسخر کردیم) که برایش غواصی می‌کردند، و کارهایی غیر از این (نیز) انجام می‌دادند، و (ما) حافظ آن‌ها بودیم. ﴿82﴾

  83. وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ و (ای پیامبر!) ایوب را (به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارش را ندا داد: «رنج و بیماری به من رسیده است، و تو مهربان‌ترین مهربانانی». ﴿83﴾

  84. فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِکْرَى لِلْعَابِدِینَ پس (ما) دعای او را اجابت کردیم، و رنج و ناراحتی که داشت بر طرف ساختیم، و خانواده‌اش و (نیز) همانندشان را با آن‌ها به او بازگرداندیم، (تا) رحمتی از جانب ما، و پندی برای عبادت کنندگان باشد. ﴿84﴾

  85. وَإِسْمَاعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِینَ و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را (به یاد آور) که همگی از صابران بودند. ﴿85﴾

  86. وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ و (ما) آن‌ها را در رحمت خود وارد کردیم، بی‌گمان آن‌ها از صالحان بودند. ﴿86﴾

  87. وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لّا إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ و ذوالنون (= یونس) را (به یاد آور) هنگامی‌که خشمگین (از میان قومش) رفت، پس چنین پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمی‌گیریم، پس (وقتی که در شکم ماهی فرو رفت) در تاریکی‌ها ندا داد که: «(پروردگارا!) هیچ معبودی بر حق جز تو نیست، تو منزهی! بی‌گمان من از ستمکاران بودم». ﴿87﴾

  88. فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ پس دعای او را اجابت کردیم، و از اندوه نجاتش دادیم، و این گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم. ﴿88﴾

  89. وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ و زکریا را (به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارش را ندا داد: «پروردگارا! مرا تنها مگذار، و تو بهترین وارثانی». ﴿89﴾

  90. فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یَحْیَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ  پس دعای او را اجابت کردیم، و یحیی را به او بخشیدیم، و همسرش را (بعد از آن که نازا بود) برایش شایسته (و آماده بار داری) گردانیدیم.  بی‌گمان آن‌ها همواره در کارهای خیر می‌شتافتند، و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند، و پیوسته برای ما (خاشع و) فروتن بودند. ﴿90﴾

  91. وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ و (ای پیامبر! به یاد آور) زنی را که شرمگاهش را پاک نگاه داشت، پس (ما) از روح خود در آن دمیدیم([1])، و او و فرزندنش را نشانه‌ای برای جهانیان قرار دادیم. ﴿91﴾

  92. إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ  بی‌تردید این است آیین شما که آیینی یگانه است، و من پروردگار شما هستم، پس مرا پرستش کنید. ﴿92﴾

  93. وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَیْنَهُمْ کُلٌّ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ و (گروهی از پیروان انبیا) در میان خود در امر (دین) شان فرقه فرقه شدند، همگی به سوی ما باز می‌گردند. ﴿93﴾

  94. فَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلا کُفْرَانَ لِسَعْیِهِ وَإِنَّا لَهُ کَاتِبُونَ پس کسی‌که از کارهای شایسته را انجام دهد در حالی‌که مؤمن باشد، کوشش او ناسپاسی نخواهد شد، و بی‌گمان ما (اعمالش را) برایش می‌نویسیم. ﴿94﴾

  95. وَحَرَامٌ عَلَى قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ و (مردم)هر شهری را که (بر اثر کفر و گناه) آن را هلاک کردیم، محال است که (به دنیا) بازگردند. ﴿95﴾

  96. حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ تا وقتی‌که (سد) یأجوج و مأجوج گشوده شود، و آن‌ها از هر (تبه و) بلندی شتابان سرازیر گردند. ﴿96﴾

  97. وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ و وعده‌ی حق (= قیامت) نزدیک شود، پس در آن هنگام چشم‌های کسانی‌که کافر شدند (از و حشت) خیره ماند (گویند:) ای وای بر ما که از این (واقعه) در غفلت بودیم، بلکه ما ستمکار بودیم! ﴿97﴾

  98. إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ  یقیناً شما و آنچه به جای الله می‌پرستید، هیزم جهنم هستید، شما در آن وارد خواهید شد. ﴿98﴾

  99. لَوْ کَانَ هَؤُلاء آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَکُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ اگر این‌ها  (= بت‌ها) معبودانی (برحق) بودند، هرگز وارد آن نمی‌شدند، و (آن‌ها) همگی در آن جاودان خواهند ماند. ﴿99﴾

  100. لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لا یَسْمَعُونَ برای آن‌ها در آن (= جهنم) ناله‌های (دردناکی) است، و آن‌ها در آن (چیزی) نمی‌شنوند. ﴿100﴾

  101. إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ به راستی کسانی‌که پیشتر از سوی ما (وعده‌ای) نیکوی برای آن‌ها مقرر شده است، آن‌ها از آن (= جهنم) دور نگاه داشته می‌شوند. ﴿101﴾

  102. لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ آن‌ها  (حتی) صدایش را نمی‌شنوند، و در آنچه دل‌شان بخواهد جاودانه (متنعم) هستند. ﴿102﴾

  103. لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هَذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ و حشت بزرگ (قیامت) آن‌ها را اندوهگین نسازد، و فرشتگان به استقبال‌شان آیند (گویند:) «این همان روز تان است که به شما وعده داده می‌شد». ﴿103﴾

  104. یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ  روزی‌که آسمان را چون طوماری نوشته شده درهم می‌پیچیم، همان‌گونه  که نخستین آفرینش را آغاز کردیم، (دیگر بار) آن را باز می‌گردانیم، (این) وعده‌ای بر ما است، قطعاً آن را انجام خواهیم داد. ﴿104﴾

  105. وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ و به راستی بعد از ذکر (= تورات) در زبور نوشتیم که: «زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد». ﴿105﴾

  106. إِنَّ فِی هَذَا لَبَلاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِینَ بی‌گمان در این (امر) برای گروه عبادت کنندگان پیام روشنی است. ﴿106﴾

  107. وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ  و (ای پیامبر!) تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. ﴿107﴾

  108. قُلْ إِنَّمَا یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ بگو: «تنها به سوی من وحی می‌شود که همانا معبود شما، معبود یگانه است، پس آیا شما تسلیم می‌شوید؟!». ﴿108﴾

  109. فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنتُکُمْ عَلَى سَوَاء وَإِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ أَم بَعِیدٌ مَّا تُوعَدُونَ پس اگر (باز) روی گردان شوند، بگو: «من شما را یکسان آگاه کردم (و اعلام خطر می‌کنم) و نمی‌دانم آنچه که به شما وعده داده می‌شود؛ نزدیک است یا دور؟! ﴿109﴾

  110. إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَیَعْلَمُ مَا تَکْتُمُونَ بی‌شک او سخن آشکار را می‌داند، و (نیز) آنچه را (در دل خود) کتمان می‌کنید؛ می‌داند. ﴿110﴾

  111. وَإِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّکُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ  و من نمی‌دانم، شاید این (تأخیر عذاب) برای شما آزمایشی، و بهره‌مندی تا مدتی (معین) باشد». ﴿111﴾

  112. قَالَ رَبِّ احْکُم بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (و پیامبر) گفت: «ای پروردگارا! به حق داوری کن، و پروردگار ما (الله) رحمان است، که از او استمداد می‌شود در برابر آنچه شما بیان می‌کنید». ﴿112﴾



سورة انبیاء



[1]- گفته می‌شود که جبرئیل u در گریبان حضرت مریم‘ دمید، آنگاه به فرمان الله متعال حامله شد. (تفسیر قرطبی)

تفسیر نور: سوره أنبیاء

تفسیر نور:
سوره أنبیاء آیه 1
‏متن آیه : ‏
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( زمان ) محاسبه مردمان ( کفرپیشه چون قریش بسیار ) بدیشان نزدیک است در حالی که آنان غافل ( از هول و هراس آن ) و روی‌گردان ( از ایمان بدان ) می‌باشند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حِسَابُهُمْ » : محاسبه ایشان . مراد زمان حساب و کتاب گرفتن از آنان است که قیامت است . ( نگا : قمر / 1 )‏

سوره أنبیاء آیه 2
‏متن آیه : ‏
مَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مَّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هیچ بخش تازه‌ای از قرآن ( و اندرز جدیدی ) از سوی پروردگارشان بدیشان نمی‌رسد مگر این که آن را به شوخی می‌شنوند و به بازی می‌گیرند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ذِکْرٍ » : قرآن ( نگا : حجر / 9 ) . پند و اندرز . « مُحْدَثٍ » : تازه . صفت ( ذِکْرٍ ) است .‏

سوره أنبیاء آیه 3
‏متن آیه : ‏
لَاهِیَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان در حالی هستند که ) دلهایشان غافل است ( از اندیشیدن درباره آن ) . چنین ستم‌پیشگانی گفتگوهای درِگوشی ( خود را که برای توطئه علیه پیغمبر و قرآن انجام می‌دادند ) پنهان می‌داشتند ( و به همدیگر ) می‌گفتند : مگر این ( شخص که ادّعای پیغمبری می‌کند ) انسانی همچون شما نیست‌ ؟ ( حال که او بشر عادی و همسان با شما است و کلام جادوئی دارد ) آیا به سراغ جادو می‌روید ( و آن را می‌پذیرید ) گرچه می‌بینید ( که جادو است‌ ؟ ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لاهِیَةً » : غافل و بی‌خبر . « أَسَرُّوا » : پنهان داشتند و پوشیدند . « الَّذِینَ » : بدل ضمیر ( و ) است یا فاعل است و از باب : « أَکَلُونِی الْبَرَاغِیثُ » : است . « أَسَرُّوا النَّجْوَیا » : جنبه مبالغه در پنهان داشتن دارد . « هَلْ هذا » : استفهام انکاری است . « أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ » : آیا به سراغ سحر می‌روید ؟ آیا سحر را می‌پذیرید ؟‏

سوره أنبیاء آیه 4
‏متن آیه : ‏
قَالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاء وَالأَرْضِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خدا پیغمبر را از سخنان پنهانی و توطئه‌های نهانی ایشان بیاگاهانید ، و او بدیشان ) گفت : پروردگارم می‌داند سخنی را که در آسمان و سخنی را که در زمین گفته شود ؛ چرا که او شنوای ( هر گفتاری و ) آگاه ( از هر کرداری ) است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَالَ » : پیغمبر گفت .‏

سوره أنبیاء آیه 5
‏متن آیه : ‏
بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ستمکاران کفرپیشه به این هم اکتفاء نمی‌کنند که می‌گویند : محمّد انسان عادی است و پیغمبر نبوده ، و قرآن هم جادوئی بیش نیست ) بلکه می‌گویند : ( قرآن ) خوابهای آشفته و پراکنده‌ای بیش نیست ، نخیر او اصلاً آن را از پیش خود ساخته است ( و به خدا نسبت داده است ) ، نخیر اصلاً او شاعری است ( و قرآن مجموعه‌ای از تخیّلات شاعرانه خودش می‌باشد . اگر وی راست می‌گوید که فرستاده خدا است ) پس او معجزه‌ای را به ما ارائه دهد که ( از جنس معجزاتی باشد که ) پیغمبران پیشین ( از خود نموده و ) با آن فرستاده شده‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَلْ » : بلکه . این واژه برای گسیختن از موضوعی و پرداختن به موضوع دیگری به کار می‌رود . « أَضْغَاثُ أَحْلامٍ » : خوابهای آشفته و پریشان ( نگا : یوسف‌ / 44 ) . « ءَایَةٍ » : معجزه حسی و مادی مراد است ( نگا : طه / 133 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 6
‏متن آیه : ‏
مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا أَفَهُمْ یُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردمان پیشینی که قبل از ایشان بوده‌اند ( و تقاضای معجزات گوناگون نموده‌اند ) هر کدام که ایمان نیاورده‌اند نابودشان کرده‌ایم . ( قبلاً هم مشیّت خدا بر این تعلّق گرفته است که مادام تو در میان قریش باشی ، خدا ایشان را به عذابی گرفتار نکند که مایه نابودیشان گردد ) . مگر آنان ایمان می‌آورند ؟ ! ( ممکن نیست ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَرْیَةٍ » : آبادی . مراد مردمان آبادی است . « مِن قَرْیَةٍ » : برخی حرف « مِنْ » را دالّ بر عموم نفی مابعد دانسته‌اند . یعنی : هیچ کدام از ملّتهای پیشینی که درخواست معجزه کرده‌اند ایمان نیاورده و در نتیجه نابود شده‌اند . ولی بهتر است ( مِنْ ) تبعیضیّه بشمار آید . به هر حال خدا چنین معجزه‌ای بدیشان نمی‌نمایاند ، چرا که حتماً ایمان نمی‌آورند و در نتیجه نابود می‌شوند . خداوند هم پیشتر خواسته است که عذاب استیصال دامنگیر این ملّت نشود ( نگا : أنفال‌ / 33 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 7
‏متن آیه : ‏
وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( تنها تو نیستی که پیغمبری ، و در عین حال انسان . بلکه ) پیش از تو جز مردانی را برنینگیخته‌ایم که بدیشان ( دین آسمانی را ) وحی کرده‌ایم . از ( اهل علم و ) آشنایان به کتابهای‌آسمانی بپرسید اگر این را نمی‌دانید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رِجَالاً » : مردان . مراد این است که پیغمبران همه انسان بوده و از میان مردان برگزیده شده‌اند ؛ نه زنان . « الذِّکْرِ » : مراد کتابهای آسمانی پیشین است ( نگا : أنبیاء / 105 ) . دانش و آگاهی . « أَهْلَ الذِّکْرِ » : آشنایان به کتابهای آسمانی پیشین . آگاهان و فرزانگان .‏

سوره أنبیاء آیه 8
‏متن آیه : ‏
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَداً لَّا یَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا کَانُوا خَالِدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما پیغمبران را به صورت کالبدهائی که غذا نخورند نیافریده‌ایم ( بلکه آنان انسان بوده و همچون انسانهای دیگر خورده‌اند و نوشیده‌اند و زندگی کرده‌اند و مرده‌اند ) و عمر جاویدان هم نداشته‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« جَسَداً » : مراد کالبد و پیکری است که مانند فرشتگان به غذا نیازمند نباشد .‏

سوره أنبیاء آیه 9
‏متن آیه : ‏
ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَیْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَکْنَا الْمُسْرِفِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ما به پیغمبران خود وعده داده بودیم که آنان را از چنگال دشمنان رهائی بخشیم و نقشه‌هایشان را نقش برآب کنیم . آری ما سرانجام ) به وعده وفا کرده‌ایم و صدق آن را بدیشان نموده‌ایم و آنان و همه کسانی را که خواسته‌ایم ، نجات بخشیده‌ایم ، و زیاده‌روی کنندگان ( در تکذیب و تعذیب پیغمبران ) را نابود کرده‌ایم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْمُسْرِفِینَ » : مراد اسراف‌کنندگان در زشتیها و پلشتیها ، و زیاده‌روی کنندگان در تکذیب و تعذیب مؤمنان و انبیاء است .‏

سوره أنبیاء آیه 10
‏متن آیه : ‏
لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما برایتان کتابی ( به نام قرآن ) نازل کرده‌ایم که وسیله بیداری و آوازه و بزرگواری شما است . آیا نمی‌فهمید ( که سود و عظمتتان در چیست‌ ؟ ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فِیهِ ذِکْرُکُمْ » : در این کتاب شرف و عظمت شما نهفته است . آوازه و شهرت شما را پاس می‌دارد . مایه بیداری و وسیله هوشیاری شما است .‏

سوره أنبیاء آیه 11
‏متن آیه : ‏
وَکَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْیَةٍ کَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْماً آخَرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بسیار بوده است که ( اهالی ) آبادیهای ستمگری را ( به سبب کفرشان ) نابود کرده‌ایم و پس از ایشان ، گروههای دیگری را روی کار آورده‌ایم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَصَمْنَا » : در هم شکسته‌ایم . مراد هلاک کردن و نابود ساختن است .‏

سوره أنبیاء آیه 12
‏متن آیه : ‏
فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا یَرْکُضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان هنگامی که عذاب ما را احساس کرده‌اند ، ناگهان پای به فرار گذاشته‌اند ( و برای نجات خویش همچون چهارپایان به این سو و آن سو گریخته‌اند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَحَسُّوا » : احساس کرده‌اند . پی برده‌اند . این قسمت ، تفصیل بخش اجمالی سابق است . چرا که احساس ، پیش از هلاک است . « بَأْسَنا » : عذاب ما . « یَرْکُضُونَ » : از ماده ( رکض ) به معنی تند دویدن ، اسب را تاختن ، و پا بر زمین کوبیدن است ( نگا : ص‌ / 42 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 13
‏متن آیه : ‏
لَا تَرْکُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَمَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْأَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( امّا به عنوان تمسخر و استهزاء بدیشان گفته شده است : ) نگریزید و باز گردید به سوی زندگانی پرناز و نعمتی که در آن بسر می‌بردید و به سوی کاخها و قصرهای پرزرق و برقتان ! شاید ( خدمتگزاران و اطرافیانتان به شما نیاز داشته باشند و ) از شما ( کمکی و چیزی ) خواسته شود ( و به رأی و نظرتان محتاج باشند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُتْرِفْتُمْ فِیهِ » : در آن غرق خوشگذرانی بودید ( هود / 116 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 14
‏متن آیه : ‏
قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏می‌گویند : وای بر ما ! ما ستمگر بوده‌ایم ( و با کفر ورزیدن ، بر خود ستم کرده‌ایم ، و هم اینک به آتش می‌سوزیم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَا وَیْلَنَا » : ای وای بر ما ! ترکیبی است که به هنگام افسوس خوردن و پشیمانی بردن گفته می‌شود .‏

سوره أنبیاء آیه 15
‏متن آیه : ‏
فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِیداً خَامِدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پیوسته این ، فریاد ایشان خواهد بود ( و « وای بر ما » را تکرار می‌کنند ) تا این که آنان را درویده و فرو افتاده می‌نمائیم ( و ایشان را از پای می‌اندازیم و هلاکشان می‌سازیم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« دَعْوَاهُمْ » : فریاد و صدای ایشان . « حَصِیداً » : درو شده . مراد از پای انداخته و پی کرده می‌باشد . « خَامِدِینَ » : خاموش شدگان . مراد هلاک شوندگان و از نفس افتادگان است .‏

سوره أنبیاء آیه 16
‏متن آیه : ‏
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما که آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است برای بازی و شوخی نیافریده‌ایم ( و بیهوده و بی‌هدف ساخته و پرداخته نساخته‌ایم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لاعِبِینَ » : بازی و شوخی‌کنان . حال ضمیر ( نا ) در ( مَا خَلَقْنَا ) است .‏

سوره أنبیاء آیه 17
‏متن آیه : ‏
لَوْ أَرَدْنَا أَن نَّتَّخِذَ لَهْواً لَّاتَّخَذْنَاهُ مِن لَّدُنَّا إِن کُنَّا فَاعِلِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به فرض محال ) اگر می‌خواستیم سرگرمی انتخاب کنیم ، چیزی مناسب خود انتخاب می‌کردیم ( و لهو و لعب خدایانه‌ای برمی‌گزیدیم ) . ما چنین کاری را نمی‌کنیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن لَّدُنَّا » : متناسب با شأن خدایانه خود . « إِن کُنَّا فَاعِلِینَ » : اگر چنین کاری می‌کردیم . ما چنین کاری نمی‌کنیم . با توجّه به معنی دوم ، حرف « إِنْ » : نافیه است ( نگا : مریم‌ / 93 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 18
‏متن آیه : ‏
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بلکه ( ما چنین نمی‌خواهیم و ) حق را به جان باطل می‌اندازیم ، و حق مغز سر باطل را از هم می‌پاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود می‌شود . وای بر شما ( ای کافران ) به سبب توصیفی که می‌کنید ( از بی‌هدفی جهان ، و از افترائی که بر خدا و فرستاده یزدان می‌بندید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نَقْذِفُ » : پرت می‌کنیم . می‌اندازیم . « یَدْمَغُهُ » : جمجمه و مغز سر آن را می‌شکافد . محو و نابودش می‌کند . « زَاهِقٌ » : از میان رونده . مضمحلّ شونده . « أَلْوَیْلُ » : هلاک . عذاب . وای .‏

سوره أنبیاء آیه 19
‏متن آیه : ‏
وَلَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِندَهُ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا یَسْتَحْسِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از آن او است هر که و هر چه در آسمانها و زمین است ، ( و لذا تنها شایسته پرستش او است ) و کسانی که در پیشگاه وی هستند ( و مقرّبان درگاه پروردگارند ، یعنی فرشتگان ) از پرستش او سر باز نمی‌زنند و خویشتن را بالاتر از عبادتش نمی‌دانند و ( از بندگی شبانه‌روزی خود هرگز ) خسته نمی‌گردند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَنْ عِندَهُ » : کسانی که در پیشگاه خدایند . مراد فرشتگان مقرّب است که همچون صاحبان مکانت و منزلت در نزد شاهانند . مراد از پیشگاه خدا هم ، محضر قرب معنوی است . « لا یَسْتَحْسِرُونَ » : خسته و درمانده نمی‌شوند ( نگا : ملک‌ / 4 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 20
‏متن آیه : ‏
یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لَا یَفْتُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏شب و روز ( دائماً به تعظیم و تمجید خدا مشغولند و پیوسته ) سرگرم تسبیح و تقدیسند و سستی به خود راه نمی‌دهند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا یَفْتَرُونَ » : سست نمی‌شوند و خسته و دلگیر نمی‌گردند .‏

سوره أنبیاء آیه 21
‏متن آیه : ‏
أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( فرشتگان مقرّب این چنین به عبادات مشغولند ، و امّا اینان ) آیا خدایانی از ( سنگ و چوب و فلز و دیگر اشیاء ) زمین را به خدائی گرفته‌اند که ( انگار قادرند مردگان را ) زندگی دوباره بخشند ؟ !‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَمْ » : آیا ؟ این حرف برای انتقال از سخنی و پرداختن به سخن دیگری است همراه با انکار ( نگا : بقره‌ / 214 ) . « مِنَ الأَرْضِ » : از عَناصِر و اشیاء زمین . « یُنشِرُونَ » : زندگی می‌بخشند . در آخرت مردگان را زنده می‌کنند .‏

سوره أنبیاء آیه 22
‏متن آیه : ‏
لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر در آسمانها و زمین ، غیر از یزدان ، معبودها و خدایانی می‌بودند و ( امور جهان را می‌چرخاندند ) قطعاً آسمانها و زمین تباه می‌گردید ( و نظام گیتی به هم می‌خورد . چرا که بودن دو شاه در کشوری و دو رئیس در اداره‌ای ، نظم و ترتیب را به هم می‌زند ) . لذا یزدان صاحب سلطنت جهان ، بسی برتر از آن چیزهائی است که ایشان ( بدو نسبت می‌دهند و ) بر زبان می‌رانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِلاّ » : غیر از ( نگا : هود / 36 ) . « الْعَرْشِ » : تخت سلطنت جهان . کنایه از عزّت و قدرت و فرماندهی است ( نگا : أعراف‌ / 54 ) . موجود ناشناخته‌ای که انسان به حقیقت آن پی نمی‌برد ( نگا : حاقّه‌ / 17 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 23
‏متن آیه : ‏
لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند در برابر کارهائی که می‌کند ، مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد ( و بازپرسی نمی‌شود ، و کسی حق خُرده‌گیری ندارد ) ولی دیگران مورد بازخواست و پرسش قرار می‌گیرند ( و در افعال و اقوالشان جای ایراد و سؤال بسیار است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا یُسْأَلُ . . . » : پرسیده نمی‌شود . اعتراض گرفته نمی‌شود .‏

سوره أنبیاء آیه 24
‏متن آیه : ‏
أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ هَذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَذِکْرُ مَن قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا آنان غیر از یزدان ، معبودهائی را ( سزاوار پرستش دیده و ) به خدائی گرفته‌اند ؟ ! بگو : دلیل خود را ( بر این شرک ) بیان دارید . این ( قرآن است که ) راهنمای کسانی است که با من همراهند ( و پسینیان بشمارند ) و این ( هم تورات و انجیل و دیگر کتابهای آسمانی که ) راهنمای کسانی بوده که قبل از من می‌زیسته‌اند ( و پیشینیان نامیده می‌شوند . هیچ کدام شرک را جائز نمی‌دانند و بلکه مردمان را به توحید و یکتاپرستی می‌خوانند . لذا گمان شما در امر شرک ، نه بر عقل و نه بر نقل استوار است ) . اصلاً اغلب آنان ( این کتابها را اندیشمندانه بررسی نکرده‌اند و چیزی از ) حق نمی‌دانند ، و این است که ( از یکتاپرستی و ایمانِ ناآلوده به کثافت شرک ) روی گردانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن دُونِهِ » : علاوه از خدا . غیر از خدا . « هذا » : این . مراد وحی یا قرآن و سائر کتابهای آسمانی است . « ذِکْرُ » : تذکّر و رهنمود . یادآور و راهنمای مردم به خدا و دین ( نگا : أعراف‌ / 63 و 69 ، طه‌ / 99 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 25
‏متن آیه : ‏
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما پیش از تو هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم ، مگر این که به او وحی کرده‌ایم که : معبودی جز من نیست ، پس فقط مرا پرستش کنید .‏

‏توضیحات : ‏
‏. . .‏

سوره أنبیاء آیه 26
‏متن آیه : ‏
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برخی از کفّار عرب ) می‌گویند : خداوند رحمان فرزندانی ( برای خود ، به نام فرشتگان ) برگزیده است ( چرا که ملائکه دختران خدایند ! ) . یزدان سبحان پاک و منزّه ( از این گونه نقصها و عیبها ) است . ( فرشتگان فرزندان خدا نبوده و ) بلکه بندگان گرامی و محترمی هستند ( که به هیچ وجه از طاعت و عبادت و اجرا فرمان یزدان سرپیچی نمی‌کنند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« وَلَداً » : فرزندان . در اینجا مراد فرشتگان است ( نگا : نحل‌ / 57 ) . واژه « وَلَد » : برای مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث به کار می‌رود ( نگا : بقره‌ / 116 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 27
‏متن آیه : ‏
لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ( آن قدر مؤدب و فرمانبردار یزدانند که هرگز ) در سخن گفتن بر او پیشی نمی‌گیرند ، و تنها به فرمان او کار می‌کنند ( نه به فرمان کس دیگری ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ » : چیزی نخواهند گفت تا خدا نگوید و فرمان ندهد . به فرمان او عمل می‌نمایند و چانه نمی‌زنند و ستیزه نمی‌کنند .‏

سوره أنبیاء آیه 28
‏متن آیه : ‏
یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند اعمال گذشته و حال و آینده ایشان را می‌داند ( و از دنیا و آخرت و از وجود و پیش از وجود و بعد از وجودشان آگاه است ) و آنان هرگز برای کسی شفاعت نمی‌کنند مگر برای آن کسی که ( بدانند ) خدا از او خوشنود است و ( اجازه شفاعت او را داده است . به خاطر همین معرفت و آگاهی ) همیشه از خوف ( مقام کبریائی ) خدا ترسان و هراسانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَاخَلْفَهُمْ » : ( نگا : بقره‌ / 255 ) . « خَشْیَةِ‌ » : خوف همراه با تعظیم و تکریم و هیبت و رهبت ( نگا : فاطر / 28 ) . « مُشْفِقُونَ » : افراد ترسان . اشخاص برحذر .‏

سوره أنبیاء آیه 29
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَن یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرکس از ایشان ( که فرشتگان و مأموران اجرا فرمان یزدانند ، به فرض ) بگوید غیر از خدا من هم معبودی هستم ، سزای وی را دوزخ می‌گردانیم . سزای ظالمان ( دیگری را هم که با ادّعاء ربوبیّت و شرک به خویشتن ستم کنند ) همین خواهیم داد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن دُونِهِ » : غیر از او . به جای او .‏

سوره أنبیاء آیه 30
‏متن آیه : ‏
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا کافران نمی‌بینند که آسمانها و زمین ( در آغاز خلقت به صورت توده عظیمی در گستره فضا ، یکپارچه ) به هم متّصل بوده و سپس ( بر اثر انفجار درونی هولناکی ) آنها را از هم جدا ساخته‌ایم ( و تدریجاً به صورت جهان کنونی درآورده‌ایم ) و هرچیز زنده‌ای را ( اعم از انسان و حیوان و گیاه ) از آب آفریده‌ایم . آیا ( درباره آفرینش کائنات نمی‌اندیشند و ) ایمان نمی‌آورند ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَوَلَمْ یَرَ . . . » : آیا نمی‌بینند ؟ آیا نمی‌دانند و آگاهی ندارند ؟ « رَتْقاً » : چسپیده و متّصل . مصدر است و به معنی اسم مفعول ، یعنی ( مَرْتُوق ) است . « فَتَقْنَاهُمَا » : آن دو را از هم جدا و منفصل کردیم . استعمال فعل مثنّی ( کانَتا ) و ضمیر مثنّی ( هُما ) با توجّه به این است که مجموعه سماوات یک طرف ، و خود ارض یا زمین یک طرف در مدّنظر بوده است . در این بخش اشاره گذرائی به آغاز پیدایش جهان شده است . « مِنَ الْمآءِ » : از آب . اشاره به پیدایش حیات در سواحل اقیانوسها و دریاها و رودخانه‌ها است . به سبب آب . اشاره به این است که قسمت اعظم بدن انسان و حیوان و گیاه از آب تشکیل و بدون آب تحوّلات و انفعالات داخلی آنها ناممکن است ، و از سوی دیگر قوام زندگی جانداران بر آب است .‏

سوره أنبیاء آیه 31
‏متن آیه : ‏
وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِیهَا فِجَاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در زمین کوههای استوار و ریشه‌داری پدید آورده‌ایم تا زمین انسانها را مضطرب نسازد و توازن آنان را به هم نزند ( و کوهها از فشار گدازه‌ها و گازهای درونی ، و حرکات پوسته زمین ، و از وزش تند بادها ، تا حدّ زیادی جلوگیری کنند ) ، و در لابلای کوهها راههای گشادی به وجود آورده‌ایم ، تا این که ( پیوند انسانها به وسیله سلسله جبالها از هم نگسلد و به مقصدشان ) راهیاب گردند ( و با دیدن این آثار به ذات آفریدگار پی ببرند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رَوَاسِیَ » : جمع رَاسِیَة ، کوههای استوار و پابرجا . از آنجا که این گونه کوهها در زیر باهم پیوند دارند ، چه بسا این واژه اشاره به این پیوستگی ریشه‌ای کوهها داشته که اثر عمیقی در جلوگیری از لرزشهای زمین دارد . « أَن تَمِیدَ بِهِمْ » : تا ایشان را نلرزاند و توازنشان را به هم نزند ( نگا : نحل‌ / 15 ) . « فِجَاجاً » : جمع فَجّ ، راه گشاد ( نگا : حجّ‌ / 27 ) . این واژه مفعول ( جَعَلْنا ) و واژه ( سُبُلاً ) بدل آن است . برخی هم ( فِجَاجاً ) را که در معنی صفت ( سُبُلاً ) است ، حال آن دانسته‌اند ( نگا : نوح‌ / 20 ) . « یَهْتَدُونَ » : راهیاب شوند به یکتاپرستی و کمال قدرت و حکمت الهی . راهیاب شوند به مصالح و مقاصد زندگی .‏

سوره أنبیاء آیه 32
‏متن آیه : ‏
وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفاً مَّحْفُوظاً وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما آسمان را سقف محفوظی نمودیم ، ولی آنان از نشانه‌های ( خداشناسی موجود در ) آن روی گردانند ( و درباره این همه عظمتی که بالای سرشان جلوه‌گر است نمی‌اندیشند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« السَّمَآء » : مراد کواکب و نجوم موجود در گستره فضای نزدیک به ما ، یا به عبارت دیگر ، آسمان دنیا است که بر اثر تماسک و تجاذب از سقوط محفوظ و مصونند ( نگا : حجّ‌ / 65 ) . یا این که مراد از آسمان ، جوی است که همچون سقفی گرداگرد زمین را فرا گرفته است و آن را در برابر شهابها و سنگهای سرگردان و اشعّه کیهانی نگاه می‌دارد و از انهدام حفظ می‌کند .‏

سوره أنبیاء آیه 33
‏متن آیه : ‏
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خدا است که شب و روز و خورشید و ماه را آفریده‌است و همه در مداری می‌گردند ( که او برای آنهاتعیین کرده است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کُلٌّ » : همه این چهار چیز . یعنی شب و روز و خورشید و ماه . زیرا شب که همان سایه مخروطی زمین است ، در گرد زمین دائماً در حرکت است ، و نور آفتاب که به زمین می‌تابد و روز را تشکیل می‌دهد ، همانند استوانه‌ای است که در گرد این کره پیوسته نقل مکان می‌کند . بنابراین شب و روز نیز برای خود مسیر و مکانی دارند . « فَلَکٍ » : مراد مدار و راه حرکت است ( نگا : یس‌ / 40 ) . « یَسْبَحُونَ » : شناورند . در حرکتند .‏

سوره أنبیاء آیه 34
‏متن آیه : ‏
وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما برای هیچ انسانی پیش از تو زندگی جاویدان قرار ندادیم ( تا برای تو جاودانگی قرار دهیم . بلکه هر کسی مرده و می‌میرد و تو هم می‌میری . وانگهی آنان که انتظار مرگ تو را دارند و با مرگ تو اسلام را خاتمه یافته می‌دانند ) ، مگر اگر تو بمیری ایشان جاویدانه می‌مانند ؟ !‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْخُلْدَ » : ماندن همیشگی در دنیا . جاودانگی .‏

سوره أنبیاء آیه 35
‏متن آیه : ‏
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر کسی مزه مرگ را می‌چشد ( و قطعاً می‌میرد ، اعم از پیغمبر و غیر پیغمبر . چرا که زنده جاوید تنها خدا است و بس ) . ما شما را با سود و زیان و بدیها و خوبیها ( در زندگی دنیا ) کاملاً می‌آزمائیم ، و سرانجام به سوی ما برگردانده می‌شوید ( و جزا و سزای اعمال خود را دریافت می‌دارید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نَبْلُوکُمْ » : شما را می‌آزمائیم . یعنی همچون آزماینده‌ای شما را مورد آزمایشهای گوناگون خوشی و ناخوشی قرار می‌دهیم . « فِتْنَةً » : آزمایش . آزمون . مفعول مطلق است از غیر لفظ فعل و برای تأکید است ( نگا : فرقان‌ / 20 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 36
‏متن آیه : ‏
وَإِذَا رَآکَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِن یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُواً أَهَذَا الَّذِی یَذْکُرُ آلِهَتَکُمْ وَهُم بِذِکْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ کَافِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامی که کافران تو را می‌بینند ، کاری جز تمسخر و استهزاء تو را ندارند ، ( و خواهند گفت : ) آیا این همان کسی است که از خدایان شما عیبجوئی و بدگوئی می‌کند ؟ ( مگر او را سزد که چنین گوید و کند ؟ ! ) . و حال این که ایشان ( که نمی‌پسندند از بتان سنگی و بی‌جانشان بدگوئی شود ) به قرآن خداوند مهربان ( و خالق انسان و جهان ) باور ندارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنْ » : حرف نفی است و به معنی ( لا ) است . « هُزُواً » : مسخره . مصدر است و به معنی اسم مفعول ، یعنی مَهْزُوء می‌باشد ( نگا : مائده‌ / 57 و 58 ) . « وَهُم بِذِکْرِ . . . » : جمله حالیّه است . در حالی که خود کافران . « یَذْکُرُ » : عیبجوئی و بدگوئی می‌کند ( نگا : اسراء / 60 ) . « ذِکْرِ الرَّحْمنِ » : قرآن خداوند مهربان ( نگا : آل‌عمران‌ / 58 ، حجر / 6 و 9 ) . کتابهای آسمانی ( نگا : انبیاء / 105 ) . وحی آسمانی . ایمان به خدا . « هُمْ » : برای تأکید ضمیر ماقبل است .‏

سوره أنبیاء آیه 37
‏متن آیه : ‏
خُلِقَ الْإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن چنان انسان شتابگر است که انگار ) انسان از شتاب ساخته شده است ( و تار و پود وجودش از عجله فراهم آمده است . انسان هم برای دیدن خیر و نعمت ، و هم برای مشاهده شر و نقمت عجول است ) . هرچه زودتر بلا و عذاب خویش را به شما می‌نمایانم . به شتابم نیندازید و عجله نکنید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« خُلِقَ الإِنسَانُ مِنْ عَجَلٍ » : مراد شتابزدگی انسان است ( نگا : اسراء / 11 ) . « ءَایَاتِی‌ » : بلا و عذاب خود . مراد دلائل صدق وعده الهی مبنی بر دامنگیری عذاب و عقاب دنیوی و اخروی است . « لا تَسْتَعْجِلُونِ » : با شتاب و عجله از من مخواهید . از من نخواهید که قبل از موعد ، عذاب را برسانم ، یا قیامت را برپا دارم .‏

سوره أنبیاء آیه 38
‏متن آیه : ‏
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏می‌گویند : فرا رسیدن این وعده ( که رستاخیز و قیامت نام دارد ) کی خواهد بود اگر ( ای مؤمنان ! در سخن خود ) راستگو هستید ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« هذاَ الْوَعْدُ » : مراد وعده عذاب دنیوی و اخرویی است که پیغمبر و مؤمنان فرا رسیدن آن را به گوش کافران‌ می‌رساندند .‏

سوره أنبیاء آیه 39
‏متن آیه : ‏
‏ لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا حِینَ لَا یَکُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَن ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر کافران خبر می‌داشتند از آن زمانی که ( قیامت فرا می‌رسد و به دوزخ می‌افتند و آتش جهنّم از هر سو ایشان را در بر می‌گیرد و ) آنان نمی‌توانند آتش را از پس و پیش خود باز دارند و ( از طرف کسی هم ) ایشان یاری نمی‌گردند ، ( اینک چنین سخنانی نمی‌گفتند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حِینَ » : مفعول‌به فعل ( یَعْلَمُ ) است . « لا یَکُفُّونَ » : بازنمی‌دارند . نمی‌توانند به دور کنند . « وُجُوهِهِمْ . . . ظُهُورِهِمْ » : مراد از روها و پشت‌ها ، پیش و پس است که اشهر جوانب و اطراف انسان است ، والاّ آتش از بالا و پائین و راست و چپ و روبرو و پشت سر و بالاخره از درون و بیرون ، دوزخیان را در برمی‌گیرد ( نگا : عنکبوت‌ / 54 و 55 ، هُمَزه‌ / 6 و 7 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 40
‏متن آیه : ‏
بَلْ تَأْتِیهِم بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ یُنظَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( قیامت با اطّلاع قبلی فرا نمی‌رسد و ) بلکه ناگهانی به سراغ ایشان می‌آید و آنان را مات و مبهوت می‌کند و توانائی دفع و برگرداندن آن را نخواهند داشت و دیگر مهلت و فرصت ( توبه و معذرت ) بدیشان داده نمی‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَغْتَةً » : ناگهانی و سرزده . فُجْأَة . مصدر است و حال و یا مفعول مطلق بشمار است . « فَتَبْهَتُهُمْ » : پس ایشان را به دهشت و حیرت می‌اندازد . « لاهُمْ یُنظَرُونَ » : ایشان مهلت داده نمی‌شوند .‏

سوره أنبیاء آیه 41
‏متن آیه : ‏
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! این تنها تو نیستی که از طرف کفّار مورد استهزاء قرار می‌گیری . بلکه ) پیغمبران بزرگواری پیش از تو مورد تمسخر قرار گرفته‌اند ، و سرانجام عذابی که مسخره‌کنندگان بازیچه و شوخی می‌دانسته‌اند ، ایشان را فرا گرفته و دامنگیرشان گشته است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رُسُلٍ » : پیغمبران عظیم‌الشأن تنوین برای تعظیم و توقیر است . « حَاقَ » : دامنگیر گشته است . فرا گرفته است ( نگا : أنعام‌ / 10 ) . « سَخِرُوا مِنْهُمْ » : آنان که پیغمبران را مسخره و استهزاء کرده‌اند .‏

سوره أنبیاء آیه 42
‏متن آیه : ‏
قُلْ مَن یَکْلَؤُکُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَن ذِکْرِ رَبِّهِم مُّعْرِضُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : چه کسی می‌تواند شما را در شب و روز از ( دست عقاب و عذاب ) خداوند مهربان محفوظ و مصون بدارد ؟ ! ( هیچ کسی نمی‌تواند ) . اصلاً ایشان از قرآن ( که آنان را به یاد خدا و انجام نیکیها و دوری از بدیها می‌اندازد ) روی‌گردان و گریزانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَکْلَؤُکُمْ » : شما را محفوظ و حمایت می‌کند . از مصدر کلْأ و کِلاءَة ، به معنی : رعایت و حمایت و حراست .‏

سوره أنبیاء آیه 43
‏متن آیه : ‏
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُم مِّن دُونِنَا لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَ أَنفُسِهِمْ وَلَا هُم مِّنَّا یُصْحَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏یا این که آنان خدایانی دارند که می‌توانند ایشان را از ( عذاب ) ما باز و به دور دارند ؟ ! ( این خدایان ساختگی ) نه خود را می‌توانند یاری کنند ( و از عذاب بلای ما برهانند ) و نه ( برای نجات ) از ( عقاب و عذاب ) ما از سوی کسی یاری می‌گردند و پناه داده می‌شوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن دُونِنَا » : از رویاروئی با ما و رهائی از دست ما . « لا یَسْتَطِیعُونَ نصْرَ أَنفُسِهِمْ ، وَ لا هُم مِّنَّا یُصْحَبُونَ » : نه خود را می‌توانند کمک و یاری کنند ، و نه در برابر ما از سوی کسی بدیشان کمک و یاری می‌شود و از دست عذاب ما پناه داده می‌شوند . نه خودشان قدرت دفاع از خود دارند ، و نه از سوی ما یاری و مدد می‌شوند . « یُصْحَبُونَ » : پناه داده می‌شوند . کمک می‌گردند . از مصدر ( إصحاب ) به معنی پناه دادن و در جوار خود گرفتن .‏

سوره أنبیاء آیه 44
‏متن آیه : ‏
بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا یَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در برابر کفر کافران ، در رساندن عذاب شتاب نداریم ، و ) بلکه ما اینان و پدرانشان را از انواع نعمتها بهره‌مند ساخته‌ایم ( و ایشان به جای شکرگزاری ، به غرور و طغیان خود افزوده‌اند ) تا بدانجا که عمر طولانی کرده‌اند ( ولی سرانجام آهسته و آرام گرفتار عقاب و عذاب ما شده و می‌شوند ) . مگر آنان نمی‌بینند که ( این نعمت و ملک می‌رود دست به دست ، و ما از نعمت و قدرت و صحّت و جاه و جلال گروهی می‌کاهیم ، و بر ثروت و شوکت و عظمت و نعمت گروه دیگری می‌افزائیم‌ ؟ بلی ! این جهان و نعمتهایش پایدار نیست و ) ما از زمین ( اینان ) می‌کاهیم ( و بر زمین آنان می‌افزائیم ، و قدرت و دولت را میان مردمان دست به دست می‌گردانیم ) . آیا ( با این حال ما غالبیم یا ) ایشان غالبند ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَتَّعْنَا » : نعمت داده‌ایم . بهره‌مند و برخوردار کرده‌ایم . این آیه اشاره به قاعده استدراج دارد ( نگا : اعراف‌ / 182 ) . « أَنَّا نَأْتِی الأرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا » : اشاره به چرخه زندگی است و مراد کاستن از دارائی و توانائی دسته‌ای ، و افزایش بر دارائی و توانائی گروهی است . در اینجا چون مقام تهدید است تنها به کاهش اشاره شده است و از افزایش سخن نرفته است .‏

سوره أنبیاء آیه 45
‏متن آیه : ‏
قُلْ إِنَّمَا أُنذِرُکُم بِالْوَحْیِ وَلَا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاء إِذَا مَا یُنذَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : ( ای کافران ! من از پیش خود چیزی نمی‌گویم و با سخنان خود شما را بیم نمی‌دهم . بلکه ) شما را با وحی ( و کلام آسمانی قرآن ) بیم می‌دهم . ( اگر در دل سخت شما اثر نمی‌گذارد ، به خاطر آن است که بر اثر روی‌گردانی از حق ، انگار پرده‌های گناه و غرور و غفلت بر گوشهایتان فرو افتاده است و کرتان ساخته است ) و اشخاص کر هنگامی که بیم داده می‌شوند ، صدا و ندا را نمی‌شنوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بِالْوَحْیِ » : به وسیله وحی و پیام آسمانی . « إِذَا مَا » : زمانی که .‏

سوره أنبیاء آیه 46
‏متن آیه : ‏
وَلَئِن مَّسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِّنْ عَذَابِ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر گوشه ناچیزی از عذاب پروردگارت ( که از آن بیم داده می‌شوند ) بدیشان برسد ( به فریاد می‌آیند و ) خواهند گفت : وای بر ما ! ما ستمگر بوده‌ایم ( و با معاصی و کفر بر خود و دیگران ظلم نموده‌ایم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَسَّتْهُمْ » : بدیشان رسید . دامنگیرشان شد . « نَفْحَةٌ » : وزشی . بوئی . مراد کمی و اندکی است .‏

سوره أنبیاء آیه 47
‏متن آیه : ‏
وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَإِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ما ترازوی عدل و داد را در روز قیامت خواهیم نهاد ، و اصلاً به هیچ کسی کمترین ستمی نمی‌شود ، و اگر به اندازه دانه خردلی ( کار نیک یا بدی انجام گرفته ) باشد ، آن را حاضر و آماده می‌سازیم ( و سزا و جزای آن را می‌دهیم ) و بسنده خواهد بود که ما حسابرس و حسابگر ( اعمال و اقوال شما انسانها ) باشیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْمَوَازِینَ » : جمع میزان ، ترازو . نوع و کیفیّت آن بر ما مجهول است . « الْقِسْطَ » : عدل و داد . مصدر است و برای مبالغه صفت واقع شده و به معنی « الْعَادِلَة‌ » : است . « لِیَوْمِ » : در روز . واژه ( لِ ) به معنی ( فی ) است . « شَیْئاً » : مفعول مطلق است . « مِثْقَالَ » : به اندازه سنگینی . خبر ( کانَ ) است و اسم آن ( الْعَمَلُ ) یا ( الظُّلْمُ ) محذوف است . « خَرْدَلٍ » : دانه خردل . عربها در کوچکی و ریزی به دانه خردل مَثَل می‌زنند . « أتَیْنَا بِهَا » : آن را حاضر و آماده می‌سازیم . « حَاسِبِینَ » : حسابرسان . حسابگران . تمییز است .‏

سوره أنبیاء آیه 48
‏متن آیه : ‏
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِیَاء وَذِکْراً لِّلْمُتَّقِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به موسی و هارون ( کتاب جامعی به نام تورات ) دادیم ( که ) جداسازنده ( حق از باطل بود ) و نوری ( بود که در ظلمات جهل و ضلالت در پرتو آن به سوی خیر و هدایت حرکت می‌شد ) و پند و اندرز پرهیزگاران ( بشمار می‌آمد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْفُرْقَانَ » : جداسازنده حق و باطل . « ضِیَآءً » : نور . « ذِکْراً » : پند و اندرز . پنددهنده و اندرزگو . عطف ( ضِیَآءً ) و ( نُوراً ) و ( ذِکْراً ) بر همدیگر ، از قبیل عطف صفت بر موصوف خود است ( نگا : احزاب‌ / 12 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 49
‏متن آیه : ‏
الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همان کسانی که از پروردگارشان در غیب و نهان می‌ترسند و از ( شدائد و دادگاهی روز ) قیامت در هول و هراس بسر می‌برند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بِالْغَیْبِ » : در نهان از چشم مردمان ، و در وقت خلوت با خود .‏

سوره أنبیاء آیه 50
‏متن آیه : ‏
وَهَذَا ذِکْرٌ مُّبَارَکٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنکِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏این ( قرآن ) پنددهنده پرخیر و برکتی است که ( یادآور خوبیها و نیکیها و همه چیزهائی است که برایتان مفید و سودمند باشد و ) آن را ( برایتان ) نازل کرده‌ایم ( همان گونه که تورات را بر موسی و هارون نازل کرده بودیم ) . آیا شما ( عربها که اهل بلاغت و فصاحت بوده و افتخار و شهرتتان در گروِ قرآن است ) آن را منکر می‌شوید و ناشناخته‌اش می‌گیرید ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« ذِکْرٌ » : قرآن ( نگا : حجر / 6 و 9 ) . پنددهنده ( نگا : انبیاء / 36 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 51
‏متن آیه : ‏
وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَکُنَّا بِه عَالِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما ( وسیله ) هدایت و راهیابی را پیشتر ( از موسی و هارون ) در اختیار ابراهیم گذارده بودیم و از ( احوال و فضائل ) او برای ( حمل رسالت ) آگاهی داشتیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رُشْد » : هدایت راهیابی به خیر و صلاح دنیا و آخرت . « مِن قَبْلُ » : از قبل . پیش از موسی و هارون .‏

سوره أنبیاء آیه 52
‏متن آیه : ‏
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن گاه که به پدرش و قوم خود گفت : این مجسّمه‌هائی که شما دائماً به عبادتشان مشغولید چیستند ( و چه ارزشی دارند ؟ چرا باید چیزهائی را بپرستید که خودتان آنها را ساخته و پرداخته کرده‌اید ؟ ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« التَّمَاثِیلُ » : جمع تِمثال ، مجسّمه‌ها و تندیسها . « لَها » : بر آنها . حرف ( ل ) به معنی ( عَلَیا ) است . « عَاکِفُونَ » : مداومان بر طاعت و عبادت و تعظیم و تکریم .‏

سوره أنبیاء آیه 53
‏متن آیه : ‏
قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پاسخ دادند و ) گفتند : ما پدران ( و نیاکان ) خویش را دیده‌ایم که اینها را پرستش می‌کرده‌اند ( و ما از روش و آئین گذشتگانمان دست برنمی‌داریم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« وَجَدْنَا » : دیده‌ایم و یافته‌ایم . « ءَابَآءَ » : پدران . مراد نیاکان و گذشتگان است .‏

سوره أنبیاء آیه 54
‏متن آیه : ‏
قَالَ لَقَدْ کُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُکُمْ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ابراهیم گفت : قطعاً شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده و هستید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مُبِینٍ » : واضح . روشن و آشکار .‏

سوره أنبیاء آیه 55
‏متن آیه : ‏
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : آیا واقعاً ( معتقدی ) آنچه را به ما می‌گوئی حقیقت دارد ، یا این که ( با ما شوخی می‌کنی و ) جزو افراد ملعبه‌باز و شوخی کننده هستی‌ ؟ ! ( مگر می‌شود گذشتگان ما در این کار گمراه بوده باشند ؟ ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« اللاّعِبِینَ » : شوخی و مزاح‌کنندگان .‏

سوره أنبیاء آیه 56
‏متن آیه : ‏
قَالَ بَل رَّبُّکُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِی فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِکُم مِّنَ الشَّاهِدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ابراهیم بدیشان ) گفت : ( من اهل شوخی و مزاح نیستم و آنچه می‌گویم جدی است . اینها خدایان شما نیستند و ) بلکه پروردگار شما ، پروردگار آسمانها و زمین است . همان پروردگاری که آنها را آفریده است و من بر این چیزی که گفتم از زمره گواهانی هستم که آگاهند و با دلیل و برهان گفته خود را ثابت می‌نمایند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَطَرَهُنَّ » : آنها را خلق کرده است . بدون مُدِل و نمونه قبلی آنها را آفریده است . « الشَّاهِدِینَ » : گواهان . در اینجا مراد کسانی است که مسأله‌ای برای آنان واضح و آشکار است و برای اثبات آن دلیل و برهان کامل دارند . تنها چیزی را خواهند گفت که می‌بینند و می‌دانند .‏

سوره أنبیاء آیه 57
‏متن آیه : ‏
وَتَاللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصْنَامَکُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن گاه ابراهیم آهسته ) گفت : به خدا سوگند ! من نسبت به بتانتان قطعاً چاره‌اندیشی می‌کنم ( و نقشه‌ای برای نابودیشان خواهم کشید ) وقتی که پشت بکنید و بروید ( و برای مراسم عید بیرون شهر روید و از آنها دور شوید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لاَکِیدَنَّ » : حتماً نقشه نابودی بتها را می‌کشم و چاره‌سازی می‌کنم . « تُوَلُّوا مُدْبِرِینَ » : هرگاه بروید و پشت کنید و دور شوید . ( مُدْبِرینَ ) حال مؤکّده است .‏

سوره أنبیاء آیه 58
‏متن آیه : ‏
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً إِلَّا کَبِیراً لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( وقتی که روز عید فرا رسید و مردمان برای انجام مراسم خاصّ آن بیرون شهر رفتند ، ابراهیم به سوی بتها رفت ) و همه آنها را قطعه‌قطعه کرد ، مگر بت بزرگشان را ، تا به پیش آن بیایند ( و از آن چگونگی حادثه و علّت چنین کاری را بپرسند ، و بدیشان پاسخ ندهد و بطلان بت‌پرستی برایشان روشن شود ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« جُذَاذاً » : تکّه‌تکّه . قطعه‌قطعه . مصدر است و به معنی اسم مفعول . « إلاّ کَبِیراً لَّهُمْ » : مگر بت بزرگتر در مقام یا از لحاظ پیکره را . مگر بت بزرگ مردمان را . « إِلَیْهِ » : مرجع ( ه ) می‌تواند بت بزرگ باشد ، تا عبرت بگیرند . و نیز می‌تواند ( ابراهیم ) باشد تا تمام گفتنیها را بگوید .‏

سوره أنبیاء آیه 59
‏متن آیه : ‏
قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هنگامی که به بتخانه برگشتند و چنین وضعی را دیدند ، فریاد زدند و ) گفتند : چه کسی چنین کاری را بر سر خدایان ما آورده است‌ ؟ ( هر کسی این کار را کرده باشد ) او از جمله ستمگران است ( و باید کیفر خود را ببیند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِینَ » : مراد این است کسی که چنین کرده است ، خویشتن را در معرض هلاک انداخته و به خود و دیگران ستم روا داشته است .‏

سوره أنبیاء آیه 60
‏متن آیه : ‏
قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِیمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برخی ) گفتند : جوانی از ( مخالفت با ) بتها سخن می‌گفت که بدو ابراهیم می‌گویند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَتیً » : جوان . مرد کامل ( نگا : یوسف‌ / 30 و 36 و 62 ، کهف‌ / 10 و 13 و 60 ) . « یَذْکُرُهُمْ » : به زشتی از آنها یاد می‌کرد . می‌گفت که بلائی بر سر آنها خواهد آورد .‏

سوره أنبیاء آیه 61
‏متن آیه : ‏
قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْیُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( بزرگان قوم ) گفتند : او را در برابر مردم حاضر کنید تا ( دادگاهی شود و آگاهان ) گواهی دهند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَلَیا أَعْیُنِ النَّاسِ » : در برابر دید مردم .‏

سوره أنبیاء آیه 62
‏متن آیه : ‏
قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا یَا إِبْرَاهِیمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : آیا تو ای ابراهیم ! این کار را بر سر خدایان ما آورده‌ای‌ ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏. . .‏

سوره أنبیاء آیه 63
‏متن آیه : ‏
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن کَانُوا یَنطِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ابراهیم گفت : چرا از من بازخواست می‌کنید ؟ آثار و ابزار جرم بر بت بزرگ هویدا و همراه است ) شاید این بت بزرگ چنین کاری را کرده باشد ! ( مگر نه این است که تبر بر گُرده او است و تنها وی برجای است و شما آن را می‌پرستید و حل مشکلات و رفع بلاها را از آن و از دیگر بتان می‌خواهید ؟ ) پس از آنها مسأله را بپرسید اگر می‌توانند صحبت کنند . ( چرا که خدا باید قادر بر هر چیزی باشد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَلْ » : بلکه . حرفی است برای ابطال ماقبل خود و اثبات مابعد . « کَبیرُهُمْ » : بزرگ بتهای دیگر .‏

سوره أنبیاء آیه 64
‏متن آیه : ‏
فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّکُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان به خود آمدند و به خویشتن گفتند : حقیقه شما ( بت‌پرستان ) ستمگرید ( که چیزهای ناتوان و ضعیفی را می‌پرستید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَرَجَعُوا إِلَیا أَنفُسِهِمْ » : به خود بازگشتند و بیدار گشتند . « فَقَالُوا » : به خویشتن گفتند . برخی به برخی گفتند .‏

سوره أنبیاء آیه 65
‏متن آیه : ‏
ثُمَّ نُکِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء یَنطِقُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این بیداری روحانی بر اثر این طوفان روانی ، دقائقی بیشتر طول نکشید و ) سپس آنان چرخشی زدند و عقب‌گرد کردند ( و گفتند : ) تو که می دانستی اینها سخن نمی‌گویند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نُکِسُوا عَلَیا رُؤُوسِهِمْ » : گرد سر خود چرخیدند . یعنی از حالت اقرار به اشتباه و خطا ، به ستیزه و جدال باطل گرائیدند و هدایت را رها و به ضلالت دست یازیدند .‏

سوره أنبیاء آیه 66
‏متن آیه : ‏
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْئاً وَلَا یَضُرُّکُمْ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ابراهیم ) گفت : آیا به جای خداوند ( جهان و خالق انسان ) چیزهائی را می‌پرستید که کمترین سود و زیانی به شما نمی‌رسانند ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن دُونِ اللهِ » : به جای خدا .‏

سوره أنبیاء آیه 67
‏متن آیه : ‏
أُفٍّ لَّکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وای بر شما ! و وای برچیزهائی که به جای خدا می‌پرستید ! آیا نمی‌فهمید ( که از این مجسّمه‌ها و تندیسها کاری ساخته نیست و شایسته پرستش نیستند ؟ ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« اُفٍّ لَّکُمْ » : اف بر شما . بیزارم از شما به سبب کاری که می‌کنید .‏

سوره أنبیاء آیه 68
‏متن آیه : ‏
‏ قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برخی به برخی رو کردند و ) گفتند : اگر می‌خواهید کاری کنید ( که انتقام خدایان خود را گرفته باشید ) ابراهیم را سخت بسوزانید و خدایان خویش را مدد و یاری دهید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ » : اگر کاری از شما ساخته است . اگر می‌خواهید انتقام بگیرید .‏

سوره أنبیاء آیه 69
‏متن آیه : ‏
قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَسَلَاماً عَلَى إِبْرَاهِیمَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آتشی را برافروختند و ابراهیم را در آن انداختند و ) ما به آتش دستور دادیم که ای آتش سرد و سالم شو بر ابراهیم ( و کمترین زیانی بدو مرسان ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَرْداً » : سرد . « سَلاماً » : نجات و امان . « بَرْداً وَ سَلاماً » : در اصل به معنی « ذاتَ بَرْدٍ وَ سَلامٍ » است .‏

سوره أنبیاء آیه 70
‏متن آیه : ‏
وَأَرَادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان خواستند که ابراهیم را با نیرنگ خطرناکی نابود کنند ، ولی ما ایشان را زیانبارترین مردم نمودیم ( چرا که نیرنگشان نگرفت و حتّی سبب ذلّت نمرود و نمرودیان گردید و انگیزه ایمان آوردن مردمانی گشت ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَیْداً » : نقشه نابودی خطرناک . نیرنگ بزرگ .‏

سوره أنبیاء آیه 71
‏متن آیه : ‏
وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و او و لوط را ( از مکر و کید کافران ) رستگار و به سرزمینی گسیل داشتیم که ( از لحاظ مادی و معنوی ) پرخیر و برکتش برای جهانیان کرده‌ایم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لُوطاً » : لوط ، برادرزاده یا عموزاده ابراهیم بود . « الأرْض‌ » : مراد سرزمین شام است که سرزمین حاصلخیز و محلّ زندگی بسیاری از انبیاء بوده است ( نگا : إسراء / 1 ) و ابراهیم بعد از بابلِ عراِ ، در آنجا زیسته است ( نگا : المصحف المیسّر ) .‏

سوره أنبیاء آیه 72
‏متن آیه : ‏
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلّاً جَعَلْنَا صَالِحِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به ابراهیم اسحاق و یعقوب را به عنوان ارمغانی عطاء کردیم ، و همه ( افراد مذکور ، یعنی ابراهیم و لوط و اسحاق و یعقوب ) را مردانی شایسته و بایسته نمودیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نَافِلَةً » : عطیّه . ارمغان . مصدری است همچون ( عاقبه ) و ( عافیه ) و مفعول مطلق از غیر لفظ فعل خود ، مثل : قَعَدْتُ جُلُوساً . یا حال ( اسحاق و یعقوب ) است ، یا به معنی افزون و زیاد است و حال ( یعقوب ) می‌باشد . در این صورت معنی آیه چنین است : ما به ابراهیم برابر دعای خودش ( نگا : صافّات‌ / 100 ) اسحاق را عطاء کردیم ، و افزون بر آن نوه‌اش یعقوب را بدو بخشیدیم ، و . . . یادآوری : اسماعیل نیز فرزند ابراهیم بوده است . در اینجا یادی از او نشده است ، زیرا تولّد او از زن جوانی به نام ( هاجر ) مایه تعجّب نیست . لیکن تولّد اسحاق از زنی پیر و نازا به نام ( ساره ) مسأله شگفتی است ( نگا : هود / 71 و 72 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 73
‏متن آیه : ‏
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آنان را پیشوایانی نمودیم که برابر دستور ما ( مردمان را به کارهای نیک ، راهنمائی و ) رهبری می‌کردند ، و انجام خوبیها و اقامه نماز و دادن زکات را بدیشان وحی کردیم ، و آنان تنها ما را می‌پرستیدند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَئِمَّةً‌ » : پیشوایان . مراد انبیاء و پیغمبران است . « بِأَمْرِنَا » : به فرمان ما . برابر قوانین و مقرّرات ما . « فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَ إِقَامَ الصَّلاةِ وَ إِیتَآءَ الزَّکَاةِ » : « گزاردن نماز » و « دادن زکات‌ » ، ذکر خاصّ بعد از عام است و اشاره به اهمّیّت این دو کار است .‏

سوره أنبیاء آیه 74
‏متن آیه : ‏
وَلُوطاً آتَیْنَاهُ حُکْماً وَعِلْماً وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به لوط شناخت ( اسرار اشیاء ) و دانش ( سودمند ) عطاء کردیم ، و او را از شهر و دیاری که ( مردمان آن ) کارهای زشت و پلید انجام می‌دادند رهائی بخشیدیم . آنان مردمان بدی بودند و ( از طاعت خدا و عمل طبع‌پسند ) سرکشی می‌کردند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لُوطاً » : مفعول‌به فعل محذوف ( ءَاتَیْنَا ) است که فعل ملفوظ ( ءَاتَیْنَاهُ ) مبیِّن آن بوده و از نوع اشتغال است . « حُکْماً » : حکمت اسرار اشیاء . دستور نبوّت و رسالت . قضاوت و داوری . « عِلْماً » : هرگونه دانشی که در سعادت و سرنوشت انسان مؤثّر باشد . « الْخَبَآئِثَ » : کثافتکاریها . مراد بیشتر عمل شنیع « لِواط‌ » است ( نگا : هود / 77 - 79 ، نمل‌ / 55 ، عنکبوت‌ / 29 ) . « قَوْمَ سُوءٍ » : مردمان بدکردار و گناهکار و غرق معاصی . « فَاسِقِینَ » : از مصدر فسوق به معنی خروج و سرکشی از فرمان یزدان سبحان .‏

سوره أنبیاء آیه 75
‏متن آیه : ‏
وَأَدْخَلْنَاهُ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و او را غرق رحمت خود کردیم ، چرا که او از زمره افراد شایسته و بایسته بود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فِی رَحْمَتِنَا » : در رحمت خود . به میان اهل رحمت خود .‏

سوره أنبیاء آیه 76
‏متن آیه : ‏
وَنُوحاً إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خوب است در اینجا یاد کنی ) نوح را ، هنگامی که پیشتر ( از اینان که اشاره گذرائی بدیشان شد ، ما را ) به فریاد خواند ( و گفت : پروردگارا ! مرا دریاب که من شکست خورده‌ام ، و روی زمین را از وجود کافران پاک گردان . ) و ما هم دعای وی را پذیرفتیم و او ( و پیروان ) و خاندانش را از ( اندوه فراوان و ) غم بزرگ ( کافران موذی و طوفان وحشتناک ) رهانیدیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نَادَیا » : ندا داد . به فریاد خواند ( نگا : نوح‌ / 26 ، قمر / 10 ) . « أَهْلَهُ » : خاندانش . پیروانش . « الْکَرْبِ » : غم و اندوه .‏

سوره أنبیاء آیه 77
‏متن آیه : ‏
وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما او را در برابر مردمانی که آیات ما را تکذیب می‌کردند ، یاری و مدد دادیم . آنان مردمان بدی بودند و لذا همه ایشان را ( در طوفان ) غرق کردیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِنْ » : به معنی ( عَلی ) است . یا این که برای تعدیه ( نَصَرْنَا ) به مفعول دوم بوده و به معنی کمک کردن و ادامه آن برای انتقام گرفتن از دشمن است . « ءَایَاتِنَا » : مراد نشانه‌های دالّ بر نبوّت و رسالت نوح ، یا آیات آسمانی است .‏

سوره أنبیاء آیه 78
‏متن آیه : ‏
وَدَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ إِذْ یَحْکُمَانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَکُنَّا لِحُکْمِهِمْ شَاهِدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( و یاد کن ) داود و سلیمان را ، هنگامی که درباره کشتزاری که گوسفندان مردمانی ، شبانگاهان در آن چریده و تباهش کرده بودند ، داوری می‌کردند ، و ما شاهد داوری آنان بودیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَحْکُمَانِ » : قضاوت و داوری می‌کردند . « الْحَرْثِ » : زراعت . کشتزار . « نَفَشَتْ » : پخش و پراکنده شدند . در شب چریدند و مایه فساد و تباهی شدند . « شَاهِدِینَ » : گواهان و آگاهان . یادآوری : قصّه قضاوت بدین گونه بود که گوسفندان شخصی شبانه داخل کشتزار کسی شدند و مایه زیان و ضرری گشتند . داود گفت : گوسفندان در برابر ضرر و زیان وارده به کشاورز داده می‌شود ، و سلیمان مخالف این رأی بود و گفت : کشاورز از فرآورده گوسفندان استفاده می‌کند بدان اندازه که خسارت دیده است سپس گوسفندان به صاحب خود برگردانده می‌شوند ( نگا : المصحف المیسّر ) .‏

سوره أنبیاء آیه 79
‏متن آیه : ‏
‏ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلّاً آتَیْنَا حُکْماً وَعِلْماً وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هرکدام از این دو راه پیشنهادی ، دادگرانه بود ، ولی ما بهترین راه حل در مسأله ) قضاوت را به سلیمان فهماندیم ، و به هریک از آن دو داوری و دانش آموختیم ، و کوهها و پرندگان را در ذکر و تسبیح با داود همراه ساختیم ، و ما ( این کار را ) می‌کردیم ( و انجام چنین کارهائی در برابر قدرت ما چیزی نیست ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَهَّمْنَاهَا » : قضاوت و داوری تعلیم و تفهیم کردیم . مرجع ( ها ) ( حُکُومَة ) به معنی داوری مفهوم از سیاق است . « سَخَّرْنا . . . » : ( نگا : رعد / 13 و 15 ، إسراء / 44 ، حجّ‌ / 18 ، سبأ / 10 ) . « وَ سَخَّرْنَا مَعَ . . . » : مراد هم‌آوائی و هم‌صدائی همه چیزهائی است که دور و بر داود بودند در عبادت و پرستش ، به زبان حال یا قال .‏

سوره أنبیاء آیه 80
‏متن آیه : ‏
‏ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّکُمْ لِتُحْصِنَکُم مِّن بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاکِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بدو ساختن زره را آموختیم تا ( این لباس جنگی ) شما را در جنگها حفظ کند . آیا ( خدا را در برابر همه این نعمتها ) سپاسگزاری می‌کنید ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« صَنْعَةَ » : ساختن . « لَبُوسٍ » : لباس . در اینجا مراد زره است ( نگا : سبأ / 10 و 11 ) و به تبع آن همه ادوات جنگی . « لِتُحْصِنَکُمْ » : تا شما را از آزار دشمنان در جنگ محفوظ و مصون دارد . اشاره بدین نکته نیز دارد که اسلحه برای دفاع باید باشد ؛ نه برای تاخت و تاز . « بَأْسِکُمْ » : جنگ شما با دشمنانتان .‏

سوره أنبیاء آیه 81
‏متن آیه : ‏
‏ وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ عَاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَکُنَّا بِکُلِّ شَیْءٍ عَالِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما باد تند و سریع را فرمانبردار سلیمان کرده بودیم تا به فرمان او به سوی سرزمینی حرکت کند که پرخیر و برکتش ساخته بودیم . و ( این ، جای شگفت نیست ، چرا که ) ما بر هر چیزی آگاه و دانا بوده ( و هستیم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« عَاصِفَة » : تند باد . در اینجا مراد قوی و سریع‌السیر است ، امّا خوش‌رَو و بی‌لرزش و آسایش‌بخش ( نگا : ص‌ / 36 ) . امروزه استفاده از جریان و فشار هوا به عنوان وسیله جابه‌جائی و حرکت برای همگان روشن و آشنا است . واژه ( عاصِفَة ) حال است . « بِأَمْرِهِ » : به فرمان سلیمان . طبق اراده او . « الأرْضِ الَّتِی . . . » : مراد سرزمین شام است که مَقرّ فرماندهی سلیمان بوده است . ولی تنها مسیر بادهای مسخر ، سرزمین مبارک شام نبوده ، و بلکه به هرجا که سلیمان می‌خواسته است حرکت می‌کردند ( نگا : ص‌ / 36 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 82
‏متن آیه : ‏
‏ وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و گروهی از شیاطین را ( نیز فرمانبردار سلیمان کرده بودیم ) که برای او ( در دریا جهت استخراج لؤلؤ و مرجان و جواهرات و مواد پرارزش دیگر ) غواصی می‌کردند و کارهائی جز این ( از قبیل ساختن کاخها و دژها ) انجام می‌دادند ، و ما آنان را ( از تمرّد و سرکشی در برابر فرمان سلیمان و اذیّت و آزار رسانیدن به مردمان ، دور ) نگاه می‌داشتیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَغُوصُونَ » : غواصی می‌کردند . به دریا فرو می‌رفتند . « دُونَ ذلِکَ » : جز این . غیر از آن ( نگا : ص‌ / 37 ) . « کُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ » : ما مراقب اعمال شیاطین بودیم و آنان را از تمرّد و اذیّت کردن به دور می‌کردیم .‏

سوره أنبیاء آیه 83
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ایّوب را ( یاد کن ) بدان گاه که ( بیماری او را از پای در آورده بود ، و در این وقت ) پروردگار خود را به فریاد خواند ( و عاجزانه گفت : پروردگارا ! ) بیماری به من روی آورده است و تو مهربانترین مهربانانی ( پس بدین بنده ضعیف رحم فرما ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الضُّرُّ » : با ضم ، گرفتاریهائی که متوجّه ذات انسان می‌گردد . مانند : بیماری ، لاغری . با فتح ، ضرر و زیان در هر چیز .‏

سوره أنبیاء آیه 84
‏متن آیه : ‏
‏ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِکْرَى لِلْعَابِدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دعای او را پذیرفتیم و بیماری وی را برطرف ساختیم ، و ( به جای ) اولاد ( و اموالی که از دست داده بود ) دو چندان بدو دادیم ، محض مرحمتمان ( در حق ایّوب ) و تذکاری ( از صبر و شکیبائی ) برای پرستندگان ( یزدان سبحان ، تا همچون ایّوب شکیبا و امیدوار به لطف و فضل خدا باشند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ » : مراد اعطای دو چندان فرزندان تازه‌ای است که جای خالی فرزندان از دست رفته را پر و جبران کنند . « رَحْمَةً » : لطف و فضل . مفعولٌ‌له است . « ذِکْرَیا » : یادآوری . تذکار .‏

سوره أنبیاء آیه 85
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همچنین یاد کن برای مردمان ) اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را که جملگی از زمره شکیبایان ( در برابر شدائد زندگی و تکالیف رسالت ) بودند ( و الگوی استقامت و پایمردی بشمار می‌آمدند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ذَا الْکِفْل‌ » : یکی از پیغمبران بنی‌اسرائیل است .‏

سوره أنبیاء آیه 86
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما آنان را غرق رحمت خود کردیم ، چرا که ایشان از زمره شایستگان و بایستگان ( بندگان ما ) بودند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا » : آنان را غرق رحمت خود کردیم . ایشان را به بهشت وارد کردیم .‏

سوره أنبیاء آیه 87
‏متن آیه : ‏
‏ وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( یاد کن داستان یونس ملقب به ) ذوالنون را در آن هنگام که ( بر قوم نافرمان خود خشم گرفت و ایشان را به عذاب خدا تهدید کرد و بدون دریافت پیام آسمانی ، از میانشان ) خشمناک بیرون رفت و گمان برد که ( با زندانی کردن و دیگر چیزها ) بر او سخت و تنگ نمی‌گیریم . ( سوار کشتی شد و کشتی به تلاطم افتاد و به قید قرعه مسافران و کشتیبانان او را به دریا انداختند و نهنگی او را بلعید . ) در میان تاریکیها ( ی سه‌گانه شب و دریا و شکم نهنگ ) فریاد برآورد که ( کریما و رحیما ! ) پروردگاری جز تو نیست و تو پاک و منزّهی ( از هرگونه کم و کاستی ، و فراتر از هر آن چیزی هستی که نسبت به تو بر دلمان می‌گذرد و تصوّر می‌کنیم . خداوندا بر اثر مبادرت به کوچ بدون اجازه حضرت باری ) من از جمله ستمکاران شده‌ام ( مرا دریاب ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ذَا النُّونِ » : ماهیدار . صاحب ماهی . مراد یونس است . ( نون ) به معنی ماهی بزرگ است و مراد نهنگ یا وال است . « مُغَاضِباً » : خشمگین . خشمناک . خشم یونس بر قوم خود بدین سبب بود که تبلیغ و پندهایش در ایشان تأثیر نداشت . این بود که خشمگین گردید و خودسرانه آنان را ترک و به عذاب خدا بیم داد . پس از رفتن او مردمان از کرده خود پشیمان شدند و توبه کردند و دنبالش گشتند و او را نیافتند . وی سوار کشتی شد و راه دریا را در پیش گرفت . در راه ، کشتی متلاطم گردید . نظر سرنشینان این بود که برای سبک‌شدن کشتی ، یکی را به قید قرعه به دریا اندازند . چند بار قرعه کشیدند و هر دفعه نام او بیرون می‌آمد . سرانجام وی را به دریا انداختند و ماهی بزرگ به نام نهنگ یا وال او را بلعید ، و بر اثر دعا خدا او را زنده نگاه داشت و نجاتش داد . بلی ! هرکس صادقانه به درگاه یزدان تلگراف دعا زند ، هرچه زودتر پاسخ خود را دریافت می‌کند . « لَن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ » : بر او سخت و تنگ نمی‌گیریم و وی را به خاطر ترک محلّ خدمت مورد مؤاخذه و تنبیه قرار نمی‌دهیم ، چرا که ناشکیبائی را اشتباه و لغزش نمی‌دانست . « الظُّلُمَات‌ » : تاریکیهای شب و دل دریا و اندرون شکم ماهی .‏

سوره أنبیاء آیه 88
‏متن آیه : ‏
‏ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی الْمُؤْمِنِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏دعای او را پذیرفتیم و وی را از غم رها کردیم ، و ما همین گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم ( و در برابر دعای خالصانه ، آنان را از گرفتاریها می‌رهانیم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کَذلِکَ » : این گونه . به همین شکل . « نُنْجِی‌ » : نجات می‌دهیم و می‌رهانیم .‏

سوره أنبیاء آیه 89
‏متن آیه : ‏
‏ وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْداً وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زکریّا را ( یاد کن ) بدان گاه که پروردگار خود را به فریاد خواند ( و گفت : ) پروردگارا ! مرا تنها مگذار ( و فرزندی به من عطاء کن که در زندگی یار و یاور من و پس از مرگ برنامه تبلیغ را پیگیری کند . البتّه اگر هم فرزندی وارث من نشد باکی نیست ، چرا که ) تو بهترین وارثانی ( و باقی پس از فنای مردمانی ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَرْداً » : یکه و تنها ( نگا : مریم‌ / 80 و 95 ) . بدون فرزند و وارث ( نگا : مریم‌ / 2 - 15 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 90
‏متن آیه : ‏
‏ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ یَحْیَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَیَدْعُونَنَا رَغَباً وَرَهَباً وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما دعای او را برآورده ساختیم و ( با وجود کبر سن ، فرزندی به نام ) یحیی را بدو بخشیدیم ، و ( برای حصول این مقصود ) همسر ( نازای ) او را برایش بایسته ( و در خور زاد و ولد ) کردیم ، آنان در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سرعت می‌گرفتند ، و در حالی که چیزی می‌خواستند یا از چیزی می‌ترسیدند ما را به فریاد می‌خواندند ، ( و در وقت نیازمندی و بی‌نیازی ، و بیماری و سلامت ، و خوشی و ناخوشی ، رو به آستانه ما می‌کردند و میان خوف و رجا می‌زیستند ) و همواره خاشع و خاضع ما می‌بودند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ » : همسرش را برای او بایسته زاد و ولد کردیم . همسرش را برایش زن خوب و پارسائی نمودیم . « رَغَباً وَ رَهَباً » : این دو واژه مصدرند و می‌توانند حال ، یا مفعولٌ‌له ، و یا مفعولٌ‌فیه باشند . یعنی : راغبانه و خائفانه . به خاطر عشق به طاعت و ترس از عقوبت . در زمان رغبت و هنگام رهبت . « کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ » : همواره از ما می‌ترسیدند ؛ نه از کس دیگری . پیوسته فرمانبردار و مطیع ما می‌بودند و تنها برای ما کرنش می‌بردند . مرجع ضمیر ( هم ) و ( و ) می‌تواند زکریّا و همسرش و یحیی بوده ، یا پیغمبران مذکور در آیات پیشین باشد .‏

سوره أنبیاء آیه 91
‏متن آیه : ‏
‏ وَالَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( همراه با قصّه این پیغمبران و خوبان ، یاد کن سرگذشت مریم ، ) زنی را که ( ازدواج نکرد و ) دامان خویش را ( از آلودگی به بی‌عفّتی ) کاملاً پاک نگاه داشت ، و ما از روح متعلّق به خود در وی دمیدیم ، و او و فرزندش ( مسیح ) را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم . ( چرا که زنی را بدون شوهر حامله کردیم و پسری را بدون پدر دیده به جهان گشودیم ، و تغییر اسباب و مسبّبات را به عنوان دلیلی بر قدرت خدایانه خود به مردمان نمودیم و متوجّهشان کردیم که آفریننده قوانین و سنن حاکم بر جهان ، هر وقت که بخواهد می‌تواند قوانین و سنن را دگرگون کند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَحْصَنَتْ » : مصون و محفوظ داشت . « فَرْجَهَا » : عورت خود را . کنایه از پاکدامنی و عفّت است . « أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا » : خود را از آمیزش با مرد ، چه از راه حلال و چه از راه حرام ، به دور داشت ، خویشتن را از آلودگی به بی‌عفّتی مصون و محفوظ کرد و عفیف و پاکدامن زیست . « نَفَخْنَا » : مراد از نفخ و دمیدن ، پدید آوردن رازی از رازهای الهی در شکم مریم است که در پرتو آن حیات جنینی فرزندش عیسی برقرار و بر دوام گردد ( نگا : حجر / 29 ) . « مِن رُّوحِنَا » : از روح متعلّق به خود . مراد از چنین اضافه‌ای بیان عظمت شی‌ء مورد نظر است . به اصطلاح اضافه تشریفیّه است ، همچون : بَیْتُ الله . شَهْرُ الله . صُنْعُ الله ( نگا : نمل‌ / 88 ) . « ءَایَةً‌ » : دلیل و نشانه قدرت .‏

سوره أنبیاء آیه 92
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏این ( پیغمبران بزرگی که بدانان اشاره شد ، همگی ) ملّت یگانه‌ای بوده ( و آئین واحد و برنامه یکتائی دارند ) و من پروردگار همه شما هستم ، پس تنها مرا پرستش کنید ( چرا که ملّت واحد ، با برنامه واحد ، باید روبه خدای واحد کند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« هذِهِ » : خطاب به همه انسانها در تمام قرون و اعصار است ، و اشاره به مشارالیه ذهنی دارد که طریقت انبیاء و ملّت توحید ، یعنی آئین یکتای اسلام است . یا اشاره به جماعت انبیاء دارد . « أُمَّةً » : ملّت و جماعت . دین و آئین . حال است . معنی آیه می‌تواند چنین هم باشد : این دین ، آئین یکتای همه پیغمبران و مردمان گذشته و حال و آینده جهان است ، و . . . مراد اتّحاد در اصول دین اسلام است .‏

سوره أنبیاء آیه 93
‏متن آیه : ‏
‏ وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَیْنَهُمْ کُلٌّ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( امّا با وجود این وحدت ملّت و وحدت آئین ، برخیها گوش به رهنمودهای آسمانی نداده و ) کار ( دین و آئین ) خویش را در میان خود به تفرّقه انداخته و ( می‌اندازند و گروه گروه شده و می‌شوند و سرانجام ) همگی به سوی ما برمی‌گردند ( و ما به حساب اعمالشان می‌رسیم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَقَطَّعُوا » : از هم گسیختند ، و انگار هر یک قطعه و تکّه‌ای با خود بردند . « أَمْرَهُمْ » : مراد کار و بار دین انسانها است که در اصول یکی بوده و توسّط انبیاء خدا در طول زمان به مردمان رسانده شده است .‏

سوره أنبیاء آیه 94
‏متن آیه : ‏
‏ فَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا کُفْرَانَ لِسَعْیِهِ وَإِنَّا لَهُ کَاتِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هرکس چیزی را از کارهای شایسته و بایسته انجام دهد ، در حالی که ایمان داشته باشد ( به خدا و پیغمبران و برنامه آسمانی ) ، تلاش او نادیده گرفته نمی‌شود و ( ناسپاس نمی‌ماند ، و توسّط فرشتگان در نامه اعمالش ) ما قطعاً آن را خواهیم نوشت .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کُفْرَانَ » : نادیده گرفتن . پنهان داشتن . مراد بی‌اجر و باطل قلمداد کردن است . « لَهُ » : آن سعی و تلاش را .‏

سوره أنبیاء آیه 95
‏متن آیه : ‏
‏ وَحَرَامٌ عَلَى قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا یَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏غیرممکن است که به سوی ما ( برای حساب و کتاب ) برنگردند مردمانی که آنان را ( در جهان بر اثر کفر و ظلم ) نابود کرده باشیم ( و این که همان گونه که خود گمان می‌برند مرگ آخرین مرحله زندگی ایشان باشد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَرَامٌ » : ممتنع . غیرممکن . این واژه خبر مقدم و ( أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ ) تأویل به اسم مرفوع بوده و مبتدا است . برخی هم ( حَرامٌ ) را به معنی ( واجِبٌ ) دانسته‌اند و آیه را چنین معنی کرده‌اند : عدم بازگشت به دنیا برای مردمانی که آنان را به جرم گناهانشان نابود کرده‌ایم ، واجب و قطعی است ( نگا : مؤمنون‌ / 99 و 100 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 96
‏متن آیه : ‏
‏ حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این نابودسازی بزهکاران و عدم بازگشت ایشان به دنیا ) تا زمانی ادامه خواهد داشت که یأجوج و مأجوج رها می‌گردند ، و ایشان شتابان از هر بلندی و ارتفاعی می‌گذرند ( و موجب پریشانی و هرج و مرج در زمین می‌شوند ، و این یکی از نشانه‌های فرا رسیدن قیامت است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَتّی‌ » : حرف ابتدائیّه بوده و کلام بعد از آن غایت و هدف است . « فُتِحَتْ » : گشوده می‌شوند . مراد از میان رفتن سدّ سر راه ایشان ، یا گشایش ابواب فتنه و فساد توسّط آنان است . « یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ » : ( نگا : کهف‌ / 94 ) . « هُمْ » : مراد قبائل بی‌بند و بار یأجوج و ماجوج است . یا این که ضمیر ( هُمْ ) به مردم برمی‌گردد و معنی چنین می‌شود که : از نشانه‌های فرا رسیدن قیامت یکی شکسته شدن سدّ ذوالقرنین و طغیان یأجوج و مأجوج است ، و دوم روان شدن مردمان از فراز و بلندیهای زمین به سوی محشر است ( نگا : تفسیر المراغی ) . « حَدَبٍ » : زمین بلند و مرتفع . « یَنسِلُونَ » : شتاب می‌گیرند . تند رهسپار می‌شوند .‏

سوره أنبیاء آیه 97
‏متن آیه : ‏
‏ وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در این هنگام ) وعده راستین ( خدا که روز قیامت است ) نزدیک می‌شود ، و به ناگاه ( آن چنان وحشتی سراسر وجود ) کافران ( را فرا می‌گیرد که ) چشمهایشان از حرکت باز می‌ایستد ( و خیره خیره بدان صحنه نگاه می‌کنند و فریادشان بلند می‌شود که ) ای وای برما ! ما از این ( روز ) غافل بودیم ( و رویاروئی با خدا و حساب و کتاب را باور نمی‌کردیم و ) بلکه به خود ستم کردیم ( چرا که کفر و عناد ورزیدیم و خویشتن را برای همیشه بدبخت نمودیم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْوَعْدُ » : مصدر است و به معنی موعود بوده و مراد رستاخیز و قیامت است . « شَاخِصَةٌ » : خیره شده . مات برده . « شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ . . . » : چشمها باز و خیره و مات ایستاده و پلکها از شدّت خوف به هم زده نشود . ( شاخِصَةٌ ) خبر مقدّم ( أَبْصَارُ ) است .‏

سوره أنبیاء آیه 98
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای کافران ستمگر ! ) شما و چیزهائی که جز خدا می‌پرستید آتشگیره و هیزم دوزخ خواهید بود . شما حتماً وارد آن می‌گردید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَصَبُ » : آتشگیره . هیزم و آنچه برای شعله‌ور شدن و تافتن تنور به داخل آن می‌اندازند .‏

سوره أنبیاء آیه 99
‏متن آیه : ‏
‏ لَوْ کَانَ هَؤُلَاء آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَکُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر اینها معبودها و خدایانی بودند ، هرگز وارد دوزخ نمی‌گشتند . ( نه تنها وارد دوزخ می‌گردند ) حتی همه ( بتها و بت‌پرستها ) در آن جاودانه می‌مانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« کُلٌّ » : همه معبودها و پرستندگان آنها .‏

سوره أنبیاء آیه 100
‏متن آیه : ‏
‏ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لَا یَسْمَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان در دوزخ ناله غم‌انگیز و گلوگیری دارند و در آنجا چیزی را ( که مایه سرور و شادی باشد ) نمی‌شنوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« زَفِیرٌ » : صدائی که در گلو شکسته شود و به سبب غم و اندوه با زحمت اداء گردد . « لا یَسْمَعُونَ » : نمی‌شنوند . مراد شنیدن سخنان دل‌انگیز و مایه سرور است ( نگا : اعراف‌ / 44 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 101
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان که ( به خاطر ایمان درست و انجام کارهای خوب و پسندیده ) قبلاً بدیشان وعده نیک داده‌ایم ، چنین کسانی از دوزخ ( و عذاب آن ) دور نگاه داشته می‌شوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ . . . » : مراد جملگی مؤمنان و اشاره به همه وعده‌هائی است که خداوند در این جهان بدیشان داده است ( نگا : یونس‌ / 26 ، رعد / 18 ، کهف‌ / 88 ) . « الْحُسْنی‌ » : نعمت بزرگ و پاداش نیکو ( نگا : نساء / 95 ، اللیل‌ / 6 و 9 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 102
‏متن آیه : ‏
‏ لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان حتّی صدای آتش دوزخ را هم نمی‌شنوند و بلکه در میان آنچه خود می‌خواهند و آرزو دارند جاودانه بسر می‌برند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَسِیسَهَا » : صدای آتش . صدای شعله‌ها و تنوره کشیدن آتش .‏

سوره أنبیاء آیه 103
‏متن آیه : ‏
‏ لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هراس بزرگ ( رستاخیز نه تنها ) ایشان را غمگین نمی‌سازد ، و بلکه فرشتگان ( به استقبال آنان می‌شتابند و برای تبریک و شاد باش ) پذیرایشان می‌گردند ( و بدیشان می‌گویند : ) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْفَزَعُ الأکْْبَرُ » : بزرگترین هراس و عظیم‌ترین و وحشتناکترین بیم . مراد خوف و هراس روز قیامت است که به دنبال نفخه دوم پدیدار و هویدا می‌گردد ( نگا : نمل‌ / 87 و 89 ) . « تَتَلَقَّاهُمْ » : پذیره ایشان می‌گردند و با آنان رویاروی می‌شوند .‏

سوره أنبیاء آیه 104
‏متن آیه : ‏
‏ یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این امر ) روزی ( تحقّق می‌پذیرد که ) ما آسمان را درهم می‌پیچیم به همان صورت که طومار نامه‌ها در هم پیچیده می‌شود . همان گونه که ( نخستین بار سهل و ساده ) آفرینش را سر دادیم ، آفرینش را از نو بازگشت می‌دهیم ( و به شکل دیگری زندگی دوباره می‌بخشیم و مردمان را برای حساب و کتاب حاضر می‌آوریم ) . این وعده‌ای است که ما می‌دهیم ، و ما قطعاً آن را به انجام می‌رسانیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَوْمَ » : در روزی . روزی که . مفعول‌فیه ( لا یَحْزُنُهُمْ ) یا مفعول‌به فعل محذوف ( أُذْکُرْ ) است . « نَطْوِی‌ » : جمع‌ می‌گردانیم . در هم می‌پیچیم . « طَیِّ » : جمع گرداندن . در هم پیچیدن . « السِّجِلِّ » : اوراقی که مطالب را روی آن می‌نگارند . « لِلْکُتُبِ » : حرف ( لِ ) به معنی ( عَلی ) و برای بیان علّت است . یا این که لام برای اضافه است . واژه ( کُتُب ) جمع کِتاب و آن به معنی مَکتوب است . بنابراین معنی ( لِلْکُتُبِ ) چنین می‌شود : جمع کردن طومار برای نگارش نوشته‌هائی بر آن . جمع کردن طومار و نامه‌ها و نوشته‌ها . « نُعِیدُهُ » : آن را برگشت می‌دهیم ( نگا : اعراف‌ / 29 ، روم‌ / 27 ) . « وَعْداً » : مفعول مطلق تأکیدی برای فعل محذوف ( وَعَدْنا ) است .‏

سوره أنبیاء آیه 105
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما علاوه بر قرآن ، در تمام کتب ( انبیاء پیشین ) نوشته‌ایم که بی‌گمان ( سراسر روی ) زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد ( و آن را به دست خواهند گرفت ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الزَّبُورِ » : کتابهائی که برای پیغمبران فرستاده شده است ( نگا : تفسیرالمراغی ، و نمونه ) . کتاب مزامیر داود . « مِن بَعْدِ » : واژه ( بَعْدِ ) می‌تواند برای ترتیب بیانی باشد ؛ نه ترتیب زمانی . یعنی : علاوه بر . یا این که زمانی باشد . یعنی : پس از . « الذِّکْرِ » : قرآن ( نگا : آل‌عمران 58 ، حجر / 6 و 9 ) . کتب انبیاء به ویژه تورات ( نگا : انبیاء / 7 و 24 و 48 و 50 ) . « الصَّالِحُونَ » : شایستگان . شایسته از لحاظ علم و عمل ، قدرت و قوّت ، اداره مملکت و درک اجتماعی ، ایمان و تقوا ، و غیره ( نگا : اعراف‌ / 128 ، نور / 55 ) . معنی آیه می‌تواند چنین نیز باشد : ما ، در زبور بعد از تورات ، چنین نوشتیم که این زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد . یادآوری : بعضی واژه ( الأرْض ) را زمین بهشت ، و صلاح را تقوا و پرهیزگاری می‌دانند ( نگا : مریم‌ / 63 ، زمر / 74 ) .‏

سوره أنبیاء آیه 106
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ فِی هَذَا لَبَلَاغاً لِّقَوْمٍ عَابِدِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏این ( سخن برای مفهوم قانون زندگی دنیوی ، و آگاهی از سرنوشت حیات اخروی ، ) مردمان عبادت‌پیشه را کافی و بسنده است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« هذا » : این نکته که چه کسانی حکومت زمین را به دست می‌گیرند ، یا آخرت را فراچنگ می‌آورند . تمام وعد و وعیدها و سرگذشت و سرانجام ملّتهائی که در این سوره آمده است . « بَلاغاً » : کفایت و بسندگی . مایه درک موضوع و سبب رسیدن به هدف . نیل به مقصود .‏

سوره أنبیاء آیه 107
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! ) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستاده‌ایم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ » : رحمت برای جهانیان . وجود پیغمبر خاتم سبب سعادت دو جهان مردمان است . چرا که عمل به آئین و برنامه‌ای که او با خود آورده است ناکامیها و بدبختیها و بیدادگریها و تباهکاریها را پایان می‌دهد ، و سرانجام منتهی به حکومت صالحان با ایمان بر معموره جهان خواهد شد ، و در پایان آنان را به نعمت جاوید و سرمدی آخرت نائل خواهد کرد .‏

سوره أنبیاء آیه 108
‏متن آیه : ‏
‏ قُلْ إِنَّمَا یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : ( اصل دعوت من این است : ) به من وحی می‌شود که معبود شما یکی بیش نیست ( و بقیّه چیزهای دیگری که به من وحی می‌گردد ، تابع همین اصل اساسی توحید است ) . حال که چنین است ، آیا شما تسلیم ( خداوند یگانه ) می‌گردید ( و بتهای سنگی و معبودهای طاغوتی را کنار می‌گذارید ؟ ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنَّمَآ إِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ » : خدا و معبودتان تنها خدای یگانه و معبود یکتائی است و بس . جمله نائب فاعل ( یُوحی ) است . « مُسْلِمُونَ » : گردن‌نهندگان . تسلیم‌شوندگان . مراد از پرستش ، تشویق و ترغیب به پذیرش توحید است .‏

سوره أنبیاء آیه 109
‏متن آیه : ‏
‏ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنتُکُمْ عَلَى سَوَاء وَإِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ أَم بَعِیدٌ مَّا تُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ( در برابر سخنان روشنگر و سعادت‌بخش تو ) پشت کردند و روی‌گردان شدند ، بگو : همه شما را یکسان ( از مأموریّت خود که تبلیغ رسالت بود ) آگاه کردم و ( چیزی را از کسی پنهان نداشتم . دیگر ) نمی‌دانم آنچه ( درباره پیروزی مؤمنان و شکست کافران ، و حساب و کتاب و بهشت و دوزخ ) به شما وعده داده می‌شود ، ( فرا رسیدن آن ) نزدیک است یا دور .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ءَاذَنتُکُمْ » : به شما اطّلاع دادم و باخبرتان کردم ( نگا : فصّلت‌ / 47 ) . « عَلَیا سَوَآءٍ » : به طور یکسان . بدون استثناء . « إنْ » : نه ! حرف نفی است .‏

سوره أنبیاء آیه 110
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَیَعْلَمُ مَا تَکْتُمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند می‌داند سخنانی را که آشکارا می‌گوئید ( و طعنه‌ها و تشرهائی که راجع به اسلام بر زبان می‌رانید ) و آنچه را که ( از بدسگالیها و کینه‌توزیها در دل ) پنهان می‌دارید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْجَهْرَ » : آشکار .‏

سوره أنبیاء آیه 111
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّکُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من چه می‌دانم ، شاید این ( مهلت و تأخیر عذاب ) آزمونی برای شما باشد و ( شاید خداوند می‌خواهد شما را از لذائذ این جهان برای افزایش گناهان بیشتر ) تا مدّتی بهره‌مند سازد ( و برابر قانون استدراج ، آهسته و آرام مغلوب و مقهورتان گرداند و به دوزختان کشاند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فِتْنَةٌ » : آزمون و آزمایش . مراد استدراج است تا بر گناهان خود بیفزایند ( نگا : آل‌عمران‌ / 178 ) . « مَتَاعٌ » : بهره‌مند ساختن . تمتّع و بهره‌مندی ( نگا : بقره‌ / 36 ، آل‌عمران‌ / 14 ) . « إِلَیا حِینٍ » : تا مدّتی که روزگار زندگی پایان می‌پذیرد و مرگ فرا می‌رسد .‏

سوره أنبیاء آیه 112
‏متن آیه : ‏
‏ قَالَ رَبِّ احْکُم بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پیغمبر پس از مشاهده این همه دوری و روگردانی مشرکان از پذیرش اسلام ، رو به خدا کرد و عاجزانه ) گفت : پروردگارا ! دادگرانه ( میان من و اینان ) داوری کن ( تا سرانجام ، حال مؤمن و کافر یکسان نباشد . آن گاه روی سخن به مخالفان کرده و اظهار داشت : ) پروردگار همه ما خداوند مهربان است و ( سرتاپای وجودمان را رحمت الهی فرا گرفته است . و در برابر ) نسبتهای ناروائی که ( درباره اسلام و در مورد ذات پاک خدا ) می‌زنید ، تنها از او کمک و یاری خواسته می‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« اُحْکُمْ » : داوری فرما و کار را یکسره کن . « الْمُسْتَعَانُ » : کسی که از او استمداد خواسته می‌شود و طلب یاری و کمک می‌گردد . « تَصِفُونَ » : بیان می‌دارید ( نگا : یوسف‌ / 18 و 77 ، انبیاء / 18 ) .‏