تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی مدثر


مکی و ۵۶ آیه است.

آیه‌ی ۷-۱:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١[المدثر: ۱]. «ای جامه به خود پیچیده»!.

﴿قُمۡ فَأَنذِرۡ٢[المدثر: ۲]. «برخیز و هشدار ده».

﴿وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ٣[المدثر: ۳]. «و پروردگارت را به بزرگی یاد کن».

﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ٤[المدثر: ۴]. «و لباس‌هایت را پاکیزه بدار».

﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥[المدثر: ۵]. «و پلیدی را دور ساز».

﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ٦[المدثر: ۶]. «و بذل و بخشش مکن تا افزون طلبی کنی».

﴿وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ٧[المدثر: ۷]. «و برای پروردگارت شکیبایی کن».

پیش‌تر گذشت که مدّثر و مزّمّل یک معنی دارند و خداوند پیامبرش را به تلاش برای انجام عبادت‌های الهی فرمان داده است، عبادت‌هایی که مربوط به خود انسان می‌شود و عبادت‌هایی که به دیگران ارتباط پیدا می‌کند. پس قبلا به عبادت‌های با فضیلت و بزرگواری فرمان داد که مربوط به خود انسان می‌شود، نیز او را به شکیبایی ورزیدن در برابر اذیت و آزار قومش دستور داد. و در اینجا خداوند پیامبر را به آشکار کردن دعوت و بیم دادن به صورت علنی فرمان میدهد و می‌فرماید:

﴿قُمۡ فَأَنذِرۡ٢با جّدّیت و نشاط برخیز و مردم را با گفتار و کردار، و با بیان حقیقت آنچه که آنان را از آن برحذر می‌داری، بترسان تا آنچه که بر آن هستند رها کنند و مقصود تحقق یابد.

﴿وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ٣و با یکتاپرستی، خداوند را بزرگ بدار و قصد هدفت از بیم دادن، جلب رضایت خدا باشد و این که مردم او را تعظیم نمایند و وی را پرستش کنند. ﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ٤و لباس‌هایت را پاکیزه بدار. احتمال دارد که منظور از لباس‌ها همه اعمال پیامبر باشد و پاک کردن آن یعنی خالص گرداندن آن و انجام دادن اعمال به کامل‌ترین صورت و پاک کردن از آنچه اعمال را باطل و فاسد و ناقص می‌گرداند از قبیل شرک و ریا و نفاق و خودپسندی و تکبر و غفلت و دیگر چیزهایی که باید بنده در عبادت‌هایش از آن پرهیز نماید.

و پاک کردن لباس‌ها از نجاست در این داخل است چون پاکیزه داشتن لباس خصوصا در نماز، جزو کمالِ پاکیزه داشتن اعمال است. بسیاری از علما گفته اند: دور ساختن نجاست از لباس شرطی از شرایط درست بودن نماز است. و احتمال دارد که منظور از لباس‌ها، لباس‌های معروف باشد و او باید لباس‌هایش را از همه نجاست‌ها و در همه اوقات به خصوص به هنگام ایستادن برای نماز پاک بگرداند. پیامبرصبه پاک کردن ظاهر، امر شده است زیرا پاکی ظاهر جزو کمال پاکی باطن است.

﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥احتمال دارد که منظور از «رجز» بت‌ها باشند که به همراه خدا مورد پرستش قرار می‌گرفتند. پس خداوند پیامبر را به ترک و دوری جستن از بت‌ها و از اقوال و اعمالی که به آنها نسبت داده شده است فرمان داد. و احتمال دارد که منظور از «رجز» همه کارها و گفته‌های بد باشد. و خداوند پیامبر را به ترک کردن همه گناهان کوچک و بزرگ و پنهان و آشکار امر نموده است. پس شرک و گناهانِ پائین‌تر از آن در این داخل هستند.

﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ٦و به خاطر نعمت‌های دینی و دنیوی که به مردم می‌دهی بر آن‌ها منّت مگذار تا به سبب این منت گذاردن افزون خواهی نمایی و خود را از آن‌ها برتر بدانی. بلکه تا جایی که برایت ممکن است با مردم نیکی کن و نیکی خود را فراموش کن و پاداش خود را از خداوند بخواه و کسی را که با او نیکی و احسان کرده‌ای با کسی که با وی احسان نکرده‌ای برابر بدان.

گفته شده که معنی آیه چنین است: با این هدف چیزی به کسی مده که او بیش‌تر از آن را به تو بدهد و نیکی تو را جبران نماید. و این ویژه‌ی پیامبرصخواهد بود.

﴿وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ٧و به امید پاداش الهی شکیبایی کن و هدف تو از بردباری، رضایت خدا باشد. پس پیامبرصاز فرمان پروردگارش اطاعت نمود آن‌را بلافاصله اجرا کرد و مردم را بیم داد و همه مطالب الهی را برای مردم با آیات روشنگر توضیح داد. و خداوند را تعظیم نمود و مردم را به تعظیم خدا و پاک کردن اعمال ظاهری و باطنی از هر بدی و ترک کردن همه‌ی آنچه که به جز خدا پرستش می‌شود و دوری کردن از بت‌ها و شر و اهل آن دعوت داد.

و پیامبر بعد از فضل و منت خدا بر مردم فضل و منت دارد. بدون این که از آن‌ها مزد و تشکری خواسته باشد. و به کامل‌ترین صورت برای پروردگارش شکیبایی ورزید پس بر عبادت خداوند شکیبایی ورزید و خودش را از نافرمانی‌ها و گناهان برحذر داشت و در برابر بلاهای دردناکی که خداوند مقدر نموده بود شکیبایی ورزید تا این که از پیامبران اولوالعزم برتر گردید. درود و سلام خدا بر همه پیامبران باد.

آیه‌ی ۱۰-۸:

﴿فَإِذَا نُقِرَ فِی ٱلنَّاقُورِ٨[المدثر: ۸]. «پس هنگامی‌که در صور دمیده شود».

﴿فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ٩[المدثر: ۹]. «آن روز، روز سختی خواهد بود».

﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ١٠[المدثر: ۱۰]. «بر کافران آسان نیست».

پس هرگاه برای برخاستن از گورها و گرد آمدن مردم برای رستاخیز و حشر در صور دمیده شود.

﴿فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ٩آن روز به خاطر کثرت وحشت‌ها و سختی‌هایش روز سختی خواهد بود. ﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ١٠بر کافران آسان نیست چون آن‌ها از خیری ناامید گشته‌اند و به هلاکت و نابودی خود یقین کرده‌اند. مفهوم آن این است که آن روز برای مومنان آسان است همان طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَقُولُ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَسِرٞ[القمر: ۸]. «کافران می‌گویند: این روزی سخت است».

آیه‌ی ۳۱-۱۱:

﴿ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا١١[المدثر: ۱۱]. «مرا واگذار با آن کسی‌که او را تک و تنها آفریده‌ام».

﴿وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا١٢[المدثر: ۱۲]. «و برایش مالی فراوان قرار داده‌ام».

﴿وَبَنِینَ شُهُودٗا١٣[المدثر: ۱۳]. «و فرزندانی به او داده‌ام که همه حاضرند».

﴿وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا١٤[المدثر: ۱۴]. «و (وسائل زندگی را) از هر نظر برای او فراهم ساخته‌ام».

﴿ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ١٥[المدثر: ۱۵]. «باز طمع می‌ورزد که افزون سازم».

﴿کَلَّآۖ إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗا١٦[المدثر: ۱۶]. «هرگز (چنین نخواهد بود) چرا که با آیات ما دشمن و ستیزه‌جو است».

﴿سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا١٧[المدثر: ۱۷]. «به‌زودی او را به بالا رفتن از گردنۀ (مشکلات) وامی‌دارم».

﴿إِنَّهُۥ فَکَّرَ وَقَدَّرَ١٨[المدثر: ۱۸]. «او بیندیشید و سنجید».

﴿فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ١٩[المدثر: ۱۹]. «مرگ بر او باد چگونه سنجید»!.

﴿ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ٢٠[المدثر: ۲۰]. «باز مرگ بر او باد چگونه سنجید»!.

﴿ثُمَّ نَظَرَ٢١[المدثر: ۲۱]. «سپس نگریست».

﴿ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ٢٢[المدثر: ۲۲]. «آن‌گاه رو ترش کرد و پیشانی درهم کشید».

﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ٢٣[المدثر: ۲۳]. «سپس پشت کرد و کبر ورزید».

﴿فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ٢٤[المدثر: ۲۴]. «آن‌گاه گفت: این چیزی جز جادوی منقول (از پیشینیان) نیست».

﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ٢٥[المدثر: ۲۵]. «این جز سخن انسان نیست».

﴿سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ٢٦[المدثر: ۲۶]. «او را به دوزخ درخواهم آورد».

﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ٢٧[المدثر: ۲۷]. «و تو چه می‌دانی که دوزخ چگونه است»؟!.

﴿لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ٢٨[المدثر: ۲۸]. «نه باقی می‌گذراد و نه رها می‌کند».

﴿لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ٢٩[المدثر: ۲۹]. «سوزانندۀ انسان‌هاست».

﴿عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠[المدثر: ۳۰]. «بر آن نوزده (کس) گمارده شده‌اند».

﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِکَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗا وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَۚ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِ٣١[المدثر: ۳۱]. «و مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیده‌ایم و شمار آنان‌را نیز جز مایۀ آزمایش کافران قرار نداده‌ایم تا اهل کتاب یقین حاصل کنند و تا ایمان مؤمنان بیشتر شود و تا اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا بیماردلان و کافران بگویند: خداوند از این مثل چه خواسته است؟ خداوند بدینسان هرکس را که بخواهد گمراه می‌سازد و هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند و لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمی‌داند و این جز اندرزی برای بشر نیست».

این آیات دربارۀ ولید بن مغیره که با حق مخالف بود و به مبارزه با خدا و پیامبرش برخاسته بود نازل شده‌اند. خداوند او را چنان مذمت کرده که کسی را آنگونه مذمت نکرده است. و این سزای همه‌ی کسانی است که با حق مخالفت می‌ورزند چنین کسانی در دنیا خوار و رسوا می‌گردند و عذاب آخرت خوارکننده و رسواکننده‌تر است.

پس فرمود: ﴿ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا١١مرا واگذار با کسی‌که او را تک و تنها بدون آن که مال و خانواده و قبیله‌ای داشته باشد آفریدم و او را همچنان پرورش داده و از نعمت‌هایم برخوردار کردم.

﴿وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا١٢ وَبَنِینَ شُهُودٗا١٣و به او مال فراوانی داده ام و پسرانی به او عطا کرده ام که همیشه پیش او حاضر هستند و از آن‌ها استفاده می‌کند و نیازهای خود را به وسیله آنان برطرف می‌نماید و از آن‌ها کمک می‌گیرد.

﴿وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا١٤و دنیا و اسباب آن را به او داده‌ام که به راحتی به خواسته‌هایش می‌رسد و هرچه بخواهد و دوست دارد به دست می‌آورد. ﴿ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ١٥باز با این همه نعمت‌ها و امکاناتی که به او داده‌ام طمع می‌ورزد که به نعمت‌های آخرت دست یازد همان‌طور که نعمت‌های دنیا را به دست آورده است.

﴿کَلَّآهرگز آنگونه که او طمع می‌ورزد نخواهد بود بلکه برخلاف مقصود او اتفاق خواهد افتاد. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗاچون او با آیات ما دشمن است. او آیات ما را شناخت سپس آن را انکار کرد و او را به حق فراخواند اما او اطاعت نکرد. او تنها به این بسنده نکرد که از آیات ما روی گردانی نماید بلکه به ستیز با آیات برخاست و برای ابطال آن کوشید. بنابراین، درباره او فرمود: ﴿إِنَّهُۥ فَکَّرَاو با خودش فکر کرد، ﴿وَقَدَّرَو آنچه را که در آن فکر کرده بود سنجید تا سخن بگوید که به وسیله آن قرآن را باطل نماید.

﴿فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ١٩ ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ٢٠مرگ بر او باد چگونه سنجید و نقشه کشید! باز مرگ بر او باد چگونه سنجید! چون او پا به جایی گذاشت که او و امثالش به آن نخواهند رسید و این کار در شأن او نیست.

﴿ثُمَّ نَظَرَ٢١ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ٢٢سپس در آنچه می‌گفت اندیشه کرد و آنگاه روترش نمود و چهره در هم کشید و ظاهر او نفرتش را از حق نشان می‌داد.

﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ٢٣پپس روی گرداند و در نتیجه‌ی تلاش فکری و عملی و قولی‌اش تکبر ورزید.

﴿فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ٢٤ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ٢٥پس گفت: این قرآن کلام خدا نیست بلکه سخن انسان می‌باشد. نیز کلام انسان‌های برگزیده و خوب نیست بلکه کلام انسان‌های بد و بزهکار است از قبیل دروغگویان و جادوگران. پس هلاک باد! او چقدر از راه راست دور و چقدر سزاوار هلاکت و شقاوت می‌باشد.

چگونه در ذهن می‌آید و چگونه در خاطر انسان می‌گنجد که بزرگترین و برترین کلام که کلام پروردگار بزرگ است با سخن انسان‌های نیازمند و ناقص مشابه باشد؟! و چگونه این دروغگوی حق ستیز به خود جرأت داد که کلام خداوند متعال را چنین توصیف نماید؟!.

پس چنین کسی حقش جز عذاب سخت نیست. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ٢٦ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ٢٧ لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ٢٨او را به دوزخ درخواهم آورد، و تو چه می‌دانی که آتش دوزخ چگونه است؟! هیچ میزانی از سختی و شدت را باقی نمی‌گذارد مگر اینکه آن را اعمال می‌کند. (یعنی در اوج شدت و سختی است) و هیچ جایی از کسی که عذاب داده می‌شود باقی نمی‌گذارد مگر اینکه به آن می‌رسد.

﴿لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ٢٩انسان‌ها را می‌سوزاند و از شدت گرما و سرمایش آن‌ها را پریشان و رنجور می‌نماید. ﴿عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠نوزده تن از فرشتگان که تندخو و سخت گیرند به عنوان نگهبان دوزخ گماشته شده‌اند. این فرشتگان از فرمان خدا سرپیچی نمی‌کنند و هر آنچه بدان امر شوند انجام می‌دهند.

﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِکَةٗو ماموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیده‌ایم چون فرشتگان نیرومند و سخت گیر هستند. ﴿وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْاحتمال دارد منظور این باشد که شمار و تعداد فرشتگان را جز برای عذاب و کیفر کافران در آخرت و بیشتر شکنجه دادن آن‌ها قرار نداده‌ایم. و به عذاب فتنه هم گفته می‌شود همان طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣[الذاریات: ۱۳]. «روزی که با آتش عذاب داده می‌شوند».

و احتمال دارد منظور این باشد که ما شما را از تعداد ماموران دوزخ خبر ندادیم مگر برای آن که معلوم داریم که چه کسی تصدیق می‌نماید و چه کسی تکذیب می‌کند. و آنچه را که بعد از این ذکر نمود بر همین مفهوم دلالت می‌کند: ﴿لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗاتا اهل کتاب یقین کنند و به ایمان مؤمنان افزوده شود. چون اهل کتاب وقتی ببینند که آنچه قرآن می‌گوید با آنچه که در کتاب‌های آن‌هاست مطابقت دارد بیشتر به حقانیت قرآن یقین می‌کنند، و هر وقت خداوند آیه‌ای نازل کند و مومنان به آن ایمان بیاورند و آن را تصدیق نمایند ایمانشان بیشتر می‌گردد.

﴿وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَو تا شک و تردید از اهل کتاب و مومنان دور شود و این‌ها اهدافی بزرگ هستند که خردمندان به آن توجه می‌نمایند و آن اهداف تلاش برای کسب یقین و اضافه شدن ایمان در هر وقت و درباره هر مسئله‌ای از مسایل دین و دفع شک و اوهامی است که در مقابل حق پیش می‌آید، پس خداوند آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده است سببی برای به دست آمدن این اهداف بزرگ قرار داده‌است و باعث می‌شود تا راستگویان از دروغگویان مشخص گردند بنابراین فرمود ﴿وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاو تا کسانی که در دل‌هایشان بیماری شک و شبهه و نفاق است و نیز کافران بگویند: خداوند با این مثل چه خواسته است؟ و آن‌ها این را به صورت شک و کفر ورزیدن به آیات خدا می‌گویند.

و این امر مایه هدایت کسی است که خداوند او را هدایت نماید. همچنانکه باعث گمراه شدن کسی است که خداوند او را گمراه کند. بنابراین فرمود: ﴿کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُبدینسان خداوند هرکس را که بخواهد گمراه می‌نماید و هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند.

پس خدا هرکس را هدایت نماید آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده در حق او رحمتی قرار می‌دهد و آن را باعث زیاد شدن دین و ایمانش می‌گرداند. و هرکس را گمراه کند آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده سببی برای افزون شدن بدبختی و حیرت و ستم کردنش در حق خودش می‌گرداند. پس لازم است هر آنچه که خداوند پیامبرش را از آن خبر داده است پذیرفته شود.

﴿وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَو لشکرهای پروردگارت از قبیل فرشتگان و غیره را کسی جز او نمی‌داند. پس وقتی شما لشکرهای او را نمی‌دانید و خداوند دانا و آگاه شما را از آن خبر داده‌است باید خبر او را تصدیق نمایید و هیچ شک و تردیدی به خود راه ندهید.

﴿وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِو منظور از این موعظه و اندرز، بازی و سرگرمی نیست، بلکه هدف از آن این است که انسان‌ها به وسیله‌ی این قرآن آنچه را که به سودشان است به خاطر آورند و بپذیرند و انجام دهنده چیزهایی را که به زیانشان است رها کنند.

آیه‌ی ۵۶-۳۲:

﴿کَلَّا وَٱلۡقَمَرِ٣٢[المدثر: ۳۲]. «اینچنین نیست (که ایشان می‌پندارند) سوگند به ماه».

﴿وَٱلَّیۡلِ إِذۡ أَدۡبَرَ٣٣[المدثر: ۳۳]. «و سوگند به شب بدانگاه که پشت کند».

﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَآ أَسۡفَرَ٣٤[المدثر: ۳۴]. «و به صبح چون روشن شود».

﴿إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ٣٥[المدثر: ۳۵]. «که آن (دوزخ) یکی از (بلاهای) بزرگت است».

﴿نَذِیرٗا لِّلۡبَشَرِ٣٦[المدثر: ۳۶]. «برای انسان‌ها بیم‌دهنده است».

﴿لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَتَقَدَّمَ أَوۡ یَتَأَخَّرَ٣٧[المدثر: ۳۷]. «برای کسی از شما که بخواهد گام پیش نهد یا پس ماند».

﴿کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ٣٨[المدثر: ۳۸]. «هرکس در گرو عملکرد خویش است».

﴿إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ٣٩[المدثر: ۳۹]. «مگر سمت راستی‌ها».

﴿فِی جَنَّٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ٤٠[المدثر: ۴۰]. «در باغ‌های (بهشتی) خواهند بود. از همدیگر می‌پرسند».

﴿عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ٤١[المدثر: ۴۱]. «از بزهکاران».

﴿مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ٤٢[المدثر: ۴۲]. «چه چیز شما را به دوزخ درآورد»؟.

﴿قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ٤٣[المدثر: ۴۳]. «می‌گویند: از نمازگزاران نبودیم».

﴿وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ٤٤[المدثر: ۴۴]. «و به بینوا خوراک نمی‌دادیم».

﴿وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ٤٥[المدثر: ۴۵]. «و ما پیوسته با باطل‌گرایان فرو می‌رفتیم».

﴿وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ٤٦[المدثر: ۴۶]. «و روز جزا را دروغ می‌انگاشتیم».

﴿حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ٤٧[المدثر: ۴۷]. «تا این که مرگ به سراغمان آمد».

﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ٤٨[المدثر: ۴۸]. «پس شفاعت شفاعت‌کنندگان سودی به آنان نمی‌بخشد».

﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ٤٩[المدثر: ۴۹]. «پس آنان‌را چه شده است که از پند روی‌گردانند»؟!.

﴿کَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ٥٠[المدثر: ۵۰]. «گویی که آنان درازگوشان رمنده‌ای هستند».

﴿فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ٥١[المدثر: ۵۱]. «که از شیری گریخته باشند».

﴿بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢[المدثر: ۵۲]. «بلکه هرکس از آن‌ها می‌خواهد که به او صحیفه‌هایی گشوده داده شود».

﴿کَلَّاۖ بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ٥٣[المدثر: ۵۳]. «چنین نیست بلکه از آخرت پروایی ندارند».

﴿کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ٥٤[المدثر: ۵۴]. «حاشا، حق این است که آن (سوره‌) پندی است».

﴿فَمَن شَآءَ ذَکَرَهُۥ٥٥[المدثر: ۵۵]. «پس هرکس بخواهد آن‌را یاد کند».

﴿وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ٥٦[المدثر: ۵۶]. «و یاد نمی‌کنند مگر این که خدا بخواهد. اوست سزاوار پروا و اوست سزاوار آمرزش».

﴿کَلَّآواژه «کلا»در اینجا یا به معنی حق و قطعا است و یا به معنی «إلا»استفتاحی می‌باشد. خداوند به ماه، و به شب بدانگاه که پشت می‌کند و می‌رود، و به روز بدانگاه که روشن می‌شوند سوگند خورده است. چون این چیزها مشتمل بر آیات بزرگ خدا هستند و بر کمال قدرت خداوند و حکمت و گستردگی فرمانروایی‌اش و فراگیر بودن رحمت و احاطه‌ی علم و آگاهی‌اش دلالت می‌نمایند.

و آنچه خداوند برایش سوگند خورده این است که می‌فرماید: ﴿إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ٣٥آتش جهنم یکی از چیزهای بزرگ و مهم است. پس شما را به آن خبر دادیم و از آن آگاه شدید، پس هرکسی از شما می‌خواهد گام به پیش بگذارد و کارهایی انجام دهد که او را به خدا و خشنودی و بهشتش نزدیک می‌گرداند یا از آنچه که برای آن آفریده شده و خدا آن را دوست می‌دارد و می‌پسندد عقب بکشد و مرتکب گناه شود و خودش را به جهنم نزدیک گرداند. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡیُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡیَکۡفُرۡ...[الکهف: ۲۹]. «و بگو: حق از سوی پروردگارتان است، پس هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کفر بورزد».

﴿کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ٣٨هرکس در گرو کارهای بدی است که کرده است. پس در مقابل آن گروگان گرفته می‌شود و آن کارها طوق گردنش خواهند بود و باعث گرفتار شدنش به عذب می‌گردند. ﴿إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ٣٩مگر کسانی‌که کارنامه اعمالشان به دست راست داده می‌شود و از سعادتمندان هستند. این‌ها گروگان گرفته نمی‌شوند بلکه آزاد و شاد خواهند بود.

﴿فِی جَنَّٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ٤٠ عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ٤١در باغ‌هایی بهشتی خواهند بود که همه خواسته‌هایشان در آن فراهم است و در آسایش کامل هستند. آنان رو به همدیگر می‌نمایند و از یکدیگر درباره گناهکاران می‌پرسند که حالتشان چگونه شد، آیا آنچه را که خدا به آن‌ها وعده داده بود یافتند؟ و برخی به برخی دیگر می‌گویند: «آیا از آن‌ها خبر دارید؟». آنگاه آنان را در وسط دوزخ می‌بینند که عذاب داده می‌شوند. پس به آنان می‌گویند: ﴿مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ٤٢چه چیزی شما را وارد دوزخ گردانیده است؟ و به چه گناهی شما مستحق دوزخ شده‌اید؟

﴿قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ٤٣ وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ٤٤می‌گویند: از نمازگزاران نبودیم و به بینوا خوراک نمی‌دادیم پس آن‌ها نه عبادت خدا را انجام داده‌اند و نه به مردم نیازمند کمک کرده‌اند.

﴿وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ٤٥و به وسیله باطل به مجادله با حق می‌پرداختیم. ﴿وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ٤٦و ما روز جزا را دروغ می‌انگاشتیم.

و این آثار فرو رفتن در باطل است که وقتی کسی در باطل فرو رود که روز قیامت است اعراض می‌نماید، قیامتی که محل جزای اعمال است و جایی است که پادشاهی خدا و حکم دادگرانه‌ی او برای سایر مردم آشکار می‌گردد. پس این راه باطل را ادامه دادیم ﴿حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ٤٧تا این که مرگ به سراغمان آمد. و هنگامی‌که بر کفر مردند درِ همه آرزوها به رویشان بسته شد، و هیچ راه چاره‌ای برایشان نماند.

﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ٤٨پس دیگر شفاعت و میانجی‌گری شفاعت کنندگان سودی به آنان نمی‌بخشد، چون شفاعت کنندگان فقط برای کسی شفاعت می‌نمایند که خداوند بپسندد. اما خداوند اعمال این‌ها را نمی‌پسندد. پس از اینکه خداوند سرنوشت مخالفان را بیان کرد، مشرکانی را که در قید حیات هستند مورد سرزنش و ملامت قرار داد و فرمود: ﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ٤٩پس آنان‌را چه شده است که از پند روی گردان و غافل هستند.

﴿کَأَنَّهُمۡآن‌ها چنان از اندرز گریزان و متنفر هستند انگار ﴿حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞخرهای وحشی هستند که رم کرده‌اند. وقتی رم کنند تندتر می‌دوند. ﴿فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ٥١گورخرانی که از دست شکارچی و یا از پیش شیری و امثال آن گریخته باشند. این بزرگترین گریز از حق است.آن‌ها با وجود چنین گریز و رویگردانی ادعاهای بزرگی می‌کنند.

﴿بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢بلکه هرکس از آن‌ها می‌خواهد که به او صحیفه‌هایی گشوده داده شود، صحیفه‌هایی که از آسمان بر او نازل شود و ادعا می‌کند که تا چنین کاری انجام نشود از حق پیروی نخواهد کرد. حال آن که دروغ می‌گویند و اگر هر نشانه‌ای برای این‌ها بیاید ایمان نمی‌آورند تا آنکه عذاب دردناک را ببینند، چون نشانه‌های روشنگری که حق را روشن و واضح می‌گرداند نزد آن‌ها آمده است پس اگر خیری در این‌ها بود ایمان می‌آوردند.

بنابراین فرمود: ﴿کَلَّاآنچه را که می‌خواهند به آن‌ها نمی‌دهیم و آن‌ها هدفشان فقط این است که بگویند خدا نمی‌تواند.

﴿بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَبلکه اصلا آنان از آخرت نمی‌ترسند و اگر از آن می‌ترسیدند چنین کارهایی از آنان سر نمی‌زد. ﴿کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ٥٤آنگونه نیست، به درستی که آن یادآوری است. ضمیر در «إِنَّهُ»پس هرکس می‌خواهد آن را یاد کند، چون این راه را برای او روشن گردانیده و دلیل را پیش روی او گذارده است.

﴿وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُو پند نمی‌پذیرند مگر این که خدا بخواهد چون مشیت و خواست خداوند نافذ و فراگیر است و کوچکترین اتفاقی بیرون از خواست خداوند صورت نمی‌پذیرد. در اینجا اعتقاد و نظریات قدریه رد شده است، آن‌هایی که معتقدند کارهای بندگان تحت مشیت و خواست خداوند انجام نمی‌گیرد.

هم‌چنین ردی است بر جبریه که گمان می‌برند بنده هیچ اراده و خواستی ندارد و در حقیقت کاری انجام نمی‌دهد بلکه او بر انجام دادن کارش مجبور است. پس خداوند ثابت کرد که بنده دارای خواست و اراده‌ی حقیقی و فعلی است اما خواست او تابع مشیت و خواست خداوند می‌باشد.

﴿هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِخداوند سزاوار است که از خشم او پرهیز شود و مورد پرستش قرار گیرد چون او معبود به حقّی است که عبادت جز برای او شایسته‌ی کسی نیست، و سزاوار است که کسی را بیامرزد که از او می‌ترسد و دنبال رضایت اوست.

پایان تفسیر سوره‌ی مدثر