تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ عنکبوت

سورۀ عنکبوت

مکی است؛ ترتیب آن 29؛ شمار آیات آن 69

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿الٓمٓ ١.

الف، لام، میم. این حروف مقطعه است که خداوند عزوجل به مراد خویش از آن‌ها داناتر می‌باشد. اما قطعاً این حروف معانی بزرگ و خجسته‌ای دارند که حق‌تعالی علم آن را به خودش اختصاص داده است.

﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن یُتۡرَکُوٓاْ أَن یَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا یُفۡتَنُونَ ٢.

آیا بندگان پنداشتند که وقتی گفتند: ایمان آوردیم! بر این ادّعا رها شده و مورد ابتلا و آزمایش قرار داده نمی‌شوند؟ نه! چنین نیست؛ بلکه به زودی با بلا مورد ابتلا قرار خواهند گرفت تا راستگو از دروغگو نمایان شود.

﴿وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَیَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ صَدَقُواْ وَلَیَعۡلَمَنَّ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٣.

و به یقین خداوند عزوجل امّت‌های پیشین را نیز با فرستادن پیامبران به سوی‌شان مورد امتحان قرارداد و در نتیجه علم حق‌تعالی در مورد راستگویی راست ایمانان و دروغگویی مدّعیان دروغین آشکار شد.

﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ أَن یَسۡبِقُونَاۚ سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ ٤.

آیا مگر اهالی اردوگاه کفر و نافرمانی پنداشتند که بر خدا عزوجل پیشی می‌جویند و او بر آنان توانا نیست و نیرویش بدانان نمی‌رسد؟ نه! سوگند به خدا عزوجل که چنان نیست بلکه آنان در قبضه خدا عزوجل هستند. پس اگر پنداشتند که حق‌تعالی از مجازات‌شان بر اعمال‌شان عاجز است، بسیار بد داوری کرده و بس نادرست تصور کرده‌اند.

﴿مَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَأٓتٖۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٥.

هر کس امیدوار دیدار آخرت با پروردگارش بوده و به پاداشی که نزد وی است طمع می‌ورزد، پس یقیناً میعادی که وی به بندگانش از رستاخیز و ثواب و عقاب داده است خواه ناخواه تحقّق یافتنی است و او شنوای سخنان و دانای اعمال است؛ از این جهت در میان‌شان به علم و حکمت داوری می‌کند.

﴿وَمَن جَٰهَدَ فَإِنَّمَا یُجَٰهِدُ لِنَفۡسِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦.

و هر کس در راه خدا عزوجل و برتری کلمه وی جهاد کند و نیز با نفس خویش در جهت عمل بدانچه که مورد پسند حق‌تعالی است پیکار نماید، پس یقیناً و ثواب نفع و ثواب جهادش به خودش برمی‌گردد؛ چه او آن عمل را جز برای دریافت پاداش انجام نداده است، از آن‌رو که خداوند عزوجل از نیکی نیکوکاران و صلاح مصلحان در حال و اعمال‌شان بی‌نیاز است و به کسی از خلقش محتاج نیست. آری! بی‌گمان توانگری مطلق، فرمانروایی کامل و همه گستره آفرینش فقط از آن خدا عزوجل است.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَحۡسَنَ ٱلَّذِی کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٧.

و کسانی که به خدا عزوجل ایمان آورده، از پیامبرش پیروی نموده و اعمال صالح مشروع را انجام داده‌اند، حق‌تعالی گناهان‌شان را خواهد آمرزید و خطاهای‌شان را خواهد زدود و ایشان را بر معیار نیکوترین آنچه عمل می‌کرده‌اند پاداش خواهد داد. آری! حقیقتاً که او پاداش را بر معیار بهترین و نیکوترین عملی که انجام داده‌اند عیار خواهد ساخت.

﴿وَوَصَّیۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَیۡهِ حُسۡنٗاۖ وَإِن جَٰهَدَاکَ لِتُشۡرِکَ بِی مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَآۚ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٨.

حق‌تعالی انسان را به احسان با پدر و مادرش از راه ریزش نیکی، لطف و مهربانی به ایشان در آنچه که مقتضای طاعت اوتعالی است سفارش کرده است. اما اگر پدر و مادر بکوشند تا فرزند‌شان به خدای متعال شریک آورد، یا وی را به کفر دستور دهند پس اطاعت‌شان در این امور حرام است. و یقیناً بازگشت بندگان به سوی خدا عزوجل است تا ایشان را بر آنچه کرده‌اند محاسبه کند؛ پس اگر اعمال خیر انجام داده بودند، جزای خیر و اگر مرتکب اعمال شرّ گردیده بودند، جزای شرّ به آنان بدهد.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُدۡخِلَنَّهُمۡ فِی ٱلصَّٰلِحِینَ ٩.

و کسانی که به خدا عزوجل ایمان آورده، از پیامبرش پیروی کرده و اعمال نیکوی مشروع را انجام داده‌اند پس خداوند عزوجل ایشان را در قبال آن به دخول بهشت‌های پر ناز و نعمت پاداش خواهد داد.

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَقُولُ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ فَإِذَآ أُوذِیَ فِی ٱللَّهِ جَعَلَ فِتۡنَةَ ٱلنَّاسِ کَعَذَابِ ٱللَّهِۖ وَلَئِن جَآءَ نَصۡرٞ مِّن رَّبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمۡۚ أَوَ لَیۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٠.

و برخی از مردم فقط به زبان می‌گویند: ما به خداوند عزوجل ایمان آورده‌ایم. اما چون کافران آزارشان دهند، از این امر به ستوه آمده، احساس دلتنگی می‌کنند و بی‌قرار می‌شوند، آنسان که از عذاب خدا عزوجل بی‌قرار شوند و سر انجام کار بدانجا می‌کشد که صبر و شکیبایی را از کف داده و در نهایت اسلام را فرو می‌گذارند. لیکن اگر خداوند عزوجل پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمین را پیروزی عنایت کرد، اینگونه مردمان مذبذب و دو دل به مسلمانان می‌گویند: ای مسلمانان! ما یقیناً در نبرد با کفّار با شما بوده‌ایم. آیا حق‌تعالی به آنچه دل‌ها پنهان می‌دارند دانا و آگاه نیست و راستگو را از دروغگو و مؤمن را از منافق باز نمی‌شناسد؟

﴿وَلَیَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَیَعۡلَمَنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ ١١.

و قطعاً خداوند عزوجل کسانی را که در ایمان‌شان صادق بوده، دین خویش را برای وی خالص گردانیده و از پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کرده‌اند و نصرتش داده‌اند، می‌شناسد و او یقیناً می‌داند که چه کسی اسلام را آشکار و کفر را در دل پنهان داشته است، پس به زودی در میان هردو گروه داوری کرده، راستگویان را پاداش و دروغ پیشگان را به کیفر می‌رساند.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّبِعُواْ سَبِیلَنَا وَلۡنَحۡمِلۡ خَطَٰیَٰکُمۡ وَمَا هُم بِحَٰمِلِینَ مِنۡ خَطَٰیَٰهُم مِّن شَیۡءٍۖ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ١٢.

و کافران به مؤمنان می‌گویند: دین اسلام را فرو گذارید و در دین ما در آیید و یقین بدانید که ما مجازات گناهان و پیامد بدی‌های‌تان را به گردن می‌گیریم! حال آنکه در این سخن دروغگویند و هرگز هموزن ذره‌ای از گناهان‌شان را نیز بر دوش نخواهند گرفت. بنابراین ادعای‌شان کاملاً باطل و بدون شک بی‌اساس است.

﴿وَلَیَحۡمِلُنَّ أَثۡقَالَهُمۡ وَأَثۡقَالٗا مَّعَ أَثۡقَالِهِمۡۖ وَلَیُسۡ‍َٔلُنَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عَمَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ١٣.

و به زودی این گروه فرجام گناهان و بارهای گران خود را همراه با بارهای گران هر انسانی که گمراهش کرده و سبب اغوایش بوده‌اند بر دوش خواهند گرفت، بدون آنکه از بار‌های گران گناهان خود مرتکبان نیز چیزی کاسته شود. و به زودی خداوند عزوجل در روز قیامت آنان را از آن افترا مورد پرسش قرار خواهد داد.

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَلَبِثَ فِیهِمۡ أَلۡفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمۡسِینَ عَامٗا فَأَخَذَهُمُ ٱلطُّوفَانُ وَهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٤.

به راستی خداوند عزوجل نوح را با پیام توحید و دعوت به عبادت خویش به سوی قومش فرستاد. پس او قوم خود را به مدّت نهصد و پنجاه سال در این راه دعوت کرد و همه این مدّت را در میان‌شان درنگ نمود، اما آنان تکذیبش کردند. پس خداوند عزوجل با طوفان غرق‌شان کرد. و البته او بر آنان ستم نکرد بلکه خودشان با کفر و تکذیب بر خویشتن ستمگر بودند.

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَصۡحَٰبَ ٱلسَّفِینَةِ وَجَعَلۡنَٰهَآ ءَایَةٗ لِّلۡعَٰلَمِینَ ١٥.

در نتیجه خداوند عزوجل نوح و مؤمنان همراهش در کشتی را نجات داد و این واقعه را عبرتی برای نسل‌های آینده و اندرزی برای تمام جهانیان گردانید.

﴿وَإِبۡرَٰهِیمَ إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱتَّقُوهُۖ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١٦.

و ابراهیم علیه السلام را یاد کن؛ آن روز که قومش را به سوی یگانه پرستی خدا عزوجل و خالص سازی عبادت برایش همراه با عمل به شریعتش و اجتناب از معصیتش فرا خواند و گفت: قطعاً تمام مساحت خیر که شامل سعادت دنیا و نجات آخرت است در اجابت این دعوت نهفته است. پس بدانید که دستیابی بهشت جایزه کسانی است که بین خیر و شرّ تمیز کرده و راه خیر را بر گزیده‌اند.

﴿إِنَّمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا وَتَخۡلُقُونَ إِفۡکًاۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَا یَمۡلِکُونَ لَکُمۡ رِزۡقٗا فَٱبۡتَغُواْ عِندَ ٱللَّهِ ٱلرِّزۡقَ وَٱعۡبُدُوهُ وَٱشۡکُرُواْ لَهُۥٓۖ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ١٧.

و ابراهیم به آنان خبر داد که بتان و معبودانی را که غیر خدا عزوجل می‌پرستند چیزی جز دروغ، افترا و ساخته پرداخته‌های خودشان نیست؛ زیرا آن خدایان پنداری پرستش‌گران خویش را روزی نمی‌دهند، بلکه روزی دهنده فقط خدای یگانه است. بنابر آن بر بنده است که رزق و روزی را فقط از خدا طلب کند نه از ماسوایش. در عین حال باید طاعت را برای وی خالص گردانید، وی را به عبودیت یکتا قرار داد و سپاسگزار وی بود؛ با عمل به طاعتش و ترک نافرمانی‌هایش. و البته روز قیامت بازگشت فقط به سوی اوست پس قطعاً خلق را در برابر اعمال‌شان مورد حساب قرار می‌دهد.

﴿وَإِن تُکَذِّبُواْ فَقَدۡ کَذَّبَ أُمَمٞ مِّن قَبۡلِکُمۡۖ وَمَا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ١٨.

ای بندگان! و اگر شما پیامبر گرامی ما محمد صلی الله علیه و آله و سلم را در دعوتش به سوی توحید، لزوم طاعت و خالص سازی عبادت برای پروردگار متعال تکذیب کنید، قطعاً پیش از شما نیز امّت‌هایی بوده‌اند که پیامبران‌شان را تکذیب کرده و با ایشان به نبرد پرداخته‌اند؛ اما خداوند عزوجل نابودشان ساخت. و بر پیامبر جز ابلاغ آشکار دعوتش به امّتش وظیفه دیگری نیست و او چیزی از تبعات و پیامدهای عصیان‌شان را بر دوش نمی‌کشد.

﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ کَیۡفَ یُبۡدِئُ ٱللَّهُ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥٓۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ ١٩.

آیا آن گروه تکذیبگر ندانسته‌اند که خداوند عزوجل چگونه آفرینش را بدون نمونه پیشینی ایجاد و ابداع کرده و سپس آن را بعد از فانی ساختنش مجدّداً همچون بار نخست باز می‌گرداند؟ بی‌گمان چیزی از این کار بر وی دشوار نیست، بلکه ماجرای آفرینش همه با کلمه «کُن» انجام یافته و با این کلمه آفرینش بی‌درنگ تحقّق پیدا می‌کند. آری! این کار از آن‌رو بر خدای متعال سهل و آسان است که قدرت، قوّت و حکمتش کامل، بی‌نهایت و مطلق است.

﴿قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ بَدَأَ ٱلۡخَلۡقَۚ ثُمَّ ٱللَّهُ یُنشِئُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأٓخِرَةَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٠.

ای پیامبر! به کافران بگو: بروید در زمین بگردید و به نگاه اندیشه و اعتبار بنگرید و بیندیشید که چگونه خداوند عزوجل هستی را ایجاد کرد، خلق را آفرید و هیچ چیز از این‌ها بر او دشوار تمام نشد. پس بدانید که باز آفرینی آن‌ها بعد از فنا بر وی ساده‌تر و آسان‌تر است. آری! خداوند عزوجل بر هر چیز توانا و مقتدر است؛ هیچ امری که آن را اراده کند، درمانده‌اش نکرده و هیچ کاری بر وی دشوار نیست.

﴿یُعَذِّبُ مَن یَشَآءُ وَیَرۡحَمُ مَن یَشَآءُۖ وَإِلَیۡهِ تُقۡلَبُونَ ٢١.

و خداوند عزوجل هر کس از بندگان را که بخواهد در برابر آنچه از جرم و فساد که مرتکب شده عذاب می‌کند و هر کس از بندگانش را که بخواهد در صورتی که توبه و انابت کرده، به طاعتش عمل نماید و از نافرمانی‌هایش اجتناب ورزد، مورد مرحمت قرار می‌دهد. و بازگشت تنها به سوی اوتعالی است تا فرمانبردارن را پاداش و نافرمانان را مجازات کند.

﴿وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِۖ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِیّٖ وَلَا نَصِیرٖ ٢٢.

و ای بندگان! شما نه در زمین و نه در آسمان عاجز کننده پروردگارتان نیستید تا در صورت عصیان از قبضه قدرتش بیرون شده یا از عذابش پیشی گیرید و شما را جز خدا عزوجل دوست و باوری نیست که امورتان را بر عهده گیرد و مدافع و یاریگری هم ندارید که شما را از عذابش برهاند.

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَلِقَآئِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ یَئِسُواْ مِن رَّحۡمَتِی وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٢٣.

و هر کس برهان‌هایی را که خداوند عزوجل بر پیامبرش در کتابش نازل کرده تکذیب کند و بدان کفر ورزیده ادلّۀ یگانگی و الوهیّت را منکر شود، آن گروه هرگز امید و توقعی به رحمت خداوند عزوجل نخواهند داشت آنگاه که عذابش را که به دشمنانش وعده داده است ببینند. و به زودی عذاب سخت پردرد را در آتش جهنم خواهند چشید.

﴿فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱقۡتُلُوهُ أَوۡ حَرِّقُوهُ فَأَنجَىٰهُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلنَّارِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٢٤.

پس پاسخ قوم ابراهیم علیه السلام به وی جز این نبود که در میان خود به رأی زنی و مشوره پرداختند تا وی را بکشد یا به آتش بسوزانند. و عملاً هم وی را در آتش انداختند، اما خداوند عزوجل وی را از آن رهانید و آتش را بر وی سرد و سلامتی بخش گردانید. بی‌گمان در رها سازی ابراهیم علیه السلام از آتش و در پیروز ساختنش بر دشمنانش، برهان‌های روشنی است برای بندگانی که اخبار حق‌تعالی را تصدیق کرده و به اوامرش عمل می‌کنند.

﴿وَقَالَ إِنَّمَا ٱتَّخَذۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡثَٰنٗا مَّوَدَّةَ بَیۡنِکُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ ثُمَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ یَکۡفُرُ بَعۡضُکُم بِبَعۡضٖ وَیَلۡعَنُ بَعۡضُکُم بَعۡضٗا وَمَأۡوَىٰکُمُ ٱلنَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٢٥.

و ابراهیم علیه السلام قومش را نصیحت کرد و گفت: در حقیقت کسانی را بتان و معبودان باطل را که شما غیر خدا می‌پرستید، جز این نیست که این پرستش، پرستش باطل و ناروایی است. و شما عبادت این بتان را وسیله دوستی بین خود در این دنیای ناپایدار گردانیده، بر عبادت و نصرت آن‌ها پیوندها و پیمان‌های محبّت و دوستی را به هم می‌بندید، اما بدانید که چون روز قیامت فرا رسد، شما در میان خود دشمن خواهید بود و بعضی از بعضی دیگر بی‌زاری خواهید جست و همدیگر را لعنت و نفرین خواهید کرد. سپس بازگشت همگی شما به سوی آتش جهنم است؛ پس نه کسی عذاب آن را از شما دفع می‌کند و نه کسی می‌تواند عقاب الهی را از شما باز دارد.

﴿۞فَ‍َٔامَنَ لَهُۥ لُوطٞۘ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّیٓۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٢٦.

پس لوط ابراهیم را تصدیق کرده، به پیامش ایمان آورد و از وی پیروی نمود. و ابراهیم گفت: من به سوی شام ـ آن سرزمین مبارک ـ رونده‌ام پس به زودی سرزمین قومم را ترک خواهم کرد؛ زیرا اینجا سرای کفر است. حقیقتاً خداوند عزوجل آن ذات غالبی است که دشمنانش را به عزّتش مقهور ساخته است. او آن فرمانروایی است که دشمنانش را به تقدیر و تدبیر خویش درهم کوبیده و خوار و زبون‌شان ساخته است. او در صنع و تدبیر و در شرع و تقدیرش حکیم و سنجیده کار است.

﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَجَعَلۡنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡکِتَٰبَ وَءَاتَیۡنَٰهُ أَجۡرَهُۥ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَإِنَّهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ لَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٢٧.

و خداوند عزوجل به ابراهیم اسحاق را به عنوان فرزندی پیامبر عنایت کرد و بعد از اسحاق نواده‌اش یعقوب پیامبر را به وی بخشید و در نسل ابراهیم پیامبران گرامی قرار داد که از بارگاه خداوند عزوجل کتاب‌های نازل شده را آوردند. همچنان باری‌تعالی به ابراهیم پاداش عملش را در دنیا عنایت کرد؛ با نام و آوازه نیک، ثنا و ستایش خلق و نسل پاک و صالح و او در آخرت نیز از رستگاران به رضوان الله عزوجل و نجات یافتگان از عذابش می‌باشد.

﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢٨.

و پیامبر خدا لوط را یاد کن؛ روزی که قومش را نصیحت کرد و آن کار زشت را که همانا مقاربت جنسی با مردان به جای زنان بود بر آنان انکار کرد و به آن‌ها خبر داد که هیچ‌کس از امّت‌های پیشین بر این کار زشت بر آن‌ها پیشی نگرفته است؛ زیرا این عمل خلاف فطرت، خلاف عقل و خلاف شریعت‌های آسمانی است.

﴿أَئِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ وَتَقۡطَعُونَ ٱلسَّبِیلَ وَتَأۡتُونَ فِی نَادِیکُمُ ٱلۡمُنکَرَۖ فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُواْ ٱئۡتِنَا بِعَذَابِ ٱللَّهِ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٢٩.

لوط مقاربت با مردان و راه زنی بر مسافران را بر آنان انکار کرد و همچنان کارهای زشت و شرم آوری را که در مجالس خود انجام می‌دادند؛ مانند مسخره نمودن یکدیگر، زدن رهگذران به سنگ، برهنه ساختن عورت‌ها، بد زبانی و هرزه درایی؛ این اعمالی که در حقیقت هم مخالف دین و هم مخالف آداب و هنجارهای اخلاقی جامعه بشری است. ولی پاسخ قوم لوط به وی جز این نبود که گفتند: اگر در این ادعا که خدا عزوجل تو را به سوی ما فرستاده است و در اینکه هشدار‌هایت را در مورد ما واقعاً عملی می‌سازی، راستگو هستی پس معطل مباش و عذاب خدا را برای ما بیاور!!

﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٣٠.

پس لوط علیه السلام علیه قومش دست به دعا برداشت و گفت: پروردگارا! از تو درخواست می‌کنم که مرا با فرود آوردن عذاب بر کسانی که با انجام دادن اعمال زشتی مانند فحشا و منکر در زمین فساد می‌کنند، یاری دهی. پس خداوند عزوجل دعایش را اجابت کرد و قومش را نابود گردانید.

﴿وَلَمَّا جَآءَتۡ رُسُلُنَآ إِبۡرَٰهِیمَ بِٱلۡبُشۡرَىٰ قَالُوٓاْ إِنَّا مُهۡلِکُوٓاْ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةِۖ إِنَّ أَهۡلَهَا کَانُواْ ظَٰلِمِینَ ٣١.

و چون فرشتگان الهی نزد ابراهیم علیه السلام آمدند وی را به تولّد اسحاق علیه السلام به عنوان فرزندی پیامبر و بعد از اسحاق به تولّد یعقوب که او نیز پیامبر خواهد بود، مژده دهند، آن فرشتگان به ابراهیم علیه السلام این خبر را نیز دادند که حق‌تعالی به ویران ساختن مردم شهر لوط که عبارت از شهر (سدوم) بود دستور‌شان داده است؛ زیرا ساکنان آن با شرک و اعمال منکر، بر خویشتن ستم کرده‌اند.

﴿قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطٗاۚ قَالُواْ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَن فِیهَاۖ لَنُنَجِّیَنَّهُۥ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٣٢.

ابراهیم علیه السلام به فرشتگان گفت: چگونه آن شهر را نابود می‌کنید، حال آنکه لوط پیامبر خدا نیز در آنجاست و او سزاوار عذاب نیست؟ فرشتگان پاسخ دادند: خداوند عزوجل ایشان را از کسانی که در آن شهر هستند آگاه ساخته است و البته که ایشان صالحان را از مفسدان تمیز می‌دهند و بناء لوط علیه السلام و خانواده با ایمانش را از نابودیی که به سراغ فسادکاران خواهد آمد نجات خواهند داد؛ به جز زن لوط که او با قومش باقی می‌ماند و هم با آنان هلاک خواهد شد؛ زیرا او با آنان در اعمال زشت‌شان موافقت کرده است.

﴿وَلَمَّآ أَن جَآءَتۡ رُسُلُنَا لُوطٗا سِیٓءَ بِهِمۡ وَضَاقَ بِهِمۡ ذَرۡعٗاۖ وَقَالُواْ لَا تَخَفۡ وَلَا تَحۡزَنۡ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهۡلَکَ إِلَّا ٱمۡرَأَتَکَ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٣٣.

و هنگامی که فرشتگان ما نزد لوط آمدند او از آمدن‌شان ناراحت شد؛ زیرا او ایشان را بشر پنداشت و چون به پلیدی قومش خوب آشنا بود، می‌دانست که قصد انجام چه فعل زشتی را دارند. پس فرشتگان به لوط گفتند: بر ما بیمناک مباش؛ زیرا هرگز آنان را بر ما دسترسی نیست؛ چرا که خداوند عزوجل ما را از آنان حمایت خواهد کرد. و از خبر نابودسازی خودشان و ویران‌سازی شهرشان نیز اندوهگین مباش؛ زیرا خداوند عزوجل تو و خانواده‌ات را از عذاب نجات خواهد داد به جز زنت را که همراه با قومت از هلاک شدگان می‌باشد.

﴿إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَىٰٓ أَهۡلِ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةِ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ٣٤.

ای لوط! بی‌تردید خداوند عزوجل بر شهر قوم لوط عذابی سخت از آسمان فرود خواهد آورد چرا که آنان با سنگ‌هایی سنگباران خواهند شد که آن سنگ‌ها آنان را به سبب کار فحشا و منکرشان، پاره پاره خواهد ساخت.

﴿وَلَقَد تَّرَکۡنَا مِنۡهَآ ءَایَةَۢ بَیِّنَةٗ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ ٣٥.

و به راستی خداوند عزوجل در شهر قوم لوط آثار واضح و نشانه‌هایی آشکار قرار داده است که تدبّر کنندگان در نشانه‌های خدا عزوجل با مشاهده آن بر نابودی آن‌ها راه می‌برند.

﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗا فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱرۡجُواْ ٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ ٣٦.

و حق‌تعالی به سوی مردم مدین برادرشان شعیب پیامبر را فرستاد. پس او آنان را دعوت کرد که: خدا عزوجل را بپرستند، طاعت را برایش خالص سازند و با عمل‌شان پاداش روز آخرت را از خدا عزوجل طلب کنند. او همچنان ایشان را از فساد افگنی در زمین ـ با ارتکاب معاصی و منکرات و پای فشردن بر گناه ـ نهی کرد و از آنان خواست تا توبه نصوح نموده و صادقانه به سوی خدا عزوجل باز گردند.

﴿فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٣٧.

اما اهالی مدین پیامبرشان شعیب را تکذیب کرده و پیامش را رد کردند، در نتیجه خدای متعال بر آنان زلزلۀ سختی را مسلط ساخت که دیارشان را ویران و خودشان را نابود کرد. پس آنان در فرجام هلاک شده و در منازل خویش نگونساز فرو افتادند.

﴿وَعَادٗا وَثَمُودَاْ وَقَد تَّبَیَّنَ لَکُم مِّن مَّسَٰکِنِهِمۡۖ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَصَدَّهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَکَانُواْ مُسۡتَبۡصِرِینَ ٣٨.

و خداوند عزوجل اقوام عاد و ثمود را هلاک ساخت. و قطعاً فرجام ننگین گرفتاری‌شان به عذاب سخت الهی، در ویرانکد‌ه‌های منازل‌شان برای مردم نمایان است. در واقع ابلیس امور منفور شرک و معاصی را برای‌شان آراست و در نتیجه آنان را از مسیر هدایت و عبادت خدای  عزوجل  و پیروی از پیامبرانش علیهم السلامبازداشت؛ با آنکه بر گمراهی‌شان بینا، به آن دلخوش و توجیه‌گر افعال خویش بودند؛ چرا که می‌پنداشتند بر راه رشد و استواری قرار دارند حال آنکه در سخت‌ترین گمراهی و بزرگ‌ترین اغوا به سر می‌برند.

﴿وَقَٰرُونَ وَفِرۡعَوۡنَ وَهَٰمَٰنَۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مُّوسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا کَانُواْ سَٰبِقِینَ ٣٩.

و خداوند عزوجل قارون، فرعون و هامان را به سبب کفر و برتری جویی‌شان در زمین نابود گردانید. و موسی فرزند عمران به همۀ آنان برهان‌های روشن و حجّت‌های مبرهنی که راهنمای راستگویی وی بود آورد اما با سلطه و سرمایه‌ای که در اختیار داشتند بر بندگان خدا عزوجل تکبر ورزیده و در زمین فساد افروختند. با این همه از خدا پیشی جوینده نبودند بلکه اوتعالی بر آنان صاحب اقتدار بود و همه در قبضۀ وی قرار داشتند.

﴿فَکُلًّا أَخَذۡنَا بِذَنۢبِهِۦۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِ حَاصِبٗا وَمِنۡهُم مَّنۡ أَخَذَتۡهُ ٱلصَّیۡحَةُ وَمِنۡهُم مَّنۡ خَسَفۡنَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ وَمِنۡهُم مَّنۡ أَغۡرَقۡنَاۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ٤٠.

و خداوند عزوجل همگی را به سبب گناهان‌شان گرفتار کرد؛ پس بر بعضی ـ مانند قوم لوط ـ سنگی از گل پخته فرو فرستاد و بعضی دیگر ـ مانند قوم صالح و شعیب ـ را با فریاد مرگبار هلاک ساخت و بعضی دیگر ـ مانند قارون ـ را به زمین فرو برد؛ و بعضی دیگر ـ مانند فرعون و لشکرش ـ را غرق گردانید و البته چنان نبود که خداوند عزوجل آنان را به گناهان دیگران عذاب کند بلکه به گناهانی که خود مرتکب شده بودند عذاب‌شان کرد؛ زیرا آنان با انهماک در کفر، فرو گذاشتن شکر و نبرد علیه خدا عزوجل و پیامبرانش بر خویشتن ستم کردند.

﴿مَثَلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَوۡلِیَآءَ کَمَثَلِ ٱلۡعَنکَبُوتِ ٱتَّخَذَتۡ بَیۡتٗاۖ وَإِنَّ أَوۡهَنَ ٱلۡبُیُوتِ لَبَیۡتُ ٱلۡعَنکَبُوتِۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ ٤١.

وصف کسانی که به جای خدا عزوجل بتان و معبودانی را به پرستش گرفته و از آن‌ها نفع رسانی و دفع زیان را امید می‌دارند مانند وصف عنکوبت است که خانۀ سست و لرزان برای خویشتن ساخته است تا در آن سکونت گزیند، اما آن خانه در هنگام نیازش بدان، هیچ به کارش نمی‌آید. پس همچنان اند این گروه کفّار که معبودات باطل‌شان در هنگام نیاز هیچ به کارشان نمی‌آید. و بی‌گمان ضعیف‌ترین خانه‌ها خانۀ عنکبوت است؛ زیرا نه صاحبش را از آسیب باران نگه می‌دارد، نه در وقت خطر سودی می‌رساند و نه در برابر باد تاب و توان ایستادگی دارد. به علاوه در آن خانه، عنکبوت ماده عنکبوت نر را می‌کشد و در کنار آن راحت نیست. بنابراین اگر این گروه جاهل به ضعف خدایان‌شان پی می‌بردند هرگز آن‌ها را به جای خدا نمی‌پرستیدند.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ مِن شَیۡءٖۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٤٢.

در حقیقت خداوند عزوجل به بتان و همتایانی که جز وی می‌پرستند دانا است و می‌داند که آن خدایان عاجز و ناتوانند؛ نه سودی می‌رسانند و نه زیانی. در واقع آن‌ها نام‌هایی‌اند توخالی و محض که نه خیری می‌رسانند و نه شرّی را دفع می‌کنند و خداوند عزوجل غالب است؛ بناء از نافرمانانش انتقام گرفته، دشمنانش را خوار می‌سازد و دوستانش را عزّت می‌دهد و او در تدبیر و صنع و در حکم و شرعش، سنجیده‌کار و صاحب حکمت است.

﴿وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِۖ وَمَا یَعۡقِلُهَآ إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ ٤٣.

و خداوند عزوجل این مَثَل‌های یاد شده را برای بندگانش می‌زند تا حقایق امور را برای‌شان بر ملا گرداند اما فقط دانشوران به خدا عزوجل و نام‌ها و صفات و شریعتش از این مَثَل‌ها نفع می‌برند.

﴿خَلَقَ ٱللَّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ ٤٤.

خداوند آسمان‌ها و زمین را به عدل و قسط آفریده است نه برای بازی و سرگرمی، پس بی‌گمان در این آفرینش عظیم برای کسانی که کتاب خدا عزوجل و سنّت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را باور دارند، دلالت روشن و حجّت قاطعی است.

﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۗ وَلَذِکۡرُ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تَصۡنَعُونَ ٤٥.

ای پیامبر! آنچه را خداوند عزوجل از آیات قرآن عظیم به سویت وحی نموده به مردم بخوان و بدان عمل کن. همچنان طوری که مشروع ساخته با کامل‌ترین روش به اقامه نماز بپرداز؛ چون پایبندی به نماز با شرایط و آدابش صاحب خود را از ارتکاب گناه و انجام فحشا و منکر بازمی‌دارد. آری! کسی که نماز را به وجه احسن ادا کند، حق‌تعالی دلش را به ایمان آباد می‌سازد و ضمیرش را به یقین منوّر می‌نماید؛ یعنی ادای نماز باعث زیادت تقوا، شکست شیطان و روشنی نفسش می‌گردد و از اثرش به فضایل محبت می‌ورزد، از رذایل بد می‌برد و درخت شرّ و بدی‌ها در وجودش می‌خشکد. ذکر پروردگار در نماز و بیرون نماز بزرگ‌تر و بهتر از هرچیز دیگر است، یا ذکر الله عزوجل در نماز از اینکه از فحشا و منکر بازمی‌دارد بزرگ‌تر است. پروردگار منّان به اعمال نیک و بد بندگان آگاه است و قطعاً با اقامۀ پاداش و کیفر، از اعمال‌شان حساب می‌گیرد.

﴿۞وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡۖ وَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ إِلَیۡنَا وَأُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَإِلَٰهُنَا وَإِلَٰهُکُمۡ وَٰحِدٞ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ٤٦.

ای مؤمنان! با یهود و نصارا جز با سخنان نرم، خطاب نیکو، روش پسندیده و فراخوان مناسب مجادله نکنید تا حق ثابت یابد و دلایل موثر واقع شود. اما هر که از آنان تکبّر و عناد ورزید و با ترک گفتگو و برهان، جنگ و ستیز را در پیش گرفت برای مقابله با او غیر از مجادله به شیوۀ احسن راه‌های دیگری چون صف آرایی، جهاد و مانند این امور وجود دارد و هر کس را باید به مقتضای حالش پاسخ داد. ای مسلمانان! برای یهود و نصارا بگویید: ما به قرآن که بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده، به تورات که بر موسی علیه السلام فرود آمده و به انجیل که بر عیسی علیه السلام نزول یافته ایمان آوردیم. خدای یگانه و یکتا معبود بر حق ما و چیزی در ذات، نام‌ها و صفاتش با پروردگار همانندی ندارد و ما با انجام طاعات، عمل به شریعت و پیروی از پیامبرش مطیع و فرمان بردار اوتعالی هستیم.

﴿وَکَذَٰلِکَ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَۚ فَٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یُؤۡمِنُونَ بِهِۦۖ وَمِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ مَن یُؤۡمِنُ بِهِۦۚ وَمَا یَجۡحَدُ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَّا ٱلۡکَٰفِرُونَ ٤٧.

ای پیامبر! همچنان که بر پیامبران پیش از تو کتاب‌هایی را نازل نمودیم، بر تو هم قرآن بزرگی را فرو فرستادیم که آن کتاب‌ها را تصدیق می‌نماید؛ از این‌رو یهودیان و نصرانیانی که خداوند عزوجل تورات و انجیل را برای‌شان داده و به کتاب‌های خویش ایمان آوردند و بدان عمل کردند، به قرآن نیز ایمان می‌آورند. به همین‌گونه از جمله عرب‌های ناخوان کسانی هستند که به آنچه بر تو نازل شده تصدیق می‌نمایند. تنها کسانی به آیات قرآن تکذیب می‌کنند و در دلایلش شک می‌ورزند که از دیر باز به تکذیب، انکار و عناد عادت داشته‌اند.

﴿وَمَا کُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن کِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِیَمِینِکَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ٤٨.

ای پیامبر! پیش از اینکه قرآن بر تو نازل شود نه کتابی را خوانده می‌توانستی و نه نوشتن یک حرفی با دست راست در توان تو بود، بلکه ناخوان بودی و به خواندن و نوشتن آشنایی نداشتی، چنان‌چه قومت به این امر آگاهی کامل دارند. اگر تو پیش از نزول قرآن، کتابی را خوانده و خطی را نوشته می‌توانستی، کافران در قرآن شک می‌ورزیدند و می‌گفتند: که آن را از کتاب‌های پیشین اقتباس کرده و یا از آن‌ها بازنوشته و نقل نموده است. بنابراین ناتوانی‌ات به خواندن و نوشتن از بزرگ‌ترین دلایل اثبات نبوّت توست.

﴿بَلۡ هُوَ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ فِی صُدُورِ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَۚ وَمَا یَجۡحَدُ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَّا ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٩.

آری! قرآن کریم آیات واضحی را ارائه کرده که طور آشکار به راستی و حق و هدایت دلالت می‌کند و دانشمندان آن را در سینه‌ها و حافظه‌های‌شان نگه می‌دارند، یا آیاتی را عرضه نموده که احکام را برای اهل علم بیان می‌دارد. تنها و تنها ستمگران متکبّر و منکران ستیزه‌گر به تکذیب آن پرداخته از آیاتش انکار می‌نمایند.

﴿وَقَالُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ ءَایَٰتٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓیَٰتُ عِندَ ٱللَّهِ وَإِنَّمَآ أَنَا۠ نَذِیرٞ مُّبِینٌ ٥٠.

کافران با اعتراض گفتند: چرا خداوند عزوجل بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم آیات محسوسی مانند ناقۀ صالح و عصای موسی را نازل نکرده تا قابل مشاهده باشد؟ برای آنان بگو: آیات و نشانه‌ها در تصرف و مشیّت الله تعالی است که هرگاه بخواهد فرود می‌آورد و چون نخواهد نازل نمی‌کند. من تنها و تنها بنده و فرستاده او هستم تا شما را از عذاب دشواری بیم دهم و هدایت و ضلالت را برای‌تان واضح سازم؛ از این رو نمی‌توانم از خود نشانه‌ای بیاورم.

﴿أَوَ لَمۡ یَکۡفِهِمۡ أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَرَحۡمَةٗ وَذِکۡرَىٰ لِقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٥١.

ای پیامبر بر گزیده! آیا برای فهم و اثبات صداقتت این کافی نیست که خداوند عزوجل قرآن را بر تو نازل کرده و هر لحظه برای‌شان خوانده می‌شود؟ آری! نزول قرآن کریم بر آن حضرت رحمتی برای مؤمنان است؛ برای آنان‌که بدان ایمان آوردند، پیرو و هدایاتش باشند و به احکامش عمل نمایند. همچنان موعظه و پندی سودمند برای کسانی است که در آن تدبّر کنند و احکامش را بیاموزند.

﴿قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡ شَهِیدٗاۖ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ وَکَفَرُواْ بِٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٥٢.

ای پیامبر! به کافران بگو: میان من و شما گواهی خداوند عزوجل کافی است که هم به راستی و درستی رسالت من و هم به تکذیب و کفر شما گواه است. اوتعالی همه امور آسمان‌ها و زمین را می‌داند و هیچ راز پنهانی بر او پوشیده نیست. امّا تصدیق مشرکان به کفر و طاغوت باعث شده که به آنچه خداوند عزوجل بر پیامبرش نازل کرده تکذیب نمایند. به آیات الهی کفر ورزند و در نتیجه زیانمند دنیا و آخرت شوند؛ زیرا از پاداش محروم‌اند و مستحقّ عذاب گردیدند.

﴿وَیَسۡتَعۡجِلُونَکَ بِٱلۡعَذَابِ وَلَوۡلَآ أَجَلٞ مُّسَمّٗى لَّجَآءَهُمُ ٱلۡعَذَابُۚ وَلَیَأۡتِیَنَّهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٥٣.

ای پیامبر! کافران با استهزا و استبعاد، نزول عذاب را طور عاجل از تو خواستار می‌شوند. اگر خداوند عزوجل برای مجازات آنان زمان مشخّص و تغییر ناپذیری را مقدّر نمی‌کرد، عذابش آنان را در هنگام مطالبه فرا می‌گرفت، اکنون نیز عذاب الهی آنان را به زودی و طور ناگهانی، با غروری که دارند طوری فرا خواهد گرفت که بی‌خبر باشند و وقت و قوعش را ندانند.

﴿یَسۡتَعۡجِلُونَکَ بِٱلۡعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةُۢ بِٱلۡکَٰفِرِینَ ٥٤.

ای پیامبر! کافران به نزول عذاب دنیوی شتاب می‌ورزند و این عذاب در نهایت بر آنان فرود آمدنی است. عذاب آخرت نیز آنان را احاطه می‌کند و آنگاه راه گریزی از آن ندارند.

﴿یَوۡمَ یَغۡشَىٰهُمُ ٱلۡعَذَابُ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِمۡ وَیَقُولُ ذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٥٥.

عذاب الهی کافران را از بلند سر و از زیر پا در روز قیامت تحت پوشش قرار می‌دهد؛ یعنی از هر طرف بر آنان احاطه دارد. حق‌تعالی در آن روز برای آنان می‌گوید: جزای اعمالی را که در دنیا انجام دادید بچشید. این بدان سبب است که به خداوند عزوجل کافر شدند، پیامبرش را نافرمانی کردند و با دوستانش به ستیزه برخاستند.

﴿یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ أَرۡضِی وَٰسِعَةٞ فَإِیَّٰیَ فَٱعۡبُدُونِ ٥٦.

ای بندگان مؤمن نیکو کار! آنگاه که سرزمینی بر شما تنگ آمد و توان نداشتید در آنجا دین‌تان را آشکار سازید و به عبادت پروردگار بپردازید، به سرزمین دیگری هجرت کنید تا شعایر دین خود را آزادانه برپا دارید و پروردگار خویش را اخلاصمندانه پرستش کنید؛ زیرا زمین خداوند عزوجل فراخ است.

﴿کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۖ ثُمَّ إِلَیۡنَا تُرۡجَعُونَ ٥٧.

حق‌تعالی بر هر نفس زنده مقدّر کرده که از شربت مرگ بچشد و بر بندگان حکم نموده که به سوی او باز گردند تا از اعمال‌شان حساب بگیرد.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ غُرَفٗا تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ نِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ ٥٨.

کسانی که با ایمان به خداوند عزوجل از پیامبرش پیروی کردند و به شریعتش عمل کردند، حق‌تعالی ایشان را در باغ‌های نعمت و آسایش در اطاق‌های بلند منزلی جایگزین می‌سازد که از زیر آن‌ها جوی‌ها جاری است و در این نعمت‌های جاودان و پاداش بزرگ همیشه ماندگار می‌باشند. این پاداش نیکو برای کسی میسّر است که با عمل به اوامر الهی و اجتناب از کارهای نامشروع رضای اوتعالی را خواستار باشد.

﴿ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ ٥٩.

این مقام بلند در باغ‌های پر از نعمت و آسایش برای کسانی مهیّاست که در انجام اوامر الهی استقامت ورزند، از نواهی اوتعالی بپرهیزند و طاعت پروردگارشان را لازم بگیرند. ایشان در هر حال و در هر امری از امور زندگی به خداوند عزوجل اعتماد دارند و همه امور خویش را به او می‌سپارند.

﴿وَکَأَیِّن مِّن دَآبَّةٖ لَّا تَحۡمِلُ رِزۡقَهَا ٱللَّهُ یَرۡزُقُهَا وَإِیَّاکُمۡۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٦٠.

چه قدر زیاد خزندگانی در روی زمین هستند که طعامی برای فردای خویش نگه نمی‌دارند و ذخیره نمی‌نمایند – طوری که انسان چنین می‌کند – اما خداوند عزوجل آن‌ها را به مانند انسان‌ها روزی می‌دهد. اوتعالی به گفته‌های شما شنوا و به کردارتان داناست، آوازهای‌تان را می‌شنود و نیت‌های شما را می‌داند.

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٦١.

ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی که آسمان‌ها و زمین را با این استحکام عجیب و صنُع بدیع کی آفریده و چه کسی خورشید و ماه را برای مصلحت بندگان مسخّر و فرمان بردار ساخته است؟ قطعاً پاسخ نخواهند داد که آفریدگار این همه فقط خداوند یگانه‌ای است که صاحب قهر و غلبه است. با وجود این اقرار، چگونه از عبادت پروردگار به پرستش دیگر چیزها رو می‌آورند؟ در حالی که می‌دانند تنها او آفریدگار با تدبیر و روزی دهندۀ یگانه است. چه اندازه کفر و افترای‌شان به پروردگار تعجّب آور است!

﴿ٱللَّهُ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَیَقۡدِرُ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ ٦٢.

خداوند عزوجل براساس مصلحت و علم خویش روزی هریک از بندگانش را که بخواهد فراخ می‌سازد و بر هرکدام که خواسته باشد تنگ می‌گرداند. آری! داد و گرفت رزق و روزی براساس حکمت والای اوتعالی صورت می‌گیرد؛ زیرا وی به احوال بندگان دانا و به امورشان آگاه است، هیچ چیز غایبی از علمش پنهان نیست و رحمت و علمش همه مخلوقات را شامل است.

﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَحۡیَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ مَوۡتِهَا لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ ٦٣.

ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی که چه کسی آب با برکت باران را از ابرها فرود می‌آورد تا به وسیلۀ آن زمین را بعد از خشکسالی و قحطی برویاند و سرسبز سازد؟ طور قطعی پاسخ می‌دهند که فقط پروردگار سبحان به یگانگی خویش این کار را به انجام می‌رساند. بگو ثنا و ستایش سزاوار خداوندی است که دلایلش را غالب ساخته و کافران را به ردّ سخن‌شان مُلزَم می‌سازد. با این هم بیشتر مردم منافع خویش را از امور زیان آور باز شناخته نمی‌توانند؛ زیرا اگر شکوه و بزرگی حق‌تعالی را درک می‌کردند چیزی را به وی شریک نمی‌دانستند.

﴿وَمَا هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا لَهۡوٞ وَلَعِبٞۚ وَإِنَّ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ لَهِیَ ٱلۡحَیَوَانُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ ٦٤.

زندگی دنیا جز بازیچه و بیهودگی چیز دیگری نیست؛ زیرا انوع مزخرفات، فتنه‌ها، امور فریبنده و شهوانیی در آن وجود دارد که دل‌ها و وجود را از عبادت خداوند دانای رازها به خود مصروف می‌دارد و با زرق و برق فتنه انگیزش آخرت را فراموش انسان می‌سازد. به راستی که زندگانی حقیقی و جاودانی دار آخرت برای کسانی میسّر است که به پروردگار ایمان آورده از پیامبرش پیروی می‌کنند و در آن زندگی مرگ و فناشدن، دشواری و خستگی و ترس و اندوهی وجود ندارد. اگر مردم این ویژگی‌ها را به گونۀ واقعی می‌دانستند، کوشش برای دنیا را بر سعی و تلاش برای آخرت مقدّم نمی‌داشتند و دنیای فانی را بر آخرت جاودانی ترجیح نمی‌دادند.

﴿فَإِذَا رَکِبُواْ فِی ٱلۡفُلۡکِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ إِذَا هُمۡ یُشۡرِکُونَ ٦٥.

آنگاه که کافران با سوارشدن به کشتی در دریا دچار غرق می‌شوند خدایان باطل خویش را فراموش کرده تنها پروردگار را می‌خوانند و با دعا و درخواست نجات به او اخلاص می‌ورزند. اما وقتی که خداوند عزوجل آنان را از غرق نجات داد و از دریا به خشکی رساند به شرک باز می‌گردند. ببین که چگونه در سختی‌ها حق‌تعالی را عبادت می‌کنند و در حال راحت و آسایش به او شریک می‌آورند. چه اندازه تناقض عمل آنان زشت و ناپسند است!

﴿لِیَکۡفُرُواْ بِمَآ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ وَلِیَتَمَتَّعُواْۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ٦٦.

تا بعد از رهایی از غرق شدن به خداوند و به نعمت‌هایش چون اموال، فرزندان، تندرستی و دیگر امور کافر شوند و برای اینکه از متاع اندک و زودگذر دنیا استفاده برند. امّا به طور قطع زشتی کارها، فساد اعمال و عذاب درد آوری که خداوند عزوجل در آتش دوزخ برای‌شان مهیّا کرده آشکار خواهد شد.

﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا جَعَلۡنَا حَرَمًا ءَامِنٗا وَیُتَخَطَّفُ ٱلنَّاسُ مِنۡ حَوۡلِهِمۡۚ أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ یُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَةِ ٱللَّهِ یَکۡفُرُونَ ٦٧.

آیا کافران مکّه نیندیشند که خداوند عزوجل آن شهر را برای آنان حرم امنی قرار داده چنان‌که خون‌ها و مال‌ها در آنجا محفوظ و مصون است و همه با نفس و مال خویش در امنیت به سر می‌برند؟ در حالی که مردم اطراف در خارج حرم با قتل، اسارت، غارت و اخذ اموال مورد دستبرد قرار گرفته ترسناک‌اند و احساس امنیت نمی‌کنند. آیا به شایستگی امور باطلی چون شرک به الله عزوجل و کفران نعمت‌هایش باور دارند؟ از نعمت‌هایش در حرم امن چشم پوشی می‌کنند و انکار می‌ورزند؟ و در نهایت جز پروردگار یگانه خدایان دیگری را پرستش می‌کنند؟

﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُۥٓۚ أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡکَٰفِرِینَ ٦٨.

از کسی که بر خداوند عزوجل دروغ بندد و چیزهایی مانند شریک، فرزند و همسر را به اوتعالی نسبت دهد هیچ‌کس در جهان ستمگارتر نیست و پروردگار سبحان از چنین نسبتی بلندتر است. همچنان از کسی که دین حق و رسالت محمدی را تکذیب کند هیچ‌کس ظالم‌تر نمی‌باشد. یقیناً برای کسی که به حق‌تعالی کافر شود، پیامبرش را تکذیب نماید و با دین و دوستانش بستیزد، منزل و جایگاهی در آتش دوزخ مقرّر داشته شده است.

﴿وَٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ فِینَا لَنَهۡدِیَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٦٩.

خداوند پاک سوگند یاد کرده که هر که در راه اوتعالی به منظور بلندی و نصرت دین و آیینش جهاد کند، با نفس و شیطان و خواهش‌های نفسانی بستیزد و در برابر فتنه‌ها، امور فریبنده و آزارهایی که در این راه بدو می‌رسد شکیبایی ورزد حتماً او را برای دست‌یابی به ایمان توفیق می‌بخشد و در هدایتش می‌افزاید، سینه‌اش را برای قبول حق می‌گشاید و دلش را به نور ایمان منوّر می‌سازد، چنین کسی در اعتقاد عباداتش به نهایت احسان دست یافته است.

آری! خداوند سبحان با آن بندگانی است که به درجۀ احسان رسیده باشند؛ یعنی ایشان را حفظ می‌کند، مورد تأیید و عنایتش قرار می‌دهد، به دوستی برمی‌گزیند و این همراهی ویژه‌ای است که برای اولیای ابرارش میسّر است.