تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ حشر

سورۀ حشر

مدنی است؛ ترتیب آن 59؛ شمار آیات آن 24

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ 

﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ١.

همه موجوداتی که در آسمان‌ها و زمین اند الله عزوجل را به اوصاف کمال مقدّس می‌شمارند،‌ به همه ستایش‌ها می‌ستایند و از آنچه سزاوار او نیست منزّه می‌دانند. او خداوندی است که در پادشاهی و حکمش غالب است،‌ چنان‌که مغلوب کسی نمی‌شود،‌ دیگران زیر قهر او قرار دارند و هیچ‌کس با او برابری کرده نمی‌تواند. اوتعالی در صُنع و تصویر‌گری،‌ در اختیار و تدبیر و همچنان در شریعتش باحکمت است هر چیزی را با استحکام و نیکویی در جایگاهش قرار می‌دهد.

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَخۡرَجَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مِن دِیَٰرِهِمۡ لِأَوَّلِ ٱلۡحَشۡرِۚ مَا ظَنَنتُمۡ أَن یَخۡرُجُواْۖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنۡ حَیۡثُ لَمۡ یَحۡتَسِبُواْۖ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَۚ یُخۡرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیۡدِیهِمۡ وَأَیۡدِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ٢.

الله عزوجل خداوندی یگانه‌ای است که کافران تکذیب‌گر یهود بنی نضیر سکنی‌گزین در اطراف مدینه را از جزیرة العرب به سوی شام بیرون ساخت، در حالی که مسلمانان گمان نداشتند یهودیان به این زودی،‌ با ذلّت و شکست و با خواری و اهانت بیرون شوند؛ از آن‌رو که نیروی جنگی و اسلحۀ فراوان داشتند و می‌پنداشتند که قلعه‌ها آنان را از نیروی الهی و لشکر پروردگار نگه می‌دارد. اما خداوند عزوجل از جایی که به دل‌شان خطور نمی‌کرد و به خیال آنان نمی‌آمد دوستانش را بر آنان مسلّط کرد‌، ترس و سستی را در دل‌های آنان القا کرد،‌ چنان‌که در هنگام خروج خویش منازل‌شان را هم به دست خود خراب می‌کردند و هم به دست مؤمنان تخریب می‌شد. اکنون ای صاحبان فطرت‌های معتدل،‌ بصیرت‌های زنده و عقل‌های برتر! از این حادثۀ بزرگ پند گیرید؛ زیرا مصیبت‌های یک قوم در نزد قومی دیگری فواید و پند‌هایی را به جا می‌گذارد و اخبار گذشتگان برای آیندگان مایۀ اعتبار و اندرز می‌باشد.

﴿وَلَوۡلَآ أَن کَتَبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡجَلَآءَ لَعَذَّبَهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابُ ٱلنَّارِ ٣.

اگر خداوند متعال بیرون‌شدن از دیار اطراف مدینه به سوی شام را بر آنان مقدّر نمی‌کرد،‌ یقیناً آنان را در دنیا با قتل و اسارت به دست مسلمانان عذاب می‌کرد و در آخرت هم به عذاب دوزخ و خشم خداوند جبّار گرفتار می‌شدند؛ زیرا وقتی با پروردگار به جنگ برخاستند، اوتعالی امان را از آنان سلب کرد،‌ از وطن‌ها بیرون‌شان نمود و خشم الهی بر آنان فرود آمد.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۖ وَمَن یُشَآقِّ ٱللَّهَ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٤.

این ذلّت و خواری که یهودیان در دنیا بدان گرفتار آمدند و عذابی که الله تعالی برای آنان در آخرت مهیّا داشته بدان سبب است که به عصیانگری دست زدند و به فرمان خداوند و رسولش مخالفت کردند کسی که با حق‌تعالی مخالفت کند، از امرش خلاف ورزد و با او به جنگ بپردازد،‌ بدون شک حق‌تعالی شدید‌ترین مجازات و کامل‌ترین عذاب را برایش آماده می‌کند.

﴿مَا قَطَعۡتُم مِّن لِّینَةٍ أَوۡ تَرَکۡتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَىٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیُخۡزِیَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٥.

ای مسلمانان! هیچ درخت خرمایی را نه قطع کردید و نه بر ساقش نگه داشتید، مگر خداوند عزوجل برای‌تان اجازه داده و شما را بدان امر نموده است. شما در این امر از حق‌تعالی اطاعت نمودید و در قطعش زیاده‌روی نکردید و برای این بوده که یهودیان ذلیل و خوار شدند؛ زیرا اوتعالی شما را به قطع سوختاندن درختان آنان مسلّط ساخت و آنان توان دفاع از آن‌ها را نداشتند.

﴿وَمَآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡهُمۡ فَمَآ أَوۡجَفۡتُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ خَیۡلٖ وَلَا رِکَابٖ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُۥ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٦.

آنچه خداوند عزوجل برای پیامبرش از اموال بنی النّضیر بخشید، به سبب تلاش و مبارزۀ‌تان بر بالای اسپان و شتران بود، بلکه الله تعالی پیامبرانش را بر هر که از دشمنانش که بخواهد مسلط می‌سازد؛ بدین‌گونه که شکست می‌خورند و بدون جنگ به دست شما تسلیم می‌شوند. خداوند عزوجل بر هر کاری تواناست و از جمله کافران را در جنگ با دوستان خویش به شکست مواجه می‌سازد.

﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ کَیۡ لَا یَکُونَ دُولَةَۢ بَیۡنَ ٱلۡأَغۡنِیَآءِ مِنکُمۡۚ وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٧.

آنچه را خداوند منّان از اموال اهل شهر‌ها- بدون اینکه مؤمنان برای جنگ با کافران بر پشت اسپان و شتران سوار شدند- برای پیامبرش بخشید در اختیار خداوند عزوجل و رسول اوست که در راه‌هایی چون: امور خیر عامّه که نفع همه مسلمانان است، برای خویشاوندان رسول الله ج، کودکانی که پدران‌شان را از دست داده‌اند، نیاز‌مندان، مسکینان و مسافرانی که از مال و دارایی‌شان دور مانده‌اند و نفقه‌ای ندارند به مصرف می‌رسد. این امر برای آن مشروع شده که مال و دارایی‌شان دور مانده‌اند و نفقه ندارند به مصرف می‌رسد. این امر برای آن مشروع شده که مال و ثروت در یک جای احتکار نشود، تنها میان ثروتمندان دست به دست نگردد و فقیران از آن محروم نمانند. مال و ثروتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به شما می‌دهد، یا حکمی را که برای‌تان مشروع می‌سازد بپذیرید، بدان عمل کنید و از پیش‌گرفتن و انجام اموری که شما را از آن منع کرده دوری جویید. با عمل به طاعات و ترک معاصی از عذاب خداوند عزوجل برحذر باشد؛ زیرا حق‌تعالی برای عصیانگران عذاب سختی را مهیّا کرده و مخالفان شریعتش را به سختی مجازات می‌نماید.

این آیه اصل بزرگی است که به وجوب پیروی از سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم اعم از سنّت قولی، فعلی و تقریری دلالت می‌کند.

﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَیَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨.

از همین مال برای مهاجران فقیری که از مکّه بیرون رانده شده‌اند و از وطن و دارایی‌شان محروم ساخته شدند داده می‌شود؛ ایشان که در راه خدا، به منظور خوشنودی حق‌تعالی و یاری دین و پیامبرش بیرون شده‌اند. آری! ایشان صداقت گفتار خویش را با کردار به اثبات رساندند و به سخنان‌شان عمل کردند و این امر به درستی ایمان‌شان گواهی می‌دهد.

﴿وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩.

کسانی از انصار که پیش از قدوم مهاجران در مدینه سکنی‌گزین بودند، به آمدن مهاجران شادمان شدند، از اینکه خداوند عزوجل از مال فَئ و دیگر چیزها برای مهاجران بخشیده حسد نمی‌ورزند،‌ بلکه ایشان را در بخشش و طعام بر خویشتن مقدّم می‌دارند؛ هرچند به شدّت نیازمند باشند. کسانی که خداوند عزوجل ایشان را از بُخل و منع احسان سالم نگه داشته و سخاوتمند و صاحب جود ساخته است، به راستی که رضای الهی و همه کامیابی‌ها را به دست آورده و از آتش دوزخ نجات یافته‌اند.

﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ ١٠.

امّا مؤمنانی که بعد از مهاجران و انصار می‌آیند،‌ برای خویشتن و مؤمنان پیشین از پروردگار‌شان آمرزش می‌خواهند و از حق‌تعالی می‌طلبند کینه و حسد اهل ایمان را در دل‌های‌شان جای ندهد؛ زیرا الله عزوجل صاحب لطف است، طوری که بندگان را به امور خوشایند می‌رساند و ناخوشایندها را از ایشان باز می‌گرداند. او مهربان است که با آمرزش خطاها نواقص را جبران می‌کند و لغزش‌ها را مورد عفو قرار می‌دهد.

این آیه دلالت دارد که واجب است به صحابۀ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم محبّت ورزیده شود، از بحث در مورد مشاجره‌های میان‌شان دوری جسته شود و به کینه توزی حمل نشود.

﴿۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ نَافَقُواْ یَقُولُونَ لِإِخۡوَٰنِهِمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَئِنۡ أُخۡرِجۡتُمۡ لَنَخۡرُجَنَّ مَعَکُمۡ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمۡ أَحَدًا أَبَدٗا وَإِن قُوتِلۡتُمۡ لَنَنصُرَنَّکُمۡ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ١١.

آیا از عملکرد منافقان در تعجّب نمی‌شوی که برای برادران کافر خویش از قبیلۀ بنی النضیر می‌گویند: اگر شما را با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مدینه بیرون کرد ما نیز به عنوان همدردی و همیاری با شما بیرون می‌شویم و هر‌گز شما را به خاطر کسی از مردم هر که باشد رها نمی‌گذاریم و اگر مسلمانان با شما بجنگند، ما نیز با شما بر ضدّ آنان بجنگیم. حق‌تعالی بر وعدۀ دروغین منافقان برای بنی النضیر گواهی می‌دهد که ادّعا و افترایی بیش نیست.

﴿لَئِنۡ أُخۡرِجُواْ لَا یَخۡرُجُونَ مَعَهُمۡ وَلَئِن قُوتِلُواْ لَا یَنصُرُونَهُمۡ وَلَئِن نَّصَرُوهُمۡ لَیُوَلُّنَّ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ ١٢.

سوگند به خداوند عزوجل که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یهودیان را از مدینه بیرون راند، منافقان با آنان بیرون نمی‌شوند و قسم به پروردگار که اگر مسلمانان با یهودیان بجنگند، منافقان به جنگ شرکت نمی‌کنند و از آنان دفاع نمی‌نمایند و اگر فرضاً با آنان در جنگ اشتراک ورزند،‌ با شکست و قبول ذلّت می‌گریزند و فرار می‌کنند.

﴿لَأَنتُمۡ أَشَدُّ رَهۡبَةٗ فِی صُدُورِهِم مِّنَ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ ١٣.

ای مؤمنان! منافقان نسبت به پروردگار جهانیان از شما بیشتر و شدید‌تر می‌ترسند؛ زیرا آنان مردمی اند که عظمت و بزرگی خداوند عزوجل را نفهمیده‌اند و از این‌رو حقّ اوتعالی و هیبت و تعظیمش را نمی‌شناسند.

﴿یُقَٰتِلُونَکُمۡ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرٗى مُّحَصَّنَةٍ أَوۡ مِن وَرَآءِ جُدُرِۢۚ بَأۡسُهُم بَیۡنَهُمۡ شَدِیدٞۚ تَحۡسَبُهُمۡ جَمِیعٗا وَقُلُوبُهُمۡ شَتَّىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ ١٤.

ای مسلمانان! یهودیان با شما در میدان جنگ طور روبرو نمی‌جنگند، بلکه در خانه‌ها و پشت دیوار‌ها پناه می‌جویند، در حالی که با یکدیگر خویش اختلاف دارند و به شدّت خصومت می‌ورزند. شما آنان را نمی‌اندیشند تا به یک دین جمع شوند و از حق‌تعالی اطاعت نمایند.

﴿کَمَثَلِ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ قَرِیبٗاۖ ذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٥.

صفت این یهودیان مانند کافران قریش و یهودیان بنی قینقاع است؛ از آن‌رو که عاقبت عصیانگری خویش را از شکست و عذاب در دنیا دریافتند و در آخرت نیز به سخت‌ترین عذاب و هول‌انگیز‌ترین جزا گرفتار می‌شوند.

﴿کَمَثَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱکۡفُرۡ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦.

صفت این منافقان در فریب‌کاری با یهودیان دربارۀ جنگیدن با مسلمانان و وعدۀ یاری به دروغ و ناحق، مانند صفت شیطان است که برای انسان معصیت خداوند رحمان را زینت می‌بخشد. بعد از آن‌او را به سختی رها می‌کند و در وقت امتحان به حالش وا می‌گذارد و برایش می‌گوید: من از تو بیزارم و تو را رها می‌کنم؛ زیرا من از پروردگار مخلوقات عزوجل می‌ترسم.

﴿فَکَانَ عَٰقِبَتَهُمَآ أَنَّهُمَا فِی ٱلنَّارِ خَٰلِدَیۡنِ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٧.

نهایت کار شیطان و انسان عصیانگر خداوند رحمان این است که اوتعالی هردو را در دوزخ که سرای خواری و اهانت است داخل می‌کند و برای همیشه در آن ماندگار خواهند بود و این جزای هر تجاوز‌گر گنهکار و ستمگر بد‌کار می‌باشد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٨.

ای مؤمنان! از خداوند عزوجل بترسید، او را مراقب اعمال‌تان بدانید، اوامرش را انجام دهید، ‌از نواهی‌اش بپرهیزید و باید هر شخصی بیندیشید که چه اعمالی را برای روز قیامت پیش فرستاده است. با طاعت خداوند عزوجل از خشم وی حذر کنید؛ زیرا حق‌تعالی به عملکرد‌های‌تان باخبر است، هیچ امری از او پنهان نیست و قطعاً اعمال نیک و بد شما را جزا می‌دهد.

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١٩.

همانند کسانی نباشید که طاعت الهی را ترک کردند،‌ عبادتش را فرو گذاشت کردند و حق‌تعالی هم اموری چون عمل به طاعات و اجتناب از محرّمات را که به صلاح‌شان است فراموش آنان ساخت تا اینکه در هلاکت افتادند. این گروه کسانی اند که از طاعت خداوند عزوجل بیرون شدند، از رحمتش دور ساخته شدند و مستحقّ عذابش گردیدند.

﴿لَا یَسۡتَوِیٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۚ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٢٠.

اهل دوزخ که در عذاب‌ها به زنجیر کشیده‌اند و به بد‌حالی گرفتار اند، با اهل بهشت که در نعمت‌های جاودان و پاداش بزرگ قرار دارند برابر نیستند؛ زیرا اهل بهشت به بزرگ‌ترین مطلوب دست یافتند، به هر امر دلپسند نایل شده‌اند و از هر امر ناخوشایندی نجات یافتند.

﴿لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلٖ لَّرَأَیۡتَهُۥ خَٰشِعٗا مُّتَصَدِّعٗا مِّنۡ خَشۡیَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ٢١.

اگر با این قرآن کوهی را مخاطب قرار می‌دادیم و معنایش را می‌دانست و محتوایش را می‌فهمید، با صلابت و سختیی که دارد ذلّت، ترسناکی و فروتنی آن را از ترس خداوند عزوجل فرا می‌گرفت. پس چگونه انسان در هنگام تلاوت این کتاب خشوع و فروتنی نمی‌کند؟! چگونه در معانی آن نمی‌اندیشد و به احکامش منقاد نمی‌شود؟!! در حالی که وجودش از گوشت و خون است و مانند کوه از صخره‌ها ساخته نشده است. این مثال‌ها را برای انسان‌ها ارائه می‌داریم تا در عظمت الهی تفکر کنند، ‌در آیاتش بیندیشند و در معجزاتش تأمل نمایند.

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِیمُ ٢٢.

الله عزوجل خداوندی است که مستحقّ بندگی و سزاوار الوهیت است، یگانه است و شریکی ندارد، پروردگاری جز او نیست، به امور آهسته و بلند،‌ حاضر و غایب و پنهان و آشکار داناست. رحمانیتش همگان را شامل است،‌ امّا به اهل طاعتش رحیم است؛ یعنی که رحمتش گنهکاران را نیز دربر می‌گیرد، امّا مزید رحمت را به کسی خاص می‌سازد که تابع رضایش باشد.

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَیۡمِنُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَکَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٢٣.

خداوند متعال معبود بر حقّی است که جز او خدایی وجود ندارد و روا نیست کسی غیر او پرستش شود و معبود دانسته شود. او مالک همه موجودات و تدبیر کنندۀ جهان است،‌ با تصرّف در همه مخلوقات از هر عیبی مبرّا و از هر نقصی منزّه است، سالم از هر بدی و جامع صفات کمال است، مدح و ستایش مخصوص اوست و با معجزات و آیاتی که فرستاده پیامبرانش را تصدیق کرده است. او خداوندی است که همه زیر قهرش قرار دارند، دشمنانش را در هم می‌کشند و به همه اعمال آشکار و پنهان بندگانش مراقبت دارد. او ذات عزیزی است که کسی او را مغلوب و عاجز ساخته نمی‌تواند، خداوند جبّاری است که هر کس را به آنچه اراده کند مُسخّر می‌سازد و سلطه و قهر و قدرتش بر مخلوقات عمومیت دارد. او ذات متکبّری است که صفات بزرگواری، عظمت در نام‌ها و همه ستایش‌های نیکو مخصوص اوست، از هر نقصی پاک، از هر شریکی منزّه است و بزرگتر از این است که عیبی داشته باشد.

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٢٤.

حق‌تعالی معبود یگانه و بر حقّی است که به مقتضای حکمتش مخلوقات را از عدم آفرید و آن‌ها را به شکل‌ها و صورت‌های متفاوت در آورد. همه نام‌های نیکو و پسندیده سزاوار اوست و کمال، جلال و جمال را مخصوص خویش ساخته است. همه موجودات آسمان‌ها و زمین به تقدیس،‌ تنزیه و تمجید اوتعالی مصروف‌اند. او خداوند عزیزی است که در پادشاهی بر مخلوقات یگانه و یکتاست،‌ سخت انتقام می‌گیرد، در آنچه مقدّر کرده قهر و غلبه دارد و در حکم و تقدیر،‌ در آفرینش و صورت‌گری و در تقدیم و تأخیرش با‌حکمت است.


سوره حشر

سوره حشر

Ayah: 1

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ

آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، برای الله تسبیح می‌گویند؛ و او پیروزمندِ حکیم است.

 

Ayah: 2

هُوَ ٱلَّذِیٓ أَخۡرَجَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مِن دِیَٰرِهِمۡ لِأَوَّلِ ٱلۡحَشۡرِۚ مَا ظَنَنتُمۡ أَن یَخۡرُجُواْۖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنۡ حَیۡثُ لَمۡ یَحۡتَسِبُواْۖ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَۚ یُخۡرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیۡدِیهِمۡ وَأَیۡدِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فَٱعۡتَبِرُواْ یَـٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ

اوست که کسانی از اهل کتاب [= بنی نضیر] را که کافر شدند، با نخستین برخورد [و گرد‌آوریِ لشکر] از دیار‌شان [به سوی شام] بیرون راند. گمان نمی‌کردید که آنها خارج شوند، و خودشان [نیز] گمان می‌کردند که دژهای [محکم]شان آنها را از [عذاب] الله مانع می‌شود؛ اما [عذاب] الله از جایی که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دل‌هایشان ترس و وحشت افکند، [به گونه‌ای که] خانه‌های خود را با دست خود و با دست مؤمنان ویران می‌کردند؛ پس ای صاحبان بینش، عبرت گیرید.

 

Ayah: 3

وَلَوۡلَآ أَن کَتَبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡجَلَآءَ لَعَذَّبَهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابُ ٱلنَّارِ

و اگر الله ترک وطن [و آوارگی] را بر آنان مقرر نداشته بود، یقیناً آنان را در [همین] دنیا عذاب می‌کرد و در آخرت، عذاب آتش [جهنم] برایشان است.

 


Ayah: 4

ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۖ وَمَن یُشَآقِّ ٱللَّهَ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ

این [آوارگی و عذاب،] به خاطر آن است که آنها با الله و پیامبرش مخالفت [و دشمنی] کردند؛ و هر‌ کس با الله مخالفت [و دشمنی] کند، بی‌گمان، الله سخت‌کیفر است.

 

Ayah: 5

مَا قَطَعۡتُم مِّن لِّینَةٍ أَوۡ تَرَکۡتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَىٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیُخۡزِیَ ٱلۡفَٰسِقِینَ

هر درخت خرمایی که بریدید و یا آن را ایستاده بر ریشه‌اش باقی گذاشتید، به فرمان الله بود، تا [الله،] فاسقان را خوار [و رسوا] سازد.

 

Ayah: 6

وَمَآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡهُمۡ فَمَآ أَوۡجَفۡتُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ خَیۡلٖ وَلَا رِکَابٖ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُۥ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ

و آنچه الله از [اموال] آنها [= بنی نضیر] به پیامبرش بازگردانده [و بخشیده] است، نه اسبی برای آن [اموال] تاختید و نه شتری؛ ولی الله رسولانش را بر هر ‌کس که بخواهد، چیره می‌گردانَد؛ و الله بر همه چیز تواناست.

 

Ayah: 7

مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ کَیۡ لَا یَکُونَ دُولَةَۢ بَیۡنَ ٱلۡأَغۡنِیَآءِ مِنکُمۡۚ وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ

و آنچه الله از [اموالِ] اهل آبادی‌ها [بدون پیکار] به پیامبرش بازگردانده [و بخشیده] است، از آنِ الله و رسول و خویشاوندان [او] و یتیمان و بینوایان و در راه‌ماندگان است. تا [این اموال،] در میان ثروتمندانِ شما دست به دست نشود؛ و آنچه که رسول الله به شما داد، بگیرید و از آنچه که شما را از آن نهی کرد دست بردارید؛ و از الله پروا کنید که الله سخت‌کیفر است.

 

Ayah: 8

لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَیَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلصَّـٰدِقُونَ

[بخشی از این اموال،] برای فقرای مهاجری است که از خانه و اموالشان بیرون رانده شدند، [همان کسانی که] فضل و رضامندی الله را می‌طلبند و الله و پیامبرش را یاری می‌کنند. آنها راستگویانند.

 

Ayah: 9

وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ

و [نیز انصار، همان] کسانی ‌که پیش از آنان، [در مدینه] وطن گزیده و ایمان آورده‌اند، افرادی را که به سویشان هجرت می‌کنند دوست ‌دارند، و در دل‌های خود، از آنچه [به مهاجران] داده شده احساس حسادت نمی‌کنند، و آنان را بر خود مقدّم می‌دارند، حتی اگر خود [سخت] نیازمند باشند؛ و کسانی که از بُخل [و حرصِ] نفسِ خویش در امان بمانند [و در راه الله انفاق کنند]، آنان رستگارند.

 


Ayah: 10

وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ

و [نیز] کسانی ‌که پس از آنها [= مهاجران و انصار] آمده‌اند، می‌گویند: «پروردگارا، ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دل‌هایمان نسبت به کسانی‌ که ایمان آورده‌اند کینه‌ای قرار مده. پروردگارا، بی‌گمان، تو دلسوزِ مهربانی».

 

Ayah: 11

۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ نَافَقُواْ یَقُولُونَ لِإِخۡوَٰنِهِمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَئِنۡ أُخۡرِجۡتُمۡ لَنَخۡرُجَنَّ مَعَکُمۡ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمۡ أَحَدًا أَبَدٗا وَإِن قُوتِلۡتُمۡ لَنَنصُرَنَّکُمۡ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ

آیا منافقان را ندیدی که پیوسته به برادران اهل کتابشان که کفر ورزیده‌اند می‌گویند: «اگر شما را [از سرزمینتان] بیرون کنند، ما [نیز] با شما بیرون خواهیم آمد و هرگز [سخن] کسی را در مورد شما اطاعت نخواهیم کرد؛ و اگر با شما جنگ شود، البته یاری‌تان خواهیم کرد»؟ الله گواهی می‌دهد که آنها دروغگو هستند.

 

Ayah: 12

لَئِنۡ أُخۡرِجُواْ لَا یَخۡرُجُونَ مَعَهُمۡ وَلَئِن قُوتِلُواْ لَا یَنصُرُونَهُمۡ وَلَئِن نَّصَرُوهُمۡ لَیُوَلُّنَّ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ

اگر آنها [= یهود] [از وطنشان] اخراج شوند، اینان [=منافقان] همراه آنان بیرون نمی‌روند؛ و اگر با آنها جنگ شود، یاری‌شان نخواهند کرد؛ و اگر [هم] یاری‌شان کنند، قطعاً پشت [به میدان] کرده و فرار می‌کنند، و دیگر یاری نمی‌شوند.

 

Ayah: 13

لَأَنتُمۡ أَشَدُّ رَهۡبَةٗ فِی صُدُورِهِم مِّنَ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ

[ای مؤمنان،] شما قطعاً در دل‌های آنان بیش از الله مایۀ هراسید؛ زیرا آنان مردمانی هستند که نمی‌فهمند.

 

Ayah: 14

لَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرٗى مُّحَصَّنَةٍ أَوۡ مِن وَرَآءِ جُدُرِۭۚ بَأۡسُهُم بَیۡنَهُمۡ شَدِیدٞۚ تَحۡسَبُهُمۡ جَمِیعٗا وَقُلُوبُهُمۡ شَتَّىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ

آنها [= یهود] هرگز دسته‌جمعی با شما نمی‌جنگند، مگر در روستاها [و دژهای] محکم یا از پشت دیوارها. جنگشان در میان خودشان سخت است. تو آنها را متحد می‌پنداری؛ در حالی‌ که دل‌هایشان پراکنده است؛ زیرا آنها قومی هستند که نمی‌اندیشند.

 

Ayah: 15

کَمَثَلِ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ قَرِیبٗاۖ ذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ

[داستان این یهودیان،] مانند [داستان] کسانی است که اندکی پیش از آنان بودند [و در واقعۀ بدر،] سزایِ کار [بدِ] خود را چشیدند؛ و عذابِ دردناکی برایشان [در پیش] است.

 

Ayah: 16

کَمَثَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱکۡفُرۡ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ

[داستان منافقان با یهودیان] همچون [داستان] شیطان است، هنگامی‌ که به انسان گفت: «کافر شو»؛ اما هنگامی که کافر شد، [به او] گفت: «من از تو بیزارم؛ [چرا که] من از الله ـ پروردگار جهانیان ـ می‌ترسم».

 


Ayah: 17

فَکَانَ عَٰقِبَتَهُمَآ أَنَّهُمَا فِی ٱلنَّارِ خَٰلِدَیۡنِ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَـٰٓؤُاْ ٱلظَّـٰلِمِینَ

سرانجامِ [کار] آنها این شد که آنها هر دو در آتش [دوزخ] خواهند بود. جاودانه در آن می‌مانند و این است کیفرِ ستمکاران.

 

Ayah: 18

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ

ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از الله پروا کنید؛ و هر ‌کس باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است؛ و از الله بترسید. بی‌گمان، الله به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.

 

Ayah: 19

وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ

و مانند کسانی نباشید که الله را فراموش کردند، و الله [نیز] آنان را دچار خودفراموشی ساخت. آنها [بدکار و] نافرمانند.

 

Ayah: 20

لَا یَسۡتَوِیٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۚ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ

هرگز اهل جهنم و اهل بهشت یکسان نیستند؛ اهل بهشت رستگارانند.

 

Ayah: 21

لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلٖ لَّرَأَیۡتَهُۥ خَٰشِعٗا مُّتَصَدِّعٗا مِّنۡ خَشۡیَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ

اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، یقیناً آن را از ترس الله خاکسار [و] از هم‌ ‌پاشیده می‌دیدی؛ و این مَثل‌ها را برای مردم می‌زنیم، باشد که بیندیشند.

 

Ayah: 22

هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِیمُ

او الله است که معبودی [راستین] جز او نیست؛ دانای غیب و آشکار است؛ او بخشندۀ مهربان است.

 

Ayah: 23

هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَیۡمِنُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَکَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ

او الله است که معبودی [به‌حق] جز او نیست؛ [اوست] فرمانروا، منزّه، بی‌عیب و نقص، تصدیق‌کنندۀ پیامبرانش، مراقب [اعمال بندگانش]، قدرتمندِ شکست‌ناپذیر، شکوهمند و شکست‌دهندۀ مطلق، والامقام و شایستۀ عظمت. الله از چیزهایی که [برای او به عنوان] شریک می‌آورند، پاک و منزّه است.

 

Ayah: 24

هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ

او الله است: خالقِ هستی، آفریدگارِ آن از نیستی [و] شکل‌دهندۀ مخلوقات؛ نام‌هایی نیک دارد. آنچه در آسمان‌ها و زمین است تسبیحِ او را می‌گویند، و او قدرتمندِ شکست‌ناپذیر [و] حکیم است.

 


 


Al-Hashr

 

تفسیر سوره‌ی حشر


مدنی و ۲۴ آیه است.

آیه‌ی ۱۰-۱:

﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ١[الحشر: ۱]. «آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است خدا را به پاکی یاد می‌کند و او پیروزمند فرزانه است».

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَخۡرَجَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مِن دِیَٰرِهِمۡ لِأَوَّلِ ٱلۡحَشۡرِۚ مَا ظَنَنتُمۡ أَن یَخۡرُجُواْۖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنۡ حَیۡثُ لَمۡ یَحۡتَسِبُواْۖ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَۚ یُخۡرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیۡدِیهِمۡ وَأَیۡدِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ٢[الحشر: ۲]. «او خدایی است که کافران اهل کتاب را در نخستین گردهم‌آیی از سرزمینشان بیرون کرد، شما گمان نمی‌بردید که آنان بیرون روند و آنان گمان می‌بردند که دژهایشان آنان‌را از (عذاب) خداوند محافظت می‌کند پس خداوند از آنجا به سراغشان رفت که گمان نمی‌کردند و رد دل‌هایشان هراس انداخت به گونه‌ای که با دست‌های خود و دست‌های مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند. پس ای خردمندان پند گیرید»!.

﴿وَلَوۡلَآ أَن کَتَبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡجَلَآءَ لَعَذَّبَهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابُ ٱلنَّارِ٣[الحشر: ۳]. «اگر خداوند آوارگی را بر آنان مقرّر نمی‌کرد در دنیا ایشان را به عذاب گرفتار می‌کرد و آنان در آخرت عذاب آتش دوزخ را دارند».

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۖ وَمَن یُشَآقِّ ٱللَّهَ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٤[الحشر: ۴]. «این بدان خاطر است که آنان با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده‌اند و هرکس که با خداوند دشمنی ورزد (بداند که) خداوند سخت کیفر است».

﴿مَا قَطَعۡتُم مِّن لِّینَةٍ أَوۡ تَرَکۡتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَىٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیُخۡزِیَ ٱلۡفَٰسِقِینَ٥[الحشر: ۵]. «هر درخت خرمایی که بریدید یا بر پایه‌ها و ریشه‌هایش برجای گذاشتید به فرمان خداوند بوده است و تا بدکاران را خوار و رسوا گرداند».

﴿وَمَآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡهُمۡ فَمَآ أَوۡجَفۡتُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ خَیۡلٖ وَلَا رِکَابٖ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُۥ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٦[الحشر: ۶]. «و آنچه خداوند از (اموال) آنان بر پیغمبرش ارزانی داشت شما اسبان و شترانی را برای آن به تاخت درنیاورده‌اید بلکه خداوند پیامبرانش را بر هرکس که بخواهد چیره می‌گرداند وخداوند بر هر چیزی تواناست».

﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ کَیۡ لَا یَکُونَ دُولَةَۢ بَیۡنَ ٱلۡأَغۡنِیَآءِ مِنکُمۡۚ وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٧[الحشر: ۷]. «آنچه خداوند از (اموال) اهالی این آبادی‌ها به پیغمبرش ارزانی داشت متعلّق به خدا و پیغمبر و خویشاوندان (پیغمبر) و یتمیان و بینوایان و در راه ماندگان است تا تنها درمیان ثروتمندانِ شما دست به دست نگردد. و آنچه که پیغعمبر به شما بدهد آن‌را بگیرید و از آنچه که شما را از آن باز می‌دارد باز آیید. و از خداوند بترسید بی‌گمان خداوند سخت کیفر است».

﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَیَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨[الحشر: ۸]. «(همچنین غنائم) از آن فقرای مهاجرینی است که از خانه‌هایشان و اموالشان رانده شده‌اند از خداوند فضل و خشنودی می‌جویند و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند. اینانند که راستگویند».

﴿وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩[الحشر: ۹]. «و کسانی‌که پیش از آنان خانه و کاشنه را آماده کردند و ایمان (نیز) در دلشان جای گرفت، کسانی را که به‌سوی آنان هجرت کنند دوست می‌دارند، و در دل‌های خود از آنچه (به مهاجران) داده‌اند احساس نیازی نکنند و (دیگران را) بر خودشان ترجیح می‌دهند هرچند که خود سخت نیازمند باشند. و کسانی‌که از آزمندی نفس خویش مصون باشند اینانند که رستگارند».

﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ١٠[الحشر: ۱۰]. «و کسانی‌که پس از (مهاجرین و انصار) آمدند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان آوردن از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما هیچ کینه‌ای در حقّ کسانی‌که ایمان آورده‌اند قرار مده، پروردگارا! تویی که بخشندۀ مهربانی».

این سوره، سوره بنی نضیر نامیده می‌شود. بنی نضیر طایفه بزرگی بودند که در گوشه‌ای از مدینه در زمان پیامبرصساکن بودند. وقتی پیامبرصمبعوث شد و به مدینه هجرت کرد به همراه دیگر یهودیانی که به پیامب کفر ورزیدند آنها نیز بدو کافر شدند.

سپس پیامبر با قبیله‌های یهودی که در مدینه همسایه او بودند پیمان صلح امضا کرد. نزدیک شش ماه بعد از رخداد جنگ بدر، پیامبر نزد آنها رفت و با آن‌ها سخن گفت تا در پرداخت دیه کلابّی‌هایی که عمرو بن امیه ضمری کشته بود او را یاری نمایند. آن‌ها گفتند چنین خواهیم کرد ای ابالقاسم، اینجا بنشین تا نیاز تو را برآورده سازیم.

آنگاه برخی از یهودیان بنی نضیر با هم به نجوا و خلوت پرداختند و شیطان شقاوتی را که برایشان مقرّر شده بود زیبا جلوه داد و نقشه کشتن پیامبر را کشیدند و گفتند کدام یک از شما حاضر است این سنگ را بالای بام ببرد و آن را روی سر پیامبرصبیاندازد تا سنگ به سرش بخورد. شقی‌ترین آن‌ها عمرو بن جحاش گفت: من این کار را می‌کنم.

سلام بن مشکم به آنها گفت: چنین مکنید، سوگند به خدا که او از آنچه اراده کرده‌اید با خبر خواهد شد و این کار شما شکستن عهدی است که میان ما و اوست. بلافاصله از سوی خداوند به پیامبر وحی شد و از قصد یهودیان با خبر گردید. پس شتابان از جای خود برخاست و به‌سوی مدینه رهسپار شد و یارانش به او پیوستند و گفتند: برخاستی و متوّجه نشدیم! پیامبرصیارانش را از آنچه یهودیان می‌خواستند انجام دهند با خبر کرد.

پیامبرصکسی را نزد آن‌ها فرستاد و فرمود: «از مدینه بیرون بروید و در کنار من در مدینه ساکن مباشید. من به شما ده روز مهلت می‌دهم و هرکس را بعد از آن ده روز ببینم گردنش را خواهم زد». بعد از آن چند روزی بود که آن‌ها مشغول آماده کردن خود برای خروج ازمدینه بودند که عبدالله بن ابی بن سلول منافق، فردی را نزد آن‌ها فرستاد و گفت: از سرزمین خود بیرون نروید، من دو هزار نفر دارم که همراه شما وارد قلعه اتان خواهند شد و در دفاع از شما خواهند مُرد، و قبیله بنی‌قریظه و هم پیمانانتان از غطفان شما را یاری خواهند کرد. رئیس وسردار یهودیان حیی بن اخطب به آنچه عبدالله منافق گفته بود امیدوار شد و قاصدی نزد پیامبرصفرستاد و گفت: ما از سرزمین خود بیرون نمی‌رویم، هرچه که می‌خواهی بکن.

آنگاه پیامبرصو یارانش تکبیر گفتند و بلند شدند به‌سوی آن‌ها حرکت کردند و پرچم مسلمین را علی بن ابی طالب ÷به دوشت داشت. مسلمان‌ها قلعه‌های یهودیانرا محاصره کرده و به‌سوی آن‌ها تیراندازی گزیدند و عبدالله بن ابی و هم پیمانانشان از قبیله غطفان به آن‌ها خیانت کردند. پیامبرصآن‌ها را محاصره کرد و درختان خرمای آن‌ها را قطع نمود و آتش زد.

آن‌ها کسی را نزد رسول خدا فرستادند و گفتند: از مدینه خارج می‌شویم. پس رسول خدا اجازه داد که خودشان و زن و بچهّ‌هایشان از مدینه خارج شوند، و از اموال و دارایی‌هاشان بار ِ یک شتر را با خود بردند. اما پیامبر فرمود که حقّ ندارند اسلحه‌هایشان را با خود ببرند. پس رسول خدا همه اموال و دارایی و اسلحه‌های آنان را به غنیمت برد. و تمام اموال و اسلحه‌های برجای مانده از طایفه بنی نضیر به طور خالص برای رسول خدا و مصالح مسلمانان بود. و پیامبر آن را به صورت خُمس تقسیم نکرد. چرا که خداوند آن را به رسم «فَیء» عاید پیامبر خود گردانید و مسلمانان برای تصاحب آن اسب یا شتری نتاختند. پس رسول خداصآنان‌را به‌سوی خیبر بیرون راند. و حیی ابن اخطب بزرگ آنان از جمله‌ی بیرون راندگان بود. پس بر زمین و خانه‌هایشان سیطره یافت و اسلحه‌هایشان را به غنیمت برد که (۵۰) سپر، و (۵۰) کلاه، و (۳۴۰) شمشیر بود. این داستان آنان بود، آن چنان که اهل سیره روایت کرده‌اند.

خداوند متعال این سوره را طوری آغاز کرد که در آن بیان نمود تمامی آنچه که در آسمان‌ها و زمین به سر می‌برند در برابر عظمت او کرنش می‌کنند. و همه چیز در برابر او فروتن می‌باشد چون او توانمندی است که بر همه چیز چیره و غالب است، پس هیچ چیزی برای او دشوار نیست و او در آفرینش و فرمان خود با حکمت است و هیچ چیزی را بیهوده نمی‌آفریند و آنچه را که مصلحتی در آن نیست مشروع نمی‌نماید، و فقط کاری می‌کند که مقتضای حکمت اوست.

از جمله کارهای حکیمانه‌ی خداوند این است که پیامبرش را بر کافرانِ اهل کتاب (بنی‌نضیر) - وقتی که به پیامبر خیانت کردند - پیروز گردانید، و آن‌ها را از سرزمین و وطنشان که به آن انُس گرفته بودند بیرون راند. و بیرون راندنشان اوّلین خروج و جلای وطنی بود که خداوند به دست پیامبرشصبر آن‌ها مقرّر داشت. آن‌ها از مدینه به‌سوی خیبر بیرون رفتند.

این آیه کریمه دلالت می‌کند که آن‌ها علاوه بر این بار، باری دیگر نیز از وطن خود بیرون رانده خواهند شد. و آن این بود که پیامبرصآن‌ها را از خیبر نیز بیرون راند و بعد از ایشان عمرسبازمانده‌های یهودیان را هم بیرون راند. ﴿مَا ظَنَنتُمۡ أَن یَخۡرُجُواْشما مسلمان‌ها گمان نمی‌کردید که یهودیان از سرزمین و خانه‌هایشان بیرون بروند، چون آن‌ها دژهای محکمی داشتند و قدرتمند بودند. ﴿وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِو گمان بردند که دژهایشان آنان را از عذاب خدا محافظت می‌کند. بنابراین به دژهای خود بالیدند و دژهای محکم آنها را فریب داد و گمان بردند که در آن جا گزندی به آنها نخواهد رسید و هیچ‌کس توانایی دسترسی به آن‌ها را نخواهد داشت. امّا خداوند چنین مقّرر کرده بود که دژها و قلعه‌ها چیزی از عذاب خداوند را از آن‌ها دور نخواهد کرد و در برابر فرمان الهی، قدرت و دفاع فایده‌ای نخواهد داشت. بنابراین فرمود: ﴿فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنۡ حَیۡثُ لَمۡ یَحۡتَسِبُواْپس خداوند از جایی که به سراغشان آمد که گمان نبرده بودند از آنجا گرفتار می‌شوند. و آن این بود که ﴿وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَخداوند در دل‌هایشان ترس و هراس انداخت.

رعب یعنی ترس و هراس شدید، که به مثابه بزرگ‌ترین لشکر خداوند است و اگر دشمن را فرابگیرد هیچ‌ساز و برگ و نیرویی افاقه نخواهد کرد. آنچه آن‌ها گمان می‌بردند که خطر را از آنان دور می‌کند قلعه و دژهایی بودکه خود را در آن حفاظت نموده و در آن سنگر گرفته بودند و در پناه آن آسوده به سر می‌بردند. امّا هرکس که به غیر از خداوند اعتماد کند خوار و ذلیل خواهد گشت، و هرکس به غیر از خداوند تکیه نماید همان چیز بلای جانش خواهد شد.

پس امری آسمانی بر دل‌های یهودیان فرود آمد. دل‌ها محل پایداری و شکیبایی و یا ترس و ضعف می‌باشند. پس این امر آسمانی و هراس، قدرت و توانمندی دل‌هایشان را از بین برد و به جای آن ضعف و ترس و بزدلی قرار داد و برای دفع آن چاره‌ای نداشتند. و این ترس، دشمنی دیگر برای آن‌ها گردید. بنابراین فرمود: ﴿یُخۡرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیۡدِیهِمۡ وَأَیۡدِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَخانه‌هایشان را با دست‌های خود و دست‌های مومنان ویران می‌کردند چون آن‌ها با پیامبر بر این چیز صلح کردند که فقط به اندازه بار شترهایشان با خود ببرند. از این رو بسیاری از خانه‌هایشان را منهدم و خراب کردند.

خانه‌هایی که آن‌را بسیار خوب ساخته بودند، و مومنان بر آنها چیره شدند. خانه‌هایشان را خراب و دژها و قلعه‌هایشان را منهدم کردند. پس آنها بودند که بر خود جنایت کردند و به خود ضربه زدند.

﴿فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِپس ای صاحبان خرد و بصیرت! و ای کسانی که دارای عقل‌های کامل هستید! پند و عبرت بگیرید. چون این درست عبرتی است که چگونگی برخورد خداوند با کسانی‌که مخالف حقّ هستند و از هوی و هوس خود پیروی می‌کنند از آن شناخته می‌شود، آن‌هایی که قدرتشان به آنان سودی نبخشید و قلعه‌هایشان نتوانست آنها را حفاظت کند، بدانگاه که فرمان الهی به سراغشان آمد. پس آنها به سبب گناهانشان مورد شکنجه و عذاب قرار گرفتند. و این موضوع امری کلّی است، و آنچه اعتبار دارد عموم مفهوم و موضوع است نه سبب و دلیل خاص آن.

این آیه امر می‌نماید که از سرنوشت بنی نضیر درست عبرت گرفته شود، و این که امور مشابه با یکدیگر مقایسه گردند و در مفاهیم و حکمت‌هایی که جای خردورزی و اندیشیدن است، و با این کار عقل کامل می‌گردد و بصیرت نافذ می‌شود و ایمان فزونی می‌یابد و انسان را به فهم و درک حقیقی می‌رساند تامل و اندیشه صورت گیرد.

سپس خداوند متعال خبر داد که یهودیان به همه کیفرهایی که سزاوار آن بودند نرسیدند بلکه خداوند به آن‌ها تخفیف داد. بنابراین فرمود: ﴿وَلَوۡلَآ أَن کَتَبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡجَلَآءَو اگر خداوند ترک دیار و آوارگی را بر آنان مقرّر نمی‌کرد به عذاب دیگری در دنیا گرفتار می‌شدند. ولی آن‌ها - گرچه عذاب سخت دنیوی به آن‌ها نرسید - در آخرت عذاب آتش دوزخ را دارند که شدّت و سختی آن‌را کسی جز خداوند نمی‌داند. پس آن‌ها نباید چنین کنندکه عذاب و کیفرشان به آن‌ها رسیده و تمام شده است، زیرا عذابی که خداوند در آخرت برای آن‌ها آماده کرده بزرگ‌تر و کامل‌تر است.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُاین بدان خاطر است که آنان با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده و به مبارزه برخاسته‌اند و برای سرپیچی از خدا و رسولش کوشیده‌اند، و هرکس ه با خدا دشمنی روزد سنت الهی درباره او همین است. ﴿وَمَن یُشَآقِّ ٱللَّهَ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِو هرکس با خداوند دشمنی ورزد بداند که خداوند سخت کیفر است.

قبیله بنی‌نضیر، پیامبرصو مسلمان‌ها را سرزنش کردند که چرا درختان خرما و دیگر درختان را قطع کرده است، و ادعا نمودند که این کار فساد و تباهی است، از این رو مسلمین را مورد طعنه و عیب‌جویی قرار دادند. خداوند متعال خبر داد که بریدن درختان خرما و بر جای گذاشتن آن از سوی مسلمانان ﴿فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِبه فرمان و اذن خداوند بوده است. ﴿وَلِیُخۡزِیَ ٱلۡفَٰسِقِینَو برای آن بوده تا خداوند بدکاران را خوار و رسوا بگرداند.

شما را مسلّط کرد تا درختانشان را قطع کنید و بسوزانید تا این کار عذابی باشد برای آن‌ها و مایه خواری و رسوایی‌شان در دنیا گردد. و تا ضعف و ناتوانی کاملشان مشخّص شود. این بود حالت قبیله بنی‌نضیر و این که خداوند چگونه آن‌ها را در دنیا کیفر داد.

سپس بیان کرد که اموال و کالاهایشان به چه کسی می‌رسد. پس فرمود: ﴿وَمَآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡهُمۡچیزهایی از دارائی اهل این آبادی یعنی بنی نضیر که خداوند به پیامبرش ارزانی داشت، ﴿فَمَآ أَوۡجَفۡتُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ خَیۡلٖ وَلَا رِکَابٖشما ای گروه مسلمان‌ها! برای من دست آوردن آن اسبان و شترانی را نتاخته بودید.

یعنی برای به دست آوردن آن رنجی نبرده‌اید، نه خودتان و نه چهارپایانتان بلکه خداوند در دل‌های یهودیان ترس و هراس انداخت و این اموال بدون زحمت به دست شما رسید. بنابراین فرمود: ﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُۥ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞولی خداوند پیغمبرانش را بر هرکس که خداوند چیره می‌گرداند و خداوند بر هر چیزی تواناست. و از کمال قدرت الهی این است که هیچ امر محال و ناممکنی برای او ناممکن نیست، و هیچ قدرتمندی در برابر او نیرویی ندارد.

«فیء» در اصطلاح فقها به اموالی گفته می‌شود که بدون جنگ و به حق از کافران ستانده می‌شود. مانند مال و دارایی‌اش که یهودیان فرار کردند و آن‌را از ترس مسلمین رها نمودند. چنین مالی «فیء» نامیده می‌شود، چون از کافرانی که مستحق آن نیستند به مسلمان‌هایی برگشته است که حقّ کامل در آن دارند.

حکم کلی«فیء» همان‌طور که خداوند بیان داشته است، ﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰهر آنچه از اموال و دارایی‌های اهالی آبادی‌ها که خداوند به پیغمبرش ارزانی داشته است، هم چنین به طور کلّی چه در زمان پیامبر و چه بعد از او کسی که حکومت را در دست دارد اگر چنین اموالی را به دست آورد، ﴿فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِاین اموال متعلّق به خدا وپیغمبر و خویشاوندان پیغمبر و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان است.

این آیه شبیه آیه ایست که در سوره انفال آمده است: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ[الأنفال: ۴۱]. «و بدانید هر آنچه که به صورت غنیمت به دست می‌آورید یک پنجم آن از آن پیغمبر و خویشاوندان او و یتیمان و بینوایان ودر راه ماندگان است». پس این غنیمت به پنج گروه می‌رسد: سهم خدا و پیغمبرش در مصالح و منافع عمومی و کلّ مسلمین صرف می‌گردد. و یک پنجم آن به خویشاوندان پیامبر یعنی بنی‌هاشم و فرزندان مطلب می‌رسد هرکجا که باشند، و سهمیه زن و مردشان برابر است.

بنی مطلب به خلاف سایرین بنی عبد مناف بدین خاطر با بنی‌هاشم در یک پنجم شریک هستند چون در ورود به شعب ابی طالب وقتی که قریش پیامبر و بنی‌هاشم را تحریک اقتصادی کردند و بر دشمنی ورزیدن و قهر کردن از آن‌ها پیمان بستند با بنی‌هاشم همراه بودند. بنابراین پیامبرصدر مورد بنی عبدالمطلب فرمود: آن‌ها در زمان جاهلیت و در اسلام مرا تنها نگذاشتند و از من جدا نشدند.

و یک پنجم به مستمندان یتیم می‌رسد. یتیم کسی است که پدرش را از دست داده و هنوز به سن رشد و بلوغ نرسیده است. و یک پنجم به فقرا می‌رسد. و یک پنجم سهم مسافرانی است که در دیار غربت مانده‌اند و مخارج سفر ندارند. خداوند تقسیم «فیء» را در این افراد مشخّص منحصر گرداند.

﴿کَیۡ لَا یَکُونَ دُولَةَۢ بَیۡنَ ٱلۡأَغۡنِیَآءِ مِنکُمۡتا بین ثروتمندان دست به دست نگردد، به گونه‌ای که به دیگر افراد ناتوان و عاجز نرسد، که قطعا از چنین امری فساد بزرگی روی خواهد داد.

همان‌طور که در پیروی کردن از فرمان خدا و شریعت و آئین او منافع و مصلحت‌های بی‌شماری وجود دارد. بنابراین، خداوند به رعایت قاعده و اصل کلّی دستور داد و فرمود: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْآنچه پیامبر برای شما از (احکام الهی) آورده است آن‌را اجرا کنید و آنچه شما را از آن بازداشته است از آن دست بکشید.

و این شامل اصول و فروع دین و ظاهر و باطن آن می‌شود. و هر حکمی که پیامبر می‌دهد بندگان باید به آن چنگ بزنند و آن را اجرا کنند و مخالفت با فرمان پیغمبر جایز نیست. و هرآنچه پیامبر بگوید همانند دستور خداوند لازم الاجرا است و هیچ‌کس اجازه ندارد آن‌را ترک نماید و برای ترک کردن آن عذری بیاورد. و مقدم داشتن سخن هیچ کسی بر سخن و حکم پیامبر جایز نیست.

سپس خداوند مردم را فرمان داد تا از او بترسند و پروا کنند زیرا دل‌ها و ارواح و دنیا و آخرت با تقوای الهی آباد می‌گردند و به وسیله تقوا و پرهیزگاری است که سعادت همیشگی و رستگاری بزرگ به دست می‌آید. و با ضایع کردن تقوا و بی‌اعتنایی به آن شقات و همیشگی و عذاب جاودانگی به سراغ انسان می‌آید. پس فرمود: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِو از خداوند بترسید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است و هرکس تقوا را ترک کند و پیروی کردن از هوی و هوس و خواسته‌های نفس را ترجیح دهد او را سخت کیفر می‌دهد.

سپس خداوند متعال حکمت و سبب اختصاص یافتن غنایم به افراد مشخصّی را بیان کرد، و این که آن‌ها سزاوار کمک هستند و سزاوارند که غنایم به آن‌ها تعلّق گیرد. پس بیان کرد که آن‌ها یا مهاجر هستند که چیزهای دوست داشتنی از قبیل سرزمین و اموال خود و دوستان خویش را به خاطر خداوند و به خاطر محبّت پیامبر ترک کرده و هجرت نموده ا ند. این‌ها راستگویانی هستند که به مقتضایا یمان خ ویش عمل کرده‌اند و با اعمال صالح خود و عبادت‌های دشوار، صداقت ایمان خود را ثابت نموده‌اند.

به خلاف کسی‌که ادّعای ایمان می‌کند امّا ادّعای خویش را با جهاد و هجرت ودیگر عبادت‌ها ثابت نکرده است. و این مستحقان یا انصار هستند از قبیله اوس و خزرج که با میل و رغبت خود و بدوناجبار به خدا و پیامبرش ایمان آوردند، و پیامبرصرا جای دادند و او را از هر دشمنی محافظت کردند، و دارالجهره ودارالایمان را آماده نمودند تا اینکه تبدیل به پناهگاهی برای مومنان گردید که به آن مراجعه کردند و به آن پناه بردند. و زمانی که همه شهرها و آبادی‌ها محل مبارزه با دین خدا و لانه شرک و فساد بود مسلمان‌ها فقط در مدینه می‌توانستند اقامت نمایند.

پس همواره یاوران دین به انصار پناهنده می‌شدند تا اینکه اسلام گسترش یافت و قدرت گرفت و روز به روز تعداد مسلمانان و قلمرو اسلام بیش‌تر شد و دل‌های مردم را به وسیله علم و ایمان و قرآن فتح کردند و کشورها و شهرها را با شمشیر و نیزه گشودند.

انصار از جمله صفت‌های زیبایشان این بود که ﴿یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡکسانی را که به نزد ایشان هجرت کرده‌اند دوست می‌دارند. و این به خاطر آن است که آن‌ها خدا و پیغمبرش را دوست دارند از این رو دوستان خدا را دوست می‌دارند و هرکس را که دین خدا را یاری نماید دوست می‌دارند. ﴿وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْو در دل‌های خود نسبت به مهاجران ـ به خاطر نعمت‌هایی که خداوند به آنان داده است حسد ـ و کینه نمی‌ورزند و این نشانگر پاکی و سالم بودن دل‌های آن‌هاست ودالّ بر این است که دل‌هایشان از خیانت و کینه و حسد و پاک و به دور است. و این دلالت می‌نماید که مهاجران از انصار برتر هستند چون خداوند اول از مهاجران یاد نموده و خبر داده است که انصار به خاطر فضیلت‌ها و برتری‌هایی که مخاجرین دارند نسبت به آنان حسد نمی‌ورزند. و این دلالت می‌نماید که خداوند به آن‌ها چیزهایی داده که به انصار و دیگران نداده است، چون مهاجران هم هجرت کرده و هم پیامبر را یاری نموده‌اند.

﴿وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞیکی از صفت‌های انصار به سبب ایثار و از خودگذشتگی بر دیگران برتری یافته‌اند. ایثار کامل‌ترین نوع بخشندگی است، و این که انسان اموال و چیزهایی را که دوست دارد و به آن نیازمند است برای دیگران خرج کند.

و ضمن آن‌که نیاز مبرم داشته باشد آن را به دیگران بدهد. چنین امری جز از اخلاق و خویی وارسته بر نمی‌آید. نیز سرچشمه آن محبّت خداست که آن‌را بر محبّت و خواسته‌ها و امیال نفس و لذّت‌های آن مقدم داشته‌اند. از همین مورد است داستان مرد انصاری که آیه در رابطه با او نازل شده است. او مهمانش را بر خودش ترجیح داد و غذا را به مهمان داد و خود و خانواده و فرزندانش گرسنه خوابیدند تا مهمانشان سیر بخوابد.

ایثار امری پسندیده است، و بخل ورزیدن ناپسند، و هرکس که دارای ایثار و از خود گذشتگی باشد به راستی که از آفت بخل مصون مانده است: ﴿وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَو هرکس که از بخل نفس خود مصون گردد چنین کسانی قطعا رستگارند. و مصون بودن نفس از بخل شامل مصون بودن از بخل در همه چیزهایی است که انسان بدان امر شده است. پس هرگاه بنده از بخل نفس خود مصون باشد نفس او فرامین خدا و رسولش را اجرا می‌کند و این فرامین را با علاقه و شرح صدر انجام می‌دهد.

و از آنچه که خدا نهی کرده است دوری می‌گزیند گرچه برایش دوست داشتنی باشد، و نفس و شهوت، او را به انجام آن فرا بخواند. نیز اموال خود را در راه خدا و طلب رضایت او خرج می‌کند و با این کار رستگاری و کامیابی را به دست می‌آورد. به خلاف کسی که از بخل نفس خود مصون نباشد و به بخل مبتلا گردد و در انجام هر کار خیری بخیل باشد، بخلی که اساس و ماده هر شرّ و بدی است.

پس این دو گروه وارسته اصحاب و یاران بزرگوار پیامبر و پیشوایان هستند، کسانی که به فضیلت‌ها و خوبی‌هایی دست یافته‌اند که آنان که بعد از آن‌ها آمده‌اند به چنان خوبی‌هایی نایل نگردیده‌اند. پس این‌ها برجستگان و سران مسلمانان و رهبران پرهیزگاران گشته‌اند.

و برای کسانی که پس از آن‌ها می‌آیند همین فضیلت کافی است که در مسیر آن‌ها حرکت کنند و به رهنمود آنان اقتدا نمایند. بنابراین خداوند پیشینیانی را که به آن‌ها اقتدا نموده‌اند بیان کرد و فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡو کسانی‌که بعد از مهاجرین و انصار به دنیا می‌آیند، ﴿یَقُولُونَدر قالب خیرخواهی برای خود و همه مومنان می‌گویند: ﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِپروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان آوردن از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز.

و این دعایی است که همه مومنان گذشته را از قبیل اصحاب و کسانی‌که پیش از آن‌ها و بعد از آن‌ها بوده‌اند شامل می‌شود. و این از فضائل ایمان است که مؤمنان از یکدیگر استفاده می‌برند و برای یکدیگر دعا می‌کنند، چون همه در ایمان مشارکت دارند و ایمان است که میان مومنان پیوند برادری ایجاد می‌کند، و به سبب این پیوند برای یکدیگر دعا می‌کنند و یکدیگر را دوست می‌دارند.

بنابراین، خداوند در این دعا بیان کرد که کینه‌ای در دل‌هایشان نسبت به همدیگر ندارند، و هرگاه در دل کینه نباشد ضد آن که محبّت و دوستی و خیرخواهی برای همدیگر است جای می‌گیرد. و خداوند کسانی را که پس از اصحاب می‌آیند مومن قلمداد نمود، چون وقتی می‌گویند: ﴿سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِدلیلی است بر این که در ایمان آوردن با گذشتگان مشارکت دارند و در عقاید و ایمان و اصول آن پیرو اصحاب هستند. و این‌ها اهل سنت و جماعت می‌باشند که این وصف کامل فقط بر آن‌ها صدق پیدا می‌کند.

خداوند صفت آن‌ها را بیان کرد که به گناهان اقرار می‌نمایند و از خداوند برای یکدیگر طلب آمرزش می‌کنند و تلاش می‌نمایند تا در دل‌هایشان نسبت به برادران مومن خود کینه‌ای نداشته باشند. آن‌ها که این دعا را می‌کنند مستلزم آن است یکدیگر را دوست داشته باشند و هرکس چیزی را که برای خود می‌پسندد برای برادرش نیز بپسندد و در بودن و نبودن برادرش و در زمانی که زنده یا مرده است خیرخواهش باشد.

آیه کریمه دلالت می‌نماید که این از جمله حقوق مومنان است که بر یکدیگر دارند. سپس دعای مؤمنان را با دو اسم بزرگوار خداوند به پایان برد، دو اسمی که بر کمال رحمت خداوند و شدّت مهربانی‌اش نسبت به بندگان دلالت می‌نمایند. از جمله رحمت و رأفت او این است که به مومنان توفیق داده‌است تا حقوق خدا و بندگانش را به جا بیاورند. پس این گروه‌های سه‌گانه، گروه‌های این امّت هستند و این‌ها سزاوار غنیمت می‌باشند و مسلّم است که غنیمت در جایی مصرف می‌شود که مصلحت و منفعت مسلمین در آن باشد. و این‌ها اهل غنیمت هستند، خداوند ما را از زمره آنان بگرداند!.

آیه‌ی ۱۴-۱۱:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ نَافَقُواْ یَقُولُونَ لِإِخۡوَٰنِهِمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَئِنۡ أُخۡرِجۡتُمۡ لَنَخۡرُجَنَّ مَعَکُمۡ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمۡ أَحَدًا أَبَدٗا وَإِن قُوتِلۡتُمۡ لَنَنصُرَنَّکُمۡ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ١١[الحشر: ۱۱]. «آیا به منافقفان ننگریسته‌ای که به برادران کافر خود از اهل کتاب می‌گویند: هرگاه شما را بیرون کنند ما هم با شما بیرون خواهیم آمد و در حقّ شما هرگز از کسی فرمان نمی‌بریم، و اگر با شما جنگ و پیکار شود قطعاً شما را یاری می‌رسانیم. و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگو هستند».

﴿لَئِنۡ أُخۡرِجُواْ لَا یَخۡرُجُونَ مَعَهُمۡ وَلَئِن قُوتِلُواْ لَا یَنصُرُونَهُمۡ وَلَئِن نَّصَرُوهُمۡ لَیُوَلُّنَّ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ١٢[الحشر: ۱۲]. «اگر اخراج شوند با آنان بیرون نمی‌روند و اگر با آنان کارزار شود به آنان یاری نمی‌رسانند و اگر همه به کمک و یاریشان بروند پشت می‌کنند و می‌گریزند آن‌گاه یاری نخواهند شد».

﴿لَأَنتُمۡ أَشَدُّ رَهۡبَةٗ فِی صُدُورِهِم مِّنَ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ١٣[الحشر: ۱۳]. «قطعاً هراس شما در سینه‌های ایشان بیش از هراس آنان از خداست، این بدان خاطر است که آنان قومی هستند که نمی‌فهمند».

﴿لَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرٗى مُّحَصَّنَةٍ أَوۡ مِن وَرَآءِ جُدُرِۢۚ بَأۡسُهُم بَیۡنَهُمۡ شَدِیدٞۚ تَحۡسَبُهُمۡ جَمِیعٗا وَقُلُوبُهُمۡ شَتَّىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ١٤[الحشر: ۱۴]. «آنان هرگز با شما به صورت دسته جمعی جز در پس دژهای محکم و یا از پشت دیوارها نمی‌جنگند. عداوت و جنگشان درمیان خودشان سخت است، ایشان را متّحد می‌بینی حال آنکه دل‌هایشان پراکنده است. این بدان خاطر است که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند».

سپس خداوند شگفتی حالت منافقان را بیان می‌کند، آن‌هایی که به برادران اهل کتاب خود قول می‌دهند که شما را یاری می‌کنیم و به اهل کتاب می‌گویند: ﴿لَئِنۡ أُخۡرِجۡتُمۡ لَنَخۡرُجَنَّ مَعَکُمۡ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمۡ أَحَدًا أَبَدٗاهرگاه شما را بیرون کنند ما هم با شما بیرون خواهیم آمد و هرکس ما را سرزنش کند یا بترساند تا شما را یاری نکنیم از او اطاعت نخواهیم کرد.

﴿وَإِن قُوتِلۡتُمۡ لَنَنصُرَنَّکُمۡ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَو اگر با شما جنگ و پیکار شود قطعا شما را یاری خواهیم کرد و خداوند گواهی می‌دهد که آنان در این وعده‌ای که با آن برادران اهل کتاب خود را فریب می‌دهند دروغگو هستند.

و این از آن‌ها بعید نیست چون دروغ، صفت آنهاست و مکر و فریب و نفاق و بزدلی را همواره به همراه دارند. بنابراین خداوند آن‌ها را تکذیب کرد، و همان‌طور که خداوند خبر داده بود اتفاق افتاد، و فرمود: ﴿لَئِنۡ أُخۡرِجُواْاگر از خانه‌هایشان بیرون رانده شوند و آواره گردند، ﴿لَا یَخۡرُجُونَ مَعَهُمۡمنافقان به همراه آن‌ها بیرون نخواهند رفت، چون وطن خود را دوست دارند و بر جنگیدن و پیکار کردن شکیبا نیستند، و به عهد خود وفادار نمی‌باشند.

﴿وَلَئِن قُوتِلُواْ لَا یَنصُرُونَهُمۡو اگر با آنان کارزار شود به آنان یاری نمی‌رسانند، بلکه ترس و بزدلی بر آن‌ها مستولی می‌گردد و سستی آن‌ها را فرا می‌گیرد و در زمانی که برادرانشان به شدّت به آن‌ها نیاز دارند خوارشان می‌گردانند. ﴿وَلَئِن نَّصَرُوهُمۡو به فرضاگر آن‌ها را یاری کنند، ﴿لَیُوَلُّنَّ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَقطعا پشت خواهند کرد و می‌گریزند. یعنی نمی‌جنگند و پا به فرار می‌گذارند و خداوند هم آنها را یاری نمی‌کند.

و آنچه آنها را بر این امر واداشت این است که ترس از شما مؤمنان، ﴿أَشَدُّ رَهۡبَةٗ فِی صُدُورِهِم مِّنَ ٱللَّهِدر سینه‌های ایشان بیش از هراس آنان از خداست. پس آن‌ها ترسشان از شما بیش‌تر از ترسشان از خداست و آن‌ها ترس از مخلوقی که اختیرا کوچک‌ترین سود و زیانی را برای خودش ندارد بر ترس از آفریننده‌ای که سود و زیان و دادن و ندادن در دست اوست مقّدم داشته‌اند.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَاین بدان خاطر است که آنان قومی هستند که مراتب امور و حقایق آن‌را نمی‌فهمند و عواقب کارها را تصوّر نمی‌کنند. و فهمیدن کامل و درک واقعی این است که ترس از خداوند و امید و محبّت به او بر محبّت و ترس دیگران مقدم باشد.

﴿لَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرٗى مُّحَصَّنَةٍ أَوۡ مِن وَرَآءِ جُدُرِۢآنان به صورت دسته جمعی جز در پس دژهای محکم و یا از پشت دیوارها نمی‌جنگند. یعنی در پیکار با شما ثابت قدم و مصمّم نخواهند بود مگر این که در آبادی و قلعه‌ها پناه بگیرند و یا این که پشت دیوارها باشند، در چنین مواقعی ممکن است که آن‌ها با تکیه بر قلعه‌ها و دیوارهایشان مقاومت کنند، نه این که بر اثر شجاعت خودشان جنگیده باشند، و این بزرگ‌ترین مذمّت است.

﴿بَأۡسُهُم بَیۡنَهُمۡ شَدِیدٞعداوت و جنگشان در میان خودشان سخت است. آن‌ها در جسم و توانایی‌شان آفتی ندارند. بلکه آفتشان این است که ایمانشان ضعیف است و متّحد نیستند بنابراین فرمود: ﴿تَحۡسَبُهُمۡ جَمِیعٗاوقتی آن‌ها را گرد هم می‌بینی گمان می‌بری که متّحد هستند، ﴿وَقُلُوبُهُمۡ شَتَّىٰحال آنکه دل‌هایشان پراکنده است. یعنی نسبت به یکدیگر حسد و نفرت دارند.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَآنها چون عقل و خرد ندارند چنین هستند، و اگر عقل داشتند آنچه را که بهتر است برای خود بر می‌گزیدند و برای خویشتن خوارترین شیوه را نمی‌پسندیدند و متّحد می‌شدند و همدل می‌گشتند و یکدیگر را یاری می‌کردند. و هم‌دیگر را در راستای منافع دینی و دنیوی‌شان کمک می‌نمودند.

آیه‌ی ۱۷-۱۵:

﴿کَمَثَلِ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ قَرِیبٗاۖ ذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ١٥[الحشر: ۱۵]. «(وصف اینان) چون داستان کسانی است که اندکی پیش از آنان بودند، طعم کارشان را چشیدند و آنان عذابی دردناک دارند».

﴿کَمَثَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱکۡفُرۡ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٦[الحشر: ۱۶]. «مانند داستان شیطان چون به انسان گفت: کفر ورز، پس چون کفر ورزیدند گفت: من از تو بیزارم، من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌ترسم».

﴿فَکَانَ عَٰقِبَتَهُمَآ أَنَّهُمَا فِی ٱلنَّارِ خَٰلِدَیۡنِ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِینَ١٧[الحشر: ۱۷]. «پس سرانجام هردوی آنان این شد که هردوی آنان در آتش (دوزخ) باشند، در آن جاودانه خواهند بود، و جزای ستمکاران این است».

داستان این خوارشدگان اهل کتاب که خداوند انتقام پیامبرش را از آنها گرفت و طعم خواری و ذلت را در دنیا به آنها چشاند و از سوی کسانی که به آنها وعده داده بودند یاری‌شان کنند، یاری نشدند، همچون داستان کسانی است که اندکی پیش از اینان بودند. آن‌ها کفّار قریش بودند که شیطان کارهایشان را برایشان زیبا جلوه داد و گفت: ﴿لَا غَالِبَ لَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّی جَارٞ لَّکُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکُمۡ إِنِّیٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ[الأنفال: ۴۸]. «امروز هیچ‌کس از مردم بر شما چیره نخواهد شد و من همراه شما هستم».

وقتی دو گروه رو در روی هم قرار گرفتند شیطان به عقب فرار کرد و گفت: «من از شما بیزارم، من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید». پس آنان فریب خودشان را خوردند، نیز کسانی دیگر آن‌ها را فریب دادند که به آنان سودی نرساندند و عذاب را از آنان دور نکردند تا این که با تکبّر و غرور به محل «بدر» وارد شدند به گمان این که آنها به آرزویی که درباره پیامبر و مومنان داشتند می‌رسند.

امّا خداوند پیامبرش و مؤمنان را بر آنها پیروز گرداند و بزرگان و سرانشان کشته شدند و تعدادی از آن‌ها به اسارت در آمدند و برخی پا به فرار گذاشتند. از این رو ﴿ذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡطعم کارشان و سرانجام شرک و تجاوز خویش را چشیدند. این عذابشان در دنیا بود، ﴿وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞو در آخرت عذاب دردناکی دارند.

مثال منافقانی که برادران اهل کتاب خود را فریب دادند، ﴿کَمَثَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱکۡفُرۡ فَلَمَّا کَفَرَمانند مثال شیطان است که به انسان گفت: کافر شو. یعنی کفر را برای او زیبا جلوه داد و او را بر آن فراخواند. وقتی انسان فریب شیطان را خورد و کافر شد و به بدبختی گرفتار آمد، شیطانی که با او دوست بود و او را به این کارها فرا می‌خواند، به او فایده‌ای نرساند بلکه از او گریزان شد و بیزاری جست، و ﴿قَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَگفت: من از تو بیزارم، من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌ترسم. یعنی من برای دور کردن عذاب از تو قدرتی ندارم و به اندازه یک ذره نمی‌توانم به تو سود برسانم.

﴿فَکَانَ عَٰقِبَتَهُمَآو سرانجام دعوت دهنده که شیطان است و دعوت داده شده که انسان است این شد که ﴿أَنَّهُمَا فِی ٱلنَّارِ خَٰلِدَیۡنِ فِیهَاهر دوی آنان در آتش دوزخ هستند و در آن جاودانه خواهند بود. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا یَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِیَکُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ[فاطر: ۶]. «بی‌گمان شیطان گروهش را دعوت می‌دهد تا از دوزخیان باشند».

﴿وَذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِینَو این سزای ستمکاران است، کسانی‌که در ستمگری و کفر ورزیدن با همدیگر مشارکت دارند، گرچه در شدت عذاب با یکدیگر متفاوت هستند. و این عادت و شیوه شیطان با همه دوستانش می‌باشد، او آنها را فرا می‌خواند و با حیله و فریب، آن‌ها را به‌سوی آنچه که به زیانشان است می‌کشاند تا این که در دام می‌افتند و اسباب هلاکت و نابودی، آنها را فرا می‌گیرد. در این هنگام از آنها بیزاری می‌جوید و از آنها دست می‌کشد.

و کسی‌که از شیطان اطاعت کند قابل سرزنش است چون خداوند آدمی را از او برحذر داشته است. پس کسی که اقدام به اطاعت از او نماید از روی بینش مرتکب گناه می‌شود و چنین کسی عذری ندارد.

آیه‌ی ۲۱-۱۸:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ١٨[الحشر: ۱۸]. «ای مؤمنان! از خدا بترسید و هرکسی باید بنگرد که چه چیزی را برای فردا پیش فرستاده است. و از خداوند بترسید، بی‌گمان خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است».

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١٩[الحشر: ۱۹]. «و مانند کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند در نتیجه (خداوند نیز) خودشان را از یاد خودشان برد اینان که بدکارند».

﴿لَا یَسۡتَوِیٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۚ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ٢٠[الحشر: ۲۰]. «دوزخیان با بهشتیان برابر نیستند، بهشتیانند که رستگارند».

﴿لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلٖ لَّرَأَیۡتَهُۥ خَٰشِعٗا مُّتَصَدِّعٗا مِّنۡ خَشۡیَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ٢١[الحشر: ۲۱]. «اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم همانا آن‌را از ترس خدا کرنش‌کنان و از هم پاشیده می‌دیدی، و این مثال‌ها را برای مردمان بیان می‌داریم تا که ایشان بیندیشند».

خداوند متعال بندگان مومن خویش را به آنچه که ایمان اقتضا می‌نماید، و آن ترس از خدا در همه حالات و در پنهان و پیداست امر می‌نماید، و به آن‌ها فرمان می‌دهد تا آنچه را که خداوند به آن امر نموده و یا از آنهی به عمل آورده است رعایت کنند، و به آنچه که سود یا زیانشان در آن است بنگرند و در آن بیاندیشند، چون آن‌ها وقتی آخرت را نصب العین خود قرار دهند و برای جای گرفتن در بهشت اهمّیت بدهند بیش‌تر در انجام دادن کارهایی که انسان را به بهشت می‌رسانند کوشش خواهند نمود و از آنچه که مانع رسیدن به بهشت می‌شود و یا آن‌ها را از حرکت در مسیر آن باز می‌دارد دوری خواهند کرد.

نیز وقتی که بدانند خداوند به آنچه آن‌ها انجام می‌دهند، آگاه است و اعمالشان بر خداوند پوشیده نمی‌ماند و نزد او ضایع نمی‌گردد و خداوند آن را فراموش نمی‌کند این باعث می‌شود تا بکوشند و تلاش نمایند. این آیه کریمه اصل و قاعده ایست برای این که انسان خودش را محاسبه کند و به خویشتن بپردازد، پس اگر در خود لغزشی یافت با دست کشیدن از آن، و توبه نصوح و روی گردانی از اسبابی که او را به آن لغزش می‌رساند آن را جبران نماید. و اگر دید که در انجام امری از اوامر الهی کوتاهی ورزیده است تلاش نماید آن را جبران کند و فضایل را در وجود خویش رشد دهد، و برای انجام دادن اوامر الهی از پروردگارش کمک بخواهد.

و منّت‌ها و نعمت‌هایی که خداوند به او ارزانی داشته است با تقصیر و کوتاهی‌هایی که از او سر زده است مقایسه کند، و این کار باعث می‌شود تا او قطعا شرم کند. محرومّیت حقیقی آن است که بنده را از یاد برده و از ذکر او و ادای حقّ او غافل شده و به امیال و خواسته‌های نفس خود روی آورده باشند.

قطعا چنین کسانی فایده‌ای به خود نرسانده‌اند. بلکه خداوند آن‌ها را از آنچه که به مصلحتشان می‌باشد غافل گردانده است و در هر دو جهان زیان‌مند شده‌اند. و چنان کلاهی بر سرشان رفته است که امکان جبران آن نیست چون آنان بدکارند و از اطاعت پروردگارشان منحرف شده و به نافرمانی‌های خداوند گرفتار آمده‌اند.

پس آیا کسی که تقوای الهی را رعایت کرده و از آنچه که برای فردی قیامتش از پیش فرستاده فکر کرده و سزاوار برخورداری از باغ‌های بهشت و زندگی سالم با کسانی‌که خداوند بر آن‌ها انعام نموده از قبیل پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان شده است با کسی یکسان است که از ذکر خدا غافل بوده و حقوق الهی را فراموش کرده و در دنیا بدبخت شده و سزاوار عذاب آخرت گردیده است؟! تردیدی نیست که گروه اوّل رستگارانند و گروه دوّم زیانکاران می‌باشند.

وقتی خداوند مطالبی را برای بندگانش بیان کرد و آن‌ها را در کتاب بزرگ خویش امر و نهی نمود، این ایجاب می‌کند تا آن‌ها به آنچه خداوند آنان را به‌سوی آن فرا خوانده و بر آن تشویق نموده است بشتابند، هرچند که دل‌هایشان چون کوه سخت باشد. چون این قرآن اگر بر کوهی نازل شود از ترس خداوند کرنش‌کنان از هم پاشیده خواهد شد.

یعنی تأثیر قرآن بر دل‌ها چنان زیاد است که حتّی کوه‌ها هم نمی‌توانند در برابر آن مقاومت کنند. زیرا مواعظ و اندرزهای قرآن به‌طور مطلق بزرگ‌ترین مواعظ هستند و اوامر و نواهی قرآن مشتمل بر حکمت‌ها و مصالحی فراوان می‌باشد و انجام این اوامر و نواهی برای انسان بسیار آسان است و هیچ تکلّف و تناقض و دشواری در آن نیست و برای هر زمان و مکانی و برای هر کسی مناسب می‌باشند.

سپس خداوند متعال خبر داد که او برای مردمان مثال‌ها می‌زند و حرام و حلال را برای بندگانش توضیح میدهد تا در آیات او بیندیشند و تدبّر نمایند، چون اندیشیدن در آیات خداوند گنجینه‌های علم و دانش را برای انسان می‌گشاید و راه‌های خیر و شرّ را برای او روشن می‌گرداند و او را بر انجام فضایل اخلاقی باز می‌دارد. پس هیچ چیزی برای بنده از اندیشیدن در قرآن و تدبّر در معانی آن سودبخش‌تر نیست.

آیه‌ی ۲۴-۲۲:

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِیمُ٢٢[الحشر: ۲۲]. «اوست خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست، دانندۀ نهان و آشکار. اوست بخشایندۀ مهربان».

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَیۡمِنُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَکَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٢٣[الحشر: ۲۳]. «اوست خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست، او فرمانروا، منزّه و بی‌عیب و نقص، امان‌دهنده و امنیّت بخشنده، محافظ و مراقب، قدرتمند و چیره، بزرگوار و شکوهمند و والا مقام و فرازمند است. پاک است خداوند از آنچه شرک می‌آورند».

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٢٤[الحشر: ۲۴]. «اوست خداوند، آفریدگار نو آفرینِ صورتگر. نام‌های نیک از آن اوست، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او را به پاکی یاد می‌کند، و او پیروزمند فرزانه است».

این آیات کریمه مشتمل بر بسیاری از نام‌های نیکوی خداوند و صفات والای او هستند. پس خداوند خبرداد که معبود به حقّ و راستین تنها اوست، خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست. و این به خاطر کمال و احسان فراگیر و تدبیر فراگیرش می‌باشدو هر معبودی غیر از او باطل و پوچ است و سزاوار ذرّه‌ای از عبادت و پرستش نمی‌باشد، چون ناتوان و ناقص است و برای خودش اختیار کوچک‌ترین سود و زیانی را ندارد.

سپس خودش را به علم و آگاهی فراگیر توصیف نمود که به آنچه از نگاه مخلوق پنهان است و آنچه که مخلوق مشاهده می‌کنند آگاه و داناست. و خویشتن را به رحمت فراگیرش که همه چیز را در بر گرفته است، و این‌که رحمت او به هر موجود زنده‌ای می‌رسد توصیف نمود.

سپس این را بیان داشت که او معبود همه است، و تنها او معبود به حقّ است و او صاحب و پادشاه همه هستی است. پس جهان بالا و پایین همه مملوک خدا هستند و همه به او نیازمندند و تحت تدبیر او قرار دارند.

﴿ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُخداوند منّزه و سالم از هر عیب و نقص می‌باشد، و خداوند بزرگ و دارای مجد و عظمت است، چون «قدّوس» بر پاک بودن از هر عیب و نقصی و بر عظمت خداوند در صفات و شکوهش دلالت می‌نماید. ﴿ٱلۡمُؤۡمِنُخداوندی که پیامبرانش را به وسیله معجزات روشن و دلایل قاطع و حجّت‌های واضح تصدیق می‌نماید. ﴿ٱلۡعَزِیزُتوانمند است و هرگز مغلوب نمی‌شود و کسی نمی‌تواند جلوی او را بگیرد، بلکه او بر همه چیز چیره است و همه چیز در برابر او فروتن است.

﴿ٱلۡجَبَّارُخداوند جبار و چیره که درهمه بندگان چیره است و همه آفریده‌ها در برابر او مغلوب و فروتن‌اند. خداوندی که شکست خورده را جبران می‌نماید و فقیر را توانگر می‌کند. ﴿ٱلۡمُتَکَبِّرُخداوندی که دارای کبریا و عظمت است و از همه عیب‌ها و ستم‌ها پاک است. ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَپاک است خداوند از آنچه انباز او می‌کنند. و این منّزه قرار دادن خداوند از همه چیزهاییاست که مشرکان او را بدان وصف کرده‌اند.

﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُاوست خداوند، آفرینندۀ همه مخلوقات وتصویرگر همه تصویرها. و این نام‌های نیکو: «خالق» و «باریء» و «مصور» به صفات «خلق» و «تدبیر» و «تقدیر» تعلق دارند که صفاتی مختص به خداوند می‌باشند و هیچ‌کس در آنها با خدا شریک نیست.

﴿لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰاو نام‌های نیک دارد، نام‌های زیاد و بی‌شماری دارد که کسی جز او (تعداد آن‌ها را) نمی‌داند، با وجود این همه نام‌های او نیک هستند، یعنی دارای صفات کمال می‌باشند، بلکه بر کامل‌ترین بزرگ‌ترین صفت‌ها دلالت می‌نمایند و به هیچ صورت در آن عیب و نقصی نیست.

و از نیک بودنشان این است که خداوند آن نام‌ها را دوست می‌دارد و هرکس آن‌ها را دوست بدارد او را نیز دوست می‌دارد و می‌پسندد، نیز دوست دارد که بندگان، او را با این نام‌ها فرا بخوانند و نیازهایشان را از او بطلبند. و از کمال خداوند و برخورداری او از نام‌های نیک و صفات والای او این است که همه آنچه در آسمان‌ها و زمین هستند همواره به او نیازمندند و او را به پاکی می‌ستایند و نیازهایشان را از او می‌خواهند. پس، هر آنچه را که لطف خویش به آنان می‌دهد. ﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُو او توانمند ِ با حکمت است، هرچه بخواهد می‌شود و هیچ چیزی جز بر اساس حکمت و مصلحتی انجام نمی‌یابد.

پایان تفسیر سوره‌ی حشر

سورة الحشر

سورة الحشر - سورة 59 - عدد آیاتها 24

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

  2. هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الأَبْصَارِ

  3. وَلَوْلا أَن کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْجَلاء لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ

  4. ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن یُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ

  5. مَا قَطَعْتُم مِّن لِّینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیُخْزِیَ الْفَاسِقِینَ

  6. وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلا رِکَابٍ وَلَکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن یَشَاء وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

  7. مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الأَغْنِیَاء مِنکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ

  8. لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ

  9. وَالَّذِینَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

  10. وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإِیمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ

  11. أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ

  12. لَئِنْ أُخْرِجُوا لا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لا یَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الأَدْبَارَ ثُمَّ لا یُنصَرُونَ

  13. لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِی صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا یَفْقَهُونَ

  14. لا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلاَّ فِی قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لّا یَعْقِلُونَ

  15. کَمَثَلِ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِیبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

  16. کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلإِنسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ

  17. فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَیْنِ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاء الظَّالِمِینَ

  18. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ

  19. وَلا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

  20. لا یَسْتَوِی أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ

  21. لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ

  22. هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ

  23. هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ

  24. هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ




سورة حشر

 

به نام الله بخشندة مهربان

 

آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است برای الله تسبیح می‌گویند، و او پیروزمند حکیم است. ﴿1﴾ او کسی است که کسانی از اهل کتاب را که کافر شدند، با نخستین برخورد (و گرد‌آوری لشکر) از دیار‌شان  بیرون راند، گمان نمی‌کردید که آن‌ها خارج شوند، و خودشان (نیز) گمان می‌کردند که دژهای (محکم) شان آن‌ها را از (عذاب) الله مانع می‌شود، پس (عذاب) الله از جایی که گمان نمی‌کردند به سراغ‌شان آمد، و در دل‌های‌شان  ترس و وحشت افکند، (به گونه‌ای که) خانه‌های خود را با دست خود، و با دست مؤمنان ویران می‌کردند، پس ای دیده‌وران عبرت گیرید. ﴿2﴾ و اگر الله ترک وطن (و آوارگی) را بر آنان مقرر نداشته بود، یقیناً آن‌ها را در (همین) دنیا عذاب می‌کرد، و برای آنان در آخرت عذاب آتش (جهنم) است. ﴿3﴾این (آوارگی و عذاب) به خاطر آن است که آن‌ها با الله و پیامبرش مخالفت (و دشمنی) کردند و هرکس با الله مخالفت (و دشمنی) کند، پس بی‌گمان الله سخت‌کیفر است. ﴿4﴾ آنچه از درخت خرما بریدید، و یا آن را ایستاده بر ریشه‌اش باقی گذاردید، به فرمان الله بود، تا فاسقان را خوار (و رسوا) سازد. ﴿5﴾ و آنچه الله از (اموال) آن‌ها به پیامبرش بازگردانده (و بخشیده) است، پس برآن (اموال) نه اسبی تاختید و نه شتری، و لیکن الله رسولانش را بر هرکس بخواهد چیره می‌گرداند، و الله بر هرچیز تواناست. ﴿6﴾ و آنچه الله از (اموال) اهل آبادی‌ها به پیامبرش بازگردانده (و بخشیده) است، پس از آنِ الله و رسول، و خویشاوندان او، و یتیمان، و بی‌نوا یان، و در راه ماندگان است. تا (این اموال) در میان ثروتمندان شما دست به دست نشود، و آنچه که رسول الله به شما بدهد آن را بگیرید، و از آنچه که شما را از آن نهی کرده است پس خودداری کنید، و از الله بترسید، بی‌گمان الله سخت‌کیفر است. ﴿7﴾ (این اموال فَی) برای فقرای مهاجری است که از خانه و اموال‌شان بیرون رانده شدند، از الله فضل و خشنودی می‌طلبند، و الله و پیامبرش را یاری می‌کنند، آن‌ها راستگویانند. ﴿8﴾ و (نیز برای) کسانی‌که پیش از آنان در دیار خود (مدینه دار الاسلام) جای گرفتند و (نیز) ایمان آورده بودند، کسانی را که به سوی‌شان هجرت کنند دوست می‌دارند، و در دل‌های  خود از آنچه (به مهاجران) داده شده احساس حسد (و نیازی) نمی‌کنند، و آن‌ها را بر خود مقدم می‌دارند، هرچند خودشان نیازمند باشند، و کسانی‌که از بخل (و حرص) نفس خویش باز داشته شده‌اند، پس آن‌ها راستگارانند. ﴿9﴾  و (نیز) کسانی‌که بعد از آن‌ها (بعد از مهاجران و انصار) آمدند، می‌گویند: «پروردگارا! ما را و برادران‌مان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دل‌های مان کینه‌ای نسبت به کسانی‌که ایمان آورده‌اند قرار مده، پروردگارا! بی‌گمان تو رؤوف و مهربانی». ﴿10﴾ آیا منافقان را ندیدی که پیوسته به برادران اهل کتاب‌شان که کفر ورزیده‌اند می‌گویند: «اگر شما را (از سرزمین‌تان) بیرون کنند، ما (نیز) با شما بیرون خواهیم آمد، و هرگز (سخن) کسی را در مورد شما اطاعت نخواهیم کرد، و اگر با شما جنگ شود، البته یاری‌تان خواهیم کرد!» و الله گواهی می‌دهد که آن‌ها دروغگو هستند. ﴿11﴾ اگر آن‌ها را (از وطن) بیرون کنند با آن‌ها بیرون نمی‌روند، و اگر با آن‌ها جنگ شود یاری‌شان نخواهند کرد، و اگر (هم) یاری‌شان کنند، البته پشت (به میدان) کرده فرار می‌کنند، سپس یاری نمی‌شوند. ﴿12﴾ (ای مؤمنان) همانا وحشت از شما در دل‌های  آن‌ها بیشتر از (ترس‌شان از) الله است، این بدان سبب است که آن‌ها قومی هستند که نمی‌فهمند. ﴿13﴾ آن‌ها (یهود) هرگز دسته‌جمعی با شما نمی‌جنگند جز در آبادی‌ها (و دژهای) محکم یا از پشت دیوارها، نزاع (و جنگ) شان در میان خودشان سخت است، تو آن‌ها را متحد می‌پنداری، در حالی‌که دل‌های شان  پراکنده است، این بدان سبب است که آن‌ها قومی هستند که تعقل نمی‌کنند. ﴿14﴾ (داستان این‌ها) مانند (داستان) کسانی است که اندکی پیش از آنان بودند، (طعم) عاقبت کار (بد) شان را چشیدند، و برای آن‌ها عذاب دردناکی است. ﴿15﴾ همچون (داستان شیطان است، هنگامی‌که به انسان گفت: «کافر شو» پس چون کافر شد، گفت: «بی‌گمان من از تو بیزارم، من از الله پروردگار جهانیان می‌ترسم». ﴿16﴾   پس سرانجام (کار) هردوی آن‌ها این شد که هردوی آن‌ها در آتش (دوزخ) خواهند بود، جاودانه در آن می‌مانند، و این است کیفر ستمکاران!. ﴿17﴾ ای کسانی‌که ایمان آوریده‌اید! از الله بترسید، و هرکس باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است، و از الله بترسید، بی‌گمان الله به آنچه انجام می‌دهید آگاه است. ﴿18﴾ و همچون کسانی نباشید که الله را فراموش کردند، پس الله (نیز) خودشان را فراموش‌شان ساخت، آن‌ها (بدکار و) نافرمانند. ﴿19﴾ هرگز اهل جهنم و اهل بهشت یکسان نیستند، اهل بهشت رستگارانند. ﴿20﴾ اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، یقیناً آن را از ترس الله خاکسار و از هم پاشیده می‌دیدی([1]) و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم، شاید که بیندیشند. ﴿21﴾ او الله است که جز او معبودی (راستین) نیست، دانای غیب و آشکار است، او بخشندة مهربان است. ﴿22﴾ او الله است که جز او معبودی (راستین) نیست، پادشاه، نهایت پاک، منزّه (و سالم از هر عیب)، ایمنی دهنده، نگهبان پیروزمند، جبار (جبران‌کننده) و شایستة عظمت و بزرگی است. الله پاک و منزّه است از آنچه (برای او) شریک می‌آورند. ﴿23﴾ او الله است، خالق، نوآفرین، نقشبند (بی‌نظیر) برای او نام‌های نیک است، آنچه در آسمان‌ها و زمین است تسبیح او می‌گویند، و او پیروزمند حکیم است. ﴿24﴾



([1])- از آیه معلوم می‌گردد که نباتات و جمادات نیز دارای شعور و ادراک می‌باشند، در این مورد به صحیح بخاری، حدیث: 3584 مراجعه نمایید.

سُورَةُ الحَشۡرِ

 

سُورَةُ الحَشۡرِ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَخۡرَجَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مِن دِیَٰرِهِمۡ لِأَوَّلِ ٱلۡحَشۡرِۚ مَا ظَنَنتُمۡ أَن یَخۡرُجُواْۖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنۡ حَیۡثُ لَمۡ یَحۡتَسِبُواْۖ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَۚ یُخۡرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیۡدِیهِمۡ وَأَیۡدِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ٢ وَلَوۡلَآ أَن کَتَبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡجَلَآءَ لَعَذَّبَهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابُ ٱلنَّارِ ٣ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۖ وَمَن یُشَآقِّ ٱللَّهَ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٤ مَا قَطَعۡتُم مِّن لِّینَةٍ أَوۡ تَرَکۡتُمُوهَا قَآئِمَةً عَلَىٰٓ أُصُولِهَا فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیُخۡزِیَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٥ وَمَآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡهُمۡ فَمَآ أَوۡجَفۡتُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ خَیۡلٖ وَلَا رِکَابٖ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُۥ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٦ مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ کَیۡ لَا یَکُونَ دُولَةَۢ بَیۡنَ ٱلۡأَغۡنِیَآءِ مِنکُمۡۚ وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٧ لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ ٱلَّذِینَ أُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَیَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨ وَٱلَّذِینَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِیمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ یُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَیۡهِمۡ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ ١٠ ۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ نَافَقُواْ یَقُولُونَ لِإِخۡوَٰنِهِمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَئِنۡ أُخۡرِجۡتُمۡ لَنَخۡرُجَنَّ مَعَکُمۡ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمۡ أَحَدًا أَبَدٗا وَإِن قُوتِلۡتُمۡ لَنَنصُرَنَّکُمۡ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ١١ لَئِنۡ أُخۡرِجُواْ لَا یَخۡرُجُونَ مَعَهُمۡ وَلَئِن قُوتِلُواْ لَا یَنصُرُونَهُمۡ وَلَئِن نَّصَرُوهُمۡ لَیُوَلُّنَّ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ ١٢ لَأَنتُمۡ أَشَدُّ رَهۡبَةٗ فِی صُدُورِهِم مِّنَ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ ١٣ لَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرٗى مُّحَصَّنَةٍ أَوۡ مِن وَرَآءِ جُدُرِۢۚ بَأۡسُهُم بَیۡنَهُمۡ شَدِیدٞۚ تَحۡسَبُهُمۡ جَمِیعٗا وَقُلُوبُهُمۡ شَتَّىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ ١٤ کَمَثَلِ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ قَرِیبٗاۖ ذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٥ کَمَثَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱکۡفُرۡ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦فَکَانَ عَٰقِبَتَهُمَآ أَنَّهُمَا فِی ٱلنَّارِ خَٰلِدَیۡنِ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٧ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسٞ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدٖۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٨ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١٩ لَا یَسۡتَوِیٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۚ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٢٠ لَوۡ أَنزَلۡنَا هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلٖ لَّرَأَیۡتَهُۥ خَٰشِعٗا مُّتَصَدِّعٗا مِّنۡ خَشۡیَةِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ٢١ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِیمُ ٢٢ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَیۡمِنُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَکَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٢٣ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٢٤

 

سوره حشر

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

 

آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است خدا را به پاکی یاد می‌کند و او پیروزمند فرزانه است. ﴿1 او خدایی است که کافران اهل کتاب را در نخستین گردهم‌آیی از سرزمینشان بیرون کرد، شما گمان نمی‌بردید که آنان بیرون روند و آنان گمان می‌بردند که دژهایشان آنان‌را از (عذاب) خداوند محافظت می‌کند پس خداوند از آنجا به سراغشان رفت که گمان نمی‌کردند و رد دل‌هایشان هراس انداخت به گونه‌ای که با دست‌های خود و دست‌های مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند. پس ای خردمندان پند گیرید!. ﴿2 اگر خداوند آوارگی را بر آنان مقرّر نمی‌کرد در دنیا ایشان را به عذاب گرفتار می‌کرد و آنان در آخرت عذاب آتش دوزخ را دارند. ﴿3﴾این بدان خاطر است که آنان با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده‌اند و هرکس که با خداوند دشمنی ورزد (بداند که) خداوند سخت کیفر است. ﴿4 هر درخت خرمایی که بریدید یا بر پایه‌ها و ریشه‌هایش برجای گذاشتید به فرمان خداوند بوده است و تا بدکاران را خوار و رسوا گرداند. ﴿5 و آنچه خداوند از (اموال) آنان بر پیغمبرش ارزانی داشت شما اسبان و شترانی را برای آن به تاخت درنیاورده‌اید بلکه خداوند پیامبرانش را بر هرکس که بخواهد چیره می‌گرداند وخداوند بر هر چیزی تواناست. ﴿6 آنچه خداوند از (اموال) اهالی این آبادی‌ها به پیغمبرش ارزانی داشت متعلّق به خدا و پیغمبر و خویشاوندان (پیغمبر)  و یتمیان و بینوایان و در راه ماندگان است تا تنها درمیان ثروتمندانِ شما دست به دست نگردد. و آنچه که پیغعمبر به شما بدهد آن‌را بگیرید و از آنچه که شما را از آن باز می‌دارد باز آیید. و از خداوند بترسید بی‌گمان خداوند سخت کیفر است. ﴿7 (همچنین غنائم) از آن فقرای مهاجرینی است که از خانه‌هایشان و اموالشان رانده شده‌اند از خداوند فضل و خشنودی می‌جویند و خدا و پیغمبرش را یاری می‌دهند. اینانند که راستگویند. ﴿8 و کسانی‌که پیش از آنان خانه و کاشنه را آماده کردند و ایمان (نیز) در دلشان جای گرفت، کسانی را که به‌سوی آنان هجرت کنند دوست می‌دارند، و در دل‌های خود از آنچه (به مهاجران) داده‌اند احساس نیازی نکنند و (دیگران را) بر خودشان ترجیح می‌دهند هرچند که خود سخت نیازمند باشند. و کسانی‌که از آزمندی نفس خویش مصون باشند اینانند که رستگارند. ﴿9﴾و کسانی‌که پس از (مهاجرین و انصار) آمدند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان آوردن از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما هیچ کینه‌ای در حقّ کسانی‌که ایمان آورده‌اند قرار مده، پروردگارا! تویی که بخشندة مهربانی. ﴿10 آیا به منافقفان ننگریسته‌ای که به برادران کافر خود از اهل کتاب می‌گویند: هرگاه شما را بیرون کنند ما هم با شما بیرون خواهیم آمد و در حقّ شما هرگز از کسی فرمان نمی‌بریم، و اگر با شما جنگ و پیکار شود قطعاً شما را یاری می‌رسانیم. و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگو هستند. ﴿11 اگر اخراج شوند با آنان بیرون نمی‌روند و اگر با آنان کارزار شود به آنان یاری نمی‌رسانند و اگر همه به کمک و یاریشان بروند پشت می‌کنند و می‌گریزند آن‌گاه یاری نخواهند شد. ﴿12 قطعاً هراس شما در سینه‌های ایشان بیش از هراس آنان از خداست، این بدان خاطر است که آنان قومی هستند که نمی‌فهمند. ﴿13 آنان هرگز با شما به صورت دسته جمعی جز در پس دژهای محکم و یا از پشت دیوارها نمی‌جنگند. عداوت و جنگشان درمیان خودشان سخت است، ایشان را متّحد می‌بینی حال آنکه دل‌هایشان پراکنده است. این بدان خاطر است که آنان گروهی هستند که خرد نمی‌ورزند. ﴿14 (وصف اینان) چون داستان کسانی است که اندکی پیش از آنان بودند، طعم کارشان را چشیدند و آنان عذابی دردناک دارند. ﴿15 مانند داستان شیطان چون به انسان گفت: کفر ورز، پس چون کفر ورزیدند گفت: من از تو بیزارم، من از خداوند، پروردگار جهانیان می‌ترسم. ﴿16﴾پس سرانجام هردوی آنان این شد که هردوی آنان در آتش (دوزخ) باشند، در آن جاودانه خواهند بود، و جزای ستمکاران این است. ﴿17 ای مؤمنان! از خدا بترسید و هرکسی باید بنگرد که چه چیزی را برای فردا پیش فرستاده است. و از خداوند بترسید، بی‌گمان خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است. ﴿18 و مانند کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند در نتیجه (خداوند نیز) خودشان را از یاد خودشان برد اینان که بدکارند. ﴿19 دوزخیان با بهشتیان برابر نیستند، بهشتیانند که رستگارند. ﴿20 اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم همانا آن‌را از ترس خدا کرنش‌کنان و از هم پاشیده می‌دیدی، و این مثال‌ها را برای مردمان بیان می‌داریم تا که ایشان بیندیشند. ﴿21 اوست خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست، دانندة نهان و آشکار. اوست بخشایندة مهربان. ﴿22 اوست خدایی که هیچ معبود به حقّی جز او نیست، او فرمانروا، منزّه و بی‌عیب و نقص، امان‌دهنده و امنیّت بخشنده، محافظ و مراقب، قدرتمند و چیره، بزرگوار و شکوهمند و والا مقام و فرازمند است. پاک است خداوند از آنچه شرک می‌آورند. ﴿23 اوست خداوند، آفریدگار نو آفرینِ صورتگر. نام‌های نیک از آن اوست، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او را به پاکی یاد می‌کند، و او پیروزمند فرزانه است. ﴿24