ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 83؛ شمار آیات آن 36
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَیۡلٞ لِّلۡمُطَفِّفِینَ ١﴾.
هلاکت و زیانمندی و عذاب و تباهی بر کسانی باد که در پیمانه و ترازو خیانت ورزند؛ یعنی هنگامی که حقّشان را بگیرند زیادهستانی کنند و چون حقّ کسی را بپردازند پیمانه را کم دهند.
﴿ٱلَّذِینَ إِذَا ٱکۡتَالُواْ عَلَى ٱلنَّاسِ یَسۡتَوۡفُونَ ٢﴾.
کسانی که چون حقوق خویش را از کسی طلب کنند، در ترازو و پیمانه و در همه احکام و اموال، حقّ خویش را کامل و وافی مطالبه میکنند.
﴿وَإِذَا کَالُوهُمۡ أَو وَّزَنُوهُمۡ یُخۡسِرُونَ ٣﴾.
امّا آنگاه که حقوق دیگران را پیمانه یا وزن نمایند کم میپردازند و در حصۀ معیّن آنان نقص وارد میکنند؛ یعنی حقّ خویشتن را کامل میگیرند و حقّ دیگران را کم میدهند.
﴿أَلَا یَظُنُّ أُوْلَٰٓئِکَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ ٤﴾.
آیا گروه کمکنندۀ حقوق دیگران فکر نمیکنند که به زودی بعد از مرگ خود زنده میشوند، از اعمال خویش مورد محاسبه قرار میگیرند و در برابر نقص حقّ دیگران جزا داده میشوند.
﴿لِیَوۡمٍ عَظِیمٖ ٥﴾.
به زودی در روزی که خطر بزرگ، احوال ترسآور و محضر هولناک دارد زنده میشوند؛ در روزی که از نگاه هولناکی و خطر از همه روزها دشوار است.
﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦﴾.
در آن روز مردم از قبرهای خود به سوی موقف برای حساب برمیخیزند و برای حکم نهایی و دستیابی به جزای اعمال جمع میشوند؛ حال آنکه برخی نیکاعمال و بعضی بداعمال هستند.
﴿کَلَّآ إِنَّ کِتَٰبَ ٱلۡفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٖ ٧﴾.
آگاه باش که کتاب بدکاران در پروندۀ اهل آتش و نامهای آنان در کتاب هلاک شوندگان اهل دوزخ ثبت و ضبط شده است.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سِجِّینٞ ٨﴾.
از کتابی که پروندۀ نامهای اهل آتش دوزخ است چه معلوماتی داری؟ کتابی محفوظ است که در آن نامها بدون زیادت و نقصان شمرده شده است.
﴿کِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ ٩﴾.
کتابی است که نامهای کافران در آن نوشته شده، نامها با حروف نشانهدار شده و در متنش ضبط گردیده است؛ یعنی این کتاب، پروندۀ بدکاران و اهل دوزخ است.
﴿وَیۡلٞ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُکَذِّبِینَ ١٠﴾.
لعنت و خسران با هلاکت و تباهی بر اهل دوزخ باد که کتاب الهی را تکذیب کردند، حساب را فراموش نمودند و در نتیجه مستحقّ عذاب و مستوجب عقاب شدند!
﴿ٱلَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ ١١﴾.
این گروه به روز جزا تکذیب نمودند و از بعث و نشور انکار ورزیدند؛ یعنی به بهشت و دوزخ و به ایستادن در محضر خداوند جبّار باورمند نیستند.
﴿وَمَا یُکَذِّبُ بِهِۦٓ إِلَّا کُلُّ مُعۡتَدٍ أَثِیمٍ ١٢﴾.
هیچ کسی روز قیامت را تکذیب نمیکند، مگر آنکه از حد تجاوز کند، عهدها را بشکند، به معبودش کافر شود، گناهان زیادی را انجام دهد، در ارتکاب جرمها بکوشد و در خوردن حرام اسراف نماید.
﴿إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِ ءَایَٰتُنَا قَالَ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ١٣﴾.
آنگاه که آیات قرآن بر این بدکار خوانده شود، با استهزا میگوید: اینها داستانهای مردم قدیم، خرافات پیشینیان و سخنان باطل داستان پردازان دروغگوی است.
﴿کَلَّاۖ بَلۡۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ١٤﴾.
هرگز چنین نیست، سوگند به خداوند عزوجل که داستانهای پیشینیان نیست بلکه حجاب تکذیب، خشکی معاصی و پلیدی گناه دلهایشان را بپوشانیده و فرا گرفته و از حق نابینا شدهاند.
﴿کَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ ١٥﴾.
هرگز چنین نیست، به راستی این کافران از دیدار پروردگار خویش ممنوع اند و مانند مؤمنان به سویش ممنوع اند و مانند مؤمنان به سویش نظر کرده نمیتوانند و این عذاب و جزای آنان است.
﴿ثُمَّ إِنَّهُمۡ لَصَالُواْ ٱلۡجَحِیمِ ١٦﴾.
بعد از آن کافران به خاطر اعمال بد و افعال زشت خود در آتشی وارد میشوند که چهرههای آنان را بریان میکند، پوستهای آنان را میسوزاند و در دلهایشان اثر میکند.
﴿ثُمَّ یُقَالُ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ ١٧﴾.
بعد از آن موظّفان دوزخ برای آنان میگویند: این همان عذابی است که بدان تکذیب میکردید. اکنون آن را با خواری بچشید و در آن همیشه باشید.
﴿کَلَّآ إِنَّ کِتَٰبَ ٱلۡأَبۡرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ ١٨﴾.
آگاه باشید که کتاب نیکوکاران راستگوی و اخلاصمند در پروندۀ اخیار و دیوان ابرار با حرمت و عزّتی ضبط و ثبت است.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا عِلِّیُّونَ ١٩﴾.
چی میدانی که کتاب علّیّین چیست؟ سوگند به پروردگار که دارای منزلت عالی و مرتبۀ بلند است؛ از آنرو در آن نامهای بزرگی وجود دارد.
﴿کِتَٰبٞ مَّرۡقُومٞ ٢٠﴾.
کتابی است که با حرفهایی از نور و به اذن خداوند عزیز و غفور نوشته شده و نگارش یافته است. نامهای نوشته در آن واضح است و با علاماتی که برای اهل برّ و احسان آشکار است نشانهدار شده است.
﴿یَشۡهَدُهُ ٱلۡمُقَرَّبُونَ ٢١﴾.
جماعت بزرگواری از فرشتگان مقرّب که منزلت عالی دارند در نزد این کتاب حضور مییابند و به آنچه در کتاب ابرار است گواهی میدهند.
﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِی نَعِیمٍ ٢٢﴾.
به راستی که مؤمنان مطیع در نعمتهای جاودان و جایگاه راستین و با کرامتی به سر میبرند، حال آنکه این نعمتها همیشه است و خود در خورسندی و شادمانی به سوی یکدیگرشان نظر میاندازند.
﴿عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ ٢٣﴾.
ایشان بر تختهای نرم و راحتی تکیه زدهاند و به آنچه حقتعالی برایشان از نعمتها و مناظر نیکو عنایت کرده میبینند؛ از آن جمله اینکه به منظور زیادت شادمانی به سوی یکدیگرشان نظر میاندازند.
﴿تَعۡرِفُ فِی وُجُوهِهِمۡ نَضۡرَةَ ٱلنَّعِیمِ ٢٤﴾.
در چهرۀ گروه ابرار شادابی نعمتها و روشنی کرامتها، درخشش شادمانی و نور زیبایی، رونق حسن و حسن مظهر مشاهده میشود.
﴿یُسۡقَوۡنَ مِن رَّحِیقٖ مَّخۡتُومٍ ٢٥﴾.
نیکوکاران از شراب خالصی مینوشند که در آن چیز دیگری مخلوط نیست و غِش ندارد. شرابی است که نشه و سرگیجی نمیآورد و چنان سر به مُهر است که جز صاحبش کسی بدان دسترسی ندارد و آن را نمیگشاید.
﴿خِتَٰمُهُۥ مِسۡکٞۚ وَفِی ذَٰلِکَ فَلۡیَتَنَافَسِ ٱلۡمُتَنَٰفِسُونَ ٢٦﴾.
از روپوش جام، بوی مشک فرا میآید و از خوشبویی آن نفس لبریز میشود. برای تحصیل چنین نعمتی باید داوطلبان در میدان طاعت مسابقه نمایند و به خاطر دستیابی به چنین انعام و اکرامی طالبان خیر باید پیشدستی نمایند.
﴿وَمِزَاجُهُۥ مِن تَسۡنِیمٍ ٢٧﴾.
آب زلال و گوارایی از چشمۀ پاکیزهای با این شراب مخلوط میشود که از جای بلندی بر آن فرو میریزد تا منظر ریزش آب، بزرگ جلوه نماید.
﴿عَیۡنٗا یَشۡرَبُ بِهَا ٱلۡمُقَرَّبُونَ ٢٨﴾.
این چشمۀ صاف و گوارا همان (تسنیم) است که ابرار نیکوکار از آن مینوشند تا کرامت و نوازشی برایشان باشد و پاداش اعمال نیکشان را دریابند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ أَجۡرَمُواْ کَانُواْ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یَضۡحَکُونَ ٢٩﴾.
هر آینه کافران بدکار در دنیا به مؤمنان استهزا میکردند و در کار و بارشان میخندیدند؛ از آنرو که نفسهای آنان را کفر و استکبار فرا گرفته بود.
﴿وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمۡ یَتَغَامَزُونَ ٣٠﴾.
و آنگاه که مؤمنان میگذشتند، کافران با چشمان خویش ایشان را عیبجویی و تمسخر میکردند؛ یعنی کافران ثروتمند، مؤمنان فقیر را مورد تمسخر قرار میدادند.
﴿وَإِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمُ ٱنقَلَبُواْ فَکِهِینَ ٣١﴾.
و چون کافران به منازل خویش برمیگشتند، با ارتکاب تمسخر مؤمنان شادمان بودند، از آنرو که سرکشی و تکبّر میورزیدند.
﴿وَإِذَا رَأَوۡهُمۡ قَالُوٓاْ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ لَضَآلُّونَ ٣٢﴾.
و آنکاه که کافران مؤمنان را مشاهده میکردند میگفتند: این گروه گمراه شدهاند، به راه خطا رفتند، دین خویش را ترک کردند و به سوی حق هدایت نشدند.
﴿وَمَآ أُرۡسِلُواْ عَلَیۡهِمۡ حَٰفِظِینَ ٣٣﴾.
این در حالی است که کافران وکیلان مؤمنان نیستند و در تصرّفات و کارهایشان مراقبت و سرپرستی ندارند؛ یعنی نباید در امورشان مداخله نمایند.
﴿فَٱلۡیَوۡمَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ ٱلۡکُفَّارِ یَضۡحَکُونَ ٣٤﴾.
امّا در روز حساب حال دگرگون میشود؛ یعنی هنگامی که مؤمنان کافران را با خواری و حقارت در عذاب گرفتار میبینند بر آنان خنده میزنند.
﴿عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ یَنظُرُونَ ٣٥﴾.
بر تختهای نرم و راحت، از منازل عالی و کاخهای بلند خویش به سوی کافران که در آتش دوزخ عذاب میشوند نظر میکنند.
﴿هَلۡ ثُوِّبَ ٱلۡکُفَّارُ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ ٣٦﴾.
آیا کافران جزای اعمال تمسخر و استکبار خود را نمییابند، مجازات نمیشوند، مورد اهانت قرار نمیگیرند و بعد از غرور و تکبّر خوار و ذلیل نمیگردند؟ آری! به جزای اعمال بد خویش گرفتار میشوند.